دفاع اینستاگرامی روحانی از زنگنه

در ابتدای این کلیپ، بیژن زنگنه با بیان اینکه تحریم ها برداشته شد، می گوید که تازه اول کار است.سپس تصویری از فیلم انتخاباتی حسن روحانی پخش می شود که می گوید «معنی رفع تحریم این نیست که همه مشکلات رفع شده است؛ معنی اش احقاق همه حقوق و اینکه زندگی همه مردم عالی شده، نیست. اما مقایسه کنیم و ببینیم که ۳۰ سال از جنگ گذشته ولی هنوز همه چیز حل نشده، وقتی تحریم برداشته می شود، کار سختی است که به روز اول برگردیم. مگر مین‌هایی که بعد از جنگ روی زمین بود و شهدای بسیاری را از ما گرفت و گلوله های عمل نکرده، کاملا جمع شدند؟»  در پایان بار دیگر تصاویری از زنگنه منتشر می شود که می گوید: تحریم نعمت است ولی برای آنها که می خواهند بخورند! نه برای ملت. ما از ته یک چاه عمیق، سالم بیرون آمده ایم.

 


 


منبع: بهارنیوز

مستندات آمریکایی شریعتمداری!

گروه سیاسی_رسانه ها: روزنامه شرق نوشت:رسانه‌های منتقد دولت عزمشان را جزم کرده‌اند که قرارداد توتال را «بکوبند». حتی اگر نماینده‌های دلواپس بهارستان‌نشین هم از پاسخ‌های وزیر نفت قانع شده باشند، امکان ندارد کیهان و فارس راضی شوند. هم‌گرایی این دو رسانه برای «نفی» قرارداد ایران با توتال به جایی رسیده است که «حسین شریعتمداری» با «فارس» گفت‌وگو کرده است. او سخنانی تقریبا تکراری گفته است. پیش از مدیرمسئول روزنامه کیهان، دقیقا هفت ماه و یک روز پیش، احمد توکلی همین اطلاعات را داده و نسبت به مذاکره با توتال اعتراض جدی کرده بود (در ادامه همین گزارش به گفت‌وگوی شریعتمداری با فارس پرداخته خواهد شد).

کیهانی‌ها درست فردای روزی که وزیر نفت برای سه‌فوریت تعلیق قرارداد توتال به پارلمان رفت و توانست نماینده‌های منتقد را قانع کند، تیتر نخستشان را به «سند رشوه توتال به یک مقام دولتی ایران» اختصاص دادند. آنها در عکس صفحه نخستشان هم تصویری به‌شکل «اسکرین‌شات» از سایت اینترنتی وزارت دادگستری آمریکا کار کردند که به موضوع رشوه‌گرفتن مقام دولتی ایران از توتال اشاره کرده است. هرچند گزارش کیهان مطلب جدید و قابل توجهی از موضوع رشوه در بر نداشت؛ آنها تنها به گزارش خبری آنچه در مجلس گذشت و در چند جمله به محکومیت توتال از سوی وزارت دادگستری آمریکا پرداخته بودند. در این گزارش آمده بود: «زنگنه درحالی ماجرای رشوه توتال را تکذیب می‌کند که براساس مستندات وزارت دادگستری آمریکا، توتال به طرف ایرانی در قرارداد پیشین رشوه داده و محکوم شده و این محکومیت را پذیرفته است. در سند رسمی وزارت دادگستری آمریکا آمده است که شرکت نفتی توتال به جرم رشوه‌دادن به یک مقام رسمی دولت اسبق ایران (دولت اصلاحات)، محکوم به پرداخت بیش از ٢۴۵‌میلیون دلار جریمه شده است.

 

از سوی دیگر زنگنه همانند ماجرای برجام که گفته شد تحریم‌ها در روز نخست و با انعقاد قرارداد فسخ خواهد شد از ریشه هر نوع تحریمی در آینده را تکذیب می‌کند و می‌گوید تحریمی صورت نخواهد گرفت که توتال از ایران برود، پس از امضای برجام نیز چنین ادعاهایی مطرح شد ولی نه‌فقط تحریم‌ها برداشته نشد که بر میزان آنها نیز افزوده شد!».چند روز بعد (یعنی دیروز) شریعتمداری، در گفت‌وگویی که با «فارس» کرد، باز هم بر همان سخنان پیشین تأکید کرد. او البته سخنان احمد توکلی، نماینده سابق مجلس، استاد اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی و دارنده مؤسسه دیدبان شفافیت را تکرار کرده است اما پیش از آنکه به ادله‌اش برای رشوه‌دهی توتال به مقام ایرانی بپردازد، به رسانه‌های منتسب به اصلاح‌طلبان، تهمت‌هایی مانند «کم‌سوادی»، «فهم کم»، «نوشتن فرمایشی» زده و بعد هم با ادبیات دور از روزنامه‌نگاری حرفه‌ای، دقیقا از عبارت «پادو» برای روزنامه‌نگاران استفاده کرده است.

شریعتمداری به فارس گفته است: «کم‌سوادی برخی از رسانه‌های حامی دولت و ناتوانی آنها از فهم مسئله‌ای به این سادگی تعجب‌آور نیست و البته از آنها که به فرموده می‌نویسند انتظاری هم نیست ولی مدیران اصلی این رسانه‌ها به یقین از ماجرا باخبرند که با دستپاچگی پادوهایشان را به میدان فرستاده‌اند».


‌گفته‌های تکراری کیهان به فارس
«تاریخ ٢٩ می ‌٢٠١٣ که بالای سند درج شده، تاریخ محکومیت توتال در دستگاه قضائی آمریکاست و در همان سند آمده است که جرم این شرکت یعنی پرداخت رشوه به مقام دولتی ایران در دو نوبت و در سال‌های ١٩٩۵ و ٢٠٠۴ انجام شده است که مربوط به دولت‌های سازندگی و اصلاحات است». اینها را مدیرمسئول کیهان به فارس گفته است. به بیان مدیر مسئول کیهان، محکومیت توتال پس از کشف جرم انجام شده که در متن سند هم آمده است.

توتال در سال ١٩٩۵ مبلغ ١۶ میلیون دلار و در سال ٢٠٠۴ مبلغ ۴۴ میلیون دلار به مقام دولتی ایران رشوه داده است که در مجموع مبلغ رشوه ۶٠ میلیون دلار است و همه این توضیحات در متن سند آمده است و معلوم نیست مدعیان اصلاحات و سازندگی و اعتدال کدام بخش از این سند را انکار می‌کنند که انگار سر برف زردآلو پیدا کرده‌اند. شریعتمداری در ادامه گفت: ۶٠ میلیون دلار مبلغ کلانی است و برای توتال که این رشوه کلان را داده است، استخدام تعدادی پادو برای انکار این سند کار دشواری نیست و از سوی دیگر کسی که این رشوه کلان را دریافت کرده است، وقتی موقعیت خود را در خطر می‌بیند دور از انتظار نیست که اندکی از آن را بین بعضی‌ها تقسیم کند تا خیانت او را درز بگیرند. مدیرمسئول کیهان همچنین تصریح کرد: وقتی یک سوی قرارداد اخیر شرکت توتال است که سابقه رشوه‌دهی در پرونده خود دارد و از سوی دیگر رشوه قبلی توتال و نیز قرارداد مفسده‌انگیز کرسنت در دوران وزارت آقای زنگنه اتفاق افتاده است، از ایشان انتظار می‌رود هوشیاری بیشتری داشته باشند و به توتال اجازه غارت دوباره منابع ملی را ندهند.


‌چند پرسش
هرچند سیدحمید حسینی، از بنیان‌گذاران اصلی اتحادیه صادرکنندگان فراورده‌های نفتی، در ادامه همین گزارش ابعاد موشکافانه‌تری از ادعای رشوه به «شرق» می‌دهد

 

اما پیش از آن می‌توان از منتقدان و دلواپسان خواست که به چند پرسش پاسخ دهند:


یک: اگر به‌راستی سایت وزارت دادگستری آمریکا و البته نهادهایی از این دست در ایالات متحده، مرجعی قابل استناد برای ایران هستند، پس آیا می‌توان به دیگر ادعا‌هایشان علیه ایران اعتماد کرد؟ نکته آنکه نباید فراموش کرد اینها همان مراجعی هستند که حکم‌هایی درباره سپاه پاسداران جمهوری اسلامی و البته برخی مقام‌های ایرانی صادر کرده‌اند. دلواپسان باید پاسخ دهند که آیا به همان اندازه که درباره توتال به این نهاد استناد می‌کنند، درباره مسائل دیگر هم این نهاد را تأیید می‌کنند؟


دو: پرسش دیگر این است که آیا بهتر نیست به جای تاختن به توتال به عنوان رشوه‌دهنده، به فردی که رشوه را دریافت کرده است، تاخته شود؟ «توتال»‌ می‌تواند برای ایران اعتبار و سرمایه و تکنولوژی جدیدی بیاورد؛ آیا ایران به اینها نیاز ندارد؟


سه: خوب است منتقدان پاسخ دهند اگر در دوره محمود احمدی‌نژاد، چنین قراردادی بسته می‌شد باز هم منتقد و دلواپس بودند یا حامی و راضی؟


نان به نرخ روز خوردن!
«این دوستان منتقد هرکجا که منفعتشان ایجاب کند، به سخنان و ادعای خارجی‌ها و حتی آمریکایی‌ها استناد می‌کنند و آن را به‌عنوان یک مدرک قابل‌قبول می‌پذیرند؛ هرکجا هم به ضررشان باشد، از آن با عنوان توطئه استکبار جهانی یاد می‌کنند. احتمال اینکه آمریکا برای اینکه این قرارداد منعقد نشود و ایران ضرر کند، این سند را منتشر کرده باشد بسیار زیاد است. روشن است که کشورهایی چون عربستان‌سعودی، اسرائیل و آمریکا از چنین قراردادی ناراضی هستند».اینها را سیدحمید حسینی، از بنیان‌گذاران اصلی اتحادیه صادرکنندگان فراورده‌های نفتی و یکی از اعضای اتاق بازرگانی ایران، به «شرق» می‌گوید. به بیان او: نکته این است که آمریکا نه به‌خاطر ایران، بلکه به‌خاطر نفع خودش علیه توتال ادعایی را مطرح کرد و توتال هم به این دلیل که نمی‌خواست سهامش در بورس آمریکا دچار چالش شود، توافق کرد که جریمه پرداخت کند.

 

همان‌طور که بسیاری از بانک‌ها در بحث‌های عملکرد با ایران، کوبا و… پذیرفتند که غرامت بپردازند. اینکه حال در ایران، آیا مقام مسئولی رشوه گرفته است یا خیر؟ من بعید می‌دانم. در گزارش‌های ایران، سندی دال بر اینکه فردی رشوه گرفته باشد، نیامده است. ممکن است فردی ادعا کرده و خودش را به بدنه حاکمیت ایران وصل کرده باشد، پول را گرفته باشد و هیچ ربطی هم به آقای زنگنه و وزارت نفت نداشته باشد.

حسینی توضیح می‌دهد: واقعیت این است که توتال آن‌قدر اسم و تکنولوژی و منابع مالی و… دارد که برای ورود به کشوری نیاز به رشوه و کارهایی از این دست ندارد. به گفته این فعال صنعت پتروشیمی، متأسفانه منتقدان دقت نمی‌کنند که در این یک سالی که توتال در حال مذاکره با ایران بوده است، باید پیگیری می‌کردند تا روشن شود آن فرد یا افرادی که رشوه گرفته‌اند چه کسانی بوده‌اند؟ نه اکنون که ایران قرارداد را بسته و این رفتارها سرمایه‌گذاران دیگر را هم فراری می‌دهد. چرا از طریق قوه ‌قضائیه پیگیری نکرده‌اند؟ چرا همواره به دنبال حاشیه و بلوا هستند؟ چرا همواره به دنبال بی‌اعتمادکردن مردم نسبت به مدیران دولت هستند؟


منبع: بهارنیوز

برجام بهترین گزینه برای جامعه جهانی

به گزارش ایسنا به نقل از واشنگتن پست، وزیر امور خارجه انگلیس با انتشار بیانیه‌ای به مناسبت دومین سالروز امضای برجام، گفت: انگلیس به همراه سایر اعضای جامعه جهانی به تلاش ادامه خواهد داد تا تضمین کند اجرای توافق به موفقیت منجر خواهد شد و دستاوردهای واقعی برای امنیت جهانی و منع گسترش هسته‌ای در کنار منافع ملموس برای ایرانیان خواهد داشت.در ادامه‌ی این بیانیه آمده است: تصور کنید که مقامات ایران تنها چند هفته یا چند ماه با دستیابی به سلاح هسته‌ای فاصله داشتند، در آن صورت یک مشکل جدید به بحران‌های خاورمیانه اضافه می‌شد. به نظر ما برجام موثر بوده است و بهترین گزینه برای جامعه‌ی جهانی است.
به گزارش ایسنا، مقامات جمهوری اسلامی ایران همواره ضمن تاکید بر صلح‌آمیز بودن برنامه‌ی هسته‌ای کشورمان، ادعاهای واهی غربی‌ها در این‌باره را رد کرده‌اند.این بیانیه می‌افزاید: ایران پیش از امضای برجام در حال ساخت سانتریفیوژهای بیشتر بود و ممکن بود زمانی که برای ساخت سلاح هسته‌ای نیاز دارد، تا چند هفته کاهش یابد. امروز ایران به واسطه‌ی برجام حداقل یک‌سال تا ساخت سلاح هسته‌ای فاصله دارد. بازرسی‌های انجام‌شده نشان می‌دهد که تاکنون ایران به برجام پایبند مانده است.به گفته‌ی جانسون، ایران بدون وجود برجام بیشترین آزادی عمل را در برنامه‌ی هسته‌ای خود می‌یافت. برجام هرگز قرار نبود همه‌ی مشکلات ما با ایران را حل کند. هم اکنون دخالت‌های ایران باعث ایجاد بحران در یمن و سوریه شده است. من احساس آمریکا نسبت به نقش مداخله‌جویانه ایران در منطقه را درک می‌کنم و انگلیس کنار این کشور در مقابله با دخالت‌های ایران در منطقه خواهد ایستاد.


منبع: بهارنیوز

راهکارهای منتجب‌نیا برای حل اختلافات

متن پیام حجت الاسلام و المسلمین رسول منتجب نیا به شرح زیر است:
دوستان عزیز اصلاح طلب، خواهران و برادران، سلام و درود بر شما
امیدوارم ‌ که همواره موفق و سربلند باشید.
از آن‌جایی که انتقادات این‌جانب به‌روند شکل‌گیری شورای‌عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان و شیوه تصمیم‌گیری در آن در چند مصاحبه مطبوعاتی اخیر، نقل مجالس و محافل شده و مورد نقد و بررسی و موافقت و مخالفت قرار گرفته که خود جای خوشحالی است، ضروری دانستم تذکّراتی را ارائه و دو پیشنهاد اساسی را برای اطّلاع و اقدام عزیزان تقدیم کنم.
۱. اگر چه لحن، ادبیات و تحلیل‌های برخی منتقدان سخنان این‌جانب‌ در رسانه‌ها و جلسات، تا حدّی گزنده، غیرمنصفانه و بعضا کینه ورزانه است ولیکن استدعای من از پاسخگویان و هواداران این است که هرگز مقابله به‌مثل نکنند و حریم بزرگان و صاحب‌نظران را محترم بشمارند.
۲. این‌جانب صرفا از سر دل‌سوزی و پیشگیری از خطری بزرگ و خانمان‌سوز که کیان اصلاحات را هدف گرفته است و برای آن‌که انسان‌های حقیقت‌جو و منصف امروز و آیندگان، سرزنش و نفرین خود را در خصوص زدن‌ چوب حراج به‌تفکر اصلاح‌طلبی نثار همگان‌ نکنند و حداقل مخالفان‌ بدعت‌های‌ بزرگ و انحرافات عمیق در جریان اصلاح‌طلبی‌ را استثنا کنند و دوراندیشی و حق‌طلبی آنان را در برابر دوستان بسیار عزیز و محبوبی که به‌نوعی از این لغزش‌ها حمایت می‌کنند، چراغ راه خود قرار دهند، پس از حدود سه سال تلاش بی‌نتیجه در جلسات عمومی، نامه‌نگاری محرمانه و انتقاد در جلسات خصوصی که البته همواره نقدها و پیشنهادات این‌جانب در مقام نظرمورد تایید بزرگان بوده، ولی متاسفانه در مقام عمل خبری از تأییدات در مقام نظر نشده است، ناچار به بیان علنی و رسانه‌ای دیدگاه‌های خود شدم.
۳. کیست که نداند افرادی چون این‌جانب از سال ۱۳۴۱ تا کنون بر پایه باور و شناخت و ایمان عمیق  انواع ستمگری‌، انحصارطلبی، فردگرایی و حق‌کشی مبارزه و انواع پیامدهای آن از قبیل زندان، تبعید، محکومیت به‌اعدام، توطئه ترور و تهمت، افترا، هتک حیثیت و انگ‌هایی متضاد چون ارتجاع، سنت‌گرایی و روشنفکری و … را تحمل کرده‌ایم. البتّه در آن زمان‌ها بسیاری از تئوریسین‌های خودخوانده، پرحرف و پرادّعای امروز یا به‌دنیا نیامده بودند و یا با دوستان خود در دبستان بازی می‌کردند.
۴. عزیزان من، اصلاح‌طلبی از منظر ما به‌معنای «صداقت، راستی، پاک‌دستی، تقوا، دل‌سوزی، فداکاری، آزادمنشی و احترام به‌انسان‌ها، ایمان به‌مبانی دینی و ملّی و دفاع از انقلاب و نظام اسلامی و پرهیز از دروغ، کینه‌توزی، شانتاژ، انحصارطلبی، فردپرستی، تملّق و چاپلوسی، ساختارشکنی و…» است و همه ما اصلاح‌طلبان پیش از اصلاح دیگران باید خومان به‌این فضایل متخلّق و مزیّن باشیم.
۵. این‌جانب احساس می‌کنم که در برابر «کاسبان فتنه و ولایت و تحریم» و «دلواپسان»، محفلی در قالب «کاسبان اصلاحات» توسط جمعی تازه از راه‌رسیده و پرادّعا شکل گرفته و اساس اصلاحات رفته رفته توسط این محفل در معرض انحراف قرار گرفته است. این محفل، حیثیّت و آبروی چهره‌های اصیل و محبوب کشور و اصلاحات را وجه المصالحه منافع خود قرار می‌دهد و ما هم چون مادران و پدران دل‌سوز حساس در برابر بعضی دایه‌های تازه به‌دوران رسیده اصلاحات در خصوص فرزند خود به‌شدّت احساس مسؤولیت و گاه سکوت می‌کنیم و گاهی هم بناچار سخنانی اندک می‌گوییم.
۶. اصلاح‌طلبان واقعی و اصیل، خود را خدمتگزار مردم، مدافع انقلاب و جمهوری اسلامی می‌دانند و به‌هیچ فرد و گروهی اجازه نمی‌دهند انقلاب و نظام و اصلاحات را مصادره کنند و به‌انحصار خود در آورند و یا خود را مفسّر و محور اصلاحات بدانند.
۷. ما به‌این باور رسیده‌ایم که جریان نوظهور شورای سیاستگذاری که هنوز عمر آن به‌سه سال نمی‌رسد صرفا به‌منظور رفع اختلافاتی که برخی دوستان به‌وجود آوردند شکل گرفت و ما هم با همین هدف و صرفا به‌عنوان امری موقّت و چندماهه آن را پذیرفتیم و علی‌رغم میل قلبی به‌خاطر حفظ وحدت آن را تحمّل کردیم و حتّی برای مدیریت و سازمان آن نهایت تلاش خود را به‌کار بردیم و لیکن انتظار داشتیم این سازمان غیرقانونی، نامأنوس و خلاف رویه رایج تحزب و عقلانیت در جهان امروز و مغایر با روح آزادگی و اصلاح‌طلبی پس از انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان برچیده شود و همچون ۳۶ سال گذشته احزاب قانونی و فراگیر، مدیریت و هدایت سیاسی کشور را عهده‌دار شوند تا هم دموکراسی و اصلاحات مفهوم پیدا کند و هم به‌سمت توسعه سیاسی پیش برویم. اما متأسفانه برخی دوستان با انگیزه‌های متفاوت در صددند این ساختار غیردموکراتیک و ناعادلانه را برای همیشه نهادینه کنند و عجیب‌تر آن‌که در همین حال شعار اصلاح‌طلبی و دموکراسی و ضدانحصار می‌دهند!
گویی این افراد که در انتخابات سال ۸۴ بعد از مدت‌ها شعارهای فضایی علیه حکم حکومتی برای نیل به‌قدرت با دخیل بستن به‌آقای حدادعادل، متوسل به‌حکم حکومتی شدند، این بار می‌خواهند با این رفتارهای محفلی خود رسما اعلام کنند که از همه شعارهای خود مانند ضرورت توسعه سیاسی و جامعه مدنی توبه کرده و به‌رفتارهای محفلی جریان رقیب دخیل بسته‌اند!
پیشنهاد این‌جانب برای عبور از این عقبه خطرناک این است که مجلسی با حضور اصلاح‌طلبان سراسر کشور البته نه گزینشی، بلکه از سلایق و احزاب مختلف به‌طور مساوی در مرکز تشکیل و دیدگاه‌های گوناگون مستدلا مطرح شود و در صورت لزوم پس از طرح نظرات، رأی‌گیری به‌عمل آید؛ نظیر پیشنهاد شیخ اصلاحات پس از اقدام نامعقول برخی از بزرگان اصلاح‌طلب و زمینه‌سازی پیروزی جریان مقابل در سال ۸۴ که متأسفانه با کارشکنی برخی با بهانه‌هایی چون اکنون زمان مناسب نیست به‌محاق رفت!
یا این‌که مناظراتی تخصصی و کارشناسانه بین نمایندگان دو دیدگاه با حضور شخصیت‌ها، احزاب و گروه‌های اصلاح‌طلب برگزار و پس از ارائه نظرات طرفین آن هم بدون توسل به‌اتهام زنی، شانتاژ و صرفا با ارائه مستندات مسلم و اقامه برهان و با دریافت نظرات اصلاح‌طلبان کشور در این زمینه تصمیم گیری شود و برای همه اصلاح‌طلبان کشور ارزش و کرامت و نقش و تأثیر منظور و بساط شهروند درجه یک و دو و … حداقل در میان اصلاح‌طلبان جمع گردد.
در پایان مجدّدا از دوستان صاحب‌نظر، اصحاب رسانه و گروه‌های مجازی می‌خواهم ضمن ارائه دیدگاه‌های خود از هر گونه تخریب، افشاگری و توهین حتّی تحت عنوان مقابله به‌مثل پرهیز کنند تا همراه با پیشگیری از انحرافات و صیانت کیان اصلاحات، وحدت و انسجام اصلاح‌طلبان خدشه دار نشود.
و سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
برادر کوچک شما رسول منتجب‌نیا


