شورای اقوام و مذاهب چه شد؟

امین فضلی

علی یونسی مشاور ویژه رئیس‌جمهور در امور اقلیت‌های قومی و دینی در بهمن ماه ۱۳۹۲ طی مصاحبه‌ای بر بهبود شرایط اقلیت‌های مذهبی اذعان کرده و از اقداماتی چون تغییر ساعات کاری در روزهای عبادت برخی اقلیت‌ها، جلوگیری از تخریب عبادتگاه‌ها و یا عدم دخالت در ظاهر افراد به خاطر پیروی از مذهبی خاص سخن به میان آورده بود. این در حالی بود که در آن زمان برخی از امامان اهل سنت مانند امام جمعه‌ترکمن‌ها هنوز با مشکلاتی مواجه بودند. در آن روزها با چنین رویکرد تقلیل گرایانه‌ای شاید کسی باور نمی‌کرد که با تلاش و پیگیری‌های دستیاری ویژه، زمینه به‌کارگیری متخصصین اهل سنت در بخش‌های مختلف فراهم شود و دستور استفاده از نیروهای توانمند اهل سنت در سطوح مختلف برای اولین بار به طور رسمی توسط دکتر روحانی به همه اعضای دولت ابلاغ شود.

کسی گمان نمی‌برد در دستگاه دیپلماسی این دولت سفیر کرد اهل سنت نماینده ایران در ویتنام شود؛ یا بانوان توانای بلوچ و‌ترکمن اهل سنت به عنوان فرماندار و رئیس شورای تأمین در سیستان و بلوچستان و گلستان انتخاب شوند. کسی فکر نمی‌کرد دولت یازدهم موفق شود قفل ورود اهل سنت در سطح مشاورین و معاونین وزیران به کابینه را برای اولین بار پس از انقلاب باز کند و فردی نخبه از کردهای سنی به عنوان معاون وزیر نفت انتخاب شود. ولی در دولت یازدهم همه اینها جامه عمل پوشید و اهل سنت طبق اصل ۱۹ قانون اساسی از فرصتهای مناسبی برای حضور بیشتر در بدنه دولت برخوردار شد. در راستای عمل به اصل ۱۵ و ایجاد بستر مناسب برای اجرای کامل این اصل نیز پیگیری‌های لازم جهت تدریس زبان مادری صورت پذیرفت و رشته‌های دانشگاهی زبان و ادبیات‌ترکی آذربایجانی و کردی در دانشگاه‌های آذربایجان و کردستان ایجاد شد.

در کنار تمامی دستاوردهای دولت تدبیر و امید بلندترین گام به سوی تقویت جامعه مدنی به طور حتم تدوین منشور حقوق شهروندی است. این منشور که با تکیه بر اصل صد و سی و چهارم قانون اساسی تدوین یافت و آن را می‌توان پژواکی از قانون اساسی خواند، امیدی تازه برای بسط آزادی‌ها و حقوق فراموش شده به خصوص در حوزه اقوام آفرید. در تدوین این منشور که در ۲۲ بخش و ۱۲۰ ماده منتشر شد توجه به مطالبات گروه‌های مختلف با ماهیت‌هایی متفاوت سرلوحه کار بود.

تدوین منشور حقوق شهروندی یکی از مهمترین شعارهای روحانی در انتخابات ۹۲ بود که بسیاری از فعالین مدنی در حوزه‌های مختلف را مجاب به حمایت از روحانی کرد. گام نخست دولت تدبیر و امید در عمل به قول‌هایی که در سال ۹۲ به اقوام داده بود با ایجاد جایگاهی رسمی در بدنه دولت و تشکیل دستیاری ویژه در امور اقوام و مذاهب برداشته شد. در گام بعدی شورای اقوام و اهل سنت برای مشورت در امور مختلف با حضور بزرگان و اندیشمندان قومی و مذهبی شکل گرفت تا اجرای اصل ۱۹ با همراهی اقوام مختلف مسیر هموارتری بپیماید. توجه ویژه دولت برای اجرای مقدمات اجرای اصل ۱۵ که نقطه مشترک همه اقوام با مذاهب متفاوت است را باید از نقاط قوت دولت یازدهم در عمل به شعارهایش در حوزه اقوام دید.

حال که ۲۹ اردیبهشت را پشت سرگذاشته‌ایم و روحانی توانسته است بار دیگر اعتماد مردم را جلب کند و با رایی بیش از دور قبل دوباره رئیس جمهور ایران باشد همگان منتظرند تا شاهد اجرایی شدن تمام وعده‌هایی باشند که دولت یازدهم فرصتی برای انجام آنها نداشت. در حالی‌که تدوین منشور حقوق شهروندی یکی از دستاوردهای مهم دولت یازدهم به شمار می‌رود اجرای این منشور یکی از مهمترین مطالبات جامعه ایران از دولت دوازدهم است. گستردگی منشور حقوق شهروندی و نیاز به همکاری قوا جهت اجرای این منشور لزوم تشکیل نهادی موثر برای هر یک از حوزه‌های مختلف تعریف شده در این منشور را ملموس‌تر می‌کند.

با توجه به در هم تنیدگی دو مقوله مذهب و قومیت در ایران، تشکیل شورای اقوام و مذاهب به جای دستیاری ویژه در امور اقوام و مذاهب و برای صیانت از حقوق اقوام مختلف و حفاظت از هویت فرهنگیشان در این برهه موثرتر خواهدبود. پژوهش‌های علمی مختلف اقوام غیرفارس ایران را بر اساس گروه‌های زبانی متفاوت به ۸ گروه کرد،‌ترک آذربایجانی، لر (بختیاری، لک و دیگر لرها)، قشقایی، گیلک و مازنی، عرب، بلوچ و‌ ترکمن تقسیم‌بندی نموده اند. اگرچه به غیر از گروه‌های قومی ذکر شده گروه‌های قومی کوچکتری نیز وجود دارند ولی گروه‌های فوق‌الذکر را می‌توان نماینده اکثریت مطلق اقوام ایران دانست. از سویی این دسته‌بندی می‌تواند نماینده مذاهب گوناگون اسلامی نیز باشد که در اصل ۱۲ قانون اساسی مورد توجه قرار گرفته است. به‌علاوه برای جلوگیری از تضییع حقوق بخشی از جامعه به علت قلّت جمعیت این گروه‌های قومی تشکیل میز ادیان مورد اشاره در اصل ۱۳ قانون اساسی به صورت مستقل حائز اهمیت ویژه است.

تشکیل میز ادیان در کنار شورای اقوام و مذاهب به صورت جداگانه امکان انعکاس دیدگاه‌های اقوام منسوب به ادیان الهی را فراهم خواهد کرد. به طور حتم شکل‌گیری شورایی متشکل از اقوام در انعکاس بهتر مطالبات و مشاوره موثرتر دولت نقش پررنگی خواهد داشت که اجرای منشور حقوق شهروندی در حوزه اقوام را تسهیل خواهدبخشید. همانگونه که تقویت حس همدلی و همگرایی در چهار سال گذشته نتیجه تغییر رویکردها و اعتماد بیشتر به اقوام بود، تداوم این روند و استفاده بیشتر از تمامی منابع این مرز و بوم گامی برای توسعه همه جانبه ایران خواهدبود. با به عمل در آمدن اسنادی چون منشور حقوق شهروندی ارتقاء جایگاه ایران در صحنه خارجی را نیز شاهد خواهیم‌ بود.


منبع: بهارنیوز

جنایت کهریزک؛ ابهام روی ابهام

صادق صدرایی

سیاست به سبک ایرانی، ابهامی پس از ابهام می‌آفریند. ماجرا به گونه‌ای است که مسئولان با توضیحشان به جای آنکه رفع ابهام کنند بر ابهام می‌افزایند. در آخرین نمونه از این دست شفاف‌سازی‌های ابهام آفرین (!) شاهد آن بودیم که یکی از مقامات سابق نیروی انتظامی چنان توصیفی از بازداشتگاه مخوف کهریزک کرده است که گویا همه آنان که در آن روزهای تلخ ۸۸ به دستور «قاضی مرتضوی» به کهریزک منتقل شده بودند بر اثر شدت خوشی و خوشحالی از دست رفته اند!

در توضیحات این مقام سابق نه خبری از کتک و شکنجه است و نه از شرایط هولناک آن بازداشتگاه مخوف که مخصوص اراذل و اوباش بود و در وقایع۸۸ دانشجویان معترض را به آنجا فرستاده بودند خبری هست. کمدی و‌تراژدی در هم آمیخته شده است، مسئول بازرسی ناجا معتقد است که کسی در کهریزک کتک هم نخورده است اما با کمی یادآوری پرونده‌های تشکیل شده برای رسیدگی به این موضوع شاهد آنیم که دو نفر به اعدام محکوم شده اند.

چگونه است که کسی کتک نخورده اما قوه قضائیه حکم اعدام داده است؟! این مسئول سابق ناجا شوخی می‌کند یا واقعا می‌خواهد نمک بر زخم داغدیدگان حوادث۸۸ بپاشد؟ اگر آقایان عذرخواهی کردن و جبران مافات را نیاموخته‌اند دیگر چرا این گونه وارونه نمایی می‌کنند. شاید علت را باید در عدم برخورد قاطع با آمران و عاملان جنایاتی همچون آنچه در بازداشتگاه کهریزک رخ داد جستجو کنیم.

اگر سعید مرتضوی که اصلی‌ترین نقش را در اعزام معترضان به بازداشتگاه مخصوص اراذل و اوباش داشت با قاطعیت برخورد می‌شد آنگاه شاهد آن نبودیم که امروز که هنوز ده سال هم از آن فاجعه نگذشته است مسئولان به کلی آن را منکر شوند. در پایان با سه سوال از این مقام ارشد سابق ناجا این نوشتار را به پایان می‌بریم.

۱- اگر به واقع شرایط بازداشتگاه کهریزک این چنین است که می‌گویید پس به چه علت دو نفر در جریان رسیدگی به قصور و تقصیرهای مرتبط با این پرونده به اعدام محکوم شدند؟
۲- اگر علت مرگ جوانانی که در بازداشتگاه کهریزک از دست رفتند را سرماخوردگی می‌دانید پس چگونه بسیاری از مسئولان ارشد نظام بر دلجویی از خانواده‌های آنان تاکید کرده و حتی شخصی مانند سعید مرتضوی هم نسبت به آن فاجعه عذرخواهی کرده و از آن دانشجویان از دست رفته با عنوان «شهید» یاد می‌کند؟
۳- و مهمترین سوال آنکه اگر واقعا در قصه پر غصه کهریزک به کسی «از گل بالاتر نگفته‌اید» رهبری نظام چگونه آن را یک «جنایت» خوانده اند؟


منبع: بهارنیوز

این‌بار دلواپس توتال هستند

روزنامه بهار: با گذشت حدود یک هفته از امضای قرار‌داد نفتی میان ایران و کنسرسیومی به رهبری شرکت فرانسوی توتال و اعتراض‌های مکرر دلواپسان در برابر این دستاورد نفتی دولت، مخالف خوانی‌ها وارد فاز جدیدی شده و آنطور که نمایندگان اصولگرایان تندرو در مجلس شورای اسلامی گفته اند، می‌خواهند با طرحی سه فوریتی قرارداد با توتال را بررسی و تعیین تکلیف کنند.در آیین نامه داخلی مجلس طرح‌ها و لوایح سه فوریتی، آنهایی هستند که پس از تصویب سه فوریت، در همان موقع در صحن علنی ارائه و بلافاصله ابلاغ می‌گردد و اقدام دلواپسان پارلمان نشین در برابر دستاورد‌های دولت آن هم با طرحی سه فوریتی مسبوق به سابقه است. پیش از این اصولگرایان تندرو عضو مجلس نهم در کوران مذاکرات ایران و ۵+۱ و برای توقف مذاکرات هسته‌ای طرح سه فوریتی ارائه کردند اما مهمترین فراکسیون مجلس درآن دوره با تهیه و تدوین این طرح مخالفت کرد و اقدام آنان در نطفه خفه شد.

حال در برابر اولین و بزرگترین قرار داد نفتی ایران و غرب پس از اجرایی شدن برجام که به گفته بسیاری از کارشناسان دستاورد بزرگی برای کشور در بر دارد، پس از یک هفته جار و جنجال دلواپسان در بیرون از مجلس و گه گاه از‌تریبون‌های عمومی باز هم مخالفان تندرو دولت در مجلس شورای اسلامی دست به کار شدند. در ارتباط با این اقدام جدید، حسینعلی حاجی‌دلیگانی  عضو فراکسیون نمایندگان ولایی مجلس از جمله پارلمان نشینان تندرو اصولگرا از طرح سه فوریتی «توقف موقت  قرارداد توتال برای مطالعه، بررسی‌ و رعایت مصالح ملی درآن» در پارلمان خبر داده است. وی با اشاره به انعقاد قرارداد توتال در زمینه توسعه فاز یازده پارس جنوبی افزود: طبق بررسی‌های انجام شده نشان می‌دهد که این قرارداد در یک فضای عجله‌ای و بدون توجه به منافع ملی و بدون رعایت فرایندهای قانونی منعقد شده است. این نماینده مجلس ابراز امیدواری کرد که طرح مذکور پس از تحویل به هئیت رئیسه،  براساس فرآیندی که در قانون اساسی و همچنین و قانون آئین نامه داخلی مجلس پیش‌بینی شده است و در چار‌چوب زمانی که در ظرفیت قانون آمده است مورد رسیدگی قرار بگیرد تا قبل از اینکه این قرارداد نافذ شود بررسی‌های دقیق‌تر و کارشناسی‌تر با رعایت موازین و مصالح ملی مردم ایران، تصمیم لازم در این‌باره اتخاذ شود.

پیش از صحبت‌های این نماینده عضو فراکسیون نمایندگان ولایی مجلس، محمدجواد ابطحی نماینده عضو جبهه پایداری، هم در اظهار نظری گفته بود: ما به‌عنوان نمایندگان مجلس نباید این قرارداد ایران و توتال را قبول کنیم. در آینده هم اگر مشکلات آن روشن شد ما باید به شرکت‌های غربی بگوییم ما قانون‌گذاران قرارداد را قبول نداریم به‌ویژه که از قرارداد اطلاعی هم نداریم. این ازنظر حقوقی است. همچنین نادر قاضی پور، نماینده همیشه معترض به دولت هم در تذکری شفاهی در جلسه علنی مجلس گفته است: دولت مجلس را در قراردادهای نفتی محرم بداند. دولت باید مسأله خرید هواپیما و توتال را هرچه زودتر شفاف کند و در این زمینه مجلس را محرم بداند.

بازی خطرناک
اولین پاسخ به خبر حسینعلی حاجی‌دلیگانی را یک عضو کمیسیون انرژی مجلس داد و گفت: این نمایندگان آنچه پیگیری می‌کنند در راستای منافع ملی نیست و وقتی از منافع ملی صحبت می‌کنند به نظر می‌رسد مستمسکی برای پیشبرد منافع شخصی خودشان است.جلال میرزایی درباره اظهارات یکی از نمایندگان مبنی بر اینکه طرح سه فوریتی توقف موقت قرارداد توتال فردا تقدیم هیات‌ رئیسه مجلس می‌شود، اظهار داشت: این جریان بازی خطرناکی را آغاز کرده‌اند. اینان افرادی هستند که به خاطر منافع مالی شخصی دنبال این قرارداد بوده‌اند و اکنون که نتوانستند به آن دسترسی پیدا کرده و منافع خود را نیز در خطر می‌بینند وارد این بازی شده اند.
او افزود: این افراد در موضع گیری هایشان حرف حساب ندارند، نمی‌گویند ایراد قرارداد با توتال چیست؟ یک بار می‌گویند خیانت است، یک بار می‌گویند امتیاز به خارجی است. بار دیگر می‌گویند که کشور را فروختند اما حرف حساب ندارند و دلیل و برهانی برای این اظهار نظرهای خودشان ندارند. نماینده مردم ایلام تصریح کرد: در مجلس غیر از آقای حاجی دلیگانی که در نطق اضطراری به این موضوع اشاره داشته، بنده واکنشی ندیدم. من نمی‌دانم این نمایندگان چه کسی هستند که از طرح سه فوریتی صحبت می‌کنند و یا چه استدلالی دارند و چه اهدافی دارند. البته اهدافشان مشخص است که دنبال منافع شخصی خودشان هستند ولی استدلال شان چیست؟

عضو کمیسیون انرژی تاکید کرد: واقعیت این است که ما نیاز به سرمایه گذاری داریم، برای اولین بار پس از سال‌ها در برداشت از گاز و میعانات از قطر پیشی گرفتیم و این قرارداد نیز به این امر کمک می‌کند ضمن اینکه  فاز ۱۱ فاز پیچیده‌ای است که نیاز به تکنولوژی  وسرمایه بالایی دارد. کسانی که دنبال این قرارداد هستند، می‌گویند که ما سرمایه داریم و می‌توانیم از داخل کشور و مردم با فروش اوراق اعتبار لازم را تهیه کنیم، خودمان چند دستگاه حفاری و جرثقیل هم داریم، اینان با نگاه پیمانکاری به قضیه نگاه می‌کنند در صورتی که دولت از موضع پیمانکار به این قرارداد نگاه نمی‌کند. آنچه مدنظر دولت است این است که درگیر آزمون و خطا نشویم و کشوری که تکنولوژی بالایی دارد کار را در میدان شروع کند و در مقابل زیان احتمالی هم پاسخگو باشد و ضمن اینکه ضریب بازیافت هم بالا برود. میرزایی تاکید کرد: کسانی که چند جرثقیل و دستگاه حفاری و پولی برای پرداخت هزینه پیمانکار دارند و ادعای توان توسعه نفت و گاز را دارند اما دغدغه ضریب بازیافت ندارند، آیا می‌توانند بگویند اگر بعد از یک سال اهداف محقق نشود چه کسی پاسخگو است؟

زنگنه چهارشنبه در مجلس
موضوع طرح سه فوریتی تندروها در مجلس در حالی مطرح شده که سخنگوی هیأت رئیسه مجلس شورای اسلامی از گزارش وزیر نفت درباره قرارداد توتال در جلسه علنی مجلس خبر می‌دهد.
بهروز نعمتی اظهار کرد: پیرو درخواست هیأت رئیسه مجلس و استقبال آقای زنگنه مقرر شد وزیر نفت صبح چهارشنبه در جلسه علنی مجلس گزارشی را در خصوص قرارداد توتال به مردم و نمایندگان ارائه کند. بیژن زنگنه در رابطه با قراردادهای جدید نفتی بارها و بارها به مجلس رفته و توضیحات لازم را به نمایندگان ارائه کرده و هر بار نیز مجلس از توضیحات وی قانع شده است. با این حال برخی از نمایندگان تندرو اصولگرا که در برابر دولت از هیچ مخالفتی دریغ نمی‌کننداعتقاد دارند که مجلس در قراردادهای نفتی نادیده گرفته شده است. گفتنی است که پیش از قرارداد اخیر نفتی و حاشیه‌سازی‌ها در این ارتباط نمایندگان مخالف دولت و همراهانشان در بیرون از مجلس موضوع قرارداد‌های جدید نفتی را دستمایه حمله‌های خود به وزارت نفت و دولت کرده بودند و این بار هم بر همان مبنا قرار‌داد با توتال را زیر سؤال می‌برند. این در حالی است که اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهوری اما در پاسخ به این حاشیه‌سازی تندرو‌های اصولگرا در مجلس می‌گوید: ما این قرارداد را برای رئیس مجلس فرستادیم تا با قوانین کشور تنقیح شود که آن‌ها نیز اعلام کردند هیچ گونه مغایرتی با قوانین و منافع ملی ندارد. این هنر ما بود که در قرارداد ذکر کردیم که باید از تجهیزات ساخت کشور استفاده شود.

بهرام پارسایی، سخنگوی فراکسیون امید، هم در اظهار نظری در این ارتباط با تاکید بر اینکه نمایندگان مجلس هر بار از سخنان زنگنه قانع می‌شوند، گفته است: دولت روحانی در بخش نفت و گاز طبق نظرسنجی‌هایی که بین نماینده‌ها و مخصوصاً در فراکسیون امید انجام داده‌ایم، نمره الف می‌گیرند. آقای زنگنه در مجلس چندین بار درباره قراردادها توضیحات کاملاً کارشناسی شده را ارائه کردند و حتی منتقدان هم حرفی برای گفتن نداشتند. باوجوداینکه می‌دانند این قراردادها در راستای منافع ملی بوده و اساساً غیرقابل مقایسه با قراردادهایی است که در دولت گذشته بسته‌شده است.


منبع: بهارنیوز

مطالبه ۱۸تیر،جامعه، احزاب،سیاسیون

روزنامه بهار: تیتر روزنامه‌ها پس از ۱۸ سال در این روز‌ها نشانی از پرسیدن و ایستادن دارند؟احزاب غیر دست راستی امروزه چه مطالبه‌ای جهت مشخص شدن مقصران حادثه‌ کوی دانشگاه دارند؟ احزابی که داعیه دار اصلاح طلبی‌اند گویا فاصله ۱۸ سال را از روزمرگی امروزی شان به دور می‌بینند و از آن کناره گیری می‌کنند گویا با خود می‌اندیشند آنچه در ۱۸ سال اخیر نتیجه نداده در حوصله مطالبه‌گری ما نیست. کنار رفتن و سعی در اشاره نکردن به این حادثه در میان اکثر نمایندگان لیست امیدی مجلس نیز دیده می‌شود.

کسانی که در انتخاباتی محدود به نوعی به مردم تحمیل شدند و آنقدر زمین بازی خالی و تهی بود که تنها یک «تَکرار می‌کنم» کافی بود تا آنها به عنوان فعال سیاسی شناخته شوند.کسانی که برخی‌شان یک شبه به عنوان فعال سیاسی و سیاستمدار شناخته شدند آن چنان چیزی برای عرضه و مطالبه کردن از خود ندارند که می‌توان گفت حتی حوصله پیگیری مسببان حادثه ۱۸ تیر را نیز از روزمرگی خود دورتر می‌بینند.این افراد که به عنوان فعال سیاسی و آدم‌های شجاع در زمین شخم زده شده‌ سیاسی امروز فعالیت می‌کنند یا بهتر بگویم جمله‌های تلگرام پسند و توییتر پسند بر زبان می‌آورند توان و ظرفیت مطالبه گری ندارند و علاقه ندارند به جایی برسند که انتخاب کنند در کدامین سو ایستاده‌اند و خود را حاضر‌اند هزینه کدام سو کنند.

