بهاره رهنما: با ازدواجم، تابو شکنی کردم

روزنامه آرمان در گزارشی به حواشی اتفاق افتاده از ازدواج بهاره رهنما پرداخت و نوشت:

زندگی و کار سلبریتی‌ها آن‌قدر برای طرفدارانشان مهم است که باعث کشیده‌شدن کوچک‌ترین رفتار آنها به رسانه‌ها می‌شود. از جدایی بهاره رهنما تا ازدواج دوباره‌اش در سکوت خبری گذشت؛

آن‌قدر که با تصویری از ازدواج دوباره در صفحه اختصاصی خود، جماعت طرفدار را حیرت‌زده کرد. او به طرفدارانش فرصت نداده بود درباره جدایی و ازدواج دوباره‌اش اظهار نظر کنند. شاید به همین دلیل اینجا و آنجا درباره ازدواج دوباره او اظهار نظرهای تندی می‌شد. بهاره رهنما چنان که قبلا هم در چنین مواردی نشان داده، عقب ننشست و با گذاشتن تصویری از ازدواج دوباره‌اش نشان داد که از کوچک‌ترین فرصت‌ها استفاده می‌کند تا در صفحات مجازی حضوری پررنگ داشته باشد. او همچنان یک سلبریتی است.

استمداد از داستایوفسکی

روزی که داستایوفسکی رمان شورانگیز تسخیرشدگان را می‌نوشت، هرگز گمان نمی‌کرد که بندهایی از آن رمان در خدمت توجیه و ضربه قرار بگیرد؛ آن هم برای کاری که اصلا و ابدا نیازی به توجیه نیست. ازدواج سنت حسنه است و در این زمینه می‌شد پای داستایوفسکی را به میان نکشید. هر چه باشد پوشیدن لباس سفید عروس به اندازه کافی جذابیت دارد، حتی اگر برای بار دوم باشد.

تسخیر شدگان

بهاره رهنما: با ازدواجم، تابو شکنی کردم/ هر پرهیزکاری گذشته‌ای دارد/ و هر گناهکاری آینده‌ای/ پس قضاوت نکن/ می‌دانم اگر/ قضاوت نادرستی در مورد کسی بکنم/ دنیا تمام تلاشش را می‌کند تا مرا در شرایط او قرار دهد/ تا به من ثابت کند/ در تاریکی همه ما شبیه یکدیگریم/ محتاط باشیم، در سرزنش/ و قضاوت کردن دیگران/ وقتی/ نه از دیروز او خبر داریم/ نه از فردای خودمان.

و متن دوم

برای انتشار عکس‌هام مهم‌ترین دلیلم جرات و جسارت دادن به تمام زن‌های غمگین اطرافم بود، اونهایی که فکر می‌کنن زندگی با یک بار جدایی تموم شده و هیچ قصه تازه‌ای در راه نیست، حتی دوست داشتم دخترم بدونه یک زن همیشه باید با امید و عشق روزهاش رو دوباره بسازه و اینکه باید واقعی زندگی کرد، نه زندگی ماکت‌وار و دروغی که واقعیت و شوق توش نیست.

پس برای شکستن این تابو که لباس سفید نمی‌تونه دوباره در تن یک زن دیده بشه، من بار دیگر لباس سفید پوشیدم! در مورد روبان آبی کمرم هم که خیلی سوال کردید، باید بگم این یک اعتقاد شخصی بود که رنگ عشق توی تم کفش و لباس و مراسمم باشه، چون به نظر من رنگ عشقه و رنگ آشنایی من و همسرم و رنگ محصولات… هم آبیه، انتخاب تاج عشق هم برای این بود که مهم‌ترین آیتم من برای شروع مجدد یک زندگی عشق بود، چنانچه خداوند عالم پایه‌های جهان رو روی عشق استوار کرده.

به هر حال ازدواج سنت پیغمبره و راه بسیار درستی برای ادامه روزهای پر از غم و شادی این عمر. توضیح دیگه‌ای هم ندارم جز این حدیث امام صادق(ع) که «به خدا قسم نمیرید، مگر قبل از مرگتان آنچه را که در مورد دیگران قضاوت می‌کنید، خود تجربه‌اش کنید.»


منبع: عصرایران

گره معمای قتل دختر۸ساله لواسانی باز نشد

ایران نوشت:پرونده قتل رازآلود دختر بچه هشت ساله‌ای به نام «حدیثه» که قربانی جنایتی هولناک در روستای میگون ازتوابع لواسانات شده است دیروز بار دیگر در دادگاه کیفری تهران ورق خورد اما راز جنایت همچنان سربه مهر ماند.

صبح نهم اسفند سال ۹۰ دو خواهر برای رفتن به مدرسه از خانه‌شان در «میگون» بیرون آمدند. در بین مسیر خواهر بزرگ‌تر وارد مغازه‌ای شد تا برای، خواهر هشت ساله‌اش خوراکی بخرد اما وقتی از مغازه بیرون آمد اثری از «حدیثه» نبود. پس از اعلام خبر گم شدن دخترک، جست‌وجوهای گسترده مردم و پلیس آغاز شد. تا اینکه همان روزجسد سوخته و متلاشی دختربچه‌ای در دره‌ حاشیه فشم پیدا شد.

در ادامه مشخص شد جسد مربوط به حدیثه است که به طرز هولناکی کشته شده و سپس جنازه‌اش به آتش کشیده شده است. درادامه تحقیقات پلیسی نیز مردی به نام شهروز بازداشت شد.اما از آنجا که دلیل روشنی در پرونده علیه این مرد وجود نداشت دو بار ماجرای قتل در دادگاه کیفری یک استان تهران مورد بررسی قرار گرفت و بررسی قضات در نهایت نشان داد هیچ مدرک محکمه‌پسندی علیه شهروز وجود ندارد و به همین دلیل او از قتل عمد تبرئه شد.

با این‌حال پس از ارسال پرونده به دیوان‌عالی کشور، رأی دادگاه تأیید نشد و سرانجام صبح دیروز پرونده برای بار دیگر در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی محمدباقر قربانزاده و مستشارانش- ملکی و غفاری- مطرح شد.در جلسه دیروز دادگاه، شهروز در جایگاه متهمان ایستاد و گفت: من هیچ قتلی انجام نداده‌ام و نمی‌فهمم چرا دو سال بیهوده مرا زندانی کرده‌اند. موضوع اختلاف من و پدر حدیثه هم به کار بازمی‌گردد. قرار بود من برای پدر او درخت گردو بزنم که این کار را نکردم و او از من کینه به دل گرفت وگرنه باقی ماجرا دروغ است و شاهدان هم هیچ‌کدام به صراحت مرا قاتل معرفی نکرده‌اند.

در نهایت و با توجه به درخواست وکیل متهم برای استمهال در پرونده، قرار شد اولیای دم و خانواده شهروز با هم صحبت کنند تا به توافق برسند. در غیر این صورت دوباره به پرونده رسیدگی خواهد شد تا مشخص شود متهم مجرم شناخته می‌شود یا خیر.


منبع: عصرایران

حادثه برخورد کامیون با منزل مسکونی؛ ۲ مصدوم بر جای گذاشت

سخنگوی سازمان آتش نشانی از برخورد یک دستگاه کامیون کمپرسی با دیوار یک منزل مسکونی خبر داد.

جلال ملکی (سخنگوی سازمان آتش نشانی تهران) در گفت‌وگو با ایلنا اظهار کرد: ساعت ۳:۳۱ بامداد برخورد یک دستگاه کامیون با منزل مسکونی خیابان ولنجک انتهای خیابان هشتم گزارش شده است.

او با بیان اینکه دو ایستگاه به محل حادثه اعزام شدند، گفت: یک دستگاه کامیون کمپرسی به هنگام حرکت به دلیل نامشخصی از مسیر اصلی منحرف شده و وارد فضای سبز می‌شود و پس از قطع پنج اصله درخت با دیوار یک منزل ویلایی برخورد می‌کنند. بر اثر این برخورد دیوار و یک اتاق ۲۰ متری تخریب می‌شوند.

سخنگوی سازمان آتش نشانی تصریح کرد: این کامیون در محل واژگون شده و دو مرد ۵۰ و ۳۰ ساله به طرز خطرناکی در آن محبوس می‌شوند. آتش نشانان عملیات خود را آغاز کرده و قطعات خودرو را جدا می‌کنند.

وی با اشاره به اینکه احتمال فوت این دو فرد داده می‌شد، گفت: با توجه به اینکه این افراد به طرز خطرناکی در اتاقک کامیون محبوس بودند اما آتش نشانان توانستند آنها را زنده و بدون آسیب دیدگی از کامیون خارج کنند همچنین نشت گازوئیل در محل ایجاد شده بود که توسط نیروهای آتش نشانی پاکسازی شد.

این عملیات در ساعت ۴:۲۵ بامداد به پایان رسید.


منبع: عصرایران

پاکسازی سیستم لنفاوی با این نوشیدنی

با یک نوشیدنی سرشار از کلروفیل می توانید به پاکسازی خون کمک کرده و از این طریق سیستم لنفاوی را نیز پاکسازی کنید.

سیستم لنفاوی به نوعی سیستم
زهکشی داخلی بدن انسان محسوب می شود، که برای خلاص شدن خون از شر مواد زائد و اسیدی
طراحی شده است. سیستم لنفاوی این سموم را فیلتر کرده و به اندام های اصلی سم زدایی
بدن یعنی کبد و کلیه ها ارسال می کند.

پاکسازی سیستم لنفاوی با این نوشیدنی

به گزارش گروه سلامت عصر ایران
به نقل از “لیو لاو فروت”، برای سم زدایی، این که کانال های سم زدایی
سیستم لنفاوی باز باشند، اهمیت دارد، از این رو بدن می تواند حذف مناسب سموم را
تنظیم کند. اگر سیستم لنفاوی دچار گرفتگی باشد، سموم در آن باقی می مانند، که می
تواند در قالب بیماری های مزمن مختلف، از جمله سرطان، خود را نشان دهد.

اما با یک نوشیدنی سرشار از
کلروفیل می توانید به پاکسازی خون کمک کرده و از این طریق سیستم لنفاوی را نیز
پاکسازی کنید. میوه های خانواده مرکبات مانند گریپ فروت و لیمو از ویژگی های جمع
کنندگی فوق العاده بهره می برند که جریان لنف را افزایش داده و هر گونه گرفتگی را
از بین می برد.

یکی دیگر از مواد مهم در این
نوشیدنی ریشه بابا آدم است که سم زدایی سیستم لنفاوی را تحریک می کند. همچنین، این
ماده یک پاک کننده طبیعی خون نیز است و می تواند به بدن در دفع بیماری های مختلف
کمک کند. ریشه بابا آدم یک ضد التهاب قوی محسوب می شود و میزبان آنتی اکسیدان های
مفید است.

این نوشیدنی را می توانید دو
تا سه بار در هفته به منظور تقویت سیستم لنفاوی خود مصرف کنید.

مواد تشکیل دهنده:

یک عدد گریپ فروت صورتی،
پوست کنده

یک عدد لیمو، پوست کنده

پنج شاخه کرفس

دو عدد سیب

دو تا سه اینچ (۵ تا ۷٫۶
سانتیمتر) ریشه زنجبیل تازه

یک خوشه جعفری

نصف فنجان ریشه بابا آدم
تازه

روش تهیه:

تمام مواد تشکیل دهنده را
درون یک دستگاه آبمیوه گیری ریخته و این نوشیدنی را بلافاصله مصرف کنید.


منبع: عصرایران

توقف سوزش سردل بدون استفاده از ضد اسیدها

برخی مواد غذایی می توانند موجب شل شدن اسفنکتر مری شوند، که اجازه بازگشت اسید معده به مری را می دهد. از جمله این مواد غذایی مشکل آفرین می توان به گوجه فرنگی، مرکبات، شکلات، قهوه، و چای اشاره کرد.

سوزش سردل وضعیتی عذاب آور
است. این شرایط می تواند احساس نفخ، تهوع و سوزش در تمام قفسه سینه را ایجاد کند.

توقف سوزش سردل بدون استفاده از ضد اسیدها

به گزارش گره سلامت عصر ایران
به نقل از “پریونشن”، بیشتر مردم فکر می کنند تمام این درد آتشین به واسطه
مقدار زیادی اسید معده شکل می گیرد، اما در حقیقت بیشتر مواقع مقدار بسیار اندکی
اسید در ترکیب با مواد غذایی مشکل آفرین و سلامت ضعیف دستگاه گوارش به سوزش سردل
منجر می شود.

اما حقیقت این است که هنگام
مواجهه با سوزش سردل تنها چیزی که به آن فکر می کنید متوقف کردن احساس سوزش و نه
شناسایی دلیل آن است. شما قطعا باید مشکل بازگشت اسید معده به مری را برطرف کنید، زیرا
با گذشت زمان به مجموعه ای از مشکلات گوارشی، از جمله رشد بیش از اندازه باکتری
ها، التهاب و روده نشت پذیر منجر می شود.

در ادامه برخی اقدامات
کاربردی که می توانند بدون استفاده از ضد اسیدهای بدون نسخه به توقف سوزش سردل کمک
کنند، ارائه شده اند.

محدود کردن مصرف غذاهای مشکل
آفرین

توقف سوزش سردل بدون استفاده از ضد اسیدها

برخی مواد غذایی می توانند
موجب شل شدن اسفنکتر مری شوند، که اجازه بازگشت اسید معده به مری را می دهد. از
جمله این مواد غذایی مشکل آفرین می توان به گوجه فرنگی، مرکبات، شکلات، قهوه، و
چای اشاره کرد. مصرف آنها را محدود یا برای مدتی متوقف کنید تا دوباره احساس بهتری
داشته باشید.

کاهش وزن

توقف سوزش سردل بدون استفاده از ضد اسیدها

اضافه وزن پیامدهای منفی
بسیاری دارد، که یکی از آنها افزایش قابل توجه خطر ابتلا به علائم رفلاکس معده
است. با مصرف ترکیبی از پروتئین بدون چربی، چربی های سالم، مقدار زیادی سبزیجات
غیر نشاسته ای و اندکی کربوهیدارت می توانید کاهش وزن خود را تجربه کرده و سوزش
سردل را کاهش دهید.

کاهش اثر قند

توقف سوزش سردل بدون استفاده از ضد اسیدها

چندین مطالعه نشان داده اند
که کاهش اثر قند می تواند بیماری بازگشت اسید معده را بهبود ببخشد. در حقیقت، پژوهش
ها نشان داده اند که مصرف کربوهیدارت هایی با محتوای بالای قند حتی بیشتر از چربی
و قهوه ممکن است شرایط بازگشت اسید معده را وخیم‌تر سازند. از سوی دیگر، رژیم های
غذایی با محتوای کربوهیدارت کم علائم این بیماری را تسکین می دهند.

کنار گذاشتن گلوتن

توقف سوزش سردل بدون استفاده از ضد اسیدها

بنابر ارزیابی های صورت
گرفته، افراد بسیاری به نوعی از حساسیت به گلوتن رنج می برند و این مساله محرک
بسیاری از علائم مشابه با بازگشت اسید معده است. نتایج یک مطالعه نشان داد، افرادی
که گلوتن را از رژیم غذایی خود حذف کرده بودند، بهبود سریع و پایدار علائم رفلاکس
معده را تجربه کردند. بر همین اساس، شناسایی موارد عدم تحمل غذایی و کنار گذاشتن
مواد غذایی مانند گلوتن که به احتمال زیاد موجب افزایش وزن و علائم ناخوشایند مانند
بازگشت اسید معده می شوند، اقدامی کلیدی است.

مصرف هوشمندانه مکمل ها

توقف سوزش سردل بدون استفاده از ضد اسیدها

بیشتر ما با افزایش سن آنزیم
های گوارشی و اسید معده کمتری تولید می کنیم، که به معنای کاهش توانایی در تجزیه
پروتئین ها است. در نتیجه، مواجهه با بازگشت اسید معده به مری و دیگر مشکلات
گوارشی افزایش می یابد. با مصرف مکمل آنزیم های گوارشی به همراه وعده های غذایی می
توانید تجزیه پروتئین را بهبود بخشیده و به مبارزه با علائمی مانند گاز، نفخ، و
سوزش سردل کمک کنید.

مدیریت استرس

توقف سوزش سردل بدون استفاده از ضد اسیدها

استرس و اضطراب می توانند به
رفلاکس معده و دیگر مشکلات گوارشی منجر شوند. پژوهش های صورت گرفته نشان داده اند،
افرادی که در بلند مدت استرس را تجربه می کنند با افزایش قابل توجه ضربان قلب،
فشار خون، و علائم بازگشت اسید معده مواجه می شوند. از این رو، کسب آرامش و دوری
از موقعیت های تنش‌زا را در اولویت قرار دهید.

خواب با کیفیت بالا

توقف سوزش سردل بدون استفاده از ضد اسیدها

نتایج مطالعات صورت گرفته
نشان داده اند که خواب شبانه ناکافی و بی کیفیت علائم رفلاکس معده را در روز پیش
رو شدت می بخشد، که به نوبه خود می تواند کاهش هر چه بیشتر کیفیت خواب را موجب شود.
برای تجربه خواب شبانه خوب حدود یک ساعت پیش از این که به خواب بروید از دستگاه
های الکترونیکی مانند لپ تاپ یا گوشی هوشمند استفاده نکنید. همچنین، حمام گرم با
نمک فرنگی اصل و یا نوشیدن یک فنجان چای بابونه می توانند آرامش بخش باشند.


منبع: عصرایران

عباس عبدی: شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان شفاف عمل نکرد/جریان اصلاح طلبی لیدر نمی خواهد

عباس عبدی در مصاحبه با روزنامه اعتماد به نقد درون تشکیلانی اصلاح طلبان پرداخت.

وی گفت:به نظر بنده شورای عالی عملا غیرشفاف عمل می‌کرد و افرادشان چون منتخب از نیروهای پایین نبودند مسوولیت‌پذیری درستی از خودشان نشان نمی‌دادند و چون مسوولیت‌پذیری نشان نمی‌دادند عوارضی پیش می‌آید که در جریان انتخابات شوراها شاهد آن بودیم بنابراین مساله اصلی این است که نیروهایی که جمع و انتخاب می‌شوند ارکانش مشخص و شفاف باشد و بر همین اساس نیز مسوولیت‌پذیری وجود داشته باشد تا در صورت هرگونه تخلفی بتوان از آنها سوال و احیانا آنها را جابه‌جا کرد.

‌او در باره داشتن لیدر برای اصلاح طلبان گفت:

به هیچ‌وجه فکر نمی‌کنم این ساختار نیازمند به یک لیدر باشد که حرف آخر را بزند و در این صورت عملا تشکیلات بلاموضوع می‌شود. اما در میان اصلاح‌طلبان آقای خاتمی و افراد دیگری وجود دارند و امیدواریم تا سال‌های سال هم باشند. این افراد در مواقع ضروری می‌توانند به عنوان فردی که حرف‌شان پذیرفته می‌شود در موضوعاتی که تفاوت آرا زیاد است حرف آخر را بزنند. کسان دیگری هم می‌توانند این نقش را ایفا کنند و فکر می‌کنم که از این نظر نیرویی که در مواقع ضروری و البته نه هر موضوعی، حرف آخر را بزند وجود دارد و نیازی نیست این افراد در تشکیلات حضور داشته باشند.


منبع: عصرایران

اسامی منظم‌ترین و فعال‌ترین نمایندگان در ۳ ماهه نخست

یک عضو هیات رییسه مجلس اسامی منظم‌ترین و فعال‌ترین نمایندگان مجلس در سه ماهه اخیر را قرائت کرد.

به گزارش ایلنا، احمد امیرآبادی فراهانی در جریان نشست علنی امروز اسامی ۱۰ نماینده‌ای را که منظم‌ترین حضور در جلسات علنی و کمیسیون‌های تخصصی را در سه ماهه اول اجلاسیه دوم دوره دهم مجلس داشتند، قرائت کرد.

