پس لرزه‌های خروج انگلیس از اتحادیه اروپا

‘سرجیو ارموتی’ مدیرعامل بانک سوئیسی UBS امروز (دوشنبه) گفت در پی تصمیم انگلیس به خروج از اتحادیه اروپا این بانک در حال بررسی راه های خارج کردن کارمندان خود از لندن و استقرار آنها در فرانکفورت، مادرید و آمستردام است.

به گزارش ایرنا به نقل از رویترز، بانک UBS حدود پنج هزار کارمند در لندن دارد و در حال بررسی گزینه های پیش رو درباره محل بعدی استقرار آن دسته از کارمندانی است که نیاز به دسترسی به اتحادیه اروپا دارند.

ارموتی به شبکه CNBC گفت: فکر می کنم فرانکفورت یکی از گزینه ها باشد. محل های دیگری هم وجود دارد که در حال بررسی آنها هستیم. وی افزود: به آمستردام و مادرید هم فکر می کنم. 

به گفته ارموتی، این بانک سوئیسی تا پایان تابستان جاری یا اوایل سه ماهه چهارم سال میلادی تصمیم نهایی را اتخاذ خواهد کرد.
شرکت های خدمات مالی برای آنکه بتوانند در اتحادیه اروپا خدماتی ارائه دهند باید شعباتی در کشورهای عضو اتحادیه داشته باشند. در حالی که انگلیس دسترسی به بازار واحد اروپا را از دست می دهد احتمال می رود بانک های بیشتری به فکر خروج از این کشور باشند.
شهرهای اروپایی مانند مادرید و آمستردام و فرانکفورت برای جذب بانک هایی که از لندن خارج می شوند رقابت می کنند.

ارموتی همچنین گفت که در پنج ماه اخیر مشتریان UBS تمایل زیادی برای سرمایه گذاری نشان داده اند اما ‘هنوز بسیار محتاط’ هستند.
ارموتی همچنین گفت که از ابتدای سال جاری میلادی در آمریکا خوشبینی ها نسبت به سیاست های دولت ترامپ کم شده است. 
به گزارش ایرنا، مردم انگلیس در همه پرسی ۲۳ ژوئن ۲۰۱۶ میلادی با نزدیک به ۵۲ درصد آرا به خروج این کشور از اتحادیه اروپا رای دادند. مذاکرات اولیه برای خروج از این اتحادیه به تازگی آغاز شده است.
بسیاری از سیاستمداران و کارشناسان نسبت به این امر بخصوص در زمینه اقتصادی برای این کشور ابراز نگرانی کردند.


منبع: الف

بیم‌ها و امیدهای کابینه دولت دوازدهم

رضا صادقیان
 
طی چند روز گذشته گمانه‌زنی درباره مدیریت وزارتخانه‌ها در دولت دوازدهم بخشی از شنیده‌های محافل سیاسی را تشکیل ‌داده است. همزمان برخی از نشریات و کانال‌های خبری اقدام به نظرسنجی در فضای مجازی کرده‌اند تا اقبال برخی از نام‌ها را در میان مردم و فعالان اجتماعی به محک سنجش بگذارند، دیده و شنیده شده برخی از فعالان سیاسی با نشر اخبار حاشیه‌ای راه را برای تصدی مقام وزارت خویش می‌گشایند. در این میان قبل از آنکه درباره وظایف و مسئولیت‌های وزیر و وزارتخانه تحت اختیار چنین اسامی گفتگو شود و راه حلی برای برون رفت همان ساختار اجرایی بیان گردد، با نام و نشان شخصیت‌ها روبرو هستیم. گویی مرتفع کردن گرفتاری‌های شهروندان «نام» ‌ها هستند و نه برنامه‌ها، به جای آنکه توجه به قدرت اجرایی و برنامه‌ها در راس دیگر امور قرار بگیرند، نام‌ها در صدر قرار گرفته‌اند.

بدون‌تردید برخی از این خبربازی‌ها و درج اخبار با نیت خاص در روزنامه‌ها جای نقد بسیار دارد. به اسم پیش‌بینی و‌ترکیب کابینه با نام برخی از شخصیت‌های سیاسی روبرو می‌شویم که بعضا با شیطنت‌های تیم رسانه‌ای نزدیک به خود در حال ارایه خواسته‌هایشان به دولت آینده و جامعه هستند و توجهی به مطالبات بر زمین مانده مردم ندارند. تفاوتی نمی‌کند چنین رفتاری از سوی کدامیک از جریان‌های سیاسی انجام شود، همین که در روز روشن دقتی در درخواست‌های مردم و سخنان بیان شده توسط رئیس جمهور منتخب در دوره تبلیغات ریاست جمهوری ندارند خطر جدی برای دولت دوازدهم است، مهمتر اینکه برخی از چنین اسامی طی سال‌های گذشته آنقدر در میان خبرها به گوش رسیده که امیدی به راهبری آنان در عرصه مدیریت کلان به نظر نمی‌رسد، مدیرانی که همیشه در گوشه و کنار ساختار قدرت اجرایی بوده‌اند ولی با مدیریت خویش موفق در گشودن گره‌ای از مشکلات دستگاه نبوده‌اند، حال همان نام‌ها به سطح روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها می‌آیند.

احتمال خیر، بدون‌تردید طی سال‌های گذشته اساسا دقتی به جانشین پروری و‌تربیت مدیران کارآزموده در سیستم اجرایی نشده است. چنانچه به سن وزیران از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا دولت یازدهم نگاه کنیم، متوسط سن وزیران در هر دولت رو به افزایش گذاشته است، مسئله وزیران با تجربه در دولت حسن روحانی را می‌توان استثناء دانست، وزیرانی که قرار بود ویرانه‌های برجای مانده از دولت قبل را به سامان کنند، با این حال در همین دولت نیز با بهانه‌های عجیب نه تنها فضایی برای نیروهای جوان گشوده نشد بلکه طی چهارسال گذشته با ناچیزترین انتقال تجربیات از سوی این مدیران به نسل بعدی روبرو بوده‌ایم. چنین شخصیت‌هایی در این فضا نام خویش را برای به دست گرفتن تصدی وزارتخانه‌ها مطرح می‌کنند، شرایطی که مدیران جوان در صحنه حضور ندارند و کمتر کسی از دانش و قدرت اجرایی آنان باخبر است، در این میدان مدیران کهنه‌کار آنقدر اسم و عکس خویش را با همکاری برخی از دوستان گرمابه و گلستان نشر می‌دهند تا به همگان حضور ضروری و وجود والامقام آنان مهم و برای کسب منافع ملی مسجل گردد.

توانایی، بهره‌وری از تجربه برخی مدیران، سنجش دانش و تصمیم‌گیری  آنان در حوزه مدیریتی طی سال‌های گذشته در عمل دیده شده است، نیازی به کسب تجربه دوباره و دادن فرصتی بیشتر نیست. نام برخی از اسامی که برای تصدی وزارتخانه‌ها در نشریات دیده می‌شود، نه تنها حامل پیام امیدوار کننده‌ای نیست، بلکه دولت دوازدهم را به دست شخصیت‌های خواهد سپرد که با گفته‌های رئیس دولت و برنامه «دوباره ایران» ذره‌ای همخوانی ندارد. آنان در مسیری دیگر می‌روند و مطالبات مردم از جنسی دیگر است.‌ترکیب کابینه دولت دوازدهم و فرصت چهارساله را نمی‌بایست در جو رسانه‌ها و شیطنت برخی از چهره‌های سیاسی به گونه‌ای چید که پیام ناامیدی به مردم انتقال دهد. میدان اصلی پاسخ دادن به مطالبات مردم است و نه راضی نگاه داشتن برخی از شخصیت‌های سیاسی، آقای رئیس جمهور فرصت چهارساله پیش‌رو را آسان از کف ندهید.


منبع: بهارنیوز

سرویس‌های هوشمند مخابرات (IN) غیرفعال می‌شوند

سرویس‌های هوشمند مخابرات (IN) غیرفعال می‌شوندپول‌نیوز – مشتریان برای فعال کردن سرویس‌های هوشمند کشوری (IN) به دفاتر امور مشتریان مخابرات منطقه در سراسر کشور مراجعه کنند.
معاون امور مشتریان شرکت مخابرات ایران گفت: در پی درخواست‌های متعدد مشتریان در زمینه سرویس‌های هوشمند (IN)، برای استفاده بهتر و بهینه از این خدمت و جلوگیری از قطع این سرویس‌ها به دلیل کارکرد بی‌رویه، مشتریان با مراجعه به دفاتر این سرویس را فعال کنند.

داوود زارعیان با اشاره به اینکه سرویس‌های هوشمند (IN) از ۲۰ تیر ماه برای تمام کاربران غیرفعال خواهد شد، اظهار کرد: مشتریانی که مایل به استفاده از این خدمت هستند (مالک یا مستاجر به شرط ارایه اجاره‌نامه) می‌توانند با درخواست کتبی با قید زمان معین برای فعال کردن این خدمت اقدام کنند..

وی با اشاره به افزایش رضایتمندی برای متقاضیان و کاربران علاقمند به استفاده از این خدمت گفت: برای جلوگیری از مسایل ایجاد شده که منجر به افزایش هزینه‌های کارکردی و قطع تلفن‌های ثابت و لاوصولی‌ها می‌شد، این اقدام صورت گرفت.

وی از همه شرکت‌های فعال در این زمینه خواست در اطلاع‌رسانی‌های خود به این دستورالعمل توجه داشته باشند.


منبع: پول نیوز

پیوستگی زمان و مکان با اینترنت اشیاء

غنیمی فر گفت: پیش بینی شده است تا سال ۲۰۳۰ حدود ۱۵ میلیارد از اشیاء به این فناوری جدید مجهز باشند. از اینترنت اشیاء امروزه در حوزه اتومبیل‌های خودران، ارتباط خودروها با یکدیگر و همین طور پیروی از علائم راهنمایی و رانندگی استفاده می‌شود که موجب صرفه‌جویی در مصرف سوخت به دلیل استفاده درست از زمان می‌شود.

پیوستگی زمان و مکان با اینترنت اشیاءپول‌نیوز – یک کارشناس حوزه فناوری اطلاعات با تاکید بر اهمیت استفاده از اینترنت اشیاء این پدیده را یک انقلاب نوین خواند که در حوزه‌های صنعتی، تجاری و آموزشی دارای کاربردهای صرفه‌جویانه است.
سیامک غنیمی فر با بیان این که پروژه اینترنت اشیاء در جهان پدیده‌ای است همانند انقلاب صنعتی و کشف نیروی بخار، گفت: پیش بینی شده است تا سال ۲۰۳۰ حدود ۱۵ میلیارد از اشیاء به این فناوری جدید مجهز باشند. از اینترنت اشیاء امروزه در حوزه اتومبیل‌های خودران، ارتباط خودروها با یکدیگر و همین طور پیروی از علائم راهنمایی و رانندگی استفاده می‌شود که موجب صرفه‌جویی در مصرف سوخت به دلیل استفاده درست از زمان می‌شود.

عضو سابق هیات مدیره سازمان نظام صنفی رایانه‌ای استان تهران با تاکید بر این که حوزه جدید اینترنت اشیاء حوزه‌ای مناسب برای سرمایه‌ گذاری است، گفت: اینترنت اشیاء امکان برقراری ارتباط با واقعیت مجازی و واقعیت افزوده را فراهم می‌کند. از پتانسیل اینترنت اشیاء می‌توان در امور آموزشی استفاده کرد، اما استفاده جدی‌تر از این فناوری در حوزه واقعیت مجازی است که در آن ارتباط کاربر با واقعیت قطع نمی‌شود. این سیستم را می‌توان در امور صنعتی و برای کنترل صنعتی استفاده کرد.

وی با بیان این‌که در شرایط فعلی امکان توسعه امور نرم افزاری در کشور ما بسیار بیشتر از توسعه سخت افزاری است، اظهار کرد: امروزه بسیاری از فناوری‌های کاربردی و موثر در حوزه نرم‌افزاری ایجاد می‌شوند. در این حوزه ما امکانات بالقوه خوبی داریم که اگر تمرکز بیشتری روی آن داشته باشیم، میتوانیم در این حوزه بسیار پیشرفت کنیم.

این کارشناس فناوری اطلاعات در پایان همچنین به اثرگذاری استفاده از اینترنت اشیاء در ایجاد ارزش افزوده و رشد اقتصادی در کشور اشاره کرد و افزود: اینترنت اشیاء در وهله اول در استفاده از زمان موجب صرفه‌جویی می‌شود که به تبع آن در حوزه‌های مربوط به انرژی نیز صرفه‌جویی اتفاق می‌افتد. در حوزه هوشمند سازی منازل و ترموستات‌های حرارتی خودکار منازل اینترنت اشیاء می‌تواند در تنظیم استفاده از سیستم‌های گرمایشی و حتی سرمایشی موثر باشد.

این روزها بحث ورود فناوری‌های جدید به کشور خیلی داغ است. در صدر این فناوری‌ها اینترنت اشیاء قرار دارد که حوزه بسیار جذاب در حوزه فناوری‌های جدید اطلاعاتی و ارتباطاتی به شمار می‌رود.

اینترنت اشیاء فناوری است که از طریق آن امکان کنترل وسائل منزل از راه دور فراهم می شود، تصور کنید وقتی در یک روز گرم تابستانی در راه منزل هستید برای خنک شدن خانه تان در هنگام ورودتان گوشی همراه خود را روشن و کولرتان را روی درجه خیلی خنک تنظیم کنید!؟

اصطلاح «اینترنت اشیاء» اولین بار توسط کوین اشتون در سال ۱۹۹۹ بکار برده و برای نخستین بار توسط انتشارات مؤسسه MIT به دنیا معرفی شد. اینترنت اشیاء به معنی یک شبکه جهانی از اشیاء مرتبط که هر یک دارای آدرس مختص به خود بوده است که بر اساس قراردادهای استانداردشده‌ای با یکدیگر در ارتباط هستند. این سیستم جدید کنترل از راه دور و کنترل هوشمند اشیا و دستگاه‌ها، امروزه در کشورهای توسعه یافته در سیستم‌های اداری و همچنین وسایل منزل بسیار مورد استفاده قرار می‌گیرد اما هنوز در ایران مقدامات استفاده از آن به صورت تجاری فراهم نشده است.


منبع: پول نیوز

توقف فعالیت ۱۷ نیروگاه هسته‌ای فرانسه تا سال ۲۰۲۵

پول‌نیوز – نیکولا هولو، وزیر محیط زیست فرانسه امروز در مصاحبه با خبرنگاران گفت ۱۷ نیروگاه هسته‌ای فرانسه تا سال ۲۰۲۵ غیرفعال خواهند شد.

نیکولا هولو با اشاره به هزینه بالای تامین امنیت نیروگاه های هسته‌ای فرانسه افزود این تاسیسات تنها ۵۰ درصد از برق مورد نیاز را تامین می کنند.

وزیر محیط زیست فرانسه پنج شنبه گذشته گفت قرار است دولت برای پیشگیری از بروز مشکل در تامین برق مصرفی شهروندان از قطع برق در طول شبانه روز استفاده کنند.

شایان ذکر است ۵۸ نیروگاه هسته‌ای در ۱۹ ایستگاه متفاوت در فرانسه وجود دارند و از آنجا که تولید برق با استفاده از انرژی هسته ای، کار پیچیده ای است دولت مکرون تلاش خود را به کار گرفت تا نیروگاه های هسته‌ای این کشور، تنها ۵۰ درصد از برق مورد نیاز را تامین کنند.


