نعمت‌‌زاده: در کابینه دوازدهم نیستم

گروه اقتصادی: وزیر صنعت، معدن و تجارت اعلام کرد که کابینه در دوازدهم وزیر نخواهد بود.


محمدرضا نعمت زاده، در حاشیه جلسه هیات دولت در جمع خبرنگاران با اشاره به احتمال حضورش در کابینه دوازدهم اظهار کرد: اگر منظور از حضور در کابینه، بودن در وزارتخانه است که ان‌شاءالله وزیر نخواهیم بود؛ چرا که در خواستمان این است که کارها قدری سبک تر شود. وی درباره مهمترین اقدامی که در وزارت صنعت به انجام رسیده، گفت: فکر می کنم برگرداندن امید به سرمایه گذاران، صنعت کاران و معدن کاران مهمترین اقدامی بوده است که انجام شده؛ چرا که در هشت سال دولت گذشته بیشتر سرمایه ها به سمت ساخت و ساز رفت و بخش تولید کمتر مورد توجه قرار گرفت.


منبع: بهارنیوز

کابینه «جومونگی» یا کابینه «عملیاتی»

محمدآزاد جلالی زاده

الف» کمتر ایرانی از هر طیف و رنگ و نژاد و قبیله ای است که به لطف صدا و سیما، با «جومونگ» و مبارزات طاقت فرسا و محیرالعقول و شمشیربازی های کم نظیرش!آشنا نباشد، در هر قسمت سریال N قسمتی! جومونگ، ایشان به جنگ با فرد و گروه و جریانی می‌رفت و با ارائه حرکات رزمی و شمشیری و ووشویی و … به پیروزی نائل می آمد و ظفرمندانه بازمی گشت و ایرانیان که به لطف تاریخ پر از ناکامیشان، همیشه در پس ذهنشان قهرمان های واقعی یا رویایی و توهمی پرورده اند، با دیدن سریال های شبه جومونگی، سازشان کوک می شود و سرحال می شوند.
 

 

ب» نمی دانم چند درصد ایرانی ها سریال House of card یا همان خانه پوشالی را دیده اند، این سریال دو ورژن دارد، یکی نوع دهه نود میلادی اش است و چند قسمتی، که بی بی سی از  پشت پرده سیاست انگلستان ساخت و دیگری هم ورژن جدید و مفصل تر آمریکایی اش که اخیراً فصل پنجم هم به پایان رسید و به بحث روابط پیدا و پنهان ساختار قدرت در آمریکا می پردازد و تا اندازه ای نزدیک به واقع است که بیل کلینتون از روسای جمهور دموکرات سابق آمریکا،آن را بسیار نزدیک به واقعیت های سیاسی در آمریکا دانسته است، در خانه پوشالی هم همچون سریال جومونگ، بحث اصلی، قدرت و حکومت و دولت و روابط قدرت و مسایلی از این دست است، امّا نه شمشیری در آن هست و نه حرکات رزمی و کونگ فویی و نه دوئل و نه هل من مبارز طلبیدن و فریاد و جیغ کشیدن و حملات مستقیم تن به تن!؟

ج» بحث اصلی این روزهای میدان بازی سیاست ایران، چینش کابینه است و سهم خواهی افراد و جریانات و گروه ها و کار به جایی رسیده است که یکی از نمایندگان مجلس علناً رییس جمهور را تهدید کرده که اگر سهم قومیتی مورد نظر وی در کابینه دولت افزایش پیدا نکند، فراکسیون وی به کابینه رای نخواهد داد. از سویی دیگر جامعه زنان و اقوام و اصولگرایان و اعتدال گرایان و تحول خواهان و اصلاح طلبان و … همه در پی گرفتن صندلی ای در هیأت دولت هستند و کارزارها بپاست و کار تقریباً دارد به یقه کشی!می رسد.

د» ممکن است بیشینه ما عاشق «جومونگ» باشیم و الگوی ما برای اداره مُلک و سرزمین «جومونگیسم» باشد و بخواهیم با حرکات جومونگ وار، اقوام و زنان و دگراندیشان و اعتدالیون و … را وارد کابینه کنیم، امّا چه بخواهیم و چه نخواهیم  واقعیت عالم سیاست در دوران معاصر تغییر کرده و الگو در این حوزه نه توهمات فانتزی «جومونگی» که میمیک سرد و خشک و بی رحم و برنامه محور، «فرانک آندروود» در خانه ی پوشالی است، نه زره و نیزه و عربده «جومونگ» که نقشه و استراتژی و تاکتیک و از همه مهمتر ایجاد آرامش برای پیشبرد امور است.

ه » دو حالت می توان برای تشکیل کابینه متصور شد، یکی آنکه با اصرار و پافشاری بر ورود یک زن، یا فردی از یک قومیت یا فرضاً یک اصلاح طلب یا فردی اعتدالی و حتی اصولگرایی که حساسیت های– درست یا نادرست—در مورد وی وجود دارد، کابینه جومونگی تشکیل شود و هر روز دولت و رییس جمهور مشغول زره پوشی و نیزه به دست گرفتن ! و پاسخگویی به این و آن و حمله و فحش و دشنام کاری و شکایت و شکایت کاری مابین مصبوعات این طرفی و آن طرفی باشند، و دیگر آنکه حداقل ما طرفداران دولت بگذاریم رییس جمهوری در فضایی آرام و بدور از تنش، کابینه ای کارکردی، عملیاتی و دارای کمترین حاشیه تشکیل دهد و فارغ از هیاهوهایی برای هیچ به رتق و فتق واقعی امور و مشکلات کشور مشغول باشد تا دست کم اندکی از دردهای مردم بکاهد.

و» نگارنده باور دارد، هر کسی– حتی مخالفان دولت–با اندک تفکر دلسوزانه و عملگرایانه و در جهت منافع امنیتی و ملی کشور، یک دولت و کابینه اجرایی و عملیاتی را به هر چیز دیگری ترجیح می دهند و ایجاد رفاه نسبی و عمومی و امنیت و آرامش در حوزه های گوناگون، خواست اکثریت قاطع ملّت است.
 


منبع: بهارنیوز

از «یارانه‌های حاکمیتی» انصراف دهند

فائزه طاهری- روزنامه بهار
اکنون که آب‌های انتخابات از آسیاب افتاده و ائتلاف اعتدالیون و اصلاح‌طلبان به اهداف‌ خود رسیده اند و کم کم آتش اختلاف میان اصولگرایان شکست خورده از ملت شروع به زبانه کشیدن است. محمدباقر قالیباف در نامه‌ای که اخیرا منتشر کرده، تیغ انتقاد‌ها را بر پیکره هم صنفانش کشیده و آب سردی بر پیکره ائتلاف اصولگرای جمنا ریخته است. وی در نامه سرگشاده خود ضمن تاکید بر «تغییرِ اساسی در نحوه کنشِ جریانِ اصول‌گرایی»، حرکت به سمت نو‌اصول‌گرایی از طریق «خود‌انتقادی» را چاره کار دانسته است. همچنین وحید جلیلی، برادر سعید جلیلی مغلوب انتخابات ۹۲ و یار ابراهیم رئیسی مغلوب انتخابات ۹۶ نیز اخیرا در سخنرانی با عنوان «آسیب شناسی جریان اصولگرایی» برای نشان دادن انحراف در جریان اصولگرایی مفاهیم جدیدی را مطرح می‌کند از جمله «خواص منحرف،  اصولگرایی قلابی! حزب الله واقعی و حزب‌الله دروغین، اصولگرایی سکولار! جریانات هلو –  لولو، دوپینگی‌های قدیم؛ مافنگی‌های جدید!
***
انتقاداتی که اخیرا از سوی کسانی چون وحید جلیلی و باقر قالیباف از اصولگرایی کنونی می‌کند، شاید جهت گرفتن از آن چیزی باشد که اصولگرایان از مبنای اصولگرایی در نظر دارند. یکی از انتقادات موجود هم شکل‌گیری جبهه مردمی نیروهای انقلاب بوده است. انتقاداتی که از طرف این اصولگرایان تندرو به این جناح وارد می‌شود به چه دلیل است؟  آیا گفته‌های وحید جلیلی می‌تواند یکی از دلایلش این باشد که از برادرش سعید جلیلی خواسته شد تا به نفع کاندیدای منتخب جمنا کنار برود؟
پیروزی معمولا صاحبان متعددی دارد و شکست یتیم است. در حال حاضر هر یک از جناح‌های سیاسی اصولگرا به دنبال این هستند که علت و عوامل این شکست و ناکارآمدی را به گردن یکدیگر بیندازند. طبیعتا یکی از عوامل هم می‌تواند وادار کردن سعید جلیلی برای کناره‌گیری از انتخابات باشد و شاید این موضوع هم از نظر برادر ایشان قابل تحلیل است. اما اگر سعید جلیلی به جای رئیسی در این انتخابات شرکت می‌کرد شاید نصف رای رئیسی هم رای نمی‌آورد. رئیسی اگرچه انتخابات را واگذار کرد اما از نظر قدرت برانگیزانندگی و ایجاد وحدت در بین نیروهای منتسب به اصولگرا و حمایت‌های معنوی و خاص، شرایطش بسیار بهتر از جلیلی بود. ضمن اینکه جلیلی انتخابات قبلی را به صورت مفتضحانه‌ای واگذار کرده بود. طبیعتا افکار عمومی در جریان اصولگرا دیگر آن اعتماد و باور قبلی را به او نداشت. در ارتباط با محمد باقر قالیباف نیز دقیقا همین مسائل صادق است. مشکل دیگر اصولگرایان این بود که آنها تحلیل می‌کردند اگر در برابر روحانی یک چوب خشک را هم قرار دهند، اما به صورت یک تیم وارد شوند و چندگانگی نداشته باشند، قادر خواهند بود روحانی را شکست دهند. که این هم تحلیل ناصوابی بود و دیدیم که علی‌رغم قدرت بسیار زیاد، سازماندهی تبلیغات، جنگ روانی، تخریب گسترده روحانی و زیر سوال بردن تمام مزیت‌ها و توانایی‌های شخص روحانی و دولتش، او توانست آرای بسیار زیادی کسب کند.

 علت عدم اقبال مردم به اصولگرایان و شکست‌های ممتد آنها در فرایند‌های دموکراتیک آیا آن چیزی است که این دو منتقد تندرو اصولگرا مطرح می‌کنند یا عوامل دیگریست که آن‌ها از توجه بدان محرومند؟
بنده در چند مقطع به صورت تئوریک، به سامان نرسیدن جریان اصولگرایی در انتخابات را تحلیل کردم و آن عوامل مختلفی از جمله فقدان یک مانیفست مناسب درباره وضعیت جدید جامعه ایران، مانیفست هماهنگ در حوزه فرهنگی اجتماعی و سیاسی اقتصادی و بین‌الملل است. نکته دوم این است که به نظر می‌آید جریان اصولگرایی هنوز نتوانسته درک روشنی از وضعیت منزلت دو گروه اجتماعی در ایران به دست بیاورد و تا زمانی که باور نکند و نخواهد نسبت به این دو حوزه از خود مسئولیت نشان دهد همچنان شکست خواهد خورد. این دو حوزه اجتماعی یکی جوانان و نیازهای آنها و دیگری زنان است. طیف‌های مختلف اصولگرایان عموما به زنان با یک نگاه ابزاری نگاه می‌کنند و در ایدئولوژی نگرش آنها، زن جایگاه اجتماعی برابر با مردان را ندارد و بیشتر زینت‌المجالس و یا عنصری برای زاد و ولد یا‌تربیت اولاد است. این نگاه در حوزه اجتماعی بسیار کهنه و قدیمی است و نیمی از افکار عمومی که همان جامعه زنان هستند، نسبت به آن واکنش منفی دارند. طبیعتا تمامی جریان اصولگرا هزینه چنین نگرش‌های نزدیک به بنیادگرایی و مشابه آن در گروه‌های داعش و طالبان و القاعده را می‌دهد که می‌تواند به اصولگرایی لطمه سختی بزند. مساله دیگر که در تحلیل شکست و ناتوانی اصولگرایان معنا پیدا می‌کند، عدم درک درست و تحلیل مناسب از شرایط بین‌المللی است. جریان اصولگرایی به دلیل دوپینگ‌ها و حمایت‌های آشکار و پنهان که باعث می‌شود خود را در برابر افکار عمومی خیلی پاسخگو نداند، چشم خود را به جهانی دیدن و جهانی فکر کردن بسته است. تا زمانی که این موضوع برای جریان اصولگرای محافظه‌کار اولویت نباشد،
این اشکال همچنان پا بر جا خواهد ماند. تا زمانی که اصولگرایان، بدون اینکه اصلاح‌طلبان را به انگلیس و لیست‌های آلوده وصل کنند، به صورت جدی خود را مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهند، چند انتخابات بعدی را نیز از دست خواهند داد. تنها امید اصولگرایان برای انتخابات آتی این است که خود اصلاح‌طلبان با رفتارها و اشتباهات استراتژیک شبیه آنچه که در سال ۸۴ اتفاق افتاد به خودشان گل بزنند. در غیر این صورت به همین زودی نمی‌توان برای جریان اصولگرا شانس جدی در انتخابات و یا کنش‌های سیاسی قائل بود.

 یکی دیگر از انتقاداتی که به اصولگرایان وارد می‌شود،‌ترساندن افراد از روی کار آمدن جبهه مخالف و کشاندن آنها به سمت خواسته‌هایی است که این جریان دارد. اینکه اصولگرایان مخاطبان خود را از کاندیدای اصلاح‌طلب بترسانند تا آنها را مجبور به رای دادن به گزینه خود کنند؛ هرچند که تا حدودی همین مسئله را برخی به اصلاح طلبان و روحانی نیز تعمیم می‌دهند.
این موضوع درباره جریان اصلاح‌طلب حداقل در این دوره صادق نیست. عمده رای‌دهندگان به رئیسی به این جهت به او رای ندادند که او را فرد توانا و برتر در برابر روحانی می‌دانستند، بلکه به این جهت به او رای دادند که حسن روحانی رای نیاورد. در حالی که اکثر کسانی که به حسن روحانی رای دادند به این جهت بود که او را فرد توانایی می‌دانستند. وقتی شما برای یک کمپین ایجابی عمل می‌کنید قدرت بسیار بالاتری در ایجاد انگیزه و کنش‌های اجتماعی در میان افکار عمومی دارید به نسبت کمپینی که برای مبارزه سلبی و حذفی عمل می‌کند. تا زمانی که اصولگرایان نتوانند حرفی بزنند که به زبان ساده، افکار عمومی آن را باور کند، یا با آنها همزادپنداری کند و یا چهره‌ای را ارائه کنند که مورد پذیرش مردم باشد، موفق نخواهند بود. مثلا برای شکست رئیسی، همین انتساب به آقای علم‌الهدی کافی بود. رئیسی اگر در ۱۰ انتخابات دیگر هم شرکت کند به دلیل آن پایگاه اجتماعی که از آن تغذیه می‌شود، موفق نخواهد شد مورد اعتماد افکار عمومی قرار بگیرد. همین میزانی رای که آورده هم قابل تحسین است، زیرا همین‌اندازه هم قابل پیش‌بینی نبود. این نشان می‌دهد که آنها کمپین قدرتمندی داشتند، امکانات زیادی را بسیج کرده بودند و از تمامی زور خود استفاده کرده بودند. البته همیشه آدم خوشحال می‌شود که رقیبش پرزور باشد و یک مبارزه جدی را برده باشد، نه رقبایی که از قبل باخته باشند.

 نکته دیگر در سخنرانی انتقادی وحید جلیلی توجهی است که وی به  سایر قوا داده است. به اعتقاد او انتقاد از دولت کافی نیست، نه اینکه انتقاد از قوه مجریه باید کم شود اما باید نسبت به سایر قوا و سازمان‌های منتسب به مقامات عالی‌رتبه نیز پرسشگر بود.
این موضوع منصفانه‌ترین و خردمندانه‌ترین بخش این سخنرانی است که در بین گروه‌های دیگر هم مطرح ‌شده. اصولگرایان باید خود را از حاکمیت جدا کنند. اگر می‌خواهند مجددا به صحنه برگردند، باید انتساب خود را به نهادهای ارزشمند و متعالی و نهادهای درجه یک حاکمیت کم کنند و برای کل نظام هزینه ایجاد نکنند که شکست آنها در افکار عمومی شکست حاکمیت معنا شود. اصولگرایان باید یاد بگیرند بدون یارانه و سوبسید در عرصه سیاست کنش داشته باشند.