اسامی این ۱۰ نماینده بنابر اعلام عضو هیات رییسه مجلس به این شرح است:

۱- محمدحسین فرهنگی نماینده تبریز

۲- حسن کامران نماینده اصفهان

۳- علیرضا سلیمی نماینده محلات

۴- نادر قاضی‌پور نماینده ارومیه

۵- مرتضی خاتمی نماینده ماهنشان

۶- فاطمه ذوالقدر نماینده تهران

۷- حسینعلی حاجی دلیگانی نماینده شاهین‌شهر

۸- محمدرضا بادامچی نماینده تهران

۹- علی جلیلی نماینده مراغه

۱۰- علی اسماعیلی نماینده نور و محمودآباد

همچنین اسامی نمایندگانی که طی سه ماهه اول اجلاسیه دوم دوره دهم بیشترین مشارکت را در رای‌گیری‌های جلسات علنی داشته‌اند نیز به شر ح زیر قرائت شد:

۱- علیرضا سلیمی نماینده محلات

۲- امیرحسین قاضی‌زاده هاشمی نماینده مشهد

۳- نادر قاضی‌پور نماینده ارومیه

۴-محمدجواد فتحی نماینده تهران

۵- محمدرضا بادامجی نماینده تهران

۶- شهروز برزگر نماینده سلماس

۷- محمد بیرانوندی نماینده خرم آباد

۸- حمیده زرآبادی نماینده قزوین

۹- محمدحسین فرهنگی نماینده تبریز

۱۰- یحیی کمالی‌پور نماینده جیرفت


منبع: عصرایران

طارمی: با وجود آزمون بهتر بازی می‌کنم

خبرگزاری تسنیم: به نقل از سایت رسمی کنفدراسیون فوتبال آسیا (AFC)، ایرانِ شکست‌ناپذیر در حالی پنجشنبه در ورزشگاه جام جهانی سئوال با تیم ملی فوتبال کره‌ جنوبی روبه‌رو می‌شود که در ماه ژوئن با شکست ۲ بر صفر ازبکستان دومین صعود متوالی خود به رقابت‌های جام جهانی را که اولین بار در تاریخ این کشور رقم می‌خورد، قطعی کرد.

مهدی طارمی در فاصله دو دقیقه مانده به پایان بازی گل دوم ایران را وارد دروازه ازبکستان کرد تا خیال همه را بابت پیروزی در این بازی راحت کند و «تیم ملی» با هفت امتیاز برتری نسبت به کره جنوبی، تیمی که در بازی خود در همین هفته با نتیجه ۳ بر ۲ مغلوب قطر شد، در صدر جدول بایستد. با این نتیجه کره در هفته نهم مرحله پایانی انتخابی جام جهانی ۲۰۱۸ برای کسب جایگاه دوم گروه A جنگی جدی در پیش دارد.

مهدی طارمی در آستانه بازی با کره جنوبی به سایت رسمی AFC گفت: پیش از بازی هم‌تیمی‌ام، کریم انصاری‌فرد به من گفت که حس می‌کند من در بازی با ازبکستان گلزنی خواهم کرد، برای همین وقتی پس از گلزنی در بازی به روی نیمکت بازگشتم، سعی کردم شادی‌ام را با او سهیم شوم، اما کریم را پیدا نکردم، چون داشت پشت دروازه گرم می‌کرد، اگرچه در پایان بازی با تمامی بازیکنان و کادرفنی جشن (صعود به جام جهانی) گرفتیم.

وی افزود: ما با نتیجه یک بر صفر پیش بودیم، اما گل دقایق پایانی من پیروزی ما در این بازی و صعودمان به جام جهانی روسیه را قطعی کرد و تنها این نبود، چرا که ما موفق شدیم برای دومین بار متوالی راهی این رقابت‌ها شویم. این دستاوردی تاریخی است که من هم جزئی از آن بودم و احساس غرور و افتخار زیادی می‌کنم.

پس از اینکه طارمی ۲۵ ساله در سال ۲۰۱۵ اولین بازی رسمی‌اش را برای تیم ملی ایران انجام داد، به طور میانگین در هر دو بازی یک گل به ثمر رساند تا اینکه مهاجم پرسپولیس جایگاهش در ترکیب اصلی تیم ملی را محکم کرد.

طارمی حالا در هر سه بازی اخیر تیم ملی ایران موفق به گلزنی شده است که از آن جمله می‌توان به پیروزی‌های یک بر صفر ایران برابر تیم‌های قطر و چین اشاره کرد که ارزش این بازیکن در مسیر صعود به جام جهانی را ثابت می‌کند.

با سردار آزمون که در لیگ روسیه بازی می‌کند – کسی که گل اول بازی با ازبکستان را برای تیم ملی ایران به ثمر رساند اما در بازی روز پنجشنبه (به دلیل مصدومیت) حضور نخواهد داشت – ایران در حال حاضر خط حمله تقویت شده‌ای دارد که خیلی‌ها در آسیا غبطه‌اش را می‌خورند.

مهاجم پرسپولیس در بخش دیگری از صحبت‌های خود ضمن یادآوری اولین حضورش در تیم ملی اظهار داشت: از همان روز اولی که به تیم ملی ایران دعوت شدم، رابطه خیلی نزدیکی با سردار آزمون داشتم. کلاً رابطه خوبی با تمامی هم‌تیمی‌هایم دارم، اما از آنجایی که اختلاف سنی من و آزمون کم است، دوستان خوبی برای هم شدیم. همچنین در زمین با وجود سردار بهتر بازی می‌کنم. همیشه شخصیت آزمون را تحسین کرده‌ام و سبک بازی او را دوست دارم.

تیم ملی ایران بابت خط دفاعی‌اش مورد تمجید زیادی قرار گرفته است، تیمی که در هشت بازی قبلی خود در مرحله پایانی انتخابی جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه گلی دریافت نکرده است، اما تیم تحتِ هدایت کارلوس کی‌روش عمدتاً برای گلزنی به طارمی و آزمون وابسته است.

در هشت بازی قبلی، طارمی سه گل و آزمون دو گل برای تیم ملی ایران به ثمر رسانده‌اند، این در حالی است که آخرین بازیکنی که به غیر از این دو مهاجم موفق شد نام خود را در بین گلزنان تیم ملی ثبت کند، سیدجلال حسینی، مدافع تیم ایران در پیروزی یک بر صفر برابر ازبکستان در هفته سوم این مرحله از رقابت‌ها بوده است.

از این‌رو با غیبت سردار آزمون در این بازی، باید دید که آیا مهدی طارمی موفق می‌شود در چهارمین بازی متوالی برای ایران گلزنی کند و به تعقیب محمد عبدالرحیم از عراق و نواف العابد از عربستان که هر دو پنج گله هستند و برای کسب عنوان بهترین گلزن مرحله پایانی انتخابی رقابت می‌کنند، ادامه دهد؟

طارمی در این خصوص خاطرنشان کرد: این قطعاً هدفی شخصی است و اهداف شخصی همیشه در درجه دوم اهمیت هستند. ما با یکدیگر جواز حضور در مرحله پایانی جام جهانی ۲۰۱۸ را کسب کردیم و رفتن به بزرگ‌ترین تورنمنت ورزشی جهان حس فوق‌العاده‌ای است. البته اگر موفق به گلزنی شوم، تلاشم را برای کسب عنوان بهترین گلزن این مرحله از رقابت‌ها خواهم کرد. اگر این اتفاق هم بیفتد، فوق‌العاده خواهد شد، اما فرقی نمی‌کند که من گلزنی کنم یا هم‌تیمی‌هایم، مهم برد تیم است.


منبع: برترینها

جنگ سایبری؛ جنگ بدون بمب و موشک

هفته نامه جامعه پویا: کارشناسان امور سایبری چند سالی است دائما هشدار می دهند حجم بالا و رو به افزایش از حملات هکری بین دولت ها شکل گرفته که می تواند زیرساخت های حیاتی از نیروگاه های برق و بانک ها تا سیستم های کنترل ترافیک شهری را هدف قرار دهد.

در همین چند سال گذشته گزارش شده هکرهای روسی برق حدود ۲۲۰ هزار شهروند را در اوکراین برای مدتی از کار انداخته اند، کره شمالی به شبکه فیلم سازی سونی نفوذ کرده و هکرهای چینی و آمریکایی بارها اطلاعات ارزشمندی را از یکدیگر سرقت کرده اند. نمونه مشخص و علنی آن در یک سال گذشته رقم خورد که مقامات آمریکایی هکرهای روسی را متهم به حمله به ستاد تبلیغاتی هیلاری کلینتون کردند.

حقیقت این است که بیشتر دولت ها در فضای سایبری گرفتار شده اند. قانون مشخص و استاندارد قابل قبولی برای تعریف مصادیق جنگی در این مسیر وجود ندارد. برایان کانینگهام، افسر سابق سیا، در این زمینه می گوید: «فضای سایبری همچون دنیای غرب وحشی است. هیچ اجماع نظری درباره نحوه استفاده از سلاح های سایبری از سوی  دولت ها وجود ندارد. هیچ پیمانی وجود ندارد که مشخص کند فعالیت های سایبری به حدی گسترش یافته که به مرز جنگ رسیده است. هیچ فردی حدود و مرزها را نمی داند و این وضعیت بسیار خطرناک است».

 جنگ سایبری؛ جنگ بدون بمب و موشک

نگرانی درباره پتانسیل های تسلیحات سایبری به سرعت در حال افزایش است و به این دلیل است که جهان از طریق ارتباطات اینترنتی در حال تجربه کردن رشد بی سابقه ای است. هکرها به راحتی می توانند از طریق ابزارهای خانگی که به وب وصل می شود، حملات خود را به اهداف مختلف طرح ریزی کنند. آنها پس از ورود به فضای آنلاین و شناسایی بدافزارها، حملات خود را آغاز می کنند. این دقیقا همان روشی است که هکرها حدود دو سال پیش از آن استفاده کرده و وب سایت ده ها شرکت مطرح آمریکایی همچون توییتر و نت فلیکس را مختل کردند.

نازلی چورلی، تحلیلگر سیاسی در مرکز فناوری های ماساچوست (ام.آی.نتی) در این رابطه می گوید: ما در مرحله تغییر فناوری بسیار حساسی قرار داریم. تا همین چند سال پیش تصور ما این بود که فضای سایبری و دنیای فیزیکی از یکدیگر جداست، اما این روزها کاملا درهم تنیده شده و تقریبا هر فعالیتی از طریق اینترنت امکان پذیر می شود.

در مقابل، جامعه و نهادهای رسمی و دولتی نیز شکل دفاعی تری به خود گرفته اند. در همین راستان دانشگاه کالیفرنیای جنوبی «حوزه سایبری» را ایجاد کرده که شرکت ها در آنجا می توانند توانایی خود را در مقابله با هکرها آزمایش کنند. دانشگاه سن دیگو که هر سال میلیون ها دلار در زمینه تحقیقات دفاعی هزینه می کند، اخیرا واحد امنیت سایبری را ایجاد کرده تا از این طریق میزان حملات صورت گرفته علیه مراکز آموزشی را تخمین زده و بررسی کند. با وجود انجام چنین اقدامات دفاعی، این سوال همچنان مطرح است که آیا نهادها و سازمان های دولتی در کشوری همچون آمریکا در مقابل چنین حملاتی توانایی حفاظت از زیرساخت های خود را دارند.

در همین راستا، چندی پیش گزارشی منتشر و اعلام شد که در صورت وقوع این حملات سایبری، وزارت دفاع آمریکا دقیقا نمی داند چه وظیفه یا مسئولیتی را برعهده دارد. تحلیل انجام شده از سوی دانشگاه کمبریج نیز این گونه تخمین زده که حمله به نیروگاه های برق در شمال شرقی آمریکا موجب می شود ۹۳ میلیون نفر در تاریکی مطلق رفته و بیش از ۲۴۰ میلیارد خسارت اقتصادی نیز به بار آید.

کارشناسان فضای سایبری و مقامات دولتی به این مسئله اذعان دارند که هکرها می توانند بخش های مختلفی از نهادهای دولتی و غیردولتی را هدف قرار دهند؛ اما حقیقت این است که تعیین کردن میزان این خطر خود یک مقوله دیگر است و شامل برآوردهای گیج کننده ای می شود؛ برای مثال در سال ۲۰۱۲، لئون پانه تا که وزیر دفاع وقت ایالات متحده بود، اعلام کرد خطر حملات سایبری به سیستم های مالی و نیروگاه های برق آمریکا می تواند یک پرل هاربر دیگر باشد.

اف. بی. آی، وزارت امنیت داخلی و شورای اطلاعات ملی آمریکا نیز در سال های اخیر چنین اظهاراتی را بیان کرده اند. اما در این میان افرادی همچون هربرت لین، کارشناس امور سایبری در دانشگاه استنفورد، بر این باور است که دولت ها شدت خطرات این نوع حملات را بالاتر می برند تا توجه بیشتری را به سمت خود جلب کنند.

از سوی دیگر مشکل نگران کننده دیگری نیز وجود دارد: چگونه می توان به سرعت و با دقت فراوان منبع یک حمله سایبری را مشخص کرد، به خصوص زمانی که این اقدام به منزل شروع یک جنگ باشد. مارتین لی بیکی در کتاب جدید خود تحت عنوان «فضای سایبری در جنگ و صلح» این طور می نویسد: حملات کامپیوتری هیچ مدرک فیزیکی مشخصی پشت سر خود باقی نمی گذارد؛ نه باروتی و نه اثر انگشتی.

گریس رابرتز، مدیر امور امنیتی در شرکتی در سانتاکلارا، نیز در این رابطه چنین نظری دارد: ما در این نوع حملات آدرس های آی پی، مکان ها و تاکتیک ها را داریم، اما تمامی آنها می تواند جعلی و ساختگی باشد و ما را به جایی نرساند. آیا می توانیم بدون داشتن مدرک قوی، فرد یا افرادی را متهم به انجام چنین حملاتی کنیم.

در همین حال، نازلی چورلی درباره برداشت قدیمی از تسلیحات جنگی هشدار می دهد و می گوید: «ما عادت داریم در توصیف و تشریح فضای جنگ، به ایده هایی از قرن بیستم تکیه کنیم. ما درباره افراد خوب و بد و اینکه چه کسی حمله کرد، صحبت می کردیم؛ اما امروز مجموعه ای از افراد بد و افرادی که بدی کمتری دارند، وجود دارند.

ما به طور دقیق نحوه تعامل و همکاری افراد را نمی دانیم. ممکن است این افراد بد، وابسته به دولت ها باشند. همچنین احتمال دارد این حملات از سوی گروه ها، تروریست ها یا افراد مختلف صورت بگیرد. شناسایی یک فرد یا یک هدف برای انتقام گیری بسیار دشوار است». او نتیجه گیری خود را درباره حملات دنیای سایبری اینطور بیان می کند: «ما شاهد دموکراتیزه شدن جنگ سایبری هستیم».


منبع: برترینها

دروغگوها را چگونه شناسایی کنیم؟

برترین ها – ترجمه از هدی بانکی: دروغگویی، صدرنشین ِ لیست رفتارهای منفی است. هیچکس دوست ندارد بفهمد که فریب خورده، اما این اتفاقی است که تقریبا همه‌‌ی ما مرتبا تجربه می‌کنیم. طبق آمار، بین هر دوهزار آمریکایی، ۹۱ درصدشان در خانه و در محل کار به طور مرتب دروغ می‌گویند. تعجب کردید؟ احتمالا نه! دلیل دروغگویی بیشتر افراد، خودخواهی نیست.

احتمال اینکه شما به افراد مورد علاقه‌تان دروغ بگویید خیلی بیشتر است، چون می‌خواهید جلوی لطمه و عواطف و احساسات خود را بگیرید. اما اگر واقعا بخواهید بدانید چه زمان‌هایی فریب می‌خورید چطور؟ آیا این امکان وجود دارد که از روی یک سری علائم، فرد دروغگو را تشخیص دهید؟

 دروغگو را زود شناسایی کنید

بزرگ‌ترین افشاگری دروغ

چطور می توانیم بفهمیم کسی دروغ می‌گوید؟ وقتی صحبت از دروغ و دروغگویی می‌شود، به سختی می‌توان از روی کلمات رمزگشایی کرد! چیزی که فرد دروغگو می‌گوید معمولا کنترل شده و تمرین شده است مخصوصا اگر فرد تبحر خاصی در این کار داشته باشد. اما رفتارها و حرکات خیلی بهتر از واژه‌ها می‌توانند دروغگویی را برملا کنند زیرا بیشتر ژست‌های بدنی، بر خلاف کلمات، غیرقابل کنترل بوده و اتوماتیک هستند، بنابراین برای اینکه بفهمید فرد مقابل‌تان به شما دروغ می‌گوید یا نه، باید روی زبان بدن‌اش تمرکز کنید.

 

معمول‌ترین نشانه‌ها در زبان بدن فرد دروغگو:

وقتی دروغ می‌گوید کمتر لبخند می‌زند

تحقیقات نشان داده وقتی افراد در حال دروغ گفتن هستند، احتمال لبخند زد‌ن‌شان خیلی کمتر است، مخصوصا در مورد آقایان. اگر کسی هنگام دروغ گفتن لبخند بزند، لبخندش معتبر و حقیقی به نظر نمی‌آید، یعنی به نظر می‌رسد ناگهان لبخند می‌زند و طولانی‌تر هم نگهش می‌دارد.

 دروغگو را زود شناسایی کنید

گردنش را می‌خاراند چون اضطراب دارد

فرد دروغگو معمولا به خاطر اضطراب ناشی از دروغگویی، کنار گردنش یعنی درست زیر نرمه‌ی گوش خود را می‌خاراند. این کار معمولا به شیوه‌ی خاصی انجام می‌شود؛ یعنی با انگشت اشاره‌ی دست ِ مسلط. این حرکت، علامتی از ناامنی، شک و تردید و عدم اطمینان را می‌رساند که در ذهن کسی می‌گذرد که قرار نیست تمام ِ حقیقت را بگوید.

صورت خود را زیاد لمس می‌کند

دست زدن به صورت یکی از متداول‌ترین نشانه‌های دروغگویی است. این حرکت می‌تواند پوشاندن چشم‌ها باشد یا قرار دادن دست روی پیشانی یا چانه که اساسا از ویژگی‌های دوران کودکی ناشی می‌شود. بچه‌ها معمولا برای اینکه دیگر نبینند، نشنوند و یا حرف نزنند، چشم‌ها، گوش‌ها و یا دهان خود را می‌پوشانند. این حرکات معمولا بزرگنمایی می‌شوند اما افراد وقتی بزرگ‌تر می‌شوند، این ژست‌ها سریع‌تر شده و کمتر آشکار می‌شوند اما ناخودآگاه هنوز هم مورد استفاده‌اند.

البته این حرکات همیشه هم بیانگر دروغگویی نیستند، ممکن است فرد سعی داشته باشد اطلاعاتی را مخفی نگه دارد که برای بعضی‌ها می‌تواند معادل همان دروغگویی و فریبکاری باشد.

ناخودآگاه جلوی دهانش را می‌گیرد

پوشاندن دهان، یک واکنش نیمه خودآگاه است که می‌تواند اینگونه تعیبر شود که فرد سعی می‌کند جلوی کلمات دروغ آمیزی را که از دهانش بیرون می‌آیند بگیرد. این علامت می‌تواند به صورت گذاشتن دست روی دهان و یا حتی گذاشتن انگشت جلوی لب‌ها (اعلام سکوت: هیس!) باشد. چنین حرکتی معمولا توسط والدین یا بزرگ‌ترها برای اعلام فرمان سکوت برای بچه‌ها استفاده می‌شود اما در مورد بزرگسالان می‌تواند تلاشی برای بازداشتن خود از بروز کلمات یا احساسات باشد.

موقع حرف زدن بینی‌اش را لمس می‌کند

همه‌ی ما ماجرای پینوکیو را می‌دانیم و از تاثیری که دروغگویی روی بینی دارد آگاهیم. دانشمندان دریافتند بینی انسان هنگام دروغ گفتن، واقعا بزرگ‌تر می‌شود. دلیل این اتفاق هم مواد شیمیایی هستند که به دلیل تحت فشار بودن فرد دروغگو ترشح شده و موجب التهاب بافت درون بینی می‌شوند. شاید شما واقعا نتوانید این اثر را ببینید، اما اتفاقی که در این التهاب می‌‌افتد می‌تواند احساس سوزش و مور مور در بینی ایجاد کند که در نتیجه فرد دروغگو می‌خواهد بینی‌اش را بخاراند، بنابراین ناخودآگاه بینی‌اش را لمس می‌کند.

یقه‌اش را می‌کِشد

این علامتی است که فرد دروغگو را آشکارا لو می‌دهد و دلیل این حرکت هم این است که بافت حساس صورت و گردن، هنگام دروغ گفتن، حساس‌تر می‌شود. وقتی کسی دروغ می‌گوید، حس سوزش در این نواحی ایجاد می‌شود که فرد را وادار به لمس کردن می‌کند. فشار و تنش و اضطراب ناشی از دروغگویی موجب افزایش تعریق در ناحیه‌ی گردن هم می‌شود که این هم دلیل دیگری برای مشهور بودن این علامت از دروغگویی است.

 دروغگو را زود شناسایی کنید

چشم‌هایش را می‌مالد

این رفتار هم ریشه در دوران کودکی دارد. بچه‌ها معمولا وقتی دوست ندارند به چیزی نگاه کنند جلوی چشمان خود را می‌گیرند و این ویژگی‌ است که در بزرگسالی، کاملا ترک‌مان نکرده است. ما همچنان وقتی نمی‌خواهیم به چیزی نگاه کنیم، نیمه آگاهانه چشم‌های خود را می‌مالیم یا اطراف چشم را لمس می‌کنیم. این مکانیسم دفاعی مغز برای مهار فریب‌کاری و غلبه بر فشار ناشی از رودرویی با کسی است که داریم به او دروغ می‌گوییم.


