زندگی و کار تنها زنِ شاغل در معدن «چهل کوره» سیستان و بلوچستان

ماهنامه زنان و زندگی – محمد باقرزاده: «معدن چهل کوره» و «مهلا ابرین»؛ اگرچه تا چهار سال پیش این دو نام هیچ گاه در کنار هم قرار نگرفته بودند اما اکنون بخشی از هویت هم را شکل می دهند و ساعت ها، روزها، هفته ها و ماه های زیادی را کنار هم می گذرانند. این دختر ۲۹ ساله نزدیک به چهار سال است که ساعت ۵:۴۵ صبح سوار پژو چهارصد و پنجی می شود که او را از خانه پدری اش در مرکز شهر زاهدان به سمت معدنی در ۱۲۰ کیلومتری این شهر شرقی می برد. ۵۱ کیلومتر که از جاده اصلی زاهدان – بم طی شود، مسیر فرعی و جاده خاکی به سمت «چهل کوره» و روستای «گراغه» آغاز می شود.

گراغه اگرچه مقصد نهایی نیست اما برخی کارکنان معدن در این روستا پیاده می شوند و عقربه های ساعت که ۷ را نشان دهد، ماشین هم به معدن رسیده و یک روز کاری دیگر آغاز می شود. حالا یک زن و ۲۵۰ مرد باید ۱۱ ساعت را در کنار هم و با کارهای مختلف سپری کنند تا سالانه ۳۰۰ هزار تن کانسنگ یا همان سنگ معدن استخراج شود.

ابرین اگرچه اولین زنی نیست که کار در معدن را تجربه می کند اما نخستین زنی است که معدن مس چهل کوره به خود دیده و او با پشتکارش راه را برای ورود دیگ رهم جنسانش هموار کرده است، به طوری که در این سال ها دو زن دیگ رهم ماه هایی را در این معدن مشغول به کار شدند و هر روز درخواست از طرف زنان سیستان و بلوچستانی برای فعالیت در کاری که پیش از این به مردان تعلق داشت افزایش می یابد.

گزارش از زندگی و کار تنها زنِ شاغل در معدن «چهل کوره» سیستان و بلوچستان

نمی توانستم بیکار بمانم

اما چه شد که یک فعال سابق دانشجویی دانشگاه سیستان و بلوچستان و فارغ التحصیل مهندسی صنایع سر از بیابانی در پهناورترین استان ایران در آورد و هر روز حدود سه ساعت از عمر خود را در مسیر رفت و برگشت طی می کند؟ «اسفند ۹۰ درسم تمام شد و اردیبهشت ماه مدرک مهر خورده ام دستم بود. به هر حال از ابتدای سال ۹۱ دچار بحران بیکاری شده بودم، زمانی که تازه متوجه شدم آمارهای بیکاری که اینجا و آنجا اعلام می شود، فقط عدد و رقم نیستند و من هم با گرفتن مدرکم به جمع بیکاران پیوسته ام.»

ابرین که به امید پیدا کردن کار، نزدیک به شش ماه مدارک خود را به هر شرکت و موسسه ای ایمیل کرده و همزمان به هر جایی که به ذهنش می رسید سر زده بود، در وصف آن روزها با طنزی در لحن و کلمات خود می گوید: «دوره سختی بود، ۳ ماه اول را منتظر بودم بیایند کشفم کنند، روی سرشان بگذارند و مدیریت بخش تولید یک کارخانه را به من تقدیم کنند. دیدم کسی دست به کار نشد. شروع کردم به گشتن و گشتن. کارخانه ها و کارگاه های تولیدی استان را تا جایی که در لیست اداره صنایع بود، گشتم. خبری نبود. رفتم سراغ کار حسابداری اما برخوردهایی را دیدم که توقعش را نداشتم؛ اینکه جنسیت من چیست برای شان مهمتر از این بود که دنبال کار می گشتم. در نهایت به صورت اتفاقی و در اواسط پاییز ۹۱ به این پروژه رسیدم.»

مطمئنی که می خواهی در معدن کار کنی؟

حالا واقعیت های زیر پوست شهر زاهدان، بیکاری، نگاه از پشت عینک جنسیت به زنان و … آرمان گرایی دوران دانشجویی را به تلاش و مبارزه برای تغییر شرایط تبدیل کرده بود اما ابرین برای توصیف کار خود از چنین کلماتی استفاده نمی کند و از این که شیوه زیست چهار سال گذشته خود را نوعی مبارزه بداند، اکراه دارد. او با خبر شده بود که معدن مس چهل کوره نیروی جدید استخدام می کند: «وقتی از این موضوع اطلاع پیدا کردم، سراغ مجری طرح رفتم که او هم مرا برای کار مناسب دانست ولی یک موضوع تازه را مطرح کرد: «باید پدرت منطقه و کارگاه را ببیند.»

گزارش از زندگی و کار تنها زنِ شاغل در معدن «چهل کوره» سیستان و بلوچستان

هر چند این برخورد برای من جالب نبود؛ چون دلیلی برایش پیدا نمی کردم، ولی توجیهی که برای خودم آوردم این بود که «خب قانون ما این طوره.» خلاصه اینکه با پدرم به دفتر زاهدان رفتیم. مجری طرح همه خطرات کار را گفت و گفت که آنجا معدن است و همه کارمندها مرد هستند و اینکه هر روز حدود سه ساعت باید در راه باشی و …

حرف های مجری طرح که تمام شد پدرم گفت خودش باید جواب بدهد و به من نگاه کرد: «می توانی در این شرایط کار کنی؟» منم گفتم که فکر نمی کنم مشکلی داشته باشم. بیکاری آنقدر سخت بود که واقعا انگیزه انجام هر کار سختی را داشتم. در مرحله بعد باید با پدرم معدن را می دیدیم، که دیدیم و قرار شد بعد از آموزش های اولیه کار در بخش کنترل پروژه را آغاز کنم.»

او در آخرین ماه از پاییز ۹۱، کارش را شروع کرد و در قدم اول، یک دوره آموزشی ۱۰ روزه را در دفتر تهران پشت سر گذاشت: «ده روز تهران بودم، روز اول با مدیر پروژه و همکارهای دفتر تهران آشنا شدم. یادم می آید مدیر پروژه از من پرسید که «مطمئنی می خواهی در معدن زاهدان کار کنی» و من هم گفتم چاره ای نیست.»

جدی، ساکت و سختکوش

پس از طی دوره آموزشی در تهران، کار بیش از ده ساعت در روز و شش روز در هفته آغاز می شود. کنترل پروژه معدن مس چهل کوره آن هم در استانی که به گفته وزیر کنونی کشور، در مرکز آن یعنی زاهدان، «بیش از ۲۰۰ هزار نفر با استانداردهای ۱۰۰ سال پیش» زندگی می کنند. اگرچه منظور وزیر از استانداردهای ۱۰۰ سال پیش، کیفیت مالی و امکانات زندگی بوده اما به نظر می رسد که فقرِ امکانات بر نوع نگاه مردم منطقه نسبت به حضور زنان در جامعه هم تاثیرگذار است و بی دلیل نیست که در استان های محروم ایران، مشارکت زنان در مسائل اجتماعی هم کمتر است.

ابرین در توصیف روزهای آغازین کار خود می گوید: «شرایط کمی مشکل بود و این موضوع مرا حساس کرده بود. شاید همکاران از نظر خودشان برخورد خیلی بدی نداشتند ولی زیاد اتفاق می افتاد که من از رفتارشان احساس خوبی نداشته باشم. سعی می کردم کمتر صحبت کنم و جدی باشم و صمیمیتی ایجاد نکنم. اینطور احساس امنیت بیشتری می کردم.»

حضور و کار یک زن در محیطی که پیش از این کاملا مردانه بوده و نزدیک به ۲۵۰ مرد در بخش های مختلف آن مشغول به کار هستند ممکن است ناخواسته برخی نگاه های غالب جامعه را آشکار کند: «روزهای اول تعدادی از همکاران می گفتند که دیگر خیلی برای غذا درست کردن نیاز به زودپز نیست و تا اندازه نگاه های اینچنینی وجود داشت و هنوز هم هست.

مثلا کارهای غیرتخصصی را بیشتر به من واگذار می کنند یا اینکه چون کارگاه خیلی کار اداری ندارد و فرد مشخصی برای آن استخدام نشده، این کارها باید مشترکا انجام بشود ولی معمولا به کسی که تازه کارتر است، تحمیل می شود. اوایل که تازه کار بودم، هر چند زورگویی بود ولی فکر می کردم ربطی به زن بودنم ندارد؛ ولی بعد از این که همکار جدید آمد متوجه شدم به واسطه زن بودن همچنان قرار است که من این کارها را انجام بدهم.»

اما کار زنان و مردان در کنار هم می تواند سختی ها و مشکلات دیگری را هم ایجاد کند که نه نگاه دو طرف به همدیگر بلکه شاید نگاه حاکم بر جامعه در ایجاد آن نقش داشته باشد: «زن بودنم محدودیت های دیگری را هم ایجاد می کرد که شاید کسی تقصیری نداشت ولی برای من سنگین بود. مثل موقعی که تعداد نفراتی که باید  در یک ماشین سواری سوار می شدیم زیاد می شد (رفت و آمد کارکنان با ماشین سواری (پژو) است) و ما مجبور می شدیم ۳ نفره در صندلی های عقب بنشینیم که در این وضعیت همه معذب بودیم.»

گزارش از زندگی و کار تنها زنِ شاغل در معدن «چهل کوره» سیستان و بلوچستان

مشکلات تمام نشدند اما تقریبا حل شدند

نزدیک به چهار سال از اولین روزی که مهلا ابرین کار خود را در بخش کنترل پروژه معدن مس شروع کرده می گذرد. او در تمام این روزها بازخوردهای مثبتی را از طرف خانواده و اطرافیانش گرفته است و محیط کار هم دیگر شرایط سال ۹۱ را برایش ندارد: «الان مسائل تقریبا حل شده و دغدغه زیادی ندارم. نمی گویم تمام شده اند ولی دیگر شرایط مثل قبل نیست، شاید به این دلیل که سرپرست جدید کارگاه در نظر من انسان محترمی است.»

معدن چهل کوره در حال آماده سازی است و هم زمان پروژه های دیگری هم توسط این تیم در منطقه گراغه در دست احداث است؛ پروژه های جاده مخابرات و برق. سال گذ شته دو خانم دیگر هم مدتی در این معدن مشغول به کار شدند و به نظر می آید این آمار در سال های آینده بیشتر هم خواهد شد.

فکر می کنم تابوها را شکسته است

اما حضور یک زن در جمع مردانه کارکنان معدن مس چهل کوره از دید همکاران چگونه دیده می شود؟ «سارو ابراهیمی» مهندس ۶۰ ساله و «سرپرست نظارت» این معدن است. او که در تهران بزرگ شده و مدتی است در این شهر روزگار می گذراند، درباره روزهای شروع به کار خود در این پروژه می گوید: «خانم ابرین زودتر از من در این پروژه مشغول به کار شد.

بیکاری آنقدر به او فشار آورده بود که مجبور به کار در معدن شد چون کار پیدا کردن در سیستان و بلوچستان واقعا سخت است. من روز اول که او را دیدم یک مقدار تعجب کردم اما مس چهل کوره پروژه بزرگی است و الان حضور او کاملا عادی است و کسی به جنسیتش توجه نمی کند. ما مستقیما با هم در ارتباط هستیم. ماهیت کار او دفتری است و همواره یکی دو نفر همراهش هستند و در محیط کار اصلا مشکلی ندارد.»

ابراهیمی که فردی باتجربه و در کار خود کارکشته است، درباره کیفیت کار و شیوه عملکرد تنها زن حاضر در این پروژه هم می گوید: «او در تیم نظارت است و تا الان هیچ مشکلی در ارتباط با همکاران و کارش نداشته است. خانم ابرین سنگین برخورد می کند و زیاد اهل شوخی نیست و در کارش جدیت به خرج می دهد.»

سرپرست نظارت این پروژه در پاسخ به این سوال که آیا این محیط پتانسیل استخدام زنان دیگری را هم دارد، می گوید: «کلا کار کنترل پروژه را زنان بهتر از مردان انجام می دهند و خانم ابرین نیز به کارش علاقه دارد و موفق هم هست. الان خانم های دیگری هم هستند که تقاضای کار در این پروژه را دارند. با حضور ابرین، تابوی کار زنان در این معدن شکسته شده و او با جسارت خودش توانسته این فضا را تغییر دهد و حتی زمینه را برای فعالیت و حضور دیگر زنان فراهم کند. من فکر می کنم این خانم توانسته تابوها را بشکند.»

گزارش از زندگی و کار تنها زنِ شاغل در معدن «چهل کوره» سیستان و بلوچستان

«شادی نجفی» هم نام زنی است که اوایل دهه ۸۰ مشهد را به مقصد دانشگاه سیستان و بلوچستان ترک کرد و چندی بعد در قامت یک فعال دانشجویی ظاهر شد تا دوستی اش با «مهلا ابرین» آغاز شود. او که فارغ التحصیل مهندسی عمران است، پس از پایان دوران تحصیل خود در زاهدان ماند و همزمان با آغاز زندگی متاهلی اش، کار در این شهر را تجربه کرد.

نجفی درباره روزهای آشنایی و شناخت خود از ابرین می گوید: «او در نگاه اول دختری کم حرف و جدی بود. وقتی که فهمیدم برای کار در معدن پذیرفته شده اصلا تعجب نکردم چون برای رسیدن به اهدافش آنقدر مصمم و مبارزه طلب هست که بتواند هر روز چنین مسافت طولانی را طی کند و در فضای خشن و سخت معدن دوام بیاورد.»

فعالیت ۱۹ زن در معادن سیستان و بلوچستان

مطابق آخرین آمار رسمی از کارکنان معادن ایران که سازمان آمار کشور در سال ۹۴ منتشر کرده است، ۹۱ هزار و ۸۶۹ نفر در معادن کار می کنند که یک هزار و ۳۱۸ نفر از این کارکنان را زن تشکیل می دهند.

در استان سیستان و بلوچستان با ۱۰۷ معدن فعال هم در مجموعه یک هزار و ۳۷۹ نفری کارکنان، ۱۹ زن حضور دارند. بررسی این اعداد نشان می دهد زنان معدن کار کل کشور ۱٫۳۹ درصد از کارکنان را تشکیل می دهند و این عدد در سیستان و بلوچستان ۱٫۳۷ است.

اما در کشورهای توسعه یافته وضعیت کار در معدن با ایران متفاوت است. مطابق گزارش یک سازمان غیرانتفاعی و فعال در زمینه حقوق زنان معدن کار در کشور کانادا به نام «زنان معدن»، در سال ۲۰۰۶ میلادی، زنان ۱۴ درصد از کارکنان معادن کانادا را تشکیل می دادند و این عدد اکنون تغییرات زیادی را به نفع فعالیت شغلی زنان داشته است. در سال های گذشته و در برخی کشورها هم قوانین به گونه ای تغییر یافت که زنان بتوانند از موقعیت های شغلی معادن، استفاده بیشتری ببرند.

در آفریقای جنوبی یعنی کشوری که معادن فراوانی دارد، شرکت های معدنی ملزم هستند که دست کم ۱۰ درصد از نیروهای کار خود را از بین زنان انتخاب کنند. اگرچه درصد حضور زنان در معادن سیستان و بلوچستان از میانگین کشوری کمتر است و در دیگر فضاهای کاری هم زنان این استان به نسبت دیگر نقاط کشور حضور کمتری دارند اما در سال های گذشته، نواهایی برای تغییر این شرایط از سوی زنان سرزمین نخل و آفتاب بلند شده است.

اردیبهشت ۹۳ «حمیرا ریگی» قبای فرمانداری شهرستان «قصرقند» را بر تن کرد تا در روزهای بعد هم «معصومه پرندوار» این مسئولیت را در شهرستان «هامون» بر عهده بگیرد و اکنون نه در انتصاب های مدیریتی که در دیگر فضاهای اجتماعی استان هم، زنان ساز حضور و مشارکت را کوک کرده اند.


منبع: برترینها

نگاهی به فهرست مرگ «آریا استارک» در سریال «بازی تاج و تخت»

: یکی از شخصیت های اصلی این سریال که در طول شش فصل قبلی تغییرات ظاهری و شخصیتی بسیاری داشته کسی نیست جز آریا استارک، کوچک ترین دختر خانواده ی ند استارک که در فصل اول دختربچه ای ریزجثه اما جسور و با آرزوهای بزرگ بود. آریا از همان ابتدا شخصیت جذابی داشت، دختری که به جای بازی با عروسک و یادگیری دوخت و دوز دوست داشت با شمشیر بجنگد.

هر آن چه که باید در مورد فهرست مرگ «آریا استارک» در سریال «بازی تاج و تخت» بدانید

آریا پس از قتل پدرش، که خود شاهد آن بود، فهرستی از افرادی که به او و خانواده اش ظلم کرده بودند را تهیه کرده و هر بار بر تعداد آن ها می افزود. او همواره اسم این افراد را با خود تکرار می کرد تا روزی فرا برسد که بتواند از آن ها انتقام بگیرد و انتقام های او با قتل برخی از افراد حاضر در این فهرست و به خصوص والدر فری و خانواده ی او به مراحل حساسی رسیده است. از همان فصل پنجم و ششم و حتی قبل تر نیز می دانستیم که آریا استارک در نهایت به یک قاتل خونسرد و بی رحم تبدیل خواهد شد و حالا با دیدن اپیزود اول فصل هفتم این باورهای ما به حقیقت تبدیل شده اند. او در راه وستروس است و می خواهد به دشمنان خانوادگی اش خودی نشان دهد. بعد از کشتن والدر فری و خانواده اش، نفر بعدی در لیست آریا که می تواند باشد؟!!