 با توجه به اینکه اصلاح طلبان نیز برای موفقیت در سپهر سیاسی به رقیب قدرتمند، اخلاقی و قانون مدار در جناح مقابلشان نیاز دارند؛ در مجموع در ارتباط با خود انتقادی جریان اصولگرا چه ارزیابی دارید؟
ما اکنون شاهد خودانتقادی و تحلیل درونی اصولگرایان هستیم. به نظر می‌رسد بعضی از اصولگرایان به این فکر می‌کنند که علل ذاتی و درونی شکست اصولگرایی چیست، فارغ از اینکه اصلاح‌طلبان چطور عمل می‌کنند و از چه استراتژی‌هایی بهره می‌برند. باعث خوشحالی است که در بین اصلاح‌طلبان تئوریسین‌های به‌روز، آگاه و مسلط به حوزه‌‌های تئوریک فراوان وجود دارد. این موضوع به آنها اجازه می‌دهد از تاکتیک‌های متفاوتی استفاده کنند. مانند یک مربی که بازیکنان خوبی در اختیار دارد و می‌تواند خود را برای هر تاکتیکی آماده کند. در طرف مقابل، اصولگرایان مانند یک تیم هستند که اولا بازیکنانشان پا به سن گذاشته‌اند و از طرفی روی نیمکت هم بازیکنان مناسب ندارند، وقتی هم که عقب می‌افتند تنها می‌توانند به سمت داور حمله کنند و قدرت تغییر در شرایط بازی را ندارند.
اگر باور اصولگرایان این است که باید بنشینند و به اشکالات و معایب جریان اصولگرا توجه کنند، این اولین زمینه‌های روشن برای تحلیل علل عقب‌ماندگی این جریان است. اصلاح‌طلبان چون بارها از حاکمیت رانده شدند، مجبور شدند راه این بازگشت را پیدا کنند و ببیند باید چطور با مردم حرف زد که آنها را به سمت خود جلب کرد. تا زمانی که اصولگرایان از این روش استفاده نکنند و مقداری در اتاق‌های فکر خود علل عقب‌ماندگی و شکست‌های خود را مورد تحلیل قرار ندهند، نخواهند توانست مورد پذیرش افکار عمومی قرار بگیرند.


منبع: بهارنیوز

روحانی تحت تاثیر قرار نمی‌گیرد

گروه سیاسی: علی محمد حاضری فعال سیاسی اصلاح‌طلب در یادداشتی در روزنامه بهار نوشت: کابینه قبلی حسن روحانی با توجه به بافت مجلس قبل و ضرورت اخذ رای از آن مجلس تنظیم شد. طبیعی است که به همین دلیل بخشی از کابینه نیز با تاخیر جدی رو به رو شد و نهایتا او نیروهایی را که بتوان رای آنها را از مجلس بگیرد پیشنهاد داد. این بار این مانع بزرگ بر سر راه دولت نیست و مجلس تا حد زیادی مجلس همسو و همراه با قاطبه رای‌دهندگانی است که در انتخابات ۹۶ به روحانی رای دادند. بنابراین مانعی که در گذشته بود وجود ندارد و اگر ‌ترکیب کابینه متناسب با مطالبات مجلس و مردم نباشد، با انتظارات جامعه ناسازگار می‌شود. درباره اظهارات فراکسیون نمایندگان ولایی مجلس در خصوص خط قرمزها نیز مشخص است که آنها چه انتظاراتی دارند. اینها همان دسته هستند که در مجلس قبل هم بودند اما این گروه به تنهایی حائز رای اکثریت در مجلس نیستند.

روحانی با اتکا به رای فراکسیون امید و همچنین اصولگرایان معتدل می‌تواند رای اعتماد وزرای خود را بگیرد. اخذ رای کابینه روحانی موکول به رای فراکسیون ولایی نیست. گمانه‌زنی‌هایی درباره کابینه روحانی می‌شود اما نمی‌توان درباره آن پیش داوری کرد و فرض را بر این قرار داد که این اتفاق افتاده است. اما در کل باید توجه داشت هم وعده‌ای که خود رئیس‌جمهور در فرآیند انتخابات داده و هم مطالبات و انتظاراتی که مردم در مجامع انتخاباتی از خود بروز دادند، نشان می‌دهد انتظار تشکیل یک کابینه متناسب با این مطالبات، یک انتظار معقول و به جا است.

طبیعی است که رئیس جمهور می‌تواند با نیروهای مختلف کشور ارتباط داشته باشد. حسن روحانی تنها رئیس جمهور رای دهندگان به خود نیست، رئیس جمهور همه آحاد ملت است. در نهایت اگرچه روحانی روی برآیند کل نیروها حساب می‌کند اما بعید است که روحانی در انتخاب کابینه تحت تاثیر انتظارات طیف مقاومت‌کننده در برابر رای مردم قرار گیرد. همچنین ارائه کابینه پیشنهادی به مقام معظم رهبری از دیگر مسائل موجود است. رئیس جمهور قطعا در ساختار فعلی کشور و قانون اساسی بدون تعامل با رهبری نمی‌تواند اقدام کند. اما نوع تعامل راهکارهای خاص خود را می‌طلبد. باید توجه داشت هر کسی ممکن است سلایق خود را داشته باشد، اما آنچه مسلم است این کار الزام قانونی ندارد. البته این کار جزو تشخیص‌های خاصی است که هر کسی می‌تواند اعمال کند و حق تعامل کاملا ضروری است.

یکی از مطالباتی که مردم از چهار سال گذشته از حسن روحانی داشتند مساله رفع حصر بود. هر بار که مساله‌ای مانند عارضه قلبی یکی از محصوران پیش می‌آید هم این خواسته شدت می‌گیرد. همه می‌دانند آنچه که روحانی وعده می‌دهد بیش از خواست و نظرش نیست، اما در عین حال این موضوع کاملا در حوزه اختیارات و تجربه شخصی رئیس‌جمهور نیست. جامعه هم این شرایط را می‌داند. اما باید توجه داشت همین که رئیس‌جمهور از این مطالبه همدلی زبانی می‌کند و این موضوع را اظهار کرده و تمایل خود را نشان می‌دهد، یعنی آنچه از او انتظار می‌رود را انجام داده است. جامعه نمی‌تواند انتظار داشته باشد که رئیس‌جمهور شخصا الزام‌کننده نهایی باشد.


منبع: بهارنیوز

سهم‌خواهی با کلید واژه‌ فراجناحی

اسماعیل حسین‌پور
با نزدیک شدن به زمان معرفی کابینه، برخی اصولگرایان عزیز که هنوز شکست شان در انتخابات را نپذیرفته‌اند و هجمه‌های بی سابقه شان به دولت در خاطر مردم باقی مانده است طلبکارانه خواستار بکارگیری تفکرات مختلف سیاسی در کابینه دکتر روحانی هستند و بر کابینه فراجناحی تأکید دارند. این بزرگواران گویا انتخابات را با مسابقات المپیک اشتباه گرفته‌اند و فکر می‌کنند تا نفر سوم برنده‌اند و باید دارای جایگاه و پایگاه باشند.سؤال اینجاست چرا فقط در کابینه دکتر حسن روحانی باید نمود و نماد همه تفکرات سیاسی تبلور داشته باشد؟ مشخصا چرا این سهم خواهان از دولت که نقطه‌ مقابل دولت بودند و هستند و امروز «انا شریک» بر لب دارند این توازن سیاسی و فراجناحی بودن را در دیگر مجموعه‌ها مطالبه نمی‌کنند؟ برخی بزرگواران سهم خواه اصولگرا از دولت بفرمایند آیا فقط کابینه‌ دکتر روحانی جای عینیت بخشی به همه‌ تفکرات سیاسی و فراجناحی بودن است یا در سایر قوا نیز رگه هایی از این نگاه باید وجود داشته باشد؟

مردم آگاهانه «آری» گفته به دکتر روحانی حق دارند از برخی افراد که امروز با شعار فراجناحی سهم خواه کابینه دکتر روحانی شده‌اند بپرسند در بین مجموعه مدیران اصلی و میانی صدا و سیما چند نفر اصلاح طلب به چشم می‌خورند؟ ، چند نفر امام جمعه اصلاح طلب در این سالیان منصوب شده‌اند تا فراجناحی بودن و توازن سیاسی و وحدت ملی عینیت بیشتری یابد؟ چند نفر اصلاح طلب توانسته‌اند در رده‌های مدیریتی و میانی قوه قضائیه به کارگیری شوند؟ چرا وقتی دولتی با رأی مستقیم مردم برگزیده می‌شود همین بزرگواران سهم خواه نه تنها تبریکی به رئیس جمهور منتخب نمی‌گویند بلکه تمام تلاش شان صرف ناکامی دولت می‌شود؟ چرا همین مدعیان امروز که در انتخابات اخیر دولت دکتر روحانی را ناتوان، خسته و… خطاب می‌کردند امروز برای حضور در این دولت بیش از حامیان مظلوم دکتر روحانی خود را محق می‌دانند؟ حال که دکتر روحانی با رأی پرمعنی مردم برگزیده شده است و قطعا رئیس جمهور همه‌ی ملت ایران است، دوستان دلواپس که دیروز غم نان و جان و معیشت مردم بی خواب و تاب‌شان کرده بود رأی مردم را زینتی ندانند و بپذیرند که اکثریت جامعه آنها و دیدگاه شان را برنتابیده اند. تندروها بگذارند دولت با انتخاب وزیران همراه‌تر، برای نان و اشتغال مردم گامی فرا پیش نهد و از حاشیه‌سازی‌های بی ثمر سیاسی که در تضاد با منافع ملی است دست بردارند.

بدیهی است مردم «آری» گفته به دکتر روحانی آگاهانه او را برگزیده‌اند تا بتواند برنامه هایش را با مدیرانی از جنس همین تفکر حامی اش پیاده کند تا فردا خودش از عملکردش دفاع کند. جالب اینجاست در انتخابات اخیر بسیاری دلواپسان دولت را به کم کاری متهم می‌کردند در حالی که شاید به جرأت می‌توان گفت بیش از ۷۰ درصد مدیران دستگاه‌های اجرایی ناهمسو با دولت بودند و دولت باید تاوان کم کاری و ناتوانی مدیران نزدیک به تفکر همین تندروها را هم می‌پرداخت. دکتر روحانی ثابت کرده است که مرد پاپس کشیدن نیست و با حفظ حرمت برای اقلیت سیاسی، مدیرانش را از بین وفاداران به تفکر دولت برخواهد گزید و حق طبیعی هر رئیس جمهوری است که همراهانش را خودش انتخاب کند تا بتواند در قبال عملکردش پاسخگو باشد.


منبع: بهارنیوز

اخراج خبرنگاران و چند نکته

صادق صدرایی
پس از تغییرات پرحرف و حدیث رخ داده در دانشگاه آزاد شاهد آن بودیم که تعداد قابل توجهی از فعالان رسانه‌ای که در سه رسانه اصلی این نهاد آموزشی فعالیت می‌کردند از کار بیکار شده و گاه به شکل نامحترمانه‌ای از کار کنار گذاشته شده اند. در این باره یادآوری سه نکته خالی از لطف نیست.
۱ـ نهادهایی مانند شهرداری تهران، دانشگاه آزاد، صداوسیما و… بنا بر رویه‌ای از گذشته که تا امروز هم ادامه دارد دارای تعدادی رسانه غیر رسمی و چند رسانه رسمی هستند. روزنامه همشهری، روزنامه فرهیختگان، خبرگزاری آنا و ایسکانیوز، روزنامه جام جم و… اسامی تعدای از رسانه‌های رسمی این نهادها هستند. پرسش قابل طرح دراین باره آن است که اساسا چرا باید این ارگان‌های عریض و طویل که خود دارای روابط عمومی هستند و می‌توانند عملکرد خود را از این طریق در اختیار رسانه‌ها و جامعه قرار دهند باید دارای رسانه بوده و از امکانات بیت المال برای تبلیغ خود آن هم به این شکل استفاده کنند. این موضوع در ابعادی بزرگتر در خصوص دولت هم مطرح است. هنگامی که دولت (فارغ از آن که چه جریانی در قدرت است) رسانه هایی حمایت گر دارد چه دلیلی برای داشتن روزنامه یا خبرگزاری تمام دولتی است؟ وجود چنین رسانه هایی در سپهر رسانه‌ای کشور سبب آن می‌شود که با تغییر مدیریت‌ها از جریانی به جریانی دیگر شاهد حذف و اخراج خبرنگارانی باشیم که امکان همکاری با جریان تازه از راه رسیده را ندارند.

۲ـ پرسش اخلاقی قابل طرح در این باره آن است که تا مدتی دیگر که همین اتفاق در رسانه‌های شهرداری تهران نیز به احتمال فراوان رخ خواهد داد باز هم شاهد گلایه‌ها و اعتراضات اهالی رسانه خواهیم بود و یا چنین اعتراض هایی تنها آن زمانی رخ می‌دهد که طرف مورد ظلم واقع شده از تبار فکری و سیاسی خودمان باشد؟

۳ـ در چنین مواقعی مثل همیشه جای خالی یک تشکیلات صنفی رسانه‌ای احساس می‌شود. تشکیلاتی که وظیفه حمایت صنفی از اهالی رسانه را بر عهده داشته باشد و از روزنامه نگارانی که به ناحق حذف می‌شوند فارغ از آن که متعلق به چه جریانی باشند «حمایت صنفی» کند. به نظر می‌رسد که وقت آن رسیده است که وزیر کار و دیگر مسوولان مرتبط با این موضوع یکبار برای همیشه به صراحت موضع خود را در این باره اعلام کنند و به شکل شفافی درباره آن که در چهار سال اخیر در این حوزه چه عملکردی داشته‌اند توضیحاتی را ارائه دهند.


 


منبع: بهارنیوز

استنلی کوبریک، فیلمساز کمال‌گرای هالیوود

برترین ها: استنلی کوبریک، از کارگردانان بزرگ آمریکاست که در طول چند دهه فعالیت هنری خود، آثار زیادی خلق نکرد، اما ساخته‌های او در صف آثار فراموش‌نشدنی سینماست.

یادی از استنلی کوبریک، فیلمساز کمال‌گرای هالیوود

 
نخستین گام‌ها

استنلی کوبریک در تاریخ ۲۶ ژوییه‌ی ۱۹۲۸ در خانواده‌ی یک پزشک یهودی در نیویورک زاده شد. پدر و مادرش اتریشی‌تبار بودند. کوبریک از همان نوجوانی به عکاسی و فیلمسازی دلبستگی داشت. در دوره‌ی دبیرستان، عکاس روزنامه‌ی دیواری مدرسه بود و پس از پایان تحصیل به عنوان عکاس برای مجله‌ی نیویورکی «لوک» کار می‌کرد. او در سال ۱۹۵۳ نخستین فیلم بلند سینمایی خود «هراس و هوس» را ساخت.

«بوسه قاتل»

یادی از استنلی کوبریک، فیلمساز کمال‌گرای هالیوود 

دومین فیلم بلند کوبریک «بوسه‌ی قاتل» نام داشت که در سال ۱۹۵۵ ساخته شد. این فیلم در جشنواره‌ی لوکارنو درخشید و جایزه‌ی بهترین کارگردان را نصیب کوبریک ساخت. دیگر توجه محافل هالیوود به او جلب شده بود.

«قتل»

یادی از استنلی کوبریک، فیلمساز کمال‌گرای هالیوود 

کوبریک یک سال پس از آن فیلم پرهیجان «قتل» را ساخت که داستان آن درباره‌ی باندهای تبهکار زیرزمینی در آمریکا بود. این فیلم با ستایش منتقدان آمریکایی و جهانی روبرو شد و موفقیت آن، موقعیت مالی و هنری کوبریک را تثبیت کرد.

«راه‌های افتخار»

یادی از استنلی کوبریک، فیلمساز کمال‌گرای هالیوود 

موفقیت بزرگ و جهانی کوبریک اما با فیلم جنگی «را‌ه‌های افتخار» به دست آمد که در سال ۱۹۵۷ ساخته شد و در آن کرک داگلاس ایفای نقش می‌کرد. داستان فیلم به موضوع سهل انگاری، بزدلی، فساد و نیز خیانت در واحدهای نظامی ارتش، در جریان یک حمله‌ی نظامی مربوط می‌شود. کوبریک در زمان ساختن این فیلم تنها سی سال داشت.

«اسپارتاکوس»

یادی از استنلی کوبریک، فیلمساز کمال‌گرای هالیوود 

کوبریک در ۳۲ سالگی جسورانه دست به ساختن فیلم تاریخی و عظیم «اسپارتاکوس» زد. کرگ داگلاس هنرپیشه‌ی نامدار هالیوود که یکبار با وی همکاری داشت، کوبریک را برای کارگردانی این فیلم پیشنهاد کرده بود. این فیلم نیز با موفقیت بزرگی روبرو شد، ولی کوبریک از آن خشنود نبود.

«لولیتا»

یادی از استنلی کوبریک، فیلمساز کمال‌گرای هالیوود 

کوبریک بارها از تاثیرگذاری ناچیز بر فیلمنامه و تولید و دخالت تهیه‌کنندگان و هنرپیشگان در کارش گله و انتقاد کرده بود. او حاضر نبود زیر کنترل کسی کار کند و تصمیم گرفت از آن پس دیگر هرگز فیلمی نسازد که اختیار کامل آن را در دست نداشته باشد. صحنه‌ای از فیلم لولیتا که کوبریک آن را در سال ۱۹۶۲ بر اساس داستانی به همین نام، اثر ولادیمیر ناباکوف ساخت.

«دکتر استرنج‌لاو»

یادی از استنلی کوبریک، فیلمساز کمال‌گرای هالیوود 

کوبریک در سال‌های بعد دست به ساختن فیلم‌هایی زد که همگی جزو کلاسیک‌های سینما به شمارمی‌آیند. «دکتر استرنج‌لاو» یا چگونه آموختم بمب را دوست داشته باشم، روایتگر ژنرالی آمریکایی است با جنون ضدکمونیستی که دائم در تلاش است با پیشدستی در آغاز جنگ، شوروی را با بمباران اتمی نابود سازد. این فیلم انتقادی درباره‌ی جنگ سرد، از طنز تلخ و گزند‌ه‌ای برخوردار است.