منبع: پول نیوز

تصاویر/ کامیون‌های متفقین در جاده‌های ایران

فرادید| پس از آنکه در ژوئن ۱۹۴۱ یعنی تیرماه سال ۱۳۲۰ شمسی نیروهای آلمان نازی علی رغم پیمان عدم تخاصم به شوروی حمله کردند تنها یک راه برای رساندن آذوقه و مهمات به شوروی مانده بود و آن هم ایران بود.

به گزارش مجله تاریخ فرادید، در شهریورماه سال ۱۳۲۰ شمسی یعنی ۶۵ روز پس از حمله آلمان به شوروی، متفقین با وجود اعلام بی طرفی از شمال و جنوب به ایران حمله کردند. هرچند دلیل این حمله حضور عناصر آلمانی در ایران عنوان شده بود اما عموم تحلیلگران و مورخین بر این اتفاق نظر دارند که رساندن آذوقه، اسلحه و مهمات به شوروی عامل اصلی اشغال خاک ایران بود.

 از آنجا که در آن زمان هنوز مسیر دریائی تا خلیج فارس در کنترل نیروی دریایی بریتانیا بود و راه‌های جاده ای و راه آهن ایران نیز از جنوب تا شمال به تازگی به کمک مهندسان آلمانی ساخته شده بود، این انتخاب برای متفقین گزینه مطلوب بود. به علاوه اینکه آنها می‌توانستند از ارزاق و آذوقه مردم ایران هم برای کمک به جبهه شوروی استفاده کنند؛ اقدامی که به بحران و قحطی در ایران منجر شد.  

بنا به برخی گزارشات تاریخی در مدت اشغال ایران بیش از ۴ میلیون تن مواد غذایی و آذوقه از طریق راه‌های ایران برای شوروی ارسال شد. این رقم اقلام خوراکی، کنسروهای وارداتی از بنادر جنوبی و گندم، حبوبات و گوشت تولید ایران را شامل می‌شد.

موید این گزارشات اما تصاویری است که از صف کامیون های امریکایی در جاده های ایران برجای مانده است؛ “نیک پارینو” عکاس و خبرنگار امریکایی کسی است که همراه با کاروانی از کامیون ها جاده جنوب تا آذربایجان شوروی را طی کرده است. او در کنار عکاسی از بیابان‌ها و جاده ها در طول مسیر به طور ویژه از رانندگان کامیونی که مامور رساندن آذوقه به شوروی بودند نیز عکاسی کرده است. 

برچسب ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،


منبع: فرادید

خداحافظی فرشاد پیوس، ۲۰ ساله شد

ورزش سه: فرشاد پیوس، بازیکن بزرگ پرسپولیس وتیم ملی به آستانه بیستمین سال خداحافظی خود رسیده است .

 در روز ۲۰ تیر ماه سال ۷۶ ، فرشاد پیوس در آستانه ۳۶ سالگی، دور افتخار در ورزشگاه آزادی زده وفوتبال را در میان دوستان خود وبا تجلیل باشگاه پرسپولیس، باشگاه استقلال وفدراسیون فوتبال کنار گذاشت .

پیوس که متولد دی ماه سال ۱۳۴۰ بود، در روز ۲۰ تیر ماه ۷۶ در حالی که پرسپولیس واستقلال با هم بازی داشتند، ۱۲ دقیقه در داخل میدان بود وبعد از این دقیقه از زمین بیرون آمد وپیراهن شماره ۱۷ خود را بر تن مهدی مهدوی کیا کرد ورفت .

فرشاد پیوس، از سال ۶۴ تا ۷۶ در پرسپولیس بود ودر این مدت، ۵بار در مسابقات فوتبال باشگاه های تهران و۲بار در مسابقات فوتبال لیگ کشور آقای گل مسابقات شد .

به مناسبت ۲۰ ساله شدن خداحافظی فرشاد پیوس، ادوار آقای گلی او را بار دیگر مرور میکنیم:

*سال ۶۵ : ۷ گل در ۱۰ بازی

*سال ۶۶:  ۱۳ گل در ۱۷ بازی

*سال ۶۷: ۱۳ گل در ۱۵ بازی

*سال ۶۹:  ۱۶ گل در ۱۷ بازی

*سال ۷۰:  ۱۶ گل در ۱۵بازی

*سال ۷۰:  ۱۱ گل در ۲۲بازی لیگ اول آزادگان

*سال ۷۳:  ۲۰ گل در ۲۳بازی لیگ چهارم آزادگان

*پیوس به جز این ۷ آقای گلی در مسابقات مختلف، در مسابقات دسته دوم تهران با نیروی هوایی، مسابقات آسیایی ۱۹۹۰ پکن با تیم ملی ودر مسابقات فوتبال لیگ باشگاه های قطر با تیم نادی القطر آقای گلی را تجربه کرده است .خداحافظی او از فوتبال یکی از خاطره انگیز ترین مراسم های  خداحافظی در تاریخ فوتبال ایران بوده است .


منبع: برترینها

چرا موسیقی ایران به شاهنامه فردوسی بی توجه است؟

هفته نامه صدا: این روزها قرار است نام های بزرگی «شاهنامه» بخوانند. «همایون شجریان» و «سهراب پورناظری» قرار است تابستان اثری را روی صحنه ببرند که برگرفته از داستان های شاهنامه است و از آن طرف، «شهرام ناظری» و «حافظ ناظری» نیز شاهنامه خوانی خواهندکرد.

این اتفاق خوبی است؛ اتفاق خوبی است اگر به این مسئله توجه کنیم که در این سال ها، «فردوسی» در موسیقی ایران بسیار غریب بوده و آثار چندانی از او به اجرا درنیامده است؛ نکته جالب آنکه دو خواننده ای قرار است بار دیگر از شاهنامه بخوانند که پیش از این نیز فعالیت هایی در این زمینه داشته اند؛ استفاده از ضرب زورخانه را نخستین بار پرویز مشکاتیان در موسیقی ایرانی رواج داد؛ اما چرا فردوسی در موسیقی ایران تا این اندازه غریب است؟

شاهنامه خوانی چیست؟

«شاهنامه خوانی» را خواندن اشعار شاهنامه فردوسی به آواز مخصوص می گویند که در گذشته در مجالس اشراف و درباریان اجرا می شده و همچنین در قهوه خانه ها به اجرا درمی آمده است. شاهنامه خوانی در مجالس خوانین به صورت نشسته و در قهوه خانه ها به صورت ایستاده اجرا می شده است. اما اجرای این اشعار با موسیقی نیز همراه بوده است و معمولا یک ساز نیز شاهنامه خوان را همراهی می کرده است.

 چرا موسیقی ایران به شاهنامه فردوسی بی توجه است؟

«شاهنامه خوانی» با «نقالی» تفاوت هایی اساسی دارد و اگر «نقال» تلاش می کند تا داستان هایش را با هیجاناتی خاص تعریف و نوعی نمایش تک نفره اجرا کند؛ شاهنامه خوان تنها به روایت این آثار می پردازد. شاهنامه در عین آن که نتیجه و ثمره نهضت بزرگ ملی ایرانیان در احیای مفاخر ملی بود، خود نهضت تازه ای در نظم داستان های حماسی ایجاد کرد و به همین خاطر در فرهنگ گذشته ایرانیان نقشی مهم داشته است.

این مراسم ها غالبا با حضور چند شاهنامه خوان برگزار می شد که یکی پس از دیگری می خواندند. برای مثال در چهار محال و بختیاری گاه مصراع یا بیتی از شاهنامه را سایر شاهنامه خوان ها در جواب شاهنامه خوان تک خوان به صورت گروهی پاسخ می داده اند.

از جمله این آثار می توان به «ناونده» (گردن بند) به تنظیم آهنگ مجتبی صادقی و خوانندگی بهروز احمدی اشاره کرد. بخشی از این اثر به یک سنت کهن ایل بختیاری برای شاهنامه خوانی اختصاص دارد که در واقع این بخش از کار، ماهیتی ملی دارد و صرفا در حوزه یک فرهنگ بومی ارزیابی نمی شود. خواننده اثر، با استفاده از شیوه شاهنامه خوانی مناطق لرنشین، ابیاتی چند از منظومه سترگ حکیم ابوالقاسم فردوسی را ارائه می دهد.

شاهنامه و موسیقی

با خواندن شاهنامه می توان اطلاعاتی شگرف از تاریخ موسیقی ایران به دست آورد. این اطلاعات نشان می دهد، فردوسی اطلاعات دقیقی از سازهای موسیقایی داشته و می دانسته چه سازی در چه مجلسی بیان می شده است.

 چرا موسیقی ایران به شاهنامه فردوسی بی توجه است؟
ساز و نوای موسیقی ایرانی از آغاز دوره اساطیری پیشدادیان- ظهور کیومرث- تا پایان سلسله ساسانیان- مرگ یزدگرد سوم- در سراسر این سرزمین اهورایی طنین انداز بود. برای مثال «بهرام گور» همیشه از حضور چنگ نواز ماهری در شکارهایش بهره می برده است. «آینه پیل» (ساز رزمی)، بربت، بوق، تبیره (ساز کوبه ای با پوست)، تنبور، جام (ساز رزمی)، جرس، چلب (سنج)، چنگ، دف، رباب، رود، رویینه خم (ساز رومی)، زنگ، شندف (ساز کوبه ای با پوست)، شیپور، طبل، عود، کرنای، کوس، گاودم (ساز بادی)، نای نای رویین و نفیر از جمله سازهایی هستند که فردوسی در شاهنامه به آنها اشاره کرده است.

چرا از شاهنامه خوانده نمی شود؟

«آواز اساطیر»، «درفش کاویان»، «سیمرغ» و چند اثر محدود دیگر هستند که برای تمامی اشعارشان از یکی از مهم ترین شاعران ایرانی استفاده کرده اند. البته که تلاش های دیگری نیز در این زمینه انجام شده؛ اما این سه اثر را می توان شاخص ترین آثاری دانست که در این حوزه به اجرا درآمده اند؛ اما دلیل دوری موسیقی دانان ایرانی از این اثر چیست؟ آنها یکسان بودن وزن اشعار شاهنامه را مهم ترین دلیل می دانند و به همین خاطر است که اغلب از «غزل» برای بیان موسیقایی کارهای خود بهره گرفته اند. با این همه آثاری که با الهام از شاهنامه ساخته شده اند، همگی تجربه های موفقی در این زمینه بوده اند.

چرا موسیقی ایران به شاهنامه فردوسی بی توجه است؟

آواز اساطیر

شهرام ناظری، حدود دو دهه پیش «آواز اساطیر» را براساس اشعار شاهنامه به زبان کردی خواند. این آلبوم که به «شاهنامه کُردی» و «نغمه های ساسانی» نیز معروف است، نام آلبومی است با آهنگسازی و نوازندگی علیرضا فیض بشی پور ساخته شده و دربردارنده مقام های باستانی ساز تنبور است که دف و دهل این اثر را «حافظ ناظری» نواخته است. شهرام ناظری در آلبوم «آواز اساطیر» آوازهای قدیمی ایران را عرضه کرده است و شاید به گونه ای تجربه های خود را در این زمینه نشان داده است.

درفش کاویانی

«درفش کاویانی» نیز تجربه دیگری از این خواننده با آهنگسازی «فرید الهامی» است و در آن داستان کاوه آهنگر و درفش کاویانی بیان شده است. ناظری در این اثر یک بار دیگر با ساز مقامی تنبور، حماسه سرایی (شاهنامه خوانی) کرده و در این اثر موسیقایی آواهای چندهزار ساله «هوره» و «مور» و همچنین مقام های باستانی تنبور را اجرا کرده است.

قطعات ابتدای این اثر با آوای گات ها آغاز می شود و بخش های مختلف آن عبارتند از پادشاهی ضحاک، تولد فریدون، ضحاک در  جست و جوی فریدون، کاوه آهنگر و انتهای داستان که شامل داستان نابودی ضحاک است؛ آواخوانی (براساس آواهای باستانی هوره و مور)، پادشاهی ضحاک، تولد فریدون، تکنوازی تنبور، ضحاک در جست و جوی فریدون (براساس مقام مجنونی و شاهنامه خوانی)، خروشیدن کاوه دادخواه، قیام کاوه آهنگر، کاوه آهنگر (براساس مقام سحری و شاهنامه خوانی)، برافراشتن درفش کاویانی (ضرب زورخانه و باستانی) و همچنین به بند کشیده شدن ضحاک در کوه دماوند توسط فریدون (نبرد نور و ظلمت).

چرا موسیقی ایران به شاهنامه فردوسی بی توجه است؟

سیمرغ

اما «همایون شجریان» نیز در این زمینه اثری به نام «سیمرغ» را به آهنگسازی «حمید متبسم» اجرا کرده است. این اثر در «چهارگاه»، «همایون»، «اصفهان»، «ماهور» و «نوا» ساخته شده و داستان «زال» را روایت می کند. «سیمرغ» با ارکستر بزرگ سازهای ایرانی اجرا شد. این اثر سال ۸۹ نخستین اجرای خود را با رهبری محمدرضا درویشی در استادیوم تنیس ورزشگاه انقلاب انجام داد و سپس اجرای این کنسرت با رهبری آهنگساز در تالار وحدت ضبط شد. در این ارکستر به جز ساز مثلث از هیچ ساز غیرایرانی دیگری استفاده نشده، سازهای این ارکستر شش تار، سه عود، سه بم تار، شش کمانچه، سه قیچک آلتو و دو قیچک تنبور، یک سنتور بودند و سه نوازنده ساز کوبه ای و هشت خواننده کر زن و مرد «همایون شجریان» را یاری کردند.

خشت و خاک

«علیرضا قربانی» هم اثری با نام «خشت و خاک» را با آهنگ سازی صادق چراغی روی اشعار فردوسی ارائه داده است. این اثر موسیقایی با استفاده از اشعار فردوسی و در فضای موسیقی و سازبندی کاملا سنتی ساخته شده است و از سازهایی نظیر بالابان، دونلی، تنبور، دوتار و سازهای کوبه ای که به نوعی جزو سازهای فراموش شده به حساب می آیند، در این اثر استفاده شده است. فضای موسیقی آلبوم «خشت و خاک» حماسی و در بعضی مواقع رمانتیک است. به نظر می رسد قربانی در ارائه این آلبوم تمام تلاشش را کرده که در ارائه اشعار فردوسی کوتاهی نکند.

 چرا موسیقی ایران به شاهنامه فردوسی بی توجه است؟
نکته جالب البته ارائه همزمان لحن حماسی کنار وجوه دراماتیک و درس آموز اشعار فردوسی است که قربانی آن را با صبر و درک و دریافت خوب ارائه داده است. آوازش قدمت دارد و صلابت؛ جنس صدا و توانایی صوتی هم کمک می کند خاطره خوبی در ذهن شنونده نقش ببندد.

شاهنامه خوانی در مناطق مختلف ایران

«محمدرضا درویشی» نیز در این سال ها تلاش بسیاری در زمینه شاهنامه انجام داده است. او چند اثر در این زمینه منتشر کرده است که از جمله آنها می توان به «شاهنامه خوانی در مناطق مختلف ایران» اشاره کرد. محمدرضا درویشی در مقدمه نوشته شده برای این آلبوم آورده است: «در شاهنامه سه دوره متمایز را می توان تشخیص داد: اساطیری، پهلوانی و تاریخی. شاهنامه در عین آنکه نتیجه و ثمره نهضت بزرگ ملی ایرانیان در احیای مفاخر ملی بود خود نهضت تازه ای در نظم داستان های حماسی ایجاد کرد یا به آن نهضت امکان ادامه حیات داد. شاهنامه خوانی را می توان نوعی آیین خنیاگری دانست که از دیرباز به سه صورت شاهنامه خوانی زورخانه ای، نقّالی یا شاهنامه خوانی قهوه خانه ای و شاهنامه خوانی مجلسی در فرهنگ ایران رواج داشته است.»