منبع: برترینها

گفت و گو با سهراب پورناظری، به بهانه کنسرت نمایش «سی»

: در شب‌های گرم تابستان امسال، حال و هوای سعدآباد با سال‌های قبل متفاوت است.کاخ موزه سعدآباد در روزهای اخیر میزبان نام‌آوران شاهنامه بوده است. زال و رودابه،رستم،سهراب و اسفندیار، سربرآورده از دل تاریخ، این روزها در سعدآباد بیش از ۱۰۰ هزار نفر را به تماشای خود فراخوانده اند تا شاید یکی از بزرگ ترین کنسرت نمایش‌های ایران را رقم بزنند. سعدآباد این شب‌ها، در گرماگرم مرداد و شهریور،هر شب میزبان بیش از ۴۰۰۰ نفر است که پس از سال ها درخنکای خوش این کاخ، باردیگر به تماشای قهرمانان افسانه‌های کهن ایرانی بنشینند.

یک هفته‌ای از کنسرت «آواز‌پارسی» ناظری‌ها ، در رسای حکیم طوس و شاهنامه فردوسی گذشته بود که به ناگاه، ادای دین همایون شجریان و سهراب پورناظری به شاهنامه، این بار چشم‌ها را به خود خیره کرد.شاید کمتر کسی و حتی برگزار کنندگان و تهیه‌کنندگان این «کنسرت نمایش»،تصور استقبالی چنین راداشتند. شب سوم کنسرت نمایش بود که در سعدآباد به تماشای تئاتری نشستیم که شخصیت‌هایش از دل تاریخ سربرآورده بودند و موسیقی ناب سهراب پورناظری وصدای همایون شجریان نیزآمده بود تا در خدمت برداشتی شگرف و زیبا از داستان شاهنامه باشد. حاصل همکاری دو موسسه فرهنگی بارانا و دل آواز، در کنار حضور تنی چند از بازیگران سینما و تئاتر کشوربه ناگاه به مهم ترین اثر اجرایی این روزهای کشور تبدیل شد.

بايد با فرهنگ اصيل خود آشتي كنيم 

خط اصلی نمایشنامه، داستان زال و رودابه است و ارجاع‌هایی که به حدیث نفس ضحاک می‌دهد و رویاها و کابوس‌هایی که زال دارد و در ادامه از پس خیال اندیشی‌اش به رستم و سهراب و اسفندیار می رسد، آن چنان در موسیقی و اجرای همایون تنیده شده بود که برای هر بیننده‌ای شاید مهم ترین بخش اثر موسیقی و اجرای قطعات بود و چشمگیر نشان می داد.پس از دیدن اجرا، جای تردید باقی نمی‌ماند که باید سراغ سهراب پورناظری رفت.نه فقط برای اینکه بر روی بروشورهای تبلیغاتی نوشته شده بود،«کنسرت نمایش سی، کاری از سهراب پورناظری و همایون شجریان» که بیش از آن دلیلش حضور گریز ناپذیر زخمه‌های پورناظری بر ساز و روی صحنه بود.

حال شاید دیگر کمتر کسی بتواند کنسرت نمایش سی را بدون بخش موسیقی آن تصور کند.هفته ای بعد از دیدن اجرا بود که در یک عصر گرم تابستانی با گل آرا سجادیان و نوا ذاکری ،د ر میان ترافیک کلافه کننده چمران راهی ولنجک و دفتر بارانا شدیم تا حرف های سهراب پورناظری به عنوان یکی از تهیه کنندگان اثر را بشنویم.آنچه می خوانید خلاصه ای از یک نشست سه ساعته است که حرف‌های بسیار در آن گفته شد و بسیار بیش از این نیز شنیده شد.

چطورشدکه تصمیم گرفتید سراغ چنین فرمی از اجرابروید؟ پیش از برگزاری این اجرا،بسیاری معتقد بودند برای برگزاری یک کنسرت در فضای باز به سراغ چنین فرمی رفتید؛ به خصوص اینکه بخش موسیقی، وجه قالب این کنسرت-‌نمایش است و به نظر می‌رسد قطعه‌های نمایشی در خدمت موسیقی و شعر هستند تا آن‌ها را کامل‌تر کنند.

این‌طور نیست.ما پیش از این هم چندین کنسرت در فضای باز داشتیم؛ اما در این اثر می‌خواستیم با ادبیات کهن و داشته‌های فرهنگی‌مان کاری انجام دهیم. از نظر من کار روی شاهنامه بدون بخشِ نمایشی، چندان به نتیجه‌ مطلوب نمی‌رسد؛ چون داستان‌های شاهنامه، بسیار دراماتیک هستند؛ بنابراین خانم ثمینی نمایشنامه‌ای بر اساسِ سه داستان شاهنامه نوشتند و «سی» شکل گرفت. در واقع هدفِ این اجرا، انتقال دوباره‌ پیام‌های شاهنامه، هویت ایرانی و بازسازی هویت ملی بود.

ابتدا خانم ثمینی متن را نوشت و سپس شما برای آن ترانه‌ها را انتخاب کردید؟

ما درهمه موارد با هم پیش رفتیم.

حالا که چند شب از اجرا گذشته است، آیا با خودتان فکر کردید ای کاش جای بعضی قطعات ، قطعه دیگری را می‌گذاشتید؟

کلیت موسیقی این اثر مثل موسیقی فیلم است. باید ببینید براساس این صحنه‌ها کدام قطعات مناسب است. فکر نکردیم چون شاهنامه کار می‌کنیم، همه اشعار باید از شاهنامه باشد؛ اگرچه قطعاتی از آن را نیز داریم. ما دو قطعه باکلام از رگ خواب و دو قطعه نیز از آرایش غلیظ استفاده کردیم و چندین قطعه هم جدید است.

چرا خانم ثمینی را برای این کار برگزیدید؟

خانم ثمینی نمایشنامه‌ نویسی با آثاری درخشان هستند و از همان ابتدا انتخاب اول ما بودند.

نکته دیگری که وجود دارد این است که در بخش‌هایی از سالن، نمایش و بازی‌ها به خوبی دیده نمی‌شوند.فکر نمی‌کنید فضایی که انتخاب شده مناسب بخش نمایشی اثر نیست؟

به طور قطع هیچ کاری کامل نیست؛ چون اولین بار است که چنین تجربه‌ای در این کشور می‌شود، بی‌شک ضعف‌هایی دارد. ما مکان مناسبی برای چهارهزار مخاطب نداریم و برای اینکه اجرای بهتری داشته باشیم، حدود یک میلیارد تومان هزینه کردیم تا فضای باز کاخ سعدآباد را به سالن کنسرت تبدیل کنیم. این کاری است که ما می‌توانستیم انجام دهیم؛ اگرچه معتقدم بیشتر از ۸۰ درصد رضایت حاصل شده است.

در جاهایی به نظر می‌رسید که شما در این کنسرت نمایش، نقش پررنگی دارید.

طبیعی است وقتی نام «همایون شجریان» عزیز و من روی کاری قرار می‌گیرد، حضور موسیقی پررنگ‌تر شود؛ چون مردم از ما انتظار موسیقی دارند. خواسته و هدفی که ما داشتیم، در همان توضیح ابتدایی من خلاصه می‌شود. هدف ما همان است و اینکه چقدر در آن موفق بودیم، به قضاوت مردم برمی گردد. ضمن اینکه طبیعی است وقتی شما کاری انجام می‌دهید، در تمام بخش‌های آن همفکری داشته باشید، برای مثال آقای دشتی در بخش موسیقی نظر دادند و ما نیز در صحنه نظر‌مان را بیان کردیم. در این اثر نوشته شده است: «کاری از همایون شجریان و سهراب پورناظری».

این نکته‌ مهمی است و ما می‌خواستیم دنبال هدف‌مان برویم. هدف ما این نبود که موسیقی سنتی یا تنها یک اثر هنری به مردم تحویل دهیم، بلکه می‌خواستیم پل و پیوندی میان فرهنگ گذشته و امروزمان برقرار کنیم. معتقدم با اجرای این اثر راهی باز شد برای اینکه به اهداف بزرگ‌تری برسیم. در طول یک سال گذشته بالغ بر روزی هشت ساعت زمان گذاشتم تا این اثر شکل بگیرد و امروز از تحقق آن بسیار خرسندم. اگر این پروژه شکست می‌خورد، برای من یک راه بود که با شکست مواجه شده بود. ممکن است مخاطب با خودش فکر کند که برود و اثری از همایون شجریان یا سهراب پورناظری یا بازیگران را ببیند و همین بهانه‌ آشنایی‌اش با گذشته می‌شود! می‌بینند که در این سرزمین تا چه اندازه عشق و مهربانی و راستی وجود داشته است.

آنچه برای من اهمیت دارد، همین است. من باخودم معامله‌ای سر این پروژه کردم. راستش را بخواهید به عواید مادی آن فکر نکردم؛ طبیعی است که آدم کار می‌کند تا پول هم در بیاورد اما درباره این کار من ذهنم را قفل کردم و به دنبال پول و شهرت نبودم. فکر می‌کنم تنها راه این است که آدم‌ها وارد این مسیر شوند تا شاید بتوان یک مسکنی به این جامعه داد و دردی را دوا کرد و نسل نو و درستی ساخت. من درکارخودم این کار را می‌توانستم بکنم که شاید ۱۰سال دیگر باعث اتفاقاتی هرچند کوچک شود. اگر آدم‌ها به این درک برسند، فکر می‌کنم می‌توان در عرض چند سال این سرزمین را از لحاظ فرهنگی به استاندارد بالایی رساند چرا که متاسفانه فرهنگ جامعه ما وضعیت خوبی ندارد.

شما همیشه از این ماجرا گلایه‌مند بودید که ما فرهنگ خودمان را فراموش کرده‌ایم. آیا استقبال از این نمایش چیز دیگری نمی‌گوید؟

جامعه می‌خواهد بیاموزد. آن‌ها می‌خواهند با فرهنگ خودشان آشتی کنند؛ اما باید راه به آن‌ها نشان داده شود؛ بدون شعار دادن. این آموزش می‌تواند از صدای «همایون» عزیز یا ساز من یا بازی و هنر دیگران باشد.

بايد با فرهنگ اصيل خود آشتي كنيم

پیش از این از تهاجم فرهنگی نیز سخن گفته بودید. گویا این گله فرهنگی را در این کنسرت‌نمایش نیز مطرح کردید.

فکرمی‌کنم انجام کارهایی که فرهنگ گذشته‌ ایران را نمایش دهد و پلی میان نسلِ امروز با آن برقرار کند، برعهده‌ دولت است؛امامتاسفانه این اتفاق رخ نداده ودوجوان عمر خود را گذاشتند،ریسک کردند و پا در عرصه پرخطری گذاشتند. این اجرا شب‌های اول برای من ترسناک بود. فقط از لحاظ فنی به ۲۰ میکروفون وایرلس نیاز داشتم؛ آن نیزدر فضایی که با این همه موج موبایل، امکان قطعی‌اش ۸۰درصد است. یکی دوبار هم قطعی میکروفون داشتیم. این اتفاقات هر لحظه ازعمر ما کم می‌کرد. من با عشق ازعمر و جوانی‌ام می‌گذرم؛ اما این کار وظیفه دولت و میراث فرهنگی است که بیایند و به ما امکانات بدهند.

ما خودمان این کار راکردیم واگرهم نکنیم، گویی باری است بر دوش‌مان که باید زمینش بگذاریم. ما در این پروژه تنها به این فکر نبودیم که مردم هنرمان را ببینند یا فکر کنند چقدر قطعات ما زیباست؛ ما همه این‌ها را کنار گذاشتیم و ریسک کردیم و اگر بنا به هردلیلی کار در همینجا متوقف شود، ما چند میلیارد ضرر کرده‌ایم. در این میان مردم آن قدر لطف دارند که همیشه ما را غافلگیر می‌کنند. اینکه ظرف یک شب ۱۵هزار بلیت فروخته شده، نشان می‌دهد که چقدر جامعه تشنه یک حرکت است. شاید حرکت ما از ۲۰ دراستاندارد جهانی نمره ۱۰ داشته باشد اما آن‌قدر این جامعه تشنه است که اگر کمی بندها شل و گره‌ها باز شود و فضا داده شود، می‌تواند برای جامعه کارساز باشد. ۱۲۰هزار نفر قرار است بیایند تا نام زال و رستم و بار دیگر نام شاهنامه را بشنوند. این‌ها به نظر من بسیار ارزشمند است. بخشی که برای خود من لذت‌بخش است، همین است.

احساس می‌کنم این اثر بدون اشاره‌ مستقیم، به موضوعات روز نیز می‌پردازد؛ مثلا در جایی درباره احتمال جنگ می‌گوید یا ایرانی که امروز به قهرمان احتیاج دارد.حتی جاهایی احساس می‌کنیم که صحبت درباره مذاکره‌کنندگان‌مان است یا کسانی که در مرزها می‌جنگند.

بی‌شک ما در موسیقی همین مسیر را دنبال می‌کنیم. ما شعر کهن مولوی را می‌آوریم. سازهای چند هزارساله در دستان ماست ولی «مردم امروز» پذیرفته‌اند که این موسیقی‌ها را بشنوند و ازآن لذت ببرند. در نمایشی هم که می‌خواهیم کار کنیم، سراغ آدم‌هایی می‌رویم که بتوانند این به روزرسانی را با حفظ جان‌مایه اثر هنری به رشته تحریر درآورند و روی صحنه ببرند. هدف ما این است که بتوانیم پلی بزنیم که مردم با ریشه خود ارتباط برقرار کنند اما با حرف و کار نو.

قطعه آخر کنسرت نیز اتفاق عجیبی است. این قطعه جدید است،با اینکه می‌شد سراغ قطعات قدیمی‌تر رفت. شاید بسیاری انتظار داشتند که در ادامه روند نمایش، در انتها به قطعه«ای ایران»برسند، اما شما سراغ یک قطعه جدید رفتید.

آن قطعه یک نتیجه‌گیری درست از نمایشی است که می‌بینیم. من در کارهایم قطعه میهنی نداشتم و این اولین کار میهنی است که با جهان‌بینی‌ای که داشتم ساختم و شاید بتوان به عنوان اثری که احساسات مردم را درگیر می‌کند، از آن نام برد. در خصوص شعر با پوریا سوری به صورت گام به گام جلو رفتیم.

آیا سعی کردید که پیچی از آن چرخ‌دنده فرهنگ ایرانی باشید؟

من نمی‌خواهم ادعای بزرگی کنم. دلم خواسته قدمی بردارم و این تمام تلاشم بوده است. این کار در حدی که راهی باز کند، برای من کافی است تا بتوانیم قدم‌های بزرگ‌تر و موثرتری برداریم.

فکر می‌کنید کنسرت-‌نمایش سی دو جریان‌سازی مختلف کرده است؟ در دورانی که اسیر پان‌های مختلفی مانند پان‌کردها، پان‌ترک‌ها و… هستیم و جوری رفتار می‌کنند که هرچه بیشتر خاک خود را دوست داشته باشند، ارزش قلمداد می‌شود اما ایرانی‌ها که از وطن‌پرستی صحبت می‌کنند، ضد ارزش می‌شود. اما «سی» به نظر می‌آید که در حوزه فرهنگ و موسیقی به‌طور مستقیم به این مساله می‌پردازد.

کار من از این به بعد نیز همین خواهد بود و هرچه توان دارم در راه شناساندن و پرشکوه کردن فرهنگ ایران می‌گذارم و هرچه عشق دارم، در راه ایران است. چند وقت پیش به مادرم می‌گفتم عشق غریبی به این سرزمین دارم که گفتنی نیست. فکر می‌کنم برای خیلی‌ها این طور باشد؛ یک مادر، تمام سرمایه‌اش فرزندش است. وقتی حاضرند فرزندان خود را به شهادت بفرستند، یعنی در وجودشان هیچ عشقی بالاتر از عشق به سرزمین نیست؛ آن هم سرزمینی که مادر تمدن‌های جهان است. بسیاری از ما این سرزمین را نمی‌شناسیم.

اگر بشناسیم دیگر پان‌ترک و پان‌کرد معنی پیدا نمی‌کند. به نظر من سرمایه یک سرزمین، فرهنگ آن است. مرز ما کوچک و بزرگ شده است و هرکاری خواستند با آن کردند، اما فرهنگ را نمی‌توان دستکاری کرد.

احساس می‌کردم که «سی» آمادگی این را دارد که در یک کشور اروپایی با امکانات قدرتمندتری اجرا شود.امیدوارم این راه ادامه پیدا کند و به اینجا ختم نشود چرا که توفیق این کار، روزی است که ایرانی‌ها بفهمند فرهنگ‌شان چیست و غیرایرانی‌ها بفهمند ایران کجاست.

آیابه اجرای نمایش «سی» در شهرهای دیگر ایران نیز فکر کرده‌اید؟

آرزوی من این است که بعد از تهران به تخت جمشید، اصفهان، بیستون، نیشابور و بسیاری جاهای دیگر برویم که پتانسیل این کار را به بهترین شکل دارند. تا جایی که کسی دلواپس نشود، ما جلو می‌رویم.

ولی بخش زیادی از جمعیت ایران، از تماشای این کنسرت‌نمایش محروم هستند و از نظر اقتصادی نمی‌توانند آن را ببینند. راهکار این موضوع را چه می‌دانید؟

راهکار آن نسخه تصویری کار است. امیدوارم ضبط شود و مجوز بگیرد؛ اما این جزو اهداف اصلی ماست.

با توجه به اینکه این اثر بر اساسِ‌ شاهنامه شکل گرفته است، ظرفیت موسیقیایی این اثر را چقدر می‌دانید؟

شاهنامه یک اثر حماسی است و در موسیقی حماسی بسیار مورد استفاده قرار گرفته و آثار درخشانی هم در آن خلق شده است؛ اما نمی‌توان این نکته را نادیده گرفت که این پتانسیل در موسیقی ردیف- دستگاهی و حتی موسیقی کلاسیک نیست که بتواند همراه شاهنامه باشد و به همین خاطر اکثر کارهای انجام شده در این زمینه نتیجه‌ چندان دلخواهی نداشته است.

بايد با فرهنگ اصيل خود آشتي كنيم

درفرهنگ ایرانی از سال‌های قبل، هنر نقالی وجود داشته است؛ اتفاقی که متاسفانه در سه‌دهه اخیر از بین رفته است. چقدر به این هنر در زمان طراحی کنسرت‌نمایش «سی» فکر کردید؟ اصلا فکر کردید؟آیا امکان دارد که در طرح های بعدی سراغ بازسازی این مدل از شاهنامه‌خوانی همراه با موسیقی بروید؟

جان مایه‌ کنسرت – نمایش سی، روایتی است مانند روایت‌های کهن مثل نقالی و پرده‌خوانی که ما به شکل امروزی به آن پرداخته‌ایم.

هنوز از وزارت ارشاد کسی کار را ندیده است؟

هنوز نیامد‌ه‌اند ولی دولت، همراهی زیادی کرد. دولت و نیروی انتظامی، اماکن، پلیس و در واقع همه همکاری کردند وگرنه نمی‌شد این کار را انجام داد. فکر می‌کنم آدم‌هایی که هرکدام در عرصه خودشان حرفی برای گفتن دارند، دور هم جمع شدند.

تمایل زیادی به کار با شجریان‌ها در شما وجود دارد. همکاری شما با آقای شجریان تنیده شده است. این ماجرا دلیل خاصی دارد؟‌

ما از کودکی در خانواده‌هایی بودیم که با هم رابطه داشتند و پدران ما با هم دوست بودند. محیط‌هایی وجود داشته که زیاد یکدیگر را می‌دیدیم و معاشرت داشتیم. در این سرزمین خواننده‌های بسیار خوبی وجود دارند؛ اما در کنار توفیق هایی که درکارهای‌ مشترک من و همایونِ عزیز داشتیم، رابطه‌ای احساسی با هم داریم که همین هم باعث این رابطه‌ طولانی شده است. هردوی ما عشقِ پرشکوه کردن کار یکدیگر را داریم و این باعث می‌شود که کار ادامه پیدا کند؛ اما این به آن معنا نیست که قرار است فقط با هم کار کنیم. کار خودش مثل آب روان پیش می‌رود.

آیا به تجربه‌ای که می‌توان با اشخاص دیگر داشت، فکر کرده‌اید؟‌

من پیشنهادهای کاری زیادی دارم. اما تا لزومش را در خودم نبینم، امکان ندارد قدمی بردارم. یک کار سفارشی در زندگی‌ام نکرده‌ام. روزهایی بوده که بسیار در مضیقه مالی بودم اما با موسیقی و عهدوپیمانی که با خودم بستم، شوخی ندارم چرا که خاصیتش را از دست می‌دهد. این پروژه، تجربه جالبی بود. من فشار زیادی را تحمل کردم و پوستم به معنای واقعی کلمه کنده شد. روزهایی که تمرین داشتیم، می‌دیدم که حالم بعد از تمرین خوب است و متوجه می‌شدم این خاصیت سازی است که در دست می‌گیرم.

