شفیعی: ایران یک هیچ کره را می‌برد

ورزش سه: خالد شفیعی مدافع ایرانی اف.سی سئول کره جنوبی روز دوشنبه در یک بازی دوستانه برای تیمش گل زد. او بعد از رفتن به کره جنوبی مصدوم شد تا فرصت حضور در ترکیب ثابت را از دست بدهد هر چند که در حال حاضر شرایط خوبی دارد و امیدوار است که در ادامه بتواند برای تیمش به میدان برود. با شفیعی در خصوص وضعیت خودش در فوتبال کره صحبت کردیم و او به سوالات پاسخ داد.

مثل اینکه در یک بازی دوستانه گل زدی؟

بله، بازی دوستانه با تیم دگو بود که یک گل زدم.

مگر لیگ کره تعطیل است؟

بله، بازی‌های جام حذفی برگزار می‌شود و لیگ کره یک هفته تعطیل است. در این شرایط تیم ما یک بازی دوستانه با دگو انجام داد.

لیگ کره ۱۲ تیمی است ولی چرا تیم‌ها تا الان ۲۶ بازی انجام داده‌اند؟ مگر نباید با ۲۲ بازی لیگ تمام شود؟

اینجا بعد از هفته بیست‌ودوم ۶ تیم بالای جدول و همچنین ۶ تیم پایین جدول دوباره با هم بازی می‌کند تا تکیف تیم قهرمان و تیم‌های سقوط کننده مشخص شود.اینجا با شرایط خاصی مسابقات انجام می‌شود.

به نظر می‌رسد تیمتان کار سختی برای قهرمانی در لیگ داشته باشد؟

ما در رده پنجم هستیم و با تیم صدرنشین جدول ۷ امتیاز فاصله داریم.تلاش می‌کنیم تا بتوانیم به رده‌های بالاتر صعود کنیم.

چرا در ترکیب ثابت خیلی کم بازی کردی؟

زمانی که به کره آمدم از لحاظ بدنی با دیگر بازیکنان کمی فاصله داشتم به همین دلیل تمرینات پُرفشاری انجام دادم. بعد از دو هفته بازی کردم که مصدوم شد و این مصدومیت در زمان بدی بود. با این حال الان شرایط خوبی دارم و امیدوارم که بتوانیم در ترکیب ثابت بازی کنم.

فضای رسانه‌های کره  در خصوص بازی ایران و کره جنوبی چطور است؟

خب، این بازی برای آنها اهمیت زیادی دارد و کره شدید تلاش می‌کند تا این بازی را از ایران ببرد. آنها می‌دانند که پیروز نشدن در این مسابقه کارشان را به شدت سخت خواهد کرد. با این حال من امیدوارم تیم ملی کشورم در این بازی برنده از زمین بیرون بیاید.

خودت نتیجه را چطور پیش‌بینی می‌کنی؟

فکر کنم ایران ۰-۱ کره را شکست بدهد.

در کره مشکل غذا نداری؟

معمولا در خانه غذا می‌خوریم و همسرم هم اینجا است.البته دلم برای اکثر غذاهای ایرانی تنگ شده است خصوصا کلم‌پلوی شیرازی!
منبع: برترینها

خون انسان ها، رنگین تر از یوزپلنگ ها نیست!

هفته نامه صدا: پروژه بین المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی با همکاری نهادهای بین المللی نظیر سازمان ملل و سازمان حفاظت محیط زیست نزدیک به دو دهه است که تلاش می کند وضعیت یوزپلنگ ایرانی را بهبود بخشد، با دبیر این پروژه به گفت و گو نشستیم تا از اهمیت و وضعیت این کار اطلاعات بیشتری به دست آوریم.

حفظ تمام گونه های حیات وحش چه اهمیتی دارد؟

جواب این سوال خیلی سخت و پیچیده است. برداشت هایی که جامعه نسبت به این موضوع دارد برداشت های انسانی است و از رابطه حفظ حیات وحش با زندگی خودش می پرسد. پیدا کردن ارتباط مستقیم این موضوع کار خیلی آسانی نیست و شاید کار درست و دقیقی هم نباشد. در حقیقت ما یکی از گونه هایی هستیم که در کنار سایر گونه ها زندگی می کنیم. هر گونه در چرخه اکولوژیک نقش دارد، باز باید به این سوال پاسخ دهیم که رابطه این چرخه با زندگی ما چیست؟

 خون انسان ها، رنگین تر از یوزپلنگ ها نیست!

مثلا در چرخه اکولوژیک، یوزپلنگ یک سری وظایفی را بر عهده دارد و کارهایی در تقابل با گونه های دیگر انجام می دهد ولی مردم دنبال رابطه آن با خودشان هستند. برای همین پاسخ به این سوال کمی مشکل است. مگر اینکه این ذهنیت کنار گذاشته شود که همه چیز باید رابطه مستقیم با ما داشته باشد و این طور فکر کنیم که ما هم یک گونه هستیم که با بقیه گونه ها در کنار هم زندگی می کنیم و با هم در کنش و واکنش هستیم و خیلی از این موارد شناخته شده اما برخی نیز هنوز ناشناخته باقی مانده اند.

مثلا رابطه ما با گوسفند یا قوچ و میش مشخص شده که از گوشت و لبنیات آن استفاده می کنیم و احتمالا اگر نبود ناراحت می شدیم، این موضوع برای همه قابل درک است. ولی یوزپلنگ را نمی دانیم چه رابطه ای با ما دارد.

تمام گونه ها بعد از خلقت وظایفی برعهده دارند؛ این وظایف خیلی ظریف و به هم طنیده است، اگر لطمه ای به یکی از گونه ها بخورد به چرخه اکولوژیک لطمه وارد می شود. این چرخه تغییرات را تا حدودی تحمل می کند ولی وقتی مجموعه ای از انقراض زنجیرها اتفاق می افتد کل سیستم دچار اختلال می شود و در آن زمان است که انسان ها با پدیده وحشتناکی رو به رو می شوند. مثلا برای آینده بشریت دیگر ژن کافی برای توسعه محصولات دامی و کشاورزی وجود ندارد.

مثل کاری که ما در طول صدها سال انجام دادیم و الان می توانیم گندم بخوریم. این کار قبلا صورت گرفته، در گذشته انسان ها از گندم وحشی که در یک شاخه سه دانه گندم داشته استفاده می کردند و در آن زمان کفاف مردم را می داد ولی با افزایش جمعیت از تلفیق گونه های مختلف وحشی گندم، گندمی تولید شده که حالا ۶۰ بذر می دهد و این اتفاق در شرایطی افتاده که گندم های وحشی گونه های مختلفی داشتند که بشود تلفیق شان کرد.
این موضوع شناخته شده است ولی موضوعاتی هست که کمتر مورد توجه بوده و ممکن است به بعضی از ژن ها در آینده نیاز باشد.

استفاده دیگر مصرف دارویی برخی از این ژن هاست. مثلا چند سال پیش کشف شد که برای درمان مننژیت از سخت پوستی کیتونی که در جذر و مد سواحل زندگی می کند می توان استفاده کرد. آنها متوجه شدند که این سخت پوست در این درمان بسیار موثر است و زمانی این کشف انجام شد که هنوز این کیتون وجود دارد و اگر این کیتون وجود نداشت معلوم نبود تا چند صد سال دیگر دارویی می شد کشف کرد.

تا قبل از این کسی نمی دانست که ممکن است این کیتون در زندگی انسان نقشی داشته باشد ولی الان همه می دانند در روابط اکولوژیک تا حدی قابل تحمل است که مثلا یوزپلنگ نباشد، آهو نباشد یا گورخر نباشد یا چند گونه کوچک تر، ولی از یک حدی که عبور کند، این محیطی به محیطی مرده تبدیل می شود که بر زندگی همه اثر می گذارد که انسان ها نیز از این امر مستثنی نیستند. همه گونه ها مهم هستند و همگی رازی در خلقت دارند و بشر تا جایی که می تواند باید دنیا را همان گونه که تحویل گرفته، تحویل دهد.

جنبه دیگر این است که حضور گونه ها باعث سلامت دیگر گونه ها و سلامت اکوسیستم می شود و حضور گونه ها باعث وجود آمدن آرشیو و بانک ژن ها، که شاید بعدها مشخص شود که به کدام یک از آنها و برای چه موضوعی نیاز است. درحال حاضر نباید به این شکل نگاه کرد که اگر فلان گونه حذف شود در زندگی ما چه تاثیراتی دارد.

خون انسان ها، رنگین تر از یوزپلنگ ها نیست!

چه عواملی باعث شد یوزپلنگ آسیایی یا ایرانی تا این حد به انقراض نزدیک شود و اساسا حفظ یوز ایرانی در حالی که یوز آفریقایی وضعیت بهتری دارد چه اهمیتی دارد؟

به طور کلی از میلیون ها سال پیش تا امروز، همه گونه ها در طبیعت از یک زمانی آغاز شده اند، در یک دوره ای به اوج خود رسیده و بعد از یک بازه زمانی افول می کنند و سپس منقرض می شوند، یعنی اگر انسان هم نبود و ساخت جاده ها و شکار هم نبود، این روند طی می شد، ولی انسان این روند را بسیار سریع تر کرده است. اگر قرار بود مثلا یوزپلنگ تا یک میلیون سال دیگر زندگی کند در حال حاضر نگران هستیم که آیا تا ۴۰ سال دیگر زندگی می کند یا نه؟

این دوره ای است که انسان باعث به وجود آمدن آن شده است. در آسیا از دریای مدیترانه تا هندوستان یوز وجود داشته است. در دوران جدید انسان به ادوات و انرژی خیلی سوار می شود وقتی که ماشین آلات و اسلحه ها افزایش پیدا می کند وضع خراب تر می شود.

خیلی از گونه ها در این دوره منقرض یا به سمت انقراض حرکت کردند که یوزپلنگ هم از آن دسته است. برای همین در بخش عظیمی از آسیا و آفریقا این گونه از بین رفته است و گونه آسیایی تنها در بخش مرکزی ایران که دسترسی کمتری وجود داشته، باقیمانده است و در بخش هایی که از نظر حیات وحش غنی تر بوده به کلی این حیوان نابود شده است. این حیوان بیابان های مرکزی را به عنوان پناهگاهی برای خود دیده است و اگر اینگ گونه نبود این زیستگاه در این منطقه نیز از دست می رفت. اهمیت حفظ یوزپلنگ آسیایی با وجود وضعیت به نسبت بهتر گونه آفریقایی همان طور که در سوال قبلی اشاره کردم وجود بانک ژن قوی است و حفظ تنوع زیستی یا تنوع ژنتیکی است.

ما دنبال حفظ تنوع ژنتیکی هستیم و این تفاوت ها ضامن بقای چیزهای دیگر در آینده است. کشورهای پیشرفته تمام گونه هایی که در خاکشان زندگی می کنند را به عنوان ثروت ملی می دانند. مثلا استرالیا اجازه ورود و خروج گونه های حیوانی و گیاهی را نمی دهد به این دلیل که اگر بقیه کشورها سرمایه خود را از دست دادند و به آنها نیاز پیدا کنند. در کشور ما نیز سعی شده این اتفاق بیفتد و تلاش می شود که تنوع ژنتیکی موجود را حفظ کنیم.

فعالیت های پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی چه بوده و چه برنامه هایی را برای حفظ این گونه انجام داده است؟

بخشی از برنامه ها مقطعی و بخشی به صورت استراتژیک شده است. از سال ۲۰۰۱ که این پروژه آغاز شده مسئله اولیه ای که برای احیا در آن سال ها به نظر می سید موضوع کمبود طعمه ها در زیستگاهشان بود. در نتیجه نیروی حفاظتی اضافه شد و زیستگاه های یوز ارتقا سطح حفاظتی پیدا کرد و طعمه در منطقه افزایش پیدا کرد. بعد از مدتی وضعیت طعمه بهتر شد و مسائل جدیدی به وجود آمد. مثلا در نزدیکی بافق یا سمنان این حیوان در معرض دید مردم قرار گرفت ولی مردم با چوب و چماق بر سر این حیوان ریختند.

در این زمان به این نتیجه رسیدیم که باید مردم را آگاه کنیم که یوز برای آن ها خطری ندارد و با کمک سازمان ملل، انجمن هایی شکل گرفت و به مردم منطقه آموزش هایی جهت مواجهه با این حیوان داده شد. بعد متوجه شدیم دانش کافی برای شناسایی مشکلات وجودندارد و کارهای مطلاعاتی در دستور کار قرار گرفت.

در مرحله بعدی از مردم و جوامع محلی خواسته شد که نه تنها بعد از دیدن یوزپلنگ با او کاری نداشته باشند بلکه در حفاظت به ما کمک کنند یعنی درواقع منافع خود را حفظ یوزپلنگ در منطقه ببینند.

به طور کلی فعالیت های پروژه چند محور اصلی داشته است. ۱٫ حفاظت، ۲٫ آگاهسازی و آموزش مردم، ۳٫ پایش، مطالعه و مانیتورینگ زیستگاه های یوز، ۴٫ مشارکت مردم. در هر زمینه، ده ها فعالیت مستمر وجود دارد، از جمله موارد ذکر شده تا موضوع لباس تیم ملی.

خون انسان ها، رنگین تر از یوزپلنگ ها نیست!

فعالیت ها به چه صورت و با چه مکانیزمی انجام می گیرد؟

براساس اطلاعات موجود توسط کارشناسان و متخصصان برجسته داخلی و بین المللی در بازه های زمانی متفاوت برنامه ریزی هایی می شود. سال گذشته متوجه شدیم که با وجود تمام برنامه ریزی ها و فعالیت ها اثر چندانی بر روی جمعیت یوزپلنگ نگذاشته ایم و اگر اثرگذار بودیم عوامل جدیدی ایجاد شده که قابل مشاهده نیست. مثلا در گذشته در میاندشت این قدر یوز وجود نداشت که اصلا آن منطقه جز زیستگاه های منتخب قرار نگرفته بود.

بعدها متوجه شدیم که یوزپلنگ در این منطقه زادآوری می کند بنابراین آهو را در این منطقه چندین برابر افزایش دادیم و فکر می کردیم خدمت بزرگی کردیم و از منطقه حفاظت کردیم و وضعیت یوز را بهبود دادیم اما اتفاقی که افتاد این است که آن زیستگاه با توران در ارتباط نزدیک است و یوزها تصمیم به رفت و آمد بین دو زیستگاه گرفتند، این نقل مکان از جاده اصلی مشهد انجام شد و بارها دیدیم که این یوزها که با هزاران زحمت در زیستگاه حفظ کردیم مرتب با ماشین ها تصادف می کنند و موضوع جدید خطر جاده ها به وجود می آید. به طول کلی موضوع حفاظت ممارست و آزمون و خطاست.

در زمینه مهار شکار یوز و آسیب رساندن توسط مردم تا چه میزان موفق بودید؟

خوشبختانه در کشور ما موضوع شکار مستقیم بسیار کاهش داشته است. ولی در آفریقا هنوز به دلایل تجاری، ترس و… آمار قابل ملاحظه ای دارد.

شکار مردم به دلیل ترس جانی یا آسیب به دام ها و مزارع چطور بوده است؟

شکاری که به خاطر ترس بوده، کمی کاهش داشته ولی به طور مثال در منطقه توران ۱۸۶ آقل وجود دارد که به طور متوسط ۵۰۰ گوسفند و هر یک چندین سگ گله دارند. در این محیط دیگر جایی برای یوز باقی نمی ماند. این بحرانی است که نتوانسته ایم از آن رها شویم. اقتصاد کل این منطقه توسط دام تامین می شود. این کار سازمان محیط زیست با پروژه یوزپلنگ نیست و اگر بخواهیم زیستگاه یوزپلنگ، گورخر و دپگر پستانداران منطقه که در معرض خطر انقراض هستند را نجات دهیم حضور دام یک مانع برگ است.

زمانی صحبت از بیرون کردن دام می کردیم ولی به دلایل اقتصادی متوجه شدیم که نمی شود این کار را انجام داد و تصمیم گرفتیم که به آموزش چوپان ها و دامداران بپردازیم، سگ های گله را کم کنیم، حفاظت را در منطقه افزایش دهیم و در سه سال گذشته این کار روند رو به رشدی داشته است و تلاش شده که در مجموع این موضوع کنترل شود.

فنس کشی جاده هایی که در مسیر حرکتی یوز هستند به کجا رسیده است؟

ابتدا مطالعه انجام شد که در چه مناطقی بیشترین تلفات انجام می گیرد و تحقیقاتی درباره ایجاد روگذر یا زیرگذر انجام گرفت و بعد از آن برای تامین اعتبار با دولت مذاکراتی شد و بودجه مورد نیاز درخواست شد که بعد از کمی کش و قوس مبلغ مورد نیاز تامین و برای گرفتن پیمانکار اقدام شد. اجرای این فنس می بایست کیفیت مورد نیاز را داشته باشد که یا حوادث طبیعی از بین نرود و این موضوع در اختیار وزارت راه قرار گرفته است و امید است تا ۱۰- ۱۲ روز آینده پیمانکار انتخاب و این کار با استاندارد مورد نظر آغاز شود.

خون انسان ها، رنگین تر از یوزپلنگ ها نیست!

وضعیت یوزپلنگ ماده چگونه است؟ چندین بار اخباری درباره شرایط بد آنها شنیده شده است.

متاسفانه اخبار نگران کننده درست است. تعداد یوزپلنگ ها حدود ۵۰ فرد تخمین زده می شود که در ۱۰ منطقه حضور دارند اگر توزیع مساوی هم داشته باشیم می شود هر منطقه ۵ فرد. در مناطق جنوبی یعنی حوالی یزد چند سال است که یوز ماده گزارش نشده است با وجود این که شکار در آن منطقه بسیار کاهش پیدا کرده و غذای مناسب وجود دارد. در دعوت بین المللی از کارشناسان بازدیدی از مناطق انجام گرفت ولی نتیجه مشخصی نداشت و می گفتند جمعیت کوچک پنج نفره به راحتی می تواند نابود شود.

آخرین بار چند سال پیش در یزد یک ماده به همراه سه توله دیده شد و بعد از آن در سال های اخیر چند نر تنها در منطقه دیده شد که سه نر فرزندان همان ماده هستند که با بدشانسی چند فرزند ماده ای نداشته است و خودش هم احتمالا بر اثر یک اتفاق از بین رفته است و به همین سادگی در این منطقه ممکن است به کلی یوز نابود شود. البته تلاش می شود اسپرم نرهای منطقه ذخیره شود.

در این منطقه چه برنامه ای برای احیا دارید؟ یعنی در حوالی یزد، یوز منقرض می شود؟

با جمع آوری خرد جمعی، مستندی آماده کردیم و تلاش می کنیم این برنامه را عملیاتی کنیم، چیزهایی در این برنامه است که قبلا به آن فکر نمی کردیم و اگر کسی درباره آن صحبت می کرد ناراحت می شدیم، مثلا اینکه به فکر فنس کشی هستیم و نگذاشتیم یوزها از این منطقه خارج شوند و با ماده ای تقویت شود تا در این منطقه جمعیتی شکل بگیرد. این موضوع قبلا برای ما بسیار دشوار بود.

افتخار ما این بود که از یوز در طبیعت و آزادانه محافظت کنیم ولی امروز به این فکر می کنیم که اگر این اتفاق نیفتد به سادگی یکی بر اثر تصادف و یکی بر اثر مریضی و… کل جمعیت را از دست بدهیم. پس داریم به چیزهای جدیدی در برنامه اجرایی فکر می کنیم. یا مثلا در برنامه ای برای تقویت سایت تکثیر یوزپلنگ، برای ما این موضوع مانند مزاح بود که بچه ها را بعد از تکثیر در طبیعت رها کنیم. ولی امروز فکر می کنیم شاید تا آن زمان علم پیشرفت کند و راهی برای رهاسازی بچه ها در طبیعت پیدا شود.

تکثیر که هنوز در کشور ما تجربه نشده؟

شرایط و زمینه را فراهم کردیم.

کوشکی و دلبر؟

اقدام اولیه این بوده که جفتگیری طبیعی انجام شود و برای اینکار بزرگ ترین متخصصان دنیای وارد عمل شده اند و بعد از دو سال این کار موفقیت آمیز نبوده است.

 خون انسان ها، رنگین تر از یوزپلنگ ها نیست!

خبری منتشر شد که دلبر باردار شده.

