اردوغان: در مرزهای ایران و عراق دیوار می سازیم

رئیس جمهوری ترکیه اعلام کرد که این کشور در امتداد خطوط مرزی خود با ایران و عراق، دیوار می سازد. 

به فارس، «رجب طیب اردوغان» رئیس جمهور ترکیه روز پنج شنبه اعلام کرد که این کشور قصد دارد دیواری مشابه با آنچه که در مرز خود با سوریه بنا کرده است، در امتداد خطوط مرزی ترکیه با کشورهای ایران و عراق احداث نماید. 

اردوغان همچنین گفت که تاکنون ۶۵۰ کیلومتر (۴۰۳ مایل) از دیوار مرزی ۹۱۱ کیلومتری میان ترکیه و سوریه ساخته شده است. 

گفتنی است که آنکارا با هدف تقویت امنیت خود و جلوگیری از ورود شبه نظامیان کُرد، تروریستهای داعش و همچنین پناهجویان سوری به خاک این کشور، پروژه احداث دیوار مرزی با سوریه را در سال ۲۰۱۴ آغاز نمود. 

به نوشته مهر، حال رئیس جمهور ترکیه از قصد آنکارا برای ساخت دیوار در سرتاسر خط مرزی این کشور با سوریه خبر می دهد.   

اردوغان در ادامه اظهارات خود گفت: «ما در امتداد خط مرزی خود با عراق و همچنین در نقاطی مناسب از مرز مشترک خود با ایران نیز دیوار خواهیم ساخت». 


منبع: عصرایران

دردسر مالی تازه برای پدیده مشهد و مهاجری

خبرگزاری میزان: با وجود کمک مالی به تیم فوتبال پدیده مشهد بار دیگر معضل تازه‌ای در مسائل مالی این تیم به‌وجود آمد.

رضا مهاجری بلافاصله بعد از پایان لیگ فصل قبل بار دیگر با تیم فوتبال پدیده مشهد به‌توافق رسید و سکان هدایت این تیم برای فصل بعد را هم در دست گرفت. این مربی اما در همان ابتدای کار شرط کرد که برای همکاری با آنها لازم است که با بازیکنان و مربیان این تیم تسویه حساب کنند. او مایل بود باشگاه، حداقل پول آن چند بازیکنی را که قرار است تمدید کنند و بمانند پرداخت کند.

وی بعد از این شرط و ارائه برخی برنامه‌ها راهی تهران و کلاس مربیگری حرفه‌ای شد و در این مدت به مسئولان تیم فرصت داد تا با حل مشکلات مالی خواسته وی را برآورده کنند. از این رو مسئولان باشگاه در جلسه‌ای با مسئولان رده بالای باشگاه از آنها کمک خواستند. در نتیجه از میان دارایی‌های تیم پدیده یکی از آپارتمان‌های این باشگاه که به قیمت بود در اختیار آنها گذاشتند تا از فروش آن بخشی از هزینه‌ها را تقبل کنند. از این رو پدیده‌ها با فروش آن در صدد حل مشکلات مالی برآمدند.

اما داستان از همین جا شروع شد؛ گویا خریدار ملک که تصور نمی‌کرد آپارتمان متعلق به شرکت پدیده باشد تا مرحله خرید رفت ولی وقتی متوجه شد که ملک متعلق به شرکت پدیده است مدعی شد تنها در صورتی پول می‌دهد که ملک به صورت کامل و قطعی به نامش زده شود. چرا که با توجه به مشکلات مالی شرکت پدیده نمی‌تواند اعتماد کرده و بخشی از پول را قبل از انتقال سند پرداخت کند.

به‌این ترتیب مشکلات مالی تیم پدیده وارد فاز تازه‌ای شد. چرا که حالا مسئولان این تیم باید در پی حل مسائل اداری انتقال این سند باشند. به‌هرحال انتقال این ملک که در حال حاضر جزو دارایی‌های تیم پدیده است دردسرهای خاص خود را دارد.


منبع: برترینها

سبک زندگی ثروتمندانه

هفته نامه تجارت فردا: اشتراک در اقتصاد باعث شد تا افراد زیادی بتوانند به سبک زندگی ثروتمندان نزدیک شوند. شرکت‌هایی از قبیل نت‌جت (NetJets)، گت‌ مای‌بوت (Getmyboat) و ثردهوم (Thirdhome) زندگی افراد ثروتمند عادی را به سبک زندگی ابر‌ثروتمندان ارتقا دادند. در عصر کنونی رکود اقتصادی افراد زیادی نگران افزایش نابرابری‌ها هستند. برخی افراد از قبیل رابرت فرانک از شبکه تلویزیونی CNBC طرفدار ثروتمندان آمریکاست و نگران آن است که ثروتمندان به تدریج به داخل سرزمین‌های خود کشیده ‌شوند. در مقابل کریستینا فریلند سیاستمداری که در گذشته روزنامه‌نگار بود از بابت ظهور «طبقه جدید ابرثروتمندان جهان» و سقوط سایر مردم ابراز تاسف می‌کند. چارلز موری جامعه‌شناس بدبین آمریکایی هشدار می‌دهد که جامعه در حال گسستگی است و ثروتمندان به قلمروهای محصور خود عقب‌نشینی می‌کنند.

 سبک زندگی ثروتمندانه (اسلایدشو)

اما در بالای هرم درآمدی روند معکوس کوچکی مشاهده می‌شود. هیچ‌گاه در طول زمان این تعداد زیاد از مردم نتوانسته بودند به نشانه‌های ابرثروتمندی از قبیل هواپیمای شخصی، قایق‌های لوکس تفریحی، اتومبیل‌های تجملی و منازلی با طراحی داخلی منحصر به فرد دست پیدا کنند. در واقع امکانات رفاه و آسایش چنان به وفور در اختیار قرار گرفته است که افرادی که در گذشته صرفاً ثروتمند تلقی می‌شدند اکنون می‌توانند سبک زندگی ابرثروتمندان را مطالبه کنند. این رویداد محصول ترکیب کسب‌وکارها با فناوری‌های جدید است. زندگی اشرافی با هواپیمای جت خصوصی آغاز می‌شود. قایق‌های تفریحی چندان ضروری به نظر نمی‌رسند چراکه بسیاری از مردم دوست ندارند هفته‌ها وقت خود را با یک گروه خاص در یک مکان بگذرانند، اما هواپیمای جت شخصی برای میلیاردرهای جاه‌طلب یک ضرورت است. این هواپیماها در زمان ارزشمند این افراد صرفه‌جویی می‌کنند.

حتی مسافران فرست‌کلاس هواپیماها مجبورند چند ساعت برای پرواز منتظر شوند. صاحبان هواپیماهای جت شخصی می‌توانند هر زمان که خواستند به فرودگاه رفته و سوار هواپیما شوند. هواپیمای آنها به راحتی به یک دفتر کار پرنده تبدیل می‌شود و آنها نگران نیستند که مسافران دیگر مکالمات آنها و گفت‌وگو بر سر معاملات را بشنوند یا به سر و صدای بر هم خوردن کاغذها اعتراض کنند. پرواز آرامش و نرمی بیشتری دارد (جت‌های شخصی معمولا در ارتفاع ۴۵ هزار‌پایی پرواز می‌کنند)، صندلی‌ها همانند تخت پادشاهی هستند و افراد می‌توانند حیوانات خانگی را با خود به داخل هواپیما ببرند.

 سبک زندگی ثروتمندانه (اسلایدشو)

دیگر لازم نیست ارزش خالص ثروت یک فرد صدها میلیون دلار باشد تا بتواند صاحب یک جت خصوصی شود. شرکت نت‌جت با دارا بودن ۷۰۰ هواپیمای جت هم‌اکنون پنجمین خط بزرگ هوایی از نظر تعداد هواپیماست. این شرکت که پس از سوث‌وست ایرلاین (Southwest Airline) در رتبه بعدی قرار می‌گیرد به هزاران فرودگاه خصوصی دسترسی دارد. بزرگ‌ترین نوآوری در این شرکت مالکیت زمانی است که به بهترین شکل اجرا می‌شود. مشتریان می‌توانند سهمی از یک هواپیمای جت را بخرند که بر طبق آن (به عنوان مثال) هر سال ۲۰۰ ساعت حق پرواز دارند. نت‌جت مهارت خاصی در فراهم ساختن مقدمات حضور مشتریان ثروتمند خود در دنیای فرهنگی ابرثروتمندان دارد. این شرکت بلیت‌های کمیاب رویدادهایی همچون نمایشگاه هنری بازل را در اختیار مشتریان قرار می‌دهد یا آنان را به ضیافت‌های شام افراد مشهور می‌برد. علاوه بر این بنگاه‌ راه‌هایی را برای کاهش هزینه‌ها پیدا کرده است. یکی از تازه‌ترین نوآوری‌ها آن است که همانند بلیت الکترونیکی مترو لندن نوعی کارت تهیه کرده است. مشتریان به جای خرید سهام هواپیمای جت می‌توانند نوعی کارت پیش‌پرداخت‌شده خریداری کنند که با آن حق دارند هر سال به مدت زمان خاصی پرواز کنند. هر ۲۵ ساعت پرواز حدود ۱۵۵ هزار یورو ارزش دارد.

پیدایش اقتصاد اشتراکی محصول نیاز ثروتمندان نبود اما برای آنها عملکرد بسیار خوبی دارد. کل این دیدگاه بر این مبناست که برخی افراد دارایی‌هایی اضافی دارند که علاقه‌مندند آنها را به غریبه‌ها اجاره دهند. چه کسی بیشتر از ابرثروتمندان از این نوع دارایی اضافه دارد؟ و چه کسی بیشتر از افرادی که تمام زندگی خود را برای انباشت ثروت گذرانده‌اند به کسب درآمد بیشتر علاقه‌مند است؟ در آن سوی دیگر بازار پولدارهای ماجراجویی هستند که منبع همیشگی تقاضا برای اقامت موقت و نشانه‌های تجمل‌گرایی به شمار می‌روند. این سیستم می‌تواند مزایایی نیز در زمینه روابط عمومی ایجاد کند. رئیس ثروتمند یک شرکت که از نت‌جت استفاده می‌کند نیازی ندارد به سهامداران توضیح دهد چرا هواپیمای جت خریده است. هرچند او به گونه‌ای رفتار می‌کند که انگار هواپیما مال خودش است. بنگاه تاکسیرانی اوبر و شرکت خدمات اقامت اشتراکی ایر بی‌ان‌بی (Air bnb) هم در بازار لوکس و هم در بازار عادی حضوری چشمگیر دارند. اوبر در دوبی خدمات سفر با قایق تفریحی و در سائو‌پائولو خدمات گردش با هلی‌کوپتر را ارائه می‌دهد. ایر بی‌ان‌بی فعالیت گسترده‌ای در زمینه آپارتمان‌های مجلل در لندن، هنگ‌کنگ و کارائیب دارد.

سبک زندگی ثروتمندانه (اسلایدشو) 
تقریباً در هر زمینه زندگی لوکس می‌توان بنگاه‌هایی را پیدا کرد که به ارائه خدمات مشغول هستند. شرکت «گت‌ مای‌بوت»، که مقر آن در سانفرانسیسکو است به مشتریان خود در بیش از ۷۱۰۰ نقطه جهان امکان می‌دهد از قایق‌های موتوری، قایق‌های اقامتی مجلل، قایق تفریحی و جت اسکی استفاده کنند. شرکت استراتا جت (Stratajet) بلیت‌های فضای خالی جت‌های خصوصی را به بهای یک بلیت بیزینس‌کلاس یا حتی کمتر از آن می‌فروشد. شرکت استالر (Staller) که خود را «ایر بی‌ان‌بی اسب‌ها» می‌نامد به مالکان اسب‌ها امکان می‌دهد در زمان قبل از مسابقات اسب‌سواری اسب‌های خود را کرایه دهند. یک باشگاه اشتراک مسکن به نام خانه سوم (Third home) به افرادی که دو منزل دارند امکان می‌دهد در ده‌ها منزل زندگی کنند. بازار لوکس با همان محدودیت‌هایی مواجه است که اقتصاد اشتراکی در کل فشار آنها را احساس می‌کند. از آن میان می‌توان به گروه‌های فشاری اشاره کرد که منافع خود را بر نفع عامه مقدم می‌دانند یا مقررات‌گذارانی که نمی‌توانند خود را با فناوری‌‌های جدید سازگار کنند. شرکت بلید (Blade) که خدمات ‌پرواز با هلی‌کوپتر بین منهتن و هامپتون ارائه می‌دهد توانسته است زندگی را برای بسیاری از ساکنان نیویورک که تعطیلات آخر هفته را در لانگ‌‌آیلند می‌گذرانند آسان‌تر کند. اما ساکنان مناطق باتری‌پارک و ارتفاعات بروکلین به خاطر سر‌و‌صدای پرواز هلی‌کوپترها شکایت کرده‌اند.

از پولداری به ابرثروتمندی

روش‌های مدیریت ثروت و مصرف آن به تدریج به نفع طبقه پایین عمل می‌کنند. تا همین اواخر افرادی به نام راکفلر و مورگان می‌توانستند برای مدیریت سرمایه‌گذاری‌ها، مالیات‌ها و امور خیریه خود دفاتر خانوادگی داشته باشند و به بهترین صندوق‌های سرمایه‌گذاری راه یابند. اکنون به خاطر ظهور «دفاتر چندخانوادگی» افرادی با حداقل سرمایه پنج میلیون دلار می‌توانند از چنین امتیازاتی بهره‌مند شوند. بانک‌هایی از قبیل سیتی‌گروپ ادارات «چندخانوادگی» خود را افتتاح کرده‌اند. حتی بنگاه‌های مشاوره دارایی مانند راکفلر و شرکا در منهتن به ارائه خدمات دفاتر خانوادگی به عموم مردم روی آورده‌اند. این حقیقت که اوضاع برای ثروتمندان بهتر می‌شود نگرانی بزرگ آقای فرانک را برطرف نمی‌سازد اما در میان ثروتمندان هنردوست بازل این تحولات قابل توجه هستند. در گذشته شما باید ثروتمند متولد می‌شدید تا بتوانید به طبقه اشراف جهان ملحق شوید. در آن زمان شما مجبور بودید ۱۰۰ میلیون دلار داشته باشد که سپس این سطح به یک میلیارد دلار افزایش یافت. امروزه به خاطر تردستی‌های اقتصاد اشتراکی کالاها و خدماتی که قبلاً در اختیار تعداد اندکی از ثروتمندان قرار داشت برای میلیونرها (و کسانی که وانمود می‌کنند میلیونر هستند) قابل دسترس هستند. شاید ابرثروتمندان به گوشه دنج خود کشانده شوند. اما در مقایسه با گذشته افراد بیشتری (هرچند به‌طور موقت) به آنها ملحق می‌شوند.

سبک زندگی ثروتمندانه (اسلایدشو) 


منبع: برترینها

ایرانی‌ها چقدر رستوران می‌روند؟

نمای تمام خانه های آجری است و روی آن ها هنوز شعارهایی از دهه شصت به یادگار مانده است. کنار در چوبی باریکی روی دیوار نوشته شده است:«درود بر رجایی» انتهای کوچه باریک بن بست است. در سر کوچه، دو دختر جوان دوربین به دست ایستاده اند و از درهای قدیمی عکس می اندازند. در وسط کوچه، پسر جوانی روی موتوری قدیمی ژست گرفته و پسری دیگر، از او در نمای طهران قدیم کوچه عکس می اندازد و به سمت ماشین شاسی بلندشان برمی گردند.

در انتهای کوچه، چند ۴ پایه پلاستیکی کنار هم قرار داده شده اند و بوی پیتزا، از مغازه روبروی آن بیرون می آید. در این مغازه کوچک، پیش از آماده شدن پیتزا، هرقدر که مشتری بخواهد به او کالباس داده می شود و دو نوع پیتزا نیز بیشتر طبخ نمی شود. با این وجود، همیشه «پیتزا داوود» شلوغ است و به مشتریان او اضافه می شود.

پیتزا داوود حوالی خیابان حافظ در کوچه لولاگر، هنوز شکل و شمایل خود را حفظ کرده و به عنوان اولین پیتزا فروشی تهران در محله ای نوستالوژیک، طعم و نحوه تحویل منحصر به خود را دارد. ممد آقا، یکی از کارکنان این پیتزافروشی درباره تاریخچه آن می گوید:«اینجا حول و حوش سال ۱۳۴۰ تاسیس شده است. آقا داوود به همراه یه شریک ارمنی خود اینجا را باز کردند.

 بازار 16 هزار میلیاردی را بشناسید

اینجا از همان روز اول ساده بوده و الان هم همانطور است. بعدازچندوقت شریک ارمنی دست از شراکت می‌کشد و میرود خارج و آقا داوود می‌ماند و مغازه اش.  بعد از گذشت سه سال پیتزا پنتری توی ویلا باز می‌شود و بر خلاف پیتزا داوود، پیتزا پنتری یه جای باکلاس و پر از تجملات بوده است. پنتری برای اینکه ثابت کند جای باکلاسی است، شب اول شاه رو دعوت می‌کند. بگذریم. اولین پیتزا رو آقا داوود ۱۱ قران می فروخته است.» پیتزاهای آقا داوود، حالا به ۱۶ هزارتومان می رسند. پیتزا پنتری هم حوالی خیابان کریمخان، در محیطی شیک و نوستالوژیک مشتری های خودش را با قیمت و تنوع بیشتر دارد.

حالا۵۶ سال از تاسیس اولین پیتزافروشی در تهران می گذرد و تمام شهر، پر از رستوران های متعدد شده اند. از رستوران های ایتالیایی گرفته تا کترینگ های غذا، خیابان های شهر را در برگرفته اند. خیابان پیروزی، در شرق تهران، یکی از خیابان هایی است که این تحول را بیش از بقیه شهر، به نمایش می گذارد.

پیروزی، نبرد، شهدا، نیروی هوایی، ۱۷ شهریور، اسامی خیابان های این محله نیز نشان می دهد که پایگاه مردمی انقلاب در این منطقه شکل گرفته بوده و حوادثی مانند ۱۷ شهریور، در همین نقطه از شهر اتفاق افتاده است. شلوغی منطقه، چهره زنان و مردان، پوشش آن ها و چادرهایی که روی سر اکثر خانم های میان سال قرار دارد، همه ویژگی های محله ای مذهبی را به نمایش می گذارند.

خانه های این محل به جز یکی دو خیابان، بیشتر از متری ۴ میلیون تومان قیمت ندارد و طبقه متوسط، تمام جمعیت این محله شلوغ را تشکیل می دهند. تا چند سال پیش، مردم این محل شباهت بیشتری به هم داشتند و پوشش وحجاب آن ها، یکسان بود. حالا اما این شرایط تغییر کرده است. نسل سوم و چهارم بچه های این محله، به دوران جوانی رسیده اند و بسیاری ازآن ها،سبک زندگی وپوشش متفاوتی انتخاب کرده اند. در کنار زن هایی که چادر به سر دارند، دخترهایی با چهره های امروزی راه می روند و در میان دختران چادری نیز، نحوه استفاده ازاین پوشش باروسری ها و لباس های رنگی، عوض شده است.

در کنار تغییر در بافت فرهنگی و مذهبی این محله، چهره خیابان نیز متحول شده است. شهرداری تهران، سال هاست که قرار است این خیابان را به خاطر ترافیک بیش از اندازه، تعریض کند و هنوز به طور کامل موفق نشده است و بخش های اندکی باقی مانده اند. اما تعریض خیابان، ویژگی فروشگاه های این محله را تغییر داده است. ۱۵ سال پیش، در خیابان پیروزی به جز دو رستوران بزرگ ورلد برگر و بوف، رستوران دیگری قرارنداشت. ورلد برگر، چند سال بعد ازافتتاح، به خاطر اختلاف شرکا تعطیل و رستوران بوف نیز با ظهور رستوران های جدید، از دور خارج شد. حالا اما از میدان شهدا، از ابتدای خیابان تا میدان کلاهدوز، قدم به قدم رستوران های جدیدی سر برآورده اند. سفره خانه، رستوران ایتالیایی،کافی شاپ، نوتلا بار وانواع فست فودها، در تمام خیابان قرار دارند و تعدادی نیز در حال تاسیس هستند. با تغییر در معماری خیابان و مغازه ها، حالا تمام آن ها با سقف هایی بسیار بلند دو طبقه دارندو البته در بیشتر شب ها هم، شلوغ و پرمشتری هستند.

