خاله‌بازی‌های واقعی

می‌گل هشترودی- روزنامه بهار
هنوز عروسک در دست دارد، لباس چین دار سفیدی تنش کرده‌اند عروسکی در آغوش دارد، عروسکش هم مثل خودش لباس سفید بر تن دارد گفته‌اند قرار است عروس شود و او در همان حال و هوای کودکانه فکر می‌کند قرار است خاله بازی کنند. داماد هم پشت لبش سبز نشده، کت و شلواری به تن کرده است و سعی می‌کند ادای مرد‌ها را در بیاورد چون به او گفته‌اند دیگر مرد شده و دارد زن می‌گیرد. سعی می‌کند ژست مردانه اش را حفظ کند اما دلش برای بازی با بچه هایی که مشغول شیطنت هستند قنج می‌رود. چقدر زود کودکیشان دست خوش بازی‌های زندگی شد و حالا باید در قالب یک آدم بزرگ زندگی کنند و مسئولیت یک زندگی زناشویی گریبانگیرشان شده است.یکی از محبوب‌ترین بازی‌های دوران کودکی  بسیاری از ما خاله‌بازی بود. پسرها  نقش پدر یا پسر خانواده را دارند و دخترها هم  نقش مادر یا دختر خانواده را برعهده می‌گیرند  و ماجراهای دنیای واقعی را در دنیای کودکانه خود بازی می‌کنند، آشپزی، خیاطی، مهمانی‌رفتن و پذیرایی، دعوا وغیره  و بعد از چند ساعت هم بازی تمام می‌شود و هرکه به خانه خود بازمی‌گردد تا همان فرزندان کوچک خانه باشند. حالا اما  آمارها می‌گویند تعدادی از این کودکان قبل از بزرگ‌شدن محکوم به تکرار بازی‌های کودکانه خود در دنیای واقعی هستند و در جهان طبق آخرین آمار، ٧٠٠‌میلیون زن در سنین کودکی ازدواج کرده‌اند.

بیش از ۷ درصد کودکان ایرانی ازدواج کرده اند
بر اساس نتایج یک پژوهش هفت درصد کودکان ایرانی یعنی حدود ٨۴٨ هزار کودک اعم از دختر و پسر تا سال ١٣٨۵ ازدواج کرده اند. این نتیجه که بر اساس سرشماری ایران در سال ٨۵ به دست آمده تصریح می‌کند که حدود ٧۵٠ هزار نفر از این کودکان دختر و مابقی پسر بوده اند. از آنجایی که در حال حاضر آمار دقیقی از این معضل در دسترس نیست می‌توان گفت که درصد آن افزایش پیدا کرده است چرا که بارها در رسانه‌ها تاکید شده که کودک همسری در شهر‌های مرزی روبه افزایش است.  نتایج این پژوهش نشان می‌دهد که ٢۵ هزار نفر از کودکان ازدواج کرده در سنین کمتر از هیجده سال طلاق گرفته‌اند و حدود ١٢ هزار نفر دیگر همسران خود را از دست داده اند. فرشید یزدانی، پژوهشگر ایرانی که این پژوهش را انجام داده است، گفته بود: ۴٩٠ هزار نفر از مجموع کودکان ازدواج کرده ایرانی در نقاط شهری زندگی می‌کنند و مابقی در مناطق روستایی. ۶٢ هزار نفر از ٨۴٨ هزار کودک ازدواج کرده ایرانی دارای همسر کمتر از ١۴ سال بوده اند. همین پژوهش تصریح می‌کند که ١۴ هزار و ٣٠٠ کودک روستایی مطلقه سنینی بین ١٠ تا ١۴ سال داشته اند. اوبا اشاره به مخاطرات بهداشتی و آسیب‌های روانی و اجتماعی این نوع ازدواج‌ها گفته است که طلاق گرفتن این کودکان باعث تدوام و تشدید زنانه شدن فقر می‌شود. زیرا، فقری که خود منجر به ازدواج می‌شود با طلاق گرفتن کودک تدوام یافته و تشدید می‌شود.

این پژوهش همچنین اعلام می‌کند که حدود ۴هزار و ۴٠٠ نفر از کودکان ازدواج کرده روستایی همسران خود را از دست داده‌اند و این رقم در مورد کودکان شهری به ٧ هزار نفر می‌رسد. بعید نیست که بخش قابل ملاحظه‌ای از این مرگ‌ها ناشی از عدم توانایی کودکان در مراقبت از خود بوده باشد. بر اساس پیمان جهانی حقوق کودک که در سال ١٩٨٩ به تصویب سازمان ملل رسید هر فرد زیر ١٨سال کودک به حساب می‌آید و دولت ایران با امضای این پیمان در سال ١٩٩٣ پذیرفت که مفاد این پیمان را در قوانین جاری خود به اجرا بگذارد. با این حال، قوانین جزا و مدنی ایران سن بلوغ برای دختران را ٩ سال قمری تمام و برای پسران ١۵ سال قمری تمام تعیین کرده است.

خنده‌های تلخ ازدواج‌های کودکانه
برخی از روان شناسان و جامعه شناسان معتقدند که ازدواج‌های کودکانه یا همان ازدواج‌های زیر ۱۸ سال؛ نابسامانی‌ها و مشکلاتی را برای زندگی مشترک این گروه سنی به وجود می‌آورد. در ماده ۱۰۴۱ جلد دوم قانون مدنی ایران مصوب سال ۱۳۱۳سن ازدواج دختران و پسران در دهه‌های مختلف تغییراتی صورت گرفته اما در دهه اخیر این قانون هیچ تغییری نداشته است. در سال ۱۳۱۳ قانون گذار حداقل سن ازدواج برای دختران را ۱۵ سال تمام شمسی و برای پسران ۱۸ سال تمام شمسی در نظر گرفته بود. در همان قانون با در نظر گرفتن شرایط اجتماعی آن زمان ایران، تدابیری اندیشیده شده بود که در شرایط استثنایی، دختران ۱۳ ساله و پسران ۱۵ ساله نیز قادر به ازدواج باشند. در اواخر دهه ۴۰ شمسی تلاش هایی صورت گرفت تا برخی از قوانین ایران پیرامون مسائل خانواده تغییر یابد که این تلاش‌ها منجر به تصویب قانون حمایت از خانواده در سال ۱۳۴۶ گردید اما در این قانون سن ازدواج تغییری نیافت. در سال ۱۳۵۳ نیز قانونی دیگر با همان عنوان «قانون حمایت از خانواده» تصویب شد و حداقل سن ازدواج در ایران را به صورت چشمگیری افزایش داد و تمامی قوانین مغایر با خود را نیز منسوخ اعلام کرد. در این قانون، حداقل سن ازدواج برای دختران ۱۸ سال تمام شمسی و برای پسران ۲۰ سال تمام شمسی در نظر گرفته شد و تنها استثنائی که برای دختران قائل شد در شرایطی خاص دادگاه‌ها مجاز دانسته شدند تا به دخترانی که به ۱۵ سال تمام شمسی رسیده‌اند، اجازه‌‌ ازدواج دهند. در این قانون هیچ استثنایی برای پسران در نظر گرفته نشده بود و شاید بتوان گفت از این منظر قانون گذاران آن زمان به بافت مناطق روستایی ایران در دهه ۵۰ توجه چندانی نکرده بودند.

در سال ۱۳۶۱ بار دیگر قانون گذاران اقدام به تغییر ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی نموده و ناگهان حداقل سن ازدواج را از ۱۸ و ۲۰ سال تمام شمسی به ۹ و ۱۵ سال تمام شمسی کاهش دادند. این اقدام آنان از دید برخی حقوقدانان و فعالان اجتماعی، اقدامی شتابزده و مغایر با قانون مدنی بود و پس ازآن سن ازدواج دختران به ۱۳ سال تمام شمسی و سن ازدواج پسران به ۱۵ سال تمام شمسی تبدیل شد. در واقع حداقل سن ازدواج برای دختران افزایش قابل ملاحظه‌ای یافت ولی برای پسران تغییر چندانی نداشت. البته باید به این نکته‌ مهم توجه داشت که در سال ۱۳۸۱ ازدواج اطفال زیر ۱۳ و ۱۵ سال به کلی منع نشد بلکه قانون گذاران برای تامین نظر شورای محترم نگهبان، متن ماده را این چنین تنظیم نمودند: «عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن ۱۳ سال تمام شمسی و پسر قبل از رسیدن به ۱۵ سال تمام شمسی منوط است به اذن ولیّ، به شرط رعایت مصلحت و با تشخیص دادگاه صالح.»

همان طور که ملاحظه می‌شود در حال حاضر با سه شرط می‌توان دختران و پسران زیر ۱۳ و ۱۵ سال را آماده ازدواج دانست، امری که از دید بسیاری از صاحب نظران غیر منطقی است. این سه شرط عبارتند از: اذن ولیّ طفل، رعایت مصلحت طفل و تشخیص دادگاه، که در واقع در سال ۱۳۸۱ قانون گذار به نوعی به قانون سال ۱۳۱۳ باز گشته و دامنه شمول استثنایی موجود در آن زمان در خصوص ازدواج اطفال را، وسیع‌تر نیز کرده است. از سال ۱۳۸۱ تا کنون ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی بدون تغییر باقی مانده است و این در حالیست که جامعه ایران در یک دهه‌ گذشته شاهد تغییرات قابل ملاحظه‌ای بوده است. در کشوری که میانگین حداقل سن ازدواج در پسران و دختران آن به‌ترتیب به بیش از ۲۶ و ۲۳ سال رسیده است، به نظر می‌رسد حداقل سن قانونی ازدواج باید تغییر پیدا کند. اما ازدواج‌های زود هنگام و زیر سن قانونی این روزها در برخی مناطق توسعه نیافته کشور به یک معضل تبدیل شده است.

ازدواج‌ کودکان، بدون‌ ثبت در دفاتر‌ رسمی
سال گذشته بود که محمد کاظمی، نایب رئیس کمیسیون قضایی وحقوقی مجلس با بیان اینکه ازدواج کودکان به صورت غیررسمی و بدون ثبت در دفاتر ازدواج و طلاق انجام می‌گیرد، گفته بود: چنین ازدواج‌هایی بیشتر در مناطق مرزی و محروم شکل می‌گیرد. متاسفانه ازدواج زیر سن قانونی به خصوص در مناطق مرزی و محروم کشور وجود دارد به شکلی که این نوع ازدواج‌ها بدون ثبت و به شکل غیررسمی صورت می‌گیرد. ازدواج زیر سن قانونی خارج از حیطه دفاتر ازدواج و طلاق انجام می‌گیرد، قانون برای ازدواج‌ دختران در سن پایین محدودیت قائل شده اما در این قانون اجازه ازدواج دختران قبل از سن ۱۳ سالگی منوط به اذن ولی به شرط مصلحت با تشخیص دادگاه صالح شده است.

وی درباره راه‌های قانونی برای جلوگیری از ازدواج زیر سن قانونی، یادآور شد: مجلس در این زمینه به تنهایی تصمیم گیرنده نبوده و نیازمند همراهی دیگر نهادها است. کودکان قادر به درک شرایط و تشخیص فاکتورهای لازم برای انتخاب همسر نیستند،‌ترویج فرهنگ ازدواج و عدم ازدواج در سنین کودکی علاوه بر اصلاح قانون باید در دستور کار نهادهای مربوط به خانواده قرار گیرد چراکه این نوع ازدواج‌ها آسیب بسیاری به جا خواهند گذاشت. ازدواج در سنین پایین نه تنها به خود افراد آسیب می‌رساند بلکه برای نسل‌های بعدی آنها نیز ایجاد مشکل می‌کند، متاسفانه شرایط اقتصادی و اجتماعی کشور موانع و آسیب‌هایی را سر راه ازدواج در سنین بالا قرار داده، بنابراین نه تنها از ازدواج در سنین پایین باید پرهیز کرد بلکه باید مسئولان مربوطه از افزایش سن ازدواج جلوگیری کنند.

کودک همسری مصداق بارز کودک آزاری
کودک همسری مصداق بارز کودک آزاری است چون کودک در سنین کم باید مسئولیت یک زندگی را به دوش بکشد و مجبور به تمکین همسرنیز هست. اکر به صورت عادی در جامعه این اتفاق رخ بدهد و شخصی در پی بر قرار ارتباط جنسی با یک کودک باشد حتما با او برخورد می‌شود اما به این شیوه چون به صورت ازدواج رسمی و شرعی است قانون نمی‌تواند دخالتی در آن داشته باشد و بنابر این برخوردی صورت نمی‌گیرد. بااین اوصاف می‌توان گفت قابلیت برقراری رابطه جنسی مهم‌ترین مسأله در کودک‌همسری است  و این موضوع خودش به تنهایی خشونتی است که به صورت علنی بر کودکان وارد می‌شود. به جز این مورد مواردی دیگر هم وجود دارد که نشان دهنده این است که کودک همسری مصداق بارز همان کودک آزاری است. برای مثال این که دختر در سنین بسیار کم مجبور به فرزند دار شدن است و این‌که اجازه تحصیل به او داده نمی‌شود خیلی محدودیت‌های دیگری که بر صحت این موضوع می‌افزاید.

 ازدواج در سنین پایین؛چالشی جبران ناپذیر
ازدواج کودکان و نوجوانان یکی از مسائل پیچیده و نگران کننده است، زیرا در ازدواج زودهنگام به دلیل آن که فرد برای تشکیل خانواده هنوز به آمادگی و شرایط لازم روحی و جسمی نرسیده است، نمی‌توان برای آن چشم‌انداز روشنی را‌ترسیم کرد. یک نوجوان حتی اگر از میانگین تجربه، هوش و درک سن خود بالاتر باشد، باز هم به دلیل آمادگی نداشتن در پذیرش تعهدات زندگی توانایی مدیریت مسائل پیش رو را ندارد. یکی از تبعات عمده و جدی ازدواج زود هنگام آسیب‌های روحی و جسمی بسیاری است که به زوج‌های کم سن و سال وارد می‌شود.

از این رو حتی اگر قانون مجوز ازدواج از سن خاصی را بدهد، صرف رسیدن به سن بلوغ نمی‌تواند شرط خوبی برای ازدواج باشد زیرا زندگی مشترک مهارت‌هایی را می‌طلبد که درک آن نیاز به بلوغ روانی و اجتماعی دارد. برخی خانواده‌ها دلیل ازدواج زودهنگام فرزندان خود را جلوگیری از گرایش احتمالی آنها به سمت فساد ذکر می‌کنند، اما باید این را مد نظر قرار داد که این نوع زندگی‌های مشترک با اتکا بر بنیه اقتصادی و اجتماعی سایر بزرگ‌ترهای خانواده دوام می‌آورد. آنچه مهم و قابل تامل می‌باشد، این است که اغلب ازدواج‌های زودرس، شکل اجباری و ناخواسته دارند و به عواملی مانند فقر، ناآرامی‌های اجتماعی، تعلقات قومی، انگیزه محافظت از دختران و قوانین بازدارنده مبتنی است.

عطاء‌الله محمدی، روانشناس در بررسی و تحلیل مسئله ازدواج در سنین پایین و آسیب‌های روحی و جسمی این نوع ازدواج‌ها می‌گوید:  یک فرد به منظور آماده شدن برای زندگی دراجتماع و زندگی خانوادگی به زمان زیادی نیاز دارد واین آماده شدن نیازمند آموزش‌های علمی، بهداشتی دراز مدت است بنابراین افراد زیر ۱۵سال موقعیت و آمادگی برای ازدواج را ندارند زیرا به آن شرایطی که آمادگی برای ازدواج را فراهم می‌کند دست نیافته‌اند. آسیب‌های روحی و جسمی حاصل از این ازدواج‌ها بستگی به جامعه‌ای داردکه ازدواج زودرس در آن صورت می‌گیرد اگر جامعه‌ای کوچکتر و بسته‌تر باشد مثل یک روستا شاید این نوع ازدواج‌ها آسیب‌های کمتری داشته باشد زیرا در چنین جوامعی سنت‌های آموخته شده در حدی بوده است که یک فرد در سن نوجوانی بتواند یک زندگی را اداره کند اما در شهرهای بزرگ و محیط‌های بازتر که نیاز به مهارت‌های زندگی دارد آسیب‌های این گونه ازدواج بیشتر است.او می‌گوید: نوجوانانی که در سنین پایین مجبور به ازدواج شده‌اند به دلیل آنکه نتوانسته‌اند دوران کودکی و نوجوانی خود را به درستی طی کنند به مرور زمان دچار بیماری روحی و روانی می‌شوند و خودکشی، فرار از خانه، روی آوردن به روسپی گری و افزایش کودکان مطلقه در جامعه به عنوان آسیب‌های ازدواج کودکان محسوب می‌شود. همچنین ازدیگر آسیب‌های این نوع ازدواج‌ها این است که افرادی که در سنین پایین زندگی می‌کنند چون استقلال مالی ندارند به خانواده‌های خود وابسته می‌مانند و این وابستگی، نبود اعتماد به نفس و عزت نفس پایین سبب نبود استقلال در زندگی و شروع اختلافات زناشویی می‌شود.

دردی را درمان نمی‌کند. . .!
حالا اما پروانه سلحشور، عضو فراکسیون زنان در مجلس شورای اسلامی از تلاش برای افزایش سن ازدواج  دختران از ۱۳ به ۱۵ سال خبر می‌دهد اما این موضوع باز هم دردی را درمان نمی‌کند چون در طول این سال‌ها فرهنگ‌سازی درستی در این باره صورت نگرفته است. تعداد فیلم هایی که در این باره ساته شده کمتر از انگشتان یک دست است و هیچ یک از آن‌ها اکران عمومی نگرفته‌اند و حالا این موضوع کم کم تبدیل شده به آداب و رسوم جمع بزرگی از مردم کشورمان که به دلیل فقر، نداری و یا هر دلیلی که دید خودشان منطقی است چوب حراج به فرزندانشان بگذارند و در سنین کم آن‌ها را راهی خانه بخت کنند.  حتی اگر سن ازدواج بالای ۱۵ سال در قانونی لحاظ شود، باز هم ازدواج درسن حتی زیر ۱۳ سال صورت می‌گیرد چون فرهنگ‌سازی درستی در این مورد صورت نگرفته  و از آن جایی که کودک همسری مصداق بارز کودک آزاری و آسیب جنسی به کودکان به شمار می‌آید اما در دیدکودکان خاله بازی است که رنگ واقعیت به خود گرفته است و این جبریست که به آن‌ها تحمیل شده است.