منبع: بهارنیوز

روزنامه‌های یکشنبه ۲۵ تیر

 

لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


 
 


 
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه
 


لینک روزنامه


منبع: بهارنیوز

جشن دوسالگی یک توافق

روزنامه بهار: برجام دو ساله شد، توافقی که به لطف تلاش‌های رئیس‌جمهور روحانی و وزیر خارجه ظریف میان ایران و ۶ کشور جهان در رابطه با پرونده هسته‌ای کشورمان به دست آمد و به یک بحرانی جهانی پایان داد و آن را به یک موضوع دست چندم درآرود. بحرانی که می‌توانست به دنبال قطعنامه‌های شورای امنیت از یک نزاع سیاسی بین‌المللی به نزاع نظامی تبدیل شود.از جمله نشانه خروج پرونده فعالیت‌های اتمی ایران از قالب یک بحران جهانی اینکه در نشست اخیر سران گروه ۲۰ (۲۰ قدرت اقتصادی اول جهان) در هامبورگ آلمان، درسخنرانی‌ها و دیدارهای دو و چند جانبه سران و مقامات مختلف، به موضوع هسته‌ای ایران اشاره‌ای نشد. این یعنی اینکه مسئله هسته‌ای ایران دیگر یک دغدغه جهانی نیست. همچنین همه ۷ طرف این توافق (ایران در کنار ۵ عضو دائم شورای امنیت و آلمان) تاکنون به طور رسمی، ‌اجرایی شدن برجام را تایید کرده اند.حال و در دوسالگی این توافق بزرگ برخی شخصیت‌های حقیقی و حقوقی بین‌المللی در ارتباط با آن سخن گفتند که از آن جملهجان کریوزیر خارجه دولت باراک اوباما بود. وی که در مذاکرات برای دستیابی به توافق اتمی از جانب آمریکا حضور داشت در یادداشتی به مناسبت سالگرد توافق هسته‌ای ایران (برجام) بر لزوم تلاش برا حفظ این توافق تاکید کرد.

دیپلماسی نتیجه ‌بخش است
وزیر امور خارجه سابق آمریکا درباره به سرانجام رسیدن توافق هسته‌ای ایران و گروه ۱+۵ گفت: این توافق نشان داد که دیپلماسی نتیجه بخش است.جان کری در این یادداشت خاطر نشان کرده است: برجام راه‌های منتهی به ساخت بمب اتمی به روی ایران را بست. وی می‌افزاید: امروز دومین سالگرد دستاورد بسیار چشمگیر توافق با ایران است که بی شک جهان را به جایی امن‌تر تبدیل کرد. با گذشت دو سال، نه فقط وعده داده می‌شود، بلکه ثابت می‌شود دیپلماسی ثمربخش است. وزیر سابق آمریکا در ادامه آورده است: من به تمام چیزهایی که در چهار سال وزارت امور خارجه دولت باراک اوبامابه دست آوردیم، افتخار می‌کنیم. گمان نمی‌کنم چیزی به‌اندازه این توافق تاریخی درخشنده باشد که باعث شد ایران از رسیدن به سلاح هسته‌ای بازماند. به دست آوردن توافق ایران ساده نبود. این توافق مستلزم ایمانی قوی به قدرت دیپلماسی بود؛ زمانی که بسیاری آن را مردود می‌دانستند و انکار می‌کردند یا آماده تسلیم شدن بودند. مجبور بودیم از نقطه بی اعتمادی مسیر خود را در ۲۰۱۱ شروع کنیم؛ زمانی که رئیس‌جمهور اوباما من‌ را به عنوان رئیس کمیته روابط خارجی به مسقط اعزام کرد تا ۲۰۱۳ که اولین دیدار رو در روی وزیران امور خارجه آمریکا و ایران از انقلاب ۱۹۷۹ به این سو صورت گرفت. ما در طول سال‌ها، ساعات بسیاری بر سر میز گفت‌وگوها صرف کردیم تا سرانجام راهی بیابیم که همه با یک توافق سخت و منصفانه موافقت کنند.
وی در ادامه این یادداشت می‌نویسد: قطعا بعد از آن می‌بایست کنگره را قانع می‌کردیم تا توافق تصویب شود، چیزی که بدون حمایت مردمی مانند شما که صدایتان شنیده شد، ممکن نبود. حال تصور کنیم چه پیشرفتی به دست آورده‌ایم. زمانی که توافق به دست آمد، ایران ذخایر لازم برای ساخت چندین بمب اتمی را در اختیار داشت. برنامه هسته‌ای آنها یک دهه بود که جریان داشت. با این توافق، توانستیم آنان را به بازگرداندن همه این مسیر واداریم. ما خواستار تعهدی سخت و قابل راستی‌آزمایی از سوی ایران بودیم و آنان نیز حتی در دولت جدید در آمریکا و همان گونه که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز تائید می‌کند، به توافق پایبند بوده‌اند. در نهایت، نشان دادیم که دیپلماسی کار می‌کند. از این رو، امیدوارم در این سالگرد، احساس غرور کنید و امیدوارم سرشار از هدف باشید. برای حفظ همه آنچه که با دشواری با رئیس‌جمهور اوباما انجام دادیم، باید با صدای رسا صحبت کنیم. صدای شما به ما کمک کرد تا به این دستاورد دیپلماتیک قابل توجه دست یابیم. بنابراین باید آن را تقویت کنیم و به دیپلماسی اصولی پایبند بمانیم.

نمونه موفق همکاری‌های بین‌المللی
انگلستان از دیگر طرف‌های مذاکرات اتمی نیز در دومین سالگرد برجام به ان واکنش داشت. وزیر امور خارجه انگلیس به همین مناسبت در بیانه‌ای تأکید کرد: برجام نمونه‌ای از آن چیزی است که می‌تواند با همکاری جامعه بین‌المللی با یکدیگر حاصل شود.بوریس جانسون در ادامه بیانیه خود اعلام کرد: روز جمعه، ‌۱۴ ژوئیه ۲۰۱۷ دومین سال امضای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) است که معمولاً با نام توافق هسته‌ای با ایران شناخته می‌شود و میان این کشور و آمریکا، انگلیس، چین، فرانسه، آلمان، روسیه و اتحادیه اروپا حاصل شد. وزارت امور خارجه انگلیس در دومین سالگرد این توافق موضع این کشور مبنی بر اجرای کامل و دقیق برجام را مورد تأکید قرار می‌دهد. بوریس جانسون، وزیر امور خارجه انگلیس در ادامه این بیانیه آورده است: توافق هسته‌ای با ایران از طریق وضع محدودیت‌های سخت بر برنامه هسته‌ای ایران در ازای لغو تحریم‌ها کمک کرد تا جهان مکانی امن‌تر باشد. این یک مثال از آن چیزی است که در صورت همکاری جامعه بین‌المللی با یکدیگر می‌تواند به دست آید. وی افزود: انگلیس کماکان به همکاری با جامعه بین‌الملل برای تضمین اجرای این توافق که یک موفقیت است ادامه می‌دهد، توافقی که دستاوردهای واقعی برای امنیت جهانی و منع اشاعه هسته‌ای بعلاوه منافع قابل توجه برای مردم ایران داشته است.

هشدار آقای سفیر
همچنین سفیر کشورمان در انگلستان نیز از جمله مقامات ایرانی بود که در ارتباط با دوسالگی برجام واکنش داشت. عضو تیم مذاکره کننده ایرانی در مذاکرات با ۵+۱ با انتشار یادداشتی در تلگرام خود نسبت به چالش‌های مهم اجرای برجام هشدار داد و اعلام کرد که تداوم سیاست‌های خصمانه آمریکا به احتیاط اقتصادی و تعارض آشکار رفتار دولت‌ها با برجام منجر شده است.حمید بعیدی نژاد با بیان اینکه برجام علاوه بر تثبیت حقوق هسته‌ای کشورمان، بسیاری از موانع رشد و توسعه اقتصادی کشور را که وضع تحریم‌ها برای کشورمان ایجاد کرده بود از سر راه برداشت، به رفع موانع علیه ایران در حوزه‌های انرژی شامل نفت و گاز و پتروشیمی و همچنین حمل‌ونقل چون کشتیرانی بازرگانی و کشتیرانی نفت‌کش و هواپیمایی اشاره کرد.وی نوشت: اگر امروز در آستانه دومین سال حصول برجام، این توافق کماکان محور توجه در سطح جهانی و منطقه‌ای است، این به دلیل محکم بودن مبانی و اصول بنیادین این تفاهم می‌باشد. حتی دولت آمریکا که باروی کار آمدن خود با قاطعیت اعلام می‌کرد که به‌محض روی کار آمدن این توافق را پاره خواهد نمود، کماکان از اقدام علیه برجام ناتوان بوده است.بعیدی نژاد در یادداشت خود تاکید کرده است: بی‌شک اجرای برجام با چالش‌های مهمی هم روبروست. باوجودآنکه دولت آمریکا به‌طور مشخص تا این لحظه خلاف صریح تعهدات بنیادین خود اقدام نکرده است اما تداوم سیاست‌های خصمانه آمریکا در خصوص برجام به‌نوعی حزم و احتیاط در جامعه اقتصادی و شرکت‌های بزرگ تجاری و بانک‌های بین‌المللی برای ورود به کار اقتصادی و مالی با طرف‌های ایرانی انجامیده است. این وضعیت در تعارض آشکار با تعهدات دولت‌ها بر اساس برجام می‌باشد، چراکه برجام که آن‌ها را به اقدامات مؤثر برای حمایت از این تفاهم باهدف عادی ساختن روابط اقتصادی با ایران متعهد نموده است.وی در پایان خاطرنشان کرده است: برجام توافقی بین‌المللی و چندجانبه است و همان‌طور که هیچ کشوری نمی‌تواند به‌صورت یکجانبه نسبت به سرنوشت آن تصمیم بگیرد، حفظ آن نیز به تعهدی از سوی تمامی اعضا برای تحقق کامل مفاد آن نیاز دارد.

تحسین دبیر کل
همچنین دبیرکل سازمان نیز در بیانیه‌ای به مناسبت دومین سالگرد تحقق برجام، ایران را به خاطر پایبندی به این توافق تحسین کرد و آن را دستاورد بزرگی دانست که نوید می‌دهد پیچیده‌ترین امور در این حوزه را می‌توان از راه گفت و گو، تفاهم و همکاری حل و فصل کرد.گوترش در این بیانیه گفت: برجام دستاورد بزرگی در حوزه منع اشاعه تسلیحات هسته‌ای است و به ما نوید می‌دهد که پیچیده‌ترین مسائل را در حوزه هسته‌ای می‌توان از راه گفت و گو، تفاهم و همکاری حل و فصل کرد. من اطمینان دارم که برجام بهترین راه برای حصول اطمینان از این است که برنامه هسته‌ای ایران کاملا صلح آمیز باشد و از تمامی کشورهای عضو سازمان ملل می‌خواهم از پیگیری بیشتر این توافق تاریخی حمایت کنند. دبیر کل سازمان ملل تصریح کرد: در این دو سال، تداوم اجرای برجام من را دلگرم کرده است و جمهوری اسلامی ایران را به خاطر اجرای تعهدات هسته‌ای خود که از سوی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی راستی آزمایی شده است، تحسین می‌کنم


منبع: بهارنیوز

حکیمی‌پور: نقد را به تأخیر انداختیم

فائزه طاهری- روزنامه بهار
به نظر می‌رسد میان اصلاح‌طلبان اختلافات نظرهایی جزئی بروز کرده که عده‌ای می‌گویند ریشه آن در عملکرد شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان است و عده‌ای دیگر هم عملکرد برخی احزاب اقماری اصلاحات را عامل اختلافات معرفی می‌کنند. شورای عالی سیاست‌گذاری که مسئولیت اجماع میان اصلاح‌طلبان را در انتخابات مجلس دهم و شورای پنجم شهر و روستا برعهده داشت با تمام انتقادهای درونی و بیرونی در ایجاد یک روند دموکراتیک تا به اینجای کار عملکرد نسبتا موفقی داشته و در تلاش است تا با ارزیابی عملکرد خود و بررسی نقدها و پیشنهادها گامی هرچه محکم‌تر برای انتخابات مجلس در سال ۹۸ بردارد، اگرچه که در این میان همچنان برخی به اقدامات این شورا خوشبین نیستند و اگرچه روند ارزیابی و بازنگری رفتار آن را لازم می‌دانند اما معتقدند این روند نظارتی باید در بیرون از این مجموعه کلید بخورد. احمد حکیمی‌پور دبیر کل حزب اراده ملت و عضو اصلاح طلب شورای چهارم شهر تهران از جمله کسانی به شمار می‌رود که موافق دیدگاه نظارت بیرونی بر شورای عالی اصلاح طلبان است و البته خود نیز یکی از منتقدین عملکرد این شورا. در ارتباط با روند رو به رشد انتقاد‌ها از شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان و چرایی آن به سراغ وی رفتیم که در ادامه مشروح آن را می‌خوانید.
***

 آقای موسوی لاری اخیرا گفته‌اند که مقرر شده شورای عالی به کار خودش ادامه دهد، اما نواقصی را که دارد اصلاح کند. نواقص شورای عالی را در چه مواردی می‌دانید و به نظر شما برای اصلاح نواقص این شورا چه روندی را باید در پیش گیرد؟
مهم‌ترین اشکال آن این است که سازوکار شخصی دارند به جای سازوکار حزبی، در نتیجه این سازوکار شفاف و پاسخگو نیست و مشخص نیست چه کسی باید پاسخگو باشد. با جایگزینی سازوکار شخص‌محور، نهادهای سیاسی و احزاب عملا به نوعی به حاشیه برده می‌شوند و این تهدیدکننده فرآیند توسعه سیاسی است. اشکال بزرگ دیگر این است که کسانی که این سازوکار را اداره و مدیریت کردند، حالا می‌خواهند خودشان را نقد کنند و ایرادها را دربیاورند. جریان اصلاح‌طلبی دچار وضعیتی شده که به آن شراکتی یا کارتلی می‌گویند. اینکه صرفا تعداد محدودی از افراد، همه کارها را در اختیار می‌گیرند و اگر قرار است کاری انجام شود و یا نقدی صورت بگیرد، همان افراد معین و مشخص همیشگى هستند. در حالی که این درست نیست و یک ضعف است. نقادان باید کسانی باشند که در این سازوکار نبودند تا ناظر و منتقد بی‌طرف و منصف باشند. منطقى نیست یک گروه هم کار را انجام دهند و هم نقد و ارزیابى و آسیب‌شناسى را.
شورای عالی معتقد است از انتخابات سال ۹۴ مجلس و انتخابات ریاست جمهوری و شورای شهر، با وجود تمام انتقادات اما موفقیت‌های بزرگی کسب شده است.
موفقیت زمانی معنی دارد که از سرمایه آقای خاتمی هزینه نشود. وقتی سرمایه اجتماعی خاتمی پشت یک لیست قرار می‌گیرد نمی‌توان آن را به حساب موفقیت شورا گذاشت.
 بالاخره آقای خاتمی از رئوس اصلاحات هستند.
زمانی ما می‌گوییم سازوکار موفق است و زمانی می‌گوییم حمایت خاتمی منجر به موفقیت شده است. اینها با هم فرق دارند. اینکه دائما از سرمایه خاتمی استفاده کنیم و از آن هزینه کنیم به حساب موفقیت سازوکار نیست. این یک خطای استراتژیک است که خاتمی را که یک چهره ملی و بین‌المللی است و باید از او فراتر از یک جریان، برای همگرایی و وحدت و پیشبرد جامعه و حل معضلات عمومی استفاده شود، هزینه یک مجموعه و جناح کرده و همواره از او برای موفقیت‌هایمان استفاده کنیم. این یک پوپولیسم جدید و مغایر با مشی اصلاح‌طلبی است. همچنین جریان اصلاحات پشت این سرمایه به خواب می‌رود و ضعف‌هایش دیده نمی‌شود. موفقیت لیست را به هیچ وجه نمی‌توان در موفقیت سازوکار دید. زمانی می‌توانیم مدعی شویم سازوکار موفق بوده که سرمایه اجتماعی خاتمی را از پشت لیست برداریم.
برخی معتقدند حالا که لیست پیروز شده، چه با سرمایه خاتمی و چه سازوکاری که شورای عالی داشته، باید به ادامه راه پرداخت و هدف، پیشبرد گفتمان اصلاح‌طلبی است، زیرا نمی‌توان به عقب برگشت.
از سال ۷۸ همیشه با بهانه‌های اینکه رقیب استفاده می‌کند، وقتش نیست و نزدیک به انتخابات هستیم، نقد را عقب انداختیم. با این بهانه‌ها نقد درون‌جریانی یا انجام نگرفته یا ناقص انجام گرفته و ما دچار انباشت ضعف‌ها و به نوعی در حال درجا زدن در سازوکارهایمان هستیم. بنابراین بهتر است در فرصت دو ساله‌ای که در اختیار داریم هم در عرصه گفتمانی و ساختار و هم عرصه رفتار جریان اصلاحات باید خود را صریح و بی‌ملاحظه نقد کنیم، . والا ما مشکل خواهیم داشت و این‌طور نیست که جامعه همواره بتواند صرفا با تکیه بر حمایت یک فرد پشت لیست بایستد. این یک شمشیر دولبه است و در کنار فرصت می‌تواند تهدید باشد. اگر بخواهیم اینطور عمل کنیم، جریان اصلاحات را در حد یک تکنیک کسب موقعیت و منصب پایین آوردیم. در آن صورت دیگر جریان نیستیم، بلکه گروهی هستیم که صرفا می‌خواهیم در انتخابات پیروز شویم و برای پیروزی در انتخابات هم از سرمایه‌ها و توشه‌های گذشته که مهم‌ترین آن سرمایه اجتماعی آقای خاتمی است استفاده می‌کنیم. این ضعف بزرگی است و باید سریعا در این مورد اصلاحاتی صورت بگیرد.
 اگر برخی بخواهند با هجمه به شورای عالی عملکرد آن را به نقد بکشند، آیا احتمال ضربه به روند دموکراتیک اجماع اصلاح طلبان وجود ندارد؟ در صورت بروز این خطر آیا تکرار شکست‌های گذشته اصلاح طلبان در انتخابات سال ۹۸ و پس از آن محتمل نخواهد بود؟
اگر ما بخواهیم برای اینکه حریف پیروز نشود ضعف‌های خود را عقب بیندازیم و از کنار نقد درون‌جریانی بگذریم، جریان دچار بحران درونی و بن‌بست خواهد شد. هدف در سیاست تنها پیروزی در انتخابات نیست. اصلاح‌طلبی یک گفتمان و یک روش عمل‌سیاسی است و  نمی‌توان تنها آن را در این حد که کسب منصب کنیم و در انتخابات پیروز شویم پایین بیاوریم. در آن صورت جریان ما دچار آفت فرصت‌طلبی می‌شود و هر کس تلاش می‌کند به هر قیمتی وارد لیست شود چون می‌داند این لیست مورد تایید آقای خاتمی خواهد بود و رای می‌آورد.
برخی معتقدند شورای عالی باید به کل منحل شود. این انحلال کار را درست می‌کند یا نقد سازنده به این شورا برای اصلاح؟
بحث انحلال مطرح نیست، بحث پایان ماموریت است. شورای عالی در مقطعی برای انجام یک پروژه شکل گرفت که انتخابات مجلس و ریاست جمهوری از آنها بود، بنابراین وقتی ماموریت آن تمام می‌شود باید بحث شود که بماند یا برود. شورای عالی خودبه‌خود نهادی نیست که شکل حقوقی داشته باشد. شورای عالی تلفیقی است از پیشنهاد سران اصلاحات و تصمیم شورای هماهنگی جبهه اصلاحات که احزاب اصلاح‌طلب هستند. اینها باید تصمیم بگیرند که این شورا ادامه داشته باشد و یا سازوکار دیگری جایگزین آن شود. باید دید آیا می‌توان دوباره کار را بر عهده همین شورا گذاشت و یا باید کلا کنار گذاشته شده و یا اصلاح شود. ما در حال حاضر در این مرحله هستیم.
نقش آقای خاتمی در پیشبرد اهداف شورای عالی و یا اختلاف‌هایی که در این بین بروز کرده چطور ارزیابی می‌کنید؟
زمانی که دوران ریاست جمهوری خاتمی تمام شد، حرف مهمی زد. او گفت سیاست‌مداران مهمانان تاریخ هستند و نیروهای فرهنگی میزبانان تاریخ. او گفت من هشت سال جایم عوض شده بود و در عرصه مهمان ظاهر شده بودم و دوباره به جای خود برمی‌گردم که همان موقعیت فرهنگی است. شخصیت خاتمی بیشتر فرهنگی و اجتماعی است، نه سیاسی. به همین دلیل بنیاد باران را تشکیل داد و حزب تشکیل نداد. اینکه ما اصرار داشته باشیم خاتمی را هزینه کنش‌ها و رقابت‌های سیاسی کنیم، مانند این است که سرمایه‌ای را از بین ببریم. این هنر بزرگی نیست که فقط بخواهیم از خاتمی هزینه کنیم. خاتمی باید به جایی برسد که کارکردش فراجریانی و فراجناحی باشد و کارکرد ملی خود را برای کمک به وحدت و انسجام در جامعه و حل بحران‌های ملی و ثبات و آرامش تقویت کند.