چرا موسیقی ایران به شاهنامه فردوسی بی توجه است؟

سی

حالا تابستان قرار است پروژه «سی» به اجرا درآید. «همایون شجریان» که قرار است «سی» با آواز او همراه باشد، در جلسه مطبوعاتی این اثر درباره آن توضیح داد: «مرکز این پروژه چه در اشعار، چه در متن و چه در نقش های روی صحنه، شاهنامه است. ما موسیقی های مختلف و تصانیف مختلفی داریم که ممکن است در آنها از اشعار دیگر بزرگان نیز استفاده کنیم. امکان دارد آثار «ابر می بارد» و «آهای خبردار» را که استقبال شد کنار اینها اجرا کنیم.

هدف اصلی من و سهراب پورناظری این است که بتوانیم نسل های مختلف را کنار هم بنشانیم و کاری را خلق کنیم که از چند نسل شنونده داشته باشد و بتوانیم پیام شاهنامه را برسانیم. برای همین انتخاب فرم های موسیقی و نمایشی با این هدف بوده است که افراد با سلایق و فرهنگ های مختلف از آن لذت ببرند و نگاهی به شاهنامه داشته باشند و با این گنجینه فارسی بیشتر  آشنا شوند.»

 چرا موسیقی ایران به شاهنامه فردوسی بی توجه است؟

«سهراب پورناظری» نیز به عنوان آهنگساز و نوازنده این اثر درباره آن می گوید: «هدف ما بازسازی هویت ملی است، شاید این حرف بزرگی باشد ولی ما در حد و توان خودمان این کار را انجام می دهیم. امیدوار هستیم این دیکته نانوشته ای که نوشته می شود آن قدر حسن داشته باشد که ضعف آن به چشم نیاید. موسیقی این کار از موسیقی نواحی و سنتی و معاصر ایران گردآوری شده و موسیقی کلاسیک غربی و آواز کلاسیک غربی را هم خواهیم شنید. از تمام پتانسیلی که می شد به این پروژه کمک کند، استفاده شده و امیدوارم هم نشینی شیمیایی رخ دهد و همه چیز درهم ترکیب شود.»


منبع: برترینها

ناصر تقوایی، آل‌احمد، گلستان و دیگران

: آن‌طور که خودش می‌گوید تنها شانسش در زندگی این بوده که با یک تولد ناخواسته، مثل یک آدم زیادی در کنار یک ملت کهنسال زندگی کرده‌ است. هرچند امروز در آستانه هفتادوشش سالگی هنوز دارد در کنار این ملت کهنسال زندگی می‌کند، اما زندگی در سکوتی پانزده ساله برای مردی که نیم‌قرن از حضورش در هنر و ادبیات ایران (به‌عنوان فیلمساز، مستندساز، فیلمنامه‌نویس، عکاس، داستان‌نویس و مدرس) می‌گذرد چندان آسان نبوده است؛ برای او که دوره سکوت را نیز تجربه کرده است: یکی در سال‌های ‌۶۹ تا ۷۶، و دیگری هم از ۸۲ تا امروز.

تقوایی، آل‌احمد، گلستان و دیگران 
اما در نیم قرن زندگی ادبی و هنری ناصر تقوایی (۱۹ تیر ۱۳۲۰)، حضور برخی نام‌ها جلب توجه می‌کند: صفدر تقی‌زاده، ابراهیم گلستان و جلال آل‌احمد سه نامی هستند که شاید بتوان گفت تاثیرگذارترین آدم‌ها در زندگی ادبی و سینمایی او بوده‌اند. آنچه می‌خوانید برگزیده حرف‌های ناصر تقوایی است درباره «تابستان همان‌سال»‌ به‌عنوان تنها مجموعه‌ قصه‌اش که در سال ۱۳۴۸ از سوی نشر «لوح» منتشر شد، به همراه نگاه او به ابراهیم گلستان، جلال آل‌احمد، و طرح «داستان‌سرایان» که نیمه‌کاره ماند.

تقوایی و ادبیات

کلا دوازده داستان کوتاه نوشتم. جلال آل‌احمد خیلی کارهایم را دوست داشت. او معتقد بود که من اولین داستان‌های «کارگری- صنعتی» را در ادبیات ایران نوشته‌ام. پیش از من هر چه نوشته شده بود درباره حرفه‌های سنتی مثل میراب‌باشی، بقالی و… این‌ها بود. اما داستان‌های من در محیط‌های صنعتی مثل شرکت نفت و باراندازهای جنوب اتفاق می‌افتاد. من عاشق ادبیات بودم و هستم و برایش مقام بالاتری نسبت به سینما قائلم. اگر هم ادبیات را کنار گذاشتم و به سینما روی آوردم، علت‌های اجتماعی داشت؛ چون داستان‌هایم معمولا با سانسور روبه‌رو می‌شدند. به‌طوری‌که وقتی مجموعه‌داستان «تابستان همان سال» را در سال ۴۸ درآوردم، که زندگی هشت کارگر اسکله بود، این کتاب توقیف شد. در دهه هفتاد هم قصه‌هایم را جمع‌وجور کردم و فرستادم برای چاپ اما کتاب چاپ‌شده‌ من در محاق مانده است…

من اگر حرفی می‌زنم، محدود به خودم نمی‌شود. شامل همه‌ کسانی است که مثل من فکر می‌کنند. زمانی که متوجه شدم از راه ادبیات آینده‌ای ندارم و اگر قرار است با سلیقه‌ خودم بنویسم همیشه با مشکل مواجه خواهم بود، به سینما آمدم. اما در سینما هم مشکل دارم. چون هرگز دلم نمی‌خواهد فیلم بد بسازم. علت کم‌کاری‌ام این است. دوستانی هستند که بیشتر از من فیلم ساخته‌اند اما اگر آثارشان را بررسی کنیم، فکر نمی‌کنم تعداد فیلم‌های خوبشان بیشتر از فیلم‌های من باشد. من فقط یک فیلمساز دیگر شبیه به خودم سراغ دارم او هم عباس کیارستمی است که هیچ‌وقت فیلم بد نساخته است.

به‌هرحال وقتی از ادبیات سرخورده شدم، سینما را انتخاب کردم. شانسی که سر راه من قرار گرفت و اگر این شانس نبود، من هم نبودم این بود که مواجه شدم با ابراهیم گلستان که می‌خواست «خشت و آینه» ‌را بسازد. گلستان را از دوران کودکی می‌شناختم. از دوره‌ای که برای شرکت نفت فیلم مستند می‌ساخت و این فیلم‌ها را در مدارس آن نواحی برای ما نشان می‌دادند. در ادبیات هم همیشه به آثار او علاقه‌مند بودم. اصلا او مدل من در نوشتن بود. درعین‌حال آبادان به دلیل جمعیت خارجی زیادی که آنجا بودند، دارای چند سالن سینما بود که همزمان با آمریکا و اروپا فیلم نشان می‌داد. چون آنها نمی‌خواستند مردمشان به دلیل دوری از وطن از جریان فرهنگی خودشان منفک شوند.

تقوایی، آل‌احمد، گلستان و دیگران

من بیشترین فیلم‌های زندگی‌ام را تا سن ۲۲ سالگی که در آبادان بودم دیده‌ام. زبان انگلیسی هم بلد نبودم، اما اینقدر فیلم زبان اصلی دیدم که تقریبا هیچ فیلمی نبود که آن را نفهمم. یعنی تربیت تصویری پیدا کرده بودم. آن سال‌ها، دوران طلایی فیلمسازی در آمریکا و اروپا بود. دورانی که هرگز تکرار نشد. در آبادان شرکت نفت سینماهایی داشت که معروف‌ترین و مهم‌ترینش سینما تاج بود؛ سینمایی که نظیر نداشت.تمام فیلم‌های روز جهان به صورت همزمان در سینماهای آبادان به ویژه همین سینما تاج به نمایش درمی‌آمد. همه نوع فیلمی هم بود اما من وابسته به خانواده‌ای شرکت نفتی نبودم و درنتیجه ورودم به تمام این سینماها ممنوع بود. بنابراین کارت این سینما را جعل کردم. این تنها موردی است که من در زندگی‌ام چیزی را جعل کرده‌ام. طبق قوانین شرکت نفت، هر یک از اعضای خانواده‌ کارمندان این شرکت برای استفاده از امکانات رفاهی کارت داشتند.

من یک دوست هم‌کلاسی داشتم که اغلب با کلک، کارت‌های سفید می‌آورد و من با دقت تمام عکس بچه‌ها را روی آن می‌زدم. حتی مهر هم درست کرده بودم و تقریبا شده بودم سرگروه یک باند جعل کارت سینما تاج. شاید حدود صد کارت ساختم. مدتی پلیس شرکت نفت دنبال این جعل‌کننده می‌گشت و آخرش هم نفهمید کار چه کسی است. حیفم می‌آمد که این فیلم‌ها را از دست بدهیم. هفته‌ای حداقل سه فیلم می‌دیدم. خب اینها هم جزو همان شانس به حساب می‌آیند. یکی از هوشمندی‌های هر جوان علاقه‌مند به امور فرهنگی، استفاده از همین فرصت‌هایی است که پیش می‌آید.

تقوایی و گلستان

ابراهیم گلستان آدم بسیار منظمی بود. و برای کارش محرمیت قائل بود. همیشه داستان‌هایش را وقتی چاپ می‌شد، می‌خواندیم. غیرممکن بود پیش از چاپ قصه‌اش را برای کسی بخواند. در فیلمسازی هم این خصلت را داشت. تمام گروه تولید «خشت و آینه» پنج نفر بودند. فروغ که همکار گلستان بود، در طول ساختن این فیلم مطلقا ارتباطی با گلستان نداشت و حتی به استودیو نیامد. من می‌دانستم که اگر از گلستان بخواهم اجازه بدهد در این فیلم با او همکاری کنم، نخواهد پذیرفت. درنتیجه از دوستان ساعدی خواستم که جلال‌ آل‌احمد را واسطه ارتباط من با فیلم قرار بدهند.

جلال وقتی شنید که من می‌خواهم وارد این کار شوم، گفت خوب فکرهایت را بکن من به خاطر تو حاضرم به گلستان تلفن کنم. چون آل‌احمد با گلستان قهر بود. اگرچه برای هم احترام زیادی قائل بودند. گفت با گلستان دچار مشکل مالی خواهم شد. گفتم می‌خواهم فیلمسازی را یاد بگیرم و مسائل مالی برایم مهم نیست. اگر چه وضع بدی هم داشتم. به گلستان تلفن کرد و او هم پذیرفت. چون نمی‌توانست به او نه بگوید هرچند در ظاهر دشمن یکدیگر بودند.

اینها آدم‌های کوچکی نبودند. روزی که گلستان با من قرار گذاشت که بروم باهم صحبت کنیم، من در دانشکده‌ حقوق قبول شده و ثبت‌نام هم کرده بودم. فکر می‌کنم در آن زمینه هم دارای چنان استعدادی بودم که ممکن بود وزیر خارجه نشوم، ولی حتما تیرباران می‌شدم. بالاخره رفتم پیش گلستان و برای اولین‌بار با او به‌عنوان یک کارگردان و تهیه‌کننده روبه‌رو شدم نه استاد و دوست. به‌عنوان شاهد، گلستان در آن جلسه از فروغ هم دعوت کرده بود. گلستان چون نمی‌توانست به آل‌احمد نه بگوید و درعین‌حال نمی‌خواست هیچ روشنفکر دیگری مخصوصا نویسنده، پایش به این فیلم باز شود، سعی کرد سنگ‌های بزرگ جلوی پای من بیندازد.

از جمله اینکه خیال نکن این فیلم مثل آن مستندهایی است که برای شرکت نفت می‌سازم و کسانی مثل نجف دریابندری و اخوان‌ثالث هم آمدند و کار کردند. این یک فیلم حرفه‌ای است که دارم با سرمایه‌ شخصی می‌سازم و خیلی هم گران تمام می‌شود و نمی‌توانم به تو حقوق زیادی بدهم. فروغ پرسید چقدر می‌توانی بدهی؟ گلستان گفت ماهی ۲۵۰ تومان. من یک لحظه پیش خودم چرتکه انداختم و دیدم که این مبلغ حتی هزینه‌ رفت‌وآمد من را هم تامین نخواهد کرد. پرسیدم آیا ممکن است آدم بتواند با چنین مبلغی زندگی کند؟ گفت:‌ نه، مطلقا نه. گفتم ولی من کار می‌کنم. و از فردایش شروع به کار کردم.

تقوایی و آل‌آحمد

بعضی از آدم‌ها، در مجالس حضور عجیبی دارند. وقتی وارد مجلس می‌شوند و در نقطه‌ای می‌نشینند، آن نقطه می‌شود صدر مجلس. جلال‌ آل‌احمد یکی از این افراد بود. هر جا او می‌نشست، صدر مجلس بود. گلستان هم دارای چنین جایگاهی بود. به دلیل توانایی‌هایی که در وجود این آدم‌ها بود ما فقط نوشتن و فیلمسازی را از اینها یاد نگرفتیم. شخصیت هنری را هم از اینها آموختیم. نیما این چیزها را در نوشته‌هایش خوب توضیح می‌دهد. من رویای دیدن آل‌احمد و امثال او را همیشه داشتم و حالا از نزدیک با آنها آشنا شده بودم.

به‌هرحال من با گلستان شروع کردم به کار. تا آن روز حتی دوربین فیلمبرداری را از نزدیک ندیده بودم. شانس بزرگ من این بود که تمامی افراد اصلی فیلم به من امکان تجربه دادند. اگر صدابردار، فیلمبردار یا حتی برق‌کار فیلم احتیاج به دستیار داشت، این دستیار من بودم. بنابراین با همه‌ زمینه‌ها آشنا شدم. بارها گلستان بر سر من داد کشید و شاید من را خیلی بی‌استعداد یافت، ولی من از فریادهای او هم چیز می‌آموختم. سینما را هیچ‌وقت نمی‌شود از فیلم‌دیدن یاد گرفت. سینما را باید از فیلمسازان برجسته آموخت.

تمام مقاله‌هایی که راجع به استیل کار این و آن نوشته می‌شود، اینها در فیلمی که آنها ساخته‌اند، ارزش دارد. اگر شما بخواهید در فیلم دیگری همین استیل‌ها را به کار بگیرید، اشتباه کرده‌اید. به همین دلیل ما امروز فیلمسازانی را می‌بینیم که هر فصل فیلمشان از جایی آمده است.

تقوایی، آل‌احمد، گلستان و دیگران

در کار با گلستان، تجربه‌ بزرگ‌تری به دست آوردم و آن مدیریت یک تیم فیلمبرداری بود. مدیریت درست و حساب‌شده. یک فیلم وقتی هم پاشیده می‌شود که مدیر فیلم که همان کارگردان است، نتواند درست مدیریت کند و عوامل روانی گروهش را از میان نبرد. گاهی که یک فیلم به نظر خیلی کامل و مسنجم می‌آید، تردید نداشته باشید که کارگردان بر گروهش تسلط کامل داشته است.

وقتی «خشت و آینه» تمام شد، مدتی دوباره به کار ادبیات پرداخته و سردبیری مجله‌ای ادبی را بر عهده گرفتم به نام «هنر و ادبیات جنوب». خیلی از نویسنده‌های جنوبی ما، کارشان را از این مجله شروع کردند. تا اینکه تلویزیون ملی ایران تاسیس شد و فرخ غفاری معاونت فرهنگی آن را بر عهده گرفت. پیش از اینکه تلویزیون حتی ساختمانی مستقل داشته باشد، غفاری از گروهی جوان که آنها را از طریق کانون فیلم می‌شناخت، دعوت به کار کرد. امکانات تلویزیون خیلی محقر بود. دستگاه‌های دست دوم از فرانسه خریداری شده بود.

