دخل و خرج کشور به وزیر سپرده می‌شود؟

طبق اصل‏ یکصد و بیست و ششم قانون اساسی رئیس‏ جمهور مسئولیت‏ امور برنامه‏ و بودجه‏ و امور اداری‏ و استخدامی‏ کشور را مستقیماً بر عهده‏ دارد و می‏‌تواند اداره‏ آنها را به‏ عهده‏ دیگری‏ بگذارد.

به گزارش میزان، این روزها بحث درباره تفکیک وزارتخانه ها گرم هست  و علاوه بر بحث تفکیک سه وزارتخانه «صنعت و معدن و تجارت»، «راه و شهرسازی» و «ورزش و جوانان»، که دولت بر آن اصرار دارد، موضوع دیگری نیز به آن اضافه شده و گرمای تفکیک وزاتخانه ها در فصل تابستان را زیاد کرده است.

همین سه شنبه هفته قبل بود که هیات‌رئیسه مجلس طرح «تبدیل سازمان برنامه و بودجه به وزارتخانه برنامه و بودجه» را اعلام وصول کرد.

سازمان برنامه و بودجه برای رسیدگی به دخل و خرج کشور تشکیل شده و به طور مستقیم زیر نظر رئیس جمهور فعالیت می کند یعنی فقط به رئیس جمهور جواب پس می دهد اما طراحان طرح «تبدیل سازمان برنامه و بودجه به وزارتخانه برنامه و بودجه» به دنبال آن هستند تا این سازمان مهم به مجلس هم پاسخگو باشد و هر وقت مصلحت دیدند سکاندار آن را به مجلس فراخوانده و از او جواب خواهند. البته چنین انتظاری درباره بانک مرکزی هم مطرح شده و بارها از آن سخن رانده شده است اما هیچگاه عملی نشده و وکلای ملت بجای احضار رئیس کل بانک مرکزی، وزیر اقتصاد را به مجلس فراخوانده اند.

درباره موضوعِ تشکیل وزاتخانه «برنامه و بودجه» نظرات مختلفی وجود دارد؛ برخی این امر را مغایر با قانون اساسی می‌دانند و معتقدند اصلاحات ساختاری دولت باید توسط خود دولت صورت گیرد و مجلس صرفا باید تصویب‌کننده باشد؛ آنها همچنین بر این باورند که تشکیل یک وزارتخانه جدید اصل کوچک‌سازی دولت را به مخاطره می‌اندازد؛ این افراد بر همین اساس با لایحه تفکیک سه وزاتخانه یاشده نیز مخالف هستند؛ از سویی دیگر برخی چنین مطرح می‌کنند که تبدیل شدن سازمان برنامه و بودجه به وزارتخانه اهرم نظارتی مجلس شورای اسلامی را در امور مرتبط با برنامه و بودجه تقویت خواهد کرد.

محمدمهدی مفتح سخنگوی کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی درباره طرح تبدیل سازمان برنامه و بودجه به وزارتخانه برنامه و بودجه به خانه ملت می گوید: با توجه به قانون اساسی که امور اداری و استخدامی و برنامه و بودجه را از شئونات مستقیم رئیس جمهور می‌داند، برنامه و بودجه نمی‌تواند در قالب وزارتخانه شکل بگیرند.

مفتح که از نمایندگان اقتصاددان مجلس به شمار می رود معتقد است شخص رئیس جمهور، مسئول مدیریت بر دوسازمان امور اداری و استخدامی و برنامه وبودجه را بر عهده دارد و طبق قانون اساسی رئیس جمهور می‌تواند این اختیارات را به معاونین خود بدهد در قالب معاونت رئیس‌جمهور این فعالیت‌ها در حال انجام است. مفتح با اشاره به اینکه حوزه کار اداری و استخدامی و برنامه و بودجه با وجود قانون اساسی نمی‌تواند در قالب وزارتخانه فعالیت کند، می افزاید: این کارها از شئونات رئیس جمهور است که توسط معاونین اداره می‌شوند.

سخنگوی کمیسیون برنامه و بودجه در مجلس شورای اسلامی به این نکته نیز تاکید می کند که تبدیل سازمان برنامه و بودجه به وزارت برنامه و بودجه مغایر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است و امکان پذیر نیست.

اشاره سخنگوی کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی به اصل ۱۲۶ قانون اساسی است که تاکید دارد: رئیس‏ جمهور مسئولیت‏ امور برنامه‏ و بودجه‏ و امور اداری‏ و استخدامی‏ کشور را مستقیماً بر عهده‏ دارد و می‏ تواند اداره‏ آنها را به‏ عهده‏ دیگری‏ بگذارد.

حمیدرضا فولادگر دیگر نماینده اقتصاددان مجلس نیز معتقد است این موضوع از گذشته مطرح شده اما از آنجایی که در قانون اساسی به اختیار رئیس جمهور در خصوص امور برنامه و بودجه اشاره شده است، ایراد قانون اساسی به این ایده وجود دارد.

نماینده مردم اصفهان در مجلس دهم شورای اسلامی می گوید در قانون اساسی، سازمان برنامه و بودجه مستقل است اما اگر به وزارتخانه تبدیل شود در مقابل مجلس نیز باید پاسخگو باشد و به نحوی اختیار رئیس جمهور در این موضوع محدود می شود.

این نماینده مجلس تاکید می کند در صورتی که سازمان برنامه و بودجه به وزارتخانه تبدیل شود دیگر در اختیار رئیس جمهور نخواهد بود که به صراحت در مغایرت با قانون اساسی است.

حمیدرضا مالکی، مدیرکل دفتر اجتماعی مرکز پژوهش‌های مجلس نیز تصریح دارد که طرح تبدیل سازمان برنامه و بودجه به وزارتخانه شانس چندانی برای تصویب ندارد و احتمالا در راهروهای مجلس راکد می‌ماند و وارد دستورکار مجلس نمی‌شود.

مالکی می‌گوید:طبق قانون اساسی هم مسوولیت برنامه و بودجه و امور اداری کشور بر عهده رییس‌جمهور است. سازمان اداری و استخدامی مغز متفکر رییس‌جمهور در حوزه اداری و استخدامی است و سازمان برنامه و بودجه هم مغز متفکر دولت در حوزه برنامه‌ریزی مالی است. بنابراین، این دو بخش باید تحت نظر رییس‌جمهور باقی بمانند. نمی‌توان این بخش‌ها را در قالب وزارتخانه دید که قرار است کار بخشی کنند».

این عضو مرکز پژوهش‌های مجلس تصریح دارد که«شخصیت حقوقی سازمان برنامه و بودجه از نوع موسسه دولتی و زیر نظر رییس‌جمهور است که مرکز پژوهش‌های مجلس هیچگاه به شخصیت و شکل حقوقی این سازمان نقدی نداشته است. ممکن است نقد بر فعالیت‌ها،رویه‌ها یا فرآیندهای این سازمان باشد اما نقدها هیچگاه مبتنی بر تغییر شخصیت حقوقی این سازمان نبوده است».

اما «ولی ملکی» عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی در خصوص طرح تبدیل سازمان «برنامه و بودجه» به وزارتخانه نظر متفاوتی دارد و معتقد است «تبدیل شدن سازمان برنامه و بودجه به وزارتخانه خلاف قانون نیست و در هر سازمانی ممکن است این کار صورت گیرد که البته مستلزم رای نمایندگان مجلس شورای اسلامی است».

این نماینده مجلس وقتی با این سوال مواجه شد که آیا طرح تشکیل وزارتخانه برنامه و بودجه بر خلاف اصل کوچک سازی دولت نیست؟ تاکید کرد که « متاسفانه دولت در حال حاضر به دنبال کوچک‌سازی و چابک‌سازی نیست. خودِ دولت پیشنهاد رسمی در خصوص تفکیک سه وزارتخانه صنعت، معدن و تجارت، وزارت ورزش و جوانان و وزارت راه و شهرسازی را به مجلس شورای اسلامی داده بود که با آن موافقت نشد».

ملکی معتقد است که «سازمان برنامه و بودجه در حال حاضر به اندازه یک وزارتخانه گسترده است وتبدیل شدن این سازمان به وزارت برنامه و بودجه، نیرویی به آن اضافه نخواهد کرد اما متعاقبا نظارت‌های مجلس شورای اسلامی را بر آن افزایش می‌دهد و پاسخگویی آن را بیشتر می‌کند».

باید منتظر ماند و به موازات بحث تفکیک سه وزارتخانه «صنعت و معدن و تجارت»، «راه و شهرسازی» و «ورزش و جوانان» که دولت بر آن اصرار دارد؛ سرانجام طرح تبدیل سازمان فرادستی برنامه و بودجه به وزارتخانه را نیز به نظاره نشست؛ شاید این طرح به بایگانی بهارستان سپرده شود و شاید هم به همراه فکِ ادغام سه وزارتخانه یاشده، عملیاتی شود و تعداد وزارتخانه‌های دولت جمهوری اسلامی ایران را به ۲۲ وزارتخانه برساند.


منبع: الف

دستگیری ۳ برادر در پرونده بزرگ قاچاق ظروف شیشه‌ای

طی روزهای گذشته با دستگیری ۳ نفر در رابطه با ظروف شیشه‌ای، این پرونده بزرگ قاچاق وارد فاز جدیدی شده است.

به گزارش تسنیم، طی روزهای گذشته سه برادر در خصوص پرونده قاچاق ظروف شیشه‌ای که  سال گذشته خبر ساز شده بود، دستگیر شدند.

یک مقام ارشد در گمرک شهید رجایی استان هرمزگان با بیان اینکه این سه نفر با تکمیل اسناد دستگاهای نظارتی دستگیر شده اند، گفت: با دستگیری این افراد، موضوع قاچاق ظروف شیشه‌ای وارد فاز جدیدی خواهد شد. به گفته وی، این پرونده مربوط به سال ۹۴ و مرداد ۹۵ بوده و در آن قاچاقچیان توانسته بودند، درپوشهای شیشه‌ای را به جای طروف شیشه‌ای از مبادی ورودی ترخیص کنند.

در مهرماه سال گذشته، رسانه‌ها اخبار مربوط به  توقیف محموله ۵کانتینری که با تلاش مأموران، در گلوگاه شهید میرزایی ضبط شده بود را منتشر کردند. پس از این کشف، قاچاق ۳۴۵تن از این کالا محرز می‌شود.

 همچنین در گزارش نیروی انتظامی استان هرمزگان به خروج  مقادیر زیادی ظروف شیشه‌ای از گمرک قشم بدون انجام تشریفات گمرکی اشاره و موضوع به تعزیرات حکومتی به‌عنوان مرجع قضایی مرتبط اعلام می‌شود. در همین راستا با بررسیهای بیشتر یک گروه اعزامی از گمرک ایران، مشخص می‌شود مقدار ۳۴۵تن ظروف شیشه‌ای با دور زدن حقوق و عوارض دولتی ترخیص شده است. در این راستا ۳۳ میلیارد تومان مطالبه نامه نیز صادر شده است.


منبع: الف

قصه معصومه خانم و مزرعه طاووس‌اش

همه چیز از یک ایده شروع می‌شود، از میل به تغییر، از اندکی ریسک و تلاش برای معمولی نبودن. معجونی از ایده، ریسک وتلاش، زندگی خانم «معصومه بابایی» و اطرافیانش را دگرگون کرده. او اگر ریسک نمی‌کرد، اگر زحمت نمی‌کشید و اگر مثل بعضی از زنان خانه‌دار پا روی پا می‌انداخت، دست روی دست می‌گذاشت وشاید کاسه چه کنم چه کنم دست می‌گرفت حالا آدمی معمولی بود، اما او مرزهای معمولی بودن را خیلی وقت است که پشت سرگذاشته و وارد دنیای آدم‌های خاص شده.

لهجه غلیظ مازنی‌اش از پشت خط تلفن که گاهی هم قطع و وصل می‌شد، برخی کلماتش را نامفهوم می‌کرد ولی مکالمه ما با او کم کم تکه‌های وجود زنی را کنار هم گذاشت که سمبل تلاش است. می‌گفت کمرش درد می‌کند و با این که مسوول ورزش شهرتازه تأسیس‌شان «بالادزا» است ولی نمی‌تواند ورزش کند؛ شاید حسرتی باشد برای او.

خانم بابایی پنج هیأت قرآنی را هم مدیریت می‌کند و درکارهای عام المنفعه نیز دست دارد، اما دربالادزا و ساری، حتی دربخش های دیگر مازندران و استان‌های دور و نزدیک او را به نام پرنده‌هایش می‌شناسند؛ به نام قرقاول‌ها و طاووس‌هایش.

جرقه‌ای که گرفت

اولش درحد یک آرزو بود، آرزوی شوهرمعصومه، کارمند دولت که پنج سال تا بازنشستگی فاصله داشت و نمی‌خواست بعد ازاین پنج سال دوباره کارمند بشود و احیاناً محتاج همان آب باریکه معروف. سال ۸۲ بود، ۱۴ سال عقب تر از امروز، روزی که او آمد و بذرِطرح پرورش قرقاول را درخانه کاشت. معصومه نمی‌دانست این بذر به ثمر می‌نشیند یا نه ولی چون تجربه پرورش مرغ محلی را داشت، پرورش قرقاول را هم پذیرفت البته برای ابتدای کار، پرورش ۲۰ قرقاول را.

قرقاول‌ها کم کم رشد کردند، تکثیر شدند، نمردند و شدند چند برابر؛ این گونه بذر امید در خانه معصومه بارور شد. قرقاول‌های او که رشد کردند، شدند بخشی از درآمد خانواده، حتی شدند مشوق بعضی از بالادزایی‌ها برای روی آوردن به این پرنده. معصومه می‌گوید فوت و فن کارحتی فوت‌های کوزه‌گری‌اش را به همه متقاضیان یاد داد؛ حتی کمک کرد دستگاه بخرند و لحظه‌ای لنگ نمانند، معصومه مشاوره تلفنی هم زیاد داده است. او از تکثیر دانش‌اش میان همشهری‌ها واهمه نداشت، حتی لحظه‌ای ترس به دلش راه نمی‌داد که این‌ها می‌شوند رقیب. معصومه می‌گوید دانستن این فوت و فن‌ها به تنهایی منجر به موفقیت نمی‌شود که بخواهد بترسد چون پرورش قرقاول مثل هر کاری عشق می‌خواهد و تلاش.

همین دست و دلبازی‌های معصومه و سخاوتش درکمک به راه افتادن کسب و کارهای کوچک بود که از او یک کارآفرین نمونه ساخت. حالا تندیس کارآفرین نمونه مازندران از سال ۹۲ و تندیس کارآفرین نمونه کشوری از سال ۹۵ درخانه اوست.

طاووس‌ها وارد می‌شوند


قرقاول در زندگی معصومه نقش کلیدی دارد. بازار این پرنده خوراکی و زینتی گویا داغِ داغ است. هتل‌ها مشتری این پرنده‌اند، بعضی رستوران‌ها که با آب پای قرقاول سوپ می‌پزند و خیلی از مردم عادی که پزشکان آنها را به خوردن گوشت قرقاول توصیه کرده‌اند نیز آن را به هر بهایی می‌خرند. می‌گویند اسیدهای آمینه کمیاب درگوشت این پرنده فراوان است و در درمان دردهای مفصلی معجزه می‌کند.

یکی از خریداران عمده قرقاول‌های معصومه اما یک روز درهای دنیای تازه‌ای را به روی او باز کرد. آن مرد تبریزی در ازای۱۰ میلیون تومانی که از بابت قرقاول‌ها بدهکاربود، پنج طاووس به معصومه داد، با تضمین و این قول که این طاووس‌های خوش آب و رنگ و فریبنده کلید رونق کسب و کاراو خواهند بود.

یک باردیگر ریسکی اتفاق افتاد و طاووس‌ها به مزرعه کوچک معصومه آمدند. آن‌ها که آمدند پای بوقلمون‌ها هم به مزرعه بازشد. معصومه می‌گوید تخم‌های طاووس در دستگاه جوجه کشی باز نمی‌شوند و ناچار باید از بوقلمون‌ها کمک گرفت که مطیع و صبورانه روزها روی تخم‌های ناشناس می‌خوابند و برایشان مادری می‌کنند. حالا عدد بوقلمون‌های او به ۸۵ رسیده و چون جای کافی برای بزرگ کردن طاووس‌ها نیست وقتی که هنوز توی تخم خوابیده‌اند و وقتی هنوزتازه سر ازتخم بیرون می‌آورند، فروخته می‌شوند.

این کسب و کار پررونق

مردم طاووس‌ها را برای خوشگلی می‌خرند، برای دکور، تزئین. طاووس‌ها که بالغ می‌شوند چه هندی باشند و چه سفید ۲ میلیون تومان وحتی بیشتر فروخته می‌شوند، اما وقتی هنوز درچنبره جداره‌های تخم آرمیده‌اند، سیصدهزارتومان قیمت دارند.

روزی که معصومه با ما گپ می‌زد ۴۰ طاووسِ آماده فروش داشت، مشتریان هم پای طاووس‌ها خوابیده‌اند. بازار قرقاول نیز پررونق است، برخلاف کسب و کار مرغداری‌ها که روزی نیست صدای شکایت از اهالی‌اش بلند نشود.

