طی جلسه‌ای حکم محمدعلی نجفی نجفی بعنوان شهردار تهران توسط رحمانی فضلی وزیر کشور به وی ابلاغ شد. در این جلسه هاشمی رفسنجانی رییس شورای اسلامی شهر تهران، مقیمی قائم مقام وزیر کشور، خندان دل معاون عمرانی وزارت کشور، هاشمی استاندار تهران و امانی عضو شورای شهر نیز حضور داشتند.
منبع: بهارنیوز
رشد و ترویج کسب و کار یک شبه امکانپذیر نیست. ایجاد آگاهی نسبت به برند، اعتمادسازی و تکمیل چرخه فروش نیاز به زمان دارد. اما گاهی عجله دارید و نیاز دارید که فروش تان به سرعت روی غلتک بیفتد. شاید مشکلی در نقدینگی پیدا کرده باشید یا بنا به دلایلی می خواهید موجودی انبار را به سرعت به فروش برسانید، یا شاید یک رقیب در شُرف ورود به بازار است یا باید ارقام فروش پیش بینی شده برای یک فصل را محقق کنید. فارغ از دلیلی که این فروش اورژانسی را توجیه می کند، نکته های بازاریابی این مطلب از سلسله مباحث آموزش فروش به شما کمک خواهد کرد تا بدون اینکه برنامه های رشد بلندمدت خود را به خطر بیندازید، محصولات تان را سریع تر به فروش برسانید.
هدایت مشتری از نقطه آغاز تا خط پایان وقت گیر است. اگر می خواهید جنس خود را به سرعت بفروشید، روی افرادی تمرکز کنید که در انتهای راه یا قیف فروش قرار دارند؛ یعنی مشتریان فعلی تان. در واقع، این ماهیگیری در جایی است که ماهی وجود دارد.
کاربرد و منافع این استراتژی به کوتاه مدت محدود نمی شود، بلکه در بلندمدت نیز اثرات مثبتی را از خود نشان خواهد داد. هنگامی که مثلاً از یک کد تخفیف استفاده می کنید تا توجه مشتریان جدید را جلب کنید، معمولاً فروش شما one-off یا یک مرتبه ای است؛ به این معنی که افرادی که جذب می شوند به تخفیف شما علاقمند هستند، اما لزوماً به مشتریان دائمی تبدیل نخواهند شد. اما ایجاد انگیزه در مشتریان فعلی برای خرید مجدد می تواند رابطه شما با آنها را عمیق تر کند. برای تقویت تاثیر این روش، پیشنهادهای خود را بر اساس خریدهای آنها در گذشته ارائه کنید.
یک ابزار مقرون به صرفه دیگر، تبلیغات retargeting یا هدفگیری مجدد است. این تبلیغات به افرادی نشان داده می شوند که قبلاً از سایت شما بازدید کرده اند تا تشویق شوند که یک پله بالاتر بروند. این افراد قبلاً علاقه خود به برند شما را نشان داده اند، بنابراین تمرکز روی آنها موثرتر از مشتریان کاملاً جدید خواهد بود. توجه کنید که نرخ کلیک تبلیغات هدفگیری مجدد، ۱۰ برابر نسبت به تبلیغات نمایشی یا display ads بیشتر است.
آیا دوست دارید که مشتریان فعلی تان برای شما بازاریابی کنند؟ این همان چیزی است که وقتی مشتریان فعلی، کسب و کار شما را به یک دوست پیشنهاد می کنند یا نظر مثبت خود را در صفحات خود در رسانه های اجتماعی به اشتراک می گذارند انجام می شود.
مردم به دوستان خود بیش از هر تبلیغی اعتماد می کنند. برای تسریع فروش، به مشتریان فعلی تان یک تخفیف و همچنین یک کد تخفیف دیگر یا هدیه ای که بتوانند با دوستان خود به اشتراک بگذارند ارائه کنید. این یک فرصت مناسب برای تعمیق روابط تان با مشتریان فعلی را در اختیار شما قرار می دهد و در عین حال، با مشتریان جدید نیز شروع مناسبی را تجربه خواهید کرد.
به منظور افزایش تاثیر این روش، تخفیف شما باید جذاب باشد و به راحتی بتوان آن را به اشتراک گذاشت.
رسانه های اجتماعی، اطلاع رسانی درباره موفقیت ها، پیشنهادات تازه و همچنین رساندن صدای برند به گوش مشتریان بالقوه و بالفعل را نسبت به گذشته آسانتر کرده اند. به عقیده هفتاد درصد از بازاریاب ها، رسانه های اجتماعی موثرترین کانال غیر ایمیلی هستند. در عین حال، باید به مشتریان خود چیزی بیش از کد تخفیف بدهید. مثلاً می توانید منابع و آیتم های محتوایی سودمند و همچنین تصاویر، ویدیوها و اطلاعات جالب توجهی از روند کار و فعالیت های شرکت خود را به طور مرتب از این طریق در اختیار دنبال کنندگان تان قرار بدهید و تعامل دوجانبه را حفظ کنید.
البته جذب دنبال کننده به حساب های شما در رسانه های اجتماعی هم یک شبه انجام نمی شود، اما پس از انجام می توانید از این کانال برای تقویت رابطه ها و افزایش و تسریع فروش استفاده کنید.
به خاطر داشته باشید که با اثبات، قبولاندن و یادآوری تخصص و توانمندی های خود به مشتریان بالقوه و بالفعل تان می توانید برای خرید به آنها انگیزه بدهید. علاوه بر این، همیشه برای بازاریابی خود پشتوانه داشته باشید؛ یک کد تخفیف در کوتاه مدت می تواند فروش را افزایش بدهد، اما اگر کیفیت شما نقصان داشته باشد همه مشتریانی که جذب کرده اید را از دست خواهید داد. اگر برای چیزی بازاریابی می کنید که پشتوانه دارد (که البته بهترین پشتوانه، همان کیفیت محصول است)، در غالب موارد می توانید آن را با سرعت هرچه تمام تر به فروش برسانید.
نظر شما چیست؟ در مواقعی که برای فروش محصولات یا خدمات خود عجله دارید از چه راهبردهایی استفاده می کنید؟ لطفا دیدگاه های خود درباره مطالب بخش آموزش فروش را با ما در میان بگذارید.
منبع: گویا آی‌تی
سال های قبل از این که دنی ترخو وارد دنیای بازیگری شود یک خلافکار به تمام معنا بود و مدت زیادی را در زندان های مختلف گذراند. پس چطور شد که چنین چرخش و تغییر شدیدی در زندگی این مرد خلافکار و خشن پیش آمد؟
سال ها قبل از آن که ترخو در آکهی تبلیغاتی شکلات اسنیکرز حضور داشته باشد در خیابان های لس آنجلس فرمانروایی می کرد. در آن روزها وی آن مرد خشن، جان سخت و البته دوست داشتنی که امروزه می بینیم نبود. در واقع ترخو از دوران کودکی وارد دنیای خلافکاران شده بود. وی در یکی از مصاحبه های خود گفت که برای اولین بار در سن ۱۲ سالگی به جرم زدن یک بچه ی دیگر با سنگ به مرکز بازپروری منتقل شده است. از آن زمان به بعد به لطف اعمال خشونت آمیز و مجرمانه ی عمویش، گیلبرت، که از مغازها دزدی کرده و از ترخو به عنوان راننده برای مواقع فرار استفاده می کرد بدتر نیز شد.
هر چه سن ترخو بالاتر می رفت خشن تر و مرموزتر می شد و سعی می کرد با همه درگیر شود. خودش در این باره گفته است:” شما یا کسی هستید که دیگران را هل می دهید یا کسی که دیگران شما را هل می دهند و من انتخاب کردم که هل دهنده باشم”. بنابراین وقتی که ترخو در سن ۱۸ سالگی یک ملوان را با بطری شکسته زد کسی تعجب نکرد. به همین دلیل بار دیگر به زندان افتاد. ترخو دستکم در ۵ سرقت مسلحانه و در مواردی با استفاده از نارنجک دست داشت و سپس به فروش مواد مخدر روی آورد و در یکی از معاملاتش حدود۱۵۰ گرم هروئین را به قیمت ۳۰٫۰۰۰ دلار فروخت. اما کیسه ی مواد به جای هروئین پر از شکر بود و تنها در گوشه ای از آن مقداری هروئین گذاشته شده بود که خریدار را گول بزند.
در کمال بدشانسی ترخو، خریدار مواد یک مأمور مخفی پلیس بود که از این شوخی ها هم خوشش نمی آمد. به همین دلیل ترخو بیست و چند ساله به ۱۰ سال زندان محکوم شده و برای گذراندن دوران محکومیتش به زندان سن کوئنتین منتقل گردید، جایی که ترخود در آن جا به یکی از خشن ترین بدنام ترین زندانی ها تبدیل شد. بعد از رسیدن دنی ترخو به زندان سن کوئنتین، دوستان زندانی اش دریافتند که ترخو بین آن ها زندانی نشده بلکه در واقع آن ها زندانی دنی هستند. ترخو به سرعت با انجام چندین مسابقه ی مشت زنی و ناک اوت کردن حریفانش برای خود اسم و رسمی در زندان سن کوئنتین پیدا کرد. ترخو گفته است که وی از سن ۸ سالگی در زمینه ی پهن کردن بینی افراد تبحر داشته زیرا در آن دوران توسط عمویش که ۱۳ سال داشت به عنوان کیسه بوکس مورد استفاده قرار می گرفت.
بنابراین طبیعی بود که پس از وارد شدن به زندان سن کوئنتین، ترخو یه سلطان رینگ بوکس زندان تبدیل شود. ترخو در این باره گفته است:” مشت زنی، در زندان، از من یک انسان مشهور ساخت”. حتی زمانی که ترخو به زندان های دیگر نیز منتقل شد باز چیزی از شهرت او کم نشد و به گفته ی خودش در سه زندان سن کوئنتین،فولسام و سولداد در دو رده ی وزنی قهرمان بوکس به شمار می رفت. ترخو در داخل زندان نیز به اندازه ی بیرون از زندان خوفناک بود. وی به عنوان سردسته ی یک گروه کوچک در داخل زندان، با ترساندن زندانی های ضعیف تر از آن ها اخاذی می کرد و به اصطلاح در مقابل حمایت از آن ها پول می گرفت. اغلب زندانیان نیز با این باج خواهی او کنار می آمدند چون کسی قدرت و جرأت نه گفتن به ترخو بزرگ را نداشت. وی در زندان تتوهای معروفش را انجام داد.
اگر تاکنون بالاتنه ی لخت ترخو را دیده باشید متوجه این تتوها روی سینه و شکم او شده اید. این قطعه هنری را یکی از دوستان زندانی اش به نام هری «سوپر آرواره»راس برای او انجام داده بود که در زمینه ی تتو کردن استاد بود. البته از آن جایی که ترخو هر چند وقت یک بار به زندان جدیدی فرستاده می شد، راس نتوانست این تتو بزرگ و پیچیده که به شکل یک دختر گاوچران بود را تنها در یک مرحله و در یک زندان تکمیل کند و هر بار که آن ها در زندان مشترکی حضور داشتند راس قسمتی از کار را پیش می برد. روی هم رفته، به گفته ی ترخو، این کار دو سال و نیم در سه زندان زمان برد تا تکمیل شود و باز به گفته ی خودش مشهورترین تتو دنیا است. نقطه ی عطف زندگی ترخو که از او یک بازیگر مشهور ساخت در سال ۱۹۶۸ ودر زندان سولداد رخ داد.
در این سال ترخو تصمیم گرفت که به جای خوشگذرانی در سلولش، شورش کند. در ابتدا تعدادی از زندانیان تحت تاثیر مشروبات الکلی شورش کردند و در این حین ترخو یکی از نگبانان را با سنگ مورد اصابت قرار داد که به انتقال او به سلول انفرادی منجر شد. ترخو ادعا می کند که قصدش زدن کس دیگری بوده و اشتباهاً نگهبان زندان را مورد هدف قرار داده است. ترخو بیش از ۳ ماه را در سلول انفرادی گذراند و برای این که مشائر خود را از دست ندهد نقش بازیگران فیلم های «جادوگر شهر اُز» (The Wizard of Oz) و «گوژپشت نتردام» (The Hunchback of Notre Dame) را در تنهایی خود بازی می کرد. سلول انفرادی او یک جهنم به تمام معنا بود و به گفته ی ترخو آخرین کسی که قبل از وی در این سلول انفرادی قرار داشت با مدفوع خود روی دیوار کلمات کفرآمیز نوشته بود.
شرایط ترخو از این نیز بدتر شد زیرا فکر می کرد که به زودی به خاطر شورش و حمله به نگهبان زندان به اتاق گاز فرستاده خواهد شد. به همین دلیل سعی کرد مسیر زندگی خود را عوض کند و به دعا کردن پرداخت. و انگار کسی وجود داشت که به دعاهای ترخو پاسخ می داد. اتهامات علیه ترخو رد شد و زندانی جوان رفته رفته روش زندگی خود را تغییر داد. ترخو در این باره می گوید:” من در قعر جهنم بودم و به خاطر دعا زندگیم تغییر کرد”. البته این کار برای ترخو که در منجلاب گرفتار شده بود بسیار سخت به نظر می رسید. در واقع او از دوران کودکی مواد مصرف می کرد. به گفته ی خودش، و باز به لطف عمویش، در سن ۸ سالگی برای اولین بار ماری جوآنا مصرف کرده بود و در سن ۱۲ سالگی طبق معمول به لطف عمویش شروع به مصرف هروئین کرد.
همین مصرف مواد مخدر باعث شده بود که وی بسیار خشن و جسور باشد و وارد دنیای سرقت و مشت زنی بیرحمانه شود. به گفته ی خودش او تمامی سرقت ها را برای تامین هزینه ی مصرف مواد انجام داده بود. بنابراین به شدت نیاز داشت که خود را از مواد مخدر دور نگه دارد به همین دلیل به یک انجمن ترک مواد مخدر و مشروبات الکلی پیوست و اکنون ۵۰ سال از آخرین باری که وی مواد مصرف کرده می گذرد. وقتی که از زندان آزاد شد تصمیم گرفت که به افراد معتاد کمک کند به همین دلیل به مدت ۱۵ سال به عنوان مشاور ترک اعتیاد فعالیت کرد.
وی امروزه نیز در این زمینه فعالیت دارد و نوجوانان را به در پیش گرفتن مسیر درست زندگی و دوری کردن از دنیای خلافکاران تشویق می کند تا به موفقیت دلخواهشان دست یابند. او در این مورد می گوید:” تعریف من از موفقیت و سعادت این است که صبح هوشیار و پاک بیدار شده و سه فرزند داشته باشید که شما را بپرستند”. ترخو پس از آزاد شدن از زندان در سال ۱۹۶۹ خود را به شدت به عنوان مشاور ترک اعتیاد و رابط دادگاه مشغول نگه می داشت. در واقع برای تامین هزینه های زندگی به عنوان یک مرد آزاد وی مجبور بود هر کاری بکند. وی که به شدت به پول نیاز داشت سعی کرد وارد دنیای بوکس شود اما درخواست او مورد موافقت قرار نگرفت. به همین خاطر در مسابقات غیرقانونی شرکت کرد.
همچنین با کار در یک انبار اوراق ماشین زندگی خود را می گذراند تا این که با یکی از دوستانش کسب و کاری خصوصی را راه اندازی کردند. آن ها وارد کسب و کار باغبانی شدند. اما تجارت آن ها با فراز و نشیب های دائمی همراه بود. حتی برخی از وسایل اصلی و ضروری باغبانی را نیز نداشتند. ترخود در این باره گفته است که حتی ماشین چمن زنی هم نداشته اند و هر وقت مشتری از آن ها می خواست که چمن های خانه اش را کوتاه کنند از چمن زن خود مشتری برای این کار استفاده می کردند. شرایط برای آن ها سخت پیش می رفت اما مطمئناً بهتر از آن بود که به سرقت از مغازه ها روی بیاورند زیرا ترخو دیگر نمی خواست به زندان برگردد.