منبع: بهارنیوز

درد دلی با خودم!

حمید نظری-عضو هیات علمی پژوهشکده علوم زمین

این دل نوشته نه اعتراض و نه فریاد به هیچ زورمدار و صاحب شوکت و صنفی نیست! ناسپاسی از ارجمندان و صاحبان خرد نیست! شاید تلنگر یا سیلی بر چهره آنانی باشد که شاید میل به بیداری در وجودشان هنوز خاموشی نگرفته است. . .رای اخیر هیات بدوی انتظامی نظام پزشکی تهران به دادخواهی نافرجام دوباره خانواده‌ای داغدار از اندوه از کف دادن پدر رخدادهای تلخ و باورناکردنی نه چندان دور چون فاجعه برداشتن بخیه از چهره کودک خردسال اصفهانی و یا به کام مرگ فرستادن عزیزی به سبب خطای آشکار. . . به همراه هزاران هزار شاهد روزمره مرا به‌یاد این سروده شفیعی کدکنی انداخت که: به کجا چنین شتابان.اگرچه زمانی که خبر عجیب حادثه شرم آور بیمارستانی در یکی از شهرهای اصفهان را ناباورانه شنیدم، خود نیز به همراه خانواده بیش از دو هفته‌ای بود که در حادثه‌ای انسان ساز و مشابه برای عزیزی در یکی از بیمارستان تهران در چنگال دژم بدفرجامی حاصل از بی‌توجهی و بی تعهدی گرفتار بودم، به ناگاه خود را با سوالی کوتاه ولی عریان و بی پرده رو در روی یافتم: چرا؟ به کجا و به کدامین قاعده و قانون، به کدامین میزان می‌توان چنین شد و چنین کرد؟ شوربختانه گذشته سرشار از حوادث تلخ و شرم آور از رفتارهای ناهنجار انسان است که همگی در یک مورد اساسی مشترک هستند و آن اینکه جامعه به عنوان ساختاری زنده از انسان‌ها با مجموعه عناصر مشترک، جدا از موقعیت جغرافیایی و مکانی و یا اعتقادی خود همواره زخم خورده و بازیچه بخش به ظاهر تحصیل‌کرده خود بوده است. مراد از طبقه با سواد قشر خاصی از ما نیستیم. . . همان جادوگران و شمن‌های جوامع نخستین تا… امروزین، من و شما، همه و همه. . .

به بیان دیگر زوال اخلاقی و تلاشی تمدن‌ها نیز با شیوع فساد در بخش فرادستی و به ظاهر با سواد رخ می‌نماید و این واقعیتی است که در ۱۲سده‌ پیش ملای رومی چنین بیان داشت: ماهی از سر گنده گردد نی ز دم! بدیهی است فساد و تباهی و فرو پاشی اخلاق در چارچوب قشر و طبقه خاص و یا صنفی ویژه نمی‌گنجد و دامن گیر تمامی لایه‌های اجتماع می‌گردد ولی تباهی برخی بر پیکر جامعه پر هزینه‌تر و دردناک‌تر زخم زده و رخ می‌نماید!حادثه دلخراش بیمارستان دولتی در استان اصفهان و یا بیمارستان خصوصی در تهران که در زوال تعهد و اخلاق وجه مشترک دارند، نمایانگر این حقیقت شوم است که همه رخدادها ریشه در وضعیت اقتصادی ندارند!

چگونه با هر عقیده و مرام و به دور از جایگاه و خاستگاه اجتماعی گاه بر کودک سوری و فلسطینی به حق می‌گریم و گاه بر فاجعه ۱۱سپتامبر نیویورک و یا ۱۳ نوامبر پاریس از سر همدردی شمع می‌افروزیم. ولی غم و نگرانی همسایه بی سرپناه خود را نمی‌بینیم. . . به راستی بر این ملک و بر ما چه رفته است؟ به راستی آیا بدفرجامی را بایستی در دسیسه و توطئه غرب و شرق در عصر معاصر و یا یورش تازیان و اقوام آسیای میانه در سده‌های پیشین جست؟ !

با این شتاب در فروپاشی اخلاقی بیم آن می‌رود که در آینده، کسانی از سرزمین‌های دور و نزدیک اضمحلال ملت خود را هم جوشی با ایرانیان عنوان کنند و در نسخه‌ای بروز شده از چگونه ما ما شدیم؟ ! امروز ما را سبب ساز بد فرجامی و گجست اجتماع خود بخوانند. در جامعه‌ای که به مدد ذخایر نفت و گاز خود در آن سالیانه هزاران میلیارد دلار هزینه سفرهای چند باره زیارتی و سیاحتی و تقویت اقتصاد کشورهای دور و نزدیک می‌شود. . . هیچ کس از خود نمی‌پرسد کودکان خردسال اسفند دودکنان و گل به دست و. . . . در سرما و گرمای جانکاه چه می‌کنند؟ چگونه و از کجا و البته بچه بهایی می‌زیند؟

هر روز به لبخند رفتگر محله و تلاش خالصانه او در آراستگی کوی و برزن و یا بر دقت نظر و تلاش هدفمند باغبان سازمان مطبوعم حسرت می‌برم که در میان این آشفته بازار و نبود انسجام سازمانی و اجتماعی هنوز بی توقع چون گلی بر چهره ساختار بیمار و در حال انحطاط جامعه می‌درخشند.چرا باغبان و رفتگر محله به شایستگی در رفتاری دو سویه با پیرامون خود در کسب مال حلال شادمان و سرافراز مشغولند ولی ما در هر لباسی که هستیم در این گرداب ناکارآمدی و تلخ‌کامی گرفتار آمده ایم. . . آیا جز داستان موری است که با تلاش شبانه روزی خود حسادت اجتماع رادر تعیین سرکارگر و مدیر و. . . برانگیخت و پاداش وی در نهایت چیزی نبود جز تعدیل نیرو که همان حذف مورچه، یعنی تنها عضو مفید و کارآمد ساختار نابهنجار توسعه یافته ازسیستم بود!

ویرانه را می‌توان از نو پرداخت و یا مال به یغما رفته را دوباره گرد آورد ولی بدا بروزی که دروغ نهادینه شود و بنیان اخلاقی جامعه رودبه تباهی گذارد، بهای آن را با چه‌تراز و میزانی می‌توان سنجید؟ ؟ . . . پاسخ ما به آیندگان این کهن دیار چه خواهد بود؟ و به راستی آنها، فرزندانمان ما را چگونه خواهند نامید؟چه رفت بر مردمی که دعا و آرزوی مهترشان، حفظ ملتش از دروغ، خشکسالی و دشمن بود؟ !


منبع: بهارنیوز

ادویه‌های ضدسرطان را بشناسید

دنیای پزشکی توانایی ارائه پاسخ به تمامی پرسش ها را ندارد و به عنوان مثال، دانشمندان کالج پزشکی آلبرت انیشتین به تازگی دریافتند که بیشتر روش های درمانی رایج برای سرطان پستان – که شامل شیمی درمانی پیش از جراحی می شود – به نظر می رسد خطر گسترش سرطان را افزایش خواهند داد.اما چگونه می توانیم از خود محافظت کنیم؟ اصلاحات سبک زندگی، از جمله ورزش، و یک رژیم غذایی سالم سرشار از میوه ها و سبزیجات قوی‌ترین موانع در برابر سرطان هستند. مطالعات نشان داده اند که برخی ترکیبات که در ادویه جات یافت می شوند دارای قدرت مبارزه با سرطان هستند.

 

زنجبیل

ریشه تند زنجبیل حاوی موادی مانند جینجرول ها، پارادول، و شگاول ها است. این ترکیبات خواص آنتی اکسیدانی، ضد التهابی، و ضد عفونی کنندگی ارائه می کنند که به طور موثر با سلول های سرطانی مبارزه می کنند.اثرات ضد سرطانی زنجبیل در مطالعات بالینی مختلف روی سرطان روده بزرگ نشان داده شده است. آنزیم COX-1 مسئول گسترش التهاب در دستگاه گوارش است. مصرف ریشه زنجبیل به طور طبیعی این آنزیم را مهار می کند.ن کاهش التهاب در بدن می تواند به پیشگیری از سرطان و همچنین کاهش توانایی مهاجرت سلول های سرطانی موجود کمک کند.

 

سیر

این ادویه محبوب سرشار از ترکیبات گوگردی است که سیستم ایمنی بدن انسان را تقویت می کنند و همچنین از آنتی اکسیدان هایی بهره می برد که از آسیب رادیکال های آزاد پیشگیری می کنند.اثرات ضد سرطانی سیر به طور ویژه برای درمان سرطان های معده و مری موثر است.یکی از ترکیبات گوگردی موجود در سیر به نام دی آلیل دی سولفید نشان داده است که به طور قابل توجهی حضور سلول های سرطانی را در دیواره داخلی مری کاهش می دهد. در حضور ترکیبات سیر، سلول های سرطانی ضعیف می شوند، قادر به تکثیر موثر نیستند، و در نهایت طی فرآیندی به نام آپوپتوز (مرگ سلولی) خود را تخریب می کنند.

 

زعفران

زعفران دیر زمانی است که برای بهبود رنگ و مزه غذا مورد استفاده قرار می گیرد. به واسطه دو ترکیب زیست فعال موجود در زعفران به نام های کروکین و کروکتین، این ادویه در پزشکی گیاهی سنتی برای درمان انواع مختلف بیماری ها نیز مورد استفاده قرار می گیرد.این ترکیبات دارای توانایی های ضد سرطانی قوی هستند. به طور خاص، آنها نشان داده اند که تکثیر سلولی را مهار کرده و آپوپتوز (مرگ سلولی) را در سلول های سرطانی تحریک می کنند.به عنوان مثال، سرطان زمانی مرگبار می شود که تکثیر کنترل نشده رخ می دهد، زیرا سلول ها تا زمانی که کل بدن را فرا بگیرند به تکثیر ادامه می دهند. مطالعات نشان داده اند که ترکیبات موجود در زعفران تقسیم سلولی را کند می کنند و شانس بیشتری را برای ریکاوری کلی فراهم می آورند.همچنین، اثرات ترکیب کروکین در پیوند با سرطان های سیستم تولید مثلی زنان مورد مطالعه قرار گرفته اند. پژوهشگران دریافتند که کروکین تاثیر قابل توجهی بر سلول های سرطانی تخمدان دارد، رشد آنها را سرکوب کرده و مهاجرت این سلول ها را متوقف می کند.

 

فلفل سیاه

فلفل سیاه حاوی یک ترکیب آلکالوئیدی به نام پیپرین است که خواص ضد تومور دارد.پیپرین در مهار انواع مختلف سلول های سرطانی پروستات موثر عمل می کند. این ترکیب گیاهی با مهار چرخه زندگی سلول، کاهش تکثیر، و تحریک مرگ سلول سرطانی عمل می کند.همچنین، پیپرین به طور قابل توجهی در سرکوب رشد هم تومور وابسته به هورمون و هم تومور مستقل از هورمون خوب عمل می کند.

 

رزماری

به گزارش عصرایران، این گیاه دارویی پر استفاده حاوی یک ترکیب طبیعی به نام اسید کارنوزیک است که سلول های سرطانی در بدن را وادار به تخریب و نابودی می کند. همچنین، رزماری نشان داده است که اثربخشی روش های درمانی سنتی‌تر سرطان را افزایش می دهد.به طور خاص، مطالعات بالینی نشان داده اند که دوزهای قوی از عصاره رزماری به طور قابل توجهی اثرات شیمی درمانی در بیماران مبتلا به سرطان پستان را بهبود بخشیده اند.


منبع: بهارنیوز

سالروز همکاری فضایی بین‌المللی

به گزارش ایسنا،  این مأموریت در ۲۴ تیر ۱۳۵۴ آغاز شد و در طی آن، در تاریخ ۲۶ تیرماه فضاپیمای آمریکایی آپولو و فضاپیمای روسی سایوز در مدار زمین به هم متصل شدند و فضانوردان آنها باهم عملیات مشترکی را به انجام رساندند. پروژه آپولو-سایوز چه به لحاظ فنی و چه از نظر سیاسی عملیات مهمی محسوب می‌شود.این پروژه در اصل برنامه‌ای نمادین و سیاسی در دوره‌ای از تنش‌زدایی بین روابط ابرقدرت‌های شرق و غرب بود. با این حال، فضانوردان در طی آن آزمایش‌های علمی و فنی مهمی را به انجام رساندند. از جمله این آزمایش‌های علمی می‌توان به ایجاد خورشیدگرفتگی مصنوعی توسط آپولو اشاره کرد، تا فضانوردان روسی در سایوز بتوانند از این فرصت استفاده کرده، برای نخستین بار از فضا از تاج خورشید عکس‌برداری کنند. همچنین پروژه آپولو-سایوز برای مهندسان آمریکایی و روسی این امکان را فراهم کرد که کارکرد سیستم‌های فضایی متفاوتشان را با هم هماهنگ کنند.
نتایج این هماهنگی بعدها برای اتصال فضاپیمای شاتل آمریکا به ایستگاه فضایی میر و نیز ساخت ایستگاه فضایی بین‌المللی به کار رفت.فضانوردان آپولو در این ماموریت عبارت بودند از:توماس استافورد – فرمانده عملیات، ونس برند- خلبان بخش فرمان آپولو و دیک اسلیتو- نخلبان بخش اتصالی آپولو.فضانوردان سایوز در این ماموریت به ترتیب الکسی لئونوف، فرمانده عملیات و والری کوباسوف مهندس پرواز بودند.
در اوایل دهه ۱۹۷۰ میلادی، در دوره‌ای موسوم به تنش‌زدایی برای مدتی یخ‌های سیاسی بین دو قطب غرب و شرق یعنی آمریکا و شوروی ذوب شد. ریچارد نیکسون نخستین رئیس جمهور ایالات متحده بود که به مسکو سفر کرد. برژنف و نیکسون مذاکراتی را جهت کاهش خصومت و رقابت نظامی بین دو کشور و افزایش همکاری دوجانبه آغاز کردند.نقطه عطف این همکاری‌های دوجانبه، همکاری در عرصه فضایی بود و منجر به امضای موافقتنامه «پروژه آزمایشی آپولو-سایوز» در ۲۴ مه ۱۹۷۲ بین ریچارد نیکسون و الکسی کاسیگین در مسکو شد.

 طی این موافقتنامه، قرار بر این شد که فضاپیماهای سایوز و آپولو در مدار زمین با هم ملاقات کرده و متصل شوند، و فضانوردان روسی و آمریکایی در مدار زمین میهمان هم باشند. علاوه بر انگیزهٔ سیاسی، اهداف فنی پروژه عبارت بود از:
سازگاری سامانه‌های فضایی شوروی و آمریکا
آزمایش سخت‌افزار و سامانه‌های اتصال فضاپیماها
آزمایش سامانه‌ها و ابزار ضروری برای انتقال فضانوردان بین فضاپیماهای متفاوت، بررسی امکان اجرای ماموریت‌های نجات اضطراری بین‌المللی در فضا
تلاش برای سازگار کردن سامانه‌های کنترل و ناوبری زمینی در دو کشور
گسترش همکاری‌های فضایی در آینده
برای پیشبرد این پروژه، آمریکا و شوروی هر کدام هیأتی را شامل فضانوردان خبره و مهندسان انتخاب کرده و به این پروژه اختصاص دادند. برای حسن نیت، قرار بر این بود که کیهان‌نوردان روسی زبان انگلیسی را فراگیرند، فضانوردان آمریکایی به زبان روسی مسلط شوند، و هرکدام از هیئت‌ها چندین بار به کشور مقابل سفر کنند تا از تأسیسات فنی و فضایی آنها بازدید کرده، با روش کار آنها آشنا شود.

پس از چندین سفر متقابل، سرانجام تمرینات پرواز مشترک به پایان رسید، هماهنگی لازم بین سیستم‌های هر دو طرف برای هدایت مشترک پروژه به عمل آمد، و سخت‌افزار لازم برای اتصال آپولو وسایوز نیز آماده شد. مرحله پایانی آماده‌سازی برای مأموریت، اعزام گروه فنی آمریکایی به مرکز تازه‌ساخت کنترل مأموریت فضایی در کالینینگراد، و اعزام گروه فنی روسی به مرکز کنترل مأموریت فضایی در هیوستون بود.سرانجام در روز ۲۴ تیر ۱۳۵۴، فضاپیمای سایوز-۱۹ با فرماندهی الکسی لئونوف و خلبانی والری کوباسوف به فضا پرتاب شد. به فاصله هفت ساعت و نیم، فضاپیمای آپولو ۱۸ نیز به فضا پرتاب شد. این فضاپیماها دو روز بعد در مدار زمین به هم ملحق و متصل شدند، و سه ساعت پس از اتصال، با بازشدن دریچه ارتباطی بین آنها، فضانوردان آمریکایی با کیهان‌نوردان روسی دست دادند و به عنوان میهمان به فضاپیمای سایوز وارد شدند.
فضاپیمای سایوز که ۶۷۹۰ کیلوگرم وزن داشت به مدت ۵ روز و ۲۲ ساعت در فضا حضور داشت و ۸۹ بار به دور زمین چرخید.آپواو ۱۸ وزن بیشتری داشت و حدود ۱۴ هزار و ۷۰۰ کیلوگرم وزن داشت. این فضاپیما ۹ روز و یک ساعت در فضا حضور داشت و به ۹۶ بار به دور زمین چرخید. 

پیش‌بینی شده بود هنگام بازشدن دریچه بین سایوز و آپولو و دست دادن فضانوردان روسی و آمریکایی، فضاپیماها بر فراز شهر ساحلی کوچکی به نام باگنر ریجس در منطقه ساسکس در جنوب بریتانیا در پرواز باشند. اما تأخیری کوچک باعث شد این رویداد بر فراز شهر مِس در فرانسه رخ دهد.برنامهٔ این میهمانی فضایی از قبل به دقت تنظیم شده بود. وجهه سیاسی این مأموریت اهمیت زیادی داشت، و تصاویر میهمانی فضایی به‌طور زنده در سراسر جهان پخش می‌شد. رؤسای دولت آمریکا و شوروی به‌طور زنده برای فضانوردان پیام فرستادند. در این میان الکسی لئونوف دو سورپرایز برای میهمانان داشت:
ظرف نوشیدنی محتوی بُرش یا سوپ چغندر، اما با نشان یک نوشیدنی معروف روسی که این موضوع باعث تعجب و سپس خنده فضانوردان و مراکز کنترل زمینی شد.نقاشی از چهره هر سه فضانورد آمریکایی، که او در طول دوره تمرین مشترک برای این مأموریت نقاشی کرده بود. الکسی بالای صفحات نوشته بود: تقدیم به دلیرمردان دنیای ما و پای هر نقاشی نیز علاوه بر امضای الکسی، پیامی به این مضمون وجود داشت: به سایوز خوش آمدید، باز هم تشریف بیاورید.

