دستگیری عامل تیراندازی در اهواز

به گزارش ایسنا و به نقل از پایگاه خبری پلیس، سردار «حیدر عباس‌زاده» اظهار کرد: فردی باهویت «ع – م» مسلح که به قصد تسویه حساب شخصی از یکی از شهرستان‌های استان به اهواز آمده بود با عملکرد سریع مأموران انتظامی دستگیر شد. وی افزود: متهم به درب منزل طرف حساب خود می‌رود  و پس از تیراندازی از محل متواری می‌شود که با همکاری خوب مردم مخفیگاه وی شناسایی و توسط مأموران انتظامی دستگیر و یک قبضه سلاح جنگی کلاش و دو تیغه خشاب اسلحه کلاش و تعداد ۵۹ فشنگ از وی کشف شد. فرمانده انتظامی استان خوزستان با بیان این‌که همکاری خوب مردم عامل موثر در موفقیت‌های پلیس است، یادآور شد: مأموران انتظامی مصمم است تا با مخلان و برهم‌زنندگان نظم و آسایش شهروندان با جدیت برخورد کند.


منبع: بهارنیوز

«کره‌شمالی‌‌نگری» در تکنولوژی‌های نوین

رضا صادقیان

در میان نگرش‌های موجود در میان سیاست‌ورزان کشورهای درحال توسعه در اکثر ادوار مسئله نگاه به غرب و شرق مطرح بوده و طرفداران و مبلغان خاص خود را داشته است. پس از فروپاشی شوروی سابق و برآمدن یلتسین، برخی از سیاست‌مداران آن کشور راه توسعه کشور و رسیدن به پیشرفت را نزدیک شدن به غرب-آتلانتیک می‌دانستند، این جریان به غرب‌گرایان معروف شدند. در مقابل نیز کسانی دیگر بودند که حل مسئله عقب‌ ماندگی صنایع و تکنولوژی را با طرح نزدیک شدن به شرق عنوان می‌کردند، این گروه به شرق‌گرایان معروف و اساسا غرب را به عنوان یک وزنه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و حتی فناوری مورد توجه قرار نمی‌دادند، در نگاه این گرایش سیاسی، غرب پیامی به غیر از تخریب و تحقیر برای دولت و مردم شوروی نداشته است. بنابراین لازم است برای همیشه به سوی شرق چرخش کنیم.

چنانچه این دو نگاه را در میان اکثر سیاست‌مداران کشورهای در حال توسعه بجوییم، هنوز با چنین برداشت‌هایی روبرو هستیم. کشور ما نیز به دلیل قرار گرفتن در منطقه‌ی که در زمان‌های مختلف تحت تاثیر سیاست‌های کشورهای خارجی قرار گرفته و ناخواسته در کشاکش قدرت‌های بزرگ مجبور به پرداخت بخشی از هزینه‌های ویران‌گر و وطن‌ سوز شده است، این جدل و کشمکش حضوری پررنگ و همچنان زنده در بگو مگوهای سیاسی-اجتماعی دارد. سیاست‌مدارانی که گاه سیاست عدم تعهد را پیگری ‌کردند، در دوره‌ای به سیاست موازنه منفی و به صورت خاص با قدرت‌گیری پهلوی دوم بعد از کودتای ۲۸ مرداد در سیاست داخلی و بالا رفتن قیمت نفت، به سوی موازنه مثبت روی آوردند.

در هر کدام از این دوره‌ها سیاست‌مدارانی یافت می‌شد که به سوی دیگر نگاه کنند و نزدیک شدن به غرب-آمریکا را به دوری از آن‌ترجیح دهند و یا کسانی که راه آبادانی کشور را از منظر شرق و خصوصا فرهنگ معنویت‌گرای آن می‌نگریستند و برای غرب به غیر از رواج اندیشه انسان‌ محوری و دور شدن از فرهنگ دین باوری قائل به دستاوردی نبودند. با شکل‌گیری مباحث جدید از قبیل پیامدهای توسعه تکنولوژی، ورود فناوری‌های جدید و در نظر داشتن بازخوردهای حضور فن در زندگی روزمره برخی از محققان و به دنبال آنان شماری از چهره‌هایی که هویت سیاسی و فرهنگی خویش را در تقابل با کلیت فرهنگ غرب و تمام دستاوردهای آن به صورت خاص تعریف می‌کنند، گرایش به شرق و هر آنچه از دل آن بر‌آید در چنین زاویه‌ای بسیار پر کشش نمایان خواهد شد، گویی در اینجا با چرخشی عاشقانه‌ در سپهر سیاسی، اجتماعی و فرهنگی روبه‌رو هستیم، دیدگاهی که شرق و همه دستاوردهای آن را ارج می‌نهد و به صورت مشخص؛ گرایشی که توسعه فن‌آوری، اعمال سیاست‌های عدم دسترسی به برخی امکانات و محدودیت‌های آن را با نگاه به سیاست‌های یک ‌سویه چین، ویتنام، هند و حتی کره‌شمالی دنبال می‌کند.

نگرشی که قبل از آنکه دقتی در زمینه‌های فرهنگی، اجتماعی و رویکردهای اقناعی داشته باشد در پی فشردن یک دکمه و پاک کردن صورت مسئله است. چنین نگاهی الزاما در دسته‌بندی شرق‌گرایان می‌تواند قرار نگیرد ولی ارجاع بخش‌هایی از کلام خویش را مستند به آن سیاست‌ها کردند جای شک و شبه‌ باقی نمی‌گذارد، شاید بتوان چنین دیدگاهی را «چین‌‌گرایی» ، «ویتنامیزه کردن تکنولوژی» و یا «کره‌شمالی‌‌نگری» تکنولوژی‌های نوین نامید.

الگو برداری از کشوری که راه را بر ارایه هرگونه نقد حاکمان در عرصه عمومی مسدود و همچنان جمعی کوچک به نام حزب کلیه شئون زندگی را با صدور فرمان‌‌ به اجرا می‌گذارد، در دنیای امروز کارساز نخواهد افتاد، تجربه همین کشورها حکایت از ناموفق بودن آنها است. گرته‌ برداری از سرزمینی که براساس گزارش‌های متفاوت مردمش با صدها نیاز غذایی روزگار به سر می‌کنند و بعضا با تصویری نامتوان از موشک‌های قاره‌پیما و گرسنگی غیرقابل پنهان در همان کشور روبرو هستیم، خیره نگریستن و آموختن از محدودیت‌های شبکه اینترنت در چنین سرزمین‌هایی راه به جایی نخواهد برد.

راه چاره را در آگاهی رسانی و افزونتر کردن دانش مردم بجوییم، حوزه تکنولوژی در اختیار شخص و کشوری نیست، وقتی دانشجویی کنجکاو با نوشتن برنامه‌ای کم حجم موفق می‌شود فیلترینگ میلیاردی هر کدام از دولت‌ها را پشت سر بگذارد،‌ تردیدی نباید کرد که دل ‌سپردن به آن تجربه‌های اشتباه و روش‌های پاک کننده صورت مسئله شاید برای یک هفته و یا یک ماه موفق ظاهر شوند ولی دیری نخواهد پایید که کلیت آن هزینه‌های کم‌ بازده با فشردن یک کلیک از سوی میلیون‌ها کاربر اینترنت به هیچ گرفته خواهد شد.


منبع: بهارنیوز

درخواست طلاق در اولین ماه زندگی

گروه حوادث_رسانه ها: روزنامه ایران نوشت: مجتمع قضایی ونک ساعات شلوغی را پشت سر می‌گذراند. در همان دقایق «شهرام» داماد جوان با وکیل خود وارد اتاق شعبه ۲۴۴ دادگاه خانواده شد. او مردی جوان با ته ریش و موهایی ژولیده بود. با اینکه شکایت «الزام به تمکین» همسرش «غزاله» را به دادگاه داده بود، اما عروس در دادگاه حضور نداشت. قاضی «حمیدرضا رستمی» نگاهی به پرونده انداخت و رو به مرد جوان گفت: «همسرتان در جلسه حضور ندارند، چند وقت است که منزل مشترکتان را ترک کرده اند؟»شهرام همانطورکه روی صندلی جا به جا شد، به وکیلش نگاهی انداخت و با اشاره خانم وکیل جواب داد:«پیغام فرستاده که دیگه به خانه برنمی‌گرده. یک ماهی هست که به خانه پدرش رفته و حتی جواب تلفن‌هایم را هم نمی‌ده. گفته؛ نمی‌خواد با من زندگی کنه…»
قاضی درپاسخ گفت:«شماهم به همین سادگی حرفشان را باور کردید؟»تازه داماد با شنیدن این حرف جواب داد: «دلم نمی‌خواهد باور کنم. اما متأسفانه واقعیت دارد. آقای قاضی! همسرم بعد از جشن نامزدی اصرار کرد که جشن عروسی نمی‌خواهد. پایش را در یک کفش کرد که ماه عسل برویم به مالزی. ۳۰ میلیون تومان خرج کردم، برای ۱۰ روز ماه عسل رویایی. اما بعد که به خانه برگشتیم هر روز یک بهانه پیدا می‌کرد که دعوا راه بیندازد. درست بیستمین روز شروع زندگی مشترکمان بود که بهانه آورد؛ شکم من زیادی بزرگ است و باید هر چه زودتر لاغر شوم. گفتم؛ چشم ورزش می‌کنم. ولی اصرار می‌کرد که باید با جراحی خودم را لاغر کنم. همین شد که بحثمان بالا گرفت. فردای آن روز هم جهیزیه‌اش را بدون اطلاعم جمع کرده و برده بود. دو روز بعد هم مهریه‌اش را از طریق دفترخانه درخواست کرده و از همان روز هم ندیدمش. روی هم رفته ما ۲۴ روز با هم زندگی کردیم که ۱۰ روز آن هم در ماه عسل گذشت…»
آشنایی این زوج جوان به چند ماه پیش بازمی گشت. شهرام که کارمند شهرداری است، گاهی برای انجام کارهای اداری به دفترخانه‌ای در نزدیکی محل کارش می‌رفت که غزاله کارمندش بود. پس از چند هفته که او را زیر نظر گرفت، بالاخره به خواستگاری‌اش رفت. خانواده غزاله ابتدا مخالفت کردند اما سرانجام با مهریه ۵۰۰ سکه‌ای به این ازدواج رضایت دادند. خانواده شهرام هم گفتند؛ «مهریه را کی داده و کی گرفته؟». شهرام آرزو داشت جشن عروسی بگیرد و فیلم و آلبوم یادگاری ازمراسم داشته باشد. اما غزاله می‌گفت؛ «فامیل ودوستان می‌آیند، می‌خورند و می‌روند وآخرش هم هزار تا عیب و ایراد می‌گیرند.» اما با اصرار شهرام بالاخره جشن نامزدی مختصری با شرکت بستگان نزدیک برگزار شد. اما همان شب بود که شهرام پی برد، همسرش روی نگاه و قضاوت دیگران حساسیت زیادی دارد. او در همان شب چندین بار به شهرام اعتراض کرد که «چرا زیاد کیک خوردی؟ حالا همه با این شکم گُنده ات به ما می‌خندند»، «چرا لباسم مد روز نیست، حالا همه مسخره می‌کنند!»، «کاش شام مراسم را به جای معروف تری سفارش داده بودیم». اما ایراد عمده‌اش این بود که شکم شوهرش بزرگ است و باید هر چه زودتر تن به عمل جراحی لاغری بدهد. با این حال شهرام سعی می‌کرد روی حرف همسرش حرفی نزند و روزهای خوش زندگی‌شان را تلخ نکند. در همان چند روزی که با هم زندگی کرده بودند غزاله چند بار دکور مبلمان را عوض کرده بود. وقتی که می‌خواستند بیرون بروند مرتب لباس و روسری‌اش را عوض می‌کرد و عکس می‌گرفت تا بهترین لباس را انتخاب کند. اما باز هم… قاضی به شهرام گفت: «بر اساس مدارک و شواهد موجود دلیل موجهی بر ترک خانه از سوی همسر شما وجود ندارد و از آنجا که مسکن مناسبی در اختیار دارید پس لازم است همسرتان به منزل مشترک برگردند و بزودی رأی دادگاه به شما ابلاغ خواهد شد.»
همان موقع وکیل تازه داماد شکست خورده گفت:«موکلم بعد از ترک منزل از سوی همسرش، همه وسایل لازم را خریداری کرده و با همه نا مهربانی‌های این زن بهانه جو حاضر به ادامه زندگی است.» و…در پایان جلسه دادگاه هر دو اوراق صورتجلسه را امضا کردند. اما شهرام پیش از آنکه از دادگاه بیرون برود، رو به قاضی گفت: «زندگی مشترک که چند سکه و کاسه وبشقاب جهیزیه نیست. اگرهمسرم باز هم بیاید و همه چیز را با خودش ببرد برایم مهم نیست… مهم این است که من دوستش داشته‌ام که به خواستگاری‌اش رفته‌ام و حالا هم دوستش دارم…»


منبع: بهارنیوز

عکسی جالب از خورشیدگرفتگی اخیر

به گزارش ایسنا و به نقل از دیلی‌میل، طی هفته اخیر بعد از کسوف کامل تاریخی که دوشنبه گذشته در آمریکا رخ داد، عکس‌های آماتور زیادی که از طریق گوشی‌های هوشمند گرفته شده بود، دیده شد.

اما اکنون دانشمندان ناسا که با هواپیمای تحقیقاتی در ارتفاع بالا پرواز کرده‌اند، مشاهدات خیره کننده خود را از یکی از بهترین نماهای خورشیدگرفتگی در زمین نشان داده‌اند.تلسکوپ تعبیه شده روی هواپیمای مذکور، مجهز به دوربین‌های نوری با سرعت بالا و دوربین‌های مادون قرمز بوده و تصاویری دیدنی را از ۵۰ هزار فوت بالاتر از سطح زمین گرفته و داده‌های بی‌سابقه‌ای را ارائه می‌دهد که می‌تواند به توضیح ماهیت هاله مرموز خورشید (کرونا) کمک کند.دانشمندان برای رصد کرونا از تلسکوپی به نام “کروناگراف” استفاده کردند.

امیر کاسپی، پژوهشگر ارشد این پروژه گفت: داده‌های به دست آمده از دوربین‌های مادون قرمز چشمگیر هستند. ما در حال حاضر برخی از ویژگی‌های شگفت انگیز را مشاهده می‌کنیم و بسیار هیجان زده هستیم که تجزیه و تحلیل دقیق داده‌ها چه چیزهایی را آشکار خواهد کرد.در طول کسوف کامل هفته گذشته، رصدکنندگان این شانس را داشتند که جو خارجی درخشان خورشید که به “CORONA” (هاله) معروف است و به دلیل وجود میدان مغناطیسی فعال در خورشید پدید آمده را ببینند.
فواره‌ها و جریان‌های در حال وقوع در خورشید، در هاله خورشید نمایان می‌شوند، چرا که ماه بسیاری از نورهایی که از سطح خورشید ساطع می‌شود، می‌بلعد.خورشید ستاره‌ای فعال از دیدگاه مغناطیسی است. یک میدان مغناطیسی توانایی دارد که جهتش سال به سال اندکی تغییر کند، تا اینکه هر ۱۱ سال وارونه می‌شود.میدان مغناطیسی خورشید دارای اثرهای بسیاری است که به مجموعه آنها فعالیت خورشیدی گفته می‌شود. از جمله آنها، لکه‌های خورشیدی بر سطح آن، “شراره‌های خورشیدی” و دگرگونی‌ها در بادهای خورشیدی است که باعث جابجایی ماده درون سامانه خورشید است.
فعالیت‌های خورشید بر زمین هم اثر می‌گذارد. برای نمونه می‌توان به “شفق قطبی زمین” که در ناحیه‌های نزدیک به قطب دیده می‌شود و یا دیدن شکست یا خرابی در موج‌های رادیویی و توان الکتریکی اشاره کرد. گمان آن می‌رود که میدان مغناطیسی خورشید نقش مهمی در ساخت و کامل شدن سامانه خورشیدی داشته باشد. همچنین این فعالیت‌های خورشیدی، ساختار بخش بیرونی هوای کره زمین را هم تغییر می‌دهند.”کرونا” بیش از یک هاله درخشان نور است و به طرز باورنکردنی داغ است. به طوری که می‌تواند به دمای ۳٫۴۹ میلیون درجه سلسیوس برسد و ساختار پیچیده‌ای دارد که توسط خطوط میدان مغناطیسی خورشید ایجاد شده است.