نمایندگانی که تنها یک نامه در مورد محدودیت‌های فعالان سیاسی-رسانه‌ای نوشتند و حتی نامه‌ خود را تا وصول نتیجه پیگیری نکردند و از این موضوع کناره گرفتند انتظار بیهوده‌ای است که از آنها بخواهیم پیگیر ابهام زدائی از ۱۸تیر باشند.این موضوع به «ما» هم مربوط می‌شود؛ ما که جامعه را تشکیل داده‌ایم به هر عملی به عنوان یک سرگرمی گذرا نگاه می‌کنیم و با تکراری شدن آن را رها می‌کنیم واقعا چه اتفاقی برای «یخچال مهربانی» و «دیوار مهربانی» افتاد؟

ما کسانی‌که ۶ ماه قبل از گورخواب‌ها می‌نوشتیم چرا دیگر پس از ۶ ماه پیگیر نیستیم که چه بلایی بر سر آن گورخواب‌ها آمد و چرا بعضی از آنها هنوز در اطراف قبرستان‌ها شب را صبح می‌کنند و تنها درمانده‌تر از گذشته شده اند؟ از جامعه‌ای که روزمرگی را بر مطالبه ۶ ماه قبل خود‌ترجیح داده است چرا باید انتظار داشت پیگیر آمران و عاملان ضرب و شتم صدها دانشجو که در خوابگاه‌های خود بودند باشند؟ شوربختانه باید گفت که این امر نه برای رسانه‌ها مخاطب آور است و نه برای ما مردم.

اما احزاب و رسانه‌های وابسته به آنها همیشه برای یک مورد آماده اند: لیست انتخاباتی و گام چندم و ورود مجدد به دایره قدرت به دور از هرگونه مطالبه گری که شاید برای کسانی که بنابر شرایط انتخاباتی پله‌ها را چهارتا یکی طی کرده‌اند تنها حاشیه باشد و سیاستمداری برای آنها سکوت و دور از مطالبه که در نگاه آن‌عا حاشیه است تعریف شده باشد.


منبع: بهارنیوز

موارد استفاده از ناندرلون دکانوات چست؟

نحوه مصرف ناندرولون دکانوات فواید مصرف ناندرلون عوارض مصرف ناندرلون تاثیرات مصرف ناندرلون بر بدن

امروزه می توان گفت ناندرلون دکانوات یکی از پرمصرف ترین دارو هایی است که ورزشکاران (بدنسازی) بدون تجویز پزشک اقدام به مصرف آن می کنند. این آمپول تاثیرات مختلفی را بر بردن دارد که از جمله می توان تاثیر بر اشتها را نام برد که منجر به پروتئین سازی و افزایش حجم ماهیچه ها خواهد شد و به همین دلیل است که مصرف این آمپول در بین ورزشکاران بسیار دیده می شود؛ اما عوارض مصرف ناندرلون! نکته ای است که می بایست توجه ویژه ای به آن شود. با دکتر سلام همراه باشید.

برخی از داروها به دلیل اثری که بر اشتها دارند از سوی افرادی که قصد افزایش وزن یا بدنسازی دارند مورد استقبال قرار می‌گیرند. یکی از این داروها  آمپول ناندرولون دکانوات که بهتر است قبل از استفاده از آن حتما موارد مصرف و عوارض احتمالی آن را بدانید.

آمپول ناندرولون دکانوات چیست؟

آمپول ناندرولون دکانوات (Nandrolone Decanoate) برای درمان استئوپروز دوران یائسگی و نیز آنمی آپلاستیک، درمان روندهای کاتابولیک و سرطان پستان به کار می‌رود. این دارو با افزایش ساخت پروتئین و تحریک اشتها، افزایش تولید اریتروپوئیتین و احتمالا اثر مستقیم بر مغز استخوان، افزایش میزان هموگلوبین و گلبول‌های قرمز خون اثرات فارماکولوژیک خود را اعمال می‌نمایند. ناندرولون دکانوات در کبد متابولیزه و از طریق ادرار دفع می‌شود.

نحوه مصرف ناندرولون دکانوات فواید مصرف ناندرلون عوارض مصرف ناندرلون تاثیرات مصرف ناندرلون بر بدن   نحوه مصرف ناندرولون دکانوات فواید مصرف ناندرلون عوارض مصرف ناندرلون تاثیرات مصرف ناندرلون بر بدن

موارد مصرف، عوارض و تداخل دارویی:

 موارد مصرف  درمان سرطان سینه
درمان استئوپروز دوران یائسگی
آنمی آپلاستیک
کمک به عضله‌سازی در بدنسازان
درمان پوکی استخوان
افزایش گلبول‌های قرمز خون
تحریک اشتها
 عوارض  آکنه، احتباس سدیم به همراه خیز، بروز صفات جنسی مردانه مانند تغییر صدا ( گاهی غیر قابل برگشت)، فقدان قاعدگی، مهار اسپرماتوژنز، انسداد اپی فیز قبل از بلوغ، آزمون‌های غیر طبیعی عملکردی کبدی، بلوغ زودرس مردان و تومورهای کبدی
 تداخل دارویی  داروهای ضد انعقادی از نوع وارفارین، داروهای کنترل دیابت

مقدار و نحوه مصرف ناندرولون دکانوات

ناندرولون دکانوات به صورت آمپول‌های ۲۵ میلی‌گرمی می‌باشد که در بزرگسالان برای خانم‌ها میزان ۵۰ تا ۱۰۰ میلی‌گرم در هفته و برای آقایان میزان ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلی‌گرم در هفته مصرف می‌گردد.

مصرف این دارو برای افراد مبتلا به بیماری‌های زیر توصیه نمی‌گردد:

  • بیماری کلیوی
  • بیماری قلبی
  • سرطان پروستات
  • سرطان پستان
  • اختلالات کبد
  • پورفیری
  • افزایش کلسیم خون
  • افراد مبتلا به فشار خون

نکاتی که در ارتباط با مصرف این دارو باید بدانید

  1. مصرف ناندرلون در زنان باردار ممنوع است و در صورت مصرف منجر به نقص عضو جنینی می‌گردد.
  2. مصرف این دارو در دوران شیردهی توصیه نمی‌گردد.
  3. برای دستیابی به حداکثر تاثیر این دارو مصرف آهن کافی ضروری است. همچنین اگر به همراه این دارو ویتامین ب کمپلکس مصرف شود اثرات و نتیجه بهتری خواهد داشت.
  4. پس از تزریق این دارو مدت زمان خاصی طول می‌کشد تا دارو در خون به حداکثر غلظت خود برسد.
  5. طول درمان به پاسخ بیمار و وقوع واکنش‌های ناخواسته بستگی دارد.

نحوه مصرف ناندرولون دکانوات فواید مصرف ناندرلون عوارض مصرف ناندرلون تاثیرات مصرف ناندرلون بر بدن   نحوه مصرف ناندرولون دکانوات فواید مصرف ناندرلون عوارض مصرف ناندرلون تاثیرات مصرف ناندرلون بر بدن   نحوه مصرف ناندرولون دکانوات فواید مصرف ناندرلون عوارض مصرف ناندرلون تاثیرات مصرف ناندرلون بر بدن

توصیه‌ها و مراقبت‌های پرستاری

  • تزریق عضلانی به صورت عمیق و در عضله گلوتئال صورت‌گیرد.
  • در صورت امکان درمان باید به صورت متناوب صورت گیرد.
  • به بیماران دیابتی توصیه کنید احتمال بروز تحمل به گلوکز وجود دارد، لذا سطح گلوکز را دقیقا پایش کنید.
  • به بیماران زن بگویید که بی‌نظمی در قاعدگی، آکنه، کلفت شدن صدا، ریزش موی الگوی مردانه و هیرسوتیسم را حتما گزارش کنند.

منبع: ستاره


#تاثیرات مصرف ناندرلون بر بدن#عوارض مصرف ناندرلون#فواید مصرف ناندرلون#نحوه مصرف ناندرولون دکانوات


۵
۱۰۰۰

ارسال شده در ۲۰ تیر ۱۳۹۶ توسط کاربر دکتر سلام ۲ با موضوع پزشکی


منبع: دکتر سلام

لبخند لثه‌ ای چیست؟

علت داشتن لبخند لثه ای طرح لبخند روش‌ های درمان لبخند لثه‌ ای جراحی لثه جراحی لبخند لثه ای با لیزر جراحی پایین آوردن لب بالایی انواع لبخند لثه ای اصلاح لبخند لثه‌ای

در مورد لبخند لثه‌ ای چه می دانید؟ برخی افراد هنگام خنده با مشکل نمایان نشدن دندان ها به دلیل بافت بزرگ لثه مواجه می شوند که این موضوع باعث عدم ایجاد طرح لبخند زیبا می شود به همین دلیل روش های درمانی اصلاح طرح لبخند لثه ای توسط دندانپزشکان همواره استفاده می شود.

آیا هنگام خندیدن لثه های شما نمایان می شود؟ آیا هنگام خندیدن دستتان را جلوی دهانتان می گیرید یا اینکه سعی می کنید طوری نخندید که طرح لبخند لثه ای شما آشکار شود؟ اگر به دنبال راه هستید که لبخند لثه‌ای خود را تصحیح کنید و طرح لبخند دندان زیبا داشته باشید ، جواب شما همین جاست و جای درستی آمده اید.

لبخند لثه ای چیست؟

لبخند لثه ای به حالتی می گویند که شخص در هنگام خندیدن میزان زیادی ( بیش از حد معمول) از لثه اش  نمایان می شود و نسبت نمایان شدن دندان ها به لثه ها در هنگام خندیدن شخص نا متناسب است. این درست است که داشتن لبخند لثه ای یکی از انواع حالاتی است که اناتومی صورت یک فرد می تواند داشته باشد و این امری طبیعی است ، اما برخی افراد به خاطر داشتن لبخند لثه ای احساس خجالت  و عدم اعتماد به نفس می کنند و از ظاهر خود راضی نیستند. این افراد شکل چهره خود هنگام خندیدن را دوست ندارند و تمایل دارند راهی برای اصلاح طرح لبخند لثه ای بیایند. خبر خوب این است که راهی وجود دارد که میتوان به سادگی با جراحی لبخند لثه ای و یا روش های غیر جراحی آن را درمان کرد.

دلایل ایجاد لبخند لثه ای

لبخند لثه ای می تواند بر اثر عوامل متعددی به وجود آید از جمله:

  • رشد بیش از اندازه بافت لثه ای بر اثر مصرف داروهایی مانند دیلانتین،سیکلوسفورین و داروهای گروه مسدود کننده کانال کلسیم می تواند از دلایل ایجاد لبخند لثه‌ای شود.
  • رشد بیش از اندازه بافت لثه ای بر اثر انجام ارتودنسی
  • التهاب لثه ها بر اثر نبود بهداشت دهان و دندان ، بیماری لثه یا عمل های ترمیمی دندان که به خوبی و درستی انجام نشده اند.
  • بزرگ بودن بافت لثه ای بر اثر عوامل ارثی و اختلالات متابولیک
  • بزرگ بودن فک بالایی
  • فعالیت بالای ماهیچه لب بالایی که باعث می شود هنگام خندیدن لب بالایی بیش از اندازه بالا برود
  • رشد بیش از اندازه قسمت بیرونی استخوان فک بالا

علت داشتن لبخند لثه ای طرح لبخند روش‌ های درمان لبخند لثه‌ ای جراحی لثه جراحی لبخند لثه ای با لیزر جراحی پایین آوردن لب بالایی انواع لبخند لثه ای اصلاح لبخند لثه‌ای   علت داشتن لبخند لثه ای طرح لبخند روش‌ های درمان لبخند لثه‌ ای جراحی لثه جراحی لبخند لثه ای با لیزر جراحی پایین آوردن لب بالایی انواع لبخند لثه ای اصلاح لبخند لثه‌ای

آشنایی با انواع لبخند لثه ای

میزان لثه ای بودن لبخند و نیاز به تقبل هزینه اصلاح لبخند لثه ای با اندازه گیری ارتفاع لثه ای که هنگام خندیدن نمایان است مشخص می شود و این میزان نسبت، با ارتفاع دندان ها مقایسه می شود. لبخند لثه نما میتواند خفیف، متوسط،پیشرفته و شدید باشد.

لبخند لثه ای خفیف: در صورتی که نسبت ارتفاع لثه نمایان شده در هنگام خندیدن به ارتفاع دندان کمتر از ۲۵% باشد ، میزان لثه ای بودن لبخند، خفیف است.

لبخند لثه ای متوسط: در صورتی که نسبت ارتفاع لثه نمایان شده در هنگام خندیدن به ارتفاع دندان بین ۲۵% تا ۵۰% باشد ، میزان لثه ای بودن لبخند، متوسط است.

لبخند لثه ای پیشرفته: در صورتی که نسبت ارتفاع لثه نمایان شده در هنگام خندیدن به ارتفاع دندان بین ۵۰% تا ۱۰۰% باشد ، شخص لبخند لثه نما پیشرفته دارد.

لبخند لثه ای شدید: در صورتی که نسبت ارتفاع لثه نمایان شده در هنگام خندیدن به ارتفاع دندان بیش از ۱۰۰% باشد ، به این معنی است که ارتفاع لثه از ارتفاع دندان بیشتر است و میزان لبخند لثه ای شدید است.

نحوه نمایان شدن لثه ها هنگام خنده می تواند متفاوت باشد ، با نقبل قیمت اصلاح لبخند لثه ای برای همه آنها راهکاری موجود است . مثلا ممکن است لثه ی بالای تنها یکی از دندان ها نمایان باشد یا این که لثه ی گروهی از دندان ها نمایان باشد.

علت داشتن لبخند لثه ای طرح لبخند روش‌ های درمان لبخند لثه‌ ای جراحی لثه جراحی لبخند لثه ای با لیزر جراحی پایین آوردن لب بالایی انواع لبخند لثه ای اصلاح لبخند لثه‌ای   علت داشتن لبخند لثه ای طرح لبخند روش‌ های درمان لبخند لثه‌ ای جراحی لثه جراحی لبخند لثه ای با لیزر جراحی پایین آوردن لب بالایی انواع لبخند لثه ای اصلاح لبخند لثه‌ای   علت داشتن لبخند لثه ای طرح لبخند روش‌ های درمان لبخند لثه‌ ای جراحی لثه جراحی لبخند لثه ای با لیزر جراحی پایین آوردن لب بالایی انواع لبخند لثه ای اصلاح لبخند لثه‌ای

راه های درمان لبخند لثه‌ای

در صورتی که از داشتن لبخند لثه ای رنج می برید، مجبور نیستید تا آخر عمر با آن زندگی کنید چرا که راهی برای درمان و اصلاح لبخند لثه ای هست. سه روش برای درمان لبخند لثه ای وجود دارد : جراحی زیبایی لثه برداری ، جراحی افزایش طول تاج و جراحی پایین آوردن لب بالایی. اینکه از چه روشی باید برای درمان لبخند لثه ای شما استفاده شود.

۱-جراحی لثه برداری:

جراحی لثه برداری یک روش ساده است که برای درمان لبخند لثه ای خفیف و متوسط به کار می رود. این روش برای برداشتن بافت اضافی لثه و شکل دادن به خط لثه استفاده می شود. برای برداشتن بافت لثه اضافی از لیزر مخصوص دندانپزشکی یا روشی به نام جراحی با پرتو استفاده می شود. این روش بدون درد است و نیازی به بخیه زدن لثه در آن نیست و دو هفته پس از انجام این روش لثه ها کاملا بهبود می یابند.

۲-جراحی افزایش طول تاج:

لبخد لثه ای شدید تر به روش های پیشرفته تری نیاز دارد. در این موارد برای کاهش بافت لثه ای از روشی به نام افزایش طول تاج دندان استفاده می شود. جراحی افزایش طول تاج تحت بی حسی موضعی انجام می شود تا بیمار دردی را حس نکند. در حین انجام این جراحی لثه بافت لثه ای کنار زده می شود تا جراح به قسمت بافت استخوانی که دندان را در بر گرفته دسترسی پیدا کند.

۳-پایین آوردن لب فوقانی با تزریق بوتاکس:

تحرک بیش از حد عضله لب فوقانی را می‌توان با چند تزریق بوتاکس کوچک در عضلات بالابرنده لب فوقانی، کاهش داده و آن را ریلکس کرد. بوتاکس باعث می‌شود که انقباض عضلات بالا برنده لب کمتر شود، به طوری که لب بالا در هنگام لبخند زدن کمتر به سمت بالا کشیده می‌شود. به عبارت دیگر لثه‌های شما زمانی که لبخند می‌زنید، کمتر مشاهده خواهند شد. اما حالات چهره شما همچنان طبیعی خواهند بود.

علت داشتن لبخند لثه ای طرح لبخند روش‌ های درمان لبخند لثه‌ ای جراحی لثه جراحی لبخند لثه ای با لیزر جراحی پایین آوردن لب بالایی انواع لبخند لثه ای اصلاح لبخند لثه‌ای   علت داشتن لبخند لثه ای طرح لبخند روش‌ های درمان لبخند لثه‌ ای جراحی لثه جراحی لبخند لثه ای با لیزر جراحی پایین آوردن لب بالایی انواع لبخند لثه ای اصلاح لبخند لثه‌ای   علت داشتن لبخند لثه ای طرح لبخند روش‌ های درمان لبخند لثه‌ ای جراحی لثه جراحی لبخند لثه ای با لیزر جراحی پایین آوردن لب بالایی انواع لبخند لثه ای اصلاح لبخند لثه‌ای   علت داشتن لبخند لثه ای طرح لبخند روش‌ های درمان لبخند لثه‌ ای جراحی لثه جراحی لبخند لثه ای با لیزر جراحی پایین آوردن لب بالایی انواع لبخند لثه ای اصلاح لبخند لثه‌ای

هرگونه استفاده و کپی برداری با درج نام مجله پزشکی دکتر سلام (لینک دهی مستقیم) مجاز می باشد.

مطالب مرتبط :

ارتودنسی در بزرگسالان، مراحل و هزینه

علل اصلی ابتلا به ورم لثه (ژنژیویت) و راه های درمان آن

ارتودنسی و تغذیه

درمان های ارتودنسی در کودکان


#اصلاح لبخند لثه‌ای#انواع لبخند لثه ای#جراحی پایین آوردن لب بالایی#جراحی لبخند لثه ای با لیزر#جراحی لثه#روش‌ های درمان لبخند لثه‌ ای#طرح لبخند#علت داشتن لبخند لثه ای

ارسال شده در ۲۰ تیر ۱۳۹۶ توسط کاربر دکتر سلام ۱ با موضوع دندانپزشکی


منبع: دکتر سلام

آمادگی وزارت ارتباطات برای ورود اینترنت اشیاء به کشور

پول‌نیوز – رییس کارگروه آموزش اینترنت اشیاء در کشور از طرح کلان وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات برای تحقق اینترنت اشیاء در کشور خبر داد.

وحید
یزدانیان – رییس دانشکده پست و مخابرات – در گفت‌وگو با ایسنا، با اشاره
به برگزاری کارگاه آموزش بین المللی اینترنت اشیاء در تهران، گفت: این
کارگاه با همکاری اتحادیه جهانی مخابرات برگزار می‌شود که در زمینه‌ی توسعه
منابع انسانی در حوزه آسیا و اقیانوسیه با همکاری اتحادیه مخابرات آسیا و
اقیانوسیه همکاری دارد. این دوره آموزشی توسط مدرسان ایرانی و با حضور
کارآموزان ایرانی و خارجی برگزار می‌شود.

وی با اشاره به دوره‌های
مختلف برگزاری این کارگاه‌های آموزشی در ایران، بیان کرد: این دوره‌ها
طراحی شده است تا مشکلات و مسائل و همچنین مولفه‌های ارتباطاتی و امنیتی
حوزه اشیاء را باز تعریف و حل کنند. هزینه این دوره‌ها نیز توسط خود
کارآموزان تهیه شده است.

رییس دانشکده پست و مخابرات با اشاره به در
دست بودن طرح کلان اینترنت اشیاء در ایران، عنوان کرد: طرح کلان اینترنت
اشیاء در ایران در پژوهشگاه ارتباطات و فناوری اطلاعات در حال تهیه است که
این طرح قرار است نقشه راه IOT در ایران باشد.

یزدانیان با اشاره به
تشکیل کارگروهی برای طراحی اینترنت اشیاء در کشور، گفت: در این کارگاه
علاوه بر نمایندگان بخش‌های مختلف کشور همانند وزارت نیرو، شرکت ملی گاز،
شرکت‌های خودروسازی و صنایع، نمایندگان تمام دانشگاه‌های بزرگ کشور نیز
حضور دارند.

وی با بیان این که در سطح خوبی از برخورداری از دانشگاه
مخابراتی و اطلاعاتی قرار داریم، اظهار کرد: در حوزه اینترنت اشیاء یکی از
کشورهای پیشتاز منطقه هستیم که به حدی از دانش رسیده‌ایم که دوره‌های
آموزشی را برای دیگر کشورهای حوزه آسیا و اقیانوسیه برگزار می‌کنیم.

رییس
دانشکده پست و مخابرات با اشاره به ضرورت ایجاد زیرساخت‌های ضروری ایجاد
اینترنت اشیاء در کشور، بیان کرد: یکی از ضروری‌ترین زیرساخت‌های لازم برای
توسعه اینترنت اشیاء در کشور، توسعه منابع انسانی این حوزه است. همچنین
امنیت و فرهنگ سازی نیز از ساختارهای مهم مرتبط با این حوزه هستند که باید
از قبل برای آن برنامه ریزی کنیم.

این روزها بحث ورود فناوری‌های
جدید به کشور خیلی داغ است. در صدر این فناوری‌ها اینترنت اشیاء قرار دارد
که حوزه بسیار جذاب در حوزه فناوری‌های جدید اطلاعاتی و ارتباطاتی است.
اینترنت اشیاء فناوری است که از طریق آن امکان کنترل وسائل منزل از راه دور
فراهم می شود، تصور کنید وقتی در یک روز گرم تابستانی در راه منزل هستید و
برای خنک شدن خانه تان در هنگام ورودتان گوشی همراه خود را روشن و کولرتان
را روی درجه خیلی خنک تنظیم کنید!؟

اصطلاح «اینترنت اشیاء» اولین
بار توسط کوین اشتون در سال ۱۹۹۹ بکار برده شد و برای نخستین بار توسط
انتشارات مؤسسه MIT به دنیامعرفی گردید. اینترنت اشیاء به معنی یک شبکه
جهانی از اشیاء مرتبط که هر یک دارای آدرس مختص به خود بوده، می­ باشد که
بر اساس قراردادهای استانداردشده‌ای با یکدیگر در ارتباط هستند. این سیستم
جدید کنترل از راه دور و کنترل هوشمند اشیا و دستگاه‌ها امروزه در کشورهای
توسعه یافته در سیستم‌های اداری و همچنین وسایل منزل بسیار مورد استفاده
قرار می‌گیرد اما هنوز در ایران مقدامات استفاده از آن به صورت تجاری فراهم
نشده است.


منبع: پول نیوز

آمادگی هند برای شرکت در مناقصه میدان گازی لبنان

شرکت ONGC Videsh که بازوی سرمایه گذاری خارجی شرکت “اکتشاف نفت و گاز طبیعی” هند است.