بله ولیموفقیت آمیز نبود و یک سقط جنین داشت ولی اولین بارداری ماده در سن پایین بود و این موضوع غیرطبیعی نیست. در هر حال ما داریم وارد فاز جدیدی می شویم و در حال حاضر تصمیم داریم به صورت آزمایشگاهی این کار را انجام دهیم و برای مراحل مختلف متخصصینی در حال فعالیت هستند. امیدواریم بتوانیم این ها را به طبیعت برگردانیم و در مرحله اول می خواهیم حتما یک آپ داشته باشیم.

امکان زنده گیری و جا به جایی یوز وجود ندارد؟ یعنی با رعایت تناسب نر و ماده تعداد سایت ها کمتر شود.

از نظر تکاملی عقب ماندگی هایی به وجود می آید. مثلا شیر در گله جفتگیری می کند بدون هیچ مشکلی ولی الان همین دو یوز باید مدام از هم دور نگه داشته شوند که بعد از دیدن همدیگر احساس خواهر برادری نداشته باشند و پیچیدگی قضیه اینجاست. البته این موضوع منتفی نیست و اگر زادآوری طبیعی کمتر شود شاید به آن فکر کنیم.

مردم برای حفاظت چه نقشی می توانند داشته باشند؟

عمده نقش مردم با همراهی انجام می گیرد. مثلا برای بحث فنس کشی می شد فراخوانی داده شود و کارخانه های فنس کشی داوطلبانه این کار را برعهده می گرفتند و در خاطر مردم باقی می ماند که کدام کارخانه این کار را انجام داده است و یا گروه داوطلبان که در دنیا مرسوم است که به طور مثال در پارک ملی گلستان کارهایی از قبیل مراقبت ویژه در برابر آتش سوزی را می توانند بر عهده بگیرند؛ و در هر منطقه ای هر موضوعی که وجود دارد با مشارکت مردم بسیار بهتر قابل انجام است.

آیا لازم نیست فراخوانی از طرف سازمان های دولتی برای جلب مشارکت مردم صادر شود؟

باید گروه واسطی باشد مثل سازمان های مردم نهاد که به صورت متشکل بتوانند علاقه مندان را ساماندهی کنند و از طرفی با سازمان و نهاد دولتی ارتباط برقرار کنند و خودشان توانایی پیگیری و برگزاری کارها را داشته باشند.


منبع: برترینها

با آدم‌های بی‌ادب چطور رفتار کنیم؟

برترین ها – ترجمه از هدی بانکی: ما چه بخواهیم و چه نخواهیم با آدم‌های بی‌ادب برخورد داریم. ممکن است این بی‌ادب‌ها کاملا غریبه باشند، مثلا کسی که پشت سر شما در صف سینما ایستاده و یا متصدی امور بانکی. شاید هم مجبور باشید به طور مرتب با یک فرد بی‌ادب برخورد داشته باشید، مثلا  یک همکار یا کسی در اقوام.

در بسیاری از موارد، مورد بی‌ادبی و بی‌احترامی واقع شده باعث برانگیخته شدن خشم می‌شود. اما جواب بی‌ادبی را با بی‌ادبی دادن، واکنش درست و مفیدی نیست. وقتی شما با کسی روبرو می‌شوید که مرتکب بی‌ادبی در مورد شما می‌شود، می‌توانید با واکنشی مودبانه، دفاعی و جسورانه برخورد کنید تا بتوانید تا جایی که امکان دارد، پیامدهای منفی این بی‌ادبی را به حداقل برسانید.

با آدم‌های بی‌ادب چطور رفتار کنیم؟ 

حد و حدود تعیین کنید

هر چند کنترل رفتار دیگران برای شما مقدور نیست ولی می‌توانید حد و حدودی تعیین کنید که مشخص باشد دیگران باید با شما چه رفتاری داشته باشند. مثلا وقتی شما به عنوان فروشنده، مورد گله و شکایت مشتری قرار می‌گیرید و او سرتان فریاد می‌زند یا با بی‌ادبی خطاب‌تان می‌کند، شما باید گفتگو با او را همانجا تمام کنید.

تعیین حدود مشخص باعث می‌شود دیگران به شما احترام بگذارند. ضمنا این حد و مرزها دیگران را در شرایطی قرار می‌دهد که متوجه رفتار یا کلام بی‌ادبانه‌ی خود بشوند. شما به این طریق با مسئول قرار دادن فرد ِ بی‌ادب، تشویقش می‌کنید که رفتارش را تغییر دهد.

مشکل را پیدا کنید

رفتاری گستاخانه معمولا پوششی برای یک یا چند مشکل پنهان است. مثلا، اگر همسایه‌ی شما ناگهان رفتارش تغییر کرده و از ملاقات و تماس رودرو با شما اجتناب می‌کند، حتما دلیلی برای این کار وجود دارد. به جای فرضیه پردازی و غرق شدن در این سوال‌ها که چرا چنین شده، دست به اقدام بزنید، کافیست از او بپرسید مشکل چیست. مطمئن باشید با مکالمه‌ی مستقیم و ارتباط بدون واسطه، انگیزه‌ و دلیل بدرفتاری همسایه‌تان، برطرف خواهد شد.

از درگیری پرهیز کنید

شاید وسوسه شوید جواب رفتار ناخوشایند و بی‌ادبی را با واکنشی مشابه بدهید، اما این گونه نمی‌توانید از تنش کم کنید، بلکه احتمالا بیشتر هم می‌شود. جواب یک فرد بی‌ادب را دوستان بدهید، حتی می‌توانید لبخند بزنید، شاید با لبخند شما او وادار شود رفتارش را بررسی کند. ضمنا جواب بی‌ادبی را با مهربانی و ملاطفت دادن، قدرت شما را نشان می‌دهد. پس به جای شریک شدن در یک رفتار بد، با مهر و ادب، خاتمه‌اش دهید.

با آدم‌های بی‌ادب چطور رفتار کنیم؟ 

به خودتان نگیرید

این احتمال وجود دارد که دلیل رفتار ناپسند افراد با شما، هیچ ارتباطی با شخص شما نداشته باشد. رفتارهای ناخوشایند معمولا ریشه در یک درد یا ناراحتی دارند. ممکن است کسی تحت استرس‌ و فشارهای زیاد زندگی و عدم توانایی‌اش در کنترل موثر امور، دست به رفتارهای ناپسند بزند یا کلامش با تلخی و بی‌ادبی همراه شود. هر چند دلایل پنهان بی‌ادبی، توجیه کننده‌ نیستند اما می‌توانند روی نگاه و واکنش شما اثر بگذارند. درست است که مورد بی‌ادبی واقع شدن به هر صورت نامطلوب است، اما قبل از اینکه نگران شوید چه کاری ممکن است کرده باشید که چنین واکنشی در بر داشته یا اینکه دفاع عجولانه و تهاجمی از خود بکنید، زمینه و شرایط را بررسی کنید.


منبع: برترینها

جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (۵۷)

برترین ها – ترجمه از سولماز محمودی:
کیث کیمبل، از وب‌سایت متاکریتیک هر هفته آخرین اخبار، آپدیت ها، تریلرها و
مطالب مربوط به فیلم های سینمایی که قرار است در طول ماه های آینده روی
پرده سینماهای دنیا بروند را گردآوری و منتشر می کند.


متاکریتیک وبسایتی تجاری است که نقدهای منتقدین در خصوص فیلم های سینمایی،
بازی ها، آلبوم های موسیقی، سریال ها، دی وی دی ها و اخیراً کتاب ها را
جمع آوری می نماید. بنابراین می توانید موثق ترین اخبار در مورد فیلم های
مورد علاقه خود و ستاره هایی که قرار است در این فیلم ها بازی کنند را در
اینجا بخوانید.
 

جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (53)

دارن آرونوفسکی (نویسنده و کارگردان)، پس از کارگردانی فیلم حماسی “نوح” بر اساس کتاب مقدس، با فیلم “مادر!” (mother!) بازمی گردد؛ که داستانی خودمانی تر و ظاهراً ناگوار دربارۀ از هم پاشیدن رابطۀ یک زن و شوهر پس از رسیدن چند مهمان ناخوانده و ترسناک به خانۀ آنها است. نمایش این فیلم با بازی جنیفر لارنس، خاویر باردم، میشل فایفر، اد هریس، دانل گلیسون و کریستن ویگ، از ۱۵ سپتامبر، بعد از اکران نخست در جشنوارۀ فیلم ونیز آغاز می شود.

 جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (57)


فیلم جدید آرماندو یانوچی (کارگردان و نویسنده)، نگاهی کمدی به چشم انداز سیاسی روسیه در سال های ۱۹۵۰ دارد. بعد از مرگ استالین، یاران او برای کنترل آیندۀ کشور می جنگند، اما هدف اصلی زنده ماندن است. “مرگ استالین” (The Death of Stalin) بر اساس رمان مصور فرانسوی نوشتۀ فابیان نوری و تیه‌ری روبن و با بازی استیو بوشمی، آندریا رایزبارو، الگا کوریلنکو، پدی کانسیداین، سایمن راسل بیل، روپرت فرند، جیسن آیزاکس، مایکل پالین و جفری تامبر، ابتدا در جشنواره فیلم تورنتو و سپس در ایالات متحده نمایش داده خواهد شد.

 جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (57)


“شگفتی” (Wonder) با بازی جیکوب ترمبلی در نقش اُگی پولمن، پسربچه ای با صورتی متفاوت از دیگر کودکان را به تصویر می کشد که بعد از آموزش در خانه توسط مادرش (جولیل رابرتز) با شجاعت وارد پایۀ پنجم مدرسه ای محلی می شود. این فیلم که ۱۷ نوامبر به سینماها خواهد آمد، و بر اساس رمان پرفروش آر. جی. پالاسیو و به کارگردانی استیون چبوسکی ساخته شده، بازیگران دیگری از جمله اوون ویلسون، دیوید دیگز، مندی پاتینکین و سونیا براگا را در تیم نقش های مکمل دارد.

 جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (57)


“دختر ناشناخته” (The Unknown Girl) در اکران اول خود در جشنوارۀ فیلم کن ۲۰۱۶، بدترین نقد ها را در میان فیلم های برادران فیلمساز بلژیکی ژان پی‌یر و لوک داردن دریافت کرده است. این فیلم که از ۸ سپتامبر به نمایش در خواهد آمد، داستان پزشک جوانی است که بیماری را به کلینیک راه نداده است و حالا بعد از مرگ این بیمار، می کوشد تا با کمک به تعیین هویت این شخص ناشناس از احساس گناه خود بکاهد. ادل اینل نقش این پزشک را بازی می کند.

 جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (57)


دومین فیلم محمد دیاب، که داستان آن در قاهره و دو سال بعد از انقلاب مصر می گذرد، در یک ون پلیس انباشته از معترضان بازداشت شده می گذرد. همچنان که ون از میان شورشی ها می گذرد، جنجال های بیرون بر مسافرین که معرف تمام جنبه های جامعۀ مصر هستند، تأثیر می گذارد. “برخورد” (Clash) از ۲۵ اوت در سینماها به نمایش در می آید.

 جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (57)


مارگارت بتس (نویسنده و کارگردان) در جشنوارۀ ساندنس امسال، جایزۀ ویژۀ کارگردان موفق را برای اولین فیلم بلند روایی خود، “تازه کار” (Novitiate) دریافت کرد. مارگارت کوالی نقش دختر جوانی را ایفا می کند که با وجود آزمایش هایی که از سوی مادر روحانی (ملیسا لیو) مطرح می شود، مصمم است راهبه شود. در این فیلم که نمایش آن از ۲۶ اکتبر شروع می شود، مورگان سیلور، دایانا اگران و جولیان نیکولسون نیز حضور دارند.

 جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (57)


“دوست داشتن ونسان” (Loving Vincent) اولین فیلم بلندی است که به صورت نقاشی با رنگ روغن ساخته شده است. این فیلم که ساختش شش سال زمان برده است، زندگی پیچیده و مرگ بحث انگیز ونسان ونگوگ را بررسی می کند. فیلم با نقاشی ۶۵۰۰۰ فریم با الهام از کارهای این هنرمند ساخته شده است. در این اثر که از ۲۲ سپتامبر به نمایش در خواهد آمد، ایدن ترنر، سیرشا رونان، کریس اودوود و هلن مک کروی صداپیشگی کرده اند.

 جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (57)


 “جایزه” (Trophy) نگاهی دارد به یک مسابقۀ بزرگ شکار، پرورش و حفاظت از حیات وحش، و این کار را با آشکار کردن رابطۀ پیچیده میان این سه انجام می دهد. این فیلم، به کارگردانی کریستینا کلوژاو و شائول شوارز، که از ۸ سپتامبر اکران می شود، در جشنوارۀ ساندنس امسال نقد های بسیار خوبی دریافت کرده است.

 جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (57)


“مثل من متفاوت” (Same Kind of Different as Me) اولین تجربۀ کارگردانی فیلم بلند مایکل کارنی است. این اثر بر اساس خاطرات پرفروش “مثل من متفاوت: بردۀ دوران مدرن، فروشندۀ بین المللی آثار هنری، و زن نچسبی که همۀ این ها را با هم مرتبط کرد”، از ۲۰ اکتبر به نمایش در خواهد آمد و در آن گرگ کینر در نقش ران هال، یک فروشندۀ بین المللی آثار هنری ظاهر می شود که با دنور مور (جایمن هانسو) دوست می شود، مرد بی خانمانی که در برنامۀ داوطلبانۀ کمک های غذایی با او آشنا می شود. رنی زلوگر نقش همسر هال را بر عهده دارد مه اصرار دارد این دو مرد با هم دوست شوند.

 جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (57)

 


آخرین فیلم نیتان سیلور داستان یک مهماندار هواپیما است که شیفتۀ مردی می شود که هنگام توقف در پاریس ملاقاتش می کند. نمایش “خیابان ترست” (Thirst Street) با بازی لیندزی برج و دمین بونار از ۲۰ سپتامبر آغاز می شود.

 جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (57)

اخبار و یادداشت های کوتاه درباره فیلم هایی که قرار است ساخته شوند:

•    تاد هینس مستندی را دربارۀ ولوت آندرگراوند (گروه راک) کارگردانی خواهد کرد. (منبع: Variety)

•    نیک جوناس برای بازی در اقتباس داگ لیمان از “پیاده روی هرج و مرج” (Chaos Walking) به دیزی ریدلی و تام هالند پیوسته است. (منبع: Heat Vision)

•    میلا یوویچ در “پسر جهنمی” (Hellboy) به کارگردانی نیل مارشال، نقش ملکۀ خون بدذات را در مقابل دیوید هاربر و ایان مک شین بازی خواهد کرد. (منبع: Deadline)

•    روث نگا در فیلم “اد استرا” (Ad Astra) دنبالۀ علمی تخیلی “شهر گمشدۀ زی” (The Lost City of Z) به کارگردانی جیمز گری به برد پیت و تامی لی جونز پیوست. (منبع: Heat Vision)

•    ریض احمد در حال گفتگو برای پیوستن به تام هاردی برای بازی در “زهر” (Venom) دنبالۀ مرد عنکبوتی به کارگردانی روبن فلایشر است. (منبع: Variety)

•    تیم میلر اقتباسی از “نورومنسر” (Neuromancer) ویلیام گیبسن را کارگردانی خواهد کرد. (منبع: Deadline)

•    ال فنینگ، تیموتی چالامت و سلنا گومز در فیلم بعدی وودی الن بازی خواهند کرد. (منبع: Variety)

•    آلفرد وودارد در “شیر شاه” (The Lion King) به کارگردانی جان فاورو به جای سارابی، مادر سیمبا، صداپیشگی خواهد کرد. (منبع: Heat Vision)

•     ربه‌کا تامس فیلم اکشن علمی تخیلی “سرکش” (Malignant) بر اساس کمیک جیمز وان کارگردانی خواهد کرد. (Heat Vision)

•    فیلم جدید جان وو، “تعقیب جنایتکاران” (Manhunt)، اولین بار در جشنوارۀ فیلم ونیز به نمایش در خواهد آمد. (منبع: Variety)

•     ست گوردون فیلم “تولیا” (Tulia) را کارگردانی خواهد کرد؛ فیلم بر اساس یک داستان واقعی که در سال ۲۰۰۵ در کتاب “تولیا: نژاد، کوکایین و فساد در شهر کوچکی در تگزاس” شرح داده شده، ساخته خواهد شد.

 (منبع: THR)

•    جنیفر گارنر با فیلم “” (Peppermint)، یک تریلر انتقامجویی به کارگردانی پیر مورل به فیلم اکشن بازخواهد گشت. (منبع: Deadline)


منبع: برترینها

روح سرگردان در نمایش «شرق دور، شرق نزدیک»

– شکوه  مقیمی: نور دنبال مرد روی صحنه می‌آید. مونولوگ کامران آغاز می‌شود، از دروغ شکوه دارد و غم فاجعه پلاسکو بر جانش نشسته است. از کیارستمی بی‌آنکه نامی بیاورد یاد می‌کند و پزشکانی را که در پی قصور آنها، کیارستمی برای همیشه کوچ کرد نشانه می‌رود و از درخت گیلاسی می‌گوید که سایه‌اش بر مزار او، بر سر خاطیان سنگینی می‌کند. نویسنده‌ای سرخورده است که تصمیم گرفته در واکنش به ویرانی و هبوط اخلاقی جامعه، رساله‌ای بنویسد در ستایش دروغ و همسرش را تهدید می‌کند که اگر بخواهد موجود دیگری را به این دنیای بی‌ثبات بیاورد، خودش را از تراس به کف خیابان پرتاب می‌کند.

با هجوم مغول‌های مدرن مواجهیم 
هانا، همسر نویسنده اما دنبال راهی است برای راضی کردن کامران تا موجودی را که درونش در حال رشد است، به دنیا آورد. در این تکاپو هانا به زنی برمی‌خورد که از دل تاریخ آمده و ۸۰۰ سال است که سرگردان است، سری که مغول از تنش جدا کرده، پیری به او گفته چاره‌ات پیش زنی است که خودش گرفتارترین است و روح سرگردان در خانه هانا به دنبال چاره است. «شرق دور، شرق نزدیک» با بازی حامد بهداد، بهناز نازی، کامبیز امینی، کتانه افشاری‌نژاد، محسن گودرزی، بهار نوحیان، مرجان فریقی و با طراحی خوب نور رضا حیدری تا ۲۷مردادماه در تماشاخانه شهرزاد روی صحنه می‌رود.

نمایش شما با واژه «دروغ» آغاز می‌شود که از دید کامران، کاراکتر نویسنده، بزرگ‌ترین کشف و اختراع انسان است. ایده این نمایشنامه بر پایه دروغ ریخته شده بود یا از داستان به دروغ رسیدید؟

ایده بر اساس یک قصه بود نه یک تم. من هیچ‌گاه بر اساس یک تم نمایشنامه نمی‌نویسم، معمولاً بعد از نگارش، متوجه تم نمایشنامه می‌شوم. من داستان یک زن و شوهر را در ذهن داشتم که بر سر بچه‌دار شدن اختلاف دارند. شوهر، نویسنده‌ای است که به خاطر شرایطی که جامعه به او تحمیل کرده است توان چاپ آثارش را ندارد و دیگر انگیزه نوشتن هم ندارد. منزوی است و انتقادات و دیدگاه خاص خودش را نسبت به تاریخ، جامعه و هستی دارد و در یک جایی به این نتیجه می‌رسد که باید «در ستایش دروغ» رساله‌ای بنویسد زیرا جهان امروز بر پایه دروغ بنا شده است و حتی اعتمادی هم به تاریخ نیست زیرا به قول همین نویسنده، تاریخ را زنده‌هایی می‌نویسند که بر سینه مردگان شادی می‌کنند. این نگاه و اندیشه شخصیت داستان است که لزوماً دیدگاه من نیست.

به همین خاطر بخش تاریخی و روح سرگردان دوره هجوم مغول را در نمایش جای دادید؟

از نظر من جدی‌ترین بخش نمایش همین‌جاست. در نگارش تاریخ تنها سهمی که هیچ‌گاه منظور نشده، سهم مردم است. همیشه از شاهان، وزیران و سرداران نوشته شده است، در مهم‌ترین منابع تاریخی مثل تاریخ جهانگشای و تاریخ بیهقی از مردم کوچه‌وبازار چه چیزی ثبت شده است؟! مردم مهره‌هایی هستند که بدون اختیار جابه‌جا می‌شوند و نقش تعیین‌کننده‌ای جز حفاظت از شاه و سیاهی‌لشکر بودن ندارند. در نمایشنامه من، مشخصاً یک فرد عادی از روزگار گذشته آمده است که حرف‌هایش را از کتاب‌ها نگرفته. او در مورد خانواده‌اش و جفایی که بر تن و وجود خودش وارد آمده سخن می‌گوید. این بخش نزدیک‌ترین چیز به حقیقت است.

