روزنامه‌های شنبه ۷ مرداد

 
 



لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 

 
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


منبع: بهارنیوز

اصولگرایی در حال پوست‌اندازی است

حجت‌الاسلام محسن‌ غرویان در گفت‌‌وگو با ایلنا، درباره بحث نواصولگرایی که با هدف تغییر در کنش جریان اصولگرایی مطرح شده است، گفت: اصطلاح اصولگرایی و اصلاح‌طلبی قبل از اعتدال‌گرایی مطرح بود و اعتدال را آقای روحانی از چهار سال قبل مطرح کردند و به نظر من مسئله اعتدال‌گرایی نشان‌دهنده این بود که اصولگرایی و اصلاح‌طلبی مفهوم و کارکرد سیاسی و فرهنگی خود را از دست داده است و اعتدال‌گرایی آمد و جای آن را پر کرد.
اصولگرایی در حال پوست‌اندازی است
این فعال سیاسی اصولگرا با بیان اینکه مفهوم پیشنهاد نواصولگرایی نشانه‌ای از آن است که اصولگرایی دچار ابهام و اضمحلال شده است، ادامه داد:  برخی اصولگرایان خودشان هنوز نمی‌دانند اصولگرایی یعنی چه و در درون خود دچار تشتت آرا شده‌اند و مسئله جمنا این موضوع را به خوبی نشان داد.غرویان با اشاره به شکست اصولگرایان در انتخابات‌‌های اخیر بیان‌ کرد: انتخابات ریاست جمهوری، مجلس و خبرگان نشان داد که اصولگرایی کارکرد خود را به شدت از دست داده است و با توجه به اتفاقاتی که در طول زمان می‌افتد باید تئوری‌پردازان و متفکران و اندیشمندان جامعه در صحنه مسائل سیاسی- اجتماعی تجدیدنظر کنند.او با تاکید بر اینکه اصولگرایی در حال پوست‌اندازی است، تصریح کرد: نواصولگرایی که قالیباف آن را مطرح کرد نشانگر این ادعا است و نکته اساسی این است که اصولگرایان در انتخابات اخیر نشان دادند از مردم خیلی فاصله گرفته‌اند، یعنی رای مردم درست برخلاف آن چیزهایی است که اصولگرایان با عنوان اصولگرایی مطرح می‌کنند.
 بعید می‌دانم افراطیون اصولگرا از پیشنهاد قالیباف استقبال کنند
این استاد حوزه در تعریف نواصولگرایی گفت: مفهوم نواصولگرایی می‌تواند این باشد که اصولگرایان باید به درون مردم رفته و به فکر، ذوق و تشخیص مردم احترام بگذارند و فاصله خود را با متن جامعه کم کنند.او با اشاره به عدم موفقیت قالیباف در عرصه سیاسی، گفت: بعید می‌دانم افراطیون اصولگرا از پیشنهاد قالیباف استقبال کنند، اما معتدلان اصولگرا و آنهایی که واقع‌بین هستند و متن جامعه را به خوبی درک می‌کنند و جهان امروز را بهتر می‌شناسند و نسبت به روابط سیاسی و دیپلماتیک درک بهتری دارند، استقبال خواهند کرد.
قالیباف نمی‌تواند رهبری تئوریک نواصولگرایی را بر دوش گیرد
غرویان گفت: اصولگرایان برای پرداختن به بحث نواصولگرایی باید تئوری‌پردازان عالم و دانشمند داشته باشند و به خصوص از میان علمای دین اگر کسانی پا به میدان بگذارند که نواصولگرایی را تبیین کنند تاثیرگذاری آن بهتر است.او با بیان اینکه از پیشنهاد قالیباف استقبال می‌کنم، گفت: اما اینکه قالیباف بتواند رهبری تئوریک نواصولگرایی را بر دوش گیرد، بعید است و باید عالمان و دانشمندان حوزه و دانشگاه با یک پشتوانه پربار علمی این بحث را ادامه دهند.
نواصولگرایی جریان ارتجاعی سنتی را کنار می‌زند
این فعال سیاسی اصولگرا، در رابطه با اینکه با توجه به اینکه بیان کردید اصولگرایان تندرو از این بحث استقبال نمی‌کنند، آیا پیشنهاد قالیباف کنار زدن جریان سنتی اصولگرا و جامعتین و عبور از اصولگرایی است؟ گفت: اصولگرایی مبهم است و دارای درجات و ذومراتب است و اگر قرار بود نواصولگرایی، اصولگرایی را کنار بگذارد که این اصطلاح به کار نمی‌گرفت، اما جریان ارتجاعی سنتی را کنار می‌زند و یک قرائت جدید از اصولگرایی مدنظر دارد .
منطق اصولگرایی در کلیت جامعه با شکست مواجه شده است
غرویان در رابطه با اینکه مطرح شدن بحث نواصولگرایی و تغییر در کنش اصولگرایان از سوی قالیباف به دلیل شکست در عرصه‌های سیاسی است و یا جریان اصولگرایی را شکست خورده تلقی می‌کند، گفت: هر دو مبحث مطرح است یعنی هم آن حوادثی که از سوی جناح اصولگرایی بر سر آقای قالیباف در عرصه سیاسی آمد تاثیر داشته و هم اینکه منطق اصولگرایی در کلیت جامعه ما مواجه با شکست شده است و طبیعی است که حوادث پیرامون وقتی برای شخصی رخ می‌دهد او را وادار به تجدیدنظر در افکارش می‌کند و تغییری در ساختار ذهنی او ایجاد می‌شود.او تاکید کرد: با توجه به حوادثی که در کشور اتفاق افتاد و آقای قالیباف از نزدیک با آن مواجه شد، او را به یک تحول فکری و تجدیدنظر در هندسه معرفتی و شاکله ذهنی کشانده است.
نواصولگرایی می‌خواهد خود را به اصلاح‌طلبی نزدیک کند
او در رابطه با اینکه در سال‌های اخیر پایداری‌ها و احمدی‌نژاد نماد نواصولگرایی محسوب می‌شدند احتمال دارد قالیباف به سمت پایداری‌ها و جریان احمدی‌نژاد سوق پیدا ‌کند، گفت: به نظر می‌رسد که نواصولگرایی می‌خواهد خود را به اصلاح‌طلبی نزدیک کند تا اینکه بخواهد به سمت جریان پایداری پیش رود و نواصولگرایی حرف‌هایی را مطرح می‌کند که اصولگرایان و روشنفکران دینی از سال‌ها پیش مطرح می‌کردند.این‌ فعال سیاسی در ادامه افزود: قالیباف نمی‌خواهد که صریح و آشکار عدول خود را از اصولگرایان بیان کند و  این موضوع تحت عنوان نواصولگرایی مطرح می‌شود اما می‌خواهد اعلام کند اصولگرایان سنتی دیگر جوابگوی جامعه نیستند و باید در ساختار و مبانی خود تجدیدنظر کنند.


منبع: بهارنیوز

مرغی که روباه زایید!

امیر راعی‌فرد- روزنامه بهار
تغییرات اساسی و دنباله دار در جبهه اصولگرایان، امروزه بدل به امری عادی در روابط  سیاست داخلی کشور شده است.  هر روز و از هر گوشه در عالم سیاست تغییر الگوهای رفتاری اصولگرایان در عرصه فرهنگ، اخلاق و سیاست امری است که شاهدان این عرصه را وادار به ریشه یابی این تغییرات گسترده نموده است. بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ و شکست اصولگرایان تندرو و البته تداوم این شکستها در تمامی انتخابات‌های پس از ۹۲، سبب بروز آشفتگی و چند دستگی در اردوگاه این جریان سیاسی تند رو گردید. به گونه‌ای که اصولگرایان جهت نشان دادن ظاهری اتحاد استراتژیک خود، دست به دامان پروژه شکست خورده «جمنا» شدند که صد البته این حرکت نیز بیش از پیش عدم وجود یک مدیریت متمرکز توانمند را به تصویر کشید. با رد صلاحیت شدن محمود احمدی نژاد که پس از اتهامات مالی سنگین به خود و اطرافیان نزدیکش که منجر به حبس تعدادی از آنان گردید، پوست‌اندازی فرهنگی و سیاسی در لایه‌های اصولگرایان وارد فاز جدیدی گردید.

انتقادات تند احمدی نژاد و خطاب قرار دادن مسئولان بلند پایه نظام و حتی ورود نامبرده به حوزه‌های حقوق بشری که در زمان تصدی‌گری‌اش بر  حوزه دولت با کمترین میزان اهمیت نسبت به آنها برخورد داشته است را می‌توان قسمتی  از واکنش‌های شخص احمدی نژاد برشمرد. پس از جلب توجه‌ها از سوی احمدی نژاد که با رد صلاحیت ایشان کمرنگ‌تر گردید، اینبار نوبت به نفرات دیگر اردوگاه اصولگرایان رسید تا با تغییر رویکردهای ظاهری سعی در عوام فریبی‌هایی جدید در عرصه سیاست داخلی داشته باشند.پروژه خنده دار و البته تاسف بار آزاده نامداری و الهام چرخنده و سوءاستفاده از جنسیت جهت متاثر ساختن فضای اخلاقی جامعه برای ابراز هم دردی با دو عضو متنبه شده جامعه زنان را می‌توان از زشت‌ترین رفتارهای سیاسی اصولگرایان برشمرد.

اگر تغییر یک رفتار بر مبنای اصول اخلاقی و عقایدی تغییر یافته باشد بی شک بدون قضاوت اخلاقی، امری است که هر فرد باید به آن احترام بگذارد اما نکته قابل تامل در این میان ورود ابزارهای حکومتی برای جلب نظرات اجتماعی جهت هدفمند نشان دادن این تغییرات ظاهری است که بیشتر از تایید این تغییر بر بی اصالت بودن آن صحه می‌گذارد. حال با داشتن پشتوانه بی اخلاقی‌های رسانه‌ای برخی از اصولگرایان و ورود این طیف به خطوط قرمز شخصی افراد جهت اخذ امتیازات سیاسی، می‌توان به یک شاهکار بی بدیل از خودزنی‌های سلسله وار اصولگرایان اشاره نمود.

امیر تتلو و واگویه‌های سیاسی‌اش و همراه شدن با «رئیسی»  و اصولگرایانی که حتی نسبت به موسیقی سنتی نیز دیدگاه فقهی مشخص و مخالفی داشتند را می‌توان از معجزات نیازمندی اصولگرایان به رای و نظر مردم برشمرد. حال بدون توجه به رفتارهای تبلیغاتی جریان شکست خورده اصولگرا، باید نظرها را بر مهمترین تحرکات این اردوگاه در میان نسل جوان این جریان متوجه ساخت. برخاستن صدای مخالفت با ابرقدرتهای معنوی اصولگرایان از جانب طیفی که شباهت‌های بسیاری به عقبه دولت‌های نهم و دهم دارد را شاید بتوان مهمترین واکنش اصولگرایان به شکست‌های پیاپی‌این جریان برشمرد.

« وحید جلیلی»  به عنوان نماینده طیف منتقد جریان موجود اصولگرایی  و نو اصولگرایانی که این‌بار با پافشاری بر حدود مذهبی و عقیدتی خود،  علم مخالفت با پدر خوانده‌های جریان متبوعشان را بلند کرده‌اند، با انتقاداتی از جنس گفتمان احمدی نژادی،  پای در عرصه سیاست داخلی گذاشته است. به عبارتی می‌توان ندای تغییر در رویکردهای تاریخ مصرف گذشته اصولگرایی را در هر دو روش فوق الذکر مشاهده نمود. البته باید به تفاوت عمده  جامعه هدف دو رویکرد متفاوت مذکور توجه ویژه‌ای داشت.به این مفهوم که، رویکرد نخست، با  مصادره به مطلوب کردن سلبریتی‌های درجه چندم اجتماعی سعی در منحرف ساختن بدنه رای جوانان و زنان  و به طور خاص رای اولی‌ها را داشته است نسبت به  رویکرد دوم که بدنه اجتماعی سنتی اصولگرایی را هدف قرار داده است، دارای تفاوتهایی اساسی می‌باشد.

رویکرد دوم با حفظ همان روحیه انقلابی‌گری و آرمان خواهی مدیریتی و مذهبی که در پدران معنوی اصولگرایان تبلیغ می‌شده است، سعی در حذف بزرگان شکست خورده خود و بازسازی مدیریتی هدفمند جریان اصولگرایی دارد و در این میان بیشترین توان خود را بر پشتوانه فعلی اجتماعی اصولگرایان نهاده است و در ادامه وارد فاز  «رای‌سازی» در خارج از زمین اصولگرایی خواهد نمود. کوتاه سخن اینکه،  روش احمدی نژاد در حمله مستقیم به تابوهای اصولگرایی و « تفاوت‌سازی‌های هدفمند»  جهت گرفتن چهره یک ناجی برای جریان سیاسی متبوع خود،  این‌بار از سوی تیم جوان شده او و با قدرت بیشتری پیگیری می‌شود.


منبع: بهارنیوز

شیرزاد: پیروزی روحانی معجزه او نبود

فائزه طاهری- روزنامه بهار:
سهم‌خواهی از شخصیت پیروز انتخابات، هنگام چینش کابینه به یکی از چالش‌های شخص پیروز و حامیانش که این پیروزی را سبب شدند، تبدیل می‌شود. برخی معتقدند در شرایطی که حسن روحانی به تنهایی به پیروزی ۲۴ میلیونی نمی‌رسید، اکنون باید خواسته حامیانش را عملی کند و برخی دیگر، تصمیم‌گیری را تمام و کمال بر عهده رئیس‌جمهور می‌دانند و معتقدند دست او باید برای انتخاب وزرایش باز باشد. به همین دلیل درباره نحوه چینش کابینه و ماهیت سهم‌خواهی از رئیس‌جمهور با احمد شیرزاد به گفت‌وگو نشستیم. این فعال سیاسی با بیان اینکه اجتماع و مطالبات مردم راه‌حل‌هایی را می‌طلبد که با مشی اصولگرایی جور در نمی‌‌آید، می‌گوید:  دولت روحانی اگر بخواهد به نیازهای مردم پاسخ دهد ناچار است کسانی را سر کار بیاورد که درک درستی از مطالبات اجتماعی داشته باشند. همچنین او در حالی که معتقد است اصلاح‌طلبان هیچ‌گاه امری را تحمیل نکردند ورئیس‌جمهور هم نباید تحت فشار غیرمنطقی مطالبات ناحق قرار گیرد، می‌گوید مجموعه‌ای از مطالبات اجتماعی و گرایشات سیاسی، پیروزی ۹۶ را رقم زد و اصلاح‌طلبان که در این حرکت جمعی نقش داشتند، در ادامه آن هم باید نقش داشته باشند. مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:

***
*مطالباتی از حسن روحانی وجود دارد که علی‌رغم وعده‌های او، با توجه به شرایط چهار سال گذشته برآورده نشده، دولت در چهار سال دوم چطور می‌تواند به آنها بپردازد؟
 روحانی در دولت اول در شرایطی مسئولیت را بر عهده گرفت که ما در بحران‌های عمیقی دست و پا می‌زدیم. از جمله این مشکلات موضوع سیاست خارجی و پرونده هسته‌ای، سفت شدن روزبه‌روز کمربند تحریم‌ها بود که می‌توانست منجر به قطع صادرات نفت و رکود و بحران اقتصادی عظیم در کشور شود و چرخ اقتصاد کشور را بخواباند. خروج کشور از این بحران‌های عمیق نیازمند یک دستور کار بسیار جدی بود. این کار مدتی طول کشید و البته دولت هم به مشکلات جدی برخورد، از جمله کاهش قیمت نفت که در سال ۹۴ خود را نشان داد. اما مجموعا این ریل‌گذاری انجام شده و قطاری که کف دره گیر کرده بود، روی ریل قرار گرفته و اکنون منتظر حرکت است. اکنون این انتظار وجود دارد که در مدیریت کشور تغییرات جدی دیده شود و مردم بتوانند آثار یک مدیریت منطقی و صحیح و مدبرانه را در صحنه اجتماع ببینند. صحنه اجتماع می‌تواند شامل زندگی عادی آنها هم باشد. گاهی گفته می‌شود افراد باید تغییرات را در زندگی خود هم ببینند، باید تاکید کرد تغییرات الزاما در چارچوب خانه‌ها اتفاق نمی‌افتد، بلکه می‌توان در جامه هم نتیجه حل و فصل مشکلات کشور و مدیریت بهتر را مشاهده کرد. بنابراین انتظار می‌رود آنچه که مجموعا در زندگی و اطراف ما دیده می‌شودبهبود پیدا کند، از حرکت ماشین‌ها در خیابان تا آلودگی هوا و امنیت کشور که مسائل بسیار مهمی هستند تا موضوعات دیگری که در زندگی روزمره ما جاری است، انتظار پیشرفت و رفاه مردم وجود دارد.

*سیاست خارجی و حوزه اقتصادی دولت یازدهم تا حد زیادی توانسته آنطور که باید از پس مشکلات بربیاید و در روندی که باید قرار گیرد اما بخش‌های دیگری نیازمند بازنگری بیشتر هستند. همچنین به دلیل شرایط حاکم بر مجلس نهم، روحانی نتوانست آنچه که در نظر داشت را در چینش کابینه دولت یازدهم اجرا کند. در این مجلس که با روحانی همسوتر است و فراکسیون امید که نقش پررنگی را دارد، آیا می‌توان انتظار تغییراتی را در کابینه داشت که نشانه‌های بیشتری از اصلاح‌طلبی داشته باشند؟
به طور طبیعی مسیری که دولت روحانی طی کرد، به سمت سیاست‌های منطقی و راهکارهای منطقی اصلاح‌طلبان منتهی شد. نه به دلیل اینکه بگوییم صرفا مناسبات قدرت این شرایط را اقتضا می‌کرد و یا اصلاح‌طلبان توانستند امری را بر رئیس‌جمهور تحمیل کنند، هرگز چنین اتفاقی نیفتاد و هیچ‌گاه تحمیلی بر ایشان صورت نگرفت. بلکه این اجتماع و مطالبات مردم است که راه‌حل‌هایی را می‌طلبد که با مشی و مرام اصولگرایی خوب جور در نمی‌‌آید. به عنوان مثال مساله آزادی اطلاعات و آزادی مبادله اخبار چیزی است که با روحیه غالب اصولگرایان سازگار نیست در حالی که این یک نیاز اجتماعی است. این موضوع تحمیل اصلاح‌طلبان بر رئیس‌جمهور نیست بلکه یک نیاز اجتماعی محسوب می‌شود و هر فردی که رئیس‌جمهور این کشور می‌شود ناچار است که به این نیاز پاسخ دهد و نمی‌تواند از کنار آن عبور کند. همین‌طور مساله حمایت از خلاقان هنری، فرهنگی، نویسندگان و روزنامه‌نگاران و فیلم‌سازان که البته ممکن است به معیشت روزمره مردم کاری نداشته باشد اما مردم به دنبال معیشتی هستند که در کنار آن آرامشی هم بیایند، صرفا به دنبال حساب بانکی پر و شکم سیر نیستند. استفاده از اطلاعات و اخبار و یا موسیقی و هنر هم جزو نیاز مردم است. دولتی موفق است که بتواند به مجموعه این نیازها پاسخ مناسب دهد. بنابراین به طور طبیعی دولت روحانی در دور دوم اگر بخواهد به نیازهای مردم پاسخ دهد ناچار است که به اصلاح‌طلبان نزدیک‌تر شود و کسانی را سر کار بیاورد که درک درستی از مطالبات اجتماعی داشته باشند.

