لوئیس بونوئل؛ بازترین چشم قرن بیستم

برترین ها: لوئیس بونوئل یکی از بزرگترین سینماگران قرن بیستم بود که از اهمیت سینمای او نه تنها ذره‌ای کاسته نشده، بلکه به نظر می‌رسد که با گذشت ۳۴ سال از مرگ او، ایده‌ها و مضامین او حتی پررنگ‌تر و تازه‌تر شده است.

مضمون محوری سینمای بونوئل بی‌قراری و اضطراب است، و چنین به نظر می‌رسد که جهان کنونی بیش از هر زمان دیگری به دنیای بونوئل نزدیک شده است. در جهانی که هر دم در انتظار فاجعه‌ای ناگهانی یا سانحه‌ای مهیب به سر می‌برد، هیچ فیلمسازی صریح‌تر و عمیق‌تر از بونوئل از سرشت روزگار سخن نمی‌گوید.

لوئیس بونوئل؛ بازترین چشم قرن بیستم

در سینمای بونوئل سکون و آرامش تنها مرحله‌ای گذرا در سیر روایت است. تشویش و اضطراب بنمایه اصلی سینمای اوست که با تپشی پیوسته و نیرومند، تماشاگر را از یک بحران به بحرانی دیگر هدایت می‌کند.

طغیان در زندگی و هنر

بونوئل در خانواده‌ای مرفه و با اخلاقیات مسیحی بار آمد. در کودکی به مدرسه مربیان یسوعی رفت، با تربیت سخت‌گیرانه کاتولیکی بار آمد و با شعائر و آیین‌ها و مناسک و مراسم مسیحی بزرگ شد.

تربیت کاتولیکی به جای آنکه شخصیت بونوئل را با آموزش‌ها و تعصبات دینی قالب گیری کند، او را به سوی طغیان روحی سوق داد. او نسبت به تمام تحمیلات و تبلیغات ایمان دینی واکنشی خشم‌آگین بروز داد. رهایی از فشارهای فکری و اعتقادی تا پایان عمر گوهر اصلی هنر و اندیشه بونوئل باقی ماند. وسوسه‌ی درهم شکستن بنیادها و اندیشه‌های تعصب‌آمیز بر یکایک آثار او سایه انداخته است.

بونوئل تا واپسین دم زندگی، منتقدی سرسخت و سازش‌ناپذیر باقی ماند. حمله تند و تیز بونوئل سه بنیاد اصلی جامعه مدرن را هدف گرفته است: نظام اقتدارگرای مبتنی بر دیکتاتوری، ساختار ناعادلانه اجتماعی و نظام مسلط اخلاقی. از این سه رکن، حمله اصلی بونوئل متوجه کلیسای کاتولیک است، که بونوئل آن را خاستگاه تمام تعصبات و خرافات دنیای مدرن می‌داند.

کلیسا: دشمن دیرین

در تاریخ سینما به ندرت هنرمندی با این جسارت و چنین بی پروا به ارباب کلیسا تاخته است، که بونوئل در فیلم‌های عصر طلایی، فرشته فناکننده، ناسارین و به ویژه ویریدیانا چنین بیرحمانه مذهب کاتولیک را رسوا می‌کند. بونوئل در فیلم ویریدیانا دین را به مثابه یک اپیدمی مخوف، جرثومه تباهی و یک نیروی تباه کننده ارزیابی می‌کند که انسان را از سرشت طبیعی و نهاد انسانی او تهیی می‌کند و گوهر زندگی را خاکستر می‌سازد.

بونوئل شخصیتی چندگانه و نگرشی پردامنه و حتی گاه متناقض دارد که او را از ارزیابی‌های عام و قالبی دور می‌کند. آنارشیستی است که از آشوب و ناآرامی وحشت دارد! کمونیستی است که از نظام‌های کمونیستی بیزار است. نیهیلیستی است که به ارزش‌های اخلاقی و انسانی سخت پای بند است و به فرهنگ و مدنیت عشق می‌ورزد. آدم بی‌ایمانی است که عقیده دارد: «هرآنچه مسیحی نباشد، با من بیگانه است».

لوئیس بونوئل؛ بازترین چشم قرن بیستم 

او در مصاحبه‌ای گفته است: «دلم می‌خواهد فیلمی بسازم در مخالفت با سلیقه عموم. در مخالفت با همه ایدئولوژی‌ها. چنین تلاشی تا حدی در فیلم راه شیری وجود دارد. فیلم من باید ضد کمونیست‌ها، ضد سوسیالیست‌ها، ضد کاتولیک‌ها، ضد لیبرال‌ها و ضد فاشیست‌ها باشد. اما من از سیاست چیزی سرم نمی‌شود. سیاستی وجود ندارد که هیچ‌گرایی مرا منعکس کند.

بونوئل زندگی پرفراز و نشیبی داشت. در سی سالگی با ساختن دو فیلم سوررئالیستی به نام‌های سگ اندلسی و عصر طلایی به شهرت رسید. او تنها با دو فیلم توانسته بود شالوده یک سبک هنری مدرن را در تاریخ سینما پی ریزی کند. زندگی سینمایی او با نا آرامی در میهنش اسپانیا قطع شد. در جریان جنگ داخلی که فاشیست‌های طرفدار فرانکو به جمهوری مردمی اسپانیا اعلام جنگ دادند، او زندگی خود را وقف مبارزه سیاسی کرد و در کنار جمهوری خواهان چپ پیکار کرد.

در جریان جنگ داخلی اسپانیا و سپس جنگ جهانی دوم، نا آرامی‌های سیاسی پانزده سال بونوئل را از کار سینما دور کرد. سالها پس از فرار از میهنش و در تبعیدگاه تازه اش مکزیک بود که در نیمه دهه ۱۹۴۰ توانست بار دیگر به کار سینما برگردد.

سورئالیسم بونوئل

فیلم‌های بونوئل را مشکل بتوان در یکی از انواع، ژانرها یا جریان‌های متداول سینمایی رده‌بندی کرد. او بی‌گمان برجسته‌ترین نماینده مکتب سورئالیسم در سینماست. جانمایه هنر بونوئل شورش و طغیان علیه تمام قراردادها و سنتهاست. آیا هنرمندی مانند بونوئل، که همواره از هر سنت و قالبی گریخته و به هر مکتب و آیینی اعلام جنگ داده را می‌توان پیرو مکتبی خاص دانست؟

فولکر شلوندورف درباره مقام او چنین می‌گوید: «بونوئل یکی از بزرگترین چهره‌هاست که هرگز کهنه نمی‌شود. علتش آن است که او تنها یک فیلمساز نیست، بلکه یک چهره بزرگ هنر سوررئالیستی است. برای نمونه در موزه پرادو در کنار سالوادور دالی، به بونوئل هم فضایی اختصاص داده شده. بونوئل با لحن تازه و زبان جدل انگیزش همیشه زنده خواهد ماند. امروزه شاید بتوان پدرو المودوار را شاگرد او دانست.»

سینمای بحران

فیلم‌های بونوئل روایت‌هایی به ظاهر ساده و ملموس از موقعیت های ناآرام هستند، که همواره از بحرانی مبهم و ناآشنا تهدید می‌شوند. بونوئل راوی تیزبین و خونسرد آشوب و تشویش است. تماشاگر همواره آگاه است که در پس روایت های ساده و موذیانه ی او مفاهمی ژرف و تکان دهنده نهفته است.

اکتاویو پاز شاعر مکزیکی و برنده جایزه نوبل در ادبیات درباره بونوئل چنین می‌گوید: «بعضی از فیلم‌های لویس بونوئل با اینکه به هنر سینما تعلق دارند، اما بسیار فراتر می‌روند و ما را با عوالم روحی دیگری آشنا می‌کنند. به فیلم‌های او می‌توان هم به عنوان آثار سینمایی نگاه کرد، و هم به عنوان آثاری که به قلمروی وسیع تر تعلق دارند. چنین آثاری هم واقعیت بشری را آشکار می‌کنند و هم راه برون‌رفت از تنگنا را نشان می‌دهند. بونوئل تلاش می‌کند علیرغم موانعی که دنیای معاصر بر سر راهش قرار داده، هنر خود را بر دو رکن پایه‌ای استوار سازد: زیبایی و طغیان.»

لوئیس بونوئل؛ بازترین چشم قرن بیستم

سینمای بونوئل در زیر ظاهر ساده اش، بافت چندلایه و اضطراب انگیز دارد. اگر تماشاگر به این باطن رازآلود دست یابد، هرگز از جادوی آن رها نمی‌شود.

هارتموت لانگه نویسنده معاصر آلمانی بر تأثیر سینمای بونوئل بر زندگی ادبی خود چنین می‌گوید: «من از سینما خیلی زیاد آموخته ام، از سینماگرانی مانند فلینی، برگمان، اسکورسیزی و الیا کازان خیلی چیز یاد گرفتم، اما هیچ سینماگری به اندازه لوئیس بونوئل بر من تأثیر نگذاشته است. از فیلم “فرشته ی فناکننده” بگیرید تا فیلم جذابیت پنهان بورژوازی، تمام فیلم های او بر من کار من تأثیر داشته است. فکر می‌کنم بونوئل یکی از فیلسوفان بزرگ عالم سینماست. سینمای او ذره ای از اهمیت خود را از دست نداده و فکر می‌کنم که مثلا فیلم شبح آزادی او تمدن ما را به دقت تشریح می‌کند.»

زبان تصویر

تسلط بونوئل بر بیان سینمایی خیره کننده است. شیوه بیان او صاف و سرراست، ساده و صادقانه است. بونوئل از ترفندهای سینمایی نفرت داشت. تکنیک سینمایی او ساده و بی رنگ و لعاب است. بیان تصویری او بی نهایت شیوا، غنی و مؤثر است. هر تصویری می‌گوید که استادی مسلط پشت دوربین ایستاده است.

بافت تصاویر او در عین سادگی سخت فشرده و پربار است و راه را برای معانی گوناگون و چند پهلو باز می‌کند. درباره اهمیت تصویر و برتری آن بر کلام چنین توضیح می‌دهد: «از گفتارنویس‌ها خوشم نمی‌آید. در فیلم‌هایم «دیالوگ» به آن معنا وجود ندارد. اگر از یک گفتارنویس بخواهید که برای یک صحنه عشقی دیالوگ بنویسد، برایتان دو صفحه وراجی می‌نویسد که ناچارید بیشترش را دور بریزید.

بونوئل پیچیده ترین موقعیت‌ها را در روایت‌های ساده می‌گنجاند. دشوارترین مفاهیم را در تصاویری ساده و زیبا بیان می‌کند. تصویر سینمایی او گویا، فشرده و بدون حواشی و آرایه‌های بیانی ارائه می‌شود.

او درباره شیوه بیان خود می‌گوید: «در کارگردانی هم همین ایجاز را رعایت می‌کنم. برای نمونه در صحنه پایانی فیلم شبح آزادی افراد پلیس در باغ وحش به روی مردم تیراندازی می‌کنند. به جای اینکه اجسادی که به زمین می‌افتند را ببینیم، حیوانات وحشت‌زده را نشان می‌دهم که به دوربین نگاه می‌کنند. به خصوص آن شترمرغ در آخرین نمای فیلم خیلی جالب است. تصویر بسیار مؤثری است که خیلی دوستش دارم.»

آزادی هنرمند

بونوئل بیشتر شاهکارهای خود را در شرایطی اختناق زده ساخت. فشارهای سیاسی، محدودیت‌های مالی و موانع فنی، مانع تحقق بسیاری از پروژه‌های او بود، اما نمونه‌های متنوع هنر او نشان می‌دهد که محدودیت‌های رایج، نمی‌تواند هنر واقعی و اصیل را مخدوش کند.

لوئیس بونوئل؛ بازترین چشم قرن بیستم

نظر او درباره سانسور و فشارهای سیاسی جالب است: «لزومی به تأکید ندارد که من با سانسور و هرگونه محدودیتی برای آزادی بیان مخالف هستم. اما در خودم به نکته عجیبی برخورد کرده‌ام: اگر تهیه‌کننده دست مرا کاملاً باز بگذارد تا آزادانه عمل کنم، ناگهان احساس می‌کنم خالی شده‌ام.

من به دیوارهایی نیاز دارم تا آنها را درهم بشکنم، به دشواری‌هایی احتیاج دارم تا بر آنها غلبه کنم. مبارزه با ممنوعیت‌ها بسیار هیجان‌انگیز است. چنین موقعیت‌هایی مرا وامی‌دارد که راه‌حل‌هایی بیابم تا برخی مسائل را به نحوی نامتعارف و غیرمستقیم بیان کنم. بگذارید باز هم تکرار کنم که به شدت با سانسور مخالف هستم و هیچ محدودیتی را برای آزادی بیان قبول ندارم.»

انسان، یگانه مرجع آفرینش

اما هنر بونوئل بیش و پیش از هر چیز انسانی است. سینمای او پیک مهربانی و عطوفت و برادری است. او به تماشاگر آثارش می‌گوید: نگاه کن برادر! این زندگی را به تو داده اند، قدر آن را بدان و اجازه نده تو را فریب دهند. کسانی که بر زندگی جسمی و روحی تو تسلط دارند، تو را به وعده ی سعادت ابدی در بهشتی موهوم گول می‌زنند. اما تو بیش از یک بار زندگی نمی‌کنی. پس فریب نخور، دیده باز کن و از همین فرصت گذرای گرانبها بهره ببر!

اکتاویو پاز دنیای بونوئل را به خوبی توضیح می‌دهد: «انتقاد بونوئل همه چیز را در بر می‌گیرد اما یک مرز می‌شناسد: انسان. جانمایه هنر بونوئل گناه است، اما گناه را نه آدمیان، بلکه خدایان مرتکب شده اند. این اندیشه در تمام فیلم‌های او حضور دارد. سراسر هنر بونوئل یکسره نقدی است بر توهم خدا. توهمی که مانع از آن میشود تا انسان را همانگونه که هست ببینیم. سؤالی که اینک مطرح می‌شود، این است: در این دنیای بی‌خدا، انسان واقعاً چیست و کلماتی مانند عشق و برادری چه مفهومی دارند؟»

بونوئل در روز ۲۹ آوریل ۱۹۸۳ چشم از جهان فرو بست.


منبع: برترینها

کوکوهای خوشمزه مخصوص عصرهای تابستان (۴)

برترین ها: نیمه اول سال که روزها طولانی می‌شوند، هنگام عصر آدم گرسنه می‌شود و دوست دارد غذای ساده‌ای میل کند. از دستور پخت‌های زیر می‌توانید برای این وعده استفاده کنید و در کنار خانواده از طعم آنها لذت ببرید.

کوکوی مرغ

مواد لازم

•    ۱ عدد سینه مرغ پخته شده

•    ۱ قاشق مرباخوری آب لیموترش

•    ۴ عدد تخم مرغ

•    ۱ قاشق غذاخوری آرد گندم

•    ۲ قاشق غذاخوری ماست چکیده

•    ۱ قاشق غذاخوری سس گوجه فرنگی

•    ۲ قاشق غذاخوری گردو خرد شده

•    ۱ قاشق غذاخوری زرشک پلوئی

•    روغن مایع

•    ۱ قاشق چایخوری زعفران دم کرده

•    نمک و فلفل

کوکوهای خوشمزه مخصوص عصرهای تابستان (4)
طرز تهیه

۱٫    ابتدا مرغ را به اندازه ۲ بند انگشت خرد کنید. زرشک را بشویید و با آرد مخلوط کنید. آن ها را در ظرف بریزید و به آن گردو، ماست، سس گوجه فرنگی، زعفران، آب لیمو، نمک و فلفل را اضافه کنید.

۲٫    سپس تخم مرغ را به بقیه مواد اضافه کنید. تابه را روی حرارت قرار دهید و روغن را به آن اضافه کنید. پس از داغ شدن روغن، مایه کوکو را در تابه بریزید تا کوکو پخته شود. وقتی یک طرف آن پخته شد طرف دیگر را بر گردانید و بدون آن که در ظرف را ببندید آن را بپزید.


کوکوی تره

مواد لازم

•    یک کیلوگرم تره

•    چند حبه سیر رنده شده

•    ۵ تا ۶ عدد تخم مرغ

•    یک استکان گردوی خرد شده

•    ۶ عدد گردوی درسته

•    ۵۰ گرم زرشک

•    روغن

•    نمک و فلفل

کوکوهای خوشمزه مخصوص عصرهای تابستان (4)
طرز تهیه

۱٫    ابتدا تره را چند بار بشویید و بعد از اینکه آب آن کاملا خشک شد آن را ریز و نگینی خرد کنید. سیر که بهتر است تازه باشد، تخم مرغ ها، نمک و فلفل را کاملا با آن مخلوط کنید و خوب هم بزنید.