داستانی که ابتدا در ذهنتان بود بر محوریت مرد نویسنده می‌چرخید یا مثل نمایش هانا، همسر او کاراکتر محوری قصه بود؟ هانایی که نمادی از هستی است، نماینده قدرت باروری و آفرینش، تنها کسی که در مقابل مسخ‌شدگی و عادت به بی‌نظمی می‌ایستد.

نمایش من قهرمانی به مفهوم کلاسیکی ندارد اما کاراکتر محوری من از ابتدا هانا بوده است. همسر او می‌خواهد نظم وجود زن را یعنی نظم بارداری را با تهدید به خودکشی‌اش بر هم بزند. اما زن به دنبال راهی برای نظم بخشیدن است و مرد مدام نظام را به هم می‌ریزد و زن منظم می‌کند و این روال تا پایان ادامه دارد. این ساختاری بود که می‌خواستم از ابتدا وجود داشته باشد. این نمایش بیش از تمام آثار من زنانه است.

با هجوم مغول‌های مدرن مواجهیم

پلاسکو بر چه مبنایی به قصه اضافه شد؟

من معتقدم خانه و خانواده از پیکره جامعه جدا نیست و هر دو بر هم تأثیر می‌گذارند. بیرون از ما فاجعه‌ای اتفاق افتاد که از پنجره یا تلویزیون قابل رؤیت بود و اینکه اگر تاکنون خانه ما آتش نگرفته دلیلی بر امنیت ما نیست. این موضوع نمایش مرا تکمیل‌تر کرد و به سمت نمایشی چندآوایی برد. اگر خیالمان راحت باشد که مانند کارتن‌خواب‌ها در سرما نمی‌میریم بیهوده است، شاید ما هم در یک شب آرام دچار مرگ سفید و گازگرفتگی شویم. مرگ در اطراف ما پرسه می‌زند. حادثه هر لحظه ممکن است اتفاق بیفتد و اگر این حادثه شکل سیستماتیک به خودش بگیرد و هر لحظه دستخوش حادثه باشیم یعنی یک جای کار شدیداً می‌لنگد.
پلاسکو در نمایش شما نمادی از کل جامعه است، به نظر شما پلاسکو تا همیشه نمادی از ناامنی و بی‌ثباتی باقی می‌ماند؟

به نظر شما بار دیگر مغول‌ها به همان شکل به کشور ما حمله می‌کنند؟

قطعاً نه!

من هم همین نظر را دارم، اما فکر می‌کنم ما به شکل‌های دیگری با هجوم مغول‌ها مواجهیم. ترافیک، آلودگی، امواج ماهواره‌ای و پارازیت‌ها که سردردها و بیماری‌های انسانی را در پیش دارد نمونه مدرنی از هجوم مغول است و تنها رنگ عوض کرده است. دیگر لازم نیست تاتارها از سرهای بریده مناره بسازند؛ همین که آمار طلاق و اعتیاد رو به رشد است، شکاف طبقانی گسترده‌تر می‌شود و طبقه متوسط در حال متلاشی شدن است یعنی زنگ خطر بزرگی زده شده. چه چیزی موجب فروپاشی جماهیر شوروی شد؟ در کشورهای دیگر، مثل امریکا، زمانی که متوجه فروپاشی طبقه متوسط شدند آن را تقویت و تأمین کردند و اصناف را برای ثبت اعتراض‌ها به رسمیت شناختند.

این اتفاق موجب شد حد میانه از بین نرود و ارزش‌ها باقی بماند. یک فقیر بتواند با کار کردن به رتبه متوسط برسد و یک تاجر هم با ورشکست شدن به طبقه فقیر سقوط نکند. رشد روزافزون طبقه نوکیسه در جامعه ما نشان می‌دهد که ما همچنان در تهاجم هستیم. اینکه رفتار دیپلماتیک ما غلط است، یعنی اشتباه دوران مغول‌ها در حال تکرار است.  وقتی یک مسئول به‌جای ادبیات فاخر و شایسته با ادبیات ناصحیح که در‌ شأن جامعه و شخصیت حقوقی خودشان نیست صحبت می‌کند یعنی هنوز ما در معرض حمله مغول‌ها می‌توانیم باشیم. این چیزی است که من خواستم با تماشاگر در میان بگذارم.

در مقابل این تهاجم مدرن  هنر را در چه وضعیتی می‌بینید؟

رفتارهای غلط موجب سرخوردگی هنرمند و انزوای او می‌شود. هنرمندان، دیگر بازار کارشان را در بازارهای خارج از مرز جست‌و‌جو می‌کنند. کوچ هنرمندان تهدیدهایی است که هنر را تحت فشار قرار داده است. وقتی یک هنرمند تجسمی مورد تکریم و حمایت قرار نمی‌گیرد و گالری‌ای برای به نمایش گذاشتن آثارش ندارد چه توقعی می‌توان از او داشت؟ وقتی مجسمه‌سازی اثر خلق‌شده‌اش را به خاک می‌سپارد، یک اعتراض بزرگ کرده، این مزار یعنی دهشت برای کسی که کارش آفرینش است. فراموش نکنیم هنرمندان یک ویژگی خداگونه دارند، «قدرت آفرینش» که آدم‌های عادی از آن بی‌بهره‌اند و نهایتاً بتوانند به مهارت برسند.

کسی که آفرینشگر است هر لحظه وضعیتی جدید را تعریف می‌کند و این کار تنها از خدا و هنرمند برمی‌آید. هنرمند باید آزادی عمل داشته باشد و جامعه او را قضاوت کند، نه یک دستگاه سانسور و ممیزی که براساس تشخیص غیرهنری‌اش هنرمند را محدود می‌کند و اگر برخلاف آن عمل کند او را از این دایره بیرون می‌کنند که این بیرون رفتن خسارت بسیاری به ما وارد می‌کند. اگر ناصر تقوایی هر دوسال یک فیلم ساخته بود سینمای ما چقدر پیشرفت می‌کرد؟

اگر فیلم‌های کیارستمی در همه جای ایران پخش می‌شد فرهنگ ما چقدر جلو می‌رفت؟ اگر شهیدثالث مجبور به رفتن نمی‌شد چقدر رشد می‌کردیم؟ شاعران بسیاری که به خاطر کج‌تابی‌ها و کج‌سلیقگی‌ها مجبور به کوچ شدند چه؟ با افتخار از «آرش کمانگیرِ» سیاوش کسرایی صحبت می‌کنیم و شعر «والا پیامدار محمد» او با صدای فرهاد از صدا و سیما پخش می‌شود اما از نوشتن نام شاعر و خواننده کراهت دارند. این رفتارها هنرمند را خسته می‌کند. اگر هنرمندی می‌گوید صدا و سیما حق پخش صدای مرا ندارد باید صدا و سیما به عملکرد خودش نگاهی بیندازد، نه اینکه واکنش منفی نشان دهد.

باید ببیند چه رفتار غیرمتمدنانه‌ای داشته که هنرمند را دلگیر کرده است. آنها برای دلجویی هنرمند کاری نمی‌کنند، بلکه به او می‌گویند: «ناراحت باش و از این ناراحتی بمیر، کسی ناز شما را نمی‌کشد و کسی منتظر آفرینش شما نیست.» چرا متولیان فرهنگی ناصر تقوایی را تشویق نمی کنند که فیلم بسازد؟ چرا حتی تقوایی را نمی‌شناسند و می‌گویند این مملکت بدون ناصر تقوایی هم هست؛ اما این مملکت بدون تقوایی‌ها و حافظ‌ها و سعدی‌ها نیست. این مملکت فقط با هنرمندانش بوده و هست که هنوز هست.

با هجوم مغول‌های مدرن مواجهیم 

نمایش شما در کل نمایشی نمادین است، نویسنده نماینده قشر روشنفکر، روح سرگردان نماد تاریخ، زن نماد هستی و…آیا این نمادها از ابتدا در ذهنتان اساطیری بودند یا هنگام نگارش «شرق دور، شرق نزدیک» سویه اساطیری یافتند؟ چرا که حتی نام نمایش به‌گونه‌ای اساطیری است.

وقتی از نماد حرف می‌زنیم حتماً پای اسطوره در میان است. وقتی از زن حرف می‌زنیم نگاه اسطوره‌ای باروری و زمین و زایش داشته‌ایم. این نشانه‌ها همه ریشه در اسطوره دارند. درک روابط بین آدم‌ها در دنیای امروز، بدون درک کردن اساطیر و کارکرد نشانه‌ای آنها، ممکن نیست. وقتی از زن‌ و شوهر حرف می‌زنیم باید به گذشته، نه گذشته‌ای آدم و حوایی، نگاهی داشته باشیم. مفاهیم ازلی مفاهیمی اساطیری هستند، عشق، هستی و مادر که در تمام کتب مقدس و فرهنگ‌ها نیز وجود دارند و نگاه من هم به آنها از همین منظر است. دیدگاه‌های جوزف کمبل، اسطوره‌شناس امریکایی نیز روی تفکر هنری و علوم اجتماعی من بسیار تأثیر گذاشته است.

دکور شما فضایی خالی است، هیچ وسیله‌ای در صحنه دیده نمی‌شود، بازیگران حتی کفش به پا ندارند و مخاطب باید از قوه تصورش یاری گیرد. این خلأ نماد چیست؟ زهدان مادر یا تابوت؟

نخستین چیزی که در گستره و یلگی صحنه دیده می‌شود همین خلأ است. ما روی این صحنه پایمان روی زمین است اما همین زمین هم مطمئن نیست و نمی‌توان به آن تکیه کرد و می‌شود روی همین زمین فروریخت، همان‌گونه که یکی از کاراکترهای ما، مرد آتش‌نشان، از نخستین تا آخرین حضورش مدام در حال فروافتادن است. این فضای خالی فضایی است که هویتش را از اشیا و طبیعت نمی‌گیرد بلکه آن را از مفهوم خودش در ارتباط با انسان گرفته. خانه ما به شکل مرسوم خانه نیست، مثل کاروانسرایی است که از هرجایی همه وارد و خارج می‌شوند. عین دالانی که در آن گیر افتاده‌ای و فرصتی داده شده که در آن باشی تا عشق بورزی، حرف بزنی یا برعکس مورد غضب واقع شوی، به هم بریزی و به هم ریخته شوی و زمانت که به پایان رسد باید از این میدان کنار روی.

هر چیزی در شکل واقع‌گرایانه‌اش می‌توانست آن پهنا و نشانه‌ها را محدود و معنا و نگاه مخاطب را مخدوش کند. ما صندلی و قهوه را نشان نمی‌دهیم اما حالا به تعداد مخاطبان صندلی و فنجان قهوه داریم. من معتقدم وقتی کلمه جاری می‌شود باید روی صحنه جان بگیرد بدون آنکه بخواهد با پانتومیم جلوی چشم تماشاگر ساخته شود. تماشاگر صندلی را هرجایی که بخواهد تصور می‌کند، شیر یا خط می‌اندازیم بدون آنکه سکه‌ای در کار باشد، زن می‌خواهد برقصد و چند لحظه بعد نقش مقابل به رقص زیبای او اعتراف می‌کند. همه اینها در باور تماشاگر جان می‌گیرد. ما سعی کردیم به دریافت‌های جدیدی برسیم که در ادبیات کهن و فلسفه یونان وجود داشته است. همان گونه که طبیب‌ شیرازی می‌گوید: «نباید کلمه را بر کاغذ نوشت، کلمه باید جاری شود، اگر در وسط بیابان گفتی رودخانه، همان لحظه باید از دل بیابان رودخانه بیرون بزند.» برای همین من این نمایش را تئاتر بی‌چیز نمی‌دانم، ما یک‌قدم فراتر از تئاتر بی‌چیز رفته‌ایم.

نمایش شما پر از جزئیاتی است که مثل مهره‌های تسبیح‌اند. شما با نخی که ترکیب فرم‌های آیینی و مدرن است آنها را به هم وصل کرده‌اید. چگونه به این شیوه اجرایی رسیدید؟

نمایشنامه ما یک نمایش روایت‌محور است. ما ابتدا باید کشف می‌کردیم این گفت‌وگوها به سمت مخاطب باشد یا دیوار چهارم حفظ شود. ما ابتدا روایت‌ها را برای تماشاگر اتود کردیم اما فرم زیبایی به ما نداد و جادوی ما را به هم ریخت. ما می‌خواستیم به سمت آیین حرکت کنیم و در آیین، روح جادو، اثیری و کیهانی وجود دارد و اگر قرار باشد تماشاگر وارد آن شود عملاً ما فقط جادو و آیین را نمایش می‌دهیم و این روح جاری و ساطع نخواهد شد. بر این اساس خواستم روایت‌ها شکلی مخصوص به خود بیابند که تماشاگر تنها شاهد و ناظری باشد بر اتفاقی که پشت یک دیوار نامرئی در حال رخ دادن است. این مسأله روایت‌محوری ما را به این سمت برد که هرچقدر می‌توانیم به این روح اساطیری و آیینی و اندکی هم تئاتر مقدس بپردازیم.

جایی که حتی پس از پایان نمایش، بازیگر چیزی از وجودش را ببیند که کنده می‌شود و روی صحنه باقی می‌ماند. چیز عجیبی را که در این نمایش شاهد آن هستم این است که تماشاگرها وقتی از سالن بیرون می‌روند ساکت و مسحورند و این آشفتگی خواسته و هدف ما از این نمایش بود. همین که تا یکی، دو روز تأثیرش بر تماشاگر باقی می‌ماند، یعنی نمایش ما کار خود را کرده؛ نمایشی که با اهداف تجاری و گیشه‌محور تولید نشده است. نمایش ما با اندیشه و روایت و فرم خاص، برای مخاطب خاص است.


منبع: برترینها

روش‌هایی ساده برای کنترل خشم

تاکنون باید کسانی را دیده باشید که حرفهایی در هنگام خشم گفته‌اند و پس از آن از دیگران عذرخواهی کرده‌اند. اما هرگز نباید فراموش کنیم که کلامی که یکبار گفته شد یا کاری که یکبار انجام شد را نمی‌توان پس گرفت. بنابراین، این مسئله از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است که ما باید راههای کنترل خشم خود را یاد بگیریم تا خود را از موقعیت‌های ناخوشایند ایمن نگاه داریم.چطور می‌توان خشم را کنترل کرد؟ در اینجا ساده‌ترین و درعین حال موثرترین روش‌های کنترل خشم را باهم مرور می‌کنیم.

روش‌هایی ساده برای کنترل خشم 

ریتم نفس خود را تغییر دهید و احساسی متفاوت را تجربه خواهید کرد:

به یاد داشته باشید از شما نمیخواهیم که نفس عمیق بکشید بلکه ریتم نفستان را تغییر دهید. بهتر است این را با جزییات توضیح دهیم، هر احساسی ریتم تنفسی مخصوص به خود را دارد. این یعنی ریتم نفس کشیدن شما در حالت شادی و خوشحالی متفاوت است با همین ریتم در حالت آرامش.به‌گونه‌ای مشابه، در حالت خشم و عصبانیت نیز ریتم نفس کشیدن شما متفاوت است. پیشنهاد ما برای کنترل خشم این است که بر تغییر ریتم تنفس خود تمرکز کنید و خودتان تفاوت حاصل از آن را تجربه خواهید کرد.

به طبیعت نزدیک تر شوید تا از خشم دور شوید:

طبیعت درمان هر مشکلی را در دامان خود دارد. هرچه به طبیعت نزدیک تر شوید، می‌بینید که کنترل بهتری بر خشم خود خواهید داشت. ایجاد عادت پیاده روی صبحگاهی روزانه ایده‌ای بسیار موثر برای مهار کردن خشم شماست. همچنین برنامه‌ریزی برای یک تعطیلات شگفت‌انگیز حال و احوال شما را آرام کرده و به شما کمک می‌کند تا خلق و خوی خود را کنترل کنید.

محیطی را که در آن خشمگین شده‌اید تغییر دهید:

به زبان ساده، خشم چیزی نیست جز حمله ناگهانی آدرنالین به رگهای خونی ما. درصورتیکه محیطی که در آن خشم به‌وجود آمده است را تغییر دهید می‌توانید این تزریق آدرنالین را به راحتی کنترل کنید.منطق ساده پشت این روش است که ذهن ما به هر موقعیت و محیطی بسیار حساس است. باین ترتیب به محض اینکه محیط را تغییر دهید، ذهن شما تغییر موقعیت را تشخیص خواهد داد و جریان آدرنالین درون بدن را محدود خواهد کرد. این اقدام در نهایت به ساده‌ترین شکل ممکن موجب کنترل خشم خواهد شد.

همیشه به خود بگویید که شما آرام‌ترین فرد هستید:

یک ضرب‌المثل قدیمی می‌گوید، آینده شما همانی خواهد بود که در ذهن خود به آن فکر می‌کنید. این جمله معنایی بسیار عمیق دارد. هرزمان که تنها هستید یا کاری را انجام می‌دهید فقط با خود تکرار کنید که صبر و تحمل شما بسیار زیاد است و حتی در بدترین شرایط هم می‌توانید آرامش خود را حفظ کنید،پیغامی که توسط شما به ذهنتان ارسال می‌شود در ذهن ناخودآگاه بارور شده و بعد از چند روز در شخصیت شما منعکس می‌شود. شما خود بعد از چند روز تاثیرات سودمند این روش را احساس خواهید کرد.

استفاده از شوخ‌طبعی:

همیشه سعی کنید در گفت‌وگوهای طنزآمیز شرکت کنید زیرا این گفت‌وگوها دلیلی برای شادی و خوشحالی شما خواهند بود. هرچه شوخ طبعی در شما بیشتر شود، کنترل خشم در شما راحت تر خواهد شد. ایجاد یک طبیعت طنزآمیز و شوخ کار چندان سختی نیست.همچنین هرزمان احساس کردید که عصبی شده‌اید فقط سعی کنید که لبخندی به لب بیاورید. خواهید دید که تمامی خشم شما بصورت اتوماتیک از بین خواهد رفت. لبخند بزرگترین دشمن خشم است.

ورزش کنید تا خشم خود را آزاد کنید:

همانطور که همه ما می‌دانیم عقل سالم در بدن سالم است. بنابراین، بطور منظم ورزش کنید تا جریان خون در مغز به درستی انجام شود و باین ترتیب نشاط و طراوت مغز شما حفظ شود. ورزش بدنی منظم همچنین در بالابردن ایمنی شما موثر بوده و شما را از بیماری‌ها مصون نگه می‌دارد. و همه ما هم می‌دانیم فردی که از هرنوع بیماری رنج می‌برد در برابر حالت خشم حساس تر خواهد بود.همچنین، در کنار ورزش بدنی باید به یاد داشته باشید که خواب یا استراحت کافی هم داشته باشید زیرا خواب خوب بعد از ورزش سنگین ذهن شما را فعال نگه می‌دارد.

خاطرات روزانه خود را بنویسید تا خشم خود را کنترل کنید:

نوشتن خاطرات روزانه عادتی بسیار قابل تحسین است اما تعداد کمی از ما می‌دانیم که این عادت می‌تواند خشم ما را نیز کنترل کند. هرزمان که هجوم آدرنالین را در خون خود احساس کردید فقط آن را در دفتر خاطرات خود بنویسید. این کار می‌تواند به دو روش انفجار عاطفی شما را کنترل کند. اول آنکه خشم شما بگونه‌ای موثر در دفتر خاطراتتان نشان داده خواهد شد. دوم آنکه، بعد از چند روز ریشه اصلی افکاری که شما را عصبانی کرده است پیدا خواهید کرد. پس از آنکه ریشه خشم را شناختید به راحتی می‌توانید آن را برطرف کنید تا یک زندگی بدون خشم را تجربه کنید.

نتیجه گیری

فرآیند تولید خشم بطورکلی بسیار پیچیده بوده و هیچ کس نمی‌داند که کدام فکر واحد می‌تواند پاسخ خشم را در هر فرد موجب شود. تنها چیزی که ما می‌دانیم روش‌های کنترل خشم است. اگر شما هم از آن دسته افرادی هستید که زود عصبانی می‌شوند پس باید طبق میل خود یکی از تکنیک‌های ذکرشده در بالا را امتحان کنید.


