اعتراض ساکنان غوطه شرقی دمشق به حضور النصره/ سازمان ملل کمک‌ها به این منطقه را ناکافی دانست

شهرک‌های غوطه شرقی در حومه دمشق شاهد تظاهرات اعتراض‌آمیز به خاطر حضور افراد مسلح “هیئت تحریر الشام” (جبهه النصره سابق) در این منطقه بودند.

به گزارش ایسنا، به نقل از سایت شبکه سیریانیوز، کاربران شبکه‌های اجتماعی اعلام کردند که تظاهرات اعتراض آمیزی در دو شهر “دوما” و “عبرین” و شهرک “کفربطنا” برگزار شد که صدها شهروند خواهان خروج افراد مسلح هیئت تحریر الشام از غوطه شرقی شدند.

کاربران شبکه‌های اجتماعی افزودند که افراد مسلح “النصره سابق” به سوی تظاهرکنندگان در کفربطنا، تیراندازی کردند و به سوی معترضان هجوم آورده و آنها را مجبور به فرار از این مکان کردند.

این تحولات پس از یک هفته از آغاز اجرای توافقنامه کاهش تنش در غوطه شرقی صورت گرفت.

از سوی دیگر سازمان ملل از امدادرسانی ناکافی به غوطه شرقی خبر داد.

فرحان حق، معاون سخنگوی دبیرکل سازمان ملل اعلام کرد که این سازمان خواهان کمک‌رسانی‌های بشردوستانه به شهرک‌های غوطه شرقی به عنوان بخشی از طرح پیشنهادی آن به سازمان‌های مشترک در ماه اوت و سپتامبر شد.

سازمان ملل روز جمعه اعلام کرد که توانسته به غیرنظامیان محاصره شده در داخل غوطه شرقی در دمشق غذا و دارو ارسال کند اما این امدادرسانی‌ها کافی نبوده است.

فرحان حق به خبرنگاران سازمان ملل در نیویورک گفت: دفتر هماهنگی امور بشردوستانه سازمان ملل اعلام کرد که هلال احمر  سوریه اخیرا تجهیزات پزشکی و منابع غذایی از سازمان ملل و صلیب سرخ در غوطه شرقی دریافت کرد و ما برای سری دوم امدادرسانی‌ها در آینده نزدیک برنامه ریزی کرده‌ایم.

وی افزود: شرایط غوطه شرقی همچنان به خاطر محدودیت فرصت‌های دستیابی به خدمات اساسی مانند مراقبت‌های بهداشتی و سلامتی علی رغم کمک‌رسانی‌های ناکافی روز گذشته به غیرنظامیان این منطقه سخت است.


منبع: الف

پورابراهیمی: مجلس آماده کمک برای تفویض اختیار به استانهاست

رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی با اشاره به اینکه رویکرد دولت و مجلس در برنامه ششم توسعه واگذاری اختیارات بود گفت: مجلس دهم آماده کمک به دولت برای تفویض اختیارات به استانهاست.

به گزارش ایسنا، محمدرضا پور ابراهیمی در نشست مشترک اعضای شورای ملی گفت‌وگوی دولت و بخش خصوصی، استانداران و روسای اتاق‌های بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی استان‌های سراسر کشور در وزارت کشور با اشاره به اینکه باید اختیارات بیشتری به استانداران داده شود گفت: ما در شرایط جنگ اقتصادی هستیم، پس باید قواعد و مقررات متناسب با این شرایط باشد؛ بنابراین این به تفویض اختیارات به استانداران نیازمندیم.وی در ادامه با اشاره به اینکه در طول سه سال اخیر اقدامات بسیار خوبی در وزارت کشور برای حضور استانداران در بخش خصوصی انجام شده است تصریح کرد: اگر در چهار سال آینده به دنبال تحولات اساسی هستیم، با روش‌های معمول به نتیجه نمی‌رسیم. باید دنبال تفویض اختیارات به استانها باشیم و مجلس در این زمینه هر کمکی لازم باشد، انجام می‌دهد.


منبع: الف

جهانگیری: اگر رئیس‌جمهور مصلحت دید، با دولت جدید همکاری میکنم

معاون اول رئیس‌جمهور علاوه بر واکنش به مصوبه تحریمی کنگره آمریکا علیه ایران، به ضرورت اجرایی‌شدن اقتصاد مقاومتی و برداشتن موانع از سر راه آن اشاره کرد و گفت: اگر گفته شد که فلان تریبون یا قوه قضائیه یا سازمان بازرسی در کار اخلال ایجاد می‌کند، باید به این حرف‌ها گوش داده شود و (فرمانده ستاد اقتصاد مقاومتی) حرفش، حرف باشد.

به گزارش خبرآنلاین، اسحاق جهانگیری صبح امروز در نشست مشترک اعضای شورای ملی گفتگوی دولت و بخش خصوصی و استانداران و روسای اتاق‌های بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی استان‌های سراسر کشور با بیان اینکه ما در شرایط پیچیده جهانی و منطقه ای قرار گرفته ایم، گفت: گروه‌های افراطی دارند و لابی صهیونیسم از آغاز شکل گیری جمهوری اسلامی دنبال این بود که جریان جهانی علیه ایران اجماع کند و منطقه را با مشکل مواجه کنند.  لابی صهیونیسم در این مدت تاثیرگذار بوده و توانسته است برخی کشورهای اسلامی را علیه ایران با خود همراه کند.

اهم اظهارات اسحاق جهانگیری به نقل از خبرگزاری ها به شرح زیر است:

*شرایط منطقه ای و جهانی روند مخاطره آمیزی را به وضوح نشان می دهد و آمریکا به دنبال این است که جا بیندازد ایران ناقض برجام است و اجماعی در ۱+۵ و جامعه جهانی علیه ایران راه بیندازد که تاکنون نیز موفق نبوده است. در کنار این توطئه ها، آمریکا سعی می کند فضای ایران را فضای پرریسک و بی ثبات نشان دهد.

*هیات نظارت بر برجام توسط شورای عالی امنیت ملی تشکیل شده است. اگر در برجام طرف مقابل اقدامی کند که کمیسیون نظارت تشخیص دهد خلاف برجام عمل کرده، ایران نیز عکس العمل تند نشان خواهد داد.

* ایران چند هزار میلیارد طرح آماده در بخش‌های نفت و گاز، صنعت، حمل و نقل و آب دارد که می‌تواند به دنیا عرضه کند، به غیر از آمریکایی‌ها که ما هیچ‌وقت کار اقتصادی با آنها نداشتیم، اروپا و آسیا مشتاق همکاری با ایران هستند.

*ما باید بر سر مسائل محوری و مشترک توافق کنیم،فرض کنید همه قبول داریم برای عبور از چالش‌ها باید دولت قوی شکل بگیرد؛ پس اگر می‌خواهیم چنین چیزی صورت گیرد، باید همه همراهی کنیم. مثلاً اگر همه توافق داریم که بیکاری یکی از مشکلات کشور است و باید برای رفع آن تلاش کنیم، یکی از لازمه‌های ایجاد اشتغال، سرمایه‌گذاری خارجی است. اما وقتی برای سرمایه‌گذاری به ایران می‌آیند، صدای عده‌ای در داخل درمی‌آید و گاهی اوقات نیز دستگاه‌های رسمی کشور که باید میدان‌دار شوند، خود ندای مخالفت برمی‌آورند و شرکت دیگری جرأت نمی‌کند که برای سرمایه‌گذاری وارد ایران شود.

* برای حل مسائل مردم باید به توافق و تفاهم برسیم شورای گفتگوی ملی میان دولت و بخش خصوصی، یکی از این راهکارها برای رسیدن به تفاهم برای موضوعات محوری و مشترک است.

* آقا فرمودند «شما ستاد درست کنید که نافذ کلمه باشد»، اما نافذ کجا بود! مدیرکل خودمان هم مصوبه ستاد مقاومتی را اجرا نمی‌کند! اگر اقتصاد مقاومتی قرار است انجام شود، باید همه به میدان بیایند. اگر می‌گوییم که اراده رهبری در این کار شکل‌ گرفته، نباید کسی با اقتصاد مقاومتی مخالفت کند. اگر گفته شد که فلان تریبون یا قوه قضائیه یا سازمان بازرسی در کار اخلال ایجاد می‌کند، باید به این حرف‌ها گوش داده شود و حرفش (فرمانده ستاد اقتصاد مقاومتی)، حرف باشد.

*دولت دوازدهم به زودی تشکیل می‌شود و امیدواریم که با مشورت‌هایی که شخص رئیس‌جمهور انجام می‌دهد، کابینه خوب و مقتدری شکل گیرد.

*رئیس‌جمهور خود مسئول انتخاب وزراست و برای رسیدن به تصمیم نهایی نیز با افراد، نهادهای مختلف و با رهبر معظم انقلاب اسلامی و هر جا که لازم باشد، مشورت می‌کند؛ اما تصمیم‌گیر نهایی، شخص رئیس‌جمهور است و وزرا را ایشان انتخاب می‌کند. امیدواریم که کابینه جدید قادر باشد با بخش خصوصی رابطه درستی ایجاد کند.

* ما تا پایان دولت وظیفه داریم که با تمام وجودمان کار کنیم و اگر رئیس‌جمهور مصلحت دید، باز با دولت جدید همکاری خواهیم کرد و اگر این مصلحت را ندید، در جای دیگر در پیشبرد امور کمک خواهیم کرد.


منبع: الف

۷ نکته درباره نقش رهبری در ترکیب کابینه دوازدهم

موج آفرینان و حاشیه سازان، بی وقفه در پی سوژه‌های خود ساخته، موج آفرینی و حاشیه سازی می‌کنند و متأسفانه عده‌ای هم از سر غفلت، خود را به‌دست این امواج و حاشیه‌ها می‌سپارند و یک هم افزایی خواسته یا ناخواسته‌ای را شکل می‌دهند.

از تازه‌ترین این موج سازی ها، ماجرای ترکیب کابینه دوازدهم و نقش رهبری در این ترکیب است. این یادداشت تلاش می‌کند به تبیین این موضوع کمک کند.

نکته اول؛ مطابق اصل ۵۷ قانون اساسی «قوای حاکم در جمهوری اسلامی ایران عبارتند از  قوه مقننه، قوه مجریه و قوه قضاییه که زیر نظر ولایت مطلقه امر و امامت امت بر طبق اصول آینده این قانون اعمال می‌گردند. این قوا مستقل از یکدیگرند.» دقت شود مطابق نظر کارشناسان حقوقی، عبارت «طبق اصول آینده این قانون اعمال می‌گردند»، به قوای حاکم بر می‌گردد و نه نظر ولایت مطلقه فقیه.

نکته دوم؛ از کم و کیف هماهنگی روسای جمهور در زمان امام راحل(ره)در باره ترکیب دولت بی اطلاع هستم اما حداقل در دور دوم ریاست جمهوری آیت الله خامنه‌ای و صرف نظر از شرح ماجرا، امام در مورد نخست وزیر (که نقش اصلی در تعیین وزرا داشت) نه نقش مشورتی بلکه نقش تعیینی کامل داشتند آنهم خلاف نظر قطعی رئیس جمهور! جالب اینکه جریانی که این روزها به انحای مختلف نسبت به این مساله ابهام آفرینی می‌کند، آن‌روز نه تنها سخنی از حق رئیس جمهور منتخب اکثریت نمی‌گفت، بلکه مدافع نظر امام بود که البته اگر علت این دفاع، مباحث مربوط به ولایت فقیه بوده حق داشته است اما شبهه پراکنی های این روزهای برخی منسوبان به همان جریان، سؤال برانگیز است!

نکته سوم؛ در تمام دوران رهبری آیت الله خامنه‌ای، همه روسای جمهور، هم به‌دلیل رعایت احترام و هم به‌دلیل منطق حاکم بر این مساله که در ادامه به آن اشاره می‌کنم، در تعیین اعضای کابینه با رهبری رایزنی داشته‌اند.

نکته چهارم؛ در بین وزرا، ضرورت هماهنگی سه وزیر اطلاعات، امورخارجه و دفاع، بیش از دیگران مورد توجه بوده است. وزیر اطلاعات به‌دلیل ایفای نقش در مهمترین امور امنیتی کشور و اینکه برخی تصمیماتش نیازمند برخی اجازه‌هاست که به نوعی به حوزه رهبری مربوط می‌شود؛ وزیر امورخارجه به‌دلیل ایفای نقش در راهبری سیاست‌های نظام و نه دولت خاص، در عرصه بین الملل و مسوولیتی که رهبری در این حوزه دارد و وزیر دفاع به‌دلیل ارتباط با نیروهای مسلح که فرماندهی کل آنها مطابق قانون اساسی بر عهده رهبری است. نکته مهم در اینجا توجه به واژه «هماهنگی» است؛ چرا که در هیچ زمانی و در هیچ‌یک از این موارد، رهبری کسی را به عنوان وزیر به رئیس جمهور معرفی و تحمیل نکرده و نمی‌کنند بلکه موافقت، مخالفت یا ترجیح خود را درباره گزینه‌هایی که  رئیس جمهور معرفی می‌کند، اعلام می‌دارند.

البته گاهی بدلایل خاص در برخی وزارتخانه‌های دیگر مثل وزارتخانه‌های مرتبط با حوزه فرهنگ نیز رهبری نظر و ترجیحاتی را داشته و دارند.

نکته پنجم؛ صرف نظر از جایگاه حقوقی رهبری و وظایف و اختیاراتی که مطابق قانون اساسی برای این جایگاه تعریف شده، مشورت با یک شخصیت حکیم، باتجربه، منصف، خیرخواه رئیس جمهور، مشرف به مسائل کشور و جهان و دلسوز نسبت به مصالح مردم وکشور، شرط عقل و اعتنا به چنین نظر مشورتی نشانه خردمندی است.

چطور رایزنی‌ها و خط و نشان‌های احزاب برای رئیس جمهور که غالباًجز رنگ و بوی سهم خواهی و قدرت طلبی ندارد طبیعی و عادی قلمداد می‌شوند و هیچ نقد جدی از سوی اصلاح طلبان به آن وارد نمی‌شود و کسی از این جماعت برای رئیس جمهور نامه نمی‌نویسد و نگران بدعت نمی‌شود اما در مورد عالیترین رکن نظام، این همه جنجال و سروصدا به‌پا می‌شود؟ آیا این عادی است؟!

نکته ششم؛ مشورت‌های رئیس جمهور با رهبری و نظرات رهبری در این باره به هیچ وجه، نافی اختیارات نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی نیست و مطابق قانون، نهایتاً” نمایندگان مجلس هستند که باید به وزرای پیشنهادی رأی اعتماد بدهند. نمایندگان هم پس از آگاهی از مجموع این مشورت‌ها و نتایج آن، می‌توانند به آنها اعتنا و اعتماد کنند و می‌توانند احیاناً” مصالح دیگری اعم از حزبی و جناحی و غیر آنرا ملاک رأی خود قرار دهند.

نکته هفتم؛ با وجود همه آنچه گفته شد، مسوولیت دولت و ترکیب آن به عهده شخص رئیس جمهور است؛ چرا که اولاً  از مجموع حدود چهل نفر وزیر و معاون و دستیار ویژه و مشاور، ممکن است کمتر از انگشتان یک دست در این رایزنی تغییر کنند و ثانیاً” همانطور که گفته شد، در این موارد بسیار محدود نیز رهبری کسی را تعیین نمی‌کنند بلکه موافقت یا مخالفت خود را با گزینه معرفی شده از سوی رئیس جمهور اعلام می‌کنند.

بنابر نکات هفتگانه فوق، در مورد دولت دوازدهم نیز این «هماهنگی» در جریان است و هیچ امر بدیع و خارج از روالی صورت نگرفته. ضمناً بر اساس شنیده‌های موثق، رهبری به آقای روحانی تصریح و تاکید کرده‌اند (نقل به مضمون)که برای ایشان گرایشات سیاسی افراد (طبیعتاً” جریان‌ها وگرایشات داخل نظام)به هیچ عنوان مهم نیست و آنچه اهمیت دارد بحث کارآمدی افراد است. 

حتی برخی از همین شنیده‌ها تأیید می‌کنند برخی وزرایی که به حسب دسته بندی‌های سیاسی اصلاح طلب محسوب می‌شوند و احتمال خارج شدنشان از دولت وجود داشته، اما در حوزه خود کارآمد بوده‌اند، رهبری توصیه کرده‌اند که در دولت بمانند. حال غوغاسالاران باید این پرسش را پاسخ بدهند که این همه هیاهو و فضاسازی برای چیست؟


 


منبع: الف

خوش‌بینی شهردار لندن به ماندن انگلیس در اتحادیه اروپا

صادق خان، شهردار مسلمان شهر لندن گفت، در صورتی که حزب کارگر مانیفستش برای انتخابات سراسری آتی انگلیس را به عدم خروج از اتحادیه اروپا یا برگزاری همه‌پرسی دوم درباره بریگزیت اختصاص دهد نتیجه همه‌پرسی خروج از اتحادیه اروپا خنثی خواهد شد.

به گزارش ایسنا، به نقل از روزنامه ایندیپندنت، صادق خان در اظهاراتی گفت که نسبت به شانس باقی ماندن انگلیس در اتحادیه اروپا “خوش‌بین” است.

شهردار لندن تاکید کرد که حزب کارگر بر سر موضعش صریح باشد.

او در مصاحبه با روزنامه گاردین گفت: برای آنکه حزب کارگر نزد مردم انگلیس اعتبار داشته باشد باید پیشنهاد یک مانیفست روشن مربوط به این حزب را دهد زیرا ممکن است مردم بگویند ما به خروج از اتحادیه اروپا رای دادیم اما شما حالا به ما دهن کجی می‌کنید.

وی ادامه داد: شما باید خیلی شفاف بگویید که اگر ما انتخابات سراسری را پیروز شدیم چه کاری انجام خواهیم داد.

صادق خان گفت: چیزی که نتیجه همه‌پرسی بریگزیت را خنثی خواهد کرد این است که ما با ارائه مانیفستی بگوییم که اتحادیه اروپا را ترک نمی‌کنیم یا یک همه‌پرسی دوم خواهیم داشت.

حزب کارگر انگلیس اخیرا متهم شده به اینکه بر سر بریگزیت مواضع متفاوتی اتخاذ می‌کند.

اخیرا جرمی کوربین، رهبر حزب کارگر تاکید کرد حزبش می‌خواهد بریتانیا از بازار واحد اتحادیه اروپا خارج شود اما بعداً یک وزیر دولت در سایه حزب کارگر گفت که هیچ چیز از میز گزینه‌ها کنار گذاشته نشده است.

این اظهارات صادق خان در حالی مطرح شد که فیلیپ هاموند، وزیر دارایی انگلیس گفت که یک توافق انتقالی مربوط به بعد از بریگزیت می‌تواند بعد از برنامه‌ریزی برای خروج در مارس ۲۰۱۹ سه سال طول بکشد.

منابع نزدیک به بوریس جانسون، وزیر امور خارجه انگلیس گفتند که وی در حال همکاری نزدیک با وزیر دارایی برای خارج کردن بریتانیا از اتحادیه اروپا است.


