مرگ اشتباهی ۶ هزار درخت در شیراز

اشتباه در جانمایی اجرای پروژه ایستگاه پایانی قطار شهری شیراز، نابودی تدریجی را برای بوستانی با ۶هزار اصله درخت رقم زد.

شهروند نوشت: تا چند ‌سال دیگر و در جریان اجرای این پروژه، به تدریج ۶‌هزار اصله درخت بوستان شهرک میان‌رود شیراز، جابه‌جا و قطع می‌شوند و سرنوشت این بوستان در منطقه ٩ شهرداری شیراز، با مرگ گره می‌خورد. براساس اعلام نایب‌رئیس کمیسیون خدمات شهری شورای شهر شیراز به «شهروند»، تاکنون ‌هزار اصله از درخت‌های زیتون و کاج که در مسیر این پروژه قرار داشتند، قطع و جابه‌جا شده‌اند. هرچند که به گفته محمد حق‌نگر، این درخت‌ها با فاصله‌ای از این بوستان قرار داشته‌اند، اما با پیشرفت پروژه، پنج‌هزار اصله درخت که در مسیر داخلی بوستان قرار دارند، باید جابه‌جا یا قطع شوند و چند‌ سال دیگر، خط ایستگاه قطار شهری، جایگزین بوستان می‌شود.

شامگاه سه‌شنبه، خبرگزاری ایرنا، به نقل از نایب‌رئیس کمیسیون خدمات شهری شورای شهر شیراز، خبری را منتشر کرد که از قطع ۶هزار اصله درخت در شیراز حکایت داشت. براساس این خبر، محمد حق‌نگر گفته بود که این تعداد درخت به دلیل جانمایی اشتباه یک پروژه شهری قطع شده و مسئولان اجرای این طرح باید نسبت به این اتفاق پاسخگو باشند. او در همان خبر گفته بود که: «در زمان طراحی ایستگاه پایانی خط دو قطار شهری، به دلیل بی‌توجهی مشاور ۶‌هزار اصله درخت جابه‌جا و قطع شده است، درحالی ‌که با یک اصلاح هندسی و انتقال ایستگاه از سمت شرق به غرب می‌شد، جلوی این ضایعه بزرگ زیست‌محیطی را گرفت.»

براساس اعلام او، میانگین سنی این درختان، ٢٠‌سال است که علاوه بر ایجاد هزینه‌های سنگین مادی برای شهر، شهر شیراز را از یک سرمایه بزرگ زیست‌محیطی محروم کرده و از این منظر، هزینه‌های معنوی این اقدام غیرقابل جبران است. انتقاد او از مشاور غیربومی این پروژه است: «اگر مشاور این پروژه مانند اعضای کمیسیون ماده ٧، بررسی‌های لازم را انجام داده بود، می‌شد ایستگاه مترو را در نقطه‌ای که درخت نیست، اجرا کرد و طرح نیز بدون اشکال اجرا می‌شد.»

حالا همین عضو شورای شهر شیراز، جزییات بیشتری از ماجرای قطع درختان می‌دهد. او قطع‌شدن ۶هزار اصله درخت را رد می‌کند و می‌گوید: «تعداد تمام درختانی که برای اجرای این پروژه باید از مسیر برداشته شوند، ۶‌هزار اصله درخت است، تاکنون یک‌هزار اصله درخت، قطع و جابه‌جا شده‌اند، پنج‌هزار درخت دیگر هم در ادامه پروژه باید جابه‌جا شوند.»

به گفته او، بیشتر درختانی که تاکنون قطع و جابه‌جا شده‌اند، درختان زیتون و کاج بودند، آنهایی که قابلیت جابه‌جایی سالم داشتند، به محوطه کمربندی شیراز و محدوده میان‌رود منتقل شده‌اند و آنهایی که امکان جابه‌جایی‌شان وجود نداشت، مانند درختان کاج قطع شده‌اند: «حدود ٧٠‌درصد از ‌هزار درخت، جابه‌جا و حدود ٣٠‌درصد قطع شده‌اند.»

حق‌نگر، درباره ماجرای مطرح‌شدن قطع ۶‌هزار درخت که از سوی خبرگزاری ایرنا منتشر شد، توضیح بیشتری می‌دهد: «ماجرا از این قرار بود که اخیرا در شورای چهارم شهر شیراز، آیین‌نامه رعایت الزامات زیست‌محیطی پروژه‌های عمرانی شهرداری شیراز از سوی کمیسیون خدمات شهری مطرح شد، هدف این بود که پیش از اجرای پروژه‌ها، جوانب زیست‌محیطی آن در نظر گرفته شود، اما متاسفانه اعضای شورای شهر شیراز، با این دلیل که این آیین‌نامه پروژه‌ها را با تأخیر مواجه می‌کند با آن مخالفت کردند و درنهایت این آیین‌نامه به تصویب نرسید. همین هم شد تا برای حساس‌سازی، ماجرای قطع‌شدن این درختان مطرح شود.»

او پیش از این از طرح ایستگاه پایانی قطار شهری در میان‌رود، بازدید کرده و متوجه شده بود که در جریان اجرای این پروژه، تعداد زیادی از درختان باید از مسیر برداشته شوند: «ما به شهرداری اعلام کردیم که مسیر این ایستگاه باید تغییر کند اما امکان تغییر مسیر وجود نداشت. بررسی‌ها نشان داد که مشاوره‌ای که به آنها داده شده، اشتباه و بدون در نظر گرفتن ضوابط زیست‌محیطی است. به همین دلیل همان زمان برای نجات ۶هزار اصله درخت مصوبه‌ای در شورای شهر تصویب کرده و شهرداری را مکلف به خرید یک دستگاه مخصوص جابه‌جایی درختان کردیم. شهرداری هم این دستگاه را به قیمت دو‌میلیارد تومان از آلمان خرید و در این مدت موفق شد تا بخشی از درختانی که در مسیر این پروژه قرار داشتند، قطع کند.»

به گفته او، ‌هزار اصله درخت در مسیر ابتدایی این پروژه قرار داشت که بخشی از آنها که امکان جابه‌جایی داشت از طریق این دستگاه جدید منتقل شد و برخی که نمی‌شد آنها را جابه‌جا کرد، قطع شدند: «در صورتی که آیین‌نامه رعایت الزامات زیست‌محیطی اجرا می‌شد، چنین اشتباهی هم صورت نمی‌گرفت و پیش از اجرای پروژه، جلویش گرفته می‌شد.»

حق‌نگر می‌گوید از زمانی که این دستگاه خریداری شده، سه‌ هزار اصله درخت در شهر شیراز جابه‌جا شده است: «تعداد درخت‌هایی که در مسیر ابتدایی این پروژه قرار داشت، ‌هزار اصله است، البته این پروژه در حال حاضر داخل بوستان شهرک میان‌رود است؛ اما درخت‌هایی که جابه‌جا و قطع شده‌اند، در مسیر دورتری از پارک قرار داشتند؛ اما پنج‌هزار اصله درخت دیگر هستند که در داخل بوستان قرار دارند و با پیشرفت پروژه باید از مسیر برداشته شوند و با کمک این دستگاه، جابه‌جا می‌شوند.»

به گفته او، بیشتر درخت‌هایی که در این مسیر قرار دارند، درخت‌های زیتون و تعدادی هم درخت کاج هستند: «به احتمال زیاد درخت‌های زیتون جابه‌جا و به محل دیگر منتقل می‌شوند.»

حق‌نگر تأکید می‌کند که با جابه‌جایی این درخت‌ها، دیگر بوستانی در همان محل وجود نخواهد داشت؛ چرا که پروژه از داخل بوستان رد می‌شود: «قرار است بوستان دیگری در محل دیگری ایجاد شود.»

این بوستان در منطقه ٩ شهر شیراز و در نزدیکی رودخانه قرار گرفته است: «متاسفانه نگاه زیست‌محیطی مشاوران پروژه‌های شهری خیلی کم است؛ یعنی باید پیوست کل مطالعات عمرانی و زیست‌محیطی را در نظر بگیرند، این پارکی که قرار است جابه‌جا شود، محل زیبایی است، اما به دلیل یک اشتباه باید به‌ طورکلی جابه‌جا شود.»

بنا بر اعلام این عضو شورای شهر شیراز، هنوز برای جابه‌جایی ۵پنج‌هزار اصله درخت دیگر، اقدامی صورت نگرفته است؛ چرا که ایستگاه خط دو هنوز اجرا نشده است. او در پاسخ به این سوال که خیلی از درخت‌ها در همین پروسه جابه‌جایی از بین می‌روند، توضیح می‌دهد: «این اتفاق برای بعضی از گونه‌ها صورت می‌گیرد و منجر به خشک‌شدن‌شان می‌شود، بعضی از آنها هم احیا می‌شوند، به همین دلیل این جابه‌جایی‌ها باید در فصل مناسب انجام شود.»

حق‌نگر از اقدامات شهرداری برای کاشت درخت هم خبر می‌دهد: «شهرداری شیراز در چهار ‌سال گذشته دو‌میلیون درخت در سطح شهر کاشته است.»

عمر بوستان شهرک میان‌رود رو به پایان است. مرگ سرنوشت این بوستان خواهد شد و با پیشرفت هر متر از این پروژه، تعداد بیشتری درخت جابه‌جا یا قطع می‌شود. بوستانی که حدود ٢٠‌سال پیش زمینی بی‌درخت بوده، همان زمان به تملک شهرداری شیراز درآمده است.

احسان اصنافی، عضو شورای شهر شیراز در این‌باره می گوید: «این محوطه نزدیک به ۴٠٠، ۵٠٠‌هزار درخت دارد؛ حدود ‌سال ٧۶ بود که شهرداری شیراز این زمین را خرید و در آن درخت کاشت، در حالی ‌که شهرداری می‌دانست در آینده با اجرای پروژه قطار شهری، درخت‌های کاشته‌شده باید قطع شوند؛ اما به دلیل طولانی‌شدن اجرای پروژه، عمر درخت‌ها هم بالا رفت.»

به گفته او در حال حاضر درخت‌ها قطع نشده‌اند، تنها درخت‌هایی که در مسیر خاکبرداری قرار گرفته‌اند، از مسیر برداشته شده‌اند.


منبع: عصرایران

تحصیل ۱۹۰۰زندانی دانش‌آموز در تهران/ فقط ۷درصد زندانی‌ها کار می‌کنند

مدیرکل زندان‌های تهران می‌گوید؛ زندان‌های تهران ۶ مدرسه دارد که ١٩٠٠ دانش‌آموز زندانی در این مدرسه‌ها مشغول به تحصیل هستند.

به گزارش  شهروند، اینها را مصطفی محبی گفت و درباره تحصیل زندانیان توضیح بیشتری داد: «در زندان‌های تهران سه دانشگاه علمی- کاربردی هم وجود دارد که ۴۸۰نفر در مقطع‌های کاردانی و کارشناسی در ۱۵ رشته درحال تحصیل هستند.» او به تفاهمنامه‌ای که با دانشگاه پیام نور امضا شده هم، اشاره کرد: «براساس این تفاهم، ۲۴نفر در مقطع ارشد و یک‌نفر در مقطع دکترا درحال تحصیل هستند.» به گفته مدیرکل زندان‌های تهران، مهرماه ‌سال پیش، یک‌هزار نفر بی‌سواد در زندان وجود داشتند که همه باسواد شدند، البته هنوز ١۴٠نفر باقی مانده‌اند که اینها هم درحال آموزشند: «در کنار آموزش به زندانیان بی‌سواد، در یک‌سال گذشته بیش از ۶هزار نفر تحت ‌آموزش پیشگیری از اعتیاد قرار گرفتند.»

آموزش قرآن یکی دیگر از برنامه‌های زندان‌های تهران هم است، به‌طوری که براساس اعلام محبی، در زندان‌ها یکی از بحث‌هایی که دنبال می‌شود، آموزش قرآن است که برای هشت‌هزار نفر در حفظ، مفاهیم، تفسیر و روخوانی و اذان و ترتیل شرکت کردند: «در مجموعه زندان‌ها ۸۰نفر روحانی با ما همکاری دارند که این تعداد علاوه بر اجرای نماز جماعت کلاس‌های قرآنی و اخلاق و مسائل مربوط با مشکلات زندانی‌ها را حل می‌کنند.»

به گفته او، در زندان‌های استان تهران، ٨٨٣ مددجو وجود دارد که درحال حفظ قرآن هستند، ٧نفر هم حافظ کل قرآن هستند.

بمحبی در ادامه با بیان این‌که در تهران، پنج زندان وجود دارد و تاکنون دو زندان کامل شده‌اند، دو زندان هم تقریبا پیشرفت ٩٠‌درصدی داشته‌اند اما به دلیل کسری بودجه نیمه‌آماده هستند، گفت: «جمعیت کیفری در ‌سال ۹۵ نسبت به ‌سال ٩۴ ١,٣۵‌درصد کاهش داشته و از اول‌ سال تا حالا هم ١.۶٧درصد کاهش داشتیم.»

او درباره بحث اشتغال در زندان‌ها هم توضیح‌هایی داد: «در زندان‌های ما در البرز در رجایی شهر و قزل‌حصار و تهران ٧‌درصد از زندانیان مشغول به کار در کارگاه‌های نجاری و غیر هستند. از اول‌ سال ما مقصر هستیم که بتوانیم این ٧‌درصد را افزایش و زندانیان بیشتری را در طی‌کردن حبس به اشتغال برسانیم.» 


منبع: عصرایران

حادثه تیراندازی اشتباه به خودرو در مازندران ۲مجروح بر جای گذاشت

حمیدرضا فرنیا رئیس اورژانس ۱۱۵ محمودآباد از حادثه تیراندازی اشتباه به خودرو خبرداد.

به گزارش خبرآنلاین، حمیدرضا فرنیا رئیس اورژانس ۱۱۵ محمودآباد گفت: شامگاه روز قبل فردی در اطراف روستای بیشه کلا که قصد شلیک به سمت سگ داشت متاسفانه به اشتباه با تفنگ ساچمه‌ای خود ۲ نفر را مصدوم کرد. 

وی گفت: در این سانحه سرنشینان خودروی پراید که پیر مردی۶۰ساله و پیر زن ۵۸ساله بودند و در حال عبور از همان مسیر بودند را مصدوم کرد.

رئیس اورژانس ۱۱۵ محمودآباد با اشاره به شرایط مصدومان بیان داشت: در صحنه حادثه اقدامات اولیه و مداوا انجام شد و مصدومان با وضعیت مطلوب جهت اقدامات تکمیلی درمانی به بیمارستان امام فریدونکنار انتقال یافتند.


منبع: عصرایران

جزئیات آزار چند دانش آموز در شرق تهران

شیطان خرابه‌ها به جرم آزار و اذیت چند پسر دانش‌آموز در خرابه‌های شرق تهران و سرقت اموال آنها در مجموع به ۱۳۴ سال حبس و ۷۹۴ ضربه شلاق محکوم شد.

به گزارش جام‌جم، ۵ تیر ۹۴، پسری ۱۴ ساله با مراجعه به کلانتری جوادیه تهران به ماموران گفت: «ساعت ۴ بعد از ظهر امروز که از ایستگاه مترو بیرون آمدم، ناگهان مردی قوی هیکل با گوش‌های شکسته به سمتم آمد.

خیابان خیلی خلوت بود و او چاقویش را زیر گلویم گذاشت، با تهدید مرا به خرابه‌ای کشاند و مورد آزار و اذیت قرار داد. سپس گوشی و چند هزار تومان پولم را دزدید و فرار کرد.»

۱۴ روز بعد از ثبت این شکایت، زنی ۲۹ ساله نیز با مراجعه به کلانتری از حادثه مشابه پرده برداشت.

او گفت: «در حال پیاده‌روی در خیابان جشنواره بودم که ناگهان مردی، شیشه نوشابه شکسته را زیر گلویم گذاشت و مرا به خرابه‌ای کشاند. قصد آزار و اذیتم را داشت، اما فریاد زدم و اهالی و عابران فهمیدند. متهم فقط توانست کیفم را بدزدد.»

تلاش‌ها برای شناسایی متهم ادامه داشت که چهار پسر نوجوان دیگر نیز با مراجعه به پلیس از وقوع حادثه مشابه پرده برداشتند. از بین آنها، پسری ۱۷ ساله مدعی آزار و اذیت بود و سه نفر دیگر قربانی سرقت خشن شده بودند. سرانجام چهره‌نگاری از متهم جواب داد و او در عملیات ضربتی پلیس به دام افتاد.

پای میز محاکمه

متهم ۲۶ ساله، به دو فقره تعرض اعتراف کرد و به زندان افتاد. مدتی بعد نیز در شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی محسن زالی محاکمه شد.

در ابتدای جلسه، شاکیان درخواست مجازات کردند و یکی از آنها گفت: «همراه دوستم کامران به پارک رفته بودیم و تا ساعت ۹ شب آنجا ماندیم.

همه جا خلوت شده و متهم روی چمن‌ها نشسته بود. او مرا صدا زد و گفت تازه از زندان آزاد شده و دنبال یکی از اهالی می‌گردد.

به بهانه دیدن عکسش، مرا به سمت خود کشاند. به دو قدمی‌اش که رسیدم ناگهان چاقویش را درآورد و زیر گلویم گذاشت.

از من خواست کامران را هم صدا بزنم. سپس گفت باید به خانه بروم و برایش پول بیاورم. وقتی برگشتم، کامران را مورد آزار و اذیت قرار داده بود.»

کامران با تائید این اظهارات گفت: «وقتی وحید به خانه برگشت، متهم با تهدید چاقو مرا آزار داد. سپس گوشی‌ام را دزدید و متواری شد.»

در ادامه، متهم گفت: «من دو پسر ۱۴ و ۱۷ ساله را با تهدید چاقو به جای خلوت کشاندم و مورد آزار و اذیت قرار دادم. از چهار شاکی دیگر هم با تهدید چاقو و اسپری اشک‌آور سرقت کردم. در زمان ارتکاب جرایم، تحت‌تاثیر شیشه بودم و بیشتر پول‌ها را هم صرف خرید مواد می‌کردم.»

مجازات سنگین

در پایان دادگاه قضات وارد شور شدند و متهم را به جرم سه فقره آدم‌ربایی در مجموع به ۶۰ سال حبس، به جرم شش فقره سرقت مقرون به آزار در مجموع به ۷۲ سال حبس و ۵۹۴ ضربه شلاق، به جرم نگهداری اسپری غیرمجاز (سلاح غیرمجاز) به ۵/۲ سال حبس و به جرم آزار و اذیت دو پسر نوجوان به ۲۰۰ ضربه شلاق محکوم کردند.

این احکام با تائید در دیوان عالی کشور قطعی شد. 


منبع: عصرایران

دویدن از درد دیسک کمر جلوگیری می‌کند

افرادی که به صورت مرتب می‌دوند یا پیاده‌روی می‌کنند در ناحیه دیسک کمر و ستون فقرات سالم‌تر هستند.

به گزارش ایسنا و به نقل از nytimes، بررسی‌های اخیر نشان داده است در صورتی که ستون فقرات و دیسک کمر فعال‌تر باشد و فعالیت به صورت ورزش انجام  شود احتمال آسیب دیدگی کمتر می‌شود.

کمردرد با افزایش سن، به دلیل بیماری یا آسیب دیدگی دیسک کمر ایجاد می‌شود.

اگر دیسک کمر یا ستون فقرات فعالیت نداشته باشند احتمال آسیب دیدگی بیشتر می‌شود. بررسی‌ها بر روی افرادی که می‌دوند و افرادی که نمی‌دوند نشان داد، دویدن باعث می‌شود که دیسک کمر بزرگتر شود و میزان مایعات آن بیشتر باشد به همین دلیل احتمال آسیب دیدگی دیسک کمتر می‌شود.

افرادی که در طول هفته حداقل ۳۰ مایل می‌دوند دیسک کمر سالم‌تری دارند.


منبع: عصرایران

خطرات مسکن های بدون نسخه!

داروهای مسکن می توانند با خطرات و عوارض جانبی بسیاری همراه باشند. خطر این عوارض جانبی در افرادی که روزانه و به مدت طولانی از این داروها استفاده می کنند و همچنین برای آنهایی که داروهای تجویزی مصرف می کنند، بالاتر است.

اگر نگاهی به جعبه کمک های
اولیه یا محل نگهداری داروهای خود بیندازید، احتمالا حداقل یک نوع داروی مسکن بی
نیاز از نسخه پزشک در آن یافت می شود. این داروها سریع‌ترین راه برای تسکین درد
محسوب می شوند، این گونه نیست؟ اما آیا آنها بهترین راه حل هستند؟

خطرات مصرف داروهای مسکن بی نیاز از نسخه پزشک

به گزارش گروه سلامت عصر ایران
به نقل از “ان‌سی‌بی‌آی”، پر استفاده‌ترین مسکن های بی نیاز از نسخه
پزشک داروهای ضد التهابی غیر استروئیدی (NSAIDs)، مانند ایبوپروفن و
ناپروکسن، به همراه استامینوفن، یک داروی ضد درد که برای تسکین درد یا کاهش تب
استفاده می شود، هستند.

همانند بسیاری افراد دیگر،
شما نیز هنگامی که دچار سردرد یا کمردرد شده اید، احتمالا در مصرف این قبیل مسکن
ها تامل نمی کنید. از آنجایی که این داروها تسکین سریع درد را در پی دارند و افراد
بسیاری از آنها استفاده می کنند، احتمالا فکر می کنید که داروهایی کامل امن هستند.

اما در واقعیت، داروهای مسکن
می توانند با خطرات و عوارض جانبی بسیاری همراه باشند. خطر این عوارض جانبی در
افرادی که روزانه و به مدت طولانی از این داروها استفاده می کنند و همچنین برای آنهایی
که داروهای تجویزی مصرف می کنند، بالاتر است.

بانوان باردار یا آنهایی که
در تلاش برای باردار شدن هستند نباید هیچ دارویی، از جمله داروهای مسکن بی نیاز از
تجویز پزشک، را بدون مشورن با پزشک خود مصرف کنند.

در ادامه با برخی خطرات مصرف
داروهای مسکن بی نیاز از تجویز پزشک بیشتر آشنا می شویم.

نارسایی کلیوی

مطالعات بسیاری پیوند مصرف
بیش از اندازه داروهای ضد التهابی غیر استروئیدی با مشکلات کلیوی را تایید کرده
اند.

با مصرف مداوم ایبوپروفن یا
ناپروکسن، برخی افراد ممکن است حتی با نارسایی کلیوی مواجه شوند. با این وجود، این
شرایط بیشتر در افرادی رخ می دهد که دارای عوامل خطر آفرین دیگر مانند دیابت یا
فشار خون بالا نیز هستند.

تداخل با داروهای ضد افسردگی

داروهای ضد التهابی غیر
استروئیدی می توانند اثربخشی برخی داروهای ضد افسردگی که به نام مهارکننده های
انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs) شناخته می شوند را کاهش دهند.