این را با هیچ چیز عوض نمی‌کنم. اگر تیمی برنده بوده، باید آن را تقویت و حفظ کرد. «سی» حاصل ۲۰ سال معاشرت من با «همایون» عزیز و رفاقت با بچه‌های دیگر است. اگر بخواهم جای دیگری بروم ۱۰ سال زمان می‌برد تا به جایی برسیم که این‌گونه مردم را تحت تاثیر قرار دهیم. این‌ها برای ما سرمایه است. نباید با سرمایه‌ها شوخی کنیم و آسان از آن‌ها بگذریم. من گوشم را به روی همه حرف‌ها بسته‌ام و فقط مردم برایم مهم هستند و لاغیر. وقتی مردم با کار من خوشحالند، من نیز خوشحالم. اینکه فلان کارشناس و صاحب سبک، من را تایید کند، باعث افتخار است و اگر تایید نکند هم باز محترم است.

خانم دلنیا آرام، یکی از شگفتی‌های کنسرت بود. چطور این شخص انتخاب شد؟

ایشان جزو خواننده‌های توانای موسیقی کلاسیک است. من توان ایشان را می‌شناختم و به قول معروف این بستر مناسبی بود که معرفی شود. امیدوارم که بتواند در ایران فعالیت کند تا هم خودش لذت ببرد و هم مردم بتوانند از توانایی‌هایش استفاده کنند. چون سال‌های زیادی زحمت کشیده تا به این توانایی رسیده است. آدم کم‌تجربه‌ای نیست و در دنیا کنسرت‌های بزرگ داشته است.

مردم در ایران ایشان را نمی‌شناختند. اما تقریبا توانست با بازیگران دیگر برابری کند.

«جمال شخص، نه چشم است و نه زلف و عارض و خال/ هزار نکته دراین کاروبار دلداریست».

هزار نکته باید در کسی جمع شود تا بدون اضافه‌کاری، مورد توجه قلب مردم باشد. تمام بچه‌ها همین‌طور هستند. امیدوارم فضا به گونه‌ای باشد که بتواند ادامه دهد.

انتخاب بازیگران به چه ترتیبی بود؟

ما دوستان بازیگر بسیار خوبی داریم و ترجیح این بود که توانمندترین و از لحاظ فکری، همفکرترین‌ها را انتخاب کنیم.

آیا ستاره بودن آن‌ها مانند انتخاب بهرام رادان مهم نبود؟

تمام این عزیزان، دوستان صمیمی من هستند. من و بهرام رادان ۲۰ سال دریک محل زندگی کردیم. برای من مهم بود که آدم‌هایی که وارد پروژه می‌شوند، جهانش را درک کنند و ما نیز با آن‌ها همفکر و همسو باشیم و آن‌ها را درک کنیم. اگر این همفکری وجود نداشته باشد، سی شب در کنار هم بودن می‌تواند بستر تنش و آسیب‌هایی باشد که به پروژه لطمه بزند. اولویت، حضور آدم‌های همراه بود. طبیعتا اسم‌ها باید درکنارهم توازنی داشته باشند. مجموع جهات دیده‌ شد که به این ترکیب رسیدیم.

فرضیه‌ من این است که شما می‌خواستید زال ایرانیِ خوش‌قیافه‌ای داشته باشید.

این‌ها در شاهنامه زیباترین آدم‌ها هستند. زالی که فردوسی از آن صحبت می‌کند، زیباترین تصویر را دارد. می‌گوید رستم است یا آفتاب سپیده‌دم است؟ همیشه یک دیو دو سر از رستم ساختیم. من به‌تازگی‌ در طوس، یک نقاشی ترسناک از رستم دیدم که گویی هرچه ترسناک‌تر و قلچماق‌تر باشد، رستم‌تر است. رستم زیباست. رودابه زیباترین است. زال زیباترین است و رستم فرزند زیباترین‌هاست. برای همین، چهره‌ها برای خود من بسیار مهم بود. روی بهرامِ‌ عزیز بسیار نظر داشتم و همین‌طور مهدی پاکدل عزیز. رستم در ذهن من به این شکل بوده است؛ آدمی با چهره‌ آقای پاکدل.

بايد با فرهنگ اصيل خود آشتي كنيم

اما به نظر می‌رسد در نهایت بازی صابر ابر است که در صدر قرار می‌گیرد. قدرت صدا و نوع ارتباط گرفتن وی با هزار تماشاگر، تقریبا یگانه است.

نقشی که آقای صابر ابر دارد، نقشی است که بامردم درگیر است و با آن‌ها حرف می‌زند. خاصیت نقش آن است و صابر هم الحق‌والانصاف کارش را در نهایت کمال انجام می‌دهد اما نقش زال، نقشی نیست که با مردم درگیر باشد. خاصیت آن نقش این نیست که مردم را تحت تاثیر قرار دهد.

«سی»چه معنایی را در بر دارد؟سیمرغ یا سی اجرا؟

«سی»، پارسی است، سیمرغ است، فردوسی است، سال سی است.

آیا قصد ندارید سراغ منظومه‌های دیگری مانند خسرو و شیرین، شیرین و فرهاد و… بروید؟شاهنامه بخش مهمی از ادبیات ماست. با این کار، ادبیات کلاسیک ما را به شکل درستی زنده کردید. آیا قصد دارید که باز هم به این شکل، منظومه‌های دیگری را کار کنید؟

هدفم همین است. البته شاهنامه هنوز جای زیادی دارد که آدم بخواهد روی آن کار کند. داستان‌های غریبی دارد؛ کیخسرو، سیاوش، فریدون، ضحاک، شاه کیکاووس و… داستان‌های جذابی هستند. من یک سال با شاهنامه زندگی کردم. برای همین فکر کردم که اصلا بیتی نیاوریم. ما مقدمه‌ای در رستم و اسفندیار داریم که یک اُورتور عجیب و غریب است. فردوسی تقریبا به اواخر شاهنامه نزدیک می‌شود و سنش بالا رفته است و می‌گوید: «کنون خورد باید می خوشگوار/ که می بوی مشک آید از جویبار/ هوا پرخروش زمین پر ز جوش/خنک آنکه دل شاد دارد به نوش/ درم دارد و نقل و جام نبید/ سر گوسپندی تواند برید/ مرا نیست فرخ مرآن‌را که هست/ببخشای بر مردم تنگ‌دست».

آدمی که دهقان و ثروتمند بوده است، زن و فرزند او را ترک می‌کنند، ولی او کار خود را انجام می‌دهد. همین اُورتور می‌تواند دستمایه یک پرفورمنس باشد. شاهنامه از نظر من کار زیادی دارد و تمایل زیادی دارم این پرفورمنس ادامه پیدا کند تا بعد از آن برویم سراغ یک فیلم سینمایی یا یک سریال. اگر به سریال تبدیل شود، آن اتفاقی که باید، افتاده است و مردم به جای نگاه کردن حریم سلطان، شاهنامه که داستان خودشان است را می‌بینند؛ اصول اخلاقی و انسانی را می‌بینند؛ اینکه راستی تا چه اندازه مهم است و در این فرهنگ دروغ چقدر تاریک است و جامعه ما تا چه اندازه درگیر این دروغ‌ها و پیمان‌شکنی‌هاست.

شاهنامه هنوز کار زیادی دارد. موسیقی ما این مسیر را تا امروز رفته است. اگر من بخواهم کمانچه و تنبور بزنم، مسیر دیگری را می‌روم ولی وقتی که ما از خانه بیرون آمدیم و وارد مارکت شدیم با مردم طرف هستیم. باید ببینیم دوای درد جامعه چیست.رسالت اجتماعی هنرمند چیست؟ بسیاری جاها به ما انتقاد می‌شود که به نظر من از کج‌سلیقگی می‌آید و هدف ما را افراد زیادی درک نمی‌کنند. فکر می‌کنند خواسته‌ایم موسیقی سنتی را حفظ کنیم. ما فرهنگی را با سمت‌و‌سوی فکری و هنری جامعه همراه می‌کنیم و آن را بالا می‌کشیم. این حرکت بسیار ظریفی است و امیدوارم به منظومه‌های دیگر نیز برسیم. البته اگر عمروتوانی باشد، چون واقعا کاری جانکاه است. اگر کسی بخواهد بدون ارتباط و توان مالی این کار را انجام دهد، امکان‌پذیر نیست.

برنامه‌تان برای فیلم و سریالی که گفتید چیست؟

این‌ها رویاهای من است. مثل همین«سی» که روزی رویای من بود. حوزه کاری من فیلم سینمایی و سریال نیست اما می‌دانم که می‌تواند بسیار در جامعه تاثیرگذار باشد و به همین جهت از توان‌مان و از بازوهای همراه‌مان استفاده می‌کنیم تا شاید این اتفاق بیفتد.

آیا پروژه کار سینمایی را همچنان ادامه می‌دهید؟

هرکار خوبی که باشد انجام می‌دهم. سازی که من روی صحنه می‌زنم، امکان ندارد یک دقیقه قبل به آن فکر کنم. به بداهه اعتقاد دارم. معتقدم باید با لحظه پیش برویم. آن بخشی را که با بداهه و در لحظه هرچیزی می‌تواند خلق کند، نباید از دست داد.

آیا به میراث فرهنگی پولی پرداخت می‌شود؟

پرداخت می‌شود ولی بسیار همراهی کردند چون این پروژه چند ماه آنجا را اشغال کرد.

می‌خواهم بازگردم به قطعه آخر. گفتید که با پوریا سوری روی شعر کار می‌کردید. چقدر این حساسیت‌ها وجود داشت؟ چقدر ممکن است در بیرون آمدن اصلاح شود؟

اصلاحی نمی‌شود چون چندین بار صیقل خورده و به نظر من این نهایی است. زندگی من با شعر است و چند برابر موسیقی با شعر نزدیکی دارم. عاشق شعرم. شاعر نیستم ولی مضمون‌هایی که در ذهنم است، به نظرم بسیار جذاب است. یک ایده اولیه دادم و شعر به این زیبایی از دل آن بیرون آمد.

آیا بخش پرچم ایران نیز ایده شما بود؟

تمایل داشتم ایده‌ای که دادم از مرزهای ایران سخن بگوید؛ ازکابل، سمرقند و … .

آیا به ایران بزرگ اعتقاد دارید؟

بله، دعوای جهانی سر ایران بزرگ است. چرا جنگ باید در سوریه و عراق باشد؟ چرا باید در این مرز این‌قدر جنگ باشد؟ این مرز ایران بزرگ است و در واقع جنگ با این فرهنگ است، بنابراین باید تا جایی که می‌توانیم به آن‌ها یادآوری کنیم. من مرز ایران را تا چین و سوریه می‌دانم. این حوزه تمدنی متعلق به فرهنگ این سرزمین است. ایران اسم جغرافیایی نیست، یعنی سرزمین آزادگان جنگجو. آزادی متعلق به این سرزمین است. باید برای ما افتخار باشد. چرا یک نفر می‌شود پان‌کرد یا پان‌ترک؟ چون نمی‌داند. اگر از اینجا خودش را بیرون بکشد، خودش را از ریشه جدا کرده است.

مثل خانواده‌ای که پدرش دانشمند است، پدرش محمدرضا شجریان است. در این خانواده فرزندان نمی‌خواهند اسم فامیلی‌شان را تغییر دهند. تمدنی جز ایران وجود نداشته است و مادر تمدن‌های کره خاکی ایران است. بسیاری از گفتن این پرهیز می‌کنند. این اشتباه است بلکه باید به زبان بلند گفت و آن را زنده کرد. وقتی هگل، نیچه و گوته درباره این سرزمین حرف می‌زنند، بسیار شرم‌آور است که ایرانیان با خجالت درباره این سرزمین سخن بگویند. وظیفه هنرمندان و دولت‌مردان است که به خودشان بیایند.


منبع: برترینها

آغاز جشنواره فیلم ونیز، با نمایش «کوچک کردن»

: امسال در بخش مسابقه بین‌الملل ۲۱ فیلم برای دریافت جایزه شیر طلای جشنواره ونیز رقابت می‌کنند که “کوچک کردن” فیلم افتتاحیه جشنواره یکی از آن‌هاست.  

تازه‌ترین ساخته الکساندر پین کارگردان آمریکایی ۲۲ دسامبر (اول دی) در فصل جوایز سینمایی در آمریکای شمالی روی پرده می‌رود و انتخاب آن به عنوان فیلم افتتاحیه جشنواره ونیز می‌تواند شانس موفقیت در جوایز اسکار امسال را بیشتر کند.

رقابت 21 فیلم برای دریافت جایزه شیر طلا

کمدی سیاه “کوچک کردن” درباره مردی با بازی مت دیمن در آینده نه چندان دور است که به این فکر می‌کند اگر اندازه بدن خودش را کوچک کند، زندگی‌اش چگونه خواهد شد. لورا درن، کرستن ویگ، کریستوف والتس و جیسن سودکیس دیگر بازیگران این فیلم هستند.

جشنواره ونیز در سال‌های اخیر سکوی پرتاب رقبای فصل جوایز سینمایی بوده است. سال گذشته “لا لا لند” به کارگردانی دامین شازل اولین بار در دنیا در لیدو روی پرده رفت و بعداً نامزد ۱۴ جایزه اسکار شد. همچنین در پنج سال گذشته دو برنده اسکار بهترین فیلم – “بردمن” در ۲۰۱۴ و “جاذبه” در ۲۰۱۳ – فیلم افتتاحیه جشنواره ونیز بوده‌اند.

“Suburbicon” به کارگردانی جرج کلونی، “مادر!” تازه‌ترین ساخته دارن آرونوفسکی و “شکل آب” ساخته گی‌یرمو دل تورو، از دیگر رقبای آمریکایی جایزه شیر طلای در بخش مسابقه بین‌الملل این دوره جشنواره ونیز هستند. هر سه فیلم اولین بار در دنیا در لیدو روی پرده می‌روند و سپس در جشنواره تورنتو به نمایش درمی‌آیند.

“Suburbicon” با بازی مت دیمن، جولین مور، جاش برولین و اسکار آیزاک، درباره خانواده‌ای به ظاهر بی‌نقص در حومه شهر است که وقتی یک سرقت از خانه اشتباه از کنترل خارج می‌شود، گرفتار مارپیچی از خیانت، زنا و حق‌السکوت می‌شوند. فیلمنامه این کمدی سیاه را برادران کوئن نوشته‌اند.

رقابت 21 فیلم برای دریافت جایزه شیر طلا

جنیفر لارنس، خاویر باردم، میشل فایفر، دونال گلیسن، اد هریس و کریستن ویگ در فیلم ترسناک “مادر!” بازی می‌کنند که آرونوفسکی از روی فیلمنامه‌ای نوشته خودش کارگردانی کرده است. داستان درمورد یک زوج است که وقتی مهمانان ناخواسته به خانه می‌آیند و زندگی آرام آن‌ها را به هم می‌ریزند، ارتباطشان مورد آزمون قرار می‌گیرد. داستان فیلم فانتری “شکل آب” در دوران جنگ سرد روی می‌دهد.

“مکتوب، عشق من” به کارگردانی عبدالطیف کشیش یکی دیگر از فیلم‌های مطرح این دوره جشنواره ونیز است. داستان فیلم در دهه ۱۹۸۰ روی می‌دهد و درباره یک فیلمنامه‌نویس جوان است که برای تعطیلات تابستانی به شهر مدیترانه‌ای زادگاه خود بازمی‌گردد و با ماجراهایی روبرو می‌شود. کشیش سه سال پیش با فیلم “آبی گرم‌ترین رنگ است” برنده جایزه نخل طلای کن شد.

مارتین مکدانا (“در بروژ”) با تریلر سیاه “سه بیلبورد بیرون ابینگ، میزوری” شانس خود را امتحان می‌کند. فرانسس مکدارمند در این فیلم نقش مادری میانسال و بدخلق را بازی می‌کند که بعد از این که دخترش به قتل می‌رسد، بی آن که قاتل رد پایی از خود به جا گذاشته باشد، رئیس پلیس شهری کوچک با بازی وودی هارلسن را به چالش می‌کشد. “سه بیلبورد بیرون ابینگ، میزوری” نیز بعد از نمایش در ونیز در جشنواره تورنتو نمایش داده می‌شود.

“لین آن پیت” تازه‌ترین ساخته اندرو های فیلمساز بریتانیایی دیگر فیلم بخش مسابقه بین‌الملل است.  چارلی پلامر بازیگر نوظهور آمریکایی در این فیلم که داستانش در ایالت اورگن روی می‌دهد، نقش نوجوانی ۱۵ ساله را بازی می‌کند در تابستان پیش یک تربیت‌کننده اسب (استیو بوسمی) که از دنیا زده شده است، مشغول کار می‌شود. در این بین تنها همراه او یک اسب مسابقه دزدی به نام لین آن پیت است. کلویی سوینی، استیو زان و تراویس فیمل از دیگر بازیگران “لین آن پیت” هستند.

های کارگردان فیلم تحسین‌شده “۴۵ سال” است که در جشنواره برلین جوایز بهترین بازیگر مرد و بهترین بازیگر زن را برد.

پل شریدر با “اولین اصلاح‌شده” در این بخش حضور دارد. ایتن هاوک در این فیلم نقش یک کشیش را بازی می‌کند که قبلا در ارتش کار می‌کرده و اکنون سوگوار مرگ پسرش است. او با یکی از اعضای کلیسای خود (آماندا سایفرید) که همسرش خودکشی کرده است، وارد رابطه می‌شود. شریدر فیلمنامه “راننده تاکسی” را نوشت و فیلم‌های “ژیگولوی آمریکایی” ، “پریشانی” و این اواخر “سگ سگ را می‌خورد” را کارگردانی کرد.

رقابت 21 فیلم برای دریافت جایزه شیر طلا

پائولو ویرزی فیلمساز ایتالیایی کمدی درام انگلیسی‌زبان “اهل تفریح” را به لیدو می‌آورد. هلن میرن و دانلد ساترلند در این فیلم که با نام “الا و جان” هم شناخته می‌شود، نقش یک زوج فراری را در سفری به سراسر کشور بازی می‌کنند.

“هانا” به کارگردانی آندرا پالائورا دیگر فیلم ایتالیایی بخش مسابقه بین‌الملل جشنواره ونیز امسال است. شارلوت رامپلینگ در این فیلم نقش زنی را بازی می‌کند که وقتی همسرش به زندان می‌افتد می‌کوشد با هویت خود کنار بیاید.

“جریان انسانی” به کارگردانی آی وی‌وی هنرمند معترض چینی، “قتل سوم” ساخته کوریدا هیروکازو کارگردان ژاپنی و “اکس لیبریس: کتابخانه عمومی نیویورک” به کارگردانی فردریک وایزمن، از دیگر فیلم‌های مطرح بخش مسابقه بین‌الملل هستند.

فهرست فیلم‌های بخش مسابقه بین‌الملل

“Amore e Malavita”، آنتونیو و مارکو مانتی (ایتالیا)

“فرشته‌ها سفید می پوشند” (Angels Wear White)، ویویان کو (چین/فرانسه)

“Custody”، زاویه لوگران (فرانسه)

“کوچک کردن” (Downsizing)، الکساندر پین (آمریکا) – فیلم افتتاحیه

رقابت 21 فیلم برای دریافت جایزه شیر طلا

“اکس لیبریس: کتابخانه عمومی نیویورک” (Ex Libris – The New York Public Library)، فردریک وایزمن (آمریکا)

“Una Famiglia”، سباستیانو ریزو (ایتالیا)

“اولین اصلاح‌شده” (First Reformed)، پل شریدر (آمریکا)

“فوکس‌تروت” (Foxtrot)، ساموئل مائوز (آلمان/فرانسه/اسرائیل/سوئیس)

“هانا” (Hannah)، آندرا پالائورا (ایتالیا/بلژیک/فرانسه)

“خانه کنار دریا” (The House by the Sea)، روبر گودیگیان (فرانسه)

“جریان انسانی” (Human Flow)، آی وی‌وی (آلمان/آمریکا)

“توهین” (The Insult)، زیاد دویری (فرانسه/لبنان)

“لین آن پیت” (Lean on Pete)، اندرو های (بریتانیا)

“اهل تفریح” (The Leisure Seeker)، پائولو ویرزی (ایتالیا)

“مکتوب، عشق من” (Mektoub, My Love: Canto Uno)، عبدالطیف کشیش (فرانسه/ایتالیا)

“مادر!” (mother!)، دارن آرونوفسکی (آمریکا)

رقابت 21 فیلم برای دریافت جایزه شیر طلا

“شکل آب” (The Shape of Water)، گی‌یرمو دل تورو (آمریکا)

“Suburbicon”، جرج کلونی (آمریکا)

“کشور دوست‌داشتنی” (Sweet Country)، وارویک تورنتن (استرالیا)

“قتل سوم” (The Third Murder)، کوریدا هیروکازو (ژاپن)

“سه بیلبورد بیرون ابینگ، میزوری” (Three Billboards Outside Ebbing, Missouri)، مارتین مکدانا (آمریکا)

برنده جایزه شیر طلا را چه کسانی انتخاب می‌کنند؟

آنت بنینگ بازیگر آمریکایی رئیس هیئت داوران بخش مسابقه بین‌الملل این دوره جشنواره ونیز است. بازیگر ۵۹ ساله که در کانزاس به دنیا آمده، برای فیلم‌های “زیبایی آمریکایی” (۱۹۹۹)، “جولیا بودن” (۲۰۰۴) و “حال بچه‌ها خوب است” (۲۰۱۰) نامزد اسکار بهترین بازیگر زن و برای “شیادان” (۱۹۹۱) نامزد اسکار بهترین بازیگر زن مکمل بوده است.