*یکی از مواردی که  اخیرا هم در خصوص چینش کابینه زیاد به آن اشاره شده است، استفاده از جوانان با کاهش میانگین سنی کابینه و زنان است. ما اولین وزیر زن را در دولت احمدی‌نژاد داشتیم. در دور اول دولت روحانی چنین تجربه‌ای نبوده است. با توجه به معاونین زنی که در این دولت وجود داشت، ، حضور یک وزیر زن چه‌اندازه می‌تواند تاثیرگذار باشد و آیا اصلا امکان‌پذیر است؟ اصلا آیا حضور زنان حتما باید در کسوت یک وزیر باشد و یا در سمت معاون هم کفایت می‌کند؟
حضور زنان در کابینه بسیار خوب است و همه ما دوست داریم که این اتفاق بیفتد و زنان شایسته و لایقی که همین حالا هم وجود دارند و نیازی نیست که به انتظار آنها بنشینیم، به کار گرفته شوند. اما در نهایت آنچه که ما باید انتظار داشته باشیم این است که جهت‌گیری کلی دولت به این سمت باشد. ما اخیرا شاهد بودیم که برای سرپرستی هواپیمایی یک زن شایسته با توجه به رزومه‌ای که دارد معرفی شده است که امیدواریم در عمل و مدیریت هم موفق باشند. بنابراین ما مدیریت‌های متعددی داریم که با توجه به رشد زنان در سال‌های اخیر می‌توان به آنها سپرد. این اتفاق خواهد افتاد و گریزی از آن نیست. در زمینه وزرا هم این اتفاق مبارکی است و می‌تواند رخ دهد، با وجود این ما اخلاقا اگر دست رئیس‌جمهور را نبندیم به واسطه ضوابطی که ممکن است کار را سخت کند و یا بهترین انتخاب را در اختیار ایشان قرار ندهد، بهتر است. رئیس‌جمهور مجموعه‌ای از ضوابط و بایدها را جلوی خود می‌گذارد و به انتخاب وزرا دست می‌زند. اگر این محدودیت‌ها بیش از حد باشد، شاید کابینه مناسبی حاصل نشود. به همین دلیل ما باید از دولت انتظار داشته باشیم که این رویکرد کلی را در کاهش سن مدیران و دیگری در به کار بردن زنان شایسته و لایق به کار گیرد. اگر این موضوع در حد وزیران فراهم شود که خیلی خوب است و اگر نشود هم به معنای آن نیست که رئیس‌جمهور به این مساله بی‌توجه است. این کار می‌تواند در سمت‌های دیگر تحقق پیدا کند تا شاهد یک روند روبه‌رشد مدیریت بانوان باشیم.

*با توجه به معاونان شایسته زن، کسانی هستند که بتوانند در کسوت وزارت هم ظاهر شوند؟
بله البته شاید حتی خیلی از آنها هم شهرت سیاسی نداشته باشند.

*با توجه به ویژگی‌هایی که دارند بیشتر در کدام وزارتخانه‌ها می‌توان از آنها استفاده کرد؟
در این زمینه نباید محدودیت ایجاد کرد. ممکن است در وزارتخانه‌های متفاوتی این امکان وجود داشته باشد. ما شاید شناختی از تمام قابلیت‌ها و توانمندی‌ها نداشته باشیم. برای مثال ما از کجا خبر داشتیم که در زمینه هوافضا یک مدیر شایسته زن وجود دارد که می‌تواند به کار گرفته شود؟ نمی‌توان محدودیت ایجاد کرد و گفت وزیر آموزش و پرورش می‌تواند زن باشد و وزیر صنایع نمی‌تواند. در هر کدام از سمت‌ها که بانوان شایسته‌ای کاندیدا باشند این امکان وجود دارد.

*نکته دیگری که در حال حاضر به یکی از مسائل چالش‌برانگیز بدل شده، سهم‌خواهی از روحانی است. پیش از انتخابات برخی از اصولگرایان معتدل و تقریبا تمامی اصلاح‌طلبان تمام‌قد پشت روحانی ایستادند. در حالی که آن زمان همه می‌گفتند به دنبال سهم‌خواهی نیستند اما با پیروزی ایشان، مباحثی در خصوص سهم‌خواهی مطرح می‌شود. در نهایت با توجه به حمایتی که از روحانی شده، او چه‌اندازه باید پاسخگوی این مطالبات باشد؟
سهم‌خواهی در عرف سیاسی کشور ما به عنوان یک واژه منفی مطرح شده است. آنچه منفی است این است کسانی که هیچ زحمتی نکشند و در یک حرکت اجتماعی هیچ نقشی نداشته باشند و بعد بگویند سهم ما را بدهید. اما اگر واقعا یک حرکت جمعی صورت گرفته و کسانی به همراه هم یک جنبش اجتماعی را سامان دادند و نتیجه آن در انتخابات متجلی شده، طبیعی است که نفع این حرکت جمعی باید به همه برسد. درواقع همه در یک حرکت جمعی شرکت کردند و سعی می‌کنند در ادامه کار هم با هم پیش بروند. طبیعی است آنچه که در انتخابات امسال اتفاق افتاد، اینطور نبود که یک فرد به تنهایی به صحنه آمده و توانسته باشد معجزه صورت دهد. مجموعه‌ای از مطالبات اجتماعی و گرایشات سیاسی این موضوع را به نتیجه رساندند و طبیعی است که همه آنها باید در استفاده از آنچه که اتفاق افتاده و مدیریت بعدی کشور نقش داشته باشند. همه اینها در کنار حفظ اخلاقیات و روابط سالم بین نیروهای سیاسی است. اینکه رئیس‌جمهور به جهت مطالبات ناحق تحت فشار غیرمنطقی قرار نگیرد. اما این بدان معنا نیست که ما درویشانه و کریمانه کنار برویم و بگوییم ما هیچ‌کاره هستیم. اینطور نیست. طبیعی است که اصلاح‌طلبان در این حرکت نقش داشتند و در ادامه آن هم باید نقش داشته باشند.

*در نهایت با این مجلس همسو فکر می‌کنید آقای روحانی بتواند آن چه از مطالبات اصلاح‌طلبان را که در نظر داشته اما در چهار سال قبل محقق نشد، عملی کند؟
امید این است که این اتفاق بهتر بیفتد. ما با امید زنده هستیم و امیدواریم چهار سال دیگر که به ارزیابی عملکرد ایشان می‌نشینیم نتیجه را مثبت ارزیابی کنیم.


منبع: بهارنیوز

تحریم موشکی جدید آمریکا علیه ایران

به گزارش خبرگزاری رویترز از واشنگتن، وزارت خزانه داری آمریکا روز جمعه تحریم هایی علیه شش شرکت زیر مجموعه یک شرکت ایرانی کلیدی در زمینه برنامه موشکی بالستیک ایران اعمال کرد.  این تحریم ها در واکنش به «ادامه اقدامات تحریک آمیز» (ادعا شده درمورد) ایران از جمله پرتاب یک موشک ماهواره بر در روز پنجشنبه اعمال شد.  وزارت خزانه داری آمریکا در بیانیه ای اعلام کرد: اداره کنترل دارایی های خارجی تحریم هایی را علیه شش شرکت مستقر در ایران اعمال کرد که متعلق به گروه صنعتی شهید همت یا تحت کنترل آن است.


این ۶ نهاد ایرانی تابع گروه صنعتی شهید همت شامل صنایع امیرالمؤمنین(ع)، شهید کریمی، شهید چراغی، شهید کلهر، شهید رستگار و شهید ورامینی هستند. یادآور می شود، وزارت خارجه آمریکا مدعی است، اقدام ایران در پرتاب آزمایشی موشک ماهواره‌بر سیمرغ خلاف روح توافق هسته‌ای (برجام) است. هدر نائورت، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا ادعا کرد، این اقدام ایران تحریک‌کننده و ناقض قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل است.


منبع: بهارنیوز

میرسلیم: با خودم گفتم این چه کاری بود آقای رئیسی کرد؟

به گزارش ایلنا، مصطفی میرسلیم در جمع فعالان سیاسی اراک به انتقاد از جبهه اصولگرایان پرداخت و گفت: کسب ۱۶ میلیون رای مقابل رئیس جمهوری که دور دوم هست، دستاورد بزرگی است و رئیس جمهوران قبلی رای بیشتری آورده بودند. چنانچه اگر به رای آقای توکلی مقابل آقای هاشمی نگاه کنید می‌بینید ایشان چهار میلیون رای بیشتر نیاورد. وی افزود: اما اشکالی در کار دوستان ما و فعالان جمنا بود که فکر می‌کردند اگر کناره‌گیری صورت بگیرد آرا به سبد آقای رئیسی اضافه می‌شود. طیفی که قالیباف را قبول داشتند او را شخصا قبول داشتند و وقتی قالیباف کنار رفت رای او به سمت آقای روحانی رفت و عده‌ای هم رای ندادند. آقای روحانی آنقدر مردم را از آقای رئیسی ترسانده بود که مردم از ریاست جمهوری او وحشت داشتند.‌‌ همان موقع هم من به خبرنگار گفتم کنار رفتن ایشان خیلی حیف شد. این از سر دلسوزی برای آقای قالیباف نبود چون من به ایشان انتقادات زیادی داشتم و گفتم بعضی تصمیمات قالیباف نه برای تهران که برای کشور بد است.

روزنامه چاپ اراک به نقل از میرسلیم: جمنا از امکانات یک نهاد نظامی استفاده مى‌کرد. فرماندهان نظامی پیش از انتخابات به دروغ گفتند در انتخابات دخالت نمى‌کنیم.




میرسلیم افزود: اشتباه دیگر این بود که روز پنجشنبه اعلام کردند میرسلیم انصراف داده است. من شانزده دانشگاه برای سخنرانی رفته بودم و در همه این سخنرانی‌ها جنجال و شلوغ بود و در این برنامه‌ها بسیاری دانشجویان می‌گفتند اگر شما انصراف دهید یا رای نمی‌دهیم یا به روحانی رای می‌دهیم. من دیدم با این منطق اشتباه است که انصراف دهم و انصراف من آب به آسیاب روحانی بود. اما متاسفانه این اشتباه انجام شد و بیانیه موتلفه منتشر شد. من افسوس خوردم که زحمت بچه‌های موتلفه هدر رفت. حرمت این زحمت‌ها باید حفظ می‌شد. برای ما که رای اصالت نداشت، گفتمان حق اصالت داشت. وی افزود: من خودم به جهانگیری ایراد می‌گرفتم شما چرا نامزد شدی وقتی می‌خواستی انصراف دهی؟ بعد خودم اگر انصراف می‌دادم این تناقض بود اما متاسفانه بیانیه حزب را همه دیدند اما بیانیه تکذیب من را کسی ندید.

عضو موتلفه اسلامی به جلسه روز چهارشنبه شورای مرکزی حزب موتلفه اشاره کرد و گفت: در جلسه شورای مرکزی گفتم آیا کسی را پیدا کردید که اصلح است؟ که به اتفاق آرا به من گفتند شما اصلح هستید. بعد پرسیدم آیا مصلحت نظام این است که من کنار بروم؟ که رای گیری کردند و گفتند آقای میرسلیم خودت تشخیص بده که کنار بروی یا بمانی. من از اعضای موتلفه خواستم دیداری با آقای رئیسی داشته باشم که از من دعوت کرده بودند و بعد تصمیم بگیرم. رفتم خدمت آقای رئیسی و یک آقایی کنار ایشان بود. رفیق من گفت ایشان آقای تتلو هستند.

وی افزود: من سلام و علیکی با ایشان کردم و با خودم گفتم این چه کاری بود آقای رئیسی کرد؟ آقای روحانی می‌رود با آقای شجریان که در ماه رمضان ربنا می‌خواند و آقای رئیسی می‌رود با تتلو که تصاویرش با آن وضع در اینترنت پخش شده بود. بعد به ما می‌گفتند تتلو توبه کرده! مگر این روش تبلیغ است؟ الان این توبه کرده می‌خواهد از شما دفاع کند؟ در دلم گفتم کار تمام شد و آقای رئیسی از این کار ضربه خورد.
نامزد موتلفه درباره دیدار روز آخر با رئیسی دیگر نامزد انتخابات گفت: درباره انصراف به ایشان گفتم نظر شما چیست؟ من یقین دارم عده‌ای از جوانان و دانشگاهیان هستند که اگر من انصراف دهم به شما رای نمی‌دهند. آقای رئیسی گفت بله مردم خیابان شاید حرف گوش کنند اما دانشگاهیان اگر انصراف دهید به سمت من نمی‌آیند و اشتباهی که درباره قالیباف پیش آمد درباره من تکرار نشود. میرسلیم تصریح کرد: یکی از مسائلی که دل من را قرص کرد تاکید آقا بر حضور سلایق مختلف در انتخابات بود. من احساس کردم که آقا منظورشان من است چون اگر من می‌رفتم فضا دو قطبی می‌شد چون آقای هاشمی‌طبا گفته بود به آقای روحانی رای می‌دهد.


منبع: بهارنیوز

بیماری تانسموس چیست؟

نشانه های تانسموس کولیت اولسراتیو و تانسموس درمان تانسموس بیماری کرون و تانسموس التهاب رکتوم

احساس ناراحتی و نگرانی، داشتن حس تمایل مکرر برای رفتن به دستشویی حتی زمانی که روده های شما خالی است؛ اگر شما بیماری روده التهابی یا IBD دارید، ممکن است با این نشانه ها خیلی آشنا باشید. این بیماری “تانسموس” نامیده میشود. خبر خوب اینکه پزشک میتواند برای کنترل آن به شما کمک کند.

دکتر آدام ارلیش استادیار دانشکده پزشکی لوئیس کاتز دانشگاه فیلادلفیا و مدیر پزشکی مشترک برنامه بیماری التهاب روده از بیمارستان دانشگاه تمپل میگوید: نادیده گرفتن تانسموس مشکل است و دویدن مکرر به طرف دستشویی برای تخلیه روده، کیفیت زندگی را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد.

۱- نشانه های تانسموس

هردو بیماری “کولیت اولسراتیو” و “بیماری کرون“ میتوانند باعث التهاب رکتوم شوند که به افراد حتی زمانی که هیچ مدفوعی در رکتوم وجود ندارد، حس اشتباه یا میل اشتباه را برای دفع مدفوع می دهد. دکتر استروک جراح کولون و رکتال از مرکز پزشکی یادبود در ماساچوست میگوید: تانسموس میتواند همچنین با گرفتگی شکمی و درد مقعدی همراه باشد.

وی می افزاید: اغلب بیماران شرح می دهند که حرکات کوچک و چندگانه روده دارند. این دل پیچه در تمام طول روز تکرار میشود و باعث میشود تا برای کاهش این حس و برقراری یک احساس آرامش، بطور مرتب برای تخلیه روده به دستشویی بروند. دکتر الریش می گوید: در مورد یک رکتوم منقبض و دارای التهاب گسترده، حتی میزان کوچکی از مدفوع یا گاز، میتواند احساس نیاز به داشتن حرکات روده را تقویت کند.

افراد اغلب احساس میکنند اگر به موقع به دستشویی نروند، حتما حادثه ای اتفاق خواهد افتاد؛ اما زمانی که در دستشویی هستند چیز زیادی بیرون نخواهد آمد و این تلاش برای دفع، گاهی اوقات ناراحت کننده است. گاهی افراد ممکن است تخلیه مخاطی را از انسداد تجربه کنند.

نشانه های تانسموس کولیت اولسراتیو و تانسموس درمان تانسموس بیماری کرون و تانسموس التهاب رکتوم   نشانه های تانسموس کولیت اولسراتیو و تانسموس درمان تانسموس بیماری کرون و تانسموس التهاب رکتوم

۲- مقصر کیست؟ التهاب

هر چیزی که باعث التهاب رکتوم شود، میتواند باعث تانسموس شود. برای مثال برخی از اختلالات و بیماریهای مقاربتی مثل کلامیدیا، میتواند باعث تورم در رکتوم شود. مردانی نیز که برای سرطان پروستات خود تحت رادیوگرافی قرار میگیرند، ممکن است این بیماری را تجربه کنند. و البته علت دیگر نیز “هموروئید” است. تانسموس، به ویژه در افراد مبتلا به “کولیت اولسراتیو” شایع است.

دکتر الریش شرح می دهد که : به عنوان تعریف، کولیت اولسراتیو در رکتوم شروع میشود و به سمت دستگاه گوارش حرکت میکند؛ در نتیجه تقریبا همه بیمارانی که دچار کولیت بوده و رکتوم آنها ملتهب است، دارای ریسک ابتلا به تانسموس هستند؛ بخصوص اگر برای درمان IBD خود اقدامی نکرده باشند.

در افراد مبتلا به اختلالات کرون، شایعترین منطقه از التهاب، روده بلند یا پایین ترین قسمت از روده کوچک است. در نتیجه این افراد احتمال کمتری وجود دارد تا این نشانه ها را تجربه کنند. در یک مطالعه کوچک از ۳۸ بیمار مبتلا به IBD که در مجله بین المللی تحقیقات پزشکی و در سال ۲۰۱۶ نیز چاپ شد، نشان داده شد که بیشتر از ۹۰ درصد افراد مبتلا به کولیت اولسراتیو، بیماری تانسموس را تجربه کرده بودند و تنها ۱۸ درصد افراد مبتلا به اختلال کرون نشانه های این بیماری را گزارش کرده بودند.

نشانه های تانسموس کولیت اولسراتیو و تانسموس درمان تانسموس بیماری کرون و تانسموس التهاب رکتوم   نشانه های تانسموس کولیت اولسراتیو و تانسموس درمان تانسموس بیماری کرون و تانسموس التهاب رکتوم   نشانه های تانسموس کولیت اولسراتیو و تانسموس درمان تانسموس بیماری کرون و تانسموس التهاب رکتوم

۳- کنترل و درمان تانسموس

اگر در سطح بالای این بیماری قرار داشته باشید و توسط یک متخصص گوارش درمان دارویی و رژیم مخصوص برایتان تجویز شده باشد، ممکن است از التهاب رکتوم جلوگیری کنید، و باعث شوید تا نشانه های التهاب شدید در آن فروکش کند. دکتر الریش میگوید: اگر نشانه ها گسترده شدند، پزشک ممکن است برخی درمانهای موضعی را تجویز کند، بیمار میتواند آنها را به شامپوی بدن خود اضافه کرده و با آن رکتوم را شستشو دهد.

این درمان های موضعی شامل داروهای امینوسالیسیلات است که اغلب “مسالامین” است. مسالامین همچنین میتواند به صورت جداگانه برای تنقیه نیز تجویز شود. متخصصان گوارش همچنین ممکن است مخمرهای استروئیدی مثل “هیدروکورتیزون” تجویز کنند که میتواند در یک کف برای کاهش التهاب به رکتوم وارد شود. داروی جدیدی نیز به نام  budesonide MMX به عنوان کف شامپویی در دسترس است که میتواند باعث کاهش التهاب رکتوم شود.

بعلاوه پزشک ممکن است پیشنهاد داروی خوراکی امینوسالیسیلات بدهد که بطور کلی IBD شما را کنترل کرده باعث جلوگیری از تانسموس میشود. افرادی که بیماری شدیدتری دارند ممکن است از روشهای زیستی بهره بیشتری ببرند. در حالی که پزشکان ممکن است برای افرادی با IBD شدید، پیشنهاد چراحی را برای اثر بر روی راست روده و بطور بالقوه بر روده بزرگ بدهند، عمل جراحی به تنهایی برای کنترل تانسموس مورد استفاده قرار نمی گیرد. اگرچه بیمارانی که رکتوم آنها بطور معمول برداشته شده است، معمولا از عوارض جانبی آنها کاسته میشود.

برگردان: سیما آزادفلاح

هرگونه کپی برداری با نام دکتر سلام و لینک دهی مستقیم مجاز است


منبع: دکتر سلام

زیباترین شهرهای رنگی جهان (+عکس)

جایپور مرکز ایالت راجستان هند است که به اسم «شهر صورتی» هم شناخته می شود. همه ی ساختمان های داخل این شهر صورتی رنگ هستند.

پول‌نیوز – در این گزارش با زیباترین شهرهای رنگی دتیا آشنا خواهید شد که مورد توجه بسیاری از جهانگردان دنیا و از جاذبه های گردشگری پربازدید به شمار می روند.