۲٫    روغن را درون تابه داغ کنید و نیمی از مواد را در تابه بریزید سپس در آن را بگذارید تا کمی خودش را بگیرد. بعد گردوی خرد شده و زرشک را روی سطح کوکو پخش کنید و بقیه مواد کوکو را روی آن بریزید. سپس گردوهای درسته را روی سطح کوکو بگذارید و کمی فشار دهید. بعد در آن را بگذارید تا خودش را بگیرد و کاملاً بپزد.


کوکوی گردو

مواد لازم

•    ۲۰۰ گرم گردوی آسیاب شده

•    ۴ عدد تخم مرغ

•    ۱ عدد پیاز درشت

•    ۲ قاشق غذاخوری رب انار

•    ۱ قاشق غذاخوری کنجد خام

•    ۱ قاشق چایخوری زعفران دم کرده

•    نمک و فلفل

•    روغن

•    جعفری، گوجه فرنگی و تربچه (برای تزئین)

کوکوهای خوشمزه مخصوص عصرهای تابستان (4)
طرز تهیه

۱٫    در یک کاسه، گردوی آسیاب شده، پیاز رنده شده، تخم مرغ ها، نمک، فلفل و زعفران دم کرده و کنجد آسیاب شده را همراه با رب انار مخلوط با هم مخلوط کنید و خوب هم بزنید تا مایه کوکوی درست شود.

۲٫    روغن را در تابه داغ و مواد کوکو را مانند کوکوهای دیگر داخل روغن با شعله ملایم سرخ کنید.

۳٫    پس از پخت، کوکو آن را با جعفری، گوجه فرنگی و تربچه تزئین کنید.


کوکوی گوشت

مواد لازم

•    دو عدد تخم مرغ

•    ۱۰۰ گرم گوشت چرخ کرده

•    ۲ عدد متوسط پیاز

•    نصف پیمانه سبزی کوکو

•    نمک و فلفل و زردچوبه

•    دارچین و زعفران

کوکوهای خوشمزه مخصوص عصرهای تابستان (4)
طرز تهیه

۱٫    ابتدا پیاز را خلال و با مقدار کمی روغن سرخ کنید. سپس کمی زردچوبه اضافه کنید. گوشت چرخ کرده را با مقداری پیاز رنده شده کاملا مخلوط و سپس آن را به پیاز سرخ کرده اضافه کنید و تفت دهید تا آب گوشت کاملا کشیده شود .

۲٫    تخم‌مرغ‌ها را در ظرفی شکسته، خوب هم بزنید. سبزی کوکو ، مایه گوشتی، نمک و فلفل، دارچین و زعفران را به آن بیفزایید و این مواد را خوب مخلوط کنید.

۳٫    در آخرین مرحله در یک تابه مناسب مقدار کافی روغن بریزید و با پشت قاشق کوکو را صاف کنید و مانند کوکوی سبزی آن را طبخ کنید.


کوکوی قارچ

مواد لازم

•    ۲۰۰ گرم قارچ

•    ۶ عدد تخم مرغ

•    ۲ قاشق غذاخوری جعفری ساطوری شده

•    ۲ قاشق غذاخوری کره

•    روغن

•    نمک و فلفل سیاه

کوکوهای خوشمزه مخصوص عصرهای تابستان (4)
طرز تهیه

۱٫    ابتدا قارچ ها را خوب بشویید و به همراه نصف کره و یک قاشق آبلیمو به مدت ۵ دقیقه روی حرارت کم اجاق تفت دهید. سپس جعفری خرد شده، نمک و فلفل را به آن بیفزایید.

۲٫    در کاسه ای دیگر تخم مرغ ها را بشکنید و هم بزنید.

۳٫    روغن و کره را در تابه گرم کنید. مایه کوکو را درون آن بریزید و به محض سرخ شدن یک طرف کوکو، بلافاصله آن را برمی گردانیم تا طرف دیگر آن نیز سرخ شود.


منبع: برترینها

آیا نوشیدنی ها به تنهایی باعث کاهش وزن می شود؟

یک متخصص تغذیه با رد هر گونه تبلیغات با عنوان چربی‌سوزی با مصرف نوشیدنی‌ها اظهار داشت: این مساله از لحاظ علمی واقعیت ندارد و یک تصور اشتباه است و هیچ‌ نوشیدنی از لحاظ علمی تاثیری در چربی سوزی و لاغری ندارد.

به گزارش سلامت نیوز، دکتر کوروش جعفریان در گفتگو با سلامت آنلاین گفت: مصرف برخی نوشیدنی‌ها که برای سوزاندن چربی به آن سفارش می‌شود، مانند آب کرفس،آب هویج، نوشیدن چای سبز و دیگر موارد که خود تقریبا کالری زیادی هم ندارند، در بسیاری از مواقع جایگزین دیگر نوشیدنی‌های کالری‌زا می‌شوند.

وی تصریح کرد: افرادی که تصمیم به کاهش وزن و سوزاندن چربی می‌گیرند با تفکری که نسبت به این مسئله دارند اقدام به خوردن این نوع نوشیدنی‌ها می‌کنند و در کنار آن از خوردن خیلی از مواد غذایی نیز پرهیز می‌کنند، به همین دلیل پس از مدتی حتی ابراز می‌کنند که لاغر هم شده‌اند، اما دلیل آن مصرف نوشیدنی نیست.

به گفته این متخصص تغذیه در حقیقت فرد ممکن است با خوردن و یا نوشیدن برخی موادغذایی دچار بی‌اشتهایی شده و کمتر غذا مصرف کند، بنابراین تصور می‌کند به دلیل مصرف ماده‌غذایی خاصی دچار کاهش وزن شده است.

عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران با بیان این‌که تنها با مصرف مواد غذایی و نوشیدنی‌ها چربی و کالری نمی‌سوزد، افزود: این‌که فرد میزان غذای خود را کاهش نداده باشد و به همان میزان غذا مصرف کند، تقریبا غیر ممکن است که کاهش وزنی صورت گیرد، حتی اگر چربی سوزی هم با مصرف برخی نوشیدنی‌ها اتفاق بیفتد، این میزان به قدری ناچیز است که موجب لاغری نخواهد شد.


منبع: دکتر سلام

کند شدن پیشرفت ام اس با تمرین های مقاومتی

بیماری ام اس به دلیل اختلال در سیستم عصبی بدن رخ می دهد و باعث می شود در مغز و نخاع لکه های سفیدی به وجود بیاید و حرکت افراد را با مشکل رو به رو می کند. ام اس معمولا علائم مختلفی دارد که  هرکدام باعث بروز مشکلاتی در بدن می شوند. برای درمان این بیماری روش های مختلفی توصیه می شود که یکی از آن ها تمرین های مقاومتی است.

 متخصصان مغز و اعصاب در یک بررسی جدید دریافتند که نه تنها قدرت حرکتی بیماران مبتلا به ام اس با ورزش کردن تقویت می‌شود بلکه انجام تمرین‌های مقاومتی به کند شدن پیشرفت بیماری ام اس نیز کمک می‌کند.

در این بررسی متخصصان دریافتند انجام تمرین‌های مقاومتی دو بار در هفته و برای مدت شش ماه میزان تحلیل رفتن مغز را در بیماران مبتلا به ،RRMS شایع‌ترین نوع ام اس کاهش می‌دهد.

همچنین در برخی از بیماران، تمرین‌های مقاومتی با افزایش حجم بخش‌های مشخصی از مغز همراه است.

پزشکان دانمارکی اظهار داشتند: فعالیت جسمی علاوه بر آنکه علائم بیماری را تسکین می‌دهد می‌تواند سیستم عصبی را در برابر ام اس حفظ کند.

ام اس بیماری است که بر اثر آن سیستم ایمنی به اشتباه به پوشش حفاظتی رشته‌های عصبی در سیستم عصب مرکزی حمله می‌کند. در نتیجه رشته‌های عصبی آسیب دیده یا تخریب می‌شوند. این وضعیت موجب اختلال در هشداردهی عصبی بین مغز و نخاع شده و با علائمی همچون ضعف عضلانی، از دست دادن تعادل و مشکل در راه رفتن ظاهر می‌شود.


منبع: دکتر سلام

۱۰ کشته و زخمی در حمله انتحاری به کاروان ناتو در کابل

این حمله تنها دو روز پس از انفجار خونینی در مسجد هرات روی داد که طی آن دست کم ۳۰ نفر کشته شدند.

سه غیرنظامی و یک سرباز ناتو در اثر یک حمله انتحاری جدید به کاروان خودروهای نظامی این ائتلاف در نزدیکی شهر کابل، پایتخت افغانستان، کشته و پنج سرباز دیگر ناتو و یک مترجم نیز زخمی شدند.

به گزارش ایسنا، به نقل از شبکه بی.بی.سی، گفته مقام‌های افغانستان، این حمله انتحاری در منطقه قره باغ واقع در ۵۰ کیلومتری شمال کابل روی داده است.

این حمله تنها دو روز پس از انفجار خونینی در مسجد هرات روی داد که طی آن دست کم ۳۰ نفر کشته شدند.

روز دوشنبه گذشته هم یک عامل انتحاری دو نفر را در نزدیکی سفارت عراق در کابل کشت.

مقر فرماندهی ناتو در افغانستان با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد، حمله زمانی روی داد که نیروهای مشترک ناتو و ارتش افغانستان مشغول گشت‌زنی بودند.

در این بیانیه وضع جسمانی مجروحان تحت کنترل گزارش شده و آمده آنها در بیمارستان نظامی آمریکا واقع در پایگاه هوایی بگرام بستری شده‌اند.

تحلیلگران اوضاع افغانستان می‌گویند، قدرت گرفتن دوباره طالبان و گروه شبه نظامی که در قره‌باغ فعال بوده و خود را به داعش نزدیک می‌داند، منبع اصلی نگرانی نیروهای ناتو در پایگاه بگرام است.

بنابر گزارش سازمان ملل متحد، افغانستان در شش ماه نخست سال جاری میلادی شاهد کشته شدن ۱۶۶۲ نفر در جریان انفجارها و حملات شبه نظامیان بوده که کابل به تنهایی ۲۰ درصد از این کشتارها را شاهد بوده است.

همزمان دولت دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا مشغول بررسی اعزام نیروی بیشتر به این کشور است تا در کنترل اوضاع به ارتش و پلیس افغانستان کمک کند.


منبع: عصرایران

ترافیک سنگین در چالوس و هراز

رئیس مرکز اطلاعات و کنترل ترافیک پلیس راهور آخرین وضعیت ترافیکی و جوی راه‌های کشور را تشریح کرد.

به گزارش ایسنا، سرهنگ نادر رحمانی  در مورد آخرین وضعیت راه‌های کشور اظهار کرد: در حال حاضر ترافیک در محور کرج-چالوس، از ابتدای مسیر تا کلیومتر ۵ سنگین است. همچنین در محور هراز از گردنک تا شنگل‌ده ترافیک سنگین را شاهد هستیم.

رئیس مرکز اطلاعات و کنترل ترافیک پلیس راهور در مورد مداخلات جوی در محورهای کشور عنوان کرد: در محور اردبیل-آستارا شاهد مه‌گرفتگی هستیم و در محورهای دیگر مشکل خاصی وجود ندارد.


منبع: عصرایران

نیمار به پاری سن ژرمن پیوست

مهاجم برزیلی بالاخره توانست با باشگاه پاری سن ژرمن قرار داد امضا کند.

به گزارش ایسنا و به نقل از آس، باشگاه پاری سن ژرمن اعلام کرد نیمار بازیکن جدید این تیم است. قرارداد مهاجم برزیلی پنج ساله است و او تا سال ۲۰۲۲ در تیم فرانسوی بازی خواهد کرد.

نیمار با قراردادی به ارزش ۲۲۲ میلیون یورو به تیم پاریسی پیوست و سالیانه ۳۰ میلیون یورو دریافت خواهد کرد.

بازیکن برزیلی با شماره ۱۰ برای پاری سن ژرمن بازی خواهد کرد


منبع: عصرایران

ساخت سیستم اتوماسیون هوشمند در کشور

این پروژه می‌تواند بخش قابل توجهی از نیاز داخلی به تجهیزات همچون سیستم‌های اتوماسیون صنعتی، اداری و خانگی را در بخش بازار داخل و خارج از کشور پوشش ‌دهد و با توان بالایی در کنار رقبای خارجی قرار گیرد.

یک شرکت فعال در زمینه فناوری اطلاعات با حمایت صندوق حمایت از تحقیقات و توسعه صنایع الکترونیک(صحا) سیستم اتوماسیون هوشمند تحت عنوان “اترنت”(Eternet) را طراحی کرد.

به گزارش ایسنا، مهندس علی طاهری، مدیرعامل این شرکت،‌ ضمن اعلام این خبر گفت: Eternet که نام آن برگرفته از “Eternity Network”(شبکه پایدار) است، مجموعه‌ای از سیستم‌های سخت‌افزاری، نرم‌افزاری و دستگاه‌های الکترونیکی و کامپیوتری است که از طریق ارتباطات شبکه‌ای و تکنولوژی “ابری”(Cloud) با یکدیگر در ارتباط هستند تا خدمات و سرویس‌های متنوعی را به کاربران ارائه کنند.

مهندس طاهری تصریح کرد: این پروژه می‌تواند بخش قابل توجهی از نیاز داخلی به تجهیزات همچون سیستم‌های اتوماسیون صنعتی، اداری و خانگی را در بخش بازار داخل و خارج از کشور پوشش ‌دهد و با توان بالایی در کنار رقبای خارجی قرار گیرد. 

وی با اشاره به کارکرد این سیستم گفت: با استفاده از این تجهیزات می‌توان ساختمان‌های اداری و خانگی را با توجه به نیاز و کاربری، کنترل و مدیریت کرد تا میزان استفاده از منابع به حداقل رسیده و همچنین از امکاناتی مانند کنترل و نظارت تردد، سیستم امنیتی، ارتباطات(صدا و تصویر)، تهویه، روشنایی هوشمند و دیگر امکانات سیستم مدیریت(BMS) ساختمان بهره‌مند شد.

وی خاطرنشان کرد:‌ بسته اتوماسیون از سیستم عامل مدیریتی شبکه اتوماسیون،‌ کامپیوتر مرکزی جهت نصب سیستم عامل شبکه اتوماسیون،‌ کنترلر مرکزی ماژول‌ها که از کامپیوتر مرکزی سرویس می‌گیرد،‌ ماژول‌های مختلف الکترونیکی که شامل سنسورها و فعال سازها هستند،‌ پنل کنترلی و نظارتی چند منظوره، با سنسور اثر انگشت و دوربین و کامپیوتر شخصی، کنسول بازی، مرکز سرگرمی و رسانه دیجیتال تشکیل شده است.

مهندس طاهری گفت: در حال حاضر Eternet جهت ارائه ابزار، خدمات و سرویس‌ها در چهار بخش مجموعه کامپیوتر شخصی و ابزارهای جانبی آن(Eternet Computer)، مجموعه ساختمان هوشمند و اجزای آن (Eternet Building)، مجموعه خودروی هوشمند(Eternet Vehicle) و مجموعه سرویس‌های ارتباطی، خدماتی و اجتماعی (Eternet Service) طراحی شده است.

مدیرعامل شرکت طراح این سیستم اتوماسیون در خصوص بازار مصرف این سیستم نیز اظهار کرد: سیستم اتوماسیون می‌تواند به صورت گسترده‌ای در طرح‌های صنعتی به خصوص در بخش کشاورزی، دامداری و درمان مورد استفاده قرار گیرد.

وی با بیان این که بازار داخل پتانسیل بسیار زیادی در رابطه با محصولات اتوماسیون دارد، ادامه داد: به عنوان مثال یکی از کاربردهای این مجموعه از محصولات، مجهز کردن BTS های اپراتورهای موبایل به تجهیزات مانیتورینگ و کنترل است. 

مهندس طاهری با اشاره به این که بیش از ۱۰۰ هزار BTS در کشور وجود دارد که تنها به سنسور حرارت و باز شدن در مجهز است، گفت: با تجهیز هر BTS به بسته تجهیزات اتوماسیون، با قیمتی معادل ۴۰ تا ۶۰ میلیون ریال، می‌توان در کاهش تلفات و افزایش راندمان و ایجاد امکان مانیتور و کنترل محیط آنها گام مؤثری برداشت. 

وی یکی دیگر از بازارهای بالقوه داخل کشور را تمام ساختمان‌های مسکونی و اداری عنوان کرد و گفت: طبق آمار بیش از ۴۰ میلیون واحد مسکونی در کشور وجود دارد که رقم قابل توجهی برای بازار اتوماسیون خانگی به شمار می‌رود. همچنین تمام ساختمان‌های اداری خصوصی و دولتی نیز می‌توانند از این محصولات بهره‌مند شوند.

مدیرعامل این شرکت خاطرنشان کرد: در بخش اتوماسیون‌های خانگی، اداری و نیمه صنعتی سالیانه بازاری معادل ۳۰ میلیارد دلار در اختیار تولیدکنندگان قرار دارد که تا سال ۲۰۱۸ به رقم ۴۸ میلیارد دلار خواهد رسید.

