ناشنوایی اسرارآمیز کودکان در گُشت!

تعداد زیادی از نوزادان شهرستان «گشت» کم‌شنوا یا ناشنوا به دنیا می‌آیند. مردم و پزشکان بومی می‌گفتند مشکل نوزادان به‌ خاطر ازدواج‌های فامیلی است اما این مسئله هنوز به‌ طور جدی بررسی نشده و در حد اما و اگر باقی مانده است.

هفته‌نامه جامعه‌ پویا نوشت: «جاده‌های خشک با حاشیه‌های بیابانی را در مسیری سه‌ ساعته از زاهدان پشت سر گذاشتیم و به یک دوراهی رسیدیم. راه سمت چپ ما را به محل مصفایی با سقفی از ابر و نخل رساند. وارد «شهرستان گشت» شدیم؛ شهر کوچکی که نخل‌ها از گوشه و کنار آن سر برآورده و زمین و آسمانش را آذین بسته‌اند. آن روز هوای گشت بر عکس همیشه (به گفته اهالی) آن‌قدرها هم آفتابی و گرم نبود و بالعکس ابرها، باد خنک و چند قطره باران گاه‌وبی‌گاه ‌دست‌ به‌ دست هم داده بودند تا همه‌ چیز زیباتر باشد. نام «گُشت» از کلمه «گشتر» به معنی جای سرسبز و آباد گرفته شده و در بلوچستان به «بهشت مکران» معروف است. «گشت» به لحاظ جغرافیایی بین دو شهرستان سراوان و خاش قرار گرفته و بیش از هشت‌هزار و ۵۰۰ نفر جمعیت دارد.

ناشنوایی مادرزادی، بیماری رایج «شهرستان گشت»
کمی قبل‌تر درباره وضعیت سلامتی کودکان و نوزادان شهرستان گشت که مردم هنوز آن را دهستان می‌دانند، خبرهایی رسیده بود. این که تعداد زیادی از نوزادان شهرستان کم‌شنوا یا ناشنوا به دنیا می‌آیند. مردم و پزشکان بومی می‌گفتند مشکل نوزادان به‌ خاطر ازدواج‌های فامیلی است اما این مسئله هنوز به‌ طور جدی بررسی نشده و در حد اما و اگر باقی مانده است.

با این پیش‌زمینه ذهنی، اولین جایی که می‌رویم «خانه سلامت» است؛ ساختمان کوچکی در میان شهرستان که یک خانم پزشک جوان یزدی در آنجا حضور دارد. درباره وضعیت خانه سلامت و مشکلات بهداشتی و درمانی مردم از او می‌پرسیم که در جواب می‌گوید: «اجازه پاسخ‌ دادن به هیچ سؤالی را ندارم.» با وجود هماهنگی‌هایی که از قبل برای این گفت‌وگو انجام داده بودیم، نتوانستیم از پزشک گشت به جواب سؤال‌هایمان برسیم.

یکی از اهالی شهرستان که از ابتدای ورود همراهمان بود، ما را به خانه‌اش دعوت کرد. مدیر مدرسه گشت را هم پیدا کردیم تا بتوانیم بیشتر درباره بچه‌ها و خانواده‌هایشان تحقیق کنیم. مسئله اصلی در گشت کودکان ناشنوا بود. این را با مدیر مدرسه در میان گذاشتیم و بعد از مدت کوتاهی چند پسربچه قد و نیم‌قد با پدرهایشان وارد خانه شدند. در میان آنها پسر جوانی هم بود که مشکلی مشابه بسیاری از اهالی گشت داشت: «ناشنوایی مادرزادی»

کمبود نیروی متخصص برای کلاس درس ناشنوایان
با شروع بحث درباره مشکل مشترک بسیاری از اهالی، محمدرفیع حسین‌بر، مدیرمدرسه گشت، می‌گوید: «ناشنوایان شهر جمعا ۲۷ نفر هستند. در گشت مدرسه‌ای برای ناشنوایان وجود ندارد. ما یک کلاس درس را ضمیمه یک مدرسه به ناشنوایان اختصاص داده‌ایم. می‌خواستیم برای دو گروه یعنی کم‌توانان ذهنی و ناشنوایان کلاس درس بگذاریم اما چون مربی نداشتیم فقط توانستیم به ناشنوایان درس بدهیم. این کلاس‌ها دو سال است برگزار می‌شود.»

سؤال دیگری که در میان اهالی گشت مطرح می‌کنیم، این است که اگر یک مرکز شبانه‌روزی برای تحصیل فراهم شود، خانواده‌هایی مثل عشایر و اهالی روستاهای اطراف اجازه می‌دهند، فرزندانشان به این مدرسه‌ها بروند؟ محمدامین شهنوازی، معلم مدرسه و کلاس ناشنوایان، می‌گوید: «اگر این امکانات در شهر گشت باشد، اهالی استقبال می‌کنند اما برخی با وجود مدرسه شبانه‌روزی هم مشکلشان حل نمی‌شود. مسئله اصلی رفت‌وآمد است. یعنی باید یک سرویس برای رفت‌وآمد بچه‌ها به مدرسه وجود داشته باشد؛ چرا که دانش‌آموز ناشنوا باید درس‌هایی را که هر روز یاد می‌گیرد، در خانه تمرین کند. اگر تمرین و همکاری خانواده نباشد، بچه‌ها آموزش‌ها را فراموش می‌کنند. کتاب آموزش ابتدایی طوری است که حتما خانواده باید در آن دخیل باشد. مثلا پدر یکی از بچه‌ها که خود معلم است، یک اتاق را در خانه شبیه کلاس درس درست کرده و با فرزندش تمرین می‌کند. اگر دانش‌آموزان دیگر ۶۰درصد فراگیری داشته باشند، یادگیری فرزند او ۹۰درصد است.»

تجهیزات درمانی؛ نیاز کودکان ناشنوای گشت برای تحصیل
نکته‌ای که درباره کیفیت تحصیل و یادگیری کودکان ناشنوا مطرح است، به استفاده از تجهیزات درمانی بازمی‌گردد. کودکان برای این که بتوانند درست صحبت کنند، به سمعک نیاز دارند که طبیعتا هزینه خرید سمعک با وضعیت معیشتی خانواده‌های گشت مطابقتی ندارد. چندی پیش با همت یک خیر تعدادی سمعک به کودکان ناشنوای گشت اهدا شد. معلم کلاس ناشنوایان درباره تأثیر استفاده از سمعک در افزایش یادگیری کودکان می‌گوید: «اکنون با استفاده از سمعک‌ها وضعیت بیان و گویش تعدادی از دانش‌آموزان بهتر شده است. اگر این تجهیزات برای کودکان ناشنوا بیشتر شود، به مروز زمان بحث آموزش هم فراگیرتر می‌شود و با شرایط بهتری روبه‌رو خواهیم بود. در حقیقت باید پیشگیری کنیم، یعنی کودکانی را که مشکل دارند، از ابتدا شناسایی کنیم و آموزش بدهیم. از طرفی منشأ اصلی ناشنوایی کودکان گشت باید پیدا شود که نیازمند تحقیق و طی‌ مراحل پزشکی تخصصی است.»

مسئله ناشنوایی نوزادان، ژنتیکی است
به گفته مربیان مدرسه گشت، کودکان ناشنوا این منطقه هوش و استعداد بالایی دارند و کارشناسان ارزشیابی که چندی پیش با آنها ملاقات داشته‌اند، از این مسئله تعجب کرده‌اند.

در گشت دو طایفه بزرگ حسین‌بر و گرشازبی زندگی می‌کنند که خانواده‌های حسین‌بر در خود شهرستان سکونت دارند و گرشازبی‌ها عموما عشایر هستند. اهالی فکر می‌کنند مسئله ناشنوایی کودکان ژنتیکی است. مربیان مدرسه در این‌ باره بررسی کرده‌اند که نشان می‌دهد نسل همه ناشنوایان گشت به یک مادربزرگ می‌رسد. البته این اطلاعات مبنای دقیق تحقیقاتی و علمی ندارد و باید درباره موضوع بررسی‌های عمیق‌تری صورت بگیرد. در مناطق روستایی بیشتر ازدواج‌ها فامیلی است و همین مسئله باعث شده یکی از دلایل اصلی ناشنوایی مادرزادی را ازدواج‌های فامیلی بدانند.»


منبع: الف

قائم مقام دبیرکل ستاد مبارزه با موادمخدر: نه اعدام حذف می‌شود و نه موادمخدر دولتی توزیع

علی مویدی گفت: چیزی به نام حذف اعدام نه در مجلس مطرح بوده و نه نمایندگان به دنبال این موضوع هستند بلکه تصمیمات جدید اتخاذ شده در جهت اصلاح مجازات قاچاقچیان است.

به گزارش تسنیم علی مویدی در نشست خبری صبح امروز خود با اشاره به دو موضوع اخیر مطرح شده اظهار داشت: در یک جمله باید تصریح‌کنم‌که چیزی به نام حذف اعدام نه در مجلس مطرح بوده و نه نمایندگان به دنبال این موضوع هستند بلکه تصمیمات جدید اتخاذ شده در جهت اصلاح مجازات قاچاقچیان است. به هرحال اعدام قاچاقچیان در جمهوری اسلامی حذف شدنی نیست.

قائم‌مقام دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر در ادامه با اشاره به توزیع دولتی موادمخدر و حواشی آن نیز گفت: قوانین و کنوانسیون‌های بین المللی، مقررات کشورمان و‌ شرایط ژئوپولتیکی ما در منطقه اجازه توزیع موادمخدر را نمی‌دهد و نمایندگان مجلس نیز این موضوع را رد کردند این در حالی است که در هیچ کجای دنیا موادمخدر همچون تریاک، هرویین و از این دست توزیع نمی شود.

وی خاطرنشان کرد: پیشنهاداتی درخصوص شیوه درمان مطرح شده بود ولی متاسفانه موضوع به طور عکس مطرح شد.

مؤیدی اضافه کرد: حتی در رژیم طاغوت نیز این رژیم به ناکارآمد بودن توزیع موادمخدر رسیده بود که حتی وزیر بهداشت وقت در گزارشی که به شاه مخلوع داده بود تاکید می‌کند که توزیع موادمخدر دولتی تبعات نامطلوبی را داشته و همه‌ مردم را تهدید می‌کند. همچنینن با توجه به این نتایج، در جهت تغییر این شیوه بودند که خوشبختانه انقلاب اسلامی پیروز شد و واقعا در این بخش شاهد شاهکاری بودیم که پس از انقلاب رخ داد.


منبع: الف

صدای «بنیتا» خاموش شد «پارسا» را دریابیم+ تصویر پسر مفقود شده

سرنوشت پسر هشت ساله که یک ماه پیش در حوالی امام‌زاده هاشم آمل مفقوده شده است، هنوز در هاله‌ای از ابهام قرار دارد و هیچ خبری از او در دست نیست.