آمادگی هند برای شرکت در مناقصه میدان گازی لبنانپول‌نیوز – شرکت انرژی هندی ONGC Videsh در مناقصه آینده برای اکتشاف و توسعه میدان‌های گازی فراساحلی لبنان شرکت خواهد کرد.
شرکت ONGC Videsh که بازوی سرمایه گذاری خارجی شرکت “اکتشاف نفت و گاز طبیعی” هند است، یکی از چند شرکتی است که برای شرکت در مناقصه مجوزهای اکتشاف و تولید فراساحلی لبنان واجد شرایط شناخته شده است.

دارمندرا پرادهان، وزیر نفت هند که در راس هیاتی در کنفرانس “کنگره نفت جهان” در استانبول حضور پیدا کرده بود، در پیام توییتی پس از دیدار با سزار ابوخلیل، وزیر انرژی و آب لبنان این خبر را اعلام کرد.

پرادهان گفت: این دیدار در زمینه مشارکت ONGC Videsh در دور آتی مناقصه برای میدان‌های گازی فراساحلی در لبنان اهمیت داشت.

فرآیند برگزاری مناقصه برای بلوک‌های فراساحلی ۱، ۴، ۸، ۹ و ۱۰ که از میان آنها سه بلوک در مجاورت آب‌های رژیم صهیونیستی قرار دارد، به دلیل بن‌بست سیاسی که تا زمان تشکیل دولت جدید لبنان در اواخر سال گذشته وجود داشت، سال‌ها به تاخیر افتاده بود.

در حوزه ای که لبنان به همراه قبرس، رژیم صهیونیستی و مصر در دریای مدیترانه قرار دارند، میدان‌های گازی از سال ۲۰۰۹ کشف شده است.

بر اساس گزارش رویترز، سایر شرکت‌هایی که واجد شرایط شرکت در مناقصه شناخته شده‌اند، شامل قطر پترولیوم، شرکت انگلیسی  نیو ایج افریکن گلوبال انرژی و پتروپارس ایران هستند.


منبع: پول نیوز

اتاق وحشت برای توریست‌ها! (+عکس)

هر اتاق امکان اسکان ۴ نفر را ارائه می کند و در زمان رکود مسافرت(لو سیزن) شبی ۳۷۵ پوند و در زمان اوج مسافرت (های سیزن) هر شب ۸۰۰ پوند هزینه دارد.

پول‌نیوز – در پارک حیات وحش “Port Lympne” –کنت،انگلستان- امکان رزرو اتاقهای وجود دارد که یک پنجره با حیوانات باغ وحش فاصله دارد!این اتاقها اغلب به خانواده هایی علاقه مند اجاره داده می شود که دوست دارند یک شبانه روز را در نزدیکی ببر ،گراز و.. بگذرانند.هر اتاق امکان اسکان ۴ نفر را ارائه می کند و در زمان رکود مسافرت(لو سیزن) شبی ۳۷۵ پوند و در زمان اوج مسافرت (های سیزن) هر شب ۸۰۰ پوند هزینه دارد.

اتاق وحشت برای توریست‌ها! (+عکس)

اتاق وحشت برای توریست‌ها! (+عکس)

اتاق وحشت برای توریست‌ها! (+عکس)

منبع:توریسم آنلاین


منبع: پول نیوز

«خانه پوشالی»؛ سریالی که حسابی درگیرتان می‌کند

– حامد رحمانی: خانه پوشالی به خانه‌ای از کارت‌ها گفته می‌شود که بسیار سست است و با یک فوت ممکن است فروبریزد. خانه‌ای که هرچه بلندتر می‌شود، احتمال فروریختنش هم بیشتر می‌شود. حال شبکه نتفلیکس پنج سال است که با پخش سریالی با این نام همه را شگفت‌زده کرده. سریالی که خانه پوشالی خود را درون کنگره آمریکا و کاخ سفید بنا کرده و سیاست این روزهای دنیا را به تصویر کشیده و‌ به سخره می‌گیرد.

وقتی مکبث معلم سیاست میشود 
سیاستی که از یک طرف یادآور اندیشه‌های ماکیاولی است و از طرف دیگر مانند مکبث بسیار جاه‌طلبانه است. در این‌جا ابتدا از این خواهیم گفت که چگونه کارت‌های این خانه روی هم قرار گرفتند و این سریال چطور ساخته شد و در ادامه از همه ‌چیزهایی خواهیم گفت که این سریال را منحصربه‌فرد کرده و پس از آن به جدیدترین فصل این سریال که همین چند هفته پیش منتشر شد، خواهیم پرداخت و درنهایت دو پیشنهاد برای یک سال انتظاری که باید برای فصل بعد کشید، ارائه می‌دهیم.

روایت سست‌ترین خانه دنیا از کجا آغاز شد؟

داستان این‌که «هاوس آو کاردز» از کجا شروع شد، کمی پیچیده است. درواقع اولین اتفاقی که درنهایت سال‌ها بعد منجر به ساخت یکی از بهترین سریال‌های دنیا توسط نتفلیکس می‌شود، در سال ۱۹۸۹ و توسط مایکل دابز رخ می‌دهد. مایکل دابز که یک خبرنگار انگلیسی و آمریکایی است و دستی هم در سیاست دارد، در این سال رمانی را با نام «هاوس آو کاردز» می‌نویسد که در لندن روایت ‌شده و شرح‌حال قدرت‌طلبی یک نماینده حزب محافظه‌کار به اسم فرانسیس ارکهارت است که بعد از استعفای مارگارت تاچر تصمیم دارد با بازی سیاسی بسیار خطرناکی و با کمک همسرش که چیزی کم از شیطان ندارد، به حقیقی‌ترین نوع قدرت برسد.

از آن‌جایی که مایکل دابز به‌عنوان عضوی از حزب محافظه‌کار با فضای سیاسی انگلیس بسیار آشنا بوده و حتی چند سالی هم سمت مشاور مارگارت تاچر را داشته و برای تاچر متن سخنرانی‌هایش را می‌نوشته ‌است (اگر سریال را دیده باشید، حتما می‌دانید این نوشتن متن سخنرانی چه نقش مهمی را در داستان ایفا می‌کند)، خیلی خوب موفق می‌شود سیاست آن روز‌های انگلیس را در رمانش پیاده کند که بعدها دو ادامه هم بر این رمان می‌نویسد.

یک سال بعد از این اتفاق، درحالی‌که کتاب دابز جزو عناوین پرفروش سال قرار گرفت، شبکه بی‌بی‌سی تصمیم به ساخت یک مینی‌سریال سه قسمتی از این کتاب گرفت و برای اولین بار‌ «هاوس آو کاردز» توسط تلویزیون پخش شد و طی پنج سال بی‌بی‌سی دو فصل دیگر از این سریال را هم‌ ساخت که به‌شدت مورد توجه بیننده‌ها در تمام دنیا قرار گرفت، تا جایی که حتی سال‌ها پیش این سریال توسط صدا و سیمای ما هم پخش‌ شد. بعد از این اتفاقات ما دیگر خبری از «هاوس آو کاردز» نداریم تا این‌که یک مایکل دابز دیگر در دنیا طلوع می‌کند که این‌بار کاملا آمریکایی است و بو ویلیمن نام دارد. ویلیمن یک نمایشنامه‌نویس و نویسنده است که از جوانی در ستادهای انتخاباتی حزب دموکرات کار کرده و حتی در سال ۲۰۰۴ مشاور ستاد انتخاباتی ‌هاوارد دین بوده ‌است.

جالب است که او برای دین متن سخنرانی‌هایش را می‌نوشته (امان از این نویسنده‌های متن‌های سخنرانی) و به‌خوبی با سازوکار حزبی در آمریکا آشناست و از طرفی هم قلمی بسیار قوی دارد، به‌طوری‌که در سال ۲۰۱۱ جورج کلونی با کمک خود او بر اساس یکی از نمایشنامه‌هایش فیلم «۱۵ مارس» را می‌سازد؛ فیلمی که درباره انتخابات است و ویلمین خود نمایشنامه را بر اساس تجربیاتش در ستادهای انتخاباتی نوشته ‌است. با موفقیت این فیلم که چندین نامزدی اسکار را هم در پی دارد، ویلمین قدرتش را در نوشتن فیلمنامه هم به همه ثابت می‌کند، و درست در همین زمان نوشتن نسخه آمریکایی «هاوس آو کاردز» را شروع می‌کند و کمی بعد با پخش پایلوتی که دیوید فینچر آن را ساخته است، یکی از بهترین سریال‌های دنیای تلویزیون شروع می‌شود که بخش عظیمی از این بهترین بودنش را مدیون چنین گذشته پخته و به‌خصوص بو ویلمین است. متاسفانه در پایان فصل چهار بو ویلیمن از سریال جدا شد، ولی همیشه به‌عنوان خالق‌ «هاوس آو کاردز» آمریکایی شناخته می‌شود و از او یاد خواهد شد.

هم‌چنین لازم است از کارگردان‌هایی که اپیزودهای این سریال را کارگردانی کرده‌اند بگوییم که در میان آن‌ها نام دیوید فینچر می‌درخشد که در کنار کارگردانی دو اپیزود اول نقش تهیه‌کننده اجرایی را هم برعهده داشته و با کارگردانی بسیار خوبش بر دو اپیزود اول باعث یک موج تبلیغاتی عظیم شد و از همان ابتدا خیلی‌ها را با سریال همراه کرد. البته به‌ جز دیوید فینچر کارگردان‌های شناخته‌شده دیگری مثل جوئل شوماخر و جیمز فولی و جودی فاستر دوست‌داشتنی و حتی خود رابین رایت نیز اپیزودهایی را کارگردانی کرده‌اند که البته هیچ‌کدام به‌ اندازه فینچر به سریال اعتبار ندادند.

وقتی مکبث معلم سیاست میشود 

اما فینچر تنها نام خیلی بزرگ این سریال نیست. ما جلوی دوربین این سریال کوین اسپیسی را در کنار رابین رایت داریم که به روایت خود فینچر اگر این دو نفر شاخص نقش‌ها را قبول نمی‌کردند، هیچ‌وقت این سریال ساخته نمی‌شد. البته که بدون شک همه ما هم بارها و بارها مجذوب بازی این دو نفر شده‌ایم. البته به‌ جز این دو، بازی بقیه بازیگرهای سریال حتی آن‌هایی که فقط چند دقیقه در کل سریال حضور دارند هم در سطحی بالاتر از میانگین تلویزیون قرار دارد و همه تلاش کرده‌اند تا همه‌ چیز در اوج خودش باشد.

در مجموع «هاوس آو کاردز» از نظر فنی و تیم سازنده یکی از بهترین سریال‌های تاریخ تلویزیون است. شاید به این خاطر که خالق آن بهترین فیلمنامه ممکن را به رشته تحریر درآورده و در تبدیل شدن این نوشته به تصویر یک تیم کارگردانی بسیار قوی به همراه بهترین بازیگرهای ممکن نقش داشته‌اند.

وقتی هدف وسیله را توجیه می‌کند

در کنار این مسیر ساخت بی‌نقص که شاید اگر برای هر سریال دیگری هم رخ می‌داد می‌توانست باعث بی‌نظیر شدن آن شود، داستان و فضای «هاوس آو کاردز» به‌خودی‌خود برای مخاطب امروز تلویزیون جذاب است. این سریال ما را به جذاب‌ترین بخش سیاست دنیای امروز می‌برد که همیشه آن را از ما پنهان کرده‌اند و با نشان دادن لابی‌ها و پشت پرده‌هایی که همه می‌دانیم وجود دارند، اما از فرایند آن خبر نداریم و همیشه سعی کردیم با سناریوهای خودمان از آن سر درآوریم، ما را شگفت‌زده می‌کند. درواقع این سریال واقعی‌ترین جنس سیاست را به ما نشان می‌دهد. سیاستی که در آن «هدف هر وسیله‌ای را توجیه می‌کند» و سیاستمدارها برای منفعت حزب یا حتی خودشان دست به هر کاری می‌زنند.

جهان سیاسی که سریال ساخته هم در نوع خودش جالب است. درست مثل ورژن بریتانیایی سریال که در آن اتفاقات قبل از شروع سریال منطبق با تاریخ دنیای ماست، در این‌جا هم سریال دنیایی را به تصویر کشیده که در آن جورج بوش رئیس‌جمهور آمریکا بوده، پشت جان‌ اف‌.کندی و مرلین مونرو حرف‌هایی وجود دارد و رابطه آمریکا و روسیه بعد از جنگ جهانی به هم ریخته است، با این تفاوت که در این دنیا از سال ۲۰۱۲ به بعد تاریخ به شکل دیگری دارد به جلو می‌رود و هیچ‌کدام از شخصیت‌های واقعی دنیای ما در سریال حضور ندارند.

برای مثال به ‌جای اوباما یک دموکرات دیگر به اسم واکر رئیس‌جمهور شده، یا به ‌جای پوتین فرد دیگری به نام پتروف رئیس‌جمهور روسیه است. و حتی داعش هم در سریال با نام دیگری وارد می‌شود، ولی دقیقا همان کارهای داعش را انجام می‌دهد. درواقع سریال فقط نام‌ها را تغییر داده و شخصیت‌ها کاملا برگرفته از دنیای واقعی ما هستند که باعث می‌شود گاهی سعی کنیم آن‌ها را پیش‌بینی کنیم، یا حرکت بعدی آن‌ها را حدس بزنیم.

 
یک نکته خاص دیگر این سریال این است که مخاطب را وارد دنیای عجیب خودش می‌کند. ما در بخش‌هایی از سریال شاهد این هستیم که فرانک با زل زدن به دوربین به سبک مکبثی با ما حرف می‌زند و از نقشه‌ها و تصمیماتی می‌گوید که هنوز هیچ‌کس حتی همسرش هم از آن خبر ندارد. این‌گونه کاری می‌کند که ما خودمان را بخشی از ماجرا حس کنیم و همین روایت منحصربه‌فرد که پرده میان بیننده و بازیگر را برداشته، باعث شده بتوانیم با شخصیت‌های داستان، به‌خصوص فرانک، ارتباط بیشتری برقرار کنیم.

و درنهایت مهم‌ترین ویژگی خود سریال دوگانه/زوج فرانک و کلیر و رابطه بسیار پیچیده‌ای است که با هم دارند؛ رابطه‌ای که باعث شده خیلی‌ها سریال را روایتی مدرن از «مکبث» شکسپیر بدانند و حتی بر اساس این شباهت حدس‌هایی هم درباره ‌پایان سریال بزنند‌. چه بخواهیم و چه نه، فرانک و کلیر درست مثل مکبث و همسرش شخصیت‌های بد دنیای خودشان هستند. شخصیت‌هایی که دستشان به خون بی‌گناهان آلوده است و برای نگه ‌داشتن قدرت کاری نبوده که حاضر به انجامش نبوده باشند، اما بااین‌حال این سریال جوری آن‌ها را در برابر چشمان ما قرار می‌دهد که نه‌تنها از کارهایشان ناراحت نمی‌شویم، بلکه با موفقیت‌هایشان خوشحال و از شکست‌هایشان ناراحت می‌شویم و این یک ویژگی دیگر است که این سریال را از سریال‌های مشابهش متمایز می‌کند و افسون آن به ‌حساب می‌آید. مخاطب «هاوس‌ آو کاردز» دستان آلوده به جنایت و کثیفی این دوگانه را به بی‌پرده‌ترین شکل می‌بیند، اما قلبا به آن‌ها عشق می‌ورزد و برای ادامه‌ دادن جنایات بی‌رحمانه‌شان دعا می‌کند.

وقتی مکبث معلم سیاست میشود 

درکل «هاوس آو کاردز» درون‌مایه‌ای به‌شدت درگیرکننده و در مواقعی تکان‌دهنده دارد؛ درون‌مایه‌ای که به دلیل سطح بسیار بالای ساخت سریال بسیار قوی به نظر می‌آید و نه‌تنها مخاطب را با خودش همراه می‌کند، بلکه احساسات او را هم به‌شدت بر‌می‌انگیزد.

اگر تا امروز این شاهکار را شروع نکرده‌اید، همین الان بعد از خواندن این متن اقدام کنید و مطمئن باشید لازم نیست یک اپیزود را تمام کنید تا عاشقش شوید. «فقط پنج دقیقه اول کافی است.»

اما در این یک سال و شاید بیشتر با درد فراغ چه کنیم؟

اگر شیفته شخصیت فرانک و کلیر هستید و اعتقاد دارید با تمام پلیدی و بد بودنشان باز هم دوست‌داشتنی هستند، به ‌نحوی که از شکست خوردن‌های آن‌ها ناراحت و از بردهای آن‌ها خوشحال می‌شوید و از طرفی حوصله سریال خیلی بلند دیگری را هم ندارید، همین ورژن بریتانیایی‌ «هاوس آو کاردز» بسیار مفید است و امتحان خوبی است برای این‌که ببینید از زوج ارکهارت به همین اندازه خوشتان می‌آید یا نه.

اما اگر عاشق فضای سیاسی‌ «هاوس آو کاردز» شده‌اید، بهترین گزینه برای شما newsroom است که توسط آرون سورکین ساخته‌ شده و از hbo پخش‌ شده. این سریال کاملا در دنیای ما روایت می‌شود و شرح حال یک شبکه خبری است که در سیل شبکه‌های تلویزیونی قصد دارد اخبار درست و بدون تحریف را به ‌دست مخاطبان خود برساند و در چنین بستر داستانی اتفاقات روز سیاسی دنیا را نقد می‌کند و از این می‌گوید که چطور رسانه‌های وابسته اتفاقات را به نفع خود تحریف می‌کنند و ورژنی از خبر را که خود دوست دارند، به بیننده می‌رسانند.

این سریال هم درست مثل «‌هاوس آو کاردز» از هر نظر کامل است. خالق آن، آرون سورکین، یکی از بهترین نویسندگان حال حاضر آمریکاست که فیلمنامه‌های بی‌نظیرش تا امروز چندین نامزدی و جایزه به ارمغان آورده. در کنار چنین خالق بزرگی، بازیگر نقش اول سریال هم جف دانیلز است که بهترین بازی ممکن را به نمایش می‌گذارد و او هم چندین نامزدی و جایزه برای ایفای این نقش برده است.

خیلی‌ها newsroom را بهترین درام سیاسی تاریخ معرفی کرده‌اند که برای پی بردن به این ماجرا فقط کافی است سخنرانی پنج دقیقه اول سریال را تماشا کنید و مطمئن باشید تا تمام شدن سریال رهایش نخواهید کرد.

با «گیم ‌آو ترونز»ی‌ ترین حالتِ «هاوس‌ آو ‌کاردز» چه ‌کنیم؟

خطر اسپویل‌زدگی از بررسی فصل جدید

«اگر فصل پنجم را هنوز ندیده‌اید، حتی لحظه‌ای هم به متن زیر نگاه نکنید و برای دفع خطر اسپویل هرچه سریع‌تر دیدن فصل جدید را شروع کنید.»

فصل پنج سریال امسال با یک وقفه سه ماهه نسبت به پارسال شروع شد و با توجه به منتشر شدن تمام اپیزودها در یک روز ما امسال باید یک سال و سه ماه منتظر پخش فصل پنج می‌ماندیم که البته بر همه‌مان واضح است این تاخیر با وجود همه دلایل فنی اعلام‌شده بی‌تاثیر از انتخابات آمریکا و نتیجه آن نبوده ‌است. زیرا همان‌طور که گفته شد، یکی از ویژگی‌های «‌هاوس آو کاردز» این است که تاریخ ساختگی خودش را جلو می‌برد، ولی اتفاقات و افراد برگرفته از دنیای واقعی خود ماست.

درنتیجه طبیعی است که سازندگان بخواهند ابتدا از نتیجه انتخابات مطلع شوند و بعد با تاثیر گرفتن از آن ساخت فصل جدید را شروع کنند، که البته تا حد خوبی هم تاثیر گرفته‌اند. برای مثال همان‌طور که در دنیای خود ما ترامپ منع صدور ویزا برای برخی کشورها صادر کرده، ما در این فصل شاهد این بودیم که فرانک نیز به دنبال اجرای همین فرمان به بهانه تامین امنیت است.

فضای کلی این فصل مثل فصل‌های گذشته جذاب بود و حتی می‌توان گفت پر از غافل‌گیری‌های بزرگ و بی‌سابقه بود که درنهایت هم به مرگ‌هایی از جنس دنیای «گیم آو ترونز» ختم شد، اما زمانی که از جو این هیجانات و غافل‌گیری‌ها خارج می‌شویم، خواهیم دید که این فصل ضعیف‌ترین فصل سریال در داستان است، که بدون شک دلیل اصلی آن جدا شدن خالق و مغز متفکر سریال، یعنی بو ویلیمن از مجموعه است. ضعف اولی که می‌توان به این فصل وارد کرد که به فصل گذشته هم وارد است، این است که سریال در پایان فصل سه و چهار فضایی را برای بیننده ترسیم کرد که بیننده با این فکر که فصل بعد موضوع اصلی موضوع پایانی فصل قبل است، در انتظار فصل جدید می‌نشیند و انتظارش برآورده نمی‌شود.

مثلا در پایان فصل سه آغاز دعوا و جدایی کلیر و فرانک و در پایان فصل چهار آغاز ایجاد وحشت در سیاست. اما زمانی که فصل‌های جدید پخش شدند، دیدیم که این موضوع فقط مربوط به چند اپیزود ابتدایی است و بعد از مدتی به‌کلی فراموش شدند که در فصل چهار با توجه به انسجام کلی فصل و حل بسیار خوبی که برای این دعوا برنامه‌ریزی شده بود، این ضعف خیلی دیده نشد و حتی شاید نتوان اسمش را ضعف گذاشت. اما در فصل پنج موضوع آیکو و قرار گرفتن آن در کنار انتخابات و البته رسوایی فرانک باعث شد کنار گذاشتن موضوع ایجاد وحشت که در پایان فصل قبل مطرح‌ شده بود، کمی سریع و بی منطق روایی به نظر برسد و بازگشت دوباره آن در پایان فصل این عیب را بیشتر مشخص کرد.

درواقع بزرگ‌ترین مشکل فصل پنج این است که پر شده از اتفاقات و افراد مختلف که متاسفانه نویسندگان نتوانسته‌اند انسجام مجموعه را حفظ کنند و شاید به همین دلیل بوده که در این فصل شاهد بیشترین مرگ شخصیت‌های کلیدی هستیم. حتی پایانی که درنهایت می‌بینم، با تمام هیجانی که دارد، بسیار شبیه به پایان فصل سه است، با این تفاوت که فقط جای شخصیت‌ها عوض‌ شده و با توجه به نبود بو ویلیمن بهتر است فصل شش فصل پایانی سریال اعلام شود تا با یک پایان باشکوه این سریال برای همیشه در ذهن بینندگان باقی بماند. در غیر این صورت به احتمال زیاد شاهد یک چرخه تکرار از اتفاقات خواهیم بود که فصل‌به‌فصل از محبوبیت سریال کم می‌کند.