اگر شما خورشید گرفتگی سال جاری را از دست دادید، می‌توانید خورشیدگرفتگی بعدی را هفت سال بعد ببینید.خورشید گرفتگی بعدی آمریکا در تاریخ ۸ آوریل ۲۰۲۴ رخ می‌دهد که با عبور از “تگزاس” به “مین”(maine) می‌رود و ساکنین شهر مونترال کانادا نیز قادر به دیدن تمام آن خواهد بود.پس از آن، خورشیدگرفتگی کامل بعدی در ۱۲ اوت ۲۰۲۶ خواهد بود و از قطب شمال، گرینلند، ایسلند، اسپانیا و شمال شرقی پرتغال دیده می‌شود.در ۲ سپتامبر ۲۰۳۵ نیز تعداد زیادی از مردم در چین، شمال ژاپن و کره شاهد یک خورشیدگرفتگی کامل خواهند بود.بین سال های ۲۰۲۳ و ۲۰۳۸، بیشترین تعداد خورشیدگرفتگی کامل در استرالیا اتفاق می‌افتد. پنج کسوف بین ۲۰ آوریل ۲۰۲۳ تا ۲۶ دسامبر ۲۰۳۸ از این قاره قابل مشاهده خواهد بود.


منبع: بهارنیوز

صعود شاراپووا و ویلیامزدر اپن آمریکا

به گزارش ایسنا، در ادامه رقابت‌های تنیس اپن آمریکا بامداد امروز (پنج‌شنبه) مارین چیلیچ با نتیجه ۳ بر صفر فلوریان میر از آلمان را شکست داد و به دور سوم راه یافت.در دیگر رقابت‌های مهم دور دوم مردان سم کری، میشا زورف و جان ایزنر نیز به پیروزی رسیدند و به دور سوم راه یافتند.دیشب نیک کرگیوس استرالیایی در دور اول اپن آمریکا برابر هم‌وطن خود جان میلمن شکست سختی خورد و حذف شد. توماش بردیچ نیز در دور اول حریف آمریکایی خود ریان هریسن را شکست داد و به دور دوم صعود کرد.در مسابقات انفرادی زنان بامداد امروز ماریا شاراپووا در دور دوم اپن آمریکا تیمئا بابوس از مجارستان را با نتیجه ۲ بر صفر شکست داد و صعود کرد. ونوس ویلیامز نیز مقابل اوسان دودن از فرانسه با نتیجه ۲ بر صفر پیروز شد تا به دور سوم اپن آمریکا راه یابد.در دیگر رقابت‌های مهم زنان، گاربینیه موگوروسا به دور سوم صعود کرد و اوژنی بوشار در دور اول حذف شد .


منبع: بهارنیوز

«داتیس خودرو» بالاخره پلمب شد

گروه اقتصادی: یک مقام آگاه در سازمان حمایت مصرف کنندگان تاکید کرد: با توجه به تکرار تبلیغات پیش فروش سواری ولوو توسط داتیس خودرو و اطلاع سازمان حمایت مصرف کنندگان از اقدام این شرکت به ثبت نام افراد برای پیش فروش این خودرو، پرونده تخلفات آنها به سازمان تعزیرات حکومتی ارسال شده است.
 


به گزارش سایت صبحانه با خبر، براساس آمار گمرک جمهوری اسلامی ایران در چهار ماهه نخست سال جاری، بیش از ۲۶ هزار دستگاه خودرو به ارزش ۷۵۲ میلیون و ۶۸۹ هزار و ۵۳ دلار به کشور وارد شده که نسبت به مدت مشابه سال گذشته، افزایش قابل توجهی را نشان می ‌دهد که این آمار از جمله نشانه های رشد قابل توجه فروش این خودروها در کشورمان است.

 

یکی از روش های مرسوم در بازار خودرو، پیش خرید است که پس از بروز مشکلات مختلفی که در این زمینه رخ داد، وزارت صنعت، معدن و تجارت براساس سند اهداف و سیاست ‌های توسعه صنعت خودرو در افق ۱۴۰۴ که مکلف به اقداماتی برای حمایت از حقوق مصرف‌ کنندگان خودروهای داخلی و خارجی شده، مقرراتی برای پیش فروش خودرو وضع کرد.

 

یکی از مهمترین مقررات وضع شده در این خصوص، اطلاعیه و الزام وزارت صنعت و سازمان حمایت تولیدکنندگان و مصرف‌ کنندگان است که در دی ماه سال ۹۵ با صدور بیانیه ای رسمی تاکید کرد: اشخاص حقیقی و حقوقی فاقد نمایندگی رسمی به هیچ وجه مجاز به عرضه خودرو در قالب پیش فروش نیستند و سازمان حمایت مصرف کنندگان از تمام متقاضیان خرید خودرو درخواست می کند از هرگونه انعقاد قرارداد در قالب پیش فروش خودرو یا پرداخت وجه به شرکتهایی که فاقد مجوز پیش فروش صادره از وزارت صنعت، معدن و تجارت هستند، اکیدا خودداری کنند.

 

تبلیغات رنگارنگ پیش فروش و ابهام خریداران

اگرچه اطلاعیه سازمان حمایت تولیدکنندگان و مصرف کنندگان، واضح و به صورت گسترده در رسانه ها منعکس شد اما برخی تبلیغات و آگهی های مبهم منتشره توسط تعدادی از شرکت های فعال در حوزه خودرو، ابهاماتی را برای علاقمندان به خرید یا پیش خرید خودروهای خارجی ایجاد کرده بود.

 

برخی از کاربران صبحانه با ارسال نمونه هایی از آگهی ها و تبلیغات شرکت های فعال در حوزه فروش خودروهای خارجی، این سوال را مطرح می کردند که آیا با وجود چنین تبلیغات متعدد و متنوعی، این شرکت ها مجوز پیش فروش را از وزارت صنعت و سازمان حمایت مصرف کنندگان دریافت کرده اند یا خیر؟

 



 

جدیدترین و یکی از پررنگ ترین تبلیغات پیش فروش در این ایام مربوط به خودروی ولوو و شرکتی که ادعای داشتن مجوز واردات آن را دارد، یعنی داتیس خودرو است. این شرکت در تبلیغات اخیر خود، با اعلام دریافت مجوز واردات از یک شرکت به نام “هایکو اسپورتیو” که در اصل نمایندگی تیونینگ کردن خودروهای سوئی ولوو، در کشور آلمان است، اقدام به تبلیغات پیش فروش این خودرو کرده است.

 

داتیس خودرو حق واردات و پیش فروش ولوو ندارد

 

پس از پیگیری های متعدد، یک مقام آگاه در این سازمان با اشاره به بررسی پرونده شرکت داتیس خودرو توسط آنها، اعلام کرد: اولین راه اطلاع مردم از داشتن نمایندگی یک برند خارجی، مراجعه به سایت دبیرخانه هیات نظارت بر سازمانهای صنفی کشور (http://www.gatc.ir) است که مشخص می شود داتیس خودرو نماینده رسمی ولوو نیست. وی در پاسخ به این سوال که آیا این شرکت با داشتن نمایندگی هیکو اسپورتیو می تواند خودرو را به کشور وارد کند، تاکید کرد: با توجه به اینکه شرکت هیکو یک شرکت تیونینگ است، وزارت صنعت با درخواست داتیس خودرو مبنی بر اجازه واردات خودرو از طریق نمابندگی هیکو نیز رسما مخالفت کرده است.

 



در موعد تحویل خودرو، برخی مشتریان با برگه داتیس خودرو مبنی بر فسخ قرارداد مواجه می شوند

 


وی در عین حال تاکید کرد: با توجه به تکرار تبلیغات پیش فروش سواری ولوو توسط داتیس خودرو و اطلاع سازمان حمایت مصرف کنندگان از اقدام این شرکت به ثبت نام افراد برای پیش فروش این خودرو، پرونده تخلفات آنها به سازمان تعزیرات حکومتی ارسال شده است.


 

شرکت متخلف پلمب شد

با توجه به شکایت تعدادی از افرادی که به گمان تبلیغات متعدد این شرکت، اقدام به پیش خرید خودروهای خارجی کرده بودند، نهادهای نظارتی در این خصوص وارد عمل شده و بالاخره حکم پلمب نمایشگاه داتیس خودرو در نارمک (فرجام غربی) توسط پلیس اجرا شد. در عین حال، یک مقام مسئول با تاکید بر اینکه در زمینه اجرای قانون و احقاق حقوق مصرف کنندگان، تفاوتی میان شرکت های مشهور و کوچک در حوزه خودرو نخواهد بود، تاکید کرد: با توجه به وصول شکایت تعدادی از هموطنان به اتحادیه صنف فروشندگان خودرو و برخی مراجع قضایی، موضوع در اولویت قرار گرفت و حکم صادره توسط نهاد قضایی، به اجرا در آمد.

 



 

وی با اشاره به اینکه حکم پلمب نمایشگاه داتیس خودرو، تنها اولین مرحله اجرای قانون و پیگیری تخلفات این شرکت است، وعده داد که به زودی اقدامات دیگری نیز در این زمینه اجرایی خواهد شد. به گزارش صبحانه، شرکت داتیس خودرو برای آنکه مشتریان متوجه برخورد نهادهای قانونی با این شرکت و پلمب نمایشگاه مرکزی آن نشوند، اقدام به ارسال اطلاعیه ای مبنی بر تعطیلی این نمایشگاه به علت تعمیرات کرده است!


منبع: بهارنیوز

ضرب‌الاجل بانک‌ها برای مشتریان

به گزارش ایسنا، بعد از آنکه در هفته گذشته بانک مرکزی اعلام کرد که از روز شنبه همزمان با ۱۱ شهریورماه بانک‌ها براساس دستورالعملی که به آنها ابلاغ شده مکلف هستند نرخ‌های سود متفاوتی که اکنون به حساب‌های سپرده پرداخت می‌کنند را براساس سود سپرده شورای پول و اعتبار کاهش دهند، برخی از بانک‌ها طی اقدامی پیامک‌هایی را برای مشتریان خود ارسال کرده و آنها را به شعب فراخوانده‌اند.براساس دستورالعمل بانک مرکزی بانک‌ها مکلف هستند سودهای سالانه را حداکثر تا ۱۵ درصد علی‌الحساب و کوتاه مدت را تا حداکثر ۱۰ درصد کاهش دهند. این در شرایطی است که برخی از بانک‌ها به مشتریان خود پیام دادند که با این شرایط به شعب مراجعه کرده و حساب‌های روزشمار خود را به بلندمدت منتقل کنند.

این رفتار برخی از بانک‌های خصوصی با واکنش تند سایر مدیران بانکی مواجه شد به گونه‌ای که حسین‌زاده – رییس شورای هماهنگی بانک‌های دولتی – منتقدانه عنوان کرد که “برخی بانک‌ها در اقدامی غیرحرفه‌ای و غیراخلاقی در فراخوان‌هایی از مردم خواسته‌اند تا قبل از ۱۱ شهریورماه نسبت به افتتاح حساب بلندمدت و دریافت سود بیشتر اقدام کنند. این رفتار به هیچ عنوان قابل تایید نیست و بانک مرکزی نیز نسبت به این موضوع حساسیت خواهد داشت.”

با این حال گرچه انتظار می‌رفت بانک مرکزی به عنوان نهاد ناظر بر بازار پول واکنشی نسبت به رفتار چنین بانک‌هایی داشته باشد، اما مشاهده می‌شود حتی امروز پنج شنبه که وقت اداری بانک‌ها معمولا تا ساعت ۱۲ است، برخی از آنها پیامک‌هایی پیاپی را برای مشتریان خود ارسال کرده و برای آنها ضرب‌العجل تعیین کرده‌اند، به گونه‌ای که یکی از آنها اعلام می‌کند از ۱۱ شهریورماه سود کلیه حساب‌های روزشمار به ۱۰ درصد تغییر می کند و از این تاریخ تمام حساب‌ها یکساله تلقی شده و قابل دریافت و پرداخت ندارند، از این رو مشتری باید با ارسال پیامک موافقت یا عدم موافقت خود را با این موضوع اعلام کند.

این در شرایطی است که نه تنهابرخی بانک‌ها هنوز دستورالعمل سود بانکی که به اجرا در نیامده را دور می زنند، بلکه موجب نگرانی سپرده گذاران شده‌اند. فقط کافی است که در مقابل شعب این بانک‌ها عبور کرد تا مشاهده شود که ازدحام بسیاری در نتیجه فراخوان مشتریان در آنها ایجاد شده است. حال این که چرا مقامات نظارت نسبت به این موضوع هنوز واکنشی نشان نداده‌اند جای سوال دارد! این در حالی است که این بانک‌ها اغلب بانک‌هایی هستند که پیش از این نیز سودهایی بیش از ۲۰ درصد به سپرده‌گذاران خود پرداخت می‌کردند و خلاف جریان نظام بانکی در حال حرکت بودند.جالب اینجاست که این چند مورد بانک متخلف به مشتریان اعلام می‌کنند که گرچه از روز شنبه همه بانک‌ها موظف به کاهش نرخ سود هستند، اما چندان هم بعید نیست که سودهای بالغ بر ۲۰ تا ۲۲ درصد در آنها همچنان جریان داشته باشد البته این موضوع خاص سپرده‌های کوتاه مدت آنها بوده و سپرده‌های بلندمدت همچنان نرخ‌های قابل توجهی دارند.


منبع: بهارنیوز

رکود حاکم بر کشور یک رکود مزمن است

مسعود خوانساری با اشاره به اینکه بیکاری بزرگترین بحران کشور در شرایط کنونی است، افزود: اقتصاد کشور در سال های اخیر شرایط سختی داشته است و  سال های سخت تری را نیز پیش رو خواهد داشت.وی ادامه داد: سرانه درآمد کشور در طول سال های ۸۴ به بعد کاهش داشته است به طوری که سرانه درآمد ما در سال ۹۵ برابر با سال ۸۴ است.

نایب رئیس اتاق بازرگانی ایران گفت: این اتفاق باعث شده است که قدرت خرید مردم کم شود، تقاضا در بازار کم شود و رکود ایجاد شود و همه اینها مشکلات زیادی برای صنعت، تولید و اقتصاد پیش می آورد و بیکاری یکی از این مشکلات است.خوانساری اضافه کرد: باید سرانه درآمد مردم افزایش پیدا کند و متاسفانه باید بگوییم در فاصله سال های ۸۴ تا ۹۲ اشتغال کشور در حد صفر بوده است و سالانه ۱۰ تا ۲۰ هزار شغل ایجاد می شده است.وی ادامه داد: برای مهار این وضعیت باید سالانه یک میلیون شغل در کشور ایجاد شود که ایجاد این شرایط هم با مسائل زیادی روبرو است.نایب رئیس اتاق بازرگانی ایران اظهار کرد: مسائل بانکی یکی از بزرگترین مشکلات این حوزه است به نحوی که با وجود ۱۲۰۰ میلیارد تومان نقدینگی در بانک ها بخش زیادی از این پول ها در بانک ها نیست یا به هر دلیلی بازپرداخت نشده است و بانک ها هم با مشکلاتی روبرو هستند، تا جایی که حتی سود ۲۸ درصدی می پردازند.