در سال ۱۹۸۵، که ترخو به عنوان یک مشاور ترک اعتیاد فعالیت می کرد، یکی از مشتریان او با وی تماس گرفته و با درماندگی درخواست کمک می کند. این فرد در سر صحنه ی فیلم برداری فیلم «قطار افسار گسیخته» (Runaway Train) حضور داشت و به شدت میل به مصرف کوکائین پیدا کرده بود. جالب این که در این فیلم بازیگران مشهوری مانند جان وویت و اریک رابرتز در نقش دو زندانی بازی می کردند و داستان فیلم عمدتاً در زندان رخ می داد. به همین دلیل ترخو در سر صحنه ی فیلم برداری حاضر شد تا به فرد مورد نظر کمک کند. اما مدتی نگذشت که یکی نزد ترخو آمد و از او خواست که نقش کوتاهی را در فیلم بر عهده بگیرد که در واقع نقش یک زندانی بود. وقتی که ترخو این نقش را پذیرفت نزد فیلم نامه نویس، ادی بانکر، فرستاده شد.
جالب این که بانکر مدتی را در زندان گذرانده بود و وقتی که تتوی روی بدن ترخو را دید او را شناخت. این اتفاق بسیار جالب و باورنکردنی بود زیرا تیم ساخت فیلم دنبال کسی می گشتند که در زمینه ی بوکس اریک رابرتز را آموزش دهد و بانکر می دانست که ترخو در زندان قهرمان بوکس بوده است. به گفته ی ترخو در آن زمان اریک رابرتز روی یک صحنه ی مشت زنی کار می کرد و به دلیل ناآشنایی با بوکس به شدت به حریفش اسیب می رساند. بنابراین بانکر از ترخو خواست که فوت و فن مشت زنی را به رابرتز یاد دهد. در حالی که ترخو شیوه ی صحیح مشت زدن را به رابرتز یاد می داد، آندری کونچالوفسکی، کارگردان فیلم تحت تاثیر مهارت ترخو قرار گرفت و به او پیشنهاد کرد که نقش مقابل رابرتز در رینگ را ایفا کند.
این اولین تجربه ی بازیگری ترخو بود و همه ی آن را مدیون تتو افسانه ایش بود. ترخو از این اتفاق به عنوان “دخالت الهی” یاد می کند”.از آن زمان به بعد دیگر ترخو وقت سر خاراندن هم نداشت و در مدت ۳۰ سال در بیش از ۳۰۰ فیلم بازی کرده که از مهم ترین آن ها می توان به حضور در کنار چارلز برانسون در فیلم «رویای مرگ ۴» (Death Wish 4)، بازی در کنار استیون سیگال در فیلم «نیروی اجرایی» (Force of Execution) و همچنین همبازی شدن با چاک نوریس در فیلم «واکر،رنجر تگزاسی» (Walker, Texas Ranger) اشاره کرد. همچنین وی در فیلم معروف «هواپیمای محکومین» (Con Air) در نقش یک تجاوزگر سریالی به نام «جانی ۲۳ باکا» و در کنار بازیگران مشهوری مانند جان تراولتا و نیکلاس کیج ظاهر شد.
علاوه بر این وی در فیلم مشهور «مخمصه» (Heat) به کارگردانی مایکل مان حضور داشت. در ابتدا برای واقعی بودن صحنه های سرقت از بانک از ترخو به عنوان مشاور استفاده شد اما مان تصمیم گرفت که از وی با نام ترخو به عنوان یکی از اعضای تیم سرقت رابرت دنیرو استفاده کند. وی در این شاهکاری مهیج با بازیگران سرشناسی مانند رابرت دنیرو، آل پاچینو، وال کیلمر، ناتالی پورتمن، جان وویت و تام سیزمور همبازی شد. او در این مدت در فیلم های و سریال های سرشناس بسیاری بازی کرده است که از آن ها می توان به فیلم های «Six Days Seven Nights»، «xXx »، «The Devil’s Rejects»، «Animal Factory» و سریال های « The X-Files»، «Baywatch»، «Sons of Anarchy» و «Breaking Bad» اشاره کرد.
در دنیای سینما همکاری های بازیگر- کارگردان جالبی وجود دارد برای مثال، رابطه ی اسکورسیزی و رابرت دنیرو، یا کوروساوا و میفونه و البته جان فورد و جان وین. این موضوع در مورد ترخو و رابرت رودریگز نیز صدق می کند. این دو برای اولین بار در فیلم «Desperado» با هم آشنا شدند و رودریگز برای یکی از نقش های منفی فیلم از ترخو استفاده کرد و در نهایت مشخص شد که این دو نسبت فامیلی دوری هم با هم دارند. این همکاری همچنان تا به امروز ادامه دارد. رابرت رودریگز در مورد همکاری اش با ترخو چنین گفته است:” وقتی که برای اولین بار دنی را دیدم، به خودم گفتم او باید مثل ژان کلود ون دام یا چارلز برانسون مکزیکی ها باشد”. بدین ترتیب ترخو از یک فردی که قبلاً خلافکار بود به ستاره ی فیلم های رودریگز تبدیل شد.
ترخو در کنار بازیگری همراه با دو شریک خود وارد کسب و کار رستوران داری شده و چندین رستوران را در شهر لس آنجلس راه اندازی کرده اند. او گفته که غذاهای اضافه ی رستوران هایش را به افراد بی خانمان می بخشد.
در کل در پشت چهره ی خشن ترخو یک انسان مهربان، پدری دلسوز، مشاوری سخت کوش در زمینه ی ترک اعتیاد و یک عاشق حیوانات خانگی به خصوس سگ نهفته است. وی همراه با همسر سابقش انجمنی را در حمایت از سگ های بی خانمان و سگ هایی که مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند تشکیل داده و برای آن ها غذا و مکان زندگی تدارک می بیند
منبع: برترینها
حسام حیدری در نوشت:
آن اکتور خوش‌صدا، آنکه از شهرزاد شد جدا، آن یوزارسیف زیبارو، آن بازیگر ماهی سیاه کوچولو، آن در جنگ با کاهن اعظم، آن جا باز کرده در سینما یواش یواش و کم‌کم، آن جان اسنو بومی سازی شده، آن که با تیپ مصری‌ها خیلی نازنازی شده، آن محبوب آذر گلدره‌ای و دکتر شهرزاد سعادت، آن از متخصصین در ژانر فلاکت، آن صاحب طرح هدفمندی یارانه، آن دارای اکت‌های هنری و جانانه، آن بازیگر در حد تیم ملی و لیگ جهانی، شیخنا و مولانا مصطفی زمانی (حفظ‌ا… عینکه علی صورته) از بیوتی فیس‌های سینمای ایران بود و مقبول اهل دل بود و روشی عجیب و صوتی غریب داشت.
در ابتدای کار او آورده‌اند چون به دنیا آمد تا ۳۰سال هیچ سخن نمی‌گفت و روی به هیچ‌کس نشان نمی‌داد. مگر در شارعی مولانا سلحشور را دید. پس لب به سخن باز کرد و گفت: «آه شیخنا… اینک منم آن پسر پاکدامن» پس صدایش آن‌گونه بود که گویی قلیون دو سیب نعنا و پرتقال را مخلوط زده و دو خربزه‌ای با یک ساب‌ووفر سری کرده است.
مولانا سلحشور چون این بشنید؛ زود دستش بگرفت و بر سریالش نهاد و به جنگ آنخماهو و پادیامون و کیمو‌نی‌اش فرستاد و آنها سه برادر بودند هر سه کچل که مال مردم می‌خوردند و هیچ‌کار نمی‌کردند و چون تو بحث کم می‌آوردند؛ می‌گفتند: «لعنت آمون بر تو باد».
پس از آن به سینما اوفتاد و نقش‌های عالی بازی کرد و خوراکش رول «عاشق خسته» و «لوزر از پا افتاده» بود و در مثلث عشقی همیشه وَتَر بود و دیالوگ «من همه چیمو باختم دیگه تو رو نمی‌تونم ببازم» را نیکو می‌گفت.
دیگر روز با مولانا احسان علیخانی مسابقه بغض گذاشتند. احسان هنوز حس نگرفته بود که اشک مصطفی در آمد. علیخانی بر ساحل عجب بماند و به تعجب گفت: «این درجه به چه یافتی؟» گفت: «آن خون که تو در۳۰ قسمت ماه عسل به دل مردمان کنی، من به دقیقه‌ای در سریال شهرزاد کنم» و عینکش را با انگشت بالا زد و رفت. اعلی‌ا…
مقامه.
نقل است خیلی زبر و زرنگ بود و واکنش‌های شدیدالحن نشان می‌داد و چون او را خشم می‌گرفت کس را یارای مقاومت نبود. پس چون در سریال شهرزاد، کتکش زدند و به زندانش انداختند و عشقش دزدیدند، هیچ کم نیاورد و به خانه شد و در فعلی عظیم، گردنبند آمین پاره کرد و روی زمین انداخت. او پس از آن به قباد و بزرگ‌آقا «بد بد بد» گفت و اَخ‌شان کرد.
او را گفتند: «جز مرغ آمین که آواره بمانده و زرت و زرت می‌خوانی، شعر دیگر چه از بری که بخوانی؟» گفت: «دو شعر دیگر بلدم… مرغ آمین که بدبخت شده و مرغ آمین که به خاک سیاه نشسته» و او را کرامت این بود که چون در فیلم‌هایش لب به سخن باز می‌کرد و از بدبختی‌هایش می‌گفت؛ هیچ کس را یارای آن نبود که در جوابش بگوید: «اینا که چیزی نیست، پس من چی بگم که…» و این از افضل عجایب بود.
شیخنا شبکه آی‌فیلم را گفتند: «این اجر و قرب از چه یافتی؟ و چگونه مسیر زندگی این همه آدم عوض کردی و آنها از تنهایی در آوردی؟» گفت: «هر سریال که مصطفی زمانی در آن بود ۳۰۰ بار پخش کردم و خلقی با آن جراحت دادم». مولانا قاضی‌زاده هاشمی را گفتند: «چرا چشم‌های شیخ لیزیک نمی‌کنی تا انقدر عینکش را بالا ننهد؟» تاملی کرد و گفت: «چرا به فکر خودم نرسیده بود؟ بعدش هم میتونم یه سلفی باهاش بگیرم بذارم اینستاگرام».
در آخر کار او آورده‌اند که چون قابض‌الروح بر او وارد شد تا جانش بستاند، زود بغض کرد و آه کشید و دست بر سر نهاد و حس گرفت و گفت: «قسم به روزی که دلت را می‌شکنند و جز خدایت مرهمی نخواهی داشت». قابض گفت: «خوبه دیگه حالا فیلم هندیش نکن» و دستش را گرفت و با خود برد. رحمه‌ا… علیه.
منبع: برترینها
وقتی از آزمایشگاه های شیطانی که آدم ها را مثل موش آزمایشگاهی می دیده اند صحبت به میان می آید، خیلی ها یاد اردوگاه های مخوف آلمان ها می افتند اما این فقط بخشی از ماجراست. واقعیت این است که شیطان های انسان نمای زیادی وجود داشته اند که سال های سال بدون هیچ مشکل جدی، از انسان ها به عنوان طعمه های زنده شان استفاده می کرده اند.
مرد مرگ آفرین آلمان
معروف ترین پزشکان شیطان، نازی ها هستند. بزرگ ترین موسسه های پزشکی که از انسان ها به عنوان موش آزمایشگاهی بهره می بردند در دوران رایش سوم پیشرفت زیادی کردند. در این دوران بود که با جواز شخص هیتلر، هر کس که غیر آریایی محسوب می شد، با هر شیوه ای که دژخیمان می پسندیدند تحت آزمایش قرار می گرفت. یکی از وحشتناک ترین اتفاقات رخ داده از این دست مربوط به اتفاقاتی است که در زمان ریاست «دکتر جوزف منگل» در اردوگاه آشویتس اتفاق افتاده است.
او که می خواست درباره عملکرد چشم بیماران پژوهش کند، عده ای کودک سالم را انتخاب کرده و داخل رگ های شان رنگ تزریق کرد. او می خواست بفهمد که اگر به بدن مواد اولیه سازنده رنگ را تزریق کند، با توجه به این که در رگ ها مایع رنگی جریان پیدا می کند، آیا این اتفاق می تواند بر دید چشم ها هم تاثیر بگذارد یا نه. او یک هدف ثانویه هم از انجام این کارها داشت؛ می خواست ببیند با تزریق رنگ مصنوعی می شود رنگ چشم ها را تغییر داد یا نه.
از آنجا که جان آدم ها برای دکتر جنایتکار هیچ اهمیتی نداشت، او به راحتی می توانست هر آزمایشی که دلش بخواهد را طراحی کرده و آن را بی هیچ دغدغه ای به اجرا بگذارد. یکی دیگر از ایده های او این بود که با چسباندن نمونه های انسانی به همدیگر، از آنها دوقلوهای چسبیده بسازد. شاید می خواست با این روش کاری کند که دو انسان از یکسری اعضای مشترک استفاده کنند. البته این ایده دوم هیچ وقت عملی نشد اما نشانه هایی وجود دارد که نشان می دهد دکتر منگل، به طور جدی طرح های عجیب و ایده های خاصش را پیگیری می کرده است.
سنجش واکنش انسانی، آزمایش هایی با طعم مرگ
نازی ها برای انجام آزمایش های وحشیانه شان عموما دنبال نمونه های جوان می گشتند چون اعضای بدن این افراد سالم بود و می شد آن را به هر شکلی در آورد. یکی دیگر از آزمایش های مخوف نازی ها در سال ۱۹۴۲ میلادی انجام شد. پزشکان نازی در اردوگاه «براناوچی» لهستان نمونه های آزمایشی انسانی را روی یک صندلی چوبی نشانده و با چکشی که به یک دستگاه زمان سنج وصل شده بود، به طور منظم ضربه هایی به سرش وارد می کردند. این آزمایش که قرار بود واکنش های انسانی به ضربه های مداوم را بسنجد، در نهایت باعث شد تا از هر دو نفر، یکی بر اثر این ضربه ها به مشکلات روانی دچار شود.
یکی دیگر از آزمایش های وحشیانه این گروه در اردوگاه زنان «راونستبروک» اتفاق افتاد. پزشکان رایش درباره نوع خاصی از زخم های خطرناک که معمولا در میدان های جنگی برای سربازان ایجاد می شد تحقیق کرده و دنبال پیدا کردن راه درمانی برای آن بودند. آنها به جای این که از موش های آزمایشگاهی استفاده کنند با روش های وحشیانه ای این آزمایش ها را روی انسان ها پیاده می کردند.
ماجرا از این قرار بود که پزشکان نوع خاصی از آنتی بیوتیک پیدا کرده بودند که احتمال می دادند برای شفای این مرض تازه مناسب باشد اما هیچ راه دقیقی وجود نداشت که بتوانند درستی حرف های شان را اثبات کنند. در نتیجه از زندانی های شان به عنوان نمونه آزمایشگاهی استفاده کردند.
سرنوشت مرگ آفرین های آلمان
پزشکانی که در این آزمایش های وحشیانه شرکت داشته یا آنها را طرح ریزی کرده بودند، بعد از پایان جنگ و با نزدیک شدن به روزهای سقوط رایش سوم به کشورهای دیگر گریخته و در مخفیگاه های پنهانی نازی ها در کشورهای دیگر – عموما چند کشور آمریکای جنوبی – پنهان شدند. عده کمی از این افراد که عموما از رده های پایین کادر پزشکی و پرستاری بودند، گرفتار شده و در نهایت به حبس های طولانی مدت، حبس ابد یا حتی مرگ با طناب دار محکوم شدند. هر چند با مرگ آنها عملا هیچ اتفاق خاصی رخ نداد و تمام کسانی که زجرکش شده و از میان رفته بودند هیچ وقت به زندگی برنگشتند.