در ادامه افرادی که در فهرست مرگ آریا استارک قرار دارند را با جزییاتی در مورد علت حضور آن ها در این فهرست و شرایط کنونی شان به شما خواهیم گفت.

۱- سرسی لنیستر

هر آن چه که باید در مورد فهرست مرگ «آریا استارک» در سریال «بازی تاج و تخت» بدانید

دلیل حضور در فهرست مرگ: او به نادرستی ند استارک، پدر آریا را به خیانت متهم کرده و پس از دستگیری باعث شد که دستور قتل وی توسط پسرش، جافری، صادر شود.

شرایط کنونی: زنده و نشسته بر تخت آهنین، در حال نقشه کشیدن برای دشمنان و نبرد پیش رو با کسانی که سلطنت او را تهدید می کنند، به ویژه دینریس تراگرین، تیریون لنیستر و جان اسنو. او در اپیزود اول فصل هفتم نقشه ای بزرگ از قلمرو وستروس را در صحن محل فرمانروایی خود کشیده و دائم روی آن قدم می زند در حالی که گرگور کلیگین زامبی و برادرش جیمی در کنار او هستند اما به نظر می رسد که جیمی مدت زیادی در کنار او نخواهد ماند. در اپیزود اول فصل هفتم آریا به سربازان وستروسی می گوید که قصد سفر به کینگز لندینگ و کشتن سرسی را دارد و می دانیم که وی توانایی چنین کاری را دارد.


۲- ایلین پَین

هر آن چه که باید در مورد فهرست مرگ «آریا استارک» در سریال «بازی تاج و تخت» بدانید

دلیل حضور در فهرست مرگ: وی به دستور جافری، سر ند استارک را از بدنش جدا کرد.

شرایط کنونی: زنده، اما مدت زیادی است که هیچ خبری از او در سریال شنیده نمی شود. با این وجود، ایلین پَین در لیست مرگ آریا به اندازه ی کسان دیگری که هنوز زنده اند و در وستروس جولان می دهند برای او اهمیت ندارد.


۳- ملیساندر

هر آن چه که باید در مورد فهرست مرگ «آریا استارک» در سریال «بازی تاج و تخت» بدانید

دلیل حضور در فهرست مرگ: به خاطر بردن گندری از گروه «برادران بدون پرچم»

شرایط کنونی: زنده و خیلی خیلی پیر، تبعید شده از وینترفل توسط جان اسنو. او به سمت جنوب می رود و آخرین باری که آریا را دیدیم در ریورلندز بود. پس امکان این که این دو با هم مواجه شوند وجود دارد. شاید آریا به خاطر این که ملیساندر توانست برادرش، جان اسنو را به زندگی بازگرداند او را ببخشد اما احتمال آن کم است.


۴- بریک دوندارین

هر آن چه که باید در مورد فهرست مرگ «آریا استارک» در سریال «بازی تاج و تخت» بدانید

دلیل حضور در فهرست مرگ: به خاطر این که گندری را به ملیساندر فروخت و سگ شکاری را آزاد کرد.

شرایط کنونی: زنده و در کنار سگ شکاری (The Hound) به سمت شمال می رود تا با وایت واکرها مقابله کند. وی تاکنون بیش از ۶ بار مرده و زنده شده است و اگر چه آریا می تواند او را بکشد اما به احتمال فراوان به لطف دوستش ثوروس اهل میر و خدای روشنایی به سرعت زنده خواهد شد.


۵- ثوروس اهل میر

هر آن چه که باید در مورد فهرست مرگ «آریا استارک» در سریال «بازی تاج و تخت» بدانید

دلیل حضور در فهرست مرگ: به خاطر فروختن گندری به ملیساندر و آزاد کردن سگ شکاری همراه با دوستش بریک دوندارین در گروه «برادران بدون پرچم»

شرایط کنونی: زنده و همراه با سگ شکاری اما برخلاف گذشته موهایش را از پشت بسته است. آریا استارک برای کشتن بریک دوندارین باید ابتدا ثوروس را از میان بردارد تا دیگر نتواند بریک را برای چندمین دفعه به زندگی بازگرداند. او برای سگ شکاری نقشه هایی دارد که تنها در ادامه ی سریال مشخص خواهند شد.


۶- پولیور

هر آن چه که باید در مورد فهرست مرگ «آریا استارک» در سریال «بازی تاج و تخت» بدانید

دلیل حضور در فهرست مرگ: به خاطر دزدیدن شمشیر آریا با نام «Needle» و کشتن لومی دوست آریا

شرایط کنونی: مرده. آریا به کمک سگ شکاری توانست در مهمانخانه ای در وستروس شمشیرش را از پولیور پس گرفته و بلافاصله او را با فرو کردن شمشیر باریک خود در گلویش بکشد.


۷- جافری برثیون

هر آن چه که باید در مورد فهرست مرگ «آریا استارک» در سریال «بازی تاج و تخت» بدانید

علت حضور در فهرست مرگ: به خاطر صادر کردن همراه با شادی دستور اعدام ند استارک و کشتن دوستش میکا. همچنین برای این که انسان بسیار بسیار بی رحم و سنگدلی بود.

شرایط کنونی: مرده. مسموم شده توسط لیتل فینگر و اولنا تایرل. تنها موضوع ناراحت کننده در مورد مرگ جافری این بود که آریا دخالتی در آن نداشت.


۸- رورژ

هر آن چه که باید در مورد فهرست مرگ «آریا استارک» در سریال «بازی تاج و تخت» بدانید

علت حضور در فهرست مرگ: برای شکنجه ی مردم در هررنهال و تهدید آریا به تجاوز و مرگ.

شرایط کنونی: مرده. وقتی که رورژ به آریا و سگ شکاری حمله کرد آریا او را به قتل رساند.


۹- گرگور “کوه” کلیگین

هر آن چه که باید در مورد فهرست مرگ «آریا استارک» در سریال «بازی تاج و تخت» بدانید

دلیل حضور در فهرست مرگ: برای شکنجه در هررنهال و اعمال وحشتناکش در ریورلندز

شرایط کنونی: زامبی. اوبرین مارتل او را کشت اما استاد بزرگ «کیبورن» با آزمایش های خود او را به زندگی بازگرداند.


۱۰- سندور “سگ شکاری” کلیگین

هر آن چه که باید در مورد فهرست مرگ «آریا استارک» در سریال «بازی تاج و تخت» بدانید

علت حضور در فهرست مرگ: برای کشتن میکا، پسر قصاب و دوست آریا به دستور جافری در فصل اول و در جاده ی کینگزرَود

شرایط کنونی: زنده. آریا استارک در انتهای فصل چهارم او را رها کرد تا بمیرد اما سگ شکاری توسط برادر رَی نجات یافت. اگر چه آریا او را تنها گذاشت تا بمیرد اما این دو به نحوی از شخصیت همدیگر خوششان می آید بنابراین اگر بار دیگر به هم برخورد کنند بعید است که آریا او را بکشد. سگ شکاری به اندازه کافی رنج کشیده است.


۱۱- تایوین لنیستر

هر آن چه که باید در مورد فهرست مرگ «آریا استارک» در سریال «بازی تاج و تخت» بدانید

دلیل حضور در فهرست مرگ: او مغز متفکر پشت قضیه ی عروسی سرخ بود. والدر فری به تنهایی نمی توانست چنین نقشه ای را طرح ریزی و عملی کند.

شرایط کنونی: مرده. پسرش تیریون او را وقتی که در دستشویی بود با کمان زنبوری کشت. شاید آریا از این که نتوانسته نقشی در قتل تایوین ایفا کند ناراحت شود اما قتل در دستشویی می تواند الهام بخش او در انتقام های پیش رو باشد.


۱۲- مرین ترانت

هر آن چه که باید در مورد فهرست مرگ «آریا استارک» در سریال «بازی تاج و تخت» بدانید

دلیل حضور در فهرست مرگ: به خاطر قتل سیریو فورل، استاد شمشیربازی آریا. مرین ترانت اولین نفر در فهرست مرگ آیا استارک بود.

شرایط کنونی: مرده. خیلی مرده. در مهمانخانه ای در براووس، آریا ابتدا چشم های او را کور کرد سپس در حالی که خودش را به او معرفی می کرد با ضربات آرام و پشت سر هم خنجر او را کشت.


۱۳- والدر فری

هر آن چه که باید در مورد فهرست مرگ «آریا استارک» در سریال «بازی تاج و تخت» بدانید

دلیل حضر در فهرست مرگ: آیا لازم است به شما یادآوری کنیم که در عروسی سرخ چه اتفاقی رخ داد؟!!

شرایط کنونی: مرده. قبل از این که آریا گلوی او را ببرد کیکی که با گوشت پسرانش لوثار و بلک والدر درست شده بود را به خورد او داد.


منبع: برترینها

«امیر جعفری» و «حامد محمدی»: ما فرزندان خط قرمز هستیم

– الهام نداف: «اکسیدان» نخستین فیلم کمدی سال‌های اخیر نیست که گرفتار حواشی اکران شده است و بدون تردید آخرین اثر شایبه‌برانگیز سینمای ایران هم نخواهد بود. اما بدن نیمه‌جان ژانر کمدی هم در سال‌هایی که گذشت، نشان داد بیدی نیست که با هر بادی بلرزد. فارغ از تمام نقدهای ساختاری و محتوایی به این فیلم، «اکسیدان» خوراک بخش قابل توجهی از مخاطبان را فراهم و به گرداندن چرخه سینما کمک می‌کند و به همین منظور و با استناد به مجوزهای صادر شده توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، هیچ نهاد و ارگانی نباید فراتر از قانون عمل کند و با اعمال فشار سبب شود فیلمی از نمایش برای عموم مردم بی‌نصیب بماند.

«امير جعفري» و «حامد محمدي»: ما فرزندان خط قرمز هستيم
 
نقد درست اما، حقی است که حامد محمدی و امیر جعفری کارگردان و بازیگر این فیلم، برای عموم مردم قایلند. نقدی که پایه و اساس درست دارد و می‌تواند در روند کاری فیلمساز و بازیگر تاثیرگذار باشد. گفت‌وگو با این دو سینماگر در روزهایی انجام شد که نامه ١٧ نماینده مجلس به سیدرضا صالحی‌امیری، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی مبنی بر پایین کشیدن «اکسیدان» از روی پرده، جنجال به پا کرده بود. شاید به همین بهانه، عمده صحبت‌های این مصاحبه، به مساله حدود و اختیارات واقعی وزارت ارشاد و شیوه قضاوت‌ درست، معطوف شد.

فکر نمی‌کنم حواشی اکران «اکسیدان» را در ساخت فیلم دیگری تجربه کرده باشید. از اینکه سراغ ساخت فیلم کمدی رفتید، پشیمان نیستید؟

حامد محمدی: من پشیمانم آقای جعفری؟

امیر جعفری: نه خیلی هم خوشحال به نظر می‌رسی! اتفاقا پیشنهاد داد باز هم با هم کمدی کار کنیم. (می‌خندد)

محمدی: آقای جعفری گفت پیشنهاد دو فیلم جدی را رد کرده‌ و می‌خواهد کمدی کار کند، من هم تشویقش کردم! قطعا از ساخت فیلم کمدی پشیمان نیستم. اتفاقا بعد از این مسائل مطمئن شدم یک عده از خندیدن مردم ناراحت می‌شوند و به نظرم این ناراحت شدن هم طبیعی است! چرا طبیعی؟! وقتی تلویزیون ما در اعیاد هم مرثیه‌سرایی پخش می‌کند، ظاهرا قرار است فرهنگی باب شود که مردم کمتر بخندند. ما در دورانی این شرایط را پشت سر گذاشتیم، مثلا زمان جنگ با توجه به سنگین بودن فضا و سختی شرایط، آدم‌ها کمتر خوشحالی می‌کردند اما حالا یک عده دوست دارند آن فضا برگردد و مردم به اندازه قبل جدی باشند.

به همین خاطر تاویل‌ و تفسیرهای عجیب و غریبی از خنده‌های مردم می‌کنند. اجازه بدهید کمی ساده‌تر حرف بزنیم. در همه جای دنیا دولت‌ها فضای مناسبی را برای رفاه و شادی مردم به وجود می‌آورند. مثلا برای تفریح و سرگمی مردم هزینه می‌کنند و پارک می‌سازند، اما در ایران برای ایجاد چنین فضایی منت سر مردم می‌گذارند یا به وظایف‌شان نزدیک انتخابات عمل می‌کنند. دم انتخابات پارک افتتاح می‌کنند و باغ کتاب راه می‌اندازند، اینکه چرا در حالت عادی این شرایط را فراهم نمی‌کنند و اسباب شادی را از مردم دریغ می‌کنند، سوال خیلی‌هاست. مهیا کردن اسباب شادی مردم، وظیفه دولت‌ها و مسوولان است.

می‌خواهید بگویید انگیزه اصلی‌تان برای ساخت «اکسیدان» مردم بودند؟!

محمدی: به شهادت دوستان و همکارانم در پشت صحنه و جلوی دوربین، آدم جدی‌ای هستم اما فیلم «اکسیدان» برایم با همه فیلم‌ها فرق داشت. گاهی از شدت خنده متوجه نمی‌شدیم چه اتفاقی در یک پلان می‌افتد! فکر می‌کنم زمان ساخت این فیلم به همه ما خوش گذشت. می‌خواهم بگویم خودمان از ساخت فیلم لذت بردیم. اصلا می‌دانید یکی از مشکلات جدی ما زمان ساخت چه بود؟ اینکه فیلمبرداری به تاخیر می‌افتاد چون فیلمبردار نمی‌توانست نخندد! به همین خاطر از جایی به بعد در فیلم دوربین دیگر روی سه پایه نیست و فیلمبرداری روی دست است. حالا همین دوربین روی دست گاهی تکان‌های عجیب و غریبی دارد که به خاطر خنده‌های فیلمبردار است. او در بعضی صحنه‌ها قهقهه می‌زد.

جعفری: فیلمبردار خیلی وقت‌ها مجبور بود هدفون در گوشش بگذارد تا دیالوگ‌ها را نشود!

محمدی: فیلمبردار چهار طرف صفحه نمایش مانیتور را کاغذ می‌گذاشت تا به صورت بازیگر نگاه نکند.

نیت قلبی‌مان این بود که در متن به سبکی از کمدی و کلاسی از خندیدن برسیم و از تجربه‌های‌مان برای بهتر شدن فیلم استفاده کنیم. می‌خواستیم درجه‌ای از خنده به وجود بیاید که خودمان دوستش داشتیم. درباره کمدی‌های دیگر هیچ قضاوتی ندارم که خوب‌اند یا بد، اما من مدلی را بلد بودم و از دوستان خواهش کردم در این فضا کار کنیم.

من حتما برای مردم فیلم می‌سازم. در عین حال تلاش می‌کنم حرفم را هم بزنم. خیلی دوست دارم باز شرایطی پیش بیاید و فیلمی با این حال و هوا بسازم و اصلا هم پشیمان نیستم. فکر می‌کنم از این طریق بهتر می‌توانیم جلوی آنهایی که می‌خواهند مردم نخندند، بایستیم!

جعفری: اگر ما فیلم کمدی برای مردم بازی نکنیم و نسازیم اصلا کارمان معنی ندارد. من اگر بخواهم برای خودم شیرین کاری دربیاورم، این کار را در خانه انجام می‌دهم و با خانواده‌ام دور هم می‌خندیم.

یعنی هر فیلمنامه‌ کمدی‌ای که دست‌تان می‌آید تنها به خنده‌دار بودن آن فکر می‌کنید؟ صرف خنده‌دار بودن ملاک حضورتان در فیلم‌های کمدی است؟

جعفری: قطعا همه شرایط را در نظر می‌گیرم. تا امروز کمدی‌های زیاد و متفاوتی به من پیشنهاد شده است. در تلویزیون هم کمدی بازی کردم و مدعی‌ام اتفاقا آن کمدی‌ها هم خیلی آبرومند است. سریال «چاردیواری»، «چک برگشتی»، «من یک مستاجرم» و «بدون شرح» در دوره‌ای واقعا جزو کمدی‌های خوب تلویزیون بود اما مهم است خودم هم از کاری لذت ببرم.

«امير جعفري» و «حامد محمدي»: ما فرزندان خط قرمز هستيم

اما همانطور که می‌دانید عده‌ای معتقدند بعضی از این کمدی‌ها وجاهت ندارد و برای خنداندن مردم به هر وسیله‌ای متوسل می‌شود!

جعفری: به کار بردن کلمه مردم از سوی جناح دلواپسان واقعا خنده‌دار است. آنها خودشان را جزیی از مردم می‌دانند اما ما را در این دسته‌بندی قرار نمی‌دهند! فکر می‌کنند ما از کره مریخ آمدیم! شاید هم فکر می‌کنند آن تماشاگرانی که ٢٠ میلیارد تومان پول دادند و «گشت ٢» را دیدند از مریخ آمده‌اند. من نمی‌فهمم چرا گروهی در جامعه به خودشان اجازه می‌دهند از جانب مردم حرف بزنند در حالی که می‌توانند بگویند فیلم‌هایی از قبیل «اکسیدان» مورد پسندشان نیست. به نظر هیچ کس حق ندارد از جانب مردم حرف بزند. این همان کاری است که طی سال‌های گذشته با نام و خاطره شهدا کردند. بعضی‌ها شهدا را به نام خودشان زدند در حالی که شهدا و جانبازان تنها به یک قشر خاص تعلق ندارند. من خودم همیشه به آنها ارادت داشتم و فیلم «نفوذی» را هم به عشق آزاده‌ها بازی کردم.