سرنوشت پسربچه هشت ساله‌ای به‌نام پارسا قندی در هاله‌ای از ابهام قرار دارد، پارسا یک ماه قبل در حوالی امام‌زاده هاشم مفقود شده اما تاکنون تمامی تلاشها برای یافتن بی‌نتیجه بوده است.

محسن قندی؛ پدر پارسا درباره جزئیات مفقود شدن پسرش به تسنیم گفت: بعدازظهر روز ۱۱ تیر ماه همراه با خانواده‌ام از سفر شمال به تهران باز می‌گشتیم که بعد از تونل وانا، حوالی امام‌زاده هاشم در مکانی به‌نام «نقشه‌شاه» در نزدیکی رودخانه برای صرف غذا توقف کردیم، در  حال آماده کردن غذا بودیم که خواهرم سراغ پارسا را گرفت، پارسا کمی دورتر از مکان توقف ما در جایی که دو خودروی دیگر نیز توقف کرده بودند،‌ مشغول بازی بود اما به‌یک‌باره ناپدید شد و هرچه جست‌وجو کردیم پیدا نشد، من و خانواده‌ام هرچه توان داشتیم در اطراف و در رودخانه دنبال پارسا رفتیم اما اثری از او نبود در همین حین با امدادگران هلال احمر و مأموران پاسگاه گزنک نیز تماس گرفتیم که آنها به‌سرعت خودشان را به محل حادثه رساندند.

وی ادامه داد: غواصها و امدادگران برای یافتن پارسا تلاش بسیار زیادی کردند و تا پاسی از شب مشغول جست‌وجو بودند اما تلاشها به نتیجه نرسید، صبح روز بعد نیز با روشن شدن هوا جست‌وجو مجدداً از سر گرفته شد و امدادگران، استخرهای پرورش ماهی، کارخانه‌های سنگ، روستاهای اطراف و تمامی مکانها در اطراف رودخانه را بررسی کردند اما اثری از پارسا پیدا نشد.

وی افزود: بعد از اینکه مأموریت تیم امداد به پایان رسید به تهران آمدم و تعداد زیادی از دوستانم نیز برای یافتن پارسا بسیج شدند اما تاکنون اثری از وی یافت نشده همچنین زمانی که امدادگران به محل مفقود شدن پسرم رسیدند، گفتند “به‌احتمال زیاد به داخل رودخانه سقوط کرده است” اما من احتمال ربوده شدن پسرم را نیز می‌دهم.

قندی با اشاره به تلاش یک ماهه برای یافتن فرزندش گفت: اکنون حدود یک ماه است که سرکارم نرفته‌ام همچنین امدادگران تقریباً پنج روز در حال جست‌وجو برای یافتن پسرم بودند و بعد از آن عملیات متوقف شد، پرونده مفقود شدن پارسا نیز هم‌اکنون در پلیس آگاهی شهر آمل در جریان است اما هیچی سرنخ و اثری از پسرم پیدا نشده و ما در بی‌خبری مطلق به سر می‌بریم،‌ من در تمامی مکانهایی که به نظرم می‌رسید، عکس فرزندم را پخش کرده‌ام پلیس هم می‌گوید که عکس پسرم را جزء مفقود شده‌ها در سیستم پلیس ثبت کرده است، در نهایت امیدوارم همه دست به دست هم دهند تا پسرم من نیز پیدا شود نه اینکه فقط پس از بروز یک اتفاق تلخ، همه یاد هم بیفتند.



 


منبع: الف

عضو شورای شهر: توان جمع‌کردن پارکبانان را نداریم

عضو شورای شهر تهران گفت: براساس اعلام پلیس راهور فعالیت پارکبان‌ها غیرقانونی بوده و مردم نباید به پارکبان‌ها پول پرداخت کنند.

به گزارش ایلنا، اقبال شاکری در سیصدوشصت و پنجمین جلسه شورای شهر تهران با اشاره به اینکه برنامه رسیدگی به پارکینگ‌های عمومی در سطح شهر مغفول مانده است، گفت: حدود ۱۰۰ هزار پارکینگ حاشیه‌ای در شهر تهران شناسایی شده که از ۱۵ هزار از این تعداد قرار است تحت پوشش کنترل مکانیزه قرار گیرند. از این تعداد تاکنون ۳هزار پارکینگ تحت پوشش قرار گرفته و قرارداد ۱۲ هزار پارکینگ باقی مانده بسته شده است.

او ادامه داد: اما در حال حاضر این پارکینگ‌های حاشیه‌ای تبدیل به پارکینگ اختصاصی برای برخی ادارات و کسبه شده است و پارکبان‌ها به صورت غیرقانونی در حال فعالیت هستند. این در حالی است که براساس اعلام پلیس راهور فعالیت پارکبان‌ها غیرقانونی است.

این عضو شورای شهر با تاکید بر اینکه مردم نباید به پارکبان‌ها پول دهند گفت: دو سال از موعد قرارداد پارکبان‌ها گذشته است اما پلیس راهور و معاونت حمل و نقل شهرداری توان جمع کردن آنها را ندارند.

او ادامه داد: در حال حاضر هزینه پارکینگ‌ها در کشور ما بسیار نازل است و غیرقابل مقایسه با کشورهای خارجی نیست، در حالی که با افزایش تعرفه می‌توان انگیزه را برای جذب سرمایه‌گذاری بخش خصوصی در پارکینگ‌های عمومی بالا برد.


منبع: الف

دوره چهارم شورای شهر تهران پایان یافت

رئیس شورای اسلامی شهر تهران در پایان سیصد و شصت و پنجمین جلسه علنی شورای شهر تهران، پایان دوره چهارم شورا را اعلام و گفت: شورای پنجم ۱۳ مرداد ماه کار خود را آغاز می کند.

به گزارش ایرنا مهدی چمران اظهار کرد با موافقت شورای نگهبان و اعلام به ریاست جمهوری، این دوره شورا پایان می یابد. وی با بیان اینکه این موضوع باید از،طریق ریاست جمهوری به وزارت کشور ابلاغ و بعد اعلام شود، گفت: برداشت من این است که امروز جلسه أخر است.

وی گفت: می توانیم جلسه دیگری داشته باشیم اما مشخص نیست که مصوبات آن رسمی باشد یا خیر.

پیش از این مهدی چمران در جمع خبرنگاران اظهار کرده بود که پنجمین دوره شورای شهر تهران ۱۲ شهریور ماه کار خود را آغاز می کند.


منبع: الف

دانلود ۲٫۱۷٫۲۸۲ WhatsApp؛ محبوب ترین پیام رسان جهان

 باشگاه خبرنگاران جوان؛ پیام رسان WhatsApp Messenger یکی از بهترین نرم افزار های مسنجر برای تماس صوتی رایگان، ارسال و دریافت تصویر، متن و پیام صوتی است که برای سیستم عامل های ویندوز، آیفون و اندروید عرضه شده است. توسط WhatsApp می توانید از هر کجای دنیا که هستید تنها با اتصال به شبکه اینترنت برای دوستان خود پیام صوتی، تصویری و پیام متنی ارسال کنید.

برخی از ویژگی های دیگر برنامه واتس اپ WhatsApp :

    تماس صوتی رایگان
    ارسال و دریافت پیام نا محدود
    امکان ایجاد گروه های مختلف و چت بصورت گروهی با دوستان
    امکان اتصال با انواع اینترنت با سرعت ها و کیفیت های مختلف (GPRS , 3G , EDGE , WiFi ,…)
    عدم نیاز به ساخت حساب کاربری
    عدم نیاز به اضافه کردن مخاطبان و ساخت لیست دوستان (برنامه بصورت خودکار مخاطبانی که کاربرواتس اپ هستند را اضافه می کند)
    ذخیره پیام های دریافتی پس از قطع ارتباط با اینترنت
    امکان ارسال فایل های مختلف برای طرف مقابل
    امکان بلوکه کردن مخاطب خاص
    امکان به اشتراک گذاری مکان شما
    ضبط صدا و ارسال سریع آن برای طرف مقابل
    استفاده ی ناچیز از اینترنت
    ارسال گیف
    تماس تصویری
    امکان جستجوی بهترین تصاویر متحرک یا گیف ها در پنل اموجی ها
    امکان قرار دادن WhatsApp Status : برای ارسال عکس ها، فیلم ها، و فایل های gif
    ایجاد تایید دو مرحله ای
 
برای دریافت اندروید اینجا را کلیک کنید

برای دریافت آی او اس اینجا را کلیک کنید


منبع: الف

تصاویر اولیه از گوشی جدید سامسونگ

 باشگاه خبرنگاران جوان؛ چند سایت خبری به‌تازگی تصویری رندر از طراحی گوشی تاشوی سامسونگ منتشر کرده‌اند. این تصویر رندر نه تنها جلو و پشت گوشی، بلکه بالا، پایین و کناره های چپ و راست آن را نیز نشان می‌دهد.

آنچه از تصویر فاش‌شده برمی‌آید این است که طراحی گوشی تقریبا شبیه طرح اولیه‌ای است که در «TENAA» و «FCC» دیده بودیم. طبق گزارش یک منبع خبری چینی این دستگاه با نام تجاری «SM-G9298» از طرف شرکت سامسونگ در بازار عرضه خواهد شد.

این گوشی هوشمند مجهز به یک تراشه «Snapdragon 821AB» و صفحه نمایش ۴٫۲ اینچی با رزولوشن ۱۰۸۰ پیکسل است. همچنین رم این گوشی ۴ گیگابایت و حافظه داخلی آن ۶۴ گیگابایت است. این گوشی دارای دوبین اصلی ۱۲ مگاپیکسلی و دوربین جلوی ۵ مگاپیکسلی است.



گوشی تاشوی SM-G9298 از اندروید ۶٫۰ پشتیبانی می‌کند و دارای یک باتری ۲۳۰۰ میلی آمپری است. آنطور که سامسونگ برنامه‌ریزی کرده، گوشی هوشمند SM-G9298 در ماه آگوست ۲۰۱۷ عرضه خواهد شد و این عرضه ابتدا در کشور چین خواهد بود.

در ادامه تصویر رندی فاش شده از گوشی هوشمند تاشوی SM-G9298 را مشاهده می‌کنید :


منبع: الف

مدیرعامل تلگرام: موبوگرام امن نیست

به گزارش کلیک، پاول دروف، مدیر عامل پیام رسان روسی تلگرام طی یک توییت و در پاسخ کاربری در رابطه با وضعیت موبوگرام از وضعیت امنیتی این پیام رسان صحبت کرد.

پاول دروف گفت:

    اپلیکیشن پیام رسان موبوگرام به عنوان نمونه ایرانی تلگرام قدیمی و نا امن است؛ من پیشنهاد نمی‌کنم که از موبوگرام استفاده کنید.