موویلاها طوری بودند که نوار تصویر و صدا عمودی بر آن سوار می‌شدند و اگر غفلت می‌کردی می‌ریختند. فیلم‌ها هم ریورسال بودند و باید کاملا احتیاط می‌کردیم که خش برندارند. عباس گنجوی که امروز جزو تدوینگران صاحب‌نام ماست، کارش را با من شروع کرد. او همه‌ فیلم‌های من را تدوین کرده. او آمده بود که در تلویزیون استخدام شود و به‌عنوان کارآموز به من سپرده شد. درحالی‌که من تا آن روز هنوز تجربه عملی نداشتم.

اولین فیلم‌هایم فیلم‌هایی گزارشی بود. تاکسی‌متر، تلفن و چندتایی دیگر. قصدم فقط آشنایی با ابزار بود. تجربه‌اندوزی. در فیلم مستند همه‌چیز خلق‌الساعه است و این خیلی کمک می‌کند به اینکه آدم تدوین را یاد بگیرد. تا رسیدیم به جایی که امکانات تلویزیون بهتر شد و تجربه‌ ما هم بیشتر. تصور نکنید این قضیه خیلی طولانی بود. من حدود سه سال کارمند تلویزیون بودم. با وجود این، اگر امروز بخواهید سه فیلم مستند برتر سینماهای ایران را انتخاب کنید، بدون تردید یکی از آنها «باد جن» من خواهد بود. اگر چهار فیلم مذهبی در ایران ساخته شده باشد، سه تایش را من ساخته‌ام: اربعین، باد جن و مشهد اردهال. و البته فیلم چهارم، «یا ضامن آهو» ساخته‌ پرویز کیمیاوی است. ولی این چهار فیلم از تلویزیون پخش نمی‌شوند. نمی‌دانم چرا. ما آن‌موقع هم برای ساختن این فیلم‌ها سختی کشیدیم. آن حکومت هرگز موافق موضوع‌های مذهبی نبود.

تقوایی و طرح داستان‌سرایان

بعد از توفیق «دایی‌جان ناپلئون» تلویزیون قراردادی با من بست که یک استودیوی بزرگ برای من بسازد. بیست میلیون تومان برآورد شد. ده میلیونش را قرار شد به صورت وام بدهد و ده میلیون بقیه را هم به صورت امکانات فنی و من در مدت پنج سال این مبلغ را مسترد کنم. به این شرط که من سالی سی‌ودو ساعت فیلم برای تلویزیون تولید کنم. این می‌توانست به صورت سریال باشد یا به صورت فیلم‌های جداگانه، این طرح خیلی عظیم بود و یک‌تنه از پس آن برنمی‌آمدم. این در شرایطی بود که سینمای ایران در سال‌های ۵۵ و ۵۶ دچار بحران بود.

یداله رویایی رئیس حسابداری تلویزیون بود. قرار بود بعد از پنج سال، تمامی وام و هزینه‌ تلویزیون مسترد، و استودیو و امکانات بشود مال خودمان. دیدم این کار به تنهایی از عهده‌ام ساخته نیست. رفتم سراغ کیمیایی و مهرجویی و گفتم چنین قراردادی بسته‌ام و بیایید باهم کار کنیم. حداقلش این است خودمان صاحب جا و مکان مشخص می‌شویم. هر سال یک نفر مدیریت و دو نفر دیگر کار کنند. سال اول خودم مدیریت می‌کنم. رفتیم و شرکتی تاسیس کردیم. مشاور حقوقی و کارشناس گرفتیم و به‌هرحال شروع کردیم. هر کس، آشنایی داشت آورد و شرکت را در یک ساختمان تاسیس کردیم. دو طرح به تصویب رسید: یکی سریال «شوهر آهوخانم» که به گمانم یکی از بهترین رمان‌های فارسی و زیباترین تصویری است که از زندگی اجتماعی ما ارائه شده و من هنوز هم میل ساختنش را دارم. کتاب را از نویسنده خریدیم که به‌هرحال نشد.

طرح دوم که به سختی هم تصویب شد، «داستان‌سرایان» نام داشت که از صادق هدایت شروع و به محمود دولت‌آبادی ختم می‌شد. از هر نویسنده یک داستان در کل دوازده‌تا. کار مشکل، گزینش این داستان‌ها بود که هم جنبه‌ تصویری داشته باشند و هم حق مطلب ادا شود و دوازده نویسنده‌ای انتخاب شوند که تاثیرگذار و مهم بوده‌اند. برخی از این نویسندگان هم مساله‌ سیاسی داشتند و این موضوع کار را سخت‌تر کرد. من حاضر نبودم از تاریخ ادبیات ایران بدون بزرگ علوی یا جلال آل‌احمد که پایه‌ این سریال بودند یاد کنم. با این دو مخالفت شد.

برای کارگردانی هر قسمت، یک کارگردان را انتخاب کردیم. کیمیایی، مهرجویی، کیمیاوی، هریتاش، شهیدثالث، میرلوحی و تمامی بروبچه‌هایی که سرشان به تنشان می‌ارزید. در بند زمان هم نبودیم. مثلا از بزرگ علوی «چشم‌هایش» را انتخاب کردم که تصویب نشد و به همین دلیل «گیله‌مرد» را پیشنهاد کردم. از آل‌احمد هم «مدیر مدرسه» و «خارک در یتیم خلیج‌فارس» را پیشنهاد کردم. اولی یک داستان است و دومی یک تک‌نگاری بسیار زیبا. قرار بود این کتاب را کیمیاوی بسازد.

دو سال عمرم را گذاشتم و به سرانجام نرسید. آن‌وقت همیشه متهم هستم که تنبلم و کار نمی‌کنم. دو سال کم نیست، شب و روز کار می‌کردم. جمع‌آوری بیوگرافی این نویسندگان – چون همه زندگینامه‌ها را قرار بود خودم بسازم- و تبدیل تمام داستان‌ها به سناریو، که خورد به انقلاب و ادامه نیافت. مشکلی پیش آمد که مشکل قبل بود. دوباره با عده‌ای از این نویسندگان مخالفت شد. در مورد بعضی از نویسندگان هم اگر خودشان مشکلی نداشتند، با قصه‌اش مخالفت شد. ناچار داستان‌های دیگری پیشنهاد کردم. یعنی از هر نویسنده دو داستان. ولی در آن شرایط با توجه به حجم بالای بودجه و مسائل سیاسی این طرح هم به جایی نرسید. همان طرح باعث دردسر بزرگ‌تری به نام «کوچک جنگلی» شد که باز هم چند سال عمر من را تلف کرد.


منبع: برترینها

مهارت های کلامی و غیرکلامی در بازاریابی و فروش حرفه ای

ماهنامه بازاریاب بازارساز – احمدرضا فاضلی: در مبحث زبان بدن، اگر حرکات بدن به درستی انجام پذیرند، می توانند راهنمای ما برای رسیدن به موفقیتی بزرگ باشند. استفاده درست از زبان بدن و توانایی تشخیص آن در دیگران باعث بهبود روابط ما با دیگران خواهندشد.

قدرت، موفقیت و اعتماد به نفس بدون کلام و از طریق استفاده از ارتفاع و فاصله نشان داده می شوند. حالت قائم بدن ما، عقب بودن شانه ها و پایین نیفتادن سر، باعث می شود فرد مقابل، اعتماد به نفس را در ما احساس کند. معمولا ایستادن بیشتر از نشستن، قدرت و اعتماد به نفس را نشان می دهد.

همچنین کیفیت صدا می تواند نقش مهمی در برداشت دیگران از ما داشته باشد. هر چقدر صدای ما رساتر باشد و شمرده تر و با اعتماد به نفس بیشتری صحبت کنیم همکاران و مشتریان مان تمایل بیشتری به ایجاد روابط سازنده با ما خواهندداشت.

حتما برای همه ما اتفاق افتاده است که فروشنده ای  جنس بسیار خوبی را به ما معرفی می کند و تمام خصوصیات آن جنس را هم بیان می کند ولی با خود می گوییم: درباره همه چیز صحبت می کند و تمام خصوصیات را می گوید ولی نمی دانم چرا نمی توانم بهش اعتماد کنم!

این یک عامل بزرگ و اساسی در برقراری ارتباط با مشتری است که به ناهماهنگی میان زبان بدن و گفتار ما بر می گردد.

اگر می خواهیم یک فروشنده حرفه ای و درجه یک باشیم باید بسیار به این نکته توجه داشته باشیم و هماهنگی میان زبان بدن و گفتار خود را بسیار به هم نزدیک کنیم. تفاوت میان فروشندگان حرفه ای و فروشنده معمولی هم در همین هماهنگی زیاد رفتارهای غیرکلامی (زبان بدن) و همچنین کلام او است که بسیار هماهنگ و همنوا می باشد.

 مهارت های کلامی و غیرکلامی در بازاریابی و فروش حرفه ای

فروشنده حرفه ای هم می تواند هماهنگی خوبی میان رفتارهای غیرکلامی و کلامی خود ایجاد کند و هم از رفتارهای غیرکلامی مشتری بفهمد که او به طور دقیق تر چه کالا یا خدماتی را نیاز دارد و به طور خاص، با درک خوب خود، برای مشتری بسیار ارزش قائل می باشد.

پروفسور آلبرت محرابیان (Albert Mehrabian) استاد دانشگاه UCLA در مورد رویکرد ارتباطات کلامی و غیرکلامی و تاثیرات آنها، نظریه جالبی دارد که به صورت زیر است: او در بررسی های خود نشان داده که میزان اثرگذاری ارتباطات ما از ۳ قسمت کلی تشکیل شده است.

۱٫    کلام
۲٫    لحن صدا
۳٫    زبان بدن

هر کدام از این ها اثرات متفاوت و قابل توجهی بر روی مخاطب دارد. این تحقیق نشان داده شده که کلام کمتری میزان اثرگذاری را دارد و سهم آن فقط ۷% از ارتباطات است در حالی که لحن صدا (نواخت و تاکید بر واژه ها) ۳۸ درصد از اثرگذاری در ارتباطات را شامل می شود و ۵۵ درصد باقیمانده نیز سهم زبان بدن خواهدبود. (این اعداد شاید به خاطر تعداد عصب های مغزی ما باشد. تعداد عصب های چشم تا مغز ۲۲ برابر تعداد عصب های  گوش تا مغز است)
این اعداد واقعا تعجب آور هستند! این یعنی اینکه اگر پشت میز بنشینیم و صحبت کنیم تنها ۷ درصد سبب ایجاد اثر در ارتباط با مخاطب شده ایم! هر چه زبان بدن بهترین داشته باشیم مخاطبان، پیام ما را به راحتی درک و جذب می کنند همانند اسفنج که آب را جذب می کند.

نوع نگاه سخنران، حرکات دست و پا، ایما و اشاره های سخنران است که به انتقال پیام بسیار کمک می کند، در تاثیرگذاری او بر روی مخاطبان نقش مهمی را ایفا می کند.

قبل از این که وارد بحث اصلی شویم باید به این موضوع اشاره کنیم که برای به دست آوردن هر چیزی، از جمله مشتریان خوب و وفادار و ماندگار، باید سختی های این راه را نیز تحمل کنیم تا بتوانیم به نتایج دلخواه برسیم.

البته وقتی که در مورد سختی صحبت می شود منظور تمرین و ممارست در این مسیر و پیدا کردن یک مسیر خوب برای رشد و تعالی کسب و کار از طریق ارتباطات ماندگار با مشتری است.

هرچه در این مسیر فعالیت های بیشتری انجام دهیم راحت تر می توانیم این موضوعات را در ذهن و روح خود ثتبیت کنیم و انجام این کارها و رفتارها، برای ما تبدیل به یک عادت ماندگار شود که هم خودمان حس بهتری از زندگی و کسب و کار خودمان داشته باشیم و هم بتوانیم به راحتی مشتریان خود را تحت تاثیر قرار دهیم و به عنوان یک فروشنده اثربخش و موثر فعالیت کنیم.

چندین مورد مهم است که لازم است در اینجا اشاره کنیم:

۱٫    هدف گذاری در کسب و کار (و زندگی)
۲٫    اولویت بندی هدف ها
۳٫    زمان بندی هدف ها
۴٫    ایجاد ارتباطات قوی و اثربخش برای رسیدن به اهداف خودمان
۵٫    تمرین عادت های خوب و نهادینه کردن آنها
۶٫    مطالعه کتاب های مفید در کسب و کار خودتان

در کنار صحبت ها و نکات مهمی که در اینجا اشاره می شود، همیشه موارد بالا را در زندگی و کسب و کار خود به یاد داشته باشید و همیشه بدانید که قرار است به چه سمت و سویی حرکت کنید.

در اینجا قصد نداریم تا در مورد زبان بدن و جزییات آن به بحث و بررسی بپردازیم اما می توانیم با استفاده از چند مفهوم ساده اما کاربردی و موثر، مهارت های غیرکلامی خود را همراه مهارت های کلامی خود کنیم تا بتوانیم فروش بهتر و ماندگارتری داشته باشیم.

در ادامه با بیان چند مورد از همگام سازی مهارت های کلامی و مهارت های غیرکلامی، گام هایی اثربخش و ماندگار در راستای خدمت به مشتریان، خواهیم برداشت. اما قبل از اینکه بحث همگام سازی مهارت های کلامی و غیرکلامی را بگوییم در مورد جمله زیر کمی تفکر کنید:

اگر بخواهیم کاری را انجام دهیم، راهش را پیدا می کنیم و اگر نخواهیم که انجامش دهیم، بهانه اش را… .

تلاش کنیم تا با انجام دادن یک سری کارهای ساده اما کاربردی و اثربخش، بتوانیم علاوه بر رشد کسب و کار خود، یک حس خوب را نیز در خود، مشتری و سایر ذینفعان نهادینه سازیم.

مهارت های کلامی و غیرکلامی در بازاریابی و فروش حرفه ای

۱٫ سلام کنید و پیش قدم باشید!

این مهم ترین و اثربخش ترین فعالیتی است که یک فروشنده حرفه ای انجام می دهد: پیش قدم بودن در سلام کردن!

قبل از اینکه مشتری سلام کند و سوالی داشته باشد، حتما به او سلام کنید و بعد از آن جمله ای را که به او حس خوبی می دهد بیان کنید:

سلام، خوش آمدید
سلام، روزتون بخیر
سلام، بفرمایین در خدمتم
و بسیاری از جملات ساده اما موثر و اثربخش دیگر…

از قدیم به ما گفته اند که سلام سلامتی می آورد. به نظر من چون قبل از مشتری به او سلام می کنیم به او می فهمانیم که برای او ارزش قائل هستیم و از آمدن او به پیش خود خوشحال هستیم و همین حس به راحتی به مشتری منتقل می شود و همان سلامتی حاصل می شود!

۲٫ با چهره ای گشاده همراه با لبخند با مشتری برخورد کنید.

هنگامی که با چهره ای گشاده همراه با لبخند با مشتری برخورد و با او شروع به صحبت می کنید، به راحتی و به طور ناخودآگاه این پیام را به ذهن مشتری مخابره می کنید که برای شما مهم است و به ارزش انسانی او آگاه هستید و حس خوبی از حضور او در مغازه یا فروشگاه خود دارید.

حرکات چشم ها و به طور کلی صورت ما، مفاهیم بسیاری را به مشتری منتقل می کند و سبب می شود که این چهره و لبخند (یا حتی عبوس بودن) در ذهن مشتری ماندگار بماند و ما را با همان چهره به یاد بیاورد! برعکس این حالت هم وجود دارد. اینکه با چهره ای عبوس و ناراحت با مشتری برخورد و با او صحبت کنیم. در این حالت این مفهوم را به مشتری منتقل می کنیم که از حضور او چندان هم راضی نیستیم و می خواهیم که مشتری به سرعت خرید خود را انجام دهد و از مغازه خود خارج شود!

