رأی به برنامه یا فرد؛ مسأله این است

شهرام خادم- روزنامه بهار
رئیس‌جمهور کابینه پیشنهادی را بدون ذکر نام وزیر علوم معرفی کرد. اگرچه سرعت معرفی کابینه در دولت پیشین آقای روحانی بیشتر بود اما این بار هم با کمی تأخیر ۱۷ وزیر به مجلس نمایندگان معرفی شدند. علی‌رغم فرصت دوهفته‌ای برای معرفی کابینه، روحانی به زعم خود برای پرهیز از گمانه‌زنی‌ها و تخریب‌ها، لیست وزراء را اول کار پیشنهاد داد. هجمه رسانه‌ها و موج کمپین‌سازی‌ها علیه بخشی از کابینه‌ باعث شد روحانی زودتر از موعد دست به کار شود.از این رو،  روحانی به بهانه اتمام ِپروسه معرفی کابینه از زیر بار فشارهای مدنی خود را خلاص کرد. در این میان و با مشخص شدن‌ترکیب قطعی وزراء، اصلاح‌طلبان و تحول‌خواهان بار مسئولیت تعدیل کابینه را بر دوش مجلس کشاندند.

رویکرد اصلاح‌طلبان حمایت از کلیت کابینه و روحانی در عین حال همراه با بغض است. پر بیراه نیست اگر بگوییم حمایت تمام و کمال اصلاح‌طلبان از روحانی از سر ناچاری است. خط تبلیغی این روزهای اصلاح‌طلبان برای حمایت از روحانی، حمایت از برنامه به جای افراد است. کارتی که برای رو کردن محلی از اعراب ندارد و تنها ادامه‌ بازی را میسر می‌کند. این رویکرد البته برای فضای سیاسی- اجتماعی حاکم بر جامعه ایران انتزاعی به نظر می‌رسد. ارجحیت برنامه به جای فرد درمقام کلی‌تر حلقه گمشده نظام برنامه‌ریزی و اجرایی کشور است.

نظر به اینکه در تمامی شئون و ساحت‌های حاکم بر زندگی ما ایرانیان برنامه و چارچوب نظری و اجرایی منسجم و مشخصی حمکفرما نیست، جُستن آن در این فقره ردِ نخود سیاه است. همه می‌دانیم نه مناسبات حزبی و نه شایسته‌سالاری اساس روابط قدرت در ایران امروزی است. چهره‌ها و سلبریتی‌های سیاسی، فرهنگی، هنری و حتی اقتصادی درجامعه اسطوره‌پرور و اسطوره‌خواه ایران در همراه کردن مردم مهم‌ترین نقش را دارند. از همین رو نیز رأی به برنامه در سطوح خورد و کلان در جامعه‌ای که مبنای قضاوت، روابط رانتی است؛ شعاری بیش نیست.

در ایران امروزی که مطالبات یک‌ شبه و احساسی آن هم در شبکه‌های اجتماعی درفضایی غیرواقعی شکل می‌گیرد؛ نمی‌توان انتظار داشت پی‌گیری این مطالبات به نتایجی اصولی ختم شود. راه همان است و خواسته همان؛ نتیجه نیز همان می‌شود. ادعای اینکه پای برنامه در میان است؛ به قواره سیاست‌ورزی ایرانی نمی‌خورد. بعید می‌نماید در سراسر طول هرم مدیریتی که‌ترکیبی کمتر- تخصصی سکان امور را به دست می‌گیرد؛ در رأس هرم وزارتخانه ادعای برنامه کرد. مبنای توزیع قدرت در ایران روابط دوستانه، قومی، جنسیتی و جناحی از یکسو و منافع فردی از سوی دیگر است.

از شواهد این مدعی عدم حضور اهل سنت و زنان در رأس کابینه است. از دیگر شواهد نیز می‌توان به‌ترکیبِ دلخواه حلقه دوستانِ اعتدال و توسعه‌ای در کابینه نام برد. برنامه‌محور بودنِ مبنای انتخاب دولتمردان توسط مجلسی‌ها، روی دیگر سکه قاعده‌مندی در سیاست‌ورزی است. برنامه‌محوری در نظام دیوان‌سالاری نمودی از شایسته‌سالاری و قاعده‌مندی در آن نظام است. آیا سیاست‌ورزی در کشور ما قاعده‌مند است؟پاسخ منفی است.

لذا آدرس اشتباهی دادن نباید نگاه انتقادیِ جریان تحول‌خواه به راهِ پیش‌رو را خدشه‌دار کند. خطر انفعال در کمین اصلاح‌طلبان است. مراقبت از آراء مردم و خواست اکثریت جهت تعدیل امور و تحول زندگی جمعی با انفعال در سیاست‌ورزی همسان نیست. اگر قرار این شد که اصلاح‌طلبان خارج از گود قدرت بمانند، انفعال و جانبداری محض از روحانی تنها به افول گفتمان‌ترقی‌خواهی و اضمحلال ارزش‌های مدنی ختم خواهد شد. لذا سهم‌خواهیِ تحول‌خواهان و پافشاری بر اصلاحِ بخشی از کابینه و خروج از کادر بسته مدیریتیِ سالخورده می‌بایست کانون فعالیت این روزهای آن‌ها شود. مهر تأیید کامل به کج‌سلیقه‌گی در چینش کابینه نه‌-تنها نشانه حمایت از خواست عموم مردم نیست که، بارقه‌های زنده گفتمان تحول‌خواه را هم خاموش می‌کند. اصلاح‌طلبان بایستی خواسته‌های مردم را نمایندگی کنند تا اقبال به خود را در دوره‌های بعد زنده نگاه دارند.


منبع: بهارنیوز

اعتدال به سبک روحانی!

محمد توکلی
حسن روحانی، حسن روحانی است. دیپلماتی که به یکباره در برابر درشت‌گویی‌های تندروهای آمریکایی که در پی بر هم زدن برجام هستند از هر انقلابی، انقلابی‌تر عمل می‌کند و به شکل همزمان آمادگی و برنامه عملیاتی خود برای آغاز مذاکرات دیپلماتیک برای رفع تحریم‌های غیرهسته‌ای را نیز با مقامات ارشد کشور مطرح کرده و قول عملی کردن آن را به مردم می‌دهد. چهره‌ای سیاسی که مدعی اصلاح‌طلب بودن نیست اما به یکباره از هر اصلاح‌طلبی، اصلاح‌طلب‌تر می‌شود و فی‌المثل درباره عملکرد ۳۸ساله برخی افراد مطالبی را به زبان می‌آورد که بسیاری از اصلاح‌طلبان هم شهامت سخن گفتن از آن را ندارند.

او به وقت و زمانش هم از هر اصول‌گرایی، اصول‌گراتر است و به عنوان مثال چه برای کابینه یازدهم و چه در دور جدید فعالیت‌های دولت اعتدال اصرار دارد که تمامی اعضای کابینه با مشورت رهبری نظام انتخاب شده و به مجلس معرفی شوند. اقدامی که نه در قانون آمده است، نه از سوی رهبری دستوری بر این مبنا صادر شده است و نه تا جایی که از تاریخ بیان شده در گذشته چنین سابقه‌ای وجود داشته است حتی در زمان حضور رییس‌جمهوری که محبوب قلب اصول‌گرایان بوده است. روحانی همه این ویژگی‌ها را که ظاهرا در تضاد با یکدیگرند با هم دارد و نامش را هم گذاشته است اعتدال؛ اعتدال به سبک روحانی!

همین تعریف از اعتدال است که سبب آن می‌شود که در نطق دفاع رییس‌جمهور روحانی از کابینه دوازدهم تناقض آشکاری رخ عیان کند. او از یک سو می‌گوید که کابینه را تحت فشار انتخاب نکرده است و یکایک همکارانش در دولت دوازدهم انتخاب‌های خود او بوده‌اند و در این مسیر فشاری در کار نبوده است و در جای دیگری از همین نطق از انتخاب زنان برای وزارتخانه‌ها سخن گفته و برای اولین بار از برنامه خود درباره انتخاب سه زن برای سه وزارتخانه پرده برداری می‌کند. او می‌گوید: «سه زن را برای سه وزارت‌خانه انتخاب کرده بودم اما حالا نشد، انشاءالله در فرصت دیگر» حسرت آشکار موجود در بیان روحانی در این جملات نشانگر آن است که منتخب اکثریت بر اساس قول و قرارش با مردم به دنبال حضور وزیر زن در کابینه بوده است اما «حالا نشد» !

دکتر روحانی در بخش دیگری از گفته‌هایش هم از شفافیت سخن گفته است و شفافیت را خواسته مردم از مسئولان عنوان می‌کند. شفافیتی که به هیچ وجه در بیان روز گذشته ایشان مشاهده نمی‌شود.با کنار هم قرار دادن این سه بخش از گفته‌های روحانی به تناقضی عجیب می‌رسیم که شاید دوباره خوانی صدر این یادداشت بتواند به فهم آن کمک کند. حسن روحانی، حسن روحانی است. دیپلماتی که به یکباره از هر انقلابی، انقلابی‌تر عمل می‌کند و به شکل همزمان آمادگی خود را برای آغاز مذاکرات دیپلماتیک اعلام می‌کند، چهره‌ای سیاسی که اصلاح‌طلب نیست اما به یکباره از هر اصلاح‌طلبی، اصلاح‌طلب‌تر می‌شود و در وقت و زمانش هم از هر اصول‌گرایی اصول‌گراتر است.روحانی همه این ویژگی‌ها را که ظاهرا در تضاد با یکدیگرند با هم دارد و نامش را هم گذاشته است اعتدال؛ اعتدال به سبک روحانی!


منبع: بهارنیوز

خطاب به تندروها؛ حداقل به خاطر خودتان

صادق صدرایی- روزنامه بهار
چه خوشایندمان باشد چه از پذیرش آن فراری باشیم وجود «دلواپسان» در سپهر سیاسی ایران واقعیتی غیر قابل انکار است. برخی تصور می‌کردند که با تایید برجام و مذاکره‌کنندگان ارشد کشورمان در مذاکرات هسته‌ای از سوی رهبری دیگر به احترام نظر ایشان و با توجه به ادعاهای گوش فلک کر کن این جماعت درباره ولایت‌مداری‌شان صدای «دلواپسان» کاهش یابد اما در عمل به جای آن که شاهد کمرنگ شدن نقش آفرینی آنان باشیم پررنگ شدن نقش و بالا رفتن بیشتر از گذشته صدایشان را مشاهده کردیم. واقعیت آن است که جماعت «دلواپس» هم در بین خودشان تشکیل شده از چهره‌هایی با نوع مواجهه متفاوت است. برخی‌شان همانطور که روحانی گفت کم سواد هستند. به این معنا که اساساً اطلاعات چندانی درباره موضوعات مرتبط با پرونده هسته‌ای، تحریم‌ها و برجام ندارند و تنها هر آنچه از طریق بولتن‌های خاص به دستشان می‌رسد را تکرار می‌کنند.

طیف دوم افرادی هستند که منافع مادی‌شان با اجرای برجام به شدت تهدید می‌شود و به عنوان نمونه دیگر نمی‌توانند به بهانه دور زدن تحریم‌های اثرگذار و مهلک نفتی به غارتگری‌هایی از جنس آن‌چه در پرونده بابک زنجانی قابل مشاهده است بپردازند. این طیف همان‌ها هستند که به «کاسبان تحریم» در بین مردم در جامعه مشهور شده‌اند.شاید در سال‌های آتی بتوان با کنار هم قرار برخی نشانه‌ها و قراین به این نتیجه رسید که «کاسبان تحریم» (طیف دوم دلواپسان) همان کسانی هستند که به «کم سوادها» (طیف اول دلواپسان) آدرس نادرست می‌دهند تا منافع مادی‌شان از طریق اجرای سیاست تعامل گسترده و سازنده با جهان مخدوش نشود. طیف دیگری نیز در بین «دلواپسان» دیده می‌شوند که اگر بخواهیم منصفانه و فارغ از جناح‌گرایی‌های مرسوم به آن‌چه می‌گویند بنگریم نمی‌توان آنان را به کم دانشی و یا ندانستن متهم کرد و شاید با اندکی اغراق بتوان گفت که برخی از آنان پا به پای مذاکره کنندگان کشورمان کلمه به کلمه برجام را با دقت بررسی کرده و بر اساس نگاهی که به حوزه سیاست خارجی دارند به مخالفت با برجام برخاسته‌اند.

اختلاف ریشه‌ای بین جریان میانه‌رو با طیف سوم دلواپسان در همین تفاوت نگاه به عرصه سیاست خارجی است که فی نفسه هم واجد اشکال نیست و حتی با ایجاد فضای گفتگو بین این دو نگاه می‌توان امیدوار بود که شاهد افزایش وحدت و تفاهم ملی در بحث سیاست خارجی باشیم.آن‌چه در این میان مایه نگرانی است و اتفاقا جریانی که خود را «دلواپس» می‌نامد باید بیش از همه خودش دلواپس آن باشد جلوداری فحاشان در جمع دلواپسان است. بررسی برجام در مجلس نهم را به خاطر بیاورید. کدام صداها بیشتر به گوش می‌رسید؟ آنان که ادب انتقاد را رعایت می‌کردند یا آن چند نفری که جز درشت‌گویی و تندخویی هیچ در چنته ندارند؟ !

به نظر می‌رسد که جریان دلواپس به خاطر خودش هم که شده است می‌بایست مانع حضور پررنگ چنین افرادی در صف اول انتقاد از سیاست خارجی دولت به خصوص در بحث تخصصی توافق هسته‌ای شود.آن چه در روز گذشته و در جریان بررسی رای اعتماد به محمدجواد ظریف، وزیر پیشنهادی روحانی برای وزارت امور خارجه رخ داد و در آن شاهد هتاکی یکی از نمایندگان نسبت این دیپلمات کشورمان که با تعابیر بی سابقه‌ای مورد تمجید رهبری قرار گرفته است و کارنامه کاری‌اش نیز یکی از درخشان‌ترین کارنامه‌های وزرا در چهل سال اخیر است بودیم نشان داد که اقلیت تندرو که به «دلواپس» معروف شده است همچنان هتاکان را در صف اول خود جای داده است و به جای آن که‌تریبون‌های پر شماری که در ختیار دارند در اختیار آگاهان این جریان باشد به کمک درشت‌گویان می‌رود. ظریف را دروغگو (و برخی الفاظ دیگر که قابل بیان نیست) خطاب می‌کنند و به خیال خود با چنین رفتارهایی که گاهی در صحن علنی مجلس و گاه در کمیسیون و گاه هم در رسانه‌های خاص مشاهده می‌شود می‌توانند مرد خندان و جدی عرصه دیپلماسی کشورمان را خسته کرده و از پا بیندازند. زهی تصور باطل، زهی خیال محال!


منبع: بهارنیوز

پزشکیان: کابینه را اصلاح‌طلب نمی‌دانم

مسعود پزشکیان افزود: به نظر من اقای روحانی این کابینه را طبق سلیقه خودش چیده است و از هر گروه و جناحی وزیر معرفی کرده است. وی در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه آیا این کابینه می بتوانند مطابق خواست ۲۴ میلیون رای عمل کنند؟ گفت:  نه. این کابینه به تنهایی نمی تواند کاری انجام دهد. اگر انسجام کشور حفظ نشود و در همه کشور عدالت را رعایت نکنیم هرچقدر هم قدرت داشته باشیم چیزی درست نمی شود.