خانمی میان سال که مقابل کافی شاپی دوطبقه و شبیه به رستوران ایستاده است، می گوید:«۲۵ سال پیش که نامزد کرده ایم، یک آبمیوه فروشی گل یخ وجود داشت که مثل کافی شاپ های الان بودو بستنی ها و آبمیوه های مختلفی می فروخت. با همسرم اینجا می آمدیم. حالا همان گل یخ را ببینید چقدر بزرگ شده است. قبلافقط همین مغازه بود و حتی تا ۵ سال پیش هم تعداد محدودی وجود داشتند. الان اما خیلی فرق کرده است. ما که منزل مان اینجاست و هر روز رفت و آمد داریم، هر روز یک رستوران جدید می بینیم. غذاهایشان هم جدید است.»

محله پیروزی تهران با بافتی سنتی، مذهبی و طبقه متوسط نشین، نمادی از تحولات شهری درتهران به حساب می آید. با تعریض خیابان و تغییر نسل در آنجا، سبک زندگی هم به سبک زندگی مصرفی تغییر کرده است. طی سال های گذشته، تنها یک پاساژ بزرگ در این محله بنا شده که رونق زیادی هم دارد، اما در مقابل، بیشتر از ۲۰ رستوران تنها دراین خیابان سربرآورده اند. مردم محله که زمانی جزء طبقات پایین به شمار می رفتند، حالا قدرت خریدشان بالا رفته و به طبقه متوسط تبدیل شده اند. همین مسئله هم مصرف را در میان آن ها تغییر داده است. رستوران ها، نمادی از سبک زندگی مدرن و سریع هستند و حضور آن ها در محله ای با این مشخصات، نشان از تغییر سبک مصرف وزندگی در میان تمام قشرهای جامعه دارد.

گزارش های جهانی نشان می دهد که تا سال ۲۰۵۰ طبقه متوسط مصرف کننده جهانی رشد محسوسی خواهد داشت و بیش از چهل درصد جمعیتی که امروز اقشار پایین محسوب می شوند به طبقه متوسط تبدیل خواهند شد.در این فهرست ایران نیز جزو اقتصادهای در حال ظهوری خواهد بود که رشد درآمدی بالایی در سطوح پایین طبقاتی خواهد داشت. گزارش دیگر نشان می دهد که حجم طبقه متوسط در ایران از ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۰ از هجده درصد کل جمعیت به حدود پنجاه درصد افزایش یافته است. بنابراین روند رشد طبقه متوسط، سال هاست در ایران شروع شده و البته تهران پیشگام این تغییر بوده است.

مردی ۴۶ ساله که تمام سال های زندگی اش را در محله پیروزی تهران گذرانده، می گوید:«قبلا بعضی وقت ها آخر هفته ها برای بیرون رفتن رستوران می رفتیم و باید سمت شمال یاغرب تهران می رفتیم. حالا دیگر نیازی نیست. همینجا انقدر رستوران های خوب هستند که دیگر نمی ارزد این همه راه و ترافیک را بالا برویم. انقدر اینجا مغازه و رستوران باز شده که من فکر می کنم تا چند وقت دیگر فرقی با محله میرداماد نداشته باشد.»

به همین ترتیب پرس وجوی میدانی «آینده نگر» در میان مردم این محله نشان از صادر شدن سبک زندگی شمال شهری، به محله های سنتی و مذهبی دارد.دیگر تفاوتی برای مصرف وجود ندارد و در هر محله ای، می توان عکس های غذا را در اینستاگرام منتشر کرد و از طریق مصرف تظاهری،به کسب هویت رسید.

عباس کاظمی، استاد مطالعات فرهنگی در مقاله ای درباره اندازه طبقه متوسط می نویسد:«فیس بوک و اینستاگرام مملو از تصاویری است که مصرف تظاهری طبقه متوسط را بیان می کند. به طور خاص اینستاگرام ابزاری برای خودبیانگری و به تصویر کشیدن طبقه و به تصویرکشیدن زندگی طبقه متوسط شهری است. با نگاهی ساده به صفحات اینستاگرام روشن می شود که فرد چگونه آرایش می کند؟ چه مارکی می پوشد؟ کجا و چه غذایی می خورد؟ چه کتاب و مجله ای می خواند؟ با چه کسانی ارتباط دارد؟ و هر لحظه چه احساسی به زندگی دارد؟ کارکرد چنین رسانه هایی بیش تر افشای ابعاد زندگی فرد است؛ و طبقۀ متوسط نیز شب و روز در کار چنین افشا، خودنمایی و تظاهری است. »

همه بررسی های آماری نیز نشان می دهد رستوران رفتن و مصرف فست فود، به فعالیتی مهم برای خانواده ها تبدیل شده که خود به عنوان یک تفریح تمام عیار به حساب می آید و هزینه آن در سبد خانوار، از تحصیل و امور فرهنگی نیز بالاتر است.

در بازار جهانی فست‌فود چه می‌گذرد؟

پایگاه آماری تحلیلی استاتیستا، گزارشی منتشر کرده که نشان می دهد سرمایه گذاری در فست فودها، بیش از سرمایه گذاری در بزرگترین شرکت های تکنولوژیک، سود دارد. در متن این گزارش آمده است:«اگر شما در سال ۲۰۱۰، مقداری پول داشتید و تصمیم می گرفتید در یک حساب امن بگذارید، حتما بیشتر از یکبار از خودتان می پرسیدید: چه خواهدشد؟ اگر پول هایتان را در یکی از کمپانی های موفق تکنولوژیک سرمایه گذاری کنید، آن وقت چه می شود؟ کپانی های بزرگ مانند گوگل و اپل، و یا شرکت های کوچکتر مانند نت فلیکس و تسا، هر دو طی دهه گذشته به سهامداران شان سود مناسبی برگردانده اند. اگر در هر کدام از این کمپانی ها هزار دلار سرمایه گذاری می کردید، حالا سرمایه شما حداقل دوبرابر شده بود. در اکثر موارد، این سرمایه ها چندین برابر شده اند.

اما «چه خواهد شد»دیگری هم وجود دارد. اگر سرمایه تان را دقیقا در جایی بگذارید که دهان تان آن جاست، آن وقت چه می شود؟ یعنی پول هایتان را در شرکت های پشت پیتزاها سرمایه گذاری کنید. در این حالت، در این حالت، شما الان بیشتر از۲۰ هزار دلار، به ازای هزار دلارتان به دست آورده بودید. خوشحال باشید که عشق شما به پیتزا، در نهایت بیشتر از عذاب وجدان ازچاقی، برایتان فایده به همراه آورد.

اما چه چیزی باعث شده است تا دومینوز به یکی از موفق ترین کمپانی های دهه اخیر امریکا تبدیل شود و ۹ میلیارد دلار ارزش داشته باشد؟ این کمپانی از سال ۲۰۰۹ راه موفقیت خود را پیدا کرده بود اما در دسامبر سال گذشته که مواد اولیه اش را تغییر داد، سهام آن بیش از۲ هزار درصد رشد کرد. در سال ۲۰۱۶، کمپانی دومینوز، ۲۱۵ میلیون دلار روی گردش مالی ۲٫۵ میلیارد دلاری، سودآوری داشت.»

بر اساس این گزارش، هر هزار دلار سرمایه گذاری در سال ۲۰۱۰، در کمپانی گوگل، در سال ۲۰۱۷ به ۲هزار و ۶۱۹دلار تبدیل شده است. در کمپانی اپل نیز هزار دلار، برای سرمایه گذاران ۴۶۱۰ دلار به ارمغان آورده است.

 بازار 16 هزار میلیاردی را بشناسید
بررسی های بین المللی دیگر نیز نشان می دهد، اندازه  بازار جهانی فست فود در سال ۲۰۱۶، به ارزش ۶۱۷٫۶ میلیارد دلار می رسد. این بازار در سال ۲۰۱۳، ۴۷۷٫۱ میلیارد دلار ارزش داشته است. این بازار، در امریکا بیش از هر قسمت دیگری از جهان رشد خواهد کرد. با وجودی که برندهای زیادی در این کشور حضور دارند، هنوز بازار آن جای رشد زیادی دارد. در سال های پیش رو،فست فودهای غیرسنتی بخش بزرگی ازگردش مالی جهانی را به خصوص در بازارهای مناطقی مانند آسیا و اقیانوسیه و خاورمیانه، از آن خود خواهند کرد.

اما در امریکا و اروپا این روند به شکل دیگری است. در این مناطق، فست فودهای سنتی با رشد بیشتری روبرو خواهند بود. چرا که ذائقه مشتریان در این منطقه ها تغییر کرده و آن ها به دنبال غذاهای طبیعی هستند. علت اصلی نیز آگاه شدن مصرف کنندگان نسبت به اثرات بیماری زای این نوع غذاها در طولانی مدت است. بر همین اساس، بازیگران این بازار نیز به سمت و سوی دیگری تغییر مسیر خواهند داد. مواد اولیه طبیعی، گوشت های بدون هورمون و تولیدات ارگانیک، مولفه هایی است که محصولات تولیدکنندگان را جذاب می کند.

در تضاد با این روند، در کشورهای در حال توسعه آسیایی، به خاطر رشد اقتصادی و بالا رفتن درآمد مردم آن ها امکان بیشتری برای پول خرج کردن برای غذا دارند که شامل فست فود نیزمی شود.

بررسی این گزارش به تفکیک غذاها نیز نشان می دهد، پیتزا، پاستا، برگر و ساندویچ نسبت به مرغ ها و غذاهای امریکای لاتین با اقبال بیشتری روبرو خواهند بود.

البته، باز هم حساب بازارهای در حال توسعه جداست. در این بازارها انتظار می رود به خاطر ادویه های تند و توجه به سلامت غذاها، مرغ های فست فودی بیشتر با اقبال روبرو شوند. در میان انواع مغازه ها، فست فودهای زنجیره ای رشد بیشتری خواهند داشت و به شیوه توزیعی فست فودهاتا سال ۲۰۱۹، مسلط خواهند شد.

از نظر جغرافیایی، در سال ۲۰۱۳ امریکای شمالی بزرگترین بازار فست فود جهان به شمارمی رفت و بعد از آن نیز منطقه آسیا پاسیفیک قرار گرفته بود. در امریکا، سبک زندگی شلوغ و فرد گرا زمان کافی بلرای خرید غذاهای تازه باقی نمی گذارد و به همین دلیل وابستگی به رستوران ها ایجاد می کند. این دو منطقه، ۶۴ درصد از سهم کل بازار فست فود جهانی را در اختیار خود داشته اند.

بزرگترین بازیگران در این بازارجهانی، برگر کینگ ومک دونالد هستند. بعداز آن ها نیز، جک، وندی، یام،و دومینوز قرار دارند.

ایرانی‌ها چقدر رستوران می‌روند؟

۱۲ ساله است و در یکی از محله های شرقی تهران زندگی می کند. تبلتی در دست هایش گرفته و با شوق زیادی منوی رستوران را بالا و پایین می کند. در نهایت دستش را روی برگری با نام زینگر می گذارد و از دیدن تصویر مرغ های گریل شده روی هم نیز، شاد می شود. این دختر نوجوان درباره شیوه تفریح شان می گوید:«ماهی یکی دو بار رستوران می آییم، شاید هفته ای یک بار هم درخانه غذا سفارش می دهیم. قبلا سینما هم زیاد می رفتیم، اماالان خیلی دیر به دیر. همین رستوران ها هم خوش می گذرد. من عکس های فودکرت پالادیوم را دیده ام، دوست دارم آنجا برویم اما می گویند گران است.» پدر او، کارمند یکی از اداره های دولتی است. با حساب دو دو تا چهارتا کردن می گوید:«سینما که برویم، ۴۰ هزار تومان کمتر نمی شود. تازه بعد از آن باید شام هم بخریم. برای همین صرف نمی کند. رستوران پول هم که بدهی، لااقل غذای خوب می خوری. بعد هم، واقعا به جز همین رستوران ها، کجا بچه ها را برای تفریح ببریم؟»

مرکز آمار ایران در اسفند ماه۹۵، گزارشی منتشر کرد که به فعالیت های فرهنگی و اجتماعی افراد بالای ۱۸ سال پرداخته بود. این گزارش با پرسش از افراد درباره آنچه یک ماه پیش از تحقیق، انجام داده اند، تهیه شده است. بر اساس آن، ۴۷٫۷ درصد از ایرانی ها، در ماه حداقل یک بار فست فود مصرف می کنند. ۱۴٫۳ درصد از آن ها دو بار و ۲٫۶ درصد بیش از ۵ بار در ماه، فست فود می خورند. ۴۲٫۳ درصد از ایرانی ها، ماهانه حداقل یک بار در بیرون از منزل غذا می خورند اما تعداد افرادی که فست فود مصرف می کنند، حدود ۵ درصد بیشتر است. این مسئله نشان می دهد عادت فست فود خوردن به داخل خانه ها هم وارد شده یا از طرفی دیگر، مردم به فست فودها، بیش از رستوران ها اقبال نشان می دهند. در صورتی که حدود نصف ایرانی ها ماهانه حداقل یکبار برای فست فود هزینه می کنند، تنها ۲۰٫۹ درصد از افراد حداقل سالی یک بار به سینما می روند و ۵ درصد به تماشای تئاتر می نشینند.

سایر مولفه ها نیز نشان می دهد همه وجوه زندگی این روزها، فست فودی شده است. ۵۵٫۸ درصد از مردم، طی یک سال هیچ ورزشی انجام نداده اند. آن هایی هم که ورزش می کنند، ۲۰٫۴ درصد بین ۱۵ تا ۳۰ دقیقه را در روز به ورزش اختصاص و ۳۵٫۸ درصد بیشتر از یک ساعت ورزش می کنند. متوسط هزینه صرف شده برای ورزش درمیان خانواده های ورزش کرده نیز، سالانه حدود ۳۱۱ هزار تومان می شود.  ۵۰٫۸ درصداز افراد نیز نوشابه مصرف می کنند که ازبین آن ها، ۱۹٫۳ درصد حداقل هفته ای یک واحد نوشابه می خورند. ۲۲٫۳ درصد ازمردم نیز، اصلا ماهی نمی خورند.مصرف ماهی در ایران، برابر با یک سوم مصرف سرانه در کل جهان است.

 بازار 16 هزار میلیاردی را بشناسید
آخرین گزارش بانک مرکزی از بررسی بودجه خانوار نیز مربوط به سال ۹۴ می شود. براساس این گزارش، خانواده های ایرانی به طور متوسط سالانه ۷۴۰ هزار تومان برای رستوران و هتل رفتن هزینه می کنند. این درحالی است که ۶۹۴ هزار تومان درسال برای تفریح و امور فرهنگی می پردازند و ۶۵۲ هزارتومان صرف تحصیل می کنند. هزینه رستوران و هتل رفتن ایرانی ها با هزینه آن ها برای ارتباطات، سالانه ۷۴۸ هزار تومان، برابری می کند. البته این ارقام متوسط هزینه خانواده ها را در کل کشور نشان می دهد. در شهر تهران، خانواده ها سالانه حدود ۸۲۰ هزار تومان برای رستوران و هتل خرج می کنند.

بررسی این هزینه در میان تعداد خانوارها نیز نشان می دهد،خانواده های یک نفره، سالانه ۵۱۱ هزار تومان برای رستوران رفتن، هزینه می کنند و خانواده های سه نفره، ۷۳۷ هزار تومان هزینه شان می شود. این اعداد نشان می دهد الگوی زندگی مجردی، بیشترین مصرف فست فود را در خود دارد.

اسماعیل غلامی پور، جامعه شناس می گوید:«در کنار صحبت درباره سالم نبودن غذاهای مدرن یا همان فست فودها، که به نوعی نماد زندگی مدرن محسوب می شوند، باید به این نکته توجه کنیم که این نوع تغذیه به عنوان تغییری فرهنگی اجتماعی مطرح است و مانند بسیاری از نمادهای زندگی مدرن اولین بار در تهران استفاده شده است.» اوادامه می دهد:«پس از شیوع بهره برداری از این نوع غذاها، شاهد رشد قارچ گونه رستوران های مدرن و فست فودها در شهرستان ها بوده ایم. مثلا در شهرهایی مانند بندرعباس با وجود رستوران های متعدد غذاهای دریایی و فرهنگ غنی این منطقه در تهیه این نوع غذاها، حضور رستوران ها و فروشگاه های کوچک و بزرگ برای فروش انواع غذاهای مدرن و مواد غذایی مانند سوسیس، کالباس پررنگ است؛ به طوری‌ که دیگر رستوران هایی که از مردم با غذاهای بومی منطقه پذیرایی می کنند، در میان هیاهوی رقبای جدید و تهرانزده خود، دیده نمی شوند. سرعتی که در تهیه غذاهای مدرن وجود دارد، باعث می شود مردم به این غذاها توجه بیشتری نشان دهند.»

کم‌درآمدترین‌ها و ثروتمندترین‌ها چقدر رستوران می‌روند؟

پشت فرمان ماشینی شاسی بلند نشسته ومشغول پارک کردن روبروی یکی از رستوران های گران قیمت شمال شهراست. از ماشین پیاده می شود و برندها روی هر تکه از لباس هایش خودنمایی می کنند. پسر ۲۷ ساله ای که روزگارش را با کار در مجموعه پدرش می گذراند، می گوید:«مردی که همسرش را در رستوران های خوب نبرد، می خواهد برای آن ها چه کار کند؟ رستوران رفتن لذت زیادی دارد. ولی آدم باید بلد باشد کجا برود و چه بخورد. ما وضع مان معمولی است، اما خیلی از دوست هایم را می شناسم که در ماه فقط دو میلیون تومان خرج رستوران رفتن شان می شود. سینما هم به جای خود، اما رستوران دنیای دیگری دارد.» رستوران رفتن یکی از اصلی ترین مولفه های طبقه مرفه، برای کسب هویت است که البته به طبقات پایین تر جامعه هم رسیده است.

بررسی میزان رستوران رفتن در میان دهک های مختلف تصویری از وضعیت تفاوت طبقاتی در جامعه را نشان می دهد. دهک اولی ها که کم درآمدترین قشر جامعه را تشکیل می دهند، سالانه ۳۵ هزار تومان برای رستوران و هتل هزینه می کنند. دهک پنجم و ششم، که طبقه متوسط جامعه هستند، ۳۸۲ و ۴۸۲ هزار تومان صرف رستوران و هتل می کنند. اما از این دهک به بعد، هزینه ها به یک باره بالا می رود. دهک هشتمی ها به طور متوسط در کل کشور، ۸۹۰ هزار تومان برای رستوران و هتل رفتن می پردازند، دهک نهمی ها یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان ودهک دهم که ثروتمندترین های جامعه هستند، سالانه حدود ۳ میلیون تومان برای رستوران رفتن خرج می کنند. هزینه تحصیل این دهک نیز، ۸۰۰ هزار تومان کمتر از پولی است که برای رستوران رفتن می پردازند. ثروتمند ترین طبقه جامعه، سالانه حدود ۳۰۰هزار تومان برای تفریح و امور فرهنگی شان نیز کمتر از رستوران هزینه می کنند.

بررسی های دیگر نیز نشان می دهد مصرف فست فود، به یکی از اصلی ترین عادت های رفتاری ایرانیان تبدیل شده است. خانواده هایی که هیچ فرد شاغلی ندارند، سالانه ۵۵۹ هزار تومان برای رستوران وهتل هزینه می کنند که این تنها ۱۹۹ هزار تومان کمتر از متوسط این نوع هزینه است. اما در شاخص تفریح و امور فرهنگی، هزینه خانوارهایی که هیچ کس در آن ها شاغل نیست،حدود ۲۵۰ هزار تومان کمتر از متوسط کل کشور است. حتی در شاخص تحصیل نیز، خانواده های بدون فرد شاغل، سالانه ۴۲۷ هزار تومان برای تحصیل خرج می کنند که ۱۳۷ هزار تومان کمتر ازهزینه رفتن به هتل و رستوران است.

 بازار 16 هزار میلیاردی را بشناسید
هم چنین خانواده هایی هم که مستاجر هستند، سالانه ۶۱۴ هزار تومان برای رستوران خرج می کنند که ۳۶ هزار تومان کمتر از هزینه ان ها برای تفریح و امور فرهنگی است. خانواده های مالک مسکن نیز، سالانه ۸۲۱ هزار تومان برای رستوران رفتن می پردازند.

آخرین باری که بانک مرکزی هزینه خانواده ها را برای مصرف غذاهای آماده به طور دقیق اعلام کرد، مربوط به سال ۹۳ می شود. در آن زمان اعلام شده بود ایرانی ها سالانه بیش از ۱۱ هزار میلیارد تومان برای غذاهای آماده مصرف می کنند. تا پایان سال ۹۰ هر خانوار ایرانی سالانه ۳۸۰ هزار تومان صرف خرید فست فود می‌کردند. هرچند هنوز ارقام جدید برای سال گذشته اعلام نشده اما با توجه به اینکه شاخص بهای گروه غذاها و خوراکی‌های آماده و آشامیدنی‌ها در سال ۹۱ نسبت به سال ۹۰ معادل ۳۹٫۷ درصد افزایش یافت می‌توان اشاره کرد با احتساب تورم ۳۹٫۷ درصدی شاخص این گروه در سال ۹۱ میزان هزینه سالانه هر خانوار در این بخش از ۳۸۰ هزار و ۷۴۲ تومان در سال ۹۰ با بیش از ۱۵۱ هزار تومان افزایش به ۵۳۱ هزار و ۸۹۶ تومان رسیده است.