توماس استافورد هم برای میهمانان روس یک سورپرایز آماده کرده بود: وی شخصاً از کانوی توئیتی، خواننده آمریکایی سبک کانتری، خواسته بود که مشهورترین آهنگ سال ۱۹۷۵ خود به نام Hello Darling را به زبان روسی بخواند و ضبط کند. یک ساعت پیش از جدا شدن دو فضاپیما، این آهنگ از فضا برای فضانوردان روس و شنوندگان روی زمین پخش شد.دو فضاپیما برای مدت ۴۴ ساعت به هم متصل باقی ماندند. در این فرصت فضانوردان هدایا، پرچم و یادبودهای مأموریت را رد و بدل کردند، با هم غذا خوردند و از هر دو فضاپیما بازدید کردند. در میهمانی شام به میزبانی سایوز، منوی غذا عبارت بود از سوپ بُرش به عنوان پیش‌غذا، به همراه کیک عسلی، نان سیاه روسی، آجیل، آلو، خوراک گوشت خمیر شده (از داخل تیوب) و نوعی پنیر. منوی غذای آپولو عبارت بود از سوپ غذای دریایی با قارچ به عنوان پیش‌غذا، و یکی از سه غذای اصلی شامل گوشت بوقلمون یا کوفته یا نوعی خوراک مرغ.

از راست: الکسی لئونوف و توماس استافورد
از جمله هدایای مبادله شده می‌توان به بذر درختانی اشاره کرد که پس از پایان مأموریت در هر دو کشور کاشته شد.در این مأموریت برای نخستین بار ماشین حساب الکترونیکی HP-65 توسط فضانوردان آپولو به فضا حمل شد؛ ماشین حساب الکترونیکی در آن دوران پدیده‌ای نوین به شمار می‌آمد. این ماشین حساب به گونه‌ای برنامه‌ریزی شده بود که بتواند در صورت از کار افتادن کامپیوترهای آپولو، بخشی از کار آنها را انجام دهد.
در طول مدت اتصال، فضانوردان عملیات جداسازی و اتصال مجدد سایوز و آپولو را هم آزمایش کردند. پس از آخرین مانور جدا شدن فضاپیماها، آپولو با انجام مانوری خود را بین سایوز و خورشید قرار داد و خورشیدگرفتگی مصنوعی ایجاد کرد. کیهان‌نوردان سایوز از این فرصت برای برداشتن عکس‌های دقیق از تاج خورشید استفاده کردند.روی هم رفته، سایوز به مدت پنج روز و آپولو به مدت ۹ روز در مدار زمین باقی ماندند و پس از جدایی هرکدام به فعالیت‌ها و آزمایش‌های خود ادامه دادند.

فضاپیمای سایوز بدون مشکل خاصی طبق برنامهٔ قبلی در تاریخ ۳۰ تیر ۱۳۵۴ به زمین فرود آمد. بازگشت و فرود آپولو در روز ۲ مرداد آغاز شد.در راه برگشت به خاطر اشتباه فضانوردان در مرحله آماده‌سازی برای فرود، آپولو دچار مشکل جدی شد: یکی از سامانه‌های فضاپیما موسوم به «سامانهٔ کنترل واکنش‌ها» به اشتباه روشن باقی گذاشته شده بود، و همین موضوع باعث شد کابین آپولو مملو از گازهای مهلک ناشی از نشت سوخت مصرف نشده گردد. فضانوردان آپولو برخلاف کیهان‌نوردان روسی در هنگام بازگشت به زمین لباس فضایی نمی‌پوشیدند، و به همین علت ونس برند در اثر مسمومیت گاز از هوش رفت و دیک اسلیتون دچار حالت تهوع شد. با وجود این مشکل، گردونه فرمان آپولو با موفقیت در اقیانوس آرام فرود آمد، اما سه فضانورد آپولو به مدت دو هفته در بیمارستان نیروی هوایی در هاوایی بستری و قرنطینه شدند.


منبع: بهارنیوز

آیا ربات‌ها روزی مانند انسان می‌شوند؟

به گزارش ایسنا،این فناوری جدید توانایی تشخیص هر چیزی را داشته و نقاط کور را در میدان دید خود پر می‌کند تا قسمت‌هایی را که نمی‌بینند بازسازی کند.”بن بورچفیل” از دانشگاه دوک در ایالات متحده اظهار کرد: این فناوری پتانسیل آن را دارد که در بسیاری از برنامه‌های کاربردی رباتیک مورد استفاده قرار گیرد.برای مثال، یک ربات که ظروف را از روی میز برمی‌دارد، باید بتواند با انواع مختلفی از کاسه‌ها، دیس‌ها و بشقاب‌ها در ابعاد و اشکال مختلف که با آشفتگی و بی‌نظمی بر روی سطح بهم ریخته میز باقی مانده‌اند سازگاری داشته باشد.

انسان با نگاهی گذرا به یک شی می‌تواند بطور مستقیم بفهمد که آن شی چیست، در کدام سمت قرار داشته و اینکه آیا به صورت کامل قابل رویت بوده یا توسط اشیاء دیگر استتار شده است.حتی زمانی که قسمتی از یک شی پوشیده شده و قابل دیدن نباشد، انسان توانایی آن را دارد که به صورت ذهنی آن بخش را پر کرده و تصور کند.این الگوریتم که برای ربات‌ها طراحی شده نیز همانند انسان‌ها می‌تواند به طور همزمان یک شی جدید را شناسایی کرده و شکل شی را بدون اینکه در وهله اول آن را از زوایای مختلف در نظر بگیرد، محاسبه کند.

محققان می‌گویند این الگوریتم حتی توانایی آن را دارد تا بخش‌هایی که نمی‌بیند را تصویرسازی کند.برای مثال رباتی که به این فناوری مجهز باشد نیازی به دیدن تمام ابعاد یک قوری نداشته و بدون نگاه کردن می‌تواند مشخصات ظاهری قوری و اینکه در کجا قرار گرفته است را تجسم کند.محققان الگوریتم خود را بر پایه مجموعه‌ای از تقریبا ۴۰۰۰ اسکن کامل سه بعدی از اشیاء خانه مانند لوازم حمام، تخت‌ها، صندلی‌ها، میزها، کابینت‌ها، مانیتورها، تختخواب‌ها، مبلمان‌ها، میزها و غیره طراحی کردند.

هر اسکن سه بعدی به دهها هزار مکعب کوچک یا واکسل‌هایی تبدیل شده که در بالای یکدیگر و مانند بلوک‌های LEGO قرار می‌گرفتند که پردازش آنها آسان‌تر شود.واکسل یا وکسل(Voxel) به کوچکترین جز ساختاری (element) یک تصویر ۳ بعدی گفته می‌شود. از این لحاظ، وکسل مشابه ۳ بعدی یک پیکسل است.محققان این پژوهش می‌گویند که این فناوری گام مهمی در جهت ارتقا ربات‌هایی است که در کنار انسان‌ها و در خانه به انجام امور مختلف می‌پردازند.


منبع: بهارنیوز

استقلال تهران در بین قدیمی‌ترین‌ها

به‌ گزارش ‌ایسنا، در گزارشی که سایت کنفدراسیون فوتبال آسیا درباره تیم‌های فوتبال آسیایی با قدمت تشکیل آنها منتشر کرده، نام استقلال هم به چشم می‌خورد.در این گزارش آمده است که استقلال ایران در سال ۱۹۴۵ تاسیس شد تا با قدمت ۷۱ ساله قدیمی‌ترین تیم باشگاهی در ایران باشد. البته در آسیا این عنوان در اختیار استقلال نیست.تیم سانفرس هیروشیمای ژاپن در سال ۱۹۳۸ تاسیس شد که هشت سال از استقلال بزرگتر است.همچنین الاتحاد جده عربستان، تیمی است که از تمامی تیم‌های قاره کهن قدیمی‌تر است. قهرمان دو دوره لیگ قهرمانان آسیا اخیرا نودمین سال تاسیس خود را جشن گرفت تا قدیمی‌ترین باشگاه فوتبال در آسیا باشد.


منبع: بهارنیوز

مسیر حذف زامبی‌های پولی

گروه اقتصادی_رسانه ها: روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: کارشناسان صندوق بین‌المللی پول در کتابی با عنوان «شکست بانکی» مرسوم‌ترین دستورالعمل‌های موجود برای حذف سلول‌های بیمار از بدنه نظام بانکی را بررسی کرده‌اند. دستورالعمل‌هایی که از تجربه برخورد با شکست بانکی در دهه‌های گذشته استخراج شده است و می‌تواند به‌عنوان نقشه‌ راه برخورد با بانک‌ها و موسسات مالی شکست‌خورده مورد استفاده قرار بگیرد. بر مبنای این دستورالعمل‌ها، حل پازل بانک شکست‌خورده نیازمند رعایت مجموعه اصولی است که گستره وسیعی را از کیفیت روابط عمومی در مواقع شکست بانکی تا استانداردهای مدیریت دارایی بانک ورشکسته را دربرمی‌گیرد و چشم‌پوشی از آنها بر عمق مساله بانک یا موسسه مالی شکست‌خورده خواهد افزود.
 

 بر این اساس در مواقع شکست بانکی کارگروهی از متخصصان حوزه‌های مختلف به مدیریت نماینده نهاد ناظر وظیفه مداخله برای حذف بانک‌های بیمار را از مجموعه بانکی بر عهده می‌گیرد. این کارگروه باید در نخستین گام برنامه‌ای گام‌به‌گام و زمان‌بندی‌شده را در بستری مشارکتی و در تعامل با مدیران بانک تنظیم کند و به اطلاع مشتریان بانکی برساند. سپس هر یک از اجزای این کارگروه به حل مساله مربوط به خود خواهد پرداخت. «دنیای اقتصاد» در این گزارش با نگاه به توصیه‌های صندوق جهانی پول، اصول تصفیه بانک‌های زامبی از سیستم بانکی را بررسی کرده است.

 تجربه دهه‌های اخیر در بازار پول حاکی از آن است که وجود بازیگران بد، در اجزای این بازار باعث انحراف و در نتیجه بحرانی شدن وضعیت خواهد شد. این بازیگران در اقتصادهای کشور، با عنوان‌هایی نظیر «بانک‌های‌بد» یا «بانک‌های زامبی»، برای محیط سالم بازار پول نقش سلول بیماری را ایفا می‌کنند که می‌تواند در صورت تداوم فعالیت به سایر اعضا لطمه بزند. در این مسیر، طی شدن مسیر ورشکستگی بانک‌ها باید به‌عنوان یکی از ابزار ضروری برای سیاست‌گذار به حساب آید، در این مسیر به‌کارگیری مولفه‌های مهم برای شناسایی بانک‌های زامبی و اطلاع‌رسانی پویا و شفاف به‌عنوان دو ابزار مهم نقش ایفا می‌کند. بر مبنای آمارهای صندوق بین‌المللی پول در دهه گذشته، صدها مورد ورشکستگی بانکی در کشورهای مختلف گزارش شده است. با توجه به فرکانس بالای این پدیده، کارشناسان صندوق بین‌‎المللی پول در کتابی با عنوان «ورشکستگی بانکی» به متداول‌‌ترین دستورالعمل حل پازل بانک ورشکسته پرداخته‌اند. بر مبنای اصول منعکس داده‌شده در این کتاب حل مساله شکست بانکی نیازمند اتخاذ مجموعه‌ای از اقدامات مشترک است. اقداماتی که در صورت چشم‌پوشی می‌تواند عمق مساله شکست بانکی را بیش از پیش افزایش دهد. «خطا در تخمین مولفه‌های موثر در روند تصفیه یا اصلاح بانک شکست‌خورده» و «تحریک ناشی از اطلاع‌رسانی اشتباه» دو نمونه از چنین اغماض‌هاست که در نهایت احتمال سرایت ورشکستگی به سایر اجزای نظام بانکی را افزایش می‌دهد. «دنیای اقتصاد» در این گزارش مهم‌ترین دستورالعمل‌های صندوق بین‌المللی پول در برخورد با بانک‌ یا موسسه مالی و اعتباری ورشکسته را با نگاه به کتاب «شکست بانکی» بررسی کرده است.

 الگوی تصفیه و اصلاح

هدف از مداخله بانکی، مدیریت ترازنامه، کنترل دارایی‌ها و در صورت نیاز جبران تعهدات تضمین‌شده بانک بیمار در قبال مشتریان است. منظور از بانک بیمار، بانکی است که به علت مشکلات ساختاری و در پی چرخه‌ای از روندهای مخرب توان ادامه فعالیت خود را از دست داده است. در چنین شرایطی ممکن است سیاست‌گذاران با اصلاح این روندهای مخرب، بازتوان‌بخشی به بانک بیمار را در دستور کار قرار دهند. از سوی دیگر ممکن است شرایط بانک برای ادامه فعالیت به حدی وخیم باشد که سیاست‌گذار تصمیم به انحلال بانک یا ادغام بانک بیمار با بانکی که در درجه مطلوب سلامت قرار دارد، بگیرد. نکته قابل‌ملاحظه در اتخاذ هریک از این تصمیمات توجه به این نکته است که علاوه‌بر وضعیت بانک بیمار، وضعیت سایر اجزای نظام بانکی نیز نقشی تعیین‌کننده در فرآیند انتخاب بین این دو تصمیم دارد. برای مثال نباید ادغام یک بانک بیمار در ساختار یک بانک سالم باعث به‌خطر افتادن وضعیت ادامه حیات بانک سالم شود. در برنامه مداخله بانکی نهاد ناظر اقدام به ترسیم برنامه مداخله کرده و اجرای این برنامه را کلید می‎زند.

 

بر مبنای توصیه‌های بانک جهانی سیاست‌گذاران باید توجه ویژه‌ای به جزئیات داشته باشند؛ چراکه ریسک ناشی از خطا در تخمین و طراحی در این مرحله، پروسه بازسازی یا تصفیه بانک را با چالش‌ها و هزینه بیشتری روبه‌رو خواهد کرد. اگرچه «زمان» به‌عنوان کمیاب‌ترین منبع در بحث ادغام بانکی مطرح است، اما به‌نظر می‌رسد تحمیل ضرب‌الاجل زمانی به طراحان برنامه اصلاح در چنین شرایطی دو اثر منفی در پی خواهد داشت. نخست احتمال مخاطره را افزایش می‌دهد و از سوی دیگر با ایجاد انتظار زمانی در میان مشتریان بانکی، فشارها را بر نهاد ناظر افزایش می‌دهد. بنابراین توصیه می‌شود که برنامه زمانی اصلاح نظام بانکی از سوی نهاد مسوول منتشر شود و قوای موثره کشور به جای تعیین ضرب‌الاجل در تسهیل اجرای برنامه ترسیم‌شده ایفای نقش کنند.

 

بر مبنای توصیه‌های صندوق بین‌المللی پول در قالب برنامه مداخله، چارچوب مشخصی شامل مجموعه‌ای از شاخص‌های معرف سلامت بانکی برای بانک‌ها و موسسات مالی ورشکسته تعیین می‌شود. پس از تنظیم این برنامه وضعیت سلامت هر بانک با برخی از مقادیر حدی که به‌عنوان مرز بین بانک دارای پتانسیل بازطراحی و بانک نیازمند انحلال تعیین شده‌اند، مشخص می‌شود. در صورتی که بانک در محدوده احیاشدنی قرار بگیرد برنامه حفظ و اصلاح و در غیر این صورت برنامه‌های اصلاحی کلید خواهد خورد. همچنین کارگروه یاد شده پیش از آغاز برنامه اصلاحی هیات‌مدیره بانک ورشکسته را از محتوای برنامه اصلاحی و اقداماتی که باید از سوی بانک انجام گیرد با خبر می‌کند.

روابط عمومی تصفیه
بر مبنای الگوی پیشنهاد شده از سوی صندوق بین‌المللی پول در شرایط برخورد با بانک یا موسسات مالی و اعتباری شکست‌خورده، نهادهای رسمی باید اخبار مربوط به پروسه درمان بانکی را تنها از مرجع سخنگوی کارگروه انحلال یا ادغام بانک منتشر کنند. اهمیت این موضوع به‌حدی است که تعیین تیم اطلاع‌رسانی یکی از اولویت‌هایی است که صندوق بین‌المللی پول پیش از پرداختن به مساله بانک یا موسسه مالی شکست‌خورده، به ضرورت ارائه الزامات اطلاع‌رسانی در مواقع وقوع بحران پرداخته‌است. عدم تناقض در خبررسانی، صداقت، اطلاع‌رسانی از روند زمانی بازپرداخت مطالبات و نحوه پرداخت سپرده‌های تضمین‌شده از جمله اصولی است که کارشناسان صندوق بین‌المللی پول در رابطه با اطلاع‌رسانی در مواقع وقوع شکست بانکی به آن اشاره کرده‌اند. باید توجه کرد که پالس نادرست در زمان وقوع شکست بانکی ممکن است به هجوم بانکی و در نهایت واگیردار شدن بیماری ورشکستگی شود، به همین دلیل اطلاعیه‌ها و اخبار ارائه شده در چنین مواقعی باید در بردارنده پاسخ به نگرانی‌های سپرده‌گذاران بانکی باشد؛ بنابراین افزون بر اطمینان‌بخشی به سپرده‌گذاران، تمامی سوالات محتمل در ذهن سپرده‌گذاران در اطلاعیه‌های کارگروه رسیدگی به بحران، هدف قرار بگیرد. تجربه جهانی ثابت کرده‌است که توصیف دقیق مراحل و نحوه احقاق حق سپرده‌گذاران نقش اساسی در فروکش کردن موج بحران جلوگیری از سرایت بحران به سایر اجزای نظام بانکی دارد.

