همه گزینه های واقعی آمریکا در برابر کره شمالی

هفته نامه صدا – محمد حسین باقی: روزی که نظامیان کره شمالی موشک هواسونگ – ۱۴ را پرتاب کردند و اعلام کردند که اکنون قلب آمریکا و شهرهای لس آنجلس و شیکاگو در تیررس موشک های آنهاست، آمریکایی ها گمان نمی کردند که روزگاری فرا رسد که یک کشور جهان سومی آن هم در اِشِل کره شمالی بتواند یا جرأت کند از حمله اتمی به خاک آمریکا سخن گوید.

شاید اگر کشور دیگری در اشل یک قدرت بزرگ چنین تهدیدی را بر زبان می راند هضم آن از سوی آمریکایی ها راحت تر بود و کمتر به غرور اتمی آنها بر می خورد اما موشک شلیک شد و کشوری که سودای قدرت دارد و پروای هیچ چیز جز ماندن ندارد کار را به جایی رساند که کسی را یارای حمله به او نباشد.

اکنون رسانه های آمریکایی به کاخ سفید و تصمیم سازان آمریکا هشدار می دهند که «شلیک دو موشک قاره پیما از سوی کره شمالی این کشور را به باشگاه کوچکی از کشورها وارد کرده که نه تنها قادرند آلاسکا و هاوایی را هدف قرار دهند بلکه می توانند موشک های خود را مسلح به کلاهک های اتمی کنند.»

همه گزینه های واقعی آمریکا در برابر کره شمالی

و برخی دیگر از شهرهای آمریکایی را نیز هدف قرار دهند. اکنون بسیاری از محافل سیاسی و آکادمیک در آمریکا و شرق آسیا نه تنها از «جدی» بودن «تهدید» کره شمالی سخن به میان می آورند بلکه این پرسش را مطرح می سازند که آمریکا چه گزینه هایی در برابر کره شمالی دارد؟ آیا از امکان حمله نظامی متعارف یا حمله اتمی برای تخریب زیرساخت های نظامی این کشور برخوردار است؟ یا باید کج دار و مریز به پیش برود و همچنان به چینی ها و تحریم ها متوسل شود؟

کره شمالی اکنون کابوس واشنگتن است. آمریکایی ها از عباراتی ضرب المثل گونه استفاده می کنند و می گویند «آدم مرده به پول نیاز ندارد.» مضمون این سخن این است که مردمان کره شمالی در قاموس رهبران این کشور مردگانی بیش نیستند. تنها چیزی که برای رژیم پیونگ یانگ مهم است «بقا به هر قیمت است». رهبران پیونگ یانگ می دانند که راز بقای آنها در دنیای فعلی، سلاح هسته ای است. بنابراین می دانند که بدون سلاح هسته ای مصداق همان ضرب المثل می شوند.

سران پیونگ یانگ با علم به تجربیات برخی کشورها می دانند که هم در برابر حمله خارجی آسیب پذیر هستند (مثال آن صدام حسین است) و هم شرایط داخلی مستعد یک طغیان تمام عیار است (مثلا قذافی در لیبی). رهبران این کشور با وقوف به سرنوشت دیکتاتورهای دنیا می دانند که در صورتی که یک گام عقب نشینی کنند باید دومینووار عقب بروند. بنابراین، فروپاشی اجتناب ناپذیر می شود. به همین دلیل، در نهایت بی پروایی آماده نشان دادن سخت ترین واکنش ها به هرگونه حمله نظامی هستند.

اگر در دوران جنگ سرد، شوروی – آمریکا دو «خصم»ی بودند که از «عقلانیت استراتژیک» برخوردار بودند و پس از رسیدن به «آستانه استراتژیک» از مواضع خود عقب می نشستند تا مبادا دنیا وارد یک جنگ هسته ای شود، رهبران پیونگ یانگ فاقد این دو عنصر بوده و تنها به بقا می اندیشند.

در قاموس رهبران کره شمالی، جهان امروز جهان هابزی است که همه گرگ هستند. بنابرذاین برای بازداشتن گرگ ها از حمله به طعمه ای که کره شمالی می نامندش، دستیابی به سلاح هسته ای تنها راه برای بقاست. سازمان های اطلاعاتی آمریکا بر این باورند که هر گونه حمله نظامی به این کشور ممکن است با پاسخ کوبنده کره شمالی به همسایگانش مواجه شود. بنابراین، رعایت مصالح و منافع آمریکا می طلبد که این کشور فعلا دست به حمله نظامی نزند.

همه گزینه های واقعی آمریکا در برابر کره شمالی

سناریوهای مهار کره شمالی ظاهرا محدود است. یک دیدگاه بر این باور است که همان طور که ترامپ با دستان بسته پیش می آید و اجازه نمی دهد کسی «دستش را بخواند» کره شمالی نیز به همین سبک عمل کرده و اجازه نمی دهد کسی کارت هایش را ببیند.هدف نهایی کره شمالی روشن است: دستیابی به توانایی هدف قرار دادن آمریکا. چنین هم شد. «جاناتان کریستول» در ۳۱ جولای ۲۰۱۷ در گزارشی برای سی ان ان نوشت «رهبر کره شمالی بازیگری معقول است که به دنبال بقاست، توانایی هدف قرار دادن آمریکا ضامن آن بقاست. در عین حال، هدف قرار دادن آمریکا می تواند ضامن نابودی او نیز باشد.»

آمریکایی ها معتقدند در هیچ زمانی به اندازه این روزها سلاح هسته ای را بی اثر نیافته اند. کره شمالی چنان مفهوم «بازدارندگی» را به سخره گرفته که گویی این مفهوم از معنا تهیه شده است، چرا که اگرچه امکان برخورد نظامی با تسلیحات متعارف هست، امکان استفاده از سلاح هسته ای میسر نیست. هیچ کس غیر از حلقه درونی «اون» نمی دانند که در پس پرده چه می گذرد. شاید این حلقه درونی نیز نمی داند در پس ذهن «اون» چه می گذرد. آیا او اصلا با برنامه ای حساب شده پیش می رود یا سیاست «از این ستون به آن ستون فرج است» را در پیش گرفته است. در این زمینه چند سناریو قابل تصور است.

اول: اگر کره شمالی به این باور برسد که ترامپ در قصد خود مبنی بر «زدن» کره شمالی جدی است در این صورت ممکن است به پای میز مذاکره بیاید. درست همان طور که پدربزرگش آمد. «ویلیام. جی. پری»، وزیر دفاع وقت آمریکا به سی ان ان گفت در سال ۱۹۹۴ کیم ایل – سونگ، رییس جمهور وقت کره شمالی و پایه گذار این شکور به این نتیجه رسید که آمریکا به دنبال اقدام نظامی است. بنابراین همین مسئله موجب شد او کوتاه بیاید و وارد مذاکره شود. بنابراین، او می گوید: «این احتمال هست که رهبر کره شمالی به این نتیجه برسد که آمریکا آماده اقدام نظامی است. اگر این باور برای وی جا بیفتد همزمان می توان از ابزار دیپلماسی نیز استفاده کرد و کره را به میز مذاکره آورد.»

دوم: سناریوی بعدی این است که ترامپ دست به یک حمله پیشگیرانه بزند. شاید زمانی این سناریو می توانست کارگر باشد اما اکنون دیگر گزینه ای جدی و مورد بحث نیست. حمله پیشگیرانه – با توجه به این که آمریکا از محدودیت های زیادی در زمینه کاربرد سلاح هسته ای برخوردار است – ممکن است آمریکا را وارد چرخه کند که خروج از آن دشوار باشد. عراق و افغانستان مثال های پیش روی سیاستمداران این کشور هستند.

سوم: اینکه آمریکا به نوشته سی ان ان «پیشنهاداتی فریز شده» بدهد. به این معنا که کره شمالی همچنان تمام تسلیحات و موشک های هسته ای خود را نگه دارد اما از آزمایش آنها خودداری ورزد. در ازای آن، واشنگتن و دیگر کشورها باید یک «بسته سخاوتمندانه» به پیونگ یانگ بدهند که شامل امتیازات سیاسی و اقتصادی است اما این امتیازات باید به گونه ای باشد که رهبران کره شمالی را متقاعد سازد بر اساس این سناریو، با وجود تحریم های گسترده، فشار چندانی روی نخبگان حاکم در این کشور نیست و تخمین زده شده که gdp این کشور در سال ۲۰۱۶ نزدیک به ۹ درصد بوده است. با این حال،هیچ تضمینی نیست که پیونگ یانگ پس از دریافت این امتیازات در چنین معامله ای بماند و هر لحظه ممکن است از آن خارج شود. بنابراین، وضعیت میان «خوب – بد» یا «بد – بدتر» در نوسان است.

همه گزینه های واقعی آمریکا در برابر کره شمالی

چهارم: کره شمالی به محدودیت های استراتژیک آمریکا در برخورد نظامی پی برده و تا جایی که بتواند می تازد تا امتیاز بگیرد. برخی محافل در آمریکا، کره جنوبی، ژاپن، چین و روسیه همچنان مخالف جنگ هستند و برخی بر طبل جنگ می کوبند. هرگونه حمله نظامی (حمله تمام عیار یا محدود) به کره شمالی احتمالا با واکنش نظامی قاطع این کشور مواجه خواهد شد. برخی مقام های آمریکایی می گویند «گزینه های نظامی بازنگری شده» در مورد کره شمالی به پرزیدنت ترامپ ارائه شده. به این ترتیب، ژنرال مک مستر نیز اعلام کرد که «تمام گزینه ها روی میز است، زیرا پرزیدنت اعلام کرده که هرگز یک قدرت اتمی در کره شمالی را نمی پذیرد.» با این حال معلوم نیست گزینه های بازنگری شده چیست و قرار است چگونه کره شمالی را مهار کند.

سناتور جمهوری خواه «لیندسی گراهام» چندی پیش اعلام کرد که «گزینه نظامی برای تخریب کامل برنامه ها و زیرساخت های نظامی کره شمالی باید در نظر گرفته شود.» او می گوید: «اگر قرار است جنگی برای متوقف ساختن آنها در بگیرد باید این جنگ محدود به کره شمالی باشد. اگر قرار است هزاران نفر بمیرند، این مرگ ها باید در آنجا باشد. این چیزی است که پرزیدنت رو در رو به من گفت.» بنابراین، به نظر می رسد اکنون گزینه های محدودی پیش روی آمریکا باشد:

۱٫ گزینه اقتصادی: در واقع، آنچه مد نظر برخی سناتورهای آمریکایی قرار دارد این است که سرچشمه های مالی کره شمالی خشکانده شود. در همین راستا فشارهایی بر شرکت های چینی، سنگاپوری، میانماری و غیره که طی سال های اخیر در حال بده بستان با کره شمالی بودند وارد آمده تا تعاملات اقتصادی خود با این کشور را قطع کنند اما این کاری است بس دشوار و زمان زیادی می طلبد. این باعث خرید زمان از سوی کره شمالی شده و باعث می شود به نقطه ای بی بازگشت و به جایی که نباید، برسد. این گزینه چندی است در دستور کار دولت آمریکا قرار گرفته است. در این راستا، نماینده ویژه آمریکا دیدارهایی با مقام های سنگاپوری، چینی، میانماری و غیره داشته تا اطمینان یابد که آنها در راستای خشکاندن منابع مالی کره شمالی همکاری می کنند.

اما نکته اینجاست که این شرکت ها یکی از راه های درآمدی کره شمالی هستند. نیویورک تایمز در گزارشی مفصل یکی دیگر از درآمدهای کره شمالی را صدور ۳۰ تا ۵۰ هزار کارگر به روسیه می داند. این کارگران که در شرایط وخیمی کار می کنند «بردگان قرن ۲۱» نامیده می شوند که در مناطق دوردست و سرد روسیه کار می کنند.

این گزارش می نویسد دولت کره شمالی سالانه از این کارگران عایدی دارد. این گزارش می نویسد کارگران شاغل در روسیه تقریبا ۷۰ درصد از درآمد خود را به –حزب حاکم کارگران کره می دهند و تنها ۳۰ درصد از حقوق برای گذران زندگی خود و خانواده ها یشان به آنها تعلق می گیرد. برخی از این کارگران در صنایع تزیینی یا ساختمانی مشغولند. با توجه به وخامت روابط روسیه – آمریکا بعید است روس ها کمکی به آمریکا در زمینه قطع درآمدهای کره شمالی کنند.

۲٫ گزینه نظامی: اگرچه اکنون در میان سناتورهای آمریکایی صدای واحدی شنیده نمی شود، بر اساس گفته های گراهام می توان حدس زد که استقرار ناوهای رزمی آمریکا در شبه جزیره، استقرار بمب افکن های استراتژیک آمریکایی در گوام، فروش تسلیحات دفاعی تاد و برخی دیگر از ادوات جدید و پیشرفته آمریکایی به کره جنوبی و ژاپن به این معناست که آمریکا احتمالا یک حمله «کوبنده و تمام عیار و قاطع» را در نظر دارد تا نه تنها قابلیت های نظامی کره شمالی را از میان بردارد بلکه امکان واکنش سخت این کشور علیه سئول را نیز تا حد امکان منتفی سازد.

برخی بر این باورند که آمریکایی ها به دنبال برقراری یک چتر امنیتی در منطقه هستند تا خطر حمله نظامی از سوی پیونگ یانگ را کاهش دهند. تمام این حمله باید محدود به کره شمالی و در خاک این کشور باشد و امکان تسری آن به خارج از این کشور را غیرممکن سازد. تحلیلگران معتقدند مسئله کره شمالی به حیثیت آمریکا گره خورده است.

همه گزینه های واقعی آمریکا در برابر کره شمالی

در صورتی که آمریکا نتواند این بحران را مهار کند احتمالا کره جنوبی و ژاپن به سوی نظامی گری خواهند رفت. ژاپن در نظر دارد با تغییر قانون اساسی خود را صاحب ارتش کند و از وضعیت «نیروهای دفاعی» خارج شود. نظامی شدن و در بدترین حالت «هسته ای» شدن ژاپن و کره جنوبی کابوس چین است و احتمالا توازن قدرت در پاسفیک را بر هم خواهد زد.

۳٫ تغییر رژیم: مایک پومپئو، رئیس سیا، در جولای ۲۰۱۷ اعلام کرد که تغییر رژیم می تواند یک گزینه محتمل باشد. او می گوید اولین گام باید جدایی میان «تسلیحات» و «مردی» باشد که آنها را اداره می کند. این سناریو مخالفانی مانند رکس تیلرسون دارد اما یکی از گزینه هایی است که ظاهرا نهادهای اطلاعاتی آمریکا در حال کار روی آن هستند. به همین منظور، گفته می شود «یگان ویژه ای» از سوی کره جنوبی آموزش دیده اند تا در موقع مقتضی وارد پیونگ یانگ شوند و با ترور برخی سران این کشور، اداره مراکز نظامی را در دست گیرند.

این یگان الگوبرداری شده از یگان مشابه آمریکایی خود است اما برای محیط ویژه شبه جزیره کره آماده خواهد شد. در این یگان بین ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ نفر نیرو وجود دارد که هدفش از بین بردن مسئولان فرماندهی جنگی پیونگ یانگ از جمله کیم جونگ اون و فلج کردن قابلیت ها و کارکردهای آنها است. با این حال، هنوز هیچ اجماعی روی این سناریوها وجود ندارد و همه در حد حدس و گمان است. محورهای آن «طرح بازنگری شده» هنوز علنی نشده است و نمی توان با قاطعیت گفت که کدام سناریو در نهایت مد نظر آمریکا قرار خواهد گرفت و استراتژی آمریکا برای کره شمالی چیست.

با این حال، در طرف آمریکایی نیز جنگ کره به مثابه کابوس تلقی می شود. «ران پاول» در مقاله ای که برای «موسسه ران پاول» نوشت به نقل از یک منبع در پنتاگون که نخواست نامش فاش شود گفت که ترامپ احتمالا طی یک سال آینده فرمان حمله نظامی را صادر می کند.

او می نویسد مردم آمریکا به این دلیل رأی دادند که او را نسبت به مشارکت آمریکا در جنگ های منطقه ای بی میل یافتند. «ران پاول» می نویس در مطالعه ای که از سوی دانشگاه بوستون و دانشگاه مینه سوتا انجام گرفت نشان داده شد که ترامپ به این دلیل رأی آورد که از تلفات گسترده آمریکایی ها بکاهد. کسانی که به او رأی دادند از ایالت های مردد ویسکانسین، پنسیلوانیا و میشیگان بودند.

اگر او آمریکا را وارد جنگی دیگر (مثلا جنگ با کره شمالی) کند، معلوم نیست تبعات آن در قیاس با جنگ های عراق و افغانستان چقدر خواهد بود. این جنگ احتمالا میلیون ها کشته خواهد داشت و چندین کشور را درگیر خواهد کرد. کشوری که بقای خود را با سلاح هسته ای گره زده باشد، هیچ گونه تهدیدی را بر نمی تابد و بی تردید واکنشی که نشان خواهد داد تنها محدود به آمریکا نخواهد بود بلکه در گام اول، سئول متضرر خواهد شد.


منبع: برترینها

فیلم های سینمایی، با قید محدودیت سنی

هفته نامه همشهری جوان – احمد رنجبر: مبنای تعیین «محدودیت سنی» در سینما ما و جهان چیست؟ آیا در ایران علامت های هشداردهنده جدی گرفته می شوند؟

این قصه سر دراز دارد؛ حدود ۴۰ سال پیش تصمیم گرفته شد برخی فیلم های خارجی با قید گروه سنی مثبت ۱۸ اکران شوند. سینمادار اما توجهی به این تصمیم نداشت و به پرشدن صندلی سالن اش فکر می کرد. در سال های اول انقلاب، نظارت سفت و سختی روی تولید فیلم ها وجود داشت و فیلم های خارجی هم از فیلترهای خاصی عبور می کردند؛ پس خیال خیلی ها راحت بود که سینما جای فسق و فجور نیست. دولت اصلاحات که روی کار آمد، فضای فرهنگی جامعه باز شد و فیلمسازها با جسارت و دلگرمی بیشتری سراغ موضوعات روز رفتند. با این حال برای فیلمسازها شرط گذاشته شد که فیلمتان برای همه قابل تماشا نیست.

«مصائب شیرین» سال ۷۷ با قید گروه سنی بالای ۱۸ سال به سینماها آمد و گمان می رفت این رویه برای تولیدات بعدی سینمای ایران ادامه خواهدداشت. کمی بعد فیلم هایی ساخته شدند که مستحق دریافت رده بندی سنی بودند اما مشمول این قانون «سلیقه ای» نشدند. حالا که به عقب نگاه می کنیم، باورمان نمی شود فیلم مثل «خوابگاه دختران» قید سنی خورده و «زندان زنان» نه.

برای آینه هم «فعلا» دورنمایی نمی توان متصور بود، چرا که برخلاف سینمای جهان معیاری منطقی برای رده بندی سنی نداریم، حال آن که منع تماشا از سال ۱۹۳۰ در آمریکا تصویب و اجرایی شده است. تاریخ نگاری این ماجرا بخشی از پرونده پیش رو را تشکیل می دهد اما ابتدا به سینمای خودشان پرداخته ایم تا ببینیم چه فیلم هایی برای کدام گروه های سنی غیرمجاز تشخیص داده شده اند. بررسی کرده ایم تا ببینیم آیا معیارها اصولی است یا نه. مناسب مطلب هم «پا تو کفش من نکن» است؛ فیلمی کمدی که هرز در سلیقه سخت پسندها و حتی جزء آثار گیشه ای قابل دفاع دسته بندی نمی شود. این فیلم و چند شوخی کلامی اش برای مخاطبان زیر ۱۲ سال توصیه نشده است.