هرقرقاول از اول فروردین‌ماه تا پایان شهریورماه مدام تخم می‌ریزد و ۲۱ روزه جوجه تحویل می‌دهد اما هرطاووس فقط سالی ۲۷ تخم می‌گذارد که روی هم برای صاحبشان که معصومه خانم باشد ثروتی دائمی تولید می‌کنند.

قرقاول‌ها چند نژاد دارند: آمریکایی، سیلور، لیمویی، بلژیک و لیورز. لیورزها وقتی که هنوز توی تخم خوابیده‌اند تا ۴۰ هزار تومان فروخته می‌شوند و لیمویی‌ها تا ۵۰ هزار تومان. لیمویی‌ها وقتی تخم را می‌شکنند و پا روی زمین می‌گذارند از آنجا که پرنده‌هایی تزئینی‌اند تا ۱۴۰ هزارتومان قیمت پیدا می‌کنند ولیورزها وبلژیک‌ها تا صدهزارتومان.

این تجارتی پرسود است که البته زحمت هم کم ندارد ولی اگر کسی همت کند، ترس به دلش راه ندهد و به کارش عشق بورزد شیرینی پرورش قرقاول و طاووس را زیر دندان مزه مزه می‌کند. این کسب و کار مرهمی برای زخم بیکاری هم هست، همان طور که معصومه برای فرزندان بیکار و دامادهایش شغلی دائمی ساخته است. او می‌گوید به لطف پرورش قرقاول حالا خیلی ازجوانان مازنی، حتی جوانان استان‌های دورتر به درآمد رسیده‌اند و رفاه به خانه‌های زیادی سرک کشیده است.

این‌ها را زنی ۵۱ ساله می‌گوید که دراین ۱۴ سال ازهیچ نهاد دولتی ذره‌ای حمایت نگرفته، تقریباً از صفر شروع کرده و دلش، جز به همت و تلاش خانواده‌اش به چیزی خوش نبوده است.

منبع: صبح نو



 


منبع: الف

جعبه ‌ابزار بحران مالی شهرداری‌ها

تبعات غفلت از چراغ هشدار «بحران مالی» در شهرداری‌ها[جعبه ابزار بحران مالی شهرداری ها]دنیای اقتصاد: مرکز پژوهش‌های مجلس شورای‌اسلامی با استناد به تاکیدات دولت و مجلس به سه شاخص بدهی‌های انباشته و بی‌قاعده شهرداری‌های کلان‌شهرها، فروش بی‌ضابطه اموال شهرداری‌ها برای پوشش بازپرداخت اصل و فرع این بدهی‌ها و تعداد قابل توجه پروژه‌های شهری فاقد توجیه اقتصادی، در قالب یک تحقیق و پژوهش از روشن شدن چراغ هشدار بحران مالی و خطر ورشکستگی شهرداری کشور خبر داده ‌است.

نتایج این تحقیقات که تحت عنوان «مناسبات مالی دولت و شهرداری‌ها» منتشر شده و وضعیت نظام مالی شهرداری‌های کشور در مقایسه با ۷ کشور پیشرفته و در حال توسعه را بررسی کرده ‌است، نشان می‌دهد: مسیری که شهرداری‌های ایران در آن قرار دارند اگر در دو منظر مرزبندی و تقسیم وظایف دولت‌های محلی و مرکزی در امور شهری و همچنین روابط مالی دولت محلی و مرکزی مطابق با الگوی موفق سایر کشورها اصلاح نشود، می‌تواند به ورشکستگی شهرداری‌ها منجر شود. دولت و مجلس با اتفاق‌نظر بر سر ساماندهی این نظام می‌توانند این راه را به کمک جعبه ابزار مالی-مدیریتی به مسیر اصلی و صحیح بازگردانند.

به گزارش دنیای اقتصاد، مرکز پژوهش‌های مجلس در عین حال در این تحقیقات هشدار می‌دهد اگر به فوریت نسبت به تغییر مسیر مالی شهرداری‌ها، چه در دولت و چه در مجلس اقدام نشود، به احتمال زیاد شهرداری‌ها در آینده نزدیک به بحران مالی غیرقابل کنترل که می‌تواند بار سنگین حل بحران بانک‌ها، دولت و… را بیشتر کند، دچار شوند.

این مطالعات با بررسی الگوی موفق ۷ کشور شامل آمریکا، آلمان، فرانسه، استرالیا، هند، چین و اندونزی به‌عنوان کشورهای پیشرفته و در حال توسعه نشان می‌دهد از منظر مرزبندی و تقسیم وظایف دولت‌های محلی و مرکزی در امور شهری، در این کشورها بخش قابل توجهی از مسوولیت‌های مدیریتی و خدماتی شهرها در اختیار دولت‌های محلی (شهرداری‌ها) قرار دارد و به تعبیر دیگر دولت‌های محلی سکان اداره امور خدمات مربوط به شهرها را در اختیار خود گرفته‌اند. نتایج بررسی‌های مرکز پژوهش‌های مجلس ۵ مسوولیت و وظیفه مرتبط با شهر در ۷ کشور مورد بررسی را شناسایی کرده که به‌صورت کامل در اختیار دولت‌های محلی یا منطقه‌ای (استانداری‌ها) قرار دارد و برخی از آنها به‌صورت مشترک بین دولت‌های محلی، منطقه‌ای و مرکزی اداره می‌شود.

خدمات آموزشی مدارس عمدتا ابتدایی و متوسطه از جمله این وظایف است که به ویژه در کشورهای در حال توسعه آسیایی کاملا در اختیار دولت‌های محلی یا منطقه‌ای قرار دارد. در کشورهای پیشرفته نیز خدمات پلیس از سوی سطوح ایالتی-استانی یا محلی اداره می‌شود یا به عبارت دیگر این مسوولیت در اختیار دولت مرکزی نیست یا دامنه مسوولیت‌های دولت در این زمینه محدود است. همچنین خدمات زیرساختی شهرها از جمله آب در کشورهای آسیایی در اختیار دولت‌های محلی است. علاوه بر این تامین و عرضه مسکن شهری به ویژه مسکن اجتماعی نیز از جمله مسوولیت‌های دولت‌های محلی در کشورهای مورد بررسی بوده است. حتی از میان کشورهای مورد بررسی، در کشورهای آسیایی مباحث کشاورزی به نوعی تحت اختیار دولت‌‌های محلی است.

پس از بررسی محدوده اختیارات دولت‌های محلی در امور مرتبط شهری در کشورهای مورد بررسی، مرکز پژوهش‌های مجلس در بخشی از جعبه ابزار مالی-مدیریتی برای حل بحران شهرداری‌ها مربوط به واگذاری برخی وظایف دولت به شهرداری‌ها پیشنهاد داده ‌است تصدی‌گری دولت در ۶ حوزه به نفع مدیریت یکپارچه شهری و افزایش مسوولیت‌ شهرداری‌ها کاهش پیدا کند. این وظایف شامل فعالیت مدارس، بهداشت عمومی، امور مسکن و شهرسازی، محیط‌زیست، امور خدمات ورزشی و فرهنگی است.

همچنین مطابق با الگوی تجربه شده و موفق در نظام مدیریت شهری سایر کشورهای مورد بررسی، زمینه لازم برای ایجاد مشارکت شهرداری‌ها در مطالعه، برنامه‌ریزی و اجرای طرح‌های آب و فاضلاب شهری، مالکیت و اداره واحدهای این حوزه با اتخاذ رویکردهای توانمندسازی شهرداری‌ها باید فراهم شود. به این ترتیب شرکت‌های آب و فاضلاب شهری در کلان‌شهرها به شهرداری‌ها واگذار خواهد شد. علاوه بر حوزه آب و فاضلاب، انتقال و توزیع برق و گاز و مالکیت‌های مربوط به آنها به ویژه در کلان‌شهرها به مدیریت شهری مناطق واگذار می‌شود. مدیریت پلیس راهنمایی شهرها، به ویژه در کلان‌شهرها نیز به شهرداری‌ها واگذار می‌شود. به گزارش «دنیای اقتصاد» در حال حاضر وظایف و مسوولیت‌های شهرداری در ۱۳ سرفصل خلاصه می‌شود که در مقایسه با وظایف دولت‌های محلی که در سایر کشورها وجود دارد، محدود و ناچیز است.

ایجاد و توسعه تاسیسات فاضلاب شهری، احداث و ترمیم خیابان‌ها و معابر، نگهداری و تسطیح معابر، خدمات حمل‌ونقل مترو، تاکسی و اتوبوس، تاسیسات حفاظتی شهرها و آتش‌نشانی از جمله‌ این وظایف است. مرکز پژوهش‌های مجلس در این بررسی تاکیده کرده با انتقال وظایف دولت در امور مرتبط شهری به شهرداری باید اعتبارات مالی و بودجه‌ای مربوط به دستگاه‌ها و سازمان‌های مرتبط با این حوزه‌ها به شهرداری‌ها منتقل شود که می‌تواند منابع مالی جدید و در عین حال سالم و پایدار را برای شهرداری‌ها ایجاد کند و جایگزین منابع ناسالم کنونی در بودجه سالانه شهرداری‌ها شود.

در عین حال یکی از نکات مهم دیگری که در این مطالعه به آن توجه شده، این است که دولت‌های محلی ۷ کشور مورد بررسی چه کانال‌هایی را برای مباحث تامین مالی و شهری در اختیار دارند و روابط مالی دولت‌های مرکزی و محلی به چه شکل است. نتایج این بررسی نشان می‌دهد دامنه اختیارات و تنوع ابزارهای مالی دولت‌های محلی در این ۷کشور به مراتب گسترده‌تر از آن چیزی است که شهرداری‌های ایران در اختیار دارند. بدین معنی که منابع مالی دولت‌های محلی در این کشورها عمدتا از بهای خدمات و عوارض شهری، مالیات‌های مشترک دولت مرکزی و محلی، کمک‌های بلاعوض دولتی و بازارهای مالی(انتشار اوراق قرضه شهری) تامین می‌شود.

نکته جالب آنکه در اغلب کشورهای مورد بررسی اختیار وضع مالیات به دولت‌های محلی و منطقه‌ای در سطح گسترده واگذار شده طوری که دامنه دخالت دولت مرکزی در این حوزه محدود است. این در حالی است که در نظام مدیریت شهری ایران اختیار لغو یا ایجاد عوارض شهری محدود است. در این مطالعات مشخص شده‌ است که بخش قابل توجهی از منابع مالی شهرداری‌های کشورهای مورد بررسی از محل مالیات‌های مشترک بین دولت‌های محلی و مرکزی در چهار حوزه شامل مالیات بر درآمد، مالیات بر کسب و کار، مالیات بر مستغلات و مالیات بر وسایل نقلیه تعریف شده‌ است.

اما در ایران تنها مالیات مشترک میان دولت و شهرداری، مالیات بر ارزش افزوده است که همین یک مورد نیز به نسبتی نابرابر میان دولت و شهرداری تقسیم می‌شود. به این معنا که مطابق قانون مالیات بر ارزش افزوده، سهم شهرداری‌ها و دولت از این مالیات در مورد تمامی کالاها و خدمات به ترتیب ۵/ ۱ و ۵/ ۱درصد است. از آنجا که مطابق با قانون برنامه چهارم توسعه، نرخ مالیات بر ارزش افزوده باید هرساله یک‌درصد افزایش پیدا کند و در سال آخر برنامه به ۸ درصد برسد، نرخ مالیات بر ارزش افزوده در سال ۹۰ به ۴ درصد و سهم شهرداری‌ها و دولت از این مالیات به ترتیب به ۸/ ۱ و ۲/ ۲ درصد افزایش یافته است.

برخلاف تجربه ایران در مورد نحوه تقسیم مالیات‌های مشترک دولت و شهرداری، در آمریکا نحوه تقسیم مالیات بر عهده دولت‌های محلی است یا آنکه در کشورهای ژاپن وفرانسه به‌جای مالیات مشترک، پایه‌های مالیات مشترک وجود دارد. به‌عنوان مثال سهم بخش‌های مختلف از یک ردیف مالیاتی همچون مالیات بر مستغلات به ترتیب ۱۰،۵ و یک درصد است. اما در ایران اساسا چنین پدیده‌ای وجود ندارد و اشتراک پایه‌های مالیاتی تا به حال اجرا نشده‌است.

همین‌طور یکی دیگر از منابع مالی پایدار دولت‌های محلی در سایر کشورها، کمک‌های بلاعوض دولت است که به شکل مشروط و غیرمشروط به شهرداری‌ها پرداخت می‌شود.

در همه کشورهای موردمطالعه که در تحقیق مرکز پژوهش‌های مجلس به آنها اشاره شده‌ است، کمک‌های بلاعوض دولتی به شهرداری‌ها برای تامین منابع مالی موردنیاز برای سرمایه‌گذاری در پروژه‌های زیرساختی شهر و عمدتا حمل و نقل عمومی مصرف می‌شود. علاوه بر این، مطالعات مرکز پژوهش‌ها نشان می‌دهد: اگرچه در ایران همچون سایر کشورها شهرداری‌ها از کمک‌های دولتی سهم دارند اما این نوع کمک‌ها در ایران دارای سه اشکال بزرگ است. این اشکالات به این دلیل است که میزان این کمک‌ها اندک بوده و فقط به شهرداری‌های کوچک پرداخت می‌شود. دوم آنکه این کمک‌ها از محل بودجه عمرانی راسا از سوی خود دولت خرج می‌شود و سوم آنکه سهم این کمک‌ها در بودجه سالانه شهرداری‌ها ناچیز است.

براساس نتایج این تحقیق یکی از محل‌های دیگر برای تنظیم روابط مالی دولت و شهرداری، استفاده از بازارهای مالی است که عمدتا در سایر کشورها برای توسعه حمل‌ونقل عمومی استفاده می‌شود. استفاده از این ابزار اگر چه در در ایران هم وجود دارد اما به دلایلی همچون فقدان بسترهای قانونی مناسب و ارزش اعتباری پایین شهرداری‌ها از نظر وام‌دهندگان چندان متداول نیست. مرکز پژوهش‌های مجلس در قالب بخش دوم جعبه ابزار مالی-مدیریتی پیشنهاد می‌دهد از طریق اصلاح و بازتنظیم روابط دولت و شهرداری، دامنه اختیار و ابزارهای موردنیاز شهرداری، با هدف ایجاد شفافیت مالی، جداسازی منابع ناسالم از بودجه شهرداری‌ها و دوری از مسیر منتهی به بحران مالی غیرقابل کنترل، متنوع شود.

مسیر اول برای بازآرایی روابط مالی دولت و شهرداری، اصلاح برخی مواد قانونی شورای‌شهر در تعیین بهای خدمات و عوارض شهری است. براین اساس در هر شهر تعیین بهای خدمات شهری به پیشنهاد شهردار و تصویب شورای‌شهر صورت می‌گیرد و فرمانداری و شورای رقابت در تصویب نرخ‌ها دخالتی نخواهند کرد.

در زمینه تعیین عوارض شهری نیز سازمان شهرداری‌ها و دهیاری‌های کشور موظف به تهیه لایحه اصلاح قانون نوسازی به منظور افزایش درآمد شهرداری‌ها خواهد بود و پس از تصویب این لایحه، عوارض محلی که براساس مصوبات شورای‌شهر تحت عنوان عوارض تراکم، تغییر کاربری و پذیره وضع و وصول می‌شود، لغو خواهد شد. تعیین مالیات‌های مشترک و اختصاص برخی مالیات‌ها به شهرداری‌های کشور نیز دومین مسیری است که برای تنظیم روابط مالی دولت و شهرداری‌ها پیشنهاد شده‌است.

علاوه بر این شهرداری‌ها می‌توانند برای کاهش هزینه‌های استقراض از بازار مالی مشترکا اقدام به انتشار اوراق مشارکت کنند. در این جعبه ابزار اگرچه استفاده گسترده شهرداری‌ها از بازارهای مالی مجاز شناخته شده اما در عین حال شهرداری‌ها قبل و بعد از استقراض از سیستم بانکی و بازارهای مالی ملزم به انتشار عمومی اطلاعات مالی خود در جهت شفاف‌سازی شده‌اند و تاکید شده‌است سقف بدهی شهرداری‌ها باید چنان باشد که تعهدات بازپرداخت اصل و سود بدهی‌های شهرداری‌ها، در هیچ سال مالی از ۲۰درصد مجموع درآمدهای آن در آن سال مالی تجاوز نکند. به گفته کارشناسان شهری با اجرای این مدل مدیریت شهری، امکان بروز فساد در امور مدیریت شهری کاهش می‌یابد و به نوعی اهرم بازدارنده برای مدیریت شهری جهت اجرای پروژه‌های شهری غیرضرور خواهد بود.

در بخش پایانی این مطالعات نیز با اشاره به الگوی تجربه شده در ۷ کشور مورد بررسی تاکید شده که در نظام جدید مدیریت شهری که روابط مالی دولت و شهرداری بازتنظیم می‌شود و شهرداری‌ها به استفاده از منابع مالی جدید مجهز می‌شوند، در هر شرایطی ارائه حداقل خدمات شهرداری‌ها شامل جمع‌آوری زباله، تنظیف معابر، خدمات مترو و اتوبوسرانی و نگهداری فضای سبز باید تضمین شود و محدودیت‌های مالی اعمال شده بر شهرداری نباید مانع از ارائه این خدمات شود.