منبع: الف

افزایش دو برابری خودکشی

به گزارش ایسنا، بر اساس آمارهای ثبت شده در اداره ثبت احوال استان تهران در سال ۹۵، تعداد کل اسناد تنظیم شده برای رویداد وفات برابر با ۵۵ هزار و ۸۶ مورد بود که نسبت به سال قبل از آن ۱٫۴ درصد افزایش داشته است. ۵۶ درصد(۳۰ هزار و ۹۷۴ نفر) از این تعداد را مردان و ۴۴ درصد(۲۳ هزار و ۷۹۷ نفر) را زنان تشکیل می‌دهند. میانگین سنی فوت‌شدگان مرد، در استان تهران ۶۷ سال و زنان ۷۵ سال ثبت شده است.

زنان تهرانی، دیرتر از مردان فوت کرده‌اند

مقایسه آمارهای ثبتی مربوط به رویدادهای ولادت و وفات بر اساس آمار سال‌های ۸۹ تا ۹۵ نشان می‌دهد که کل اسناد تنظیم شده برای رویداد فوت تقریبا روند ثابتی داشته و در این بازه زمانی تعداد تولدها تقریبا چهار برابر فوتی‌ها بوده است که بر اساس این آمارها میزان خام مرگ و میر استان تهران در سال گذشته ۴٫۲ نفر در یکهزار نفر بود و در تمام گروه‌های سنی تعداد فوت‌شدگان زن از مردان کمتر بوده است و تنها در گروه سنی ۷۵ سال به بالا مرگ زنان و مردان برابر است.

بیماری‌های قلبی و عروقی، بیشترین عامل فوت تهرانی‌ها

به گزارش ایسنا، آمارها نشان می‌دهد که به طور میانگین در هر ساعت، ۶ نفر در استان تهران جان خود را از دست می‌دهند که علت ۴۴ درصد از فوت‌ها «بیماری‌های قلبی و عروقی» بوده است. این بیماری‌ها در سال ۹۴ هم به عنوان عامل اصلی مرگ و میر در تهران شناخته شده و ۴۰ درصد از فوت‌های ثبت شده را شامل می‌شدند.عوامل دیگری از جمله بیماری‌های مربوط به دستگاه تنفسی(۱۱٫۶۴ درصد)، سرطان‌ها و تومورها(۱۰٫۵۱درصد )، بیماری‌های عفونی و انگلی( ۹٫۳۳ درصد)، ناهنجاری‌های مادرزادی(۶٫۹۱ درصد)، حوادث غیرعمدی(۴٫۳۲ درصد) و دستگاه گوارشی(۳٫۴۱ درصد) در رده‌های بعدی بیشترین علت مرگ و میرهای استان تهران قرار دارند.در سال ۹۵ بیماری‌های «سیستم عصبی» علت فوت ۴۹۱ نفر و بیماری‌های «غدد، تغذیه و متابولیک» نیز علت فوت ۶۳۳ نفر بوده است که در مقایسه با سال ۹۴ کاهش داشته است.همچنین ۲۳۷۹ نفر از تهرانی‌ها سال گذشته در «حوادث غیرعمدی» جانشان را از دست داده‌اند که در مقایسه با مدت مشابه در سال ۹۴ که ۲۶۰۹ نفر بوده است، با کاهش حدود ۲۰۰ نفری روبه رو بوده‌ایم.

هشت تهرانی به دلیل خشونت فوت کردند

«خشونت به وسیله دیگران»،‌ جان ۸ نفر را در تهران گرفت و از میان شهرستان‌های استان تهران که این علت فوت در آنها ثبت شده، تنها شهرستان پیشوا دارای ۲ مورد است و در سایر شهرستان‌ها یا یک مورد گزارش شده و یا اینکه اصلاچنین موردی ثبت نشده است.

شهریار، صدرنشین آمار فوت به دلیل خودکشی

آمار خودکشی سال ۹۵ نیز با افزایش حدودا دو برابری نسبت به سال ۹۴ همراه بوده است. به طوریکه در سال گذشته ۴۱ نفر در تهران خودکشی کرده‌اند که ۳۱ نفر از آنها مرد و ۱۰ نفر زن بوده‌اند اما آمارهای سال ۹۴ حکایت از خودکشی ۲۲ نفر دارد که از این میان تنها ۲ نفر زن بوده‌اند. در میان شهرستان‌های استان تهران نیز بیشترین آمار خودکشی به نام شهرستان شهریار ثبت شده است. بر این اساس از ۴۱ خودکشی ثبت شده در استان تهران تنها ۲۷ نفر در شهریار خودکشی کرده‌اند که ۲۰ نفر از آنان مرد و ۷ نفر زن بوده‌اند.«انواع تومورها و سرطان‌ها» هم جان ۵۷۹۱ تهرانی را گرفت و این عامل نسبت به سال ۹۴ که ۶۰۲۴ مورد فوتی برای آن ثبت شده بود؛ کاهش نشان می‌دهد.

۱۰۰ تهرانی، شهید شدند

سال گذشته همچنین ۱۰۰ مرد تهرانی شهید شدند که ثبت شهادت ۹۷ نفر از آنان در شهرستان تهران و در هر کدام از شهرستان‌های اسلامشهر، قرچک و ورامین نیز یک مورد شهادت به ثبت رسیده است، در حالیکه بر اساس آمارهای سال۹۴، تعداد شهادت‌های ثبت شده ۷۸ مورد بود که ثبت شهادت یک زن هم در میان آنها به چشم میخورد.«علائم و حالات بد تعریف شده و مبهم» علتی است که ۲۴۴۸ نفر به خاطر آن فوت کردند. در سال گذشته همچنین یک مورد فوتی‌ها هم به دلیل«عوارض حاملگی و زایمان»، در شهرستان اسلامشهر ثبت شده است.به علت «ناهنجاری کروموزومی» نیز در سال ۹۵، ۳۸۰۴ نفر جان خود را از دست دادند و این در حالی اظت که در سال ۹۴ این عامل علت مرگ ۳۹۵ نفر بود و در طول یک سال افزایش قابل توجهی داشته است.علت نامعلوم مرگ هم عاملی است که در سال ۹۵ نسبت به سال قبل از آن، کاهش محسوسی داشت و از  ۳۵۷۱ نفر در سال ۹۴ به ۲۸۴ نفر در سال ۹۵ رسیده است.


منبع: بهارنیوز

قتل پدر بجنوردی به دست پسرش

به گزارش مهر، سردار علیرضا مظاهری با بیان اینکه این حادثه عصر امروز جمعه به وقوع پیوسته است، اظهار کرد: عصر جمعه شخصی با مراجعه به کلانتری ۱۱ ادعای قتل پدر خود را داشت که مأموران انتظامی شهرستان بجنورد سریعاً وارد عمل شدند.وی افزود: مأموران به همراه کادر پزشکی قانونی و اورژانس  پس از رسیدن به محل، جسد مقتول را بر روی پشت‌بام منزل مسکونی مشاهده کردند.سردار مظاهری بیان کرد: پس از بررسی‌ها توسط مأموران اورژانس و پزشکی قانونی، علت قتل این پدر بجنوردی از سوی پسر، اختلافات خانوادگی مشخص شد.فرمانده انتظامی خراسان شمالی تصریح کرد: متهم برای رسیدگی به پرونده بلافاصله توسط مأموران انتظامی جهت بازجویی‌های بیشتر به پلیس آگاهی انتقال داده شد.


منبع: بهارنیوز

افزایش نیم درجه‌ای دما در تیر ماه ۹۶

شاهرخ فاتح در گفت‌وگو با ایسنا ضمن اشاره به آخرین وضعیت بارش کشور اظهار کرد: از ابتدای مهر ماه ۹۵ تا تاریخ ۲ مرداد ۹۶، کل کشور حدود ۲۱۳٫۱ میلی متر بارش دریافت کرده است و از آنجا که بارش بلندمدت کشور در این بازه زمانی ۲۲۹٫۱ میلی متر است؛ نسبت به میانگین بارش بلندمدت ۷ درصد کاهش بارش داشته است.وی افزود: کل کشور در بازه زمانی مذکور در سال گذشته ۲۳۳٫۳ میلی متر بارندگی داشته بنابراین کشور ما در ۹ ماهه گذشته حدود ۹ درصد کاهش بارش نسبت به سال گذشته را تجربه کرده است.

 

 

افزایش ۱۵ درصدی بارش تهران در مقیاس بلندمدت
رییس مرکز ملی خشکسالی به شرایط بارشی استان تهران طی ۹ ماه گذشته نیز اشاره داشت و گفت: از ابتدای سال آبی تا ۲ مردادماه ۹۶، تهران ۳۲۸ میلی متر بارش داشته که نسبت به متوسط بارش بلندمدت ۱۵ درصد و نسبت به بارش سال گذشته ۲۰ درصد افزایش داشته است.

استان‌های کم‌بارش و پربارش کشور طی ۹ ماه اخیر

فاتح همچنین استان های پربارش و کم بارش کشور طی ۹ ماه اخیر را برشمرد و گفت: با توجه به میانگین بارش بلندمدت قم ۳۶ درصد، هرمزگان ۳۴ درصد و مرکزی ۳۰ درصد فزایش بارش داشته اند ولی سه استان خوزستان، کهگیلویه و بویراحمد و یزد به ترتیب ۴۱، ۳۴ و ۲۸ درصد کاهش بارش را ثبت کرده‌اند.

تیرماه ۹۶ نیم درجه گرمتر بوده است

وی در ادامه شرایط دمایی کشور طی ماه گذشته را تشریح و تاکید کرد: در مقیاس کشوری، دمای کشور در تیرماه ۹۶، نیم درجه سلسیوس گرمتر از میانگین این ماه در مقیاس بلندمدتِ آن بوده است.



به گفته رییس مرکز ملی خشکسالی، در نگاه استانی آذربایجان شرقی ۲٫۳ دهم درجه سلسیوس، آذربایجان غربی ۲٫۱ دهم درجه سلسیوس و خوزستان ۲ دهم درجه سلسیوس نسبت به میانگین بلندمدت تیرماه گرمتر بوده‌اند.فاتح در پایان اظهارکرد: سه استان یزد ۶ دهم درجه سلسیوس، اصفهان ۴ دهم درجه سلسیوس و سمنان ۲ دهم درجه سلسیوس خنک‌تر از میانگین دمای تیرماه بوده اند.


منبع: بهارنیوز

او را کشتم چون مهدورالدم بود

گروه حوادث_رسانه ها: روزنامه ایران نوشت: پسر جوان افغان که با همدستی دوستش نقشه قتل مرد و زنی را طراحی و اجرا کرده بود ، صبح چهارشنبه در شعبه چهارم دادگاه کیفری تهران محاکمه شد.عامل جنایت در آخرین دفاع در دادگاه گفت: «ازوقتی متوجه شدم آن زن ومرد دوستانم را به فساد کشانده اند نقشه قتل‌شان را کشیدم…» رسیدگی به این پرونده جنایی از پنجم مهرسال ۹۴، به‌دنبال قتل مرموز مرد جوانی در خیابان جیحون تهران آغاز شد. بازپرس کشیک قتل و مأموران پلیس با دریافت خبر جنایت، خود را به خانه مورد نظررسانده و با پیکرهای خونین زن و مردی روبه‌رو شده و بلافاصله آنها به بیمارستان انتقال یافتند.درتحقیقات کارآگاهان جنایی مشخص شد آنها هیچ نسبتی باهم نداشتند. ازسوی دیگرساعاتی بعد خبررسید که مرد جوان جان باخته اما زن مجروح جان سالم به در برد. درهمین حال کارآگاهان مرد صاحبخانه را به‌عنوان تنها مظنون پرونده تحت بازجویی قرار دادند اما متوجه شدند او هیچ نقشی در این جنایت خونین نداشته است.
 

تنها سرنخی که پلیس توانست از صحنه جنایت کشف کند گوشی تلفن همراه متعلق به قاتل بود. بنابراین جست وجو‌ها ادامه داشت تا اینکه هفت ماه بعد صاحب تلفن جامانده در صحنه که یک پسر افغان ۲۲ ساله بود شناسایی و دستگیر شد. او در همان نخستین مراحل بازجویی پرده از راز جنایت برداشت و بی آنکه بداند زن جوان زنده مانده است به تشریح جزئیات ماجرا پرداخت.  پسر جوان افغان – ولی- از زندان به شعبه چهارم دادگاه کیفری تهران منتقل شد و ازسوی قاضی اصغر عبداللهی -ریاست دادگاه- و با حضور قاضی کیخواه -مستشار-پای میز محاکمه ایستاد. در ابتدای جلسه نماینده دادستان متن کیفرخواست را خواند آنگاه اولیای دم درخواست قصاص متهم را مطرح کردند و سپس جمیله-زن نجات یافته- که در جلسه دادگاه حضور داشت به طرح شکایت از پسر جوان پرداخت.در ادامه متهم پای میز محاکمه ایستاد تا به سؤالات رئیس دادگاه پاسخ دهد.

 

چه شد که تصمیم گرفتی این زن و مرد را به قتل برسانی؟

چند وقتی بود که می‌دیدم دوستانم به خانه این زن و مرد شیطان صفت می‌روند. آنجا خانه فساد بود برای همین تصمیم گرفتم برای اینکه از موضوع مطمئن شوم اول به خانه آنها رفتم.۵۰هزار تومن دادم وداخل اتاقی رفتم که دیدم زن عریانی نشسته است. اما از او فاصله گرفتم وخیلی زود بیرون رفتم وخودم را به کرج رساندم. بعد هم چکشی خریدم و اینبار با دوستم به خانه مورد نظر رفتیم. چکش را داخل ساک به اتاق خواب بردم و از دوستم خواستم آهنگ گوشی‌اش را زیاد کند تا صدای فریاد این زن بیرون نیاید. همچنین خواستم به بهانه‌ای سر مرد شیطان صفت را گرم کند. وقتی داخل اتاق شدم با چکش چند ضربه به سر زن زدم و از اتاق بیرون آمدم.بعد هم با همان چکش ضربه‌هایی به سرمرد جوان زدم و با دوستم از خانه بیرون آمدیم. من به افغانستان رفتم و ازدواج کردم. اما وقتی با زنم بعد از هفت ماه وارد ایران شدیم پلیس مرا دستگیر کرد و همسرم که از این اتفاق ترسیده بود فرزندم را سقط کرد.

 

چرا سعی نکردی به پلیس خبر بدهی و خودت وارد ماجرا شدی؟

نمی‌دانم. آنقدر ناراحت وعصبانی بودم وخونم به جوش آمده بود که تصمیم گرفتم خودم این کار را انجام بدهم. آنها مهدورالدم بودند.

 

شغلت قبلاً چه بود؟

من بنا بودم

 

سابقه کیفری داری؟

نه هرگز من همیشه سعی کردم درست زندگی کنم

 

از اینکه این مرد را کشتی پشیمان هستی؟

از اینکه صبر نکردم و به پلیس خبر ندادم وخودم مستقیم وارد شدم پشیمانم. اما از اینکه یک موجود شیطان صفت را ازبین بردم اصلاً پشیمان نیستم.

پس از اظهارات متهم، زن جوان نجات یافته به قضات گفت: من دارای شوهر و یک پسر ۱۸ ساله هستم.من اشتباه کردم اما قبول دارم که آن روز این پسر جوان وارد اتاق شد و با من رابطه برقرار نکرد وچند ضربه به سرم زد…مرد کشته شده هم یکی از دوستان تلگرامی‌ام بود و با هم کار می‌کردیم… شوهرم نمی‌دانست که من چه کاری انجام می‌دهم او فکر می‌کرد من پرستار یک پیرمرد و پیرزن هستم! پس از پایان جلسه رسیدگی به پرونده، قضات وارد شور شده و قراراست بزودی حکمشان را صادر می کند.


منبع: بهارنیوز

دستگیری داماد بعد از قتل نوعروس

گروه حوادث_رسانه ها: روزنامه ایران نوشت: ساعت ۱۰صبح روز سه‌شنبه ۳ مرداد ماه سال ۹۶، مأموران پلیس ۱۱۰ به دنبال تماس تلفنی، ازمشاجره و درگیری شدید زوج جوانی در یکی از روستاهای اطراف تنکابن دراستان مازندران، باخبرشدند. بلافاصله مأموران پلیس بخش «نشتا» راهی روستای فقیه آباد شدند. آنها درتحقیقات مقدماتی از همسایگان دریافتند، زوج جوان ساعتی قبل مشاجره سختی داشتند و بعد از آن صدای فریادهای زن جوان به طورمرموزی خاموش شد.مأموران پس ازورود به خانه مورد نظر با جسدخونین نوعروس ۲۷ ساله به نام عاطفه روبه‌روشدند که براثراصابت ضربات چاقو به قتل رسیده بود.همچنین مشخص شد شوهر۲۸ ساله این زن – مهدی- پس ازقتل متواری شده است.
 

بنابراین همزمان با حضور بازپرس کشیک وتیم جنایی درمحل جنایت، تجسس‌های تخصصی برای ردیابی ودستگیری متهم فراری در دستور کار مأموران پلیس جنایی شهرستان تنکابن قرار گرفت. تا اینکه ساعتی بعد آنها ردپای متهم را در خانه یکی از بستگانش شناسایی و درعملیات ضربتی دستگیرش کردند.متهم در بازجویی‌ها به تشریح نحوه قتل پرداخت و گفت: ساعتی قبل بر سر مسائلی میان من و همسرم مشاجره سختی در گرفت. در حالی که خیلی عصبانی شده بودم کاردی را برداشته و خواستم او را بترسانم که آرام شود. اما ناگهان کنترلم را ازدست داده و او را هدف قرار دادم.سرهنگ «رامین شمس» – فرمانده انتظامی شهرستان تنکابن- با بیان اینکه دستگیری قاتل در کمتر از یک ساعت صورت گرفت، گفت: تحقیقات تخصصی ازعامل جنایت ادامه دارد.


منبع: بهارنیوز

حواشی مربوط به طرح توزیع مواد مخدر

می‌گل هشترودی- روزنامه بهار
«مواد مخدر دولتی توزیع می‌شود» ؛ همین یک جمله کافی بود تا موجی از اظهار نظرهای مختلف به راه بیفتد؛ موجی که نظرات موافقان و مخالفان را به همراه دارد، در نهایت تعیین کننده بازگشت به سیاست‌های ۴ دهه قبل و یا ماندن و ادامه دادن مسیر کنونی خواهد بود. یکی از اصلی‌ترین اولویت‌های مسئولان ارشد کشور از آغاز انقلاب اسلامی تا کنون، مبارزه با تولید، توزیع و مصرف مواد مخدر است. با اینکه تا به امروز در این راه، هزاران جوان ایرانی جان خود را از دست داده و میلیاردها تومان از بودجه بیت المال هزینه شده است، هنوز وضعیت مواد مخدر در کشور نگران کننده و میزان گرایش جوانان به این بحران رو به افزایش است، وضعیتی که سخنگوی کمیسیون قضایی مجلس ضمن تأیید آن بر این باور است، ناکارآمدی ستاد مبارزه با مواد مخدر باعث بروز آن است. وضعیت نامطلوب اعتیاد در کشور و گرایش روزافزون جوانان به این سمت، در کنار آسیب‌های اجتماعی فراوانی که اعتیاد به جامعه تحمیل می‌کند، از جمله دلایلی بود که در ماه‌های اخیر نمایندگان کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس بر آن شدند تا به بررسی دقیق و کارشناسی ابعاد مختلف این بحران بپردازند و در صورت لزوم، قوانین این مسیر را اصلاح کنند. در روزهای اخیر، حسن نوروزی، سخنگوی کمیسیون حقوقی قضایی مجلس شورای اسلامی، با طرح مسائلی در رابطه با تلاش برای حذف قانون اعدام از مجازات مرتبط با جرایم مواد مخدر، همچنین از طرح جدید مجلس برای توزیع مواد مخدر دولتی میان معتادان کشور سخن گفت، سخن‌هایی که با حواشی زیادی در جامعه رو به رو شد و مسئولان ستاد مبارزه با مواد مخدر را به واکنش واداشت.