باز هم اگر فیلم دفاع مقدسی خوب و قابل دفاعی پیشنهاد شود، بازی در آن را با کمال میل می‌پذیرم. چون به خانواده شهدا ارادت دارم اما این حق را به کسی نمی‌دهم که شهدا را از آن خود کند. آقایان به بهانه اینکه ما شهید داده‌ایم، می‌گویند نباید فیلم کمدی ساخته شود! این حرف‌ها و دلایل توهین به مردم و نظام جمهوری اسلامی است. می‌خواهند به این بهانه همه چیز را از آن خود کنند. من با چنین نگاهی مخالفم و نمی‌فهمم چرا ساخت فیلم کمدی در ایران مشکل دارد. حالا جالب است اگر شما فیلم کمدی کار کنید و بعد به کاندیدای مورد نظر آقایان در انتخابات رای ندهید، محکوم می‌شوید به دلقک بودن و کار هجو و هزل کردن!

لازم به توضیح است که هجو و هزل هم جزیی از ادبیات و سینماست. اما به شیوه‌ای تو را محکوم می‌کنند که نمی‌توانی از خودت دفاع کنی. آنها حتی لفظ دلقک را هم نوعی توهین می‌دانند چون سواد این را ندارند که دلقک حرفه و سبکی از بازیگری است و حرمتش خیلی بالاست. کسی که این لفظ را به تمسخر به کار می‌برد در واقع حرمت شکنی می‌کند. همه این مسائل به خاطر این است که برخی‌ با خندیدن مشکل دارند. این مساله هم ریشه در فرهنگ ما دارد. مثلا پدرم همیشه می‌گفت کسی که با صدای بلند می‌خندد، خودش را سبک می‌کند.

در سینمای ایران ژانر کمدی هم به معنای واقعی وجود ندارد پس نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم همه قواعد بازی در این ژانر رعایت شود.

جعفری: مگر می‌توانیم ژانر کمدی در سینمای ایران داشته باشیم؟! کدام فیلم کمدی را در دنیا دیده‌اید که شوخی‌های سیاسی، اروتیک، اجتماعی و اقتصادی نکند؟ با همه این محدودیت‌ها باز هم کمدی می‌سازیم. به خدا آنهایی که در چنین شرایطی دلسرد نمی‌شوند، دست مریزاد دارند. شما یک فیلم کمدی در دنیا به من نشان دهید که بدون شوخی کردن با مسائلی که نام بردم، توانسته از مردم خنده بگیرد.

محمدی: چرا در دنیا، در ایران یک فیلم کمدی نشان دهید که سراغ مسائل سیاسی و اجتماعی و اقتصادی نرفته باشد. اصلا بیایید کمدی‌های خوب را نام ببریم. «مارمولک»، «لیلی با من است»، «مومیایی سه»، «اجاره نشین‌ها» و… در کدام‌یک از این فیلم‌ها شوخی‌های اروتیک وجود ندارد؟ اصلا لازمه کمدی در همه دنیا این گونه شوخی‌هاست. هنر کمدی‌ساز این است که تا اندازه‌ای به مسائل جامعه ورود پیدا کند و باقی ماجرا را به مخاطب بسپارد.

آنهایی که از ساخت فیلم‌های کمدی ناراضی‌اند، وقتی می‌خواهند برای هم جک بفرستند و بخندند، با چه موضوعاتی شوخی می‌کنند؟! واقعا دوست دارم بدانم آقایان معترض به فیلم‌های کمدی در خانه و فضای شخصی‌شان، به چه چیزهایی می‌خندند؟! خب بگویند ما هم یاد بگیریم. آنهایی که معتقدند فیلم‌هایی چون «اکسیدان» مصداق بارز ولنگاری فرهنگی است، بد نیست به ما بگویند و یاد بدهند چطور می‌خندند.

از طرفی شما برای ساخت فیلم کمدی، سراغ هر قشری از جامعه بروید می‌گویند به ما توهین شده است! پزشک، مهندس، رستوران‌دار، کاسب، معلم، سیاستمدار و… همه معترض می‌شوند. ما باید با چه چیزی شوخی کنیم که به کسی برنخورد؟ من واقعا خوشحال می‌شوم شما قراری را تنظیم و آقایان معترض را جمع کنید تا به ما بگویند در خلوت‌شان به چه چیزهایی می‌خندند. البته می‌شود تا اندازه‌ای حدس زد. وقتی بخش‌هایی از صحبت‌های دومین مقام مملکت را کنار هم قرار می‌دهند و از تلویزیون پخش می‌کنند و از مردم می‌خواهند به رییس‌جمهورشان بخندند، مشخص است چه مسائلی مایه خنده‌شان می‌شود! با این شیوه می‌خواهیم مردم را بخندانیم؟!

اگر بله، که خب ما هم بلدیم، بسم‌الله. اگر اجازه می‌دهید با سیاست‌مداران شوخی کنیم، ما خیلی خوب می‌توانیم این کار را انجام بدهیم! ما هم توهین کردن را بلدیم! اگر توهین کردن قرار است شیوه متداول خنداندن مردم باشد، به ما هم اجازه ورود به این حوزه را بدهند. این نمی‌شود که عده‌ای به رییس دولت اصلاحات بخندند و توهین کنند و آن وقت در مقابل فیلم‌های کمدی بایستند و سینه سپر کنند. راستش را بخواهید فهم این ماجرا برای من فیلمساز و دوستان هنرمند سخت است. اینکه ما باید با چه کسانی و در چه فضایی شوخی کنیم، کار را سخت می‌کند.

جعفری: من فکر می‌کنم همه مسائل به فرهنگ ما برمی‌گردد. در فضای آموزش و پرورش بچه‌ها جرات انتقاد کردن ندارند و اگر این کار را بکنند محکوم می‌شوند به بی‌ادبی و بی‌شعوری! همین اتفاق در خانواده‌ها هم می‌افتد، اگر فرزندم دو بار به من انتقاد کند، ناراحت و دلگیر می‌شوم.

چون جنبه نقد شنیدن را ندارم. ما اصولا در دایره‌ای مدام در حال چرخ زدن هستیم و فکر می‌کنم تنها یک زلزله می‌تواند همه چیز را اصلاح کند. زلزله‌ای که به واسطه آن فرهنگ‌مان هم تکان بخورد و شیوه صحیح نقد کردن و نقد شنیدن را یاد بگیریم. نه اینکه به قول حامد همدیگر را مسخره کنیم! اگر قرار است مسخره کنیم، من بهتر از خیلی‌ها بلدم این کار را انجام دهم. در حاشیه انتخابات عکس همسرم را با جمله‌ای بسیار زشت و زننده منتشر کردند، می‌خواهم بدانم این کار هنر است؟! نیاز به تخصص ویژه دارد؟! این دایره سال‌هاست اشتباه می‌چرخد و از ریشه نیاز به تحول دارد. به همین خاطر هر آن چیزی که مخالف نظر و عقیده دلواپسان باشد به آنها برمی‌خورد در غیر این صورت ما آدم‌های خوبی می‌شویم!

شما خودتان تحمل شنیدن نقد و شوخی را دارید که انتظار دارید دیگران داشته باشند؟ خیلی از سینماگران از نقد گریزانند و انتظار سعه صدر دارند!

جعفری: صادقانه بگویم من تحمل نقد و شوخی را دارم. دوستانی دارم که کاریکاتورم را می‌کشند و برایم جوک می‌سازند و خودم و بازی‌ام را نقد می‌کنند، اتفاقا خیلی هم خوشحال می‌شوم! اما کسانی داریم در حرفه‌مان که تحمل شنیدن نقد را ندارند. من خیلی وقت‌ها می‌گویم اگر چهار کارگردانی که با هم مشکل دارند، بتوانند روزی سر یک میز بنشینند و با هم حرف بزنند و چای بخورند، اتفاقات خوبی در کشورمان می‌افتد! ما نمی‌توانیم به این مرحله برسیم. خود ما هم در برخی مسائل مشکل داریم و باز هم تاکید می‌کنم ریشه این مشکل را باید در آموزش و پرورش جست‌وجو کرد. من با ۴٣ سال سن دیگر نمی‌توانم تغییر کنم چون با این فرهنگ بزرگ شدم. اما به بچه شش ساله می‌شود خیلی چیزها را یاد داد.

در مورد همین اتفاق دردناک اخیر، مرگ دلخراش آتنا اصلانی، اگر در مدرسه به او آموزش داده می‌شد، شاید این اتفاق نمی‌افتاد. متاسفانه در مدارس ما در مورد خیلی چیزها به بچه‌ها آموزش نمی‌دهند. بچه‌ها در مدرسه باید یاد بگیرند خندیدن با مسخره کردن تفاوت دارد. چه چیزی نقد است و چه چیزی تخریب. بچه خودم خیلی وقت‌ها فرق بین مسخره کردن و شیوه درست خندیدن را نمی‌داند.

با همه این حرف‌ها «اکسیدان» روی موضوعی دست گذاشته که حساسیت برانگیز است چون با اعتقادات و ایدئولوژی سر و کار دارد و طبیعی است برخی از جمله ١٧ نماینده مجلس به اکران آن واکنش منفی نشان دهند!

محمدی: ما هرچه گشتیم نتوانستیم اسامی آن ١٧ نفری که پای درخواست پایان اکران «اکسیدان» را امضا کردند، پیدا کنیم. فکر می‌کنم خودشان پشیمان شده‌اند و حوصله پیگیری خواسته‌شان را ندارند. راستش از روی امضاها هم نتوانستیم معترضان را شناسایی کنیم.

جعفری: من حاضرم قسم بخورم که آن ١٧ نفر اصلا فیلم را ندیده‌اند. این اتفاق مثل همان مصاحبه‌ای است که سر انتخابات کردم و یک رسانه اول و آخرش را زد و یک دقیقه از آن را روی خروجی‌اش گذاشت. این اتفاق برای خیلی از سیاستمداران ما از جمله آقایان روحانی و ظریف هم افتاده است. با هنرمندان هم همین کار را کردند.

یک دقیقه از حرف‌های پژمان بازغی و رامبد جوان را دیدند و بر اساس همان یک دقیقه آنها را قضاوت کردند. به آنهایی که بر این اساس قضاوت می‌کنند فقط باید گفت: وامصیبتا! خیلی‌ها با توسل به نام خدا و پیغمبر نسبت‌های دروغ به دیگران می‌دهند و معلوم است که متوجه منظورم نمی‌شوند. من در یک گفت‌وگوی ۵٠ دقیقه‌ای حرف‌های مختلفی زدم که متاسفانه فقط یک دقیقه از آن را در معرض قضاوت قرار دادند. حرف‌هایم سر و ته داشت و مردم باید کل مصاحبه را می‌دیدند. در مورد «اکسیدان» هم همین اتفاق افتاد و معمولا ندیده فیلم را نقد کردند.

ما فرزندان خط قرمز هستيم

محمدی: آقای جعفری و باقی دوستان می‌دانند که از روز اول ما اصلا به این حواشی فکر نمی‌کردیم.

جعفری: نمی‌دانستیم این مسائل برای‌مان معضل می‌شود.

چطور فکر نمی‌کردید؟ آقای منوچهر محمدی که تجربه فیلم «مارمولک» را پشت سر گذاشته بود و شما هم برخورد با دیگر فیلم‌ها را دیده بودید، چطور می‌شود انقدر خوشبین بود؟

محمدی: راستش را بگویم می‌دانستم سوژه‌ای که انتخاب کردم تازه است و هر چیز جدید و تازه‌ای هم حساسیت ایجاد می‌کند. وقتی شما آغازگر راه تازه‌ای هستی، ابتدای امر همه تعجب می‌کنند اما در ادامه آن کار روال مرسوم‌تری پیدا می‌کند. هر سوژه‌ای وقتی برای نخستین بار دیده می‌شود در معرض قضاوت قرار می‌گیرد و همیشه دلنگرانی‌هایی را با خود به همراه دارد.

این اتفاق سر فیلم «زیر نور ماه» هم افتاد. زمان اکران خیلی‌ها درباره آن جبهه‌گیری کردند اما بعدا درباره روحانیت در سینما فیلم‌های مختلفی ساخته شد. «زیر نور ماه» قطعا نخستین فیلمی نبود که به زندگی روحانیت می‌پرداخت اما در میان دیگر کارها بیشتر دیده شد. خیلی از این کارها هم سفارشی و چون از دل سازندگان برنیامده بودند، بر دل مخاطب هم ننشستند. به همین خاطر مردم با این فیلم‌ها ارتباط برقرار نکردند. اما چرا مردم با «طلا و مس» ارتباط برقرار کردند؟ چون به گمانم با جان و دل ساخته شده بود و سازندگانش به حرفی که می‌زدند ایمان داشتند.

حرفی که شما در «اکسیدان» می‌زنید هم واقعا دغدغه‌تان بود؟ قرار بود مردم بخندند یا…

محمدی: من حرف اکسیدان را باور داشتم و به نظرم خیلی‌ها در این‌باره با من اتفاق نظر دارند که مساله مطرح شده در «اکسیدان» به معضلی فراگیر میان جوانان ایرانی تبدیل شده است. برگردم به همان مساله اعتراض و مخالفت با فیلم. خیلی از آقایان می‌گویند درست است که در جامعه بحث مهاجرت داغ شده و واقعیت است اما شما نباید آن را نشان دهید! شما رتبه‌های تک‌رقمی ١٠ سال اخیر کنکور را بررسی کنید، متوجه می‌شوید که تقریبا بیشترشان از ایران رفته‌اند آن وقت توقع دارند بگوییم همه چیز خوب است، در حالی که نیست!

چرا نباید در کشورمان محیطی فراهم کنیم که یک نخبه در ایران بماند و کار کند؟ حالا قصه ما به نخبه‌ها نمی‌پردازد و اصلا فضای‌مان چیز دیگری است. اما می‌گویند درباره رفتن و مهاجرت حرف نزنید. این کار در واقع همان اتهام سیاه‌نمایی زدن است. اما نمی‌توانند این اتهام را به «اکسیدان» بزنند و به همین خاطر اعتراض را به سمت و سوی دیگری می‌برند. به نظرم بخشی از دلواپسان برچسب‌هایی آماده کرده‌اند که بتوانند به موقع و در این شرایط از آنها استفاده کنند. همین‌ها به «فروشنده» می‌گویند مصداق ولنگاری فرهنگی! فیلمی که اسکار گرفته و افتخار یک کشور است. فیلمی که هر جای دنیا اگر بود، آن را روی سرشان می‌گذاشتند و تندیس کارگردانش را می‌ساختند.

جعفری: مجسمه اصغر فرهادی را همین حالا باید بسازند.

محمدی: اصغر فرهادی که سینمای ایران را به عالی‌ترین سطح در دنیا برده، اینطور مورد قضاوت قرار می‌دهند. حتی حاضر نیستند به خودشان این زحمت را بدهند و سوادش را هم ندارند که واژه‌های جدیدتری برای توصیف این فیلم‌ها پیدا کنند. همین شیوه هم آدم را عصبی می‌کند. اصلا بحث و شیوه مقابله‌شان عصبی کردن طرف مقابل است.

کدام بخش حرف‌های‌شان شما را عصبی کرده است؟

محمدی: اینکه می‌گویند فیلمساز از رختخوابش بلند شده و رفته فلان پلان را گرفته، مصداق بارز بی‌ادبی و ولنگاری فرهنگی نیست؟ واژه‌هایی که من حتی جرات نوشتنش را ندارم در سطح وسیعی به کار می‌برند و تیتر می‌زنند که اکسیدان از اندام زنان بازیگر فیلم می‌گیرد. این مدل حرف زدن را نمی‌فهمم! آیا من هم اجازه دارم با این ادبیات حرف بزنم؟ من هم اجازه دارم دوربین دستم بگیرم و بروم در شهرستان حوزه انتخابی نمایندگانی که به این ادبیات با من حرف می‌زنند و از قول‌هایی که عمل نکردند فیلم بگیرم و فیلم را هم نمایش بدهم؟! اجازه این کار را به من نمی‌دهند!

لازمه دموکراسی این شیوه است اما این حق را برای من قایل نمی‌شوند! اگر نمایندگان مجلس به من اجازه این کار را بدهند من همین فردا «اکسیدان» را از پرده سینماها پایین می‌‌آورم! آنهایی که تا همین چند وقت پیش معتقد بودند باید سر در رستوران‌های مسیحی تابلو بزنند تا مردم از آنها خرید نکنند و اگر امام خمینی (ره) نبود رستوران‌دارهای مسیحی تا حالا ورشکست شده بودند، چطور می‌گویند «اکسیدان» توهین به ادیان الهی است؟!

جعفری: ما واقعا شانس آوردیم که امام خمینی(ره) صریح و شفاف گفتند «من با سینما مخالف نیستم» ببینید! دین اسلام تنها دینی است که آدم را به تعقل کردن وادار می‌کند. شما هیچ دینی را هم‌وزن اسلام، پیدا نمی‌کنید که پیروانش را به تفکر و تعقل دعوت کند.

با همه تفاسیر به نظر می‌رسد اوضاع فرهنگی و هنری نسبت به سال‌های گذشته بهتر است، مثلا اگر ١٠ سال پیش فیملنامه «اکسیدان» را به شورای پروانه ساخت می‌دادید، اصلا مجوزدار بیرون نمی‌آمد!