«راز کیهان»

یادی از استنلی کوبریک، فیلمساز کمال‌گرای هالیوود 

کوبریک در سال ۱۹۶۸ فیلم علمی ـ تخیلی «راز کیهان» (اودیسه‌ی فضایی در سال ۲۰۰۱) را ساخت که بسیاری از منتقدان آن را یک شاهکار سینمایی می‌دانند. این فیلم روایتگر سفری است از آغاز پیدایش انسان، تا تسخیر کیهان به دست او. «راز کیهان» جایزه‌ی اسکار جلوه‌های ویژه را از آن خود ساخت و به ژانر علمی ـ تخیلی در جهان سینما تکانی تازه بخشید.

«پرتقال کوکی»

یادی از استنلی کوبریک، فیلمساز کمال‌گرای هالیوود

کوبریک در سال ۱۹۷۱ فیلم تخیلی و طنزآمیز «پرتقال کوکی» را ساخت. این فیلم روایتگر زندگی جوان تبهکار و خشونت طلبی است که در زندان تحت روان‌درمانی قرار می‌گیرد تا سرانجام به موجودی مسلوب الاراده تبدیل گردد. قدرت همه‌جانبه‌ی دانش و کنترل دولت بر همه‌ی ارکان زندگی آدمیان، بیانگر نقد سیاسی و اجتماعی کوبریک است.
 


«بری لیندون»

یادی از استنلی کوبریک، فیلمساز کمال‌گرای هالیوود

کوبریک پس از آن یک فیلم تاریخی دیگر به نام «بری لیندون»ساخت که کار تدارک آن سه سال به درازا کشیده بود. این فیلم نیز مانند «پرتقال کوکی» موفق و پرفروش بود. ولی این موفقیت‌ها ذره‌ای از سختگیری کوبریک در کار نمی‌کاست. بلکه بر عکس، وی با گذشت زمان وسواسی‌تر و کمال‌گراتر می‌شد. هالیوود نیز که کوبریک از آن روی گردانده بود، او را ستایش می‌کرد.
 


«درخشش»

یادی از استنلی کوبریک، فیلمساز کمال‌گرای هالیوود 

فیلم ترسناک «درخشش» (۱۹۸۰) برپایه‌ی رمانی از استفن کینگ و با بازی درخشان جک نیکلسون (راست در تصویر) ساخته شد. این فیلم ماجرای نویسنده‌‌ای در یک اقامتگاه کوهستانی است که بر اثر حوادثی عجیب دچار جنون و تبدیل به یک جانی می‌شود.

فیلمسازی ژرف‌بین

یادی از استنلی کوبریک، فیلمساز کمال‌گرای هالیوود

نگاه تیز کوبریک به انسان و ژرف بینی او نسبت به آسیب‌های اجتماعی، در میان فیلمسازان جهان جایگاه ویژه‌ای به او می‌بخشد. کوبریک در جشنواره‌های سینمایی جوایز گوناگونی برد. وی بارها نیز نامزد دریافت جایزه‌ی اسکار برای بهترین کارگردان یا فیلمنامه‌نویس اقتباسی شد، ولی تنها یک بار فیلم «راز کیهان» او توانست اسکار جلوه‌های ویژه را به چنگ آورد.
 


«غلاف تمام فلزی»

یادی از استنلی کوبریک، فیلمساز کمال‌گرای هالیوود 

فیلم جنگی «غلاف تمام فلزی» (۱۹۸۹) درباره‌ی آموزش نظامی سربازان برای گسیل آنان به جبهه‌های جنگ ویتنام است. این فیلم نقدی کوبنده از دامن‌زدن به روحیه‌ی خشونت طلبی و کشتن وجدان انسانی در سربازخانه‌ها بود.

«چشمان کاملا بسته»

یادی از استنلی کوبریک، فیلمساز کمال‌گرای هالیوود 

فیلم «چشمان کاملا بسته» (۱۹۹۹)،آخرین ساخته استنلی کوبریک، بحث‌انگیز و جنجالی بود. کوبریک مدتی کوتاه پس از ساختن این فیلم و پیش از نمایش عمومی آن، بر اثر سکته‌ی قلبی در لندن درگذشت.

کمال‌گرای شیفته

یادی از استنلی کوبریک، فیلمساز کمال‌گرای هالیوود

استنلی کوبریک یکی از بزرگ‌ترین کارگردانان تاریخ سینماست. وی پیش از ساختن فیلم‌های خود، سال‌ها کار تدارکاتی انجام می‌داد. با نیت ساختن فیلمی درباره‌ی ناپلئون، ده‌ها تاریخدان و پژوهشگر را به خدمت گرفت و بانک اطلاعاتی عظیمی درباره‌ ناپلئون فراهم آمد. ۴۰ هزار برگ کاغذ، رویدادهای زندگی ناپلئون ثبت شد: از آمار و ارقام مصاف‌های جنگی وی گرفته تا عادات غذاخوری‌اش. ولی کوبریک این فیلم را هرگز نساخت!


منبع: برترینها

پل نیومن؛ بازیگر چشم آبی سینما

برترین ها: پل نیومن را جزو ۲۵ ستاره‌ی بزرگ هالیوود می‌دانند. بسیاری معتقدند که چشمان آبی او، معروف‌ترین چشمان تاریخ سینما هستند. «مارتین ریت» کارگردان هالیوود گفته بود که چشمان پل نیومن یک «حادثه‌ی ژنتیکی» است و انسانهای عادی چنین چشمانی ندارند.

پل نیومن؛ بازیگر چشم آبی سینما 

پل نیومن در سال ۱۹۲۵ در کلیولند اوهایو زاده شد. پدرش را خیلی زود از دست داد. نخستین تجربیات هنرپیشگی او به دوره‌ی کودکی در تئاتر کودکان کلیولند بازمی‌گردد.

نیومن نخست می‌خواست خلبان شود، ولی به دلیل دشواری در تشخیص رنگ‌ها پذیرفته نشد. از همین رو، سه سال به عنوان مامور بی‌سیم در یک کشتی جنگی خدمت سربازی کرد. پس از بازگشت از خدمت سربازی، با «ژاکلین ویت» هنرپیشه‌ی آمریکایی ازدواج کرد.

نیومن در ۲۴ سالگی در مدرسه‌‌ی هنرپیشگی نیویورک ثبت‌نام کرد و در آزمون ورودی پذیرفته شد. هم‌دوره‌ای‌های او کسانی چون رود استایگر، جولی هریس، جرالدین پیج و ایلای والاک بودند که همگی بعدها هنرپیشگان پرآوازه‌ای شدند.

پل نیومن با شرکت در برنامه‌های تلویزیونی و فعالیت در «برادوی» زندگی خود را تامین می‌کرد.

در سال ۱۹۵۴ نخستین نقش سینمایی خود را در فیلمی به نام «جام نقره‌ای» بازی کرد. نیومن در سال ۱۹۵۶ از همسرش جدا شد و دو سال پس از آن با جوآن وودوارد هنرپیشه‌ی آمریکایی ازدواج کرد. زندگی مشترک او با همسر دومش تا پایان عمر ادامه داشت.

پل نیومن؛ بازیگر چشم آبی سینما

فیلم‌های به یادماندنی

قدرت بازیگری و سیمای جذاب پل نیومن، او را به سرعت به جاده‌ی شهرت و محبوبیت رهنمون شد. با فیلم‌های «تابستان گرم و طولانی» و «گربه روی شیروانی داغ» (هر دو ۱۹۵۸)، ستاره‌ی هنر او درخشش آغاز کرد.

بعدها فیلم‌هایی چون «بیلیارد باز» (۱۹۶۱)، «پرنده‌‌ی شیرین جوانی» (۱۹۶۲)، «هاد» (۱۹۶۳) و «پرده‌ی پاره» (۱۹۶۶) موقعیت او را به عنوان ستاره‌ای درجه‌ی یک در هالیوود تثبیت کردند.

پل نیومن؛ بازیگر چشم آبی سینما 

از دیگر فیلم‌های معروف او می‌توان به «لوک خوش‌دست» (۱۹۶۷)، «بوچ کاسیدی و ساندنس کید» (۱۹۶۹)، «برج جهنمی» (۱۹۷۴) و «رنگ پول» (۱۹۸۶) اشاره کرد. پل نیومن چند بار نیز تجربه‌ی کارگردانی داشت.

وی مجموعا ۸ بار نامزد دریافت جایزه‌ی اسکار شد و از آن میان یکبار در سال ۱۹۸۷ به خاطر بازی در فیلم «رنگ پول» این جایزه به او تعلق گرفت. وی همچنین یک بار در سال ۱۹۸۶ جایزه‌ی اسکار را برای زندگی هنری و یک بار نیز در سال ۱۹۹۴اسکاری ویژه برای امور خیریه و انسانی دریافت کرد.

تعهد اجتماعی و سیاسی

پل نیومن هنرپیشه‌ای بود که در امور خیریه شرکتی فعال داشت. وی یک فروشگاه زنجیره‌ای مواد غذایی ایجاد کرده بود که سالانه ۲۰۰ میلیون دلار درآمد داشت. با این پول، بسیاری از پروژه‌های خیریه مورد پشتیبانی قرار می‌گرفتند. نیومن و همسرش، مرکزی برای کمک به کودکان مبتلا به سرطان تاسیس کرده بودند.

پل نیومن؛ بازیگر چشم آبی سینما 

همچنین هنگامی که پسر پل نیومن در سال ۱۹۷۸ درگذشت، وی بنیادی به نام او برای کمک به جوانان معتاد تاسیس کرد.

پل نیومن از نظر سیاسی هم متعهد بود و از دهه‌ی شصت در جنبش شهروندی آمریکا فعالیت داشت. او در دوره‌ی جنگ سرد علیه مسابقه‌ی تسلیحاتی فعال بود و از محبوبیت خود برای جمع‌آوری کمک در این کارزار استفاده می‌کرد.

پل نیومن در «لیست دشمنان» ریچارد نیکسون، رییس‌جمهوری وقت آمریکا، در رده‌ی نوزدهم قرار داشت.

نیومن در سال ۲۰۰۷ به دلیل پیری و ناتوانی، کناره‌گیری خود را از فعالیت هنری اعلام کرد. رسانه‌ها در سال ۲۰۰۸ اعلام کردند که او مبتلا به سرطان ریه شده است.

وی سرانجام در تاریخ ۲۶ سپتامبر ۲۰۰۸ پس از یک دوره درمان، در خانه‌ی خود در وست‌پورت، چشم از جهان فروبست. با مرگ وی، هالیوود ستاره‌ای را از دست داد که سالها تماشاگران را مسحور ساخته بود.


منبع: برترینها

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (۴۲۱)

برترین
ها: نوشته های طنزِ حاصل ذهن خلاق هموطنان ایرانی از ابتدای
پیدایش SMS و ایمیل تا به امروز در شبکه‌های اجتماعی نظیر توئیتر، وایبر،
لاین، واتس آپ، تلگرام و …. حضور همیشگی و پررنگی داشته و دارند. بعید
است که سوژه ای در صدر اخبار و صحبت های روز دنیا یا ایران باشد و مردم
خلاق ما در راه طنازی و لطیفه سازی برای آن سوژه اقدامی نکرده باشند!

سعی داریم در این سری مطالب گزیده ای از این نوشته ها را در اختیار شما قرار دهیم که امیدواریم مورد استقبال شما عزیزان قرار گیرد.

******

۱٫ ‏کاش گیم آو ترونزو میدادن دست صدا و سیما تو یه اپیزود یه عروسی میگرفت جمع میشد میرفت انقدرم پول خرج نمیشد.

۲٫ ‏از ماکان بند تقاضا دارم یه اهنگ هم درموردِ در زدن قبل از وارد شدن بخونن.

۳٫ ‏اگه یه ساز بخریم ٣ ماه کلاس بریم ولی یه ویدیو از اجرامون نذاریم توییتر و اینستا، جلو در و همساده زشت میشه درسته؟

۴٫ خواهر دوستم ٨٠٠تومن داده عطر که ١٠٠میلى بیشتر نیس. یعنى هر پیس که بزنه میشه ٨ هزار تومن. نمیدونم چطور بغض نمیکنه. هر پیس = هات داگ با پنیر

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (421) 

وقتی میگن با همین امکانات کم باید پیشرفت کنی

۵٫ آیفون داشتن به تنهایی ملاک نیس خرجای جانبیش زیاده مثلا باید خونه آسانسور دار داشته باشی.

۶٫ مجری تلوزیون گفت همین الان به پدر مادرتون گل بدید، بعد پدر مادرم وایسادن من رو نگاه کردن، فضا طوری شد که نزدیک بود از تو کلاهم گل دربیارم.

۷٫ ‏از شرایط مشهور شدن فقط “وی در خانواده ای فقیر دیده به جهان گشود”ش رو دارم.

۸٫ ‏سه راه برای پولدار شدن وجود داره:
یا بابات برات پول در بیاره.
یا بابای مردم رو برای پول دربیاری.
یا بابات دربیاد تا پول در بیاری.

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (421) 

بابا بی‌خیال داداش، ناراحت نباش، حالا مگه ما به تکامل رسیدیم چی‌ شد؟ 

۹٫ ‏تنها جای زندگیم که مدیریتش میکنم وقتیه که کیک و آبمیوه میخورم ، مدیریت میکنم که آبمیوه م زودتر تموم نشه کیکه بمونه تو گلوم پایین نره.

۱۰٫ ‏تو مشهد به مناسبت روز دختر همایش دوچرخه‌سواری آقایون گذاشتن. این طالبیا که جدید آوردیم خیلی شیرینن، پس بیا دو کیلو ازین کلم‌قرمزا ببر.

۱۱٫ برا من هنوز تو Is Typingــه بهش میگم سلام جانم، بفرما.

۱۲٫ ‏یه بار با بابام نشستم فیلم ببینم، سکانس اول فیلم یه یارویی داشت تو یه راهرویی میرفت دوربین پس کله اش بود. بابام گف این کیه؟

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (421) 

آیا می‌دانستید که زنان میانسالی که در روضه و مهمانی بیشتر از سه ثانیه
روی شما مکث می‌کنند در حال تصور شما با لباس عروس برای پسر خود هستند؟ 

۱۳٫ کار ازاده نامداری به کنار ولی اینکه تو سوراخ موش هم رفته باشی مردمانی از پارس تورو پیدا میکنند عجیبه.

۱۴٫ البته اون عکس قرمه سبزى که میذارى مینویسى همین الان یهویى، واسه تو یهوییه مامانت از ٨ صبح تو آشپزخونه بود.

۱۵٫ آیا میدانید اگر اسم سگتونو نذارید جسی قبول نیست و میان ازتون میگیرن؟

۱۶٫ فامیل خوب فامیلیه که باهاش رفت و آمد ندارى.

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (421) 

متأسفانه این بار هرچه پیگیری کردم نتونستم روز پسر رو وارد تقویم کنم. 

۱۷٫ تو طول سال اونقدر روز زن و دختر داریم که هرموقع میخام تقویم رو باز کنم قبلش یه یاالله میگم.

۱۸٫ وقتی میگید «… کجای دلم بذارم ؟ » دوس دارم بگم بذارید رو بطن راست نزدیک فیبرهای پورکینز . البته بعد از اینکه یه سیلی خوابوندم تو گوش تون.

۱۹٫ با اضافه شدن امکان نوشتن بیو واسه تلگرام دوباره شاهد گلبرگ های مغروری که میمیرند ز بی آبی در تلگرام خواهیم بود.

۲۰٫ امیدوارم اگه سردار آزمون رفت لیگ ایتالیا برنداره عکس مونیکا بلوچی رو بذاره استوری و بگه داداشیت فدات بشه که دیگه تحمل نمیکنم.

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (421) 

اگه انگلیسى بلد باشى زودتر به بیرجند میرسى 

۲۱٫ هر کارمند به طور متوسط سه بار در روز صحنه ی تقدیم استعفاش و خروج از شرکت رو تو ذهنش مرور میکنه.

۲۲٫ از کارتم موجودی گرفتم، کودکی را در کوچه زدم.

۲۳٫ بچه بودیم برقا محل رفت همه زنگا رو فشار دادیم تو، قیر چسبوندیم روش، زنگا همه از این بلبلی ها بود، برقا که اومد محل صدا جنگل میداد.

۲۴٫ یه سرى هم هستن میگن ینى متولد ٧٩ امسال میره دانشگاه؟ نه ابله فقط شما ها رفتید اینا به سناشون تافت زدن.

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (421) 

‏بوسه فقط بوسیدن پیشونی‌ش 

۲۵٫ ژن خوب باعث پیشرفت نمیشه، اون زن خوبه که باعث پیشرفت میشه. (در دایرکت منتظر مینشیند)

۲۶٫ باتری گوشی اومد زیر ده درصد، قشنگ دیدم او میدوید و من میدویدم، او سوی ترن آف، من سوی شارژر.

۲۷٫ قرقیزستان اسمش یجوریه که انگار باید روغن کاری بشه.

۲۸٫ انقد به باباها واسه کولر خاموش کردن گیر ندین، منم از وقتی خودم پول برق میدم به نظرم هوا عالیه.

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (421) 

میوه لاکچری 

۲۹٫ یه جوری گرمه که وصیت کردم اگه مردم خاکم نکنن. تیکه تیکه‌م کنن بذارن تو فریزر که هم خنکه هم شاید مهمون اومد گوشت نداشتن.

