شناسایی یک بیمار مشکوک به تب کنگو کریمه در مازندران

سخنگو و مدیر روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی مازندران از مشاهده یک مورد بیماری مشکوک به تب کریمه کنگو در استان خبر داد.

محمد سلطان‌تویه در گفت‌وگو با ایسنا مازندران اظهار کرد:  بیمار مشکوک به تب کریمه کنگو، مرد دامدار ساکن روستای طایب کلا کلاردشت با بروز علائم از ۶ روز قبل شناسایی شده است.

وی افزود:  با تشخیص اولیه cchf (تب کریمه کنگو) با علائمی همچون تب، درد شکم، استفراغ خونی، زخم اطراف دهان، پلاکت پایین و سیستم ایمنی پایین طبق دستور ریاست دانشگاه به بیمارستان امام خمینی(ره) ساری انتقال یافت تا توسط  تیم تخصصی و فوق تخصصی عفونی و خون در بهترین شرایط ممکن روند صحیح و سریع درمان انجام پذیرد.

وی تصریح کرد: بیمار دارای علایم بیماری مشابه لوسمی و بیماری‌های خونی و تب کریمه است و هنوز درباره نوع بیماری یقین وجود ندارد.

سلطان تویه عنوان کرد: بیمار برای درمان و دسترسی بهتر، به بیمارستان امام خمینی(ره) ساری منتقل شده است؛ نمونه خونی وی توسط رییس دانشگاه علوم پزشکی اخذ شده و بیمار تحت کنترل است.

سخنگوی دانشگاه علوم پزشکی مازندران بیان کرد:  نمونه خونی بیمار به تهران ارسال شده است و منتظر اعلام نتیجه هستیم.


منبع: عصرایران

ایجاد منطقه گردشگری جاده شاهی با مرکزیت لرستان

نایب رئیس اتاق بازرگانی ایران از ایجاد منطقه گردشگری جاده شاهی با مرکزیت لرستان خبر داد.

به گزارش ایسنا، «حسین سلاح‌ورزی» در جلسه شورای گفت‌وگوی دولت و بخش خصوصی لرستان، اظهار کرد: روند در گردشگری در اقتصاد کشور رو به رشد است و سیاست دولت در کاهش تمرکز از تهران به سایر نقاط دیگر کشور٬ اهمیت گردشگری در کشور را بیش از گذشته کرده است .

وی ادامه داد:  اخیرا شاهد فعالیت سه استان اصفهان٬ یزد و کرمان در ایجاد منطقه توریستی تحت عنوان مثلث گردشگری به مرکزیت اصفهان هستیم .

سلاح‌ورزی یادآور شد: امروزه شاهد فعالیت استان‌های مرکزی کشور در جهت گسترش صنعت پول‌ساز هستیم.

نایب رئیس اتاق بازرگانی ایران افزود: این اقدامات خود اتفاق بسیار مهمی در این حوزه است.

وی ادامه داد: مطالعات انجام شده نشان می‌دهد که لرستان در این خصوص از ظرفیت بسیار بالایی برخوردار است، چون در مسیر جاده باستانی قرار دارد.

سلاح‌ورزی یادآور شد: به زودی مقدمات ایجاد منطقه گردشگری جاده شاهی با مرکزیت لرستان انجام گیرد.

نایب رئیس اتاق بازرگانی ایران تصریح کرد: با این کار زمینه تبدیل این منطقه به عنوان یک قطب در حوزه گردشگری کشور فراهم می‌شود.


منبع: عصرایران

ایتالیا ۳ – ۰ ایران / زورمان به تیم دوم لاجوردی نرسید

ایران در ست اول و دوم با نتایج مشابه ۲۵-۲۳ و در ست سوم با نتیجه ۲۵-۲۲ شکست خورد و در اولین دیدار خود با شکست مواجه شد.

تیم ملی والیبال ایران در حالی که به جز موسوی و محمودی همه بازیکنان را در اختیار داشت در مقابل تیم جوان شده ایتالیا ۳-۰ شکست خورد. 

به گزارش عصرایران ، از دیدار های روز اول هفته اول مسابقات لیگ جهانی ایران و ایتالیا به مصاف هم رفتند که در نهایت ایران با شکست  در ۳ ست پیاپی بازی را واگذار کرد. 

ایران در ست اول و دوم با نتایج مشابه ۲۵-۲۳ و در ست سوم با نتیجه ۲۵-۲۲ شکست خورد و در اولین دیدار خود با شکست مواجه شد. 

شاگردان کولالویچ در ست اول هر دو امتیاز فنی را عقب افتادند و بازی را واگذار کردند در ست دوم امتیاز فنی اول را به دست آوردند و در ست سوم حتی تا امتیاز ۲۰ هم از رقیب خود پیش بودند که شکست خوردند. 

ایتالیایی‌ها در شرایطی این مسابقه را آغاز کردند که ستاره‌های همچون ایوان زایتسف، عثمانی خوانتورینا، گابریله نِلی، پاسکال سوتیله، سالواتوره روسینی، گابریله ماروتی، انریکو چستر را در ترکیب خود نمی‌دید. 

در این مسابقه، کولاکوویچ که نخستین حضور رسمی خود روی نمیکت تیم ملی ایران را تجربه می‌کرد برای شروع مسابقه سعید معروف، عادل غلامی، فرهاد قائمی، میلاد عبادی‌پور، مهدی مرندی، امیر غفور و مسعود غلامی را روانه میدان کرد.

ایران فردا ساعت ۱۹:۳۰ مقابل برزیل دومین بازی خود را برگزار خواهد کرد. 


منبع: عصرایران

«اعتراف» شهاب حسینی آماده اجرا (+عکس)

قرار است نمایش «اعتراف» از اواخر خردادماه اجرای عمومی خود را در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر آغاز کند.

این روزها تمرین های نمایش «اعتراف» به کارگردانی شهاب حسینی در حال سپری شدن است تا این اثر نمایشی اجرای عمومی خود را از اواخر خردادماه در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر آغاز کند.

به گزارش مهر، نمایش «اعتراف» اقتباسی از فیلمنامه یک مجموعه تلویزیونی نوشته برد میرمن است که این روزها شهاب حسینی به عنوان دومین تجربه کارگردانی تئاتر خود، در حال تمرین و آماده سازی این اثر نمایشی است.

طبق برنامه ریزی های انجام شده قرار است نمایش «اعتراف» از اواخر خردادماه اجرای عمومی خود را در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر آغاز کند.

نمایش «اعتراف» با حضور علی نصیریان، شهاب حسینی، پرویز بزرگی، صالح میرزا آقایی، مهدی بجستانی، نیما رئیسی، میثاق زارع، غزاله نظر، شهرام ابراهیمی، تنی آواکیان، پرند عین بیگی، فاطمه عرب کرمانی، مهران هاشمی، فرنام حقیقت جو و ایلیا نصراللهی تولید و اجرا می شود.

دیگر عوامل تولید و اجرای این اثر نمایشی عبارتند از:

مجری طرح و مشاور اجرایی: رضا دادویی، دستیار اول کارگردان: احمد ساعتچیان، مدیر تولید: محمود اکبر شاهی، برنامه ریز: فاطمه عرب کرمانی، طراح صحنه و لباس: مجید لیلاجی، آهنگساز: مهدی حسینی، طراح گریم: سارا اسکندری، طراح نور: رضا خزایی، مدیر روابط عمومی و تبلیغات: مهسا همتی، مدیر صحنه: علی پازوکی، عکاس: منعم کثیرلو، تیزر: علی سجادی، جلوه های ویژه: مرتضی آقابیک، صدابردار: پوریا ملکی و تهیه کننده: سهیلا امینی


منبع: عصرایران

دکترای افتخاری ادبیات دانشگاه اسکاتلند برای بهرام بیضایی

مراسم اهدای دکترای افتخاری به بهرام بیضایی با حضور اساتید برجسته دانشگاه سنت اندروز و به دست رئیس دانشگاه، پروفسور سالی ماپستون، در روز اول تیرماه ١٣٩۶ به انجام خواهد رسید.

ایلنا نوشت: دانشگاه سنت اندروز اسکاتلند، با اهدای دکترای افتخاری ادبیات به بهرام بیضایی، از فعالیت‌های ادبی و نمایشی این نویسنده، پژوهشگر و کارگردان برجسته تئاتر و سینمای ایران تقدیر می‌کند.

گروه ادبیات فارسی دانشکده زبان‌های خارجه و موسسه ایرانشناسی دانشگاه سنت اندروز برنامه ویژه‌ای تدارک دیده‌ است که طی آن بهرام بیضایی به خاطر شش دهه فعالیت مستمر و خلاقانه در حوزه‌های پژوهش نمایش و اساطیر، نمایشنامه نویسی و فیلمسازی، دکترای افتخاری ادبیات دریافت خواهد کرد. این برنامه که به ابتکار  سعید طلاجوی (مدیر گروه فارسی) و با همکاری پروفسور علی انصاری (مدیر مؤسسه ایرانشناسی) دانشگاه سنت اندروز برگزار می‌شود، شامل چندین سخنرانی درباره آثار بهرام بیضایی، نمایش نسخه بازسازی شده اولین فیلم بلند او «رگبار» (١٣۵١) و اجرای انفرادی بخش نخست نمایش «شب هزار و یکم» (١٣٨٢) با هنرنمایی مژده شمسایی خواهد بود.

در این برنامه، علاوه بر سخنرانی بیضایی در مورد «ضحاک و جمشید»، سعید طلاجوی در مورد دیالوگ بیضایی با سینمای ایران در فیلم «رگبار»، پرویز جاهد در مور عناصر تریلر جنایی در آثار سینمایی بیضایی با تمرکز بر روی فیلم‌های «کلاغ»، «شاید وقتی دیگر» و «سگ کشی»، مریم قربان کریمی در مورد هویت زنانه در «رگبار»، سعید زیدآبادی‌نژاد در مورد چندزبانی در فیلم «باشو غریبه کوچک»، فرشاد زاهدی در مورد فضا، زمان، بدن‌ها و حافظه در آثار بیضایی، نینا خامسی در مورد بازنمایی جوانان آواره در سینمای ایران، فرشید کاظمی در مورد جنبه‌های شاعرانه و اسطوره‌ای صدای زنانه در سینمای بیضایی، فاطمه خوانسالار در مورد خوانش بومگرایانه از «غریبه و مه»، «چریکه تارا» و «باشو غریبه کوچک»، حمید احیا در مورد زبان و شیوه‌های اجرایی در «طرب نامه» و نیلوفر بیضایی در مورد نبوغ بیضایی و تلاش خستگی ناپذیر او در تئاتر و سینمای ایران سخنرانی خواهند کرد.

بهرام بیضایی که در حال حاضر در دانشگاه استانفورد آمریکا به تحقیق و تدریس مشغول است در طی سال های دوری از ایران، علاوه بر تدریس و به چاپ رسانیدن کتاب «هزار افسان کجاست؟» (١٣٩١) که به ریشه‌های ایرانی «هزار و یک شب» می‌پردازد، دو نمایشنامه «گزارش ارداوریراف» (١٣٩٣) و «طرب نامه» (١٣٩۵-١٣٩۴) را هم به صحنه برده است.

مراسم اهدای دکترای افتخاری به بهرام بیضایی با حضور اساتید برجسته دانشگاه سنت اندروز و به دست رئیس دانشگاه، پروفسور سالی ماپستون، در روز اول تیرماه ١٣٩۶ به انجام خواهد رسید و سخنرانی‌ها و نمایش فیلم که به وسیله سعید طلاجوی برنامه‌ریزی شده است در روزهای دوم و سوم تیرماه اجرا خواهند شد.


منبع: عصرایران

این ۷ درد را هرگز نادیده نگیرید

تب، حالت تهوع و کمر درد تنها با وجود مشکل در معده مرتبط نیستند. این شرایط با نفوذ باکتری ها به دستگاه ادراری و ورود به کلیه ها که شرایط عفونت را وخیم‌تر می سازد، نیز شکل می گیرد.

تجربه هر دردی در بدن نباید
موجب نگرانی شما و مراجعه سریع به پزشک شود. اما دردهای وجود دارند که به ناگاه
شکل می گیرند و با نشانه های دیگری مانند تب همراهی می شوند، که به سادگی از کنار
این قبیل موارد نباید عبور کرد.

این 7 درد را هرگز نادیده نگیرید

به گزارش گروه سلامت عصر ایران
به نقل از “تودی”، درد یکی از ابزارهایی است که بدن برای ارائه هشدار
درباره وجود مشکل استفاده می کند. برخی انواع درد، حتی اگر کوچک و جزئی به نظر
برسند، نباید نادیده گرفته شوند و نیازمند توجه فوری هستند.

دردی شدید بین تیغه های شانه
احساس می کنید

می تواند: یک حمله قلبی باشد

حدود ۳۰ درصد از افرادی که
حملات قلبی را تجربه می کنند، با نشانه کلاسیک فشار در قفسه سینه مواجه نمی شوند.
درد بین تیغه های شانه همانند درد در آراواره، تنگی نفس و حالت تهوع در میان زنان
شایع‌تر است. اگر با این نشانه ها مواجه هستید (احتمالا با بیش از یک نشانه) نیازمند
دریافت کمک پزشکی فوری هستید.