محمدی: چون ١٠ سال پیش موضوعی که «اکسیدان» روی آن دست گذاشته- یعنی مساله مهاجرت- آنقدر فراگیر نشده بود. این شکل از مهاجرت که جوان‌ها حاضرند به خاطر رفتن حتی هویت‌شان را هم زیر پا بگذارند و نادیده بگیرند، در سال‌های اخیر اتفاق افتاده است. به نظرم این اتفاق بعد از سال ٨٨ فراگیرتر شد.

قبل از آن اشکالی از مهاجرت وجود داشت اما حالا جنبه عمومی پیدا کرده و خیلی از جوانان ایرانی حاضر می‌شوند برای ترک وطن دست به هر کاری بزنند. اتفاقا ١٠ سال پیش جوان ایران هویت بیشتری داشت و حاضر بود به خاطر وطن و کشورش هر کاری در توان دارد، انجام دهد. الان هم جوان ایرانی غیرت دارد و پای دفاع از کشورش که به میان بیاید، می‌ایستد اما سوال اینجاست که در سال‌های اخیر مدیران فرهنگی و مسوولان و متولیان برای مردم چه کردند؟ آموزش و پرورش برای بچه ١۵-١۴ ساله من چه کرد؟ او چرا خودش را با همسن و سال‌هایش در خارج از ایران مقایسه می‌کند؟ آقایان تلاشی برای علاقه‌مند کردن جوان ایرانی به فرهنگ و آموزه‌ها و کشورش نکرده‌اند.

جعفری: من هم فکر نمی‌کنم وضعیت بهتر شده باشد. به خاطر گسترش فضای مجازی و دنیای ارتباطات ظاهر ماجرا این طور نشان می‌دهد که فضا بازتر شده است.

به هر حال در چنین فضایی مدیران فرهنگی هم مجبور شده‌اند به برخی تغییرات جامعه تن دهند، نمی‌توانیم که منکر این مساله شویم.

جعفری: بله چون نمی‌توانند از این تنگنا فرار کنند.

محمدی: من فکر می‌کنم کل کشور به اتاقی شیشه‌ای تبدیل شده است. دیگر نمی‌توان بی‌سرو صدا و به راحتی به هر کاری دست زد. چون هیچ چیز از چشم مردم پنهان نمی‌ماند. با فراگیری تکنولوژی، خیلی راحت می‌شود همه چیز را زیر ذره‌بین قرار داد. آدم‌ها می‌توانند راحت نظرشان را بگویند و همدیگر را قضاوت کنند. فحش دادن کار خوبی نیست اما اگر عصبانی شوند اعتراض می‌کنند و فحش می‌دهند. چند سال پیش این میزان توجه از سوی مردم نبود. یکی، دو روزنامه بود که مدام توقیف و باز می‌شد، فضایی برای افشاگری وجود نداشت، حالا شکل همه چیز تغییر کرده و بسیاری از اتفاقات در مدت کوتاهی در تمام کشور پخش می‌شود.

این فضا هر اندازه که خوشایند است، می‌تواند برای سینماگران نگران‌کننده هم باشد، چرا که شما هم با مخاطب باشعورتری روبه‌رو هستید و او هم به هر چیزی نمی‌خندد!

محمدی: ما سر ساخت «اکسیدان» همه سعی‌مان را کردیم چه در متن و چه در اجرا اجازه ندهیم مخاطب دست‌مان را بخواند و تلاش کردیم اندکی از مخاطب جلوتر باشیم. بله، مخاطب امروز واقعا باهوش است. به نظر من برخلاف آنچه درباره مخاطب می‌گویند، اتفاقا این روزها او خیلی هم بافرهنگ است. ممکن است کتاب‌خوان نباشد، اما خوراک و ذایقه فرهنگی‌اش را از جای دیگری تامین می‌کند. به هر حال خنداندن مخاطب باهوش و بافکر سخت است.

و شما در مقابل این مخاطب به جرح و تعدیل‌های فیلمنامه رضایت دادید؟!

محمدی: نسخه فیلمنامه جرح و تعدیل نشد اما خودمان در مرحله‌ای این کار را کردیم.

در واقع خودسانسوری کردید؟

محمدی: بله چون می‌دانستیم برخی صحنه‌ها به هر حال در اجرا حذف می‌شود. در بخشی از قصه دو شخصیت اصلی به واسطه رفتن سراغ مسائل سیاسی و ساختن پرونده‌ای جعلی تلاش می‌کردند ویزا بگیرند اما دیدم هر کاری کنم، این صحنه‌ها اتفاقات سال ٨٨ را یادآوری می‌کند و این مسائل هم در هر شرایطی خط قرمز است. اصولا با این موضوع کنار نمی‌آیند به خاطر همین ما هم خودمان را با این صحنه‌ها خسته نکردیم.

شما که فیلم را با انگیزه سیاسی نساختید؟!

جعفری: انگیزه من پرداختن به مسائل اجتماعی و اقتصادی بود. می‌بینم اطرافیانم چطور خودشان را به آب و آتش می‌زنند تا کشورشان را ترک کنند! طرف حاضر است سوار قایق شود و قاچاقچی او را در دریای مدیترانه غرق کند اما از ایران برود! از این بدتر داریم؟! اینها واقعیت است. در مورد خودسانسوری هم باید بگویم این مساله توهین به شعور ما است. من بلدم چه چیزهایی در کشورم خط قرمز است چون در این کشور زندگی می‌کنم. من خط قرمزها را بلدم و لازم نیست کسی را بالای سرم بگذارند که من را سانسور کند! من که در این کشور زندگی می‌کنم قوانین آن را هم پذیرفته‌ام. پذیرفته‌ام حجاب در این کشور اجباری است، فهم و درک چنین چیزهایی را دارم. اما طوری برخورد می‌کنند انگار ما چیزی نمی‌فهمیم! با این کار به شعور ما توهین می‌کنند. جالب است که اگر به کاندیدای مورد نظر این گروه رای بدهی، خیلی راحت می‌توانی از خط قرمزها عبور کنی! اما خلاف اینها باش و نماز شب بخوان، باورت نمی‌کنند!

ما فرزندان خط قرمز هستيم

در چنین شرایطی چه اصراری دارید موضع‌گیری سیاسی کنید؟

جعفری: خیلی نمی‌توانیم بدون سیاست زندگی کنیم. در مترو و تاکسی همه حرف سیاسی می‌زنند، آلودگی هوا را گردن سیاست می‌اندازند، کم‌آبی و خشکسالی را هم به مسائل سیاسی مرتبط می‌کنند، همه چیز را به سیاست مربوط می‌دانند آن وقت چطور می‌شود در چنین فضایی نظر سیاسی نداد؟

محمدی: تعداد خاوری‌ها خیلی زیاد است. یک نمونه‌اش فاش و به آن خاوری معروف تبدیل شد اما امثال او زیاد هستند. آنها اینجا با ظاهر و شکل و شمایل موجهی حرف‌هایی زدند و در نهایت از این خاک رفتند. همین حالا کشور ما پر از خاوری است. خاوری‌ها تکثیر و اضافه می‌شوند. کاش مساله خاوری و خاوری‌ها باز می‌شد و جلوی پرداختن به آن را نمی‌گرفتند. مشکل از جایی شروع شد که گفتند دیگر کسی درباره خاوری‌ها حرف نزند.

یعنی شما به عنوان هنرمند نمی‌توانید فقط به مسائل هنری بپردازید؟!

جعفری: من نمی‌توانم؛ من زیر بار حرف زور نمی‌روم. همین چند وقت پیش تهدیدم کردند. اما کوتاه نیامدم، من حرف حق را می‌زنم. فرقی ندارد این حرف از جناح اصولگرایان باشد یا اصلاح‌طلبان.

آقای محمدی شما هم جسارت و شجاعت آقای جعفری را دارید؟!

محمدی: من دوست دارم شب‌ها روی متکای خودم بخوابم (می‌خندد) شما متکای خودت را دوست نداری آقای جعفری؟

جعفری: دوست دارم اما زیر بار حرف زور نمی‌روم.

محمدی: ما متولدین این نظام و جمهوری اسلامی هستیم. کسی نمی‌تواند بگوید شما جزیی از این نظام نیستید. ما شهید دادیم و جنگ را هم دیده‌ایم. ما بمباران و سختی را دیده‌ایم. ما هم کنار خیلی از این آقایان معترض خاک خوردیم و با سختی بزرگ شدیم. یک عده دوست دارند خودی و غیرخودی کنند. قطعا من این جسارت را داشتم که «اکسیدان» را ساختم و کارهای قبلی‌ام هم حرفی برای گفتن داشته و فیلم می‌سازم که حرف بزنم. حق اعتراض و نقد منصفانه همیشه برای همه باید وجود داشته باشد. همه حق دارند حرف بزنند اما کسی حق ندارد تخریب، تحقیر و توهین کند. این کار غلط است. نقد همیشه جذاب است.

نقد یعنی باز کردن، شکافتن و رسیدن به آن هسته مرکزی و ذات هر مساله‌ای. حالا می‌خواهد نقد فیلم، تئاتر یا کتاب باشد. بارها گفتم یکی از جذاب‌ترین منتقدانی که در زندگی‌ام دیده‌ام مسعود فراستی است. خیلی خوب و درست نقد می‌کند، اما گاهی واژه‌هایی به کار می‌برد که کار را خراب می‌کند.

همان واژه‌ها هم او را از فضای نقد خارج می‌کند و کلامش را به عصبیت تبدیل می‌کند. با این همه در حالت عادی خیلی خوب و درست نقد می‌کند. خوشحال می‌شوم این کار را با فیلم‌های من بکند. اگر کار من فیلم ساختن است کار او هم فیلم دیدن و نقد کردن است. دوستان دیگر هم حق دارند نظرشان را بگویند. حتی دلواپسان. آنها هم حق دارند ما را نقد کنند. کمااینکه بعضی از چیزهایی که می‌گویند گاهی درست است و من زمانی که از فیلم فاصله می‌گیرم، حرف‌شان را می‌پذیرم.

جعفری: اما در این مورد من با تو مخالفم. معترضان به «اکسیدان» می‌گویند این فیلم را نمی‌شود با بچه دید! این حرف یعنی چه؟ اگر کسی از این مساله ناراضی است باید به وزارت ارشاد شکایت کند که بودجه‌ای برای ساخت فیلم کودک در نظر بگیرد. آنها نباید حق‌شان را از ما بگیرند. حق‌شان دست ما نیست! نماینده مجلس می‌تواند شکایت کند تا بودجه‌ای برای سینمای کودک در نظر گرفته شود. قرار نیست ما برای بچه‌ها فیلم بسازیم و اصلا رسالت‌مان این نیست. هر چیزی یک تعریفی دارد. آقای محمدی به حوزه هنری پیشنهاد دادند برای اکران «اکسیدان» شرط سنی تعیین کنند.

محمدی: ما که نباید شرط سنی برای فیلم‌مان بگذاریم. همین حالا اگر من روی فیلم بزنم مثبت ١۶، فروش فیلمم سه برابر می‌شود. اصلا اگر خودمان پیشنهاد شرط سنی را بدهیم، می‌گویند می‌خواهید بیشتر دیده شوید! مگر فیلم‌های قبلی نبود؟ به محض داشتن شرط سنی همه برای‌شان این سوال پیش می‌آمد حرف فیلم چیست! من با این شرط سنی هم مساله دارم. فیلم «اکسیدان» فیلمی نیست که بچه چهار، پنج ساله متوجه شوخی‌های آن شود. مساله نوجوان‌هاست. حالا نوجوان‌ها در جامعه ما در معرض چه اتفاقاتی قرار دارند؟

مگر می‌شود فضای مجازی را از نوجوان‌های امروزی دور کرد؟ خودمان را که نمی‌توانیم به آن راه بزنیم. همه می‌دانند این روزها فلش‌هایی پر از فیلم‌های عجیب و غریب و اطلاعات نامربوط در مدارس میان بچه‌ها دست به دست می‌چرخد و کسی هم نمی‌تواند چنین چیزهایی را کنترل کند. محتوای این فلش‌ها بد است یا فیلم «اکسیدان»؟ نمی‌گویم در مدارس جیب بچه‌ها را بگردند چون این راهش نیست اما می‌توانند به آنها آموزش‌های جنسی و اخلاقی بدهند تا این مسائل برای‌شان سوال نباشد. فرزندان ما اگر در مسیر درست و کنترل شده آموزش نبینند، به سمت و سویی که نباید، می‌روند.

جعفری: بچه‌ها باید خیلی چیزها را در مدارس یاد بگیرند. آموزش و پروش کجا به بچه‌ها یاد داده اگر کسی بخواهد ببوسدشان باید از خودشان برای این کار اجازه بگیرد؟ این کوچک‌ترین چیزی است که می‌توانیم به بچه‌ها آموزش دهیم اما هنوز در این مورد هم عقب هستیم.

محمدی: اتفاقا خیلی جذاب‌تر است که بچه به جای اطلاعات گرفتن از دوستانش، در سالن سینما از پدر و مادرش بپرسد مساله این دو نفر چیست و چرا این کارها را می‌کنند. پدر و مادر امین‌ترین افراد زندگی بچه‌ها هستند و اگر آنها به بچه‌ها اطلاعات بدهند خیلی مطمئن‌تر است.

با این حساب می‌خواهید بگویید «اکسیدان» حتی می‌تواند فرهنگ‌سازی هم کند؟

محمدی: مگر بچه‌های ما پای‌شان را در خیابان نمی‌گذارند؟ مگر آنها در یک سیاره دیگر زندگی کرده‌اند؟ مگر با ماشین شیشه دودی و ضد گلوله به مدرسه می‌روند؟ آنها در خیابان خیلی چیزها را می‌بینند. بچه من مدام در خیابان با مردهایی مواجه شده که موهای‌شان را رنگ کرده‌اند و شکل و شمایل‌شان شبیه خانم‌هاست. سوال پرسیدن کار بچه‌هاست. این را هم بگویم اگر شرایط سنی برای فیلم تعیین می‌کردند بهتر بود و قاعده بازی به درستی رعایت می‌شد اما این کار را برای «اکسیدان» نکردند. در قرآن که کتاب ما مسلمان‌هاست و تحریف هم نشده پر از آموزش‌ها است.

اما همه موضوعات آن را در کتاب‌های درسی نمی‌آورند. مگر می‌شود «خلق الانسان من علق»را از قرآن گرفت. از این حرف صریح‌تر و جدی‌تر مگر وجود دارد! من به فرزندم از روی قرآن و با زبان خودش آموزش می‌دهم. من اگر به او مسیری را یاد بدهم، خیلی چیزها در وجود او نهادینه می‌شود. سن ١٨، ١٩ سالگی برای یاد دادن خیلی مسائل دیر شده است. یکی از مهم‌ترین دلایل طلاق در دادگاه‌ها به خاطر نبود آموزش مسائل جنسی است. یادم می‌آید زمانی که در دانشگاه‌ها درس تنظیم خانواده را میان دروس دانشجویان گذاشتند، عده‌ای سینه سپر کردند و به این کار معترض شدند.

ما فرزندان خط قرمز هستيم

سر ممیزی‌های نسخه نهایی هم به راحتی دست‌های‌تان را بالا بردید و تسلیم شدید؟

محمدی: بله. در مورد ممیزی‌های حوزه هنری نه اما سر ممیزی‌های وزارت ارشاد این کار را کردم چون دوست نداشتم برای کمد خانه‌ام فیلم بسازم. می‌خواستم فیلمی بسازم که مردم آن را ببینند و قضاوتش کنند. سعی کردیم در مرحله ممیزی اتفاقاتی بیفتد که کمتر به فیلم ضربه بخورد. به هر حال قاعده بازی این است و بیست مورد اصلاحیه جدی به فیلم وارد شد و همه آنها را انجام دادیم.

خط قرمزهای حوزه سینما چیزهای از پیش تعیین شده‌ای نیستند، درست است؟ این ممیزی‌ها چطور به شما ابلاغ می‌شود؟

محمدی: ما فرزندان خط قرمز هستیم و در این سیستم بزرگ شدیم. می‌دانیم تا کجا باید برویم و کجا باید بایستیم. تا جایی هم پیش می‌رویم که احساس خطر نکنیم و چیزی به کسی برنخورد. به کسی هم توهین نکردیم و کسی را نرنجاندیم. شما الان یک خط قرمز نوشته شده به من نشان بده! ما یک قانون اساسی داریم که مفادش هم مشخص است اما مابقی چیزهایی که به خط قرمز و ممیزی تبدیل می‌شود، همه‌شان نانوشته است. در مورد ممیزی‌ها هیچ وقت اداره ارشاد، برگه‌ای دست من فیلمساز نمی‌دهد. تهیه‌کننده یا کارگردان می‌نشیند کنار دست کارمند اداره نظارت و ممیزی‌ها را یادداشت می‌کند و همه اینها قوانین نانوشته است. اما ما خودمان سعی کردیم با یک ایده جذاب و بکر و نو هیجان زده نشویم، می‌خواستیم این فیلم در نهایت به اکران برسد. می‌شد این فیلم را طوری بسازیم که الان من و شما اینجا نباشیم. اما ما تلاش کردیم فیلم تمیز و سالمی از کار دربیاید.