بانک ها معضل اساسی اقتصاد کشور هستند
خوانساری با بیان این که اگر چند روز ورودی هر بانک یا موسسه ای را قطع کنند مشکلات بانکی خودش را به راحتی نشان می دهد زیرا طی سال های گذشته سرمایه بانک ها از بین رفته و نقدینگی مردم در بانک ها هم یا نیست یا سوخت شده است، افزود: اگر همین محدود ورودی ها و سرمایه ها هم قطع شود، معلوم نیست که چه اتفاقی می افتد ولی در شرایط فعلی و با وجود نرخ بالای بیکاری، بانک ها معضل اساسی کشور هستند.

وی در بخش دیگری از سخنانش به شرایط رکود حاکم بر کشور اشاره کرد و گفت: متاسفانه رکود حاکم بر کشور یک رکود مزمن است.خوانساری افزود: درست است که سال گذشته شاهد رشد ۱۱ درصدی اقتصاد بوده ایم ولی ۷ درصد این رشد از محل نفت بوده که به علت ثابت بودن قیمت نفت، امسال این رشد را نخواهیم داشت.وی ادامه داد: برای رسیدن به ارزش افزوده ۸ درصدی در کشور و ایجاد ۷۰۰ هزار شغل هم از محل بانک ها که نمی توانیم امیدوار باشیم و همچنین سرمایه گذاری خارجی نیز کار سختی است.نایب رئیس اتاق بازرگانی ایران اظهار کرد: برای تحقق این امر باید در مورد منابع داخلی خودمان فکر کنیم که یکی از مهمترین آنها بهره وری است.

متاسفانه در ایران بیشتر فشارها بر دوش بخش تولید است
خوانساری با بیان این که بهره وری یک موضوع دوسویه است و به دولت و بخش خصوصی بستگی دارد، گفت: دولت ما دولت بزرگی است و به ازای هر کارمندی که به دولت اضافه می شود یک کارمند از بخش خصوصی کم می شود.خوانساری اضافه کرد: در دولت نهم ۷۰۰ هزار کارمند جدید به دولت اضافه شد ولی در عمل نه خدمات بهتری دیدیم و نه اتفاق خاصی رخ داد.وی ادامه داد: متاسفانه در این شرایط همه فشارها از جمله مالیات، تامین اجتماعی، صندوق های بازنشستگی و غیره بر روی دوش تولید است و تولید و بخش خصوصی بیشتر از سایر بخش ها، شفافیت دارد.نایب رئیس اتاق بازرگانی ایران اظهار کرد: متاسفانه در ایران بیشتر فشارها بر دوش تولید است که بخش زیادی از این مشکلات مربوط به مسائل ساختاری است که اگر این مشکلات حل نشود، نمی توانیم به رشد اقتصادی برسیم.خوانساری گفت: در ۳۸ سال گذشته متوسط رشد اقتصادی کشور ۲.۵ درصد بوده است که با این وضعیت رشد، نمی توانیم بیکاری را پشت سر بگذاریم.

سال های سختی پیش رو خواهیم داشت
وی افزود: کوچک کردن دولت و کاهش تصدی گری دولت هم باید در این میان اجرا شود زیرا بهره وری در دستگاه های دولتی یک هفتم است.نایب رئیس اتاق بازرگانی ایران ادامه داد: این وضعیت در شرایطی است که مالیات بخش خصوصی نسبت به سرمایه اش ۷ برابر دولتی هاست و باید اصلاح ساختار در این بخش نیز صورت بگیرد.خوانساری با تاکید بر این که دولت بنگاه دار خوبی نیست، گفت: دولت باید کار حاکمیتی بکند و البته درآمد هم کسب کند.وی در ادامه بر ضرورت صادرات کالاهای رقابتی و تک نرخی شدن ارز تاکید کرد و گفت: ما با ارز ارزان به کالای خارجی سوبسید می دهیم که در این زمینه هم از سال ۹۲ به بعد بالای ۷۰ درصد تورم داشته ایم و به نحوی افزایش قیمت ارز داشتیم ولی باید در این شرایط ارز تک نرخی شود.

خوانساری افزود: در زمینه حامل های انرژی هم ما روزانه ۱۰۰ میلیون لیتر بنزین تولید می کنیم که مابه التفاوت اینها باعث رونق تولید می شود و لازم است قانون هدفمندی یارانه ها برای بخش تولید در این زمینه اجرا شود.وی ادامه داد: همچنین یارانه دهک هایی که از نظر درآمدی وضع شان بهتر است باید حذف شود و دهک های پایین که حدود ۲۰ یا ۳۰ میلیون نفر هستند از وضع بهتری برخوردار شوند و این در حالیست که نه تنها این اتفاقات رخ نداده بلکه ۱۳ تا ۱۵ هزار میلیارد تومان هم از بودجه برای پرداخت یارانه ها، هزینه شده است.خوانساری گفت: با این وضعیت سال های سختی پیش رو خواهیم داشت هرچند که ناامید نیستیم و امیدواریم با اصلاح ساختار، تک نرخی شدن ارز، توسعه روابط خارجی و غیره بتوانیم بیکاری را کم کنیم.


منبع: بهارنیوز

برجام را آسان از دست نمی‌دهیم

 دکتر علی‌اکبر صالحی، به مناسبت هفته دولت در سفری یک‌روزه به استان البرز، پس از زیارت مزار شهداء در صحن امامزاده طاهر(ع) چندین پروژه ملی و استانی را افتتاح و سپس با حضور در شورای اداری استان سخنانی در جمع مسئولان و مدیران این استان ایراد کرد.

معاون رییس جمهور با اشاره به مشکلاتی که استکبار جهانی برای این انقلاب به‌وجود آورده است، گفت: چالشی که این انقلاب ایجاد کرده، چیست ؟ آیا ما اقتصاد جهان را متزلزل کرده‌ایم ؟ قطعاً این‌طور نیست. آیا قدرت نظامی ما جهانیان را به چالش کشیده است؟ قطعاً خیر. پس چه چیزی دنیا را هراسان نموده که دائم با ما سر ستیز دارند؟ پاسخ، انقلاب است.

صالحی همچنین با اشاره به مسئولیت‌های متعددی که از ابتدای انقلاب بر عهده داشته است، گفت: وقتی سیر تحول انقلاب را بررسی می‌کنیم درمی‌یابیم که واقعاً دستی از غیب این انقلاب را پیش می‌برد. علاوه بر ارزیابی مادی، جامعه‌شناختی و تاریخی که تصمیمات بزرگان و جامعه را تحلیل می‌کند، می‌بینیم تقدیر هم نقش عجیبی در سرنوشت این کشور بازی کرده است. اگر ملتی اراده بر داشتن یک حیات مستقل و طیبه داشته باشد، دست تقدیر با او همراهی می‌کند. در بحران‌های واقعاً سخت می‌دیدیم که به گونه‌ای معجزه‌آسا از این بحران‌ها دور می‌شدیم. دکتر صالحی افزود: یک مورد که بنده نیز در آن نقشی کوچک داشتم، همین “برجام” است که گاهی برخی غیرمنصفانه از آن تا حد خیانت نام می‌برند. نمی‌دانم با چه صدا و بیانی باید گفت. به‌عنوان کسی که درگیر این مسئله بوده، معتقدم این کاری که صورت گرفته از الطاف الهی بوده است.

وی سپس با اشاره به مشکلات کشور در زمان تحریم ها و تلاش‌هایی که برای پیشبرد امور می‌شد، گفت: این در شأن ملت ایران نبود که کشتی‌ها در کشور همسایه لنگر بیاندازند و لنج‌ها بروند کالا را به ایران بیاورند. ما باید چه می‌کردیم؟ باید با حکمت، درایت و مصلحت‌اندیشی از شرّ دشمن خلاص می‌شدیم. ما نمی‌توانیم خود را در معرض آماج دشمن قرار دهیم.

وی با اشاره به مسایل و چالش‌های پیش روی کشور در آستانه حمله به عراق که به زعم بوش با کره شمالی و ایران در محور شرارت قرار گرفته بود، خاطرنشان ساخت: در آن هنگام در مقاله‌ها می‌نوشتند که اول ایران را باید هدف گرفت و بعد سراغ عراق رفت. خدا رحمت کند حضرت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی را که در نماز جمعه فرمودند، عراق بلاگردان ما شد. در عمق نیت آمریکا این بود که به ایران حمله کند. می‌خواستند حلقه محاصره را تنگ‌تر کنند، می‌گفتند اگر عراق را بزنیم ایران خود به‌خود فرو می‌ریزد. در این جریان معجزات الهی مشهود بود.

رییس سازمان انرژی اتمی تصریح کرد: ما عین حقیقت را به مردم می‌گوییم آنجا که خوب باشد می‌گوییم خوب بوده و آنجا که مشکلی هست عنوان می‌کنیم. اولین‌بار بنده اعلام کردم که آمریکایی‌ها دبه درمی‌آورند. در مورد برجام همواره گفته‌ایم اگر ۱۰۰ نگرفتیم، ۷۰ را گرفته‌ایم. «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ». برخی به‌خاطر نگرفتن ۳۰ درصد کل ۷۰ درصد را زیر سوال می‌برند. این درست نیست، مردم با این‌گونه اظهارات ناامید می‌شوند.

دکتر صالحی با تأکید بر چهل سال فعالیت در این حوزه و با اشاره به مدیریت تولید سوخت ۲۰ درصد و دریافت جایزه خوارزمی، گفت: ما که توفیق این کار را داشتیم آیا خیانت می‌کنیم؟ آیا همه تصمیم‌گیری‌ها در اختیار یک نفر است و بنده هر تصمیمی که بخواهم اتخاذ می‌کنم؟ هیچ کشوری آیا این‌طور اداره می‌شود؟ هنگامی که تصمیم بر آن شد که مذاکره کنیم، مسئولان عزیز، حدودی را برای‌مان تعیین کردند و گفتند از این پایین‌تر نیایید. ما هرچه از آن حدود بالاتر می‌گرفتیم، به نفع کشور بود. بنابراین برجام را آسان به دست نیاورده‌ایم که آسان از دست بدهیم. اما اراده بکنیم در همین فردو در عرض پنج روز، سوخت ۲۰ درصد را تولید می‌کنیم.

رییس سازمان انرژی اتمی گفت: متأسفانه گاهی رسانه‌ها و برخی از شخصیت‌های داخلی ناخواسته در زمین طرف مقابل بازی می‌کنند. فرض کنید بنده به‌عنوان یک مسئول، حرفی را در مقابل دشمن به عنوان یک ترفند سیاسی مطرح کردم، آیا شما باید طرف مقابل را حمایت یا تأیید کنید؟ یا حرف مسئول داخلی را تقویت کنید؟

وی با اشاره به تولید صفحات سوخت با غنای ۲۰ درصد و اعلام رسانه‌های غربی به بلوف‌زنی ایران، گفت: الان رآکتور تهران با سوخت ۲۰ درصد تولید خودمان کار می‌کند. حالا هم می‌گوییم ۲۰ درصد را پنج روزه در فردو تولید می‌کنیم. آن‌ها در روزنامه‌ها می‌گویند چگونه می‌گویید فناوری هسته‌ای ایران را مهار کرده‌اید که پنج روزه می‌تواند سوخت ۲۰ درصد تولید کند؟!

دکتر صالحی گفت: یقین بدانید آینده این مملکت در پرتو الطاف الهی تضمین شده است. ارواح طیبه شهدای بزرگوارمان و عزیزانی که در دل شب بیدارند، برای این انقلاب، ملت و کشور دعا می‌کنند. این مشکلات و مسائل اقتصادی، معیشتی، سیاسی، فرهنگی و… که برای ما ایجاد می‌شود، همه درس‌آموز هستند. باید با دیده عبرت‌بین به سیر حوادث نظر کنیم و راه را درست بپیماییم و موانع را با دست پرتوان جوانان عزیزمان برطرف کنیم.


منبع: بهارنیوز

روزنامه‌های پنجشنبه ۹ شهریور

لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


 


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه





 



 



 



 








 


 



دیدگاه ها و نظرات


منبع: بهارنیوز

پیام رهبر انقلاب به حجاج بیت‌الله الحرام

گروه سیاسی: حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به حجاج بیت الله الحرام، با اشاره به سیاست‌های تفرقه‌افکنانه نظام سلطه در میان مسلمانان، وظیفه رؤسای کشورهای اسلامی و همه نخبگان جهان اسلام را ایجاد وحدت، آگاه‌سازی ملت‌ها و متوقف کردن فوری فجایع تلخ در کشورهای اسلامی خواندند و خاطرنشان کردند: دفاع از فلسطین و همراهی با ملتی که نزدیک به هفتاد سال است برای کشور غصب‌شده‌ی خود مبارزه میکند، مهمترین وظیفه همه ما است

متن پیام به این شرح است:
بسم‌اﷲ‌الرّحمن‌الرّحیم و الحمد ﷲ ربّ العالمین و الصّلاه و السّلام علی سیّدنا محمّد خاتم النّبیّین و آله الطّاهرین و صحبه المنتجبین.

خدای بزرگ را سپاس میگویم که امسال نیز سعادت حج‌گزاری را به خیل انبوه مؤمنان از سراسر جهان عطا فرمود تا از این سرچشمه‌ی گوارا و فیّاض برخوردار شوند و در روزها و شبهایی که ساعات مغتنم و مبارکش، همچون اکسیری معجزه‌گر میتواند دلها را منقلب و جانها را پاکیزه و مزیّن سازد، در مجاورت خانه‌ی با عظمت خداوند و مواقیتِ عبادت و خشوع و ذکر و تقرّب باشند. حج، عبادتی پُر راز و رمز، و بیت شریف، جایگاهی سرشار از برکات الهی و مظهر آیات و بیّنات حضرت حق متعال است. حج میتواند بنده‌ی مؤمن و اهل خشوع و تدبّر را به مقامات معنوی نائل سازد و از او انسانی والا و نورانی بسازد؛ همچنان‌که میتواند از او عنصری بابصیرت و شجاع و اهل اقدام و مجاهدت پدید آورد. هر دو سوی معنوی و سیاسی و فردی و اجتماعی در این فریضه‌ی بی‌نظیر، بسی برجسته و نمایان است و جامعه‌ی مسلمان، امروز به هر دو جنبه بسی نیازمند.

از سویی، جادوی مادّی‌گرایی، با بهره‌گیری از ابزارهای پیشرفته، در حال اغواگری و تباه‌سازی است، و از سویی سیاستهای نظام سلطه در کارِ فتنه‌انگیزی و آتش‌افروزی میان مسلمانان و تبدیل کشورهای اسلامی به دوزخ ناامنی و اختلاف است. حج میتواند داروی شفابخش این هر دو ابتلای عظیم امّت اسلامی باشد؛ هم دلها را از زنگارها پاک و به نور تقوا و معرفت منوّر سازد، و هم چشمها را بر روی واقعیّتهای تلخ دنیای اسلام باز کند و عزمها را برای مقابله با آن راسخ و گامها را استوار و دستها و ذهنها را آماده‌به‌کار نماید.

امروز دنیای اسلام دچار ناامنی است؛ ناامنی اخلاقی و معنوی، و ناامنی سیاسی. عامل عمده، غفلت ما و هجوم بی‌رحمانه‌ی دشمنان است. ما در برابر هجوم دشمن نابکار به وظیفه‌ی دینی و عقلی خود عمل نکردیم؛ هم «اَشِّدآءُ عَلَی الکُفّار» را از یاد بردیم، و هم «رُحَمآءُ بَینَهُم» را. نتیجه آن است که دشمن صهیونیست در قلب جغرافیای جهان اسلام در حال فتنه‌گری است و ما غافل از وظیفه‌ی قطعیِ نجات فلسطین، به جنگ داخلی در سوریه و عراق و یمن و لیبی و بحرین، و مواجهه با تروریسم در افغانستان و پاکستان و غیره سرگرمیم.