درد عضلانی شبیه دردی مبهم
است. در مقابل، حمله قلبی بیشتر شبیه دردی شدید و ناگهانی است. در این شرایط با
اورژانس تماس بگیرید. هیچ گاه تا بیمارستان رانندگی نکنید. بهتر است فردی دیگر نیز
شما را به بیمارستان نرساند. در انتظار آمبولانس بمانید، زیرا تکنسین های آمبولانس
می توانند به محض رسیدن به محل اقدامات اولیه را برای نجات جان بیمار انجام دهند.

سردرد بسیار شدید که ناگهان
شکل می گیرد

می تواند: یک آنوریسم باشد

هر فردی در طول زندگی خود
سردردهای خفیف یا متوسط را تجربه می کند، که به طور معمول با مصرف مسکن های بی
نیاز از نسخه پزشک بهبود می یابند. اما اگر شدیدترین سردرد در طول زندگی خود را که
به ناگاه شکل گرفته است، تجربه می کنید، نیازمند دریافت کمک پزشکی هستید. با
اورژانس تماس بگیرید. تا بیمارستان رانندگی نکنید.

از کجا بفهمیم میگرن نیست؟ یک
سردرد میگرنی با احساس تهوع، حساسیت به نور و صدا همراه است و به تدریج پیشرفت می
کند.

خونریزی در مغز به علت پارگی
آنوریسم شایع نیست، اما زمانی که رخ می دهد، نیازمند اقدام سریع است. جراح با
ترمیم آسیب دیدگی می تواند جان بیمار را نجات دهد. اگر بیمار به درستی درمان نشود،
این شرایط می تواند به مرگ وی منجر شود. برای تسکین سردرد شدید و ناگهانی آسپرین
مصرف نکنید، زیرا با رقیق کردن خون می تواند خونریزی را تشدید کند.

درد مبهم در شکم که به سمت
پایین سمت راست سرایت می کند

می تواند: آپاندیسیت باشد

درد به طور معمول از مرکز شکم
آغاز شده و به تدریج به سمت راست حرکت می کند. اگر آپاندیس پاره شده باشد، این
شرایط می تواند عوارض خطرناکی را موجب شود، زیرا باکتری های فراوانی وارد جریان
خون شده و کل بدن را آلوده می سازند. اگر چنین احساسی دارید، مستقیم به بخش
اورژانس مراجعه کنید.

دندان دردی که شما را از
خواب بیدار می کند

می تواند: سایش و فشار دندان
ها روی یکدیگر باشد

فشار مکرر دندان ها روی
یکدیگر می تواند موجب التهاب عصب درون دندان شده و مینای دندان را فرسوده سازد.
شما ممکن است در نهایت با ترک خوردگی دندان تا ریشه مواجه شوید که به کشیدن دندان
منجر می شود. از عوارض ساییدن و فشار دادن دندان ها روی یکدیگر که اغلب به واسطه
استرس شکل می گیرد، می توان با استفاده از گاردهای محافظ جلوگیری کرد. بر همین
اساس، مراجعه به دندانپزشک در صورتی که احساس می کنید با این مشکل مواجه هستید،
اهمیت دارد.

احساس درد در ناحیه کمر که
با تب همراه است

می تواند: عفونت کلیه باشد

تب، حالت تهوع و کمر درد
تنها با وجود مشکل در معده مرتبط نیستند. این شرایط با نفوذ باکتری ها به دستگاه
ادراری و ورود به کلیه ها که شرایط عفونت را وخیم‌تر می سازد، نیز شکل می گیرد. ممکن
است در ابتدا نشانه های عفونت دستگاه ادراری، مانند درد هنگام دفع ادرار، را تجربه
کنید، اما برخی افراد نیز هیچ نشانه ای را تجربه نمی کنند. برای درمان احتمالا به
دریافت آنتی بیوتیک نیاز خواهید داشت.

زنان بیشتر در معرض خطر
ابتلا به عفونت های دستگاه ادراری قرار دارند، که پیش زمینه عفونت کلیه است. اگر
عفونت کلیه درمان نشود، می تواند از کار افتادن این اندام را به همراه داشته باشد.
اما به طور معمول عفونت کلیه چنان دردناک است که افراد نمی توانند آن را نادیده
بگیرند.

گرفتگی های عضلانی قاعدگی که
با مصرف دارو بهتر نمی شوند

می تواند: اندومتریوز باشد

اگر داروهای بی نیاز از نسخه
پزشک کمکی به بهبود گرفتگی های عضلانی قاعدگی نمی کنند، ممکن است اندومتریوز دلیل
این شرایط باشد. اندومتریوز مانع باروری می شود و شرایطی شایع است. چهل درصد از ۶۰
درصد زنانی که قاعدگی های بسیار دردناک را تجربه می کنند، ممکن است به اندومترویز
مبتلا باشند.

در صورتی که فرد در تلاش
برای باردار شدن نباشد، روند درمان می تواند با تجویز قرص های ضد بارداری توسط
پزشک آغاز شود. اگر درد همچنان ادامه یابد، ممکن است به عمل جراحی برداشت بافت
نیاز باشد.

نقطه ای حساس روی ساق پا

می تواند: ترومبوز سیاهرگی
عمقی (DVT) باشد

اگر ناحیه کوچک روی پای شما
دردناک است، امکان دارد با ترومبوز سیاهرگی عمقی، لخته خونی در سیاهرگ مواجه
باشید. این نقطه می تواند قرمز رنگ باشد و هنگام لمس گرم‌تر از نواحی دیگر احساس
شود. احتمال ابتلا به ترومبوز سیاهرگی عمقی در صورت مصرف قرص های ضد بارداری یا سفر
طولانی مدت با خودرو یا هواپیما بیشتر است. در صورت تورم اندک و عدم افزایش سریع
درد، مراجعه فوری به پزشک نیاز نیست، اما این کار را نباید به تاخیر بیندازید.
اندازه لخته خون می تواند بزرگتر شود یا از جای خود جدا شده و به سمت ریه ها حرکت
کند و مانع گردش خون شود.

همچنین، لخته خون می تواند
وارد قلب یا مغز شده و موجب شکل گیری سکته قلبی یا سکته مغزی شود.


منبع: عصرایران

شهرهای بین المللی با بیشترین و کمترین زمان روزه داری

با دور شدن از خط استوا، کشورهایی که در نیمکره شمالی قرار دارند، طولانی‌ترین مدت زمان روزه‌داری را که تا ۲۱ ساعت نیز می رسد، تجربه می کنند، در شرایطی که کشورهای نیمکره جنوبی کوتاه‌ترین مدت زمان روزه‌داری یعنی حدود ۱۱ ساعت را تجربه می کنند.

مسلمانان در سراسر جهان طی
رمضان، نهمین ماه تقویم قمری، روزه می گیرند. مدت زمان روزه به فصل و عرض
جغرافیایی مکانی که فرد در آن قرار دارد، بستگی دارد. ساعات روزه‌داری طی سه سال
گذشته طولانی‌تر شده اند زیرا ماه رمضان همزمان با فصل تابستان در خاورمیانه و
جنوب آسیا بوده است.

روزه

به گزارش گروه سلامت عصر ایران
به نقل از “گالف نیوز”، امسال ساعات روزه‌داری در بازه ۱۱ ساعت تا ۲۱
ساعت قرار دارند، با این وجود، بیشتر مسلمانان حدود ۱۵ ساعت در روز را روزه خواهند
بود.

کشورهایی که در اطراف خط
استوا قرار دارند، مانند عربستان، امارات، ایران، هند و پاکستان روزانه از ۱۵ ساعت
تا ۱۶ ساعت را روزه هستند، که البته گرمای تابستان تجربه ای سخت‌تر را برای آنها رقم
می زند.

با دور شدن از خط استوا،
کشورهایی که در نیمکره شمالی قرار دارند، طولانی‌ترین مدت زمان روزه‌داری را که تا
۲۱ ساعت نیز می رسد، تجربه می کنند، در شرایطی که کشورهای نیمکره جنوبی کوتاه‌ترین
مدت زمان روزه‌داری یعنی حدود ۱۱ ساعت را تجربه می کنند.

روزه گرفتن می تواند بر جنبه
های جسمانی، روانی، احساسی و معنوی انسان تاثیرگذار باشد. هنگامی که پرخوری را
کنار می گذاریم، حتی اگر برای مدت زمانی کوتاه باشد، زندگی و اولویت های ما می
توانند شفاف‌تر شوند. روزه گرفتن می تواند به استراحت دستگاه گوارش، پاکسازی و
سمزدایی بدن، ایجاد وقفه در الگوهای ناسالم غذا خوردن، بهبود وضوح ذهنی، پاکسازی و
درمان گیرهای عاطفی، احساس سبکی جسمانی، کسب آرامش درونی و ارتقا ارتباط معنوی کمک
کند.

از جمله فواید جسمانی روزه
می توان به کمک به کاهش وزن، بهبود سوخت و ساز، کاهش کلسترول بد (LDL) و افزایش کلسترول خوب
(HDL)، تقویت سیستم ایمنی، ارتقا عملکرد مغز، کاهش حساسیت به انسولین، تنظیم
ترشح هورمون ها و بهره‌مندی از پوستی سالم و بدون جوش اشاره کرد.

از آنجایی که روزه گرفتن به
بهبود وضوح ذهنی و تمرکز کمک می کند، می تواند به عنوان ابزاری برای کسب آزادی،
انعطاف پذیری، و انرژی بیشتر برای انجام کارها و پروژه هایی که برای شما اهمیت
دارند، مورد استفاده قرار بگیرد.

در ادامه فهرستی از شهرهایی
که طولانی‌ترین و کوتاه‌ترین ساعات روزه‌داری در ماه رمضان را دارند، ارائه شده
است.

روزه


منبع: عصرایران

اتفاق بزرگی که باورش سخت است: دسترسی آزاد همه مردم ایران به اطلاعات حکومتی

چندی است که سامانه دسترسی آزاد به اطلاعات نیز در دسترس مردم قرار گرفته و در هفته نخست نیز ۱۷۷ شهروند ایرانی از ۱۶ دستگاه حکومتی، طرح پرسش کرده اند.

عصر ایران – یک اتفاق بزرگ افتاده است که از بس مهم است، کمتر کسی باور می کند چنین رویدادی در کشور رخ داده باشد: “اجرایی شدن قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات”.

خلاصه اش این است: « همه شهروندان ایرانی می توانند با درخواست کتبی یا آنلاین خود، هر اطلاعاتی که می خواهند را از دستگاه های حکومتی – اعم از دولت و غیر آن – بخواهند و دستگاه های مورد سؤال نیز موظف اند ظرف ۱۰ روز کاری، اطلاعات مورد درخواست را به شهروند متقاضی اعلام کنند. عدم پاسخ دهی، جرم محسوب می شود و مسؤول مربوطه مجازات خواهد شد. »

این قانون از سال ۱۳۸۳ در مجلس، شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام و دولت در دست بررسی و چانه زنی بود و هر چند بعد از نهایی شدن، مجلس شورای اسلامی در زمان دولت دهم آن را ابلاغ کرد ولی دولت قبلی، هرگز این قانون را اجرا نکرد تا این که در دولت روحانی، روند اجرایی شدن آن، از جمله نهایی کردن آیین نامه اجرایی، راه اندازی سایت و … محقق شد و چندی است که سامانه دسترسی آزاد به اطلاعات نیز در دسترس مردم قرار گرفته و در هفته نخست نیز ۱۷۷ شهروند ایرانی از ۱۶ دستگاه حکومتی، طرح پرسش کرده اند.

اتفاق بزرگی که باورش سخت است: دسترسی آزاد همه مردم ایران به اطلاعات حکومتی
بر اساس اظهارات دبیر کمیسیون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات، دستگاه های زیر موظف هستند اطلاعات درخواستی مردم را ظرف ۱۰ روز کاری به آنها بدهند و الا مجرم هستند:

۱ – تمامی دستگاه‌‌ها، سازمان‌ها، شرکت ها و نهادهای وابسته به حکومت به معنای عام 
شامل:
– دستگاه‌های اجرایی مدیریت خدمات کشوری
– نهادهای انقلابی
– نیروهای
مسلح
– قوه قضاییه
– قوه مقننه
– بنیادها و مؤسساتی که زیر نظر مقام معظم رهبری اداره می‌‌شوند

۲ – هر مؤسسه، شرکت یا نهادی که تمام یا بیش از ۵۰ درصد سهام آن متعلق
به دولت به معنای عام کلمه و نه فقط قوه‌ی‌مجریه است

۳ – مؤسسات خصوصی
ارائه‌دهنده خدمات عمومی از قبیل بانک‌ها

تنها اطلاعاتی که نمی توان آنها را دریافت کرد، اطلاعات طبقه بندی شده حکومتی و اطلاعات شخصی افراد است، مثلاً شما نمی توانید از تعداد پرسنل حاضر در یک پادگان یا میزان سپرده بانکی یک شخص از ارتش یا بانک مرکزی سوال کنید.

قطعاً اجرای چنین قانون پیشرفته ای در کشور ما با اصطکاک همره خواهد بود چرا که مسوولان بخش های مختلف، در پاسخگویی به نهادهای نظارتی هم تعلل می کنند چه رسد به این که موظف شوند ۱۰ روزه به شهروندان عادی هم پاسخ دهند.
با این حال، پیگیری مردم و رسانه ها برای اجرای این قانون و نیز قاطعیت کمیسیون مربوطه در تعقیب مسوولان غیرپاسخگو با تکیه بر ضمانت اجرای این قانون، می تواند روند اجرای این قانون را تسریع و در یک پروسه قانونی، شفاف سازی و رانت زدایی اطلاعاتی را در کشور نهادینه کند.