مراقب نگاه های خود به مشتری باشیم. همواره نگاه های ما باید توأم با احترام و حس علاقه به کمک به مشتری باشد. هیچگاه نباید به مشتری خود به صورت خیره نگاه کنیم! حتی اگر مشتری به سمت دیگر فروشگاه می رود سعی نکنیم که با نگاه خود او را دنبال کنیم. بگذاریم راحت باشد و انتخاب خود را مطابق با تشخیص خود انجام دهد. پس مراقب حالات چهره خود باشیم. لبخند بزنیم و حس شادی را با چهره ای گشاده همراه با لبخند به مشتریان خود منتقل کنیم.


منبع: برترینها

خانه‌ای که «فرانک لوید رایت» برای پسرش طراحی کرد

برترین ها: فرانک لوید رایت، مشهورترین معمار تاریخ آمریکا است. او معمار، طراح داخلی و نویسنده آمریکایی است که بیش از هزار بنا و سازمان طراحی و پانصد ساختمان را کامل کرده است. خانه مارپیچی که فرانک لوید رایت در سال ۱۹۵۰ برای پسرش دیوید و عروسش طراحی کرده بود تا سال ۲۰۰۹ از دید عموم ناپدید شد تا اینکه وارثانش آن را برای فروش گذاشتند. این خانه به دست توسعه دهندگان املاک افتاد که قصد داشتند آن را تخریب کنند و دو خانه دیگر به جای آن بسازند. به دنبال این موضوع نارضایتی عمومی ایجاد شد و تخریب متوقف شده و در سال ۲۰۱۲ خانه توسط سازنده لاس وگاسی خریداری شد که یک بنیاد غیرانتفاعی برای حفظ این خانه تاسیس کرد. خانه، مهمانخانه و منظره اطراف طراحی شده توسط رایت تمیز و تثبیت شد. در سال ۲۰۱۷ این خانه برای برنامه ریزی و فعالیت‌های آموزش عمومی مدرسه معماری فرانک لوید رایت در دسترس قرار گرفت. هم چنین این خانه به عنوان یک آزمایشگاه معماری که در دست بازسازی است استفاده می‌شود.

 خانه‌ای که فرانک لوید رایت برای پسرش طراحی کرد

فرانک لوید رایت این خانه ۲۳۲ متری را با سه اتاق خواب و دو حمام را به صورت معلق طراحی کرد و مهمانخانه بعدا به آن اضافه شد. رایت این خانه را در ۴۵ دقیقه روی یک کاغذ رسم طراحی کرده بود و نام آن را «چگونه در جنوب غربی زندگی کنیم؟» گذاشته بود و به این اشاره کرد که طراحی مرتفع و شناور سایه و درخششی می‌دهد که منظره بهتری از کوه‌های منطقه فونیکس در محل زندگی ارائه می‌دهد.

 خانه‌ای که فرانک لوید رایت برای پسرش طراحی کرد

این خانه در سال ۱۹۵۲ تکمیل شد به عنوان نسخه آزمایشی طراحی رمپ و مارپیچ استفاده شد که رایت برای موزه گوگنهایم نیویورک پیشنهاد داده بود، پروژه‌ای که در آن زمان روی آن کار می‌کرد. بلوک‌های بتنی با رنگ طبیعی، پنجره‌ها با قاب چوبی و رنگ شده، فلز گالوانیزه سقف، مصالح اصلی این خانه هستند که امروز باقی مانده اند. رایت قصد داشت برای سقف از مس استفاده کند، اما به علت جنگ کره در آن زمان این فلز به سختی به دست می‌آمد. کف بتنی ضد آب خانه روی پایه‌های بتنی قرار دارند. فضای بین پایه‌ها طراحی شده تا به عنوان پارکینگ استفاده شود. بالکن منحنی در اطراف اتاق نشیمن و اتاق خواب به عنوان یک راهروی بیرونی به کار می‌رود. خانه در اطراف یک حیاط کوچک پیچیده شده است که زمانی یک استخر کم عمق در آن قرار داشت.

 خانه‌ای که فرانک لوید رایت برای پسرش طراحی کرد

در شب به نظر می‌رسد که خانه بالاتر از سطح زمین قرار دارد. خانه دارای یک فرش سفارشی است که توسط رایت برای اتاق نشیمن و غذاخوری طراحی شده که توسط صاحبان موقت خانه به حراج گذاشته و فروخته شد. پنجره‌های خانه طوری طراحی شده اند که در حالت نشسته بهترین دید را به بیرون داشته باشند. یک شومینه مخروطی در اتاق خواب اصلی و یکی دیگر در اتاق نشیمن قرار دارد. این خانه با سیستم گرمایشی و سرمایشی مرکزی از طریق کانال‌های کف و تهویه از سقف طراحی شده است.

 خانه‌ای که فرانک لوید رایت برای پسرش طراحی کرد

مهمانخانه در سال ۱۹۵۶ به این خانه اضافه شد و به جای کوه به خانه اصلی دید داشت. حیاط خانه پر از درخت مرکبات بود که دیوید رایت از آن‌ها مراقبت می‌کرد، اما بعد آنقدر پیر شد که از پس آبیاری برنیامد و اجازه داد درختان خشک شوند. دیوید ۱۰۲ سال عمر کرد و در سال ۱۹۹۷ درگذشت. طرح جامعی که برای این خانه درنظر گرفته شده شامل برنامه‌های آموزشی و یک آمفی تئاتر کوچک برای کنسرت هاست.


منبع: برترینها

چیدمان پذیراییِ مستطیل شکل، در آپارتمان های امروزی

چیدمان پذیرایی مستطیل شکل شرایط و قوانین مربوط به خودش را دارد که در صورت رعایت و عمل به آنها نتیجه ای مناسب و مطلوب حاصل خواهد شد. در ادامه پست پیشین راجب به چیدمان پذیرایی ال شکل، به نوع دیگری از چیدمان پذیرایی می رسیم که در بیشتر خانه ها و آپارتمان های امروزی مرسوم است.

بعضی پذیرایی ها به قدری باریک و دراز هستند که وقتی وارد آنها می شوید، یاد مسیر باریک و طویل سالن بولینگ می افتید که در انتها هدف های برای زدن چیده شده اند! بعضی دیگر هم بقدری بد چیده شده اند که حس بودن در یک تونل زیرگذر را در ذهن تداعی می کنند!  اگر پذیرایی خانه شما هم چنین است، توصیه های آورده شده در این پست می تواند راهکار و ایده های مناسبی برای دیزاین شیک و کاربردی اتاق پذیرایی را پیش رویتان قرار بدهد.

چیدمان پذیرایی مستطیل شکل بسیار شیک در آپارتمان های امروزی

یکی از مشکلات اصلی برای چیدن مبلمان در پذیرایی مستطیلی، تعیین راهی مشخص برای عبور و مرور افراد است. اولین کاری که باید از انجام آن پرهیز کنید، قرار دادن این راه بین میز جلو مبلی و مبلمان اصلی است. در شکل زیر آپارتمانی را مشاهده می کنید که پذیرایی مستطیل شکل با سقف های بلند دارد؛ سقف بلند باعث شده حتی از حد معمول هم باریک تر بنظر رسد اما با چیدمان درست مبلمان در این پذیرایی مستطیلی و قرار دادن راه درست برای رفت و آمد، تا حد زیادی مشکل کمبود فضا حل شده است. انتهای پذیرایی نیز یک تراس قرار گرفته که باعث شده فضا روشن و دلباز دیده شود.

چیدمان پذیرایی مستطیل شکل بسیار شیک در آپارتمان های امروزی

در عکس زیر باز هم نمای دیگری از اتاق پذیرایی بالا را مشاهده می کنید. درب ورودی خانه درست در انتهای دیگر پذیرایی قرار گرفته است، بنابرین مبلمان به یک جهت چیده شده تا رفت و آمد در یک خط مستقیم بین مبلمان و شومینه صورت بگیرد. میز جلو مبلی طرحی عثمانی دارد و نزدیک مبل راحتی ال قرار گرفته است، طوریکه می توانید پاهای خود را بروی آن نیز دراز کنید. در این صورت دیگر هیچ کس نمی تواند از فضای بین میز و مبل عبور کند. نکته دیگر در مورد چیدمان پذیرایی مستطیل شکل استفاده صحیح از فرش است. اندازه فرش طوری تعیین شده که افراد می توانند بدون قدم گذاشتن روی آن، از کنارش رد شده و به سمت دیگر بروند با این کار مرز رفت و آمد دقیقا مشخص شده است.

چیدمان پذیرایی مستطیل شکل بسیار شیک در آپارتمان های امروزی

چیدمان پذیرایی مستطیل شکل دوم نیز همان شیوه بالا را در پیش گرفته اما با این تفاوت که راه رفت و آمد پشت مبلمان پذیرایی قرار گرفته است. برای چنین سیستمی اتاق پذیرایی تان باید مقدار عریض تر باشد تا بهترین نتیجه را بگیرید. باز نگهداشتن فضا در یک قسمت از اتاق برای رفت و آمد، فضای بیشتری در اختیار چینش اصلی مبلمان پذیرایی قرار می دهد. این خانه هم سقفی بلند داشته که مالک آنرا به دو طبقه تقسیم کرده است. طبقه اول پذیرایی و آشپزخانه قرار دارد و طبقه دوم اتاق خواب ها، نشیمن، حمام و سرویس بهداشتی تعبیه شده است.

چیدمان پذیرایی مستطیل شکل بسیار شیک در آپارتمان های امروزی

روش دیگر چیدن مبلمان در گوشه انتهایی پذیرایی مستطیلی است. در شکل زیر مشاهده می کنید که مبلمان به گوشه اتاق برده شده و رفت و آمد دقیقا از قطر فرش صورت می گیرد. قرار گرفتن مبلمان در یک سمت و کنسول همراه با آینه در سمت دیگر، راه عبور و مرور را کاملا مشخص کرده است. نکته مهم دیگر پرهیز از قرار دادن صندلی یا مبل اضافه برای نشستن است. اکثر ما عادت داریم با قرار دادن صندلی یا مبل اضافه، فضای نشستن خانه را زیادتر کنیم در صورتی که مهمانان خیلی کم به خانه می آیند اما فضای پذیرایی بیخودی گرفته و شلوغ می شود. بجای این کار سعی کنید از مبلمان چندکاربره استفاده کنید، در چیدمان پذیرایی مستطیل شکل زیر بصورت هوشمندانه میز جلو مبلی را عثمانی انتخاب کرده تا هم نقش میز را بازی کند و هم فضایی برای نشستن فراهم کند.

چیدمان پذیرایی مستطیل شکل بسیار شیک در آپارتمان های امروزی

چیدمان پذیرایی مستطیل شکل بسیار شیک در آپارتمان های امروزی

یکی دیگر از توصیه های مهم در چیدمان پذیرایی مستطیل شکل قرار دادن مبلی هم عرض با اتاق است. در عکس اول اگر مبل بزرگ را روبروی شومینه قرار می دادند به محض قرار گیری میز جلو مبلی مجبور بودید از میان فضای نشت و برخاست رفت و آمد کنید، بعلاوه اتاق هم طویل تر و باریک تر بنظر می رسید که شبیه آنچه در بالا گفتیم یعنی یک تونل می شد! با قرار دادن مبل دونفره کوچکتر، هم فضای کافی برای نسشتن فراهم شده و هم فضای کافی برای رفت و آمد.

چیدمان پذیرایی مستطیل شکل بسیار شیک در آپارتمان های امروزی

اتاق بعدی هم از روش بالا استفاده می کند. عرض این اتاق فقط ۳٫۵ متر است، اما چینش درست مبلمان باعث شده چشم ها متوجه کوچکی و باریکی فضا نشوند، بخصوص مبل دو نفره قرمز رنگی که در انتهای اتاق قرار گرفته است به ایجاد این حس کمک بسزایی می کند. در صورت نبودن این مبل زیبا در مقابل پنجره بزرگ، اتاق باریک، طویل و بی انتها بنظر می رسید.

چیدمان پذیرایی مستطیل شکل بسیار شیک در آپارتمان های امروزی

و در ادامه مدل های دیگر:

چیدمان پذیرایی مستطیل شکل بسیار شیک در آپارتمان های امروزی

چیدمان پذیرایی مستطیل شکل مدرنچیدمان پذیرایی مستطیل شکل همراه با میز تلویزیون

چیدمان پذیرایی مستطیل شکل بسیار شیک در آپارتمان های امروزی

چیدمان پذیرای مستطیل مانند منزل ترکیه ای

چیدمان پذیرایی مستطیل شکل بسیار شیک در آپارتمان های امروزی

چیدمان پذیرایی مستطیل شکل بسیار شیک در آپارتمان های امروزی

چیدمان پذیرایی مستطیل شکل مدرن و زیبا

چیدمان پذیرایی مستطیل شکل بسیار شیک در آپارتمان های امروزی

مبل در چیدمان پذیرایی مستطیل

چیدمان پذیرایی مستطیل شکل بسیار شیک در آپارتمان های امروزی

دکوراسیون و چیدمان پذیرایی مستطیل شکل مدرن

چیدمان پذیرایی مستطیل شکل بسیار شیک در آپارتمان های امروزی

چیدمان پذیرایی مستطیل شکل بسیار شیک در آپارتمان های امروزی


منبع: برترینها

روانشناسی احساسات و هیجان در بازاریابی

The Science of Emotion in Marketing

اگر میخواهید موفقیت در بازاریابی را تجربه کنید با در مورد مغز و شیوه های تصمیم گیری اطلاعات بیشتری داشته باشید تا قبل از آنکه فعالیت خود را آغاز کنید از طرز تفکر مشتری آگاه باشید.

به گزارش آلامتو و به نقل از ibazaryabi.com؛ هر روزه ما صدها نوع مختلف از احساس و هیجان را در درون خود تجربه می‌کنیم که هر یک هم دارای ویژگی‌های خاص خود است و البته همگی تفاوت‌های بسیار اندکی و ناچیزی با یکدیگر دارند و البته مختص موقعیت‌های اجتماعی هستند که در درون ما شکل می‌گیرند.

البته بر اساس تحقیقات علمی ثابت‌شده که طیف این احساسات خیلی هم پیچیده نیست و تنها در ۴ حس خوشحالی، ناراحتی، ترس/شگفتی و عصبانیت/نفرت خلاصه می‌شود. اما همان‌طور که مادران ما قادر به تهیه انواع و اقسام طعم و مزه‌های مختلف از ترکیب تنها چند طعم ساده هستند، در اینجا هم این احساسات مادر (پایه) به‌راحتی با یکدیگر ترکیب‌شده و سطوح احساسی مختلفی را در درون ما شکل می‌دهند.

در این مطلب نگاهی کوتاه خواهیم داشت به هر یک از این احساسات پایه، چگونگی شکل‌گیری آن‌ها در مغز و اینکه چگونه می‌توانند منجر به انگیزش ما برای داشتن رفتارهای شگفتی‌ساز در ما شوند.

خوشحالی موجب می‌شود تا تمایل به اشتراک‌گذاری پیدا کنیم

اولین رفتار احساسی که هر انسانی از خودش بروز می‌دهد پاسخ دادن به لبخند مادر با لبخند دیگری است. مطمئناً شادی و سرور به‌طور ثابت و مشترک در بین همه ما انسان‌ها وجود دارد.

قشر پیش پیشانی در نیمکره چپ مغز درواقع جایی است نشانه‌هایی از خوشحالی مانند مثبت اندیشی و بازگشت از حالت ناراحتی وجود دارد.