صحبت‌های جدید مدیر عامل تلگرام در پی صحبت‌های قدیمی او مبنی بر عدم استفاده از نمونه‌های کپی برداری شده، آلوده و قدیمی تلگرام است که ممکن است برخی دولت‌ها اطلاعات آن را سرقت کنند و لازم است که تمامی کاربران از نسخه اصلی تلگرام استفاده کنند. در صورتی که از پیام رسان تلگرام استفاده می‌کنید. توصیه کارشناسان امنیتی همواره برای حفظ  ایمنی و سهولت بیشتر تنها استفاده  از نسخه اصلی تلگرام بوده است و تا پیش از این نیز شرکت‌های معروفی امنیتی توصیه کردند که از نسخه‌های غیر اصلی تلگرام استفاده نکنید چرا که آن‌ها یک تروجان یا سارق اطلاعات هستند.


منبع: الف

با محمود دولت‌آبادی در ۷۷سالگی

شب‌ها می‌نویسد. می‌گوید، شب‌ها انسان خودش هست و خدا. موهایش را خودش کوتاه می‌کند و از جوانی که در سلمانی کار می‌کرده ۵۰ سال است دیگر آرایشگاه نرفته. رانندگی هم می‌کند، البته با یک ماشین قدیمی که بیشتر از آن‌که سوارش شود، در مکانیکی است. عشق است دیگر… . و شاید برای خیلی‌ها عجیب باشد که همین را بهانه‌ای می‌داند برای معاشرت با مکانیک‌ها.شاید کسی فکرش را نمی‌کرد کودکی که به خاطر فقر از مدرسه رفتن بازماند و به کار پرداخت؛ از کار روی زمین و چوپانی گرفته تا پادویی کفاشی، صاف کردن میخ‌های کج و بعد وردستی پدر و برادرها در کارگاه تخت گیوه‌کشی و …، روزی از مطرح‌ترین نویسنده‌های ایران شود و خالق بلندترین رمان فارسی.

محمود دولت‌آبادی پس از گذر از فراز و نشیب‌های بسیار حالا به تولد هفتادوهفت‌سالگی رسیده و به همین مناسبت با ایسنا گفت‌وگو کرده. در این گفت‌وگو سعی شد بیش‌تر از گوشه‌هایی از زندگی او پرسیده شود که کمتر درباره آن‌ها سخن گفته و احتمالا برای مخاطبان جذاب‌تر است.آقای نویسنده در این گفت‌وگو از عشقش به مادر و پدرش، زن پشت پنجره با موهای از وسط زلف‌شده و چارقد سفید، علاقه‌اش به نظامی‌گری، تاثیر مرگ برادر در نویسنده شدنش، تاثیر کار در زندگی‌اش، نوشتن در شب، استفاده از تکنولوژی‌های جدید، رانندگی کردن، علاقه‌اش به رنگ، شیفتگی‌اش نسبت به ون گوگ و آرزوهایش سخن می‌گوید.

گفت‌وگوی ایسنا با این نویسنده پیشکسوت در ادامه می‌آید.

محمود دولت‌آبادی، متولد ۱۳۱۹، فرزند فاطمه و عبدالرسول، اهل دولت‌آباد سبزوار از بلاد خراسان. این یک معرفی کوتاه و جالب است که در ابتدای «کلیدر» آمده؛ معروف‌ترین اثر شما و بلندترین رمان فارسی. جالب از این لحاظ که می‌نویسید «پسر فاطمه و عبدالرسول». این میزان دلبستگی و قدرشناسی شما از مادر و پدر از کجا می‌آید، منظورم مکتوب شدن و تبلور پیدا کردنش است.

وقتی می‌خواستم خودم را معرفی کنم، زمانی بود که آقایی رفته بود به یک خانواده گفته بود من دولت‌آبادی هستم و با این‌ها سفری رفته بود. من این را در داروخانه‌ای در شرق تهران فهمیدم که رفته بودم برای برادرزاده‌هایم که یتیم بودند و پدرشان قبلا مرده بود، دارو بگیرم. وقتی نسخه رفت پهلوی آقایی، من را صدا زد گفت شما از خانواده دولت‌آبادی هستید؟ گفتم بله. گفت محمود دولت‌آبادی را می‌شناسی؟ گفتم بفهمی نفهمی. گفت خیلی آقاست. تا گفت خیلی آقاست، من فوراً متوجه شدم. گفتم چطور؟ گفت با خانواده ما رفت و آمد دارد و خواهرهای من عاشقش هستند و ۱۵ روز هم با هم سفر بودیم و خیلی هم خوش گذشت. من حیفم آمد این هوشمندی آن جوان را فوراً افشا کنم و توی ذوقش بخورد. من زندان بودم وقتی او به عنوان دولت‌آبادی می‌آید و این حرف‌ها را می‌زند. این داستان به اواخر ۵۵ و اوایل ۵۶ مربوط است که من از زندان آمده بودم بیرون. بعد از آن اتفاقا یارتا یاران گفت که بیا عکسی از تو روی کتاب‌هایت بگذاریم. گفتم دوست ندارم و معمولا یک عکس از من توی مطبوعات بود. آن هم عکسی بود که نقش یک افسر آلمانی را بازی می‌کردم در «حادثه در ویشی». یک روز صبح آمد من را برد یک عکاسی و آن عکس را که روی اولین دوره «کلیدر» هست از من گرفت و چاپ کردند.



عاشق رنج‌ها و عشق‌های پدر و مادرم بودم

برای شناخت‌نامه خودم به نظرم رسید که بهتر از آنی که فرزند که هستم، اهل کجا هستم، نیست. این هیچ نشان خاصی ندارد الا این‌که من عاشق رنج‌ها و عشق‌های پدر و مادرم بودم نسبت به فرزندان‌شان از جمله نسبت به خودم. مادر من خیلی کم فرصت پیدا کرد که من با او باشم، با او زندگی کنم، ولی پدرم گاهی این فرصت را به من می‌داد. مادرم یکی از چیزهایی که می‌گفت، گفت شما سر خاک من نمی‌آیید، من می‌دانم، و پیشاپیش گله‌مند بود. ولی من جلد سیم «روزگار سپری‌شده مردم سالخورده» یعنی «پایان جغد» را تمامش را سر خاک مادر و پدرم نوشتم. نه ‌که بروم آن‌جا، بلکه در ذهنم فضایی که پدید آمد گورستان است و من یا سایه من که سامون است می‌رود و با آن‌ها گفت‌وگو می‌کند. خواستم به او گفته باشم که من همیشه به یاد شما هستم و به واقع تصویر آن‌ها یک لحظه از ذهنم دور نشده یعنی انگار که آن‌ها هستند و من بهشان فکر می‌کنم زیرا وقتی هم که بودند بیشتر در ذهن من بودند، چون یا کار بودم یا شب دیر می‌رفتم خانه. شما فکر کن من در دوره‌ای که ریاضت دوساله را شروع کرده بودم همیشه چهار و نیم صبح هر سه ماه یک بار می‌رسیدم خانه. اگر پنج صبح یا چهار صبح می‌رسیدم، هر ساعتی می‌رسیدم خانه، زنی پشت شیشه پنجره رو به کوچه بود با موهای از وسط زلف‌شده و چارقد سفید. آن زن حتما مادر من بود که منتظر بود تا من بروم و بعد او برود بخوابد. عشق به مادر و پدر یک حس متفاوت است و این کمترین احساس دینی بود که من به آن‌ها ادا کردم. ضمن این‌که یک کتاب روی محور مرگ آن‌ها نوشتم به نام «پایان جغد» و آن دردناک‌ترین کتابی است که من نوشتم.

نظامی‌گری را خیلی دوست داشتم

شما در سیر کاری‌تان، هم حضور روی صحنه تئاتر را تجربه کرده‌اید و هم حضور در سینما را و خب چیزی که ادامه دادید و به آن عنوان شناخته می‌شوید، نویسندگی است. تجربه شغل‌های متعددی را هم در جوانی دارید. کمی از این تجربه‌ها بگویید و تاثیرشان.


اولا که من رفتم گروهبان بشوم در مشهد، درس بخوانم افسر بشوم، باز درس بخوانم و برسم به مراحل بالای نظامی. من نظامی‌گری را خیلی دوست داشتم. بعد که آن‌جا قبول نشدم خب رفتم دنبال کار قبلی‌ام که آرایشگری بود. در آرایشگری من شاگرد اول بودم و همه می‌خواستند که من بروم پهلوی آن‌ها کار کنم. ولی من اوستایی داشتم به نام «آ تقی» که به من می‌گفت «داداش». من این عهد را نگه داشتم تا وقتی بیایم تهران، و بعد از آن به فکر تئاتر افتادم. آمدم تئاتر و جست‌وجوی من یک سال طول کشید این‌ور و آن‌ور تا برسم به کلاس آموزش تئاتر آناهیتا که آن‌جا به زحمت من را قبول کردند. قبول نمی‌کردند برای این‌که آن‌ها می‌گفتند شما باید دیپلم داشته باشید. من‌ هم می‌گفتم آقا حالا دیپلم چه اهمیتی دارد؟ من می‌خواهم بیایم سر کلاس یاد بگیرم. یک مهاجه یک‌ساعته با زنده‌یاد آقای اسکویی داشتم تا قبول کرد بروم سر کلاس. در آن‌جا هم در پایان ترم در دو رشته شاگرد اول شدم؛ یکی نویسندگی، یکی بازیگری.

درد مرگ برادر و آغاز نوشتن

بعد از آن ضمن روندی که داشتم در زندگی، مقوله تفکر برایم پیش آمد. ذهن من ذهن فلسفی بود. خیلی به فلسفه و فکر علاقه داشتم. منتها برادر جوان من در ۲۲ سالگی افتاد روی دستم و ظرف کمتر از صد روز – همان‌طور که پزشکش بهم گفته بود – از بین رفت. این آسیب عاطفی باعث شد که من بیشتر بروم به سمت ادبیات. خیلی آسیب شدیدی بود. برادر کوچکم بود؛ منتها چون اهل خانواده بود و مادرم بهش خیلی علاقه‌مند بود، تنها پسر و فرزندی که با مادرمان روابط انسانی عمیقی داشت، او بود، در نتیجه طبق خواست مادرم و روحیه او برایش رفتم خواستگاری با این‌که از من چهار سال کوچک‌تر بود. برایش نامزد گرفتم. تا وقتی که دکتر بردمش، گفت صد روز بیشتر زنده نمی‌ماند. من به هر دری زدم و نشد… تا این‌که آن آسیب عاطفی اول این‌که سبب شد من «باباسبحان» را بنویسم و بعد افتادم در مسیر نوشتن، و مساله تفکر شد بعد از خلاقیت ادبی.