برای مطالعه قانون و آیین نامه اجرایی و مطلع شدن از چگونگی ارسال سوال به دستگاه های حکومتی اینجا را کلیک کنید.


منبع: عصرایران

چرا تلویزیون مردم را نمی‌خنداند؟

هنوز وقتی شبکه «آی فیلم» ساخته‌های عطاران و مهران مدیری را بازپخش می‌کند، مردم با لذت آنها را تماشا می‌کنند و حسرت می‌خورند چرا دیگر چنین فیلم‌هایی ساخته نمی‌شود.

عصر ایران؛ مصطفی داننده- دیروز با بهتر بگویم دیشب گشت ارشاد ۲ را دیدم.
البته در خانه نه در سینما. فیلمی ضعیف با چاشنی شوخی‌های رکیک و البته کمی سیاسی.
این فیلم ضعیف با چاشنی شوخی‌های
رکیک و البته کمی سیاسی تبدیل به پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای ایران شده است.
آخرین ساخته سعید سهیلی طبق آخرین آمار ۱۹ میلیارد و ۷۶۵ میلیون تومان فروخته است.

قبل از این هم فیلم‌های خیلی ضعیف «اخراجی‎‌های
۲» و « من سالوادور نیستم»
در صدر پرفروش‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران بودند. رقبای این فیلم‌های نیز
اکثرا فیلم‌های طنزی است که نمی‌شود به آنها نمره قبولی داد.

سوالی که در این میان
مطرح می‌شود این معناست که چرا مردم از این فیلم‌ها استقبال می‌کنند؟ چرا فیلم‌های
مثل گشت ۲ اینچنین با استقبال مردم روبرو می‌شود؟

پاسخ این سوال واضح است.
مردم دوست دارند برای حداقل دو ساعت مشکلات خود را فراموش کنند و به یک فیلم و
دیالوگ‌‍‌هایش بخندند. حمید فرخ نژاد با دیالوگ‌هایش می‌تواند حداقل باعث شود برای
لحظاتی مرد خانواده فراموش کند که فردا با قسط‌های عقب افتاده را پرداخت کند.

چرا تلویزیون مردم را نمی‌خنداند؟

آمار فروش فیلم‌ها در
ایران نشان می‌دهد مردم از فیلم‌های طنز حتی از نوع سخیفش استقبال می‌کنند. در
زمانی نه چندان دور این صداوسیما بود که بار شاد کردن مردم را به دوش می‌کشید.
سریال‌های طنز نود قسمتی با مناسبتی باعث می‌شد مردم حتی برای دقایقی کوتاه لحظات
شادی را تجربه کنند. سریال‌های مهران مدیری و رضا عطاران از جمله این برنامه‌ها
بودند.

در ایام ماه رمضان سریال‌های
طنز طرفداران فراوانی داشت. سریال‌هایی که حتی باعث می‌شد سفره های افطار تا پایان
سریال از زمین جمع نشود.

چند صباحی است اما گویی
صداوسیما با ساختن سریال‌های طنز قهر کرده است. نمونه این قهر را می‌شود در ماه
رمضان امسال مشاهده کرد. دو فیلم ایرانی غم زده و دو سریال خارجی.

در این میان تنها دو
برنامه «دورهمی» مهران مدیری و « خندوانه» رامبد جوان، آنهم بنا بر استعداد این دو نفر
نه چیز دیگری گاهی خنده را بر لب مخاطبان تلویزیون می‌نشانند.

مشخص نیست چرا تلویزیون
از ساخت سریال‌های طنز و شاد فاصله گرفته است و دوست دارد غم را به جامعه تزریق
کند. این روزها هیچ امیدی از سوی رسانه ملی به مردم تزریق نمی‌شود. مردم مجبور
هستند برای کمی خندیدن به سینما بروند و کاری کنند فیلم‌های ضعیف و سخیف تبدیل به
پرفروش‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران شوند یا به ماهواره پناه می‌برند و خود
را درگیر سریال‌های ۱۰۰ یا ۲۰۰ قسمت ترکی می‌کنند.

هنوز وقتی شبکه «آی فیلم»
ساخته‌های عطاران و مهران مدیری را بازپخش می‌کند، مردم با لذت آنها را تماشا می‌کنند
و حسرت می‌خورند چرا دیگر چنین فیلم‌هایی ساخته نمی‌شود.

اگر رضا عطاران، برادران
قاسم خانی، جواد رضویان و …. در هر تلویزیون دیگری در دنیا کار می کردند قطعا
آنها را حلوا، حلوا می‌کردند و اجازه نمی‌دادند آنها به غیر فیلم ساختن، بازیگری و
نویسندگی کار دیگری انجام دهند.


منبع: عصرایران

آشتی دیانت، ملیت و قومیت در ایران

مجله چشم انداز ایران: با آغاز به کار دولت دکتر حسن روحانی، رییس جمهور، دکتر علی یونسی را به عنوان دستیار رییس جمهوری در امور اقوام ایرانی و اقلیت های دینی و مذهبی منصوب کرد. علی یونسی اصالتی نهاوندی دارد و از نوجوانی به مطالعات تاریخی و ایران شناسی علاقه مند بوده است.

بر این مبنا به سفر و مطالعه در گوشه و کنار کشور هم روی می آورد و تا دوره انقلاب موفق به سفر به بخش زیادی از مرزهای کشور می شود. علی یونسی افزودن بر اجتهاد حوزوی تحصیلات دانشگاهی در سطح دکتری و فوق لیسانس ژئوپلیتیک و جغرافیای سیاسی را که از علایق او بوده است و را نیز به اتمام رسانده است.

آشتی دیانت، ملیت و قومیت در ایران

با تشکر از جنابعالی و همکاران محترمتان که فرصت این گفت و گو را فراهم کردید، با توجه به اینکه چهارمین سال دولت به پایان خودش نزدیک می شود و فصل انتخابات و ارزیابی دولت است ابتدا با این پرسش آغاز کنیم وقتی شما به عنوان دستیار رییس جمهور در امور اقوام و اقلیت های دینی انتخاب شدید، گروهی معتقد بودند که انتخاب شما به این دلیل بود که قبلا وزیر اطلاعات بودید و اشرافی بر این موضوعات دارید.

گروهی دیگر بر آن بودند که بیش از آنکه سابقه سیاسی یا وزراتی شما در این حوزه موثر بوده. حوزه مطالعاتی و کار تخصصی شما هم در این انتخاب نقش داشته است. چطور شد وارد بحث مطالعات قومی شدید؟ گویا تز فوق لیسانستان درباره بلوچستان و تز دکتری تان درباره انسجام ملی است؟

بسم الله الرحمن الرحیم. مطالعات قومی در راستای مطالعات ایران شناسی می گنجد. من در دوره لیسانس ژئوپلیتیک خواندم. ژئوپلیتیک هم جغرافیای سیاسی است و خوشبختانه استاد خیلی خوبی نصیبم شد. از این استاد باید به نیکی یاد کنم. دعا می کنم که همیشه ایشان سالم باشند. آقای دکتر عزت عزتی که حق بزرگی بر گردن کارشناسان علوم راهبردی و دانشمندان و مسئولان جمهوری اسلامی ایران دارد، ایشان این مفاهیم را به خوبی توانست منتقل کند.

فوق لیسانسم را پیش ایشان خواندم. از ایشان بیش از حد یک دانشجوی فوق لیسانس استفاده کردم. ایشان هم به من نظر ویژه داشت. هنوز هم همچنان لطف دارد. به توصیه ایشان آن سال های فوق لیسانس را در سیستان و بلوچستان به مطالعات منطقه ای پرداختم. این هم فرصت لی خوبی بود که من وارد شناخت منطقه شدم.

روی چه بخشی از سیستان و بلوچستان متمرکز بودید؟

خود بلوچ ها. نه سیستان و بلوچستان. بلکه قوم بلوچ.

تاریخ، فرهنگ یا سیاست؟

کلیات این ها بود. طبیعتا نمی توانستیم یک تحقیق فنی در این باره انجام دهیم که کار فوق لیسانس نیست و در حد کار دکتری است. من در دوره دکتری هم وارد بحث کلان شدم؛ یعنی، آنچه هویت ملی ما را تشکیل می دهد و عوامل و مولفه های و حدت و انسجام ملی و تهدیدهایی که در این مقوله هست.

در این بحث به یک تئوری رسیدم. اعتقاد دارم هر موقعی که دوعنصر دیانت و ملیت با هم آشتی کنند اتفاقی بزرگ در ایران رخ می دهد و آن اتفاق بزرگ می تواند منشا بسیاری از خبرها و برکت ها و تحول های بزرگ شود. چنانچه این دو مقابل هم قرار بگیرند به فاجعه بزرگی منجر می شود که هزینه سنگینی برای امنیت و وحدت ملی و تمامیت ارضی خواهدداشت. تقارن این دو مولفه بزرگ و هم پوشانی این دو می تواند انسجام و امنیت ما را طولانی و توسعه ما را هم تضمین کند.

بحث های قومی کجای آن قرار می گیرد؟ یعنی اگر وقتی قوم گرایی تقویت شود، طبیعتا ملی اندیشی را هم تحت تاثیر خودش قرار می دهد؟

از اینجاست که ما وارد آن عواملی می شویم که ممکن است این وحدت یا انسجام را تهدید کند. ما بحث های قومی را در کتاب مفصل بحث کردم، هم بحث نظری کردیم و هم تحقیقات میدانی و نظرسنجی های فراوانی انجام دادیم و هم اینکه تحلیل ثانوی کردیم. شاید حدود بیش از ده نظرسنجی ملی صورت گرفت که آن ها را تحلیل ثانویه کردیم. نتیجه ای که گرفتیم آن تئوری ما را تایید کرد.

اینجا بود که من درباره بلوچ ها، آذری ها، کردها و سایر اقوام ایرانی به این نتیجه رسیدم واقعا آن چیزی قوم نام می بریم در حقیقت نامی بیش نیست و واقعا ریشه و تبار همه ایرانیان یکی است و تفاوت هایی که به وجود آمده بسیار بسیار نادر و کم است. هیچ یک از تفاوت ها یا فاصله ها عامل این نیست که ایران و هویت ایرانی را تکه پاره و تجزیه کند و وحدت و اصالت جامعه ایرانی یا هویت ایرانی را نمی تواند از بین ببرد.

از همین بحث وارد مسئولیتی شویم که شما پذیرفتید. برای اولین بار در ساختار جمهوری اسلامی مسئولیتی با این عنوان تعریف شد و شما اولین کسی هستید که در این مسئولیت قرار گرفتید. البته در دولت اول انقلاب در دولت مهندس بازرگان و دولت بنی صدر مشاور امور کردستان داشتیم. آقای پرتو ماه که اینک در قید حیات نیست. در دولت آقای خاتمی و دولت آقای هاشمی و آقای احمدی نژاد هم مشاور اهل سنت داشتیم، هنوز هم هستند.

اما عنوانی صوری بود و کاری انجام نمی دادند. اما جنابعالی برای اولین بار پس از انقلاب و در تاریخ دولت جدید در ایران پس از مشروطه، دستیار امور اقوام ایرانی و اقلیت های دینی می شوید. آقای روحانی برای این منظور با شما مشورت کردند تا اینکه به قول عده ای قرار بوده آقای یونسی وزیر بشوند.

وزیر اطلاعات یا وزیر کشور که به هر دلیلی امکان پذیر نبود و این پست را به خاطر آقای دکتر یونسی تعریف کردند. یک عده دیگر ممکن است بگویند به دلیل نیازی که ساختار دولت احساس کرد این دستیاری شکل گرفت و چه بسا اگر آقای یونسی وزیر هم می شد، دستیاری اقوام کارش را با شخص دیگری آغاز می کرد؟

ما قراری با آقای رییس جمهور نداشتیم که وزیر بشویم، چنین قراری نه پیش از انتخابات و به پس از انتخابات نداشتیم. اگرچه در بیرون این شایعه به طور گسترده پخش شدهب ود که ما باید یک سمتی و جایگاهی داشته باشیم ولی من خودم برای چنین پستی یعنی پست وزارت آمادگی نداشتم، ولی آمادگی برای همکاری با آقای رییس جمهور داشتم. خودم هم مایل بودم که در حد یک مشاور و مشاور امین که دسترسی به ایشان داشته باشد کار کنم.

وقتی که آقای رییس جمهور از من دعوت کرد، هدفم یک ملاقات بود. در آن ملاقات ایشان پیشنهاد را مطرح کردند و من غافلگیر شدم. ولی شوم حضور مانع شد از اینکه در آنجا مخالفت کنم. من هم رد نکردم و البته فرصتی هم برای فکرکردن هم نداشتم. بیرون آمدیم خبرش پخش شد. خب، من در دولت کار کرده بودم. حدود هفت سال در دولت آقای خاتمی بودم. می دانستم این پست و این جایگاه چگونه است. البته چنین پستی و جایگاهی وجود نداشت. دستیاری در زمان پیش از دولت آقای روحانی وجود داشت.

در دولت آقای احمدی نژاد این سمت دستیاری قانونی بود. ولی دستیاری برای این پست سابقه نداشت. بالاخره بنا گذاشتم همکاری کنم. می دانستم این کاری سخت و مسئولیت سنگین است. البته آقای روحانی به نظرم به دو دلیل این کار را کردند: اول اینکه اهمیت مسئله را می دانست، چون ایشان سالیان سال در پست مهم و حساسش، می دانست آسیب های ما کجاست و باید پیشگیری کرد و دوم اینکه می دانستند من نسبت به این موضوع هم اطلاع دارم و هم اعتقاد دارم.