بنینگ اولین زنی است که در سال‌های اخیر ریاست داوران بخش مسابقه بین‌الملل جشنواره ونیز را بر عهده می‌گیرد. آخرین بار در ۲۰۰۶ کاترین دونوو ریاست این بخش جشنواره ونیز را عهده‌دار بود. جین کمپیون در ۱۹۹۷ و گونگ لی در ۲۰۰۲ نیز رئیس داوران بودند.

رقابت 21 فیلم برای دریافت جایزه شیر طلا

لدیکو انیادی کارگردان و فیلمنامه‌نویس مجارستانی، میشل فرانکو کارگردان، تهیه‌کننده و فیلمنامه‌نویس مکزیکی، ربکا هال بازیگر بریتانیایی، آنا موگلالیس بازیگر فرانسوی، دیوید استراتن منتقد فیلم آمریکایی، شازمین ترینکا بازیگر ایتالیایی، ادگار رایت کارگردان و فیلمنامه‌نویس انگلیسی و یونفان کارگردان، تهیه‌کننده و فیلمنامه‌نویس چینی، دیگر داوران بخش مسابقه بین‌الملل هستند. بنینگ و همکارانش برنده جایزه شیر طلایی و هفت جایزه دیگر این بخش را انتخاب می‌کنند.

نمایش فیلم‌ استفن فریرز در بخش خارج از مسابقه و جایزه افتخار فیلمساز برای او

درام تاریخی “ویکتوریا و عبدل” به کارگردانی استفن فریرز، “تعقیب سراسری” به کارگردانی جان وو، “زاما” ساخته لوکرسیا مارتل کارگردان آرژانتینی و “مسابقه‌دهنده و زندانی سابقه‌دار” به کارگردانی میخائیل روشکام جزو فیلم‌های مطرح بخش خارج از مسابقه هستند.

“ویکتوریا و عبدل” از روی ماجرایی واقعی ساخته شده است و درباره دوستی یک کارمند جوان و مسلمان هندی با ملکه ویکتوریا (با بازی جودی دنچ) است. “ویکتوریا و عبدل” همکاری جدید دنچ با فریزر بعد از فیلم نامزد اسکار “فیلومنا” است که اولین بار سال ۲۰۱۳ در ونیز نمایش داده شد.

فریرز همچنین در جشنواره ونیز امسال جایزه “افتخار فیلمساز ژیگر لوکولتر” را دریافت می‌کند. جایزه افتخار فیلمساز به هنرمندی تعلق می‌گیرد که نقشی بدیع در سینمای معاصر داشته است. این جایزه سال گذشته به امیر نادری کارگردان ایرانی رسید. پیش‌ از این آنیس واردا، مانی راتنام، عباس کیارستمی، سیلوستر استالونه، آل پاچینو، اسپایک لی و برایان دی‌پالما نیز این جایزه را گرفته‌اند. افتخار فیلمساز نخستین بار به تاکشی کیتانو فیلمساز ژاپنی اعطا شد و نام جایزه نیز از یکی از فیلم‌های او گرفته شده است.

رقابت 21 فیلم برای دریافت جایزه شیر طلا

جان وو فیلمساز باسابقه هنک کنگی با فیلم جدیدش “تعقیب سراسری” به ژانر تریلر جنایی که کارش را با آن شروع کرد، بازگشته است. او اولین بار در ۱۹۸۹ با فیلم “قاتل” مورد توجه قرار گرفت. “تعقیب سراسری” بازسازی فیلمی ژاپنی تولید ۱۹۷۶ درباره مردی چینی است که با پرونده‌سازی به ارتکاب جنایت در ژاپن متهم می‌شود و مورد تعقیب مقامات و یک گروه آدمکش اسرارآمیز قرار می‌گیرد. وو یکی از چهره‌های محبوب لیدو است و در ۲۰۱۰ جایزه شیر طلای یک عمر دستاورد جشنواره را دریافت کرد.

فیلم تاریخی “زاما” از روی رمانی نوشته آنتونیو دی بندتو که ۱۹۵۶ منتشر شد، ساخته شده است و داستانش در قرن هجدهم روی می‌دهد. داستان درباره دن دیگو د زاما افسر پادشاهی اسپانیاست که در بحبوحه جنبش استقلال در منطقه در آب‌های راکد آرژانتین حضور دارد. این فیلم ماه مه پیش برای نمایش در جشنواره کن آماده بود، اما در جشنواره حضور نداشت، شاید به این خاطر که پدرو آلمودوار رئیس داوران بخش مسابقه جشنواره کن امسال یکی از تهیه‌کنندگان فیلم است. مارتل سال ۲۰۰۸ با فیلم “زن بی‌سر” در کن حضور داشت.

ماتیاس خونارتس (“ارواح ما در شب”) و ادل اگزارکوپولوس (“آبی گرم‌ترین رنگ است”) در درام-رمانس نئونوآر “مسابقه‌دهنده و زندانی سابقه‌دار” سومین فیلم بلند داستانی روشکام بازی می‌کنند. این فیلم یک داستان عاشقانه تراژیک بین گانگستری به نام ژینو و بندیکت، یک راننده بی‌باک و ثروتمند مسابقات اتوموبیل‌رانی را در پس‌زمینه فعالیت‌های یک گروه خلافکار خشن در بروکسل به تصویر می‌کشد. “مسابقه‌دهنده و زندانی سابقه‌دار” نماینده بلژیک در بخش فیلم خارجی‌زبان نودمین دوره جوایز اسکار هم هست.  “Bullhead” اولین فیلم بلند داستانی روشکام در ۲۰۱۲ نامزد اسکار بهترین فیلم خارجی‌زبان شد.

فهرست فیلم‌های بخش خارج از مسابقه

رویدادهای ویژه:

“Casa D’Altri”، جانی آمیلو (ایتالیا)

“تریلر مایکل جکسون سه‌بعدی” (Michael Jackson’s Thriller 3D)، جان لندیس (آمریکا)

“ساخت تریلر مایکل جکسون” (Making of Michael Jackson’s Thriller)، جری کریمر (آمریکا)

“نظم چیزها” (The Order of Things)، آندرا سگره

داستانی

“ارواح ما در شب” (Our Souls at Night)، ریتش باترا (آمریکا)

“Il Signor Rotopeter”، آنتونیتا لیلو (ایتالیا)

“ویکتوریا و عبدل” (Victoria and Abdul)، استفن فریرز (بریتانیا)

“La Melodie”، رشید حامی (فرانسه)

“Outrage Coda”، تاکشی کیتانو (ژاپن) – فیلم اختتامیه

رقابت 21 فیلم برای دریافت جایزه شیر طلا

“پابلو دوست‌داشتنی” (Loving Pablo)، فرناندو لئون دی آرانوا (اسپانیا/بلغارستان)

“زاما” (Zama)، لوکرسیا مارتل (آرژانتین/برزیل)

“تجربه تلخ” (Wormwood)، ارول موریس (آمریکا)

“Diva! “، فرانسسکو پاتیرنو (ایتالیا)

“مسابقه‌دهنده و زندانی سابقه‌دار” (Racer and the Jailbird / La Fidele)، میخائیل روشکام (بلژیک/فرانسه/هلند)

“زندگی شخصی یک زن امروزی” (The Private Life of a Modern Woman)، جیمز توباک (آمریکا)

“Brawl in Cell Block 99″، کریگ زاهلر (آمریکا)

“تعقیب سراسری” (Manhunt)، جان وو (هنگ کنگ/چین)

غیرداستانی

“کوبا و فیلمبردار” (Cuba And The Cameraman)، جان آلبرت (آمریکا)

“نسل من” (My Generation)، دیوید بتی (بریتانیا)

“پیاتزا ویتوریو” (Piazza Vittorio)، ابل فرارا (ایتالیا)

“شیطان و پدر آمورث” (The Devil and Father Amorth)، ویلیام فریدکین (آمریکا)

“اینجا کنگوست” (This Is Congo)، دانیل مک‌کیب (کنگو)

“ریوچی ساکاموتو: کدا” (Ryuichi Sakamoto: Coda)، استفن نومورا شیبل (آمریکا/ژاپن)

“جیم و اندی: زندگی پس از مرگ. داستان جیم کری، اندی کافمن و تونی کلیفتن” (Jim & Andy: The Great Beyond. The Story of Jim Carrey, Andy Kaufman, and Tony Clifton)، کریس اسمیت (آمریکا)

“زمستان شاد” (Happy Winter)، جووانی توتارو (ایتالیا)

رقابت دو فیلم ایرانی در بخش افق‌ها با داوری رخشان بنی‌اعتماد

“بدون تاریخ، بدون امضا” به کارگردانی وحید جلیلوند و تهیه‌کنندگی علی جلیلوند یکی از ۲۰ فیلم‌ بخش افق‌های این دوره جشنواره ونیز است. این فیلم با بازی امیر آقایی، هدیه تهرانی و نوید محمدزاده درباره کاوه نریمان یکی از پزشکان پزشکی قانونی است که در محل کارش با جسدی مواجه می‌شود که وی را پیش از این می‌شناخته است و حالا برای تشخیص علت مرگ او دچار مشکلاتی می‌شود.

رقابت 21 فیلم برای دریافت جایزه شیر طلا

برادران جلیلوند دو سال پیش نیز با فیلم “چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت” در بخش افق‌های جشنواره ونیز رقابت کردند.

“ناپدید شدن” به کارگردانی علی عسگری دیگر نماینده ایران در بخش افق‌هاست. داستان اولین فیلم بلند سینمایی عسگری در یک شب سرد زمستانی در تهران روی می‌دهد و درباره دو زوج جوان است که با یک مشکل بزرگ روبرو می‌شوند و تنها چند ساعت برای حل این مشکل وقت دارند. صدف عسگری، امیررضا رنجبران، نفیسه زارع، محمد حیدری و بازیگران فیلم “ناپدید شدن” هستند که در سکوت خبری ساخته شده است.

عسگری پیش از این با فیلم کوتاه “بچه” در بخش مسابقه فیلم‌های کوتاه جشنواره ونیز حضور داشته است. او همچنین سابقه دو بار حضور در بخش مسابقه فیلم‌های کوتاه جشنواره کن با فیلم‌های “بیشتر از دو ساعت” و “سکوت” و حضور در جشنواره‌های ونیز و ساندنس را دارد.

رقابت 21 فیلم برای دریافت جایزه شیر طلا

رخشان بنی اعتماد کارگردان و فیلمنامه نویس ایرانی یکی از داوران بخش مسابقه افق‌های این دوره جشنواره است. جانی آمیلو کارگردان ایتالیایی ریاست داوران این بخش را به عهده دارد. امی کانان مان کارگردان آمریکایی، مارک کازینز کارگردان و فیلمنامه نویس ایرلندی-اسکاتلندی، آندره دوپرا فیلمنامه‌نویس و آرشیتکت آرژانتینی، فین تروش کارگردان و فیلمنامه‌نویس بلژیکی و ربکا زلوتوسکی فیلمنامه‌نویس و کارگردان فرانسوی فهرست داوران بخش افق‌های جشنواره ونیز ۲۰۱۷ را کامل می‌کنند.

داوران این بخش برندگان جوایز بهترین فیلم، بهترین کارگردان، جایزه ویژه هیئت داوران، بهترین بازیگر مرد، بهترین بازیگر زن، جایزه بهترین فیلمنامه و بهترین فیلم‌ کوتاه را انتخاب می‌کنند.

فیلم ایتالیایی “نیکو، ۱۹۸۸” به کارگردانی سوزانا نیچارلی فیلم افتتاحیه بخش افق‌های ونیز است. این فیلم درباره خواننده زن محبوبی است که یکی از منابع الهام اندی وارهول بود و با گروه راک ولوت آندرگراند می‌خواند.

فهرست فیلم‌های بخش افق‌ها

“Les Bienheureux”، سوفیا جاما (فرانسه/بلژیک)

“Caniba”، لوسین کاستینگ-تیلور و ورنا پاراول (فرانسه)

“The Cousin”، زاهی گراد (اسرائیل)

“ناپدید شدن” (Disappearance)، علی عسگری (ایران/قطر)

“Espèces Menacées”، ژیل بوردو (فرانسه/بلژیک)

“Gatta Cenerentola”، آلساندرو راک، ایوان کاپیلو، مارینو گوارنیری و داریو سانسونه (ایتالیا)

“نامرئی” (Invisible)، پابلو جرجلی (آرژانتین/برزیل/اوروگوئه/آلمان)

“Krieg”، ریک اوسترمان و باربارا اوئر (آلمان)

“Los Versos Del Olvido”، علیرضا خاتمی (فرانسه/آلمان/هلند/شیلی)

“ماروین” (Marvin)، آن فونتن (فرانسه)

“نیکو، ۱۹۸۸” (Nico, 1988)، سوزانا نیچارلی (ایتالیا/بلژیک)

“شبی که شنا کردم” (The Night I Swam)، دامین مانیول و ایگاراشی کوهی (فرانسه/ژاپن)

“بدون تاریخ، بدون امضا” (No Date, No Signature)، وحید جلیلوند (ایران)

“تجاوز رسی تیلور” (The Rape of Recy Taylor)، نانسی بیرسکی (آمریکا)

“شاهد” (The Testament)، آمیخای گرینبرگ (اسرائیل/اتریش)

“مردم هرزه زشت ” (Ugly Nasty People)، کوزیمو گومز (ایتالیا/فرانسه)

“زیر درخت” (Under The Tree)، هافستین گونار زیگوردسون (ایسلند/دانمارک/لهستان/آلمان)

” La Vita In Commune”، ادواردو وینسپیر (ایتالیا)

“غرب سانشاین” (West of Sunshine)، جیسن رافتوپولوس (استرالیا)

“Reparer les vivants”، کاتل کیلور (فرانسه/بلژیک)

شیر طلای جشنواره برای دو بازیگر کهنه‌کار

جین فاندا و رابرت ردفورد امسال در جشنواره فیلم ونیز جایزه شیر طلای یک عمر دستاورد را دریافت می‌کنند. در همین حال فیلم “ارواح ما در شب” با بازی این دو که تولید شرکت نت‌فلیکس است، اولین بار در دنیا در بخش خارج از مسابقه جشنواره نمایش داده می‌شود.

رقابت 21 فیلم برای دریافت جایزه شیر طلا

“ارواح ما در شب” به کارگردانی ریتش باترا روز یکم سپتامبر (۱۰ شهریور) در پلاتزو دل سینما روی پرده می‌رود. پیش از آن مراسم اعطای جایزه به دو چهره نمادین آمریکایی برگزار می‌شود.

“ارواح ما در شب” به تهیه‌کنندگی شرکت وایلدوود اینترپرایزز متعلق به ردفورد، اولین همکاری مشترک ردفورد و فاندا بعد از “سوارکار الکتریکی” (۱۹۷۹) (عکس مطلب) است. آن‌ها پیش از آن در فیلم “پابرهنه در پارک” (۱۹۶۷) هم مقابل هم ایفای نقش کردند.

“ارواح ما در شب” از روی رمانی نوشته کنت هاروف ساخته شده است. داستان در کلرادو روی می‌دهد و از دیدار غیرمنتظره ادی مور (فاندا) با یکی از همسایه‌ها به نام لوییس واترز (ردفورد) شروع می‌شود. همسر ادی سال‌ها پیش مرده است، همین‌طور همسر لوییس، اما با این که آن‌ها سال‌هاست در شهری کوچک در یک محله زندگی می‌کنند، اما تا پیش از این کمتر با هم در تماس بودند.

ردفورد ۸۰ ساله در ۱۹۸۱ برای فیلم “مردم عادی” اولین تجربه کارگردانی خود برنده اسکار بهترین کارگردانی شد و سال ۲۰۰۲ یک جایزه افتخاری اسکار را دریافت کرد. “بوچ کسیدی و ساندنس کید”، “همه مردان رئیس جمهور” و “طبیعی” از دیگر فیلم‌های ردفورد در مقام بازیگر است.

رقابت 21 فیلم برای دریافت جایزه شیر طلا

فاندا تاکنون هفت بار نامزد دریافت جایزه اسکار بوده و دو بار برای فیلم‌های “کلوت” (۱۹۷۱) و “بازگشت به خانه” (۱۹۷۸) برنده اسکار بهترین بازیگر زن شده است.

دیگر داوران جشنواره

بنوا ژاکو کارگردان و فیلمنامه‌نویس فرانسوی رئیس داوران جایزه لوییجی دی لورنتیس بهترین فیلم اول – شیر آینده – است. جف اندرو نویسنده، استاد دانشگاه، مصاحبه‌کننده و برنامه‌ریز بریتانیایی، آلبرت لی تهیه‌کننده هنگ کنگی، گرتا اسکارانو بازیگر ایتالیایی و یورگوس زویس کارگردان یونانی دیگر داوران این جایزه هستند.

جان لندیس کارگردان آمریکایی نیز ریاست داوران بخش واقعیت مجازی ونیز را به عهده دارد. سلین سیاما فیلمنامه‌نویس و کارگردان فرانسوی و ریکی تونیاتزی بازیگر و کارگردان ایتالیایی همکاران لندیس در این بخش هستند که برندگان جوایز بهترین فیلم واقعیت مجازی، جایزه بزرگ داوران واقعیت مجازی و جایزه بهترین خلاقیت در واقعیت مجازی را انتخاب می‌کنند.

جوزپه پیچونی کارگردان ایتالیایی هم رئیس هیئت داورانی متشکل از دانشجویان تاریخ سینماست که برندگان جوایز بهترین فیلم ترمیم‌شده و بهترین مستند درباره سینما را انتخاب می‌کنند.

هفتاد و چهارمین دوره جشنواره فیلم ونیز ۳۰ اوت تا ۹ سپتامبر (۸ تا ۱۸ شهریور) برگزار می‌شود.


منبع: برترینها

چرا ۹۰ درصد استارت‌آپ‌ها شکست می‎خورند؟

بیشتر استارت‌آپ‎ها شکست می‌خورند و عمر آنها اغلب کم است. یک استارت‌آپ معمولی به‌طور متوسط ۲۰ ماه فعالیت می‎کند و تا بسته شدن کامل درهایش حدود ۳/۱ میلیون دلار زیان مالی متحمل می‎شود. بنابراین چه فرمول موفقیتی را می‌توانیم برای این کسب‎وکارهای نوپا که در آغازین سال‎های‎ فعالیت خود با شکست مواجه می‏شوند، پیدا کنیم؟

 چرا 90 درصد استارت‌آپ‌ها شکست می‎خورند؟
به‌منظور کسب اطلاعات بیشتر در خصوص چگونگی حفظ حیات بلندمدت شرکت‌های در حال رشد آن هم در اکوسیستمی به شدت متغیر، از تام هوگان، یکی از نویسندگان کتاب «راهنمای راه‌‏اندازی استارت‌آپ‏‌های موفق» دعوت کردیم در برنامه Marketing Cloudcast، ارائه‌‏دهنده پادکست‏‌هایی با موضوع بازاریابی که با حمایت شرکت Salesforce تهیه می‌‏شوند،  حضور پیدا کند. تام از بنیان‏گذارانCrowded Ocean است؛ یکی از موفق‌‏ترین استارت‌آپ‏‌های بازاریابی در سیلیکون‌ولی. او سابقه ۲۵ سال فعالیت در حوزه بازاریابی و مسوولیت‌هایی در شرکت اوراکل و سایر شرکت‌های فعال در منطقه را در کارنامه خود دارد.

در ادامه خلاصه‏‌ای از گفت‎ وگو با وی پیرامون دلایل موفقیت استارت‌آپش و چگونگی رقابت تیم‌‏های کوچک در بازارهای امروزی و البته راهکارهای دستیابی به فرهنگ مثبت و سازنده آمده است:

۱) ۹۰ درصد کسب وکارهای نوپا در دو دهه نخست فعالیت خود با شکست مواجه می‌‏شوند. پس، تیمی مرکب از اعضای قدیمی و جدید بسازید.