 کارگروه مداخله
طبق الگوهای پیشنهاد شده در منابع منتشر شده از سوی صندوق بین‌المللی پول ترکیب کارگروه بیماری‌زدایی از بدنه بانکی از ترکیبی از متخصصان در حوزه‌های مختلف از کارشناسان رسانه‌ای و حسابرسان گرفته تا تیم مدیریت دارایی، مدیریت شعب و متخصصان حقوقی تشکیل می‌شود. در چنین کارگروهی نماینده نهاد ناظر وظیفه مدیریت پروسه اصلاح یا انحلال را بر عهده می‌گیرد و تیمی از متخصصان نیز وظیفه رسیدگی به مساله کارکنان بانک را بر عهده می‌گیرد. با توجه به اینکه هر گونه مساله پاسخ‌ داده‌نشده احتمال تبدیل به یک گلوگاه در پروژه تصفیه، اصلاح یا ادغام بانکی را دارد، متخصصان صندوق بین‌المللی پول توصیه کرده‌اند که کارگروه تشکیل شده برای رسیدگی به پازل ورشکستگی، برنامه اصلاحی را با مشورت مدیران و کارشناسان ارشد بخش‌های مختلف (پرسنل، سرمایه، حوزه حقوقی و…) بانک مساله‌دار تنظیم شود.

با آغاز برنامه مداخله، بخش عمده‌ای از خدمات ارائه شده ازسوی بانک یا موسسه مالی و اعتباری شکست خورده تا زمان تعیین وضعیت بانک متوقف می‌شود. پس از آن متخصصان حسابداری ساکن در کارگروه مداخله بانکی، اقدام به تعیین رقم دقیق و ترکیب تعهدات و مطالبات بانک یا موسسه شکست خورده می‌کنند. بر مبنای الگوی پیشنهاد شده از سوی صندوق بین‌المللی پول پس از پایان این مرحله باید اطمینان حاصل کرد که ترازنامه و گزارش‌های مالی به‌روز شده در کارگروه مداخله، دقیق‌ترین تصویر ممکن از تراز تعهدات و مطالبات و درجه نقدشوندگی این اجزا ارائه کند. پس از آن به مساله دارایی‌های بانکی پرداخته می‌شود. باید مشخص شود که هر یک از دارایی‌های بانک از چه نوعی هستند و کیفیت این دارایی‌ها با استفاده از دیرش و کیفیت نقدشوندگی این دارایی‌ها تعیین می‌شود. از آنجا که انباشت دارایی‌های راکد یکی از مهم‌ترین متهمان شکست بانک یا موسسه مالی و اعتباری است، کیفیت و کمیت این اجزا باید از نظر نوع دارایی و ارزش دفتری در زمان حال مشخص شود. در چنین شرایطی قیمت بازار به‌عنوان مبنا در نظر گرفته می‌شود و دارایی‌هایی که برای آنها بازاری وجود نداشته باشد با ارزش صفر در گزارش‌های مالی به ثبت می‌رسند.

 مدیریت دارایی

بانک به عنوان یک شخصیت حقوقی واحد همواره در معرض ریسک‌های مختلف است. یکی از مهم‌ترین استراتژی‌های بانکی که می‌تواند بانک را از لحاظ مواجهه با ریسک‌های مختلف در امان نگه دارد، مدیریت دارایی است. هدف از مدیریت دارایی، محافظت از ارزش وام‌های اعطا‌شده به افراد و سایر دارایی‌ها از جمله دارایی‌های خارج از ترازنامه است تا به این طریق بانک از لحاظ عملیاتی در یک وضعیت مطمئن قرار گیرد. یکی از مهم‌ترین دارایی‌های بانک، وام‌های اعطا شده به مشتریان است. از آنجا که بخش عمده وام‌ها معمولا از محل سپرده‌هایی اعطا شده‌اند که زمان ثابتی برای برداشت آنها از سوی مشتری وجود ندارد؛ بنابراین مدیریت دارایی و برنامه‌ریزی مطمئن‌تر در این زمینه از جمله مهم‌ترین اقداماتی است که زمینه ورود بانک به ورطه ورشکستگی را تنگ‌تر و از طرف دیگر به خروج بانک‌ها از این وادی کمک اساسی می‌کند. بر این اساس ابتدا باید دارایی‌های بانک به دسته‌بندی‌های متفاوت از جمله وام، سایر دارایی‌ها و دارایی‌های خارج از ترازنامه تفکیک شوند و وضعیت فعلی هر یک از این دارایی‌ها در حیطه ریسک، قدرت نقدشوندگی و درجه مالکیت مورد ارزیابی قرار گیرند. از آنجا که وام‌های مختلف پتانسیل متفاوتی در استحکام‌سازی وضعیت نقدینگی بانک دارند؛ بنابراین تفکیک وام‌ها به درجه‌های مختلف احتمال وصول و همین‌طور جدا کردن وام‌های سوخت شده از تسهیلات قابل‌وصول، از جمله مهم‌ترین اقداماتی است که می‌تواند در مدیریت نقدینگی بانک کمک قابل‌توجهی کند.

 

از آنجا که ممکن است ارزش دارایی‌ها تحت‌الشعاع عوامل مختلف از جمله گذر زمان قرار گیرند؛ بنابراین بعد از تفکیک دارایی‌ها، استفاده از ساز و کار‌های مختلف برای حفظ ارزش این دارایی‌ها از یک طرف و به حداقل رساندن ریسک مربوط به هر دارایی از طرف دیگر، مهم‌ترین اقدامی است که باید صورت گیرد. حیطه فعالیت بانک به‌عنوان یک شخصیت حقوقی واحد، معمولا به یک شعبه محدود نمی‌شود؛ بنابراین توجه به مدیریت دارایی بانک و تفکیک شعبه‌های موجود، نیز از جمله اقدامات مهمی است که به شناسایی وضعیت و مدیریت بهتر کمک می‌کند. در این راستا در مرحله اول باید دارایی‌های هر شعبه به تفکیک وجه نقد، وام‌های در دست مشتری و سایر دارایی‌ها محاسبه و مورد ارزیابی قرار گیرند. پس از این مرحله دارایی‌های مسموم و پرریسک از دارایی‌های سالم تفکیک و تحت مدیریت کاملا مجزا تعیین تکلیف ‌شوند. یکی از پرکاربردترین ابزارها برای مدیریت دارایی‌های مسموم تشکیل شرکت مدیریت دارایی است.

 

در این روش دارایی‌های مسموم از ترازنامه بانک مسموم به ترازنامه یک نهاد خاص منظور (موسوم به بانک بد) منتقل می‌شوند. به این ترتیب بین نهاد مدیریت دارایی مسموم و بانک عاری شده از دارایی مسموم چه از لحاظ سازمانی و چه از لحاظ عملکردی مرز مشخصی ترسیم می‌شود. بررسی‌ها نشان می‌دهد این سازوکار عمدتا به دو روش مورد استفاده قرار می‌گیرد. در روش نخست دارایی‌های سمی بانک به‌نوعی ازسوی دولت خریداری می‌شود؛ اما در روش مرسوم‌تر دولت اقدام به تضمین اوراقی می‌کند که توسط بانک بد و به پشتوانه دارایی‌های سمی منتشر می‌شود.

 تسویه تعهدات
با تعیین وضعیت بانک، بازپرداخت تعهدات آغاز می‌شود. بر مبنای بررسی‌های صندوق بین‌المللی پول در اغلب کشورها «آژانس تضمین سپرده» (Deposit Insurance Agency) بازپرداخت تعهدات بانکی را تضمین می‌کند؛ بنابراین در شرایط شکست بانکی، این آژانس مسوولیت رسیدگی به بازپرداخت تعهدات را برعهده می‌گیرد. بر مبنای استانداردهای بانک مرکزی اروپا، بازپرداخت تعهدات فعلی بانک شکست خورده باید در مدت زمان سه ماه صورت بپذیرد. استانداردی که بسیاری از کشورها از آن پیروی می‌کنند، با این وجود کیفیت و سررسید تعهدات بانکی نقش تعیین‌کننده‌ای در انتخاب استراتژی بازپرداخت دارد. صندوق بین‌المللی پول توصیه می‌کند که تعهدات بانکی بر مبنای اولویت زمان سررسید بازپرداخت شود. افزون‌ بر این بازپرداخت سپرده‌های خرد در مراحل ابتدایی بازپرداخت، با توجه به اثرگذاری بر کم شدن حجم مسائل پیش‌روی کارگروه مداخله بانکی توصیه شده است. به عقیده کارشناسان صندوق بین‌المللی پول نگرانی از عدم بازپرداخت تعهدات بانکی نقش به مراتب معنادارتری در مراجعه سپرده‌گذاران به دریافت مطالبات در مقایسه با نیاز سپرده‌گذاران به منابع سپرده‌گذاری شده دارد؛ بنابراین نهاد مسوول در زمینه بازپرداخت بدهی‌های بانکی باید اعتماد عمومی نسبت به بازپرداخت بدهی را در میان سپرده‌گذاران ایجاد کند. در صورت ایجاد چنین اعتمادی، سرمایه اجتماعی بانک حفظ و مساله شکست بانکی به مراتب ساده‌تر خواهد شد.


منبع: بهارنیوز

صادرات طلای ایرانی صفر شده است

عبدالله محمد ولی در گفت‌وگو با ایسنا، عنوان کرد: طی سال‌های گذشته هزینه‌های سربار موجب شده که شرایط تولید طلا و جواهر در کشور مناسب نباشد و همکاران ما با ۰.۱ ظرفیت خود کار کنند.وی ادامه داد: هزینه‌های متعددی مانند بیمه و عوارض مختلفی که از سوی شهرداری اخذ می‌شود و همچنین مالیات بر ارزش افزوده و شیوه دریافت آن در مجموع شرایطی ایجاد کرده که تولید طلا در کشور گران تمام می‌شود. بر همین اساس عده‌ای به فکر واردات طلا افتاده و برخی هم سوء استفاده کرده و این کار را به شیوه قاچاق انجام می‌دهند که در نهایت این موضوع هم تاثیرات خاص خود را روی فعالیت‌ صنف ما بر جای گذاشته و موجب می‌شود در عمل بازار طلا بی‌رونق شود.

محمد ولی با تاکید بر اینکه هیچ کس قبول ندارد که صنایع و حرفه‌ها از پرداخت مالیات سر باز زنند، گفت: در خصوص مالیات بر ارزش افزوده لازم است در شیوه دریافت تغییراتی صورت گیرد تا صنایع بتوانند بار دیگر در شرایط بهبود قرار گیرند. البته می‌دانیم که قانون گذار در شرایط فعلی امکانی برای کاستن از این مالیات ندارد اما امیدواریم که با بررسی‌های مجدد در مجلس و دولت شرایط بهتری در این حوزه حاکم شود، چرا که اکنون پرداخت این مالیات موجب شده است هزینه‌ها به شدت افزایش پیدا کند.

رئیس اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان طلا و جواهر در ادامه عنوان کرد: ما در حوزه طلاسازی صنعتگران خوب و استعدادهای بسیاری داریم اما شرایط برای بهره‌گیری از این استعدادها فراهم نشده و بر همین اساس اکنون در حوزه صادرات طلا رقمی نزدیک به صفر داریم، در حالی که کشوری مانند تایلند ۲۶ میلیارد دلار درآمد از طریق صادرات جواهر دارد که این آمار در کشوری مانند ترکیه حدود ۱۶ تا ۱۷ میلیارد دلار می‌شود.وی ادامه داد: صنف طلا و جواهر یکی از صدها صنعت کشور است که به شرط بهره‌مندی از حمایت‌های دولت و همچنین تهیه قوانین مناسب می‌تواند ۳۵۰ هزار اشتغال ایجاد کند. در حالی که اکنون نیروهای شاغل در این بخش کمتر از ۵۰ هزار نفر بوده و طی این سال‌ها بسیاری از واحدهای تولیدی این صنف کار خود را تعطیل کرده‌اند.

محمدولی در پایان با بیان اینکه در سال گذشته حجم صادرات طلای ایران حدود ۲۰ میلیون دلار بوده است، عنوان کرد: اگر این وضعیت بیش از این طولانی شود در حوزه‌های صادراتی، کشورهای دیگر جای ما را گرفته و جبران این وضعیت در آینده دشوار می‌شود. بر همین اساس از مجلس و دولت درخواست داریم در وضعیت دریافت مالیات بر ارزش افزوده تجدیدنظر کنند و اجازه ندهند که شرایط تولیدکنندگان داخلی از این دشوارتر شود.


منبع: بهارنیوز

بعد از تتلو نوبت به وحید خزایی رسید!

گروه سیاسی:در حاشیه حضور تتلو در جشن خبرگزاری فارس، احمدرضا کاظمی این فتوطنز را در روزنامه قانون منتشر کرد.


منبع: بهارنیوز

اصولگرایان به افول‌گرایان تبدیل شدند

گروه سیاسی_رسانه‌ها: روزنامه قانون نوشت: خاطرمان هست برخی افراد که خالکوبی‌ها و تتوهایی بر بدن خود زده بودند، برای حضور در مجموعه‌ورزشی‌ نهادهای خاص،استخدام‌‌ و … با مشکل روبه‌رو می‌شدند و به نوعی با آن‌ها برخورد می شد که گویی مرتکب گناهی کبیره شده یا به بیماری واگیردار مبتلا هستند! اما گویی بانیان این نوع تفکر استحاله شده‌اند و برای ماندن در قدرت راهی جز دستاویز قرار دادن مکروه‌های دیروز و تبدیل آن‌ به مستحبات امروز، ندارند.
برداشت‌های جناحی از بیت‌المال
ماجرا این‌گونه بود که طبق معمول گذشته، تالار اندیشه حوزه‌هنری که جزوی از بیت‌المال است و باید در اختیار همگان باشد، دوباره شاهد حضور جریانی خاص بود. همان‌گونه که در انتخابات‌های مختلف به جایگاهی برای تبلیغ گروه‌های خاص تبدیل شده بود و همچنان برداشت‌ها و سوءاستفاده‌های جناحی از آن ادامه دارد.
تبلیغ برای نمایش افول
آن‌ها مدت‌ها بود برای مراسمی با این محتوا تبلیغ می‌کردند:« به جشن تولد داغ فارس پلاس دعوتین!قراره جشن تولد یک‌سالگی بگیریم. خیلی از اونایی که در فضای مجازی جنجالی شدن هم، میان!عصر یک‌شنبه ۲۵تیر!ظرفیت محدوده سریع‌تر ثبت نام کن».جریانی که همواره برخی تفکرهای ناهمسو با خود را تکفیر می‌کردند، امروز می‌کوشند تا ریزش‌های خود را با رویش‌های تخیلی جبران کنند. آن‌ها بزرگانی مانند آیت‌ا…‌هاشمی، ناطق‌نوری،علی‌لاریجانی، حسن‌روحانی و سایر شخصیت‌های نامدار انقلاب را از خود دور کردند تا به پدیده‌های اجتماعی که حال و روز مشخصی دارند، نزدیک شوند. حال این نزدیکی تا چه حد برای آن‌ها راهبردی است، مشخص نیست ولی بیشتر شبیه به ‌تاکتیک‌های برگرفته از تفکر ماکیاولیستی است که این روزها شدید دچارش شده‌اند.
انتحار و نمایش عریان
آن‌ها خوش می‌دانند که مردم امروز زیر بار تفکرهای پوشالی آن ها نمی‌روند بنابراین با عملکردی انتحاری سعی در خود نمایی برای ملت دارند.نمایشی عریان که تمام خصوصیات و آرمان‌های آن‌ها را نمایان می‌کند.این جریان در روز گذشته برگ زرینی در تاریخ ثبت کردند.برگی که نه برای آن‌ها درخشان باشد، خیر! بلکه برگی که سبب شد تا افول آن‌ها را تا سرحد واپس‌گرایی ۴۰ یا شاید۵۰ ساله به سمت دوران گذشته به نمایش بگذارد.
ابتذال فرهنگی
آن‌ها روز گذشته، فردی به نام امیرحسین‌مقصودلو را که مقتدای‌شان ابراهیم رئیسی وارد دنیای سیاست‌کرد، به میان خود آوردند. تتلویی که روزگاری امثال او به عنوان نماد ابتذال و تهاجم فرهنگی از سوی بزرگان همین تفکر به خورد مردم داده می شد، امروز به سنبل مقاومت برای این افراد تبدیل شد‌ه‌است.
طعمه ای به نام تتلو
تتلو شاید نماینده قشری باشد که در سال‌های اخیر توسط همین تفکر که او را امروز تقدیس می‌کند، سرکوب شده و دفتر نقاشی که بر روی بدن او نقش بسته است، عقده‌های سرگشاده از فشارهای همین جماعت افول‌گراست!بازیگردانانی که در پشت صحنه، امثال تتلو را مدیریت می‌کنند، شاید به آهنگ «بذار تو حال خودم باشم» او راگوش نداده باشند یا کلیپ‌های آنچنانی او را ندیده‌باشند(یا شاید هم دیده باشند) ولی بی شک خوب می‌دانند که تقدیر از تتلو، شاید بتواند کار آن آب و صابونی را کند که روزگاری روحانی برای طهارت آن‌ها بعد از انتخابات به زبان آورد.تتلو نه شخصیت سیاسی است و نه عمق‌فرهنگی دارد، اما به خوبی می‌داند که عالم سیاست، دنیای بده و بستان است. زمانی که می‌خواند:« من‌خستم، دنیا یک جور رقصه خاصه، باهاش برقص» یعنی فرمانی که این روزها، در دستور جریان‌های محافظه‌کار قرار دارد برای آنکه به خواسته‌های خود برسند.
دفاع لشگری از تتلو
مقصودلو آن‌قدر به نفوذی‌ها و توان ناتوی فرهنگی داخلی اعتقاد دارد که می‌گوید:« من خستم اما می‌دونم، که می‌رسم بالاخره‌، من می‌سازم دوباره دنیامو یه نفره!» تتلو دنیای خود را ساخت اما نه به تنهایی، یک‌ لشگر پشت او ایستادند.آرایشی جدید اما عجیب که برگرفته از اعضای کمیسیون امنیت ملی‌مجلس! نمایندگان محترم شهرقم!اعضای جبهه پایداری!مسئولان رسانه‌وابسته به نهادهای خاص! رییس پیشین و ارزشی! صداوسیما و افسران جنگ نرم! است.احبان قیچی و تفنگ، دست به دستان فردی دادند که در مرام گذشته آن‌ها، روی بدن خود صور قبیحه را درج کرده و تنها وجه مشترک آن‌ها، مخالفت با روحانی و رفاقت با رئیسی است.این جریان، ژست اپوزوسیون به خود گرفته اند و به نوعی سعی دارند تا براندازی نرم روحانی را در جامعه عملی کنند اما بی شک مردم ما همان‌گونه که در انتخابات سال‌های گذشته نشان دادند، در ادامه نیز به این جماعت ثابت می‌کنند که اینان به ناکجا آباد می‌روند.
هیهات
منتظر می‌مانیم تا ائمه‌جمعه و مدعیان انقلابی‌گری، نسبت به این نوع اقدامات که با پول بیت‌المال انجام می‌شود، موضع بگیرند. فریاد وامصیبتا سر دهند و وضعیت‌ فرهنگی کشور را برباد رفته بخوانند.کاش تشخیص خوب از بد در این روزگار آخرالزمانی، کمی توسط صاحبان خرد تبیین شود تا هر جماعتی با هر وسیله ای تلاش نکند به خواسته‌ها و اهداف خود دست پیدا کند و با پنهان شدن در پشت‌انقلابی‌گری و مقدسات، هر عاملی را دستاویز حیات سیاسی خود قرار ندهند.