منبع: الف

ارزش ۲۳ ارز بالا رفت/ یورو ارزان شد+ جدول

ارزش ۲۳ ارز بین بانکی در بازار بین بانکی روند صعودی به خود گرفت و ۱۳ ارز، ارزانی را انتخاب کردند.

 ارزش ۳۹ ارز بین بانکی در حالی از سوی بانک مرکزی اعلام شد که ارزش ۲۳ ارز بین بانکی از جمله دلار روند صعودی، ارزش ۱۳ ارز از جمله یورو روند صعودی و ارزش ۳ ارز همچون روپیه هند بدون تغییر کار خود را آغاز کردند.

 


منبع: الف

رازهای سربه مهر سعید حجاریان: بازرگان من را اطلاعاتی کرد

غروب تهران، اتاق نیمه روشن، سایه چراغ روی دیوار، جواب‌های کوتاه، رازهای سربه‌مهر و «آقای اطلاعات» که تخلیه اطلاعاتی‌ کردنش کار امروزها نیست و به قول خودش باید وقتش از راه برسد. اگر دوسال دیگر سراغش آمده بودیم، حالا بیست سال بود که روی صندلی همیشگی‌اش نشسته بود و از ترور می‌گفت و از تئوری، از اطلاعات‌ها و از انتخابات‌ها. مردی که خود، «اطلاعات» را به وزارت رساند، هیچگاه به وزارت نرسید؛ حتی در جایی که پایه‌گذارش بوده است: «من را وزیر اطلاعات نمی‌کردند؛ با من خوب نبودند. » سعید حجاریان سیاسی بودنش را به روزهای کودکی حواله می‌دهد و شعار دادن در خیابان‌های کاشان و نخستین توبه سیاسی‌اش در شش سالگی. از کودکی که گذر می‌کند، گذرش به کتاب‌های سیمین و جلالش می‌افتد؛ نوشته‌هایی که در کنار گفته‌های شریعتی و مطهری، بچه محله نازی آباد را یک سیاسی تمام عیار می‌کند؛ آنقدر که مهندسی و مکانیک دانشگاه تهران را می‌بوسد و می‌گذارد کنار و یک راست به «میدان انقلاب» می‌رود: «دیگر وقتی انقلاب شد، انقلاب ما را با خود برد؛ هرجا رفت، ما هم رفتیم.» مرگ دوبار به حوالی‌اش آمده، هربار از پیچ ترور؛ اولی با دست خالی برگشته و دومی با پاهایش و البته زبانش مانده میان رفتن و نرفتن.

گفت و گوی روزنامه اعتماد را با او در ادامه بخوانید :

ماه و سال تولدتان، به نوعی خاص است، بهمن ماه، سال ١٣٣٣ و البته سیزدهم، اگر قم هم به دنیا آمده باشید، ترکیب مان تکمیل است.

نه، پدر و مادرم کاشانی هستند، اما خودم تهران به دنیا آمدم.

 

و اوضاع خانواده؟

 

پدرم فرش فروش بود و مادرم خانه دار.

 

اوضاع مالی چطور؟ قاعدتا باید خوب بوده باشد.

 

آنقدرها هم خوب نبود. فرش فروش داریم تا فرش فروش! خانه ما نازی آباد بود و این مشخص می‌کند که وضع مالی‌مان به چه صورت بود.

 

چه شد که خانواده از کاشان به تهران آمدند؟

 

پدر برای سربازی آمد تهران و بعد دیگر اینجا ماندگار شد.

 

شما فرزند چندم بودید؟

 

اول.

 

چند خواهر و برادر؟

 

چهار پسر و یک دختر. الان آبجی‌ و یکی از برادرهایم فوت کرده‌اند.

 

نخستین تصویر کودکی‌تان؟

 

بگذارید یک خاطره خوشمزه بگویم. قمر الملوک وزیری کاشانی بود. کوچک که بودم یک‌بار برای عید و دید و بازدید رفتم کاشان. بچه‌ها داشتند شلوغ می‌کردند و به همین خاطر ملوک جمع‌شان کرد دور خودش. به بچه‌ها داریه زدن را یاد داد و شروع کرد به خواندن. شعرش را خوب یادم هست:

 

رفتم به صحرا، دیدم قورباغه، گفتم قورباغه دماغت چاقه؟

 

رفتم به صحرا، دیدم لاک‌پشت، غرت ما رو کشت

 

رفتم به صحرا، دیدم مارمولک، گفتم مارمولک عیدت مبارک

 

چقدر خوب یادتان مانده!

 

آره دقیق یادم هست. البته ملوک سال‌هاست مرده است.

 

وضعیت فرهنگی خانواده چطور بود؟

 

مادربزرگ پدری، خانم جلسه‌ای بود به دخترها قرآن و قالیبافی یاد می‌داد. یادم است خونه ما صبح‌ها همیشه قرآن می‌خواندند و بعدازظهرها قالیبافی می‌کردند و می‌گذاشتند برای جهیزیه‌شان.

 

پس مذهبی بودید!

 

مذهبی قدیمی دیگر. کاشانی‌ها اغلب همینطور بودند به همین خاطر به آن دارالمومنین هم می‌گفتند. کاشان حتی بیشتر از قم هم امامزاده دارد؛ کاشان مرکز تشیع بوده و کوچه به کوچه آن پر از امامزاده است.

 

شما در همان محله نازی آباد به دنیا آمدید؟

 

نه، ما اول جوادیه بودیم و بعد به نازی آباد رفتیم.

 

تا چه زمانی نازی آباد بودید؟

 

از ۵ سالگی تا نخستین ترورم؛ هشت شهریور سال ١٣۶٠.

 

نخستین روزهای سیاسی شدن‌تان را به خاطر دارید؟

 

الله‌یار صالح، در دوران مصدق سفیر ایران در امریکا و اصالتا کاشانی بود. آن موقع‌الله‌یار از جبهه ملی نامزد انتخابات مجلس شده بود و در مقابلش لاجوردی قرار داشت. لاجوردی با ما فامیل بود. یادم است آن موقع من بچه بودم در کاشان و می‌رفتم در خیابان‌ها. جوان‌ها شعار می‌دادند و می‌گفتند: «ما گوشت بز نمی‌خوایم/ وکیلِ دزد نمی‌خوایم/ هرکی می‌خواد وکیل بشه/ سوار دسته بیل بشه.» دایی‌ام متوجه شد که من با این جوان‌ها که علیه لاجوردی شعار می‌دهند همراه شده‌ام، به همین خاطر به مادربزرگم خبر داد و او هم مرا دعوا کرد. می‌گفت اولا که لاجوردی فامیل ما است و دوم اینکه سید است و کسی به سید حرف بد نمی‌زند. در واقع نخستین کار سیاسی من این بود، در شش سالگی و البته نخستین توبه سیاسی‌ام. یعنی مادربزرگ مجبورم کرد که توبه کنم و دیگر از این کارها نکنم. بعد از آن دیگر در دبیرستان بیشتر وارد فضای سیاسی شدم. کتاب‌های جلال آل احمد را می‌خواندم و جرقه‌های سیاسی در من روشن می‌شد. بعدترها هم در دانشگاه کلاس‌های سیمین دانشور و هما ناطق را هم می‌رفتم. البته تقریبا کمتر کسی در آن دوران پیدا می‌شد که تفکرات سیاسی به سراغش بیاید و خودش به سراغ صحبت‌ها و کتاب‌های دکتر شریعتی و شهید مطهری نرود.

 

گرایش سیاسی خانواده چگونه بود؟ اصلا گرایشی بود؟

 

فرد سیاسی خانواده ما پدرم بود. او به جلسات گروه‌های گوناگون می‌رفت و پای حرف‌های‌شان می‌نشست. ولی همانطور که گفتم خانواده‌ام و همچنین پدرم مذهبی بودند و قبل از انقلاب هم گرایش‌شان به سمت مصدق بود.

 

چه سالی کنکور دادید؟

 

١٣۵١.

 

چه رشته‌ای؟

 

مکانیک. در دانشکده فنی دانشگاه تهران.

 

سیاسی بودید و به دانشکده فنی رفتید یا به دانشکده فنی رفتید و سیاسی شدید؟

 

اصلا چون سیاسی بودم به دانشکده فنی رفتم چون آنجا وزن و سابقه سیاسی‌اش در مقایسه با بقیه دانشکده‌ها خیلی بیشتر بود. البته من درس طلبگی هم خوانده بودم!

 

واقعا؟

 

بله، البته چون خودم علاقه داشتم به صورت شخصی عربی می‌خواندم. اصول فقه و تفسیر و فلسفه را هم تا حدی گذرانده‌ام.

 

انگار همه سیاسیون در هر رشته‌ای که بوده باشند، گذری هم به طلبگی داشته‎اند!

 

زمان ما با الان متفاوت بود. این جو آن موقع وجود داشت. یادم است مرتضی نبوی هم در دانشکده فنی بود و باهم می‌رفتیم عربی می‌خواندیم.

 

درس و دانشگاه را قبل از انقلاب تمام کردید یا به انقلاب فرهنگی خورد و دچار وقفه شد؟

 

بله. حتی سربازی هم رفتم ولی جزو کسانی بودم که با فرمان امام از خدمت فرار کردم. همین جا تهران خدمت می‌کردم و افسر نگهبان بودم.

 

فعالیت‌های سیاسی‌تان در دوران دانشگاه بیشتر در چه قالبی بود؟ عقیدتی؟ عملیاتی؟

 

با گروه و جریان خاصی نبودم. در نازی آباد کارهای اجتماعی می‌کردم و در دانشکده فنی به دانشجوهای سال پایینی درس می‌دادم.

 

و وقتی انقلاب شد؟

 

دیگر وقتی انقلاب شد، انقلاب ما را با خود برد؛ هرجا رفت، ما هم رفتیم.

 

چه سالی ازدواج کردید؟

 

سال ۵٨.

 

همسر را مادر برای‌تان انتخاب کردند؟

 

نه؛ خودم انتخاب‌شان کردم.

 

چطور آشنا شده بودید؟

 

از دانشگاه. اما در واقع یکی از دوستان اصفهانی‌مان که همشهری شما بود رابط این ازدواج شد؛ آقای جعفر علاقه‌مندان. جعفر رفیق من بود و خودش قبلا ازدواج کرده بود. او این خانم را به من معرفی کرد و من تا آمدم دست به کار شوم و بروم خواستگاری، ماموران ساواک این خانم را دستگیر کردند و رفت زندان. چهارسال صبر کردم تا از زندان آزاد شود و بعد ازدواج کردیم.

 

پس عاشق بودید که چهارسال صبر کردید.

 

نه، عاشق نبودم. صبر کردم درسم هم تمام شود و بعد ازدواج کنم. من ٢۶ سالم بود که ازدواج کردم ولی جعفر خیلی زود ازدواج کرد. نمی‌شود اسمش را عاشقی گذاشت؛ ازدواج دانشجویی بوده است.

 

آقای دکتر شما جوانی کردید؟

 

جوانی؟ خب با رفقا کوه می‌رفتیم، اعلامیه پخش می‌کردیم، با ساواک درگیر می‌شدیم و اینها دیگر.

 

اگر به عقب برگردید بازهم همینطور جوانی می‌کنید؟

 

بله، ولی فقط الان غصه می‌خورم که نتوانستم به پدر و مادرم آنطور که باید، خدمت کنم. معمولا آدم باید پدر و مادرش را کربلایی، مکه‌ای ببرد. تا وقتی توان داشتم مشغول کار سیاسی بودم و بعد ترور هم که دیگر نمی‌توانستم.

 

چرا بعد از دهه اول انقلاب دیگر به جوان‌ها فرصت داده نشد؟

 

بله درست است. الان بیکاری خیلی جوان‌ها را اذیت می‌کند. اعتماد به جوان‌ها کم است.

 

سال‌های ابتدایی انقلاب تقریبا همه پست‌ها به جوان‌ها رسید که شما هم از جمله آنها بودید. نخستین فعالیت‌تان بعد از انقلاب چه بود؟

 

وارد کمیته‌ها شدم. اصلا بعد از انقلاب چیزی به جز کمیته‌ها وجود نداشت. انقلاب که شد برگشتم سر سربازی‌ام! دیدم همه در رفته‌اند به من گفتند بشو رییس مهندسی ژاندارمری، قبول نکردم و رفتم کمیته نازی‌آباد.

 

چه مدت در کمیته بودید؟

 

یک ماه در کمیته بودم و بعد به اداره دوم ارتش رفتم. بچه‌های کمیته استقلال گفتند برای چی رفتی کمیته نازی‌آباد بیا ستاد کل ارتش و من هم رفتم. دیگر آنجا تا مدتی ماندگار شدم.

 

کارتان در کمیته نازی‌آباد چه بود؟

 

در کمیته نازی‌آباد من مرجع بودم و مردم می‌آمدند مشکلات‌شان را با من مطرح می‌کردند. آن موقع، فضا متشنج بود. اسلحه‌ها دست مردم بود و هر لحظه در هر گوشه‌ای ممکن بود بلوایی به پا شود. در واقع کار ما رتق و فتق کردن این امور بود.

 

در ارتش هم همین کارها را می‌کردید؟

 

ارتش از هم پاشیده بود و دیگر ستادی برایش باقی نمانده بود. آنجا هم کمیته‌هایی تشکیل شد. در ارتش کارمان بیشتر شناسایی بود.

 

شناسایی افراد یا عملیات‌ها؟

 

افراد. ما در اداره دوم ارتش افرادی را که به کشتار مردم مثلا در حکومت نظامی‌ها نقش داشتند شناسایی می‌کردیم و به دادگاه معرفی می‌کردیم. تا وقتی شهید رجایی به نخست‌وزیری رسید من در ارتش بودم و بعد همراه او به نخست‌وزیری رفتم.

 

چه پستی گرفتید؟

 

آنجا به اداره اطلاعات رفتم.

 

تا رسیدید به سال ١٣۶٠ و نخستین ترور.

 

من را درست صبح همان روزی ترور کردند که در دفتر نخست‌وزیری بمبگذاری شد.

 

هدف از بمبگذاری و ترور نخست‌‌وزیر و رییس‌جمهور مشخص بود ولی دلیل ترور شما چه بود؟ آن موقع که هنوز شخصیت مطرحی نشده بودید و پست مهمی نداشتید!

 

بله، ولی نیروهای سازمان مجاهدین همگی من را می‌شناختند. یعنی به خاطر تفکر و فعالیت بود. همان تیمی که آیت را ترور کرد من را هم ترور کردند. مرکز گفته بود من را ترور کنند.

 

ارتباط قبلی هم با آنها داشتید؟

 

بعضی‌های‌شان را از دوران دانشگاه می‌شناختم.

 

عجیب نیست که شما در روز انفجار دفتر نخست‌وزیری ترور می‌شوید و در عین حال به عنوان یکی از مظنونین حادثه، دستور دستگیری‌تان صادر می‌شود اما دستگیر نمی‌شوید؟

 

نکردند دیگر، دستگیر نکردند. من خودم هم جزو مسوولان بودم. بهزاد[نبوی] نگذاشته بود من را بگیرند و همین شد که قسر در رفتم. (می‌خندد)

 

بعد از ٨ شهریور از مجموعه نخست‌وزیری خارج شدید؟

 

نه، آنجا ماندیم تا تشکیل وزارت اطلاعات.

 

چه شد که به فکر تشکیل وزارت افتادید؟

 

کشور خیلی به هم ریخته بود و هرج و مرج زیاد.

 

در خیلی از کشورهای دنیا، فعالیت‌های اطلاعاتی‌شان زیرنظر یک سازمان است، چرا شما پیشنهاد تشکیل سازمان اطلاعات ندادید؟

 

چون ساواک سازمان بود و نمی‌خواستم آن اسم و آن فضا را داشته باشد. می‌خواستم مسوولش وزیر باشد تا بتوان از او مطالبه کرد و بتواند پاسخگو باشد، بتواند از مجلس رای اعتماد بگیرد و بتوان در صورت لزوم او را عزل کرد. می‌خواستم اطلاعات خودسر نشود.

 

صرفا فعالیت در کمیته‌ها شما را اینقدر اطلاعاتی کرده بود؟ مگر تسلطی بر اصول امنیتی و اطلاعاتی داشتید؟

 

اطلاعات زیاد داشتم. در این زمینه زیاد مطالعه می‌کردم و با سازوکار اطلاعاتی کشورهای گوناگون آشنا بودم. در واقع، هدفم این بود که کار راه بیفتد.

 

پس تکلیف مهندسی و مکانیک چه شد؟

 

آنها را کامل گذاشتم کنار، خلاص. (می‌خندد)

 

خودتان هم در وزارت اطلاعات مسوولیتی برعهده گرفتید؟

 

خودم دو، سه سالی در وزارت کمک کردم و بعد از دوران جنگ هم به دفتر مطالعات استراتژیک رفتم.