افزون بر این، مصرف همزمان
داروهای ضد التهابی غیر استروئیدی با داروهای ضد افسردگی می تواند خطرناک باشد. به
عنوان مثال، برخی مطالعات نشان داده اند که مصرف این داروها به همراه هم خطر
خونریزی درون جمجمه ای را افزایش دهد. خونریزی درون جمجمه ای می تواند به آسیب مغزی
دائمی یا مرگ منجر شود.

اثر رقیق کنندگی خون

ایبوپروفن، ناپروکسن و
آسپرین همگی دارای اثر رقیق کنندگی خون هستند. این مساله برای بیشتر مردم مساله ای
ایجاد نمی کند، اما می تواند برای افرادی که داروهای رقیق کننده خون مصرف می کنند،
مشکل آفرین باشد. رقیق شدن بیش از اندازه خون می تواند خطر خونریزی را افزایش دهد.

اگر داروهای رقیق کننده خون
مصرف می کنید، از داروهای ضد التهابی غیر استروئیدی استفاده نکنید. در عوض، به
منظور تسکین سردرد یا یک درد عضلانی یا مفصلی از استامینوفن استفاده کنید.

اختلال در عملکرد کبد

آسیب کبدی یک خطر شایع در
صورت مصرف داروهای مسکن بی نیاز از تجویز پزشک بدون مشورت با یک پزشک است.

از داروهای مختلف بی نیاز از
تجویز پزشک، عمدتا آسپرین و استامینوفن می توانند موجب آسیب دیدن کبد شوند. این
شرایط به واسطه سمیت ذاتی و اغلب با دریافت دوزهای بالا پیوند خورده است.

در بیشتر موارد، آسیب کبدی
مرتبط با داروهای ضد التهابی غیر استروئیدی به یک دلیل ایمونولوژیک اشاره دارد. همچنین،
برخی موارد با متابولیت های سمی برخی داروهای ضد التهابی غیر استروئیدی مرتبط بوده
اند.

مشکلات معده

ایبوپروفن و ناپروکسن در
شرایطی که می توانند بر عملکرد کبد تاثیرگذار باشند، برای معده نیز خوب نیستند. حتی
آسپرین نیز برای سلامت معده بد است.

مواد شیمیایی موجود در بدن
که درد را تقویت می کنند، نقشی کلیدی در محافظت از دیواره داخلی معده و روده ها
نیز ایفا می کنند. هنگامی که یک داروی مسکن این مواد شیمیایی را مسدود می کند،
دستگاه گوارش نسبت به آسیب اسیدهای معده آسیب پذیرتر می شود.

در حقیقت، استفاده بیش از
اندازه از این داروهای مسکن می تواند به دیواره داخلی معده آسیب رسانده یا آن را
تحریک کند. این شرایط نیز می تواند موجب از دست رفتن خون از ناحیه تحریک شده، معده
درد و در برخی موارد شکل گیری زخم های معده شود.

افرادی که دارای زخم معده
هستند باید نسبت به مصرف داروهای مسکن بسیار محتاط باشند.

نارسایی قلبی

داروهای ضد التهابی غیر
استروئیدی با خطر افزایش یافته نارسایی قلبی نیز مرتبط هستند.

گزینه های دیگر برای تسکین
درد

با توجه به عوارض جانبی
داروهای مسکن رایج، بهتر است هر زمان که با سردرد یا معده درد مواجه می شوید، پیش
از مصرف مسکن اندکی تامل کنید. جایگزین هایی کارآمد و امن برای تسکین درد وجود
دارند که با عوارض جانبی نیز همراه نیستند.

کمپرس یخ می تواند به طور
موثر تورم و درد ناشی از شرایط مختلف، از ضربه خوردن سر تا پیچ خوردگی قوزک پا، را
کاهش دهد.

یک کمپرس داغ می تواند درد
ناشی از آرتریت و دیگر مشکلات عضلانی و مفصلی را کاهش دهد.

فعالیت جسمانی منظم نیز در
پیشگیری و همچنین کاهش درد موثر است.

افراد بسیاری برای بهره‌مندی
از زندگی بدون درد انجام یوگا یا مدیتیشن را در دستور کار خود قرار می دهند.

تکنیک هایی مانند طب سوزنی
یا طب فشاری نیز تا حد زیادی در تسکین درد موثر هستند.

حتی رژیم غذایی شما می تواند
تفاوت های چشمگیری ایجاد کند. مواد غذایی و ادویه های ضد درد مانند دارچین،
زردچوبه، سیر، زنجبیل، پیاز و آناناس را به رژیم غذایی خود اضافه کنید.


منبع: عصرایران

اعلام برنامه‌های "حبیب‌الله بیطرف" برای وزارت نیرو در دولت دوازدهم

حبیب‌الله بیطرف، وزیر پیشنهادی رییس‌‎جمهور به عنوان وزیر نیروی دولت دوازدهم، برنامه‌های خود را برای وزارت نیرو اعلام کرد.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی وزارت نیرو، مهندس “حبیب‌الله بیطرف”
که به عنوان وزیر منتخب دولت برای وزارت نیرو به مجلس معرفی شده است،
برنامه وزارت نیرو در دولت دوازدهم را اعلام کرد که به شرح زیر است:

اکنون که حجت الاسلام و المسلمین دکتر روحانی با اکثریت قاطع آرای ملت شریف
و فهیم ایران برای دومین دوره به عنوان رئیس جمهور اسلامی ایران انتخاب
شده اند  و کابینه خود را برای اخذ رای اعتماد و آغاز دوره جدید در مدیریت
اجرائی کشور به مجلس شورای اسلامی معرفی کرده‌اند، بدین وسیله برنامه
پیشنهادی نامزد وزارت نیرو که بر اساس اسناد بالا دستی از جمله سیاست‌های
اقتصاد مقاومتی، برنامه ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی
ایران، برنامه مدون ریاست جمهوری برای دولت دوازدهم و با عنایت به ماموریت
های وزارت نیرو تنظیم شده است، در قالب چهار فصل  تقدیم می‌شود.

 

فصل اول «اصول، اهداف و راهبردهای کلان»

 

۱-۱)  اصول حاکم بر برنامه

وزارت نیرو به منظور سیاستگذاری، برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت، نظارت و
همچنین تدوین ضوابط و مقررات، فعالیت های خود را در چارچوب اهداف و چشم
انداز نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و با تاکید بر اصول و ارزش های انقلاب
اسلامی و متکی به ظرفیت های گسترده کشور با رعایت و گسترش اخلاق حرفه ای و
مسئولیت اجتماعی به انجام می رساند. در ایفای این ماموریت ها، رعایت
استانداردها و معیارهای پذیرفته شده ی ملی و همچنین حقوق و رضایت آحاد
جامعه مورد تاکید است. بر همین اساس، برنامه تقدیمی بر التزام به اصول زیر
متکی است:

– تعهد نسبت به مطالبات مردم و به کارگیری همه ی استعدادها و توانمندی خود در ایفای مسئولیت.

– پایبندی به آموزه های دینی و اخلاقی و رعایت اخلاق حرفه ای در عرصه ی مدیریت و فعالیت های اجرائی

– تعهد نسبت به تقدم منافع ملی و مصالح کشور بر منافع بخشی و گروهی

– تقدم کلان نگری بر نگرش کوتاه مدت و همکاری در توانمند سازی همه بخش ها

– رعایت حقوق شهروندی و تلاش برای بهره گیری از نهادهای مدنی مرتبط با فعالیت های وزارت نیرو و جلب مشارکت آنان در صنعت آب و برق

– صداقت و صراحت در برخورد با مردم و نمایندگان آنها و توجه به نیازهای
عامه، داشتن روحیه انتقاد پذیری و بهره گیری از دیدگاههای کارشناسانه

– پاسخگو کردن واحدهای زیرمجموعه در برابر مردم با اصل قرار دادن رضایت مشترکین و ذی نفعان

– اصلاح ساختار اداری و کارامد کردن آن، ارتقاء انضباط و سلامت اداری

– ساماندهی و ارتقای مدیریت مبتنی بر شایسته سالاری

– ارزش گذاری به سرمایه های انسانی و بهره گیری موثر از آراء و اندیشه های تخصصی

– تعامل و همکاری سازنده با سایر دستگاهها و حضور فعال در تصمیم گیری های ملی

– تلاش برای استفاده بهینه از ظرفیت های ملی، منابع و اموال عمومی

– تلاش برای ارتقای شفافیت و مقابله با فساد اداری

– استفاده موثر از توانمندی های تخصصی زنان و جوانان در مناصب مدیریتی

– ایجاد فرصت برابر برای فعالین خصوصی و دولتی در صنعت آب و برق

 

۱-۲) دیدگاه های کلی

وزارت نیرو بر این باور است که حصول اطمینان از ایجاد زیرساخت های سخت
افزاری و نرم افزاری به منظور ارائه خدمات گسترده، پیوسته و مستمر تأمین
آب، برق و جمع آوری و دفع بهداشتی فاضلاب به آحاد جمعیت کشور به صورت مطمئن
و اقتصادی با رعایت ملاحظات زیست محیطی، به عنوان ماموریت اصلی این وزارت،
نقش تعیین کننده‌ای در توسعه پایدار و بهبود مستمر کیفیت و رفاه زندگی
مردم دارد. کیفیت و پایداری ارائه این خدمات، تاثیر بسزایی بر دستاوردهای
سایر بخش‌ها از جمله کشاورزی، مسکن، صنعت، خدمات، بهداشت، امنیت و محیط
زیست دارد.

وزارت نیرو با تمرکز بر انجام مطلوب امور حاکمیتی و کاهش تصدی گری، به گونه
ای نسبت به ایجاد زیرساخت های نرم افزاری و سخت افزاری اقدام می نماید تا
انجام فعالیت های تصدی با محوریت بخش خصوصی صورت پذیرد.

در راستای دستیابی به اهداف چشم‌انداز و سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی،
وزارت نیرو در صدد است با تقویت روحیه و رویکرد جهادی، انعطاف پذیر، فرصت
ساز، مولد، درون‌زا، پیشرو و برون نگر، نسبت به مدیریت عرضه و تقاضای آب،
برق، انرژی، خدمات آب و فاضلاب و همچنین ارتقای سطح آموزش، پژوهش و فناوری و
بسترسازی توسعه بازار کالا و خدمات صنعت آب و برق اقدام نماید.

وزارت نیرو با تاکید بر ضرورت ارتقای منزلت اجتماعی روستائیان و جایگاه
روستاها در اقتصاد ملی، با ایجاد زیرساخت های تامین آب و برق، به شکوفایی و
پیشرفت عدالت محور روستاها کمک می نماید.

وزارت نیرو توفیق در انجام ماموریت های فوق را منوط به بهره مندی از منابع
انسانی خلاق، حرفه ای و کارآمد و همچنین استفاده از آخرین دستاوردهای علمی،
پژوهشی، فناوری و روش های نوین مدیریت و نیز توسعه توانمندی داخلی می
داند.

 

۱-۳) اهداف کلان

– حصول اطمینان از تامین آب و برق مطمئن و پایدار برای همه نیازهای کشور

– بهبود اقتصاد آب و برق به منظور ایجاد تعادل در منابع و مصارف بنگاههای آب و برق و پایداری استمرار ارائه خدمات

– ایجاد و تقویت زیرساخت های اعمال حاکمیت با تاکید بر استقرار نظام صلاحیت
حرفه ای، تنظیم مقررات و استانداردهای ارائه خدمات، استقرار سیستم های
پایش و نظارت بر فعالیت بنگاههای تامین و عرضه آب و برق

– بهبود محیط کسب و کار و گسترش و تسهیل حضور بخش خصوصی و تعاونی در فعالیت های صنعت آب و برق

– ارتقای حکمرانی و بهره وری آب از طریق استقرار مدیریت بهم‌پیوسته منابع
آب مبتنی بر مدیریت تقاضا در سطح ملی، حوضه‌های آبریز و محلی با رعایت اصول
توسعه پایدار، آمایش سرزمین و هماهنگی متقابل بین سرمایه‌های مختلف
اجتماعی،اقتصادی، زیست‌محیطی با مشارکت موثر ذینفعان و ذیمدخلان

– ارتقای تاب آوری شبکه برق کشور با تمرکز بر بهبود بهره وری توام عرضه و
تقاضای انرژی الکتریکی، مدیریت تقاضا و بهره برداری موثر از ظرفیت مبادلات
منطقه ای انرژی

– گسترش و ارتقای سطح پژوهش، فناوری و نوآوری با تاکید بر تقویت توان ساخت داخل.

 

۱-۴) راهبردهای کلیدی

– بهره گیری موثر از ظرفیت ها و ابزارهای نوین بازارهای مالی و سرمایه به منظور تامین منابع مالی مورد نیاز

– جهت دهی منابع عمومی برای تسهیل تامین منابع مالی و پوشش ریسک سرمایه
گذاری بخش خصوصی، سرمایه گذاری در فعالیت های خاص (آب روستایی و …).

– گسترش بازار رقابتی و اصلاح ساختار تعرفه ها به منظور استمرار ارائه
خدمات و تقویت اقتصاد آب و برق با رعایت ملاحظات قشرهای آسیب پذیر

– تاکید بر فعالیت های نرم افزاری به منظور تقویت رویکرد مدیریت تقاضا برای تضمین تحقق اهداف امنیت عرضه آب و انرژی

– اتکای به منابع انسانی توانمند، خلاق و حرفه ای برای ایفای ماموریت های کلیدی وزارت نیرو با تمرکز بر نیروهای جوان

– گسترش پژوهش های کاربردی و نوآوری در فناوری ساخت داخل برای حداکثر سازی
بهره برداری از زنجیره ارزش تولید انرژی از منابع انرژی تجدیدپذیر

– بهره برداری از ظرفیت های دیپلماتیک و نظام حقوقی بین الملل به منظور حداکثر سازی منافع ملی در امور آب و انرژی

– استفاده حداکثری از ظرفیت های قانونی برای افزایش بازده نیروگاه ها، کاهش
تلفات انرژی، توسعه منابع انرژی تجدید شونده و بهینه سازی مصرف.  

 

فصل دوم : بخش آب و آبفا

 

۲-۱) سیمای بخش

اکنون متوسط بارندگی درازمدت سالیانه کشور حدود ۲۴۲٫۳ میلی‌متر برآورد شده که کمتر از یک‌سوم میانگین بارش جهانی است.

کشور ما به دلیل قرارگیری در منطقه خشک و نیمه‌خشک دنیا و با ادامه روند
موجود در استفاده از آب، بحران آب را با شدت بیشتری تجربه خواهد کرد.

از طرفی مقایسه میزان بارش‌ها در مقاطع زمانی مختلف حاکی از آن است که
میانگین ۱۷ساله (۲۱۹ میلی‌متر) و نیز ۹ ساله اخیر (۲۰۷ میلی‌متر) کاهش
محسوسی نسبت به میانگین درازمدت و ۳۱ ساله (۲۵۵ میلی‌متر) داشته‌است.

بدین ترتیب در سال‌های اخیر میزان آب تجدیدشونده در اثر کاهش بارش، افزایش
تبخیر، تغییر الگوی بارش (شدت-مدت- فراوانی) و نیز تغییر نوع بارش‌ها و
درمجموع در اثر بروز پدیده تغییر اقلیم،کاهش قابل ملاحظه‌ای داشته‌است.

بررسی‌ها نشان می‌دهد که متوسط درازمدت منابع آب تجدیدشونده کشور از ۱۳۰
میلیارد مترمکعب در سال به ۱۱۶ میلیارد مترمکعب رسیده و حدود ۱۴ میلیارد
مترمکعب کاهش داشته‌است.

براساس نتایج بهنگام‌سازی طرح جامع آب کشور، میزان مصرف آب کشور حدود ۱۰۰
میلیارد مترمکعب است که ۴۰ درصد آن از منابع آب سطحی و ۶۰ درصد آن از منابع
آب زیرزمینی تامین می‌شود. از این میزان حدود ۹۰ درصد در بخش کشاورزی، ۸
درصد در بخش شرب و ۲ درصد در بخش صنعت مورد استفاده قرار می‌گیرد.

بنابراین با توجه به ۱۱۶میلیارد مترمکعب منابع آب تجدیدشونده‌ درازمدت، ۸۶
درصد از منابع آب تجدیدشونده کشور مصرف می‌شود که با سقف شاخص ۶۰ درصد
تعیین شده برای کشور، فاصله معنی‌داری دارد. همچنین میزان سرانه آب
تجدیدشونده کشور نیز از ۶۸۵۰ مترمکعب در سال ۱۳۳۵، به ۱۴۵۰ مترمکعب در سال
۱۳۹۵ رسیده است که با پیش‌بینی جمعیت ۱۰۶ میلیون نفری در سال ۱۴۲۰، این
سرانه به ۱۱۰۰ مترمکعب کاهش خواهد یافت.

منابع آب زیرزمینی به عنوان منابع آب استراتژیک کشور (تامین‌کننده‌ ۵۷ درصد
آب شرب شهری، ۸۳ درصد آب شرب روستایی، ۶۳ درصد آب صنعت و خدمات و ۵۲ درصد
آب کشاورزی) دچار مشکلات عدیده است؛ به گونه ای که اکنون از ۶۰۹ محدوده
مطالعاتی کشور، تنها ۲۲۷ محدوده آزاد بوده و ۳۵۷ محدوده به لحاظ
بهره‌برداری، در شرایط ممنوعه و بحرانی قرار دارند و بقیه ۲۵ محدوده نیز
فاقد پتانسیل قابل‌توجه است.

همچنین اغلب محدوده‌های بزرگ و مطلوب و بااهمیت از نظر کمیت و کیفیت منابع
آب زیرزمینی، از بین رفته است به‌ گونه ای که حدود ۷۸ درصد محدوده‌های
مذکور در محدوده ممنوعه قرار دارند.

برداشت بی‌رویه از این منابع موجب شده است این منابع با افت شدید روبرو شده
و از حجم ذخایر استراتژیک، بالغ بر ۱۲۰ میلیارد مترمکعب از ظرفیت تعادلی،
اضافه برداشت انجام شده‌است.

آب موردنیاز شرب و بهداشت به علت حساسیت کمی و کیفی آن، همواره جزو
دغدغه‌های اصلی دولت‌ها بوده‌است. براساس آخرین اطلاعات، جمعیت زیرپوشش
شبکه آب شهری به ۹۹٫۳ درصد و جمعیت روستایی زیرپوشش شبکه آب شرب به حدود ۸۰
درصد رسیده‌است. جمعیت شهری زیر‌پوشش شبکه جمع‌آوری فاضلاب نیز حدود ۴۷
درصد است.

ورود فزاینده فاضلاب‌های انسانی، پساب‌های صنعتی و زهاب‌های کشاورزی به
رودخانه‌ها، تالاب‌ها، سواحل و آبهای ساحلی باعث افزایش مواد مغذی و
آلاینده‌ها در این محیط‌ها شده‌است.

تخلیه بی‌رویه فاضلاب‌های انسانی و پساب‌های صنعتی به چاه‌های جذبی و آبهای
سطحی در مناطق مسکونی و و واحدهای صنعتی سبب افزایش عناصر و ترکیبات مضر
بیش از حد استانداردهای زیست‌محیطی شده است.

اختلاف زیاد میان هزینه‌تمام‌شده و تعرفه‌های تکلیفی موجب شده است همه
شرکت‌های زیرمجموعه با مشکل کمبود منابع مالی برای سرمایه‌گذاری و
هزینه‌های لازم برای تعمیر و نگهداری مواجه شوند.

در بخش آب شرب نسبت تعرفه آب به هزینه تمام‌شده ۴۳ درصد بوده و این امر در
بخش آب سطحی در کشاورزی کمتر از ۱ درصد و در بخش آب زیرزمینی نیز میزان
دریافتی از بخش کشاورزی صفر است.

در حال حاضر تاسیسات بسیاری از جمله؛ ۳۷۰ سد با ظرفیت آب تنظیمی بالغ بر
۳۷میلیارد مترمکعب و بالغ بر ۲میلیون و ۲۰۰ هزار هکتار شبکه آبیاری و زهکشی
برای ارتقای بازده انتقال آب و توسعه کشاورزی ساخته شده‌است.

 

۲-۲) چالش‌ها وراهبردها

الف- چالش ها

– تغییرات آب و هوایی و خشکسالی‏ها

– فقدان آمایش سرزمین و سیاست‌گذاری کلان برای توسعه کشور

– عدم استقرار حکمرانی پایدار آب از طریق استقرار مدیریت بهم‌پیوسته منابع آب

– کاهش سهم سرانه منابع آب تجدید شونده

– وضعیت بحرانی منابع آب زیرزمینی و وجود اضافه برداشت تجمعی بیش از ۱۲۰ میلیارد مترمکعب

– مشکلات زیست‌محیطی پیکره‌های آبی و آلودگی منابع آب

– ترکیب نامناسب ساختار مصرف آب در بخش‌های مختلف و بهره‌وری پایین آن

– کمبود منابع مالی برای تأمین آب شرب شهرها و روستاهای کشور

– عدم تعادل در منابع و مصارف بنگاههای بخش آب به دلیل عدم نگرش اقتصادی به آب

– تعدد پروژه‌های نیمه‌تمام و طولانی شدن دوره ساخت و معطل ماندن سرمایه گذاری‌های انجام شده

– فقدان مشارکت فراگیر ذی‌نفعان و ذی‌مدخلان در مدیریت منابع و تأسیسات آبی

– ضعف در ایجاد سامانه‌های منسجم تهیه آمار و اطلاعات در منابع و مصارف آب

 

ب- راهبردها

– استقرار حکمرانی خوب براساس اصول و فرآیند مدیریت بهم‌پیوسته منابع آب
مبتنی بر مدیریت تقاضا در سطح ملی، حوضه‌های آبریز و محلی، ایجاد و توسعه
نهادها و تشکل‌های مردمی

– استقرار نظام بهره‌برداری بهینه با تأکید بر پایداری منابع طبیعی و
محیط‌زیست و تعادل‌بخشی در عرضه و تقاضای آب و پایش دقیق و بهنگام کمی و
کیفی منابع و مصارف آب

– ارزش‌گذاری اقتصادی آب با رعایت ملاحظات اجتماعی، امنیتی و زیست‌محیطی در
تمامی بخش‌های مصرف به‌منظور ارتقای بهره‌وری در کل چرخه تولید و مصرف آب

– ایجاد و استقرار نهاد تنظیم مقررات و ساماندهی و توسعه بازارهای محلی آب

– پیگیری ساماندهی سکونت‌گاه‌ها و فعالیت‌های صنعتی، کشاورزی، زیربنایی و خدماتی براساس توان اکولوژیکی حوضه‌های آبریز

– ارتقای بهره‌وری و صرفه‌جویی در مصرف آب با همکاری و مشارکت مصرف کنندگان برای دستیابی به توسعه پایدار

– استقرار نظام مدیریت کیفی منابع آب و ارتقای کیفیت آن با تأکید بر پیشگیری از آلودگی منابع آب

– توسعه بهره‌برداری از آب‌های غیرمتعارف بارعایت ملاحظات زیست‌محیطی

– ساماندهی کمی و کیفی زهاب‌های کشاورزی و توسعه سامانه‌های جمع‌آوری و
تصفیه فاضلاب کلیه بخش‌های مصرف و بازچرخانی و استفاده مجدد از این منابع

– توسعه مشارکت و سرمایه‌گذاری بخش خصوصی در طرح‌های آب و فاضلاب

– ارتقای مشارکت بهره‌برداران و ذینفعان در مدیریت منابع آب و تأسیسات آبی

 

۲-۳) برنامه‌ها

– تداوم اجرای طرح احیا و تعادل‌بخشی منابع آب زیرزمینی

– تسریع در اجرا و تکمیل برنامه مهارآبهای مرزی

– اولویت بندی، ساخت و تکمیل طرح های تامین آب و شبکه‌های آبیاری و زهکشی به‌ویژه در اراضی پایاب سدهای دردست بهره‌برداری

– برنامه‌ریزی جهت تأمین حقابه زیست‌محیطی تالاب‌های کشور با همکاری سایر دستگاه‌های مسئول

– ارتقای شاخص بهره‌مندی آحاد جامعه از خدمات جمع‌آوری و تصفیه فاضلاب

– اجرای برنامه های جلوگیری ازآلودگی منابع آب و ارتقای شاخص‌های کیفی آن

– تامین پایدارآب شرب شهرها و روستاها به لحاظ کمی و کیفی

– توسعه استفاده از منابع آب غیرمتعارف بخصوص شیرین‌سازی (نمک‌زدایی) آب‌های شور دریا

– ساماندهی وحفاظت از بستر و حریم رودخانه‌ها، تالاب‌هاو سواحل

– تثبیت حقابه‌های کشور ازآبهای مرزی و مشترک

– مشارکت درتهیه و اجرای برنامه‌های ملی سازگاری با تغییر اقلیم

– اصلاح ساختار اقتصاد آب کشور

– استقرار نظام حسابداری ملی آب

– توسعه تحقیقات، پژوهش‌های کاربردی و استفاده از فناوری‌های نوین

– ارتقای مشارکت بهره‌برداران در مدیریت منابع و تأسیسات آبی

 

فصل سوم: بخش برق و انرژی

۳-۱) سیمای بخش

صنعت برق ایران به عنوان صنعت زیربنایی در فرآیند توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور با ایجاد زیرساخت-های لازم، نقش ارزنده و اساسی در توسعه کشور داشته و بسترهای مورد نیاز برای پویایی و رشد کشور را فراهم کرده است. درحال حاضر این صنعت با تحت پوشش قرار دادن ۱۰۰ درصد جمعیت شهری و بیش از ۹۹ درصد جمعیت روستایی، گسترده‌ترین خدمت را به مردم شریف ایران ارائه می‌دهد.