منبع: برترینها

گفت و گو با «داریوش فرضیایی»، عموی پر جنب و جوش تلویزیون (۱)

: می توان گفت یکی از پرانرژی‌ترین مجری‌های تلویزیون است؛ عمویی که خودش بالا و پایین می پرد، شادمانی می کند، هیجان دارد و بچه‌ها هم در برنامه هایش کودکانگی هایشان را به میدان می آورند. سهم زیادی از این نشاط و شادی هم به موسیقی ها و آوازخوانی هایی است که در برنامه های کودک اجرا می کند مثل «اردک تک تک» یا «لب خندون، در قندون» شعرهایی که با ریتم شاد و کودکانه خوانده شد و احتمالا بسیاری از طرفداران عمو پورنگ آنها را حفظ هستند.

عموپورنگ با نام اصلی داریوش فرضیایی سال هاست که برای بچه ها اجرا می کند و این روزها بعد از یک استراحت به همراهش تیمش به دنبال آماده شدن برای شروعی دوباره هستند.

هفته‌ای ۲بار فیلم هندی بازی می‌کردم/ از بچگی دوست داشتم مشهور شوم (1)

وی یکی دو سال است که با برنامه «محله گل و بلبل» در شبکه دو حاضر شده است برنامه ای که به تعبیر خودش شکل مدرن شده «محله برو بیا» است. داریوش فرضیایی در گفتگویی که در آستانه شروع دوباره به کار با او داشته ایم درباره روحیات و ویژگی های خود از کودکی تا حال حاضر و انتظاراتی که از او به عنوان یک چهره شناخته شده می رود و اینکه حالا خودش چقدر دوست دارد برای خودش زندگی کند و سعی کند درگیر قضاوت های مردم نشود، سخن گفت.

فرضیایی همچنین به دوران کودکی خود اشاره و بیان کرد که از کودکی علاقه مند به اجرای نمایش برای خواهرش بوده و هفته ای دو بار برایش فیلم هندی بازی می کرده است. با ما در این گفتگو همراه می‌شوید:

شما پس از پخش برنامه های مجری‌محور، با «محله گل و بلبل» نزد بچه ها آمدید و حالا هم مدتی است که در تدارک تولید دوباره هستید. برای شروعِ جدید ایده خاصی دارید؟

-برای هر کاری باید تامل و تفکر داشت و برنامه جدید بیشتر از همه تحقیق نیاز دارد. ما هر سری یک دوره استراحت می کنیم و بعد با همفکری با سایر عوامل به نتیجه می رسیم و دوباره کار را شروع می کنیم. مهم این است که وقتی کار خود را دوباره شروع می کنیم حال خوبی داشته باشیم و آمادگی کامل باشد.

از این برنامه که فرم آن با برنامه های قبلی شما متفاوت بود، راضی بودید؟

– من در کودکی «محله برو بیا» را دوست داشتم و به نظرم «محله گل و بلبل» پلی به آن برنامه زده است که حالا این محله آداپته شده و در ژانر امروزی ارایه می شود.

اقای فرضیایی شما سال هاست در حوزه کودک کار می کنید به عنوان یک کارشناس فکر می کنید به روز ماندن و اینکه بتوانید همچنان بچه ها را پای اجرای خود نگه دارید به چه ویژگی هایی نیازمند است؟

– سوال شما از دو منظر است؛ هم گروهی و هم فردی. تیمی که من با آنها کار می کنم بنیانگذار برنامه عموپورنگ است و ما این برنامه را با هم شروع کردیم و آنها خصوصیات من، نقاط ضعف و قوت و سایر ویژگی های من را می دانند و به طور کامل با روحیاتم آشنا هستند. این بزرگترین امتیاز است چراکه در این زندگی ما طبیعتا بهتر یکدیگر را می شناسیم اگرچه کار جمعی سخت ترین نوع همکاری در کشور ما و مشکل تر از کار فردی است.

از طرف دیگر نه تنها استایل کاری من کودکانه است بلکه فکر و ایده و طرز تفکرم هم مرتبط با کودکان است. در رادیو هم که بودم همین وضعیت وجود داشت و دیگران می دانند که من همیشه سرزنده و کودک‌دوست بوده ام بنابراین قالب شخصیتی مرا هم در برنامه ها بر همین اساس طراحی می کنند. آنها می دانند که چگونه قالبی باید برای پورنگ پایه ریزی کرد که هم کهنه نشود و هم جذاب بماند. یکی از اتفاقاتی هم که در این سال ها همیشه برای من رخ داده است آزاد بودنم با کودکان در استیج بوده است.

من خیلی راحت با بچه ها، پشت صحنه و همه اتفاقات رئال، زندگی می کنم و این برای بیننده کودک خیلی جذاب است. استیج ما پر از ویژگی های کودکانه بوده است، همانطور که کودک قهر و آشتی می کند، اشتباهاتش را به راحتی می پذیرد و… همه تیم برنامه هم این ویژگی ها را به راحتی دارند و این اتفاقات را تجربه کرده ایم مثلا دچار اشتباه شده ایم اما همان سر صحنه سعی کرده ایم درستش کنیم.

به عنوان یک مجری فکر می کنم چندان زیر بار چارچوب های معمول نمی روید.

 – صادقانه بگویم من نمی توانم در چارچوب برنامه های کودک در یک قالب غیرقابل انعطاف باشم ولی اگر هم در برنامه کودک آزاد بوده ام باز هم براساس استانداردها کار کرده ام. به طور مثال لودگی نداشته ام بلکه شادی، پویایی و هیجان را وارد کارم کرده ام تا بچه ها بتوانند با من همذات پنداری داشته باشند.

البته جالب است که فرمول ساختاری برنامه مرا می توانید در برنامه های بزرگسال هم ببینید و اتفاقا من خوشحال می شوم که مثل برنامه من برای بزرگسالان هم اتفاق بیفتد. درواقع شوی کودک می تواند دستاویزی برای بزرگترها باشد؛ بزرگترهایی که به نوعی همان کار کودک را انجام می دهند، گرد هم می نشینند و یک نفر مثل عمو پورنگ می آید و یک نفر دیگر مثل امیرمحمد وارد می شود و شیطنت می کند.

هفته‌ای ۲بار فیلم هندی بازی می‌کردم/ از بچگی دوست داشتم مشهور شوم (1)

یعنی فکر می کنید برنامه ای مثل «خندوانه» از برنامه های عمو پورنگ الگو گرفته باشد؟

– نه اینکه خدایی نکرده بگویم این برنامه از من و برنامه ما گرفته شده است نه منظورم فقط این است که از همین فرمول استفاده شده است و خوشحالم که استفاده می شود. در همان برنامه هم کاری که برای کودکان انجام می شود رخ می دهد و این خیلی خوب است و این هیجان و شادی هم برای کودکان نیاز است و هم بزرگسالان.

شما می توانید پیرزن ها و پیرمردها را در آن برنامه ببینید که می خندند و شاد هستند همانطور که در اینجا کودکان لذت می برند. این کودک درون و نیازهای آن را همه ما داریم اما به دلیل تغییرات فیزیکی ناشی از بزرگ شدن خجالت می کشیم آن را بروز دهیم، اما چه اشکالی دارد که شادی کنیم و یا دست بزنیم؟

فکر می کنید چقدر این دوری از شادی به فرهنگ ما باز می گردد به طور مثال در دهه ۶۰ شاید پدر و مادرها همیشه به فرزندانشان سکوت و آرام بودن را تاکید می کردند.

– آن زمان حق انتخاب با من و شما نبود و تلویزیون با همان دو شبکه اش برای ما برنامه پخش می کرد. امروز اینترنت و فضای مجازی است که به کودک حق انتخاب، شادی و… می دهد. این شبکه ها هستند که به راحتی می توانند نوع زندگی بچه ها را تعیین کنند و پدر و مادر ها اکنون مستاصل هستند.

امکانات و توقعات ما مثل بچه های امروزی نبود که در سن ۲ یا ۳ سالگی تبلت داشته باشند. همه آمال و آرزوهای ما این بود که بتوانیم یک دوچرخه داشته باشیم و نهایتش هم می توانستیم به همان دوچرخه برسیم. اکنون اما قشر محروم و ضعیف هم سعی می کند به گونه ای آن تبلت را برای کودکش تهیه کند. امروز باید واقعیت دنیای جدید را بپذیریم و سعی کنیم فرهنگسازی داشته باشیم. ما نمی توانیم منکر نکات منفی شویم اما باید از نقاط قوت دنیای مجازی و ظرفیت های آن استفاده کنیم.

شما یکی از مجریان حوزه کودک هستید که شهرت دارید به اینکه کودک درونتان همیشه زنده است. به نظر خودتان کودکی شما با کودکی هم سن و سالانتان تفاوتی هم داشته است؟

– من کودکی خیلی خوبی داشتم و اتفاقا همه می گویند آن زمان تفاوت زیادی با هم سن و سالان خود داشتم. خود من نمی توانستم آن زمان شناخت و توصیفی از خودم داشته باشم ولی اکنون که برای من تعریف می کنند می گویند خیلی خاص بوده ام. انشا، نوشته ها، لباس پوشیدن هایم و… خاص بوده است.

خانواده شما ممکن بود سخت گیری هم داشته باشند؟

– خیر اتفاقا من خیلی راحت بزرگ شدم. راحت نه به معنای اینکه هر امکاناتی که بخواهم در اختیارم بگذارند بلکه راحت به این معنا که در آرامش فکری بزرگ شدم. خانواده من سطح سواد پایینی داشتند اما فرهنگشان بالا بود و خیلی ساده و شیرین و دلچسب بزرگ شدم.

رویای شما در کودکی چه بود؟

– شما فیلم «ساز دهنی» امیر نادری را به خاطر دارید؟

فکر نمی کنم کسی این فیلم را به یاد نیاورد.

– من همان زمان خیلی تحت تاثیر این فیلم و مخصوصا شخصیت امیرو قرار می گرفتم. به نوعی دردِ داشتن یک ساز دهنی را احساس می کردم. با این همه من آن زمان فراتر از آن بچه دوست داشتم یک فیلمساز، مجری و… باشم و اتفاقا می توانستم بفهمم که امیرو برای به دست آوردن ساز دهنی چه خفتی را کشید و چه کارهایی کرد.

آن زمان چند سال داشتید؟

– پنجم دبستان یا اول راهنمایی بودم.

 و فکر می کردید مثل امیرو باید سخت تلاش کنید؟

– بله اما نمی خواستم برای هدفم به هر چیزی تن دهم و می دانستم که نباید دست از تلاش بردارم. خاطرم است در مدرسه نمایش های زیادی در مدرسه بازی می کردیم و جالب است که من همیشه قصه نمایش هایی را که بازی می کردم خودم می نوشتم.

نمایش هایتان چه حال و هوایی داشت؟

– خیلی جالب است که موضوعات نمایش هایم همیشه درام بود و دلیل این اتفاق امروز برای خودم سوال است.

هفته‌ای ۲بار فیلم هندی بازی می‌کردم/ از بچگی دوست داشتم مشهور شوم (1)

به فضایی که آن سال ها در آن زندگی می کردید مربوط می شود؟

– فکر می کنم به کتاب هایی که برادرانم مطالعه می کردند مربوط می شد چون من هر از گاهی به کتاب هایشان سرک می کشیدم. رمان های زیادی می خواندند. خاطرم هست که اول راهنمایی یا پنجم دبستان بودم که منزل یکی از برادرانم کتابی از انوره دو بالزاک خواندم. فضای کتاب درباره سختی هایی بود که یک دختر در زندگی اش تجربه کرد و دل من می سوخت که چرا او باید چنین سرنوشت غم انگیزی داشته باشد.

حسرت های شما در آن زمان و در نوجوانی تان چه بود؟

– صادقانه بگویم همیشه دوست داشتم مشهور شوم و مردم مرا بشناسند و برای شهرت تمرین هم می کردم. من هر روز برای خواهرم نمایش بازی می کردم. او چهار سال از من کوچکتر بود و یک بار تلویزیون فیلم «قانون» را با بازی آمیتاب باچان نمایش داد که من این فیلم را خیلی دوست داشتم و همان را بازی می کردم. آمیتاب باچان در انتهای این فیلم می مرد و خواهرم از من می خواست که من در پایان نمیرم من هم به او می گفتم که اگر می خواهد نمیرم باید خوراکی هایش را به من بدهد و به همین ترتیب سناریو را تغییر می دادم.

باج می گرفتید؟

– باج نبود فقط یک معامله کودکانه بود و دوست داشتم همانقدر که من زحمت می کشم او هم مثلا از پفکش سهمی به من بدهد.

شما بیرون از منزل هم با هم سن و سالان خود بازی می کردید؟

– من خیلی اهل بازی های بیرون از خانه نبودم. خیلی کم به کوچه می رفتم و چون یک حیاط بزرگ داشتیم مادرم بیشتر می گفت همان جا در حیاط بازی کنیم و ما هم هر بازی که فکرش را بکنید در همان حیاط کوچک انجام می دادیم. از همه مهمتر همان نمایش ها بود که فکر می کنم نوعی تمرین برای شومن بودن من شد.

تئاترهای تک نفره ای بود که هیچ کس فکر نمی کرد بتواند به این صحنه تلویزیونی منجر شود. ما هر شب فیلم اجرا می کردیم و قبلش خواهرم از من می پرسید امشب چه فیلمی داریم من هم به او می گفتم باید فکر کنم و تخیلی نمایش هایی را درمی آوردم؛ نمایش هایی که از کارتون های پلنگ صورتی و فیلم های آن زمان گرفته شده بود و حدودا هفته ای دو بار برای خواهرم فیلم هندی بازی می کردم.

یادم می آید وقتی با خواهرم دعوا می کردیم به او می گفتم تا یک هفته بازی فیلم تعطیل است و او گریه می کرد که دعوایمان ربطی به سینما نداشته باشد.

چطور از بازیگری به اجرا رسیدید؟

– به نظر خود من در این نمایش ها، اجرا غالب بود تا بازیگری. درنهایت فکر می کنم همه آنچه که امروز برای من اتفاق افتاده است به نوعی در ضمیر ناخودآگاهم بوده و تجربه اش کرده ام. عموپورنگ قبلا آنچه را که الان هست تمرین کرده و شرایط برایش فراهم شده تا خودش را متبلور کند.

چگونه همیشه این کودک درون را زنده نگه می دارید؟

– من هیچ ابایی ندارم از اینکه کاری کنم که شاید در نظر بعضی عرف نباشد به طور مثال هر از گاهی در پارک دوچرخه سواری می کنم و ممکن است اتفاقا عده ای تعجب کنند که چرا عموپورنگ در این مکان دوچرخه سواری می کند.

شما به قضاوت ها اهمیتی نمی دهید؟

– برایم مهم نیست چون دارم کارم را انجام می دهم و نمی توانم دایم جوابگوی قضاوت های نابجای آدم ها باشم. من تا حدی البته پذیرفته ام که زندگی شخصی ندارم مثلا من اگر یک روز در فضای مجازی مطلب نگذارم بسیاری از دوستانم به من پیام می دهند که طرفدارانت دایم سوال دارند که عمو چی شدی؟ چه اتفاقی افتاده است؟ به هر حال مخاطبانم دل در گرو من دارند و حساس هستند. من هم همینطور هستم و آنها را دوست دارم و با این حال این نوع زندگی سختی های زیادی دارد. حالا سعی می کنم بعضی تابوها را برای خودم بشکنم و همانطور که گفتم دوچرخه را بردارم و جایی که دوست دارم دوچرخه سواری کنم.

ممکن است این میان مورد بی مهری هم قرار بگیرم به طور مثال خیلی ها در همان زمان دوچرخه سواری از من می خواهند که عکس بگیرم و اگر من بگویم نه، ناراحت می شوند. هرچقدر هم ازشان بخواهم که زمانی را برای خودم باشم باز هم ممکن است کسی دلخور شود البته سعی می کنم با شوخ طبعی و شیطنت بگویم که کسی ناراحت نشود و یا به کودکی برنخورد.

ادامه دارد…


منبع: برترینها

یک هفته و چند چهره؛ آرامش حججی و اغتشاش میناوند

برترین ها – ایمان عبدلی:

مهرداد میناوند یا (اغتشاش هفته)

نوشتن از موضوعاتی که یک طرف آن هواداران قرمز و آبی  قرار دارند سخت است. نوشته ها قضاوت می شوند و مخاطبانش آن را تحدید می کنند. در ماجرای توهین های غیرقابل توجیه مهرداد میناوند به مهدی رحمتی و علیرضا منصوریان هم که قضیه بد از بدتر است.

در واقع میناوند چیزهایی را رسمیت داده که روز و شب در صفحات مجازی دست به دست می شود. این ها حرف هایی است که دائما تکرار می شود. القاب زننده ای که البته یک چهره ی ورزشی حق ندارد با بیان آن مقابل دوربین تلویزیون، به آن ها رسمیت بدهد. خیلی ها اقدام میناوند را به درستی تقبیح کردند، اما آیا این حجم زیاد از تقبیح کنندگان اخلاق مدارند و دغدغه اخلاق دارند؟ پس این جمعیت هتاک مجازی و استادیومی از کجا می آیند؟

 قاعدتا بخشی از این تقبیح کنندگان، همان توهین کنندهای مجازی و استادیومی هستند که حالا پرچمدار اخلاق شده اند. نشان به این نشان که میناوند را «خانم» تلقی می کنند و در مورد گذشته و پوشش او حرف می زنند، در واقع همان کاری را می کنند که میناوند هم کرده! توهین و تخریب و… پس این ژست باورپذیر نیست! و متاسفانه معترضین باز هم متعصبانه به ماجرا نگاه کرده اند. اما از دنیای کوچک قرمز و آبی که بگذریم، مساله مهم تر برنامه «من و شما» است.

یک هفته و چند چهره؛ آرامش حججی و اغتشاش میناوند 

این همه نوشته اند که میناوند بد گفت و منصوریان فلان و رحمتی بهمان، یکی حواسش به این برنامه نبود که با اجرای یک سابقا ژورنالیست جان تازه ای گرفته و فضای صریحی دارد. از نعمات برنامه های جنگ محور تلویزیونی یکی همین است که تنش و حاشیه ایجاد می کنند و به قولی موج سازی می کنند. آرش ظلی پور راهش را خوب بلد است. این بار شاید کمی تند رفته، اما کلیت داستان مورد توجه قرار گرفتن یک برنامه از صدا و سیمای خودی است. این فی نفسه اتفاق خوبی است. اگر قرار بر این باشد که هر بار خندوانه را به صلابه بکشیم و رامبد را فحش بدهیم، مدیری را تنبیه کنیم (نقد تفاوت دارد) علی ضیا را دست بیاندازیم، دامنه ی عرف را از نگاه و منظر دست و پا گیرش بزرگتر کرده ایم. این بزرگتر شدن عرف های دست و پا گیر و این فاصله گرفتن از فضای واقعی، به گسترش فضای ریاکارانه دامن می زند. گسترش فضای ریاکارانه جمعیتی را دلسرد می کند و فضا مملو از آدم های مغشوشی می شود که از جنجال ها و از ابهام  در هر سطح و حوزه ای نون می خورند . مثلا هتاک و متعصب اند ولی ژست اخلاق می گیرند، دیگر دوغ و داشاب را هم نمی شود تشخیص داد، مثل همین ماجرای اخیر.

 به عبارتی فضا هر چه عینی تر و شفاف تر و هر چه فاصله رسانه با واقعیت زندگی مردم کمتر باشد، اغتشاش فکری کم می شود. نتیجه این که با بزرگ نمایی این ماجرا در حداقلی ترین زیان، «من و شما» و صدا و سبما در جذب مخاطب ضعیف تر می شوند. کار را به هر مدل از کار فرهنگی سخت نکنیم والا که قرمز و آبی آن قدر هم مهم نیست که یک روز آرش ظلی پور و روز دیگر جواد خیابانی قربانی آن شوند.   

    


 

محسن حججی یا (قهرمان هفته)

سیل ابراز همدردی ها و همراهی های مردمی در رابطه با شهادت مظلومانه محسن حججی نشان می دهد که جامعه به شدت تحت تاثیر این واقعه قرار گرفته، در این میان اما عده ای ساز مخالف می زنند. همان هایی که با بحث و جدل در مورد چرایی وجود مدافعان حرم یک موضوع امنیتی را چالشی می کنند. آیا با حق با آنهاست؟

برای روشن تر شدن ماجرا بر می گردیم دو ماه قبل تر؛ میانه ی خرداد و غافلگیری حمله داعش به مجلس و حرم مطهر امام خمینی (ره). روزهایی که تکان خوردیم و خطر را بیخ گوشمان حس کرده بودیم. در آن روزها یک نکته ی حاشیه ای جلب توجه می کرد؛ تمام آن هایی که در چرایی وجود مدافعین حرم قلم فرسایی کرده بودند و یا لب به اعتراض گشوده بودند، در سکوت محض تلویحا وجود نیروهای امنیتی را قدر می دانستند. انگار تازه متوجه شده بودند که این جوان هایی که بی سرو صدا راهی سوریه و عراق می شوند، چه وجود با برکتی دارند. آن قدر که با محاسبات این دنیایی نمی شود سنجیدشان.