منبع: بهارنیوز

من، داود رشیدی بچه خیابان ری کوچه آبشار…

– رضا نامجو: شما را نمی‌دانم اما برای من، روشن‌ترین و قدیمی‌ترین تصویری که از میان سریال‌های «داود رشیدی» در ذهن مانده، نقش او در سریال تلویزیونی «عطر گل یاس» است؛ شاید به دلیل فضای خاصی که آن سریال داشت. فضایی جدید (نسبت به سال‌های آخر دهه ١٣۶٠) که در میانه، با یادآوری خاطراتی به سال‌های خیلی قبل پرتت می‌کرد. تصاویری رنگی برای زمان حال‌ و سیاه‌وسفید برای گذشته، قدیمی‌بودن را کاملا بازسازی کرده بود. داستان این سریال، داستان دو برادر است. دو برادری که هر دو در جوانی اهل پهلوانی و زورخانه بوده‌اند و بعدها به این دلیل که برادر بزرگتر (داود رشیدی) با خان منطقه حشر و نشر پیدا می‌کند و دخترش را به همسری برمی‌گزیند، رابطه آن دو به قهری سی ساله می‌انجامد  و…

بعدها، فیلم‌هایی از او، که کارهای قبل از انقلابش است، را هم دیدم. فیلمی مثل «فرار از تله» یا «کندو» و شاید به این دلیل که قبل از انقلاب بازی شده‌اند، ارزش‌های سینمایی‌شان چندان دیده نشده است، به‌ویژه فیلم «کندو».

من، داود رشیدی بچه خیابان ری کوچه آبشار... 

داود رشیدی که حالا با پیشوند «مرحوم» باید از او یاد کنیم، شاید از پرکارترین هنرپیشه‌ها و بازیگران سینما، تئاتر و تلویزیون باشد. مردی که در تمامی مقاطع این چند‌سال همیشه در قاب تلویزیون دیده شد. سال‌ها پیش در مستند «پرواز قرن» ایفای نقش کرد. مستندی که به مناسبت دهه فجر ساخته شد و تیمی از ایران راهی فرانسه شدند تا آن مهماندار که در پرواز معروف به پرواز انقلاب (هواپیمایی ایر فرانس) امام (ره) را از پلکان هواپیما پایین آورد، پیدا کنند. در آن فیلم مستند داود رشیدی نشان داد چقدر به زبان فرانسه مسلط است. زبانی نسبتا سخت که خود فرانسوی‌ها می‌گویند: ما آن‌قدر تند صحبت می‌کنیم که خودمان هم نمی‌دانیم چه می‌گوییم. (دیالوگ فیلم «بهشت است غرب»؛ ساخته کاستا گاواراس)

از داود رشیدی طی سال‌های حضورش، تا آن‌جا که اطلاعات ما دست می‌دهد؛ ۴٠فیلم سینمایی، ۵٢کار تلویزیونی (سریال تله‌فیلم، تله‌تئاتر، راوی) ٣تئاتر، ٣ تهیه‌کنندگی، یک کتاب و یک مستند باقی مانده است.

خوب یادم هست تابستان بود که به قول خانم برومند، همسر داود رشیدی قرار ملاقاتی با او تنظیم شد. قرار بود با او بنشینیم و از کارهایش در عالم سینما و تئاتر صحبت کنیم. ٢۴تیر بود. ملاقات باید در دفتر آقای رشیدی واقع در خیابان سهروردی تهران، انجام می‌شد. ساعت حدود ١٠در محل دفتر حاضر شدیم، اما گویا آقای رشیدی که قرار بود با خانم برومند در این گفت‌وگو حاضر شوند، کمی دیرتر از موعد می‌آمدند. «علی دهکردی» هم در دفتر بود. خانم منشی که از تأخیر آقای رشیدی اطلاع داشت، می‌گفت:     «حالا که قرار است کمی منتظر بمانید، بد نیست به لیست کارهای آقای رشیدی هم نگاهی بیندازید». منشی که خیلی سرحال به‌نظر نمی‌رسید، با جدیتی که معمولا در این نوع دیدارها انتظار نمی‌رود، چند برگ A۴ به ما داد که در آن سیاهه کارهای «داود رشیدی» به چشم می‌خورد.

دفتر رشیدی کمی قدیمی و کمی سنتی به‌نظر می‌رسید. در و دیوارش پر بود از پوسترهای کارهایی که آقای رشیدی در آن حضور داشته است. در محیط می‌شد چیزهایی دید که خبر از تعلق او به «سنت» می‌داد. حتی استکان‌هایی که در آن چای آورده بودند. انتظار کمتر از یک ساعت طول کشید. آقای رشیدی همراه خانم برومند آمدند.  

رشیدی از گذشته‌ها می‌گفت. از این‌که زندگی چطور گذشته است. در روایاتی که او از رویدادها داشت، موضوعی عجیب نهفته بود. حافظه قدیم او، مثل ساعت کار می‌کرد. چنان از جزییات ماجرا می‌گفت که هیچ کم‌وکاستی دیده نمی‌شد، اما وقتی به موضوعات اخیر می‌رسید، خانم برومند به کمکش می‌آمد. به‌ویژه آن‌جا که صحبت از مختارنامه شد، عملا هیچ به یاد نداشت. احساساتش آن‌قدر بی‌غش بود که به او غبطه می‌خوردم. از برخی امور که حرف می‌زد، چشمانش نمناک می‌شد. گاهی هم موضوعات کمیک تعریف می‌کرد و «قاه قاه» می‌خندید، مثل همان خنده‌های معروفش. از دو نفر خیلی خوب یاد می‌کرد. علی حاتمی و پرویز فنی‌زاده. آدم‌هایی که سال‌هاست از بین ما رفته‌اند. به‌ویژه وقتی از مرحوم فنی‌زاده حرف می‌زد بارها گفت: حیف شد؛ خیلی حیف شد.

 
در آنچه روی داد، خانم برومند نقش اصلی را بازی کرد. هم در هماهنگ‌کردن برنامه مصاحبه و هم در حین گفت‌وگو که هر جا، آقای رشیدی در خاطراتش نکته‌ای را از یاد می‌برد یا مواردی مانند بازی در سریال مختارنامه که اصلا در یاد نداشت را صحیح یا دوباره‌خوانی می‌کرد. احترام خانم می‌گفت: زندگی با داود برای من خوب و شیرین است که البته مثل همه زندگی‌ها فرازوفرود و سختی هم داشته است. مثلا برخی از کارهای تاریخی بود که وقتی داود در آنها نقش داشت برای ما سخت بود. گاهی اوقات با هم سر بعضی کارها حاضر می‌شدیم، اما زمان‌هایی هم بود که وقتی فیلمبرداری شروع می‌شد، تا یک ماه او را نمی‌دیدیم و این‌طور مواقع خیلی سخت بود.

مصاحبه با داود رشیدی، چند ساعتی طول کشید. چندساعتی که هنوز فرصتی پیش نیامده تا به‌طور کامل منتشر شود. هیچ‌وقت فضای کافی در جریده‌ای وجود نداشت تا  بتوانیم آن را به‌طور کامل منتشر کنیم و گویا تقدیر هم بر این قرار گرفته که آن را در مناسبت سالگرد تولد او منتشر کنیم:      

بیاید برای شروع از فیلم فرار از تله آغاز کنیم. فیلمی که نخستین کار سینمایی شما بود. در این فیلم نقش مردی را داشتید که دزد است. مردی که ریشه در یکی از عشایر دارد. آن سکانس از فیلم که همراه بهروز وثوقی به تماشای یکی از برنامه‌های سنتی عشایر عرب می‌روید، هنوز در یادم هست. بسیار تاثیرگذار بود به‌ویژه دیالوگی که بین شما و وثوقی ردوبدل می‌شود و درباره  سنت‌های عشیره‌ای حرف می‌زنید. در زندگی معمول هم از این دغدغه‌ها دارید؟

بله، حتما این‌طور است. البته متاسفانه آن سنت‌ها حالا از یاد رفته و چیزهای دیگری جایگزینش شده است. امروز میراث فرهنگی و معنوی عشایر در کل کشور رو به نابودی است و من از این بابت نگرانم. من به از دست رفتن سنت‌ها خیلی اهمیت می‌دهم. نکته‌ای که به نظر من جالب توجه است این‌که بخشی از این میراث معنوی گلیم، گبه و جاجیم است که از گذشته دور تنها به‌عنوان صنایع دستی یا وسیله‌ای تزیینی در بین عشایر به‌شمار نمی‌آمده، بلکه ذره‌ذره زندگی مردمان عشایر در تاروپود این دست بافته‌هاست. اگر به مناطق  ییلاق و قشلاق عشایر مراجعه کنیم، می‌بینیم تا همین چند‌سال پیش در یک منطقه عشایرنشین صد سیاه‌چادر بوده ولی متاسفانه امروز تعداد انگشت‌شماری از این سیاه‌چادرها و مردمان عشایری در آن‌جا هستند.

من، داود رشیدی بچه خیابان ری کوچه آبشار... 

دلیلش چیست؟ خودتان برآوردی از این به تحلیل رفتن سنت‌ها دارید؟

خب به‌طور طبیعی وقتی هرکدام از ما دغدغه‌ای داشته باشیم، درباره ابعادش فکر می‌کنیم. به نظر من آنچه باعث از دست رفتن این سنت‌ها شده، ریشه در مشکلات اقتصادی و تصمیمات ناآگاهانه برخی مسئولان مرتبط با عشایر دارد که باعث شده این افراد دچار فقر و تنگدستی شوند و نتوانند احتیاج‌های زندگی خود و حتی علوفه برای دام‌ها را فراهم کنند. به‌نظر من به دلیل فقر زیاد، بسیاری از عشایر ناخواسته دام و زندگی خود را می‌فروشند و درنهایت وارد جامعه شهرنشینی می‌شوند. اگر بخواهیم این موضوع را مدیریت کنیم، باید شرایطی به وجود آوریم که بشود اقتصاد عشایر را سامان داد. اگر قرار باشد وضع اقتصادی عشایر به همین شکل باشد، قطعا اتفاقی نمی‌افتد.

وقتی در ذهنم مرور می‌کنم، به‌نظرم موضوع از دست رفتن سنت‌ها، برای شما آن‌قدر مهم بوده که حتی در آثاری مربوط به این حوزه هم حضور پیدا کرده‌اید. اثری در این زمینه یادتان هست که درباره‌اش توضیح دهید؟

بله، اثری در این زمینه هست که در ذهنم ثبت شده؛ یکی از آخرین تجربه‌هایم در زمینه میراث فرهنگی و صنایع‌دستی است.  فیلم مستند «دست بافته‌های مادریم» را می‌گویم، فیلمی که به همراه همسرم (احترام برومند) در آن به نقش‌آفرینی پرداختم. موضوع صنایع دستی همیشه برای من میراثی جالب، قابل افتخار و دوست‌داشتنی بود، اما حضور در فیلم «دست بافته‌های مادریم» باعث شد به نحو دیگری در مورد این داشته‌ها بیندیشم.

حضور پیداکردن در این فیلم که روایت شادی، عشق و غم زنان عشایر در تاروپود گلیم، گبه و جاجیم است، علاقه و حساسیت مرا به موضع صنایع‌دستی دو چندان کرد، چراکه امروز می‌دانم این مردمان با چه شرایطی و در چه زیست بومی دست به خلق آثار هنری ایرانی می‌زنند. حضور من و احترام در فیلم «دست‌بافته‌های مادریم»  باعث شد تا حدود زیادی به ریزه‌کاری‌های موجود در این میراث آشنایی پیدا کنم.

اما حالا ظاهرا توجه خاصی به این داشته‌ها و سنت‌ها نمی‌شود؟

درست است اما اینها مال تغییراتی است که در طول زمان شکل گرفته است. به قول فرانسوی‌ها هر دوره علایق خود و خواست دوران خود را می‌طلبد. اگر به ارتباطات خانوادگی و دوستی بین آشنایان هم نگاه کنید، دگرگونی که از آن سخن می‌گویم را درک می‌کنید. همه‌چیز تغییر کرده است. بخشی از این تغییر را باید به حساب دوره و زمانه بگذاریم. زندگی سریع‌تر شده و گرفتاری مردم بیشتر است. اما نکته‌ای هست که نباید آن را از یاد ببریم. نباید از یاد ببریم دوره و زمانه تا حد خاصی مقصر هستند، اما بقیه‌اش تقصیر ما است که دور و برمان را بیش از حد شلوغ کرده‌ایم. درواقع انگار ریش و قیچی را به دست روزگار سپرده‌ایم و ارتباط‌های‌مان رنگ‌وبوی گذشته را ندارند.

مثلا توجه به هنر فرش کمتر شده و این موضوع بیشتر متوجه خود ما است. البته تا حدودی می‌شود به ارایه کارهای نو در زمینه صنایع‌دستی توجه کرد و توجه مردم و مسئولان را معطوف به این هنرها کرد، اما بخش دیگر ماجرا اساسا زندگی شهری به‌صورت نصفه‌ونیمه است که خیلی از ما را اسیر خود کرده و نمی‌گذارد به آن طرف شهر هم نگاه کنیم. به روستا و عشایر هم نگاه کنیم.

نکته جالب درباره علاقه‌تان به سنت ایرانی، عشایر، گبه و گلیم و همه این چیزها، آن‌جاست که می‌دانیم شما مدت زیادی خارج از کشور زندگی کرده‌اید. یادم هست وقتی شما را در مستند «پرواز قرن» دیدم، همان مستندی که برای پیدا کردن مهماندار ایرفرانس به فرانسه رفته بودید، خیلی خوب فرانسه صحبت می‌کردید…

بله! من فرانسه را به خوبی صحبت می‌کنم. مثل زبان مادری. درباره آن مستند هم خب موضوعاتی هست که نمی‌خواهم سرتان را به درد بیاورم و از آن عبور می‌کنم. اما درباره این‌که فرانسه را به خوبی صحبت می‌کنم، دقیقا به همان دلیل است که خودتان گفتید. من سال‌ها زیادی را در خارج از کشور زندگی کردم. دلیلش را هم چند باری گفته‌ام و به نظر خیلی‌ها می‌دانند. پدر من جزو کادر وزارت خارجه بود، ما هم به دلیل ماموریت پدرم، در بروکسل به سر می‌بردیم و بعدها هم به فرانسه رفتم و چند سالی در آن‌جا زندگی کردم.

الان که ظاهرا مدارس ایرانی در خارج از کشور وجود دارد و برای فرزندان کارکنان سفارتخانه‌ها و دیگرانی که به دلیل ماموریت‌هایی به خارج از کشور می‌روند، این موقعیت هست که در مدارس ایرانی درس بخوانند، اما آن زمان این‌طور نبود. برای اعضای سفارتخانه‌ها و خانواده‌های‌شان این امکان بود که در مدارس خوب درس بخوانند. برای من هم مانند فرزندان دیگر اعضای وزارت خارجه، این موقعیت بود که در مدرسه‌ای خوب درس بخوانم. یادم هست که من را در یکی از بهترین مدارس بروکسل ثبت‌نام کردند. آن موقع در مقطع دبیرستان درس می‌خواندم.

من، داود رشیدی بچه خیابان ری کوچه آبشار... 

دبیرستان‌مان شبانه‌روزی بود و ٢۴ساعته در آن‌جا حضور داشتیم، مگر وقتی که تعطیلات بود. هیچ یادم نمی‌رود که شب نخست چقدر برایم سخت گذشت. معمول این است که مدارس شبانه‌روزی خوابگاه دارند و دانش‌آموزان زندگی خوابگاهی را تجربه می‌کنند. آن شب روی تختم دراز کشیده بودم و کسی را هم نمی‌شناختم که با او صحبت کنم یا درددل.

اگر این‌طور بود می‌شد نشست و با بچه‌ها از این‌طرف و آن‌طرف گفت و نبود پدر و مادر را از یاد برد. اما من که تا آن زمان در میان خانواده بودم و در میان دوستان، دایم تصاویری از پدر، مادر و خواهرم جلوی چشمم بود. یاد دوستانم افتاده بودم که اگر می‌بودند، چقدر خوش می‌گذشت. هیچ یادم نمی‌ر‌ود که آن شب تا صبح گریه کردم. برای این‌که کسی متوجه نشود، روی تختم دراز کشیده بودم و پتو را هم کشیدم روی سرم. آرام و بی‌صدا گریه می‌کردم و به تنهایی‌ام لعنت می‌فرستادم.

روزهای بعد هم همین‌طور گذشت. خیلی احساس تنهایی می‌کردم. اما خب قرار نبود که همیشه این‌طور باشد، وضع آن‌طور بود و من هم باید با آن کنار می‌آمدم. کم‌کم به این فکر افتادم که اگر قرار است احساس تنهایی کمتری داشته باشم و دایم به فکر خانواده و دوستانم نیفتم، باید دوستانی برای خودم پیدا کنم. از آن زمان به بعد بود که اوضاع بهتر شد. با چند نفری آشنا شدم و کم‌کم اوضاع طوری شد که با همه آنها صمیمی شدم. همه جا با هم بودیم و آتش می‌سوزاندیم. مثل همه بچه‌های دیگر در این سنین. کم‌کم من و دوستانم شده بودیم یک گروه، نه اصلا یک باند. واقعا مثل اعضای یک باند رفتار می‌کردیم.

احتمالا آن زمان که با دوستان‌تان هماهنگ شده بودید دیگر وضع‌تان بهتر شده بود و وقت خوش‌گذراندن هم فرارسیده بود؟

هاه! درست است. واقعا دوران خوبی شروع شده بود. خیلی کارها می‌کردیم.

مثلا چه کارهایی؟

شما وقتی در دوران دبیرستان بودید با دوستان‌تان چه‌کار می‌کردید؟ ما هم همان کارها را می‌کردیم.

می‌دانید چرا پرسیدم؟ به این دلیل که برایم این سوال بود و هست که تفاوت من که در ایران بزرگ شدم و درس خواندم با کسی که در اروپا درس خوانده و بزرگ شده، چیست؟ مثلا من خودم خیلی کارها در دوران دبیرستان یا در دوران دانشجویی انجام دادم که عنصر شرارت در آن بوده، مثلا ما کلید خوابگاه را کش رفته بودیم و از روی آن یکی ساخته بودیم و هر وقت دل‌مان می‌خواست به خوابگاه می‌آمدیم، شما هم از این شرارت‌ها می‌کردید؟

تا دل‌تان بخواهد. یادتان نرود که از لحاظ کلی تفاوتی بین کسی که در دوره دبیرستان قرار دارد در ایران و فرانسه یا اتریش نیست. همه آدم‌هایی که در این سنین هستند، دوست دارند شرارت کنند و اصلا شرارت جزیی از این سن‌وسوال است، اتفاقا همین شرارت‌هاست که خاطرات آن دوران را شکل می‌دهد و تا ابد در ذهن آدم می‌ماند. من هم در آن دوران مثل بقیه شرارت‌هایی می‌کردم که دوران خوبم را رقم زده و خاطراتش هنوز در ذهنم مانده است.

نمونه‌هایش را می‌گویید؟

ما آن زمان زندگی خوابگاهی داشتیم. طی مدت تحصیل در دبیرستان با تعدادی از بچه‌ها اخت شده بودم که با هم یک باند را تشکیل داده بودیم. ویژگی زندگی خوابگاهی این است که باید نظم خاصی را در آن رعایت کنید. قانون دارد و قاعده. مثلا شب‌ها تا دیروقت نمی‌توانستیم بیرون بمانیم. ساعت ٨ باید در خوابگاه می‌بودیم، نه دیرتر. بعد هم باید مستقیم می‌رفتیم توی تختخواب و می‌خوابیدیم. مدیر خوابگاه روی این موضوع حساس بود، چون مدیر دبیرستان بازخواستش می‌کرد. حقم داشت. دبیرستان ما از مدارس خوب و صاحب‌نام بود و تعداد زیادی از فرزندان مقامات در آن درس می‌خواندند.

مسئولیت زیادی برای مدیر دبیرستان و مدیر خوابگاه داشت، آنها هم تا می‌توانستند سخت می‌گرفتند. یادم نمی‌رود که همین موضوع باعث شده بود خوابگاه نگهبان داشته باشد. شب‌ها هر دوساعت یک‌بار می‌آمد داخل و همه‌چیز را چک می‌کرد، این‌که آیا کسی هست که سرجایش نباشد یا آیا همه خوابند یا در گوشه‌وکنار گعده گرفته‌اند. ساعت ورود و خروج هم دایم چک می‌شد. یکی از خواسته‌های ما در آن زمان این بود که بتوانم شب را بیرون از خوابگاه باشیم، اما با آن مقررات سفت‌وسخت، امکان‌پذیر نبود. راه‌حلی که من و بچه‌ها برای بیرون ماندن از خوابگاه پیداکرده بودیم، فرار بود.