 

تمام مدت جنگ را در تشکیلات اطلاعات بودید؟

 

نه، سه سال از هشت سال جنگ را در اطلاعات بودم؛ مدتی را در کنار رجایی در نخست وزیری بودم و مدت کوتاهی را هم در دولت موسوی. کارهای زیادی انجام دادیم. عملیات ضدخرابکارانه، کشف جاسوسی‌ها، ماجرای کودتای نوژه و اینها.

 

در همان سال‌های حضور شما در اطلاعات، کودتای نوژه اتفاق افتاد. کودتایی که شما از قبل، از آن اطلاع داشتید.

 

بله، ما چند روز قبل، عده‌ای افراد مطلع را دستگیر کرده بودیم و آنها عملیات را لو داده بودند.

 

خودتان مسوول بازجویی از این افراد بودید؟

 

من مدیریت بازجویی‌ها را برعهده داشتم و البته خودم مسوول بازجویی ناصر رکنی هم بودم.

 

به بازجویی و کار اطلاعاتی علاقه داشتید؟

 

نمی‌توان گفت علاقه. در واقع، بازرگان من را اطلاعاتی کرد. برایم حکم ضد اطلاعات نیروی دریایی ارتش زد.

 

خب اگر علاقه نداشتید چرا با این حکم مخالفت نکردید؟

 

تحت تاثیر فضای انقلاب و کشور قرار گرفته بودیم. با بچه‌ها مدام بحث می‌کردیم و از تهدیدها و خطرات پیش روی انقلاب می‌گفتیم. احساس وظیفه سنگینی داشتیم. همیشه نگران بودیم که نکند ضربه و آسیبی به انقلاب وارد شود.

 

و دوم خرداد ١٣٧۶ از راه رسید.

 

به قول شما، دوم خرداد از راه رسید و من شدم مشاور خاتمی و بعد هم به شورای شهر رفتم.

 

و شدید تئوریسین دوم خرداد.

 

اینها الکی است؛ تئوریسین و اینها.

 

چرا الکی؟

 

فقط من نبودم که. دوم خرداد حاصل تلاش و تفکر خیلی‌ها بود.

 

به نظرتان جریان اصلاحات به آن چیزی که دوم خرداد٧۶ در ذهن داشتید، رسید؟

 

متاسفانه خیلی‌ها قلع و قمع شدند و نتوانستیم خیلی کارها را انجام دهیم.

 

چرا همیشه دوست داشتید بیشتر در حاشیه باشید تا در سمت‌های اجرایی؟

 

اجرا هم داشتم. روزنامه در می‌آوردم.

 

روزنامه یک کار فرهنگی است نه اجرایی؛ منظورم پست‌های دولتی است.

 

مثلا معاون آب و برق و اینها می‌شدم؟ (می‌خندد)

 

نه. برای مثال می‌توانستید وزیر کشور دولت آقای خاتمی بشوید.

 

چرا بشوم؟! مگر علافم؟!

 

اگر روحانی بودید، وزیر اطلاعات می‌شدید؟

 

نه. من را وزیر اطلاعات نمی‌کردند. با من خوب نبودند.

 

شرط روحانی بودن برای وزیر اطلاعات را هم خودتان به مجلس پیشنهاد داده بودید؟

 

نه؛ این شرط را آخوندهای مجلس به لایحه اضافه کردند؛ آقای کمالی و آقای ساوجی.

 

با اینکه به قول خودتان کار فرهنگی می‌کردید و روزنامه راه انداخته بودید، اما باز هم به دنبال کارهای جنایی بودید و پیگیرترین نشریه در ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای!

 

بله، چون این موضوع برای‌مان مهم بود و دغدغه‌اش را داشتیم. اینقدر نوشتیم و پیگیری کردیم که بالاخره توقیف‌مان کردند. (خنده)

 

به سراغ ترور سال١٣٧٧ برویم. هیچ‌وقت تا حالا فکر کرده‌اید که چرا شما هدف آن ترور بودید؟ چرا فرد دیگری انتخاب نشد؟

 

نمی‌دانم. گفته بودند که من را بزنند.

 

حتی تا امروز هم هنوز مشخص نشده است که وابستگی سعید عسگر به کدام گروه بود؟

 

اصلا. حتی درست و حسابی محاکمه‌اش هم نکردند. همان طور که‌ می‌دانید حتی ١۵ سال حبسی را هم که برایش تعیین کرده بودند به کمتر از یک سال رسید. گفته بود حجاریان را خدا زد. شبیه مارادونا که وقتی توپ را با دست وارد دروازه کرد گفت دست خدا بود!

 

پیگیری‌های‌تان به کجا رسید؟

 

به هیچ جا.

 

بعد از آن ماجرا هیچ‌وقت تماسی با شما نداشتند؟

 

نه. فقط آن فردی که اسلحه را به دست ضارب داده بود یک‌بار آمد و گفت می‌خواهم بروم حج و آمده‌ام حلالیت بطلبم.

 

و جواب شما؟

 

گفتم برو حلالت کردم.

 

به نظرتان این ترور تصمیم فردی بود یا…؟

 

تیم بودند. حتما کسی بالای سرشان بوده است.

 

بالاخره حتما خودتان آنها را می‌شناسید.

 

یک زمانی خواهم گفت. الان وقتش نیست و شما هم نمی‌توانید چاپش کنید.

 

نیروی حفاظتی نداشتید؟

 

نه. می‌خواستند بگذارند ولی قبول نکردم. خودم بودم و یک پیکان قراضه.

 

در مجموع، ماجرای ترور دوم شما از جمله رازهای سر به مهر باقی مانده است.

 

ما نمی‌توانیم حرف بزنیم، آنها هم ساکتند.

 

می‌گفتند بعد از ترور شما، جریان اصلاحات

رو به افول رفت.

 

این حرف‌ها زیاد مطرح بود ولی این طور نیست. من هم اگر ترور نمی‌شدم، همان فرآیند برای اصلاحات پیش می‌آمد.

 

شعار «اصلاحات در اصلاحات» نخستین بار توسط شما مطرح شد و گویی در قامت یک دستورعمل درآمد. فکر می‌کنید اصلاحات امروز چقدر به اصلاحات نیاز دارد؟

 

ببینید، همین که دولت فعلی بتواند شرایط سختی که برای اصلاحات ایجاد شد را به روال عادی برگرداند، ما کلاه‌مان را بالا می‌اندازیم.

 

ولی دولت آقای روحانی اصلاح‌طلب نیست که بخواهد برای شما فضا را باز کند.

 

بله، ولی مهم‌ترین مدافعش، اصلاح‌طلبان هستند؛ خودش به خودی خود آدم ندارد! ولی باید باور کنیم که آقای روحانی در دولت یازدهم زمین سوخته تحویل گرفت. شما نمی‌دانید اوضاع کشور چگونه بود؛ من خبر دارم. به قول خودشان چند سال طول کشید تا خرابی‌های گذشته را آواربرداری کنند.

 

«فتح سنگر به سنگر تا رسیدن به سنگر فرماندهی» را به عنوان راهبرد جبهه دوم خرداد عنوان کردید. فکر می‌کنید این فتوحات در مسیر خودش ادامه دارد؟

 

من هیچ‌وقت نگفتم تا فتح سنگر فرماندهی. این داستان را برای من ساختند. من ولایت فقیه را قبول دارم، من قانون را قبول دارم. براساس قانون، جبهه دوم خرداد می‌تواند مجلس را بگیرد، شورا را بگیرد، ریاست‌جمهوری را بگیرد.

 

ولی بعد از دوران آقای خاتمی، اصلاح‌طلبان دیگر هیچ‌وقت نتوانستند به آن قدرت و جایگاه بازگردند، نه در مجلس، نه در دولت و…

 

درست است ولی الان بالاخره اوضاع خیلی با قبل تفاوت دارد. مگر این وزرایی که الان سرکار هستند در آن هشت سال فضای عرض اندام داشتند یا مثلا مجلس‌های اصولگرا با آنها همراهی می‌کردند؟!

 

درست است ولی اصلاح‌طلبان هم تغییر کرده‌اند؛ یعنی دیگر خیلی شبیه سال ٧۶ نیستند.

 

الان زمانه‌اش نیست که بخواهند شبیه آن سال‌ها شوند. وقتی زمانه‌اش نیست خب چه کار کنند؟!

 

یعنی زمانه‌ اگر شبیه گذشته شود، اصلاح‌طلبان هم شبیه گذشته می‌شوند؟

 

مثلا چگونه شوند؟

 

آوانگاردتر.

 

ببینید، آن موقع مشارکت بود، اما منحلش کردند. الان اتحاد[ملت ایران اسلامی] هست ولی مشارکت خیلی با اتحاد فرق می‌کرد. مثلا نگاه کنید، روزنامه‌های آن زمان را با امروز مقایسه کنید.

 

پس اگر شرایط فراهم شود آن افکار گذشته دوباره مطرح می‌شود؟

 

کدام بخش از آن افکار؟

 

شاید بتوان گفت آنهایی که قدری تندتر بودند.

 

تندی و کندی به آدم‌ها بستگی دارد. تند و کند از نظر شما چیست؟ الان اگر به بعضی‌ها رو بدهید می‌گویند روحانی هم تند است. مگر حسن آقای خمینی را رد نکردند؟ مگر آقای هاشمی را رد نکردند؟ اینها تند بودند؟!

 

تندروی در نگاه شما یعنی چه؟

 

کار خلاف قانون. هرکاری خلاف قانون نباشد تندی نیست.

 

اصلاح‌طلبان در حال حاضر تندی دارند؟

 

نه؛ کند هم هستند. خیلی‌کارها می‌توانند بکنند و نمی‌کنند؛ می‌ترسند.

 

باتوجه به شرایط موجود، فکر می‌کنید دوباره روزی برسد که اصلاح‌طلبان دولت و مجلس را در دست بگیرند؟

 

ان‌شاءالله، ان‌شاءالله. من امید دارم. غصه نخورید!

 

غیر از امیدواری؟ زمینه اجتماعی چطور است؟

 

ببینید، جوان‌ها خیلی سرخورده شده‌اند و خیلی کار می‌برد تا آنها دوباره شبیه گذشته شوند.

 

اگر آقای احمدی‌نژاد برای انتخابات ریاست‌جمهوری ١٣٩۶ تایید صلاحیت می‌شد به نفع اصلاح‌طلبان بود یا…؟

 

حتما به نفع ما بود. دوست داشتیم می‌آمد، چون شکست می‌خورد.

 

ولی زمینه‌های جذب رای احمدی‌نژاد هم فراهم بود.

 

او اگر می‌آمد دوباره شکاف ایجاد می‌شد. اصلا به دنبال همین هم بود.

 

و این یعنی تکرار ٨٨ !

 

نه؛ سال ٨٨ دیگر تکرار نمی‌شد چون ما فقط یک کاندیدا داشتیم. روحانی بود و بزرگان هم از او حمایت می‌کردند و احمدی‌نژاد شکست می‌خورد. مثلا خاتمی یک کلمه بگوید مردم قبول می‌کنند. خاتمی خیلی در بین مردم محبوب است، خیلی.

 

جایی گفته بودید مردم ما مردم غیرمنتظره‌ها هستند. پس نمی‌شود همیشه روی محبوبیت‌ها حساب کرد.

 

می‌دانید چرا گفتم ما ملت غیرمنتظره‌ها هستیم؟ چون جامعه مدنی و احزاب در کشور ما قوی نیستند. به همین خاطر جامعه‌ای سیال داریم و رای‌ها هم سیال می‌شوند؛ در واقع، مردم گیج می‌شوند.

 

نتایج انتخابات سال ١٣٨٨ هم غیرمنتظره بود؟

 

غیرمنتظره نبود، تدلیس سیستماتیک قبل از آن انجام شده بود. تدلیس یعنی رای‌خریدن. یکسری اقدامات قبل از انتخابات انجام شد و رای‌ها را هدایت کرد. محموداحمدی‌نژاد پول یامفت داشت و خرج می‌کرد. به مردم سیب‌زمینی می‌داد و اینها. تدلیس بدتر از تقلب در انتخابات است؛ چون تدلیس مربوط به معامله است. مثلا یک جنس ترک دارد و آن را به عنوان جنس سالم به مشتری می‌فروشند.

 

مگر انتخابات معامله است؟

 

بله؛ معامله است. رای شما به منزله پول است و برنامه کاندیداها کالا؛ شما پول می‌دهید و کالا می‌خرید.

 

می‌گویید تدلیس مربوط به قبل از انتخابات است. خب چرا تا قبل از آغاز رای‌گیری‌ها کسی اعتراضی نمی‌کرد؟

 

من خودم بارها اعتراض کردم و علیه محمود سخنرانی کردم.

 

الان تعبیر اهل فتنه را برای شما استفاده می‌کنند؟

 

بله؛ الان می‌گویند فلانی فتنه‌گر است! ما جزو سران فتنه‌ایم!

 

شاید اگر آقای خاتمی و دیگر بزرگان اصلاحات از راهی دیگر با این مساله برخورد می‌کردند و ماجرا را با نظام حل می‌کردند، الان سایه‌ این همه فشار بر سر اصلاح‌طلبان نبود.

 

دیگر چه کار باید می‌کردند؟! می‌دانید خود من را چه زمانی دستگیر کردند؟ ١٩ خرداد ٨٨. درحالی که انتخابات ٢٢ خرداد برگزار شد؛ یعنی قبل از انتخابات برای ما پیش پیش حکم زده بودند.

 

آقای دکتر! در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟

 

استخر می‌روم برای آب درمانی و همین طور فیزیوتراپی.

 

با این وضعیت جسمانی و یادگاری ترور کنار آمده‌اید؟

 

بله؛ دیگر شرایط را پذیرفته‌ام.

 

کلام آخر؟

 

حرفی ندارم. فعلا که ترامپ آمده و اوضاع خیلی خوب نیست. (خنده)


منبع: الف

ایران در زمان جنگ چگونه اسلحه می‌خرید؟

رفیق دوست: بعد از شروع جنگ در سفر دوم یا سوم به سوریه به ملاقات حافظ اسد رفتم و از ایشان کمک خواستم.

به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان؛ محسن رفیق‌دوست در جنگ سال‌های مسئولیت پشتیبانی و خرید اسلحه را بر عهده داشت و خاطرات زیادی از خرید سلاح در کشورهای مختلف دارد که در خاطرات خود این مطالب را نوشته است. وی در بخشی از خاطرات خود درباره خرید اسلحه از سوریه در زمان جنگ می‌نویسد:

من بعد از شروع جنگ در سفر دوم یا سوم به سوریه به ملاقات حافظ اسد رفتم و از ایشان کمک خواستم. به او گفتم که ما الان در محاصره کامل نظامی- اقتصادی هستیم. برای خرید آنچه نیاز داریم با مشکل مواجهیم. بر فرض، اگر از جاهایی به ما می‌فروشند، خرید کنیم، نمی‌توانیم آنها را به ایران حمل کنیم: مخصوصا آنکه مشکل هوایی هم داریم.

وی اینگونه ادامه می‌دهد:حافظ اسد موافقت کرد. من در فرودگاه دمشق انبار بزرگی داشتم. هر چه لازم بود- اعم از قطعات مورد نیاز و هر چه می‌خواستیم- از همه جای دنیا می‌خریدیم و داخل آن انبار می‌گذاشیتم. بعد یک هواپیما از تهران می‌فرستادیم؛ آنها را بار می‌زده و می‌آورد. حتی من از کشور امارات نیز بدین منظور استفاده می‌کردم. البته کسی نمی‌دانست. در آنجا هم جاهایی را درست کرده بودیم؛ جنس‌ها را می‌خریدیم و به آن مکان‌ها می‌بردیم، حتی یک کشتی مهمات به نام سودان، از انگلستان خریدیم. قرار گذاشتیم وقتی کشتی به آب‌های نزدیک ایران می‌رسد، به جای اینکه به طرف آفریقا برود، مسیر کشتی تغییر بکند و به خلیج فارس بیاید. انگلیسی‌ها این موضوع را فهمیدند و کشتی را به بنادر دبی بردند و بستند. بعد، ما یک شب به دبی رفتیم و کشتی را بارش برداشتیم و به ایران آوردیم. [۱]

۱. برای تاریخ می‌گویم (خاطرات محسن رفیق دوست)، به کوشش سعید علامیان، تهران، سوره مهر، ۱۳۹۳، چاپ سوم، جلد اول، صص ۱۹۱-۱۹۲.


منبع: الف

پایگاه «wsws»: برهم‌زنی برجام واکنش تند فرانسه و آلمان را در پی خواهد داشت

 پایگاه تحلیلی «wsws» در گزارشی ریشه اصلی اختلاف وزیر دفاع و خارجه آمریکا با رئیس‌ جمهور این کشور در خصوص نحوه برخورد با توافق هسته‌ای را بررسی کرد.

 به گزارش میزان، وب‌سایت تحلیلی-خبری «دبلیواس دبیلو‌اس» در گزارشی تحلیلی با اشاره به سیاست ها‌ی خصمانه روز‌های گذشته دولت ترامپ نسبت به ایران و تشکیل یک کارگروه ویژه در کاخ‌سفید با هدف زمینه‌چینی برای برهم‌زنی توافق هسته‌ای با ایران، دلیل اصلی اظهارات ضدایرانی دونالد ترامپ و اختلاف رئیس‌جمهور آمریکا با وزیر خارجه و دفاع را بررسی کرده است.

