جک جیلنهال؛ متخصص بازیگری در نقش های متفاوت

هفته نامه جامعه پویا: جک جیلنهال، بازیگر مشهور و البته خاصی است، می گویند استاد بازی در نقش های سخت و غیرمتعارف است و هر لحظه که بخواهید با او صحبت کنید، باید بدانید حداقل ۱۰ کارگردان هستند که در همین لحظات در انتظار پاسخ مثبت او برای بازی در فیلم هایشان هستند.

برای همین اگر بشنوید این بازیگر سراغ یک کارگردان رفته و از او پرسیده آیا می تواند در فیلمش بازی کند، تعجب خواهید کرد. تعجب آورتر اینکه کارگردانی که جیلنهال سراغش رفته، یک کارگردان مشهور هالیوودی یا حتی اروپایی نیست، او یک کارگردان نه چندان سرشناس اهل کره جنوبی است: «در یک تمرین عادی، از بونگ جون هو، کارگردان اهل کره جنوبی، پرسیدم آیا می توانم در اوکیا باشم؟».

این فیلم یک  داستان اخلاقی فانتزی درباره تولیدات انبوه در صنایع غذایی دارد و تم داستانی آن درباره رابطه یک کودک با یک حیوان اصلاح شده ژنتیکی است.

 جک گلینهال؛ متخصص بازیگر در نقش های متفاوت

جیلنهال که همراه این فیلم در جشنواره فیلم کن شرکت کرده بود، ادامه می دهد: «من بونگ را برای مدت طولانی می شناسم. از خیل سال پیش… ما چندین بار درباره اینکه با هم یک فیلم کار کنیم، صحبت کرده بودیم. وقتی او اولین عکس از فیلم جدیدش، اوکیا را به من نشان داد، در حالی که ما مشغول صحبت درباره موضوع دیگری بودیم و اتفاقا با حرارت هم گفت و گو می کردیم، از او پرسیدم آیا نقشی برای من وجود دارد؟»

درواقع آنچه جیلنهال دیده بود، تصاویر فیلمبرداری شده از یک خوک ناز، خزدار و فوق العاده بزرگ بود. او می گوید همان لحظه متوجه شده فیلم بعدی بونگ چیز خاصی است. به خصوص اینکه جیلنهال می دانست شاید بونگ در سطح جهان خیلی مشهور نباشد؛ اما فیلم «میزبان» او که یک درام هیولایی ترسناک و در سال ۲۰۰۶ ساخته شده بود، فیلمی ستایش شده از سوی تمام منتقدان بود و جالب اینکه آن فیلم هم با وجود عجیب بودن داستانش مخلوطی از فانتزی با پیام زیست محیطی هم در خود داشت.

دیگر کارهای تحسین شده این کارگردان کره ای عبارت اند از: درام پر از خون و خونریزی، خاطرات قتل (۲۰۰۳) که درباره یک قاتل سریالی است و شکننده یخ ها (۲۰۱۳) یک هجویه آپوکالیپسی بسیار خشن درباره یک قطار در حال حرکت دائمی در آینده. این کارگردان، طرفداران بسیاری به ویژه در میان چهره های هنری دارد. از جمله کوانتین تارانتینو که می گوید بونگ در همان کلاس استیون اسپیلبرگ است: «او دارای ویژگی هایی است که اسپیلبرگ دارد… این سطح از سرگرمی و کمدی در میان دنیای خشن ویژگی خاص فیلم های اوست و چیزی است که بسیار ستایش می شود».

بونگ همچنین یک طرفدار جدی دیگر در بین بازیگران دارد: تیلدا سوینتون که در شکننده یخ ها، به عنوان یک رهبر سیاسی با شباهت های بسیار به مارگارت تاچر بازی کرده است. او آن قدر از بازی در آن فیلم لذت برده بود که می خواست نه تنها برای بونگ دوباره بازی کند، بلکه همچنین یکی از تهیه کننده های فیلم او هم باشد و این اتفاقی است که در اوکیا افتاده است.

 جک گلینهال؛ متخصص بازیگر در نقش های متفاوت

سوینتون در اوکیا نقش لوسی میراندو، مدیرعامل شرکت میراندو را بازی کرده است. ذهن شیطانی او با ایده های خلاقش به دنبال ایجاد منابع غذایی ارزان برای مردم زمین است. هدف او تولید یک حیوان خوک مانند اصلاح شده ژنتیکی است که می تواند به اندازه یک فیل رشد کند. خوک های یکه این گونه تولید شده اند، برای یک مسابقه به سراسر جهان ارسال می شوند، با این هدف که در پایان یک دهه هر کسی که بزرگ ترین، چاق ترین و خوشمزه ترین حیوان را شکل دهد، برنده مسابقه خواهدشد و حیوان شکل گرفته برای مصرف انبوه شبیه سازی خواهدشد.

آنچه میراندو هرگز تصور نمی کرد این بود که در این ۱۰۹ سال یکی از حیوانات یعنی اوکیا حیوان خانگی و بهترین  دوست مایا (Ahn Seo- hyun)، دانش آموز نوجوان دختر شیرین کره ای می شود. تلاش میراندو برای بازیابی و تغییر اوکیا منجر به یک سری ماجراجویی های گروه حقوق حیواناتی به رهبری پل دانو می شود که سعی می کنند در ماجرا مداخله کنند و به استثمار شرورانه و بی رحمانه حیوانات ناشی از طرح میراندو پایان دهند. در سمت میراندو شخصیت است که بونگ جون هو، پیشنهاد بازی در نقش او را به جیلنهال داد. این کاراکتر دکتر جانی، یک متخصص زیست شناسی افسرده و سخنگوی شرکت میراندو است.

به گفته جان رانسون، همکار فیلمنامه فیلم، جانی موریس، مجری بی بی سی، مجری محبوب برنامه تلویزیونی کودکانه جادوی حیوانات الهام بخش دکتر جانی بوده است. البته هیچ یک از اعضای گروه مطمئن نیستند که جانی موریس از اینکه جیلنهال نقش دکتر جانی را بازی می کند، خوشحال شده باشد. این یک بازی اغراق شده با خصوصیات ظاهری عجیب؛ یک ریش خاص بلند و شلوارهای کوتاه، صدای جیرجیر مانند و تاکید بیمارگونه بر جزییات و ویژگی هایی است که انگار به طور مستقیم از داخل یک کتاب پیتر سلرز بیرون آمده است.

جیلنهال درباره شخصیت خود می گوید: «دکتر جانی یک بازی بسیار وحشتناک می خواهد که البته من آن را دوست دارم! تعداد زیادی از شخصیت های متخصص محیط زیست و جانورشناسی بود که بونگ به من پیشنهاد داد و با من درباره آنها صحبت کرد. به نظرم همه آنهادر این ویژگی مشترک بودند که از نوع موجودات خشمگین بودند. این خیلی جالب است.

 جک گلینهال؛ متخصص بازیگر در نقش های متفاوت

زیرا مثلا برای صحبت با کودکان، همه انگار باید دارای یک مهربانی و ملایمت باشند، این مخلوط احساسی عجیب و غریب است که مردم به طور کلی دارند، همه ما به نظر همین خصوصیات کلی را با چند تغییر کوچک انجام می دهیم؛ اما اینها الگوی مناسبی نیست؛ چرا که خود آدم نیست یک شخصیت دروغین است. این الگویی بد است که ما به بچه ها دهیم تا همگی با تلویزیون بزرگ شوند؛ اما چهره های زیست شناسی و جانورشناسی برنامه های کودکان در این میان استثنا هستند.»

جیلنهال می گوید او و بونگ این کاراکتر را بارها طراحی و سپس ویران کرده اند تا در نهایت به آن چیزی برسند که مقبول هر دو بوده است. وقتی از جیلنهال می پرسید که در نهایت چه شخصیتی شکل گرفته، می گوید: «یک آدم جالب کمی دیوانه…»

این همان جنون خوشایندی است که این بازیگر ۳۶ ساله اعتراف می کند. هر وقت به دنبال یک نقش است، تمایل دارد آن را در یک شخصیت جدید ببیند و انتخاب کند. درواقع جیلنهال استاد بازی رد نقش های مشکل دار از لحاظ روحی است. شخصیت هایی بینابینی که در مرز باریک سلامت و جنون قدم می زنند مثل آن روزنامه نگار دوران دیجیتال و اصطلاحا خبرنگار ویدئویی تازه کار در شبگرد یا بوکسور عضلانی در چپ دست و جدیدتر از آنها نقشی که اخیرا روی صحنه در نیویورک بازی کرده است، نقشی در «یک شنبه در پارک» اقتباس جدید از نوشته استفان ساندهیم. او در این موزیکال ستایش شده در برادوی نقش کاراکتر خیالی نوه ژرژ سورا، نقاش فرانسوی بنیانگذار سبک «نو دریافتگری» pointillist را بازی کرده است.

جیلنهال می گوید: «بیشتر و بیشتر و به طرق مختلف، این چیزی است که من را جذب می کند. هر بار می خواهم بیشتر جلو بروم. جزء علائق اصلی من ریسک کردن است. اصلا من عاشق ریسک کردن هستم… چیزهایی که برای دیگران ناراحت کننده و سخت است، برای من ناراحت کننده و سخت نیست. این چالش ها را دوست دارم. مشابه چنین حالتی در اوکیا هم وجود داشت و این یکی از آن نقش ها بود که دوست دارم».

نوعی ویژگی و کیفیت شکسپیرگونه در دکتر جانی وجود دارد و این به آن معنی است که شخصیتی دارد که هرگز به خودش اجازه نمی دهد از آنچه هست و آنچه در پیرامونش می گذرد، خوشحال باشد. بونگ می گوید از نظر او دکتر جانی به نوعی تابلویی از واقعیت شرکت میراندو است. همچنین این مرد می پذیرد تا در برنامه تلویزیونی زنده شرکت میراندو چالش خود را در نفرت انگیز نشان دادن اجرا کند و در عین حال اذهان تماشاگران را مسموم کند: «چیزی که درباره دکتر جانی ناراحت کننده است، این است که او هیچ گاه تنها نیست. همیشه یا در مقابل دوربین یا در حال بازی کردن است. او در هیچ صحنه ای از فیلم تنها وقت نمی گذارند و همیشه کسی او را تماشا می کند».

 جک گلینهال؛ متخصص بازیگر در نقش های متفاوت

این احساس همیشه در معرض تماشا بودن و همیشه زیرنظر بودن را جیلنهال به خوبی می شناسد. پسر استفان جیلنهال کارگردان شناخته شده و نائومی فونر، فیلمنامه نویس تحسین شده، اولین نقشش را وقتی بازی کرد که فقط ۱۰ سال داشت. او در ۱۹۹۱ در حقه باران شهر بازی کرد اما نقش تاثیرگذار و فیلمی که او را به شهرت رساند، بازی در کنار خواهر بزرگ ترش مگی، در فیلم ستایش شده «دنی دارکو» در سال ۲۰۰۱ بود.

من اولین بار او را روی صحنه در لندن، در نمایش ستایش شده و برنده چند جایزه کنت لانرگان «این جوانی ما است» در سال ۲۰۰۲ دیدم. جیلنهال به خاطر بازی در نقش وارن، جوانی بی تجربه و سردرگم برنده جایزه «بازیگر تازه کار شگفت انگیز» در جایزه تئاتر اونینگ استاندارد شد.

حضور او در سطح اول سینما با فیلم غافلگیرکننده «کوهستان برو کبک: در سال ۲۰۰۵ رقم خورد که او و هث لجر در آن نقش کابوها را بازی کردند.

اگر فهرست فیلم های او را مرور کنید، می بینید که حضورش در اوکیا جای تعجب
ندارد. جیلنهال دارای عقاید سیاسی و افکار و گفتار همیشه چالش برانگیز است
که در فیلم هایی که بازی کرده مشهود است، از اقتباس سام مندز از درام ضد
جنگ Jarhead تا زودیاک دیوید فینچر درباره قاتل زنجیره ای زودیاک. او در دو
فیلم  دنیس ویلنوو در ۱۲ ماه، «زندانیان» و همچنین درام هیجان انگیز عالی
«دشمن» بازی کرده است.

او می گوید بزرگ شدن همراه با شهرت و در حالی که دائما زیر نظر هستی، سخت است و سخت تر اینکه بتوانی به هویت شخصی خودت در این شرایط برسی: «در این شرایط شما یک هنرمند هستید که تلاش می کند هویت و جایگاه شخصی خود را در حالی که مردم تماشا می کنند، به دست بیاورید. بعضی از آدم ها مجبورند زودتر از سایرین رشد کنند؛ اما وقتی بزرگ می شوید، آن وقت می فهمید زمان زیادی وجود دارد، بنابراین شما نیز ممکن است آنچه را دوست دارید انجام دهید. این کاری است که من هنوز انجام می دهم و هنوز هم مبارزه می کنم، اما خب هنوز راضی نیستم چرا که به آن اندازه ای که باید موفق نبوده ام».

 جک گلینهال؛ متخصص بازیگر در نقش های متفاوت

در اینجا او به همبازی و دوستش تیلدا سوینتون اشاره می کند: «فکر می کنم اگر از تیلدا بپرسید به شما می گوید او اصلا درباره آن چیزی که دیگران درباره اش فکر می کنند، نگران نیست و من هم به طور کلی می گویم همین کار را انجام می دهم، اما می گویم نه کاملا، یعنی به هر حال من به نظر دیگران اهمیت می دهم. مثلا درباره داستان نظر برخی افراد را که برایم مهم هستند، می پرسم و در عین حال همیشه دوست دارم مردم را سرگرم کنم و در نهایت اینکه از آنچه انجام می دهم، لذت ببرم».

ترجمه: امیر صدری
منبع: ایندای وایر 


منبع: برترینها

طنز؛ گونه شناسی: «لاما»ها

ماهنامه خط خطی – مجید دواچی: برخلاف ترامپ و سایر سفیدپوست های مهاجر تازه وارد، لاماها قرن های متمادی است که ساکن آمریکا هستند و اصلا هم به فکر ممنوعیت ورود سایر حیوانات به این قاره نیفتاده اند. یک روز، یکی از سرخ پوست های اینکا به یکی از این لاماها گفت: «قربان دستت! ممکن است بار من را ببری آن طرف رشته کوه آند؟»

لاما هم که در رودربایستی قرار گرفته بود، این کار را برایش انجام داد. اینکای مورد اشاره چند بار دیگر این تقاضا را مطرح کرد و لامای بخت برگشته هم اجابت کرد. به مصداق اینکه لطف امروز وظیفه فرداست، الان کلیه لاماها به کار باربری و حمل و نقل سنگین کوهستانی مشغول اند و اصلا این کار جزئی از هویت و فلسفه زندگی شان شده است.

اسپانیایی های مهاجم، در سال ۱۵۳۳، پدر اینکاها را در آوردند، ولی وضعیت لاماها فرقی نکرد و همچنان بار روی دوش شان بود. در الفبای اسپانیایی، یک L بی خاصیت وجود داشت که نمی دانستند با آن چه کنند، تا این که چشم شان به این حیوان افتاد و اسمش را گذاشتند LLAMA. به نظر من، با یک دانه L هم کار راه می افتاد، ولی به هر حال، کار نیکو کردن از پر کردن است. لاما را در اسپانیایی، لی آه ما تلفظ می کنند، چرا که تلفظ صحیح اسپانیایی اش همین است.

اصلا آدم نباید کلمات را به صورت درست تلفظ کند، دقیقا مثل عزیزانی که هنوز جلسه دوم کلاس زبان شان تمام نشده، در موقع تعجب، چنان wow می گویند که گل جماعت انگلیسی زبان دنیا بیایند پیش شان تلفظ صحیح این کلمه و تفاوت مخرج تلفظ w و v را یاد بگیرند.

لاماها دوست دارند در مناطق کوهستانی مرتفع زندگی کنند. سایر حیوانات را با سنگ هم بزنید حاضر نیستند بروند در آن ارتفاع زندگی کنند، بس که هوایش رقیق است و نفس آدم یعنی همان حیوان در نمی آید. اما لاماها چون چیزی در مورد اکسیژن به گوش شان نخورده است، مشکلی هم در این باره ندارند. به نظر من، همین مسئله ثابت می کند اگر این قدر درباره خطرات آلودگی هوا، شاخص سلامت هوا، میزان مجاز فلان آینده و … حرف و حدیث راه نمی انداختند، مردم کلان شهرها هم متوجه آلودگی هوا نمی شدند و مثل سابق زندگی شان را می کردند. کلا ما عادت داریم مشکل ایجاد کنیم و بعد هم مثل یک موجودی در حل آن بمانیم.

لاماها متعلق به خانواده شترها هستند ولی خیلی وقت پیش تصمیم گرفتند که راه خودشان را جدا کنند و در حال حاضر هم دیگر مشخصات ظاهری خانواده متبوعشان را ندارند. این خیلی اشتباه است که بگوییم لاما مثل شتر می ماند، با این تفاوت که کوهان ندارد. من دقیقا نمی دانم شتری که کوهان نداشته باشد چه چیزش به شتر می ماند که اینها لاماها را شبیه آن می دانند. به هر حال، اشتباه کردن و اصرار بر روی اشتباه از مشخصات موجود دوپا است.

لاماها سرشان در حساب و کتاب است و می دانند که دقیقا چه مقدار بار باید حمل کنند. اگر شما حتی یک کیلو اضافه بر این مقدار، بار روی لاما بگذارید، او وسط راه پهن می شود و جان به جانش کنی از جایش تکان نمی خورد تا این که شما بیایی و آن بار اضافه را از روی دوشش، یعنی پشتش، برداری. ایشان بعدا اگر حس و حالش را داشت و دلش خواست، بلند می شود و کارش را انجام می دهد. البته اگر پشیمانی و ندامت واقعی را از این اجحاف و زورگویی در چشمان شما ببیند.