۳۰٫ ‏لعنت بر همسایه ای که کباب کوبیده درست میکنه و لعنت بر کولری که این دود رو میاره داخل خونه.

۳۱٫ ‏دقت کردین از تولد تا دو سالگی هیچی یادمون نیس؟اگه گریه اون موقعمون دلیلی جز گرسنگی و دسشویی داشته باشه یکم قضیه ترسناک میشه.

۳۲٫ ‏بچه تر بودم گم میشدم بعدش پیدا میشدم مادرم یجور کتکم میزد که انگار از پیدا شدنم ناراحته.

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (421) 

وقتی بهش میگی “دوستت دارم” و جواب میده “مرسی” 

۳۳٫ اسم دانشگاه «هوهن‌هایم» اشتوتگارت یه‌جوریه که انگار طرف سیب‌زمینی داغ تو دهنش بوده و داشته‌ “ها” می‌کرده بعد اصوات خروجی رو گذاشتن اسم شهر.

۳۴٫ ینی میخوام بگم روز جهانی تالاب ها داریم ولی روز پسر نداریم.

۳۵٫ ‏هرکی میاد تو اتاقم ازش خواهش میکنم که هر بار این در رو، محکم ببند برو.

۳۶٫ ‏یه دختر تو دانشگاه ما بود هرچی بهش تنه میزدم جزوهاش بریزه عاشق بشیم، سفت جزوهاشو میگرفت نمیریخت اخر یه تکل از پشت زدم بهش رفت بیمارستان.

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (421) 

بیا قطعات اصلیش ام داره، باز برین بگین ایران بده 

۳۷٫ عباس جدیدی گفته واگذاری املاک شهرداری نجومی نیست. مریخیه! بنظرم جدیدی فک میکنه نجوم اسم یه سیاره ست که مثلا کوچیکتر از مریخه.

۳۸٫ همیشه فکر میکردم چیزی بدتر از صدای ضبط شدم وجود نداره تا اینکه فیلم رقصیدنم توی عروسی داداشمو دیدم.

۳۹٫ یه زمانی نصف سایت‌های ایرانی اولشون Bia2 بود، نصف دیگه آخرشون Fa بود.

۴۰٫ قیمت محصولات نمایندگیای چرم جوریه که به جاش بری یه گاو بخری ارزون تر در میاد.

 شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (421)

ای بی ادب ..
همون تو بمونی بهتره 

۴۱٫ فال حافظ گرفتم جالب نبود. دوباره گرفتم بازم خوب نبود. بار سوم هم اون چیزی که من میخواستم نیومد. قشنگ حافظ داشت میگفت …هم بخوری فایده نداره.

۴۲٫ _داری چیکار میکنی الان؟
+به قشنگترین دختر دنیا پی ام میدم
_وای، چقدر رومانتیک ^_^
+اره، منتها الان انلاین نیست،واسه همین دارم با تو چت میکنم

۴۳٫ نوشته از شیراز کسی هست بریم پینت بال نفری ۹۰۰ تومن من ۹۰۰ هزار تومن پول بدم باید بهم کلاشینکوف بدن چند نفرو واقعا بکشم نه تفنگ پینت بال.

۴۴٫ ‏اون پسری که زنگ میزنه روزی دو ساعت باهات میحرفه لارج نیس، طرح زده ساعتی ۱۵۰ تومن.

۴۵٫ این روزها از بس سریال می‌بینم، خواب دیدم جان اسنو از گیسو برازنده خوشش اومده ولی قباد نمی‌ذاره بهم برسن. ولی نفهمیدم آخرش چی شد خلیل کبابی رفت آقا ماشالله رو گرفت یا نه

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (421)
عاقبت اعتماد کردن به آدما


منبع: برترینها

طنز؛ ورزش زمینه اعتیاد

مهرشاد مرتضوى در نوشت:

امروز به سراغ ورزش کشور می‌رویم. جایی که دست کمی از سیاست ندارد و اتفاقاتی در آن می‌افتد که اگر تهیه‌کننده «داستان‌های باورنکردنی» گذرش به فدراسیون می‌افتاد، حداقل دو فصل سریال ازش در می‌آمد.

از جمله تصمیمات قشنگی که گرفته می‌شود، این است که یکهویی سه بازیکن استقلال را به دلیل حضور نداشتن در تیم ملی امید محروم می‌کنند، بعد که بازیکنان درخواست بررسی مجدد می‌دهند، عزیزان فدراسیون می‌گویند: «حالا وقت هست» و ماجرا را موکول می‌کنند به هفته سوم لیگ! در حالی که پارسال یک تیم دیگر همین کار را کرد و بازیکنانش خیلی با عزت و احترام بازی هم کردند. احتمالا سال بعد هم این اتفاق برای یک تیم دیگر می‌افتد و کمیته انضباطی حکم جلب بازیکنان را می‌گیرد. اصلا ثبات در تصمیم‌گیری بیداد می‌کند.

از آن طرف، باشگاه نفت تهران سه سال است پول بازیکن و مربی و بدنساز و پزشک و آبدارچی و هیچ‌کس را نداده. طلبکاران تهدید می‌کنند که می‌روند دم در باشگاه، باشگاه چیزی نمی‌گوید. تهدید می‌کنند که می‌روند دم در وزارت نفت، وزارت نفت چیزی نمی‌گوید. آخرش جدی جدی پا می‌شوند می‌روند دم در وزارت نفت، یکهو وزارت نفت اعلام می‌کند تیم چهار سال است واگذار شده و بروند بگردند دنبال مالک فعلی‌اش. خوب است دست بیرانوند به معاون وزارت نفت برسد و او را پرت کند، وسط وزارت کار فرود بیاید؟ چرا ما را مسخره کرده‌اید؟ چرا پول مردم را نمی‌دهید؟ این‌ها را جواب بدهید آقای روحانی… ببخشید خط رو خط شد.

باشگاه پرسپولیس هم که الان دو سال و نیم است هر روز می‌خواهد مدیرعاملش عوض شود. یعنی صبح آقای طاهری با چهارتا کارتن خالی می‌رود باشگاه، شروع می‌کند جمع کردن میزش. تا ساعت ۱۲ خبری نمی‌شود، زنگ می‌زند به فدراسیون، اعلام می‌کنند امروز که گذشت، حالا تا ببینیم فردا چه می‌شود. بعد دوباره تا چهار بعدازظهر مشغول پهن کردن وسایل است و باز فردا همین بساط تکرار می‌شود.

تازه این‌ها مال فوتبال بود که خیلی وضعش خوب است و به آن توجه می‌کنند. شما حساب کنید رشته‌ای مثل شمشیربازی که به تازگی هم پنجم جهان شده چه وضعی دارد. بازیکنان یک ماه مانده به مسابقات، می‌روند فدراسیون و درخواست امکانات می‌کنند. رییس فدراسیون دست می‌کند این جیب نه، آن جیب نه، جیب ساعتی هم نه، در نهایت می‌گوید «ندارم که امکانات. سه ماه دیگه بیاین».

ورزشکاران وقت و انرژی می‌گذارند و خواندن تقویم را به او آموزش می‌دهند و باز تکرار می‌کنند که مسابقات یک ماه دیگر است. آخرش رییس فدراسیون دست می‌کند داخل میز و نفری یک خلال دندان به آن‌ها می‌دهد و آرزوی موفقیت می‌کند. ورزشکاران ما هم با همین خلال دندان می‌روند و پنجم جهان می‌شوند.

خلاصه اینکه می‌گویند «ورزش دشمن اعتیاد» کاملا شایعه است. با این وضع رسیدگی و توجه، قطعا ورزشکاران آخرش می‌روند معتاد می‌شوند!


منبع: برترینها

۱۰ داستان در مورد بچه‌هایی که در طبیعت گم شدند

داستان های بچه های گمشده معمولاً به افسانه ها و فیلم های ترسناک مربوط بوده و البته بزرگ ترین کابوس والدین به شمار می آید. برخی از کودکانی که به هر دلیلی در طبیعت گم شده بودند توانستند زنده بمانند اما برخی دیگر نیز به این اندازه خوش شانس نبوده و پایان دردناکی را تجربه کردند. در ادامه قصد داریم شما را به دنیایی خارج از فیلم و افسانه ببریم و شما را با ۱۰ داستان شگفت انگیز  باورنکردنی در مورد بچه هایی که در طبیعت وحشی گم شده و در نهایت در نتیجه ی اتفاقاتی شبیه معجزه نجات پیدا کردند و همچنین ناپدید شدن های رازآلود کودکان آشنا کنیم.

۱۰- یاماتو تانووکا

۱۰ داستان غم‌انگیز در مورد بچه‌هایی که در طبیعت گم شدند

یاماتو تانووکا، ۷ ساله و اهل هوکایدو ژاپن در یک گردش تابستانه ی خانوادگی در سال ۲۰۱۶ در حال سنگ پراکنی به مردم بود که والدینش تصمیم گرفتند درس خوب و موثری به او بدهند. به همین منظور در راه بازگشت آن ها ماشین را نگه داشته، یاماتو را در کنار جنگل پیاده کرده و بدون او به راه خود ادامه دادند. آن ها ۵ دقیقه بعد بازگشتند و انتظار داشتند که یاماتو تنبیه شده و در همان حوالی باشد اما هیچ اثری از او در محل پیاده شدن ندیدند.

اما به مدت ۶ روز تمام هیچ اثری از یاماتو پیدا نشد. جنگل مذکور پر از درختان بلند و گیاهان پرپشت بود به همین دلیل کار عملیات جستجو به کندی پیش می رفت و گروه جستجو مجبور بوده با دقت تمام نقطه به نقطه ی جنگل و پشت هر بوته ای را نگاه کند تا شانس گذشتن از یاماتو یا دستکم جنازه ی او را به حداقل برساند. شب های جنگل بسیار سرد بود و باران می بارید به همین دلیل امیدها برای پیدا کردن یاماتو به صورت زنده کمرنگ تر و کمرنگ تر شده بود.

در تمام این مدت یاماتو فکر می کرد که والدینش واقعاً به دلیل رفتار بدش او را ترک کرده اند بنابراین تصمیم گرفته بود که به عمق جنگل رفته تا به دنبال مکانی برای ماندن بگردد. بعد از ۵ کیلومتر پیاده روی در داخل جنگل، یاماتو به یک پایگاه نظامی متروکه رسیده بود که کلبه های کوچکی در آن وجود داشت. وی وارد یکی از این کلبه ها شده و ملافه ی کلفتی را روی کف آن پیدا کرده بود. یاماتو بلافاصله از خستگی به خواب می رود. وی در تمام این شش روز بدون غذا مانده بود و تنها از آب باران برای رفع تشنگی استفاده می کرد.

وقتی که یاماتو توسط گروه جستجو پیدا شد سریعاً به بیمارستان منتقل گردید. به غیر از گرسنگی برای چند روز و کاهش دمای بدن آسیب زیادی به یاماتو نرسیده بود. بر اساس گفته های پزشکان اطفال و روانشناسان کوچک ترین تهدید به جا کذاشتن کودکان و مبادرت به انجام این کار باعث صدمات روحی شدیدی خواهد شد. اگر چه یاماتو آسیب جسمی چندانی ندید اما بدون شک ماندن به مدت ۶ روز در جنگل و تنهایی تاثیر بدی بر روی شرایط روانی او خواهد گذاشت.


۹- جارید آتادِرو

۱۰ داستان غم‌انگیز در مورد بچه‌هایی که در طبیعت گم شدند

در اکتبر سال ۱۹۹۹، آلین آتادرو عضو گروهی از افراد مجرد مسیحی بود که روابط نزدیکی با دیگر اعضای گروه داشت. گروه یک برنامه ی کوهنوردی راه اندازی کرده و همگی به سمت پارک جنگلی ملی روزولت در کلرادو رهسپار شدند. آن روز آلین نمی خواست که در کوهنوردی گروهی مذکور شرکت کند اما بچه های او اصرار داشتند که همراه گروه به کوهنوردی بروند. در نهایت دوستان آلین به او اطمینان دادند که در مراقبت از بچه هایش به او کمک کنند. پسر سه ساله اش جارید و دختر شش ساله اش جوسالین نام داشت.

گروه ارتفاعات کومانچی (Comanche Peak) را برای صعود انتخاب کرده بود و به همین دلیل باید مسیر زیادی را در جنگل و منطقه ای حفاظت شده ای به مساحت ۲۶۰ کیلومتر مربع پیش می رفتند. اگر چه گروه تجربه ی زیادی در همراه داشتن کودکان در چنین سفرهایی نداشت اما این دو کودک بسیار سرزنده و خستگی ناپذیر همراه دیگر اعضای گروه به پیش می رفتند به همین دلیل افراد گروه توجه زیادی به جارید نداشتند که بدون مشکل به راه خود ادامه می داد. جارید بسیار کنجکاو بود و هر لحظه سعی می کرد از مسیر خارج شود تا این که ناگهان گروه متوجه شد که جارید گم شده است.

هر یک از اعضای گروه اطلاعات ضد و نقیضی را در مورد مسافتی که در جنگل پیش رفته بودند و همچنین زمانی که متوجه گم شدن جارید شده بودند به روزنامه ی نیویورک تایمز گفتند. برخی می گفتند که جارید را ۲۰ دقیقه قبل دیده و برخی می گفتند که او را یک ساعت و نیم پیش در کنار گروه دیده اند. در کل تفاوت بسیاری بین گفته های اعضای گروه دیده می شد. گروه جستجو متشکل از ۵۰ نفر با استفاده از سگ به مدت چند روز تمامی منطقه ی حفاظت شده را جستجو کردند اما خبری از جارید نبود. علی رغم جستجوهای فراوان هیچ ردی از جارید و متعلقات او تا سال ۲۰۰۳ پیدا نشد. در این سال کفش های کوهنوردی جارید در ارتفاع ۱۷۰ متری مسیر پیاده روی که حتی افراد بالغ نیز به سختی می توانند خود را به آنجا برسانند پیدا شد که در عکس بالا به نمایش گذاشته شده است.

این کفش ها کاملاً نو به نظر می رسیدند هرچند سال ها از گم شدن جارید می گذشت. همچنین سویشرت او نیز که کاملاً دست نخورده بود و شلوارش نیز پیدا شد. حدود ۴۵ متر دورتر از محل پیدا شدن لباس های جارید، یکی از دندان ها و قسمتی از جمجمه ی او قرار داشت. بسیاری بر این باورند که شیر کوهی او را به آن ارتفاع برده و برخی دیگر نیز ادعا می کنند که او به قتل رسیده است. اما اگر او توسط شیر کوهی یا خرس مورد حمله قرار می گرفت بدون شک لباس هایش پاره پاره پیدا می شدند. تا به امروز علت مرگ جارید نامشخص باقی مانده و پرونده ی آن کاملاً بسته شده است.


۸- تسرین دوپچات

۱۰ داستان غم‌انگیز در مورد بچه‌هایی که در طبیعت گم شدند

برای یک کودک سه ساله هیچ چیز به اندازه ی توله سگ دوست داشتنی نخواهد بود. در سپتامبر سال ۲۰۱۶ پسر سه ساله ای به نام تسرین دوپچات به دیدن مادربزرگ دوست داشتنی اش در یک روستای کوچک «خوت» در سیبری رفته بود که یکی از سردترین نقاط کره ی زمین به شمار می آید. حتی در ماه سپتامبر نیز دمای این مناطق تا چند درجه زیر صفر همه کاهش خواهد یافت. تسرین در بیرون از خانه ی مادرش بدون این که کاپشنی به تن داشته باشد بازی می کرد. تسرین ناگهان به دنبال یک توله سگ کوچک وارد جنگل نزدیک خانه ی مادر بزرگش شد و هیچ ردی از او باقی نماند. جنگل های سیبری به خاطر داشتن گرگ و خرس مشهور هستند و با توجه به سرمای شدید هوا در این مناطق امیدی به زنده پیدا کردن تسرین سه ساله نمی رفت.

او سه روز تمام در جنگل گم شده بود و هیچ چیزی برای خوردن نداشت به جز چند تکه شکلات که در جیبش داشت. وی سه کیلومتر از روستای مادربزرگش دور شده و بین ریشه های بیرون زده ی یک درخت خوابیده بود تا از سرما در امان باشد. در تمام این مدت دایی تسرین در جنگل به دنبال او می گشت و اسمش را صدا می زد. تسرین وقتی که صدای دایی اش را شنید جواب او را داد. وقتی که تسرین به روستا بازگردانده شد جشن بزرگی در روستای خوت به افتخار او برگزار گردید. اهالی روستا از شجاعت و استقامت او برای زنده ماندن در چنین محیط خشنی به وجد آمده و بر این باورند که وی در آینده به یک مرد قوی و موفق تبدیل خواهد شد.


۷- دنیس مارتین

۱۰ داستان غم‌انگیز در مورد بچه‌هایی که در طبیعت گم شدند

در یک روز شنبه در ژوئن ۱۹۶۹ در پارک ملی گریت اسموکی ماونتنز (Great Smoky Mountains National Park)، دنیس مارتین هفت ساله همراه با خانواده اش کمپ زده بودند. او از لحاظ جسمی و ذهنی کمی عقب مانده بود و نسبت به دیگر همسالانش از هوش و توانایی کمتری بهره می برد. برادر بزرگترش داگلاس و دو پسر دیگر در یک زمین باز که در اطراف آن جنگل بزرگی قرار داشت مشغول بازی بودند. والدین نیز چند متری با کودکان خود فاصله داشتند اما کاملاً به آن ها توجه داشته و نمی گذاشتند از دید خارج شوند. داگلاس نه ساله به دنیس و همبازی هایش گفت که برای ترساندن و شوخی کردن با والدینشان بهتر است به سمت جنگل رفته و از پشت والدینشان ظاهر شوند.