رؤسای کشورهای اسلامی و نخبگان سیاسی و دینی و فرهنگی در دنیای اسلام، وظایف سنگین بر دوش دارند: وظیفه‌ی ایجاد وحدت و برحذر داشتن همگان از ستیزه‌گری‌های قومی و مذهبی؛ وظیفه‌ی آگاه‌سازی ملّتها از شیوه‌های دشمنی و خیانت استکبار و صهیونیسم؛ وظیفه‌ی تجهیز همگان برای مقابله با دشمن در میدانهای گوناگون جنگ نرم و سخت؛ وظیفه‌ی متوقّف‌سازی فوری وقایع فاجعه‌بار در میان کشورهای اسلامی که امروز نمونه‌های تلخ آن همچون حوادث یمن، در سراسر جهان مایه‌ی اندوه و اعتراض است؛ وظیفه‌ی دفاع قاطع از اقلّیّتهای تحت ستم مسلمان، همچون مظلومان میانمار و غیره؛ و از همه مهم‌تر وظیفه‌ی دفاع از فلسطین و همکاری و همراهی بی‌چندوچون با ملّتی که نزدیک به هفتاد سال است برای کشور غصب‌شده‌ی خود مبارزه میکند.

اینها وظایف مهمّی بر دوش همه‌ی ما است. ملّتها باید آن را از دولتهای خود مطالبه کنند و نخبگان باید با عزم راسخ و نیّت خالص در راه تحقّق آن بکوشند. این کارها مصداق قطعی نصرت دین خدا است که بی‌شک بر طبق وعده‌ی الهی، نصرت خدا را به همراه خواهد داشت. اینها بخشی از درسهای حجّ است و امیدوارم آن را فهم و بدان عمل کنیم. حجّ مقبول برای همه‌ی شما مسئلت میکنم و یاد شهیدان منا و مسجدالحرام را گرامی میدارم و علوّ درجات آنان را از خداوند رحیم و کریم طلب مینمایم.والسّلام‌علیکم‌ورحمهﷲ
سیّدعلی خامنه‌ای


منبع: بهارنیوز

علیرضا رجایی؛ شرافت؛ روزنامه‌نگاری

یک روزنامه اصلاح‌طلب، امروز تصویر او را عکس یک خود کرده است.
…………………………………………….
گروه سیاسی: بر سر علی‌رضا رجایی چه آمد؟ این اولین سووال برای هر فردی است که عکس‌های منتشره از او در بیمارستان را می‌بیند. دراز کشیده بر تخت بیمارستانی در تهران. نیمی از صورتش باند پیچی شده، چشم چپ‌اش نیمه‌باز است و به جایی نامعلوم نگاه می‌کند٬ چشم راست‌اش اما در جراحی ۱۴ ساعته به دلیل ابتلا به سرطان سینوس تخلیه شده٬ بخشی از استخوان فک‌اش را هم به همین دلیل برداشته‌اند.


تصویر راست: قبل از بیماری تصویر چپ: پس از بیماری
او علی‌رضا رجایی٬‌ ۵۵ ساله (متولد ۱۳۴۱) روزنامه‌نگار٬ عضو هیات مدیره‌ی انجمن صنفی روزنامه‌نگاران٬ مدیر انتشارات گام‌نو و فعال سیاسی ملی – مذهبی است. از اردیبهشت سال ۱۳۹۰ به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» و «فعالیت تبلیغی علیه نظام»٬ تا آبان ۱۳۹۴ را در زندان اوین گذراند.۴ سال سخت برای او و خانواده‌اش. یک زندانی سابق سیاسی که هم‌زمان با رجایی در زندان اوین٬‌ بوده نوشته او در زندان بارها گفته که صورت و فک‌اش درد می‌کند٬ بارها به بهداری رفته و آن‌‌ها تنها به او مسکن  داده‌اند و گفته‌اند درد از دندان است. دردی که حالا منجر به سرطان٬ تخلیه چشم و برداشتن استخوان فک شده است. به محض آزادی از زندان٬ سرطان سینوس را در او تشخیص دادند و شیمی درمانی شروع شد. او چندین دوره شیمی‌درمانی و همین‌طور رادیوتراپی شد با این وجود سرطان انقدر پیشرفت کرد که منجر به برداشتن چشم و بخشی از فک شدند.

«شرافت» ترجیع‌بند واکنش‌ها به بیماری علی‌رضا رجایی در شبکه‌های اجتماعی است. روزنامه‌نگاران و فعالان مدنی زیادی با ابراز ناراحتی از شرایط او از استقلال و صداقت و روزهای سختی که بر او می‌رود٬ نوشته‌اند. هم‌کار سابق او هم  او را روزنامه‌نگاری منصف و مستقل می‌داند: «جالب است که با وجود این که فعال سیاسی هم بود به روزنامه‌نگاری و کارش نگاه سیاسی نداشت. او علاوه بر ۴ سال زندان  به پنج سال محرومیت از تمامی حقوق اجتماعی و حق عضویت در تشکل‌های سیاسی و مدنی نیز محروم شد. برای مردی که روزنامه‌نگاری و فعالیت مدنی مثل نفس کشیدن حیاتی بود این حکم از زندان هم بدتر بود.» این روزنامه‌نگار می‌گوید همه کسانی که او را می‌شناسند گواهی می‌دهند که او انسان و روزنامه‌نگاری «شریف» است. حسین دهباشی، فعال سیاسی و تاریخ‌نگار در باره او چنین نوشته است: علیرضا رجایی می‌نویسی و تا بن جانت آتش می‌گیرد که چه کردیم با آدمی اینقدر پاک، با صفا و با سواد و ملایم و مومن و میهن دوست  و همه حسن تمام…

دستگیری علی‌رضا رجایی در سال ۱۳۸۸ و زندان او در سال ۱۳۹۰ اما تنها سوابق بازداشت او نیستند او  پیش از این نیز در سال ۱۳۸۱ به اتفاق جمعی از فعالان ملی-مذهبی دستگیر و به ۳ سال زندان و ۵ سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شده بود. گفتنی اینکه، رجایی در سال ۱۳۷۸ و در جریان انتخابات هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی ایران نفر ۲۷ تهران شد اما پس از باطل شدن ۷۰۰ هزار رأی حوزه انتخابیه تهران از سوی شورای نگهبان، از ورود به مجلس بازماند و غلامعلی حداد عادل به جای او وارد مجلس شد!


منبع: بهارنیوز

یک هفته و چند چهره؛ عروسی بهاره و شهرزاد بی چاوشی

برترین ها – ایمان عبدلی:

در هفته های کم خبری نوشتن سخت تر می شود، نوشتنی که طبع شما را راضی کند. دوست داشتیم از نجفی بنویسیم که به تازگی نوشته بودیم. از جهرمی هم به همچنین. از فراکسیون امید و عارف هم خیلی نیست که نوشته ایم. برخی سوژه ها را مصرف کرده بودیم و برخی دیگر هم  نوشته نشوند، سنگین تر است. این شرح مختصر قرار است توجیه این باشد که برخی اوقات به رغم میل باطنی از سوژه های دست دوم و کم خطر استفاده می کنیم. می دانیم که شاید برخی سوژه ها اساسی نیست، اما خب مصلحت این طورایجاب می کند.

حسن فتحی یا (قصه گو هفته)

برای عاشقان گذشته های شیرین، برای وصل شده ها به سنت، خیز دوباره شهرزاد خبر خوبی است. به هرحال فتحی و سریالش طلایه دار گذشته هایی هستند که به رغم تمام سختی ها و انسدادش حسرت برانگیزند، نه از حیث شرایط اجتماعی و سیاسی، بلکه از لحاظ فرم زندگی. سادگی و سهل الوصولی روابط و.. این پیچیدگی و چند وجهی این سال ها به مذاق برخی آدم ها خوش نمی آید، در ذاتشان نیست دیگر، جان به جانشان که کنید نمی توانند با این همه پیچیدگی کنار بیایند.

یک هفته و چند چهره؛ عروسی بهاره و شهرزاد بی چاوشی 

مخلص کلام این که تصویری که فتحی در امتداد علی حاتمی از گذشته ها نشان می دهد، هر چند اندوه بار اما در نهایت شیک است. آکسسوار، موسیقی و حس و حال ساخته های حاتمی در سال های قبل و فتحی در این روزها، به درستی متهم  به سانتی مانتالیسم می شود برای گذشته دوست ها خوش است. شهرزاد از این جهت نوستالژی بازها را راضی می کند. در قسمت های ابتدایی این فصل خلا علی نصیریان، شکل اغراق شده گریم ها و فضای ساکن ارتباط شهرزاد و فرهاد کمی توی ذوق می زد. رفته رفته سریال دوباره در حال اوج گرفتن است. اضافه شدن کیانیان و رویا نونهالی و تقویت فضای مافیایی و معادلات قدرت، این مجموعه را جان دوباره داده. از آن طرف عشق فرهاد و شهرزاد زیر سایه تمامیت خواهی قباد در معرض خطر قرار گرفته و برای فرهنگ شرقی، عشقی که در خطر باشد، خواستنی تر است. ما عشق را در پائیز می خواهیم؛ خزان گونه و در ریزش و انزوا. فرهاد و شهرزاد، حالا جذاب شده اند.  از طرفی خرده روایت هایی مثل عشق هاشم آقا و عمه بلقیس هم جاندار و جذاب است. مثل ارتباط کم نظیر پدر شوهر و عروس سریال، یعنی همان هاشم آقا و شهرزاد.

همه ی این ها پس از آن حواشی مربوط به سرمایه گذار کار که حتما تا حدی تمرکز را از سازندگان گرفته بود، جالب توجه است. در این میان تازه ترین حاشیه هم مساله سینا سرلک و محسن چاوشی است. حذف نام چاوشی و کلیپی که با صدای سینا سرلک پخش شد خبر از اختلافاتی میان دو خواننده سریال می دهد. این جنس حاشیه ها تا حدی خیلی هم از جهت رسانه ای کردن سریال بد نیست. به هر حال چاوشی خواننده پر طرفداری است و هر اتفاق حول و حوش او حواس ها را سمت شهرزاد می آورد، در کوتاه مدت که صد البته خوب است و اما در بلند مدت هم جدایی احتمالی چاوشی به شهرزاد ضربه آن چنانی نخواهد زد، چون اصلا صدا و سبک موسیقی چاوشی به کاری که  در دهه ۴۰ روایت می شود، نمی آید. مقصودم این است که جنس کار پاپیولار او با لاله زار و داستان هایش همگن نیست. خوانندهای سنتی خوان بیشتر و بهتر به چنین فضایی می نشینند. مثل استفاده از شجریان در دلشدگان و یا در حاجی واشنگتن و یا حتی جنس موسیقی هزار دستان و حتی کارهای فتحی، مثل شب دهم و مدار صفر درجه که از صدای علیرضا قربانی استفاده شده بود. شاید این عدو سبب خیر باشد. به هر حال برای داستانی در فضایی سنتی موسیقی سنتی همخوانی بیشتری دارد، کما این که شهرزاد دیگر در مرحله جذب نیست که بخواهد با صدای چاوشی به مخاطب باج بدهد، حالا شاید صدای سرلک همخوانی بیشتری هم داشته باشد.


 

بهاره رهنما یا (عروس هفته)

در هفته ای که گذشت، ازدواج مجدد بهاره رهنما  فضای مجازی را بلعید. زنی فعال و پر دامنه در فعالیت های اجتماعی که انگار گونه ای از فمنیسم ایرانی را ترویج می دهد. تاکید او بر حقوق مغفول مانده ی زنان ایرانی در داستان کوتاه های که نوشته و یا حتی یادداشت های که در روزنامه ها می نویسد و نمایش هایی که اجرا می کند ، موضع گیری های مجازی، همه  و همه از بهاره رهنما تصویری ساخته که دوست دارد پرچمدار زنان ایرانی باشد و حق آن ها را بستاند. خب کسی که در چنین جایگاهی قرار می گیرد، ادعایی بزرگ برداشته، پس راحت قضاوت می شود و حالا طلاق هم گرفته و از ازدواج  مجدد را تبلیغ می کند. او تمام مناسک عروسی را به مانند یک جوان به جای می آورد و خودش عامل انتشار و تکثیر این مناسک می شود.او عامدانه  در گوش مخاطبانش می گوید که دوباره ازدواج کردن و اظهار خوشبختی نه تنها ایرادی ندارد که باید توصیه هم شود.  

یک هفته و چند چهره؛ عروسی بهاره و شهرزاد بی چاوشی 

با این تفاسیر چرا بهاره رهنما را قضاوت می کنیم؟ چرا این توصیه های به ظاهر مثبت به دل نمی نشیند؟ شاید ریشه اش در ویترینی است که او ساخته و متناسب با توانایی های ذهنی اش نیست. در واقع او می خواهد جریان ساز باشد و به اندازه ی یک جریان ساز تدبیر ندارد و ما را به اشتباه می اندازد. در واقع باید بپذیریم، حضور او در یک کمپین سیاسی یا دفاعش از حقوق زنان ربطی به تصمیمش در ازدواج با یک جوان پولدار ندارد. او حتی درتبلیغ و ترویج این ازدواج هم ذره ای تقصیر ندارد. تمام رفتارهای قبلی او هم در امتداد همین ازدواج و عروسی قرار می گیرد. اصولا بهاره رهنما نه بازیگر جریان سازی بوده، نه  نویسنده خوش نثر و تاثیر گذاری است. نه ژورنالیست خاصی است. او در کلی عرصه های مختلف یک به شدت معمولی است. از همین جهت وقتی می خواهد شادی را ترویج کند، وقتی می خواهد جریان ساز باشد، اندازه سقف ذهنی اش این کار را می کند.

عناوین از آدم ها چیزی نمی سازند. چه بسی افراد بر اساس اتفاقاتی و حوادثی در موقعیت های خاصی قرار می گیرند و این دلیلی کافی بر وجاهت آن ها نیست. کارگردانی و نویسندگی  بهاره رهنما همه از سر ارتباطات مختلفی است که وجود دارد. فلان سالن دار، فلان سردبیر و فلان کارگردان همه به هم نون قرض می دهند. رهنما در این پازل جای خودش را دارد. او وقتی عرصه خصوصی اش را به نمایش می گذارد نا خواسته آن خودِ معمولی اش را لو می دهد و تلاش هایش در جهت تاثیر گذایر پیش قراول بودن زیر سئوال می رود. چرا توقعی بیشتر از آن چه که هست از او دارید؟ در پازل رفتاری او اتقاقا همه چیزش به همه چیزش می آید.


ابراهیم یزدی یا (سیاستمدار هفته)

برای نوشتن از یزدی و اصولا هنگامه ی مرگ ها خطر کلیشه هر نوشته ای را تهدید می کند. این که ابراهیم یزدی کجا درس خوانده. عضو کدام حزب و سازمان بوده؟ چه تاثیراتی در انقلاب اسلامی  داشت و بعدها چه اتفاقاتی برایش افتاد، را خب با یک سرچ ساده در گوگلِ سخاوتمند هم می شود پیدا کرد. کاری که از دست همه مان به یک اندازه بر می آید!

 از این روتصمیم گرفتم به نشریات قدیمی تر گریز بزنم و به بهانه ی فوت ابراهیم یزدی نقل قول هایی از او بیاورم که همیشه از قدیس سازی فراری بود و عموما طرفدارمنش بود تا شخص. نکته ای که در سپهر عمومی جامعه ی ایرانی حائز اهمیت است، چون اصولا نهادها قوتی ندارند و تصمیمات و کنش ها هنوز با چهره های کاریزماتیک معنا پیدا می کند. یعنی افراد اولی هستند بر منش ها. چنین خصلتی به ناپایداری جامعه ایرانی دامن می زند..

یک هفته و چند چهره؛ عروسی بهاره و شهرزاد بی چاوشی 

یزدی حیات سیاسی پر فراز و نشیبی داشت؛ با همه ی این ها او دائما توصیه به ماندن می کرد، حتی اگر خودش سهمی نداشت. برای او مصدقی بودن تنها سویه های احساسی نبود. می دانست بت سازی و همنشینی شعر و ادبیات و ترانه و مقوله های این چنینی کنار شخصیت های سیاسی اگر به افراط بیفتد، خطر اسطوره سازی های کاذب را دارد. حالا ما مانده ایم و میراث او که در مورد خودش هم کارا است. یزدی کم اشتباه نداشت ونباید مرگ ها یادمان را خدشه دار کند، یزدی را همان گونه که بود به خاطر می آوریم؛ سایه و روشن. اصلا همین چند خط را که در سالنامه شرق دوازده سال پیش نوشته را مرور کنید، چیزهایی دارد با خودش.