به هر حال، از این موضوع می شود نتیجه گرفت ما آدم ها با لاماها خیلی تفاوت داریم، چرا که هر چه بارمان می کنند صدای مان در نمی آید. نهایتا دو سه تا هشتگ می زنیم و در حالی که بار اضافه را به دوش می کشیم و بارکشی خود را به نحو احسن انجام می دهیم، از بار اضافی شکایت می کنیم!

لاماها در روابط اجتماعی خود بسیار رک و بی پرده هستند. مثلا اگر از شما خوش شان نیاید، اصلا سعی نمی کنند این علاقه نداشتن را مثل آدم ها زیر لبخندی تصنعی پنهان کنند و مرد و مردانه روبروی شما می ایستند و تف می کنند توی صورت تان. البته بعضی آدم ها هم چنین اخلاقی دارند، ولی انصافا این حد از رک بودن را من توصیه نمی کنم. خود دانید.

بعضا مشاهده شده است که لاماها حوصله شان از زندگی سر می رود و می زنند به سیم آخر و خل و چل بازی. کسی هم نزدیک تر از ملت پرو دم دست شان نمی بینند و می افتند به جان آنها. البته تا حدی هم حق دارند. هر چه باشد، اجداد همین پرویی ها بودند که اولین بار درخواست حمل بار را به لاماها دادند. از آنجا که لاما حیوان باهوش و تحصیلکرده ای است و به راحتی می تواند تا ده بشمارد، چنین خشونت فیزیکی از او بعید است، ولی گویا در دنیای لاماها هم تحصیلات، فهم و شعور نمی آورد.

بعضی لاماها در این موارد، به روانشناس یا مشاور مراجعه می کنند ولی چون معمولا این کار هم وجهه خوشایندی ندارد و هم هزینه بردار است، ترجیح می دهند دسته جمعی بروند پشت کوه و آنجا علف نشخوار کنند و بحث سیاسی کنند. تجربه ثابت کرده است این کار باعث آرامش لاماها می شود و بسیار مفید فایده است. بگذریم.

همه بچه لاماها در فصل بهار به دنیا می آیند، البته این موضوع ربطی به آنها ندارد و بیشتر نشان هماهنگی والدین شان در امر تولید مثل است. آلکاپاها که لاماهای اهلی شده هستند، هیچ گاه به صورت وحشی دیده نشده اند. متقابلا، گواناکوها و ویکوناها که گونه وحشی لاماها هستند، نیز هیچ گاه به صورت اهلی یافت نشده اند.

خوشبختانه در این مورد می توان گفت این با آن در و پیگیر قضیه نشد و اصولا کش دادن قضایا کار درستی نیست. ویکونای نر از شش تا پانزده همسر اختیار می کند. ممکن است کسانی ذوق زده شوند و بگویند خوشا به حالش، فقط سرسره ناصری کم دارد این جناب، ولی هیچ وقت نباید زود قضاوت کرد. یک لحظه تصور کنید پانزده همسر وی، هم زمان، مهریه شان را بگذارند اجرا. فکر کنم صرف تصور چنین وضعیتی موجب تصدیق بشود و نیازی به توضیح بیشتر نباشد.

از این مسئله که بگذریم باید دانست که در فصل جفت گیری، دو ویکونای نر آن قدر بر سر تصاحب ویکونای ماده می جنگند تا یکی کشته شود. اینجاست که می گویند هر که پانزده تا زن خواهد، جور دوئل و بکش بکش کشد!


منبع: برترینها

زندگی عجیب یک پسر داخل محفظه حبابی

مجله همشهری سرنخ – ندا بهجتیان: زندگی درون حباب، برای بعضی شاید شبیه شوخی باشد اما برای دیوید وتر تنها راه برای ادامه زندگی بود. دیوید پسری اهل تگزاس بود که به خاطر سندروم «نقص دستگاه ایمنی» مجبور بود تمام عمر خود را در یک حباب پلاستیکی زندگی کند و به همین دلیل به «پسر حبابی» مشهور شد.

وقتی دیوید وتر در سال ۱۹۷۱ به دنیا آمد پدر و مادرش کارول و جوزف، می دانستند که به احتمال خیلی زیاد مبتلا به سندروم نقص ایمنی خواهدبود. پسر بزرگ تر خانواده که او نیز دیوید نام داشت در هشت ماهگی به همین دلیل جان خود را از دست داده بود.

پزشکان به زن و شوهر جوان گفته بودند که چون این بیماری در خانواده آن ها ارثی است، احتمال این که تمام نوزادان پسرشان چنین مشکلی داشته باشند بسیار زیاد است.

دیوید در بیمارستانی در تگزاس به دنیا آمد و از همان ابتدای تولد، دکتر «رالف ویلسون» تنها راه زنده ماندنش را دور نگه داشتن او از اطرافیان دانسته بود، روشی که در زمان کودک قبلی خانواده هیچ کس به آن ها پیشنهاد نکرده بود و به همین خاطر او بسیار زود جانش را از دست داد. زندگی برای دیوید فقط از طریق ماندن در حباب امکان پذیر بود، چون دیوید به غیر از انسان ها باید از دست زدن به هر وسیله ضدعفونی نشده در زندگی عادی نیز پرهیز می کرد اما طبق نظر پزشکان، این کودک ضعیف، شانس بزرگی برای زنده ماندن داشت.

 زندگی عجیب یک پسر داخل محفظه حبابی

خواهر او، کاترین که دو سال بزرگ تر از او بود، کاملا سالم به دنیا آمده بود و حالا می توانست با اهدای مغز استخوان به برادرش او را هم از مغز نجات دهد.

با وجود کاترین، حباب طراحی شده برای دیوید بسیار ساده و موقتی ساخته شد تا به سرعت و پس از انجام  آزمایش های لازم پیوند انجام شده و دیوید از حباب خارج شود، اما نتایج آزمایشات ناامیدکننده بود، گروه خونی کاترین و دیوید با یکدیگر مطابقت نداشت. با این حال پزشکان معتقد بودند که شاید بتوان این مشکل ار پس از گذشت چند سال از سر راه برداشت، به همین خاطر حباب مجهزتری برای دیوید طراحی شد.

دیوید وتر اولین کودکی بود که به خاطر جلوگیری از مرگ زودرس، متخصصان پزشکی زندگی در حباب را برای او توصیه کردند.

سال های ابتدایی زندگی دیوید، در بیمارستان کودکان تگزاس گذشت اما با بزرگ شدن او، پزشکان مانعی برای انتقالش به خانه و گذراندن بقیه عمرش در کنار افراد خانواده ندیدند، به همین خاطر دیوید به خانه ای که در دابین تگزاس داشتند منتقل شده و در کنار پدر، مادر و خواهرش زندگی جدیدش را آغاز کرد. او در خانه و در کنار خانواده اش بود اما همیشه نظاره گر زندگی آن ها از داخل اتاق حبابی خود بود.

تا قبل از مورد دیوید، تنها راه مقابله با بیماری نقص ایمنی، نگهداری کودک مبتلا در یک اتاق ایزوله بود تا زمانی که روی او پیوند مغز استخوان انجام شود اما اتاق هر چقدر هم که ایزوله می شد باز هم دارای باکتری هایی بود که برای این فرد ایجاد عفونت می کرد و در نهایت جان شان را می گرفت، به همین خاطر از همان زمان تولد، دیوید به داخل حبابی ایزوله و کاملا استریلیزه منتقل شد، به این ترتیب او تنها ۲۰ ثانیه زندگی در هوای آزاد را تجربه کرد، همچنین در تمام طول عمر کوتاهش هیچ گاه تماس مستقیم با هیچ فردی حتی مادرش نداشت.

قرار بود در همان ماه های اول تولد پیوند مغز استخوان انجام شود، آزمایش خون روی دیگر اعضای خانواده نیز انجام شد اما هیچ کدام از آن ها برای این عمل با او هماهنگ نبودند و هیچ اهداکننده دیگری نیز پیدا نشد.

زندگی عجیب یک پسر داخل محفظه حبابی

زندگی درون حباب

آب، غذا، پوشک، لباس و حتی هوایی که وارد حباب می شد از قبل استریل می شد یعنی قبل از ورود به حباب، چهار ساعت در محفظه ای با گاز اکسید اتیلن و دمای ۶۰ درجه سانتیگراد قرار داده می شد و سپس می توانست برای یک تا هفت روز داخل حباب شود. طبق اسناد موجود در بیمارستان و شبکه خبری پی بی اس، حتی آبی که دیوید با آن غسل تعمید داده شد نیز از قبل استریل شده بود.

تازه پس از این که این وسایل داخل حباب می شد، دیوید فقط می توانست با استفاده از دستکش های پلاستیکی که به دستانش پوشانده می شد به آن ها دست بزند، از همه بدتر صدای کمپرسور هوایی بود که حباب را پر می کرد و همچنین فیلترهایی که هوای داخل حباب را از وجود باکتری ها تمیز نگه می داشتند، آن قدر صدای آن بلند و آزاردهنده بود که ارتباط برقرار کردن با دیوید را بسیار دشوار می کرد.

والدین کودک و دکتر «جان مونتگومری»- پزشک مخصوص دیوید- همیشه سعی می کردند تا دیوید زندگی معمولی ای مانند کودکان دیگر داشته باشد، تمام وسایل مورد نیاز او از جمله تلویزیون، اسباب بازی و حتی کتاب و دفترهای آموزشی برای او داخل حباب قرار داده شده بود و او تمام درس های خود را داخل همان حباب مانند دیگر کودکان هم سن و سالش می آموخت.

 
به غیر از حبابی که دیوید در خانه داشت حبابی نیز برای او در بیمارستان قرار داده شده بود که او یک یا دو هفته از ماه را باید برای درمان در آن جا می گذارند. زمانی که دیوید چهار سال داشت یک روز به اشتباه سوزن یکی از سرنگ ها در داخل حباب جا ماند و دیوید با استفاده از آن سوراخی روی دیواره حباب ایجاد کرد. همان زمان بود که ناگهان حال کودک بد شد و پدر و مادرش او را به سرعت به بیمارستان منتقل کردند.

در این زمان بود که یک روانپزشک با زبان کودکانه برای او به خوبی توضیح داد که میکروب ها چه هستند و چه خطراتی برای او دارند، خوشبختانه این بار دیوید توانست از خطر بگریزد.

هرچه دیوید بزرگ تر می شد بهتر می توانست بفهمد که زندگی خارج از حباب می تواند برای او مرگبار باشد.

 زندگی عجیب یک پسر داخل محفظه حبابی

پدر دیوید در مصاحبه با مجری شبکه خبری ام بی سی گفته بود «دیوید از همان ابتدا هرگز از ما نپرسید که چرا در حباب زندگی می کند و مانند دیگران آزاد نیست تا هر جایی می خواهد برود، گویا برایش کاملا عادی بود که همه را از داخل حباب ببیند و حتی مادرش او را با دستکش های مشکی در آغوش بگیرد، دیوید هرگز گرمای آغوش پدر و مادرش را به خوبی احساس نکرد و نتوانست شیرینی بازی با خواهرش را درک کند.»

تابستان ها برای دیوید بسیار سخت و طاقت فرسا می گذشت، چرا که دمای هوای داخل حباب چند برابر می شد که خنک نگه داشتن آن بسیار دشوار بود و هم اینک او نیز مانند دیگر پسربچه های هم سن و سال خود دوست داشت بیرون از خانه دوچرخه بازی کند، در چمن ها بدود و حتی به شنا برود. اما دیوید همیشه در خانه بود و همه چیز را از داخل حباب تماشا می کرد.

بالاخره ترس از آینده در نه سالگی به سراغ دیوید آمد. او همیشه از پزشکان خود می پرسید که آیا می شود روزی او هم مانند یک انسان عادی به زندگی ادامه دهد.

قدم زدن با لباس فضانوردی

در سال ۱۹۷۷ دانشمندان ناسا از تحقیقات خود استفاده کرده و لباسی شبیه لباس فضانوردان برای او طراحی کردند تا دیوید نیز بتواند برای یک بار هم که شده قدم به دنیای خارج از حباب بگذارد. این لباس با شلنگی دو و نیم متری به دستگاه کمپرسور و فیلتراسیون متصل بود و همچنین وزنش آن قدر زیاد بود که تحمل آن برای یک پسربچه آسان به نظر نمی رسید، با این حال دیوید از داشتن آن بسیار خوشحال بود چرا که می توانست با کمک این لباس کمی قدم بزند.

اولین باری که دیوید لباس را پوشید هم خودش و هم والدینش بسیار احساس خطر می کردند اما وقتی دیدند همه چیز به خوبی رعایت شده است اجازه دادند تا دیوید هر بار که خواست آن را بپوشد.

هر بار که دیوید می خواست لباس را بپوشد ۲۸ قدم از هر طرف، استریل می شد تا او پای خود را روی محیط آلوده نگذارد.

 زندگی عجیب یک پسر داخل محفظه حبابی

قدم زدن در دنیا و بازی با کاترین، یکی از بزرگ ترین آرزوهای دیوید بود که برآورده شد اما از همه مهم تر این بود که بالاخره پدر و مادرش توانستند برای اولین بار او را هر چند با لباسی حجیم در ۲۹ جولای ۱۹۷۷ در آغوش بگیرند.

دیوید تنها هفت بار این لباس را پوشید چرا که با بزرگ تر شدن دیوید، لباس برایش کوچک شد و ناسا دیگر لباس بزرگ تری برای او نساخت.

مدتی پس از آن خبر بسیار وحشتناکی به این خانواده رسید. اگر پیوند مغز استخوان به سرعت انجام نمی شد او با این روال نمی توانست به زندگی ادامه دهد.

هدیه تولد

در سال ۱۹۸۲ دیوید به عنوان هدیه تولد خواست تا آسمان پر از ستاره را تماشا کند. او به والدین خود گفت تنها آرزوی من برای سالگرد تولدم این است که ستاره های شب را ببینم. جوزف و کارول پسرشان را به مدت ۲۰ دقیقه برای تماشای آسمان پرستاره با حباب و با زحمت فراوانی از خانه بیرون بردند.

ویروس قاتل

در تمام این مدت دیوید تنها از جدایی بین خودش و دنیای بیرون و اینکه نمی تواند مانند خواهرش کاترین، پدر و مادرش را به راحتی در آغوش بگیرد، ناراحت بود.

در طول مدت بیماری دیوید در حدود ۱٫۳ میلیون دلار برای درمان او هزینه شد اما هیچ اهداکننده ای که بتواند به او مغز استخوان اهدا کند پیدا نشد تا اینکه در سال ۱۹۸۴، گروهی از پزشکان در بوستون به این نتیجه رسیدند که می توانند عمل پیوند مغز استخوان را بدون این که گروه های خونی با یکدیگر مطابقت داشته باشند انجام دهند به همین خاطر پزشکان ریسک بزرگی انجام داده و خواستند تا پیوند را از خواهر او انجام دهند.

پیوند با موفقیت انجام شد و بدن دیوید هم این پیوند را پس نزد اما چهار ماه بعد دچار عفونت شدید مونونوکلئوز شد. او همچنان درون حباب زندگی می کرد و حتی از پس عمل نیز از حباب خارج نشده بود و به همین خاطر وجود عفونت در بدنش برای پزشکان عجیب به نظر می رسید. حرارت بدن او هر لحظه بالاتر و بالاتر می رفت و از دست پزشکان هم کاری ساخته نبود تا این که چند روز بعد دیوید به طور مرتب دچار تهوع خونی شد.

 زندگی عجیب یک پسر داخل محفظه حبابی

در بیست و دوم فوریه همان سال، دیوید برای اولین بار در طول عمرش در حباب خارج شد تا در بخش مراقبت های ویژه نگهداری شود، اما دیگر بسیار دیر شده و دیوید به کما رفته بود.

این اولین باری بود که افراد خانواده اش توانستند او را با دست بدون دستکش لمس کنند اما دیوید دیگر نمی توانست آن ها را احساس کند و چند ساعت بعد بر اثر لنفوم بورکیت در سن دوازده سالگی درگذشت.

پس از انجام کالبدشکافی مشخص شد که مغز استخوان کاترین دارای ویروسی نهفته بوده که در آزمایش ها مشخص نشده است و در بدن دیوید به خاطر ضعف شدیدی که داشت موجب نوعی سرطان نادر غدد لنفاوی شده بود.

حالا نزدیک به نیم قرن از تولد دیوید وتر می گذرد، اولین پسری که در حباب زندگی کرد. اما حالا کودکان زیادی در سراسر دنیا با سندروم نقص ایمنی متولد می شوند که به راحتی زندگی می کنند و دیگر سختی هایی که دیوید در زندگی کوتاه خود تحمل کرد را نمی چشند. بدن کودکانی که با سندروم آلیمفوسیتوسیس متولد می شوند قادر به ساختن گلبول سفید نیست و به همین خاطر به سرعت دچار عفونت می شود، عفونت های کوچک که در بیشتر افراد با آنتی بیوتیک های معمولی قابل درمان است می تواند در این کودکان موجب مرگ شان شود. خوشبختانه امروزه ۹ کودک از ۱۰ کودکی که با این مشکل به دنیا می آیند درمان می شوند.


منبع: برترینها

۲۵ عکس شوکه کننده از ارواح که باور نخواهید کرد! (۱۶+)

برای شروع باید گفت که این پست هیچ ربطی به رد یا تایید وجود ارواح ندارد. اینکه این ۲۵ عکس واقعی هستند یا با فتوشاپ درست شده‌اند بر عهده‌ی بیننده‌ی عکس است، ما فقط چیزی که به دستمان رسیده است را به شما نشان می‌دهیم. با این حال همه‌ی ما داستان‌های کسانی که با ارواح درگیر بوده‌اند یا ارواح را دیده‌اند را شنیده‌ایم؛ پس احتمال اینکه این عکس‌ها واقعی باشند هم وجود دارد. در ادامه با این سری عکس‌های جالب و شوکه کننده از ارواح با ما همراه باشید.

۱. لیدی براون

۲۵ عکس شوکه کننده از ارواح که باور نخواهید کرد!