طمع با کندن پوست بیماران
در نگاه اول این طور به نظر می رسد که پزشکان قاتل معمولا از قشری هستند که در زمینه علومی مثل جراحی قلب، مغز و اعصاب و … تخصص گرفته باشند اما واقعیت این است که پزشکان قاتل در هر لباس و با هر تخصصی که باشند می توانند روی انسان ها آزمایش کنند. در سال ۱۹۵۱ میلادی دکتر آلبرت کلی من که پزشک متخصص پوست بود، با نمونه های انسانی آزمایشگاهی، کاری را کرد که تا پیش از آن فقط در برخی از مخفوف ترین اردوگاه های کار اجباری دیده شده بود.
اگر تعداد این افراد کمتر می شد، او به ناچار داروهایش را روی کسانی آزمایش می کرد که به خاطر مشکل کوچکی وارد درمانگاه زندان شده بودند. او در طول این مدت روی نمونه های آزمایشگاهی اش، داروهایی را امتحان می کرد که در مراحل اولیه قرار داشته و برخی از آنها حتی اجازه امتحان شدن روی بدن انسان را هم نداشتند. با این وجود او مدارکی را جور کرده بود و با شرکت های بزرگ دارویی مکاتبه می کرد تا نشان دهد که داروهایشان روی نمونه های انسانی چه تاثیری می گذارد.
او برای ۲۳ سال بدون هیچ مشکلی نتایج پژوهش های کثیفش را به این شرکت ها می فروخت. پزشک شیطانی از این راه برای خودش ثروت انبوهی جمع کرد و در عین حال باعث شد تا مسیر تولید برخی از این داروها نیز هموار شوند. تا سال ها کسی باور نمی کرد پزشکی که قرار بوده حافظ جان بیماران زندانی باشد، برای شان مشکلات جدی ایجاد می کرده است.
سرنوشت پزشک متخلف: با وجود این که شواهد زیادی علیه دکتر وجود داشت اما او هرگز اتهاماتش را نپذیرفت و خودش را تا آخرین جلسه دادگاه بی گناه می دانست. در سوی دیگر مدارک انبوهی وجود داشت که نشان می داد دکتر واقعا گناهکار است. به همین خاطر او هر چند اعتراف نکرده بود اما به زندان افتاد و تا پایان عمر پشت سلول های سیمانی روز را به شب رساند.
آزمایش ژاپن برای انتقام گیری
«بخش ۷۳۱» یکی از مخوف ترین آزمایشگاه های پزشکی تاریخ بود که در زمان جنگ جهانی دوم طراحی شد. پزشکان ارتش ژاپن با مجوز رسمی دولت با انجام آزمایش هایی وحشتناک، ضمن این که راهی برای درمان بیماری های غیرقابل علاج پیدا می کردند، کسانی را که به هر دلیلی از شرکت در جنگ طفره رفته و تمایلی به رو در رویی با دشمنان ژاپن نشان نداده بودند، مجازات می کردند.
این شیوه های کشتار به خاطر درگیری شدید ژاپن در جنگ، عمدتا به شکل گروهی انجام می شد و به اندازه اردوگاه های آلمان نازی برنامه ریزی مشخصی نداشت. نظامیان ژاپنی، غیرنظامیانی را که برخلاف میل شان عمل کرده بودند، به شیوه خاصی قتل عام می کردند. یکی از این شیوه ها، آلوده کردن عده ای از حشرات – به خصوص کک – به ویروس طاعون بود. آنها این کک ها را نزدیک روستاهایی که اهالی شان از جنگ فراری بودند رها می کردند تا همه آنها را بکشند.
پروژه بخش ۷۳۱ که ظاهری کاملا قانونی داشت در سال ۱۹۳۱ میلادی تحت عنوان پروژه «پیشگیری از بیماری» به صورت ملی و سراسری اجرا می شد اما از سال ۱۹۳۵ میلادی این پروژه به دست ارتش افتاد و به نظر می رسد که از همان زمان نیز به عنوان ابزاری برای کشتار مردم عادی استفاده شده است.
شیوه کشتار متحول می شود
از زمانی که یک پروژه انسان دوستانه به ابزاری برای کشتار مردم ژاپن تبدیل شد، عده قابل توجهی از «نافرمان های ارتش» کشته شدند. آنها در طول این مدت با ابتلا به بیماری های مختلف از جمله وبا، طاعون و برخی بیماری های ویروسی دیگر کشته می شدند. دولت چین که از گذشته درگیری های مختلفی با ژاپنی ها داشت، بعدتر اعلام کرد حدس می زند دست کم ۵۸۰ هزار نفر در این پروژه به کام مرگ فرستاده شده باشند.
این پروژه مرگبار تا حدود ۱۰ سال بعد همچنان ادامه داشت. حجم کشتارها در سال های پایانی پروژه «بخش ۷۳۱» آن قدر زیاد شده بود که گفته می شد برای ادامه تحقیقات، روش قدیمی یعنی قرار دادن کک یا جانور آلوده به ویروس روی بدن افراد جواب نمی دهد، به همین دلیل خون کسانی را که می مردند گرفته و آن را به بدن افراد سالم تزریق می کردند. با این روش، پزشکان شیطانی می توانستند مراحل بیماری را از همان جایی که باعث مرگ شده بود دوباره بسنجند و زمان شان کمتر هدر می رفت.
سلاخی محکومان به بهانه آزمایش
وقتی مردم روستاها تعداد شان رو به کاهش رفت، پزشکان ژاپنی بدون این که خم به ابرو بیاورند، سراغ نمونه های انسانی دیگری رفتند. آنها محکومان به اعدام یا محکومان حبس های طویل المدت – به خصوص کسانی که به دلایلی وارد درمانگاه زندان شده بودند – را به ویروس های مورد علاقه شان مبتلا می کردند.
این پروژه مخوف آرام آرام حالت زیرزمینی به خودش گرفت. در سال های پایانی، تعدادی از پزشکان «بخش ۷۳۱» بخش هایی از ارگان های زنده بدن را که سالم هم بودند، از بدن محکومان بیرون آورده و مورد آزمایش قرار می دادند. در مواردی هم که آزمایش ها حالت ماجراجویانه پیدا می کرد، بخش هایی از اعضای سمت چپ بدن را جدا کرده و به سمت راست پیوند می زدند. ناگفته پیداست که این بخش از پروژه کاملا با شکست مواجه می شد.
عاقبت جنایتکاران ژاپن: بعد از ورود ارتش شوروی به ژاپن، کسانی که این پروژه های عجیب آدم کشی را راه انداخته بودند، محاکمه شدند. بنا بر نقشی که در این پروژه داشته و میزان کسانی که باعث مرگ شان شده بودند، هر کدام به دو تا ۲۵ سال کار اجباری محکوم شدند. از آنجا که همه نمونه های آزمایشی جان باخته بودند، بعد از سال ها تنها یک نفر از کسانی که در آن آزمایش ها به عنوان موش آزمایشگاهی شرکت داشتند، شناسایی شد. او سال ها در مرکز بیماران روانی تحت درمان بود و هیچ وقت نتوانست خاطره آن آزمایش های تلخ را از ذهنش دور کند. او به خاطر تجربه های خاصی که داشت در یک مرکز تحقیقاتی پزشکی در ژاپن به عنوان مشاور کار می کرد.
دولت کانادا از دهه ۴۰ تا ۹۰ میلادی فرزندان بومیان را سوژه آزمایش کرده بود
سال ها پیش مدارسی در کانادا تاسیس شدند که در ظاهر کارشان آموزش خواندن و نوشتن به کودکان سرخپوستان کانادایی یا بقیه بومی هایی بود که از ابتدا در این کشور زندگی می کردند اما در اصل، اتفاق دیگری پشت دیوارهای سیمانی این مدارس در جریان بود. در این مدرسه ها که به صورت شبانه روزی اداره می شدند، بچه ها از سه سالگی از والدین شان جدا شده و تحت آزمایش های مختلف پزشکی قرار می گرفتند.
آزمایش برای سنجش حس ششم
این بچه های بیچاره در حوالی سال های ۱۹۴۰ میلادی تحت آزمایش های عجیبی بی رحمانه و غیر اخلاقی قرار گرفته بودند که تا پیش از آن نظیری نداشتند. بخشی از این آزمایش ها ربطی به آزمایش های معمول پزشکی نداشتند و صرفا به خاطر حس کنجکاوی پزشکان طراحی شده بودند.
یکی از این پرسش هایی که باعث شده بود تا بچه های بیچاره تحت آزمایش های عجیب قرار بگیرند، پی بردن به ساختارهای ژنتیکی اقوام بومی کانادا بود. آنها می خواستند بدانند ادعای بومی هایی که می گویند به دنیای غیب دسترسی دارند، چقدر واقعی است. به همین دلیل بچه های بیچاره را آزمایش می کردند تا متوجه شوند «حس ششم» در آنها چقدر خوب کار می کند. این طور که در اسناد به جا مانده از آن مدرسه دیده می شود، ۵۰ نفر از بچه ها صرفا برای همین یک آزمایش در نظر گرفته شده بودند.
ما پیشگو نیستیم
از آنجا که بچه ها در مدرسه شبانه روزی تنها بوده و بزرگ تری بالای سرشان نبود، پزشکان بدون هیچ دردسری آنها را به گروه های مختلف تقسیم بندی کرده و آزمایش های مختلفی انجام می دادند.
یک گروه دیگر از بچه های شش تا ۲۰ ساله بومی که در این مدرسه نگهداری می شدند در یک برنامه آزمایشی ویژه شرکت داده شدند تا «قدرت پیشگویی»شان مورد بررسی قرار بگیرد. در این آزمایش ویژه، کارت هایی با نوشته ها یا اشکال متفاوت روبروی شان قرار می گرفت و از آنها خواسته می شد حدس بزنند که پشت کارت ها چه چیزی نوشته شده است. نتایجی که در نهایت به دست آمد نشان می داد که این بچه ها لزوما هیچ قدرت پیشگویی خاصی ندارند و اگر جوابی را درست بر زبان آورده اند، صرفا به خاطر شانس و اقبال بوده است.
زمان سنج مرگ
بخش دیگری از آن چه اسمش تحقیق گذاشته شده بود، به میزان تحمل بچه ها نسبت به گرسنگی و کمبود مواد مغذی پرداخته است. در این بخش از آزمایش، بچه ها صرفا با یک نان تست بلغور جو تغذیه می شدند و نهار و شام شان هم مقداری سوپ رقیق بود. این وضع تغذیه آن قدر بد و وحشتناک بود که گروهی از بچه ها بر اثر سوء تغذیه مرده بودند و در دوره ای میزان مرگ و میر حتی به ۵۰ درصد هم رسیده بود. این در حالی بود که مدیران مدرسه و مسئولان بزرگسال غذای خوب و خوش پختی را می خوردند که بچه های شبانه روزی در آشپزخانه برای شان آماده کرده بودند.
آزمایش با هدف نسل کشی
در سال ۲۰۱۳ میلادی برای اولین بار اسنادی از «گرسنگی کشیدن» بچه های بومی در مدرسه های شبانه روزی منتشر شد که نشان می داد این کار از روی عمد و با هدف بررسی واکنش بدن این بچه ها صورت پذیرفته است. این اسناد تاکید می کرد که بچه ها صرفا به خاطر تحقیقات این گروه از کسانی که اسم خودشان را دانشمند گذاشته بودند، تحت این برنامه زجرآور قرار داده شده بودند.
در حالی که بعضی از طرفداران مدارس بومی در کانادا به دفاع از دولت وقت پرداخته و گفته بودند که آمار مرگ و میر در مدارس شبانه روزی دیگر هم بالا بوده است، آمار واقعی نشان می داد مرگ و میر – آن هم بر اثر سوء تغذیه – در مدارسی که برای بومی ها خدمات ارائه می داد خیلی زیاد بود. گزارشی که آن زمان منتشر شده نشان می دهد که بیشتر از نیمی از این دانش آموزان بر اثر کمبود مواد خوراکی کشته شده بودند. این احتمالا بخشی از برنامه ای بوده که می خواست تا نسل این گروه از بومی ها را منقرض کرده یا تعدادشان را کمتر کند.
سرنوشت این آزمایش
این رسوایی آن قدر جدی و مهم بود که در نهایت باعث شد نخست وزیر وقت کانادا از رخ دادن این آزمایش های عجیب عذرخواهی کند. گفته می شد در این کلاس ها که تا سال ۱۹۹۶ میلادی دایر بوده، بیشتر از ۱۵۰ هزار دانش آموز شرکت کرده بودند.
منبع: برترینها
طبق گزارشی از وبسایت techradar، اندکی پس از آنکه شرکت سامسونگ از گلکسی نوت ۸ به عنوان جدیدترین گوشی پرچمدارش پرده‌برداری کرد، هم اکنون شایعات و تصاویری از ساعت هوشمند جدید سامسونگ منتشر شده است که قرار است در نمایشگاه ایفا ۲۰۱۷ آلمان رونمایی شود.
نمایشگاه ایفا ۲۰۱۷ که قرار است اول سپتامبر در برلین آلمان آغاز به کار کند، یکی از بزرگترین رویدادهایی است که در آن شرکت های تکنولوژی از جدیدترین محصولات الکترونیکی، تکنولوژی و لوازم خانگی خود رونمایی می‌کنند.
سامسونگ اواخر اوت سال ۲۰۱۶ بود که از آخرین ساعت هوشمند خود، گیر اس ۳ پرده برداری کرد، اما فروش آن اندکی بعد در ماه اکتبر آغاز شد ،بر اساس شایعات و گزارش‌هایی که در فضای مجازی منتشر شده است، نام مدل جدید ساعت هوشمند سامسونگ، گیر اس ۴ خواهد بود و قرار است در نمایشگاه ایفا ۲۰۱۷ معرفی و رونمایی شود.
منبع: پول نیوز
پول‌نیوز – برخی از روانشناسان معتقدند تبدیل شدن یک شخص به جنایتکار در کودکی او ریشه دارد و ممکن است اتفاقی در کودکی، سر منشأ جنایت های او در بزرگسالی شود. از این رو شاید جذاب باشد که تصاویر کودکی برخی از مشهور ترین دیکتاتورها و جنایتکاران جهان را ببینید.
منبع: پول نیوز
شلیک موشک کره شمالی از روی خاک ژاپن ۴ بازار جهان را تکان داد که طلا جزو آنها نبود.
پول‌نیوز – شلیک موشک کره شمالی از روی خاک ژاپن ۴ بازار جهان را تکان داد که طلا جزو آنها نبود.شاخص‌های سهام آمریکا یکی از اولین بازارهایی بود که خیلی زود تکان بزرگی خورد. میانگین شاخص صنعتی داو جونز در واکنشی سریع ۱۴۷ امتیاز سقوط کرد و به امتیاز ۲۱۶۴۴ رسید. میتوانید این را با مقدار این شاخص در روز دوشنبه که در امتیاز ۲۱۸۰۸.۴۰ بسته شده بود مقایسه کنید.
ین ژاپن
شاید خلاف آنچه انتظار می‌رفت، پول ژاپن اوج گرفت، شاید به این دلیل که معمولا وقتی سرمایه‌گذاران نگران می‌خواهند پول خود را در محلی امن پارک کنند، ین ژاپن معمولا عملکردی خوب داشته است. ارزش ین در برابر همه پول‌های مهم بالا رفت.
نرخ برابری ین در برابر دلار، در تبادلات اوایل صبح سه‌شنبه به ۱۰۸.۳۲ ین در برابر دلار رسید. این درحالی است که قبلا در این ماه دلار با ۱۱۱ ین برابر شده بود.
پول کره‌جنوبی
تقویت ین همچنین با افت ون کره‌جنوبی همراه بود. امروز در معاملات صبح زود آسیا ین برابر با ۱۰.۳۸۲۷ ون شد که در مقایسه با ۱۰.۲۲۵۸ ون در روز دوشنبه، می‌توان افت ون را به‌خوبی مشاهده کرد.
ون در برابر دلار هم سقوط کرد. ون از نرخ برابری ۱۱۱۷.۴۷ ون در برابر دلار در روز دوشنبه به ۱۱۲۸.۶۰ ون در برابر دلار در معاملات صبح سه‌شنبه سقوط کرد.