منبع: بهارنیوز

مطالبات اصلاح‌طلبانه از روحانی

گروه سیاسی_رسانه‌ها: روزنامه شرق نوشت: از میان درخواست دیدار با روحانی، کمیته تعامل شورای سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان موفق شد با رئیس‌جمهوری منتخب دیدار و درباره کابینه دوازدهم رایزنی کند. از اعضای این کمیته که در دیدار با روحانی حضور داشتند، می‌توان به محمدرضا عارف، محمود صادقی، حسین مرعشی، افشین حبیب‌زاده، ژاله فرامرزیان و اسماعیل گرامی‌مقدم اشاره کرد. این کمیته به‌تازگی از سوی شورای سیاست‌گذاری تشکیل شده و هدف آن رایزنی با روحانی درباره کابینه است. شورای سیاست‌گذاری حدودا یک ماه پیش از روحانی تقاضای دیدار کرده بود که نهایتا با تشکیل کمیته تعامل این دیدار میسر شده است. از این هشت نفر اعضای کمیته تنها حجت‌الاسلام موسوی‌لاری به دلیل مسافرت در دیدار حضور نداشته است.


خبرگزاری تسنیم در گزارشی از دیدار این کمیته و روحانی نوشته است: «در این دیدار محمدرضا عارف رئیس شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان و رئیس فراکسیون امید مجلس شورای اسلامی با اشاره به انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری و پیروزی قاطع و ارزشمند روحانی، گفت: مردم فهیم ایران اسلامی با حضوری گسترده و حماسی در انتخابات شرکت کردند که این حضور نشان داد مردم نسبت به تعیین سرنوشت خود و جامعه احساس مسئولیت می‌کنند».بنا بر این گزارش، عارف، همچنین نقش اصلاح‌طلبان در حمایت از نامزدی روحانی در انتخابات دوازدهمین دوره ریاست‌جمهوری را کم‌نظیر و بسیار مؤثر دانست و در ادامه بر ضرورت همکاری متقابل حامیان رئیس‌جمهور و فراکسیون امید با دولت در آینده و ادامه رایزنی در زمینه‌های مختلف تأکید کرد.


در این دیدار حسن روحانی هم گفته است: «امیدوارم دولتی کاراتر به مردم و مجلس شورای اسلامی معرفی کنیم و کماکان از همکاری متقابل با اصلاح‌طلبان در همه زمینه‌ها بهره‌مند شویم».ژاله فرامرزیان، دبیر شورای سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان، در گفت‌وگو با ایسنا درباره جزئیات این دیدار گفته است: «ما در این جلسه مطالباتمان را مطرح کردیم که این مطالبات پنج سرفصل اصلی داشت. در وهله اول خواستیم بنا بر تخصص‌ها اعضای دولت به انتقادات و پیشنهادهای ما گوش دهند و آنها را مدنظر قرار دهند. این همراهی باید از سوی اعضای دولت و خود رئیس‌جمهور با شورای عالی سیاست‌گذاری صورت پذیرد تا ما نیز بتوانیم آنها را در طی مسیر کمک کنیم».


او ادامه داد: «دومین مطالبه ما تعامل دولت با نمایندگان فراکسیون امید بود تا مجموعه دیدگاه‌های دولت با رویکرد اصلاح‌طلب نمایندگان که در طول انتخابات هم وجود داشت، به منصه ظهور برسد». این فعال سیاسی اصلاح‌طلب سومین نکته طرح‌شده در دیدار با رئیس‌جمهور را در ضرورت تکرار جلسات کمیته تعامل با دولت شورای عالی سیاست‌گذاری و رئیس‌جمهور دانست و گفت: «ما فکر می‌کنیم در مسیر تعامل، انتقال تجربه و حفظ رویکردی که از روحانی حمایت می‌کرد، باید این جلسات را به طور مرتب برگزار کنیم و مسائل و مشکلاتمان را مطرح کنیم».او گفت: «همچنین تعامل مناسب شورای شهر، فراکسیون امید و دولت برای شکل‌گیری مدیریت کلان‌شهر تهران یکی از پیشنهادهایی بود که به رئیس‌جمهور ارائه کردیم». فرامرزیان ادامه داد: استفاده از ظرفیت مناسب جوانان و زنان در دولت برای پیشرفت و توسعه کشور یکی دیگر از موارد ذکرشده در این جلسه بوده است.


قبل از دیدار کمیته تعامل، عارف قبلا دو بار به صورت شخصی با حسن روحانی درباره کابینه دیدار کرده است. در این دیدارها او بر حضور زنان و جوانان در کابینه تأکید کرده است. کمی قبل از تشکیل کمیته تعامل در شورای سیاست‌گذاری، فراکسیون امید هم کمیته‌ای با همین نام را متشکل از پنج نفر از نمایندگان از جله وکیلی، حضرتی، تابش، حسین‌زاده و بهرام پارسایی تشکیل دادند. همچنین فراکسیون امید هم بیست‌ویکم خردادماه درخواست دیدار با روحانی را مطرح کرده که هنوز هیچ‌کدام از دیدارها محقق نشده است.


در این فاصله گمانه‌های متعددی درباره گزینه‌های پیشنهادی وزارتخانه‌ها مطرح شده است که همگی در حد پیش‌بینی بوده است و همه فعالان سیاسی و نمایندگان مجلس معترف هستند که حسن روحانی در این دوره خودش نقش بالایی در انتخاب اعضای کابینه دارد.با این حال شایعه حضور و ابقای برخی وزرای کابینه یازدهم، اصلاح‌طلبان را مصمم کرد که در رسانه‌ها بیش از پیش بر لزوم تغییر رویکرد گفتمانی کابینه روحانی در دور جدید سخن بگویند و حتی در این میان زبان به گلایه‌ها باز کنند. شاید تندترین نقدها را محمدرضا عارف داشت، البته ظاهرا پیش از آنکه دیدار کمیته تعامل با روحانی صورت بگیرد.

 

عارف در نشست مشترک شورای عالی و منتخبین شورای شهر پیروزی روحانی را مدیون اصلاح‌طلبان دانسته و بی‌آنکه اشاره مستقیمی داشته باشد، گفته بود «بعضی‌ها پیروز می‌شوند، یادشان می‌رود چه کسانی برایشان زحمت کشیدند و من این گله را دارم… اگر ما را دنبال نخودسیاه نفرستند، قصد ما کمک‌کردن و ادامه راه است… هیچ شکی نیست که در انتخابات اردیبهشت روحانی پیروزی خود را مدیون اصلاح‌طلبان است. خواهش ما در آستانه تشکیل دولت دوازدهم همراهی و هماهنگی با فراکسیون امید است و هیچ سهم‌خواهی نخواهیم کرد.

 

انتظارمان از روحانی این است با شورای عالی اصلاح‌طلبان مشورت کند». اگرچه آشنا در جوابی که بعدا در صفحه توییتر به عارف داده بود، اصلاح‌طلبان را به سهم‌خواهی متهم کرده بود. این در حالی است که هم اعضای فراکسیون امید و هم اعضای شورای عالی معتقدند روحانی باید به عقبه رأی خود که با اعتماد به اصلاح‌طلبان وارد صحنه شد، وفادار بماند.


موسوی‌لاری: بی‌توجهی به رأی مردم بی‌انصافی است
در همین رابطه حجت‌الاسلام موسوی‌لاری، وزیر کشور دولت اصلاحات به «شرق» گفت: «این مجموعه – چه دولت، چه شخص رئیس‌جمهور و چه فراکسیون امید و شورای عالی سیاست‌گذاری- با واقعیتی به نام رأی مردم روبه‌رو هستند. مردم در این انتخابات سنگ تمام گذاشتند. بنابراین نمی‌شود تصمیمی گرفته شود که این واقعیت را نادیده انگارد».او ادامه داد: «مردم رأی معناداری به روحانی دادند که هم در آن آری پنهان بود و هم نه و روحانی نباید بدون توجه به این موضوع کابینه را بچیند. پیام رأی مردم کاملا روشن بود. حتی اگر بگوییم این رأی در ریاست‌جمهوری با اماواگری روبه‌رو بود اما در شوراها دیگر مشخص شد که مردم به تفکر اصلاح‌طلبی رأی دادند و انتظار دارند این رأی مورد توجه قرار بگیرد که اگر چنین نشود، روحانی بی‌انصافی کرده است. اگرچه باور من این است که روحانی به این مسئله توجه می‌کند».


لابی باهنر و احتمال ابقای رحمانی‌فضلی
روحانی قرار شده است فهرست کابینه را روز تحلیف یعنی چهاردهم مرداد ارائه دهد. تا به اینجا براساس شنیده‌ها ظاهرا ماندن رحمانی‌فضلی، وزیر کشور دولت یازدهم قطعی شده است. هم برخی نمایندگان مجلس این مطلب را گفته‌اند و هم برخی از اعضای شورای سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان. رحمانی‌فضلی از جمله وزرایی است که انتقادهای جدی به عملکرد او از سوی جریان اصلاح‌طلب وارد است و در دولت یازدهم بارها تقاضای تجدید نظر روحانی در این انتخاب مطرح شد که رئیس‌جمهور به این نقدها بی‌توجه بود.

 

رحمانی‌فضلی را نتیجه تعامل روحانی و علی لاریجانی در مجلس نهم می‌دانستند، اما توجیه ابقای او در دولت دوازدهم هنوز روشن نیست. از طرفی برخی اصولگرایان هم در این فضا خواستار حضور وزرای اصولگرا در کابینه روحانی هستند. شایعات درباره برخی اسامی مثل باهنر تا جایی بالا گرفت که حتی خود او هم ناچار به تکذیب شد.با این حال از راهروهای مجلس خبر می‌رسد که تلاش‌هایی در جریان است که او به‌عنوان گزینه وزارت راه و شهرسازی معرفی شود. یعنی جایگزین عباس آخوندی، باجناق ناطق نوری در کابینه دوازدهم. اینها البته حدس و گمان نمایندگان است و باید دید حسن روحانی در مواجهه با رأی مردم و مطالبه آنها چه رویکردی را اتخاذ خواهد کرد. 


منبع: بهارنیوز

صداوسیمایی که باز هم باخت!

روزنامه بهار: خبرنگار صداوسیما که بیشتر با گزارش‌های کنکوری اش معروف شده است دوان دوان خود را به ایستگاه مترو شهرری می‌رساند تا گزارش کاملی را از ماجرای مجروح شدن یک فرد روحانی به واسطه آنچه «امر به معروف و نهی از منکر و دفاع از نوامیس مردم» خوانده شد به اخبار این رسانه انحصاری برساند. چه موضوعی از این بهتر!

به خصوص در دوره زمانی که از برخی‌تریبون‌ها سخنانی درباره کم کاری دولت در موضوع امر به معرف و نهی از منکر هم شنیده می‌شود و باید زمینه چینی کافی برای راه افتادن مجدد گشت‌های پلیس برای ارشاد مردم در خیابان‌ها و خودروهایشان فراهم آید. خبرنگار صداوسیما به جنوب شهر می‌رود و با مردمی روبه‌رو می‌شود که قرائتی غیر از آن چه او می‌پسندد را در برابر دوربینش می‌گویند. در آن جا کسی از امربه معروف سخنی نمی‌گوید و همه از حالت غیرعادی فرد ضارب و حمله بی مقدمه او به روحانی مضروب سخن می‌گویند. در بین صحبت‌های مردم خبری از این که ضارب به نوامیس مردم متعرض شده است و مورد اعتراض آن روحانی قرار گرفته است نیست.

 و این جا همان جایی است که ظاهرا تیر خبرنگار به سنگ خورده است و از اساس، ماجرا آن طور که تصور می‌کرد نبوده است. عصبانیت خبرنگار لحظه به لحظه بیشتر می‌شود تا جایی که کار به درگیری لفظی با مردم می‌رسد. حالا او به سازمان صداوسیما بازگشته است و نوبت استفاده از تکنیک تدوین و سانسور است تا با استفاده از آن بشود به هدف مورد نظر رسید. دستپخت خبرنگار، تدوینگر و تیم سیاسی صداوسیما گزارشی می‌شود که در شب حادثه از بخش‌های مختلف خبری درباره آن چه در ایستگاه مترو شهرری رخ داد با عنوان «مضروب شدن روحانی آمر به معروف به واسطه دفاع از نوامیس مردم» منعکس شده است.

گزارشی که تفاوتی معنادار با آن چه در فضای مجازی از گفتگو با مردم منتشر شده است دارد. سیاست زدگان تصمیم گیر در صداوسیما هنوز در این تصورند که می‌توانند با چنین شیوه‌های نخ نمایی به اهدافشان برسند و موج رسانه‌ای ایجاد کنند، آن هم در این روزگار که هر فرد دیگر به شکل بالقوه تبدیل به یک رسانه شده است. کوتاه سخن آن که اگر قرار است برای چنین پرونده هایی موج رسانه‌ای ساخته شود (فارغ از ارزشگذاری بر روی آن) قطعا این کار از خبرنگاری در قد و قامت آن خبرنگار، بخش خبری سیاست زده‌ای همچون خبر۲۰: ۳۰  و صداوسیمایی که چه از نظر سازمانی و چه از نظر مخاطب یکی از بدترین دوره‌های خود را تجربه می‌کند بر نمی‌آید.


منبع: بهارنیوز

اصولگرایان، اصلا ارزشی عمل نمی‌کنند

گروه سیاسی: سید مصطفی هاشمی‌طبا یکی از معدود نامزد‌های انتخابات است که به خودش رأی نداد؛ نامزد دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، در واپسین روزهای ایام تبلیغات اعلام کرد به آقای روحانی رأی می‌دهد و مردم را نیز دعوت کرد تا آرای خود را به سبد او بریزند. تصمیمی که البته انتقادهایی را هم به دنبال داشت؛ هاشمی‌طبا در گفت‌و‌گو با روزنامه «ایران» از دلایل ورودش به انتخابات گفت؛ اینکه چرا به روحانی رأی داد؛ او همچنین خبر داد فردی منتسب به آقای سید ابراهیم رئیسی به وی پیشنهاد داده به نفع رئیسی کنار برود و در عوض در صورت پیروزی او، مسئولیت یکی از وزارتخانه‌ها را بگیرد. او همچنین از دلایل ناکامی اصولگرایان گفت. مشروح گفت‌و‌گوی «ایران» با وی را در زیر می‌خوانید…


انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ چه مختصاتی داشت که باعث ورود شما به عرصه انتخابات شد؟
انتخابات ریاست جمهوری در کشور ما کمی بیش از اندازه باز است؛ بدون اینکه معیارهایی از پیش تعیین شود، می‌گویند بیایید و ثبت‌نام کنید. به همین خاطر طیف‌های مختلف ثبت‌نام می‌کنند. یک زمان مجلس طرحی داشت که معیار نامزدها را مشخص می‌کرد که این طرح با مخالفت شورای نگهبان همراه شد. شورای نگهبان گفت رسیدگی به این موضوع در اختیار ماست و اجازه نمی‌دهیم قانونی برای تعیین آن تهیه کنید. در این دوره هم تعداد زیادی ثبت‌نام کردند و شورای نگهبان با ضوابط خود به صلاحیت آنها رسیدگی و صلاحیت تعدادی را هم احراز کرد. فضای سیاسی هم کمابیش مشابه انتخابات‌های گذشته بود و مسأله جدیدی اضافه نشد.با اینکه آقای روحانی اصالتاً یک شخصیت اصلاحگرا نیست و بیشتر جزو طیف سنتی اصولگرا به شمار می‌آید، اما به هر حال اصلاح‌طلبان از ایشان حمایت کردند؛ طیف معروف به اصولگرا هم از آقای رئیسی یا قالیباف حمایت می‌کردند.
انگیزه شما برای ثبت‌نام در انتخابات چه بود؟
روالی که در محیط‌زیست کشور ما طی می‌شود، به نابودی سرزمینی ما منجر می‌شود. یک گروهی دنبال کار صنعت، تجارت، آبادانی شهرها و… هستند، اما وقتی پایه و اساس کشور و سرزمینمان را حفظ نکنیم، همه آن از بین می‌رود. ما در جنگ تحمیلی برای حفظ ایران یک میلیون شهید، آزاده و جانباز دادیم؛ برای اینکه مرزهای سرزمین‌مان را حفظ کنیم؛ اما حالا خود سرزمین ما در حال نابودی است.
یعنی جدی و با برنامه وارد عرصه انتخابات شدید؟
بله. مشخصاً از حدود یک سال‌و‌نیم پیش این تصمیم را گرفتم. چون می‌دیدم در این زمینه واقعاً بی‌اعتنایی می‌شود. روند فعالیت کشاورزی به شکلی است که خود باعث نابودی کشاورزی می‌شود؛ رودخانه‌ها آلوده شده است. مشکلات زیادی در این زمینه داریم که منجر به نابودی سرزمین‌مان می‌شود.
این موضوع به جای ورود در عرصه انتخابات از محیط زیست و… قابل پیگیری نبود؟
اصلاً این موضوع محیط زیست نیست؛ جایگاه آن کل مملکت است؛ همه ارگان‌ها باید درباره آن کار کنند. درست مثل زمانی که ما درگیر جنگ تحمیلی بودیم و همه در حال کمک بودند؛ این هم جنگ بزرگی است که در کشور وجود دارد.
یکی از مباحث بحث برانگیز در انتخابات امسال مناظره‌ها بود؛ مناظره‌ها را چطور دیدید؟
سیستم، سیستم مناظره نبود. مناظره یعنی هر کسی در مورد یک مسأله خاص، اظهارنظر کند. یعنی افکارعمومی بداند هر نامزد در مورد مسائل مختلف چگونه فکر می‌کند. در حالی که سؤالات مناظره‌ها برای هر نامزد متفاوت بود. اگر می‌خواستند مناظره واقعی باشد، باید این ۶ نفر در ۶ اتاق می‌بودند و از آنان سؤال واحد می‌شد و بدون اینکه پاسخ دیگران را بشنوند، نظر خود را می‌دادند؛ وقتی با هم نشستند، بحث می‌شود؛ تعرضی می‌شود و دیگران هم پاسخ می‌دهند و به این‌صورت مسائل خلط می‌شود. مناظره‌ها از نظر اطلاع‌رسانی موفق نبود، ولی در اینکه یک موجی در کشور ایجاد شود، موفق بود.
نظرتان در مورد رقبا چه بود؟ آنها را چطور ارزیابی می‌کردید؟
آقای روحانی با شعارهای خود آمدند؛ ایشان در چهار سال ریاست جمهوری خود، اقدامات خوبی انجام دادند. عده‌ای مطرح کردند که روحانی در این مدت کاری نکرده است.اما واقعیت این است که ایشان یک آواربرداری به جا مانده از دولت نهم و دهم داشتند. ببینید ساختمان پلاسکو در ۲ ساعت با خاک یکسان شد؛ اما آواربرداری آن چندین روز طول کشید و حال مشخص نیست ساختن آن چند سال زمان ببرد.شاکله سیاست و اجرائیات مملکت هم در آن هشت سال این گونه تخریب شد. در مناظره‌ها آقای روحانی و آقای جهانگیری با یک دیدگاه مثبت عقلگرایانه وارد کار شدند. آنچه ما از مصاحبه‌های آقای قالیباف و رئیسی دیدیم، تحریک افکارعمومی برای رأی‌گیری بود. اینکه «ما به شما پول می‌دهیم»، «ما می‌توانیم»، «کارانه می‌دهیم»، «یارانه می‌دهیم» و… در حالی که آقای قالیباف که تاکنون از مردم پول گرفته و هیچ وقت به مردم پول نداده است. حالا چگونه این وعده را عملی می‌کرد؟ منابع آن کجاست؟ البته ایشان تا حدودی خدمات شهری داده اما برخی، اقدامات ایشان را با ابهاماتی زیر سؤال می‌برند.