وی با اشاره به میزان فروش کمتر از ۴۰۰ میلیارد ریالی محصولات ABB ،KNX و S-BUS G4 در ایران، عامل پایین بودن میزان فروش تجهیزات خانه هوشمند و اتوماسیون در داخل کشور را قیمت بالای تجهیزات و نبود Platform منعطف جهت نصب و کاربری در تمام محیط‌ها دانست.

مهندس طاهری با اشاره به قیمت مناسب و انعطاف‌پذیری محصولات سیستم Eternet، ادامه داد: تجهیزات این سیستم می‌تواند بخش قابل توجهی از بازار داخلی را به خود اختصاص دهد و با توجه به قیمت‌گذاری بسته محصولات معادل ۱۰۰ میلیون ریال برای هر واحد مسکونی فروشی معادل ۱۰۰ میلیارد ریال را در ۲ سال آینده می‌توان انتظار داشت.

وی گفت: بر اساس گزارش تحقیقات جدیدی که موسسه “مارکتس اند مارکتس” منتشر کرده، ارزش بازار ابزارهای کنترلی و اتوماسیون خانگی، شامل کنترل روشنایی، امنیتی، دسترسی، سیستم‌های تهویه، وسایل تفریحی و محیط خارجی، پروتکل‌های ارتباطاتی، توزیع داده‌ها و استانداردها، در سال ۲۰۱۲، به میزان ۱۹،۱۵ میلیارد دلار بوده و انتظار می‌رود که با رشد مرکب سالیانه‌ای برابر با ۱۷ درصد، در سال‌های ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۸ به میزان ۴۸،۰۲ میلیارد دلار برسد.

بر اساس اعلام روابط عمومی صحا، وی گفت: سیستم اتوماسیون بازار اصلی و هدف خود را کشورهای آسیایی، اروپایی و خاورمیانه قرار داده و با توجه به نیازها و کمبودهای این حوزه، مخصوصاً تجهیزات و سیستم‌های چند کاربره اتوماسیون، مناسب فضاهای ذکر شده است.


منبع: عصرایران

وزنه زدن بیشتر از ورزش‌ هوازی به کاهش وزن زنان کمک می‌کند

وزنه زدن در بین زنان اخیرا محبوب شده است اما هنوز هم بسیاری تصور می‌کنند که با این کار اندام آن‌ها مردانه می‌شود و زیبا نخواهد بود. با این وجود وزنه زدن برای زنان فواید زیادی دارد و به کاهش وزن آن‌ها کمک می‌کند.

به گزارش ایسنا و به نقل از سایت  MNT، فواید وزنه زدن برای زنان عبارتند از:

۱- وزنه زدن به کاهش وزن کمک می‌کند

وزنه زدن به کالری سوزی و کاهش چربی‌های بدن کمک می‌کند. وزنه زدن باعث عضله سازی می‌شود. این عضله سازی سوخت و ساز را افزایش می‌دهد و انرژی مصرف می‌کند. هرچقدر عضلات بدن بیشتر باشد سوخت و ساز بدن بیشتر می‌شود.

۲- وزنه زدن موثرتر از ورزش هوازی است

بسیاری تصور می‌کنند که برای کاهش وزن باید حتما ورزش هوازی انجام دهند با این حال وزنه زدن بیشتر از ورزش هوازی به کاهش چربی‌ها کمک می‌کند.

۳- وزنه زدن باعث مردانه شدن اندام نمی‌شود

بیشتر زنان تصور می‌کنند وزنه زدن باعث مردانه شدن و زمخت شدن اندام آن‌ها می‌شود. اگر وزنه زدن با رژیم غذایی خاص مصرف مکمل‌ها همراه باشد باعث مردانه شدن بدن می‌شود اما در حالت عادی این اتفاق نمی‌افتد.

بدن زنان با مردان متفاوت است و نمی‌تواند عضلات بسیار بزرگی تولید کند، میزان تستسترون در بدن مردان ۷ یا ۸ برابر بیشتر از زنان است که باعث حجیم شدن عضلات می‌شود.

۴- وزنه زدن تاثیر مثبت بر تراکم استخوان‌ها می‌گذارد

هنگامی که استخوان‌ها تحت فشار قرار می‌گیرند قوی‌تر می‌شوند و تراکم آن‌ها افزایش می‌یابد.

۵- وزنه‌زدن باعث افزایش قدرت و اعتماد به نفس می‌شود

هر بار که وزنه می‌زنید بدن قدرتمندتر می‌شود و بار بعد می‌توانید وزنه سنگین‌تری را بلند کنید. با این حال احساس شما نسبت به بدن خودتان بهتر می‌شود و اعتماد به نفس شما افزایش می‌یابد.

۶- وزنه زدن شما را ورزشکارتر می‌کند

همه دوست دارند بدنی شبیه ورزشکاران داشته باشند. وزنه زدن و انجام فعالیت‌های استقامتی، قدرت سرعت و چابکی شما را نیز افزایش می‌دهد.


منبع: عصرایران

۶ فایده دویدن با سرعت کم

افراد زیادی تصور می‌کنند که دویدن حتما باید با سرعت زیاد انجام شود تا تاثیرگذار باشد. با این حال دویدن چه با سرعت کم و چه سرعت زیاد فواید زیادی دارد.

به‌ گزارش ‌ایسنا ‌و ‌به نقل از USNEWS ، دویدن با سرعت کم فواید زیر را به همراه دارد:

۱٫ احتمال آسیب‌دیدگی‌ کمتر می‌شود

یکی از دلایلی که مردم دویدن را کنار می‌گذارند آسیب‌دیدگی‌ زیاد در این ورزش است. دویدن با سرعت زیاد به بدن فشار زیادی وارد می‌کند و ممکن است باعث آسیب‌دیدگی‌ تاندون‌ها ، رباط‌ها و استخوان‌ها شود و در مدت زمان زیاد احتمال دارد که این آسیب‌دیدگی‌ها باقی بماند.  اگر به تازگی شروع به ورزش کرده‌اید می توانید با سرعت کم بدوید تا احتمال آسیب‌دیدگی‌ را کمتر کنید.

۲٫ بدن به دویدن عادت می‌کند

اگر برای مدتی ندویده‌اید، دویدن آرام بهترین راه برای آماده کردن بدن است. این کار تاندون‌ها، رباط‌ها، مفاصل و عضلات را به تدریج قوی می‌کند تا آنها بتوانند فشار دویدن با سرعت زیاد را بعد از مدتی تحمل کنند.

۳٫ تاثیرات مثبت ذهنی

چه با سرعت زیاد و چه سرعت کم بدوید، تاثیرات ذهنی را شاهد خواهید بود. دویدن باعث کاهش استرس، افزایش اعتماد به نفس و بالا رفتن توانایی‌های ذهنی می‌شود. دویدن از ابتلا به آلزایمر جلوگیری می‌کند.

۴٫ افزایش سلامت قلبی – عروقی

تحقیقات نشان داده است که سرعت دویدن تاثیری در فایده آن برای قلب و عروق ندارد. اگر با سرعت کم بدوید باز هم فشار خون شما کاهش پیدا می‌کند و شاهد فواید دویدن بر روی سلامت قلب خواهید بود.

۵٫ می توانید در هر مکانی ورزش کنید

یکی از نکات مثبت دویدن این است که می‌توانیم این ورزش را هر کجایی انجام دهیم و نیاز به باشگاه ندارید. دویدن ورزشی است که امکانات زیادی را لازم ندارد.

۶٫ جایگزینی برای تفریح

دویدن آرام می‌تواند جایگزینی برای تفریح باشد. می توانید به هنگام دویدن با دوستان خود صحبت کنید.


منبع: عصرایران

رییس‌جمهور زیمبابوه وارد تهران شد

رییس جمهور زیمبابوه دقایقی پیش وارد تهران شد.

.به گزارش ایسنا ، “رابرت موگابه” جهت شرکت در مراسم تحلیف دوازدهمین رییس جمهور  ایران وارد فرودگاه مهرآباد شد .

این مقام زیمباوه ای در فرودگاه مهرآباد مورد استقبال  علی ربیعی وزیر تعاون ، کار و رفاه اجتماعی قرار گرفت .

مراسم تحلیف رییس جمهور فردا بعد از ظهر در صحن مجلس شورای اسلامی  برگزار می شود .


منبع: عصرایران

مقامات کدام کشورها تاکنون برای تحلیف روحانی وارد تهران شده اند؟ (+عکس)

 لیست مقامات و هیئت‌های اعزامی کشورهای مختلف جهان که تاکنون برای حضور در مراسم تحلیف حسن روحانی وارد تهران شده‌اند:

هیات دیپلماتیک کره شمالی متشکل از رئیس کل پرزیدیوم مجمع عالی خلق این کشور و جمعی از شخصیت‌های سیاسی کره‌شمالی

هیئت‌های سیاسی کشورهای اوگاندا و گویان

رئیس مجلس ملی جمهوری تانزانیا

نخست وزیر پادشاهی سوازیلند

رئیس مجلس ماداگاسکار

وزیر امور خارجه و روابط بین الملل پادشاهی لسوتو

وزیر اصلاحات ارضی جمهوری نامیبیا

آلبرتو اورتگا نماینده ویژه پاپ

نماینده جمهوری لیتوانی

دبیرکل دبیرخانه کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل متحد «آنکتاد»

معاون رئیس مجلس گینه

وزیر کار و امور بازنشستگی کرواسی

نماینده ویژه رییس جمهور سورینام

معاونان رییس مجلس و وزیر خارجه مجارستان

شیخ نعیم قاسم معاون دبیرکل حزب‌الله لبنان و رمضان عبدالله دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین

معاون رییس جمهور ایرلند

معاون رییس مجلس کشور نیجر

رئیس مجلس مالزی

نمایندگان کشورهای پرتغال و سیرالئون

رئیس گروه دوستی انگلیس

رییس جمهور زیمبابوه


منبع: عصرایران

چگونه از احساس پشیمانی جلوگیری کنیم

هم شما و هم همسرتان عاشق سگ های خانگی هستید. بنابراین تصمیم می گیرید یکی از آن سگ های بامزه کوچولو را بخرید و نگهداری کنید. در ابتدا سرگرم بازیگوشی های او می شوید. اما بعد از چند روز اشتیاق شما نسبت به او کم تر می شود. چون بهترین کفش تان را گاز گرفته یا روی کف پوش خانه خط انداخته یا روی مبل ادرار کرده است. بعد از این اتفاق های ناخوشایند از کاری که کرده اید پشیمان می شوید.

احساس پشیمانی امری بسیار عادی و رایج است.

وقتی خودتان را برای یک پیامد بد سرزنش می کنید و یا به خاطر نتیجه یک انتخاب نادرست غصه می خورید یعنی پشیمان شده اید. پشیمانی چندین شکل دارد: حس باخت بعد از شکست یک رابطه، حس ناامیدی بعد از شکست در بدست آوردن یک فرصت شغلی، و حس غم و اندوه شدید بعد از ندیدن پدر و مادر در واپسین روزهای زندگی.

تحقیقات نشان داده است که ۹۰ درصد ما درباره مسئله ای در زندگی مان دچار احساس پشیمانی شده ایم. رایج ترین پشیمانی مربوط به مسائل عاشقانه و به دنبال آن خانواده، آموزش، شغل و ماسئل مالی است.

پشیمانی علاوه بر این که به ما نشان می دهد کجای راه را اشتباه رفته ایم، باعث می شود همیشه دودل و مردد باشیم و از تصمیم گیری بترسیم.

 چگونه از احساس پشیمانی جلوگیری کنیم
آیا پشیمانی به ما آسیب می رساند؟

پاسخ این سوال را می توان با یک کلمه داد: بله.

به لحظه ای فکر کنید که تصمیم بزرگی در زندگی گرفته اید اما بعدا پشیمان شده اید. شاید این تصمیم گیری مربوط به مسیر شغلی باشد که انتخاب کرده اید یا این که به رویایی کودکی تان که هنرمند شدن یا موسیقی دان شدن بود هرگز نرسیدید. این نوع پشیمانی سلامت ذهن را برای باقی عمر به خطر می اندازد. حتی ممکن است به خاطر فرصت های از دست رفته و شکست در توسعه استعدادهای درونی افسرده شوید. تمام این ها بستگی به نوع تصمیم گیری مان دارد. تصمیم گیری قلب تمام چیزهایی است که انجام می دهیم.

اگر همیشه همیشه تصمیم های درستی بگیریم زندگی شاد و موفقی خواهیم داشت. اما اگر تصمیم های نادرست بگیریم یک زندگی افسرده و بدون پاداش خواهیم داشت. پس درست است که پشیمانی به ما آسیب می رساند اما در واقع نباید چنین باشد.

برای جلوگیری از پشیمانی این گام ها را بردارید

اگر کاری از دست تان بر نمی آید آن را رها کنید

برنده شدن شامل باخت های زیادی است. این باخت ها شامل شکست شغلی، ورشکستگی، و یا حتی رسوایی می شود. علت هر چه باشد کارآفرینان موفق می دانند که چگونه شکست ها را رها کرده و به سوی پیروزی حرکت کنند. اگر آن ها وقت و انرژی خود را صرف ابراز پشیمانی می کردند روحیه کارآفرینی شان را از دست می دادند. برای شما هم همینطور است. اگر به خاطر تصمیمی که ماه ها یا سال ها پیش گرفته اید پشیمان هستید اما نمی توانید کاری انجام دهید آن را رها کنید.

خودتان را بیش از حد سرزنش نکنید

باور همه ما این است که بخشیدن دیگران آسان تر از بخشیدن خودمان است. این یعنی خودمان را بیشتر از آن چه باید سرزنش می کنیم. به عنوان مثال تصادفی داشتید که مقصر شما بودید. اما از کجا مطمئن هستید که ۱۰۰ در صد مقصر خود شما هستید؟ شاید نور، هوا و یا وضعیت جاده هم در این تصادف نقش داشته اند. شاید راننده مقابل هم در این اتفاق نقشی داشته. اگر بدانید که این سرزنش کردن ها چه تاثیراتی روی روان و شخصیت شما دارد منصف تر و واقع بین تر خواهید شد.

از اشتباهات تان یاد بگیرید

پشیمانی به راحتی شادی های تان را از بین می برد و رویاهای تان را در هم می شکند. پس راه دیگری هم به جز پشیمانی وجود دارد. به جای پشیمانی دلیل اشتباه تان را پیدا کنید و از آن درس بگیرید. به عنوان مثال یک پست احمقانه در شبکه های اجتماعی به اشتراک گذاشته اید و بعد نگران می شوید که شاید این پست در موقعیت شغلی شما تاثیر بگذارد. بنابراین تمام تلاش تان را می کنید اما باز هم نمی توانید تمام ردپای آن پست را از بین ببرید.

در این جا یک قدم به عقب برگردید و ابتدا قبول کنید که اشتباه کرده اید. زمانی که متوجه می شوید نمی توانید اشتباهتان را اصلاح کنید از آن چیزهایی بیاموزید. از این زمان به بعد سعی می کنید از گذاشتن پست های بحث برانگیز جلوگیری کنید.

 چگونه از احساس پشیمانی جلوگیری کنیم
اشتباهات تان را اصلاح کنید

هر چه سن بالاتر می رود احتمال این که پشیمانی را تجربه کنید بیشتر می شود. دلیلش این است که هر چه سن بالاتر می رود اصلاح اشتباهات سخت تر می شود بنابراین بیشتر احساس پشیمانی خواهید کرد. بنابراین قبل از دیر شدن باید با پشیمانی مقابله کنید. به عنوان مثال کتابی از کتابخانه مدرسه امانت گرفته اید و آن را به کتابخانه پس نداده اید و از این کارتان پشیمان هستید. به جای این که دست روی دست بگذارید وارد عمل شوید. اگر هنوز کتاب را دارید آن را به کتابخانه بازگردانید اگر هم آن را ندارید یک کتاب وقف کتابخانه کنید. اصلاح اشتباهات به سرعت احساس پشیمانی را از بین می برد.

تصمیم گیری های تان را بهتر کنید

در زندگی لازم است که هر روز تصمیم های بی شماری بگیرید. چه لباسی بپوشید؟ چه غذایی بخورید؟ و به کدام یک از دوستان تماس بگیرید؟

تصمیم های مهم تری هم هستند که باید در طول زندگی گرفته شوند. به عنوان مثال انتخاب همسر، انتخاب رشته تحصیلی یا حرفه و یا انتخاب مکانی برای خرید خانه. ساده تر بگوییم یکی از مهارت های ضروری برای داشتن یک زندگی شاد و موفق این است که بدانیم چگونه تصمیم گیری کنیم. هر چه تصمیم های مطلوب تری در زندگی بگیرید کمتر دچار پشیمانی می شوید.