به همین دلیل آن ها از هم جدا شدند. سه پسر دیگر همه به یک سمت رفتند اما دنیس به تنهایی در مسیر مخالف بی هدف به راه افتاد. ویلیام، پدر دنیس، از جایی که نشسته بود می توانست تمام ماجرا را ببیند. بعد از این که سه پسر دیگر ناگهان از پشت والدینشان ظاهر شده و آن ها را غافلگیر کردند، خبری از دنیس نشد. تنها ۵ دقیقه از این موضوع گذشته بود اما ویلیام به سرعت به سمت آخرین نقطه ای که دنیس را دیده بود دوید. او اسم پسرش را فریاد می زد و وارد جنگل شد. ویلیام سه کیلومتر در جنگل پیش رفت اما هیچ ردی از دنیس پیدا نکرد. بر اساس گزارش ۳۰ صفحه ای مسئولین پارک، نگهبانان و والدین دنیس تمام شب را در جنگل به دنبال او می گشتند.

علی رغم باران شدید آن شب و روز بعد، گروه جستجوی بسیار بزرگی تشکیل شد حتی نیروهای نظامی ویژه نیز وارد ماجرا شدند. بر اساس داستان ارائه شده در رسانه ها در روز ۲۱ ژوئن ۱٫۴۰۰ نفر در عملیات جستجوی دنیس شرکت داشتند. علی رغم تلاش های فراوان هیچ رد یا نشانه ای از دنیس یا جنازه ی او پیدا نشد. بعدها شخصی که در حوالی محل استقرار خانواده ی دنیس حضور داشت ادعا کرد که بعد از گم شدن دنیس صدای فریاد وحشتناکی را شنیده و در ادامه دیده که یک مرد خشن که در جنگل سکونت داشته از بین درختان ظاهر شده است. اما مسئولین پلیس این اظهارات را غیرمستدل و ساختگی دانستند.


۶- برنان هاوکینز

۱۰ داستان غم‌انگیز در مورد بچه‌هایی که در طبیعت گم شدند

در سال ۲۰۰۵، برنان هاوکینز ۱۱ ساله همراه گروهی از همسالانش در یک سفر چند روزه در یک منطقه ی حفاظت شده «Bear River Boy Scout Reservation» در نزدیکی سالت لیک سیتی در ایالت یوتا به سر می برد. در این کمپ زنی سالانه که «Jamboree» نامیده می شود. در این سفر پیش آهنگی اعضای گروه تجربیات جدیدی را کسب کرده و با افراد جدیدی آشنا می شوند. همچنین پس از طی دوره های آموزشی و کلاس هایی نشان های جدیدی به آن ها اعطا می گردد. آن سال بیش از ۱٫۴۰۰ پسر بچه در اردوگاه «رودخانه ی خرس» ( Bear Lake) مستقر شده بودند که در داخل یک منطقه ی حفاظت شده به مساحت ۱۷٫۰۰۰ هکتار قرار دارد و کاملاً از جنگل پوشیده شده است.

اگر چه این پسربچه ها در مرکز اردوگاه اسکان داده شده بودند اما هر از چند گاهی فعالیت های گروهی به آن ها داده شده و کاملاً تحت مراقبت بودند. یک روز عصر برنان هاوکینز در باز کردن کمربند حفاظتی اش هنگام صعود به یک دیوار صخره ای دچار مشکل شد و یکی از دوستانش که هم تیمی او بود صبر خود را از دست داد. او که فکر نمی کرد محل کمپ زیاد از مکان صخره نوردی آن ها دور باشد برنان را ترک کرده و به او گفت که پایین آمده و خود را به او برساند. وقتی که برنان موفق شد کمربند محافظ خود را از طناب جدا کند تصمیم گرفت که از ناهار صرفنظر کرده و به جای آن در جنگل کمی گشت و گذار کند. در نتیجه بعد از مدتی یک گروه ۳٫۰۰۰ نفره برای پیدا کردن برنان وارد جنگل شدند.

اما برنان در واقع خود را از این افراد قایم کرده بود و ادعا می کرد این کار را به خاطر ترس از این افراد انجام داده است. به این ترتیب به جای این که خود را به افرادی که دنبال او می گشتند نشان دهد به مدت ۴ شبانه روز در جنگل باقی ماند و بیشتر و بیشتر در عمق جنگل فرو می رفت. در نهایت پس از ۴ روز برنان را پیدا کرده و نزد خانواده اش بازگرداندند. در واقع برنان فکر می کرد که تنها یک روز گم شده است. والدین او اعلام کردند که برنان کمی حواس پرت است اما هیچگاه مشکل ذهنی و مغزی در او به طور رسمی شناسایی نشد. همچنین والدین او ادعا کردند که اگر گروه جستجو واژه ی «BYU» را به کار می بردند برنان به آن ها اعتماد کرده و خود را به آن ها نشان می داد. در واقع این واژه برای برنان آشنا بوده و والدین او به خاطر نگفتن این موضوع به اعضای گروه جستجو خود را سرزنش می کردند.


۵- امبر رُز اسمیت

۱۰ داستان غم‌انگیز در مورد بچه‌هایی که در طبیعت گم شدند

منطقه ی «نیوایگو کانتی» در میشیگان با جنگل های پرپشتی احاطه شده است. در سال ۲۰۱۳، یکی از ساکنان این منطقه به نام دیل اسمیت همراه با دختر دو ساله اش امبر رُز در خانه ی خود بودند و امبر داشت بازی می کرد. در یک لحظه پدرش برای انجام کاری به اتاق دیگری رفت و وقتی که به اتاق برگشت اثری از امبر ندید.ظاهراً او از خانه خارج شده و به سمت جنگل رفته بود. خوشبختانه او کمتر از ۲۴ ساعت بعد پیدا شد. یکی از نگهبانان منطقه ی حفاظت شده ی میشیگان در روزهای میانی ماه اکتبر که دمای این منطقه تا ۷ درجه ی سلسیوس نیز کاهش می یابد شب هنگام امبر را در فاصله ی ۳ کیلومتری از خانه پیدا کرد.

وقتی که امبر پیدا شد تنها یک زیرپیراهن رکابی و پوشک به تن داشت. همه از این که او توانسته بود شب را در جنگل بماند و سرما را تحمل کند شگفت زده شده بودند. ماموری که او را پیدا کرده بود از شوق گریه می کرد و ادعا می کرد که پیدا کردن امبر بزرگ ترین دستاورد دوران خدمتش بوده است. قبل از این که امبر پیدا شود پلیس به اظهارات پدرش مشکوک شده بود و برایشان سخت بود باور کنند که یک بچه ی دو ساله بتواند به سمت جنگل برود. به همین دلیل حتی پس از پیدا شدن امبر نیز او همچنان مورد بازخواست پلیس قرار گرفت.


۴- دنیس جانسون

۱۰ داستان غم‌انگیز در مورد بچه‌هایی که در طبیعت گم شدند

در سال ۱۹۶۶ دنیس جانسون هشت ساله همراه با خانواده اش از پارک ملی یلواستون (Yellowstone National Park) دیدن می کرد. والدین او مشغول کمپ زدن شده و به بچه هایشان گفتند که مشغول بازی شوند. چند دقیقه بعد دنیس به سمت والدینش دوید و به آن ها گفت که خواهر کوچکش در میان درختان گم شده است. بر اساس ادعاهای پدر دنیس، برخی مهارت های اساسی برای زنده ماندن در طبیعت از قبل به او آموزش داده شده بود. به همین دلیل به او اجازه داده شد که او نیز برای پیدا کردن خواهرش اقدام کرده و در صورت پیدا کردن او را به محل برپا شدن کمپ بازگرداند.

بدین ترتیب دنیس و پدر و مادرش به صورت جداگانه و در جهت های مختلف به جستجوی دختر گمشده پرداختند. در نهایت پدر و مادر دنیس موفق شدند دخترشان را پیدا کنند اما دنیس هیچگاه بازنگشت. مسئولین پارک هفته ها را در جستجوی او به سر بردند اما هیچ ردی از او پیدا نشد. والدین درمانده ی او حتی به یک پیشگو که ادعا می کرد می تواند در پیدا کردن پسرشان به آن ها کمک کند نیز مراجعه کردند.  او ادعا می کرد که دنیس در یک گودال کم عمق غرق شده است اما هیچ نشانه ای از دنیس و سرنوشت او پیدا نشد.


۳- گَرت باردزلی

۱۰ داستان غم‌انگیز در مورد بچه‌هایی که در طبیعت گم شدند

در ساعت ۸ صبح ۲۰ آگوست سال ۲۰۰۴ در کوهستان های یووینتا در سامیت کانتی ایالت یوتا کوین باردزلی و پسرش گَرت که در یک گردش دو نفره پدر-پسری همراه با گروه دیگری از گروه های پیشاهنگی به سر می بردند برای ماهیگیری به دریاچه ی مجاور محل اردویشان رفتند. گرت کمی بیش از حد به آب نزدیک شد به نحوی که کفش ها و جوراب هایش به طور کامل خیس شدند به همین دلیل تصمیم گرفت که به چادرشان بازگشته و آن ها را عوض کند. چادرها تنها ۱۴۰ متر از آن ها فاصله داشتند از این رو پدر گرت به پسر ۱۲ ساله ی خود اجازه داد که تنها به سمت چادرهای گروه برود.

به نظر پدر گرت هیچ جای نگرانی نبود زیرا این دو بارها مسیر را طی کرده و گرت نیز هم با مسیر آشنایی کامل داشت و هم آموزش های اساسی در مورد زنده ماندن در دل طبیعت وحشی را طی کرده بود. پدر گرت مسیر حرکت پسرش را دنبال می کرد و حتی صدای او برای نشان دادن مسیر در هنگام دور زدن دریاچه را می شنید، همان راهی که او را مستقیماً به محل اردوگاه می رساند. بعد از حدود ۲۰ دقیقه کوین از تاخیر پسرش نگران شد و به اردوگاه بازگشت اما خبری از گرت نبود. تنها چیزی که گروه جستجو پیدا کردند جوراب های مارک نایک گرت بود که در فاصله ی ۰٫۸ کیلومتری از محل ناپدید شدن او افتاده بودند. هیچ مدرکی دال بر دزدیده شدن او وجود نداشت به همین دلیل پلیس به این نتیجه رسید که گرت در جنگل گم شده و جان خود را از دست داده است اما پدرش عنوان کرد که هیچ گاه از پیدا کردن پسرش ناامید نخواهد شد.


۲- مالاچی بردلی

۱۰ داستان غم‌انگیز در مورد بچه‌هایی که در طبیعت گم شدند

در سال ۲۰۱۵، یک پسربچه ی ۱۰ ساله به نام مالاچی بردلی در یک گردش گروهی در جنگل های منطقه ی کوهستانی یووینتا در یوتا با خانواده اش به سر می برد. مالاچی می خواست کمی قارچ وحشی پیدا کند به همین دلیل به تنهایی و بی هدف از مسیر خارج شد. زمانی که فهمید بیش از حد دور شده است دیگر نمی توانست والدینش را پیدا کند. مالاچی می دانست که باید دنبال یک راه یا رد ماشین بگردد اما محل کوهنوردی آن ها چنان دورافتاده و پرت بود که امکان پیدا کردن چنین چیزهایی وجود نداشت. در این مدت او از آب دریاچه ای که پیدا کرده بود استفاده می کرد اما هیچ غذایی برای خوردن نداشت.

وقتی که هوا تاریک شد مالاچی صخره هایی را پیدا کرد که در اثر تابش خورشید در طول روز گرم شده بودند. وی قبل از خوابیدن تی شرتش را درآورده و آن را دور پاهایش پیچید تا از سرما در امان باشند. همچنین زیپ ژاکتش را بالا کشیده و مانند یک کودک در رحم مادر خود را روی این صخره ها جمع کرد. اگر چه دمای این منطقه در طول شب زیر صفر می رود اما او موفق شد که شب را زنده مانده و از سرمای شدید منطقه جان سالم به در ببرد. صبح روز بعد مالاچی از صدای هلی کوپتر بیدار شده و برای آن دست تکان داد. جالب این که مالاچی باهوش می دانست که در میان درختان کسی او را پیدا نخواهد کرد بنابراین به یک منطقه ی باز بدون درخت رفت و همانجا ماند تا گروه نجات او را پیدا کردند.


۱- آلفرد بیلهارتز

۱۰ داستان غم‌انگیز در مورد بچه‌هایی که در طبیعت گم شدند

در سال ۱۹۳۸ کمپ زدن در جنگل از الان نیز مرسوم تر و طبیعی تر بود. وقتی که خانواده ی بیلهارتز همراه با ۱۱ فرزندشان از خواب بیدار شدند تصمیم گرفتند که برای شستن دست و صورت و خوردن آب به رودخانه ی مجاور چادرشان در پارک ملی کوهستان راکی بروند. به همین دلیل بعضی از بچه هایشان را در چادر جا گذاشتند و وقتی برگشتند متوجه شدند که یکی از بچه هایشان به نام آلفرد که ۵ سال داشت گم شده است. والدین او در اولین فرصت ممکن خود را به مسئولین پارک رسانده و موضوع را به آن ها اطلاع دادند. به سرعت یک گروه ۱۰۰ نفره برای پیدا کردن آلفرد کوچک دست بکار شدند.

اگر چه در آن زمان بیسیم های برد کوتاه به تازگی اختراع شده بود اما اندازه ی آن ها آن قدر بزرگ بود که باید مانند کوله پشتی حمل می شدند. بعد از ۱۰ روز جستجو تعداد گروه جستجو به  ۱۲ نفر و سگ های شکاریشان کاهش یافته بود. وقتی که پای آدم ربایی به میان آمد اف بی آی نیز وارد قضیه شد. تنها چیزی که در نتیجه ی تحقیقات مشخص شد این بود که یک زوج ادعا کرده بودند پسربچه ای با مشخصات آلفرد را در حالی که روی لبه ی یک صخره ایستاده و به طبیعت وحشی خیره شده بود را دیده اند. او از این زوج برای پیدا کردن خانواده اش کمک نخواسته بود از این رو آن ها فکر کرده بودند که خانواده اش در همان حوالی هستند. آلفرد به داخل جنگل بازگشته بود و دیگر هیچ کس او را ندید.


منبع: برترینها

ماکروزومی چیست و چگونه تشخیص داده می شود؟

عوارض ماکروزومی علت ماکروزومی جلوگیری از ماکروزومی تشخیص ماکروزومی بزرگ شدن بیش از حد جنین

ماکروزومی یا جنین بزرگ یکی از بیماری هایی است که در برخی مواقع جنین ممکن است به آن مبتلا باشد. در این بیماری جنین در داخل رحم بیش از حد رشد می کند. چرا که در غیر این صورت بدون شک مادر در زایمان طبیعی با مشکل مواجه خواهد شد. در این مطلب قصد داریم شما را با این بیماری، علائم و روش تشخیص آشنا نماییم.

ماکروزومی

ماکروزومی وقتی اتفاق می‌افتد که جنین در رحم بیش از میزان مورد نیاز خود مواد غذایی دریافت می‌کند. جنین در این حالت، بیشتر از میزان معمول رشد کرده و در زمان متولد شدن ۴ کیلوگرم (یا بیشتر) وزن خواهد داشت. حدود ۱۰ درصد نوزادان در زمان متولد شدن ماکروزومی هستند.

علت ماکروزومی یا بزرگ شدن بیش از حد جنین

ماکروزومی زمانی رخ می دهد که جنین بیش از نیازش مواد مغذی و محرک رشد دریافت کرده باشد. ۱۰ درصد از تمام نوزادان متولد شده ، ماکروزوم هستند. البته افزایش اشتهای مادر در دوران بارداری به خصوص از سه ماهه دوم به بعد تاثیری بر این امر ندارد.

عوارض ماکروزومی علت ماکروزومی جلوگیری از ماکروزومی تشخیص ماکروزومی بزرگ شدن بیش از حد جنین   عوارض ماکروزومی علت ماکروزومی جلوگیری از ماکروزومی تشخیص ماکروزومی بزرگ شدن بیش از حد جنین

تشخیص ماکروزومی

ارتفاع زیاد قله رحم:

در طول معاینات بارداری پزشک ممکن است ارتفاع قله رحم را اندازه بگیرد- فاصله میان بالای رحم تا استخوان شرمگاهی. ارتفاعی که بیشتر از حد مورد انتظار باشد، می‎تواند نشانه ماکروزومی جنین باشد. با انجام یک مانور دستی، ماما قادر است وضعیت و اندازه جنین را از روی شکم لمس کند. با ایجاد اندکی فشار بر نواحی مختلف شکم می توان مکان قرار گیری جنین، دست ها و پاها، سر و باسن او را پیدا کرد. این مانور هیچ ضرری برای جنین ندارد.