این بخش مبتنی بر توسعه توانمندی‌های داخلی از وضعیت خوبی در مقایسه با سایر بخشهای کشور برخوردار است. همچنین دارای جایگاه ممتاز بین‌المللی است. صنعت برق ایران با تکیه بر توانمندی های داخلی از جایگاه چهاردهم در سطح جهانی و جایگاه اول در منطقه برخوردار است. با وجود بیش از ۷۷ هزار مگاوات ظرفیت نصب شده نیروگاهی، ۱۲۳ هزار کیلومتر شبکه انتقال و فوق توزیع، ۳۲۷ هزار مگاولت آمپر ظرفیت پست‌های انتقال و فوق توزیع، ۶۵۷ هزار ترانسفورماتور توزیع، ۷۷۰ هزار کیلومتر شبکه فشار متوسط و فشار ضعیف، حدود ۳۴ میلیون مشترک برق با توجه به رشد مستمر مصرف برق، این صنعت نیاز به برنامه های دقیق، سرمایه گذاری و پی‌گیری مستمر دارد.

تولید انرژی الکتریکی به میزان ۲۸۹ میلیارد کیلووات ساعت در سال ۱۳۹۵ و تامین اوج بار ۵۵۴۰۰ مگاوات در تابستان سال ۱۳۹۶ بخشی از عملکرد صنعت برق را شامل می شود.
در طول سال های اخیر برنامه های کاهش تلفات انرژی الکتریکی و مدیریت مصرف اجرا شده است.

در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران جزو معدود کشورهایی است که دارای فناوری ساخت انواع نیروگاهها است. در عین حال ۱۰۰ درصد تجهیزات توزیع نیروی برق و بیش از ۹۵ درصد تجهیزات انتقال و فوق توزیع توسط صنعت گران داخلی تولید می شود.

در راستای بهبود محیط کسب و کار، ضمن اجرای برنامه تجدید ساختار صنعت برق و ایجاد محیط رقابتی، امکان دسترسی باز به شبکه فراهم شده و با شکل گیری بورس برق، امکان خرید و فروش رقابتی برق ایجاد شده است.

جهت‌گیری‌های مهم صنعت برق، تأمین انرژی الکتریکی مورد نیاز کشور برای مصارف مختلف براساس برنامه‌های راهبردی وزارت نیرو است. همچنین ایجاد رقابت بین سرمایه‌گذاران بخش خصوصی، خودکفایی در طراحی، ارتقای تکنولوژی، بهره‌وری اقتصادی، افزایش سطح پایداری و قابلیت اطمینان در شبکه‌های برق و ارتقا در مؤسسات توسعه‌ای صنعت برق از دیگر برنامه‌هایی است که در سالهای اخیر از سوی کارگزاران این صنعت زیربنایی و منحصر به فرد با جدیت دنبال می‌شود.
 
۳-۲) چالش‌ها و راهبردها

الف- چالش‌ها:

– رشد مصرف برق و بالابودن شدت مصرف انرژی
– افزایش انتظارات مردم و مسئولین از صنعت برق
– عدم اصلاح تعرفه فروش انرژی و انشعاب برق متناسب با نرخ تورم در سنوات گذشته
– عدم پرداخت ما‌به‌التفاوت قیمت تمام شده انرژی برق و انشعاب و فروش تکلیفی مطابق قانون حمایت از صنعت برق
– عدم تخصیص منابع عمومی برای ایجاد زیرساختهای مورد نیاز در شبکه انتقال و فوق توزیع
– انباشت حجم بدهی های صنعت برق به تولید کنندگان بخش خصوصی برق، پیمانکاران و تولید کنندگان تجهیزات و بانکها به میزان بیش از ۳۰ هزار میلیارد تومان.
– فقدان بستر لازم جهت استفاده از ظرفیت ماده ۱۲ قانون رفع موانع تولید رقابت پذیر و ارتقای نظام مالی کشور
– راندمان پایین نیروگاه‌ها و تلفات انرژی برق
 
ب- راهبردها

– توسعه بازارهای رقابتی و افزایش معاملات در بورس انرژی و گسترش سهم معاملات دو جانبه برق در بازار
– توسعه ارتباطات شبکه برق ایران با کشورهای همسایه مطابق استانداردهای بین المللی با هدف گسترش مبادلات و صادرات انرژی برق
– احداث نیروگاه‌های تجدید پذیر و برق‌آبی کوچک توسط بخش خصوصی
– افزایش صادرات خدمات فنی و مهندسی و تجهیزات مرتبط با صنعت برق
– توسعه نیروگاه‌های تولید پراکنده (DG, CHP, CCHP)
– افزایش ظرفیت نیروگاهی با استفاده از تکنولوژی توربین های کلاسF و بالاتر
– افزایش ضریب بار شبکه برق کشور
– حمایت موثر از تولید داخل بویژه در حوزه تجهیزات نیروگاههای تجدیدپذیر، پستهای GIS، رله ها و سایر تجهیزات مورد نیاز پستها و نیروگاه ها
– ایجاد نهاد تنظیم مقررات بخش برق به منظور بهبود فضای کسب و کار و تعادل بخشی در منابع و مصارف
– بازآرایی شبکه‌ برق کشور با هدف کاهش تلفات و بهبود راندمان و هوشمندسازی شبکه
 
۳-۳) برنامه ها و اهداف کمی

مدیریت اقتصاد برق، کاهش تصدی گری و چابکسازی، افزایش بهره وری و توسعه زیرساختهای موردنیاز در بخش های تولید، انتقال و توزیع از محورهای اصلی این برنامه است که در قالب یازده زیر برنامه به‌شرح ذیل قابل پیگیری است.

ـ احداث و بهره برداری از ۲۰۰۰۰مگاوات ظرفیت جدید تولید برق با رویکرد افزایش بازدهی به همراه شبکه موردنیاز

ـ افزایش ظرفیت تولید برق تجدیدپذیر به ۴۰۰۰ مگاوات در کشور

– توسعه و بهینه سازی شبکه انتقال، فوق توزیع و توزیع برق کشور در راستای افزایش قابلیت اطمینان شبکه برق و امکان تامین برق مطمئن و پایدار

ـ ارتقاء متوسط راندمان (بازدهی) نیروگاه های حرارتی کشور به حداقل ۴۰ درصد

ـ تک رقمی نمودن تلفات شبکه توزیع برق کشور

ـ بهبود شاخص‌های بهره‌وری و قابلیت اطمینان شبکه

ـ توسعه زیرساختهای هوشمندسازی شبکه برق و ایجاد ارزش افزوده از طریق ارائه خدمات مخابراتی و انتقال دیتا

ـ ساماندهی اقتصاد برق و بهبود فضای کسب و کار در صنعت برق

ـ بهبود الگوی مصرف و کاهش شدت مصرف انرژی

– حمایت از سازندگان تجهیزات و پیمانکاران داخلی و توسعه تحقیق و فناوری به منظور ایجاد و رشد رقابت ‌پذیری در عرصه جهانی

ـ ارتقای مسئولیت های اجتماعی و حفاظت از محیط زیست
 
فصل چهارم: بخش مدیریت، منابع انسانی، علم و فناوری و پشتیبانی صنعت

۴-۱) سیمای بخش

ارایه مستمر خدمات حیاتی و حساس در سطح کشور نیازمند بهره‌مندی از فناوری‌ها و نظام‌های مدیریتی پیشرفته، به روز، متناسب با ظرفیت‌های بومی، ملی و منابع انسانی توانمند، با انگیزه و کارآمد می‌باشد. به همین منظور ایجاد زیرساخت‌ها و بسترهای قانونی مناسب، اجرا و بهره‌مندی از نتایج پروژه‌های تحقیق و توسعه، رفع و حذف عوامل بازدارنده کسب و کار فناورانه، جوانگرایی و افزایش اعتماد به منابع انسانی تحصیلکرده و کارآمد، تامین مالی و تجهیز منابع مورد نیاز برای اجرای طرح‌ها و پروژه‌های اولویت‌دار از مولفه‌های مهم در تحقق اهداف وزارت نیرو می‌باشند.

سازماندهی و آموزش منابع انسانی، ایجاد انگیزه و تعهد کاری، ارتقاء سطح فرهنگ سازمانی و نشاط اداری، ایمنی و سلامت کارکنان، همچنین راهبری برنامه های اصلاح نظام اداری، ارتقاء بهره مندی از فناوری‌های جدید مدیریتی و توجه جدی به پیاده سازی نظام مدیریت دانش، سلامت اداری و صیانت از حقوق شهروندی از رویکردهای مهم وزارت نیرو در دولت دوازدهم است.

وزارت نیرو برای تحقق ماموریت‌های خود از ظرفیت‌های علمی و تخصصی باتجربه از قبیل پژوهشگاه نیرو، موسسه تحقیقات آب، موسسه آموزش عالی علمی کاربردی صنعت آب و برق و موسسه تحقیقات و آموزش مدیریت برخوردار بوده و با بهره‌گیری از توان تولیدی شرکت‌ها و کارخانجات بزرگ تولیدکننده، مشاوره و پیمانکاری و بیش از ۲۰۰ شرکت بهره‌برداری به تامین آب و برق مطمئن اهتمام می‌ورزد.

وزارت نیرو در برنامه های راهبردی خود، تقویت و توسعه صادرات خدمات فنی و مهندسی، بهره گیری از مزیت های نسبی و ارتقای ‌سطح و توان رقابتی صادرات در صنعت آب و برق را هدف قرار داده است. تقویت تشکل های صنعتی و اجرایی، تعامل و همکاری با تشکل های غیردولتی صادراتی صنعت آب وبرق و افزایش مشارکت بخش خصوصی از اهم سیاست های این وزارت است. بنابه گزارش سازمان توسعه تجارت، طی سالهای اخیر وزارت نیرو حائز رتبه برتر در صادرات خدمات فنی و مهندسی در کشور بوده است.
 
۴-۲) چالش‌های عمده

وجود فاصله بین نسلی برای به عهده گرفتن مسئولیت‌های سنگین مدیریتی
وجود بروکراسی و مقررات حاکم برای بهره‌مندی از خدمات افراد باتجربه بخش غیردولتی
وجود فارغ‌التحصیلان بیکار با سطح سواد متفاوت و مدرک یکسان
بی ثباتی منابع مالی برای سرمایه‌گذاری‌های علمی و فناوری
ضعف در به کارگیری گسترده و هوشمند فناوری‌های نو مرتبط با صنعت و افزایش فاصله کیفی ارایه خدمات در مقایسه با سطح جهانی
‌آشنایی ناکافی تولیدکنندگان و پیمانکاران و مشاوران صنعت آب و برق به ساز‌و‌کارهای صدور خدمات فنی مهندسی و کالا
فقدان کفایت نهادها و موسسات مالی و بانکی و بیمه ای برای پشتیبانی از صادر کنندگان
رقابتی نبودن محصولات و خدمات و سهولت ارائه آنها در مقایسه با رقبای خارجی
نگاه کوتاه مدت شرکت های فعال در حوزه صادرات و بی توجهی به اهمیت ظرفیت سازی بلندمدت
 
۴-۳) راهبردها و رویکردها

با عنایت به اهداف کلان منابع انسانی و توسعه فناوری در سند چشم‌انداز مشتمل بر ارتقاء دانش و مهارت منابع انسانی، بهبود شایستگی‌ها (به ویژه در مدیران)، افزایش اعتبارات علمی و فناوری، توسعه پژوهش‌های کاربردی و فناوری، افزایش خلاقیت و نوآوری و توسعه مدیریت دانش، راهبردهای ذیل ارایه می شود:

– ارتقای قابلیت‌ها و توانمندی‌های منابع انسانی صنعت آب و برق در قالب استانداردهای شغلی و آموزش و گواهینامه‌های صلاحیت حرفه‌ای

– بهبود شایستگی‌های مدیران مجموعه وزارت نیرو از طریق آموزش مهارت های مدیریتی و تمرکز بر توانمندسازی مدیران جوان

-ارتقای شبکه علمی نخبگان و متخصصین صنعت آب و برق

– دستیابی به هدف تخصیص دو درصد از درآمدهای صنعت آب و برق به امر « آموزش» و «تحقیقات و فناوری»

– طراحی و تدوین نقشه راه فناوری‌های نوین در صنعت آب و برق و انتقال و بومی‌سازی آنها

– توسعه شرکت های دانش‌بنیان در صنعت آب و برق

– توسعه مدیریت دانش در صنعت آب و برق

– تقویت توان تولید کنندگان و پیمانکاران متناسب با فعالیت های صادراتی

– ایجاد ساز و کارهای لازم برای برخورداری صادر کنندگان از تسهیلات بانکی و تضمین های بیمه ای
– حمایت از انتقال و بومی سازی فناوری های نو در راستای دستیابی به مزیت های نسبی
 
۴-۴)  برنامه‌ها و اقدامات

۱٫  توسعه پژوهش و فناوری در صنعت آب و برق:

– اجرای نقشه راه تحقیقات و توسعه ۳۰ فناوری مورد نیاز

– تهیه نقشه راه تحقیقات و توسعه حداقل ۱۰ حوزه فناوری نوین

– توسعه مراکز رشد و توسعه فناوری مرتبط با طرح‌ها و ارتقاء اثربخشی آنها

– گسترش ارتباطات و فعالیت‌های علمی بین‌المللی

– تقویت صندوق حمایت از تحقیقات صنعت برق

– توسعه تعامل و ارتباط با دانشگاه‌ها و اساتید در حوزه‌های تخصصی صنعت آب و برق
 
۲٫ توانمندسازی منابع انسانی و ارتقاء مدیریت و زیرساخت‌های آن:

– برنامه‌ریزی نیروی انسانی براساس تخصص‌گرایی، حرفه‌ای شدن، جوانگرایی با تاکید بر جذب نخبگان

– افزایش بهره‌وری نیروی انسانی و بهبود نظام جبران خدمات

– اجرای آموزش‌های مورد نیاز طرح صلاحیت حرفه‌ای

– افزایش کمی و کیفی آموزشهای مدیریت و تربیت حداقل ۵۰۰ مدیر جوان و کارامد

– به‌روزرسانی قطب‌های آموزشی قبلی و ایجاد قطب های تخصصی ـ آموزشی مورد نیاز
 
۳٫ اصلاح ساختار و توسعه مدیریت:

ـ اصلاح ساختارهای سازمانی و بازآرائی شرکت‌های زیرمجموعه حسب نیاز با رویکرد چابک‌سازی، متناسب‌سازی و منطقی نمودن تشکیلات

– کاهش تصدی گری و ساماندهی فعالیت‌های برونسپاری

– بازنگری و ساده سازی فرایندهای مرتبط با خدمات مشترکین و تقویت خدمات الکترونیکی
 
۴٫ حمایت و پشتیبانی از صنایع آب و برق با رویکرد توسعه صادرات:

– توانمندسازی و حمایت از بخش غیردولتی صنعت آب و برق به عنوان موتور اصلی توسعه کشور و ایجاد اشتغال و افزایش تولید

– افزایش صادرات کالا و خدمات فنی و مهندسی با هدف ایجاد فرصت برای شرکت های مشاور و پیمانکاران و سازندگان و همچنین صنایع داخلی صنعت

– حمایت از سرمایه گذاری خارجی در صنعت آب و برق با ایجاد حلقه های واسط برای تعریف بسته های سرمایه گذاری و ایجاد نهادهای توانمند داخلی برای مشارکت در سرمایه گذاری های مشترک

– توسعه ارتباطات بین المللی مفید با موسسات مالی، فنی و مدیریتی و انتقال دانش فنی از طریق همکاری های موثر با نهاد های جهانی


منبع: عصرایران

شوخی‌های مرعشی و ۲ عضو شورا: ما را سرکار گذاشته اید و می‌خواهید به کس دیگری رای بدهید!

در بخشی از جلسه امروز منتخبان شورای شهر تهران برای بررسی برنامه های گزینه های شهرداری، دو عضو شورا با حسین مرعشی، بگومگوی طنزی داشتند

جماران نوشت: محمد سالاری خطاب به مرعشی: حضور شما چقدر جدی است؟ زیرا ظرفیت شهردار شدن را دارید

محمد علیخانی: شما چون شوخ هستید و همه را سر کار گذاشتید.می خواهم ببینم الان هم سر کار هستیم؟

مرعشی: شما ما را سر کار گذاشتید و ما را دعوت کردید واینجا و می خواهید به کس دیگر رای بدهید!


منبع: عصرایران

یک هفته و چند چهره؛ سلفی دردسرساز و شجاعی تنها

برترین ها – ایمان عبدلی:

سلفی گیرندگان یا (شانتاژهفته)

 روز تحلیف عده ای از نمایندگان ذوق زده می شوند و با موگرینی سلفی می گیرند. این سلفی آن قدر بزرگ می شود که کل مراسم تحلیف را تحت الشعاع قرار می دهد. اصلا هر چه که در آن جا گذشت، انگار در مقابل این سلفی بی اهمیت بوده. اما آیا واقعا از این سلفی اتفاق مهم تر دیگری نبود؟ از این بزرگنمایی و شانتاژ رسانه ای چه کسانی سود می برند؟

می شد یک مراسم تحلیف کم سرو صدا تر داشت. مثل همیشه با همان ترکیب حامد کرزای و فرستاده سوریه  و چهار کشور آفریقایی مراسم را برگزار کرد، اما حضور موگرینی و دایره ی گسترده و تقریبا آبرومند مهمانان خارجی انصافا مراسم تحلیف روحانی را کمی آبرومند تر از دوره های گذشته کرده بود. حضور و وجود هر مهمان وزن و اعتباری است برای دولتی که در آغاز راه است آن ها هر کدامشان انگار با حضورشان تایید می کنند که روحانی شایسته این جایگاه است. دیده اید مراسم عروسی را که صاحب مجلس دل توی دلش نیست که آمار مهمان ها بیشتر باشد و صندلی ای خالی نماند تا که به قولی آبرو داری کرده باشند. حالا همان فضا را در مقیاسی بزرگتر و رسمی تر و جدی تر تصور کنید. برای روحانی و نزدیکانش، این که ۱۰۳ کشور نماینده فرستاده اند به نوعی آبرو داری است. برای دسته ی مخالف هم خب کمی آزار دهنده است که چرا مثلا در دولت اسبق این اتفاق نیفتاد و حالا می افتد، پس طبیعتا دنبال پتکی هستند که کل مراسم را زیر سوال ببرند. پتک همان سلفی بود؛ رسانه ها هم از آن استقبال کردند. اتفاقا این بار و در این استقبال رسانه های اصلاح طلب هم در کنار اصولگریان بودند و  سلفی به شکل عجیبی بزرگ شد.

یک هفته و چند چهره؛ سلفی دردسرساز و شجاعی تنها 

این که چرا چنین موج های کاذب خبری انقدر دامنه دار می شود، خیلی مساله پیچیده ای نیست. رسانه ها بعضا بنا به دلایل مختلف از پرداختن به مسائل کلان بازمانده اند، کمی تحدیدها و کمی هم مصلحت سنجی های کاذب حزبی آن ها را فشل و ناتوان کرده. از همین رو حواشی را با قدرت و آزادی بیشتری پرداخت می کنند. به دنبال خبرها واتفاقات دسته دومی اند که پوشش و پرداختش به هیج جا بر نمی خورد و از طرفی هم با استقبال مردم مواجه می شود. طبع رسانه ای مردم هم این گونه تربیت یافته که مثلا از کلیت یک مسابقه فوتبال، ناراحتی فلان بازیکن هنگام تعویض در ذهنشان می ماند. یعنی حواشی کاملا بر متن غلبه می کند. رسانه ها ناتوانند، مردم را جور دیگری پرورش داده اند و مردم هم حاضری خور شده اند و اط لحاظ ذهنی کلیشه ای رفتار می کنند. این وضعیت، گروه ها و افراد صاحب نفوذ را به صرافت می اندازد مقاصد خودشان را در جامعه به شکل کوتاه مدت پر رنگ کنند وهمین هم باعث می شود که با موج های خبری کوتاه مدتی مواجه باشیم که با فاصله گیری از آن ها متوجه کاذب بودنشان می شویم. ذوق زدگی نماینگان در سفی گرفتن با موگرینی اتفاق مثبت و قابل افتخاری نیست، اما یک فاجعه هم نیست. برای مبحث رسانه ای بحث های اولویت دار دیگری هم هست.


شجاعی و حاج صفی یا (خاطیان هفته)

شجاعی و حاج صفی دو بازیکن لژیونر مجبور به بازی در مقابل تیمی از رژیم صهیونیستی شدند. عدم حضور مقابل ورزشکاران رژیم صهیونیستی سال ها قبل ساده تر بود و تبعات کم تری داشت، حالا اما دنیا کوچک تر شده برخورد و بازخورد ها بیشتر به چشم می آید، نمی شود هم به فکر توسعه ورزش بود و هم با چنین حواشی ای ادامه داد.