منبع: برترینها

حسن معجونی: اصراری ندارم که مانیفست بدهم

– عباس غفاری: حسن معجونی حال و هوای حضور در کارهای فیزیکال و بیرونی علی رفیعی را حداکثر و کارهای درونی امیررضا کوهستانی را حداقل تجربه‌های بازیگری خود می‌داند که همیشه در بین این دو در نوسان بوده است.

حسن معجونی این روزها از چهره‌های پرکار تئاتر است. او که بارها توانایی خود را هم به عنوان بازیگر و هم کارگردان اثبات کرده؛ علاوه بر بازی در نمایش “در میان ابرها” امیررضا کوهستانی، نمایش‌های “سه خواهر” و “متران‌پاژ” را نیز به عنوان کارگردان در تماشاخانه پالیز روی صحنه دارد. در کنار این نمایش‌ها حسن معجونی در مسابقه “خنداننده شو” نیز حضور جدی دارد تا او یکی از دوران‌های پر کار  زندگی هنری خود را پشت سر گذارد. به همین بهانه با معجونی به گفت‌وگو نشستیم  و مروری داشته‌ایم به کارنامه هنری او و فعالیت‌هایی که در این روزها پیش رو دارد.

حسن معجونی: اصراری ندارم که مانیفست بدهم

شما سال‌ها قبل از شهرستان به تهران آمدید و در رشته تئاتر تحصیل کردید، در حالی‌که جوان‌ها معمولاً اگر به بازیگری، کارگردانی و نویسندگی هم علاقه‌ دارند، دوست دارند در این راه پر پیچ و خم وارد سینما شوند تا یک فیلمساز، بازیگر یا فیلمنامه‌نویس معروف شوند. تئاتر چه جذابیتی برای شما داشت که به خاطر آن‌ قید شهرت سینما را زدید؟

شروع ارتباط من با هنر از سینمای جوان بود ولی حدوداً ۵، ۶ ماه بعد از آن با تئاتر آشنا شدم و جذابیتی که تئاتر برای من ایجاد کرد باعث شد که سینمای جوان را کنار بگذارم. سینما از همان ابتدا خیلی برایم جذابیت نداشت و همچنان هم همینطور است. جنس مدیوم تئاتر بود که مرا به سمت خود کشاند. گویا با قراردادهای تئاتری راحت‌ترم و سینمای معصوم ایران چشم مرا نگرفته. ممکن است که با سینمایی برخورد کنم که حال و هوای متفاوتی برایم داشته باشد، اما تأثیر قراردادهای تئاتری همیشه در من بیشتر است. جادوی تئاتر از همان ابتدا مرا جذب خود کرد و همچنان هم در من وجود دارد.

فکر می‌کنید که حضور در دانشگاه و اساتیدی که در دانشگاه داشتید چقدر در محکم‌تر شدن ارتباط‌تان با تئاتر و شکل گرفتن آن جادو در شما تأثیرگذار بود؟

اساتید دانشگاه تأثیر خودشان را داشتند، اما به هر حال در دانشگاه آدم‌های نچندان با سوادی هم بودند که این تأثیرگذاری را ممکن بود به حاشیه بکشانند. اساتید دانشگاه اصلاً مرا تشویق نکردند و من خودم مسیر مسلم و مشخصی برای خودم در نظر گرفته بودم که اساتید فقط آن را جهت و عمق دادند. در دانشگاه آقای دکتر رفیعی و آقای براهینی به لحاظ تئوریک تأثیرگذار بودند و آشنایی با آن‌ها اتفاق خوبی بود.

در همان دوران دانشجویی چطور شد که وارد تلویزیون هم شدید؟

از همان دوران کار تلویزیونی هم انجام دادم اما هیچوقت به دنبال تلویزیون نرفتم و از تلویزیون به دنبالم آمدند. بعضی وقت‌ها که تئاتری روی صحنه نداشتم و با یک تئاتر همکاری نمی‌کردم، به تلویزیون می‌رفتم که شاید اگر در تئاتر مشغول بودم، حضورم در تلویزیون اتفاق نمی‌افتد.

شروع کار جدی شما در تئاتر با دکتر رفیعی بود. ایشان یک گروه از میان دانشجویان تئاتر تشکیل داد و شما هم عضو آن گروه بودید. گروه دکتر رفیعی و کار کردن با ایشان چقدر در شکل گرفتن شخصیت تئاتری حسن معجونی مؤثر بود؟

به نظرم دکتر رفیعی درست‌ترین آدمی بود که می‌توانستم کارم را با او آغاز کنم. الان هم وقتی به گذشته نگاه می‌کنم، به این نتیجه می‌رسم که آقای رفیعی خاص‌ترین آدم تئاتری بعد از انقلاب است. این را نه به خاطر آن‌که با آقای رفیعی همکاری کرده‌ام و بلکه به خاطر حال و هوای عجیبی که کار ایشان دارد می‌گویم. مضاف‌ بر این‌که آدم‌های زیادی مثل آقای آربی آوانسیان و یا زنده‌یاد سمندریان نیز قبل از انقلاب آدم‌های تأثیرگذاری در تئاتر بودند، اما در این بین دکتر رفیعی پس از انقلاب هم همچنان کارش را ادامه داد و کیفیت خوب آثارش را حفظ کرد. شاید صحبت‌هایی که آقای رفیعی در مورد لزوم کار گروهی داشت، روی ما تأثیرگذار بود و در نتیجه دو گروه “پاپتی‌ها” و “لیو” از دل همان گروه آقای رفیعی درآمد. جرقه و ایده اولیه این دو گروه از همان زمان زده شد.

حدوداً طی یک برهه زمانی ۱۰-۱۵ ساله فقط با دکتر رفیعی کار کردم که حاصلش تئاترهای “یادگار سال‌های شن”، “عروسی خون”، “رومئو و ژولیت” و “در مصر برف نمی‌بارد” بود. بعد از آن بود که تازه همکاری‌ام را با فرهاد مهندس‌پور، آتیلا پسیانی و امیررضا کوهستانی آغاز کردم. دکتر رفیعی هیچ قیدی برای من نگذاشته بود که با شخص دیگری همکاری نکنم و این انتخاب خودم بود.

همکاری با آقایان مهندس‌پور، پسیانی و کوهستانی چه تفاوتی با کارهایی که با آقای دکتر رفیعی انجام دادید داشت؟

اگر بخواهم برای جنس کارهایی که کرده‌ام یک حداکثر و حداقل تعریف کنم؛ حال و هوای حضور در کارهای فیزیکال و بیرونی آقای رفیعی آن حداکثر بود که برای من اتفاق افتاد و کارهای درونی آقای کوهستانی هم آن حداقل بود که تجربه کردم.همیشه در بین این دو در نوسان بودم و هر دوی این فضاهای متفاوت را تجربه کردم.

حسن معجونی: اصراری ندارم که مانیفست بدهم

در سال ۸۲ در سالن شماره ۲ تئاتر شهر در نمایش “کالیگولا شاعر خشونت” به کارگردانی آتیلا پسیانی بازی کردید که یک تجربه متفاوت بی‌کلام بود. از آن‌جایی که مخاطب تئاتر شما را با کارهای دیالوگ‌دار می‌شناسد، چطور شد که در تئاتر بی‌کلام آقای پسیانی بازی کردید؟

اصولاً به چیزی اصرار ندارم. این‌طور نبود که وقتی با آقای رفیعی کار کردم، با خودم بگویم که فقط همین جنس از کار و ولاغیر. اعتقاد دارم که بازیگر باید خودش را با شرایط کار جدیدش آداپته کند. حال و هوای کار کارگردان‌هایی چون آقایان رفیعی، مهندس‌پور، پسیانی و کوهستانی با هم فرق دارد و بازیگر باید بتواند تفاوت هر کدام از این کارها را تشخیص دهد. به عنوان بازیگر اصراری ندارم که روی استایل بازیگری‌ام بایستم و به نظرم اگر این اتفاق بیفتد خوب نیست.

در دوره‌ای که با آقای رفیعی کار کردید و حتی بعد از آن در همکاری‌تان با آقایان کوهستانی، پسیانی و مهندس‌پور هیچ رگه‌ای از طنز وجود نداشت؛ با این حال چطور شد که از یک جایی به بعد بازی در نمایش‌های کمدی به شما پیشنهاد شد؟

ژانر کارهای این کارگردان‌ها طنز نبود و اگر مثلاً در کار آقای رفیعی یک حال و هوای طنز هم وجود داشت، آن حال و هوا خیلی متفاوت بود. شما وقتی با کارگردان‌های دیگر کار می‌کنید، باید خودتان را در اختیار آن کارگردان بگذارید و آن کارگردان است که مشخص می‌کند حال و هوای شما چطور باشد. اصلاً به همین خاطر است که من از کارگردانی خوشم می‌آید و کارگردانی را بیشتر از بازیگری دوست دارم. در کارگردانی می‌توانم حال و هوای خودم را اعمال کنم و آن دنیایی که فکر خودم هست را بسازم. در کارهایی که فقط بازیگری می‌کنم، هر چند که کار خیلی خوب باشد هم حس می‌کنم که یک کاستی‌هایی دارد و اگر من بودم آن را طور دیگری کارگردانی می‌کردم.

در نتیجه فقط در نمایش‌هایی که خودم کارگردانی می‌کنم آن جهان نمایش کاملی که مد نظرم هست را می‌بینم. اما در مورد حس و حال طنز و کمدی، خاطرم هست که جنسی از طنز از قبل در من وجود داشت. شاید اولین بار آقای رفیعی این مود و توانایی را در من دید. یک پایان‌نامه برای دانشگاه سینما تئاتر آماده کرده بودم که در آن طنز و کمدی وجود داشت. آقای رفیعی در آن‌جا مرا دید، اما هیچ‌وقت از این توانایی من استفاده نشد تا این‌که خودم برخی از نمایشنامه‌های کوتاه آنتون چخوف مثل “در مضار توتون” و “خرس و خواستگاری” را کار کردم و آن رگه‌های طنز از آن نمایش‌ها نمود پیدا کرد.

شما چند نمایشنامه برجسته آنتون چخوف را کار کرده‌اید. این علاقه به چخوف از کجا می‌آید؟

در دوره دانشجویی متون مطرح‌ترین نمایشنامه‌نویسان جهان را خواندم اما چخوف تأثیر بیشتری روی من گذاشت و در کلمه به کلمه نوشته‌های او نور می‌دیدم. البته تأثیری که آن موقع نمایشنامه‌های چخوف روی من می‌گذاشت، متفاوت از تأثیری است که امروز از آن نمایشنامه‌ها می‌گیرم. آن زمان در متون چخوف یک پاییز و همینطور یک نور می‌دیدم. فکر می‌کنم که امروز برداشتم از چخوف درست‌تر و تکامل‌یافته‌تر است. چخوف در وهله اول شبیه به آدم‌هایی است که خیلی جدی به نظر می‌رسند، اما اگر بیشتر به این نویسنده دقت کنید، یک آدم باهوشی را می‌بینید که طنز ظریفی دارد و این طنز هم دم‌دستی نیست. در دوره دانشگاه خیلی از اساتید سعی می‌کردند که چخوف را عجیب و غریب تفسیر کنند که آن تفسیر‌ها مورد پسند و پذیرش من واقع نمی‌شد و به نظرم خیلی‌ از آن تحلیل و تفسیرها درست نبود.

فکر نمی‌کنید که بخشی از این تحلیل و تفسیر نادرست به خاطر ایرادهای مختلفی باشد که در بعضی از ترجمه‌های آثار چخوف وجود دارد؟

دقیقاً همینطور است. من زمانی که ترجمه‌های سروژ استپانیان از آثار چخوف را خواندم، تازه متوجه شدم که این‌طور است. زمانی که می‌خواستم نمایش “در مضار توتون” را به روی صحنه ببرم، ۷-۸ ترجمه از این نمایشنامه خواندم و همه را واو به واو با هم مقایسه کردم که در آن‌جا آقای استپانیان را کشف کردم و دیدم که زبان این مترجم درست‌تر است و طنز چخوف را به اندازه و کافی نشان می‌دهد.

در این بین بعضی از ترجمه‌ها جدا از آن‌که آن نگاه زیرکانه و طنزآلود و همینطور آینده‌نگری چخوف را نشان می‌دهند، نگاه حزبی خودشان را هم به ترجمه نوشته‌های این نویسنده روسی وارد می‌کنند.

احتمالاً این نگاه حزبی که می‌گویید درست است چون خیلی از مترجم‌ها نه تنها ادبیات روس را معرفی کردند، بلکه آن را تحلیل هم کردند که این تحلیل‌ها باعث شد که ترجمه‌شان تا حدودی خراب شود. چخوف یک جدی‌نویس است که نگاه طنز هم دارد؛ اما عده‌ای این نگاه طنز را در ترجمه‌ها اعمال نمی‌کنند. ‌نمایشنامه‌ “سه خواهر” یک تراژی و حس عمیق شاعرانه است در کنار یک موقعیت کمدی. من هر دوی این وجوه را نمی‌توانستم در ترجمه‌های این نمایشنامه پیدا کنم و فقط ترجمه آقای استاپنیان بود که مرا راضی کرد.

در خصوص ندیدن آن نگاه طنزی که در آثار چخوف وجود دارد، حتی یک اختلاف و دعوای معروف هم بین استانیسلاوسکی و چخوف به وجود آمد. چخوف معتقد بود که نمایشنامه طنز نوشته اما استانیسلاوسکی مدام دارد آن را جدی اجرا می‌کند.

بله. همیشه اجرای آلمان‌ها از چخوف را بیشتر از اجراهای خود روس‌ها دوست دارم و به نظرم آن‌چه که آلمان‌ها از چخوف اجرا می‌کنند ایده‌آل‌تر است. حتی سال‌ها قبل آقای روبرتو چولی هم در ایران نمایشنامه “باغ آلبالو” را اجرا کرد که آن را پسندیدم. روس‌ها هم یکی دو بار به تهران آمدند که بار اول اجرای آن‌ها خوشایند نبود، اما سری دوم توانستم با اجرای‌شان ارتباط بگیرم.

حسن معجونی: اصراری ندارم که مانیفست بدهم

در طول سال‌هایی که کارگردانی می‌کنید، کمتر به سراغ نمایشنامه‌نویسان ایرانی رفته‌اید. دلیلش چیست؟

من نمایشنامه‌های ایرانی زیادی خواندم اما آن‌ها را دوست نداشتم و مرا راضی نکردند. حتی حس کردم که بعضی‌ از آن‌ها کپی است و نویسنده‌ها از متون خارجی تأثیر گرفته‌اند. زمانی که یک نمایشنامه‌نویس ایرانی خودش تحت تأثیر یک نمایشنامه‌نویس خارجی است، بهتر است که به اصل رجوع کرد.

با توجه به رابطه خوبی که با امیررضا کوهستانی دارید، تصور می‌شد که بیشتر از نمایشنامه‌های آقای کوهستانی اجرا کنید. چرا این کار را انجام ندادید؟

یک متن از امیررضا کوهستانی اجرا کردم. به نظرم امیررضا کوهستانی برای خودش می‌نویسد و نه تنها من، بلکه هیچکس آن‌طور که باید از امیررضا متن نگرفته است. امیررضا کوهستانی نویسنده خودش است و دقیقاً برای ایده خودش می‌نویسد که این بزرگ‌ترین شانس است. امیررضا کوهستانی با نمایشنامه‌نویسانی که یک متن را می‌نویسند تا برای اجرا به یک نفر دیگر بسپارند فرق دارد.

بعد از اجرای موفقی که از نمایشنامه “باغ آلبالو” داشتید، دوباره به سراغ متون روسی آمدید و دو نمایشنامه “قضیه متران پاژ” و “سه خواهر” را کار کردید. نمایشنامه “متران پاژ” نوشته الکساندر وامپیلوف است که شما آن را بر اساس طراحی کارگردانی خودتان دراماتورژی کرده‌اید و نمایش “سه خواهر” نوشته چخوف هم اثر دیگری است که اجرا می‌کنید و این دو به لحاظ محتوا و فضاسازی کاملاً با هم فرق دارند. نمایش “متران پاژ” یک نمایش کاملاً کمدی است و نمایش “سه خواهر” هم علیرغم آن‌که می‌شد یک حداقل طنزهایی در آن وجود داشته باشد، تماشاگر شما را با یک تئاتر کاملاً جدی مواجه می‌کند. این دو فضاسازی مختلف را چطور توانستید به طور همزمان کنترل کنید؟

قبل از این به طور همزمان دو نمایشنامه “سه خواهر” و “آشپزخانه” را کار کرده بودم که آن دو هم فضای کاملاً متفاوتی با یکدیگر داشتند. امسال هم قرار بود مجدداً نمایشنامه “آشپزخانه” را اجرا کنم که با آن متن به مشکل برخوردم و مسیر را عوض کردم و نمایشنامه “متران‌پاژ” جایگزین نمایشنامه “آشپزخانه” شد. “متران‌پاژ” مثل نواختن یک قطعه‌ از نیکولو پاگانینی می‌ماند و آنتون چخوف دقیقاً خود باخ است. به نظرم اجرای نمایشنامه “متران پاژ” برایم کار سبکی بود. در واقع اجرای این اثر به نسبت نمایشنامه “سه خواهر” سبک‌تر است.

با قاطعیت معتقدم که “سه خواهر” برای اجرا سخت‌ترین نمایشنامه چخوف است. متن “متران‌پاژ” را خیلی دوست دارم چون شبیه جنس اپیزود عطسه در نمایش “به خاطر یک مشت روبل” است و موتور هر دوی آن‌ها با یک ترس کار می‌کند که این ترس در نهایت بزرگ می‌شود و آدم را از بین می‌برد. به نظرم این جنبه از نمایشنامه “متران‌پاژ” و کلاً خیلی از ویژگی‌های روس‌ها از جمله دیوانه‌بازی که در نمایشنامه‌های روسی وجود دارد، شبیه به ویژگی‌های ایرانی‌ها است. شاید به دلیل نزدیکی فرهنگ ایران و روس و تاریخ پیوند خورده و اتفاقات مشابهی که در این دو کشور افتاده، یک ترس ابدی و ازلی در وجود مردم هر دوی این کشورها نهادینه شده است.

در مقایسه دو نمایشنامه “متران‌پاژ” و “سه خواهر”، معتقدم که نمایشنامه “متران‌پاژ” متعلق به زمان حال است و در مورد یک ترس در زمان حال صحبت می‌کند، اما در متون چخوف مدام آینده‌نگری موج می‌زند. انگار که چخوف با زیرکی و طنازی، مثل یک دانای کل از آینده خبر می‌دهد.

متون چخوف شبیه آدم‌هایی است که افسردگی توأم با اضطراب دارند. آن‌ها مثل پاندول در میان گذشت و آینده آویزان هستند. قرصی که برای این افراد تجویز می‌شود، فلوکستین است که یک مقدار سر حال‌شان می‌کند. نمایشنامه‌های چخوف هم دقیقاً همچین حالتی دارد، اما آدم‌ها، هیچ‌وقت در حال حضور ندارند؛ یا در گذشته هستند یا در آینده. در حالی‌که نمایشنامه “متران‌پاژ” در زمان حال اتفاق می‌افتد. بی عملی یکی از ویژگی‌های اکثر کاراکترهای مهم آنتون چخوف است. در نمایش “سه خواهر” شما می‌بینید که آدم‌ها مدام راجع به رویاهای‌‌شان می‌گویند اما برای محقق شدن آن رویاها هیچ عملی انجام نمی‌دهند.

در این خصوص یک جمله هم در نمایش وجود دارد که می‌گوید وقتی رویایت را به زبان بیاوری، از بین نمی‌رود. آدم‌های نمایش یک جاهایی از ترس از دست رفت‌ رویاهای‌شان می‌ترسند که این خودش یک ترس دیگر است. خیلی‌های‌شان فکر می‌کنند که چیزهایی را برای اولین بار دارند می‌گویند که کسی تا به حال نگفته. خودم این دیالوگ را توی دهان ایرینا گذاشته‌ام که می‌گوید آرزو دارم آنقدر از این شهر دور بشوم که بشوم یک نقطه. این‌طوری یک جورهایی دارم میزانسن پرده انتهایی نمایش را پایه می‌گذارم. این کاراکتر تا حرفش را نمی‌زند، به چشم همه بیشتر به یک موجود بی‌تربیت و بذله‌گو شباهت دارد اما از آن‌جا به بعد همه می‌فهمند که عاشق است.

در طراحی شما از ابتدا یک سری بادبادک در یک جشن باد می‌شود و به سقف سالن می‌چسبد. آیا این طراحی را می‌توان چنین تعبیر کرد که انگار آرزوی کاراکترها دارد باد می‌شود و می‌رود؟

آرزوی آن‌ها باد می‌شود اما به سقف می‌چسبد و از سالن خارج نمی‌شود. آن بادبادک‌ها تا صحنه انتهایی در سالن تئاتر حضور دارند که معنایش این است که کاراکترها تا انتهای نمایش آرزو دارند. البته آن‌ها برای به دست آوردن آرزوهای‌شان تلاش زیادی هم انجام نمی‌دهند. همه شرایط برای تلاش کردن هم وجود دارد، اما در عمل هیچ تلاشی نمی‌کنند. آندره ئی به قدری افسرده است که اثر بطالت می‌زند، درست مثل آن دیالوگی که چخوف در “مرغ دریایی” دارد و می‌گوید که یک کسی از سر بطالت می‌زند فاتحه کسی دیگر را می‌خواند. دقیقاً همین اتفاق می‌افتد و کاراکتر برادر (آندره ئی) زندگی همه را نابود می‌کند.

آنتون چخوف معمولاً برای هر اثرش یک طرح ویژه دارد و بقیه کاراکترها و خیلی وضعیت‌های آن نمایشنامه را از نمایشنامه‌های دیگرش کپی پیست می‌کند. در نمایش “سه خواهر” همه شخصیت‌ها به نوعی از نمایشنامه‌های دیگر چخوف گرفته شده و کاراکتری چون ماشا، حتی اسم و رنگ لباسش هم عوض نشده و همان ماشا در کتاب “مرغ دریایی” است.

حسن معجونی: اصراری ندارم که مانیفست بدهم

یک صحنه پررنگ در نمایشنامه “سه خواهر” چخوف وجود دارد که انگار آن صحنه در دراماتورژی شما کمرنگ شده است. منظورم آن لحظه آخری است که سه خواهر نشسته‌اند و راجع به مسکو و احتمال رفتن‌شان به آن شهر صحبت می‌کنند. در نمایش شما گویا که این صحنه در میزانسن‌ها پخش شده است. چرا خواستید این اتفاق بیفتد؟

در نمایش هر سه خواهر یک جا می‌نشینند، دست همدیگر را می‌گیرند و سکوت می‌کنند که این سکوت توسط کولیجین، دکتر و ناتاشا به افتضاح کشیده می‌شود. ناتاشا این سکوت را خراب می‌کند و میزانسن جدید خانه را می‌چیند. در نمایشنامه “باغ آلبالو” حداقل مهمانی تا انتها برگزار می‌شود اما در این نمایش فاتحه همه چیز زودتر خوانده می‌شود.