با نوشتن یک نامه برای خود احساسات منفی را کم کنید

ممکن است در گذشته کاری انجام داده باشید که چندان به آن افتخار نمی کنید. این کارها ممکن است شما را به هراس بیندازد. یک روش برای این که خودتان را از این پشیمانی ها رها کنید این است که برای خودتان نامه ای بنویسید. این نامه یک نامه کاملا شخصی است که بزرگ ترین پشیمانی ها و دلایل آن ها را شامل می شود.

پشیمانی بعد از عشق دومین احساس قوی ما انسان ها است. این را در نظر بگیرید که احساس پشیمانی تا چه اندازه شما را از زندگی عقب می اندازد و برای جلوگیری از آن اقدام کنید.


منبع: برترینها

عادات کوچکی که زندگی شما را دگرگون می کند

برترین ها: تحقیقات، در کنار تجربه، ثابت کرده که قدم های کوچک هم می توانند تغییرات بزرگی در زندگی مان ایجاد کنند. اگر چه ایجاد تغییرات بزرگ کار ساده ای نیست اما با تکرار عادات کوچکی که در ادامه مطلب برایتان آورده ایم، می توانید تغییرات مثبتی را به مرور زمان در زندگی تان مشاهده کنید. رعایت این موارد زندگی شما را از جنبه های مختلف، از جمله فیزیکی، روحی، عاطفی، اجتماعی و.. تحت تاثیر قرار خواهد داد.

عاداتی برای سلامت فیزیکی

• اولین کاری که پس از بیدار شدن انجام می دهید، باید نوشیدن یک لیوان آب باشد. ما معمولا در طول روز آنقدر درگیر کارهایمان هستیم که نوشیدن آب را فراموش می کنیم. شاید مصرف چای، قهوه یا نوشابه در برنامه غذایی ما باشد، اما آب معمولا نادیده گرفته می شود. به همین خاطر صبح تان را با نوشیدن حداقل یک لیوان آب ولرم آغاز کنید تا بدن تان بیدار و مواد سمی از آن خارج شود.

 عادات کوچکی که زندگی شما را دگرگون می کند

• ماشین تان را دورتر از خانه پارک کنید. به بیان دیگر تا می توانید مسافتی را که باید پیاده بپیمایید، بیشتر کنید. شاید همین چند قدم بیشتر به چشم تان نیاید اما با توجه به ساعات زیادی که پشت میز کارمان می گذرانیم، همین چند قدم هم می تواند تاثیر زیادی بر اندام مان بگذارد.

• به همراه وعده های غذایی تان میوه و سبزیجات خام بخورید. به عنوان مثال سالادهای سبز، یک تکه لیمو، چند عدد توت، هویج یا خیار.. در کنار وعده های غذایی تان نه تنها مواد مغذی بیشتری را به بدن تان می رساند بلکه فیبر بیشتری را برایتان بدن تان فراهم کرده که در کاهش وزن، انرژی بیشتر و سیر بودن شما نیز موثر است.

• هر چند ساعت یک بار بلند شوید و عضلات خود را کشش دهید. در صورتی که یادتان می رود این کار را انجام دهید، برای خودتان زنگ هشدار بگذارید. نشستن های مدام هم برای بدن و هم برای مغزتان مضر است. بنابراین از آنجا که شما به استراحت فیزیکی و مغزی احتیاج دارید، واجب است که هر از گاهی بایستید، به اندام تان کشش دهید، انگشتان تان را بکشید و شانه هایتان را به بالا و پایین ببرید و در نهایت نفسی عمیق بکشید و دوباره به کار خود ادامه دهید.

• همیشه همراه خود اسنک هایی چون آجیل داشته باشید. داشتن مواد غذایی مغذی و حاوی پروتئین نه تنها شما را در مدت زمان بیشتری سیر نگه می دارد بلکه شما را از خوردن تنقلاتی که هیچ ارزش غذایی ندارند نیز دور می کند. با افزودن مواد سرشار از پروتئین به رژیم غذایی تان، متابولیسم بدن شما افزایش یافته و ماهیچه های بیشتری نیز خواهید ساخت.

عاداتی برای سلامت مغز

• به سوال هایتان بیشتر توجه کنید. سوالاتی بپرسید که با یک «بله» یا «خیر» تمام نشوند. آنها را با «تو در مورد این موضوع چگونه فکر می کنی…» یا «تو از تجربه ات در مورد آن بگو…» آغاز کنید. به جواب آنها نیز با اشتیاق گوش دهید طوری که می خواهید چیز جدیدی بیاموزید. با باز کردن ذهن تان نه تنها ارتباطات بهتری با اطرافیان تان برقرار خواهید کرد بلکه زاویه دیدتان نیز گسترش می یابد و دوستان بیشتری پیدا خواهید کرد. تصور کنید که هفته ای یک بار چنین مکالمه ای با دیگران داشته باشید، می توانید تصور کنید که در طول ۱ سال چقدر بر اطلاعات افزوده خواهد شد؟!

• فضایی را برای آفریدن یک اثر هنری فراهم کنید. به عنوان مثال روی میز کارتان مداد رنگی بگذارید و هر وقت که هوس کردید نقاشی کنید. لازم نیست که خودتان را محدود به زمان و مکانی خاص برای خلق یک اثر هنری کنید، بلکه همین که هر از چند گاهی خلاقیت تان فوران کند و اثری از خود بر جای بگذارید، کافی است.

 عادات کوچکی که زندگی شما را دگرگون می کند

• هر روز چند دقیقه را در سکوت و تنهایی بگذرانید. لازم نیست که حتما چشمان تان را ببنیدید و پاهایتان را جمع کنید، همین که چند لحظه سکوت کنید، ذهن شما می تواند چندین مایل سفر کنید. تنها کافی است یک جا بنشینید و نفس عمیق بکشید و هیچ کاری نکنید.

• قبل از خواب، چند دقیقه هر چه در ذهن دارید را روی کاغذی بنویسید. این یکی از راههای ساده برای مدیتیشن مغز است. مهم نیست که چه چیزی را به زبان می آورید، یا حرف هایی که می زنید منطقی است یا خیر، مهم نوشتن شماست. حتی می توانید به جای آن صدایتان را ضبط کنید. محققان گفته اند که این کار عصبانیت و افسردگی افراد را کاهش می دهد.

• در شرایط استرس زا جمله ای که استرس شما را کاهش می دهد را تکرار کنید. به عنوان مثال جملات تاکیدی مانند «من قوی تر از چیزی هستم که فکر می کنم»، «این نیز می گذرد»، «من شرایط بدتری را پشت سر گذاشتم»، «من تنها نیستم» و غیره… می توانند تا حدودی از استرس شما بکاهد.

عاداتی برای موفقیت در محیط کار 

• برای خودتان یک قهرمان تصور کنید. به آن قهرمان فکر کنید. چه خصوصیاتی باشد داشته باشد؟ اعتماد به نفس بالا؟ آرام و صبور؟ حال به خودتان نگاه کنید. چقدر با آن قهرمان فاصله دارید؟ در این شرایط شما می دانید که برای رسیدن به شخصیت ایده آل تان چه کارهایی را باید انجام دهید.

 عادات کوچکی که زندگی شما را دگرگون می کند

• هر روز ۵ دقیقه قبل از ترک محیط کار، فهرستی برای خود تهیه کنید. چه کارهایی را باید انجام می دادید و ندانید؟ چه کارهایی را امیدوارید که در آینده ای نزدیک انجام دهید؟ چه چیزی موجب شکست شما شد؟ این کار به ذهن شما این فرصت را می دهد که روی مسائل مثبت زندگی تان متمرکز شوید.

• هر روز حداقل به مدت یک ساعت از اینترنت و شبکه های اجتماعی دور شوید. مغز ما به سختی می تواند روی دو چیز تمرکز کند. بنابراین حتی اگر پیغام هایی که از تلفن همراه برایتان می آید بی ارزش باشد، باز هم تا ۴۰ درصد ذهن شما را درگیر خود خواهد کرد. 

• تمام پیشنهادهایی که به شما می شود را با جمله «باید برنامه ام را چک کنم» پاسخ دهید، حتی اگر جواب آن را می دانید. بهتر است که قبل از پاسخ دادن، به تقویم و برنامه های خود دقت کنید، اولویت هایتان را مشخص کنید، سپس به دعوت آنها پاسخ مثبت یا منفی دهید.

عاداتی برای داشتن رابطه عاطفی بهتر

• با پیشرفت تکنولوژی، ارتباط برقرار کردن نیز ساده تر شده است، بنابراین سعی کنید که در طول روز با اعضای خانواده، دوستان و عشق زندگی تان ارتباط داشته باشید. شاید وقت زیادی برای صحبت کردن با آنها نداشته باشید اما همین پیغام های کوچک هم می تواند میزان دوست داشتن شما را به آنها ثابت کند.

• شکرگزار دیگران باشید. این رفتار نه تنها روی دیگران تاثیر مثبتی خواهد گذاشت بلکه در کاهش ترس های زندگی تان نیز موثر است. حتی می توانید برای این منظور نامه بنویسید و در آن به راحتی حرف های دلتان را بزنید.

• قبل از این که به خواب روید، از عشق زندگی تان تشکر کنید. به او بگویید یا نشان اش دهید که چقدر برای شما اهمیت دارد. جملاتی مانند «من از بودن با تو خوشحالم» یا «مرسی از این که کنارمی» رابطه شما را مستحکم تر از قبل خواهد کرد. اگر هم در رابطه ای عاطفی به سر نمی برید، این جمله را برای خودتان بنویسید. با این کار اعتماد به نفس تان بالا می رود.

 عادات کوچکی که زندگی شما را دگرگون می کند

• قبل از جواب دادن به دیگران کمی صبر کنید. خوب گوش کردن را یاد بگیرید، وسط حرف های دیگران نپرید و با کمی مکث پاسخ سوال هایشان را بدهید. با این کار به دیگران نشان می دهید که چقدر حرفایشان برای شما اهمیت دارند. 

عاداتی برای داشتن محیطی بهتر

• هر روز مسافتی را پیاده طی کنید و آشغال هایی را که در مسیر می بینید، جمع کنید. این عادت باعث می شود که نسبت به محیط اطرافتان آگاهانه تر عمل کنید. به علاوه این کار، تاثیر زیادی بر دیگران نیز می گذارد. در واقع آنها با دیدن رفتارتان، از شما الگو می گیرند و همین امر می تواند شروع تغییراتی مثبت و نو در جهان شود.

 عادات کوچکی که زندگی شما را دگرگون می کند

• بی تفاوت از کنار همسایه تان رد نشوید. سعی کنید بیشتر از یک لبخند با او در ارتباط باشید. یک احوالپرسی ساده تنها چند دقیقه زمان می برد اما تاثیری می گذارد که غیر قبال انکار است. با این رفتارها شما رابطه خود را نزدیک تر از قبل خواهید کرد و همین امر موجب می شود که در مواقع لازم بتوانید روی کمک های او حساب کنید.

• سعی کنید قبل از خرید هر کالایی، اول آن را قرض و یک بار امتحانش کنید، اگر راضی بودید، آنوقت کالای مورد نظرتان را بخرید. شاید این عادت را نتوان برای هر کالایی مورد استفاده قرار داد اما مطمئنا برای بسیاری از وسایل کارساز است.

• همیشه مقداری از پول تان را صدقه دهید. شاید ۱۰۰۰ تومان برای شما پولی نباشد اما ممکن است شکم فردی را سیر کند.


منبع: برترینها

«تام ویتس»، هنرمندی محبوب با سبک منحصر به فرد

کتاب هفته خبر – بهاره ارشد ریاحی: توماس آلن ویتس (Thomas Alan “Tom” Waits) خواننده، آهنگساز و بازیگر آمریکایی است. وی بارها نامزد جوایز مختلف موسیقی شده و توانسته است دو بار برنده جایزه «گرمی» شود.

وی که از طرفداران مشتاق هنرمندانی مثل «فرانک سیناترا»، «باب دیلن»، «لرد بالکلی»، «هوگی کارمایکل»، «مارتی رابینز»، «ریموند چندلر» و «استفان فاستر» بود، شروع به تکمیل سبک عجیب خود را ترکیب آهنگ و دکلمه کرد. او از اشعاری استفاده کرد که وام دارد «ریموند چندلر» و «جارلز بوکوفسکی» بودند. از «ولنتاین غمگین» می توان به عنوان بزرگ ترین تغییر مسیر تام در روند کاری اش تا به امروز نام برد.

 «تام ویتس»، هنرمندی محبوب با سبک منحصر به فرد

او برای رسیدن به فضای تاریک مورد نظر خود، نیاز به تغییر در سازبندی بود و به همین دلیل سازهای زهی تقریبا از آلبوم حذف شدند و سازهایی مثل گتیار الکتریک و کیبورد پررنگ تر شدند. خود ترانه «ولنتاین غمگین» به خاطر نوازندگی گیتار «ری کرافورد» به همراه صدای ویتس از کارهای مهم تام است. وی در آلبوم های بعدی اش سازبندی جدیدی را تجربه کرد؛ مثل استفاده از سازهای گوناگون (مثل نی انبان و ماریمبا) و گوناگونی در استفاده از صدای خود تام (مثل دکلمه ها و یا صدای پارس سگ) و کمتر شدن صداهای سازهایی سنتی تام مثل پیانو و گیتار.

او علاوه بر موسیقی تجربه های تلفیقی موفقی نیز داشته از جمله ساختن «سال های وحشی فرانک که نمایشنامه ای موزیکال بود و با موفقیت در تئاتر «است

پنوولف» شیکاگو به نمایش درآمد. تام در این تئاتر نقش اصلی را بازی می کرد و این کار ادامه کار وی در زمینه های دیگر هنر بود. همچنین در ۱۹۸۸، کنسرتی سورئال از تام به صورت فیلم، تحت عنوان «عصر بزرگ» بیرون آمد. تام دهه نود را با کار بر روی موسیقی متن برای یک تئاتر، و سپس ضبط آهنگی برای آلبومی که فروشش به نفع مبتلایان به ایدز خرج می شد، و بعدتر همکاری با عکاس معروف «سیلویا پلاچی» شروع کرد. کتاب پلاچی حاوی یک اثر کوتاه از تام برای همراهی با عکس ها و متون است.

 «تام ویتس»، هنرمندی محبوب با سبک منحصر به فرد

تام ویتس در ۴۷ فیلم آهنگسازی و در ۳۸ فیلم ترانه سرایی کرده است. او در ۲۵ فیلم نیز به عنوان بازیگر حضور داشته است. به عنوان مثال در ۲۰۰۵، در فیلم «دومینو» ساخته «تونی اسکات» بازی کرد. همچنین در فیلم «ببر و برف» ساخته «روبرتو بنینی» در نقش خواننده ای که در رویاهای بنینی در روز عروسی اش پیانو می نوازد و می خواند ظاهر شد. تام در چند نقش کوتاه در فیلم هایی از «جیم جارموش» و «رابرت آلتمن» نیز بازی کرد.

او موسیقی متن فیلم های زیادی را ساخت. مثلا برای ساخت موسیقی فیلم «یکی از دل» ساخته «فرانسیس فورد کاپولا» در ۱۹۸۲ نامزد اسکار بهترین تک ترانه سال شد. این فیلم اولین فیلم از چند فیلمی بود که تام در آن ها با فورد کاپولا همکاری می کرد. در سال ۱۹۹۱ نیز برای فیلمی از «جیم جارموش» ترانه ای با عنوان «شب بر روی زمین» را نوشت که همان سال به عنوان یک آلبوم منتشر شد.

نزدیک به چهار دهه است که ویتس در عرصه بازیگری فعالیت دارد. او اولین بار با درام ورزشی «کوچه بهشت» به نویسندگی و کارگردانی «سیلوستر استالونه» بازیگری در سینما را تجربه کرد. علاوه بر این، اسطوره موسیقی امریکا تا امروز در فیلم های هنری همچون «مغلوب قانون» و «قهوه و سیگار» با «جیم جارموش» کارگردان مطرح سینما همکاری داشته و در «خیالکده دکتر پارناسوس» ساخته «تری گیلیام» ظاهر شده است. این فیلم در سال ۲۰۰۷ ساخته شده و ویتس در کنار «هیت لجر»، «جانی دپ»، «جود لاو»، و «کالین فارل» بازی کرد.

 «تام ویتس»، هنرمندی محبوب با سبک منحصر به فرد

آخرین فعالیت سینمایی تام ویتس در نقش اصلی سریال جدید شبکه «هولو» تحت عنوان «شهروند» جلوی دوربین خواهدرفت. قسمت پایلوت (آزمایشی) این سریال تلویزیونی توسط «آلفونسو گومز ریخون» کارگردانی می شود و ویتس بازی در نقش کشیشی به نام سزار را بر عهده دارد. داستان «شهروند» (Citizen) در لس آنجلس امریکا رخ می دهد و آمیخته به مولفه های رئالیسم جادویی و حال و هوایی ماورایی است.