بررسی مهم ترین فیلم هایی که با قید گروه سنی فرصت اکران عمومی پیدا کرده اند

یک مشت عدد جنجالی

این شش فیلم شاخص ترین فیلم هایی اند که با قید سنی روی پرده رفته اند. هرکدام را آنالیز کرده ایم تا بدانیم فضای کلی داستانشان چه بوده، چرا برای همه گروه ها مناسب تشخیص داده نشدند و آیا قرار دادن محدودیت تماشا، مخاطب را بیشتر وسوسه نکرده و به کمک فروش نیامده؟ به این فیلم ها می توان باز هم اضافه کرد؛ فیلم هایی مثل «من» (بالای ۱۵ سال)، «خوابگاه دختران» (بالای ۱۴ سال)، «حریم» و «کلبه» (بالای ۱۳ سال)، «رخ دیوانه» (بالای ۱۲ سال) و «یکی از ما دو نفر» و «قصه پریا» (با قید تماشای فیلم به صلاحدید والدین) فرصت اکران پیدا کردند.

مصائب شیرین؛ علیرضا داوودنژاد

چه سالی اکران شد؟ ۱۳۷۷

درجه سنی: ۱۸+

داستان چه بود؟ علیرضا داوودنژاد در این جا سراغ بحران بلوغ رفت و داستان دلدادگی دو جوان (رضا و مونا) را که پسرعمه و دختردایی هستند، محور قرار داد.

 فیلم های سینمایی با محدودیت سنی!

چرا قید سنی خورد؟ کارگردان با قرار دادن نشانه هایی واضح به مخاطب می گوید بین دو جوان عشق برقرار شده، البته این مفهوم توسط داوودنژاد نه با بی پروایی که با رعایت حرمت ها بیان شد ولی آن زمان باز کردن بحران بلوغ امری تابو بود و به همین خاطر «مصائب شیرین» قید سنی خورد. فیلم بعدی این کارگردان یعنی «بچه های بد» هم با همین قید سنی پروانه نمایش گرفت.

تاثیر روی فروش: آمار دقیقی از میزان فروش فیلم ها به دست نیاوردیم اما سینماروها خاطرشان هست «مصائب شیرین» و «بچه های بد» به خاطر محدودیت سنی سر زبان ها افتادند.


پارک وی؛ فریدون جیرانی

چه سالی اکران شد؟ ۱۳۸۵

درجه سنی: ۱۶+

داستان چه بود؟ فریدون جیرانی در ادامه تجربه اندوزی سینمایی اش «پارک وی» را در ژانر وحشت ساخت. او داستان فیلم را با محور قرار دادن رها که دختری از خانواده متمولی است و عاشق یک جوان می شود، روایت کرد. بعد از ازدواج، رفتارهای کوهیار و مادرش مشکوک می شود و رها پی می برد که آن ها روانی هستند.

 فیلم های سینمایی با محدودیت سنی!

چرا قید سنی خورد؟ حضور مادر و پسری روانی با رفتارهای خشن باعث شد فیلم «پارک وی» قید سنی بخورد. اما اگر فکر کنیم حالا و با گذشت بیش از یک دهه «پارک وی» در صورت اکران قید ۱۶+ می خورد در اشتباهیم!

تاثیر روی فروش: جمله «تماشای این فیلم به افراد زیر ۱۶ سال توصیه نمی شود» در روزهای ابتدایی کار خودش را کرد و «پارک وی» صدرنشین شد. در نهایت هم به فروش معقولی رسید.


آتشکار؛ محسن امیریوسفی

چه سالی اکران شد؟ ۱۳۸۹

درجه سنی: ۱۶+

داستان چه بود؟ محسن امیریوسفی براساس سیاست کنترل جمعیت که در دوره ای هم و غم مسئولان کشور شده بود، فیلمنامه ای نوشت که قهرمانش سهراب (حمید فرخ نژاد) کارگر کارخانه ذوب آهن اصفهان به اجبار همسرش باید عمل وازکتومی انجام دهد.

 فیلم های سینمایی با محدودیت سنی!

چرا قید سنی خورد؟ «آتشکار» قرار بود اردیبهشت ۸۷ در گروه سینمایی عصر جدید اکران شود ولی ۱۰ روز مانده به اکران عمومی، جلوی آن گرفته شد. فضای فیلم و شوخی هایی که با رابطه مرد و زن شده بود، مناسب همه گروه های سنی دانسته نشد و در نهایت، فیلم سال ۸۹ و با قید گروه سنی بالای ۱۶ سال به نمایش درآمد. «آتشکار» مخالفانی جدی داشت که معتقد بودند شوخی هایش تمام منشوری است و نباید اکران شود.

تاثیر روی فروش: «آتشکار» در فصل مرده اکران یعنی بهمن و اسفند ۸۹ روی پرده سینماها رفت و با ۲۰۰ میلیون تومان در میانه جدول فروش سال قرار گرفت. بایگانی و قید سنی چندان به کارش نیامد.


در مدت معلوم؛ وحید امیرخانی

چه سالی اکران شد؟ ۱۳۹۴

 درجه سنی: ۱۲+

داستان چه بود؟ فیلم «در مدت معلوم» داستان میثم (جواد عزتی) است که کتابی درباره

ازدواج موقت و نیازهای غریزی جوانان نوشته و سعی دارد از طریق راه حلی که فکر می کند صحیح است، مشکلات اجتماعی جوانان را از بین ببرد. او در کلاس های درسش به این موضوع اشاره می کند و قصد ترویج تئوری اش را دارد.

  فیلم های سینمایی با محدودیت سنی!

چرا قید سنی خورد؟ سوژه فیلم «در مدت معلوم» مسائل جنسی جوانان است و نقبی به ازدواج موقت هم می زند. طبیعی است که چنین مسئله ای مناسب همه گروه های سنی نیست. حتی می شد بازه سنین مخاطبان فیلم را بالاتر گرفت، چرا که اشاره های آن روشن است و کارگردان خیلی از حرف ها را بدون تعارف بیان کرده.

تاثیر روی فروش: فیلم کیفیت قابل دفاعی دارد و در شکافتن معضل مورد نظر موفق است اما نمی توان کتمان کرد بخش عمده ای از فروش سه میلیارد و ۸۰۰ میلیونی آن به سوژه اش بر می گردد. این یعنی موفقیت گیشه ای «در مدت معلوم» به خاطر عنوان ۱۲+ نیست.


استراحت مطلق؛ عبدالرضا کاهانی

چه سالی اکران شد؟ ۱۳۹۳

درجه سنی: ۱۶+

داستان چه بود؟ فیلم عبدالرضا کاهانی درباره سمیرا (ترانه علیدوستی) است که از شهرستان به تهران می آید و قصد دارد ادامه زندگی اش را بدون همسر (بابک حمیدیان) سپری کند. با داوود (رضا عطاران) وارد مشارکت برای فروش رسیور ماهواره می شود و از آن سو همسر سابق او خواهان رجوع است اما اعتیاد و بیکاری اش مانع این اتفاق است.

 فیلم های سینمایی با محدودیت سنی!

چرا قید سنی خورد؟ به طور مشخص دلیل قبد سنی «استراحت مطلق» اعلام نشد (مثل بقیه فیلم ها) اما کاراکتر سمیرا که علیه شرایط طغیان کرده و نیز موقعیتی که در جمع مردانه دارد، می تواند یکی از عوامل باشد. سکانس نشئگی کاراکتر حمیدیان و مجید صالحی هم می تواند عامل دیگری باشد که فیلم را برای مخاطب زیر ۱۶ سال نامناسب کرده است.

تاثیر روی فروش: فیلم های کاهانی غالبا با سر و صدا اکران می شوند و همین به کمک گیشه شان می آید. این اتفاق با قرار گرفتن قید سنی روی «استراحت مطلق» هم رخ داد و فیلم حدود یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان فروش کرد.


لانتوری؛ عبدالرضا کاهانی

چه سالی اکران شد؟ ۱۳۹۵

درجه سنی: ۱۶+

داستان چه بود؟ فیلم داستان یک زورگیر خیابانی است (نوید محمدزاده) که گروهی به نام لانتوری تشکیل داده است و از آدم های پولدار اخاذی می کند، او به طور اتفاقی درگیر عشق دختری خبرنگار به نام مریم (مریم پالیزبان) می شود. ماجرایی که در نهایت اسیدپاشی و قصاص عضو در برابر عضو را به همراه دارد.

 فیلم های سینمایی با محدودیت سنی!

چرا قید سنی خورد؟ فیلم پر است از صحنه های خشن مثل قمه کشی و زد و خورد آدم ها. اوج خشونت فیلم سکانس اسیدپاشی است که در ادامه مخاطب با یک صورت دفرمه مواجه می شود. فصل مقدمه چینی برای قصاص، نفس ها را بند می آورد و حتی موجب ترس مخاطبان می شود و با این حساب قید گروه سنی بالای ۱۶ سال برای «لانتوری» لازم است.

تاثیر روی فروش: اینکه زیر شانزده ساله ها از تماشای «لانتوری» منع شدند، شاخک مخاطب را حساس تر کرد اما به تنهایی عامل فروش بالای شش میلیاردی فیلم نیست. تبلیغات شفاهی فیلم از جشنواره کلید خورد و با وجود ایرادهای ساختاری، خیلی ها برای تماشای آن صف کشیدند.


منبع: برترینها

مجید درخشانی: کاش بگویند موسیقی نیازی به مجوز ندارد

– سارا شعاعی: صبح گرم تیرماه برای گفت‌وگو با یکی از آهنگ‌سازان نام‌آشنا و نوازندگان تار، به سوی منزل ایشان روانه می‌شوم. لحظه ورود کتابخانه قدیمی و زیبایی خودنمایی می‌کند. آشنا به نظر می‌آید. خوب که ورانداز می‌کنم یادم می‌آید چند تا از عکس‌های ایشان در کنار همین کتابخانه گرفته شده است. چند متر آن‌طرف‌تر برگه‌ای می‌بینم که روی دیوار چسبانده شده. روی برخی از نوشته‌ها هم خط کشیده شده است.

کاش روزی بگویند موسیقی نیازی به مجوز ندارد 
لیست برنامه‌هایشان است. هر کاری را که انجام داده‌اند قلم گرفته‌اند و سراغ کار بعدی رفته‌اند. مجید درخشانی را بسیاری با آلبوم «درخیال» و  همکاری با استاد محمدرضا شجریان و اجراهای متعدد با جوانان می‌شناسند.سرنوشت گروه شهناز، سفر به آلمان، کنسرت دور اروپا با بانوان خواننده، نگرانی‌هایش از فضای موسیقی همه را از سیر تا پیاز می‌پرسم. با بیان گیرا و صبر و حوصله جواب سؤال‌هایم را می‌دهد. حدود دو ساعت با او به گفت‌وگو نشستم که حاصل آن را می‌خوانید.

شما از سال ۵۶ به جرگه شاگردان استاد لطفی پیوستید. همچنین از اعضای گروه شیدا و کانون چاووش بودید. از استاد و گروه شیدا و چاووش و چگونگی حضورتان در این فضا برای ما بگویید.

در حقیقت من از سال ۵۵  فراگیری موسیقی را آغاز کردم. آن زمان ١٩ سال بیشتر نداشتم. همان موقع که به تهران آمدم تار‌نواختن برادرم را می‌دیدم و تار را می‌شناختم؛ ولی نمی‌خواستم تار بزنم. به این قصد به تهران آمده بودم که پیانوی ایرانی به شیوه مرتضی‌خان محجوبی را بیاموزم؛ ولی متأسفانه کسی را نیافتم. سال‌ها بعد، پس از انقلاب، به خانم ملک‌پور (یکی از استادان پیانو که شاگرد استاد محجوبی بود) برخوردم که دیگر دیر شده بود و من تار را شروع کرده بودم. درواقع به دلیل پیدانکردن استاد، پیانو را شروع نکردم. برادرم تار می‌نواخت و می‌گفت پیش آقایی به نام آقای لطفی می‌رود. آن زمان هم آقای لطفی تازه فعالیت‌های هنری‌شان را شروع کرده بودند. برادرم قرار شد با استاد لطفی صحبت کند؛ ولی خبری نشد.

من هم که وقت برایم غنیمت بود، به هنرستان موسیقی رفتم و در دوره‌های شبانه ثبت‌نام کردم. هفته‌ای چهار، پنج روز کلاس می‌رفتم؛ کلاس ساز و کلاس تئوری و کلاس هارمونی و مطالبی که برای کنکور موسیقی لازم بود. همان سال دانشجوی نقاشی شدم و این دانشجوی نقاشی‌شدن مرا به فضای موسیقی نزدیک‌تر ‌کرد.

چون دانشکده نقاشی، موسیقی، معماری و تئاتر همه در یک ساختمان بودند. آنجا بالاخره آقای لطفی را ملاقات کردم و برادر دیگرم واسطه شد و بعد از شش ماه کلاس‌رفتن، اولین قرار ملاقات را با استاد لطفی گذاشتم. بعد از دیدن ایشان، به معنای واقعی جذب هیبت و بزرگی استاد شدم. در حضورشان تار زدم. پرسید «چند وقت است کار کردی؟» گفتم «پنج، شش ماه». گفت: «زحمت بسیاری کشیدی ولی نحوه دست‌گرفتن تار را باید از اول درست کنی و در حقیقت همه راهی را که رفته‌ای از اول شروع کنی.

اگر اهلش هستی بسم‌الله». من هم قبول کردم و مداوم از ایشان درس می‌گرفتم. در این مدت نمی‌دانستم چگونه باید با استاد درباره شهریه‌ صحبت کنم. چند بار هم ضمنی مطرح کردم؛ ولی خیلی اهمیت ندادند و گفتند من اصلا شهریه از کسی نمی‌گیرم و گفت کسی که خوب کار کند که اصلا شهریه نمی‌گیرم. جالب بود که هرکسی خوب تمرین می‌کرد بعد از مدتی تار از ایشان هدیه می‌گرفت. به من هم بعد از چهار سال یک تار هدیه دادند؛ یعنی تار مثل تبرزین طلایی درویش‌خان بود که به شاگردانی که پرکار بودند جایزه می‌دادند.

من در دانشکده با استاد هفته‌ای دو روز کلاس داشتم؛ ولی برایم کم بود. گفت «اگر خواستی و می‌توانی صبح زود بیدار شوی، ساعت شش‌ونیم، هفت صبح بیا پنجره آشپزخانه را بزن که بقیه بیدار نشوند. بعد بنشینیم و تمرین کنیم». یک دوره‌ای به همین منوال گذشت. دوره خیلی خوبی بود.

خلاصه به این شکل بود که تمام‌وکمال، آقای لطفی وقت و انرژی‌اش را در اختیار من گذاشت و درواقع با این لطف‌ها مرا مدیون خود کرد. با اینکه می‌دانم تکراری است؛ ولی باز هم می‌گویم. سالی که انقلاب شد، در خانه‌ای زندگی می‌کردم که صاحبخانه می‌خواست خانه را خالی کنیم. آقای لطفی هم خیلی تیزهوش بودند. یک روز به من گفت «حالت خوب نیست، چه‌ شده؟» من ذهنم مشغول این خانه بود. گفتم چیزی نیست؛ ولی استاد در ساززدن من متوجه موضوع شده ‌بود. گفتند «مشکلت را بگو». من هم موضوع را گفتم: «خانه‌ای دیگر پیدا کردم که صاحبخانه ١٠ هزار تومان می‌خواهد. من هم دانشجو هستم و این مبلغ برای من خیلی زیاد است.

اگر این خانه را از دست بدهم دیگر در تهران بی‌خانمان می‌شوم».  فردای آن روز دیدم استاد یک پاکت آورد و به من داد و گفت «برو خانه‌ات را بگیر و سازت را بزن. به هیچ‌چیز هم فکر نکن». این لطف‌شان را هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم. بعدها این ١٠ هزار تومان دست من بود تا چاووش باز شد. در اوایل چاووش هم که من هیچ درآمدی نداشتم. بعد که کلاس‌ها راه افتاد شهریه می‌گرفتم.

من هم اولین تجربه تدریس را در چاووش داشتم؛ البته قبل از آن در دانشگاه صنعتی بخش فوق‌العاده استاد لطفی مرا برای تدریس معرفی کرده‌ بودند و تجربه تدریس از آنجا شروع شد. بعد نوبت به چاووش رسید؛ ولی درآمد چاووش در حدی نبود که من بتوانم این ١٠ هزار تومان را پس بدهم. بعد وقتی آقای لطفی موسیقی فیلم «حاجی‌واشنگتن» ساخته علی حاتمی را ساخت، من جزء نوازنده‌ها بودم. یک سال بعد نزدیک عید بود که آقای لطفی به نوازنده‌ها نفری یک پاکت حاوی صد هزار تومان داد. همان‌جا ١٠ هزار تومان ایشان را خواستم پس بدهم که استاد کاملا اظهار بی‌اطلاعی کردند. مطمئنم که تظاهر نمی‌کردند.

اصلا یادشان نبود. برایش تعریف کردم که «قبل از انقلاب من برای خانه‌گرفتن پول نداشتم، شما به من پول قرض دادید» ولی باز یادشان نیامد و گفتند: «اگر مربوط به سال‌های دور است که شامل مرور زمان شده و من از یادم رفته است» و بالاخره ١٠ هزار تومان را نگرفتند. وقتی این خاطرات را مرور می‌کنم متوجه می‌شوم که ایشان به خاطر موسیقی چه گذشت‌هایی می‌کرد. به این اعتقاد داشت هرکس خوب موسیقی کار می‌کند، باید او را کمک و حمایت کرد که در آینده موفق شود.

 
پس حقیقت دارد که استاد لطفی برای آموزش به شما حتی یک ریال هم از شما نگرفتند؟ و حتی کمک مالی هم به شما کردند؟

بله، درست است. خیلی‌خیلی کمک مالی کرد. همچنین ساز هم به من داد.

چطور وارد گروه شیدا شدید؟

سال ۵۶  به گروه شیدا دعوت شدم،  من تازه موسیقی را شروع کرده بودم. آن زمان رادیو آزمون می‌گرفت که قبول شدم و شش ماه نوازنده آزمایشی گروه شیدا بودم. آلبوم «به یاد عارف» که ضبط می‌شد، از بخش سرودها در شیدا حضور یافتم. البته خیلی زود بود که وارد گروه شیدا شوم؛ ولی آقای لطفی این تشخیص را داد و این راه را برای من باز کرد و چون می‌دانست من به این کار علاقه زیادی دارم، مرا با خودش سر تمرین‌ها در رادیو می‌برد. من بعد از شش ماه، نوازنده اصلی گروه شدم. دیگر انقلاب شد و مسائل تأسیس چاووش پیش آمد و… .

چرا استاد لطفی زمانی‌که قصد خروج از ایران را داشتید قاطعانه با شما مخالفت کرده بود؟ دلیل این مخالفت چه بود؟

من هدفی در ذهنم بود. می‌خواستم آهنگ‌سازی بخوانم. غافل از اینکه در آلمان وضعیت برای ما که رشته موسیقی خوانده ‌بودیم، به این سادگی‌ها نبود. باید موسیقی اروپایی یک مقدار بلد می‌بودیم و این در ذهنم بود که اگر رفتم اروپا، بروم دنبال آهنگ‌سازی. یکی از اهدافم این بود؛ ولی هدف اصلی‌ام این نبود. خانواده همسر سابقم کلا قصد خروج از ایران را داشتند. ما هم با این موج رفتیم. من در چاووش عضو شورا بودم. یک روز در شورا این موضوع را مطرح کردم. آقای لطفی در جریان ‌رفتن ما بود. گفت: «کاری نمی‌توانیم کنیم، این یک موج است که تو را با خود می‌برد؛ ولی من موافق نیستم؛ چون اگر شما بروی، از فضای موسیقی دور می‌شوی». هرچه پیش‌بینی کردند درست بود. من از فضای موسیقی دور افتادم.