این عکس در سال ۱۹۳۶ در انگلستان گرفته شده‌است. این عکس یکی از اولین عکسهای ماوراء الطبیعه‌ی گرفته شده به حساب می‌آید. گفته می‌شود که این لیدی دوروتی واپل بوده که توسط شوهرش در خانه تا زمان مرگ زندانی شده بوده است.


۲. سرباز

۲۵ عکس شوکه کننده از ارواح که باور نخواهید کرد!

این عکس در طول جنگ داخلی آمرکیا در زیرزمین خانه‌ای که در حال بازسازی بوده است گرفته شده است و ظاهرا روح یک سرباز متفق را نشان می‌دهد.


۳. روح قبرستان

۲۵ عکس شوکه کننده از ارواح که باور نخواهید کرد!

این عکس توسط خانمی به نام خانم اندروز، درحالکیه به قبر کودک خود در کوئنزلند استرالیا در دهه‌ی ۱۹۴۰ سر می زده است گرفته شده است.


۴.کلیسای Worstead

 ۲۵ عکس شوکه کننده از ارواح که باور نخواهید کرد!

 هنگامی که پیتر برتلوت به کلیسای Worstead در انگلستان رفته بود، این عکس را هنگامی که همسرش در حال دعا بود گرفت.


۵. صورتی در پنجره

۲۵ عکس شوکه کننده از ارواح که باور نخواهید کرد!

گفته می‌شود که این روح برده‌ای است که در حال فرار بوده و کشته شده و هنوز هم در ساختمان است.


۶. راه پله

۲۵ عکس شوکه کننده از ارواح که باور نخواهید کرد!

در این پلکان‌ها ظاهرا چندین بار ارواح دیده شده‌اند و این عکس توسط یک زوج کانادایی در سال ۱۹۹۶ گرفته شده‌است.


۷. فردی جکسون

۲۵ عکس شوکه کننده از ارواح که باور نخواهید کرد!

این تصویر نیروی هوای سلطنتی را در سال ۱۹۱۹ نشان می‌دهد. فردی جکسون که در عکس مشاهده می‌کنید، مکانیکی است که ۲ روز پیش از گرفتن این عکس کشته شده بود.


۸. شیطان در بیمارستان

۲۵ عکس شوکه کننده از ارواح که باور نخواهید کرد!

این عکس توسط یک پرستار در بیمارستانی ناشناس گرفته شده است. این عکس شیطان را بالای سر یک بیمار نشان می‌دهد. ادعا شده که بیمار مدت کوتاهی بعد فوت کرده‌است.


۹. روح در عروسی

۲۵ عکس شوکه کننده از ارواح که باور نخواهید کرد!

این عکس توسط Neil Sandbach که درحال عکسبرداری از یک مراسم عروسی در انگلستان بوده گرفته شده است. صاحبان این مکان ادعا کرده‌اند که پیش از این هم مشکلاتی با دیده شدن روح یک پسر بچه داشته‌اند.


۱۰. گاوچران

۲۵ عکس شوکه کننده از ارواح که باور نخواهید کرد!

این عکس در یک قبرستان در آریزونا گرفته شده و گاوچرانی مخفی را نشان می‌دهد.


۱۱. SS watertown

۲۵ عکس شوکه کننده از ارواح که باور نخواهید کرد! 

SS watertown اسم یک تانکر نفت بود که از طریق کانال پاناما به نیویورک می‌رفت. در بین راه ۲ نفر از خدمه به دلیل استنشاق گاز درگذشتند و طبق رسم و رسوم آنها را در دریا انداختند. از آن موقع به بعد مردم ادعا می‌کنند که صورت آنها را در امواج اطراف کشتی مشاهده می‌کنند.


۱۲. بانوی پیر و سگش

۲۵ عکس شوکه کننده از ارواح که باور نخواهید کرد!

طبق گفته‌های شوهر این خانم،  در هنگام انداختن این عکس هیچکس در پشت در ورودی خانه جدیدشان در شیکاگو وجود نداشت.


۱۳. آسایشگاه Wavery hills

۲۵ عکس شوکه کننده از ارواح که باور نخواهید کرد! 

این عکس توسط پرستاری که در این آسایشگاه( دیوانه خانه) کار می‌کرده گرفته شده است.


۱۴. مزرعه‌ی گل تلفونی

۲۵ عکس شوکه کننده از ارواح که باور نخواهید کرد!

گفته می‌شود این مزرعه که در لوئیزیانا قرار دارد خانه‌ی بیش از ۱۲ روح است که بیشترشان برده بوده‌اند.


۱۵. روحی در صندلی عقب

۲۵ عکس شوکه کننده از ارواح که باور نخواهید کرد!

در سال ۱۹۵۹، زمانیکه میبل چینری وشوهرش برای سر زدن به قبر مادرش می‌رفتند، میبل سرش را برگرداند و این عکس را از شوهرش درحالیکه در ماشین منتظر آمدن او بود انداخت. پس از ظاهر کردن عکس او از دیدن کسی که در صندلی عقب نشسته بود و عینک زده بود شگفت زده شد. میبل تا زمانیکه خودش از دنیا رفت قسم می‌خورد که آن روح، روح مادرش بوده است.


۱۶. روح Amity ville

۲۵ عکس شوکه کننده از ارواح که باور نخواهید کرد! 

این خانه متعلق به مردی بوده است که تمام خانواده‌اش را به قتل رسانده بوده است. این خانه هنوز هم وجود دارد؛  یکی از صاحبان بعدی آن، این عکس را درحالیکه در خانه تنها بوده‌اند انداخته است.


۱۷. مادری که فوت کرد

۲۵ عکس شوکه کننده از ارواح که باور نخواهید کرد!

این عکس که توسط پدر این دختر گرفته شده در اینترنت غوغایی به پا کرد.  بسیاری بر این باورند که این شبح، روح مادر مرحوم کودک است که با او بازی می‌کند.


۱۸. روح در پنجره

۲۵ عکس شوکه کننده از ارواح که باور نخواهید کرد!

این هم یکی دیگر از عکس‌هایی است که در اینترنت سروصدا به پا کرد؛ بخاطر زن شبح مانندی که پشت پنجره‌ خانه وجود دارد.


۱۹. روح پل

۲۵ عکس شوکه کننده از ارواح که باور نخواهید کرد!

بر طبق افسانه‌ها، این روح زنی است که توسط شوهر سربازش در رودخانه انداخته شده و غرق شده است. روح او اکنون در پل سرگردان است.


۲۰. گرفتن بازو

۲۵ عکس شوکه کننده از ارواح که باور نخواهید کرد!

وقتی حرف از عکس‌های روح دار می‌شود، باید گفت که این یکی دیگر از عکس‌هایی است که در اینترنت جنجال به پا کرد.


۲۱. روح خانواده‌ی کوپر

۲۵ عکس شوکه کننده از ارواح که باور نخواهید کرد!

این عکس از« روح آویزان» توسط خانواده‌ی کوپر در خانه‌ی جدیدشان در تگزاس در دهه‌ی ۱۹۵۰ گرفته شده است.


۲۲. شبح گورستان

۲۵ عکس شوکه کننده از ارواح که باور نخواهید کرد!

گفته می‌شود که این گورستان، تسخیر شده‌ترین گورستان آمریکاست. ظاهرا این روح دوست دارد که شب‌ها در نزدیکی جاده ظاهر شود. برخی رانندگان ادعا کرده‌اند که بعد از برخورد به این روح ماشین‌شان آسیب دیده‌است.


۲۳. گورستان Bechelors Grave

 ۲۵ عکس شوکه کننده از ارواح که باور نخواهید کرد!

 این گورستان برای سال‌های متمادی محل دیده شدن ارواح بوده است. این عکس خانم جوانی را نشان می‌دهد که بر سنگ قبر نشسته است.


۲۴. شبح Haigh hall

۲۵ عکس شوکه کننده از ارواح که باور نخواهید کرد! 

گفته می‌شود که روحی که در تصویر مشاهده می‌کنید، همسر شوالیه‌ای است که در قرن ۱۴ مرده است.


۲۵. خانه‌ی Whaley

۲۵ عکس شوکه کننده از ارواح که باور نخواهید کرد! 

 از زمان مرگ مرموز خانواده‌ی Whaley، این خانه محل دیده شدن ارواح این خانواده بوده است.


منبع: برترینها

ورزش های مناسب معلولین

وقتی که اختلالی در رابطه ی بین فرد و محیط ایجاد گردد، می گوییم فرد دچار معلولیت شده است. یا به عبارت دیگر می توان گفت که فرد معلول دارای یک سری عوامل جسمی، ذهنی، اجتماعی و یا ترکیبی از آنها است که اثراتی سوء بر زندگی آن فرد گذاشته است. این عوامل باعث شده اند که زندگی طبیعی وی دچار مختل گردد.

پزشکان متخصص بر این باورند حتی اگر بیمار یا معلولی یک سال هم هیچ تحرک و فعالیت بدنی نداشته باشد، باز هم می تواند با انجام فعالیت های بدنی ملایم، سطح سلامت کلی بدنش را ارتقاء دهد. در این مطلب به بررسی تمرینات ورزشی مناسب برای افراد معلول می پردازیم.

اهداف ورزش کردن برای معلولین

* جلوگیری از معلولیت بیشتر در نزد معلولین

* جلوگیری از افسردگی در افراد معلول و داشتن زندگی با نشاط و جلوگیری از پیری زودرس

* بالا بردن امید به زندگی در افراد معلول

* کمک به ارتباط دوستانه با هم سن و سالان در اماکن ورزشی

* افزایش روابط اجتماعی و اعتماد به نفس در افراد معلول

* گاهی دادن به مردم از فعالیت‌های ورزشی معلولین

* داشتن محل مستقل برای معلولین جهت ورزش کردن

* دادن پست مدیریت مجموعه های ورزشی به خود معلولین

ورزش های مناسب معلولین

فواید ورزش برای معلولین

 * داشتن عضلات و استخوان های محکم تر

 * هماهنگی بهتر دست ها و پاها

* کاهش استرس

* بهتر شدن خلق و خو

* داشتن احساس بهتری نسبت به خود

* افزایش اعتماد به نفس

* بهتر شدن کیفیت زندگی

* جلوگیری از پیشرفت مشکلات و بیماری ها

* مانع پیدایش زخم های بستر

* کارکرد بهتر دستگاه گوارش

* مانع شدن از افزایش و پوکی پوکی استخوان

ورزش های مناسب معلولین

ورزش های قدرتی و هوازی برای معلولین

* دو ساعت و نیم در هفته به ورزش هوازی بپردازید

ورزش های قدرتی باعث تقویت قلب و سریع تر شدن ضربان قلب می گردند. معلولین می توانند ورزش های قدرتی زیر را انجام دهند:

  • پیاده روی سریع
  • خود را روی صندلی چرخدار هل دادن
  • جمع آوری برگ ها

* دو روز در هفته به ورزش های تقویتی بپردازید

ورزش های تقویتی برای معلولین باعث می شود که ماهیچ ها بیشتر به کار گرفته شود. سعی کنید ماهیچه هایی را که کمتر در فعالیت های روزانه ی خود، به کار می گیرید را ورزش دهید. معلولین می توانند ورزش های تقویتی زیر را انجام دهند:

  • درازونشست
  • شنا
  • بلند کردن وزنه

ورزش های مناسب معلولین

 ورزش مناسب برای معلولین نخاعی

صاحب نظران بر این باورند ورزش یا فعالیت جسمانی معلولین نخاعی، حتی در حد ملایم و متوسط (حدود ۲۰ تا ۳۰ دقیقه) و نه شدید اما مستمر (حداقل روز در میان) در کاهش عوارض سوء و ثانویه معلولیت آنان تاثیری بسزا دارد.

ورزش رایج در افراد معلول نخاعی

  • دو میدانی
  • شنا
  • وزنه برداری
  • تنیس روی میز
  • بسکتبال با ویلچر
  • والیبال نشسته
  • تیراندازی
  • تیر و کمان
  • شمشیر بازی
  • بولینگ

 فواید فعالیت های جسمی و ورزشی مستمر بعد از آسیب های نخاعی

  • کاهش خطر مرگ های زودرس، بیماری های قلبی و فشارخون، عوارض تنفسی، دیابت و برخی از انواع سرطان ها.
  • بهبود قدرت عضلانی، افزایش میزان تحمل و توان حرکتی، اعتماد به نفس و خواب بهتر.
  • کمک به کاهش احساس اضطراب، دلتنگی ، افسردگی و استرس.
  • کمک به کنترل وزن و دردهای عصبی مزمن.

ورزش های مناسب معلولین

ورزش مناسب برای معلولین ذهنی

بی شک مشکلات زیادی پیش روی ورزش معلولین ذهنی وجود دارد. هماهنگی بین اعمال و رفتار این افراد به دلیل کم توانی ذهنی شان کاربسیار مشکلی است و مشکلات زیادی در تعاملات اجتماعی آنها به وجود می آورد. به همین دلیل بسیاری ازسالن ها و مکانهای ورزشی از پذیرفتن این افراد ممانعت می ورزند و علی رغم نیاز آنها به ورزش و تحرک و اثرات مثبتی که حرکات ورزشی در سلامت روحی و جسمی و بهبود عملکرد ذهنی و حرکتی آنها خواهد داشت، ورزش معلولین ذهنی با کمبودهای زیادی روبه‌رو است که باید به آن توجه بیشتری شود.

فواید ورزش برای معلولین ذهنی

* توسعه قابلیت جسمانی، حرکتی و ذهنی مددجویان

* ایجاد اوقات فراغت

* توسعه مهارت های اجتماعی کودکان معلول ذهنی

* حمایت از خانواده های مددجویان کم توان ذهنی

* افزایش آگاهی والدین و ایجاد تعامل بین ایشان

* ایجاد انگیزه و نشاط در خانواده و فرد معلول

ورزش های مناسب معلولین

ورزش های مناسب معلولین جسمی

– شنا کردن

– دوی سرعت با ویلچر

– استفاده از یک ماشین پاروزنی سازگار شده با صندلی چرخدار

ورزش مناسب برای ویلچرنشینان

برای معلولان ویلچرنشین انجام ورزش های مقاومتی برای بهبود قدرت بالاتنه و کمک به کاهش احتمال آسیب توصیه می شود. برای انتخاب بهترین گزینه ورزشی، با پزشک یا فیزیوتراپیست مشورت کنید.

اگر روی صندلی چرخ دار می نشینید، فراموش نکنید باید از ترمز ها و پایدارکننده های مناسب برای ثابت کردن این صندلی یا نیمکت ورزشی هنگام تمرین استفاده کنید.

ممکن است نیاز به باندهای ولکرو (چسبنده) با اندازه های متفاوت برای بستن وزنه به مچ یا دست یا پایدار کردن تنه برای حفظ موقعیت آن هنگام ورزش داشته باشید.

ورزش هایی که میتوان با چرخ ویلچر انجام داد

  • والیبال
  • بسکتبال
  •  بدمینتون

مزایای شنا برای افراد معلول

۱- شنا ورزشی است که شما در هر سنی که باشید می توانید شروع و در تمام طول عمر ادامه دهید.

۲- موجب تندرستی فیزیک بدن، تقویت عضله، استخوان، مفاصل، کنترل وزن، خواب منظم می شود.

۳- موجب آرامش فکری–روحی، کاهش استرس تمدد اعصاب می شود.

۴- به بهبود اجتماعی کمک می کند شما می توانید در تیم های ورزشی و یا در جلسات منظم در استخر با افراد دیگر ارتباط برقرار کنید.

۵- داشتن برنامه منظم شنا، شما را در برنامه ریزی زمان یاری می کند.

۶- فرصتی برای مسافرت ایجاد می کند

۷- و نهایتا اینکه ، ورزش شنا چه بصورت فردی که موجب ارتقاء اعتماد بنفس شده و احساس استقلال را در شما بوجود می آورد و چه بصورت تیمی که در اثر کارکردن با همدیگر موجب تشویق متقابل و حمایت می شود.

برنامه ورزشی خوب برای معلولین

۱- یک برنامه ورزشی خوب باید بر مبنای ورزش های هوازی، مقاومتی، تعادل و انعطاف باشد.

۲- ورزش های هوازی را به مدت ۳۰ دقیقه و در بیشتر روزهای هفته انجام دهید.

۳- اگر شما معلول هستید، شما می توانید یک دوره ۵ تا ۱۰ دقیقه ای را طی کنید و در نهایت به ۳۰ دقیقه برسانید.

۴- شدت ورزش باید تحمل شود و در صورتی که احساس راحتی کردید، شدت ورزش را زیاد کنید.

۵- قدرت عضلانی با ورزش کردن زیاد می شود.

۶- عضلات پا، پشت، بازو و سینه را زیاد ورزش دهید تا قدرت عضلانی شما افزایش یابد.

۷- ورزش باید ۲ تا ۳ بار در هفته و یک روز استراحت در بین آنها، انجام شود.

۸- برنامه ورزشی باید برای ۱ تا ۲ تمرین، ۱۰ تا ۱۵ بار تکرار شود.

۹- انعطاف پذیری را می توانید روزانه انجام دهید.

۱۰- این برنامه انعطاف پذیری، دامنه حرکت عضلات و مفاصل را حفظ می کند و حداقل ۴ بار تکرار در هر عضله باید صورت گیرد، به خصوص عضلات کوچکی که در ورزش های مقاومتی کار می کنند.

۱۱- به مدت ۱۵ تا ۳۰ ثانیه ورزش های کششی را انجام دهید.

ورزش های مناسب معلولین

نکات و توصیه های ایمنی ورزش کردن افراد معلول:

بهتر است معلولین فعالیت های بدنی خود را با شور و شوق انجام دهند. مهم است که معلول با انگیزه بالا در فعالیت های جسمی شرکت نماید و از آن حرکات و فعالیت ها لذت برد.

۱- قبل از شروع به هر گونه فعالیت جسمی یا تغییر برنامه های قبلی، با پزشک خود مشورت نمائید.