با در نظرگرفتن هزینه متوسطی که خانواده های ایرانی برای رستوران وهتل می پردازند و ضرب آن در تعداد کل خانواده ها، می توان محاسبه کرد که در حال حاضر ایرانی ها سالانه حدود ۱۶٫۳ هزار میلیارد تومان برای رستوران هزینه می کنند.

امان الله قرایی مقدم، استاد جامعه شناسی دانشگاه خوارزمی می گوید:«اقبال مردم به فست فودها ضرورت زندگی صنعتی معرفی است. هر عنصری که در فرهنگ یک جامعه وجود دارد همواره در معرض تغییر قرار دارد و یکی از آن عناصر غذا است.وقتی نوعی از تغذیه وارد فرهنگ غذایی یک جامعه شود، اگر کاربرد داشته باشد و بتواند زندگی را برای افراد جامعه آسان تر کند، حتما مورد توجه قرار می گیرد و مردم از آن استفاده می کنند.می توان گفت توجه به نوع تغذیه جدید که ویژگی آن دسترسی آسان تر و سریعتر نسبت به نوع پیشین تغذیه جامعه است، از پایتخت شروع و به سایر شهرها سرایت می کند. این مسئله با وجود اینکه می تواند فرهنگ و سبک زندگی یک جامعه را تهدید کند، اما اجتناب از آن به سادگی امکان پذیر نیست.»

او ادامه می دهد:«وقتی ابزار زندگی صنعتی وارد یک جامعه شود، همه را در بر می گیرد. بسیاری از افراد و خانواده ها در جامعه ما به صورت مستقیم درگیر زندگی مدرن نشده اند؛ اما برای اینکه به دیگران نشان دهند از سبک زندگی جدید و به اصلاح تهرانی عقب نمانده اند، از ابزار آن در زندگی خود استفاده می کنند.در اغلب شهرستان ها مسئله زمان هنوز مانند کلانشهرها اهمیت ندارد. در حقیقت تعریف زمان در مناطق مختلف متفاوت است و در نتیجه بهره گیری از ابزارهای زندگی صنعتی در زندگی این افراد ضرورت زیادی ندارد؛ با این حال برخی خانواده ها به استفاده از نمادهای زندگی صنعتی روی می آورند که روند آن رو به رشد است.»


منبع: برترینها

پریناز ایزدیار: کار خوب، آدم را سختگیر می کند

ماهنامه همشهری ۲۴ – علی سیف اللهی: گفتگو با پریناز ایزدیار درباره حضورش در ویلایی ها و مسیری که از تلویزیون تا سینما طی کرده است.

پدرش وکیل است و اکثر اعضای خانواده اش، پزشک؛ خودش هم در دبیرستان رشته تجربی خوانده است اما از پیش دانشگاهی تصمیم گرفته اولین نفر خانواده باشد که هنر را انتخاب می کند. در دانشگاه بازیگری تئاتر قبول می شود اما خانواده اش می گویند نه. به ناچار گرافیک می خواند اما سینما و بازیگری را کنار نمی گذارد.

به پیشنهاد دوستش پیش احمد نجفی برای بازی در فیلم «بازی خطرناک» حسن هدایت تست بازیگری می دهد و قبول می شود و برای فیلمبرداری می رود آبادان. برای فیلمی که هیچ وقت اکران نشد اما باعث شد پریناز ایزدیار بازیگری را جدی بگیرد و بدون مربی، با دوستانش تمرین بازیگری کنند تا بالاخره در تله فیلمی از علیرضا امینی بازی می کند و همه چیز جدی شود. آن قدر جدی که چند سال بعد برای بازی در «ابد و یک روز» سیمرغ بهترین بازیگر زن جشنواره فیلم فجر را گرفت و شد انتخاب اول کارگردان ها برای فیلم های شان.

کار خوب، آدم را سختگیر می کند

او سال پیش رسم کم کاری بازیگرها بعد از گرفتن سیمرغ را نقض کرد و در سه فیلم بازی کرد که متفاوت ترین آنها «ویلایی ها» بود. فیلمی که ایزدیار از شمایل همیشگی اش فاصله گرفته و بازی متفاوت و سنجیده ای ارائه داده است. در روزهایی که او درگیر بازی در فصل دوم «شهرزاد» است، با او درباره بازیگری سینما و شهرت گفتگو کرده ایم؛ از سیمرغ و «ابد و یک روز» تا «شهرزاد» و «ویلایی ها».

از جایزه سیمرغ شما در جشنواره فیلم فجر در سال پیش شروع کنیم. بعد از گرفتن آن سیمرغ، مسیر و پیشنهادهای کاری تان چه تغییراتی کرد؟

– گرفتن سیمرغ اتفاق خوبی بود برایم اما من از قبلش تصمیم گرفته بودم که سختگیرتر باشم و موقع پذیرفتن نقش ها و پروژه ها،تعارف را بگذارم کنار و در کارهایی بازی کنم که می دانم از آنها لذت می برم. یعنی حتی اگر سیمرغ هم نمی گرفتم، بعد از بازی در «ابد و یک روز» تصمیم می گرفتم درباره کارم و انتخاب نقش ها سختگیر و با وسواس تر باشم.

این که قبل از گرفتن سیمرغ تصمیم گرفته بودید بیشتر سختگیر باشید، دلیل خاصی داشت؟

– قبل از «ابد و یک روز» نقش های زیادی بازی کرده بودم که نمی توانم بگویم همه شان کارهای خوبی بودند. کار بد هم زیاد داشته ام که اسم های شان بماند برای خودم! اما از سریال «زمانه» به بعد با وسواس بیشتری کار کردم. سعی کردم سر هر کاری نروم، یا حداقل این را فهمیدم که اگر قرار است در فیلمی متوسط بازی کنم، باید حداکثر توان و انرژی ام را بگذارم و این طور نباشد که حتما کار باید خوب باشد تا من خوب بازی کنم. با همه اینها هیچ وقت از خودم راضی نیستم. همیشه سر این با خودم کلنجار دارم.

احتمالا بعد از بازی در نقش «سمیه» «ابد و یک روز»، پیشنهادهای مشابه زیادی به شما شد.

– بله. متاسفانه خیلی از نقش هایی که بعد از این فیلم به من پیشنهاد می شدند، شبیه سمیه بودند؛ زن هایی که رنج کشیده هستند. منظورم از «خیلی»، خیلی زیاد است! اکثر فیلمنامه های فیلم های سال بعد آن جشنواره که نقش چنین زن هایی داشت، به من پیشنهاد شد اما نپذیرفتم و در سه فیلم دیگر بازی کردم؛ «یک روز بخصوص»، «ویلایی ها» و «تابستان داغ». یک دلیل این سرریز شدن پیشنهادهای مشابه هم این بود که سمیه «ابد و یک روز» اولین نقش محوری ام در سینما بود و آدم ها انگار تصویر تو را روی همان فیکس می کنند.

کار خوب، آدم را سختگیر می کند

اصولا چطور به این نتیجه می رسید که کدام نقش و فیلم مال شماست و همان نقشی است که شما را به چالش می کشد؟

– اتفاقی (می خندد)! معمولا فیلمنامه را می خوانم و سعی می کنم نقش هایی را انتخاب کنم که حال و هوا و احساسات آنها را بفهمم. نقش هایی که به روحیاتی که آنها را می شناسم و درونم هست، نزدیک تر باشد.

برای انتخبا نقش های تان با کسی مشورت می کنید؟ یا اسم و اعتبار کارگردان، کیفیت کار را برای تان تضمین می کند.

– بله. با چند نفر از دوستان و نزدیکانم مشورت می کنم اما بیشتر برایم مهم است که بتوانم با کارگردان تعامل خوبی داشته باشم. معمولا از همان متن فیلمنامه مشخص می شود با چه کاری طرف هستیم و در گفتگو با کارگردان هم تسلط او را به کارش متوجه می شوم اما ریسک انتخاب های جسورانه را هم می پذیرم.

اتفاقا در دو سال اخیر در سه فیلم با سه کارگردان فیلم اولی همکاری کرده اید؛ در «ابد و یک روز» با سعید روستایی، در تابستان داغ با ابراهیم ایرج زاد و در ویلایی ها با منیر قیدی. از این که با کارگردان های کم تجربه کار کنید، نمی ترسید؟

– اتفاقا کار با کارگردان های جوان و فیلم اولی، راحت تر است. راحت تر می شود فهمید دنبال چه چیزی هستند و زبان همدیگر را بهتر می فهمیم. معمولا هم تفاوت نسلی زیادی نداریم و این به درک مشترکمان از کار کمک می کند. مثلا من و سعید روستایی هم نسلیم.

به خاطر همین در «ابد و یک روز» خیلی زود در موضوعاتی به نظر مشترک می رسیدیم و اجرا می کردیم. در همین کارها متوجه شدم که کارگردان های فیلم اولی زمان زیادی را برای فیلم شان صرف می کنند و اکثریت قریب به اتفاق آن کارها هم نتیجه خوبی دارد. معمولا خلاقیت بیشتری در اجرا و متن های آنها وجود دارد و خیلی فکر شده و با برنامه ریزی پیش می روند. آنها اول راه هستند و دوست دارند تاثیر زیادی روی مخاطب و البته منتقدان بگذارند، به خاطر همین سعی می کنند کارشان حداکثر کیفیت را داشته باشد.

کار خوب، آدم را سختگیر می کند

درست است؛ اما این کیفیت از قبل تضمین شده نیست و مثال نقض هم کم نداریم. به طور مثال در «ابد و یک روز» وقتی مشغول کار بودید، می دانستید که فیلم خوب و تاثیرگذاری می شود یا کم کم که جایزه ها و تحسین ها نثارش شد، حس کردید در فیلم بزرگی بازی کرده اید؟

– اتفاقا احساس متفاوت بودن و خیلی خوب بودن «ابد و یک روز» از همان فیلمنامه اش شروع شد. وقتی متن فیلمنامه سعید روستایی را می خواندم، آن قدر جذاب بود که نمی توانستم زمین بگذارم. واقعا متفاوت بود و پر کشش. شناخت سعید روستایی از فضا و آدم هایی که داشت قصه شان را می گفت واقعا حیرت زده ام کرد. وقتی می خواستم بازی در نقش سمیه را شروع کنم، واقعا حالم خوب بود. ما پنجاه روز مشغول فیلمبرداری بودیم و من هر روز سر کار بودم اما خسته نشدم و موقع فیلمبرداری هم آن قدر خود سعید روستایی و بقیه اعضای گروه وسواس به خرج می دادند که همه می دانستیم دارد اتفاق متفاوت و خوبی می افتد.

به خاطر همین تجربه شیرین کار با یک فیلم اولی بود که پیشنهاد بازی در «ویلایی ها» را قبول کردید؟

– وقتی برای پیشنهاد این کار با من تماس گرفتند، تهران نبودم. به تهران آمدم و فیلمنامه را خواندم و دوست داشتمش. بعد یک جلسه با خانم قیدی و آقای ملکان داشتیم که در همان جلسه به توافق رسیدیم. خانم قیدی آن قدر درباره موضوع فیلم و شخصیت هایش تحقیق کرده بودند که هر سوالی داشتیم، می توانستند جواب بدهند و خیلی زود نتیجه گرفتیم.

از اول شما را برای نقش «خانم خیری» انتخاب کرده بودند؟ برای خودتان جذاب بود؟

– بله. راستش من مدت ها بود که می خواستم در یک فیلم دفاع مقدس بازی کنم اما در یک فیلم متفاوت که شعاری و سفارشی نباشد. فیلمنامه «ویلایی ها» خیلی دقیق و متکی بر تحقیقات نوشته شده بود و جنگ را از زاویه زن ها نگاه می کرد. اکثر اتفاقات و شخصیت های فیلم واقعی بودند و همین کار را جذاب تر می کرد. «ویلایی ها» واقعا از آن فیلم های جنگی نبود که بتوان راحت از کنارش گذشت و بهش گفت «نه».

منظورتان از «از آن فیلم های جنگی نبود» چیست؟ «ویلایی ها» برای شما چه تفاوتی با دیگر فیلم های دفاع مقدس داشت؟

– راستش من اصولا فیلم های جنگی را خیلی دوست ندارم. تقریبا فیلم جنگی تماشا نمی کنم ولی منظورم این است که «ویلایی ها» ربطی به آن کلیشه های رایج نداشت.

کار خوب، آدم را سختگیر می کند

از جنس کارهایی که بازی می کنید، می توان حدس زد که به ملودرام ها علاقه بیشتری دارید.

– دقیقا. «ویلایی ها» سراغ موضوع و زاویه ای رفته بود که قبلا شبیه آن را کمتر دیده بودیم.

فیلم های زنانه درباره اتفاقات هشت ساله جنگ ایران و عراق داشته ایم اما فیلم هایی که مربوط به پشت جبهه و درباره انتظارهای مردانه باشد، کم داشته ایم. در سال های اخیر می شود «شیار ۱۴۳» را مثال زد که البته موضوعش با سوژه «ویلایی ها» تفاوت های زیادی دارد.

– بله، «شیار ۱۴۳» را دیده ام. فیلم خیلی خوبی است. دوستش دارم. زن های «ویلایی ها» هم واقعا زن های خاصی هستند و زندگی عجیب و غریبی داشته اند.

در آن گفتگوهای اولیه تان با خانم قیدی، از شخصیت خانم خیری در فیلم به چه تعریفی رسیدید؟

– ما به این فکر کردیم که این زن منظم است و مدیریت می کند و علاوه بر قسمت هایی که کارها و امورات زن و بچه های ساکن در ویلاها را رتق و فتق می کند، سکوت ها و گریه ها و خنده هایش را هم می بینیم و عشقی که نسبت به شوهرش دارد. خانم قیدی ویدئوهایی از مصاحبه هایش با آدم های واقعی این قصه را هم به ما دادند که تماشا کنیم. من قبل از شروع فیلمبرداری زمان زیادی برای تحقیق و نزدیک شدن به نقش نداشتم اما همه این مصاحبه ها را دیدم و خاطرات و حرف های زن ها را شنیدم.

خاطرتان هست آن فیلم های مصاحبه چه حال و هوایی داشت و مصاحبه با چه کسانی بود؟

– فیلم های مصاحبه با خانم طوبی عرب پوریان (همسر شهید نوری) بود و خانم های دیگری که سال ها قبل در لوکیشن فیلم در اندیمشک و خانه های دیگر جنوب زندگی کرده بودند. این زن ها در این مصاحبه ها جزئیاتی از دوران زندگی شان در ویلاها را تعریف می کردند که خیلی جذاب بودند. بخشی از اطلاعات و خاطره هایی که در این ویدئوها وجود داشت، در فیلم نمایش داده شد اما میزان اطلاعاتی که در این مصاحبه ها وجود داشت، خیلی بیشتر از ظرفیت و زمان فیلم بود.

خانم قیدی به شما گفتند که قرار است شخصیت خانم خیری شبیه شخصیت خانم عرب پوریان باشد؟

– بله، ولی من فیلم های مصاحبه با همه زن ها را دیده بودم. واقعا شخصیت های عجیب و بزرگی هستند. وقتی این خاطره ها را شنیدم، فهمیدم در جنگ اتفاقات عجیبی افتاده که خیلی از ما شاید اصلا درباره اش نمی دانیم و تصوری نداریم.

کار خوب، آدم را سختگیر می کند

خودتان چه حس و حالی داشتید وقتی این خاطره ها را می شنیدید و مصاحبه ها را می دیدید؟

– خیلی تکان دهنده و عجیب بود. مثلا یک نمونه اش تعریف می کردند که وقتی شوهرمان می خواست یک شب، یک روز یا چند ساعت به خانه بیاید، همه چیزهایی را که در یخچال داشتیم، خوب جمع و جور می کردیم و می گذاشتیم در سفره. می گفتند همه چیزمان را می گذاشتیم چون ممکن بود آخرین دفعه ای باشد که با هم هستیم، پس فکر می کردیم بهتر است همه چیز کامل باشد.

خودتان که طبعا به خاطر سن تان تجربه مواجهه مستقیم با جنگ را نداشته اید اما در سال های بعدش پیگیر حال و هوای جنگ و کتاب ها و خاطراتش بوده اید؟

– ارتباط خیلی ویژه ای با جنگ نداشته ام و در همان سطحی که همه مان از گوشه و کنار درباره جنگ شنیده ایم، می دانم. «ویلایی ها» فرصت بسیار خوبی شد که بیشتر با جنگ آشنا شوم و زن های بزرگی را که در خاطره ها دیده نمی شدند، بهتر و بیشتر ببینم.

نقشی که شما بازی کرده اید، به لحاظ شخصیتی و زمانی از نقش های تان در فیلم های اجتماعی و ملودرام هایی که بازی می کنید دور است. برای رسیدن به حال و هوای درست نقش چه کردید؟

– من علاوه بر دیدن آن فیلم های تحقیقاتی خانم قیدی، سعی کردم آن زن ها را درک کنم و خودم را جای آنها بگذارم.

کدام سکانس «ویلایی ها» برای تان سخت بود؟

– از لحاظ فیزیکی سخت ترین صحنه ها قطعا صحنه های بمباران است. صحنه هایی که در دمای شصت درجه اندیمشک فیلمبرداری می شد و ما در بیابان روی خاک ها و خارها راه می رفتیم. من با دوتا بچه باید می دویدم به سمت دوربین و سنگر و روی زمین دراز می کشیدم. الان که به آن روزها فکر می کنم، نمی دانم چطوری انجامش دادم! (فکر کنم خدا در موقعیت های سخت انرژی و طاقت آدم ها را چند برابر می کند). از لحاظ حسی هم صحنه هایی که شوهر خانم خیری شهید می شود.

سکانسی بود که گریه کنید؟

– تیتراژ آخر فیلم را که دیدم، اشکم بند نمی آمد. واقعا با دیدن آن عکس ها و شنیدن صدای آقای کویتی پور احساساتی و منقلب شدم. ایده فوق العاده ای بود. استفاده از آن عکس های واقعی آدم ها و لوکیشن های واقعی. به عنوان تماشاگر احساس می کردم انگار فیلم تازه و دوباره در ذهنم شروع شده است.

کار خوب، آدم را سختگیر می کند

در خاطرات خانم هایی که در آن ویلاها زندگی کرده اند، جزئیات دقیقی از ساختمان ها وجود دارد. شما وقتی به لوکیشن رسیدید، همان حس و حال آدم ها و قصه های نوشته شده در فیلمنامه را داشتید؟

– بله. وقتی من به گروه اضافه شدم، لوکیشن ها آماده بود و بچه ها در آنها کار می کردند. به خاطر همین می توانستم همان حس و حال را داشته باشم. اتفاقا وقتی به آن ویلایی رفتم که خانم عرب پوریان در آ« زندگی می کردند، درست همان طور بود که می گفتند. مسیر آمدن هایش فقط از همان ویلا پیدا بود. جزئیات خانه ها هم خیلی شبیه خاطراتی بود که شنیده بودم. به خاطر همین سعی کردم به حس و حال آن زن ها نزدیک شوم. «ویلایی ها» از همه این جهت ها واقعا تجربه خیلی خوب و دوست داشتنی برای من بود.

فارغ از خوب بودن فیلم و بازی تان، این امتیاز را هم داشت که از شمایل نقش های مشابه تان در فیلم های اخیر دور شدید و آنها را شکستید و برای تنوع کارنامه تان انتخاب خوبی بود. به این فکر کرده اید که ریسک های بزرگ تری بکنید؛ مثلا بازی در فیلم های کمدی و سینمای بدنه را تجربه کنید.

– خیلی پیش نیامده که به چنین پیشنهادهایی فکر کنم اما خودم دوست دارم این کار را انجام بدهم. اما اگر قرار باشد نقش کمدی بازی کنم، باید کار خیلی خوبی باشد. چند باری کارهای کمدی پیشنهاد شده اما وقتی فیلمنامه را خوانده ام، به این نتیجه رسیده ام که کار ریسکی است و ممکن است نتیجه خوبی برایم نداشته باشد.

البته شما تجربه خوبی مثل «خط ویژه» مصطفی کیایی را هم دارید. هر چند نقش شما به طور خاص کمدی نیست اما در آن فیلم مکمل خوبی برای نقش ها و قصه کمدی اش بودید.

– اتفاقا «خط ویژه» مثال خوبی است برای کمدی که مد نظرم است. فیلمی که همه چیزش اندازه و حساب شده است و بازیگر از همان اول می تواند حدس بزند در چه کاری بازی می کند.