آقای رئیسی را چگونه دیدید؟
ایشان هم همینطور. از سیستم وعده دادن و «ما می‌توانیم» و «باید بشود» استفاده می‌کردند. در حالی که ایشان همیشه در کار صدور حکم بودند. وقتی قوه قضائیه حکمی می‌دهد، کسی حق اعتراض و انتقاد ندارد اما وقتی قوه مجریه کار می‌کند، همه حق اعتراض دارند؛ درگیر می‌شوند؛ بحث پیش می‌آید؛ اعتراض می‌شود؛ انتقاد می‌شود؛ تازه قوه مجریه باید برای برخی از موارد به قوه قضائیه پناه ببرد. بنابراین من صرف نظر از شخصیت فردی شان، آن شخصیت اجرایی که بتواند مملکت را اداره کنند، در ایشان ندیدم.

در ایام تبلیغات، نامزدهای طیف اصولگرا و به طور مشخص آقایان رئیسی و قالیباف وعده‌های متعددی در حوزه اقتصاد و معیشت مردم مطرح کردند؛ شعارهایی از جمله پرداخت کارانه به بیکارها، چند برابر کردن یارانه، ایجاد چند میلیون شغل، اتمام مسکن مهر تا پایان سال و امثالهم. با‌وجود اینکه مردم به خاطر مشکلات اقتصادی و معیشتی در تنگنا هستند، اما این وعده‌ها را پس زدند. چرا این وعده‌ها خریداری نداشت؟
برای اینکه مشخص شد این حرف‌ها غیرعملی است و حتی در صورت اجرا به ضرر مردم تمام می‌شود. در دولت قبل تصویب شد ماهانه ۴۵ هزار تومان به‌عنوان یارانه به مردم پرداخت شود اما یک تورم ۲۶ درصدی و بلکه هم بیشتر حاصل شد.قدرت خرید مردم کاهش پیدا کرد. من هم از رسیدگی به محرومان حمایت کرده و می‌کنم، اما با یارانه‌ها، محرومین، محروم‌تر شدند. اما آنها مرتب وعده دادند و مردم هم فهمیدند که وعده‌هایشان عملی نیست.آنهایی هم که به کاندیدای رقیب آقای روحانی رأی دادند، به خاطر وعده‌ها رأی ندادند؛ طیف خاصی بودند و به خاطر تحریک‌های مذهبی و مواردی از این قبیل رأی دادند. به همین خاطر با‌وجود فعالیت‌های زیاد این طیف در انتخابات، اصولگرایان به همان اندازه همیشگی رأی آوردند.
به نظر شما چرا یک جریان سیاسی سابقه دار که در برهه‌های اول انقلاب تأثیرگذار بوده و الان نهادهای حاکمیتی زیادی در اختیار دارد، نتوانسته گفتمان و ادبیاتی داشته باشد که برای مردم جذاب باشد؟ شما نقص کار را کجا می‌دانید؟ جمعیت رشد کرده؛ آمار مشارکت افزایش یافته اما آمار حامیان و پایگاه رأی آنها از سال ۹۲ تا الان یا ثابت مانده است یا کاهش یافته…
چون اکثریت، روش و کارشان را نمی‌پسندند. نوع بیانشان را نمی‌پسندند. با اینکه وعده و عید زیاد می‌دهند، اما مردم نمی‌پذیرند.آنان(اصولگرایان) باید در نگرششان به مسائل سیاسی، اجتماعی و… تغییر دهند. اینگونه نمی‌شود که فکر کنند
هر چه آنها می‌گویند، درست است و غیر از آن نیست.باید درک کرد مردم تغییر کرده اند؛ دنیا عوض شده؛ تفکرات عوض شده است. تأسف من این است که اینها به مسائل واقعی مملکت هیچ توجهی ندارند. مرتب دنبال برخوردهای سیاسی و موارد روبنایی هستند. در حالی که مملکت ما مشکلات عدیده‌ای دارد و واقعاً باید در این موارد حساسیت به خرج دهند. وعده دادن‌های رفاهی به مردم، خیانت به مردم است، ما باید کاری کنیم که مملکت و سرزمین‌مان حفظ شود؛شاید در این رابطه مقداری فشار هم به مردم بیاید؛ این رفاه زدگی‌ها آفتی برای مملکت است و متأسفانه نوع تبلیغات اصولگرایان رفاهی است.
اما اصولگرایان معتقد هستند به اصول و ارزش‌ها معتقدند…
اصلاً اینگونه نیست. اصلاً ارزشی عمل نمی‌کنند. روبنایی برخورد کرده و ظاهر قضیه را به گونه‌ای که می‌خواهند نشان می‌دهند. اما در عمل به اینکه مملکت را در مسیر رشد و پیشرفت قرار بدهند، اعتقادی ندارند.
برخی معتقدند اصولگرایان از آنچه در دنیا و در جامعه خودمان می‌گذرد، درک و برداشت درستی دارند اما برخی امتیازها مثل در اختیار داشتن نهاد‌های حاکمیتی آنان را در دیدگاه‌های خود متصلب نگه داشته است…
ببینید همیشه تاریخ و در همه جا، تفکرات مختلف وجود دارد و وجود خواهد داشت. ۵۰۰ سال پیش هم همینگونه بوده است. تفاوت افکار مختلف در میان برگزیدگان و افراد نخبه یا مردم همواره وجود داشته و موضوع جدیدی نیست. تفکری مثل داعش همیشه وجود داشته منتها با عناوین و اسم‌های مختلف. بنیادگرایی در جاهای مختلف رشد کرده است؛در صهیونیست‌ها؛صرب‌ها؛ هندوها و حتی بودایی‌ها. در ایران هم هست و از بین نمی‌رود.
به انتخابات برگردیم؛ سؤالات مناظره را از قبل می‌دانستید؟
در مناظره سؤالات را نمی‌دانستیم؛ اما در سایر مصاحبه‌های رادیو و تلویزیون سؤالات را از قبل سه چهار روز قبل می‌دادند.
در فضای مجازی این خبر منتشر شد که سؤالات در مناظره‌ها مهندسی شده بود. چون برگه قرعه کشی، صندلی و ترتیب نشستن به مردم نشان داده می‌شد، اما برگه سؤالات نشان داده نمی‌شد. این شائبه برای شما به‌عنوان یکی از حاضران در مناظره‌ها مطرح شد؟
خیر. شائبه‌ای نبود که یک سؤال را از شخص خاصی بپرسند.
فضای میان نامزدها قبل از مناظره چگونه بود؟
قبل از مناظره در اتاقی بودیم که صحبت می‌کردیم. صحبت مناظره نبود؛ دوستانه و خصوصی صحبت می‌شد. بعضی وقتها شوخی هم طرح می‌شد.روی هم رفته فضا معمولی بود.
در استراحت میان مناظره‌ها هم همین فضا بود؟
خیر. دیگر نامزدها در یک اتاق جمع نمی‌شدند؛ هرکسی با همکاران و دوستان خود صحبت و مشورت می‌کرد.
اختلافی، تنش یا حرفی پشت صحنه مناظره‌ها رخ نداد؟
اصلاً نبود.
موقع خداحافظی هم مثل زمان سلام و احوالپرسی، فضا دوستانه بود؟
همه خداحافظی می‌کردند می‌رفتند؛ به قول هنرمندان کات می‌شد.
شما از مناظره دوم به بعد همراهی بیشتری با آقایان روحانی و جهانگیری داشتند؛ واکنش آقای روحانی به همراهی شما با ایشان در مناظره‌ها چه بود؟
هیچ واکنشی نبود. فقط چون من گفته بودم چهار سال است ایشان را ندیدم، گفتند:«واقعا اینگونه است؟» گفتم: «بله». من نه قبل از کاندیدا شدن و نه در هنگام مناظره با ایشان صحبتی نکردم. بعد از آن هم آقای روحانی یا آقای جهانگیری را ندیدم.
این گونه مطرح شد که پیشنهاد مسئولیتی را به شما دادند…
دوره قبل هم پیشنهاد مسئولیت به من داده شد و قبول نکردم. الان هم پیشنهادی باشد قبول نخواهم کرد. چون اعتقاد به جوانگرایی دارم. باید نیروهای جوان‌تر سرکار بیایند. دلیلی ندارد که همه افراد با سن بالا سر کار باشند. من در سن ۳۳ سالگی وزیر صنایع شدم، پس می‌شود از نیروهای جوان‌تر استفاده کرد. البته اگر کار و کمکی از من برآید انجام می‌دهم، اما شغلی را قبول نمی‌کنم.
از مناظره دوم به بعد برداشت عمومی این بود که شما مثل آقای جهانگیری به یکی از مدافعان دولت تبدیل شدید، دغدغه خودتان عیناً دغدغه دولت آقای روحانی بود یا فضای مناظره‌ها شما را به آن مسیر هدایت کرد.
دغدغه من بالاتر از آن چیزی بود که دولت مطرح می‌کرد. بحث حفظ سرزمین، حفظ ایران، رسیدگی به محرومان را در رأس کار قرار داده بودم. طبیعتاً روند برخورد عقلایی که می‌خواستم با مسائل مملکت داشته باشم، با نوع برخورد آقای رئیس جمهوری و آقای جهانگیری در یک راستا قرار می‌گرفت؛ نه اینکه مثل هم باشد؛البته ممکن است مشابهت دیده شود. من کمی سختگیرانه‌تر نسبت به مسائل مملکتی روبه رو می‌شدم تا آقای روحانی؛ معتقدم نیاز است با مسائل جدی‌تر و سختگیرانه‌تر برخورد شود. کما اینکه من هیچ وعده‌ای به کسی ندادم. چون معتقدم اگر مملکت بخواهد اداره شود و آینده خوبی داشته باشد، این روش رابه کار ببریم؛ ولو اینکه مردم نپسندند. حرف خودم و وظیفه خودم می‌دانم آنچه را در ذهنم تشخیص دهم ارائه دهم.البته ممکن هست با دیدگاه آنان هم تطابق داشته باشد.
در مناظره آخر اعلام کردید به آقای روحانی رأی می‌دهید، چرا انصراف ندادید؟
دلیل مشخصی داشت؛ من گفتم هم خودم به آقای روحانی رأی می‌دهم و هم توصیه می‌کنم دیگران رأی دهند.اما از اول چون گفته بودم کنار نمی‌روم، کنار نرفتم. دیگر اینکه فکر کردم یک درصد ممکن است برای آقای روحانی اتفاقی پیش بیاید و من صحنه را ترک نکنم. کسی باشد که شاید مردم به او رأی دهند.
آقای میرسلیم در گفت‌و‌گو با روزنامه ایران به دو نفر انتقاد داشتند؛ یکی اینکه آقای جهانگیری نباید وارد عرصه انتخابات می‌شد. شما هم همین نظر را دارید؟
کسی نمی‌تواند بگوید چه فردی وارد شود و چه کسی وارد نشود. به کسی ربطی ندارد چه کسی وارد می‌شود.
مشابه این انتقاد در مناظره‌ها هم مطرح شد؛ استدلالشان این بود که درست نیست کسی از داخل دولت بیاید و از دولت دفاع کند…
شورای نگهبان صلاحیت ایشان را تأیید کردند و کسی حق ندارد درباره اینکه چرا آمده و شرکت کرده‌اند، حرفی بزند. اگر حرف آقای میرسلیم نظر شخصی بوده، ایرادی ندارد؛ اما ایشان نمی‌تواند برای کسی تعیین تکلیف کند. زمانی که رئیس دولت اصلاحات نامزد شده بود، من معاون ایشان بودم و در انتخابات شرکت کردم؛ آقای شمخانی هم وزیر دفاع ایشان بود و در انتخابات نامزد شدند.
چرا آن زمان این حساسیت به وجود نیامد؟
الان هم حساسیتی نیست؛برخی می‌خواهند حساسیت نشان دهند. هر کسی می‌تواند در انتخابات شرکت کند.
الان گفته می‌شود آقای روحانی با آقای جهانگیری دوپینگ کرد…
پس آقای قالیباف و رئیسی هم دوپینگ کردند. این تفکر خوبی نیست.
آقای میرسلیم به شما هم انتقاد داشته و عنوان کردند اینکه ما در انتخابات نامزد شویم و بعد بگوییم که به نامزد دیگر رأی می‌دهیم، مسخره کردن مردم است…
ایشان خودشان در سفر آقای رئیسی به مشهد همراه ایشان رفتند؛وقتی پشت سر ایشان حرکت کردند، یعنی ایشان را تأیید کردند. این انتقاد آقای میرسلیم به من وارد نیست. ایشان نظر دارد و برای خودشان محترم هست.
فضای بعد از انتخابات با حملاتی شدیدعلیه دولت همراه شده است. چقدر این شکل انتقادها را وارد می‌دانید؟
اصولاً وقتی از نظر سیاسی بخواهند مخالفت کنند، از هر چیزی یک داستان می سازند. خیلی از این حرف‌ها درست نیست و فقط می‌خواهند به نوعی عقده‌شان را خالی کنند. مخالفت سیاسی است، واقعی نیست.
بعد از انتخابات آقای جلیلی و رئیسی این را مطرح کردند که درست است دولت اکثریت آرا را کسب کرده اما نباید حقوق اقلیت را نادیده بگیرد. برنامه و الگویی که آقای روحانی برای اداره کشور مطرح کرد، با برنامه‌ای که آقای رئیسی یا قالیباف مطرح کردند، متفاوت است و حال چگونه باید عمل کرد…
به نظرم باید گفت حقوق اقلیت و اکثریت که مردم ما هستند رعایت شود؛ مگر اینکه از طرح این مباحث قصد خاصی داشته باشیم و بگوییم آقای روحانی هوای گروه سیاسی شکست خورده را داشته باشد. ما باید هوای مردم را داشته باشیم. اگر دولت می‌خواهد کار کند، برای همه مردم یکسان کار کند. این می‌شود رعایت حقوق اقلیت. اگر بحث اقلیت سیاسی است که رأی نیاورد، به نظر من حق خاصی ندارند؛ اما باید تمام حقوق مردم را رعایت کرد.اگر می‌خواهند امتیازی به آن افراد خاص دهند، به نام مردم مطرح نکنند.
دیدگاه رقبای اصولگرای آقای روحانی چقدر به آقای روحانی نزدیک بود تا بتوان از ظرفیت آنان نیز استفاده کرد؟
به نظرم در چینش کابینه، نباید دیدگاه سیاسی مطرح شود. البته شاید افرادی باشند که بخواهند نفوذ کنند و به دولت بیایند و دیدگاه‌های سیاسی خودشان را به ثمر برسانند؛ ولی اینکه افراد شایسته از هر طیفی انتخاب شوند، ایرادی ندارد.
اگر شما رئیس جمهوری می‌شدید از آقای قالیباف و رئیسی استفاده می‌کردید؟
اگر آمادگی داشتند در جاهایی که خودشان مایل بودند استفاده می‌کردم؛ مانعی ندارد.
گفتید که از طرف آقای رئیسی کسی با شما تماس گرفت و خواست به نفع ایشان کنار بروید؛ این واسطه چه کسی بود؟
یک شخص محترمی با من ملاقات کرد اما نام ایشان را فقط به خود آقای رئیسی می‌گویم.
چه سمتی به شما پیشنهاد شد؟
گفتند اگر شما کنار بروید وزیر می‌شوید.
بعد از انتخابات واکنش مردم به خودتان را چگونه دیدید؟
من صبح‌ها پارک ورزش می‌کنم؛ مردم من را تشویق می‌کنند و می‌گویند حرف‌های خوبی زدید. من گفتم چون آرای آقای روحانی بالا بود بگویم اگر کسی می‌خواهد به من رأی دهد به ایشان رأی دهد. خواستم ایشان رئیس جمهوری شود.


منبع: بهارنیوز

با صالح علا، از عشق تا کافه و سینما

ماهنامه خط خطی – شهرام شهیدی:

شما در جایی گفتین ساعت ۱۱ صبح عاشق شدین، مگه اون ساعت بیدارین؟ هنرمندها مگه لنگ ظهر از خواب بیدار نمی شن؟

– این عبارت در یکی از داستان هاست، کار قصه فاصله گرفتن از واقعیت است.

با صالح علا؛ از عشق تا کافه و سینما

آدم ها بیشتر شب ها عاشق میشن یا روزها؟

– آنها که شباهنگام عاشق می شوند، از نان آوران شب اند، از ماه انرژی می گیرند، شب، پایان غافلگیر کننده ای دارد، من هم از ماه انرژی می گیرم، به نظرم روزها زود شب می شوند اما شب آدمی را میکشند تا صبح شوند، دست کم برای عاشق بخشی از شب صبح نمیشود.