شخصیت ناتاشا خیلی خانمان‌ برانداز است و انگار که آینده روسیه است و یک جور شبیه آن سیلی است که بعدها حزب بلشویک در انقلاب اکتبر بر صورت روسیه می‌زند.

من راجع به انقلاب اکتبر آگاهی چندانی ندارم. شخصیت ناتاشا یک شخصیت تازه به دوران رسیده است که شبیه آن در آدم‌های اطراف ما خیلی دیده می‌شود.

در متن نمایشنامه “سه خواهر” خیلی به لباس نظامی‌ها اشاره نشده است. شما در این نمایش لباس‌هایی را برای نظامی‌ها طراحی کرده‌اید که در نمایش‌های تاریخی روسی کمتر چنین لباس‌هایی دیده می‌شود. چطور به لباس‌های نظامی که بر تن مردهای نمایش است رسیدید؟

همه افسرها با لباس‌های نظامی به مراسم می‌روند و من لباس‌ها را به خاطر همین بر تن کاراکترهای مرد نمایش کرده‌ام. البته همانطور که می‌گوید، نوع و جنس لباس‌ها شبیه آن‌چه که تا به امروز دیده‌ایم نیست. در واقع لباس‌ها همان استایل آن موقع روسیه را دارد ولی حال و هوایش دقیقاً حال و هوای لباس نظامی الان است.

در نمایش “متران‌پاژ” شخصیت اصلی نمایش دچار یک ترس است که این ترس در عموم مردم روسیه وجود دارد و مشخصاً شخصیت اصلی نمایش “متران‌پاژ” را استحاله کرده و انسانیتش را از او می‌گیرد. به نظرتان همیشه همینطور است و ترس باعث استحاله و ضعف آدم‌ها می‌شود؟

به طور کلی نمی‌شود نظری قطعی داد، اما در مورد شخصیت اصلی نمایش “متران‌پاژ” می‌توان گفت که ترس او را فلج می‌کند و این آدم را مثل یک سوسک به سقف می‌چسباند. خیلی وقت‌ها حس می‌کنم که این شخصیت، مدل مدیران یک جامعه است.

شما در اکثر تئاترهایی که کارگردانی می‌کنید، طراحی لباس و به خصوص طراحی صحنه را خودتان انجام می‌دهید، چطور شد که در این نمایش آن عادت همیشگی‌تان را تغییر دادید؟

من معمولاً طراحی لباس را به آدم‌های دیگر می‌سپارم اما در مورد طراحی صحنه چون دوست دارم طراحی صحنه‌ همگام با طراحی میزانسن‌های نمایش باشد و چون پیشنهادات خوبی به من نرسیده، این کار را خودم انجام می‌دهم. اگر کسی یک طراحی صحنه خوب پیشنهاد کند، بدم نمی‌آید که با او همکاری کنم و یک مسیر جدیدی را پیش ببرم. فعلاً از این پیشنهادها نشده است. شاید این‌که دوست دارم خودم این‌ کارها را انجام بدهم هم یک مقدار ناخودآگاه متأثر از عادتی باشد که آقای رفیعی داشت و همه کارها را خودش انجام می‌داد.

چند سال پیش گروه تئاتر لیو به سرپرستی شما و با حضور یک سری از جوانان تئاتری تشکیل شد و این گروه در این سال‌ها فعالیتش را گسترده‌تر کرده و نمایش‌های خوبی را به روی صحنه می‌برد. زمانی که گروه را تشکیل دادید، بیشتر علاقه شخصی‌تان به تشکیل یک گروه بود یا حس کردید که جامعه نیاز به همکاری گروهی و تشکیل گروه تئاتری دارد؟

آن زمان به نیاز جامعه تئاتر فکر نمی‌کردیم و فقط یک ایده‌ای که از قبل وجود داشت را عملی کردیم. ایده شکل‌گیری گروه “لیو” از حضور من در گروه آقای رفیعی همیشه در ذهنم بود اما چند سالی طول کشید که این ایده عملی شود و حس کردم که الان وقتش است که رویای تشکیل آن گروه برایم تبدیل به واقعیت شود. زمانی که گروه تشکیل شد به بخش علمی و تحقیقات گروه فکر نمی‌کردیم و فقط می‌خواستیم تئاتر کار کنیم اما زمان که گذشت، یک مقدار فضای گروه را گسترش دادیم و این فکر را هم عملی کردیم.

چطور شد که به فکر راه‌اندازی جشنواره مونولوگ “مونولیو” افتادید؟ زمانی که این جشنواره آغاز به کار کرد، عده‌ای به شما نقد وارد کردند و گفتند که جامعه به برقراری دیالوگ نیاز دارد و شما دارید مردم را به تک‌گویی تشویق می‌کنید. آیا واقعاً جشنواره “مونولیو” همچین ایده‌ای در سر داشت؟

جشنواره مونولیو هم چند سال در ذهن من بود که بالأخره کلید آغاز به کار آن را زدم. هیچ‌وقت هم این اندیشه در سرم نبود که بخواهم جامعه را از گفتن دیالوگ دور کنم و جشنواره‌ای که من برگزار می‌کنم، هیچ ربطی به نیاز جامعه به دیالوگ یا مونولوگ ندارد. من خیلی اصراری ندارم که مانیفست بدهم. اگر با برگزاری جشنواره مونولیو، مانیسفت بدهم، آن دوستان حق دارند. به نظرم در جشنواره مونولیو دیالوگ از بین رفته و خود مخاطب با آثار مونولوگ، دیالوگ برقرار می‌کنند. بنابراین خیلی نمی‌توان به جشنواره مونولیو خرده گرفت که چرا روی موضوع مونولوگ متمرکز شده است.

حسن معجونی: اصراری ندارم که مانیفست بدهم

گروه تئاتر “لیو-سایه” چطور شکل گرفت؟

اعضای این گروه یک سری جوان‌هایی بودند که قرار بود تحت نظارت قرار بگیرند و کار کنند که الان اکثرشان تبدیل به بازیگرانی حرفه‌ای شده‌اند. آرام آرام یک سری دیگر هم به آن‌ها محلق شده و این چرخه همچنان ادامه دارد. خیلی از این آدم‌ها را من در ورکشاپ‌هایی که در جاهای مختلف گذاشتم، پیدا کردم و شاید از میان ۳۰ نفر، یکی دو نفرشان را هم دوستان دیگر پیشنهاد کردند اما اکثریت قریب به اتفاق آن‌ها انتخاب‌های خودم هستند. آموزش اعضای این گروه هم الان با پروسه اجرا ترکیب شده و سعی می‌کنیم که از ابتدا تا انتهای پروسه اجرا آموزش داده شوند.

وقتی جوان‌ها در پروسه‌ اجراهای حرفه‌ای گروه لیو قرار می‌گیرند، این خطر وجود دارد که بی‌تجربه‌گی آن‌ها موجب پایین آمدن سطح اجراهای گروه شود، شما این خطر را هیچ‌وقت احساس نکردید؟

خیر. به خاطر همین پروژه‌های من یکی در میان با اکیپ اصلی و با بچه‌های جدید اجرایی می‌شوند. همکاری با بچه‌های تازه‌کار هم تازگی خودش را دارد و مدل یک تیم فوتبالی است که از یک جایی پیدا می‌شود و در جام جهانی شگفتی می‌سازد. بچه‌های جوانی که با من کار می‌کنند، هیچ‌کدام شناخته‌شده نیستند، اما من به آن‌ها اعتماد کرده‌ام و قشنگی‌اش هم همین است که ناشناخته می‌آیند و شگفتی‌ساز می‌شوند. من الان در نمایش‌های “متران‌پاژ” و “سه خواهر” هم آدم‌های جدیدی را معرفی کرده‌ام. منتها این آدم‌ها کسانی هستند که خیلی دیر شناسانده شده‌اند. آن‌ها بهترین‌های این روزهای تئاتر هستند که من دیده‌ام، ولی هیچ‌وقت شانس دیده شدن پیدا نکرده بودند.

هنوز هم به آموزش دادن اعتقاد دارید؟ فکر می‌کنید چرا کارگردان‌ها و بازیگرهای خوبی از دانشکده‌های تئاتر بیرون نمی‌آید؟

من از درس دادن خوشم نمی‌آید اما کار کردن با جوان‌ها حالم را خوب می‌کند. به نظرم خیلی دقیق نمی‌شود در مورد دانشگاه‌ها حرف زد چون دلایل زیادی برای خروجی نچندان موفق دانشگاه‌ها وجود دارد. البته تئاتر ایران هر ساله جوان‌های مستعدی را معرفی می‌کند و مشکلی از بابت استعداد وجود ندارد. من خیلی وقت‌ها از کار جوان‌ها بیشتر از نمایش‌های آدم‌های جا افتاده و شناخته شده لذت می‌برم.

با این حال به آینده تئاتر کشور امیدوار هستید؟

بله. خیلی زیاد. البته من به جوان‌های تئاتر امیدوارم نه به سیستم سخت‌افزاری تئاتر که الان دارد اجرا می‌شود. اتفاقاً الان آشفته‌ترین دوره تئاترهای خصوصی است که البته این شرایط هم به شرط رقابت درست سالن‌ها اصلاح می‌شود اما فعلاً که مشکل از مدیران است. البته گویا اصلاً مدیری وجود ندارد چون به کسانی که یک سالن را می‌سازند، مدیر نمی‌توان گفت و آن‌ها باید از ویژگی‌های مدیریتی هم برخوردار باشند.

گروه تئاتر لیو قصد کار کردن ندارد؟

فعلاً خیر. در حال حاضر شرایطش فراهم نیست و منتظرم که یک مقدار فضا آرام‌تر شود.

مدرسه تئاتری که قرار است افتتاح کنید در چه وضعیتی است و فکر می‌کنید که یک مدرسه تئاتر ایده‌آل شود؟

در این مدرسه قرار است اتفاق خوبی بیفتد اما با قاطعیت نمی‌توان گفت که یک مدرسه تئاتر ایده‌آل می‌شود. این مدرسه قصدش هم این نیست که به یک آموزشگاه تبدیل شود. من اگر می‌خواستم از تئاتر پول در بیاورم، خیلی وقت پیش این کار را کرده بودم. قصدم بیشتر خدمت‌رسانی است که امیدوارم اتفاق خوبی در آن بیفتد.


منبع: برترینها

بهترین و بدترین رنگ برای اتاق‌ها از نظر علمی

انتخاب رنگ مناسب برای خانه به اندازه برنده شدن در قرعه کشی حس خوبی می دهد. این کار تا حدودی سخت است و یکی از عواملی که می تواند کمک بزرگی در این زمینه بکند علم است.

به همین منظور از روانشناسی به نام سالی آگوستین در این زمینه سوالاتی پرسیده شده تا بر اساس تاثیر رنگ ها بر روحیات بتوانیم رنگ های مناسب اتاق های خانه را انتخاب کنیم.

آبی کثیف برای اتاق خواب

بهترین و بدترین رنگ برای اتاق ها از نظر علمی

آبی یکی از رنگ هایی است که ما به عنوان رنگ آرام بخش می شناسیم. شاید دلیلش آبی بودن رنگ آسمان و دریا باشد. تحقیقات نشان داده است که مردم در اتاق های آبی رنگ بیشتر و راحت تر به خواب می روند. فقط درجه اشباع رنگ پایین و روشنایی آن بالا باشد.

رنگی که نباید برای اتاق خواب استفاده کنید: بنفش

درست است که بنفش در چرخه رنگ ها بعد از آبی قرار دارد اما این رنگ کیفیت خواب را پایین می آورد.


سبز مایل به خاکستری برای اتاق کار

بهترین و بدترین رنگ برای اتاق ها از نظر علمی

سبز مرتبط با فکر خلاق است و ذهن را برای کار تحریک می کند. شاید دلیلش این باشد که سبز رنگ طبیعت است و می تواند ذهن را پاکسازی کند. درجه اشباع این رنگ هم باید پایین باشد چون قرار نیست بیش از اندازه ذهن را تحریک کنید.

رنگی که نباید برای اتاق کار استفاده کنید: قرمز

رنگ قرمز نا خودآگاه شما را به یاد نمرات قرمز کارنامه تحصیلی می اندازد. همانطور که روانشناسان می گویند قرمز حتی برای مدت کوتاه عملکردهای تحلیلی را تضعیف می کند.


خشخاشی یا آبی لاجوردی برای آَشپزخانه

بهترین و بدترین رنگ برای اتاق ها از نظر علمی

این مورد کمی گیج کننده است چون بستگی به تاثیری دارد که شما می خواهید. رنگ های گرم با اشباع بالا مثل قرمز و نارنجی اشتها را زیاد می کند. اما اگر می خواهید اشتها را کم کنید از رنگ آبی استفاده کنید. گذشته از تمام این ها آشپزخانه یکی از اتاق هایی است که می توان از رنگ های با اشباع بالا استفاده کرد. وقتی در حال آماده کردن غذا هستید بهتر است اطراف تان پر از رنگ های پر انرژی باشد.

رنگی که نباید برای آشپزخانه استفاده کنید: زرد مایل به سبز

زرد یکی از مطلوب ترین رنگ ها در دنیاست اما وقتی با سبز ترکیب شود حس ناخوشایندی به شما می دهد که این حس را نباید در کنار غذا داشته باشید.


صورتی ملایم برای حمام

بهترین و بدترین رنگ برای اتاق ها از نظر علمی

درست است که سفید رنگ پاکی است اما در عین حال می تواند حس خشکی و سردی را منتقل کند. اما از طرفی صورتی فضایی شایسته برای هر نوع پوستی ایجاد می کند و حتی زمانی که زیر دوش نیستید احساس گرما خواهید داشت. هیچوقت برای تاثیر بیشتر صورتی جیغ به کار نبرید همان صورتی رزی کافی است.

رنگی که نباید برای حمام به کار ببرید: رنگ های نئونی

حمام معمولا کوچک است و هیچ کس دوست ندارد که در یک فضای کوچک با رنگ های تند و جیغ احاطه شود.


شنی گرم برای اتاق نشیمن

بهترین و بدترین رنگ برای اتاق ها از نظر علمی

اتاق نشیمن یک اتاق چند منظوره است. ممکن است در این اتاق همچنان که در حال چت با دوستان هستید کتاب هم بخوانید. بنابراین می توانید هم از رنگ های زنده و هم از رنگ های خنثی استفاده کنید. البته به گفته آگوستین بهتر است از رنگ های آرام بخش استفاده شود زیرا این اتاق به دلیل موقعیت ها و فعالیت های اجتماعی به اندازه کافی انرژی دارد پس نباید با رنگ های زنده این انرژی را دو چندان کنیم.

رنگی که نباید برای اتاق نشیمن استفاده کرد: رنگ های تیره

درست است که رنگ های تیره به اتاق نشیمن شور و اشتیاق می دهد اما خیلی از این رنگ ها احساس غم و ناراحتی القا می کنند


منبع: برترینها

وقتی «آشنا» بین جلیلی و روحانی مردد بود

هفته نامه مثلث: سید امیر حسین قاضی زاده هاشمی می گوید: «نباید هر اقدام و عملی را سیاسی تفسیر و تعبیر کرد و آدم ها را زیر ذره بین برد و هر اقدام یا رفتار آنها را به یک نیت سیاسی ترجمه کرد. آقای آشنا خودش گفته نیتش از دست بوسی آیت الله جنتی ادای احترام بود پس نباید نیت خوانی کرد.»

عضو جبهه پایداری یادآور شد: «رابطه آشنا با روحانی هم مبتنی بر قرارداد است نه ایدئولوژیک. یک روایتی است که او دوره قبل انتخابات ریاست جمهوری مردد بود که با جلیلی کار کند یا روحانی. یعنی رفاقتی با آقای جلیلی داشت و پیش او رفت و ملاقاتی با هم داشتند اما به توافق نرسید. بعد رفت از آقای روحانی حمایت کرد.»

وقتی «آشنا» بین جلیلی و روحانی مردد بود

آقای حسام الدین آشنا به چهره هفته گذشته در شبکه های اجتماعی تبدیل شد، زمانی که عکس او در حال بوسیدن دست آیت الله جنتی منتشر شد و در شبکه های اجتماعی دست به دست چرخید، واکنش های مختلف درباره این عکس را چه طور ارزیابی می کنید؟

– او به علما احترام کرد. آنهایی که سنتی تر و قدیمی تر هستند، به سید و شخصیت های روحانی و علمای دینی احترام می گذارند. خیلی ها هم دست آقای روحانی را بوسیدند. بوسیدن دست علما شاید الان کمتر در منظر عمومی دیده شود اما در گذشته عمومیت داشته است. بوسیدن دست پدر و مادر، سادات و علمای دینی فی النفسه کار خوب و درستی محسوب می شود.

ما نیز نیت خوان نیستیم که حالا بگوییم آقای آشنا با چه نیتی دست آیت الله جنتی را بوسید. خودش می گوید بر اساس احترام این کار را انجام داده است، حالا کسانی که صحبت آقای آشنا را رد می کنند باید ادله ای ارائه دهند که خیر، نیت ادای احترام نبود. همان طور که گفتم اصل این کار هم ارزشمند است و آقای آشنا اقدامی خلاف ارزش هم انجام نداد و حتی برای چنین کاری باید از او تشکر کرد.

همان طور که گفتم تحلیل ها درباره این عکس زیاد بود. برخی می گفتند آقای آشنا با آقای روحانی به اختلاف خورده است و با این کار می خواست پیامی به افکار عمومی بدهد.

– معنای دست بوسی علما این نیست. حالا بین آنها اختلاف است یا خیر، نمی دانم. دست خود آقای روحانی را نیز خیلی ها بوسیدند بنابراین چه ربطی دارد. نباید هر اقدام و عملی را سیاسی تفسیر و تعبیر کرد و آدم ها را زیر ذره بین بود و هر اقدام با رفتار آنها را به یک نیت سیاسی ترجمه کرد.

یک نسبت سنجی هم انجام می دهند و می گویند نسبت آقای آشنا به آقای روحانی به مثابه نسبت آقای مشایی به آقای احمدی نژاد است، شما چنین تحلیلی را قبول دارید؟

– خیر، من چنین رابطه ای را ندیدم. آقای آشنا تا به الان بیش از آن که مشاور عمومی آقای روحانی باشد، مشاور انتخاباتی اش بوده است. یعنی آقای آشنا نقش پر رنگش در دولت، در دو انتخابات دیده می شود. سال ۹۲ نیز در انتخابات نقشش پررنگ بود اما نقش خیلی مستقیمی در دولت نداشت. این دوره هم همین طور خواهد شد. چون کارکرد، حرفه و تجربه اش بحث انتخابات است.

وقتی «آشنا» بین جلیلی و روحانی مردد بود

با توجه به مشی و رویکردی که آقای آشنا در حوزه سیاسی از خود طی ۴ سال اخیر نشان داد او را در این مدت یک شخصیت اصولگرا دیدید یا اصلاح طلب؟ یا آن که چهره ای اعتدالی از او مشاهده کردید؟

– من دقت نکردم. از قبل هم آقای آشنا را نمی شناختم و مواضعش را نیز خبر ندارم. آقای آشنا فارغ التحصیل دانشگاه امام صادق (ع) بود و کارهای امنیتی و اطلاعاتی را بلد است. حالا مواضع سیاسی اش قبلا چه جهتی بود و الان چگونه تعریف می شود؟ آیا تغییر جهت به لحاظ سیاسی داشته یا خیر؟ پاسخ این سوال ها را نمی دانم ولی فکر نمی کنم خیلی ارتباط ایدئولوژیکی بین آقای روحانی و عناصر اطرافش وجود داشته باشد.

یعنی وقتی این دولت و حامیانش را نگاه کنیم، نوع ارتباط شان را بر اساس قرارداد می بیند نه ایدئولوژیک. به عبارت دیگر حمایت جریان اصلاحات، کارگزاران و اعتدالی ها از آقای روحانی ایدئولوژیک نیست و هیچ رابطه مرید و مرادی یا گرمابه و گلستانی میان آقای روحانی و عناصر اطراف وجود ندارد. این مسئله برخلاف رابطه احمدی نژاد با اطرافیانش یا آقای خاتمی با اطرافیانش است.

یعنی رابطه احمدی نژاد و مشایی، مرید و مرادی بود اما چنین رابطه ای میان روحانی و آشنا دیده نمی شود؟

– بله، چنین رابطه ای میان آقای روحانی و هیچ کدام از عناصر اطرافش وجود ندارد. در واقع رابطه آقای خاتمی و جریان اصلاحات، ایدئولوژیک و رابطه احمدی نژاد و تیمش، مرید و مرادی از نوع تند فداکاری، رفاقت، مرام و مردانگی بود. اما نه آقای روحانی برای کسی چنین مشیی را انجام می دهد و نه کسی برای آقای روحانی.

چرا درباره آقای روحانی کسی فداکاری و رفاقت و مرام نشان نمی دهد؟

– نمی دانم. در انتخابات هم دیدیم شاید یک یا دو وزیر آقای روحانی آستین بالا زدند و تمام قد از او حمایت کردند. هر چند کار آنها خلاف قانون بود اما وارد میدان شدند و کار انتخاباتی کردند.

که البته آقای روحانی در ماه رمضان امسال در جمع مسئولان دولتی که افطاری دعوت بودند، گلایه کرد.

– بله. آن فعالیتی هم که در سراسر کشور مدیران دولتی در حمایت از آقای روحانی انجام دادند، برای حفظ خودشان بود. نگران بودند اگر دولت تغییر کند تکلیف شان چه خواهد شد.

اما چرا در این فضایی که وزرا رغبتی برای دفاع از عملکرد دولت یازدهم نداشتند، آقای آشنا وارد شد و فعالیتش در انتخابات برای حمایت از آقای روحانی پر رنگ بود؟

– من یک روایتی شنیدم که دوره قبل انتخابات ریاست جمهوری مردد بود که با جلیلی کار کند یا روحانی. یعنی رفاقتی با آقای جلیلی داشته و پیش او رفت و ملاقاتی با هم داشتند اما به توافق نرسید. بعد رفت از آقای روحانی حمایت کرد. حالا این روایت را چطور می شود تحلیل کرد؟ یعنی جلیلی کجا، روحانی کجا.

بنابراین رابطه آقای آشنا با آقای روحانی مبتنی بر قرارداد است. در رابطه بر اساس قرارداد طرف به این نتیجه می رسد که با یک نامزد انتخابات ریاست جمهوری کار کند چون آورده بیشتری برایش دارد و اگر این نامزد رئیس جمهور شود ریاست مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری را به او خواهد داد، یا وزیر یا معاون وزیر خواهد شد. به این می گویند رابطه مبتنی بر قرارداد.