هنر را از کار کردن یاد گرفتم نه از تئوری‌ها

ولی نکته‌ای که شاید خوب باشد بگویم آن است که کار خیلی چیزها به من یاد داد. کار، هر نوع کاری که انجام دادم، همه کارهایی که انجام دادم به من هنر را یاد داد. من هنر را از کار کردن یاد گرفتم نه از تئوری‌های ادبی. حتی از نویسندگان بزرگ، اگر بخواهم قیاس کنم بین آن‌ها و کار، کدام‌شان به من بیشتر چیز یاد دادند، کار بوده. حتی در ویراستاری، ویراستاری اثر، باز هم کار به من چیز یاد داده. فرض کن اگر روی زمین کار می‌کردم، اگر در آرایشگاه کار می‌کردم، اگر در صحرا کار می‌کردم، اگر در دکان کفاشی در شش‌سالگی کار می‌کردم و همه این‌ها، ساختن به من هنر را یاد داد.

چقدر خوشحال شدم از اخراج

این‌که بچه‌های ما می‌روند دنبال نظریات ادبی به گمانم راه را گم کرده‌اند. راه یادگیری کار است، هر کاری. در کارهای موفق یا ناموفق. من در کارهایی بسیار ناموفق بودم ولی به هر حال خودش یادگیری بوده است. می‌دانی چرا من را از روزنامه «کیهان» بیرون انداختند؟ من در بخش تجاری کار می‌کردم. از بس خسته شده بودم به جای این‌که بنویسم «تجار»، نوشتم «تجارین». گفتند شما باید بروید بیرون. چقدر خوشحال بودم آن لحظه‌ای که آمدم بیرون. احساس کردم از گچ آمدم بیرون. بنابراین از آن‌جایی هم که ناموفق بودم یاد گرفتم. کار آموزنده‌ترین کتاب برای زندگی و هنر من بوده، برای روابط من، انسان‌شناسی، من آدم‌ها را در کار شناختم.

تهران، نوستالژی، «کلیدر»

و اگر نویسنده نمی‌شدید؟

بعد از این‌که نشد افسر بشوم، و بعد در تئاتر به نقطه‌ای رسیدم که حس کردم تئاتر ما این بار را ندارد که من باهاش کار کنم، افتادم توی ادبیات. ادبیات را داشتم، آن را تقویت کردم. باید متفکر می‌شدم. یادم هست یک وقت ذهنم شروع کرده بود به باریدن. خود انسان متوجه است. ولی ضربه‌ای که از لحاظ عاطفی به من خورد فکر کردم ادبیات و فقط ادبیات می‌تواند جواب بدهد. شاید به نظر بعضی‌ها باورپذیر نباشد؛ احساس نوستالژی در خلق اثری مثل «کلیدر» نقش بسیار موثری داشت. من در تهران ناگهان احساس کردم من خانواده را آوردم تهران ولی تهران دارد همه را از من می‌گیرد و گرفت. و این حس نوستالژیک خیلی در من بود وقتی که رفتم به سمت کاری که حدود ۲۰ سالی بهش فکر کرده بودم، شاید هم کمتر یا بیشتر.

۵۰ سال است سلمانی نرفته‌ام

حالا که درباره کارهای‌تان گفتید و به کار در سلمانی اشاره کردید، یک چیزی که ممکن است برای خیلی‌ها جالب باشد، این است که شما موهای‌تان را خودتان کوتاه می‌کنید و آرایشگاه یا سلمانی نمی‌روید.

خیلی وقت است. وقتی در آرایشگاه کار می‌کردم یک لحظه فکر کردم ببینم می‌توانم سر خودم را اصلاح کنم. شروع کردم دیدم می‌توانم. در آرایشگاه آینه پشت سر هم وجود دارد ولی در خانه دیگر با دستم این کار را می‌کنم. دستم مثل چشم کار می‌کند. با دست لمس می‌کنم و قسمت‌های زائد را می‌فهمم. الان دیگر ۵۰ سالی می‌شود. البته متاسفانه؛ چون سلمانی رفتن خیلی خوب است. محل معاشرت است. ولی این باعث شده که من دیگر سلمانی نروم.



در شب، انسان خودش هست و خدا

شما انسان شب‌بیداری هستید. چه شد که شب را برای نوشتن و برای آن تفکرات انتخاب کردید و از کی؟

از ابتدا. برای این‌که من همیشه روزها کار می‌کردم و طبعا شب بایستی می‌نوشتم. دیگر این‌که فضیلت شب این است که انسان خودش هست و خدا. و هیچ‌کس دیگری جز شما نیست و صفحه سفید کاغذ و احساس آزادی تمام. به همین جهت بعضی وقت‌ها در «کلیدر» وقتی سه – چهار صبح بخشی را به پایان می‌رساندم، شروع می‌کردم به سماع، در خلوت خودم و با خودم. برای این‌که حس خوبی داشتم از این‌که خلاقیت به یک جایی رسیده و این تنهایی خیلی عالی بوده. شب خیلی خوب است. بعدا که با مولوی بیشتر آشنا شدم متوجه شدم که او هم شب را خوب می‌شناخته.

«کلنل» در شب

فقط این‌که آن ایام انقدر صدا در خیابان‌ها نبود و من غالبا در زیرزمین‌ها زندگی می‌کردم. خیلی هم دوست می‌داشتم. خانه‌هایی که پله می‌خورَد می‌آید پایین. آن‌جا سکوت بیشتر است. جالب است که بعد از نوشتن «کلنل» – کتابی که دو سال تمام می‌نوشتم – کتاب را دادم همسرم آذر خواند. گفت خیلی عجیب است، این را کی نوشتی؟! گفتم شب، بعد از این‌که همه شما به خواب می‌رفتید. آن ایام در خیابان وزرا در یک آپارتمان کوچک طبقه سوم زندگی می‌کردیم. گفتم شب، وقتی همه خوابند.

چطور ممکن است به تکنولوژی‌های جدید بی‌اعتنا باشم؟

شما جزو نویسنده‌هایی هستید که تقریبا زود موبایل دست‌تان گرفتید و با ای‌میل کار می‌کنید. با این تکنولوژی‌های مدرن بیگانه نبوده‌اید. البته وارد فضای مجازی نشدید، تا این اواخر که به مقاومت‌تان دست‌کم درباره تلگرام پایان دادید و آن‌جا یک حضور شخصی دارید. چه چیزی باعث می‌شود برخلاف خیلی از هم‌نسلان‌تان بسته عمل نکنید و پذیرای این مسائل باشید؟

من همیشه نوابغ را ستایش کرده‌ام، چه در گذشته، چه در زمان حال. نبوغ ستودنی است و این سیستم‌های جدید نشانه بلوغ و نبوغ مغز بشر است. چطور ممکن است من بی‌اعتنا بمانم و فکر کنم چون من نمی‌توانم بفهمم‌شان، پس حداقلش را هم استفاده نکنم؟ من درباره این چیزها تعصب ندارم. می‌گویم معجزه ذهن بشر. حیرت می‌کنم. هنوز وقتی سوار طیاره می‌شوم و بعد از چهار ساعت در یک منزل دیگر هستم، می‌گویم معجزه است. مگر نیست واقعا؟ ما برای این‌که از ده دولت‌آباد بیاییم سبزوار، شش هفت کیلومتر بود، از صبح راه می‌افتادیم، دو ساعت و نیم تو راه دنبال آن چهارپا می‌آمدیم و بعد دوباره دو ساعت و نیم برمی‌گشتیم. مثلا الان من می‌خواهم به قوم و خویشم در سبزوار – که البته الان دیگر ندارم – بگویم حالم بد نیست، از طریق این می‌گویم. مارکس یک حرف درخشان می‌زند؛ به‌رغم این‌که الان مهدورالدم اعلام شده. می‌گوید «تاریخ خارج از اراده من و شما حرکت می‌کند.» و این تکنولوژی یک بخش از تاریخ علم و فناوری بشر است.  پس من که آن عبارت در ذهنم مانده، چطور می‌توانم به آن‌چه خارج از اراده من و شما انجام می‌گیرد بگویم نه، چون من دوست ندارم. گاهی هم اشتباه می‌کنم، می‌خواهم بزنمش زمین ولی در لحظه می‌گویم تو نسبت به این موضوع نادانی، آن‌که اشکالی ندارد.



رانندگی را دوست دارم با این ماشین

شما رانندگی هم می‌کنید و یک ماشین قدیمی هم دارید. نکته جالبش این است که بیشتر از آن‌که سوارش شوید، در مکانیکی است.

عشق است دیگر… در داستانی که دارم، «سفر»، علی عاشق دوچرخه‌اش هست. هر وقت این سوال از من می‌شود یاد علی می‌افتم و دوچرخه‌اش. دیگر از آن، من رانندگی را دوست دارم. برای این‌که اوایل دوست داشتم اسب‌سواری کنم، خب امکانش نبود. بعضی‌ها فکر می‌کنند با توجه به اسب‌هایی که در «کلیدر» وجود دارد، من یک اسب‌شناسم در حالی‌که این‌طور نیست. من یک بار سوار اسب شدم و چون جراحی پهلو کرده بودم، دایی من که جنگلبان بود گفت چیه؟ گفتم هیچی. گفت بیا پایین، جواب بابای کولی تو را نمی‌توانم بدهم. من را پیاده کرد. اسب‌سواری من همین بود که آن هم زیاد اسب نبود بیشتر قاطر بود. حالا رانندگی را دوست دارم، با این ماشین دوست دارم، با بیوک. داماد ما می‌گفت یک ماشین جدید بخر، هی می‌روی مکانیکی. گفتم نمی‌دانی وقتی آدم می‌رود با مکانیک‌ها صحبت می‌کند چه حظی می‌برد. برای این‌که بالاخره دو تا فحش به هم می‌دهند، چهار تا متلک می‌گویند. تو گاراژ هست، فضای زندگی هست. ولی به واقع من سه برابر قیمت این ماشین خرجش کرده‌ام. ولی خب چه کنم که مکانیک‌های ما هم بی‌معرفت شده‌اند. ماشین‌های جدید را هم معدودی را سوار شده‌ام ولی نتوانستم.  

رنگ را خیلی دوست دارم

یکی از چیزهایی هم که سال‌هاست همراه شماست، تسبیح است.

معمولا آبی هم هست. من رنگ را خیلی دوست دارم. دو تا از رنگ‌هایی که خیلی دوست دارم یکی آبی است، یکی نارنجی، متمایل به تیره یا روشن، فرقی نمی‌کند. به این موضوع فکر کردم. به این نتیجه رسیدم یکی رنگ زمین است، یکی رنگ آسمان. یعنی اولین رنگ‌هایی که من چشم باز کردم و دیدم، کویر است و آسمان کویر. به این ترتیب این دوتا رنگ همیشه با من هست.

علاقه شدید آقای نویسنده به ون گوگ

ضمن این‌که آشنایی با آن نابغه‌ای که من خیلی دوستش می‌دارم، ون گوگ، در تشدید این امر خیلی موثر بوده. در بین نقاش‌ها فکر می‌کنم بتوانم بگویم ون گوگ را از همه بیشتر دوست دارم. و در تمام مدت عمرم همیشه تصویری از ون گوگ جلو من بوده. بیش از هنرمندان ادبیات که به هر حال شیفته هستم، مثل کافکا، داستایوفسکی و کامو، ون گوگ همیشه بوده. از وقتی با پدر و مادرم زندگی می‌کردم این بوده با من. یا دکتر گاشه بوده ازش، یا تصویر خودش بوده.