جعفری: در مورد ممنوع التصویری هم وضعیت به همین شکل است. یعنی چیزی به شما نمی‌گویند. اما این چیزها واقعا برای من مهم نیست. مادرم برایم دعایی کرده که زلزله هم نمی‌تواند جلویم را بگیرد. اصلا برایم اهمیتی ندارد که فلان مسوول من را شهروند درجه یک می‌داند یا دو. آن کسی که باید به من عزت بدهد این کار را می‌کند و هیچ آدمی در جایگاهی نیست که بخواهد به دیگران عزت بدهد. چقدر گفتند فیلم «اکسیدان» را تحریم کنید، چه شد؟ سر مصاحبه من در انتخابات گفتند تئاترش را تحریم کنید! در نهایت در سالنی با ظرفیت ١۶٠ نفر ما هر شب ٢۶٠ بلیت می‌فروختیم.

عزت را خدا می‌دهد. عزت را مسوولان به من نمی‌دهند که بخواهند من را بالا بکشند یا پایین بیاورند. خدا می‌تواند در یک لحظه تو را بالا ببرد. اما مساله من این است که کدام انقلابی در دنیا بر اساس یک فیلم یا تئاتر به وقوع پیوسته است؟ شما یک نمونه به من بگو! مثلا بعد دیدن فلان نمایش انقلاب کردند! ما سال ۵۶ بر اساس سینما و فیلم انقلاب کردیم؟! واقعا مشکل مجلس ما در حال حاضر فیلم «اکسیدان» است؟ می‌خواهید من چند موضوع بدهم به نمایندگان؟ حکایت آنهایی است که می‌گویند حوصله‌مان در خانه سر می‌رود! با وجود یک عالمه فیلم ندیده و کتاب نخوانده و معاشرت‌هایی که می‌شود با اعضای خانواده کرد، چطور حوصله آدم سرمی رود؟ حالا بعضی نمایندگان مجلس هم حوصله‌شان سر رفته و آمده‌اند سراغ سینما.

و این ممیزی‌ها و تغییر دیالوگ‌ها شما را به عنوان یک بازیگر از کار کردن در فضای کمدی دلسرد نمی‌کند آقای جعفری؟

جعفری: این اتفاقات من را دلسرد می‌کند چون رسما داریم دست و پا می‌زنیم. انگار افتادیم وسط دریا و در حال غرق شدن هستیم اما مقاومت می‌کنیم. من همیشه به یک چیزی اعتقاد داشته و دارم و آن هم این است که هنرمندان می‌مانند. تاریخ نشان داده میز و صندلی‌ها به هیچ کس وفا نمی‌کند اما ما باید بایستیم و کار کنیم. اگر قرار بود من در کشور خودم کار نکنم، خیلی وقت پیش پناهنده می‌شدم به کشور دیگری. من اینجا ماندم که کار کنم، خیلی راحت می‌توانم از ایران بروم اما این کشور را دوست دارم و بچه من هم در همین خاک زندگی می‌کند.

پس چرا کمتر سراغ کمدی می‌روید؟

جعفری: فیلمنامه کمدی خوب کمتر دیدم. بعد از مدت‌ها «اکسیدان» دستم رسید که واقعا دوست‌داشتنی بود و وقتی می‌خواندم واقعا می‌خندیدم. معمولا فیلمنامه را می‌دهند و می‌گویند بیایید سر صحنه همه چیز را درست می‌کنیم. اما «اکسیدان» روی کاغذ هم خیلی خوب بود. من کمدی را واقعا دوست دارم. خودم را کمدین نمی‌دانم چون جایگاه کمدین خیلی بالاست اما کمدی‌های موقعیت را واقعا دوست دارم.

در مورد دین مسیحیت چقدر اطلاعات داشتید؟

جعفری: به نظرم هیچ کس در مورد هیچ دینی اطلاعات کامل ندارد و اگر این ادعا را کند بلوف زده است.

محمدی: ما در مورد اسلام هم اطلاعات کاملی نداریم.

جعفری: با این همه ما درباره مسیحیت حرف بدی نزدیم. کشیش مسیحی را در این فیلم به قهرمان تبدیل کردیم. من قبلا به خاطر حضور در یک نمایش با کشیش‌ها رفت‌وآمد داشتم و آنها را از نزدیک دیده بودم. آنچه ما درباره پهلوانی در دین‌مان داریم، در مورد کشیش فیلم «اکسیدان» هم وجود داشت. ما حتی چهره خوبی از روحانیت به نمایش گذاشتیم.

محمدی: دلیل زمانبر شدن صدور پروانه نمایش ما این بود که وزارت ارشاد و چند نهاد دیگر با نمایش فیلم مخالف بودند و می‌گفتند «اکسیدان» مسیحیت را خیلی خوب جلوه داده و نگران بودند جوان‌ها بعد از دیدن فیلم دین‌شان را تغییر بدهند و مسیحی شوند! اما حالا می‌گویند این فیلم توهین به مسیحیت است. من به اندازه‌ای که برای فیلم کفایت می‌کرد مشاور مذهبی مسیحی داشتم. آقای رضا بهبودی بازیگر نقش کشیش هم خیلی اطلاعات ویژه‌ای در مورد مسیحیت داشت.

اگر منوچهر محمدی پای کار نمی‌ایستاد، فکر می‌کنید کسی تهیه‌کنندگی «اکسیدان» را برعهده می‌گرفت؟

محمدی: من سراغ کس دیگری نرفتم. وقتی فعلا چنین تهیه‌کننده خوبی کنارم هست که هوایم را دارد و اصول حرفه‌ای تهیه‌کنندگی را بلد است و مهم‌تر از همه فیلمنامه را می‌فهمد، به کارگردان اعتماد می‌کند و اجازه می‌دهد کارش را بکند، خب من سراغ کس دیگری نمی‌روم. امیدوارم سایه او بالا سر سینمای ایران و من باشد و بتوانیم با هم فیلم بسازیم اما اصراری ندارم که با تهیه‌کننده دیگری کار نکنم چون قبلا هم این امکان برایم فراهم بود.

آقای جعفری شما با پسرتان برای تماشای «اکسیدان» به سینما می‌روید؟

جعفری: پسرم تا اینجا که دو بار فیلم را دیده است. زمانی که از آموزش و پرورش ناامید شدم خودم شروع کردم خیلی چیزها را به او یاد بدهم. من هم در حد سن و فهم فرزندم به او اطلاعات می‌دهم. این را هم بگویم آنهایی که می‌گویند خندیدن قیمت دارد، فیلمنامه‌ای کمدی به من بدهند که در آن خبری از شوخی‌های مختلف نباشد. با همه اینها خدا را شکر می‌کنم به خاطر همین موقعیتی که دارم و خوشحالم که در لحظه زندگی می‌کنم و از زندگی لذت می‌برم.


منبع: برترینها

بازسازی آپارتمانی ۱۲۰ متری در مشهد

استفاده از عناصر ایرانی در دکوراسیون خانه اصالت و هویت بیشتری به همراه دارد. در دکوراسیون خانه به سبک ایرانی می توان از وسایل و لوازمی استفاده کرد که نشانی از ایران زمین داشته باشد و نشان دهد که این خانه مربوط به افرادی از کشور خودمان است. در این مطلب به معرفی دکوراسیون منزل ایرانی نسترن و محمد در مشهد می پردازیم، خانه ای اصیل از تبار ایران زمین!

خانه نسترن و محمد در یک نگاه

بازسازی منزل نسترن و محمد، پنجره ارسی در دل خانه ای مدرن!

  •     تعداد افراد ساکن: ۲ نفر
  •     شغل خانم خانه : هنرمند نقش برجسته سفال و نقاشی/ شغل همسر: کارمند شرکت اتوبوس رانی
  •     موقعیت شهر: مشهد/ محله: انتهای بلوار پیروزی
  •     متراژ فضا: ۱۲۰ متر مربع
  •     طبقه دوم
  •     ملک شخصی
  •     تعداد اتاق خواب: سه خوابه
  •     تعداد سرویس بهداشتی: یک دستشویی و یک حمام
  •     سبک دکوراسیون: تلفیقی
  •     رنگ های غالب: رنگ ها متنوع
  •     ویژگی برجسته طراحی: استفاده از ارسی، گلیم فرش
  •     طراح: نسترن مرتضوی
  •     مدت زمان طراحی داخلی: حدود ۶ ماه
  •     بازسازی شده در سال ١٣٩۴
  •     هزینه دکوراسیون داخلی: حدود ۹۰ میلیون تومان

سبک تلفیقی دکوراسیون به دلیل علاقه به خانه های ایرانی

بازسازی منزل نسترن و محمد، پنجره ارسی در دل خانه ای مدرن!

من به خانه های ایرانی علاقه زیادی دارم. دوست داشتم برای دکوراسیون منزل از رنگهای مختلف استفاده کنم و با در نظر گرفتن سبک ایرانی اصیل سبک تلفیقی را برای طراحی داخلی خانه انتخاب کردم. چون نمی توانستم در خانه های سنتی ایرانی و قدیمی زندگی کنم، از المان های ایرانی مانند پنجره ارسی در طراحی خانه استفاده کردم.

فرش ایرانی را دوست داشتم به شکل متفاوتی در دکوراسیون منزل استفاده کنم. گلیم فرش را می توانم بگویم از دوران مدرسه در ذهن داشتم. من تقریبا همه قسمت های خانه را دوست دارم، ظهر که از محل کار به خانه بر می گردم، زمانی که وارد می شوم، کاملا خستگی از تنم می رود و آرام می شوم. من گلدان هایم را دوست دارم و به همین دلیل از بودن در کنار آنها و بالکن خانه لذت می برم.

بازسازی منزل نسترن و محمد، پنجره ارسی در دل خانه ای مدرن!

وسایل و مبلمان از تهران و مشهد

بازسازی منزل نسترن و محمد، پنجره ارسی در دل خانه ای مدرن!

  •     مبلمان و وسایل چوبی از یافت آباد تهران
  •     وسایل برقی از مشهد
  •     وسایل تزیینی از مشهد و تهران

نقاشی های درون اتاق نشیمن و اتاق کمد،خود ارسی ها و تابلوهای درون راهرو از هنرهای دست بانوی خانه است. «نکته ای که دوست دارم به همه پیشنهاد کنم این است که تا حد ممکن فضای داخلی خانه را خلوت نگه دارند. من عاشق گیاهان هستم و فهمیده ام که حضور گیاهان آپارتمانی، کاملا در آرامش و زندگی یک خانه تاثیر بسیار دارد».

طراحی ورودی خانه به رنگ سفید

بازسازی منزل نسترن و محمد، پنجره ارسی در دل خانه ای مدرن!

اگر فضای ورودی بزرگ و باز باشد، حس خوبی در زمان ورود به خانه پیدا می کنید. رنگ سفید در ورودی خانه این حس را بیشتر می کند و خوشایند است. جاکفشی و کمد کوچک روی دیواز فضای ورودی را تعریف می کنند.

کابینت سفید در آشپزخانه مدرن مشهد

بازسازی منزل نسترن و محمد، پنجره ارسی در دل خانه ای مدرن!

سبک دکوراسیون در آشپزخانه ایرانی، مدرن است. کابینت سفید و بدون دستگیره فضایی میز و روشن ایجاد کرده است.

لوستر تک شاخه و سه شاخه مدرن در بالای اپن آشپزخانه روشنایی این فضا را تامین می کنند.

بازسازی منزل نسترن و محمد، پنجره ارسی در دل خانه ای مدرن!

لوازم خانگی مانند یخچال، ماشین ظرفشویی، ماشین لباسشویی، مایکروفر و حتی هود آشپزخانه نیز به رنگ سفید هستند.

بازسازی منزل نسترن و محمد، پنجره ارسی در دل خانه ای مدرن!

در کنار اپن آشپزخانه میز و صندلی ناهارخوری قرار دارد. دسترسی راحت و سریع به آشپزخانه برای تهیه و سرو غذا از راه این فضا امکان پذیر است و باید گفت نسترن و محمد بهترین قسمت را به عنوان دکوراسیون غذاخوری تعریف کرده اند.

بازسازی منزل نسترن و محمد، پنجره ارسی در دل خانه ای مدرن!

دکوراسیون نشیمن به سبک تلفیقی

بازسازی منزل نسترن و محمد، پنجره ارسی در دل خانه ای مدرن!

سبک دکوراسیون در خانه را به خوبی می توان از اتاق نشیمن ایرانی متوجه شد. مبلمان راحتی دارای بدنه چوبی بوده و پارچه رومبلی مخمل به رنگ سبز و آبی به کار برده شده است. گلیم فرش ایرانی به رنگ های آبی، قرمز و زرد رنگ های اصلی را وارد فضای خانه کرده و با پنجره ارسی نیز هماهنگ است.

در دیوار پشت میز تلویزیون چوبی و پتینه کاری شده، تعدادی آینه در ابعاد کوچک کنار هم قرار گرفته و فضای رو به رو را در درون خود منعکس می کنند.

 بازسازی منزل نسترن و محمد، پنجره ارسی در دل خانه ای مدرن!
گیاهان آپارتمانی در نشیمن بر روی چهارپایه های مختلفی قرار گرفته اند و شادابی و زیبایی را به فضای داخلی خانه اضافه می کنند. رنگ سبز با وجود گیاهان در این اتاق نشیمن برجسته تر شده است.

بازسازی منزل نسترن و محمد، پنجره ارسی در دل خانه ای مدرن!

سرویس خواب عروس به رنگ سفید و از سبک مدرن خریداری شده است. سادگی وسایل اتاق را بزرگ جلوه می کند و تزیینات اضافی در اتاق خواب دیده نمی شود. رنگ دیوار پشت تخت با موکت هماهنگ است و رنگ قهوه ای آن فضا را گرم تر کرده است.

بازسازی منزل نسترن و محمد، پنجره ارسی در دل خانه ای مدرن!

برجسته ترین ویژگی این دکوراسیون اتاق خواب، تزییناتی است که روی دیوار به چشم می خورد. برگهای شناوری که روی دیوار پراکنده هستند، حس آرامش به همراه دارند. برگهای سفالی روی سر تخت هم از هنرهای نسترن است.

بازسازی منزل نسترن و محمد، پنجره ارسی در دل خانه ای مدرن!

طراحی اتاق لباس کمد دیواری بسیار!

بازسازی منزل نسترن و محمد، پنجره ارسی در دل خانه ای مدرن!

در یکی دیگر از اتاق خواب ها آنچه بیشتر چشمگیر است، کمد دیواری است! استفاده از این فضا به عنوان اتاق لباس یا به عنوان فضایی برای نگهداری وسایل و لوازم ریز و درشت، باعث شده در هر گوشه ای از کشو، شلف و کمدهای متنوع استفاده شود.

برای پوشاندن پنجره اتاق لباس از پرده کرکره ساده و سفید رنگ استفاده شده و آویزان کردن روسری ترکمن از روی این پرده کرکره فضا را جذابتر کرده است. گلدان پوتوس کنار پنجره هم رنگ سبز و حس بیشتر زندگی به دکوراسیون می بخشد.

بازسازی منزل نسترن و محمد، پنجره ارسی در دل خانه ای مدرن!

تزیین بالکن با گیاهان آپارتمانی

بازسازی منزل نسترن و محمد، پنجره ارسی در دل خانه ای مدرن!

تراس خانه نسترن و محمد برای شب نشینی و گذراندن ساعاتی در آرامش تزیین شده است. نگهداری گیاهان متنوع با گلدان های رنگی هوا را مطبوع تر می کند.


منبع: برترینها

مهمانسرای حافظیه «حسین شیخ زین الدین»

مهمانسرای حافظیه و سالن اجلاس سران کشورهای اسلامی در مجموعه سعدآباد تهران با طراحی حسین شیخ زین الدین، بین سال های ۱۳۷۴ و ۱۳۷۶ خورشیدی ساخته شد. مجموعه سعدآباد برای پذیرایی از سران و شخصیت های برجسته کشورها و برگزاری گردهمایی ها و ملاقات های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در نظر گرفته شده است. باغ سعدآباد یکی از باغ های با ارزش تهران است که با مجموعه ی ساختمان مهمانسرای حافظیه در حاشیه جنوبی آن و در زمین های احداث شده که فاقد درخت بوده و به عنوان زمین ورزشی از آن استفاده می شده است.

مهمانسرای حافظیه حسین شیخ زین الدین
 

با خرید چند خانه و مدرسه و تخریب بناهای موجود در آنها، فضای مناسبی در جلوی ساختمان ایجاد شده که با احداث یک باغ ایرانی در آن، زیبایی و تنوع مجموعه افزایش یافته است. در استقرار ساختمان، استفاده از شیب طبیعی زمین، رعایت مقیاس مناسب و رعایت ساختار فضایی باغ و خیابان های اطراف از عوامل مهم بوده اند. در نتیجه با آنکه ساختمان در حدود ۲۵۰۰۰ متر مربع مساحت دارد، سطح بزرگی از فضای باغ را اشغال نکرده و بسیاری از قسمت ها در زیرزمین قرار گرفته اند. با ایجاد گودال باغچه و استفاده از هندسه ای محکم و ساده پیروی می کنند که لازمه ی یک بنای یادمان و رسمی است.

مهمانسرای حافظیه حسین شیخ زین الدین 
تنوع لازم در مجموعه از انطباق ساختمان با شیب ها و عوارض زمین به دست آمده است و بنا بر سنت معماری ایرانی، جداره های بیرونی اندکی ساده و بخش های میانی از تنوع و سرزندگی بیشتری برخوردارند. سالن های کنفرانس، تالار تشریفاتف اقامتگاه، رستورانها، استخر سرپوشیده، امکانات رفاهی و تجهیزات خدماتی، بخش های عمده ی این مجموعه را تشکیل می دهند.