او همچنین افزود: مدیریت کشور باید بر اساس عدالت گام بردارد و این عدالت  درچارچوب علم، کارشناسی، تجربه و مشارکت همه امکان پذیر است. نمی توانیم فقط یک جناح و گروه سیاسی را به میدان بیاوریم و بعد انتظار داشته باشیم بقیه جناح ها و قومیت ها هرچیزی را که می گوییم بپذیرند.

پزشکیان ادامه داد: هرچقدر هم که حرفمان درست باشد آنها نمی توانند ان حرف را قبول کنند چون همه جریانات و قومت ها و جناح ها میخواهند در قدرت شریک باشند و در جامعه بازی داده شوند و در امور مشارکت کنند. نماینده مردم تبریز در مجلس تصریح کرد: انها هم میخواهند در جامعه دیده شوند و حضورشان معنی دار شود اگر این معنا را در جامعه ایجاد نکنیم قطعا با مشکل مواجه خواهیم شد.

نایب رییس اول مجلس خاطرنشان کرد: به نظر من این کابینه ای نیست که بتواند این انتظارات را برآورده کند. پزشکیان درباره اینکه به نظر او چند نفر از کاببنه رای می آورند گفت: من به کابینه رای می دهم و فکر میکنم بالای ۹۰ درصد آن رای می آورد ولی به عنوان هیات رییسه مجلس نمی توانم روی هوا و بدون بررسی دقیق حرفی بزنیم چون تحلیل روشنی در این باره ندارم. این حرف حتی به درد حدس هم نمی خورد. من یک فرد دانشگاهی هستم و می دانم حدس زدن هم روشی دارد که من برای حدس زدن روش آن را اعمال نکرده ام.


منبع: بهارنیوز

اطلاعیه درباره ادعاهای یک تندرو

گروه سیاسی: دفتر رئیس جمهور طی اطلاعیه ای، اظهارات اخیر  کریمی قدوسی (از نماینده‌های گروه تندرو پایداری در مجلس) و تکرار وارد کردن تهمت جاسوسی به برخی اعضای تیم مذاکره کننده هسته ای و همچنین دروغ در مورد دو تابعیتی بودن عده ای از مسئولان دولت را بی پایه، و از جهات مختلف مایه شرمساری و وهن جایگاه نمایندگی مجلس محترم شورای اسلامی دانست. متن اطلاعیه دفتر رئیس جمهوری به این شرح است:


بسم الله الرحمن الرحیم
اظهارات اخیر آقای کریمی قدوسی در وارد کردن تهمت جاسوسی به برخی اعضای تیم مذاکره کننده هسته ای و تکرار دروغ در مورد دو تابعیتی بودن برخی مسئولان دولت، از جهات مختلف مایه شرمساری و وهن جایگاه نمایندگی مجلس محترم شورای اسلامی است.

دفتر رئیس جمهور با هدف روشنگری افکار عمومی و مقابله با تشویش اذهان با تاکید براینکه اظهارات آقای کریمی قدوسی، تماما بی پایه است، صراحتا اعلام می دارد که موارد مطرح شده از سوی ایشان در هیچ یک از مراجع رسمی و یا در هیچ دادگاه صالحه ای تایید نشده و مشخص نیست ایشان به استناد کدام بینه، حجت شرعی و عقلی به خود اجازه و جرات می دهد که برخلاف اصل ۲۲ قانون اساسی، نسبت به افراد و شخصیت های حقیقی و حقوقی اینچنین بی مهابا اتهام افکنی کند.

اتهامات وارده از سوی ایشان علاوه برآنکه مصداق بارز جرم نشر اکاذیب و انتساب خلاف واقع به قصد اضرار به غیر و تشویش اذهان عمومی است، با توجه به حساسیت موضوعاتی که ایشان مطرح کرده است و نیز با توجه به جنبه بین المللی موضوع، می تواند مصداق اقدام علیه مصالح و امنیت ملی قلمداد شود.

از آنجا که این اظهارات خلاف واقع، که جرم مشهود است، بارها از سوی وزارت اطلاعات که مرجع رسمی و مسئول این امر است، تکذیب شده و این روند تاثیری در تغییر رفتار ایشان نداشته و مسجل شده است که ایشان بر تکرار اقدام مجرمانه خود علیه منافع ملی و امنیت ملی اصرار می ورزد، اقدام به موقع مدعی العموم محترم و قوه محترم قضائیه را می طلبد.

بدیهی است معاونت حقوقی ریاست جمهوری، به طور جدی این موضوع را از طریق مراجع حقوقی و قضایی پیگیری خواهد کرد، حق پیگیرد قانونی ایشان از سوی افراد حقیقی که توسط ایشان مورد اتهام قرار گرفته اند محفوظ خواهد بود و باید در پیشگاه قانون و البته محاسبه الهی پاسخگو باشند.


منبع: بهارنیوز

هاشمی: حال آقای کروبی خوب است

نماینده مردم تهران افزود: آقای عارف هم صبح در مجلس به سراغ معاون اول رفت وچند دقیقه ای در خصوص وضعیت آقای کروبی صحبت کرد. سعیدی همچنین گفت: وزیر بهداشت به مجلس آمد و به اتفاق چند نفر از خانم‌ها جویای احوال آقای کروبی شدیم. دکتر قاضی زاده هاشمی گفت حالشان خوب نبوده منتقل شدند بیمارستان اما الان وضعیتشان خوب است. قرار شد وزیر بهداشت به بیمارستان برود. ایشان هم امیدوار بود موضوع  به نحوى حل شود. این عضو هیات رئسه فراکسیون امید افزود: با وزیر کشور هم خودم صحبت کردم. ایشان هم پیگیر است. فراکسیون امید هم با جدیت هرکاری بتواند انجام می دهد.


منبع: بهارنیوز

زیباکلام: روحانی همه چیز را شفاف کند

 صادق زیباکلام، با بیان اینکه نطق رئیس جمهوری صراحت لازم را نداشت، اضافه کرد: کارویژه روحانی و دولت دوازدهم باید بیان صادقانه و شفاف مشکلات کشور با مردم باشد و اساساً کشور جز این شفاف‌سازی راه دیگری ندارد. به باور زیباکلام، در صورت شفاف‌سازی و بیان مشکلات مردم با دولت برای حل این معضلات همراهی خواهند کرد، در غیر این صورت بدون همراهی مردم می‌توان پیش بینی کرد که برنامه‌های دولت دوازدهم آن طور که باید و شاید محقق نشود.

زیباکلام با اشاره به اینکه در ۴۰ سال گذشته ایران به لحاظ شاخص‌های کلان توسعه از بسیاری از کشورهای درحال توسعه عقب مانده است، این را ناشی از اشتباهات سیاستگذاری در کشور دانست و تأکید کرد: کشورهایی چون مالزی، کره یا ترکیه درحالی اکنون سالانه میلیاردها دلار صادرات دارند که مانند ما از منابع طبیعی همچون نفت و گاز و معادن برخوردار نیستند، بنابراین باید این سؤال مطرح شود که این کشورها چه کرده‌اند و ما چه نکرده‌ایم که اکنون این فاصله زیاد را می‌بینیم.وی با بیان اینکه اینها چیزهایی است که روحانی باید به مردم بگوید، اضافه کرد: رئیس جمهوری باید به مردم بگوید که دستیابی به خودکفایی گندم و تولید سالانه ۱۳ میلیون تنی این محصول، با توجه به بحران آب لزوماً تصمیم درستی نیست، یا باید به مردم گفته شود که چرا با وجود تلاش‌های همه ارکان نظام در مبارزه با قاچاق یا فساد، هنوز توفیقی حاصل نشده است.

به باور زیباکلام، آقای روحانی در نطق خود تلاش کرد به این مشکلات اشاره کند و به صورت جدی وارد آنها نشود، اما او باید بداند که برای حل این مشکلات ۴۰ سال وقت ندارد، بلکه تنها ۴ سال وقت دارد.این استاد دانشگاه اضافه کرد: از این رو اکنون باید پرسید آیا روحانی می‌خواهد در پایان ۴ سال دوم خود، دولت بعدی را به فردی میانه‌رو و اعتدالی تحویل دهد یا اینکه به فرد یا جریانی دیگر. اگر او می‌خواهد دولت سیزدهم نیز اعتدالی و میانه‌رو باشد و تصمیمات عقلانی بگیرد، باید به سمت حل مشکلات ساختاری کشور برود و مسیر پیش روی کشور را هموار کند.


منبع: بهارنیوز

فرصت‌طلبی در پوشش اصلاح‌طلبی!

گروه سیاسی- سایت خرداد در نقدی نوشت: بدنه حامی جریان اصلاحات نقدهای بسیاری به لیست امید اصلاح طلبان داشتند اما به حرمت بزرگان اصلاحات و ضرورت اتحاد و اجماع و جلوگیری از سوء استفاده طیف های تندرو، متفق القول پای کار آمده و به لیست امید رای داند و پیروزی قاطع و غیر منتظره ای رقم زدند. 

شماری از این نمایندگان حتی در میان نزدیکان و همسایگان خود نیز شناخته شده نبودند یا برخی از آنها شاید در میان برخی صنوف شناخته شده بودند اما بی گمان در حد و قواره نمایندگی و رقابت با کارآزمودگان سیاسی جبهه مقابل نبودند.

 

اما همانطور که اشاره رفت بنابر مصالح عمومی و اقتضائات و معذوریات و محذوریات همگان به میدان آمدند و لیست امید را به مجلس فرستادند تا مدافع منافع و مصالح عمومی باشند. در این مدت البته شماری از این چهره ها درخشیده و موفق بوده اندو شماری دیگر بسیار به دور از انتظارها! اما امروز خبری انتشار یافت که مایه بهت و حیرت است و هیچ سنخیتی با اصلاح طلبی در هیچ قاموس و نگرشی ندارد. در حالیکه چند ماه پیش نماینده عضو لیست امید و از اعضای هیئت رئیسه مجلس جار و جنجال فراوانی براه انداخته و مصرانه پیگیر استیضاح وزیر کار بود، امروز خبر آمده که آقازاده ایشان به سمت مدیر عامل یکی از شرکت های بزرگ زیر مجموعه سازمان بازنشستگی که زیر نظر وزارت کار است، منصوب شده است. 

 

ایشان با ۲۶ سال سن این سمت عالی و تخصصی را دریافت کرده است و نکته بسیار عجیب آنکه به ناگهان آن تب و تاب و شور و هیجان نماینده محترم  و پدر این آقازاده محترم، که مصرانه به دنبال استیضاح وزیر کار بود فروکش کرد و جالب اینجاست که ایشان اکنون هم در مخالفت وزیر پیشنهادی نه سخنی گفته نه تحرکی از خود نشان داده است. نکته آنکه این اقدام دستمایه هجمه و حمله رسانه های منتقد اصلاحات به جریان اصلاح طلبی شده است و باید از آقای وکیلی پرسید به چه حقی از سرمایه اصلاح طلبی اینگونه خرج می کنید؟

چرا شان بزرگان اصلاحات را نگه نداشته و سرمایه امید ملت را به ثمن بخس چوب حراج می زنید؟ تبعات این اقدامات تا چه میزان است و آیا می توان آن را با انتصاب یک آقازاده یکسان کرد؟ اصلاح طلبی افتخارش به پاکدستی، پرهیز از رانت، سلامت اقتصادی در ادوار مختلف بوده است و اینگونه نابخردی ها جز ضربه مهلک به سرمایه اصلاح طلبی نیست.


منبع: بهارنیوز

هرتا مولر: من گرسنه کلمات نیستم

سال ٢٠٠٩ آکادمی سوئدی جایزه نوبل ادبیات را برای تقدیر از هرتا مولر، نویسنده‌ای که «با تمرکز شعری و صراحت نثر، چشم‌اندازی مصادره‌شده را توصیف می‌کند» به او اهدا کرد.

چشم‌اندازی که مولر با آن کاملا آشنا بود. مولر سال ١٩۵٣ در نیتزکیدورف، روستای آلمانی‌زبانی در بانات رومانی، به دنیا آمد. پس از جنگ جهانی اول و سقوط امپراتوری اتریش‌-مجارستان، این منطقه تحت کنترل رومانی درآمد.

سال ١٩۴٠ دولت فاشیست ایان آنتونسکو با رایش سوم هم‌پیمان شد و بسیاری از آلمانی‌ها- از جمله پدر مولر- برای خدمت به ارتش آلمان اعلام آمادگی کردند.

اواسط سال ١٩۴۴، ارتش سرخ در این کشور پیشروی کرد؛ دولت آنتونسکو از هم پاشید و دولت جدید تسلیم شوروی شد. ژانویه ١٩۴۵، استالین آلمانی‌های ساکن رومانی را به اردوگاه‌های کار اجباری در جماهیر شوروی فرستاد. مادر مولر یکی از این افراد بود.

با حکمرانی کمونیست‌ها، مزارع کشاورزی در رومانی به مزارع اشتراکی تبدیل شدند، دولت زمین‌ها و کسب‌وکار مردم را از آنها گرفت، شهروند‌های این کشور تحت نظارت پلیس مخفی قرار گرفتند.

اذیت و آزار اقلیت‌ها (مجارها، آلمان‌ها و یهودی‌ها) تا دهه ١٩٨٠ ادامه داشت. اواخر دهه ١٩٧٠ پلیس مخفی به مولر نزدیک شد اما او از همکاری با آنها امتناع کرد. به همین خاطر او از کار اخراج شد و مورد آزار و اذیت قرار گرفت؛ تحت بازجویی‌های پیوسته قرار گرفت و حریم شخصی او را زیر پا گذاشتند.

گرسنه كلمات نيستم 

او در جواب به این سرکوب‌ها به نوشتن روی آورد. بخش‌هایی نخستین کتاب او مجموعه داستان‌های کوتاه «زمین‌های پست» از سوی دولت رومانی سانسور شد. نسخه کامل این کتاب دو سال بعد در برلین منتشر شد. در سال ١٩٨٧، سرانجام او اجازه ترک رومانی با مادرش را به دست آورد و در برلین ساکن شد.

او در برلین آزادانه نوشتن را پی گرفت و از جمله درخشان‌ترین آثار او می‌توان به «سرزمین گوجه‌های سبز» (١٩٩۴)، «قرار ملاقات» (١٩٩٧) و «فرشته گرسنه» (٢٠٠٩) اشاره کرد.

خانواده شما در نیتزکیدورف کشاورز بودند؟

پدربزرگم ثروتمند بود. او چندین زمین زراعی و یک فروشگاه داشت. او تاجر غلات بود و هر ماه برای تجارت به وین سفر می‌کرد.

عمدتا گندم تجارت می‌کرد؟

اغلب گندم و ذرت بود. پشت‌بام خانه‌ای که در آن بزرگ شدم انبار غله بزرگی داشت که چهار طبقه بود. اما بعد از ١٩۴۵، همه‌چیز را گرفتند و خانواده‌ام هیچ چیزی نداشت. پس از آن انبار غله خالی ماند.

چه بر سر فروشگاه آمد؟

در فروشگاه همه‌چیز پیدا می‌شد. مادر و مادربزرگم آنجا کار می‌کردند تا اینکه سوسیالیست‌ها همه‌چیز را گرفتند. بعد آنها را سر مزارع اشتراکی فرستادند. پدربزرگم هرگز با این حقیقت کنار نیامد که دولت آنچه را که تمام عمرش روی آن کار کرد را از او گرفته است. در نتیجه او هرگز به این دولت اعتماد نکرد. علاوه بر این، دولت او را به اردوگاهی فرستاد- نه برای مدتی طولانی- اردوگاهی که در رومانی بود و نه در روسیه، اما خب اردوگاه بود.