مایع آمنیوتیک بیش از اندازه (پلی هیدرآمنیوس):

مایع آمنیوتیک بیش از اندازه- مایعی که اطراف جنین را احاطه کرده و از او مراقبت می‎کند- ممکن است نشانه این باشد که جنین از حد متوسط بزرگتر است. مقدار مایع آمنیوتیک انعکاس دهنده میزان دفع ادرار جنین است و جنین بزرگتر، ادرار بیشتری را تولید می‎کند. به عبارتی برخی شرایط که سایز جنین را افزایش می‎دهند، میزان دفع ادرار و در نتیجه میزان مایع آمنیوتیک را نیز افزایش می‎دهند که برای این کار بیشتر از سنوگرافی استفاده می شود.

عوارض ماکروزومی علت ماکروزومی جلوگیری از ماکروزومی تشخیص ماکروزومی بزرگ شدن بیش از حد جنین   عوارض ماکروزومی علت ماکروزومی جلوگیری از ماکروزومی تشخیص ماکروزومی بزرگ شدن بیش از حد جنین   عوارض ماکروزومی علت ماکروزومی جلوگیری از ماکروزومی تشخیص ماکروزومی بزرگ شدن بیش از حد جنین

چه زنانی در معرض ماکروزوم شدن جنین داخل رحمشان هستند؟

هنوز مشخص نشده که چرا بعضی زنان با وجود سلامت کامل ، جنین های ماکروزوم و بزرگ به دنیا می آورند. اما آنچه بدیهی است این است که زنان مبتلا به دیابت نوع یک و دیابت نوع دو و همچنین دیابت حاملگی با احتمال بیشتری نوزاد ماکروزوم به دنیا خواهند آورد.
زنان چاق و زنانی که در دوران بارداری وزنی بیشتر از حد طبیعی اضافه کرده اند نیز ممکن است جنین هایی بزرگتر از حد طبیعی داشته باشند.
سابقه داشتن جنین ماکروزوم قبلی و نیز ادامه پیدا کردن حاملگی بعد از هفته ۴۲ بارداری تاثیر زیادی بر ماکروزومی در حاملگی اخیر دارند.
خبر خوب اینکه حتی با وجود داشتن عوامل خطر ، هنوز هم احتمال ماکروزوم شدن جنین کم است.

جلوگیری از ماکروزومی

در صورتی که مبتلا به دیابت هستید، کنترل صحیح قند خون می تواند عامل پیشگیرنده ای باشد. توصیه می شود با مشاوره با یک کارشناس تغذیه رژیم غذایی پر کربوهیدرات و فیبر و کم کلسترول و کم چربی و به خصوص کاهش مصرف مواد قندی را در پیش بگیرید.
چنانچه وزن شما قبلا از شروع بارداری و یا در اوایل بارداری زیاد بوده و طی اندازه گیری BMI در محدوده افراد چاق و یا دارای اضافه وزن قرار گرفته اید ، با داشتن رژیم مناسب غذایی و فعالیت روزانه میزان وزن گیری خود را در دوران بارداری تحت کنترل داشته باشید. به اکثر زنان باردار فعالیت فیزیکی ملایم به اندازه ۳۰ دقیقه در روز توصیه می شود.
اگر ماکروزومی در شما تشخیص داده شده است و یا مشکوک به داشتن جنین بزرگ تر از حد عادی هستید، خود را برای زایمان سزارین آماده کنید.
نوزادان به دنیا آمده با وزن تولد بیش از ۴ کیلوگرم پس از تولد مورد بررسی قرار خواهند گرفت. اندازه گیری میزان قند خون، فشار خون و بیلی روبین برای تشخیص زردی و نیز بررسی از نظر اختلال در تنفس در مورد این نوزادان صورت خواهد گرفت.
اگر می دانید که جنین شما ماکروزوم است، آمادگی این را داشته باشید که نوزاد پس از تولد ممکن است مدتی در بخش نوزادان یا NICU جهت انجام بررسی های لازم بستری بماند.

عوارض ماکروزومی

ماکروزومی جنین هم شما و هم نوزادتان را در دوران بارداری و پس از زایمان در معرض خطرات سلامتی قرار می‎دهد.

عوارض ماکروزومی علت ماکروزومی جلوگیری از ماکروزومی تشخیص ماکروزومی بزرگ شدن بیش از حد جنین   عوارض ماکروزومی علت ماکروزومی جلوگیری از ماکروزومی تشخیص ماکروزومی بزرگ شدن بیش از حد جنین   عوارض ماکروزومی علت ماکروزومی جلوگیری از ماکروزومی تشخیص ماکروزومی بزرگ شدن بیش از حد جنین   عوارض ماکروزومی علت ماکروزومی جلوگیری از ماکروزومی تشخیص ماکروزومی بزرگ شدن بیش از حد جنین

خطرات و عوارض برای مادر:

عوارضی که ماکروزومی جنین می‎تواند برای مادر داشته باشد شامل این موارد است:

مشکلات هنگام زایمان:

ماکروزومی جنین می‎تواند باعث گیر کردن نوزاد در مجرای زایمان شود و برای حفظ نوزاد در برابر صدمات هنگام تولد نیاز به استفاده از فورسپس یا دستگاه خلاء در زمان زایمان طبیعی خواهد بود. گاهی اوقات در این موارد زایمان به شیوه سزارین ضرورت پیدا می‎کند.

پارگی دستگاه تناسلی:

در طول زایمان، ماکروزومی جنین می‎تواند سبب آسیب مجرای زایمان، مانند پاره شدن بافت‎های واژن و عضلات بین واژن و مقعد (عضلات پرینه) شود.

خونریزی بعد از زایمان:

ماکروزومی جنین خطر این‎که عضلات بعد از زایمان به خوبی منقبض نشوند را افزایش می‎دهد (سستی رحم) و این می‎تواند به خونریزی بالقوه جدی پس از زایمان منجر شود.

پارگی رحم:

در صورتی که قبلاً سزارین کرده باشید یا یک جراحی بزرگ روی رحم‎تان انجام داده باشید، ماکروزومی جنین می‎تواند خطر پارگی رحم را (از محل جراحی قبلی) افزایش دهد. این عارضه نادر ولی بسیار خطرناک است و در صورت وقوع نیاز به سزارین اورژانسی خواهد بود.

عوارض ماکروزومی علت ماکروزومی جلوگیری از ماکروزومی تشخیص ماکروزومی بزرگ شدن بیش از حد جنین   عوارض ماکروزومی علت ماکروزومی جلوگیری از ماکروزومی تشخیص ماکروزومی بزرگ شدن بیش از حد جنین   عوارض ماکروزومی علت ماکروزومی جلوگیری از ماکروزومی تشخیص ماکروزومی بزرگ شدن بیش از حد جنین   عوارض ماکروزومی علت ماکروزومی جلوگیری از ماکروزومی تشخیص ماکروزومی بزرگ شدن بیش از حد جنین   عوارض ماکروزومی علت ماکروزومی جلوگیری از ماکروزومی تشخیص ماکروزومی بزرگ شدن بیش از حد جنین

خطرات برای نوزاد:

عوارضی که ماکروزومی جنین می‎تواند برای نوزاد داشته باشد شامل این موارد است:

سطح قندخون بالاتر از اندازه طبیعی:

نوزاد با ماکروزومی جنینی، به احتمال زیاد با سطح قند خون بالاتر از نُرمال (اختلال تحمل گلوکز) متولد می‎شود.

چاقی دوران کودکی:

تحقیقات نشان می‎دهند که ماکروزومی جنین خطر چاقی دوران کودکی را افزایش می‎دهد.

سندرم متابولیک:

سندرم متابولیک مجموعه‎ای از شرایط است- افزایش فشار خون، سطح قند خون بالا، چربی اضافی بدن در اطراف کمر یا سطوح غیر طبیعی کلسترول- که با هم رخ می‎دهند و خطر ابتلا به بیماری قلبی، سکته مغزی و دیابت را افزایش می‎دهند. اگر نوزاد شما با ماکروزومی جنینی تشخیص داده شده است، در خطر ابتلا به سندرم متابولیک در دوران کودکی خواهد بود.


هرگونه کپی برداری با نام دکتر سلام و لینک دهی مستقیم مجاز است.

بیشتر بخوانید:


منبع: دکتر سلام

ورشکستگی ونزوئلا در صورت تحریم‌های نفتی آمریکا

بیانیه دولت آمریکا به عنوان تهدیدی برای شرکت دولتی PDVSA تعبیر شده که منبع اصلی درآمد دولت ونزوئلا است.

ورشکستگی ونزوئلا در صورت تحریم‌های نفتی آمریکاپول‌نیوز -دولت آمریکا هشدار داده است اگر دولت ونزوئلا همه‌پرسی ۳۰ ژوییه برای بازنویسی قانون اساسی را اجرا کند، اقدامات اقتصادی فوری را علیه این کشور در پیش خواهد گرفت.

به گزارش ایسنا، این همه‌پرسی با هدف تحکیم قدرت نیکلاس مادورو، رییس جمهور ونزوئلا، در شرایطی که این کشور در ناآرامی و اغتشاش به سر می‌برد انجام می‌گیرد. چنین اقدامی مطمئنا قدرت رییس جمهور را در برابر مخالفت شدید و فزاینده تقویت خواهد کرد.

بیانیه دولت آمریکا به عنوان تهدیدی برای شرکت دولتی PDVSA تعبیر شده که منبع اصلی درآمد دولت ونزوئلا است.

جزئیات دقیق تحریم‌هایی که ممکن است از سوی آمریکا اعمال شود، هنوز معلوم نیست اما حداقل این تحریم‌ها، تدابیری علیه اشخاص نظیر تحریم‌هایی خواهد بود که چند سال پیش علیه روسیه تصویب شد. اما یک اقدام شدیدتر ممکن است شامل ممنوعیت واردات نفت ونزوئلا به آمریکا باشد که علاوه بر ونزوئلا برای آمریکا و بازار نفت نیز پیامدهایی خواهد داشت.

واضح است چنین ممنوعیتی آسیب شدیدی به ونزوئلا خواهد زد، اما ممنوعیت واردات نفت ونزوئلا، برای آمریکا به خصوص شرکت‌های پالایش آمریکایی نیز بدون هزینه نخواهد بود.

آمار اداره اطلاعات انرژی آمریکا نشان می‌دهد که این کشور به طور متوسط ۸۵۷ هزار بشکه در روز در آوریل که آخرین آمار ماهانه موجود است، از ونزوئلا نفت وارد کرده است. عمده واردات نفت ونزوئلا به منطقه گلف کاست بوده و تقریبا همه آن به شکل نفت سنگین بوده که پالایشگاه‌های گلف کاست برای پالایش آن تجهیز شده‌اند.

به گفته تحلیلگران “اس ان پی گلوبال پلاتس”، چنین ممنوعیتی عرضه نوع سنگین نفت خام برای پالایشگاه‌های آمریکایی را تحت فشار قرار خواهد داد. به عنوان مثال پالایشگاه فیلیپس ۶۶ سوئینی در اولد وشن تگزاس سال گذشته بیش از ۴۶ میلیون بشکه نفت ونزوئلا وارد کرد که بیش از هر پالایشگاه دیگری بود.

همچنین سیتگو که متعلق به PDVSA است، یک پالایشگاه در لیک چارلز لوییزیانا دارد که در سال گذشته، ۴۴ میلیون بشکه نفت وارد کرد.

ممنوعیت واردات نفت ونزوئلا، بازار نفت سنگین در آمریکا که در حال حاضر به دلیل واردات کمتر نفت ترش از عربستان سعودی با عرضه محدودتر روبه رو شده را تحت فشار بیشتری قرار خواهد داد. عربستان سعودی قصد دارد صادراتش به آمریکا را به منظور کاهش سطح ذخایر این کشور محدود کند. در هفته‌های اخیر واردات نفت عربستان سعودی به آمریکا به ۵۲۴ هزار بشکه در روز کاهش یافته که پایین‌ترین میزان در هفت سال گذشته است. این امر قیمت‌های انواع نفت متوسط و سنگین را نسبت به نرخ بازار افزایش داده است.

سایر منابع ممکن است قادر نباشند جایگزین این عرضه از دست رفته شوند به عنوان مثال واردات نفت سنگین از کانادا به دلیل محدودیت‌های خط لوله محدود شده است. تولید نفت سنگین در مکزیک و کلمبیا نیز ثابت یا رو به کاهش بوده است. به این ترتیب عرضه ونزوئلا برای برخی از پالایشگاه‌های گلف کاست آمریکا اهمیت فوق‌ العاده‌ای دارد.

به گفته ریک جوزویک، مدیر کل نفت در گروه انرژی PIRA، در حال حاضر ما از توازن خارج شده‌ایم و تحریم‌ها این وضعیت را تشدید خواهد کرد. همچنان پالایشگاه‌ها اگر تحریم‌ها به صورت تدریجی اجرا شوند می‌توانند خود را تطبیق دهند، اما اگر آمریکا ممنوعیت یکباره‌ای علیه نفت ونزوئلا تصویب کند این اقدام بسیار مختل کننده خواهد شد و به افزایش چشمگیر قیمت‌های نفت متوسط و سنگین منجر می‌شود و حاشیه سود پالایشگاه‌ها را کمتر می‌کند.

در این بین شرکت روس‌نفت بدنبال مبادله سهم خود در سیتگو برای کسب سهمی در میادین نفتی ونزوئلا است. سیتگو متعلق به شرکت PDVSA بوده و در آمریکا مستقر است که ممکن است تحت تحریم‌ها قرار گیرد. روس‌نفت برای ۱.۵ میلیارد دلار وامی که در سال ۲۰۱۶ به شرکت PDVSA داد، ۴۹.۹ درصد سهم در سیتگو دارد. ممنوعیت واردات نفت ونزوئلا به آمریکا برای سیتگو فاجعه آمیز خواهد بود، بنابراین روس نفت می‌خواهد سهام خود را برای کنترل بیشتر در جوینت ونچرهای داخل ونزوئلا مبادله کند.

بر اساس گزارش اویل پرایس، اما برای ونزوئلا گزینه‌های خوبی وجود ندارد. شرکت PDVSA ممکن است ناچار شود نفت بیشتری برای به روسیه ارسال کند یا با توافق‌های بالادستی مطلوب‌تری برای روس نفت موافقت کند. این مساله برای مادورو که به دلیل فروش جواهرات سلطنتی کشور مورد انتقاد قرار گرفته است، بدون هزینه سیاسی نخواهد بود.

 مهم‌تر از این تاثیر ممنوعیت احتمالی آمریکا برای نفت ونزوئلا خواهد بود. همچنین چنین ممنوعیتی برای شهروندان معمولی ونزوئلا فاجعه بار خواهد بود، زیرا اقتصاد ونزوئلا را دچار رکود شدیدتری خواهد کرد.


منبع: پول نیوز

ادامه اسیدپاشی‌ها در لندن (عکس)

حملات اسیدی در شهر لندن که از چندی قبل آغاز شده است با دو حمله دیگر ادامه دارد. پلیس انگلیس در این رابطه گفت که این حملات با استفاده از یک “ماده مضر” اتفاق افتاده‌ و هنوز هیچ کسی در این رابطه دستگیر نشده است.

منبع:مشرق

برچسب ها: ، ،


منبع: پول نیوز

نکاتی که پیش از سفر به آلمان باید بدانید

یکشنبه در آلمان تعطیل است و به همین مناسبت بسیاری از فروشگاهها نیز تعطیل هستند پس اگر می خواهید به خرید بروید برای اینکه نتیجه بهتری بگیرید در روزی غیر از یکشنبه به مراکز خرید مراجعه کنید.

پول‌نیوز – اگر دوست دارید به یکی از شهرهای آلمان سفر کنید ، نکاتی وجود دارد که باید درباره آلمانی ها و برخی رفتارها در این کشور بدانید.

فروشگاهها روزهای یکشنبه تعطیل هستند.
یکشنبه در آلمان تعطیل است و به همین مناسبت بسیاری از فروشگاهها نیز تعطیل هستند پس اگر می خواهید به خرید بروید برای اینکه نتیجه بهتری بگیرید در روزی غیر از یکشنبه به مراکز خرید مراجعه کنید.

نکاتی که پیش از سفر به آلمان باید بدانید

بازیافت
در آلمان آشغال ها از هم تفکیک می شوند ، کاغذ ، پلاستیک ، شیشه و زباله های اورگانیک هر یک سطل مربوط به خود را دارند. بنابراین بهتر است شما نیز به این مساله دقت داشته باشید و زباله های خود را به درستی بازیافت کنید. بطری ها و قوطی ها را می توانید پس از خالی شدن به سوپرمارکت بازگردانید و معمولا بابت برگرداندن آنها مبلغی به شما داده می شود.

کلمات Du و Sie
اگر سعی می کنید آلمانی صحبت کنید یا متوجه شده اید دیگران به آلمانی یکدیگر را Du یا Sie خطاب می کنند بهتر است بدانید که این دو کلمه معنای رسمی و غیر رسمی کلمه “تو” و”شما” هستند. اگر با کودکان یا دوستانتان صحبت می کنید می توانید آنها را Du صدا بزنید چرا که غیر رسمی است. اما در غیر اینصورت تا زمانیکه کسی با شما صمیمی نشده و Du خطابتان نکرده بهتر است آنها را با نام خانوادگی و Sie صدا بزنید.

از آلمانی ها سوالات شخصی نپرسید
شاید برای خیلی ها عادی باشد که در دیدار اول با شخصی از او درباره شغلش یا خانواده اش سوال بپرسند اما در آلمان اینطور نیست. حتی اگر سفری طولانی را در یک واگن قطار با آنها می گذرانید و گفتگو می کنید ، احتمالا در صورت پرسیدن سوالات شخصی با چهره ای درهم مواجه شوید. آنها نمی خواهند بی ادب باشند اما برایشان عجیب است که کسی چنین سوالاتی از آنها بپرسد.