در تمام دوران وزارتم تلاش می کردم که از این اطلاعی که دارم و از این عقیده ای که دارم برای پیشگیری استفاده کنم و موثر هم بود. ارتباط خیلی خوبی با سران عشایر و مذاهب و نخبگان اقوام پیدا کرده بودم. مسافرت هایی که به کردستان، سیستان و بلوچستان و مناطق دیگر می کردم و ملاقات هایی که با سران همه این ها داشتم اعتماد متقابلی ایجاد شده بود و این بسیار موثر بود.

 آشتی دیانت، ملیت و قومیت در ایران

در روزهای اول که تازه وزیر شده بودم با ماجرایی در سیستان و بلوچستان رو به رو شدم و آن مسئله گروگان گیری بود. آن گروگان گیری با روابط خوبی که ما با سران عشایر داشتیم به سرعت حل شد. بدون اینکه هیچ گونه امتیازی داده شود، یا اینکه مشکلی ایجاد شود. این قدر این فرآیند خوب و فنی پیش رفت که یکی از اعضای دولت گفتند که حتما وزارت اطلاعات خودش این ها را گروگان گرفته و الان آزاد کرده؛ یعنی، آن موقع این اندازه بدبینی هم زیاد بود.

اصلا هر اتفاق بدی که می افتاد به نوعی به وزارت اطلاعات نسبت می دادند. طول کشید تا این ذهنیت را ما تغییر بدهیم. آقای روحانی می دانست که این مقوله اقوام امر مهمی است و باید اعتماد اقوام و اقلیت ها را حفظ کند. البته نه برای انتخابات. مخالفان دولت خیال می کنند برای انتخاب بوده، نه برای اینکه امور دولت بگذرد، برای اینکه دولت سیاست هایش را اجرا کند.

بالاخره با اعتماد به جنابعالی و با توجه به توان و دانشتان انتخاب شدید. آیا دولت ساز و کاری هم برای آن تعریف کرد؟ بالاخره نمی شود که فقط به توان شخصی شما متکی شد.

به این نکته هم می رسم در هر صورت با این هدف، آقای روحانی این حکم را صادر کرد و من هم وارد عمل شدم. به من اعلام شد که دولت برنامه ای برای بزرگ کردن حجم دولت ندارد؛ بنابراین با این سیاست باید حرکت کنی و بنا نیست هیچ ساز و کار جدیدی یا پست جدیدی، موقعیتی که بودجه ای و هزینه ای بر دولت تحمیل کند ایجاد شود. سیاست دولت کوچک کردن است نه بزرگ کردن؛ بنابراین بنا نیست که رییس جمهور اینجا را به اندازه معاونت یک وزارتخانه، با کارشناسان و مدیران و بودجه و یک چنین چیزی تبدیل کند.

پس با همین وضعیت شما باید هر کاری می خواهید انجام دهید؛ یعنی من زود دریافتم که باید خودم به تنهایی بدون هیچ امکاناتی وارد شوم. من وارد این عرصه شدم. در حالی که نه سازمانی داشتم نه تشکیلاتی؛ نه بودجه ای و نه در داخل سیستم دولت حمایت می شدم. از آن طرف در خارج دولت تمام توپخانه ها علیه من روشن شد و به شدت رقبای دولت و مخالفان دولت متمرکز شدند برای تخریب من. البته این کار یک حُسنی داشت، دو چیز باعث شد که جامعه مخاطبان من توجه کنند و هدف را درک و توجیه کنند.

یکی اینکه من کوتاه نیامدم. دیگر اینکه من گفتمانم را مطرح کردم. صحبت می کردم. مخالفانم هم به دلیل اینکه بیش از اندازه حساسیت نشان دادند تخریب می کردند. این باعث تحریک و حساس شدن اقوام ایران و بلوچ ها و کردها و اقلیت ها شد و همه دنبال این بودند که من چه می گویم. موضوعی که به نظرم بدیهی بود و جمهوری اسلامی، امام راحل، مقام معظم رهبری و خیلی از مسئولان گفته اند ولی آن موقع کمتر به آن توجه می شد، با این شیوه بالاخره آن گفتمان جا افتاد. همان چیزی که چند وقت پیش مقام معظم رهبری در ملاقات با آذری ها گفتند که ما اقوام ایرانی را فرصت می دانیم، نه تهدید.

این موضوعی بود که ما با بیانات مختلف این را می گفتیم. در حقیقت تدوین بخشی از حقوق شهروندی را که آقای رییس جمهور بعدها به طور مفصل وارد آن شدند، در این حوزه مدنظر خودمان قرار دادیم و بالاخره این گفتمان جا افتاد.

یک بخش کار روی دوش شما به همراه تعدادی از همکارانتان است که اینجا فعالیتی را پیش می برید. اما طبیعتا بخشی از فعالیت های شما مرتبط است با دستگاه دولت به معنای عام آن. آیا ساز و کاری برای اثرگذاری بر ساختار دولت تعریف شده؟

باید باشد. مطمئنم که این دولت در دوره دوم باید ساز و کاری ایجاد کند. حتما باید همه دولت همراه باشند و با این گفتمان همکاری کنند. متاسفانه در سازمان های دولتی مخالفت های زیادی با این هدف مهم رییس جمهور صورت گرفت. بعضی از ارگان ها گویا وظیفه ای جز تخریب و خرابکاری و ایجاد مانع برای من کار دیگری نداشتند؛ ساده ترین کار را که برگزاری یک همایش و یک نشست بود جلوگیری می کردند.

آقای رییس جمهور رفتند در کردستان، در آنجا سخنرانی بسیار بسیار خوبی کردند. در همان جا تخریب علیه رییس جمهور را شروع کردند. خبرنگاری را تحریک کردند و حرف های بسیار بدی گفت و سوالات بسیار بدی مطرح کرد. رییس جمهور را عصبانی کرد و هنوز رییس جمهور وارد تهران نشده اینجا نمازخانه اهل سنت را تخریب کردند و هزینه سنگینی بر جمهوری اسلامی تحمیل شد.

هیچ ضرورتی به این کار نبود. فقط برای این بود که ثابت کنند دولت هیچ کاری نمی تواندب کند و بگویند این حقوق شهروندی اشو یا جذب اهل سنت شعار است و نمی تواند کاری کند. این نوع کارها درگیری مستقیم با رییس جمهور بود، ولی موارد دیگرش نه، بیشتر مخالفت و کارشکنی با من بود. حتی در مواردی که به شهرستان ها می رفتم و از افراد دعوت می کردیم، با افراد بسیاری تماس می گرفتند که شما به ملاقات یونسی نروید حتی بعضی جاها فرماندار را برای اینکه جلسه را تشکیل داده تحت فشار قرار دادند و گاهی فرماندار را به این دلیل عوض می کردند!

از طرف دیگر در ساختار دولت تصمیماتی گرفته می شود مثلا وزارت کشور، وزارت علوم یا هر جای دیگری که موضوعات ماهیتا قومی است و طبیعتا نیاز دارد به اینکه یک فکر و اندیشه پشت آن باشد. کار کارشناسی درباره آن موضوع ها انجام شود که متاسفانه آن دستگاه در این زمینه ناتوان است؛ به عنوان مثال، تاسیس رشته زبان های قومی از سوی وزارت علوم.

آیا برای کم و کیف این موضوع با شما مشورت شد؟ وزارت علوم بالاخره باید نهاد متفکر این مملکت باشد. باید آن نهاد عاقل ترین و دوراندیش ترین باشد و کارشناسانه ترین تصمیم را بگیرد. ولی وقتی ما خروجی اش را دیدیم بسیار ناکارآمد و غیرکارشناسی و حتی ضد منافع ملی و همبستگی ملی بود، آیا اساسا این کارها با شما مشورت می شد؟

نه با ما مشورت که نشد، با وزیر هم مشورت نشده بود؛ یعنی وزیر علوم هم اطلاع نداشت. وقتی مورد اعتراض شدید قرار گرفتند، آن ها گفتند که اجرای تصمیمات دولت قبل بوده، چون در دولت قبل حدود مثلا ۹-۱۰ سال قبل، تصمیم گرفته شده حالا ما داریم آن را اجرا می کنیم، برای همین فکر کردیم لازم نیست. جواب آن ها را خیلی ساده تلقی کردیم با حسن نیت هم تلقی کردیم. بعد با مقاومت های شدیدی که برای تغییر و اصلاح نشان دادند معلوم شد که این طور نیست چون اول گفتند که این مهم نیست و داریم اصلاح می کنیم ولی شما افراد را معرفی کنید. من افراد را معرفی کردم.

صاحب نظران و اساتید را معرفی کردم. در آنجا دو نفر از صاحب نظران دائره المعارف، آقای دکتر دادبه، آقای پورجوادی و جنابعالی و افراد دیگری هم بودند. بعد که این ها را معرفی کردیم، آن موقع گفتند نه، باید فلانی بنویسد.

این دیگر از آن بهانه های بنی اسراییلی بود باز هم نوشتیم. بعد هم گفتند که باید شورای امنیت ملی نظر بدهد؛ یعنی کاملا پیدا بود که می خواهند انجام ندهند. متاسفانه این نوع مقاومت ها در دستگاه اجرایی در سطوح مختلف وجود دارد. حالا در استان ها به شکل بدتری وجود دارد!

به این موضوع وارد می شویم. الان به طور مشخص باز هم در درون این دولت رفتارهای متناقض را ببینیم مثلا در وزارت کشور می بینیم یک استاندار مانند آقای هاشمی در سیستان و بلوچستان است و یک استاندار در آذربایجان غربی است. خوشبختانه آقای علی اوسط هاشمی به خاطر تجارب پیشین و رویکرد تجارب هوشمندانه و عاقلانه ای که در پیش گرفته مشارکت جمیع طوایف اهل تشیع، اهل تسنن، گروه های مختلف اجتماعی و حتی زنان را در جامعه سُنی بسیار سنت زده بلوچستان به همراه داشته و فرماندار زن اهل سنت منصوب کرده اند. خوشبختانه کارنامه ایشان نسبتا موفق است.

اما وقتی به استان آذربایجان غربی می رویم روز به روز با تشدید نوعی فاصله اجتماعی بین کرد و آذری مواجه می شویم. نفرت پراکنی قومی در ساختار نشریات در دستور کار قرار گرفته است. آیا دولت و مشخصا شما این تحولات را رصد می کیند؟

در سیستان و بلوچستان دولت با انتصاب آقای علی اوسط هاشمی واقعا از خیلی اتفاقات ناگوار پیشگیری کرد.

آشتی دیانت، ملیت و قومیت در ایران

هاشمی وقتی آمد تازه داستان جندالله به اوج رسیده بود.

بله ایشان در بدترین موقعیت آمد و شرایط را الان مساعد کرده، دولت و وزیر کشور هم از ایشان حمایت کرده است. در حوزه بلوچستان ما کمترین مسئله را داریم. البته باید استانداری و دولت تلاش کنند بلوچ های شیعه و سیستانی ها را جذب کنند؛ یعنی اجازه ندهند که احساس تبعیض و تغییری در آنجا رخ بدهد. ما اعتقادی نداریم که بلوچ ها برتری دارند بر سیستانی ها یا بالعکس.

ما به نزاع قومی و برتری قومی و مذهبی اعتقادی نداریم. معتقدیم که هر دو مذهب شیعه و سنی در آنجا و هم بلوچ ها و هم سیستانی ها و همه اقوامی که در آنجا هستند همه باید با نگاه عدالت و توسعه مدنظر دولت باشند و هیچ کدام بر دیگری ترجیح داده نشود.

نکته مهم تر این است که از همه اهرم های آنجا مخصوصا علمای اهل سنت و مولوی ها و مدارس آنجا استفاده شود. ما به شدت باید از هرگونه نفوذ افراطی ها جلوگیری کنیم. نفوذ افراطی ها در بلوچستان ممکن است از ناحیه عربستان باشد. ممکن است از ناحیه پاکستان باشد، هرگونه نفوذ وهابیگری و افراطی گری در آنجا سم مهلک برای توسعه استان است.

البته در بلوچستان اتفاقاتی رخ داده، به عنوان مثال گسترش قابل توجه مدارس علوم دینی و کاهش سن طلبگی از این دست است. بچه های زیادی هم هستند که خارج از ایران، از بنگلادش به خصوص پاکستان دارند اینجا درس می خوانند، شناسنامه و پاسپورت ندارند. این ها البته تجارب شخصی من است و ممکن است مخاطراتی هم داشته باشد.

بله، این ها اصلا خوب نیست؛ مدلی است که در پاکستان تجربه شد و برای آنجا آفت شد. مقررات حوزه چه برای حوزه شیعه و چه حوزه اهل سنت باید رعایت شود. حال در حوزه های شیعه رعایت می شود، هم سن ورود و هم شرایط و مقرراتی دارد. شورای مدیریت مدارس اهل سنت باید با نگاهی پدرانه و دلسوزانه و با تسامح همه را تحت پوشش قرار بدهد. کمک مالی بکند و مدیریت کند.