وقتی «آشنا» بین جلیلی و روحانی مردد بود

اما آقای آشنا در سطح مشاور رئیس جمهور ماند.

– اگر شخص دیگری رئیس جمهور می شد همین مشاور هم نبود.

آقای آشنا اخیرا با اصلاح طلبان از طریق شبکه های اجتماعی تقابل کلامی پیدا کرد، شاید انتقادهایی که به واسطه بوسیدن دست آیت الله جنتی از او می کنند بی ارتباط به آن مسئله نباشد.

– اولا کارهای مهم تری در کشور وجود دارد که به این مسئله چسبیدند و تحلیل می کنند. ثانیا متاسفانه پدیده «تیکه پرانی» را آقای احمدی نژاد شروع کرد و آقای روحانی کار را به اوج رساند. تیکه پرانی با کجای آموزه های اسلامی می خواند که عده ای از طریق توییتر و اینستاگرام اصرار به انجامش دارند. به نظرم این کار نادرست و اشتباهی است. الان این همه مسئله روی زمین مانده در کشور وجود دارد به آنها بپردازند.

همین داستان قرارداد ۲۵ ساله با توتال واقعا جای پرداختن دارد. سهم ایران در این قرارداد ۱۹ درصد است. ایران به عنوان بزرگ ترین دارنده نفت و گاز جهان تا ۲۵ سال صاحب نفت و گازش نخواهد بود، پرداختن به این مسئله مهم است یا این که آقای آشنا خم شده و دست آیت الله جنتی را بوسید. به نظرم اینها همه بازی برای انحراف افکار عمومی از توجه به مسائل اصلی است. اگر اصولگرایان و حزب اللهی ها هم دارند به این موضوعات می پردازند، اشتباه می کنند و از مسیر دور افتادند.

حضرت آقا بحث آتش به اختیار را در حوزه فرهنگی مطرح کردند، همین سند ۲۰۳۰ گرچه به آن پرداخته شد اما حق مطلب را ادا نکرد. در سند ۲۰۳۰ اصلا مسئله چیز دیگری است، اهداف هزاره، از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۵ و بعد تا ۲۰۳۰ نشان می دهد که موضوع دیگری مطرح است. به نظرم همین ۲۰۳۰ هم درست درک نشد. معتقدم حتی اگر می خواهیم جریان شناسی سیاسی هم انجام دهیم باید آن را درست انجام داد. مثلا تحولات قبل از انتخابات چه بود، چه صف بندی جدیدی درست شد و عاقبت این تحولات چه خواهد بود. بنابراین موضوعاتی مثل یک عکس و رفتارهای فردی اشخاص نباید به نظرم زیر ذره بین قرار گیرد.


منبع: برترینها

نوابغ ایرانی خارج از کشور که در ایران گم نام اند!

ماهنامه دنیای سرمایه گذاری – امیرهادی تاج بخش: روزگاری، گزاره «دهکده کوچک جهانی» گزافه می نمود اما در پی روند جهانی شدن – Globalization، کشورها در تمامی پهنه گیتی چون اعضای یک خانواده بزرگ از توانمندی های یکدیگر به بهترین شکل ممکن بهره برداری می کنند. کوچ نخبگان یکی از جلوه های بهره برداری از توانایی های میهمان در سرزمین میزبان است.

ایرانیان کوچ کرده، به دلیل توانایی های بالای آکادمیک و تجارب ارزشمند، یکی از برجسته ترین نمادهای این گفته هستند. در گزارش پیش رو بر آنیم تا نشان دهیم که هموطنان مان با اعتنا به دانش و تجربه خود چگونه در رده های بالای مدیریتی، دانشگاهی و نیز عرصه های فناوری کشورهای میزبان حضور یافته اند.

ایرانیان کنش گر نه تنها به لحاظ آکادمیک، بلکه به دلیل تجاری ساختن اندیشه های خود نیز از قابلیت های بالایی برخوردار بوده اند. پیوند ضعیف صنعت و دانشگاه و نیز گسستگی دانش و فناوری در ایران و پیشگامان این دو عرصه به ویژه در حوزه پژوهش های نظری و صنعتی کشور، از دیرباز به عنوان یکی از مهم ترین کاستی های بنیادی اقتصاد و صنعت ایران بوده که نه فقط به مهاجرت سرمایه انسان های توانای کشور منجر شده، بلکه به رشد منفی اقتصادی کشور نیز دامن زده است.

ما نخبگان و دانشمندان مطرحی در عرصه های گوناگون علمی، پژوهشی، اقتصادی و سیاسی، در رده های بالای سازمان ها و شرکت های بزرگ کشورهای پیشرفته جهان داریم. نخبگانی که هر یک به گونه ای،در شیوه زندگی اهالی این کره خاکی تاثیر داشته و دارند و هر کدام موجب ایجاد دگرگونی هایی شگرف در زندگی مردم جهان شده اند.

ولی از آنجا که کنش های این اشخاص شاخص، کمتر در عرصه سرزمینی ملی مطرح شده، حتی ممکن است نام آنها را هم ندانیم، چه رسد به آگاهی در خصوص دگردیسی هایی که این هم میهنان در عرصه دانش و فناوری و … آفرینده اند. در این کوتاه مجال، نام تنی چند از این افراد را به همراه شما مرور می کنیم. شاید این رویه، آغازی باشد برای پیوند بیشتر با این افراد؛ هر چند که بخش بزرگی از این آگاهی ها از راه پیوند مستقیم با این عزیزان به دست ما رسیده است.

علی اصغر خدادوست

علی اصغر خدادوست در سال ۱۳۱۴ در شیراز زاده شد. دبستان و دبیرستان را در زادگاه خود پشت سر گذاشت و به عنوان آموزگار در دبستان داوری داراب مشغول به کار شد. در سال ۱۳۳۳ در آزمون ورودی دانشکده پزشکی شیراز شرکت نمود و با رتبه ممتاز در بین داوطلبان پذیرفته شد و در این دانشکده مشغول به تحصیل شد. دوره شش ساله پزشکی را با درجه ممتاز پشت سر گذاشت و پس از یک سال گذراندن دوره دستیاری چشم و گوش و حلق و بینی در بیمارستان نمازی دانشگاه شیراز در سال ۱۳۴۱، از طرف دولت وقت برای گذراندن دوره تخصصی در ایالات متحده برگزیده شد.

معرفی نوابغ ایرانی ناشناخته در دنیا

در همان سال (۱۹۶۳)، وی به عنوان نخستین و تنها دستیار خارجی در بخش چشم پزشکی دانشگاه جانز هاپکینز (Johns Hopkins) پذیرفته شد و طی دوران سه ساله رزیدنتی، به عنوان بهترین دستیار مرکز چشم پزشکی ویلمر شناخته شد.

در سال ۱۳۴۷، با وجود پیشنهاد و خواست دانشگاه جانز هاپکینز، عازم ایران و در بخش چشم پزشکی دانشگاه شیراز به عنوان استاد مشغول فعالیت شد. یک سال پس از ورود وی به شیراز، رئیس بخش چشم پزشکی دانشگاه جانز هاپکینز به شیراز آمد و قرارداد مبادله دستیار میان بخش های چشم پزشکی این دو دانشگاه به امضا رسید.

پروفسور خدادوست در سال ۱۳۵۹ عازم آمریکا شد و به عنوان استاد در بخش چشم دانشگاه جانز هاپکینز مشغول به کار شد. وی در سال ۱۳۶۱ به عنوان استاد و رئیس بخش چشم دانشگاه سیسیل برگزیده شد و در سال ۱۳۷۱ مرکز چشم پزشکی کنتیتکت در شهر نیوهیون را بنیاد گذاشت و به عنوان سرپرست آن مشغول به کار شد. از سال ۱۳۵۹، به طور پیاپی، سالی دو بار به میهن بازگشته و در فعالیت های بالینی و آموزشی در بیمارستان های گوناگون تهران و شیراز شرکت کرده است.

پروفسور بیژن داوری

متولد تهران و دکترای مهندسی الکترونیک از دانشگاه پلی تکنیک رنسلیر (Rensselaer Polytechnic Institute) در سال ۱۹۸۴٫ ابتدا به عنوان محقق در شرکت IBM مشغول به فعالیت شد. وی در سال ۱۹۹۶ به عنوان یکی از برجسته ترین افراد شاغل در شرکت IBM شهرت یافت و در سال ۱۹۹۸ به عنوان معاون ارشد کمپانی IBM شناخته شد. در سال ۲۰۰۳ از وی به عنوان معاون ارشد نسل آینده تکنولوژی یاد شد. شرکت IBM بزرگ ترین شرکت رایانه ای جهان است و بزرگ ترین خط تولید رایانه و سخت افزارهای رایانه ای در جهان را دارد.

معرفی نوابغ ایرانی ناشناخته در دنیا

عضو ارشد شرکت IBM یک جایگاه انتصابی است که از سوی مدیرعامل این شرکت به افرادی با شرایط خاص داده می شود. این سمت معمولا هر سال در ماه مه یا ژوئن به ۴ تا ۹ نفر داده می شود و بالاترین افتخاری است که یک دانشمند یا مهندس یا برنامه نویس در این شرکت می تواند کسب کند. برنامه تعیین عضو ارشد را از سال ۱۹۶۲ توماس واتسون پسر، به عنوان راهی برای تشویق خلاقیت در بین متخصصان فنی استثنایی شرکت بنیان گذاری کرد. نخستین انتصاب ها در سال ۱۹۶۳ صورت گرفت.

شرایط احراز این سمت بسیار سختگیرانه است و در آن موفقیت های فنی بزرگ در نظر گرفته می شود. نامزدهای احراز این سمت نه تنها باید پیشینه ای از موفقیت های بزرگ داشته باشند بلکه ظرفیت ادامه حرکت در این مسیر نیز در آنها دیده شود. به کسانی که در این گروه قرار گیرند امکان تحقیق در حوزه های تخصصی خود داده می شود. پروفسور بیژن داوری دارای این جایگاه است.

ماریا خرسند

وی متولد سال ۱۳۳۶ در شهر ساری است. در پانزده سالگی به لس آنجلس آمریکا رفت. فوق لیسانس مهندسی کامپیوتر را از دانشگاه دولتی فولرتون کالیفرنیا (California State University, Fullerton) گرفت و در هنگام تحصیل در این دانشگاه با همسر سوئدی خود آشنا شد و پس از ازدواج با او، در سال ۱۹۸۷، به سوئد مهاجرت کرد. او مدت زیادی در شرکت سونی اریکسون مشغول به کار بود.

معرفی نوابغ ایرانی ناشناخته در دنیا

ماریا یکی از مدیران مشهور صنعت فناوری اطلاعات جهان است. هر چند ایرانی ها در میان مدیران رده بالای صنعت فناوری اطلاعات، زیاد هستند، اما وی یکی از بلندپایه ترین و در عین حال معدود زنان ایرانی فعال در این رشته است.

مدیرعاملی شرکت مشهور تولید سخت افزار دل (Dell) در سوئد، تنها یکی از مناصب رده بالای این بانوی ایرانی بوده است؛ چرا که وی پیش از این، مناصب بالاتری در صنعت فناوری اطلاعات جهان را نیز در اختیار داشته است.

این بانوی نخبه، مدیرعامل شرکت تحقیقات فناوری SP است و از سال ۲۰۰۴، رئیس بازارهای مالی در شرکت فناوری OMX است. او همچنین از سال ۲۰۰۱ رئیس بخش لایسنس تکنولوژی (License Tech) اریکسون بوده است.

امروز دیگر همه با تکنولوژی بلوتوث آشنا هستند و کمتر گوشی تلفن همراه یا ابزار دیجیتالی دیگری در جهان ساخته می شود که به این فناوری مجهز نباشد. خرسند در زمان مدیریت خود در شرکت اریکسون سوئد، ریاست این پروژه بزرگ را بر عهده داشت و در واقع بنیان گذار تکنولوژی بلوتوث محسوب می شود. خرسند در پاسخ به این که چه چیزی باعث شد او به مدیریت پروژه بلوتوث برسد، می گوید: «کسی چیزی در این مورد به من نگفت، اما گمان می کنم بلندپروازی و اشتیاق من به دست و پنجه نرم کردن با مشکلات در این میان نقش داشته است.»

نادر انقطاع

زاده تهران، دانشمند ایرانی – آمریکایی، دانش آموخته فنی و دانشمند پیشرو جهان در زمینه الکترومغناطیس و پیشگام تحقیقات اپتیک در مقیاس نانو است که مفتخر به دریافت جایزه الکترومغناطیس IEEE در سال ۲۰۱۲ شد.

معرفی نوابغ ایرانی ناشناخته در دنیا

دکتر انقطاع از سوی مجله آمریکن ساینتفیک (American Scientific) به عنوان یکی از ۵۰ پژوهشگر تاثیرگذار برتر در عرصه علم و فناوری معرفی شده است. فعالیت های او در زمینه الکترومغناطیس، آثار شگرفی بر این رشته و گرایش های منشعب از جمله نانواپتیک و متامتریال (مواد مرکب مهندسی شده ای که ویژگی های خاصی از خود نشان می دهند و در طبیعتی افت نمی شوند)، داشته است.

از جمله افتخارات دیگر دکتر انقطاع، جایزه «جرج هیلمیر» برای تحقیق برتر در سال ۲۰۰۸ و جایزه «محقق جوان» بنیاد علوم ملی ایالات متحده در سال ۱۹۸۹ است. دکتر انقطاع، استاد مهندسی برق، سیستم ها و مهندسی زیستی دانشگاه پنسیلوانیا است که پس از اخذ مدرک لیسانس از دانشکده فنی دانشگاه تهران، مدرک فوق لیسانس و دکتری خود را از انستیتو تکنولوژی کالیفرنیا (Caltech) اخذ نمود.

وی همچنین عضو انجمن فیزیک آمریکا، انجمن اپتیک آمریکا، جامعه آمریکایی علوم پیشرفته و انجمن بین المللی مهندسی اپتیک است.

آلیا صبور

شهروند آمریکایی ایرانی الاصل که به عنوان یک نابغه، نام خود را در ردیف جوان ترین استادان دانشگاه جهان ثبت کرده است. نام آلیا در تاریخ ۱۹ فوریه ۲۰۰۸، در کتاب رکوردهای جهانی «گینس» ثبت شد و بدین ترتیب پس از ۲۹۱ سال، رکورد کولین مک لورین (Colin Maclaurin)، رکورددار پیشین، شکست. مک لورین یک فیزیکدان اسکاتلندی و شاگرد اسحاق نیوتن بود و در سال ۱۷۱۷ میلادی، در ۱۹ سال و ۷ ماهگی، این رتبه علمی را کسب کرده بود.

معرفی نوابغ ایرانی ناشناخته در دنیا

آلیا در ۱۰ سالگی در دانشگاه استونی بروک (Stony Brook University) نیویورک ثبت نام کرد و در ۱۱ سالگی به عنوان عضو ارکستر سمفونی راک لند (Symphony Rock) به اجرای «قره نی» پرداخت.

صبور، مدرک لیسانس خود را در ۱۴ سالگی اخذ و در ۱۸ سالگی مدرک دکترای خود را از دپارتمان تکنولوژی پیشرفته فوزیون (Advanced Materials for Fusion Technology) در دانشگاه کانکوک سئول (Konkuk University) دریافت کرد. او نشانگرهای سلولی خاصی را بر اساس تکنولوژی نانولوله ها ابداع کرد که در تحقیقات پزشکی کاربرد زیادی دارد.

آلیا تا چندی پیش، فیزیک را در دانشگاه کانکوک تدریس می کرد ولی در حال حاضر با ترک دانشگاه سئول، ریاضی و فیزیک را در دانشگاه جنوبی ایالت نیواورلند تدریس می کند. او یکی از دلایل ترک دانشگاه سئول را مشکل تکلم به زبان کره ای بیان کرده است. صبور، نخستین شهروند آمریکایی است که رتبه اولین و جوان ترین پرفسور زن را در تاریخ این کشور، از آن خود کرده است.

شهریار صدیق افشار

پروفسور شهریار صدیق افشار (زاده تهران – ۱۳۵۰) فیزیکدان و کارآفرین ایرانی – آمریکایی است. وی دانش آموخته دبیرستان صالح تهران است و تحصیلات خود را در دانشگاه هاروارد ادامه داد. او برای نوآوری و انجام «آزمایش افشار» در دانشگاه هاروارد در سال ۲۰۰۴ شناخته شده است.

معرفی نوابغ ایرانی ناشناخته در دنیا

این استاد دانشگاه روئن آمریکا با ارائه نظریه ای درباره ماهیت دوگانه نور، نظریه «بوهر» (از پذیرفته شده ترین نظریه های فیزیک کوانتوم) را پس از هشتاد سال با قاطعیت رد کرد.

افشار همچنین استاد میهمان در دانشکده فیزیک و ستاره شناسی دانشگاه «روان» نیوجرسی است. «آزمایش افشار» یک آزمایش نوری است که ادعا شده نشان دهنده تناقضی در اصل مکملی «مکانیک کوانتومی» است. در نتیجه جنجال های پیرامون این ادعا به افشار درباره دین و ملیتش نیز حمله شد. این حملات شخصی در یکی از سرمقاله های مجله نیوساینتیست (New Scientist) نقد شد که وی آنها را افراطی خوانده بود.

اخیرا افشار بر کارهای تجاری خود، به عنوان رئیس و مدیرعامل شرکت ایمرز (Immerz) در کمبریج ماساچوست (شرکتی در زمینه بازی های کامپیوتری)، تمرکز نموده است.


منبع: برترینها

قانون چگونه حال مزاحمان تلفنی را می‌گیرد؟

مزاحمت تلفنی موضوعی است که شاید فکر کنید با افزایش تکنولوژی و ظهور نمایشگرهای تلفن این روزها دیگر به ندرت اتفاق می‌افتد، اما هفته گذشته اورژانس تهران اعلام کرد که فردی روزانه ۱۷۰ بار با اورژانس تماس گرفته و برای متصدیان این سازمان ایجاد مزاحمت کرده، این اتفاق در حالی رخ داده که بنا به قانون مجازت اسلامی حتی حبس در انتظار فرد خاطی است.

به گزارش آنا، طی هفته گذشته خبر فردی که روزانه ۱۷۰ بار با اورژانس تهران تماس می‌گرفت و برای آنها مزاحمت ایجاد می‌کرد، دست به دست می‌شد. این خبر باعث شد که دوربین خبر ۲۰:۳۰ به سراغ این فرد برود. فرد مزاحم در ابتدا این موضوع را تکذیب کرد اما وقتی با مستندات قوی روبه‌رو شد چاره‌ای جز پذیرفتن جرم خود نداشت.

اگر چه در نهایت این فرد از عوامل اورژانس عذرخواهی کرد و با بوسیدن روی کارمند اورژانس تهران این داستان ختم به خیر شد اما در قانون مجازات اسلامی قوانین مشخصی برای مزاحمان تلفنی در نظر گرفته شده و در برخی از موارد حتی پای فرد مزاحم به زندان باز می‌شود.

پیمان حاج‌محمود عطار، حقوقدان با بیان اینکه برای مزاحمت‌های تلفنی در قانون مجازات معین مشخص شده است می‌گوید: مزاحمت تلفنی به مزاحمتی گفته می‌شود که فرد از طریق تلفن یا هر وسیله دیگری برای مخاطب به خود ایجاد مزاحمت روحی و روانی کند.

او توضیح می‌دهد: شخص شاکی از این تماس‌های تلفنی یا ارتباطات مخاطراتی می‌تواند به عنوان شاکی خصوصی در دادسرا شکایت کند.

این حقوقدان تاکید می‌کند که مهم‌ترین دلیل ارتکاب بزه یاد شده، پس از اعلام شکایت و یا اتفاق حادث شده، گزارش ضابطین( ماموران انتظامی)، سایر ضابطین و همچنین شهادت شهود حاضر و ناظر در صحنه جرم است که در صورت اثبات طبق ماده ۶۱۹ قانون مجازات اسلامی فرد خاطی به حبس از ۲ تا ۶ ماه و تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهد شد.

او با اشاره به ماده قانونی دیگری در این زمینه اضافه می‌کند: بر اساس ماده ۶۴۱ بخش تعزیرات قانون مجازات اسلامی، هر کس به وسیله تلفن یا دستگاه‌های مخابراتی دیگر برای اشخاص ایجاد مزاحمت کند، علاوه بر اجرای مقررات خاص شرکت مخابرات، محکوم به حبس از یک تا ۶ ماه خواهد شد.

عطار توضیح می‌دهد که این ماده قانونی، مزاحمت با تلفن یا دستگاه‌های مخابراتی دیگر را جرم تلقی کرده و برای آن مجازات تعیین کرده است؛ علاوه بر آن ماده واحده قانون اصلاح تبصره ۲ ماده ۱۴ قانون تاسیس شرکت مخابرات ایران مصوب سال ۱۳۶۶ نیز موید این مطلب است که هر کس وسیله مخابراتی در اختیار خود را وسیله مزاحمت دیگری قرار دهد یا با عمد و سوء نیت ارتباط دیگری را مختل کند، برای بار نخست پس از کشف، ارتباط تلفنی او به مدت یک هفته همراه با اخطار کتبی قطع و تجدید ارتباط مستلزم پرداخت هزینه‌های مربوطه خواهد بود.

به گفته این حقوقدان برای بار دوم، ارتباط تلفنی او به مدت سه ماه همراه با اخطار کتبی قطع و تجدید ارتباط مستلزم پرداخت هزینه‌های مربوطه و تقاضای مشترک خواهد بود و برای بار سوم، شرکت، ارتباط تلفنی وی را به طور دائم قطع و اقدام به جمع‌آوری منصوبات تلفن کرده و ودیعه مشتری را پس از تسویه حساب مسترد خواهد کرد.

این حقوقدان با اشاره به کسانی که برای سازمان‌های مختلف که مزاحمت ایجاد می‌کنند،‌ تصریح می‌کند: حال اگر مزاحمت تلفنی برای سازمان‌های دولتی به ویژه سازمان‌هایی که کارهای خدماتی عام‌المنفعه برای نجات جان شهروندان انجام می‌دهد صورت گیرد، بالتبع مجازات سنگین‌تری خواهد داشت.

عطار با بیان اینکه نمایندگان حقوقی این شرکت‌ها می‌توانند از طریق کنترل خط تماس‌گیرنده این موضوع را پیگیری و در مراجع قضایی دنبال کنند، عنوان می‌کند: در قانون مجازات ایران در بسیاری از جرایم افراد بزهکار خود قربانی اتفاقاتی در کودکی و نوجوانی هستند که موجب بروز چنین ناهنجاری‌هایی در این افراد شده است.