به نظر می رسد با انتخاب هایی که در این یکی دو سال از شما دیده ایم بازیگری در سینما برای تان جدی تر شد و تصمیم گرفتید از تلویزیون دور شوید.

– شروع کار در تلویزیون برای من اتفاق بزرگی بود. مخصوصا در سریال «زمانه» آقای فتحی که واقعا اتفاق ویژه ای برای من بود. تا قبل از آن در سریال هایی مانن «پنج کیلومتر تا بهشت» و کارهای دیگر بازی کرده بودم اما آقای فتحی در «زمانه» اعتماد ویژه ای به من کرد که تجربه آن اتفاق بزرگی بود. آقای فتحی همیشه تکلیف شان با خودشان و کارشان مشخص است.

ایشان مخاطب را خوب می شناسد و خاطرم نیست که سریالی داشته باشد که مردم بگویند ما این سریال را اصلا دوست نداشتیم. درست است که سلیقه ها متفاوت است ولی فکر می کنم اکثر مردم سریال های آقای فتحی را دوست داشته اند و دارند. البته بعد از آن سریال در تلویزیون ممنوع التصویر شدم. به خاطر همه اینها الان ترجیح می دهم سراغ تلویزیون نروم.

کار خوب، آدم را سختگیر می کند

چرا بعد از سریال «زمانه» ممنوع التصویر شدید؟

– هیچ وقت نفهمیدم دقیقا علتش چه بوده است. یک بار هم قبل از سریال «زمانه» ممنوع التصویر شده بودم که حل شد و این سریال را بازی کردم و بعد از «زمانه» دوباره گفتند نمی توانید بازی کنید. البته الان این مشکل حل شده است اما اولویتم حالا سینماست. کلا بعد از سریال «زمانه» تصمیم گرفتم جور دیگری کار کنم و هنوز هم بر این تصمیم استوارم.

تجربه بعدی هم شد «شهرزاد» که محبوبیت عجیب و فوق العاده ای پیدا کرده و خیلی ها منتظر فصل دوم آن هستند. بازی در این پروژه از اول برای خودتان همین قدر جذاب بود؟ این محبوبیت را پیش بینی می کردید؟

– درست زمانی که فیلمبرداری سریال زمانه تمام شد، دلم می خواست تجربه کار با آقای فتحی تکرار شود و آن موقع اصلا فکرش را نمی کردم این اتفاق بیفتد. قبل از بازی در «شهرزاد» فکر می کردم اتفاق خوبی می افتد اما نمی دانستم این قدر محبوب شود. از این که در سریال آقای فتحی بازی می کنم، خوشحال بودم. همیشه هم دلم می خواست یک سریال تاریخی را تجربه کنم که «شهرزاد» نسبتا تاریخی بود.

خود من واقعا پیش بینی نمی کردم که «شهرزاد» با چنین اقبالی روبرو شود. می دانستم سریالی است که دیده می شود و مردم آن را دوست خواهند داشت اما از طرف دیگر در جریان ناکامی های فیلم و سریال در شبکه نمایش خانگی بودم و شاید به همین دلیل این میزان از استقبال را پیش بینی نمی کردم. بعد از این که اولین قسمت منتشر شد، میزان بازتاب ها چنان زیاد بود که شوکه شدم و فوق العاده خوشحال. فکر کنم کل گروه چنین حسی داشتند.

یک اتفاق خوب حضور شما در این پروژه هم، همبازی شدن با بازیگرهایی مانند آقای نصیریان، شهاب حسینی، ترانه علیدوستی و … بود. به طرز عجیبی در چند پروژه دیگر مانند «ابد و یک روز» و «خط ویژه» هم همین اتفاق برای تان افتاده و از بازیگران مشهور سینما تقریبا کسی نمانده است که همبازی شدن با او را تجربه نکرده باشید!

– بله، تجربه خیلی موثری هم بوده و خوشحالم. اتفاقا همین چند روز پیش سر صحنه «شهرزاد» داشتم به آقای شهاب حسینی می گفتم که «چقدر خوب و تاثیرگذار است که من در کنار شما، آقای نصیریان، ترانه علیدوستی، آقای سلطانی و … کار می کنم. چقدر دارم از شماها یاد می گیرم.» به هر حال کار با این آدم های حرفه ای، وسواس آدم را بیشتر می کند.

کار خوب، آدم را سختگیر می کند

هم وسواس تان بیشتر شده، هم احتمالا شهرت تان چند برابر شده است.

– اولین سریالی که بازی کردم، «پنج کیلومتر تا بهشت» بود. وقتی آن سریال را بازی کردم، حجم اتفاقاتی که بابت دیده شدن و مشهور شدنم افتاد واقعا خیلی زیاد و عجیب بود چون هم سریال شب های ماه رمضان بود، هم از شبکه سه و بلافاصله بعد از اذان پخش می شد. پنج شش سال پیش مردم هم خیلی بیشتر برنامه ها و سریال های تلویزیون را می دیدند. بازی در «ابد و یک روز» و «شهرزاد» اتفاق های مهمی بودند اما راستش شهرت برای خودم کمی عادی تر شده است.

از فیلمسازان ایرانی کارهای چه کسی را دوست دارید؟

– قطعا فیلم ها و سینمای آقای فرهادی که درجه یک است. سینمای آقای مهرجویی را هم خیلی دوست دارم. فیلم های آقای کاهانی را هم خیلی می پسندم. حتما اسم هایی هم هست که این طور وقت ها آدم حضور ذهن ندارد و از قلم می افتد.

و کار کدام بازیگر خارجی را می پسندید و همیشه بازی ها و فیلم هایش را دنبال می کنید؟

– جواب ۹۵ درصد بازیگران سینما احتمالا باید همین باشد: مریل استریپ.


منبع: برترینها

ترانه علیدوستی: ترجمه می کنم تا خیال پردازی ام فروکش کند

ماهنامه اندیشه پویا – علی بزرگیان: گفت و گو با ترانه علیدوستی، بازیگری که مترجم شد؛ به بهانه ترجمه رمان «تاریخ عشق».

اگر بازیگری یکی از مشاغل جذاب دنیا به شمار می رود اما گویا نویسندگی چیزی از آن کم ندارد. نشانه اش هم دست به قلم بردن بسیاری از آرتیست های سینماست. جدا از بازیگرانی که شعر و داستان نوشته و منتشر کرده اند، بازیگرانی هم بوده اند که حرفه ترجمه را آزموده اند. قدیمی ترین شان نیکی کریمی است که با ترجمه خاطرات مارلون براندو با عنوان «آوازهایی که مادرم آموخت»، کار ترجمه را آغاز کرد و با ترجمه رمان «نزدیکی»، نوشته حنیف قریش، آن را ادامه داد و پس از آن دو رمان دیگر را نیز به فارسی برگرداند. در کنار او نگار جواهریان هم بوده با ترجمه نمایش نامه هایی از هارولد پینتر.

در کنار این دو، ترانه علیدوستی است که در ماه های پایانی سال ۹۴ دومین ترجمه اش با عنوان «تاریخ عشق» منتشر شد. از او پیش از «تاریخ عشق»، ترجمه مجموعه داستان «رویای مادرم»، نوشته آلیس مونرو، را خوانده بودیم. ترانه علیدوستی تاکنون درباره نویسندگی و ترجمه هایش گفت و گو نکرده بود و حالا انتشار «تاریخ عشق» فرصت مناسبی بود که سراغش برویم تا از علاقه اش به نوشتن و ترجمه بگوید؛ علاقه ای که از سال های دور همراهش بوده و آن طور که خود می گوید می خواهند به صورت جدی آن را ادامه دهد.

ترجمه می کنم تا خیال پردازی ام فروکش کند

گفت و گو با ترانه علیدوستی از همین علاقه اش به نوشتن آغاز شد. دلبستگی ای که آن گونه که می گوید از بچگی به همراه داشته است: «در کودکی، با توجه به این که پدر و مادرم اهل کتاب بودند، من نیز خیلی زود جذب کتاب شدم. کتاب زیاد می خواندم. هر جور داستانی از «تام سایر» گرفته تا «بربادرفته» و داستان های چخوف. قوه تخیل نسبتا قوی ای هم داشتم. دفتری داشتم که در آن داستان های کوتاه جن و پری می نوشتم. یک جور رمان بلند عاشقانه هم داشتم که هیچ وقت تمام نمی شد و با سال به سال بزرگ تر شدنم وقایعش بنا به اقتضای سنم تغییر می کرد. خود را در آینده می دیدم که نویسنده شده ام.

از سال ۸۳ سعی کردم نوشتن را به شکل جدی پی بگیرم و شروع کردم به نوشتن یک سری داستان خیلی کوتاه. آن سال ها محمد رحمانیان و مجید اسلامی کسانی بودند که داوطلبانه نوشته های من را می خواندند و کمکم می کردند.  رحمانیان- که آن موقع هنوز همکاری ام را با او شروع نکرده بودم- هفته ای یک بار وقت می گذاشت و من می رفتم دیدنش، فارغ از محتوای قصه ها، آن ها را بلند می خواند و جلوی چشمم ویرایش می کرد و با این کار به نوعی کارکردن با نثر را یادم می داد. نهایتا مجموعه داستانی از آن تلاش ها درآمد که دوتای شان آن زمان در مجله «هفت» منتشر شد. با توقیف این مجله در زمستان آن سال، سومین داستانم با نام «بیلچه و خاک» که قرار بود در هفت منتشر شود، در سالنامه مجله فیلم چاپ شد.

همان سال وبلاگی راه انداختم به نام «اسپاتلایت» و تلاش  کردم نوشتن را بیش تر وارد روزمرگی ام کنم و به اصطلاح دستم را در نوشتن گرم کنم. در همان دوره مجموعه داستان هایم را به نشر مرکز دادم. اما جناب رمضانی که آن زمان اولین دیدارم با ایشان بود نه تنها داستان ها را چاپ نکرد که شدیدا آن ها را کوبید. پس از آن به نوشتن حساس شدم. و درواقع شاید هم از آن ترسیدم. این سختگیری در کنار چندین فاکتور بیرونی نوشتن را روز به روز برایم سخت تر کرد. ولو این که در سال های اخیر حتی بارها به این فکر افتادم که اصلا نوشتن و در واقع مکتوب شدن دغدغه های ذهنی کسی مانند من چه ارزشی دارد؟ چرا باید دیگران داستان های مرا بخوانند؟ می گفتم شاید مضحک است آدم این قدر خودش را جدی بگیرد.

فکر می کردم و می کنم که برای نوشتن چیزی بیش تر از تخیل یا استعداد نیاز است. تجربه زیسته آدم دست کم آن قدر باید زیاد بشود که خود آدم بتواند روی بن مایه بعضی از دیدگاه هایش اصرار بورزد. الان هم در خودم یک داستان نویس نمی بینم اما همیشه دلم خواسته روزی دوباره تلاشم را بکنم.»

اگرچه در دوران رونق وبلاگ نویسی، اسپاتلایت وبلاگ معروفی بود اما علیدوستی خیلی زود، دست از وبلاگ نویسی شست. اما چرا؟ در خبرها آمده بود که به دلیل حمایت از اصغر فرهادی وبلاگ علیدوستی فیلتر شده، اما علیدوستی دلایل دگیری به جز فیلتر شدن را برای کنار گذاشتن وبلاگ نویسی بر می شمارد: «حذف نوشته های وبلاگ بعد از مطلب مربوط به حواشی پیش آمده برای فیلم «جدایی»، دلسردم نکرد؛ تمام نوشته ها را برگرداندم و روی سایتی شخصی گذاشتم که هنوز هم هست.

منتها به مرور و با شهرتی که وبلاگ به دست آورده بود از آن راحتی که در نوشتن داشتم مرحوم شدم. خواه ناخواه وقت نوشتن خودم را در حال احتیاط و حسابگری می دیدم، چون هرچه را می نوشتم بعضی از روزنامه ها مستقیم در ستون های شان کار می کردند. بدون این که بخواهم انگار ستون نویس شده بودم و ناچار به رعایت قواعد کاری بودم که نیت اصلی من نبود.

دلیل دیگرش هم برخی حوادث جاری آن دوران بود. بعد از سال ۱۳۸۸ سخت بود نوشته ها رنگ و بوی آن چه را جامعه از سر می گذراند نداشته باشد.

برای ادامه دادن نیاز بود بتوانم خودم را به کوچه علی چپ بزنم و برخورد لوکسی با نوشتن داشته باشم که من آدمش نبودم. مدتی به مستعارنویسی روی آوردم اما خود نگرانی ای که مستعارنویسی به همراه داشت به ترمزهایی که هر روز بیش تر می شدند اضافه کرد. برای همین رفته رفته وبلاگ نویسی برایم کم رنگ و نهایتا متوقف شد.» این را گفت از او پرسیدم:

الان که به آن نوشته ها نگاه می کنی، چه داوری ای درباره شان داری؟

داستان هایم برایم غیرقابل خواندن اند و حس می کنم بعضی یادداشت های وبلاگ هم نثرشان دِمُده است؛ اما تجربه ام در وبلاگ نویسی تجربه ای موفق بود. وبلاگ نوشتن برای من تسکین دهنده بود. از تمرین نوشتن به تمرین فکر کردن هم بدل شده بود و کیفیت زندگی ام را بالا می برد. وقتی متنی می نوشتم و در وبلاگ می گذاشتم، احساس خوشبختی می کردم. اگر بازیگری فنی بود که دست به آموختنش زدم و تلاش کردم آن را به بهترین نحو انجام دهم، نویسندگی ابزاری بود که با آن ذهنم را آماده نگه دارم. راهی بود برای یادگرفتن این که صدای فکرت باید قابل ارائه باشد، چون باید بتوانی پای آن بایستی. اما چنان که اشاره کردم، متاسفانه پس از آن تجربه ها، خیلی کم می نوشتم. بعد از آن هم اعتماد به نفس لازم را نداشتم تا دوباره شروع به داستان نویسی کنم.

اما علیدوستی خیلی زود توانست جایگزینی برای نوشتن داستان پیدا کند؛ او به ترجمه رو آورد. اولین تجربه اش داستان بود از آلیس مونرو. چنان که تعریف کرد، یک توفیق اجباری، او را به ترجمه واداشت. علیدوستی داستان این تجربه را چنین برایم تعریف کرد: «سال ۱۳۸۶ بود. مانی حقیقی به همراه اصغر فرهادی در حال نوشتن فیلم نامه «کنعان» بودند. مانی حقیقی چند سال پیش از این تاریخ، داستانی از آلیس مونرو با عنوان «تیر و ستون» در «نیویورکر» خوانده بود.

 ترجمه می کنم تا خیال پردازی ام فروکش کند

حالا می خواست فیلم نامه ای اقتباس شده از آن به همراه فرهادی بنویسد. مانی مشکل زبان نداشت اما چون برایش مهم بود فرهادی تسلط کامل روی داستان پیدا کند ترجیح می داد داستان ترجمه شود. از من که وقت بیش تری داشتم خواست ترجمه اش کنم. گفت کیفیت ترجمه برایش مهم نیست و همین که ماجرا به فارسی برگردانده شود، کافی است.

بعد از این که ترجمه ام را خواند گفت داستان های مونرو تاکنون در ایران ترجمه نشده. حیف است، چرا تو این کار را نکنی؟ من هم وسوسه شدم.

آخرین کتابی که آن زمان از مونرو چاپ شده بود «فراری» بود. چهار مجموعه از داستان هایش را خواندم و نهایتا هفت داستان را از بین چهار مجموعه انتخاب و ترجمه کردم. معیارم جز سلیقه شخصی، قابلیت انتشار داستان ها با کم ترین ممیزی بود و این ها داستان هایی بودند که فکر کردم دست نخورده به چاپ می رسند. که البته ناشر دوتای آن ها را از نگرانی ممیزی فعلا کنار گذاشته که شاید روزی در مجموعه ای دیگر کارشان کنیم. آن چه ماند این پنج داستان بودند با نامی که ناشر برای کتاب پیشنهاد کرد: «رویای مادرم»، «صوت»، «کویینی»، «تیروستون» و «نفرت؛ دوستی، خواستگاری، عشق و ازدواج».

ناشر- همان آقای رمضانی عزیز نشر مرکز- تاکید کرد حتما کتاب نیاز به مقدمه دارد. پیشنهاد دادند که خودم یادداشتی درباره مونرو بنویسم. در پاسخ گفتم حالا حالاها به خودم اجازه چنین کاری را نمی دهم. جست و جو کردم و در «گاردین» مطلب مفصلی دیدم درباره مونرو. به نظرم یادداشت جامعی بود. ترجمه کردم و ابتدای کتاب گذاشتم.»

اولین مسئله تو در ترجمه، مهارت در زبان است. زبان انگلیسی را از کجا آموختی؟

پدر من، حمید علیدوستی، بین سال های ۶۵ تا ۶۷ در باشگاه های آلمان توپ می زد. سه تا شش سالگی ام را در آلمان گذراندم و آن جا به مهد کودک رفتم. به همین خاطر آلمانی را همزمان با فارسی یاد گرفتم. همین، در یادگیری زبان انگلیسی کمکم کرد. به غیر از یک دوره کلاس مقدماتی زبان انگلیسی در نوجوانی، کلاس دیگری نرفتم و خودآموز، این زبان را یاد گرفتم. با کمک خواندن کتاب های زبان اصلی و فیلم دیدن.

نثر آلیس مونرو دشوار است. همین اندازه زبان دانی برای ترجمه کافی بود؟

باید بگویم با کمال پررویی کتابی از مونرو را دست گرفتم. هنوز هم باورم نمی شود با چه جرئتی این کتاب را به عنوان تجربه اولم ترجمه کردم. با این که الان سطح زبانم بالاتر رفته اما می ترسم دوباره کتابی از مونرو برای ترجمه دست بگیرم. از سال ۸۷ من ترجمه «رویای مادرم» را شروع کردم. تقریبا هر زمانی که جلوی دوربین نبودم، پشت کامپیوتر مشغول ترجمه آن کتاب بودم.

نشر مرکز کتاب را خواسته بود اما بی نهایت سختگیری می کرد؛ که نهایتا این سختیگری به نفع من شد. ترجمه و ویرایش های متعدد آن سه سال طول کشید. سطح زبانم بعد و قبل این مدت با هم قابل مقایسه نبود. همان روزها یک نفر در ساختمان انتشاراتی به من گفت: «از کجا معلوم این کتاب را خودت ترجمه کرده ای؟» همان جا فهمیدم خودم را با چه طرز فکری درانداخته ام. آن قدر این جمله به من فشار آورد که قبل از درآمدن کتاب آیلتسم را گرفتم. با نمره ۸٫  دست گوینده  جمله درد نکند!

چقدر به فرهنگ لغت رجوع می کنی؟

خیلی زیاد! از چند جور فرهنگ لغت استفاده می کنم؛ معمولا دو- سه جور. یک فرهنگ چاپی و یک فرهنگ آنلاین برای ترجمه، و بعد از نسخه اول قطعا می روم سراغ فرهنگ های انگلیسی به انگلیسی مختص به زبان عام یا فرهنگ شهری برای- به اصطلاح معمارها- نازک کاری.

ترجمه نهایی «رویای مادرم» را به کسی هم نشان دادی؟ مثلا مترجم دیگری؟

جز ویراستار اولیه کتاب که آقای پیام یزدانجو بودند، مانی حقیقی دوباره کتاب را خواند و راهنمایی کرد، یک بار هم خانم گلستان محبت کردند و خواندند.

علیدوستی کار ترجمه را با برگرداندن دو داستان از اورهان پاموک و نیکول کراوس ادامه داد؛ دو داستانی که در «همشهری داستان» منتشر شد. داستان کراوس با عنوان «نقاش های کوچک» همزمان شد با دومین کتاب ترجمه علیدوستی. او به سراغ دومین رمان این نویسنده لهستانی الاصل امریکایی با عنوان «تاریخ عشق» رفته بود.

نیکول کراوس چهل و دو ساله، که سال ها گزارشگر «نیویورکر» بود، با نوشتن گزارش هایی درباره بلوک شرق اروپا شهرتی برای خود دست و پا کرد و پس از یک مجموعه داستان، با رمان «تاریخ عشق» توجه بسیاری از منتقدان را برانگیخت. از علیدوستی پرسیدم:

چه شد که به نیکول کراوس علاقه مند شدی و ویژگی «تاریخ عشق» چه بود که ترجمه اش کردی؟

«تاریخ عشق» درواقع دومین رمان نوشته کراوس است و مشهورترین کارش. این کتاب را پنج- شش سال پیش برای من سوغاتی آوردند. خیلی دوستش داشتم. رمانی بود پیچیده، پر از قصه های کوچک و البته داستانی درباره چند نسل که از طریق ادبیات به هم پیوند می خوردند. لحنی شوخ و البته همزمان تلخ داشت.