در طرح مهمانسرای حافظیه، نحوه جانمایی و فرم کلی احجام طراحی شده و به خصوص احداث حیاط مرکزی و نیز هندسه آن بر اساس پتانسیل ها و توپوگرافی سایت طراحی شده و بیانگر هندسه باغ ایرانی است.

مهمانسرای حافظیه حسین شیخ زین الدین 
مهمانسرای حافظیه حسین شیخ زین الدین 
مهمانسرای حافظیه حسین شیخ زین الدین 


منبع: برترینها

سخنگوی ناجا: ادعای متهم پرونده بنیتا کذب است؛ هیچ تماسی با مراکز پلیس گرفته نشده بود

سخنگوی ناجا با اشاره به ادعای متهم ردیف دوم پرونده بنیتا مبنی بر مطلع کردن پلیس از محل رها‌سازی خودروی سرقتی و کودک داخل خودرو در روز ربودن بنیتا گفت: پرینت تماس‌ها با ۱۱۰ و تصاویر دوربین‌ها نشان داد ادعای متهم کذب محض است.

سردار سعید منتظر المهدی در گفتگو با تسنیم، در واکنش به اظهارات متهم ردیف دوم پرونده ربودن بنیتای ۸ ماهه مبنی بر مطلع کردن ماموران پلیس از محل رها کردن این دختر بچه خردسال اظهار داشت: پس از ادعای متهم ردیف دوم ربودن بنیتای ۸ ماهه مبنی بر تماس تلفنی با مرکز پلیس و سپس ادعای مراجعه حضوری به کلانتری خاتون‌آباد پاکدشت و اطلاع دادن در خصوص محل خودروی حامل بنیتا، یک تیم بازرسی با دستور فرمانده ناجا تشکیل شد و بررسی صحت و سقم ادعای این فرد در دستور کار این بازرسان قرار گرفت.

سخنگوی نیروی انتظامی افزود:  با بررسی پرینت تمامی تماس‌ها با مرکز  فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ و همچنین بررسی تماس‌های گرفته‌ شده با تلفن ثابت کلانتری مذکور مشخص شد هیچگونه تماس تلفنی و پیامکی از ۴ خط تلفن مجرمان این پرونده و یا حتی هیچ‌تماس تلفنی از کیوسک‌های تلفن همگانی با این ۲ محل رخ نداده است.

وی ادامه داد: همچنین با توجه به ادعای دیگر متهم این پرونده، مبنی بر مراجعه حضوری به کلانتری خاتون‌آباد، تیم بازرسی دوربین‌های نظارت تصویری کلانتری خاتون‌آباد را مورد بررسی دقیق قرار داد و علاوه بر آن دفتر ثبت ورود خروج مراجعات مورد بازرسی دقیق قرار گرفت. همچنین از افسران نگهبان و دژبانان این نگهبانی نیز تحقیقات کاملی به عمل آمد و مشخص شد در تاریخ‌های مذکور هیچ‌گونه مراجعه‌ای توسط این افراد به کلانتری نشده است و تنها ۳ هفته قبل از این حادثه این فرد برای سرقت کبوترهای خود به این کلانتری مراجعه کرده بود.

سردار منتظرالمهدی اضافه کرد: پس از مراجعه حضوری متهم با مسئولان کلانتری وی لب به اعتراف گشود و به ادعای کذب خود اعتراف کرد و تصریح کرد که نه مراجعه‌ای به کلانتری داشته و نه تماس تلفنی‌ در این خصوص با پلیس داشته است و این ادعاها تلاش برای فرار از مجازات سنگینی‌ است که در انتظار او است.

سخنگوی نیروی انتظامی  با اشاره به انتشار خبری به نقل از پدر بنیتا مبنی بر مراجعه وی به یکی از واحدهای گشتی کلانتری روستای قاسم‌آباد پاکدشت و عدم توجه پلیس به اظهارات وی، خاطر نشان کرد: بررسی‌ها حاکی از ان است که در محدود استحفاظی شهرستان پاکدشت مکان یا روستایی به نام قاسم‌آباد وجود ندارد و همچنین پس از تماسی که با پدر بنیتا از سوی رئیس بازرسی استان در ساعت ۱۳ و ۵ دقیقه روز گذشته گرفته شد، پدر این دختربچه خردسال اعلام کرد که برای پیگیری موضوع مراجعه‌ای به کلانتری نداشته و مطالب منتشر شده منتصب به وی در شبکه‌های مجازی صحت ندارد.


منبع: الف

ارتباط خودکشی ۶۰ هزار کشاورز هندی با تغییرات اقلیمی

بررسی‌ها نشان می‌دهد تغییرات اقلیمی طی سه دهه اخیر در خودکشی ۶۰ هزار کشاورز و کارگر مزرعه در هند نقش داشته است.

به گزارش ایسنا، کارشناسان با هدف به تصویر کشیدن آسیب‌پذیری شدید صنعت کشاورزی هند در برابر افزایش دما دریافتند که میانگین روزانه تنها یک درجه سانتیگراد افزایش دما در فصل رشد محصولات کشاورزی، با ۶۷ مورد بیشتر اقدام به خودکشی توام بوده است.

بررسی کارشناسان آمریکایی همچنین حاکی از آن است که افزایش پنج درجه سانتیگراد دما در یک روز با وقوع ۳۳۵ مورد فوت بیشتر مرتبط است. در مجموع، برآورد شده ۵۹ هزار و ۳۰۰ مورد خودکشی در بخش کشاورزیِ این کشور طی ۳۰ سال گذشته به گرما ربط داشته است.

سال گذشته خودکشی در بخش کشاورزی در هند کاهش پیدا کرد هر چند در برخی از ایالت‌ها همچنان این اقدام در بین کشاورزان فراگیر است.

به نوشته روزنامه گاردین، سال گذشته میلادی دولت هند یک برنامه بیمه‌ یک میلیارد پوندی برای جبران خسارت به محصولات کشاورزی و کاهش موارد خودکشی در میان کشاورزان و کارگران را راه‌اندازی کرد.


منبع: الف

محدودیت‌های ترافیکی از ١١ تا ١۵ مرداد ماه

پلیس راهور ناجا محدودیت‌های ترافیکی چهارشنبه ١١ تا یکشنبه ١۵ مرداد ماه ٩۶ اعلام کرد.

به گزارش ایلنا، پلیس راهور ناجا با اعلام محدودیت‌های ترافیکی چهارشنبه ١١ تا یکشنبه ١۵ مرداد ماه ٩۶ گفت:  تردد موتور سیکلت از ساعت ١٢ ظهر روز چهارشنبه مورخ ١١ مرداد تا ساعت ۶ صبح روز یکشنبه مورخ ١۵ مرداد از محورهای کرج – چالوس، هراز، فیروزکوه و محور تهران – سمنان – مشهد و بالعکس ممنوع می‌باشد البته تردد موتور سیکلت‌های انتظامی و امدادی برای انجام ماموریت‌های ضروری در مسیر مجاز جریان ترافیک بلامانع خواهد بود.

همچنین تردد انواع وسایل نقلیه از ساعت ١۵ تا ٢٣ روز جمعه مورخ ١٣ مرداد از کرج به سمت مرزن آباد ممنوع بوده و با اعلام مأمورین پلیس راه درمحل تردد انواع وسایل نقلیه از ساعت ١٨ تا ٢٣ روز جمعه مورخ ١٣ مرداد از مرزن آباد به سمت کرج به صورت یکطرفه بوده و تردد انواع وسایل نقلیه از ساعت ١٢ روز شنبه مورخ ١۴ مرداد تا ساعت یک بامداد روز یکشنبه مورخ ١۵ مرداد از کرج به سمت مرزن آباد ممنوع است.

گفتنی است تردد انواع وسایل نقلیه از ساعت ١۵ روز شنبه مورخ ١۴ مرداد تا ساعت یک بامداد روز یکشنبه مورخ ١۵ مرداد از مرزن آباد به سمت کرج به صورت یک طرفه است.

همچنین در محور هراز تردد انواع وسایل نقلیه از ساعت ١۴ تا ٢۴ روز شنبه مورخ ١۴ مرداد از رودهن به سمت آمل ممنوع بوده و با اعلام مأمورین پلیس راه درمحل تردد انواع وسایل نقلیه از ساعت ١۶ تا ٢۴ روز شنبه مورخ ١۴ مرداد از آب اسک به رودهن (محدوده مشاء) به صورت یک طرفه و تردد وسایل نقلیه سنگین (به استثناء حاملین موادسوختی ویا فاسدشدنی) همچنین در محور کندوان تردد انواع تریلر، کامیون و کامیونت از محور کرج – چالوس و بالعکس کماکان ممنوع است.

در محور هراز نیز تردد کلیه تریلر‌ها  کماکان ممنوع و تردد کلیه کامیون‌ها و کامیونت‌ها به استثنای حاملین مواد سوختی و فاسد شدنی از ساعت ١٢ تا ٢۴ روز چهارشنبه مورخ ١١ مرداد و همچنین از ساعت ٨ تا ٢۴ روزهای پنجشنبه، جمعه و شنبه مورخ‌های ۹۶/۰۵/۱۲، ۹۶/۰۵/۱۳ و ۹۶/۰۵/۱۴ ممنوع است همچنین در محور فیروزکوه تردد کلیه تریلر‌ها به استثنای حاملین مواد سوختی و فاسد شدنی از ساعت ١۴ تا ٢۴ روز چهارشنبه مورخ ۹۶/۰۵/۱۱ و همچنین از ساعت ٨ تا ٢۴ روز شنبه مورخ ۹۶/۰۵/۱۴ از تهران به قائم شهر و بالعکس ممنوع است.


منبع: الف

احتمال بروز سیلاب در مازندران طی ۲ روز آینده

اداره کل مدیریت بحران استان اعلام کرد: کاهش دمای هوا و احتمال بروز سیلاب طی دو روز آینده در مازندران وجود دارد.

به گزارش ایسنا، در اطلاعیه اداره کل مدیریت بحران مازندران آمده است: با توجه به پیش بینی اداره‌کل هواشناسی استان به آگاهی می رساند، از بعدازظهر امروز سه شنبه دهم مردادماه ۹۶ تا پنج شنبه، شاهد ناپایداری هایی به شکل افزایش ابر به ویژه در دامنه ها و ارتفاعات استان همراه با رگبار و رعد و برق پراکنده هستیم بنابراین احتمال بارش های رگباری به صورت نقطه ای، محلی و جاری شدن روان آب و سیلاب در این مناطق وجود دارد و دریا هم طی این مدت به نسبت مواج است اما از روز پنجشنبه دمای هوا افزایش یافته و هوای گرم تا اوایل هفته آینده در استان حاکم است به طوری که روزهای جمعه، شنبه و یکشنبه، بیشینه دما در شهرهای غربی تا ۳۳ و در شهرهای مرکزی و شرق استان تا ۳۷ درجه پیش بینی می شود.

بنابراین لازم است دامداران و ساکنان بومی در هنگام  وقوع رعد و برق و بارش های رگباری نکات احتیاطی و ایمنی را رعایت کرده و دام‌های خود در مناطق امن نگهداری کنند.

با توجه به پیش بینی بارش های رگباری و رعد و برق در دامنه ها و ارتفاعات استان از برپایی چادر، کوه پیمایی، طبیعت گردی و تردد در مسیل ها، ارتفاعات و فضاهای باز خودداری شود. همچنین از قایقرانی، شنا و ورزش های آبی در هنگام مواج و طوفانی بودن دریا خودداری شود.

 با توجه به احتمال وقوع آتش سوزی در مراتع و مناطق جنگلی بالادست استان، دهیاران و روستائیان محترم در صورت مشاهده هرگونه دود و موارد مشکوک به آتش سوزی، بلافاصله موارد را به نزدیک ترین مراکز خدماتی و امدادی اطلاع دهند.

مهمانان و مسافران محترم از روشن کردن آتش در کنار مزارع و جنگل ها خودداری کرده و یا پیش از ترک محل از خاموش شدن کامل آتش اطمینان حاصل کنند.

 با توجه به افزایش دما و افزایش مصرف آب و برق، به تمامی هم استانی های عزیز توصیه می شود نسبت به مدیریت و مصرف بهینه انرژی دقت و توجه لازم را داشته باشند تا با قطع آب و برق مواجه نشوند.  به تمامی دستگاه های اجرایی مرتبط و نیروهای امدادی و خدماتی توصیه می شود علاوه بر آماده سازی تجهیزات و ماشین آلات امدادی، آمادگی لازم برای هرگونه عملیات امداد و نجات و خدمات رسانی همچون گذشته داشته باشند.


منبع: الف

باقی ماندن۴۶۰۰ شهید ایرانی در خاک عراق

فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح گفت: بر اساس آخرین بررسی ها، چهار هزار و ۶۰۰ شهید دیگر باید در خاک عراق کاوش شوند.

به گزارش مهر، سردار سید محمد باقرزاده عصر امروز در حاشیه مراسم استقبال از ۴۸ شهید تازه تفحص شده در مرز شلمچه در گفت و گو با خبرنگاران اظهار کرد: مجموع کل شهدای کاوش شده ۴۹ هزار شهید است و با این حال باید چهار هزار و ۶۰۰ شهید دیگر اعم از شهیدانی که در مناطق عملیاتی شهید شدند و یا در اردوگاه ها به شهادت رسیدند را در قبرستان های عراق ردیابی کرد.

فرمانده کمیته جستجوی مفقودین در ادامه به موضوع گمنام ماندن شمار بسیاری از شهدای تفحص شده با وجود انجام آزمایش های DNA هم پرداخت و گفت: علم پیشرفتهDNA یا همان شناسایی ملوکولی به نحوی نیست که بتواند پاسخگوی نیاز باشد.

وی بیان کرد: استحصال DNA از استخوان سخت دشوار است و حتی در کشورهایی با امکانات پیشرفته نیز این کار به صورت کامل انجام نمی شود، از طرف دیگر قرار گرفتن در معرض آفتاب و محیط قلیایی می تواند زنجیره DNA را گسسته کرده و شناسایی را دشوارتر کند.

سردار باقرزاده از شناسایی تنها ۱۰ درصد از نمونه های ارسالی برای آزمایش DNA خبر داد و اظهار کرد: تاکنون از مجموع نمونه های داده شده به مرکز تحقیقاتی کوثر ۱۰ درصد از نمونه ها جواب گرفته اند در نتیجه تا رسیدن به جایگاه مطلوب فاصله زیادی وجود دارد.

وی ابراز امیدواری کرد با تلاش دانشمندان بتوان شاهد رفع مشکلات شناسایی هویت شهدا و شناسایی تمام شهدای گمنام بود.

فرمانده کمیته جستجوی مفقودین در ادامه به بازگشت ۴۸ شهید تازه تفحص شده دوران دفاع مقدس از مرز شلمچه اشاره کرد و گفت: این شهدا طی یک ماه گذشته در مناطق عملیاتی زبیدات، کتیبات، ام الرصاص و ساحل غربی اروند رود تفحص شده اند.

وی افزود: این شهدا در عملیات های محرم، رمضان، کربلای چهار و تک ارتش و تک ژاندارمری در سال ۶۷ به شهادت رسیده اند.

سردار باقرزاده همچنین از برگزاری آیین وداع با شهدا امشب در شهرستان اندیمشک خبر داد.


منبع: الف

ملیکا دختر یک و نیم ساله مشهدی در اصفهان پیدا شد

کودک مشهدی که ۱۰ روز پیش در مشهد مفقود شده بود بعدازظهر سه شنبه در اصفهان پیدا شد.
به گزارش مهر، خانواده این کودک چند روز پیش اعلام کرده بودند فرزندشان روز یکم مرداد سال جاری در حیاط خانه مشغول بازی بوده که از خانه خارج شده و دیگری خبری از او نشده است.

همچنین همسایه های این خانواده ادعا کردند کودک توسط سرنشینان یک خودروی پراید ربوده شده است.

به دلیل احتمال سقوط کودک در کانال آب نزدیک منزل این خانواده، نیروهای هلال احمر منطقه را جستجو کردند اما اثری از کودک پیدا نشده است.

حالا پس از ۱۰ روز این کودک در اصفهان پیدا شده است. 
 

 


منبع: الف

ژاپنی ها رکورد«ضریب نفوذ» اینترنت را به نام خود ثبت کردند

طبق مطالعه و تحقیقات مؤسسه پژوهشی eMarketer همچنین پیش‌بینی می‌شود که ضریب نفوذ اینترنت در جهان رقم بسیار مناسبی خواهد شد و   تا پایان سال ۲۰۱۹ میلادی، بسیاری از کاربران از طریق رایانه خانگی، موبایل و… به اینترنت دسترسی خواهند داشت اما با توجه به اینکه امروزه یکی از شاخص‌های توسعه یافتگی کشورها میزان ضریب نفوذ اینترنت یا به بیان دیگر نسبت میزان تعداد کاربرانی که از اینترنت استفاده می‌کنند به کل جمعیت آن منطقه است، چه کشورهایی از نظر این شاخصه نسبت به دیگر کشورها برتری دارند؟

ضریب نفوذ اینترنت در قاره آسیا

آخرین مطالعات مؤسسه پژوهشی eMarketer درباره مناطق مختلف نشان می‌دهد که در سال ۲۰۱۷ ضریب نفوذ اینترنت در آسیا ۴۵٫۲درصد است که بیشتر آن نیز به پذیرش اینترنت و رشد بویژه در آسیا- اقیانوسیه بازمی گردد، جایی که تعداد کاربران جدید اینترنت در هندوستان و اندونزی به تنهایی در سال ۲۰۱۷ به ترتیب ۱۵٫۲درصد و ۱۰٫۶درصد است. درحالی که چین در سال ۲۰۱۷ از نظر تعداد کاربران جدید اینترنت رشدی کمتر داشته و احتمالاً همچنان این رکود رشد ادامه خواهد داشت، چرا که بازار این کشور بشدت اشباع شده است ولی این مؤسسه پژوهشی پیش‌بینی می‌کند که با جذب کاربران مسن‌تر برای آنلاین شدن در شهرهای بزرگ و کوچک چین، ممکن است ضریب نفوذ اینترنت این کشور در آینده بالاتر برود و تا سال ۲۰۲۱، دوسوم جمعیت این کشور کاربر اینترنت شوند.