سهام‌های آسیایی
بازارهای سهام آسیایی هم افت کردند هرچند این افت در مقایسه با افت ناشی از بحران موشکی قبلی کره‌شمالی، کمتر بود.
شاخص کوسپی کره‌جنوبی در معاملات اوایل صبح تا حد ۱٫۴۴ درصد سقوط کرد در حالی‌که شاخص نیکی ژاپن ۰٫۸۷ درصد افت کرد تا به کمترین مقدار ۴ماهه خود برسد.
و بازاری که تکان نخورد؛ طلا
به طرز شگفت‌آوری طلا که در مواقع بحران‌های بین‌المللی و بالا رفتن اضطراب‌ها همیشه اوج می‌گیرد تغییر زیادی نداشت.
درواقع این فلز زرد پس از شلیک موشک کره افت کرد. شاخص اسپات‌گلد در معاملات اول صبح با افت نسبت به قیمت ۱۳۱۷٫۱۰ دلار برای هر اونس روز دوشنبه خود به ۱۳۱۳٫۷۴ دلار برای هر اونس رسید.
منبع: پول نیوز
دادستان برکنار شده ونزوئلایی دولت این کشور را متهم کرد که با اجیر کردن افرادی قصد کشتنش را دارد.
به گزارش ایسنا، به نقل از خبرگزاری آسوشیتدپرس، لوئیزا اورتگا دیاز، دادستان برکنار شده ونزوئلایی که اکنور در کاستاریکا به سر می‌برد شکایتی را علیه دولت کشورش در “کمیسیون حقوق بشر جوامع آمریکایی” تنظیم کرده است.
وی در یک نشست خبری با حضور خورخه شاواریا، دادستان کل کاستاریکا گفت: من اطلاعاتی دارم مبنی براینکه پیگرد علیه من از سوی دولت کاراکاس همچنان پابرجاست و دولت ونزوئلا افرادی را اجیر کرده تا من را ترور کنند.
وی ادامه داد: من به عقب نمی‌گردم آنها من را زندانی کرده و ناپدیدم می‌کنند و من را شکنجه می‌دهند. آنها دو بار منزل من را جستجو کرده و خانواده‌ام را مورد پیگرد قرار داده‌اند.
اورتگای ۵۹ ساله اوایل سال جاری میلادی وفاداری خود را نسبت به نیکولاس مادورو، رئیس جمهوری ونزوئلا منتفی اعلام کرد و وی از سمتش برکنار شد.
دادستان برکنار شده ونزوئلایی روز دوشنبه اعلام کرد که دولت کاراکاس به صورت نظام‌مند دست به نقض حقوق بشر می‌زند که شامل بازداشت‌های غیرقانونی و شکنجه می‌شود.
وی همچنین اخیرا قول داد تا شواهدی ارائه کند که مادورو و مقام‌های ارشد دولتش در فساد دست دارند.
این در حالی است که مقام‌های دولت کاراکاس اتهامات فساد را رد کرده‌اند.
منبع: عصرایران
رئیس‌جمهوری روسیه برای دومین بار در سال جاری راهی مجارستان شده است تا در مسابقات جهانی جودو در بوداپست شرکت کرده و درباره منافع مشترک در حوزه انرژی با همتای مجار خود بحث و گفت‌وگو کند.
به گزارش ایسنا، به نقل از خبرگزاری آسوشیتدپرس، ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه که فوریه هم به مجارستان رفته بود، در قسمت وی‌آی‌پی ورزشگاهی در بوداپست در کنار ویکتور اوربان، نخست‌وزیر مجارستان و سایر مقام‌ها نشست.
گفت‌وگوها میان این دو مقام حول مسائل انرژی از جمله ساخت رآکتورهای جدید برای نیروگاه اتمی ساخت دوران شوروی مجارستان و واردات گاز طبیعی از روسیه بود.
وزیر امور خارجه مجارستان گفت، توسعه نیروگاهی واقع در مرکز این کشور احتمالا سال آتی میلادی (۲۰۱۸) آغاز می‌شود. به گفته او، اجرای این پروژه برای ساخت دو رآکتور تاخیر ۲۲ ماهه داشته که به دلیل بررسی‌های اتحادیه اروپا روی این پروژه برای انطباق با قوانین اتحادیه اروپا بوده است.
او افزود: اکنون هیچ چیز جلوی ساخت این رآکتورها را نمی‌گیرد.
این پروژه ۱۰ میلیارد یورویی عمدتا از سوی شرکت دولتی روس‌اتم انجام می‌شود و عمدتا با یک وام روسیه طبق توافقی که سال ۲۰۱۴ میان رهبران روسیه و مجارستان به امضا رسید، تامین مالی می‌شود.
اعتراضات ضد پوتین
در همین حال احزاب اپوزیسیون مجارستان به سفر پوتین اعتراض کردند؛ آنها نگران نزدیک شدن بیش از حد اوربان به رهبر روسیه هستند. اوربان سابقا از منتقدان شدید نفوذ روسیه در این منطقه بوده است.
فعالانی از حزب “با یکدیگر” همزمان با ورود خودروی حامل پوتین به آن ورزشگاه سوت زدند و بنری با نوشته “ما مستعمره روسیه نمی‌شویم” در دست داشتند. پلیس بعدا آنها را بیرون کرد.
منتقدان معتقدند، این پروژه هسته‌ای احتمال فساد را بالا می‌برد و وابستگی مجارستان به مسکو را افزایش می‌دهد.
منبع: عصرایران
رییس جمهور، تورم، رکود، ثبات، دستاوردهای برجام و… را باید ساده سازی کند و به با زبان مردم به مردم تحویل دهد.
اگر قرار است رییس جمهور با مردم گفت‌وگو کند
بهتر است یک ساعت بدون واسطه آنهم مجری‌های تلویزیون نه خبرنگاران رسانه‌ها با
مردم سخن بگوید.
این جنس از برنامه‌های رییس جمهور روحانی دارای سه آفت بزرگ است. که اگر رییس جمهور بتواند آنها را رفع کند این گفت‌وگوها می‌توانند
برای مردم جذاب و راه‌گشا باشد.
رییس جمهور روحانی از جمله سیاستمداران سخنور
جمهوری اسلامی است. کسی که با کلمات آشناست و می‌داند از آنها کجا استفاده کند. این
سخنوری به ویژه در این جنس برنامه‌ها باعث می‌شود مردم زیاد سخنان روحانی را متوجه
نشوند. حسن روحانی و اعضای دولت باید تلاش کنند به گونه‌ای صحبت کنند که مردم
متوجه عملکرد دولت شوند.
بسیاری از مردم علاقه مند به شنیدن سخنان رییس
جمهور هستند اما همین مردم نمی‌توانند با بسیاری از آمارهای ارائه شده از سوی دولت
ارتباط برقرار کنند. روحانی در مورد تورم در مورد رکود باید با مثال سخن بگوید.
جامعه با مثال‌هایی که با آن درگیر هستند، متوجه عملکرد دولت می‌شوند.
رییس جمهور، تورم، رکود، ثبات، دستاوردهای برجام
و… را باید ساده سازی کند و به با زبان مردم به مردم تحویل دهد.
نکته دیگری که رییس جمهور باید به آن توجه کند
این معناست که برخی از گفت‌وگوهای رییس جمهور دچار تکرار شده است. می‌شود حدس زد
روحانی در این گفت‌وگوها چه خواهد گفت. تکراری شدن یکی از بزرگترین آفت‌ها برای یک
سیاستمدار است.
متاسفانه باید گفت سخنرانی‌های رییس جمهور
روحانی قابل حدس شده است. روحانی باید از دام تکرار فرار کند. تکراری شدن باعث می‌شود
مردم چندان راغب به شنیدن سخنان رییس جمهور نباشند.
روحانی باید به گونه‌ای عمل کند که سخنرانی‌ها و
گفت‌وگوهای تلویزیونی او پر از حرف‌های تازه باشد.
بهتر است روحانی از این جنس گفت‌وگوهای خود را
دسته بندی کند. یعنی یک برنامه کاملا اقتصادی، یک برنامه کاملا سیاسی و یک برنامه
کاملا اجتماعی و فرهنگی. این جزئی شدن موضوعات هم باعث رییس جمهور دچار تکرار زدگی
نشود هم کلی گویی نکند. به قول فرخی سیستانی:« سخن نو آر که نو را حلاوتیست دگر»
نکته سوم این است که مردم از رییس جمهور انتظار دارند با آنها شفاف سخن بگوید. همانگونه که در جریان انتخابات بود. یا در جریان رای اعتماد به وزرای پیشنهادی‌اش به مجلس گفت که وزرای زن را انتخاب کرده بود اما نشد. دیپلماتیک سخن گفتن در همه مواقع خوب نیست. گاهی لازم است روحانی بی‌پرده و صریح باشد.
این قبیل گفت‌وگوها می‌تواند مردم را در جریان
امور کشور قرار دهد. چه بهتر است رییس جمهور تعداد گزارش‌های خود به مردم را بیشتر
کند. در روزهایی که صداوسیما چندان تمایلی به گزارش عملکرد دولت ندارد بهتر است
دولت خود گزارشگر خود باشد.
منبع: عصرایران
«سفارت فرانسه در تهران پاسخگو باشد؛ تشکیلاتی که در پاساژ لوکس شمال تهران راه‌اندازی کرده، چه هدفی را دنبال می‌کند؟»این پرسش جمشید مرادیان، هنرمند مجسمه‌ساز کشورمان است که در تماس با ایسنا، با انتقاد از دلالی‌هایی که اطراف این تشکیلات راه افتاده، گفت: تا پیش از این هر بار که به ویزای فرانسه نیاز داشتیم، به خود سفارت درخواست می‌دادیم و با ۶۰ یورو ویزای این کشور را می‌گرفتیم، اما حالا اگر به این سفارت یا سایت اینترنتی آن مراجعه کنید، متقاضیان را برای تشکیل و پیگیری پرونده ویزا به دفتری که در پالادیوم راه افتاده، ارجاع می‌دهند. این نکته در سایت سفارتخانه هم نوشته شده که به VFS در خارج از سفارت مراجعه کنید.
وی ادامه داد: معلوم نیست در تشکیلاتی که در آن پاساژ راه انداخته‌اند چه خبر است. وقتی به این دفتر که کارمندان ایرانی دارد مراجعه کنید،از طرف کسانی با پیشنهاد صدور “ویزای فوری” فرانسه به قیمت ۱۸۰۰ یورو روبه‌رو می‌شوید. آیا نباید وزارت خارجه از سفارت فرانسه سوال کند این دفتر چه هدفی را دنبال می‌کند؟
مرادیان گفت: من قبلا ویزای فرانسه را با سه ماه اعتبار دریافت کرده‌ام، اما به خاطر کارهای مجسمه‌سازی در اروپا به اعتبار زمانی بیشتری نیاز داشتم که آنها درخواست بعدی‌ام را رد کردند، چون به عنوان یک هنرمند، گردش مالی کلان ندارم. با بخش فرهنگی سفارتخانه نیز صحبت کردم، آنها از این جریان ناراحت بودند که درخواست یک هنرمند رد شده است. با کنسول فرانسه هم صحبت کردم که ایشان پیشنهاد دادند از ویزای موجود استفاده کنم و سپس با مراجعه به دفتری که در آن پاساژ راه افتاده، درخواست جدید بدهم!
سفارت فرانسه بیش از یک ماه است که این متن را در صفحه وبسایت خود قرار داده؛ «جمع‌آوری پرونده‌های تقاضای ویزای فرانسه از تاریخ ۱۸ ژوئیه ۲۰۱۷ توسط شرکت خصوصی VFS در خارج سفارت انجام می‌شود.»
مرکز جدید جمع‌آوری مدارک ویزای فرانسه در تاریخ ۲۷ تیرماه توسط “فرانسوا سنمو”، سفیر فرانسه در ایران در مرکز تجاری پالادیوم بطور رسمی افتتاح و آغاز به کار کرد.
پیش از این نیز برخی آژانس های مسافرتی داخل کشور درحالی که متقاضیان از اِشغال بودن نوبت ویزا و وقت مصاحبه گله داشتند، از طریق شرکت هواپیمایی معروف فرانسه، صدور ویزای فوری با رقم‌هایی هنگفت را انجام می‌دادند.
اطلاعات خبرنگار ایسنا حاکی است، سفارت هلند هم چنین تشکیلاتی را در همین برج راه‌اندازی کرده و کسانی را که از سایت اینترنتی این سفارتخانه در تهران تقاضای وقت می‌کنند، به آنجا راهنمایی می‌شوند؛ با این توضیح که ۲۴ یورو هم هزینه خدمات این دفتر علاوه‌بر هزینه بررسی پرونده‌ی تقاضای ویزا دریافت می‌شود.
بهرام قاسمی ، سخنگوی وزارت خارجه و رییس مرکز دیپلماسی عمومی و رسانه‌ای وزارت امور خارجه ایران ـ نیز پیش از این، نسبت به وجود شبکه های پیچیده در کنار برخی سفارتخانهها با ورود به موضوع اخذ ویزا یا دادن نوبت سریع‌تر با طلب پول هنگفت، هشدار داده و گفته بود: «از برخی سفارتخانهها می‌خواهم با توجه به این موضوع، متوجه تبعات آن برای سفارت و کشور خود باشند. ما به نهادهای ذیربط و امنیتی اطلاع داده و ممکن است با افرادی که باز این شبکه‌های مافیایی ارتباط دارند برخورد کنیم. این اقدامی زشت و خبیثانه است و امیدواریم بر این موضوع فایق آییم. سفارت‌های خارجی برای دفاع از حیثیت خود باید با این گروه‌ها مقابله کنند تا متهم به خلافکاری نشوند. »
منبع: عصرایران
به گزارش ایسنا و به نقل از Znews، مطالعات اخیر نشان داده است هنگامی که با ورزش کردن، خون بیشتری در بدن پمپاژ می‌شود، پروتئین piezo1 در دیواره عروق این افزایش فشار خون را احساس می‌کند. در واقع این پروتئین نقش حسگر ورزش را دارد. با کمک این پروتئین احتمال دارد محققان بتوانند قرص‌های ورزش تولید کنند.
زمانی که پروتئین piezo1 افزایش فشار خون را حس می‌کند، عروق منقبض می‌شوند و میزان خون‌رسانی به معده کاهش می‌یابد. بدین ترتیب خون بیشتری به مغز و عضلات فعال می‌رسد.
مدیر این تحقیقات می‌گوید: اگر ما کاملا بفهمیم که این سیستم چگونه کار می‌کند ممکن است بتوانیم با تکنیک‌های مختلف برخی بیماری‌های بزرگ در جامعه مدرن برطرف کنیم. ما می‌دانیم که ورزش از بیماری‌های قلبی جلوگیری می‌کند. یافته‌های جدید احتمال تولید داروهایی که مانند ورزش عمل کنند را بیشتر کرده است.
منبع: عصرایران
مدیر روابط عمومی دانشکده علوم پزشکی و خدمات درمانی ایرانشهر گفت: واژگونی یک دستگاه پژو ۴۰۵ در مسیر ایرانشهر – بم سه کشته و ۶ مجروح برجای گذاشت.
منوچهر پرنیان روز سه شنبه در گفت و گو با ایرنا اظهار داشت: تمام فوت شدگان و مجروحان این حادثه که ساعت ۲۲ شب گذشته رخ داد، تبعه افغانستان بودند.
وی بیان کرد: سه دستگاه آمبولانس به محل حادثه اعزام و مجروحان را به بیمارستان خاتم الانبیاء(ص) ایرانشهر منتقل کردند.
به گزارش ایرنا سیستان و بلوچستان به دلیل همجواری با ۲ کشور افغانستان و پاکستان همواره مورد سوء استفاده قاچاقچیان و افراد سودجو قرار می گیرد که انتقال اتباع بیگانه غیرمجاز (قاچاق انسان) و جابه جایی موادسوختی (قاچاق سوخت) از عمده فعالیت‌های قاچاقچیان به دور از چشم ماموران انتظامی و مرزبانی است.