خب وقتی فرار می‌کردید با چک‌های هر دوساعت یک‌بار چه می‌کردید؟

راه‌حلش ساده بود. مدیر خوابگاه با آن مقررات و تنبیهاتی که درنظر داشت، بعید می‌دانست کسی ریسک شب بیرون ماندن را به جان بخرد. چک‌ها دوساعته هم این‌طور بود که نگهبان با چراغ‌قوه‌ای به‌دست وارد خوابگاه می‌شد و جای بچه‌ها را چک می‌کرد. ما به تجربه فهمیده بودیم که نگهبان‌ها خیال‌شان راحت بود که کسی جرأت شب بیرون ماندن را ندارد تا چه رسد به فرار. می‌آمدند چراغ‌قوه‎ می‌انداختند و وقتی می‌دیدند بچه‌ها سرجای‌شان خوابیده‌اند، می‌رفتند.

شما چه می‌کردید؟

کاری که ما می‌کردیم این بود که بین دو کشیک که هر دو ساعت یک‌بار بود و نگهبان همان اول که پست را تحویل می‌گرفت، می‌آمد و سالن را چک می‌کرد، فرار می‌کردیم. از پنجره بیرون می‌پریدیم و روی پشت‌بام می‌رفتیم، بعد می‌پریدیم توی حیاط و فرار. برای جای‌خالی هم راه‌حل ساده‌ای گیر آورده بودیم، در اصل از اطمینان نگهبان‌ها و مدیر خوابگاه به تاثیر تنبیهات‌شان استفاده می‌کردیم.‌ پتو را لوله می‌کردیم و با متکا طوری به جای خودمان  قرار می‌دادیم که نگهبان وقتی از دور چک می‌کرد، تصورش این بود که یک نفر روی تختخواب است. یادش به‌خیر دوران خوبی بود.

من، داود رشیدی بچه خیابان ری کوچه آبشار...

با این حساب دل‌تان خیلی تنگ نمی‌شد؟

نه این‌طور هم نبود. ما خوش می‌گذراندیم، خیلی هم خوش می‌گذراندیم، اما بعضی شب‌ها  واقعا دلتنگ می‌شدم. (الان هم دلتنگ گذشته‌ام). آن وقت بود که مثل همان شب نخست خوابگاه، پتو را می‌کشیدم روی سرم و به یاد پدر و مادرم، به یاد خواهرم و دیگر دوستانم، اشک می‌ریختم، اما در این زمان اوضاع طوری شده بود که این حالت خیلی دوام نداشت. خب سنم کم بود و زرق‌وبرق اطراف هم بی‌تاثیر نبود. مهمتر از همه، بچه‌هایی بود که در اطرافم بودند. همین می‌شد که خیلی زود غم‌ها از یادم می‌رفت و دوباره‌ آش همان ‌آش و کاسه همان کاسه بود.

بعد چه شد؟ منظورم این است که دبیرستان تمام شد. دانشگاه هم رفتید…

من تا کلاس یازدهم در بروکسل بودم و دیپلمم را هم در پاریس گرفتم. آن زمان که در خوابگاه بودیم، شنبه ظهر تا یکشنبه شب مرخصی داشتیم. در بروکسل به این دلیل که پدرم به پاریس منتقل شده بود، پسرعمه‌ام سرپرستی من را به عهده داشت. خوب یادم هست با هم به سینما می‌رفتیم. آدم خوش مشربی بود. یکی از کارهای‌مان در آن زمان این بود که چون سینماها خیی شلوغ بود، ما هم توی صف نمی‌ایستادیم، معمولا هم با اعتراض مردم روبه‌رو می‌شدیم.

چطور شد که سر از تئاتر درآوردید؟

وقتی من به پاریس رفتم، کلاس دوزادهم بودم. دیپلمم را در پاریس گرفتم و به دانشگاه رفتم تا علوم سیاسی بخوانم.

علوم سیاسی؟ چرا این رشته؟

خواست پدرم بود. خب شما از آدمی که جزو کادر وزارت امور خارجه یک کشور است، چه انتظاری دارید؟ پدر من هم همان ویژگی‌ها را داشت، اما با فعالیت من در تئاتر مخالف نبود. فقط می‌گفت: داود جان بیا منطقی باشیم. تو یک خواسته داری و من هم خواسته‌هایی دارم. می‌خواهی در تئاتر فعالیت کنی؟ از نظر من ایرادی ندارد، اما باید یک رشته دانشگاهی را بخوانی و پایان‌نامه‌ات را هم بگیری. حرف مردم خیلی مهم نیست، اما اگر این کار را نکنی می‌گویند نتوانست درس بخواند، رفت پی یللی تللی. رفت و مطرب شد. اینها حرف پدرم بود که از دغدغه‌هایش ناشی می‌شد. من هم اعتراضی نکردم. اتفاقا راضی هم بودم، چون آن زمان داشتن لیسانس علوم سیاسی در ایران  به کار می‌آمد. اصلا در دید خیلی‌ها تاثیر داشت.

بعد از اتمام دانشگاه سراغ تئاتر رفتید؟

نه این‌طور نبود. من وقتی نظر پدرم را فهمیدم، همزمان که در دانشگاه علوم سیاسی می‌خواندم، در کلاس بازیگری تئاتر هم شرکت می‌کردم. استادم در آن کلاس، خانم لاشنال بود که اسم‌ونامی هم داشت. او دستیار یکی از کارگردانان معروف در مکتب پاریس بود.

در جایی دیدم که گفته بودید استاد تئاترتان خیلی شما را دوست داشت. منظورتان همین خانم لاشنال بود؟

بله. او تاثیر زیادی بر من گذاشت. او مسن بود، اما در عین‌حال بسیار شاد، سرزنده و مهربان. ارتباطش با من آن‌قدر خوب بود که برایم کلاس خصوصی هم می‌گذاشت. از همان کلاس‌ها بود که به دنیای حرفه‌ای تئاتر قدم گذاشتم. در آن زمان خانم لاشنال تئاتری به نام  آنتیگونه در دست ساخت داشت، با همکاری فردی به نام بارژا. من هم در آنتیگونه نقش سرباز را بازی می‌کردم.

چطور نقشی بود؟

به‌نظر من نقش خوبی بود. اگر آنتیگونه را خوانده باشید، یک سرباز هست که معروف‌ترین چیزی که ممکن است در ذهن‌تان مانده باشد این است که خبر می‌آورد که آنتیگونه پس از این‌که برادرش کشته می‌شود، او را دفن می‌کند. من نقشه سربازی را داشتم که خبر می‎آورد آنتیگونه خاک روی جسد برادرش ریخته است. این نقش کمی هم جنبه‌های کمیک دارد.  

من، داود رشیدی بچه خیابان ری کوچه آبشار... 

فی‌‌سبیل‌الله کار کردید؟

نه، آن کار، کاری نیمه‌حرفه‌ای بود، اما بابتش دستمزد ‌گرفتم.

چطور وارد کار حرفه‌ای تئاتر شدید؟

قبل از این‌که به ایران برگردم، وارد کار حرفه‌ای تئاتر شدم. کار حرفه‌ای را با خانم لاشنال شروع کردم. تجربه خیلی خوبی را با او در تئاتر حرفه‌ای کسب کردم. البته این را هم بگویم در ژنو تئاتر «کاروژ» تئاتری کاملا حرفه‌ای بود که زیرنظر فردی به نام «سیمون» کار  می‌کرد و من آن‌جا هم رفتم.

همان سیمون معروف که بازیگر سینما بود؟

نه؛ مدیر کاروژ پروفسور سیمون، پسر او بود. یادم هست وقتی رفتم تا خودم را به او معرفی کنم و بگویم علاقه‌مندم که در تئاتر او کار کنم، یک داستان ایرانی را اجرا کردم. او آن‌قدر مجذوب شده بود که اصلا نفهمید کی سیگارش تمام شد. وقتی فهمید که گرمای ته مانده سیگار دستش را اذیت کرد و سیگار از دستش افتاد. این امتحان ورودی من به کاروژ  بود، سیمون آن‌قدر در کار فرو رفته بود که آن همه چیز یادش رفته بود. نخستین تئاتری که در آن‌جا بازی کردم، در نمایش ایوانوف بود. یادم نمی‌رود دستمزدی که از این کار گرفتم، نخستین دستمزد حرفه‌ای بود که با دوستان جشن گرفتیم و خوش‌گذراندیم.

کمی از زندگی‌تان هم بگوید. منظورم آن بخش است که در تهران بودید؟

من متولد تهرانم‌ سال ١٣١٢، خیابان ری، کوچه آبشار. فکر  کنم این را دیگر همه می‌دانند، چون بارها گفته‌ام، یعنی هر کدام از همکاران‌تان که پیش من آمده، گفته‌ام که نخستین تئاتری که بازی کردم، در نمایشی به کارگردانی استاد نوشین بود. توسط دخترخاله‌ام به او معرفی شدم. استاد نوشین در آن نمایش به تعدادی بچه نیاز داشت که باید نقش شاگردان یک کلاس را ایفا می‌کردند.

گفتید استاد نوشین بد نیست از او هم یادی کنیم…

تئاتری‌ها همه او را می‌شناسند. با واسطه یا بی‌واسطه. واقعا و به معنی واقعی کلمه استاد بود. او مردی بزرگ و استادی بی‌نظیر در تئاتر ایران بود که بعید است کسی نقش او را در تئاتر نادیده بگیرد. البته این رسم روزگار است که  افرادی چون او را از یاد ببرند، اما نمی‌توان نقشش در تئاتر ایران را از ذهن‌ها پاک کرد.

نام آن نمایش را به یاد دارید؟

بله. «مردم» اثر اصالتا فرانسوی بود، اما به فارسی ترجمه شده بود و من هم به‌عنوان یک شاگرد مدرسه‌ای در آن نقش داشتم. صحنه نخست، در کلاس درس اتفاق می‌افتاد که خود استاد نوشین معلش بود. در آن صحنه نوشین از کلاس می‌پرسید یک معلم خوب و فداکار وقتی بعد از کلاس درس به خانه می‌رود، چه حالی دارد؟ یکی از شاگردان دست بلند می‌کرد و می‌گفت آقا خستس و بعد مردم می‌خندیدند. من خیلی دوست داشتم این دیالوگ را خودم بگویم. همیشه آرزو می‌کردم او نیاد و من بگویم یا قبل از این‌که او دست بلند کند، من دست بلند کنم و بگویم، اما هیچ‌وقت جرأت نکردم.

این نخستین‌بار تماسم با آیین تئاتر بود. از اول هم می‌آمدم و تماشا می‌کردم که بازیگران می‌آیند و هنوز تماشاچی نیامده و پرده هم افتاده. بعد رد می‌شوند و می‌روند و گریم می‌کنند و لباس‌های‌شان را عوض می‌کنند. بعد کم‌کم تماشاچی‌ها می‌آمدند و صدای تماشاچیان را آدم از پشت پرده می‌شنید که کم‌کم بلند‌تر می‌شد. همه اینها در خاطرم مانده. وقتی که پرده باز می‌شد، نور درون صحنه می‌تابید و مردم خاموش می‌شدند. این آیین و مراسم خیلی برای من جالب بود. هنوز هم آن‌روزها در ذهنم مانده. نخستین برخوردم با تئاتر حرفه‌ای با استاد نوشین بود که خیلی در تاریخ ما مرد مهمی بود.

من، داود رشیدی بچه خیابان ری کوچه آبشار... 

اینها گذشت و شما خارج رفتید و برگشتید. در ایران اوضاع چطور گذشت؟

وقتی برگشتم همان ابتدا به اداره هنر‌های دراماتیک رفتم. آن زمان  ریاست اداره برعهده فردی به نام «دکتر فروغ» بود. او آدمی بزرگ و کار بلد بود، اما مته به خشخاش می‌گذاشت. نمی‌دانم اما شاید دلیلش این بود که با هم آشنایی خانوادگی داشتیم، اما هر چه بود، استخدام شدم. خودم علاقه به کارگردانی داشتم، اما او می‌گفت بهتر است بازیگری کنی. کار همان شد که او می‌خواست، اما  من هم بیکار ننشستم و دست آخر قبول کرد که به‌عنوان  بازیگر و کارگردان استخدام شوم. با استاد سمندریان هم همان جا آشنا شدم. ارتباط خوبی با هم داشتیم.

علی حاتمی در همین دوره در کلاس‌های من شرکت می‌کرد و او را از این طریق شناختم. علی، این خصلت را داشت که خجالت نمی‌کشید. وقتی از بچه‌ها می‌پرسیدم که چه‌کسی حاضر است اجرا کند، او تنها کسی بود که اعلام آمادگی می‌کرد.    

رابطه‌تان با علی حاتمی چطور شکل گرفت؟

من او را در همان کلاس‌هایی که خدمت‌تان عرض کردم دیدم. شاگردم بود، اما کم‌کم هوش و دقت و به‌ویژه علاقه‌اش من را متوجه او کرد. بعد از مدتی رابطه ما از آن رابطه کلاسی خارج شده بود و جاهای دیگر به ملاقاتم می‌آمد. حتی این رفت‌وآمدها بیشتر  شد و به رابطه خانوادگی انجامید. رفت‌وآمدها آن‌قدر زیاد شده بود که دختر من و علی، خیلی به هم انس گرفته بودند و حتی با هم مدرسه می‌رفتند و برمی‌گشتند. وقتی حاتمی «حسن کچل» را نوشت، از من خواست آن را کارگردانی کنم. کار سختی بود. نمایشنامه کاملا کاری ایرانی بود و من هم تجربه اجرای کار ایرانی نداشتم. اصلا آن‌قدر گفته بودن که رشیدی فرنگی‌کار است که خودم هم باورم شده بود و درک نمی‌کردم که چرا کارگردانی کار به من پیشنهاد شده.

نمی‌دانم پرویز فنی‌زاده را می‌شناسید یا نه؟

 همان فنی‌زاده که در دائی‌جان ناپلئون هم نقش داشت؟

دقیقا! خدا رحمتش کند در کار نمایش اعجوبه بود، اما خیلی حیف شد. واقعا حیف شد.

چرا؟

او استعداد خارق‌العاده‌ای داشت. به‌نظر من آن‌طور که باید شناخته نشد و قدرش را هم کسی ندانست. وقتی او را به‌عنوان نقش اول انتخاب کردم، خیلی‌ها با نظر من مخالف بودند. اما وقتی کار اجرا شد، به‌نظر من تکرار نشدنی ظاهر شد. آن‌قدر خوب بازی کرد که شش هفت ماه یا در همین حدود، کار روی صحنه بود. استقبال مردم باورنکردنی بود.

شما ازجمله بازیگران پرکاری هستید که هم در سینما، هم در تئاتر و هم در تلویزیون حضوری مستمر داشتید. اگر الان از شما بپرسیم که کدام کارهارا  بیشتر دوست دارید، چه می‌گویید؟

اگر ناراحت نمی‌شوید، خیلی مستقیم و سرراست می‌گویم این از سوال‌های بی‌معنایی است که معمولا پرسیده می‌شود. خب وقتی یک نفر، بازیگر حرفه‌ای است، همه‌ کارها را انتخاب کرده و تقریبا می‌توان گفت با آگاهی دست به انتخاب زده است.

آخر، هستند بازیگرانی که از روی اجبار مالی یا تنگناهای دیگر برخی از کارها را بازی می‌کنند. قبول ندارید؟

 این را قبول دارم. بازیگر هم مثل تمام آدم‌های دیگر نیازهایی دارد. ممکن است در تنگنا قرار بگیرد و گاهی هم مجبور شود برخی از نقش‌ها را از روی اجبار بپذیرد.

من، داود رشیدی بچه خیابان ری کوچه آبشار... 

برای شما هم این اتفاق افتاده؟

بله، برای من هم اتفاق افتاده. من هم مثل بقیه اما سعی‌ام همیشه این بوده تا درست انتخاب کنم. من تقریبا تمام کارهایی را که انجام دادم، دوست دارم. این‌که بگویم همه‌شان مثل فرزند من هستند که اغراق است، اما دوست دارم. البته این را هم بگویم که بعضی‌وقت‌ها کارهایی بود که وقتی پخش می‌شد خیلی دلچسب نبود. در زمان تولید همه چیز خوب پیش می‌رفت و به‌نظر کار خیلی خوبی می‌رسید، اما وقتی پخش می‌شد، انگار چیز دیگری بود.

پس برای شما هم هستند کارهایی که از بقیه بیشتر در ذهن‌تان مانده یا آنها را بیشتر از بقیه کارها دوست دارید؟

اگر این‌طور به ماجرا نگاه کنیم، بله. می‌توانم هزاردستان را نام ببرم. آوای فاخته هم خوب بود یا عطر گل یاس. یکی از این‌روزها و معصومیت از دست رفته هم کارهای خوبی بودند.

اینها سریال‌ها و کارهای تلویزیونی بود. در کارهای سینمایی چطور؟

 شیلات و کندو جزو کارهایی است که نمی‌توانم از یاد ببرم.

از تئاتر هم بگویید..

در انتظار گودو و بعد پیروزی در شیکاگو.

از میان کارگردان‌هایی که با آنها کار کردید، اسم آقای میرباقری زیاد به چشم می‌خورد…  

بله. نخستین‌بار در سریال گرگ‌ها بود که با او آشنا شدم. قبلش نمی‌شناخمش، اما وقتی با هم صحبت کردیم، معلوم بود خیلی اهل مطالعه است.  از همان کار به بعد با هم رفاقت پیدا کردیم و بعد در کارهای دیگر با هم همکاری کردیم. به نظر من میرباقری از کارگردان‌هایی است که ماندگار خواهد شد. او در مسیر حرفه‌ای خود، یک مسیر مشخص را دنبال کرده و ادامه داده است. به‌نظر من عامل موفقیتش همین موضوع است. او یک مسیر مشخص را ادامه داده، در آن مطالعه کرده و صاحب بینش شده ‌است. برای همین جزو آدم‌های کاربلد ما در ساخت سریال‌های تاریخی است.

کار در سینما چطور برای شما آغاز شد؟

من نخستین نقش سینمایی‌ام را در فیلم «فرار از تله» در کنار بهروز وثوقی بازی کردم. کارگردان آن فیلم، جلال مقدم بود. مقدم را از قبل می‌شناختم. بعد از آن در فیلم «کندو» حاضر شدم. یک فیلم دیگر هم بود به نام «فدایی» که کارگردانش آقای علامه‌زاده بود.

اینهایی که می‌گویید قبل از انقلاب است  یا بعد آن؟

اینها همه فیلم‌هایی است مربوط به زمانی که شما اصلا نبودید. مال قبل انقلاب. در همان زمان من فیلم «جهنم به اضافه من» را هم بازی کرد. کار دیگری هم بود که با مرحوم فردین در کنار هم نقش ایفا کردیم. اسمش «میعادگاه خشم» بود.

بعد از انقلاب به‌هرحال شرایط سخت‌تر شده بود. در آن زمان هم در فیلمی حاضر شدید؟

این‌که شرایط سخت‌تر شده بود، درست است، اما بعد از مدتی فیلم‌های خوبی ساخته شد. همان اوایل انقلاب، «آقای هیروگلیف» را بازی کردم. کارگردانش آقای عرفان بود، البته آن کار توقیف شد. «جایزه»، «رهایی» «گل‌های داودی» و «بی‌بی چلچله» فیلم‌هایی بود که همان یکی دو‌سال بعد از انقلاب ساخته شد و من در آنها نقش داشتم. در همان سال‌ها بود که فیلم «شیلات» را به کارگردانی رضا میرلوحی بازی کردم، در فیلم نقش «خوجه ممد» را بازی می‌کردم و به‌نظر من فیلم بسیار خوبی بود.

شما در تلویزیون هم کارهای زیادی کردید؟

کار من در تلویزیون به دعوت آقای قطبی آغاز شد. البته من در آن زمان با عنوان مدیریتی کار را آغاز کردم. قطبی پیشنهاد کرد که کل کارهای نمایشی تلویزیون که بخش تئاتر و سریال را دربرمی‌گرفت، با نظر من باشد. آن زمان من با عنوان اداری مدیر گروه نمایش، وارد تلویزیون شدم. آن زمان ما یک شورا داشتیم که آقای علی نصیریان و علی حاتمی هم عضوش بودند و به‌خاطر  رابطه خوبی که داشتیم، تعامل بسیار مناسبی در شورا ایجاد شد.

من، داود رشیدی بچه خیابان ری کوچه آبشار... 

آدم‌های دیگری هم عضو این شورا بودند. در شورا چه می‌کردید؟

غیر از حاتمی و نصیریان، جلال ستاری، شنگله، زهری و پزشک‌زاده هم بودند. در این شورا ما تمام نمایش‌ها، سریال‌ها و تئاترهایی را که قرار بود تولید شود، تایید می‌کردیم.

آن زمان کار چطور بود؟

به‌نظر من فضای کاری آن زمان با امروز قابل مقایسه نیست. فضا آن‌قدر نامناسب بود که من مجبور شدم از وزارت فرهنگ و ارشاد، استعفا بدهم. بعد از استعفا بود که به تلویزیون آمدم.

 می‌شود مقایسه‌ای بین فضای کاری در دوره امروز و آن روز انجام داد؟

فضا خیلی فرق کرده، آن زمان به‌ندرت کاری مجوز پیدا می‌کرد که روی صحنه برود. الان عده‌ای نق می‌زنند که فضا بد است، اما آن دوره را درک نکرده‌اند.

از زندگی شخصی‌تان اگر بپرسم اشکالی ندارد؟

تا آن‌جا که بتوانم پاسخ می‌دهم.