منتقدان شاید دوباره فراموش کار شده اند، به راستی با کدام پول و کدام وعده و پاداش، دل کدام خانواده در کجای دنیا راضی می شود که جوان هایشان این گونه از دست بروند؟ جای آن ها را چه چیزی جز اعتقاد و ایمان قلبی پر می کند؟ مخلص کلام این که اگر منتقد حضور نیروهای داخلی در معرکه سوریه هستیم  یا اگر سرمایه گذاری و حضور در لبنان و عراق را منطقی نمی دانیم. دلیلی بر این نیست که از کل به جز برسیم و مسائل بی ارتباط با هم را تعمیم بدهیم و از این تعمیم یافتگی یک نتیجه گیری کلی کنیم که هر چه در این ساختار وجود دارد، غلط است!

یک هفته و چند چهره؛ آرامش حججی و اغتشاش میناوند 

 ما می توانیم نسبت به سیاستگذاران حضورهای این چنینی در کشورهایی نظیر سوریه سوال داشته باشیم، اما این که هر نوع کنش فداکارانه را زیر سوال ببریم، عین بی رحمی و قساوت است. این که کدام نهادها در این زمینه تصمیم گیر هستند را می دانیم و دلایلشان را شنیده ایم و اوضاع خاورمیانه را هم می دانیم. توجیه بشویم یا نه، مساله دیگری است و صد البته که به وجود پاک امثال محسن حججی هیچ ارتباطی ندارد. نکته پایانی هم این که خیلی خوب است که با اتفاقاتی نظیر حججی قهرمان هایمان را پیدا می کنیم،عکس هایش را به اشتراک می گذاریم، طبع لطیفمان به کار می افتد و به هر حال شاخک هایمان نسبت به اتفاقات روز حساس تر می شود. فقط ای کاش از لایه ی اولیه ی چنین خبرهایی عبور کنیم و مسائل را در بستر تاریخ و نه فقط محدود به دوره های زمانی خاص قضاوت کنیم.

به هر حال این حجم از فداکاری ارزشش را دارد که به عمق برویم و کمی تحولات منطقه را رصد کنیم. خبرها اصل ماجرا نیستند، بهانه هایی هستند که کمی ذهن را پیچ و تاب دهیم. خبر در فضای امروز رسانه ها در وهله ی اول آگهی هست، ذهن ما قابلیت این را دارد که تبدیلش کند به آگاهی.


محمد علی نجفی یا (شهردار هفته)

اصلاح طلبان عاقبت نجفی را بر کرسی شهرداری تهران نشاندند. به جرات این اصلاح طلبانه ترین انتخاب این روزها است. روحانی که همچنان دلخوش به ژنرال های کارکشته است و تقریبا همان ترکیب قبلی را انتخاب کرده و از وزرای دوران اصلاحات خبری نیست. اما در شورای تهران خبرهای دیگری است و نجفی در صدر نشسته. اما چرا جایگاه شهرداری تهران انقدر مهم شده است؟

گوشه گوشه تهران پازلی است از تمام ایران! تمام لهجه ها و گویش ها این جا نماینده دارند. از راننده تاکسی تا کارگر ساندویچی و از مهندس و روزنامه نگار هر کدام در ظاهر ساکن تهران هستند و در بطن ماجرا عقبه ای دیگر دارند. از همین رو مدیریت تهران ابعادی بزرگتر و پیچیده تر از اداره یک پایتخت را با خودش دارد. حالا خوب و بد تهران به تمام ایران تسری پیدا می کند. چون این جمعیت روز به روز در حال افزایش، دائما خوب و بد این شهر را به دورترین نقاط مخابره می کنند. سومدیریت این شهر می تواند تصویری ناخوشایند از کلیت نظام بسازد و حسن مدیریت هم می تواند مردم را به آینده امیدوار کند.

یک هفته و چند چهره؛ آرامش حججی و اغتشاش میناوند 

تهران چیزهایی دارد که در ذات پایتخت هاست. مثل: تجمع ثروت و وارث چیزهای دیگری است که همه پایتخت ها به این شدت ندارند. وارث بیکاری و صنعت ناخوش و کم آبی و کشاورزی در حال احتضار در جای جای ایران است. تهران بار ناتوانی توزیع نادرست ثروت را در اقصی نقاط کشور به دوش می کشد. باید با حجم غیر منطقی از ترافیک و اتومبیل بسازد و باید قد بکشد عمودی و کش بیاید افقی! آبش براه باشد، نان که می دهد و …البته درگیر مسائلی مثل همنشینی غیر مترقبه فرهنگ های ناهمگون هم هست. بحث های قومیتی، دسته و گرو کشی های پنهانی که زیر پوست شهر خانه کرده که خودش حدیث مفصلی است. فکر کنید این همه فرهنگسرا و مراکز فرهنگی نمی تواند از این شهر یک جمعیت متوازن تر بسازد. هویت ها در این جا متنوع و متکثر و فارغ است. تکثر و تنوع خوب است اما فارغ بودن چیز دیگریست. شهردار تهران بودن یعنی به همه این ها نگاه داشتن. مساله فقط تراکم و ترافیک و تامین انرژی نیست. لایه لایه این شهر احوالاتی دارد که غفلت و ناکارآمدی می تواند خاطره ی خوش از مردانی چون نجفی را مغشوش کند. مقصود این که اصلاحات در آزمون دشواری است اگر بتواند حال تهران را خوش کند دل تمام ایران را بدست می آورد و اگر نه که شاید «تکرار» هم کارساز نباشد.


علی حاتمی یا (کارگردان هفته)

به مناسبت زادروز علی حاتمی

در سال های پسا فرهادی (تکرار کم خلاقیت سینمای اجتماعی) و طی یک دهه گذشته به طور خاص، سینمای ایران از چیزهایی خالی شده که هر چقدر به گذشته نگاه می کنیم بیشتر این جای خالی به چشم می آید؛«رنگ بندی و هویت های متکثر» در زمانه ی علی حاتمی هر کارگردان و یا غالب آن ها مختصاتی را ارائه می کردند که ویژه ی خود آن ها بود

فیلم علی حاتمی واجد مولفه هایی بود که فقط برای خود علی حاتمی بود. تماشای او یعنی تماشای کارهایی تاریخی و نوستالژیک و شاعرانه، می توانستی این ملغمه ی دیالوگ و شعر و تاریخ و خوش رنگ و لعاب را دوست داشته باشی و برایش جان بدهی و یا برعکس نخواهی و اصلا تماشایش هم نکنی؛ دلشدگان، سوته دلان، هزار دستان، مادر و طوقی و… همه مولفه های مشترکی داشتند که از جهان ذهنی «منفرد» سازنده اش نشات می گرفت، جهانی خاص و یگانه و در نهایت اصیل.!

یک هفته و چند چهره؛ آرامش حججی و اغتشاش میناوند 

محصولات فرهنگی وقتی در دسترس و در چرخه ی انتخاب قرار می گیرند، مثل: هر عرضه ی داد و ستد دیگری اگر منحصر به فرد و اصیل نباشند و در عرضه و تقاضا دچار دردسر خواهند شد و این حال و روز سینمایی است که نه حاتمی دارد، نه مهرجویی اش آن نگاه فلسفی سهل و ممتنع دارد، نه تقوایی اش دل به کار می دهد، نه بیضایی اش در جریان است و این می شود که با کلی کارگردان پیرو طرفیم. دنباله روهایی که از موفقیت دیگری کپی می کنند و رد کپی را هم نمی توانند پاک کنند. پس از سمت تماشاچی تیزهوش طرد می شوند. جای حاتمی و حاتمی ها خالی است.


نیکی کریمی یا (هنرپیشه هفته)

حضور نیکی کریمی در یک تیزر تبلیغاتی حاشیه های فراوانی داشته. هفته ی قبل هم سوژه ای مشابه این را داشتیم و از حضور رضا کیانیان در چنین پروژه هایی نوشتیم. این بار اما ماجرا کمی فرق می کند. کیانیان روی بیلبورد و برای دمنوش حضور یافته بود و نیکی کریمی در تبلیغ یک اپراتور تلفن همراه و در یک تیزر تبلیغاتی حضور داشته. نفس هردو پروژه یکی است؛ در هر دو بحث حضور یک بازیگر در پروژه ای تبلیغاتی برای کسب درآمد است. بازیگر نفع مالی می برد و آن برند هم از چهره و اعتبار بازیگر به نفع خودش استفاده می کند.

یک هفته و چند چهره؛ آرامش حججی و اغتشاش میناوند 

پیش از این  گفتیم که چنین حضورهایی در تمام دنیا مرسوم هست و خیلی ها در این دست پروژه ها شرکت می کنند. دلایلی آوردیم که نمی شود در این رابطه مطلق نگری کرد و بسته به شخص و برند و فضا باید این حضورها را قضاوت کرد. به همان دلایلی که در گذشته آمده بود، حضور نیکی کریمی پذیرفته تر است تا کیانیان.

چون نیکی کریمی اصلا با زیبایی اش چهره شده. او در«عروسِ» افخمی با رفتاری که عشوه و نجابت  را توامان داشت به سینما نفوذ کرد. جایگاه او دقیقا در چنین تیزرهایی می نشیند. برخلاف کیانیان که کلا به عنوان یک بازیگر تکنیکی شناخته می شود. نیکی کریمی چهره ای بود که بعدتر بازیگر شد و البته کارگردان، نویسنده و مترجم هم! از همین جهت این رفتار به کریمی می آید. او در دسته ی مدل بازیگرها قرار می گیرد. در ضمن آن هایی هم که حضور کریمی را استفاده ابزاری از زنان می دانند، ظاهرا مفهوم زیبایی را درست متوجه نشده اند و تفکرشان حاصل خلط چند مفهوم بی ارتباط به هم در مورد کالبد زنان است.


عبداله سامری یا (نماینده هفته)

توهین نماینده مردم خرمشهر به ظریف در حین سخنرانی وزیر امورخارجه در مجلس خبرساز شد.  کسی از نمایندگان مجلس توقع رفتاری در حد الگوها و اسطوره های اخلاقی را ندارد، اما خب این جنس فحاشی ها هم بیشتر به قامت آدم های مستاصل کوچه و خیابان می آید. توقع مدیریت کلام، کف مطالبات یک مردم از یک نماینده است. سلفی را می شود در بستر هیجان زدگی توجیه کرد، اما فحاشی در جلسه علنی را سخت بشود، پذیرفت.

یک هفته و چند چهره؛ آرامش حججی و اغتشاش میناوند 


منبع: برترینها

۱۰ کشور مدرن جهان

در این مطلب شما را با ده کشور مدرن جهان آشنا میکنیم.

توکیو، ژاپن

۱۰ کشور مدرن جهان

یکی از مدرن ترین کشورهای جهان توکیو است که پر از تکنولوژی های جدید در صنعت روباتیک ، گوشی های هوشمند و خودروسازی است . توکیو برای اینکه همیشه در عرصه جدیدترین روندهای پیشرفت گام بردارد ، در استارتاپ ها سرمایه گذاری های متفاوتی انجام می دهد که عموما جوان های تیزهوش آن را تشکیل می دهند ؛ این جوانان از ایده های جدید و جذاب خود استفاده می کنند. توکیو به عنوان یکی از پیشرفته ترین شهرها در کل دنیا می باشد.


سنگاپور

۱۰ کشور مدرن جهان

امروزه سنگاپور به عنوان یکی  از جدیدترین و مدرن ترین شهرهای آسیایی محسوب می گردد. در سنگاپور آسمان خراش های شیشه ی با معماری های جدید و نو دیده می شود.این شهر با لقب شهر شیر شناخته می شود که به عنوان یکی از کم فسادترین و سالم ترین دولت های جهان شناخته می گردد. سنگاپور دارای قوانین سفت و سخت برای جرایم می باشد و همچنین سیستم آموزشی پیشرفته و دوست داشتنی ترین اقتصادهای جهان به عنوان جاذبه های دیگر این کشور به شمار می آید.


تالین، استونی

۱۰ کشور مدرن جهان

این کشور توانسته است با بی پروایی در تکنولوژی های نوآورانه پیش قدم باشد. همان طور که در سال ۲۰۰۲ دولت استونی اقدام به ایجاد شبکه های رایگان فای وای کرد که اکثر در مناطق مسکونی قرار داده می شد. در سال ۲۰۱۲ شبکه های مخابرانی فوق سریع در استونی گسترش پیدا کرده اند. البته در سال ۲۰۰۷ سیستم های انتخاب الکترونیکی در استونی رواج پیدا کردند.
 


هلسینکی، فنلاند

 ۱۰ کشور مدرن جهان

هلسینکی هم به عنوان یکی از پیشرفته ترین شهر فنلاند شناخته شده است و در سراسر شهر شبکه وای فای به صورت رایگان وجود دارد و همچنین دانشگاه های زیادی در آن دیده می شود که نشان میدهد مردم در اینجا چه میزان به بحث آموزش دقت می کنند.


بنگلور، هند

۱۰ کشور مدرن جهان

بنگلوز در صنعت فناوری ارتباطات پیشرفت های زیادی داشته است و چون نیروی کار ارزان و با کیفیتی در دست دارد ، کمپانی های غربی مثل Dell و LinkedIn پروژه های خودشان را به آنها میدهند که سبب می شود مهندسان هندی زیادی دارای شغل باشند. پارک فناوری بنگلور امروزه به عنوان یک مجموعه ی می باشد که از کارخانه جات و موسسه ها و دفاتر اداری به چیزی گسترده تر از یک مرکز برون سپاری تبدیل شده است.


شانگهای، چین

۱۰ کشور مدرن جهان

شانگها به عنوان پر جمعیت تر شهر چین می باشد و همچنین یکی از گسترده ترین کلان شهرهای جهان است.در دهه های گذشته یک مرکز اقتصادی بزرگ در شانگهای بنا شده است که می تواند با رقبای خود در سراسر جهان به رقابت بپردازد. یکی از پیشروان در اقتصاد جهان شانگ های می باشد. در شانگهای شما می توانید آسمان خراشه های مدرن شیشه ی را مشاهده کنید که در شب نور و روشنایی زیبا و چشم گیری را دارند.


سئول، کره جنوبی

۱۰ کشور مدرن جهان

با اینکه در گذشته سئول بسیار فقیر به شمار میرفت اما هم اکنون شاهد پیشرفت های زیاد آن می باشد و توانسته است به عنوان یکی از پیشرفته ترین شهرهای جهان به شمار آید. سئول دارای موزه های بزرگ و معماری گسترده می باشد . این شهر دارای رستوران های شبانه روزی و باشگاه های بیلیارد است و همچنین علاقه زیادی به زندگی در شب دارند.


سانفرانسیسکو، آمریکا

 ۱۰ کشور مدرن جهان

یکی از شهرهای پیشرفته در زمینه اجتماعی در آمریکا می باشد که در آن هزاران نفر به در آن به حوزه آی تی مشغول می باشند. در این منطقه شرکت های فناوری زیادی مثل اپل ، فیسبوک ، گوگل و … واقع شده اند . در سانفرانسیسکو افرادی زیادی که معمولا دوران۲۰ تا ۳۰ سالگی خود را سپری می کنند زندگی می کنند. در اینجا همه متصل به اینترنت می باشند.


لندن، انگلستان

 ۱۰ کشور مدرن جهان

لندن به عنوان یکی از ارکان جهان مدرن می باشد. در این شهر قسمت های وسیعی از بناهای تاریحی و معماری های جذاب می باشد. جمعیت زیاد این شهر به وسیله شبکه های وسیعی از قطار به یکدیگر وصل شده اند . ساکنان لندن بالاترین رتبه در کیفیت زندگی را در انگلستان به خود اختصاص داده اند.


هنگ کنگ

۱۰ کشور مدرن جهان

یکی از پر جمعیت ترین شهرهای جهان است . این منطقه به صورت خود مختار در چین پیشرفت نموده است و در آن آسمان خراش های زیبایی را مشاهده می کنید که بسیار دیدنی و جذاب هستند. در دهه ۷۰ میلادی هنگ کنگ به عنوان یکی از قدرت های جهانی مبدل شده است و از نظر حمل و نقل در رتبه های بالایی قرار داد به گونه ی که همه ی جمعیت هنگ کنگ به وسیله اتوبوس ها ، قطارها و قایق های مسافر بری پوشش داده شده اند. با اینکه این شهر از نظر آلودگی بسیار آسیب دیده است اما هنوز هم مردم آن از بالاترین عمر برخوردارند.


منبع: برترینها

رئیس عملیات پزشکی حج ۹۶: آب چاه زمزم سالم است/ کیفیتی بالاتر از آب تهران

رییس عملیات پزشکی حج ۹۶ و رییس سازمان اورژانس کشور گفت: شایعه ناسالم بودن آب چاه زمزم تکذیب می شود، آب چاه زمزم کاملا سالم و بدون مشکل است.

به گزارش روابط عمومی اورژانس؛ دکتر پیرحسین کولیوند گفت: پیرو انتشار خبری در شبکه های مجازی مبنی بر آلودگی آب چاه زمزم به آرسنیک و سرطانزا بودن این آب لازم دانستیم که مردم عزیز را از آگاهی دهیم که این موضوع صحت ندارد.

وی افزود: در بررسی های بعمل آمده در آزمایشگاه مرجع سلامت آب و فاضلاب استان تهران که آزمایشگاه رفرانس کشوری برای تعیین صلاحیت آب است، میزان فلزات سنگین در نمونه برداری های صورت پذیرفته از چاه های آب زمزم بسیار کمتر از حد مجاز بوده و این آب حتی در مقایسه با آب شرب تهران از شرایط بهتری برخوردار است.  

رییس سازمان اورژانس کشور عنوان کرد: به عبارتی در شرایطی که میزان مجاز آرسنیک موجود در آب آشامیدنی طبق استاندارد موسسه ملی استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران یک صدم میلی گرم در دسی لیتر است، این میزان در نمونههای استخراج شده ۰٫۰۰۰۶، ۰٫۰۰۵۷ و ۰٫۰۰۴۲ یعنی بمراتب پایین تر از حداکثر مجاز بر اساس استانداردهای آب شرب است.

وی گفت: سلامت مردم دغدغه اصلی مسئولان وزارت بهداشت وتیم پزشکی حج است، از مردم می‌خواهیم با اطمینان خاطر از این آب استفاده کنند.

کولیوند گفت: از خبرنگاران و برنامه سازان انتظار می رود از کارشناسان خبره موضوعی در موارد مرتبط با سلامت سوال شده و اجازه اظهار نظرهای غیرکارشناسی را به افراد فاقد صلاحیت در این حوزه ندهند.


منبع: الف

احکام مساجد از منظر مقام معظم رهبری

مقام معظم رهبری در پاسخ به استفتائات مختلفی که درباره احکام و کارکرد مسجد از ایشان انجام گرفته، نظرشان را اعلا کرده‌اند.

۳۰ مرداد سال ۱۳۴۸، مسجدالاقصی به دست صهیونیست‌ها به آتش کشیده شد و سال‌ها بعد و برای اهمیت دوچندان و فراموش نشدن این اتفاق تلخ، به پیشنهاد ایران و تصویب اعضای سازمان کنفرانس اسلامی در سی‌امین نشست این سازمان، این روز به نام روز جهانی مسجد نامگذاری شد.

خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در آستانه روز جهانی مساجد، با مراجعه به پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری، استفتائات و نظرات معظمُ‌له را درباره موضوع و کارکردهای مسجد مورد بازخوانی قرار داده است:

*با توجه به این که مستحب است انسان نماز را در مسجد محله خود بخواند، آیا خالی کردن مسجد محل و رفتن به مسجد جامع شهر برای خواندن نماز جماعت، اشکال دارد یا خیر؟
 اگر ترک مسجد محله برای خواندن نماز جماعت در مسجد دیگر به‌خصوص مسجد جامع شهر باشد، اشکال ندارد.

 *نماز خواندن در مسجدی که سازندگان آن ادعا می‏‌کنند که آن را برای خود و قبیله خود ساخته‏‌اند، چه حکمی دارد؟
مسجد پس از آنکه به عنوان مسجد ساخته شد، اختصاص به قوم و گروه و قبیله و اشخاص خاصی ندارد و همه مسلمانان می‏‌توانند از آن استفاده نمایند.