پدربزرگم در جنگ جهانی اول برای اتریشی‌ها جنگید. آن زمان هم آدم‌ها و هم اسب‌ها را برای جنگ به خدمت می‌گرفتند. پدربزرگم اسب‌هایش را داشت. حتی برای اعلامیه مرگ اسب‌ها را هم که اطلاعات کامل در آن درج شده بود، دریافت می‌کرد. حتی جایی که اسب به زمین خورده بود را هم قید می‌کردند.

وقتی ]خبر درگذشت پدربزرگم[ را شنیدم، گفتم چرند است. چون در آن دوران سیاه و طی حکمرانی استالین و جنگ جهانی دوم، اغلب مردم بدون برجای گذاشتن ردپایی ناپدید می‌شدند و هرگز بازنمی‌گشتند. هیچ سندی در کار نبود. در آن روزها، برای اسب‌ها گواهی مرگ صادر می‌کردند اما وقتی انسانی می‌مرد یا ناپدید می‌شد، سندی صادر نمی‌کردند.

آنها زمین پدربزرگ‌تان را گرفتند و خودش را دستگیر کردند چون او «کولاک» بود؟

و هر بار که فرمی را پر می‌کردم باید می‌نوشتم که پدربزرگم کولاک است. چرا که علاوه بر توقیف همه دارایی‌‌تان، شما را یکی از اعضای طبقه استثمارگران می‌نامیدند.

تمام اعضای خانواده آلمانی صحبت می‌کردند؟

مردم روستاهای آلمان به آلمانی حرف می‌زنند، در روستاهای مجارستان به مجاری، در روستاهای صربستان به زبان صربی. آدم‌ها بر هم تاثیر نمی‌گذاشتند. هر قومی زبان، دین، تعطیلات و نوع لباس پوشیدن خودش را داشت. حتی در میان آلمان‌ها، لهجه‌ها از روستایی به روستای دیگر تغییر می‌کرد.

گویش خانواده شما، آلمانی علیا بود؟

پدربزرگم به خاطر حرفه‌اش آلمانی علیا حرف می‌زد. اما مادربزرگم فقط لهجه‌ آلمانی علیا را تقلید می‌کرد. آنها زبان مجاری را بی‌نقص حرف می‌زدند. در زمان کودکی آنها، روستا بخشی از امپراتوری اتریش-مجارستان بود و در این منطقه مجارها برای یکسان کردن مردم آنها را تحت فشار قرار می‌دادند. در نتیجه، پدربزرگم به مدرسه مجارها رفت. بنابراین همه‌چیز را می‌باید طوطی‌وار یاد می‌گرفتند، مثلا علم حساب را فقط به زبان مجاری بلد بودند. اما به محض اینکه سوسیالیست‌ها منطقه را در دست گرفتند، پدربزرگ و مادربزرگم شصت‌ساله بودند و هرگز رومانیایی یاد نگرفتند.

دوران مدرسه خودتان چطور بود؟

ابتدا دوران سختی را پشت سر گذاشتم چون گویش آنها با آلمانی علیا بسیار متفاوت بود. هرگز واقعا مطمئن نبودیم برخی از کلمات گویش ما بر زبان‌مان جاری می‌شوند. اما در عین حال اغلب آوایی شبیه به یکدیگر داشتند. برای مثال، کلمه Bread یک واژه در هر دو زبان است: Brot. اما به نظر من آوای درستی نداشت. مطمئنا باید در زبان آلمانی علیا آوای متفاوتی داشته باشد، به همین خاطر من کلمه‌ای مانند Brat را ادا می‌کردم چون فکر می‌کردم آوایی است که به آلمانی علیا شبیه‌تر است. بنابراین عاقبتش ناامنی همیشگی شد.

هرگز کاملا باور نکردم کدام یک از زبان‌ها به من تعلق دارد. این احساس را داشتم که این دو زبان برای دیگران است و زبانی است که من به صورت قرضی از آن استفاده می‌کنم. و این احساس در هر دوره پررنگ‌تر می‌شد چون آنها هرگز اجازه نمی‌دادند احساس یک اقلیت را نداشته باشی.

در همه پرسشنامه‌ها باید قید می‌کردم که من بخشی از اقلیت آلمان‌ها هستم. گرچه رسما ما را اقلیت صدا نمی‌زدند و عبارت «ملیت هم‌خانه» را در مورد ما به کار می‌بردند – گویی که با مهمان‌نوازی به ما اجازه داده بودند در کنار آنها زندگی کنیم. انگار که حق آنجا ماندن ما زیر سوال بود که البته با توجه به این مساله که ما ٣٠٠ سال در همین منطقه زندگی کرده بودیم، پوچ بود.

گرسنه كلمات نيستم 

مثل این بود که در کشور خودتان مهمان باشید؟

وقتی پلیس مخفی از من بازجویی می‌کرد، اغلب می‌گفت: «یادت نرود نانی که خورده‌ای مال رومانی است.» و من در جواب می‌گفتم: «بله، الان این حرف درست است چون دارایی پدربزرگم را گرفتند اما قبل از آن او انبار گندم داشت که به راحتی برای ۵٠، ۶٠ یا ٧٠ سال به ما نان می‌داد. بنابراین چون آنها همه‌چیز را گرفتند البته که امروز هیچ انتخابی نداریم و نان رومانی را می‌خورم.» هر وقت این حرف را می‌زدم آنها را عصبانی می‌کردم و آنها به من می‌گفتند اگر مردم رومانی را دوست ندارند- همیشه می‌گفتند «مردم» نمی‌گفتند «رژیم»- پس باید به غرب و پیش دوستان فاشیستم بروند.

همیشه پیشنهادهای زننده این‌چنینی می‌دادند و البته به خاطر سیاست‌های خارجی، هر زمان مطابق میل‌شان بود اقلیت‌ها را مورد هدف قرار می‌دادند گرچه رومانی‌ تحت حکمرانی آنتونسکو با هیتلر هم‌پیمان شده بود و ارتش رومانی در کنار آلمان‌ها در نبرد استالینگراد می‌جنگیدند. این اقدام نشانه سست‌پیمانی آنها بود. آنها مجارها را هم به همین شکل تهدید کردند- تاریخ کشور آنها را انکار کردند- این تجربه تلخی برای اقلیت‌ها بود چون آنها حقیقت را می‌دانستند، آنها می‌دانستند قضیه از چه قرار است و از آنجایی که حزب اداره‌کننده به ظاهر حزب کشاورزان و کارگران بود، همه‌چیز تلخ‌تر شد.

در آن زمان آنها دیگر کشاورزانی نبودند که روی زمین خودشان کار کنند بلکه کارگران مزارع اشتراکی بودند. مادر برای کار به مزارعی فرستاده شد که زمانی متعلق به خانواده‌اش بود و وقتی شب به خانه بازمی‌گشت، پدربزرگم از او می‌پرسید کجا کار کرده است و مادر مناطق آن مزارع را می‌گفت و اغلب اوقات زمین‌های پدربزرگم بودند. بعد می‌پرسید آنجا چه محصولی می‌کاشتند. در آن موقع مادرم می‌گفت دست از سوال پرسیدن بردارد و آن زمین دیگر مال ما نیست.

اهالی روستا خیلی کاتولیک بودند؟

مثل همه روستاهای آلمانی و مجاری. اما والدینم اصلا مذهبی نبودند. مردم کشیش‌ها را خیلی جدی نمی‌گرفتند و البته شرایط سختی برای کشیش‌های روستا بود. آنها منزوی شده بودند. اول به این خاطر که ازدواج نمی‌کردند و خانواده‌ای نداشتند؛ معمولا یک آشپز داشتند در غیر این صورت تنها زندگی می‌کردند و اینکه آنها از منطقه‌ای دیگر می‌آمدند بنابراین آنها در روستا غریبه بودند.

به سهم خودتان در مقالات نوبل، درباره انتظار برای قطارهایی که عبور می‌کنند، نوشتید.

من ساعت نداشتم بنابراین باید صبر می‌کردم چهارمین قطار عبور کند تا من گاوها را به خانه ببرم. این قطار ساعت هشت عبور می‌کرد- تمام روز را در دشت و صحرا سپری کرده بودم. باید از گاوها مراقبت می‌کردم اما گاوها اصلا به من احتیاج نداشتند. آنها زندگی خودشان را می‌کردند و می‌چریدند و کمترین علاقه‌ای به من نداشتند.

آنها دقیقا می‌دانستند چه موجوداتی هستند- اما من چی؟ به دست و پاهایم نگاه می‌کردم و نمی‌دانستم چه هستم. جسمم از چه تشکیل شده؟ آشکارا جسمم از موادی تشکیل شده که با گاوها و گیاهان متفاوت است و متفاوت بودن برای من سخت بود. به گیاهان و حیوانات نگاه کردم و فکر آنها زندگی خوبی دارند، می‌دانند چطور زندگی کنند. بنابراین سعی کردم به آنها نزدیک‌تر شوم. با گیاهان حرف می‌زدم، مزه آنها را می‌چشیدم می‌دانستم هر کدام‌شان مزه‌شان شبیه به چیست. هر علف هرزی که می‌دیدم می‌خوردم و به این فکر می‌کردم وقتی گیاهی را بخورم به آن نزدیک‌تر می‌شوم و می‌توانم به موجودی دیگر تبدیل شوم، می‌توانم گوشت و پوست را تغییر دهم، پوستم را به چیزی تبدیل کنم که بیشتر شبیه به گیاه باشد و گیاهان من را بپذیرند.

البته این فقط تنهایی من بود که با دل‌نگرانی مراقبت از گاوها همراه می‌شد. بنابراین گیاهان را بیشتر بررسی کردم، گل‌ها را می‌چیدم و آنها را جفت یکدیگر می‌گذاشتم تا با یکدیگر ازدواج کنند. هرچه می‌دانستم مردم انجام می‌دهند، فکر می‌کردم گیاهان هم همان را انجام می‌دهند. تصور می‌کردم آنها چشم دارند و شب‌ها راه می‌روند و درخت لیندن نزدیک خانه‌مان به ملاقات درخت لیندن روستا می‌رود.

شما درباره کمبودهای زبان هم نوشته‌اید؛ درباره اینکه همیشه با کلمات فکر نمی‌کنیم، اینکه حرف زدن درونی‌ترین احساسات ما را بیان نمی‌کند. بنابراین شاید بهتر است بگویم شما نگاهی به راه‌های توصیف آنچه پشت و درمیان کلمات است، کردید و اغلب سکوت، پشت و میان کلمات است. در رمان «فرشته گرسنه» صحنه‌ای هست که پدربزرگ لئو به گوساله‌ای خیره شده است و با چشمانش آن را می‌خورد و در کتاب کلمه Augenhunger به معنای «چشم گرسنه» آمده است. چنین کلماتی مثل گرسنه وجود دارند؟

این کلمات هستند که گرسنه‌اند. من گرسنه کلمات نیستم اما آنها گرسنگی‌ای در درون خود دارند. آنها می‌خواهند آنچه را من تغذیه کرده‌ام مصرف کنند و من باید مطمئن شوم که این کار را می‌کنند.

قبل از اینکه جملات را روی کاغذ بیاورید، آنها را در ذهن خود می‌شنوید؟

من هیچ جمله‌ای را در ذهنم نمی‌شنوم، اما وقتی می‌نویسم باید آنچه را می‌نویسم ببینم. من جمله را می‌بینم و آن را می‌شنوم [جمله روی کاغذ] را بلند می‌خوانم.

همه‌چیز را با صدای بلند می‌خوانید؟

همه‌چیز را. برای ریتم، چون اگر با صدای بلند مناسب نباشد، جمله به درد نمی‌خورد. این یعنی یک چیزی اشتباه است. من همیشه باید این ریتم را بشنوم، این تنها راهی است که می‌توان مناسب بودن جمله‌ها را چک کرد. دیوانه‌کننده‌ترین مساله این است که هرچه متن سوررئال‌تر باشد، بیشتر باید با واقعیت تطابق داشته باشد، وگرنه درست از آب درنمی‌آید. نثرهایی که همیشه بد از آب در می‌آیند، متن‌ها قلنبه سلنبه هستند.

 اکثر آدم‌ها در باور این نکته دوران سختی را سپری می‌کنند اما صحنه‌های سوررئال باید با دقت با واقعیت مقایسه شوند وگرنه کارکردی ندارند و متن کاملا بی‌استفاده می‌ماند. سوررئال فقط زمانی جواب می‌دهد که به واقعیت تبدیل شده باشد. بنابراین باید قوی‌تر از واقعیت باشد و براساس ساختارهای رئال شکل گرفته باشد.

وقتی متن را شروع می‌کنید اجازه می‌دهید جملات شما را هدایت کنند؟

آنها خودشان می‌دانند چه اتفاقی خواهد افتاد. زبان می‌داند چطور[متن را] تمام کند. من می‌دانم چه می‌خواهم اما جمله می‌داند چطور من به خواسته‌ام می‌رسم. با این حال، مدام باید زبان را زیرنظر داشت. من خیلی آهسته کار می‌کنم.

زمان زیادی احتیاج دارم چون باید از زوایای مختلف [به موضوع] نزدیک شوم. هر کتاب را حداقل ٢٠ بار می‌نویسم. ابتدای کار به همه این کمک‌ها احتیاج دارم و من زیاد می‌نویسم و این زاید است. بعد وقتی به اندازه کافی جلو رفته‌ام، درونم در حالی که هنوز جست‌وجو می‌کنم، یک سوم آنچه را که نوشتم حذف می‌کنم چون دیگر به آن احتیاج ندارم. اما بعد اغلب سراغ نخستین نسخه می‌روم، چون مشخصا این نسخه قابل‌ اعتمادترین است و بقیه نسخه‌ها راضی‌ام نمی‌کنند. و مکررا احساس می‌کنم قادر به پیش رفتن نیستم. زبان بسیار متفاوت‌تر از زندگی است.

چطور قرار است فردی را در دیگری بگنجانم؟ چطور می‌توانم آنها را کنار یکدیگر بگذارم؟ چیزی به اسم تطابق یک به یک وجود ندارد. اول باید همه‌چیز را جدا کنم. با واقعیت شروع می‌کنم، اما باید این واقعیت را کاملا از بین ببرم. بعد با استفاده از زبان چیزی کاملا متفاوت را خلق می‌کنم. و اگر خوش‌شانس باشم، همه‌چیز در کنار هم قرار می‌گیرد و زبانی جدید به واقعیت نزدیک می‌شود. اما این روند، روندی مصنوعی است.

گرسنه كلمات نيستم 

مثل درخت کریسمس لئو و آن چیزی که در استکهلم (به هنگام دریافت جایزه نوبل) گفتید که در نوشتن موضوع اعتماد کردن نیست بلکه صداقتِ فریب است.

بله، و این صداقت، شما را دچار وسواس فکری می‌کند. و وقتی مردم درباره زیبایی متن صحبت می‌کنند، از همین جا می‌آید، حقیقت اینکه زبان من را به سمت خود می‌کشد بنابراین می‌خواهم بنویسم. اما اذیت هم می‌شوم و به همین خاطر است که از نوشتن می‌ترسم. و اغلب سوالم این است که می‌توانم از پس این وظیفه بربیایم، می‌توانم از پس مسوولیت خلق زبان بربیایم. اما نیمی از آن را سکوت تشکیل می‌دهد. آنچه باید گفته شود یک موضوع است، اما آنچه نباید گفته شود هم موضوعی دیگر است، [ناگفته‌ها] باید در کنار آنچه داری می‌نویسی شناور باشند. و باید وجودشان را احساس کنی.