نفوذ وهابیت و افراطی گری ممکن است از همین ناحیه صورت بگیرد. یادم می آید وقتی وزیر بودم همه کشورهای همسایه از ما می خواستند که اجازه ندهید که اتباع ما بیایند آنجا درس بخوانند، چرا که بعدا می آیند برای ما دردسر می شوند. تاجیکستان، ازبکستان، افغانستان، بنگلادش و پاکستان چنین درخواستی داشتند. البته خیلی از این ها جذب پاکستان شدند و الان برای پاکستان دردسر شده است. به هیچ وجه به صلاح ما نیست. ما باید به مدارس اهل سنت کمک کنیم تا از نظر علمی ارتقا پیدا کنند. هرچه از نظر علمی ارتقا پیدا کنند، از افراط گرایی فاصله می گیرند.

یعنی درباره محتوای علوم دینی هم نظارت می شود؟

نه، ما نمی خواهیم که محتوای آن را تغییر بدهیم. اما می خواهیم از محتوای بد جلوگیری کنیم. این دو نکته مهم است که گاهی اشتباه می شود. جمهوری اسلامی نمی خواهد که متون درسی آن ها را تعیین کند، اما جمهوری اسلامی اصرار دارد از متون تفرقه افکنانه، متون افراطی گری و متونی که از نظر خود اهل سنت مطرود است، جلوگیری کنند.

جامعه اهل سنت ما نیاز دارد که علمای بزرگ اهل سنت در اینجا مانند گذشته ها ظهور کنند، مفتی های بزرگ اینجا رشد کنند، علمای بزرگی در ایران به ثمر برسند که بتوانند پیوند ایران را با جهان بزرگ تر عرب و اسلام برقرار کنند. اما اگر سواد کم باشد، حتما در آنجا تفریط و افراط وجود دارد.

تعصب در جایی است که جهالت باشد. ما از گروه های اسلامی اهل سنت که در اینجا فعالیت می کنند راضی هستیم. مشکلی با آن ها نداریم و همکاری می کنیم. حالا نمی خواهیم نام ببریم. بسیاری از آن ها باسواد و متخصص اند و با ما همکاری دارند. ما از مدارس اهل سنت که بیشتر به فکر علم آموزی و آگاه سازی و دانش آموزی هستند هیچ ضرری نمی کنیم. دانشگاه مذاهب درست شد. مقام معظم رهبری تاکید کردند که آرزو دارند که از این دانشگاه مفتیان بزرگی مانند مفتیان دانشگاه الازهر مصر ظهور کنند. احمد طیب امروز برای جهان اسلام یک ذخیره است، یک فرصت است، چرا از این ها ما در ایران نداشته باشیم؟

حالا برگردیم آذربایجان غربی. به نظر می آید وضعیت آذربایجان غربی نگران کننده است. رسانه هایشان را وقتی ورق می زنیم می بینیم نفرت پراکنی قومی در دستور کار بعضی از نشریات قرار دارد. گاه این را در مسئولانی که دولت انتخاب کرده نیز می بینیم. اینجا باید فکری کرد. آیا به ترتیبی که در بلوچستان با یک استاندار مانند آقای هاشمی توانستیم تاثیر مثبتی بگذاریم، در آذربایجان غربی هم ساختار دولت به این نتیجه نرسیده نظارتی کند؟ می دانید آذربایجان غربی متشکل از جامعه کرد، جامعه آذری، آشوری ها و ارمنی ها و سایر اقلیت هاست. استان بسیار پیچیده ای است، به خصوص که در دهه بیست و پس از انقلاب در جریان درگیری های قومی دو دوره تجربه غم انگیز دارد!

ما با شما درباره آذربایجان غربی هم عقیده ایم. نگرانی هایمان همان نگرانی های شماست. وزارت کشور در آنجا عملکرد خوبی نداشته و وظیفه اش را آنجا درست عمل نکرده است. باید ملی عمل می کرد و قومی- مذهبی عمل نمی کرد. ایجاد نفرت و اختلاف و حساسیت بین دو قوم کرد و ترک در آذربایجان غربی و در هر جای ایران خیانت بزرگی است به ملت ایران، به مردم آذربایجان و به مردم کُرد.

گاهی آگاهانه ممکن است این نفرت ایجاد شود که من نفرت پراکنی آگاهانه را در نشریه های آنجا و بعضی از مسئولان آنجا می بینم. بعضی از آن ها متاسفانه توجه ندارند! شدیدا نسبت به استاندار گله مندم. ولی کار خوبی که از ایشان دیدم وقتی صحبت مسافرت آقای رییس جمهور به آذربایجان غربی بود، ایشان در جلسه مشورتی که من هم در آنجا بودم، اصرار داشتند که آقای رییس جمهور حتما به مهاباد بروند و این اصرار ایشان مقدار زیادی ذهنیت من را تغییر داد؛ یعنی این نشان می دهد که آقای استاندار نگاه ملی دارد نه نگاه قومی و محلی.

در حالی که همان موقع در تهران هم افرادی مخالف بودند. حتی گفت می گویند ایشان اینجا مسافرت نکند، اصلا سفر ایشان بی خاصیت است. اما سفر آقای رییس جمهور به مهاباد و سخنرانی شان در آنجا به نظر من ارزش تاریخی  داشت.

آشتی دیانت، ملیت و قومیت در ایران

بله انعکاس بین المللی و داخلی خوبی داشت.

بله این نشان می دهد که آقای استاندارد هم می خواهد آنجا کارهای خوبی انجام بدهد و ای کاش از روزهای اول نظر دلسوزانی که تاکید داشتند بهتر است استاندار آنجا نه ترک باشد نه کرد و یک نفری از جایی دیگر بیاورند از یزد، از اصفهان یا جای دیگر، عمل می شد. ولی اگر بناست کرد ببرند یا ترک ببرند باید به گونه ای عمل بکند که همه متوجه بشوند که او نگاه کاملا فراقومی دارد. البته ایشان بسیاری از فرماندارانشان همچنان کرد و اهل سنت اند. حداقل چهار نفر از فرمانداران شهرهای کردی، اهل سنت کرد هستند. ما از این بابت از آن ها تشکر می کنیم. ولی انتظار داشتیم که سایر اقدامات دیگر مشابه این را انجام بدهند که متاسفانه انجام ندادند.

به صورت اساسی مرزهای ما از درد مزمن توسعه نایافتگی یا کمتر توسعه یافتگی رنج می برد. از آن طرف در ده سال گذشته هم برخی دستگاه ها به این نتیجه رسیده اند که سرحدات یا مرزهای ما بسته شود. در بخشی دیوار کشیده شد. مثلا در حزوه سیستان بلوچستان تا زابل. در این شرایط بد اقتصادی مردم زابل چه کار باید کنند؟ باید مهاجرت کنند. مهاجرت هم که ممنوع شد. اخیرا زابل بودم، رفتم وسط هیرمند عکس گرفتم، خشک بود.

خیلی دردناک است. خوشبختانه با باران اخیر الحمدالله دارد امیدواری ایجاد می شود. ولی مرز را بستیم. کار هم نکردیم. در حوزه غربی هم به همین ترتیب. یکی دو نکته غیرشفاف هم وجود دارد. کسانی که درگیر مبادلات مرزی هستند، چون شفاف نیست نمی دانیم چه کسانی هستند. ولی هزاران نفر برایشان کار می کنند. کولبر روی مین می رود، یا به او شلیک می شود. آیا برای توسعه مرزهای ما دستور کاری، اتاق فکری داشته ایم که در قالب برنامه های کشور حتی به صورت ویژه، تمرکز بیشتر داشته باشد؟

این چالش خالی شدن مرزها موضوع مهمی است. محاسبه ای انجام دادم، دیگران هم به آن اشاره کرده اند. اگر با این وضعیت پیش برود پنجاه سال آینده بخش عمده ای از مرزهایمان تقریبا خالی از سکنه خواهدبود و این اصلا به نفع کشور نیست.

بعضی از مرزهای ما منابع آبی، معدنی و فرصت های توسعه بسیای دارند؛ هم در سیستان و بلوچستان، هم در کردستان و در بخش هایی از آذربایجان. بخش عمده ای از آب های جاری کشور در حوزه زاب و سیروان در استان آذربایجان غربی، کردستان و کرمانشاه جاری است، در صورتی که بخش دیگری از کشور آب ندارد. طبیعتا منابع آبی می توانند برای توسعه استان به درد بخورد. آیا دستگاه دستیاری رییس جمهور در این حوزه می تواند اقدامی کند؟

کار دستیار ویژه نیست؛ یعنی دولت بنا ندارد که مقابل هر تشکیلاتی بالاخره یک تشکیلاتی به این نام درست کند.

از آنجا که بار قومی پیدا کرده و عده ای می گویند که تعمدا به استان هایی که محل سکونت اقوام ایرانی است توجه نمی شود که عموما در مرزهای کشور قرار گرفته اند. آیا برای اینکه دولت آگاه شود اقدامی صورت گرفته؟

ببینید سیاست دولت، نه تنها این دولت، دولت های قبل هم بوده، که اولویت توسعه مناطق مرزی باشد. دلایل خاصی دارد؛ نه فقط دلایل امنیتی و سیاسی، دلایل اقتصادی هم دارد.

دلایل منطقه ای هم دارد؛ مثل ارتباط با ترکیه؟

بله، مثل سیستان و بلوچستان که ما را به دنیا وصل می کند، به دریای عمان و آب های آزاد و از آنجا به چندین کشور هم وصلیم؛ هندوستان و پاکستان و افغانستان و کشورهای آسیای میانه. دلایل مهم اقتصادی اقتضا می کند که ما استان را کاملا در اولویت قرار بدهیم. اگر چنانچه تا حالا نمی شده، دلایلی داشت که دیگر وجود ندارد.

مهم ترین آن مسئله ناامنی بود. حالا استانی است که ۵۰ سال حالت ایستایی داشته و می واهد راه بیفتد. هر چقدر هم سرعت داشته باشد، بالاخره از جامعه عقب است، به طور طبیعی عقب است. مثل اینکه شما از یک قافله ای برای انجام کاری جدا می شویم، پنج دقیقه بعد با سرعت هم راه برویم باز تا مدتی به آن جمع نمی رسیم. وضعیت یخلی از این استان ها این طوری است. به شما بگویم این محرومیت انسانی اصلا دلیل قومی ندارد؛ یکی از محروم ترین استان ها ما ایلام است.

و زابل که شیعه هم هستند.

بله! مشکلاتی که برای سیستان به وجود آمد، مردم را وادار به کوچ کرده است. بخش زیادی از مردمان از آنجا به استان گلستان، خراسان، تهران و جاهای مختلف کوچ کرده اند. برای اینکه واقعا زندگی در آنجا برایشان طاقت فرسا بود.

بدتر از این وضعیت را ما در ایلام و خوزستان داری که امروزه فاجعه است. آقای رییس جمهور اولین سفرش را از خوزستان شروع کرد. مردم خیال می کنند خوزستان چون نفت دارد مثلا از همه جا بهتر است. نه واقعا خوزستان شرایط بسیار ناگواری دارد. دولت باید برای توسعه ایران اول استان های کمتر توسعه یافته را ترجیح بدهد و در دستور کار قرار دهد. می دانید سرمایه گذاری در امور زیربنایی زمان می برد و پول می خواهد. هر دو آن ها در اختیار ما نیست. باید منتظر بمانیم تا آینده بیاید، پولش را هم در این حد نداریم.

پس از برجام راه برای جذب سرمایه باز شده ولی مخالفت شدید اسراییل و عرستان و بعضی رقبا مثل ترکیه نمی گذارند که ایران توسعه پیدا کند. توسعه ایران آن ها را نگران می کند. ایران مقتدر و ثروتمند برای هیچ کشوری، نه رقیب و نه دشمن تحمل پذیر نیست.

ما باید اول در داخل، خودمان و با نگاه به درون کشور توسعه پیدا کنیم، متقدر بشویم، متحول بشویم، ثروتمند شویم، روی پای خودمان بایستیم، آن موقع همه با ما همکاری می کنند. ما در منطقه دوست نداریم،  همه رقیب ما هستند. حتی آن هایی که ما الان داریم به آنان کمک می کنیم. آن ها هم اگر مشکلشان حل شود، رقیب ما هستند. این هم طبیعی است. اگر ما مشکلات داخلی خودمان را حل بکنیم، همه در سطحی قرار می گیرند که با ما آشتی کنند.

 آشتی دیانت، ملیت و قومیت در ایران

اگر می بینیم این روزها در مونیخ جمع شده اند و همه با یک ادبیات علیه ما موضع گرفته اند، احساس می کنم برای این است که حالا که رفع تحریم شده و دوباره ممکن است توسعه ایران شتاب بگیرد می خواهند با شیوه های دیگری با تحمیل جنگ سرد، با تحمیل موانع جدید، توسعه کشور را محدود کنند.

اینجا باید بگوییم که این تهمت کثیفی است که بعضی از کشورها گفتند که ایران قومیت ها را تحریک می کند. ایران مدافع ترین کشور برای حفظ تمامیت ارضی کشورها به ویژه کشورهای همسایه است. ولی آن ها ایران را متهم می کنند که ایران در مقام تجزیه کشورها و تقویت قوم گرایی است.