موافقان این موج خواهان قطع دست قاچاقچیان و به واسطه آن کاهش جرایم ناشی از خرید و فروش مواد مخدر هستند که بالطبع با موفقیتش، کاهش بار ورودی زندان‌ها را می‌تواند  به دنبال  داشته باشد. این افراد مدیریت فروش بدون واسطه‌، کنترل چند مصرفی معتادان و گرایش به مصرف مخدرهای صنعتی و غیره  را پشت نظریه خود دارند؛ در مقابل اینها مخالفانی ایستاده‌اند که از نشت مواد به بازار آزاد و تکرار بلای متادون که در هر دکانی با هر درصد خلوصی یافت می‌شود، شیوع مصرف مواد مخدر به دلیل حمایت دولت از آن و همچنین آزاد شدن مصرف‌تریاک و غیره  نگرانند. عده‌ای دیگر نیز این طرح را صرفا آزمونی برای سنجیدن افکار عمومی می‌دانند.

سخنگوی ستاد مبارزه با مواد مخدر: نیازی به سهمیه‌بندی و توزیع مواد مخدر نیست
پس از آن پرویز افشار، سخنگوی ستاد مبارزه با مواد مخدر ضمن انتقاد از طرح‌های جدید مجلس برای مبارزه با این بحران ملی به رسانه‌ها گفت: از نمایندگان مجلس شورای اسلامی می‌خواهیم به جای ارائه و تصویب طرح توزیع موادمخدر دولتی نسبت به ایجاد ساز و کاری برای اجرای کامل قوانین فعلی که از جامعیت نسبی نیز برخوردار هستند دریغ نکنند. تأمین بودجه درمان و کاهش آسیب معتادان کشور، مهم‌ترین نیاز فعلی بخش درمان است و در صورت تأمین آن قطع ارتباط مصرف‌کننده و قاچاقچی با گسترش حداکثری خدمات درمان تضمین می‌شود و نیازی به سهمیه‌بندی و توزیع مواد مخدر که موجب افزایش قاچاق، تشکیل باندهای جدید مواد مخدر، سوءاستفاده از موادمخدر سهمیه‌بندی شده و نشت وسیع آن به بازار و شکل‌گیری موج جدیدی از معتادان می‌شود، وجود ندارد.

سخنگوی نیروی انتظامی: آنچه قانونگذار تصویب کند ما اجرا می‌کنیم
اما سردار سعید منتظرالمهدی  سخنگوی نیروی انتظامی با اشاره به طرح کاهش جرائم مواد مخدر گفت: آنچه که مسلم است، افزایش هزینه جرم در حوزه مقابله با مواد مخدر کارساز است.  وی با اشاره به وظیفه ذاتی پلیس و آنچه قانون در ماده ۶۳۸ بر عهده آن گذاشته، اظهار داشت: طبیعتا پلیس می‌بایست در این حوزه ورود کرده و در جهت حفظ ارزش‌ها و دستاوردهای نظام تلاش کند.  آنچه قانونگذار تصویب کند ما اجرا می‌کنیم، آنچه که مسلم است، افزایش هزینه جرم در حوزه مقابله با مواد مخدر کارساز است، اما هر آنچه قانون شود نیروی انتظامی ملزم به اجرای آن است. جریان اقتصادی مواد مخدر آنقدر بالاست که طبیعتا سوداگران مرگ از فعالیت در این حوزه دست‌بردار نیستند و ما وظیفه داریم در وهله نخست از ورود جوانان و نوجوانان به سمت استعمال مواد مخدر جلوگیری کنیم، که متاسفانه از این موضوع غافل هستیم. برای پیشگیری از مصرف مواد مخدر در جامعه به ویژه در سنین پائین می‌بایست پایه‌های‌تربیتی و آموزشی نسل جوان در خانه و مدرسه تقویت کنیم. قطعا عملیاتی شدن این طرح با در نظر گرفتن پروتکل خاصی همراه خواهد بود تا از بروز تبعات احتمالی جلوگیری شود.

سخنگوی کمیسیون قضایی: ماموران ستاد مبارزه با مواد مخدر، از خواب بیدار شدند
حسن نوروزی نماینده مردم رباط کریم در مجلس شورای اسلامی در رابطه با جزئیات توزیع‌تریاک دولتی بین مصرف کنندگان گفته بود: ما به دنبال این نیستیم که‌تریاک را آزادانه در اختیار مردم قرار دهیم. این خبر که در رسانه‌ها به نقل از من منتشر می‌شود، تحریف شده و من فکر می‌کنم این تحریف‌ها کار همان قاچاقچیانی است که نمی‌خواهند در این راه، کار درستی انجام بگیرد. من اصلاً نگفتم باید به قبل از انقلاب برگردیم و کسی چنین ادعایی ندارد. وی همچنین با اشاره به آسیب‌های اجتماعی و سنگین اعتیاد در  جامعه در مورد ضرورت حذف اعدام از لیست مجازات نیز افزود: بیش از ۱۷۰ تن از نمایندگان مجلس اعتقاد راسخ دارند که باید هر چه زودتر بحث اعدام را در زمینه مبارزه با مواد مخدر حذف و آن را با مجازات‌های جایگزین مثل حبس ابد جایگزین کنیم، چون اعتیاد خودش به خودی خود، ضربات سنگینی به کانون خانواده و جامعه می‌زند و ما با اعدام توزیع کنندگان یا حاملان مواد مخدر، خسارات سنگین دیگری به خانواده‌ها تحمیل می‌کنیم. عقیده ما این است که اعدام معتادها و کسانی که درگیر بحث مواد مخدر هستند، چاره کار نیست. ما می‌خواهیم برخوردها را به گونه‌ای هدایت کنیم که از این پس، این افراد در زندان‌ها مشغول به کارهای تولیدی و صنعتی شوند. به این مسأله دقت کنید که بسیاری از این افراد، تحصیلکرده و صاحب فن هستند و اگر ما بتوانیم بین زندان‌های کشور با نهادهای صنعتی و تولیدی یک ارتباط سازنده ایجاد کنیم، آن موقع می‌توانیم افرادی که در شرایط کنونی حکمشان اعدام است و با این حکم زندگی خانوادگی آنها فروپاشیده می‌شود، به گونه‌ای مدیریت کنیم که هم در بخش اقتصادی کشور فعال شوند و هم در تأمین معاش خانواده هایشان کمک کنند.

سخنگوی کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس شورای اسلامی در مورد ضرورت ورود مجلس به موضوع و کمبودهای موجود در مسیر مبارزه با مواد مخدر ادامه داد: دغدغه‌ای که ما را بر آن داشت تا به موضوع مواد مخدر و نحوه فروش و توزیع آن به صورت جدی ورود کنیم، این است که در حال حاضر در کشور ما، چیزی حدود ۵ میلیون و ۲۰۰ هزار معتاد واقعی داریم. از سوی دیگر، چیزی حدود یک میلیون و ۷۰۰ هزار تن در کشور، تفننی مواد مخدر مصرف می‌کنند که مجموع این دو، تقریباً ۷ میلیون معادل ۹ درصد کل جمعیت ایران است. در مجموع روزانه چیزی حدود ۷ هزار کیلوگرم مواد مخدر در کشور مصرف می‌شود، پرسش ما این است که این مواد از کجا وارد می‌شود؟ چه کسانی توزیع و فروش آن را مدیریت می‌کنند؟ تا کنون چه اقدام اساسی برای مبارزه با این موضوع مهم انجام شده است؟ عقیده من این است که در شرایط کنونی، ما معتادها را رها کرده و آن‌ها در اختیار قاچاقچیان قرار داده ایم؛ قاچاقچیانی که هر نوع ماده مخدر صنعتی یا‌تریاکی را که بخواهند در اختیار این افراد قرار می‌دهند و ما نسبت به این موضوع بی تفاوتیم.

وی با انتقاد شدید از عملکرد ستاد مبارزه با مواد مخدر ادامه داد: ما به استناد آمار واقعی، معتقدیم مبارزات تاکنون هم ناکارآمد بوده و هم ناکافی. هم اکنون دوستان ما در ستاد مبارزه با مواد مخدر به عنوان محور مبارزه دقیقاً نمی‌دانند دارند چه کار می‌کنند. وی در مورد اعتراض هایی که در ستاد مبارزه با مواد مخدر در مورد مواضع اخیر نمایندگان مجلس می‌شود، نیز بیان کرد: دوستان ما در ستاد مبارزه با مواد مخدر، از خواب بیدار شدند. آنان وقتی می‌بینند ما در حال بررسی موضوع هستیم، تلاش می‌کنند از خود دفاع کنند، ولی واقعیت این است که اقدام‌های آنها تا کنون کافی و کارآمد نبوده است. اگر ستاد مبارزه با مواد مخدر، کار خود را خوب انجام داده است، پس چرا آمار معتادان در حال افزایش است؟ مواد مخدر این افراد را چه کسی تأمین می‌کند؟ تمام تلاش ما این است که آقایان را از خواب بیدار کنیم. اینکه ما یک ستاد زیبا و بزک کرده به نام ستاد مبارزه با مواد مخدر داشته باشیم کفایت نمی‌کند. آنها باید از طرح مجلس با افتخار استقبال کنند. به نظر من، مسئولان ستاد مبارزه با مواد مخدر فکر می‌کنند تافته جدا بافته هستند و تصور آنها این است که نباید کسی از آنها انتقاد کند.

سخنگوی کمیسیون حقوقی قضائی مجلس در بخش دیگری از سخنانش با ذکر این نکته که مبارزه با مواد مخدر باید مبتنی بر دانش، پژوهش و علمی باشد، اضافه کرد: اطلاعات ما می‌گوید در خانواده هایی که پدر خانواده به جرم اعتیاد و یا حمل مواد مخدر اعدام شده است، گرایش سایر اعضای خانواده به اعتیاد افزایش یافته است. کسی که پدرش به جرم اعتیاد اعدام شده است، دیگر در جامعه پذیرفته نمی‌شود و هیچ نهاد دولتی یا خصوصی به این فرزند کار نمی‌دهد و او نیز خود به خود به راه پدر بازمی گردد، اما از آن سو، کسانی که عفو شده اند، در ۹۰ درصد موارد، دیگر به این سمت بازنگشته اند. برای مبارزه باید همه دست به دست هم دهیم و با یک برنامه راهبردی، کاربردی و اطلاعاتی مسیر مبارزه با مواد مخدر را به سمتی ببریم که هم زمینه ساز کاهش گرایش به این مواد شویم، هم ورود مواد به کشور کاهش یابد و هم اینکه با جذب معتادها و مجرمان در زندان‌هایی که با صنعت ارتباط دارند از فروپاشی خانواده‌ها جلوگیری کرد.

در آخر. . . .!
عده‌ای معتقدند مواد مخدر دولتی قصه‌ای بیش نیست، عده‌ای می‌گویند این کار عملی نخواهد شد و عده‌ای همچنان معتقد هستند برای جلوگیری از جرم و جنایت و کوتاه کردن دست قاچاقچیان بهترین کار همین است اما در این بین باید دید با توجه به این‌که طرح ارائه شده همچنان به مرحله تکمیلی نرسیده و جزئیات آن به طور کامل مشخص نیست، این طرح تا چه اندازه به طور عملی می‌تواند کارآیی داشته باشد؟


منبع: بهارنیوز

افزایشِ کلسیم حمله قلبی را تشدید می‌کند

در این بررسی آمده است بالا بودن سطح کلسیم در جریان خون خطر فزاینده ابتلای فرد به بیماری عروق کرونری و حمله قلبی را تعیین می‌کند.بیماری عروق کرونری که اغلب به حمله قلبی منجر می‌شود اصلی‌ترین علت مرگ در سطح جهانی است. فاکتورهای اصلی بیماری قلبی که تاکنون شناخته شده‌اند شامل استعمال سیگار، بالا بودن سطح کلسترول، دیابت و مصرف مواد الکلی است.در این بررسی متخصصان سوئدی به مطالعه روی نقش کلسیم در بروز بیماری قلبی، لختگی خون، تنظیم فشار خون و انقباض عضلانی پرداخته‌اند.در این بررسی اطلاعات ۱۸۴ هزار و ۳۰۵ نفر جمع‌آوری شده که از میان آنان ۶۰ هزار و ۸۰۱ نفر دچار بیماری عروق کرونری بوده، ۷۰ درصد حمله قلبی داشته و ۱۲۴ هزار و ۵۰۴ نفر از آنان عاری از بیماری‌های قلبی بوده‌اند. متخصصان همچنین شش متغیر ژنتیکی مرتبط با سطح کلسیم را بررسی کردند.به گزارش مدیکال نیوز تودی، متخصصان دریافتند افزایش خطر ابتلا به بیماری عروق کرونری و حمله قلبی با زمینه ژنتیکی بالا بودن انباشت کلسیم در خون مرتبط است.


منبع: بهارنیوز

دهکده ویژه برای آلزایمری‌ها در استرالیا

به گزارش ‘اسکای نیوز’، این مجموعه مسکونی و دهکده قرار است در ایالت ‘تاسمانی’ ساخته شود و حدود ۲۵ میلیون دلار هزینه در بر خواهد داشت.این پروژه استرالیا برگرفته از موارد مشابهی است در جهان از جمله روستای ‘دی هاوگویک’ در هلند است که ساکنان آن به دلیل شرایط ایجاد شده در آن در مقایسه با شرایط عادی به داروهای کمتری نیاز دارند.ساخت این روستا که از سال آینده در استرالیا آغاز می شود تا پیش از پایان سال ۲۰۱۹ به پایان می رسد.این مجموعه ظرفیت اسکان ۹۰ نفر در ۱۵ خانه را دارد و در محوطه آن یک سوپرمارکت، سینما، رستوان، سالن آرایش و باغ وجود خواهد داشت.

بیماران آلزایمری که قرار است در این مجموعه زندگی کنند علاوه بر اینکه مورد حمایت قرار می گیرند، دارای استقلال نیز هستند.هدف از ساخت این مجموعه فراهم کردن فرصت برای کسانی است که توان پرداخت هزینه های استفاده از بسیاری از خدمات دیگر را ندارند.بازدید از این مجموعه با در نظر داشتن حریم خصوصی ساکنان آن، برای عموم امکانپذیر است.افرادی که قرار است در بخش های مختلف این روستا مشغول به فعالیت شوند نیازمند گذراندن دوره های آموزشی از جمله در مورد نوع مراقبت از افرادی هستند به به آلزایمر (زوال عقل) مبتلا شده اند.زوال عقل یا آلزایمز نوعی اختلال عملکرد مغزی است که در آن بتدریج توانایی‌ های ذهنی بیمار تحلیل می‌رود.


منبع: بهارنیوز

همه چیز درباره بیماری گواتر

به گزارش گواتر به تورم گردن بر اثر بزرگ شدن غده تیرویید گفته می‌شود. تیرویید غده ای کوچک در ناحیه گردن و مسئول ترشح دو هومون مهم T3 و T4 است. هورمون‌های ترشح شده توسط تیرویید همراه جریان خون در سراسر بدن حرکت کرده و وظایف مهمی چون سوخت و ساز بدن را کنترل می کنند. این هورمون ها بر عملکرد تمام اعضای بدن از جمله قلب، مغز، عضلات و پوست تاثیر می‌گذارد. متابولیسم (سوخت و ساز) نقش موثری در دمای بدن، ضربان قلب و نحوه سوزاندن کالری دارد. اگر میزان هورمون تیرویید کافی نباشد، بدن انرژی کمتری تولید می‌کند و به اصطلاح سوخت و ساز بدن تنبل می‌شود. گواتر علاوه بر تورم با علایم دیگری از قبیل بلع دشوار، احساس خفگی و تنگی گلو و مشکلات تنفسی همراه است.

***علایم گواتر
معمولا گواتر بدون علامت است. ولی ممکن است این بیماری با نشانه‌هایی همراه باشد. تورم گلو، تنگی گلو، مشکل بلع، سرفه، خستگی، اختلال در تنفس، تپش قلب، بیش‌فعالی، افزایش تعریق، حساسیت نسبت به گرما، افزایش اشتها، ریزش مو، عدم تحمل سرما، یبوست، فراموشی، تغییر خلق و خو و افزایش وزن از مهمترین نشانه‌های گواتر یا کم‌کاری و پرکاری تیرویید هستند.

***علل گواتر
گواتر در زنان شایع‌تر از مردان است و احتمال بروز آن با افزایش سن بیشتر می‌شود. مهمترین علت ابتلا به گواتر کمبود ید است؛ در کشورهای توسعه‌یافته، معمولا گواتر به دلیل بیماری‌های خود ایمنی بوجود می‌آید. ولی علل دیگری نیز می‌تواند باعث بروز این بیماری شود که عبارتند از:
-بیماری گریوز
دلیل این بیماری ترشح بیش از اندازه هورمون تیرویید است (پرکاری تیرویید).
-بیماری هاشیموتو
این بیماری غده تیرویید را تحت تاثیر قرار می‌دهد. در بیماری هاشیموتو سیستم ایمنی بدن به غده تیرویید حمله می‌کند. گاهی این التهاب منجر به کاهش فعالیت غده تیرویید می‌گردد. در این حالت بدن مقدار بیشتری هورمون تحریک‌کننده تیرویید ترشح می‌کند و همین موضوع باعث بزرگ‌شدن غده تیرویید می‌شود.
-سرطان تیرویید
احتمال سرطان تیرویید بسیار کمتر از گره‌های خوش‌خیم تیرویید است؛ اما به محض مشاهده این حالت با نمونه‌برداری می‌توان از بدخیم شدن تومور پیشگیری کرد.
-بارداری
افزایش هورمون HCG در دوران بارداری ممکن است به بزرگ‌شدن غده تیرویید منجر شود.
-التهاب
هرگونه التهاب می‌شود منجر به تورم غده تیرویید شود.
-کمبود ید
غذاهای دریایی، گیاهان رشد کرد در خاک غنی از ید و شیر گاو مهمترین منابع تامین ید هستند.
-سیگار
ترکیب thiocyanate موجود در دود تنباکو باعث جذب ید می‌شود.
-تغییرات هورمونی
علاوه بر بارداری، تغییرات هورمونی ناشی از بلوغ و یائسگی نیز می‌تواند بر عملکرد تیرویید تاثیر بگذارد.
-سابقه خانوادگی
-بیماری‌های خود ایمنی
-داروهای خاص
-قرار گرفتن در معرض اشعه
پرتور درمانی به ویژه در ناحیه گردن احتمال ابتلا به گواتر را افزایش می‌دهد.
-مصرف بیش‌ از اندازه ید
مصرف بیش از حد ید نیز یکی از دلایل ابتلا به گواتر است.
گواتر معمولا با معاینه فیزیکی تشخیص داده می‌شود؛ اما ممکن است برای تشخیص از آزمایش و اسکن‌های تیرویید نیز استفاده شود.