نویسنده با بیان اینکه از دیدگاه آمریکایی‌ها ایران مهمترین مانع مقاوم در برابر سیطره‌ی کامل آمریکا بر منطقه پرانرژی خاورمیانه است تأکید می‌کند که تمام جناح‌ها و طیف‌های مختلف سیاست و قدرت آمریکا در مهار قدرت ایران و مقابله فعال با این کشور هیچ اختلافی ندارند تنها اختلاف آن‌ها در چگونگی این مهار و مقابله است.

وی در بخش دیگری از مطلب خود به اختلاف دونالد ترامپ با رکس تیلرسون و جمیز متیس اشاره می‌کند که اینکه پیش از این دونالد ترامپ مأموریت زمینه‌چینی برای خروج از برجام را به وزارت خارجه سپرده بود، ولی اکنون با تشکیل یک گروه از افراد معتمد خود در کاخ‌سفید به هدف برهم‌زدن برجام اختلاف شدید وزیر خارجه و رئیس‌جمهور آمریکا آشکار شد.

نگارنده در خصوص ریشه اصلی اختلاف وزیر دفاع و خارجه آمریکا با رئیس‌جمهور این کشور در خصوص نحوه برخورد با توافق هسته‌ای با ایران اعتقاد دارد که مخالفت رکس تیلرسون و جیمز متیس بر پایه این ملاحظه استوار است که برهم‌زدن برجام از سوی آمریکا پاسخ تند کشور‌های اروپایی به ویژه آلمان وفرانسه را در پی خواهد داشت.

وی در خصوص اعتراض کشور‌های آلمان و فرانسه به برهم‌زدن برجام می‌افزاید: پس از توافق هسته‌ای کشور‌های اروپایی در مقایسه با آمریکا روابط تجاری خود را با ایران بیشتر توسعه داده‌اند؛ اخیرا توتال بزرگترین شرکت نفتی فرانسه یک قرارداد یک میلیارد دلاری با ایران را امضاء کرده‌ و طبیعی است که چندان تمایلی به برهم‌زدن توافق هسته‌ای با ایران  را نداشته باشد.


منبع: الف

روزنامه جوان: دولت از دیدار دیروز فرماندهان سپاه با رئیس جمهور و نتایج آن راضی بوده است

روزنامه جوان نوشت:

دیدار رئیس‌جمهور با فرماندهان ارشد سپاه در میان خبرهای دیروز، یک خبر «تاپ» بود و هر چند سایت ریاست جمهوری از این دیدار به انتشار یک خبر کلی و کوتاه اکتفا کرد، اما برخی رسانه‌های دولتی مثل ایسنا از دل همین خبر کوتاه عنوان «حمایت کامل روحانی از خدمات سپاه» را بیرون کشیدند و برخی دیگر «تبریک فرماندهان سپاه به روحانی برای پیروزی در انتخابات» را. اما ساعتی بعد مشاور فرهنگی روحانی که معمولاً وظیفه تفسیر برخی اخبار کوتاه دولت را بر عهده می‌گیرد، یک تفسیر خاص از این دیدار کرد و با انتشار عکس دیدار نوشت: «این فقط یک تصویر نیست، بلکه یک مسیر است، آزادی، امنیت، آرامش و پیشرفت برای مردم و نظام در گرو اجماع راهبردی میان دولت و مجموعه دفاعی کشور است.»

اگر این تفسیر کوتاه را ملاک بگیریم باید گفت که مجموعه دولت از این دیدار و نتایج آن راضی بوده است.  برخی اخبار نیز حاکی است پس از آنکه برخی افراد و سایت‌های اطلاع‌رسانی داخلی و منابع معاند خارجی تلاش می‌کردند بر موج برخی عبارات و اظهارنظرها سوار شوند، چنین دیداری یک ضرورت ملی و راهبردی نظام شد که ارکان اصلی حفظ انقلاب در حمایت از یکدیگر سخن بگویند، آنچنانکه رئیس‌جمهور بر حمایت کامل از خدمات سپاه تصریح کرد و  فرمانده سپاه نیز تأکید کرد که «سپاه آماده همکاری همه‌جانبه با دولت برای تحقق اهداف انقلاب است.»

اما براساس گزارش سایت ریاست‌جمهوری، رئیس‌جمهور در دیدار فرماندهان عالیرتبه سپاه، با قدردانی از تلاش‌های نیروهای مخلص سپاه، بر ضرورت وحدت و انسجام همه نیروها و نهادهای نظام و تلاش برای تحقق رهنمودهای رهبر معظم انقلاب و خدمت خالصانه به مردم تأکید و ابراز امیدواری کرد که در دوره مسئولیت دولت دوازدهم، تلاش هماهنگ همه نیروهای مسلح، به سرعت بیشتر در تحقق خواسته‌های مردم بینجامد و همه نهادها و دستگاه‌های مسئول، با شفافیت کامل در حوزه‌های تخصصی خود بر کارآیی مجموعه بیفزایند و تقویت توان رزمی سپاه و ارتش با بهره‌گیری از فناوری‌های نوین، امنیت ملی کشور را بیش از پیش تضمین نماید. براساس این گزارش  رئیس‌جمهور همچنین بر حمایت کامل دولت دوازدهم از خدمات سپاه در حوزه مأموریت خود تأکید کرد.  

این گزارش همچنین می‌نویسد:  در این دیدار سردار سرلشکر محمد علی جعفری فرمانده کل سپاه، انتخاب مجدد دکتر روحانی و حضور گسترده مردم در انتخابات را تبریک گفت و آمادگی سپاه برای همکاری همه جانبه با دولت در تحقق اهداف انقلاب اسلامی را اعلام کرد. فرماندهان بخش‌های مختلف سپاه نیز گزارشی از فعالیت‌ها و آمادگی‌های سپاه پاسداران را به رئیس‌جمهور ارائه و از حمایت‌های دولت برای تقویت بنیه دفاعی کشور و نیز مقابله با تروریسم در منطقه تشکر کردند.


منبع: الف

انور قرقاش: بازبینی مواضع برای قطر پر فایده تر از دیدارهای تکراری است

انور قرقاش وزیر مشاور در امور خارجه امارات متحده عربی بامداد سه شنبه در واکنش به سفر رجب طیب اردوغان به دوحه, در توییتی نوشت: بازبینی مواضع برای قطر پر فایده تر از دیدار های تکراری است.

به گزارشایرنا به نقل از شبکه خبری اسکای نیوز, انور قرقاش در ادامه نوشته است: سفر رجب طیب اردوغان رئیس جمهوری ترکیه به قطر دستاوردی نداشت.

بنابر این گزارش, وزیر مشاور در امور خارجه امارات افزوده است: بی طرفی در بحران قطر بهترین گزینه برای ترکیه است.

سفر دو روزه رجب طیب اردوغان رئیس جمهوری ترکیه به سه کشور عربستان، کویت و قطر امروز با هدف میانجیگری برای حل بحران قطر درحالی پایان یافت که این سفر به رغم تصورات خوشبینانه، هیچ نتیجه ای در برنداشت.

عربستان، امارات، بحرین و مصر ۱۵ خردادماه ۹۶ با متهم کردن دوحه به حمایت از تروریسم و افراط گرایی، روابط دیپلماتیک خود را با قطر قطع کردند و مرزهای زمینی، دریایی و هوایی خود را به روی این کشور بستند.


منبع: الف

تیلرسون از کشتی سرگردان دیپلماسی ترامپ خارج می شود

 به نظر می رسد رکس تیلرسون وزیر خارجه ترامپ نیز با گذشت کمتر از شش ماه با آگاهی براین حقیقت که به وصله ناهمخوانی در تشکیلات سیاسی آمریکا تبدیل شده تصمیم گرفته است هرچه زودتر کشتی سرگردان دیپلماسی ترامپ را در دریای پرتلاطم چالش های جهانی ترک کند و از این تجربه تلخ جان سالم به در برد.

به گزارش ایرنا، ترامپ که با شدت گرفتن جنجال های پرونده روسیه و کشیده شدن پای افراد خانواده اش به این غائله آشکارا در تنگنای سختی گرفتار آمده فرار از این تنگنا را در گرو از هم پاشیدن کمیته ویژه تحقیقات روسیه می بیند که سرپرستی و نظارت بر آن را حالا ‘رابرت مولر’ رییس سابق اف بی آی به عهده دارد.

اقدامات و اظهارات کور ترامپ در این رهگذر نه تنها استیصال و در ماندگی او را به وضوح نشان می دهد بلکه در دل حتی نزدیک ترین اطرافیان و حامیان او هراس افکنده است چه رسد به شخصی مانند تیلرسون که از ماه ها پیش به اشتباه خود در قبول سمت ریاست دستگاه دیپلماسی ترامپ پی برده و برای کناره گیری از این سمت لحظه شماری می کند.

بزرگترین زنگ خطر برای تیلرسون زمانی زده شد که هفته پیش باب مولر رسما اعلام کرد که در تحقیقات مربوط به روسیه مبادلات مالی و تجاری ترامپ و افراد خانواده او از جمله پسرش دونالد ترامپ جونیور، ایوانکا ترامپ و داماد او جرد کوشنر را برای روشن شدن هرگونه ارتباط مالی با وابستگان به دولت روسیه مورد بررسی قرار خواهد داد.

این خبر بهانه تازه ای بدست ترامپ داد تا خشم نهفته خود نسبت به مولر و سایر دست اندرکاران تحقیق در مورد پرونده روسیه را علنی کند و در یک مصاحبه تلویزیونی رسما تهدید کرد که پرداختن به مبادلات مالی او و خانواده اش خط قرمزی خواهد بود که عبور از آن عواقب سنگینی را در پی خواهد داشت.

به هر دلیلی که هنوز معلوم نیست اختلال در جریان تحقیقات این کمیته آشکارا آرزو و هدفی است که ترامپ در این چند ماه در سر می پرورانده و دنبال می کرده است اما مشکل عمده ای که او با آن روبرو است این است که قادر به برکنار کردن مولر و یا جایگزینی مشاور حقوقی تازه ای به جای او نیست و مشاوران او به او گفته اند که چنین رویکردی قطعا او را در وضعیتی قرار خواهد داد که نیکسون رییس جمهوری پیشین این کشور در غائله واترگیت با آن روبرو شد و سرانجام از مقام خود کناره گیری کرد.

نیکسون با بالاگرفتن غائله واترگیت و درحالی که در شرایطی مشابه با وضعیت امروز، کنگره آمریکا درحال تحقیقات در مورد این پرونده بود تصمیم به برکنارکردن آرچیبالد کاکس سرپرست کمیته تحقیقاتی که از سوی الیوت ریچاردسون وزیر دادگستری وقت نیکسون برگزیده شده بود گرفت و از ریچاردسون در خفا خواست تا اور را برکنار کند اما با سرپیچی ریچاردسون روبرو شد.

ریچاردسون بعد از این سرپیچی همانطور که انتظار می رفت از مقام خود کناره گیری کرد و معاون او ویلیام راکل شاوس وزیر دادگستری آمریکا شد اما او هم حاضر به اجرای فرمان نیکسون و اخراج کاکس نشد و چند روز بعد استعفا کرد و سرانجام یکی از مقامات عالی رتبه وزارت دادگستری نیکسون کاکس را از مقام خود برکنار کرد که رسوایی های متعاقب همین قانون شکنی بتدریج کار را به درخواست استیضاح نیکسون و استعفای او از مقام ریاست جمهوری آمریکا کشاند.

ترامپ در آغاز این جنجال ها با اطمینانی که به وفاداری جف سشنز نسبت به خود داشت چندان نگران نتایج این تحقیقات نبود و اطیمنان داشت که سشنز در مقام سرپرستی کمتیه ویژه این تحقیقات آن را به مسیری خواهد کشاند که زیانی برای او در بر نداشته باشد.

ترامپ که آشکارا نگران چنین تبعاتی است فعلا تلاش خود را بر این متمرکز کرده با افزودن به حملات انتقادی خود از سشنز او را وادار به کناره گیری کند و مالا کسی را به این سمت منصوب کند که با پیروی از خواست او مولر را از سمت نظارت و سرپرستی کمیته تحقیقات کنار بزند و فرد مورد اعتمادی را بجای او بنشاند.

اما در همین گیر و دار کاشف به عمل می آید که خود جف سشنز وزیر دادگستری آمریکا نیز در طول کمپین های انتخاباتی با مقامات روسی در تماس و گفت وگو بود و به همین دلیل موضوع تحقیقات این کمیته خواهد بود و به همین دلیل و به خواست قانون گذاران آمریکایی سشنز ناگزیر می شود از سرپرستی این کمیته کنار بیاید.

و حالا با تنگ ترشدن حلقه محاصره اتهامات و رسواگری ها پیرامون رییس جمهوری آمریکا نخستین چاره ای که برای ترامپ باقی مانده این است که به هر طریقی سشنز را به کناره گیری از مقام خود وادار کند و نخستین بهانه ای که با این هدف به آن متوسل می شود موضوع کناره گیری وزیر دادگستری آمریکا از سرپرستی کمیته مذکور بدون مشورت کردن با او است و می بینیم که با چنین هدفی از نزدیک به دو هفته پیش با توسل به این بهانه سشنز را که از ابتدا از وفادارترین حامیان وی بشمار می رفت به باد حمله و انتقاد می گیرد.

این رویکرد ترامپ گرچه با مقاومت سشنز و تصمیم او به ادامه تصدی خود روبرو شده اما ناخرسندی های زیادی را در دایره اطرافیان و اعضا کابینه رییس جمهوری وحشت زده آمریکا بر انگیخته و این نگرانی را در آن ها برانگیخته است که درصورت کوچکترین اختلاف و ناهمخوانی با وی به سرنوشتی نظیر سشنز روبرو شوند و رکس تیلرسون وزیر خارجه ترامپ از جمله همین افراد است.

تیلرسون که پیش از تصدی وزارت خارجه آمریکا مدیر عامل اجرایی شرکت اکسان موبیل – ششمن شرکت نفتی بزرگ جهان – را به عهده داشت به گفته خودش از ابتدا نیز تمایل چندانی به قبول این سمت نداشته و بدون کمترین تجربه سیاسی و صرفا به توصیه همسرش این سمت را پذیرفته بود. تردیدی نیست که تیلرسون در مقام گرداننده یک شرکت غول پیکر نفتی از شم اقتصادی و توان مدیریت و مذاکره برجسته ای برخوردار است و ترامپ ظاهرا با اتکا به همین قابلیت ها و نیز روابط حسنه ای که وی با گردانندگان کرملین داشته او را رییس دستگاه دیپلماسی خود کرده بود.

اما او نیز مانند برخی دیگر از اعضا کابینه ترامپ در نخستین ماه تصدی خود متوجه شد که قادر به همصدایی و همخوانی با رویکرد های ترامپ و فقدان استراتژی مشخصی در این رویکردها نیست و گرچه تاکنون سعی کرده است در تعارض قاطع و آشکاری با این رویکردها قرار نگیرد اما در موارد زیادی در حرف و عمل ناهمگونی خود با دستگاه سیاسی ترامپ را آشکارا نشان داده است.

از طرفی تیلرسون خود را در وضعیت غیرقابل دوامی یافته و شاهد بوده است که چگونه با گذشت ۶ ماه هنوز بسیاری از سفارت خانه های آمریکا در کشورهای مختلف جهان در انتظار نمایندگان سیاسی این کشور بسر می برند و شمار زیادی از آن ها عملا در غیبت پست ها و مسئولیت های لازم به حالت فلج درآمده اند.

در چنین شرایطی ترامپ در لایحه بودجه سال آینده این کشور پیشنهاد کاهش درصد قابل ملاحظه ای از بودجه وزارت خارجه کشور را داده است که عملا دست و پای تیلرسون در بکارگرفتن نیروهای کافی در سفارت خانه ها و کنسولگری های این کشور را خواهد بست. علاوه بر این ها ترامپ و دایره اطرافیان او در کاخ سفید عملا به کارشکنی در جریان استخدام و انتصاب کارکنان و سفرای این کشور مشغول بوده اند تا جایی که دو هفته پیش همین کارشکنی ها و مداخله ها موجب درگیری های تند میان تیلرسون با جان دستفانو سرپرست کارکنان ریاست جمهوری آمریکا شد و خبر آن به رسانه های آمریکایی درز پیدا کرد.

از طرفی قدرت گرفتن جرد کوشنر داماد و مشاور مورد اعتماد ترامپ و حامی قسم خورده اسرائیل در این میان به تدریج به عامل دیگری در بی اعتباری تیلرسون و در حاشیه قرارگرفتن او در تصمیم گیری های سیاسی تبدیل شده است.

کوشنر به خصوص از سه ماه پیش و در پی اختلاف نظرها و درگیری هایی که با استیو بنن مشاور بانفوذ ترامپ پیدا کرد بتدریج بنن را نیز به حاشیه راند و به دست راست ترامپ و نیرومندترین مرد کاخ سفید تبدیل شد و ترامپ نیز بدلیل بی تجربگی در عرصه سیاست نه تنها عنان اختیار کاخ سفید را به کوشنر سپرده بلکه راه تسلط او بر یکی از حساس ترین پست های کابینه آمریکا یعنی وزارت خارجه این کشور را نیز برای او هموار کرده است.