زندگی ون گوگ مهم است نه مرگش

شما درباره مرگ ون گوگ به چه نتیجه‌ای رسیدید؟

فکر می‌کنم این آدم‌ها به طور کلی عمر زیادی ندارند. در جست‌وجوی مرگش نبودم هرگز. نامه‌هایش را خوانده‌ام، آثاری را که درباره‌اش نوشته شده خوانده‌ام، در هلند نمایشگاهش را دیده‌ام، بارها آلبومش را ورق زده‌ام. و همیشه به آن شکفتگی فکر کرده‌ام، به آن درخشندگی ناگهانی. خودش عین امپرسیونیزم است، خود زندگی ون گوگ یک درخشش ناگهانی است. و من دیگر کنجکاو نشدم که ببینم پایانش چطور بوده. فرقی نمی‌کند. شاملو حرف جالبی می‌زند؛ ازش یادی بکنم برای این‌که مردادماه درگذشت. شاملو به من گفت «زندگی ما یک اتفاق است و مرگ ما یک قطعیت». آن‌چه در ون گوگ مهم است آن اتفاقی است که افتاده؛ آن قطعیت دیگر قطعیت است.




 

در هنر، فوران مهم است

در یک دوره خیلی کوتاه تعداد بسیار عجیبی کار خلق می‌کند.

این فوران است دیگر. همان‌چه که در هنر من همیشه مهم می‌دانم؛ فوران. مثل آتشفشان.

این فوران برای شما کی اتفاق افتاد؟

من به خودم اجازه نمی‌دهم همچین تعبیری درباره خودم به کار ببرم. برای این‌که من مثل دهقان کار کرده‌ام و دهقان زمین را نرم نرم بار می‌آورد. در یک جاهایی این محصول خیلی درخشان به نظر می‌آید که آن را هم بیننده می‌بیند و کسی که مصرف می کند. آن لحظاتی که سماع می‌کردم بعد از کار.

مثلا گفتید در دوره «کلیدر».

در مورد «کلیدر». یا دچار مرگ می‌شدم در «روزگار سپری‌شده…» یا دچار فرسایش مرگبار می‌شدم در آثار دیگر مثل «سلوک»، یا دچار خرسندی از پیروزی بر کار می‌شدم مثل «جای خالی سلوچ».
 

۷۷ خیلی زیباست

و حالا سال ۱۳۹۶ و تولد ۷۷ سالگی. درباره این ۷۷ جایی چیزی نوشته‌اید. آرزوی‌تان برای تولد امسال چیست؛ یک آرزوی شخصی و یک آرزوی جمعی.

اولا از این دو تا هفت کنار هم خیلی خوشم می‌آید. به دو علت سال پیش نخواستم تولد برگزار شود؛ یکی مرگ کیارستمی بود، یکی هم این‌که ۷۶ چیز جالبی نیست. ۷۷ خیلی زیباست. آن‌که می‌گویی من یاد کردم قلاب دو هفت است. در یکی از آثارم هست. عبور کردن از آن قلاب دو هفت و رسیدن به آشتی بین دو هفت برای من حالت نمادین و جالبی دارد. خیلی خوشحالم که این دو تا هفت کنار هم قرار گرفته. زیباست.



با آرزوهای اجتماعی کار کرده‌ام

آرزوی من توامان است بین آرزوهای کلی و شخصی. لازم نیست بگویم که من با آرزوهای اجتماعی کار کرده‌ام؛ همیشه. و هر وقت نتوانستم کار کنم بدانید که انگیزه اجتماعی در من کم شده. در مورد این کتاب (بنی‌آدم) انگیزه اجتماعی من کم شد، یعنی عشق من نسبت به بسیاری چیزها و این کتابِ بسیار تیره درآمد. «روزگار سپری‌شده…» هم تیره است ولی در آن‌جا یک عشق قربانی‌شده وجود دارد، عشق‌های قربانی‌شده وجود دارند که برایم خیلی عزیزند.

آرزوهای محمود دولت‌آبادی

آرزوهای شخصی من همیشه توامان هستند با آرزوهای جمعی. صلح هست، قانون هست، حقوق انسان هست؛ حقوق فردی و اجتماعی انسان. و سرجمع همه این‌ها استقلال و تمامیت ارضی. اقلا هیچی که نداریم این را داشته باشیم برای این‌که این یکی اگر مخدوش بشود واقعا من سکته می‌کنم.

آدم کجا رفت؟

آرزوی شخصی من هم این است که مردم خودشان را به جا بیاورند. انقدر دوپولی نباید باشیم. آدم‌ها خیلی با نسبت حسابی که در بانک دارند سنجیده می‌شوند. این حال من را به هم می‌زند. سوال اصلی من این است: آدم کجا رفت؟
دی شیخ گرد شهر همی گشت با چراغ /  کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتا که یافت می‌نشود گشته‌ایم ما / گفت آن‌که یافت می‌نشود آنم آرزوست

متشکرم.

سپاسگزارم. تولدتان مبارک. امیدوارم نشستن این دو هفت کنار هم سال بسیار خوب و خوش و پرخیر و برکتی را برای شما رقم بزند.

خرسندم از حضور شما و دوستان و این بعدازظهر.


منبع: بهارنیوز

بُرشی از سفرنامه بانوی فارسی‌زبان صرب

«تئودورا رادووانویچ» ۲۳ سال دارد و اهل صربستان است. در دانشگاه بلگراد به زبان فارسی و عربی شرق شناسی می‌خواند. او  ۹ ماه می‌شود که یادگیری زبان فارسی را آغاز کرده و خیلی روان و مسلط صحبت می‌کند. می‌گوید؛ زبان فارسی را در همان دانشگاه بلگراد آموخته است.«تئودورا» همراه گروهی از فارسی آموزان، سفری یک ماهه به ایران داشت که پس از گذراندن دوره‌ی دانش‌افزایی، فرصتی پیدا کرد تا در اولین سفرش به ایران، تهران، اصفهان و کاشان را هم ببیند. این گپ کوتاه با او به زبان فارسی پای برج آزادی زده شد، بنایی که به نظرش زیباترین ساختمان شهر تهران است و به لحاظ معماری بالاترین امتیاز را در بین تمام ساختمان‌های پایتخت ایران دارد.
تئودورا در گفت‌وگویی که با ایسنا داشت، سعی کرد تجربه‌های هرچند کوتاهش را از تهران‌گردی‌اش بیان کند. از غذاهای ایرانی و مواجهه‌اش با مردم تهران و لباس زنان ایرانی که شیفته‌اش شده است تعریف کرد.به اعتقاد او، تهران شهر زیبایی است که غذاهای خوشمزه‌ای را می‌توان در آن پیدا کرد. تئودورا در مدت اقامتش، خورشت قیمه و جگر خورده که به نظرش شبیه جگرهای صربستان بوده و حسابی هم شیفته کباب کوبیده‌ی ایرانی شده است، می‌گوید: همه گروه ما که از ۴۴ کشور هستند، کباب کوبیده ایرانی را دوست داشتند.او تهران را شهر زیبایی یافت که به نظرش مردمان آن وقتی یک خارجی می‌بینند، می‌خواهند هر طور شده کمک‌اش کنند. تئودورا می‌گوید: به بازار تجریش رفتم تا مانتو بخرم، همه دوست داشتند کمکم کنند، وقتی متوجه می‌شدند اهل صربستان هستم و زبان فارسی را دوست دارم و می‌توانم به آن سخن بگویم، خیلی خوشحال می‌شدند و برخورد خوبی داشتند.
این بانوی صرب به لباس زنان ایرانی ابراز علاقه می‌کند و با لبخندی به پهنای صورت، بیان می‌کند: می‌دانم که بعضی‌ها با حجاب و پوشش مشکل دارند، ولی من از آن دسته نیستم، چون لباس زنان ایرانی را دوست دارم، حتی یک مانتو برای خودم خریدم که خیلی دوستش دارم و با آن به صربستان می‌روم.تئودورا پس از گشتی که در تهران داشت، بالاترین امتیاز را به برج آزادی می‌دهد و می‌گوید: برج آزادی معماری بسیار زیبایی دارد و یکی از بهترین ساختمان‌های شهر تهران به حساب می‌آید. موزه‌ی جالبی هم دارد، ولی خیلی قدیمی است و باید تجدید شود، اما در هر حال این برج از بیرون بهترین معماری را دارد، حتی از برج میلاد و دیگر ساختمان‌های تهران قشنگ‌تر است.


منبع: بهارنیوز

سم شپارد درگذشت

به گزارش  مهر به نقل از اسکرین دیلی، نمایشنامه نویس برنده پولیتزر و بازیگر نامزد جایزه اسکار ۲۷ جولای در ۷۳ سالگی در خانه‌اش در کنتاکی چشم از دنیا فروبست اما خبر درگذشت او دیروز منتشر شد.سخنگوی خانواده شپارد با اعلام این خبر افزود: او در کنار خانواده از دنیا رفت و اکنون خانواده در این زمان سخت نیاز به آرامش خصوصی دارند.این چهره مشهور که جایزه پولیتزر را سال ۱۹۷۹ برای نمایشنامه «کودک مدفون» برده بود و نامزدی اسکار را برای ایفای نقش چاک ییگر در فیلم «چیزهای درست» کسب کرد بر اثر عوارض بیماری اسکلروز درگذشت.

 

از دیگر فیلم‌های او می‌توان به «بلک‌تورن»، «حماقت برای عشق»، «باندیداس»، «ماگنولیاهای فولادی»، «پرونده پلیکان» و «تو هرگز اینجا نبودی» اشاره کرد.وی یکی از نویسندگان فیلمنامه فیلم «پاریس، تگزاس» بود و جدیدترین اثرش درامی در سال ۲۰۱۵ بود که در شبکه نت‌فلیکس با عنوان «خط خون» به نمایش درآمد.سام شپارد علاوه بر نمایشنامه، داستان کوتاه هم می‌نوشت.یازده نمایشنامه او برنده جوایز «اوبی» شدند که «شیکاگو و مادر ایکاروس»، «صلیب سرخ و توریست» و «دندان جنایت» از جمله آنها بودند.