 ترجمه می کنم تا خیال پردازی ام فروکش کند

داستان با روایت نویسنده گمنامی به نام لئوپلد گورسکی آغاز می شد؛ نویسنده ای که خانواده اش را در زمان جنگ جهانی  دوم و توسط نازی ها از دست داده بود. به موازات آن با یک نویسنده دیگر آشنا می شویم به نام صوی لیتوینف که رمان نوشته به نام «تاریخ عشق» که مادر یکی دیگر از راویان داستان، آلما، آن را ترجمه می کند.

کراوس در این رمان با نویسنده های بزرگ هم شوخی می کند. مثلا ایزاک بشویس سینگر پسر لئوپلدا ست که سال ها از دیدن او محروم مانده و حالا برعکس پدر، نویسنده مشهوری شده. یا خورخه لوییس بورخس که مشتری ثابت کتاب فروشی محقری است که «تاریخ عشق» را پشت ویترین دارد. همچنین رمان ساختار خطی متعارف را می شکند و چندین صدا را در کنار یکدیگر و در درون هم تلفیق می کند.

در این کتاب، شخصیت های مختلف، از نسل های متفاوت به هم متصل می شوند. این نکته های جالب برای این که تصمیم به ترجمه این رمان بگیرم کافی بود. مشغول کار روی رمان بودم که «همشهری داستان» متوجه علاقه ام به کراوس شد و ترجمه «نقاش های کوچک» را پیشنهاد داد. با کمال میل پذیرفتم، چون این داستان هم بخشی از رمان بعدی اوست که مشغول ترجمه اش هستم.

«تاریخ عشق» رمانی است درباره فقدان و از دست دادن عشق؛ روایتی است از عشق پرشور صوی لیتوینفِ نویسنده به دختری به نام رزا، و عشق قدیمی لئوپلد به آلما؛ دختری که از کودکی به او دل می بندد اما تقدیرشان به جدایی است.

ترجمه چنین رمانی با این درون مایه را ترانه علیدوستی در زمانی آغاز می کند که خود به بازیگر یکی از پرشورترین روایت های عاشقانه در سینما و تلویزیون بدل شده بود. علیدوستی می گوید که ترجمه «تاریخ عشق» همزمان بوده است با آغاز فیلم برداری سریال «شهرزاد». از او پرسیدم:

بین این ترجمه و آن بازی نسبتی هم هست؟

شاید جالب باشد که بگویم روایت عشق شورانگیز این کتاب و حس و حالی که از آن گرفتم، تاثیر زیادی روی بازی سریال شهرزاد داشت. متاسفانه در فرهنگ هنرهای نمایشی امروز ما، نمایش عشق آتشین چیز دون شانی به نظر می رسد. به نظر می رسد تلخی شیک است و نشانه فرهیختگی، و عشق آسان و درک شدنی لابد خیلی پز ندارد. برای همین جای نمایش عشق در اغلب فیلم های ما خالی است و در نتیجه من بازیگر هم این را کم تمرین کرده ام. حال و هوای این رمان خیلی در بازی شهرزاد به من کمک کرد.

پس این بار ترجمه، کمک کرد به ایفای نقش؟

بله! در حقیقت ترجمه به ایفای نقش کمک کرد و ایفای این نقش به شناخت بیش تر من از مردم. نه این که پیش از این شناختی وجود نداشت، اما شهرزاد کار من را به مردمی معرفی کرد که الزاما مخاطب بالقوه من نبودند. همیشه بازیگر فیلم هایی بودم که بیش تر، سینماروها دنبال شان می کردند تا توده مردم. احتمالا از این به بعد هم همین خواهدبود. اما با شهرزاد انگار به جهان دیگری هم وارد شدم.

اما ترجمه های علیدوستی چندان برای او بی دردسر هم نبوده است. پس از انتشار «رویای مادرم» در سال ۱۳۹۰ که با استقبال مواجه و به سرعت تجدید چاپ شد، او این بار نه سیمرغ جشنواره فجر و یا تندیس خانه سینما بلکه دو جایزه کتاب فصل وزارت فرهنگ و ارشاد در بخش ادبیات خارجی و نیز جایزه پروین اعتصامی را به خانه برد. جایزه کتاب فصل را علیدوستی در رقابت با آثار مترجمان قدیمی چون بهمن فرزانه و سیروس ذکاء دریافت کرد. پس از آن چندین یادداشت تند و تیز درباره این جایزه و ترجمه علیدوستی در مطبوعات به چاپ رسید.

منتقدان نوشتند که استقبال از این ترجمه ها نه به خاطر سطح ترجمه مترجم آن، بلکه به خاطر معروف بودند مترجم آن است. از این نوشتند که ترجمه های علیدوستی شایستگی لازم را برای این همه استقبال و جایزه ندارد. این نقدها را ترانه علیدوستی در میان گذاشتم و از او پرسیدم:

همواره این نگاه انتقادی به بازیگران سینما و دیگر سلبریتی ها وجود داشته که چرا پا به عرصه های مختلف می گذارند. چرا این خطر را کردی؟

اول این که هیچ کس نمی تواند فرد دیگری را از تجربه جدید و یادگیری فن نو در زندگی منع کند. هنرها و فنون «مال» کسی نیستند، همان جور که کسی نمی تواند صاحب «انگیزه ها»ی ما باشد. دوم این که ملاک باید کیفیت کار باشد، آن است که باید نقد شود، وگرنه این که من در زندگی ام اول چه کاری را کرده ام ودوم چه کاری را، به چه درد منتقد می خورد؟

سوم این که من منتقدان را درک می کنم. چرا؟ چون من هم از سهل انگاری و بی کیفیتی در تجربه های مشابه برخی دوستان بازیگر و هم حرفه ام عصبانی ام؛ که بسیاری مواقع آثار خلق شده شان در هنرهای دیگر، از داستان و عکاسی گرفته تا نقاشی و سفال سازی بی کیفیت است. اما این جا سوال دیگری پیش می آید: تجربیات خود هنرمندان تجسمی و ادبی و غیره، همیشه باکیفیت است؟ همیشه بهتر از کارهایی است که ما کرده ایم؟ الزاما نه. پس بهتر است ذهنیتی که حرفه ها را با بعضی نام ها سند می زند کنار بگذاریم و به جای این حرف ها دنبال ارتقای کار خودمان باشیم.

هسته اصلی نقدها به ترجمه تو، این است که بازیگری و نباید به فعالیت دیگری بپردازی.

متاسفانه هنوز ذهنیتی سنتی نه تنها در عمق روان توده مردم، بلکه میان نخبه های جامعه هم وجود دارد: به رغم ادعای شان هنوز هم بازیگر را دلقک یا مطرب می دانند. بازیگر نباید فعالیتی انجام دهد که حاکی از ادعا داشتن اش باشد، وگرنه حرص در می آورد. اگر زن باشد که دیگر بدتر. اگر یک کارگردان حرفی داشته باشد به نظر کسی عجیب نیست و تشویقش هم می کنند اما عین همان حرف را اگر بازیگر بگوید، نخبگان ته دل شان حس می کنند او گنده تر از دهنش حرف زده.

ترجمه می کنم تا خیال پردازی ام فروکش کند

در یک کتاب فروشی شاهد بودم که فردی آمد و از فروشنده پرسید کتاب ترانه را دارید؟ منظورش «تاریخ عشق» به ترجمه ترانه علیدوستی بود.

بله! این هم هست، من هم کتمان نمی کنم. چون بازیگر هستم، تعدادی آدم که عقل شان به چشم شان است هم ممکن است کتابی را فقط به خاطر اسم من بخرند. اما این هیچ خطری را متوجه مترجمان حرفه ای نام آشنا و مخاطبان حرفه ای کتابخوان نمی کند.

کتابخوان واقعی هیچ وقت گول نام من را نمی خورد و به صرف دیدن نام من، از خریدن کتاب های مترجمان اصیل این مملکت، دست نمی کشد. با ترجمه های من، مترجمانی چون فرزانه طاهری و عبدالله کوثری مخاطب شان را از دست نمی دهند. مخاطب آنها قدر آنها را می داند. و اگر بنا باشد برای بار دوم هر ترجمه ای از من را به دست بگیرد، حتما این منم که باید کارم را به آن مرتبه ای که از نظر او قابل قبول است رسانده باشم.

پس از این که اعلام شد برنده جایزه کتاب فصل برای ترجمه «رویای مادرم» شدید، یکی از مترجمان با اشاره به بهمن فرزانه که در آن سال کتابی در میان نامزدها داشت یادداشتی نوشت با این مضمون که ترجمه فن است نه هنر و نیازمند تجربه کسب کردن به مرور زمان است و انتقاد کرد که چگونه یک مترجم جوان جایزه گرفته است.

در عین این که از ته قلبم شرایط سخت مترجمان و شکایت هایی را که از بازار کتاب دارند درک می کنم و به آن ها حق می دهم، به هیچ عنوان نمی پذیرم که اصل انتقاد متوجه شخص من باشد. مگر من گفته ام به من جایزه بدهند؟ والله اصلا انتظارش را هم نداشتم. این اولین کتاب من است و حتما ایراداتی دارد. کما اینکه کتاب صدمم هم اگر بود ایراداتی داشت.

توقع داشتم نقدهای خیلی تندی بشنوم. اما هر کس نقدی داشت باز بر می گشت به هنرپیشه بودن من. هم از تجدید چاپ شدن چندباره «رویای مادرم» متعجب شدم، هم از دو جایزه ای که برایش گرفتم. اگر به نظر می آید کیفیت ترجمه در حد این جوایز نیست به نظرم داوران هستند که باید پاسخگو باشند.

من آدم سختگیری هستم و برای کارم، چه بازیگری چه ترجمه، زحمت می کشم. سهل انگار نیستم و توقعم از خودم بالاست. تا تمام تلاشم را نکرده باشم راضی نمی شوم. با ادبیات بزرگ شده ام، نوشتن را تمرین کرده ام، به زبان هم مسلطم؛ یعنی شرایط اولیه مترجم بودن را دارم. این که در وضعی هستم که به کارم توجه می شود چیزی نیست که لازم باشد از آن خجالت بکشم کاری است که شده. این اقبال روی میزان تلاش من تاثیر نمی گذارد بنابراین توقع دارم روی نقد کارم هم تاثیر نگذارد.

این واکنش ها و انتقادات ناراحت کننده بود؟

نه واقعا! گفتم که، درک می کنم. همان طور که گفتم توقع برخوردهای منفی تری هم داشتم. روی هم رفته جو مثبت بود. برای اولین تجربه های من خیلی مثبت بود.

نویسندگان محبوبت؟

گفتنش سخت است؛ از معاصران: جاناتان فرانزن؛ زیدی اسمیت؛ جومپا لاهیری؛ همسر همین نیکول کراوس، جاناتان سفرن فوئر؛ اورهان پاموک؛ جعفر مدرس صادقی و ابراهیم گلستان.

تاثیرگذارترین کتابی که خوانده ای؟

«جاودانگی» اثر میلان کوندرا. دوست دارم یک بار دیگر این رمان را پس از سال ها بخوانم.

کتابی که دوست داشتی ترجمه کنی؟

«موزه معصومیت» اورهان پاموک. انگلیسی آن را خیلی سال پیش خواندم. زمانی که تازه درآمده بود و خود موزه هم هنوز افتتاح نشده بود. یادم است کتاب را که تمام کردم بلند شدم رفتم به آشپزخانه که تنها باشم و یک ربع گریه کردم. نمی دانم از غمناک بودنش گریه ام گرفته بود یا از زیبایی اش. اما دیدم قابل ترجمه نیست. مطمئن بودم که باید بیش تر کتاب را سانسور کنم.

کار بعدی ات را برای ترجمه انتخاب کرده ای؟

بله! رمان «خانه بزرگ» که سومین رمان کراوس است و نسبت به «تاریخ عشق»، سیاه تر و سنگین تر و البته سخت تر است.

در پایان حرف هایش، علیدوستی تاکید کرد که بیش از پیش می خواهد در کنار بازیگری به کار ترجمه بپردازد. گفت که مترجمی را دوست دارد چون با ترجمه است که عطش نوشتن در او فروکش می کند: «ادبیات برای من مهم است. عاشق کلمات هستم. کنار هم گذاشتن شان برای من لذت بخش ترین کار است.

وقتی ترجمه می کنم عطش جمله سازی و خیال پردازی ام فروکش می کند و جای خالی نوشتنرا کم تر حس می کنم. این که جمله نویسنده اصلی را رمزگشایی می کنی، و سعی می کنم لباس زبان خودت را به آن بپوشانی خیلی قشنگ است. شاید بازیگری هم همین باشد ساز و کارش: ترجمه نقش به زبانی که همه درک کنند. هر چه هست از این که بخشی از دلمشغولی ام شده خوشحالم، به زندگی ام معنای بیش تری می دهد.»


منبع: برترینها

دیجیتال مارکتینگ از سیر تا پیاز (۲)

ت- اندازه ی صفحه وب:

تا میتوانید صفحات وب را کوچکتر انتخاب کنید. اگر چه دشوار است ولی ارزشش را دارد. (سعی کنید هر صفحه بین ۵k تا ۱۰k باشد). این موضوع هم برای کاربر مفید است و هم برای موتور جستجوگر.

سرعت تقریبا مهمترین عامل است. اگر صفحات بزرگتر باشد شما ۱۰% از کاربران را از دست خواهید داد که همین ۱۰% تفاوت، میتواند فاصله از شکست یا موفقیت باشد.

ث- زمان بندی تولید محتوا:

  •     روز و زمان بندی انتشار محتوا مهم است.
  •     کانال شبکه های اجتماعی و همچنین خود سایت در روز و ساعات مختلف، ترافیک متفاوت و مختلفی دارد.

به عنوان مثال؛ آمار نشان می دهد که نمودار اشتراک گذاری عکس و فیلم و ساعات و روز های استفاده از شبکه های فیسبوک با اینستاگرام کاملا متفاوت هستند. در نتیجه برای به روزرسانی کانال های مختلف دیجیتال مارکتینگ، باید برنامه ریزی کرد و نقاط اوج ترافیک و اشتراک گذاری ها را پیدا کرد.

ج- مکان یابی و تراکم واژه ها:

از “واژه ی کلیدی” یک بار در قسمت عنوان، یک بار در قسمت توضیح، یک بار در تیتر، یک بار در url، یک بار بصورت پررنگ، یک بار بصورت مورب، و یک بار در بالای صفحه استفاده نمایید. این تراکم باید بین ۵ تا ۲۰% باشد.

چ- لینک های ورودی و خروجی:

گوگل ارزش زیادی برای لینک ها قائل است.

–         لینک های ورودی، لینک های سایت های دیگران به سایت شما است.

–         لینک های خروجی، لینک های سایت شما به سایت های دیگران است.

گوگل از هر دو مورد در الگوریتم خود استفاده می کند:

از دیدگاه گوگل، لینک های ورودی، لینک هایی هستند که دیگر سایت ها طبق آنها می گویند که شما چه کسی هستید، و لینک های خروجی، لینک هایی هستند که طبق آن، شما خود را معرفی می کنید. در نتیجه دقت داشته باشید که در صفحات خود فقط به سایت های معتبر و مربوط لینک دهید.

ح- لینک های بین صفحات سایت:

ساختار لینک دهی به صفحات سایت شما، حائز اهمیت است. باید تمام صفحات سایت با ۲ الی ۳ کلیک به راحتی قابل دسترس باشند.

خ- آنلاین گذاشتن سایت:

    قبل از آنکه سایت خود را با آنلاین گذاشتن در دسترس قرار دهید از کیفیت آن مطمئن باشید زیرا نداشتن یک سایت بهتر از داشتن سایت بی ارزش و خالی از محتوا است.
    مطمئن شوید که سایت شما قابلیت بهره برداری توسط اسپایدر ها یا (وب کرالرها، روبات ها) را دارد.

د- ارسال سایت به جستجوگر ها:

پس از آنکه سایت آماده شد و آن را آنلاین قرار دادید، دامنه اصلی سایت را یک بار به گوگل، یاهو و بینگ ارسال نمایید. مرحله سخت از این نقطه آغاز می شود. یعنی به مدت شش ماه به هیچ جستجوگر و یا دایرکتوری دیگری سایت خود را ارسال و یا معرفی نکنید. بهتر است بر روی محتوای سایت و ایجاد صفحات جدید تمرکز کنید.

ذ- ورود به سیستم و رهگیری:

از یک نرم افزار “تجزیه و تحلیل ترافیک” خوب و دقیق استفاده کنید که بر مبنای گزارش های این نرم افزار، کاربری سایتتان را تجزیه و تحلیل کنید و در صورت لزوم سایت را تغییر داده و اصلاح کنید.

ر- ربات های موتور های جستجوگر (اسپایدر ها):

اطمینان کسب کنید که ربات ها و اسپایدر های موتور های جستجوگر که وارد کل سایت می شوند می توانند سایتتان را به آسانی جستجو کنند. اگر اینگونه نباشد، مجددا سیستم لینک گذاری خود را بررسی نمایید تا اطمینان کسب کنید که اسپایدر ها مسیر خود را پیدا کرده اند. در غیر اینصورت صفحات سایت شما ممکن است در نتایج جستجو سایت هایی مانند گوگل نمایش داده نشوند.

ز- فهرست دایرکتوری ها:

پس از آن که ۶ ماه از راه اندازی سایت پر محتوا و جذاب شما گذشت، حال می توانید سایت خود را در جایگاه و فهرست مناسب برای دایرکتوری ها ارسال نمایید.


منبع: برترینها

دکوراسیون جسورانه آپارتمانی با رنگ مشکی و طلایی

معماری داخلی این آپارتمان مدرن در سیدنی، استرالیا و با ترکیب رنگی از رنگ های مشکی، سفید و طلایی طراحی شده است.

دکوراسیون داخلی جسورانه آپارتمانی از رنگ های مشکی، سفید و طلایی
دکوراسیون داخلی جسورانه آپارتمانی از رنگ های مشکی، سفید و طلایی

در دکوراسیون داخلی این فضا کمد بزرگ دیواری مشکی یک طرف اتاق نشیمن را پوشانده و نشیمن از طریق پنجره بلند و سرتاسری به بالکنی با دید عالی به دریاچه وحرکت  قایق های آبی زیبا مشرف است.

دکوراسیون داخلی جسورانه آپارتمانی از رنگ های مشکی، سفید و طلایی

سمت دیگر اتاق نشیمن آشپزخانه ای با کابینت های سیاه و سفید و جزیره ای با یک آشپزخانه با تم طلایی رنگ طراحی شده است که سبب گشته تا این آشپزخانه مدرن و بسیار چشمگیر به نظر برسد.

دکوراسیون داخلی جسورانه آپارتمانی از رنگ های مشکی، سفید و طلایی
دکوراسیون داخلی جسورانه آپارتمانی از رنگ های مشکی، سفید و طلایی

پشت کمدهای یک سره مات و مشکی رنگ ،فضایی به اتاق خواب اختصاص یافته که در پشت کمدها به دلیل حفظ حریم شخصی پنهان شده است .

دکوراسیون اتاق خواب از تخت خواب و قفسه های کتاب و کمد هایی برای ذخیره وسایل مورد نیاز تشکیل شده و سطحی کنار پنجره و بالکن با ارتفاع کمی بالاتر در نظر گرفته شده که روی آن مبل و میزی برای مشاهده منظره زیبای حرکت قایق ها قرار داده شده است.

دکوراسیون داخلی جسورانه آپارتمانی از رنگ های مشکی، سفید و طلایی
دکوراسیون داخلی جسورانه آپارتمانی از رنگ های مشکی، سفید و طلایی
دکوراسیون داخلی جسورانه آپارتمانی از رنگ های مشکی، سفید و طلایی

تم سیاه و سفید در قسمت های مختلف مانند لامپ دیواری ،پرده حریر مشکی و ملافه های تخت خواب  به چشم می خورد که البته این ترکیب در سراسر آپارتمان رعایت شده و هارمونی را به شکل بی نقصی در فضا ایجاد کرده است.

دکوراسیون داخلی جسورانه آپارتمانی از رنگ های مشکی، سفید و طلایی

در کنار تخت، یکی از  درب های کشویی کمدها  در واقع درب حمام  است که تنها با باز شدن آن از کمدها متمایز می شودو دستگیره دایره ای بزرگ طلایی رنگ  بسیار زیبا و متفاوت به نظر می رسد.