به ویژه آن شب ها که قرص ماه، شربت مهتاب نوشیده باشم، برخی از تاریکی می ترسند، برخی از روشنایی میترسند، من شب ها کترجکیل ام، روز آقای هاید. شب، تاریکی جایی برای پنهان شدن دارد، ما را یک شکل میکند، تفاوت ما روزها آشکار میشود، شب های من هوریزنتال اند، برایم فرصتی است تا به اتفاق هایی که نیافتاده فکر کنم، به خاطره هایی که ندارم. حرف هایی که نگفته ام، البته شب ها هم مثل روزها پر و پوچ دارند.

عوارض شیفت شب کار کردن هنرمندان چیه؟

– بی خوابی.

شما همیشه کلامتان حول عشق می چرخد. در عشق چه طنزی می شود یافت؟

– مثل خاراندن روی زخم هاست.

اگر آدم بتواند ساعت عاشق شدنش را به خاطر بسپارد می تواند ساعتی که از عشق فارغ می شود را هم به یاد بیاورد؟

– پیشتر گفتم، شخصیت جوان داستان ساعت یازده صبح عاشق می شود، نه من، من پشتکار او را ندارم. ضمن این که عشق، بزرگ ترین هدیه است، عاشق شدن، افتخار بزرگی است.

طنزآمیزترین موقعیت عاشقانه تان را برای مان تعریف می کنید؟

– شما بهتر میدانید، منهم خودم را مودب به ادبیات کرده بودم، چنانکه به کتاب ها میگفتم، ایشان.

فمینیست در عشق چه معنایی می دهد؟

– معنا نمی دهد.

شما با ساخت فیلم تبلیغاتی آغاز کردین. نان تو تبلیغات نبود که ولش کردین؟

– من دانش آموز بودم و آن کارها همه مجانی بود.

شما که خودتان مجله منتشر کرده اید و مشکلاتش را می دانید آیا «خط خطی» را می خرید؟

– نخستین بار که دیدم عنوان برایم جالب و جذاب بود. مجله را چند بار دیده ام. نخستین بار خانه برادرم دیدم اما خودم آن را نخریده ام زیرا به نظرم زمانی منتشر شد که من نمی خندیدم. میلی به طنز نداشتم. حدود یک سال و چند ماه است که باز می خندم.

هنرهای درماتیک تو ایران چقدر دراماتیکه؟

– غلظت دراماتیک کم می بینم.

شما که سواد داری، لیسانس داری، روزنومه خونی… کجای دنیا را گرفتی؟

– کنج دل برخی از جوان های نازنین مان.

با توجه به این که کتاب «تمامی آنچه که مردان در باب زن ها می دانند» را که کلا ۱۱۰ صفحه سفید بوده ترجمه کرده اید، برای مان کمی در مورد دشواری های ترجمه این کتاب و چالش هایش صحبت کنید.

– این کتاب را سال ۵۷ ساخته ام هر چند آن سال ها تولید آثار مفهومی با ترشرویی روبرو بودند، این کتاب در سمت هارهای تجسمی باید رصد شود.

وقتی کتاب تمامی آنچه که مردان در باب زن ها می دانند را منتشر کردید کدام خانم از نزدیکان تان اعتراض داشت؟

– هیچکس، خانم ها بیشتر به آن نگاه می کردند. پشت جلد چاپ سی و یکم در این باره توضیح داده ام.

با صالح علا؛ از عشق تا کافه و سینما

پس از مطالعه کتابی که ترجمه کردید؛ آیا می شود خانم ها را شناخت؟

– نه، انسان موجود شگفتی است، زیرا انسان در جهان نیست، جهان در انسان است.

اگر یکی یک کتاب دویست صفحه ای تمام سفید چاپ کند شما می خرید و می خوانید؟

– هم از هنرمندهای هموطن مان و هم دیگرها کرده اند، نه.

اگر می خوانید هر دویست صفحه اش را مو به مو می خوانید؟ طوری که بشود از شما امتحان مفهومی بگیریم؟

– شوخی میکنید!

اگر بخواهید کتابی در مورد تمامی آنچه زن ها در مورد مردان می دانند بنویسید یا ترجمه کنید چند صفحه می شود؟

– نمیدانم، پرسش عجیبی است، مثل اینکه بپرسیم منو چندتا دوست داری؟

چقدر پول دادید به مولف اصلی کتاب؟

– پولی ندادم.

به نظرتان با گذشت زمان این کتاب نباید بازبینی شود؟

– جلد دوم آن سال ها پیش منتشر شده است.

چطور میشه با ترانه با داعش مبارزه کرد؟

– تنها راه مبارزه با آنها و مانند ایشان ترانه است.

ایران بیشتر سیندرلا وجود داره یا خواهرش؟

– من اینجا هرگز، آناستازیا و گریزلا را ندیده ام، همه دوشیزه های نیلوفری اینجا، سیندرلا هستند.

قصه نویسی در رادیو سخت تر است یا گوش دادن به قصه تان از رادیو؟

– سال هاست کارهایم را نشنیده ام. ندیده ام. برایم قصه نویسی در رادیو یکی از سخت ترین کارهاست.

چقدر توی رادیو دشمن دارین؟

– اصلا ندارم.

گفته اید در کار من هم تلخی کم نیست اما تلخی ها را با دوست داشتن با مخاطبش زلف گره می زنم. اگر مخاطبش زلف نداشت و کچل بود تکلیف چیست؟ با تفکیکی جنسیتی در زلف گره زدن چطور کنار می آیید؟

– شما بهتر می دانید، زلف موی آقاهاست، گیسو، موی خانم هاست.

«من وقتی می نویسم الواتی می کنم.» با این حساب تا حالا گشت ارشاد به خودتان و الواتی تان و زلف تان گیر نداده؟

– چرا. بارها، در گذشته.

جایی گفته اید دوتا دستام مرکبی، یعنی شما هم چپ دست هستید هم راست دست؟

– در آن غروب منتهی به شب، در تهران باران تندی می ریخت، برق شهر رفت، می خواستم در دل تاریکی و تنهایی برای کسی که از من دور بود، نامه ای بنویسم ولی آن نامه، بشکلی ناخواسته ترانه شد، من در تاریکی ترانه نمی نویسم، برای همین هم آن نامه ترانه ای رقیق شد، یا دست کم فاقد نوآوری های بیانی، اگر نوشته ام دوتا دستام مرکبی، تموم شعرهام خط خطی، حق با شماست، ترانه را معمولا با یک دست مینویسم اما آن شب برق رفته بود، ؟؟؟ هردوزیتم مرکبی شده.

با صالح علا؛ از عشق تا کافه و سینما

تا حالا به چند نفر گفته اید به شعر من خوش آمدین؟

– به تعداد نفراتی که ترانه هایم را شنیده اند یا بعدا می شنوند.

شما از اول صالح علا بودید یا صالح فرد اعلا؟ فردش را حذف کردین؟

– من از آغاز صالح علا نبودم. از زمان کار در تلویزیون و تئاتر، به خاطر خانواده ام صالح علا شدم.

بهترین کافه ایران اسمش چیه؟

– همه کافه های در تهران و شهرستان ها از نظر من بهترین اند، کافه تئاتر را هم دوست دارم چون چند سالی، بیشتر سال ها در آنجا کار می کرده ام.

اگر کافه بروید چه سفارشی می دهید؟

– چای نسکافه.

اگر تو کافه ها عشق سرو می کردن مشتریش بیشتر می شد یا کمتر؟

– همیشه سرو شده، می شود.

موقع کتاب خوندن بیشتر سیگار میچسبه یا قهوه یا چی؟

– هر سه.

بهترین کتاب طنزی که خوندین چیه؟

– (شوایک سرباز پاکدل) یاراسلاوهشاگ، (چنین کنند بزرگان) ترجمه استاد دریابندری، نازنین، (شوکران شیرین) ارت بوخوالد، وودی آلن و … غیر از اینها که گفتم و آنها که نگفتم، من از جوانی خواننده مرید بیشتر طنزنویس های خودی بوده ام، افتخار دوست داشتن و معاشرت داشته ام، چه آنها که اینجایند، چه آنها که عازم عالم ناز شده اند، و چه آنها که مثل پرستوها مهاجرند، اما همواره در قلب من، همین قلبی که اکنون در سینه دارم، غ. داود، شادروان جنت مکان!!! من چهرصفا، جای بزرگی دارند.

چرا سینما را رها کردید؟

– من از اول هم مایل نبودم در زندگی فیلم بازی کنم اما شروع آن در دوران دانش آموزی با حسین عطار، محمود کلاری، احمد امینی بود. بعد هم با اصرار و در روی دربایستی وارد شدم. اما آخر بی روی دربایستی و با گستاخی رها کردم.

به نظر شما این خانه سیاه است فروغ رنگی بود؟

– همچنان سیاه است.

کیمیایی هم شاید مثل شما همیشه عشق در فیلم هایش موج می زند منتها سلاح او چاقو است. سلاح عاشقی شما چیست؟

– تا همین چند سال پیش خودکار و کاغذ، پس از خواندن یادداشتی از هوشنگ گلمکانی نازنین، با تبلت.

تا حالا شده با کسی دعوای فیزیکی هم بکنید؟ مثلا سر جای پارک.

– بله، مدرسه که میرفتیم، بچه های پر زور کلاس با هم قرار گذاشته بودند، هر هفته پنجشنبه، یک نفر را کتک بزنند، پس از دو سه هفته نوبت کتک خوردن من رسید. نخستین بار که کتکم زدند، همکلاسی هایم چنان مرا برای کتک خوردن مناسب تشخیص دادند که دیگر هر پنجشنبه بعدازظهر فقط مرا کتک می زدند، شاید چون بهتر از دیگرها کتک می خوردم، مادرزادی، از اول بلد بودم کتک بخورم، و هرگز صدایم درنیاید، نه گریه می کردم و نه دشنام می دادم، دیگرها به پدر مادرشان یا ناظم مدرسه شکایت می بردند، اما من به کسی چیزی نمی گفتم حتی آن روزی که پیراهن آبی راه راهم را (که دوست داشتم) پاره کردند، دکمه هایش کنده شد، جیب اش جر خورد، باز هم نه گریه کردم و نه به خواهرم گفتم، در آن سال ها مادرمان دور از ما بودند، هنوز هم اغلب یاد آن روزها از دلم رد می شود، غیر از آن، در سال هایی که در محله صفا غربی زندگی می کردیم، کار من نوشتن نامه های عاشقانه برای بچه های محله مان بود، آنها یکی یکی، پنهان از بقیه می آمدند، و محرمانه نشانی های نامعلومی از محبوب شان می دادند، و من نامه عاشقانه پر سوز و گدازی برای شان می نوشتم. گاهی که قابل استفاده بودم، خودم برای بالا یا پایین کاغذشان ترانه می نوشتم، مثل (باید از عشق تو بیچاره شوم، تا گدای در این خانه شوم، یا حتی بلندتر، مثل (فصل عطش یاد شما شکره شیره بستنی است، دست به دل ما نزنید ظرف بلوری شکستنی است، شما که عسل دارید قند دارید نگاه شبرنگ دارید، سینه زنان زخمی و عاشق دلتنگ دارید، شب هنوزم توی خواب، گل می ذارم تو بشقاب، دست میکشم سر ماه، آب می پاشم رو مهتاب، روز با هزارتا تاکسی، میرم سه راه عباسی، شاید کنار مردم، بیای منو بشناسی، مثل نسیم صبح ها، گاهی مرا مرور کن، بخواب خواب من بیا، از دل من عبور کن. یک روز یکی از بچه های محله مان، خسروجان آمد در منزل ما و خواست نامه عاشقانه ای برایش بنویسم. آن هم با غلظت بسیار، گفتم کمی از مشخصات طرف را بگو خسروجان، مشخصات خواهر دوستم، مسعودجان را به من داد.

 با صالح علا؛ از عشق تا کافه و سینما
من هم چنان خشمگین شدم که برای نخستین بار با او گلاویز شدم. خسروجان را کتک زدم، چنانکه خون دماغ شد. خسروجان جثه شان از همه کوچک تر و لاغرتر بودند، ما با هم کتک کاری کردیم اما بعدا من به اشتباه خودم پی بردند، زمانی که فهمیم نه تنها خسروجان که تقریبا همه بچه های محله مان، نشانی هایی که به من می دادند، همه نشانی خواهر مسعود است، متوجه شدم وقتی همه یک نفر را دوست دارند، نمی شود و نباید همه را کتک زد. البته هنوز هم مثل گذشته همه را به خاطر دوست داشتن یک نفر کتک می زنند، حالا دیگر خسروجان از من دلخور نیستند، چون اتفاقات بزرگ، دلخوری های کوچک را در خود حل می کند، اتفاقات بزرگ، موجب فراموش کردن کدورت های کوچک می شود.

اگر یکی بد بپیچد جلوی تان بهش باز هم می گویید رانندهی جان یا رانندگان جان؟

– بله. یک بار و حالا ایشان و خانواده نازنین شان از دوست های نزدیک ما هستند.

یکسری واژه می گوییم نظرتان را بفرمایید.

حضرت عشق پدرم: که سلام بر ایشان باد.

 
فریدون آسرایی: تو یه دستم جنگ، تو یه دستم دریا، ماه میاد تو خوابم، میکنه بدارم.
باران: پسرم.

مهتاب: مادرم. مادرم باران، خواهرم. برادرم. همه آنها که دوست شان دارم.


منبع: برترینها

طنز؛ حق انسانی ما

ماهنامه خط خطی – افشین محمد: یکی از مهم ترین حقوق انسانی ما، که از اعلامیه حقوق بشر جا مانده و به آن هیچ اشاره ای نشده است، حق طبیعی هر انسان در بیدار شدن از دنده چپ است. هر انسانی حق دارد برخی روزها از دنده چپ بلند شود و از اول صبح، همین جوری بی دلیل، به تمام دنیا و مافیها و حتی ماوراءالطبیعه گیر دهد.

او حق دارد غر بزند و تلخی کند، با خودش و روزش لجبازی کند و مثلا به جای ورزش کردن به اندازه مصرف یک ماهش شکلات بخورد. او می تواند در سردترین روز سال، با لباس تابستانی بیرون بیاید و مثل قندیل یخ بزند. او حق دارد که به جای دمنوش آرامش، عصاره گزنه بنوشد و از تلخی آن، بیهوش شود.

او حق دارد به همه چپ چپ نگاه کند و در هنگام رانندگی، بین خطوط رانندگی نکند! احتمالا در این روز، پشت تک تک چراغ قرمزها می ماند، با تک تک همکارانش دعوا می کند، جای پارک پیدا نخواهد کرد. در دستشویی با قطعی آب مواجه خواهد شد. در پیاده رو چند قطره مایع با منشأ نامعلوم درون یقه اش می ریزد، رئیسش او را به دلایل واهی توبیخ می کند، پایش در یک چاله مخفی آب گل آلود فرو می رود و صندلی اش در محل کارش به شکلی جادویی به خاردارترین کاکتوس عالم امکان تبدیل می شود.

او در این روزِ چپ آغاز، خانواده و دوستانش را شقه شقه می کند و برخی هم در مقابل، او را قیمه قیمه خواهند کرد!

داشتن این روز حق طبیعی همه ماست.

آنچه حق طبیعی ما نیست، بلکه شانس ماست، داشتن دوستی، رفیقی، خلاصه آدمی است که ناز ما را بکشد و مسبب آرامش ما بشود و همچون آبی گوارا، تشنگی مان را فرو نشاند.

که البته این گونه نازخر، از گونه های در معرض انقراض است و در صورت وجود هم، در آن روز خاص، یا نیست یا بودنش خود مایه تکمیل عذاب آن روز خواهد شد و ما را به شکر خوردن خواهد انداخت.

خوشبختانه علی رغم نبودن این حق مسلم در اعلامیه حقوق بشر، این روز، خودش به ما سر می زند و گاهی حتی دیده شده که آمده و جاگیر هم شده است!

ضمن تشکر از این روز و دنده چپ، از ریاست «سازمان ملل در عمل نامتحد» درخواست عاجل دارم که این حق طبیعی بشر در اعلامیه حقوق بشر درج گردد.

چه بسا با این کار، دنده چپ از خیر سر زدن هر روزه به ما ایرانیان بگذرد!


منبع: برترینها

طنز؛ ماجرای سفر به قطر

تقریبا سه ساله که هر روز دارم کار می کنم، حتی جمعه ها و روزهای تعطیل، دیگه خسته شدم، دیگه نمی کشم. گاهی وقت ها در زندگی زخم هایی هست که مثل خوره در انزوا روح را آهسته می خورد و می تراشد. الان قشنگ احساس می کنم داره می تراشه.

ماهنامه خط خطی – وحید میرزایی: تقریبا سه ساله که هر روز دارم کار می کنم، حتی جمعه ها و روزهای تعطیل، دیگه خسته شدم، دیگه نمی کشم. گاهی وقت ها در زندگی زخم هایی هست که مثل خوره در انزوا روح را آهسته می خورد و می تراشد. الان قشنگ احساس می کنم داره می تراشه.

خلاصه، به پیشنهاد یکی از همکارها برای این که از این حال و هوا دربیایم، قرار شد برم سفر. اول گفت: «برو تایلند.» نگاه نافذی بهش انداختم و گفتم: «تایلند نه. سواحلش بهم نمی سازد. یک بار رفتم، رفلاکس معده گرفتم.» گفت: «خب برو فرانسه.» گفتم: «نه بابا. چیه اونجا؟ دو دقیقه می خوای قدم بزنی، اونجا زارت عاشق آدم می شن.» گفت: «خب برو همین کشورهای حاشیه خلیج فارس. چه می دونم اماراتی، قطری.» گفتم: «امارات که هرگز، اما قطر بد نیست.»

خلاصه، با لنج و به صورت قاچاقی رفتم قطر. به محض رسیدن، سوار تاکسی شدم. راننده تاکسیه نگاهی بهم کرد و گفت: «کل شیء تعمل أنفسهم.» گفتم: «جااااان؟» یک کم فارسی بلد بود. گفت: «همه اش کار خودشونه.» گفتم: «چطور؟» گفت: «همین داستان قطع روابط کشورهای عربی با قطر.» گفتم: «آهان، از اون لحاظ. پس شما هم خودشون دارید؟» گفت: «اصلا اول خودشون مال ما بوده، بعد رفته کشورهای دیگه.» گفت: «ببین، الان نون توی کارهای خدماتی مثل کار شماست.