آخرین تجربه بازیگری موزیسین ۶۶ ساله به کمدی سیاه «هفت روانی» با حضور چهره های معروفی مانند «کالین فارل» و «سم راک ول» بر می گردد که در سال ۲۰۱۲ روی پرده رفت. از آن به بعد، ویتس به عنوان صداپیشه شخصیت «لوید» در سریال تلویزیونی «سیمپسون ها» حضور داشته است.

تام ویتس همواره از استفاده ترانه هایش در تبلیغات تجاری امتناع کرده و چندین بار نیز علیه کسانی که بدون اجازه او از آثارش استفاده تبلیغاتی کرده اند شکایت کرده است.


منبع: برترینها

چرا «بلید رانر» فیلم مهمی است؟

هفته نامه صدا – آرش بزرگمهر: اگر دنبال این می گردید که مصداق خوبی داشته باشید برای اینکه ثابت کنید سینمای پویا، رابطه عمیق و بی جانشینی با ادبیات دارد، راه دور نروید. همین فیلم «بلید رانر» کفایت می  کند. برای این که هم به خودتان هم به دیگران ثابت کنید وقتی اقتباس خوبی از یک رمان ولو متوسط انجام شود، فیلم هم چاره ای ندارد جز این که در مسیر پیشرفت و دیده شدن گام بردارد.

البته این که «موفقیت» این جا چه معنایی دارد بحث دیگری است، ولی اگر فقط مقیاس گیشه را در نظر بگیریم و این که فیلم در حافظه تاریخی صنعت فیلم سازی هالیوود چنان رخنه کرده باشد که سی سال بعد هم نسخه دیگر آن را بسازند، آن وقت می توانیم بگوییم آن فیلم موفق بوده است و این جا مراد ما از «آن فیلم»، همان بلید رانر است. اما همه منتقدان و کسانی که این فیلم را دیده اند با نظر ما موافق نیستند.

آغاز پروژه ساخت این فیلم به ۱۹۸۲ بر می گردد. دستمایه اصلی ساخت بلید رانر، رمانی بود به نام «آیا آدم مصنوعی ها خواب گوسفند برقی می بینند؟» رمانی در ۲۱۰ صفحه که «فیلیپ د. دیک»، آن را سال ۱۹۸۶ روانه بازار نشر کرد. رمان یادشده، خوب  است یا متوسط، بحث مفصلی را طلب می کند که از حوصله این مطلب خارج است اما منتقدی مانند «میچیکو کاکوتانی»، منتقد ادبی شهیر نیویورک تایمز، آن کتاب را یک شاهکار ادبی می داند.

 چرا «بلید رانر» فیلم مهمی است؟

 همچنین «جین ماسلین»، منتقد سینمایی همان روزنامه، رمان را اثری متوسط می دانست که به مدد قدرت ذهن اسکات، به یک فیلم نامه خوب تبدیل شد.

بعدها ریدلی اسکات، کارگردان بلید رانر، از خود دیک دعوت کرد تا او و همکارانش را در نگارش فیلم نامه یاری کند؛ سنتی شناخته شده در هالیوود که در اکثر موارد رعایت شده است. اسکات و گروه فیلم نامه نویسان او، با تغییراتی اساسی در این داستان پست- آپو کالیستیک فیلم نامه ای علمی تخیلی را با مضمون های فلسفی نوشتند که نتیجه اش فیلمی خاص و مورد احترام شد به نام بلید رانر.

اگرچه کشف اثر ریدلی اسکات یک دهه طول کشید اما مهم این است که همین شناسایی و کشف، فرار یکی از مهمترین فیلم های سینما از گمنامی و مهجور بودن را موجب شد. آمریکا، سال ۲۰۱۹، اداره پلیس شهر لس آنجلس، یک ماموریت بسیار خطرناک را به پلیس کارکشته خود با نام «ریک دیکارد»، واگذار می کند که موفقیت در آن تضمینی برای امنیت تمام جهان به شمار می آید.

دیکارد باید رَدِ «رپلیکانت»ها را بگیرد، موجوداتی که در ظاهر انسان اند اما یک ژن مصنوعی که تولید شرکت «تایرل کورپوریشن» است، شالوده این موجودات را تشکیل داده است.

پس از تولید رپلیکانت ها در اقدامی فراگیر، حضورشان در کره زمین ممنوع اعلام شده بود اما گزارش های رسیده حاکی از حضور آن ها در لس آنجلس است، ضمن اینک در اقدام اول، چهار رپلیکانت یک قمر مربوط به زمین را ربوده اند و به نظر می آید قصد دارند به شرکتی که آنها را خلق کرده است، نفوذ کنند. راستی شما با این خلاصه داستان یاد فیلم هایی مانند «سایبرگ» نیفتادید؟

فیلمِ اول خوب بود، نبود؟

برخی منتقدان معتقدند که فیلم اول بلید رانر به واسطه داستانش به شهرت نرسید و بیشتر تجربه منحصر به فرد آن مد نظر قرار گرفت. مثلا «ریتا کمپلی» منتقد واشنگتن پست معتقد است داستان مرکزی پیرامون شخصیت هریسون فورد، ریک دکارد قرار داشت، بلید رانری که از بازنشستگی باز می گردد تا به شکار چهار رپلیکانتی (ربات های شبیه انسان که عمری چهارساله دارند) برود که سرکش شده اند.

 چرا «بلید رانر» فیلم مهمی است؟

او معتقد است: «داستان این فیلم طبق برداشت ما از رمان این است که آدم ها باید یاد بگیرند چطور با توستر- دستگاهی که نان را برشته می کند- رفتار کنند ولی این فانتزی زیبا، تمام بود و نبود رمان نیست. به نظرم این فیلم استحقاق دارد که آن را پایانِ هالیوودی بنامیم؛ پایانی بر هر تصور بچه گانه ای از فیلم های تخیلی که حاضر نبودیم دیگر اسم شام را بر زبان بیاوریم.»

بلید رانر، به عنوان یک فیلم تقریبا آپوکالیستی و آخرالزمانی، شهری را به تصویر می کشد که مظهر رونق و پیشرفت دنیا به حساب می آمده اما اکنون جز تاریکی و سردی و بی اعتمادی در آن یافت نمی شود. لس آنجلس سال ۲۰۱۹ یک تصویر تمام نما از پایان دنیا به زعم فیلیپ دیک است، فیلمی که اگرچه در آن درگیری فیزیکی و تعقیب و گریز نقش اساسی دارد همه چیز به اکشن ماجراجویانه، ختم نمی شود.

تماشاگر در بلید رانر به کشف حقیقت درباره انسان شناسی هم می تواند نائل شود. هرچه بیشتر با حال و هوای خاص شهر لس آنجلس سال ۲۰۱۹ آشنا می شویم و هرچه بیشتر از دپلیکانت ها می بینیم و می شنویم، به این درک می رسیم که آدمی خود مقصر آینده خود است.

با تمام این تفاسیر همان قدر که تعداد موافقان این فیلم زیاد است، مخالفان هم در اردوگاه بزرگ خود حرف هی زیادی برای گفتن دارند. دنیس ویلنوو پس از ساخت فیلم های موفقی با بودجه متوسط، از جمله «ورود»، «سیکاریو» و «زندانیان»، تصمیم گرفت فیلمی را با بودجه زیاد کارگردانی کند. فیلمی که نتیجه اش شده است «بلید رانر ۲۰۴۹» که دنباله فیلم کلاسیک بلید رانر است.

برخی موافقان این فیلم معتقدند همین که یک کمپانی حاضر می شود بودجه ای هنگفت در اختیار این کارگردان قرار دهد یعنی به فروش آن اطمینان دارد و البته از خوب بودن فیلم ساخته شده در ۱۹۸۲ هم به خوبی آگاه است. بنابراین همین دلیل می تواند اردوگاه مخالفان را فتح کند اما آیا فروش این فیلم تضمین شده است و آیا فیلم که فروش خوبی داشته باشد لزوما می تواند از دید منتقدان گاه سخت گیر نمره خوبی دریافت کند؟ باید منتظر باشیم تا ببینیم واکنش مردم نسبت به این فیلم چیست، نیز واکنش منتقدان و کارشناسان این صنعت مهیج.

چرا «بلید رانر» فیلم مهمی است؟

پاسخ ساده به سوالات پیچیده

انسان تنهاست؟ پاسخ اگر مثبت باشد، آن گاه این سوال مطرح می شود که انسان چطور باید با تنهایی اش کنار بیاید. بعد تازه می رسیم به سوالاتی از این دست که شکل تنهایی در هزاره سوم تغییر کرده یا نه و این که چطور می توانیم با اشکال مختلف تنهایی سر و کله بزنیم. این ها سوالاتی است که برخی منتقدان درباره بلید رانر ۲۰۴۹ مطرح می کنند و معتقدند آن چه ریدلی اسکات در نسخه ۱۹۸۲ از این فیلم ارائه کرده بود، لایه های فلسفی زیادی داشت و باید در نسخه جدید هم به چنین مسائلی توجه کرد.

رابرت مایلز از نشریه به هرالد تریبیون می نویسد: «نباید فکر کنیم که بلید رانر یک فیلم سرگرم کننده بی محتواست که ارزش تماشاکردن ندارد. این فیلم به راحتی درباره موضوعی مثل روان درمانی و جود صحبت می کند و به ما تذکر می دهد ه نباید چیزهایی مثل تنهایی را دست کم بگیریم و فکر کنیم که بخشی از زندگی همین چیزهاست و نباید به آن توجه کرد.»

آیا بلید رانر تا این حد فلسفی است؟

مایلز معتقد است: «هر فردی باید با موضوعات اساسی درباره نگرانی های نهایی مواجه شود که عبارتند از: مرگ، آزادی، تنهایی و معنا، رویکرد وجودی به درمان دربرگیرنده درمانگری است که می خواهد سفری به عمیق ترین مسائل زندگی داشته باشد. درست مثل دیکارت که تلاش می کند این تنهایی را در فیلم نشان دهد.

روان درمانی وجودی نوعی نگرش نسبت به رنج انسان ها است و از هیچ راهنمای درمانی ای استفاده نمی کند. این درمان سوالات عمیقی درباره ماهیت نوع انسان و ماهیت اضطراب، ناامیدی، سوگ، تنهایی، انزوا و بی هنجاری مطرح می کند. همچنین به طور مرکزی با سوالاتی درباره معنا، خلاقیت و عشق چالش ایجاد می کند.»

مایلز پرسشی را مطرح می کند با این عنوان که آیا واقعا بلید رانر تا این حد فلسفی است؟ او معتقد است که اگر فیلم یادشده رگه هایی از دیدگاهی فراتر از دیدگاه رایج انسانی را نداشت، دنباله ای برای آن در نظر گرفته نمی شد و منتقدان درباره اش صحبت نمی کردند: «مثلا دیدگاهی که این فیلم درباره تنهایی دارد مربوط به فرد نیست، بلکه درباره تنهایی انسان و تلاش برای مبارزه با مرگ حرف می زند.

 چرا «بلید رانر» فیلم مهمی است؟

ممکن است افراد در برخورد دیگران (انزوای بین فردی) یا قسمت هایی از خودشان (انزوا درون فردی) منزوی شوند. اما شکل بنیادی تری از تنهایی وجود دارد که تنهایی وجودی نامیده می شود که به تنهایی ما در جهان اشاره دارد و این همان چیزی است که ریدلی اسکات سعی کرد به آن اشاره کند و رد فیلم جدید هم باز محور اصلی روایت داستان است.

ما تنها وارد دنیا می شویم و تنها از آن خارج می شویم و باید مدام تنش بین آرزو برای ارتباط گرفتن با دیگران و آگاهی از تنهایی مان را حل و فصل کنیم.»

بلید رانر درباره انزوا نیست

«تای بور» از بوستون گلاب نظر دیگری دارد: «تنها بودن با انزوا تفاوت دارد و این مسئله در مورد بلید رانر هم صدق می کند. می دانیم که انزوا از عوامل اجتماعی، جغرافیایی و فرهنگی ناشی می شود که فروپاشی صمیمیت را در پی دارد. ممکن است افراد فاقد مهارت های اجتماعی باشند یا شخصیت آن ها با صمیمیت سازگار نباشد. اما تنهایی عمیق تر از این مسائل است؛ این مسئله بنیادی تری است که چون میخی به جهان پرچ شده است و به جزیره ای غیرقابل دسترسی بین شخص و دیگران اشاره دارد.

خب حالا این سوال مطرح می شود که ریپلیکنت ها می خواهد این جهان را منزوی کنند یا در سیاه چاله تنهایی فرو برند؟ من می گویم بلید رانر می گوید که اگر با چیزهایی از این دست مبارزه نکنیم به سیاه چاله تنهایی کشیده می شویم.  

مرگ و مبارزه و صحنه های اکشن فیلم، در خدمت پاسخ دادن به سوالاتی از این دست هستند.»

این موضوع عمدتا در بازسازی مرگ شخص که اغلب در گوشه ای دوردست اتفاق می افتد (یک زمینه رایج در بین شاعران و نویسندگان) تجربه می شود. اما بسیاری از افراد زمانی که با این احساس مواجه می شوند که لحظاتی وجود دارد که هیچ کس در دنیا به آنها فکر نمی کند، ترس از تنهایی وجودی را لمس می کنند. بسیاری از افراد حاضرند با نارضایتی به یک رابطه بین فردی ادامه دهند، تنها به این دلیل که از آن رابطه به عنوان سپری در برابر تنهایی وجودی خود استفاده کنند.

«بور» در پایان نوشته است: «مرگ» در این فیلم عمیق تر از چیزی است که در ذهن ما شکل گرفته است. بلید رانر به بیننده می گوید که با دقت بیشتری فیلم را دنبال کند و همین، دلیل ارزش این فیلم است. شخصیت های این فیلم دنبال یافتن معنا در بافت تنهایی وجودی شان هستند و مسئولیت این انتخاب ها را می پذیرند و آز آزادی انتخاب برخوردارند اما با وجود این، روزی از بودن در این جهان دست خواهندکشید.

 چرا «بلید رانر» فیلم مهمی است؟

آن ها با آگاهی از این سایه مرگ زندگی می کنند. از آنجا که نمی توانند در ترس زندگی کنند، روش هایی را ایجاد می کنند تا وحشت مرگ را تلطیف کنند. می جنگند، مبارزه می کنند و حتی عاشق می شوند. آن ها این ترس را با فرافکنی خودشان در آینده از طریق فرزندان، تلاش برای کسب شهرت و ثروت، ترویج یک باور زوال ناپذیر و تسخیرناپذیر دنبال می کنند. ترس ما از مرگ ترسی عمیق از نبودن و امکان احتمالات آینده است.»


منبع: برترینها

۱۰ تکه کلام‌ِ مدیران نالایق!

وقتی می‌شنوید اطرافیان شما در محل کار از الفاظ و جملات نامناسب استفاده می‌کنند، دلسرد می‌شوید؛ اما بدتر از آن زمانی است که مدیر شما جملات وحشتناکی را به زبان می‌آورد.

به‌هرحال، وقتی کارفرمای شما نشان می‌دهد که مدیر بد و نالایقی است، کمک می‌کند بتوانید تصمیمات درستی را در مورد خودتان اتخاذ کنید. شما باید از واقعیت موقعیت شغلی خود مطلع باشید و بدانید در چه محیطی کار می‌کنید.

 تکه کلام‌های مدیران نالایق!۱۰ جمله‌ای که فقط کارفرمایان بد و نالایق به زبان می‌آورند

زمانی که می‌فهمید محیط کاری شما چندان مناسب روحیات شما نیست، می‌توانید به دنبال برنامه‌ای برای خروج از آنجا باشید. می‌توانید به سراغ آگهی‌های کار باشید یا پروفایل خود را در لینکدین بروز نمایید. از یک مدیر عادی انتظار نمی‌رود که از کارمندانش انتقاد کند یا آنان را تحقیر نماید، اما متاسفانه برخی مدیران بی‌اخلاق از این مسئله آگاه نیستند. شاید خود آن‌ها نیز مدیرانی بی‌اخلاق داشته‌اند.

در ادامه می‌خواهیم ۱۰ عبارتی را به شما بگوییم که اگر آن‌ها را در محل کار از مدیر خود شنیدید، وقت آن رسیده به دنبال کار باشید. ده جمله‌ای که فقط کارفرمایان بد و نالایق ممکن است به زبان بیاورند:

 تکه کلام‌های مدیران نالایق!۱۰ جمله‌ای که فقط کارفرمایان بد و نالایق به زبان می‌آورند

۱- من قوانین را نساخته‌ام، فقط اجرایشان می‌کنم

همه می‌دانند که یک مدیر تمام سیاست‌‌های یک شرکت را شکل نمی‌دهد، اما این بدان معنی نیست که باید کورکورانه قوانینی را اجرا کند که هیچ معنا و مفهومی ندارند. اگر متوجه تناقض در سیاست شرکت شدید یا فهمیدید که چرا موقعیت شما باید یک استثناء در قوانین استاندارد باشد، این وظیفه رئیس شما است که مسئله را برای رسیدگی به شخص مربوطه ارجاع دهد. اگر مدیر شما این کار را نکرد، احتمالاً دلیلش آن است که از اثرات بعد از آن می‌ترسد و بنابراین او کسی نیست که شایسته استعدادهای شما باشد.