۲- فعالیت های جسمی را بطور تدریجی و با فعالیت های سبک و زمان کوتاه (از ۵ تا ۱۵ دقیقه) و به صورت یک روز در میان آغاز کنید. همانطور که به مرور انجام فعالیت های شما آسانتر می شود، می توانید زمان و شدت آنها را افزایش دهید. هدف شما باید این باشد که حداقل یک فعالیت متوسط را طبق یک برنامه منظم و مستمر داشته باشید.

۳- معلولین ضایعه نخاعی باید بدانند در ورزش قهرمانی کلاس بندی پزشکی- ورزشی از اهمیت زیادی برخوردار است، ضروری است که هنگام ورزش و فعالیت بدنی احتیاط های لازم را رعایت نموده و قبل از پرداختن به هر عملی، ابتدا وضعیت کلاس بندی خود را مشخص کنند تا بطور دقیق سطح ضایعه آنها مشخص شود و نتیجه بهتری از تلاش خود بگیرند.

۴- به ورزشکاران معلول خصوصا ضایعه نخاعی ها توصیه می شود تا قبل از تحمل زحمات و ممارست در ورزش برای رسیدن به قهرمانی، حتماٌ با مربیان کارآزموده مشورت نموده تا متناسب با وضعیت جسمی خود ورزش مورد علاقه را انتخاب و به آن بپردازند.

۵- مراقب علائم خطر از جمله سردرد، درد قفسه سینه، درد مفاصل یا گرفتگی عضلات باشید. درد و ناراحتی می تواند علامت این باشد که شما فشار زیادی بر بدن آورده اید. همچنین علائم مذکور ممکن است نشانه هائی از عوارض جدی از جمله اتونومیک دیس رفلکسی یا ضایعات دیگر باشند. در این گونه موارد شما بایستی سریعا فعالیت های خود را متوقف کرده و آنچه که باعث ایجاد مشکل یا عارضه شده را دریابید.

ورزش در خانه

اگر معلولیت شما به نحوی است که امکان ورزش در خانه را دارید، می توانید تجهیزاتی از این قبیل تهیه کنید:

*تجهیزات وزنه زدن

* وزنه دست و مچ

* باندهای الاستیک

* تشک ورزشی

*توپ ورزشی در انواع اندازه ها و وزن ها

امروزه با گسترش رشته های مختلف ورزشی و علاقه مندی بیشتر معلولین به ورزش، خوشبختانه فعالیت آنها در این زمینه بیشتر شده است و این افراد با زیر پا گذاشتن باورهای غلط که آنها را وادار به بی تحرکی میکرد، موفقیت های زیادی در این عرصه بدست آورده اند.

هرگونه کپی برداری با نام دکتر سلام و لینک دهی مستقیم مجاز است.

بیشتر بخوانید:


حمایت روانی از معلولین

موفقیت متخصصین ایرانی در درمان معلولین

خبر خوش برای معلولین حرکتی

با تاریخچه ی ورزش معلولین جهان و ایران آشنا شوید


منبع: دکتر سلام

بهترین زمان مصرف ویتامین ها و املاح معدنی در بارداری

بیشتر پزشکان و متخصصان تغذیه معتقدند که خوردن ویتامین ها و املاح در زمان هایی می تواند جذب بیشتری داشته باشد یا برعکس همراه کردن آنها با بعضی از خوراکی ها می تواند از اثربخشی آنها بکاهد. امروزه حتی با داشتن یک برنامه غذایی کامل و صحیح تنها درصدی از نیازهای تغذیه‌ای روزانه تأمین می‌شود و از طرفی در شرایطی همچون رژیم‌های سخت، کم اشتهایی، اصلاح نیازهای تغذیه‌ای و دوران بارداری مصرف مولتی ویتامین‌ها ضرورت پیدا می‌کند. در این مطلب از دکتر سلام بهترین زمان مصرف ویتامین ها و املاح معدنی را در اختیار شما قرار می دهیم.

بهترین زمان مصرف ویتامین ها و املاح معدنی جهت جذب بهتر در دوران بارداری

آهن

– بعد از شام (جذب آن قبل از غذا بهتر است ولی به دلیل مشکلات گوارشی بعد از غذا توصیه می‌شود)

– قبل از خواب (تا مدت بیشتری در بدن بماند)

– افزایش جذب با ویتامین C مثل مرکبات

– با چای، قهوه و لبنیات ۲-۱ ساعت فاصله داشته باشد.

کلسیم

– شروع مکمل ویتامین D و کلسیم در صورت کمبود داشتن از ماه اول در غیر اینصورت از ماه چهارم

– با چای، قهوه و لبنیات ۲-۱ ساعت فاصله داشته باشد.

– ترجیحا شب قبل از خواب مصرف نشود (در طول روز مصرف آب و فعالیت بدنی مانع از رسوب کلسیم در کلیه می‌شود)

– بهترین زمان مصرف مکمل‌های کلسیم عصر است: به این دلیل که مصرف کلسیم در بدن بیشتر در شب صورت می گیرد و همچنین به دلیل اینکه کلسیم می تواند به خوابیدن کمک کند.

مکمل کلسیم را با شیر مصرف کنید: خوردن کلسیم با شیر خیلی به جذب کلسیم کمک می کند، بنابراین نوشیدن یک لیوان شیر شب ها قبل از خواب همراه با قرص کلسیم را فراموش نکنید.

مکمل کلسیم را با آب فراوان مصرف کنید: چون مکمل کلسیم یبوست ایجاد می کند، پس بهتر است با آب فراوان مصرف شود.

امگا ٣

بعد از غذا (غذای چرب جذب آن را افزایش می‌دهد)

ویتامین D ،E ،K ،A

– بعد از غذا (ویتامین‌های محلول در چربی‌اند و غذای چرب جذب آنها را افزایش می‌دهد)

مولتی ویتامین ها

– بعد از غذا

ویتامین B ،C

– معمولا هر زمانی می توان مصرف کرد. محلول در آب هستند.

مصرف قرص مولتی ویتامین (مولتی پریناتال نیچرمید) و بهترین زمان مصرف

این مولتی ویتامین حاوی ۱۳ نوع از ویتامین ها و مواد معدنی لازم برای دوران بارداری است و توصیه می شود از ماه چهارم بارداری تا پایان آن مصرف شود.

فواید

– احتمال بروز ناهنجاری های مغز یا نخاع در جنین را از بین می برد و در تقویت سیستم عصبی موثر است.

– در تکامل جنین اهمیت به سزایی دارد.

– در روند رشد سالم جنین موثر است.

– در سلامت استخوان های مادر و نوزاد اهمیت به سزایی دارد.

– در تسریع رشد و نمو جنین و برای تقویت قوای ذهنی جنین موثر است.

– روزانه یک عدد همراه غذا مصرف کنید.

– مصرف این دارو در دوران شیردهی هم مشکلی ندارد.


مطلب مرتبط: زیاده روی در مصرف ویتامین ها چه عواقبی دارد؟


منبع: دکتر سلام


#دوران بارداری#زمان خوردن مکمل آهن#زمان خوردن مکمل امگا ۳#زمان خوردن مکمل کلسیم#زمان خوردن مکمل ویتامین c#زمان مصرف ویتامین ها#مصرف مولتی ویتامین در بارداری#مولتی پریناتال نیچرمید#مولتی ویتامین

ارسال شده در ۲۷ تیر ۱۳۹۶ توسط خانم مطلبی با موضوع تغذیه


منبع: دکتر سلام

طبیعت زیبای روستای بورتانگ در کشور هلند (عکس)

پول‌نیوز – قلعه و استحکامات نظامی ستاره شکلی که در تصویر مشاهده می‌کنید در سال ۱۵۹۳ و در طول جنگ هشتاد ساله ساخته شد آن هم زمانی که ویلیام اول قصد داشت تنها جاده بین آلمان و شهر گرونینگن (Groningen) را تحت کنترل داشته باشد. هم اکنون این روستا به عنوان یک موزه فضای باز شناخته می‌شود.

طبیعت زیبای روستای بورتانگ در کشور هلند (عکس)

طبیعت زیبای روستای بورتانگ در کشور هلند (عکس)

منبع:برترینها


منبع: پول نیوز

توتی مدیر ورزشی رم شد

ایسنا: ‌به نقل از فوتبال ایتالیا، فرانچسکو توتی، اسطوره تیم فوتبال رم بعد از سال‌ها حضور در این تیم در تابستان تصمیم گرفت که برای همیشه کفش‌هایش را بیاویزد و از فوتبال خداحافظی کند.

بعد از بازنشستگی توتی از فوتبال باشگاه رم به او پیشنهاد مدیریت ورزشی را داد که مورد موافقت این بازیکن قرار گرفت. توتی ۴۰ ساله که پیشنهادی برای بازی از لیگ ژاپن داشت، تصمیم گرفت به جای ادامه‌ فوتبال، به پست مدیریت فکر کند.

او درباره این موضوع به سایت باشگاه رم، گفت‌: قسمت اول زندگی‌ام که یک فوتبالیست بود به پایان رسیده است و در حال‌ حاضر قسمت دوم زندگی‌ام یعنی مدیریت در فوتبال آغاز می‌شود و من امیدوارم همان طور که در زمین فوتبال موفق عمل کردم، در پست جدید خودم نیز موفق باشم. فوتبال علاقه من است و تمام زندگی من را تحت تاثیر قرار داده است.

توتی در سال ۱۹۹۳ در حالی که ۱۶ سال سن داشت برای اولین بار پیراهن تیم رم را بر تن کرد و از آن زمان تاکنون به عنوان بازیکن برای این تیم به میدان رفت تا این  که در نهایت از فوتبال خداحافظی کرد، چرا که فصل گذشته چندان در ترکیب ثابت تیمش قرار نگرفت.

او در پایان صحبت‌های خود، گفت‌: من تلاش خواهم کرد که رم بتواند بیشتر پیشرفت کند و به باشگاهی بزرگ در صدر اروپا تبدیل شود و به خاطر همین هدف هر کاری که لازم باشد برای آن انجام خواهم داد.


منبع: برترینها

خوش استایل ترین ستاره های هفته (۵۷)

برترین ها: تعریف فرهنگ لغت از “استایل”، روش و شیوه انجام دادن یا نشان دادن چیزها است و به ویژگی های معرف یک فرد گفته می شود، همه چیز از نحوه حرف زدن، لباس پوشیدن، مدل مو، منش و رفتار و غیره. ولی اغلب اوقات عموماً در مورد ظاهر فرد کاربرد دارد. افراد کمی هستند که برای خودشان استایل دارند و معمولاً استایل شان باعث می شود که منحصر بفرد باشند، در حالیکه دیگران بیشتر دنبال چیزهایی هستند که در حال حاضر “مد” هستند.

در واقع “استایل” ترکیب شیوه لباس پوشیدن، نحوه حرف زدن، روش انجام کارها و حتی ارزش ها و انتخاب ها و سبک زندگی یک فرد است. ساده تر بگوییم، “استایل” نحوه ابراز کردن خود درونی به دنیای بیرون است. این شامل همه افکار، احساسات، علایق و ارزش ها می شود. “حس و درک فشن” به این معناست که فرد بداند چه چیزی با استایلش جور در می آید و آیا می تواند آخرین ترند های دنیای فشن را به خوبی روی ظاهرش و در استایلش بنشاند یا خیر و اگر این توانایی را داشته باشد می توان گفت آن فرد درک فشن دارد.

استایلیست های شخصی در حوزه ترندهای جدید دنیای فشن، استایل لباس پوشیدن، رنگ ها و میکاپ تخصص دارند و تعداد آنها در سراسر دنیا رو به افزایش است. اغلب ستاره ها و چهره های هالیوودی و غیرهالیوودی استایلیست شخصی خود را دارند که در برای حضور در مراسم مهم این صنعت، فرش قرمزها، و پارتی ها و غیره به آنها کمک می کنند تا خود را به بهترین وجه نشان دهند.

خوش پوش ترین های هفته:

لتیسیا، ملکه اسپانیا، با ست پیراهن و کتی از فلیپه وارلا و کفش های پرادا در سفر به لندن همراه با همسرش فلیپه، پادشاه اسپانیا.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)

بریژیت مکرون، بانوی اول فرانسه، در کنار همسرش امانوئل مکرون، در استقبال از نخست وزیر استرالیا.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)

کیت، دوشس کمبریج، با پیراهن تابستانی گلداری از کاترین واکر و کیف دستی ویکتوریا بکهام، در مسابقه فینال ویمبلدون.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)

ملانیا ترامپ، بانوی اول ایالات متحده آمریکا، در کنار اولاف شولتز، شهردار هامبورگ، طی نشست G20 در آلمان.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)

سلین دیون با پیراهنی از بیبو موهاپترا در حال خروج از هتلش در پاریس.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)

آنا وینتور، سردبیر مجله ووگ، در مسابقات تنیس ویمبلدون.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)

دیوید بکهام، با کت و شلواری از رالف لورن در مسابقات تنیس ویمبلدون.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57) 

تام هاردی با کت و شلواری از گوچی در مراسم شروع اکران جهانی فیلم سینمایی Dunkirk در لندن.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)

هری استایلز با کت و شلواری از گوچی در مراسم شروع اکران جهانی فیلم سینمایی Dunkirk در لندن.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)

لی‌لی کالینز با بلوز و شلواری از شنل در فشن شوی شنل کوتور در پاریس.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)

کیتی پری با بلوز و دامنی از شنل در فشن شوی شنل کوتور در پاریس.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)

تیلدا سوئینتن با پیراهنی از شنل در ضیافت شام بنیاد ووگ پاریس.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)

جولین مور با پیراهنی از شنل در ضیافت شام بنیاد ووگ پاریس.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)

کیارا فرانی با پیراهنی از دیور در فشن شوی دیور کوتور در پاریس.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57) 


الیویا پالرمو با ست کت و دامنی از دیور در فشن شوی دیور کوتور در پاریس.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)

رابرت پتینسون با کت و شلواری از دیور در فشن شوی دیور کوتور در پاریس.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)

جنیفر لارنس با ست دیور در فشن شوی دیور کوتور در پاریس.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)

ناتالیا وودیانووا با کت و دامنی از دیور در فشن شوی دیور کوتور در پاریس.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)

لی‌لی جیمز با پیراهنی از آلساندرا ریچ در مراسم اکران فیلم Baby Driver در استرالیا.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)

میراندا کر با پیراهنی از تاداشی شوجی در مراسمی تبلیغاتی در توکیو.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)

نیکی هیلتون با پیراهن شنل مانندی از ولنتینو در فشن شوی اوت کوتور ولنتینو در پاریس.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)


 

کارولینا کورکووا با کت و شلواری از لا لین در مراسمی در همپتون.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)


 

سلین دیون با پیراهنی از جیامباتیستا والی در فشن شوی جیامباتیستا والی در پاریس.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)

کُنستانس جابلونسکی با پیراهنی از موگلر در ضیافت شام بنیاد ووگ پاریس.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)

میراندا کر با پیراهنی از عزالدین آلایا در مراسمی تبلیغاتی در توکیو.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)

باربارا پالوین با کت و شلواری از آرمانی در فشن شوی آرمانی پریوه در پاریس.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)

نائومی واتس با پیراهن و کتی از آرمانی در فشن شوی آرمانی پریوه در پاریس.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)

کیت وینسلت با پیراهنی از آرمانی در فشن شوی آرمانی پریوه در پاریس.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)

کندال جنر با پیراهنی از موگلر در ضیافت شام بنیاد ووگ پاریس.

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)

تیلدا سوئینتن با پیراهنی از شنل اوت کوتور در ضیافت شام بنیاد ووگ پاریس.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)

کیرستن دانست با پیراهنی از کریستین دیور در ضیافت شام بنیاد ووگ پاریس.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)

سوفی ترنر با پیراهنی از لوئی ویتون در مراسم شروع پخش فصل هفتم سریال Game of Thrones در لس آنجلس.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)

کیت هرینگتون و رز لزلی (با پیراهنی از اردم) در مراسم شروع پخش فصل هفتم سریال Game of Thrones در لس آنجلس.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)

الیویا پالرمو با پیراهنی از شاپارلی در فشن شوی شاپارلی کوتور در پاریس.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)

پیکسی لات با پیراهنی از شاپارلی در فشن شوی شاپارلی کوتور در پاریس.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)

نینا دوبرو با کت و شلواری از ورونیکا برد و کیف دستی جورجو آرمانی و بوت های ال. کی. بنت در لس آنجلس.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)

استلا مک‌کارتنی و الاسدیر ویلز در مسابقات نیمه نهایی تنیس ویمبلدون.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)

الی گولدینگ با پیراهنی از گوچی در مسابقات قهرمانی تنیس ویمبلدون در انگلستان.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)

جود لا و مادرش در مسابقات قهرمانی تنیس ویمبلدون در انگلستان.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)

کیت، دوشس کمبریج، با پیراهنی مونوکرومی از دولچه و گابانا  و کیف دستی ویکتوریا بکهام در مسابقات تنیس ویمبلدون.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57) 
میراندا کر با پیراهنی از پاروش و کفش های مانولو بلانیک در مراسمی تبلیغاتی در توکیو.
خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)

نائومی واتس در مراسم اکران ویژه سریال Gypsy در لندن.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)

لتیسیا، ملکه اسپانیا، با بلوز و دامنی از کارولینا هره‌را و کفش های مگریت در لندن.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)

میراندا کر با لباسی سفارشی از کریستین دیور، در مراسم ازدواجش با اوان اشپیگل، موسس اپلیکیشن اسنپ‌چت.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)

بهترین های آرایش و استایل مو:

لتیسیا، ملک اسپانیا، در سفر رسمی به انگلستان همراه با همسرش فلیپه، پادشاه اسپانیا.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)

 

میراندا کر در مراسم ازدواجش.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)

نیکی هیلتون در فشن شوی اوت کوتور ولنتینو در پاریس.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)

بلا حدید در ضیافت بولگاری فستا در ونیز.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)

لی‌لی جیمز در مراسم اکران فیلم Baby Driver در استرالیا.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)

الیویا پالرمو در فشن شوی الی صعب.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)

کارلی کلاس در ضیافت شام ووگ در پاریس.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57) 

لی‌لی کالینز در فشن شوی شنل کوتور در پاریس.