شاید وقت آن شده با تهیه و تنظیم قانونی روشن تکلیف ورزشکاران بلاتکلیف ایرانی مشخص شود. مطمئن باشید همین حالا شجاعی و حاج صفی در مخمصه ای گیر کرده اند که هیچ فوتبالیستی دوست ندارد در آن قرار بگیرد. از طرفی تحت قرار داد یک تیم باشگاهی قرار دارند و در سال منتهی به جام جهانی کلی دغدغه و وسواس دارند که جایگاهی داشته باشند که ترکیب تیم ملی را از دست ندهند. از طرفی هم می دانند که خیلی ها این جا کمر بسته اند که با همین حواشی آن ها را حذف کنند. آن هایی هم که نشسته اند حکم صادر می کنند و خط و نشان می کشند راحت ترین و امن ترین کار را می کنند. کار سخت این است که جوری موضع بگیریم که آینده این دو نفر به خطر نیفتد. حالا گیریم اشکان دژآگه قبل تر در چنین شرایطی رفتار دیگری داشته،دژآگه و جهانبخش توانستند و این ها نتوانستند، حاشا به غیرت اشکان و جهانبخش و یک حسرت برای شجاعی و حاج صفی که نتوانستند آن طور که باید رفتار کنند(و با مواضع همیشگی کشورمان در مقابل آن رژیم غاصب هماهنگی نداشتند) و اما حالا گذشته، کاش با رافت بیشتر و به واسطه تلاش هایی که داشته اند، بخشیده شوند و البته با لحاظ کردن مواردی دیگر به هیچ وجه اجازه تکرار این اشتباه داده نشود.

یک هفته و چند چهره؛ سلفی دردسرساز و شجاعی تنها 

 مضاف بر این که همه می دانیم و بی تعارف این عدم حضور ها در میان برخی از مردم منتقدانی دارد که رفتارهای این چنینی را مبهم تصور می کنند.همان فضایی که علیپور(روحانی سازمان لیگ) هم با مصاحبه چند روز پیشش بر آن صحه گذاشت. همان مصاحبه ای که برای عدم حضور مقابل صهیونیست ها عدد و رقم و پاداش تعیین کرد. این همان پچ پچ هایی بود که سال ها شنیده می شد و کسی از نهادهای رسمی تاییدش نکرده بود. در هر صورت با محرومیت و فشار بر حاج صفی و شجاعی، غیر از تیم ملی (ملت ایران) و این دو بازیکن، کس دیگری ضرر نخواهد کرد.

 نکته بعدی هم این که شاید اگر یک سر این قضیه مسعود شجاعی نبود، مهار داستان راحت تر بود. او به طور کلی در میان فوتبالیست های ایرانی کاراکتر متفاوتی دارد . به هرحال کسی مثل او با مواضعی مثل حضور خانم ها در استادیوم و افشاگری مدارس فوتبال را داشته. شاید اگر حاج صفی تنها بود، ماجرا کمرنگ تر از این ها رسانه ای می شد.


سرباز ضارب کهریزک یا (جنون هفته)

سربازی در پادگان کهریزک با کشتن سه تن از سربازان دیگر و مجروح کردن عده ای دیگر اتفاقی رقم زد که اولین نیست و آخرین هم نخواهد بود. سربازی در این جا از یک فرصت تبدیل به یک مساله شده که قاطبه مردم در پذیرش آن مشکل دارند. نیازی به شاهد و مثال نیست، اما خب خیلی از جوان ها ادامه تحصیل می دهند که صرفا دیرتر گذرشان به پادگان بیفتد یا اصلا اگر خدا خواست امریه بگیرند. خیلی ها به دنبال معافیت های عجیب و غریب می روند و اصلا همین بازار معافیت کاسبی کلانی دارد. همین فوتبالیست ها را ببینید انواع ترفندها را برای گذراندن یک سربازی راحت تر به کار می بندند و خلاصه که از قضا سرکنگبین صفرا فزوده.

 دوران خدمت سربازی را  در سیستان و بلوچستان و در زمانه ای که عبدالمالک ریگی آن جا حضور داشت، تجربه کرده ام . چیزهایی را دیده ام و دیده ایم که تصویر واقعی تری از فضای این دوساله ی سابقا اجباری به دست می دهد. واقعیت های جاری این است که چکونگی و کیفیت خدمت سربازی در برخی از مواقع(نه همیشه) تا حد زیادی به این وابسته است که شما تا چه اندازه ای صاحب موقعیت باشید. این سرخوردگی برای برخی ها از همان گام اول و تعیین یگان خدمتی به چشم می آید. یعنی بعضا هر که کمی تلاش های خاص داشته باشد، سربازی راحت تری خواهد داشت.

یک هفته و چند چهره؛ سلفی دردسرساز و شجاعی تنها 

مساله بعدی حسی از اتلاف وقت است که در پادگان ها جاری است؛ یعنی نهایت کاردانی و کاربلدی برخی پادگان ها این است که سرباز مکانیک را در قسمت مکانیکی به کار می گیرند و یا نانوا را پای تنور می گذارد. هیچ فن و حرفه و هنری در محیط متکثر سرباز خانه دست به دست نمی شود. از همین رو این دو سال را کسی فرصتی برای یادگیری نمی داند و حسی از اتلاف وقت شیوع پیدا می کند، بدتر این که چون درآمدی هم برای این دوسال تعریف نشده، این حس تبدیل به یک باورهم می شود. گفتیم محیط متکثر و از سرباز خانه ها باید تصاویری زمخت تر از مستندها و فیلم های سینمایی بدانیم. واقعیت امر این است که ناگهان افرادی با فرهنگ های مختلف، کنار هم قرار می گیرند. بسته ی ناهمگون و غریبی که چون عصبیت  در آن جاری است، مستعد انواع ناملایمات هم هست. در واقع از فضاهای رسمی که فاصله بگیریم، در سربازخانه ها واقعیت هایی جاری است که اصلا شیک و گفتنی نیست.

این ها همه را گفتیم نه که توجیه کنیم اقدام جنون آمیز آن سرباز را، برای آن بی گناهانی که جان باختند و آن هایی که مجروح شده اند، ناراحتیم. اما می دانیم که می شود با تدبیر مسئولان، از سربازی باور دیگری در ذهن ها بسازند که جوان ها برای ورود به آن اشتیاق و عجله داشته باشند.


رضا کیانیان یا (عصبانی هفته)

رضا کیانیان طی مصاحبه ای، نسبت به حضورش روی بیلبوردهای تبلیغاتی واکنش نشان داده. کیانیان گفته است: «من مال مردم نیستم، من مال خودم هستم ،هر کسی که دوس ندارد مرا نگاه نکند»

واقعیت این است که کیانیان این چند سال اخیر کار قابل توجهی ندارد. انگار با یک کیانیانی مواجهیم که دائما منتظریم بدرخشد و برگردد، اما خبری نیست. او هنوز هم البته در آثار فرمان آرا بهتر است. آن هایی که« دلم می خواد» را دیده اند تایید می کنند که کیانیان در پنل فرمان آرا درخشان تر است. اما مثلا در «بارکد» یک نقش خیلی معمولی دارد و این سال ها هم برای او پر شده از همین نقش های معمولی. چیزهایی مثل: «نیش زنبور» و…

  حالا یا نقش خوبی برایش نوشته نمی شود، یا کارگردان ها نمی توانند خوب از او بازی بگیرند، یا هر چیز دیگری. از کیانیان مثل خیلی های دیگر فقط یک اسم مانده که هر بار منتقدان در تعارف آن می مانند. نامش را از یک اثر بد فاکتور می گیرند که اگر فلان فیلم بد بود، حداقل کیانیان اش بد نبود.

یک هفته و چند چهره؛ سلفی دردسرساز و شجاعی تنها 

اما چه کنیم که در باور عمومی، آن شمایل درخشان دهه ی پیشین با او مانده و وقتی خواسته و ناخواسته شمایلی با کسی همراه می شود، دیگر مالکیت اش در تصاحب یک جمع و مردم است. مردمی که او را یک هنرمند تکنیکی می دانند و کیانیان حق ندارد این باور را بهم بزند، چون از همین باور شهرتی بهم زده

کارنامه کیانیان و شمایلی که او در باور مردم ساخته، نفی کننده حق حضور او در پروسه تبلیغات نیست. کما این که.جنیفر آنیستون و نیکول کیدمن و دیگران هم در تبلیغات محیطی حضور دارند. اما از الزامات بازاریابی یکی همین است که وزن (باور عمومی) چهره هنری یا ورزشی که برای تبلیغ استفاده می شود با محصولی که تبلیغ می شود تناسب داشته باشد. این گونه که کیانیان پیش می رود، نه به نفع شان هنری اش است، نه آن دمنوش پرفروش می شود! فقط سر تکان دادنی حسرت بار برای رهگذاران تماشاچی آن بیلبوردها می ماند. آقای کیانیان دیگر خیلی چیز قابلی نیست که اصلا مال خودش باشد، یا مال ما مردم. به نظر کمی زیادی دچار خود بزرگ بینی شده اند. شاید باید یاد ایشان بیاورند که از آخرین اثر درخشانش سال ها گذشته.


منبع: برترینها

گفتنی‌های «شهیندخت مولاوردی» در آخرین روزهای معاونت‌اش

: آن را دست به دست می‌کرد. به کتابخانه مسجد محله هم زیاد می‌رفتم و کتاب امانت می‌گرفتم. سال‌هایی که تابستان با ماه رمضان تقارن پیدا می‌کرد، تنها تفریح ما این بود که برویم در مسجد نماز جماعت بخوانیم [می‌خندد]. خواهر کوچک‌ترم از صبح می‌رفت مسجد جا می‌گرفت. تلویزیون هم که یکی، دو کانال بیشتر نداشت. یادم هست از ساعت ۴ بعدازظهر به بعد، برنامه‌ها تازه شروع می‌شد؛ یعنی بعد از اخبار ساعت ٢. برنامه درس‌هایی از قرآن آقای قرائتی آن موقع خیلی در بورس بود. یک دفترچه داشتم که همه نکاتی که آقای قرائتی می‌گفت را مو به مو می‌نوشتم.

نبودن وزير زن در كابينه، درجا زدن است

‌ هنوز آن دفترچه را دارید؟

نمی‌دانم آن را کجا گذاشته‌ام! فکر می‌کنم الان اگر آن دفترچه پیدا شود، بتوان یک کتاب از نکات آن درآورد. البته تابستان‌ها، کلاس‌های فوق‌برنامه مثل کمک‌های اولیه، نهج‌البلاغه و اینها هم می‌رفتم. وقتی به کلاس اول راهنمایی رسیدم هم دیگر انقلاب شد.

‌ از انقلاب و سیاست و مبارزه چیزی سردر می‌آوردید؟

اصلا. فقط یک‌بار در کلاس پنجم ابتدایی برای نخستین‌بار اسم امام را شنیدم. ولی همه‌چیز برای من ناشناخته بود.

‌ چه سالی ازدواج کردید؟

ازدواج من در دوران دانشگاه اتفاق افتاد با یکی از همکلاسی‌ها. سال ۶۶، عقد کردیم.

‌ ازدواج با عشق یا…؟

اینها قرار نبود جزو سوالات باشد. بله دیگر، بالاخره انسان جایز‌الخطاست[می‌خندد]. نمی‌دانم اسمش را دوست داشتن بگذارم یا عشق، ولی بالاخره یک احساسی بود که به پیوند زناشویی منجر شد.

‌ شهیندخت مولاوردی جوانی هم کرده؟

نه.

‌ چرا؟

معلوم است دیگر. تفریحات جوانی و نوجوانی‌ام همان‌هایی بود که برای‌تان گفتم. البته شاید هم جوانی کردیم چون واقعا شاد بودیم؛ یعنی از قضا راضی بودیم، حتی در دوران دانشجویی. راستش، درگیری‌های جوانان امروزی را نداشتیم.

‌ درگیری؟!

ببینید، ما هرچقدر جلوتر آمدیم به لحاظ امکانات و فرصت‌ها توسعه‌یافته‌تر شدیم، نمی‌دانم چرا احساس شادی و خوشبختی را از دست دادیم. این موضوع برای خود من هم سوال است و واقعا باید بررسی و دلیل آن روشن شود. با این همه امکانات و فرصت، اما هیچ چیز جوانان و نسل امروز را راضی و خوشحال نمی‌کند و انتظارات و توقعات بالایی دارند؛ واقعا اینها برای من سوال است.

‌ فکر می‌کنید دخترهای امروزی می‌توانند به راحتی جوانی کنند؟

تعریف جوانی چیست؟ آیا در مقایسه با پسرها این مساله را مطرح می‌کنیم یا در مقایسه با خود دخترها؟ اگر در مقایسه با پسرها باشد، می‌توانم بگویم با اغلب دخترهایی که سر وکار داشته‌ام، این احساس تبعیض را می‌بینند و آن آزادی را ندارند. البته این آزادی به معنای بی‌بند و باری نیست، بلکه به معنای آزادی انتخاب، آزادی در پرداختن به علایق خود و اینهاست. با این حال، اگر این مقایسه را با پسرها نداشته باشند، می‌توانند به راحتی جوانی کنند.

‌ ولی این تبعیض ناخودآگاه هرجایی سر راه‌شان قرار می‌گیرد؟

دقیقا. جالب است بدانید احساس تبعیض به مراتب آزاردهنده‌تر از خود تبعیض است. اینجاست که از جوانی کردن غافل می‌مانند.

‌ برگردیم به دوران دانشجویی. لیسانس را گرفتید و…

دوره کارشناسی که تمام شد، چهارسال در منطقه سه تهران تدریس داشتم، حق التدریس بودم با ماهی بیست هزار تومان که فیش‌های حقوقی‌ام را هنوز دارم.

‌ چه درسی؟

چون رشته‌ام حقوق بود، فلسلفه و بینش اسلامی تدریس می‌کردم. سال ٧۴همزمان با رسمی شدن در آموزش و پرورش، کارشناسی ارشد قبول شدم؛ همزمان هم دختر دومم را باردار بودم، بالاجبار تدریس را رها کردم؛ زمان ثبت‌نام، دخترم به دنیا آمده بود و مجبور شدم یک ترم مرخصی بگیرم تا کمی از آب و گل دربیاید. شش ماهه بود که به دانشگاه علامه طباطبایی، رشته حقوق بین‌الملل رفتم و بعد از دوسال فارغ‌التحصیل شدم. بعد از آن دیگر سال ٧۶ از راه رسید و دوم خرداد.

‌ حالا چرا رفتید سراغ دوم خرداد؟

می‌خواستم به موضوعی بپردازم که زندگی‌ام را وارد فاز جدیدی کرد. در چهارمین کنفرانس جهانی زن در پکن از ایران برای نخستین بار یک هیات صدنفره به ریاست خانم شهلا حبیبی شرکت کردند. من اخبار را پیگیری می‌کردم و روزها بیشتر در خانه بودم، چون داشتم برای انتخاب عنوان و موضوع پایان‌نامه‌ام آماده می‌شدم. پای تلویزیون بودم که این خبر در نظرم جالب آمد. بعد از پایان اجلاس، کتابی در همان رابطه به دست من رسید و در واقع گزارش سفر بود. در آن کنفرانس دوازده محور به عنوان محورهای نگران‌کننده زندگی زنان مطرح شده بود، از جمله خشونت علیه زنان. تا قبل از آن، من خیلی به واژه خشونت توجه نکرده بودم. به نظرم رسید که بهتر است اقدامات بین‌المللی مقابله با خشونت علیه زنان را برای موضوع پایان‌نامه انتخاب کنم.

قبل از دوم خرداد، از پایان‌نامه‌ام دفاع هم کرده بودم. خانم شجاعی از زمانی که مشاور وزیر کشور وقت بودند با من آشنایی داشتند چون من به دفترشان رفت و آمدهایی داشتم. آن موقع، کمیسیون‌های امور بانوان تازه در استان‌ها شکل گرفته بود و من گزارش عملکرد این کمیسیون‌ها را آن زمان تدوین کردم. ایشان در جریان عنوان پایان نامه من قرار داشتند برای همین، زمانی که کمیته ملی امحای خشونت علیه زنان برای نخستین بار در مرکز امور مشارکت زنان ایجاد شد، از من دعوت کردند که به این کمیته بروم و گزارشی از پایان نامه‌ام را ارایه بدهم. جلسات متعددی را به آنجا رفتم و بالاخره افرادی که در کمیته حضور داشتند با من آشنا شدند.

‌ این رفت و آمدها و آشنایی‌ها به کجا رسید؟

رسید به اینجا که برای دفتر امور بین‌الملل مرکز امور مشارکت زنان از من دعوت به همکاری شد. قبول کردم و به عنوان کارشناس مشغول به کار شدم. یعنی همه مراحل را پله به پله طی کردم.

نبودن وزير زن در كابينه، درجا زدن است

‌ شما که حقوق بین‌الملل خوانده بودید خیلی انتخاب‌های دیگر و شاید بهتر پیش‌رو داشتید؛ چرا حوزه زنان؟

اصلا آن پایان نامه نگاه و مسیر من را عوض کرد. از آن به بعد همیشه این دغدغه با من بود. فرضیه پایان نامه این بود که آیا این اقدامات موثر بوده یا نبوده است؟ بعد به این نتیجه رسیدم که موثر نبوده و باید به دنبال راهکارهای عملی‌تر بود و فراتر از آنچه الان روی کاغذ است. همین موضوع من را سوق داد که به سراغ این راهکارها بگردم که از آن کمیته سر درآوردم.

‌ در کمیته چه کارهایی انجام می‌شد؟

البته فعالیت کمیته متاسفانه بعدا متوقف شد. یکی از اقدامات مهم آن انجام پروژه ملی در حوزه خشونت علیه زنان بود که در ٢٨ استان به بررسی اشکال آن پرداخت، اما نتایج آن زمانی بیرون آمد که دوره دولت اصلاحات به پایان رسید و بعد هم در دولت بعدی متاسفانه هیچ استفاده‌ای از یافته‌های آن پروژه نشد.

‌ تا پایان دوره اصلاحات، همچنان در مرکز امور مشارکت‌ زنان بودید؟

بعد از مدتی، مدیر امور بین‌الملل مرکز شدم ولی وقتی دولت جابه‌جا شد، با اینکه نیروی رسمی نهاد ریاست‌جمهوری بودم، یک سال مرخصی بدون حقوق گرفتم و بعد مجددا به سیستم برگشتم؛ یعنی می‌خواستم تا جایی که امکان دارد، بمانم و همکاری کنم. ولی فضا به‌شدت بسته بود و مجبور شدم خودم را بازخرید کنم و از سیستم دولتی خارج شوم.

‌ یعنی رسما بیکار شدید؟

رفتم سراغ تخصص خودم. دو گزینه داشتم: یا باید وکالت را انتخاب می‌کردم یا سردفتری اسناد رسمی را. با توجه به دوره‌ای که پشت سر گذاشته بودم، به نظرم رسید دنبال شغلی بروم که به قول معروف نخواهم دنبال کار بدوم و در عوض، کار به سراغ من بیاید. به همین خاطر، سردفتری اسناد رسمی را ترجیح دادم. دوستان وکیل زیادی دارم و می‌دیدم که چقدر درگیری و دوندگی دارند. حدود پنج سال در دفترم مشغول به کار بودم که در سال ۹۲، دکتر روحانی در انتخابات پیروز شدند و معاونت زنان به من پیشنهاد داده شد.

‌ پیشنهاد معاونت از طرف شخص رییس‌جمهور با شما مطرح شد؟

اگر خاطرتان باشد در سال ٩٢، معاونت امور زنان و خانواده آخرین معاونتی بود که تکلیف آن معین شد، چون بعد از تشکیل کابینه، چندماهی طول کشید تا بالاخره بر سر یک نفر برای این معاونت به توافق رسیدند. دو ماه قبل از اینکه مسوولیتم نهایی شود، در مرکز بررسی‌های استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام آقای صالحی‌امیری با من طرح موضوع کردند.

‌ غیر از خانم مولاوردی، چه گزینه‌های دیگری روی میز بود؟

گزینه‌های زیادی از گرایش‌های مختلف مطرح شده بودند. بعد از پیشنهاد آقای صالحی‌امیری، جلسه‌ای را با آقای نهاوندیان داشتم و بعد هم با شخص رییس‌جمهور دیداری داشتم و فردای آن روز، حکم معاونت برای من زده شد.

‌ بزرگ‌ترین مانع پیش روی معاونت امور زنان در چهارسال دولت یازدهم چه بود؟

خب ما موانع متعددی را در این چهارسال تجربه کردیم؛ از موانع ساختاری گرفته تا چالش‌های فرهنگی و موانعی که منتقدین برای ما ایجاد کردند. متاسفانه بیشتر آنهایی که این موانع را ایجاد کردند از هم جنسان خودمان بودند. خیلی سعی شد تا ما را به حاشیه ببرند و فرصت پرداختن به ماموریت‌های اصلی را از ما سلب بکنند. حتی فکر می‌کنم، اگر من بازهم در این پست می‌ماندم، این مانع‌سازی‌ها شدت پیدا می‌کرد؛ البته اگر در معاونت امور زنان می‌ماندم خودم را برای مقابله با این موانع آماده کرده بودم.

‌ و بزرگ‌ترین دستاورد؟

ما توانستیم گفتمان این حوزه را تغییر دهیم. نه فقط من، بلکه تمامی کسانی که در استان‌ها، در وزارتخانه‌ها، در سازمان‌های مردم نهاد و همکاران من در مجموعه معاونت فعالیت داشتند. تلاش‌مان براین بود که ساختار حوزه زنان و خانواده را به ماموریت اصلی خودش نزدیک کنیم.

این تشکیلات از سال ٧٠ در کشور وجود داشته است اما پیش‌تر عملکرد آن کلیشه‌ای شده بود؛ عملکردش شده بود یک سری برنامه‌های مناسبتی که البته تصور همه هم درباره این تشکیلات همین بود. اما در دولت یازدهم تلاش کردیم انتظاراتی که از ساختارهای مشابه معاونت هست را با ماموریت‌های‌مان در برنامه ششم توسعه منطبق کنیم و امیدواریم با اجرای درست برنامه ششم، بتوانیم این را در پایان پنج سال ثابت کنیم. اینکه این ساختار باید شاخص تعیین کند، از بهبود شاخص‌ها مراقبت کند، گزارش سالانه به هیات دولت و مجلس ارایه دهد، با هدف جاری شدن رویکرد عدالت جنسیتی، یعنی بتوانیم تعادل جنسیتی را در همه جنبه‌ها، از جمله بازار کار، مدیریت‌ها و نقش‌های خانوادگی زنان و مردان برقرار کنیم. امیدوار هستیم که همه به تحقق این امر کمک کنند.