زیباترین شهرهای رنگی جهان (+عکس)

جایپور

جایپور مرکز ایالت راجستان هند است که به اسم «شهر صورتی» هم شناخته می شود. همه ی ساختمان های داخل این شهر صورتی رنگ هستند. انتخاب غیر معمول این رنگ به قرن ها پیش بازمی گردد، وقتی که پادشاه راجستان در سال ۱۸۷۶ میلادی دستور داد تا همه ی ساختمان های شهر را پیش از ورود شاهزاده ی بریتانیایی «آلبرت شاهزاده ی وِلز» به رنگ صورتی درآورند. هدف از انتخاب این رنگ برانگیختن روح خوش آمدگویی و مهمان نوازی بود. به علاوه جایپور از معماری منحصر به فردی هم برخوردار است.

زیباترین شهرهای رنگی جهان (+عکس)

ویلمٮِستاد

تاریخ ساختمان های رنگی در ویلمستاد به اوایل قرن نوزدهم بازمی گردد، زمانی بود که ساختمان های این پایتخت مستعمره ی هلند معروف به «آنتیل هلند»، همه سفید بودند. اما حاکم ویلمستاد «آلبرت کی کِرت» که از میگرن رنج می برد، و گفته می شد که انعکاس نور خورشید بر روی دیوارها حال او را بدتر می کند، دستور داد تا دیوارها را به رنگ های متنوع دیگری درآورند. علاوه بر این «ویلمستاد» به سواحل و تفریحگاه های زیبایش معروف است و ۸۰۰ منطقه ی تاریخی و باستانی در آن وجود دارد.

زیباترین شهرهای رنگی جهان

زیباترین شهرهای رنگی جهان (+عکس)

جودا پور
جوداپور شهری در ایالت راجستان هند است که با رنگ آبی خود متمایز می شود. به همین دلیل جودپور را شهر آبی نامیده اند. به جوداپور Sun City هم گفته می شود، زیرا آب و هوای آن معتدل و آسمانش همیشه صاف و بی ابر است. رنگ آبی از نظر تاریخی در این منطقه از هند به طبقات اشرافی، کاهنان و معلمان تعلق داشته است، با وجود این که نظام طبقاتی به طور رسمی از قانون کشور هند خارج شده، اما همچنان رنگ آبی در این شهر خودنمایی می کند و بسیاری از مردم “جوداپور” رنگ آبی را برای خانه های خود انتخاب می کنند.

بوکاپ، کیپ تاون
بوکاپ یک روستای رنگی با فرهنگ های مختلف در شهر کیپ تاون در جنوب آفریقا است. این روستا با ساختمان های شاد و خیابان هایی که با شن و ماسه فرش شده اند شناخته می شود. به این منطقه «محله ی مالزی» هم گفته می شود. ساکنان محله‌ی بوکاپ نوادگان بردگانی هستند که در قرن ۱۶ و ۱۷ هلندی‌ها آن‌ها را از کشورهای مالزی، اندونزی، هند، سریلانکا و کشورهای مختلف آفریقا به این منطقه آورده‌اند. بیش از یک قرن است که ساکنان آن مسلمان هستند. وقتی از ساکنان بوکاپ درباره ی رنگ های شهر می پرسی می گویند قیمت این رنگ ها ارزان است، عده ای هم می گویند پس از لغو آپارتاید خانه هایشان را به رنگ های مختلفی درآوردند تا بر تفاوت رنگ ها و نژادها و زیبایی آنها در کنار هم تأکید کنند.

سِنگ تِر
ساحل “سنگ تر” در شمال غرب ایتالیا و بر کرانه ی دریای لیگوریا قرار گرفته است. این منطقه از پنج دهکده تشکیل شده که مُشرف به دریای مدیترانه هستند. “مونترو سو أل ماره”، “ورنازا”، “کورینگلیا” ، “مانارولا” و “ریوماگیوی” نام این دهکده ها هستند. “سنگ تر” تقریبا یک منطقه ی دوردست است که با خطوط راه آهن با سایر مناطق ارتباط دارد. در برخی از قسمت های آن هنوز امکان عبور خودرو وجود ندارد. این شهر با رنگ های مختلف خود مقصد گردشگران بسیاری از سراسر جهان است.

گوآناخوتا
گوآناخوتا بر روی دامنه ی کوه در مرکز مکزیک قرار گرفته است. گوآناخوتا منطقه ای برای معدن کاری و استخراج نقره به شمار می رود. جهانگردان می توانند تاریخ طولانی این شهر را با دیدن میدان های قرن شانزدهمی و کلیساهای پراکنده در دامنه کوه گوآناخوتای مشاهده کنند. خانه های رنگی در همه جای شهر به چشم می خورد و بر خلاف دیگر مناطق مکزیک ازدحام جمعیتی و ترافیک سنگین در آن وجود ندارد.

سنت جونز
شهر “سنت جونز” یکی از قدیمی ترین شهرهای آمریکای شمالی است. ساختمان های تاریخی با رنگ های شاد سنت جونز را به متفاوت ترین شهر آمریکای شمالی تبدیل کرده است. به علاوه پستی ها و بلندی های کوهستانی از دیگر ویژگی های سنت جونز است.

شفشاون
رنگ آبی تیره، گذرگاههای تنگ و ساختمان های تاریخی، شفشاون را به زیباترین شهر جهان مبدل کرده است. شفشاون در سال ۱۴۷۰ میلادی تأسیس شد. ساکنان یهودی، رنگ آبی را برای این شهر انتخاب کردند زیرا می گفتند که رنگ آبی، شهر را به منظره ای آسمانی تبدیل خواهد کرد. از دهه ی شصت قرن پیش این منطقه با استقبال بسیاری از سوی گردشگران مواجه شد.

توبرموری
توبرموری در جزیره ی Isle of Mull در اسکاتلند قرار دارد. جمعیت آن در حدود ۱۰۰۰ نفر است. در ابتدا یک روستای ماهیگیری بوده و اینک به قطب گردشگری جهان تبدیل شده است. توبرموری به ساختمان های رنگی، رستوران ها و مغازه هایش شهرت دارد. معروفترین هتل توبرموری Mishnish Hotel است که از دهها سال پیش با سیاه رنگ آمیزی شده و جلوه ی خاصی دارد.

منبع:تابناک باتو


منبع: پول نیوز

افسردگی؛ از سیر تا پیاز

•    از هر ۴ نفر، یک نفر در دوره ای از زندگی خود به بیماری ذهنی مبتلا شده است.
 
•    ۹۱ میلیون نفر در دنیا به دلیل افسردگی به الکل روی آورده اند.
 
•    ۲۵ میلیون نفر مبتلا به اختلالات ناشی از مصرف مواد مخدر هستند.
 
•    بنابر تخمین حدود ۴۵۰ میلیون نفر سراسر دنیا به نوعی از اختلال روحی و روانی مبتلا هستند.
 
•    ۱۵۴ میلیون نفر سراسر جهان به افسردگی مبتلا هستند.
 
•    ۵۰ میلیون نفر به بیماری صرع مبتلا هستند.
 
•    ۲۴ میلیون نفر آلزایمر یا دیگر اختلالات مربوط به ذهن و حافظه دارند.
 
•    طبق آمار، خاورمیانه، آفریقای شمالی، اروپای شرقی و جزایر کارائیب، با ۵ درصد جمعیت افسرده، غمگین ترین مکان های دنیا محسوب می شوند.
 
•    در تحقیق سال ۲۰۱۳ دانشگاه کوئینزلند، معلوم شد که فقط کمی بیش از ۴ درصد از جمعیت مردم به افسردگی، که دومین دلیل عمده ناتوانی در سراسر دنیاست، مبتلا هستند.
آنچه که منجر به افسردگی می شود
 

افسردگی؛ از سیر تا پیاز

 
افسردگی چندین دلایل احتمالی دارد. برای برخی افراد به دلایل زیر رخ می دهد:
 
•    رخداد سانحه ای بد، مانند از دست دادن کسی
 
•    قطع رابطه
 
•    مشکلات مالی، یا تحت زورگویی دیگران بودن
 
در شرایط دیگر، فرد ممکن است به طور ذاتی به سمت افسردگی تمایل داشته باشد، مانند عوامل ژنتیکی که در ایجاد اختلال دوقطبی نقش مهمی دارند. این اختلال خلقی فقط دربرگیرنده دوره های افسردگی نیست، بلکه دارای دوره های بسیار شاد، که در آن زمان فرد بیش از حد نرمال احساس شادمانی می کند، نیز هست.
 
انواع اصلی علایم افسردگی
 
علایم افسردگی متوسط:
 
•    بیش از حد خسته
•    آشفتگی در خواب
•    از نظر دیگران نیز افسرده به نظر می رسد.
 
علایم افسردگی ملایم:
 
•    خستگی
•    گاهی اوقات صبح زود از خواب بلندشدن
•    دو دلی و بی تصمیمی
•    تمرکز ضعیف
•    عدم اعتماد به نفس
•    مهم است بدانید که در این نوع افسردگی، فرد ضرورتا احساس افسردگی نمی کند.
 
علایم افسردگی شدید
در این حالت، علاوه بر علایم افسردگی متوسط، قضاوت فرد به دلیل وجود افسردگی شدید، دچار نقص می شود. به طور مثال او نسبت به ارزش خود و یا افق آینده زندگی اش، بیش از حد منفی و یا بدبین می شود.
 

افسردگی؛ از سیر تا پیاز

 
افکار (یا نیت) خودکشی دارد.
فرد مبتلا به افسردگی بسیار شدید، ممکن است دچار وهم و یا باورهای غلط شود. (به طور مثال، تصور می کند شیطان، بدجنس، ورشکسته است و یا بیماری مهلک دارد) او ممکن است دچار توهم های شدید شده و مثلا صداها و یا تصاویر خیالی در خصوص موضوعی مشابه، شنیده و یا ببیند.
 
وقتی فرد دچار وهم و یا توهم های شدید است، افسردگی او نوعی بیماری روانی توصیف می شود.
 
افسردگی هایی که در آن، فرد به شدت گرفتار افکار منفی است، بخشی از افسردگی ملایم و متوسط محسوب می شود.
 
اختلال دوقطبی
در این اختلال فرد هر دو حالت افسردگی و نقطه مقابل آن که به اوج شادی و شیدایی معروف است را دارد. علایم مرحله افسردگی مانند افسردگی های تک قطبی است که بالا در مورد شان صحبت شد.
 
•    احساس اندوه، اضطراب یا خستگی کردن
 
•    داشتن انرژی کم، احساس کسالت و یا خستگی
 
•    کم یا بیش از حد خوابیدن، یا کل شب را بیدار ماندن
 
•    تمرکز ضعیف و قدرت تفکر کم داشتن
 
•    عدم علاقه به تفریح، خانواده و یا زندگی اجتماعی
 
•    عدم عزت نفس و یا احساس گناه کردن
 
•    داشتن درد، بدون اینکه اساس فیزیکی داشته باشد، مانند درد در قفسه سینه/ سر/ شکم که ناشی از اضطراب و نگرانی است.
 
•    فقدان علاقه به زندگی، اندیشیدن به مرگ، افکار خودکشی
 
•    اگر ۵ یا بیشتر موارد بالا به مدت یک دوره دو هفته یا بیشتر در خود احساس کردید، به احتمال زیاد در دوره افسردگی هستید و شما باید از یک مشاور پزشکی کمک بگیرید.
 

افسردگی؛ از سیر تا پیاز

 
علایم حالت در اوج بودن (مرحله شیدایی) بودن
 
این علایم عبارت است از:
 
•    احساس شادی بیش از حد، اشتیاق، هیجان، خشم، زودرنجی یا افسردگی کردن
 
•    خشم بیش از حد داشتن، «هرگز احساس خوبی نداشتن»، بیش از حد حرف زدن یا فعال بودن»
 
•    به خواب، نیاز  کم داشتن و به سختی به خواب رفتن
 
•    عبور مکرر افکار در ذهن، وجود فشار در سر، دودل، از این موضوع به موضوعی دیگر پریدن، تمرکز ضعیف
 
•    علاقه بسیار زیاد به فعالیت های لذت بخش، ماجراهای جدید، ارتباط جنسی، الکل، مواد مخدر، مذهب، موسیقی یا هنر داشتن
 
•    باور افراطی یا غیرواقعی بودن در مورد توانایی ها یا در سر پروراندن برنامه های بزرگ نمایی شده داشتن
 
•    آگاه نبودن از علایم بیماری جسمی مانن آسم، داشتن گرفتگی عضلانی در پشت سر یا اطراف شانه ها
 
•    تصور داشتن زندگی ابدی، بی پروا دست به خطر فیزیکی زدن، یا هنگام خشم یا اضطراب، احساس خودکشی داشتن
 
اگر ۵ یا بیشتر موارد فوق را در مدت بیش از دو هفته در خود می بینید، ممکن است در دوره شیدایی قرار گرفته اید و توصیه می شود حتما از متخصص کمک بگیرید.
 
درخواست کمک برای درمان افسردگی
 
اگر احساس کردید نمی توانید از عهده چیزی برآیید، زندگی روز به روز بسیار سخت می شود یا زندگی شما ارزشی ندارد، فورا از یک متخصص کمک بگیرید. این موارد، علایمی هستند که شما باید با کسی در مورد مشکل تان صحبت کنید.
 
اگر پس از گذشت چند هفته، به طور دایم احساس افسردگی و یا اضطراب کردید با پزشک مشورت کنید و از متخصصان کمک بگیرید.
 
درمان های مختلفی برای افسردگی در دسترس هستند:
 
•    خودیاوری
•    مصرف داروهای ضدافسردگی
•    صحبت درمان
 

افسردگی؛ از سیر تا پیاز

 
راهنمایی هایی برای مقابله با افسردگی
در کنار گفت و گو با پزشک تان در تحت درمان قرار گرفتن، می توانید برخی زا روش های مقابله با افسردگی را نیز بیاموزید. دیوید ریچاردز، استاد تحقیق خدمات سلامت روان دانشگاه اکستر، روش های زیر را برای زمانی که گرفتار افسردگی هستید، ارائه می دهد.
 
•    با ترس های تان رو به رو شوید
•    فعال تر باشید
•    زندگی روزمره تان را داشته باشید
•    الکل مصرف نکنید.
 
افراد موفقی که به افسردگی و بیماری ذهنی مبتلا بودند
 
•    وینستون چرچیل، بارها به افسردگی اش که آن را «سگ سیاه» می نامید، اشاره کرد.
 
•    باز آلدین، فضانوردی که با تمام غریب- و جاذبه- هنگام فرود به همراه نیل آرمسترانگ بر روی کره ماه در سال ۱۹۶۹، مبارزه کرد، پس از این موفقیت الهام بخش خود، سال ها با افسردگی و اعتیاد به الکل، مبارزه نمود. او پس از درمان افسردگی و رهایی از اعتیادش به الکل، مدیر انجمن ملی بهداشت روان آمریکا شد.
 
•    آبراهام لینکلن، یکی از موثرترین و الهام بخش ترین رییس جمهورهای تاریخ آمریکا، زمانی که کشور تقسیم شده را متحد می کرد، سال ها با افسردگی و اضطراب دست و پنجه نرم می کرد.
 
•    افسردگی نیز به سراغ جی. کی رولینگ، نویسنده، پس از اینکه اولین ازدواجش فقط در مدت دو سال، با شکست مواجه شد، رفته است. او با نوشتن اولین بخش رمان هری پاتر بر افسردگی خود غلبه کرده بود.
 
•    جیم کری صراحتا در مورد تاریخچه افسردگی اش صحبت کرده است.
منبع: فرادید

تی آر ایکس، چربی سوز جدید

همه‌ کسانی که یوگا و پیلاتس دوست دارند، از تی‌ آر‌ ایکس هم خوششان می‌آید، چون تا حدی شبیه هم هستند. این ورزش برای دونده‌ها، دوچرخه‌سوار‌ها و کلا تمام کسانی که ورزش‌های قدرتی انجام می‌دهند و می‌خواهند قوی شوند عالی است.

فرادید| چند سالی است در باشگاه‌های ورزشی اسامی جدیدی به گوش می‌رسد. ورزشهای نو ظهوری که همه، به لاغر شدن هرچه سریع‌تر کمک می‌کنند. در این میان نامی که شاید شما هم تازگی‌ها زیاد شنیده باشید ورزش جدیدی به اسم تی آر ایکس است. دانستن اینکه چقدر این ورزش به لاغری و چربی سوزی کمک می‌کند خالی از لطف نیست.

تی آر ایکس چیست؟
TRX یا (Total Body Resistance Exercise) که در فارسی به آن تمرینات معلق هم می‌گویند، از ورزشهای جدیدی است که در ده‌های اخیر و از سال ۱۹۹۰ به دنیا معرفی شده است.

داستان از جایی شروع شد که چون تمرینات نیروی دریایی به عنوان یکی از سخت‌ترین کار‌ها از نظر فیزیکی در دنیا شناخته شده بود، به علاوه آن‌ها همیشه باید از نظر آمادگی جسمانی در اوج می‌ماندند و به علت محدودیت جا و مکان وعدم تجهیزات کافی در روی کشتی یا زیردریایی «رندی هتریک» به فکر افتاد تا وسیله‌ای برای ورزش ابداع کند. هتریک وسیله‌ای طراحی کرد که هدفش تقویت، استقامت، قدرت بدنی، تعادل، انعطاف پذیری، سرعت و چابکی در آمادگی جسمانی ارتش و نیروی دریای بود.

تی آر ایکس، چربی سوز جدید 

 این وسیله ساده است و قدرت عجیبی دارد

از طرفی کم حجم و قابل نصب در هر مکان بود. از این رو در سال ۱۹۹۰ این وسیله ورزشی را طراحی کرد و در سال ۲۰۰۵ به اوج خود رسید. رندی هتریک می‌گوید: «پس از سال‌ها تحقیق جامع و فشرده TRX با تغییراتی اصلاح و بهتر شد اما قواعد و اصول اولیه آن تغییر نکرد. این وسیله ساده است و قدرت عجیبی دارد. تنوع حرکتی مفیدی که می‌توانید انجام دهید این دستگاه را به یکی از بهترین‌های جهان تبدیل می‌کند. ساده، راحت و مناسب تمرینهایی مثل حرکات روزمره زندگی.»

او معتقد است: «همه‌ کسانی که یوگا و پیلاتس دوست دارند، از تی‌ آر‌ ایکس هم خوششان می‌آید، چون تا حدی شبیه هم هستند. این ورزش برای دونده‌ها، دوچرخه‌سوار‌ها و کلا تمام کسانی که ورزش‌های قدرتی انجام می‌دهند و می‌خواهند قوی شوند عالی است. حتی بی‌میل‌ترین ورزشکاران پرورش اندام هم معمولا به تی‌ آر‌ ایکس روی می‌آورند، چون برای ماهیچه‌سازی خیلی مؤثر و مفید است.»

تی آر ایکس یک وسیله ورزشی است از جنس نایلون بسیار مقاوم و محکم (جنس بند چتر بازی) که دو دستگیره در انتها دارد و می‌تواند تا ۶۰۰ کیلوگرم وزن را تحمل کند. با این وسیله شما می‌توانید طیف کاملی از حرکات ورزشی برای قسمت‌های مختلف بدن را با استفاده از وزن خود انجام بدهید. در این ورزش افراد با استفاده از بندهایی که به یک سقف یا دیوار بسته شده است تمریناتی را انجام می‌دهند که بر پایه وزن بدن و تعادل است. این تمرینات باعث می‌شوند تا بدن در شرایط مصرف انرژی بیشتری در مقایسه با بسیاری از رشته‌های دیگر ورزشی قرار گیرد. بهبود استقامت عضلات یکی از نکات مثبت در این ورزش است. ضمن اینکه عضلات کور نیز به صورت مناسبی می‌توانند تقویت شوند.