و این سکوت فقط درون شخصیت‌ها نیست بلکه در میان شخصیت‌ها و خود متن نیز هست. در «سرزمین گوجه‌ها سبز» نوشته‌اید: «کلام جاری بر زبان‌مان همان‌قدر زیان‌بار است که ایستادن بر روی سبزه‌ها؛ هر چند سکوت‌مان نیز چنین است.»

سکوت هم نوعی صحبت کردن است. کاملا شبیه به یکدیگرند. سکوت مولفه اصلی زبان است. ما همیشه آنچه را که می‌خواهیم بگوییم و آنچه را نمی‌خواهیم بگوییم، انتخاب می‌کنیم. چرا ما از موضوعی حرف می‌زنیم و از موضوعی دیگر حرفی نمی‌زنیم؟ و این کار را از روی غریزه انجام می‌دهیم چون مهم نیست داریم درباره چه حرف می‌زنیم، بیشتر از آنچه که باید حرف‌های‌مان ناگفته می‌ماند.

و همیشه پنهان‌کاری در مورد این موضوع صدق نمی‌کند، فقط مربوط به بخشی از غریزه انتخابی زبان ما است. این انتخاب در هر انسانی متفاوت است، بنابراین مهم نیست چند نفر یک رویداد را توصیف می‌کنند، توصیف‌ها متفاوت است، نقطه نظر‌ها متفاوت است. و اگر نقطه نظر مشابهی باشد، آدم‌ها انتخاب‌های متفاوتی برای گفته‌ها و ناگفته‌های‌شان دارند. این موضوع برای من خیلی روشن است، چون از روستا آمده‌ام، از آنجایی که مردم آنجا هرگز بیشتر از آنچه که باید بگویند، حرف نمی‌زنند. وقتی ١۵ ساله بودم و به شهر می‌رفتم از اینکه مردم اینقدر حرف می‌زنند و اغلب حرف‌های‌شان بیهوده است، حیرت می‌کردم. و چقدر آدم‌ها درباره خودشان حرف می‌زنند، این موضوع خیلی برایم غریب بود.

از نظر من سکوت صورت دیگری از ارتباط است. می‌توانی با نگاه کردن به کسی یک دنیا حرف با او بزنی. در خانه همیشه درباره همدیگر می‌دانستیم حتی اگر تمام مدت از خودمان حرف نمی‌زدیم. جاهای دیگر هم بارها با سکوت برخورد کردم. سکوتی که خودخواسته بود، چون هرگز چیزی را که واقعا به آن فکر می‌کنی، بر زبان نمی‌آوری.

منظورتان خانه روستایی است؟

برخی از اشکال سکوت در روستا وجود داشت اما منظورم در مجموع در دیکتاتوری بود. چون وقتی در دولت دیکتاتوری زندگی می‌کنی یاد می‌گیری گفتن حرف‌ها خطرناک است، بنابراین حرف زدنت را کنترل می‌کنی. طی بازجویی‌ام سکوت‌هایی بود که خیلی مهم بودند.

همیشه باید با دقت در نظر بگیری چقدر می‌خواهی حرف بزنی و چه می‌خواهی به آنها بگویی. باید تعادل را ایجاد کنی. از یک طرف، نمی‌خواهی زیاد حرف بزنی، نمی‌خواهی آنها فکر کنند تو چیزهایی می‌دانی که آنها از آن بی‌اطلاع هستند، نمی‌خواهی سوالی ایجاد کنی که آنها از خیر پرسیدنش بگذرند.

از طرف دیگر باید یک چیزی بگویی، بنابراین بهترین کار این است که کمی جواب بدهی و آنها دوباره سوال‌شان را تکرار کنند. این همیشه محاسبه درستی است، هر دو طرف منتظر دیگری هستند، بازجو کسی را که بازجویی می‌کند تحت بررسی قرار می‌دهد، سعی می‌کند او را کشف کند در حالی که بازجوشونده می‌خواهد او را کشف کند، بفهمد چه می‌خواهد، هدفش چیست، چرا می‌خواهد درباره این موضوع اطلاعات داشته باشد. در این بازجویی‌ها، سکوت‌های زیادی وجود داشت.

این سکوت را در شخصیت محوری داستان «قرار ملاقات» می‌بینیم. اما بازجوها قادر به دیدن درون قربانیان هستند؟

نمی‌دانم. نمی‌دانم اصلا می‌شود درون یک انسان را دید؛ ممکن است فکر کنید می‌توانید اما شاید نتوانید. اما بازجوها حرفه‌ای هستند، آنها روانکاوی می‌خوانند. دوستانی داشتم که تحت بازجویی قرار گرفتند و هر کدام از بازجویی‌ها در نوع خود خاص بود؛ هر کدام‌شان به شکلی متفاوت کنترل می‌شد یا آزارش می‌دادند. بازجوها آموزش‌های خود را به کار می‌گرفتند، آنها می‌دانستند چطور آدمی را دچار یأس کنند و چطور او را بترسانند. هیچ‌وقت روش کار آنها را نفهمیدم، هر بار من را غافلگیر می‌کردند. هر بار غافلگیری تازه‌ای در کار خود داشتند که نمی‌توانستم آن را پیش‌بینی کنم.

در مورد من، چیزی برای کشف کردن وجود نداشت چون تمام آپارتمانم شنود گذاشته بودند. در آن زمان این موضوع را نمی‌دانستم بعدها فهمیدم، وقتی دولت سقوط کرده بود. آنها همه‌چیز را شنیده بودند، هرچه در زندگی خصوصی من بود.

شنود چیزی بود که تصورش را نمی‌کردم و حتی کوچک‌ترین سرنخی از اینکه آنها می‌توانند من را ببینند و صدایم را بشنوند، نداشتم. فکر می‌کردم در خانه‌ام که شخصی است، نشسته‌ام اما شخصی نبود. در آن زمان نمی‌دانستم به من اینقدر علاقه دارند، من آنقدرها برای آنها مهم نبودم. علاوه بر این فکر می‌کردم رومانی آنقدر فقیر است که نمی‌تواند تجهیزات مراقبتی گران بخرد و خودشان هم نمی‌توانند آنها را تولید کنند. خیلی ساده بودم البته که آنها تجهیزات داشتند چون این چیزی بود که دولت خرید آن را انتخاب می‌کرد. مردم باید برای غذا در صف می‌ایستادند اما هرگز با کمبود میکروفن مواجه نمی‌شدیم.

نمی‌دانستم چه هستم

من ساعت نداشتم بنابراین باید صبر می‌کردم چهارمین قطار عبور کند تا من گاوها را به خانه ببرم. این قطار ساعت هشت عبور می‌کرد- تمام روز را در دشت و صحرا سپری کرده بودم. باید از گاوها مراقبت می‌کردم اما گاوها اصلا به من احتیاج نداشتند. آنها زندگی خودشان را می‌کردند و می‌چریدند و کمترین علاقه‌ای به من نداشتند.

آنها دقیقا می‌دانستند چه موجوداتی هستند- اما من چی؟ به دست و پاهایم نگاه می‌کردم و نمی‌دانستم چه هستم. جسمم از چه تشکیل شده؟ آشکارا جسمم از موادی تشکیل شده که با گاوها و گیاهان متفاوت است و متفاوت بودن برای من سخت بود. به گیاهان و حیوانات نگاه کردم و فکر آنها زندگی خوبی دارند، می‌دانند چطور زندگی کنند. بنابراین سعی کردم به آنها نزدیک‌تر شوم.

با گیاهان حرف می‌زدم، مزه آنها را می‌چشیدم می‌دانستم هر کدام‌شان مزه‌شان شبیه به چیست. هر علف هرزی که می‌دیدم می‌خوردم و به این فکر می‌کردم وقتی گیاهی را بخورم به آن نزدیک‌تر می‌شوم و می‌توانم به موجودی دیگر تبدیل شوم، می‌توانم گوشت و پوست را تغییر دهم، پوستم را به چیزی تبدیل کنم که بیشتر شبیه به گیاه باشد و گیاهان من را بپذیرند. البته این فقط تنهایی من بود که با دل‌نگرانی مراقبت از گاوها همراه می‌شد.

بنابراین گیاهان را بیشتر بررسی کردم، گل‌ها را می‌چیدم و آنها را جفت یکدیگر می‌گذاشتم تا با یکدیگر ازدواج کنند. هرچه می‌دانستم مردم انجام می‌دهند، فکر می‌کردم گیاهان هم همان را انجام می‌دهند. تصور می‌کردم آنها چشم دارند و شب‌ها راه می‌روند و درخت لیندن نزدیک خانه‌مان به ملاقات درخت لیندن روستا می‌رود.


منبع: برترینها

لوسیون بدن خواب آور برای مبتلایان بی خوابی!

برترین ها: یک شب بی خوابی کافی است تا برخی افراد را دیوانه کند، اما می‌توانید فکرش را کنید که هرشب برای خوابیدن تلاش کنید؟ جالب است بدانید که از هر سه نفر، یک نفر از بی خوابی با درجه‌های مختلف رنج می‌برد و برخی از آن‌ها مجبورند تمام شب را تا صیح به گوشی خیره شوند که ساعت‌ها سریعتر بگذرند. اما اگر شمردن گوسفندان کمکی نکند، یک لوسیون بدن انگلیسی کمک خواهد کرد مثل یک نوزاد بخوابید.

 لوسیون بدن خواب آور برای مبتلایان بی خوابی

عده زیادی از افراد ادعا می‌کند که از بی خوابی مزمن رنج می‌برده اند و هیچ دارویی نمی‌توانسته به آن‌ها کمک کند تا این لوسیون را پیدا کرده اند و حالا می‌توانند یک خواب راحت داشته باشند. این لوسیون از کره کاکائو، جوی دوسر، روغن اسطوخودوس، روغن تنکتا و روغن یلانگ یلانگ ساخته شده است. این لوسیون ابتدا به صورت محدود تولید شد، اما تقاضا برای آن چنان بالا بود که شرکت مجبور شد آن را به خط محصولات زیبایی دائمی اضافه کند. طبق نظر کاربران، این محصول چنان تاثیر آرامش بخشی دارد که می‌تواند به اضطراب شدید نیز کمک کند. این لوسیون ۱۰ دلار قیمت دارد.

لوسیون بدن خواب آور برای مبتلایان بی خوابی 


منبع: برترینها

مخوف‌ترین گروه‌های مافیایی و تبهکاری جهان (۲)

همه ی ما قصه های زیادی را در مورد گروه های تبهکاری و مافیایی مخوف شنیده
ایم اما بسیاری بر این باورند که این گروه ها تنها به سریال «خانواده
سوپرانو» و فیلم های «پدرخوانده» باز می گردد و گروه های مافیایی و تبهکاری
بزرگ و منسجم، دستکم دیگر، وجود خارجی ندارند. اگر چه با افزایش قدرت دولت
های مرکزی و کاهش نفوذ این گروه ها به شدت از تعداد سازمان های تبهکاری
کاسته شده است اما هنوز نیز در گوشه و کنار جهان برخی از آن ها با قدرت
تمام به فعالیت های خود ادامه می دهند. در ادامه ی این مطلب قصد داریم شما
را با ترسناک ترین و بی رحم ترین گروه های تبهکاری و مافیایی در سراسر دنیا
آشنا کنیم که از آن ها اطلاعی نداشته و حضور آن ها را در کشورهای پیشرفته
باور نمی کردید.

جالب این که درآمدی که این گروه های تبهکاری کسب می
کنند در برخی موارد با سود شرکت های تجاری بزرگ برابری می کند. با این
وجود بسیاری از این سندیکاهای تبهکاری نیز درآمدهای کمتری دارند. اما در
میان همه ی این گروه های تبهکاری یک اشتراک وجود دارد و آن بی رحمی و قساوت
است.

روز گذشته در قسمت اول این مطلب با ۵ گروه از سندیکاهای تبهکاری و مافیایی در جهان که در کشورهای خود و حتی در دیگر نقاط جهان سازمان های منسجم داشته و از راه های غیرقانونی درآمدهای سرشاری کسب می کردند آشنا شدیم. در قسمت دوم این مطلب نیز شما را با ۵ گروه دیگر از این گروه های مافیایی آشنا خواهیم کرد که شاید در بسیاری از موارد از ۵ گروه اول مخوف تر و سازمان یافته تر هستند. با ادامه ی مطلب همراه باشید.

۵- اندرانگتا

مخوف‌ترین گروه‌های مافیایی و تبهکاری جهان (۲)

ایتالیا محل تولید مافیا بوده و واژه ی «مافیا» منحصراً برای خانواده ای که در سیسیل ایتالیا در دهه ی ۱۸۶۰ به کار برده می شد. در واقع با تبدیل شدن شهر سیسیل به پایتخت کشور ایتالیا در دوران هرج و مرج و پر از خشونت اواخر قرن نوزدهم این خانواده ی تبهکار قدرت را در این شهر در دست گرفتند. امروزه در ایتالیا ۴ خانواده مافیایی اصلی وجود دارد. مافیای اصلی سیسیلی که به آن «کوزا نوسترا» (Cosa Nostra) گفته می شود هنوز زنده بوده اما مانند گذشته قدرتمند نیستند. دیگر خانواده های مافیا خانواده ی کامورا در کامپانیا، ساکرا کورونا یونیتا در آپولیا و قدرتمند ترین آن ها یعنی اندرانگتا (Ndrangheta) در کالابریا هستند. این گروه مافیایی ابتدا در اواخر دهه ی ۱۸۰۰ میلادی در زندان های کالابریا شکل گرفت اما در طول یک قرن و نیم بعد قدرت گرفته و در دهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ به ربودن افراد و درخواست پول از بستگان آن ها دست زدند.

مخوف‌ترین گروه‌های مافیایی و تبهکاری جهان (۲)

با پولی که از این آدم ربایی ها بدست می آمد در زمینه ی خرید و فروش کوکائین سرمایه گذاری کرده و به اولین خانواده ی مافیایی تبدیل شدند که در زمینه ی خرید و فروش مواد مخدر بازار پرسودی را به دست گرفتند. خانواده ی کوزا نوسترا که در آن زمان قدرت و نفوذ بیشتری نسبت به دیگر گروه های رقیب داشت خیلی دیر وارد این عرصه شد. آن ها بیشتر بر روی فشار آوردن بر دولت که قصد داشت درآمدهای آن ها را از طریق قانون گذاری های جدید محدود نماید متمرکز بودند. در نهایت قتل دو قاضی شناخته شده ضد مافیا توجه پلیس را به این خانواده ها جلب کرد. با تمرکز نیروهای پلیس بر روی خانواده ی کوزا نوسترا، گروه اندرانگتا شکوفا شد.. امروزه برآورد می شود که خانواده ی مافیایی اندرانگتا مسئولیت بیش از ۸۰ درصد خرید و فروش کوکائین در اروپا را بر عهده دارد.