 

او برای «غرب حقیقی» و«احمق عشق» نیز نامزد پولیتزر شده بود.آخرین نمایشنامه شپارد با عنوان «ریزه وحشت» در تئاتر سیگنیچر نیویورک در سال ۲۰۱۴ روی صحنه رفته بود.شپارد برای آنتونیونی، ویم وندرس و رابرت آلتمن فیلمنامه نوشته بود وبه عنوان یک نویسنده-گارگردان فیلم «برای شمال» و «زبان خاموش» را در سال‌های ۱۹۸۸ و ۱۹۹۲ ساخته بود.وی سال ۱۹۸۶ به عضویت آکادمی هنر و نویسندگی آمریکا  درآمد و مدال طلای درام را از آکادمی در سال ۱۹۹۲ دریافت کرد.سال ۱۹۹۴ او به تالار مشاهیر راه یافت وسال ۲۰۰۹ قلم لورا پلس را از بنیاد تئاتر به عنوان استاد درام آمریکا دریافت کرد.سپارد سه فرزند دارد که جسی، هانا و واکر نام دارند.مراسم خاکسپاری او به صورت خصوصی برگزار می‌شود و زمانی برای برگزاری مراسم یادبود او اعلام نشده است.


منبع: بهارنیوز

لغو کنسرت‌ها با استناد به کدام قانون؟

به گزارش خانه ملت هادی حسینی  درباره لغو کنسرت اخیر شهرام و حافظ ناظری در قوچان توسط دادستانی خراسان رضوی، گفت: قوه قضاییه باید پاسخگو باشد که بر اساس کدام قانون وارد عمل می‌شود و مجوزهای وزارت فرهنگ ارشاد اسلامی را لغو می‌کند. معاون پارلمانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نسبت به این رویکرد انتقاد کرد و افزود: در حالیکه دولت و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در کار قوای دیگر دخالت نمی‌کنند، قوه قضاییه مستقلا در زمینه‌ لغو کنسرت‌ها اقدام می‌کند.
 
وی با بیان اینکه وزارت فرهنگ به وظیفه خود در زمینه صدور مجوز برای برگزاری کنسرت عمل می‌کند، یادآور شد: بررسی و ممیزی‌های وزارتخانه در خصوص اشعار، خواننده و زمان برگزاری یک کنسرت است و اگر در این موارد مشکلی وجود نداشته باشد، مجوز آن صادر می‌شود. حسینی با بیان اینکه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در زمینه کنسرت‌ها کاملا قانونی عمل می‌کند و بر اساس قانون تصمیم‌گیرنده نهایی در این حوزه است، افزود: باید دید که قوه قضاییه به کدام محمل قانونی برای لغو مجوز یک ارگان رسمی دولتی استناد می‌کند. معاون پارلمانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به برگزار نشدن کنسرت در مشهد به دلیل وجود حریم رضوی، گفت: قوچان مشهد نیست و نباید با اعمال نظرهای سلیقه‌ای مشهد دوم ساخت؛ اما دادستانی خراسان رضوی وارد عمل شده و کنسرت اخیر را لغو کرده است لذا این مسئله باید از دادستانی خراسان رضوی سوال شود.

چرا برگزاری کنسرت در دولت قبل ایرادی نداشت؟
حجت‌الاسلام احمد مازنی در واکنش به ادامه جریان لغو کنسرت‌ها گفت: دادستانی باید پاسخگو باشد که براساس کدام بند قانونی به طرح‌های فرهنگی ورود و مجوزهای رسمی وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی را ملغی می‌کند.
نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس در مجلس شورای اسلامی با اشاره به لغو کنسرت‌ها در استان خراسان رضوی توسط دادستانی این استان، ادامه داد: متأسفانه مقامات استانی خراسان رضوی در مباحث فرهنگی مداخلات نابجایی دارند که این مداخلات حاکی از یک برداشت است؛ به این صورت که به دلیل وجود مبارک حرم امام رضا(ع) در مشهد نباید یک سری برنامه‌های فرهنگی مثل برگزاری کنسرت در این استان برپا شود.
وی بابیان اینکه به اعتقاد بنده برگزاری کنسرت منافاتی با مذهبی بودن برخی شهرها و وجود مبارک امام رضا(ع) در مشهد ندارد، تأکید کرد: اگربنا باشد برای برخی شهرها استثنایی در برگزاری کنسرت قائل باشیم این موضوع را نیز قانون باید مشخص کند. عضو فراکسیون روحانیون مجلس به دادستانی و مسئولان استانی شهر مشهد توصیه کرد که آمار برگزاری مراسم‌ فرهنگی و کنسرت‌ها را در دولت‌های مختلف بررسی کنند و به این سؤال پاسخ دهند که چرا برگزاری کنسرت در شهرهای اقماری مشهد در دولت قبل ایرادی نداشت.
وی یادآور شد: ماه‌ها پیش وقتی طرح اخلال در برنامه‌های فرهنگی و لغو کنسرت‌ها کلید خورد پیشنهادی مبنی بر حضور ذی‌نفعان و مسئولان برگزاری کنسرت در کمیسیون فرهنگی مطرح کردم تا این موضوع یک‌بار برای همیشه حل‌وفصل شود ولی این پیشنهاد تاکنون عملی نشده است.
عضو فراکسیون امید مجلس ادامه داد: کمیسیون فرهنگی مجلس قطعاً به موضوع لغو کنسرت‌ها واکنش نشان خواهد داد و بار دیگر پیشنهاد می‌کنم با دعوت از هنرمندان ذی‌نفع، مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مقامات استانی در کمیسیون این موضوع مطرح و برای همیشه حل‌وفصل شود.
وی بابیان اینکه به نظر نمی‌رسد در این زمینه خلأ قانونی وجود داشته باشد افزود: مشکل اصلی از دیدگاه و سلایق سیاسی مسئولان نشأت می‌گیرد درحالی‌ که اگر این نگاه سیاسی حاکم نبود و آقایان نگران ارزش‌ها بودند، چنین واکنش‌هایی باید در دولت‌های نهم و دهم نیز صورت می‌گرفت. رئیس کمیته فرهنگ، هنر و رسانه مجلس اظهار کرد: چنین رفتارهایی  به نفع هیچ‌کس و هیچ جناحی نخواهد بود و مردم در این میان متضرر می‌شوند.
مازنی تأکید کرد: زمانی که نخستین کنسرت در مشهد لغو شد بنده هشدار دادم که باید این مسأله مدیریت شود چراکه اگر جلوی چنین اقدامات خودسرانه‌ای گرفته نشود این مسأله به سایر استان‌ها سرایت خواهد کرد و مرجعی که مسئولیتی در زمینه فرهنگی ندارد به مسائل فرهنگی ورود و دخالت بی‌مورد می‌کند.
عضو فراکسیون امید مجلس تصریح کرد: سال گذشته در شهریورماه زمانی که طرح لغو کنسرت‌ها کلید خورد از رئیس جمهوری و دبیر شورای عالی امنیت ملی نظام درخواست کردم که به موضوع لغو کنسرت‌ها ورود کنند، امروز نیز بار دیگر این درخواست خود را تکرار می‌کنم چراکه این موضوع تبدیل به یک ابزار قدرت برای جناحی خاص شده است.
وی با اشاره به وخامت حال شهرام ناظری و انتقال او به بیمارستان پس از لغو کنسرت وی و برخورد ناشایست با او در قوچان، گفت: شهرام ناظری تنها هنرمند عرصه موسیقی است که رهبر معظم انقلاب از ایشان نام‌برده است و چنین رفتارهایی با هنرمندان در‌ شأن فرهنگ این کشور نیست.
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس با یادآوری اینکه موضوع لغو کنسرت در نخستین نشست کمیسیون فرهنگی طرح می‌شود، تصریح کرد: لازم است مسئولان بالادستی قوه قضائیه به دادستانی خراسان رضوی که رفتاری در‌ شأن فرهنگ ایرانی با مردم و هنرمندان نداشته‌اند، تذکر دهند و اگر قرار است جایی ورود انجام شود، این اقدام باید در چارچوب قانون و با هماهنگی قوه مجریه انجام پذیرد تا اقدام این نهادها موجب بروز خسارت بویژه به مردمی که برای تماشای برنامه هنری آمده‌اند، نشود.
آیا مواجه کردن مردم با   درهای پلمب شده درست است؟
عباس سلیمی نمین (مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران) نیز با انتشار یادداشتی در این‌باره نوشت: آنچه در قوچان توسط یک مقام قضایی صورت گرفت این سؤال را به‌جد مطرح می‌سازد که آیا قوه محترم قضائیه مسئولیت تصمیمات منصوبان خود را به عهده می‌گیرد یا خیر؟ به عبارت دیگر، اگر صدور حکمی مبنای دقیق حقوقی نداشت آیا با صادرکننده آن برخورد انضباطی صورت خواهد گرفت یا الزاماً شاکی خصوصی می‌بایست راه دادسرای انتظامی قضات را در پیش گیرد که البته بسیار پرهزینه است؟
او در ادامه یادداشت خود در وقایع‌نگاری از این اتفاق آورده است: «رمضانعلی آذری- دادستان محترم قوچان- بعد از دستور پلمب محل برگزاری کنسرت شهرام ناظری در این شهر به خبرگزاری ایرنا گفت: «با وجود تذکرات مکرر در چند روز گذشته مبنی بر انتخاب محل نامناسب برای برگزاری کنسرت شهرام ناظری، عوامل اجرایی به این تذکرات توجهی نکردند که اکنون به طور رسمی محل در نظر گرفته شده برای اجرای این برنامه پلمب شده است.» وی همچنین افزود: «سالن ورزشی کارگران در منطقه یعقوب آباد قوچان برای برپایی کنسرت انتخاب مناسب و شایسته‌ای نبود و‌ شأن هنرمندان و مردم شریف قوچان در این انتخاب نادیده گرفته شده است.»
از سوی دیگر حمید ضیایی- سرپرست اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی قوچان- اعلام کرد که لغو کنسرت شهرام ناظری بدون اطلاع کتبی صورت گرفته است. همچنین افشین تحفه‌گر- معاون هنری و سینمایی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی- جمعه شب (۶ مرداد) گفت: تاکنون هیچ ابلاغیه رسمی در خصوص لغو یا به تعویق افتادن این برنامه به ما نرسیده است.»
سلیمی نمین در ادامه خطاب به مقامات قضایی بویژه ریاست محترم این رکن مهم نظام سیاسی کشور با طرح سؤال توجه به چند نکته را یادآور شده است: «در حالی که مسئولان فرهنگی شهرستان و استان رسماً طی مصاحبه‌های جداگانه اعلام داشته‌اند که هیچ گونه اطلاع مکتوب و رسمی از سوی دادستان قوچان دریافت نداشته‌اند وی مدعی است تذکرات مکرری مبنی بر نامناسب بودن محل برگزاری به عوامل اجرایی داده شده است. قطعاً در این زمینه یک طرف خلاف حقیقت را منعکس می‌سازد؛ لذا لازم است بعد از تحقیق با خلاف‌گوینده برخورد لازم صورت گیرد. آیا دادستان در ارتباط با تشخیص اینکه محل برگزاری یک فعالیت هنری مناسب با‌شأن هنرمندان و مردم است یا خیر، مسئولیتی دارد؟ آیا مواجه ساختن هنرمندان و مردم با درهای پلمب شده نادیده گرفتن شئون جامعه هنردوست است یا برگزاری آن در محلی که ولو به سلیقه دادستان محترم نامناسب است؟ از آنجا که این‌گونه دستورات قضایی در استان خراسان مسبوق به سابقه بوده است بر مسئولان محترم قضائیه فرض است که در این زمینه تحقیق کنند که آیا مورد اخیر نیز در ارتباط با برداشت شخصی یکی از مقامات این استان است که حریم امام هشتم را کل استان می‌داند یا خیر؟ هفته گذشته معاونت محترم قوه قضائیه طی مصاحبه‌ای رسماً اعلام کرد که از نظر قوه قضائیه محدوده حرم امام رضا علیه السلام صرفاً مشهد است؛ بنابراین در صورتی‌ که عملکرد دادستان قوچان مرتبط با نگاه شخص مورد اشاره باشد از آنجا که با توجیه دفاع از‌ شأن هنرمندان و مردم، شئون هنردوستان زیر پا گذاشته شده آیا آنچه در رسانه‌ها انعکاس یافته عذر بدتر از گناه نیست؟» او در پایان این یادداشت یادآور شده است: «در حالی که به لحاظ کمیت برگزاری کنسرت در سراسر ایران پدیده‌ای کم‌مانند است چرا می‌بایست با برخی عملکردهای سلیقه‌ای آن هم با توجیهاتی که به هیچ وجه شایسته نیست فضای فعالیت‌های هنری کشور وارونه جلوه داده شود؟ بدون شک پیگیری شایسته دستگاه قضا می‌تواند برای همیشه این نوع انحراف اذهان عمومی از مسائل اساسی جامعه را پایان بخشد و قانون‌محوری را بر سلیقه‌محوری رجحان دهد.»
همچنین در واکنش به لغو کنسرت‌ها حدود
۵۰۰ نفر از فعالان عرصه موسیقی، با انتشار نامه‌ای، از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خواستند با عوامل لغو کنسرت‌ها به‌عنوان عاملان اخلال در قانون و نظم عمومی برخورد کند.