‌ نزدیک چهل سال از انقلاب می‌گذرد اما می‌بینیم که در استان‌ها، معاونت‌های امور زنان در استانداری‌ها و فرمانداری‌ها همچنان درگیر کلیشه‌ها هستند و هنوز نتوانسته‌اند جایگاه واقعی خود را پیدا کنند. می‌توان گفت دلیلش مردسالارانه بودن سیستم اجرایی و دولتی است یا اینکه مشکل به خود زنان و مدیریت آنها برمی‌گردد؟

بستگی دارد. ولی نگاه و نگرش مدیرکل هم در این موضوع مهم است و اینکه دیگران چه انتظاری از این ساختار داشته باشند. بعضا انتظاراتی از ماموریت‌های ما وجود دارد که اصلا انتظارات به جایی نیست. مثلا من مورد سوال قرار می‌گیرم که چرا نتوانستیم برای زنان شغل ایجاد کنیم یا اینکه می‌گویند شما برای زنان خیابانی چه کردید؟ درحالی که همه این کارها متولی مخصوص به خود را دارند و من نمی‌توانم وظایف ذاتی سایر دستگاه‌ها را انجام بدهم و بودجه‌اش را آنها بگیرند.

‌ پس اصلا ماموریت معاونت زنان چیست؟ این‌گونه که شما می‌گویید، بود و نبودش تفاوت چندانی ندارد!

ماموریت این تشکیلات این هست که وظایف ذاتی سایر نهاد را رصد کند، ظرفیت‌هایی را شناسایی و معرفی و بین نهادها هم‌افزایی ایجاد کند. در واقع، رویکرد ما در این معاونت، ترویج همکاری‌های شبکه‌ای بوده است.

‌ یکی از بحث‌هایی که حاشیه‌های زیادی در دولت یازدهم ایجاد کرد، موضوع ورود زنان به ورزشگاه‌ها بود. کدام افراد، سازمان‌ها یا گروه‌ها بیشترین فشار را در این زمینه به شما وارد کردند؟

این بحث یکی از چالش‌هایی بود که منتقدان توانستند به خوبی آن را مدیریت کنند و ما را درگیر حواشی آن بکنند. آن زمان، تهران میزبان مسابقات لیگ بین‌المللی والیبال بود و بحث محرومیت ایران در صورت عدم اجازه به زنان و خانواده‌ها برای ورود به ورزشگاه‌ها مطرح می‌شد. طبق معمول همیشه، خبرنگارها برای خبرهای حوزه زنان به سراغ من آمدند و سوال کردند که نظر معاونت چه هست و آیا قرار است اقدامی در این زمینه صورت بگیرد یا نه؟ من آنجا مطرح کردم که بالاخره بعد از سی و چند سال که از انقلاب‌مان می‌گذرد، باید بتوانیم این موضوع را با رعایت تمام ملاحظات شرعی و قانونی و عرفی مدیریت و ساز وکار لازم را برای این حضور فراهم کنیم تا هم نگرانی مراجع تقلید رفع شود و هم به مطالبه بخشی از جامعه پاسخ دهیم.

 نبودن وزير زن در كابينه، درجا زدن است

خانم‌های نماینده مجلس نهم نسبت به این صحبت‌ها اعتراض کردند که آیا اولویت معاونت امور زنان ورود به ورزشگاه‌هاست و فضا را شلوغ کردند. بعد دوباره یک خبرنگار دیگر سراغ من آمد. گفتم اگر ما این موضوع را مطرح می‌کنیم به این معنا نیست که در اولویت برنامه‌های ما قرار دارد، ولی همان‌طور که برای زنان روستایی، زنان آسیب‌دیده و سایر گروه‌های زنان برنامه داریم، این موضوع را هم مطالبه بخشی از زنان جامعه می‌دانیم و انتظار این هست برنامه‌ریزی لازم برای آن صورت بگیرد. بعد از این مصاحبه، روزنامه کیهان این طرف و آن طرف جمله‌ام را زده بود و از یک پاراگراف تیتر در آورده بود که مولاوردی گفته اولویت ما ورود زنان به ورزشگاه‌هاست. الان هم هرجا در اینترنت سرچ کنید این تیتر می‌آید. همین را علیه من دست گرفتند و می‌گفتند فلانی همه کارهایش را زمین گذاشته و همه هم‌و غمش شده این موضوع. درحالی که واقعا این‌گونه نبود.

بعد هم اگر خاطرتان باشد، جلوی وزارت ورزش تجمع کردند و کفن‌پوش شدند که مولاوردی حیا کن/ ورزش مردان را رها کن و از این حرف‌ها. همین الان هم اگر وزارت ورزش در حال پیگیری این موضوع است باید همه بدانند که منظور ورود زنان به ورزشگاه‌ها برای همه رشته‌های ورزشی نبود. نظر ما در مورد رشته‌هایی بود که تا آن زمان هم برای ورود زنان به ورزشگاه‌ها مشکلی نداشتیم و به ناگهان محدودیت ایجاد شد. هنوز هم سوال است که واقعا چه اتفاقی افتاد که این سیاست تغییر کرد! مثلا در ورزش والیبال.

‌ تصمیم برای ایجاد محدودیت از جانب کدام نهاد بود؟ بالاخره از یک مقام و سازمانی این دستور ابلاغ شده است!

اصلا ما هم متوجه نشدیم این تصمیم از کجا ریشه گرفت. تا قبل از آن برای والیبال و بسکتبال و تنیس و اینها مشکلی برای ورود زنان به ورزشگاه‌ها وجود نداشت و مساله اصلی بر سر ورزش‌هایی مثل فوتبال و شنا و کشتی بود که ما خودمان اصلا آن را مطرح نکردیم، چون فضا را هنوز مناسب نمی‌دانیم. ولی این سوال باید بالاخره پاسخ داده شود که در یکی دو سال قبل چه شرایطی تغییر کرد که تصمیم به محدودیت گرفته شد؟ مخصوصا زمانی که ما میزبان مسابقات لیگ بین‌المللی بودیم و آن حساسیت‌ها ایجاد شده بود. این مخالفان تریبون داشتند و صدای‌شان هم بلند بود و همین باعث می‌شد متولیان امر هم رغبت چندانی برای پیگیری ماجرا نداشته باشند. بعد از آن مصاحبه‌ها و جنجال‌ها هم هرچقدر ما بیانیه دادیم و برداشت‌های نادرست از صحبت‌های‌مان را تکذیب کردیم انگار نه انگار. اصلا نمی‌خواستند که آن تکذیب‌ها را ببینند و بشنوند؛ به قول معروف نرود میخ آهنین در سنگ! حرف، حرف خودشان است و هر وقت هم که برای جلسات پرسش و پاسخ به دانشگاه‌ها می‌روم، قطعا یکی از سوالات همین است.

‌ نظر آقای روحانی در این باره چه بود؟

آن موقع، این بحث و حواشی آن به قدری جدی شد که وقتی من گزارش این ماجرا را در هیات دولت ارایه کردم، رییس‌جمهور دستور تشکیل کمیته‌ای برای حل و فصل ماجرا را صادر کردند. این کمیته شامل نمایندگانی از معاونت امور زنان، نیروی انتظامی، وزارت کشور، وزارت ورزش بود که تلاش‌های آنها هم به جاهای خوبی رسیده که رایزنی با مراجع یکی از برنامه‌های آنها بود.

‌ یکی دیگر از بحث‌های مهم حوزه تخصصی شما، بحث حضور زنان در انتخابات‌هاست. در همین انتخابات ریاست‌جمهوری امسال یا مجلس خبرگان سال ٩۴ دیدیم که زنان زیادی ثبت‌نام کردند. اما همه‌چیز فقط به ثبت‌نام ختم شد و تایید صلاحیت‌ها کاملا مردانه بود. قانون درباره حضور زنان در انتخابات ریاست‌جمهوری یا مجلس خبرگان منعی قید نکرده بلکه فقط سکوت کرده است. چرا این مساله بعد از ۴٠ سال قرار نیست حل شود؟

نص صریح قانونی برای ثبت‌نام نکردن خانم‌ها برای انتخابات مجلس خبرگان و ریاست‌جمهوری وجود ندارد. در انتخابات اخیر خبرگان، ١۶ خانم در آزمون اجتهاد آن شرکت کردند ولی خب هیچ کدام از آنها جزو کسانی نبودند که نام‌شان به عنوان پذیرفته‌شدگان آزمون اعلام شود. ولی هیچ‌وقت اعلام نشد که به دلیل زن بودن، صلاحیت آنها رد شده است. بعضا مواردی را داریم که بعد از ثبت‌نام با آنها تماس گرفته می‌شود و دلسوزانه و دوستانه از آنها خواسته می‌شود که انصراف دهند. در ریاست‌جمهوری هم وضع به همین ترتیب است. همیشه می‌گویند زنان می‌توانند ثبت‌نام کنند، خب بله، زنان می‌توانند ثبت‌نام کنند و همیشه هم ثبت‌نام کرده‌اند، ولی اصل ماجرا در بررسی صلاحیت‌هاست. در همین انتخابات امسال ١٣٧ زن ثبت‌نام کردند.

‌ به نظر می‌رسد همه‌چیز به اصل رجل سیاسی بودن برمی‌گردد؟

شورای نگهبان هیچ‌وقت نفیا یا اثباتا نگفته است که فقط مردان مصداق رجل سیاسی هستند؛ هنوز هم نظر نداده است. براساس مشروح مذاکرات قانون اساسی و آنچه مدنظر شهید بهشتی بوده و به تصویب رسیده است، طبق لسان و ادبیات عرب، منظور از رجل سیاسی، شخصیت سیاسی است. در قرآن داریم که «مِن المُومِنین رِجالٌ صدقوا ما عاهدُوا‌الله علیهِ فمِنهُم من قضى نحبهُ» منظور فقط مردان نیست و زنان را هم شامل می‌شود. مثلا در اسناد بین‌المللی هم تا سال‌ها ضمیر he را به کار می‌بردند ولی الان خنثی‌سازی شده است. در اجلاس‌های بین‌المللی تا چند سال پیش، رییس اجلاس Chairman خطاب می‌شد، اما مدتی است که رییس را Chairperson خطاب می‌کنند؛ یعنی هم زن و هم مرد را شامل می‌شود.

می‌بینم که خانم طالقانی هر دوره در انتخابات ریاست‌جمهوری ثبت‌نام می‌کند و می‌گوید تا تکلیف این رجل سیاسی روشن نشود کارم را ادامه می‌دهم. مشکل انتخابات ریاست‌جمهوری ما این هست که معیارهای موجود در قانون اساسی برای رییس‌جمهور شدن، هنوز تعیین مصداق نشده است. مدیر و مدیر بودن یعنی چه؟ رجل سیاسی یعنی چه؟ در بند ١٠ سیاست‌های کلی انتخابات که از سوی مجمع تشخیص مصلحت تدوین و توسط رهبری ابلاغ شد از شورای نگهبان خواسته است تا این معیارها را تعیین مصداق کند ولی هنوز تعیین نشده است. انتظار داشتیم برای دوازدهمین انتخابات ریاست‌جمهوری این اتفاق بیفتد و با اینکه شش، هفت ماهی هم فرصت بود ولی این معیارها تعیین نشد و شاهد فاجعه ثبت‌نام‌ها در این دوره بودیم؛ اتفاقی که در مقابل چشم جهانیان، تصویر کشور را مخدوش کرد.

‌ در جلسات هیات دولت یازدهم هیچ وقت پیش آمد که بخواهید برای حوزه زنان امتیازی بگیرید و بعضی از اعضای کابینه مثلا بگویند حالا حوزه زنان که خیلی در اولویت نیست و مسائل مهم‌تری وجود دارد؟

به این شکل نه، ولی شاید این نگاه که الان ممکن است این موضوع حساسیت زا باشد و بهتر است بگذارید برای بعد را شاهد بودم.

‌ در کابینه دولت یازدهم، وزیری که اعتقادی به زن‌ها نداشته باشد هم بود؟

بله. ولی نمی‌توانم اسمش را بیاورم. [می‌خندد]

‌ و برعکسش؟

آن را هم داشتیم: آقای زنگنه. ابتدای فعالیتم در این معاونت همیشه این مساله که مشاور وزیر نفت در حوزه زنان و خانواده چه کاری می‌تواند انجام دهد برایم در هاله‌ای از ابهام قرار داشت. می‌گفتم آخر چه انتظاری می‌توان از این مشاور داشت، ولی بعدا کم‌کم در جریان قرار گرفتیم که چه مباحث و انتظاراتی در این بخش وجود دارد؛ مباحث مربوط به شرکت نفت و شرکت‌های اقماری آن و ماموریت‌هایی که کارکنان دارند و ممکن است ماه‌ها از خانواده دور باشند. خانم تندگویان در این وزارتخانه به خوبی توانستند به این موضوعات بپردازند و آنها را مدیریت کنند. نگاه آقای زنگنه به حوزه زنان روز به روز خودش را بیشتر نشان داد تا جایی که ایشان خانم شاهدایی را به عنوان مدیرعامل پتروشیمی و معاون خود انتخاب کردند. ما انتظار داشتیم این قدم از سوی سایر وزارتخانه‌ها برداشته شود که خب آقای زنگنه پیشگام شدند.

‌ چه زمانی به حزب مشارکت پیوستید؟

خوب شد این سوال را مطرح کردید من اصلا عضو حزب مشارکت نیستم و فرم عضویت آن را پر نکرده‌ام. این موضوع همه‌جا مطرح هست و همه فکر می‌کنند من عضو هستم؛ در خیلی از سایت‌ها هم نوشته‌اند. طبیعتا در دوران اصلاحات با توجه به تقدم وجه سیاسی توسعه بر سایر وجوه، احزاب فعال‌تر شدند و احزاب جدیدی، از جمله مشارکت هم شکل گرفتند. من با حزب مشارکت صرفا همکاری داشتم چون همزمان برای اخذ پروانه برای جمعیت حمایت از حقوق بشر زنان اقدام کرده بودم و دبیرکل آن حزب محسوب می‌شدم بنابراین نمی‌توانستم همزمان در یک حزب دیگر هم عضو باشم، ولی همکاری داشتم. در آن زمان، شادروان خانم فریده ماشینی که هم عضو دفتر سیاسی بود و هم دبیر کمیسیون زنان حزب، از من دعوت کرد برای تدوین منشور زنان جبهه مشارکت کمک‌شان بکنم.

یادم هست هر شنبه در حزب جلسه داشتیم و آقای علوی‌تبار و سایر دوستان بودند و این منشور نوشته شد. این حضور هفتگی من در دفتر حزب شاید این شایبه را به وجود آورد که مولاوردی عضو حزب مشارکت است. در هشت سال دوران اصلاحات، نهادهای مدنی در بسیاری از حوزه‌ها نقشی اساسی ایفا کردند. یادم هست در لایحه حمایت از خانواده که در مجلس مطرح بود و ایرادات زیادی داشت، نشست‌های تخصصی متعددی را برگزار و از ظرفیت احزاب و نهادهای مدنی استفاده کردیم.

نبودن وزير زن در كابينه، درجا زدن است 

کم‌کم به این نتیجه رسیدیم زنان مدیری که کنار گذاشته یا مثل خود من از سیستم دولتی خارج شده بودند، تشکلی را ایجاد کنند. به همین دلیل مجمع زنان اصلاح‌طلب پایه‌گذاری شد و الان به مرحله‌ای رسیده است که توانسته مجوز هم بگیرد و به یک حزب رسمی تبدیل شده است. کمیته‌های تخصصی تشکیل دادیم و فعالیت‌های زیادی ‌کردیم.

تلاش کردیم تا تعداد بیشتری از زنان را به مجلس هشتم بفرستیم و در مجلس نهم هم همین‌طور. هرچند در بین خودمان یک قلع و قمع حسابی هم بود؛ یعنی تمام کسانی که این قابلیت را در خود احساس کرده بودند که می‌توانند در مجلس موثر باشند و ثبت‌نام کرده بودند، رد صلاحیت شدند. شرایط خیلی سختی بود ولی از پا ننشستیم و تلاش کردیم که البته نتیجه چندانی هم نگرفتیم.

‌ برای مثال، در مجلس نهم حتی همان تعداد اندک نمایندگان زن هم بعضا مواضعی ضدزنانه داشتند!

چون هرکسی که فکرش را می‌کردید می‌تواند کوچک‌ترین تاثیری در این حوزه داشته باشد در انتخابات مجلس هشتم و نهم از گردونه رقابت خارج شد و عده‌ای هم که باقی ماندند…

‌ خیلی‌ها معتقدند که در دوران اصلاحات، فضای باز سیاسی و اجتماعی وجود داشت و گروه‌های مختلف به دنبال سهم‌خواهی برای زنان در پست‌های اجرایی و مدیریتی بودند ولی چرا دولت اصلاحات نه وزیر زن داشت و نه سفیر زن؟ ولی در دولتی مثل دولت آقای احمدی‌نژاد که به قول شما فضای بسته‌ای هم داشت، برای نخستین‌بار در تاریخ انقلاب، یک وزیر زن سرکار می‌آید؟

می‌توانم بگویم، دولت خاتمی زمینه‌ساز انتخاب وزیر زن در دولت احمدی‌نژاد بود. در دولت آقای خاتمی، زنان برای نخستین‌بار وارد کابینه شدند که این امر در دولت سازندگی وجود نداشت. البته مشاور رییس‌جمهور در امور زنان داشتیم، ولی در جلسات کابینه شرکت نمی‌کرد. در واقع حکم خانم شهلا حبیبی فقط حکم مشاور بود و نمی‌توانستند در جلسات هیات دولت شرکت کنند، اما در دولت آقای خاتمی، در حکم خانم شجاعی قید شده بود که ایشان عضو کابینه هستند و باید در جلسات هیات دولت شرکت کنند. همچنین در آن دولت، برای نخستین‌بار، معاونت رییس‌جمهور برای سازمان حفاظت محیط زیست به یک خانم یعنی خانم ابتکار سپرده شد. وقتی می‌گوییم زنان در کابینه هستند، لزوما به معنای این نیست که فقط باید وزارت باشد. بعد کم‌کم، این مقدمات فراهم شد تا وزیر زن در دولت آقای احمدی‌نژاد بر سر کار بیاید و این تابو شکسته شود. البته این انتخاب هم با آن نحوه‌ای که رییس‌جمهور وقت، وزیر زن کابینه خود را عزل کردند، ختم به خیر نشد. تابوی سفیر شدن زنان هم که در دولت آقای روحانی شکسته شد و امیدواریم در دولت دوازدهم تکثیر شود.

‌ چرا با وجود تابوشکنی در دولت آقای احمدی‌نژاد، وزارت زنان در دولت یازدهم ادامه پیدا نکرد؟

اگر به شرایط بحرانی و خاصی که دولت یازدهم تحویل گرفت برگردیم، می‌بینیم رییس‌جمهور تصمیم گرفت و مجبور به استفاده از افرادی در کابینه شد که با کوله‌باری از تجربه‌های وزارت و صدارت و استانداری بتوانند کشور را از این مرحله عبور بدهند. بنابراین می‌بینیم که در این دولت تقریبا از زنان و جوانان استفاده نشد. شاید این وضعیت در آن شرایط قابل‌دفاع باشد ولی الان دیگر از آن وضعیت گذشته خبری نیست و الحمدلله کشور به ثباتی نسبی در حوزه اقتصادی، سیاست داخلی و خارجی رسیده است و به نظر می‌رسد که توجیهات و بهانه‌های قبلی نیست و استفاده نکردن از ظرفیت زنان و جوانان دیگر قابل دفاع نیست.

‌ انتخاب خودتان بوده است که کارمندان و حتی نیروهای خدماتی معاونت هم زنان باشند یا ادامه رسم گذشته؟

هم ادامه رسم گذشته بود، هم انتخاب خودم. ولی خب ما در پروژه‌های‌مان اغلب با مردها هم همکاری می‌کنیم. مثلا در لایحه تامین امنیت زنان در برابر خشونت‌، سه تیم پژوهشی داشتیم که دو تیم را آقایان تشکیل می‌دادند. اینگونه نیست که صرفا با خانم‌ها کار کنیم، ولی در این دوره، برای جذب نیرو و با توجه به سیاستی که دولت برای چابک‌سازی تشکیلات دولتی داشت برای استخدام‌ها بسیار مشکل داشتیم، چون برای پر کردن پست‌های بلاتصدی حتما باید از نیروهای رسمی، ترجیحا نهاد ریاست‌جمهوری یا تشکیلات دولتی، جذب می‌کردیم. حتی الان که پایان دولت هست هم دو پست مدیرکلی معاونت خالی است و نتوانستیم آن را پر کنیم. با اینکه فراخوان هم برای جذب نیرو از درون نهاد دادیم، ولی نتوانستیم این وضعیت را بهبود ببخشیم.

‌ شهیندخت مولاوردی چقدر خود را فمینیست می‌داند؟

همیشه در جواب این سوال می‌گویم کدام فمینیسم؟ نحله‌های مختلفی از فمینیسم‌ وجود دارد و هروقت از آن حرف زده می‌شود باید دید کدام مد نظر است. در کشور ما، هروقت بحث فمینیسم مطرح می‌شود، آن را مترادف با فمینیسم رادیکال در نظر می‌گیرند که حتی الان در جوامع غربی هم حرف‌شان خریدار ندارد. تقریبا می‌توان گفت در حال حاضر در دوره پست‌مدرنیسم قرار داریم که بحث بازگشت به خانواده هم در آن مطرح می‌شود و مجموعه فعالیت‌هایی را هم در مجامع بین‌المللی درباره خانواده شاهد هستیم. بنابراین، اگر منظور کسانی که انگ فمینیست بودن به این و آن می‌زنند و بعید می‌دانم خودشان بتوانند حتی در یک خط تعریف فمینیسم را بنویسند، فمینیسم رادیکال است؛ تقریبا وجود خارجی ندارد. برخی با مستمسک قرار دادن این برچسب در تلاش بودند مانع فعالیت‌های معاونت شوند یا حرکت‌های ما را ابتر بگذارند.

‌ در طول شبانه‌روز، چند ساعت با خانواده‌اید؟

فقط شب‌ها. البته آخر هفته‌ها هم اگر در سفرهای استانی نباشم، سعی می‌کنم کنارشان باشم.

‌ اعتراضی نمی‌کنند؟

اوایل چرا. یادم هست زمانی که من پست معاونت را پذیرفتم، دخترهایم سه روز تمام از اتاق‌های‌شان بیرون نمی‌آمدند.

‌ مادرها اصولا احساسی هستند؛ این همه اعتراض چطور شما را منصرف نکرد؟

بالاخره طبیعی است که غیبت مادر در خانه برای‌شان آزاردهنده باشد. دختر اولم از یازده‌ماهگی به مهدکودک رفته و از چهارم دبستان در واقع مادر خواهرش شده بود! به همین دلیل هم بود که هر دونفرشان سراغ رشته‌هایی رفتند که مانند ما اینقدر درگیر نباشند. یکی‌شان نقاشی می‌خواند و آن یکی هم ادبیات زبان انگلیسی خوانده و مشغول ترجمه کتاب و اینهاست؛ به اصطلاح مترجم است. الان دیگر عادت کرده‌اند. همسرم هم واقعا همراهی دارند. یعنی اگر دایم اعتراض و گلایه بود توازن برقرار کردن بین کار و زندگی خیلی سخت بود.