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)
الیزابت اولسن در مراسم ۲۰۱۷ ESPYs
خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)

سوفی ترنر در مراسم شروع پخش فصل هفتم سریال Game of Thrones در لس آنجلس.

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (57)

باربارا پالوین در فشن شوی آرمانی پریوه در پاریس.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57) 

 میراندا کر در مراسمی تبلیغاتی در توکیو.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (57) 


منبع: برترینها

وقتی استرس دارید، این کارها را نکنید

برترین ها – ترجمه از هدی بانکی: زمانی که استرس داریم، ممکن است کارهایی بکنیم که به ما کمک کنند موقتا احساس بهتری بکنیم، اما در واقع، در بلند مدت، استرس بیشتری ایجاد می‌کنند، مثلا خرید کردن وسواسی! همچنین احتمال اینکه بدون فکر کردن حرکتی انجام دهیم بیشتر می‌شود، که می‌تواند در روابط ما باعث اختلاف شده، در محل کار راندمان‌مان را پایین بیاورد و خیلی چیزهای دیگر.

از همه مهمتر، این رفتارهای ریشه‌دار و عادتی شاید شناخته نشده بمانند، اما بی‌صدا و تدریجا یک چرخه‌ی معیوب از استرس‌هایی تولید می‌کنند که روز به روز هم بیشتر شده و توانایی ما برای غلبه بر آنها نیز ضعیف‌تر می‌شود. در این مطلب برخی از بدترین و رایج‌ترین عادت‌ها را برای‌تان می‌گوییم که موجب استرس می‌شوند، و استراتژی‌هایی به شما ارائه می‌دهیم که بتوانید از این عادات دست بکشید.

 عادات بدی که استرس‌تان را بیشتر می‌کنند

خوردن هیجانی

وقتی استرس داریم احتمال اینکه بدون احساس گرسنگی، غذا بخوریم یا غذاهای ناسالم را انتخاب کنیم (فورا حال‌مان را خوب می‌کنند اما بعد از مدت کوتاهی، اُفت ناگهانی انرژی باعث احساس بدمان می‌شود) بیشتر می‌شود.

تمایل به خوردن هیجانی به ما کمک می‌کند در عرض مدت کوتاهی احساس بهتری پیدا کنیم، علاوه بر این، لذت بردن از یک دسر خوشمزه می‌تواند یکی از خوشی‌های زندگی باشد که حال‌مان را خوب کند، اما زیاده‌روی کردن در مصرف این خوراکی‌ها می‌تواند باعث لطمه زدن به سلامتی شود، مثلا افزایش وزن، نوسانات خلقی، کاهش انرژی و سایر پیامدهای منفی، از نتایج تغذیه‌ی نادرست هستند. این پیامدها نیز می‌توانند استرس بیشتری تولید کنند!

این بار اگر دیدید دلیل گرایش به خوردن‌تان چیزی غیر از گرسنگی است، یک لحظه مکث کنید و ببینید چه کار قرار است بکنید و آیا می‌توانید این چرخه‌ی معیوب را بشکنید. این راهکارها به شما کمک می‌کنند خوردن هیجانی را متوقف کرده و در زمان استرس، راههای مفیدتری را در پیش بگیرید.

 عادات بدی که استرس‌تان را بیشتر می‌کنند

خرید درمانی

وقتی میزان استرس‌مان بالاست، خرید کردن می‌تواند یک تسکین قوی و فوری ایجاد کند، مخصوصا برای خانم‌ها. به این حالت، خرید درمانی گفته می‌شود. البته خرید کردن فواید خاص خودش را دارد؛ خریدن چیزهای کوچک که باعث شادی ما می‌شوند می‌تواند ابزاری مفید و انگیزشی برای زمانی باشد که قصد ایجاد تغییرات سالمی را داریم، یا روحیه‌ی ما را بهتر کند، به شرط آنکه خریدن کردن‌‌ ِ ما، تحت کنترل‌مان باشد.

مشکل اصلی زمانی ایجاد می‌شود که خرید کردن آنقدر تکرا شود یا آنقدر سراغ چیزهای گرانقیمت برویم که هزینه‌های آن، به فوایدش نیرزد، این اتفاقی است که فورا می‌افتد! درست مانند زمانی که بدون احساس گرسنگی غذا می‌خوریم، ممکن است چیزهایی را بخریم که نیازی به آنها نداریم، و در واقع فقط تحت تاثیر استرس، خرید می‌کنیم! این عادت می‌تواند دردسرهای مالی ایجاد کرده و در معرض احساس خشم، فرسودگی و افزایش استرس قرار بگیریم.

 عادات بدی که استرس‌تان را بیشتر می‌کنند

نشخوار فکری یا ذهن‌ مشغولی‌های وسواسی

ممکن است شروعش اصلا بد نباشد: فرض کنید روز بدی را پشت سرگذاشته‌اید، با یک دوست خوب صحبت می‌کنید، از شما حمایت می‌کند، به شما دلگرمی می دهد، تائیدتان می‌کند و خلاصه‌ی کلام اینکه با او درددل می کنید، و در نهایت احساس بهتری پیدا می‌کنید. درست به همین دلیل است که حمایت اجتماعی، برای ما انسان‌ها مفید است و می‌تواند یکی از مرهم‌های قوی برای دل‌نگرانی‌ها و استرس‌های ما باشد.

اما مشکل از آنجایی شروع می‌شود که ما در مورد مسائل و مشکلات‌مان زیاد، پرتنش و پر از احساس و یا بطور خاص حرف می‌زنیم. وقتی به جایی می‌رسیم که تنها روی منفی‌ها تمرکز می‌کنیم، دیگر تمایل نداریم راه‌حل‌هایی را بشنویم که ممکن است مفید و مشکل‌گشا باشند. این حالت می‌تواند ما را به ورطه‌ی نشخوار فکری بکشاند که نوعی تفکر عمیق است، تفکر عمیقی که شما در درون خود با دیگران و مسائل‌تان درگیر می‌شوید و در نتیجه واکنش‌تان به استرس، دیگر رویکرد مثبتی ندارد.

 عادات بدی که استرس‌تان را بیشتر می‌کنند

تفکر عمیق شاید از جای مثبتی شروع شود، جایی که قصد دارید راه‌حل مناسبی پیدا کنید، اما با تکرار و دچار کژروی شدن، در حلقه‌ای از افکار منفی گرفتار می‌شوید. نشخوار فکری، تاثیرات مضر جسمی و روحی دارد. وقتی ما در همان ابتدا روی جوانب منفی تمرکز می‌کنیم، دیگر به سختی خواهیم توانست جوانب مثبت را ببینیم. با وارد شدن در مسیر مارپیچ روی به تباهی، استرس‌مان بیشتر شده و این استرس و فشار به شیوه‌های گوناگونی در بدن نیز احساس خواهد شد.


منبع: برترینها

خاطره جالب مجید انتظامی از دیدار با شهیدبهشتی

: با مجید انتظامی، آهنگساز، نوازنده اُبوا و مدرس موسیقی تماس می‌گیریم و می‌گوییم وقتی برای گفت‌و‌گو می‌خواهیم. جواب می‌دهد: «اصلا دلم نمی‌خواهد مصاحبه کنم چون چیز نویی برای گفتن ندارم. چیزهایی را که باید بگویم گفته‌ام و چیزهایی را که مردم باید بدانند می‌دانند. این مصاحبه‌ها هم غیر از این که یک سری دشمن جدید برایم بتراشد، منفعت دیگری ندارد.»

خاطره جالب مجید انتظامی از دیدار با شهیدبهشتی

می‌گوییم می‌خواهیم به ۳۰ سال قبل برگردیم و از روزهایی بشنویم که تازه انقلاب شده بود، سرنوشت ارکستر سمفونیک در هاله‌ای از ابهام قرار داشت و با مقاومت تنها ۲۰ نفر سرپا ماند؛ روزهایی که او اولین موسیقی‌های فیلم کارنامه هنری‌اش را ساخت و مسعود کیمیایی را در خانه احمدرضا احمدی دید و … روزهایی که این موسیقی‌دان تاریخ‌نگار حوادث روزگار خود، با موسیقی بود … انتظامی می‌پذیرد و می‌گوید بیایید دفترم؛ نیاوران، جمشیدیه.

دفتری بزرگ شبیه به خانه‌ای قدیمی با مبل‌های چرم زرشکی و لوح‌تقدیرهایی از مدیران مختلف در دوره‌های متفاوت. آنچه در ادامه می‌خوانید حاصل گفت‌و‌گویی مفصل با مجید انتظامی است در همین دفتر که در طول چهار سال گذشته کمتر خبری از فعالیت‌های موسیقایی‌اش شنیده‌ایم.

روزگاری که دولت نمی‌دانست با ارکستر سمفونیک چه کند

سال ۵۶، موقعی که ارکستر سمفونیک تهران در سطحی بین‌المللی فعالیت می‌کرد و ۸۰ درصد اعضایش خارجی بودند، من هم در این ارکستر نوازنده بودم. بعد از اینکه تظاهرات خیابانی و درگیری‌ها شروع شد، ارکستر هم شروع کرد به لاغرشدن و خارجی‌ها گروه گروه از آن جدا شدند. تا اینکه انقلاب پیروز شد. انقلاب که شد، ما دیگر هیچ نوازنده خارجی در ارکستر نداشتیم و از ۷۰، ۸۰ نفر سابق فقط حدود ۲۰ نوازنده ایرانی مانده بودند.

ارکستر سمفونیک قطعا نمی‌توانست با ۲۰ نفر کنسرت بدهد، چون تعداد نوازندگان گروه زهی، بادی، ضربی و غیره مشخص است و ما از رهبر بگیرید تا کوچک‌ترین جزئیات، هیچ چیز استانداردی نداشتیم. دولتِ وقت هم کاری با ما نداشت و نمی‌دانست چه کارمان کند، کارمند رسمی وزارت فرهنگ و هنر سابق و ارشاد بعد از انقلاب بودیم و نمی‌شد بیرونمان کنند. هر روز صبح می‌رفتیم، کارت می‌زدیم، چای می‌خوردیم، گپ می‌زدیم و برمی‌گشتیم خانه‌.

دیدار نوازندگان با آیت‌الله بهشتی

خستگی از این وضعیت باعث شد تصمیم بگیریم به دیدن مسئولی برویم و کسب تکلیف کنیم که چه باید کرد چون نه ارکستر سمفونیک بودیم، نه ارکستر مجلسی و کسی باید تکلیفمان را مشخص می‌کرد. به این نتیجه رسیدیم که به دیدار آیت‌الله بهشتی، رئیس وقت دیوان عالی کشور برویم. یادم است قبلش نه زنگ زده بودیم، نه وقت گرفته بودیم و همین طور بلند شدیم رفتیم دفترشان. به منشی‌شان گفتیم اعضای ارکستر سمفونیک هستیم و می‌خواهیم آیت‌الله بهشتی را ببینیم که پرسید وقت گرفته‌اید، با پاسخ منفی ما که روبه‌رو شد، تعجب کرد و گفت بعید می‌داند بتوانیم ببینیمشان.

رفت داخل. چند لحظه بعد برگشت و گفت، گفته‌اند فعلا صبر کنید. همین که بدون آنکه وقت قبلی گرفته باشیم، گفته بودند صبر کنید، برایمان جای خوشحالی داشت. کمی گذشت و رفتیم داخل. (با لبخند) ما تِته پته گرفته بودیم که چطور حرفمان را بزنیم و یادم نیست کداممان شروع کردیم و گفتیم لطفا فتوایی بدهید که موسیقی حرام نیست و آزاد است تا ما بتوانیم کارمان را بکنیم.

آیت‌الله بهشتی به ما گفتند مگر برای اینکه بتهوون بتواند کار کند کسی فتوا داد؟! یا مگر برای موتزارت کسی فتوا داد که من برای شما بدهم؟! شما اگر در مسیر مردم حرکت می‌کنید و به‌حقید، بروید حقتان را بگیرید و اگر ناحقید که هیچ.

تماشاگرانی که نمی‌دانستند دست بزنند یا صلوات بفرستند

کم‌کم خودمان پیشقدم شدیم و از میان خود، بیژن قادری را به عنوان رهبر ارکستر انتخاب کردیم تا فعلا آن جلو دستی تکان بدهد و ما هم به جای آن که مثلا بتهوون بزنیم، قطعاتی را اجرا کنیم که نشان دهد با مردم هم‌صداییم؛ چیزهایی مانند سرودهای انقلابی که از رادیو و تلویزیون هم پخش می‌شد.

مدتی گذشت و متوجه شدیم این کار جوابگو نیست و بهتر است سراغ رهبری برویم اسم‌ و‌ رسم‌دار که شاید به خاطر اسم‌ و‌ رسمش حرفش را گوش بدهند و ما هم دوباره سر و شکل سابق ارکستر سمفونیک را به خود بگیریم. شورایی تشکیل دادیم و با مراجعه به منزل حشمت سنجری، تقاضا کردیم رهبری ارکستر را بر عهده بگیرد. او آمد و چون معتقد بود ارکستر سمفونیک باید کار اصلی خود را بکند، در سالن رودکی با همان ۲۰ نفر آثار بتهوون یا موتزارت می‌زدیم و تماشاگران هم نمی‌دانستند چه کنند، عده‌ای صلوات ختم می‌کردند و عده‌ای دست می‌زدند.

خاطره جالب مجید انتظامی از دیدار با شهیدبهشتی

کتک‌خوردن نوازندگان در ورزشگاه ۱۲ هزار نفری

آرام‌آرام ما را برای اجرا به جاهایی دعوت ‌کردند؛ جاهایی مثل هتل‌ها که گاهی اوقات میزبان کنفرانس یا جلسه‌ای بودند و ما آنجا سرود ملی جمهوری اسلامی را از ساخته‌های محمد بیگلری‌پور با عنوان «پاینده بادا ایران» اجرا می‌کردیم. به خاطر دارم در یکی از این کنفرانس‌ها، یک روحانی جلو آمد و به رهبرمان گفت این بچه‌ها شغلشان چیست؟! جواب شنید شغلشان همین است و ساز می‌زنند. با تعجب پرسید به اینها بابت ساز زدن پول هم می‌دهید؟! شنید بله، همه کارمند رسمی وزارت ارشادند. آخرین جمله‌اش را یادم است که گفت چه مملکت خوبی داریم که بالای این چیزها هم پول می‌دهند!

خاطرم هست یک بار هم دعوتمان کردند استادیوم ۱۲ هزار نفری آزادی که برنامه اجرا کنیم. آنجا گروهی به ما حمله و سازهایمان را درب و داغان کردند و ما فرار کردیم.

اجرا در خیابان؛ راهی برای ادامه حیات ارکستر سمفونیک

همین‌طور پیش رفتیم تا اینکه به ما گفتند اگر می‌خواهید کنسرت بدهید و کارتان ادامه پیدا کند، بروید بین مردم و چیزی بزنید که حرف الان مردم باشد. آن زمان خواننده‌مان حسین سرشار بود، رهبرمان حشمت سنجری و نوازندگان نیمی تحصیل‌کرده خارج بودند و باقی تحصیل‌کرده داخل. یادم است برایمان برنامه‌ریزی کردند که شش صبح برویم میدان توپخانه. جلوی پست‌خانه برایمان صندلی چیده بودند، چله زمستان بود و ما در حالی که برف می‌آمد، سرودهای انقلابی اجرا می‌کردیم.

کسانی که آن ساعت پیاده یا با اتوبوس‌های دو طبقه سر کار می‌رفتند هاج و واج تماشایمان می‌کردند و فکر می‌کردند دیوانه‌ایم که در آن هوای گرگ و میش و سرد نشسته‌ایم و ساز می‌زنیم. بعضی‌ها هم می‌آمدند و می‌گفتند اینها چیست که می‌زنید، موسیقی خانم گوگوش را بزنید! اوایل انقلاب بود و هنوز خیلی از مفاهیم جا نیفتاده بود.

دعوت به تیمارستان امین‌آباد

دو سه بار این کار را کردیم و دیدیم جواب نمی‌دهد، همه‌مان مریض شده بودیم و سازهایمان آسیب دیده بود. بعد از آن بود که دعوتمان کردند تیمارستان امین‌آباد. روی حوض برایمان تخته گذاشتند و صندلی‌ها و سازها و پوپیت‌هایمان را چیده بودند. چند متر آن طرف‌تر جلوی ما دکترها، پرستارها، بعد خانم‌ها و بعد آقایان بیمار نشسته بودند. پیش از شروع اجرا زمانی که مشغول کوک‌کردن سازهایمان بودیم، بیماران با تعجب نگاهمان می‌کردند. با ورود رهبر ارکستر، در سکوت از جایمان بلند شدیم و دکترها و پرستارها و بیماران هم همین طور. ما نشستیم و آنها هم نشستند.

دستان رهبر در سکوت بالا رفت و با پایین آمدنشان ما شروع به نواختن یکی از سرودهای انقلابی مطرح آن زمان که با ریتمی تند آغاز می‌شد، کردیم. ولوله‌ای در میان بیماران افتاد، گیج شده بودند و نمی‌دانستند صدا از کجاست. یکهو یکی از مردان بیمار که رئیس دیگر بیماران بود انگار برق گرفته باشدش، بلند شد.

با شنلی که روی دوش داشت به آرامی از جلوی دکترها و پرستارها گذشت و به سمت ارکستر آمد. رهبر ما پشتش به او بود و ما رویمان، ما نمی‌دانستیم چه کنیم اما رهبرمان به کارش ادامه می‌داد. همان‌طور که مرد شنل به دوش به سمت ما می‌آمد باقی بیماران هم پشت سرش راه افتادند و هر کاری می‌کرد بقیه هم می‌کردند. او یک‌هو دستش را بالا کرد و شروع کرد به درآوردن ادای رهبر ارکستر ولی حرکاتش حالت رقص پیدا کرده بود و بقیه هم به تقلید از او شروع کردند به درآوردن ادای رهبر که کاملا شبیه رقصیدن بود.