به همین دلیل همانطور که دیدیم این کوشنر بود که ماه گذشته ظاهرا با هدف گفت وگو بر سر صلح فلسطین به تل آویو سفر کرد ، این کوشنر بود که ظاهرا به قصد دیدار و گفت وگو با نیروهای نظامی آمریکا به عراق سفر کرد، هم او بود که واسط گی میان ترامپ با مکزیک و کانادا را در رابطه با نفتا به عهده گرفت و همین داماد ۳۶ ساله رییس جمهوری آمریکا بود که بدنبال زمینه سازی برای سفر شی جین پینگ رییس جمهوری چین به ویلای خصوصی ترامپ ،به دیدار از چین دعوت شده است.

تیلرسون به وضوح می بیند که همزمان با تنگ تر شدن حلقه جنجال ها و رسوایی های پیرامون ترامپ چگونه زمین از زیر پای او نیز در حال فروریختن است و می داند که علاوه بر زخم های مهلکی که ازهمجواری با ترامپ و رسوایی های محتمل او برخواهد داشت به هر حال نام او بعنوان بی خاصیت ترین و ناتوان ترین وزیر خارجه آمریکا در تاریخ این کشور ثبت خواهد شد.

در همین شرایط ترامپ که به گفته اطرافیان وی هفته گذشته تصمیم گرفته بود از تایید پایبندی ایران به مفاد برجام خودداری کند ظاهرا بنا بر اصرار و پافشاری ماتیس وزیر دفاع ، مک مستر مشاور امنیت ملی و تیلرسون وزیر خارجه خود تصمیم خود را عوض کرده و به این تصمیم تن داده بود، هفته گذشته در یک دهان کجی آشکار به وزیر خارجه خود ، تیم تازه ای از کارکنان و مشاوران کاخ سفید را مسئول بررسی پرونده برجام کرد که چنین اقدامی طبعا ضربه محسوس دیگری بر اعتبار وزیر خارجه آمریکا و روابط میان او و ترامپ وارد کرده است.

این رویکردها گرچه بسیار دیر اما به تیلرسون این آگاهی را داده است که کار کردن شخصی چون او که به گفته خودش با صلابت و قدرت تمام یک شرکت غول پیکر نفتی با هزاران نفر کارمند اداره کرده است، در کنار شخصیت خودشیفته ، کاسب مسلک، قدرت طلب و عاری از هر گونه درک منطقی از مفهوم سیاست نوید آینده روشنی را برای او در بر نخواهد داشت و بهتر است تا زمان باقی است صحنه را خالی کرده و از بی اعتبار تر شدن بیشتر خود جلوگیری کند.

در چنین فضایی از بد بینی ها و بی اعتمادی های دو جانبه ، به نظر می رسد که انتقاد و حمله بی دلیل ترامپ به جف سشنز وزیر دادگستری آمریکا علما تیر خلاصی بود بر رابطه حسنه میان تیلرسون و ترامپ و به همین دلیل است که به گفته اطرافیان ، او که قبلا تصمیم داشت دست کم یک سال در این مقام باقی بماند تا نام خود را بعنوان یکی از وزرای خارجه آمریکا در تاریخ این کشور به ثبت برساند حالا به اطرافیان خود در وزارت خارجه آمریکا گفته است که دیگر بس است و احتمالا بسیار زودتر از زمانی که پیش بینی می کرده ناچار از کناره گیری از این مقام خواهد شد.


منبع: الف

افزایش امیدها برای پایان یافتن بحران سوریه

امیدها برای پایان یافتن بحران سوریه افزایش یافته استمکرم محمد احمد می نویسد: آن چه بیش از پیش حکایت از بهبود اوضاع و روشن شدن فضا برای حل بحران سوریه دارد، بازگشت بیش از نیم میلیون نفر سوری به کشورشان در طول هفته های اخیر است.

دیپلماسی ایرانی: روشن است که گشایش در بحران سوریه بعد از دیدار پوتین و ترامپ در هامبورگ در حاشیه نشست گروه ۲۰ روز به روز بیشتر می شود، توافقی که دو طرف توانستند با آتش بس در جنوب سوریه توافق کنند، توافقی که با موافقت اردن و اسرائیل و سوریه پایداری آن روز به روز بیشتر می شود. در عین حال نشان می دهد که این آتش بس نمی تواند مناطق جدیدی از سوریه را در بر بگیرد تا زمانی که گروه های جدیدی وارد این توافق نشده باشند. علاوه بر آن به روشنی می توان دید که مواضع عربستان نسبت به بحران سوریه تغییر کرده و توجه بیشتری برای حل مشکلات این کشور و پایان دادن به عذاب های ملت سوریه صرف می کند. این بعد از آن اتفاق افتاد که همه درک کردند جنگ سوریه به جایی برای پرورش گروه های تروریستی و تعدد بازیگران و ترافیک حریم هوایی سوریه با حضور جنگنده های متحدان و دشمنان و ناظران تبدیل شده است که هر کدام تصور می کند نقشی در این کشور دارد، تا آن جا که روس ها و امریکایی ها در توافقی مکتوب توافق کردند که عملیات هوایی را با یکدیگر هماهنگ کنند، کما این که اسرائیلی ها و روس ها نیز به توافق مشابهی رسیدند تا از هر گونه برخورد احتمالی که نتایج آن را نتوان برآورد کرد، جلوگیری شود.

اما آن چه بیش از پیش حکایت از بهبود اوضاع و روشن شدن فضا برای حل بحران سوریه دارد، بازگشت بیش از نیم میلیون نفر سوری به کشورشان در طول هفته های اخیر است. شهروندانی که از شهرها و روستاهای خود آواره شده بودند و به لبنان و اردن و عراق و مصر فرار کرده بودند و با عبور از مرزهای ترکیه و بالکان و دریای اژه تلاش می کردند خود را به اروپا برسانند، اتفاقی که مخاطرات این گونه مهاجرت ها را افزایش داد و کشورهای اتحادیه اروپا را بر آن داشت تا توافق کنند دروازه های خود را به روی این مهاجران سوری ببندند و همچنین رئیس جمهوری ترکیه، رجب طیب اردوغان را به عنوان یک گارد اجاره ای، مسئول بستن مرزها به روی آوارگان سوری کنند. روشن است که هر چه آتش بس بیشتر پایدار باشد و فرصت های ثبات بیشتر شود و شکست داعش ادامه دارتر باشد و سرزمین های بیشتری را در سوریه از دست بدهد، میزان بازگشت سوری ها به کشورشان نیز افزایش خواهد یافت.

همه منتظرند که ارتش سوریه به پیشرفت خود ادامه دهد و مواضع و اراضی بیشتری را که از دست داده بود، پس بگیرد، چه در غوطه دمشق چه در مناطق مرکزی حمص و حماه چه در شمال شهر حلب که فعالیت و حیات خود را بازیافته است و می رود تا ساعت باستانی قدیمی خود را در مرکز میدان اصلی شهر بازسازی کند. همه منتظرند که ارتش سوریه به مرزهای سوریه با ترکیه برسد و مرزها را ببندد و جلوی ورود غیرقانونی افراد مسلح خارجی به داخل سوریه را بگیرد.

در شهر رقه که داعش آن را به عنوان پایتخت خلافت خودخوانده خود انتخاب کرده بود، نیروهای کُرد و هم پیمانان عرب آنها با همکاری مستقیم ایالات متحده درگیری برای آزادسازی شهر را در جنگی سرسختانه بر عهده دارند. جنگی که بعد از پایان کار داعش در موصل به نظر می رسد ظرف هفته های آینده به پایان برسد و رقه هم مانند موصل از دست داعش خلاص شود. این در حالی است که ارتش سوریه به عملیات خود در جنوب رقه ادامه می دهد، و توانسته بر برخی از چاه های نفتی تسلط یابد و به سمت استان دیرالزور پیشروی کرده، شهری که همچنان بخش بزرگی از آن تحت کنترل داعش است.

در این میان آن چه قابل ملاحظه است این است که ارتش سوریه علی رغم کمبود نیرو و گسترش میدان نبرد در هیچ جنگی بعد از آزادسازی حلب شکست نخورده است.

در سایه این تحولات است که می توان گفت به نظر می رسد گشایشی در بحران سوریه بعد از تصمیم رئیس جمهوری امریکا برای پایان دادن به برنامه های سازمان امنیت مرکزی که از سال ۲۰۱۳ و در دوران باراک اوباما، رئیس جمهوری سابق کار آموزش و مسلح کردن نیروهای شورشی از هنگ ۱۳ به خصوص ارتش یرموک با هدف فشار به حکومت اسد برای وادار کردن او به قبول مرحله جدید انتقالی در سوریه را آغاز کرده بود، به وجود آمده است. این بدان معناست که رئیس جمهور ترامپ به حمایت ایالات متحده از شورشیان سوری که بخش مهمی از اپوزسیون را تشکیل می دادند، پایان می دهد تا به این ترتیب نقش مخالفان مسلح برای همیشه پایان یابد. همچنین توافق امریکا و روسیه بدین معناست که اولولویت همچنان مبارزه با داعش است. همه اینها این معنا را می دهد که امریکایی ها اعتراف کرده اند نفوذشان در سوریه نسبت به نقش آفرینی روسیه که روزبه روز قدرتش در حال افزایش است، محدود است تا آن جا که بعضی بر این اعتقادند که تصمیم اخیر ترامپ به توقف برنامه سری سازمان امنیت مرکزی امریکا اعلام پیروزی روسیه است.
منبع: الاهرام


منبع: الف

چند نکته درباره تور عربی اردوغان

تور عربی اردوغان شب گذشته به پایان رسید تا یک میانجگری دیگر برای حل بحران قطر احتمالا بدون نتیجه باقی بماند.

به گزارش نامه نیوز، رجب طیب اردوغان که از زمان آغاز بحران قطر و ۴ کشور عربی پرچم حمایت از قطر را برافراشته بود روز یکشنبه تور عربی خود به سه کشور حاشیه خلیج فارس را آغاز کرد، توری که گفته شد برای میانجگری و حل بحران قطر است.

رئیس جمهور ترکیه به کشورهای عربستان، کویت و قطر سفر کرد و با ملک سلمان پادشاه عربستان، محمد بن سلمان ولیعهد این کشور، امیر کویت و در نهایت امیر قطر دیدار و درباره روابط دوجانبه، مسائل منطقه و در نهایت پرونده بحران قطر به گفت و گو نشستند، رسانه های به طور هماهنگ این تور عربی را با هدف میانجگری اردوغان در بحران قطر خواندند اما این سوال اساسی مطرح می شود که چطور کشوری که در یک بحران به جانبداری از یک طرف پرداخته است اکنون به دنبال میانجگری است؟

۴ کشور خارجی غیر عربی تاکنون برای حل بحران قطر تلاش کرده اند، آمریکا، فرانسه، انگلیس و آلمان، میانجگری هایی که همگی بی نتیجه مانده و هیچ نشانه ای از حل بحران قطر دیده نمی شود، تحریم های ۴ کشور عربستان، امارات بحرین و مصر علیه قطر همچنان پاربرجا است و امیر قطر در تازه ترین گفت وگوی تلویزیونی خود نیز هرگونه زورگویی از جانب این ۴ کشور عربی را رد و دیپلماسی بدون پیش شرط را تنها راه حل بحران دانست.

در این شرایط اردوغان که به تازگی ششمین گروه از نیروهای نظامی ترکیه را به قطر ارسال کرده است و بخش زیادی از مایحتاج این کشور پس از تحریم از سوی کشورهای عربی را تامین می کند مورد استقبال ملک سلمان در ریاض قرار گرفت.در حالی که یکی از شروط ۴ کشور عربی برای گفت وگو با دوحه برچیده شدن پایگاه نظامی ترکیه در این کشور است و سعودی ها به شدت از حمایت آنکارا از دوحه در این شرایط عصبانی هستند.

تحلیلگران بر این باور هستند که اردوغان اما نه به دنبال میانجگری بلکه به دنبال ماهی گیری از آب گل آلود بحران در حاشیه خلیج فارس است؛ چرا که ترکیه به بهبود روابط خود با ریاض نیازمند است چه از جهت صادرات اجناس خود به بازارهای این کشور چه از سر گیری پروژه خرید سلاح ریاض از آنکارا که ارزش آن بیش از دو میلیارد است. ایران نیز در این بین می تواند بهانه خوبی باشد برای نزدیکی به  سعودی ها چرا که پیروزی های اخیر تهران در منطقه به شدت ریاض و متحدانش را سرگردان کرده است.

از سوی دیگر می توان این تحلیل را نیز مد نظر داشت که اردوغان می تواند از برگه برنده نفوذ و حمایت خود از قطر برای جلب نظر ریاض استفاده کند و با چرخش آشکار در سیاست هایش  که پیش از این نیز مسبوق به سابقه بود نظر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس را برای پایان دادن به این بحران جلب کند.

اکنون باید دید که اردوغان با سیاست آشکاری که در قبال قطر در پیش گرفته اند و با توجه به تلاش های بی نتیجه عمان و کویت از یک سو و کشورهای غربی از سوی دیگر برای میانجگری در موضوع قطر، چه گزینه هایی را برای حل بحران دوحه روی میز اعراب گذاشته است.


منبع: الف

افسر قاتل اسرائیلی از اردن خارج شد

یک روز پس از حادثه تیراندازی و قتل ۲ اردنی در سفارت رژیم صهیونیستی در پایتخت اردن، کارکنان این سفارت به تل‌آویو بازگشتند.

به گزارش تسنیم به نقل از «رویترز»، یک مقام دفتر نخست‎وزیری اسرائیل، دوشنبه گفته است، کارکنان سفارت این کشور در امان، پایتخت اردن، از جمله یک نیروی حفاظتی سفارت که به سمت دو شهروند اردنی شلیک کرده بود، به تل‌آویو بازگشته‌اند.

یک نگهبان سفارت رژیم صهیونیستی در امان، شامگاه یکشنبه به سوی یک شهروند اردنی تیراندازی می‌کند. این شهروند اردن در داخل سفارت مشغول به کار بوده به همراه یک نفر دیگر، در این تیراندازی کشته شدند. گفته می‌شود که این نیروی حفاظتی سفارت اسرائیل در این حادثه زخمی سطحی برداشته است.

طبق این گزارش، اردن خواهان بازجویی از این نیروی حفاظتی سفارت اسرائیل شد. اما اسرائیل گفته است که این نگهبان سفارت از مصونیت دیپلماتیک برخوردار است. وزارت خارجه اسرائیل مدعی شده است، این نگهبان برای دفاع از خود فرد مهاجم را به ضرب گلوله کشت.

پدر مقتول می‌گوید، فرزند ۱۶ ساله‌اش هیچ گونه ارتباطی با جریان‌های تندرو نداشته است. همزمان، دفتر نخست وزیر اسرائیل نیز در بیانیه‌ای اعلام کرده است، بازگشت هیات کارکنان سفارت در امان به لطف همکاری نزدیک بین اسرائیل و اردن میسر شد.

حادثه تیراندازی در سفارت اردن در حالی روی داد که طی روزهای اخیر فلسطینیان به نصب گیت‌های فلزیاب در ورودی‌های مسجد الاقصی اعتراض کرده و با اسرائیلی‌ها درگیر شده‌اند. از سوی دیگر، «اوران حزان» عضو کنست اسرائیل (پارلمان) در واکنش به حادثه تیراندازی در سفارت این رژیم در امان، به اردنی‌ها حمله کرده و اظهارات توهین‌آمیزی علیه آنها مطرح کرده است.

حزان، که از حزب «لیکود» به ریاست «بنیامین نتانیاهو» است، در صفحه کاربری خود در توییتر نوشت: «به نظر می‌رسد همسایگان ما در شرق اردن، همان‌هایی که به آنها آب می‌‌خوارنیم و از آنها حمایت می‌کنیم، نیاز دارند از نو تربیت شوند، به نظر می‌رسد این سلامی بدون دیدار است.»


منبع: الف

آیا «گاپ» پروژه صهیونیستی است؟

نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، ابعاد پشت پرده پروژه گاپ ترکیه و خطرات آن برای منطقه را تشریح و تاکید کرد: مجلس این مسئله را با جدیت دنبال خواهد کرد.

محمدمهدی برومندی در گفتگو با مهر، با اشاره به جلسه اخیر کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی و کمیته «امنیت آب» این کمیسیون درباره ابعاد پروژه «گاپ» ترکیه، اظهار داشت: در این نشست با حضور مسئولان وزارت امور خارجه، وزارت اطلاعات، وزارت نیرو، سازمان حفاظت محیط‌زیست و مرکز پژوهش‌های مجلس، این پروژه ترکیه را بررسی کردیم و وزارتخانه‌ها و دستگاه‌های مختلف، گزارش‌های کارشناسی خود را ارائه کردند.