تام هوگان در طول فعالیت ۲۵ ساله خود در حوزه بازاریابی شاهد رشد چشمگیر بسیاری از شرکت‌ها بوده است، از کسب وکارهای نوپا گرفته تا سازمان‏های بزرگ. اما آنچه بیش از هر چیزی مهم است تعداد بسیار زیاد شرکت‌های ناموفق است. نرخ شکست در این حوزه در طول ۲۰ سال گذشته بدون تغییر مانده است (۹۰ درصد). بنابراین در این میان چه چیزی باعث تفاوت می‌‏شود؟ مساله اصلی به ترکیب استعدادهای جوان با نیروی انسانی باتجربه مربوط می‌‏شود. به باور او، ایده‌‏آل‌‏ترین حالت برای بسیاری از تیم‌ها این است که «اولین تجربه آنها نباشد، زخم و کبودی‏‌های شکست را تجربه کرده‏ باشند و همیشه چیزی از تجربه شکست‏‌شان برای گفتن داشته باشند.»

۲) از رویکرد بازاریابی چپ – راست – چپ استفاده کنید

همه ما چیزهایی درباره این تئوری شنیده‌‏ایم. سمت چپ مغز انسان مسوول پردازش‏‌های منطقی و سمت راست آن مرکز پردازش‏‌های احساسی و عاطفی است. تام در کتاب خود درباره رویکرد چپ- راست- چپ در حوزه بازاریابی صحبت کرده است. هنگامی که درباره برندسازی یا هر ابتکار و تغییری در زمینه بازاریابی صحبت می‏‌کنید، اغلب به دنبال طرح پرسش در منطقه راست مغز خود هستید: «می‏خواهیم چه چیزی یا چه حسی را در مردم ایجاد کنیم؟» با اینکه چنین سوالی اهمیت فوق‌‏العاده‌‏ای دارد اما برای پاسخ به آن به پردازش‏‌هایی در سمت چپ مغز نیاز دارید: «می‏‌خواهیم چه چیزی به فروش برسانیم؟

این فروش چه تاثیری در بازار ما ایجاد خواهد کرد؟» در نهایت، به سمت راست مغز خود رجوع کنید و برای این پرسش‌‏ها پاسخ پیدا کنید: «مشتریان چه نوع احساسات و عواطف احتمالی بروز خواهند داد؟ یا چه نگرشی به برند ما خواهند داشت؟» در نهایت به سمت چپ مغزتان رجوع و بررسی کنید آیا تمامی چیزهایی که امید به تحقق آنها دارید در عمل قابل دستیابی هستند یا نه. همان‌طور که تام می‏‌گوید: «باید جوانب منطقی و واقع‏‌گرایانه هر آنچه را که تصمیم دارید برای مشتریان خود انجام دهید، در نظر بگیرید.» سپس به تاثیرات عاطفی آن توجه کنید و به یاد داشته باشید که کلید اصلی شناسایی و ارزیابی همین تاثیر است.

۳) به یاد داشته باشید که شما استیو جابز نیستید

به باور تام، فرهنگ سازمانی کلید دستیابی به موفقیت است و شکل‏‌گیری فرهنگ به دست بنیان‏گذاران انجام می‌‏شود. بسیاری از موسسان کسب‌‏وکارهای کوچک و بزرگ مطالب زیادی درباره استیو خوانده‏‌اند، از سبک رهبری قدرتمندانه او به خوبی آگاه هستند و فکر می‏ کنند برای انجام کارها باید به تندی جابز رفتار کرد! اما این رویکرد رهبری درواقع تاثیر منفی در شکل‏گیری فرهنگ سازمانی و تعاملات کارکنان دارد. روحیات استیو در اداره کسب‏‌وکار نکات آموزنده بسیاری برای همه ما دارد، اما تقلید سبک رهبری او احتمالا دستورالعمل مناسبی برای موفقیت همه نیست.

تام پیشنهاد می‎کند به جای این کار با این ایده‏ شروع به‌کار کنید: «استعدادهای درخشانی را استخدام می‏ کنید که برای پیوستن به شرکت شما بسیار تلاش کرده‌‏اند و نیاز شدیدی به شنیده شدن دارند؛ پس صدای آنها باشید. آنها نیاز دارند به‌طور مرتب در تصمیمات مشارکت داشته باشند نه فقط زمانی که شما به آنها نیاز دارید.» اگر نیم نگاهی به صنعت بیندازید، می‌‏توانید نمونه‏‌هایی از اجرای این رویکرد را در میان سرمایه‏‌گذاران استارت‌آپ‌‏ها ببینید. این روزها ارزش‌‏های خلق شده از سوی تیم‏‌ها بیش از ارزش‏‌های حاصل از کاربست فناوری توجه سرمایه‏‌گذاران را به خود جلب می‏‌کنند. اگر تیم خوبی داشته باشید حتی اگر در مسیر اشتباهی هم قدم بردارید، آنان حامی شما خواهند بود. به یاد داشته باشید استخدام این اعضای کلیدی هرگز تا این اندازه در موفقیت کسب‏‌وکارها مهم نبوده است.

۴) مزایای همکاری با آزادکاران

تام می‏‌گوید: «مهم نیست یک شرکت بزرگ باشید یا یک استارت‌آپ کوچک، به هر حال ابزارها و فناوری‏‌های مختلف امکان بهره‌‏برداری از بهترین استعدادها را برای شما فراهم می‏‌کنند. بر اساس پروژه‏ای که در اختیار دارید، با آزادکاران تماس بگیرید و بیش از این منابع مالی سازمان را فدای هزینه‌های سربار نیروی انسانی نکنید.»او ادامه می‌دهد: «به نظرم زمان مناسبی است تا به تمام افراد به چشم منابع مجازی نگاه کنیم، نه کارمندان تمام وقت.» حقیقت این است که بازار در طول ۲ سال گذشته با تغییرات شگرفی روبه‌رو بوده و بیش از پیش به فناوری‌‏های همراه گرایش پیدا کرده است.

بازاریابانی که اهمیت این موضوع را به خوبی درک کرده‌‏اند در مقایسه با رقبای خود سنجیده‌تر عمل می‌کنند. به باور تام در طول چند سال آتی کارفرمایان دیگر مجبور نخواهند بود نیروی انسانی و مدیران داخلی سازمان را به اندازه‏ای که این روزها مجبور به انجامش هستند، آموزش دهند. بازار آهسته به سمت جذب افرادی حرکت می‌‏کند که تمامی استعدادها و دانسته‏‌های‌شان در ذره ذره وجودشان نقش بسته است.


منبع: برترینها

ترفندهایی برای روشن شدن فضای خانه

برترین ها – ترجمه از پلاد ناصری: با استفاده از برخی روش هایی که بعضا بسیار ساده و ابتدایی نیز به نظر می رسند، می توان محیط منزل را روشن تر، پر نورتر و بزرگ تر جلوه داد. این ترفندهای هوشمندانه می توانند به طور کل محل زندگی شما را تغییر دهند و به محیطی جذاب تر و زیباتر تبدیل نمایند.

۱٫  استفاده از نقاط نورانی محیط

به کار بردن پرده های کرکره ای، به جای پرده های پارچه ای ضخیم و تیره می تواند احساس طراوت و تازگی بیشتری به اتاق و محیط عمومی خانه ببخشد و در عین حال، با استفاده از آن ها از نور طبیعی خورشید هم بیشترین بهره را برد.

 ترفندهایی برای روشن شدن فضای خانه

به این ترتیب پنجره ها که به عنوان نقاط نورانی خانه شناخته می شوند، کمک بسیار بیشتری به روشن شدن اتاق ها خواهند کرد. همچنین پرده های کرکره ای باعث خواهند شد که جزئیات دکوراتیو پنجره ها که در زیبایی معماری اتاق ها نقش مهمی دارند، بیشتر به چشم بیایند.

سعی کنید طرح هایی را برای پرده های کرکره ای اتاق ها انتخاب کنید که بافتی مسطح و ساده دارند و رنگشان روشن و شفاف باشند. در ضمن بهتر است هماهنگی مناسبی میان رنگ کرکره ها با دیگر وسایل خانه هم برقرار باشد تا دکور خانه ظاهر بسیار بهتری پیدا کند.


۲٫  تضادهای جذاب تیره و روشن

در اتاقی که به میزان زیادی در معرض نور طبیعی خورشید قرار دارد، می توان از طیف های رنگی تیره برای دکور اتاق ها و رنگ آمیزی دیوارها استفاده کرد. این کار در شخصی سازی فضای منزل نقش بسیار موثری ایفا خواهد کرد و به ظاهر اتاق ها شخصیت و زیبایی بسیار خاصی می بخشد. به عنوان نمونه استفاده از رنگ سبز تیره جنگلی، می تواند بازتاب بسیار خوبی از رنگ های طبیعت را در خانه ایجاد کند و طراوت بسیار مناسبی را به فضای خانه منتقل نماید.

 ترفندهایی برای روشن شدن فضای خانه

به ویژه به کار گیری این نوع رنگ در کنار نور روشن پنجره ها، تضاد بسیار خوبی میان فضای بیرون و داخل منزل ایجاد می کند. همچنین بهره گیری از رنگ های شفاف طیف زرد در کنار رنگ های تیره نیز خالی از لطف نخواهد بود، و می تواند تضاد جذابی را در فضای داخلی اتاق ها به وجود بیاورد. در چنین مواردی رنگ های تیره نوعی احساس سرزندگی و قدرت به فضا منتقل می کنند و رنگ های شفاف گرم همچون رنگ زرد، در محیط تعادل ایجاد می کنند.


۳٫ استفاده از رنگ های سرد در محیط های کوچک

در فضاهایی که از نظر هندسی، ظاهر منظمی ندارند و همچنین در اتاق هایی با سقف کوتاه یا سقف شیب دار، سعی کنید بیشترین بهره را از رنگ های سرد ببرید. دیوارهای اینگونه اتاق ها را با رنگ های بسیار روشن و سرد بپوشانید و در دکوراسیون داخلی هم از وسایلی استفاده کنید که رنگ های بسیار روشن و متمایل به سفید دارند.

 ترفندهایی برای روشن شدن فضای خانه

همچنین سقف چنین اتاق هایی را هم باید با طیف های رنگی بسیار روشن بپوشانید. این رنگ ها علاوه بر اینکه می توانند به روشنایی اتاق ها بسیار کمک کنند و کمبود پنجره ها را جبران کنند، باعث می شوند که فضای اتاق ها بزرگ تر از اندازه واقعی شان نشان داده شوند.


۴٫ موزاییک های طرح دار

سعی کنید در قسمت هایی از خانه مانند حمام و یا دستشویی ها، یا برخی اتاق ها، از موزاییک هایی استفاده کنید که دارای طرح های منظم و تکرار شونده باشند. این نوع طراحی های هندسی و با اشکال نرم موجب می شوند که فضاهای کوچک بسیار بزرگ تر از آنچه که واقعا هستند دیده شوند و چشم ها به راحتی در محیط محدود فضا درگیر نشوند.

 ترفندهایی برای روشن شدن فضای خانه

به این ترتیب طول و عرض اتاق چندان کوچک به نظر نخواهند رسید. البته بهتر است در بخش هایی از خانه مانند حمام، دستشویی، و یا آشپزخانه، از همین موزاییک ها برای پوشاندن دیوارها هم استفاده کنید و از تاثیر ظاهری که دارند، استفاده بیشتری ببرید.


۵٫ طراحی هوشمندانه راهرو ها

راهروها و سالن های بزرگ خانه اغلب اوقات از نور طبیعی بیرون از خانه چندان بهره ای نمی برند. اما با انتخاب هوشمندانه کاغذ دیواری های طرح دار می توان محیط این بخش های خانه را بسیار روشن تر و چشم نوازتر کرد. طرح هایی همچون اشکال هندسی زاویه دار با خطوط تیز در چنین مواردی بسیار مناسب هستند.

 ترفندهایی برای روشن شدن فضای خانه


۶٫ خطوط صاف و یکدست

استفاده از وسایلی با ظاهر صاف و همچنین رنگ های یکدست و هم خانواده، می تواند به بهبود دکوراسیون اتاق ها بسیار کمک کند. به ویژه می توانید دیوارهای اتاق هایی که دارای فضاهای کوچک هستند را به دو بخش تیره و روشن تقسیم کنید. قسمت پایین دیوار را که اغلب با میزها یا دیگر وسایل خانه پوشیده می شوند را به رنگ تیره رنگ آمیزی کنید و قسمت بالایی را با طیف بسیار روشن تری از همان رنگ بپوشانید.

 ترفندهایی برای روشن شدن فضای خانه


۷٫ تزئینات آشپزخانه با قفسه ظروف

در فضای کوچک آشپزخانه می توانید قفسه ظروف چینی و به خصوص ظروف شفاف و روشن را روی دیوارها تعبیه کنید. به این ترتیب با به نمایش گذاشتن این ظروف می توانید علاوه بر استفاده از فضاهای محدود آشپزخانه می توانید ظاهری روشن تر به محیط ببخشید.

 ترفندهایی برای روشن شدن فضای خانه


۸٫ توجه به سادگی وسایل

در انتخاب مبلمان و وسایل دکوری خانه به ظاهر ساده و بدون پیچیدگی های اضافی، توجه ویژه ای داشته باشید. به خصوص وسایل چوبی خانه که با رنگ های روشن پوشیده شده اند در چنین مواردی بسیار سودمند هستند و به فضای اتاق ها احساس آرامش بیشتری منتقل می کنند.

 ترفندهایی برای روشن شدن فضای خانه

بهتر است طرح های کلاسیک و ساده قدیمی برای کابینت های آشپزخانه، دراورها، قفسه های کتاب و میز های کار مورد توجه قرار گیرند. از قسمت های پایین این نوع قفسه ها می توان به عنوان کمدهای در دار و محل قرار گیری اشیای کوچک استفاده کرد.


۹٫ بهره گیری از آینه ها

قرار دادن آینه هایی با اندازه بزرگ در اتاق ها و فضای داخلی خانه هایی که دارای محیط های محدود هستند، بسیار مفید خواهد بود. این آینه ها علاوه بر بزرگ تر نشان دادن فضای خانه می توانند با بازتاب نور طبیعی در هنگام روز، و یا روشنایی چراغ ها در هنگام شب، محیط را بسیار روشن تر نشان دهند. البته بهتر است این نوع آینه ها در محل هایی از خانه تعبیه شوند که روبروی پنجره یا در مجاورت منبع نور باشند.

 ترفندهایی برای روشن شدن فضای خانه


۱۰٫ لوسترهای بلند و خوش طرح

استفاده از چراغ های روشنایی که موجب جلب توجه افراد می شوند، می توانند چشم بیننده را به سمت بالا متمرکز کنند و از این طریق فضای محدود اتاق ها را بزرگ تر نشان دهند. همچنین نور اینگونه چراغ ها و لوستر ها به صورت بهینه تری در فضا مورد استفاده قرار می گیرد.

ترفندهایی برای روشن شدن فضای خانه 


منبع: برترینها

جهانبخش: فکر می‌کنم یک مرد ۳۰ ساله‌ام!

روزنامه آسمان آبی – نوید استاد رحیمی: صعود ایران به جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه با سرمربیگری بی نقص کارلوس کی روش حاصل تلاش ستاره هایی بود که سردمداران آنها در اروپا مشغول بازی هستند؛ نفراتی چون رضا قوچان نژاد، اشکان دژاگه، سردار آزمون، سعید عزت اللهی و علیرضا جهانبخش.

ستاره ایرانی آلکمار بعد از جام ملت های آسیا در سال ۲۰۱۵ به ترکیب اصلی ایران راه پیدا کرد و سال به سال نقش او در تیم کی روش پررنگ تر شد و حالا یکی از اصلی ترین امیدهای ما برای درخشش در رقابت های جام جهانی به شمار می رود. این بازیگر در گفتگو با «آسمان آبی» درباره حضور پر قدرت آلکمار در رقابت های این فصل اردیویژه و همچنین بازی با کره جنوبی صحبت کرد که در ادامه متن این گفتگو را می خوانید:

جهانبخش: فکر می کنم یک مرد 30 ساله ام!

ابتدا از بازی آخر آلکمار مقابل ویتس آرنهم صحبت کنیم که موفق شدید با شکست این تیم ۶ امتیازی شوید.

– بله. خدا را شکر برد بسیار خوبی بود. باید در این مسابقه به برتری می رسیدیم. با تیم صدرنشین جدول رودررو شدیم و با انجام یک بازی خوب و برتر سه امتیاز کسب کردیم. تیم حریف اصلا در نیمه نخست موقعیت نداشت. با این حال بعد از این که گل مساوی را به ثمر رساندند در روند بازی ما تغییری ایجاد نشد و توانستیم در دقیقه ۸۰ گل پیروزی بخش را به ثمر برسانیم.

حسابی در این فصل بدشانس شده ای، هم مقابل پی اس وی و هم در این بازی تیرک زدیم.

– متاسفانه فعلا روی دور بدشانسی هستم و توپ هایم به تیرک می خورند اما شرایط این گونه باقی نمی ماند. وقتی نخستین توپ گل شود دیگر بقیه هم راه خودشان را پیدا می کنند. فعلا زدن نخستین گل سخت است.

حرکت تکنیکی فوق العاده ای در بازی با ویتس انجام دادی که حسابی دیده شد. این کنترل توپ را چرا انجام دادی؟

– در منطقه هجومی بودیم. من فرار کردم ولی بازیکن هم تیمی ام دیر پاس داد. در موقعیت آفساید توپ به من رسید. وقتی توپ داشت به سمتم می آمد گفتم حداقل یک حرکت تکنیکی با توپ انجام دهم.

راستی در بازی با پی اس وی، مارادونا هم در ورزشگاه بود. با او برخوردی داشتی؟

– نه. من اصلا خبر نداشتم مارادونا در ورزشگاه حضور دارد و در حین بازی در اسکوربورد او را دیدم. فکر می کنم از طرف باشگاه پی اس وی و شخص رودگولیت دعوت شده بود و بالطبع طرفدار تیم روبروی ما بود.

جهانبخش: فکر می کنم یک مرد 30 ساله ام!

امسال که در لیگ اروپا حضور ندارید تیم شما چه هدفی را دنبال می کند؟

– همان طور که گفتید امسال بعد از دو سه فصل در لیگ اروپا حضور نداریم. به همین دلیل تمرکزمان را روی مسابقات داخلی گذاشته ایم تا بهترین نتیجه را کسب کنیم. شرایط خوب  و مثبتی حاکم است. امسال تیم خوبی داریم و بازیکنان با کیفیتی حضور دارند و من خیلی به آینده امیدوارم.

شایعه شده بود که پیشنهادهایی از لیگ های انگلیس و چند کشور اروپایی دیگر داری، اما در نهایت در آلکمار ماندی. این پیشنهادها در حد شایعه بود یا واقعیت داشت؟

– نه، واقعا این پیشنهادها جدی بود و صحبت هایی هم شد اما بنا به دلایلی ترجیح دادم یک فصل دیگر در آلکمار بمانم. می خواستم پیش از جام جهانی ثبات داشته باشم و در جایی بازی کنم که فشار کمتری را متحمل شوم تا احتمال مصدومیتم بالاتر نرود. همچنین خیلی اصرار داشتم ببینم تیم امسال چگونه بسته می شود که خدا را شکر دیدم شرایط مناسب است و ترجیح دادم یک سال دیگر اینجا بمانم و از این تصمیم خوشحالم. نمی توانم بگویم از کجاها پیشنهاد داشتم چون حرفه ای نیست اما هیچ کدام از پیشنهادها واهی نبود و همه واقعیت داشت و مذاکراتی هم صورت گرفت اما در نهایت تصمیم بر این شد که بمانم.

قبل از این که وارد بحث تیم ملی شویم درباره اتفاق عجیبی که یکی دو ماه پیش برایت رخ داد حرف بزنیم. وقتی که بعد از پشت سر گذاشتن تعطیلات می خواستی از ایران به هلند بروی و هواپیمایی که در آن بودی دچار نقص فنی شد…

– خیلی از این ماجرا می گذرد و تقریبا فراموشش کرده ام اما روز عجیبی بود. من روی یکی از صندلی های جلوی هواپیما نشسته بودم. حدود پنج دقیقه بعد از این که هواپیما تیک آف کرد خلبان خیلی کوتاه از پشت بلندگو گفت که باید لندینگ کند. خیلی از مسافران متوجه نشدند، اما من تعجب کردم تا این که لحظاتی بعد دیدیم هواپیما دور زد. کم کم متوجه شدیم هواپیما دارد کنترلش را از دست می دهد. بال راست آن دچار حریق شده بود. دقایقی بعد چرخ راست هم مشکل پیدا کرد و کار سخت تر شد اما خلبان با تبحر فراوان هواپیما را به سلامت روی زمین نشاند.