تاکنون حوادث مشابه زیادی در جاده‌های سیستان و بلوچستان به ویژه شهرستانهای سراوان، سیب سوران، مهرستان، ایرانشهر، خاش و زاهدان اتفاق افتاده که عامل بیشتر آنها رانندگان خودروهای حامل اتباع بیگانه غیرمجاز و یا قاچاقچیان سوخت بوده‌اند.
ایرانشهر در ۳۳۵ کیلومتری جنوب زاهدان مرکز استان سیستان و بلوچستان واقع شده است.
منبع: عصرایران
پرستار قاتل اعتراف کرده با تزریق دوزبالای داروی قلب به بیماران آنها را سکته می داده تا از تلاش برای احیای قلبی آنها لذت ببرد. او گفته در مواردی در این کار شکست می خورده!
به گزارش عصر ایران به نقل از رویترز، رییس پلیس شهر “اولدنبرگ ” درشمال آلمان اعلام کرد “نیلز هوگل” ۴۰ ساله پرستار مظنون به قتل های سریالی، متهم شده است ۸۶ بیمار را به روش تزریق دوز بالای داروی قلب سکته داده است.
“جان کومه” رییس پلیس اولدنبورگ دیروز اعلام کرد هم اینک شواهدی قوی وجود دارد که این پرستار با مرگ ۸۶ بیمار ارتباط داشته است.
او در سال ۲۰۱۵ به جرم قتل عمدی دو بیمار و تلاش به قتل دو بیمار دیگر به حبس ابد محکوم شده است.
این پرستار که در رسانه ها به پرستار قاتل معروف شده است از دو سال پیش و زمانی که مرگ و میرهای بخش بیمارستانی در شهر شمالی ” اولدنبورگ” آلمان رو به افزایش گذاشت، با گزارش های همکارانش دستگیر و روانه زندان شد.
دستگیری او به اتهام دست داشتن در قتل دو بیمار و تلاش برای قتل دو بیمار دیگر صورت گرفت اما در بازجویی ها ابعاد هولناکی از قربانیان این پرستار قاتل کشف شد؛ ابعادی که می تواند او را به یکی از رکوردداران قاتلان سریالی دنیا و آلمان تبدیل کند.
او در بازجویی های دو سال گذشته اعتراف کرده که “دوزی بالا” از داروی قلبی را به بیماران تزریق می کرده تا پس از سکته آنها، او بتواند مهارت های احیای قلبی خود را به رخ همکاراش بکشد و تبدیل به قهرمان شود.
او اعتراف کرده از تلاش برای احیای قلبی بیمارانش پس از تزریق دارو، لذت می برده است اما بعضی اوقات در این تلاش شکست می خورده است.
او از سال ۲۰۰۵ در بیمارستان های مختلف در دو شهر “اولدنبورگ” و ” دلمنهورست” در شمال آلمان به پرستاری اشتغال داشت.
تکرار این اقدام او در نهایت شک و تردید همکارانش را به دنبال داشت به ویژه آنکه همکاران او شک کردند که در بخش مربوط به مسئولیت های او موارد بالایی از مرگ و میر بیماران رخ می دهد.
این پرستار دو سال پیش با اتهام دست داشتن در قتل دو بیمار دستگیر شد و حالا بنا به اطلاعیه دیروز پلیس آلمان از اتهام به قتل ۸۴ مورد دیگر سخن به میان آمده است و بنا به اعلام پلیس آنها هم اکنون مشغول ارتباط دادن مرگ ۱۳۴ بیمار در بیمارستان های دو شهر شمالی آلمان با این پرستار هستند.
برخی رسانه های آلمانی حتی از مواردی بیش از ۲۰۰ مورد قتل درباره این پرستار قاتل گزارش داده اند و تاکید کرده اند ، این مرد ۴۰ ساله به بزرگ ترین قاتل سریالی آلمان تبدیل خواهد شد.
بنابر گزارش ها ماموران تحقیق هم اینک با گرفتن مجوز از دستگاه قضایی در حال نبش قبر برخی بیماران هستند تا با آزمایش هایی درباره علت مرگ مشترک همه آنها اطمینان حاصل کنند.
برخی از بیماران نیز که بنا به وصیت شان سوزانده شده اند از دایره تحقیقات خارج شده اند و امکانی برای بررسی دقیق علت مرگ آنها وجود نخواهد داشت.
منبع: عصرایران
افراد مبتلا به بیماری التهابی روده نسبت به افراد سالم پوسیدگی دندان را هرچه بیشتر تجربه می کنند.
بیماری التهابی روده (IBD) اغلب به عنوان شرایطی
که تنها دستگاه گوارش را تحت تاثیر قرار می دهد در نظر گرفته می شود.
به گزارش گروه سلامت عصر ایران
به نقل از “وری ول”، نخستین نکته ای که در این زمینه باید به خاطر داشته
باشید این است که دهان نیز بخشی از دستگاه گوارش محسوب می شود و از این رو می
تواند تحت تاثیر بیماری التهابی روده قرار بگیرد. برخی افراد مبتلا به بیماری کرون
یا کولیت زخمی ممکن است با شکل گیری زخم در دهان خود مواجه شوند که به نام استوماتیت
آفتی شناخته می شود. در شرایطی که شایع نیست، مواردی از افراد مبتلا به بیماری
کرون دیده شده اند که التهاب کرون در دهان خود را تجربه کرده اند.
یک بخش از دهان که گاهی
اوقات نادیده گرفته می شود، دندان ها هستند. دندان ها به صورت مستقیم تحت تاثیر
بیماری التهابی روده قرار نمی گیرند، اما به صورت غیرمستقیم به واسطه مصرف داروها
و عوامل تغذیه ای این امکان وجود دارد.
نتایج یک مطالعه نشان داده
است که افراد مبتلا به بیماری کرون نسبت به افراد سالم هم سن خود نیازمند مراجعه بیشتر
به دندانپزشکی هستند. این شرایط به میزان کمتر برای افراد مبتلا به کولیت زخمی نیز
صادق است. بر همین اساس، افراد مبتلا به بیماری التهابی روده نیازمند تمرکز بیشتر بر
حفظ سلامت دندان های خود و همچنین رسیدگی به مشکلات دیگر ناشی از این بیماری
هستند.
پریودنتیت و بیماری التهابی
روده
افراد مبتلا به بیماری
التهابی روده در مقایسه با افراد سالم هرچه بیشتر پریودنتیت، عفونت لثه های اطراف
دندان ها، را تجربه می کنند. پریودنتیت خطر از دست دادن دندان را افزایش می دهد و
از این رو موجب حضور هرچه بیشتر بیمار در مطب دندانپزشکی برای مراقبت از دندان ها
می شود.
سیگار کشیدن یکی از مواردی
است که خطر پریودنتیت را در افراد مبتلا به بیماری التهابی روده افزایش می دهد.
افراد مبتلا به بیماری کرون
که سیگار می کشند، دوره بیماری وخیم‌تری را تجربه می کنند. سیگار کشیدن به عنوان
یک عامل خطرآفرین برای پریودنتیت نیز شناخته می شود و افراد مبتلا به بیماری کرون
و کولیت زخمی که سیگار می کشند خطر ابتلا به این شرایط را افزایش می دهند. توصیه
اکید این است که افراد مبتلا به بیماری التهابی روده به منظور پرهیز از مواجهه با پیامدهای
منفی از سیگار کشیدن اجتناب کنند.
پوسیدگی دندان و بیماری
التهابی روده
افراد مبتلا به بیماری
التهابی روده نسبت به افراد سالم پوسیدگی دندان را هرچه بیشتر تجربه می کنند. نتایج
یک مطالعه نشان داد که افراد مبتلا به بیماری کرون دارای سطح افزایش یافته از دو
نوع باکتری مختلف به نام های لاکتوباسیل و استرپتوکوک موتان در بزاق خود هستند.
همچنین، این مطالعه نشان داد که افراد مبتلا به بیماری کرون نوشیدنی حاوی قند
بیشتری نسبت به گروه کنترل متشکل از افراد سالم مصرف کرده اند.
این نتایج نباید موجب
شرمندگی افراد مبتلا به بیماری کرون درباره رژیم غذایی خود شود، زیرا دلایل خوبی
در پس مصرف هر چه بیشتر نوشیدنی های حاوی قند توسط این افراد وجود دارند. این
افراد به دلیل کمبود مواد مغذی در رژیم غذایی نیازمند نوشیدنی های مغذی هستند یا برای
مقابله با کم آبی بدن نوشیدنی های ورزشی مصرف می کنند.
این که داروهای تجویز شده
برای بیماری التهابی روده چگونه ممکن است سلامت دهان را تحت تاثیر قرار دهند،
دقیقا مشخص نیست. بسیاری از افراد مبتلا به بیماری التهابی روده طی دوره بیماری
خود با استروئیدها، مانند پردنیزون، درمان می شوند. پردنیزون ممکن است با خطر
افزایش یافته پوسیدگی دندان مرتبط باشد، اما پژوهش دقیقی در این زمینه صورت نگرفته
است.
دریافت مراقبت های دهان و
دندان مناسب
عدم مراجعه به دندانپزشک در
میان بزرگسالان غیر معمول نیست، به ویژه هنگامی که عوامل بسیار دیگری دخیل هستند.
افراد مبتلا به بیماری التهابی روده تا پیش از این به طور منظم به پزشک مراجعه
کرده و ممکن است با بار مالی چشمگیری مواجه شده باشند. از این رو، پاکسازی دندان
ها دو بار در سال یا رسیدگی به دیگر مشکلات دهان و دندان می تواند به پایین فهرست
اولویت ها فرستاده شود، که قابل درک است.
با این وجود، مراقبت های
پیشگیرانه مهمترین عامل در جلوگیری از مشکلات آینده هستند. مسواک زدن و استفاده
از نخ دندان دو بار در روز به منظور مراقبت دهانی برای بیشتر بزرگسالان توصیه شده
است، اما افراد مبتلا به بیماری التهابی روده باید با دندانپزشک خود درباره نیاز
به اقدامات روزانه دیگر صحبت کنند.
مراجعه به دندانپزشکی که
تجربه درمان بیماران مبتلا به بیماری التهابی روده یا دیگر بیماری های مزمن را دارد
می تواند به سود شما باشد. برخی اقدامات دندانپزشکی ممکن است نیازمند استفاده از
آنتی بیوتیک ها یا داروهای ضد التهابی غیر استروئیدی (NSAIDs) باشند و متخصص دستگاه
گوارش شما باید از استفاده از این داروها آگاه شود. آنتی بیوتیک ها و داروهای ضد
التهابی غیر استروئیدی نشان داده اند که می توانند موجب بروز مشکلاتی مانند اسهال
و حتی شعله‌ور شدن بیماری در برخی افراد مبتلا به بیماری التهابی روده شوند.
منبع: عصرایران
بیماری التهابی روده به عنوان بیماری نوجوانان و جوانان در نظر گرفته می شود، زیرا برای نخستین بار بیشتر در افرادی که در بازه سنی ۱۵ تا ۲۵ سال قرار دارند، تشخیص داده می شود.
کولیت زخمی و بیماری کرون دو
بیماری مزمن درمان ناپذیر مرتبط با روده هستند. این دو بیماری اغلب در یک گروه
کنار هم قرار گرفته و به عنوان بیماری التهابی روده (IBD) شناخته می شوند، زیرا
علائم مشابه دارند. به طور کلی، بیماری التهابی روده بیماری افراد سفیدپوست ساکن
در کشورهای توسعه یافته جهان است و بیشتر در نوجوانان و جوانان تشخیص داده می شود.
به گزارش گروه سلامت عصر ایران
به نقل از “وری ول”، در شرایطی که به نظر می رسد بیماری کرون و کولیت
زخمی در خانواده ها دیده شود، اما ارتباط همواره مستقیم نیست (مانند از پدر و مادر
به فرزند). خطر به ارث بردن بیماری التهابی روده به طور کلی کم است، به استثنای
مواردی که هم پدر و هم مادر به یک نوع از بیماری التهابی روده مبتلا باشند.
در چه سنی بیماری التهابی
روده بیشتر سایع است؟
بیماری التهابی روده به
عنوان بیماری نوجوانان و جوانان در نظر گرفته می شود، زیرا برای نخستین بار بیشتر
در افرادی که در بازه سنی ۱۵ تا ۲۵ سال قرار دارند، تشخیص داده می شود.
بیماری التهابی روده بیشتر
در مردان شایع است یا زنان؟
بیماری التهابی روده هم
مردان و هم زنان را به میزان مساوی تحت تاثیر قرار می دهد.
در کدام نواحی جغرافیایی
بیماری التهابی روده شایع‌تر است؟
بیماری التهابی روده بیشتر
در مناطق زیر دیده می شود:
کشورهای توسعه یافته
مناطق شهری
اقلیم شمالی
کولیت زخمی بیشتر در آمریکا
و کشورهای شمال اروپا شایع است و در ژاپن و آفریقای جنوبی کمترین میزان شیوع را
دارد.
بیماری التهابی روده در میان
افراد سفید پوست و آفریقایی آمریکایی تبارها بیشتر شایع است و کمترین میزان شیوع
را میان افراد اسپانیایی و آسیایی تبار دارد.
آیا عوامل محیطی بر خطر
ابتلا به بیماری التهابی روده تاثیرگذار هستند؟
دو عامل آپاندکتومی و سابقه
سیگار کشیدن نشان داده اند که بر ابتلا به بیماری التهابی روده تاثیرگذار هستند.
نتایج ۱۳ مطالعه که بین سال های ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۹ انجام شدند، نشان داده اند که برداشتن
آپاندیس می تواند خطر ابتلا به کولیت زخمی را تا ۶۹ درصد کاهش دهد.
افرادی که سابقا سیگاری بوده
اند در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به کولیت زخمی قرار دارند، در شرایطی که افراد
سیگاری با کمترین میزان خطر مواجه هستند. این گرایش نشان می دهد سیگار کشیدن به
پیشگیری از ظهور کولیت زخمی کمک می کند. سیگار کشیدن روی بیماری کرون اثری معکوس
دارد؛ افراد سیگاری یا افرادی که در گذشته سیگاری بوده اند نسبت به افراد غیر
سیگاری در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به بیماری کرون قرار دارند.
خطر به ارث بردن بیماری
التهابی روده
به نظر می رسد خطر به ارث
بردن بیماری کرون بیشتر از کولیت زخمی است.
خطر ابتلا به بیماری کرون در
طول زندگی برای کودکانی که یکی از والدین آنها به این بیماری مبتلا است ۷ تا ۹
درصد و خطر ابتلا به نوعی از بیماری التهابی روده ۱۰ درصد است.
خطر ابتلا به نوعی از بیماری
التهابی روده در کودکانی که پدرو مادر آنها هر دو به بیماری التهابی روده مبتلا
هستند ۳۵ درصد است.
تقریبا ۲۰ درصد از افراد
مبتلا به بیماری التهابی روده دارای یک عضو خانواده مبتلا به این بیماری هستند.
خطر بیماری التهابی روده
برای افرادی که یکی از اعضای خانواده آنها به این شرایط مبتلا است، ۱۰ برابر بیشتر
از افراد عادی دیگر است.
خطر بیماری التهابی روده
برای افرادی که برادر یا خواهر آنها به این بیماری مبتلا است، ۳۰ برابر بیشتر از
افراد عادی است.
عوامل دیگر مانند رژیم
غذایی، استفاده از گزینه های ضدبارداری خوراکی، و عفونت ها نیز مورد مطالعه قرار
گرفته اند، اما نقش آنها همچنان نامشخص است.
منبع: عصرایران
الان هم نتیجه انتخابات ریاست جمهوری اعلام شده و شورای محترم نتیجه انتخابات را تایید کرده است. به هر حال سمعاً و طاعهً. برای ما هم قابل قبول است. اما با کسانی که عمداً یا سهواً در نحوه برگزاری انتخابات، کوتاهی کرده اند باید برخورد شود
مطابق آمارهای موجود حسن روحانی در استان تهران تعداد ۴ میلیون و ۳۸۸ هزار رای کسب کرد و سیدابراهیم رئیسی یک میلیون و ۹۱۸ هزار رای.