وی افزود: تاکنون پیگیری‌هایی در این رابطه صورت گرفته و برخی از دستگاه‌ها نیز بر اساس گزارش‌هایی که قبلاً وزارت اطلاعات تهیه کرده و به مراجع ذیصلاح ارائه داده است، مأمور شده بودند که مسائلی را پیگیری کنند. نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی خاطرنشان کرد: در جلسه کمیسیون امنیت ملی نیز بعد از اینکه طرح مسئله شد و ابعاد آن مورد بررسی قرار گرفت، قرار شد ابتدا گزارش کار دستگاه‌هایی را که پیش از این بر اساس گزارش وزارت اطلاعات موظف به انجام اقداماتی شده بودند، دریافت کنیم.

برومندی با تأکید بر اینکه بررسی ابعاد این پروژه در کمیسیون و در ارتباط با دستگاه‌ها ادامه خواهد داشت، گفت: در نشستی هم که با آقای ظریف در وزارت امور خارجه داشتیم، مسئله پروژه «گاپ» را مطرح کردیم؛ ظاهراً در این خصوص وزارتخانه‌های امور خارجه و نیرو هر دو فعال هستند و کار در دست پیگیری است.

وی با اشاره به نتایج نشست‌های تشکیل شده تاکنون، خاطرنشان کرد: تأکید شده است که مذاکراتی با کشورهای همسایه به ویژه ترکیه و نیز با عراق و سوریه که مشکلات آنها در پی پروژه گاپ خیلی بیشتر از ما خواهد بود، انجام شود.

عضو کمیته امنیت آب کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی تأکید کرد: این موضوع باید با جدیت پیگیری شود و این پیگیری هم باید در مجامع بین‌المللی و بر اساس کنوانسیون‌های حقوق بین‌الملل باشد و هم باید در داخل تمهیداتی برای مقابله با این پروژه اندیشیده شود و وزارتخانه‌های مختلف ما تأثیرات این پروژه ترکیه را بر مناطق مختلف ایران رصد و ارزیابی کنند و در پاسخ به آن، طرح‌های جایگزین داشته باشند.

خطر خشکسالی برای ایران، عراق و سوریه با احداث ۲۲ سد در ترکیه
برومندی با تأکید بر اینکه باید گزینه‌های مختلف را در این رابطه تحلیل و بررسی کنیم، اظهار داشت: در قالب پروژه گاپ ۲۲ سد بر روی رودخانه‌های دجله و فرات در منطقه آناتولی شرقی در حال احداث است که این پروژه، یک پروژه مهم و راهبردی برای امنیت زیست محیطی منطقه است که در صورت بهره‌برداری، علاوه بر خشکسالی وسیع در عراق و سوریه، نوار غربی ایران هم به شدت درگیر خشکسالی می‌شود و خطر ریزگردها به کل کشورمان تسری می‌یابد.

وی افزود: مباحث زیادی در خصوص این پروژه مطرح است؛ حتی بانک جهانی هم به دلیل مشکلاتی که این پروژه برای منطقه ایجاد می کند، در این پروژه سرمایه‌گذاری نکرده و سرمایه‌گذار اصلی این پروژه، رژیم صهیونیستی است؛ به گونه‌ای که از میان حدود ۸۰ پیمانکار قوی این پروژه، بین ۵۰ تا ۶۰‌ پیمانکار متعلق به رژیم صهیونیستی هستند.

نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: با توجه به همین ترکیب، می‌توان گفت که این پروژه یک پروژه صهیونیستی برای منطقه است، بنابراین همه ارکان نظام باید این مسئله را دنبال کنند.


منبع: الف

انتقال کاندیدای محصور به بیمارستان

گروه سیاسی: حجت الاسلام مهدی کروبی کاندیدای ریاست جمهوری در سال ۸۸ که از بهمن ۸۹ تاکنون در بازداشت خانگی به سر می برد در بیمارستان بستری شد. فرزند او پس از عیادت پدرش در مورد علت بستری شدن او در بیمارستان گفت: در حالت عادی نبض باید بالای ۶۵ باشد ولی نبض پدرم پایین ۵۰ بوده؛ به همین دلیل پزشکان احساس خطر کرده و ایشان را بستری و دستگاه هولتر وصل کردند.
سه روز دستگاه هولتر به ایشان وصل است تا بعد از این سه روز پزشکان تصمیم بگیرند که با دارو، آنژیوگرافی یا گذاشتن باطری نبض را بالا بیاورند. حسین کروبی در مورد زمان ترخیص پدرش از بیمارستان اظهار داشت: پزشکان گفته اند که حداقل سه روز باید دستگاه هولتر به ایشان وصل باشد.

در همین رابطه «علی مطهری» نایب رییس مجلس شورای اسلامی با توجه به وضعیت کنونی حجت الاسلام والمسلمین مهدی کروبی پیشنهاد کرد به حصر خانگی او پایان داده شود. متن او این است: «عارضه قلبی جناب آقای کروبی و انتقال ایشان به بیمارستان فرصت خوبی است که با تدبیر به داستان غم انگیز حصر خانگی وی خاتمه داده شود».


منبع: بهارنیوز

اعتراض ابتکار به خبرگزاری تندرو

گروه سیاسی: معصومه ابتکار معاون رییس جمهور و رییس سازمان محیط زیست در یادداشتی تلگرامی با عنوان «پرونده‌های شخصی و دعاوی دو طرفه که با قصد سودجویی مطرح می‌شود، محل پیگیری دارد» نوشت: خبرگزاری فارس با بی توجهی به تذکر معاون اول محترم قوه قضاییه جناب آقای اژه‌ای که در تاریخ ۱۰ بهمن ۱۳۹۵ گفتند: «پرونده فرزند یکی از مسئولان دولتی، فساد مالی نیست و در برخی رسانه ها مسایلی مطرح شده که خلاف قانون است و اگر این فرد شکایت کند، انتشاردهنده و گوینده تحت تعقیب قرارمی گیرد»، دوباره به طرح اتهاماتی مشابه پرداخته است. آقای اژه ای در تاریخ یاد شده در پاسخ به سوالی درباره آخرین وضعیت دعاوی مربوط به فرزند اینجانب پس از بررسی پرونده مورد بحث گفته اند: “پرونده تشکیل شده دعوای شخصی بوده، فساد مالی نیست و از ناحیه بیت المال نیست، خواهشا مسایل حقوقی را با سیاسی خلط نکنید.”

در حالی که بارها هرگونه ارتباط این شکایات شخصی با رانت دولتی تکذیب شده و هیچ مدرکی هم در مورد چنین رانتی ارایه نمی کنند، خبرسازی ها تلاش دارند تا آن را تخلفات مالی نشان دهند. بنابراین لازم می دانم تاکید کنم که در اولین مراحل این اتهامات، موضوع توسط بازرسی نهادهای عالی نظارتی مورد بررسی قرار گرفت و گزارش آن موجود بوده که حاکی از تلاش افراد برای سوء استفاده از موقعیت اینجانب به منظور کسب منافع بیشتر است. این افراد حتی مراجعات مکرر و ایجاد مزاحمت در محل کار داشته اند، اما چون به نتیجه مطلوب خود نرسیدند از رسانه های خاص برای امیال خود سوء استفاده می کنند.

به طور قطع این اقدام خبرگزاری فارس مانند شکایت قبلی که مراحل قضایی خود را طی می کند، مورد پیگیری قرار خواهد گرفت. اگر چه خبرسازی ها برای سیاه نمایی از سوی فارس و رسانه های هم طیفش جدید نبوده و در دولت یازدهم فقط برای سازمان حفاظت محیط زیست بیش از ۴۵۰ مورد می رسد.

 


منبع: بهارنیوز

بهترین و پیشروترین زبان‌های برنامه نویسی مشخص شدند

Swift که دو سال قبل توسط شرکت اپل ابداع شد امروزه در میان ۱۰ زبان برتر برنامه نویسی چهان قرار گرفته و این سرعت رشد در نوع خود بی نظیر است.

بهترین و پیشروترین زبان‌های برنامه نویسی مشخص شدندپول‌نیوز – در تازه‌ترین رتبه‌بندی زبان‌های برنامه‌نویسی که توسط IEEE Spectrum اعلام شده، زبان برنامه نویسی Python رتبه اول را کسب کرده و زبان Swift بهترین رشد را داشته است.
Swift که دو سال قبل توسط شرکت اپل ابداع شد امروزه در میان ۱۰ زبان برتر برنامه نویسی چهان قرار گرفته و این سرعت رشد در نوع خود بی نظیر است.

زبان برنامه نویسی متن باز Python با رشد دوپله ای در رده بندی مذکور به رتبه اول صعود کرده است. این چهارمین سال است که  IEEE Spectrum زبان های برنامه نویسی را رتبه بندی می کند. این کار بر مبنای نظر متخصصان و سازمان های مشهور فنی و مهندسی و با توجه به نحوه استفاده از این زبان ها در طراحی برنامه های محبوب و مشهور صورت می گیرد.

رتبه های بعد این فهرست به ترتیب به زبان های برنامه نویسی C، Java, C++، C#, R، JavaScript PHP، Google’s Go و Apple’s Swift اختصاص یافته است. البته چهار زبان برنامه نویسی محبوب در این فهرست Python، C، Java و C++  بوده اند.

از نظر میزان محبوبیت در میان کارفرمایان، زبان های برتر عبارتند از: جاوا، C، Python، C++، JavaScript، C#, PHP، HTML، Rubyو  Swift.


منبع: پول نیوز

همه آنچه باید درباره "اوتیسم" بدانید

کودکان مبتلا به اوتیسم در ارتباطات کلامی و غیر کلامی، تعاملات اجتماعی و فعالیت‌های مربوط به بازی، مشکل دارند و همین موضوع ارتباط با دیگران و دنیای خارج را برای آنان سخت می‌کند. نشانه اصلی این اختلال ناتوانی در ارتباط است،

فرادید| برای خیلی‌ها پیش آمده با کودکی روبه رو شوند که توانای ایجاد ارتباط و صحبت کردن ندارد. بچه‌ای که حتی اگر با او حرف بزنید در چشمتان نگاه نمی‌کند و همیشه تنهایی و سکوت را به حضور در جمع ترجیح می‌دهد. یک باور غلط در مورد این بچه‌ها این است که نام بیمار روی آن‌ها بگذاریم.

اختلال در خود ماندگی یا اوتیسم با بیماری روانی کاملا فرق دارد. کودک مبتلا به اوتیسم بیمار نیست بلکه فقط از یک اختلال رشدی رنج می‌برد. دانستن تفاوت این اختلال با بیماری روانی می‌تواند کمک بزرگی به شناخت بهتر این بچه‌ها بکند.

اوتیسم بیماری نیست 

 اوتیسم با بیماری روانی کاملا فرق دارد

اوتیسم چیست؟

اوتیسم یک اختلال رفتاری رشدی است که با تاثیر بر مغز کودک، رفتارهای اجتماعی و مهارت‌های ارتباطی او را مختل می‌کند. اوتیسم یا در خود ماندگی اصلا یک بیماری روحی روانی نیست. این اختلال در عصر حاضر سیر صعودی داشته و تعداد نوزادانی که با اوتیسم متولد می‌شوند متاسفانه در حال افزایش است. این اختلال در پسر‌ها بیشتر از دختر هاست و علت آن هنوز نا‌مشخص است.

سبک زندگی و طبقه اجتماعی و تغذیه مادر هیچ کدام نقشی در بروز آن ندارند. کودکان مبتلا به اوتیسم در ارتباطات کلامی و غیر کلامی، تعاملات اجتماعی و فعالیت‌های مربوط به بازی، مشکل دارند و همین موضوع ارتباط با دیگران و دنیای خارج را برای آنان سخت می‌کند. نشانه اصلی این اختلال ناتوانی در ارتباط است، گرچه ممکن است اختلال در حواس پنجگانه هم وجود داشته باشد و حتی خود آزاری و پرخاشگری از علایم رفتاری این بچه هاست.

اوتیسم بیماری نیست 

 نشانه اصلی این اختلال ناتوانی در ارتباط است

علایم اوتیسم

تکرار یک رفتار، تماشای اشیا در حال چرخش (چرخ ماشین، ماشین لباسشویی و عقربه ساعت)، عدم توانایی در ارتباط چشمی، بی‌کلامی یا داشتن کلام نامفهوم و نامرتبط (تقریبا شبیه تکرار صدای دیگران)، بی‌علاقگی به بازی کردن با اسباب بازی به شکل معمول (مثلا به جای بازی با ماشین، دوست دارند ماشین‌ها را پشت سرهم در یک خط ممتد بچینند.)

علاوه بر این علایم ظاهری، نشانه‌ها دیگری هم دارند. اگر کودک اوتیسمی توان حرف زدن داشته باشد هرگز از ضمیر من استفاده نمی‌کند، او به محض شناختن نام خودش خود را به نام صدا می‌زند او به جای گفتن «به من آب بدهید» می‌گوید: «به رضا آب بدهید.» این بچه‌ها توانایی ذهن خوانی ندارند، نمی‌توانند به محیط توجه کنند یا خود را جای دیگران بگذارند و احساسات دیگران را درک کنند. این نکته را فراموش نکنید که دو سوم این کودکان کم توان ذهنی هستند و یک سوم آن‌ها هوش معمولی دارند و البته بخشی از آن‌ها هم نابغه هستند. کودکان اوتیسمی در برابر تغییرات از خود عکس العمل نشان می‌دهند و ممکن است که علائم و رفتارهای غیرطبیعی از آن‌ها سر بزند.

تشخیص اختلال

سریع‌ترین راه تشخیص علایم اوتیسم دقت در نوع رفتار بچه با اسباب بازی‌هایش است. چون سن شناخت این اختلال زیر سه سالگی است به راحتی می‌توان از برخورد کودک با وسایل بازی این را تشخیص داد. بچه‌های طبیعی زمان زیادی با یک وسیله بازی نمی‌کنند چون دائم در حال کشف و شهود و عاشق تغییراند اما کودکان اوتیسمی ممکن است ساعت‌ها با یک وسیله سرگرم شوند. بچه‌ها در سنین ۵. ۱ تا ۲ سالگی بازیهای تخیلی دارند، مثلا از یک تکه چوب به عنوان لیوان استفاده می‌کنند اما بچه‌های با اختلال در خود ماندگی این قدرت را ندارند.

اوتیسم بیماری نیست 

 سن شناخت این اختلال زیر سه سالگی است

حواس این بچه‌ها معمولا طبیعی عمل نمی‌کند، واکنش آن‌ها به درد گاهی بسیار شدید و گاهی تقریبا صفر است. صداهای ضعیف برای آن‌ها ممکن است بسیار آزار دهنده و شکنجه آور باشد. در حالیکه بعضی وقت‌ها اصلا چیزی نمی‌شنوند. تفکر انتزاعی یا درک درست مطالب چیزی است که در سنین بالای ۷ سال در مغز اتفاق می‌افتد، متاسفانه این بچه‌ها چنین قدرتی ندارند و این عدم درک انتزاعی ارتباط آن‌ها را سخت‌تر می‌کند.

بچه‌هایی که دیر به حرف می‌افتند و اغلب ساکت و گوشه گیرند، نشانه‌های اولیه اوتیسم را دارند. این بچه‌ها توانایی کشیدن نقاشی متناسب با سنشان را ندارند، برای مثال یک کودک چهار ساله که باید نقاشی چهره را حدودی بکشد، اگر دچار اختلال اوتیسم باشد حتی کشیدن یک دایره برایش دشوار است. این هم یکی دیگر از راه‌های تشخیص این اختلال است. این بچه‌ها هیچ واکنشی به محرک‌های محیطی مثل غم و شادی ندارند، فقط در صورت نیاز حرف می‌زنند و تمایلی به بازی کردن با دیگران از خود نشان نمی‌دهند.


عناوین مرتبط:

 


 راه‌های درمان

مهم‌ترین نکته در درمان این اختلال این است که بپذیریم ممکن است فرزند ما هرگز به طور کامل درمان نشود، اما تشخیص زود هنگام این اختلال کمک زیادی به جلوگیری از پیشرفت آن می‌کند. پزشکان معتقدند نباید به این کودکان نام بیمار داد، آن‌ها دچار بیماری روانی نیستند، آن‌ها فقط کمبود رشد بخشی از مغز را دارند.

اما متاسفانه در کشور ما هنوز این اختلال جای خود را باز نکرده، خانواده‌ها از شنیدن نام اوتیسم وحشت دارند، ترجیح می‌دهند به پزشک مراجعه نکنند و فرزندشان را از همه پنهان کنند. در چند سال اخیر دنیا کمک بزرگی به شناخت این اختلال کرده است، روز جهانی اوتیسم۲ آپریل، روزی است برای این کودکان که خیلی مهجور مانده‌اند.

اوتیسم بیماری نیست 

آن‌ها فقط کمبود رشد بخشی از مغز را دارند

از طرف دیگر به تازگی خیلی از خانواده‌ها دست از پنهان کردن برداشته‌اند و با افتخار اعلام می‌کنند ما فرزندان اوتیسمی داریم و برای درمان آن‌ها تلاش می‌کنیم. تمونه‌های زیادی به تازگی در شبکه‌های اجتماعی دیده می‌شود که فرزند خود را به خوبی حمایت کرده‌اند، به کلاس‌های مخصوص فرستادند و در ‌‌نهایت برگه‌های پیشرفت و موفقیت و پایان اوتیسم آن‌ها علنی کردند.