تی آر ایکس، چربی سوز جدید 

فشار روی عضلات و ماهیچه‌ها باعث سوختن چربی‌ها می‌شود

چرا تی آر ایکس؟

یکی از مزایای تی آر ایکس قابل حمل بودن آن است. فکر کنید می‌خواهید سفر بروید ولی اصلا دوست ندارید از زمان ورزش کردنتان کم شود. کافیست دو بند کوچک تی آر ایکس را در چمدانتان بگذارید و در هرجا و هر مکانی ورزش کنید. از دیگر خوبی‌های این ورزش این است که هیچ محدودیتی ندارد. همه افراد می‌توانند آن را انجام دهند حتی برای کسانی که مبتدی هستند و ورزش را تازه شروع کردند هم مناسب است.در تی آر ایکس فرد کمتر از سایر فعالیت‌های بدنی در معرض خطر آسیب‌های ورزشی است، چون قرار نیست در این ورزش دنبل بزنید یا روی تردمیل بدوید، به همین دلیل تی آر ایکس تاثیری روی افزایش حجم عضلاتتان ندارد. مطالعاتی که اخیرا انجام شده است نشان می‌دهد این فعالیت ورزشی می‌تواند توان عضلانی ورزشکار و حجم ماهیچه‌های او را، بهبود می‌بخشد و از این نظر کاملا با وزنه زدن قابل رقابت است.

تی آر ایکس، چربی سوز جدید 

 دو بند کوچک تی آر ایکس را در چمدانتان بگذارید و در هر مکانی ورزش کنید

تی آر ایکس بدن شما را انعطاف پذیر می‌کند و توان بدنی را بالا می‌برد. در تی آر ایکس تمرکز بر اندام‌های میانی است و عضلات و ماهیچه‌های این قسمت را درگیر می‌کند، بنابراین در ادامه آن باقی عضلات و ماهیچه‌ها هم تحت تاثیر قرار می‌گیرند. فشار روی عضلات و ماهیچه‌ها باعث سوختن چربی‌ها می‌شود و در نتیجه چربی‌های ناحیه کمر، پهلو، شکم، داخل و خارج ران، بازو و دیگر اندام‌ها عکس العمل نشان داده و شروع به سوختن و تولید انرژی می‌کنند.

شاید این فکر ایجاد شود که با این ورزش شما ناگهان لاغر و استخوانی خواهید شد، اما آنچه بعد از چند ماه می‌بینید این است که در ناحیه میانی و بازو‌ها و ران اندام‌ها سفت‌تر شده و چربی کمتری در این نواحی به چشم می‌خورند. بنابراین عضلات تقویت می‌شوند و شکل خود را نشان می‌دهند. افرادی که عضلات بزرگ و پری دارند بعد از انجام این ورزش کاملا سفت شدن و برجستگی عضلاتشان را خواهند دید.

فواید تی آر ایکس

زمانی که شما رژیم‌های نادرست می‌گیرید یا بدون برنامه مربی‌های تحصیلکرده ورزش می‌کنید ممکن است به جای فایده به بدنتان ضرر برنید. برخی دوست دارند خیلی سریع لاغر شوند و دیگر به این فکر نمی‌کنند که این لاغری و آب شدن همه قسمت‌های بدن چه تاثیرات بدی برایشان دارد. شما در رژیم‌های غذایی و لاغری‌های سریع ماهیچه‌ها و عضلات را هم درگیر چربی سوزی می‌کنید و در واقع آن‌ها را هم از بین می‌برید. از فواید تی آر ایکس این است که اصلا آسیبی به ماهیچه‌ها و عضلات شما نمی‌زند، بلکه با از بین بردن چربی‌های اضافه بدن شکل قشنگی به ماهیچه‌ها داده و آن‌ها را سفت‌تر می‌کند. اما فراموش نکنید در کنار این ورزش حتما باید یک ورزش هوازی هم انجام دهید. ایروبیک یا تردمیل زدن و پیاده روی از ورزش‌هایی است که در کنار تی آر ایکس مفید هستند.

قسمت‌های مختلفی از بدن در زمان انجام ورزش درگیر می‌شوند. هم زمان با انجام ورزش شما مغزتان هم درگیر تمرینات می‌شود. تعداد زیادی از تمرین‌ها تمرکزشان برای کار کردن روی دست‌ها و بالاتنه و پا‌ها است. در اغلب تمرین‌های تی‌ آر‌ ایکس نشیمنگاه تان هم ورزش می‌کند و اگر بخواهید می‌توانید تمرین‌های خاصی برای تقویت این ناحیه انجام بدهید. چون قسمت میانی بدن‌ درگیر می‌شود، ماهیچه‌های کمرتان هم برای حفظ تعادل شروع به کار می‌کنند.

تی آر ایکس، چربی سوز جدید 

تی آر ایکس  اصلا آسیبی به ماهیچه‌ها و عضلات شما نمی‌زند

تمرینات TRX به خصوص برای حرکت دادن مرکز وزن بدن طراحی شده است که فعالیت  روی عضلات اصلی و عضلات جانبی را در هر تمرین دارد. به علت قرار گرفتن وضعیت بدن و مقابله با جاذبه زمین و حفظ تعادل وقتی شما روی عضلات پا، دست، شکم و یا کمر کار می‌کنید در هر حرکت سایر عضلات نیز درگیر می‌شوند. بنابراین مقاومت بدن شما بسیاربالا خواهد بود. مثلا وقتی شما حرکت دراز و نشست را انجام می‌دهید به دلیل قرارگرفتن وضعیت بدن، عضلات دست‌ها و پا‌ها نیز درگیر می‌شوند.

چربی سوزی و لاغری

بعد از اینکه ورزش تی آر ایکس را شروع می‌کنید باید چند ماه منتظر باشید تا شاهد تغییرات زیادی در عضلات خود باشید. میزان کالری سوزی در این ورزش بسیار بالا است. از طرف دیگر دردهای آرتروز و دیگر انواع ضعف عضلات با کمک این طناب‌های ورزشی قابل درمان هستند. زمانی که شما از بندهای معلق تی آر ایکس آویزان هستید، در هر ساعت ۲۰۰تا ۱۰۰۰ کالری می‌سوزانید که این عدد کمی نیست.

در حرکات ابتدایی با TRX که با سرعت بالا طراحی شده می‌توانید، بدن خود را گرم کنید و چابکی زیادی داشته باشید. در حرکات پایانی، بخاطر حرکات کششی، بدنی انعطاف پذیر‌تر خواهید داشت. در تمرینات با این وسیله ورزشی شما از نیروی جاذبه و حرکت استفاده می‌کنید. با این روش می‌توانید از عضلات خود برای تغییر در کل بدن استفاده کنید. تمرینات با TRX قدرت و تعادل را همزمان انجام می‌دهد و این به سیستم عصبی بدن کمک می‌کند که شما خیلی سریع بدن خود راشکل داده و به نتیجه برسید.

گل آرا خانقاهی مدرس و مسئول کمیته تمرینات معلق ایران در باره این ورزش می‌گوید: «تاثیرگذاری، تنوع و تطبیق پذیری تمرینات معلق مقاومتی بعنوان یک وسیله‌ به روز به منظور انجام تمرینات با وزن بدن باعث شده تا این وسیله از حوزه ارتش و میدان‌های جنگ تا سالن‌های بدنسازی هر رشته‌ ورزشی،  همچنین لیگ‌های فوتبال راه پیدا کند و به نقطهٔ عطف برنامه‌های بدن‌سازی صد‌ها ورزشکار حرفه‌ای در رشته‌های بسکتبال، سواری، موتورسیکلت‌رانی، والیبال، شیرجه، شنا، اسکی آلپاین، گلف، هاکی، ورزشهای رزمی، اسنوبرد و سایر رشته‌های ورزشی دیگر تبدیل شود. تعداد قابل توجهی از پزشکان از فواید و تاثیرات مثبت کاربردی تمرینات معلق مقاومتی مطلع‌اند و بیماران را به کلاسهای ورزشی تمرینات معلق مقاومتی ارجاع می‌دهند. همچنین استقبال جهانی از تمرینات معلق مقاومتی بین کماندو‌ها و ورزشکاران حرفه‌ای و ملی پوشان باعث شده است که این رشته تا سطح ورزش همگانی گسترش پیدا کند و حتی خانواده‌ها به انجام این تمرینات در منزل مشغول شوند.»

 تی آر ایکس، چربی سوز جدید

 میزان کالری سوزی در این ورزش بسیار بالا است

تی آر ایکس در ایران

در ایران کمیته تمرینات معلق چند سالی است فعالیت می‌کند و برای شناساندن این ورزش و فواید ان به مردم تلاش زیادی می‌کنند، آن‌ها با برگزرای مسابقات و تمرینات سخت به آموزش مربی در همه شهرهای ایران مشغولند.

گل آرا خانقاهی در باره شرایط ورزشی تمرینات معلق در ایران می‌گوید: «رشته تمرینات معلق ورزشی آمریکایی است که از سال ۸۸ وارد کشور شد و از سال ۹۳ تاکنون ۵۰ دوره تمرین و مسابقه پیشرفته برگزار کرد. تمامی رشته‌های ورزشی که در بعد ملی و حرفه‌ای فعالیت می‌کنند برای رسیدن به آمادگی جسمانی ورزشکاران از این تمرینات معلق استفاد می‌کنند به عبارتی ورزشی پایه برای تمامی رشته‌ها محسوب می‌شود. تمرینات معلق محدودیت سنی ندارد و در ایران نیز افراد زیادی به آن گرایش دارند به خصوص در فدراسیون‌های ورزشی وباشگاهی که بیشترین مخاطبان تمرینات معلق مربیان ورزشی هستند.»

تی آر ایکس، چربی سوز جدید

تمرینات معلق ورزشی پایه برای تمامی رشته‌ها محسوب می‌شود

 این کمیته با همکاری مربیان فعال خود در استانهای مختلف همایش‌هایی برای آشنایی و گسترش این رشته برگزار کرده است. بروشور‌ها و پوسترهایی جهت آشنایی هرچه بهتر با رشته و فعالیتهای کمیته تهیه شده و به نمایندگان فعال استان‌ها جهت نصب و شناساندن رشته در مراکز ورزشی و غیره ارائه شده است.

برگزاری دوره‌های دانش‌افزایی از دیگر اقدامات کمیته، جهت به روزرسانی و فعال نگاه داشتن مربیان بوده است. ترجمه و چاپ ۱۶ عنوان کتاب TRX و ترجمه ۱۰ عنوان کتاب TRXدر دست چاپ، از دیگر فعالیتهای کمیته است.


منبع: فرادید

جهانی پاریس حق سعید عبدولی نیست

ایسنا: رقابت های مرحله نهایی انتخابی تیم های ملی کشتی آزاد و فرنگی ایران برای شناخت مسافران جهانی ۲۰۱۷ پاریس، روزهای ۱۵ و ۱۶ تیرماه در سالن ۱۲ هزار نفری آزادی تهران برگزار شد.

بر اساس قانون فرآیند انتخابی تیم های ملی کشتی، تنها کشتی گیرانی می توانستند در این آوردگاه مهم غایب باشند و حقی از آن ها ضایع نشود که مصدومیتشان به تایید فدراسیون پزشکی ورزشی، کمیته پزشکی فدراسیون کشتی و در نهایت تایید شورای فنی تیم های ملی برسد.

بر همین اساس از میان کشتی گیران مصدوم یا به ظاهر مصدوم تنها سعید عبدولی در کشتی فرنگی و حسن رحیمی در کشتی آزاد مجوز غیبت در انتخابی تیم های ملی را بدست آوردند.

با پایان رقابت های انتخابی رضا اطری در وزن ۵۷ کیلوگرم کشتی آزاد قهرمان شد و پیام بویری نیز بر سکوی نخست وزن ۷۵ کیلوگرم کشتی فرنگی ایستاد.

شوراهای فنی کشتی آزاد و فرنگی بلافاصله صبح فردای مسابقات انتخابی تشکیل جلسه دادند و تصمیم گرفتند این دو مدال آور کشتی ایران در المپیک ریو می توانند در رقابت درون اردویی انتخابی تیم ملی با ۳ نفر برتر مسابقات انتخابی مبارزه کنند تا در صورت برتری عازم جهانی پاریس شوند.

حسن رحیمی که به اذعان همه کارشناسان فاصله بسیار زیادی با رضا اطری و دیگر مدعیان سبک وزن تیم ملی دارد بدلیل آسیب دیدگی شدید از ناحیه مینیسک خارجی زانو در گفتگو با ایسنا اعلام کرد نمی تواند در انتخابی تیم ملی به مصاف حریفان برود و در صورت موافقت شورای فنی و کادر فنی حاضر است بدون شرکت در انتخابی راهی جهانی پاریس شود. رحیمی به اردوی تیم ملی دعوت شد، آمد و تمریناتش را از سر گرفت اما مصدومیت جدی بود و وقتی کسی چراغ سبز هم نشان نداد بهتر دید جراحی کند و رقابت های جهانی را از صفحه تلویزیون تماشا کند؛تصمیمی منطقی، عقلانی و عادلانه.

اما حکایت سعید عبدولی کشتی گیر همواره پرحاشیه تیم ملی به گونه ای دیگر رقم خورد. عبدولی که پیش از المپیک ریو هم بارها بی نظمی داشته و حتی تهدید به اخراج از اردو نیز از سوی سرمربی وقت شده بود و به هر حال در برزیل مدال برنز المپیک را بر گردن آویخته بود، خیلی راحت و بی دغدغه صاحب دوبنده تیم ملی شد.

عبدولی پس از المپیک بارها علی رغم دعوت علی اشکانی سرمربی جدید تیم ملی به اردو نیامد.او در خانه مشغول استراحت و گاهی فیلم گرفتن از گچکاری منزلش بود اما تیم ملی مشغول آماده سازی برای حضور در جام جهانی آبادان در آخرین روزهای سال ۹۵ و پس از آن قهرمانی آسیا در اردیبهشت ۹۶ بود.

به هر حال با رایزنی های مختلف و بواسطه اهمیت جام جهانی به میزبانی ایران، عبدولی چند روز مانده به جام جهانی در اردوی تیم ملی آفتابی شد اما موفقیت در رشته سنگینی چون کشتی کاری با نام افراد ندارد و تنها آمادگی روحی و بدنی حرف اول را می زند.

عبدولی آمد و در جام جهانی در مهمترین مصاف مقابل رومن ولاسوف قهرمان المپیک ریو و کشتی گیر حرفه ای روس هیچ حرفی برای گفتن نداشت.باخت عبدولی مقابل ولاسوف اتفاق دور از انتظاری نبود اما اگر این فرصت در اختیار یک جوان جویای نام گذاشته می‌شد قطعا تجربه ای بس گرانبها برای او به حساب می آمد تا حداقل منفعتی از حضور ولاسوف در آبادان نصیب کشتی ایران شود.

پس از جام جهانی در فاصله ای بسیار کم ۲ رویداد مهم قهرمانی آسیا و بازی های همبستگی اسلامی در پیش بود، عبدولی با تجربه ترین چهره تیم ملی وقتی دست خالی اشکانی را دید برای حضور در قهرمانی آسیا شرط و شروط گذاشت و اعلام کرد در رقابت های قهرمانی آسیا کشتی نمی گیرد و تنها حاضر است در بازی های همبستگی اسلامی آنهم بدون حضور در اردو برای ایران مبارزه کند.

موضوع توسط ایسنا رسانه ای شد و در نهایت فشارها بر کادر فنی و شورای فنی باعث شد بر روی نام عبدولی خط قرمز کشیده شود.

تیر ماه یک روز مانده به انتخابی تیم ملی عبدولی به یکباره مصدوم می شود! بالاخره پزشکان معتمد رییس فدراسیون پزشکی ورزشی که یکی از آنها اتفاقا رییس کمیته پزشکی فدراسیون کشتی است، مصدومیت عبدولی را تایید می کنند و با تایید شورای فنی، عبدولی از حضور در انتخابی تیم ملی معاف می شود.

انتخابی تیم ملی برگزار شد و بویری که برای سر وزن رسیدن ۷ کیلو وزن کم کرده بود در غیاب عبدولی قهرمان وزن ۷۵ کیلوگرم شد. شورای فنی بلافاصله جلسه گذاشت و در فاصله ۴۰ روز تا جهانی پاریس اعلام کرد بار دیگر انتخابی وزن ۷۵ کیلوگرم تیم ملی اینبار با حضور عبدولی برگزار خواهد شد.

بعداز ظهر پنج شنبه مراسم وزن کشی با سه کیلو ارفاق وزن انجام شد اما عبدولی به سختی و در آخرین دقایق سر وزن رسید که حتی عصبانیت شدید وی را نیز بدنبال داشت. بویری هم که تنها ۲۰ روز پیش برای حضور در انتخابی تیم ملی هفت کیلو وزن کم کرده بود، دوباره وزن کم کرد و سر وزن تعیین شده رسید.عفیفی و پشتام نفرات دوم و سوم انتخابی هم وزن کشی کردند.

سرانجام روز گذشته(جمعه) انتخابی وزن ۷۵ کیلوگرم تیم ملی کشتی فرنگی در غیاب رسانه ها و خیلی بی سر و صدا برگزار شد.

عبدولی در اولین مبارزه ۹ بر ۲ از سد پژمان پشتام جوان گذشت. در دومین مبارزه شایان عفیفی جوان به هر دلیلی به غیر از مصدومیت (آنچه توسط این کشتی گیر نمایش داده شد) حاضر به ادامه مبارزه نشد تا عبدولی به فینال برسد.

در نهایت پیام بویری نفر نخست رقابت های انتخابی که به برگزاری دوباره انتخابی این وزن معترض بود، به روی تشک آمد اما به نشانه اعتراض حاضر به مبارزه نشد تا عبدولی در یک انتخابی بدون دردسر و پرحرف و حدیث و در عین نا آمادگی بدنی صاحب دوبنده تیم ملی شود.

بر هیچ کس حتی کادر فنی تیم ملی و شورای فنی پوشیده نیست که عبدولی با توجه به شرایطی که دارد نمی تواند شانس چندانی برای رسیدن به مدال جهانی داشته باشد. در چنین شرایطی که نگاه فدراسیون معطوف به المپیک توکیو است آیا بهتر نبود پیام بویری جوان راهی جهانی پاریس می شد تا صاحب تجربه بیشتر شود؟

در شرایطی که فرآیند انتخابی تیم های ملی بدون کمترین حاشیه و در عین قانونمداری برگزار شد و چهره هایی چون کمیل قاسمی سنگین وزن با اخلاق و حرفه ای تیم ملی کشتی آزد که شانسی به مراتب بیشتر از سعید عبدولی برای مدال جهانی داشت و با وجود مصدومیت به قانون احترام گذاشت و در انتخابی کشتی گرفت، آیا عبدولی با توجه به تمام حواشی و بی نظمی هایش و از همه مهمتر نا آمادگی بدنی ارزش این را داشت که انتخابی تیم ملی با حرف و حدیث همراه شود؟

 اعضای شورای فنی از برگزاری رقابت انتخابی دیروز (جمعه) ناراضی بودند. سعید عبدولی هم حتی به ظاهر ناراضی بود و به کادر فنی تیم ملی اعلام کرد رفتن اینچنینی به مسابقات جهانی برایش دلچسب نیست. کادر فنی هم از کشتی نگرفتن بویری ناراحت است. اکثریت کارشناسان و رسانه ها نیز از انتخابی روز گذشته به نیکی یاد نمی کنند. پس در این میان چه کسی از انتخاب  عبدولی به این شیوه خوشحال است؟

قطع به یقین کادر فنی تیم ملی هم می داند هیچ کشتی گیری با ۲۰ روز تمرین نمی‌تواند شانسی برای مدال جهانی داشته باشد اما اینبار نیز اشتباه آبادان در پاریس تکرار خواهد شد.
منبع: برترینها

شهرهای ایران، مرکز کدام گروه های سیاسی بودند؟

مجله مهرگان نو: شهرها دیگر همان شهرها نیستند که بودند؛ خیابان ها پهن تر شده اند، بزرگراه ها جایی برای خود باز کرده اند، محله ها چندپاره شده اند و آپارتمان ها نو و برج ها جای خانه های کوچک حیاط دار را گرفته اند: هم چنان که آدم ها و اندیشه های شان چیز دیگری شده اند؛ سنگ و سیمان رد دیوار نوشته ها و نشان های رنگ افشان شده دیوارهای آجری را پاک کرده اند، اما با گذشت نزدیک به چهار دهه از آن روزها، تاریخ هنوز در بخش هایی از شهر نفس می کشد و چیزهایی را در یادها زنده نگه می دارند.