 *آیا زن‌ها بهتر است نماز را در مسجد بخوانند یا در خانه؟
فضیلت خواندن نماز در مسجد مختص مردان نیست.

 *در حال حاضر بین مسجدالحرام و محل سعی بین صفا و مروه دیوار کوتاهی وجود دارد که ارتفاع آن نیم متر و عرض آن یک متر است. این دیوار بین مسجد و مسعی مشترک است. آیا زن‌ها در ایام عادت که حق داخل شدن به مسجدالحرام را ندارند، می‏‌توانند روی این دیوار بنشینند؟
اشکال ندارد، مگر این که یقین حاصل شود که آن دیوار جزء مسجد است.

 *آیا انجام تمرین‏‌های ورزشی در مسجد محل یا خوابیدن در آن جایز است؟ این کارها در مسجدهای دیگر چه حکمی دارد؟
مسجد جای ورزش و تمرین ورزشی نیست و از کارهایی که با شان و منزلت مسجد منافات دارد باید پرهیز شود، و خوابیدن در مسجد هم مکروه است.

 *آیا استفاده از شبستان مسجد برای رشد فکری، فرهنگی و نظامی (با آموزش‌های نظامی) جوانان جایز است؟ آیا با توجه به کمبود مکان‌های اختصاصی می‏‌توان این کارها را در ایوان مسجد انجام داد؟
این امور تابع کیفیت وقف صحن مسجد و ایوان آن است، و باید از امام جماعت و هیات امنای مسجد در این‏باره نظر خواهی شود. البته حضور جوانان در مساجد و برپایی درس‏‌های دینی زیر نظر امام جماعت و هیات امنای آن کار خوب و مطلوبی است.

 *در بعضی از مناطق به‌خصوص روستاها مجلس عروسی را در مساجد برگزار می‏‌کنند؛ به این صورت که مجلس رقص و آواز در خانه بر پا می‏شود، ولی نهار یا شام را در مسجد تناول می‏‌کنند. آیا این کار شرعاً جایز است یا خیر؟
غذا دادن به دعوت‌شدگان در مسجد فی‌نفسه اشکال ندارد.

 *شرکت‏های تعاونی مردمی اقدام به ساختن مناطق مسکونی می‏کنند، ابتدا توافق می‏‌نمایند که برای آن محله‏‌ها مکان‌های عمومی مانند مسجد ساخته شود، اکنون که آن واحدها به سهامداران شرکت تعاونی تحویل داده شده است، آیا بعضی از آنان می‏‌توانند هنگام تحویل گرفتن واحد مسکونی از توافق خود عدول کرده و بگویند ما راضی به ساختن مسجد نیستیم؟
اگر شرکت با توافق همه اعضاء اقدام به ساخت مسجد نموده و مسجد هم ساخته شده و وقف گردیده است، عدول بعضی از اعضاء از موافقت اولیه خود اثری ندارد. ولی اگر بعضی از آنان قبل از تحقق وقف شرعی مسجد از موافقت خود عدول کنند، ساخت مسجد با اموال آنان در زمین متعلّق به همه اعضاء بدون رضایت آنان جایز نیست، مگر این که در ضمن عقد لازم بر همه آنها شرط شده باشد که بخشی از زمین شرکت برای ساخت مسجد تخصیص یابد و اعضاء این شرط را پذیرفته باشند، در این صورت حق عدول ندارند و عدول آنها هم تاثیری ندارد.

 *برای مقابله با تهاجم فرهنگ غیر اسلامی، حدود ۳۰ دانش‏‌آموز را از گروه ابتدایی و متوسطه به شکل گروه سرود در مسجد جمع کرده‏‌ایم که این افراد درس‌هایی از قرآن کریم، احکام و اخلاق اسلامی را به مقتضای سن و سطح فکری شان فرامی‏‌گیرند. اقدام به این کار چه حکمی دارد؟ استفاده از آلت موسیقی اُرک توسط گروه چه حکمی دارد؟ انجام تمرین به وسیله آن در مسجد با رعایت موازین شرعی و مقررات مربوطه و متعارف رادیو و تلویزیون و وزارت ارشاد جمهوری اسلامی ایران دارای چه حکمی‏است؟
تعلیم قرآن و احکام و آموزش اخلاق اسلامی و تمرین سرودهای مذهبی و انقلابی در مسجد اشکال ندارد، ولی در هر حال مراعات شان، قداست و جایگاه مسجد واجب است و مزاحمت نماز گزاران جایز نیست.

 *آیا نمایش فیلم‌‏های سینمایی که توسط وزارت ارشاد اسلامی ایران توزیع می‏‌شود، در مسجد برای شرکت‌کنندگان در جلسات قرآنی، اشکال شرعی دارد یا خیر؟
تبدیل مسجد به مکانی برای نمایش فیلم‏‌های سینمایی جایز نیست، ولی نمایش فیلم‏‌های مذهبی و انقلابی دارای محتوای مفید و آموزنده به مناسبت خاصی و بر حسب نیاز و تحت نظارت امام جماعت مسجد اشکال ندارد.

 *آیا پخش موسیقی شاد از مسجد به مناسبت جشن میلاد ائمه معصومین(ع) شرعاً اشکال دارد؟
واضح است که مسجد جایگاه شرعی خاصی دارد، لذا اگر پخش موسیقی در آن منافی با حرمت مسجد باشد، حرام است، حتی اگر موسیقی غیرمطرب باشد.

 *استفاده از بلندگوهای مساجد که صدا را در خارج از مسجد پخش می‌‏کنند، تا چه وقت جایز است؟ پخش سرودهای انقلابی یا قرآن کریم قبل از اذان چه حکمی دارد؟
پخش قرائت قرآن کریم برای چند دقیقه قبل از اذان در وقت‌هایی که باعث اذیت و آزار همسایگان و اهل محل نشود، اشکال ندارد.

 *مسجد جامع چه تعریفی دارد؟
مسجد جامع مسجدی است که در شهر برای اجتماع همه اهل شهر بنا شده است، بدون این که اختصاص به گروه و قشر خاصی داشته باشد.

*قسمت سر پوشیده‌‏ای از یک مسجد حدود ۳۰ سال است که متروکه و تبدیل به خرابه شده و نماز در آن اقامه نمی‏شود و بخشی از آن به عنوان انبار مورد استفاده قرارمی‏گیرد. نیروهای بسیجی که حدود ۱۵ سال است در این قسمت سقف‌دار مستقر هستند، تعمیراتی را در آن انجام داده‏‌اند، زیرا وضعیت بسیار نامناسبی داشت و سقف آن هم در معرض ریزش بود. چون برادران بسیجی آگاهی از احکام شرعی مسجد نداشتند و افراد مطلع هم آنها را آگاه نکردند، اقدام به ساختن چند اتاق در این قسمت نمودند که بر اثر آن مبالغ زیادی خرج شد و در حال حاضر کارهای ساختمانی رو به پایان است. امیدواریم حکم شرعی موارد زیر را بیان فرمایید:

بر فرض این که متصدیان این کار و گروه ناظر بر آن جاهل به مساله باشند، آیا در برابر مخارجی که از بیت‌المال صرف کرده‏‌اند ضامن هستند و آیا مرتکب گناه شده‏اند؟
با توجه به این که مخارج مزبور از بیت‌المال بوده، آیا اجازه می‏دهید تا زمانی که مسجد به این قسمت احتیاج ندارد و نماز در آن اقامه نمی‏‌شود، از آن اتاق‏‌ها با رعایت کامل احکام شرعی مسجد، برای فعالیت‏‌های آموزشی مانند آموزش قرآن کریم و احکام شرعی و سایر امور مسجد استفاده شود؟ و آیا اقدام به تخریب اتاق‏‌ها واجب است؟
واجب است که قسمت سرپوشیده مسجد با خراب کردن اتاق‌هایی که در آن ساخته شده است، به حالت قبل برگردد، و اگر مخارج احداث اتاق‌ها ناشی از تعدی و تفریط و عمد و تقصیر نباشد، معلوم نیست که کسی ضامن آن باشد، و استفاده از قسمت سرپوشیده مسجد برای تشکیل جلسات آموزش قرآن کریم و احکام شرعی و معارف اسلامی و سایر مراسم دینی و مذهبی اگر مزاحمت برای نمازگزاران ایجاد نکند و تحت نظارت امام جماعت مسجد باشد اشکال ندارد، و باید امام جماعت و نیروهای بسیجی و سایر مسئولین مسجد با هم همکاری کنند تا حضور نیروهای بسیجی در مسجد استمرار پیدا کند و خللی در انجام وظایف عبادی مانند نماز و غیر آن هم پیش نیاید.

 *در طرح توسعه یکی از خیابان‌ها، چند مسجد در مسیر طرح قرار می‏‌گیرد که باید بعضی از آنها به‌طور کلی خراب شوند و در بقیه قسمتی از آنها تخریب گردد تا حرکت وسایل نقلیه براحتی صورت گیرد. خواهشمند است نظر شریف را بیان فرمایید.
خراب کردن تمام مسجد یا قسمتی از آن جایز نیست، مگر در صورت وجود مصلحتی که اهمیت ندادن و بی‌توجهی به آن ممکن نباشد.

 *آیا استفاده شخصی و اندک از آب مساجد که مخصوص وضو گرفتن است، جایز است؟ مثل این که مغازه‌داران از آن برای نوشیدن، درست کردن چای و یا برای ماشین استفاده کنند، با توجه به این که آن مسجد واقف خاصی ندارد که از این اعمال جلوگیری نماید.
اگر وقف آب برای خصوص وضو گرفتن نمازگزاران معلوم نباشد و عرف رایج در محله مسجد، این باشد که همسایه‌‏ها و عبور کنندگان هم از آب آن استفاده می‏‌کنند، اشکال ندارد، هرچند احتیاط در این مورد، مطلوب است

 *مسجدی در مجاورت قبرستانی، وجود دارد و هنگامی که بعضی از مومنین به زیارت اهل قبور می‏آیند، از آب مسجد برای پاشیدن روی قبرهای ارحام خود استفاده می‏کنند و ما نمی‏دانیم که این آب عمومی است یا وقف خاص مسجد، و بر فرض هم که وقف خاص مسجد نباشد، معلوم نیست که مخصوص وضو گرفتن و دستشویی رفتن است یا خیر، آیا استفاده مذکور از آن آب جایز است؟
اگر استفاده از آب مسجد برای پاشیدن روی قبرهایی که خارج از آن قرار دارد، امر رایجی است و کسی به آن اعتراض نمی‏کند و دلیلی هم بر وقف آن آب برای خصوص وضو و تطهیر نیست، استفاده از آن برای امر مذکور اشکال ندارد.

 *اگر مسجد نیاز به تعمیر داشته باشد، آیا اجازه گرفتن از حاکم شرع یا وکیل او واجب است؟
اگر تعمیر، داوطلبانه و تبرّعی (از مالِ شخصیِ افراد خیّر) باشد، نیازی به اجازه حاکم شرع نیست.

 *آیا جایز است وصیت کنم که مرا بعد از مردن در مسجد محله که تلاش فراوانی برای آن کرده‏ام، دفن نمایند. زیرا دوست دارم در داخل یا صحن آن دفن شوم؟
اگر هنگام اجرای صیغه وقف، دفن میّت استثناء نشده باشد، دفن در مسجد جایز نیست، و وصیت شما در این مورد اعتباری ندارد.

*مسجدی حدود بیست سال پیش ساخته شده و به نام مبارک صاحب الزمان(عج) زینت یافته است، ولی معلوم نیست که این اسم در صیغه وقف مسجد ذکر شده باشد. تغییر اسم مسجد از صاحب الزمان(عج) به مسجد جامع چه حکمی دارد؟
مجرد تغییر اسم مسجد مانعی ندارد.

*در مساجدی که از محل نذورات خاص مسجد و تبرعّات مومنین به برق و سیستم تهویه مجهز شده‌‏اند، هنگامی که شخصی از اهالی محل فوت می‏‌کند، برای او مجلس فاتحه در مسجد برگزار می‏‌شود که در آن از برق و سیستم تهویه مسجد استفاده می‏‌گردد و برگزار کنندگان مراسم آن هزینه‏‌ها را نمی‏‌پردازند. آیا این کار شرعاً جایز است؟
جواز استفاده از امکانات مسجد در اقامه مجالس فواتح برای اموات و امثال آن منوط به کیفیت وقف و نذر آن امکانات برای مسجد است.

 *در روستایی مسجد نوسازی وجود دارد که در مکان مسجد قبلی بنا شده‏ است. در گوشه‏‌ای از این مسجد که زمین آن جزء مسجد قبلی است، بر اثر جهل به مساله، اتاقی برای تهیه چای و مانند آن و کتابخانه‏ای در نیم طبقه قسمتی از شبستان مسجد در داخل شبستان مسجد ساخته شده است. خواهشمندیم نظر خود را در این‌باره و مسأله تکمیل و کیفیت استفاده از نصف دور داخلی مسجد، بیان فرمایید.
ساختن اتاق مخصوص چای در محل مسجد قبلی صحیح نیست و واجب است آن مکان به حالت مسجد بودن خود برگردد. نیم طبقه داخل شبستان مسجد هم در حکم مسجد است و همه احکام و آثار شرعی آن را دارد، ولی نصب قفسه‏‌های کتاب و حضور در آنجا برای مطالعه اگر مزاحمتی برای نمازگزاران ایجاد نکند اشکال ندارد.

*در یکی از روستاها مسجدی وجود دارد که رو به خرابی است، ولی دلیلی برای خراب کردن آن وجود ندارد، زیرا مانع استمرار جاده نیست. آیا تخریب آن به‌طور کامل جایز است؟ همچنین این مسجد دارای مقداری اثاثیه و اموال است، اینها باید به چه کسی داده شوند؟
تخریب و ویران کردن مسجد جایز نیست و به‌طور کلی خراب کردن مسجد آن را از مسجد بودن خارج نمی‏‌کند. اثاث و لوازم مسجد اگر مورد استفاده در آن مسجد نباشد، بردن آن به مساجد دیگر برای استفاده از آنها اشکال ندارد.

 *آیا شرعاً ساخت موزه در گوشه‏‌ای از صحن مسجد بدون دخل و تصرف در ساختمان آن جایز است، مثل کتابخانه که امروزه جزئی از مسجد را تشکیل می‏‌دهد؟
ایجاد موزه یا کتابخانه در گوشه صحن مسجد اگر مخالف کیفیت وقف تالار و شبستان و صحن مسجد باشد و یا موجب تغییر ساختمان مسجد گردد، جایز نیست. بهتر این است که مکانی در کنار مسجد برای این منظور تهیه شود.

 *مکانی وقفی وجود دارد که در آن مسجد، مدرسه علوم دینی و کتابخانه عمومی بنا شده است که همگی آنها الان فعال هستند. این مکان در حال حاضر جزء نقشه مکان‌هایی است که از طرف شهرداری باید خراب شوند. چگونه باید با شهرداری برای تخریب آن و گرفتن امکانات همکاری کرد تا بتوان آن را تبدیل به ساختمان بهتری نمود؟
اگر شهرداری اقدام به تخریب آن و دادن عوض نماید و آن را تحویل دهد، اشکال ندارد، ولی اصل خراب کردن مسجد و مدرسه وقفی فی‌نفسه جایز نیست، مگر در صورتی که مصلحت اهم غیر قابل چشم پوشی اقتضا کند.

 *برای توسعه مسجد نیاز به کندن چند درخت از صحن آن است، آیا این عمل با توجه به بزرگ بودن صحن مسجد و وجود درختان زیاد در آنجا، جایز است؟
اگر عمل مذکور تغییر و تبدیل وقف شمرده نشود، اشکال ندارد.

 *زمینی که جزء قسمت سرپوشیده مسجد بوده و بر اثر واقع شدن مسجد در مسیر طرح عمرانی شهرداری، در خیابان افتاده و قسمتی از آن به علت اضطرار تخریب شده، چه حکمی دارد؟
اگر احتمال برگشت آن به حالت اولیه ضعیف باشد، ترتب آثار شرعی مسجد بر آن معلوم نیست.

*مسجدی بوده که خراب شده، و آثار مسجدی از آن محو گردیده یا به جای آن بنای دیگری ساخته شده و امیدی هم به دوباره سازی آن وجود ندارد، مثل آنکه آن آبادی ویران شده و تغییر مکان پیدا کرده، آیا نجس کردن آن مکان حرام است و تطهیر آن واجب است؟
در فرض سوال معلوم نیست نجس کردن آن حرام باشد، گر چه احتیاط آن است که نجس نکنند.

 *مدتی است که در یکی از مساجد، نماز جماعت اقامه می‏‌کنم و اطلاعی از کیفیت وقف مسجد ندارم. با توجه به این که مسجد از جهت هزینه با مشکلاتی روبرو است، آیا اجاره دادن زیرزمین مسجد برای کاری که مناسب با شان مسجد باشد، جایز است؟
اگر زیر زمین عنوان مسجد را ندارد و جزء تاسیساتی نیست که مسجد به آن نیاز داشته باشد و وقف آن هم وقف انتفاع نباشد، اشکال ندارد.

*هیات امنای مسجدی که املاکی برای اداره امور خود ندارد، تصمیم گرفته‏‌اند زیرزمینی را در قسمت سقف دار مسجد برای ساختن کارگاه و تاسیسات عمومی برای خدمت به مسجد ایجاد نمایند، آیا این کار جایز است؟
 حفر زمین مسجد برای تاسیس کارگاه و مانند آن جایز نیست.

 *آیا به‌طور مطلق جایز است که کفار داخل مساجد مسلمانان شوند، هرچند برای مشاهده آثار تاریخی باشد؟
ورود آنان به مسجد الحرام شرعاً ممنوع است و در سایر مساجد هم اگر هتک و بی‏حرمتی مسجد شمرده شود، جایز نیست، بلکه در سایر مساجد هم مطلقا وارد نشوند.

 *آیا نماز خواندن در مسجدی که توسط کفار ساخته شده، جایز است؟
اشکال ندارد.

 *اگر کافری داوطلبانه مالی را برای کمک به ساختمان مسجد بدهد و یا کمک دیگری نماید، آیا قبول آن جایز است؟
اشکال ندارد


منبع: الف

دانش‌آموزان با نگاهی مقطعی انتخاب رشته می‌کنند

معاون برنامه‌ریزی امور مشاوره آموزش و پرورش اظهار کرد: وضعیت تحصیلی و موقعیت‌های شغلی در هر کدام از استان‌های کشور متفاوت است، در حالی که بسیاری از هدایت‌های تحصیلی به صورت متمرکز در کل کشور اتفاق می افتند.

به گزارش ایسنا، دکتر محمد مصطفوی با اشاره به این که هدایت تحصیلی نوعی طراحی برای مسیر زندگی دانش آموز است، گفت: وضعیت تحصیلی و موقعیت های شغلی در هر کدام از استان های کشور متفاوت است، در حالی که بسیاری از هدایتهای تحصیلی به صورت متمرکز در کل کشور اتفاق می افتند.

وی با اشاره به مولفه‌های هدایت تحصیلی، عنوان کرد: رغبت، توانایی شخصیت و ارزش فردی مهم ترین مولفه‌های هدایت تحصیلی هستند، به طوری که تمام مطالعات علمی در هدایت تحصیلی بر اساس این چهار مولفه انجام می گیرند.

معاون برنامه‌ریزی امور مشاوره آموزش و پرورش که در یک برنامه رادیویی صحبت می‌کرد همچنین در ادامه افزود: بسیاری از دانش آموزان با ارزیابی سطح نمره‌های خود رشته تحصیلی را انتخاب می کنند. وی با بیان این که چشم انداز تحصیلی دانش آموزان همواره معطوف به زمان حال است، اظهار کرد: تمامی دانش آموزان با نگاهی مقطعی به زمان حال جامعه دست به انتخاب رشته می زنند، در حالی که ممکن است در سال های پس از فارغ التحصیلی جامعه در شرایط کنونی نباشد.

فرهاد فلاحتی، نماینده مجلس و نایب رئیس کمیته آموزش و پرورش نیز در این باره با اشاره به روند هدایت تحمیلی در طول سال ها، گفت: متاسفانه هدایت تحمیلی از سالیان قبل در کشور وجود داشته و تا امروز نیز ادامه دارد.