به عنوان آخرین پرسش از حضرت عالی، با توجه به اینکه دولت بعد هم دولت آقای روحانی است. توصیه ای برای دستیاری رییس جمهور دارید؟ چه کاری صورت بگیرد که کارآمدتر، با تجربه اندوخته شده چهار سال گذشته کاستی هایش برطرف شود؟

ببینید، هر کاری دولت می کند دو تا کار باید اول انجام بگیرد. می شود این دو تا کار جدا باشد، می شود با هم باشد. یکی از آن ها در حوزه شهروندی و حقوق شهروندی است. دولت باید نهادی ایجاد کند تا به شدت حقوق از شهروندی مراقبت کند. البته دولت خودش در درون خودش عمل کند. سازمان های دولتی، وزارتخانه ها، شرکت ها و آنچه وابسته به دولت است رعایت کنند. اگر این کار بشود حتما زمینه فراهم می شود که سایر دستگاه هایی که جزو دولت نیستند آن ها هم در این زمینه همکاری کنند. اگر این انجام بگیرد، بخش فراوانی از انتظارات و توقعات اقوام و اقلیت ها خود به خود تامین خواهدشد.

ولی یک نکته مهم دیگری هست که ممکن است مورد غفلت قرار بگیرد. بالاخره تعصبات قومی یا فرصتی که اکثریت ها دارند ممکن است آن ها را وادار بکنند که مانع بشود که اقلیت ها به حداقل حقوقشان دسترسی پیدا بکنند. جایی باشد تا این را رصد کند، مواظبت و مراقبت کند که این تعدی و تجاوز صورت نگیرد. این کار مهم را وزارت کشور و وزارت اطلاعات می توانند به خوبی انجام دهد، و یا می توان نهادی ویژه ایجاد کرد تا در کنار پیگیری حقوق شهروندی، مراقبت کند، قانون برایش وضع کند. اولی جنبه ایجابی دارد، و این جنبه سلبی دارد.

می توان برای این مهم دو نهاد ایجاد کرد تا هر جایی که احساس کرد اقلیتی، فرقه ای یا دینی یا مذهبی یا قومی است که دیگران به توهم اینکه این ضد دین، ضد ملیت، ضد ایران و ضد خداست سعی کنند از امکانات و اهرم هایی و فرصت هایی که در اختیار دارند، آن ها را محدود کنند؛ یعنی جایی باید باشد که رصد کند و نگذارد این اتفاق بیفتد.


منبع: برترینها

مُدهای آرایشی ۲۰۱۷ اینجاست

برترین ها: هر سال مد مخصوص به خود را دارد، سال ۲۰۱۷ نیز از این قائده مستثنی نیست. روی سکوی دفیله ها رنگ ها نقش مهمی ایفا می کنند که با نگاهی به فشن شوها با شیوه آرایشی آنها آشنا خواهید شد. در این مطلب نیز نمونه هایی از آرایش غالب سال ۲۰۱۷ توسط مشهورترین آرایشگران جهان را برایتان به نمایش گذاشته ایم تا در صورت علاقه از آنها ایده بگیرید.

رژ رنگ لب

آرایش طبیعی صورت هیچگاه از مد نمی افتد. بنابراین همیشه یک رژ لب صورتی کمرنگ همراه خود داشته باشید تا در مواقعی که نمی خواهید آرایشی چشمگیر داشته باشید، به لب هایتان بزنید.

مدهای آرایشی 2017
مدهای آرایشی 2017 
مدهای آرایشی 2017 

خط چشم پررنگ 

چشم هایتان را با خط چشمی پر رنگ حالت دهید. در این حالت برای لب هایتان از رژی کمرنگ استفاده کنید تا تمرکز تنها روی چشمان تان باشد. 

مدهای آرایشی 2017
مدهای آرایشی 2017 
مدهای آرایشی 2017

ابروهای پر

ابروهای پر پشت بار دیگر مرکز توجه قرار گرفتند. اگر ابروهای پری دارید که شانس با شماست، اگر نه، می توانید با مداد ابرو آن را پر رنگ تر کنید تا بیشتر توی چشم باشد.

 مدهای آرایشی 2017
مدهای آرایشی 2017 
مدهای آرایشی 2017 

پلک براق

با براق کردن پشت چشم تان نگاههای بیشتری را به سمت تان جلب خواهید کرد. این مدل آرایش بیشتر مناسب روز می باشد.

 مدهای آرایشی 2017
مدهای آرایشی 2017 

پلک های لاکی

برای میهمانی های شبانه، بهتر است که پلک هایتان را پر رنگ تر کنید. سایه های براق انتخاب سال طراحان مد بوده است.

مدهای آرایشی 2017 
مدهای آرایشی 2017 

چهره های بدون آرایش بار دیگر توجه طراحان مد را به خود جلب کرد. فقط کافی است که مقدار کمی کرم پودر و رژگونه به صورت تان بزنید تا از حالت بی روح درآید.

مدهای آرایشی 2017 
مدهای آرایشی 2017 

 رژ قرمز

اگر دوست دارید بیشتر توی چشم باشید، به جای رژ صورتی کمرنگ، از رژ قرمز پر رنگ استفاده کنید.

 مدهای آرایشی 2017
مدهای آرایشی 2017 

سایه چشم رنگی

اگر می خواهید که تمرکز را روی چشم هایتان بگذارید، از سایه های رنگی چشم استفاده کنید. مهم نیست چه رنگی را می پسندید، هر رنگی می تواند به صورت شما جذابیت بخشد. 

مدهای آرایشی 2017 


منبع: برترینها

پیش بینی هایی از سریال «بازی تاج و تخت»؛ جنگ، مرگ و اژدها!

– ترجمه از علی فیاضی: سریال محبوب «بازی تاج و تخت» به آخر خود نزدیک می‌شود و جدای از این واقعیت دردناک که داستان‌های وستروس سال آینده تمام خواهد شد به هر حال مجبور است انتهای نخ‌ها را به هم بچسباند و نتیجه گیری کند.

جنگ، مرگ و اژدها!

 پس از نزدیک به ۱۰ ماه بی‌خبری از این سریال چند وقتی است که همه جا پر از خبرهای شخصیت‌های وستروس و ایستروس است. در زیر به ۹ پیشبینی اشاره می‌شود که نتیجه‌ی تحلیل عکس‌ها، تیزرها و به طور کل هر چیزی است که از فصل هفتم «بازی تاج و تخت» پخش شده.

۱-آخرین باری که دنریس دیده‌ شد در حال آوردن لشگرش به سمت وستروس بود. با توجه به این نما جنگ در یکی از مقرهای لنیسترها، یا در لنیس‌پورت یا در کسترلی‌راک اتفاق می‌افتد.

جنگ، مرگ و اژدها!

دلیلش هم L قرمز در بالای صفحه است. اگر فرض کنیم دنریس در حال رقابت با یورون گریجوی است گرفتن لنیس‌پورت انتخاب تاکتیکی درستی است. این کار درواقع خط تدارکات لنیسترها را قطع می‌‎کند و از آن جایی که لنیس‌پورت کم‌تر از یک مایل با کسترلی راک محل خاندان لنیستر فاصله دارد برای حمله کردن به شیر‌ها موقعیت خوبی به آن‌ها می‌دهد.


۲- تصویر پایین نشان می‌دهد که تیریون مجسمه‌ی شیر کوچکی را از روی نقشه وسترس سرنگون می‌کند. استفاده از او برای حمله به مقر خاندان لنیسترها کاملاً تصمیم منطقی است.

جنگ، مرگ و اژدها!

دلیلش هم واضح است هیچکس به اندازه‌ی او زمین‌های خاندان پدری‌اش را نمی‌شناسد. پس آیا قلعه‌ی قدیمی پدرش بهترین سپاس‌گذاری برای زحماتش نسبت به ملکه‌ی آینده نیست؟


۳-داووس، که ماه‌ها وقت صرف کرد تا به ارباب قدیمی‌اش بفهماند آدم‌ها را نباید بی‌هیچ دلیلی بگیرد و بسوزاند، در کلیپ دیالوگ مهمی می‌گوید:« اگر دشمنی‌مان را کنار نگذاریم خواهیم مرد. آن زمان دیگر مهم نیست اسکلت چه کسی روی تخت آهنی خواهد نشست.»

جنگ، مرگ و اژدها! 

داوس خوب نصیحت می‌کند، همیشه مشاور خوبی بوده و می‌داند چطور حرف بزند و آدم‌ها را قانع کند. ما نمی‌دانیم که داووس این دیالوگ را به چه کسی می‌گوید شاید جان اسنو شاید حتی دنریس اما اگر قصد داشته باشد که شمالی‌ها و تارگرین‌ها را متحد کند نباید تعجب کرد.


۴-در انتهای فصل ششم اتفاق مهمی بین سانسا و جان اسنو افتاد. پس از متحد شدنشان به نظر آمد سانسا خیلی خوشش نمی‌آید که مردم شمال جان اسنو را پادشاهشان بدانند. تریلر فصل هفتم شکاف بین سانسا و جان اسنو را پر رنگ‌تر نشان می‌دهد و لیتل فینگر به عنوان کاتالیزور این اختلاف حضور دارد.

جنگ، مرگ و اژدها!

نمایی که مردم در حال تشویق جان اسنو هستند کات می‌شود به لرد بیلیش که قصد بازی دادن سانسا را دارد. با توجه به تصویر پایینی او همین‌طور قصد دارد چنین کاری درباره‌ی جان انجام هد. اما نمی‌دانیم چطور. لیتل‌فینگر باهوش است و هدفش مشخص. می‌خواهد جان اسنو را کنار بزند و با سانسا با هم حکومت کنند.


۵- بعد از چند بار تماشای تریلر به نکته‌ای در نمای بالا درباره‌ی صدا برمی‌خوریم. صدای نویز بک‌گراند در نمای بالا یا صدای موسیقی است یا صدای خر‌خر و به هر حال بعید است تصادفاً این جا گذاشته شده باشد.

جنگ، مرگ و اژدها! 

 آخرین باری که آریا در سریال دیده شد در ریورلند در حال کشتن والدر فری بود. گرگ گمشده‌اش هم آخرین بار در فصل اول در ریورلند دیده شده است. منطقی به نظر می‌رسد که این دو با هم دوباره ملاقات کنند و همراه شوند.


۶- در نمای بالا هوا برفی است. از طرفی به نظر نمی‌رسد که آریا در حال عزیمت به سمت شمال باشد. هوای برفی احتمالاً نشانه‌ی این است که زمستان بالاخره به جنوب رسیده است. همچنین اگر اولویت آریا برگشت به خانواده‌اش بود همان اول که به وسترس رسید این کار انجام می‌داد.

جنگ، مرگ و اژدها!
 

از این که اولین هدفش کشتن والدر فری بود می‌شود نتیجه گرفت که آریا فعلاً قصد چندانی برای برگشتن به زادگاهش و ملاقات با خانواده‌اش ندارد. اما به هر حال کمی ساده‌انگارانه است که فکر کنیم آریا تمام فصل را بدون ملاقات با خانواده‌اش می‌گذراند. احتمالاً چند وقتی را برای نزدیک شدن به سرسی صرف می‌کند و در نهایت خانواده‌اش راملاقات می‌کند.


۷-در طول سریال بسیاری دراین باره فکر می‌کردند که نبرد دو برادر هاوند (سگ تازی) و ماونتین (کوه) کی، کجا و چگونه اتفاق خواهد افتاد.

جنگ، مرگ و اژدها! 

آخرین باری که هاوند را دیده‌ایم در حال عزیمت به سمت شمال بود و با توجه به تریلر ماونتین در کینکزلندینگ خواهد ماند. پس احتمال دارد این دو هیچ نبردی با هم نداشته باشند. در حالی که احتمالاً ماونتین در این فصل خواهد مرد. شاید در دهان اژدها.


۸- بیایید با هم صادق باشیم. احتمال این که سرسی تا فصل بعد دوام بیاورد تقریباً نزدیک به صفر است. دور و برش پر از آدم‌هایی است که که مرده‌اش را می‌خواهند. او دیگر عملاً هیچ‌چیز برای از دست دادن ندارد و همین باعث می‌شود چیزی او را از انجام رفتارهای بی‌ملاحظه منع نکند.

جنگ، مرگ و اژدها! 

و خب مهم‌تر از همه‌ی این‌ها دقیقاً سه تا اژدها از دنریس کم‌تر دارد. پس این که تا همینجا هم زنده مانده خیلی شانس آورده. به هر حال بعید است که سرسی به فصل بعد برسد اما از لبخند مویانه‌اش مشخص است کسی به راحتی نمی‌تواند کینگز لندینگ را فتح کند.


۹- فقط به صورت جیمی در این نما نگاه کنید. جیمی فهمیده که در طرف بازنده قرار دارد و خوب می‌داند خواهرش چقدر دیوانه است. در جایی، در زمانی، سرسی جنگ را باخته و مستاصل و ناامید است.

جنگ، مرگ و اژدها! 

و این بار احتمالاً یک قدم فراتر خواهد گذاشت. شاید این دفعه سعی کند تمام کینگزلندینگ را به نابودی بکشاند و زمانی که بخواهد چنین کاری کند احتمالاً جیمی آن جا خواهد بود تا یک بار برای همیشه جلویش را بگیرد.


منبع: برترینها

«مارکزِ» جعلی و واقعی در بازار کتاب ایران

هفته نامه کرگدن – روناک حسینی: گفت و گو با کاوه میرعباسی درباره گابریل گارسیا مارکز، شیوه داستان گویی اش، علاقه ای که به چپ ها داشت و درست و غلط ترجمه های آثارش در بازار کتاب ایران.