با خانم برومند چطور آشنا شدید؟

ما در اصل با یک واسطه آشنا شدیم. یکی از دوستان مشترک‌مان موجب این آشنایی شد و بعد هم با هم ازدواج کردیم.

شما هر دو هنرمند هستید و احتمالا در زندگی هنری مشکلاتی هم داشته است؟

زندگی در حالت معمول، نظم و ترتیب خاصی می‌خواهد، اما در زندگی یک بازیگر چنین نظمی را نمی‌توان به‌طور کامل پیاده کرد. من وقتی سریال گرگ‌ها فیلمبرداری می‌شد، زمان زیادی در خانه نبودم. این یک نمونه است. ممکن است در زندگی عادی وقتی مردی یک‌ماه در منزل نباشد، همسرش تحمل نکند، اما در زندگی یک هنرپیشه، این موارد زیاد اتفاق می‌افتد. اصلا موضوعی طبیعی است. در زندگی هنرمندان یک مشکل دیگر هم هست. البته من آن را مشکل نمی‌دانم، اما عده‌ای را دیده‌ام که آن را معضل می‌دانند. یک هنرمند وقتی در میان مردم ظاهر می‌شود، به‌ویژه اگر هنرمندی شناخته‌شده باشد، مردم به او رجوع می‌کنند، می‌خواهند عکس بگیرند و ممکن است کسی خسته شود، اما اینها هم جزیی از زندگی هنرمند است. متاسفانه خیلی‌ها خودشان را می‌گیرند، اما من واقعا از این رفتار ناراحت می‌شوم. به آنها می‌گویم اگر مردم نباشند، شما نیستید. بگذار مردم بیایند و با تو سخن بگویند. بگذار از تو فاصله نگیرند.


منبع: برترینها

باورهای اشتباه در مورد دیکتاتورهای جهان (۲)

: همانطور که در قسمت اول این مطلب گفته شد دیکتاتورها انسان های مرموزی هستند که به دلیل مخفی کردن شرایط زندگی خود و تبلیغات دروغین فراوان، اطلاعات دقیق و درست کمی در مورد زندگی روزمره و فعالیت های آن ها موجود است به نحوی که داستان سرایی های بسیاری ، چه مثبت و چه منفی، در مورد آن ها صورت می گیرد که هیچکدام واقعیت نداشته و رسانه های موافق و مخالف هر بار پر و بال بیشتری به آن ها داده و باعث می شوند که مردم این داستان های غیرواقعی را حقیقت تلقی کنند.

گاه داستان های هولناکی در مورد جنایات این افراد گفته می شود که واقعیت خارجی ندارند و شاید بتوان ادعا کرد که امکان وقوع آن ها وجود ندارد. برخی اوقات نیز در مورد صفات خوب این افراد گزافه گویی هایی صورت می گیرد که این دسته نیز واقعیت ندارند. هر کدام از این افسانه سازی ها هدفی را دنبال می کنند که گاه در جهت ترور شخصیت یک فرد و گاه در جهت تقدس اوست. در قسمت دوم این مطلب قصد داریم شما را با افسانه های غیرمعقول دیگری که حول زندگی دیکتاتورهای بزرگ گفته شده است آشنا کنیم. با ما همراه باشید.

۶- برنامه ی قطارهای بنیتو موسولینی

همیشه گفته شده است که بنیتو موسولینی یک دیکتاتور بی رحم بوده که افراد زیادی را به قتل رسانده و آزادی های عمومی مردم ایتالیا را در برهه ی زمامداری خود محدود کرده بود اما دستکم او کاری کرده بود که قطارها کاملاً به موقع حرکت کنند. معمولاً از این ادعا برای انتقاد در مورد زیرساخت ها و سیستم حمل و نقل کشورهای دموکراتیک استفاده می شد. حتی در سال ۲۰۱۵، ریچارد کوهن در روزنامه ی نیویورک دیلی نیوز  در مقاله ای به تمجید از  سیاست های توتالیتری گاه و بیگاه لی کوان یو، موسس کشور سنگاپور و رژیم دیکتاتور او پرداخت.

۹ افسانه و باور اشتباه در مورد دیکتاتورهای جهان که واقعیت ندارند (2) 
در دوران جنگ جهانی اول، سیستم حمل و نقل ریلی ایتالیا به شدت آسیب دیده و به حال خود رها شده بود و بعدها وضعیت این بخش از زیرساخت های کشور بهبود یافت. اما بخش زیادی از این نوسازی ها قبل از این که موسولینی در سال ۱۹۲۲ قدرت را در این کشور به دست بگیرد صورت گرفته بود. کسانی که در دوران حکومت فاشیستی موسولینی در ایتالیا در سیستم حمل و نقل ریلی کشور کار می کردند به اعتراف خودشان همیشه دیر به سر کار می رفتند. موسولینی در هیچ کجای زندگی نامه ی خودنوشته اش به این موضوع اشاره نکرده و در زندگی نامه هایی که به قلم دیگران نوشته شده نیز به ندرت به این موضوع پرداخته شده است.

در کتاب «امپراطوری رومی موسولینی» (Mussolini’s Roman Empire) نوشته ی مک اسمیت این ادعا تنها یک تبلیغات دولتی عنوان شده است:” این ادعا شکل گرفت که اروپا در حسرت قطارهای ایتالیایی به سر می برد. این یک بزرگنمایی توسط موسولینی بود که نهایت تلاش خود را می کرد تا سیستم ریلی ایتالیا را به نماد پیشرفت و کارآیی فاشیسم تبدیل کند و تا حدود زیادی نیز موفق شد موفقیت هایی که در این زمینه قبل از سال ۱۹۲۲ انجام گرفته بود را به نام خود و حکومتش ثبت کند. تبلیغات وی موفقیت آمیز بود اما بسیاری از مسافرانی که در زمان حکومت موسولینی به ایتالیا سفر کرده بودند این ادعا را افسانه و غیرواقعی دانسته اند.

در سال ۱۹۳۶، یک روزنامه نگار آمریکایی به نام جورج سلدز به انتقاد از آمریکایی هایی پرداخت که بعد از بازگشت از ایتالیا در مورد توانایی ها و اقدامات موثر موسولینی در حرکت دادن به موقع قطارها یاوه سرایی کرده و اعلام کرد که این ادعاها معمولاً در جواب انتقاداتی که از شیوه ی حکومتی موسولینی می شود ارائه می گردند. سلدز در این باره می گوید:” درست است که اکثریت قطارهای اکسپرس بزرگ که در زمینه ی جابجایی توریست های خارجی فعالیت دارند معمولاً به موقع حرکت می کنند اما این موضوع در مورد خطوط ریلی دیگری بخصوص قطارهای کوچک و محلی صحت نداشته و این قطارها معمولاً با تاخیرهای زیاد حرکت می کنند.


۷- نوادگان چنگیز خان

عموماً باور بر این است که چنگیز خان کسی است که نسل بسیاری از بشر امروزی از او نشأت گرفته است. در سال ۲۰۰۶، یک حسابدار در فلوریدا وقتی که از طرف کمپانی بریتانیایی «آکسفورد انسستورز» (Oxford Ancestor) به وی گفته شد که از نوادگان مستقیم چنگیز خان است خبرساز شد. وی این ادعا را نپذیرفت و آزمایشات دی ان ای مشخص کرد که وی از نسل قبایل اسب سوار کوچ نشینی مانند وایکینگ ها بوده است و هیچ مدرکی دال بر اراتباط وی با چنگیزخان وجود ندارد.

۹ افسانه و باور اشتباه در مورد دیکتاتورهای جهان که واقعیت ندارند (2)

با این وجود، اغلب چنگیز خان به عنوان نیای میلیون ها انسان امروزی شناخته می شود. مشکل اصلی در اثبات این موضوع آن است که در حال حاضر هیچ مدرک ژنتیکی مربوط به چنگیز خان که بتوان این ادعاها را بر اساس آن سنجید وجود ندارد، برای مثال مکان دفن او مشخص نیست و هنوز پیدا نشده است. اگر چه افسانه های زیادی در مودر تعدد زنان چنگیز خان در نقاط مختلف سرزمین هایی که فتح می کرد وجود دارد و عموماً در فرهنگ مغولی روابط جنسی بسیار افسار گسیخته بود اما هیچ مدرکی برای اثبات این ادعاها وجود ندارد.

در سال ۲۰۰۳، در مقاله ای نوشته ی یک ژنتیک شناس تکاملی به نام کریس تایلر اسمیت ادعا شده بود که ۸ درصد از مردان آسیایی که ۰٫۵ درصد از جمعیت جهانی مردان را تشکیل می دادند دارای تسلسل کروموزمی تقریباً یکسانی در کروموزوم Y  خود هستند که ممکن است به این معنی باشد که همه ی آن ها در ۱٫۰۰۰ سال پیش جد مغولی یکسانی داشته اند.

در حالی که ادعا شده چنگیز خان صدها فرزند داشته است اما نمی دانیم که آیا فرزندان وی نیز نوادگان بسیاری داشته اند یا خیر. روی هم رفته اثبات چنین ادعایی به مدارک مستدل بسیاری نیاز دارد که تاکنون بدست نیامده است. در مطالعه ای دیگر که توسط یک ژنتیک شناس در دانشگاه لستر به نام مارک جابلینگ انجام شد مشخص گردید که در میان مردان آسیایی ۱۱ نوع تسلسل کروموزومی Y متفاوت وجود دارد اما این که ادعا شود حدود یک میلیارد نفر از مردم جهان از نوادگان چنگیز خان هستند یک ادعای گزاف به نظر می رسد.


۸- فراست نظامی ژنرال فرانسیسکو فرانکو

ژنرال فرانسیسکو فرانکو، دیکتاتور اسپانیایی خود را به عنوان یک رهبر نظامی باهوش و منحصر به فرد در چشم اطرافیان و مردم کشورش ترسیم کرده بود. او معمولاً لباس های نظامی می پوشید و خود را مسئول پیروزی در غائله ی محاصره ی آلکازار در سال ۱۹۳۶ می دانست و از روزنامه ها و مجلات هفتگی برای نشان دادن خود به عنوان یک رهبر نظامی ترسناک و باهوش که خود را وقف دفاع از سرزمین های متعلق به اسپانیا در آفریقای شمالی کرده است استفاده می کرد.

۹ افسانه و باور اشتباه در مورد دیکتاتورهای جهان که واقعیت ندارند (2)

در روزنامه ی نیویورک تایمز در سال ۱۹۷۵ مقاله ای در مورد ژنرال فرانکو نوشته شد که خلق و خوی خشک نظامی او را تقویت کرده و با لحنی منفی در مورد او چنین گفت:” خشونت فرانکو یک وحشیگری غیرانسانی اما موثر بود. یک بار که وی به عنوان ژنرال نظامی از لژیون خارجی اسپانیا دیدن می کرد با سربازی مواجه شد که در اعتراض به کیفیت نامناسب غذای خود آن را به سمت صورت فرانکو پرتاب کرد. این کار باعث شد که یونیفورم نظامی ژنرال فرانکو کثیف شود اما ژنرال فرانکو عکس العمل ظاهری خاصی انجام نداد و حتی یک کلمه نیز در این مورد صحبت نکرد و به بازرسی خود ادامه داد. وقتی که به دفتر کار خود بازگشت یکی از افسران را صدا زد و با اشاره به سربازی که به وی توهین کرده بود از او خواست که سرباز مذکور را دستگیر و بلافاصله اعدام کنند”.

بعد از مرگ ژنرال فرانکو تلاش های بسیار کمی برای تصحیح سوابق وی انجام گرفت زیرا در ان دوران کشور در حال گذار از دوران دیکتاتوری حکومت فرانکو به دوران حکومت قانون اساسی بود. در سال ۲۰۰۰، در ۲۵ اُمین سالگرد مرگ ژنرال فرانکو، به منظور از بین بردن این افسانه های تاریخی در مورد ژنرال فرانکو، یک تاریخ شناس نظامی به نام ژنرال  کارلوس بلانکو اسکولا در کتابی با عنوان «بی کفایتی نظامی فرانکو» (The Military Incompetence of Franco) ادعا کرد که فرانکو اشتباهات مهم بسیاری در دوران زمامداری خود در زمینه ی نظامی مرتکب شده و با تصمیمات غلط و نابجای خود بدون هیچ دلیلی باعث طولانی شدن جنگ داخلی در اسپانیا شده بود.

وی در مورد نبرد رودخانه ی اِبرو می گوید:” ژنرال روخو [از نیروهای جمهوری خواه] یک حمله ی بسیار استادانه را طراحی و اجرا کرد که از استادان نظامی شوروی سابق یاد گرفته بود؛ او از رودخانه گذشت و نیروهای خود را در ساحل سمت راست رودخانه مستقر کرد و این کار را تنها در یک روز انجام داد در حالی که ژنرال فرانکو این کار را در مدت ۴ ماه به انجام رساند و برای رسیدن به این هدف مقادیر زیادی اسلحه و مهمات و تعداد زیادی از نیروهای خود را از دست داد”.

در کمال ناباوری حکومت های نازی و فاشیستی نیز دل خوشی از فرانکو نداشته و او را یک فرمانده نظامی باهوش و خوب نمی دانستند.

۹- مخفیگاه  کوهستانی اسامه بن لادن

در سال های بعد از حملات ۱۱ سپتامبر همواره گفته می شد که اسامه بن در داخل شبکه ای از غارها در کوهستان های افغانستان پنهان شده است. پرزیدنت بوش نیز همواره می گفت که ارتش ایالات متحده به طور مداوم و بدون وقفه عملیات هایی را برای بیرون کشیدن تروریست ها از غارهایشان و سپردنشان به عدالت انجام می دهد. در همین دوران مقامات نیروی هوایی ارتش ایالات متحده به مجله ی «Aviation Week» گفته بودند که بیش از ۱۳۰ بمب بسیار قوی که امکان پرتاب به صورت افقی به درون غارهای مناطق کوهستانی افغانستان را دارند را آماده ی پرتاب کرده اند.

۹ افسانه و باور اشتباه در مورد دیکتاتورهای جهان که واقعیت ندارند (2)

اما در همان سال ۲۰۰۱ نیز بسیاری نظریه ی مخفی شدن بن لادن در غارهای شبکه ای در کوهستان های افغانستان را مورد شک قرار داده و ان را غیرمحتمل دانستند. از آن جایی که بیشتر غارها از سنگ آهک تشکیل شده اند و در مناطق کوهستانی افغانستان مقدار کمی از این سنگ یافت می شود این نظریه منطقی به نظر نمی رسید. علاوه بر این محققان زمین شناسی که قبلاً به این کشور سفر کرده و غارهای مناطق کوهستانی این کشور را مورد بررسی قرار داده بودند اعلام می کردند که غارهای معدودی که در این کشور وجود دارد قابلیت مناسبی برای مخفی شدن شخصی مانند بن لادن را ندارند.

به گفته ی یکی از مأمورین سابق سازمان سیا به نام میلت بیردن، بسیاری از حفاری هایی که در زمان نبرد با نیروهای شوروی سابق در مناطق کوهستانی این کشور و توسط مجاهدین ساخته شده بودند عمق نسبتاً کمی داشتند و صحبت از غارها تا حدود زیادی گزافه گویی بوده است. به گفته ی وی بسیاری از این پناهگاه ها در واقع حفره هایی بودند که با دست کنده شده و نیروهای مجاهدین در طول نبرد ۱۰ ساله ی خود با نیروهای شوروی سابق تنها نقب هایی را در دره ها و اطراف صخره های کوهستانی ایجاد کرده بودند تا از آسیب به مهمات و ساز و برگ نظامی خود توسط نیروهای روسی جلوگیری کنند.

۹ افسانه و باور اشتباه در مورد دیکتاتورهای جهان که واقعیت ندارند (2)

محل زندگی و کشته شدن بن لادن در ابوت آباد پاکستان

بر اساس گزارش روزنامه ی گاردین این افسانه از یک سری ملاقات بین بن لادن و یک روزنامه نگار غربی در کوهستان های تورابورا در افغانستان نشات گرفت، مکانی که برای اهداف تبلیغاتی انتخاب شده بود. در واقع در آن زمان بن لادن در یک مجتمع راحت و مجهز در یک مرکز مجتمع کشاورزی ساخت شوروی زندگی می کرد که در کنترل یکی از فرماندهان نظامی محلی بود. بعدها نیز وی به یک خانه ی مسکونی بزرگ در قندهار نقل مکان کرد.

هیچ مدرکی وجود ندارد که ثابت کند وی پیش از کشته شدن در یک خانه ی بزرگ در شهر «ابوت آباد» در پاکستان مدتی را در غارها مخفی بوده است. از دیدگاه القاعده، چهره ی بن لادن با زندگی در غار تقویت می شد و ایالات متحده نیز با صرف میلیون ها دلار برای یافتن و دستگیری او در چنین مکان هایی باعث شد که چهره ی او به عنوان یک «قهرمان یاغی» در چشم طرفدارانش تقویت شود.

برای سال ها نیروهای اطلاعاتی ایالات متحده بر این باور بودند که بن لادن برای در امان بودن از دستگیری، خود را نزدیک به افراد و طرفدارانش نگه می دارد و بدون شک در پناهگاه های القاعده در مناطق قبیله ای وزیرستان شمالی و جنوبی می ماند. با این وجود بن لادن با دور نگه داشتن وسایل الکترونیکی مانند تلفن و خطوط اینترنت از خانه اش توانست برای سال های زیادی سیستم های اطلاعاتی ایالات متحده که به نظارت های الکترونیکی، ماهواره ها و خبرچین ها متکی بود را ناکام بگذارد.

همچنین او دیوارهای بلندی دور خانه ی خود ساخته و تنها با تعداد کمی از قابل اعتمادترین و مطمئن ترین افراد خود ارتباط داشت. افسانه ی سکونت او در غارهایی در افغانستان باعث شد که دستگیری وی دستکم چند سال به تعویق بیفتد.


منبع: برترینها

راهکارهای ساده برای درمان مشکلات بدخوابی و بی خوابی

علت بد خوابی راه درمان مشکلات بدخوابی چگونه مشکلات بی خوابی را درمان کنیم تاثیر مطالعه کردن در درمان بی خوابی تاثیر کافئین بر بی خوابی

شاید شما هم جزو افرادی هستید که نمی توانید شب ها به راحتی بخوابید و دچار مشکلات بدخوابی و بی خوابی شده اید و برای درمان آن دست به استفاده از قرص ها و روش های شیمیایی و گیاهی زده و نتیجه ای نگرفته اید. در این مقاله از دکتر سلام ۱۰ روش ساده و موثر برای درمان بدخوابی و بی خوابی را آماده کرده ایم. با ما همراه شوید.

۱۰ روش موثر برای درمان مشکلات بد خوابی و بی خوابی

۱ ـ خوابیدن در ساعات مشخص از شبانه روز و بیدار شدن در ساعت مشخص می‌تواند راه حل موفقی باشد زیرا نظم در ساعات خواب، ساعت بیولوژیکی بدن را نیز تنظیم خواهد کرد.

۲ ـ موارد و چیزهایی‌که مانع خوابیدن می‌شوند را کنترل کنید و آنها را از خود دور کنید تا خوابی پیوسته و بدون انقطاع داشته باشید.

۳ ـ اگر بنا به دلایلی شب پیش کم خوابیده‌اید فورا در اولین وقت آن را جبران کنید اما به میزان مناسب و حساب شده زیرا اگر شب قبل کم خوابیده باشید، بازهم کم خوابی به سراغتان خواهد آمد.

۴ ـ بعد از نهار چرت کوتاهی بزنید و سعی کنید هیچگاه در ساعات عصر و یا نزدیک شب نخوابید حتی اگر به آن احتیاج دارید.

۵ ـ پس از ساعت ۲ بعد از ظهر چایی و قهوه مصرف نکنید زیرا کافئین دوره ۶ ساعته دارد و اثرات آن در بدن باقی می‌ماند به همین خاطر است که نوشیدن قهوه را در ساعات اولیه صبح پیشنهاد می‌کنند تا خواب آلودگی رفع شود.

۶_ دمای اتاق را خنک نگه دارید زیرا گرما باعث کابوس دیدن خواهد شد و سرد بودن اتاق نیز موجب صرف انرژی بدن برای گرم نگه‌داشتن خواهد شد به همین دلیل مناسب‌ترین دما برای اتاق خواب در تمامی فصول بین ۱۸ تا ۲۲ درجه سانتی‌گراد است.

علت بد خوابی راه درمان مشکلات بدخوابی چگونه مشکلات بی خوابی را درمان کنیم تاثیر مطالعه کردن در درمان بی خوابی تاثیر کافئین بر بی خوابی   علت بد خوابی راه درمان مشکلات بدخوابی چگونه مشکلات بی خوابی را درمان کنیم تاثیر مطالعه کردن در درمان بی خوابی تاثیر کافئین بر بی خوابی

۷ ـ قبل از خواب استفاده از گوشی، تبلت، کامپیوتر و مواردی از این دست را برای تمامی اعضای خانواده ممنوع کنید زیرا علاوه بر نور آن که موجب بی نظمی در خواب می‌شود، ممکن است مطالبی نیز به فرد منتقل شود که ذهن وی را درگیر خواهد کرد.

۸ ـ نور اتاق باید کم باشد نوری که از چراغ کوچه در اتاق ساتع می‌شود را باید با پرده کلفت و یا موارد مشابه کنترل کرد.

۹ ـ سه ساعت پیش از خواب ورزش سنگین انجام ندهید زیرا دمای درونی بدن را تا پنج ساعت بعد افزایش خواهد داد.