کاش روزی بگویند موسیقی نیازی به مجوز ندارد 

شما در آلمان تدریس می‌کردید؟

بله، تدریس شغل اولم بود؛ ولی آهنگ‌سازی هم می‌کردم. مثلا همین «در خیال» را در آلمان ساختم. چون فراغت کاری بسیاری داشتم. در آلمان بیشتر مواقع در سفر بودم. چون برای تدریس نمی‌توانستم در یک شهر باشم. باید برای کلاس‌ها سفر می‌کردم. این امکانات آنلاین امروزه هم برای تدریس نبود. ماهی هفت یا هشت بار سفر می‌رفتم؛ کوپنهاگ، لندن و شهرهای آلمان. بعد از چند سال خیلی فرسوده  و از تدریس خسته شدم؛ ولی دراین‌میان کارهای آهنگ‌سازی هم می‌کردم.

اوج کار شما همکاری با محمدرضا شجریان در آلبوم «در خیال» در سال ٧۵ بود که به‌نظر خیلی‌ها جزء کارهای ویژه و شاخص شما بوده. دراین‌باره و نحوه شروع همکاری‌تان با استاد شجریان توضیحاتی بفرمایید.

من همان سال‌ها که در آلمان بودم استاد شجریان سالی سه، چهار بار به آلمان می‌آمدند و عموما در منزل آقای بهشتی که از دوستان‌ خوبشان بودند ساکن می‌شدند. آقای بهشتی هم ما را خبر می‌کردند. شب‌ها همه دور هم بودیم و استاد شجریان آواز می‌خواندند و من با ایشان ساز می‌زدم. البته برای من سخت بود که جواب آواز استاد شجریان را بدهم؛ ولی آقای شجریان خیلی تشویقم می‌کرد. نزدیک ١٧ ساعت آوازهای خانگی در آلمان و لندن با استاد شجریان دارم. آنها را ضبط می‌کرد و به من هم یک کپی می‌داد. این‌طور بود که ما از نظر کاری به هم نزدیک شدیم. هرچند ساز من در آن زمان از نظر سطح مناسب آواز ایشان نبود، ولی ایشان اعتماد می‌کرد و کامل هم می‌خواند. من هم آرام‌آرام جرئتم بیشتر شد. چون در ارائه و در صحنه‌بودن؛ خیلی کم‌جرئت بودم.

بعدها با استاد شجریان جرئت پیدا کردم و ایشان به من اعتمادبه‌نفس داد. درواقع کار من با ایشان از همین شب‌های خصوصی شروع شد؛ البته در چاووش هم با هم بودیم و همدیگر را می‌شناختیم. بعد من برای ضبط «در خیال» به ایران سفر کردم. بخشی از آلبوم را ضبط کرده بودم. دوستانم که خواننده می‌شناختند معرفی کردند. ولی آوازشان خوب نبود. من تصمیم گرفتم به سراغ استاد شجریان بروم. درست دوره‌ای بود که استاد دیگر کار کسی را قبول نمی‌کرد. دوره سختی بود. به ایشان زنگ زدم گفتم من چند تا کار دارم می‌خواهم شما بشنوید. اگر خوشتان آمد بخوانید. گفت من مشهدم می‌توانی بیایی؟ گفتم بله و سریع یک بلیت گرفتم و رفتم مشهد. من آن زمان جوان بودم و تجربه‌ای نداشتم؛ ولی ایشان آقای شجریان بودند. بااین‌همه با من قرار گذاشتند و آمدند فرودگاه. با اینکه می‌توانستند آدرس بدهند من بروم یا کسی را بفرستند.

برف سنگینی هم باریده بود؛ به‌حدی‌که پرواز نمی‌توانست بنشیند. من خیلی حالم گرفته شد. ولی در کمال ناباوری دیدم پرواز نشست. پرواز که نشست؛ (چون اعلام شده بود پرواز ما نمی‌نشیند) دیدم آقای شجریان در حال خروج از فرودگاه هستند. صدایشان کردم. از اتفاق روزگار بود. استاد تعجب کردند که پرواز ما نشسته است. رفتیم منزل مادر و پدرشان و بسیار هم به من لطف داشتند. «در خیال» را هنوز سازهایش را کامل ضبط نکرده بودم. سه‌گاه را ضبط کرده بودم. نصف زمزمه‌هایی که کرده بودم را برایشان گذاشتم که بشنوند. به نصف که رسید گفتند خاموش کن من می‌خوانم. از تیزهوشی‌شان کار نصفه‌کاره را وقتی گوش دادند متوجه شدند چیست. البته نمی‌خواهم از کار خودم تعریف کنم. از انتخاب ایشان تعریف می‌کنم. بعد این اعتماد پیدا شد و قبول کردند آلبوم را کامل بخوانند. البته دوره ضبط آلبوم خیلی طول کشید.

چون اواسط کار، آقای شجریان سفرهای آمریکا داشتند. فکر می‌کنم هشت سال طول کشید تا کار منتشر شود و موقعی هم که کار می‌خواست منتشر شود، شرکت دل‌آواز را برای مدتی بستند. انتشارات سروش کار را خرید و این هم یک شانس بود. چون آن زمان انتشارات سروش که کاری را می‌خرید یک آهنگ از آن را برای تبلیغ از رادیو پخش می‌کرد. به‌هرحال همه‌چیز دست به دست هم داد که آلبوم «در خیال» بیشتر جلوه کند. یک مجموعه دیگر‌ هم دادم به آقای شجریان که چند تا از آنها را انتخاب کردند که یکی از آنها رندان مست بود که آن هم بعد از هفت، هشت سال ضبط شد.

شما چطور به گروه شهناز دعوت شدید؟

من خودم گروه شهناز را به سفارش استاد تأسیس کردم.

در وب‌سایت رسمی شرکت دل‌آواز نوشته استاد شجریان این گروه را تأسیس کردند. پس این صحت ندارد؟

این گروه در حقیقت به سفارش ایشان بود؛ البته خود آقای شجریان در مقدمه آلبوم «رندان مست» توضیح دادند که گروه شهناز چطور تشکیل شده است.

در همان سال‌های اولی که به ایران برگشته بودم، یعنی سال ٨۴ گروه آوا دوباره تشکیل شد و من هم برای همکاری از سوی استاد دعوت شدم. من در حین این همکاری‌ها و صحبت‌هایش می‌دیدم خیلی علاقه دارند که گروهی بزرگ‌تر تشکیل دهند. اعضای گروه هم خیلی فرصت‌شان کم بود. یکی درس می‌داد، یکی در صداوسیما بود، یکی آموزشگاه داشت و… . آن زمان گروه خورشید تشکیل شده بود و ما اجرا می‌گذاشتیم. یکی از اجراهای ما را در فرهنگستان هنر آمدند دیدند. دستگاه نوا اجرا می‌کردیم با یک گروه ٣٠‌نفره. آنجا بود که به طور جدی پیگیری کردند که ارکستر دیگری تشکیل شود.

با آن ترکیب ١۴، ١۵نفره. بعد کار را شروع کردیم و نوازنده‌ها انتخاب شدند که اکثرشان جوان  و واقعا انتخاب‌های خوبی بودند؛ شاهو عندلیبی، رامین صفایی، کاوه معتمدیان و… . برخی از آنها را از طریق دانشگاه شناختم و این گروه تشکیل شد. اولین اجرایمان هم رندان مست بود و ١۵ شب در وزارت کشور روی صحنه رفت. بعد آلبومش هم منتشر شد. درهمین‌حین استاد شروع کردند به ساختن سازهای جدید که در آلبوم‌های بعدی از آنها استفاده شده است.

شما در گروه شهناز از سازهای ابداعی استاد شجریان استفاده می‌کنید. دلیل استفاده از این سازها صرفا به‌خاطر سازنده آن است یا اینکه این سازها قابلیت‌ها و ویژگی‌های خوبی دارند؟

ما آن‌موقع گروه شهناز را بر اساس سازهای موجود تأسیس کردیم. اگر شما آلبوم رندان مست را بشنوید، خواهید دید که از سازهای آقای شجریان استفاده نشده است؛ البته استاد قبل از گروه شهناز، ساز سنتور می‌ساختند. آقای شجریان سنتور بزرگی درست کرده بود که صدای بَمی داشت. بعد گفت این به درد ارکستر می‌خورد؟ گفتم صد درصد؛ چون ما باس کم داریم. من گفتم ساز زهی در ارکستر خیلی کم داریم. اگر بتوانید طراحی کنید عالی می‌شود که استاد شروع به ساختن کردند. در طول شکل‌گرفتن گروه شهناز، سازسازی استاد هم شروع شد. سازهایی که ایشان ساختند بیشتر برای تکمیل صدای ارکستر بوده است.

در سال‌های اخیر استاد شجریان فقط با شما کار کردند. با توجه به این موضوع، تکلیف گروه شهناز چه می‌شود؟ درحال‌حاضر گروه چه‌کار می‌کند؟

دیگر با چه کسی می‌توانیم کار کنیم؟ چون این گروهی بود که برای ایشان درست شد. گروه شهناز هم بدون استاد نمی‌تواند کاری کند. چون فکر می‌کنم مردم این دو را در کنار هم می‌خواهند. من بعید می‌دانم گروه شهناز بدون استاد بتواند اجرا داشته باشد. مگر اینکه خواننده‌ای توانا در آینده در حد استاد پیدا شود که خیلی بعید است.

کاش روزی بگویند موسیقی نیازی به مجوز ندارد

بهترین کنسرت‌هایی که با گروه شهناز اجرا کردید از نظر شما کدام اجراها بودند؟

چون گروه خیلی تمرین می‌کرد، تقریبا همه‌جا خوب بود. مثلا جاهایی که صدابرداری خوب بود ارکستر خوب اجرا می‌کرد. اگر در مورد آقای شجریان بخواهم بگویم، شب‌هایی که حالش خوب بود و اتفاق‌های خوب افتاده بود و خوشحال بود، عالی اجرا می‌کرد. واقعا بعضی از شب‌ها سن‌وسالش را فراموش می‌کرد و انگار شجریان جوان داشت می‌خواند. ولی یک شب در هامبورگ اجرا داشتیم مسائلی را برگزارکننده‌ها به وجود آوردند. شب بعدش استاد مریض و خسته و تب‌دار شدند و به‌اجبار روی صحنه آمدند. صدایشان آماده نبود. بی‌بی‌سی بدون توجه به خواسته ما، آن بخش‌ها را پخش کرد. من همیشه فکر می‌کنم عمدی در کار بوده است.

با توجه به جایگاه حرفه‌ای شما و همکاری‌هایی که با استاد شجریان داشتید و با توجه به نبود استاد در صحنه، الان برنامه‌ای برای جایگاه حرفه‌ای‌تان دارید؟

یک‌سری از کارها نیمه‌کاره مانده است. ما دو آلبوم در دست انتشار و سه آلبوم نیمه‌تمام با استاد داشتیم که استاد مریض شدند. من هم که کارهای هنری‌ام با جوان‌ها و گروه خورشید ادامه دارد.

بعد از ممنوع‌الکاری و ممنوع‌الخروجی کارهایی که از شما دیده و شنیده شد، بیشتر حول‌وحوش‌ جوانان و به‌ویژه بانوان بود. دلیل این مسئله چه بود؟

البته من کار با جوانان را قبل از ممنوع‌الکاری شروع کرده بودم. درواقع بعد از ممنوع‌الکاری این کارها بیشتر دیده شد. مثلا گروه خورشید که سال ٨۴ تشکیل شد. همه جوان بودند. دلیلش هم این بود که جوان‌ها با انرژی بیشتری می‌آمدند و آن شور جوانی و انرژی مثبت را با خود می‌آوردند و من نتایج مثبت بسیاری گرفتم. گروه خورشید وقتی تشکیل شد هفت ماه تمرین داشتیم. حتی به اعضای گروه هم گفته بودم ممکن است اجرا و آلبومی نباشد. در نهایت آلبوم «فصل باران» با صدای آقای قربانی ضبط شد و دلیل اینکه موفق شد فکر می‌کنم هم انرژی جوانان و هم به خاطر حمایت مدیرانی بود که دلسوز بودند.

اواخر دوره اصلاحات بود. یکی از آن مدیران آقای مسعود شاهی، مسئول بنیاد رودکی تالار وحدت، بودند که با حمایت ایشان توانستیم چند شب اجرا بگذاریم. درواقع کار ما را خریدند و دیگری آقای صالحی که رئیس کاخ نیاوران بودند. ایشان محل تمرین در اختیار ما قرار دادند. چون با این گروه ٣٠نفره هیچ‌جا نمی‌شد تمرین کرد.

این دو نفر باعث شدند گروه خورشید در سال اول ١۵ کنسرت اجرا کند. چند فستیوال به چین و فرانسه برود. در کل گروه خیلی فعال بود. ولی از وقتی گروه آوا و شهناز هم تشکیل شد، فعالیت‌های من بین این گروه‌ها تقسیم شد. کار گروه خورشید هم تا همین دو سال پیش ادامه داشت. قبل از اینکه این اتفاقات بیفتد، من کارهایی با برخی خواننده‌ها اجرا کرده بودم که اجراهای خصوصی بود و بعدها در فضای مجازی پخش شد.

همان اجرائی که گفتند در حضور وزیر ارشاد بوده است؟

این کاملا دروغ و شایعه بود. یک نفر این را پخش کرد. وگرنه در اجراهای ما هیچ‌وقت وزیر ارشاد حضور نداشته‌اند. ولی فکر می‌کنم همان آهنگ خوشه‌چین هم بازخورد خوبی داشت. بعد که گروه ماه‌بانو را تشکیل دادم، همه نوازنده‌ها خانم بودند. ما می‌خواستیم در تالار وحدت برای بانوان اجرا داشته باشیم؛ البته بدون حضور من. همه بچه‌ها تمرین کرده بودند و حتی فیلم خواستند از تمرین، فیلم هم دادیم. آخر هم نه‌تنها تالار وحدت را ندادند، مجوز هم ندادند. درحالی‌که گروه بانوان، خیلی اجرا دارند و مشکلی هم ندارند. نفهمیدیم چه کسی نگذاشت که بچه‌ها اجرا داشته باشند. بعد که اجازه اجرا ندادند، ما تصمیم گرفتیم ضبط را تصویری کنیم تا به یادگار بماند. سه قطعه ضبط کردیم. اولین کار که منتشر شد، داستان شروع شد.  من واقعا نمی‌دانستم یک کار تصویری این‌قدر دردسرساز می‌شود. شاید اگر می‌دانستم از این کار منصرف می‌شدم.

متأسفانه خط قرمز را معین نکرده بودند و هرکس می‌توانست کلیپ بگذارد؛ از این دست هم زیاد بودند. کلیپ ما زیاد دیده شد. وگرنه کار ما با گروه‌های دیگر فرقی نمی‌کرد. چند سال پیش هم خواستیم دوباره تمرین کنیم که اجرا داشته باشیم، جوابی که ارشاد داد این بود که می‌توانید به شرطی که اسم ماه‌بانو را بردارید. خب مگر می‌شود نام گروه را عوض کرد. این برند ماه‌بانو بود و همین موضوع باعث شد زحمت‌هایی که بچه‌ها کشیده بودند هدر برود.

 به عنوان آهنگ‌سازی که با استاد شجریان کار می‌کردید و در سطوح بالا آهنگ‌سازی می‌کردید، الان که برای جوانان دارید کار می‌کنید و آهنگ می‌سازید، تکلیف آن دست آهنگ‌های سطح بالا چه خواهد شد؟

من که کار خودم را می‌کنم. با شاگردان استاد یا با کسان دیگر. یکی، دو تا خواننده پیدا کردم که کارشان خوب است. هیچ‌کدامشان آقای شجریان نمی‌شوند ولی بالاخره نمی‌توان از فعالیت دست برداشت. من خیلی از کارهایی که ساختم و خواننده‌ها اجرا کردند را می‌شنوم و برایم راضی‌کننده نیستند؛ ولی وقتی آقای شجریان می‌خواند یک بُعد دیگری پیدا می‌کند. کارهایی که ضبط کردم زمان دیگری اگر خواننده دیگری پیدا شد دوباره اجرا می‌کنم. تنها چیزی که این وسط اتفاق افتاد، دو کار با آقای قربانی و معتمدی بود که الحق خوب خواندند. درست است آقای شجریان نیستند؛ ولی خوب بودند. ولی بعضی آلبوم با بعضی خواننده‌ها ضبط کردم که اصلا دوست ندارم و منتظر فرصت هستم که خواننده‌ای پیدا کنم و دوباره ضبط کنم.

کاش روزی بگویند موسیقی نیازی به مجوز ندارد 

درمورد گروه‌هایی که تشکیل دادید، گروه خورشید، گروه ماه‌ و ماه‌بانو کدام گروه فعالیت بیشتر و منسجم‌تری داشته‌اند و چرا با وجودی که در گروه شهناز بودید، باز هم گروه تشکیل دادید؟ آیا این به روحیه جوان‌سالاری شما برمی‌گردد؟

صد درصد. اعضای گروه خورشید وقتی سر جشنواره دعوت شدند، همه در دو، سه روز جمع شدند و یک ماه فشرده تمرین کردند. من دیدم این پتانسیل را دارند و هر وقت کار باشد، هستند. من آن زمان فکر می‌کردم با این همه تمرین به بچه‌ها نفری ٨٠٠ هزار تومان می‌توانم بدهم؛ ولی خب جشنواره حق ما را خورد؛ حتی مبلغ قرارداد را هم به ما ندادند. وقتی دیدم آن مبلغی که توافق کرده بودیم ندادند، هرچه بود را به طور مساوی بین بچه‌ها تقسیم کردم. حتی آقای شفیعی که خواننده‌ای کهنه‌کار پیش‌کسوت بود یا آقای اشکان که جوان بود، همه یک‌ اندازه گرفتند.

خودم نه پول آهنگ‌سازی و نه پول سرپرستی گرفتم. بعدها شنیدم مبالغ خیلی درشت به بعضی‌گروه‌ها دادند. خب من ممنوع‌الکار بودم و اینها گفتند این کنسرت را اجرا کنید که شاید ممنوع‌الکاری‌تان برطرف شود. همه این کارها را کردیم؛ ولی بسیار پشیمانم که چرا به این دعوت جواب مثبت دادم. یک جشنواره که بودجه دارد بهترین جایی‌ است که می‌تواند به نسل جوان کمک کند. قدیم این‌طور بود که جشنواره‌ها با گروه‌های موسیقی جوان ناشناخته قراردادهای خوب می‌بستند. امیدی ایجاد می‌کرد در دل جوان‌ها. ولی متأسفانه این را هم خراب کردند.

در حوزه موسیقی محلی هم تا‌به‌حال فعالیت یا کنسرتی داشته‌اید.

کنسرت در سنگسر داشته‌ام؛ ولی موسیقی محلی نبوده است. ولی رئیس صداوسیمای سابق سمنان بسیار فرهنگی بود. تنها صداوسیمایی بود که با من راحت کار کرد. ایشان گفتند شما که سنگسری هستید یک‌سری آهنگ‌های فولکلور را تنظیم کنید و ما از صداوسیما پخش کنیم. امکانات در اختیار ما گذاشت و من چهار تا از این آهنگ‌ها را تنظیم کردم، ضبط شد و کلیپ درست کردند و واقعا همکاری کردند. وقتی ایشان رفتند همه اینها هم تعطیل شد.