گروه ها و اندیشه های گوناگونی در شهرهای ایران آن روزها سر برآوردند و برای استقلال و آزادی مبارزه کردند که هرکدام برآمده از بافت یا ساختار شهری خاصی بودند و امروز با از دست رفتن آن بافت ها و ساختارها به سختی می توان به این پرسش پاسخ داد که کدام گروه ها، پرورش یافته چه شکل از بافت های شهری بوده اند. نشستن پای صحبت برخی افراد و خواندن خاطرات اعضای گروه های مختلف شاید تنها راهی بود که چیزهایی را به دست مان بدهد.

تهران؛ چهارراه سیاست

اگرچه تبریز و رشت را دروازه ورود تمدن نو به ایران می خوانند و به همراهی اصفهان و چند شهر دیگر در مشروطیت نقش بازی می کنند، اما رضاشاه قدرت متمرکزی در تهران نوین ساخته که همه راه های بازی با قدرت را به تهران می رساند، البته نه تا وقتی خودش فرمان می راند. تهران پس از ملی شدن صنعت نفت، صنعتی تر می شود و سیاست و اقتصاد را هم زمان در خود متمرکز می کند.

 شهرهای ایران، مرکز کدام گروه های سیاسی بودند؟

نیروی کار می خواهد و بهشت امید مردمی می شود که از دور و نزدیک به سودای زندگی بهتر راهی پایتخت می شوند. تهران بزرگ تر می شود؛ از یک سو سر به دامان البرز می گذارد و آبادتر و از سوی دیگر پا به کویر مرکزی می رساند؛ و در پیرامونش حاشیه نشینی و حلبی آبادها هم پیدا می شوند. نابرابری های اقتصادی و اجتماعی، خودکامگی و نادیده گرفتن قانون مشروطه و نبود آزادی های سیاسی و مخالف خوانی با سنت دینی، واکنش هایی را از گوشه و کنار درپی دارد و گروه های سیاسی با اندیشه های مختلف پیدا و پنهان مبارزه دست به کار مبارزه می شوند.

بازار تهران تنها نبض اقتصادی تهران و ایران نیست؛ بلکه پایگاه اصلی نیروهای مذهبی به شمار می رود که رابطه تنگانگی با مرجعیت دینی و روحانیت دارند.  از نگاه ملی گرایانه هم بهره مندند؛ همین می شود که بازار در کنار نقش اقتصادی، نقش سیاسی و اجتماعی هم پیدا می کند. هم ملی مذهبی ها در بافت قدیم تهران که تنیده در بافت تهران است، پرورش می یابند و هم گروه های فداییان اسلام و هیات های موتلفه اسلامی از آن جا سر در می آورند و پشتوانه اقتصادی گروه های مبارز و معترض هم می شود.

دانشگاه، بافت تازه ای است شکل گرفته در دوره رضاشاه که بیشتر استادان آن در دانشگاه های اروپا درس خوانده اند و با شکل های دیگری از حکومت داری و اندیشه های سیاسی و اقتصادی آشنا بودند. در دوره پس از کودتا، دانشگاه به بار نشسته است و مرکزی شده برای تجمع همه افکار و گروه های سیاسی معترض. هم نیروهای مذهبی فعالند؛ هم نیروهای ملی مذهبی، هم چپ ها و هم گروه های ترکیبی. دانشگاه های تهران، پلی تکنیک، آریامهر و ملی. دانشکده های فنی، حقوق و اقتصاد هم از همه پرسر و صداتر.

مساجد، پایگاه سنتی مذهبی ها و روحانیت است، اما روحانیت مبارز و مذهبی روشنفکر نیاز به پایگاه های فعال تری دارند؛ مسجد هدایت و حسینیه ارشاد جایی برای ملی مذهبی ها و مذهبی های نواندیش می شود.

 شهرهای ایران، مرکز کدام گروه های سیاسی بودند؟

محله های تهران، گذشته از محله های تهران قدیم که بیشتر جای کار به مذهبی ها می دهد، محله های نوسازی چون نازی آباد هم پایگاه نیروهای مذهبی می شود. در محله های کارگری مانند راه آهن و سه راه آذری بیشتر گرایش های چپ دیده می شوند.

جانمایی سازمان های چریکی در تهران سخت است، اما براساس آن چه که از خاطرات اعضای این گروه ها و خانه تیمی های شناسایی شده در آن دوره به دست می آید، محله های امیرآباد، مهرآباد، تهران نو، جوادیه، بهجت آباد، گمرک، شوش و خیابان شهباز محل های رفت و آمد این گروه ها بوده است. شهرک های صنعتی و کارگری هم طبیعتا از آن جا که تفکر چپ آرمان های کارگری را دنبال می کند، خاستگاهی برای اعضای این گروه ها می شود، به ویژه این که تشکل های کارگری بیشتر با افرادی دارای گرایش چپ شکل می گیرند.

شهرهای خاستگاه گروه های سیاسی

بروجرد: شهر زادگاه آیت الله بروجردی است که او را در این منطقه آقاحسین اما می خوانند. فرهنگی ترین شهر لرستان است که هم درس خوانده دارد، هم اهل فرهنگ و هنر و هم امکانات گسترده؛ چنان  که به «پاریس کوچولو» معروف است. صنعت ورشو و نساجی هم رونق دارد. معروف است در همه سازمان های چپ در ایران، حتما یک نفر بروجردی در کمیته مرکزی سازمان حضور داشته است.

 شهرهای ایران، مرکز کدام گروه های سیاسی بودند؟
بروجرد پایگاه آرمان خلقی ها بود و کسانی چون همایون کتیرایی، فریدون اعظمی، احمد و محمود خرم آبادی در این شهر فعالیت می کردند. هر گرایش سیاسی و اجتماعی که در بروجرد شکل می گرفت، در شهرهای کارگری و کشاورزی مانند ازنا، درود و همچنین ملایر و تویسرکان در استان همدان اثرگذار بود.

شیراز: سال های ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲ در شیراز رقابت شدیدی میان مذهبی ها، توده ای ها و ملی گراها بود، اما وجود آرامگاه شاهچراغ و مدرسه های دینی در این محدوده، حضور و فعالیت خانواده دستغیب ها و فرهنگ بالای مطالعاتی در شیراز موجب شده بود که جوان های مبارز و معترض، نبض حرکت جامعه را در یک حرکت مذهبی ببینند و از همین رو، مجاهدین خلق (منافقین) فعالیت چشمگیرتری در شیراز داشتند.

بیشتر پایگاه مجاهدین بود و چهره هایی چون شاهسوندی و کاظم ذوالانوار که در کمیته مرکزی منافقین بودند، هر دو شیرازی بودند. این ها سال ۱۳۵۲ از سازمان منافقین جدا شدند. سازمان پیکار که بیشتر بچه های شیراز بودند، از دل سازمان مجاهدین خلق (منافقین) بیرون آمد.

خوزستان: شهر آبادان شهری کارگری است؛ کارگران شرکت نفت که بیشتر در پالایشگاه و پتروشیمی کار می کنند. پس بیراه نیست که بیشتر جوان های معترض و مبارزش گرایش چپ پیدا می کنند و تحت تاثیر فعالیت کسانی چون نسیم و ناصر خاکسار، پایگاهی برای چریک های فدایی می شود. دیگر شهرهای خوزستان هم دست کمی از آبادان ندارند. فعالیت های سیدعلی صالحی در مسجد سلیمان، پایگاه چپ را در این شهر نیز قدرتمند می کند.

شهرهای ایران، مرکز کدام گروه های سیاسی بودند؟

شمال ایران: هم گیلان پیشینه نهضت جنگل را دارد و هم هر دو استان عنصر همسایگی با اتحاد جماهیر شوروی. رضاشاه هم پای صنعت را به مازندران باز کرده بود و جامعه کارگری در شاهی و بهشهر و چند شهر دیگر شکل گرفته بود؛ به ویژه صنعت نساجی که رابطه آن با اندیشه چپ جالب به نظر می رسد. در آن سو هم نام لاهیجان با عملیات سیاهکل و تشکیل سازمان های چریک های فدایی خلق به نام این شهر گره خورده است. گرگان و بندرترکمن هم از پایگاه های فعال نیروهای چپ به شمار می روند.

اصفهان: اصفهان شهری مذهبی است و گروه های مذهبی نزدیک به روحانیت فعالیت گسترده تر و چشمگیرتری دارند؛ به ویژه این که مرجعیت، پایگاه مستحکمی در اصفهان دارد و خاستگاه چند مرجع سرشناس وقت است. خرده بورژوازی صنعتی اصفهان از همه ایران جلوتر و پیشرفته تر بود که بیشتر با مذهبی ها ارتباط داشت.

پس از مذهبی ها، منافقین هم در این شهر پایگاه دارند. وجود صنایعی چون ذوب آهن و پیدایش شهرک های کارگری چون فولادشهر، موجب پیدایش گروه های چپ در بخش های صنعتی اصفهان شد و بسیاری فولادشهر اصفهان را یکی از پایگاه های مهم گروه های چپ [چه منافقین و چه فداییان] می دانستند.

شهرهای ایران، مرکز کدام گروه های سیاسی بودند؟

خراسان: از یک سو مشهد مقدس شهر مذهبی است و پیشینه تاریخی چون حادثه مسجد گوهرشاد را دارد. چهره های مذهبی چون شهید مطهری و ملی مذهبی چون محمدتقی شریعتی دارد. با این وجود، هم منافقین در شهر مشهد پایگاه داشتند و هم چریک فداییان خلق. [بازخوانی خاطرات اعضای چریک فداییان خلق نشان می دهد معمولا پس از لو رفتن خانه های تیمی، اصفهان و مشهد دو شهری بوده اند که اعضای سازمان برای بازیابی ارتباط و سازماندهی دوباره به یکی از این دو شهر سفر می کرده اند تا امنیت دوباره پیدا کنند و فعالیت پنهان خود را از سر گیرند.]

شهرهای بزرگ و کوچک دیگری چون تبریز و همدان هم پایگاه گروه های مختلف بوده اند، اما به لحاظ ساختار مذهبی کشور، فعالیت نیروهای مذهبی در بسیاری از این شهرها پررنگ تر است. در این میان، بوشهر یکی از شهرهایی است که در کنار نیروهای مذهبی، فعالیت نیروهای چپ هم در آن پررنگ است.


منبع: برترینها

راه حل های خانگی برای از بین بردن بوی بد کفش (۱)

باکتری ها دلیل عمده بوی بد کفش ها هستند. به محض اینکه آنها وارد کفش ها می شوند، بلافاصله به پاها چسبیده و تولید بوی نامطبوعی می کنند. در ضمن، فعالیت باکتری ها در پاهای بدون جوراب و محیط مرطوب درون کفش به مراتب بیشتر می باشد.

تا حالا در مکانی بوده‌اید که بوی بد جوراب و کفش فضا را پر کرده باشد؟ در اصل، بوی بد پاها باعث می‌شود تا کفش‌ها بوی نامطبوعی به خود بگیرند. چگونه می‌توان با بوی بد کفش مبارزه کرد؟ این مشکلی است که اکثر مردم دنیا با آن هر روز دست و پنجه نرم می کنند.

در این بین، آن دسته از افرادی که نسبت به راه حل های مطرح شده در ادامه این مقاله آگاه هستند، می توانند به خوبی این مساله را حل کرده و از شر بوی بسیار نامطبوع کفش های خود خلاص شوند. اما قبل از آن باید به این سوال پاسخ دهیم که اساسا دلیل ایجاد این رایحه های آزاردهنده چیست؟

راه حل های خانگی برای از بین بردن بوی بد کفش (1) 
باکتری

باکتری ها دلیل عمده بوی بد کفش ها هستند. به محض اینکه آنها وارد کفش ها می شوند، بلافاصله به پاها چسبیده و تولید بوی نامطبوعی می کنند.

در ضمن، فعالیت باکتری ها در پاهای بدون جوراب و محیط مرطوب درون کفش به مراتب بیشتر می باشد.

تعریق

بدن پیوسته عرق می کند؛ بنابراین، محیط درون کفش مرطوب شده و باعث رشد و تکثیر سریع باکتری ها می شود.

مشکلات مربوط به پاها

زخم و یا التهاب موجود در پاها می تواند بوی نامطبوعی تولید کند.

روش های برطرف کردن بوی بد کفش

جوش شیرین

بی شک یکی از بهترین موادی که بوی بد کفش ها را از بین می برد، جوش شیرین می باشد.

شما می توانید هر شب بعد از استفاده از کفش، مقداری جوش شیرین در کف آن ریخته، سپس تا صبح آن را به حال خود رها کنید.

صبح قبل از استفاده مجدد، کفش ها را کاملا از جوش شیرین پاک کرده و آنها را بپوشید، بدین ترتیب کفش تان بوی بد نمی گیرد.

اسانس ها

امروزه اسانس های مختلفی از قبیل عصاره اوکالیپتوس، گل میخک و یا برگ چای را می توان از اکثر سوپر مارکت ها و یا عطاری ها خردیداری کرد.

بنابراین، یکی از این اسانس ها را در کفش خود قرار داده؛ سپس بر روی آن یک کاغذ بگذارید.

کفش خود را به همین حالت شب تا صبح رها کنید تا بوی بد به کلی برطرف شود. این روند را هر شب تکرار کنید.

الکل

الکل و باکتری درست مثل کارد و پنیر هستند. بنابراین، می توان از این ماده هم برای از بین بردن بوی بد و هم برای کشتن باکتری های موجود در کفش ها استفاده کرد.

برای این منظور، مقداری مناسبی الکل را در یک ظرف ریخته و ظرف حاوی مایع را در کف کفش قرار بدهید تا آرام آرام الکل از ظرف خارج شده و محیط درون کفش را ضد عفونی کند.

سعی کنید هر شب این روند را انجام دهید تا به طور پیوسته باکتری های موجود در کفش کشته شوند. با این روش هم بوی بد برطرف می شود و هم سلامت پاها تضمین می شود.

جوراب

پوشیدن جوراب یکی از ساده ترین و موثرترین راه های مقابله با رایحه نامطبوع کفش می باشد.

معمولا افراد به دلایل مختلفی از قبیل جفت و جور نشدن پاها در کفش و یا احساس گرما، ممکن است جوراب نپوشند.

اما هیچ چیزی بهتر از جوراب نمی تواند بوی نامطبوع کفش را کمتر کند.

بنابراین، همیشه از جوراب های تمیز استفاده کرده و پس از هر بار استفاده، آن ها را کاملا بشویید.

در ضمن، پشت سر هم فقط از یک جفت جوراب استفاده نکنید.

ادامه دارد…


منبع: برترینها

«سپیدتر از استخوان»؛ رمانی آغشته به مرگ

مجله جهان کتاب:

  • سپیدتر از استخوان. حسین سناپور. تهران: چشمه، ۱۳۹۴٫ ۱۱۶ ص. ۸۵۰۰۰ ریال.

با دود شروع می شود و تاریکی. و شکل هایی کج و معوج. و تصویرهای بی نظم. راوی می گوید بی نظمی محض. اما روایت شکلی ساده دارد. کج و معوج نیست. تصویرهایی منظم دارد. راوی دکتر است: سام ادیب. کل روایت در بیمارستان می گذرد. در محدوده زمانی یک روز. یا فقط یک شب. بیمارستان بهانه است. بیشتر یک پس زمینه است برای ورود به ذهن راوی؛ ذهنی پر از مشکل.

سناپور همیشه در رمان هایش بر واقعیت های عینی، اجتماعی و تاریخی تمرکز داشته. شخصیت هایش را نه جدا از جامعه و تاریخ که در متن آن و درگیر با آن روایت کرده است.  در «نیمه غایب» یا «ویران می آیی»، محیط اجتماعی داستان، دانشگاه نه بهانه است و نه پس زمینه، یک شخصیت داستانی است. در «شمایل تاریک کاخ ها» باز هم شخصیت های داستان دانشجو هستند؛ صاحب خانه و اهل خانواده. اما شخصیت اصلی داستان یا یکی از مهم ترین شخصیت های آن تاریخ است. تاریخ دوران صفوی با تکیه بر شاه عباس.

اما در «سپیدتر از استخوان» بیمارستان، یا مجموعه ای از مکان و پزشکان، تبدیل به شخصیت داستانی نشده است. فقط هستند تا با افکار دکتر سام ادیب آشنا شویم. برای همین شاید از همان اول که داستان آغاز می شود و وارد تصویرهای راوی از شب، خودش و تنهایی اش می شویم، آن ها از ذهن دور هستند و بیگانه. فضای داستان سرد است و خالی.

 «سپیدتر از استخوان»؛ رمانی آغشته به مرگ

شب است. داستان وارد تاریکی های شب می شود، در یک اتاق. تصویرها گنگ اند. راوی از تاریکی می گوید و لختی و درخت های کاج و شیارهای مغز و سفیدی: «درازی کاج ها شب را تاریک تر می کند. تن هایی تاریک و لخت، با کله هایی رگه رگه. پخش توی تاریکی. شیارهای تاریک مغز، توی سفیدی، سفیدی اش پخش می شود روی سیمان تاریک.»

کلمات بار سنگین خودکشی را بر دوش می کشند. راوی در ذهنش مدام به تصویر خودکشی خودش نگاه می کند. ماجرای خودکشی او، در بیرون از او اتفاق نمی افتد. ماجرا با تمام اجزای ریز و درشتش در ذهن او رخ می دهد: «می توانم بپرم. بپرم توی شب و خیال کنم هیچ وقت تمام نمی شود. می دانم همان جاست. همان زیر. می خواهد من باشم. پام را آن ور آویزان کنم. بعد خودم را ول کنم و پایین بروم. عصب ها یک آن تا نهایتِ درد کشیده می شوند و تمام. اگر خودم را درست بیندازم. بعد دیگر به هیچ جا نمی رسم. توی شب می روم همین طور.»

این ماجراجویی ذهنی کار هر شب اوست. نشستن بر چهارچوب قاب، در آن ارتفاع بلند و دیدن سیمان ها تصویر متلاشی شده سرش بر آن سیمان قطعه قطعه. با هر بار نگاه کردن، می پرد، درد می کشد و مغزش متلاشی می شود. اگر می پرید، این تصویرها را نمی دید. ذهنش تمام ماجرا را به او نشان می دهد، مثل یک فیلم.

چنین تصویری، باید بتواند از همان اول ذهن را درگیر کند. تکان بدهد. دچار هول و ولایش کند. نمی کند. کلمات بار سنگینی را با خود حمل می کنند. اما تکان دهنده نیستند. کلمات می خواهند روایتگر هول و ولاهای درونی یک انسان باشند. یا ترس و لرزهای وجودی او. کلمات خنثی هستند. تصویرها دیده می شوند و خوانده، اما تکان دهنده و هولناک نیستند. فقط هستند. ذهن کلمات و تصویرها را می فهمد. ولی ارتباط برقرار نمی کند.

مثل همیشه و هر بار، حسین سناپور می خواهد زاویه نگاه تازه ای را باز کند. افق دیگری را بگشاید. این بار دغدغه ای که داستان و راوی با آن درگیر است، دغدغه مرگ است. مرگ نیمی از راه است. نیمه دیگر مرگ، بعد از آن است. این پرسش هولناک: بعد از مرگ چه اتفاقی می افتد؟ شاید بتوان گفت شخصیت اصلی داستان «سپیدتر از استخوان» «مرگ» است و شخصیت دیگر، بعد از مرگ. دغدغه مرگ و پس از آن. داستان با تصویری از این شخصیت آغاز می شود: خودکشی. خودکشی یکی از چهره های مرگ است.