۲- اگر این شغل را نمی‌خواهید، کسی را پیدا می‌کنم که آن را بخواهد

شعار مدیران ترسو در هر محل کاری. معنی این جمله آن است که «از من نخواهید به اندازه یک انسان فهیم ارتقاء پیدا کنم، چون نمی‌توانم. ترس تمام وجودم را گرفته و باید سعی کنم شما را هم بترسانم- آن هم با تهدید شما به اخراج کردن!»

 تکه کلام‌های مدیران نالایق!۱۰ جمله‌ای که فقط کارفرمایان بد و نالایق به زبان می‌آورند

۳- فقط انجام‌اش بده و خرابش نکن

وقتی مدیر شما یک هدف غیرممکن را برای شما مطرح می‌کند، و بعد هم نمی‌خواهد به دنبال بهترین راه برای رسیدن به آن هدف باشد، یعنی این که آن‌ها تنها به یک چیز اهمیت می‌دهند. آن‌ها نگرانند که اگر به هدفشان نرسند از جانب مدیران خودشان استنطاق شوند و به دردسر بیافتند، به همین دلیل به جای آن که در مورد نحوه انجام کار هدایت‌تان کنند، سعی می‌کنند شما را در مورد رسیدن به هدف بترسانند.

۴- به نظر می‌رسد مشکل شما شخصی است

وقتی از ناسازگاری معقول و منطقی بین زمان‌بندی کاری و زندگی شخصی خودتان سخن می‌گویید، مدیر بد می‌گوید «به نظر می‌رسد مشکل خودتان باشد». مدیری که برای تعهدات خارج از کار شما هیچ ارزشی قائل نباشد، کسی نیست که بتواند در درازمدت فرصت‌ و امکانات برای شما فراهم نماید. شما سزاوار مدیری هستید که بداند زندگی خارج از کار شما حداقل به اندازه کارهایی که در رابطه با شغل خود انجام می‌دهید، مهم است.

 تکه کلام‌های مدیران نالایق!۱۰ جمله‌ای که فقط کارفرمایان بد و نالایق به زبان می‌آورند

۵- اگر نظر شما را خواستم خبرتان می‌کنم

مدیرانی که بسیار ترسو هستند و نمی‌توانند تحمل کنند که یکی از زیردستان‌شان ایده‌ی بهتری را ارائه دهد، به پیشنهادات شما گوش نخواهند داد. درعوض آن‌‌ها به شما می‌گویند «اگر نظر شما را خواستم خبرتان می‌کنم!» این هم از تکه کلام‌های محبوب مدیران بی‌کفایت است که نباید مسئول هدایت دیگران باشند – به‌خصوص شما.

۶- شما خوشانس هستید که شغل دارید»

وقتی یک مدیر نالایق به خاطر آنچه که شما می‌گویید یا انجام می‌دهید، خونسردی خود را از دست می‌دهد و خلق و خویش عوض می‌شود، ‌در تلاش برای دفاع از خود می‌گوید «شما خوش‌شانس هستید که شغل دارید!» البته این درست نیست. شغل داشتن ربطی به خوش‌شانس بودن ندارد.

 تکه کلام‌های مدیران نالایق!۱۰ جمله‌ای که فقط کارفرمایان بد و نالایق به زبان می‌آورند

۷- نمی‌خواهم در مورد مشکلات چیزی بشونم؛ نه تا زمانی که راه‌حلی برای آن‌ها پیدا نکرده‌اید

 شاید زمانی در عصر صنعتی اگر به کارمندان می‌گفتید «مشکلات را برایم نیاورید – راه‌حل‌ها را بیاورید» معنا و مفهومی داشت، اما در حال حاضر بی‌معنی و مهمل است و نشان می‌دهد مدیر فاقد تجربه و داوری است. اگر شما راه‌حل مشکلات پیچیده در کسب و کار خود را بدانید، راه‌حل را همراه با اخباری از خود مشکل برای مدیر خود می‌آورید. به‌هرحال، امروزه راه‌حل‌‌های خوب مستلزم گروه‌های فکری و بخش‌های اداری دیگر و تخصص است. گفتن چنین عبارتی از سوی یک مدیر در واقع نوعی شانه خانه کردن از مسئولیت است.

۸- ما همیشه به این روش کار انجام داده‌ایم

فقط به این دلیل که یک سازمان همیشه از یک روش استفاده کرده به این معنی نیست که این بهترین روش است. آزمایش و ارزیابی مجدد فرایندها از جمله ویژگی‌های هر کسب‌و‌کار موفق است. جهان واقعی دائم در حال تغییر است. فرایندها هم باید تغییر کنند. اگر مدیر شما می‌خواهد در مورد روش‌ها و ترفندهایی که سازمان دنبال می‌کند سوال نکنید، باید بگوییم که مدیر ترسناکی است.

 تکه کلام‌های مدیران نالایق!۱۰ جمله‌ای که فقط کارفرمایان بد و نالایق به زبان می‌آورند

۹- می‌توانم به سرعت کسی را جایگزین شما کنم

باز هم نشانه ترس زیاد یک مدیر نامطمئن که می‌ترسد در شعله‌های رشد و ترقی شما بسوزد.

۱۰- به خاطر این که من رئیسم- دلیلش همین است

وقتی یک مدیر بد و نالایق در تلاش برای بستن دهان شما و جلوگیری از پیشرفت شما شکست می‌خورد، به سادگی به شما می‌گوید که او رئیس است و شما نیستید. بنابراین حق با او است و شما اشتباه می‌کنید. تا جایی که پاها و روزمه شما یاریتان می‌کنند هرچه سریع‌تر از این افراد دوری کنید.


منبع: برترینها

تاثیر رنگ ها در دکوراسیون منزل

اکثر مردم معمولا رنگ سفید یا بژ را انتخاب می‌کنند، در اصل ما خودمان را پشت رنگ سفید مخفی می‌کنیم. چون با رنگ سفید احساس امنیت بیشتری می‌کنیم.

اولین مرحله‌ی طراحی، رنگ آمیزی دیوارها

ابتدا همه‌ی وسایل را وسط اتاق جمع کرده و یک پارچه روی آنها پهن کنید و بگویید خداحافظ وسایل، ما با شما کاری نداریم تا رنگ دیوارها خشک شود. بعد با یک نگاهی تازه به شکل و فرم اتاق ببینید چه چیز را در این اتاق بیشتر از بقیه دوست دارید؟ یا به کدام قسمت اتاق می‌توانید جلوه بیشتری بدهید؟ هدف شما دادن شخصیت و ماهیت به اتاق است. پس کارتان را درست انجام دهید.

تاثیر رنگ ها در دكوراسيون

معماری اتاق با دو چیز نشان داده می‌شود.

۱- شکل و فرم

۲- تزئین آن

پس انتخاب رنگ را کنار بگذارید. اکثر مردم معمولا رنگ سفید یا بژ را انتخاب می‌کنند، در اصل ما خودمان را پشت رنگ سفید مخفی می‌کنیم. چون با رنگ سفید احساس امنیت بیشتری می‌کنیم. برای جبران فقدان رنگ، پول زیادی بابت مبلمان، گلدان‌ها، پرده‌ها و وسایل تزئینی خرج می‌کنیم تا از سردی و بی‌روح دیده شدن طراحی‌مان جلوگیری کنیم.

با رنگ سفید مشکل می‌توان تضاد رنگی ایجاد کرد. با رنگ‌های متضاد می‌توان هماهنگی بین وسایل و دیوارهای اتاق ایجاد کرد و به وسایل زیبایی خاصی بخشید. برای انتخاب رنگ وقت صرف کنید.

ابتدا به رنگ فروشی رفته و یک بروشور رنگ بخرید و به خانه بیایید و رنگ مورد علاقه خود را پیدا کنید. حتما رنگ‌هایی را انتخاب خواهید کرد که با روحیه شما سازگاری دارند. مثلا اگر آبی را انتخاب نمودید، به فروشگاه رنگ بروید و آن رنگ آبی مورد نظر را به همراه یک قوطی رنگ سفید بخرید.

بعد کمی از رنگ سفید در (ظرفی) با آبی مخلوط کرده و آن را روی مقوای سفیدی بکشید و باز کمی سفید بیشتر و این کار را تکرار کنید تا به ۶ یا ۷ درجه روشنی رنگ برسید. برای سقف باید از دو رنگ روشن‌تر نسبت به دیوارها استفاده نمود.

اگر سقف منزل شما بلند است می‌توانید رنگ آن را یک درجه روشن‌تر از دیوارها انتخاب نمایید. اگر شما دیوارها را با رنگ‌های تند رنگ‌آمیزی و سقف را سفید نمایید، مانند این است که یک ملافه سفید روی سقف کشیده‌اید. اگر سقف سفیدرنگ شود کوتاه‌تر به نظر می‌رسد.

سعی کنید دیوارهای خود را با سایه رنگ‌ها، رنگ‌آمیزی کنید یا یک دیوار را به رنگ مثلا آبی تیره یا قرمز قهوه‌ای یا قرمز یا قرمز تیره و دیوارهای دیگر را سفید یا سفید کرم یا تنالیته‌ای از رنگ تیره که با سفید روشن گردیده به دیوار خود بزنید.

بعد از اینکه رنگ و میزان روشنی آن را با رنگ سفید انتخاب نمودید به رنگ فروشی رفته و رنگ مورد نظر خود را بخرید. در اینجا برای آشنایی شما و انتخاب درست رنگ با توجه به فضا، آب و هوا و روانشناسی به مفاهیم و معانی رنگ‌ها اشاره خواهیم نمود.  

چرخه‌ی رنگ

از ۱۲ رنگ خالص تشکیل شده است. رنگ‌های اولیه یا رنگ‌های اصلی سه رنگ زرد، قرمز و آبی می‌باشند. این رنگ‌ها به هیچ‌وجه قابل ساخت از رنگ دیگر نمی‌باشند.

رنگ‌های ثانویه

از ترکیب دو رنگ اصلی رنگ‌های ثانویه به دست می‌آید که با ترکیب نسبت‌های متفاوت رنگ‌های اولیه، طیف رنگ‌های متنوعی (سیرتر یا روشن‌تر) به دست می‌آید.

زرد + قرمز = نارنجی

زرد + آبی = سبز

آبی + قرمز = بنفش

رنگ‌های ثالث

از ترکیب یک رنگ اصلی با یک رنگ ثانویه یا مکمل به وجود می‌آیند. مثلا:

تاثیر رنگ ها در دكوراسيون

آبی + سبز = فیروزه‌ای

آبی + بنفش = نیلی

رنگ‌های مکمل

از ترکیب دو رنگ اصلی به میزان مساوی ساخته شده که مقابل رنگ اصلی که از آن ساخته نشده قرار می‌گیرد.

مکمل رنگ قرمز، سبز است (زرد + آبی) = سبز

مکمل رنگ آبی، نارنجی است (زرد + قرمز) = نارنجی

مکمل رنگ زرد، بنفش است (آبی + قرمز) = بنفش

وقتی دو رنگ مکمل در یک فضا و دکوراسیون به کار می‌رود به نظر می‌رسد که آنها در حال حرکت هستند این همان انرژی ساکن حاصل از تضاد میان آنها است.

رنگ‌های مشابه، هارمونی

این رنگ‌ها در چرخه‌ی رنگ کنار یکدیگر هستند. از جمله ارغوانی، بنفش، آبی یا زرد، لیمویی، نارنجی. از ترکیب این رنگ‌ها در فضای دکوراسیون یک محیط زیبا و دلپذیر حاصل می‌شود. مثلا بر روی کاناپه به رنگ آبی کوسنی بنفش قرار دهید. از این رنگ‌ها باید به گونه‌ای استفاده شود که محیط خسته‌کننده و کسالت‌آور نشود.

تنالیته‌ی رنگ

ترکیب یک رنگ خالص با سفید در چند درجه (شش تا هشت) تنالیته‌ی آن رنگ گویند.


منبع: برترینها

محمود دولت‌آبادی ؛ راویِ روزگار مردم سالخورده

: شب‌ها می‌نویسد. می‌گوید، شب‌ها انسان خودش هست و خدا. موهایش را خودش کوتاه می‌کند و از جوانی که در سلمانی کار می‌کرده ۵۰ سال است دیگر آرایشگاه نرفته. رانندگی هم می‌کند، البته با یک ماشین قدیمی که بیشتر از آن‌که سوارش شود، در مکانیکی است. عشق است دیگر… . و شاید برای خیلی‌ها عجیب باشد که همین را بهانه‌ای می‌داند برای معاشرت با مکانیک‌ها.

شاید کسی فکرش را نمی‌کرد کودکی که به خاطر فقر از مدرسه رفتن بازماند و به کار پرداخت؛ از کار روی زمین و چوپانی گرفته تا پادویی کفاشی، صاف کردن میخ‌های کج و بعد وردستی پدر و برادرها در کارگاه تخت گیوه‌کشی و …، روزی از مطرح‌ترین نویسنده‌های ایران شود و خالق بلندترین رمان فارسی.

محمود دولت‌آبادی پس از گذر از فراز و نشیب‌های بسیار حالا به تولد هفتادوهفت‌سالگی رسیده و به همین مناسبت با ما گفت‌وگو کرده. در این گفت‌وگو سعی شد بیش‌تر از گوشه‌هایی از زندگی او پرسیده شود که کمتر درباره آن‌ها سخن گفته و احتمالا برای مخاطبان جذاب‌تر است.

محمود دولت‌آبادی ؛ راویِ روزگار مردم سالخورده

آقای نویسنده در این گفت‌وگو از عشقش به مادر و پدرش، زن پشت پنجره با موهای از وسط زلف‌شده و چارقد سفید، علاقه‌اش به نظامی‌گری، تاثیر مرگ برادر در نویسنده شدنش، تاثیر کار در زندگی‌اش، نوشتن در شب، استفاده از تکنولوژی‌های جدید، رانندگی کردن، علاقه‌اش به رنگ، شیفتگی‌اش نسبت به ون گوگ و آرزوهایش سخن می‌گوید.

گفت‌وگوی ما با این نویسنده پیشکسوت در ادامه می‌آید.

محمود دولت‌آبادی، متولد ۱۳۱۹، فرزند فاطمه و عبدالرسول، اهل دولت‌آباد سبزوار از بلاد خراسان. این یک معرفی کوتاه و جالب است که در ابتدای «کلیدر» آمده؛ معروف‌ترین اثر شما و بلندترین رمان فارسی. جالب از این لحاظ که می‌نویسید «پسر فاطمه و عبدالرسول». این میزان دلبستگی و قدرشناسی شما از مادر و پدر از کجا می‌آید، منظورم مکتوب شدن و تبلور پیدا کردنش است.

وقتی می‌خواستم خودم را معرفی کنم، زمانی بود که آقایی رفته بود به یک خانواده گفته بود من دولت‌آبادی هستم و با این‌ها سفری رفته بود. من این را در داروخانه‌ای در شرق تهران فهمیدم که رفته بودم برای برادرزاده‌هایم که یتیم بودند و پدرشان قبلا مرده بود، دارو بگیرم. وقتی نسخه رفت پهلوی آقایی، من را صدا زد گفت شما از خانواده دولت‌آبادی هستید؟ گفتم بله. گفت محمود دولت‌آبادی را می‌شناسی؟ گفتم بفهمی نفهمی. گفت خیلی آقاست. تا گفت خیلی آقاست، من فوراً متوجه شدم. گفتم چطور؟ گفت با خانواده ما رفت و آمد دارد و خواهرهای من عاشقش هستند و ۱۵ روز هم با هم سفر بودیم و خیلی هم خوش گذشت. من حیفم آمد این هوشمندی آن جوان را فوراً افشا کنم و توی ذوقش بخورد.

من زندان بودم وقتی او به عنوان دولت‌آبادی می‌آید و این حرف‌ها را می‌زند. این داستان به اواخر ۵۵ و اوایل ۵۶ مربوط است که من از زندان آمده بودم بیرون. بعد از آن اتفاقا یارتا یاران گفت که بیا عکسی از تو روی کتاب‌هایت بگذاریم. گفتم دوست ندارم و معمولا یک عکس از من توی مطبوعات بود. آن هم عکسی بود که نقش یک افسر آلمانی را بازی می‌کردم در «حادثه در ویشی». یک روز صبح آمد من را برد یک عکاسی و آن عکس را که روی اولین دوره «کلیدر» هست از من گرفت و چاپ کردند.