***درمان گواتر
معمولا گواتر با دریافت ید کافی قابل درمان و پیشگیری است و به همین دلیل بعضی کشورها به نمک مصرفی ید اضافه می‌کنند. معمولا اگر گواتر با علایم مشهودی همراه نباشد، به خودی خود درمان می‌شود و نیاز به درمان خاصی ندارد؛ در غیر اینصورت نیازمند درمان است. در صورت کم‌کاری غده تیرویید درمان با هورمون مصنوعی تیرویید آغاز می‌شود. در این حالت دوز تیروکسین به مرور افزایش می یابد تا تیرویید عملکرد طبیعی خود را بدست آورد. در صورت پرکاری تیرویید باید از داروهایی استفاده شود تا با تولید بیش از حد هورمون مقابله کند. در این صورت معمولا داروهایی مانند تیونامید تجویز می‌شود تا به تدریج سطح هومون را کاهش دهد. یک روش دیگر درمان با ید رادیواکتیو است و در این حالت عملکرد تیرویید و تولید هورمون کاهش می‌یابد. جراحی گواتر برای کاهش تورم و حذف غده تیرویید نیز راه حل آخر است.


منبع: بهارنیوز

برترین بازیکنان تاریخ فوتبال معرفی شدند

به‌ گزارش ‌ایسنا، مجله فورفورتو در گزارشی به معرفی ۱۰۰ فوتبالیست برتر تاریخ فوتبال جهان پرداخت که در آن نام هیچ فوتبالیستی از قاره آسیا به چشم نمی‌خورد. در صدر این رده‌بندی نام دیگو مارادونا، اسطوره فوتبال آرژانتین به چشم می‌خورد.سرمربی فعلی تیم الظفره امارات موفق شد با تکنیک ناب خود در جام‌جهانی ۸۶ کشورش را به قهرمانی در این رقابت‌ها برساند.

مارادونا که فوتبال را از بوکاجونیورز آغاز کرد همراه با ناپولی نیز افتخارات عدیده‌ای در کارنامه خود داشت و در نهایت در این رده بندی بهترین بازیکن جهان انتخاب شد و بالاتر از هموطنش یعنی لیونل مسی قرار گرفت.در بین ۱۰ فوتبالیست برتر تنها لیونل مسی و کریستیانو رونالدو بازیکنانی هستند که هنوز فوتبال بازی می‌کنند و توانستند در میان بزرگان قرار بگیرند. این دو بازیکن که در مجموع ۹ توپ طلای فوتبال جهان را کسب کرده‌اند به ترتیب در رده‌های دوم و پنجم قرار دارند.

۱۰ فوتبالیست برتر تاریخ به شرح زیر هستند:

۱. دیگو مارادونا (آرژانتین)

۲. لیونل مسی (آرژانتین)

۳. پله (برزیل)

۴. یوهان کرایف (هلند)

۵. کریستیانو رونالدو (پرتغال)

۶. آلفردو دی استفانو (آرژانتین)

۷. فرانس بکن باوئر (آلمان)

۸. زین الدین زیدان (فرانسه)

۹. فرانس پوشکاش (مجارستان)

۱۰. رونالدو (برزیل)


منبع: بهارنیوز

نیمار توسط والورده اخراج شد

به گزارش ایسنا، به نقل از آس، ارنستو والوارده که پس از پایان فصل ۱۷-۲۰۱۶ هدایت بارسلونا را بر عهده گرفت در کار خود جدی است. سرمربی اسپانیایی در درگیری دیروز (جمعه) نیمار با سمدو وارد ماجرا شد و اجازه نداد این موضوع روی تیم اثر بگذارد.مهاجم برزیلی که آغازگر این جنجال بود توسط والورده از تمرین اخراج شد. سرمربی جدید بارسلونا این کار را بهترین تصمیم می دانست. نیمار پس از اخراج با عصبانیت و ضربه به توپ و زمین تمرین را ترک کرد.سرمربی اسپانیایی پیش از این با چنین اتفاق مشابهی رو به رو شده بود. در اتلتیک بیلبائو یسته و دل اورنو با هم درگیر شدند و در اسپانیول پوچتینو و تامودو با یک دیگر مشکل داشتند که والورده به خوبی این شرایط را مدیریت کرد. او در بارسلونا منتظر بود که نشان دهد چه کسی در باشگاه دستور می دهد و این اتفاق دیروز رخ داد.


منبع: بهارنیوز

فیفا، فوتبال ایران را جریمه کرد

فدراسیون بین‌المللی فوتبال (فیفا) جدیدترین تنبیهات انضباطی را برای تیم‌های حاضر در رقابت‌های انتخابی جام جهانی را اعلام کرد. فیفا با اشاره به اتفاقات دیدار ایران و ازبکستان ضمن دادن اخطار کتبی، فدراسیون فوتبال ایران را ۱۰ هزار فرانک سوئیس جریمه کرد.معلوم نیست این جریمه به خاطر نبود پرچم‌های فیفا در ابتدای مسابقه بوده است یا مربوط به پرچم دو کشور (ایران و ازبکستان) در ابتدای بازی در ورزشگاه بوده است.همچنین فیفا فدراسیون فوتبال قطر را نیز به دلیل اتفاقات بازی با کره‌ جنوبی نقره داغ کرد.در این‌ راستا بعد از این که بازیکنان قطری در روی  تی شرت‌های قبل از شروع مسابقه شعارهای سیاسی داشتند، فیفا، فدراسیون فوتبال این کشور را توبیخ و ۵۰ هزار فرانک سوئیس نیز جریمه کرد.


منبع: بهارنیوز

لامبورگینی مورسیه لگو در تهران/تصاویر

به گزارش  ایلنا اول تیرماه سال ۸۹ این خودرو وارد کشور شد و در همان ابتدا توانست پلاک گذر موقت خود را اخذ کنداین خودرو سومین لامبورگینی مورسیه لگو LP640 بود که وارد کشور شد. اولین آن در سال ۸۷ و از دبی وارد ایران شد. رنگ آن سفید رودستر و تودوزی داخلی‌اش نارنجی بود اما فقط چند ماه این خودرو در کشور تک بود و بعد از آن دومین مدل از این خودرو با رنگ زرد و سقف برزنتی مشکی وارد شد.مالک این سوپر اسپرت قبل از خرید این مدل، یک دستگاه لامبورگینی گالاردو اسپایدر با رنگ زرد نیز  به صورت گذرموقت وارد کشور کرده بود.

این خودرو علاوه بر تهران در اصفهان و مازندران نیز تردد کرده است.نکته جالب توجه اینکه این خودرو در ابتدا به سبب استاندارد کارخانه، صدای اگزوز خاصی نداشت اما بعد از اعمال تغییراتی در ایران صدای آن تغییر پیدا کرد و اصطلاحا مسابقه‌ای شد. تغییر دیگری که بر روی آن اعمال شد تغییر رنگ رینگ‌های نقره‌ای به مشکی بود تا با تودوزی چرم و جیر قرمز ظاهری زیباتر داشته باشد.

مشخصات فنی لامبورگینی مورسیه لگو LP640 رودستر:

پیشرانه : ۱۲ سیلندر با آرایش خورجینی

حجم پیشرانه : ۶٫۵ لیتر

قدرت : ۶۴۰ اسب بخار

گشتاور: ۶۶۰ نیوتن متر

شتاب صفر تا صد: ۳٫۳ ثانیه

حداکثر سرعت: ۳۳۰ کیلومتر برساعت

جعبه دنده: ۶سرعته اتوماتیک





منبع: بهارنیوز

ناگفته‌های صریح بیژن زنگنه

گروه اقتصادی_رسانه ها: روزنامه ایران نوشت:پله‌های وزارت نفت را بالا می‌رویم و به طبقه پانزدهم می‌رسیم، بی‌صبرانه منتظر شنیدن صحبت‌هایش هستیم. بعد از احوالپرسی روبه رویمان می‌نشیند، خودش متواضع و حرف‌هایش شنیدنی است؛ انگار که تاریخ مصور صنعت نفت ایران باشد. رک و مختصر حرف می‌زند اما برای تمام گفته‌هایش سند دارد.
 بیژن زنگنه، وزیر نفت کارکشته دولت یازدهم، در کارنامه خود ۲۸ سال سابقه وزارت دارد که فقط ۱۲ سال آن مربوط به صنعت نفت است. اما و اگر‌های زیادی در ذهنمان وجود دارد. عملکردش در دولت یازدهم ستودنی است اما گفت‌‌و‌گو با او را به قبل از دولت یازدهم می‌کشانیم. به دنبال زوایای پنهان پرونده بابک زنجانی، کاسبان تحریم و قرارداد کرسنت می‌رویم. دل پری دارد. به موضوع پرونده کرسنت که می‌رسد، می‌گوید «اگر بخواهم حقایق را بازگو کنم، خیلی چیزها روشن می‌شود. یک روزی هم شاید لازم باشد بازگو کنم. دهان ما را بسته‌اند و دهان یک عده دیگر را باز گذاشته‌اند.» او با همین لحن صریح ادامه می‌دهد: «کسانی که امروز پرونده کرسنت را محکوم می‌کنند خودشان متهمان اصلی پرونده هستند.» اسم بابک زنجانی را که می‌آوریم، می‌گوید: «اینها که می‌گویند ما تأیید نکردیم و ما نبودیم، همه اصل امضاهایشان هست».

در بخش دیگری از صحبت‌هایش از مشکلات و نیازهای صنعت نفت می‌گوید. از اینکه چقدر بعد از برجام برخی از داخلی‌ها کارشکنی کردند. می‌گوید شرکت‌های داخلی می‌خواهند که او جای استاد راهنما و دانشجو را عوض کند و کار را به دست آنها بسپارد. تک‌تک پاسخ‌هایش خواندنی و تأمل‌بر‌انگیز است.

در ادامه، مشروح این گفت‌وگو را می‌خوانید:

وضعیت صنعت نفت در ابتدای دولت یازدهم چندان مناسب نبود. با این شرایط چند سال می‌توانست دوام بیاورد؟

قطعاً نمی‌توانست زیاد دوام بیاورد. برای نمونه یک بی‌انضباطی شدید مالی نیز بر صنعت نفت حاکم و ساختار نیروی انسانی آن نیز به هم ریخته بود. واگذاری‌هایی که به اسم خصوصی‌سازی انجام شده بود، عموماً غیردولتی‌سازی بود تا خصوصی سازی. در این صنعت نیروی انسانی مازاد متورم شده بود و به جای آن بسیاری از مدیران از این صنعت رفته بودند. لذا در ابتدا با یک ضعف مدیریتی شدید رو به رو شدیم. مهم‌تر آنکه نسل جوان و تحصیلکرده هم که باید کار را یاد می‌گرفت، برای ورود به عرصه مدیریتی آموزش ندیده بود. جوانان رشد نکرده بودند و از طرف دیگر مدیران بازنشسته اکثراً حاضر نبودند به صنعت بازگردند. این موضوع فاصله‌ای میان نیروی جوان با مدیران باتجربه صنعت ایجاد کرده بود. علاوه بر این مشکلات بی شمار دیگری از تولید نفت و گاز گرفته تا پرداخت یارانه وجود داشت که فاجعه بود.

شما به‌عنوان کارشناس ارشد انرژی قطعاً بخش زیادی از این مشکلات را می‌دانستید. با چه انگیزه‌ای بازهم پذیرفتید که تصدی وزارت نفت را به عهده بگیرید؟

دقیقاً از عمق مشکلات خبر نداشتم. وقتی که من از صنعت رفتم، برعکس آنچه تصور می‌شود، اصلاً ارتباطی با وزارت نفت نداشتم. حتی فکر نمی‌کردم و در خواب هم نمی‌دیدم که دوباره به این صنعت بازگردم. اصلاً به فکرش هم نبودم.

تصویری که از این صنعت در ذهن من بود، بر اساس شرایط سال ۸۴ خیلی بهتر از واقعیت بود. اما وقتی آمدم، ویرانی بسیار عمیقی را دیدم. البته اگر شرایط را کامل می‌دانستم، بازهم قبول می‌کردم. آن زمان خیلی دچار احساسات شده بودم و دوستان فشارهای زیادی وارد کردند. وقتی رئیس‌جمهوری از من خواست، دیگر نتوانستم نه بگویم. به هر حال خدا به ما کمک کرد و در این ۴ سال با کمک همه مدیران، کارکنان و همراهان صنعت نفت که از آنها جداً تشکر می‌کنم، توانستیم صنعت را به یک وضعیت قابل قبولی بازگردانیم. من نمی‌گویم که مانند قبل ازسال ۸۴ همه چیز خوب شده اما قابل قبول است.

شما در این چهار سال برای احیای تولید و صادرات نفت خام تلاش‌های بسیاری کردید. اگر برجام نبود وضعیت ما امروز چگونه بود؟

طبق روال تحریم، تولید در حداقل ممکن و صادرات نفت خام ما به سرعت به سوی نفت در برابر غذا می‌رفت. آن زمان خوش به حال مافیای نفت و دلالان بود.

آقای روحانی و شما بارها اشاره کرده‌اید که بعد از  برجام نان عده‌ای که «کاسبان تحریم» بودند، آجر شد. اما برای افکار عمومی ابعاد این موضوع خیلی باز نشده است. لطفاً دراین باره توضیح دهید.

خیلی روشن است. پول نفتی که آن زمان می‌فروختیم، در یک سری از بانک‌ها ذخیره می‌شد و براحتی نمی‌توانست خارج شود. برای آنکه پول را به کسی بدهیم که می‌خواستیم کالا و تجهیزات از آن بخریم، فرایندی به نام ریزش پول (کارمزد و هزینه‌های انتقال بانکی سنگین) اتفاق می‌افتاد؛ که این ریزش بین ۵ تا ۱۸ درصد بود. برای مثال زمانی که می‌خواستیم از کره جنوبی پولمان را بیرون بیاوریم، ۱۷ درصد ریزش داشت و در چین ۱۰ درصد. این ۵تا ۱۸ درصد را چه کسی می‌خورد؟ یک زنجیره‌ای بود که این کارمزدها و درآمدها را نصیب خود می‌کرد. اگر میزان ریزش پول را میانگین ۱۰ درصد در نظر بگیریم، وقتی این درصد را در یک میلیون و ۲۰۰ هزار بشکه نفت در روز که با نرخ متوسط ۶۰ دلار به فروش می‌رفت، ضرب کنید؛ رقم بسیار بزرگی به دست می‌آید. به این ترتیب حدود ۳ میلیارد دلار یعنی ۱۲ هزار میلیارد تومان در سال به دست افراد خاصی می‌رسید. این درحالی است که ما در ایران خانواده‌هایی داریم که برای ۴۰۰ هزار تومان یا حتی برای خرید یک قوطی شیرخشک زندگی‌شان فلج می‌شود. عده‌ای می‌خوردند و می‌گفتند تحریم نعمت است. بله، نعمت است، ولی برای چه کسانی؟ برای شما، نه برای مردم. بله، مقاومت کردن یک مسأله مهم است و ما در شرایط سخت مقاومت می‌کنیم. ما برای کشورمان در مقابل دشمن کوتاه نمی‌آییم. هر فشاری که به ما بیاید، تحت آن سعی می‌کنیم مقاوم شویم؛ ولی نگویید تحریم نعمت است. نگویید خوب بود که ادامه پیدا می‌کرد.

عقبه «کاسبان تحریم» چه کسانی بودند؟

خیلی‌ها بودند. وظیفه من نیست آنها را شناسایی کنم. ما این دکان را جمع کردیم،‌کاری بود که آقای روحانی کرد. در ادامه ما از فرصت ایجاد شده استفاده کردیم تا اینکه دکان جمع شود و کار به روال طبیعی برگردد. وقتی می‌خواهیم پولی را از بانکی به بانک دیگر منتقل کنیم، چرا باید پول ما ریزش داشته باشد. بعد جنس را گران‌تر و از منابع غیررسمی بخریم. جنس قلابی به ما بدهند یا آنکه چند بار برویم برای خرید. این‌ها کیستند؟ درست که نگاه کنیم، می‌بینیم عده‌ای هستند که از ایران رفته‌اند و شرکتی را راه‌انداخته‌اند. افرادی از خود ایرانی‌ها این کارها را کرده‌اند و جنس گران، دست دوم و بدل به ما فروختند. بعد هم قطعه یدکی‌اش را به ما نمی‌دهند، تعهدی هم برای تعمیر و نگهداری و راه‌اندازی ندارد. در این شرایط همه چیز باعث ضرر می‌شود.

منتقدان برجام چند گروه هستند. عده‌ای معتقدند برجام برای منافع ملی زیان آور است. سوای این عده، تحلیلی وجود دارد مبنی بر اینکه «کاسبان تحریم» پشت پرده تبلیغات گسترده ضدبرجام هستند؛ البته اهداف فردی و گروهی خود را با ادعای دلسوزی برای «منافع ملی» استتار کرده‌اند. شما که بارها در سخنان‌تان به فعالیت «مافیا» اشاره کرده اید، ارزیابی‌تان چیست؟

اینها علنی جلو نمی‌آیند. زیرکی‌شان این است که افرادی را که ممکن است دلسوز هم باشند، تحریک می‌کنند. نمی‌گویم همه کسانی که انتقاد می‌کنند، دنبال منافع فردی هستند. اما قطعاً عده‌ای هستند که تحریک می‌شوند. در ایران هم روش تحریک برخی افراد کاملاً روشن است. باید گفت «اسلام به خطر افتاد»؛ یا «کشور به خطر افتاد»؛ «لیبرالیسم آمد»؛ «دولتی‌ها می‌خواهند امریکایی‌ها در کشور حاکم شوند؛ آنها می‌خواهند کشور را بفروشند» و … این حرف‌ها خیلی معروف است؛ جدید نیست. سال هاست این تکنولوژی تبلیغاتی وجود دارد.