برخی منتقدان، کیفیت برخی کارهایی را که با بانوان یا جوانان ضبط کرده‌اید در سطح کارهای شما نمی‌دانند. فکر می‌کنید دلیل این مسئله چیست؟

بستگی به کار خواننده دارد. ممکن است خواننده آن کار را خوب نخوانده باشد. امروزه واقعا دشوار شده که آلبومی سنتی تهیه و وارد بازار کرد. چون این‌قدر شرکت‌ها آهنگ‌های پاپ منتشر می‌کنند که اصلا کسی کار سنتی نمی‌شنود. به معنای واقعی کار را با ضرر باید فروخت. بعضی از این خواننده‌ها هستند که یا با بودجه شخصی یا با اسپانسر کار ضبط می‌کنند و می‌فروشند و طبعا خودشان هم خواننده می‌شوند. دو،سه مورد این‌طور داشتم. در عمل و سر ضبط من متوجه می‌شوم که خواننده توانایی خواندن این کار را ندارد. چون من وقتی آهنگ را می‌سازم که نمی‌دانم سطح کار خواننده در چه سطحی است.

آن آهنگ را اگر کسی خوب بخواند جلوه می‌کند. یکی بد بخواند ممکن است کار نابود شود و وقتی این قرارداد را بستم و کار را تمام کردم از کار ناراضی بودم. دو،سه تا از کارهایم این‌طور بودند. برای همین هم اخیرا دیگر با کسانی که نمی‌شناختم آلبوم ضبط نکردم. در این دو،سه سال برای آلبوم مراجعه بانوان خیلی بیشتر بود و با وجود اینکه با هزینه ضبط آلبوم می‌شود یک سال زندگی کرد؛ ولی من دیگر آلبوم قبول نمی‌کنم. چون آلبوم در پروسه ضبط تا انتشارش آدم را درگیر می‌کند. خواننده هم درواقع سولیست است در موسیقی و اگر از پس آن برنیاید و نتواند بخواند، کار خراب می‌شود. برای همین این دو،سه سال اخیر هرکس آلبوم خواسته من یک تک‌آهنگ با او ضبط کردم. تعداد زیادی به این صورت ضبط شده است.

برای کار با جوانان چه مسائل و نکاتی را مدنظر قرار می‌دهید؟ مثلا زمانی‌که مهدیه محمدخانی به تور اروپا دعوت شد یا خوانندگان دیگری همچون سحر محمدی که در کنار شما دیده شدند، چه ویژگی‌هایی داشتند؟

مهدیه محمدخانی یکی از بانوانی بود که سفارش آلبوم به بنده داد؛ یعنی دومین سفارش برای یک خواننده خانم، ایشان بود. کار ایشان هشت ماه تا یک سال طول کشید. ایشان هم تجربه نداشت و اتفاق می‌افتاد یک ماه مشغول ضبط یک قطعه بود. در طول ضبط آلبوم یک پیشنهاد تور کنسرت شد و ما برای اولین‌بار می‌خواستیم با خواننده خانم در اروپا اجرا داشته باشیم.

در حقیقت ما ایشان را دعوت نکردیم، ایشان در جریان کار ما بودند؛ چون در زمان ضبط آلبوم‌شان این اتفاق افتاد. شاید اگر آن زمان با کس دیگری مشغول ضبط بودیم با ایشان می‌رفتیم تور. بعدها سحر محمدی را در منزل یکی از دوستان هنرمندم دیدم. صدایش متفاوت بود. من دیدم امروزه دیگر کسی صدای جیغ‌زدن یا صدای بالا را دوست ندارد. دیدم صدای سحر محمدی ملایمت بیشتری دارد و جنس صدایش متفاوت است که این باعث شد من از ایشان دعوت کنم بیاید گروه ماه‌بانو. خیلی خواننده‌های دیگر هم هستند. ولی به‌ندرت موفق می‌شوند.

فکر می‌کنید دلیل آن چیست؟

علت اصلی‌اش کلاس‌های آوازی است که بی‌رویه مثل قارچ در تمام ایران روییده است. خیلی‌ها که تدریس می‌کنند اصلا صلاحیت تدریس ندارند. نه‌تنها آواز، بلکه در ساز هم همین‌طور است؛ مثلا کسی را می‌بینیم که سال‌ها کلاس ساز رفته و تار زده است؛ ولی شیوه گذاشتن دستش غلط است. در مورد خوانندگی هم همین‌طور است. چون آواز ما شیوه تدریس منسجم ندارد، هر معلمی هر طور دلش می‌خواهد درس می‌دهد و این باعث می‌شود خواننده‌ها موفق نشوند. خواننده‌ها بعد از چند سال ردیف کارکردن می‌خواهند بخوانند و می‌بینیم هیچ‌چیز بلد نیستند. بلدند ردیف را بخوانند ولی در همان حد مانده‌اند. چهار تا تصنیف قدیمی و چهارتا ضربی خوب بلد نیستند. ریتم‌شان ضعیف است. کوک‌شان مشکل دارد.

با توجه به اینکه با جوانان خواننده بسیاری کار کرده و ضبط داشته‌اید و طبیعتا از نظر شما ایرادات بسیاری به آنها وارد است و با توجه به اینکه گفتید به خواننده‌های جوان امیدی ندارید، از نظر شما خوانندگان جوان چه مراحلی را برای آموزش طی کنند که بتوان به کارشان در آینده امیدوار بود؟

 (با خنده) چه خوب یادتان هست. الان کمی نظرم برگشته است. در نسل جوان امروز چند کار شنیده‌ام و خیلی امیدوار شد‌ه‌ام؛ ولی در عمل باید دید چقدر پیشرفت کرده‌اند. چون وقتی خواننده را روی صحنه یا استودیو می‌بریم، تازه توانایی‌هایش را نشان می‌دهد. در تمرین یا میهمانی خانوادگی مشخص نمی‌شود؛ ولی در استودیو، مو را از ماست می‌شود بیرون کشید. وقتی خواننده‌ای یک تصنیف را چند روز طول می‌کشد بخواند، مشخص است این خواننده ضعیف است. وگرنه چرا باید آقای مسعودی ٨٠ساله که با سیستم قدیم کار کرده است، با خیال راحت بیاید کل آلبوم را یک‌روزه بخواند؛ اتفاقی که سال‌هاست نیفتاده، آن هم با این سن‌وسال.

ولی این سیستمی که قدیم امثال ایشان کار می‌کردند درست بوده است. ایشان خواننده‌ای بودند که زنده اجرا کردند و روی کوک کار می‌کردند؛ حتی تحریرها را جداجدا کار می‌کردند. الان سیستم تدریس، مشکل دارد که خواننده خوب نیامده؛ وگرنه حتما خواننده خوب داشتیم؛ ولی هدر رفته‌اند. گاهی هم در این فضای مجازی صداهایی می‌شنویم که واقعا لذت می‌بریم.

کاش روزی بگویند موسیقی نیازی به مجوز ندارد 

 شما به عنوان یک آهنگ‌ساز چه دوره‌هایی را پیشنهاد می‌کنید؟

من ردیف را به آن شکلی که در کلاس‌ها مطلب اصلی می‌بینند، مهم نمی‌بینم. چیزی که به‌عنوان ردیف برای ما مانده است یک سیستم مدون و ‌تروتمیز نیست. ردیف آقای کریمی است که اگر کسی فقط با آن کار کند حتما فالش‌خوان می‌شود. چون کریمی فقط به‌عنوان نمونه خوانده. آن نمونه را باید یک خواننده دیگر با کیفیت و احساس بهتر می‌خواند. مطالب آوازی، بیشتر درس است. خود خواننده باید جست‌وجوگر باشد و روی آوازهای استادان  قدیم کار کند این خواننده موفق می‌شود. چون در چارچوب بسته ردیف نیست. ولی بعضی مواقع کسانی هستند که سال‌ها کلاس می‌روند ولی وقتی صدای آوازشان را گوش می‌دهیم، دو خط که می‌خوانند دیگر نمی‌توان تحمل کرد. با اینکه درست می‌خوانند ولی یک مبحث اصلی را بلد نیستند و آن‌هم نحوه ارائه صدا با کیفیت عالی است. مثل تارنوازی که بلد است تار بزند ولی تارش بدصداست.

من فکر می‌کنم چند تا نکته است که قدیم امثال استاد بنان تمرین می‌کردند. سلفژ، ریتم و با ساز کارکردن برای کوک‌شدن صدا. کارهای قدما را کار می‌کردند؛  کارهایی که ارزش‌‌ سازی و آوازی داشته است. فکر می‌کنم یک نسلی به این موارد اصلا توجه نکردند و فقط ردیف آوازی یاد گرفتند و خواننده شدند. بعد که در استودیو برای ضبط حضور می‌یابند آواز خوب می‌خوانند ولی نمی‌توانند تصنیف بخوانند. کجای دنیا نصف کار را یاد می‌گیرند؟ مثل اینکه نوازنده آوازی، بلد باشد بنوازد ولی نتواند پیش‌درآمد چهارمضراب بزند. این ضعف است و اکثر خواننده‌ها مشکل ریتم دارند؛ حتی استادها.

 قبول دارید که پخش‌‌شدن کلیپ‌های گروه ماه‌بانو نقطه عطفی شد برای فعالیت بقیه بانوان که راحت‌تر فعالیت کنند و در فضای مجازی دیده شوند؟ یا شما همانند برخی دیگر از استادان مثلا پری ملکی‌ پخش‌شدن این‌ دست کلیپ‌ها را باعث به عقب‌‌برگرداندن موسیقی بانوان می‌دانید؟

من فکر می‌کنم این کار مثبت بود. چون همین‌ که موسیقی‌ای تولید شد که مبتذل نبود و بانوان اجرا کردند و مورد توجه مردم قرار گرفت، عالی بود. در شرایط امروزی گوش مردم به شنیدن موسیقی باکیفیت عادت نکرده است. دلیل آن هم آهنگ‌های عجیب‌و‌غریبی است که از صداوسیما پخش می‌شود و به طور طبیعی سلیقه موسیقی افت کرده و حافظه شنیداری ضعیف شده است. من تنها چیزی که از این کارها دوست دارم، نه به خاطر صدای خانم‌ها یا اجرای خانم‌ها، بلکه به خاطر این‌ است  آهنگی را که مبتذل نیست و کاملا ایرانی است مردم شنیدند و استقبال کردند. من خوشحالم  عموم مردم عادی که حاضر نبودند موسیقی ایرانی گوش بدهند خیلی استقبال کردند. این برای من موفقیت بود؛  همانی که در شعر خانم ژاله هست.

زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست؛
هرکسی نغمه خود خواند و از صحنه رود؛
صحنه پیوسته به جاست؛
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد…

همین که مردم به یاد سپردند بسیار باارزش است. اصلا نمی‌خواهم مقایسه کنم با آثار بزرگانی مانند حافظ و سعدی که قرن‌ها ماندگار شده است. شاید هم قرن‌ها ماندگار شود. انتخاب مردم و اینکه در ذهن‌شان مانده بزرگ‌ترین پاداش است. حالا هرکس اینجا بگوید موسیقی را به عقب برده یا جلو، شما هرکدام را دوست دارید ببرید جلو. موسیقی بانوان یا موسیقی آقایان نداریم. موسیقی یک چیز است، فقط مجریانش فرق دارد. وقتی خانم اجرا می‌کند یک کیفیت دارد، وقتی آقا اجرا می‌کند کیفیت دیگر. مثل دو ساز مختلف هستند. دو جنس متفاوت و شنیدن هرکدام لذت خاص خودش را دارد. طبیعی است که این ۵٠ درصد صدا در ایران شنیده نشده  و به‌هرحال صدای بانوان هم زیبایی‌های خودش را دارد و مردم ایران شنیدن صدای بانوان را دوست دارند.

 یعنی شما اطلاعی از قوانین ارشاد درباره ممنوعیت صدای بانوان نداشتید؟

اطلاعی که من داشتم به این صورت بود که یک- مجوز سی‌دی نخواهند داشت. یعنی سی‌دی را رسمی نمی‌توانند منتشر کنند. ولی نگفتند غیررسمی هم نمی‌توانید پخش کنید. دو- در کنسرت‌ها نمی‌توانند تک‌خوانی کنند. ولی کار ما که کنسرت یا آلبوم نبوده. کار را در فضای بین‌المللی مجازی گذاشتیم که هرکسی دوست داشت بشنود. من طبق قوانین جمهوری اسلامی رفتار کردم و فکر نمی‌کنم کار غیرقانونی‌ای کرده باشم. اگر‌ بندی می‌گذاشتند که کلیپ و تک‌آهنگ هم نمی‌توانید پخش کنید من این کار را نمی‌کردم. من فکر می‌کنم یک جریانی راه افتاد که خیلی از این کلیپ استقبال شد. حتی من در یک جایی گفتم خب این‌همه کلیپ، چرا کلیپ ماه‌بانو دردسرساز شده؟

 چرا پس از ٢٠ سال به ایران بازگشتید و آیا دوباره قصد بازگشت به کشور آلمان را دارید؟

من از روزی که به آلمان رفتم به اهدافی که می‌خواستم نرسیدم. دانشگاه هم پذیرش گرفتم یک ترم هم رفتم ولی رشته‌ای که می‌خواستم آنجا نبود. سال‌های اول و دوم یک مقدار فعالیت‌های کنسرتی کردم. بعد دیدم جای من آنجا نیست و تنها دلیلی که آنجا زمین‌گیر و ماندگارم کرد دو فرزندم بودند که آنجا به دنیا آمده بودند. با خودم می‌گفتم من راه دیگری ندارم. مگر اینکه گاه‌گاهی برای سفر به ایران بروم و کارهایم را ضبط کنم. یکی، دو سال گذشت دیدم نمی‌توانم و این فعالیت‌ها برایم کم است. یک گروه درست کردم به نام گروه نوا. نوازنده حرفه‌ای خیلی کم بود.

آقای حسینی که چند ماه پیش فوت کردند نوازنده گروه شیدا بودند که ایشان را دعوت کرده بودم. چند دوره با آقای متبسم کار کردیم. سه،چهار تا حرفه‌ای و سه،چهار تا آماتور و چند سال کار کردیم و مرکز نوا را تأسیس کردیم. خوشبختانه آلمان به مراکز فرهنگی – هنری بودجه و امکانات می‌داد که بتوانند فعالیت کنند. به دلیل اینکه بچه‌های خارجی که برای زندگی می‌آیند، به جای اینکه به خلاف کشیده شوند، وارد محیط‌های فرهنگی خودشان شوند و احساس کمبود نکنند.

ما این مرکز فرهنگی – هنری را ١١ سال داشتیم. دیگر من برنامه‌ام این بود که هروقت فرزندانم بزرگ شدند من برگردم ایران. دخترم که بسیار تیزهوش است این را فهمیده بود که من منتظرم بزرگ شوند و من برگردم ایران. یک‌بار در ١۶سالگی گفت: «من می‌دانم تو دوست ‌داری برگردی ایران. از همین فردا هم برگردی من با تو می‌آیم». از روزی که ایشان گفت تا روزی که آمدیم ایران یک ماه طول کشید. استارت اصلی را دخترم زد. ولی هیچ‌وقت دوست نداشتم آنجا بمانم. چون بعد از سال‌ها از مسائل فرهنگی‌ام دور ماندم متنها فرقی که من با بقیه داشتم، این بود که سال‌هایی که آنجا درس می‌دادم، بیشتر شاگردهایم ایرانی بودند. البته شاگردان آلمانی هم داشتم. محیط‌هایی که بودم ایرانی بودند. همین مرکز نوا که درست کرده بودیم، همیشه با ایرانی‌ها در ارتباط بودیم. من چیزی جز فضای ایرانی در آنجا نداشتم. یادم است اولین کاری که با آقای سراج کار کردم، گفت جالب است با اینکه سال‌ها ایران نبودید ولی کارهایتان رنگ‌وبوی ایرانی دارد. گفتم عجیب نیست چون من آنجا برای خودم یک ایران کوچک درست کرده بودم.

 همین‌طور است. سال‌های بسیاری در اروپا بودید ‌ و کارهایی که از شما شنیدیم کاملا حس‌وحال ایرانی داشتند. مثل همین آلبوم «شهرآشنایی» که گفتید. ولی به جوان‌های هنرمند ایرانی توصیه کردید از وطن خارج نشوند. چرا؟

من نظرم این است کسی که بی‌هدف برود، وقتش را تلف کرده است. من آنجا می‌دیدم بچه‌های جوان می‌آیند و تلف  و سرگردان می‌شوند. دولت آلمان هم که قوانین خودش را دارد. یک مستمری ماهانه می‌دهد و جوان‌ها هم مستمری را می‌گیرند و تفریح می‌کنند؛ بدون هیچ برنامه‌ای. اگر جوانان برای ادامه تحصیل یا هدفی بروند تشویق هم می‌کنم. من فکری داشتم برای رفتن. ولی وقتی عملی نشد باید زود برمی‌گشتم. نباید سرم را با چهار تا کلاس و چهار تا کنسرت گرم می‌کردم. چون در بهترین دوره کاری‌ام آلمان بودم. آن دوره‌ای که من نبودم، برد موسیقی ایرانی خیلی زیاد بود. آن زمان اگر برگشته بودم، الان در جایگاه بهتری بودم. من در این ١٢سالی که ایران هستم ١۵ تا آلبوم ضبط کردم. کنسرت‌ها به کنار. اگر این سال‌ها را آنجا بودم شاید سه تا آلبوم هم ضبط نمی‌کردم.

خیلی فرق می‌کند که فرد در محیط باشد و با افراد هنرمند ارتباط داشته باشد. من در آن سال‌ها برای اینکه ارتباطم حفظ شود، از نوازنده‌ها دعوت می‌کردم که به کنسرت بیایند. یکی از آنها جمشید عندلیبی بود که سالی سه،چهار بار می‌آمد. یعنی سعی می‌کردم ارتباطاتم را داشته باشم. چند بار گروه‌ها را دعوت کردم مثل گروه کامکارها و کنسرت برگزار کردیم. آنجا وقتی در محیط نیستی خیلی چیزها را از دست می‌دهی. برای همین دوست ندارم کسی مثل من سرگردان شود.

 با توجه به حضور ٢٠‌ساله شما در آلمان، آیا موسیقی غربی هم گوش می‌دهید؟

بله، صد درصد گوش می‌دهم. البته به آلمان‌رفتنم مربوط نمی‌شود. قبل از آن هم گوش می‌دادم. در دوره دبیرستان در سمنان دبیر زبان ما (آقای کفامنش) هفته‌ای یک‌بار گرام برقی  و کارهای خوب کلاسیک را می‌آورد و می‌گفت یک ساعت به جای درس، موسیقی گوش دهید. من شور امیراُف را آنجا شنیدم. اگر این معلم این صفحه را نمی‌آورد من نمی‌شناختمش. یکی از کسانی که سیر فکری من را متحول کرد، آقای کفامنش بود. بعد با ارکستر آشنا شدم. کار امیراُف یک کار نیمه‌شرقی نیمه‌کلاسیک بود. خیلی خوب ارتباط برقرار کردم. کنسرت‌های خوب کلاسیک رفتم. الان هم در آهنگ‌سازی استفاده می‌کنم و برخی از شیوه‌های آن در موسیقی ایرانی کاربرد دارد.

کاش روزی بگویند موسیقی نیازی به مجوز ندارد 

 همواره نگران موسیقی ایرانی و اتحادنداشتن اهالی موسیقی هستید. حتی در مصاحبه‌ای هم گفته بودید موزیسین‌ها به خونم تشنه‌اند. به نوبه خود چه قدمی برای همدلی و اتحاد در عرصه موسیقی برداشته‌اید؟

من اگر چیزی دراین‌باره  گفتم در وهله اول علت اصلی را شرایط کنونی می‌دانم که نوازنده‌ها رابطه‌هایشان این‌طور شده است. هرکس به طریقی باید زندگی‌‌اش را بگرداند. به طور مثال آهنگ‌ساز از راه‌آهنگ‌سازی نمی‌تواند گذران زندگی کند چون کسی حمایتش نمی‌کند؛ مجبور است پنج روز در هفته در آموزشگاه درس بدهد و بیشتر هفته به آموزش بگذرد که خیلی فرسایشی است. کار تدریس حد و‌ اندازه دارد و چون شرایط مناسب نیست هرکسی می‌خواهد آن یکی را کنار بزند و خودش بالا بیاید. در این شرایط هرکس می‌خواهد گلیم خود را از آب بیرون بکشد و همین باعث می‌شود که رابطه عاطفی خوبی برقرار نباشد. روی صحنه سرمان را می‌اندازیم پایین و همه اخم می‌کنیم و یکدیگر را نگاه هم نمی‌کنیم یا خیلی‌ها مصنوعی لبخندهایی به هم می‌زنند.