به‌غیراز خوب و خوشحال کردن ما . . . شادی همچنین می‌تواند موجب انگیزش برای داشتن رفتاری در ما باشد. احساساتی که در مغز و بدن ما در ارتباط با خوشحالی طبقه‌بندی می‌شوند شامل لیست بلندی هستند که ۱۰ مورد مهم‌تر و اول آن‌ها به‌قرار زیر است:

۱- سرگرمی ۲- علاقه ۳- شگفتی ۴- خوشحالی ۵- لذت ۶- خوشی ۷- سرور ۸- امید ۹- مهربانی ۱۰- هیجان

جونا برگر، پروفسور بازاریابی در دانشگاه دولتی پنسیلوانیا، با بررسی و مطالعه بیش از ۷۰۰۰ مقاله از روزنامه نیویورک‌تایمز به این نتیجه رسیده است هرقدر مقاله‌ای محتوایی مثبت‌تر داشته باشد، احتمال اشتراک‌گذاری و انتشار ویروسی آن توسط مخاطبین بیشتر و بیشتر می‌شود.

ناراحتی موجب می‌شود تا با دیگران ارتباط برقرار کرده و با آن هم‌حسی کنیم

ناراحتی ازآنجایی‌که نقطه مقابل خوشحالی تعریف می‌شود، در مغز موجب روشن شدن و فعالیت بیشتری از آن نواحی مغز می‌شود که خوشحال شدن هم آن‌ها را فعال می‌کند.

اما وقتی‌که فرد احساس ناراحتی بکند، مغز برخی هورمون‌های خاص را در درون خود ترشح می‌کند. این هورمون‌ها عبارت‌اند از کورتیزول که از آن تحت عنوان هورمون استرس هم نام‌برده می‌شود و همچنین اکسی توسین که موجب ارتباط و هم‌حسی با دیگران می‌شود. در تحقیقات مختلفی که در این رابطه انجام‌شده، مشخص‌شده افرادی که مقدار بیشتری از هورمون اکسی توسین در مغز آن‌ها ترشح می‌شود، به‌موجب همدردی پول بیشتری را به فرد مصیبت‌زده هدیه می‌دهند.

این تحقیقات همچنین به این موضوع اشاره دارد که توانایی هورمون اکسی توسین برای ایجاد هم‌حسی و درک متقابل از دیگران همچنین موجب مهربانی و اعتماد به دیگران می‌شود. به همین دلیل است که در اغلب تبلیغات مربوط به کاغذ توالت، از نوزادان و توله‌سگ استفاده می‌شود، چراکه این دو موجود موجب ترشح هورمون اکسی توسین در مغز شده و منجر به افزایش اعتماد فرد به محصول یا برند و در ادامه افزایش فروش می‌دهند.

ترس/شگفتی ما را مستأصل کرده و وادار به چسبیدن به چیزی می‌کند

باوجودآنکه آن دسته از افرادی که مستعد ابتلا به اضطراب، ترس و افسردگی هستند، همچنین دارای نرخ بیشتری از فعالیت در قشر جلویی نیمکره راست مغز هم هستند، احساس ترس در مغز عموماً توسط بخش کوچک و بادامی‌شکلی در مغز به نام آمیگدالا کنترل می‌شود.

آمیگدالا در مغز انسان کمک می‌کند تا میزان اهمیت هر رویداد ترسناک را تعیین کرده و چگونگی پاسخ دادن به آن (فرار یا مبارزه) را تعیین می‌کند. اما ترس موجب شکل‌گیری پاسخ دیگری هم در مغز می‌شود که برای بازاریابان جالب است.

مصرف‌کنندگانی که در حین تماشای یک فیلم تجربه‌ای ترسناک داشته‌اند، عموماً وابستگی و حس نزدیکی بیشتری با برند نشان داده‌شده یا در دسترس خودشان پیدا می‌کنند و این شدت این وابستگی از دیگر احساسات مانند ناراحتی یا خوشحالی به‌مراتب بیشتر است.

این تئوری بدین شکل است که زمانی که ما می‌ترسیم، نیاز به اشتراک‌گذاری این تجربه با دیگران داریم – و اگر هیچ‌کس در نزدیکی ما نباشد، حتی یک برند غیرانسانی هم می‌تواند این جای خالی را پر کند و موجب افزایش وابستگی به برند شود.

عصبانیت/انزجار ما را سرسخت‌تر می‌کند

غده هیپوتالاموس مسئول عصبانیت و همچنین بسیاری از دیگر نیازهای پایه مانند گرسنگی، تشنگی، پاسخ به درد و رضایت جنسی است.

درحالی‌که عصبانیت می‌تواند موجب شکل‌گیری احساسات دیگر مانند تجاوز به حقوق دیگران شود، همچنین می‌تواند منجر به شکل‌گیری شکل خاصی از سرسختی شود.

در این رابطه مطالعه‌ای انجام‌شده که در آن از دو گروه از افراد خواسته‌شده بود تا مقاله‌ای بی‌طرف را در رابطه با خطرات و مزایا تکنولوژی مطالعه کنند. بدنه مقاله برای هر دو گروه یکسان بود. اما یک گروه در پایان نظرات مؤدبانه‌ای برایشان درج‌شده بود و گروه دیگر نظرات بسیار بد و زننده و علیه تکنولوژی حتی در برخی موارد با استفاده از زبان زشت و زننده را داشتند.

نظرات بد نوشته‌شده در پایین این مقاله موجب شده بود تا افرادی که خود نظری برخلاف استفاده از تکنولوژی داشتند، بر نظر خود پافشاری کنند و همچنین برعکس آن‌هایی که موافق بودند هم با خواندن نظرات بد و زننده بر دیدگاه خود تأکید بیشتری می‌کردند. این حالت در افرادی که نظرات مثبت و در تائید تکنولوژی را دریافت کرده بودند، هیچ تغییر رفتاری را ایجاد نکرده بود.

چرا احساسات در مقوله بازاریابی اهمیت پیدا می‌کنند

تمام این موارد چه چیزی را به ما آموزش می‌دهند، به‌عنوان بازاریاب یا مصرف کننده محتوا در شبکه‌های اجتماعی. این احساسات به‌طورکلی دارای اهمیت بسیار زیادی در بازاریابی هستند حتی بیش از چیزی که بیش‌تر تصور می‌شد.

بامطالعه بانک اطلاعات کمپین های تبلیغاتی، مشخص‌شده است که تبلیغاتی که در آن‌ها از عامل احساسی استفاده‌شده است، تاثیرگذاری دو برابری نسبت به آن دسته از تبلیغات داشته‌اند که عامل منطق و استدلال در آن‌ها بیشتر بوده است.

این موضوع بر این اصل اظهارشده توسط دانشمندان صحه می‌گذارد که مردم اول احساس می‌کنند و سپس در مرحله بعدی فکر می‌کنند. به عبارتی مغز احساسی ما برای پردازش اطلاعات حسی به یک‌پنجم زمان لازم برای پردازش همان اطلاعات توسط مغز شناختی ما دارد.

و البته ازآنجایی‌که احساسات همچنان وابسته به فرآیندهای تکاملی پایه‌ای – مانند تشخیص ترس یا عصبانیت – است که موجب بقاء ما برای قرن‌های متمادی شده‌اند، همواره به شکلی برنامه‌ریزی‌شده‌ایم که توجه خاصی به آن‌ها داریم.

۶ راه خانگی برای سفید کردن دندان‌ها

برترین جاهای دیدنی روسیه برای تفریح


منبع: آلامتو

ورزش بر آکنه تاثیر دارد؟

بعضی افراد متوجه می شوند آکنه آن ها پس از ورزش بدتر می شود ، به خصوص در ناحیه پشت. مالیدن داروهای آکنه پیش از ورزش و بلافاصله دوش گرفتن پس از ورزش به شما کمک می کند. آکنه نوع التهابی در این مورد بسیار معمول تر است.
یعنی آنتی بیوتیک های موضعی مفیدند. به خصوص وقتی همراه با یک BP موضعی مصرف شوند. فقط مراقب باشید که BPهای موضعی که باید روی پوست بمانند سبب سفید شدن پارچه می شوند و ممکن است لباس ورزشی شما را خراب کنند. راه حل خوب دیگر استفاده از BP و یا پاک کننده های سالیسیلیک اسید پس از ورزش است.
اثر دقیق ورزش بر بیرون زدن آکنه روشن نیست. شاید ترکیبی از عواملی مانند افزایش عرق همراه با یاخته های چسبناک سطح پوست که سبب انسداد منفذها می شود ، یا ترکیب گرما و اصطکاک که باکتری های P . acnes را در بعضی افراد فعال می کند دلیل آکنه پس از ورزش باشد. شاید ورزش ، گرما و عرق سبب افزایش فعالیت غدد مولد چربی پوست شود. این غدد به فولیکول های مو متصل اند و به خصوص روی صورت و بالای پشت زیاد هستند. سبوم که توسط غدد چربی تولید می شود ، غذای باکتری های P . acnes است که در قاعده فولیکول ها زندگی می کنند. این افزایش مقدار غذا سبب فعال تر شدن P . acnes می شود که نتیجه نهایی آن بیشتر شدن آکنه است.
منبع: مه شو

اگر مستعد آکنه هستم باید فقط محصولات بدون روغن برای پوستم استفاده کنم؟

تعریف بدون روغن پیچیده تر از آن است که به نظر می رسد. تمام محصولات بدون روغن فاقد اکثر موادی اند که واژه روغن در نام آن ها هست ، مثلا روغن معدنی. البته ، در نام بسیاری از مواد واژه روغن نیست ، مانند گلیسریل تریبهنات یا لانولین. همچنین ، بعضی مواد – موم هایی مانند موم کارنوبا و هیدروکربن های روغنی مانند وازلین و اسکوالن – روغن نیستند اما نباید در محصولات بدون چربی وجود داشته باشند. صنعت مراقبت از پوست در پرهیز از کاربرد این مواد در فرمولاسیون های بدون روغن چندان سخت گیر یا قاطع نیست. روغن های اساسی ، مانند روغن هایی که در عطر به کار می رود ، مسئله ای ایجاد نمی کنند چون مانند سایر روغن ها رفتار نمی کنند و در فرمولاسیون های بدون روغن قابل استفاده اند.
محصولات بدون روغن را می توان به دو گروه تقسیم کرد. گروه اول شامل محصولات مطلقا بدون روغن است که معمولا خشک کننده پوست هستند.
استثناهایی عالی نیز وجود دارند ؛ موادی مانند پروپیلن گلایکول ، گلیسرین و پایه های سیلیکون روغن نیستند و خشک کننده نیستند. برای افراد دارای آکنه ای که به درمان مقاوم است ، شناسایی محصولاتی که مطلقا فاقد روغن هستند برای تکمیل درمان موضعی بسیار مفید است. این محصولات شامل محلول ها ، ژل ها و امولسیون های مواد فاقد روغن است. موادی چون اسیدهای چرب ، الکل های چرب ، استرول ها و سیلیکون ها در محصولات مطلقا بدون چربی قابل قبول اند. گروه دوم شامل محصولات بدون روغن بینابین است که دارای نرم کننده های روغن مانندی به نام استرها هستند. بعضی از این مواد از لحاظ فنی روغنی یا چربی به شما نمی روند ، اما از لحاظ تاثیری که بر پوست دارند شبیه روغن هستند. برای مثال ، بسیاری از موادی که در گروه کومدوزا طبقه بندی شده اند استرهای نرم کننده هستند. امولسیون های فاقد روغن استرهای نرم کننده و آب ، مرطوب کننده هایی ضعیف اند و برای افرادی که پوست اندکی چرب تا اندکی خشک و نیاز به رطوبت اضافی دارند بسیار مناسب هستند.
پودرها آب و روغن را جذب می کنند ، که پوست را از چرب تر به خشک تر تغییر می دهد. بسیاری از پودرها اصلاح شده اند تا کمتر خشک کننده و از لحاظ آرایشی برای افرادی با گستره وسیع تری از مسائل پوستی قابل پذیرش باشند.
منبع: مه شو

من فقط هر ماه چند جوش می زنم. آیا باید آن ها را درمان کنم؟

درمان کردن آکنه و حتی چگونگی درمان آن تصمیم هایی بسیار شخصی است. بعضی افراد با یک ضایعه ، به خصوص اگر در وسط بینی آن ها قرار داشته باشد ، به هم می ریزند ؛ عده ای نیز ضایعات بسیار دارند و حتی به آن توجه نمی کنند. در طبابتم یاد گرفته ام هرگز حدس نزنم چرا کسی به مطب من آمده است. پس از بارها نشستن و نگاه کردن به بیمار و گفتن خوب ، برای آکنه اینجا آمده اید؟ با این فکر که بی تردید آکنه دلیل مراجعه اوست و شنیدن مثلا نه ، برای این خال گوشتی روی بازویم آمده ام به این نتیجه رسیده ام. مسلم است که بعضی ها بیش از دیگران از آکنه ناراحت می شوند.

آکنه برحسب تعداد جوش ها و مقدار ماندن جای آکنه ، از خفیف تا شدید ، به سه گروه اصلی تقسیم می شود:
۱ – خفیف = جای آکنه نمی ماند ، کمتر از ۱۰ ضایعه؛
۲ – متوسط = جای آکنه ممکن است بماند ، بیش از ۱۰ ضایعه ؛
۳ – شدید = کیستی ، نودولی کیستی ، ایجاد کننده جای آکنه.
اگر در هر ماه فقط یک ضایعه آکنه از هر نوع داشته باشید که جای آن بماند ، می شود سالی ۱۲ جای آکنه. در این مورد عاقلانه است که آکنه را درمان کنید تا از ضایعه جدید به هر تعداد که ممکن است جلوگیری شود و ضایعاتی که ایجاد سده است هر چه زودتر برطرف شود تا احتمال ایجاد جای دائمی آکنه به حداقل برسد.
به یاد داشتن این نکته نیز مهم است که باید از کندن یا فشار دادن ضایعات خودداری کنید. کندن ضایعات آکنه یا جای آکنه به طولانی تر شدن ضایعات و بیشتر شدن احتمال ایجاد جای دائمی آکنه و نیز افزایش درد در محل آکنه می انجامد.
حرف های یک فرد مبتلا
همیشه به آکنه فکر کرده ام چون انگار ابدی است. پیش از مراجعه به پزشک همه چیزهای بی نسخه را امتحان کردم. مکمل های گیاهی و تغییر رژیم غذایی را امتحان کردم. اول فکر می کردم رژیم غذایی من واقعا تاثیری بر آکنه دارد. مواد قندی را کنار گذاشتم. گیاهخوار شدم و مقدار زیادی آب نوشیدم. بعضی رژیم های غذایی دیگر را. پس از مدتی ، به رغم هر چه کرده بودم ، باز هم جوش جدید زدم. باور نمی کردم در ۲۸ سالگی هنوز مثل یک نوجوان این همه جوش بزنم. در واقع آکنه من به جایی رسید که حتی از وقتی نوجوان بودم شدیدتر شد. فهمیدم که از موقعیت های اجتماعی می گریزم و در کارم نیز آن قدرها اجتماعی نبودم. چون در کار فروش هستم ظاهر من برای شغلم بسیار مهم است. همچنین به خودم خوب می رسم ، بنابراین دلم می خواهد پوستم در بهترین شکل باشد. وقت زیادی صرف نگاه کردن به پوستم می کنم و از آنچه می بینم خوشم نمی آید. وقت زیادی نیز صرف پیدا کردن محصولات در اینترنت یا فروشگاه ها می کنم. محصولات آن قدر زیادند که آدم گاهی واقعا سرگیجه می گیرد. استفاده از داروهای آکنه که دکترم تجویز کرد و همراه او بررسی کردن محصولاتی که می خرم و استفاده می کنم ، بسیار به من کمک کرد. من و دکترم محصولات و اجزای سازنده آن ها را بررسی کردیم تا بفهمیم کدام محصول برای نوع پوست من بهتر است و با داروهایی که او برایم تجویز کرده سازگارتر است. هنوز چندتایی جوش می زنم ، ولی نه آن قدر زیاد و جوش ها زودتر می روند ، البته نه آن قدر زود که من می خواهم. از پوستم و آنچه برای من موثر است درک و شناخت بسیار بهتری دارم. این موضوع اعتماد به نفس خیلی بیشتری به من می دهد که شغلم و به طور کلی زندگیم را بسیار بهتر کرده است.
در تصمیم گیری برای زمان درمان آکنه و چگونگی درمان آکنه چهار عامل را باید در نظر گرفت:
شدت ضایعات کنونی چقدر است؟ جوش ها چه مدت می مانند و آیا خیلی دردناک و خارش دار هستند؟
چه مدت است که آکنه برایتان مسئله شده؟ آیا رخدادی جدید است که می توانید آن را به رویدادهای خاصی ربط دهید – مثل داروی خاصی که مدتی مصرف کرده اید یا محصول جدیدی که استفاده می کنید – یا سال ها ادامه داشته است؟
در گذشته چه واکنشی به درمان داشته اید؟
گرایش به ماندن جای آکنه و بیش رنگدانگی در پوست شما چه اندازه است؟
آیا لک های سرخ یا قهوه ای یا جای آکنه می ماند؟
می توانید در مورد این چهار عامل فهرستی برای خود تهیه کنید. این فهرست شما را راهنمایی می کند که آیا به درمان نیاز دارید یا نه و به پزشک شما کمک می کند در مورد برنامه درمان درست برای شما تصمیم بگیرد
منبع: مه شو