این نکته خیلی مهم است که کودک حتماً توسط یک متخصص روانپزشکی اطفال و یک متخصص مغز و اعصاب اطفال ویزیت شود. باید به طور فشرده و ترجیحاً هر روز تحت خدمات گفتاردرمانی و کاردرمانی قرار بگیرد. والدین و مربی کودک روش‌های مناسب تقویت مهارت‌های ارتباطی کودک را از طریق مطالعه کتاب‌های مرتبط و یا به وسیلهٔ جلسات مشاوره‌ای که کاردرمانگر کودک برگزار می‌کند، فرا بگیرند. ارزیابی وضعیت حسی – حرکتی کودک به وسیله کار‌شناسان کاردرمانی انجام شود و در صورت لزوم جلسات کاردرمانی ذهنی کودک به طور منسجم برگزار گردد. موسیقی درمانی، راهکاری برای ارتباط با کودکان اوتیسم است. نقاشی و قصه گویی نیز یکی از روش‌های مؤثر تربیت کودکان اوتیسم است و پدران و مادران باید در یک گوشه اتاق نشسته و کتاب‌های قصه متناسب با سن کودک را با صدای بلند و دلنشین برای علاقه‌مندی آنان بخوانند.

اوتیسم‌های نابغه

شاید باور نکنید اما آلبرت انیشتن، آمادئوس موتزات، ایزاک نیوتن، چارلز داروین، توماس جفرسون و میکل آنژ همگی به نوعی درگیر این اختلال بودند. نگاهی کوتاه به زندگی هر کدام از این نوابغ نشان می‌دهد آن‌ها نشانه‌های اوتیسم را داشتند. روزنامه independent در گزارشی به بررسی زندگی این افراد پرداخت و نتایج گزارش خود را اینگونه منتشر کرد.

آلبرت انیشتن در برقراری ارتباط اجتماعی دارای مشکلات زیادی بود و روحیه‌ای بسیار حساس داشت. مدارک به جا مانده از دوران کودکی او نشان می‌دهد که انیشتن در دوران کودکی و زمان تحصیل دارای مشکل برقراری ارتباط کلامی با سایرین بوده و معلم‌های او نیز از نظر آموزشی با این دانش آموز مشکل داشتند.او با وجود داشتن سه فرزند هرگز نتوانست با آن‌ها ارتباط لمسی و عاطفی درستی برقرار کند.

اوتیسم بیماری نیست 

 آلبرت انیشتن در برقراری ارتباط اجتماعی دارای مشکلات زیادی بود

آمادئوس موتزارت دارای حالات صورت و حرکت ثابت غیر عمدی دست و پای خود بوده است. می‌گویند که شنوایی موتزارت بسیار حساس بوده و صداهای بلند او را آزار می‌داده و باعث ایجاد احساس بیماری در او میشده است. علاوه بر این مسائل، موتزات بیش از حد فعال بوده و می‌توان گفت در گروه کودکان بیش فعال قرار می‌گرفته است.

ایزاک نیوتن در به دست آوردن و حفظ دوست برای خود مشکل داشته است چرا که او هیچ وقت به صورت دوستانه وارد یک جمع نمی‌شده و نمی‌دانسته که چگونه با دیگر افراد ارتباط برقرار کند و با آن‌ها درباره موضوع‌های مختلف گفتگو کند.

اوتیسم بیماری نیست 

 می‌گویند که شنوایی موتزارت بسیار حساس بوده

چارلز داروین یک کودک تنها و منزوی بوده و حتی زمانی که بزرگ شد، تا آنجایی که می‌توانسته از تعامل با دیگران اجتناب می‌کرده است. او مثل بسیاری از افراد مبتلا به اوتیسم که به خیال‌پردازی و تجسم هر چیز می‌پردازند، یک متفکر تجمسی بوده است.

توماس جفرسون یک فرد خجالتی بوده و در برقراری ارتباط با دیگران ناتوان بوده است. او در صحبت‌های عمومی دچار مشکل می‌شده و نسبت به صداهای بلند حساس بود.

میکل آنژ سبک زندگی غیر معمول، علایق محدود، مهارت‌های اجتماعی و ارتباطات ضعیف و رفتارهای مختلف در کنترل زندگی می‌تواند از ویژگی‌های اوتیسم با عملکرد بالا یا سندرم اسپرگر باشد.

پس باید بدانیم که اوتیسم بیماری نیست که لاعلاج باشد. بلکه می‌توان اوتیسم داشت ولی نابغه بود.

روش برخورد

بچه‌های اوتیسمی نباید از سایرین جدا شوند، آن‌ها می‌توانند به مدارس معمولی بروند ولی همیشه یک نفر مددکار کنار آن‌ها حضور دارد تا شرایط کلاس را برای آن‌ها عادی کند. در پیشرفت‌هایی که تازگی در علم رخ داده مشخص شده که این بچه‌ها اگر تحت درمان و حمایت درست قرار بگیرند بعد از مدتی می‌توانند حتی حرف بزنند و کارهای یک بچه عادی را انجام دهند. بعضی از این بچه‌ها که نشانه‌های خفیفی از اوتیسم دارند در بچگی قابل تشخیص نیستند اما در نوجوانی که اختلال آن‌ها تشخیص داده می‌شود گرچه کمی دیر است اما باز هم جای جبران و کمک هست.

اوتیسم بیماری نیست 

 آن‌ها می‌توانند به مدارس معمولی بروند

مثلا اگر نوجوانی نمی‌داند کجا باید حین ارتباط صحبت‌هایش را قطع کند، باید به مادر یاد داده شود با علائم خاصی به فرزندش غیرمستقیم نشان دهد صحبت کافی است. البته بهترین سن برای درمان تا قبل از ۵ سالگی است. هر چه در سن پایین تری اختلال تشخیص داده و بازتوانی‌ها شروع شود، احتمال طبیعی شدن بیشتر است اما باید بپذیریم که این کودکان همیشه تا حدودی با سایر همسالان خود متفاوت هستند. متاسفانه برخی از درمانگران هنوز تعریف قدیمی اوتیسم را باور دارند و فکر می‌کنند این بیماران، ناتوان و گوشه گیر هستند و اگر فردی کلام و فقط علایق خاص و تکراری داشته باشد، می‌گویند به اوتیسم مبتلا نیست و با تشخیص اشتباه، کودک را از بهترین دوران درمان محروم می‌کنند.

 


عناوین مرتبط:


 اوتیسم بیماری نیست

ممکن است کودک خنده‌های بی‌مورد  یا رفتارهای خودآزار داشته باشد

در گذشته این کودکان را به مراکز درمانی روانی می‌برند و موارد زد و خورد و خشونت هم بین آن‌ها زیاد بوده. اما امروزه علم ثابت کرده این بچه‌ها فقط کمی نیاز به محبت و صبر دارند.

برای این اختلال هم دارو و هم رژیم غذایی خاصی وجود دارد. مکمل B۶، امگا ۳ و حتی رژیم‌های بدون گلوتن یا پرپروتئین گاهی برای این کودکان توصیه می‌شود اما هیچ یک تاثیر فوق العاده‌ای ندارند. اگر کودک خنده‌های بی‌مورد یا حرکت‌های کلیشه‌ای یا تشنج و رفتارهای خودآزار داشته باشد، داروهایی برای حذف و طبیعی شدن رفتار او تجویز می‌شود که موثر هم است.


منبع: فرادید

فرار هالیوودی عروس ایرانی از سوئد

دختر ایرانی که هنگام خرید دربازارهای پرزرق وبرق شهر استانبول با یک جوان خوش‌پوش و قدبلند ترکیه‌ای آشنا شده وبه او دل بسته بود، نمی‌دانست پس ازازدواج با این مرد شیاد و سفر به سوئد، چه سرنوشت شومی درانتظارش است. دختر نگونبخت مدتی پس ازسفربه اروپا، پی برد همسرش ازتبهکاران حرفه‌ای است. اما به محض اطلاع ازاین راز، توسط شوهرش درخانه‌ای روستایی زندانی شد.

دختر ایرانی که هنگام خرید دربازارهای پرزرق وبرق شهر استانبول با یک جوان خوش‌پوش و قدبلند ترکیه‌ای آشنا شده وبه او دل بسته بود، نمی‌دانست پس ازازدواج با این مرد شیاد و سفر به سوئد، چه سرنوشت شومی درانتظارش است. دختر نگونبخت مدتی پس ازسفربه اروپا، پی برد همسرش ازتبهکاران حرفه‌ای است. اما به محض اطلاع ازاین راز، توسط شوهرش درخانه‌ای روستایی زندانی شد.

به گزارش ایران، «ارغوان» که مدت یک ماه دراسارتگاه زیرزمینی محبوس بود، سرانجام به فکر فرار افتاد و طی چنــــــــد شبانه روز موفق به کندن یک تونل زیرزمینی شد و پس از نجات از راه این تونل باریک به کمک روستاییان خود را به سفارت جمهوری اسلامی ایران در سوئد رساند و تقاضای کمک کرد. زن ۲۴ ساله که پس ازشرح ماجرای زندگی هولناکش باکمک مسئولان سفارت راهی ایران شده بود به محض ورود راهی دادگاه خانواده شد تا با پاک کردن شناسنامه‌اش از نام مردی که همه رؤیاها و آرزوهایش را به تاراج برده بود، به کابوس دو سال زندگی پر از شکنجه‌اش پایان دهد.

ارغوان با چهره‌ای پژمرده، چشم‌هایی کم فروغ و گودافتاده روی نیمکت راهروی دادگاه نشسته و بی‌آن‌که حواسش باشد، به گوشه‌ای زُل زده بود. انگار نمی‌دانست برای دادخواست «طلاق غیابی» به آنجا آمده است. درست چهار سال پیش بود که با «سینان» جوان اهل ترکیه آشنا شد. جوانی به گفته او قد بلند و خوش تیپ که در بازار معروف «اوت لیت» استانبول پرسه می‌زد. ارغوان و مادرش برای خرید پوشاک به آن بازار رفته بودند و بهانه آشنایی ارغوان با پسر ترک تبارپیداکردن یک مغازه پوشاک برای خرید مناسب بود تا لباس‌ها را برای فروش به تهران ببرند.

در آن چند روز «سینان» با چرب زبانی به مادر و دختر کمک کرد تا اجناس مناسبی پیدا کنند و به همین دلیل ارتباط آنها در سفرهای بعدی هم ادامه پیدا کرد تا آنکه بعد از دو سال ارغوان احساس کرد دلباخته سینان شده است. از نگاه ارغوان او پسری مؤدب و تحصیلکرده بود که می‌توانست خوشبختش کند. همزمان سینان هم به ارغوان علاقه‌مند شده بود و در یکی از سفرها مادر و دختر را به خانه‌اش دعوت کرد و همانجا بود که حرف خواستگاری پیش کشیده شد. با این حال مادر ارغوان با این ازدواج مخالفت کرد و گفت که ترجیح می‌دهد دخترش با یک پسر ایرانی ازدواج کند. اما ارغوان به مادرش اعلام کرد که با سینان قرار گذاشته‌اند بزودی اقامت سوئد بگیرند و در آنجا به زندگی مشترکشان ادامه دهند. نداشتن پدر هم به ارغوان این امکان را می‌داد که خودش تصمیم‌گیری کند و سرانجام درپاسخ به خواستگاری پسر ترکیه‌ای، به او «بله» گفت.

مراسم ازدواج آنها با حضور چند نفر از افراد فامیل ارغوان و جمع کوچکی از بستگان سینان در یک تالار در شهر استانبول برگزار شد. اما از همان روزها اشک ارغوان جاری شد چرا که رسوم و آداب جشن عروسی در ترکیه با فرهنگ ایرانی ارغوان و خانواده‌اش هماهنگی نداشت و همین تفاوت‌های فرهنگی مثل پوشیدن اجباری لباس صورتی به جای لباس سفید عروسی، عوض کردن نام خانوادگی زن به نام خانوادگی شوهر بعد از ازدواج و مسائل دیگر اختلاف‌های زیادی میان عروس و داماد پیش آورد.اما با تمام این شرایط، عروس ایرانی سعی کرد تحمل کند تا پایش به سوئد برسد.سرانجام چندی بعد کارهای سفرغیرقانونی انجام شد و زن و شوهر به سوئد رسیدند. اما همراه شدن مادر سینان مشکل بزرگی برای ارغوان بود که نمی‌توانست با آن کنار بیاید. چرا که مادرشوهرش انتظارات زیادی از او داشت و به اختلاف میان ارغوان و شوهرش دامن می‌زد. چند هفته بعد از زندگی دراردوگاه، دولت سوئد آنها را به روستای دور افتاده‌ای در شمال کشور فرستاد و از همان جا مشکلات ارغوان آغاز شد. آن روزها بود که ارغوان خبردارشد شوهرش نه تنها تحصیلکرده نیست، بلکه دوره تحصیلات ابتدایی را هم به پایان نرسانده است.

از طرف دیگر مبلغ پرداختی ماهیانه دولت سوئد کفاف هزینه‌هایشان را نمی‌داد و همین موضوع سینان را عصبی و پرخاشگر کرده بود. مدتی بعد سینان به فروش مواد مخدر رو آورد وبه همین خاطرازترس دستگیری چند ماه یکبار به خانه می‌آمد. هر بار هم که به خانه می‌رسید با شنیدن اعتراض ارغوان او را زیر مشت و لگد می‌گرفت. در نبود سینان هم مادرشوهرش او را تحت فشار قرار می‌داد که در خانه‌های مردم کار کند. ارغوان هم ناچار بود تحمل کند تا با گذشت زمان بتواند مجوز اقامت سوئد  را بگیرد. در سال دوم زندگی ارغوان در آن روستای دورافتاده شمال سوئد، ارغوان به بیماری تب مالت دچار شد و نتوانست در خانه‌های مردم کار کند. همین موضوع باعث شد تا مادرشوهرش تمام اندوخته و طلاهای او را بدزدد و خرج کند. در یکی از روزهای سرد زمستان بود که درد دندان ارغوان را رنج می‌داد اما نه سینان کنارش بود که کمکش کند و نه مادرشوهرش به او اعتنا می‌کرد برای همین ناچار شد خودش با انبردست دندانش را بکشد. اما این همه ماجرا نبود، بلکه او در سال دوم نه تنها پولی در بساط نداشت بلکه حقوق ناچیزماهیانه دولت سوئد را هم شوهر و مادرشوهرش می‌گرفتند و با او مثل یک کلفت برخورد می‌کردند. سوء تغذیه و بیماری باعث شده بود موهای ارغوان بریزد و روز به روز لاغرتر شود.

برای همین تصمیم گرفت به پلیس نامه‌ای بنویسد تا از شوهر و مادرشوهرش شکایت کند. اما نامه‌اش به دست مادرشوهرافتاد و سینان که حالا خلافکار مشهوری در منطقه شده بود او را در انباری خانه حبس کرد. یک ماه بعد ارغوان از همه توان باقی مانده‌اش استفاده کرد و با حفر زمین، از کلبه روستایی فرار کرد و با کمک همسایگان خود را به پلیس رساند. پلیس هم ضمن تحقیق درباره پرونده، او را به سفارت ایران معرفی کرد و سرانجام به کمک مسئولان سفارت جمهوری اسلامی ایران موفق شد به تهران بازگردد و بعد از دو سال زندگی دراسارت، مادرش را در آغوش بکشد.حالا مدتی از بازگشت ارغوان به ایران گذشته و او بعد ازشروع درمان افسردگی ناشی از زندگی در شرایط سخت درتلاش برای دریافت حکم طلاق است. وقتی ارغوان وارد شعبه ۲۷۳ دادگاه خانواده شد، قاضی «محمدرضا نیک صفت» از او خواست بنشیند.

سپس پرونده دادخواست طلاق او را ورق زد و گفت:«با توجه به مجهول المکان بودن همسرتان، روال قانونی طی شده و شما هم که با نشر آگهی در روزنامه موضوع دادخواست را به شوهرتان یا افراد ذینفع اطلاع داده‌اید…» ارغوان حرف قاضی را قطع کرد و گفت: «بله هیچ اثری از شوهرم در دست نیست. حتی پلیس سوئد هم نتوانسته او را دستگیر کند. فقط مادرش را به ترکیه برگردانده‌اند.» قاضی دوباره گفت: «به هر حال طبق روال قانونی باید کارها پیش برود. حالا فقط باید با معرفی داور نظر او را هم به پرونده اضافه کنید تا در آینده نزدیک رأی طلاق شما صادر شود.»ارغوان توضیحاتی به قاضی داد و پس از ثبت اظهاراتش زیر برگه‌ها را امضا کرد. قبل از اینکه زن جوان اتاق دادگاه را ترک کند، قاضی پرسید: «ناراحت نباشید. ان‌شاءالله همه چیز درست می‌شود. خوشحالم که از چند ماه پیش حالتان خیلی بهتر شده است.»ارغوان هم گفت: «کاش چهار سال پیش به حرف مادرم گوش کرده بودم… به خودم قول داده‌ام از این به بعد من مراقب مادرم باشم، امیدوارم بتوانم اشتباهاتم را جبران کنم و…»

برچسب ها:


منبع: فرادید