مخوف‌ترین گروه‌های مافیایی و تبهکاری جهان (۲)

علاوه بر خرید و فروش کوکائین، اندارنگتا در هر فعالیت غیرقانونی دیگری که سودآور باشد نیز شرکت دارد، البته غیر از روسپی گری. به وضوح مشخص است که این گروه چنان درآمد دارد که نمی داند با آن چه بکند و نیروهای پلیس ایتالیا نیز نوارهایی ضبط شده از صدای دو گنگستر در دست دارد که نشان می دهد آن ها در حال خارج کردن مقدار زیادی پول از چاله ای هستند که قبلاً برای مخفی کردن پول ها کنده اند و در می بایند که میلیون ها دلار پول نقد پوسیده شده است. بر اساس ادعای سرویس های خبری ایتالیا این گروه در سال ۲۰۱۳ بیش از ۶۰ میلیارد دلار درآمد داشته اند که به اندازه ی درآمد شرکت پپسی کولا در سال و حدود ۳ درصد درآمد ناخالص داخلی کشور است.

مخوف‌ترین گروه‌های مافیایی و تبهکاری جهان (۲)

یکی از دلایل موفقیت آن ها این است که بسیار سری کار کرده و افرادی که در این گروه ها حضور دارند معمولاً از یک تبار خونی هستند. این موضوع شهادت دادن یک عضو مافیا علیه عضو دیگر را بسیار سخت می کند زیرا آن ها نمی توانند به کسی خیانت کنند که در واقع برادر، پسر عمو یا پدر یا در کل آشنای خانوادگی آن هاست. این روش عضوگیری و فعالیت آن ها بسیار موثر و کارآمد بوده است زیرا به ندرت اتفاق می افتد که کسی از خانواده ی مافیایی اندرانگتا با پلیس همکاری کند. در یکی از تلاش های پلیس برای استخدام یک خبرچین و استفاده از او علیه خانواده ی مافیایی اندرانگتا در سال ۲۰۱۰ شرایط بر طبق انتظار پیش نرفت. زن ۳۵ ساله ای که خبرچین پلیس بود با شلیک گلوله به قتل رسیده و جنازه ی او در اسید حل شد. از این رو اگر چه مافیای اندرانگتا بسیار سری عمل می کند اما از اعمال خشونت و انعکاس یافتن جنایت هایش در رسانه ها نیز هیچ ابایی ندارد.


۴- داعش

مخوف‌ترین گروه‌های مافیایی و تبهکاری جهان (۲)

گروه ولایت اسلامی عراق و شام با نام اختصاری «داعش» در سال ۲۰۰۴ از گروه القاعده حاضر در عراق و در پی کشته شدن تعدادی از رهبرانشان ایجاد شد. آن ها اسم خود را به داعش تغییر داده و البته در آن دوران خود را دولت اسلامی عراق می نامیدند. امروزه این گروه تندرو و بیرحم در مناطقی از عراق و سوریه حضور داشته و خطرناک ترین گروه تروریستی بین المللی به شمار می آیند که به دلیل بنیادگرایی افراط گرایانه ی مذهبی خود در سال های اخیر دنیا را به آشوب کشیده اند. اگر چه آن ها در واقع یک گروه تروریستی به شمار می آیند اما به دلیل استفاده از روش های تبهکارانه در کسب درآمد در این فهرست قرار گرفته اند.

مخوف‌ترین گروه‌های مافیایی و تبهکاری جهان (۲)

داعش از روش های عضوگیری مشابهی مانند دیگر گروه های تبهکاری خیابانی استفاده می کند. آن ها عمدتاً از بین افراد جوان و خشمگین مناطق جنگ زده و دیگر نقاط جهان با وعده ی اسلحه، قدرت و پول و با استفاده از ایدیولوژی های مذهبی عضوگیری خود را انجام می دهند. فعالیت های تبهکارانه آن ها شامل دریافت پول از خانواده های افراد ربوده شده، فروش عتیقه جات دزدیده شده، اخاذی، فروش غیرقانونی نفت و تا حدود زیادی نیز قاچاق انسان است. یکی از امتیازاتی که این گروه بر خلاف دیگر گروه های تبهکاری دارد دسترسی به نفت خام می باشد. بر اساس برآوردها آن ها سالانه و روی هم رفته از تمامی فعالیت های تبهکارانه ی خود حدود یک میلیارد دلار درآمد کسب می کنند. آن ها از طریق ویدیوهایی که مرتباً در فضای مجازی منتشر کرده و سر بریدن و اعدام قربانیان خود را به نمایش می گذارند رعب و وحشت را در میان مردم جهان پراکنده کرده اند.


۳- سولنتسوسکایا براتوا

مخوف‌ترین گروه‌های مافیایی و تبهکاری جهان (۲)

مافیای روسیه «سولنتسوسکایا براتوا« (Solntsevskaya Bratva) نام دارد اما اطلاعات بسیار کمی در مورد آن وجود دارد. به نظر می رسد که فعالیت های مافیایی در روسیه توسط شخصی به نام سرگئی میخائیلوف آغاز شد که بیشتر خود را یک تاجر می داند تا گنگستر. این سندیکای تبهکاری روسی ساختار مرکزی سازمان یافته و درستی ندارد. به جای این موضوع، ۱۰ گروه مستقل این سندیکا که کاملاً جدا از هم کار می کنند تحت فرماندهی ۱۲ نفر اصلی فعالیت دارند که مرتباً با هم ملاقات داشته و منابع انسانی شان را با هم متحد می کنند. آن ها در کشورهای دیگر نیز اعضایی دارند.

مخوف‌ترین گروه‌های مافیایی و تبهکاری جهان (۲)

بر اساس گزارش ها سندیکای سولنتسوسکایا براتوا یکی از ثروتمندترین و پردرآمدترین سندیکاهای تبهکارانه در سراسر جهان به شمار می آید. آن ها برای کسب درآمد دست به هر کاری زده و یکی از منابع اصلی درآمدی آن ها اخاذی است. حتی گفته شده که کسانی که در حوزه ی فعالیت آن ها مشغول کسب و کار هستند باید تا حدود ۲۰ درصد از درآمد خود را به سندیکای سولنتسوسکایا براتوا بدهند و اگر از این کار سر باز بزنند خود یا اعضای خانواده شان کشته خواهند شد. پس وقتی که اعضای سندیکا با افراد معمولی چنین رفتاری انجام می دهند می توان تصور کرد که نسخه ی آن ها برای گروه های رقیب و کسانی که به آن ها ضربه بزنند چه خواهد بود.


۲- مارا سالواتروچا

مخوف‌ترین گروه‌های مافیایی و تبهکاری جهان (۲)

در ایالات متحده نیز گروه های تبهکاری و مافیایی بسیاری وجود دارد. برای مثال در این کشور گروه های موتورسواری به نام «فرشتگان جهنم» و «مغول ها»، گروه های شهری مانند «خون ها» و «کریپ ها» وجود دارد اما برای مامورین اف بی آی خطرناک ترین گروه تبهکاری ایالات متحده گروه مارا سالواتروچا است که با نام «MS-13» بیشتر شناخته می شوند. در حال حاضر این گروه تبهکاری تنها گروهی است که یک نیروی ویژه برای مقابله با آن شکل گرفته و سعی در متوقف کردن آن ها دارد.

MS-13 کار خود را در دهه ی ۱۹۸۰ در لس آنجلس با مهاجران السالوادوری که از جنگ داخلی فرار کرده بود آغاز کرد. از آن زمان تاکنون MS-13 به یک گروه تبهکاری چند ملیتی تبدیل شده است که بین ۶٫۰۰۰ تا ۱۰٫۰۰۰ عضو در واشنگتن دی سی  و ۴۲ ایالت دیگر آمریکا دارد. همچنین شاخه هایی از این گروه در کشورهای کانادا، مکزیک، السالوادور، هندوراس و گواتمالا نیز حضور دارند. اعضای این گروه تبهکاری معمولاً با تتوهای روی بدنشان و به خصوص در ناحیه صورت شناخته می شوند و لباس هایی نیز به تن می کنند که سمبل MS-13 روی آن نقش بسته است.

مخوف‌ترین گروه‌های مافیایی و تبهکاری جهان (۲)

بیشتر اعضای این گروه تبهکاری ریشه ی السالوادوری دارند و در میان آن ها ملیت های هندوراسی و گواتمالایی نیز دیده می شود. آن ها معمولاً اعضای خود را از میان افراد جوان به خصوص بچه های دبیرستانی انتخاب می کنند. منبع اصلی درآمد آن ها خرید و فروش مواد مخدر، اخاذی، دزدی و قاچاق انسان است که آن ها را برای بردگی جنسی به فروش می رسانند. چیزی که در مورد این گروه تبهکاری باعث وحشت اف بی ای شده میزان خشونت اعمال شده توسط این گروه است. علت اصلی خشونت فراوان در این گروه از نداشتن سلسله مراتب در ان نشأت می گیرد و در واقع سیستم آن ها بیشتر یک سیستم با قدرت افقی است و هر بخش از این سازمان که «محفل» (clique) نامیده می شود به صورت مستقل عمل می کند. این موضوع باعث تنش در میان محفل ها شده  و معمولاض افراد غیرنظامی در درگیری های بین محفل های رقیب صدمه می بینند.

مخوف‌ترین گروه‌های مافیایی و تبهکاری جهان (۲)

اگر چه این گروه تبهکاری در ایالات متحده بسیار خشن عمل می کند اما خشونت آن ها در کشورهای آمریکای مرکزی بسیار شدیدتر است. کشورهای هندوراس، السالوادور و گواتمالا که مثلث شمالی خوانده می شود محل حکمرانی این گروه بوده و آن ها را به نا امن ترین کشورهای بدون جنگ تبدیل کرده است.


۱- لوس زتاس

مخوف‌ترین گروه‌های مافیایی و تبهکاری جهان (۲)

بیشتر کارتل های مواد مخدر امروز مکزیک از گروهی تبهکار که در دهه ی ۱۹۸۰ کوکائین را از کلمبیا به ایالات متحده قاچاق می کردند نشات گرفته اند. در آن دوران دولت ایالات متحده به شدت با کارتل های کلمبیایی برخورد کرد اما کار مشابهی در مورد کارتل های مکزیکی امکان پذیر نبود. در این دوره مهم ترین و قدرتمندترین گروه های تبهکاری مکزیک، کارتل گوادالاخارا و کارتل خلیج بودند. در سال ۱۹۸۹، سردسته کارتل گوادالاخارا دستگیر شده و مسیرهای قاچاق این کارتل به دست سه دستیار او افتاد که باعث به وجود آمدن سه کارتل دیگر با عنوان های سینالوا، خوارز و تیخوانا شد. در حال حاضر کارتل سینالوا فعالترین و قدرتمندترین کارتل شناخته می شود زیرا بیشترین قلمرو و بیشترین مسیرهای قاچاق را در اختیار دارد.

مخوف‌ترین گروه‌های مافیایی و تبهکاری جهان (۲)

در واقع آن ها یک مسیر قاچاق به درون شیکاگو دارند که باعث مرگ های فراوانی شده است. روی هم رفته کارتل خلیج قدرت کمتری نسبت به کارتل منحل شده ی گوالاداخارا داشته و البته در مقام دوم از لحاظ قدرت و بزرگی قرار دارد. اما خطرناک ترین کارتل از لحاظ قدرت در رده سوم قرار داشته و کارتل لوس زتاس نام دارد که به معنای «زد ها» (Zs) است. در حال حاضر سردسته ی این گروه مشخص نیست و البته دلیل خوبی نیز برای این موضوع وجود دارد. از زمان شکل گیری این گروه تمامی رهبران آن یا دستگیر و یا کشته شده اند. آخرین رهبر این گروه عمر تروینیو مورالس نام داشت که در سال ۲۰۱۵ دستگیر شد. قبل از وی نیز برادرش میگل تروینیو مورالس رهبر گروه بود که در سال ۲۰۱۳ دستگیر شد.

مخوف‌ترین گروه‌های مافیایی و تبهکاری جهان (۲)

گروه لوس زتاس کار خود را در سال ۱۹۹۹ با یک گروه ۳۴ نفره از تیم قاتلان کارتل خلیج آغاز کرد. همه ی آن ها نظامیان سابق مکزیکی بوده که اموزش های رزمی و نظامی بالایی را دریافت کرده بودند. تا سال ۲۰۰۳ تعداد اعضای این گروه به ۳۰۰ نفر افزایش پیدا کرد. بعد از سال ها درگیری داخلی سرانجام در سال ۲۰۱۰ گروه لوس زتاس از کارتل خلیج جدا شد. در همین زمان دولت ایالات متحده اعلام کرده که گروه لوس زتاس از لحاظ تکنولوژی پیشرفته ترین، پیچیده ترین و خطرناک ترین کارتل تبهکاری است که در مکزیک فعالیت می کند.

چیزی که این گروه را این قدر خطرناک کرده این است که آن ها از هیچ قانونی پیروی نمی کنند. برای مثال در سال ۲۰۰۹، آن ها به زور وارد خانه ی یک مامور ارشد پلیس شده و او و همسرش که او نیز پلیس بود را به قتل رساندند و سپس در حالی که سه دختر آن ها در خانه بودند آن را به آتش کشیدند. یک بار دیگر در بهار سال ۲۰۱۱، لوس زتاس چندین اتوبوس پر از مهاجر را متوقف کرده و به زنان تجاوز کردند. سپس مردان را مجبور کردند که مانند گلادیاتورها تا سر حد مرگ با هم مبارزه کنند. برندگان این نبردهای خونین به عنوان قاتل برای نبردی که در ادامه با کارتل های خلیج و سینالوا در می گرفت استخدام می شدند. دیگر افراد حاضر در اتوبوس ها کشته شدند. بعد از این حادثه جنازه ی ۱۹۳ نفر در ۷۲ قبر پیدا شد.

مخوف‌ترین گروه‌های مافیایی و تبهکاری جهان (۲)

این تنها یکی از قتل عام هایی بود که در آن اعضای این گروه با بی رحمی تمام تعداد زیادی انسان بی گناه را می کشتند. حتی در رسانه های اجتماعی نیز کسی نمی تواند بر علیه این گروه سخنی بگوید. یک روزنامه نگار آزاد به نام ماریا دل روزاریو فونتس روبیو داستان هایی را در مورد جنایات لوس زتاس با نام مستعار در طی چندین ماه و با استفاده از هشتگ #reynosafollow در فضای مجازی پخش کرد. در سال ۲۰۱۴، از حساب توئیتر او پیامی بدین مضمون ثبت شد: “#reynosafollow دوستان و خانواده، اسم واقعی من ماریا دل روزاریو فونتس روبیو است، من یک پزشک هستم. امروزه زندگی من به پایان رسیده است”. در کنار این پیام دو عکس نیز قرار داشت که عکس اول زنی را نشان می داد که به دوربین خیره شده بود و در عکس دوم نیز زنی دیده می شد که یک گلوله در سر وی خالی شده بود. او کسی نبود جز ماریا فونتس روبیو اما جنازه ی او هیچگاه پیدا نشد.

مخوف‌ترین گروه‌های مافیایی و تبهکاری جهان (۲)

همچنین این گروه به تقلید از داعش ویدیوهایی از مراسم سر بریدن مخالفان خود تهیه کرده و در شبکه های اجتماعی منتشر می کنند. سردسته سابق گروه لوس زتاس دوست داشت قربانیان خود را به روشی خاص موسوم به «guiso» به معنی «تاس کباب» بکشد. وی قربانی خود را در داخل یک ظرف استوانه ای بزرگ قرار داده و سپس او را زنده به آتش می کشید.