«برخی که خود را هم مصدقی می دانند از وی به عنوان یک انسان والای تاریخی یاد می کنند و تجلیل می نمایند. در حالی که به نظر ما مصدق و بازرگان یک شخصیت یا منش هستند. منش سیاسی مصدق قانون گرایی، اصلاح طلبی، منش زنده ای است که امروز هم کارکرد دارد.  این نگاه به مصدق این سئوال مطرح می گردد که اگر امروز مصدق حضور داشت در برابر وضعیت بحرانی کشورمان چه راهکارهایی پیشنهاد می داد؟  آیا مصدق نگاه به بیرون و چشم دوختن به قدرت های خارجی برای تغییرات در ساختار حقوقی نظام را مطرح می کرد یا این که استفاده خردورزانه از شرایط بیرونی  به طرح سیاست های اصلاح طلبانه خود می پرداخت»


قاتل آتنا یا (منزجر کننده هفته)

حکم قاتل آتنا اعلام شد. موضوع چالش برانگیزی که طی هفته های اخیر در کنار اتفاقی که برای بنیتا افتاد مجموعه ای از بزهکاری ها و خلاهای ساختاری موجود در جامعه در حال گذار ایرانی را نشان داد.

 مساله شکاف طبقاتی، اعتیاد، بی اخلاقی و…همه به مدد رسانه ها در این دو اتفاق دیده شد و مردم را حساس کرد. اما قرار نیست این حساسیت سیاهی و ناامیدی ایجاد کند. هر دو اتفاق سهمگین و دلخراش بوده اند و در بزرگی و جانکاهی آن ها هیچ شکی نیست. اما این ها از مقتضیات هر جامعه ای است خصوصا اگر جامعه در حال گذار باشد. این معضلات را بیشتر لمس می کند تا رسیدن به شرایطی پایدارتر شاید باز هم از این جنس هزینه ها بدهیم.

یک هفته و چند چهره؛ عروسی بهاره و شهرزاد بی چاوشی 

 مقصودم از این چند خط این است که گمان نکنیم خیلی بی رحم شده ایم و اصلا قرار نیست از چند اتفاق این مدلی  به یک نتیجه گیری کلی برسیم و کلیت جامعه ایرانی را بی رحم قلمداد کنیم .هنوز هم در این شهر هستند آدم هایی که چشم پاک دارند. طینت درست و حسابی دارند و البته که این زمانه هم خیلی بی آبرو نیست. گمان نکنیم قدیم ترها از این اتفاق ها نبوده. منتهی اقتضای آن زمان ها جوری بود که گسترش اطلاعات به این سهل الوصولی نبود.

 تجاوز، قتل و سرقت و….در ذات بشر است و میل به شرارت انکار شدنی نیست. ربطی به ایران و آمریکا و دانمارک هم ندارد. قبل رنسانس و بعد از اسلام و همیشه هم شرارت نفس کشیده و فقط می شود تا حدی کنترلش کرد و افسارش را کشید. فرق یک جامعه در حال توسعه با یک جامعه توسعه یافته در همین میزان کنترل کنندگی است. در شکل احکام قضایی و در واکنش های مردمی و… تجربه های اجتماعی این چنینی کم از تجربه های سیاسی جمعی ندارد. فقط ابعاد ماجراها فرق دارد. به شرط انباشت ذهنی و ماندگاری در حافظه جمعی، آتنا و بنیتا و هر موضوع دیگری در آینده راهگشا خواهد بود و والسلام.


منبع: برترینها

گفت و گو با «مهران و نور»، زوج تکواندوکار ایرانی-ترکیه‌ای

کمی پیش از مسابقات جهانی بود که خبر ازدواج نور تاتار، تکواندوکار ترکیه‌ای، با مهران عسگری، ملی‌پوش سابق ایران، خبرساز شد و چندی بعد طلای نور تاتار در مسابقات جهانی کره جنوبی او را به چهره‌ای آشنا در ایران تبدیل کرد، به‌طوری که ایرانی‌های بسیاری قهرمانی‌اش را در صفحه شخصی اینستاگرامش تبریک گفتند.

نورتاتار که دیگر یک عروس ایرانی است، به همراه همسرش خود را برای مراسم جشن ازدواجش آماده می‌کند. گپی زده‌ایم با او و مهران عسگری درباره مسیر جدید زندگی‌شان، اهداف ورزشی‌شان و آن‌چه درباره ایران فکر می‌کنند.

گفت و گو با «مهران و نور»، زوج تکواندوکار ایرانی-ترکیه‌ای

به نظر می‌رسد این روزها بسیار سرتان شلوغ است به‌خاطر جشنی که پیش رو دارید. دو ورزشکار از دو کشور همسایه که حالا در کنار همسر بودن، یکی مربی است و دیگری قهرمان جهان. قصه این آشنایی از کجا شروع شد؟

مهران عسگری: آشنایی با نور به المپیک دانشجویی ۲۰۱۵ بازمی‌گردد. در آن رقابت‌ها هم من و هم نور مدال برنز گرفتیم، اما پس از آن حدود یک سال و نیم هیچ صحبتی با هم نداشتیم تا این‌که در المپیک برزیل دوباره باب این آشنایی باز شد و همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد و به ازدواج رسید.

نورتاتار: قشنگ‌ترین خاطره‌ای که از این آشنایی دارم، این است که مهران در اولین برخورد به من گفت خواهر.

نورتاتار: از مردم ایران ممنونم که حامی من بودند

خانم نور قبل از آشنایی با همسرتان شناختی درباره ایران داشتید؟

نورتاتار: قبل از این‌که به ایران بیایم، اطلاعی از ایران نداشتم و عادت هم ندارم که درباره کشوری قضاوت کنم تا وقتی خودم شناختی از آن‌جا ندارم. وقتی به ایران آمدم، متوجه شدم که مردم ایران مردم بسیار خوبی هستند.

من باید از مردم ایران تشکر کنم، چون بسیار مردم خون‌گرمی هستند. از مهران و خانواده‌اش هم تشکر می‌کنم که بسیار خون‌گرم با من رفتار کردند و من را از روز اول دوست داشتند. من پس از قهرمانی در مسابقات جهانی از طرف مردم ایران تبریک‌های مختلفی را دریافت کردم، ایرانی‌ها همیشه حامی و مشوق من بودند. حتی در بازی‌های کشورهای اسلامی من را به اسم فامیلی همسرم تشویق می‌کردند و این موضوع باعث دل‌گرمی برایم بود و من از آن‌ها ممنونم.

کمی از مسابقات جهانی کره جنوبی و طلایی که کسب کردید، بگویید. آیا فکر می‌کردید که قهرمان شوید؟

نورتاتار: راستش هر دو دوره مسابقات جهانی برایم بسیار سنگین بود، چون وزنی که در آن مبارزه می‌کنم، ۶۷ کیلواست که درواقع وزن المپیکی است. به همین دلیل برای رسیدن به سکوی قهرمانی باید با رقبای المپیکی مبارزه می‌کردم. در دوره پیش این رقابت‌ها بسیار نزدیک مبارزه‌ام را به حریف واگذار کردم، اما مطمئن بودم اگر تمریناتم ادامه‌دار باشد، قطعا می‌توانم طلای جهان را بگیرم. خدا را شکر می‌کنم که توانستم مدال طلا بگیرم و باید بگویم بالاترین انگیزه‌ای که توانستم این مدال را بگیرم، حضور همسرم بوده است.

عسگری: ثانیه‌های آخر بازی فینال نور را ندیدم

آقای عسگری شما در زمان قهرمانی همسرتان در مسابقات جهانی کنارشان بودید؟ از حال‌وهوای خودتان به‌عنوان همسر و مربی نور بگویید.

مهران عسگری: نه، متاسفانه به‌خاطر مشکلی که برای ویزایم وجود داشت، کنارش نبودم، اما نور بعد از هر بازی با من تماس می‌گرفت، چون می‌دانست که بازی‌هایش را به صورت زنده می‌بینم و حریفانش را مورد آنالیز قرار می‌دهم. من زمانی که نور بازی فینال را انجام می‌داد، هفت، هشت ثانیه آخر بازی را ندیدم، چون داشتم از در خانه پیش از پایان بازی برای قهرمانی‌اش خوشحالی می‌کردم. نور بعد از قهرمانی به من زنگ زد و این موضوع که توانستیم در یک مدت کوتاه چنین نتیجه‌ای بگیریم، برای من بسیار زیباست. البته نباید مغرور بود و من در تمام مصاحبه‌هایم گفته‌ام که این پیروزی برکت ازدواج ما بود و خدا این هدیه را به ما داد. من همیشه خدا را شکر می‌کنم. نور مدال نقره جهان را داشت و تکرار مدال نقره جهان دیگر قابل قبول نبود و باید طلا می‌گرفت.

خانم نور، تیم تکواندو ترکیه در این سال‌ها پیشرفت خوبی داشته، شما تیم ملی زنان ترکیه را چطور می‌بینید؟

نورتاتار: در سال‌های اخیر ورزشکارانی که در ترکیه به شکل حرفه‌ای تکواندو تمرین می‌کنند، تعدادشان زیاد شده است و همین موضوع سبب شده است که رقابت‌ها برای رسیدن به تیم ملی بسیار نزدیک باشد. از طرفی تیم ملی زنان ترکیه تمرینات مرتبی در اردوهای مختلف دارد که باعث می‌شود بتوانیم نتیجه خوبی در این رقابت‌ها بگیریم. رنکینگی شدن مسابقات هم دلیل دیگری است که کمک می‌کند تکواندوکاران با توجه به امتیازاتشان در سطح‌های بالای مسابقات حضور پیدا کنند و تمام این فاکتورها فکر می‌کنم دلیل اصلی موفقیت تیم ملی تکواندو ترکیه است.

 عشق روی تاتامی

نورتاتار: علاقه خاصی به اکرم خدابنده و کیمیا علیزاده دارم

نظرتان درباره تکواندو زنان ایران چیست؟

نورتاتار: در تیم ایران هم علاقه خاصی به اکرم خدابنده و کیمیا علیزده دارم، چون آن‌ها را می‌شناسم و سبک بازی‌شان را می‌پسندم. با اکرم خدابنده دوست هستم و با هم در تماسیم. باید بگویم که به مربیان تیم ایران هم علاقه مندم و برایشان احترام خاصی قائلم.

مهران عسگری: این مسلم است که تکواندو زنان ایران نسبت به گذشته پیشرفت بسیار زیادی داشته است. به‌طور مثال خانم اکرم خدابنده در المپیک دانشجویان در حالی طلا می‌گیرد که حتی قهرمان‌های مرد ما هم نمی‌توانستند این مدال را بگیرند.

من هم در دوره پیش این رقابت‌ها برنز گرفتم. نتایجی که زنان در رقابت‌ها می‌گیرند، نشان می‌دهد که سطح تکواندو زنان ایران در حال پیشرفت است. تیم ملی زنان تکواندو ایران در رقابت‌های گذشته مقابل ساده‌ترین رقیبان خود با اختلاف امتیاز بالا نتیجه را واگذار می‌کردند، اما حالا تا پای سکو می‌آیند، یا کسی مثل کیمیا علیزاده در ۲۰۱۵ برنز می‌گیرد و در ۲۰۱۷ به مدال نقره می‌رسد و این یعنی پیشرفت. اما برای ادامه مسیر باید تغییراتی صورت گیرد و بحث تقویت اعتمادبه‌نفس و آمادگی بدنی بیشتر مورد توجه قرار گیرد. دوباره به علیزاده اشاره می‌کنم.

او در وزن خود پدیده است، اما کیمیا به‌شدت از لحاظ فیزیکی ضعیف است. به‌طور مثال اگر در بازی فینال ۲۰ درصد قدرت بدنی بالاتری داشت، می‌توانست حریف ساحل عاجی را شکست دهد و طلا بگیرد. ای کاش امثال کیمیا علیزاده را به گونه‌ای حفظ کنیم که به‌خاطر مریضی و مدال نقره به آن‌ها پدیده نگوییم، بلکه به‌خاطر اقتدار و مدال طلایشان آن‌ها را پدیده بنامیم.

امیدوارم کیمیا هر چه زودتر سلامتی خود را به دست آورد و او را در میدان رقابت‌ها ببینیم. او سن زیادی ندارد و می‌تواند مدال‌آوری خود را ادامه دهد، هرچند ورزشکاران برای ادامه مسیر قهرمانی‌شان نیازمند حمایت هستند.

گفت و گو با «مهران و نور»، زوج تکواندوکار ایرانی-ترکیه‌ای 

هدف شما در ورزش حرفه‌ای چیست و آینده تکواندو خود را چگونه ترسیم کرده‌اید؟

نورتاتار: پیش از المپیک لندن در سال ۲۰۱۲ گفته بودم که اگر مدال بگیرم، تکواندو را کنار بگذارم، که در این مسابقات نقره گرفتم. بعد از آن تصمیم گرفتم با مدال طلا از تکواندو خداحافظی کنم، اما در المپیک ریو به مدال برنز رسیدم. حالا هدف پیش روی من طلای المپیک ۲۰۲۰ است، هرچند قبل از آن دو مسابقه قهرمانی اروپا و جهان را پیش رو دارم و برای کسب نتیجه مطلوب نیازمند برنامه‌ریزی دقیق هستم. در حال حاضر که ازدواج کرده‌ام و دوست دارم مادر شوم، به همین دلیل اگر طلای توکیو را به دست آورم، بعد از توکیو دیگر تکواندو را کنار می‌گذارم و به زندگی‌ام در کنار همسر و احتمالا فرزندم ادامه می‌دهم.

مهران عسگری: من تا حد زیادی به اهداف ورزشی خود رسیده‌ام، اما بزرگ‌ترین آرزوی ورزشی‌ام که مدال المپیک است، تا کنون محقق نشده است. امیدوارم این آرزویم یک روز محقق شود. من می‌خواهم فعالیت ورزشی خود را به‌عنوان یک ورزشکار ادامه دهم و فارغ از هر نتیجه‌ای در المپیک ۲۰۲۰ کنار همسرم باشم. اگر شرایط فراهم باشد، می‌خواهم مبارزه کنم، اما در غیر این صورت به‌عنوان مربی در کنارش خواهم بود.

آقای عسگری، به‌عنوان یک عضو سابق تیم ملی، در حال حاضر وضعیت تکواندو ایران را چطور می‌بینید؟

مهران عسگری: متاسفانه وضعیت تکواندو ایران بغرنج شده و تکواندو در یک باتلاقی افتاده که باید یکی آن را نجات دهد. البته باید همه، یعنی مسئولان، کادر فنی، بازیکنان، پیش‌کسوتان و… دست به دست هم دهند و با همکاری مشترک تکواندو ایران را نجات بدهند، وگرنه تکواندو ایران از این جایی که هست، باز هم پایین‌تر می‌رود. اگر بخواهیم نتایج تکواندو ایران را نسبت به گذشته مقایسه کنیم، باید گفت که خیلی سقوط کرده‌ایم. البته بالاخره ورزش یک سر برد و یک سر باخت دارد، ولی به‌هرحال باید یک فکری به حال تکواندو ایران کرد.

کمی از ورزش دور شویم. فرهنگ ترکیه و ایران را چطور می‌بینید و اصلا تا چه اندازه با زبان مادری یکدیگر آشنا هستید؟

مهران عسگری: من با این‌که از یک خانواده آذری زبان هستم، اما حدود ۱۲ سال است که زبان ترکی را بلدم و می‌توانم صحبت کنم. ترکیه هم مثل ایران فرهنگی غنی و اصیل دارد، ولی من هیچ‌گاه فرهنگ با اصالت آریایی ایران را با هیچ کجای دنیا عوض نمی‌کنم و نخواهم کرد، حتی اگر محل زندگی‌ام تغییر کند.