شما همین الان برو کاخ پادشاهی امیر قطر، بساط دستفروشی ات رو پهن کن. اگر تا شب به اندازه کل عمرت پول در نیاوردی، خاک بریز روی این شست.» گفتم: «کدوم شست؟» شستش رو نشونم داد و گفت: «این شست.» گفتم: «باشه، حالا بندازش مردم می بینن.»

پیشنهاد وسوسه انگیزش رو قبول کردم و بساطم رو پهن کردم جلوی در کاخ امیر قطر. هنوز یک ربع نگذشته بود که دیدم امیر قطر و پنجاه شصت نفر همراهاش از کاخ اومدند بیرون. پرسیدند: «اینجا چه غلطی می کنی؟» گفتم: «دستفروشم. ناخن گیر هشت کاره، سوزن نخ کن دو کاره، جوراب نانو… دارم. بدم خدمتتون؟» ولیعهد قطر رو به محافظ ها کرد و گفت: «این رو بندازیدش بیرون. اگر هم مقاومت کرد، گردنش رو بزنید.» گفتم: «عزیزم، چرا این قدر خشونت؟ اصلا کی خواست به تو بفروشه؟ من اومدم وسایل مورد نیاز امیر قطر رو تأمین کنم، تا در مقابل تنش با همتایان عربش هر چی لازم شد داشته باشه. شما فعلا ماستت رو بخور.»

امیر قطر خوشش اومد و به ولیعهدش گفت: «ببند دهنت رو. بذار ببینم چی داره توی بساطش.» یهو دیدم ولیعهد ساق پاش رو گرفت، فریادی زد و خودش رو به زمین انداخت. پرسیدم: «چه اش شد این؟» امیر قطر گفت: «ولش کن. داره تمارض می کنه که وقت تلف شه.» گفتم: «که داور سوت پایان بازی رو بزنه؟» گفت: «آره، از کوچیکی همین طوری بود.» گفتم: «به هر حال این حرکت حداقل یک کارت زرد داره.» گفت: «حالا پر رو نشو. چی داری توی بساطت؟ کرم ضد چروک و موشک بالستیک هم داری؟» گ

فتم: «ببین امیر جان…» زد وسط حرفم و گفت: «اسم من امیر نیست مردک. اسمم تمیم بن حمد آل ثانیه.» گفتم: «واقعا؟! من تا حالا فکر می کردم اسمت امیره، فامیلت قطر. ببخشید. ببین تمیم بن حمد آل ثانی، جنس های من توی منطقه خاورمیانه، شاخ آفریقا و حوزه کونکاکاف حرف نداره. به خیلی ها جنس خوب فروختم. از خدا بیامرز هوگو چاوز بگیر، تا حسنی مبارک ذلیل شده. یک جاسوئیچی هشت کاره بردار مشتری می شی. هم جاسوئیچیه هم دربازکن و فلش مموری و هدفون. وای فای هم داره.» گفت: «باشه. بهت اعتماد می کنم.»

چشمش خورد به یک کتاب حافظ. گفت: «این چیه؟» گفتم: «این فروشی نیست.» دیدم به معاونش اشاره کرد و اون هم مجوز حق برداشت دویست هزار بشکه میعانات گازی از میدان مشترک گازی رو بهم داد. گفتم: «آقا دمتون گرم. فقط نمی شه پولش را بهم بدین؟ این طوری یک کم سختمه.» توجه نکرد و گفت: «چی هست حالا؟» گفتم: «کلیات حافظه. کتاب شعر حافظ شیرازی. ما ایرانی ها خیلی بهش اعتقاد داریم.

شما که درست فارسی بلد نیسی به کارت نمی آد. می خوای چی کار؟» گفت: «به تو ربطی نداره. بده من.» بهش دادم. با تعجب نگاهش کرد و گفت: «حالا چی کارش کنم؟» گفتم: «لاش رو باز کن.» لاش رو باز کرد. پرسیدم: «چی اومد؟» گفت: «نمی دونم. بیا خودت بخون.» این بیت حافظ رو براش خوندم: «من اگر نیکم و گر بد، تو برو خود را باش / هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت.»

پرسید: «حالا یعنی چی؟» راستش ترسیدم تعبیر واقعی بیت حافظ رو بهش بگم. برای اولین بار توی زندگی ام مجبور شدم دروغ بگم. ببهش گفتم: «ببین امیر جان، ببین تمیم بن حمد آل ثانی. حافظ می گه مخور غمه گذشته، گذشته ها گذشته. شما به فکر خودش باش. اصلا هم به این چهار کشور که باهات قطع رابطه کردن توجه نکن. به غضروف زانوی چپ ولیعهدت. فقط بدون که آینده روشنی در انتظارته.» این رو که شنید، برق توی چشم هاش پدیدار شد و با رقص شمشیر به طرف کاخ رفت و همون جور محو شد.


منبع: برترینها

تا به حال «پیتزای رولتی» درست کرده اید؟!

آیا تا به حال نام پیتزای رولتی به گوشتان خورده است؟ در این مطلب قرار است خودتان نان پیتزا را درست کنید، روی آن مواد پیتزا را بریزید، آن را لوله کنید و داخل فر بگذارید. پس از پختن و خنک شدن، آن را برش دهید و اینگونه یک پیتزای رولتی عالی داشته باشید.

ماهنامه سفره ایرانی – غزاله خالدی: آیا تا به حال نام پیتزای رولتی به گوشتان خورده است؟ در این مطلب قرار است خودتان نان پیتزا را درست کنید، روی آن مواد پیتزا را بریزید، آن را لوله کنید و داخل فر بگذارید. پس از پختن و خنک شدن، آن را برش دهید و اینگونه یک پیتزای رولتی عالی داشته باشید.

مواد لازم:

  • آرد: ۴۰۰ گرم
  • آب ولرم: ۱ پیمانه
  • نمک: یک دوم قاشق چای خوری
  • پودر آویشن: یک دوم قاشق چای خوری
  • ارگانوی خشک: یک دوم قاشق چای خوری
  • روغن مایع: ۲ قاشق سوپ خوری
  • شکر: به مقدار لازم

مواد لازم میانی:

  • پنیر چدار (رنده شده): ۴۰۰ گرم
  • قارچ (ریز خرد شده): ۳۰۰ گرم
  • پیاز (ریز خرد شده): ۱ عدد
  • زیتون سیاه (خرد شده): یک مشت
  • پودر آویشن: به مقدار لازم
  • سوسیس (خرد شده): ۱۰۰ گرم
  • رب گوجه فرنگی: به مقدار لازم
  • نمک: به مقدار لازم
  • فلفل سیاه (پودر شده): به مقدار لازم
  • روغن زیتون: به مقدار لازم

 نان پیتزا
طرز تهیه:

۱٫ ابتدا سه قاشق سوپ خوری آرد را الک کرده و مقدار کمی آب ولرم به آن اضافه و مخلوط کنید. خمیر به دست آمده را حدود ۳۰ دقیقه در محلی گرم قرار دهید تا حجم آن دو برابر شود. بقیه آرد را الک کرده و خمیر مایه را به آن بیفزایید.

۲٫ آب ولرم باقیمانده و نمک را اضافه و مخلوط کنید. پودر آویشن، ارگانوی خشک، مقدار کمی شکر و مقداری روغن اضافه کرده و مواد را به خوبی با هم مخلوط کنید تا خمیر یکدستی حاصل شود.

۳٫ در صورت سفت بودن خمیر مقداری آب و در صورت شل بودن آن، مقداری آرد اضافه کنید. روی خمیر را بپوشانید و حدود یک ساعت و نیم در محلی گرم قرار دهید.

۴٫ خمیر را در سینی فر پوشیده شده با کاغذ روغنی چرب شده به شکل مستطیلی به ابعاد ۵۰×۲۹ سانتی متر در آورید، رب گوجه فرنگی را روی خمیر پخش کنید و پنیر چدار رنده شده روی آن بپاشید.

۵٫ قارچ ریز خرد شده را در روغن زیتون تفت دهید و کمی نمک، فلفل سیاه و پودر آویشن بزنید. سپس به همراه سوسیس، پیاز ریز خرد شده و زیتون خرد شده روی مواد پخش کنید.

۶٫ نمک، فلفل سیاه و پودر آویشن بیفزایید. خمیر را از قسمت کوتاه تر رول کنید. با خلال دندان سوراخ هایی در آن ایجاد کنید.

۷٫ آن را حدود ۱۵ دقیقه در فر از قبل گرم شده با دمای ۲۲۰ درجه سانتی گراد (۴۲۵ درجه فارنهایت) قرار دهید.

۸٫ دمای فر را کاهش داده و روی ۱۸۰ درجه سانتی گراد (۳۵۰ درجه فارنهایت) قرار دهید. حدود ۳۰ دقیقه دیگر به پخت آن ادامه دهید. پس از کمی خنک شدن آن را برش داده و سرو کنید.


منبع: برترینها

«میت بال با روکش پیاز»، را به لیست غذاهای‌تان اضافه کنید

اگر یک بار این غذای بسیار هیجان انگیز را در خانه تهیه کنید، بدون شک آن را به فهرست غذاهای همیشگی خود خواهید افزود زیرا مملو از طعم های خوب و لذیذ است و روش تهیه آسانی نیز دارد.

مواد لازم (۸ تا ۱۲ عدد):

  •     ۴۵۰ گرم گوشت چرخ کرده
  •     ۱ قاشق چایخوری پودر سیر
  •     ۱ قاشق چایخوری پودر پیاز
  •     ۱ قاشق چایخوری پودر فلفل سیاه
  •     ۲ قاشق چایخوری نمک
  •     ¼ پیمانه پودر سوخاری
  •     ۳ حبه سیر رنده شده
  •     نصف یک عدد پیاز رنده شده
  •     ⅓پیمانه جعفری خرد شده
  •     ۱ عدد تخم مرغ
  •     ۱ قاشق غذاخوری کچاپ
  •     ۱ قاشق غذاخوری سس خردل
  •     ۱ قاشق چایخوری سس گوجه فرنگی ادویه دار
  •     ۱ قاشق غذاخوری عسل
  •     ۴ تا ۶ عدد پیاز سفید متوسط
  •     ۲۲۵ گرم پنیر چدار
  •     ۱۶ تا ۲۴ ورقه ژامبون یا بیکن (اسلامی)
  •     ۱ شیشه سس باربیکیو

بمب میت بال با روکش پیاز و سس باربیکیو 
طرز تهیه:

۱٫ فر را با دمای ۲۲۰ درجه سانتی گراد روشن کنید.

۲٫ در یک کاسه بزرگ، گوشت چرخ‌کرده با پودر سیر، پودر پیاز، فلفل سیاه، نمک، پودر سوخاری، جعفری، تخم مرغ، کچاپ، خردل، سس گوجه فرنگی و عسل مخلوط کنید.

 
۳٫ سر و ته پیاز را بریده و دور بیندازید. سپس آن را به صورت عمودی از وسط دو نیم کنید.

۴٫ به اندازه یک نارنگی از مخلوط گوشت بردارید. در دست قلقلی کنید. سپس آن را صاف کرده و در مرکز گوشت، یک مکعب از پنیر چدار قرار دهید. دوباره گوشت را قلقلی کنید.

۵٫ اطراف هر کدام از میت بال ها، دو لایه پیاز قرار دهید.

۶٫ دور آن ها را با دو لایه بیکن بپوشانید و با خلال دندان در جای خود ثابت کنید.

۷٫ سپس میت بال ها را درون سینی فر بچینید.

۸٫ روی آن ها با قلم مو، یک لایه سس باربیکیو بزنید.

۹٫ سینی غذا را به مدت ۴۵ دقیقه درون فر بگذارید تا کاملا پخته و طلایی شود.


منبع: برترینها

خوشمزه ترین غذای گیلانی، با دو دستور پخت متفاوت

کباب ترش یکی از کبابهای محلی شمال کشور است و در شهرهای مختلف استانهای گیلان و مازندران تهیه می شود، ولی در اصل محصول انحصاریِ گیلانی هاست.

مواد لازم:

  • گوشت راسته گوساله یا گوسفند: ۴۰۰ گرم  
  • سبزی خرد شده (مخلوط گشنیز،جعفری و نعنا): ۲ ق س
  • رب انار: ۱/۲ پیمانه  
  • پیاز: ۱ عدد درشت    
  • گردوی چرخ شده: ۱۰۰ گرم  
  • سیر: چند حبه (رنده شود)
  • نمک و فلفل و روغن زیتون: به مقدار لازم

 خوشمزه ترین غذای گیلانی را با این دستور درست کنید!!
 
طرز تهیه کباب ترش:

۱٫ سیر ها را ریز خرد کنید.

۲٫ پیاز را هم پوست کنده ، رنده کنید.

۳٫ همه مواد لازم را در قابلمه ای بریزید و با هم مخلوط کنید سپس تکه های خرد شده گوشت را در مواد بریزید و بعد از اینکه گوشت را به مواد خوب آغشته کردید، دو،  سه ساعت قابلمه را در یخچال قرار دهید تا طعم مواد حسابی به خورد گوشت برود.

۴٫ بعد از این مدت، تکه های گوشت را سیخ کرده و روی آتش کباب کنید.

یک دستور دیگر برای درست کردن کباب ترش:

۱٫ همزمان با رب انار می توانید مقداری هم آب انار به مخلوط مواد اضافه کنید.

۲٫ برای درست کردن جوجه ترش هم از همین مواد طعم دهنده می توانید استفاده کنید.

۳٫ فقط تفاوت آن با کباب ترش این است که شما می توانید از همان ابتدا به مواد طعم دهنده نمک هم اضافه کنید.

۴٫ اگر امکان کباب کردن گوشت را ندارید، بعد از اینکه آن را طعم دار کردید، گوشت را در تابه ای بریزید و بعد از اینکه کمی در روغن تفت دادید، مواد طعم دهنده را هم اضافه کنید.

دو نکته مهم برای درست کردن کباب ترش:

۱٫ برای اینکه گوشت کباب سفت نشود، نمک را در مراحل پایانی کباب کردن به گوشت بزنید.

۲٫ گیلانی ها به جای مخلوط سبزی های نام برده شده، از چوچاق که بک سبزی محلی است استفاده می کنند.


منبع: برترینها

نکات مهم در تهیه کباب کوبیده

ماهنامه سفره ایرانی: کباب کوبیده یکی از غذاهای سنتی ایرانی هاست که ۴ نوع اصلی دارد؛ کباب کوبیده، ساده، کباب کوبیده لقمه ای، کباب نگینی (که روی گوشت به سیخ کشیده شده، تکه های کوچک جوجه کباب گذاشته می شود) و کباب کوبیده زعفرانی. برای آماده سازی و طبخ کباب کوبیده ساده باید ۹ نکته را رعایت کرد:

نکاتی در تهیه کباب کوبیده 

۱٫ مهم ترین نکته هنگام تهیه کباب کوبیده، آب پیاز است که حتما باید کاملا گرفته و فقط پیاز رنده شده به گوشت اضافه شود.

۲٫ برای گرفتن آب پیاز می توانید پیاز رنده شده را در تنظیفی تمیز بریزید و آب آن را بگیرید، به طوری که حتی قطره ای آب باقی نماند. یادتان باشد که زیاده روی در مصرف پیاز باعث وارفتن کباب و ایجاد بوی بد در غذا می شود.

۳٫ گوشت مورد استفاده در کباب کوبیده بهتر است از دو بخش چرب و خشک تشکیل شود. بهترین قسمت ها مغز ران و شکمبه هستند که توصیه می شود مخلوط مو با هم چرخ شوند.

۴٫  هرگز برای تهیه کباب کوبیده از آرد، نان خشک یا جوش شیرین استفاده نکنید، زیرا اگر تمام نکته ها را در تهیه مایه گوشت به کار ببرید، دیگر استفاده از مواد یاد شده، آن هم برای راحت تر به سیخ کشیدن کباب، لزومی ندارد.

۵٫ استفاده از زردچوبه در تهیه این غذا خطای بزرگی است. فراموش نکنید که ادویه های مناسب کباب کوبیده، زعفران، نمک و مقدار کمی فلفل سیاه هستند. البته زعفران را در کباب کوبیده زعفرانی استفاده می کنند و لزومی ندارد که در کباب کوبیده ساده ریخته شود.

۶٫ بعد از مخلوط کردن تمام مواد با هم بهتر است که چند ساعت گوشت در یخچال بماند تا در اصطلاح آشپزی «بیات» شود. این کار باعث می شود گوشت به سیخ کشیده شده نریزد.

۷٫ بعد از به سیخ کشیدن کباب ها، سیخ ها را هم مدتی در یخچال قرار دهید و بعد آنها را برای طبخ روی آتش بگذارید تا از ریختن گوشت روی آتش جلوگیری شود.

۸٫ فاصله سیخ ها از آتش نباید کم باشد زیرا باعث می شود کباب ها بسوزند. این فاصله زیاد هم نباید باشد تا کباب ها نپخته باقی نمانند. تند تند چرخاندن سیخ ها هم باعث می شود مغز کباب ها نپخته بماند. پس به آرامی آنها را روی آتش بگردانید.

۹٫ صرف نظر از ارزش غذایی، خوش طعم ترین نوشیدنی با کباب کوبیده دوغ مزه دار شده با سماق، گل سرخ، نعناع و پونه خشک است که توصیه می شود با نمک کم تهیه شود.

اگر چربی خون دارید

چربی های مرئی گوشت را تا جایی که می توانید بگیرید. البته این موضوع باعث خشک شدن کباب کوبیده خواهد شد. در ضمن از افزودن کره به این غذا خودداری کنید زیرا با این کار مقدار کالری دریافتی تان چند برابر خواهد شد.

به جای خوردن حجم زیادی برنج یا کباب، آن را با بشقابی از سالاد سبزی های تازه میل کنید تا انرژی انرژی مازاد دریافتی، اضافه وزن و افزایش چربی خون را برای شما در پی نداشته باشد.

اگر کم خونی دارید

گوشت قرمز از منابع عالی آهن است، بنابراین خوردن یک سیخ کباب کوبیده می تواند مقادیر قابل ملاحظه ای آهن را به بدن تان برساند. البته اگر این غذا را با آبلیموی تازه یا یک لیوان آب پرتقال بخورید.

فراموش نکنید که خوردن کباب با ماست یا دوغ، به دلیل کلسیمی که در این مواد غذایی وجود دارد، باعث کاهش جذب آن می شود، پس به جای یک کاسه ماست موسیر، کباب تان را با یک بشقاب سالاد بخورید.


منبع: برترینها