می توانید همه جا را با دوچرخه بگردید
در کنار استفاده از وسایل نقلیه عمومی ، آلمانی ها به دوچرخه سواری بسیار علاقه مند هستند. تقریبا در تمامی مسیرها می توانید خطی مختص دوچرخه سوارها بیابید. از قدم زدن روی این مسیرها که برای دوچرخه سواری مشخص شده بپرهیزید. برخی از نقاط شهر را با دوچرخه راحت تر می توانید بروید تا با ماشین. اما دقت داشته باشید ، دوچرخه سواری هم همانند رانندگی قوانین خاص خودش را دارد و اگر قانونی زیر پا گذاشته شود هزینه هایی دارد.

درباره نازی های آلمان یا جنگ جهانی دوم با آلمانی ها صحبت نکنید
درست است اینها بخشی از تاریخ مردمان آلمان است و طبیعیست درباره آن صحبت به میان بیاید. اما آلمانی ها خیلی دوست ندارند درباره این موضوع صحبت کنند. حتی نشان دادن علامت هایی که در زمان نازی ها به کار می رفته در انظار عمومی چهره خوبی ندارد.

حتی اگر فقط بخواهید جوکی در این باره گفته باشید. شما می توانید با دوستان صمیمیتان درباره تاریخ آلمان ها صحبت کنید و آنها نیز داستان هایی به شما بگویند اما در غیر این صورت با افراد غریبه یا افرادی که تازه با آنها آشنا شده اید بهتر است درباره این موضوعات صحبت نکنید.

همیشه پول نقد همراهتان داشته باشید
تمام فروشگاهها و رستوران ها کارت اعتباری قبول نمی کنند ، همچنین تبدیل ارز نیز برای آنها دشوار است ، بهتر است وجه رایج در کیفتان به اندازه کافی داشته باشید.

منبع:لست سکند


منبع: پول نیوز

مشکلات خواب و احتمال ابتلا به آلزایمر

افراد مبتلا به آپنه خواب باید به درمان این مشکل اقدام کنند، زیرا اگر حتی به بیماری آلزایمر نیز مبتلا نبوده و هرگز نیز به این بیماری مبتلا نشوند، آپنه خواب می تواند موجب شکل گیری مشکلات شناختی در آنها شود.

نتایج سه مطالعه نشان داده
است که مشکلات تنفسی طی خواب ممکن است نشانه ای از خطر افزایش یافته برای ابتلا به
بیماری آلزایمر باشند.

مشکلات خواب و احتمال ابتلا به آلزایمر

به گزارش گروه سلامت عصر ایران
به نقل از “اوریدی هلث”، پژوهشگران به این نکته نیز اشاره داشته اند که
درمان بیماری هایی مانند آپنه خواب و هایپوپنیا (تنفس کم عمق) ممکن است خطر ابتلا
به زوال عقل را کاهش داده یا حداقل پیشرفت آن را کند نماید.

به گفته کیت فارگو، مدیر
برنامه ها و مشارکت علمی در انجمن آلزایمر آمریکا، نکته جالب توجه درباره این سه
مطالعه آن است که بر تغییرات بیولوژیکی در مغز متمرکز بوده که ممکن است زمینه ساز رابطه
بین مشکلات خواب و بیماری آلزایمر باشند.

با این وجود، فارگو به این
نکته اشاره داشته است که این مطالعات تنها ارتباطی بین مشکلات خواب و بیماری آلزایمر
را نشان می دهند و نشان دهنده یک رابطه علت و معلولی نیستند. اما این امکان وجود
دارد که توسعه پلاک آمیلوئیدی که نشانه ای از بیماری آلزایمر است موجب شکل گیری
مشکلات خواب شود.

افراد مبتلا به آپنه خواب
باید به درمان این مشکل اقدام کنند، زیرا اگر حتی به بیماری آلزایمر نیز مبتلا نبوده
و هرگز نیز به این بیماری مبتلا نشوند، آپنه خواب می تواند موجب شکل گیری مشکلات
شناختی در آنها شود.

آپنه خواب از هر ۱۰ مرد، سه
نفر و از هر پنج زن، یک نفر را تحت تاثیر قرار می دهد. این شرایط زمانی شکل می
گیرد که مسیر هوایی بالایی تقریبا یا به طور کامل بسته شده باشد، که مکث در تنفس
هنگام خواب را موجب می شود.

در مطالعه، آپنه خواب با افزایش
توسعه پلاک بتا-آمیلیوئید در مغز مرتبط بوده است. به گفته پژوهشگران، مشکلات خواب آهنگ
توسعه پلاک آمیلوئیدی را هم در افراد مبتلا به زوال عقل و هم در افرادی که به آن
مبتلا نیستند، تسریع می کند.

به طور مشخص، پژوهشگران
دریافتند که آپنه خواب با افزایش رسوب بتا-آمیلوئید در مغز و کاهش بتا-آمیلوئید در
مایع نخاعی مرتبط بوده است. همچنین، آنها افزایش سطوح پروتئین تاو – یکی دیگر از
نشانگرهای بیماری آلزایمر – را مشاهده کردند.

در مطالعه نخست به رهبری
آماندا شیم از کالج ویتون، پژوهشگران تجمع پلاک آمیلوئیدی در مغز بیش از ۵۰۰ نفر
که به زوال عقل مبتلا نبودند را بررسی کردند.

یافته ها نشان داد که افراد
مبتلا به مشکلات خواب نسبت به آنهایی که از مشکلات خواب رنج نمی بردند، دارای پلاک
بیشتری هستند.

افزون بر این، تیم پژوهشی
شیم ارتباطی بین پلاک و افرادی که حامل ژن APOE-e4 – یک عامل خطرآفرین
ژنتیکی برای بیماری آلزایمر – بودند، پیدا نکردند.

به گفته شیم، این نشان می
دهد که آپنه خواب ممکن است به صورت مستقل با پلاک های مغزی مرتبط باشد.

در مطالعه دوم، مگان هوگان و
همکارانش تجزیه و تحلیلی مشابه را انجام دادند که به بررسی اثرات مشکلات خواب روی
نزدیک به ۸۰۰ نفر با نشانه های اولیه مشکلات حافظه و تفکر که به نام اختلال شناختی
خفیف شناخته می شود، می پرداخت.

تیم هوگان نیز متوجه شد سطوح
بتا-آمیلوئید در افرادی که مشکلات خواب داشتند بیشتر از آنهایی است که به این
مشکلات مبتلا نبودند.

به گفته هوگان، اگرچه اختلال
شناختی خفیف لزوما به زوال عقل منجر نمی شود، اما افراد مبتلا در معرض خطر بیشتری
برای ابتلا به بیماری آلزایمر یا دیگر انواع زوال عقل قرار دارند. این یافته ها
نشان می دهد که آپنه خواب ممکن است زوال شناختی را تسهیل کند.

در مطالعه سوم، تیم دکتر امینگو
مایکل بوبو، شرایط دو گروهی که در مطالعه اول و دوم مورد بررسی قرار گرفته بودند و
همچنین ۳۰۰ نفر مبتلا به بیماری آلزایمر را مورد مطالعه قرار داد.

تیم پژوهشی به ارتباط بین
آپنه خواب و سطوح بتا-آمیلوئید در بیمارانی با اختلال شناختی خفیف و در بیماران
مبتلا به آلزایمر دست یافت. افزون بر این، توسعه پلاک در بیمارانی که مشکلات خواب
داشتند، چه از عملکرد مغزی عادی برخوردار بوده یا اختلال شناختی خفیف داشتند، سریع‌تر
صورت می گرفت.

همچنین، بتا-آمیلوئید در
مایع نخاعی کاهش یافته و هر چه سریع‌تر در مغز افزایش یافته بود. سطوح پروتئین تاو
نیز در میان افراد مبتلا به مشکلات خواب، چه عملکرد روانی عادی داشته یا به اختلال
شناختی خفیف مبتلا بودند، افزایش یافته بود.

به گفته بوبو، مشکلات خواب
که موجب می شوند مغز به میزان کافی اکسیژن دریافت نکند، ممکن است دلیلی برای
افزایش توسعه پلاک باشند. از آنجایی که روش های درمانی موثر برای اختلالات خواب
وجود دارند، یک روش برای پیشگیری بالقوه از ابتلا به بیماری آلزایمر و/یا پیشرفت
آن درمان آپنه خواب خواهد بود.


منبع: عصرایران

مغز سالم در روده سالم است

متخصصان سلامت و علوم پزشکی تاکید دارند که روده انسان در ایجاد بسیاری از بیماری‌ها مانند پارکینسون، آلزایمر و ام اس حرف اول را می‌زند.

به گزارش ایسنا، آنها در واقع این نقش تعیین‌کننده را به باکتری‌ها نسبت می‌دهند.

بر اساس مطلبی که دویچه‌وله به تازگی منتشر کرد: هر انسان حدود دو کیلو از این باکتری‌ها را در خود حمل می‌کند؛ میلیون‌ها باکتری که مثلا روی پوست یا داخل روده زندگی می‌کنند.

متخصصان می‌گویند: باکتری‌های روده روی مغز تاثیر مستقیم می‌گذارند. وظیفه اصلی این باکتری‌ها تولید اسیدهای چرب کوتاه زنجیره از فیبرهای غذایی غیرقابل‌هضم است. از اسیدهای چرب کوتاه‌زنجیره می‌توان به بوتریک اسید و پروپانوئیک اسید اشاره کرد.

این متخصصان به موش‌هایی که سیستم دفاعی ضعیفی در مغز داشتند، پروپانوئیک اسید خوراندند. نتیجه این اقدام تقویت سیستم دفاعی در مغز موش‌ها بود.

متخصصان آلمانی پی برده‌اند که در بیماران مبتلا به ام اس میزان پروپانوئیک اسید ۵۰ درصد کمتر از انسان‌های سالم است. چون روده منبع این اسیدهاست، متخصصان علت را به شمار و تنوع باکتری‌های روده نسبت دادند.

تست مدفوع بیماران ام اس این فرضیه را تایید کرد. نقش کمبود این باکتری‌ها در روده در بیماری‌های دیگر هم ثابت شده است. پزشکان در یک آزمایش برای جبران این کمبود به بیماران مبتلا به ام اس پروپیونات خوراندند. نمکی که در روده به اسید تبدیل می‌شود.

پس از آزمایش ادعای بیماران این بود که دیگر زود خسته نمی‌شوند و راندمان و تمرکز بیشتری دارند. آزمایش خون این بیماران نیز نشان داد که سیستم دفاعی‌شان در برابر بیماری‌ها قوی‌تر شده است.

بنابر گزارش دویچه‌وله، پروپیونات در دهه ۸۰ در آلمان ممنوع شد و علت آن افزایش خطر ابتلا به سرطان معده در آزمایش روی موش‌ها بود. خطری که در آزمایش‌های دیگر تایید نشد و براساس تازه‌ترین قوانین در اتحادیه اروپا، ممنوعیت پروپیونات برداشته شد.


منبع: عصرایران

پرش دیدنی و باورنکردنی نهنگ ۴۰ تنی بیرون از آب (+عکس)

برترین ها – نهنگ‌های کوهان دار واقعا بزرگ هستند. درواقع بسیار عظیم هستند. میانگین وزن یک نهنگ کوهان دار کاملا بالغ حدود ۳۶ هزار کیلوگرم است، اما این وزن عظیم نتوانسته این حیوان را از نمایش هوایی فوق العاده با بیرون پریدن از آب در آفریقای جنوبی بازدارد.
 
این فیلم در اقیانوس هند توسط کریگ کیپهارت گرفته شده است. او تخمین می‌زند که این نهنگ ۴۰ تن وزن دارد. به نظر می‌رسد قبل از این هرگز فیلمی از یک نهنگ کوهان دار بالغ که به طور کامل بیرون از آب پریده باشد گرفته نشده است و این یک پدیده بسیار نادر است.

دلفین‌ها و حتی کوسه‌های سفید بزرگ را بار‌ها در حال پرواز روی آب دیده ایم، اما این اولین بار است که یک نهنگ کوهان دار را می‌بینیم.

پرش دیدنی و باورنکردنی نهنگ 40 تنی بیرون از آب (+عکس)


منبع: عصرایران

نگاهی تصویری به ۱۰ سلاح مرگبار دنیا (+عکس)

میهن پست –
قبل از توضیح در مورد ۱۰ سلاح مرگبار دنیا باید گفت که علی‌ رغم محکوم
کردن خشونت، جنگ و استفاده از سلاح‌‌های کشتار جمعی، بسیاری از قدرت‌های
جهانی به بهانه‌ی تقویت قدرت دفاعی خود، سالانه میلیون‌ها دلار صرف ساخت
تسلیحات می‌کنند. در ادامه با ما همراه شوید.

با
به زبان آوردن عبارت جنگ‌افزار، تصویر انواع اسلحه‌ها و تجهیزات
سخت‌افزاری در ذهن بسیاری متبادر می‌شود، در حالی که در دوران مدرن، علاوه
بر موارد مرسوم، انواع ویروس‌ها، سلاح‌های میکروبی و شیمیایی نیز به‌عنوان
تسلیحات مورد استفاده قرار می‌گیرند. در ادامه به بررسی ۱۰ جنگ‌افزار
مرگبار در دوران مدرن خواهیم پرداخت.

بمب‌ اتمی

نگاهی تصویری به 10 سلاح مرگبار دنیا (+عکس)

با
وجود گذشت سال‌های از پایان جنگ جهانی دوم و دستیابی بشر به فناوری ساخت
بمب‌های اتمی، هنوز هم نمی‌ توان سلاحی را پر قدرت‌تر از بمب‌های اتمی
یافت. پیشرفت انواع فناوری‌ها نیز نتوانسته سلاحی را به قدرت بمب‌های اتمی
در اختیار انسان قرار دهد. بمب‌های اتمی موسوم به FatMan و LittleBoy که به
ترتیب روی ناکازاکی و هیروشیما پرتاب شدند، اولین و آخرین بمب‌هایی اتمی
هستند که در طول تاریخ بر علیه انسان‌ها مورد استفاده قرار گرفته و
نتیجه‌‌ی فاجعه‌بار آن نیز تا‌کنون  و با گذشت چندین سال هنوز از اذهان
بسیاری پاک نشده است.

پس از پایان جنگ جهانی دوم، آمریکا همچنان به
تولید این دو بمب در آزمایشگاه لوس آلاموس ادامه داد. هم‌اکنون نیز تعدادی
از این بمب‌های اتمی در این کشور تحت تدابیر شدید حفاظتی قرار دارند و حتی
معدوم کردن این بمب‌ها نیز با خطرات زیادی روبرو است.


ویروس کایمرا

نگاهی تصویری به 10 سلاح مرگبار دنیا (+عکس)

در
افسانه‌های یونان باستان، موجودی که ترکیبی از بز، مار و شیر است، با
عنوان کایمرا یا به زبان فارسی، آمیژه نام گرفته است. دانشمندان علوم ژنتیک
نیز با توجه به افسانه‌های یونان، به ژن‌هایی که ساختار DNA آن‌ها برگرفته
از DNA ژن‌های دیگر و به بیان بهتر ترکیبی از ژن‌های دیگر است، کایمرا
می‌گویند. بیویولوژی و استفاده از صنایع شیمیایی و بیولوژیک نیز در تاریخ
جنگ‌ سابقه‌ی طول و درازی دارد و از این‌رو معرفی کردن یک ویروس به‌عنوان
جنگ‌افزار کشنده چندان قریب نیست، چنانچه در جنگ هشت ساله‌ی ایران و عراق
نیز شاهد استفاده از تسلیحات شیمیایی توسط رژیم صدام حسین بودیم و آثار آن
نیز این روزها در بسیاری از جانبازان شیمیایی مشخص است.

در سال‌های
انتهایی دهه‌ی ۱۹۸۰ میلادی و دوران شدت جنگ سرد، دانشمندان در شوروی سابق
پروژه‌ای را با عنوان کایمرا در دست داشتند که هدف از آن تولید ویروسی
فوق‌العاده خطرناک و کشنده از ترکیب دو ویروس آبله و ابولا بود. یقینا
استفاده از چنین ویروسی برای آلوده کردن و از بین بردن خیل جمیعی از افراد
بسیار ساده‌تر و آسان‌تر از استفاده از انواع بمب‌ها و حملات هوایی و زمینی
است، چراکه ویروس پیش از آنکه بتوان اقدامی را برای مقابله با آن صورت
داد، می‌تواند جان میلیون‌ها انسان را بگیرد.


پهپاد Predator

نگاهی تصویری به 10 سلاح مرگبار دنیا (+عکس)

پهپاد
Predator از جمله‌ی تجهیزات نظامی بدون سرنشین است که قابلیت انجام
ماموریت‌های شناسایی و همچنین حمل ۲۲۰ کیلوگرم تسلیحات را برای هدف قرار
دادن سوژه‌های زمینی در اختیار دارد. همانطور که گفتیم این پهپاد علاوه بر
امکان حمل تسلیحاتی چون موشک‌های هل‌فایر، قادر است برای ماموریت‌های
شناسایی نیز مورد استفاده قرار گیرد. ارزش چنین تسلیحاتی به‌این دلیل زیاد
است که در صورت بروز مشکل نیز خطری نیرو‌های انسانی را تهدید نمی‌کند.