نورتاتار: در وهله اول خوشحالم که همسر ایرانی و مهربانی دارم و دوم این‌که ایران یک کشور بافرهنگی است که مردمش من را دوست دارند. در حال حاضر کمی زبان فارسی را یاد گرفته‌ام، اما برنامه دارم که پس از جشن ازدواجم نوشتن و خواندن زبان فارسی را به‌طور کامل یاد بگیرم.

شما به‌عنوان دو ورزشکار حرفه‌ای ازدواجی ورزشی داشتید، فکر می‌کنید این ازدواج تا چه اندازه می‌تواند به مسیر ورزشی شما کمک کند؟

نورتاتار: این که همسرم با من هم‌رشته است، بسیار نکته مثبتی است، چون از جنس من است و از زبان من سر درمی‌آورد، یعنی شرایط من را درک می‌کند. این‌که همسرم به‌عنوان هم‌تیمی و مربی هم در کنارم است، اتفاق بسیار خوشایندی است. او در کشورهای مختلف کار کرده و این موضوع برایم بسیار مهم است که یک ورزشکار حرفه‌ای به‌عنوان همسر و مربی در کنارم است.

عسگری: نور هم تیزهوش است و هم ژنتیکی قدرتمند است

آقای عسگری، شما به‌عنوان مربی هم در کنار نور هستید. او را به‌عنوان یک تکواندوکار چگونه توصیف می‌کنید؟

مهران عسگری: نور در وزن خود جزو نوابغ تکواندو زنان محسوب می‌شود، چون از ۱۹ سالگی اولین مدالش را گرفته و تاکنون طلای جهانی، طلای اروپا و طلای کشورهای اسلامی را کسب کرده است و این مدال‌ها برای یک تکواندوکار بسیار باارزش است، اما خون‌سردی و باهوشی نور ازجمله خصوصیات اوست. شاید ندانید، اما او متولد شهر «وان» ترکیه است و وان یک منطقه کوهستانی است که اقلیم آن‌جا باعث شده نور از نظر ژنتیکی قدرتمند باشد. این موضوع باعث می‌شود او با تیزهوشی که دارد، مسابقات سخت را هم پیروز شود. با توجه به این نور نفر اول رنکینگ وزن خود است و نامش در وزن خود یک برند محسوب می‌شود و با توجه به امتیازاتی که در مسابقات جهانی کره جنوبی کسب کرده، خیال خود را برای المپیک دوره بعد راحت کرده است.

کمی از خاطرات ورزشی که در حین تمرین داشتید یا در مسابقات لحظه‌های تلخ و شیرینی که برایتان ثبت شده، تعریف کنید.

نورتاتار: خاطرات زیادی از دوران ورزشی‌ام، چه در زمان برد و چه در زمان باخت، دارم، اما هیچ‌وقت خاطراتم را بزرگ نکرده‌ام که بخواهم به‌عنوان یک خاطره بزرگ ورزشی از آن یاد کنم. ورزش همه خاطره است و من همیشه سعی کرده‌ام که از خاطراتم تجربه بگیرم و از آن‌ها استفاده کنم.

مهران عسگری: نمی‌دانم خاطره شیرین تعریف کنم یا تلخ، اما سه روز قبل از مراسم نامزدی ما، در حال تمرین برای مسابقه بودیم که در حین تمرین برحسب اتفاق انگشت پای من به نور گیر کرد و شکست. به همین دلیل نتوانستم در مسابقه شرکت کنم. حالا نور هر زمان می‌خواهد خاطره‌ای را تعریف کند، از این خاطره به‌عنوان خاطره مشترکمان یاد می‌کند. (لحن شوخی)


منبع: برترینها

داستان‌هایی از انسان‌ها در یک قدمی مرگ (۲)

روز گذشته در قسمت اول این مطلب شما را با تعدادی از انسان هایی که در شرایط دشوار توانسته بودند با مرگ مبارزه کرده و زنده بمانند آشنا کردیم. هر یک از این افراد در چنان شرایطی شدیداً بحرانی گرفتار شده بودند که  مرگ آن ها حتمی و اجتناب ناپذیر به نظر می رسید اما هر کدام از آن ها تصمیم گرفتند که به راحتی تسلیم مرگ نشده و برای زنده ماندن تلاش کنند و در نهایت نیز مرگ را شکست دادند. شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که در یک کوهنوردی گم شده باشید یا در طوفانی سخت یا یک سیل بزرگ گیر کرده و یا در جایی تنها استخوانی از بدنتان شکسته و توانایی راه رفتن و رساندن خود را به یک جای امن و دستیابی به کمک نداشته باشید.

بدون شک در چنین لحظاتی شرایط برای شما بسیار سخت خواهد بود و معنای دست و پنجه نرم کردن با مرگ را به خوبی خواهید چشید. بدون شک حس غریب و البته دردناکی خواهد بود که برای غلبه بر آن باید شهامت و اراده ی بالایی داشته باشید. در ادامه ی این مطلب قصد داریم شما را با تعداد دیگری از افرادی آشنا کنیم که علی رغم شرایط سختی که برایشان پیش آمده و در چند قدمی مرگ بودند توانستند خود را نجات داده و زنده بمانند.

۶-رشما بگوم

داستان‌هایی از انسان‌ها در یک قدمی مرگ (۲)

در ۲۴ آوریل سال ۲۰۱۳، کارگران بنگلادشی در ساختمان رانا پلازا در داکا ناگهان صدای خم شدن و فرو ریختن میله های فلزی را در داخل دیوارها شنیدند. این ساختمان ۵ طبقه پر از کارگاه های دوزندگی بود که هر کدام از آن ها حاوی تجهیزات سنگینی بود که نباید وارد این ساختمان فرسوده می شدند. حدود سه هزار مرد و زن در این ساختمان بر روی دستگاه های بافندگی کار می کردند که رشما بگوم نیز که یک دختر ۱۹ ساله بود نیز در میان آن ها بوده و ماهی ۳۰ پوند حقوق دریافت می کرد. لباس هایی که بگوم و دوستانش می دوختند معمولاً به خارج از کشور صادر می شدند. حدود ساعت ۹ صبح روز ۲۴ آوریل این ساختمان دچار لرزش شدید شده و کاملاً فروریخت.

داستان‌هایی از انسان‌ها در یک قدمی مرگ (۲)

این حادثه چنان سریع رخ داد که تنها در عرض چند ثانیه کار تمام شده بود اما این تازه ابتدای کابوس های رشما بگوم بود. سر وی در اولین فروریزی ساختمان ضربه خورده و بیهوش در زیر هزاران تن آوار گیر افتاده بود. وقتی رشما بیدار شد سعی کرد خود را از زیر آوار خارج کند اما هر جا که سینه خیز خود را می رساند خبری از دنیای بیرون نبود و اطرافش تاریک و پر از تکه های بتن و فلزات نوک تیز بود. در برخی از نقاط ساختمان فرو ریخته آتش سوزی رخ داده بود اما رشما چیزی جز تاریکی و جنازه هایی که در اطراف او افتاده بودند حس نمی کرد. هر چه روزهای بیشتری می گذشت شرایط برای بگوم سخت تر می شد. در همان ساعات اول فرو ریختن ساختمان مردی در نزدیکی او در زیر آوار گرفتار شده بود که پس از چند ساعت جان داد.

داستان‌هایی از انسان‌ها در یک قدمی مرگ (۲)

رشما بگوم بعدها در مصاحبه ی خود با روزنامه ی ایندیپندنت در این باره چنین گفت:” یک نفر دیگر، یک مرد، نزدیک من بود. از من آب خواست. نمی توانستم به او کمکی بکنم. او منرد. فریاد می زد مرا نجات بدهید اما مرد”. بگوم به مدت ۱۷ روز در زیر آوار تنها با ۴ بسته کلوچه و مقدار کمی آب زنده ماند. اگر چه سوراخ های کوچکی در زیر آوار وجود داشت که به او کمک می کرد نفس بکشد اما آن قدر این سوراخ ها باریک بودند که وی نمی توانست از بین آن ها رد شده و خود را به بیرون از خرابه ها برساند. هر چه فریاد می زد و صدا تولید می کرد کسی صدای او را نمی شنید و به کمک او نمی آمد.

داستان‌هایی از انسان‌ها در یک قدمی مرگ (۲)

در بیرون از خرابه ها ماموران نجات تنها مرده پیدا می کردند و تعداد جنازه های پیدا شده رفته رفته از ۱۰۰۰ نفر نیز گذشت و هر روز بیشتر می شد. ناگهان یکی از اعضای تیم نجات حس کرد چیزی در برابر چشمانش تکان می خورد. وی متوجه شد که یک نفر دارد یک تکه چوب را از شکافی باریک از طبقه ی دوم تکان می دهد. وقتی که خود را به شکاف رساند و فریاد زد ناگهان صدای ضعیف زنی را شنید که از او درخواست کمک می کرد. نیروهای نجات پس از بیرون کشیدن ۱٫۱۲۷ جنازه بالاخره موفق شدند یک نفر را نیز زنده خارج کنند. یک ساعت طول کشید تا آن ها توانستند یک سوراخ به اندازه ای که بگوم بتواند از درون آن عبور کند درست کنند. او آخرین فرد زنده ای بود که از این ساختمان زنده بیرون آمد.


۷- رابرت ایوانز

داستان‌هایی از انسان‌ها در یک قدمی مرگ (۲)

در سال ۲۰۰۶، رابرت ایوانز در ندرلند کلورادو در آب های یخی در حال ماهیگیری بود که جعبه ی نوشیدنی های کنار او در اثر سرمای شدید منفجر شده و به لباس او پاشیده شد. وقتی که می خواست از سر جایش بلند شود ناگهان دریافت که شلوارش یخ زده و به زمین چسبیده است. در نهایت آتش نشانان مجبور شدند که با ریختن آب گرم روی بدنش او را آزاد کنند. او قبلاً ۵ بار به جرم رانندگی تحت تاثیر مشروبات الکلی دستگیر شده و جمعاً ۱۳ سال را در خیابان ها گذرانده بود. بعد از این حادثه به وی لقب «مرد یخی» داده شد و در سال ۲۰۰۸ ایوانز در یک شب به خوش شانس ترین و بدشانس ترین مرد جهان تبدیل گردید.

 داستان‌هایی از انسان‌ها در یک قدمی مرگ (۲)
در آن شب در حالی که رابرت قصه ی ما در حال دوچرخه سواری بود توسط یک ماشین که راننده ی آن زن بود زیر گرفته شد. ماشیت توقف نکرد اما ایوانز نیز آسیب جدی ندیده بود با این وجود تصمیم گرفت به بیمارستان مراجعه کند. در راه بازگشت از بیمارستان وی در یک مغازه مقداری مشروبات الکلی خرید و تصمیم گرفت از راه میانبر و از طریق خط آهن به خانه اش بازگردد. وقتی که در طول خط آهن به وسط یک پل باریک رسید متوجه شد که قطاری از روبرو به او نزدیک می شود پس تصمیم گرفت هر چه سریع تر به ان سر پل رسیده و قبل از رسیدن قطار به پل از مهلکه بگریزد.

اما در این کار موفق نشد و سطح بیرونی قطار با او برخورد کرده و وی را به درون رودخانه ای که زیر پل قرار داشت پرت کرد. وی برای دومین بار در آن شبه به بیمارستان بولدر کامیونیتی رفت. وقتی که پلیس متوجه شد که ایوانز در ۷ ساعت گذشته دو بار تصادف کرده و تنها کوفتگی و خراش های سطحی برداشته است به دلیل وارد شدن به خط راه آهن یک جریمه برای وی نوشت. وقتی که از او در مورد اتفاقات آن شب پرسیده شد، ایوانز گفت که اتفاقات بسیار بدتری نیز برایش افتاده است.


۸- خوزه سالوادور آلوارنگا

داستان‌هایی از انسان‌ها در یک قدمی مرگ (۲)

در ۳۰ ژانویه سال ۲۰۱۴، دو زن مردی تقریبا عریان را دیدند که با ریش فراوان در کنار ساحل تلو تلورخوران به سمت آن ها می دود. آن ها در جزیره ای کوچک در ایبون آتول در انتهای جنوبی جزیرا مارشال زندکی می کردند که صدها مایل از خشکی های دیگر فاصله داشت. در این جزیره معمولاً غریبه های زیادی دیده می شود اما این کی با همه فرق داشت. تمامی جزیره تنها یک خط تلفن داشت و دو روز ظول کشید که یک قایق آمده و مرد عریان هذیان گو را به بیمارستان منتقل کند. اما داستانی که این مرد بعدها تعریف کرد باورنکردنی بود.

داستان‌هایی از انسان‌ها در یک قدمی مرگ (۲)

او می گفت که نامش خوزه سالوادور آلوارنگا است و در ۲۱ دسامبر سال ۲۰۱۲ با قایق ماهیگیری اش از ساحل کوستا آزول در مکزیک به سمت دریا رفته تا ماهیگیری کند و دیگر رنگ خشکی را ندیده است. او و همراهش، یک پسر جوان به نام ازکیل کوردووا قرار بود همان شب به خانه بازگردند اما موتور قایق آن ها از کار افتاده و طوفان آن ها را صدها مایل از ساحل دور کرد. این موضوع آغاز سرگردانی ۱۳ ماهه ی آلوارنگا بود که در نهایت او را پس از طی ۱۰٫۰۰۰ کیلومتر به خشکی رساند. چند ماه پس از آغاز ماجرای سرگردانی، کوردووا می میرد و آلوارنگا را در قایقی کوچک تنها می گذارد. او با صید لاک پشت، ماهی و کوسه های کوچک خود را زنده نگه می دارد و برای فرو نشاندن عطش و تامین آب بدنش از آب باران و خون لاک پشت تغذیه می کند.

داستان‌هایی از انسان‌ها در یک قدمی مرگ (۲)

بدین ترتیب در کمال ناباوری وی موفق می شود بیش از یک سال را روی دریا زنده بماند. بسیاری از افراد داستان جالب او را به چالش کشیده اند اما شواهد و قرائن حرف های او را تایید می کند. در دسامبر سال ۲۰۱۲ مامورین گشت دریایی کوستا آزول چند روز در جستجوی قایقی با مشخصات همان قایقی که در جزایر مارشال به خشکی رسید می گشتند. بسیاری از ماهیگیران منطقه نیز آلوارنگا را قبل از شروع سفر ماجراجویانه اش روی عرشه ی قایق کوچکش دیده بودند.


۹- آستین هَچ

داستان‌هایی از انسان‌ها در یک قدمی مرگ (۲)

حتی در سن هشت سالگی نیز آستین هچ می دانست که زندگی نرمالی نخواهد داشت. آن روز در تابستانی گرم، آستین همراه خانواده اش از یک تعطیلات خانوادگی در کوهستان باز می گشتند که تراژدی رخ داد. آن ها در یک هواپیمای کوچک به خلبانی پدر خانواده بودند که ناگهان موتور هواپیما از کار افتاد. در نتیجه هواپیما سقوط کرده و به شدت با زمین برخورد نمود. در ادامه سوخت هواپیما نشست کرده و هواپیما آتش گرفت. پدر آستین به سختی توانست پسر کوچکش را از کابین به بیرون پرتاب کند و خود نیز نیمه سوخته توانست از کابین خارج شود. بقیه اعضای خانواده در آتش سوختند.

داستان‌هایی از انسان‌ها در یک قدمی مرگ (۲)

هشت سال بعد در سال ۲۰۱۱ زندگی برای او بهتر شده بود. اگر چه وی مادر و خواهر و برادر و خواهرش را در آن حادثه از دست داده بود اما پدرش هنوز زنده بود و همیشه و همه جا همراه او بوده و در تکالیف و بازی های بسکتبالش به او کمک می کرد. در این زمان وی یک بازیکن شناخته شده در مقطع دبیرستان بود که قرار بود بورسیه ورزشی دانشگاه میشیگان را بدست آورد. پدرش بعد از آشنایی با یک زن خوش قلب به نام کیمبرلی نیل دوباره ازدواج کرده و کیمبرلی مانند فرزند خودش با آستین رفتار می کرد. وقتی که خبر رسید آستین در دانشگاه میشیگان پذیرفته شده است، خانواده تصمیم گرفتند که جشن بگیرند. به این ترتیب آن ها تصمیم گرفتند که برای تعطیلات با هواپیما به کنار رودخانه ی والون بروند.