آقای احمدی‌نژاد در سال ۸۴ که به‌عنوان رئیس جمهوری منتخب معرفی شد، گفت که «می‌خواهم «مافیا» را از نفت بیرون کنم». چند روز بعد درمحل مجلس سابق از من دعوت کرد – من هنوز وزیر بودم – پیش او رفتم. آنجا گفتم آقای احمدی‌نژاد چرا گفتید مافیا؟ به ما و همکارانمان توهین کردید. گفت که «نه، من به شما توهین نکردم. اگر کسی بگوید در بازار فساد است، به وزیر بازرگانی توهین می‌شود؟» من گفتم میان این دو خیلی فرق است. نفت و فروش آن چیزی جز وزارت نفت نیست؛ شما به ما توهین کرده‌اید. او منکر شد و گفت که «من با شما نبودم» و من هم در جوابش گفتم که حالا می‌گذرد. این حرف را من در سال ۸۴ زدم. گفتم که می‌گذرد آقای احمدی‌نژاد. من الان هیچ قدرت و زوری ندارم و شما همه قدرت و زور را دارید. اما بالاخره اینقدر زور دارم که دم پل صراط یقه‌ات را بگیرم. این گذشت؛ خدا همه چیز را دید. در همین دنیا دید و نگذاشت به پل صراط برسد. بعد به اسم مبارزه با مافیا چه کارها که نشد و من در این ۴ سال چقدر خون جگر خوردم که بخشی از این مافیا را از نفت بیرون کنم. ۴ سال خون جگر خوردم و هنوز هم ادعا نمی‌کنم که توانسته‌ام تمام کار را انجام دهم. زمانی به خیلی از کارهای انجام‌شده درصنعت نفت من قسم می‌خوردم اما یک زمانی رسید که دیگر به اندازه انگشتان دستم هم نمی‌توانستم قسم بخورم که اینها سالم است. خیلی کارها کردیم و خیلی تلاش شد، ولی رویه‌های غلط و شعارهای غلط، افکار به اسم اسلام و انقلابیگری، افکار انحرافی را ترویج کردند. اینها چیزهایی است که مردم باید بدانند. مهم‌ترین موضوع همین است. می‌گویند آقای احمدی‌نژاد ۷۰۰ میلیارد دلار پول را به هدر داد. من اعتقاد دارم اگر این ۷۰۰ میلیارد دلار هم از بین رفته باشد ولی مردم فهمیده باشند که این تفکر چقدر برای کشور خطرناک است، باز ما برده‌ایم.

یکی از پدیده‌های بعد از انقلاب، بابک زنجانی است. همیشه در رسانه‌ها اشاره می‌شد که فعالیت‌های او مشکوک است، ولی به اقداماتش ادامه می‌داد. تا زمانی که دولت روحانی مستقر و پیگیر ماجرا شد و نهایتاً میلیاردر نفتی بازداشت شد و شما هم در روند پیگیری نقش مؤثری داشتید، با اتکا به یافته‌های خود چه ارزیابی‌ای از پرونده دارید؟

ما وارد این بحث که شدیم، دیدیم همه‌اش مسأله دارد. البته به او فرصت‌های خیلی طولانی و تا اردیبهشت ۹۳ داده بودند. من حس کردم ایشان خیلی آدم طلبکاری است. البته هرگز ایشان را ندیدم. این موضوع را از مدارک متوجه شدم. به دنبال شکایت و پیگیری در قوه قضائیه ایشان بازداشت شد و چیزی هم به نفت نداد. حتی آن اموالی که داده‌اند و می‌گویند ۲هزار میلیارد تومان ارزش کارشناسی آن است، نمی‌شود به این قیمت فروخت و کسی نمی‌خرد. تقریباً چیزی دست ما را نگرفته و هر روز هم از این شایعات درست می‌کنند که «من آمده‌ام پول را بدهم و کسی تحویل نمی‌گیرد».

بابک زنجانی؛ پدیده عجیبی است و اصلاً باید به این فکر کرد. همیشه در جامعه از این چیزها هست. اما چه شرایطی ایجاد شد که این فرد توانست اینقدر رشد کند و تا اینجا بیاید؟ این مهم‌تر است. چطور می‌گویند فضای کسب و کار؟ چیزی که برای رشد اقتصاد یک کشور مطرح است و در دنیا می‌گویند باید فضای کسب و کار چگونه باشد تا این رشد اتفاق بیفتد. در آن شرایط فضای کسب و کار فسادآمیزی در کشور درست شد که بابک زنجانی‌ها، رشد کردند. طبیعی است که وقتی فضای کسب و کار برای آنها مساعد باشد، برای بقیه فضای ضد کسب و کار می‌شود.

می گفتند که زنجانی در آن سال‌ها حتی چک برگشتی داشته و در زندان بوده است، ولی در فاصله کوتاهی تبدیل به یک دلال پولدار و مطرح نفتی شد. چرا؟

بله. اینها که می‌گویند ما تأیید نکردیم و ما نبودیم، همه امضاهایشان هست. اصل امضاهایشان را ببینید. امضای اصل کسانی که می‌گویند ما اصلاً امضا نکرده‌ایم. نه کپی است و نه فتوشاپ. در اسناد وجود دارد.

الان ابهام افکار عمومی این است که می‌گویند به هر حال اگر بابک زنجانی خطایی هم کرده، به تنهایی قادر نبوده این حجم گسترده از تخلف را مرتکب شود و در واقع؛ به اتکای پشتیبانان خود در دولت قبل، چنین چپاول بی‌سابقه‌ای را انجام داده است …

بله. حمایتش کردند، به او امکان رشد دادند. این‌ها بزرگش کردند. گفتند اوست که می‌تواند این کار را بکند، مرد همین است و بقیه هیچ نیستند. این‌ها درستش کردند و حالا زبان همه‌شان هم چند متر دراز است.

زمانی که وارد پیگیری ماجرا شدید، تصور می‌کردید ابعاد ماجرا اینقدر بزرگ باشد؟

بله. غیرمنتظره نبود. از اول می‌دانستیم.

درباره نقش بابک زنجانی دو دیدگاه وجود دارد، یکی اینکه او متهم اصلی پرونده است و دیگری اینکه زنجانی فقط جلوی ویترین بوده و افراد مؤثرتر از او در چپاول، فعال بوده‌اند. نظر شما چیست؟

یک بار گفتم که بالاخره مگر می‌شود یک نفر باشد؟ حالا اینکه زنجانی چقدر ویترین است یا چقدر پشت ویترین است را نمی‌دانم. اما در هیچ جای دنیا نمی‌شود یک نفر این همه پول را ببرد. حتماً همکارانی هم داشته است.

فرجام پرونده را چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟

امیدوارم پول‌ها را پس دهد. البته من بعید می‌دانم. اصلا پول در اختیار این فرد نیست که پس دهد. ایشان می‌گوید پول آماده دارم، ولی یک ذره باور نداریم. پول نیست…پول رفت… پول رفت… قابل برگشت نیست.

وکیل آقای زنجانی می‌گوید شرکایش آمادگی دارند بخشی از این پول را بپردازند.

اصلاً شرکایی در کار نیست. یک نفر را می‌آورند در تاجیکستان و می‌گویند که می‌خواهد پول را پس دهد. اصلاً مگر تاجیکستان چقدر پول دارد. سرتا پای گردش مالی‌اش چقدر است که ۴میلیارد دلار بتواند به ما بدهد. این‌ها عده‌ای هستند که بازی می‌کنند.

پول کجا رفته؟

رفته است دیگر … یک عده نیاز داشتند، برداشتند و بردند.

اگر خودمان را جای زنجانی بگذاریم. یک گزینه این است که پول را نگه دارد تا اعدامش نکنند با این هدف که بماند و پول‌ها را بازگرداند …

من قاضی نیستم و دلم هم نمی‌خواهد یک انسان اعدام شود. ولی دنبال این هستم که حق مردم از او گرفته شود. هر قدر بتوانند بگیرند. ولی بعید می‌دانم پولی بدهد. به نظرم اصلاً پولی ندارد که بدهد.

شخصیت ضد فساد شما مورد قبول افکارعمومی است. اما بحث‌هایی مثل کرسنت مطرح شده و مدعی هستند که زنگنه هم به نوعی آلوده مسائل مالی است. چه پاسخی برای مدعیان دارید؟

مصاحبه خاصی درباره کرسنت کرده‌ام و به زودی پخش می‌شود. ما از هیچ فسادی حمایت نمی‌کنیم و در این پرونده هم هیچ فسادی اثبات نشده است که بگویند فلان کس پول را از بهمان کس گرفت. خیلی داستان دارد که اگر بخواهم بازگو کنم، خیلی چیزها روشن می‌شود. یک روزی هم شاید لازم باشد بازگو کنم. دهان ما را بسته‌اند و دهان یک عده دیگر را باز گذاشته‌اند.

اما در کرسنت، اصل داستان زیان و ضرری است که با ضعف و ناتوانی مدیریتی به کشور در زمان دو دولت آقای احمدی‌نژاد وارد کردند. ما ۴ سال است تلاش می‌کنیم که این ضرر و زیان را با تدبیر به حداقل برسانیم، نه با شعار دادن. من مصاحبه مفصلی در این مورد کرده‌ام و بالاخره منتشر خواهم کرد. البته برای اینکه ضرری به منافع ملی نخورد، نصف این مصاحبه را هم خودمان حذف کرده‌ایم.

ولی کارهای خلاف زیادی کردند. قرارداد کرسنت، برای صادرات گاز به امارات بوده که این آقایان معتقدند که قیمتش پایین بوده است. خب قیمت پایین. اما طبق قرارداد، شرکت ملی نفت به‌عنوان طرف ایرانی می‌توانست برود و درخواست تجدید نظر در قرارداد بدهد و از نظر قراردادی محق بود. کاری که ترکیه انجام داد و ادعا کرد قیمت صادراتی ما بالاست و با داوری قیمت را از زمان تجدیدنظر پایین آورد، نه حتی از زمانی که داوری رأی داد. ما می‌توانستیم در داوری بگوییم قیمت کم است و حالا یک سال طول می‌کشید. بعد هم قیمت به عقب برگشت داده می‌شد و ما گاز را صادر می‌کردیم. اما گازی که صادر نکردیم و بعد هم گفتند که قیمت کم است، حالا ببینید چه بلایی سرش آمد. یا در مشعل‌ها سوزانده شد یا از زیرزمین امارات، ابوظبی مجانی برداشت و برد. یعنی تقریباً ابوظبی سهم ایرانی را خالی کرد و این کاری بود که آقایان کردند. گفتند گاز ارزان است و ارزان نمی‌دهیم و فساد است. خب آن‌هایی که فساد کردند، بگیرید و همه را اعدام کنید. ولی چرا به کشور ضرر می‌زنید. راهی باز شده برای صادرات گاز و شما به همان قیمت که ارزان هم هست بدهید و بعد بروید تقاضای داوری و تجدیدنظر کنید و بعد قیمت جدید را اعمال کنید.

یا مثلاً در قرارداد بود که اگر ما ۶۰ درصد مقدار گازی که به کرسنت فروختیم، به هر خریدار دیگر در امارات می‌فروختیم، آن قیمت جدید در قرارداد اعمال می‌شد. خب چرا نرفتید بفروشید؟ شما باید گاز را می‌فروختید. حتماً می‌توانستید بفروشید؛ چرا نفروختید که همان قیمت اتوماتیک به قرارداد کرسنت اعمال شود؟ دلیل این کارهای عجیب و غریب، این است که پرونده را از دست مسئولش یعنی شرکت نفت گرفتند و بردند به دست چند نفر از افراد امنیتی دادند که آشنا نبودند. سعی کردند از این بحث، یک‌‌ آش با یک وجب روغن برای رقبای سیاسی‌شان که اصلاح‌طلب‌ها هستند، بپزند. آنها دنبال این چیزها افتادند و اصل پرونده فراموش شد. در این بحث‌های انتخابات آقای رئیسی درباره کرسنت چیزی گفتند، من نوشتم و گفتم شما را ارجاع می‌دهم از مشاور ارشدتان جناب آقای جلیلی بپرسید که در مرداد ۸۸ در نامه‌شان به آقای احمدی‌نژاد چه نوشتند و در مذاکرات آذر ماه ۹۱ در شورای عالی امنیت ملی، چه گذشت؟ اگر ما حرف نمی‌زنیم، دلیلش این نیست که نمی‌دانیم. الان تمام این اطلاعات برای ما محفوظ است و لازم شود به‌طور اجمالی آنها را به مردم خواهم گفت. که ظاهراً چاره‌ای جز این نیست. کسانی که امروز پرونده کرسنت را محکوم می‌کنند خودشان متهمان اصلی پرونده هستند. آنها باید پاسخگو باشند که به کشور ضرر زدند. البته ما تلاش می‌کنیم و ان‌شاءالله جلوی ضرر و زیان را با کارهایی که در داوری انجام داده ایم، می‌گیریم. اما آن‌هایی که اتهامات دروغ می‌زنند، باید بدانند که ما سندهای حرف‌هایی را که در شورای امنیت ملی زده‌اند و مکاتباتی را که کرده‌اند، داریم. این مدارک در دست ماست و اگر سکوت می‌کنیم فقط به خاطر حفظ منافع ملی است.

نادیده گرفتن توان شرکت‌های داخلی یکی از انتقاداتی است که به شما وارد می‌شود. اینکه بسیاری از قراردادها و تفاهم‌ها با شرکت‌های خارجی بر اساس نیاز صنعت نفت نبوده و در داخل کشور نیز شرکت‌هایی با این توان وجود دارد. آیا واقعاً شما راغب هستید که برای توسعه صنعت نفت فقط از خارجی‌ها استفاده کنید؟

از دوستانی که چنین ادعایی می‌کنند خواهش می‌کنم که بروند و به طور میدانی و دقیق سهم ساخت داخل در قراردادهایی را که با توتال فرانسه، انی ایتالیا، پتروپارس و استات اویل نروژ برای توسعه فازهای ۱ تا ۱۰ پارس جنوبی امضا کردیم، با قراردادهای فازهای ۳۵ ماهه که با بعضی شرکت‌های داخلی منعقد شد، مقایسه کنند و ببینند که سهم ساخت داخل در کدام بیشتر است. من ادعا می‌کنم که در قراردادهای قبلی درصد واقعی سهم داخل بیشتر از این قراردادهای ۳۵ ماهه بود. این فرق شعار و واقعیت است. این موضوع در گزارش آقای حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات وقت که در ابتدای سال ۹۲ آن را برای مقامات عالی کشور نوشته، هم آمده است. بنابراین مدعیان ساخت داخل در دوره آقای احمدی‌نژاد، از توتال و انی هم به شرکت‌های داخلی و تولیدات ایرانی سهم کمتری دادند. اما در این دوره ما بجز قرارداد توتال که این اواخر امضا شد، اصلاً قراردادی نبستیم و فقط قراردادهای قبلی را ادامه داده‌ایم. فقط در مورد قرارداد پالایشگاه ستاره خلیج فارس که انعقاد آن مربوط به این دولت هم نبود؛ شما مدت و قیمت قراردادهای مربوط به این پالایشگاه را با شرکت خارجی و بعد با شرکت ایرانی مقایسه کنید.

من اخیراً در مجلس شورای اسلامی اعلام کردم که هر یک سال تأخیر در توسعه ۲ فاز پارس جنوبی بیش از ۵ میلیارد دلار به کشور خسارت وارد می‌کند. الان قراردادی داریم که زمان متعارف توسعه آن ۴ سال بوده اما هنوز بعد از ۱۲ سال تمام نشده است. در این مدت مبلغ قرارداد بالا رفته، زمان طولانی شده و کیفیت نیز پایین آمده است. ضرر تأخیر و افزایش زمان توسعه این فازها را چه کسی می‌دهد؟ جز ملت ایران؟ اما ظاهراً ملت ایران اصلاً مهم نیستند و فقط منافع یک سری از شرکت‌های خاص اهمیت دارد.به هر حال من نمی‌گویم که تحریم‌ها مؤثر نبوده است. اما نباید همه چیز را در زیر ظلمت تحریم پنهان کرد و از آن گذشت. تحریم فقط به اندازه خودش تأثیر داشت.

آیا شرکت‌های داخلی تکنولوژی کافی برای توسعه بخش بالادستی صنعت نفت دارند؟

بخش خصوصی واقعی و حتی نیمه دولتی کشور در این زمینه ادعایی ندارد. حتی می‌گویند که ما باید در کنار شرکت‌های توانمند خارجی کار کنیم و یاد بگیریم. به نظر من اینچنین ادعاهای بزرگ که برخی به زبان می‌آورند، ناشی از توانمندی نیست؛ بلکه از ناآشنایی با کار و ندانستن      برمی خیزد. وگرنه پول و تکنولوژی را شرکت داخلی از کجا می‌تواند فراهم کند؟ علاوه بر آن پذیرفتن مسئولیت یک طرح ۱۰ میلیارد دلاری کار بسیار سختی است. بخصوص اگر بخواهی از نتیجه تولید، پول سرمایه‌گذاری را بازپس بگیری. پذیرش این ریسک کار بسیار سختی است و باید شرکت تسلط کامل داشته باشد. شرکتی باید کار را در دست بگیرد که ده‌ها طرح نظیر این را انجام داده و صدها مهندس درجه یک داشته باشد. بعضی‌ها با چه حسابی ادعا می‌کنند؟ به هر حال از کیسه مردم خرج کردن، کار بسیار آسانی است.

در مدل جدید قراردادهای نفتی ما نه تنها راه را برای همه شرکت‌های ایرانی بازگذاشته‌ایم بلکه حضور حداکثری شرکت‌های ایرانی در طرح‌ها را الزام کرده‌ایم. در این قراردادها شرکت خارجی حتماً باید از میان شرکت‌هایی که ما تعیین صلاحیت کرده‌ایم، یک شریک ایرانی داشته باشد. تا در بخش بالادستی صنعت نفت ایرانی‌ها به مرور کار را یاد بگیرند و تکنولوژی روز دنیا در بخش‌های مهندسی و مدیریت مخزن، مدیریت طرح‌های کلان و نحوه تأمین مالی به آنها منتقل شود. در همه موارد ما درصد ساخت داخل را بیش از میزان آمده در قانون حداکثر‌سازی استفاده از توان داخلی گذاشته‌ایم. راه حل‌های بسیار جدیدی در نظر گرفته‌ایم. مثلاً کسانی که از ظرفیت‌های ایرانی استفاده می‌کنند تا ۱۰ درصد گران‌تر می‌خریم. یعنی کسی که تولید داخل دارد ما در ارزیابی به آن امتیاز می‌دهیم. توتال هم این موضوع را قبول کرده است. ما از حداکثر تجاربی که داشتیم استفاده کردیم. همکاری با دانشگاه‌ها بسیار جدی شده تا دانشگاه‌های داخلی با مراکز تحقیقاتی شرکت‌های خارجی همراه شوند. این موارد را من بارها توضیح داده‌ام. گرچه پیچیده، دقیق و حرفه‌ای است اما به هر حال یک عده بازار انحصاری برای خودشان می‌خواهند.

برخی این رابطه تعریف‌شده میان شرکت‌های ایرانی و خارجی در قراردادهای جدید نفتی را به نوعی پادویی برای شرکت‌های غربی تعبیر کرده‌اند. آیا این اتهام را وارد می‌دانید؟

روابط در قراردادهای اقتصادی غالب و مغلوب ندارد. در این قراردادها روابط از نوع امنیتی نیست. عده‌ای می‌آیند برای ما کار کنند و ما هم باید در کنار آنها کار کنیم تا یاد بگیریم. مانند روابط استاد و دانشجو. اما این در دنیا تعریف شده نیست. دانشجو مقابل استاد دوزانو می‌نشیند تا یاد بگیرد. حالا شما می‌گویید که استاد خارجی نمی‌خواهیم. این‌ها بعضی وقت‌ها به من می‌گویند که جای استاد راهنما و دانشجو را عوض کن.