وی همچنین در ادامه افزود: در بسیاری از مراکز روستایی و مناطق محروم در کشور دانش آموزان مستعد دختر و پسر همواره در انتخاب رشته محدودیت داشته و مجبور به انتخاب یک رشته خاص هستند. نایب رئیس کمیته آموزش و پرورش با اشاره به ارتباط برخی از رشته های دانشگاهی با بازار کار، اظهار کرد: برخی از رشته های دانشگاهی حتی در بهترین سطوح ممکن، بازار کار مناسبی در کشور ندارند، بر همین اساس دانش آموز به دلیل اطمینان از آینده خویش و بازار کار رشته خود به رشته‌هایی روی می‌آورند که خارج از علاقه است.

وی با بیان این که بسیاری از انتخاب رشته‌ها بر اساس شناخت از لحظه امروز جامعه صورت می گیرد، عنوان کرد: دانش آموز و والدین در هنگام انتخاب رشته به آینده کشور و نیاز های سالهای بعد فکر نمی کنند، این در حالی است که بسیاری از مشاوران تحصیلی نیز از آینده و نیازهای کشور بی‌اطلاع هستند.


منبع: الف

معتقدین به زیارت امام رضا (ع) چه کسانی هستند؟ /دلایل زیارت خاصه امام رضا (ع)

معتقدین به امامت امام رضا (ع) در حقیقت معتقد به امامت امام زمان (عج) و شیعه ۱۲ امامی هستند.

سید محمد باقر علم‌الهدی، رئیس مرکز آموزش عالی حضرت قاسم‌بن‌الحسن (ع) در در خصوص فلسفه زیارت خاصه امام رضا (ع) به باشگاه خبرنگاران جوان گفت: ماه ذی‌القعده اولین ماه از ماه‌های حرام است که اتفاقا ماهی است که از ابتدا تا انتهایش به فرزندان امام موسی‌بن جعفر (ع) اختصاص یافته است.

وی افزود:در میان اهل بیت (ع) ۲ امام زیارت مخصوص دارند که مردم به زیارت آن‌ها سفارش اکید شده‌اند یکی امام حسین (ع) و دیگری امام رضا (ع). بعضی‌ها دلیل اختصاص روز ۲۳ ذی‌القعده به زیارت خاصه امام رضا (ع) را احتمال شهادت امام هشتم شیعیان در این روز می‌دانند و برخی از افراد نیز معتقدند که امام رضا (ع) در آخر ماه صفر به شهادت رسیده‌اند.

رئیس مرکز آموزش عالی حضرت قاسم‌بن‌الحسن (ع) با اشاره به دیگر ائمه معصوم (ع) نیز برای دارا بودن روز زیارت خاصه، اظهار داشت: از دیگر دلایل اختصاص روز ۲۳ ذی‌القعده آن است که، دیگر ائمه معصوم (ع) مانند امام حسین (ع) نیز روز زیارت خاصه دارند و آنچه می‌توان بیان کرد این است که زیارت این حضرت (ع) به مثابه دریافت مسئولیت‌های دینی و انجام امر به معروف و نهی از منکر تا مرز و قلمرو شهادت در راه خدا بوده و مهم‌ترین دستاورد زیارت این امام، آشنایی با حماسه حسینی و فرهنگ عاشورایی است.

وی افزود: اما یکی از دلایل توصیه به زیارت امام رضا (ع)، توجه دادن مردم به جایگاه رفیع امامت بوده و این امر از آن جهت اهمیت یافته که هر کسی به امامت امام رضا (ع) اعتقاد دارد در حقیقت شیعه ۱۲ امامی است.

علم‌الهدی ادامه داد:معتقدین به امامت امام رضا(ع) در حقیقت معتقد به امامت امام زمان(عج) هم هستند، زیرا ما در میان شیعیان امیرالمؤمنین افراد ۱ امامی،۳ امامی،۴ امامی و ۷ امامی را داریم که اصطلاحا از آنان به عنوان واقفیه نام می‌برند. این گروه واقفیه معتقدند که امامت به وجود مقدس امام موسی‌بن‌جعفر (ع) پایان می‌پذیرد و آن حضرت در حقیقت به شهادت نرسیده‌اند بلکه تا روزی که بار دیگر به زمین بازگردند در آسمان‌ها زندگی می‌کنند.

وی خاطرنشان کرد: واقفیه به امامت سایر ائمه اعتقادی ندارند، ولی افرادی که معتقد به امامت امام رضا(ع) هستند در حقیقت شیعه ۱۲ امامی هستند به همین جهت در بیانات امام جواد (ع) توصیه اکیدی نسبت به زیارت پدر بزرگوارشان، آقا علی‌بن‌موسی‌الرضا (ع) شده تا از این رهگذر امامت آن حضرت در مرکز توجه شیعیان قرار بگیرد.


منبع: الف

اگر مادر در زمانی که حضانت بر عهده اوست ازدواج کند، تکلیف چیست؟

بر اساس اصلاحیه قانون مدنی ، کودکانی که والدین آنها با هم زندگی نمی کنند اعم از دختر و پسر ، تا سن ۷ سالگی مادر نسبت به پدر در اولویت قرار دارد.

به گزارش میزان ،حضانت، به زبان ساده نگاه داشتن طفل ، مواظبت ، مراقبت و تربیت او و تنظیم روابط او با خارج است.نگاهداری و مراقبت از کودک شامل موارد مختلفی همچون تعلیم آداب مختلف اجتماعی ، فراهم کردن فضای مناسب جهت تفریح ، بهداشت و آرامش او می شود. به طور کلی هر آنچه که کودک برای رشد و بالندگی بدان نیاز دارد در مقوله حضانت می گنجد.

بر اساس اصلاحیه قانون مدنی ، کودکانی که والدین آنها با هم زندگی نمی کنند اعم از دختر و پسر ، تا سن ۷ سالگی مادر نسبت به پدر در اولویت قرار دارد. سابق بر اصلاحیه فوق ، مادر تا دو سالگی برای حضانت کودک در اولویت بود اما با اصلاح قانون مدت اولویت مادر تا ۷ سالگی کودکان افزایش یافته است. پس ازاین سن دختران تا ۹ سالگی و پسران تا ۱۵ سالگی ، تحت حضانت پدر قرار خواهند گرفت. پس از سن بلوغ یعنی دختران در ۹ سالگی و پسران در ۱۵ سالگی ، به طور کامل حق خواهند داشت که انتخاب نمایند با کدام یک از والدین تمایل دارند که زندگی کنند.

موردی که می بایست به آن اشاره شود آن است که اگر مادر در مدتی که حضانت کودک با اوست مبتلا به جنون شود یا ازدواج مجدد نماید ، حق حضانت با پدر خواهد بود. اما اگر حضانت از طریق توافق میان زوجین به مادر واگذار شده باشد ، صرف ازدواج مجدد مادر ، حق حضانت او را نسبت به کودک از بین نخواهد رفت.
 


منبع: الف

شیوع عجیب گروگانگیری ایرانیان در کشور همسایه!

از یک دهه گذشته تا کنون ترکیه توانسته به خوبی خود را به مقصد اول گردشگران ایرانی تبدیل کند.این اتفاق شاید به این دلیل رخ داده که ترکیه طی همین سالها سرمایه‌گذاری سنگینی برای توسعه گردشگری در این کشور کرده است. تبلیغات گسترده و فراهم‌کردن زیرساخت‌های مورد نیاز برای پذیرایی از گردشگران ،این کشور و شهرهای مختلف آن را به مقصدی برای گردشگران از کشورهای مختلف جهان ازجمله ایران مبدل ساخته است.

به گزارش جام جم آنلاین، براساس آمارهای دریافتی، ترکیه از ‌‌سال ٢٠١۴ میلادی شاهد رشد ۵٠‌‌درصدی سفر ایرانیان بوده است. همین افزایش رشد گردشگران ایرانی سبب افزایش درآمدهای گردشگری ترکیه شده است. به طوریکه به نوشته یکی از روزنامه های کشوراگر متوسط قیمت تور یک هفته‌ای به هریک از شهرهای ترکیه را ٢‌میلیون تومان درنظر بگیریم، این مبلغ معادل ۴‌هزار‌میلیارد تومان می‌شود.

اشتیاق ایرانیان برای سفر به ترکیه به حدی است که به هنگام بروز ناامنی در این کشور بازهم درهرشرایطی حاضر به انجام آن هستند البته ناگفته نماند با آغاز حملات تروریستی و بالاگرفتن درگیری ها و پایین آمدن ضریب امنیت تاحدودی از اشتیاق این سفر در میان ایرانی ها کاسته شده است ولی با این وجود هستند کسانی که تعدادشان نیز کم نیست سفر به این کشور در شرایط حاضر را بر خطراتش ترجیح می دهند.خطراتی که این روزها نه تنها در حال کاهش نیست بلکه روز به روز افزایش نیز می یابد فقط با این تفاوت که شکل خطر و نا امنی در حال تغییر است.

پس از ناآرامی و نا امنی هایی که بدنبال حملات تروریستی در این کشور ایجاد و سبب ایجاد التهاب ونگرانی در میان گردشگران این کشور شد اکنون شکل خطر به نوعی تغییر یافت .گروگانگیری توریست های ایرانی که از سال گذشته نیز هرازگاهی شنیده می شد اکنون به شکل گسترده تری در حال اتفاق است.

وعده فراهم کردن خدمات و اماکن ارزان قیمت و همراهی مسافران در مراکز خرید و تفریحی، ترفندهای جدیدی است که با استفاده از آنها گردشگران از جمله گردشگران ایرانی در سفر به ترکیه اخیرا با آن رو به رو شده‌اند. این باج‌گیران یا به عبارتی گروگان‌گیرها با حبس گردشگران آنها را وادار می‌کنند تا از خانواده‌هایشان برای آزادی درخواست پول کنند.

به این‌ها باید برخورد نامناسب از سوی پلیس، مرزبانان و مسوولان ترکیه‌ای با مسافران ایرانی در مبادی ورودی زمینی که ویدیوها مختلفی از این برخوردها در فضای مجازی منتشر شد را اضافه کنیم.

ماجرای گروگانگیری
اگرچه ماجرای گروگانگیری توریست های ایرانی در ترکیه فقط مربوط به سال جاری نیست و سال گذشته نیز رخ داده است اما از ابتدای سال میلادی جاری تا کنون چهار مورد گروگانگیری در خصوص توریست های ایرانی در ترکیه به وقوع پیوسته است.

اسارت یک خانواده پنج نفره ایرانی در سفر به ترکیه حدود یک ماه پیش یکی از این گروگانگیری هاست ماجرا از این قرار است آدم ربایان این زن و شوهر ایرانی را همراه سه فرزندشان، تحت عنوان گردش و تور داخلی از هتل خارج و بعد با تهدید سلاح در خانه ای واقع در منطقه شیشلی به اسارت گرفتند.

این خانواده پنج نفره که در خانه ای محبوس شده بودند وگروگانگیرها هم قصد اخاذی وگرفتن پول از آنها داشتند سرانجام تصمیم گرفتند با آتش زدن خانه به نوعی موجبات فرار خود را فراهم کنند که خوشبختانه موفق نیز شدند.

علاوه بر این سه مرد ایرانی نیز به واسطه رفاقت و اعتمادی که در سفر به استانبول با آدم‌رباها پیدا کرده بودند در دام آنها افتادند.آدم ربایان؛ این سه جوان ایرانی را از یکماه پیش با ترفند اخذ ویزای اروپا به گروگان گرفته بودند تا از خانواده های آنها اخاذی کنند. آنان خواهان پنجاه هزار یورو برای آزادی گروگانها شده بودند.

گروگان های ایرانی در زمان اسارت به شدت شکنجه شده اند. آدم ربایان برای تحت فشار قراردادن خانواده ها تصاویر شکنجه را ارسال می کردند.خوشبختانه این گروگان ها ازاد شدند و آزادی آنها پس از آن میسر شد که یکی از آنها با فرار از ساختمان محل اسارت خود در منطقه زیتون بورنو، از همسایگان و پلیس درخواست کمک کرد. آدم ربایانی نیز که این سه گردشگر ایرانی را ربوده بودند ، بازداشت شدند.این چهارمین گروگانگیری گردشگران ایرانی طی چند ماه اخیر در شهر استانبول است.

اگرچه این اتفاقات تلخ ظاهرا تمامی ندارد اما این هشدار را به گردشگران ایرانی می‌دهد که در سفر به ترکیه به هرکسی به راحتی اعتماد نکنند، یکی از ترفندهای این آدم‌ربایان این است که با شناسایی فرد یا افراد و با بکار بردن انواع حیل اقدام به ربایش طعمه خود می کنند و سپس آنها را با تحت فشار قراردادن و اعمال شکنجه مجبور به دریافت اموال یا دارایی هایشان می کنند .

حسین ذوالفقاری معاون امنیتی و انتظامی وزارت کشور نیز اخیرا در حاشیه امضای صورت‌جلسه نتیجه اولین نشست کارگروه مشترک جمهوری ترکیه و جمهوری اسلامی ایران در وزارت کشور اظهار کرد: با مذاکرات انجام شده میان هیات ایرانی و ترکی، دو کشور برای مقابله با تهدیدات مشترک به توافق رسیدند.

وی در این گفت وگو با بیان اینکه در این نشست بر تکریم اتباع دو کشور تاکید شده است افزود:‌ بعضی تبهکاران اتباع ایران را فریب داده و با آنها را وعده اخذ ویزای کشور دیگر به ترکیه می‌کشانند و اتباع ایرانی را گروگان گرفته و از خانواده‌های آنها اخاذی می‌کنند. ما در این مذاکرات بر لزوم مقابله دولت ترکیه با این باندها و تلاش بیشتر در این زمینه تاکید کردیم.

توصیه مسافرتی جهت سفر به ترکیه
 
در اسفند ماه گذشته نیز وزارت خارجه کشورمان در اطلاعیه ای به گردشگران ایرانی هشدار داد که در سفر به ترکیه مراقب باشند اگرچه این اطلاعیه بیشتر در جهت ناامنی های بوجود آمده بواسطه حملات تروریستی در این کشور صادر شده بود اما حاکی از وجود ناامنی در این کشور دارد که کسانی خواهان سفر به ترکیه هستند بدانند که این کشور محلی امن برای توریست نیست .در این اطلاعیه در آستانه سفرهای نوروزی صادر شده آمده است :با توجه به در پیش بودن تعطیلات نوروز و برنامه تعدادی از هموطنان جهت سفر گردشگری به خارج از کشور و نظر به شرایط امنیتی ترکیه در ماههای گذشته و نگرانی برای امنیت و سلامت شهروندان ایرانی در این کشور، به کلیه هموطنانی که قصد مسافرت به ترکیه را دارند، توصیه اکید می گردد در صورت ضرورت غیرقابل اجتناب به انجام سفر، احتیاط لازم را بنمایند.

به هرحال از آنجا که هشدارها ورایزنی های مقامات سیاسی کشور برای آگاه سازی و تامین امنیت گردشگران ایرانی به ترکیه همچنان ادامه دارد اما هوشیاری گردشگران ایرانی به کشوری که همواره در طول سالها به لحاظ امنیتی محل سوال و تردید بوده ،ضروری است .


منبع: الف

عذرخواهی پاپ به دلیل جرایم کودک آزاری کشیشان

پاپ فرانسیس رهبر مذهبی کاتولیک ها به دلیل جرایم کودک آزاری کشیش ها عذرخواهی و از قربانیان آن طلب بخشش کرد.

به گزارش ایرنا، پاپ فرانسیس در مقدمه کتابی درباره جوانان قربانی سوء استفاده های جنسی کشیش ها با عنوان ‘شما را می بخشم، پدر (کشیش)’، نوشته ‘دانیل پیتت’ آلمانی که در سن ۸ سالگی از سوی یک کشیش راهب صومعه مورد کودک آزاری قرار گرفته بود، پدیده کودک آزاری کشیشان را به شدت محکوم کرده و از قربانیان آن طلب بخشش کرد.
 
متن عذرخواهی پاپ امروز چهارشنبه بطور اختصاصی در روزنامه ‘بیلد ‘ آلمان منتشر شده است. پاپ در محکوم کردن این پدیده نوشت: کودک آزاری یک هیولای مطلق و یک گناه وحشتناک است. کودک آزاری در تضاد با تمام تعالیم کلیسا است. برخی از قربانیان حتی اقدام به خودکشی کرده اند، این مرگ ها بر روی قلب و وجدان من و بر روی تمام کلیسا سنگینی می کنند. می خواهم دوستی خود را به خانواده های قربانیان کودک آزاری کشیشان، ابراز و از آنها با فروتنی طلب بخشش کنم.
 
دانیل پیتت که امروز ۵۸ سال سن دارد، در کتاب خود به تعریف جهنمی که در دوران کودکی متحمل شده و مسیری که او را پس از یک دوره طولانی درمان به سوی بخشش کشیش، تعریف می کند.
 
جالب اینکه ‘جول الاز’ کشیشی که در دوران کودکی دانیل پیتت از وی سوء استفاده کرده بود، از وی عذرخواهی نکرد. وی در یک مصاحبه در سال ۲۰۱۶ صحبت از سوء استفاده های زیادی در طول دوران کشیشی خود کرد.
 
پیتت در این کتاب نوشت: سال گذشته با وی دیدار کردم ، او به حدی پیر شده بود که شناختنش کار دشواری بود. او به من نگاه کرد و من ترس را در چهره او دیدم ولی از من عذرخواهی نکرد و به نظر از آنچه که کرد پشیمان نشده است.
 
به گزارش ایرنا، پاپ فرانسیس در گذشته میز بارها به موضوعاتی که همواره موجب شرم و ناراحتی کلیسای کاتولیک می شوند اشاره کرد و اذعان داشت: در واتیکان فساد اخلاقی و مالی وجود دارد. سوء استفاده جنسی و آزار کودکان یک بیماری است. اگر یقین نداشته باشیم که این بیماری است، نمی توان مساله را حل کرد. بنابراین باید قبل از پذیرش افراد متقاضی برای یک زندگی مذهبی (کشیشی)، از بلوغ عاطفی آنها اطمینان حاصل کرد. برای مثال هرگز نباید افراد متقاضی را پذیرفت که از مراکز و موسسه های دیگری رانده شده اند. باید اطلاعات روشن همراه با جزئیات و دلایل رانده شدن آنها را بررسی کرد. وقتی کشیشی در سوء استفاده جنسی مشارکت داشته باشد، به معنی حضور شیطان است که آثار مسیح (ع) را توسط شخصی که می بایست مسیح را معرفی کند، تخریب می کند.
 
رهبر مذهبی کاتولیک ها سال گذشته در نامه ای خطاب به اسقف های سراسر جهان، موارد کودک آزاری کشیشان را به شدت محکوم و از قربانیان طلب بخشش کرد و اظهار داشت: کلیسا (واتیکان) از درد و رنجی که برخی از فرزندانش توسط برخی کشیشان متحمل آزار جنسی شده اند، می گرید و طلب بخشش دارد. این جرم باعث شرمندگی ما می شود زیرا افرادی که مسئولیت نگهداری از این کودکان را برعهده داشتند، کرامت انها را نابود کردند.
 
پاپ در نامه خود از اسقف ها دعوت کرد تا مراقب باشند و شجاعت لازم را برای ترویج ابزار لازم جهت حفظ جان و کرامت کودکان پیدا کنند تا این که این چنین جرایمی دیگر تکرار نشوند و در برابر اینچنین گناهی، قاطعانه برخورد کرده و صبر نداشته باشند. این گناهی است که باعث شرمندگی ما شده است. ما با رنج قربانیان ابراز نزدیکی می کنیم و برای گناهان مرتکب شده (توسط برخی کشیش ها) اشک می ریزیم و طلب بخشش می کنیم.
 
کودک آزاری توسط کشیش های کاتولیک، مشکلی است که در سال های اخیر در نقاط مختلف جهان علنی شده بنحوی که در طول یک سال ۸۰۰ فقره شکایت در این زمینه به واتیکان رسیده است و در مجموع ۹۰۰ کشیش نیز در طول ۱۰ سال به خاطر این گونه تخلفات خلع لباس شده اند. واتیکان در سال ۲۰۱۳ اعلام کرده بود که موارد کودک آزاری توسط کشیش های کلیسای کاتولیک سالانه به حدود ۶۰۰ مورد می رسد.
 
معضل کودک آزاری کشیش ها، یک رسوایی بزرگ برای کلیسای کاتولیک (واتیکان) است که ‘بندیکت شانزدهم’ پاپ مستعفی را مجبور به اتخاذ تصمیم های جدی علیه این پدیده کرد، این خط مشی توسط پاپ فرانسیس نیز دنبال شد و در طول مدت پاپی خود، یک سری تصمیمات قوی برای مقابله با این پدیده اتخاذ کرد که از جمله آنها محاکمه یک سفیر واتیکان به نام ژوزف وزولوسکی (Jozef Wesolowski) در سال ۲۰۱۴ در واتیکان و عزل وی بود.
 