۱۰ ـ پیش از خواب مطالعه کنید حتی اگر کوتاه باشد، اینکار موجب فعال شدن مغز و خستگی چشمانتان خواهد شد، بهتر است کتاب‌هایی را مطالعه کنید که به موضوع آن علاقه‌مند هستید.

منبع: فارس


#تاثیر کافئین بر بی خوابی#تاثیر مطالعه کردن در درمان بی خوابی#چگونه مشکلات بی خوابی را درمان کنیم#راه درمان مشکلات بدخوابی#علت بد خوابی

ارسال شده در ۲۵ تیر ۱۳۹۶ توسط کاربر دکترسلام با موضوع عمومی


منبع: دکتر سلام

لیزر در دندانپزشکی چه کاربردهایی دارد؟

مزایای استفاده از لیزر در دندانپزشکی لیزرهای دیودی کشیدن دندان با لیزر کاربرد لیزر در دندانپزشکی روش های لیزر درمانی دندان دندانپزشکی و لیزر پر کردن دندان با لیزر

با پیشرفت علم و فناوری متخصصین دندانپزشکی با استفاده از لیزر، روش های نوین و آسانی را برای کاهش دردهای ناشی از ترمیم آسیب دیدگی دندان و کشیدن آن انجام می دهند که باعث می شود افراد تجربه بهتری از دندانپزشکی داشته باشند. با کمک این روش درمانی، قسمت‌های خاصی از دندان‌ها را بدون این که به بافت‌های مجاور آن آسیبی وارد شود تحت درمان قرار داد. با گسترش کاربرد لیزردرمانی در دندانپزشکی تعداد بیشتری از دندانپزشکان از این روش که باعث ایجاد درد کمتری شده و طول دوره بهبودی پس از آن نیز کاهش یافته است برای درمان بیماران استفاده می‌کنند.

استفاده از لیزر در دندانپزشکی:

روش‌های لیزر درمانی با استفاده از انرژی نور عمل می‌کنند. زمانی که این نور لیزر در فرایندهای جراحی یا دندانپزشکی مورد استفاده قرار می‌گیرد، مانند یک ابزار برش یا یک ابزار تبخیرکننده بافت‌ها عمل می‌کند. زمانی که لیزر درمانی برای پر کردن دندان به کار برده می‌شود، باعث تقویت نوار فاصله بین قسمت پرشده و خود دندان می‌شود. زمانی که لیزر برای سفید کردن دندان‌ها به کار برده می‌شود مانند منبع گرمایی عمل کرده و اثر سفیدکننده‌های دندانی را افزایش می‌دهد.

مزایای لیزر درمانی در دندانپزشکی:

در مقایسه با درمان‌های دندانپزشکی معمول، لیزر درمانی مزایای زیر را دارد:

در برخی موارد باعث درد کمتر شده و بنابراین نیاز به بیهوشی را کاهش می‌دهد و تجربه مراجعه به دندانپزشک را راحت‌تر می‌کند.

ممکن است باعث کاهش اضطراب در افرادی شود که صدای دریل دندانپزشکی آنها را آزار می‌دهد.

خونریزی و تورم در زمان درمان بافت نرم کاهش یافته و طول دوره بهبودی نیز کاهش می‌یابد.

قسمت بیشتری از دندان در هنگام درمان و ترمیم دندان‌های پوسیده سالم باقی مانده و حفظ می‌شود.

احتمال بروز عفونت‌های باکتریایی کاهش می‌یابد زیرا پرتو پرانرژی لیزر ناحیه تحت درمان را استریلیزه می‌کند.

برای ایزوله کردن ریشه دندان به کار برده می‌شود و از حساسیت دندان‌ها نسبت به سرما و گرما می‌کاهد

مزایای استفاده از لیزر در دندانپزشکی لیزرهای دیودی کشیدن دندان با لیزر کاربرد لیزر در دندانپزشکی روش های لیزر درمانی دندان دندانپزشکی و لیزر پر کردن دندان با لیزر   مزایای استفاده از لیزر در دندانپزشکی لیزرهای دیودی کشیدن دندان با لیزر کاربرد لیزر در دندانپزشکی روش های لیزر درمانی دندان دندانپزشکی و لیزر پر کردن دندان با لیزر

لیزرهای مورد استفاده در دندانپزشکی:

لیزرهای مورد استفاده برای جراحی‌های دهان و دندان عبارتند از:

لیزرهای دی‌اکسید کربن: از آن‌ها برای برداشتن تومورهای دهان، بافت‌های بیمار و استخوان استفاده می‌شوند.

لیزرهای دیودی و ان‌دی- یاگ: برای برداشتن التهاب لثه و سایر عناصر بیماری‌زا (پاتوژن‌ها) از آن‌ها استفاده می‌شود. از این لیزرها در تکنیک لاناپ که به احیاء لثه کمک می‌کند نیز استفاده می‌شود، زیرا آن‌ها به خوبی از پس بافت‌های سخت برمی‌آیند.

لیزرهای اربیوم: اغلب در جراحی زیبایی دندان مورد استفاده قرار می‌گیرند. می‌توان از آن‌ها جهت آماده‌سازی دندان برای پر کردن نیز استفاده کرد.

کاربردهای لیزر در دندانپزشکی:

جراحی بافت سخت و نرم، جرم گیری، آماده کردن مینا و عاج دندان برای درمان پوسیدگی و سوراخ شدن دندان، تشخیص پوسیدگی، تمیز کردن کانال ریشه در عصب‌کشی، لایه برداری (اچینگ)، تغییر ساختار کریستالی مینای دندان به منظور پیشگیری از پوسیدگی، سفید کردن دندان، درمان پریودنتال و درمان پری ایمپلنتایتیس از کاربردهای لیزر در دندانپزشکی محسوب می‌شود.

الف: درمان بافت سخت (دندان‌ها)

پوسیدگی دندان: از لیزرها برای برداشتن پوسیدگی‌های درون دندان و آماده‌سازی مینای اطراف پوسیدگی برای دریافت ماده پرکننده استفاده می‌شود.

تشخیص‌دهنده پوسیدگی: برای تشخیص زودهنگام حفره‌های تولید شده توسط محصولات جانبی پوسیدگی دندان از لیزرهای بافت نرم کم شدت استفاده می‌شود.

سفید کردن دندان: از لیزرها برای سرعت بخشیدن به عمل سفید کردن دندان نیز استفاده می‌شود. در اینجا، محلول سفید کننده پیروکسید، که روی سطح دندان مالیده می‌شود، با استفاده از انرژی لیزر فعال شده و این سرعت فرایند سفید کردن دندان‌ها را افزایش می‌دهد.

آماده‌سازی و پر کردن دندان: در هنگام استفاده از لیزرهای دندانپزشکی بافت سخت، دیگر به بی‌حسی موضعی و دریل‌های دندانپزشکی سنتی نیازی نیست. لیزر مورد استفاده برای پر کردن دندان، باکتری‌های موجود در حفره دندان را می‌کشد که این خود باعث افزایش دوام درمان انجام شده روی دندان‌ها می‌شود.

ب: درمان بافت نرم (لثه ها):

افزایش طول دندان: لیزر دندانپزشکی می‌تواند در تغییر شکل بافت لثه (بافت نرم) و استخوان (بافت سخت) مورد استفاده قرار گیرد تا ساختار دندانی سالم بیشتری نمایان شود؛ مانند عمل جراحی افزایش طول تاج دندان این تغییر شکل نیز باعث تقویت پایه دندان می‌شود.

لبخند لثه‌ای: با لیزر دندانپزشکی می‌توان بافت لثه را تغییر شکل داده تا سطح بیشتری از دندان نمایان شده و ظاهر لبخند لثه از بین برود.

عضله متصل (فرنول): فرنکتومی لیزری یک روش عالی برای درمان کودکانی است که زبان آنها دچار گرفتگی شده و نوزادانی که قادر شیر خوردن به دلیل محدودیت در حرکات زبان نیستند. فرنکتومی به کاهش و رفع اختلالات تکلمی نیز کمک می‌کند.

چین‌های بافت نرم (اپولیس): با لیزر دندانپزشکی می‌توان بودن نیاز به بخیه و با روشی بدون درد چین‌های بافت نرم که به دلیل نامناسب بودن دندان مصنوعی ایجاد شده‌اند را درمان نمود.

مزایای استفاده از لیزر در دندانپزشکی لیزرهای دیودی کشیدن دندان با لیزر کاربرد لیزر در دندانپزشکی روش های لیزر درمانی دندان دندانپزشکی و لیزر پر کردن دندان با لیزر   مزایای استفاده از لیزر در دندانپزشکی لیزرهای دیودی کشیدن دندان با لیزر کاربرد لیزر در دندانپزشکی روش های لیزر درمانی دندان دندانپزشکی و لیزر پر کردن دندان با لیزر   مزایای استفاده از لیزر در دندانپزشکی لیزرهای دیودی کشیدن دندان با لیزر کاربرد لیزر در دندانپزشکی روش های لیزر درمانی دندان دندانپزشکی و لیزر پر کردن دندان با لیزر

سایر کاربردهای لیزر درمانی در دندانپزشکی:

نشان دادن بافت لثه و دندان: اپتیکال کوهرنس توموگرافی یک روش مطمئن برای دیدن داخل دندان و لثه در لحظه است.

تومورهای خوش‌خیم: لیزر دندانپزشکی یک روش بدون درد و بدون نیاز به بخیه برای برداشتن تومورهای خوش‌خیم در لثه، کام، اطراف گونه‌ها و کنار لب‌ها است.

زخم سرد: لیزر کم‌توان دندانپزشکی باعث کاهش درد ناشی از زخم‌های سرد و کاهش طول دوره بهبودی می‌شود.

بازسازی عصب‌ها: فوتوبیو مدولاسیون می‌تواند در بازسازی عصب‌ها و عروق آسیب‌دیده و همچنین اسکارها مؤثر واقع شود.

آپنه در هنگام خواب: در مواردی که آپنه خواب به دلیل وجود توده‌های زائد در گلو باشد (که در برخی موارد به دلیل افزایش سن ایجاد می‌شوند)، لیزر درمانی برای تغییر شکل گلو و کاهش مشکلات مرتبط با تنس و آپنه خواب مفید خواهد بود.

سفید کردن دندان‌ها: لیزر دندانپزشکی بافت نرم کم‌توان برای افزایش سرعت سفید کردن دندان‌ها به کار برده می‌شود.

درمان مفصل تمپوروماندیبولار: لیزر دندانپزشکی برای کاهش سریع درد در مفصل تمپوروماندیبولار مورد استفاده قرار می‌گیرد.

لیزر درمانی در دندانپزشکی روشی خلاقانه و حرفه ای برای درمان درد های دندان است که استفاده از این روش باعث کاهش درد و اضطراب ناشی دندان درد در طول مداوا می شود.

محدودیت‌های کاربرد لیزر در دندانپزشکی:

محدودیت‌های لیزر عبارتند از:

از لیزرها نمی‌توان برای دندان‌هایی که با نقره پر شده‌اند استفاده کرد.

از لیزرها نمی‌توان برای بسیاری از درمان‌های متداول دندانپزشکی استفاده کرد. برای مثال، در موارد زیر دریل‌های سنتی دندانپزشکی بسیار مؤثرتر از لیزرها عمل می‌کنند:

  • درمان پوسیدگی بین دندان‌ها
  • کار در اطراف پرشدگی‌ های قدیمی
  • آماده‌سازی یک دندان برای نصب روکش
  • آماده‌سازی یک دندان برای نصب بریج

گاهی اوقات برای تکمیل یک درمان لیزری به استفاده از یک دریل دندانپزشکی نیاز است. برای جاهایی که نیاز به شکل دادن به یک پرشدگی، تنظیم بایت یا پولیش کردن یک سطح پر شده است، لیزر گزینه مناسبی نیست.

لیزرها نیاز به استفاده از بی‌حسی را رفع نمی‌کنند.

معمولاً درمان‌های لیزری از درمان‌های سنتی گران‌ترند، زیرا دستگاه‌های لیزر بسیار گران‌تر از دریل‌های سنتی دندانپزشکی هستند.

مزایای استفاده از لیزر در دندانپزشکی لیزرهای دیودی کشیدن دندان با لیزر کاربرد لیزر در دندانپزشکی روش های لیزر درمانی دندان دندانپزشکی و لیزر پر کردن دندان با لیزر   مزایای استفاده از لیزر در دندانپزشکی لیزرهای دیودی کشیدن دندان با لیزر کاربرد لیزر در دندانپزشکی روش های لیزر درمانی دندان دندانپزشکی و لیزر پر کردن دندان با لیزر   مزایای استفاده از لیزر در دندانپزشکی لیزرهای دیودی کشیدن دندان با لیزر کاربرد لیزر در دندانپزشکی روش های لیزر درمانی دندان دندانپزشکی و لیزر پر کردن دندان با لیزر   مزایای استفاده از لیزر در دندانپزشکی لیزرهای دیودی کشیدن دندان با لیزر کاربرد لیزر در دندانپزشکی روش های لیزر درمانی دندان دندانپزشکی و لیزر پر کردن دندان با لیزر

مراقبت پس از لیزر درمانی:

دوره محافظت و مراقبت از دندان پس از لیزر درمانی بسیار کوتاهتر و آسان تر از روش های مرسوم عادی است اما مراقبت های آن مشابه به مراقبت های عادی است.

هرگونه استفاده و کپی برداری با درج نام مجله پزشکی دکتر سلام (لینک دهی مستقیم) مجاز می باشد.

مطالب مرتبط :

اگر می خواهید لیزر درمانی کنید بخوانید

استفاده از لیزر در دندانپزشکی

با کمک لیزر پوستی صاف داشته باشید

روکش های دندان برای زیبایی و ترمیم


#پر کردن دندان با لیزر#دندانپزشکی و لیزر#روش های لیزر درمانی دندان#کاربرد لیزر در دندانپزشکی#کشیدن دندان با لیزر#لیزرهای دیودی#مزایای استفاده از لیزر در دندانپزشکی


منبع: دکتر سلام

بیش از ۵۵ ساعت کار در هفته برای قلب مضر است

پول‌نیوز – متخصصان قلب و عروق در یک مطالعه جدید تاکید کردند که ساعات کاری زیاد در هفته خطر بروز مشکلات قلبی را تشدید می‌کند.

بر
اساس این مطالعه که در مقیاسی بزرگتر از گذشته انجام گرفته، محیط‌های کاری
که فرهنگ معمول در آنها ساعات کاری زیاد در طول روز است نه تنها بر زندگی
اجتماعی کارمندان تاثیر سوء دارد بلکه سلامت قلب آنها را نیز تهدید می‌کند.

در
این مطالعه آشکار شد کارمندانی که در هفته بیش از ۵۵ ساعت کار می‌کنند در
مقایسه با آنهایی که بین زمان کار و زندگی تعادل برقرار کرده‌اند ۴۰ درصد
بیشتر در معرض ابتلا به شایعترین نوع آریتمی قلبی موسوم به “فیبریلاسیون
دهلیزی” هستند.

به نوشته گاردین، این یافته حاصل مطالعات متخصصان
دپارتمان اپیدمیولوژی در کالج دانشگاه لندن روی الگوهای شغلی ۸۵ هزار و ۴۹۴
زن و مرد عمدتا میانسال از کشورهای انگلیس، دانمارک، سوئد و فنلاند است.


منبع: پول نیوز

آمار تلفات و خسارات داعش در موصل اعلام شد/ کشته شدن بیش از ۲۵ هزار داعشی

فرمانده عملیات نظامی نینوا اعلام کرد که در ۹ ماه عملیات آزادسازی موصل بیش از ۲۵ هزار داعشی کشته شدند.

به گزارش ایسنا، به نقل از شبکه خبری سومریه نیوز، عبدالامیر یارالله، فرمانده عملیات نظامی آزادسازی نینوا اعلام کرد: نیروهای شرکت کننده در این عملیات توانستند بیش از ۲۵ هزار داعشی از جمله ۴۵۰ عامل انتحاری را از پای درآورند.

وی گفت: نیروهای عراقی توانستند ۱۲۴۷ خودروی بمب‌گذاری شده و ۱۵۰۰ خودروی دیگر را منهدم و ۱۳۰ پهپاد را سرنگون کنند.

عبدالامیر یارالله گفت: عملیات آزادسازی بخش غربی و شرقی موصل حدود ۹ ماه طول کشید و با مشارکت ۱۰۰ هزار نیروی ارتش، پلیس فدرال، مبارزه با تروریسم و حشد شعبی صورت گرفت. جنگ بخش شرقی ۱۰۱ روز طول کشید و جنگ بخش غربی ۱۴۲ روز.

وی افزود: نیروهایی که شهر را آزاد کردند برای حفاظت از جان غیرنظامیان همزمان با نابودی تروریست‌ها تلاش بسیار کردند. در این نبرد سخت فرماندهی توانایی خود را در تمامی سطوح ثابت کرد.

یارالله همچنین اعلام کرد که آغاز مرحله چهارم عملیات “نینوا می‌آییم” برای آزادی شهر تلعفر و مناطق العیاضیه و المحلبیه نزدیک است و بعد از آن آزادی کامل استان نینوا را اعلام خواهند کرد.

وی تأکید کرد که نیروهای عراقی وارد جنگی شده‌اند که هیچ ارتشی در دنیا با آن مواجه نشده است.

نخست وزیر عراق دهم ژوئیه آزادی کامل موصل را اعلام کرد.


منبع: عصرایران

فرودگاه بنغازی پس از ۳ سال خشونت و درگیری بازگشایی شد

 منابع خبری گزارش دادند که فرودگاه شهر بنغازی لیبی پس از سه سال وقفه بار دیگر به روی مسافران گشوده شد و پروازها در این فرودگاه به حالت طبیعی بازگشته است.

به گزارش ایرنا به نقل از شبکه خبری اسکای نیوز، فرودگاه بنینا شهر بنغازی از روز شنبه به روی مسافران گشوده شده است.

پیش تر در زمان اشغال شهر بنغازی از سوی تروریست ها بارها فرودگاه بنینا هدف شلیک موشک قرار گرفته بود.

ارتش ملی لیبی دو هفته پیش موفق شد که شهر بنغازی را به طور کامل از اشغال شورشیان و گروه های تروریستی آزاد کند.

نیروهای ژنرال حفتر از سه سال پیش تاکنون درحال نبرد با گروه هایی مسلح تابع مجلس شورای انقلابی‌های بنغازی هستند.

نبرد میان حفتر و گروه‌های افراطی و سایر عناصر مسلح بخشی از درگیرهای گسترده‌تر در لیبی است که در پی سرنگونی معمر قذافی در سال ۲۰۱۱ با هرج و مرج و ناآرامی روبه روست.

بنغازی دومین شهر بزرگ لیبی پس از طرابلس پایتخت این کشور است.


منبع: عصرایران

استخدام در یک شرکت تولید قطعات خودرو

یک شرکت معتبر تولید در زمینه تولید قطعات خودرو، جهت تکمیل کادر فنی خود در منطقه صنعتی کمرد به پرسنل زیر نیازمند است.

١- واحد فنی ومهندسی: مسلط به الزامات خودرو ساز

٢- کارشناس آزمایشگاه

أولویت استخدام با خانم ها می باشد.

نشانی ایمیل آدرس برای ارسال رزومه Srk1358@gmail.com


منبع: عصرایران

شبح بحران بانکی

  
عصر ایران -علیرضا باغانی: ۱۳۰ سال از پیدایش بانکداری در ایران به شکل کنونی می گذرد.

در سال ۱۲۶۶ حاج محمدحسن امین دارالضرب که بانک جدید شرق (اولین شعبه بانک خارجی در ایران) را در عمارت شرقی میدان توپخانه راه اندازی کرد هرگز تصور نمی کرد بعد از بیش از یک قرن و پس از ان که بانک های ایرانی که همه فراز و فرودهای این کشور را بر دوش کشیده اند ، حالا شبح بحران را بالای سر خود احساس کنند و این بار ، آن ها باشند که از اقتصاد ، اقتصاد دانان و گردانندگان اقتصاد یاری بطلبند.

هدف از بانکداری در دنیا و ایران مشخص است ، وقتی بعد از پایان مبادلات پایاپای چیزی به نام اسکناس به وجود آمد بانک و بانکداری معنا و مفهوم پیدا کرد و این نهادهای بانکی بودند که اسکناس در اختیار مردم می گذاشتند تا آن ها بتوانند روزگار خود را سپری کنند.اما در مفهوم تجاری بانک ها از محل جذب سپرده و اعطای وام باید خود را اداره می کردند.

در واقع مفهوم تجاری بانکداری به شکل ساده این بود که بانک ها باید از مردم سپرده می گرفتند و از محل این سپرده ها وام هایی با نرخ سود بالاتر از سود سپرده های تعهد شده پرداخت می کردند و در این میان از کارمزد ۴ تا ۶ درصدی برخوردار می شدند،پایه بیزینس بانکداری در جهان و ایران این گونه بود.

 اما مشکل از آنجا شروع شد که بانک ها از این ریل ابتدایی و البته اصیل خارج شدند،تا توانستند شرکت خریدند و بنگاه داری کردند،بدون حساب و کتاب وام دادند، تا توانستند مشکلات خود را بروز ندادند و برای کسری های خود ذخیره نگرفتند،فقط فقط ملک و املاک خریدند تا در رقابتی عجیب مالکیت انواع «مال» ها را از آن خود کنند و هر چه هم دولت از آن ها وام خواست با آغوش باز پذیرا شدند و درست در زمانی که آن ها بی انضباطی خود را به حد اعلا رسانده بودند، برنامه جامع اقدام مشترک موسوم به «برجام» بین ایران و ۶ قدرت جهان امضا شد و یکی از بندهای آن ارتباط بانک های ایرانی با دنیای بیرونی بود!