منبع: بهارنیوز

مجری معروف از اروپا برنگشته است

شاید قبل از اینکه آزاده نامداری مجری تلویزیون به همراه خانواده خود از کشور خارج شود، تصور نمی‌کرد که در آن سوی مرزها هم زیر ذره‌بین قرار بگیرد و حضور وی با پوشش متفاوت‌تر از ایران چنان با سرعت به ایران مخابره شود که مجبور شود مقابل دوربینی حاضر شود و به شرح آن تصاویر بپردازد. مخاطبان تلویزیون و کاربران فضای مجازی در جریان اتفاقی که برای نامداری در کشور سوئیس رقم خورده، قرار گرفتند و به عبارت دیگر در حال تحلیل آن تصاویر در خارج از کشور هستند. اما آزاده نامداری در حال حاضر هنوز به ایران بازنگشته است که البته بسیاری از اطرافیان وی معتقد هستند که بازگشت او به کشور در شرایط کنونی برای این مجری حواشی جدیدی را رقم  خواهد زد، از این رو به نظر می‌رسد نامداری منتظر است تا با فروکش کردن انتقادات به ایران بازگردد.


منبع: بهارنیوز

موافقت پلیس فرانسه با برگزاری معارفه نیمار در ایفل

پلیس فرانسه با برگزاری مراسم معارفه نیمار در برج ایفل موافقت کرد و قرار است که تدابیر امنیتی شدیدی هم در نظر گرفته شود.

به گزارش ایسنا و به نقل از لوپاریزین، به نظر می‌رسد که همه چیز آماده اعلام نهایی شدن پیوستن نیمار به پاری سن ژرمن است و این بازیکن به زودی گران‌ترین انتقال تاریخ فوتبال جهان را به نام خود به ثبت خواهد رساند.

نیمار با پاری سن ژرمن به توافق نهایی رسیده است و فصل بعد در این تیم فرانسوی بازی خواهد کرد.

رادیو یوروپ یک فرانسه اعلام کرد که پلیس این کشور با برگزاری مراسم معارفه نیمار در برج ایفل موافقت کرده و قرار است که هواداران پاری سن ژرمن جشن باشکوهی را برابر ایفل برگزار کنند و برای خرید جدید خود سنگ تمام بگذارند.

قیمت فسخ قرارداد نیمار با بارسلونا ۲۲۲ میلیون یورو است و باشگاه پاری سن ژرمن اعلام کرده که مشکلی برای پرداخت کردن این رقم ندارد تا این ستاره برزیلی عنوان انتقال قرن را به خود اختصاص دهد.

پاری سن ژرمن با آمدن نیمار نه تنها در لیگ فرانسه بلکه در لیگ قهرمانان اروپا هم به یکی از شانس‌های اصلی کسب عنوان قهرمانی تبدیل خواهد شد.


منبع: الف

پیاده‌روی کنید و نگران نباشید

مطالعات انجام شده بر دوندگان المپیکی بازی‌های ۲۰۱۶ نشان داده است که نوع قدم برداشتن هر فرد در پیاده‌روی و دویدن بهترین روش برای اوست و نیازی به تغییر نحوه قدم برداشتن نیست.

به گزارش ایسنا و به نقل از science daily، بررسی‌های اخیر نشان داده است که دوندگان چه باتجربه باشند و چه بی‌تجربه، نیازی به تغییر نوع قدم برداشتن خود ندارند.

طول قدم‌هایی که هر فرد برمی‌دارد بهترین گزینه برای اوست. نیازی به تغییر نوع قدم برداشتن نیست. بدین شکل فرد بیشترین مصرف انرژی را خواهد داشت.

مدیر این تحقیقات می‌گوید: بسیاری افراد به دنبال یافتن راهی برای مفیدتر شدن تمرین‌های خود هستند اما بررسی‌های ما نشان داده است که حتی دوندگان تازه‌کار نیز نباید به دنبال تغییر دادن قدم‌های خود باشند. بلکه باید بگذارند که بدن به صورت طبیعی عمل کند. بهتر است پیاده‌روی کنید و نگران نباشید.


منبع: الف

علی دایی: مایلی‌کهن بزرگتر من است و احترامش واجب/طارمی حواسش به زندگی خصوصی و ورزشی‌اش باشد

به گزارش میزان، علی دایی از جمله فوتبالی‌هایی است که از این به بعد با قبولی در آزمون دکتری وارد فاز جدیدی از زندگی خود شده است، شهریار غیر از موفقیت‌های ورزشی متعددی که دارد این روز‌ها با قبولی در آزمون دکتری دغدغه دیگری را تجربه می‌کند. سرمربی سایپا در مورد شرایط تیمش، آشتی با محمد مایلی‌کهن، بحث حضور بازیکن‌های ایرانی در اروپا و البته قبولی در آزمون دکتری صحبت کرد که متن کامل مصاحبه را در زیر می‌خوانید:

*آقای دایی! ابتدا قبولی شما را در آزمون دکتری تبریک می‌گوییم، باید از این به بعد شما را «دکتر علی دایی» صدا کنیم؟

ممنون، اگر خدا بخواهد در آزمون دکتری قبول شدم و باید ببینم از این به بعد چه پیش می‌آید.

*حالا چرا «جامعه‌شناسی» ورزشی، از انتخاب این رشته چه هدفی دارید؟

من از لحاظ شخصی و فردی می‌خواهم جامعه شناسی ورزشی را بخوانم. اصلا با مسائل دیگر این موضوع کاری ندارم. خودم می‌خواهم دیدگاه‌هایم بازتر شود و به مسائل روز دنیا آشناتر بشوم، به خاطر این مسئله دنبال جامعه‌شناسی ورزشی رفتم. خدا را شکر که مرحله اول آزمون را قبول شدم و مصاحبه دکتری را هم دادم، حالا منتظر این هستم که اعلام کنند که در مصاحبه قبول شدم یا نه.

*مسلما دغدغه‌های اجتماعی شما به عنوان یک چهره شناخته شده هم در انتخاب این رشته تأثیر داشته.

خودم این رشته را دوست دارم و دوست دارم اگر بشود به جامعه در قسمت ورزش کمک کنم. جامعه ما دغدغه‌های بزرگی دارد، به خاطر همین و عشق و علاقه‌ای که داشتم این رشته را انتخاب کردم. 

*می‌خواهیم در مورد شرایط این روز‌های سایپا هم صحبت کنیم، بعد از بازی اولی که تیم شما مقابل سپاهان در لیگ برتر انجام داد خیلی از کارشناسان اعلام کردند که سایپا یکی از مدعیان اصلی کسب قهرمانی در این فصل است. خودتان چقدر به این موضوع اعتقاد دارید؟

هنوز خیلی زود است که بخواهیم راجع به این مسائل حرف بزنیم، اما ما خیلی خوب تمرین کردیم و آماده هستیم. شما ببینید در همین بازی با سپاهان نسبت به فصل گذشته ۷۵ درصد تیم عوض شده بود. ما به زمان احتیاج داریم باید بیشتر کار کنیم که ان‌شاءالله بتوانیم خودمان را به عنوان یکی از مدعیان قهرمانی مطرح کنیم. 

*بازی بعدی شما با صنعت‌نفت و در خانه است، در مورد این بازی چه صحبتی دارید؟

مسلما بازی بسیار مهمی است، این بازی می‌تواند ما را در مسیر قهرمانی قرار دهد. ان‌شاءالله بازی را ببریم. ما کلا تیم جوانی ساختیم که فکر کنم بتواند سال‌ها تیم سایپا را تضمین کند. در کل تمام سعی‌مان این است که تا آخر فصل روز به روز بهتر شویم. سعی می‌کنیم باعث افتخار و سربلندی سایپا و کارمندان خیلی خوب کارخانه باشیم. 

*برای موفق شدن در این فصل چقدر روی جوان‌های تیم‌تان حساب کردید؟

ما جوان‌های خوبی داریم که با اینکه جوان هستند، اما خیلی‌ها بازی‌های ملی زیادی برای تیم جوانان و امید ایران انجام داده‌اند. این بازیکنان با اینکه جوان هستند، اما تجربه کافی را دارند، البته ما چند بازیکن با تجربه خیلی خوب هم داریم که می‌توانند به جوان‌ها کمک کنند. همه تلاش ما این است که این مجموعه را به خودباوری برسانیم و نتایج خوبی در لیگ بگیریم.  
*در مراسمی که باشگاه سایپا برای تجلیل از ابراهیم صادقی گرفت شد ترانه‌ای توسط یک خواننده در وصف شما خوانده شد. هنگام اجرای این ترانه فیلمی از شما گرفته شد و در فضا مجازی پخش شد که نشان می‌داد شما در حال ریختن اشک شوق هستید. 

من همیشه گفته‌ام اول خدا و بعد مردم این عزت را به ما دادند، این لطف خدا است که مردم به امثال من لطف دارند. از روزی که وارد فوتبال و تیم ملی شدم مردم به من لطف داشتند و ان‌شا‌ءالله هم ما کاری کنیم که این لطف کمتر نشود. 