شخصیت دوم با همین خطوط شکل می گیرد. دکتر سام هر جا که می رود، مرگ را می بیند. وقتی مریضی را ویزیت می کند: «کاش هر کدام یک چاقو زیر بالش شان داشتند و وقت و بی وقت در می آوردند و یکی مان را خلاص می کردند.» او بیمارستان را هم به گونه ای متفاوت می بیند و درک می کند: «نمی فهمد بیمارستان جایی است که آدم ها منطق مُردن خودشان و کسان شان را پیدا می کنند. نه بیشتر. نمی فهمد که ما بیشتر روی ذهن آدم ها کار می کنیم تا جسمشان. آماده کردن ذهن با کار کردن روی جسم.»

 «سپیدتر از استخوان»؛ رمانی آغشته به مرگ

روایت او از زندگی آغشته است: «بیرون از روپوش ها و نورهای سفید و این دیوارها، که همه شان بوی زندگی مصنوعی می دهند. زندگی آغشته به مرگ.»

بیماری را ویزیت می کند که درد می کشد و فریاد می زند: «چرا نمی کُشیدم. چرا نمی کُشیدم. خلاص شوم. که توی این زندگی…» او در گوشش زمزمه می کند: «دل بکن از این همه گُه.» در گوشه ای دیگر از آن شب و بیمارستان بازهم چهره مرگ را می بیند: «حالا می فهمم. مرگ این شکلی است.

تو جایی دراز کشیده ای و خیال می کنی داری زندگی ات را می کنی، اما دستی دارد می بردت طرف سردخانه. فقط وقتی شاید بفهمی که سرما تا مغز استخوانت رسیده باشد… مرگ بالای سر آدم ها نشسته، یا توی چشم شان، یا توی شکم شان دارد باد می کند و بزرگ می شود…» راوی، دچار دوگانگی کشنده ای است. هم به شدت از مرگ می هراسد و هم آن را می خواهد. هم از آن می گریزد و هم به سمت آن کشیده می شود.

به عبارتی دیگر، شاید بتوان گفت در رمان «سپیدتر از استخوان»، دغدغه مرگ و بعد از مرگ بر روایت داستان، ساختار و فرم آن، غلبه کرده. اندیشه مرگ آن چنان به داستان هجوم آورده و حمله کرده که نتوانسته یا نگذاشته تا داستان به شکل و فرم مورد نظر خود دست پیدا کند. محتوا بر ساختار و فرم غلبه کرده است. مضمون نیرومند مرگ بافت روایت داستانی را خورده و نگذاشته تا شخصیت داستانی نیرومندی از مرگ شکل بگیرد.

شاید به همین سبب باشد که «سپیدتر از استخوان» از لحاظ داستان تاثیرگذار و جذاب نیست. اما در عین حال نمی توانی با خیال راحت کنارش بگذاری و بگویی نه، این بار حسین سناپور نتوانسته جهان داستانی منحصر به فردش را خلق کند. جهان داستانی منحصر به فرد او همیشه دو نیمه داشته. نیمه داستانی آن و نیمه اندیشمندانه آن. همیشه این دو نیمه خوب به هم متصل شده بودند، درهم شده بودند و از هم جدانشدنی بودند، مثل دوقلوهایی همسان و چسبیده به هم که در صورت جدایی، تلف می شدند. در «سپیدتر از استخوان»، یکی از نیمه ها جا را برای آن نیمه که داستان است تنگ کرده و آن را عقب رانده است.

رمان «سپیدتر از استخوان» دچار همان دغدغه ای شده که صادق هدایت و آثارش به آن دچار بود و بیشتر از همه آثارش: «بوف کور». با این تفاوت بزرگ که «بوف کور» با همان اولین جملات و اولین تصویر از مرگ، ضربه هولناک و تکان دهنده اش را بر ذهن وارد می کند و خواننده اش را با مرگ و هول و ولای آن درگیر می کند. «سپیدتر از استخوان» توان چنین ارتباطی را ندارد. اما نیمه دوم، یا همان نیمه غایب داستان در ذهنت رسوب می کند.

از خواندن داستان لذت نمی بری. اما اندیشه داستان رهایت نمی کند. زندگی آغشته به مرگ دست از سرت بر نمی دارد. همراه با سام وارد اتاق عمل می شوی. او به دست هایش فکر می کند. به دست های یکه شسته و گرفته روی هوا تا خشک شود؛ و همراه با دست هایش به پایانش فکر می کند. به امشب: «تمامش می کنم امشب. همین امشب. چیزی برای خشک کردنشان نیست. به دستگیره نمی زنم شان. توی راهرو جلوتر از من می روند. دراز روی هوا. بعد از من چه می شوند. کنارم می خوابند، با حسرت همه کارهایی که نتوانسته اند بکنند… و می خوابند کنار من، آن قدر تا حسرت ها و تمناهایشان پوک شود، خاک شود.»

«بوف کور» فقط به مرگ می اندیشد. مرگ یعنی پایان. نقطه و دیگر هیچ. «سپیدتر از استخوان» به بعد از مرگ می اندیشد. بعدش چه می شود؟ نمی داند. نمی تواند بگوید. باور ندارد مرگ یعنی پایان و خلاص: «آیا مرگ ایستگاه آخر است؟ فقط آدم نمی داند خلاص می شود یا نه. یعنی می دانی که خلاص نمی شوی.»

این را به دختری (ماهرخ) می گوید که خودکشی کرده، بارها، حتی در بیمارستان او. و حالا روی بام بیمارستان است. هر دو از مرگ و خودکشی حرف می زنند. راوی از خواهرش می گوید. خواهرش سوفیا. در آغوش او مرده. می گوید: «می دانم خلاص شد یا نه.  نمی دانم…» نمی دانم زندگی او شده است. با «نمی دانم» نمی تواند خودش را خلاص کند. راوی با سوفیا زندگی می کند. با او و مرگش. نتوانسته با آن کنار بیاید. هضمش نکرده. گذشته او و زندگی خانوادگی اش در سوفیا خلاصه شده. برای او همه چیز بود. هم خواهر هم پدر و مادر و هم نزدیک ترین دوست. با او زندگی می کند. لا به لای کاج ها و آن پریدن های شبانه و پاشیدن مغزش روی سیمان ها.

 «سپیدتر از استخوان»؛ رمانی آغشته به مرگ

ماهرخ و خودکشی اش در آغاز روایت و آوردنش به بیمارستان او و نجاتش از مرگ و باز خودکشی اش در بیمارستان و باز نجاتش؛ انگار با هر بار نجات ماهرخ، سوفیا را به زندگی بر می گرداند و خودش را.

شخصیت های دیگری هم در داستان داریم، فرزاد دوست نزدیک سام. جراح است. مخالف سرسخت برجسته ترین جراح بیمارستان: دکتر مفخم. او که با شکافتن دل و روده بیماران حال می کند. بیمارستان و کل شخصیت ها، همه پس زمینه روایت اند. فرزاد از خانواده ای مذهبی است. برادرش در جنگ کشته شده و او طاقت ماندن و زندگی کردن در این جامعه و باورهایی را که به آن چسبیده ندارد. می خواهد برود. شیدا (همسرش) نمی خواهد. می خواهد بماند.

دکتر مفخم پوچ گرایی از نوع خیام است. حالا که زندگی هیچ در هیچ است، پس تا هستیم و هست باید از آن لذت بُرد. شهدش را نوشید. مفخم برای فراموش کردن زندگی و دوزخ هایش، سراغ شکم ها می رود و چاقویش تا بشکافد. هر جراحی برای او یک جشن است. مفخم مردی است که مرگ را از دل زندگی بیرون می کشد و زندگی را از درون مرگ. فرزاد در آغاز دشمن خونی مفخم است. اما وقتی مفخم او را شریک جراحی اش می کند و چاقو را برای شکافتن به دست او می دهد، ستایشگر او و کارهایش می شود.

از نگاه سام وارد بیمارستان می شویم. او خودش را عزراییل می داند. دستیار عزراییل. او همه جا حضور سنگین مرگ را می بیند. وقتی از راهروهای بیمارستان عبور می کند، آن را این گونه به تصویر می کشد: «از لا به لای عفونت های نادیده توی راهرو می روم و هر کدامشان تا ردّ می شوم، دوباره سر بر می دارند و وول می خورند. میکروب های روی دیوار که چشم دارند، و دهان های گشادی به اندازه تمام تنشان، مدام می خندند به بیهوده رفتن و آمدن مان. می دانند آخر کارشان را می کنند. می خورندمان. مثل شان می شویم و دیگران را می خوریم. تا آخر همه مان شکل این ها شویم. دهان. فقط دهان. که عفونت می خورد و پس می دهد. پیش از آن که بشویم تمام دهان، باید کاری بکنیم. مثل سوفیا، مثل همین دختره ماهرخ.»

درکش از خودش یک خالی است و دیگر هیچ: «من که فقط یک جای خالی ام. یک جای خالی که پر نمی شود. سوراخ سوراخ. هر چه بریزند توم، از آن ورم می ریزد بیرون. سوفیا همان سوراخ های تنم است.»

ساخت داستان مثل ذهن راوی است. ممتد و بی وقفه. فصل بندی نداریم. نه فصل اول نه دهم یا بیستم. یک ضرب روایت شده. اصل روایت خطی است و ساده. گاه در لا به لای روایت به خاطراتش بر می گردد. به خانواده اش. رابطه هایشان. سوفیا. بدون آن که خط اصلی روایت را بشکنند در کنارش می آیند.

داستان روی پشت بام بیمارستان بسته می شود. سام فکر می کند ماهرخ آمده این جا برای خودکشی. همان خودکشی خیالی که او برایش تعریف کرده، بعد از نجات دومش از مرگ. روی این بام از مرگ می گویند و نمی دانم و از آدم ها: «آدم ها فقط یک دهان اند، دیگر هیچی.» بدتر، کور.

مثل موش کور، زیر خاک: «… چه طور سرش را و سبیل هایش را می چرخاند این طرف و آن طرف و با پنجه هاش تند تند همه چیز را امتحان می کند، بر می دارد، می جود، تف می کند، قورت می دهد و…» نیامده اند برای رسیدن به مرگ. شاید برای این که می دانند او خودش خواهدآمد. دیر یا زود بعدش را هم نمی دانند. نمی خواهند به بعدش فکر کنند. اما اکنون، همین اکنون می خواهند: «اما دلم می خواهد بالا بیاوریم دوتایی، روی همه این دیوارها و سقف ها و خیابان ها… شاید هم بتوانیم به همه شان بخندیم.» شاید… شاید… .


منبع: برترینها

«دانکرک» جاه طلبانه ترین فیلم کریستوفر نولان

: کارگردان فیلم هایی به یادماندنی و متنوع از سه گانه «شوالیه تاریک» گرفته تا «میان ستاره ای» از پروژه جدیدش می گوید که به گفته بعضی از منتقدان بهترین فیلم اوست.

به نقل از تایم، کریستوفر نولان مسیر حرفه ای کاری اش را با ساختن فیلم های هوشمندانه ای شکل داده که در عین حال صدها میلیون دلار در باکس آفیس فروش می کنند. دهمین اثر او که «دانکرک» نام دارد، ممکن است جاه طلبانه ترین ساخته این کارگردان بریتانیایی آمریکایی تا به حال باشد.

«دانکرک» تجربی‏ ترین فیلم من از زمان «ممنتو» است 

این پروژه که تقریبا تمام آن سر لوکیشن در شهر دانکرک فرانسه فیلمبرداری شده، وقایع هولناکی را به تصویر می کشد که در نهایت منجر به رهایی یافتن بیش از ۳۴۰ هزار سرباز از نیروهای متحده توسط نزدیک به ۸۰۰ قایق متعلق به شهروندان عادی شد که در این شهر ساحلی در حالی محاصره شده بودند که نیروهای آلمان ها به آن ها نزدیک می شدند. آنطور که نولان ۴۶ ساله به تایم می گوید، آن ها با انتخاب «تسلیم یا نابودی» مواجه بودند اما دوام آوردند تا بتوانند با یک احتمال سوم که تقریبا غیرممکن به نظر می رسید، یعنی معجزه، نجات پیدا کنند.

دانکرک که روز جمعه بیست و یکم جولای اکران شد، از همین حالا دارد به عنوان یکی از مهم ترین فیلم های ساخته شده در ژانر جنگی مورد تحسین قرار می گیرد و تقریبا تمام منتقدان یک صدا از آن تجلیل کرده اند. این پروژه که مخلوطی از اکشن فیلمبرداری شده از هوا، زمین و دریا است، باید به همان اندازه که دیده می شود، تجربه شود. با وجود اینکه موضوع آن ارتباطی با ساخته های پیشین نولان در کمیک های دی سی (سه گانه «شوالیه تاریک») و فضا («میان ستاره ای») ندارد، بسیاری از نکات آشنا و خاص نولان را در خود دارد. نولان در مورد اینکه چرا و چگونه این فیلم را حالا ساخت، با تایم صحبت کرد.

طی دهه گذشته، شما فیلم هایی ساختید که داستان شان داخل دنیای کمیک های دی سی، درون ضمیر ناخودآگاه انسان و فضا به وقوع می پیوندد. چرا حالا به زمین بازگشته اید، چرا به تاریخ؟

– دانکرک یکی از بزرگترین داستان های ناگفته سینمای مدرن است. من خودم حدود ۲۵ سال پیش با یک قایق کوچک آن مسیر را طی کردم و دیدم که چقدر آب هایش پرتلاطم است و عبور از آن چقدر نیاز به آمادگی فیزیکی دارد و این در حالی بود که هیچ کس روی سرم بمب نمی انداخت و از وسط یک منطقه جنگی هم رد نمی شدم. همین تجربه باعث شد درجه ای خارق العاده از تحسین برای کسانی که سال ۱۹۴۰ سوار آن قایق های کوچک شدند تا به سربازها کمک کنند، در ذهن من شکل بگیرد.

وقتی که در بریتانیا بزرگ می شدید، دیدگاه تان نسبت به رخدادهای دانکرک چه بود؟

– در بریتانیا، آدم با این داستان بزرگ می شود. واقعا بخشی از دی ان ای ملی است. به عنوان یک آدم بریتانیایی در استخوان آدم است. در ابتدا این داستان را بیشتر از نظر اساطیری و تا حدودی ساده گرایانه دریافت می کنید. اما هر چقدر که بیشتر در مورد حقایق آن تخلیه سربازان متوجه می شوید، بیشتر می فهمید که حقیقت تاریخی این مسئله چقدر به هم ریخته تر بوده است.

به نظرتان دلیل خاصی هست که این داستان تا به حال تبدیل به فیلم نشده بود؟

– بله به نظرم همینطور است. چیزی که حالا با نگاه به گذشته درک می کنم این است که این یک فیلم بریتانیایی است و حتی یک آمریکایی هم در خود ندارد، اما برای اینکه بتوان از نظر تکنیکی چیزی در این ابعاد ساخت که بتواند عدالت را بر این داستان برقرار کند، نیازمند به ماشین استودیویی هالیوودی دارد. من همیشه دانکرک را به عنوان یک داستان جهانی دیده ام، چیزی که هرکسی می تواند با آن ارتباط برقرار کند. اما دلیل اینکه این داستان پیش از این ساخته نشده این است که نیازمند منابع بسیار وسیعی است.

چطور تحقیقات تان را در مورد این رخداد انجام دادید؟

– سعی کردیم عکس هایی که دیده بودیم را عینا بازسازی نکنیم. سعی کردیم به اندازه ای به محتوای مربوط نگاه کنیم که بتوانیم آن را جذب کنیم و در پس زمینه ذهن مان شکل بگیرد. بعد سعی کردیم زبان بصری خودمان در مورد به نمایش کشیدن این وقایع را خلق کنیم، تا بتوانیم یک حسی از هندسه پارادوکس وار این رخداد را به مخاطبان القا کنیم. صف های مدیدی از سربازان هستند که به سمت دریا ایستاده اند، صف هایی که به هیچ جا نمی رسند. سعی کردیم از توازن و سازمان دهی استفاده کنیم تا طبیعت تقریبا بوروکراتیک بعضی از اتفاق های هولناکی که آنجا می افتاد را به تصویر بکشیم.

«دانکرک» تجربی‏ ترین فیلم من از زمان «ممنتو» است 

چطور این مسئله روی نحوه فیلمبرداری شما تاثیر گذاشت؟

– چند تصویر هوایی با ارتفاع بالا وجود دارد. همه چیز درباره این است که دوربین آنجا روی ساحل همراه سربازها باشد. در سکانس های هوایی، دوربین همیشه داخل کابین خلبان یا متصل به خود هواپیماست، همیشه دقیقا جایی است که باید باشد تا بتواند آن نوع نبرد را فیلمبرداری کند. و در قایق کوچکی که دارد از کانال عبور می کند تا به نجات سربازها بپردازد، تقریبا هرگز دوربین را از روی قایق بیرون نمی بریم. همه چیز از نقطه نظر شخصیت ها فیلمبرداری شده است.

چرا این فیلم را حالا ساختید؟

– این داستان درباره ایده خانه است. در مورد درماندگی عمیقی است که وقتی آدم نمی تواند جایی که می خواهد باشد، شکل می گیرد. در حال حاضر در عصری زندگی می کنیم که ایده تعداد بالایی از مردم که سوار یک قایق می شوند تا بتوانند از آب هایی بسیار سخت و خطرناک عبور کنند، دیگر چیزی نیست که بتوان به راحتی گفت داستانی مربوط به دهه ۱۹۴۰ است. ما در عصری زندگی می کنیم که ارزش منفرد بودن بسیار اغراق شده است. ایده مسئولیت پذیری اجتماعی و قهرمان بودن جمعی و چیزهایی که می توان از طریق اجتماع به آن ها دست یافت، ایده ای خارج از زمان و قدیمی است. «دانکرک» برای خود من داستانی بسیار احساسی است چون نماینده چیزی است که دارد از دست می رود.

شما این تمایز را قائل شده اید که به این پروژه به عنوان یک فیلم بقا نگاه می کنید نه یک فیلم جنگی. چرا؟

– دانکرک واقعا یک نبرد نیست، یک تخلیه افراد است، یک عقب نشینی است. نبردی است برای بقا، و من را به سرعت جذب زبان تعلیق و تریلر کرد، نه نبرد رو در رو. برای من واقعا درباره این سوال بود که آیا آن ها می توانند پیش از اینکه به آلمان ها تسلیم شوند یا به دست آن ها نابود شوند، این حرکت معجزه آسا را انجام بدهند؟ انتخاب این بود: تسلیم یا نابودی. در بسیاری از فیلم هایی که داستان شان طی جنگ به وقوع می پیوندد، به دیدن صحنه های احساسی مادری که در خانه منتظر مانده عادت کرده ایم. اما اینجا، حتی اسم شخصیت های اصلی هم کاملا مشخص نیست.

فیلم ها درجه ای خاص و پیچیده از دستور زبان دارند که طی سال ها سینما تولید شده تا بتواند به مخاطبان همه چیز را بگوید و کاری کند که آن ها بیشتر از شخصیت ها اطلاعات داشته باشند. من در عمل می خواستم یک قدم به سمت عقب بردارم و بگویم اگر واقعا آنجا روی آن ساحل گیر کرده بودید چه چیزی می دانستید؟ هر چقدر که بیشتر حرف های دست اول کسانی که آنجا حاضر بودند را می خواندم، بیشتر برایم آشکار می شد که بخشی از وحشت، بخشی از آن حس واقعی ترس و انزوا و آسیب پذیری این مردان این بود که نمی دانستند چه اتفاقی دارد می افتد. در حالیکه لب ساحل به سمت دریا صف بسته بودند، نمی دانستند کسی برای نجات شان می آید یا نه.

در حالیکه این فیلم مشخصا تعداد قابل توجهی از بازیگران مشهور دارد، بسیاری از سربازان تا حدودی زیادی برای مخاطبان ناشناخته هستند، مخصوصا فیون وایت هد که نقش سربازی را بازی می کند که ما بیشتر فیلم او را تماشا می کنیم.