چرا آکنه من همیشه در همان نقاط قبلی بیرون می زند؟

در بسیاری از مردم به نظر می رسد هر بار جوش دوباره برمی گردد، ضایعات آکنه در همان نقطه یا نقاط عود می کنند. این وضعیت در زنان مبنایی ماهانه دارد که اغلب با خونروی ماهانه همزمان است. در دیگران به نظر می رسد رویدادی تصادفی باشد.
حرف های یک فرد مبتلا
من پرستار هستم و وقتی سرکارم هستم مدام با گوشی تلفن حرف می زنم. این تلفن در ایستگاه پرستارها مشترک است و می دانم هر قدر آن را با الکل تمیز کنم کافی نیست. فکر نمی کنم اتفاقی باشد که طرف راست صورت من که گوشی با پوستم در تماس است دچار آکنه است. این ناحیه حالا شروع به تغییر رنگ کرده است و جای آکنه در آن می ماند.
وقتی آکنه به طور منظم در همان نقطه قبل عود می کند ، چند توضیح می شود برای آن داد. ممکن است ضعفی در دیواره فولیکولی آن نقطه باشد که مدام سبب آکنه می شود. ممکن است نوسان های هورمونی موضعی نیز در پوست وجود داشته باشد. بعضی افراد یک نقطه از پوست خود را دائم لمس می کنند و این تماس دائم نیز می تواند عامل آکنه در همان نقطه باشد. آلودگی از تماس با گوشی تلفن یا ماده دیگر به ندرت سبب آکنه عود کننده می شود.
ممکن است اگر یک شیئی دوره های زمانی طولانی روی پوست بماند ، انسداد یا رطوبت و تحریک ایجاد شود ؛ البته آکنه مسری نیست چون باکتری های عامل آکنه نوع التهابی در عمق قاعده فولیکول قرار دارد و به لایه های بالایی پوست دسترسی ندارد که از آنجا منتقل شود. البته انواع دیگر عفونت باکتریایی مانند عفونت استافیلوکوکی یا عفونت استرپتوکوکی ، حداقل به طور فرضی ، می توانند منتقل شوند و بثوارتی ایجاد کنند که شبیه آکنه است.
منبع: مه شو

زنانی که منفجر می‌شوند!

به گزارش نیویورک تایمز، مایکل آر گوردن از خبرنگاران میدانی نیویورک تایمز به همراه نیروهای ضد تروریسمم عراق به شهر کهن موصل رفت، جایی که که جنگجویان داعش محاصره شده و شهروندان به دام افتاده اند. وی از آن جا گزارش پیش رو را تهیه کرده است:  ژنرال عبدالوهاب السادی، روی پشت بامی حوالی ویرانه های مسجد اعظم النوری نشسته است و از تکه سنگی برای طراحی نقشه پایان جنگ موصل استفاده می کند. تعداد جنگجویان باقی مانده برای داعش شاید به ۱۵۰ تن رسیده است، از هر طرف محاصره شده اند ، ژنرال که از فرماندهان ارشد در بخش ضدتروریسم عراق است می گوید داعشی ها تنها از یک سنگر دفاع می کنند که آن هم روز به روز در حال اضمحلال است.
 
روز چهارشنبه در بازدید از موصل به همراه ژنرال سادی و مردانش، مشخص شد که مقاومت داعشی ها همچنان شدید است و اغلب حتی با در نظر گرفتن استانداردهای مرگبار داعش، متعصبانه است. اوایل این هفته، ۱۷ بمب گذار انتحاری، برخی از آنها زنان، به سیل شهروندان بیچاره ای که با خستگی بسیار در حال خروج از شهری بودند که داعش سه سال پیش آن را در اختیار گرفته بود، نفوذ می کنند. هنگامی که بمب گذاران خود را منفجر می کنند، امواج تلفات تا اورژانس های سرپایی که گروه های بشردوستانه در کنار میدان جنگ خیابانی بنا کرده بودند می رسد. چهارشنبه صبح سربازهای آشفته و عصبانی عراقی هم قطاران مجروح شده در نبرد خوفناک “هامری ها” را به دو مرکز اورژانس می رسانند. زمانی که به آنجا می رسند دو نفرشان مرده اند، یکی بدنش توسط یک بمب کنار جاده ای متلاشی شده و دیگری قربانی شلیک یک تک تیرانداز به سرش بود.
 
مقامات نظامی می گویند بعضی از جنگجویان داعش یونیفرم سربازان مرده عراقی را از تن آنها جدا و بر تن می کنند که به آنها کمک می کند دزدکی از شهر خارج شوند. اما ظاهرا بسیاری از داعشی ها عزم خود را برای مردن جزم کرده اند و در این راه می خواهند تا جایی که می شود سربازهای عراقی را نیز با خود به آن دنیا ببرند. بیش از هشت ماه پس از آن که نیروهای عراقی، با پشتیبانی حملات هوایی و مشاوران آمریکایی، تلاش برای بازپس گیری موصل از افراط گرایان داعش را آغاز کردند، حیدر العبادی، نخست وزیر عراق ظاهرا برای اعلام اینکه نیروهای عراقی سرانجام دومین شهر عراق را باز پس گرفته اند آماده شده است. در موصل اعلام پیروزی ترسناک است چرا که نمی توان کاملا گفت پیروزی به دست آمده است.
 
تا ماه آوریل حمله به موصل کند و خزنده بود. تصمیم عراقی ها برای گشودن جبهه شمالی در اوایل ماه مه باعث سازماندهی دوباره کارزار شد، هر چند معلوم شد که این نبرد برای شهروندان و همچنین ارتش پرهزینه است. پیش از شروع نبرد در سال گذشته، بدترین تخمینی که از سوی کارشناسان سازمان ملل ارائه شده بود این بود که ۷۵۰ هزار نفر از ساکنین شهری که بیش از یک میلیون نفر جمعیت دارد آواره شده اند، تا آخر هفته گذشته ۹۲۰ هزار نفر شهر را ترک کرده اند. کارشناسان از این می ترسند که حدود ۱۵۰۰ شهروند احتمالا در بخش کوچکی از شهر که شبه نظامیان داعش برای دفاع از آن می جنگند گرفتار آمده باشند. شهر قدیمی موصل با آن که خالی از سکنه شده اما کماکان میدان نبردی سوزان است، جایی که شهروندان بی دفاع و سوخته زیر آفتاب تعدادشان بسیار بیش از افراطیون بی رحم است، کسانی که تا رود دجله در تعقیب آنها هستند و به نظر چیزی برای از دست دادن ندارند. نبرد اغلب از صبح تا اواسط روز ادامه می یابد، قبل از آن که آفتاب سوزان از ۱۱۵ درجه (۴۷ درجه سلیوس) فراتر رود.
 
اوایل چهارشنبه دوباره به ژنرال سادی ملحق شدم و در میان خیابان های درب و داغان شهر کهن رانندگی کردیم. خیلی زود ویرانه های مسجد مقابل چشمانمان پدیدار شد: مناره های متعلق به قرن ۱۲ میلادی فرو ریخته بودند، دیوارهایش شکسته؛ اما گنبد سبز آن تا حدودی سالم مانده بود. منطقه مقابل مسجد ویرانه توسط نیروهای ضدتروریسم عراق پاکسازی شده بود و این در اختیار خودروهای جنگی سیاه رنگ هامری بود که به مسلسل و راکت مجهز هستند. پیاده شدیم و از تک سنگ هایی باقی مانده از ویرانه ها که کوچه را مسدود کرده بود بالا رفتیم. صدای سوت و انفجار به گوش می رسید. آتش پشتیبانی نیروهای آمریکایی برای جنگ خیابانی در حدود ۱۰۰ یارد (۹۰ متر) دور تر از ما بود. “آتش جهنم”، ژنرال سادی با لحنی موافق گفت: “برای پشتیبانی از ارتش من.”
 
بهترین چشم انداز نسبت به شهر از روی پشت بام ساختمانی بزرگ هویداست، جایی که افسران بخش ضد تروریسم یک پاسگاه بر پا کرده اند. در همان حال که ما از پشت بام بالا می رویم، سربازان عراقی در مواضعی در همان حوالی به رد و بدل آتش با تک تیراندازان داعش مشغول هستند. حملات هوایی بیشتر از سوی آمریکا، توده ای از دود در آسمان به پا می کند. بخش نخبه ضد تروریسم که تحت عنوان سی تی اس شناخته می شود، ناچار است با احتیاط داخل کوچه های باریک و بمب گذاری شده موصل و از کنار پشت بام های آماده شلیک عبور کند. سربازان این بخش اینک جنگ را به  قلب مقاومت دشمنان خود برده اند، ارتش عراق و پلیس فدرال هم از دو پهلو وارد شده اند.
 
تعداد بسیاری از شبه نظامیان، جنگجویان خارجی هستند: ژنرال می گوید از میان ۱۰۰ افراط گرای داعش که این هفته کشته شدند، ۲۶ تن از آنها غیر عراقی بودند. خارجی هایی که روسی حرف می زدند، به احتمال زیاد اهل چچن، در میان تک تیرانداز ها بودند، هر چند او فکر نمی کند در میان نیروهای پیاده نظام داعش تعداد بالایی غیر عراقی حاضر باشد. هر چند هیچ کس مهارت آنها در تولید و استفاده از مواد منفجره را رد نمی کند. ژنرال می گوید: “داعشی ها دیگر نمی توانند با خودروی بمب گذاری شده به سمت ما بیایند، از این رو بمب ها را در خودروهای متروکه جاسازی می کنند یا این که به سمت ما می دوند و خودشان را منفجر می کنند.”
 
ارتش عراق شهروندانی که در حال گریز از بقایای شهر هستند را بازرسی می کند. از مردانی که قصد فرار از شهر را دارند خواسته می شود تا پیراهنشان را در بیاورند، از بعضی از آنها حتی خواسته می شود تا لباس زیر خود را در بیاورند تا نشان دهند بمبی پنهان نکرده اند. از آنجا که این باور وجود دارد که زن ها با این دقت بازرسی بدنی نمی شوند، داعش از زنان انتحاری استفاده کرده است.
 
فرمانده واحد سی تی اس می گوید، سه تن از اعضای این گردان که از بصره، در جنوب عراق، به موصل اعزام شده بودند در جریان حملات انتحاری اخیر کشته شده اند. این حقیقت که برخی شبه نظامیان توانسته اند به یونیفرم عراقی ها دست پیدا کنند به این معناست که به ویژه اعضای سی تی اس می بایست هشیار باشند. ژنرال سادی می گوید: “ما افراد خود را به خوبی می شناسیم، و می توانیم بگوییم چه کسی از ماست.” او همچنین اصرار دارد بگوید از سیلاب اخیر حملات انتحاری غافلگیر نشده است. اطلاعات از جانب شهروندان و همچنین هواپیماهای بدون سرنشینی که نیروهای عراقی هدایت می کند به او اطلاعات ارزشمندی داده است. با این وجود، او تایید می کند که تمام ۱۷ بمبگذار اخیر موفق شده اند که خود را منفجر کنند.
 
در اورژانس های سرپایی که فاصله اندکی با خط مقدم دارد، آشکار است که بمب های داعش سهم خود در قربانی گرفتن را ایفا کرده اند: در میان آنها سربازی عراقی است که صبح چهارشنبه در اتاق تریاژ که توسط “مدیریت واکنش جهانی”، سازمانی غیر انتفاعی اداره می شود مرده بود. الکس پوتر، از پرستاران زن در این مرکز می گوید از تعداد تلفاتی که در این مرکز رخ می دهد می تواند درجه جریان جنگ را اندازه گیری کند. موج خروشان جراحت های حاصل از شلیک گلوله بر پیکر سربازان عراقی نشانه ای بود از این که آنها بار دیگر به مواضع داعش یورش برده اند. شهروندان با اعضای بدن له شده زیر آوار نشانه حملات هوایی هستند. انفجارهای برآمده از بمب گذاری انفجاری اغلب باعث سوختگی های شدید و بدتر از این ها می شود.
 
پیت رید، تکنسین اورژانس پزشکی که “مدیریت واکنش جهانی” را مدیریت می کند، می گوید:” از میان تلفات بمب گذاری در روزهای اخیر نیمی از آنها غیر نظامی و نیمی اعضای ارتش عراق بودند.” او می افزاید: “اکثر حملات توسط کمربندهای انتحاری در چند روز اخیر توسط زنان انجام شده است.”
 
در یک مرکز اورژانس دیگر در همان حوالی که توسط ارتش عراقی و کادوس ( CADUS)، سازمان بشردوستانه ای که دفترش در آلمان است؛ یک هامری عراقی با عجله توقف می کند، دقیقا از میدان جنگ به آنجا رسیده است. سربازان عراقی با تشویش و اندیشناک رفیق خود را که در پتویی کلفت و غرق در خون پیچیده شده از خودرو پیاده می کنند. سوراخی عریض از گلوله روی سر سرباز هویداست، کار یکی از تک تیراندازهای داعش است. دکترها خیلی سریع می گویند که سرباز مرده است و به داخل کیسه مشکی رنگ جسد منتقل می شود. نام او و واحد نظامی او روی یک نوار کاغذ نوشته و به بیرون کیسه چسبانده می شود. ساک کوچکی که شامل کفش های معمولی و ورزشی اوست در کنار کیسه جسد گذاشته می شود. خیلی زود از آنجا برده می شود، و استخر خفیف خون از کف سالن شسته می شود.
 


منبع: بهارنیوز

پایان «اختیاری» یک مناقشه میان پلیس و سردفترداران

دعوا بر سر «اختیاری» یا «اجباری» بودن ثبت سند خودرو در دفاتر رسمی در نهایت با رأی قانون به اختیاری بودن این موضوع به پایان رسید تا یکی از طولانی‌ترین اختلاف‌نظرهای میان پلیس و کانون سردفترداران به نفع ناجا تمام شود.