برخی نوازنده‌های ما بیشتر در این فکر هستند که چقدر قرار است پول بگیرند. یا زودتر تمام شود بروند سر کارشان. یعنی آن لحظات را به‌عنوان لحظات خوب زندگی‌شان در نظر نمی‌گیرند؛ به‌خصوص ‌آنهایی که کارمند هنری هستند یا نوازنده ارکستر. مثلا باید ١٠ اجرا را انجام بدهند وگرنه حقوقشان قطع می‌شود. آن نوازنده، دیگر لذتی از موسیقی‌ای که اجرا می‌کند نمی‌برد و حتی شنونده هم این قضیه را حس می‌کند. اگر واقعا مراکزی در ایران تأسیس می‌شد مثل شهرداری آلمان که هر شهری ارکستر و گروه کر خود را داشت و بودجه‌ای برای موسیقی در نظر گرفته می‌شد، بسیار عالی می‌شد. در ایران هیچ بودجه‌ای به نام موسیقی وجود ندارد. مثلا در فرهنگستان هنر ارکستری که داشتیم بودجه‌ای که برای تمرین خرج می‌شد را به‌عنوان «جلسه شعر و حافظ و عرفان» بود. چون اگر عنوان موسیقی قید شود، هیچ بودجه‌ای به آن تعلق نمی‌گیرد.

درنهایت باید با هم رفاقت داشته باشیم. این مهم‌ترین مسئله است. من به‌شخصه رفاقت با اعضای گروه چاووش یا دوستان دوره جوانی یا موزیسین‌هایی که هم‌دوره بودیم و کسانی که پیش‌کسوت‌تر بودند را حفظ کرده‌ام. مثلا با استاد منظمی یا تعدادی دیگر از گروه شیدا و اعضای کامکارها ارتباط دارم. این رابطه‌ها که حفظ شود، همدلی هم به وجود می‌آید.

 شاید همین مسئله باعث پایدارماندن گروه‌های موسیقی هم باشد.

بله، خیلی شنیدم در ایران گروه تشکیل می‌شود؛ ولی از هم می‌پاشد. علت اول آن هم حمایت‌نشدن از طرف دولت است. اگر گروه‌ها حمایت شوند و بدون دردسر اجرا داشته باشند، ماندگار می‌شوند. یکی دیگر از مشکلات بزرگ موسیقی ما، گرفتن مجوز است. هیچ‌جای دنیا حتی در عقب‌افتاده‌ترین کشورها هم برای موسیقی مجوز نمی‌گیرند. مجوز به این دلیل طرح شد که موسیقی مبتذل منتشر نشود. ولی الان انواع موسیقی‌هایی که کیفیت ندارند مجوز می‌گیرند ولی کارهای باکیفیت مثلا استاد شجریان مجوز نمی‌گیرد. وقتی گرفتن مجوز این‌قدر سخت می‌شود گروه‌ها می‌پاشند.

 استاد شجریان کارگاهی برگزار  و شاگردانی تربیت کردند و حتی شنیدیم  این خواننده‌ها را به آهنگ‌سازانی که می‌شناختند، معرفی هم ‌کرده‌اند. این کار تأثیر بسزایی در شناساندن جوانان حرفه‌ای به جامعه داشت.  شما برنامه‌ای مشابه کار استاد شجریان برای آموزش نوازندگان و آهنگ‌سازان ندارید؟

من در این دوره به صورت معلق در ایران بودم و ممنوع‌الکاری من تازه تمام شده و هر کاری هم که بخواهم انجام دهم باید مجوز داشته باشد و باید به صورت قانونی کار کنیم؛ هنوز برنامه‌ای ندارم. از وقتی هم که ممنوع‌الخروجی‌ام رفع شد رفتم سفر و حتی کلاس‌هایم را تعطیل کردم. الان هم برای آموزش هیچ برنامه‌ای ندارم. چون باید یک مرکز موسیقی درست شود. وقتی که تصمیم بگیرم ایران بمانم دوست دارم مرکزی باشد که کلاس‌های آموزشی داشته باشد و جلسات دیدار باشد. همه اینها منوط به ماندن من در ایران است.

کاش روزی بگویند موسیقی نیازی به مجوز ندارد 

 پس هنوز تصمیم نهایی‌تان را برای ماندن نگرفته‌اید؟

نه هنوز. اگر بگذارند کار کنم ایران می‌مانم.

 ناصر مسعودی که یکی از قدیمی‌ترین خواننده‌های اشعار گیلکی است پس از حدود ۲۰ سال سکوت، با آلبوم «حالا چرا» با تنظیم شما به عرصه موسیقی بازگشت. درباره این آلبوم اگر توضیحی دارید،  بفرمایید.

تجربه خیلی خوبی بود. ما یک شناخت مختصری از هم داشتیم. ایشان در برنامه گلها آواز می‌خواندند و فقط خواننده گیلک نیستند و فارسی هم می‌خواندند. استادان آن دوره با ایشان ساز زده‌اند. چند باری که حضوری با هم صحبت می‌کردیم متوجه شدم ٢٠، ‌٣٠ سال پیش آهنگ‌هایی روی شعرهای فارسی ساخته بودند و مانده است. وقتی کارهایشان را شنیدم، دیدم چقدر لطیف و روان و زیباست. در حقیقت لطف کردند و به من اعتماد کردند که من آنها را تنظیم کنم و از دوره‌ای که بیشتر نزدیک شدیم و با اینکه از نظر سنی با هم فاصله داشتیم رفیق شدیم و من درواقع مرید ایشان شدم؛ کسی که از نظر شخصیتی برای من قابل احترام است. این کارها را با عشق و علاقه شروع کردم. سال گذشته وقتی کار تمام شد، مدتی درگیر شرکت‌ها بودیم. الان شرکت‌ها دیگر از کارهای سنتی استقبال نمی‌کنند.

چون سودی که از پاپ درمی‌آورند خیلی بیشتر است. فقط یکی، دو خواننده سنتی هست که سود زیاد دارد؛ وگرنه با بقیه دیگر کار نمی‌کنند و باید تمام هزینه‌ها را خودمان تقبل می‌کردیم که این کار را هم کردیم. تجربه بسیار مثبتی بود. ایشان با این سن‌وسال، یک‌روزه همه کارها را خواندند و رفتند. این موضوع را مخصوصا می‌گویم که خواننده‌های جوان توجه کنند. طوری کار کنند که وقتی به استودیو می‌آیند،  بتوانند خوب ضبط کنند. نه اینکه به امید برنامه‌های کامپیوتری و ملوداین باشند. مشخصه دیگری که در آقای مسعودی برای من خیلی جذاب بود و من را یاد آقای شجریان انداخت، این بود که در کار تنظیم من کوچک‌ترین دخالتی نداشتند.

با اینکه من دوست داشتم که اگر جایی از کار را دوست ندارند، عوض کنم؛ ولی صد  درصد اعتماد کردند؛ مثلا در آلبوم «در خیال» آقای شجریان یک نت جابه‌جا نکردند و دقیقا همان چیزی که من زمزمه کرده بودم از نظر ساختمان ملودی خواندند؛ با کیفیت خیلی بهتر. این تجربه را من در کار آقای مسعودی و آقای شجریان دیدم. به این دلیل که اعتمادبه‌نفس دارند و نیازی نمی‌بینند دخالتی کنند.

 سخن آخر.

من به‌عنوان یک موزیسین دوست دارم بگویم یکی از امیدها و آرزوهایم این است که روزی بگویند موسیقی نیازی به مجوز ندارد.


منبع: برترینها

چطور در کار گروهی موفق باشیم؟

برترین ها – ترجمه از پلاد ناصری: آیا تا به حال برایتان این سوال پیش آمده است که چگونه برخی کارهای گروهی به شکلی فوق العاده بهینه انجام می شوند، اما برخی دیگر به همان روزهای ابتدایی تشکیل گروه محدود می شوند و بعد از مدتی به فراموشی سپرده می شوند؟ کار گروهی موفق به طور عجیبی ساده و در عین حال دشوار و پیچیده است.

به همین دلیل است که در بسیاری از گروه ها، برقراری ارتباط موثر میان اعضای گروه به سختی انجام می گیرد و برای شکل گیری کنش های موفق میان آنان و هم چنین انجام درست امور، دغدغه های بسیاری وجود دارد. در واقع موفقیت کار گروهی به همین موارد مذکور وابسته است.

بدون توجه به ماهیت گروه و دلایل وجودی آن، انسان ها موجوداتی پیچیده و مخلوطی از ویژگی های مختلف هستند، همچنین هر عضو یک گروه، تمام کوله بار خودش را، چه خوب باشد چه بد، با خود به درون گروه می کشاند.

 چطور در کار گروهی موفق شویم؟

بنابراین افراد مختلف با تجربیات متفاوتی که در کار و زندگی شخصی خود دارند، و همچنین درجات متفاوتی از موفقیت که در کارهای پیشین خود کسب کرده اند، گرد هم می آیند و یک گروه را تشکیل می دهند، و زیر سایه این گروه در پی اهدافی جدید می گردند و تلاش می کنند این اهداف را محقق سازند.

با در نظر گرفتن این پیچیدگی ها که در فرایند تشکیل یک تیم وجود دارد، عناصر متعددی در برهم کنش های میان اعضای گروه اهمیت پیدا می کند و پیرو همین موضوع است که راهکارهای مختلفی مطرح می شود، و در نهایت به نتیجه ای اثر بخش منتهی می گردد.

شانس شرکت در کارهای گروهی و رسیدن به موفقیت از طریق فعالیت های تیمی، امری است که کاملا به خود شما وابسته است. با قدم گذاشتن در مسیری درست و انتخاب راهی متناسب با اهداف تعیین شده، می توان در کار گروهی به موفقیت رسید، و در این راه هیچ چیز نباید برایتان مهم تر از موفقیت گروهی باشد که در آن به فعالیت می پردازید.

هر تیمی، به موارد بنیادینی نیاز دارد که بایستی برای رسیدن به موفقیت محقق شوند، و تا زمانی که این عناصر ابتدایی فراهم نشوند، هیچ موفقیتی قابل انتظار نخواهد بود.

کلیدهای رسیدن به موفقیت در کار گروهی

نکاتی که در ادامه بیان خواهد شد، فضایی که بایستی برای رسیدن به موفقیت در کار گروهی ایجاد شود را تشریح می کند.

– اعضای گروه باید اهداف تیم را درک کنند و برای رسیدن به آن ها تلاش نمایند. چنین تصمیم و توافقی که در جهت رسیدن به هدف های تعیین شده شکل می گیرد، برای تحقق کار گروهی موفق، حائز اهمیت است. اعضای گروه باید روی تمام جزئیات مسیری که با هم طی خواهند کرد توافق داشته باشند و چتر حمایت خود را در تمام طول این راه روی هر آنچه که گروه تعیین کرده است بگسترانند.

– گروه باید محیطی را فراهم نمایند که تمام افراد در بستر آن به ریسک های منطقی دست بزنند، به برقراری ارتباط بپردازند، تصمیم بگیرند، و عمل کنند. اعضای گروه باید به یکدیگر اعتماد داشته باشند و برای مخالفت و بیان نظراتشان سرزنش نشوند.

– ارتباطات میان اعضا در چارچوب گروه، باید بر پایه راستی، اعتماد و احترام متقابل باشد. به این ترتیب تمام افراد برای بیان دیدگاه ها، تفکرات، و راه حل های مشکلات، احساس راحتی و آرامش خواهند کرد. در نتیجه همه آنها می فهمند که برای شنیدن نظراتشان، گوش شنوایی وجود دارد و سایرین برای درک دیدگاه هایشان تلاش می کنند. همچنین تمام اعضای گروه به راحتی سوالات و مشکلات خود را در بین دیگر افراد بیان خواهند کرد و همکارانشان برای حل مشکلات آنان راه حل ارائه می نمایند.

– اعضای گروه باید به عنوان افرادی منحصر بفرد شناخته شوند که تجربیات، نقطه نظرات، دانش، و دیدگاه هایشان هیچ جایگزینی نخواهد داشت. به این ترتیب تفاوت نظرات به عنوان یک مزیت مهم برای رسیدن به اهداف گروه قلمداد خواهد شد. بر مبنای همین تعدد نظرات است که سازمان ها به سمت تولید محصولات جدید، خدمات نوین، و رویکردهای تازه هدایت می شوند. در واقع هر سازمان، هر چه در جذب نظرات مختلف موفق باشد، در رسیدن به اهدافش نیز موفق تر خواهد بود.

چطور در کار گروهی موفق شویم؟ 

– در یک گروه موفق، خلاقیت، نوآوری و نظرات متفاوت با روی باز پذیرفته می شود و مورد تشویق قرار می گیرد. حرف هایی مثل “ما دقیقا همین کار را کردیم و نتیجه ای ندیدیم” یا “چه نظر احمقانه ای” در یک گروه موفق جایی نخواهد داشت.

در نتیجه اعضای گروه می فهمند که قدرت تیمشان به نظرات مخالف و دیدگاه های متفاوت وابسته خواهد بود، و از این طریق است که می توانند بر مشکلات فایق آیند و اهداف گروه را به پیش ببرند.

– اعضای یک تیم باید بتوانند خودشان را دائما ارزیابی کنند و فرایندهای موجود در گروه را بهبود ببخشند. شاخص های تعیین شده در گروه بایستی با روی باز در میان اعضا به بحث گذاشته شوند و به این ترتیب توانایی های گروه برای قرار گرفتن در مسیر پیشرفت بهتر و بهتر خواهد شد.

– تمام افرادی که در یک گروه فعالیت می کنند باید در تصمیم گیری های گروهی مشارکت داده شوند و برای بیان نظراتشان مورد حمایت قرار گیرند. بر همین اساس است که اعضای گروه در می یابند که نقشی موثر در پیشبرد اهداف گروه دارند و حضور آنان در گروه برای رسیدن به موفقیت تیمی بسیار مهم است.

اگر گروهی بتواند این فاکتورها را به درستی رعایت کند، بدون شک می تواند در رسیدن به اهدافش موفق شود. در این صورت است که می توان با اطمینان گفت که کار گروهی در مسیری صحیح انجام گرفته است. در واقع همیشه کارها و وظایفی که در گروه انجام می گیرد چالش اصلی گروه نیست، بلکه این روابط میان اعضای تیم و موارد جزئی که روز به روز در گروه شکل می گیرد و محقق می شود است که بزرگترین دغدغه های موجود در کار گروهی را بوجود می آورد.

در صورتی که اعضای گروه بتوانند از سنگرهای شخصی خودشان بیرون بیایند و دوشادوش یکدیگر برای پیشبرد کار تیمی تلاش کنند، به بزرگترین دستاوردهایی که می توانند تصور کنند دست خواهند یافت. بسیاری از مواردی که گفته شد، برای گروه ها و افرادی که به کار گروهی مشغول هستند، واضح و مبرهن است، پس کافی است با رعایت نکات مذکور به گروهمان اجازه دهیم که در مسیر پیشرفت قرار گیرد.


منبع: برترینها

مرموزترین معماهای تاریخی سرانجام کشف شدند

معماهای زیادی در تاریخ وجود دارد که حتی دانشمندان را به حیرت واداشته است به طوری که هیچ پاسخی برای این معماها ندارند. اما خوشبختانه با تکنولوژی های جدید امروزی بسیاری از این معماهای تاریخی حل شده اند. مطالب زیر را با دقت بخوانید تا به حقایق خیره کننده ای درباره تاریخ و اسرار آن برسید.

ناپدید شدن تمدن نازکا

مرموزترین معماهای تاریخی سرانجام کشف شدند

مردم نازکا به دلیل نقاشی های عظیم روی سطح بیابان نازکا در پرو معروف شده اند. نقاشی هایی که تنها از بالا مفهوم پیدا می کنند. به گفته دانشمندان مردم نازکا از این خطوط با حرکت در بین آن ها برای ارتباط با خدایان استفاده می کردند. اخیرا ناپدید شدن این تمدن نیز کشف شده است. محققان دانشگاه کمبریج دریافته اند که این قوم به دلیل خشکسالی در اثر قطع درختان از بین رفته اند.


بدنه سرهای ایستر آیلند

مرموزترین معماهای تاریخی سرانجام کشف شدند

بالاخره معمای سرهای ایستر آیلند توسط شخصی به نام ثور هیردال کشف شد. او نخستین کسی بود که در این مکان حفاری انجام داد. در نتیجه این حفاری بدنه سرهای ایستر کشف شد. ارتفاع بعضی از آن ها حدود ۶ متر است. این مجسمه ها با ابزارهایی که در آن زمان معروف بوده استفاده می شده است.


گورستان نهنگ در شیلی

مرموزترین معماهای تاریخی سرانجام کشف شدند

گورستان نهنگ عظیمی در بیابان آتاکاما در شیلی یافت شده است. دانشمندان نمی توانستند دلیل این کشتار گروهی را کشف کنند تا زمانی که دریافتند باقیمانده این نهنگ ها مربوط به دوره های زمانی متفاوتی است. نخستین آن ها حدود ۲۰ هزار سال گذشته رخ داده است و دلیلش رشد جلبک های سمی در دریا بوده است.

یادداشت های مرموز در یکی از نسخه های ادیسه کشف معماهای تاریخی

یکی از نسخه های ۵۰۰ ساله ادیسه هومر دارای یادداشت های دستی عجیب و غریبی است. متیلی و جولیا آکتا دریافتند که این یادداشت ها گونه عجیبی از خلاصه نویسی توسط ژان کالون است. با پیشرفت های تکنولوژی و دسترسی کامل اطلاعاتی دریافتند که این یادداشت ها جالب تر از خلاصه نویسی هستند. آن ها ترجمه های فرانسوی از زبان یونانی هستند.


گودال سیاه فلوریدا

مرموزترین معماهای تاریخی سرانجام کشف شدند

باستان شناسان سالهاست که این گودال در رودخانه Aucilla ایالت فلوریدا را کشف کرده اند. این گودال بسیار سیاه رنگ است و تا قبل از جسی هالیکان پروفسور دانشگاه ایالت فلوریدا غواصی به سمت آن نرفته است. او در کشفیاتش در این گودال عاج های فیل را کشف کرده است که شیارهایی بوسیله ابزارهای انسانی روی آن ها دیده میشد. بنابراین دریافتند که انسان ها حدود ۱۴۵۰۰ سال گذشته در این مکان می زیسته اند.


نخستین کامپیوتر یونانی ها

مرموزترین معماهای تاریخی سرانجام کشف شدند

Antikythera نخستین کامپیوتر دنیا در کشتی غرق شده ای مربوط به ۵۰ الی ۸۰ سال قبل از میلاد مسیح کشف شده است. اخیرا دانشمندان هدف از ساخت این ابزار را کشف کرده اند. این ابزار وسیله جهت یابی بوده است. دومین مکانیسم مشابه این ابزار هزاران سال بعد اختراع شده است.