فیون وایت هد واقعا پیش از این فیلم هیچ کاری نکرده بود. ۱۸ ساله بود. این دقیقا همان چیزی بود که ما دنبالش می گشتیم. اغلب در فیلم های هالیوودی، یک نوع عهد ناگفته بین مخاطبان و فیلمسازان هست که آن ها می توانند یک بازیگر ۳۵ ساله را در نقش یک تازه کار انتخاب کنند و هیچ مشکلی وجود نخواهد داشت. وقتی با سربازانی که در این رخداد حضور داشتند صحبت می کنید، یکی از تاثیرگذارترین نکته هایی که متوجه می شوید این است که وقتی آنجا بودند، کودکی بیش نبودند.

«دانکرک» تجربی‏ ترین فیلم من از زمان «ممنتو» است 

تنش بسیاری هست: قایق هایی که پر از آب می شوند و چپ می کنند، سوختی که در اقیانوس آتش می گیرد، بمب هایی که روی ساحل فرود می آیند. تا چه حد روی جلوه های ویژه تکیه کردید؟

– مسلما وقتی که لازم بود بعضی چیزها را تکان بدهیم، کاری کنیم امنیت بیشتری به وجود بیاید و هواپیماها را بیشتر از تعدادی که بودند به تصویر بکشیم، از جلوه های بصری استفاده کردیم. اما در میان تمام فیلم هایی که من روی شان کار کردم، این یکی از همه بیشتر در فیلم ضبط شده بود و کمترین جلوه های اضافه شده را داشت. ترکیب خیلی ناراحتی بین تصاویر به وجود آمده توسط کامپیوتر و دوران جنگ جهانی دوم وجود دارد. خیلی با هم جور درنمی آیند.

چه چیزی باعث می شود «دانکرک» نسبت به فیلم های قبلی تان متفاوت باشد؟

– به نظرم «دانکرک» از زمان «ممنتو» تا به حال تجربی ترین فیلم من است. سعی کردم به مخاطبان تجربه ای بدهم که آن ها را کاملا در بر می گیرد. آن ها روی صندلی های شان می نشینند و نمی گویم لذت می برند، چون حسابی سنگین و پرتنش است، اما فیلم را تجربه می کنند. هرگز نمی خواهم مخاطب فیلم را به شیوه ای بیش از حد فکری تماشا کند. قرار نیست پازل باشد. قرار است تجربه باشد.

این کوتاه ترین فیلم شما از زمان نخستین فیلم تان در سال ۱۹۹۸ تا به حال است. چرا «دانکرک» نیاز به زمان کمتری داشت؟

– من می خواستم تا حدود زیادی داستان را از نظر بصری تعریف کنم، نه از طریق ابزار سینمایی معمولی که در آن مردم در مورد پس زمینه داستان صحبت می کنند. می خواستم مخاطبان را مستقیم داخل مجموعه ای از رخدادهای بسیار پرتنش و سریع بیندازم که در فیلم های خودم معمولا در پرده سوم پیدا می کنید. حس می کردم سنگینی این تجربه تا حدی خواهد بود که به نقطه اشباعی خواهد رسید که بعد از آن مردم دیگر نمی توانند تحمل کنند. برای همین دلیل حس کردم این مسئله بسیار مهم است که فیلم تا جایی که ممکن است کوتاه باشد.

تماشا کردن این فیلم در فرمت آی مکس تقریبا منکوب کننده است. اگر مردم فیلم را از روی کاناپه شان تماشا کنند چه چیزهایی را از دست می دهند؟

– من دوست دارم فیلم هایی بسازم که توجیه کننده قیمت بلیت شان باشند. آن نوع فیلمی که در حال حاضر تقریبا حیاتی است، آن نوع فیلمی است که بتواند یک تجربه سینمایی خلق کند؛ فیلمی که واقعا به شما این حس را بدهد که دارد شما را به مکانی متفاوت می برد.

شما فیلمسازی بسیار جدی هستید که فیلم های تان در عین حال بلاکباستر هم هستند. چرا چنین چیزی اخیرا تبدیل به نکته ای نادر شده است؟

– الان دنیایی بسیار متفاوت نسبت به موقعی است که من «بتمن آغاز می کند» را ساختم، موقعی که واقعا می توانستم چیزی که حس می کردم را به نمایش بگذارم. در حال حاضر صداهای منفرد در فیلمسازی عامیانه کمی توسط مفهوم فرنچایزی که باقی بماند دفن شده اند چون فرنچایزها تبدیل به یک مدل اقتصادی قدرتمند برای استودیوها شده اند. اما به نظرم این تغییر خواهد کرد. به نظرم استودیوها همیشه به تازگی و صداهای جدید اهمیت داده اند. هالیوود همیشه به چیزهای غیرمنتظره ازرش داده، حتی اگر وال استریت این کار را نکند.


منبع: برترینها

۱۰ ماده مخدر اصلی و تاثیرات مخرب و مرگبار آن‌ها

باید گفت که در کمال تأسف و ناباوری هر یک از ما به نحوی با مواد مخدر و تاثیرات مخرب آن در تماس بوده ایم. برخی خود در دام این بلای خانمانسوز گرفتار بوده و برخی دیگر شاهد رنج اعضای خانواده، دوستان یا نزدیکان خود از این موضوع بوده اند. برخی دیگر نیز خوشبختانه هیچ کدام از این شرایط ناخوشایند را درک نکرده اما در کوچه و خیابان متوجه تاثیرات مخرب این مواد بر روی افراد شده اند. امروزه در بسیاری از کشورها و به خصوص کشور خودمان مبحث مواد مخدر به یک موضوع پیچیده و تهدید کننده ی سلامت جامعه تبدیل شده است. کشورها در پاسخ به این معضلات همواره قوانین و راهکارهای جدیدی را ارائه داده و امتحان می کنند.

یکی از این راهکارها برای کاهش مصرف مواد مخدر صنعتی ارائه ی مواد مخدر طبیعی مانند تریاک به صورت قانونی و در مقادیر معین به افراد معتاد است که اخیراً در کشورمان به این موضوع پرداخته شده و قانونی درباره ی آن نیز تصویب گردیده که البته تا اجرا و دیدن نتایج آن راه درازی در پیش داریم. روی هم رفته چنین قانونی با توجه به خطرات جبران ناپذیر مواد مخدر صنعتی که روز به روز مشکلات بیشتری را برای جامعه پدید می آورد می تواند باعث شود که معتادان کمتر به سوی مواد مخدر صنعتی و البته ارزان قیمت سوق پیدا کنند. در ادامه ی این مطلب قصد داریم شما را با ۱۰ ماده ی مخدر اصلی و اثرات مخرب آن ها بر روی فرد آشنا کنیم. با ما همراه باشید.

۱۰- هروئین

۱۰ ماده مخدر اصلی و تاثیرات مخرب و مرگبار آن‌ها

هروئین ماده ی مخدری است که به طور مستقیم از فرآوری شیره ی تریاک بدست می آید. این ماده اولین بار برای کمک به بیمارانی که به مورفین معتاد شده بودند ساخته شد. هروئین پس از گذشتن از مانع خونی- مغزی که بلافاصله پس از تزریق شدن آن در جریان خون رخ می دهد به مورفین تبدیل می شود که عملکرد اندروفین ها را تقلید کرده و حس بهبودی و سلامت را به فرد می دهد. حس سرخوشی و شادی که پس از این موضوع در بدن فرد به وجود می آید به یک حس لذت جنسی که در درون شکم رخ می دهد تشبیه شده است. یکی از روش های اصلی استعمال هروئین، تزریق درون وریدی به شمار می آید.


۹- کوکائین

۱۰ ماده مخدر اصلی و تاثیرات مخرب و مرگبار آن‌ها

کوکائین یک آلکالوئید تروپان کریستالی شده است که از برگ های گیاه کوکا به دست می آید. این ماده ی مخدر هم سیستم عصبی مرکزی را تحریک کرده و اشتها را به شدت کاهش می دهد و هم حسی توهمی و مملو از هیجان و شور و شعف همراه با انرژی فراوانی را در شخص ایجاد می کند. از این ماده ی مخدر به طور تفریحی و موردی برای دستیابی به چنین حالتی استفاده می شود. کوکائین در تحریک سیستم عصبی مرکزی بدن به شدت موثر است و تاثیر آن بین ۲۰ دقیقه تا چند ساعت در بدن فرد باقی خواهد ماند که به میزان مصرف، خلوص و روش مصرف بستگی دارد.

اولین نشانه های پس از مصرف این ماده ی مخدر شامل فعالیت بیش از حد، بی قراری، افزایش فشار خون، بالا رفتن ضربان قلب و خوشی زایدالوصف است. این شادی و شعف بعضی اوقات با احساس آرام نبودن و افسردگی و میل شدید به استعمال دوباره همراه است.. همچنین این ماده ی مخدر به شدت میل جنسی را در فرد افزایش می دهد. از اثرات مخرب جانبی این ماده ی مخدر می توان به لرزش، توهم پارانویایی و ضعف جنسی اشاره کرد که معمولاً با افزایش دفعات مصرف بیشتر می شود.


۸- متامفتامین

۱۰ ماده مخدر اصلی و تاثیرات مخرب و مرگبار آن‌ها

متامفتامین که معمولاً به آن «meth» یا «یخ» نیز گفته می شود یک ماده ی مخدر روانگردان و شبه سمپاتیک است که پس از ورود به مغز باعث می شود که هورمون های نوراپی نفرین،دوپامین و سروتونین در مغز ترشح شوند. از آن جا که این ماده ی مخدر مسیر پاداشی مزولیمبیک را تحت تاثیر قرار می دهد باعث حالت شادی و شعف در فرد می شود و به زیاده روی و اعتیاد منجر می گردد. افراد مصرف کننده ی متامفتامین ممکن است دچار وسواس شده و کارهای تکراری انجام دهند مانند تمیز کردن خانه، دست شستن یا باز کردن و دوباره بستن بعضی اشیا. ترک اعتیاد به این ماده ی مخدر با خوابیدن و خوردن بیش از حد و علائمی شبیه افسردگی و همچنین اضطراب و میل شدید به مصرف دوباره این ماده مخدر همراه است.


۷- کراک کوکائین

۱۰ ماده مخدر اصلی و تاثیرات مخرب و مرگبار آن‌ها

کراک کوکائین که کعمولاً به اختصار «کراک» نامیده می شود در اوایل دهه ی ۱۹۸۰ ساخته شد و در مقیاس گسترده ای مورد استفاده قرار گرفت. به دلیل خطرات استفاده از اتر برای تولید کوکائین خالص برای تولید کنندگان، آن ها تصمیم گرفتند که مرحله ی جدا کردن رسوب کوکائین خالص را از محلول آمونیاکی حذف کنند. در نتیجه مراحل تصفیه نیز خود به خود حذف شدند. امروزه معمولاً  بیشتر از جوش شیرین به جای آمونیاک به عنوان پایه استفاده می شود که هم بوی کمتری داشته و هم کمتر سمی است. با این وجود از مواد پایه دیگری نیز می توان برای تولید کراک کوکائین استفاده نمود. بعد از ساختن کراک نسبت کوکائین به بی کربنات یک به یک یا دو به سه خواهد بود.


۶- ال اس دی

۱۰ ماده مخدر اصلی و تاثیرات مخرب و مرگبار آن‌ها

لیسرجیک اسید دی اتیل آمید (Lysergic acid diethylamide) که با نام های دیگری مانند «LSD» و «اسید» نیز شناخته می شود، یک ماده ی مخدر نیمه صنعتی توهم زا از خانواده ی تریپتامین (tryptamine) است. این ماده ی مخدر که در میان مواد توهم زا از همه شناخته شده تر و قوی تر به شمار می آید یک ماده ی مخدر انتئوژن است که به صورت تفریحی مورد استفاده قرار می گیرد. تاثیرات روانی ال اس دی که با واژه ی «سفر» (trip) خلاصه می شود از هر فرد به فرد دیگر کاملاً متفاوت بوده و به فاکتورهایی از قبیل تجربیات قبلی، شرایط ذهنی و محیطی و همچنین مقدار و قدرت دُز مورد استفاده بستگی خواهد داشت.

همچنین هر «سفر» با «سفر» بعدی و قبلی و حتی مراحل یک سفر نیز متفاوت خواهد بود. سفر ال اس دی ممکن است تاثیرات مخرب روانی عاطفی دراز مدتی داشته باشد به نحوی که برخی ادعا کرده اند مصرف این ماده باعث تغییرات شدید شخصیتی و دیدگاه آن ها نسبت به دنیا شده است.


۵- اکستاسی

۱۰ ماده مخدر اصلی و تاثیرات مخرب و مرگبار آن‌ها

قرص اکستاسی (Ecstasy) یا «MDMA» یک ماده ی مخدر نیمه صنعتی روانگردان انتاکتوژن (entactogen) از خانواده ی فنتیلامین (phenethylamine) است که تجربیات و توهمات تصویری آن نسبت به بسیاری دیگر از داروهای روانگردان کمتر اما قدرت تحریک جسمی آن بیشتر خواهد بود. این ماده ی روانگردان معمولاً به صورت تفریحی و موردی استفاده شده و به عنوان یک داروی انتئوژن برای افزایش عملکرد جسمی یا از بین بردن علائم افسردگی مورد استفاده قرار می گیرد.

از تاثیرات این ماده ی روانگردان می توان به افزایش هوشیاری همه ی حواس، احساس رهایی و آزادی، خوشی، همدلی، عشق، شادی، خودآگاهی مفرط، احساس شفافیت ذهنی و علاقه ی فراوان به موسیقی و حرکات بدنی مداوم اشاره کرد. حتی حس لامسه در برخی از افراد به شدت تقویت می شود که تماس بدنی داشتن با دیگران را برای وی بسیار لذتبخش می کند. از عوارض دیگر این ماده ی روانگردان می توان به فشردن آرواره ها روی هم و افزایش ضربان قلب اشاره کرد.


۴- تریاک

۱۰ ماده مخدر اصلی و تاثیرات مخرب و مرگبار آن‌ها

تریاک یک ماده ی مخدر رزینی است که از شیرابه ی خارج شده از غلاف دانه های بالغ نشده ی گیاه خشخاش به دست می آید. این شیره حاوی مقادیر زیادی مورفین تا حدود ۱۶ درصد است که یک ماده ی مخدر آلکالوئیدی بوده و معمولاً برای تولید هرویین به صورت شیمایی فرآوری می شود. معمولاً مواد مخدر صنعتی، نیمه صنعتی خالص تری جایگزین تریاک شده که تاثیر آن ها روی بدن از تریاک بیشتر است. برای اولین بار این کار در سال ۱۸۱۷ انجام گرفت و فردی به نام فردریش ویلهلم آدام سرتورنر ادعا کرد که بعد از ۱۳ سال تحقیق و آزمایش مصیبت بار آن روی خود و سه پسربچه ی دیگر توانسته است مورفین خالص را از تریاک جدا کند.


۳- ماری جوآنا

۱۰ ماده مخدر اصلی و تاثیرات مخرب و مرگبار آن‌ها

شاهدانه (Cannabis) که بیشتر با نام «ماری جوآنا» در شکل گیاهی خود شناخته می شود یک ماده ی روانگردان است که از گیاه گل شاهدانه به دست می آید. انسان ها از دوران ماقبل تاریخ نیز از شاهدانه استفاده می کردند اما در قرن بیستم استفاده از آن در سطح گسترده ای به صورت تفریحی یا در مراسم مذهبی و روحانی و همچنین در زمینه ی پزشکی شدت گرفت. بر اساس برآوردها بیش از ۴ درصد ساکنان کره ی زمین به طور سالانه از این ماده ی مخدر استفاده می کنند. مصرف شاهدانه عوارض روانی و جسمانی خاصی را در پی دارد و معمولاً به صورت خوراکی یا مانند سیگار استعمال می شود. نئشگی حاصل از مصرف بی رویه ی این ماده از فردی به فرد دیگر و با توجه به قدرت بدنی فرد، میزان استعمال، ترکیبات شیمیایی، روش مصرف و شرایط مصرف متفاوت خواهد بود.


۲- قارچ های هذیان آور

۱۰ ماده مخدر اصلی و تاثیرات مخرب و مرگبار آن‌ها

قارچ های هذیان آور (Psilocybin mushrooms) قارچ هایی هستند که حاوی مواد روانگردان سیلوسیبین و سیلوسین و گاهی اوقات دیگر مواد روانگردان تریپتامینی هستند. وقتی که سیلوسیبین وارد بدن شود، تجریه شده و از آن سیلوسین تولید می گردد که تاثیرات توهمی در پی دارد. تاثیرات سمی قارچ های سیلوسیبین با توجه به دُز مورد استفاده، روش آماده سازی و متابولیسم شخص مصرف کننده بین ۳ تا ۷ ساعت طول خواهد کشید. توهمات ناشی از مصرف این قارچ ها معمولاً از نوع تصویری و شنیداری بسیار قوی بوده و از نشاط تا افسردگی و اضطراب متفاوت خواهد بود. حتی ممکن است در برخی افراد مصرف این قارچ ها هیچ تاثیرات جانبی نداشته باشد.


۱- پی سی پی

۱۰ ماده مخدر اصلی و تاثیرات مخرب و مرگبار آن‌ها

پی سی پی (PCP) یا «فنسیکلیداین» (Phencyclidine) یک ماده ی مخدر تجزیه ای است که قبلاً به عنوان یک عامل بیهوشی مورد استفاده قرار می گرفت که تاثیرات توهمی و نوروتوکسیک داشت. این ماده ی مخدر با عنوان «غبار فرشته» (Angel Dust) نیز معروف بوده و نام های دیگری از قبیل «خیس»، «شِرمن همزلی»، «هالک هوگان» و بسیاری اسامی دیگر نیز برای آن به کار می رود. اگر چه تاثیرات روانگردانی آن تنها چند ساعت ادامه پیدا می کند اما پاکسازی کامل بدن از آن طولانی تر خواهد بود و معمولاً هفته ها به طول خواهد انجامید. پی سی پی معمولاً به صورت تفریحی توسط افراد استفاده شده و تولید آن به صورت غیرقانونی انجام می گیرد.

این ماده معمولاً به صورت مایع یا پودری بود اما معمولاً به صورت اسپری روی برگ های ماری جوآنا، نعناع، پونه ی کوهی، جعفری و یا زنجبیل پاشیده شده و به شکل سیگار کشیده می شود. این داروی مخدر تاثیر زیادی بر روی سیستم عصبی گذاشته و به شکل توهمات، ایده های غیرطبیعی و مضحک، فکر های عجیب و غریب و هذیان گویی، قدم براداشتن و حرکات بدن ناهماهنگ و آشفته، حرکات چشمی نامنظم و غیرطبیعی، افزایش ضربان قلب و تغییر شدید دمای بدن خود را نشان می دهد. در کل این ماده مخدر اخلاق و رفتار فرد را به شدت تغییر داده و باعث می شود که فرد مصرف کننده ارتباط خود را با واقعیت از دست داده و یا حرکات شبیه زامبی از خود نشان دهند.


منبع: برترنها

طنز؛ مارادونا را ول کردیم … غضنففففففر…!

شهرام شهید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی نوشت:

ترکان: جریان دولت با مخالفانشان مانند بازی استقلال و پرسپولیس است. طرفداران تیمی که برنده بازی باشند مثل یک پارچه‌آقا بیرون می‌روند ولی تیم بازنده گاهی می‌ایستد صندلی و شیشه‌ها را می‌شکند و به اتوبوس‌ها خسارت می‌زند. لذا برنده‌ها نباید به بازنده اعتنا کنند. برنده‌ها باید مثل آقاها به زندگیشون برسند و بازنده‌ها هم بایستند و هیاهو کنند. ما نباید ناراحت شویم که چرا بازنده‌ها هیاهو می‌کنند.

از برخی فعالان سیاسی – فرهنگی خواستیم این موضوع را به چالش بکشند:  

حسام‌الدین آشنا: ترکان جمله به این قشنگی را حیف کرد. اگر می‌گذاشت من بگم الان جنجالی شده بود که نگو!