شهرستان تهران همچون ۱۲ شهرستان دیگر استان، رای بالاتری به حسن روحانی داد و در شهرستان پاکدشت، ورامین و پیشوا، سیدابراهیم رئیسی کاندیدای اصول گرایان، رای بیشتری کسب کرد.
در این خصوص عصر ایران با فرهاد بشیری گفت و گو کرد . بشیری، نماینده اصول گرای دوره های هشتم و نهم شهرستان پاکدشت در مجلس بوده است. این فعال سیاسی معتقد است که رای بالاتر رئیسی در شهرستان های جنوب استان تهران و شهرستان پاکدشت، از جمله ریشه در خمیرمایه مذهبی مردم مناطق جنوب استان تهران دارد.
تحلیل اصول گرایانه این نماینده سابق پاکدشت را که فوق لیسانس مدیریت آموزشی دارد، می خوانید.
***
*در انتخابات ریاست جمهوری از تعداد ۱۶ شهرستان استان تهران، فقط ۳ شهرستان به آقای رئیسی رای دادند و متفاوت از ۱۳ شهرستان دیگر استان رفتار کردند. یکی از این ۳ شهرستان، شهرستان پاکدشت است که شما هم دو دوره نماینده این شهرستان در مجلس بوده اید یعنی از سال ۸۷ تا سال ۹۵ و در دوره های هفتم و هشتم.
به نظر شما چرا این سه شهرستان، در انتخابات ریاست جمهوری متفاوت از بقیه شهرستان های استان تهران عمل کرده اند؟
-یکی از دلایل عمده ای که سه شهرستان استان تهران به آقای رئیسی رای دادند به نظر من، آن خمیر مایه مذهبی و دینی و انقلابی است که در منطقه وجود دارد. یکی از موثرترین و مهمترین دلایل، می تواند همین موضوع باشد.
دوم این که انسجام خوبی بین نیروهای انقلابی که در پاکدشت و ورامین و پیشوا فعالیت داشتند، به وجود آمد. یعنی همه نیروها با هم، همراهی می کردند برای کاندیدای مورد نظرشان که جناب آقای رئیسی بود. توانستند به جامعه این پیام را بدهند که به کاندیدای اصلح ایشان است.
مردم نیز با توجه به خمیر مایه های دینی و مذهبی و با شناختی که نسبت به آقای دکتر رئیسی داشتند و همین طور کسانی که در مجموعه های ایشان بودند و پیش بینی می شد در صورتی که آقای رئیسی رای بیاورد در دولتش باشند مثل آقای دکتر قالیباف، آقای نیکزاد و کسانی که هم نیروهای مردمی و انقلاب و نیروهای کارآمد و توانمندی هستند بتوانند به کشور خدمت کنند، بر این اساس به آقای رئیسی رای دادند.
این سه عامل در بین همه عوامل موثر، بیشترین تاثیر را داشتند برای این که آرای آقای دکتر رئیسی در این ۳ شهرستان بیشتر بود.
با وجود این که در خصوص رئیس جمهور مستقر هم مهندسی انتخایاتی زیادی صورت گرفت. حتی در پاکدشت، ما سراغ داریم قبل از شروع انتخابات، وقتی احساس کردند از مجریان و برگزار کنندگان انتخابات که پای صندوق های رای هستند و نظرشان با رئیس جمهور مستقر نیست، همان صبح روز انتخابات، برخی افراد را تغییر دادند. برخی افراد را جا به جا کردند و آنها را پای صندوق نگذاشتند و از کسانی دیگر استفاده کردند.
در عین حال و با توجه به آن مواردی که به آنها اشاره کردم در این شهرستان ها، آقای رئیسی چنین آرای تعیین کننده ای داشته باشند.
*چه تعداد از افرادی که به عنوان مجری انتخابات تعیین شده بودند در روز انتخابات تغییر کردند؟
-یک بحث این است. چند تا این طور شد. یکی از شعبه های اخذ رای که من پای صندوق رای رفتم مسجد ابوالفضل فرون آباد بود. من ساعت ۵ : ۹ صبح روز انتخابات در محل آن شعبه بودم ولی می گفتند که سیستم هنوز فعال نشده. یعنی می دانستند که پایگاه رای آقای رئیسی است و ما هم در آنجا رای می دهیم. اما بیش از یک ساعت از زمان شروع انتخابات گذشته بود ولی رای گیری را شروع نکرده بودند.
*به طور مشخص آن مهندسی انتخابات که می گویید همین بحث تاخیر در رای گیری و تغییر افراد برخی مجریان شعبه های اخذ رای است؟
-یک بحث این بود. افرادی پای صندوق های رای گذاشتند که دقیقا می دانستند رای آنها به چه کسی است. در جایی که احساس می کردند رقیبف بیش تر رای دارد تعرفه های رای را دیرتر می رساندند.
از طرفی درب شعبه های اخذ رای را زودتر می بستند و تعطیل می کردند. یعنی هم شروع با تاخیر بود و هم این که زودتر تعطیل کردند. زمان اخذ رای را کمتر کردند.
حتی در بعضی از مناطق مشاهده کردم به جای پرچم سه رنگ جمهوری اسلامی ایران، پرچم بنفش نصب کرده بودند. یعنی از این فرصت ها نصب کرده بودند.
*یعنی در مدارس و اماکنی که محل اخذ رای بودند پرچم بنفش را نصب کرده بودند؟
-خیر. در محلات نصب کرده بودند. در روستاها این کار را انجام داده بودند. پرچم بنفش را به جای چپرچم جمهوری اسلامی نصب کرده بودند. شخصی به من گفت که برای رئیس جمهور مستقر، حتی آرا را خرید می کردند.
*این موضوع مستند است که برای آقای روحانی رای می خریدند؟
-من نمی توانم اسم آن شخص را بگویم. نمی دانم آن شخص این موضوع را اثبات کند یا نه ولی آن شخص مسئول کارگری است. حتی رقم خرید رای را می گفت که با این قیمت ها می خرند.
*آن شخص رقم خرید رای برای آقای روحانی را چقدر گفت؟
-این کارها زیبا نیست. البته انتظار داریم شورای نگهبان در بحث انتخابات با دقت و فراست، نظارت کند. اعتماد عمومی مردم در این انتخابات، خیلی آسیب دیده است.
با وجود این که حضور مردم در انتخابات، بسیار عالی بود. خیلی جالب بود که پشت مسئولان قرار گرفتند و پشت نظام قرار گرفتند و هویت ملی، دینی و انقلابی ما را بیش تر در دنیا معرفی کردند ولی این، دلیل بر این نمی شود که مسئولانی که مسئولیت دارند اقدامات لازم را انجام ندهند.
مقام معظم رهبری هم فرمودند رای مردم، حق الناس است. بنابراین انتظار داریم که مسئولان نسبت به برگزاری انتخابات نباید کوتاهی کنند.
*همان مسئول کارگری که شما می گویید رقم خرید رای را چقدر به شما گفت؟
-وقتی مقام معظم رهبری می فرمانید حق الناس است، وظیفه همه دست اندرکاران، برگزار کنندگان، مجریان و ناظرین است که انتخابات با خوبی و با دقت و با سلامت برگزار شود. ناظرین، موظف هستند این مسائل را بررسی کنند.
الان هم نتیجه انتخابات ریاست جمهوری اعلام شده و شورای محترم نتیجه انتخابات را تایید کرده است. به هر حال سمعاً و طاعهً[می شنوم و اطاعت می کنم]. برای ما هم قابل قبول است. اما با کسانی که عمداً یا سهواً در نحوه برگزاری انتخابات، کوتاهی کرده اند باید برخورد شود و نه این که مشمول مرور زمان شود. باید برخورد شود هر که هست. از هر رده ای و هر فردی هست باید مطابق با نصّ صریح قانون اساسی برخورد شود.
*آن رقمی که مسئول کارگری گفته اند همان رقم چقدر بوده است؟
-می گفتند ۱۳۰ هزار تومان.
*هر رای ۱۳۰ هزار تومان؟
-بله. ۱۳۰ هزار تومان. آنچه که می گفتند این بود. با روش های مختلف این کار انجام شد. همچنین در زمان انتخابات، دولت به خانوارهایی که یارانه آنها قطع شده بود پیامک داد که پارانه آنها را برقرار می کند. همه اینها اتفاق افتاد.
مساله ای که توجه به آن بسیار ضرورت دارد این است که به اعتماد مردم آسیب وارد شده است. مسئولان و دستگاه قضایی و شورای نگهبان، باید با جدیت ورود پیدا کنند.
*از لحاظ درصد رای آقای رئیسی نسبت به کل آرا، شهرستان پاکدشت بعد از شهرستان پیشوا قرار دارد. آقای رئیسی در شهرستان پیشوا ۵۳٫۶۹ درصد از کل آرا را کسب کرده و در پاکدشت ۵۱٫۸۵ درصد از کل آرای شهرستان پاکدشت.
اما در سه شهرستان پاکدشت، پیشوا و ورامین، آقای رئیسی در پاکدشت بیشترین رای را به دست آورده است و با تعداد ۷۲ هزار رای. آرای آقای رئیسی در پیشوا ۲۰ هزار بوده و در ورامین ۶۰ هزار.
در سال ۸۵ جمعیت شهرستان پاکدشت ۲۴۰ هزار بوده اما ظاهر الان به ۵۵۰ هزار نفر رسیده. ترکیب جمعیتی پاکدشت چگونه است؟
-جمعیت شهرستان پاکدشت کمتر از ۵۵۰ هزار نفر است. با اتباع خارجی ممکن است ۵۵۰ هزار نفر باشد.
*در سال های قبل گفته بود که ۴۰ هزار نفر اتباع خارجی در پاکدشت زندگی می کنند.
-الان بیشتر از ۴۰ هزار نفر هستند و باید ۱۰۰ هزار نفر باشند. ما اگر کل جمعیت انسانی شهرستان پاکدشت یعنی اتباع ایرانی و اتباع خارجی را در نظر بگیریم فکر نمی کنم ۵۵۰ هزار نفر باشد.
البته از شهرستان های همجوار مثل تهران، ورامین، پیشوا و گرمسار و جاهای دیگر به پاکدشت می آیند و کار می کنند. پاکدشت یک منطقه فعال و پُر جمعیت است.
*در سال ۹۵ آقای محمد قمی نماینده فعلی پاکدشت گفته است که جمعیت پاکدشت ۵۵۰ هزار نفر است و بیشتر از جمعیت استان هایی مثل سمنان و کهگیلویه و بویر احمد.
-خیر. ایشان اشتباه گفته است. آمار الان این نیست و کمتر است. این آمار ۵۵۰ هزار نفری، آماری قابل اطمینان نیست. البته چند پروژه مسکن مهر هم ساخته شده و اینها هم هست. در یک جا جمعیتی ۴۰ هزاری و در جای دیگر ۷ تا ۸ هزار نفر جمعیت داریم. در مجموع پاکدشت جمعیت قابل توجهی دارد.
*آماری هم هست که ۱۰۰ شهرستان پر جمعیت کشور را طبق سرشماری سال ۹۵ رتبه بندی کرده است. گفته شده از لحاظ جمعیت شهرستان پاکدشت رتبه ۳۴ را دارد با ۳۵۰ هزار نفر.
-من گفتم جمعیت پاکدشت ۵۵۰ هزار نفر نیست. آن آمار ۵۵۰ هزار نفریف اشتباه است. یک مقدار وضع جسمی آقای قمی، خوب نیست. یک مقدار مشکلاتی از نظر جسمی و ذهنی دارد.
*سرهنگ پاسدار جمال نیکجو فرمانده نیروی انتظامی پاکدشت در سال ۹۱ گفته بود طبق پیش بینی ها در ۱۰ آینده جمعیت شهرستان پاکدشت به یک میلیون نفر خواهد رسید. الان که نیمی از زمانی که سرهنگ نیکجو گفته گذشته است آیا امکان این مقدار افزایش جمعیت در پاکدشت وجود دارد؟
-خیر. بالاخره یک میلیون نفر، مجموعه عظیمی است. به این سادگی هم نیست که جمعیت پاکدشت به یک میلیون نفر برسد. چون رشد جمعیت ما نیز آنقدر دیگر نسبت به گذشته بالا نیست. یک موضع رشد جمعیت، بسیار فزاینده بود و هم موالید بسیار بالا بود و هم رشد مهاجرت بالا بود. الن دیگر آن طور نیست که بگوییم این وضع اتفاق خواهد افتاد.
*تعداد افراد شهری و روستایی در شهرستان پاکدشت در حال حاضر ظاهرا باید نزدیک به هم باشد یا جمعیت شهری بیشتر باشد. در سرشماری سال ۸۵ تعداد ۱۳۵ هزا نفر شهری بوده اند و تعداد ۱۰۶ هزار نفر روستایی در شهرستان پاکدشت زندگی کرده اند و از جمعیت ۲۴۱ هزار نفری آن موقع تعداد ۴۰ هزار نفرشان غیر ایرانی بوده اند.
شما که با پاکدشت اشنایی بیشتری دارید الان تقریبا چه وضعی در این شهرستان وجود دارد؟
-به نظرم جمعیت شهری در شهرستان پاکدشت، بیش تر است. فکر می کنم حداقل ۶۰ درصد جمعیت شهرستان پاکدشت در سه شهر پاکدشت، فرون آباد و شریف آباد ساکن هستند.
تقریبا ۶۰ درصد یا بیش از ۶۰ درصد جمعیت شهرستان در این سه شهر زندگی می کنند. شهر پاکدشت بالای ۲۰۰ هزار نفر جمعیت دارد.
*پاکدشت در سال ۱۳۸۸ نرخ بیکاری ۸ درصدی داشته که ۴ درصد کمتر از نرخ بیکاری استان تهران در آن زمان بوده. در سال ۹۱ هم نرخ بیکاری پاکدشت ۵ درصد بوده است. این وضع نشان می دهد که وضعیت اقتصادی مردم پاکدشت به طور میانگین چندان نامناسب نیست و در واقع میزان اشتغال زیاد است؟
-همین طور است. بازار کار پاکدشت بسیار فعال است. تلاش های خوبی صورت گرفته است. این در عرصه بازار کار که ذکر کردید. بخش های صنعت، کشاورزی و دامداری با جدیت فعالیت می کردند.
پروژه های مسکن مهر، کارهای بسیار بزرگی بود که در سطح شهرستان پاکدشت و در سه نقطه شهرستان اجرایی شده. خیلی از کسانی که من می دانم سالیان سال نتوانسته بودند صاحب خانه شوند، خصوصا فرهنگیان توانستند در واحدهای مسکن مهر سکونت پیدا کنند و در آنجا زندگی می کنند.
همه اینها باعث شد که بازار کار پاکدشت فعال شود و نرخ بیکاری تا این حد کاهش پیدا کند. در بخش های دیگر نیز فعالیت ها بسیار خوب بود. تعاملات و ارتباطات مردم، به نوعی گسترش پیدا کرد و این باعث شد علقه ها و ارتباطات مردم بیشتر شود. حتی میزان نزاع های دسته جمعی که قبلا اتفاق می افتد شدیدا کاهش پیدا کرد. حتی میزان قتل ها، به شدت کاهش پیدا کرد.
تصادفات جاده ای زیادی داشتیم ولی آمار این تصادفات در سال های اخیر به شدت کاهش پیدا کرد. آمار آن موجود است. این نشان می دهد که هر چقدر تعاون، تعامل و پشتکار در حل مشکلات مردم باشد می تواند اثربخش باشد و بخش اعظمی از مشکلات را از پیش رو بردارد.
*شهرستان ورامین ۲۰۳ هزار نفر واجدی شرایط رای دادن داشته است ولی ۱۱۹ هزار نفر رای داده اند. شهرستان پاکدشت ۱۸۹ هزار واجد رای داشته اما ۱۳۹ هزار نفر رای داده اند. مشارکت مردم پاکدشت در رای دادن ۷۳ درصد است و ورامین ۵۸ درصد. چرا مشارکت بیشتری در شهرستان پاکدشت اتفاق افتاده است؟
– در این دوره انتخابات شوراها نیز به صورت همزمان برگزار شد. البته انتخابات در پاکدشت همیشه شور و حال خاصی دارد. همیشه با شوری برگزار می شود. به همین دلیل در پاکدشت میزان مشارکت در انتخابات، خیلی گسترده و چشمگیر است.