داستان‌هایی از انسان‌ها در یک قدمی مرگ (۲)

اما این بار نیز تاریخ برای آستین هچ درست مانند هشت سال قبل تکرار شد. بار دیگر هواپیمای آن ها سقوط کرد و این بار آستین تنها کسی بود که زنده ماند. چنان ضربه ی مغزی شدیدی به آستین وارد شده بود که پزشکان فکر نمی کردند زنده بماند. آستین دو ماه را در کما گذراند و درمان او دو سال دیگر به طول انجامید اما آستین هیچ گاه از زندگی و مبارزه دلسرد نشد. این چیزی بود که همیشه پدر آستین می خواست و او نیز قصد نداشت پدرش را ناامید کند. در ماه فوریه سال ۲۰۱۵، آستین به یکی از بازیکنان کلیدی تیم بسکتبال دانشگاه میشیگان تبدیل شد.


۱۰- جی جوناس

 داستان‌هایی از انسان‌ها در یک قدمی مرگ (۲)

جی جوناس یک آتشنشان اهل نیویورک بود که به اتفاقات ناخوشایند باور نداشت. در ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ وی روی دیگر زندگی را مشاهده کرد. او به کارش علاقه داشت و تحت هیچ شرایطی حاضر نبود از آن دست بکشد. به همین دلیل علی رغم فرو ریختن برج های نیویورک و آتش سوزی مهیب، برای نجات مردان و زنانی که زیر آوار مانده بودند به دل آتش زد. صبح آن روز به وی خبر داده بودند که یک هواپیما به برج های مرکز تجارت جهانی برخورد کرده است. وی در آن هنگام در حال خوردن صبحانه در ایستگاه آتشنشانی در محله ی چینی ها بود. خیلی زود او از شوک خارج شده و از واقعیت ماجرا آگاه شد. جوناس به سرعت آماده شده و اعضای گروهش را به سمت محل حادثه برد. چند دقیقه بعد آن ها به برج شمالی رسیدند.

داستان‌هایی از انسان‌ها در یک قدمی مرگ (۲)

هوا پر از دود شده بود، افراد بسیاری سوخته بودند و صدای جیغ و گریه از همه جا به گوش می رسید. همه جا در اتش می سوخت. در لابی مرکز برج آن ها دو نفر را دیدند که در یک آسانسور که در اثر آتش ناشی از انفجار سوخت هواپیما آتش گرفته بود گیر افتاده و کاملاً سوخته بودند. دیگر هیچ شباهتی به انسان در ظاهر آن ها دیده نمی شد ولی این صحنه ی دلخراش باعث نشد که جوناس در لابی بماند. او داشت به طبقه ی ۸۰ ام برج می رفت. آن جا افراد زیادی گرفتار شده بودند و به نظر جوناس این افراد بیشتر از هر کس دیگری به کمک آتشنشانان نیاز داشتند. گروه پایگاه ششم با وسایلی به وزن ۴۵ کیلوگرم روی دوش هایشان از میان مردها و زنانی که تا سرحد مرگ ترسیده بودند از پله ها بالا می رفتند. هر ۱۰ طبقه که بالا می رفتند برای گرفتن نفس کمی استراحت می کردند.

داستان‌هایی از انسان‌ها در یک قدمی مرگ (۲)

بسیاری آن ها را تشویق می کردند و بسیاری دیگر به آن ها آب تعارف می کردند. به دلیل گرمای شدید ساختمان و فعالیت بدنی فزاینده و همچنین سنگینی بار و لباس های خاص آتشنشانی، افراد جوناس دچار گرمازدگی شده بودند اما آن ها خود را به طبقه ی ۲۷ ام رساندند و در این هنگام برج شمالی فرو ریخت. از طریق یکی از پنجره ها، آن ها فرو ریختن برج شمالی را دیدند و این حادثه در عرض چند ثانیه در برابر چشمان آن ها رخ داد و این زمانی بود که جوناس با دردسر بزرگی که در انتظار او بود مواجه شد. وی که نگران سلامتی افرادش بود به آن ها دستور داد که به پایین برج برگردند. آن ها در مسیر به هر کسی که می دیدند کمک می کردند و حتی یک زن را از طبقه ی ۲۰ام تا پایین روی پشت خود حمل کردند.

 داستان‌هایی از انسان‌ها در یک قدمی مرگ (۲)

در آن لحظات مسابقه ای نفس گیر بین آن ها و زمان در حال رخ دادن بود و جوناس کاملاً از این موضوع آگاه بود. آن ها خود را به طبقه ی چهارم رسانده بودند و می توانستند کمی هوای تازه تنفس کنند که ناگهان اولین صدای مهیب را شنیدند .سپس این صدا بیشتر و بیشتر شد و جوناس و همراهانش دریافتند که ساختمان در حال خراب شدن بر روی سر آن هاست. علی رغم تخریب کامل ساختمان، جوناس زنده ماند و تنها معجزه ای که باعث زنده ماندن او و همراهانش شد پله های عمودی برج بود که در مقابل وزن ساختمان فرو ریخته مقاومت کرد. یعد از سه ساعت محصور ماندن در یک فضای تنگ و پر از دود و گرد و خاک، جوناس و گروهش همراه با زنی که همراه خود از طبقه ی بیستم آورده بودند توانستند از مرگ و خفگی نجات پیدا کنند. آن ها جزو آخرین بازماندگانی بودند که از ساختمان زنده بیرون آمدند.


منبع: برترینها

مقایسه استایل «پرنسس دایانا» و «کیت میدلتون»

برترین ها: دایانا، شاهدخت ولز، همسر اول شاهزاده چارلز بود که در سن سی و شش سالگی در یک حادثه رانندگی در پاریس درگذشت.

کاترین، دوشس کمبریج، با فرزند دایانا به نام ویلیام ازدواج کرد و اکنون جانشین اوست. او به خاطر سلیقه خوب اش در دنیای مد همیشه مورد تحسین قرار می گیرد طوری که نامش را در لیست «خوش‌پوشان» جهان نیز می توان مشاهده کرد. 

کیت میدلتون و پرنسس دایانا هر دو به عنوان نمادهایی در دنیای مد و لباس شناخته می شوند. اگر چه هر کدام سبک و شیوه لباس پوشیدن خاص خود را دارند اما اگر عکس های آنها را با هم مقایسه کنید، خواهید دید که در برخی مواقع چقدر بهم شباهت دارند. 

در ادامه تصاویری را برایتان آورده ایم تا شما نیز به شباهت لباس پوشیدن آنها طی سالهای مختلف پی ببرید. 

پرنسس دایانا- ۱۹۹۱ -کیت میدلتون- ۲۰۱۶

 مقایسه استایل پرنسس دایانا و کیت میدلتون

پرنسس دایانا- ۱۹۹۱ – کیت میدلتون- ۲۰۱۶

 مقایسه استایل پرنسس دایانا و کیت میدلتون

پرنسس دایانا- ۱۹۸۶ – کیت میدلتون- ۲۰۱۶

 مقایسه استایل پرنسس دایانا و کیت میدلتون

پرنسس دایانا- ۱۹۸۵ – کیت میدلتون- ۲۰۱۵

 مقایسه استایل پرنسس دایانا و کیت میدلتون

پرنسس دایانا- ۱۹۸۰ – کیت میدلتون- ۲۰۱۱

 مقایسه استایل پرنسس دایانا و کیت میدلتون

پرنسس دایانا- ۱۹۸۸ – کیت میدلتون- ۲۰۱۱

 مقایسه استایل پرنسس دایانا و کیت میدلتون

پرنسس دایانا- ۱۹۸۵ – کیت میدلتون- ۲۰۱۲

 مقایسه استایل پرنسس دایانا و کیت میدلتون

پرنسس دایانا- ۱۹۸۶ – کیت میدلتون- ۲۰۱۲

 مقایسه استایل پرنسس دایانا و کیت میدلتون

پرنسس دایانا- ۱۹۸۵ – کیت میدلتون- ۲۰۱۲

 مقایسه استایل پرنسس دایانا و کیت میدلتون

پرنسس دایانا- ۱۹۸۷ – کیت میدلتون- ۲۰۱۴

 مقایسه استایل پرنسس دایانا و کیت میدلتون

پرنسس دایانا- ۱۹۹۰ – کیت میدلتون- ۲۰۱۵

 مقایسه استایل پرنسس دایانا و کیت میدلتون

پرنسس دایانا- ۱۹۸۱ – کیت میدلتون- ۲۰۱۰

 مقایسه استایل پرنسس دایانا و کیت میدلتون

پرنسس دایانا- ۱۹۸۱ – کیت میدلتون- ۲۰۱۱

 مقایسه استایل پرنسس دایانا و کیت میدلتون

پرنسس دایانا- ۱۹۸۱ – کیت میدلتون- ۲۰۰۶

 مقایسه استایل پرنسس دایانا و کیت میدلتون

پرنسس دایانا- ۱۹۸۲ – کیت میدلتون- ۲۰۱۳

 مقایسه استایل پرنسس دایانا و کیت میدلتون

پرنسس دایانا- ۱۹۸۳ – کیت میدلتون- ۲۰۱۱

مقایسه استایل پرنسس دایانا و کیت میدلتون 

 پرنسس دایانا- ۱۹۸۳ – کیت میدلتون- ۲۰۱۲

 مقایسه استایل پرنسس دایانا و کیت میدلتون

پرنسس دایانا- ۱۹۸۳ – کیت میدلتون- ۲۰۱۴

 مقایسه استایل پرنسس دایانا و کیت میدلتون

پرنسس دایانا- ۱۹۸۳ – کیت میدلتون- ۲۰۱۴

 مقایسه استایل پرنسس دایانا و کیت میدلتون

پرنسس دایانا- ۱۹۸۴ – کیت میدلتون- ۲۰۱۴

مقایسه استایل پرنسس دایانا و کیت میدلتون 

پرنسس دایانا- ۱۹۸۵ – کیت میدلتون- ۲۰۱۴

مقایسه استایل پرنسس دایانا و کیت میدلتون 


 

پرنسس دایانا- ۱۹۸۷ – کیت میدلتون- ۲۰۱۳

 مقایسه استایل پرنسس دایانا و کیت میدلتون


 

پرنسس دایانا- ۱۹۸۷ – کیت میدلتون- ۲۰۱۴

 مقایسه استایل پرنسس دایانا و کیت میدلتون


 

پرنسس دایانا- ۱۹۹۳ – کیت میدلتون- ۲۰۰۶

 مقایسه استایل پرنسس دایانا و کیت میدلتون


 

پرنسس دایانا- ۱۹۹۶ – کیت میدلتون- ۲۰۱۲

مقایسه استایل پرنسس دایانا و کیت میدلتون


منبع: برترینها

طرز تهیه چند غذای پیکنیکی، برای آخر هفته‌های تابستانی

روز تعطیل، روز استراحت برای همه اعضای خانواده است. بنابراین خانم خانه باید از موهبت تعطیلات و آرامش آخر هفته، برخوردار باشد. از سوی دیگر همه ما دوست داریم تعطیلات را به تفریح بگذرانیم و بهترین تفریح، پیک‌نیک خانوادگی است، اما این پیک‌نیک قطعا نیازمند خورد و خوراک خوب درکنار گردش و تفریح است.

بهترین راهکار برای اینکه در درجه اول همه اعضای خانواده از تعطیلات لذت ببرند و دوم، غذاهای خوشمزه سهم سفره تعطیلات‌مان باشد، باید آستین‌ها را بالا زده و با آماده کردن غذای ساده و خوش‌‌خوراک، مهمانی خوبی را برای همه تدارک ببینیم.

دستورهای غذایی که در پی می‌آیند، همگی از این نوع و ویژه تعطیلات آخر هفته هستند. بخشی از این خوراکی‌ها را می‌توانید به سادگی در خانه تهیه کرده و همراه‌تان ببرید و بعضی دیگر را در همان محل برپا کردن چادر پیک‌نیک می‌توانید به سرعت آماده کنید.

مرغ ذرتی

مواد لازم

  •     سینه مرغ/ ۵۰۰گرم
  •     آرد ذرت/ یک بسته
  •     پیاز/ یک عدد
  •     تخم‌مرغ/ یک عدد
  •     پودر سیر/ یک قاشق چای خوری
  •     پودر پیاز/ یک قاشق چای خوری
  •     نمک/ به میزان دلخواه
  •     روغن کانولا/ ۲قاشق غذاخوری

طرز تهیه چند غذای پیکنیکی

طرز تهیه

۱٫ فر را روی حرارت ۱۸۰درجه سانتی‌گراد گرم کنید. سینه مرغ را پاک کنید. سپس آن را به قطعات کوچک مناسب قطعه کنید.

۲٫ پیاز را پوست کنده، بشویید و خرد کنید. سپس تکه‌های سینه مرغ را همراه با پیاز و کمی نمک داخل قابلمه بگذارید.

۳٫ در قابلمه را بگذارید تا تکه‌های مرغ نیم‌پز شوند. آنها را از داخل قابلمه درآورید و بگذارید کمی خنک شوند. داخل بشقاب، کمی از آرد ذرت، پودر سیر و پیاز را بریزید. آنها را با هم مخلوط کنید. اکنون تخم‌مرغ را شکسته و زرده و سفیده را از هم جدا کنید.

۴٫ سفیده را بزنید تاحدی که وقتی کاسه را کج می‌کنید، سفیده از کاسه نریزد. اکنون تکه‌های سینه مرغ را ابتدا به شکل دایره درآورید.

۵٫ به آن یک خلال دندان بزنید تا باز نشود. سپس آن را داخل سفیده بزنید و بعد هم داخل مخلوط پودر بغلتانید. داخل پیرکس، روغن کانولا بریزید.

۶٫ سپس سینه‌های آماده شده مرغ را داخل پیرکس بچینید. در پیرکس را بگذارید و بعد آنها را داخل فر بگذارید. نیم ساعت بعد، غذا حاضر است. بعد از آماده شدن آنها را درهوای آزاد بگذارید تا خنک شوند. سپس آنها را داخل کاغذ شیرینی گذاشته و در ظرف مناسب بگذارید و با خود به پیک‌نیک ببرید.

تعداد نفرات: ۴نفر

نکته:

بهتر است محل نگهداری غذا خنک باشد.


ساندویچ فلفل شیرین، بادام زمینی و گوشت

مواد لازم

  •     گوشت گوساله/ ۵۰۰گرم
  •     بادام زمینی خام/ ۲۰۰گرم
  •     فلفل کبابی شیرین/ ۳۰۰گرم
  •     کاهوی سالادی/ نصف یک عدد
  •     پنیر پیتزای ورقه‌ای/ دو بسته
  •     پیاز/ دو عدد
  •     سیر/ یک گل
  •     پودر آویشن/ یک قاشق چای خوری
  •     نمک/ به میزان لازم
  •     نان باگت لقمه‌ای/ به تعداد نفرات

طرز تهیه چند غذای پیکنیکی

 طرز تهیه

۱٫ گوشت را پاک کرده و بشویید. پیاز و سیر را پوست کنده، بشویید و خرد کنید.

۲٫ سپس گوشت را همراه با پیاز و سیر خرد شده و کمی نمک بپزید.

۳٫ فلفل‌ها را بشویید. کاهو سالادی را پاک کرده و نیمی از آن را خیس کنید. بعد از ۱۰دقیقه بشویید و بگذارید آب آن برود. کاهو را خرد نکنید.

۴٫ بعد از اینکه بادام زمینی را از پوسته سخت آن بیرون آوردید، بادام‌ها را در آب گرم خیس کنید تا پوست دوم آن نیز جدا شود. بادام‌ها را بشویید.