سپاه گمشده کامبیز دوم (کمبوجیه)

مرموزترین معماهای تاریخی سرانجام کشف شدند

۵۲۴ سال قبل از میلاد مسیح سپاه پادشاه ایرانی کامبیز دوم برای جنگ با حبشه اعزام شد. حدود ۵۰ هزار سرباز اعزامی هرگز از جنگ بازنگشتند و دانشمندان بعدها کشف کردند که آن ها در جنگ نمرده اند بلکه در اثر طوفان شن جان خود را از دست داده اند.


سنگ های سرگردان در دره مرگ

مرموزترین معماهای تاریخی سرانجام کشف شدند

دیدن سنگ های سرگردان در دره مرگ کالیفرنیا مو را به تن راست می کند و به نظر می رسد به محض دور شدن از آن ها این سنگ ها حرکت می کنند. هیچ توضیحی برای این پدیده وجود نداشت تا زمانی که رالف لورنز ثابت کرد که در طول زمستان در اطراف این سنگ ها توده های یخی شکل می گیرد و با گرم شدن هوا سنگ ها روی زمین سر می خورند.


قبرستان گمشده ریچارد سوم

مرموزترین معماهای تاریخی سرانجام کشف شدند

گفته شده صومعه ای که ریچارد سوم در آن دفن شده بود زمانی که توسط شخصی خریداری شد تخریب شده و بقایای جسد او به دریا انداخته شده است. اما دانشمندان به امید پیدا کردن قبر او به کشفیات خود ادامه داده و سرانجام موفق شده اند. با انجام آزمایشات تست دی ان ای روی بقایای جسدی که پیدا کرده اند به این نتیجه رسیده اند که جسد متعلق به ریچارد سوم است.


سرنشینان گمشده کشتی ماری سلست

مرموزترین معماهای تاریخی سرانجام کشف شدند

ماری سلست کشتی مرموزی است که در سال ۱۸۷۲ کاملا سالم و بدون هیچ سرنشینی پیدا شده است. دکتر آندریا سلا در اثر تحقیقات به نتایجی درباره معمای این کشتی رسیده است. حدود ۱۷۰۰ بشکه الکل در این کشتی وجود داشت که ممکن است ایجاد انفجار نامرئی کرده باشد. انفجاری که موجی از باد بدون دود و آتش می سازد. ممکن است سرنشینان این کشتی را ترک کرده و در دریا غرق شده باشند.


منبع: برترنها

دریاچه ممرز نوشهر؛ سکونت گاه ارواح در مازندران

طبیعت کشورمان ایران در هر گوشه ای به رنگی درآمده تا با جلوه های زیبایش چشمانتان را نوازش دهد و گاه با پدیده ای حیرت انگیز غافلگیرتان کنند. امروز گوشه ای از همین طبیعت را برای تجربه ی یک گشت و گذار متفاوت برگزیده ایم و می خواهیم برای لحظاتی غرق در زیبایی های آن شویم.

راهی شمال کشور هستیم و می خواهیم یکی از شگفت انگیزترین جلوه های طبیعت ایران را به نظاره بنشینیم. مقصدمان استان مازندران است که همه با طبیعت زیبایش به خوبی آشنایی دارند و شهرت جنگل های انبوه و ساحل زیبا و دریاچه هایش زبانزد خاص و عام است. در این استان راه شهرستان نوشهر را در پیش می گیریم تا در گوشه ای از آن، جاذبه ای کمتر شناخته شده را بیابیم.

دریاچه ممرز نوشهر | سکونت گاه ارواح در طبیعت مازندران
چرا دریاچه ممرز؟

    دریاچه ممرز یکی از جاذبه های بکر شمال کشور است.

    این دریاچه دارای ظاهری وهم انگیز است و به دریاچه ارواح شهرت دارد.

    اگر علاقه مند به آفرود هستید باید بدانید که در راه رسیدن به این دریاچه می توانید این تفریح را نیز تجربه کنید.

دریاچه ممرز نوشهر | سکونت گاه ارواح در طبیعت مازندران
 

دریاچه ممرز نوشهر | سکونت گاه ارواح در طبیعت مازندران

در مسیر دریاچه ممرز

برای رسیده به دریاچه ممرز باید راهی نوشهر شویم و با ورود به یک جاده فرعی به روستای صلاح الدین کلای سفلی برسیم. آنچه در ادامه انتظارمان را می کشد یک جاده فرعی در میان جنگل است که تنها می توان با خودروهای کمک دار از آن عبور کرد. در اینجا یک تجربه متفاوت از آفرود برای مسافران این دریاچه زیبا رقم می خورد و به خاطره ای فراموش نشدنی در ذهنشان تبدیل می گردد.

پس از گذر از پستی و بلندی های جاده و پشت سر گذاشتن انبوه درختان، در نهایت این دریاچه است که چشمان هر بیننده ای را مسحور خود می کند…

آشنایی با دریاچه ممرز، غرق در وهم و سکوت

در نقطه ای بکر از شهرستان نوشهر و در میان جنگل انبوه پهن برگ، دیاچه ای قرار دارد که با فضای وهم انگیز و پر سکوتش از شما میزبانی می کند. نامش دریاچه مَمرَز است اما به سبب قرار گیری در منطقه ملا کلا، به این نام نیز خوانده می شود.

فضای بکر اطراف دریاچه در اکثر روزهای سال آمیخته با مه و صدای حیوانات وحشی است که در هر لحظه به گوش می رسد. این مسئله با حضور درختان خشکیده در میان دریاچه در هم می آمیزد و باعث شده تا به آن لقب دریاچه ارواح را نیز بدهند.

طول این دریاچه ۷۰۰ متر است و عرض آن به ۳۰۰ متر می رسد و با جلوه ای دیدنی انتظار شما را می کشد. چهره منحصر به فرد این دریاچه و زیبایی کم نظیر آن نیز باعث شده تا نامش در فهرست میراث ملی طبیعی قرار گیرد.

دریاچه ممرز نوشهر | سکونت گاه ارواح در طبیعت مازندران
دیدنی ها و تفریحات

سفر به دریاچه ممرز یک تجربه متفاوت است و شما را به لذت بردن از دیدنی ها و تفریحات زیر دعوت می کند:

۱- درختان مرده

آنچه که در اولین نگاه به دریاچه ممرز، توجه شما را به خود جلب می کند، بازمانده هایی از تنه درختان هستند که در میان دریاچه قرار دارند و به درختان مرده مشهورند. حضور این درختان نیز بر وهم فضا می افزاید و یکی از شگفتی های این دریاچه به شمار می رود.

 

دریاچه ممرز نوشهر | سکونت گاه ارواح در طبیعت مازندران

دریاچه ممرز نوشهر | سکونت گاه ارواح در طبیعت مازندران

 ۲- جنگل تماشایی

دریاچه ممرز در آغوش یک جنگل زیبا قرار دارد و شما در کنار تماشای دریاچه می توانید، سری هم به درون این جنگل بزنید و از دیدن انبوه درختان سر به فلک کشیده که هر یک زیبایی خاص خودشان را دارند، لذت ببرید.

دریاچه ممرز نوشهر | سکونت گاه ارواح در طبیعت مازندران

 ۳- خوشگذرانی در سفر به دریاچه ممرز

آفرود: برای آنکه به دریاچه برسید، ناگزیر به استفاده از خودروهای کمک دار هستید و به نوعی، آفرود در میان جنگل را نیز تجربه می کنید.

پیک نیک: اگر قصد دارید بیشتر بمانید و از دریاچه لذت ببرید، حتما خوراکی های مورد نیازتان را بردارید و در آنجا پیک نیکی دوستانه یا خانوادگی برپا کنید.

گشت و گذار و عکاسی: می توانید به گشت و گذار در گوشه گوشه ی این طبیعت بپردازید و جاذبه هایی تازه را کشف کنید. یادتان نرود که با دوربین عکاسی می توانید این جاذبه ها را تا همیشه پیش خود داشته باشید و از دیدنشان غرق در لذت شوید.

دریاچه ممرز نوشهر | سکونت گاه ارواح در طبیعت مازندران

کجا بمونیم؟

در سفر به دریاچه ممرز برای اقامت دو راه پیش رو دارید:

نخست آنکه می توانید در نوشهر و یا دیگر شهرهای اطراف در خانه های محلی، هتل ها و مهمانسراها اسکان کنید.

دوم آنکه می توانید کمپی را برپا نمایید و تجربه ای متفاوت از اقامت را برای خود رقم بزنید.

امکانات گردشگری

این دریاچه بسیار زیباست اما هیچ گونه امکاناتی در اطراف آن وجود ندارد و هنوز آنچنان که باید، مورد توجه قرار نگرفته است. البته این نبود امکانات یکی از دلایل بکر ماندن این طبیعت تماشایی است و برای برخی از افراد یکی از جذاب ترین ویژگی ها به شمار می شود.

بهترین فصل سفر

بهترین زمان برای سفر به دریاچه ممرز، بهار و تابستان است.

بهار و تابستان: در این فصول میزان سفرها به شمال کشور به حداکثر خود می رسد چرا که طبیعت بسیار زیبا جلوه می کند.

پاییز: به سبب قرار گیری دریاچه در میان انبوه درختان، جلوه ی آن در پاییز بسیار زیباست اما به دلیل نامناسب بودن مسیر دسترسی، سفر در این فصل احتیاط زیادی را می طلبد.

زمستان: در این فصل جاده برفی و گلی یکی از موانع شما برای دیدن این دریاچه است.

دریاچه ممرز نوشهر | سکونت گاه ارواح در طبیعت مازندران

 راه دسترسی

آدرس: استان مازندران، شهرستان نوشهر، ۵ کیلومتری شمال روستای چلندر

 راه دسترسی: اگر قصد سفر به این دریاچه را دارید به مسیر نور به نوشهر بروید و در کیلومتر ۱۲ آن، پس از جاده ونوش، وارد جاده فرعی روستای چلندر و صلاح الدین کلای سفلی شوید. سپس با عبور از روستا، به محیط بانی می رسید که در آنجا باید اقداماتی اداری را برای ورود به منطقه انجام دهید.

پس از محیط بانی، جاده شمالی را به طول ۱۰ کیلومتر ادامه دهید و پس از مشاهده تابلوی دشت و بند ممرز وارد جاده فرعی شوید. این جاده شما را به دریاچه زیبای ممرز می رساند. البته به یاد داشته باشید که جاده فرعی تنها با خودروهای کمک دار قابل عبور است و امکان مواجهه با حیوانات وحشی نیز در آن وجود دارد.

فاصله و مسیر شما تا دریاچه ممرز نوشهر

    مسافت و مسیر های پرتردد

    تهران, استان تهران, ایران
    ۲۴۷ کیلومتر | ۴ ساعت ۴۴ دقیقه

    نوشهر, استان مازندران, ایران
    ۴۹ کیلومتر | ۱ ساعت ۸ دقیقه

    چالوس, استان مازندران, ایران
    ۶۰ کیلومتر | ۱ ساعت ۲۰ دقیقه

    ساری, استان مازندران, ایران
    ۱۳۸ کیلومتر | ۲ ساعت ۳۲ دقیقه

دریاچه ممرز نوشهر | سکونت گاه ارواح در طبیعت مازندران


منبع: برترینها

تبعات حذف واژه طلاق از شناسنامه/ دروغ را حلال می کنیم

عضو کمیسیون اجتماعی مجلس با انتقاد از پیشنهاد حذف«ثبت طلاق از شناسنامه»، گفت: این اقدام مجوز پایه‌گذاری زندگی جدید بر مبنای دروغ است کما اینکه منشا استرس‌ها و آسیب‌ های دایمی می‌شود.

به گزارش مهر، سهیلا جلودارزاده در خصوص حذف واژه طلاق از شناسنامه، گفت: هرچند پیشنهاد چنین طرحی از سر خیرخواهی بوده اما مجوز دروغ را در جامعه صادر می کند، وقتی کسی زندگی قبلی داشته و طلاق گرفته، باید در شناسنامه ثبت شود زیرا عدم ثبت به معنای پایه‌گذاری زندگی جدید بر مبنای دروغ است.

نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس در مجلس با اشاره به اینکه حذف واژه طلاق از شناسانه افرادی که در دوران عقد جدا شدند، منطقی‌تر است، تصریح کرد: به نظر می‌رسد هر دختری که در زندگی خانوادگی دچار شکست شود، نباید آن را عیب دانسته و به دنبال پنهان کردن آن باشد زیرا این اتفاق منشا استرس‌ها و آسیب‌های دایمی خواهد شد.

وی افزود: فرهنگ مقابله با پدیده طلاق و برخورد با زنان مطلقه که در زندگی اول خود به دلایل مختلف شکست خوردند باید در جامعه تغییر کند، بسیاری از زنان به دلایل اعتیاد مردان یا بیماری یا آسیب‌های مختلف طلاق گرفته، حتی برخی از زنان در شکست اولیه زندگی مقصرند در هر حال برای عبور از شکست در زندگی، نیاز به پنهان کردن یا حذف واژه طلاق از شناسنامه نیست.

جلودارزاده گفت: مروجین فرهنگی کشور در این خصوص باید گام‌های اساسی بردارند، حذف واژه طلاق به معنی صدور مجوز و حلال کردن دروغ است که به هیچ عنوان نباید انجام گیرد. کما اینکه طرح نپخته‌ای است زیرا در هر حال ازدواج‌ها و در صورت داشتن فرزند، اسامی فرزندان در شناسنامه ثبت می‌شود.

عضو کمیسیون اجتماعی مجلس، تصریح کرد: بنا نهادن زندگی بر پایه دروغ، ظلم به هر دو طرف در ازدواج‌های مجدد است، به جای این موارد باید پذیرش شکست‌ در ازدواج پذیرفته شود تا بدبینی و آسیب‌های دیگر بروز پیدا نکند.


منبع: الف

حذف طلاق از شناسنامه موجب بی اعتمادی می‌شود / خواستند ابرو را اصلاح کنند ولی چشم را کور کردند!

اخیرا سازمان ثبت احوال از تهیه پیش نویس طرحی خبرداد که براساس آن واژه طلاق از شناسنامه زنان مطلقه حذف شود البته به گفته رییس این سازمان ، طلاق فقط از شناسنامه خانم هایی حذف می شود که عقد کرده اند اما دوشیزه هستند.

با وجود اینکه این طرح یک بار در مجلس شورای اسلامی مطرح و رد شد اما هم اکنون دوباره سازمان ثبت واحوال درصدد احیا و تلاش برای تصویب آن برآمده است.

این طرح اگرچه با هدف رفع موانع در جهت ازدواج مجدد زنان مطلقه تهیه شده اما در جای خود مخالفان و واکنش های بسیاری را بدنبال داشته است.

 سید حسین سراج زاده رییس انجمن جامعه شناسی ایران وعضو هیات علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه خوارزمی در گفت وگویی ابعاد وتبعات اجتماعی این طرح را مورد بررسی قرار داد:

طرح حذف عنوان طلاق از شناسنامه از نگاه شما به عنوان یک جامعه شناس چگونه طرحی است؟

مسلما این طرح از نگاه جامعه شناسی پیامدهای اجتماعی و فرهنگی نامطلوبی بدنبال دارد .به بیان دیگر طراحان این طرح خواستند ابرو را اصلاح کنند ولی چشم را کور کردند.فراموش نکنیم ازدواج یک رابطه انسانی ،عاطفی و اجتماعی محکم و پایدار است وشرط لازم برای ایجاد این رابطه و تداوم آن اعتماد وصداقت است .اما متاسفانه این طرح به دلیل پنهان کاریهای که بدنبال دارد موجب بروز بی اعتمادی در میان زوجین می شود.

یعنی طراحان این طرح چنین تبعاتی را درنظر نداشتند؟

احتمالا این طرح با توجه به فرهنگ موجود جامعه که طلاق امری مذموم است،خصوصا برای خانم ها پیش بینی شده است .لذا بدنبال راهکاری برآمدند تا خانم هایی که یک بار ازدواج ناموفق داشتند بتوانند دوباره ازدواج کنند.اما تازمانی که نگاه فرهنگی جامعه نسبت به طلاق تغییر نکند حذف آن از شناسنامه نیز دردی را دوا نمی کند.زیرا در آن صورت مردانی که نسبت به ازدواج قبلی همسر خود حساس هستند در جستجوی کشف حقیقت برمی آیند و به هر ترتیب از ازدواج قبلی همسر خودخبردار خواهند شد.و همین رفتار موجب کاهش اعتماد اجتماعی و سرمایه های اجتماعی درجامعه می شود.

یکی از نقدهایی که مطرح می کنند این است که چرا فقط زنان ،مردان هم باید ازامکان حذف طلاق از شناسنامه خود برخوردار باشند

بله اگر بحث حذف نام طلاق از شناسنامه مطرح است باید در مورد مردان هم این امکان وجود داشته باشد.اساسا چنین نگاهی درست نیست.طلاق از نگاه جامعه شناسی یک راه حل است برای رهایی از مشکلات.لذا در این صورت طلاق نه تنها خیلی مذموم نیست بلکه یک گزینه شرعی وقانونی و حتی اخلاقی است.

از نگاه شما راه حل چیست؟

ابتدا باید به جامعه آموزش داده شود با مطالعه ودقت وبررسی لازم همسر آینده خود را انتخاب کنند.حال ممکن به جایی برسند که چاره ای جز طلاق وجود ندارند در این صورت باید نگاه جامعه به طلاق تصحیح شود.که طلاق امری کاملا عادی است وراهکاری است برای رهایی از مشکلات.چنانچه این نگاه تغییر نیابد آن وقت حذف آن از شناسنامه نیز فایده ای نخواهد داشت.شروع یک زندگی زناشویی باید براساس اعتماد وصداقت باشد .

پس بنظر این طرح می تواند فقط پاک کردن صورت مسئله تلقی شود؟

خیر پاک کردن صورت مسئله هم نیست تا زمانیکه نگاه جامعه به طلاق تغییر نیابد آنهاییکه به این موضوع حساس هستند حتما با جستجو و تحقیق سر از ماجرا در می آورند بنابراین صورت مسئله هم پاک نمی شود. باید گفت این طرح آن هدفی را که درنظر دارد تامین نمی کند.جامعه امروز باید بپذیرد که بنابرشرایط زندگی امروزه ،آمار طلاق هیچگاه به میزان دوره های گذشته برنخواهد گشت.وحتما بسیار بالاتر خواهدبود.به هرحال باید پذیرفت اگرچه که طلاق خوب نیست ولی درشرایطی یک راه حل است ونباید بار این راه حل را بردوش زنان ومردان قرار دهیم.

منبع:جام جم آنلاین


منبع: الف

نجفی: هنوز حکم مسئولیتم امضا نشده است/ فوریت‌ها را لیست‌بندی کرده‌ایم

شهردار تهران با اشاره به تهیه لیستی از اولویت‌ها و فوریت‌ها برای شهر تهران، گفت: قطعا اولویت‌ها و فوریت‌ها با در نظر گرفتن تفاوت میان آنها به صورت مجزا پیگیری و در خصوص آنها تصمیم گیری خواهد شد.

به‌ گزارش ‌ایسنا، محمدعلی نجفی، صبح امروز (شنبه) به عنوان نخستین روز کاری خود از هنگام ورود به محل کار در جمع خبرنگاران، اظهار کرد: هنوز کار رسمی من در شهرداری تهران آغاز نشده است، چرا که تا به این لحظه حکم مسئولیتم در مجموعه شهرداری تهران توسط وزارت کشور ابلاغ نشده است.

وی ادامه‌ داد: تا پیش از صدور حکم کارهای مقدماتی را در مجموعه شهرداری از جمله برگزاری جلسات با مدیران و معاونانی که به صورت مستقیم زیر نظر شهردار کار می‌کنند را برای هماهنگی هر چه‌ بیشتر ادامه‌ خواهم داد.