*آقای رئیسی در شهرستان پاکدشت ۷۲ هزار رای آورده اند و آقای روحانی ۶۰ هزار رای. وعده ها و صحبت های آقای روحانی برای مردمی که در پاکدشت به ایشان رای داده اند چه جذابیت های داشته است؟
-این سوال را باید از آنها سوال کنید که چرا رای داده اند. من شخصا چیزی از دولت آقای روحانی ندیدم. با توجه به شناختی که نسبت به آقای روحانی و دولتش دارم معتقدم که دولت آقای روحانی بسیار ناموفق و فشل بود.
مصادیق زیادی هم سراغ دارم و ندیدم این دولت پای کار باشد و فعال و پُر نشاط باشد.
*در چه حوزه هایی شما کارکرد دولت آقای روحانی را ضعیف ارزیابی می کیند؟
-کلا در بخش آموزش و پرورش و در ارتباط با دانشگاه ها و وزارت علوم و در ارتباط با راه و شهرسازی. همچنین ورزش و امور جوانان. در این بخش ها دولت خیلی چابک نبوده است.
دولت می توانست برای تحقق آنچه که زیبنده مردم و جامعه بوده است گام بردارد و تلاش کند.
*شهرستان قرچک مثل شهرستان های پاکدشت و ورامین و پیشوا در قسمت جنوبی استان تهران قرار دارد. اما در انتخابات ریاست جمهوری، اکثریت شهرستان قرچک برخلاف پاکدشت، ورامین و پیشوا عمل کرده و مردم آن شهرستان رای بالاتری به آقای روحانی داده اند.
در قرچک ۵۹ هزار یعنی ۴۹ درصد آرا به آقای روحانی داده شده و ۵۵ هزار یعنی ۴۶ درصد آرا به آقای رئیسی. شما با اوضاع اجتماعی و سیاسی قرچک آشنایی دارید که مردم آن شهرستان به چه علت رای بالاتری به آقای روحانی داده اند؟
-تا حدودی با قرچک آشنایی دارم. بدنه نیروهای انقلابی در آنجا، خیلی انسجام ندارد و نیاز به توجه بیشتری داشت. انسجام نیروهای انقلابی که برای معرفی کاندیدای مورد نظر نیروهای انقلابی فعالیت می کردند به توجه بیشتری نیاز داشته است.
*یعنی در پاکدشت و ورامین، نیروهای اصول گرا در انتخابات ریاست جمهوری منسجم تر عمل کردند؟
-منسجم تر عمل کردند و نتیجه آن هم همین شد که اعلام شده.
*اگر از لحاظ جغرافیایی، وضعیت جغرافیایی ۱۶ شهرستان استان تهران را بررسی کنیم از شهرستان فیروزکوه در شمال غرب استان تهران به سمت غرب استان و در شهرستان های دماوند و پردیس و شمیرانات تا شهرستان های غربی و جنوب غربی استان یعنی شهریار، رباط کریم، ملارد، اسلامشهر، بهارستان به همراه شهرستان تهران و شهرستان ری و شهرستان قرچک در جنوب استان، به آقای روحانی رای بیشتری داده اند.
اما در شهرستان های جنوب استان تهران، متفاوت عمل کرده و عمدتا به رقیب آقای روحانی رای بالاتری داده اند. با توجه به وضعیت جغرافیایی استان، چرا چنین وضعیتی در رای دادن وجود دارد؟
-یک عامل بسیار مهم در رای دادن، بحث نگرش ها است. نوع رای دادن مشان می دهد که افراد، چه تفکری دارند. این موضوع بالاخره در نوع رای مردم تاثیر دارد. افراد رای دهنده هم نسبت به کاندیداها شناخت دارند.
شناختی که نسبت به آقای رئیسی در مناطق جنوب استان تهران وجود داشت ممکن است نسبت به دیگران نداشته باشند. آقای روحانی حتی یک سفر مردمی به این مناطق نداشت.
*رای مردم منطقه ۲۰ تهران که همان شهر ری است به این صورت بوده که اکثریت مردم شهرستان ری به آقای روحانی رای داده اند. با توجه به این که آقای رئیسی در شهر ری رای داد و بعد از رای دادن به زیارت حرم شاه عبدالعظیم رفت به نظر می رسید که رای بیشتری در شهر ری کسب کند.
اما آقای رئیسی رای کمتری در آن شهرستان آورده است. در شهرستان ری بر چه اساس چنین وضعی رقم خورده است؟
-در آنجا نیروهایی که برای معرفی آقای رئیسی فعالیت می کردند، چابکی لازم را نداشتند که بتوانند به خوبی ایشان را معرفی کنند. چون من می شناسم هم تیمی که در دولت آقای رئیسی بنا بود به کار گرفته شوند و هم کسانی که در دولت آقای روحانی هستند. اصلا قابل مقایسه نیستند.
فردی مثل آقای نیکزاد، در حوزه اجرا اصلا قابل مقایسه با هیچکدام از وزرای آقای روحانی نیست. یا در حوزه اجرایی، آقای قالیباف اصلا قابل مقایسه نیست. اما در جایی که خوب توانستند معرفی کنند مردم هم با توجه به نگرش هایی که داشتند اعتماد کردند.
در جایی که آقای رئیسی رای کمتری آورده است، کسانی که معرفی کرده اند شاید به خوبی نتوانسته اند آقای رئیسی را به جامعه معرفی کنند.
*استان تهران مجموعا ۹ میلیون و ۳۸۷ هزار نفر واجد شرایط رای دادن داشته است و تعداد آرای مردم در انتخابات ۶ میلیون و ۲۱۲ هزار بوده است. در سه شهرستان استان تهران که آقای رئیسی رای بالاتری آورده، مجموعا ۱۵۴ هزار رای کسب کرده است. آیا آقای رئیسی نمی توانستند بسیار بیش از این ۱۵۴ هزار، رای بیشتری بگیرند؟
-کارشان را انجام دادند. البته فرصت آقای رئیسی برای تبلیغات انتخاباتی محدود بود. ما اگر به رقابت های دوره های قبلی انتخابات ریاست جمهوری نگاه کنیم بین کاندیداهایی که با رئیس جمهور مستقر رقابت کردند، آقای رئیسی جزو گمنام ترین کاندیداها بود.
آقای رئیسی در این دوره آمد و پا به عرصه رقابت های انتخاباتی گذاشت. حتی آقای رئیسی توانسته است بالاترین رای را هم نسبت به کاندیداهای دوره های قبلی بیاورد.
*این میزان آرایی که آقای رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری کسب کرده است آیا رای شخص خودش هست یا رای پایگاه اجتماعی اصول گرایان؟
-من فکر می کنم تلفیقی از هر دو باشد.
*آقای قالیباف در میانه راه انتخابات انصراف دادند به نفع آقای رئیسی. تصور می کنید که رای آقای قالیباف به سمت آقای رئیسی رفته باشد؟
-طبیعی بود که یک بخش از آرای آقای قالیباف به سمت آقای رئیسی برود و بخشی هم نمی رود. هر کاندیدایی که از گردونه انتخابات خارج می شود همه آرای او به سمت کاندیدایی که به نفع او کنار رفته است، نمی رود.
علی القاعده ممکن است تعدادی از آرای آن کاندیدایی که کنار رفته است، به سمت دیگری برود. این طور نیست که اگر کاندیدایی از گردونه انتخابات خارج شود آرای او به طور صد در صد به سمت یک کاندیدای خاص برود.
از این نظر که آقای قالیباف این کار را انجام داد و انصراف خودش را به نفع آقای رئیسی اعلام کرد اصل کار ایشان از جنبه شخصیتی، بسیار ارزشمند بود. وقتی خِرد جمعی به این نتیجه رسید که این کار انجام شود باید انجام داد.
*از نوع رای دادن ساکنان روستاهای پاکدشت اطلاعات دقیق و ریز دارید که اکثریت آنها به چه کاندیدایی رای داده اند؟
-اکثرا به آقای رئیسی رای داده اند. اما در روستاهایی که جمعیت آنها کمتر بود آقای روحانی رای بیشتری گرفته بود. به بحث مهندسی رای اشاره کردم. در آنجا مهندسی رای تاثیر داشته است. اما در جاهای دیگر و روستاهایی که پر جمعیت تر بود آقای رئیسی رای بالاتری کسب کرد.
*شما به این باور رسیده اید که رای زیادی توسط ستاد آقای روحانی خریداری شده بود و با آن قیمت ۱۳۰ هزار تومان؟
-آن بنده خدا به من این طور گفت. در صحبت های مردم این بحث ها مطرح است و بالاخره مسئولان به این مسائل باید رسیدگی کنند.
*یک بخش از شعارهای آقای روحانی در حوزه اشتغال و افزایش چند برابری یارانه بود. این نوع وعده ها چقدر در پاکدشت برای جذب رای تاثیر گذاشت؟
-من فکر می کنم اگر مولفه های مختلف را بررسی کنیم این نوع وعده ها کمترین تاثیر را در رای مردم به آقای رئیسی داشته است.
*یعنی در بین اقشار کم درآمد شهرستان پاکدشت بحث چند برابر کردن یارانه جذابیتی نداشته است؟
-این موضوع برای آقای رئیسی خیلی جذب رای نکرد. یعنی تاثیر بالایی نداشته است.
*شما دو دوره نماینده شهرستان پاکدشت بوده اید. در این انتخابات اگر به نفع آقای رئیسی فعالیت کرده اید می شود بگویید که چطور مردم شهرستان پاکدشت را قانع کرده اید که به آقای رئیسی رای بدهند؟
-آقای رئیسی به پاکدشت آمده بودند و شناخت وجود داشت. مردم پاکدشت شناختی داشتند. تشکلی که در پاکدشت شکل گرفته بود و نیروهای انقلابی و افرادی که در انتخابات فعالیت می کردند، نشاط بسیار خوبی ایجاد کرد. این افراد، آدم هایی متدین بودند و بسیار سرآمد بودند. به همین دلیل روی مردم خیلی اثر گذاشتند.
*در پاکدشت از چه زمانی شما در فضای تبلیغاتی شروع به فعالیت کردید؟
-ما به طور کلی در جریان فعالیت ها بودیم. در پاکدشت هم مثل همه جای کشور کارهای انتخاباتی مطابق روالی که بود دنبال می شد. جلسات متعدد با نیروهای موثر برگزار شد و سخنرانی هایی برای مردم برگزار شد.
سخنرانان مطلعی که اطلاعات دقیق و کارشناسانه و عالمانه داشتند توانست در انتخابات این شهرستان اثرگذار باشد.
*شما از ماه ها قبل برای کاندیدای اصلی اصول گرایان که معرفی خواهد شد تبلیغ می کردید؟
-بله. دقیقا همین طور بود. چون می دانستیم که دولت آقای روحانی، کارایی ندارد. وقتی که من در مجلس هم بودم از دولت شناخت پیدا کرده بودم. نمره قابل قبولی به کارکردها و عملکردها و توانمندی های دولت آقای روحانی نمی دادم.
می دانستم که دولت آقای روحانی، کارایی ندارد. همین وضع چهار سال اول دولت آقای روحانی، در چهار سال دوم تکرار خواهد شد. اتفاق جدیدی در کشور رخ نخواهد داد.
هر انتخاباتی به منزله زایش و رویش است. بعد از انتخابات ریاست جمهوری هم، در جامعه خیلی احساس نشاط نمی شود که چنین اتفاقی افتاده است. در حالی که انتخابات، نشاطی به جامعه می دهد.
*همان روزهای بعد از اعلام نتایج انتخابات که مردم جشن هایی را برگزار کردند نشان دهنده شور و نشاط مردم در فضای بعد از انتخابات و نتیجه آن نبود؟
-آن یک حالت خاصی بود. در جامعه، امیدواری در راه خلی مهم است. این که احساس کنند این دولتی که تشکیل می شود یا رئیس جمهوری که انتخاب شده است می تواند گام بلند و گام های موثری بردارد در همه زمینه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و بین المللی. این خیلی ملموس نمی شود.
می شود گفت جشن ها و شادی ها، احساسی است. اما آن چیزی که باید در جامعه، نهادینه باشد و به عنوان یک روحیه و کارکرد، احساس کنند در جامعه نتایج مثبت تری رقم خواهد خورد. این موضوع در جامعه برداشت نمی شود و چنین نیست.
*شما به هر حال اصول گرا هستید و دولت آقای احمدی نژاد هم حداقل در سال های دوره اول ریاست جمهوری نزدیک به اصول گراها بود. در زمان آقای احمدی نژاد درآمد نفت زیادی وجود داشت و این نوع پروژه ها می توانست در پاکدشت انجام شود که محرومیت اجتماعی آن منطقه کاهش پیدا کند. چطور ساخت بیمارستان پاکدشت حدود ۱۵ سال انجام نشده بود؟
-البته پروژه بیمارستان پاکدشت، جزو واجبات منطقه بود. نه تنها مطالبه مردم پاکدشت بلکه مورد نیاز شهرهای اطراف پاکدشت هم بود. یکی از دلایل عمده ای که من با دولت آقای روحانی نظر نداشتم همین عدم تحرک و فعال بودنش بود.
وقتی مردم به ما به عنوان نماینده اعتماد کردند در فرودین سال ۱۳۸۸ کلنگ احداث بیمارستان شهدای پاکدشت را به زمین زدیم. بنابراین شاید از ۲۰ سال قبل، بیمارستان مطالبه مردم شهر پاکدشت و اطراف آن بود.
*به چه علت از سال ۸۸ تا سال ۱۳۹۲ که دولت آقای احمدی نژاد بر سر کار بود و همچنان شما نماینده پاکدشت بوده اید ساخت بیمارستان پیشرفت چندانی نداشت؟
-ما در سال ۸۸ کلنگ تاسیس بیمارستان را زدیم. بحث بیمارستان، بحث های خاص خودش را دارد. درباره بیمارستان پاکدشت باید مفصل توضیح داد.
*به نظر شما آیا تاخیر در ساخت بیمارستان پاکدشت تاثیر ندارد در این که در مردم بی تفاوتی ایجاد شود نسبت به رای دادن در پاکدشت؟
-ما در بهمن ماه ۱۳۹۴ بیمارستان را افتتاح و راه اندازی کردیم. با وجود کارشکنی هایی که می شد. در حالی که در همه جا کمک می کنند که یک کار عام المنفعه به ویژه در بخش های درمانی زودتر انجام شود ولی در پاکدشت با پدیده ای مواجه شده بودیم که کارشکنی می کردند و نمی گذاشتند کار انجام شود و کار ساخت بیمارستان جلو برود. بیمارستان شریف آباد را نیز در سال ۱۳۹۰ کلنگ زنی کردیم.
*در سال های اخیر اعلام شد که پاکدشت ۹ هزار واحد صنعتی فعال دارد. همچنین پاکدشت به عنوان پایتخت گل و گیاه زینتی شناخته می شود. با توجه به فعالیت های صنعتی و کشاورزی و گلخانه ای، آیا وعده های اقتصادی کاندیداها در انتخابات ریاست جمهوری در پاکدشت و شهرستان پاکدشت تاثیر چندانی در آرا نداشت و بیش تر جنبه فکری و ایدئولوژیک داشت رای آقای رئیسی و آقای روحانی؟
-من به چند مولفه اشاره کردم. کارآمد نبودن دولت آقای روحانی هم در رای دادن مردم شهرستان پاکدشت نقش داشت که آقای روحانی رای بالاتری نیاورد. چون مردم اوضاع را می دیدند.
ما وقتی با وزرای دولت اقای احمدی نژاد در پاکدشت قرار داشتیم ساعت ۶ صبح وزرا در پاکدشت بودند. ما با وزیر آموزش و پرورش دولت آقای روحانی قرار می گذاشتیم به زحمت و بعد از هفت یا هشت ماه به جلسه می آمد و نتیجه هم گرفته نمی شد.