دکوراسیون داخلی جسورانه آپارتمانی از رنگ های مشکی، سفید و طلایی
دکوراسیون داخلی جسورانه آپارتمانی از رنگ های مشکی، سفید و طلایی

دکوراسیون داخلی جسورانه آپارتمانی از رنگ های مشکی، سفید و طلاییدکوراسیون داخلی جسورانه آپارتمانی از رنگ های مشکی، سفید و طلایی

دکوراسیون داخلی جسورانه آپارتمانی از رنگ های مشکی، سفید و طلایی
دکوراسیون داخلی جسورانه آپارتمانی از رنگ های مشکی، سفید و طلایی 

در دکوراسیون داخلی حمام به دلیل اینکه هیچ پنجره ای در حمام وجود دارد، دیوار حمام از کاشی های خاکستری روشن برای روشن نگه داشتن فضا استفاده شده است.

دکوراسیون داخلی جسورانه آپارتمانی از رنگ های مشکی، سفید و طلایی

این حمام مدرن و دراماتیک دارای دیواری نسبتا باز در کنار درب حمام است که سبب ورود نور طبیعی از اتاق خواب به داخل حمام می شود.

در دکوراسیون داخلی سرویس بهداشتی رنگ های سیاه ، شیرآلات و  آینه ای با قاب طلایی و روشویی سفید رنگ که در تطابق با دیگر قسمت های منزل است استفاده شده است.

دکوراسیون داخلی جسورانه آپارتمانی از رنگ های مشکی، سفید و طلایی
دکوراسیون داخلی جسورانه آپارتمانی از رنگ های مشکی، سفید و طلایی
دکوراسیون داخلی جسورانه آپارتمانی از رنگ های مشکی، سفید و طلایی

این آپارتمان دارای یک اتاق خواب کوچک دیگر نیز می باشد که به دلیل طراحی هوشمندانه معمار در فضا گنجانده شده است.

دکوراسیون داخلی جسورانه آپارتمانی از رنگ های مشکی، سفید و طلایی


منبع: برترینها

کاربرد رنگ سبز در آشپزخانه، قلب خانه

مجله منزل: آشپزخانه یا همان قلب خانه، برای ما ایرانی‌ها فضایی پر از عطر و بوی غذاهای دوست‌داشتنی و خوشمزه‌ است. به دلیل پخت‌وپز زیاد در این قسمت خانه، گرمای زیادی به‌خصوص در فصل تابستان از آن ساطع می‌شود. یکی از راهکارهای جالب برای ایجاد حس خنکی در این قسمت، استفاده از رنگ سبز است. رنگ سبز، رنگی با حس و حالی خنک است. می‌توان گفت این رنگ از ترکیب رنگ آبی و زرد به وجود آمده است. آبی یک رنگ سرد و خنک است و هر چه سبز به‌دست‌آمده میزان بیشتری رنگ آبی به همراه داشته باشد، حس سرمای بیشتری دارد. در ادامه چند راهکار ساده برای وارد کردن رنگ سبز به آشپزخانه را با شما در میان می‌گذاریم.

 کاربرد  رنگ سبز در آشپزخانهرنگ سال در قلب خانه

انتخاب کابینت سبز

اگر آشپزخانه شما وسیع است، می‌توانید تمام کابینت‌ها را به رنگ سبز طراحی کنید،  اما درصورتی‌که فضای کوچکی دارید حتما این رنگ را در کنار رنگ‌های دیگر به کار ببرید. استفاده از رنگ سبز به میزان زیاد، کسالت و خستگی ایجاد می‌کند؛ بنابراین حتما میزان استفاده از آن را با  ابعاد فضا هماهنگ انتخاب کنید.

 کاربرد  رنگ سبز در آشپزخانهرنگ سال در قلب خانه
  • حدود قیمت در بازار: هر متر کابینت برحسب نوع متریال انتخابی از ۴۵۰ تا ۹۰۰ هزار تومان متغیر است.

رنگ‌آمیزی دیوار و سقف

شما می‌توانید با کمترین هزینه، دیوارها را به رنگ دلخواهتان رنگ‌آمیزی کنید. درصورتی‌که رنگ‌آمیزی دیوارهای آشپزخانه امکان‌پذیر نیست، یکی از دیوارهای مجاور ناهارخوری را رنگ‌آمیزی کنید. استفاده از رنگ سبز در فضای ناهارخوری باعث بالا رفتن اشتها و صرف غذا در آرامش می‌شود.

 کاربرد  رنگ سبز در آشپزخانهرنگ سال در قلب خانه
  • حدود قیمت در بازار: هزینه هر قوطی ۱ کیلوگرمی رنگ آکریلیک مات ۷۵۰۰ تومان است.

صندلی‌های سبز

انتخاب صندلی بارنگ سبز به‌خصوص با ترکیب چوب، حس واقعی حضور در طبیعت را تداعی می‌کند. شما می‌توانید متناسب بارنگ‌های به‌کاررفته در آشپزخانه‌تان، میزان سیر یا روشن بودن رنگ سبز را انتخاب کنید.

 کاربرد  رنگ سبز در آشپزخانهرنگ سال در قلب خانه
  • حدود قیمت در بازار: هزینه خرید هر صندلی حدود ۲۶۰ هزار تومان است.

کاشی‌ها را سبز کنید

راهکار جالب دیگر برای حضور رنگ سبز در آشپزخانه، استفاده از کاشی است. شما می‌توانید کاشی‌های جدید را بر روی قبلی ها  بچسبانید. اگر قصد تغییر در آشپزخانه‌تان را دارید، ولی به دلیل بنایی و آشفتگی از این کار سر  باز می‌زنید، این پیشنهاد می‌تواند وسوسه‌برانگیز باشد. مطمئن باشید با حداقل آشفتگی به زیبایی چشمگیری دست  خواهید یافت.

 کاربرد  رنگ سبز در آشپزخانهرنگ سال در قلب خانه
 کاربرد  رنگ سبز در آشپزخانهرنگ سال در قلب خانه

  • حدود قیمت در بازار: هزینه خرید هر مترمربع کاشی در ابعاد ۲۰ در ۲۰، ۱۶۱۰۰ تومان است.

استفاده از اکسسوری به رنگ سبز

ترفند دیگر برای وارد کردن رنگ دوست‌داشتنی سبز به آشپزخانه، استفاده از عناصر کوچک است. چنانچه تازه تغییر دکوراسیون داده‌اید یا در حال حاضر امکان تغییرات را ندارید  با حداقل هزینه می‌توانید با تهیه عناصری به رنگ سبز، حال و هوای آشپزخانه‌تان را بهاری کنید. استفاده از اشیای کوچک ولی چشمگیری مانند ظرف میوه، جای آبلیمو، جا ادویه‌ای، تخته‌گوشت و زیر بشقابی می‌تواند تغییر مطلوبی را در فضا ایجاد کند.

 کاربرد  رنگ سبز در آشپزخانهرنگ سال در قلب خانه
  • حدود قیمت در بازار: هزینه خرید ۱ عدد زیر بشقابی ۱۶هزار تومان است.

 

 برای تهیه مجله منزل می توانید به صورت حضوری از کیوسک های روزنامه فروشی سراسر کشور و برای خرید نسخه الکترونیک از وب سایت taaghche.ir اقدام نمائید.

ضمنا برای اشتراک نسخه چاپی مجله منزل روی تصویر زیر کلیک کنید:

 روانشناسی به سبک دکوراسیون 


منبع: برترینها

سفارت آمریکا به قدس منتقل نمی‌شود

گروه بین‌الملل: رئیس‌جمهور آمریکا روز پنجشنبه یک فرمان اجرایی امضا کرد که انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به قدس اشغالی را معلق می‌کند.



روزنامه نیویورک‌تایمز این مطلب را روز پنجشنبه به نقل از برخی دستیاران ترامپ گزارش داده است.  پیشتر سی‌ان‌ان گزارش داده بود انتظار می‌رود «دونالد ترامپ» دستور تعلیق انتقال سفارت کشورش از تل‌آویو به قدس اشغالی را تمدید کند. نمایندگان کنگره آمریکا در سال ۱۹۹۵ قانونی را به تصویب رسانده‌اند که خواستار انتقال سفارت آمریکا به قدس اشغالی است. از آن زمان تاکنون روسای جمهور آمریکا هر شش ماه یکبار این مصوبه را تمدید می‌کنند.

آخرین بار، باراک اوباما، رئیس جمهور سابق آمریکا شش ماه پیش این مصوبه را تمدید کرد. مهلت این قانون امروز (پنجشنبه) به پایان می‌رسد. دترامپ در زمان تبلیغات انتخاباتی وعده داده بود انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به قدس اشغالی را به محض ورود به کاخ سفید عملی خواهد کرد.

پس از اعلام خبر تعلیق انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به بیت المقدس، کاخ سفید در بیانیه ای اعلام کرد که این اقدام به معنای عقب نشینی واشنگتن از حمایت قاطع از اسرائیل نیست. کاخ سفید در بیانیه ای اعلام کرد: هیچ کس نباید اقدام دونالد ترامپ رئیس جمهوری ایالات متحده در امضای قانون تعلیق انتقال سفارت از تل آویو به بیت المقدس را عقب نشینی از حمایت قاطع رئیس جمهوری از اسرائیل بداند.

در این بیانیه که در تارنمای رسمی کاخ سفید منتشر شد، آمده است: ترامپ این تصمیم را برای افزایش فرصت مذاکرات میان اسرائیل و فلسطین اتخاذ کرده تا به تعهد خود در قبال دفاع از منافع امنیت ملی آمریکا عمل کرده باشد. این بیانیه همچنین افزود: مساله این نیست که آیا این انتقال صورت خواهد گرفت یا نه، بلکه این است که چه زمانی انجام خواهد شد.


دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا به تازگی ماده ای را امضا کرده است که اجازه می دهد سفارت آمریکا در تل آویو تا ۶ ماه دیگر به فعالیت خود ادامه دهد. ترامپ معتقد است که زمان مناسبی برای انتقال سفارتخانه آمریکا از تل آویو به بیت المقدس نیست. رئیس جمهوری آمریکا پیشتر نیز در گفت وگو با نشریه صهیونیستی ‘اسرائیل هیوم’ گفته بود که انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به بیت المقدس کار مشکلی است و باید ‘بطور جدی’ درباره آن فکر کند. این رویکرد دونالد ترامپ با اعتراض بسیاری از کشورها و مقام های بین المللی روبه رو شده است.


منبع: بهارنیوز

دعای روز هفتم ماه رمضان

در دعای روز هفتم ماه مبارک رمضان آمده است:«برای عبادت در ماه مبارک رمضان دعا کنید که خداوند توفیق عبادت را به ما بدهد،در این ماه از خداوند بخواهیم که بتوانیم روزه خاص بگیریم یعنی اعضا و جوارحمان هم روزه باشند.»

بسم الله الرحمن الرحیم

« اللهمّ اعنّی فیهِ علی صِیامِهِ وقیامِهِ وجَنّبنی فیهِ من هَفَواتِهِ وآثامِهِ وارْزُقْنی فیهِ ذِکْرَکَ بِدوامِهِ بتوفیقِکَ یا هادیَ المُضِلّین»

«خدایا یاری کن مرا در این روز بر روزه گرفتن و عبادت و برکنارم دار در آن از بیهودگی و گناهان و روزیم کن در آن یادت را برای همیشه به توفیق خودت ای راهنمای گمراهان»

به گزارش ایسنا، آیت‌الله مجتهدی تهرانی در شرح «اَللّهُمَّ اَعِنّی فیهِ عَلی صِیامِهِ وَقِیامِهِ» می‌گوید: خدایا کمک کن در این ماه روزه بگیریم و شب زنده‌داری کنیم. اگر خدا کمک کند، گرسنگی را نمی‌فهمیم. عبادت شب و سحر، دعاهای ابوحمزه ثمالی و افتتاح را انجام می‌دهیم، گاهی افرادی غصه می‌خورند که ماه رمضان چگونه روزه بگیریم؟ خوب دعا کنید و خدا کمکتان می‌کند.

وی در ادامه در شرح «وَجَنِّبْنی فیهِ مِنْ هَفَواتِهِ وَ اثامِهِ» می‌گوید: خدایا ماه رمضان ما را از لغزش و گناه حفظ کن، بدبختی است که آدم در ایام سال گناه کند و ماه رمضان هم به گناه ادامه دهد، در ماه رمضان باید تمام اعضا و جوارحمان روزه باشد، اگر روزه‌ای بگیریم که چشمان، زبانمان، گوشمان، نامحرم ببیند، دروغ بگوید و غیبت بشنود، روزه‌مان «عام» می‌شود، اما به ما می‌گویند که روزه خاص بگیرید، یعنی اعضا و جوارحت هم روزه باشند.

وی تاکید می‌کند: درنیت‌هایتان بگویید: «خدایا؛ من روزه می‌گیرم، اما روزه خاص می‌گیرم»، یعنی اعضا و جوارحتان هم روزه باشد، حدیث داریم؛ زمانی‌که روزه می‌گیرید، باید گوش و چشم و پوست بدنتان هم روزه بگیرند، باید اعضا و جوارحمان هم روزه باشند تا این روزه در ما اثر بگذارد.

این استاد اخلاق ادامه می‌دهد: البته یک روزه دیگر هم داریم که روزه خاص الخاص است، در این روزه، قلبمان در ماه رمضان به غیر خدا متوجه نمی‌شود.

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در ادامه در شرح «وَارْزُقْنی فیهِ ذِکْرَکَ بدَوامِهِ» اظهار می‌کند: خدایا روزی کن که در ماه رمضان یاد تو باشم، «ذکر»، هم یاد معنا می‌کند و هم معنای ذکر زبانی را می‌دهد. دائماً باید به یاد خدا باشم.

وی می‌گوید: حدیث است که اگر حیوانات ذکر نگویند، اسیر دام صیاد می‌شوند. این صداهایی که از حیوانات می‌شنویم، ذکرهایی است که توسط آنان بیان می‌شود، حتی درخت و بیابان و کوه و دشت هم ذکر می‌گویند.

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در ادامه در شرح «بِتَوْفیقِکَ یاهادِی الْمُضِلّینَ» می‌گوید: اما به توفیق خودت ای راهنمای گمراهان! ای خدایی که گمراهان را راهنمایی می‌کنی، توفیق بده این دعاهای روز هفتم درباره ما مستجاب شود.


منبع: الف

آخرین جزئیات از ابتلاء زن باردار کهگیلویه وبویراحمدی به بیماری تب کریمه کنگو

سرپرست شبکه بهداشت شهرستان کهگیلویه با بیان اینکه این بیماری در حد یک فرضیه و شک است، گفت: تا زمانی که جواب آزمایش‌ها نیامده ما وجود بیماری تب کریمه کنگو در شهرستان کهگیلویه را رد و یا تأیید نمی‌کنیم.

به گزارش تسنیم، تب خونریزی دهنده ویروسی کریمه کنگو ( CCHF ) یک بیماری مشترک بین انسان و حیوانات به شمار می‌رود. این بیماری در اصل مخصوص حیوانات است و طیف گوناگونی از حیوانات شامل حیوانات وحشی و اهلی مثل گوسفند، بز و گربه قابلیت میزبانی ویروس تب کریمه را دارند.

 بیماری CCHF در بیشتر مواقع توسط کنه منتقل می‌شود که همه‌گیری بالایی هم دارد. شش ماه اول سال و در طول گرمای هوا، شرایط مناسبی برای رشد این ویروس به‌حساب می‌آید.

 خوشبختانه با تشخیص به‌موقع این ویروس می‌توان فرد مبتلا را به‌طور کامل درمان کرد و تمام داروهای آن در کشور موجود است. این بیماری در دام هیچگونه علایم خاصی ندارد و از یک گونه کنه خاص که به دام منتقل می‌شود به وجود می‌آید که در انسان بسیار خطرناک است.

این بیماری می‌تواند به دلیل استفاده ناصحیح و ذبح خارج از چرخه به انسان منتقل و اگر دامی به این کنه آلوده باشد در صورتیکه گوشت آن به صورت نیم پخته و یا خام استفاده شود و یا اینکه چاقویی که با آن ذبح دام انجام شده دست فرد توسط آن بریده شود، باعث ابتلای انسان به این بیماری می‌شود.

گروه در معرض خطر این بیماری بیشتر شاغلین در کشتارگاه ها، دامپزشک‌ها، فروشندگان گوشت و خانم خانه‌داری هستند که بدون استفاده از دستکش، گوشت را پاک و خرد می‌کنند.

در مواقع شیوع این بیماری مردم به هیچ وجه از گوشت گرم استفاده نکنند و در صورت ذبح دام، لاشه آن را به مدت ۲۴ ساعت در سردخانه و یخچال نگهداری کنند که در این صورت گوشت تقریبا سالم سازی می‌شود.

با توجه به اینکه ناظرین دامپزشکی در کشتارگاه‌ها به صورت مستمر حضور داشته و نظارت‌های لازم را قبل، حین و بعد از کشتار را به صورت مستمر انجام می‌دهند شهروندان باید گوشت را از فروشگاه‌های معتبر تهیه و تنها لاشه‌هایی را که ممهور به لیبل دامپزشکی هست، خریداری کنند.

از امروز صبح شایعاتی مبنی بر مرگ مشکوک زن ۱۹ساله مبتلا به تب کریمه کنگو ساکن بخش چاروسا از توابع شهرستان کهگیلویه در فضای مجازی سبب تشویش و نگرانی‌هایی در سطح شهرستان شده بود که بر همین اساس خبرنگار خبرگزاری تسنیم به بررسی این موضوع می‌پردازد.

چهارشنبه عصر یک زن باردار از اهالی بخش چاروسای به درمانگاه قلعه رئیسی این بخش مراجعه و با توجه به اورژانسی بودن وضعیت وی به بخش اورژنس بیمارستان امام خمینی دهدشت اعزام و سپس در بخش زایشگاه این بیمارستان بستری می‌شود.

با توجه به تشخیص تیم پزشکی و احتیاج این بیمار به پلاکت خون، از یاسوج برای وی پلاکت ارسال و بین ساعت ۱۶ تا ۱۷ نوزاد با زایمان طبیعی به دنیا می‌آید اما با توجه به خونریزی شدید و وضعیت اورژانسی مادر، این بیمار ساعت ۱۹ توسط بلگرد به بیمارستان نمازی شیراز اعزام می‌شود.

بیمار در بیمارستان شیراز تحت مراقبت قرار می‌گیرد اما متاسفانه بعد از ۲ مرتبه احیاء در این بیمارستان فوت می‌کند و با توجه به علائمی که در این بیمار مشاهده می شود، پزشکان بر اساس معاینات بالینی فرض را بیماری تب کریمه کنگو می‌گذارند و چند آزمایش بر روی بیمار انجام م‌ دهند که تا الان بیماری تب کریمه کنگو از طرف آزمایشگاه تأیید نهایی نشده است.   

سرپرست شبکه بهداشت شهرستان کهگیلویه در گفت و گو با خبرنگار تسنیم اظهار داشت: تا زمانی که جواب آزمایش‌ها نیامده ما وجود این بیماری را رد و  یا تأیید نمی‌کنیم.

کورش داوری با بیان اینکه برخی از علایم بیماری‌های بارداری با تب کریمه کنگو مشترک هستند، افزود: مجموعه تیم درمانی فرض را بر بیماری تب کریمه گنگو گذاشته اما هیچ مرجع آزمایشگاهی تا الان آن را تأیید نکرده است.

وی با بیان اینکه تا زمانی که یافته‌های آزمایشگاهی آن را تأیید نکنند این بیماری در حد یک فرضیه و شک است، گفت: به واسطه حساسیت موضوع با همکاری فرمانداری و ادارت مربوطه ۶ کمیته برای آمادگی در برابر هر گونه حادثه تشکیل داده‌ایم.

داوری با بیان اینکه اقدامات لازم برای پیشگیری انجام شده است، افزود: روستای محل سکونت و خانه این بیمار سم پاشی و مورد بررسی قرار گرفت و هیچ مورد مشکوکی مشاهده نشد که این یکی از دلایل رد این فرضیه است.

وی با بیان اینکه حال نوزاد این زن ۱۹ ساله خوب است و الان در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان نگهداری می شود، عنوان کرد: در صورتی که مادر نوزاد بیماری تب کنگو داشت باید علائم تب نیز در کودک مشاهده می شد اما خوشبختانه حال نوزاد خوب و نشانه بیماری را ندارد.

رئیس بیمارستان امام خمینی دهدشت نیز با بیان اینکه این بیماری تأیید نشده، افزود: با توجه به وجود برخی علائم و نشانه ها در این بیمار به آن مشکوک هستیم و اقداماتی را برای پیشگیری انجام دادیم که در صورت احتمال بتوانیم میزان انتقال را کاهش دهیم.

سید امیر مولائی فر با بیان اینکه ۸ نفر از پرسنل ما با این بیمار تماس مستقیم داشته اند و الان همه آنها در حال انجام وظیفه هستند و هیچ مشکلی ندارند، گفت: برای انجام اقدامات پیشگیرانه به مدت چند ساعت زایشگاه بیمارستان را تعطیل و پس از ایزوله نمودن آن را دوباره فعال کردیم.