این مؤسسه پژوهشی، کشورهای قاره آسیا را نیز به تفکیک مورد بررسی قرار داده و ضریب نفوذ اینترنت را برای همه آنها مشخص کرده که ما در اینجا تنها به چند مورد اشاره می‌کنیم. طبق تحقیقات این مؤسسه، در سال ۲۰۱۷ میلادی ضریب نفوذ اینترنت در ژاپن به ۹۱٫۳ درصد می‌رسد درحالی که این رقم برای کره جنوبی ۸۹٫۴درصد، برای تایوان ۸۴درصد و برای سنگاپور۸۱٫۲درصد خواهد بود. همچنین طبق این مطالعات در هنگ کنگ ضریب نفوذ اینترنت معادل ۷۷٫۷درصد دیده می‌شود و ارمنستان با ۷۰٫۱درصد، مالزی با ۶۷٫۷ درصد، تایلند با ۶۰ درصد از نظر این شاخصه، در رده‌های بعدی قرار گرفته‌اند. میزان ضریب نفوذ اینترنت طی سال ۲۰۱۷ در چین نیز ۵۲٫۷ درصد، در فیلیپین ۵۲درصد، در ویتنام ۵۱٫۴درصد و در اندونزی ۵۰٫۴درصد عنوان شده است.

در این گزارش، ۶ بازار بزرگ اینترنت آسیا از نظر شاخص‌های دیگر همچون میزان کاربران اینترنت، تعداد کاربران شبکه‌های اجتماعی و کاربران تلفن هوشمند و… هم مورد بررسی قرار گرفته‌اند و نتیجه نشان داده است که در سه ماهه نخست سال ۲۰۱۷، بیشتر بخش‌های مرتبط با تکنولوژی، رشدی دو رقمی را نسبت به ژانویه ۲۰۱۶ تجربه کرده‌اند.

به‌عنوان مثال اندونزی با جمعیت حدود ۲۶۲میلیونی، ۱۳۲میلیون کاربر اینترنت دارد و تعداد کاربران شبکه‌های اجتماعی آن به ۱۰۶میلیون نفر و تعداد کاربران شبکه‌های پیام رسان موبایلی به ۹۲میلیون نفر می‌رسد. طبق این گزارش، درمالزی هم با جمعیتی حدود ۴۰ میلیون نفر، تعداد کاربران اینترنت به ۲۲میلیون نفر می‌رسد در حالی که در این کشور تعداد کاربران شبکه اجتماعی به ۲۲میلیون نفر رسیده است. در این گزارش همچنین آمده است که سنگاپور با جمعیت حدود ۶میلیون نفر حدود ۵میلیون کاربر اینترنت را در دل خود جای داده است و تعداد کاربران شبکه‌های اجتماعی هم کمتر از ۵میلیون نفر هستند. در فیلیپین نیز با جمعیت حدود ۱۰۳میلیون نفر حدود ۶۰میلیون کاربراینترنت حضور دارند و تعداد کاربران شبکه‌های اجتماعی به ۶۰میلیون نفر می‌رسد در حالی که تعداد کاربران شبکه‌های پیام رسان موبایلی نیز ۵۴میلیون نفر است.

همچنین طبق این پژوهش، در ویتنام با جمعیت حدود ۱۰۰ میلیون نفر، تعداد کاربران اینترنت به حدود ۵۰میلیون نفر می‌رسد و ۴۶میلیون نفر نیز کاربر شبکه‌های اجتماعی هستند. گفتنی است که این رشد به دلیل توسعه زیرساخت‌های تکنولوژیکی حاصل شده که از اینترنت و اتصال تلفن همراه حمایت می‌کند. انتظار می‌رود این رشد همچنان در سال‌های آینده بویژه در بخش تجارت الکترونیک آسیای جنوب شرقی ادامه داشته باشد.

وضعیت اینترنت در آفریقا

حالا دیگر دسترسی به اینترنت سریع در جهان به‌عنوان حقوق بشر شناخته می‌شود، چرا که می‌تواند ظرفیتی بزرگ برای آموزش و آزادی بیان باشد ولی مردم آفریقا با مشکلات زیادی در زمینه ضریب نفوذ اینترنت مواجه هستند. بهای اینترنت و سرعت و قطعی آن، حقوق و درآمد پایین مردم، موانع موجود بر سر راه تحصیلات و آموزش و… هریک می‌تواند بر بالا رفتن ضریب نفوذ اینترنت در این کشور تأثیرگذار باشد. این چالش‌ها باعث شده تا تعداد کاربران اینترنت در این قاره، ۹٫۱درصد از کل کاربران جهان باشد و به بیان دیگر در این قاره تعداد کاربران اینترنت نسبت به تعداد کاربران، رقم مناسبی نیست. از جمعیت حدود یک میلیارد و ۲۴۶میلیون و ۵۰۰هزار نفری این قاره، تنها حدود ۳۳۵میلیون و ۵۰۰ هزار نفر کاربر اینترنت هستند که نشان از ضریب نفوذ حدود ۲۹درصدی اینترنت در این کشور است.

مؤسسه پژوهشی eMarketer هفت کشور دارای بیشترین ضریب نفوذ اینترنت در قاره آفریقا را نیز مشخص کرده و در گزارش خود آورده است: نیجریه بالاترین تعداد کاربر اینترنت و به تبع آن بیشترین ضریب نفوذ اینترنت را در آفریقا داراست. کشوری با جمعیت حدود ۱۹۲میلیون نفر که ضریب نفوذ اینترنت در آن به ۴۷٫۹درصد می‌رسد چون حدود ۹۱میلیون و ۸۰۰هزارکاربر به اینترنت دسترسی دارند. این کشور ۲۷٫۴درصد از کل مصرف اینترنت این قاره را دارد.
طبق این گزارش، مصر دومین کشور آفریقایی از نظر بالا بودن ضریب نفوذ تلفن همراه محسوب می‌شود. این کشور با جمعیت حدود ۹۵میلیون و ۲۰۰هزار نفر حدود ۳۴میلیون و ۸۰۰هزار کاربر اینترنت دارد و ضریب نفوذ اینترنت در آن به ۳۶٫۵درصد می‌رسد. گفتنی است که مصر ۱۰٫۴درصد اینترنت کل قاره آفریقا را مصرف می‌کند.

سومین کشور دارای ضریب نفوذ بالای اینترنت در آفریقا نیز کنیاست که با جمعیت حدود ۴۸میلیون و ۵۰۰میلیون نفرحدود ۳۲میلیون کاربر دارد. ضریب نفوذ اینترنت در مصر ۶۶درصد است و این کشور ۹٫۵درصد از کل اینترنت قاره آفریقا را مورد استفاده قرار می‌دهد. آفریقای جنوبی نیز با حدود ۵۵میلیون و ۵۰۰هزار نفر جمعیت حدود ۲۸میلیون و ۵۰۰ کاربر اینترنت دارد و ضریب نفوذ اینترنت در آن به ۵۱٫۶درصد می‌رسد. آفریقای جنوبی به‌عنوان چهارمین کشور حدود ۸٫۵درصد از کل مصرف اینترنت قاره آفریقا را دارد.

پنجمین کشور آفریقا از نظر بالا بودن ضریب نفوذ اینترنت نیز مراکش با جمعیت حدود ۳۵میلیون نفر است که ضریب نفوذ اینترنت در آن، ۵۷٫۳درصد است به بیان دیگر حدود ۲۰میلیون نفر از جمعیت این کشور کاربر اینترنت هستند و ۴٫۵درصد از کل استفاده اینترنت این قاره را در اختیار دارند.

الجزایر نیز با جمعیت حدود ۴۲میلیون نفر۱۵میلیون کاربر اینترنت دارد و با ضریب نفوذ اینترنت ۳۶٫۵درصدی، ششمین کشور آفریقا از نظر ضریب نفوذ اینترنت محسوب می‌شود و کاربران آن ۴٫۵درصد از کل استفاده اینترنت آفریقا را دارد. در قاره آفریقا اوگاندا نیز با جمعیت حدود۴۲میلیون نفر(بیشتر از الجزایر) و حدود ۱۲میلیون کاربر اینترنت، ضریب نفوذ اینترنت ۲۸٫۶درصدی دارد و به‌عنوان هفتمین کشور قاره آفریقا در استفاده از اینترنت، ۳٫۶درصد از کل استفاده اینترنت این قاره را دارد.

اینترنت در اروپا و امریکا

طبق گزارش مؤسسه پژوهشی eMarketer، ضریب نفوذ اینترنت در قاره اروپا نیز ۷۷٫۴درصد است ولی به این معنا نیست که همه نقاط اروپا به طور یکسان تعداد کاربر بالای اینترنت دارند. به‌عنوان مثال در حالی که پیش‌بینی می‌شود تا پایان سال ۲۰۱۷ حدود ۷۶٫۵درصد یعنی سه چهارم جمعیت این منطقه از اینترنت بهره‌مند خواهند بود ولی گفته می‌شود که رشد تعداد کاربران جدید اینترنت در اروپای غربی کند است که این موضوع نشان می‌دهد نواحی شهری این منطقه کاملاً دیگر اشباع شده و همه به اینترنت دسترسی دارند. مطالعات این مؤسسه پژوهشی همچنین نشان می‌دهد در حالی که متوسط و میانگین ضریب نفوذ اینترنت در جهان حدود ۵۰درصد است، این ضریب نفوذ اینترنت در امریکای شمالی به ۸۸٫۱درصد، در خاورمیانه به ۵۶٫۷ درصد، در امریکای لاتین و کارائیب به ۵۹٫۶درصد و در استرالیا و اقیانوسیه به ۶۸٫۱درصد می‌رسد.

در پایان این گزارش آمده است که با توجه به تلاش غول‌های دنیای فناوری از جمله فیس بوک برای رساندن اینترنت به مناطق صعب العبور و روستاهای دورافتاده، انتظار می‌رود روز به روز بر ضریب نفوذ اینترنت در جهان افزوده شود و روزی برسد که هیچ کاربری از دسترسی به اینترنت محروم نباشد.

منبع: روزنامه ایران


منبع: الف

رکورد عجیب تیموریان در فوتبال ایران/ آندو به یک عدد خاص رسید!

به گزارش مهر، آندرانیک تیموریان با عقد قراردادی یک ساله به تیم فوتبال گسترش فولاد تبریز پیوست تا لیگ هفدهم را با این تیم تبریزی تجربه کند. گسترش فولاد هفتمین تیم از لیگ برتر، سومین تیم تبریزی، هشتمین تیم ایرانی و سیزدهمین تیم باشگاهی است که آندرانیک تیموریان با پیراهن آن به میدان می‌رود تا از این حیث به یک رکورد جالب توجه برسد.

تیموریان که در تیم‌های پایه استقلال رشد کرد و به فوتبال ایران معرفی شد، بعد از جدایی از امیدهای استقلال به تیم عقاب پیوست تا این تیم اولین تیمی باشد که وی در رده بزرگسالان در آن بازی کرده است. تیموریان بعد از یک فصل حضور در تیم عقاب راهی تیم ابومسلم شد تا دوران طلایی فوتبال خود را در مشهد آغاز کند. در اوایل دهه هشتاد خط میانی رویایی تیم ابومسلم توسط آندو، مجتبی جباری و حسین بادامکی شکل گرفته بود.

تیموریان در خط میانی سیاه جامگان آنقدر خوش درخشید که برای اولین بار به پیراهن ملی رسید و بعد از درخشش در ترکیب تیم ملی کشورمان در جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان مورد توجه تیم بولتون انگلستان قرار گرفت تا از ابومسلم مستقیم لژیونر شود. 

آندو از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۸ در این تیم لیگ برتری انگلستانی عضویت داشت اما توفیق چندانی در این تیم نداشت و تعداد بازی های او بیشتر از ۲۰ نشد. وی در پایان فصل ۲۰۰۸-۲۰۰۷ از این تیم لیگ برتری جدا شد و به تیم فولام پیوست. اما در این تیم به یک نیمکت نشین تبدیل شد و این باشگاه در سال ۲۰۰۹ ملی پوش ایرانی‌اش را به صورت قرضی به تیم بارنزلی فرستاد تا تیموریان حدود ۱۱ بازی با پیراهن این تیم داشته باشد. تیموریان در سال ۲۰۱۰ به تیم فولام بازگشت اما چون باز هم شانس بازی نداشت تصمیم گرفت به فوتبال ایران بازگشته تا موقعیت خوبی که در تیم ملی داشت را از دست ندهد.

تیموریان در مجموع ۴ سال حضورش در فوتبال انگلستان ۳۲ بازی در سه تیم انجام داد و تنها ۲ بار موفق به گلزنی شد. 

برخلاف خیلی از پیش‌بینی ها مقصد آندو در ایران نه استقلال بود و نه دیگر تیم‌های مدعی آن زمان. بلکه او به تبریز رفت و پیراهن سرخ تراکتورسازی را بر تن کرد تا بازگشت باشکوهی به فوتبال ایران با پیراهن تراکتورسازی داشته باشد. این برای اولین بار بود که آندو حضور در فوتبال تبریز را تجربه می کرد.

وی بعد از یک فصل حضور در تیم تراکتورسازی به استقلال بازگشت و برای اولین بار بعد از جدایی از تیم امیدهای استقلال با پیراهن تیم بزرگسالان این باشگاه در فوتبال به میدان رفت. وی دو فصل با پیراهن آبی‌های پایتخت به میدان رفت و بعد از درخشش در این تیم به لیگ ستارگان قطر رفت. «الخریطات» اولین تیم قطری بود که کاپیتان سابق تیم ملی ایران در آن بازی کرد. طول دوران حضور آندو در این تیم به بیشتر از یک فصل نرسید و تیموریان با ۲۰ بازی و بدون گل زده الخریطات را ترک کرد و بار دیگر به استقلال بازگشت.

تیموریان در بازگشت دوباره‌اش به استقلال یک و نیم فصل در این تیم بازی کرد و بعد از آن که با امیر قلعه نویی به مشکل برخورد، این تیم را به مقصد تراکتورسازی ترک کرد تا دومین مقطع حضور خود در این تیم را تجربه کند. گل زدن به استقلال قلعه نویی و کندن ستاره های ژنرال از روی شانه معروف ترین صحنه‌ای بود که این بازیکن در دومین مقطع حضورش در تراکتورسازی خلق کرد. آندو در حضور دوباره‌اش در تراکتورسازی ۳ بار موفق به گلزنی شد که یکی از این سه گل به تیم استقلال بود.

وی در پایان فصل یکبار دیگر مسافر قطر شد و این بار تیم ام‌صلال مقصد این ملی پوش ایرانی بود. آندو فصل و یا بهتر بگوییم نیم فصل متوسطی را با ام صلال پشت سر گذاشت تا شانس مجددی برای حضور در لیگ ستارگان قطر نداشته باشد. در واقع ام‌صلال آخرین تیم خارجی بود که کاپیتان سابق تیم ملی کشورمان در آن بازی کرد.

تیموریان در بازگشت دوباره به ایران پیراهن تیم سایپا را بر تن کرد. آندو در نیم فصل حضورش در تیم سایپا اصلا دوران موفقی را تجربه نکرد و مصدومیت‌های پی‌درپی گریبان این بازیکن را گرفت تا در یک نیم فصل بیشتر از ۴ بار با پیراهن این تیم به میدان نرفته باشد.

این بازیکن ابتدای لیگ شانزدهم به تیم ماشین سازی پیوست تا گرانترین بازیکن تاریخ این باشگاه باشد و در حالی که نیم فصل به امید بازگشت به استقلال با هر زحمت و قیمتی که شد رضایتنامه‌اش را از این باشگاه دریافت کرد، با محرومیت استقلال از نقل و انتقالات مواجه شد و به ناچار پیراهن تیم نفت تهران را بر تن کرد و با این تیم به قهرمانی جام حذفی رسید. به احتمال زیاد این آخرین جامی بود که آندو بعنوان بازیکن بالای سر برد.

بازیکن پیشین استقلال و نسبتا بسیاری از تیم‌های دیگر که جایگاهش در تیم ملی را مدت هاست از دست داده است و حالا امیدش برای حضور در جام جهانی روسیه پایین آمده است، بار دیگر به تبریز بازگشت و اینبار پیراهن تیم گسترش فولاد تبریز را بر تن کرد.

تیموریان در دو فصل اخیر هر نیم فصل پیراهن یک تیم را بر تن داشته است و اگر او با همین روند پیش برود ممکن است در نیم فصل از گسترش جدا شود.