ریسک سرمایه‌گذاری خارجی در ایران اندک نیست. چه انگیزه‌ای موجب شده تا شرکت‌هایی نظیر توتال مشتاق سرمایه‌گذاری در ایران شوند و حتی ریسک مجازات مستقیم و غیرمستقیم توسط امریکا بابت سرمایه‌گذاری کلان در ایران را بپذیرند و فشارهای تحریم‌های کاخ سفید را نادیده بگیرند؟

این موضوع را باید از شرکت‌های خارجی پرسید. اما فکر می‌کنم بازار ایران بسیار جذاب است و اگر عاقلانه رفتار کنیم، کسی نمی‌تواند از آن صرف نظر کند. توتال هم این موضوع را عنوان کرد. رئیس این شرکت گفت که یک میلیارد دلار سرمایه‌گذاری در ایران رقمی نیست که ما به خاطرش از ایران صرف نظر کنیم و به ریسکش می‌ارزد. یک میلیارد دلار تقریباً سهم توتال از فاز اول قرارداد است. ارزش کل قرارداد ۴.۸ میلیارد دلار است که در فاز اول آن شرکت‌ها باید ۲.۴ میلیارد دلار آورده داشته باشند و از این میزان ۵۰.۱ درصد سهم توتال است. ۳ سال این فاز زمان می‌برد و به اعتقاد توتال تا آن زمان تکلیف تحریم‌های ایران و این قرارداد معلوم خواهد شد. به اعتقاد توتال این رقم می‌ارزد که بواسطه آن از بازار بزرگ انرژی ایران بیرون نباشند. بخصوص اینکه فرانسوی‌ها همیشه در تاریخ نسبت به امریکایی‌ها استقلال داشته‌اند و از نظر سیاسی حرف اول در اروپا را این کشور و انگلیس می‌زنند. با این تفاوت که وابستگی فرانسوی‌ها به امریکایی‌ها نسبت به انگلیسی‌ها همواره کمتر بوده است. این موضوع را فرانسوی‌ها قبلاً هم ثابت کرده بودند. در قرارداد میدان‌های نفتی سیری A و E در دوره ریاست جمهوری مرحوم آقای هاشمی و قرارداد فاز ۲ و ۳ پارس جنوبی در دوره رئیس دولت اصلاحات فرانسوی‌ها باز هم پیشتاز بودند.

قرارداد توتال علاوه بر ابعاد اقتصادی و فنی دارای پیام‌ها و پیامدهای سیاسی و روانی نیز هست. بازخوردهای سیاسی و روانی این قرارداد را تا چه اندازه جدی می‌دانید؟

قطعاً بعد سیاسی این قرارداد هم اهمیت ویژه‌ای دارد. حتی این موضوع را مقامات شرکت توتال هم به زبان آورده‌اند. توتال می‌گوید که بسیاری از شرکت‌های خارجی حتی شرکت‌های غیرنفتی از آنها سؤال کرده‌اند که قرارداد را چه زمانی امضا می‌کنید و ما منتظر شما هستیم. به هر حال دو شرکت مهم نفتی دنیا یعنی توتال و شرکت ملی نفت چین در این قرارداد حضور دارند. سی ان پی سی آی یکی از بزرگترین شرکت‌های دنیاست و اهمیت حضور آن در این قرارداد کمتر از توتال نیست.

آیا فشارهای داخلی تأثیری بر ذهنیت خارجی‌ها در خصوص تزلزل امنیت سرمایه‌گذاری در ایران و روند تصمیم‌گیری آنها  دارد؟

گمان نمی‌کنم. آنها وزن حرف‌ها را می‌فهمند. در مجلس خواستند رأی ۳ فوریتی به توقف قرارداد توتال بدهند. اما ۵ نفر امضا‌کننده بیشتر نیاورد؛ که اگر بازهم رأی‌گیری می‌کردند، فکر نمی‌کنم ۳۰ رأی می‌آورد. شرکت‌های خارجی و کشورهای دیگر از ما تحلیل سیاسی روشنی دارند و این‌طور نیست که نفهمند و بدون بررسی سرمایه‌گذاری کنند.

چرا قرارداد فاز ۱۱ پارس جنوبی با توتال امضا شد؟

فقط فرانسوی‌ها پیشنهاد دادند و با یک شرکت نمی‌شد به مناقصه رفت. شرکت‌های داخلی هم که پول و تکنولوژی نداشتند. آنها اگر می‌توانند طرح‌هایی که در دست دارند تمام کنند. فکر نمی‌کنم طرح‌هایی که دست شرکت‌های داخلی است تا ۲ سال دیگر هم تمام شود و تولید آن به مدار بیاید. شرکت‌های داخلی ضعف مدیریتی و مالی دارند. همه می‌خواهند از صندوق توسعه ملی تأمین مالی کنند. اما صندوق توسعه هم پول کافی ندارد.

محرمانه بودن این قرارداد یکی از موضوعاتی است که برخی منتقدان از آن به‌عنوان ابزاری برای فشار تبلیغی به دولت استفاده کنند. شما اخیراً در مصاحبه‌ای دلایل محرمانه بودن قرارداد را توضیح دادید اما انتقادها هنوز ادامه دارد …

این محرمانگی را خود مجلس تصویب کرده است. مجلسی که دست آقایان بود و فکر نمی‌کرد که روزی ما دوباره سر کار بیاییم. گمان می‌کردند که تا ابد دولت دست خودشان می‌ماند. من به نمایندگان در مجلس نیز گفتم که یک قانون تصویب کرده‌اید و اختیاراتی در اختیار وزیر گذاشتید و در همان قانون هم تصویب کرده‌اید که قراردادهای نفتی محرمانه است. از طرف دیگر یک وزیر انتخاب کردید. هر دو را می‌توانید تغییر دهید که البته نمایندگان با من موافق بودند.
منتقدان مدعی‌اند، بندهایی در قرارداد توتال وجود دارد که منافع ملی را به خطر می‌اندازد. پاسخ شما چیست؟

اگر این بندها در قرارداد توتال وجود دارد در قراردادهای قبلی نیز بوده است. قانون همان قانون قبلی است. چرا زمانی که سر کار آمدید، در آن دوره ۸ ساله قراردادهای قبلی را که آنها را هم ما امضا کرده بودیم، افشا نکردید. یا آنکه قراردادهای بعدی را که خودتان امضا کردید. ضمن آنکه خودتان در مجلس خواستید که قراردادها محرمانه باشد که البته کار صحیح و عرفی هم بود.

آیا قصد دارید در مناقصه میدان آزادگان داخلی‌ها را هم شرکت دهید؟

در این مناقصه‌ها و در سطح اول و مدیریت کلان طرح‌های توسعه میدان نفتی، شرکت‌های ایرانی می‌توانند با شریکان خارجی صاحب صلاحیت مشترکاً شرکت کنند. اما نه به تنهایی. الان حتی ژاپنی‌ها هم حاضر نیستند که رهبر طرح توسعه آزادگان شوند. می‌گویند که ما در این سطح از فعالیت در حوزه بالادستی صنعت نفت توانمند نیستیم. شرکت‌هایی نظیر شل، توتال، بی‌پی، انی و همین‌طور شرکت‌های امریکایی می‌توانند؛ اما بسیاری از شرکت‌های نفتی دیگر توان کافی ندارند. فقط بحث پول نیست. برای ما در مورد طرح توسعه آزادگان توانمندی شرکت رهبر کنسرسیوم اهمیت ویژه دارد تا زمان را از دست ندهیم.

چندین بار از شرکت‌های امریکایی دعوت کرده‌اید که در صنعت نفت ایران سرمایه‌گذاری کنند. آیا آنها پالس مثبتی برای پذیرش دعوت شما داشته‌اند؟

خیر. شرکت‌های امریکایی با آمدن دولت آقای ترامپ می‌ترسند که در ایران سرمایه‌گذاری کنند. از طرف ما هیچ محدودیتی برای حضور شرکت‌های امریکایی در صنعت نفت ایران وجود ندارد اما آنها نمی‌توانند.

شنیده شده برای احیای قرارداد کرسنت اقداماتی نیز انجام دادید. تا چه اندازه صحت دارد؟

ما به شرکت کرسنت پترولیوم اعلام رسمی کردیم که آماده صادرات هستیم و تمام فرایندهای فنی و مهندسی طی شده است. طبق قرارداد اگر برداشت نکند، باید از این به بعد از آنها مطابق بند take or pay آمده در قرارداد غرامت دریافت کنیم. برای اینکه خسارت به ما اضافه نشود. طبق رأی داوری ماه‌هاست که اعلام کرده‌ایم  آماده ایم، جلسات مختلف گذاشته‌اند و بازرسی فنی کرده‌اند. اخیراً تیمی آمد و فشار، کیفیت و همه جزئیات را سنجید که مطمئن شود ما می‌توانیم صادر کنیم. به هر حال جنوب خلیج فارس برای ما بازار خیلی مهمی است که نباید از آن      صرف نظر کنیم و باید به هر قیمتی به آن وارد شویم.

واکنش کرسنت چه بوده است؟

هیچ. چاره‌ای جز پذیرفتن آن ندارد.

یعنی شما می‌فرمایید قرارداد احیا می‌شود؟

بله، قرارداد که از نظر داوری زنده است. عملا هم روال قانونی و بین‌المللی را پذیرفته و طی کرده‌ایم. اگر هم کرسنت اقدام نکنند باید
 take or pay بدهند.

برداشت شما چیست؟ تمایل دارند وارد اجرای قرارداد شوند یا اینکه غرامت دهند؟

نمی‌دانم. این پرونده فعلا از نظر بخش خسارت در داوری مطرح است. دفاعیات ما و آنها اعلام شده و جلسات گذاشته شده، فکر می‌کنم تا قبل از پایان این سال میلادی به نتیجه برسد. چیزهایی که می‌گویند، فقط عددهای رسانه‌ای است و بزرگنمایی برخی داخلی‌هاست، حرف‌های همین داخلی‌ها به نفع طرف‌های خارجی است. اصلاً این اعداد و ارقامی که اعلام می‌کنند، صحیح نیست. حتی یک سنت، جریمه نشده‌ایم و خسارتی داده نشده است. هنوز در دست بررسی است.

کرسنت در دفاعیه‌ای که چند ماه پیش داد، نخستین حرفی که زد، استناد به گزارش برخی مقامات ما مثل آقای زاکانی نماینده دوره قبلی مجلس بود. الان به استناد گفته‌های مسئولان ایرانی طرف دعوی معتقد است این میزان خسارت دیده‌اند. کرسنت به حرف‌های این‌ها در داوری استناد کرد و این خیلی بد است. من همیشه خواهش می‌کنم به خاطر منافع ملی این اعداد فوق‌نجومی را نگویید. این‌ها را از کجا آورده‌اید؟ نگویید!

درخواست شخصی از این افراد داشتید که وارد این مقولات نشوند؟

بله من شخصاً و حضوری با آقای زاکانی صحبت کردم و از ایشان خواهش کردم که این حرف‌های نادرست را مطرح نکنید.

آزار دهنده‌ترین رخدادی که موجب شد طی چهار سال گذشته، گاهی لب به گله بگشایید، چه بود؟ حتی یک بار گفتید برخی تک‌تیراندازها از لشکر خودی ما را زدند.

فشارهای داخلی. البته علتش را هم نمی‌دانم. الان هم وضعیت نه تنها بهتر نشده، بلکه بدتر هم شده است. دیگر تک تیرانداز نیستند، با توپ و تانک من را هدف گرفته‌اند.

شما بارها در خصوص پرداخت یارانه‌ها با دولت بحث داشته‌اید. یک بار حتی شنیده شد که شما قهر کردید. صحت دارد؟

دعوا و بحث بر سر پرداخت یارانه‌های نقدی زیاد بوده است. حساب کنید که به این منظور ما سالی ۳۰ هزارمیلیارد تومان به خزانه می‌ریزیم. یعنی هرچه از فروش بنزین، گاز و میعانات گازی و دیگر فرآورده‌های نفتی به دست می‌آوریم مستقیماً به حساب خزانه می‌ریزیم. در حالی که تکلیف قانونی که ما را موظف به پرداخت فاصله قیمتی حامل‌های انرژی می‌کند، کمتر از این رقم است. محاسبه کرده ایم، با دیوان محاسبات کشور هم جلسه گذاشته‌ایم و به نظرم آنها هم قانع شده‌اند که رقمی که ما پرداخت می‌کنیم بیش از تکلیف قانون هدفمندی یارانه هاست.

آیا پرونده نفتی که در دولت قبل صادر شد اما پول آن به خزانه واریز نشد را پیگیر هستید؟

شرکت ملی نفت و دیوان محاسبات کشور قرار است امسال تکلیف این پول‌ها را روشن کنند. به هر حال زمان تحریم این پول صرف واردات بنزین و دیگر فرآورده‌ها شد. البته نیاز داشتند اما اقدامشان قانونی نبود. در قانون بودجه امسال آمده که شرکت ملی نفت این پول را به‌عنوان هزینه در نظر بگیرد و دیوان محاسبات کشور نیز بررسی‌های لازم را انجام دهد. البته فکر می‌کنم بررسی‌ها به هیچ نتیجه‌ای نخواهد رسید.

در مورد فروش نفت خام در دوران تحریم دو سؤال مطرح است. اینکه چقدر از محموله‌ها و پول نفت فروخته شده دست دلالان باقی مانده است و دوم آنکه آیا در نقل و انتقالات چمدانی پول در آن زمان وزارت نفت هم ضرر کرده است؟

به جز پرونده بابک زنجانی، مبالغ زیادی در دست دلالان باقی نمانده است. البته شرکت‌هایی بودند که ۳۰ الی ۴۰ میلیون دلار میعانات گازی یا فرآورده نفتی را بردند اما نتوانستند پول آن را بگیرند و الان هم شرکت منحل شده اما رقم درشت بدهی مربوط به بابک زنجانی است. در مورد حمل و نقل چمدانی پول، وزارت نفت نقشی نداشت و ضرر هم نکرد.

آیا برنامه‌ای برای افزایش سهم ایران در بازار تجارت جهانی گاز داریم؟

بله. ما الان به ترکیه و عراق صادرات گاز داریم و ادامه هم خواهد داشت. تا پایان امسال صادرات گاز به بصره نیز آغاز خواهد شد. تجربه جهانی نشان می‌دهد که بهترین مشتریان گاز هر کشور همسایگانشان هستند و ما هم از این تجربه بهره می‌بریم.

بازار دیگر پاکستان است که ما خط لوله را تا نزدیک مرز برده‌ایم اما آنها اقدام نکرده‌اند. ارمنستان هم بازاری است که مقدار کمی صادرات گاز به آن انجام می‌شود. کشورهای جنوب خلیج فارس الان جذاب‌ترین بازار صادرات گاز برای ماست. ما می‌خواستیم با قرارداد کرسنت یک پل ارتباطی با این کشورها برقرار کنیم اما نشد.

آقای وزیر به‌عنوان آخرین سؤال، در دوره بعد هم وزیر نفت می‌مانید؟

برای معلوم‌شدن پاسخ این سؤال، کافی است چند روز صبر کنید.