برای شناخت‌نامه خودم به نظرم رسید که بهتر از آنی که فرزند که هستم، اهل کجا هستم، نیست. این هیچ نشان خاصی ندارد الا این‌که من عاشق رنج‌ها و عشق‌های پدر و مادرم بودم نسبت به فرزندان‌شان از جمله نسبت به خودم. مادر من خیلی کم فرصت پیدا کرد که من با او باشم، با او زندگی کنم، ولی پدرم گاهی این فرصت را به من می‌داد. مادرم یکی از چیزهایی که می‌گفت، گفت شما سر خاک من نمی‌آیید، من می‌دانم، و پیشاپیش گله‌مند بود. ولی من جلد سیم «روزگار سپری‌شده مردم سالخورده» یعنی «پایان جغد» را تمامش را سر خاک مادر و پدرم نوشتم. نه ‌که بروم آن‌جا، بلکه در ذهنم فضایی که پدید آمد گورستان است و من یا سایه من که سامون است می‌رود و با آن‌ها گفت‌وگو می‌کند.

خواستم به او گفته باشم که من همیشه به یاد شما هستم و به واقع تصویر آن‌ها یک لحظه از ذهنم دور نشده یعنی انگار که آن‌ها هستند و من بهشان فکر می‌کنم زیرا وقتی هم که بودند بیشتر در ذهن من بودند، چون یا کار بودم یا شب دیر می‌رفتم خانه. شما فکر کن من در دوره‌ای که ریاضت دوساله را شروع کرده بودم همیشه چهار و نیم صبح هر سه ماه یک بار می‌رسیدم خانه. اگر پنج صبح یا چهار صبح می‌رسیدم، هر ساعتی می‌رسیدم خانه، زنی پشت شیشه پنجره رو به کوچه بود با موهای از وسط زلف‌شده و چارقد سفید. آن زن حتما مادر من بود که منتظر بود تا من بروم و بعد او برود بخوابد. عشق به مادر و پدر یک حس متفاوت است و این کمترین احساس دینی بود که من به آن‌ها ادا کردم. ضمن این‌که یک کتاب روی محور مرگ آن‌ها نوشتم به نام «پایان جغد» و آن دردناک‌ترین کتابی است که من نوشتم.

شما در سیر کاری‌تان، هم حضور روی صحنه تئاتر را تجربه کرده‌اید و هم حضور در سینما را و خب چیزی که ادامه دادید و به آن عنوان شناخته می‌شوید، نویسندگی است. تجربه شغل‌های متعددی را هم در جوانی دارید. کمی از این تجربه‌ها بگویید و تاثیرشان. و این‌که اگر نویسندگی را ادامه نمی‌دادید، چه کار می‌کردید؟

اولا که من رفتم گروهبان بشوم در مشهد، درس بخوانم افسر بشوم، باز درس بخوانم و برسم به مراحل بالای نظامی. من نظامی‌گری را خیلی دوست داشتم. بعد که آن‌جا قبول نشدم خب رفتم دنبال کار قبلی‌ام که آرایشگری بود. در آرایشگری من شاگرد اول بودم و همه می‌خواستند که من بروم پهلوی آن‌ها کار کنم. ولی من اوستایی داشتم به نام «آ تقی» که به من می‌گفت «داداش». من این عهد را نگه داشتم تا وقتی بیایم تهران، و بعد از آن به فکر تئاتر افتادم.

آمدم تئاتر و جست‌وجوی من یک سال طول کشید این‌ور و آن‌ور تا برسم به کلاس آموزش تئاتر آناهیتا که آن‌جا به زحمت من را قبول کردند. قبول نمی‌کردند برای این‌که آن‌ها می‌گفتند شما باید دیپلم داشته باشید. من‌ هم می‌گفتم آقا حالا دیپلم چه اهمیتی دارد؟ من می‌خواهم بیایم سر کلاس یاد بگیرم. یک مهاجه یک‌ساعته با زنده‌یاد آقای اسکویی داشتم تا قبول کرد بروم سر کلاس. در آن‌جا هم در پایان ترم در دو رشته شاگرد اول شدم؛ یکی نویسندگی، یکی بازیگری.

بعد از آن ضمن روندی که داشتم در زندگی، مقوله تفکر برایم پیش آمد. ذهن من ذهن فلسفی بود. خیلی به فلسفه و فکر علاقه داشتم. منتها برادر جوان من در ۲۲ سالگی افتاد روی دستم و ظرف کمتر از صد روز – همان‌طور که پزشکش بهم گفته بود – از بین رفت. این آسیب عاطفی باعث شد که من بیشتر بروم به سمت ادبیات. خیلی آسیب شدیدی بود.

برادر کوچکم بود؛ منتها چون اهل خانواده بود و مادرم بهش خیلی علاقه‌مند بود، تنها پسر و فرزندی که با مادرمان روابط انسانی عمیقی داشت، او بود، در نتیجه طبق خواست مادرم و روحیه او برایش رفتم خواستگاری با این‌که از من چهار سال کوچک‌تر بود. برایش نامزد گرفتم. تا وقتی که دکتر بردمش، گفت صد روز بیشتر زنده نمی‌ماند. من به هر دری زدم و نشد… تا این‌که آن آسیب عاطفی اول این‌که سبب شد من «باباسبحان» را بنویسم و بعد افتادم در مسیر نوشتن، و مساله تفکر شد بعد از خلاقیت ادبی.

محمود دولت‌آبادی ؛ راویِ روزگار مردم سالخورده

ولی نکته‌ای که شاید خوب باشد بگویم آن است که کار خیلی چیزها به من یاد داد. کار، هر نوع کاری که انجام دادم، همه کارهایی که انجام دادم به من هنر را یاد داد. من هنر را از کار کردن یاد گرفتم نه از تئوری‌های ادبی. حتی از نویسندگان بزرگ، اگر بخواهم قیاس کنم بین آن‌ها و کار، کدام‌شان به من بیشتر چیز یاد دادند، کار بوده. حتی در ویراستاری، ویراستاری اثر، باز هم کار به من چیز یاد داده. فرض کن اگر روی زمین کار می‌کردم، اگر در آرایشگاه کار می‌کردم، اگر در صحرا کار می‌کردم، اگر در دکان کفاشی در شش‌سالگی کار می‌کردم و همه این‌ها، ساختن به من هنر را یاد داد.

این‌که بچه‌های ما می‌روند دنبال نظریات ادبی به گمانم راه را گم کرده‌اند. راه یادگیری کار است، هر کاری. در کارهای موفق یا ناموفق. من در کارهایی بسیار ناموفق بودم ولی به هر حال خودش یادگیری بوده است. می‌دانی چرا من را از روزنامه «کیهان» بیرون انداختند؟ من در بخش تجاری کار می‌کردم. از بس خسته شده بودم به جای این‌که بنویسم «تجار»، نوشتم «تجارین». گفتند شما باید بروید بیرون. چقدر خوشحال بودم آن لحظه‌ای که آمدم بیرون. احساس کردم از گچ آمدم بیرون. بنابراین از آن‌جایی هم که ناموفق بودم یاد گرفتم. کار آموزنده‌ترین کتاب برای زندگی و هنر من بوده، برای روابط من، انسان‌شناسی، من آدم‌ها را در کار شناختم.

و اگر نویسنده نمی‌شدید؟

بعد از این‌که نشد افسر بشوم، و بعد در تئاتر به نقطه‌ای رسیدم که حس کردم تئاتر ما این بار را ندارد که من باهاش کار کنم، افتادم توی ادبیات. ادبیات را داشتم، آن را تقویت کردم. باید متفکر می‌شدم. یادم هست یک وقت ذهنم شروع کرده بود به باریدن. خود انسان متوجه است. ولی ضربه‌ای که از لحاظ عاطفی به من خورد فکر کردم ادبیات و فقط ادبیات می‌تواند جواب بدهد. شاید به نظر بعضی‌ها باورپذیر نباشد؛ احساس نوستالژی در خلق اثری مثل «کلیدر» نقش بسیار موثری داشت. من در تهران ناگهان احساس کردم من خانواده را آوردم تهران ولی تهران دارد همه را از من می‌گیرد و گرفت. و این حس نوستالژیک خیلی در من بود وقتی که رفتم به سمت کاری که حدود ۲۰ سالی بهش فکر کرده بودم، شاید هم کمتر یا بیشتر.

حالا که درباره کارهای‌تان گفتید و به کار در سلمانی اشاره کردید، یک چیزی که ممکن است برای خیلی‌ها جالب باشد، این است که شما موهای‌تان را خودتان کوتاه می‌کنید و آرایشگاه یا سلمانی نمی‌روید.

خیلی وقت است. وقتی در آرایشگاه کار می‌کردم یک لحظه فکر کردم ببینم می‌توانم سر خودم را اصلاح کنم. شروع کردم دیدم می‌توانم. در آرایشگاه آینه پشت سر هم وجود دارد ولی در خانه دیگر با دستم این کار را می‌کنم. دستم مثل چشم کار می‌کند. با دست لمس می‌کنم و قسمت‌های زائد را می‌فهمم. الان دیگر ۵۰ سالی می‌شود. البته متاسفانه؛ چون سلمانی رفتن خیلی خوب است. محل معاشرت است. ولی این باعث شده که من دیگر سلمانی نروم.

شما انسان شب‌بیداری هستید. چه شد که شب را برای نوشتن و برای آن تفکرات انتخاب کردید و از کی؟

از ابتدا. برای این‌که من همیشه روزها کار می‌کردم و طبعا شب بایستی می‌نوشتم. دیگر این‌که فضیلت شب این است که انسان خودش هست و خدا. و هیچ‌کس دیگری جز شما نیست و صفحه سفید کاغذ و احساس آزادی تمام. به همین جهت بعضی وقت‌ها در «کلیدر» وقتی سه – چهار صبح بخشی را به پایان می‌رساندم، شروع می‌کردم به سماع، در خلوت خودم و با خودم. برای این‌که حس خوبی داشتم از این‌که خلاقیت به یک جایی رسیده و این تنهایی خیلی عالی بوده. شب خیلی خوب است. بعدا که با مولوی بیشتر آشنا شدم متوجه شدم که او هم شب را خوب می‌شناخته.

فقط این‌که آن ایام انقدر صدا در خیابان‌ها نبود و من غالبا در زیرزمین‌ها زندگی می‌کردم. خیلی هم دوست می‌داشتم. خانه‌هایی که پله می‌خورَد می‌آید پایین. آن‌جا سکوت بیشتر است. جالب است که بعد از نوشتن «کلنل» – کتابی که دو سال تمام می‌نوشتم – کتاب را دادم همسرم آذر خواند. گفت خیلی عجیب است، این را کی نوشتی؟! گفتم شب، بعد از این‌که همه شما به خواب می‌رفتید. آن ایام در خیابان وزرا در یک آپارتمان کوچک طبقه سوم زندگی می‌کردیم. گفتم شب، وقتی همه خوابند.

شما جزو نویسنده‌هایی هستید که تقریبا زود موبایل دست‌تان گرفتید و با ای‌میل کار می‌کنید. با این تکنولوژی‌های مدرن بیگانه نبوده‌اید. البته وارد فضای مجازی نشدید، تا این اواخر که به مقاومت‌تان دست‌کم درباره تلگرام پایان دادید و آن‌جا یک حضور شخصی دارید. چه چیزی باعث می‌شود برخلاف خیلی از هم‌نسلان‌تان بسته عمل نکنید و پذیرای این مسائل باشید؟

من همیشه نوابغ را ستایش کرده‌ام، چه در گذشته، چه در زمان حال. نبوغ ستودنی است و این سیستم‌های جدید نشانه بلوغ و نبوغ مغز بشر است. چطور ممکن است من بی‌اعتنا بمانم و فکر کنم چون من نمی‌توانم بفهمم‌شان، پس حداقلش را هم استفاده نکنم؟ من درباره این چیزها تعصب ندارم. می‌گویم معجزه ذهن بشر. حیرت می‌کنم. هنوز وقتی سوار طیاره می‌شوم و بعد از چهار ساعت در یک منزل دیگر هستم، می‌گویم معجزه است. مگر نیست واقعا؟ ما برای این‌که از ده دولت‌آباد بیاییم سبزوار، شش هفت کیلومتر بود، از صبح راه می‌افتادیم، دو ساعت و نیم تو راه دنبال آن چهارپا می‌آمدیم و بعد دوباره دو ساعت و نیم برمی‌گشتیم.

مثلا الان من می‌خواهم به قوم و خویشم در سبزوار – که البته الان دیگر ندارم – بگویم حالم بد نیست، از طریق این می‌گویم. مارکس یک حرف درخشان می‌زند؛ به‌رغم این‌که الان مهدورالدم اعلام شده. می‌گوید «تاریخ خارج از اراده من و شما حرکت می‌کند.» و این تکنولوژی یک بخش از تاریخ علم و فناوری بشر است.  پس من که آن عبارت در ذهنم مانده، چطور می‌توانم به آن‌چه خارج از اراده من و شما انجام می‌گیرد بگویم نه، چون من دوست ندارم. گاهی هم اشتباه می‌کنم، می‌خواهم بزنمش زمین ولی در لحظه می‌گویم تو نسبت به این موضوع نادانی، آن‌که اشکالی ندارد.

محمود دولت‌آبادی ؛ راویِ روزگار مردم سالخورده

شما رانندگی هم می‌کنید و یک ماشین قدیمی هم دارید. نکته جالبش این است که بیشتر از آن‌که سوارش شوید، در مکانیکی است.

عشق است دیگر… در داستانی که دارم، «سفر»، علی عاشق دوچرخه‌اش هست. هر وقت این سوال از من می‌شود یاد علی می‌افتم و دوچرخه‌اش. دیگر از آن، من رانندگی را دوست دارم. برای این‌که اوایل دوست داشتم اسب‌سواری کنم، خب امکانش نبود. بعضی‌ها فکر می‌کنند با توجه به اسب‌هایی که در «کلیدر» وجود دارد، من یک اسب‌شناسم در حالی‌که این‌طور نیست. من یک بار سوار اسب شدم و چون جراحی پهلو کرده بودم، دایی من که جنگلبان بود گفت چیه؟ گفتم هیچی. گفت بیا پایین، جواب بابای کولی تو را نمی‌توانم بدهم. من را پیاده کرد. اسب‌سواری من همین بود که آن هم زیاد اسب نبود بیشتر قاطر بود.

حالا رانندگی را دوست دارم، با این ماشین دوست دارم، با بیوک. داماد ما می‌گفت یک ماشین جدید بخر، هی می‌روی مکانیکی. گفتم نمی‌دانی وقتی آدم می‌رود با مکانیک‌ها صحبت می‌کند چه حظی می‌برد. برای این‌که بالاخره دو تا فحش به هم می‌دهند، چهار تا متلک می‌گویند. تو گاراژ هست، فضای زندگی هست. ولی به واقع من سه برابر قیمت این ماشین خرجش کرده‌ام. ولی خب چه کنم که مکانیک‌های ما هم بی‌معرفت شده‌اند. ماشین‌های جدید را هم معدودی را سوار شده‌ام ولی نتوانستم.  

یکی از چیزهایی هم که سال‌هاست همراه شماست، تسبیح است.

معمولا آبی هم هست. من رنگ را خیلی دوست دارم. دو تا از رنگ‌هایی که خیلی دوست دارم یکی آبی است، یکی نارنجی، متمایل به تیره یا روشن، فرقی نمی‌کند. به این موضوع فکر کردم. به این نتیجه رسیدم یکی رنگ زمین است، یکی رنگ آسمان. یعنی اولین رنگ‌هایی که من چشم باز کردم و دیدم، کویر است و آسمان کویر. به این ترتیب این دوتا رنگ همیشه با من هست.

ضمن این‌که آشنایی با آن نابغه‌ای که من خیلی دوستش می‌دارم، ون گوگ، در تشدید این امر خیلی موثر بوده. در بین نقاش‌ها فکر می‌کنم بتوانم بگویم ون گوگ را از همه بیشتر دوست دارم. و در تمام مدت عمرم همیشه تصویری از ون گوگ جلو من بوده. بیش از هنرمندان ادبیات که به هر حال شیفته هستم، مثل کافکا، داستایوفسکی و کامو، ون گوگ همیشه بوده. از وقتی با پدر و مادرم زندگی می‌کردم این بوده با من. یا دکتر گاشه بوده ازش، یا تصویر خودش بوده.

شما درباره مرگ ون گوگ به چه نتیجه‌ای رسیدید؟

فکر می‌کنم این آدم‌ها به طور کلی عمر زیادی ندارند. در جست‌وجوی مرگش نبودم هرگز. نامه‌هایش را خوانده‌ام، آثاری را که درباره‌اش نوشته شده خوانده‌ام، در هلند نمایشگاهش را دیده‌ام، بارها آلبومش را ورق زده‌ام. و همیشه به آن شکفتگی فکر کرده‌ام، به آن درخشندگی ناگهانی. خودش عین امپرسیونیزم است، خود زندگی ون گوگ یک درخشش ناگهانی است.