بالاخره در چنین فضایی، مردم متوجه می شوند که یک دولت، کارآمد است و فعال و بانشاط است و دنبال حل مشکلات مردم است و یک دولت، کم رمق است و بی تحرک است. مردم به این دولت ها نمره می دهند.
در حوزه صنعت هم، دولت آقای روحانی خیلی توفیقاتی در کل کشور نداشته است. در پاکدشت هم با وجود این ویژگی هایی، خیلی کار خاصی انجام نشد.
*با توجه به این که نرخ بیکاری در شهرستان پاکدشت پایین است آیا واقعا وعده های اقتصادی برای مردم در رای دادن اهمیت نداشت؟
-این طور نیست که وعده های اقتصادی کاندیداها، تاثیر نداشته باشد. بالاخره مردم به جنبه های مختلف زندگی خودشان توجه می کنند. یعنی به همه جنبه های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی توجه می کنند و بعد رای می دهند.
*نمی شود تفکیک کنیم که احیانا چه تعداد رای آقای رئیسی و آقای روحانی رای ایدئولوژیک بوده و چه تعداد ریشه در وعده های اقتصادی داشته است؟
-در این زمینه باید نظرسنجی کرد ولی خمیرمایه منطقه دینی و مذهبی و انقلابی است. روحیه مردم، روحیه فداکاری است. از طرفی کسی که رای می گیرد واقعا باید دارای ویژگی هایی باشد و هم تدین داشته باشد و تقیّد باشد و به دنیال حل مشکلات مردم باشد. از اقتدار کشور دفاع کند. در دنیا هم تعاملات مناسب با دنیا داشته باشد. از حق ملی ما بتواند به خوبی دفاع کند.
*با توجه به این که شما دو دوره نماینده پاکدشت بوده اید چرا در این دوره مجلس یک نماینده اصلاح طلب توسط مردم شهرستان پاکدشت برای مجلس انتخاب شد؟
-همه اینها قابل بحث است. در رابطه با انتخابات حوزه انتخابیه شهرستان پاکدشت، بحث مهندسی انتخابات بسیار شدید بود. این از این طریق انجام شد.
با توجه به این که رقیب ما، برادرش هم کاندیدای مجلس خبرگان بود ایشان هم بداخلاقی انتخاباتی انجام دادند. تبلیغات خودشان را یک هفته زودتر از کما شروع کردند. برادرشان کاندیدای مجلس خبرگان بود اما از این فرصتی که در اختیار داشتند شاید بتوانیم بگوییم سوء استفاده کردند و تبلیغات را انجام دادند.
از طرفی مهندسی انتخابات هم، مثل همین انتخابات ریاست جمهوری اتفاق افتاد.
*قبل از این که شما نماینده پاکدشت شوید آقای محمد قمی سه دوره نماینده شهرستان ورامین بوده اند. در آن زمان پاکدشت جزو ورامین بوده است. بعد از جدا شدن پاکدشت، در دوره های ششم و هفتم یعنی دو دوره هم نماینده پاکدشت بوده اند. ایشان اطلاح طلب هستند. آن سابقه چند دوره نمایندگی ایشان را در پیروزی او در این دوره انتخابات مجلس موثر نمی دانید؟
-یکی از عوامل می تواند همین باشد که شما به آن اشاره کردید. بالاخره مردم، مسبوق به سابقه بودن را یکی از مولفه ها می دانند. اما این موضوع، همه مولفه ها نبود. بحث مهندسی انتخابات هم به شدت در انتخابات مجلس اعمال می شد.
ایشان در سال ۱۳۹۴ موقعی که کاندیدا شد در مصاحبه گفت که ما موافق دولت آقای روحانی هستیم. به اصطلاح ایشان خودش را دولتی و وکیل الدوله نشان داد. برخی مسائل این طوری هست و توانست به این صورت عمل کند.
اما مردم در انتخابات ریاست جمهوری، همسو شدند. دیدند که عملکردشان، نه تنها پیشرفت ندارد بلکه عقبگرد دارد و رو به افول است. یعنی عملکردی در منطقه ندیدند. به همین دلیل، بیش تر مردم راغب شدند که به آقای رئیسی رای بدهند.
منبع: عصرایران
حکم محمدعلی نجفی نجفی بعنوان شهردار تهران توسط رحمانی فضلی وزیر کشور به وی ابلاغ شد.
به گزارش ایلنا، طی جلسه‌ای حکم محمدعلی نجفی نجفی بعنوان شهردار تهران توسط رحمانی فضلی وزیر کشور به وی ابلاغ شد.
در این جلسه هاشمی رفسنجانی رییس شورای اسلامی شهر تهران، مقیمی قائم مقام وزیر کشور، خندان دل معاون عمرانی وزارت کشور، هاشمی استاندار تهران و امانی عضو شورای شهر نیز حضور داشتند.
منبع: عصرایران
رشیدالدین فضل الله همدانی، در جوامع التاریخ نیز از نحوه معاملات در زمان غازان خان و واحد پولی مرسوم نوشته است: «خواجه شمس الدین صاحب دیوان گفت از هر ده تومان که پادشاه اطلاق فرمود، هشت تومان توفیر می کنم و به دو تومان بر ولایت برات می کنم چنان که بار تاقان رسد. آن معنی پسندیده افتاده و صاحب دیوان یرلیغ های ایشان می ستد و بهر ده تومان دو تومان برات بر وجوه مرجوع الحصول می نوشت.»
همین متون تاریخی نشان می دهد که تومان از دیرباز در معاملات ایران رواج داشته است. در یکی از کتاب های تاریخ رشته علوم انسانی نیز از فرمان کریم خان زند که در تاریخ جمادی الاول ۱۱۷۷ قمری، میرزا زین العابدین را به سمت وزیر موقوفات منصوب کرده بود، آمده است: «به رتبه بلند منصب ارجمند وزارت موقوفات مفتخر و مبلغ پنجاه تومان تبریزی نقد در وجه او مقرر که هر ساله بازیافت و صرف معاش خود نموده …»
در جهانگشای نادری نیز در مورد سال های پایانی پادشاهی نادرشاه و گرفتن مالیات های بسیار سنگین که آمده است: «آن جماعت که در ولایات دستی بلکه ناخنی نداشتند که قفای سر توانند خارید از پا بر فلک کشیده از ناخن به در می کردند تا آن بی گناهان بی دست و پا گشته هر کدام ده الف و بیست الف که هر الفی پنج هزار تومان بوده باشد، از دست چوب با قلم های شکسته به پای خود می نوشتند…»
طی دوره های مختلف تاریخی، از دینار و قران گرفته تا ریال، به عنوان واحد پول رسمی کشور انتخاب شدند اما هیچ وقت تومان از ادبیات مردم حذف نشد و همین عامه پسند بودن، در نیمه شب هفته گذشته در شبکه های اجتماعی سروصدا کرد. ساعت حدود ۱۲ شب یکم مرداد بود که اعلام شد هیات دولت لایحه تغییر واحد پول از ریال به تومان را تصویب کرده و به سرعت موج واکنش های مردمی به این تغییر، شروع شد. تحلیل های مختلف نیز از ضرورت این تغییر گرفته تا هزینه بر بودن و بی تاثیری آن، از روز بعد منتشر شدند و همین باعث شد که ریال و تومان، به یکی از بحث های روز تبدیل شود.
«ریال» و «تومان» از کجا پیدا شدند؟
در دوره مغول لشگرها را به ده هزار سرباز تقسیم می کردند و به فرمانده آن، امیر تومان می گفتند.
«در دوران صفویه تومان در محاسبات دیوانی استفاده می شد اما سکه ای به این نام و ارزش ضرب نمی شد. پر ارزش ترین سکه این دوران «محمدی» نام داشته و ۱۰۰ دینار (معادل یک صدم تومان) ارزش داشت. مطابق سفرنامه شاردل ارزش یک تومان در دوران صفوی معادل ۴۵ لیره فرانسوی آن روزگار بوده است که ارزش امروزی آن تقریبا ۷۰۰ دلار آمریکا یا دو سکه بهار آزادی می شود.
در دوره قاجار تومان طلا (به ارزش ۱۰ هزار دینار) علاوه بر انواع دیگر سکه ضرب می شد. در دوران احمدشاه قاجار (۱۹۱۲) هیچ سکه طلایی در چرخه مبادلات نبود و سکه استاندارد، قران با ارزش نه صدم دلار یا کمتر بود. ارزش ده قران برابر با یک تومان بود اما هیچ تومانی در چرخه مبادلات نبود و بزرگ ترین سکه، سکه دو قرانی بود.»
درباره ریشه ها و کاربرد تومان، با استفاده از کتاب های مختلف تاریخی، چنین در ویکی پدیا نوشته شده است. داده های مختلف نشان می دهد که قدمت واحد پولی تومان، به دوران صفویه می رسد که البته از دوره رضاخان از محاسبات کنار گذاشته شد.
بر اساس قانون اصلاح واحد پولی ایران در سال ۱۳۰۸ یعنی زمان رضاشاه پهلوی، ریال با ارزشی معادل ۱۰۰ دینار به عنوان واحد پول رسمی ایران انتخاب شد. واحدهای قدیمی تر مثل قران و تومان کنار گذاشته شدند، با این وجود تومان هنوز کاربرد خود در گفتار عامه را حفظ کرده است.
سید بهاءالدین حسینی هاشمی، کارشناس پولی و بانکی در این باره می گوید: «واحد پول ما تقریبا برای حدود صد سال، ریال بوده که خود آن اجزا و اضعافی داشته است. اجزای آن دینار و اضعاف آن تومان بوده است. دینار به خودی خود از حساب های مالی و محاسبات ما حذف شده است.
وقتی به صورت های مالی گذشته نگاه کنید، شاهی هم در آنها بوده و گاهی هم بعد از ریال دو خانه می گذاشتند که جای خالی دینار بود. حالا به دلیل کاهش ارزش شدید پول ملی و انباشت نقدینگی، یا باید صفر حذف می کردیم یا واحد را تغییر می دادیم. به خاطر رایج بودن تومان، حالا این شانس را داریم که به اضعاف برسیم و هر ده ریال یک تومان بشود.
تومان، خود کلمه ای مغولی است که ریشه در اصطلاحاتی برای سربازان سپاه دارد و به معنای ده هزار است. احمد حاتمی یزد، کارشناس بانکی می گوید: «لشگرها را به ده هزار سرباز تقسیم می کردند و به فرمانده آن، امیرتومان می گفتند. یعنی این واژه از دوران مغول ها حدود سده هفتم، در ایران باب شده است. بد نبود حالا که به فکر تغییر واحد پولی افتاده اند، حداقل لغتی را استفاده می کردند که فارسی باشد.»
ریال نیز اولین بار در سال ۱۷۹۸ میلادی معروف شد که ۱۲۵۰ دینار یا یک هشتم تومان ارزش داشت. بعضی منابع می گویند ریال برای اولین بار در سال ۱۷۹۸ میلادی توسط فتحعلی شاه قاجار در ایران به کار گرفته شد اما رسمی شدن آن به دوران رضاشاه بر می گردد. با این وجود، هیچ وقت این واحد پولی در هیچ دوره ای نتوانست میان مردم محبوبیت پیدا کند و با وجود آن که روی اسکناس ها ریال نوشته می شد، مردم خود در محاوره های شان با حذف یک صفر و برای فهم ارزش واقعی پول، واحد را به تومان تبدیل و بیان می کردند.
چرا واحد پول باید تغییر می کرد؟
از ۹۸ سال پیش تاکنون که ریال واحد رسمی پول ایران شد، مردم اعتنایی به این عبارت رسمی نکردند تا جایی که قیمت یک بسته چیپس هم به سی هزار ریال رسید و یک دلار برابر با ۳۵ هزار ریال شد.
بر اساس سفرنامه جنکینسون، در زمان شاه طهماسب صفوی، در سده شانزده میلادی، هر شاهی با یک شیلینگ انگلیس برابر بود. هر پوند استرلینگ نیز برابر با ۲۰ شیلینگ است. بنابراین، یک تومان ایران برابر بود با ۱۰ پوند انگلیس، یعنی، ارزش پول ایران ده برابر پول انگلیس بود اما از شکوه روزگاران دور گذشته، بانک مرکزی در سال ۲۰۱۴، گزارشی منتشر کرد که از کاهش ۳۰ درصدی ارزش پول ایران خبر می داد و ایران در بین ۲۷ کشور جهان، پس از آرژانتین در جایگاه دومین کشور با بیشترین افت واحد پولی قرار گرفته بود.
همان زمان، حیدر مستخدمین حسینی، کارشناس پولی و بانکی گفته بود: «افت ارزش ریال از اواخر سال ۹۰ آغاز شد که نرخ برابری دلار را از ۱۰ هزار ریال به بالای ۳۵ هزار ریال رساند و پس از آن کمی تعدیل شد و به کمی بیش از ۳۴ هزار ریال رسیده است.» مستخدمین حسینی ادامه داد: «علت این کاهش ارزش به متغیرهای اقتصادی و ضعیف بودن ساختارها و بنیادهای اقتصادی کشور باز می گردد.»
یکی از این متغیرها وابستگی جدی و شدید به درآمدهای نفتی در بودجه است که طی سالیان اخیر در حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد در نوسان بود. موسی غنی نژاد، اقتصاددان نیز درباره افت ارزش واحد پول می گوید: «در فاصله سال های ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۰ شاخص کل بهای کالاها و خدمات مصرفی از حدود ۴۰ به ۱۰۰ افزایش یافت. یعنی ۲٫۵ برابر شد. معنای این تغییر این است که قدرت خرید ۱۰۰۰ تومان در سال ۱۳۹۰ برابر ۴۰۰ تومان سال ۱۳۸۴ بود. واقعیت این است که تورم موجب کاهش قدرت خرید و ارزش پول می شود.»
غنی نژاد البته درباره افت ارزش پول در دولت روحانی نیز می گوید: «به رغم کنترل تورم در سه سال گذشته، پول ملی در این مدت نزدیک به ۴۰ درصد ارزش خود را به صورت تورم انباشته از دست داده است. تثبیت نرخ ارز بدون در نظر گرفتن این واقعیت نتیجه ای جز فشار روی فنر کنترل ارزی و آماده کردن آن برای جهش آتی نخواهد داشت.»
کاهش ارزش پول همراه با بالا رفتن تورم لجام گسیخته، عاملی است که در تمام کشورهای دنیا باعث تغییر واحد پولی می شود که در ایران نیز هر دوی این عوامل در کنار هم وجود داشتند. البته عامل سومی نیز به استثنا از تمام جهان وجود داشت؛ مردم ایران هیچ وقت با «ریال» کنار نیامده بودند. بانک مرکزی و مقامات رسمی کشور گزارش های شان را با ریال اعلام می کردند. روی تمام اجناس قیمت ها به ریال نوشته می شد اما هرگز هیچ مشتری و فروشنده ای در صحبت های خود از این واژه استفاده نکرد.
از ۹۸ سال پیش تاکنون که ریال واحد رسمی پول ایران شد، مردم اعتنایی به این عبارت رسمی نکردند تا جایی که قیمت یک بسته چیپس هم به سی هزار ریال رسید و یک دلار، برابر با ۳۵ هزار ریال شد. این اعداد نجومی که روایت تلخی از افت ارزش پول ملی را در خود داشت، باعث شد حذف صفر از پول ملی به یکی از پربحث ترین تغییرات اقتصادی تبدیل شود و در نهایت هیات دولت با یک تیر دو نشان بزند؛ واحد پول را به تومان برگرداند و در نگاه عامه مردم، صفری حذف نکرده باشد. البته این اقدامات تنها در حد لایحه دولت است و برای اجرایی شدن باید به تصویب مجلس برسد.
در یکی از پیام های توییتری آمده بود: «فعلا که عقبگرد می رویم؛ یک بار با تریاک دولتی به چند دهه گذشته، یک بار هم با رسمی کردن تومان به عصر مغولان. حیف که فقط قیمت ها به گذشته بر نمی گردد.»
منبع: برترینها