به گزارش ایسنا، ماه‌هاست که هر از چندگاهی بحث بر سر اختیاری یا اختیاری نبودن ثبت سند خودرو در دفاتر ثبت اسناد بالا می‌گیرد، ناجا مدعی است که سند صادر شده از سوی پلیس سند کافی و الزامی است و اگر فردی سند خودرویش را در دفاتر اسناد رسمی به ثبت برساند، کاری اختیاری انجام داده است، در طرف مقابل اما کانون سردفترداران نظر دیگری دارد و از اجباری بودن ثبت سند خودرو صحبت به میان می‌آورد. موضوعی که البته شب گذشته با اعلام نظر نهایی مجلس شورای اسلامی به نفع پلیس به پایان رسید.

گرچه پیش از این‌نیز بارها فرمانده ناجا، سخنگوی ناجا، رییس پلیس راهور ناجا، معاون حقوقی پلیس راهور و… بر کافی بودن سند صادره از سوی پلیس تاکید کرده بودند، اما اصرار کانون سردفترداران بر لازم و اجباری بودن ثبت سند خودرو تا جایی پیش رفت که آنان حتی حاضر به پذیرش سخنان وزیر کشور هم نشدند و به ناچار سردار حسین اشتری، فرمانده نیروی انتظامی در نامه‌ای به مجلس شورای اسلامی خواستار تعیین تکلیف این موضوع شد. رحمانی فضلی، وزیر کشور درباره نقل و انتقال خودروها و ادعای کانون سردفترداران مبنی بر ضرورت ثبت این نقل و انتقالات در دفاتر اسناد، گفته بود: «قانون، این اختیار را به شهروندان داده تا درصورت تمایل، نقل و انتقال خودروهای خود را در دفاتر اسناد نیز به ثبت برسانند و آنچه از سوی پلیس انجام شده و مدارکی که نیروی انتظامی اعلام می‌کند برای احراز مالکیت خودرو کافی است .به عبارتی همانطور که شهروندان یخچال، تلویزیون، فرش و اقلام اینچنینی را ثبت رسمی نمی‌کنند، در مورد خودرو نیز همین موضوع صادق است و نیازی نیست که سندی از سوی دفاتر اسناد صادر شود، بلکه مدارک صادر شده از سوی پلیس کافی است و نیروی انتظامی در این زمینه وظیفه قانونی خودش را انجام می‌دهد.

سرانجام عصر روز گذشته یکشنبه، سردار سعید منتظرالمهدی، سخنگوی ناجا نظر نهایی مجلس در این مورد را اعلام کرد، نظری که در آن، به پلیس حق داه شده است.

او گفت:‌«بر اساس موارد اعلام شده و با توجه به اینکه پلیس همواره پایبندی به قانون و قانونمداری را اساس فعالیت‌های خود قرار داده و همچنین با توجه به اینکه هیچ‌گونه منفعتی از حوزه ثبت سند خودرو و تعویض پلاک عاید پلیس نمی‌شود، اما پلیس رعایت حال، وقت و هزینه مردم را بر خود فرض می‌داند و اعلام می‌شود که با رأی مجلس شورای اسلامی به نظر پلیس، نیازی به ثبت سند خودرو در دفترخانه وجود ندارد.»

 در بخش‌هایی از حکم نهایی نظر مجلس شورای اسلامی اینطور آمده است: « مستند به ماده ۲۲ قانون حمل و نقل و عبور کالاهای خارجی از قلمرو جمهوری اسلامی ایران (اصلاحی ۱۳۸۸٫۰۶٫۱۷ )  مسوولیت صدور گواهینامه رانندگی، اسناد مالکیت و پلاک خودرو در قلمرو جمهوری اسلامی ایران برعهده نیروی انتظامی است. همچنین با توجه به متن ماده (۲۹) قانون تخلفات راهنمایی و رانندگی مصوب ۱۳۸۹٫۱۲٫۰۸ و مشروح مذاکرات تصویب قانون مربوطه همچنین با توجه به این امر که در ماده (۴۷) قانون ثبت و اسناد صرفا به ثبت اموال غیرمنقول اشاره شده است؛ مستند قانونی مبنی بر الزام مراجعه به دفترخانه ثبت و اسناد جهت نقل و انتقال خودرو یافت نشد و به موجب ماده (۱۲۸۷) قانون مدنی سند خودروی صادره از سوی نیروی انتظامی رسمیت داشته و به ویژه با نسخ ماده (۱۰) قانون اخذ جرایم راهنمایی و رانندگی مصوب ۱۳۵۰ به وسیله ماده (۳۵) قانون رسیدگی به تخلفات رانندگی مصوب ۱۳۸۹٫۱۲٫۰۸ در طرح دعاوی محاکم قضایی می‌تواند به عنوان سند رسمی تلقی شود.»

پایان این اختلاف گرچه به نفع پلیس یا به عبارتی به نفع پرداخت هزینه کمتر از سوی شهروندان پایان یافت؛ اما یک روز پس از اعلام رسمی آن، دفاتر ثبت اسناد در اطراف مراکز تعویض پلاک همچنان فعالند و تعداد زیادی از شهروندان نیز پس از نقل و انتقال خودرو به آن مراجعه می‌کنند، برخی از این افراد به دلیل بی‌اطلاعی از حکم نهایی به دفاتر اسناد مراجعه کرده و برخی دیگر نیز هدف از کارشان را محکم کاری مالکیت خودرو می‌دانند که خبرنگار ایسنا با گفت‌وگو با برخی از آنان نظرشان را جویا شده است:

مردی میانسال که برای ثبت سند مالکیت خودرویش به دفتر ثبت اسناد رسمی رفته، در این‌باره می‌گوید: « می‌دانم که بین پلیس و دفتردارها اختلاف وجود داشت اما برای آنکه هم خیال خودم راحت شود و هم بعدها مشکلی پیش نیاید به اینجا آمدم، قطعا اگر مطمئن بودم که برگ سبز پلیس سند کافی است، دیگر برای یک پراید همچین هزینه‌ای پرداخت نمی‌کردم.» مردی دیگر اما معتقد است که حتما باید سند را ثبت کند چرا که خودرو مانند زمین است و باید سندش هم مانند آن باشد، او چیزی درباره نظر پلیس و حکم قانون در این‌باره نخوانده بود.

مردی جوان که پلاک خودرویش را در دست گرفته اما از این ماجرا رضایت دارد، می‌گوید: « اطلاع‌رسانی خیلی کم بود و من در تلگرام این خبر را دیدم. دفعه قبل که برای نقل و انتقال رفته بودم برای محکم کاری به دفتر خانه هم رفته و پول زیادی هم دادم اما این‌بار چنین کاری نخواهم کرد، البته امیدوارم فرمانده پلیس از این تصمیم کوتاه نیاید. »

زنی میانسال هم نظر مشابه مرد جوان را دارد و درباره اینکه آیا سند خودرویش را در دفتر اسناد رسمی ثبت کرده یا نه می‌گوید:« همچین قصدی داشتم، اما اینجا شنیدم که دیگر چنین الزامی نیست، خداکند حرف‌شان عوض نشود و اگر اینطور باشد خیلی خوب است و فکر نمی‌کنم هیچ آدم عاقلی حاضر شود با کار اضافه پولش را دور بریزد.»

مردی دیگر که با شریکش به آنجا آمده اما می‌گوید قصد ثبت سند خودرویش در دفاتر اسناد رسمی را دارد و هدفش را هم مشخص شدن سهم خود و شریکش می‌داند، می‌گوید: « اگر خودروی خودم بود این کار را نمی‌کردم اما چون برای مغازه‌مان ماشین خریده‌ایم آن را در دفتر ثبت اسناد هم سند می‌زنیم تا سهم هرکدام مشخص شود، اینطوری خیالمان راحت تر است.»

مردی که در صندلی‌های میانه سالن انتظار مرکز تعویض پلاک نشسته مدعی است که دفعه قبل از این هم سند خودرویش را در دفاتر اسناد ثبت نکرده و این‌ بار هم اینکار را نخواهد کرد. او به هزینه‌های مختلف یک خودروی سواری اشاره می‌کند و می گوید: نمی‌شود که هم عوارض سالانه خودرو را بدهیم، هم پول معاینه فنی بدهیم، هم پول ورود به طرح ترافیک بدهیم و این‌همه هم جریمه شویم حالا بیاییم موقع سند زدن هم به دفترخانه پول بدهیم. مگر یک خودرو را چند خریدیم که این همه پول برایش خرج کنیم. حالا که پلیس مخالف اینجور پول گرفتن‌هاست، خدا کند فکری هم به حال جریمه‌ها کند و انقدر ما جریمه نشویم!»

زنی جوان که از حکم نهایی در این‌خصوص بی‌اطلاع‌است، سوال دیگر مطرح می‌کند و می‌گوید:« خدا کند که دیگر نیازی نباشد و ما هم خوشحال می‌شویم، اما اگر ماشین ما به سرقت رفت؛ آیا این سند کافی است؟ دادسرا نگوید که حتما باید سند دفترخانه‌ای بیاوری تا رسیدگی کنیم؟ زنی که همراهش آمده اینطور پاسخ او را می‌دهد:« مگر وقتی کیفت را می‌زنند باید حتما سند کیف را ارائه کنی؟»

به نظر می‌رسد، اختلاف نظر میان پلیس و کانون سردفترداران به پایان خود رسیده است، اما آنچه که نیروی انتظامی باید انجام دهد اطلاع‌رسانی گسترده دراین‌باره است، چرا که به نظر می‌رسد بسیاری از شهروندان از این نظر نهایی قانون در این‌باره همچنان بی‌اطلاعند.


منبع: الف

تجاوز به مدیر شرکت در دفتر تبلیغاتی!

زن جوان پس از افتتاح شرکت تبلیغاتی‌اش به دنبال استخدام نیرو بود که نخستین نیروی کاری‌اش در زمینه پخش کارت‌های تبلیغاتی در دومین روز کاری ماجرای تلخی را رقم زد. پسر جوان زمانی که متوجه تنهابودن مدیر شرکت شد، با چاقو میوه‌خوری زن جوان را در دفترکارش مورد آزار و اذیت قرار داد و پا به فرار گذاشت.

به گزارش ایران خبر، اسفندماه ‌سال گذشته نسرین زن ٣٧ساله یک شرکت تبلیغاتی در میدان انقلاب راه‌اندازی کرد و برای شروع کارش ابتدا به دنبال یک کارمند برای پخش‌کردن کارت‌های تبلیغاتی و جذب نیرو گشت تا این‌که با پسر جوانی به نام مسعود آشنا شد. مسعود ٢٠ساله در این مرحله پذیرفت تا در ازای هر روز پخش‌کردن کارت‌های جذب نیرو از زن جوان ٩٠‌هزار تومان دریافت کند و پسر جوان در نخستین روز شروع به پخش کارت‌های شرکت تبلیغاتی زن جوان کرد.

نسرین روز نخست منتظر ماند تا مسعود به دفتر بازگردد تا پولش را پرداخت کند اما خبری از مسعود نشد تا این‌که فردای آن روز مسعود با نقشه‌ای طراحی‌شده پای در دفتر کار نسرین گذاشت. نسرین سرگرم میوه‌خوردن در شرکت تبلیغاتی‌اش بود که مسعود وارد دفتر شد و پس از این‌که اطمینان پیدا کرد زن جوان در دفتر تنهاست، به سمت او حمله کرد.

مسعود قصد داشت نسرین را اسیر نقشه سیاه خود کند که در این مرحله زن جوان در برابر خواسته این جوان مقاومت کرد اما مسعود که تصمیم داشت نقشه‌اش را به اجرا برساند، در گام بعدی چاقوی میوه‌خوری که روی میز بود را برداشت و پس از زخمی‌کردن نسرین و با تهدید زن جوان را هدف آزار و اذیت قرار داد.

نسرین پس از فرار پسر جوان به‌ خاطر خونریزی که در دستش بود، به بیمارستان رفت و درحالی‌ که تحت‌نظر پزشکان قرار داشت، ماجرای آزار و اذیت پسر جوان را به ماموران کلانتری ١۴٨ انقلاب گزارش کرد. بدین ترتیب تیمی از ماموران پلیس آگاهی تهران با درجریان قرارگرفتن این پرونده سیاه برای دستگیری عامل این اقدام سیاه وارد عمل شدند.

کارآگاهان در گام نخست به شرکت تبلیغاتی زن جوان رفته و با بررسی دوربین مداربسته شرکت تصویر مسعود را به دست آوردند. ماموران در این شاخه از تحقیقات با این سرنخ به سراغ آلبوم مجرمان سابقه‌دار رفته و خیلی زود مشخص شد که مسعود یکی از تبهکاران سابقه‌دار است که دوماه قبل به ‌خاطر سرقت مسلحانه از بانک رفاه شهر لاهیجان دستگیر شده اما با قرار وثیقه از زندان آزاد شده است.

همین کافی بود تا ردیابی‌های اطلاعاتی و تخصصی پلیس کلید زده شود و کارآگاهان با کاوش‌های پلیسی موفق به شناسایی مخفیگاه مسعود در اطراف کرج شدند.

مخفیگاه این جوان شرور چند روز تحت‌نظر ماموران قرار گرفت تا این‌که تیم کارآگاهان با اطمینان از حضور مسعود در خانه‌اش موفق به دستگیری وی در عملیاتی غافلگیرانه شدند. مسعود ٢٠ساله ابتدا خود را در ماجرای آزار و اذیت زن جوان بی‌گناه ‌دانست اما وقتی در برابر فیلم دوربین مداربسته قرار گرفت، در تناقض‌گویی‌هایش مجبور به اعتراف شد.

پسرجوان گفت: «پس از آزادی از زندان، بیکار بودم و در خیابان‌های پایتخت پرسه می‌زدم که یک آگهی جذب نیرو برای پخش‌کردن کارت‌های تبلیغاتی روی دیوار مشاهده کردم و پس از تماس با مدیر شرکت که یک زن بود، برای شروع به کار راهی آن‌جا شدم. ابتدا تصمیم به کار داشتم و روز نخست با وجود این‌که زن جوان در شرکت تنها بود، کارم را انجام دادم اما فردای آن روز زمانی که برای گرفتن پولم به شرکت رفتم، دیدم نسرین در دفتر تنهاست. وسوسه کافی بود تا در همان لحظه نقشه‌ای را برای تجاوز به زن جوان طراحی کنم و با برداشتن چاقو میوه‌خوری نسرین را مجبور به تسلیم‌شدن در برابر خواسته‌ام کردم. زن جوان سعی داشت با مقاومت مانع کارم شود که به ناچار با چاقو ضربه‌ای به دستش زدم تا نقشه‌ام به اجرا برسد.»

با اعترافات این متهم، پرونده آزار و اذیت زن جوان پس از تحقیقات پلیسی و با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد.

سرنوشت قربانی پس از تجاوز
وکیل نسرین پس از صدور کیفرخواست با حضور در دادگاه کیفری یک استان تهران به قضات گفت: «این ماجرا تأثیر منفی و بدی در روحیه نسرین گذاشته است تا حدی که پس از این ماجرا وی اقدام به تعطیلی شرکت تبلیغاتی کرد و از ترس روزهای زیادی خود را در خانه حبس کرد و به ‌خاطر بیماری افسردگی تحت‌نظر پزشکان قرار گرفت. زن جوان به‌ خاطر اتفاقی که برایش رخ داده، دیگر حاضر به زندگی در کنار خانواده‌اش نیست و به همین خاطر به کشور ترکیه سفر و زندگی جدیدی را در آن‌جا شروع کرده، اما به هیچ قیمتی حاضر به گذشت نیست و برای پسر جوان خواستار اشد مجازات شده است.»
بنا بر این گزارش، قرار است به ‌زودی پسر جوان برای صدور حکم نهایی در دادگاه کیفری یک استان تهران مورد محاکمه قرار گیرد.
 


منبع: الف