در آن لحظات چه حس و حالی داشتی؟ نزدیک بود هواپیما سقوط کند.

– شوکه شده بودم اما سعی می کردم خونسردی ام را حفظ کنم و به چیزهای بد ف۶کر نکنم. خدا را شکر که زود متوجه شدند و همه چیز به خیر گذشت و برای هیچ کس اتفاق بدی نیفتاد.

جهانبخش: فکر می کنم یک مرد 30 ساله ام!

برسیم به تیم ملی. دو بازی ظاهرا تشریفاتی پیش روی ماست، اما گویا کی روش با تدابیری که اندیشیده به دنبال نتیجه گرفتن در هر دو مسابقه است.

– صددرصد همین طور است. صعود به جام جهانی اتفاق خیلی مهمی بود ولی ما می خواهیم دور مقدماتی را هم خیلی خوب تمام کنیم و قدرت مان را بار دیگر به اثبات برسانیم. فهرست آقای کی روش و مصاحبه ایشان هم گواه همین موضوع است. مصمم هستیم در برابر کره و سوریه بهترین نتیجه را کسب کنیم. با این حال نگاه ما بازی به بازی است و تمام تمرکز فعلی ما روی کره خواهد بود.

کره ای ها تدابیر زیادی برای مقابله با ایران اندیشیده و هم قسم شده اند که مقابل ما به برتری برسند. در این باره چه نظری داری؟

– فکر می کنم این مسابقه برای کره بسیار حساس و حیاتی است. آنها چند سال است مقابل ایران شکست خورده اند؛ در حالی که همیشه حریف سرسختی برای ایران بوده اند و این برای شان گران تمام شده است و به مذاق شان خوش نمی آید و می خواهند انتقام بگیرند. ما در تقابل های اخیرمان مقابل کره ای ها بسیار باهوش بودیم و نتیجه هم گرفتیم. کره برای صعود به جام جهانی باید ما را شکست دهد. این بازی، آخرین بازی خانگی آنها هم به حساب می آید. اگر مقابل ما به پیروزی نرسند، رفتن شان به جام جهانی خیلی دشوار می شود.

سامان قدوس هم برای نخستین بار به تیم ملی ایران دعوت شد. از او شناختی داری؟

– راستش را بخواهید خیر. از او شناختی ندارم و بازی هایش را ندیده ام. قطعا بازیکن با کیفیتی بوده که آقای کی روش از او دعوت کرده است. مهم موفقیت تیم است و همه ما یک هدف را دنبال می کنیم. امیدوارم سامان قدوس هم موفق باشد. خیلی ها برای موفقیت این تیم زحمت کشیده اند. حالا جوان هایی حضور دارند که تمام تلاش شان این است که جای باتجربه ها را به خوبی پر کنند.

به تازگی هم که ۲۴ ساله شدی. ۲۴ سالگی بحران دارد؟

– بله. ۲۴ سالگی بحران دارد. همه به من تبریک می گفتند اما احساس یک مرد ۳۰ ساله را داشتم. با حضور بچه های تیم هم یک تولد برگزار کردیم و یکی دو تولد دیگر هم با دوستانم آریا و آدریان و خیلی از آنها تشکر می کنم.

جهانبخش: فکر می کنم یک مرد 30 ساله ام!

سروش رفیعی هم به هلند آمده بود. با او هم بیرون رفتی؟

– بله. سروش همراه با تیم باشگاهی اش برای گذراندن اردو به هلند آمده بودند. خیلی خوش گذشت. چند بار با هم بیرون رفتیم. چند وقت بو د او را ندیده بودم. الان هم فکر می کنم باید تهران باشد چون استراحت بعد از اردوی شان را پشت سر می گذارند. برایش در تیم جدید آرزوی موفقیت می کنم.

در یکی از مصاحبه هایت با رسانه های هلندی گفته بودی که مردم ایران بعد از صعود به جام جهانی ۲۰۱۸ به اندازه سال های قبل خوشحال نشدند. چرا این حرف را زدی؟

– منظور من شور و هیجان لحظه ای بود. به هر حال ایران برای نخستین بار موفق شد از دو هفته قبل صعود خود را به جام جهانی قطعی کند و این یک اتفاق تاریخی بود اما دفعه های قبل چون صعودهای ما دراماتیک و لحظه آخری بود، در آن لحظات ابتدایی شور و شوق بیشتری در جامعه وجود داشت. البته شرایط واقعا متفاوت بود اما باز هم اتحاد مثال زدنی در کشور ما وجود داشته و دارد.

تو با علیرضا منصوریان در تیم ملی امید همکاری کرده ای، این روزها منصوریان شرایط سختی در استقلال دارد. می خواستم نظرت را در این زمینه بدانم. آیا برکناری او را به صلاح می دانی؟

– به نظرم باید به مربیان جوان اعتماد کرد. این تغییرات کمکی به تیم نمی کند و زود به زود در فوتبال ایران جواب نمی دهد. مطمئنا منصوریان با دانشی ه دارد می تواند استقلال را از این وضعیت نجات دهد. فراموش نکنیم که او بازیکنان فعلی تیم را خریده و با شرایط آشناست. دورادور اطلاع دارم که بازیکنان هم با او رفاقت می کنند و احساس خوبی دارند. مدیریت استقلال باید از سرمربی خود حمایت کند تا تیم به نتیجه برسد.

تو یک داماشی هستی، اما الان سپیدرود نماینده تیم های گیلانی در لیگ برتر است. نظرت در این باره چیست؟

– خیلی خوشحالم که فوتبال گیلان در لیگ برتر یک نماینده دارد. واقعا فوتبال شمال ایران با این همه استعداد باید تیم های بیشتری در لیگ برتر داشته باشد. خدا را شکر سپیدرود در دو هفته اخیر چهار امتیاز گرفته و شرایط خوبی پیدا کرده است و قطعا می تواند نتایج خوبی کسب کند.


منبع: برترینها

منوچهر قاضی‌زاده؛ نقاش پیشکسوت سینما، که دستفروشی می کند!

در ابتدای گزارش کمی به عقب برگردیم؛ کمی یعنی پنج سال! ۱۱ بهمن ماه سال ۹۱ در تالار وحدت مراسم افتاحیه سی و یکمین جشنواره فیلم فجر برگزار شده است، به رسم همیشه برنامه‌های تقدیر و تجلیل در این آئین هم برپاست؛ این‌بار سه نقاش پیشکسوت که در زمان گذشته سردر سینماها را نقاشی می‌کردند، روی صحنه می‌روند و مورد تقدیر قرار می‌گیرند. آن‌ها روزگارانی که صنعت چاپ به شکل امروزی نبوده، پوستر فیلم‌ها را در ابعاد بزرگ نقاشی می‌کردند تا بالای سینماها نصب کنند، خدا می‌داند هرکدامشان چهره چند بازیگر ایرانی و خارجی را با هنرشان ثبت کرده‌اند. منوچهر قاضی‌زاده، اکبر شیرافکن و عباس شقاقی سه نقاشی هستند که تقدیر می‌شوند و هدیه‌ای هم به رسم یادگار از مراسم دریافت می‌کنند.

کات … این‌جا تابستان سال ۹۶ است، بساطش را کنار مترو پهن کرده بود، چند نقاشی رنگ روغن که روی هم تلنبار شده‌اند. طرح‌های ساده‌ای دارند، آسمان آبی و خورشیدی که نورش را بی‌دریغ پخش کرده یا گلدان های گلی که در رنگ گلدان و تعداد گل‌های داخل آن با هم تفاوت دارند. کنار بساطش می‌ایستم و می‌پرسم: «کار خودتان است؟» و در جواب یک «بله» خیلی آرام می‌شنوم. لبه پله نشسته و به سختی روی پاهایش می‌ایستد تا با من هم‌کلام شود.

 دستفروشی نقاش پیشکسوت سینما در خیابان
نقاش پوستر قبل از انقلاب

او منوچهر قاضی‌زاده است، متولد سال ۱۳۳۲. سال ۹۱ در جشنواره فیلم فجر از او یاد کردند و به پاس فعالیت‌هایش در سینما مورد تقدیر قرار گرفت، اما عمر این توجه به پنج سال هم نرسید.  

دستفروشی نقاش پیشکسوت سینما در خیابان

تجلیل از قاضی زاده در مراسم افتتاحیه سی و یکمین جشنواره فیلم فجر

به گفته خودش نقاشی را تجربی یاد گرفته و به خاطر استعدادش بوده که وارد کار نقاشی سردر سینماها می‌شود. «آخرین فیلمی که کار کردم «برزخی‌ها» بود» برزخی‌ها سال ۶۱ اکران شده بود. بعد از آن از ایران می‌رود و در فرانسه پیش برادرش زندگی می‌کند، اما در آن‌جا هم نمی‌ماند و به ایران برمی‌گردد.

دیوارهایی برای نقاشی

به ایران که برمی‌گردد باید کار می‌کرده و نقاشی همه آن‌چیزی بوده که می‌دانسته، اما برگزاری کلاس آموزشی هزینه‌های زیادی داشته و به همین دلیل با گروه‌های نقاشی که در در سطح شهر کار می‌کنند، همراه می‌شود. خودش می‌گوید در تیمی که دیوار لانه جاسوسی را نقاشی کرده‌اند بوده و حالا هم کنار دیوارهای همان بساز می‌کند. قاضی‌زاده می‌گوید که حتی کاشی‌کاری هم انجام می‌داده و در نصب کاشی‌های زیر پل رسالت نقش داشته است.

 دستفروشی نقاش پیشکسوت سینما در خیابان
برای پول نقاشی نمی‌کنم

اما این روزها اوضاع چندان بر وفق مراد این نقاش روزهای دور نیست، به دلیل بالا رفتن سنش دیگر نمی‌تواند گروه‌های نقاشی را همراهی کند و روی داربست‌ها بایستند، به همین دلیل ایده‌های ساده و رنگی‌اش را روی بنرهایی که دیگر به کار نمی‌آیند، با رنگ روغن نقاشی می‌کند. البته توضیح می‌دهد که دیگر از دوستان قدیمی‌اش هم خیلی خبر ندارد و می‌داند که بعضی‌های‌شان فوت کرده‌اند و بعضی هم به خارج از کشور رفته‌اند و او تنها مانده است.

دستفروشی نقاش پیشکسوت سینما در خیابان 
دستفروشی نقاش پیشکسوت سینما در خیابان 

وقتی می‌پرسم این بنرها را از کجا می‌آورد، با همان صدای آرام می‌گوید «کسی هست که بنرهای باطل شده را برایم می‌آورد، آن‌ها را با قیچی تکه می‌کنم و نقاشی می‌کشم.» اما در ادامه حرف‌هایش هم توضیح می‌دهد که خیلی این کارها را برای پول انجام نمی‌دهد و با قیمت کم نقاشی‌هایش را می‌فروشد تا همه بتوانند بخرند و از دیدن هنر لذت ببرند.

 دستفروشی نقاش پیشکسوت سینما در خیابان

نقاشی‌های منوچهر قاضی‌زاده طرح‌هایی هستند که در ذهن خودش دارد و از جایی برنداشته، او تخیل می‌کند اگر کنار برکه‌ای بود که نور خورشید روی سطح آب پخش شده بود، درخت‌های اطراف آن در تلالویی درخشان روشن می‌شدند یا در ذهنش گلدانی را می‌بیند که گل‌های رنگی با شاخه‌های بلند دارند و در کنار یکدیگر نشسته‌اند و بعد همه این‌ها را روی بنرهای باطله‌اش ثبت می‌کند.


منبع: برترینها

تماشای دیوارهای امنیتی این شهرها را از دست ندهید

برترین ها – ترجمه از محمد پارسا حاتمی: از گذشته‌های دور ما درباره جنگ‌ بین کشورها و فتح سرزمین‌ها شنیده ایم و اگر به ما بگویند که عامل موفقیت در این جنگ‌ها چه بوده است، شاید اولین موردی که به ذهن مان خطور کند داشتن ارتشی بزرگ و نیرومند باشد. اما برای کشور یا شهری که مورد حمله قرار گرفته چه عاملی می‌تواند مهم باشد؟ جواب داشتن سدی محکم و غیر قابل نفوذ در برابر دشمن است.

همین حالا که جواب را گفتیم مطمئن‌ هستیم اولین موردی که به ذهن‌تان رسیده دیوار بزرگ چین است، بله همانی که امروزه مقصد گردشگری بسیاری از مسافران شده و قدم زدن بر روی آن آرزوی هر شخص.

اکنون لیستی از ۱۰ شهر که دیوار حفاظتی در اطراف خود دارند را آماده کرده‌ایم تا شما بتوانید راحت‌تر درباره مقصد بعدی سفرتان تصمیم گیری کنید.

۱۰- ویزبه (Visby)

 10 شهری که دیوار های امنیتی دارند

مردم شهر ویزبه که شهری واقع در کشور سوییس است در قرن ۱۲ میلادی یعنی همان زمانی که ساخت دیوار در اطراف شهرهای اروپا رواج یافته بود، تصمیم به ساخت دیواری به ارتفاع ۶ متر و بدون برج مراقبت کردند تا از قافله عقب نمانند.

اما در قرن ۱۳ میلادی جنگی اتفاق افتاد که دلیلی شد تا مردم این شهر شور و اشتیاقی مضاعف پیدا کنند تا زودتر کار ساخت دیوارها را به اتمام برسانند و همچنین تصمیم گرفتند که ۲۹ عدد برج دیدبانی هم به آن اضافه کنند که امروزه ۲تا از آن‌ها تخریب شده و تنها ۲۷ عدد از آن باقی مانده است.


۹- هرر (Harar)

 10 شهری که دیوار های امنیتی دارند

هرر شهری با وسعت زیاد و دیوار کشی شده واقع در شرق کشور اتیوپی است که برای قرن‌ها مرکز تجارتی بوده و در آن زمان با اعراب و آفریقاییان بازرگانی زیادی داشته‌اند. همچنین این شهر با داشتن ۸۲ مسجد و ۱۰۲ بارگاه زیارتی یکی از مهم‌ترین شهرهای جهان اسلام است.

هرر یکی از شهرهای حکومت عثمانی بوده است که جزئی از شاخ آفریقا محسوب می‌شود. دیوارهای این شهر در قرن ۱۶ میلادی با ۵ ورودی ساخته شد و امروزه وقتی که از بالا به آن نگاه می‌کنید جلوه زیبایی که این دیوارها به شهر داده‌اند را بخوبی می‌بینید.


۸- پینگ یائو (Pingyao)

 10 شهری که دیوار های امنیتی دارند

پینگ یائو شهری کوچک و بازسازی شده در کشور چین است که دیوارهای عظیم و با شکوه آن شامل ۷۲ برج دیدبانی  و ۶ ورودی است بطوری که با دیدن آن به عظمت و هیبت اش پی خواهید برد. در سال ۲۰۰۴ (۱۳۸۴) یکی از دیوارها کاملا فرو ریخت اما بازهم بازسازی به دادش رسید و دوباره آن را از نو بنا کردند و اکنون از آن به عنوان یکی از سالم‌ترین دیوارهای موجود نام می‌برند. این شهر تاریخی در میراث جهانی یونسکو نیز به ثبت رسیده است.


۷- اوبیدوز (Óbidos)

 10 شهری که دیوار های امنیتی دارند

اوربیدوز شهری کوچک در قسمت غربی کشور پرتغال است که در تپه ها و کوهپایه‌ها بنا شده، به همراه دیواری مستحکم که کل شهر را فرا گرفته است. این شهر توسط موروها (Moors) پایه گذاری شد و در سال ۱۱۴۸ میلادی توسط اولین پادشاه پرتغال، آفونسو هنری (Afonso Henriques) تسخیر شد و به امپراطوری آنان درآمد.

دیوار حفاظتی در قرن ۱۴ میلادی بازسازی شد و در آن از سنگ مرمر و سنگ آهک استفاده شد. اما اوربیدوز از نظر اینکه میدان، دیوارها و خیابان‌ها به سبک قرون وسطایی حفظ شده‌اند، امروزه یکی از اصلی ترین مقاصد گردشگری برای اشخاصی است که علاقه مند به این دوران هستند.


۶- شیان (Xi’an)

 10 شهری که دیوار های امنیتی دارند

شیان شهری قدیمی در کشور چین است با قدمتی بیش از ۳۱۰۰ سال که برای ۱۰۰۰ سال نیز پایتخت ۱۳ سلسله و امپراطوری بوده است و در مجموع ۷۳ نفر بر آن حکم فرمایی کرده‌اند. شیان در پایانه شرقی جاده ابریشم قرار گرفته و نزدیک به موزه ارتش تراکوتا (سربازان سفالین) قرار دارد.

همچنین این شهر خواهر خوانده اصفهان نیز می‌باشد. این دیوار در قرن ۱۴ میلادی ساخته شده است و یکی از بزرگترین دیوارهای ساخته شده در جهان است. عرض آن آنقدر بزرگ هست که همزمان ۵ دوچرخه سوار بتوانند در کنار هم حرکت کنند.


۵- ایتچان کلا (Itchan Kala)

 10 شهری که دیوار های امنیتی دارند

ایتچان کلا شهرکی داخلی درون شهر خیوا (Khiva) در کشور ازبکستان است که شامل بناها و خانه‌هایی آجری با ترکیبی دلنشین است که در قرن نوزدهم میلادی ساخته شده است و شامل ۴ ورودی در هر ضلع مستطیلی شکل آن است.

این بنا بارها و بارها فرو ریخته اما همیشه آن را بازسازی کرده‌اند و در سازمان جهانی یونسکو نیز به ثبت رسیده. به شما پیشنهاد می‌کنیم که اگر به دیدن این بنا رفتید حتما قبل از غروب آفتاب آن جا باشید تا با بخش دیدنی و جذاب این شهر تاریخی که رنگ دیوارهای آن هنگام پخش شدن نور خورشید بر روی آن است را از دست ندهید.


۴- اویلا (Avila)

 10 شهری که دیوار های امنیتی دارند

اویلا در قسمت غربی کشور اسپانیا و در بالای تپه‌های سنگی آن منطقه که از آب و هوایی خاص و ویژه برخوردار است، ساخته شده است. بخش قدیمی این شهر تماماً توسط دیوارهای باشکوه‌اش تسخیر شده است اما در بخش خارجی شهر پیشرفت داشته و ساختمان‌هایی در اطراف آن ساخته شده است. این حصار شامل ۸۸ برج مراقبت و ۹ ورودی است که در طی قرون یازده تا دوازده میلادی تکمیل و ساخته شده است.


۳- کِرکسون (Carcassonne)

 10 شهری که دیوار های امنیتی دارند

کرکسون شهری واقع در جنوب کشور فرانسه است که عنوان بزرگترین دیوار را در اروپا به خود اختصاص داده و بهترین شهر در دنیا است که از دیوارهایش بخوبی حفاظت شده و بسیار سالم مانده‌اند که خب بازسازی‌های انجام شده هم بی‌تاثیر نبوده و بخوبی انجام شده است.

یکی از بخش‌های دیدنی و جذاب این قلعه بخشی است بنام Roman  که متفاوت از دیگر دیوارهای قرون وسطایی بوده و در آن از آجرهای قرمز رنگ و برای سقفش از سفال‌های رنگی استفاده شده است. نکته جالب توجه درباره این بنا تعلق داشتن یکی از برج‌هایش به افراد کاتولیک برای بازجویی‌ کردن افراد در قرن سیزده میلادی بوده است و همچنان هم به برج بازجویی (The Inquisition Tower) معروف است. همچنین در نسخه سال ۱۹۹۱ فیلم رابین هود، این قلعه بخشی از مکان فیلم برداری بوده است.


۲- اورشلیم (Jerusalem)

 10 شهری که دیوار های امنیتی دارند

اورشلیم یا همان بیت المقدس، یک شهر مذهبی است که هر سه نوع مذهب اسلام، مسیحی و یهودی در آن زندگی می‌کنند در حالی که این شهر مدرن‌ترین و بزرگ‌ترین و حتی پایتخت اسرائیل است. این شهر زیبا، تلفیقی از قرن یک و قرن بیست و یک است، جایی که بافت قدیمی در کنار بافت جدید و ساختمان‌های بلند بلند با هم تضادی زیبا ایجاد کرده اند.

بخش دیوار کشیده شده اورشلیم که در قرن نوزدهم تمام شهر را شامل می‌شد، امروزه به شهر قدیمی (Old City) معروف است و به چهار بخش تقسیم شده است. بخش مسلمان، یهودی، مسیحی و ارمنی نشین. این دیوارها از زمان‌های خیلی دور و برای حفاظت ساخته شده‌اند. در قرن شانزدهم امپراطوری عثمانی تصمیم به بازسازی دیواری که تنها خرابه‌هایی از آن مانده بود می‌کند و دیوارهایی که شما اکنون مشاهده می‌کنید بجای مانده از آن دوره است.