به گفته او، افراد ناهنجار که دچار بیماری‌های روانی هستند، به هنگام ارتکاب این دست بزهکاری‌ها از خود اراده کافی ندارند و برای این افراد باید در قالب سیاست جرم‌شناسی تصمیم‌گیری و مجازات آنها تعیین شود، اما افرادی که این کار را با اراده کامل انجام می‌دهند و این موضوع از لحاظ روانی ثابت شود، باید مجازات‌شان را به صورت تمام و کمال دریافت کنند.


منبع: الف

نحوه پذیرش دانشجوی پرستاری

قائم مقام آموزشی وزیر بهداشت با بیان اینکه کماکان دانشجوی پرستاری از طریق کنکور سراسری پذیرش می‌شود گفت: دانشگاه ها می توانند از ظرفیت آموزشی بیمارستان هایی که توانمندی و امکانات آموزشی لازم در خصوص تربیت پرستار را دارند استفاده کنند.

در پی انتقادات وارده شده در هفته های اخیر به طرح تربیت پرستار در بیمارستان‌های آموزشی و اعتراضاتی که به این طرح وارد شده بود، دکتر حمید اکبری قائم مقام آموزشی وزیر بهداشت در گفت و گو با ایسنا اظهار کرد: با توجه به اقداماتی که در طول ۲ سال گذشته برای استفاده از تمام ظرفیت‌های موجود جهت آموزش کادر مورد نیاز بیمارستان‌ها در حیطه پرستاری صورت گرفته است، پیش بینی می‌شود براساس دستورالعمل‌های ابلاغی از سوی وزارت بهداشت و هماهنگی صورت گرفته در سطح دانشگاه‌های علوم پزشکی و دانشکده‌های پرستاری در سال جاری، با بکارگیری هرچه بیشتر ظرفیت بیمارستان‌ها به‌عنوان عرصه آموزش قدم‌های ملموس‌تری در این زمینه برداشته شود.

وی ادامه داد: طبق دستورالعمل ابلاغ شده دانشگاه‌ها می‌توانند از ظرفیت آموزشی بیمارستان‌هایی که توانمندی‌ها و امکانات آموزشی لازم را در خصوص تربیت پرستار دارند استفاده کنند و با امضای تفاهم نامه از همکاری این بیمارستان ها بهره‌برداری کنند.

قائم مقام معاون آموزشی وزیر بهداشت تاکید کرد: کماکان پذیرش دانشجوی پرستاری از کنکور بوده و اعلام ظرفیت‌ها از طریق دفترچه کنکور خواهد بود و جذب دانشجویان در اختیار دانشگاه های علوم پزشکی است.

وی ادامه داد: دانشجویان مستقیما در بیمارستان جذب نمی‌شوند و فقط بیمارستان‌هایی که دارای شرایط و استاندارهای آموزش هستند می‌توانند با عقد قرار داد در این زمینه با دانشگاه ها همکاری کنند.  

هیچ گونه نگرانی بابت آینده شغلی برای دانشجویان پرستاری وجود ندارد
قائم مقام معاون آموزشی وزیر بهداشت با اشاره به اعتراض دانشجویان پرستاری در خصوص طرح تربیت پرستار توسط بیمارستان‌ها و نگرانی از آینده شغلی دانشجویان پرستاری اظهار کرد: بر اساس آمارها به شدت با کمبود پرستار مواجهیم که این موضوع مرتبا از مراجع به‌کارگیرنده نیروی پرستاری اعلام می‌شود بنابراین هیچ گونه نگرانی بابت آینده شغلی برای دانشجویان پرستاری وجود ندارد.  

اکبری گفت: با وجود کمبود پرستار و نیاز به تربیت پرستار کیفیت را فدای کمیت نخواهیم کرد و ظرفیت ها بر اساس کیفیت دانشگاه‌ها و دانشکده‌های پرستاری تعیین خواهد شد.

قائم مقام معاون آموزشی وزیر بهداشت خاطرنشان کرد: کماکان روند جذب دانشجوی پرستاری مشابه قبل است و تغییری در پذیرش دانشجوی پرستاری ایجاد نشده است.


منبع: الف

پناهنده‌ها و خاله‌زاده‌ها، راهنمای مسافران ایرانی در خارج!

«تورهای گردشگری ایران در ترکیه اغلب به پناهنده‌ها و مهاجران سپرده می‌شود، در مالزی هم یکسری از دانشجویان ایرانی مقیم که تابستان‌ها بیکار هستند، هدایت گردشگران را به عهده می‌گیرند، مساله اصلی این است اگر در این تورها مشکلی پیش آید، چگونه می‌توان پیگیری کرد و چه کسی جوابگو خواهد بود؟!»

این مطلب، بخشی از گفت‌وگوی «بابک نعمت‌پور» با ایسنا است که بیش از یک دهه به عنوان راهنمای رسمی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری با تورهای ایرانی در خارج از کشور همراه بوده است.

او درباره وضعیت راهنماهایی که در چنین تورهایی به کار گرفته می‌شوند، گفت: در تورهای گردشگری معمولا دو شیوه برای استفاده از راهنمای گردشگری وجود دارد؛ گروهی که چند ماه در کشور مقصد مستقر می‌شود و معمولا به عنوان مترجم کار می‌کنند، چون در صورت فعالیت به عنوان راهنمای گردشگری در کشور دیگر بدون داشتن جواز کار، با مشکلات قانونی روبرو خواهند شد. این شیوه بیشتر در کشورهایی چون روسیه، ترکیه، گرجستان، بلغارستان، ارمنستان و جمهوری آذربایجان رایج است.

وی اضافه کرد: گروه دیگری از راهنماهای گردشگری هم هستند که همراه تور سفر می‌کنند و در کشور مقصد استقرار طولانی ندارند. این شیوه نیز در تورهایی که به مقصد اروپا، استرالیا، ژاپن و کره‌جنوبی اجرا می‌شود مرسوم است. راهنماهایی که این گونه گردشگران را در مقصد هدایت می‌کنند، باید تجربه کافی داشته و به زبان خارجی مسلط باشند. این گروه البته اگر از بین افراد رسمی و دارای کارت از سازمان میراث فرهنگی وگردشگری انتخاب شوند، با کمترین حاشیه و مشکلات همراهند.

این راهنمای گردشگری ادامه داد: راهنماهایی که در نقش مترجم در مقصد مستقر می‌شوند با توجه به دانشی که باید نسبت به آثار تاریخی پیدا کنند و تسلطی که معمولا به زبان کشور مقصد دارند، خیلی کمک حال گردشگران ایرانی هستند، مخصوصا آن‌که در بیشتر تورهای خارجی، استفاده از راهنمای بومی و محلی کشور مقصد الزامی است و حضور راهنمای ایرانی برای انتقال اطلاعات می‌تواند موثر باشد.

وی اضافه کرد: البته در برخی کشورها مثل مالزی از دانشجویان ایرانی که تابستان‌ها کاری برای انجام دادن ندارند، استفاده می‌شود و یا در ترکیه، پناهنده‌هایی هستند که توسط شرکت‌های گردشگری به عنوان راهنما در تور به کار گرفته می‌شوند. این افراد نه تخصصی در زمینه‌ی گردشگری دارند و نه آموزشی دیده‌اند و قطعا زمانی که اتفاقی رخ دهد، نمی‌توانند اوضاع را کنترل کنند. درست است که این افراد ساکن آن مقصد هستند و ممکن است چند فصل کاری تجربه داشته باشند، اما توانمندی‌ها و دانش راهنمای گردشگری را ندارند. این افراد چون کاری ندارند، معمولا برای تامین معاش خود، کارهای غیرمرتبطی با برنامه سفر انجام می‌دهند که یک راهنمای حرفه‌ای در بیشتر مواقع حاضر نیست انجام دهد. برای همین گروه‌هایی که از راهنماهای رسمی و موجه استفاده می‌کنند معضلات کمتری دارند، چون راهنمای حرفه‌ای برای کار خود ارزش قائل است و کاملا توجهیه شده که در سفر خارجی چگونه باید رفتار کند و به خطوط قرمز مقصد و مبدأ آگاه است.

نعمت‌پور اظهار کرد: بیشتر راهنماهایی که در تورهای خارجی کار می‌کنند برای حفظ حرفه‌ی خود حتما در بازگشت به دفتر «بررسی و همکاری» در معاونت گردشگری گزارش می‌دهند تا ضمن حفظ موقعیت کاری و کارت راهنمای تور که هر یک سال تمدید می‌شود، از قواعد و دستورالعمل‌های موجود تخطی نکرده باشند.

او معتقد است، برای کاهش معضلاتی که در برخی سفرهای خارجی بروز می‌کند، لازم است سازمان میراث فرهنگی و گردشگری با آژانس‌های مسافرتی تعاملی برقرار کنند و اسامی راهنماهای موجه و بدون مشکل را براساس گزارش‌هایی که ارائه کرده‌اند، در اختیار آژانس‌های گردشگری قرار دهد تا دیگر  با پسرخاله و دختر خاله کارشان را راه نیاندازند و هر کسی را به عنوان راهنما با گردشگر همراه نکنند. این اشتباه بزرگی است، چون اگر مشکلی در حین اجرای تور در کشور غریبه پیش آید، شرکت‌های بیمه هیچ خسارتی را پرداخت نمی‌کنند و معمولا هم این افراد از عهده مشکلات بر نمی‌آیند، از جمله اتفاقاتی که زیاد می‌افتد و نمونه گزارش‌های آن حتما در اختیار سازمان میراث فرهنگی و آژانس‌ها است.
وی افزود: گاهی پیش می‌آید افرادی که به عنوان راهنما در تور به کار گرفته شده‌اند چون احساس مسؤولیت نمی‌کند، گردشگر را در مقصد به حال خود رها کرده‌اند، درحالیکه یک راهنمای حرفه‌ای که قصد دارد شغل خود را حفظ کند و در آینده آن را ادامه دهد، هرگز چنین کاری نمی‌کند.این راهنمای ایرانگردی و جهانگردی گفت: بیشتر مسافران درباره حقوق خود در سفرهای خارجی آگاهی ندارند، برای همین نمی‌دانند یکی از خدمات تور همراه داشتن راهنمای مسلط به زبان خارجی، دست‌کم انگلیسی است تا در مقصد دچار مشکل نشوند.

او سپس با بیان این‌که هیچ دستورالعملی مبنی بر تعیین ویژگی‌ راهنماهایی که در تورهای خارجی باید بکار گرفته شوند و یا تبیین شروط اعزام راهنما در سفرهای خارجی وجود ندارد،گفت: این قضیه کاملا با وجدان بیدار آژانس گردشگری ارتباط دارد. مدیر تور باید این تفکر را داشته باشد که به خاطر دو سه میلیون کمتر شدن هزینه‌ها، آبروی آژانس را نبرد و دست‌کم فردی را به عنوان راهنما با گردشگران ایرانی در سفرهای خارجی همراه کند که به اندازه کافی تجربه و دانش داشته باشد. افراد بی‌تجربه عموما مشکلاتی را پدید می‌آورند که جبرانش سخت است. متاسفانه خیلی‌ها به این موضوع توجه نشان نمی‌دهند و با همان دختر خاله و پسرخاله کار خود را راه می‌اندازند.

نعمت‌پور با اعتقاد بر این‌که بسیاری از افرادی که به عنوان راهنما در تورهای خارجی به کار گرفته می‌شوند، صلاحیت انجام این کار را ندارند، اظهار کرد: بیشتر این راهنماها فارسی‌زبان هستند و حتی این ویژگی در کارت رسمی آن‌ها قید شده است و یا برخی از آن‌ها طبیعت‌گرد هستند، چنین راهنمایی در پاریس چه کار می‌تواند انجام دهد؟ متاسفانه این موارد در تورهای خارج از ایران زیاد دیده می‌شود.

او ادامه داد:‌ متاسفانه خلاء درجه‌بندی باعث بروز چنین اتفاقاتی شده است، بارها از سازمان میراث فرهنگی و گردشگری خواسته شده برای حل این معضل فکری شود، اما فایده‌ای نداشته است. چطور به شخصی که فقط یک سال است کارت راهنمای گردشگری گرفته، تور خارجی و یا ورودی سپرده می‌شود. این افراد حتما باید چندین تور داخلی (سفرهای داخلی برای گردشگران ایرانی) اجرا کنند و یکی دو بار به عنوان دستیار با تورهای ورودی و خروجی همراه شوند تا بتوانند این مسؤولیت را بپذیرند. خود من با بیش از ۱۳ سال کار در تورهای خارجی، امسال به عنوان دستیار همراه یک گروه گردشگر ایرانی، عازم اروپا هستم تا فرایند و شکل کار را یاد بگیرم و در آینده بتوانم صلاحیت اجرای تور در چنین مقصدی را پیدا کنم.

نعمت‌پور تاکید کرد:‌ اگر طرحی برای طبقه‌بندی کردن راهنماهای داخلی، ورودی و خروجی اجرا شود، حتما بسیاری از مشکلات ما که ناشی از بی‌تجربگی و کار کردن به شیوه آزمون و خطا است، حل خواهد شد.


منبع: الف

ناگفته‌هایی درباره سایت‌های شرط‌بندی

چند سالی است که قماربازها به سایت‌های اینترنتی کوچ کرده‌اند. اگر روزی شرط‌بندی فقط در کوچه و پس‌کوچه‌ها انجام می‌شد، حالا فقط با چند کلیک می‌توان در انواع و اقسام شرط‌بندی‌ها شرکت کرد. از سایت‌های به اصطلاح پیش‌بینی فوتبال گرفته، تا پوکر و کازینو و ده‌ها بازی و سرگرمی دیگر.

«شهروند» در ادامه نوشت: فرقی نمی‌کند فقط برد و باخت است که اهمیت دارد و البته پولی که دراین میان ردوبدل می‌شود. قمارخانه‌دارانی که حالا با خیالی راحت و با کمترین زحمت، بدون مزاحمت و سرحوصله نه‌تنها از شرط‌بندی‌ها سود می‌برند، بلکه می‌توانند برای توسعه و جذب بیشتر قماربازان تبلیغات هم داشته باشند. آن هم یک تبلیغات پر و پیمان. شرط‌بندی روی برنده و بازنده بازی فوتبال یا حتی تعداد خطاهای احتمالی در یک بازی ورزشی تا تاس‌بازی اینترنتی و بازی‌های مختلف در این سایت‌ها همه‌جور شرط‌بندی انجام می‌شود. اینها امکاناتی است که این روزها گردانندگان این سایت‌ها به لطف توسعه و نفوذ بالای شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی برای فعالیت و کسب درآمد نامشروع خود از آن استفاده می‌کنند.

کانال‌های مختلف تلگرام و پیج‌های متعدد در اینستاگرام به محل مناسبی برای تبلیغ و فعالیت گردانندگان این سایت‌ها تبدیل شده است. پیج‌هایی که با تصویر و جملاتی فریبنده درخصوص ترفندهای پیش‌بینی و سریع پولدارشدن باز می‌شوند و با هر کلیک روی آنها انبوهی از ارقام وسوسه‌انگیز برای شرط‌بندی روی صفحه گوشی یا مانیتور نقش می‌بندد تا یک نفر دیگر را به این چرخه اعتیادآور جذب کند. تقریبا محتوای همه ‌سایت‌های شرط‌بندی به همین صورت است. سایت‌هایی که کار شرط‌بندی و قمار را راحت کرده است. آن‌قدر آسان که هرکسی می‌تواند در هر بازی که به آن علاقه دارد و با هر میزان پولی شرط‌بندی کند. حداقل قیمت بعضی از این سایت‌ها برای واردشدن به بازی به ٢٠‌هزار تومان هم می‌رسد. ارقامی که با ترفندهایی فریبنده چون افزایش ضریب شرط‌بندی خیلی‌ها را برای قمار تشویق می‌کند.

گردش مالی برخی از این سایت‌ها به میلیاردها تومان می‌رسد. همین چند روز پیش بود که گردانندگان ۶ سایت قمار در آذربایجان‌شرقی با گردش مالی بیش از ١۶٠ ‌میلیارد تومان شناسایی و دستگیر شدند. این باند قماربازی اینترنتی در زمینه شرط‌بندی فوتبال و بازی پوکر فعالیت داشتند. طی چند ‌سال گذشته فعالیت این سایت‌ها روزبه‌روز بیشتر شده است. گردانندگان این سایت‌ها هم رقم‌های کلانی را به جیب زده‌اند و حتی کلاهبرداری‌های زیادی انجام شده است. هرچند براساس قوانین موجود هرگونه فعالیتی درخصوص قمار و شرط‌بندی جرم محسوب شده و گردانندگان این سایت مجرم شناخته می‌شوند. با این وجود با یک سرچ ساده در اینترنت به صدها سایت برمی‌خوریم که به نحوی در این زمینه فعالیت می‌کنند. پلیس درصدد برخورد با گردانندگان این سایت‌ها و فیلترکردن آنهاست. اما به گفته کاربران این پایگاه‌های شرط‌بندی، فیلترشدن و برخورد پلیس چندان تاثیری در کاهش فعالیت آنها ندارد.

ادمین‌های پوکر با درآمدهای میلیاردی
رضا یکی از افرادی است که سال‌ها پوکربازی می‌کند. او که فارغ‌التحصیل مهندسی عمران و ساکن تهران است، درباره نحوه فعالیت این سایت‌ها به «شهروند» می‌گوید: «هر سایتی در اصطلاح یک میز دارد. این میزها به پولی که با آن وارد بازی می‌شوی، بستگی دارد. میزهای سنگین بالای یک‌میلیون تومان است، اما میزهای ۵٠ و حتی ٢٠‌هزار تومانی هم وجود دارد. وقتی وارد بازی می‌شوی، یک نفر هم به صورت اینترنتی پول بچه‌ها را جمع می‌کند. پس از پایان هر دور از بازی، پول‌ها به آخر هفته به حساب برنده واریز می‌شود.»

او ادامه می‌دهد: «من چند‌ سال است که این بازی را انجام می‌دهم و تاکنون هیچ مشکلی برای دریافت یا پرداخت پول نداشتم. البته منظورم برد و باخت نیست. من هم برد داشتم و هم باخت. من الان یک‌سال است که در میزهای تقریبا سنگین بازی می‌کنم ولی مشکل مالی برایم پیش نیامده است. البته من وضع مالی مناسبی دارم، ولی برای آنها که سرمایه یا زندگی مناسبی از نظر مالی ندارند، این بازی سم است.» او درباره نحوه و دلیل ورودش به این سایت‌ها هم توضیح می‌دهد: «بیش از ١٠سال پوکربازی کردم. اوایل با دوستانم دورهم جمع می‌شدیم و تفریحی بازی می‌کردم. برد و باخت زیادی برایمان اهمیت نداشت تا این‌که چندبار سر پول بازی کردیم. خیلی لذت‌بخش بود، هیجان خاصی داشت که من تا قبل از آن تجربه نکرده بودم. بعد از آن هم که سایت‌ها یکی پس از دیگری آمد. این سایت‌ها کار را خیلی راحت کرد. من دانشجوی قزوین بودم و نمی‌توانستم با دوستانم رودررو بازی کنم، به همین دلیل به سمت این سایت‌ها رفتم. این بازی مثل همه شرط‌بندی‌ها هم برد دارد و هم باخت. اگر بخواهم دقیق حساب کنم، در این مدت باختم بیشتر از برد بوده است. اصلا قمارباز یعنی بازنده، هیچ‌کسی در شرط‌بندی برنده نیست. فقط صاحبان این سایت‌ها هستند که پول خوبی به جیب می‌زنند، این را همه می‌دانند. من و خیلی از دوستانم فقط به خاطر هیجان بازی می‌کنیم. البته خیلی‌ها را می‌شناسم که دار و‌ندارشان را روی این بازی گذاشتند و زندگی‌شان نابود شد.»

او درباره درآمد و سود گردانندگان سایت‌های پوکر هم توضیح می‌دهد: «پول‌هایی که بچه‌ها در هر دست‌بازی که چند دقیقه بیشتر طول نمی‌کشد؛ وسط می‌گذارند ٢‌درصد از آن به صورت خودکار کم می‌شود و به حساب ادمین سایت می‌رود و در میزهای سنگین که پول وسط بعضی اوقات به بیش از  ۵٠میلیون تومان هم می‌رسد. ادمین بالای یک‌میلیون تومان پول به جیب می‌زند و این فقط یکی از میزهای سایت و فقط برای چند ثانیه است. من چندبار حدودی حساب کردم، پولی که ادمین در یک‌ساعت از تمام میزها دریافت می‌کند، خیلی عدد عجیب و غریبی می‌شود.»

او درباره این‌که چطور این سایت‌ها با حجم بالای فعالیت و گردش مالی از سوی پلیس فیلتر نمی‌شود، هم می‌گوید: «طی این چند ‌سال اخیر، میزی که من با آن بازی می‌کنم، بیش از ٣٠بار فیلتر شده است، اما هربار بلافاصله ادمین سایت در کانال تلگرام و صفحه اینستاگرام آدرس جدید سایت را وارد می‌کند و همه بلافاصله دوباره بازی‌شان را از سر می‌گیرند. فیلترکردن سایت برای ما که عاشق این بازی هستیم، یک شوخی است.»

بازی و ریاضی برای کلاهبرداری
پدرام حسابدار جوان یک شرکت خصوصی است، همه اوقات فراغتش را در سایت‌های شرط‌بندی فوتبال سپری می‌کند: «۴‌ سال است که درسم تمام شده و به کمک پدرم در شرکت خصوصی به‌عنوان حسابدار مشغول به کار شدم. درآمدم بد نیست. من خانه پدرم هستم و مخارج چندانی ندارم، اما علاقه‌ام به شرط‌بندی و پیش‌بینی فوتبال من را به سمت این سایت‌ها کشاند. نه این‌که پول برد‌و‌باختش برایم بی‌اهمیت باشد، اما بیشتر پیش‌بینی دقیق نتایج و حوادث بازی برای من جذابیت دارد. شاید باورکردنی نباشد، اما در بعضی از سایت بر روی ضربات کرنر و یا کرنر و حتی تعداد خطا‌ها در یک بازی فوتبال هم شرط‌بندی می‌شود. رقم‌های کلانی هم جا‌به‌جا می‌شود.»

او درباره نحوه فعالیت سایت‌های شرط‌بندی فوتبال هم توضیح می‌دهد: «عده‌ای در سایت‌های خارج از کشور تعدادی کارشناس استخدام کرده‌اند که برای بازی‌های مختلف ‌درصد برد و باخت تیم‌ها را مشخص می‌کنند با توجه به پیش‌بینی این کارشناسان درصدهای مختلفی برای کاربران تعیین می‌شود. برای مثال تیم مطرحی مثل مادرید در برابر تیم ضعیفی مثل اوساسونا شانس زیادی برای برد دارد. به همین دلیل کسی که روی برد اوساسونا شرط ببندد، چند برابر پولش را برنده می‌شود اما این رقم برای کسی که پیروزی محتمل مادرید را پیش‌بینی کرده رقم بسیار ناچیزی است. این‌ درصد را سایت مشخص می‌کند و انتخاب با کاربر است.»