۵٫ بعد از اینکه آب آن رفت، فلفل کبابی را با بادام زمینی چرخ کنید. به آن پودر آویشن اضافه کرده و هم بزنید.

۶٫ بعد از اینکه گوشت پخت، بگذارید کمی خنک شود. سپس آن را به شکل رشته رشته درآورید.

۷٫ داخل نان ابتدا کاهو، سپس یک ورقه پنیر بگذارید. سپس رشته‌های گوشت را قرار داده و روی آن نیز مخلوط چرخ کرده بادام زمینی و فلفل شیرین را بگذارید. لایه دیگر نان را روی آن بگذارید. ساندویچ حاضر است.

تعداد نفرات: ۴نفر

    نکته:

چاشنی این ساندویچ هر نوع سس دلخواه است.


میگوی سوخاری کبابی

مواد لازم

  •     میگو/ یک کیلوگرم
  •     پیاز/ یک عدد
  •     سیر/ یک گل
  •     تخم‌مرغ/ یک عدد
  •     آب لیموترش تازه/ یک سوم فنجان
  •     پودر آویشن/ یک قاشق چای خوری
  •     آرد سوخاری/ یک بسته
  •     برش لیموترش تازه/ ۱۰حلقه
  •     نمک/ به میزان لازم
طرز تهیه چند غذای پیکنیکی 
طرز تهیه

۱٫ میگوها را پاک کنید. آنها را بشویید. بگذارید آب آنها برود.

۲٫ پیاز را پوست کنده و بشویید و خرد کنید. سیر را هم پوست کنده، بشویید و خرد کنید

۳٫ . آب لیموترش را بگیرید. اکنون داخل آب لیموترش، آویشن بریزید. سیر، پیاز، نمک و آب لیموترش حاوی آویشن را داخل کاسه بریزید و میگوها را به آن اضافه کنید.

۴٫ بگذارید یک ساعت میگوها داخل این مخلوط بمانند. در این فاصله، سفیده تخم‌مرغ را از زرده جدا کنید. سپس سفیده را بزنید تا کاملا پف کند.

۵٫ آرد سوخاری را داخل بشقاب بریزید. لیموترش‌ها را بشویید و آنها را حلقه کنید. اکنون میگوها را تک به تک ابتدا داخل سفیده تخم‌مرغ و سپس پودر سوخاری بغلتانید.

۶٫ حلقه‌های لیموترش را نیز مانند میگوها به پودر سوخاری آغشته کنید. اکنون میگوها را به سیخ باریک (سیخ مخصوص دل و جگر) بکشید. در فواصل آنها هم حلقه‌های لیموترش را به سیخ میگو اضافه کنید. بعد از تمام شدن کارتان، سیخ‌ها را داخل نایلون بزرگ بگذارید و آنها را داخل یخدان قرار دهید.

۷٫ اگر یخدان کوچک است، آنها را با نایلون داخل سینی بگذارید و روی آن، یخ‌های بسته‌ای قرار دهید. در مقصد، آنها را کباب کنید.

تعداد نفرات: ۴نفر


مرغ سوخاری آتیشی

مواد لازم

  •     ران و کتف مرغ/ یک و نیم کیلوگرم
  •     پیاز/ یک عدد
  •      سیر/ دو حبه
  •     آرد سوخاری/ یک بسته
  •     پودر آویشن/ یک قاشق غذاخوری
  •     تخم‌مرغ/ یک عدد
  •     آب لیموترش تازه/ یک فنجان
طرز تهیه چند غذای پیکنیکی

دستور تهیه

۱٫ ران و کتف مرغ را تمیز کنید. سپس آن را بشویید و بعد از اینکه آب آن رفت، با چاقو قاچ کوچکی روی ران و کتف ایجاد کنید تا موقع پخت، کاملا مغزپخت شود. پیاز و سیر را پاک کرده، بشویید و خرد کنید.

۲٫ آب لیموترش را بگیرید. سپس پیاز و سیر خرد شده، آب لیموترش و نمک را مخلوط کنید. تکه‌های مرغ را به مخلوط سیر ، پیاز و آب لیموترش اضافه کنید. هم بزنید تا کاملا تکه‌های مرغ با این مواد مخلوط شوند.

۳٫ آرد سوخاری را با پودر آویشن مخلوط کنید. زرده و سفیده را از هم جدا کنید. سفیده را بزنید به شکلی که کاملا کف کرده و از ظرف نریزد.

۴٫ سپس تکه‌های مرغ را از ظرف اول بیرون آورده و پیاز و سیر را از روی آن پاک کنید.

۵٫ سپس تکه‌های مرغ را داخل سفیده تخم‌مرغ بغلتانید. سپس آن را داخل مخلوط آرد سوخاری و آویشن بغلتانید. این تکه‌ها را داخل ظرف مناسب قرار دهید.

۶٫ وقتی به مقصد رسیدید، بعد از برپا کردن آتش، شبکه فلزی را روی آتش قرار داده و تکه‌های مرغ را روی آن بگذارید. تکه‌ها را زیر و روی کنید تا مرغ‌ها بپزند.

تعداد نفرات: ۴نفر

نکته یک:

اگر نگران مغزپخت نشدن مرغ هستید، می‌توانید مرغ را به روش بخارپز، نیم پز کنید و بعد به آن آرد سوخاری را اضافه کنید؛ یعنی بعد از گذشتن دو ساعت اولیه برای طعم‌دار شدن مرغ، آن را با پیاز و سیری که مرغ‌ها را داخل آن خوابانده بودید، نیم پز کنید. بعد از اینکه کمی خنک شد، مراحل بعدی را انجام دهید.

نکته دو:

این غذا را می‌توانید با برنج یا نان میل کنید، اما ترجیح براین است که با نان میل شود.


رل بوقلمون ایتالیایی

مواد لازم

  •     کالباس بوقلمون/ ۵۰۰گرم
  •     کالباس سالامی/ ۵۰۰گرم
  •     پنیر پیتزای ورقه‌ای/ دو بسته
  •     کاهو سالادی/ نصف یک عدد
  •     تخم‌مرغ/ ۲عدد
  •     فلفل دلمه‌ای/ دو عدد
  •     خمیر نان آماده/ ۲۰۰گرم
  •     آرد/ ۳قاشق غذاخوری

 تعطیلات خوشمزه

طرز تهیه

۱٫ فر را روی حرارت ۱۸۰درجه سانتی‌گراد گرم کنید. تخم‌مرغ‌ها را بپزید. کاهو را پاک کرده، خیس کنید و بشویید. بگذارید آب آن برود.

۲٫ سپس کاهوها را به شکل نواری کمی پهن، خرد کنید. کمی آرد روی تخته آشپزخانه بریزید. خمیر را با کمک وردنه باز کنید.

۳٫ سپس آن را به اندازه دلخواه به شکل نواری برش بزنید. کمی آرد روی آن بریزید و بگذارید کمی دوره استراحت را بگذراند. در این فاصله، تخم‌مرغ‌ها را رنده کنید. فلفل‌های دلمه‌ای را شسته و به شکل دلخواه خرد کنید. کالباس بوقلمون و سالامی را به شکل نواری و کمی کوچک‌تر از عرض خمیر به شکل نواری برش بزنید.

۴٫ اکنون به‌ترتیب ورقه کالباس بوقلمون، سپس یک لایه پنیر و کاهو و بعد از آن رنده تخم‌مرغ و فلفل و درنهایت برش‌های کالباس سالامی را داخل خمیر نان بگذارید. اکنون نان را رل کنید.

۵٫ کف ظرف پیرکس، آرد بریزید. رل را به شکل کامل یا تکه‌های برش خورده داخل پیرکس بگذارید.

۶٫ سپس در پیرکس را گذاشته و آن را به‌مدت ۱۰دقیقه داخل فر بگذارید.غذا آماده است. بعد از اینکه آن را از فر بیرون آوردید، بگذارید رل خنک شود. سپس آن را داخل ظرف مناسب گذاشته و همراه‌تان ببرید.

تعداد نفرات: ۴نفر


تارتلت گوجه‌فرنگی

مواد لازم

  •     گوجه‌فرنگی/ ۵۰۰گرم
  •     گوشت چرخ شده/ ۳۰۰گرم
  •     پیاز/ یک عدد
  •     پودر آویشن/ یک قاشق غذاخوری
  •     پودر فلفل سیاه/ یک سوم قاشق چای خوری
  •     پودر فلفل قرمز/ یک سوم قاشق چای خوری
  •     پیازچه خرد شده/ یک و نیم فنجان
  •     روغن کانولا/ دو قاشق  غذاخوری
  •     نمک/ به میزان لازم
  •     فنجان خوراکی آماده/ دو بسته
طرز تهیه چند غذای پیکنیکی
طرز تهیه

۱٫ گوشت چرخ را همراه با پیاز رنده شده و کمی نمک، بپزید. در فاصله پخته شدن گوشت، مواد دیگر را به این ترتیب آماده کنید. گوجه‌فرنگی‌ها را بشویید. سپس آنها را با شکل حلقه‌ای خرد کنید.

۲٫ پیازچه‌ها را پاک کرده، بشویید و بعد ازاین که آب آنها رفت، پیازچه‌ها را ریز خرد کنید. بعد از اینکه گوشت نیم‌پز شد، پیازچه‌ها را هم اضافه کنید. تفت بدهید تا پیازچه‌ها بپزد.

۳٫ بعد از اینکه تقریبا گوشت و پیازچه پخت، پودر آویشن، فلفل سیاه و قرمز را همراه با یک قاشق روغن کانولا به گوشت و پیازچه اضافه کنید و تفت بدهید. زیر شعله را خاموش کنید و گوشت را در ظرف بریزید و کنار بگذارید.

۴٫ گوجه‌فرنگی‌های حلقه شده را داخل ماهیتابه بگذارید و یک قاشق روغن باقی مانده را اضافه کنید. حرارت را کم کنید تا گوجه‌فرنگی نیم‌پز شود. گوجه‌ها را از ماهیتابه بیرون بیاورید. اکنون داخل هر فنجان، ابتدا مخلوط گوشت و پیازچه را بریزید. یک عدد حلقه گوجه‌فرنگی را روی آن قرار دهید. فنجان‌ها را داخل ظرف مناسب بچینید.

تعداد نفرات: ۴نفر

نکته:

می‌توانید روی هر فنجان را با کمی برگ آویشن تازه تزئین کنید.


منبع: برترینها

۱۲ مرز جالب بین کشورهای جهان (+عکس)

پول‌نیوز – معمولا زمانیکه اسم مرز به گوش ما میخورد، یاد ماموران مسلح، سیم خاردار، سگ های آموزش دیده و کنترل پاسپورت میفتیم. اما مرزها همیشه مانند تصورات ما نیستند. جالب است بدانید که مرز بین بسیاری از کشورها فقط یک خط نمادین است که از پیاده رو یا جاده های حومه شهر عبور میکند. با هم نگاهی میندازیم به چند مرز جالب بین کشورهای جهان.

آلمان – جمهوری چک
 

12 مرز جالب بین کشورهای جهان (+عکس)

این نمای شگفت انگیز مرز بین آلمان و چک است. منظره ای فوق العاده و نفس گیر.

 
نروژ – سوئد
 

12 مرز جالب بین کشورهای جهان (+عکس)

این سراشیبی در مرز بین نروژ و سوئد قرار دارد.

 
لهستان – اوکراین
 

12 مرز جالب بین کشورهای جهان (+عکس)

این ماهی غول پیکر مرز نمادین بین لهستان و اوکراین است. خالق این اثر هنرمند لهستانی Jarosław Koziara است.

 
سوئد – فنلاند
 

12 مرز جالب بین کشورهای جهان (+عکس)

شما حتی می توانید در مرز فنلاند و سوئد گلف بازی کنید.

 
آرژانتین – برزیل – پاراگوئه
 

12 مرز جالب بین کشورهای جهان (+عکس)

آرژانتین در سمت چپ، برزیل در سمت راست و پاراگوئه در وسط.

 
برزیل – اروگوئه
 

12 مرز جالب بین کشورهای جهان (+عکس)

مرز بین این دو کشور از طریق پیاده رو مشخص شده است. سمت چپ برزیل و سمت راست اروگوئه.

 
کانادا – آمریکا
 

12 مرز جالب بین کشورهای جهان (+عکس)

مرز بین این دو کشور از شهری به نام دربی لاین عبور میکند، درست از راه این ساختمان.

 
بلژیک – هلند
 

12 مرز جالب بین کشورهای جهان (+عکس)

شما می توانید در هلند وارد کافه ای شوید و در بلژیک از آن خارج شوید.

 
نپال – چین
 

12 مرز جالب بین کشورهای جهان (+عکس)

مرز بین نپال و چین درست از اورست عبور میکند.

 
آلمان – هلند
 

12 مرز جالب بین کشورهای جهان (+عکس)

مرز بین آلمان و هلند با یک نوار فلز در مرکز تجاری Eurode مشخص شده است.

 
روسیه – آمریکا
 

12 مرز جالب بین کشورهای جهان (+عکس)

این یک جزیره بین آمریکا و روسیه است. با وجود اینکه تنها ۳۵ کیلومتر از آلاسکا و چوکوتکا فاصله دارد. تفاوت زمانی در این دو منطقه ۲۱ ساعت است.

 
چین – مغولستان
 

12 مرز جالب بین کشورهای جهان (+عکس)

هیچ چیز خارق العاده ای در مرز میان این دو کشور وجود ندارد. به جز دو دایناسور غول پیکر.


منبع: پول نیوز

شهر گمشده اینکاها، عجایب هفتگانه جهان (+عکس)

ماچوپیچو به معنای قله قدیمی است، این شهر اسرار آمیز بر فراز قله‌های آند و در ارتفاع ۲۴۳۰ متری از سطح دریا ساخته شده است.

پول‌نیوز -شهر ماچوپیچو پرو در سال ۱۴۵۰ میلادی ساخته شد و تا مدت‌ها بعد از آن ناشناخته باقی ماند.در جولای ۱۹۱۱، این شهر فراموش شده توسط باستان شناسی آمریکایی به نام هیرام بینگهام کشف شد.

شهر گمشده اینکاها، عجایب هفتگانه جهان (+عکس)

ماچوپیچو به معنای قله قدیمی است، این شهر اسرار آمیز بر فراز قله‌های آند و در ارتفاع ۲۴۳۰ متری از سطح دریا ساخته شده است.

ماچوچیپو پرو حدود ۵ کیلومتر مربع وسعت دارد و گفته می‌شود که ۷۵۰ نفر ظرفیت داشته است. درساخت این شهر از هیچ ملاطی استفاده نشده است و اینکاها فقط با برش دقیق سنگ‌ها توانسته‌اند دیوارهای عظیم و بزرگ را بسازند.

مرز بین دیوار‌ها کمتر از ۱ میلیمتر است و با توجه به کمبود ابزار و امکانات در آن دوران، چگونگی برشی به این دقیقی هنوز هم برای دانشمندان سوال است.

منبع:گوناگون


منبع: پول نیوز

پرده کعبه عوض شد

امروز پنجشنبه نهم ذی الحجه بر اساس رسم هرساله‌ ، ۸۶ نفر پس از نماز صبح پرده‌ی کعبه را تعویض کردند.

 واحد مرکزی خبر نوشت: پرده جدید کعبه از حریر طبیعی خالص دوخته شده است و ارتفاع آن به ۱۴ متر می رسد.

پرده کعبه یک کمربند هم دارد که در یک سوم بالایی آن دوخته شده است؛ این کمربند، ۴۷ متر طول و ۹۵ سانتیمتر عرض دارد.

پرده کعبه هر سال در روز نهم ذیحجه (روز عرفه) تعویض می شود؛ یک روز پیش از عید قربان زمانی که تقریباً همه حجاج برای انجام عمل وقوف، در سرزمین عرفات حضور دارند.

همچنین پرده‌ی قدیمی در انبار ویژه‌ نگهداری خواهد شد.


منبع: عصرایران