‌ در دوران معاونت وقت می‌کردید به دفترخانه‌تان هم سربزنید؟

من آنجا کفیل دارم و ایشان کارهای دفترخانه را راه می‌اندازد؛ خودم مسوولیتی ندارم که بخواهم سربزنم.

‌ و اما سوال آخر؛ فکر می‌کنید نبودن وزیر زن در دولت دوازدهم، برگشت به عقب است؟

در خوشبینانه‌ترین حالت ادامه وضع موجود را در کابینه دوازدهم خواهیم داشت که اسمش را درجازدن می‌توان گذاشت تا بازگشت به عقب.


منبع: برترینها

روایت خواندنی توریستِ کانادایی از سفر به ایران

روزنامه هفت صبح: برای ایرانی هایی که از ایران به کانادا می روند، یکی از نکات خیلی جالب توجه در روزهای اول، حضور گسترده سنجاب ها است که روی درخت ها، در پارک ها و درون سطل های زباله در حال گشت و گذار هستند. اما برای غربی ها که علاقه فراوانی به نگه داری از سگ و گربه دارند، گربه های خیابانی ما در ایران خیلی بیشتر از سنجاب های آنها برای آنها دوست داشتنی است. روایت یک خانم توریست کانادایی که چندی پیش به ایران سفر کرده بود را نخستین بار کانالی به نام «ساعت به وقت تورنتو» منتشر کرد که با دخل و تصرف، خلاصه ای از آن را در اینجا می خوانید.

۱٫    دانش عمومی مردم شما درباره همه چیز زیاد است. خیلی عجیب بود هر چیزی که بر می داشتم می گفتند: «این برای پوستت خوبه، اون برای فعالیت مغزیت خوبه. اگه فلان نوشیدنی رو بخوری شب راحت می خوابی. برای آرامش فلان گیاه خوبه» و به اینها اضافه کنید همه ویتامین ها را. برای من اهمیت مردم به غذای مقوی خوردم خیلی جالب بود.

 روایت خواندنی توریستِ کانادایی از سفر به ایران

۲٫    توصیه برای افرادی که تا به حال ایران نیامده اند؛ اگر به ایران می روید باید یک سری بازی ها را انجام بدهید. مثلا اگر کسی به شما چیزی تعارف کرد باید بگویید نه، نه، ممنونم. این کار را تا دو بار انجام بدهید و بعد اگر دوباره به شما چیزی را پیشنهاد دادند قبولش کنید.

۳٫    اول برای خودتان غذا کم بکشید. چون بارها به شما غذا می دهند و شما نمی توانید رد کنید. پس برای اینکه اذیت نشوید کم غذا بردارید تا بتوانید دفعات بعدی که در ظرفتان غذا ریختند هم، غذا بخورید.

۴٫    مردم (سطح) انگلیسی خوبی داشتند به خصوص دانشجوها. در اکثر مکان ها برای ارتباط برقرار کردن اگر دانشجو یا دانش آموز می دیدید می توانستید ارتباط خوبی برقرار کنید.
۵٫    در ایران مردم خیلی به آدم های اطرافشان توجه دارند. وقتی با کسی هستی، دائما سعی می کند حواسش به شما باشد تا راحت باشید و اگر چیزی خواستید برای شما تهیه کند.

۶٫    ایران همه چی داشت. تاریخ، خوراکی، مکان های مدرن، جنگل، دریا، کویر، اسکی، شترسواری و این فوق العاده بود.

۷٫    وقتی شما به برخی از مردم می گویید که گیاه خوار یا وگان هستید متوجه نمی شود که چه می گویید، اما خودتان درخواست سالاد بدون گوشت بدهید و آن وقت انواع و اقسام سالادهای خوشمزه و جالب را برای شما می آورند.

۸٫    خوشمزه ترین غذایی که من خوردم فسنجان بود. چهره اش خیلی بد و نچسب بود اما طعم فوق العاده ای داشت. همزمان شیرین و ترش است؛ خیلی فوق العاده.

۹٫    مردم ایران عاشق برنج هستند. انواع و اقسام برنج ها را دارند. برنج و حبوبات (عدس پلو، لوبیا پلو)، برنج و گوشت برنج و سبزیجات و جالب اینکه روی برنجشان یک چیزی می گذارند به اسم ته دیگ. ته دیگ درواقع با اینکه روی غذا است اما موقع پخت زیر غذا است. من نمی دانم آنها از روغن خاصی استفاده می کنند یا نه ولی برنج سفت و تردی را به وجود می آورند که واقعا خوشمزه است و من نمی توانم طعمش را برای کسی که آن را نخورده توضیح بدهم.

۱۰٫    میوه خیلی برای ایرانیان مهم است. خانه هر کسی که در ایران می رفتم، یک کاسه بزرگ میوه داشتند. میوه را غالبا بعد از غذا می خورند که برای من جالب بود. اینکه چه میوه ای می خورند بیشتر بستگی به فصل دارد. طعم میوه ها خوشمزه تر از میوه های ما بود. من هر روز انار می خوردم. بسیار خوشمزه بود. میوه ها و غذاها عالی بودند.

 روایت خواندنی توریستِ کانادایی از سفر به ایران

۱۱٫    اینکه برای مسافرت به ایران، چه چیزی با خود ببرید به این بستگی دارد کی و کجا می روید. من زمستان به مناطق شمالی رفته بودم و احتیاج به لباس گرم داشتم.

۱۲٫    احساس امنیت؛ روز اول حس می کردم جایی می رم که مردم دارند بمب هسته ای تولید می کنند و دنیا را منفجر می کنند. وقتی رفتم از آرامش و مدرن بودن آنجا تعجب کردم. از شهرهای زیادی از اروپا، مدرن تر و شهری تر بود. ساختمان های زیادی داشت که بعضی از آنها معمولی و خیلی از آنها معماری مدرنی داشتند. راستی در روز اول سفرم، فکر می کردم قرار است اتفاقی بیفتد اما واقعا امن بود خیلی امن.

۱۳٫    راجع به حجاب معمول؛ ایرانی ها مذهبی هستند. خانم ها موهای شان با روسری و دست هایشان را تا مچ می پوشانند. من زمستان آنجا رفتم. واقعا مشکلی نداشتم. در شهر خودم هم در زمستان ها سرم را با کلاه یا شال می پوشانم. بله من اصلا مشکلی نداشتم و تازه با اینکه به من گفته بودند پلیس حجاب دارند اما خانم های زیادی را دیدم که روسری های شان واقعا عقب بود.

خیلی عقب. یعنی تقریبا موهای شان را نپوشانده بودند و به نظرم برای همین پلیس حجاب داشتند تا خانم های مثل آنها روسری های شان را برندارند. من خودم برای اینکه می خواستم مشکلی برام ایجاد نشود، موهایم را پوشانده بودم. هیچ مشکلی پیدا نکردم اما بعضی ها دائم به من می گفتند «تو باید اونطوری که دوست داری باشی!» و باور نمی کردند که رعایت حجابشان برای من سخت نیست.

۱۴٫    قبل از اینکه به ایران بروم فکر می کردم برخی مردم با رعایت کردن قوانین مذهبی مشکل دارند. اما من تعجب کردم که دیدم خیلی از آنها قوانین را رعایت می کنند. با اینکه اجازه دارند کامل رعایت نکنند کامل رعایت می کردند و خیلی شاد بودند و از زندگی شان لذت می بردند. به علاوه مردم در کنار هم با هارمونی زندگی می کردند. من دوستانی را می دیدم که در ظاهر با هم متفاوت بودند اما واقعا در کنار هم شاد بودند. من با دو خانواده در رابطه بودم. یک خانواده کاملا شبیه غربی ها و یکی خیلی شرقی و مذهبی و هر دو خیلی خوب، هر دو به یک اندازه صمیمی و خوش میزبان بودند.

۱۵٫    در ایران خیلی زیاد داروخانه دیدم. هر گوشه یک داروخانه بود. برای مردم مهم است که سالم باشند. تعداد زیاد داروخانه ها مثل فرانسه بود و مردم کمی که حالشان بد می شد سریع یک قرص می خوردند تا بدتر نشوند.

 روایت خواندنی توریستِ کانادایی از سفر به ایران

۱۶٫    متوجه شدم برای ایرانی ها بینی خیلی مهم است. برای آنها مهم بود بینی ها خوب به نظر برسد. بارها این را دیدم که مردم روی بینی شان چسب داشتند. اوایل این را نمی دانستم از یکی از آنها که روی بینی اش چسب داشت پرسیدم و بعدا هم بیشتر پرسیدم و فهمیدم برای مردم پرستیژ است که بگویند بینی شان را جراحی کرده و تغییرش داده اند (قهقهه) نمی دانم به نظرم خیلی عجیب آمد.

۱۷٫    تحصیلات در این کشور خیلی مهم است. از بیرون که نگاه می کنید فکر می کنید باید زن های شان تحت فشارهای زیادی باشند اما در کمال تعجب زن های بیشتری نسبت به مردها دانشگاه می رفتند. همه هم تحصیلات دانشگاهی داشتند و تحصیلات و دانشگاه خیلی برای آنها مهم است.

۱۸٫    یکی از مهم ترین چیزها برای ایرانی ها خانواده است. در غرب هر کس برای خودش است و اگر بتواند، در مرحله بعد، ارتباط با پدر و مادرش هم دارد. در هند مردم با پدربزرگ ها و مادربزرگ ها، با هم زندگی می کنند. در ایران، ترکیب این دوتاست. مردم با اینکه با فامیل یکجا زندگی نمی کنند اما با فامیل های شان خیلی رابطه دارند و نزدیکند. پدر و مادر و خواهر و برادر که خیلی مهم هستند و خیلی کم آدم ها تنها زندگی می کنند و این را خوب هم نمی دانند.

۱۹٫    در محیط بیرون خیلی سگ ندیدم. متوجه شدم مذهب شان خیلی با نگه داری سگ در داخل شهر موافق نیست. البته من دو سه تا سگ دیدم و متوجه شدم مردمی که سگ دوست دارند سگ ها را داخل خانه های شان نگه می دارند.

۲۰٫    من به کشورهای همسایه ایران هم رفتم. در ایران، اصلا حسی که در کشورهای همسایه و منطقه داشتم را نداشتم. خیلی خوب (بهتر) بود. به علاوه خیلی تاریخ برای دیدن وجود داشت. هر شهر با شهر دیگر کاملا متفاوت بود و ویژگی های خودش را داشت که داشتن این همه دیدنی و تنوع واقعا فوق العاده بود. من حتما باید باز هم به ایران بروم تا بتوانم جاهایی که ندیدم را ببینم.

۲۱٫    آمدن به ایران یک تجربه غیرمنتظره است. قبل از رفتن نمی دانی داری کجا می روی. هر کسی یک چیزی می گوید. خیلی ها می گفتند برو یک جای دیگر. با ایرانی های درون ایران که ارتباط می گرفتم می گفتند ایران برایم مثل بهشت خواهدبود. من می گفتم اوه! بهشت! چطور ممکنه؟ اما همان چیزی بود که اصلا انتظارش را نداشتم. عالی بود.

۲۲٫    اولین جایی بود که می دیدم اگر کاملا غریبه باشی هم، مردم طوری مهربانی می کنند که انگار مدت هاست تو را می شناسند.

۲۳٫    من قطعا و مطمئنا مردم را به دیدن ایران دعوت می کنم و به آنها می گویم برای اینکه زندگی در محبت را تجربه کنند و ببینند آدم ها می توانند برای هم مهم باشند، برای اینکه بتوانند غذاهای فوق العاده خوشمزه ای را تجربه کنند و برای اینکه دید منفی شان از بین برود حتما ایران را ببینند. برای من، سفرم به ایران مثل سفر به یک کشور اروپایی بود که دیدنی هایش خیلی زیادتر بود.


منبع: برترینها

آغاز مرحله سوم ساماندهی دستفروشان در ۲۰ نقطه تهران بزودی

مدیرعامل شهربان شهرداری تهران از اجرای مرحله سوم طرح ساماندهی دستفروشان توسط شهرداری در نیمه دوم شهریورماه در ۲۰ نقطه پایتخت خبر داد و از دستگاه های دولتی و مرتبط خواست که شهرداری را در اجرای این طرح بزرگ و مهم یاری کنند.

ابوالقاسم چیذری در گفت‌وگو با ایسنا، با بیان اینکه رویکرد کارشناسانه و منطقی در مواجهه با پدیده‌ها و موضوعات شهری و تصمیم‌گیری درباره آنها این است که مبتنی بر تحقیق، پژوهش و مطالعات جامعه شناختی باشد، گفت: بر این مبنا، در مواجهه با پدیده دستفروشی و تصمیم‌گیری درباره آن باید مبتنی با پژوهش‌های جامعه‌شناختی حرکت کرد.

وی با اشاره به اینکه در پدیده دستفروشی ما با چندضلعی «دستفروش، شهروندان، دولت و شهرداری» مواجه هستیم، اظهار کرد: دستفروشی معلول ناکارآمدی سیاست‌های رفع بیکاری و ایجاد اشتغال «دولت» است که جمعی از هموطنان ما را با عنوان «دستفروش»، برای امرار معاش، به خیابان‌ها و پیاده‌روها می‌کشاند و هنگامی که «شهرداری» طبق قانون برای رفع سدمعبر دستفروشان اقدام می‌کند، با واکنش منفی و جبهه‌گیری خود دستفروش‌ها و «شهروندان» روبرو میشود.

مدیرعامل شهربان ادامه داد: شهر تهران تاوان ناکارآمدی دولت در حوزه اقتصاد و ایجاد شغل در شهرهای دیگر کشور را می دهد؛ به بیان دیگر، دولت نتوانسته است در شهرستان ها از نظر اقتصادی و کار، مردم را قانع کند و به دلیل کیفیت بالای خدمات ارائه شده در تهران و کارگری بودن وجهه پایتخت، افراد جویای کار به عنوان مهاجر به سمت تهران هجوم می آوردند.

چیذری تاکید کرد: در حقیقت، دستفروشان که ۷۶ درصدشان سرپرست خانوار و ۶۴ درصدشان متاهل هستند، تاوان ناکارآمدی مدیرانی را می‌دهند که موظف به ایجاد شغل برای آنان هستند و در این بین، شهرداری هم که مامور اجرای قانون است، قربانی هجمه‌های احساسی شهروندان و رفتارهای خشونت‌بار دستفروشان می‌شود.

وی با بیان اینکه شهردار تهران با توجه به این مسائل، همواره بر لزوم توجه به معیشت دستفروشان توأم با برقراری انضباط شهری با هدف «ارتقای کیفیت زندگی در شهر تهران» تاکید کرده اند، افزود: طبق پژوهش جامعه شناختی انجام شده از سوی شرکت شهربان در خصوص ماهیت، علل پیدایش و عوارض دستفروشی و نیز راهکارهای مواجهه با این پدیده، کارشناسانه‌ترین راهکار برخورد با دستفروشی، «ساماندهی دستفروشان» است.

مدیرعامل شهربان شهرداری تهران تاکید کرد: پس از مطالعه و تحقیقی که بر روی ۱۱ کشور که اقدام به ساماندهی دستفروشان کرده‌اند، طرح علمی و بومی ساماندهی دستفروشان را تهیه کردیم و اولین مرحله این ساماندهی در اسفند ۹۴ در تهران به اجرا درآمد.

چیذری با اشاره به اینکه مرحله دوم ساماندهی دستفروشان توسط شهرداری تهران در اسفندماه ۹۵ به اجرا درآمد، گفت: در مرحله دوم ساماندهی، ۲۰ هزار دستفروش در ۲۰ نقطه تهران برای امرار معاش ساماندهی شدند که رضایت شهروندان و دستفروشان از این طرح، نشانه بارز موفقیت آمیز بودن آن است.

وی با بیان این مطلب که در حال حاضر با توجه به رشد بیکاری و اینکه معابر عمومی تهران ظرفیت و توان پذیرش سیل دستفروشان را ندارد، تصریح کرد: در همین راستا، مرحله سوم طرح ساماندهی دستفروشان توسط شهرداری تهران، نیمه دوم شهریورماه ۹۶ در ۲۰ نقطه پایتخت به اجرا در می آید.

مدیرعامل شهربان شهرداری تهران تصریح کرد: با توجه به وظایفی که قانون در خصوص ساماندهی بر عهده دستگاه هایی مانند وزارت کار، سازمان بهزیستی، کمیته امداد، صدا و سیما، نیروی انتظامی و قوه قضائیه گذاشته است، از همه این دستگاه های خدمتگزار درخواست داریم شهرداری تهران را در اجرای این طرح بزرگ و مهم یاری کنند.


منبع: الف

سازمان حج و زیارت:۲۲۵۰۰ زائر ایرانی به مدینه مشرف شدند/ نگران گرمازدگی هستیم

رئیس سازمان حج و زیارت اعلام کرد تا پایان روز چهارشنبه ۱۸ مرداد ۲۲۵۰۰ زائر ایرانی به سرزمین وحی مشرف شدند.

به گزارش مهر، حمید محمدی درگفتگو با خبرنگاران دراین باره افزود: بیش از ۷۵ درصد این زائران توسط شرکت هواپیمایی ایران ایر و بقیه توسط هواپیمایی سعودی به مدینه منوره منتقل شدند.

وی با اشاره به تاخیرهای پیش آمده در برخی پروازهای حج امسال، اضافه کرد: دست اندرکاران حج تلاش دارند تا برنامه انتقال زائران با جدیت بهتر و نظم بیشتری دنبال شود. رئیس سازمان حج وزیارت همچین ترافیک سنگین هوایی و ورود زوار کشورهای مختلف به فرودگاه مدینه را یادآور شد و گفت: این امرممکن است به معطلی برخی کاروان ها منجر شود که توصیه می گردد زائران صبور باشند تا مراحل قانونی و تشریفات گمرکی انجام و از فرودگاه خارج شوند.

وی اضافه کرد: در صورت لزوم و برای سرعت بخشیدن به بازگشت زائران به کشور می توانیم استفاده از شرکت هواپیمایی کمکی به ایران ایر را مد نظر قرار دهیم. محمدی با این حال تاکید کرد: تاکنون مشکل حادی که در برنامه انتقال زائران به شهرهای مدینه و مکه اختلال ایجاد کند ، نداشته ایم و عملیات انتقال طبق برنامه ریزی انجام شده پیش رفته است.

وی با اشاره به اینکه مناسک حج امسال در فصل گرما انجام می شود، افزود: احتمال گرمازدگی برخی زائران از نگرانی های هیئت پزشکی است و علاوه بر دستورالعمل های وزارت حج عربستان ، مرکز پزشکی حج و زیارت در این خصوص تدابیری پیش بینی کرده است.


منبع: الف

آخرین مهلت ثبت‌نام دوره‌های کاردانی فنی دانشگاه علمی کاربردی

مهلت ثبت‌نام بدون آزمون در دوره‌های کاردانی فنی و کاردانی حرفه‌ای نظام آموزش مهارتی مهرماه ۱۳۹۶ پنج شنبه ۱۹ مردادماه پایان می‌یابد.

به گزارش ایسنا، بنا بر اعلام سازمان سنجش آموزش کشورمهلت ثبت نام برای متقاضیان دوره‌های کاردانی فنی و دوره کاردانی حرفه‌ای نظام آموزش مهارتی دانشگاه جامع علمی کاربردی فردا پنج شنبه ۱۹ مردادماه جاری پایان می‌یابد.

با توجه به اتمام زمان ثبت نام در تاریخ ۱۹ مردادماه،آن دسته از داوطلبانی که تا کنون برای ثبت‌نام اقدام ننموده‌اند، باید پس از مطالعه دقیق دفترچه راهنمای ثبت نام و فراهم نمودن مدارک و اطلاعات مورد نیاز ثبت نام به سایت سازمان سنجش به نشانیwww.sanjesh.org مراجعه و نسبت به ثبت نام اقدام نمایند.

ضمناً آن دسته از داوطلبانی که قبلاً نسبت به ثبت نام اقدام نموده‌اند، می‌توانند در صورت تمایل تا تاریخ فوق، نسبت به مشاهده و ویرایش اطلاعات ثبت نامی خود اقدام نمایند.


منبع: الف

چند اصل مهم برای یک ازدواج موفق

فردا نوشت:
 
ازدواج مسئله مهمی است که نه تنها دو نفر بلکه خانواده‌های آنان را نیز درگیر خود می‌کند. موضوعی که قبل از هر چیز در این مورد جلب توجه می‌کند و تعیین کننده موفقیت یا شکست یک ازدواج است، ملاک‌های دو خانواده برای انتخاب یکدیگر است. گرچه هنوز خانواده‌هایی هستند که ملاک‌هایشان برای انتخاب همسر فرزندنشان ایمان، اخلاق و تفاهم است اما این روزها ازدواج با حسابگری‌هایی همراه شده که نمی‌توان آنها را نادیده گرفت.

تکیه بر باد
از ملاک‌های اشتباهی که دختران و پسران زیادی امروزه گرفتار آن هستند تکیه بر مادیات و زیبایی ظاهر است. در دختران می‌توان به داشتن خانه و ماشین اشاره کرد. که البته زیبایی هم گاهی می‌تواند در میان این ملاک‌های اشتباه قرار بگیرد. وقتی دختری، پسری را تنها به دلیل نداشتن ویژگی‌های ظاهری خاصی رد می‌کند. درباره پسران نیز اوضاع به همین گونه است. وضعیتی مثل ثروتمند بودن خانواده دختر یا زیبایی ظاهری وی مواردی است که می‌تواند افراد زیادی را وسوسه کند. البته تاکید بر شاغل بودن دختر و داشتن کاری با حقوق ثابت نیز از ملاک‌هایی‌ است که بسیاری از پسران امروزه بر آن پافشاری می‌کنند. در تمامی این موارد بی‌انصافی است که نقش خانواده‌ها را کمرنگ شمرده و تنها دختران و پسران جوان را مقصر بدانیم. در این میان می‌شود به مواردی اشاره کرد که دختر و پسر برای شروع یک زندگی از نظر اخلاقی و اعتقادی بسیار به هم نزدیک هستند اما تنها به دلیل بهانه تراشی‌های والدین بر سر مسائل مادی، نمی‌توانند با یکدیگر ازدواج کنند. تعیین مهریه‌ سنگین، شرط گرفتن عروسی مجلل، داشتن خانه، ماشین و کار با حقوق بالا از سنگ‌های بزرگی است که خانواده‌ها جلوی پای خواستگار دختر خود می‌اندازند. داشتن زیبایی و ظاهری بدون نقص، جهیزیه‌‌ی کامل و ثروت خانوادگی نیز از مواردی است که خانواده‌های پسر معمولا آن را به عنوان امتیازاتی مثبت برای یک دختر در نظر می‌گیرند.