و من دیگر کنجکاو نشدم که ببینم پایانش چطور بوده. فرقی نمی‌کند. شاملو حرف جالبی می‌زند؛ ازش یادی بکنم برای این‌که مردادماه درگذشت. شاملو به من گفت «زندگی ما یک اتفاق است و مرگ ما یک قطعیت». آن‌چه در ون گوگ مهم است آن اتفاقی است که افتاده؛ آن قطعیت دیگر قطعیت است.

در یک دوره خیلی کوتاه تعداد بسیار عجیبی کار خلق می‌کند.

این فوران است دیگر. همان‌چه که در هنر من همیشه مهم می‌دانم؛ فوران. مثل آتشفشان.

این فوران برای شما کی اتفاق افتاد؟

من به خودم اجازه نمی‌دهم همچین تعبیری درباره خودم به کار ببرم. برای این‌که من مثل دهقان کار کرده‌ام و دهقان زمین را نرم نرم بار می‌آورد. در یک جاهایی این محصول خیلی درخشان به نظر می‌آید که آن را هم بیننده می‌بیند و کسی که مصرف می کند. آن لحظاتی که سماع می‌کردم بعد از کار.

مثلا گفتید در دوره «کلیدر».

در مورد «کلیدر». یا دچار مرگ می‌شدم در «روزگار سپری‌شده…» یا دچار فرسایش مرگبار می‌شدم در آثار دیگر مثل «سلوک»، یا دچار خرسندی از پیروزی بر کار می‌شدم مثل «جای خالی سلوچ».

محمود دولت‌آبادی ؛ راویِ روزگار مردم سالخورده

و حالا سال ۱۳۹۶ و تولد ۷۷ سالگی. درباره این ۷۷ جایی چیزی نوشته‌اید. آرزوی‌تان برای تولد امسال چیست؛ یک آرزوی شخصی و یک آرزوی جمعی.

اولا از این دو تا هفت کنار هم خیلی خوشم می‌آید. به دو علت سال پیش نخواستم تولد برگزار شود؛ یکی مرگ کیارستمی بود، یکی هم این‌که ۷۶ چیز جالبی نیست. ۷۷ خیلی زیباست. آن‌که می‌گویی من یاد کردم قلاب دو هفت است. در یکی از آثارم هست. عبور کردن از آن قلاب دو هفت و رسیدن به آشتی بین دو هفت برای من حالت نمادین و جالبی دارد. خیلی خوشحالم که این دو تا هفت کنار هم قرار گرفته. زیباست.

آرزوی من توامان است بین آرزوهای کلی و شخصی. لازم نیست بگویم که من با آرزوهای اجتماعی کار کرده‌ام؛ همیشه. و هر وقت نتوانستم کار کنم بدانید که انگیزه اجتماعی در من کم شده. در مورد این کتاب (بنی‌آدم) انگیزه اجتماعی من کم شد، یعنی عشق من نسبت به بسیاری چیزها و این کتابِ بسیار تیره درآمد. «روزگار سپری‌شده…» هم تیره است ولی در آن‌جا یک عشق قربانی‌شده وجود دارد، عشق‌های قربانی‌شده وجود دارند که برایم خیلی عزیزند.

آرزوهای شخصی من همیشه توامان هستند با آرزوهای جمعی. صلح هست، قانون هست، حقوق انسان هست؛ حقوق فردی و اجتماعی انسان. و سرجمع همه این‌ها استقلال و تمامیت ارضی. اقلا هیچی که نداریم این را داشته باشیم برای این‌که این یکی اگر مخدوش بشود واقعا من سکته می‌کنم.

آرزوی شخصی من هم این است که مردم خودشان را به جا بیاورند. انقدر دوپولی نباید باشیم. آدم‌ها خیلی با نسبت حسابی که در بانک دارند سنجیده می‌شوند. این حال من را به هم می‌زند. سوال اصلی من این است: آدم کجا رفت؟

دی شیخ گرد شهر همی گشت با چراغ /  کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتا که یافت می‌نشود گشته‌ایم ما / گفت آن‌که یافت می‌نشود آنم آرزوست

متشکرم.

سپاسگزارم. تولدتان مبارک. امیدوارم نشستن این دو هفت کنار هم سال بسیار خوب و خوش و پرخیر و برکتی را برای شما رقم بزند.

خرسندم از حضور شما و دوستان و این بعدازظهر.


منبع: برترینها

مناطق ممنوعه دنیا را بشناسید

به لطف پیشرفت فناوری، بشر می‌تواند کم‌کم به هر‌آن‌چه بخواهد دسترسی پیدا کند. اگر فرد ثروتمندی باشید می‌توانید در عرض کمتر از ۲۴ ساعت، به هر نقطه از جهان که بخواهید سفر کنید.

به همین دلیل دانستن این موضوع جالب خواهد بود که هر چقدر هم ثروتمند باشید، نقاطی در جهان هست که به هیچ وجه امکان بازدید از آن‌ها وجود ندارد، مگر این‌که فرد بسیار مهم و یا عضو انجمن خاصی باشید. در این مطلب، مکان‌هایی را معرفی می‌کنیم که یک فرد عادی، هیچ‌وقت شانس سفر و بازدید از آن‌ها را نخواهد داشت.

آرشیو محرمانه واتیکان (شهر واتیکان، ایتالیا)

 مناطق ممنوعه دنیا را بشناسید

این آرشیو سِری، از اسناد و مدارک تاریخی و بسیار مهمی نگه‌داری می‌کند. برخی بر این باورند که بسیاری از وقایع مهم تاریخی، در این محل بایگانی و از دید سایرین پنهان شده‌است. با این حال محتوای بعضی از این اسناد شناسایی شده، که شامل رونوشت مربوط به محاکمه گالیله، نامه‌های آبرهام لینکلن و هنری هشتم است.

این بایگانی سِری اولین‌بار توسط پاپ پل پنجم و در سال ۱۶۱۲ ساخته، و بعد از گذشت ۴۰۰ سال، راز تعدادی از اسناد و مدارک داخل آن آشکار شد. با این حال همچنان سوالاتی پیرامون این موضوع وجود دارد که آیا کلیسا از ترس متهم شدن به یهودی‌ستیزی یا عقاید واپس‌گرایانه‌اش دست به مخفی کردن این اسناد تاریخی زده و یا دلیل دیگری پشت این‌کار وجود دارد.

تنها در صورتی‌که دانشمند و محقق باشید، اجازه خواهید داشت به همراه یک گواهی‌نامه، از میان گارد سوئیسی واتیکان عبور کرده و به آرشیو محرمانه آن دست پیدا کنید. مدت اعتبار گواهی‌نامه‌ای که جهت بازدید از بایگانی واتیکان صادر می‌شود، شش ماه است و هیچ گردشگر، روزنامه‌نگار، دانشجو و تاریخ‌دانی حق ورود به این محدوده را ندارند.


بیشه بوهمین (مونته ریو، کالیفرنیا)

 مناطق ممنوعه دنیا را بشناسید

طبق گفته عده‌ای، این‌جا مکانی است که افراد متمول و قدرت‌مند، دست به کار‌های نامعقول می‌زنند. در اواسط تیرماه هر سال، بیشه بوهمین، با راه‌اندازی کمپ‌هایی، میزبان مهم‌ترین افراد دنیا است. این مکان توسط انجمن خصوصی هنرمندان سَن فرانسیسکو که انجمن بوهمین نام دارد، شروع به فعالیت کرد.

اعضای این انجمن را هنرمندان، موسیقی‌دان‌ها، صاحبان رسانه‌های قدرت‌مند، مقامات بالای ایالت‌ها و سایر افراد پر‌نفوذ تشکیل می‌دهند. از سوی دیگر، برای ورود به انجمن بوهمین باید از شما دعوت به عمل بیاید.
نماد‌ها و مراسم سوال برانگیز متعددی در این انجمن سری مشاهده شده‌است. افرادی که موفق شدند به شکل مخفیانه وارد این کمپ‌ها شوند، خبر‌های جالبی در رابطه با مشاهدات خود ندارند.

خیلی از معتقدان به تئوری توطئه بر این باورند که پشت این گردهمایی‌ها، فرقه‌های قدرت‌مندی وجود دارد که کنترل دنیا را به دست گرفته‌اند. اما واقع‌بینانه‌تر این است که بگوییم، این انجمن از تعدادی فرد ثروتمند تشکیل شده که نمی‌دانند با حجم بالای دارایی خود چه کنند، و به همین دلیل، تفریحات عجیب و غیرمعمول را امتحان می‌کنند، نه بیشتر.


پوگلیا (ایتالیا)

 مناطق ممنوعه دنیا را بشناسید

پوگلیا جزیره‌ای کوچکی است که بین ونیز و لیدو در تالاب وِنِشن واقع شده‌است. برای قرن‌ها، این جزیره به‌عنوان پناهگاه، تبعید‌گاه و محلی برای سوزاندن و دفن اجساد بیماران استفاده می‌شده است.

طی سال ۱۳۴۸ میلادی، بیماری طاعون در ونیز و پوگلیا شیوع پیدا کرد و این جزیره مثل سایر جزایر کوچک، به محلی برای قرنتینه افراد بیمار تبدیل شد. از ترس همه‌گیر شدن این ویروس در سراسر کشور، بسیاری از شهروندان ونیزی به پوگلیا تبعید شدند. اجساد کشته شدگان و افرادی‌که هنوز از این ویروس از پای درنیامده بودند در مرکز جزیره سوزانده می‌شدند. مدت‌ها بعد در سال ۱۶۳۰، با همه‌گیر شدن بیماری طاعون سیاه یا مرگ سیاه، دوباره خیلی از مبتلایان را به این جزیره منتقل کردند.

در طول قرن بیستم، دوباره از جزیره پوگلیا به‌عنوان محلی برای قرنتینه بیماران استفاده شد، اما در سال ۱۹۲۲، عمارت‌های موجود در آن به محلی برای نگه‌داری بیماران روانی تبدیل شد. اما در سال ۱۹۶۸، تیمارستان‌ها نیز تعطیل شد و این جزیره باز هم به مکانی خالی از سکنه تبدیل شد.

طبق افسانه‌ها، جزیره پوگلیا توسط ارواح قربانیان طاعون و جنگ و پزشکانی که به احتمال زیاد بیماران خود را شکنجه و سلاخی می‌کردند، تسخیر شده‌است.

در حال حاضر، بازدید از این جزیره ممنوع اعلام شده و تیمی که قرار بود ساختمان‌های تیمارستان را مرمت کنند، به دلایل نا‌معلومی دست از کار کشیدند و این جزیره هم‌چنان متروک باقی مانده است.


مرکز تحقیقات هسته‌ای نِگِب (اسرائیل)

 مناطق ممنوعه دنیا را بشناسید

مرکز تحقیقات هسته‌ای نگب، منطقه‌ای است که در صحرای نگب واقع شده، و در ۱۳ کیلومتری جنوب شرق شهر دیمونای اسرائیل قرار دارد. ساخت این تاسیسات از سال ۱۹۵۸ و با همکاری فرانسوی‌ها، طبق پروتکل سورس آغاز شد.

اطلاعات مربوط به جزئیات این مرکز، کاملا محرمانه است. اما در سال ۱۹۸۶، شخصی به‌نام «مردخای وانونو»، تکنسین سابق دیمونا، به بریتانیا فرار کرد و مدارکی را مبنی بر برنامه‌های هسته‌ای اسرائیل ارائه داد. او هم‌چنین هدف از ساخت تاسیسات هسته‌ای و اسرار مربوط به سایت زیر‌زمینی مرکز هسته‌ای نگب را افشا کرد. در ژانویه سال ۲۰۱۲، رسانه‌ها، خبری را در رابطه با تعطیلی موقت مرکز تحقیقات راکتوری اعلام کردند. گزارش‌ها نشا می‌داد علت اصلی این تصمیم، احتمال حمله ایران به این پایگاه بوده‌است. در ماه اکتبر و نوامبر ۲۰۱۲، خبر حمله راکتی حماس به دیمونا (به جای حمله به مرکز تحقیقات هسته‌ای) تایید شد، اما درنتیجه این حمله، هیج آسیبی به پایگاه هسته‌ای اسرائیل وارد نشد.

در حال حاضر، تدابیر امنیتی شدیدی برای حفاظت از این منطقه در‌نظر گرفته شده ‌است، و تنها مقامات بالای حکومتی امکان دسترسی به این پایگاه را دارند.


مژگوریه (روسیه)

 مناطق ممنوعه دنیا را بشناسید

در کوهستان‌های اورال، به‌خصوص کوهستان یامانتائو، تاسیسات عظیم زیرزمینی وجود دارد. شایعات حاکی از آن است که وسعت این منطقه نزدیک به ۶۵۰ کیلومتر است. هیچ‌کس به درستی هدف از احداث چنین مجتمعی را نمی‌داند، اما احتمال داده شده این مکان، یک پناه‌گاه زیرزمینی است که برای در امان ماندن از فجایع هسته‌ای ساخته شده‌ و پر از آذوقه و جواهرات است.

در سال ۱۹۹۲، دولت ایالات متحده از وجود چنین مکانی مطلع شد، اما دولت روسیه تا به‌حال، در رابطه با هدف از تاسیس و فعالیت‌های مربوط به این پایگاه، سکوت کرده‌است. آمار رسمی نشان می‌دهد که برای ساخت چنین سازه‌ای، حدود ۱۰ هزار کارگر مورد نیاز است.


جزیره مار‌ (برزیل)

مناطق ممنوعه دنیا را بشناسید 

«جزیره ایل‌ها دا کوییمادا» یا «جزیره مار»، واقع در کشور برزیل بوده و از جنگل‌های انبوه و صخره‌های متعددی تشکی شده است. این جزیره محل سکونت گونه‌‌ای از مار‌هاست که در خطر انقراض قرار دارند. به دلیل تعداد زیاد مار‌ها، نیروی دریایی برزیل، امکان دسترسی مردم برزیل را به این منطقه ممنوع کرده‌است. این ممنوعیت هم برای محافظت از ساکنین سمی این جزیره در برابر گردشگران و هم برای حفاظت از جان انسان‌ها، درنظر گرفته شده است.

طبق برآورد‌ها، در هر متر از این جزیره، یک مار وجود دارد. مار‌های موجود در این جزیره از گونه سرنیزه‌ای طلایی هستند.


اتاق ۳۹، پیونگ یانگ (کره شمالی)

 مناطق ممنوعه دنیا را بشناسید

نام رسمی این بخش، اتاق ۳۹ کمیته مرکزی است که به حزب کارگر کره شمالی تعلق دارد. این سازمان بخشی از درآمد دولت کره شمالی را از طریق فعالیت‌های غیر‌قانونی، تامین می‌کند. ازجمله فعالیت‌های این سازمان، می‌توان به تجارت مواد ‌مخدر و تخلفات بیمه‌ای اشاره کرد که در سطح بین‌المللی اتفاق می‌افتد، و درآمدی حدود ۵۰۰ میلیون تا یک میلیارد دلار را نصیب دولت می‌کند.

به‌دلیل انزوای کره شمالی و عدم ارتباطش با سایر کشور‌های دنیا، پیگیری مو‌به‌موی فعالیت‌های این سازمان، کار بسیار دشواری است.

با این حال، تا‌کنون گزارش‌های به‌دست آمده نشان می‌دهد که درآمد حاصل از اتاق ۳۹، صرف برنامه‌‌های هسته‌ای و رشوه دادن‌های دولت می‌شود.


منطقه ۵۱ (نوادا، ایالات متحده)

 مناطق ممنوعه دنیا را بشناسید

گفته می‌شود این منطقه محل نگه‌داری از هواپیما‌های سِری و تحقیقات مربوط به رویت پشقاب پرنده‌ها بوده و از امنیت بالایی نیز برخوردار است. تا به امروز، علت اصلی از ساخت چنین منطقه‌ای نامشخص باقی مانده. بسیاری بر این باورند که این مکان، محل آزمایش سلاح‌ها و هواپیما‌های سِری ارتش ایالات متحده است که به پروژه سیاه نیز معروف شده.

وسعت این منطقه هوایی، ۶ تا ۱۷ کیلومتر برآورد شده‌است. حتی هواپیما‌های ارتشی که مجوز پرواز در این منطقه را ندارند با تهدید جدی رو‌به‌رو خواهند شد. دولت ایالات متحده تمایلی به افشای اطلاعات مربوط به این منطقه ندارد و همین موضوع باعث به‌وجود آمدن شایعات و تئوری‌های توطئه در رابطه با علت واقعی احداث این منطقه شده است.

هر هفت روز هفته و به‌صورت ۲۴ ساعته از منطقه ۵۱ مراقبت شده برای این‌کار از دوربین‌ها و سنسور‌های حرکتی زیرزمینی استفاده می‌شود. عکاسی در این مکان اکیدا ممنوع است و اگر بخواهید وارد این ناحیه شوید، به احتمال زیاد کشته خواهید شد.


منبع: برترینها