این بازیکن باتجربه و کهنه کار فوتبال کشورمان تاکنون برای ۸ تیم باشگاهی در ایران و ۵ تیم باشگاهی در خارج از ایران بازی کرده است. او پیراهن ۳ تیم انگلستانی و ۲ تیم قطری را بر تن کرده است. تیموریان در ایران تنها در شهرهای تهران، مشهد و تبریز فوتبال بازی کرده است و در تیم‌های استقلال و تراکتورسازی بیشتر از یک مقطع بازی کرده است. در حالی که چهار تیم تبریزی تراکتورسازی، ماشین سازی، گسترش فولاد و شهرداری تبریز سابقه حضور در لیگ برتر را دارند، این بازیکن برای سه تیم از این چهار تیم بازی کرده است و تنها برای تیم شهرداری تبریز در لیگ برتر توپ نزده است.

تیموریان تاکنون ۱۶۲ بار در لیگ برتر به میدان رفته که در این میان او با ۶۱ بازی با پیراهن استقلال بیشترین بازی را برای این تیم انجام داده و با ۴ بازی برای سایپا کمترین بازی را برای این تیم داشته است. وی در این ۱۶۲ بازی ۹ بار موفق به گلزنی شده است که زدن ۴ گل با پیراهن تراکتورسازی بیشترین گل‌های خود را برای این تیم به ثمر رسانده است.

وی در تمام سال هایی که خارج از فوتبال ایران توپ زد در مجموع ۵۹ بار با پیراهن ۵ تیم بولتون، فولام و بارنزلی از انگلستان و دو تیم ام صلال و الخریطات قطر انجام داده است و در مجموع این ۵۹ بازی تنها ۲ بار موفق به گلزنی شده که هر دو گل را برای تیم بولتون به ثمر رسانده است. 

آندو از تعداد ۵۹ باری که با پیراهن ۵ تیم خارجی به میدان رفته است با انجام ۲۰ بازی برای بولتون بیشترین تعداد بازی را برای این تیم داشته و برای تیم فولام تنها یک بار به میدان رفته که طبیعتا کمترین تعداد بازی را برای این تیم انجام داده است.

افتخارات این بازیکن در رده باشگاهی به دو بار قهرمانی در جام حذفی خلاصه می شود. وی ابتدا در سال ۹۱ با استقلال به این افتخار رسید و  در سال ۹۶ با پیراهن تیم نفت تهران جام حذفی را برای دومین بار بالای سر برد. نکته عجیب این است که آندو هرگز طعم قهرمانی لیگ برتر با پیراهن هیچ تیمی را نچشیده است. 

آندرانیک تیموریان با داشتن سابقه بازی در یک تیم از مشهد، (با احتساب گسترش فولاد) ۳ تیم از تبریز و ۴ تیم از تهران مجموعا در ۸ تیم تهرانی، ۳ تیم انگلستانی و ۲ تیم قطری و با برتن کردن پیراهن ۱۳ تیم باشگاهی دارای یک رکورد جالب در این زمینه باشد.


منبع: الف

پاسخ منفی کاپیتان محبوب استقلالی به پیشنهاد عجیب نقل و انتقالاتی!

کاپیتان سابق استقلال با پیشنهادی عجیب از سوی یکی از تیم ها روبرو شده است.

به گزارش جام نیـوز، رضا عنایتی در پایان لیگ شانزدهم برای همیشه از فوتبال خداحافظی کرد اما هنوز به او برای حضور در فوتبال پیشنهاد می رسد.

سهراب بختیاری زاده به رضا عنایتی پیشنهاد داده است که بار دیگر به فوتبال برگردد و در سن ۴۱ سالگی برای صبا بازی کند.

عنایتی در این باره گفت: آقا سهراب از من خواستند به فوتبال برگردم و برای صبا بازی کنم. از ایشان تشکر می کنم ولی تصمیم من قطعی است و برنامه ای برای بازگشت ندارم.


منبع: الف

ماجرای حضور مایلی‌کهن در تمرین استقلال چه بود؟

سرمربی اسبق تیم ملی ایران روز گذشته حضور سرزده ای در تمرین استقلال داشت.

به گزارش “ورزش سه”، محمد مایلی کهن روز گذشته به صورت سرزده به محل تمرین استقلال آمد، اتفاقی که حتی کادرفنی این تیم را هم سورپرایز کرد چراکه این اتفاق کاملا غیر منتظره بود.

بهتاش فریبا و نصرالله عبداللهی اولین کسانی بودند که متوجه حضور محمد مایلی کهن در تمرین استقلال شدند و برخورد بسیار گرمی با او داشتند.

هنگامی که مایلی کهن وارد تمرین استقلال شد، منصوریان برای بازیکنان در میانه زمین جلسه ای برگزار کرده بود و زمانی که متوجه حضور سرمربی خود در تیم ملی شد، تمرین را رها کرد و سمت محمد مایلی کهن رفت.

نکته جالب اینکه مایلی کهن در این دیدار حرف های جالبی به منصوریان زد: به تو حق می دهم از ساکت ناراحت باشی چون همه کارهای او غیرقانونی است. حق باشگاه استقلال ضایع شده است و حق کاملا با شما است. قوی باش و از حق تیمت دفاع کن. 

بعد از این صحبت ها منصوریان تمرین استقلال را قطع کرد و تمام بازیکنان سمت مایلی کهن آمدند و با این مربی قدیمی خوش و بش کردند.

مایلی کهن بعد از شروع تمرین استقلال در گوشه ای از زمین تمرینات این تیم را در کنار منصوریان، بهتاش فریبا و نصرالله عبداللهی تماشا کرد.



 

 

 

 





 


منبع: الف

فدراسیون مقابل منصوریان تسلیم شد؛ کمیته انضباطی محرومان استقلال را بخشید

به گزارش ایلنا، کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال رای تجدید نظر خود را در خصوص ۳ بازیکن محروم استقلال اعلام کرد.

بر همین اساس و طی حکمی که از سوی کمیته انضباطی اعلام شده است، سید مجید حسینی، امید نورافکن و مهدی قائدی از ادامه ‌محرومیت‌شان بخشیده شدند و می‌توانند در هفته دوم تیم‌شان را همراهی کنند.

محرومیت این بازیکنان به دلیل عدم همراهی تیم امید کشورمان بود که از سوی کمیته انضباطی اعمال شد.

این ۳ بازیکن که پیش از این از همراهی تیم‌شان محروم شده بودند، در دیدار هفته نخست تیم‌شان نتوانستند مقابل نفت آبادان به میدان برود و این موضوع باعث اعتراض شدید علیرضا منصوریان و عوامل باشگاه استقلال از سران فدراسیون فوتبال و محمدرضا ساکت شد.


منبع: الف

مشکل گاز صنایع استان‌های شمالی برطرف شد/ ۱۰۰ میلیارد دلار از سرمایه کشور به دلیل عدم استفاده از گاز هدر رفت

وزیر نفت با اشاره به اینکه ضریب گازرسانی شهرها و روستاهای کشور به ۹۵ درصد رسیده است، گفت: هم‌اکنون با اجرای عملیات انتقال گاز دامغان به ساری مشکل تأمین گاز صنایع شمالی برطرف شد.

به گزارش تسنیم ، بیژن نامدار زنگنه دقایقی پیش در مراسم افتتاح خط انتقال دامغان به نکا اظهار داشت: برای بنده مایه شرمندگی بوده که ایران جزو کشورهای صادرکننده گاز باشد ولی در برخی استانهای کشور با کمبود گاز مواجه بودیم.

وی افزود: هنر ما به عنوان مسئولان کشور این است که ثروت را باید برای بهبود زندگی مردم به عموم جامعه تأمین کنیم.

زنگنه با اشاره به اینکه از مردم استان‌های شمالی کشور به دلیل تحمل قطعی گاز در زمستان سال گذشته تقدیر می‌شود، افزود: هنر ما به عنوان مسئولان این است که ثروت برای بهبود زندگی به مردم انجام دهیم و هنر واقعی ما باید خدمت رسانی باشد.

وزیر نفت با اشاره به اینکه نقش نمایندگان شمال کشور جهت تسریع در اجرای پروژه ملی خط انتقال گاز دامغان به نکا بسیار موثر بوده است، گفت: امروز روز خوبی برای خانواده وزارت نفت بوده چرا که دیگر مشکل قطعی گاز برای مردمان خطه شمال کشور وجود نخواهد داشت.

زنگنه با بیان اینکه با افتتاح این پروژه ملی دیگر مشکل تامین خوراک گاز صنایع در استان‌های شمالی نداریم، تصریح کرد: انتظار داریم مسئولان استان از منبع گاز صرفا به عنوان سوخت خانگی استفاده نکنند بلکه گاز صنایع نیز استفاده شود.

وی با اعلام اینکه ۱۴ هزار روستای کشور در قبل از دولت دهم گازرسانی شده بود، گفت: در سه سال گذشته ۹ هزار روستای کشور گازرسانی شده و تا دو سال آینده نیز ۴ هزار روستای دیگر گازرسانی می‌شود.

زنگنه با بیان اینکه ۹۸ درصد شهرها و ۹۰ درصد روستاهای کشور گازدار شده است، افزود: به دلیل عدم استفاده از سوخت گاز در دوازده سال اخیر، ۱۰۰ میلیارد دلار از گازوئیل و مازوت کشور هدر رفته است.

ربیع فلاح جلودار، استاندار مازندران نیز با اشاره به اینکه باید سهم خود را در دریای خزر از نفت و گاز افزایش دهیم، گفت: مازندران دارای صنایع بزرگ نبوده و انتظار داریم انتقال گاز سمنان به ساری در توسعه صنعت منطقه موثر باشد.


منبع: الف

ویژگی‌های پلاک‌های جدید خودرو در مناطق آزاد

طرح ملی پلاک جدید خودروهای مناطق آزاد تجاری و ویژه اقتصادی کشور امروز (سه‌شنبه) با حضور مسئولان کشوری و استانی در مرکز شماره‌گذاری منطقه آزاد قشم آغاز شد.

‌به گزارش ایسنا،‌ رییس مرکز شماره گذاری پلیس راهور در این آیین با اشاره به شماره گذاری بیش از ۱۲۷ هزار و ۹۶۰ دستگاه خودروی پلاک شخصی، پنج هزار و ۳۹۰ دستگاه خودروی عمومی و یک هزار و ۵۷۹ دستگاه موتورسیکلت در مناطق آزاد، اظهار کرد: منطقه آزاد قشم به عنوان پایلوت طرح ملی پلاک جدید خودروها به منظور ساماندهی ترافیکی این مناطق در راستای عملکرد یکسان در سراسر کشور انتخاب شده است.

سرهنگ سعید روحی افزود: تا کنون ۳۵ هزار خودروی شخصی تنها در منطقه آزاد قشم شماره گذاری شدند در حالی که ظرفیت نهایی پلاک‌های موجود حدود ۵۹ هزار مورد بود و با اجرای طرح جدید ظرفیت شماره گذاری در مناطق آزاد به حدود چهار میلیون و ۷۸۲ هزار پلاک افزایش می یابد. 

وی بیان کرد: در کنار افزایش ظرفیت، درج نشان منطقه آزاد مورد استفاده، دو زبانه شدن شماره‌ها، همسانی رنگ زمینه پلاک منطقه آزاد با پلاک‌های سرزمین اصلی در عین تفاوت با آنها، فرد محور بودن پلاک و قابلیت خوانده شدن توسط دوربین‌های نظارتی پلیس راهور از جمله ویژگی‌های پلاک جدید است.

رییس مرکز شماره گذاری پلیس راهور اضافه کرد: اندازه پلاک های جدید در قطع ۱۵*۳۶ است و رنگ سفید برای خودروهای شخصی، رنگ زرد برای خودروهای عمومی و رنگ قرمز برای خودروهای دولتی استفاده خواهد شد.

وی همچنین ابراز کرد: خودروهای مناطق آزاد پیش از این برای تردد در سرزمین اصلی باید نسبت دریافت پلاک موقت اقدام می‌کردند که فرآیندی زمان‌بر بود اما با اجرای طرح جدید دیگر نیازی به تعویض پلاک نبوده و افراد می‌توانند با همان پلاک به سرزمین اصلی وارد شوند.

گفتنی است طرح ملی پلاک‌های ویژه مناطق آزاد کشور روز سه شنبه ۱۰ مرداد ماه با حضور سردار موسی امیری جانشین فرمانده پلیس راهور، رئیس هیات مدیره و مدیرعامل سازمان منطقه آزاد قشم، فرمانده راهور استان هرمزگان، فرمانده هان پلیس راهور استان‌های دارای مناطق آزاد، امام جمعه شهرستان قشم و شماری از مسئولان کشوری، استانی و شهرستان قشم در سالن شماره گذاری سازمان منطقه آزاد قشم به عنوان پایلوت این طرح رونمایی شد و طی آئینی دو خودرو به صورت نمادین شماره گذاری شدند.


منبع: الف

واردات خودروی آلمانی با با نام تولید داخلی

رئیس انجمن صنفی واردکنندگان خودرو گفت: بازار خودرو در ایران هیچ متولی خاصی ندارد و وزارت صنعت و مدیرانش درگیر فعالیت های شخصی و خانوادگی شان هستند. زیرا در هیچ جای دنیا ممکن نیست عده ای واردکننده با وجود نظر مثبت دولت و مجوزهای لازم نتوانند دست به واردات بزنند و در سوی دیگر یک واردکننده بدون مجوز دولت اقدام به واردات خودرو کند.

میثم رضایی در گفتگو با پردیس خودرو با اشاره به وضعیت ثبت سفارش خودروهای خارجی و روند واردات خودرو در کشور گفت: متاسفانه حوزه صنعت و تجارت در داخل کشور ما هیچ متولی خاصی ندارد و همانطور که می بینید هر کسی به میل و اختیار خود در این بازار رفتار می کند. در نتیجه عده زیادی قربانی تصمیمات منفعت طلبانه مسئولان وزارت صنعت، معدن و تجارت می شوند. به طور مثال به مدت ۲ هفته است که سامانه ثبت سفارش که مدت طولانی است برای واردکنندگان غیرنماینده بسته شده بود، برای نمایندگی ها نیز بسته شده و وزیر صنعت نیز از این موضوع اظهار بی اطلاعی می کند.

وی افزود: این نشان می دهد بازار خودرو در ایران هیچ متولی خاصی ندارد و وزارت صنعت و مدیرانش درگیر فعالیت های شخصی و خانوادگی شان هستند. زیرا در هیچ جای دنیا ممکن نیست عده ای واردکننده با وجود نظر مثبت دولت و مجوزهای لازم نتوانند دست به واردات بزنند و در سوی دیگر یک واردکننده بدون مجوز دولت اقدام به واردات خودرو کند.

رضایی در توضیح بیشتر این موضوع گفت: یک شرکت خصوصی که چند ماهی است با هیاهوی فراوان و با نقاب تولیدکننده اقدام به مذاکره با شرکت فولکس واگن کرده و مسئولان دولتی نیز هیچ نظارتی بر عملکرد آن نداشتند، حالا مشخص شده که تنها توانسته مجوز واردات ۳ محصول از این شرکت آلمانی را بگیرد و تنها با دروغی به نام تولید مشترک مسئولان و مشتریان را فریب دهد.

وی افزود: حالا که جریان این فساد سیستماتیک بر ملاشده، آقایان می گویند این شرکت خصوصی حق واردات ندارد و باید تولید مشترک کند. این در شرایطی است که طبق اطلاعات ما محل نمایش و رونمایی از خودروهای جدید وارداتی این شرکت از برند فولکس واگن نیز آماده شده و در روزهای آتی در خواب غفلت مسئولان به خیابان ها می آید.

رئیس انجمن صنفی واردکنندگان خودرو خاطر نشان کرد: زمانی که مسئولان ارشد وزارت صنعت از رخدادهای حوزه خودشان بی خبر باشند و در حوزه های نفتی و پتروشیمی سرک بکشند نتیجه کار بهتر از این نخواهد شد. حال با این شرایط معاونان وزارت صنعت تمامی فعالیت های کلاهبرداری را تکذیب می کنند و وزیر صنعت هم از همه چیز اظهار بی اطلاعی می کند.

وی با تاکید بر این نکته که هیچ کسی پاسخگوی فعالان بازار خودروهای خارجی و مشتریان آن نیست، گفت: اعمال شرایط سختگیرانه و خارج از عرف نظارت غیرمسئولانه از سمت وزارت صنعت هم موجب کنار کشیدن شرکت های خارجی برای مشارکت در تولید شده و هم شرکت های واردکننده داخلی را اسیر سیاست های ضدونقیض این وزارتخانه کرده است و هیچ گاه گره گشایی از مشکلات این حوزه در ماه های اخیر نشده است.

رضایی تصریح کرد: امیدواریم دولت دوازدهم در انتخاب کابینه و چهره های اقتصادی هوشیاری بیشتری به خرج دهد و از افرادی که همواره درصدد فریب دادن مردم و بخش خصوصی بوده اند حذر کند. در یک سال اخیر بازار واردات خودروهای خارجی بازیچه دست تصمیمات غیرکارشناسی و خلق الساعه این مسئولان بوده و انتظار می رود با تغییر شکلی اساسی این روند بهبود یابد.

رئیس انجمن صنفی واردکنندگان خودرو با اشاره به محدودسازی خودجوش واردات توسط وزارت صنعت در ماه های اخیر گفت: مشخص نیست این وزارتخانه براساس کدام قانون هر روز به یک شکل واردات خودرو را محدود می کند و با نظارت دستوری درصدد است تا تمامی خودروسازان اروپایی را با فرمولی غیرمنطقی به سرمایه گذاری وتولید در ایران ملزم کند. این در شرایطی است که اکنون جزیی ترین زیرساخت های فنی در پروسه ثبت سفارش در کشورمان فراهم نیست ولی انتظار داریم بتوانیم واردات را به طور کارشناسی کنترل کنیم.


منبع: الف