پدرام درباره برد و باخت‌های خودش هم می‌گوید:  «تقریبا من یر به یر شدم، بازی فینال جام باشگاه‌های اروپا من را تا مراحل بالا آورد. تا قبل از آن یک میلیون تومان  ضرر کرده بودم. البته این کار دست آخر همش ضرر است. برنده واقعی خود سایت است که با این درصدها جوری بازی می‌کند که در درازمدت سود اصلی به خودش می‌رسد. تقریبا یک‌سوم از پولی که در این سایت‌ها جا‌به‌جا می‌شود را سایت‌ها به جیب می‌زنند.»

سرعت سایبر جلوتر از تشریفات قانونی
با این همه براساس قوانین کشور قمار به هر نحوی جرم تلقی شده و مطابق قانون باید با همه افرادی که به نحوی در شکل‌گیری و ایجاد شرایط قمار دخیل هستند برخورد قضائی صورت گیرد؛ اما چرا برخوردهای صورت‌گرفته تاکنون در پیشگیری و کاهش وقوع این جرایم موثر نبوده است. این پرسشی است که مهدی فضلی، کارشناس جرایم حوزه فناوری اطلاعات و آی‌تی این گونه به آن پاسخ می‌دهد: «از لحاظ  قانونی قمار به هر شکلی به جز موارد معدودی که شرع مقدس مشخص کرده جرم است؛ اما برخورد با این پدیده در بستر فضای سایبری با توجه به ماهیت این فضا نیاز به بازنگری در برخی قوانین و تعیین تکلیف مراجع رسیدگی‌کننده دارد. در حال حاضر تنها مرجع رسمی در این حوزه کمیته تعیین مصادیق مجرمانه رایانه‌ای است. پلیس فتا به‌عنوان ضابط قضائی نمی‌تواند به صورت مستقل اقدامی انجام دهد و مطابق قانون هرگونه اقدامی از سوی این مرجع انتظامی نیاز به دستور قضائی دارد. البته چند وقتی است که همکاری خوبی بین پلیس فتا و کمیته مصادیق جرایم رایانه‌ای شکل گرفته اما این همکاری به تنهایی کافی نیست. نکته اصلی ایجاد مکانیزم همخوان با شرایط فضای سایبری است، تا کنترل‌های فضای مجازی بهتر و دقیق‌تر انجام شود.»

این حقوقدان ادامه می‌دهد:  «فضای سایبر یعنی سرعت و گستردگی، از این طرف کمیته مصادیق مجرمانه تشریفات زمانبری دارد؛ البته این موضوع در اشکال دیگری هم بروز می‌کند. برای مثال وقتی از حساب شما پول برداشت می‌شود، کلانتری نمی‌تواند بدون دستور قضائی اقدامی انجام دهد، صدور دستور قضائی هم زمان‌بر است؛ اما اینترنت یعنی سرعت. همین موضوع به نحوی دیگر در برخورد با این سایت‌ها هم صدق می‌کند. پس ما نیاز به ایجاد سازوکار سریع‌تری داریم.»

فضلی درباره برخورد قضائی با سایت‌های شرط‌بندی و بازدارندگی احکام صادر‌شده هم توضیح می‌دهد: «قانون همه افراد دخیل در قمار را مجرم می‌داند. احکامی که برای این قبیل جرایم صادر شده از نوع تعزیری است؛ یعنی دست قاضی برای صدور حداکثر یا حداقل محکومیت باز است. برخی از قوانین موجود در این خصوص بیشتر ناظر به شرایط فیزیکی گذشته است؛ یعنی همان قمارخانه‌های سابق، البته مرجع قضائی می‌تواند این قوانین را با شرایط حال حاضر تفسیر کند؛ یعنی می‌توان همان قوانین مربوط به قمارخانه‌های قدیم را به برخورد با سایت‌های شرط‌بندی تفسیر کرد.»


منبع: الف

۱۵ پیش‌بینی بیل گیتس که به حقیقت پیوست

تحقق ۱۵ پیش‌بینی بیل گیتس در کتاب “کسب وکار بر بال اندیشه” که در سال ۱۹۹۹ منتشر شد، شگفت‌انگیز است.

به گزارش ایسنا و به نقل از ایندیپندنت، بیل گیتس در کتاب “کسب و کار بر بال اندیشه” ۱۵ پیش‌بینی جسورانه را عنوان کرد که امکان تحقق این پیش‌بینی‌ها در آن زمان عجیب به نظر می‌رسید.

در ذیل به شرح پیش‌بینی‌های قریب به ۲۰ سال گذشته بیل گیتس و چیزی که الان شاهدش هستیم می‌پردازیم:

۱. سایت‌های مقایسه قیمت

پیش‌بینی گیتس این بود که سرویس‌های خودکار مقایسه قیمت توسعه خواهد یافت و مردم را قادر می‌سازد تا قیمت هر کالا را در چند سایت مختلف به طور همزمان ببینند و بدین ترتیب به صرفه‌ترین قیمت را انتخاب کنند.

و چیزی که امروز با آن مواجه هستیم این است که به راحتی می‌توانیم با جستجوی یک کالا در گوگل یا آمازون قیمت‌های مختلف آن کالا را مشاهده کنیم. سایت‌هایی نظیر نکستگ(NexTag) و “PriceGrabber” نیز به طور اختصاصی برای مقایسه قیمت‌ها طراحی شده‌اند.

۲. دستگاه‌های تلفن همراه

گیتس در سال ۱۹۹۹ گفته بود مردم در آینده‌ای نزدیک دستگاه‌های کوچکی را با خود حمل خواهند کرد که آنها را در هر لحظه در دسترس قرار داده و می‌توانند کارهای مختلف‌شان را در هر جایی که هستند از طریق الکترونیکی انجام دهند. اخبار را پیگیری کنند، بلیط هواپیما رزرو کنند، از بازار بورس و اقتصادی با خبر شوند و بسیاری کارهای دیگر را انجام دهند.

اکنون گوشی‌های هوشمند و ساعت‌های هوشمند قادرند همه این کارها را انجام دهند.

۳. پرداخت مستقیم، فعالیت‌های مالی آنلاین و مراقبت‌های بهداشتی بهتر از طریق وب

گیتس پیش‌بینی کرده بود که مردم به زودی قبض‌هایشان را مستقیما و آنلاین پرداخت خواهند کرد، حساب‌های خود را مدیریت می‌کنند و از طریق اینترنت با پزشکان خود در ارتباط مستقیم خواهند بود.

چیزی که امروز شاهد آن هستیم؛ فناوری هنوز به اندازه‌ای که به عنوان مثال “اوبر” در سیستم حمل و نقل موثر بوده است، نتوانسته در عرصه بهداشت و سلامت تحول ایجاد کند، اما سایت‌هایی مانند “ZocDoc” به دنبال فراهم کردن دسترسی آسان به پزشک و برنامه‌ریزی آسان‌تر هستند.

همچنین در زمینه پرداخت آنلاین امروزه می‌توان از طریق برنامه‌هایی نظیر “PayPal” و “Venmo” به صورت لحظه‌ای و مستقیم پرداخت انجام داد و حتی به صورت آنلاین از سایت‌هایی مثل “Lending Club” پول قرض کرد.

۴. دستیاران شخصی و اینترنت اشیا

بیل گیتس پیش‌بینی کرده بود که دستگاه‌های همراه شخصی توسعه می‌یابند و به همه دستگاه‌های دیگر اشخاص چه در خانه باشد و چه در دفتر کار، متصل خواهند شد و به تبادل اطلاعات می‌پردازد. همچنین اغلب کارهای شخصی از قبیل بازبینی ایمیل، خرید مایحتاج روزمره و بسیاری از کارهای دیگر از هر نقطه امکان‌پذیر خواهد بود.

حالا این پیش‌بینی به مانند دیگر پیش‌بینی‌های محیرالعقول بیل گیتس به واقعیت پیوسته و گوگل یک دستیار شخصی بر روی تلفن‌های همراه ارائه کرده است که دقیقا همه پیش‌بینی‌های بیل گیتس را جامه عمل پوشانده است.

همچنین دستگاه‌های هوشمندی مانند “Nest” ابداع شده‌اند که دمای خانه را با توجه به فعالیت‌های روزمره و وضعیت جسمی فرد تنظیم می‌کند.

دستیاران صوتی مانند اکوی شرکت آمازون و گوگل هوم نیز امروزه قابلیت خواندن ایمیل‌ها و انجام دستورالعمل‌های صوتی اشخاص را دارا هستند.

۵. نظارت خانگی آنلاین

بیل گیتس گفته بود که سیستم نظارت آنلاین خانه رواج خواهد یافت و شما می‌توانید به راحتی ببینید هنگامی که خانه نیستید چه کسی به دیدار شما می‌آید.

چیزی که امروز شاهد آن هستیم؛ گوگل شرکت نظارت خانگی “Dropcam” را در سال ۲۰۱۴ به ارزش ۵۵۵ میلیون دلار خرید و با این کار وارد عرصه فناوری نظارت خانگی شد. اکنون با تعبیه دوربین‌های کوچکی روی در ورودی خانه‌ها می‌توان به راحتی افراد پشت در را دید.

حتی دوربین‌هایی موسوم به “مکعب حیوانات خانگی” تولید شده است که حیوانات خانگی را در حالی که صاحبشان در خانه نیست، با لیزر سرگرم می‌کند.

۶. شبکه‌های اجتماعی

بیل گیتس پیش‌بینی کرده بود که محفل‌های خصوصی آنلاین در بستر شبکه‌های اجتماعی رواج خواهد یافت و گفت‌وگو و برنامه‌ریزی برای قرارهای حضوری را ممکن می‌سازد.

همانطور که می‌دانید این پیش‌بینی امروزه به واقعیت پیوسته است و اکنون ۲ میلیارد نفر تنها در فیسبوک عضو هستند. شبکه‌های مختلفی مانند اینستاگرام، واتساپ و چندین شبکه دیگر تعداد زیادی از مردم دنیا را عضو خود می‌بینند.

۷. پیشنهادات تبلیغاتی خودکار

پیش‌بینی گیتس این بود که روزی در آینده نزدیک هوش مصنوعی قادر خواهد بود تا سلایق و علایق هر فرد را شناخته و براساس آن کالاها و فعالیت‌های مختلف را پیشنهاد دهد.

امروزه سایت‌های مسافرتی نظیر “Expedia” و “Kayak” پیشنهاداتی را به صورت خودکار مبتنی بر علایق و خریدهای قبلی مشتریان خود به آنها پیشنهاد می‌دهند.

گوگل و فیسبوک نیز تبلیغات خود را بر اساس مکان و علایق هر کاربر به آنها نمایش می‌دهند.

۸. سایت‌های گفت‌وگوی زنده ورزشی

پیش‌بینی بیل گیتس: زمانی که در حال تماشای یک رقابت ورزشی به صورت زنده از تلویزیون هستید، سرویس‌هایی خواهند آمد که با استفاده از آنها می‌توانید درباره وقایع در همان لحظه به بحث و تبادل‌نظر بپردازید و برنده مسابقه را حدس بزنید.

اکنون چندین شبکه اجتماعی با همین موضوعیت، پیش‌بینی بیل گیتس را تحقق بخشیده‌اند. توییتر بزرگ‌ترین رهبر این جریان است.

۹. تبلیغات هوشمند

گیتس گفته بود که دستگاه‌های الکترونیکی به تبلیغات هوشمند مجهز خواهند شد. آنها روند خریدهای شما را شناخته و پیگیری می‌کنند و تبلیغاتی را برای شما نمایش خواهند داد که مبتنی بر علایق و سوابق شما است.

حالا کافی است تا شما به تبلیغاتی که در گوگل و فیسبوک برای شما به نمایش در می‌آیند نگاه کنید تا متوجه این فناوری شوید.

این تبلیغات بر اساس تاریخچه کلیلک‌های کاربر، علایق، سلایق و الگوهای خرید کاربر ظاهر می‌شوند.

۱۰. پیوند به سایت‌های مرتبط  در طول پخش زنده تلویزیونی

بیل گیتس خاطرنشان کرده بود؛ پخش زنده تلویزیونی شامل پیوندهایی به سایت‌های مرتبط با محتوای مورد مشاهده و مکمل آن محتوا خواهد بود.

اما تقریبا هر آگهی بازرگانی که امروزه پخش می‌شود، بیننده را به وبسایت یا حساب توییتر راهنمایی می‌کند یا با درخواست اسکن QR code بیننده را به یکی از شبکه‌های اجتماعی ارجاع می‌دهد.

۱۱. تالار گفتمان آنلاین

پیش‌بینی بیل گیتس این بود که مسئولان مملکتی قادر خواهند تا در بستر اینترنت با مردم به صحبت بپردازند و از مشکلات و برنامه‌های در حال اجرای خود سخن بگویند. مردم نیز حرفشان را به صورت مستقیم با آنها در میان بگذارند.

امروزه اغلب خبرگزاری‌ها در انتهای هر خبر بخشی برای ابراز نظرات کاربران اختصاص داده‌اند و سایت‌هایی هم توسط ایجاد تالارهای گفتگو امکان مباحثه مستقیم مردم و مسئولان را فراهم کرده‌اند.

[شبکه‌های اجتماعی توییتر و فیسبوک نقش سیاسی موثری در جهان ایفا می‌کنند. به عنوان مثال انقلاب سیاسی در لیبی، مصر و تونس متاثر از فعالیت کاربران در این شبکه‌ها بود.

۱۲. سایت‌های اینترنتی مبتنی بر علاقه

بیل گیتس: جوامع آنلاین دیگر متاثر از مکان زندگی شما نخواهند بود، بلکه با توجه به علاقه شخصی شما شکل خواهند گرفت.

اکنون بسیاری از سایت‌های خبری گسترش پیدا کرده‌اند تا مباحث و زمینه‌های مختلفی را پوشش دهند و نگاه عمیق‌تری به موضوعات خاص داشته باشند.

وبسایت “Reddit” نمونه خوبی از یک وبسایت است که به زیرگروه‌های مختلفی تقسیم‌بندی شده که فارغ از مکان زندگی کاربر به علایق وی توجه دارد.

۱۳. نرم‌افزار مدیریت پروژه

بیل گیتس پیش‌بینی کرده بود که مدیران پروژه با استفاده از نرم افزارها خواهند توانست گروه خود را به صورت آنلاین کنار هم داشته باشند و پروژه مورد نظر خود را به بهترین نحو پیش ببرند.

صدها نرم افزار در فضای سازمانی نحوه استخدام، شکل‌گیری گروه‌ها و اختصاص کار به هر فرد را متحول کرده‌اند.

۱۴. استخدام آنلاین

گیتس گفته بود: متقاضیان شغل خواهند توانست فرصت‌های شغلی مناسب را با مشخص کردن علایق، نیازمندی‌ها و مهارت‌های فردی به صورت آنلاین بیابند.

امروزه سایت‌هایی نظیر “LinkedIn” امکان بارگذاری رزومه و یافتن شغل را طبق علایق و نیازهای فرد فراهم ساخته است و به استخدام‌کنندگان نیز این امکان را می‌دهد که کارمندان خود را براساس جستجوی مهارت‌های فردی‌شان انتخاب نمایند.

۱۵. نرم‌افزار جامعه تجاری

بیل گیتس: شرکت‌ها قادر خواهند بود تا مشاغل مختلفی را در زمینه متفاوت مانند پروژه‌های ساختمانی، تولید فیلم یا تبلیغات و امثالهم پیشنهاد دهند. این نرم افزارها این امکان را به دو شرکت بزرگ که ممکن است در یک مکان نباشند و با هم رو به رو نشوند، می‌دهد که کسب و کارهای مختلفی را با کمک هم به پیش ببرند.

اکنون نرم‌افزارهای تجاری زیادی بر روی جنبه‌های اجتماعی متمرکز شده‌اند، بنابراین کاربران به راحتی می‌توانند با به اشتراک گذاشتن تجربیات و صحبت پیرامون فعالیت‌های تجاری‌شان کسب و کار خود را با همکاری دیگران توسعه بخشند.


منبع: الف

انتقاد عبدی از جلسات پنهان انتخاب شهردار

قرار داشتن در جایگاه حکومتی با منتقد بودن تفاوت زیادی دارد. وقتی که در مقام منتقد هستیم خیلی راحت طرفدار شفافیت و رعایت قانون و عدالت و برابری و خلاصه هر شعار و ایده خوب می‌شویم و خودمان را طرفدار یا حتی متولّی و پرده‌دار این شعارها معرفی می‌کنیم.

 عباس عبدی با این مقدمه در «ایران» نوشت: چه بسا این رفتار و موضع‌گیری ما کاملا هم صادقانه و از روی اعتقاد باشد ولی وقتی که در مقام و موقعیت قدرت و حکومتی قرار می‌گیریم، بسیاری از این شعارها را فراموش می‌کنیم و توجیهاتی در جهت عکس آنها ارائه می‌کنیم. با عناوینی چون مصلحت، جلوگیری از بروز اختلاف، ضرورت پیشبرد امور و مواردی از این نوع به رعایت و انجام آن شعارها و ارزش‌ها تبصره می‌زنیم و به صورت عملی اجرای آنها را به حالت تعلیق درمی‌آوریم. در حالی که پیشینیان نیز با استناد به همین ملاحظات از اجرای آنها خودداری می‌کردند. نمونه آن، موضوع مهم شفافیت است. تا وقتی که بیرون حکومت و نهادهای رسمی هستیم خواهان شفافیت حتی بدون قید و شرط و نامحدود می‌شویم ولی هنگامی که خودمان در مصدر امور قرار می‌گیریم و به‌صورت ملموس با تبعات شفافیت آشنا می‌شویم، از آن پرهیز می‌کنیم.

شورای جدید شهر تهران، هنوز در مقام مسئولیت رسمی شکل نگرفته است؛ از این‌رو انتظار نداریم که نکته یا خبر رسمی و شفافی از آن بیرون آید ولی اگر اعضای این شورا به‌صورت غیررسمی و برحسب توافق میان خودشان پذیرفته‌اند که وظایف شورا را پیش از آغاز قانونی فعالیت شورا به انجام برسانند، بنابراین بدیهی است که جلسات آن نیز باید با حضور نمایندگان افکار عمومی و خبرنگاران تشکیل شود.

اگر قرار است که شورای شهر منتخب به صورت غیررسمی درباره شهردار گفت‌‌و‌گو کنند و در جلسه‌ای غیررسمی و پیش از آغاز شهریورماه، سرنوشت شهردار را نهایی کنند بدیهی است که پس از آغاز فعالیت رسمی شورا در یک جلسه نیم‌ساعته می‌توانند با یک نشست و برخاست عادی انتخاب شهردار را رسمیت دهند بدون اینکه بحثی شود و این در حالی خواهد بود که جامعه و علاقه‌مندان به موضوع به کلی از مذاکرات و استدلال‌های موافق و مخالف اعضای شورا در انتخاب شهردار بی‌اطلاع خواهند بود.

انتخاب شهردار به دلایلی یکی از مهم‌ترین و شاید مهم‌ترین تصمیمی است که شورای شهر می‌گیرد. هم از جهت قدرت و اختیاراتی که شهردار به‌عنوان نفر اول مدیریت شهری دارد و هم از جهت اینکه شهردار را با نصف به علاوه یک می‌توان انتخاب کرد ولی برای استیضاح و برکناری او باید دو سوم اعضای شورا رأی دهند که این اتفاق به ندرت رخ خواهد داد زیرا شهردار تهران یا هر شهر دیگر آنقدر قدرت و اختیارات دارد که همیشه بیش از یک سوم اعضای شورا را با خود همراه کند و امکان استیضاح را از مخالفان خود سلب نماید. مگر آنکه از سیاست هیچ بویی نبرده باشد و همه را با خود دشمن کند. بنابراین انتخاب شهردار تا حدود زیادی یک انتخاب ۴ ساله است. به نوعی دادن چک سفید امضا به فردی است که می‌خواهد شهر را برای ۴ سال اداره کند.

شفافیت این فرآیند برای همه مفید است. برای مردم و برای شهر، برای شهردار و برای شورای شهر. از انتخاب شورای شهر قبلی باید درس گرفت. در آن انتخاب یک وجه پشت پرده ماجرا هیچ‌گاه علنی نشد و تاکنون هم اعضای اصلاح‌طلب شورا در مورد آن سکوت می‌کنند. اینکه نامزد مورد حمایت اعضای اصلاح‌طلب شورا، نامزدی نبود که خودشان انتخاب کرده باشند. آن نامزد بر اثر توصیه‌های غیرشفاف و بیرون از شورا به آنان تحمیل شد و اگر این مسأله به صورت شفاف بیان می‌شد، به طور قطع با انکار و در نهایت تغییر نامزد و تغییر شهردار تهران مواجه می‌شدیم و مسئولیت هر کسی در اتخاذ تصمیم روشن می‌شد.

اگر از ابتدا شفافیت پذیرفته شده بود اصولاً توصیه‌ای هم صورت نمی‌گرفت. آن عدم شفافیت موجب شد که شورای شهر که ترکیبی اصلاح‌طلبانه داشت از همان آغاز کار وارد حاشیه و سپس منفعل شود. سرنوشت شهر هم که بر اثر آن انتخاب روشن است. بنابراین از یک اقدام به ظاهر عادی ولی غیرشفاف همه ضرر کردند. با این ملاحظه پیشنهاد می‌شود که اعضای محترم شورای شهر یا هیچ جلسه‌ای به نام شورا نگذارند و منتظر بمانند که پس از آغاز به کار وارد فرآیند انتخاب شهردار شوند، یا اگر جلساتی دارند که ظاهراً تاکنون نزدیک به ۱۵ جلسه داشته‌اند، این جلسات را مشمول مقررات جلسات شورای رسمی و مثل همان‌ها امکان حضور خبرنگاران را فراهم نمایند.

بخش مهمی از شایعاتی که پیرامون تصمیمات و مواضع این شورا منتشر می‌شود ناشی از همین وضعیت است. با علنی شدن جلسات شورا، افراد یاد می‌گیرند که در محضر افکار عمومی صحبت کنند. بسیاری از لابی‌گری‌های غیرقابل توجیه حذف خواهد شد. البته عوارضی هم بر شفافیت مترتب است ولی این عوارض کوتاه‌مدت است ولی دستاوردهای آن بلندمدت و ماندگار است. به طور روشن باید گفت که منتخبین محترم شورای شهر هم به لحاظ اخلاقی و هم به لحاظ شعارهایی که داده‌اند، حق ندارند به نام شورا جلساتی غیررسمی داشته باشند که تصمیمات آن جلسات غیررسمی را هنگام فعالیت اصلی شورا، رسمیت دهند، بدون آنکه مردم و رأی‌دهندگان از جزئیات مذاکرات اطلاعی داشته باشند. تا هنگامی که این شفافیت اجرا نشده، هرگونه شایعه‌سازی علیه شورا به نحوی متأثر از این وضعیت نیز است.


منبع: الف