واتیکان در سال ۲۰۱۴ میلادی و به مناسبت دادخواست کمیته ضد شکنجه سازمان ملل، اعلام کرد که از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۳ میلادی مجموعا ۹۰۰ کشیش به اتهام کودک آزاری خلع لباس شده و عملا از کلیسا اخراج شده اند و دیگر نمی توانند کشیش شوند.
 
کلیسای کاتولیک در آمریکا در ۱۰ سال اخیر، از زمانی که شکایت ها علنی و به دادگاه های قضایی کشیده شد، مجبور به پرداخت سه میلیارد دلار برای معامله کردن، درمان و هزینه های قضایی شد. علاوه بر شمار زیاد موارد کودک آزاری کشیش ها در کشورهای مختلف، هزینه تحمیل شده به کلیسا برای پرداخت غرامت به قربانیان نیز بسیار بالا است.


منبع: الف

بارش شدید باران و جاری شدن سیل در خوی‌

بارش شدید باران و جاری شدن سیل در خوی‌ خسارت به بار آورد.

به گزارش ایسنا، بر اثر ‌بارش شدید باران و جاری شدن سیل در روستاهای بخش صفائیه خوی‌، خسارات زیادی به مزارع کشاورزی وارد شد و همچنین پل چندین روستا دچار آسیب شد.

خوشبختانه این حادثه خسارت جانی نداشته است.


منبع: الف

جای خالی اسباب بازی در نظام آموزشی ایران

توصیف اوضاع اسباب بازی در ایران از چند منظر می‌تواند انجام شود؛ از منظر طراحی، تولید، فروش، خرید و مخاطب (در اسباب بازی چون خریدار معمولاً خود کودک نیست این دو مقوله از هم جدا می‌شوند). طراحی اسباب بازی یکی از شاخه‌های طراحی است که اهمیت بسیاری دارد و نقش بسیار مهمی در کمپانی‌های بزرگ دنیا دارند و حساسیت بسیاری نیز دارد که چند حوزه روانشناسی، جامعه شناسی، فرهنگ و زیبایی شناسی را به‌دنیای صنعت و مواد با توجه به استانداردها و ایمنی‌های لازم پیوند می‌دهد و یک طراح اسباب‌بازی، یک اندیشمند است نه صرفاً طراح پوسته و مسائل بصری.

 روزنامه ایران: در کشورهای پیشرفته تمام تولیدکنندگان بزرگ بخش طراحی و طراحان اسباب بازی خط‌مشی و ایده‌های نو را مطرح می‌کنند و همچنین آزمایش‌های لازم را برای گرفتن بازخوردهای مخاطب و اصلاح نمونه انجام می‌دهند. در ایران متأسفانه طراحی اسباب بازی انجام نمی‌شود و تولیدکنندگان کمتر به این حوزه توجه می‌کنند و بیشتر تمایل به تولید آثار و نمونه‌های خارجی دارند تا ورود یک طرح جدید به بازار، دانش طراحی اسباب‌بازی هم هنوز در ایران مکتوب نشده است و دانشگاه‌ها کمتر به این مقوله پرداخته‌اند به جز چند اتقاق انگشت شمار نمی‌توان گفت چیزی تحت عنوان آموزش طراحی اسباب بازی شکل گرفته است. این مسأله بسیار مهم و جدی است و با حمایت وزارت علوم و سایر نهادهای مرتبط باید به مسأله آموزش طراحی اسباب بازی و برنامه درسی آن و تولید دانش و محتوای بومی توجه شود تا بتوان به طراحی ایرانی و تولید ملی رسید، بدون محتوا هرگز نمی‌توان ادعای تولید ملی داشت هر تولیدی باید بر بستر دانش و نیازهای مرز و بوم شکل گیرد و با چنین وضعیتی انجام هر کاری فقط به شعار بسنده خواهد کرد.

در ایران تولیدکنندگان توانمندی وجود دارند که تولیدات با کیفیتی داشته و دارند اما در فشار مسائل اقتصادی گاه مجبور به پایین آوردن کیفیت تولیدات می‌شوند، دست و پنجه نرم کردن با غول واردات اسباب بازی بویژه قاچاق اسباب بازی فرصتی برای تفکر و توجه به ایده‌های نو و مخاطب ایرانی باقی نمی‌گذارد و به همین دلیل هرکجا انتقادی می‌شود از گروه تولیدکنندگان است که چرا آثارشان بیشتر کپی هستند و با کیفیت نمونه‌های خارجی تولید می‌شوند دریغ از آشکار کردن مسائل پشت پرده که نفسی برای تولیدکننده ایرانی باقی نمی‌گذارد که بخواهد به طراحی و استخدام طراح اسباب بازی و اعتماد به ایده‌های نو فکر کند. در بین تولیدکنندگان اسباب بازی، دانش و توان به کارگیری دانش طراحی اندک است ولی قابل انتقاد نیست چراکه فعالیتی جهت تولید و انتقال دانش صورت نگرفته است و همچنین هیچ حمایتی نه در زمینه تأمین مواد و دستگاه‌های لازم، شاخص‌های استاندارد و ایمنی از طرف نهادهای دولتی انجام نشده است پس انتظاری هم نمی‌توان داشت.

فرآیند پخش و فروش اسباب بازی هم بشدت دارای مشکل است و کالای ایرانی بخوبی کالاهای خارجی (به‌دلیل سود کلان واسطه‌های فروش) معرفی نمی‌شود، فروشگاه‌ها ترجیح می‌دهند اسباب بازی‌های خارجی را معرفی کنند سیستم پخشی در بخش دولتی وجود ندارد که حمایت‌هایی در جهت پخش و یارانه‌های لازم انجام شود و سیستم پخش خصوصی باز هم به‌دلایل اقتصادی فشار روی تولیدکننده در جهت پایین آوردن قیمت دارد و پخش گسترده‌ای هم نمی‌تواند انجام دهد.

خریداران اسباب بازی که بیشتر خانواده‌ها هستند و در گروه‌های سنی بالاتر خود کودکان، با ورود به بازار و فروشگاه‌ها جز سردرگمی حاصل دیگری ندارند با نمونه‌های بی‌شماری مواجه می‌شوند که بسته‌بندی شده در قفسه‌ها چیده شده شاید انتخاب صرفاً از روی بسته ‌بندی‌ها باشد و دانش و اطلاعاتی از سوی فروشنده و فروشگاه‌ها به خریدار داده نمی‌شود و اسباب بازی‌ها به پیشنهاد دوستان و آشنایان یا تبلیغات در رسانه‌ها انتخاب می‌شوند و تجربه‌ای برای بازی و اعتماد به خرید وجود ندارد. بتازگی برخی فروشگاه‌ها میزهای بازی در فروشگاه گذاشته‌اند که امکان بازی با برخی محصولات وجود دارد. مخاطب و خریدار اسباب بازی نیاز به دانش و آگاهی دارد خانواده باید با اعتماد و احساس امنیت اسباب بازی انتخاب و خریداری کند چرا که با مفاهیم رشدی و شخصیتی کودک همراه است. رسانه‌ها کمترین اطلاعات ممکن را در مورد اسباب بازی‌ها ارائه می‌کنند، تدوین برنامه‌های تحلیلی و معرفی توسط کارشناسان می‌تواند راهکاری برای خانواده‌ها باشد که در هنگام خرید احساس امنیت و اعتماد داشته باشد، وجود فروشنده و کارشناسان در معرفی نمونه‌ها بسیار مؤثر است.

نمونه‌های تولید شده در ایران توسط تولیدکنندگان بیشتر برای گروه پیش از دبستان است که باز هم دلایل ویژه خودش را دارد و گروه مخاطب نوجوان کمتر مورد توجه هستند و اگر هم هست بیشتر در بازی‌های ویدئویی و بازی‌های صفحه‌ای است. در صورتی که نیاز‌های این گروه سنی بسیار ویژه است و اسباب‌بازی می‌تواند در بسیاری مسائل روانشناختی، آموزشی و حتی جسمی-حرکتی به این گروه کمک کند. اسباب‌بازی در مدارس و آموزشگاه‌های ما وجود ندارد در صورتی که امروزه در دنیا به اسباب بازی به‌عنوان ابزار آموزشی و حتی خود آموزش نگاه می‌شود چرا که خیلی از مسائل آموزشی همراه بازی بسیار شیرین‌تر یادگرفته می‌شوند و پایدارتر هم هستند. اسباب بازی فقط یک کالا نیست، یک مقوله آموزشی، فرهنگی و حتی سیاسی است که نمی‌توان بسادگی از کنار آن گذشت و باید با دانش و نگاه علمی آن را تحلیل و بررسی کرد تا بتوان به راه حل‌های مناسب ملی و بومی رسید.


منبع: الف

ساماندهی فرزندان زنان معتاد؛ نجات ۶٠٠ نوزاد آسیب‌دیده

 شهروند نوشت: نیمی از ۶٠٠ نوزاد با حکم دادگاه به مراکز شبه‌خانواده و نیمی دیگر به اقوامشان تحویل داده شدند فروش، یکی از آسیب‌هایی بود که این نوزادان با آن مواجه بودند

۶٠٠ نوزاد به بهزیستی منتقل شده‌اند؛ نوزادانی که در معرض انواع آسیب‌ها بوده‌اند و به گفته معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور فروش، تنها یکی از آسیب‌هایی بوده که گریبان این نوزادان را گرفته بود. اینها همه نوزادانی بودند که در بیمارستان‌ها و بعد از زایمان مادران معتادشان شناسایی شده‌اند، سم‌زدایی شده و حالا بیش از نیمی از آنها با حکم‌هایی که قاضی صادر کرده، به خانواده‌های نسبی و نیمی دیگر به مراکز شبه‌خانواده بهزیستی منتقل شده‌اند؛ ۶٠٠ نوزاد از ١٢٠٠ کودکی که ‌سال گذشته به سازمان بهزیستی معرفی شدند.

براساس آنچه حبیب‌الله مسعودی‌فرید، به «شهروند» گفت، این نوزادان همه پس از تولد، تحت‌تأثیر موادمخدر بودند و پس از طی دوره سم‌زدایی، از بیمارستان به بهزیستی منتقل شده‌اند، اما ماجرا تنها به اعتیاد این نوزادان ختم نمی‌شود، احتمال ابتلای این نوزادان به ایدز هم وجود دارد. مسعودی‌فرید آماری از موارد ابتلا به ایدز در میان این ۶٠٠ نوزاد ندارد اما به خاطر دارد که موارد ابتلایشان به این بیماری خیلی کم بوده است: «ابتلا به ایدز در میان این نوزادان نادر بوده، البته بیمارستان همه این بیماری‌ها را کنترل کرده اما الان آماری در این زمینه ندارم، البته این را هم باید گفت که درمان ایدز در میان نوزادان، موفقیت بالایی دارد، یعنی اگر هم این نوزدان مبتلا باشند، امید به بهبودی آنها وجود دارد.»

اردیبهشت‌ سال پیش بود که وزارت بهداشت دستورالعملی درباره مادران و نوزادان معتاد تدوین و به دانشگاه‌های علوم پزشکی ابلاغ کرد. براساس این دستورالعمل بیمارستان‌ها موظف شدند تا با مراجع قضائی و سازمان بهزیستی هماهنگ شده و نوزاد معتاد پس از تولد به بهزیستی تحویل داده شود. مادران نیز به مراکز ترک اعتیاد فرستاده شوند. هرچند که این دستورالعمل در تمام بیمارستان‌ها اجرا نشد اما حالا براساس همان دستورالعمل، مدیر امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور، اعلام کرد که تمام ۶٠٠ نوزاد از این طریق شناسایی شده‌اند. طی یک تا دو روز، برایشان در دادگاه پرونده تشکیل داده شده، قاضی حکم داده و تمام این نوزادان تعیین‌تکلیف شده‌اند. حالا نزدیک به ٣٠٠ نوزاد، با حکم قاضی به اقوام نزدیک، مانند خاله و عمو و… منتقل شده‌اند. مابقی در مراکز شبه‌خانواده بهزیستی نگهداری می‌شوند. او در پاسخ به این سوال که چه تضمینی وجود دارد نوزادان منتقل‌شده به اقوام، به خانواده اصلی بازگردانده نشوند، گفت: «این حکم قاضی است و براساس حکمی که او صادر کرده، اینگونه تشخیص داده شده که نوزاد به اقوام سپرده شود، چون آنها صلاحیت نگهداری را دارند.» به گفته او، زمانی که بیمارستان از وجود یک نوزاد متولدشده از مادر معتاد مطلع می‌شود، موضوع را به اورژانس اجتماعی اطلاع می‌دهد، اورژانس هم موظف است در ٢۴ساعت به بیمارستان مراجعه کرده، گزارش مددکاری تهیه کند، وضع خانواده نوزاد را بررسی کند و درنهایت پس از تحویل گزارش به سازمان بهزیستی، در اختیار قاضی برای صدور حکم بدهد. براساس اعلام مسعودی‌فرید، از زمانی که این تفاهمنامه امضا شده، ٨٠ تا ٩٠‌درصد از نوزادان در معرض خطر، کاهش پیدا کرده‌اند: «آسیب این نوزادان تنها مطرح‌شدن موضوع فروش آنها نیست، در خیلی از موارد مادر نمی‌تواند از نوزاد مراقبت کند یا حتی توانایی تغذیه نوزاد را نداشته باشد.» وجود این نوزادان و خانواده‌های آسیب‌دیده آنها هم منجر شد تا بهزیستی در تفاهمنامه جدیدی با وزارت بهداشت، حضور «ان‌جی‌او»ها را در ساماندهی این خانواده‌ها، در نظر بگیرد: «مشکل ما این زنانی که به بیمارستان‌ها می‌آیند، نیستند، مشکل ما کسانی هستند که در پاتوق‌ها زایمان می‌کنند و نوزادانی در همین مسیر آسیب می‌بینند.» به گفته این مسئول در سازمان بهزیستی، تفاهمنامه قبلی با وزارت بهداشت درحال به‌روزرسانی است و در نسخه جدید، ضرورت ورود دستگاه قضائی به مسأله فروش کودکان مطرح شده است.

حمایت از زنان معتاد باردار قبل و پس از زایمان

معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی که دیروز خبر واگذاری این ۶٠٠ نوزاد به بهزیستی را به خبرگزاری ایلنا اعلام کرده بود، این را هم اضافه کرده بود که بهزیستی با همکاری وزارت بهداشت، برنامه حمایتی از مادران معتاد دارد و حالا او در توضیح بیشتر به «شهروند» گفت: «قرار است مادران معتاد بعد و قبل از زایمان، خدمات‌درمانی بگیرند، این خدمات را هم در بیمارستان‌ها دریافت می‌کنند، مخصوصا مادران معتادی که در ماه ششم یا هفتم بارداری شناسایی می‌شوند، حتی پس از زایمان هم می‌توانند از این خدمات‌درمانی استفاده کنند. این موضوعی بود که ما با معاونت درمان داشتیم و آنها هم قبول کردند.» با این‌که این مسئول در سازمان بهزیستی تأکید کرد؛ خدماتی که زنان معتاد باردار در بیمارستان دریافت می‌کنند، رایگان است، اما لیلی ارشد، مدیر خانه خورشید که مرکز کاهش آسیب زنان است، با اشاره به تجربه‌های زنانی که به موسسه‌اش مراجعه می‌کنند، گفت که در خیلی از موارد خیران هزینه زایمان و درمان این زنان را تأمین می‌کنند. او در توضیح بیشتر به «شهروند» گفت: «سازمان بهزیستی از حمایت این زنان سخن می‌گوید، اما سوال اینجاست که این سازمان با چه سازوکاری این اقدام را انجام می‌دهد و چه برنامه‌ای برای این زنان دارد. ما زنان باردار معتادی که مراجعه می‌کنند را به پزشکان بدون مرز ارجاع می‌دهیم، از آن‌جا به بیمارستان منتقل می‌شوند و هزینه‌ها را «ان‌جی‌او»هایی مانند ما پرداخت می‌کنند. مسأله این است که بسیاری از این زنان، اصلا شناسنامه یا اوراق هویتی ندارند، بنابراین وزارت بهداشت هزینه‌های اینها را پرداخت نمی‌کند و به دلیل نداشتن شناسنامه، تحت‌پوشش بیمه سلامت قرار نمی‌گیرند. اینها خیلی‌هایشان ایرانی هستند.» اقدامات جدید سازمان بهزیستی برای مدیر این مرکز کاهش آسیب زنان، قابل توجه است اما این پرسش را مطرح کرد که بهزیستی قرار است چه خدماتی به این زنان بدهد؟ «براساس تفاهمنامه‌های قبلی بهزیستی، تعدادی از زنان باردار معتاد به موسسه‌های مردم‌نهاد مثل تولد دوباره منتقل می‌شدند، اما آن مراکز شبانه‌روزی است و خیلی از این زنان با افرادی زندگی می‌کنند و نمی‌توانند در مراکز شبانه‌روزی اقامت داشته باشند و حاضر هم نمی‌شوند به آن مراکز بروند. ما الان با این مشکلات مواجه هستیم.» با همه اینها آنچه اکنون در بیمارستان‌های دولتی برای شناسایی نوزادان مادران معتاد، درحال انجام است، موضوعی است که از سوی لیلی ارشد مورد توجه قرار گرفته: «در دولت قبلی، با وجود تمام صحبت‌هایی که برای شناسایی این نوزادان از سوی تیم مددکاری بیمارستان شده بود، اما متاسفانه این اتفاق در بیمارستان‌ها نمی‌افتاد، حالا ولی وضع بهتر شده و تشخیص مددکار اجتماعی در بیمارستان مورد استناد قرار می‌گیرد و شرایط بهتری برای شناسایی این نوزادان رقم خورده است. با این حال مسأله تنها انتقال نوزاد به بهزیستی نیست، خوب است که مادران این نوزادان هم مورد حمایت قرار بگیرند، چراکه اگر مادر بعد از تحویل نوزاد، بتواند شرایط بهتری پیدا کند، می‌تواند نوزادش را به خانه ببرد، بهزیستی هم به این مادران وعده حمایت مالی می‌دهد، اما من مواردی را می‌شناسم که مادر نوزاد را تحویل گرفته اما بهزیستی هیچ کمک و حمایت مستمری از مادر نکرده است.» این فعال حوزه آسیب زنان، انتقادی هم بر صدور حکم برای واگذاری نوزاد دارد. او معتقد است که باید یک روانشناس اجتماعی یا مددکار اجتماعی بهزیستی، در کنار قاضی، حکم واگذاری نوزاد را صادر کند، یعنی از مشورت این افراد برای صدور حکم استفاده کند. هرچند که معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی، درباره همین موضوع به «شهروند» گفت که: «مددکار بیمارستان گزارش اولیه را تهیه می‌کند، مددکار بهزیستی گزارش تفصیلی را می‌نویسد و همان گزارش به قاضی داده می‌شود. از قبل هم برای واگذاری نوزادان آسیب‌دیده همین اتفاق می‌افتاد.»


منبع: الف

مزدا برای کیسه‌هوا فراخوان داد

دنیای‌اقتصاد: مزدا حدود ۸۰ هزار دستگاه خودرو سواری و شاسی‌بلند را به‌دلیل نقص کیسه‌هوا تاکاتا فراخوانده است. برخی از این خودروها برای بار دوم فراخوانده شده‌اند تا بادکننده کیسه هوای سرنشین جلو تعویض شود. خودروهای فراخوان شده در این نوبت برخی تولیدات فاصله سال‌های ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹ و نیز خودروهای سی ایکس-۷، سی ایکس-۹ و مزدا ۶ تولید سال ۲۰۱۲ هستند.

کیسه‌های هوای تاکاتا با خطر انفجار بادکننده و پرتاب شدید تکه‌هایش به سمت سرنشینان مواجه هستند. بر اثر این نقص فنی تاکنون ۱۹ نفر کشته و بیش از ۱۸۰ نفر مجروح شده‌اند. طی فراخوان قبلی در ماه ژانویه، بادکننده‌های کیسه هوا به‌طورموقت با قطعات مشابه تعویض می‌شدند. آمونیوم نیتراتی که در این بادکننده‌ها به کار رفته است به مرور زمان تجزیه می‌شود. در فراخوان اخیر بناست بادکننده‌هایی در خودروها نصب کنند که در آنها از آمونیوم نیترات استفاده نشده باشد.


منبع: الف