منبع: برترینها

ازدواج سپید چیست؟ این نوع ازدواج چه فواید و مضراتی دارد؟

نظر مراجع در رابطه با ازدواج سپید مشکلات ازدواج سپید مسائل حقوقی ازدواج سپید دلیل علاقه جوانان به ازدواج سپید تاثیرات خانواده بر ازدواج سپید

مسئله ازدواج سپید امروزه به یکی از مهم ترین مسائلی که بنیان خانواده های ایرانی را هدف قرار داده است تبدیل شده. امروزه علایق انسان ها نبست به گذشته بسیار تغییر یافته و همین امر موجب تغییر در سبک زندگی افراد شده است. امروزه جوانان کمتر علاقه ای نسبت به ازدواج و تشکیل خانواده دارند و همین امر موجب تشدید ازدواج سپید شده است. با دکتر سلام همراه باشید.

ازدواج پدیده ای است که از دیرباز و از زمان پیدایش انسان بوده و تا امروز نیز ادامه داشته است. حالا بماند که در این دوره زمان از یک طرف دیگر تمایلی برای ازدواج وجود ندارد و سن ازدواج در حال افزایش است و از طرف دیگر انواع و اقسام ازدواج‌ها به وجود آمده مثل «ازدواج موقت»، «ازدواج صوری»،» و… و از طرفی میزان طلاق هم چه به صورت رسمی چه عاطفی افزایش پیدا کرده است.

هم‌خانگی بدون ازدواج یا ازدواج سفید، پدیده‌ای است که دختر و پسر به عنوان هم‌خانه با یکدیگر زندگی می‌کنند، بی آنکه میان آن‌ها پیوند رسمی ازدواج و رابطه زن و شوهری باشد. رواج چنین پدیده ای در جامعه صدای هشدار کارشناسان را به دلیل مخاطرات گسترده حقوقی، روانی و اجتماعی آن بلند کرده است.

در این پدیده، دختر و پسر و یا زن و مرد مجرد به عنوان هم خانه با یکدیگر زندگی می کنند، بی آنکه میان آن ها پیوند زن و شوهری باشد. در دنیای غرب، با توجه به تغییر سبک زندگی و در کنار آن، افزایش فشارهای اقتصادی، به طور کلی میل به ازدواج شرعی و رسمی کاهش یافته و روابط، بیشتر بر پایه ارضای غرایز و آزمایش گونه شکل می گیرد.

ازدواج سفید، تهدید جدید نهاد خانواده در ایران. شاید از تهدید هم باید پا را فراتر گذاشت؛ کابوس هولناک نهاد خانواده. اگر تا یکی دو سال پیش از جامعه‌ شناسان خانواده و از مسوولان حقوقی می‌پرسیدید مهمترین آسیبی که خانواده ایرانی را تهدید می‌کند، به اتفاق از طلاق نام می‌بردند. موضوعی که با هر کیفیتی و به هر دلیلی، به هرحال در بطن خانواده اتفاق می‌افتد. هرچند که افزایش سن ازدواج و بی رغبتی جوانان به ازدواج هم در مراحل بعدی قرار می گرفت. اما دغدغه حفظ خانواده های تشکیل شده،‌ از همه مهمتر بود.

نظر مراجع در رابطه با ازدواج سپید مشکلات ازدواج سپید مسائل حقوقی ازدواج سپید دلیل علاقه جوانان به ازدواج سپید تاثیرات خانواده بر ازدواج سپید   نظر مراجع در رابطه با ازدواج سپید مشکلات ازدواج سپید مسائل حقوقی ازدواج سپید دلیل علاقه جوانان به ازدواج سپید تاثیرات خانواده بر ازدواج سپید

اما در سال ۹۳، زنگ هشدار برای ازدواج سفید، به صدا درآمد؛ شیوه ای از زندگی که با عرف، شرع، سنت و سبک زندگی جامعه ایرانی در همه این سال ها و دهه ها و حتی قرن های گذشته همخوانی ندارد.

ازدواج سفید درحالی در جامعه ایران رواج پیدا کرده که در شرع، قانون ازدواج موقت وجود دارد. قانون مترقی که به دلیل استفاده نامناسب از آن و رواج ازدواج موقت در برخی مردان متاهل از چنین چیزی، با واکنش های منفی بسیاری همراه شده و ظاهرا عرف آن را نمی پذیرد. این درحالی است که ازدواج موقت می تواند جایگزینی برای ازدواج سفید باشد.

دلیل علاقه جوانان به ازدواج سپید

خوب یا بد، ازدواج سپید امروزه طرفداران بسیاری دارد؛ عدم تعهد حقوقی و همچنین کم هزینه بودن و … از جمله علل اصلی گرایش جوانان به این نوع زندگی است. روانشناسان مختلف عقاید متفاوتی را در این زمینه دارند و هرکدام به آسیب شناسی مختلف این پدیده پرداخته اند!

علی اصغر نژادفرید- روانشناس- دلیل اصلی ظهور پدیده ازدواج سپید را نبود مسئولیت‌پذیری حداقل در یک طرف از رابطه می‌داند و می‌گوید: نبود مسئولیت‌پذیری، ریسک‌ فاکتوری اساسی برای زندگی محسوب می‌شود؛ چرا که در چنین روابطی افراد مسئولیت عملکرد خود را برعهده نمی‌گیرند.

بیاتی نیز با تاکید بر ضرورت مسئولیت‌پذیری زن و مرد در یک رابطه می‌گوید: چنین عاملی می‌تواند در تداوم زندگی مشترک تاثیر بسیار زیادی داشته باشد این در حالیست که اکنون فضای ازدواج مناسب نیست و افراد به علت مشکلاتی مانند مسائل اقتصادی تمایل به ازدواج و رفتن زیر یک سقف را ندارند.

مسائل حقوقی ازدواج سپید

علی احمدی، وکیل و مشاور حقوقی خانواده در مورد این نوع ازدواج و پیامدهای حقوقی آن می گوید: «چنین رابطه ای زنا تلقی می شود و فرزند ناشی از آن فاقد مشروعیت قانونی است، چون نسبت فرزندی او با پدر قابل اثبات نیست.»

در چنین مواردی اغلب زن به خاطر پرهیز از بی آبرویی به دنبال اثبات رابطه ابویت فرزند و والد نمی رود و حتی اگر ادعا کند که صیغه بوده است، در صورت انکار مرد، ادعای زن، به خاطر ثبت نبودن، قابل اثبات نیست.

نظر مراجع در رابطه با ازدواج سپید مشکلات ازدواج سپید مسائل حقوقی ازدواج سپید دلیل علاقه جوانان به ازدواج سپید تاثیرات خانواده بر ازدواج سپید   نظر مراجع در رابطه با ازدواج سپید مشکلات ازدواج سپید مسائل حقوقی ازدواج سپید دلیل علاقه جوانان به ازدواج سپید تاثیرات خانواده بر ازدواج سپید   نظر مراجع در رابطه با ازدواج سپید مشکلات ازدواج سپید مسائل حقوقی ازدواج سپید دلیل علاقه جوانان به ازدواج سپید تاثیرات خانواده بر ازدواج سپید

در این میان فرزندان بی پدر و بی خانواده ای باقی می مانند که نه آن ها از والدین ارث می برند و نه والدین از آن ها. گرچه سایر حقوق این کودکان چون بقیه کودکان است، اما معمولاً کسی حضانت آنان را بر عهده نمی گیرد، مگر اینکه یک پروسه پیچیده قانونی طی شود. در این موارد سپردن حضانت به مادر محتمل تر است و زن چه از نظر روانی و چه از نظر حقوقی شکست خورده و بلاتکلیف باقی می ماند.

تاثیرات خانواده بر ازدواج سپید

سهیلا معروفی روانشناس نیز با انتقاد از رواج سبک جدید زندگی مشترک در جامعه می گوید: «چنین افرادی برداشت درستی از خانواده و کارکردهای آن ندارند، خیلی دیر به بلوغ فکری لازم برای تعهد و مسئولیت پذیری ازدواج می رسند و از آن می گریزند زیرا یک الگوی موفق در مورد ازدواج و خانواده تجربه نکرده اند.»

وی می افزاید: تحقیقات نشان داده است زنان در چنین رابطه هایی بیش از انواع دیگر ازدواج دچار خشونت خانگی می شوند و چنین روابطی زودتر از ازدواج های رسمی و شرعی از هم می پاشد.

مشکلات ازدواج سپید

در ازدواج سفید هیچ شرط قانونی و ثبت اداری وجود ندارد و زن و مرد در هر لحظه که بخواهند با هم همخانه شده و هر لحظه که مایل نباشند از رابطه خارج می شوند که چنین شیوه ای از ارتباط با جنس مخالف نه تنها بر اساس معیارهای اخلاقی جامعه ما نیست بلکه مخالف با نص صریح قرآن و احادیث مذهبی ماست که همواره جوانان را به پاکدامنی، خویشتن داری و ازدواج حقیقی تشویق می کند.

از سوی دیگر در چنین ارتباطاتی برای فرزندان و بارداری های احتمالی هیچ پیش بینی ای انجام نگرفته و همین امر خود بر میزان فرزندان و کودکان نامشروع، بی شناسنامه و بی آینده و همچنین بر آمار سقط های غیرقانونی و مرگ و میر ناشی از آن می افزاید.

این متخصص روانشناسی در پایان گفت:در مجموع، ازدواج سفید میکروبی است که تنها موجب آلودگی ذهن مردان و نابودی شخصیت و حرمت زنان می شود.

نظرات برخی از مراجع در رابطه با ازدواج سپید

ازدواج سپید را می توان یک مغایرت بزرگ با فرهنگ ایرانی و اسلامی دانست، البته اسلام دینی بسیار انعطاف پذیر است، اما نه به این معنی که هرکاری خواستید بکنید! در اسلام همیشه از سادگی و ساده گرفتن مسئله ازدواج گفته شده؛ در اینجا به بررسی برخی سولات در این رابطه خواهیم پرداخت.

*متن پرسش های و پاسخ های آیت الله شبیری زنجانی:

نظر به اینکه اخیرا عده ای از دختران و پسران تحت عنوان ازدواج سفید به همباشی پرداخته و عده ای از آنان این باور را دارند که چون طرفین رضایت دارند لذا همین رضایت قلبی کفایت از خطبه ازدواج دائم یا موقت دارد، خواهشمند است دیدگاه شرع مقدس را در این گونه موارد بیان فرمایید.

نظر مراجع در رابطه با ازدواج سپید مشکلات ازدواج سپید مسائل حقوقی ازدواج سپید دلیل علاقه جوانان به ازدواج سپید تاثیرات خانواده بر ازدواج سپید   نظر مراجع در رابطه با ازدواج سپید مشکلات ازدواج سپید مسائل حقوقی ازدواج سپید دلیل علاقه جوانان به ازدواج سپید تاثیرات خانواده بر ازدواج سپید   نظر مراجع در رابطه با ازدواج سپید مشکلات ازدواج سپید مسائل حقوقی ازدواج سپید دلیل علاقه جوانان به ازدواج سپید تاثیرات خانواده بر ازدواج سپید   نظر مراجع در رابطه با ازدواج سپید مشکلات ازدواج سپید مسائل حقوقی ازدواج سپید دلیل علاقه جوانان به ازدواج سپید تاثیرات خانواده بر ازدواج سپید

الف- آیا صرف رضایت دختر و پسر برای بودن با یکدیگر به مفهوم جاری شدن محرمیت و زوجیت است و یا خواندن خطبه عقد دائم یا موقت ضروری است؟

ب- در صورتی که جاری شدن خطبه عقد ضرورت دارد آیا این ضرورت برای زوجیت دائم است یا برای زوجیت موقت نیز خواندن خطبه ضرورت دارد و رضایت قلبی مکفی نیست؟

پاسخ الف و ب- فارغ از سایر شرایط، در ازدواج دائم و موقت، خواندن صیغه لازم است.


در این باره بیشتر بخوانید: آشنایی ازدواج سپید و علت افزایش آن در ایران


هرگونه کپی برداری با ذکر نام دکتر سلام و لینک دهی مستقیم مجاز است.


منبع: دکتر سلام

سرطان نازوفارنکس و درمان قطعی آن

نازوفارنکس و پرتو درمانی علل ابتلا به نازوفارنکس علائم ابتلا به نازوفارنکس سرطان نازوفارنکس چیست درمان نازوفارنکس تشخیص نازوفارنکس

امروزه درمان سرطان یکی از اصلی ترین چالش های پیش روی علم پزشکی است که البته هروز به پیشرفت ها و نتایج مطلوب تری نیز دست می یابند. سرطان در هر نقطه ای از بدن ممکن است به وجود آید. ابتلا به سرطان نازوفارنکس یکی از انواع نادر سرطان است. در ادامه به بررسی علل ابتلا به این سرطان و روش های درمان این اختلال خواهیم پرداخت. با دکتر سلام همراه باشید.

بررسی آناتومی نازوفارنکس

حفرهٔ بینى توسط تیغهٔ بینى به دو حفرهٔ کوچکتر راست و چپ تقسیم مى‌شود هر یک از این حفرات داراى یک دهانهٔ قدامى (پرّه‌هاى بینی)، یک دهانهٔ خلفى (کوآنا) و تعدادى برجستگى‌هاى استخوانى به نام کونکا یا توربین است که از دیواره‌هاى طرفى به درون حفره برآمده‌اند. از پشت بینی تا کام نرم. آدنوئیدها که بخش فوقانی حلقه والدیر هستند در نازوفارنکس هستند. بافت لنفی می تواند باعث انسداد شود.

سینوس‌هاى پارانازال شامل بخش‌هاى زیر هستند: سینوس‌هاى ماگزیلارى و اتموئید در هر دو طرف، سینوس فرونتال و سینوس اسفنوئید.

سرطان نازوفارنکس چیست؟

نازوفارنکس را می توان از انواع نادر سرطان به شمار آورد که خوشبختانه این نوع سرطان را جزء انواع سرطان های قابل درمان به شمار می آورند. انگلیس از جمله کشور هایی است که بررسی های زیادی در رابطه با این سرطان در آن انجام شده است؛ سالانه حدود ۲۴۰۰ نفر در انگلیس به این نوع سرطان مبتلا می شوند

سرطان نازوفارنکس نباید با سایر انواع سرطان که گلو را درگیر می کنند مانند سرطان حنجره وسرطان مری اشتباه گرفته شود. هر بخش از گلو، حلق و مری به بخش های مجزایی تقسیم می شود که شروع سرطان در آن ها، نام نوع بیماری را تعیین می کند.

نازوفارنکس و پرتو درمانی علل ابتلا به نازوفارنکس علائم ابتلا به نازوفارنکس سرطان نازوفارنکس چیست درمان نازوفارنکس تشخیص نازوفارنکس   نازوفارنکس و پرتو درمانی علل ابتلا به نازوفارنکس علائم ابتلا به نازوفارنکس سرطان نازوفارنکس چیست درمان نازوفارنکس تشخیص نازوفارنکس

شایع‌ترین تومور حفرهٔ بینى و سینوس‌‌هاى پارانازال، کارسینوم سلول سنگفرشى است. شایع‌ترین محل بروز تومور، دهانهٔ سینوس ماگزیلارى است. استسیونوروبلاستوما نئوپلاسم بدخیم ناشایعى است که از مخالط بویائى واقع در قسمت فوقانى حفرهٔ بینى منشاء مى‌گیرد. این تومور به راحتى سینوس‌هاى اتموئید را مورد تهاجم قرار مى‌دهد و ممکن است اوربیت را نیز درگیر کند. در نازوفارنکس، کارسینوم‌هاى سلول سنگفرشى که ۸۰% از آنها غیرشاخى هستند نیز به‌طور شایع دیده مى‌شوند.