تا ثریا می‌رود دیوار کج
بعد از توضیحاتی که درباره ملاک‌های نادرست برای شروع یک زندگی داده شد، سوال این است که ملاک‌های درست برای آغاز یک زندگی چه چیزهایی هستند؟ یا چگونه مطمئن شویم که معیارهای درستی برای ازدواج داریم؟ داشتن ثروت یا زیبایی یک نکته منفی یا مثبت به حساب می‌آید؟

مطمئنا در ازدواج داشتن زیبایی یا ثروت یک امتیاز منفی محسابه نمی‌شود. اما اگر می‌خواهید خیالتان راحت شود که انتخاب درستی داشته‌اید به این فکر کنید که اگر فرد مورد نظر شما دارای این امتیازات نبود، آیا باز هم او را انتخاب می‌کردید؟ یا اینکه اگر بعدها در زندگی مشترک او به هر دلیلی ثروت یا زیبایی خود را از دست داد باز هم حاضر به زندگی در کنار چنین فردی خواهید بود؟ اگر این معیارها انقدر برایتان مهم هستند که نمی‌توانید از آنها صرف نظر کنید یا به واسطه بودن آنها در خواستگارتان نمی‌توانید به خوبی ویژگی‌های اخلاقی او را ارزیابی کنید، بهتر است کمی صبر کنید و در ملاک‌هایتان تجدیدنظر کنید.

اخلاق خوب
مهم‌ترین ملاک در یک ازدواج موفق، داشتن توافق اخلاقی و روانی است. صداقت، صمیمیت، مهربانی و ثبات اخلاقی از مواردی‌ است که بودن آنها می‌تواند نوید یک زندگی همراه با آرامش را بدهد. از دیگر موارد اخلاقی مهم در ازدواج حس مسئولیت پذیری، تعهد، سخاوت و سازگاری است. خصوصیات اخلاقی‌ای که هر چند نمی‌توان همه‌ی آنها را در بهترین و بالاترین میزان در یک فرد دید ولی بودن آنها هر چند به اندازه‌ای که جایی برای رشد بیشتر داشته باشد، ضروری است. در همین باره شخصی با امام رضا(ع) مشورت کردند و گفتند:«یکی از بستگانم از دخترم خواستگاری کرده ولی اخلاق بدی دارد.» حضرت در جواب او فرمودند:«اگر بدخلق است، دخترت را به ازدواج او در نیاور.»(۱)

اعتقادات دینی
تناسب در اعتقادات دینی یک اصل مهم در ازدواج است. البته در این مورد سخت‌گیری و سهل‌گیری بیش از اندازه توصیه نمی‌شود. متعصب بودن و پافشاری روی مواردی که از مستحبات دین به شمار می‌رود ضرورتی ندارد. از طرفی کسی که به واجبات دین پایبند نبوده را هم نمی‌توان با ازدواج تغییر داد. درباره اهمیت داشتن دو ملاک اخلاق و دین در یک خواستگار پیامبر(ص) فرمودند:«وقتی کسی که به خواستگاری می‌آید و اخلاق و دین‌اش مایه رضایت است به او زن دهید که اگر چنین نکنید، فتنه و فساد زمین را پر خواهد کرد.»(۲)

درونگرایی یا برونگرایی
یکی از موارد مهمی که پیش از ازدواج باید آن را بررسی کنید درونگرا یا برونگرا بودن شخص مقابل است. افراد درونگرا افرادی غرق در تفکر هستند. این افراد تسلط بیشتری بر رفتار خود دارند. معمولا کمتر در جمع ظاهر شده و بیشتر علاقه‌مند به فعالیت‌های ذهنی هستند. اما افراد برونگرا بیشتر با دنیای اطرافشان ارتباط برقرار می‌کنند. تسلط کمتری بر خود دارند ولی اعتماد به نفس بیشتری برای حضور در جمع و فعالیت‌های اجتماعی دارند. توجه داشته باشید که در این مورد تفاوت زیاد میان دو نفر می‌تواند مشکل آفرین باشد.

گرم مزاجی و سرد مزاجی
بهتر است که صحبت درباره مسائل جنسی را در مرحله آخر و پیش از عقد انجام دهید. خجالت را کنار بگذارید و درباره ویژگی‌های جنسی خود صحبت کنید. افرادی که از نظر جنسی گرم هستند معمولا افرادی پرشور و پرانرژی هستند. در مقابل افراد سردمزاج اشتیاق کمتری به تحرک دارند. مردانی که از نظر جنسی گرم هستند دارای خلق و خوی مردانه هستند و میل بیشتری به پیشرفت دارند. این مردان در برخی موارد خشم خود را به شدت بروز می‌دهند. زنان دارای این ویژگی نیز ظرافت‌های زنانه بیشتری دارند، خموده نیستند و به صورت کلی روحیات زنانه در آنها پررنگ است.

از نگرش‌ها و عقاید خود درباره مسائل جنسی صحبت کنید و مطمئن شوید که فرد مقابل نسبت به این مسائل دید منفی ندارد. آموخته‌های خود را درباره مسال جنسی بازگو کنید و بررسی کنید که تا چه اندازه در این موارد به بلوغ جنسی رسیده‌اید. میزان و تمایل هر فرد به مسائل جنسی نیز بسیار مهم است. انتظارات جنسی خود را از همسرتان به زبان بیاورید. اهمیت صحبت درباره این موضوع را به هیچ وجه دست کم نگیرید، چرا که بسیاری از طلاق‌ها به دلیل تفاوت‌ها و ناهمانگی‌های جنسی زوجین اتفاق می‌افتد.

عجله کار شیطان است
در پایان ذکر این نکته ضروری است که برای شروع یک زندگی مشترک باید صبر داشته باشید و گفت‌وگوهای دو نفره را جدی بگیرید. برای به نتیجه رسیدن عجله نکنید و جلسات بیشتری را به صحبت و باز کردن گره‌های ذهنی‌تان اختصاص دهید.


منبع: الف

افزایش حق‌التحریر دفاتر اسناد رسمی لغو شد

هیئت عمومی دیوان عدالت اداری افزایش ۱۰ درصدی نرخ حق‌التحریر دفاتر اسناد رسمی را که از ۱۵ مرداد ماه جاری اجرایی شده است، ابطال کرد.

به گزارش تسنیم، ۱۵ مرداد امسال (۱۳۹۶) بود که کانون سردفتران و دفتریاران کشور طی اطلاعیه‌ای از افزایش ۱۰ درصدی نرخ حق‌التحریر دفاتر اسناد رسمی خبر داد و اعلام کرد:« مطابق تبصره ۶ بخشنامه شماره ۹۴/۷۷۸۱۱ مورخ ۱۲ مرداد سال ۹۴ موسوم به تعرفه حق‌التحریر، تعرفه‌های مقرر در این بخشنامه تا تصویب تعرفه جدید، هر یک سال پس از اجرا به میزان ۱۰ درصد افزایش می‌یابد.

کانون سردفتران و دفتریاران گفته بود «با عنایت به تجویز بخشنامه مرقوم و تاسیس مبنای قانونی افزایش ۱۰ درصدی حق‌التحریر سالیانه و تکلیف دفاتر اسناد رسمی به محاسبه و اخذ آن، تا اصلاح ارقام تعرفه درسامانه ثبت آنی دفاتر اسناد رسمی با ایجاد تغییرات به صورت دستی و محاسبه و دریافت حق التحریر به میزان تعرفه سال ۱۳۹۴ به اضافه ۲۰ درصد اقدام کنند. بدیهی است کسورات قانونی نیز از مبلغ اخیر محاسبه و پرداخت خواهد شد.»

هنوز چهار روز از افزایش ۱۰ درصدی نرح حق‌التحریر در سال ۹۵ نگذشته که هیئت عمومی دیوان عدالت اداری طی حکمی مبنی بر ابطال تبصره ۶ بخشنامه حق‌التحریر، سردفتران را غافل گیر کرده است.

هیئت عمومی دیوان عدالت اداری در حکمی، تبصره ۶ بخشنامه حق‌التحریر را به مغایر قانون و خارج از حدود اختیارات مقام تصویب کننده دانسته و ابطال کرده است.

در حکم دیوان عدالت اداری آمده است: در ماده ۵۴ قانون دفاتر اسناد رسمی و کانون سردفتران و دفتریاران مصوب سال ۱۳۵۴ مقرر شده است که «میزان حق التحریر طبق تعرفه تعیین شده وزارت دادگستری خواهد بود که باید هر چهار سال یک بار مورد بررسی مجدد قرار گیرد و در صورت اقتضاء در آن تجدیدنظر شود. ۲۰ درصد از حق‌التحریر دریافتی توسط سردفتر به دفتریار اول پرداخت می‌شود.»

در ادامه این حکم تصریح شده است:« نظر به اینکه در تبصره ۶ بخشنامه مورد اعتراض، بدون در نظرگرفتن وضعیت اقتصادی و تورم، به طور سالیانه افزایش ۱۰ درصدی حق‌التحریر تجویز شده است، بنابراین تصویب تبصره ۶ به لحاظ عدم رعایت شرایط قانونی، مغایر قانون و از حدود اختیارات مقام تصویب خارج است و به استناد بند یک ماده ۱۲ و مواد ۱۳ و ۸۸ قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری مصوب سال ۱۳۹۲ از تاریخ تصویب ابطال می‌شود.»

حالا قرار است کانون سردفتران و دفتریاران در روز یکشنبه ۲۲ مرداد جلسه‌ای با حضور سردفتران و دفتریاران در خصوص رأی هیئت عمومی دیوان عدالت اداری و ابطال تبصره ۶ بخشنامه حق‌التحریر برگزار کند.

به گزارش تسنیم، با توجه به ابطال تبصره ۶ بخشنامه یاد شده، معلوم نیست که دفاتر اسناد رسمی از این حکم تبعیت کرده‌اند یا حق‌التحریر را با افزایش ۱۰ درصدی دریافت می‌کنند؟


منبع: الف

۳ ویژگی اساسی مؤمن در کلام امام صادق(ع)

امام باقر (ع) در حدیثی به بیان سه ویژگی مهم و اساسی مؤمنان پرداختند.

به گزارش تسنیم، در روایات اهل‌بیت (ع) نشانه‌ها و ویژگی‌های بسیاری برای مومنان ذکر شده است، حال اگر می‌خواهیم خود را بسنجیم و ببینیم که آیا به معنای واقعی مومن هستیم یا خیر، بهترین میزان  سنجیدن خودمان، همین معیارها و ملاک‌هایی است که آن بزرگواران بیان کرده‌اند.

امام صادق (ع) در حدیثی با اشاره به سه ویژگی اسامی و مهم مومنان می‌فرماید:

عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُ الَّذِی إِذَا رَضِیَ لَمْ یُدْخِلْهُ رِضَاهُ فِی إِثْمٍ وَ لَا بَاطِلٍ وَ إِذَا سَخِطَ لَمْ یُخْرِجْهُ سَخَطُهُ مِنْ قَوْلِ الْحَقِّ وَ الْمُؤْمِنُ الَّذِی إِذَا قَدَرَ لَمْ تُخْرِجْهُ قُدْرَتُهُ إِلَى التَّعَدِّی وَ إِلَى مَا لَیْسَ لَهُ بِحَقٍّ».

مؤمن کسی است که هرگاه شاد باشد، شادی‌اش او را به گناه و باطل نمی‌کشاند و هرگاه خشمگین شود، خشمش او را از گفتار حق خارج نکند و هرگاه قدرت یابد، قدرتش او را به ظلم و کردار ناروا نکشاند.

(خصال شیخ صدوق، ج۱، ص۱۰۵)


منبع: الف

۱۲ نکته جالب درباره کشورهای کمتر شناخته شده جهان

قطعا وقتی کشوری را نشناسید اطلاعاتی نیز درباره آن ندارید بنابراین هر نکته‌ای درباره آن کشور، حتی نام آن، نکته‌ای جدید و جالب خواهد بود. ما در این مطلب ۱۲ کشور کمتر شناخته شده یا حتی ناشناخته را در نظر گرفتیم و به یک نکته که به نظر جالب‌ترین نکته بوده است درباره هر یک از آن‌ها اشاره کرده‌ایم.

کشور نائورو (Nauru) بیشترین جمعیت چاق دنیا را دارد به طوری که بیش از ۹۵% مردم این کشور اضافه وزن دارند. در این کشور هیچ رستوران مک دونالدی وجود ندارد. نائورو، پایتخت رسمی نیز ندارد اما بزرگ‌ترین شهر شناخته شده آن یارن نام دارد.

جزایر مارشال (Marshall Islands) در اقیانوس آرام بخاطر آب و هوایی که دارد در بالا‌ترین ریسک غرق شدن قرار دارد.

 کشور پاپوا گینه نو، گوناگون‌ترین گویش‌ها و زبان‌های دنیا را در خود جای داده است. مردم این کشور به ۸۵۱ زبان (گویش) مختلف صحبت می‌کنند. زبان رسمی این کشور انگلیسی است اما فقط ۱ یا ۲ درصد از مردم این کشور به زبان انگلیسی صحبت می‌کنند.

 سن مارینو (San Marino) کشوری است که در آن تعداد ماشین‌ها بیشتر از انسان‌هاست. برای هر ۱۰۰۰ ساکن حداقل ۱۲۶۳ ماشین وجود دارد.

 نیجر (Niger) بیشترین جمعیت جوان جهان را دارد. در سال ۲۰۱۳، بیش از نیمی از جمعیت این کشور را افراد زیر ۱۴ سال تشکیل می‌دادند. برای مثال در کشورهایی نظیر آلمان و ژاپن فقط ۱۳% جمعیت زیر ۱۴ سال هستند.

 کیریباتی (Kiribati) کشوری است که در هر چهار نیم کره زمین قرار گرفته است. این کشور همچنین اولین کشوری بود که وارد قرن جدید شد یعنی طلوع خورشید در اولین روز سال ۲۰۰۰ را زود‌تر از سایر نقاط دید.

 فیجی تنها کشور جهان به غیر از هندوستان است که زبان هندی در آن به صورت رسمی به کار گرفته می‌شود. مردم اصیل فیجی تقریبا ۵۴% جمعیت این کشور را در بر می‌گیرند. سایر مردم این کشور مردمی هستند که به آن‌ها فیجیان/هندو گفته می‌شود چرا که نیاکان آن‌ها کارگرانی بودند که به دستور انگلیسی‌ها برای کار به این منطقه آورده شده بودند و همانجا مستقر شدند.

 لیبریا و اتیوپی تنها کشورهای آفریقایی هستند که هیچگاه مستعمره قدرت‌های اروپایی نشدند.

 در کشور کره شمالی، مردم حق ندارند از هیچ سیستم عاملی غیر از سیستم عامل رد استار (Red Star OS) استفاده کنند. این سیستم عامل به صورت رسمی در این کشور مورد استفاده قرار می‌گیرد که بر پایه لینوکس طراحی شده و بسیار شبیه به اولین نسخه‌های سیستم عامل مک اپل است.

 جزیره کوچک نیو (Niue) فقط ۱۱۹۰ نفر جمعیت دارد اما اولین کشور جهان بوده است که در آن اینترنت Wi-Fi به صورت رایگان در سراسر کشور در دسترس شهروندان قرار گرفته است.

لسوتو (Lesotho)، سن مارینو و واتیکان سه کشوری هستند که دور تا دور آن‌ها کاملا توسط یک کشور دیگر احاطه شده است. لسوتو در محاصره آفریقای جنوبی و دو کشور دیگر در ایتالیا قرار دارند.

کشورهای لیختن اشتاین و ازبکستان تنها کشورهای جهان هستند که نه تنها خودشان هیچ دسترسی به دریا ندارند بلکه کشورهای همسایه آن‌ها نیز کاملا در خشکی قرار گرفته‌اند. اولی توسط کشورهای سوییس و اتریش احاطه شده است و دومی در میان کشورهای افغانستان، قزاقستان، قرقیزستان و ترکمنستان قرار دارد که هیچ یک از این‌ها راه دریایی ندارند.
منبع: ایلنا


منبع: الف

چنگ و دندان زمین‌خواران برای پایتخت

در‌ سال ۱۳۹۵ تصرفات غیرقانونی زمین و اراضی در استان تهران ۱۰۰ ‌‌هزار‌میلیارد ریال اعلام شد و این آمار عمق فاجعه را می‌رساند، چرا که نشان‌دهنده عدم نظارت بر خاطیانی است که اراضی عمومی شهر را به تصرف خود درآورده‌اند. گرچه اخیرا متولیان امر به این مساله پرداخته اند، اما باید قوانین راه میانبر را برای سودجویان ببندند و نگذارند که پدیده زمین خواری شدت یابد.

ماجرای زمین ‌خواری در ایران سابقه طولانی دارد، بحث دیروز و امروز نیست و هر از گاهی اخبار تصاحب اراضی روی خروجی خبرگزاری‌‌ها قرار می‌گیرد. زمین خواری، تصرف اراضی اعم از دولتی و شخصی از سوی اشخاص یا مراجعی است که با استفاده از نفوذ و روابط خود در دستگاه‌‌های مختلف اداری یا با شناسایی خلأهای قانونی و گاه نیز با جعل اسناد و مدارکی به سوء استفاده‌های مالی و ملکی می‌پردازند، آن‌چنان که به گفته معاون توسعه مدیریت، حقوقی و امور مجلس سازمان حفاظت محیط‌زیست در حال حاضر بالغ بر ۲۹۶۷ هکتار پرونده زمین خواری مفتوح در محاکم قضائی داریم. اردیبهشت امسال محمد مجابی بیان کرد که برخی از این زمین‌های تهران از جمله اراضی شمیرانات از قیمت و مرغوبیت بسیار بالایی برخوردار هستند.

به گزارش آرمان، در این مناطق از سال ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۵ بیش از ۱۳۳ فقره پرونده با مساحت بیش از سه‌میلیون و ۵۹۵‌هزار متر مربع در مراجع قضائی مطرح شد که از این میزان یک‌میلیون و ۳۵۰‌هزار متر مربع رفع تصرف شد و برای ۲۲۴‌هزار متر مربع در حال پیگیری در محاکم قضائی هستیم. دستگاه قضائی در حال رسیدگی به این پرونده ‌هاست تا احکام مربوط به آنها نیز صادر شود. زمین خواری جلوه‌ای از کلاهبرداری است و بر اساس قانون مصوب سال ۱۳۱۰ با افرادی که مال دیگری را به‌طور تصنعی مال خود معرفی کرده و برای آن سند دریافت می‌کنند، برخورد می‌شود. همچنین در گزارش کمیسیون اصل ۹۰ آمده است «زمین ‌خواری، جرم پیچیده‌ای است که دست‌های زیادی در پس آن دیده می‌شود، برخورد قاطع قضائی می‌تواند این دست‌ها را قطع کند. هرچند به نظر می‌‌رسد سازمان‌‌های دولتی باید در واگذاری‌ها دقت کنند تا زمین‌‌ها و مستغلات به نام مردم و کام زمین‌ خواران رها نشود.» گرچه این پدیده جرم محسوب شده است، اما آیا در واقعیت مانند یک جرم با آن برخورد می‌شود؟ البته اخیرا مسئولان به مبارزه با زمین خواری پرداخته اند، ولی آنچه از ظاهر امر پیداست این است که خلأهای نظارتی بسیاری به این مساله دامن زده است، به گونه‌ای که زنگ خطر برای باغات تهران نیز به صدا در آمده و مصوبه برج‌ – باغ، یکی از مصوبات شورای شهر تهران، باغ‌های تهران را به نابودی کشانده است. مدت هاست که پدیده زمین خواری مشاهده می‌شود، از این رو باید متولیان در این حوزه با قوانین کارآمد و موثر مانع فعالیت سودجویانی شوند که فقط به فکر منافع خود هستند. گرچه در این میان برخی قوانین اصلاح شده اند، ولی همچنان نیازمند توجه بیشتر مسئولان به این حوزه هستیم که هر چه زودتر با معضل زمین‌خواری برخورد کنند، چرا که در عرصه‌های طبیعی اطراف تهران برخی سودجویان اقدام به زمین خواری کرده‌اند. از این رو باید این مساله در دستور کار دولت دوازدهم نیز قرار بگیرد تا در دولت جدید با کاهش مساله زمین خواری رو به رو شویم، چرا این مساله از سال‌ها قبل وجود داشته و همچنان نیز ادامه خواهد داشت و تنها با پیگیری مسئولان می‌توان مانع آن شد.

زمین خواری به غسالخانه و قبرستان رسید
بر اساس آمار از مرداد ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۶ تعداد ساختمان‌‌های بلندمرتبه تهران به ۴۱۱ واحد رسیده است، در حالی که از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۸۴ این تعداد ۳۲۴ واحد بوده و پیش از سال ۱۳۵۰ تعداد ساختمان‌های بلندمرتبه تهران ۲۴۴ واحد بوده است. بنابراین با روندی که پیش رو داریم هر لحظه امکان زمین خواری در تهران وجود دارد. آذر سال گذشته نماینده شورای شهر تهران در کمیسیون ماده گفت: وقتی قانون «برج – باغ» ابلاغ و اجرایی شد، عملا ما به‌طور قانونی اجازه تجاوز به باغ‌ها را دادیم. به گفته محمدمهدی تندگویان در طول سه سال گذشته بالغ بر حداقل ۱۵۰ مورد عمدی بودن تخریب درختان و باغات مشخص شده است. برای اعمال قانون این پرونده‌ها را به قوه قضائیه فرستادیم. با این همه، حتی یک رأی هم به نفع شهر نبوده است. او با بیان اینکه بیشترین آمار تخریب باغات در مناطق یک، دو، سه و پنج بوده است، افزود: بیشتر از ۷۰‌درصد شناسایی تخلفات بر اساس گزارشات مردمی بوده است و مردم به عنوان دیده‌بان‌های شهری نقش مهمی در کاهش تخلفات دارند. تازه داستان زمین خواری به اینجا ختم نمی‌شود. آذر سال گذشته دستگیرشدن یکی از اعضای شورای بخش بومهن خبرساز شد. فردی در بومهن با ایجاد تغییر در صورتجلسه شورای بخش نسبت به واگذاری اراضی ملی چون قبرستان، غسالخانه و کتابخانه به اشخاص عادی اقدام کرده بود. این متهم با سوء استفاده از موقعیتی که در شورای بخش بومهن داشته و همچنین بر اساس ارتباطاتی که با برخی عوامل اجرایی برقرار کرده است نسبت به واگذاری و فروش این اراضی به اشخاص عادی مبادرت کرد و نهایتا این اراضی جای استفاده عمومی به ویلاهای متعدد شخصی تبدیل شدند. بنابراین مقوله زمین خواری در تهران و شهرهای اطراف آن بسیار حائز اهمیت است، چرا که اموال عمومی برای همگان است و نباید به تصرف شخصی درآید. از این رو نظارت بیشتر مسئولان در این زمینه لازم الاجراست و باید بیشتر از پیش اراضی ملی را مورد توجه و حفاظت خود قرار دهند، به گونه‌ای که آیندگان نیز از آن سهمی ببرند.