نوازندگانی که در ردیف جلوی ارکستر نشسته بودند، شروع کردند به خندیدن که با عصبانیت رهبرمان همراه شد اما کم‌کم فهمید که اصل ماجرا پشت سرش است و کسی حواسش به آنچه ما می‌کنیم نیست. قطعه اول که تمام شد با اعلام زمانی برای تنفس، دکترها بیماران را به خوابگاهشان بردند، ما هم سازهایمان را جمع کردیم و برگشتیم.

خاطرم هست پس از آن بود که رئیس آن مجموعه نامه‌ای محبت‌آمیز برای ارکستر سمفونیک نوشت و گفت اجرایتان چنان تاثیری روی بیماران ما گذاشته که بعد از گذشت یک هفته هنوز در راه‌پله‌ها ادای رهبر شما را در می‌آورند و حالشان خوب است.

به جز اینها یادم است به مجلس شورای اسلامی هم دعوت شدیم و سرود جمهوری اسلامی را اجرا کردیم.

صدور کارت تردد برای حمل ساز در خیابان

وضعیتی که تشریح کردم برای سایر هنرها از سینما و تئاتر گرفته تا تجسمی و عکاسی هم وجود داشت اما وضع موسیقی دشوارتر بود چون اساسا نمی‌دانستند حلال است یا حرام. به خاطر دارم برای اینکه بتوانیم سازِمان را در خیابان حمل کنیم، برایمان کارت صادر کرده بودند که دستگیر نشویم. روی کارت من نوشته بود مجید انتظامی، نوازنده ارکستر سمفونیک اجازه دارد ساز خود را در خیابان حمل کند و پایینش هم مهر وزارت ارشاد بود. هرچند خیلی‌ها هم اصلا به این کارت‌ها بها نمی‌دادند.

خاطره جالب مجید انتظامی از دیدار با شهیدبهشتی

آن زمان خانه من در جماران بود و هر بار که می‌خواستم به خانه بروم، تمام ماشین را زیر و رو می‌کردند و هر دفعه که به ساز می‌رسیدند باید کلی برایشان توضیح می‌دادم. البته همان موقع با خیلی از این سربازها رفیق شده بودم که دوست داشتند ساز زدن یاد بگیرند.

از خودگذشتگی آن ۲۰ نفر که ارکستر سمفونیک را زنده نگهداشتند

اینها را گفتم تا به اینجا برسم که جو کاملا ضد موسیقی بود. این طور نبود که شما راحت بتوانی کنسرت بدهی. یک نفر می‌توانست بیاید و به تنهایی جلویتان را بگیرد اما با وجود همه این مشقات ما ایستاده بودیم.

ارکستر سمفونیک تهران مدیون آن ۲۰ نفری است که سر پا نگهش داشتند و از انقلاب عبورش دادند. هر چند همیشه پول کم می‌دادند یا دیر و زود می‌دانند اما دلمان به این خوش بود که داریم کار خودمان را می‌کنیم.

ارکستری که با این همه زحمت سر پا ماند و در سال‌های اخیر هم به هر زحمتی که بود از فراز و نشیب تعطیلی‌ها و بازگشایی‌هایی مکرر عبور کرد، حاصل زجری است که آن ۲۰ نفر متحمل شدند و جدا از نوازندگی در ارکستر، نوازنده هم تربیت کردند. مسئولان به خاطر آن زجرها هم که شده نباید بگذارند اتفاقی برای ارکستر سمفونیک بیفتد و نوازندگان جوانش به واسطه درگیر شدن با مسائلی مثل حقوق و … از کارشان بازبمانند یا نوازندگان پیشکسوتش فراموش شوند.

همان‌طور که نباید فراموش کرد ادامه حیات ما در دوران جنگ به از خودگذشتگی کسانی بستگی داشت که به جبهه رفتند. ما آن موقع در جبهه هم اجرا داشتیم و همان سرودهای انقلابی را اجرا می‌کردیم که بسیار دشوار بود. عده‌ای در جلو مشغول جنگ بودند و ما پشت سرشان ساز می‌زدیم و با استقبال هم مواجه می‌شدیم اما متاسفانه همان اتفاقی که از طرف برخی برای رزمندگان رقم زده شد برای ما هم رخ داد؛ سپرده شدن به دست فراموشی.

الان ارکستر سمفونیک به جایی رسیده که می‌تواند باعث افتخار ایرانی‌ها باشد و این کار مطمئنا نه توسط مسئولان که توسط هنرمندانی انجام شده است که حتی دستمزد بخور و نمیرشان هم به‌موقع پرداخت نمی‌شود و الان هم که بازنشسته شده‌اند وضعشان مشخص است. خود من بازنشسته کشوری هستم و با اینکه نشان درجه یک هنری دارم و چهره ماندگار هم شده‌ام، کمترین حقوق ممکن را می‌گیرم.

آلبوم «حماسه ایران، سرود شهیدان» برای همبستگی با مردم

تا این زمان ارکستر سمفونیک قطعات و سرودهای انقلابی را اجرا می‌کرد که از رادیو و تلویزیون هم پخش می‌شد و آلبوم «حماسه ایران، سرود شهیدان» به آهنگسازی من، نخستین اثر تولیدی این ارکستر در اعلام همبستگی با حرکت مردم بود.

من «حماسه ایران، سرود شهیدان» را با حضور اعضای ارکستر سمفونیک ضبط کردم. هیچ کدام از اعضا پولی نگرفتند و کرایه استودیو را هم خودم دادم. شعر این کار را علینقی حَکَمی سرود، خوانندگی‌اش را حسین سرشار انجام داد و گروه کُر کنارش بودند. دکلمه‌اش هم بر عهده فرزانه تاییدی و پدرم عزت‌الله انتظامی بود. این نخستین اثری شد که ارکستر سمفونیک مشخصا برای نشان دادن همراهی خود با انقلاب و خواست عموم مردم ساخت. بعد از آن بود که تصمیم گرفتم وقایع سیاسی دوران خود را در قالب موسیقی بیان کنم و به فکر ساختن «سمفونی خرمشهر» افتادم.

شکل گیری «سمفونی خرمشهر»

تصمیم گرفته بودم تاریخ معاصر کشورم را در قالب موسیقی روایت کنم و با خرمشهر شروع کردم که آن زمان هنوز در اشغال عراقی‌ها بود. یکی از دوستانم، محمد فرنود که خودش عکاس جنگ بود، به من گفت کار خیلی خوبی است و حتما پیگیری‌اش کن. آن موقع من هیچ چیز نداشتم؛ نه پیانو، نه دستگاه ضبط صدا و نه هیچ چیز دیگر. فرنود ولی داشت. یک سینتی‌سایزر کوچک داشت. آن را به من داد تا بتوانم تم‌هایم را رویش بزنم و خودش با آقایی به نام شکوهی که آن زمان رئیس وقت شورای نظارت و ارزشیابی مرکز سرودها و آهنگ‌های انقلابی بود، صحبت کرد. بعد از آن بود که بنیاد حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس پیغام داد که روی این کار سرمایه‌گذاری خواهد کرد.

نوشتن سمفونی یک بحث است و ضبط کردنش یک بحث دیگر که هزینه‌اش زیاد می‌شد و من از پسش برنمی‌آمدم و این شد که ادامه‌اش را در همکاری با این بنیاد ساختم. من می‌خواستم موسیقی بی‌کلام باشد ولی آنها اصرار داشتند که مردم با موسیقی بی‌کلام ارتباط برقرار نمی‌کنند. چند نفر از طرف من معرفی شدند که هنرمندان به‌نامی بودند و شعرهایی هم گفتند اما مورد پسند قرار نگرفتند و در نهایت خود بنیاد از عباس تحویلداری خواست که نریشن را بنویسد و خودش هم آن را بخواند.

خاطره جالب مجید انتظامی از دیدار با شهیدبهشتی

«سمفونی خرمشهر» بارها و بارها اجرا شده؛ با رهبران مختلف و به شیوه‌های متفاوت از جمله با حرکات موزون. این اثر به واسطه محتوای مردمی‌اش باعث شد گوش مردم با فرم سمفونی و موسیقی کلاسیک آشنا شود و آنقدر دوستش داشتند که هنوز هم که هنوز است اجرا می‌شود. فقط ای کاش بنیاد حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس به آنچه در قرارداد آن زمانمان در خصوص انتشار به صورت کاست ذکر کرده بودیم، پایبند می‌ماند و پیش از انتشار به صورت سی‌دی به من اطلاع می‌داد یا حداقل بعد از انتشار، نسخه‌ای هم برای خودم می‌فرستاد.

مسئولانی که شمشیرهایشان را از رو بسته بودند

وقتی به پشت سرم نگاه و به این فکر می‌کنم که مسیری که آمده‌ام درست بوده یا غلط به این نتیجه می‌رسم که آن روزی که تصمیم گرفتم وقایع روزگارم را با موسیقی روایت کنم، مسئولان موسیقی نمی‌خواستند، چرا که موسیقی زیر سوال بود، کنسرتی برگزار نمی‌شد و چاره دیگری نبود. در این وضعیت من با خودم فکر کردم چرا به جای سرود انقلابی، حماسه «خرمشهر» یا حماسه «ایثار» نسازم که حالت سمفونی هم داشته باشد و اتفاقا همان مسئولانی که زمانی مخالف موسیقی بودند با اشتیاق به این کنسرت‌ها می‌آمدند.

ممکن است کارهایم باب میل یک عده نبوده و یک عده دیگر نگرششان جور دیگری باشد ولی من نگرشم این بود که مسئولان بفهمند موسیقی که همه شمشیرهایشان را برایش از رو بسته‌اند، حرام نیست و ابعاد مختلفی دارد.

عزرائیل جان هنرمندان را نمی‌گیرد

اینهایی که فکر می‌کنند می‌توانند جلوی یک هنرمند و کار هنری‌اش را بگیرند فراموش کرده‌اند که عزرائیل جان همه را می‌گیرد جز هنرمندان. جسم مجید انتظامی روزی از بین خواهد رفت ولی موسیقی «از کرخه تا راین» از بین نمی‌رود، «بوی پیراهن یوسف» از بین نمی‌رود، «آژانس شیشه‌ای» از بین نمی‌رود، «روز واقعه» از بین نمی‌رود، «بایسیکل‌ران» از بین نمی‌رود، اینها هیچ کدام از بین نخواهند رفت. من دارم کار خودم را می‌کنم. آهنگ می‌نویسم و می‌دانم اگر الان اجرا یا ضبط نمی‌شود، قطعا دو سال دیگر، ۱۰ سال دیگر یا ۲۰ سال دیگر خواهد شد. اصلا وقتی در دنیا نیستم شاید بشود. من که دیگر عقده این را ندارم که رهبر ارکستر باشم چون بوده‌ام و عقده این را هم ندارم که آهنگسازی کنم چون کرده‌ام.

من به حوزه موسیقی نیامدم که برای خودم اسم‌ و رسمی دست‌ و‌ پا کنم، وقتی هم شروع کردم، آهنگ نوشتم که پول درآورم و بتوانم زندگی کنم. چون درآمد نداشتم و همیشه هم دلم می‌خواست همه چیز بی‌سر و صدا باشد اما طبیعی است که وقتی کار هنری می‌کنید، اسمتان روی زبان‌ها می‌افتد و این گریزناپذیر است ولی من تلاش می‌کردم یک گوشه‌ای برای خودم کار کنم. هیچ وقت هم نه ادای هنرمند بودن را درآورده‌ام، نه ادای موزیسین بودن را. اینهایی هم که ساخته‌ام درد دل‌هایم است که چون با درد دل‌های یک عده مشترک است خوششان می‌آید و با آن ارتباط برقرار می‌کنند.

الان هم برای خودم می‌نویسم و نگه می‌دارم تا ببینم چه می‌شود و هیچ اصراری به اینکه کنسرت بدهم یا موسیقی بسازم ندارم چون کارهایم را کرده‌ام، حدود ۱۰۰ موسیقی فیلم و حدود هفت هشت موسیقی برای صحنه ساخته‌ام و کارهایی را هم که احساس کرده‌ام وظیفه‌ام بوده مثل «حماسه خرمشهر»، «ایثار»، «مقاومت»، «پیروزی» و … انجام داده‌ام.

قرار بود سوم خرداد در تالار وحدت روی صحنه بروم اما چون مدت زمانی که برای تمرین با ارکستر در نظر گرفته بودند، کوتاه بود، نشد. منتظر زمان دیگری هستم که به زودی اعلام خواهد شد.


منبع: برترینها

طنزترین کتاب هایی که تاکنون نوشته شده است

گاهی دلت می خواهد یک کتاب کاملا جدی بخوانی و با خواندنشان به جواب سوال های زیادی که در ذهن داری برسی. اما گاهی اوقات هم پیش می آید که دلت یک کتاب سرگرم کننده می خواهد تا کمی روحیه بگیرید و شاد شوید.ما کتاب هایی را معرفی کرده ایم که خنداندن خواننده را تضمین می کند.

: گاهی دلت می خواهد یک کتاب کاملا جدی بخوانی و با خواندنشان به جواب سوال های زیادی که در ذهن داری برسی. اما گاهی اوقات هم پیش می آید که دلت یک کتاب سرگرم کننده می خواهد تا کمی روحیه بگیرید و شاد شوید. ما کتاب هایی را معرفی کرده ایم که خنداندن خواننده را تضمین می کند.

بالاخره یه روزی قشنگ حرف می زنم اثر دیوید سداریس

طنزترین کتاب هایی که تا کنون نوشته شده است

می توان تمام کتاب های دیوید سداریس طنزپرداز آمریکایی را در این لیست آورد اما این کتاب یکی از بهترین آثار دیوید سداریس به شمار می آید.


اتحادیه ابلهان اثر جان کندی تول

طنزترین کتاب هایی که تا کنون نوشته شده است

ایگنیشس جی رایلی قهرمان داستان است که با مادرش زندگی می کند و مجبور می شود از خلوت خود بیرون بیاید و با جامعه ای که از آن متنفر است رو به رو شود.


من از گردنم بدم میاد اثر نورا افرون

طنزترین کتاب هایی که تا کنون نوشته شده است

نورا افرون نگاه طنزآمیزش به بالا رفتن سن زنان و تمام مشکلاتی که در این مرحله از زندگی دارند را در این کتاب به رشته تحریر درآورده است.


سه مرد در یک قایق اثر جروم کی. جروم

طنزترین کتاب هایی که تا کنون نوشته شده است

این کتاب که داستان طنزآمیز سفر سه مرد در یک قایق است در سال ۱۸۹۹ منتشر شده و هنوز هم شهرت و محبوبیت خود را از دست نداده است.


آنگاه به پایان رسیدیم اثر جاشوا فریس

طنزترین کتاب هایی که تا کنون نوشته شده است

این کتاب روایتی است هیجان انگیز از روابط کارمندان یک شرکت تبلیغاتی بزرگ که در آستانه دوران رکود اقتصادی به هر دری می زنند تا بمانند اما در نهایت به پایان می رسند.


تبصره ۲۲ اثر جوزف هلر

طنزترین کتاب هایی که تا کنون نوشته شده است

تبصره ۲۲ یکی از قابل توجه ترین رمان های قرن بیستم به شمار می آید. هلر داستان چند سرباز خلبان را می گوید که تمام تلاش شان را می کنند تا در جنگی که مرگشان حتمی است شرکت نکنند.


منبع: برترینها

آشیانه‌ی دست‌ساز، خانه‌ای در شهرک غرب تهران


مهمان خانه نیلگون آتوسا بهداد هستیم؛ خانه‌ای رو به برج میلاد در انتهای
دنج و خلوت یکی از کوچه‌های شهرک غرب که از آراستگی و نورپردازی نمای بیرون
آن می‌توان به راز درونش پی برد. خلاقیتی که حاصل درک قوی و آکادمیک آتوسا
از رنگ و فرم و جسارت استفاده از آن است در گوشه و کنار خانه دیده می‌شود.علاوه بر معماری جالب این گوشه دنج که از بدو   ورود به‌شدت جلب توجه
می‌کند، دکوراسیون ویژه‌ای هم در آن به چشم می‌خورد. استفاده از چوب
گرمابخش در کنار آبی فیروزه‌ای که به باور بانوی خانه، یادآور دریا و آرامش
آن است، جلوه‌ای بی‌نظیر به خانه هدیه کرده است. در ادامه با ما همراه باشید و با ایده‌های خلاقانه آتوسا بیشتر آشنا شوید.

 آشیانه دست‌ساز آتوساخانه‌ای که رنگ رخسار آن خبر می‌دهد از سر درون!

تور خانه گردی در یک نگاه 

  • تحصیلات بانوی ‌خانه: فوق‌لیسانس گرافیک و هنرهای زیبا
  • موقعیت: تهران، شهرک غرب
  • متراژ آپارتمان: ۲۲۰ متر، تریبلکس
  • مالکیت: شخصی
  • سبک: ویلایی
  • تعداد اتاق‌خواب: ۳خوابه
  • تعداد سرویس: ۲ عدد
  • سبک دکوراسیون: مدرن
  • رنگ غالب: آبی فیروزه‌ای
  • ویژگی برجسته طراحی: استفاده از چوب طبیعی و رنگ‌های اصلی
  • طراح: آتوسا بهداد
  • نوع اجرا: بازسازی به نشانه اصالت 

 آشیانه دست‌ساز آتوساخانه‌ای که رنگ رخسار آن خبر می‌دهد از سر درون!
 
۱|     لوستر نشیمن و بالای میز غذا خوری؛ ۱۶۰,۰۰۰ برای هر شاخه
۲|     آباژور کنار تلویزیون؛ ۲۳۰,۰۰۰
۳|     کوسن ها؛ ۵۵,۰۰۰
 
 آشیانه دست‌ساز آتوساخانه‌ای که رنگ رخسار آن خبر می‌دهد از سر درون!