نازوفارنکس از نظر لنفاوى بسیار غنى است و تومورهاى این ناحیه ممکن است به غدد لنفاوى زنجیرهٔ ژوگولار فوقانى و میانى در دو طرف یا به غدد لنفاوى مثلث خلفى درناژ شوند. متاستاز به غدد لنفاوى ممکن است در ۸۰% از بیماران مبتلا به سرطان نازوفارنکس دیده شود و در ۵% از مبتلایان، اولین تظاهر بالینى تومور گردنى است.

علائم ابتلا به نازوفارنکس

  • وجود توده در گردن
  • افت شنوایی که معمولا تنها در یک گوش ایجاد می شود
  • وزوز گوش که صدای زنگ مانند است و منبع تولید آن داخل بدن می باشد.
  • مسدود شدن یا گرفتگی بینی
  • خونریزی بینی

اگر این علائم را دارید و شما را نگران کرده است، به ویژه اگر چند هفته متوالی این نشانه ها را احساس می کنید، بهتر است به متخصص گوش، حلق و بینی مراجعه کنید. در حالی که ابتلا به این سرطان معمولا نادر است، اما بهتر است نشانه های خود را برای آسایش خاطر هم که شده چک کنید.

از آنجایی که نازوفارنکس درمسیر عبور غذا نمی باشد، ضایعات اولسراتیو این ناحیه به ندرت موجب درد می شوند. وجود سوراخ شیپور استاش در نازوفارنکسنقش اساسی در پیدایش علایم سرطان نازوفارنکس حفره بینی دارد. فشار توده ای در نازوفارنکس بر روی سوراخ شیپور استاش مانع از باز شدن آن می شود، در نتیجه مایع ترانسودایی درگوش میانی تجمع می یابد و بیمار دچار اوتیت میانی همراه با افیوژن می شود. در این حالت بیمار از احساس پری گوش و احساس کاهش خفیف تا متوسط شنوایی رنج می برد. غالبا“ درد وجود ندارد، مگر مایع گوش بطور ثانویه عفونی شود.

نازوفارنکس و پرتو درمانی علل ابتلا به نازوفارنکس علائم ابتلا به نازوفارنکس سرطان نازوفارنکس چیست درمان نازوفارنکس تشخیص نازوفارنکس   نازوفارنکس و پرتو درمانی علل ابتلا به نازوفارنکس علائم ابتلا به نازوفارنکس سرطان نازوفارنکس چیست درمان نازوفارنکس تشخیص نازوفارنکس   نازوفارنکس و پرتو درمانی علل ابتلا به نازوفارنکس علائم ابتلا به نازوفارنکس سرطان نازوفارنکس چیست درمان نازوفارنکس تشخیص نازوفارنکس

علل ابتلا به نازوفارنکس

علت دقیق ابتلا به این نوع سرطان ناشناخته است. اما تعدادی از عوامل می توانند خطر ابتلا به این بیماری را افزایش دهند. این عوامل عبارتند از:

  • نژادهایی که در جنوب چین یا شمال آفریقا زندگی می کنند.
  • مصرف زیاد گوشت و ماهی خشک و نمک سود شده
  • قرار گرفتن در معرض ویروس اپشتاین بار (EBV) این ویروس یک ویروس رایج است که تب ایجاد می کند.
  • اشتغال به کارهایی که موجب می شود فرد به طور منظم در معرض گرد و غبار چوب باشد.
  • ابتلای یکی از اعضای خانواده مثل والدین به این نوع سرطان
  • قرار گرفتن در معرض ویروس پاپیلوم انسانی (HPV) نیز ممکن است خطر ابتلا به انواع خاصی از سرطان نازوفارنکس را افزایش دهد.
  • مردان نسبت به زنان حدود ۳ برابر بیشتر به سرطان نازوفارنکس مبتلا می شوند و میانگین سن تشخیص در آن ها حدود ۵۰ سال است.

روش های تشخیص نازوفارنکس

درصورت مشاهده علائم ابتلا به نازوفارنکس باید به سرعت به پزشک معالج مراجعه کنید که اولین اقدام پزشک معاینه گلوی شماست؛ ضمن این که اگر نیاز به انجام معاینات بیشتر باشد، بیمار باید به بیمارستان منتقل شود. در بیمارستان برای تایید تشخیص و رد دیگر بیماری ها که ممکن است علائم مشابه ای با این نوع سرطان داشته باشند از آزمایشات زیر استفاده می شود:

اسکن تصویربرداری: اسکن رزونانس مغناطیسی (MRI) یا اسکن کامپیوتری توموگرافی (CT) می تواند برای بررسی تومورها و تعیین اینکه آیا سرطان گسترش یافته است یا خیر استفاده شود.

پانندوسکوپی: این روش برای بررسی دقیق تر بینی و گلو، تحت بی هوشی عمومی کاربرد دارد. در پانندوسکوپی، از یک سری تلسکوپ های کوچک که با هم ارتباط دارند استفاده می شود.

بیوپسی: بیوپسی یا نمونه برداری در طی پانندوسکوپی انجام شده و در آن یک نمونه کوچک از بافت منطقه مشکوک برداشته شده و برای بررسی بیشتر به آزمایشگاه ارسال می شود.

هنگامی که این آزمایش ها کامل شوند، پزشکان قادر خواهند بود تا تشخیص خود را مبنی بر ابتلای بیمار به سرطان تایید کند. با استفاده از این آزمایشات حتی می توان درجه سرطان را با استفاده از رتبه بندی تعیین کرد و میزان پیشرفت و گسترش سلول های سرطانی را نیز تخمین زد.

نازوفارنکس و پرتو درمانی علل ابتلا به نازوفارنکس علائم ابتلا به نازوفارنکس سرطان نازوفارنکس چیست درمان نازوفارنکس تشخیص نازوفارنکس   نازوفارنکس و پرتو درمانی علل ابتلا به نازوفارنکس علائم ابتلا به نازوفارنکس سرطان نازوفارنکس چیست درمان نازوفارنکس تشخیص نازوفارنکس   نازوفارنکس و پرتو درمانی علل ابتلا به نازوفارنکس علائم ابتلا به نازوفارنکس سرطان نازوفارنکس چیست درمان نازوفارنکس تشخیص نازوفارنکس   نازوفارنکس و پرتو درمانی علل ابتلا به نازوفارنکس علائم ابتلا به نازوفارنکس سرطان نازوفارنکس چیست درمان نازوفارنکس تشخیص نازوفارنکس

درمان نازوفارنکس

تشخیص سرطان ممکن است در صورت فلج عصب فاسیال یا سایر شواهد تهاجم به غدد لنفاوى موضعى واضح باشد: در این شرایط باید درمان فشرده و شدید باشد و به‌طور کلی، برداشتن کامل و موضعى تومور همراه با حاشیه‌اى از بافت طبیعى براى بیوپسى مناسب است.

درمان جراحى به وسعت بیمارى بستگى دارد. عصب فاسیال باید حفظ شود، مگر آنکه فلج شده باشد یا به‌طور مستقیم مورد تهاجم تومور قرار گرفته باشد. معمولاً در صورت وجود متاستازهغى دوردست، جراحى رادیکال انجام نمى‌شود مگر در مورد کارسینوم کیستى آدنوئید.

درمان قطعی به وسیله پرتو درمانی

کارسینوم‌هاى سنگفرشى مخاطى نسبت به اشعه حساس هستند، به‌خصوص اگر کوچک باشند یا تهاجم سطحى داشته باشند. در تومورهاى حفرهٔ دهان و اوروفارنکس در مرحلهٔ T1 و T2 (یعنى با قطر حدود ۴ سانتى‌متر) ممکن است نتایج درمان جراحى به خوبى نتایج پرتودرمانى باشد. در بعضى از موارد، پرتودرمانى در حالى که به اندازۀ جراحى مؤثر است، داراى این مزیت است که عوارض جانبى جراحى مثل بدشکل شدن را نیز دارد. با این حال، التهاب مخاط، گزروستومى (خشکى دهان) و احتمال نکروز استخوان و مشکلات تکلم بعد از پرتودرمانى باید در نظر گرفته شوند. تومورهاى بزرگ حفرهٔ دهان، پاسخ خوبى به پرتودرمانى نمى‌دهند و براى این ضایعات در اغلب موارد، جراحى و انجام پرتودرمانى موضعى بعد از آن روش درمانى بهترى محسوب مى‌شود.

خوشبختانه سلول های سرطانی که در اثر ابتلا به نازوفارنکس به وجود می آیند نسبت به تابش پرتو و پرتو درمانی حساس هستند؛ به همین دلیل این روش یکی از بهترین روش های درمانی است.

یکى از عوارض جانبى این تومورها انسداد مجراى شنوائى و بروز اوتیت مدیا متعاقب آن است. ممکن است پرتودرمانى در درمان سرطان سینوس نازال و پارانازال نیز مفید باشد ولى شواهد فعلى دال بر این است که پرتودرمانى بعد از جراحى در این موارد نتایج بهترى به همراه خواهد داشت. در مراحل ابتدائى سرطان‌هاى حنجره (T1 یا T2) بهترین روش درمان پرتودرمانى است. مزیت پرتودرمانى در این موارد این است که توانائى تکلم باقى مى‌ماند.

تومورهاى نازوفارنکس معمولاً نسبت به پرتودرمانى حساس هستند و معمولاً امکان برداشتن آنها از طریق جراحى وجود ندارد. یکى از عوارض جانبى این تومورها انسداد مجراى شنوائى و بروز اوتیت مدیا متعاقب آن است. ممکن است پرتودرمانى در درمان سرطان سینوس نازال و پارانازال نیز مفید باشد ولى شواهد فعلى دال بر این است که پرتودرمانى بعد از جراحى در این موارد نتایج بهترى به همراه خواهد داشت. در مراحل ابتدائى سرطان‌هاى حنجره (T1 یا T2) بهترین روش درمان پرتودرمانى است. مزیت پرتودرمانى در این موارد این است که توانائى تکلم باقى مى‌ماند.


در این باره بیشتر بخوانید: روان‌ سرطان‌ شناسی


هرگونه کپی برداری با ذکر نام دکتر سلام و لینک دهی مستقیم مجاز است.


منبع: دکتر سلام

رشد اقتصادی قطر با کندترین سرعت در سالهای اخیر

رشد اقتصادی قطر با کندترین سرعت در سالهای اخیرپول‌نیوز – کارشناسان اقتصادی بلومبرگ اعلام کردند، به دلیل اعمال تحریم های عربی علیه قطر، رشد اقتصادی این کشور در سال جاری میلادی با ضعیف ترین سرعت ممکن از سال ۱۹۹۵ میلادی به بعد پیش می رود.
تحلیل های انجام گرفته در ماه جاری توسط کارشناسان اقتصادی بلومبرگ، نشان می دهد که اجرای تحریم های عربستان سعودی علیه قطر، رشد اقتصادی این کشور را در سال ۲۰۱۷ میلادی با ضعیف ترین سرعت از سال ۱۹۹۵ میلادی به بعد روبرو می کند.

در همین حال پیش بینی از تولید ناخالص داخلی قطر در سال ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ میلادی، به ترتیب ۲.۵ و ۳.۲ درصد خواهد بود که این رقم بر اساس برآورد انجام گرفته در ماه ژوئن برای سال ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ میلادی، به ترتیب ۳.۱ و ۳.۲ درصد اعلام شده بود.  

در حال حاضر ت،حلیلگران اقتصادی بر این باور هستند که کسری بودجه قطر در سال جاری میلادی، معادل ۵.۱ درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور باشد که پیش از این رقم ۴.۶ درصد برآورد شده بود؛ ضمن اینکه پیش بینی می شود نرخ تورم این کشور از ۲.۵ درصد به ۲.۲ درصد کاهش پیدا کند.  

با آغاز تحریم های عربی علیه قطر، واردات و سپرده های خارجی در این کشور کاهش پیدا کرد و نرخ بهره هم با افزایش قابل توجهی روبرو شد.

همچنین بعد از تقریبا ۲ دهه رشد سریع قطر و افزایش ۷ برابری تولید نفت و گاز این کشور، اکنون پیش بینی می شود که شکوفایی بخش انرژی قطر با کاهش روبرو شود؛ این در حالی است که قطری ها برای برگزاری مسابقات جام جهانی ۲۰۲۲، به منظور ارتقاء زیرساخت های خود ۲۰۰ میلیارد دلار در این کشور هزینه کرده اند تا این کشور عربی را به کانون گردشگری و خدمات در منطقه خلیج فارس تبدیل کنند.

بر همین اساس، مقامات قطری برای مقابله با تحریم های عربی به ساخت کارخانه های فرآوری مواد غذایی و نیز اعطای قوانین دائم اقامت برای جذب بیشتر سرمایه گذار و کارگران ماهر روی آورده اند.

بر پایه این گزارش، قطری ها به دنبال تنوع بخشیدن منابع درآمدی خود هستند و شرکت «قطر پترولیوم» هم اعلام کرده که قصد دارد تولید نفت خام را به مدت ۵ تا ۷ سال تقریبا یک میلیون بشکه در روز افزایش دهد.  


منبع: پول نیوز

آمریکا به هیچ عنوان نمی‌تواند بازار گاز اروپا را از روسیه بگیرد

ولادیمیر شیزوف فرستاده روسیه به اتحادیه اروپا اعلام کرد آمریکا چنین ظرفیتی را برای گرفتن بازارهای گاز روسیه در اروپا ندارد.

آمریکا به هیچ عنوان نمی‌تواند بازار گاز اروپا را از روسیه بگیردپول‌نیوز – نماینده روسیه در اروپا اعلام کرد: به دلیل مسائل فنی، آمریکا به هیچ عنوان نمی‌تواند بازار گاز اروپا را از روسیه بگیرد.
ولادیمیر شیزوف فرستاده روسیه به اتحادیه اروپا اعلام کرد آمریکا چنین ظرفیتی را برای گرفتن بازارهای گاز روسیه در اروپا ندارد.

وی تأکید کرد: حتی اگر واشنگتن گاز مایع (LNG) را هم بخواهد رایگان عرضه کند نیز چنین امکانی برایش وجود نخواهد داشت.

این دیپلمات روسی تأکید کرد: کمبود پایانه‌های LNG در آمریکا و اروپا و ناکافی بودن تولید گاز و کمبود تانکرها برای حمل و نقل گازها دلایلی بر این مسئله است.

شیزوف همچنین اضافه کرد که سیاست جایگزینی تولیدات گاز مایع آمریکا برای اروپا با قوانین بازار تناقض دارد، چرا که این کار هم برای آمریکا و هم برای اروپایی‌ها غیراقتصادی است.

براساس برآوردها، قیمت یک‌هزار مترمکعب گاز LNG آمریکا برای اروپایی‌ها ۲۵۰ دلار تمام می‌شود که این برای اروپایی‌ها غیراقتصادی است، در حالی که آنها می‌توانند گاز روسیه را به نصف این میزان تحویل بگیرند، حتی این کار برای آمریکایی‌ها هم  غیراقتصادی است، چرا که آمریکا می‌تواند همین مقدار گاز را به آسیا و آمریکای لاتین به قیمت ۳۰۰ دلار عرضه کند.

در اوایل این ماه دونالد ترامپ مصوبه‌ای را برای اعمال تحریم علیه روسیه، ایران و کره شمالی به منظور هدف قرار دادن بخش‌های انرژی روسیه و تضعیف زیرساخت‌های این کشور و نیز جلوگیری از ساخت خط لوله نورداستریم۲ تصویب کرد.