منبع: بهارنیوز

به احمدی‌نژاد گفتم سرپل صراط یقه‌ات را می‌گیرم

وضعیت صنعت نفت در ابتدای دولت یازدهم چندان مناسب نبود. با این شرایط چند سال می‌توانست دوام بیاورد؟
قطعاً نمی‌توانست زیاد دوام بیاورد. برای نمونه یک بی‌انضباطی شدید مالی نیز بر صنعت نفت حاکم و ساختار نیروی انسانی آن نیز به هم ریخته بود. واگذاری‌هایی که به اسم خصوصی‌سازی انجام شده بود، عموماً غیردولتی‌سازی بود تا خصوصی سازی. در این صنعت نیروی انسانی مازاد متورم شده بود و به جای آن بسیاری از مدیران از این صنعت رفته بودند. لذا در ابتدا با یک ضعف مدیریتی شدید رو به رو شدیم. مهم‌تر آنکه نسل جوان و تحصیلکرده هم که باید کار را یاد می‌گرفت، برای ورود به عرصه مدیریتی آموزش ندیده بود. جوانان رشد نکرده بودند و از طرف دیگر مدیران بازنشسته اکثراً حاضر نبودند به صنعت بازگردند. این موضوع فاصله‌ای میان نیروی جوان با مدیران باتجربه صنعت ایجاد کرده بود. علاوه بر این مشکلات بی شمار دیگری از تولید نفت و گاز گرفته تا پرداخت یارانه وجود داشت که فاجعه بود.
شما به‌عنوان کارشناس ارشد انرژی قطعاً بخش زیادی از این مشکلات را می‌دانستید. با چه انگیزه‌ای بازهم پذیرفتید که تصدی وزارت نفت را به عهده بگیرید؟
دقیقاً از عمق مشکلات خبر نداشتم. وقتی که من از صنعت رفتم، برعکس آنچه تصور می‌شود، اصلاً ارتباطی با وزارت نفت نداشتم. حتی فکر نمی‌کردم و در خواب هم نمی‌دیدم که دوباره به این صنعت بازگردم. اصلاً به فکرش هم نبودم.
تصویری که از این صنعت در ذهن من بود، بر اساس شرایط سال ۸۴ خیلی بهتر از واقعیت بود. اما وقتی آمدم، ویرانی بسیار عمیقی را دیدم. البته اگر شرایط را کامل می‌دانستم، بازهم قبول می‌کردم. آن زمان خیلی دچار احساسات شده بودم و دوستان فشارهای زیادی وارد کردند. وقتی رئیس‌جمهوری از من خواست، دیگر نتوانستم نه بگویم. به هر حال خدا به ما کمک کرد و در این ۴ سال با کمک همه مدیران، کارکنان و همراهان صنعت نفت که از آنها جداً تشکر می‌کنم، توانستیم صنعت را به یک وضعیت قابل قبولی بازگردانیم. من نمی‌گویم که مانند قبل ازسال ۸۴ همه چیز خوب شده اما قابل قبول است.
شما در این چهار سال برای احیای تولید و صادرات نفت خام تلاش‌های بسیاری کردید. اگر برجام نبود وضعیت ما امروز چگونه بود؟
طبق روال تحریم، تولید در حداقل ممکن و صادرات نفت خام ما به سرعت به سوی نفت در برابر غذا می‌رفت. آن زمان خوش به حال مافیای نفت و دلالان بود.
آقای روحانی و شما بارها اشاره کرده‌اید که بعد از  برجام نان عده‌ای که «کاسبان تحریم» بودند، آجر شد. اما برای افکار عمومی ابعاد این موضوع خیلی باز نشده است. لطفاً دراین باره توضیح دهید.
خیلی روشن است. پول نفتی که آن زمان می‌فروختیم، در یک سری از بانک‌ها ذخیره می‌شد و براحتی نمی‌توانست خارج شود. برای آنکه پول را به کسی بدهیم که می‌خواستیم کالا و تجهیزات از آن بخریم، فرایندی به نام ریزش پول (کارمزد و هزینه‌های انتقال بانکی سنگین) اتفاق می‌افتاد؛ که این ریزش بین ۵ تا ۱۸ درصد بود. برای مثال زمانی که می‌خواستیم از کره جنوبی پولمان را بیرون بیاوریم، ۱۷ درصد ریزش داشت و در چین ۱۰ درصد. این ۵تا ۱۸ درصد را چه کسی می‌خورد؟ یک زنجیره‌ای بود که این کارمزدها و درآمدها را نصیب خود می‌کرد. اگر میزان ریزش پول را میانگین ۱۰ درصد در نظر بگیریم، وقتی این درصد را در یک میلیون و ۲۰۰ هزار بشکه نفت در روز که با نرخ متوسط ۶۰ دلار به فروش می‌رفت، ضرب کنید؛ رقم بسیار بزرگی به دست می‌آید. به این ترتیب حدود ۳ میلیارد دلار یعنی ۱۲ هزار میلیارد تومان در سال به دست افراد خاصی می‌رسید. این درحالی است که ما در ایران خانواده‌هایی داریم که برای ۴۰۰ هزار تومان یا حتی برای خرید یک قوطی شیرخشک زندگی‌شان فلج می‌شود. عده‌ای می‌خوردند و می‌گفتند تحریم نعمت است. بله، نعمت است، ولی برای چه کسانی؟ برای شما، نه برای مردم. بله، مقاومت کردن یک مسأله مهم است و ما در شرایط سخت مقاومت می‌کنیم. ما برای کشورمان در مقابل دشمن کوتاه نمی‌آییم. هر فشاری که به ما بیاید، تحت آن سعی می‌کنیم مقاوم شویم؛ ولی نگویید تحریم نعمت است. نگویید خوب بود که ادامه پیدا می‌کرد.
عقبه «کاسبان تحریم» چه کسانی بودند؟
خیلی‌ها بودند. وظیفه من نیست آنها را شناسایی کنم. ما این دکان را جمع کردیم،‌کاری بود که آقای روحانی کرد. در ادامه ما از فرصت ایجاد شده استفاده کردیم تا اینکه دکان جمع شود و کار به روال طبیعی برگردد. وقتی می‌خواهیم پولی را از بانکی به بانک دیگر منتقل کنیم، چرا باید پول ما ریزش داشته باشد. بعد جنس را گران‌تر و از منابع غیررسمی بخریم. جنس قلابی به ما بدهند یا آنکه چند بار برویم برای خرید. این‌ها کیستند؟ درست که نگاه کنیم، می‌بینیم عده‌ای هستند که از ایران رفته‌اند و شرکتی را راه‌انداخته‌اند. افرادی از خود ایرانی‌ها این کارها را کرده‌اند و جنس گران، دست دوم و بدل به ما فروختند. بعد هم قطعه یدکی‌اش را به ما نمی‌دهند، تعهدی هم برای تعمیر و نگهداری و راه‌اندازی ندارد. در این شرایط همه چیز باعث ضرر می‌شود.
منتقدان برجام چند گروه هستند. عده‌ای معتقدند برجام برای منافع ملی زیان آور است. سوای این عده، تحلیلی وجود دارد مبنی بر اینکه «کاسبان تحریم» پشت پرده تبلیغات گسترده ضدبرجام هستند؛ البته اهداف فردی و گروهی خود را با ادعای دلسوزی برای «منافع ملی» استتار کرده‌اند. شما که بارها در سخنان‌تان به فعالیت «مافیا» اشاره کرده اید، ارزیابی‌تان چیست؟
اینها؛ علنی جلو نمی‌آیند. زیرکی‌شان این است که افرادی را که ممکن است دلسوز هم باشند، تحریک می‌کنند. نمی‌گویم همه کسانی که انتقاد می‌کنند، دنبال منافع فردی هستند. اما قطعاً عده‌ای هستند که تحریک می‌شوند. در ایران هم روش تحریک برخی افراد کاملاً روشن است. باید گفت «اسلام به خطر افتاد»؛ یا «کشور به خطر افتاد»؛ «لیبرالیسم آمد»؛ «دولتی‌ها می‌خواهند امریکایی‌ها در کشور حاکم شوند؛ آنها می‌خواهند کشور را بفروشند» و… این حرف‌ها خیلی معروف است؛ جدید نیست. سال هاست این تکنولوژی تبلیغاتی وجود دارد.
آقای احمدی‌نژاد در سال ۸۴ که به‌عنوان رئیس جمهوری منتخب معرفی شد، گفت که «می‌خواهم «مافیا» را از نفت بیرون کنم». چند روز بعد درمحل مجلس سابق از من دعوت کرد- من هنوز وزیر بودم- پیش او رفتم. آنجا گفتم آقای احمدی‌نژاد چرا گفتید مافیا؟ به ما و همکاران‌مان توهین کردید. گفت که «نه، من به شما توهین نکردم. اگر کسی بگوید در بازار فساد است، به وزیر بازرگانی توهین می‌شود؟» من گفتم میان این دو خیلی فرق است. نفت و فروش آن چیزی جز وزارت نفت نیست؛ شما به ما توهین کرده‌اید. او منکر شد و گفت که «من با شما نبودم» و من هم در جوابش گفتم که حالا می‌گذرد. این حرف را من در سال ۸۴ زدم. گفتم که می‌گذرد آقای احمدی‌نژاد. من الان هیچ قدرت و زوری ندارم و شما همه قدرت و زور را دارید. اما بالاخره اینقدر زور دارم که دم پل صراط یقه ات را بگیرم. این گذشت؛ خدا همه چیز را دید. در همین دنیا دید و نگذاشت به پل صراط برسد. بعد به اسم مبارزه با مافیا چه کارها که نشد و من در این ۴ سال چقدر خون جگر خوردم که بخشی از این مافیا را از نفت بیرون کنم. ۴ سال خون جگر خوردم و هنوز هم ادعا نمی‌کنم که توانسته‌ام تمام کار را انجام دهم. زمانی به خیلی از کارهای انجام شده درصنعت نفت من قسم می‌خوردم، اما یک زمانی رسید که دیگر به اندازه انگشتان دستم هم نمی‌توانستم قسم بخورم که این‌ها سالم است. خیلی کارها کردیم و خیلی تلاش شد، ولی رویه‌های غلط و شعارهای غلط، افکار به اسم اسلام و انقلابیگری، افکار انحرافی را ترویج کردند. این‌ها چیزهایی است که مردم باید بدانند. مهم‌ترین موضوع همین است. می‌گویند آقای احمدی‌نژاد ۷۰۰ میلیارد دلار پول را به هدر داد. من اعتقاد دارم اگر این ۷۰۰ میلیارد دلار هم از بین رفته باشد ولی مردم فهمیده باشند که این تفکر چقدر برای کشور خطرناک است، باز ما برده‌ایم.
یکی از پدیده‌های بعد از انقلاب، بابک زنجانی است. همیشه در رسانه‌ها اشاره می‌شد که فعالیت‌های او مشکوک است، ولی به اقداماتش ادامه می‌داد. تا زمانی که دولت روحانی مستقر و پیگیر ماجرا شد و نهایتاً میلیاردر نفتی بازداشت شد و شما هم در روند پیگیری نقش مؤثری داشتید، با اتکا به یافته‌های خود چه ارزیابی ای از پرونده دارید؟
ما وارد این بحث که شدیم، دیدیم همه‌اش مسأله دارد. البته به او فرصت‌های خیلی طولانی و تا اردیبهشت ۹۳ داده بودند. من حس کردم ایشان خیلی آدم طلبکاری است. البته هرگز ایشان را ندیدم. این موضوع را از مدارک متوجه شدم. به دنبال شکایت و پیگیری در قوه قضائیه ایشان بازداشت شد و چیزی هم به نفت نداد. حتی آن اموالی که داده‌اند و می‌گویند ۲هزار میلیارد تومان ارزش کارشناسی آن است، نمی‌شود به این قیمت فروخت و کسی نمی‌خرد. تقریباً چیزی دست ما را نگرفته و هر روز هم از این شایعات درست می‌کنند که «من آمده‌ام پول را بدهم و کسی تحویل نمی‌گیرد». بابک زنجانی؛ پدیده عجیبی است و اصلاً باید به این فکر کرد. همیشه در جامعه از این چیزها هست. اما چه شرایطی ایجاد شد که این فرد توانست اینقدر رشد کند و تا اینجا بیاید؟ این مهم‌تر است. چطور می‌گویند فضای کسب و کار؟ چیزی که برای رشد اقتصاد یک کشور مطرح است و در دنیا می‌گویند باید فضای کسب و کار چگونه باشد تا این رشد اتفاق بیفتد. در آن شرایط فضای کسب و کار فسادآمیزی در کشور درست شد که بابک زنجانی‌ها، رشد کردند. طبیعی است که وقتی فضای کسب و کار برای آنها مساعد باشد، برای بقیه فضای ضد کسب و کار می‌شود.
می گفتند که زنجانی در آن سال‌ها حتی چک برگشتی داشته و در زندان بوده است، ولی در فاصله کوتاهی تبدیل به یک دلال پولدار و مطرح نفتی شد. چرا؟
بله. این‌ها که می‌گویند ما تأیید نکردیم و ما نبودیم، همه امضاهایشان هست. اصل امضاهایشان را ببینید. امضای اصل کسانی که می‌گویند ما اصلاً امضا نکرده‌ایم. نه کپی است و نه فتوشاپ. در اسناد وجود دارد.
الان ابهام افکار عمومی این است که می‌گویند به هر حال اگر بابک زنجانی خطایی هم کرده، به تنهایی قادر نبوده این حجم گسترده از تخلف را مرتکب شود و در واقع؛ به اتکای پشتیبانان خود در دولت قبل، چنین چپاول بی‌سابقه‌ای را انجام داده است…
بله. حمایتش کردند، به او امکان رشد دادند. این‌ها بزرگش کردند. گفتند اوست که می‌تواند این کار را بکند، مرد همین است و بقیه هیچ نیستند. این‌ها درستش کردند و حالا زبان همه‌شان هم چند متر دراز است.
زمانی که وارد پیگیری ماجرا شدید، تصور می‌کردید ابعاد ماجرا اینقدر بزرگ باشد؟
بله. غیرمنتظره نبود. از اول می‌دانستیم.
درباره نقش بابک زنجانی دو دیدگاه وجود دارد، یکی اینکه او متهم اصلی پرونده است و دیگری اینکه زنجانی فقط جلوی ویترین بوده و افراد مؤثرتر از او در چپاول، فعال بوده‌اند. نظر شما چیست؟
یک بار گفتم که بالاخره مگر می‌شود یک نفر باشد؟ حالا اینکه زنجانی چقدر ویترین است یا چقدر پشت ویترین است را نمی‌دانم. اما در هیچ جای دنیا نمی‌شود یک نفر این همه پول را ببرد. حتماً همکارانی هم داشته است.
فرجام پرونده را چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟
امیدوارم پول‌ها را پس دهد. البته من بعید می‌دانم. اصلاً پول در اختیار این فرد نیست که پس دهد. ایشان می‌گوید پول آماده دارم، ولی یک ذره باور نداریم. پول نیست…پول رفت… پول رفت… قابل برگشت نیست.
وکیل آقای زنجانی می‌گوید شرکایش آمادگی دارند بخشی از این پول را بپردازند.
اصلاً شرکایی در کار نیست. یک نفر را می‌آورند در تاجیکستان و می‌گویند که می‌خواهد پول را پس دهد. اصلاً مگر تاجیکستان چقدر پول دارد. سرتا پای گردش مالی‌اش چقدر است که ۴میلیارد دلار بتواند به ما بدهد. این‌ها عده‌ای هستند که بازی می‌کنند.
پول کجا رفته؟
رفته است دیگر… یک عده نیاز داشتند، برداشتند و بردند.
اگر خودمان را جای زنجانی بگذاریم. یک گزینه این است که پول را نگه دارد تا اعدامش نکنند با این هدف که بماند و پول‌ها را بازگرداند…
من قاضی نیستم و دلم هم نمی‌خواهد یک انسان اعدام شود. ولی دنبال این هستم که حق مردم از او گرفته شود. هر قدر بتوانند بگیرند. ولی بعید می‌دانم پولی بدهد. به نظرم اصلاً پولی ندارد که بدهد.
شخصیت ضد فساد شما مورد قبول افکارعمومی است. اما بحث‌هایی مثل کرسنت مطرح شده و مدعی هستند که زنگنه هم به نوعی آلوده مسائل مالی است. چه پاسخی برای مدعیان دارید؟
مصاحبه خاصی درباره کرسنت کرده‌ام و بزودی پخش می‌شود. ما از هیچ فسادی حمایت نمی‌کنیم و در این پرونده هم هیچ فسادی اثبات نشده است که بگویند فلان کس پول را از بهمان کس گرفت. خیلی داستان دارد که اگر بخواهم بازگو کنم، خیلی چیزها روشن می‌شود. یک روزی هم شاید لازم باشد بازگو کنم. دهان ما را بسته‌اند و دهان یک عده دیگر را باز گذاشته‌اند.
اما در کرسنت، اصل داستان زیان و ضرری است که با ضعف و ناتوانی مدیریتی به کشور در زمان دو دولت آقای احمدی‌نژاد وارد کردند. ما ۴ سال است تلاش می‌کنیم که این ضرر و زیان را با تدبیر به حداقل برسانیم، نه با شعار دادن. من مصاحبه مفصلی در این مورد کرده‌ام و بالاخره منتشر خواهم کرد. البته برای اینکه ضرری به منافع ملی نخورد، نصف این مصاحبه را هم خودمان حذف کرده‌ایم.
ولی کارهای خلاف زیادی کردند. قرارداد کرسنت، برای صادرات گاز به امارات بوده که این آقایان معتقدند که قیمت‌اش پایین بوده است. خب قیمت پایین. اما طبق قرارداد، شرکت ملی نفت به‌عنوان طرف ایرانی می‌توانست برود و درخواست تجدید نظر در قرارداد بدهد و از نظر قراردادی محق بود. کاری که ترکیه انجام داد و ادعا کرد قیمت صادراتی ما بالاست و با داوری قیمت را از زمان تجدیدنظر پایین آورد، نه حتی از زمانی که داوری رأی داد. ما می‌توانستیم در داوری بگوییم قیمت کم است و حالا یک سال طول می‌کشید. بعد هم قیمت به عقب برگشت داده می‌شد و ما گاز را صادر می‌کردیم. اما گازی که صادر نکردیم و بعد هم گفتند که قیمت کم است، حالا ببینید چه بلایی سرش آمد. یا در مشعل‌ها سوزانده شد یا از زیرزمین امارات، ابوظبی مجانی برداشت و برد. یعنی تقریباً ابوظبی سهم ایرانی را خالی کرد و این کاری بود که آقایان کردند. گفتند گاز ارزان است و ارزان نمی‌دهیم و فساد است. خب آن‌هایی که فساد کردند، بگیرید و همه را اعدام کنید. ولی چرا به کشور ضرر می‌زنید. راهی باز شده برای صادرات گاز و شما به همان قیمت که ارزان هم هست بدهید و بعد بروید تقاضای داوری و تجدیدنظر کنید و بعد قیمت جدید را اعمال کنید.
یا مثلاً در قرارداد بود که اگر ما ۶۰ درصد مقدار گازی که به کرسنت فروختیم، به هر خریدار دیگر در امارات می‌فروختیم، آن قیمت جدید در قرارداد اعمال می‌شد. خب چرا نرفتید بفروشید؟ شما باید گاز را می‌فروختید. حتماً می‌توانستید بفروشید؛ چرا نفروختید که همان قیمت اتوماتیک به قرارداد کرسنت اعمال شود؟ دلیل این کارهای عجیب و غریب، این است که پرونده را از دست مسئولش یعنی شرکت نفت گرفتند و بردند به دست چند نفر از افراد امنیتی دادند که آشنا نبودند. سعی کردند از این بحث، یک‌‌ آش با یک وجب روغن برای رقبای سیاسی‌شان که اصلاح‌طلب‌ها هستند، بپزند. آنها دنبال این چیزها افتادند و اصل پرونده فراموش شد. در این بحث‌های انتخابات آقای رئیسی درباره کرسنت چیزی گفتند، من نوشتم و گفتم شما را ارجاع می‌دهم از مشاور ارشدتان جناب آقای جلیلی بپرسید که در مرداد ۸۸ در نامه‌شان به آقای احمدی‌نژاد چه نوشتند و در مذاکرات آذر ماه ۹۱ در شورای عالی امنیت ملی، چه گذشت؟ اگر ما حرف نمی‌زنیم، دلیلش این نیست که نمی‌دانیم. الان تمام این اطلاعات برای ما محفوظ است و لازم شود به‌طور اجمالی آنها را به مردم خواهم گفت. که ظاهراً چاره‌ای جز این نیست. کسانی که امروز پرونده کرسنت را محکوم می‌کنند خودشان متهمان اصلی پرونده هستند. آنها باید پاسخگو باشند که به کشور ضرر زدند. البته ما تلاش می‌کنیم و ان‌شاءالله جلوی ضرر و زیان را با کارهایی که در داوری انجام داده ایم، می‌گیریم. اما آن‌هایی که اتهامات دروغ می‌زنند، باید بدانند که ما سندهای حرف‌هایی را که در شورای امنیت ملی زده‌اند و مکاتباتی را که کرده‌اند، داریم. این مدارک در دست ماست و اگر سکوت می‌کنیم فقط به خاطر حفظ منافع ملی است.
نادیده گرفتن توان شرکت‌های داخلی یکی از انتقاداتی است که به شما وارد می‌شود. اینکه بسیاری از قراردادها و تفاهم‌ها با شرکت‌های خارجی بر اساس نیاز صنعت نفت نبوده و در داخل کشور نیز شرکت‌هایی با این توان وجود دارد. آیا واقعاً شما راغب هستید که برای توسعه صنعت نفت فقط از خارجی‌ها استفاده کنید؟