شهردار تهران در پاسخ به سوالی در خصوص سختی کار در مجموعه شهرداری تهران و مقایسه آن با زمان تصدی‌اش در وزارت آموزش و پرورش، گفت‌: هر کدام از این مسئولیت‌ها سختی و شیرینی خاص خود را دارد، اما طبیعتا در شهرداری تهران به دلیل اینکه کار به صورت مستقیم با مردم است، برای من شیرین‌تر است و دستگاه بزرگی همچون شهرداری با همه شئونات زندگی شهروندان مرتبط است.

وی به تشریح اولویت های شهرداری تهران اشاره کرد و افزود: تعیین اولویت کار مشکلی است؛ چرا که همه مسائل با یکدیگر مرتبط هستند. برای مثال بحث آلودگی هوا با موضوعاتی همچون حمل و نقل و ترافیک در ارتباط هستند و مجموعه اولویت‌ها در نظر گرفته شده است، اما باید اولویت ها و فوریت‌ها از یکدیگر تفکیک شوند، لذا لیستی از اولویت ها و فوریت‌ها تهیه شده است که در خصوص آنها پیگیری و تصمیم گیری خواهد شد.

شهردار تهران در ادامه‌ در خصوص جابه جایی مدیران و معاونان مجموعه شهرداری نیز تصریح کرد: امروز با معاونان و مدیرانی که مستقیما زیر نظر شهردار کار می‌کنند جلسه دارم. در طول هفته‌ جاری با این مدیران به صورت خصوصی جلسه‌ای را برگزار خواهم کرد و طی این مسیر ممکن است برخی از آنها علاقه‌ای برای ادامه‌ کار نداشته باشند و یا بالعکس من علاقه‌ای به کار با آنها نداشته باشم که این هفته‌ برای آشنایی با مدیران و معاونان اختصاص خواهد داشت و هنوز تصمیم گیری برای جابه جایی مدیران و معاونان زود است.


منبع: الف

آزمون استخدامی شغل دریانوردی سازمان سنجش

قابل توجه علاقه مندان به شغل دریانوردی؛ داوطلبانی که علاقه مند به شغل دریانوردی هستند میتوانند در تاریخ ۵/۶/۱۳۹۶ لغایت ۱۱/۶/۱۳۹۶ به سایت سازمان سنجش به آدرس اینترنتی www.sanjesh.org مراجعه و اقدام به ثبت نام در آزمون نمایند تاریخ برگزاری آزمون ۲۷/۷/۱۳۹۶ است.

افراد بعد از کسب حداکثر امتیاز در آزمون توسط شرکت برای دوره های زیر بورسیه آموزشی می‌شوند و پس از اتمام دوره آموزشی جذب بکار می‌شوند

شرایط عمومی:
داشتن حداقل دیپلم برای شغل ملوان و کاربر موتور 
داشتن فوق دیپلم و لیسانس (کلیه رشته ها) برای مهندس سوم و افسر دوم 
داشتن حداکثر ۴۰ سال و حداقل ۱۸ سال تمام
کارت پایان خدمت و یا معافیت دایم(معافیت پزشکی در صورتی که بعد از قبولی در آزمون توسط پزشک معتمد سازمان بنادر تایید شود)

برای کسب اطلاعات بیشتر به وبسایت آزمون شرکت دریای طلایی کیش به آدرس www.gsscompany.net مراجعه نمایید.


منبع: الف

کاهش ۱۳ درصدی ترافیک راه‌‌ها/ انسداد ۶ محور به دلیل نبود ایمنی

براساس آخرین اطلاعات حاصل از ۱۹۵۹ دستگاه تردد‌شمار جاده‌ای، کل تردد ثبت ‌شده در شبانه‌روز گذشته نسبت به روز قبل ۱۳.۱ درصد کاهش ‌نشان می‌دهد.

به گزارش فارس، بر اساس‌ اطلاعات دوربین‌های نظارت تصویری و سامانه‌ هوشمند تردد شمار بر‌خط‌، ‌در حال حاضر غیر از محورهای مسدود و ممنوع ذکر شده در این گزارش، بقیه محورهای مواصلاتی کشور باز است و تردد در آنها به‌ روال عادی ‌جریان دارد.

در‌ شبانه‌روز گذشته، کل تردد ثبت ‌شده براساس آخرین اطلاعات دریافتی از ۱۹۵۹ دستگاه تردد‌شمار فعال در محورهای برون‌ شهری، نسبت به روز قبل ۱۳٫۱ درصد کاهش ‌نشان می‌دهد؛ در همین مدت همچنین سهم وسایل نقلیه سنگین در ترافیک راه‌ها ۱۱٫۵ درصد‌، اوج تردد بین ساعات ۱۹ الی ۲۰ و کمترین تردد بین ساعات ۴ الی ۵ ‌صبح صورت پذیرفت؛ هموطنان با آگاهی از این موضوع می‌توانند ساعات مناسب‌تری را برای سفر انتخاب کنند.

پرترددترین جاده‌های کشور

آزادراه‌‌ تهران-کرج‌، آزادراه ‌‌کرج‌-تهران، آزادراه ‌قزوین‌-کرج، آزادراه کرج-قزوین، ‌آزادراه‌ ‌‌‌تهران-قم‌‌‌، ‌‌آزادراه ‌قم-تهران‌‌، آزادراه زنجان – قزوین، محور تهران-شهریار و شهریار-تهران‌‌‌‌، محور تهران-پاکدشت‌‌‌‌ و پاکدشت-تهران، محور ساوه-تهران و تهران-ساوه‌ و ‌محور پاکدشت – تهران در ۲۴ ساعت گذشته بیشترین ترافیک را داشته‌اند‌.‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

ممنوعیت تردد به دلیل مداخلات جوی و شرایط نامناسب فیزیکی راه‌

محور رامیان -اولنگ-شاهرود ‌واقع در استان‌های گلستان و سمنان‌ به دلیل نبود ایمنی کافی، فعلاً مسدود ‌است.

‌محور قدیم فسا – داراب، واقع در استان فارس از مورخ ۶ فروردین ۹۶ تا اطلاع بعدی به دلیل آب‌گرفتگی مسدود است.

محور جدید استهبان – نی‌ریز (‌مسیر رفت‌)، واقع در استان فارس، از مورخ ۷ اسفند ۹۵ تا اطلاع بعدی به دلیل رانش زمین و نبود ایمنی کافی مسدود و تردد از مسیر جایگزین محور قدیم استهبان – نی‌ریز انجام می‌شود.

محور فرعی شمشک – دیزین، واقع در استان‌های البرز و تهران، از مورخ ۱۷ تیر ۹۶ تا اطلاع بعدی به دلیل نبود ایمنی کافی مسدود است.

محور قدیم ایلام – صالح‌آباد، واقع در استان ایلام، از مورخ ۲۶ تیر ۹۶ تا اطلاع بعدی به دلیل نبود ایمنی کافی مسدود است.

جاده دارزین-دهبکری ‌واقع در استان کرمان ‌از مورخ ۲۵ مرداد ۹۶ تا اطلاع بعدی به دلیل نبود ایمنی کافی مسدود است.

‌محدودیت تردد به دلیل عملیات کارگاهی جاده‌ای

‌محور سیرجان-بندرعباس، واقع در استان کرمان، از روز‌ ۱ تیر لغایت ۱ دی ۹۶، از ساعت ۷ الی ۱۸، به‌دلیل اجرای عملیات بهسازی و تعویض روکش آسفالت، کیلومتر ۶۵ الی ۷۱، مسدود بوده و تردد از مسیر جایگزین باند قدیم سیرجان-بندرعباس به صورت دوطرفه انجام می‌شود.

‌در آزاد‌راه قم – تهران، واقع در استان قم‌، از مورخ ۲ اردیبهشت تا ۲۰ شهریور ۹۶، روزهای شنبه، یکشنبه، دوشنبه و چهارشنبه از ساعت ۸ الی ۱۷ و روز سه‌شنبه از ساعت ۸ الی ۱۲هر هفته  به غیر از ایام تعطیلات رسمی ‌و همچنین روزهای قبل و بعد از تعطیلات چند روزه، به‌ دلیل اجرای عملیات زیرسازی و نصب نیوجرسی مفصلی در وسط آزادراه‌ از کیلومتر ۰ (عوارضی‌) تا کیلومتر ۱۲٫۵، تردد همزمان با اجرای عملیات و رعایت جوانب احتیاط با اعمال محدودیت ترافیکی در یک خط عبور (‌یک سوم مسیر) انجام می‌شود.‌

محور کرج – چالوس حدفاصل‌ تونل کندوان‌ تا میدان امیرکبیر‌ از مورخ ۲ اردیبهشت تا ۲۰ شهریور ۹۶، روزهای شنبه تا سه‌شنبه از ساعت ۸  الی‌ ۱۷ و روز چهارشنبه از ساعت ۸ الی ۱۲ هر هفته به غیر از‌ ایام تعطیلات رسمی و همچنین روزهای قبل و بعد از تعطیلات چند روزه، به دلیل اجرای عملیات بهسازی و روکش آسفالت‌، کیلومتر ۰ الی ۷۵ تردد همزمان با اجرای عملیات و رعایت جوانب احتیاط انجام می‌شود.

‌محور کرج-بوئین زهرا از کیانمهر-ماهدشت-اشتهارد تا بوئین‌زهرا در باند جنوبی‌ واقع در استان البرز، از مورخ ۲۰ خرداد لغایت ۲۰ شهریور ۹۶، روزهای شنبه تا چهارشنبه از ساعت ۷ تا ۱۷ هر هفته، به غیر از روزهای پنجشنبه‌، جمعه و ایام تعطیلات رسمی و همچنین روزهای قبل و بعد از تعطیلات چند روزه، به‌دلیل اجرای عملیات بهسازی و روکش آسفالت‌، کیلومتر ۰ الی ۴۵ ‌تردد همزمان با اجرای عملیات و رعایت جوانب احتیاط انجام می‌شود.

 آزاد‌راه قم-تهران و بالعکس‌ از مورخ ۱۰ تیر لغایت ۱۰ شهریور ۹۶، روزهای شنبه، یکشنبه، دوشنبه و چهارشنبه از ساعت ۸ الی ۱۷ و روز سه‌شنبه از ساعت ۸ الی ۱۲ هر هفته، به غیر از ‌ایام تعطیلات رسمی  و همچنین روزهای قبل و بعد از تعطیلات چند روزه، به دلیل اجرای عملیات احداث تقاطع غیرهمسطح شهرک صنعتی شهاب (چاپ و نشر) در کیلومتر پنج، تردد همزمان با اجرای عملیات و رعایت جوانب احتیاط با اعمال محدودیت ترافیکی در یک خط عبور ( یک سوم مسیر‌) انجام می‌شود.

محور کندوان (حدفاصل چالوس تا دهانه شمالی تونل کندوان‌)‌ واقع در استان مازندران، از مورخ ۱۷ مرداد لغایت ۲۰ شهریور ۹۶ و همچنین از مورخ ۲ مهر لغایت ۳۰ مهر از ساعت ۲ بامداد لغایت ۱۲ ظهر ‌روزهای یکشنبه، دوشنبه، سه‌شنبه هر هفته ‌به غیر از ‌ایام تعطیلات رسمی و همچنین روزهای قبل و بعد از تعطیلات چند روزه به دلیل اجرای عملیات لکه‌گیری و روکش آسفالت‌ کیلومتر ۰ الی ۸۰ ‌تردد همزمان با اجرای عملیات و رعایت جوانب احتیاط  انجام می‌شود.

‌محور هراز (حدفاصل آمل تا امامزاده هاشم‌) واقع در استان مازندران، از مورخ ۱۷ مرداد لغایت ۲۰ شهریور ۹۶ و همچنین از مورخ ۲ مهر لغایت ۳۰ مهر از ساعت ۲ بامداد لغایت ۱۲ ظهر ‌روزهای یکشنبه، دوشنبه‌، سه‌شنبه هر هفته به غیر از‌ ایام تعطیلات رسمی‌ و همچنین روزهای قبل و بعد از تعطیلات چند روزه به دلیل اجرای عملیات لکه‌گیری و روکش آسفالت در کیلومتر ۰ الی ۱۰۳ ‌تردد همزمان با اجرای عملیات و رعایت جوانب احتیاط  انجام می‌شود.

محور سوادکوه (حدفاصل کمربندی قائمشهر- گدوک‌) ‌واقع در استان مازندران، از مورخ ۱۷ مرداد لغایت ۲۰ شهریور ۹۶ و همچنین ازمورخ ۲ مهر لغایت ۳۰ مهر از ساعت ۲ بامداد لغایت ۱۲ ظهر ‌روزهای یکشنبه‌، دوشنبه‌، سه‌شنبه هر هفته‌ به غیر از ‌ایام تعطیلات رسمی و همچنین روزهای قبل و بعد از تعطیلات چند روزه،  به‌دلیل اجرای عملیات لکه‌گیری و روکش آسفالت، کیلومتر ۰ الی ۹۰ تردد همزمان با اجرای عملیات و رعایت جوانب احتیاط انجام می‌شود.

 آزاد‌راه تبریز– زنجان (تونل شیبلی) ‌واقع در استان آذربایجان شرقی، از مورخ ۲۷ تیر لغایت ۱۵ مهر ۹۶، ساعت ۸ الی ۱۷، به ‌دلیل اجرای عملیات احداث روشنایی تونل، کیلومتر ۲۶ الی ۶۰۰+۲۸، تردد همزمان با اجرای عملیات، با محدودیت و رعایت احتیاط انجام می‌شود.

 محور اردبیل– سرچم  ‌واقع در استان اردبیل‌ از مورخ ۳۰ مرداد تا ۳۰ مهر ۹۶، ساعت ۸ الی ۱۷، به ‌دلیل اجرای عملیات تکمیل سیستم روشنایی تونل های ۱ تا ۱۲، کیلومتر ۸۰۰+۹۴ الی ۱۱۷ ‌تردد همزمان با اجرای عملیات، با محدودیت و رعایت احتیاط انجام می‌شود.

مسافران می‌توانند برای دریافت اطلاعات تفصیلی راه‌ها و خلاصه آخرین وضعیت جاده‌ها، عدد ۱۴۱ را به شماره ۱۰۰۰۱۴۱ پیامک کنند و یا با شماره‌های ۱۴۱ و ۸۸۹۲۵۲۵۲ تماس بگیرند.

پیام‌های آموزشی و توصیه‌‌های ایمنی در رانندگی

ایمنی رفت و آمد در جاده و خیابان‌ها یک نیاز ملی است.

با‌ افزایش سفرها در جاده‌‌های کشور، لازم است مسافران و رانندگان، به همه نکات و ریزه‌کاری‌های رانندگی و سفر در جاده‌‌ها دقیق‌تر آگاه شوند البته رعایت قوانین و مقررات رانندگی در همه روزهای سال ضروری و لازم است‌.

برای سفرهای تابستانی وسیله نقلیه خود را آماده کنید و قبل از سفر، از همه سیستم‌های آن به‌ ویژه ترمز، چراغ‌ها و سیستم خنک کننده موتور‌ بازدید ‌شود.

‌قبل از سفر‌، مقصد خود را مشخص کنید و با تنظیم وقت ‌از عجله و شتاب در طول سفر بپرهیزید؛ برای اطلاع از وضعیت ترافیک راه‌ها و انتخاب مسیر‌، در طول شبانه‌روز با مرکز مدیریت راه‌ها (شماره ۱۴۱) تماس بگیرید.

‌به میزان ظرفیت وسیله نقلیه خود‌، سرنشین و بار حمل کنید و از جابه‌جایی اعضای خانواده و مسافر در اتاق بار وانت بارها، کامیونت ها و غیره جدا خودداری شود.

‌هنگام بروز گره‌های ترافیکی‌، از اشغال خط عبور وسایل نقلیه مقابل‌ اکیداً خودداری کنید تا ضمن امکان امداد رسانی‌، پلیس راهور بتواند در سریع‌ترین زمان ممکن  نسبت به گشایش راه اقدام کند.

به رانندگان توصیه می‌شود ‌‌طول مسیر مبدأ تا مقصد را هم بخشی از سفر بدانند و عجله‌ای برای رسیدن به مقصد نداشته باشند، در طول مسیر استراحتی هر چند کوتاه داشته باشند، تا خواب‌آلودگی رفع شود، بسیاری از تصادفات رانندگی در فواصل ۳۰ کیلومتری مانده به مقصد رخ داده است.

رانندگی‌ کاری دقیق و آگاهانه است، اگر تعداد سرنشینان اتومبیل زیاد باشد، نه تنها به سیستم فنی وسیله نقلیه آسیب می‌رساند، بلکه گاهی اوقات مانع دید راننده شده و از واکنش‌های سریع و به‌ موقع جلوگیری می‌کند.

سنگ بنای مهارت و آموزش‌ ترافیکی را باید از مهد کودک گذاشت‌، مربیان‌ مهد کودک می‌توانند شخصیت ترافیکی بچه‌ها را شکل داده و خطراتی که در کمین کودکان است، را کاهش دهند.

تلاش کنیم، با آموزش صحیح فرزندان‌مان را به آگاهی و مهارت در زمینه ترافیک برسانیم و اگر از این آموزش‌ها یک آسیب‌دیده هم کمتر شود، کار بزرگی انجام شده است.

تابلوهای راهنمایی و رانندگی پیام آوران نظم و قانون هستند، رعایت قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی ‌نشانگر شخصیت و فرهنگ اجتماعی ما است.

به فرامین و توصیه‌های علائم و چراغ‌های راهنمایی توجه و از آنها پیروی کنید، توجه به این تابلوها که نشانه‌های نمادین قوانین و مقررات عبور و مرور هستند، الزامی است، این علائم‌ دستورالعمل رانندگی صحیح را نشان می‌دهند، مطمئن شوید، مفهوم همه علائم را می‌دانید.

آرامش در حین رانندگی موقعیت‌های خطرناک سانحه‌ساز را برطرف می‌سازد.

استفاده از تلفن همراه در هنگام رانندگی بسیار خطرناک است، در صـورت ضرورت پاسخ گویی، خودرو را به منتهی‌الیه سمـت راست خیابان هدایت کرده و سپس به گفت‌‌وگو بپردازید‌، طبق آخرین بررسی‌ها‌ تلفن همراه عامل بسیاری از تصادفات رانندگی است.

شما باید بتوانید شماره خودروها را از فاصله ۲۰ متری بخوانید، اگر در دید خود مشکل دارید، حتما باید در موقع رانندگی از عینک استفاده کنید.

توصیه می‌شود‌، رانندگان همیشه در داخل خودرو یک دستگاه کپسول آتش‌نشانی استاندارد به منظور خاموش کردن آتش و مـهار ابعاد آن به همراه داشته باشند.

داشتن حس مسئولیت و عدم توجه به منافع شخصی، مهمترین عامل برقراری ایمنی و جلوگیری از بروز سوانح دلخراش رانندگی است؛ اگر جاده و خودرو به گونه‌ای ایمن و صحیح ساخته شوند و در کنار آن کاربران نیز از قوانین تبعیت کنند، مشکلی در رانندگی به وجود نخواهد آمد.

‌گذشت در رانندگی اولین قدم در نظم دادن به ترافیک است

سرعت زیاد در رانندگی‌، شتاب برای رسیدن به حوادث است؛ رانندگان دقت داشته باشند که‌ کمبود زمان خود را با سرعت زیاد‌ جبران نکنند.

‌رانندگان با رعایت اصول ایمنی، سفری‌ مطمئن خواهند داشت؛ مدت زمان تردد در جاده‌ها از مبدأ تا رسیدن به مقصد هم بخشی از سفر است، بهتر است مسافران از این زمان هم برای بهره‌مندی سفر خود استفاده کنند و فقط به رسیدن به مقصد نیندیشند.

طبق آمار بسیاری از تصادفات رانندگی ‌در فاصله ۳۰ کیلومتری شهرها رخ می‌دهد، راکبان موتورسیکلت‌ در صورت الزام تردد در حاشیه راه‌‌ها، همه قوانین راهنمایی و رانندگی را رعایت کرده و احتیاط را در دستور کار خود قرار دهند‌.