منبع: پول نیوز

پدیده نادر چشمه‌های ریتمیک (+عکس)

پول‌نیوز -چشمه‌های ریتمیک چشمه هایی هستند که خواص جزر و مدی از خود نشان می‌دهند. به عبارت دیگر، سطح آب این چشمه‌ها در دروه‌های زمانی نسبتا منظمی بالا و پایین می‌شود.

پدیده نادر چشمه‌های ریتمیک (+عکس)

 گاهی چشمه به طور کامل متوقف می‌شود و و بعد از چند دقیقه یا یا چند ساعت دوباره فعالیت خود را آغاز می‌کند. علت این دوره‌ای بودن دقیقا مشخص نیست، اما یک نظریه نسبتا صحیح وجود دارد.

پدیده نادر چشمه‌های ریتمیک (+عکس)

تصور می‌شود در نزدیکی چشمه‌های ریتمیک یک غار بزرگ زیرزمینی با جریان آب دائمی وجود دارد.

خروجی غار یک لوله باریک است که ابتدا به سمت بالا رفته و سپس به شدت خم می‌شود تا به چشمه می‌رسد. همانطور که آب غار را پر می‌کند لوله نیز پر می‌شود. وقتی سطح آب به بالاترین نقطه در لوله می‌رسد، از خمیدگی سرازیر می‌شود و به سمت چشمه می‌ریزد.

 این باعث یک اثر سیفونی می‌شود که آب را از غار می‌کشد تا آن را خالی کند. وقتی سطح آب افت کرد هوا وارد لوله می‌شود، سیفون را می‌شکند و چشمه متوقف می‌شود. سپس دوباره سطح آب غار افزایش می‌یابد و چرخه تکرار می‌شود.

چشمه‌های ریتمیک پدیده‌ای نادر هستند. احتمالا بیش از صد چشمه ریتمیک در جهان وجود ندارد. بزرگترین چشمه ریتمیک جهان، چشمه اینترمیتنت است که در وایومینگ قرار دارد. چشمه ریتمیک دیگر در تنسی قرار دارد. این چشمه دوره ۲ ساعت و ۴۷ دقیقه‌ای دارد و جریان آن از یک چند قطره تا ۲۰۰۰ لیتر در دقیقه متغیر است.

منبع:برترینها


منبع: پول نیوز

سفری به هتل یخی لوکس و دیدنی در مدار قطب شمال (+عکس)

هتل یخی یکی از معروف ترین اقامتگاه های طبیعی دنیا می باشد.

پول‌نیوز – سفری به هتل یخی لوکس و دیدنی روستای جوکاسجاروی در مدار قطب شمال در حالی می تواند تجربه ای خاطره انگیز را به هر گردشگری بدهد کع این هتل یخی Ice Hotel نخستین و بزرگترین هتلی است که کاملاً از یخ و برف و از ۱۹۹۰ به بعد در روستای جوکاسجاروی در ۲۰۰ کیلومتری دایره مدار قطب شمال در سوئد ساخته شده و جالب است بدانید که جمعیت روستا تنها به ۱۱۰۰ نفر می رسد و تعداد سگ های این روستا تنها ۱۰۰ عدد از جمعیت مردم آن کمتر است.

سفری به هتل یخی لوکس و دیدنی در مدار قطب شمال (+عکس)

هتل یخی یکی از معروف ترین اقامتگاه های طبیعی دنیا می باشد. شرکتی که این هتل را اداره می کند، از دهه ۷۰ میلادی سازمان برگزارکننده تور در این منطقه بود که سال های متمادی تمرکزش را به فصل تابستان و تجربه های موجود در این سرزمین آفتاب نیمه شب معطوف کرده بود.

سفری به هتل یخی لوکس و دیدنی در مدار قطب شمال (+عکس)

 در زمستان های تاریک رودخانه یخ می زد و مردم بومی روستای کوچک جوکاسجاروی دست از فعالیت بر می داشتند.این در حالی است که همه ساله و در فصل زمستان بیش از ۵۰ هزار گردشگر برای بازدید از این هتل یخی زیبا و همچنین گذراندن چند شب به یاد ماندنی در آن به روستای جوکاسجاروی در مدار قطب شمال در سوئد سفر می کنند.

سفری به هتل یخی لوکس و دیدنی در مدار قطب شمال (+عکس)

از نشانه های فکر اقتصادی سازندگان این هتل یخی می توان به انتخاب موقعیت طلایی آن اشاره کرد. زیرا کسانی که به این اقامتگاه خاص می آیند نه تنها به دنبال آرامشی مثال زدنی هستند بلکه علاقمند به تماشا نشستن شفق های رنگارنگ قطبی و دیگر سرگرمی هایی که در فاصله ای به این نزدیکی از قطب شمال در اختیارشان گذاشته می شود آن ها را به خود می خواند.

جالب است بدانید که ساخت این هتل پروژه ای یک ساله است و در حد فاصل ماه می تا آوریل ۵،۰۰۰ تن یخ از رودخانه تأمین شده و در بهار و زمستان در یخچال های عظیم صنعتی نگهداری می شوند. سپس تنها طی دو ماه (نوامبر و دسامبر) این هتل ساخته می شود و دوباره در اواسط ماه آوریل که همه چیز شروع به ذوب شدن می کنند، این ساختۀ دست بشر نیز به طبیعتِ مولدِ خویش باز خواهد گشت.

بنابراین اگر شما هم تصمیم سفر به این این هتل یخی را دارید خیالتان راحت باشد چون همانطور که می توانید در اتاق های یخ زده اما زیبای هتل شب را سپری کنید در عین حال اگر مایل بودید می توانید در اتاق های گرم تعبیه شده در دیگر هتل این منطقه نیز اقامت کنید.

منبع:گوناگون


منبع: پول نیوز

درگذشت الویس پریسلی

فرادید| شانزده اوت در تاریخ به روایت تصویر

۱٫ ۱۸۹۶- کشف طلا در “یوکون”

“جورج کارمک” هنگام ماهیگیری در
رودخانه “کلوندایک” در منطقه یوکون کانادا، تکه‌های طلا پیدا کرد که سبب
مهاجرت “تب طلای کلوندایک” شد.

امروز در تاریخ

۲٫ ۱۹۴۶- درگیری مرگبار در هند

در “کلکته” هند درگیری‌های گسترده‌ای
میان مسلمانان و هندوها صورت می‌گیرد که بر سر استقلال پاکستان اختلاف‌نظر داشتند.
در این درگیری بیش از ۴ هزار نفر کشته و صدها هزار نفر بی‌خانمان شدند.

امروز در تاریخ

۳٫ ۱۹۵۴- انتشار مجله “اسپورت
ایلاستیتر”

مردم در حال خواندن اولین شماره مجله
“اسپورت ایلاستیتر” در منهتن، نیوروک.

امروز در تاریخ

۴٫ ۱۹۵۸- زادروز “مدونا”

“مدونا لوئیس سیکون” خواننده پاپ
آمریکایی در دیترویت، میشیگان متولد شد.

امروز در تاریخ

۵٫ ۱۹۷۷- درگذشت الویس پریسلی

الویس پریسلی پادشاه راک در سن ۴۲ سالگی در خانه
خود در ممفیس، تنسی درگذشت.

امروز در تاریخ

۶٫ ۱۹۸۷- سقوط هواپیمای “نورت‌وست
ایرلاینز”

پرواز شماره ۲۵۵ در هنگام بلند شدن از دیترویت،
سقوط کرد و ۱۵۶ نفر کشته شدند. تنها بازمانده یک کودک چهارساله بود.

امروز در تاریخ

ترجمه: وب‌سایت فرادید

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید

ایمیل‌های سفیر امارات روابط قوی کشورش با اسرائیل را برملا کرد

سایت انگلیسی “میدل ایست آی” از آخرین ایمیل‌های افشا شده سفیر امارات در واشنگتن پرده برداشت که بیانگر تلاش وی برای تماس با ژنرال اسرائیلی است.

به گزارش ایسنا، به نقل از سایت انگلیسی “میدل ایست آی”، یوسف العتیبه، دیپلمات ارشد امارات در واشنگتن تلاش کرده است تا از طریق تماس با عوزی روبین، ژنرال اسرائیلی ملقب به “پدر سامانه دفاع موشکی اسرائیل” معروف به “گنبد آهنین” خسارات‌های ناشی از جنگ هشت روزه اسرائیل علیه غزه در سال ۲۰۱۲ را ارزیابی کند.

ایمیل‌های افشا شده این مقام اماراتی که گروه هکرهای “گلوبال لیکس” به آن دست یافتند بیانگر  رشد روابط نظامی و دیپلماتیک میان امارات و رژیم صهیونیستی است.

در همین راستا، رابرت ساتلوف، مدیر اجرایی یکی از مراکز تحقیقاتی حامی  اسرائیل در واشنگتن در ۱۹ دسامبر ۲۰۱۲ با ارسال پیامی به العتیبه پیشنهادی را برای دیدار وی با عوزی روبین که رهبری سامانه دفاع موشکی رژیم صهیونیستی را بر عهده داشت، مطرح کرد و طی سه روز روبین و العتیبه به طور مستقیم اقدام به تبادل ایمیل کردند.

روند تبادل ایمیل یک ماه پس از عملیات نظامی ارتش صهیونیستی موسوم به”ستون ابر” علیه اهدافی در غزه صورت گرفت که شمار قربانیان آن طبق آمارهای سازمان ملل به ۱۷۴ فلسطینی از جمله ۱۰۷ غیرنظامی و ۳۳ کودک رسید در حالیکه تنها شش تن از سوی طرف اسرائیلی کشته شدند که دوتن از آنها سرباز بودند.


منبع: عصرایران

همه چیز درباره انتقال مواد سمی توسط آمریکا و انگلیس به سوریه

همه چیز درباره انتقال مواد سمی توسط آمریکا و انگلیس به سوریهنماینده دائم روسیه امروز (پنجشنبه) اعلام کرد، باید در زمینه اخبار مربوط به انتقال مواد سمی به سوریه توسط انگلیس و آمریکا تحقیق شود. این در پی اظهارات فیصل مقداد بود که در آن تاکید کرد، ایالات متحده، بریتانیا و هم‌پیمانانش در منطقه توافقنامه منع تسلیحات شیمایی را از طریق حمایت آنها از شورشیان مسلح سوریه و رساندن مواد سمی و همه انواع تسلیحات به آنها نقض می‌کنند.

به گزارش ایسنا، به نقل از سایت شبکه روسیا الیوم، واسیلی نبنزیا، نماینده دائم روسیه در سازمان ملل امروز اعلام کرد، در صورت اثبات این اطلاعات آن نقض علنی توافقنامه “منع تسلیحات شیمیایی” است اما نیاز به دلیل در این باره وجود دارد.

نماینده روسیه اشاره کرد، کشورش تحقیق هیئت سازمان ملل درباره اخبار منتشر شده در این زمینه  را بعید نمی‌داند.

همه چیز درباره انتقال مواد سمی توسط آمریکا و انگلیس به سوریه

نماینده دائم روسیه در سازمان ملل

این نماینده خاطرنشان کرد، شورای امنیت این مساله را در نشست پشت درهای بسته روز چهارشنبه خود مطرح نکرد. من این خبر را شنیده بودم اما آن را بررسی نکردیم.

وی افزود:  صحت و سقم این موضوع از طریق یک سازوکار تحقیقاتی مشترک قابل اثبات یا رد است.

ماریا زاخارووا، سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه نیز تحویل مهمات شیمیایی به مخالفان مسلح در سوریه توسط آمریکا و انگلیس را محکوم کرد.

این سخنگو در ادامه مطلب خود با انتقاد از رفتار آمریکا و انگلیس در حمایت از شورشیان مسلح به کنایه گفت: شاهدیم که آنها چگونه به قوانین بین‌المللی پایبند هستند.

وی افزود: آمریکا با تحویل مواد و مهمات سمی به تروریست‌های سوری معیارهای بین‌المللی را نقض می‌کند. آنها در ظاهر تصاویر کودکان سوری کشته شده را نشان می‌دهند اما در پشت پرده مواد سمی به تروریست‌ها می‌دهند و این اقدام آنها خارج از فهم و غیرقابل درک است.

سازمان ملل درباره نقش کشورهای غربی تحقیق می‌کند

فرحان حق، سخنگوی رسمی دبیرکل سازمان ملل روز چهارشنبه به خبرگزاری اسپوتنیک گفت: سازمان ملل درباره این اتهامات که دولت سوریه به آمریکا، انگلیس و ترکیه درباره مجهز ساختن افراد مسلح سوری به مواد و مهمات شیمیایی مطرح کرده، تحقیق خواهد کرد.

این سخنگو افزود: سازمان ملل نمی‌تواند اظهار نظری درباره این اتهامات داشته باشد.

پاسخ پنتاگون

اما پنتاگون این افشاگری دولت سوریه را تکذیب کرده و زیر بار آن نرفته است.

رسانه‌ها به نقل از اداره اطلاع‌رسانی وزرات دفاع آمریکا (پنتاگون) منتشر کردند، کمک وزارت دفاع آمریکا به گروه‌های مخالف مسلح مستند است و تنها محدود به جنگ با داعش می‌شود.

اداره اطلاع‌رسانی این وزارتخانه افزوده است، این کمک‌ها شامل مواد شیمیایی نه الان، نه قبلا و نه هیچ وقت نبوده است.

این موضع گیری پنتاگون پس از آن است که فیصل مقداد، معاون وزیر خارجه سوریه با ارائه تصاویری گفته بود، صحبت از بمب‌هایی حاوی مواد “CS” و”CN” تولید شرکت ” Federal Laboratories ” مستقر در خاک آمریکاست. همچنین مواد و مهماتی شیمیایی کشف شده تولید دو شرکت انگلیسی ” Cherming Defence UK ” و شرکت آمریکایی “NonLethal Technologies ” هستند.

همچنین شرکت NonLethal Technologies این موضوع را رد کرده است.

مقداد اعلام کرد، از طریق تحقیقات کمیته ملی در زمینه اجرای توافقنامه منع تسلیحات شیمیایی و با همکاری چند سازمان بین‌المللی در این زمینه به این نتایج دست یافتیم.

وی در کنفرانس خبری خود مجموعه تصاویر گرفته شده از رسانه‌ها را در اثبات این موضوع نشان داد و گفت: استفاده از سلاح شیمیایی نمایشی طراحی شده از سوی شورشیان است که می‌خواهند دولت سوریه را به عنوان عامل استفاده از این سلاح‌ها نشان دهند اما این تصاویر بی‌گناهی دولت سوریه را به اثبات می‌رساند.

مقداد به عنوان رئیس کمیته ملی اجرای توافقنامه منع تسلیحات شیمیایی تصریح کرد: ارتش سوریه مواد شیمیایی و سمی ساخت ترکیه و نیز ذخایر نظامی انگلیسی و آمریکایی حاوی مواد شیمیایی را کشف و ضبط کرده است.

پرونده تسلیحات شیمیایی در سوریه در حالی دوباره رو آمده که دمشق منتظر سفر هیئت سازمان “منع تسلیحات شیمیایی” به سوریه در چارچوب تحقیقات در زمینه استفاده از سلاح شیمیایی در خان شیخون است.

نظام سوریه و شورشیان سوری بارها اتهامات درباره استفاده از سلاح شیمیایی و حمله با گاز کلر را در مناطقی نظیر حلب، ادلب، و ریف دمشق رد و بدل کرده‌اند.

اما نظام سوریه بارها تاکید کرده است که رسما سلاح شیمیایی خود را منهدم کرده است و سلاح شیمیایی ندارد.


منبع: عصرایران