وارد خانه می‌شوم؛ خانه‌ای پرنور و رو به جنوب، با نسیم رنگ آبی روح‌بخش و صدای گوش‌نواز پرندگان. نشیمن خصوصی در سمت راست و مشرف ‌به آشپزخانه با اختلاف چند پله از سطح و سالن پذیرایی هم با یک پله اختلاف سطح، روبه‌روی درب قرار گرفته‌اند که یک راهروی نه‌چندان بلند نیز آنها را به هم مرتبط می‌کند. چوب در این خانه جایگاه ویژه‌ای دارد؛ کف‌پوش‌، پله‌ و نرده‌ها همگی از جنس چوب طبیعی هستند. هنر در این خانه در گردش است؛ چون بانوی این خانه هنرمند است و این امر از دکوراسیون ویژه و توجه به صنایع دست‌ساز استفاده شده در منزل به‌خوبی آشکار است. آتوسا مجسمه‌هایی از جنس چوب و به زیبایی و با استادی تمام ساخته است. این مجسمه‌ها هر کدام با داستان‌های منحصر به خود، زینت‌بخش گوشه‌گوشه خانه شده‌اند. از مجسمه چوبی ۲ متری «توتم» در ورودی سالن گرفته تا شیرهای اسطوره‌ای و مجسمه‌های کاربردی مثل فیل کوچکی که هم به‌عنوان صندلی استفاده می‌شود و هم میز، هم‌چنین صندوق چوبی حکاکی شده کنار پنجره و مجسمه‌های ریز و درشت دست‌ساز از جنس‌های دیگر.

 آشیانه دست‌ساز آتوساخانه‌ای که رنگ رخسار آن خبر می‌دهد از سر درون!

 همان طور که اشاره شد رنگ غالب این خانه زیبا، آبی فیروزه‌ای است که در کنار رنگ مکملش؛ قرمز به بهترین شکل ممکن در کل خانه به کار رفته و جریان انرژی مثبت را هموارتر کرده است. دیوار سمت چپ سالن را با جسارتی مثال‌زدنی با این رنگ بی‌نظیر و به‌صورت یک‌دست، رنگ‌آمیزی کرده‌اند. مبلمان سالن پذیرایی، راحتی چرمی به رنگ شیری روشن است که امکان هماهنگی با سایر رنگ‌ها را فراهم می‌کند. کوسن‌های خوش‌رنگ و با طرح زیبای کاشی‌کاری ایرانی که مربوط به برند پیکولت هستند به کاناپه مدرن روح بخشیده‌اند. از همه چشمگیرتر، فرش ابریشم نفیس ایرانی به رنگ طاووسی و آینه نقره‌کار قدیمی روی کنسول است که نشان از سلیقه بااصالت آتوسا دارد.

دو آباژور زیبای صدفی، کار دست و محصول تایلند بوده و نور کمی به زمین منعکس می‌کنند. میزهای چوبی کوچک مزین به نقش خورشید و یک صندلی چوبی منبت‌کاری شده و فوق‌العاده راحت که از دوبی خریداری شده هم در کنار کاناپه قرار دارند. آتوسا گلدانی از خانواده کاکتوس مدادی با برگ‌های ریز و متفاوت را به‌عنوان تنها گیاه خانه در نزدیکی پنجره قرار داده است که در کنار گرامافونی قدیمی ترکیب سنت و مدرنیته سالن را تکمیل کرده است.

 آشیانه دست‌ساز آتوساخانه‌ای که رنگ رخسار آن خبر می‌دهد از سر درون!

تابلوهای رنگ روغن کار دست آتوسا روی دیوارهای سالن خودنمایی می‌کنند.

میز غذاخوری ساده و هماهنگ با سایر وسایل منزل و در کنار آن پیانو نیز در گوشه دیگر سالن قرار گرفته‌اند. نکته قابل توجهی در مورد اشیای تزئینی روی میز وجود دارد؛ اینکه آتوسا هیچ ظرفی را خالی روی میز رها نکرده است. لوستر زیبای بالای میز را هم از لاله‌زار تهیه کرده‌ است.

شومینه‌ای نفیس

آتوسا درباره گرم‌ترین قسمت خانه؛ یعنی شومینه می‌گوید: «از نظر رعایت قوانین فنگ‌شویی، شومینه در درست‌ترین مکان؛ یعنی روبه‌روی در خانه قرار گرفته است». داخل آن پر از صدف و مرجانی است که با رنگ سفید رنگ‌آمیزی شده‌اند و با ترکیب آبی دیوارها یادآور دریا هستند. ۲ مجسمه بی‌نهایت زیبا را که کار دست خودش هستند و یکی از جنس چوب و دیگری سفال لعاب‌دار است برای تزئین داخل شومینه گذاشته است.

 آشیانه دست‌ساز آتوساخانه‌ای که رنگ رخسار آن خبر می‌دهد از سر درون!

به سمت نشیمن که ‌رفتیم در دکور سمت چپ راهرو، مجسمه‌های کوچک چوبی و تکه‌ای از تنه یک درخت توجهم را به خود جلب کرد. آتوسا در این باره می‌گوید: «این تکه‌ای دورریز از یک درخت بود که موریانه‌ها سازنده بافت متفاوت آن هستند. آن را برای تزیین اینجا گذاشتم».

راهرو با یک گلیم‌فرش زیبای شیراز، فرش شده است. در سمت راست راهرو سرویس بهداشتی مهمان قرار دارد که با پرنده‌های سرامیکی در حال پرواز تزئین‌ شده و آراستگی آن چیزی کم از آراستگی کل خانه  ندارد.

به آرامش دریا

از پله‌ها بالا می‌رویم و به نشیمن خصوصی و آشپزخانه می‌رسیم. آرامش عظیمی که ناشی از رنگ فیروزه‌ای و نور فراوان تابیده شده از پنجره است در فضا موج می‌زند. به گفته آتوسا  این قسمت خانه قبلا ناهارخوری بوده که در بازسازی با برداشتن دیوار آشپزخانه و عقب کشیدن آن، تبدیل به نشیمن جمع‌وجور نزدیک به آشپزخانه و محلی راحت برای تماشای تلویزیون شده است.

 آشیانه دست‌ساز آتوساخانه‌ای که رنگ رخسار آن خبر می‌دهد از سر درون!

آتوسا برای مبلمان نشیمن، کاناپه‌ای راحت به رنگ زیبای فیروزه‌ای انتخاب کرده است. این مبلمان مربوط به برند ایرانی ایتال فوم است و به گفته آتوسا سال‌هاست که باکیفیت بالایش راحتی و آرامش را برایشان به ارمغان آورده و حسن آن هم امکان تعویض روکش‌ها در منزل است که امکان شست‌وشوی راحت و حتی تعویض رنگ و نقش پارچه را هم به‌راحتی فراهم می‌کند. یک میز چوبی با تنه درخت که کار دست ایرانی است هم در کنار کاناپه قرار دارد که به‌عنوان میز تلفن از آن استفاده می‌کنند. صندلی زیبای منبت‌کاری شده ای که جفت آن هم در سالن بود در کنار کاناپه گذاشته شده است. به گفته آتوسا این صندلی نشیمن، فوق‌العاده راحت بوده و مقاومت بسیار بالایی در برابر وزن دارد. ساختار ضربدری آن راز این همه حسن است.

 لوستر آبی و نقره‌ای نشیمن نور را دوچندان کرده است و با لوستر سالن هم‌خوانی دارد که هر دو را  از لاله‌زار به قیمت حدودی ۱۶۰ هزار تومان برای هر شاخه تهیه کرده است.

آشپزخانه با پنجره‌ای که به زیبایی تزئین شده در سمت راست نشیمن قرار داشته و رادیو و سماور قدیمی آن هم در اولین نگاه به چشم می‌خورند. به قول آتوسا میز و صندلی‌های لهستانی که در مرکز آشپزخانه گذاشته شده، بسیار راحت و سبک هستند. برای تهیه مجله منزل می توانید به صورت حضوری از کیوسک های روزنامه فروشی سراسر کشور و برای خرید نسخه الکترونیک از وب سایت  اقدام نمائید.

ضمنا برای اشتراک نسخه چاپی مجله منزل روی تصویر زیر کلیک کنید:


منبع: برترینها

آمریکا: ایران به برجام پایبند ولی به روح برجام عمل نمی‌کند

رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه آمریکا، در نامه ای به کنگره تصدیق کرد که ایران به توافق هسته ای عمل کرده و به آن پایبند بوده است.‏ ‏ بر اساس قانون آمریکا دولت این کشور موظف است که هر ۹۰ روز یکبار به کنگره درباره پایبندی ایران به برجام گزارش دهد.‏ این دومین بار است که دولت ترامپ با وجود حملاتش به برجام، ناگزیر به اعتراف درباره پایبندی جمهوری اسلامی به تعهداتش ‏در توافق هسته ای می شود.‏ از سوی دیگر بن رودز’، مشاور سابق باراک اوباما گفت که دولت ترامپ نمی تواند از این واقعیت فرار کند که ایران به برجام ‏پایبند بوده است. ‏بن رودز که از دستیاران با نفوذ تیم مشاوران امنیت ملی اوباما بود، در صفحه توئیتر خود نوشت‎:‎‏ آنها نمی تواند از این واقعیت فرار کند که ایران به برجام پایبند بوده است. آنها همین کار (تایید پایبندی ایران بر ‏برجام) را قبلا هم انجام دادند.
 
توافق هسته ای با ایران، توافقی بد برای آمریکاست

سخنگوی کاخ سفید توافق هسته ای ایران با شش قدرت جهانی را توافقی بد برای آمریکا توصیف کرد.


شان اسپایسر در کنفرانس مطبوعاتی در پاسخ به سوالی درباره تایید پایبندی ایران به برجام گفت: بررسی این مساله به وزارت خارجه سپرده شده است و وزیر خارجه به زودی در این باره موضع گیری می کند. اسپایسر در عین حال تاکید کرد: رئیس جمهوری آمریکا به طور واضح گفته است که از دید وی، توافق هسته ای توافقی بد برای آمریکا است.

سخنگوی کاخ سفید در پاسخ به سوالی دیگر درباره واکنش آمریکا به حکم ۱۰ سال حبس برای یک چینی – آمریکایی در ایران به جرم جاسوسی، با ابراز تاسف در این باره گفت: واشنگتن از نزدیک این موضوع را دنبال می کند. وی همچنین از پاسخ به سوالی درباره تحریم های جدید ضدایران خودداری کرد و گفت: وزارت خزانه داری در این باره اعلام نظر خواهد کرد.اسپایسر در بخش دیگری از این سخنان در پاسخ به سوالی درباره اقدامات آمریکا درباره تامین نظر اسرائیل در ارتباط با آتش بس در سوریه با توجه به اظهارات اخیر نخست وزیر رژیم صهیونیستی گفت: ما نیز همانند اسرائیلی ها می خواهیم مطمئن شویم که ایران به پایگاه نظامی در جنوب سوریه دست پیدا نمی کند. از این رو به گفتگو با بنیامین نتانیاهو درباره نگرانی های اسرائیل ادامه می دهیم اگرچه به گمان من هدف مشترکی در منطقه داریم.

 
 


اسپایسر در پاسخ به سوالی درباره اظهارات یکی از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مبنی بر این که قرار گرفتن نام سپاه در فهرست گروه های تروریستی آمریکا، خطر بزرگی را متوجه نیروهای این کشور در منطقه خواهد کرد، گفت: فکر نمی کند نیروهای این کشور با خطری روبرو باشند. سخنگوی کاخ سفید مدعی شد: نیروهای مسلح آمریکا بزرگترین ماشین جنگی جهان هستند و ما هر کاری برای دفاع از کشور و از بین بردن تهدید ها انجام خواهیم داد.
 
خروج از برجام؛ گزینه نهایی پیش روی ایران

وزیر امور خارجه ایران گفت: اگر نقضی عمده در عمل به مفاد توافق هسته ای اتفاق بیافتد، امکان اقدامی مشابه برای ایران وجود دارد که از آن جمله می تواند خروج از توافق باشد.

محمد جواد ظریف در گفتگو با نشریه آمریکایی نشنال اینترست و در پاسخ به نقض پی در پی توافق هسته ای توسط دولت آمریکا تاکید کرد: جمهوری اسلامی ایران مسیری را دنبال می کند که در برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) بر آن تاکید شده است.  ظریف در ادامه افزود: ما این موضوع را در کمیسیون مشترک به بحث و تبادل نظر می گذاریم تا جایی که اطمینان پیدا کنیم موارد نقض توافق توسط آمریکا کمتر و کمتر شود. ظریف در پاسخ به این پرسش که گزینه ی نهایی پیش روی ایران در صورت عمل نکردن واشنگتن به وعده هایش چیست گفت: اگر نقضی عمده و یا آنچه که در مفاد توافق هسته ای از آن با نام ناکامی در عمل کردن به وعده ها نام برده شده اتفاق بیافتد، ایران گزینه های دیگری پیش رو دارد که از آن جمله می تواند خروج از توافق باشد.


منبع: بهارنیوز

۶۰ درصد ساختمان‌ دانشگاه‌ها مقاوم نیستند

مدیر کل طرح ‌های عمرانی وزارت علوم با تاکید بر اینکه ۶۰ درصد ساختمان‌های دانشگاه‌ها مقاوم نیستند،‌ از اختصاص اعتبار ۱۰ میلیارد تومانی به منظور مقاوم سازی ساختمان‌های دارای ماهیت میراثی دانشگاه‌ها خبر داد.

مهندس مهرالله رخشانی مهر در گفت و گو با ایسنا با اعلام این مطلب برنامه‌های وزارت علوم در حوزه مقاوم سازی را به دو بخش تقسیم کرد، افزود: بخش اول تعمیرات اساسی و بخش دوم مقاوم سازی است که البته دانشگاه‌ها و دستگاه‌های اجرایی این دو بخش را با یکدیگر اشتباه می‌گیرند. در حالی که منظور ما از مقاوم سازی این است که اگر زمانی زلزله‌ای اتفاق افتاد ساختمان دانشگاه مقاومت لازم در برابر زلزله را داشته باشد.

وی در ادامه تصریح کرد: مفهوم مقاوم سازی تعویض پارکت، کف یا تغییر سیستم دیوار ساختمان خاص نیست،‌ متاسفانه بسیاری از مسئولان دانشگاه‌ها مقاوم سازی و تعمیر ساختمان‌ها را با یکدیگر اشتباه می‌گیرند و در نتیجه هزینه‌های مقاوم سازی به صورت سرسام آور افزایش می یابد. بطوریکه در یک ساختمانی بعد از مقاوم سازی، تعمیرات اساسی انجام می‌دهند در نتیجه هزینه‌های نهایی آن نزدیک به هزینه تمام شده یک ساختمان یا حتی بیشتر از آن می‌شود به همین دلیل سازمان برنامه و بودجه کشور معمولا از طرح‌های مقام سازی استقبال نمی‌کنند.

مدیر کل طرح ‌های عمرانی وزارت علوم افزود: این وزارت‌خانه برای برخی از پروژه‌های ساختمانی بطور سالانه هزینه مقاوم سازی دارد. این اعتبار برای پروژه‌هایی نظیر ساختمان دانشکده حقوق دانشگاه تهران است که ماهیت میراثی دارند و ما دنبال حفظ آن هستیم.

مهندس رخشانی مهر خاطرنشان کرد: در حال حاضر ردیف متمرکزی به نام مقاوم سازی ساختمان‌های دانشگاه‌ها با اعتبار ۱۰ میلیارد تومان در وزارت علوم در نظر گرفته شده که این اعتبار برای ساختمان‌های که ماهیت میراثی دارند، اختصاص داده می‌شود اما ساختمان‌های قدیمی که فرسوده هستند بسیاری از مواقع حفظ آن از نظر ریالی به صرفه نیست این ساختمان ها باید تخریب و مجدد ساخته شوند که اعتباری نیز با عنوان طرح تامین فضا به مبلغ  ۱۰۰۰ میلیارد تومان برای سال جاری تخصیص داده شده است.

مدیر کل طرح ‌های عمرانی وزارت علوم در پایان با تاکید بر اینکه بیش از ۶۰ درصد ساختمان‌های دانشگاه‌ها در برابر زلزله مقاوم نیستند،‌ گفت: وزارت علوم از سال ۸۵ تاکنون اعتباری با عنوان “مقاوم سازی” این ساختمان هادر نظر می‌گیرد ولی به دلیل اینکه ماهیت دانشگاه‌ها به گونه‌ای است که امکان تخلیه و جایگزینی فضاهای خود را به جهت مقاوم سازی ندارند در نتیجه روند مقاوم سازی این ساختمان‌ها کند می‌شوند و متاسفانه در حال حاضر دانشگاه‌هایی وجود دارند که پول مقاوم سازی را دریافت کردند، اما به دلیل عدم شرایط این اعتبار در حساب آنها مانده است.


منبع: الف

سهم وزارت بهداشت از هدفمندی یارانه‌ها

قائم مقام معاونت توسعه مدیریت و منابع وزارت بهداشت وضعیت تخصیص منابع وزارت بهداشت در سال گذشته را تشریح کرد و در عین حال گفت: در حال حاضر بیمارستان‌ها از نظر مالی مشکلات متعددی دارند، اما علی‌رغم همه مشکلاتی که در این حوزه ایجاد شده است، اولویت ما اکنون تداوم ارائه خدمات به مردم است.

دکتر مصطفی پریدار در گفت‌وگو با ایسنا، درباره میزان تخصیص اعتبارات وزارت بهداشت در سال ۹۵، گفت: واقعیت این است که بهترین منبعی که ما برای اجرای برنامه‌هایمان در نظام سلامت کشور داشتیم، ردیف یک درصد مالیات بر ارزش افزوده بود که از این محل، تقریبا همان میزانی که سازمان امور مالیاتی کشور وصول کرده بود به ما اختصاص داده شد که مجموع آن در سال گذشته نزدیک به ۵۰۰۰ میلیارد تومان بود و تقریبا ۱۰۰ درصد آن را به وزارت بهداشت اختصاص دادند.