چند سال پیش، قبل از مرگ گابریل گارسیا مارکز، برادرش گفته بود که پیرمرد دچار زوال عقل شده است و دیگر چیزی نمی نویسد. آن زمان برای خیل مخاطبانش در سراسر دنیا شاید عجیب نبود که یک ذهن جادویی این طور به کارش پایان دهد. ذهنی که در افسانه های مادربزرگش شکل گرفته و سال ها با هنر نوشتن پرورش پیدا کرده بود. ذهنی که برای خرافاتی بودن اهمیت قائل بود و اعتقاد داشت باورهای سنتی پاسخی است به نیروهای طبیعی. مردی که معتقد بود سیزده عدد خوش شانسی است و گربه سیاه و ردشدن از زیر نردبان خوش یمن است.

 مارکز جعلی، مارکز واقعی
نویسنده ای که بدون گلدانی از رز زرد روی میز کارش نمی توانست کار کند و در کنار همه این ها، یک چپ گرا بود و معتقد به تعهد نویسنده. او جایزه نوبل ادبیات را برد و داستان هایش در دنیا طرفداران زیادی پیدا کردند. «رمان صد سال تنهایی»، مشهورترین کتابش، در فهرست کتاب های پرفروش دنیاست و در ایران هم هفده، هجده ترجمه از آن چاپ شده است. یکی از ترجمه های آن را کاوه میرعباسی، انجام داده است که از معدود مترجمان زبان اسپانیایی است. او می گوید از آن جا که مترجم به زبان اسپانیایی اندک است، تصمیم گرفته تمام آثار مارکز را به فارسی برگرداند تا خوانندگان فارسی زبان درست با آثار مارکز آشنا شوند. با او از مارکز و نوشتن و شیوه داستان گویی اش حرف زدیم.

مارکز نویسنده ای است که زیاد درباره اش حرف زده اند. از رئالیسم جادویی در آثار او زیاد گفته اند و بارها درباره «صد سال تنهایی» نظرهایی ارائه شده است. آنچه می خواهم بپرسم درباره این ها نیست. می دانیم که مارکز نویسنده ای بود با گرایش سیاسی چپ. می خواهم بدانم این ویژگی آیا در کارها یا حتی در اقبالی که به آثارش شده، تاثیری داشته است؟

اول بگذارید نکته ای را ذکر کنم، چون به گمانم بدون مطرح کردنش احتمالا به مارکز توهین می شود. الزاما موضع سیاسی نویسنده روی جهان بینی یا دیدگاهش نسبت به دنیا اثر نمی گذارد. حداقل در مورد نویسنده های بزرگ این طور است. مثلا «بالزاک» رد این باره نمونه خوبی است. بالزاک از نظر سیاسی یک راست گرای سلطنت طلب بود ولی به دلیل نبوغ ادبی اش توانایی خاصی در ارائه تصویری واقع بینانه و عینیت گرا از جامعه داشت که «مارکس» و «انگلس» آثارش را تحسین می کردند؛ از این نظر که توانسته بود تضادهای بنیادین جامعه بورژوازی را در آن مقطع از تاریخ عیان کند.

مثال  دیگر «ماریو باگراس یوسا» است. براساس آثارش از او شناخت داشتم و ابدا چنین تصور نمی کردم که راست گرا باشد. این را وقتی فهمیدم که نامزد ریاست جمهوری شد و در مصاحبه تلویزیونی موضع سیاسی اش را مشخص کرد و گفت راست گراست. من بارگاس یوسا را با کتاب «داستان مایتا» شناختم که در ایران بر اساس ترجمه انگلیسی اش آن را «سرگذشت واقعی الخاندرو مایتا» ترجمه کرده اند که نقض غرض است.

چون داستان مایتا، داستان است و واقعی نیست. داستان ماجرای یک گروه چپ است و مشخصا شخصیت الخاندور مایتا، یک تروتسکیست مدینه فاضله گرا یا اتوپیست است. در این کتاب بارگاس یوسا همدلی عمیقی با این پرسوناژ دارد و از چپ های امریکای لاتین چنان شناخت دقیقی دارد که من تصور کردم این نویسنده اصلا چپ گراست یا حداقل مدتی طولانی با چپ ها دمخور بوده است. البته در این اثر یا آثار دیگرش متجلی نشده است.

ضدیت بارگاس یوسا با کوبا بر کسی پوشیده نیست و این در مقالاتش هست ولی در آثار داستانی اش اصلا. وقتی مسئله تداخل تفکر چپ در ادبیات پیش می آید ذهن می رود به سمت رئالیسم سوسیالیستی که شکل کمتر مبتذلش در آثار عده ای از نویسندگان شوروی دیده می شود و شکل مضحک ترش در آثار نویسندگان چین در دوران مائو و بدتر از آن در ایام سلطه سیاسی «گروه چهار نفر».

دیدگاه چپ مارکز در آثارش ابدا از این جنس نیست و می توانیم بگوییم او چپ تر از خیلی از نویسندگان دیگر نیست؛ مثل فوئنتس، نگاه مارکز در حقیقت، بیانگر تاریخ امریکای لاتینی است که اقتصادش تابع نیازهای کشورهای سرمایه داری است و تاثیرگرفته از آن ها. مارکز در آثارش نشان می دهد که اقتصادی با رشد نامتوازن و وابسته چقدر در سرنوشت آدم ها تاثیرگذار است. یک نمونه اش کمپانی یونایتدفروت است که او از آن با عنوان کمپانی موز نام می برد.

این تاثیرات را می توان در اولین کتاب او، «برگ باد» که قبلا با نام «طوفان برگ» ترجمه شده و همچنین در «صد سال تنهایی» و «کسی نیست برای سرهنگ نامه بنویسد» دید.  فکر نمی کنم دلیل استقبال مخاطبان از آثار مارکز دیدگاه چپش باشد چرا که به نظرم خواننده بیش از هر چیز مسحور توانایی داستان گویی مارکز می شود. با این که من بارگاس یوسا را به خاطر مضامین آثارش و بازی های ساختاری اش بیشتر دوست دارم، اما نمی توانم منکر شوم که شیوه شیرین مارکز در داستان گویی را هیچ کدام از نویسندگان امریکای لاتین ندارند.
فوئنتس بی اندازه دیریاب است و تفکر پیچیده ای دارد.

 مارکز جعلی، مارکز واقعی
بارگاس یوسا هم نمی تواند به حلاوت مارکز روایت کند. مارکز قصه گوی قصه گو است. مواضع چپ او هم ابدا از سر فرصت طلبی نیست و اصالت تام و تمام دارد و تا آخر هم بر سر موضعش ماند. البته در مورد کوبا به گمانم نمی توانسته دیدگاه بی طرفانه داشته باشد و آن هم به خاطر علاقه اش به فیدل کاسترو است. در یکی از مصاحبه هایش هم گفته است آدم نمی تواند فیدل کاسترو را بشناسد و از او خوشش نیاید.

دست کم عده ای از چپ ها ممکن است به خاطر همین دیدگاه بیشتر دوستش داشته باشند. این طور نیست؟

در مورد خوانندگان این موضوع را قبول ندارم اما از آن جا که شاید بتوان مسائل را با ضدشان شناخت، می توانیم بورخس را مثال بزنیم. محبوبیت مارکز در میان روشنفکران شاید به دلیل موضع چپش بوده است. از این نظر می گویم که خیلی از نویسندگان امریکای لاتین گرایش چپ داشتند و از همین رو هم نمی توانستند با بورخس کنار بیایند. چون بورخس راست گرای افراطی بود و از ژنرال ها و دیکتاتوریشان حمایت می کرد. گمان می کنم علت این که آکادمی نوبل به بورخس جایزه نداد هم همین راست گرایی افراطی او باشد که اگر افراطی نبوده، حداقل علنی بوده است.

مارکز در یکی از مصاحبه هایش از تعهدی حرف می زند که نوشتن را برایش سخت و سخت تر می کند. او می گوید نویسندگی را برای این شروع کرده که به کسی ثابت کند نسل او هم می تواند نویسنده خوب داشته باشد. بعدی می گوید با گذشت زمان و بیشتر نوشتن، کار برایش سخت تر می شده  چون احساس تعهد بیشتری به تاثیر تک تک کلمه هایش احساس می کرده است. این همان تعهدی نیست که نویسندگان چپ گرا از آن حرف می زدند؟

مسئله تعهد را خیلی ها مطرح می کنند و هرکدامشان هم به گونه ای. این سوال پیش می آید که تعهد به چه  چیزی؟ آیا نویسنده باید به ادبیات متعهد باشد؟ مثل چیزی که سارتر می گوید که نیاز مالی، فحشای ادبی را توجیه نمی کند. این تعهد ارزنده است اما تعهدی که به یک ایدئولوژی باشد؟ گمان نمی کنم مارکز چنین تعهدی داشته است. تعهد گاه به ادبیات است، گاه مثل چیزی که در تالستوی می بینیم تعهد به بشریت و گاه به یک ایدئولوژی مثل چیزی که در آثار آرتور کوستلر می بینیم.

کوستلر به کمونیسم متعهد است اما نه به حزب کمونیسم شوروی، یا جرج اورول نویسنده ای متعهد به دیدگاه چپ است اما شدیدا به چیزی که در شوروی به عنوان مارکسیسم وجود داشت، انتقاد دارد. اما ما چنین تعهدی در سارتر نمی بینیم. در مارکز هم همین طور. به نظرم مارکز به ادبیات متعهد بوده است و بعد از آن به واقعیت. البته منظورم از واقعیت رئالیسم صرف نیست.

مارکز در یکی دیگر از مصاحبه هایش می گوید رمان از نظر او بیان شاعرانه حقیقت است و کار او این است که از رویدادهای واقعی چیزی شبیه به چیستان بسازد. واقعیتی که می گویید چیزی شبیه به همین است؟

لوکاچ می گوید ارزنده ترین شکل ادبیات، رئالیسم انتقادی است که کاملا در تضاد است با رئالیسم سوسیالیستی. من فکر می کنم خیلی از خصوصیات رئالیسم انتقادی مورد تایید لوکاچ را می توانیم در رئالیسم جادویی خیلی از نویسندگان امریکای لاتین ببینیم. نه الزاما همه آن ها را. البته مارکز هم یکی از همان هاست. او در آثارش علاوه بر رویدادهای غیرواقعی، واقعیت امریکای لاتین را به زیبایی نشان می دهد. همان طور که خیلی ها گفته اند صد سال تنهایی به نوعی تاریخ اسطوره ای- افسانه ای امریکای لاتین است. او اصل را می گذارد بر واقعیت و باورپذیر کردن واقعیت.

او چیزهایی را که طبیعتا نباید باورپذیر باشند، طوری روایت می کند که جزئی از واقعیت می شوند. این در تمام آثارش وجود دارد؟ منظورم این است که این مسئله از کار اول  تا آخر چه تغییراتی داشته است؟

می شود این طور گفت که از رمان «عشق در روزگار وبا» به این طرف، دیگر نشانه ای از رئالیسم جادویی در آثار مارکز نمی بینیم. عشق در روزگار وبا  یک رمان کاملا واقع گرایانه است.

رمان خاطره «دلبرکان غمگین من» هم هیچ عنصر جادویی ندارد. در حقیقت از دوره ای به بعد در کارهای آخرش اثری از عناصر جادویی نمی بینیم. البته ده، پانزده سال آخر عمرش آثار زیادی خلق نکرد. اما در «پاییز پدرسالار» ما کاملا در حال و هوایی اسطوره ای هستیم. شخصیت پدرسالار سیصد سال عمر دارد و همان اول آدم را یاد ضحاک شاهنامه می اندازد که هزار سال حکومت کرد، یک روز کم.

 مارکز جعلی، مارکز واقعی

وقتی این رمان را با عشق در روزگار وبا مقایسه می کنیم متوجه این تغییر می شویم. عشق در روزگار وبا روایت عشق و عاشقی پدر و مادر مارکز است با این تفاوت که آن ها ازدواج می کنند اما در داستان، به شکل یک عشق ابدی در می اید. مثلا تلگرافچی بودن پسر و مخالفت پدر دختر عینا همان است که در واقعیت بوده است. این رمان یکی از زیباترین داستان های عاشقانه ای است که در تمام عمر خوانده ام. این کتاب روایتی زیبا و اصیل از عشق دارد ولی هیچ عنصری در آن نیست که بتوانیم بگوییم در زمره آثار رئالیسم جادویی است. در عوض زبانش پیچیده تر است و ساختار کلامی از سادگی فاصله گرفت است. می توان گفت بعد از پاییز پدرسالار، پیچیده ترین زبان را همین رمان دارد.

او در پاییز پدرسالار شروع می کند به هنرنمایی کردن لفظی. مثل آن پاراگراف هفتاد صفحه ای که در بعضی چاپ ها صد و بیست و خرده ای صفحه است، بازی های کلامی زیادی دارد و در واقع جمله در طول پاراگراف تمام نمی شود و پر است از جمله های تو در تو.

در عشق در روزگار وبا هم جملات تو در تو دارد. یادم هست وقتی این کتاب چاپ شد، منتقدی در لوموند دیپلماتیک نوشته بود حیف نیست مارکز که این قدر می تواند خوب بنویسد، به موضوعات مهم تر نمی پردازد؟ به نظرش عشق رمانتیکی که مارکز تعریف کرده بود، موضوع مهمی نبوده است. غلظت نگاه رمانتیک در این کتاب بالاست و ما می توانیم مشابهش را در آثار منظوم  کهن خودمان پیدا کنیم. اما «کسی نیست به سرهنگ نامه بنویسد» خیلی نثر راحتی دارد. در داستان های کوتاهش هم همین طور.