۱- دوبروونیک (Dubrovnik)

 10 شهری که دیوار های امنیتی دارند

و در نهایت می‌رسیم به نگین اینگونه شهرها، یعنی دوبروونیک، شهری با دیواره‌هایی بلند که در کشور کرواسی و در سواحل دریای آدریاتیک (Adriatic) قرار دارد و به مروارید دریای آدریاتیک (Pearl of the Adriatic) معروف است.

این شهر یکی از مهم‌ترین مقاصد گردشگری و توریستی حوضه مدیترانه است. در زمان احداث این شهر، آن را به هدف تجارت دریایی بنا کردند. این شهر در قرون وسطی به تنها شهری تبدیل شد که توانست در این تجارت رقیب شهر ونیز(Venice) شود و همچنین پیشرفت‌های قابل توجهی در قرون ۱۵ و۱۶ میلادی داشته باشد. اما در مجموع این شهر و پیشرفت‌هایش در بین قرون ۱۲ تا ۱۷ انجام شده و بخوبی تا الان حفظ شده است.


منبع: برترینها

ترامپ مورد حمایت اطرافیان خود نیست

به گزارش ایرنا، سباستین گورکا دوست و مشاور سابق دونالد ترامپ که هفته گذشته از سوی رییس دفتر ویژه رییس جمهوری آمریکا از سمت خود برکنار شد، روز سه شنبه در گفت وگو با شبکه خبری فاکس نیوز گفت ترامپ در کاخ سفید آمریکا در احاطه کسانی قرار گرفته که نمی تواند روی حمایت آن ها حساب کند.مشاور اخراجی ترامپ افزود در کاخ سفید افراد زیادی حضور دارند که نه با شعار ‘ دوباره به آمریکا عظمت ببخشیم’ ترامپ موافقند و نه از آن حمایت می کنند.گورکا که مصاحبه ها و اظهار نظرها او به افزایش نژادپرستی و افراط گرایی کمک کرده بود، به زور وادار به استعفا شد و هفته گذشته در نامه استعفای خود که آن را علنی کرد، نوشته بود به نظر او تمام ‘معمارانی’ که در انتخابات سال گذشته پیروزی ترامپ را طراحی کرده بودند، در هفته های اخیر به تدریج از کاخ سفید بیرون رانده می شوند.گورکا در این گفت وگو مدعی شد در پی استعفای او در هفته گذشته رییس جمهوری آمریکا به طور خصوصی به او گفته است که همچنان بر سیاست ها و اهدافی که از ابتدا داشته پافشاری خواهد کرد و از او نیز خواسته است تا از بیرون در این مسیر کمک کند.


منبع: بهارنیوز

شهرداری تهران و نشان مدیریت جهادی !

«محمود فرشیدی» در سرمقاله روزنامه «رسالت» نوشت: نظام اسلامی تجربه‌ای نو در کشورداری است که بر اساس ارزش‌ها و اصول وحیانی خویش ، شیوه مدیریت نوین خود را ابداع و اعمال می کند و استفاده کورکورانه از نسخه‌های مادی و رایج در جهان را جایز نمی داند مگر در مواردی که بهره‌گیری از آن نسخه‌ها را در چارچوب اصول مفید ارزیابی نماید و طبیعی است که حرکت در راهی جدید، دشواری‌های خاص خود را دارد و البته دستاوردهایی شگفت‌آور در مقایسه با راه‌های طی شده را به ارمغان می آورد هر چند این دشواری‌ها از طرفی اعتراض عده‌ای که تاب مقاومت و روحیه انقلابی ندارند را برمی‌انگیزد و از طرف دیگر موجب زبان‌درازی بدخواهان و دشمنان ملت ایران می شود تا کارآمدی نظام اسلامی را در عرصه مدیریت کشور و حل مشکلات مردم زیر سوال ببرند.

به همین دلیل دفاع از کارآمدی نظام اسلامی، امروز یکی از مهم‌ترین مسائلی است که باید وجهه همت تمامی دلسوزان انقلاب قرار گیرد و نمونه‌های موفق مدیریت جهادی را شناسایی و تبیین و تبلیغ کنند و بخصوص در مواردی که امکان آن وجود داشته باشد عملکرد و الگوی مدیریت جهادی با مدیریت‌های غیرجهادی از جمله مدیریت کارگزارانی مقایسه شود و مدیریت شهرداری تهران یکی از این زمینه‌ها و صحنه‌هاست. زیرا در دوران کارگزاران ، اداره شهرداری با تفکر غیرجهادی پیامدها و بازتاب هایی درجامعه داشت که دست‌یازی به بیت‌المال ، ستیز با فرهنگ بومی و بی‌اعتنایی به مردم‌سالاری و اقتدارگرایی شهرداری از جمله آنها بود و در مقابل طی سال‌های اخیر مردم تهران شاهد نمونه‌ای از مدیریت شهرداری با تفکر جهادی بودند که تقریبا همگان را وادار به تحسین دستاوردهای آن کرده است.

یکی از شاخصه‌های مدیریت جهادی شهرداری تهران در این ۱۲ سال ، سرعت عمل در اقدامات و فعالیت‌ها بود که باعث تقویت اعتماد و باور مردم به وعده‌های مسئولان شهرداری شد . همچنین به کارگیری نیروها بر اساس توانمندی‌ها و نیاز دستگاه از گرایش‌های سیاسی متفاوت ، یکی دیگر از شاخصه‌های این شیوه مدیریت بود تا آنجا که همین ویژگی‌گاه موجب اعتراض همفکران سیاسی مدیریت شهرداری تهران می‌شد .

البته روشن است که دفاع از مدیریت جهادی شهرداری تهران به معنای آن نیست که در این ۱۲ سال در روند امور دستگاه عریض و طویل شهرداری ، اشکالات و خطاهایی وجود نداشته است بلکه سخن آن است که در قیاس با حجم عظیم خدمات ارائه شده و با توجه به بودجه سنگین و پیشینه ریخت‌وپاش‌های این دستگاه ، سوء استفاده چندده میلیارد تومانی توسط برخی عوامل طی ۱۲ سال را باید با سوء استفاده ۱۲ هزار میلیارد تومانی از صندوق ذخیره فرهنگیان وزارت آموزش و پرورش ظرف دو سه سال مقایسه کرد و نمره منفی منطقی و منصفانه‌ای به آن  داد.

متاسفانه باید اعتراف کرد که برخی کج سلیقگی ها و بی‌مهری‌ها به عملکرد مدیریت شهرداری تهران در این دوران روا داشته شد و در شرایطی که دشمنان نظام و رقبای سیاسی ، یکی با انگیزه ناکارآمدنشان دادن نظام اسلامی و دیگری از بیم محبوبیت رقیب ، به مدیریت شهرداری تهران حمله می کردند ، همسویی برخی همفکران سیاسی با تخریب کنندگان ، منطقی به نظر  نمی رسید و جا داشت که اگر می خواهند اشکال و ایرادی را مطرح نمایند، سهم خطاها را در قیاس با حجم  اقدامات و خدمات عظیم ارائه شده ، روشن می ساختند.

البته خوشبختانه دستاوردهای مدیریت جهادی شهرداری تهران ، آنچنان در کاهش مشکلات مردم و اشاعه فرهنگ ایرانی – اسلامی نقش داشته است که حتی برخی اصلاح طلبان را نیز وادار به اعتراف کرده است و مدیریت جدید شهرداری تهران را از تخریب این دستاوردها و به کارگیری تعابیری نظیر شهر سوخته برحذر داشته‌اند و برخی از آنان حتی پا را فراتر گذارده و مدیریت جدید شهرداری تهران را از ادامه دادن شیوه اسبق یعنی دوران مدیریت کارگزاران منع کرده اند و نسبت به پاتوق کارگزاران شدن شهرداری و ریخت و پاش‌های بی‌حساب و کتاب و بی‌نظمی مالی آن دوران هشدار داده‌اند.

البته طبیعی است که مدیریت جدید شهرداری تهران نگران آن باشد که نتواند در میدان ارائه خدمت به مردم و فعالیت‌های فرهنگی و عمرانی ، راه مدیریت جهادی را ادامه دهد و بالطبع در مقام مقایسه نمره کمتری بیاورد اما خطر تهدید کننده آن است که این نگرانی موجب شود مدیریت جدید شهرداری رویکرد سیاسی را در پوشش فرهنگی اجتماعی ، سرلوحه فعالیت‌های خود قرار دهد و ارائه خدمات کمرنگ شود که اگر خدای ناکرده چنین اتفاقی بیفتد مردم تهران به جای گشایش در مشکلات و مسائل شهرداری خود ، باید هر روز شاهد کشمکش‌ها و منازعات فرهنگی سیاسی باشند و شهرداری تهران از یک دستگاه ارائه خدمات به مردم ، به یک حزب سیاسی استحاله گردد.

نگرانی دیگر شایعاتی است که پیرامون احتمال خرید و فروش قریب ۱۲۰۰ پست و مسئولیت شهرداری در گوشه و کنار شنیده می شود و بیم آن  می رود که مشابه دریافت  مبلغ دو میلیارد تومان بابت درج نام نامزد در فهرست انتخاباتی به فرهنگ رایج و نوعی کسب و کار تبدیل شود.

امید است مدیریت جدید شهرداری تهران ، علیرغم تمامی سهم خواهی‌ها و طمع‌ورزی‌ها ، تمهیدات لازم را برای پیشگیری از تحقق این نگرانی ها، به کار گیرد و دستاوردهای مدیریت جهادی را حفظ کند و توسعه  دهد.


منبع: الف

با عباس میرزا در کافی شاپ میدان ولی عصر!!

 تهران، یک عصرشلوغ  و دختر و پسر جوانی که به یک کافی شاپ در پس کوچه های میدان ولی عصر آمده اند تا در خلوت، پشت میز چوبی و گردی که قطرش خیلی بیشتر از قطر یک سکۀ پانصد تومانی نیست بنشینند و دور از چشم اغیار با یکدیگر اختلاط کنند.

ظاهرا دهه چهارمی هستند، دخترک  بینی سربالای جراحی شده دارد و با پوست سولاریوم دیده، گونه های پر شده با ژل و موهای رنگی زیبا مینماید .  پسر جوان نیز با کالج بدون جوراب ، شلوار نسبتاکوتاه ،موهای مدل بوکسوری و ابروهای تمیز کرده، صحنۀ  را تکمیل می کند.

روی میز،گیلاس بلند و پایه دار کافه گلاسه برای زیبای برنزه و فنجان کوچک اسپرسو برای کالج بی جوراب خودنمایی می کنند!

دختر زلف قرمز و صورتی« های لایت» شده اش را روی پیشانی افشان میکند و میگوید: تو این گرما چرا اسپرسو سفارش دادی ؟ اصلا بهتر بود می رفتیم دربند یخ در بهشت می خوردیم !

 پسر آرنج تاتو شده اش را روی میز می گذارد و پاسخ می دهد : عه… اگر آشنایی مارو با هم دید چکار کنیم ؟
دخترلبخند می زند و نگین روی دندانش می درخشد. با ناخن های کاشته شدۀ قرمز رنگش، آرام روی میز ضرب میگیرد و زمزمه میکند : بالاخره آخرش چی ؟ نمیخوای بیای خواستگاری!

پسر پاسخ نمی دهد….

فقط موبایلش را از جیب در می آورد و از منوی  روی میز عکس می گیرد !
دختر می پرسد راستی اَپ روتوش داری ؟

پسر میگوید: چطور ، می خواهی برای کی  عکس بفرستی ؟
دختر پاسخ نمی دهد…
 
                                            **********************
به احتمال زیاد، آن هنگام که در دوران حکومت صفویه ، پای سفیران و نمایندگان کشورهای غربی به ایران باز شد ، و کم کم سوغات فرنگ هم از راه رسید، پادشاهان صفویه هرگز به کافه گلاسه ویخ در بهشت و دلگیری های عاشقانۀ جوانان کافی شاپ نشین تهران در سال ۱۳۹۶ هجری شمسی فکر نمی کردند!

چرا راه دور برویم ؟ آن هنگام که پس از شکست های ایران از سپاه روس و انعقاد معاهده های تلخ گلستان و ترکمانچای ، عباس میرزا و مشاورانش از خود پرسیدند کجای کار می لنگد ؟ و سپس چارۀ کار را در نو کردن ابزار جنگ و روی آوردن به علوم و فنون فرنگی دانستند و تعدادی دانشجو رهسپار دیار فرنگ شدند و کاغذ اخبار به چاپ رسید ، آیا آن هنگام عباس میرزا می دانست صد و خرده ای سال بعد، اَپ روتوش می تواند درکافی شاپ دنج میدان ولی عصر ، رویاهای دخترانه را برای ازدواج بر باد دهد ؟

امیرکبیر چه ؟  وقتی  دارالفنون را تاسیس کرد و این مدرسه با تربیت بیش از هفت هزار تحصیل کردۀ علوم نوین توانست گام موثری در انتقال اندیشۀ مدرن غربی به ایران بردارد،  اصلا به ذهنش خطور می کرد که بعدها رابطۀ معکوس بین سولاریوم و ژل هیالورونیک  با گزینش چند مرحله ای مادرشوهرهای سنتی چه مصیبت هایی برای دختران جوان به بار می آورد ؟

روشنفکران عصر مشروط  چطور ؟ آیا آن ها دوست داشتند ایده ها و احساسات شان را روی آرنج هایشان تاتو کنند !

                                               *************************

ما چگونه هستیم ؟ سنت گراییم ؟ غرب زده ایم ؟ مدرنیم یا بحران هویت داریم ؟ اصلا در چه مرحلۀ جامعه شناختی و تاریخی از تحولات تفکر اجتماعی به سر می بریم ؟ 

در حالی که گروهی از اندیشمندان ما در بارۀ مرحلۀ پست مدرن صحبت می کنند، بسیاری معتقدند که جامعه ایران هنوز به مرحلۀ مدرنیسم هم پای نگذاشته است و آن چه که از نمودهای ظاهری مدرنیسم در جامعه دیده می شود ، در واقع نقابی است که به ضرورت ، گاه بر چهره زده شده و گاه  به کنار می رود.

  سر در گمی قشر جوان و نوجوان و نسل سوم و چهارم انقلاب در تشخیص درست از نادرست، اخلاقی از غیر اخلاقی و هنجار از نابهنجار از تبعات زندگی در اجتماعی است که خواسته چون کبک بخرامد، اما راه رفتن معمولی خود را نیز از یاد برده است!

  نوع پوشش، ادبیات گفتاری، رفتار اجتماعی و تغییرات زندگی شخصی و خانوادگی  مردم ، بیانگر گم شدن آن مقولۀ پیچیده ای است که جامعه شناسان وروانشناسان از آن به « هویت» یاد می کنند.
هویتی که در زمینه های فردی ، اجتماعی و تاریخی  دستخوش بحران شده است. به یاد بیاوریم که غلط نویسی خط و زبان فارسی در بین پاره ای از جوانان ما به نوعی ژست روشنفکری تبدیل شده و بسیاری از آنان حتی با تاریخ پنجاه سال اخیر کشورشان آشنایی ندارند.
 
به یاد بیاوریم جوان امروز که از او انتظار می رود تا با تلفیق صحیح سنت و مدرنیته به افق های جدید از رفتار متعارف و افکار بسامان دست پیدا کند، در این بلبشوی فرهنگی حتی فارسی نوشتن را درست نمیداند و کلمات ساده را اشتباه می نویسد ،بزرگان ادبیات فارسی را نمی شناسد، با تاریخ کشور خود و فراز و نشیب های آن آشنایی ندارد، مصرعی از اشعارفردوسی نخوانده وبا شیخ بهایی و ملاصدرا و ابن سینا هم ملاقاتی نداشته است !

این جوان نمیداند در دوران هشت سالۀ دفاع مقدس، جوانان همسن او در آن زمان چه رشادتها وفداکاری هایی کردند تا استقلال و تمامیت ارضی این سرزمین حفظ شود. نمی داند کشورش از چه میراث فرهنگی غنی و با ارزشی برخوردار است  و حتی نمی داند کتاب کیمیاگر پائولو کوئیلوی برزیلی که در ایران  و همۀ دنیا بارها تجدید چاپ شده ، بازنویسی روایتی از مولوی است.

اما همین جوان ، کودکی اش را با دیدن انیمیشن های آمریکایی و اروپایی و بازی های گیم نتی که در آن طرف آب طراحی و اجرا شده، سپری کرده است و با فیلم های هالیوودی که قبل از اکران در کشور مبدا، در ایران به بازار عرضه شده،  الگوهای رفتار به ظاهر مدرن را آموخته است.
 
ظاهرا مردم تکلیف شان را با خود و با جامعه نمی دانند ، مردمی که از یک طرف ماهیتا و اصالتا به ارزش ها و هنجارهای سنتی و دینی  اعتقاد درونی دارند و از طرف دیگر میخواهند در بیرون ، مدرن جلوه کنند و همین نکته، سامان فکری و رفتاری آنان را به هم می ریزد.

کشوری که همواره نخبگانش را به ماندن در سرزمین مادری و خدمت به وطن تشویق می کند و تحصیل در دانشگاه های داخلی را افتخار می داند، اما ضمنا برای ایرانیانی که درآن طرف آب درس خوانده اند، امتیازات بسیار ویژه تری قائل می شود !

 شهروندانی که از  روشنفکر و تحصیل کرده و مسئول تا افرادی عادی، هیچ یک  تحمل انتقاد را ندارند و اعتراف به شکست یا عذر خواهی پس از خطا را کوچک شدن می پندارند. اما همیشه  خصلت انتقاد پذیری غربی ها را از عوامل موفقیت آن ها می دانند !
 
بیندیشیم به جامعه ای که به تدریج از پدیدۀ ازدواج سفید رونمایی می کند، اما تحت تاثیر فشار خانواده ها و حتی تمایلات مردی که در این رابطه شریک است، این ارتباط معمولا به ازدواج دائم شرعی نمی انجامد و زن به لحاظ عاطفی و حیثیتی مغبون میشود.

به اجتماعی که به حجاب و وقار زن معتقد است، اما رکورددار مصرف لوازم آرایش در خاورمیانه می شود . به شهروندانی که در پی کسب بیشترآزادی های فردی و اجتماعی هستند  ، اما در عین حال تمایل شدیدی برای وارد شدن به حریم شخصی یکدیگر دارند. به والدین تحصیل کرده ای که به استقلال فرزندان معتقدند، اما با حمایت های افراطی از فرزند، قدرت تصمیم گیری و تفکر را از او سلب می کنند.

صاحب نظران  از مدرنیتۀ ناقص سخن گفته اند و اینکه کشورهای مسلمان خاور میانه نمی توانند با معیارهای کشورهای غربی ، به  مرحلۀ مدرنیسم دست یابند. آنان معتقدند پیش شرط های لازم فرهنگی و اجتماعی و سیاسی برای تحقق مدرنیته در این کشورها موجود نیست و ایران را نیز جزء کشورهایی می دانند که در نیمه راه فرایند مدرنیته مانده و تنها نقاب مدرنیسم را به چهره زده است.

در رویکردی دیگر از بومی سازی مدرنیته سخن به میان آمده است . در این دیدگاه مدرن شدن می تواند با نوعی هماهنگی تازه و مستمر با سنت همراه باشد. در فرآیند این هماهنگ شدن، سنت به روز و کارآمد شده و مانع وجود یک گسست تاریخی می شود.

طرفداران بومی سازی مدرنیته معتقدند که اروپایی ها نیز هرگز همه سنت های خود را انکار نکردند، بلکه خیلی اوقات سنت قدیمی در قالب جدید قرار گرفته و در واقع جریان نوزایی سنت ها به وجود آمده است.

این رویکرد بر آن است که چون شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشورها متفاوت است، جریان مدرنیته که برآیند این شرایط بوده و وابستگی تام و تمامی به آن ها دارد، در هر کشور می تواند به شکل خاصی ظهور کند و در همبستگی و همراهی با سنت های به روز شده  ، در هنجارها و ارزشهای رفتاری و اجتماعی و اخلاقی ، نظمی پویا به وجود آورد.

به هر حال فعلا ما هستیم و سردر گمی در رفتارهای فردی و اجتماعی، ما هستیم و هویتی که تعریف نمی شود و نظام اخلاقی و ارزشی که سامان نمی گیرد. ما هستیم و احساس افسردگی عمومی ناشی از بریدن تدریجی از ریشه ها و وصل نشدن به ریسمان محکمی که از حس تعلیق و بین آسمان و زمین ماندن مصونمان بدارد!

در انتها برای وارد شدن به مبحث شیرین مقصریابی که در عرف ما معمولا شامل حال فرد غایب و خارج از دسترس می شود ، کمی دور و بر را می پاییم و با کمک تخیل به ادوار قدیمه باز می گردیم و متوجه می شویم که همانا  مقصر اصلی مشکلات امروز ما کسی نیست به جز شاهزاده عباس میرزا !
 
      
 
 


منبع: الف