ریل‌گان

نگاهی تصویری به 10 سلاح مرگبار دنیا (+عکس)

ریل‌گان‌ها
نیز همچون اسلحه‌های مرسوم مورد استفاده، در نهایت مرمی را از لوله‌ی
تعبیه شده در اسلحه خارج می‌کنند، اما تفاوت عمده‌ای در ساز و کار ریل‌گان
با اسلحه‌های معمول مورد استفاده وجود دارد. در گلوله‌های معمول مورد
استفاده، مرمی درون پوکه‌ای قرار می‌گیرد که از باروت و مواد انفجاری و
چاشنی در قسمت تحتانی تشکیل شده است، در حالی که ریل‌گان به چنین گلوله‌ای
نیاز ندارد و تنها وجود مرمی کافی است، چراکه در این اسلحه از ساز و کار
انفجار برای پرتاب گلوله خبری نیست و لازم نیست تا مرمی از خان درون لوله‌
نیز عبور کند، بلکه در ریل‌گان از یک ساختار مغناطیسی برای خارج کردن مرمی
استفاده می‌شود. سرعت و قدرت ریل‌گان بسیار بیشتر از اسلحه‌های معمول است.
براساس اطلاعات منتشر شده، ریل‌گان قادر است گلوله‌ای را با سرعت ۲٫۲۰۰ متر
بر ثانیه پرتاب کند.


اسنایپ XM2010

نگاهی تصویری به 10 سلاح مرگبار دنیا (+عکس)

اگرچه
این اسلحه‌ی توانایی هدف قراردادن سوژه‌ها در فاصله‌ی بسیار دور را ندارد،
اما از قابلیت‌هایی برخوردار است که محل شلیک را کاملا مخفی می‌کند. با
استفاده از این اسلحه حداکثر می‌توان اهدافی را در مسافت ۱.۲ کیلومتری هدف
قرار داد، با این وجود قابلیت جایجایی سریع به‌دلیل وزن ۵.۵ کیلوگرمی،
قابلیت شلیک گلوله بدون خارج شدن نور از لوله، شلیک بدون تولید صدا، و
همچنین مخفی کردن لوله‌ی گرم اسلحه مواردی است که این اسلحه‌ی تک‌تیر‌انداز
را از چشمان مسلح و غیرمسلح دشمن در میدان نبرد، پنهان می‌کند.


مینی‌گان

نگاهی تصویری به 10 سلاح مرگبار دنیا (+عکس)

اسلحه‌ی
خودکار ۶ لول مینی‌گان یک اسلحه‌ی مرگبار است که قادر است ۲۰۰۰ تا ۶۰۰۰
دور در دقیقه چرخیده و گلوله‌هایی را تا یک کیلومتری شلیک کند. وزن این
اسلحه‌ی خودکار و کشنده‌ در حدود ۴۷ کیلوگرم است، از این‌رو حمل و نقل آن
کار چندان ساده‌ای نیست، اما در صورتی که مینی‌گان در جایی مستقر شود،
نقطه‌‌ای از گلوله‌های این اسلحه‌ در امان نخواهد بود. استفاده از مینی‌گان
سابقه‌ی طول و درازی در نیروهای نطامی دارد و از این اسلحه می‌توان روی
انواع خودروهای زرهی، هلیکوپتر‌ها و قایق‌های تندرو استفاده کرد.

این
اسلحه برای اولین بار در سال ۱۸۶۰ میلادی توسط ریچارد جردن تولید شده که
البته در آن زمان خبری از موتور الکتریکی برای چرخش این اسلحه نبود و کاربر
باید با استفاده از یک اهرم دستی، اسلحه را به کار می‌انداخت.


روبات مارس (MAARS)

نگاهی تصویری به 10 سلاح مرگبار دنیا (+عکس)

روبات
مارس یکی دیگر از تسلیحات خطرناک و کشنده‌ای است که توسط ارتش آمریکا مورد
استفاده قرار می‌گیرد. این روبات توانایی‌های مختلفی دارد که از جمله‌ی آن
می‌توان به قابلیت خنثی کردن بمب اشاره کرد. همچنین در کنار این امکان،
توسعه‌دهندگان قابلیت سوار کردن انواع اسلحه‌های خودکار و نارنجک‌انداز را
نیز روی این روبات تعبیه کرده‌اند. موضوعی که این روبات را بیش از پیش
کاربردی می‌کند، امکان کنترل از راه دور این روبات است که بزرگ‌ترین مزیت
آن جلوگیزی از هرگونه آسیب دیدن نیروی‌ انسانی در میادین نبرد است.

این
روبات را می‌توان در مکان‌هایی مورد استفاده قرار داد که امکان انفجار
وجود دارد و از این‌رو وارد شدن نیروی انسانی به آن ممکن است بسیار خطرناک
باشد. از جمله‌ی چنین مواردی می‌توان به یورش داخل انواع ساختمان‌ها و
درگیری‌های داخل مناطق سرپوشیده اشاره کرد. روبات مارس در زمان حرکت کاملا
بی‌صدا است و این موضوع آن را به یک شبه تبدیل کرده است که دشمنان را
غافل‌گیر می‌کند.


نارنجک‌انداز خودکار MK-19

نگاهی تصویری به 10 سلاح مرگبار دنیا (+عکس)

نارنجک‌انداز
خودکار MK-19 قادر است نارنجک‌‌ها را تا مسافت ۲ کیلومتری پرتاب کرد.
نارنجک‌‌ها به خودی خود خطرناک هستند، اما در صورتی که با سرعت بالا و از
فاصله‌ی چند کیلومتری به طرف دشمن پرتاب شوند، شانس نجات دشمن بسیار اندک
است. این اسلحه بسیار سنگین‌وزن است و نمی‌توان از آن به‌راحتی استفاده
کرد، اما اسلحه‌ای بسیار موثر است که می‌‌تواند در زمانی کوتاه بدون صدا و
نشانه‌ای خاص که دشمن آگاه شود، اثرات مخربی را در جبهه‌ی دشمن از خود به
جای گذارد.

از این اسلحه می‌توان روی انواع خودروهای زرهی استفاده
کرد. با استفاده از نارنجک‌های ۴۰ میلی‌متری مورد استفاده در این اسلحه،
دیوار‌ها و موانع مقاومتی از خود نشان نداده و می‌توان به‌راحتی به اهداف
پشت موانع دسترسی داشت. با توجه به اینکه می‌توان نارنجک پرتاب شده را با
چشم غیرمسلح نیز تعقیب کرد، امکان هدف‌گیری دقیق‌تر تنها پس از چند پرتاب
وجود دارد. در زمان شلیک نیز تنها یک صدای بم به گوش می‌رسد که از این‌رو
اپراتور مشکلی نخواهد داشت.


شات‌گان تهاجمی اَچسیون

نگاهی تصویری به 10 سلاح مرگبار دنیا (+عکس)

 این
اسلحه یکی از محبوب‌ترین گزینه‌های مورد استفاده در بازی‌های ویدئویی است.
شات‌گان تهاجمی اچسیون برای اولین بار در سال ۱۹۷۲ میلادی توسعه یافته و
سپس در طول سال‌های بعدی بهبود پیدا کرده است. شات‌گان خودکار اچسیون بنابر
ماهیت گلوله‌های مورد استفاده و قدرت تخریبی بالا در فاصله‌های نزدیک،
برای نبردهای تن به تن در فاصله‌ی نزدیک مورد استفاده قرار می‌گیرد. یکی
دیگر از قابلیت‌های کاربردی این اسلحه‌ی پرقدرت، امکان استفاده از
گلوله‌های متنوع در محفظه‌ی نگهداری است که آن را در عین قدرتمند بودن، به
اسلحه‌ای منعطف بدل کرده است.

از جمله‌ی کاربردهای این اسلحه
می‌توان به پاکسازی انواع ساختمان‌ها اشاره کرد. همچنین پشتیبانی از
نیروی‌های خودی در زمان عبور از انواع گذرگاه‌ها و مناطق خطرناک نیز از
جمله‌ی مواردی است که اچیسون از آن سربلند بیرون می‌آید.قابلیت حمل و وزن
سبک، اچیسون را بسیار محبوب کرده است.


نارنجک‌انداز هوشمند XM25

نگاهی تصویری به 10 سلاح مرگبار دنیا (+عکس)

تصویر
این نارنج‌انداز گویای علت قرارگرفتن این اسلحه در لیست ۱۰ اسلحه‌ی مرگبار
است. علی‌رغم اینکه XM25 یک نارنج‌انداز است، اما از اندازه‌ی بسیار کوچکی
برخوردار است که آن را به یک اسلحه‌ی بسیار محبوب و نابودگر تبدیل کرده
است. یکی از القاب این اسلحه Punisher یا تنبیه‌کننده است.

XM25
CDTE که از سال ۲۰۱۰ در جنگ افغانستان نیز بصورت آزمایشی مورد استفاده قرار
گرفته، از نارنجک‌های ۲۵ میلی‌متری استفاده می‌کند که قابلیت انفجار در
نزدیک هدف و روی هوا دارند. با استفاده از مسافت‌سنج موجود روی اسلحه
می‌توان فاصله تا هدف را اندازه‌گیری کرد. ارتش آمریکا برای بکارگیری رسمی
از این اسلحه در سال ۲۰۱۵ میلادی برنامه‌ریزی کرده است.


منبع: عصرایران

شهر جنگلی چین؛ راه‌کار چشم بادامی‌ها برای آلودگی هوا

شهر جنگلی چین، اولین اقدام نوآورانه جهت مبارزه با آلودگی شهرها توسط بازسازی هدفمند خود شهر‌ها است. طرحی که توسط طراحی ایتالیایی مطرح شد و در چین اجرا می‌شود.

درصد آلودگی شهر لایوژو در جنوب چین هنوز به مرحله بحرانی نرسیده است اما با گذشت زمان اوضاع آلودگی هوا در شهرهای بزرگی مانند لایوژو همیشه روندی رو به افزایش دارد و به نقطه بحرانی خود خواهد رسید. یکی از جدیدترین پیشنهادها برای مقابله با آلودگی که در حال حاضر در این شهر مطرح شده است تبدیل آن به یک شهر جنگلی است. شاید این شهر جنگلی چین شروع جریان جدیدی برای مقابله با آلودگی شهرها باشد.

شهر جنگلی چین ؛ راه‌کار چشم بادامی‌ها برای حل بحران آلودگی هوا

طراح ایتالیایی، آقای استفانو بویری بر این باور است که ساخت آسمان خراش‌های پوشیده از گیاهان و قرار دادن آن‌ها در کنار ساختمان‌های دیگر می تواند به کاهش آلودگی شهرها کمک کند. خبر طراحی و ساخت یک شهر جنگلی در لایوژو توسط استفانو بویری در ۲۶ ژوئن یکی از خبرهای داغ شد.

در ماه آپریل، شرکت اعلام کرد که قصد ساخت دو آسمان خراش سبز به نام Nanjing Green Towers را در سر دارد؛ آسمان خراش‌هایی که در برگیرنده حدودا ۱۱۰۰ درخت و ۲۵۰۰ بوته سرسبز از گونه‌های مختلف بر پشت‌بام‌ها و بالکون‌های خود هستند. طراحی این دو آسمان‌خراش شبیه به برج‌های دوگانه‌ای است که بویری پیش‌تر در شهر میلان طراحی کرد. برج دیگری در شهر لاسون کشور سوئیس نیز بر اساس همین طرح در اوایل ۲۰۱۸ رونمایی خواهد شد.

هدف نهایی بویری ساخت یک شهر جنگلی در لایوژو و رونمایی از آن تا سال ۲۰۲۰ است که تبدیل به یکی از مدرن‌ترین راه‌کارهای مبارزه با آلودگی هوا در شهرهای بزرگ خواهد شد. در ادامه تصاویر طرح‌های بویری به همراه توضیحات مربوط به هر کدام آورده شده که دیدن آن‌ها خالی از لطف نیست.

طرح شهر جنگلی بویری در منطقه کوهستانی شهر لایژو پیاده سازی خواهد شد و تا ۲۰۲۰ آماده است.
 شهر جنگلی چین ؛ راه‌کار چشم بادامی‌ها برای حل بحران آلودگی هوا
به تایید شهردار لایوژو این پروژه در نهایت به شهری با آسمان خراش‌هایی در بر گیرنده ۴۰۰۰۰ درخت و بیش از یک میلیون بوته گیاهان دیگر از ۱۰۰ گونه مختلف پوشیده خواهد شد.
 شهر جنگلی چین ؛ راه‌کار چشم بادامی‌ها برای حل بحران آلودگی هوا
گیاهان این طرح بر اساس پیش‌بینی‌های صورت گرفته سالانه ۱۰۰۰۰ تن دی‌اکسید‌کربن و ۵۷ تن آلودگی‌های دیگر را جذب خواهند کرد؛ آماری برابر با تفریق ۲۱۰۰ ماشین از ترافیک موجود شهری.
 شهر جنگلی چین ؛ راه‌کار چشم بادامی‌ها برای حل بحران آلودگی هوا
بخش کوچکی از شهر که جمعیتی ۱٫۵ میلیون نفری دارد از نو با بیمارستان‌ها، هتل‌ها، شرکت‌ها، مدارس و خانه‌های جدید بازسازی خواهد شد.
 شهر جنگلی چین ؛ راه‌کار چشم بادامی‌ها برای حل بحران آلودگی هوا
بر اساس طراحی صورت گرفته اکثریت شهر انرژی خود را از منابع انرژی پاک و تجدیدپذیر مانند انرژی خورشیدی فراهم خواهند کرد.
شهر جنگلی چین ؛ راه‌کار چشم بادامی‌ها برای حل بحران آلودگی هوا 
در اوایل ۲۰۱۷ پروژه ساخت یکی دیگر از طرح های بویری در شهر نانجینگ چین شروع شد. آسمان‌خراش‌های سبز طراحی شده توسط بویری در این شهر تا اواخر ۲۰۱۸ به پایان خواهند رسید و دربرگیرنده چندین شرکت، یک هتل لاکچری ۲۴۷ اتاقی، یک موزه و یک مدرسه معماری خواهند بود.
 شهر جنگلی چین ؛ راه‌کار چشم بادامی‌ها برای حل بحران آلودگی هوا

آسمان‌خراش‌های سبز نانجینگ در نهایت شبیه به طرحی پیاده شده در میلان توسط همین طراح خواهند شد. آسمان خراشی با ابعاد ۳۶۰ در ۲۵۰ فوت مربع که هم‌اکنون در میلان موجود است.

شهر جنگلی چین ؛ راه‌کار چشم بادامی‌ها برای حل بحران آلودگی هوا

پروژه خاطرنشان شده که Bosco Verticale نامیده شده است در سال ۲۰۱۴ به اتمام رسید.

بالکن و پشت‌بام این آسمان‌خراش‌ها پوشیده شده از ۹۰۰ درخت و بیش از ۲۰۰۰۰ گیاه و بوته دیگر است. بوته‌هایی گوناگون از درختچه تا گل و گیاهان زینتی جزو این ۲۰۰۰۰ گیاه هستند.

شهر جنگلی چین ؛ راه‌کار چشم بادامی‌ها برای حل بحران آلودگی هوا

طراح شهر جنگلی چین می گوید که اگر تمامی این گیاهان سبز آسمان خراش را بر روی زمین صاف در نظر گیریم مساحتی به اندازه ۷۵۰۰۰ فوت مربع را بر روی زمین سرسبز خواهند کرد. لازم به ذکر است که آسمان خراش‌های نانجینگ سالانه ۲۵ تن کربن‌دی‌اکسید را از بین برده و روزانه ۶۰ کیلوگرم اکسیژن تولید می کنند.

با اینکه برج‌های نانجینگ بر روی آلودگی این شهر تاثیر چشم‌گیری ندارند اما به عنوان الگو و تجربه‌ای کاربردی در ساخت شهر جنگلی چین استفاده خواهند شد.
 شهر جنگلی چین ؛ راه‌کار چشم بادامی‌ها برای حل بحران آلودگی هوا
با وجود اینکه آسمان‌خراش‌های سبز منفرد در یک شهر، زیاد بر کاهش آلودگی تاثیر ندارند اما پروژه‌هایی چون شهر جنگلی چین می توانند بر کاهش آلودگی محیط زیست تاثیرات چشم‌گیری بگذارند.
 شهر جنگلی چین ؛ راه‌کار چشم بادامی‌ها برای حل بحران آلودگی هوا

طراح این پروژه آقای استفانو بویری در مصاحبه‌ای با گاردین گفته که شهرهای جنگلی مانند همین طرح می توانند در محیط زیست چین تغییرات بزرگی را به وجود آورند. در جای دیگر مقامات چینی در این رابطه گفته‌اند:

شهر جنگلی چین ؛ راه‌کار چشم بادامی‌ها برای حل بحران آلودگی هوا

سیستم نوین شهری حال حاضر مانند یک کابوس است. زمان آن رسیده که با طرح برنامه‌ای جدید، مدل‌های بهتری از یک شهر بزرگ را پیشنهاد دهیم که حرف تنها از بزرگ‌تر شدن و پیش‌رفته‌تر شدن آن‌ها نباشد بلکه سیستمی ساده، کوچک و سبز بر آن‌ها حاکم باشد.


منبع: برترینها