وی با بیان اینکه این شک از نوع بالینی است، تصریح کرد: باردار بودن این بیمار تشخیص را سخت می کند زیرا بریخ علائم شبیه تب کریمه کنگو است.

مولائی فر با بیان اینکه ما به این مورد به چشم یک مانور احتمالی نگاه می کنیم، گفت: تا جواب آزمایش ها مشخص نشود آن را تأیید نمی کنیم اما آمادگی هر گونه احتمالی را داریم و اقدامات لازم انجام شده است.  

افرادی که به‌طور مداوم با دام و حیوانات سروکار دارند، از بیشترین ریسک دریافت ویروس برخوردارند. قصاب‌ها، کارگران کشتارگاه‌، افرادی که حیوان اهلی را در خانه یا در مجاورت خود نگه‌داری می‌کنند، از جمله افراد با ریسک بالای ابتلا به‌حساب می‌آیند و در نتیجه مهم‌ترین کاری که این افراد باید انجام دهند، رعایت نکات بهداشتی اولیه و عدم تماس مستقیم با حیوان است.


منبع: الف

ثبت‌نام حج در ۴ استان متوقف شد

با تکمیل ظرفیت کاروان‌های حج در همدان، سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی و یزد، ثبت نام در این استان‌ها متوقف شد.

به گزارش ایسنا، سازمان حج و زیارت پیشتر از تکمیل ظرفیت کاروان‌های حج در شش استان کشور اطلاع داده بود و امروز (جمعه ۱۲ خردادماه) اعلام کرد که فرآیند ثبت‌نام در کاروان‌های حج چهار استان دیگر نیز پایان یافته است.

محسن ساغرچی – مدیر حج و زیارت استان همدان – گفت: با تکمیل ظرفیت کاروان های حج این استان، جلسات آموزشی زائران از امروز، جمعه آغاز می‌شود.

به گفته او، در حج امسال، ۱۸۰۰ زائر در قالب ۱۳ کاروان از استان همدان به عربستان اعزام می‌شوند.

رضا کیخا – مدیر حج و زیارت استان سیستان و بلوچستان – نیز با بیان این که در حج امسال برای هر یک از شهرهای استان، کاروان مستقلی در نظر گرفته شده است، افزود: ۲۰۶۰ زائر استان سیستان و بلوچستان در قالب ۱۵ کاروان مدینه بعد به حج اعزام می‌شوند.

به گفته او، قیمت کاروان‌های حج این استان دست‌کم ۱۱ میلیون و ۳۴۸ هزار و حداکثر ۱۲ میلیون و ۷۷۸ هزار تومان است.

کیخا همچنین استقبال زائران این استان برای نام نویسی در کاروان های حج را گسترده توصیف کرد.

در استان یزد نیز سهمیه ۲۲۷۰ نفری کاروان‌های این استان برای اعزام به حج تمتع تکمیل شده و متقاضیان در قالب فهرست انتظار در حال ثبت نام هستند. زائران این استان امسال در قالب ۱۶ کاروان مدینه قبل اعزام می شوند.

حداقل هزینه سفر حج برای یزدی‌ها حدود ۱۱ میلیون و ۸۸۲ هزار و بیشترین آن حدود ۱۲ میلیون ۸۶۴ هزار تومان اعلام شده است.

ابوالفضل نوفرستی – مدیر حج و زیارت استان خراسان جنوبی – با اعلام پایان ثبت نام در کاروان های این استان، افزود: با این حال هنوز همشهریان عزیز به دنبال اختصاص کاروان های جدید هستند که با توجه به این شرایط فعلاً لیست انتظاری از این متقاضیان تهیه شده تا در صورت اختصاص کاروان جدید بتوانیم به آن ها نیز خدمات بدهیم.

وی با اشاره به شروع جلسه های آموزشی کاروان های حج و معاینات پزشکی زائران در این استان، اظهار کرد: در حج امسال ١۶٧٠ زائر در قالب ١٢ کاروان از استان خراسان جنوبی به سرزمین وحی اعزام می‌شوند.


منبع: الف

مقابله با ریزگردها وارد فاز اجرایی شد

توافقنامه اجرایی ایجاد مزرعه و مرکز آموزشی و پژوهشی و ترویج مقابله با پدیده ریزگردها با حضور مسئولان ایران و عراق، امضا شد.

به گزارش مهر، طبق این موافقتنامه که به امضای جاسم عبدالعزیز المحمدی قائم مقام وزیر بهداشت و محیط زیست عراق و مجابی معاون حقوقی و امور مجلس سازمان حفاظت محیط زیست کشورمان رسید ، زمینی ۲۰۰ هکتاری در نزدیکی کربلای معلی برای ایجاد این مرکز از سوی عراق اختصاص می یابد.

طبق این موافقتنامه در بازه زمانی ۱۰ تا ۲۵ سال این مرکز به کار آموزشی و پژوهشی در زمینه ریزگردها خواهد پرداخت.

معصومه ابتکار معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست، در تشریح جزئیات این توافقنامه اجرایی، گفت: سنجش کیفیت هوا،‌ تثبیت خاک،‌ احیای تالاب‌ها، روش‌های عملی برای مقابله با کانون‌های گردوغبار، بررسی آثار تغییر اقلیم بر وقوع پدیده گردوغبار، نحوه مدیریت کانون‌های گردوغبار و مقابله با تشکیل کانون‌های جدید از جمله مواردی است که در این توافقنامه اجرایی بین کشورهای ایران و عراق اشاره شده است.

وی در مورد زمان آغاز اجرایی شدن این توافقنامه گفت: انجام مطالعات اولیه برای اجرای کار ضروری است که همه این کارها دو ماه آینده شروع می‌شود.

ابتکار در مورد منابع مالی پیش بینی شده برای راه اندازی مزرعه آموزشی و پژوهشی مقابله با گردوغبار اظهار کرد: منابع مالی و تعهدات طرفین مشخص شده است. دولت ایران درمورد تعهدات خود منابع لازم را پیش بینی می‌کند. با همکاری ستاد عتبات عالیات که امکانات خوبی در کشور عراق دارد این برنامه اجرایی می‌شود. تامین منابع مالی برای اجرای این توافقنامه بین ایران و عراق مشترک است. زمین و منابع آب توسط دولت عراق تامین می‌شود.

وی افزود: بخشی از منابع مالی برعهده ایران و بخشی برعهده عراق است.پیش بینی ها درمورد ارقام صورت گرفته ولی نمی‌توانیم عدد و رقم دقیقی را مطرح کنیم.

ابتکار در مورد بازه زمانی برنامه‌های اجرایی و عملیات مربوط به دولت عراق در بحث مقابله با گردوغبار گفت: کانون‌های گردوغبار باید توسط دولت عراق تثبیت شود. کار ما این است که در زمینه توان افزایی و برگزاری دوره‌های آموزشی و تخصصی اقداماتی انجام دهیم تا توانمندی‌های لازم در کشور عراق برای مقابله با پدیده گردوغبار ایجاد شود. بنابراین قدم اول برای اجرایی شدن اقدامات بحث آموزش است که با همکاری ایران صورت می‌گیرد.

وی افزود: قدم اول برای مهار کانون‌های گردوغبار، توان افزایی و آموزش است. افزون بر این در سال گذشته درختکاری در مرز مهران در استان ایلام با مشارکت ایران انجام شد همچنین در داخل عراق نیز بخشی درختکاری شد. برنامه کاشت نهال در جریان راهپیمایی اربعین در سال جاری یکی از برنامه‌های مهم ماست که امیدواریم با ابعاد و قوت بیشتر انجام شود.

رئیس سازمان حفاظت محیط زیست با تاکید بر اینکه مسئولیت اصلی در مهار کانون‌های گردوغبار در عراق برعهده دولت عراق است، افزود: رفع مشکل پدیده گردوغبار و مهار کانون‌ها، وظیفه عراق است و ما در بخش آموزش و توان افزایی با این کشور همکاری می‌کنیم.


منبع: الف

گرما ۱۱۲ نخل در قصرقند را سوزاند

شهردار قصرقند واقع در جنوب سیستان و بلوچستان گفت: ۱۱۲ نخل خرما، درخت زیتون، انبه و بیش از ۲ هکتار از اراضی کشاورزی شامل یونجه و شبدربرسیم بر اثر گرمای هوا در منطقه بگان این شهرستان ظهرامروز در آتش سوخت.

به گزارش ایرنا، عبدالجلیل پربار در تشریح حادثه آتش سوزی در قصرقند اظهار کرد: آتش سوزی نخیلات در وسعت ۲ هکتار ظهر امروز رخ داد که پس از تلاش ۲ ساعته خاموش شد. وی ادامه داد: یک دستگاه لودر برای بازگشایی مسیر اعزام شد تا دستگاههای آتش نشانی بتوانند به محل حادثه برسند.
 
پربار اضافه کردد: ۲ خودروی آتش نشانی پس از تلاش دو ساعته موفق به مهار حریق شدند. وی ادامه داد: در این آتش سوزی خسارت سنگینی به باغداران و نخل کاران منطقه بگان قصرقند وارد شد.
 
شهردار قصرقند گفت: شدت گرمای حدود ۵۰ درجه در این شهرستان علاوه بر وارد کردن خسارت هایی به باغات انبه و مرکبات سبب سوختگی لوازم خانگی نظیر کولر گازی و یخچال شده است.
 
به گزارش ایرنا شهرستان قصرقند با وسعت پنج هزار و ۳۹۵ کیلومتر مربع و ۶۱ هزار نفر جمعیت از سه بخش مرکزی، ساربوک و تلنگ و ۶ دهستان هیت، هلونچکان، حمیری، شارک، تلنگ و ساربوک تشکیل شده است.
 
شهر قصرقند مرکز این شهرستان در ۵۷۰ کیلومتری جنوب زاهدان مرکز استان سیستان و بلوچستان واقع شده است.


 


منبع: الف

بانک ۲۰ درصد سود می‌گیرد خودروسازها ۲۵ درصد

موتمنی گفت:ما مالیات ارزش افزوده را قبول داریم اما معتقد هستیم که مانند همه دنیا باید یک بار از کالا این مالیات گرفته شود. در خودرو نیز در بخش وارداتی‌ها یک بار در گمرک این هزینه پرداخت می‌شود و در تولیدات داخلی نیز در همان موقع ثبت‌نام این مبلغ پرداخت می‌شود اما اینکه بیاییم دوباره مالیات را پرداخت کنیم درست نیست.

رئیس اتحادیه فروشندگان اتومبیل در گفت‌وگو با ایلنا در خصوص وضعیت اعضای این اتحادیه گفت: به طور کلی ما سال گذشته وضعیت خوبی نداشتیم و شب عید نیز آنطور که باید و شاید نتوانستیم از بازار استفاده کنیم.

سعید موتمنی ادامه داد: رکود و مشکل مالیات بیشترین اثرگذاری را در صنف ما داشته است. در حال حاضر ماموران دارایی فقط طبق دستورالعمل انجام شده عمل می‌کنند در صورتی که از واقعیت صنف بی‌اطلاع هستند. الان تقریباً بیش از نیمی از مردم کشور حداقل یک بار از نمایشگاه‌ها ماشین خریداری کرده‌اند اما هیچ‌کدام تا حالا پولی بابت ارزش افزوده نداده‌اند.  حالا اداره دارایی فشار می‌آورد که این ارزش افزوده را بگیرد.

وی ادامه داد: ما مالیات ارزش افزوده را قبول داریم اما معتقد هستیم که مانند همه دنیا باید یک بار از کالا این مالیات گرفته شود. در خودرو نیز در بخش وارداتی‌ها یک بار در گمرک این هزینه پرداخت می‌شود و در تولیدات داخلی نیز در همان موقع ثبت‌نام این مبلغ پرداخت می شود اما اینکه بیاییم دوباره مالیات را پرداخت کنیم درست نیست.

وی ادامه داد: ما سال گذشته مکاتبات و جلسات متعددی با ممیزین مالیاتی داشته‌ایم و نکته جالب این است که آنها صحبت‌های ما را قبول می‌کنند اما دو روز بعد دوباره بر روی حرف‌های قبلی خود اصرار می‌کنند.

موتمنی ادامه داد: مالیات ارزش افزوده را براساس دفاتر حساب می‌کنند به طور مثال یک سانتافه که قیمت آن ۲۴۲ میلیون تومان است را ۱۸ میلیون ارزش افزوده می‌گیرند و اینطور حساب می‌کنند که این پول یک بار به حساب ما واریز شده و بار دیگر خارج شده اما این در حالی است که ما این وسط واسطه بوده‌ایم و فقط رقمی بین ۵۰۰ هزار تومان تا یک میلیون تومان سود کرده‌ایم.  ممیزین مالیاتی به راحتی می‌توانند از پلاک ملی خودرو و از اینکه چند بار سند خورده بفهمند که آیا ما حق واسطه‌ای گرفته‌ایم یا خودرو را کامل خریده و فروخته‌ایم. این در حالی است که روزی که این سانتافه وارد کشور شده در گمرک مالیات ارزش افزوده خود را داده است.

وی ادامه داد: ما طرفدار شفاف‌سازی هستیم و حاضر هستیم هر مکانیزمی که اداره مالیات در نظر دارد برای اعضای ما نصب کند اما زودتر این مشکل حل شود و مالیات ارزش افزوده سال ۸۵ را امروز از ما نگیرند.

وی با انتقاد از شرکت‌ها و نمایندگی‌های زیرمجموعه خودروسازی گفت: امروز آنها تبدیل به یک واسطه برای فروش خودرو شدند و بازار دونرخی را به وجود آوردند که حداقل تفاوت آن ۵۰۰ هزار تومان است.

وی ادامه داد: علت این دو نرخی شدن ضعف سیستم نظارتی است از طرف دیگر خودروسازها محصول تولیدی خود را با سود ۲۶ درصد به فروش می‌رسانند این در حالی است که نرخ سود بانک مرکزی ۲۰ درصد است و این در واقع دخالت در کار بانک مرکزی و بازار مالی کلان کشور است.

وی با اشاره به یکی دیگر از مشکلات این صنف گفت: بحث آمریکایی بودن خودروها نیز یکی از دردسرهای صنف ما شده است. به طور مثال خودروی BMW اسپرت یک خودروی آلمانی است و تقریباً‌تمام دنیا آن را با این کشور می‌شناسند اما چون این خودرو در آمریکا مونتاژ می‌شود در وزارت صنعت آمریکایی محسوب شده و ورود آن یک‌شبه ممنوع شده است این در حالی است که واردکنندگان زیادی به صورت قانونی آن را ثبت سفارش و حتی وارد کشور کرده‌اند و گمرکی و تمام عوارض آن را پرداخت کرده‌اند اما امروز پلاک نمی‌شود. از طرف دیگر خریدار به واردکننده فشار می‌آورد و خودرو یا سرمایه خود را می‌خواهد و همین سبب شده تا تنش در بازار ایجاد شود و هفت ماه است که این خودروها بلاتکلیف مانده‌اند.


منبع: الف

جزئیات پرداخت وام ۵ میلیون تومانی

یک مسئول در بانک مرکزی با بیان اینکه سرپرستان خانوار می‌توانند حساب یارانه نقدی خود را بعنوان ضمانت وام ۵ میلیون تومانی معرفی کنند، گفت: بازپرداخت این تسهیلات ۵ساله و نرخ سود ۱۸ درصد است.

حمیدرضا غنی آبادی در گفتگو با مهر با تشریح جزئیات تمهیدات جدید بانک مرکزی برای ارایه تسهیلات آسان به مردم گفت: بانک مرکزی همواره در پی این است که تسهیلات را با روشی سریع، ساده و ارزان در اختیار مردم قرار دهد؛ این در حالی است که یکی از مشکلاتی که به ویژه در بحث تامین مالی خرد وجود داشته که مبتلابه خانوارها بوده، این است که تامین مالی با تشریفات اداری طولانی صورت می‌گیرد و حتی ممکن است که برای متقاضیان، امکان پذیر نباشد.

مدیر اداره مطالعات و مقررات بانکی بانک مرکزی افزود: در این راستا بانک مرکزی از سال گذشته، ساز و کار اعطای کارت اعتباری به مردم را فراهم کند تا بانکها بتوانند کارتهای اعتباری را بر مبنای عقد مرابحه صادر کرده و در اختیار مردم قرار گیرد؛ در این میان، رویکرد اصلی این بود که کارتهای اعتباری، به تدریج جایگزین تسیهلات خرد بانکی شده و یا تمامی تسهیلات، از طریق کارت اعتباری اعطا شود.

وی تصریح کرد: دستورالعمل اعطای کارتهای اعتباری سال قبل ابلاغ شد که بر مبنای آن، سقف تسهیلات ۵۰ میلیون تومانی برای کارتهای طلایی، نقره‌ای و برنز در نظر گرفته شده و نرخ سود هم همان ۱۸ درصد مبتنی بر نرخ سود مصوب شورای پول و اعتبار بود؛ در واقع هدف اصلی این بود که رضایتمندی شهروندان افزایش یابد؛ چراکه سرعت استفاده از تسیهلات بانکی افزایش می‌یافت.

غنی آبادی ادامه داد: موضوع دوم پیگیری برای کاهش تشریفات اداری و ساده‌سازی فرآینده اعطای تسهیلات بود که ن دریافت تامین مالی راحت‌تر از گذشته شود؛ اما یکسری ایرادات و نقدهایی که به تامین مالی خرد وجود داشت که در بحث فاکتورهای صوری بود که پیچیدگی‌ها، رانت ها و ملاحظات شرعی به دنبال داشت؛ به این معنا که وقتی فردی برای دریافت وام به بانک مراجعه می‌کرد و موضوع دریافت وام را تسهیلات خرید خودرو عنوان می‌کرد، به لحاظ شرعی باید حتما آن وام حتما آن را در برای خرید خرودرو مصرف می‌کرد و اگر غیر از این رخ می‌داد، ملاحظات شرعی وجود داشت.

وی افزود: کارتهای اعتباری این امکان را فراهم می‌کرد که فرد با خیال راحت، منابع را برای تامین هر نیازمندی خود اعم از کالا و خدمت مصرف کند و مبلغ آن را هم بر مبنای توافق با بانک پرداخت نماید؛ نکته دیگر این است که در بخش خدمات می توان از آن کارتها استفاد کرد؛ به این ترتیب که برای خدمات درمانی و کمک پرداخت شهریه تحصیلی و خدمات گردشگری نیز، کارتهای اعتباری قابلیت استفاده دارد؛ در حالیکه این موارد قبلا وجود نداشت و اگر کارت مرابحه ایجاد نمی‌شد، بانکها نمی توانستند اعطای تسهیلات را برای خدماتی مثل درمانی و شهریه تحصیلی بدهند؛ لذا این مباحث باعث شد که کارت اعتباری به عنوان یک مزیت مطرح شود.

این مقام مسئول در بانک مرکزی خاطرنشان کرد: بانک مرکزی در میان مدت و بلندمدت در پی این است که کارتهای اعتباری را جایگزین روش های اعطای تسهیلات خانوار کرده و به ساده سازی دریافت وام کمک کند و بنابراین متقاضیان، نیاز به رفت و آمد مکرر به بانک یا تهیه فاکتور و هزینه‌کرد آن نداشته باشند؛ البته در این میان دریافت وثایق از سوی بانکها نیز خود یک معضل بود.

غنی‌آبادی خاطرنشان کرد: بانکها از مشتریان وثایقی را طلب می‌کردند که بعضا مردم امکان تامین آن را نداشته و لذا نمی توانستند از این کارتهای اعتباری یا تسهیلات استفاده کنند؛ بر همین اساس بانک مرکزی در سال ۹۶ در صدد است که روش‌هایی را برای تامین وثیقه آسان از سوی مردم در دستور کار قرار دهد. بر همین اساس به دلیل اینکه اکثریت و قاطبه سرپرستان خانوار، یک حساب یارانه ای دارند، در واقع این تدبیر اتخاد شد که به پشتوانه یارانه و حساب یارانه ای، امکان صدور کارت اعتباری فراهم باشد و در واقع، وثیقه مورد نیاز بانک، به صورت خودکار تامین شود.

مدیر اداره مطالعات و مقررات بانکی بانک مرکزی افزود: متقاضیان کارتهای اعتباری با ضمانت قرار دادن حسابهای یارانه ای، می‌توانند از وام استفاده کنند؛ به این معنا که مردم با پشتوانه قرار دادن حسابهای یارانه ای خود، حداکثر تا سقف ۵ میلیون تومان با عقد مرابحه و امکان بازپرداخت حداکثر ۵ ساله و سود ۱۸ درصد، وام دریافت کنند که بازپرداخت تسهیلات، به صورت خودکار از محل یارانه های نقدی از سوی دولت باشد.