در حالی که بانک های ما حتی یک صورت مالی و شرح حالی به زبان بین المللی نداشتند که اساسا بتوانند با خارجی ها ، سوئیفت یا هر چیز دیگری ارتباط برقرار کنند ، شاید اگر دلواپسان ما می دانستند که بانک های ما اصلا شرایط اولیه برقراری ارتباط با خارج را ندارند این قدر به خود زحمت انتقاد از برجام را نمی دادند!

چون بانک های ما برای ارتباط با دنیای خارج یا داشتن شریک خارجی حتی یک برگه صورت مالی با فرمت بین المللی نداشتند و در ماه های پایانی سال ۹۴ الزام بانک ها توسط بانک مرکزی به رعایت استاندارد گزارش گری مالی بین المللی موسوم به  IFRS سبب نمایان شدن «شبه بحران بانکی» در ایران شد و بانکی که در همان سال ۲۹۰۰ میلیارد تومان سود نشان داده بود حالا با این استاندارد بین المللی ۹۰۰ میلیارد تومان زیان شناسایی کرد، به همین راحتی!

در مرور تاریخچه صنعت بانکداری در ایران متوجه شدم «بانک شاهنشاهی ایران» در سال ۱۲۶۷ هجری شمسی (برابر با ۱۸۸۹ میلادی) توسط بارون جولیوس دو رویتر مؤسس خبرگزاری رویتر تاسیس شده است.وی اجازه انحصاری تاسیس بانک شاهنشاهی را به مدت شصت سال از ناصرالدین شاه گرفت. مهمتر از همه حق انحصاری نشر اسکناس نیز به رویتر اعطا شده بود.

بله ، زمانی در صنعت بانکداری ما خارجی ها هم حضور داشتند اما اکنون بعد از بیش از یک قرن ، آن ها حتی حاضر نیستند در بانک های ما یک برگه سهم بخرند و سرمایه گذاری جدید داشته باشند و اساسا ما نمی توانیم با آن ها زبان مشترک بانکی داشته باشیم چون تا همین چند ماه پیش «ایرانی» اداره می شدیم و شرح حالی «بین المللی فهم» برای مشارکت و همکاری با خارجی ها نداشتیم.

دست کم ۲۰۰ هزار میلیارد تومان بدهی دولت به بانک ها ، قفل شدن حدود ۱۲ درصد از منابع بانک ها به دلیل مطالبات مشکوک الوصول و بدون بازگشت از دانه درشت ها ، متمرکز شدن دست کم ۱۵ درصد منابع بانک ها به ساختمان داری، «مال» داری و بنگاه داری و مطالبات سنگین بانک ها از یکدیگر ، قابل نقد بودن تنها ۱۰ درصد منابع بانکی (به روایت مدیران بانکی) در کنار عدم تناسب بین سپرده و تسهیلات بانکی سبب ایجاد «شبح بحران» در صنعت بانکداری ایران شده است، صنعتی که ۱۲ درصد از ارزش بورس را هم به خود اختصاص داده است.

متغیرهای بنیادین و  با اهمیت بانک ها

شبح بحران بانکی

همه اعداد جدول به میلیارد تومان است…

پرده اول ؛ ۳۴ درصد جریمه درد سر ساز و سپرده داری های پر هزینه!

اعمال نرخ سود اسمی طی چند سال اخیر با تعیین دستوری و عدم نظارت و برخورد جدی دست بانک ها را برای رقابت منفی باز گذاشته است.در مقطع کنونی در حالی نرخ سود اسمی ۱۵ درصدی آن هم برای سپرده های مدت دار ۱ ساله تعیین شده که حداقل سود سپرده های روز شمار کوتاه مدت ۱۸ تا ۲۰ درصد و سود سپرده بلند مدت بین ۲۰ تا ۲۲ درصد در بانک های خصوصی و حتی برخی بانک های دولتی جریان دارد.

همچنین بانک ها پا را فراتر نهاده و به سپرده های کلان با مبالغ بالا سود های بالاتری نیز پرداخت کرده و همین امر نه تنها سبب مشکلات بزرگی در بازار پول کشور شده ،بلکه به ادامه رکود نیز دامن زده است، سودهایی بدون مالیات و  بدون ریسک باعث شده تا «سپرده بانکی» در شرایط فعلی گزینه برتر سرمایه گذاری در کشور باشد ، ، بانک هایی که «شبح بحران» بالای سر آن هاست.

اما دلیل بالا ماندن نرخ سود بانکی چیست؟ مگر یک سال پیش در همین روزها شورای پول و اعتبار نرخ سود ۱۵ درصدی برای سپرده های یکساله بانک ها تعیین نکرده است ، پس ماجرا چیست؟

بانک ها نباید به کسری بخورند، میزان ورودی و خروجی پول از بانک ها دائما توسط بانک مرکزی چک می شود. بانک هایی که نصاب های بانک مرکزی را رعایت نکنند و کسری بیاورند ، با نرخ ۳۴ درصد توسط نهاد ناظر بازار پول کشور جریمه می شوند. اما مگر می شود کسری نیاورد.بانک است دیگر،وام می دهد،وام گیرنده به موقع قسط خود را نمی دهد یا اصلا نمی دهد!

سپرده گذاران زیادی هم در یک روز برای دریافت اصل و فرع سپرده خود مراجعه می کنند،در این حالت بانک عملا کسری آورده است اما وقعا توان تحمل جریمه ۳۴ درصدی بانک مرکزی را ندارد.بانک ها برای فرار از جریمه برای خود یک بازار بین بانکی تشکیل داده اند و در آن به یکدیگر پول قرض می دهند ، آن هم با نرخ های زیر ۳۰ درصد.بنابراین بانک دچار کسری شده برای فرار از جریمه بانک مرکزی ، در بازار بین بانکی اقدام به تهیه نقدینگی با نرخ ۲۷ تا ۳۰ درصدی می کند.حال سوال جدید به وجود می آید ؛منابع بازار بین بانکی از کجا تامین می شود!؟

پاسخ مشخص است،سپرده های خاص و صندوق های سرمایه گذاری مشترک با درآمد ثابت تحت نظارت سازمان بورس و اوراق بهادار.نرخ سود بانکی به طور قانونی الان ۱۵ درصد است اما برخی بانک ها به سپرده های خاص بالای یک میلیارد تومان ، سودهای بالاتری می دهند و نرخ سود بیشتر صندوق های با درآمد ثابت هم ۲۰ درصد است.

آن ها از مردم جذب سپرده می کنند و به مردم ۲۰ تا ۲۴ درصد سود می دهند،پول های جذب شده در بازار بین بانکی با نرخ ۲۷ درصد طرفداران زیادی دارد ، برای فرار از جریمه ۳۴ درصدی! بازار بین بانکی و سپرده هایی که هر روز متورم می شود جلوی کاهش نرخ سود سپرده ها را گرفته و بانک های ما را هر روز بدهکار تر می کند،سپرده گذار را پولدار تر و حجم نقدینگی را به بیش از هزار میلیون میلیارد تومان(۱ تیلیارد تومان) رسانده است!

از طرفی دیگر در گذشته برای سپرده های مدت دار و سالانه در صورت فسخ و ابطال سپرده قبل از سررسید جریمه در نظر گرفته می شد. بدین ترتیب سود های پرداختی دو رقمی تبدیل به تک رقمی و سود کوتاه مدت عادی شده و سپرده گذار باید عمده سود دریافتی خود را به بانک در صورت ابطال سپرده باز می گرداند اما هم اکنون نرخ جریمه در اکثر بانک ها و سپرده ها برداشته شده و همین امر بر مشکلات بانک ها افزوده و رقابت بر سر سود باعث می شود منابع بانک ها دائما در حال جابه جایی باشد.

در سال های اخیر دستور العمل بانک مرکزی در خصوص عدم جذب سپرده های مدت دار بالاتر از یک سال باعث مشکلات عدیده ای در بازار پول کشور شده است. در این شرایط سپرده ها نهایتا با بازه زمانی یک ساله افتتاح می شود در صورتی که ارائه تسهیلات با بازه زمانی ۱ تا ۵ ساله انجام می گیرد!

از طرف دیگر پس از سررسید یک ساله سپرده گذار به یمن گسترش شبکه های اطلاع رسانی ، پول و سرمایه خود را به بانکی که دارای سود بالاتری است ، منتقل می کند و همین امر اول سبب خروج نقدینگی از بانک اول و دوم و عدم توان مدیریت نقدینگی می شود.

در واقع در شرایط کنونی سپرده به یک باره از بانک خارج و منابع تسهیلات داده شده به صورت خرد خرد به بانک بازگردانده می شود ، امری که بانک ها را با مشکل منابع همراه کرده و برای جلوگیری از خروج پول و منابع ناچار به رقابت منفی در افزایش نرخ سود پرداختی منتج شده است.

پرداخت سود روزشمار بلای جان بانک ها شده است.در گذشته برای سپرده های مدت دار برگه سپرده صادر می شد و سپرده گذار قادر به برداشت از سپرده خود نبود ولی هم اکنون در قالب هر گونه سپرده با صدور کارت ، سپرده گذار قادر به برداشت هر میزان از سپرده خود می باشد به همین دلیل باز مدیریت بانک ها بر سپرده ها با مشکل همراه شده و هر لحظه امکان خروج منابع از بانک ها وجود دارد به همین دلیل نرخ سود روز شمار بانک ها رقابتی و در سطوح بالایی قرار دارد.

پرده دوم ؛ وام های اقتصادی اما غیر قابل بازگشت و تنگنای بدهی!

خیلی ها این روزها سودهای بانکی بالای بیست و چند درصد را موهوم و بدون پشتوانه می دانند. با بررسی تنها ۴۰۰ شرکت فعال در بازار سرمایه و بررسی صورت های مالی چند سال اخیر این شرکت ها به خصوص سرفصل هزینه های مالی در خواهیم یافت ، شرکت ها با سیر صعودی هزینه مالی پرداختی همراه و هر گونه رشد تولید و رشد فروش و کلا هر گونه رشد سودی ، بخش عمده  آن صرف پوشش هزینه های مالی و پرداخت بهره های مالی تسهیلات دریافتی می شود.

به عبارت کلی تر در اقتصاد بخش عمده سود حاصله از بنگاه های اقتصادی صرف پرداخت هزینه تسهیلات به بانک ها می شود،البته اگر این تسهیلات بر گردد.اما امان از مطالبات مشکوک الوصول و ۱۲ درصد منابع بانکی که در اختیار دانه درشت هاست و البته غیر قابل بازگشت. به این آمار بدهی سنگین دولت به بانک ها را هم اضافه کنید(به روایتی ۲۰۰ هزار میلیارد تومان).بنابراین لزوما سودهای بالای بانک ها غیر اقتصادی نیست اما عدم تناسب بین سپرده و تسهیلات بدون بازگشت یکی از دلایل شکل گیری شرایط کنونی است و اگر نبود مطالبات بدون بازگشت بانک ها ، کارمزد گیری درست بانک ها چرخ آن ها قطعا می چرخاند.

شبح بحران بانکی

از زاویه ای دیگر بدهی مجموعه بانک ها به بانک مرکزی شرح حال بدی از بدهی دولت به بانک ها می دهد.در آخرین آمارها آمده که بانک ها به بانک مرکزی ۹۸ هزار میلیارد تومان بدهکار هستند.

روند رو به رشد بدهی بانک‌ها به بانک مرکزی در شرایطی ثبت می‌شود که بی‌تردید افزایش وام‌دهی بانک‌ها و به ویژه تسهیلات تکلیفی که برعهده آن ها گذاشته شده موجبات اضافه برداشت از بانک مرکزی به دلیل کمبود منابع مالی و تنگنای اعتباری که با آن مواجهند را فراهم آورده است.

پرده سوم ؛ عشق نافرجام به بنگاه داری ، ملک داری و «مال» داری!

مجموعه آمار و ارقام نشان می دهد که ۱۵ درصد از منابع بانک ها در بنگاه داری و املاک داری متمرکز شده است. ما در یک دهه گذشته شاهد هجوم بانک ها به احداث انواع «مال» ها بودیم و بانک ها عملا در مقام یک بساز و بفروش به ویژه در بخش املاک اداری و تجاری در بیش از یک دهه گذشته عرض اندام کرده اند.در حالی که باید از محل سپرده جذب شده وام می دادند و کارمزد می گرفتند.اما آن ها تا توانستند ملک خریدند.

برای سال ۹۵ آمار خانه های خالی حدود ۲٫۵ میلیون باب اعلام شده است و اگر هر خانه ۱۰۰هزار دلار ارزش میانگین داشته باشد یعنی ما معادل ۲۵۰ میلیارد دلار خانه خالی داریم.آمار غیر رسمی می گوید ۳۰ درصد خانه های خالی از آن بانک هاست و رکود فعلی قطعا چشم اندازی از نقد شدن این بخش از دارایی هایی که به اشتباه سرمایه گذاری شده است،ترسیم نمی کند.این گونه می شود که بانک ها برای پاسخگویی به سپرده گذاران دست به دامن تهاتر ملک با سپرده شده اند…
 
اما دردناک تر آن که یکی از دلایل عدم رشد بازار مسکن هم املاک داری بانک ها عنوان شده و ملک در معرض فروش زیادی که آن ها دارند.
در آن روی سکه ، بانک ها در چند دهه گذشته ردپای بزرگی از بنگاه داری از خود برجای گذاشته اند.اگر سری به لیست سهامداران خیلی از شرکت های بورسی بزنید ، ردپاهای کاملا مشخصی از بانک ها را مشاهده می کنید، از صنعت سنگ آهن و فولاد گرفته تا صنایعی همچون شوینده ، قند و شکر ، ساختمان ، سیمان و پتروشیمی ؛ رد پاهایی از سرمایه گذاری بانک ها را نشان می دهد.برخی ها سرمایه گذاری بانک ها در شرکت ها را به «لانه زنبور» تشبیه کرده اند ، جایی که نظارت بر آن مثل خود بانک ها شفاف نیست!

… و زیان ده شدن بانک ها

سه بانک بزرگ صادرات ،  تجارت و ملت بخشی از سپرده های جذب شده که معمولا سود های دو رقمی و بالایی به آن ها پرداخت می شود را در اختیار دولت قرار می دهند که این وجوه پرداختی به دولت اولا نرخ سود تک رقمی و پایینی دارد و دوما به صورت ماهانه با سرعت بالایی در حال افزایش است.

 رقابت منفی در افزایش نرخ سود بانکی از یک سو و کاهش حاشیه سود تسهیلات دهی با کنترل نرخ تسهیلات از سوی دیگر و رشد بالای هزینه ها از هزینه های مطالبات تا هزینه های شعب و پرسنلی سبب شده تا جمع درآمد های بانک ها یا ثابت بماند یا با نرخ کمی رشد داشته باشد،در مقابل جمع هزینه های بانک ها همچنان با شتاب بالایی همراه بوده و در برخی بانک ها این پیشی گرفتن هزینه ها از درآمد ها سبب زیان دهی و در برخی دیگر باعث روند کاهشی سودآوری شده است

آی اف آر اس فرصت یا تهدید؟

مدتی است اجرای استاندارد زبان بین المللی گزارشگری مالی موسوم به IFRS باعث شده تا فشار هایی بر بانک ها تحمیل شود.استانداردی که سبب می شود هزینه های واقعی و درآمد ها به صورت واقعی شناسایی شده و جزئیات هر گونه عملکردی شفاف شود.

از سوی دیگر جلوی شناسایی سودهای موهوم گرفته شده و با استاندارد سازی سطوح عملیاتی در بانک ها به صورت جز به جز هم شناسایی درآمد ها و هم هزینه ها به صورت کاملا شفاف و واقعی انجام می شود.

در واقع IFRS زخم کهنه بانکداری ما را نمایان کرد،آن ها به کسی ۱۰۰ میلیون تومان وام داده بودند ، وام گیرنده باید سالی ۲۰ میلیون تومان اصل و سود به بانک بر می گرداند اما این کار را نکرد.بانک باید در صورت مالی خود برای عدم بازپرداخت این پول در اصطلاح حسابداری ذخیره می گرفت اما این کار را نکرد و ۲۰ میلیون تومان دیگر به وام گیرنده وام داد تا قسط سال اول را بپردازد ، غافل از این که وام گیرنده هر روز بدهکار تر می شود و بانک در وصول اصل وام عاجز تر.

استاندارد مزبور سبب شد تا تمام این وصله پینه های بانکی عیان شود و از همه مهمتر مشخص شدن پول هایی که بابت سود سپرده در سپرده ها نشسته و  هیچ ارزش افزوده ای را ایجاد نکرده است!

اما اجرایی شدن این استاندارد در بازه کوتاه مدت از یک سو و تحمیل فشار های مختلف از سوی دیگر برای بانک ها ، آن هم در زمانی که بانک ها از عملیات اصلی بانکداری فاصله گرفته و بخشی از وجوهشان به صورت مطالبات سوخت شده و بخش عمده ای هم به صورت ملک های سرمایه گذاری شده یا تملیکی بلوکه است و بخشی توسط دولت مطالبه و بخش دیگری صرف شرکت داری شده است ، به شبه بحران کنونی دامن زده است ، در چنین شرایطی اجرای چنین استاندارد سازی قطعا فشارهای سنگینی به بانک ها وارد می کند.

اجرایی شدن این استاندارد برای حضور بانک ها در عرصه جهانی لازم الاجراست اما در طرف دیگر دولت باید به یاری بانک ها آمده و در این راه بانک ها را همراهی کند.

برای مثال ایجاد خطوط اعتباری با دریافت دارایی های بانک ها و نظارت بر بانک ها و فشار بیشتر برای فروش املاک و خروج از شرکت داری می تواند نه تنها اجرای استاندارد سازی را سخت و دشوار نماید بلکه به شفافیت بیشتر و حضور بهتر بانک ها در مراودات بین المللی کمک می کند و در نهایت باعث تحول در سودآوری بانک ها می شود.

این بحران نیست ، شبه بحران است…

بحران زمانی پیش خواهد آمد که به هر علتی مانند بی اعتمادی ، شاهد مراجعه  تعداد زیادی از سپرده گذاران برای دریافت سپرده های خود باشیم. تفاوتی هم ندارد هر بانکی تا حد خاصی با توجه به توان نقدینگی و فروش دارایی های نقد خود می تواند پاسخگوی هجوم سپرده گذاران باشد ، فرای این امر منجر به وجود آمدن بحران خواهد شد.در چند هفته گذشته برخی شایعات درباره بانک های مهر اقتصاد و موسسه ثامن شمار زیادی از سپرده گذاران این بانک و موسسه را به درب شعب کشاند تا سپرده خود را دریافت کنند و اگر اطمینان بخشی نهاد ناظر بازار پول نبود الان مصداق بارز بحران را برای دو بانک و موسسه مزبور را کاملا شاهد بودیم.

شما ۱۰۰۰ تومان در اختیار بانکی با سود مشخص می گذارید این بانک با عملیات بانکداری باید سودی فراتر از سود پرداختی به شما به دست آورده تا هم خود سودی ببرد و هم برای شما عایدی داشته باشد.

در این بین بخشی از سپرده شما به عنوان سپرده قانونی نزد بانک مرکزی با سود اندکی بلوکه می شود بخش دیگر در بانک های بزرگ شبه دولتی به دولت با نرخ سود تک رقمی داده می شود و بخش دیگر در این بین تسهیلاتی داده می شود که سوخت شده و جز مطالبات بانک قرار می گیرد به خصوص با توجه به شرایط رکودی فعلی ؛ همچنین بخشی دیگر در املاکی که از بدهکاران بانک به عنوان املاک تملیکی گرفته شده است و بانک با توجه به شرایط فعلی قادر به فروش آن ها نیست ،قفل می شود.

بخش دیگر منابع هم طبیعتا باید صرف هزینه شعبات و پرسنلی و سایر هزینه ها شود ؛ حال حساب کنید بانک باید از سپرده شما چه سودی به دست آورد که عمده آن را به سپرده گذار بدهد و بخشی دیگر صرف موارد بالا شود!

قطعا بانک ها در چنین شرایطی با مشکلات حادی همراه می شوند و دولت و بانک مرکزی در چنین شرایطی باید کمک کننده بانک ها باشند نه با شرایطی که در متن اشاره شد این شرایط را سخت تر و بازار پول را به بحران نزدیک تر نمایند.

البته زیاندهی بانک ها صرفا به معنی ورشکستگی نبوده و برخی بانک های دولتی سالهاست با زیاندهی به فعالیت خود ادامه می دهند اما وضعیت فعلی نامطلوب بوده و ریسک بانک ها با توجه به موارد مطرح شده افزایش یافته است . به این نکته مهم نیز باید اشاره شود در کشور ما به دلیل رشد تورم و رشد قیمت ارز و در نتیجه کاهش ارزش پول ملی ، بحران های بانکی با رشد قیمت ارز و بهبود وضعیت مالی و توان فروش املاک و شرکت های بانکی می تواند پوشش داده شود.اما این امر تبعات سوء رشد تورم را نیز به همراه خواهد داشت.

در تمام دنیا و حتی قوی ترین بانک های دنیا در صورت هجوم سپرده گذاران برای دریافت وجوه سرمایه گذاری شده خود بانک مذکور به مشکل برخورد کرده و با وضعیت حادی همراه می شود، اصولا منابع سپرده گذاری شده در بانک ها صرف اعطای تسهیلات و یا سرمایه گذاری های مختلف شده و منابع به صورت نقد در بانک باقی نمی ماند و منابع مالی و نقدینگی بانک ها محدود است، به همین دلیل تقاضای یک باره سپرده گذاران برای دریافت سپرده های خود هر بانکی را در هر جای دنیا با مشکل همراه می سازد.