جهانگیری: برادر ترکان الان به کی تیکه انداختی؟ طرفداران تیمی که برنده بازی باشند مثل یک پارچه‌آقا بیرون می‌روند ولی تیم بازنده گاهی می‌ایستند صندلی و شیشه‌ها را می‌شکنند؟ تیمی که باخته یا تیمی که بازوندنش؟ خدایا مارادونا را ول کردیم کاری کن از عهده غضنفرها برآییم!

حمید بقایی: یک پارچه‌آقا را خوب اومدی. یادم باشه یک نوشابه برات باز کنم!

آزاده نامداری: مهم اینه فوتبال تو خارج برگزار بشه یا تو ایران. اگر تو خارج برگزار بشه که نباید فیلمبرداری کرد. چه معنی میده زندگی خصوصی فوتبالیست‌ها پخش بشه؟ اگر تو ایران برگزار میشه که باید همه یادشون باشه به فوتبالیست بودنشون افتخار کنن . کلا این حرف‌ها آخرش یعنی ایرانی جنس ایرانی بخر. جنس خارجی یا جنس صادر شده به فرنگ خوب نیست . اَخه!

عارف: بازی‌ها باید بدون تماشاگر و در سکوت برگزار شود. با پیروی از سکوت نه حاشیه درست میشه، نه روزنامه زرد درمیاد، نه دعوا میشه، نه اگه الکی پنالتی بگیرن ضد یک تیم، کسی صداش درمیاد و اعتراضی میشه، نه کسی بوق می‌زنه، نه ترافیک میشه. این همه سکوت حسن داره و رعایت نمی‌کنن این جوونا. بگیرین بخوابین سر ظهری!

میرسلیم: تَکرار می‌کنم … اینو چی میگی؟

قالیباف: از اونجایی که ٩۶درصد مردم طرفدار تیم سیاه‌جامگان مشهد هستن و فقط ۴درصد طرفدار پرسپولیس و استقلال، بنابراین باید بپذیریم که همه خشونت‌های ناشی از سکوهای فوتبال تقصیر همین جامعه ۴درصدی است که همیشه به آنها اشاره کرده‌ام. آخرش هم باید شکایت این ۴درصدی‌ها را به فیفا ببرم.

مایلی‌کهن: من الان با کدوم دوربین صحبت می‌کنم رو به اون بدوبیراه بگم. آهان اونه؟ بیب…بیبیب بیب …. بیب بیب …. بییییییییییییییییب!

محمدباقر نوبخت: خیلی تشبیه بجا و کاردرستی بود . باعث شد ما در سازمان برنامه و بودجه به این نتیحه برسیم که مثل تیم‌های فوتبالی سامانه‌ای راه بیندازیم و طرفداران دولت، عدد سه، چهار، شش یا هر عدد دیگری را دلشان خواست برای حمایت از تیم دولت به آن سامانه پیامک بزنند و فقط پنج‌هزار تومان از حسابشان کسر شود. دولت با این حمایت‌های مالی می‌تواند حقوق بازنشستگان را حداقل افزایش بدهد.

کیهان:  فوتبال با این درِ پیت بودنش این همه حاشیه دارد . حالا که فوتبال را شبیه سیاست می‌دانید، اعتقاد ندارید ما باید یک ستون گفت‌وشنود در مورد سیاست داشته باشیم؟ اصلا فکر کنید ما کیهان ورزشی هستیم. مرسی. اَه!

تتلو: من با این جمله ترکان مخالفم، چون همیشه برنده بودم اما باز تتلیتی‌هام صندلی و شیشه میشکونن. دلشون میخواد. چیه داداش؟ حرفی بود؟ برنده ندیدی تا حالا؟


منبع: برترنها

اتاق خواب هایی به این زیبایی برای کودکان

طراحی و دکوراسیون داخلی اتاق خواب کودکان و نوجوانان در منزل، یکی از دلمشغولی های بزرگ والدین محسوب می شود و باید با حساسیت خاصی انجام شود. استفاده از رنگ ها و طرح های متناسب با روحیات این سنین و نیز به کاربردن ایده های جدید در طراحی از مهمترین ویژگی های این دکوراسیون ها می باشد. همچنین بهره گیری طرح های فانتزی و شاد امری ضروری است.

 ایده هایی برای طراحی اتاق خواب کودکان و نوجوانان

ست رنگ ها و طراوت بخشیدن به فضای اتاق از دیگر ویژگی های طراحی این فضا است. در ادامه باید توجه داشت که در طراحی به احساسات و سلیقه ی کودکان و نوجوانان احترام ویژه ای گذاشت؛ چرا که تاثیر مستقیمی در روحیات آنها دارد. ما در ادامه این مطلب عکس هایی را برای شما فراهم آورده ایم تا ضمن الگوبرداری از ایده های جدید بتوانید اتاق خوابی زیبا و دوست داشتنی طراحی کنید..

ایده هایی برای طراحی اتاق خواب کودکان و نوجوانان 
ایده هایی برای طراحی اتاق خواب کودکان و نوجوانان 


منبع: برترینها

سانفرانسیسکو؛ مرکز بهترین معماریِ ویکتوریایی جهان

برترین ها: سانفرانسیسکو عجایب معماری زیادی دارد از جمله پل گلدن گیت، برج کویت، خیابان لمبارد و هرم ترنسامریکا. این‌ها تنها تعدادی از متمایزترین نشانه‌های این شهر هستند. سانفرانسیسکو تعداد زیادی ساختمان ویکتوریایی هم دارد که در خیابان‌های تپه‌ای مرکز فرهنگی کالیفرنیای شمالی قرار دارند. اگرچه بسیاری از آن‌ها ساختمان‌های مسکونی قدیمی هستند، اما همه آن‌ها در زمان حکومت ملکه ویکتوریا در سال‌های ۱۸۳۷ تا ۱۹۰۱ ساخته نشده اند. در حقیقت بسیاری از آن‌ها بعد از زمین لرزه و آتش سوزی سال ۱۹۰۶ که حدود ۵۰۰ بلوک شهر را ویران کرد ساخته شدند. پس از این فاجعه، روح زیبایی شناسی قرن نوزدهم غالب شد. پنج نمونه از بهترین ساختمان‌های ویکتوریایی را در این مطلب مشاهده می‌کنید که ثابت می‌کنند سانفرانسیسکو بهترین معماری ویکتوریایی را دارد.

کنسرواتور گل

کنسرواتور گل در سال ۱۸۷۹ به روی عموم باز شد. این سبک خانه شیشه هایی جزء ثابت معماری ویکتوریایی بود که نمونه مشهور آن کریستال پالاس لندن است.

 سانفرانسیسکو بهترین معماری ویکتوریایی را دارد


 

خانه هاس لیلینتال

خانه هاس لیلینتال به روی تورهای عمومی باز است. این خانه ساده بزرگ با یک برج تکمیل شده و در سال ۱۸۸۶ طراحی شده است.

سانفرانسیسکو بهترین معماری ویکتوریایی را دارد 


 

هیت اشبوری

هنوز به نظر می‌رسد هیت اشبوری ریشه در جنبش هیپی در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۷۰ دارد و یک سبک معماری تاریخی نسبتا پایدار را نشان می‌دهد.

 سانفرانسیسکو بهترین معماری ویکتوریایی را دارد


 

ساختمان هتالینگ

معماری ایتالیایی که یادبود رنسانس ایتالیایی است چکیده اوایل دوران ویکتوریا بود. ساختمان هتالینگ با پنجره‌های متقارن و طراحی ظریف نمونه عالی این سبک در دنیای جدید است.

 سانفرانسیسکو بهترین معماری ویکتوریایی را دارد

 


 

بانوان رنگی میدان آلامو

در میان زیباترین خانه‌های ویکتوریایی سانفرانسیسکو «بانوان رنگی میدان آلامو» قرار دارد که از آن با عنوان ردیف خانه‌های کارت پستالی یاد می‌کنند.

 سانفرانسیسکو بهترین معماری ویکتوریایی را دارد


منبع: برترینها

مهشید افشارزاده: چهره زیبا، به محبوبیت بازیگر کمک می کند

ماهنامه دنیای زنان – احمد محمداسماعیلی: مهشید افشارزاده از جمله بازیگران سینما و تلویزیون است که قبل از بازیگری به ورزش حرفه ای و آن هم والیبال می پرداخت. افشارزاده که تا عضویت در تیم والیبال جوانان ایران هم پیش رفته بود از اواسط دهه ۶۰ وارد سینما شد و خیلی زود توانست در برخی از آثار مهم آن دوره مثل «بایسیکل ران»، «دخترم سحر»، «افسانه آه» و «بچه های طلاق» بازی کند؛ افشارزاده در «بایسیکل ران» نقش یک زنان خاموش افغانی و در «بچه های طلاق» در نقش یک دختر دانشجوی فعال و اکتیو که سرش برای چالش و دردسر درد می کرد نقش هایی ماندگار ارائه داد.

افشارزاده تا اواخر دهه هفتاد همچنان حضوری فعال در سینما داشت و از جمله در آثاری همچون «افسانه آه»، «بلوف»، «مردی در آینه»، «روز دیدار»، «علف های هرز»، «طوفان شن» و «آخرین پرواز» ایفای نقش داشت. بعد از آن اما فعالیتش در مقام بازیگر کمتر شد و به سمت فیلمسازی گرایش پیدا کرد. افشارزاده سال قبل فیلم «پنج ستاره» را ساخت که به واسطه تکیه بر داستانگویی پرتعلیق مورد توجه مخاطبان قرار گرفت.

مهشید افشارزاده: چهره زیبا، به محبوبیت بازیگر کمک می کند

بازیگر- کارگردانی هستید که همچنان به لحاظ فیزیکی آماده هستید و استیال مناسب و خوبی هم دارید. این آمادگی بدنی چگونه به وجود آمده است؟

از سن ۱۵ سالگی به واسطه تمرینات والیبال همیشه بدنم آماده بود و ورزش را به طور مستمر پیگیری می کردم و از همان دوران تا به حال وزن بدنم را در عدد خاصی ثابت نگه داشتم و این ثابت بودن وزن باعث می شود که استایل بدن در یک فرم و ثابت باشد و پوست هم طراوتش را حفظ کند. از نظر روحی هم ورزش کردن باعث شادابی می شود و در کارهایم همه چالاکی دارم. در ضمن چون مربی آمادگی جسمانی هستم برنامه منظم ورزشی دارم و به تغذیه هم اهمیت می دهم. در آن سال ها به یک مربی والیبال معرفی شدم و در تیم ملی جوانان عضویت پیدا کرام و مدتی هم برای این تیم توپ زدم.

جذابیت سینما از چه زمانی برایتان ایجاد شد؟ آیا در دوران ورزش هم سینما برایتان به اندازه امروز جذابیت داشت؟

به صورت تفریحی در سینما فیلم می دیدم اما دغدغه جدی نسبت به سینما نداشتم. من با دیدن نادیا کومانچی دختر ۱۳ ساله رومانیایی که در المپیک مونترال چند  مدال طلا در ژیمناستیک به دست آورد. جذب ورزش شدم. در سال های بعد از بازیگر شدنم خیلی از پیشنهادات بازیگری را به واسطه اینکه در شهرستان بود رد می کردم مثل «دخترک کنار مرداب» علی ژکان، «ماه و پلنگ» فریبرز صالح و چند فیلم دیگر. بازی در این آثار را رد کردم تا تمرینات والیبالم قطع نشود ولی بعدها به واسطه حضورم در سینما به تدریج از تیم ملی دور شدم.

از رد کردن بازی در این فیلم ها پشیمان هستید؟

نه، آن موقع به سینما به شکل تفننی نگاه می کردم. هدفم هم در آن دوران کارگردان شدن بود.

مهشید افشارزاده: چهره زیبا، به محبوبیت بازیگر کمک می کند

با تهمینه میلانی در دو فیلم و دو  نقش خوب همکاری کردید. یکی «بچه های طلاق» و دیگری «افسانه آه».

تهمینه میلانی فیلم «بایسیکل ران» را دیده بود و از من دعوت کرد تا در فیلم «بچه های طلاق» بازی کنم. در آن زمان حتی پیشنهاد بازی در سریال «امام علی (ع)» داوود میرباقری را هم داشتم.

به چه دلیل بازی در «امام علی (ع)» را رد کردید؟

آن موقع می گفتند برای یک بازیگر موفق سینما، حضور در سریال های تلویزیونی چندان خوب نیست و کلاسش را پایین می آورد. برای بازی در فیلم «مسافران» بهرام بیضایی هم دعوت شدم و تست گریم هم دادم اما همزمان بودنش با بازیم در فیلم تهمینه میلانی و نوع آرایش چهره ام باعث شد این فرصت خوب کاری را از دست بدهم و مژده شمسایی برای این نقش انتخاب شد.

با توجه به اینکه تهمینه میلانی با برخی از بازیگران فیلم هایش از قبیل نیکی کریمی و مریلا زارعی دچار چالش شد و همکاریشان ادامه پیدا نکرد کار با ایشان برای شما چطور بود؟

رابطه بین ما خوب بود. تهمینه میلانی به فلسفه خاصی در بازیگری اعتقاد داشت و همین باعث شد در فیلم دومش «افسانه آه» نقش ۵ شخصیت زن متفاوت را بازی کنم.

بازیگری بوده اید که از ایفای نقش منفی هم واهمه ای نداشته اید و چند نقش منفی هم بازی کردید.

بله، واقعا کیفیت نقش منهای مثبت با منفی بودنش برایم اهمیت داشته است و مثلا در «بلوف» و «انتهای قدرت» نقش منفی بازی کردم.

در آن  دوران در بازیگری چه رقیبانی داشتید؟

فریبا کوثری، افسانه بایگان، شهره لرستانی و مرجانه گلچین.

با کدامیک از این بازیگران رفاقت داشتید؟

اهل رفاقت و آمد و شد با بازیگران به صورت خصوصی نبودم و مثل حالا اکران خصوصی و فرش قرمز برگزار نمی شد که ارتباط داشته باشیم. حتی در زمان تاسیس خانه سینما هم نظرم این بود که این نوع تشکلات جمع اضداد است و هیچ وقت نمی شود در قالب گروهی در این فعالیت ها به نتیجه درخشان و موثری رسید. در عمل هم دیدیم که در این تشکل ها همیشه یک عده حضور دارند که تصمیم می گیرند و مدیریت می کنند و بخش عمده ای از بدنه سینما بیرون گود هستند.

مهشید افشارزاده: چهره زیبا، به محبوبیت بازیگر کمک می کند

در سال های اخیر جراحی های زیبایی بدجوری در میان بازیگران اپیدمیک شده است. چقدر به عمل های زیبایی که در میان بازیگران متداول شده اعتقاد دارید؟

بازیگران ویترین فیلم هستند و باید چهره زیبا و مناسبی داشته باشند و چهره زیباست که در درجه اول بازیگر را محبوب می کند. مردم ایران هم تابع مد هستند و عمل زیبایی هم مد روز است. به هر حال همه دوست دارند زیبا به نظر برسند و زیبایی یک تنوع در زندگی محسوب می شود. البته که در این حیطه هم گاهی افراط می بینیم و الان عمل های زیبایی عجیب و غریبی هم مثل تغییر رنگ چشم در ایران انجام می شود.

با کارگردانی فیلم «پنج ستاره» حضورتان را به جمع فیلمسازان زن سینمای ایران به صورت جدی اعلام کردید. اثری خوش ساخت و به شدت دراماتیک.

چند سالی بود که کمتر به بازیگری می پرداختم زیرا اغلب نقش های پیشنهادی بدون کیفیت و ضعیف بودند و برای بازی در من رغبتی ایجاد نمی کردند و برای همین بد ندیدم به سراغ کارگردانی بروم بخصوص که در دهه هشتاد به صورت آکادمیک در دانشگاه درس کارگردانی خوانده بودم و با برنامه و هدفمند به سراغ فیلمسازی رفتم.

در فیلم «پنج ستاره» تلاش کردم چهره ای گرم و صمیمی از خانواده ایرانی را نشان بدهم. خانواده هایی که هنوز در جامعه ما وجود دارند؛ خانواده هایی که آرامش و صفا در روابطشان حاکم است و مظاهر تکنولوژی روز مثل رایانه و فیسبوک تلگرام باعث نشده بچه ها از والدین جدا شوند و به گوشه ای پناه ببرند. به هر حال ما در جامعه شرقی زندگی می کنیم و باید به این مسائل توجه کنیم. در جوامع غربی به محض رسیدن بچه به سن جوانی از خانواده جدا می شود و رابطه عاطفیشان با والدین کم رنگ می شود ولی در ایران از دیرباز چنین نبوده است.

به چه دلیل خودتان در فیلم بازی نکردید؟

به بازیگری همچنان علاقه دارم اما چون می خواستم در کار اول، تمرکز کافی روی کارگردانی داشته باشم از بازی در فیلمم صرفنظر کردم.

یکی از ویژگی های مهم «پنج ستاره» انتخاب بازیگران به خصوص شهاب حسینی است. کار با شهاب حسینی در «پنج ستاره» چگونه بود؟

شهاب حسینی انسانی مودب، حرفه ای و جنتلمن است و نقش رضا وحیدی را خیلی اثرگذار بازی کرد. حسینی جزو بازیگرانی است که برای کار اهمیت قائل است و برای ایفای نقش زحمت می کشد. با انتخاب حسینی توانستم برای یکی از نقش های مهم و کلیدی فیلم گزینه خوبی داشته باشم و او نیز به شایستگی شخصیتی که قرار بود باز کند را درک و تحلیل شخصیتش کرد و بازیش موثر و عالی بود. حسینی با اتکا به تجربیات کاریش با درک درست به نقشش چیزهای موثری و به درد بخوری اضافه می کند و «پنج ستاره» هم از این فرضیه مجزا نبود.

مهشید افشارزاده: چهره زیبا، به محبوبیت بازیگر کمک می کند

سرمایه گذار پیدا کردن برای تولید فیلم هم کار سختی شده است و شاید برای همین است که علیرغم موفقیت فیلم اولتان هنوز نتوانستید فیلم دوم را بسازید.

به هر حال این هم از معایب سیستم حاکم بر سینماست. الان مد شده است که برای بازیگری هم باید بازیگر با خودش اسپانسر ببرد.

شما هم چنین پیشنهاداتی برای بازیگری داشتید؟

بله، بازی در یکی از این سریال های شبکه نمایش خانگی به من پیشنهاد شد که در آن محمدرضا گلزار بازی می کرد و به من گفتند اگر اسپانسر داری بیاور تا یک نقش خوب بازی کنی. من گفتم اگر اسپانسر داشته باشم خودم فیلم می سازم. الان شرایطی طوری شده که خیلی از بازیگران بیکار هستند و چند وقت پیش هم نامه ای به صدا و سیما نوشتند و دنبال عامل بیکاریشان می گشتند که البته به نتیجه ای هم نرسید.

به نظر شما عامل این بیکاری چه کسانی هستند؟

فکر می کنم عده ای می خواستند با این کار در بین هنرمندان نارضایتی به وجود بیاورند. الان در سریال ها یک سری نابازیگر چون دستمزد کمی می گیرند بازی دارند و تهیه کنندگان هم از این وضعیت سوءاستفاده می کنند.

همین امر باعث مهاجرت برخی بازیگران شده به خصوص مهاجرت به شبکه های فارسی زبان ماهواره ای مانند جم. آیا شما هم از شبکه جم پیشنهاد بازیگری داشتید؟

سال ها پیش در اواخر دهه هفتاد به من پیشنهاد شد تا به آمریکا بروم و با داشتن درآمد مکفی و خانه و ماشین به بازیگری برای یک استودیوی خاص بپردازم. البته این پیشنهاد در همان زمان به افسانه بایگان و ابوالفضل پورعرب ارائه شده بود اما چه آن زمان چه حالا ترجیح می دهم بیکار باشم اما در ایران زندگی کنم. درباره جم هم شرایط مهیا بود که باز هم قبولش نکردم چون هنر در وطن است که شکوفا می شود و به اوج می رسد.


منبع: برترینها