مقررات ترافیکی فقط مخصوص رانندگان نیست، رهگذران پیاده هم باید به آن توجه کنند.

از عابران پیاده‌ در حاشیه شهرها تقاضا می‌شود، تا حد امکان در حاشیه جاده تردد نکنند و عبور عرضی از جاده نداشته باشند‌.

بیشترین تصادفات رانندگی که در ۳۰ کیلومتری شهرها رخ می‌دهد، مربوط به راکبان موتورسیکلت و عابران پیاده است؛ از رانندگان وسایل نقلیه خودرویی تقاضا می‌شود، احتیاط را بسیار بیشتر در این مسیر‌ها در دستور کار خود قرار دهند.

رانندگان عدم تخطی از سرعت مطمئنه و تردد با سرعت مجاز را همیشه در دستور کار خود قرار دهند، بیش از ۵۰ درصد تصادفات رانندگی به دلیل تخطی از سرعت مطمئنه و سبقت غیرمجاز رخ می‌دهد.

‌در بسیاری از تصادفات رانندگی که در سرعت بالای ۵۰ کیلومتر در ساعت رخ می‌دهد، بر اثر برخورد سـر راننده به شیشه جلو و قفسه سینه با فرمان اتومبیل ضربات مرگ‌آوری بر سرنشینان جلو وسیله نقلیه وارد می‌‌شود.

ضربات وارده به ناحیه سر و گردن علت اصلی بیش از ۷۰ درصد تصادفات منجر به فوت است، به همین دلیل بستن کمربند ایمنی برای راننده و سرنشینان ردیف اول وسایل نقلیه در حال حرکت در بزرگراه‌های درون شهری، کمربندی‌ها و جاده‌های بین شهری الزامی است.

طبق مطالعات انجام شده تـوسط سازمان بهداشت جهانی استفاده صحیح از کمربند ایمنی احتمال مرگ و میر ناشی از تصادفات رانندگی را تا ۶۰ درصد کاهش می‌دهد.

هنگام رانندگی در بزرگراه‌ها همواره از سمت راست حرکت کنید، مگر آنکه قصد سبقت داشته باشید‌، تغییر خط عبوری باید با احتیاط و با استفاده از چراغ راهنما انجام شود.

مسافران‌ و رانندگان طول مسیر مبدأ تا مقصد را هم بخشی از سفر بدانند و عجله‌ای برای رسیدن به مقصد نداشته باشند، در طول مسیر استراحتی هر چند کوتاه داشته باشند، تا خواب‌آلودگی رفع شود، بسیاری از تصادفات رانندگی در فواصل ۳۰ کیلومتری مانده به مقصد رخ داده است.

هنگام سفر اطمینان حاصل کنید که شیشه‌های اتومبیل و چراغ‌های جلو و عقب و همچنین چراغ‌های ترمز‌ تمیز و ‌سالم باشد؛ از نور پایین استفاده کنید و در صورتی که نمی‌توانید بیشتر از صد متر مقابل خود را ببینید، چراغ‌های مه‌شکن خود را روشن ‌کنید.

در زمستان چنانچه قصد دارید، سـرعت خود را کاهـش دهید، به آرامی از تـرمزها استفاده کنید، تا با روشن شدن چراغ‌های ترمز، رانندگانی که پشت سر شما حــرکت می‌کنند، از کم شدن سرعت شما آگاه شوند.

در سفر، از وسایل هشدار دهنده خودرو نظیر‌ بوق، فلا‌شر، چـراغ‌های راهنما و غیره ‌‌بازدید کنید ‌و از سالم بودن آنها مطمئن شوید.

اگر در جاده مه غلیظ و شدید شد، به آهستگی به منتهی‌الیه سمت راست سواره‌رو رفته و توقف کنید، سپس‌ فلاشر ماشین را ‌فعال کنید.

‌به یاد داشته باشید، در روزهای بارانی و برفی باید با دقت بیشتری رانندگی کرد‌، زیرا سطح اصطکاک چرخ‌های اتومبیل با آسفالت سطح سواره‌رو در چنین مواقعی کاهش می‌یابد.

‌هنگام خرابی احتمالی وسیله نقلیه‌ در شانه خاکی جاده‌ توقف کنید و با استفاده از علائم ایمنی‌‌ (نظیر مثلث خطر) به‌ویژه در تاریکی هوا، نسبت به رفع نقص آن اقدام کنید.


منبع: الف

محسن هاشمی: حکم شهردار تا فردا صادر نشود، سرپرست انتخاب می‌کنیم

رئیس شورای شهر تهران، ری و تجریش گفت: هنوز حکم نجفی به عنوان شهردار نیامده است و اگر تا فردا صادر نشود، سرپرست انتخاب می‌کنیم.

به گزارش مهر، محسن هاشمی در حاشیه جلسه معاونان شهردار در پاسخ به پرسش خبرنگاران درخصوص سرانجام حکم شهردار گفت: تاکنون حکم نجفی نیامده است و در صورتی که تا فردا صبح حکم نیاید، در جلسه روز یکشنبه برای شهرداری سرپرست انتخاب می کنیم.

وی ادامه داد: درخصوص گزینه های سرپرستی پیش از این تفکر کرده و رایزنی های لازم را انجام داده ایم.

به گزارش خبرنگار مهر، پس از جلسه شورای معاونان نجفی به محل حادثه آتش سوزی فداییان اسلامی خواهد رفت.
 


منبع: الف

دانلود ۳٫۷٫۰ Glitch Pro؛ ایجاد تصاویر مبهم و ناقص

 باشگاه خبرنگاران جوان؛ نرم افزار Glitch Pro یکی از بهترین برنامه ها در زمینه ساخت تصاویر مبهم و نامشخص است. با استفاده از این نرم افزار می توانید تصاویر خود را ویرایش کنید و از آن عکس گیج کننده ایجاد کنید. تصاویر مبهم این روز ها در شبکه های اجتماعی محبوبیت بسیاری پیدا کرده است. شما نیز می توانید با این نرم افزار تصاویر خود را به گونه جدیدی تبدیل کنید و در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید. نرم افزار Glitch Pro توانسته است در گوگل پلی نمره عالی ۴٫۲ از ۵٫۰ را کسب کند.

ویژگی های نرم افزار Glitch :

    مجموعه ای از فیلتر های مبهم و منحصر به فرد
    توانایی استفاده از چند فیلتر به صورت همزمان در یک ویرایش
    کیفیت بسیار بالای فایل های خروجی ویرایش شده
    توانایی به اشتراک گذاری تصاویر در شبکه های اجتماعی
    ایجاد تصاویر گیف هنرمندانه
    نیاز نبودن به هیچ گونه دانشی در هنگام استفاده از برنامه
    محیط کاربری ساده و آسان

 
برای دریافت اندروید اینجا را کلیک کنید

برای دریافت آی او اس اینجا را کلیک کنید


منبع: الف

هجوم نصفه نیمه ایرانی‌ها به توئیتر مدیر اپل در اعتراض به حذف اپلیکیشن‌های ایرانی

صفحه شخصی تیم کوک مدیر اپل مملو از اعتراض به حذف اپلیکیشن‌های ایرانی از اپ استور نشد.

به گزارش خبرآنلاین، فَن‌های اپل ظاهرا مانند ورزشی‌ها به صفحات دیگران حمله نمی‌کنند و شاهدش کامنت های کم‌تر از انتظار برخی ایرانیان در توئیتر تیم کوک در اعتراض به بستن اپ‌های ایرانی است.

این در حالی است که حساب کاربری تیم کوک در توئیتر ۶٫۱۳ میلیون فالوور دارد و انتظار می‌رود ایرانی‌های معترض، دست کم فعال‌تر بوده و صدای اعتراض خود را علاوه بر نامه رسمی که ارسال شده، از روی پیج شخصی به وی برسانند.


منبع: الف

دانلود Hill Climb Racing 2 نسخه ۱٫۷۰ / پرطرفدارترین بازی ماشین‌سواری رکوردی در گوشی های هوشمند

 باشگاه خبرنگاران جوان؛ Hill Climb Racing 2 یکی از پرطرفدارترین و هیجان‌ انگیزترین بازی‌های رانندگی است که  بر پایه قوانین فیزیک طراحی شده است.

در سری دوم نیوتن بیل را باکیفت تر مشاهده کنید ، جوان عاشق ماشین سواری جاده یا آفرود. با او همراه باشید و به مناطقی بروید که تا کنون هیچ راننده‌ای به آنجا نرفته است. البته در این همراهی حتما قوانین فیزیک را در نظر داشته باشید چون ممکن است گردن بیل را بشکنید!
 
تغییرات در نسخه جدید:
 
    رفع مشکل محل قرارگیری جایگاه سوخت در بخش زمستانی بازی
    رفع مشکل کرش کردن برخی ویدئو
    بهبود گرافیک و حساسیت لمسی گاز و ترمز و…

سری اول این برنامه بیش از ۵۰۰ میلیون بار از گوگل پلی دانلود شده است و سری دوم نیز در مدت زمان اندکی که ارائه شده امتیاز بسیار عالی ۴٫۶ از ۵٫۰ را به خود اختصاص داده است.در ادامه میتوانید نسخه اندروید و IOs  این بازی را دانلود کنید.

 
برای دریافت اندروید اینجا را کلیک کنید

برای دریافت آی او اس اینجا را کلیک کنید


منبع: الف

دانلود ۵٫۵۰ RAR برای اندروید ؛ خارج کردن فایل ها از حالت فشرده

 باشگاه خبرنگاران جوان؛ قطعا نام نرم افزار Winrar به گوش شما خورده است. بدون شک در کامپیوتر از این این نرم افزار استفاده کرده اید. اکنون این نرم افزار برای اندروید منتشر شده و می توانید آن را بر روی گوشی خود نصب کنید و از آن لذت ببرید. Rar از پرطرفدار ترین و بهترین برنامه های مدیریت فایل های فشرده است که با استفاده از آن می توانید فایل هایی که با فرمت Zip یا Rar هستند را از حالت فشرده خارج کنید.

ویژگی های نرم افزار RAR for Android :

    امکان ایجاد انواع فایل های فشرده با فرمت های زیپ، رار و غیره
    امکان تعمیر فایل های فشرده برای برطرف کردن مشکل ان ها!
    امکان باز کردن انواع فایل های فشرده ی پسورد دار
    امکان ساخت فایل های فشرده با امکان افزودن ریکاوری!
    امکان ساخت پوشه، انتقال فایل ها، حذف فایل ها و دیگر عملیات

 
برای دریافت اندروید اینجا را کلیک کنید


منبع: الف

بازنگری در نرخ اینترنت ثابت نسل چهار/ ساماندهی مشترکان وایمکس

صادق عباسی شاهکوه در گفتگو با خبرنگار مهر، با بیان اینکه تا پایان سال وضعیت خدمات اینترنت وایمکس را در کشور ساماندهی می کنیم، اظهار داشت: با توجه به اینکه تکنولوژی وایمکس در حال منسوخ شدن است، به اپراتورهای ارائه دهنده این خدمات، اجازه می دهیم که سرویس خود را به سمت اینترنت پرسرعت ثابت نسل چهارم (TD LTE ) ببرند.

وی پیش بینی کرد که تا پایان سال ۹۶ این موضوع ساماندهی شود و گفت: براین اساس در تعرفه ارائه خدمات TDLTE نیز بازنگری صورت می گیرد تا کاربران روی یک مدل جدید سرویس بگیرند.

معاون رگولاتوری با اشاره به اینکه فناوری TDLTE فناوری شبکه های بی سیم است که تعرفه گذاری آن در تمامی دنیا، به صورت حجمی صورت می گیرد، اضافه کرد: با توجه به آنکه مدل این فناوری، اتصال محور است و در شبکه های بی سیم محدودیت آنتن و فرکانس وجود دارد، نمی توان محاسبه حجم مصرف را در این فناوری متوقف کرد اما در حال بازنگری در تعرفه های فعلی این فناوری هستیم که به نظر می رسد در نیمه دوم سال جاری بتوانیم به نتیجه نهایی برسیم.

عباسی شاهکوه توضیح داد: در فناوری TDLTE از آنجایی که می توان به حداکثر سرعت ۴۰ تا ۵۰ مگابیت برثانیه رسید، ممکن است حجم بسته اینترنت مشترک سریع تر از آنچه تصور می کند به اتمام برسد. در این فناوری به دلیل مزایای بالای سرعت، نمی توان مدل فروش غیرحجمی داشت اما به زودی در نرخ های فعلی بازنگری صورت می گیرد.

 پیش از این نیز سازمان تنظیم مقررات ارتباطات بازنگری در فروش حجمی اینترنت ADSL و نیز بازنگری در نرخ اینترنت موبایل ۳G و ۴G را در دستور کار قرار داده بود.
 


منبع: الف

پیشکسوت استقلال:نقش فریبا روی نیمکت استقلال چیست؟

پیشکسوت تیم استقلال با انتقاد از دستیاران علیرضا منصوریان گفت که آنها پشت سرمربی استقلال نبوده و حمایتش نکردند.

رضا حسن‌زاده در گفت‌وگو با تسنیم، درباره شرایط بحرانی این روزهای استقلال اظهار داشت: امروز همه نگاه‌ها به سمت علیرضا منصوریان است، در صورتی که کادر فنی متشکل از سرمربی، دستیاران و سرپرست تیم است. یک نفر به من بگوید نقش بهتاش فریبا در استقلال چیست؟ او روی نیمکت می‌نشیند و چه کار می‌کند؟ چرا یک نفر نبود به منصوریان بگوید وقتی استقلال عقب است، تیم نیاز به بازیکن باتجربه دارد که بازی را در بیاورد، نه اینکه قائدی کم تجربه به زمین برود.

وی افزود: زمانی که علیه منصوریان شعار سر می‌دادند، منصوریان مانده بود چه کار کند. نقش محمد خرمگاه، علی چینی، بهتاش فریبا و نصرالله عبدالله چیست؟ چرا نقش دیوار را داشتند؟ چرا نرفتند سمت منصوریان تا با او صحبت کنند؟ چرا کاری کردند که منصوریان به رضا مهاجری پناه آورده و دست او را بگیرد؟ کادر فنی فقط بلد است بله قربان و چمش بگوید. بله قربان به چه دردی می‌خورد؟ همه چیز که منصوریان نیست. نقش عبداللهی در استقلال چیست؟ آیا فقط وظیفه دارد برگه تعویض را بنویسد؟ یک نفر چرا نمی‌گوید نقش فریبا در استقلال چیست؟

مدافع پیشین استقلال با ناراحتی از وضعیت موجود در استقلال خاطرنشان کرد: سال گذشته منصوریان اشتباه کرد، اما شعار نشنید. امسال که شعار دادند، نمی‌دانست چه کار کند. این همه منصوریان پشت خرمگاه و چینی ایستاد و از آنها حمایت کرد، اما این دو نفر بازی با پدیده کجا بودند؟ چرا دست منصوریان را نگرفتند؟ بدبخت منصوریان که به مهاجری پناه آورده بود. چرا فریبا می‌خواهد روی نیمکت بنشیند و بگوید من مدیرفنی هستم. فقط نباید حقوق بگیرند و نظاره‌گر باشند.

حسن‌زاده با بیان اینکه «چرا همه به منصویان گیر داده‌اند؟» ادامه داد: کادر فنی باید با هم بحث کنند و به سرمربی بگویند که کجای کارش اشتباه است. وقتی تیم عقب افتاده، باید مشورتی بدهند که چطور جا بجایی‌ها صورت بگیرد.


منبع: الف

برانکو سه یاغی را به سرنوشت رامین رضاییان دچار می‌کند؟

در روزهایی که گذشت ، حرف‌هایی درباره برخوردهای شدید از برانکو شنیده می‌شود.

به گزارش خبرآنلاین؛در دو سه روز پایانی هفته در توئیتر خیلی از خبرنگاران سرشناس پرسپولیسی که اتفاقا ارتباط خوبی هم با برانکوی کروات دارند ، درباره احتمال برخورد انضباطی او با چند دانه درشت تیمش نوشتند.

 اینکه احتمالا غیر از کمال کامیابی نیا که برای دومین بازی متوالی بازی را از روی نیمکت شروع کرد ، با حضور بشار رسن و احمد نوراللهی در ترکیب خط میانی ، این دو بازیکنان اولویت اول تیم می شوند و در خط حمله هم نوبت بازی می رسد به گادوین منشاء . در موفقیت های این دو سال اخیر پرسپولیس ، بازیکنانی چون کمال کامیابی نیا ، محسن مسلمان و مهدی طارمی نقشی پررنگ داشتند اما این اطمینان خاطرشان از دردانه بودن در تیم ، شرایط را سخت کرده بود.

آنها اما در بازی با الاهلی رفتن روی نیمکت را هم تجربه کردند و اتفاقا بدون آنها بود که جان گرفت. این تجربه سبب شده برانکو به برخورد جدی با بازیکنانی که گاهی پا را فراتر از چارچوب های بازیکن بودن گذاشته اند ، بیاندیشد و تکرار بعضی رفتارها شاید از خیلی از این بازیکنان ، رامین رضاییان های جدیدی برای پرسپولیس بسازد.


منبع: الف

AFC: «منشا» تعویض طلایی لیگ قهرمانان آسیا

سایت کنفدراسیون فوتبال آسیا در گزارشی بازی‌های هفته‌ نخست یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان آسیا را از دریچه آمار مورد بررسی قرار داد.

به‌ گزارش ‌ایسنا، دور رفت مرحله یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان آسیا، با برگزاری چند دیدار به پایان رسید که در یکی از دیدارها نماینده ایران برابر الاهلی عربستان به تساوی دو بر دو رسید.

* کمترین درصد مالکیت بیشترین موفقیت

تیم شانگهای چین موفق شد با چهار گل گوانگژو را شکست دهد. این‌ در حالی است که تیم شانگهای فقط ۱۷۰ پاس در طول این بازی بین بازیکنان خود ردوبدل شده دید و با این آمار کم توانست دروازه حریف را چهار بار باز کند.

* تعویض طلایی

گادوین منشا، مهاجم نیجریه‌ای پرسپولیس بعد از ورود به زمین مسابقه توانست اثرگذاری بالایی داشته باشد و گل ارزشمند تیمش را نیز به ثمر برساند تا به عنوان تعویض طلایی دور رفت یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان آسیا لقب بگیرد.

* اولین‌های خوشحال

شجاع خلیل زاده و گادوین منشا،  اولین بازی خودشان را برای تیم فوتبال پرسپولیس در لیگ قهرمانان آسیا انجام دادند و اتفاقا هر دو برای تیم‌شان گلزنی کردند و اولین خوشحال‌های هفته لقب گیرد.

* سردرگم بدون پائولینیو

تیم گوانگژو بعد از این  که ستاره برزیلی خود را به بارسلونا فروخت، در اولین بازی بدون حضور این بازیکن در لیگ قهرمانان آسیا، چهار بار دروازه‌ خود را برابر شانگهای باز شده دید.

* دروازه‌بان برتر هفته‌

خالد عیسی، دروازه‌بان العین مشغول‌ترین دروازه‌بان بین دروازه‌بان‌های حاضر در این مرحله بود که توانست، شش بار دروازه‌ خود را برابر الهلال نجات دهد.

* فوتبال ژاپن

در بازی بین کاوازاکی و اوراوا ۱۱۲۹ پاس بین بازیکنان ردوبدل شد که بیشترین میزان پاس در این مرحله از لیگ قهرمانان آسیا بود. برای درک بیشتر این موضوع کافی است بدانیم که این بازی دو برابر بازی پرسپولیس و الاهلی پاس داشته است.


منبع: الف