به نظر می رسد در شرایط فعلی استقراض خارجی دولت از نهادهایی همچون بانک جهانی و صندوق بین المللی پول به عنوان یک راهکار امتحان شده برای رفع بحران ها و شبه بحران ها می تواند راهگشا باشد که البته این مهم در گرو پایبندی کشور ها به توافق برجام است.

در پایان به قول علی سعیدی نگارنده کتاب تاریخ بازار سرمایه ایران : 

« نباید اجازه داد بانک ها در اقتصاد ورشکست شوند چون منجر به بی اعتمادی عمومی می شود و همان عامل رکود خواهد شد. بی اعتمادی و نبود ثبات اقتصادی دو آفتی است که اگر به جان اقتصاد بیفتد، در پس آن رکود بلندمدت شکل می گیرد و نتیجه آن پایین آمدن سطح اشتغال و کاهش درآمد خانوار و هر آن چه دولت ها برای رفع آن تلاش می کنند، است.بانک های مرکزی از دو طریق یعنی ایجاد “طرح بیمه سپرده ها” و “طرح آخرین ملجأ وام” اعتماد را به سپرده گذاران باز می گردانند.

مشکل امروز بانک های ما ولی کمی متفاوت است و عمدتا باز می گردد به اصلاح ساختار. از زمانی که بانک ها به فضای سرمایه گذاری (البته ابتدا به اجبار و بعداً داوطلبانه) وارد شدند، مشکلات آغاز شد.

واقعاً بانک سرمایه گذار نیست و باید به عنوان واسطه پولی عمل کند. الان هم بانک ها باید از سرمایه گذاری، اعطای تسهیلات بلندمدت و کلان باید منع شوند و فقط بانکداری تجاری کنند.

به بانک های توسعه ای هم نیاز است که تسهیلات بلندمدت دهند و مشارکت در سرمایه گذاری کنند، ولی از طریق جذب سپرده تأمین مالی نکنند، بلکه از طریق انتشار اوراق بهادار (اعم از سهام و صکوک) تأمین مالی کند تا ریسک عدم تطابق سررسید بین منابع و مصارف شکل نگیرد. خاطر نشان می کنم پس از بحران سال ۲۰۰۸، استاندارد بازل ۳ فضای جدیدی برای بانکداری ترسیم کرده که از آن می توان راه حل بومی استخراج کرد.»

*روزنامه نگار و تحلیل گر بورس


منبع: عصرایران

بیش از ۵۵ ساعت کار در هفته برای قلب مضر است

متخصصان قلب و عروق در یک مطالعه جدید تاکید کردند که ساعات کاری زیاد در هفته خطر بروز مشکلات قلبی را تشدید می‌کند.

به گزارش ایسنا، بر اساس این مطالعه که در مقیاسی بزرگتر از گذشته انجام گرفته، محیط‌های کاری که فرهنگ معمول در آنها ساعات کاری زیاد در طول روز است نه تنها بر زندگی اجتماعی کارمندان تاثیر سوء دارد بلکه سلامت قلب آنها را نیز تهدید می‌کند.

در این مطالعه آشکار شد کارمندانی که در هفته بیش از ۵۵ ساعت کار می‌کنند در مقایسه با آنهایی که بین زمان کار و زندگی تعادل برقرار کرده‌اند ۴۰ درصد بیشتر در معرض ابتلا به شایعترین نوع آریتمی قلبی موسوم به “فیبریلاسیون دهلیزی” هستند.

به نوشته گاردین، این یافته حاصل مطالعات متخصصان دپارتمان اپیدمیولوژی در کالج دانشگاه لندن روی الگوهای شغلی ۸۵ هزار و ۴۹۴ زن و مرد عمدتا میانسال از کشورهای انگلیس، دانمارک، سوئد و فنلاند است.


منبع: عصرایران

ورود زنان به این جزیره ممنوع است!؟ (+عکس)

هیچ کس اجازه ندارد آنچه را درجزیره دیده یا شنیده برای کسی بازگو کند و هیچ چیز نباید از آنجا خارج شود، حتی اگر مشتی علف باشد.

همه مردم اعم از زنان و مردان آرزوی بازدید از اماکن باستانی موجود در فهرست یونسکو را دارند، اما زنان اجازه ورود به جزیره مقدس اوکینوشیمای ژاپن را ندارند.

 به گزارش  العالم، ورود زنان به این جزیره بر اساس آئین شینتو ژاپن ممنوع است و مردان نیز فقط یک روز در سال یعنی ۲۷ ماه مه می توانند از آنجا بازدید کنند و نباید تعداد آنان از ۱۰۰ نفر بیشتر باشد.

شرط ورود به این جزیره، انجام رسوماتی است که تضمین کننده طهارت بر اساس آئین شینتو است.

هیچ کس اجازه ندارد آنچه را درجزیره دیده یا شنیده برای کسی بازگو کند و هیچ چیز نباید از آنجا خارج شود، حتی اگر مشتی علف باشد.

دلیل روشنی برای ممنوعیت ورود زنان به این جزیره وجود ندارد، اما برخی معقتدند دلیل آن ناپاکی زنان در دوره قاعدگی یا نگرانی از تهدید خطرات دریاهای احاطه کنندۀ این جزیره برای آنان است.

گفتنی است بیش از ۸۰ هزار قطعه باستانی در این جزیره کشف شده که ثروت ملی ژاپن به شمار می رود.

با وجودی که درج نام اماکن تاریخی در فهرست میراث جهانی سازمان یونسکو به معنی افزایش شمار بازدیدکنندگان از آن است، اما این جزیره انحصاری باقی می ماند و بازدید از آن برای عموم امکان نخواهد داشت.


منبع: عصرایران

از نارضایتی شغلی تا تغییر شغل

ماهنامه مطب – ترجمه میترا بهاری: خیلی مواقع افراد در تصمیم گیری های شان در مورد مسائل مهم زندگی دچار تردید می شوند و نمی دانند انجام کدام کار بهتر است و نگران پیامدهای بد احتمالی انتخاب های شان هستند. به طور مثال آنها نمی دانند چه موقع باید از هدف، کار پرمخاطره ای، رابطه ای و یا مسیر زندگی ای که در آن گام بر می دارند و یا شغل شان دست بردارند و موارد دیگری را امتحان کنند. در این گونه مواقع اکثر مردم به دنبال فرمولی مطمئن و خطاناپذیر در انجام تغییرات هستند. متاسفانه باید گفت چنین فرمول کاملا قابل اعتمادی وجود ندارد.

اما خبر خوب این است که با توجه به شرایط و وضعیتی که در آن هستید می توانید، تصمیم گیری کنید.

چه زمان باید شغل مان را عوض کنیم؟

قبل از تغییر شغل خوب بیندیشید:

چرا می خواهید شغل تان عوض شود؟ با خود بیندیشید دلیل اصلی تان چیست؟ شاید صرفا دچار افسردگی فصلی شده اید تا آنجا که مسائل را با هم قاطی کرده اید؟ کمی به روحیه خود توجه کنید و مراقب باشید درست عمل کنید.

علایمی که می گویند، شغلت را عوض کن:

اگر در تغییر شغل تردید دارید، به علایم زیر توجه کنید. وجود موارد زیر نشان دهنده هرچه سریع تر عوض کردن شغل تان است زیرا نه تنها، آن موقعیت شغلی، شما را به هدف تان نمی رساند، بلکه به روح و روان تان هم صدمه می زند.

از مهارت هایتان استفاده نمی شود:

بخش مدیریت محل کارتان، به تمام کارها و مهارت هایی که می توانید برای حرفه تان انجام دهید، اهمیت نمی دهد و صرفا از شما کارهایی می خواهد که چندان با مهارت و دانش تان مرتبط نیست.

ماندن در این شغل به معنای هدررفتن دانش و توانایی های تان است. همچنین آینده و ارتقاء شغلی که لایق آن هستید، هرگز نصیب تان نمی شود.

چه زمان باید شغل مان را عوض کنیم؟

حرفه تان را دوست ندارید:

اگر عاشق کاری که انجام می دهید نیستید، هرگز نمی توانید از استعدادهای بالقوه تان به خوبی استفاده کنید و کارتان را صرفا برای تمام شدن روز کاری و کسب درآمد در انتهای ماه انجام می دهید و هرگز به دنبال خلاقیت و نوآوری نخواهید بود. بنابراین اگر حرفه تان را دوست ندارید، خیلی زود آن را رها کرده و به دنبال کار مورد علاقه تان بروید تا زندگی کاری تان مفهوم پیدا کند.

رییس تان رفتار بدی با شما دارد:

اگر فکر می کنید، رفتار رییس بخشی که در آن کار می کنید با شما مناسب نیست، با فردی که بالاتر از اوست، صحبت کنید و تلاش کنید تا شرایط آزاردهنده محل کارتان را تغییر دهید، اما اگر هیچ یک از این تلاش ها فایده ای نداشت و همچنان به وسیله رییس تان یا نادیده گرفته می شوید و یا به شما توهین می شود، هرچه سریع تر باید حرفه تان را عوض کنید.

تغییرات سازمانی در جریان است:

 گاهی اوقات در شرکت و یا سازمانی، تغییراتی صورت می گیرد و بخش های کاری و کارمندان تغییر می کنند و حتی تعدیل نیرو رخ می دهد.

اگر احساس کردید، احتمال دارد، چنین وضعیتی هم برای شما پیش بیاید، تا دقیقه ۹۰ منتظر نمانید و شما هم به سرعت یک کار جدید پیدا کنید تا با عمل انجام شده مواجه نشده و افسردگی به سراغ تان نیاید.

بیشتر حجم کار به عهده شماست:

تعدیل نیرو در محل کار، یعنی افزایش حجم کار افرادی که باقی مانده اند و بعضی مواقع این افزایش چنان زیاد است که جسم و روان افراد را بسیار خسته و ناتوان می کند. بنابراین اگر احساس کردید به دلیل حجم بالای کار، دچار مشکلات جسمی و روحی شده اید، ادامه آن کار پیامدهای بسیار بدی برای تان خواهدداشت. خیلی زود آن شغل را رها کنید.

چه زمان باید شغل مان را عوض کنیم؟

ارزش های شما و محل کارتان، همخوانی ندارند:

زمانی که می بینید، رازش های اخلاقی و معنوی تان با چیزی که در محل کارتان شاهد هستید، تفاوت دارد، آن محل کار دیگر مناسب نیست. تفاوت های فرهنگی، برخوردهای اخلاقی کاری و غیره می توانند بسیار آزاردهنده باشند و شما به جای اینکه روی کارتان متمرکز شوید، دایم باید نگران اختلاف فرهنگی و اخلاقی میان محیط کارتان با خودتان باشید. بنابراین خیلی زود محل کارتان را تغییر دهید.

شغل تان شما را بیمار می کند:

برخی از مشاغل، افراد را دچار بیماری های جسمی مانند حساسیت ها و یا کمردرد و غیره می کند. برخی از شغل ها هم به دلیل بالا بودن حساسیت های کاری، فرد را دچار اضطراب و ترس می کند که در طولانی مدت بیماری های جسمی هم به سراغ او خواهدآمد. چنین اوضاع جسمی و روحی، فقط انرژی تان را گرفته و شما در کارتان علاوه بر اینکه پیشرفتی نخواهید داشت، تحلیل رفته و حتی افسرده می شوید.

شاهد رفتارهای نامناسب هستید:

اگر در محل کار قربانی رفتاری نامناسب و صدمات روحی و جسمی از سوی رییس و یا همکارتان شده اید، باید اول از همه، از فرد خاطی شکایت کرده و پس از آن بلافاصله محل کار خود را ترک کنید. چنین جایی، کل زندگی تان را به هم خواهدریخت.


منبع: برترینها

برند کانن؛ مسیر موفقیت از جاده کیفیت

کیفیت محصول، قیمت‌گذاری و توزیع مناسب، در کنار توسعه روند بازاریابی را می‌توان از عوامل اصلی پیشرفت برند کانن در راستای فعالیت‌های تبلیغاتی به‌شمار آورد.

شرکت کانن به‌خوبی این نکته را دریافته است که در دنیای امروز، دیگر کمتر فردی است که با داشتن گوشی هوشمند خود، برای ثبت لحظات زندگی به سوی دوربین‌های پیشرفته عکاسی برود؛ اما با این حال این دوربین‌ها در عکاسی حرفه‌ای برای رسانه‌های تصویری کماکان قابل استفاده بوده و بسیاری از افرادی که به عکاسی علاقه‌مند هستند نیز به این دوربین‌ها گرایش نشان می‌دهند. در همین راستا کانن، با وجود انواع گوشی‌های هوشمند پیشرفته، کماکان جایگاه خود را در بازار دوربین حفظ کرده است.

در این گزارش تلاش می‌شود چند راهکار بازاریابی عمده این شرکت، در راستای ترویج محصولات و فروش مناسب‌تر معرفی شود:

تمرکز روی محصول

محصول به‌عنوان اصلی‌ترین جزء یک فرآیند تبلیغاتی به‌شمار می‌رود؛ هرچه کیفیت، خلاقیت و کاربردی بودن یک محصول از درجه بالایی برخوردار باشد، تأثیرگذاری بیشتری روی مخاطب خواهد داشت و در نهایت آنچه  مصرف‌کنندگان را دوباره به‌سوی یک برند بازمی‌گرداند، کیفیت محصولی است که ارائه داده است. یکی از نقاط قوت برند کانن در استراتژی‌هایی که به‌کار می‌برد، نوآوری و خلاقیت در ارائه محصولات است.

کیفیت عالی در کنار قیمت مناسب

کانن معتقد است که مسیر موفقیت از جاده کیفیت می‌گذرد؛ به این معنا که آنچه در نهایت موفقیت یک شرکت تولیدی را تضمین می‌کند، درجه کیفیت محصولات آن است و همان‌گونه که پیشتر نیز ذکر شد، گروه تولیدی کانن تمرکز ویژه‌ای روی مسئله دارد.

اما از دیگر مواردی که باعث جذب بیشتر مصرف‌کنندگان می‌شود، نحوه قیمت‌گذاری محصولات است؛ شرکت کانن که در یک فضای رقابتی شدید با دیگر تولیدکنندگان بزرگ جهانی قرار گرفته است نیز به اهمیت نحوه قمیت‌گذاری پی برده و تلاش می‌کند با ارائه محصولاتی با قیمت‌های معقول، طیف بیشتری از مشتریان را برای خود داشته باشد.

سیاست کلی کانن برای قیمت‌گذاری محصولاتش به شیوه‌ای است که حداکثر مردم قادر به خرید محصولات این برند باشند. سعی در ارائه قیمت‌های مقرون‌به‌صرفه باعث شده است که گروه مصرف‌کنندگان این برند، تعداد قابل‌توجهی را تشکیل دهند و همین نکته نیز باعث موفقیت برند کانن در قیمت‌گذاری شده است. کیفیت عالی در کنار قیمت‌گذاری مقرون‌به‌صرفه، جایگاه معتبری را در بین دیگر رقبا برای کانن به وجود آورده است و داشتن مشتریان بیشتر نیز پیامد همین سیاست است.

توزیع سریع و خدمات مناسب

از آنجایی که رضایتمندی مشتری از مهم‌ترین عوامل در گسترش بازار و فروش بیشتر است، هر برندی باید برای جلب بیشتر رضایت مشتریان خود تلاش کند. در این میان رسیدن آسان و کم‌هزینه محصول به دست مشتریان، می‌تواند یکی از راهکارهای مهم جلب رضایت مصرف‌کنندگان باشد.

توزیع مناسب یکی دیگر از راهکارهای برند کانن است که به‌طور مستقیم در راستای اهداف بازاریابی آن پیش می‌رود. همکاری مناسب با سیستم حمل‌ونقل باعث شده است که محصولات کانن به راحتی، با حداقل هزینه و بدون هیچ مشکلی به دست مصرف‌کنندگان برسد.

همچنین داشتن نمایندگی‌های مجاز در بسیاری از مناطق جهان نیز باعث ارائه خدمات پس از فروش مناسبی برای این برند شده و رضایت مشتریان را برای این گروه تولیدی به ارمغان آورده است. تقریبا تمام محصولات این گروه تولیدی به تعداد زیادی از نمایشگاه‌ها و فروشگاه‌های جهان ارسال شده و مصرف‌کنندگان این برند برای یافتن قطعات محصولات آن دچار مشکل نخواهند شد؛ بنابراین می‌توان گفت دستیابی آسان و سریع به محصولات این برند و دریافت خدمات پس از فروش مناسب، از دیگر استراتژی‌های بازاریابی کانن است که مشتریان جهانی را برای این برند حفظ کرده است.

فروش اینترنتی آسان

از آنجایی که در عصر دیجیتال زندگی می‌کنیم، خرید و فروش اینترنتی در میان مردم جهان امری شناخته‌شده است و بنابراین طبیعی است که برندهای معتبری مانند کانن از اهمیت چنین فضایی غافل نباشند. بر همین اساس یکی دیگر از خدمات برند کانن به مشتریان، راه‌اندازی یک وب‌سایت کامل و مناسب است که کاربران اینترنتی به‌راحتی می‌توانند از نوع محصولات، کیفیت، خصوصیات، قیمت آن‌ها و دیگر موارد لازم باخبر شوند و در نهایت یک خرید راحت و مناسب اینترنتی داشته باشند.

حضور برند کانن در صفحات مجازی خرده‌فروشی‌های بزرگ مانند آمازون، ای‌بی و… نیز از دیگر استراتژی‌های بازاریابی آنلاین این شرکت به‌شمار می‌رود که باعث افزایش گردش مالی این شرکت و در نهایت سودآوری بیشتر آن شده است.

بسیاری از کاربران اینترنتی می‌توانند با حضور در وب‌سایت اصلی این شرکت یا وب‌سایت‌های خرده‌فروشی اینترنتی، از نحوه قیمت‌ها و تخفیف‌های ارائه‌شده از سوی شرکت نیز باخبر شوند و بدون رفتن به فروشگاه‌های مخصوص این برند، در پشت سیستم‌های خود بنشینند و از تخفیف‌های درنظرگرفته‌شده استفاده و خریدی آسان و بدون زحمت را تجربه کنند؛ ضمن اینکه توزیع مناسب این شرکت نیز باعث می‌شود، محصول خریداری‌شده در کوتاه‌ترین زمان ممکن به‌دست آن‌ها برسد.

توسعه بازاریابی

یکی از مهم‌ترین نکاتی که در هر شیوه تبلیغاتی باید به آن پایبند بود، توسعه دادن و ارتقا بخشیدن به روند بازاریابی است؛ به این معنا که یک برند نباید تنها به شیوه‌هایی که در پیش گرفته و موفقیت‌هایی که برایش به ارمغان آمده است، اکتفا کند؛ بلکه باید به دنبال توسعه روش‌های تبلیغاتی و ترویج متفاوتی از محصولات خود باشد.

فرآیند توسعه بازاریابی به‌خوبی توسط برند کانن دنبال می‌شود و این گروه تولیدی به صورت گسترده‌ای به دنبال ارتقا بخشیدن به روش‌های بازاریابی خود است. در همین راستا استفاده از شیوه‌های مختلف بازاریابی را در دستور کار خود قرار داده است؛ به این معنا که حضور در صفحات اجتماعی مجازی و طراحی وب‌سایت، این گروه تولیدی را نسبت به شیوه‌های قدیمی‌تر بازاریابی مانند تلفن همراه و مجلات و تلویزیون غافل نکرده و در این حوزه‌ها نیز حضوری فعال را رقم زده است. به‌روز بودن و آگاهی از شیوه‌های تبلیغاتی مدرن و علمی نیز از دیگر رویکردهایی است که برند کانن برای ارتقا و توسعه فرآیند بازاریابی خود دنبال می‌کند.

تاریخچه

شرکت کانن که در سال ۱۹۳۷ در ژاپن تأسیس شده، امروزه یکی از نام‌های آشنا در دنیای تصویربرداری به‌شمار می‌رود که در کنار رقبای مشهوری مانند سامسونگ، سونی، کاسیو و… به رشد خود ادامه داده است. تولید دوربین‌های مختلف و تجهیزات جانبی مربوط به عکاسی و تصویربردای، از محصولات عمده و شناخته‌شده این برند به‌شمار می‌رود؛ ضمن اینکه انواع دستگاه‌های کامپیوتری مانند پرینتر، دستگاه‌های فتوکپی و… نیز از دیگر محصولات این برند معتبر است. 

این شرکت که تولید خود را با دوربین‌هایی با لنزهای ساده‌تر در دهه ۴۰ میلادی آغاز کرده بود، کم‌کم همگام با پیشرفت فناوری، به توسعه تکنولوژی محصولات خود پرداخته و استفاده از نور خورشید و لنزهای پیشرفته‌تر با قابلیت بزرگنمایی را در دستور کار خود قرار داد.

ماشین‌حساب‌های خورشیدی نیز از دیگر تولیدات نوآورانه این برند در سال‌های آغازین فعالیت آن بوده و در حال حاضر نیز این شرکت معتبر، با ارائه محصولاتی که خلاقیت و نوآوری در آن‌ها حرف اول را می‌زند، خاص بودن محصولات خود را در بین مصرف‌کنندگان به اثبات رسانده است. در حال حاضر تجهیزات اداری که این برند تولید می‌کند، سازگار با محیط زیست بوده و قابلیت بازیافت دارد؛ همچنین دوربین‌های دیجیتال این گروه تولیدی نیز با داشتن حسگرهای متعدد، صفحه نمایش ال‌سی‌دی و… نشان‌دهنده پیشرفت‌های نوین و قابل توجه محصولات این برند است.


منبع: برترینها