*اتفاق دیگری که در این مراسم افتاد روبوسی شما و محمد مایلی‌کهن بود، این یعنی اختلافی بین شما وجود ندارد؟

آقای مایلی‌کهن بزرگتر من است و احترامش واجب، من همیشه احترام بزرگترم را نگه داشتم و هیچ موقع با کسی مشکلی نداشته و ندارم. همه برای من عزیز هستند و بزرگتر من هستند و احترام‌شان هم واجب. 

*در مراسم انتخاب برترین‌ها شما کنار برانکو و منصوریان به عنوان کاندیدای انتخاب مربی سال بودید، اما این عنوان در نهایت به برانکو رسید. در خصوص این مسئله چه صحبتی دارید؟

به برانکو تبریک می‌گویم، تیم برانکو سال قبل عالی کار کرد و خیلی خوب بود. مطمئنا تیمی که قهرمان لیگ می‌شود مربی‌اش به عنوان بهترین مربی سال انتخاب می‌شود و به شرایط و بازیکنان و این مسائل نگاه نمی‌کنند فقط تیمی که قهرمان می‌شود را مدنظر دارند. به برانکو تبریک می‌گویم و ان‌شاءالله که امسال هم به همراه پرسپولیس دوباره موفق شود که آرزوی همه پرسپولیسی‌ها است. پرسپولیس می‌تواند نشاط خوبی به جامعه بدهد. فکر می‌کنم برانکو و بازیکنان پرسپولیس بتوانند امسال هم این نشاط را به جامعه تزرق کنند. 

*با توجه به اینکه الاهلی عربستان حریف پرسپولیس در لیگ قهرمانان آسیا برای موفقیت در این جام تا دندان مسلح شده، فکر می‌کنید پرسپولیس برای موفقیت در آسیا شانسی داشته باشد؟

مطمئن باشید پرسپولیس تیم خوب و بزرگی است و می‌تواند که به دور بعدی راه پیدا کند. فکر می‌کنم پرسپولیس برای موفقیت در آسیا پتانسیل را داشته باشد. 

*مهدی طارمی هم در مراسم برترین‌ها به عنوان مردسال فوتبال ایران انتخاب شد.

طارمی لیاقت این موفقیت‌ها را دارد و باید سعی کند این شرایط را نگه دارد. ما به قهرمانی و موفقیت می‌رسیم، اما باید آن را نگه داریم که کار سختی است. طارمی دیگر برای خودش نیست، طارمی برای ایرانی‌ها و پرسپولیسی‌ها است. طارمی باید حواسش را جمع کند هم در زندگی خصوصی و هم در زندگی ورزشی. 

*این روز‌ها دوباره بحث حضور بازیکنان ایرانی در اروپا داغ شده است و بازیکنان جدیدی از کشورمان به تیم‌های اروپایی ترانسفر می‌شوند. شما چه توصیه‌ای در این مورد به بازیکنان دارید، بهتر است در ایران بمانند و قراداد‌های میلیاردی ببندند یا یا مبالغ کمتر به فوتبال اروپا بروند؟

به نظر من اگر بتوانند با قرارداد کمتر به اروپا بروند و بازی کنند خیلی بهتر است، البته همانطور که گفتم حتما بازی کنند نه اینکه نیمکت‌نشین باشند. بازیکنان ما باید بدانند بعد از یکی،۲ سال خوب بازی کردن در اروپا همانجا هم می‌توانند قرارداد‌های خوبی ببندند. 

*کمی هم در مورد تیم ملی صحبت کنیم، تیم ما به با اقتدار به جام جهانی صعود کرد، فکر می‌کنید تیم ملی ایران با کارلوس کی‌روش چقدر شانس موفقیت در جام جهانی روسیه را دارد؟

من از روز اول هم گفته‌ام که کی‌روش مربی بزرگی است که نظم و دیسیپلین خاصی هم دارد و این نظم را هم به تیم ملی تزریق کرده است. تیم ملی ما از نظر فنی هم پیشرفت داشته است، اگر ما در این مدت بتوانیم به تیم ملی کمک کنیم و بازی‌های خوبی تدارکاتی برای این تیم ترتیب بدهیم و ترس بازیکنان ما از تیم‌های بزرگ بریزد مطمئنا می‌توانیم در جام جهانی هم موفق شویم. 

*پس کی‌روش برای موفقیت در جام جهانی روی کمک شما هم حساب کند؟

 ما همیشه تیم ملی را دعا کردیم و گفتیم که تیم ملی مایه افتخار همه است، وظیفه همه ما این است که به تیم ملی کمک کنیم. 
 


منبع: الف

دو تغییر بزرگ در ترکیب پرسپولیس/ منشا وارد می‌شود

تیم فوتبال پرسپولیس به احتمال فراوان با دو تغییر به مصاف تراکتورسازی تبریز خواهد رفت.

به گزارش خبرآنلاین؛ پرسپولیس در شرایطی روز پنجشنبه در هفته دوم لیگ برتر به مصاف تراکتورسازی خواهد رفت که برانکو ایوانکوویچ در نظر دارد دو تغییر در ترکیب تیمش نسبت به بازی با فولاد به وجود بیاورد.

اولین تغییر در نظر گرفته شده از سوی برانکو اجباری است، چرا که علی علیپور با دریافت کارت قرمز در دیدار قبل اجازه همراهی تیمش در تبریز را ندارد. با توجه به این قضیه گادوین منشا جای او را در خط حمله سرخپوشان خواهد گرفت.

تغییر مدنظر دیگر برانکو در خط میانی است. جایی که محسن ربیع‌خواه با وجود اینکه عملکرد خوبی در دو بازی اخیر تیمش مقابل نفت تهران و فولاد خوزستان داشته باید جای خود را به کمال کامیابی‌نیا بدهد. مهم‌ترین دلیلی که باعث شده برانکو این تغییر را در برنامه‌های خود قرار دهد، ملی‌پوش بودن کامیابی‌نیاست.

چنانچه قرار باشد کامیابی‌نیا در تبریز هم نیمکت‌نشین باشد آن وقت احتمال عدم دعوتش به اردوی آینده تیم ملی وجود دارد، از این‌رو برانکو این بازیکن را به ترکیب تیمش باز می‌گرداند. ضمن اینکه گزینه اول برانکو برای پست هافبک دفاعی کامیابی‌نیاست و در واقع ربیع‌خواه جانشین اوست.

در تمرینات اخیر پرسپولیس پیداست که برانکو تغییر دیگری را در ترکیب تیمش نخواهد داشت مگر اینکه اتفاق خاصی رخ دهد.


منبع: الف

اقدام جالب هواداران تیم انصاری فرد/ بلیط ها SOLD OUT شد+عکس

هواداران تیم المپیاکوس بلیط های بازی با پاتیزان بلگراد را به طور کامل خریدند.

به گزارش ایلنا، تیم فوتبال المپیاکوس یونان در چارچوب دور برگشت مرحله سوم رقابت های لیگ اروپا باید در برابر تیم پاتیزان بلگراد قرار بگیرد.

هواداران این تیم یونانی که تیم‌شان در دیدار رفت در بلگراد با نتیجه ۳-۱ برد حالا برای گرفتن جشن صعود در ورزشگاه خودی لحظه شماری می کنند و از همین رو با تشکیل دادن صف های طولانی تمامی بلیطهای این مسابقه را خریداری کردند تا صندلی خالی باقی نماند.

کریم انصاری فرد ستاره ایرانی تیم المپیاکوس در بازی رفت جایی در لیست تیمش نداشت و این بار هم احتمال بازی کردن او بسیار کم است.


منبع: الف

پاسخ شرکت ملی نفت به اعتراض سیدجلال و بیرانوند

شرکت بهنام پیشروی کیش ، مالک جدید متعهد به پرداخت مطالبات بازیکنان تیم نفت تهران است .

به گزارش ایلنا، پس از یک سال و اندی جنجال درباره مطالبات باقی مانده بازیکنان سابق نفت که چهره های مهمی مثل علیرضا بیرانوند و سیدجلال حسینی نیز در میان آنها وجود دارد، اداره کل روابط عمومی وزارت نفت در پی طرح ابهام هایی درباره تیم واگذار شده نفت تهران و به منظور تنویر افکار عمومی اطلاعیه ای صادر کرد.

 در این اطلاعیه آمده است: به اطلاع می رساند باشگاه ورزشی نفت در تاریخ ۹۵/۴/۸ پس از طی مراحل قانونی به شرکت بهنام پیشرو کیش واگذار گردیده و از همان تاریخ باشگاه در اختیار این شرکت قرار گرفته و عزل و نصب مدیران نیز توسط آن باشگاه صورت گرفته است.

در قرارداد فروش باشگاه به صراحت آمده است که پرداخت دیون باشگاه و مطالبات اشخاص حقیقی و حقوقی کلاً به عهده خریدار (شرکت بهنام پیشرو کیش) است و این شرکت متعهد است که نام باشگاه را تغییر و از عنوان «نفت» استفاده نکند.

با توجه به واگذاری ۱۰۰ درصد سهام باشگاه نفت تهران، شرکت ملی نفت ایران هیچگونه مسئولیتی در قبال اشخاص حقیقی و حقوقی نداشته و خریدار باشگاه ضمن تعهد در قبال سهامداران باشگاه در قبال اشخاص حقیقی و حقوقی طلبکار نیز متعهد و مسئول است.

به این ترتیب طلبکاران نفت تهران باید مطالبه خود را از شرکت بهنام پیشرو پیگیری کنند . البته بهنام پیشرو نیز تا به حال پاسخ بازیکنان و کادر سابق نفت را نداده و البته از فصل گذشته نیز مبلغی را به کادر جدید متعهد است. 

با کنار کشیدن شرکت نفت، کار نفتی های سابق برای دریافت طلب ها سخت تر هم شده است.


منبع: الف

سورپرایز منصوریان؛ مجتبی جباری در لیست ۱۸ نفره استقلال

مجتبی جباری برای حضور در لیست ۱۸ نفره استقلال مشکلی ندارد.

به گزارش ایلنا،مجتبی جباری می تواند در لیست ۱۸ نفره استقلال برابر استقلال خوزستان قرار بگیرد.

این بازیکن به آمادگی بدنی رسیده تا به احتمال زیاد در لیست ۱۸ نفره استقلال برای بازی روز جمعه قرار بگیرد.

باشگاه استقلال به دنبال دریافت کارت بازی این بازیکن است تا جباری با دریافت کارت بازی مجوز به میدان رفتن برابر استقلال خوزستان را بگیرد.

این بازیکن هفته گذشته به دلیل نداشتن کارت بازی نتوانست در لیست هجده نفره استقلال برابر صنعت نفت قرار بگیرد که حال با خروج نام مگویان از لیست استقلال مشکلی در این باره وجود ندارد.مخصوصا این که جباری به آمادگی بدنی هم رسیده و می تواند برای استقلال به میدان برود.


منبع: الف