فشار زمین‌خواری بر محیط‌زیست تهران
چندی پیش فرمانده یگان حفاظت محیط‌زیست استان تهران که به عنوان فرمانده یگان برتر کشور انتخاب شد، بیان کرد: فشار زمین‌ خواری بر شهرستان شمیرانات و منطقه حفاظت شده ورجین قابل مقایسه با هیچ‌نقطه کشور نیست. نقی میرزاکریمی تصریح کرد: سازمان حفاظت محیط‌زیست بنده را در استان تهران انتخاب کرد، با توجه به اینکه جمعیتی که در این استان زندگی می‌کنند و فشاری که بر منابع و مناطق است، نیاز به فعالیت و اقدامات بیشتری دارد. به گزارش مهر، او ادامه داد: اقداماتی که ما طی این سال‌ها در استان تهران انجام داده بودیم شامل تصرف و برخورد با زمین‌ خواری بیشتر در محدوده شهرستان شمیرانات بود که تعداد پرونده‌هایی که در آنجا تشکیل می‌شود و قیمت اراضی و فشاری که بر منطقه حفاظت شده ورجین است، قابل مقایسه با هیچ‌یک از مناطق کشور نیست.

اراضی ملی، ریه شهروندان
مدیر کل دفتر آموزش سازمان حفاظت محیط‌زیست درباره زمین خواری در گفت‌و‌گو با «آرمان» می‌گوید: اراضی بر اساس کاربری‌های خود تعریف خاصی دارند. برخی اراضی ملی هستند و تحت عنوان مناطق چهارگانه در اختیار سازمان حفاظت محیط‌زیست قرار دارند یا اینکه برخی اراضی کشاورزی هستند و متولی آن وزارت جهاد کشاورزی است. کیومرث کلانتری می‌افزاید: اراضی ملی مرتعی، جنگلی و کوهستانی هستند و جزو اموال عمومی و دارایی مردم حساب می‌شوند. او ادامه می‌دهد: تصرف در این نوع اراضی بدون گرفتن مجوزهای قانونی جرم محسوب می‌شود، چون مالکیت خصوصی ندارند و در زمره مالکیت عمومی به حساب می‌آیند. او بیان می‌کند: سازمان حفاظت محیط‌زیست موظف است از اراضی‌ای که در داخل مناطق چهارگانه قرار دارد حفاظت کند. در واقع باید این اراضی با حفظ کاربری خود برای نسل‌های آینده باقی بمانند. کلانتری تاکید می‌کند: در این گونه مناطق سازمان حفاظت محیط‌زیست قائم مقام همه دستگاه‌های اجرایی است، ولی حق واگذاری این اراضی را ندارد. بنابراین افراد، شرکت ها، اداراتی که به تصرف و تصاحب اراضی ملی می‌پردازند، اگر بدون کسب مجوز قانونی باشد مورد پیگیرد قضائی قرار خواهند گرفت. او یادآور می‌شود: قانون در این مورد تصریح دارد و جرم و مجازات برای خاطیان در نظر گرفته است.

کلانتری اضافه می‌کند: در بعضی موارد شاهد تعرض به اراضی عمومی ملی، جنگلی و مرتعی هستیم، به ویژه در حواشی شهرها که از نظر سازمان حفاظت محیط‌زیست، سازمان جنگل‌ها و مراتع وجهاد کشاورزی کار خلافی است و این اراضی ریه‌های مردم شهرها محسوب می‌شوند. کلانتری خاطرنشان می‌کند: وقتی برخی اراضی مانند سرخه حصار و خجیر در حاشیه تهران به عنوان ریه شهر و شهروندان تهرانی هستند، در واقع به عنوان مکانی برای تسویه و تبادل هوا و تفریح مردم تهران در نظر گرفته شده‌اند. بنابراین امروزه آنچه تحت عنوان تصرف در اراضی ملی اتفاق می‌افتد قابلیت پیگیری دارد و دستگاه‌های متولی حتما باید با متصرفان اراضی ملی برخورد جدی داشته باشند که به پشتوانه قوی قوه قضائیه در این راستا قوانین اصلاح شده و مجازات تعیین شده‌اند. مدیر کل دفتر آموزش سازمان حفاظت محیط‌زیست عنوان می‌کند: سوء استفاده از اراضی ملی از نظر شهروندان قابل قبول نیست و دستگاه‌های متولی هم باید با قاطعیت با متخلفان برخورد کنند، چرا که در واقع به نوعی تصرف در اموال عمومی است.


منبع: الف

قوانین جرایم اینترنتی ایران «به روز» نیست

روزنامه ایران در گفت وگویی با سید کمال هادیانفر رییس پلیس فتای کشور، نوشت: بی تردید بحث استارتاپ‌ها، بسیار گسترده است. در حال حاضر بیش از ۷۰۰ مجموعه در کشور فعالیت می‌کنند که در این باره با مشکلات عدیده‌ای روبه‌رو هستیم. چراکه به‌طور کلی قوانین و مشخصات خاصی برای کار چنین مجموعه‌هایی در کشور ما وجود ندارد و نهاد و سازمانی هم متولی آن نیست.در ادامه این گفت وگو می خوانیم: رئیس پلیس فتای کشور در گفت‌و‌گوی اختصاصی با خبرنگار «ایران» درباره انتقال سرورهای «تلگرام» به ایران، میزان بازدارندگی قوانین سایبری در کشور، آموزش به‌کارگیری فضای مجازی برای والدین و کودکان، ضرورت تدوین قوانین منسجم بین‌المللی در حوزه جرایم سایبری، اهمیت حضور قضات و بازپرس‌های متخصص در زمینه جرایم فضای مجازی و همین‌طور تعامل پلیس سایبری ایران با سایر کشورها توضیح داد.

**یکی از مباحثی که این روزها در کشور ما کاربران اینترنتی را با دغدغه‌های متعددی مواجه کرده و باعث کلاهبرداری‌های خرد و کلان هم شده است، موضوع استفاده از سایت‌هایی با فعالیت اقتصادی همچون؛ دیوار، شیپور، کافه بازار و… است. پلیس سایبری برای مقابله با کلاهبرداران فعال در این فضاها چه تدابیری اندیشیده است؟
بی تردید بحث استارتاپ‌ها، بسیار گسترده است. در حال حاضر بیش از ۷۰۰ مجموعه در کشور فعالیت می‌کنند که در این باره با مشکلات عدیده‌ای روبه‌رو هستیم. چراکه به‌طور کلی قوانین و مشخصات خاصی برای کار چنین مجموعه‌هایی در کشور ما وجود ندارد و نهاد و سازمانی هم متولی آن نیست. به‌عنوان مثال وزارت ارتباطات فقط می‌تواند بسترهای راه‌اندازی چنین سایت‌هایی را فراهم کند و مجموعه‌هایی همانند وزارت صنعت، معدن و تجارت، اصناف و صاحبان مشاغل که باید در زمینه فعالیت این سایت‌ها نقشی نظارتی داشته باشند، بی‌تأثیرند.

این سایت‌ها با شرایط و ضوابط موجود فعالیت می‌کنند و ما به‌عنوان پلیس سایبری فقط می‌توانیم در راستای حفظ اطلاعات شخصی کاربران تلاش کنیم. اما نظارت‌های دیگر، وظیفه سایر دستگاه‌ها و متولیان مربوطه است.

**طراحی این قبیل سایت ها و استفاده از نرم افزار‌ها در داخل کشور طراحی می‌شود یا طراحان خارجی آنـــــها را طراحی و تولید می کنند؟
غالب اینها از نرم افزارهای خارجی استفاده می‌کنند که سرورهای مربوطه هم در خارج از کشور قرار دارند. به تعبیر دیگر، کاربران این سایت‌ها با یک خرید ساده، تمامی اطلاعات شخصی و بانکی‌شان را در یک سرور بیگانه ذخیره می‌کنند.

**الزامی برای انتقال سرورها وجود ندارد؟
با اینکه بسیاری از این سایت‌ها فعالیت‌های مثبتی دارند، اما پلیس به سبب به حداقل رساندن کلاهبرداری‌ها الزاماتی را برای آنها ایجاد کرده‌ که سرورهای‌شان را به داخل کشور منتقل کنند.

**چقدر با سایت‌های اینترنتی فعال، در ارتباط و تعامل هستید؟
ما به تازگی با مدیران بسیاری از این مجموعه‌ها گفت‌و‌گوهایی انجام داده‌ایم و مسائل مهم و حائز اهمیت را به آنها گوشزد کرده‌ایم تا از بروز جرایم سایبری جلوگیری کنیم. البته این مجموعه‌ها سیستم‌های خودایمنی را در خود ایجاد کرده‌اند تا از فعالیت هر کاربر مجهول و روبات‌های فعال جلوگیری کنند.

**چندی قبل موضوع مجوز برای گروه‌ها و کانال‌های تلگرامی با بیش از ۵ هزار عضو را مطرح کرده بودید. در این خصوص چه اقداماتی صورت گرفته است؟
خوشبختانه اغلب گروه‌ها و کانال‌های تلگرامی از مصوبه شورایعالی فضای مجازی در جهت ساماندهی شبکه‌های اجتماعی استقبال کردند و تاکنون بیش از ۱۰ هزار کانال تلگرامی اطلاعات‌شان را ثبت کرده و به فعالیت‌شان ادامه می‌دهند. این کانال‌ها تابع قوانین جمهوری اسلامی هستند و اغلب آنها نیز مطالب و تصاویر خلاف شرع، عرف و قانون را از روی کانال‌های‌شان حذف می‌کنند. البته کانال‌هایی هم وجود دارند که هنوز روال قانونی را طی نکرده‌اند که ما در اسرع وقت با آنها برخورد قانونی خواهیم کرد.

**از ابتدای راه‌اندازی شبکه تلگرام همواره این بحث مطرح بوده است که سرورهای این نرم افزار به داخل ایران می‌آید، اما هربار این موضوع، از سوی مدیر تلگرام تکذیب شده است. آیا این مسأله برای پلیس به‌عنوان یک مشکل مطرح است؟
در خصوص سرورهای تلگرام باید بگویم در سراسر دنیا پروتکل همکاری میان opt، شبکه‌های اجتماعی و پیام رسان‌ها وجود دارد و تقریباً اغلب پیام رسان‌ها برای تعامل با کشورها هیچ مشکلی ندارند چراکه این مجموعه‌ها در هرکجای دنیا که خدماتی ارائه می‌دهند یا سرورهای‌شان را به داخل آن کشور منتقل می‌کنند یا تمهیدات لازم در این باره اتخاذ می‌کنند و سرورهای ویرچوال‌شان را انتقال می‌دهند. اما متأسفانه روش و سیاستی که در کشور ما وجود دارد باعث شده تا این اتفاق در کشور ما رخ ندهد و انتقال نیافتن سرورهای تلگرام جزو مشکلات ما محسوب شود.

**با وجود آنکه سرورهای این شبکه را در داخل ایران نیستند پس پلیس سایبری تا چه حدی توان مقابله با جرایم کاربران مربوطه را دارد؟
با تمام مشکلات موجود، به فضای تلگرام احاطه کامل داریم و بر موضوع مسلط هستیم، وقتی ۴۳ درصد تخلفات فضای مجازی، در تلگرام اتفاق می‌افتد و بیش از ۸۰ درصد جرایم در کل فضای سایبری در پلیس فتا کشف می‌شود، یعنی ما خیلی مشکل بزرگی برای شناسایی، ردیابی و دستگیری مجرمان در این فضاها نداریم.

**حضور هکرها و هک کردن سایت‌های اینترنتی – خصوصی و دولتی – یکی از معضلاتی است که امروزه دنیا با آن روبه‌روست. در ایران چقدر فضا برای هکرها باز است و پلیس برای جلوگیری از هک شدن سایت‌ها چه برنامه‌ای دارد؟
بحث امنیت سایت‌ها و هک شدن آنها مسأله بسیار مهمی است که هیچ کشوری از این معضل در امان نمانده است. متأسفانه خیلی از شرکت‌ها فقط به دنبال راه‌اندازی سایت هستند و تا پیش از هک شدن کمتر به مسائل امنیتی سایت‌ها توجه می‌کنند. غافل از اینکه هکرها با انگیزه‌های مختلفی همانند کنجکاوی، منافع مالی، بهره‌برداری سیاسی و… سعی می‌کنند با سایت‌های ضعیف به لحاظ امنیتی زورآزمایی داشته باشند و آن را هک کنند و بعد از آن هم نام خودشان را به‌عنوان یک هکر به ثبت برسانند.

ما از اواخر سال گذشته و در ادامه از ابتدای سال‌جاری، حملاتی را تحت عنوان گروه هکری «داعش» داشتیم که موفق شدیم آنها را شناسایی کنیم. غالب این حملات از طریق کشور عربستان سعودی بود که ما این «آی پی ها» را تحت تعقیب قرار دادیم. از دولت سعودی هم خواسته‌ایم که‌ آی‌پی‌ها را به ما معرفی کنند و درباره آن توضیح دهند. حتی گفتیم اگر از وی پی ان – فیلترشکن – استفاده کرده‌اند و از کانال عربستان وارد شده‌اند کشور ثالث را به ما معرفی کنند و هم گزارشی به سازمان اینترپل – پلیس بین‌الملل – داده‌ایم و از آنها خواسته‌ایم تا در خصوص این حملات به ما پاسخ دهند. با این حال حملات هکری در کشور ما به صورت خیلی جدی رخ نداده است و حملات در حد تغییر یک عکس یا یک متن در یک سایت بوده که اهمیت چندانی نداشته است.

**مسأله کمبود آگاهی کودکان و والدین یکی از مهم‌ترین مسائلی است که در بحث استفاده از فضای مجازی، مشکلاتی را برای خانواده‌ها رقم زده است. به طوری که اگر بچه‌ها از سنین خردسالی، آموزش‌های لازم را فرا بگیرند به‌طور قطع، در بزرگسالی کمتر دچار مشکلات احتمالی می‌شوند. آیا پلیس فتا برنامه‌ای برای آموزش کودکان و والدین‌شان در دستور کار دارد؟
ما اوایل سال ۹۴ برنامه‌ای را با عنوان «کوا» (کودک و اینترنت) با همکاری وزارتخانه‌های ارتباطات و فناوری اطلاعات، آموزش و پرورش طراحی کرده‌ایم و در حال حاضر خوشبختانه این طرح در بیش از ۴۰۰ مرکز آموزشی کشور در حال اجراست. این آموزش‌ها به صورت یک بسته سمعی بصری در قالب طنز، تئاتر خیابانی، نمایش عروسکی برای کودکان براساس تعریف سازمان همکاری‌های ملل متحد یونسکو صورت می‌گیرد. در این دوره‌ها کودکان با فضای مجازی، فرصت‌ها و تهدیدها آشنا می‌شوند.

در تکمیل این طرح هم برنامه دیگری نیز با همکاری وزارت ارتباطات در نظر گرفته شده است که در آن به والدین کودکان آموزش‌های لازم داده می‌شود. طرح والدین در اواخر سال‌جاری و اوایل سال ۹۷ اجرا خواهد شد. یعنی مدارس، والدین دانش‌آموزان را دعوت خواهند کرد و ما میزبان آنها در حوزه پیشگیری خواهیم بود.

**قوانین کیفری مرتبط با جرایم سایبری تا چه حدی بازدارنده هستند؟ آیا نیازی به تغییر و اصلاح قوانین موجود وجود دارد؟
البته باعث خشنودی است که کشور ما صاحب قوانین مرتبط با جرایم سایبری است. چراکه اگر همین امروز به برخی کشورها نگاه کنیم، می‌بینیم که هنوز قوانین مشخصی برای جرایم سایبری در نظر نگرفته‌اند. در بحث تغییر قوانین و اصلاحات باید بگویم که قوانین جرایم اینترنتی ایران مربوط به سال ۸۷ است و قوانین نسبت به جرایم آن زمان نوشته شده است. پس طبیعی است که جرایم سایبری، با نکات نوظهوری تداوم پیدا می‌کند و ما در واقع هر روز شاهد جرایم جدیدی هستیم که در اغلب کشورها و بخصوص کشورهای توسعه یافته اتفاق می‌افتد. به اعتقاد من قوانین جرایم سایبری باید از حالت استاتیک به حالت داینامیک تبدیل شود که بتواند پاسخگوی جرایم نوظهور و جدید هم باشد.

ما سال گذشته کنفرانسی در خصوص جرایم سایبری با وزارت دادگستری داشتیم و در آنجا هم به این جمع‌بندی رسیدیم که باید کارگروه‌هایی در دولت، مرکز مطالعات مجلس و پلیس فتا تشکیل بشود تا کارشناس‌ها بتوانند پیش‌نویس‌هایی را برای اصلاحات قوانین سایبری بنویسند. همان‌طور که پیش‌تر هم اشاره کردم، در حال حاضر استارتاپ‌ها، مشاغل جدید در دنیا هستند که در کشور ما هم فعالیت می‌کنند اما قوانین مشخصی برای حضور و فعالیت آنها وجود ندارد و در قانون جدید به آنها اشاره نشده است. امروزه مسأله‌ای که به‌عنوان یک امر چالش برانگیز باید به آن پرداخته شود جرایم مشروط در فضای سایبری و مجازی است که در هیچ کجای قوانین به آنها پرداخته نشده است. به‌عنوان مثال هنوز برای استفاده از ابزارهای پنهان ساز مثل TOR، VPN و… قانون درست و مشخصی مصوب نشده است.

یعنی اگر در کشور ما فردی از طریق VPN – وی پی ان- تخلفی انجام بدهد و شناسایی شود به‌عنوان متهم ردیف اول شناخته می‌شود و می‌توان او را مجازات کرد اما برای شخصی که وی پی ان – فیلترشکن – را به متهم داده و به نوعی معاونت در جرم داشته قانون مشخصی وجود ندارد. بنابراین چالش‌های حقوقی این حوزه در کشور وجود دارد که باید با تناسب رشد جرایم نوظهور تغییر و اصلاحاتی داشته باشد. قانون جرایم سایبری باید یا آنقدر جامع و کامل باشد که تا سالها نیازی به تغییرات نداشته باشد یا به صورت سالانه اصلاحاتی در آن اعمال شود.

**معضل مشکلات قانونی و مصوبات آن تنها مختص به داخل کشور نیست. به نظر می‌رسد کشورهای دنیا امروزه بیش از هرچیزی به قوانین فرامرزی نیاز داشته باشند.
کاملاً صحیح است. مشکلاتی که در دنیا در حوزه همکاری‌های بین‌المللی وجود دارد نبود یک قانون منسجم بین‌المللی است. یعنی هر کشوری با قانون خودش به موضوع نگاه می‌کند. امروزه شرکت‌های بزرگ همانند گوگل، مایکروسافت و توئیتر با قوانین ایالات متحده امریکا فعالیت می‌کنند و سرویسی که به سایر کشورها هم می‌دهند متناسب با قوانین خودشان ارائه می‌دهند اما آن چیزی که در کشور خودشان جرم است ممکن است در کشور دیگری جرم تلقی نشود و بالعکس. اما آنها توجهی به قوانین سایر کشورها ندارند و تنها ملاک، قوانین کشور خودشان است.

جامعه جهانی، امروز نیازمند کنوانسیون مشخصی است که بتوان با آن یک قانون منسجم و واحد را استخراج و مصوب کرد تا همه کشورها از این قانون به‌عنوان یک خط مشی کلان پیروی کنند. به‌عنوان نمونه ۱۶ سال پیش کنوانسیون ژنو که ۴۴ کشور عضو آن هستند، تصویب شد اما متأسفانه قوانین مربوطه برای جرایم نوظهور امروز اصلاً کارآمد نیست.

**در حوزه قضا و بازپرسی آیا در کشور ما نیروهای کارآمد، متخصص و آشنا به فضای سایبری به اندازه کافی وجود دارد؟
بر اساس مصوبه دولت، وظیفه آموزش به قضات و وکلای فضای سایبری به پلیس فتا واگذار شده است. ما هم در راستای این مصوبه، وظایف‌مان را بدرستی انجام داده‌ایم. به تازگی هم دو نشست با قوه قضائیه و با حضور دادستان کل کشور و فرمانده کل نیروی انتظامی برگزار کرده‌ایم و میزبان قضاتی از سراسر کشور بوده‌ایم. در این دو نشست کارگاه‌های آموزشی – توجیهی کاملاً حرفه‌ای برگزار کرده‌ایم و به مباحثی چون راه‌های آشنایی، مقابله با جرایم، پیشگیری، ردیابی جرایم و… پرداخته‌ایم. قوه قضائیه هم در این زمینه اقدامات خوبی انجام داده و برنامه‌های مدونی هم در دستور کار دارد.

**آیا در شهرهای کوچک هم به اندازه کلانشهرها به این مسأله توجه شده است؟
در اغلب شهرستان‌ها یک بخش ویژه در دادسرای شهرستان داریم. اما در کلانشهرها مشکل خاصی نداریم و قضات کاملاً توجیه هستند. تحصیلات مرتبط دارند و همکاری خوبی با پلیس فتا می‌کنند. اما در برخی از شهرهای کوچک هنوز با مشکلاتی مواجه هستیم و در واقع امیدواریم در نشستی که سال‌جاری برگزار خواهیم کرد، بتوانیم شاهد همکاری و هماهنگی‌های بیشتر میان پلیس فتا و قضات شهرهای کوچک باشیم. چراکه هرچه قضات و پلیس دانش بیشتری در این حوزه داشته باشند مردم احساس آرامش بیشتری خواهند کرد و مردم در اسرع وقت به نتیجه مطلوب در مسیر پرونده‌های‌شان خواهند رسید.

**همانطور که اشاره کردید بحث تعامل با سایر کشورها یکی از مهم‌ترین راه‌های مقابله با جرایم سایبری است. در حال حاضر کشور ما در زمینه تعامل و همکاری با کشورها در چه شرایطی قرار دارد؟
بواقع یکی از اصلی‌ترین مسائل مرتبط با کار ما موفقیت در دیپلماسی سایبری است. بی‌تردید هیچ کشوری به تنهایی نمی‌تواند امنیت سایبری و فضای مجازی خودش را تأمین کند. حتی ایالت متحده امریکا که از ارکان اصلی در این زمینه است و حاکمیت مطلقی بر اینترنت دارد نیز نمی‌تواند ادعا کند که به تنهایی تأمین‌کننده امنیت سایبری کشورش است. همه کشورها نیازمند همکاری و تعامل هستند.

چون یکی از مسائل مهم در جرایم سایبری، فرا مرزی بودن‌شان است. بنابراین وقتی جرایم سایبری مرز مشخصی ندارد نمی‌توانیم جغرافیای خاصی را برایش مشخص کنیم و با صراحت بگوییم که مجرمان را ردیابی و شناسایی کرده‌ایم. چراکه به طور اساسی این جرایم به عنوان جرایم سیال شناخته می‌شوند و سرعت آن هم با هیچ جرمی در فضای حقیقی قابل قیاس نیست. به همین خاطر همه کشورها به تعامل و همکاری‌های مشترک نیازمند هستند. در سال گذشته ما بالغ بر ۱۵۰۰ همکاری در زمینه تبادل اطلاعات و همکاری‌های سایبری با پلیس سایبری کشورهای مختلف از جمله ژاپن، آلبانی، امریکا و… داشته‌ایم. هم‌اکنون افسران تماس سایبری پلیس فتا با ۱۸۰ کشور دنیا در ارتباط هستند تا بتوان با گسترش ارتباطات همه جانبه، عرصه را بر مجرمان سایبری تنگ‌تر کرد.


منبع: الف