از دوستانی که چنین ادعایی می‌کنند خواهش می‌کنم که بروند و به طور میدانی و دقیق سهم ساخت داخل در قراردادهایی را که با توتال فرانسه، انی ایتالیا، پتروپارس و استات اویل نروژ برای توسعه فازهای ۱ تا ۱۰ پارس جنوبی امضا کردیم، با قراردادهای فازهای ۳۵ ماهه که با بعضی شرکت‌های داخلی منعقد شد، مقایسه کنند و ببینند که سهم ساخت داخل در کدام بیشتر است. من ادعا می‌کنم که در قراردادهای قبلی درصد واقعی سهم داخل بیشتر از این قراردادهای ۳۵ ماهه بود. این فرق شعار و واقعیت است. این موضوع در گزارش آقای حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات وقت که در ابتدای سال ۹۲ آن را برای مقامات عالی کشور نوشته، هم آمده است. بنابراین مدعیان ساخت داخل در دوره آقای احمدی‌نژاد، از توتال و انی هم به شرکت‌های داخلی و تولیدات ایرانی سهم کمتری دادند. اما در این دوره ما بجز قرارداد توتال که این اواخر امضا شد، اصلاً قراردادی نبستیم و فقط قراردادهای قبلی را ادامه داده‌ایم. فقط در مورد قرارداد پالایشگاه ستاره خلیج فارس که انعقاد آن مربوط به این دولت هم نبود؛ شما مدت و قیمت قراردادهای مربوط به این پالایشگاه را با شرکت خارجی و بعد با شرکت ایرانی مقایسه کنید.
من اخیراً در مجلس شورای اسلامی اعلام کردم که هر یک سال تأخیر در توسعه ۲ فاز پارس جنوبی بیش از ۵ میلیارد دلار به کشور خسارت وارد می‌کند. الان قراردادی داریم که زمان متعارف توسعه آن ۴ سال بوده اما هنوز بعد از ۱۲ سال تمام نشده است. در این مدت مبلغ قرارداد بالا رفته، زمان طولانی شده و کیفیت نیز پایین آمده است. ضرر تأخیر و افزایش زمان توسعه این فازها را چه کسی می‌دهد؟ جز ملت ایران؟ اما ظاهراً ملت ایران اصلاً مهم نیستند و فقط منافع یک سری از شرکت‌های خاص اهمیت دارد.به هر حال من نمی‌گویم که تحریم‌ها مؤثر نبوده است. اما نباید همه چیز را در زیر ظلمت تحریم پنهان کرد و از آن گذشت. تحریم فقط به اندازه خودش تأثیر داشت.
آیا شرکت‌های داخلی تکنولوژی کافی برای توسعه بخش بالادستی صنعت نفت دارند؟
بخش خصوصی واقعی و حتی نیمه دولتی کشور در این زمینه ادعایی ندارد. حتی می‌گویند که ما باید در کنار شرکت‌های توانمند خارجی کار کنیم و یاد بگیریم. به نظر من اینچنین ادعاهای بزرگ که برخی به زبان می‌آورند، ناشی از توانمندی نیست؛ بلکه از ناآشنایی با کار و ندانستن برمی خیزد. وگرنه پول و تکنولوژی را شرکت داخلی از کجا می‌تواند فراهم کند؟ علاوه بر آن پذیرفتن مسئولیت یک طرح ۱۰ میلیارد دلاری کار بسیار سختی است. بخصوص اگر بخواهی از نتیجه تولید، پول سرمایه‌گذاری را بازپس بگیری. پذیرش این ریسک کار بسیار سختی است و باید شرکت تسلط کامل داشته باشد. شرکتی باید کار را در دست بگیرد که ده‌ها طرح نظیر این را انجام داده و صدها مهندس درجه یک داشته باشد. بعضی‌ها با چه حسابی ادعا می‌کنند؟ به هر حال از کیسه مردم خرج کردن، کار بسیار آسانی است.
در مدل جدید قراردادهای نفتی ما نه تنها راه را برای همه شرکت‌های ایرانی بازگذاشته‌ایم بلکه حضور حداکثری شرکت‌های ایرانی در طرح‌ها را الزام کرده‌ایم. در این قراردادها شرکت خارجی حتماً باید از میان شرکت‌هایی که ما تعیین صلاحیت کرده‌ایم، یک شریک ایرانی داشته باشد. تا در بخش بالادستی صنعت نفت ایرانی‌ها به مرور کار را یاد بگیرند و تکنولوژی روز دنیا در بخش‌های مهندسی و مدیریت مخزن، مدیریت طرح‌های کلان و نحوه تأمین مالی به آنها منتقل شود. در همه موارد ما درصد ساخت داخل را بیش از میزان آمده در قانون حداکثر‌سازی استفاده از توان داخلی گذاشته‌ایم. راه حل‌های بسیار جدیدی در نظر گرفته‌ایم. مثلاً کسانی که از ظرفیت‌های ایرانی استفاده می‌کنند تا ۱۰ درصد گران‌تر می‌خریم. یعنی کسی که تولید داخل دارد ما در ارزیابی به آن امتیاز می‌دهیم. توتال هم این موضوع را قبول کرده است. ما از حداکثر تجاربی که داشتیم استفاده کردیم. همکاری با دانشگاه‌ها بسیار جدی شده تا دانشگاه‌های داخلی با مراکز تحقیقاتی شرکت‌های خارجی همراه شوند. این موارد را من بارها توضیح داده‌ام. گرچه پیچیده، دقیق و حرفه‌ای است اما به هر حال یک عده بازار انحصاری برای خودشان می‌خواهند.
برخی این رابطه تعریف شده میان شرکت‌های ایرانی و خارجی در قراردادهای جدید نفتی را به نوعی پادویی برای شرکت‌های غربی تعبیر کرده‌اند. آیا این اتهام را وارد می‌دانید؟
روابط در قراردادهای اقتصادی غالب و مغلوب ندارد. در این قراردادها روابط از نوع امنیتی نیست. عده‌ای می‌آیند برای ما کار کنند و ما هم باید در کنار آنها کار کنیم تا یاد بگیریم. مانند روابط استاد و دانشجو. اما این در دنیا تعریف شده نیست. دانشجو مقابل استاد دوزانو می‌نشیند تا یاد بگیرد. حالا شما می‌گویید که استاد خارجی نمی‌خواهیم. این‌ها بعضی وقت‌ها به من می‌گویند که جای استاد راهنما و دانشجو را عوض کن.
ریسک سرمایه‌گذاری خارجی در ایران اندک نیست. چه انگیزه‌ای موجب شده تا شرکت‌هایی نظیر توتال مشتاق سرمایه‌گذاری در ایران شوند و حتی ریسک مجازات مستقیم و غیرمستقیم توسط امریکا بابت سرمایه‌گذاری کلان در ایران را بپذیرند و فشارهای تحریم‌های کاخ سفید را نادیده بگیرند؟
این موضوع را باید از شرکت‌های خارجی پرسید. اما فکر می‌کنم بازار ایران بسیار جذاب است و اگر عاقلانه رفتار کنیم، کسی نمی‌تواند از آن صرف نظر کند. توتال هم این موضوع را عنوان کرد. رئیس این شرکت گفت که یک میلیارد دلار سرمایه‌گذاری در ایران رقمی نیست که ما به خاطرش از ایران صرف نظر کنیم و به ریسکش می‌ارزد. یک میلیارد دلار تقریباً سهم توتال از فاز اول قرارداد است. ارزش کل قرارداد ۴٫۸ میلیارد دلار است که در فاز اول آن شرکت‌ها باید ۲٫۴ میلیارد دلار آورده داشته باشند و از این میزان ۵۰٫۱ درصد سهم توتال است. ۳ سال این فاز زمان می‌برد و به اعتقاد توتال تا آن زمان تکلیف تحریم‌های ایران و این قرارداد معلوم خواهد شد. به اعتقاد توتال این رقم می‌ارزد که بواسطه آن از بازار بزرگ انرژی ایران بیرون نباشند. بخصوص اینکه فرانسوی‌ها همیشه در تاریخ نسبت به امریکایی‌ها استقلال داشته‌اند و از نظر سیاسی حرف اول در اروپا را این کشور و انگلیس می‌زنند. با این تفاوت که وابستگی فرانسوی‌ها به امریکایی‌ها نسبت به انگلیسی‌ها همواره کمتر بوده است. این موضوع را فرانسوی‌ها قبلاً هم ثابت کرده بودند. در قرارداد میدان‌های نفتی سیری A و E در دوره ریاست جمهوری مرحوم آقای هاشمی و قرارداد فاز ۲ و ۳ پارس جنوبی در دوره رئیس دولت اصلاحات فرانسوی‌ها باز هم پیشتاز بودند.
قرارداد توتال علاوه بر ابعاد اقتصادی و فنی دارای پیام‌ها و پیامدهای سیاسی و روانی نیز هست. بازخوردهای سیاسی و روانی این قرارداد را تا چه اندازه جدی می‌دانید؟
قطعاً بعد سیاسی این قرارداد هم اهمیت ویژه‌ای دارد. حتی این موضوع را مقامات شرکت توتال هم به زبان آورده‌اند. توتال می‌گوید که بسیاری از شرکت‌های خارجی حتی شرکت‌های غیرنفتی از آنها سؤال کرده‌اند که قرارداد را چه زمانی امضا می‌کنید و ما منتظر شما هستیم. به هر حال دو شرکت مهم نفتی دنیا یعنی توتال و شرکت ملی نفت چین در این قرارداد حضور دارند. سی ان پی سی آی یکی از بزرگترین شرکت‌های دنیاست و اهمیت حضور آن در این قرارداد کمتر از توتال نیست.
آیا فشارهای داخلی تأثیری بر ذهنیت خارجی‌ها در خصوص تزلزل امنیت سرمایه‌گذاری در ایران و روند تصمیم‌گیری آنها  دارد؟
گمان نمی‌کنم. آنها وزن حرف‌ها را می‌فهمند. در مجلس خواستند رأی ۳ فوریتی به توقف قرارداد توتال بدهند. اما ۵ نفر امضا‌کننده بیشتر نیاورد؛ که اگر بازهم رأی‌گیری می‌کردند، فکر نمی‌کنم ۳۰ رأی می‌آورد. شرکت‌های خارجی و کشورهای دیگر از ما تحلیل سیاسی روشنی دارند و این‌طور نیست که نفهمند و بدون بررسی سرمایه‌گذاری کنند.
چرا قرارداد فاز ۱۱ پارس جنوبی با توتال امضا شد؟
فقط فرانسوی‌ها پیشنهاد دادند و با یک شرکت نمی‌شد به مناقصه رفت. شرکت‌های داخلی هم که پول و تکنولوژی نداشتند. آنها اگر می‌توانند طرح‌هایی که در دست دارند تمام کنند. فکر نمی‌کنم طرح‌هایی که دست شرکت‌های داخلی است تا ۲ سال دیگر هم تمام شود و تولید آن به مدار بیاید. شرکت‌های داخلی ضعف مدیریتی و مالی دارند. همه می‌خواهند از صندوق توسعه ملی تأمین مالی کنند. اما صندوق توسعه هم پول کافی ندارد.
محرمانه بودن این قرارداد یکی از موضوعاتی است که برخی منتقدان از آن به‌عنوان ابزاری برای فشار تبلیغی به دولت استفاده کنند. شما اخیراً در مصاحبه‌ای دلایل محرمانه بودن قرارداد را توضیح دادید اما انتقادها هنوز ادامه دارد…
این محرمانگی را خود مجلس تصویب کرده است. مجلسی که دست آقایان بود و فکر نمی‌کرد که روزی ما دوباره سر کار بیاییم. گمان می‌کردند که تا ابد دولت دست خودشان می‌ماند. من به نمایندگان در مجلس نیز گفتم که یک قانون تصویب کرده‌اید و اختیاراتی در اختیار وزیر گذاشتید و در همان قانون هم تصویب کرده‌اید که قراردادهای نفتی محرمانه است. از طرف دیگر یک وزیر انتخاب کردید. هر دو را می‌توانید تغییر دهید که البته نمایندگان با من موافق بودند.
منتقدان مدعی‌اند، بندهایی در قرارداد توتال وجود دارد که منافع ملی را به خطر می‌اندازد. پاسخ شما چیست؟
اگر این بندها در قرارداد توتال وجود دارد در قراردادهای قبلی نیز بوده است. قانون همان قانون قبلی است. چرا زمانی که سر کار آمدید، در آن دوره ۸ ساله قراردادهای قبلی را که آنها را هم ما امضا کرده بودیم، افشا نکردید. یا آنکه قراردادهای بعدی را که خودتان امضا کردید. ضمن آنکه خودتان در مجلس خواستید که قراردادها محرمانه باشد که البته کار صحیح و عرفی هم بود.
آیا قصد دارید در مناقصه میدان آزادگان داخلی‌ها را هم شرکت دهید؟
در این مناقصه‌ها و در سطح اول و مدیریت کلان طرح‌های توسعه میدان نفتی، شرکت‌های ایرانی می‌توانند با شریکان خارجی صاحب صلاحیت مشترکاً شرکت کنند. اما نه به تنهایی. الان حتی ژاپنی‌ها هم حاضر نیستند که رهبر طرح توسعه آزادگان شوند. می‌گویند که ما در این سطح از فعالیت در حوزه بالادستی صنعت نفت توانمند نیستیم. شرکت‌هایی نظیر شل، توتال، بی‌پی، انی و همین‌طور شرکت‌های امریکایی می‌توانند؛ اما بسیاری از شرکت‌های نفتی دیگر توان کافی ندارند. فقط بحث پول نیست. برای ما در مورد طرح توسعه آزادگان توانمندی شرکت رهبر کنسرسیوم اهمیت ویژه دارد تا زمان را از دست ندهیم.
چندین بار از شرکت‌های امریکایی دعوت کرده اید که در صنعت نفت ایران سرمایه‌گذاری کنند. آیا آنها پالس مثبتی برای پذیرش دعوت شما داشته اند؟
خیر. شرکت‌های امریکایی با آمدن دولت آقای ترامپ می‌ترسند که در ایران سرمایه‌گذاری کنند. از طرف ما هیچ محدودیتی برای حضور شرکت‌های امریکایی در صنعت نفت ایران وجود ندارد اما آنها نمی‌توانند.
شنیده شده برای احیای قرارداد کرسنت اقداماتی نیز انجام دادید تا چه اندازه صحت دارد؟
ما به شرکت کرسنت پترولیوم اعلام رسمی کردیم که آماده صادرات هستیم و تمام فرایندهای فنی و مهندسی طی شده است. طبق قرارداد اگر برداشت نکند، باید از این به بعد از آنها مطابق بند take or pay آمده در قرارداد غرامت دریافت کنیم. برای اینکه خسارت به ما اضافه نشود. طبق رأی داوری ماه‌هاست که اعلام کرده‌ایم  آماده ایم، جلسات مختلف گذاشته‌اند و بازرسی فنی کرده‌اند. اخیراً تیمی آمد و فشار، کیفیت و همه جزئیات را سنجید که مطمئن شود ما می‌توانیم صادر کنیم. به هر حال جنوب خلیج فارس برای ما بازار خیلی مهمی است که نباید از آن      صرف نظر کنیم و باید به هر قیمتی به آن وارد شویم.
واکنش کرسنت چه بوده است؟
هیچ. چاره‌ای جز پذیرفتن آن ندارد.
یعنی شما می‌فرمایید قرارداد احیا می‌شود؟
بله، قرارداد که از نظر داوری زنده است. عملاً هم روال قانونی و بین‌المللی را پذیرفته و طی کرده‌ایم. اگر هم کرسنت اقدام نکنند باید take or pay بدهند.
برداشت شما چیست؟ تمایل دارند وارد اجرای قرارداد شوند یا اینکه غرامت دهند؟
نمی دانم. این پرونده فعلاً از نظر بخش خسارت در داوری مطرح است. دفاعیات ما و آنها اعلام شده و جلسات گذاشته شده، فکر می‌کنم تا قبل از پایان این سال میلادی به نتیجه برسد. چیزهایی که می‌گویند، فقط عددهای رسانه‌ای است و بزرگنمایی برخی داخلی‌هاست، حرف‌های همین داخلی‌ها به نفع طرف‌های خارجی است. اصلاً این اعداد و ارقامی که اعلام می‌کنند، صحیح نیست. حتی یک سنت، جریمه نشده‌ایم و خسارتی داده نشده است. هنوز در دست بررسی است.
کرسنت در دفاعیه‌ای که چند ماه پیش داد، نخستین حرفی که زد، استناد به گزارش برخی مقامات ما مثل آقای زاکانی نماینده دوره قبلی مجلس بود. الان به استناد گفته‌های مسئولان ایرانی طرف دعوی معتقد است این میزان خسارت دیده‌اند. کرسنت به حرف‌های این‌ها در داوری استناد کرد و این خیلی بد است. من همیشه خواهش می‌کنم به خاطر منافع ملی این اعداد فوق‌نجومی را نگویید. این‌ها را از کجا آورده‌اید؟ نگویید!
درخواست شخصی از این افراد داشتید که وارد این مقولات نشوند؟
بله من شخصاً و حضوری با آقای زاکانی صحبت کردم و از ایشان خواهش کردم که این حرف‌های نادرست را مطرح نکنید.
آزار دهنده‌ترین رخدادی که موجب شد طی چهار سال گذشته، گاهی لب به گله بگشایید، چه بود؟ حتی یک بار گفتید برخی تک‌تیراندازها از لشکر خودی ما را زدند.
فشارهای داخلی. البته علتش را هم نمی‌دانم. الان هم وضعیت نه تنها بهتر نشده، بلکه بدتر هم شده است. دیگر تک تیرانداز نیستند، با توپ و تانک من را هدف گرفته‌اند.
شما بارها در خصوص پرداخت یارانه‌ها با دولت بحث داشته اید. یک بار حتی شنیده شد که شما قهر کردید. صحت دارد؟
دعوا و بحث بر سر پرداخت یارانه‌های نقدی زیاد بوده است. حساب کنید که به این منظور ما سالی ۳۰ هزارمیلیارد تومان به خزانه می‌ریزیم. یعنی هرچه از فروش بنزین، گاز و میعانات گازی و دیگر فرآورده‌های نفتی به دست می‌آوریم مستقیماً به حساب خزانه می‌ریزیم. در حالی که تکلیف قانونی که ما را موظف به پرداخت فاصله قیمتی حامل‌های انرژی می‌کند، کمتر از این رقم است. محاسبه کرده ایم، با دیوان محاسبات کشور هم جلسه گذاشته‌ایم و به نظرم آنها هم قانع شده‌اند که رقمی که ما پرداخت می‌کنیم بیش از تکلیف قانون هدفمندی یارانه هاست.
آیا پرونده نفتی که در دولت قبل صادر شد اما پول آن به خزانه واریز نشد را پیگیر هستید؟
شرکت ملی نفت و دیوان محاسبات کشور قرار است امسال تکلیف این پول‌ها را روشن کنند. به هر حال زمان تحریم این پول صرف واردات بنزین و دیگر فرآورده‌ها شد. البته نیاز داشتند اما اقدامشان قانونی نبود. در قانون بودجه امسال آمده که شرکت ملی نفت این پول را به‌عنوان هزینه در نظر بگیرد و دیوان محاسبات کشور نیز بررسی‌های لازم را انجام دهد. البته فکر می‌کنم بررسی‌ها به هیچ نتیجه‌ای نخواهد رسید.
در مورد فروش نفت خام در دوران تحریم دو سؤال مطرح است. اینکه چقدر از محموله‌ها و پول نفت فروخته شده دست دلالان باقی مانده است و دوم آنکه آیا در نقل و انتقالات چمدانی پول در آن زمان وزارت نفت هم ضرر کرده است؟
بجز پرونده بابک زنجانی، مبالغ زیادی در دست دلالان باقی نمانده است. البته شرکت‌هایی بودند که ۳۰ الی ۴۰ میلیون دلار میعانات گازی یا فرآورده نفتی را بردند اما نتوانستند پول آن را بگیرند و الان هم شرکت منحل شده اما رقم درشت بدهی مربوط به بابک زنجانی است. در مورد حمل و نقل چمدانی پول، وزارت نفت نقشی نداشت و ضرر هم نکرد.
آیا برنامه‌ای برای افزایش سهم ایران در بازار تجارت جهانی گاز داریم؟
بله. ما الان به ترکیه و عراق صادرات گاز داریم و ادامه هم خواهد داشت. تا پایان امسال صادرات گاز به بصره نیز آغاز خواهد شد. تجربه جهانی نشان می‌دهد که بهترین مشتریان گاز هر کشور همسایگانشان هستند و ما هم از این تجربه بهره می‌بریم.
بازار دیگر پاکستان است که ما خط لوله را تا نزدیک مرز برده‌ایم اما آنها اقدام نکرده‌اند. ارمنستان هم بازاری است که مقدار کمی صادرات گاز به آن انجام می‌شود. کشورهای جنوب خلیج فارس الان جذاب‌ترین بازار صادرات گاز برای ماست. ما می‌خواستیم با قرارداد کرسنت یک پل ارتباطی با این کشورها برقرار کنیم اما نشد.
آقای وزیر به‌عنوان آخرین سؤال، در دوره بعد هم وزیر نفت می‌مانید؟
برای معلوم شدن پاسخ این سؤال، کافی است چند روز صبر کنید.


منبع: بهارنیوز