وی افزود: این درحالیست که از محل هدفمندی یارانه‌ها عملا در سال گذشته عددی را دریافت نکردیم. بر این اساس اعتبار ردیف هدفمندی یارانه‌ها ۴۸۰۰ میلیارد تومان بود که به دلایل مختلف مانند هزینه‌های دولت در مقوله‌ها و بخش‌های دیگر، آن را به ما پرداخت نکردند و این میزان به امسال منتقل شد. بنابراین در سال ۹۵ عددی از محل هدفمندی یارانه‌ها دریافت نکردیم. البته برای امسال قول داده بودند که حدود ۸۶۵ میلیارد تومان از این ردیف را به ما پرداخت کنند که حدود ۵۰۰ میلیاردش را طی چند هفته اخیر پرداخت کرده‌اند و امیدواریم باقی‌مانده آن نیز به زودی تخصیص یابد.

پریدار درباره وضعیت گردش مالی بیمارستان‌های کشور با توجه به شرایط عدم تخصیص منابع اظهار کرد: در حال حاضر بیمارستان‌ها از نظر مالی مشکلات متعددی را دارند، اما علی‌رغم همه مشکلاتی که در این حوزه ایجاد شده است، اولویت ما تداوم ارائه خدمات به مردم است.

وی تاکید کرد که همچنین علی‌رغم حمایتی که دولت در سال گذشته با مصوبه مجلس شورای اسلامی انجام داد و بر اساس آن از محل اوراق قرضه حدود ۵۰۰۰ میلیارد تومان وصولی داشتیم، اما همچنان مطالبات بیمارستان‌ها از سازمان‌های بیمه‌گر عدد بالایی را به خود اختصاص داده است. به طوریکه بیمارستان‌ها حدود ۹۰۰۰ میلیارد از بیمه‌ها طلب دارند. بر این اساس امیدواریم که با سازوکارهایی که دولت پیش‌بینی می‌کند، شاهد حل این مشکلات باشیم.

 


منبع: الف

مدارس «مسکن مهر» پایتخت حال و روز خوشی ندارند

مدیرکل نوسازی مدارس استان تهران گفت: مشکلات فضاهای آموزشی سایت‌های مسکن مهر هم‌چنان وجود دارد و در مناطق ۲۱، ۲۲، پرند و پردیس مشکل داریم.

داریوش ورناصری مدیرکل نوسازی مدارس استان تهران در گفت‌وگو با فارس در پاسخ به این پرسش که «وضعیت فضاهای آموزشی در سایت‌های مسکن مهر چگونه است؟»، اظهار داشت: فضاهای آموزشی در مسکن مهر حال و روز خوشی ندارد. وی افزود: اعتبارات مربوط به ساخت فضاهای آموزشی در سایت‌های مسکن مهر پاسخگو نیست و مدارس شرایط خوبی ندارند.

ورناصری با اشاره به اینکه راه و شهرسازی مطابق قانون متولی ساخت فضاهای آموزشی در سایت‌های مسکن مهر است، خاطرنشان کرد: بر اساس مصوبه هیأت دولت ادارات راه و شهرسازی مکلف به ساخت رو بناها از جمله فضاهای آموزشی در مسکن مهر زیر نظر نوسازی مدارس هر استان هستند.

مدیرکل نوسازی مدارس استان تهران افزود: منطقه ۲۲ تهران انبوه سازی وجود دارد و مانند سایت‌های مسکن مهر مشکلاتی وجود دارد، البته در منطقه ۲۱ هم چنین مشکلاتی داریم. ورناصری با بیان اینکه البته تعدادی فضای آموزشی در دست احداث هم داریم، گفت: در مناطق ۲۱ و ۲۲ تهران تعدادی فضای آموزشی در حال ساخت داریم اما به تنهایی پاسخگوی نیازها نیست و انشاءالله دولت در این خصوص تصمیم گیری کند.

وی با اشاره به اینکه البته امسال برای موضوع فضاهای آموزشی با مشکل مواجه نخواهیم شد، تصریح کرد: «پردیس» و «پرند» هم از جمله سایت‌هایی هستند که مشکلات فضاهای آموزشی در آنجا وجود دارد اما مطمئنا به تنهایی پاسخگوی نیاز دانش‌آموزانی که رو به افزایش هستند، نخواهد بود و اعتبارات بیشتری نیاز است.


منبع: الف

امکان پیش ثبت‌نام اینترنتی کارت هوشمند

سخنگوی سازمان ثبت احوال تاکید کرد که برای درخواست تعویض کارت هوشمند ملی نیازی به مراجعه حضوری نیست و می‌توان پاز طریق سایت ثبت احوال به نشانی www.ncr.ir پیش ثبت‌ نام انجام داد.

سیف الله ابوترابی در گفت‌وگو با ایسنا، در مورد روند صدور کارت هوشمند ملی، اظهار کرد: تا کنون بیش از ۲۴ میلیون کارت هوشمند ملی صادر شده است و هموطنان مستحضر باشند که کارت‌های ملی صادر شده تا پایان سال ۸۹ تنها تا آخر امسال مهلت دارد و حتما پیش از پایان زمان اعتبار آن، باید برای تعویض کارت ملی و دریافت کارت هوشمند خود اقدام کنند.

سخنگوی سازمان ثبت احوال اضافه کرد: هموطنان برای اقدام و دریافت کارت هوشمند ملی باید به دفاتر پست و دفاتر پیشخوان مراجعه کنند. در بعضی از نقاط کشور که امکان دسترسی به این دو دفتر وجود ندارد، سازمان ثبت احوال کارهای صدور کارت هوشمند را انجام می‌دهد.

وی با اشاره به تعداد افرادی که کارت خود را تعویض نکرده‌اند گفت: حدود ۳۵ میلیون نفر در سراسر کشور همچنان از کارت‌های قدیمی استفاده می‌کنند که باید با مراجعه به دفاتر تعیین‌شده نسبت به تعویض کارت خود اقدام کنند. ابوترابی در مورد جزئیات هزینه‌های مربوط به دریافت کارت گفت: حداکثر مبلغی که هموطنان از شروع درخواست کارت هوشمند ملی تا دریافت آن باید پرداخت شود ۳۱ هزار تومان است که ۲۰ هزار تومان آن بر اساس مصوبه مجلس شورای اسلامی به خزانه دولت واریز می‌شود، ۹۰۰۰ هزار تومان برای تکمیل ثبت نام و ۲۰۰۰ تومان نیز هنگام تحویل کارت دریافت می‌شود.

وی تاکید کرد: هموطنان باید به این موضوع توجه داشته باشند که هیچ هزینه‌ای به جز این هزینه‌ها را نباید پرداخت کنند، ضمن اینکه در بعضی از مناطق مبلغ پرداختی از ۳۱ هزار تومان هم کمتر است. به عنوان مثال اگر فردی در استان سیستان و بلوچستان اقدام کرده باشد ممکن است مبلغی حدود ۲۸ هزار تومان پرداخت کند بنابراین ۳۱ هزار تومان حداکثر هزینه‌ای است که مربوط به کلانشهرهایی مانند تهران، مشهد و شیراز است.

سخنگوی سازمان ثبت احوال عنوان کرد: برای انجام پیش‌ ثبت‌نام نیاز به مراجعه حضوری به دفاتر نیست و مردم می‌توانند بدون اینکه هزینه‌ای پرداخت کنند از طریق لینک سایت ثبت‌ احوال به نشانی www.ncr.ir  برای پیش ثبت‌نام خود اقدام کنند که پس از آن یک دفتر برای مراجعه حضوری به آنها معرفی می‌شود تا مراحل بعدی تکمیل ثبت نام صورت بگیرد.

وی اضافه کرد: در حال حاضر حدود ۱۴۰۰ دفتر پیشخوان، ۵۰۰۰ شعبه پست و حدود ۷۰ اداره ثبت احوال کارهای تعویض کارت ملی را انجام می‌دهند.

ابوترابی در خاتمه در مورد اینکه بعضی از افراد با گذشت زمان بیش از یک ماه از درخواست هنوز کارت هوشمند را دریافت نکردند، گفت: معمولا دلیل این مسئله نقص مدارک افراد است و اگر بعد از گذشت یک ماه کارت هوشمند ملی آنها به دستشان نرسیده است می‌توانند از طریق همان دفتری که اقدام کرده‌اند پیگیری کنند.


منبع: الف

نظر مقام معظم رهبری درباره رمی جمرات

در حالی که حدود دو هفته تا آغاز موسم حج و اعزام زائران کشورمان به سرزمین وحی مانده، نحوه صحیح انجام این فریضه الهی و موضوعات مرتبط با آن، از مهمترین دغدغه‌های فکری هر زائری است.

از همین رو، ایسنا در نظر دارد طی روزهای منتهی به آغاز حج ابراهیمی، با رجوع به پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری، پاسخ‌های معظم‌ُله به شبهات و استفتائات افرادی که قصد عزیمت به حج را دارند منتشر کند.

به این امید که حج امسال در کمال امنیت و آرامش، حداکثر دستاورد معنوی و روحی را برای هموطنان‌مان به همراه داشته باشد، در بخش هشتم پاسخ‌های رهبر معظم انقلاب در رابطه با “رمی جمرات” را مرور خواهیم کرد.

هنگام رمی یا پیش از آن، یک ریگ مستعمل در کیسه ریگ ما می‌افتد و با ریگ‌های بکر مخلوط و مشتبه می‌شود. آیا همین که هشت ریگ به جمره بزنیم که یکی از آنها احتمالاً ریگ مستعمل است کافی است؟
با حصول یقین به تحقق رمی با ریگ بکر، رمی صحیح و مُجزی است.

کسی که بعدازظهر عید قربان – که جمره عقبه خلوت است – خودش قادر است رمی کند، آیا می‌تواند برای رمی در صبح عید نایب بگیرد؟ در صورتی که بخواهد خودش هنگام عصر رمی کند موفق به قربانی در روز عید نمی شود، آیا برای اینکه بتواند روز عید قربانی کند می تواند صبح برای رمی جمره نایب بگیرد؟ با این که عصر شخصاً قادر بر آن است؟ همچنین کسی که چندین سال صبح روز عید برای رمی نایب گرفته با اینکه عصر خودش قادر به رمی بوده است اکنون تکلیفش چیست؟
با فرض تمکّن از رمی در ساعتی از روز ولو در ساعات عصر، نایب گرفتن صحیح نیست. ولی اگر مأیوس از برطرف شدن عذر تا آخر روز بود و برای رمی نائب گرفت، و اتفاقاً عذرش بعد از عمل نائب برطرف شد، عمل نائب مجزی است، و اعاده بر او لازم نیست. و نسبت به سالهای گذشته اگر نائب گرفتن به نحو غیر صحیح بوده، باید تدارک کند.

با توسعه اخیر جمرات، اگر قسمتی از ستون (دیوار ۲۴ متری) جمره عقبه، خارج از مِنی باشد، با فرضِ صدقِ جمره بر مجموع دیوار، آیا رمی آن قسمت صحیح است؟
در صورت یقین به خروج قسمتی از جمره توسعه یافته از مِنی، احوط رمی نقطه‌ای از قسمتی است که از مِنی خارج نیست.

با توجه به توسعه‌ای که اخیراً در جمرات ایجاد شده، وظیفه مخصوصاً با جهل به قسمت اصلی چیست؟ و آیا رمی همه قسمت‌ها کافی است؟
اگر می تواند بدون عسر و مشقّت، به آنچه در محلّ ستون قبلی قرار دارد رمی کند، واجب است به آن رمی نماید. و اگر جستجو از محل آن و رمی به آن مستلزم عُسر و مشقّت است، به هر نقطه ی آن دیوار رمی کند مُجزی است، ان شاءاللّه.

با توجه به اینکه بانوان می‌توانند رمی روز دهم را شب انجام دهند، آیا حتماً باید شب عید باشد یا شب یازدهم نیز جایز است؟ و در فرض جواز، در صورتی که زن در اعمال حج نایب دیگری باشد، چه صورت دارد؟
در صورت تمکّن باید در همان شب عید رمی جمره عقبه نماید، مخصوصاً اگر حج او حجّ نیابی باشد و تأخیر تا شب یازدهم صحیح نیست؛ ولی اگر در روز دهم ـ یعنی روز عید ـ رمی جمره عقبه نماید، اشکال ندارد.

آیا به‌خاطر ترس از ازدحام در روز، زنان می‌توانند جمرات سه‌گانه را شب رمی کنند؟ و آیا رمی در شب برای آنها متعیّن است یا می‌توانند برای رمی در روز نایب بگیرند بدون این‌که منتظر رمی در شب شوند؟
اگر می‌توانند در شب ـ هرچند شب بعد ـ رمی کنند، صحیح نیست برای رمی نایب بگیرند.


منبع: الف

پایان تلخ یادگاری‌نوشتن روی دیوار دانشگاه/ شکایت ۴۰ افغانی از یک دختر ایرانی

دختر جوان ایرانی که با تأسیس یک خوابگاه دانشجویی قصد داشت زندگی‌اش را سروسامان ببخشد، حالا با شکایت تعدادی از دانشجویان این خوابگاه از جمله ۴۰ دانشجوی افغان در زندان به سر می‌برد.

به گزارش تسنیم، یک دختر جوان که ۱۱ سال تجربه کار در خوابگاه‌های دانشجویی را داشته، با هماهنگی یکی از دانشگاه‌های بین‌المللی در یکی از استان‌های کشور، اقدام به تأسیس یک خوابگاه دانشجویی می‌کند.

این دختر جوان در یکی از مناطق گران‌قیمت شهر، یک ملک چهارطبقه را اجاره کرده و با دریافت مبلغی به‌عنوان ودیعه از دانشجویان، کار را آغاز می‌کند؛ واحد رفاه دانشگاه، طبق قراردادی که با صاحب خوابگاه (دختر جوان) داشته، ضمن معرفی دانشجو به خوابگاه، وعده‌های غذایی دانشجویان را تأمین کرده و مبالغ و هزینه‌ها را نیز پرداخت می‌کند.

اما این پایان کار نبود و به‌تدریج رابطه دانشگاه و مسئول خوابگاه به‌خاطر برخی مسائل از جمله اینکه دانشگاه مدعی بوده موارد مورد انتظارش مانند مسائل بهداشتی از سوی خوابگاه تأمین نشده، به تیرگی می‌کشد و نهایتاً هم دیگر از این خوابگاه حمایت نمی‌کند.

دختر جوان پس از قطع شدن حمایت‌های دانشگاه و به‌امید اینکه قطع شدن این حمایت‌ها موقتی است، با پس‌انداز خودش کار را ادامه می‌دهد اما پس‌انداز‌ها هم ته می‌کشد و نهایتاً مجبور می‌شود از افراد مختلف قرض بگیرد تا هزینه‌های خوابگاه را تأمین کند.

او که تأمین هزینه یک خوابگاه با ۲۰۰ تا ۳۰۰ دانشجو برایش بسیار دشوار بوده، این بار دست به دامن مسئولان استان از جمله استانداری و فرمانداری می‌شود و مسئولان استان وعده و وعید‌هایی را می‌دهند که هرگز عملی نمی‌شود؛ جالب اینکه هزینه آب و برق و گاز این خوابگاه به‌عنوان یک ملک تجاری محسوب می‌شود و اداره مالیات نیز مالیات یک مجتمع تجاری را برای این واحد وضع می‌کند.

آن‌طور که ستاد دیه اعلام کرده، نهایتاً ۷۴ نفر از دانشجویان این خوابگاه که بیشترشان هم دانشجویان خارجی هستند، از این دختر جوان به‌عنوان مسئول خوابگاه شکایت می‌کنند که از این ۷۴ نفر، ۴۰ نفر شکات افغانستانی هستند.

خلاصه اینکه کارآفرین دیروز و ورشکسته امروز، با شکایت طلبکاران، به پرداخت حدود ۴۸۵ میلیون تومان در حق شکات محکوم می‌شود و فروش خانه پدری هم کفاف طلب طلبکاران را نمی‌دهد. ستاد دیه با اطلاع از وضعیت این دختر جوان، موضوع را پیگیری می‌کند و موفق می‌شود با گرفتن رضایت از بخشی از شکات، بدهی این دختر جوان را به ۱۸۰ میلیون تومان کاهش دهد. البته خسارت تاخیر تأدیه در مبلغ کل بدهی، محاسبه نشده که با احتساب این امر و اضافه شدن نیم‌عشر دولتی، قطعاً مبلغ «محکومُ‌به» بیش از این خواهد شد.

این دختر جوان که مجرد هم است و با پدر و مادرش زندگی می‌کند، هم‌اکنون در زندان به سر می‌برد و به‌شدت نیازمند کمک خیّرین و نیکوکاران است تا از بند رهایی یابد.

نیکوکارانی که تمایل دارند یاری‌‌گر این مددجوی نیازمند باشند، می‌توانند کمک‌های نقدی خود را به شماره حساب‌های ستاد دیه کشور به‌قرار ۷۴/۷۴ بانک ملت شعبه مستقل مرکزی، ۷۷۷۷ بانک تجارت شعبه مرکزی، ۸۸۸۸ بانک صادرات شعبه مرکزی یا ۵۵۵۵۵ بانک ملی واریز نموده و برای اختصاص مبلغ پرداختی جهت آزادی این فرد یادشده فیش‌ پرداختی را با تحریر موضوع کمک انجام‌شده به شماره ۸۸۹۱۶۰۱۱ دورنگار کنند. روابط عمومی ستاد دیه با تلفن تماس ۱۵ ــ ۸۸۹۱۶۰۱۲ پاسخگوی سؤالات شما در این زمینه خواهد بود.


منبع: الف