وی اظهار داشت: مبالغ این وام ها، صرفا برای خرید کالا و خدمات بوده و تراکنش‌های مالی برداشت وجه و انتقال وجوه، امکان پذیر نیست؛ بر همین اساس، بخشنامه مربوطه در ۲۷ اردیبهشت ماه امسال به شبکه بانکی ابلاغ شده و قابلیت اجرایی دارد.


منبع: الف

معمای دفتر به دستان اطراف رهبر کره شمالی!+ عکس

انتشار خبرهای مختلف در باره کره شمالی و وضعیت رفتارهای عجیب و پیچیده رهبر این کشور و همچنین وضعیت زندگی مردم آن این روزها به موضوعی مهم در سطح جهان تبدیل شده است.

العالم – دراین میان یکی از رفتارهای دولتمردان که همه روزه در تصاویر و فیلم های مرتبط با رهبر کره شمالی دیده می شود، مورد توجه بسیاری قرار گرفته و آن یادداشت برداری با شور و حرارت از سخنان کیم جونگ اون است.

به این ترتیب در تصاویر و فیلم ها دیده می شود که همیشه کسانی در اطراف رهبر کره شمالی گفته هایش را می نویسند ، اما این کار آنان چه حکمتی دارد؟

کیم جونگ اون رهبر کره شمالی علاوه برسخنرانی های رسمی و طولانی هنگام بازدید از یک مدرسه، کارخانه، مزرعه یا مکان نظامی و غیره ممکن است جملاتی کوتاه به زبان بیاورد که اطرافیان او  خود را موظف می دانند اینگونه سخنان را یادداشت کرده و بعدا به عنوان راهنما از آن استفاده کنند و درواقع هر کلمه ای که می گوید ، نوشته می شود.

اطرافیان کیم که اکثرا افسران بلند پایه و مسئولان دولتی هستند، همیشه دفتری به دست دارند و هر کلمه ای که از دهان کیم خارج می شود را یادداشت می کنند. جیمز گریسون استاد دانشگاه شفیلد انگلیس و کارشناس امور کره می گوید : سنت ” دفتر به دستان ” را کیم ایل سونگ پدربزرگ رهبر کنونی کره شمالی در دهه پنجاه قرن گذشته مرسوم کرد. 

گریسون در مصاحبه با پایگاه بی بی سی گفت: این سنت با هدف نشان دادن رهبر کره شمالی به عنوان “راهنمای مردم” مرسوم شد؛ بنابراین معاونان، مشاوران و اطرافیان رهبر این کشور باید هر کلمه ای که از کیم جونگ اون می شنوند ، بنویسند. تلویزیون ملی و خبرگزاری دولتی کره شمالی تصاویر نوشتن کلمات رهبر این کشور را پخش می کند تا به مردم نشان بدهد که وی از اطلاعات فراوان و فهم و درک فراوانی در امور مختلف برخوردار است.

گریسون می افزاید : نوشتن کلمات کیم جون اون چیز مزخرفی است زیرا وی دانای به همه چیز نیست تا هر چه می گوید، نوشته و نگهداری شود. مساله جالب اینکه آنچه معاونان رهبر کره شمالی می نویسند، در هیچ رسانه ای منتشر نمی شود! 

با این حال می توان حدس زد با توجه به وجود خفقان شدید در کره شمالی، افرادی که اطراف رهبر این کشور باشند و به سنت یادداشت برداری از سخنان کیم جونگ اون بی توجهی کنند، دچار چه سرنوشت شومی خواهند شد.

۱

۲
 


۳
 


۴
 


جیمز گریسون (وسط)


منبع: الف

جنون ضدایرانی آمریکا محکوم به شکست است/ اسلام وهابی عربستان تفاوتی با داعش ندارد

یک روزنامه آمریکایی نوشت تا زمانی که سیاست‌گذاران آمریکایی مدل ذهنی ضد ایرانی خود را تغییر ندهند، محکوم به شکست هستند.

به گزارش تسنیم، روزنامه آمریکایی «هافینگتون پست» در گزارشی با عنوان «جنون غیرمنطقی آمریکا در قبال ایران»، به اظهارات اواسط آوریل «جیمز ماتیس» وزیر دفاع آمریکا در ریاض که مدعی شد ایران عامل مشکلات موجود در منطقه است، اشاره کرد و نوشت بیشتر داوطلبان خارجی گروه تروریستی داعش از بلژیک و یا مالدیو هستند تا ایران.

نویسنده این گزارش اظهارات وزیر دفاع آمریکا درباره ایران را نادرست توصیف کرد و نوشت حقیقت این است که ایران پشت پرده آشفتگی های فعلی در خاورمیانه نیست و تا وقتی که سیاست گذاران در واشنگتن مدل ذهنی خود علیه ایران را تغییر ندهند، محکوم به شکست هستند.

بر اساس این گزارش، یک استراتژی ملی کارآمد و جدی نباید روی احساسات تکیه کند بلکه نیازمند یک محاسبه منطقی و بی طرفانه است که با به خاطر سپردن این موضوع می توان گفت که اکنون زمان آن رسیده است که نگاه تازه ای به ماهیت روابط پردردسر آمریکا با ایران و جایگاه واقعی جمهوری اسلامی در میان مشکلات آمریکا در خاورمیانه داشت.

هافینگتون پست با زیر سوال بردن درستی اظهارات ماتیس درباره نقش ایران در درگیری های منطقه ای در خاورمیانه نوشت که در واشنگتنی که با ایران هراسی پر شده است، تهدید آمیز نشان دادن ایران تقریبا در تمام سخنرانی های سیاسی، امری معمول شده است.

این روزنامه آمریکایی در ادامه به مواردی از درگیری ها در منطقه اشاره کرد که ایران نقشی در آنها ندارد از جمله بهار عربی و هرج و مرج بعد از آن در تونس، لیبی و مصر، جنگ طولانی مدت و دهه ای ترکیه با کردهای جدایی طلب و گسترش مداوم شبه نظامیان القاعده در سوریه و شبه جزیره عربستان.

هافینگتون پست با اشاره به اینکه مداخله فرضی ایران در یمن به عنوان فقیر ترین کشور خاورمیانه یکی از طبل های مورد علاقه جنگ طلب های ایران هراس است، نوشت گزارش های معتبری وجود دارد که نشان می دهند در تبانی بین ایران و حوثی های یمن که کانون جنگ سعودی ها به حساب می آیند، تا حد بسیار زیادی اغراق شده است.

این روزنامه نوشت حضور یگان های نظامی عربستان سعودی در یمن و سایر جاها، حضور امارات متحده عربی در یمن، روسیه در سوریه و حضور آمریکا در بیشتر جاهای جهان این سوال را مطرح کرده است که کدام کشورها در حال بی ثبات کردن کشورهای دیگر هستند؟!

در جای دیگری از این گزارش به اقدام مکرر آژانس های دولتی مختلف و وزارت امور خارجه آمریکا در زدن برچسب «حامی تروریسم» به ایران اشاره و تاکید شده است که این نوع برچسب زدن ها به ایران حقیقتا اقدامی گمراه کننده هستند به طوری که بررسی سالانه وزارت خارجه آمریکا از تروریسم جهانی با شروع سال ۲۰۱۶ میلادی نشان می دهد که داعش بزرگ ترین تهدید تروریستی در جهان به حساب می آید نه ایران، نه حزب الله و نه حوثی ها.

بیشتر عضوگیری های داعش از میان متحدان آمریکا است

هافینگتون پست در ادامه با طرح این سوال که چطور می توان کشور ایران را که در جنگ علیه داعش و گروه های مختلف وابسته به القاعده در عراق و سوریه سرمایه گذاری عمیقی کرده است، بزرگ ترین حامی تروریسم خواند، نوشت در حقیقت، بیشترین منابع ارشد استخدام گیری های خارجی داعش از میان کشورهای تونس، عربستان سعودی، ترکیه و اردن که از شرکای دوست آمریکایی به حساب می آیند، صورت می گیرد و نه ایران.

بر اساس این گزارش، شهروندان کشورهای متحد آمریکا از جمله عربستان سعودی و مصر هزاران نفر را در حمله تروریستی ۱۱ سپتامبر در آمریکا کشتند و از آن زمان تاکنون، ۸۵ درصد از حملات تروریستی داخل خاک آمریکا توسط شهروندان آمریکایی و کسانی عملیاتی شده است که اکثرا متولد آمریکا بوده اند و از میان ۱۳ شهروند آمریکایی دخیل در این حملات تروریستی مرگبار، یک نفر ایرانی آمریکایی نبوده است.

با وجود نقش سیا در روی کار آمدن شاه، ایران باید احساس تهدید کند

این روزنامه نوشت طبیعت استراتژی نظامی ایران دفاعی و بر اساس احساس تهدید شدن است و زمانی که پای قدرت آمریکایی به میان می آید، (مانند کودتای انگلیس و سیا در سال ۱۹۵۳ که به سرنگونی نخست وزیر منتخب ایران شد و همچنین حمایت از صدام حسین حاکم مستبد عراق در حمله به تهران در سال های ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ میلادی تا همین دولت فعلی در آمریکا و حمایت تمام و کمال او از سعودی های مستبد و همکاری آنها علیه ایران)، دلایلی منطقی وجود دارد که ایران احساس تهدید کند.

نویسنده این گزارش نوشت عجیب است که دولت «جورج دبلیو بوش» رئیس جمهور اسبق آمریکا، ایران را محور شرارت نامید اما ایران برخلاف آن ۱۵ هواپیماربای سعودی و شاید برخلاف خود دولت سعودی، هیچ ارتباطی با حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر در آمریکا نداشت و حتی در حذف اولیه طالبان در افغانستان و دستگیری جنگجویان فراری القاعده نیز کاملا مفید عمل کرد.

اسلام وهابی عربستان تفاوت چندانی با ایدئولوژی داعش ندارد
در مقابل، برخی از شرکای واشنگتن در منطقه را باید دید مانند عربستان سعودی که نوع سرسختانه ای از اسلام وهابی را به اجرا می گذارد که تفاوت چندانی با ایدئولوژی پایه داعش ندارد.

بر اساس این گزارش، دولت عربستان سعودی علنا ۷۳ نفر را سالانه اعدام م یکند که نوجوان ها و بیماران روانی نیز در بین اعدامی ها دیده می شوند. یکی از تکنیک های مورد علاقه سعودی ها، گردن زدن است آن هم در شرایطی که تمامی قربانیان این اعدام ها، محکوم به قتل نیستند.

بر اساس گزارش سال ۲۰۱۵ سازمان عفو بین الملل، جرایم غیر کشنده ای مانند سرقت و از دین برگشتگی و جادوگری در عربستان مجازاتی معادل مرگ دارند.
*قرارداد ۱۱۰ میلیارد دلاری؛ پاداش ترامپ به ریاض برای ایجاد قطحی در یمن

نه تنها حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر توسط سعودی ها انجام شد بلکه عربستان سعودی از یک شاخه از القاعده به نام جبهه النصره نیز در درگیری های سوریه حمایت می کند. علاوه بر این، حمایت ادامه دار ریاض از حملات هوایی تحت پشتیبانی آمریکا به حوثی های یمن نیز به مرگ تعداد بیشماری از غیرنظامیان در این کشور منجر شده و به ایجاد یک قحطی فاجعه بار در یمن کمک و آن را تشدید کرده است.

هافینگتون پست نوشت که آمریکا نیز در واکنش به این اقدامات عربستان سعودی، یک قرارداد بی سابقه تسلیحاتی به ارش ۱۱۰ میلیارد  دلار با سعودی ها امضا کرد.

این روزنامه با اشاره به اینکه سیاست آمریکا در خاورمیانه، گیج کننده، معکوس و خطرناک است، نوشت آمریکا در واکنش به کودتای ۲۰۱۳ «عبد الفتاح السیسی» علیه دولت منتخب مصر و بازداشت های خودسرانه و گسترده و شکنجه زندانیان در این کشور و اعدام های فرا قضایی در آن، ۱٫۴ میلیارد دلار در بودجه مالی سال ۲۰۱۷ میلادی خود برای مصر لحاظ کرد که بیشتر این بودجه صرف کمک نظامی به مصر می شود.

حتی ترامپ اخیرا از السیسی برای رفتن به کاخ سفید دعوت کرده و در حال برنامه ریزی برای سفر آتی به مصر است.

این روزنامه آمریکایی در ادامه به وضعیت بی ثبات ترکیه و کودتای نظامی اخیر در این کشور و جنگ آن علیه کردهای جدایی طلب و مداخله اش در جنگ داخلی سوریه و وضعیت وخیم حقوق بشر آنکارا و … اشاره کرد و نوشت آمریکا در واکنش به این وضعیت در ترکیه، ۳٫۸ میلیون دلار کمک نظامی مستقیم به آنکارا را در بودجه سال ۲۰۱۷ خود لحاظ کرده و وعده ادامه فروش سلاح فراتر از ۲٫۳ میلیارد دلار سال گذشته را به آنکارا داده است.

تحریم، تاثیری بر سیاست و جایگاه منطقه ای ایران نداشته است

هافینگتون پست با اشاره به اینکه سیاست فعلی آمریکا در قبال ایران نتیجه ای معکوس دارد و جنگ طلبی ناتمام آمریکا با ایران توافق هسته ای را از بین می برد، نوشت: حقیقت شرایط فعلی این است که با وجود دهه ها تحریم و مهار نظامی ایران، آمریکا نتوانسته است به طرز چشمگیری روی سیاست های ایران و یا جایگاه این کشور در منطقه تاثیری بگذارد.

این روزنامه نوشت که حقیقت ناراحت کننده که واشنگتن باید با آن روبرو شود، این است که سیاست آمریکا در قبال ایران نتوانسته است با وجود ۴ دهه تلاش از زمان سرنگونی دیکتاتور دست نشانده آمریکا در ایران در سال ۱۹۷۹ میلادی تاکنون، به اهداف خود برسد و جنگ طلبان دموکرات و جمهوریخواه عرصه سیاست خارجی آمریکا بدون تردید با ناامیدی با این حقیقت می جنگند اما منزوی کردن ایران مدت هاست که سودمندی خود را از دست داده است.

انتخابات ریاست جمهوری در ایران چشمگیر و دموکراتیک بود
در این گزارش آمده است که طرد کردن ایران نشان دهنده یک طرز فکر ناشی از ترسی بیمارگونه است و یک استراتژی مستدل محسوب نمی شود ولی با این حال، رئیس جمهور جدید آمریکا به عربستان سعودی که یک کشور حقیقتا استبدادی است، می رود و بعد از برگزاری انتخابات در ایران که از هر لحاظ و بدون تردید انتخاباتی دموکراتیک و چشمگیر بود، ایران را مستبد می خواند و تقریبا خواستار تغییر نظام در این کشور می شود.

هافینگتون پست نوشت که ایران خواستار مشروعیت و امنیت بین المللی و درجه ای معقول از قدرت منطقه ای و نه تسلط جهانی است و به طور خلاصه می توان گفت که سیاست آمریکا در خاورمیانه معکوس و خطرناک است و می تواند واشنگتن را گرفتار جنگ با ایران کند اما آمریکا به دشمنان بیشتری نیاز ندارد و دولت ترامپ این فرصت خاص را دارد تا روابط با ایران را عادی سازی کند.


منبع: الف

ماکرون: تصمیم ترامپ یک اشتباه است/آمریکا به جهان پشت کرد

رئیس جمهور فرانسه در پاسخ به همتای آمریکایی خود که خروج از توافق آب و هوایی پاریس را اعلام کرد گفت هرگز مذاکره مجدد درباره این قرارداد را نمی‌پذیرد.

به گزارش تسنیم، امانوئل ماکرون رئیس جمهور فرانسه، در پاسخ به دونالد ترامپ همتای آمریکایی خود اعلام کرد که فرانسه مدافع توافق پاریس است و هرگز مذاکره مجدد در بارۀ آنرا نمی‌پذیرد.

رئیس جمهوری فرانسه که اندکی پس از سخنان دونالد ترامپ با وی گفتگو کرده بود، در یک نطق تلویزیونی ابتدا به زبان فرانسه خطاب به هموطنان خود و سپس به انگلیسی خطاب به مردم آمریکا بر اهمیّت احترام به توافق پاریس برای آیندۀ کره زمین و ساکنان آن تاکید کرد و از تصمیم دونالد ترامپ ابراز «تاسف» نمود.

ماکرون گفت در نظر او تصمیم دونالد ترامپ یک «اشتباه» است و وی با این اقدام «نسبت به آینده مرتکب خطا» شده است.

رئیس جمهور فرانسه در سخنان خود تاکید کرد که در گفتگو با دونالد ترامپ این حقایق را آشکارا به او ابراز کرده است. ماکرون برای توجیه عزم خود در این زمینه اثرات تغییرات آب و هوائی را یادآوری کرد و گفت گرمایش زمین «بسیاری را از سرزمین خود می‌راند، گرسنگی همراه می‌آورد، جنگ می‌آفریند».

وی تاکید کرد «اگر در این باره اقدامی صورت نگیرد، فرزندان خود را با قحطی، جنگ و از میان رفتن جزائر روبرو می‌کنیم. از همین حال شاهد اثرات چنین تغییراتی هستیم»، امّا «این آینده‌ای نیست که برای فرزندان خود می‌خواهیم».

ماکرون که در این سخنرانی گرایش و لحنی کاملاً متفاوت و مغایر با دونالد ترامپ برگزیده بود، در برابر «انزوا طلبی»، «اولویّت ملّی» و بدبینی عمومی او نسبت به دیگران، موضعی کاملاً باز و گشوده به جهان اتخاذ کرد و گفت «فرانسه همواره پیشگام مبارزاتی بوده که آیندۀ جهان را رقم می‌زده است. فرانسه با آگاهی نسبت به مسئولیّتی که در این زمینه دارد، پبشگامِ توافقی شده است که ۱۹۵ کشور آنرا پذیرفته و بدان پیوسته‌اند».

رئیس جمهور فرانسه آنگاه در پاسخی مستقیم به همتای آمریکائی خود که خواستار انجام مذاکرۀ در بارۀ تغییرات آب و هوائی و توافق پاریس شده بود، گفت «هرگز برای دست یافتن به توافقی که تعهدات آن کمتر از دستاوردهای موافقت نامۀ پاریس باشد، مذاکره نخواهد کرد». و تاکید نمود که این نکته باید برای همه کاملاً روشن باشد.

ماکرون آنگاه از کلیۀ کشورهای امضاء کننده توافق پاریس خواست بروشنی پایبندی خود را به تمامی تعهدات پذیرفته شده اعلام نمایند و آنرا دقیقاً به اجرا بگذارند.

وی برخلاف همتای آمریکائی خود که دیگر کشورها را به تلاش برای تضعیف آمریکا و زیان رساندن به صنایع و منافع آن متهم کرده بود «اعتماد و احترام خود را به آمریکائیان» و کشور «آمریکا که همواره متحد فرانسه محسوب می شود» اعلام کرد و خطاب به همه دانشمندان، مدافعان محیط زیست و کارآفرینان که تصمیم دونالد ترامپ آنان را دلسرد و ناامید کرده است گفت «دروازه‌های فرانسه بروی شما گشوده است» و افزود: «امشب آمریکا به جهان پشت کرد، امّا فرانسه به آمریکا پشت نمی‌کند».

امانوئل ماکرون با یادآوری همکاری‌های موجود میان دو کشور و از جمله در مبارزه با تروریسم گفت «مایل بودم این مبارزه را نیز در کنار آمریکا به پیش می بردیم و بهر حال درها به روی این کشور همواره باز است».

رئیس جمهور فرانسه یادآوری کرد که وی با رهبران دو کشورآلمان و ایتالیا موضع واحدی برای دفاع از توافق پاریس اتخاذ کرده‌اند و گفت در ملاقات روز شنبۀ آیندۀ خود با نخست وزیر هند نیز با وی در این زمینه گفتگو خواهد کرد.

وی وعده داد که در مبارزه با گرمایش زمین تنها به اجرای تعهدات پذیرفته شده اکتفا نکند بلکه ابتکارات تازه‌ای را نیز به اجرا بگذارد. او از همۀ موسسات و صنایع فعّال در این حوزه خواست برای نوآوری‌های تازه در زمینۀ گذار به منابع انرژی پاک پایدار تلاش کنند.

به گزارش رادیو فرانسه، ماکرون سپس به زبان انگلیسی مردم آمریکا را مورد خطاب قرار داد و همین مضامین را تکرار کرد.

این نخستین بار در تاریخ فرانسه است که رئیس جمهوری این کشور بطور مستقیم از کاخ الیزه و بزبان انگلیسی با مردم آمریکا سخن می‌گوید. این اقدام از معنای سیاسی نمادینِ فراوانی برخوردار است و در واقع از عدم اعتماد نسبت به دونالد ترامپ پرده بر می دارد.


منبع: الف