در زندگی نامه خودنوشته اش، «زنده ام که روایت کنم»، پیچیدگی ساختاری دارد. وقتی کتاب «نوسترومو»ی کنراد را خواندم، یک بار کامل و چند بار بخش بخش، نمی توانستم توالی رویدادها را دقیق در ذهنم ترسیم کنم چون روایتش خطی نیست. در زنده ام که روایت کنم هم دقیقا به همین پدیده برخوردم.

یک بار که قبل از ترجمه خواندمش و در طول ترجمه هم متوجه شدم جاهایی هست که د قیقا نمی توان توالی رویدادها را مشخص کرد. اما آیا کنراد و مارکز، آگاهانه این کار را کرده اند یا ذهن را رها کرده اند و این فرم پدید آمده؛ زنده ام که روایت کنم ما به ازای بیرونی دارد ولی نوسترومو نه. اگر کنراد تصادفی این کار را کرده باشد، به نظرم کار مارکز عامدانه بوده چون براساس واقعیت روایت کرده است. این پیچیدگی های ساختاری را می بینیم اما در کل نثرش در گذر زمان رو به سادگی رفته است. آثار متاخر از نظر زبانی ساده ترند و به منزله فاصله گرفتن از رئالیسم جادویی.

روایت معروفی از مارکز هست که می گوید وقتی دانشجوی حقوق بوده، اولین رمانی که شروع کرده به خواندن «مسخ» کافکا بوده است. می گوید کتاب را که باز کردم و خواندم: «یک روز که گرگور سامسا از خوابی تلخ بیدار شد متوجه شد که در رختخوابش به یک سوسک غول آسا بدل شده است.» با خودم گفتم این که شبیه به حرف زدن مادربزرگم است. می دانیم مارکز در کودکی با پدربزرگ و مادربزرگش زندگی می کرده است. می شود گفت این دلیل روی آوردن مارکز به این شیوه روایت است و کم کم با فاصله گرفتن از آن دوران و به تحریر درآوردن آن ایده ها، به سمت واقعیت بدون عناصر جادویی رفته است؟

اگر بخواهیم به ریشه های رئالیسم جادویی بپردازیم، به باورهای اسطوره ای و افسانه ای امریکای لاتین می رسیم. «آلخو کارپانتیه» در مقدمه کتاب «قلمرو این عالم»- که می توان آن را اولین متن تئوریک رئالیسم جادویی به حساب آورد- برای امر شگفت انگیز امریکای لاتین اصالت قائل می شود و آن را با امر شگفت سوررئالیست ها که با تصنع خلق می شود، در تقابل قرار می دهد. او البته از عبارت رئالیسم جادویی استفاده نمی کند و به جای آن می گوید واقعیت شگفت انگیز. نمی شود انکار کرد که نویسندگان امریکای لاتین دو میراث فرهنگی مهم دارند.

 مارکز جعلی، مارکز واقعی

یکی میراث تمدن سرخپوستی و تمام اسطوره ها و افسانه های آن است و دیگری باورهای مسیحی اسپانیایی ها و البته در برزیل پرتغالی ها. مارکز در زنده ام که روایت کنم نوشته است مثلا حالتی را که پدربزرگش در انتظار حقوق بازنشستگی داشت، در صد سال تنهایی روایت کرده است. آن جا که سرهنگ «آئورلیانو بوئندیا» بعد از آن که اسلحه را کنار گذاشته و صلح کرده است، به او قول می دهند که به کهنه سربازها مستمری تعلق بگیرد وقتی چنین نمی شود تهدید می کند که دوباره اسلحه به دست خواهدگرفت.  یا وقایع نگاری مرگ اعلام شده که قبلا گزارش یک مرگ ترجمه اش کرده اند، دقیقا اتفاقی است که برای پسر دوست مادرش افتاده است.

مادرش از او قول گرفته بود که این داستان را ننویسد، چون دوستش به طور ناخواسته باعث مرگ پسرش شده بود. فکر کرده بود پسرش سانتیاگو ناسار- که خلاف آنچه ترجمه شده ناصر نیست- درخانه است و در را برایش باز نمی کند و پسر کشته می شود. زمانی که مادر این پسر می میرد مارکز از مادر خودش اجازه می گیرد که داستان را بنویسد. سال ها بود داستان ننوشته بود چون به خودش قول داده بود تا زمانی که دیکتاتوری در امریکای لاتین حکومت می کند داستان ننویسد. تا این که بالاخره این داستان را در سال ۱۹۸۲ نوشت.

مارکز بذر داستان هایش را در داستان های دیگرش می کاشت. مثلا یک داستان  دارد به نام تک گویی ایسابل درماکوندو هنگام تماشای باران که این ایسابل از داستان برگ باد آمده است. مارکز یک دنیای خاص خودش دارد و یک پیوستگی در جهان داستانی است. گاه شیطنت هایی هم دارد؛ مثلا در صد سال تنهایی جایی راجع به خاله در فرانسه می گوید و از خیابانی که بچه ای به اسم «ورکامادور» آن جا مرد. اگر آدم نداند ممکن است توجهش را جلب نکند، اما منظور مارکز، اشاره به «لی لی  بازی» خولیو کورتاسار دارد، همان طور که اشاره به بوی کلم در خیابان در هر دو وجود دارد.

در عشق در روزگار وبا، وقتی دارد از مسیر کشتی حرف می زند از جایی اسم می برد و می گوید مرسدس آنجا به دنیا آمده است که منظورش از مرسدس همسرش است.

چرا از بین همه نویسندگان آمریکای لاتین مارکز این قدر در ایران طرفدار دارد؟

مارکز داستان را بی واسطه تعریف می کند و نبوغی دارد که به کمک آن می تواند طوری داستان بگوید که خواننده جذب شود. از شیوه های فاصله گذاری فرمالیستی هم کمتر استفاده کرده است. مثلا در آثار فوئنتس آن قدر ارجاعات فرهنگی زیاد است که مخاطب نمی تواند بی واسطه با داستان رو به رو شود. در آئورا، حجم ارجاعات از خود داستان بیشتر است. این باعث می شود که فوئنتس برای خواننده دیریاب شود. بارگاس یوسا هم از روش های فرمالیستی استفاده می کند و به روانی مارکز نیست، با این که در کارش بسیار ماهر است. مسائلی از این دست است که باعث شده مارکز در ایران به تنهایی بیش از همه نویسندگان دیگر امریکای لاتین خواننده داشته باشد.

مارکز جعلی، مارکز واقعی

مارکز روزنامه نگار بوده است. این تاثیری در کارش و ارتباطی که با مخاطب برقرار کرده دارد؟

خودش که اعتقاد داشت تاثیر داشته. او روزنامه نگاری را برای نویسندگی خیلی ضروری می دانست و معتقد بود برای هر نویسنده ای لازم است یک مدت روزنامه نگاری کند. روزنامه نگاری البته میان خیلی از نویسنده ها مشترک است. حجم مطالبی که مارکز در روزنامه می نوشته زیاد بوده و تنوع بسیاری هم داشته است. او این ها را در زنده ام که روایت کنم گفته است. برخی آثارش هم رپورتاژ است. مثل «سرگذشت یک غریق»، «گزارش یک آدم ربایی» یا «سفر مخفیانه میگل لیتین به شیلی». او معتقد بود کار روزنامه نگاری می تواند قلم نویسنده را باز کند.

چقدر آثار مارکز قابل ترجمه به فارسی است و مارکزی که ما می خوانیم چقدر با مارکز واقعی فاصله دارد؟

ابدا نمی شود مارکز را جزو ترجمه ناپذیرها به حساب آورد. جاهایی مترجم ناچار است دست به ابتکارهای شخصی بزند که آن هم به خاطر ویژگی های زبانی است. مثلا در زنده ام که روایت کنم، چیستانی مطرح می شود که بازی با کلمات است و اگر بنا بود من عین همان را ترجمه کنم، باید توضیحات زیادی اضافه می کردم که متن را دیریاب می کرد. برای همین با استفاده از منطق آن چیستان، چیستانی به زبان فارسی ساختم.

اگر مترجم بخواهد زحمت بکشد، می شود ترجمه خوبی از مارکز ارائه داد اما کار راحتی نیست. سخت ترین کتابی که ترجمه کرده ام عشق در روزگار وباست.

نکته دیگر این است که عامل محبوبیت مارکز به خصوص از سه سال پیش که از دنیا رفت، باعث شد ترجمه های غیرقابل قبول زیادی وارد بازار شود. تعداد کسانی که صد سال تنهایی اشتباه را با ترجمه کیومرث پارسای خوانده اند بیشتر از کسانی است که درست آن را خوانده اند؛ حدود صد هزار نسخه از ترجمه پارسای فروخته شده است.

با وجود آن که در کتابفروشی های معتبر هم فروخته نمی شود. می توان گفت تعداد کسانی که با مراکز جعلی آشنا هستند بیشتر از کسانی است که با مارکز درست آشنا شده اند. اگر کسی پائولو کوئیلو را غلط ترجمه کند زیاد اهمیتی ندارد چون اصل آثار هم چندان درخشان نیست، اما نویسنده ای مثل مارکز حق دارد که درست معرفی شود. اگر عمری باشد تمام آثار مارکز را ترجمه خواهم کرد.

مارکز جعلی، مارکز واقعی

با همه این حرف ها، مارکزی که می خوانیم، حتی با ترجمه درست، واقعی است؟ مارکز زیاد سانسور می شود؟

معمولا آثار نویسندگان بزرگ و جاافتاده کمتر سانسور می شود. مثلا سختگیری هایی که به یک رمان امروزی می شود، دامان اثری مثل «جنگ و صلح» را نمی گیرد. شاید ملاحظه ریش سفید تالستوی را می کنند. در این سال ها مارکز هم دیگر جا افتاده و در زمره نویسندگان بزرگ است. برای همین هم کم این اتفاق برای آثارش می افتد. درواقع سانسورها جوری نیست که کتاب از بین برود.


منبع: برترینها

۶ مورد از انتظاراتی که کارمندان شرکت از شما دارند!

یکی از چالش‌هایی که یک کارآفرین با آن مواجه می‌شود، نحوه مدیریت کارکنان است. در این رابطه کتاب‌های زیادی تالیف شده‌اند و کلاس‌های آموزشی متعددی نیز تشکیل شده‌ است. اما زمانی که اداره خود را پر از کارمندان نسل جدیدی می‌بینید که هرکدام شخصیت متمایز، نقاط قوت و ضعف و همچنین رویاهای خود را دارند، زمان آموزش و یادگیری واقعی آغاز می‌شود.

 
یکی از مواردی که در این دوره به سرعت می‌آموزید، مسایلی است که پس از استخدام ممکن است فرد کارجو با رییس خود داشته باشد و به همین دلیل از شغل خود استعفا دهد. در صورتی که برای هدایت و رهبری کارکنان خود زمان کافی بگذارید و تلاش کنید، نشان داده‌اید که دوست ندارید تا ریاست نادرستی داشته‌ باشید. طبیعی است که مطرح کردن این موضوع از عمل به آن آسان‌تر است، چرا که به ندرت اتفاق می‌افتد تا کارمندان نسبت به راهنمایی‌های رییس خود احساس رضایت کنند و طبق گفته او رفتار نمایند.

به عبارت ساده‌تر، می‌توان گفت که کارمندان نسل جدید اگر معتقد باشند که رییس‌شان آن‌ها را درک می‌کند و از نیازهای آن‌ها آگاه است، سخت‌تر کار می‌کنند و وفادار باقی می‌مانند. در ادامه به ۶ مورد از انتظاراتی که کارمندان شرکت از شما دارند، اشاره می‌کنیم.

۱. وقت آن‌ها از پول با ارزش‌تر است

زمانی که رییس، کارمندان را تا دیروقت در اداره نگه می‌دارد یا حجم زیادی از کار را در اواخر شب و یا تعطیلات به عهده آن‌ها می‌گذارد، این مساله قطعا نفرت کارمندان را در پی خواهد داشت. بنابراین می‌بایست به زمان کارکنان ارزش قایل شوید و به آن احترام بگذارید.

اکثر پروژه‌ها به کار گروهی احتیاج دارند و هنگامی که یکی از اعضای تیم بخش اختصاصی خود را تمام می‌کند و آن‌ را به شما تحویل می‌دهد، این انتظار را از شما دارد که به سرعت کار او را کامل کنید تا به وظایف دیگر خود برسد و منتظر شما نماند. دانستن این نکته که رییس شرکت یک گلوگاه برای تکمیل امور نیست بسیار اهمیت دارد و از ناکارآمدی اداره جلوگیری می‌کند.

۲. آن‌ها مایلند تا از اتفاقاتی که ممکن است برای شرکت بیافتد، مطلع شوند

6 مورد از انتظاراتی که کارمندان شرکت از شما دارند! 
در صورتی که فعالیت اداره شما به صورت کاملا محرمانه صورت می‌گیرد، این احتمال وجود دارد که کارکنان شما از این طبقه‌بندی رضایت نداشته باشند.

اگر کارمندان در تصمیمات اتخاذ شده برای شرکت دخیل نباشند، معمولا از این بابت رنجیده نمی‌شوند. اما اگر این اتفاق درمورد برنامه‌ها و مسیرهای پیش روی شرکت باشد، باعث ناراحتی آ‌ن‌ها خواهد شد.

کارکنانی که در برابر تعداد زیادی از رویدادهای غیرمعمول شرکت تحمل می‌کنند یا هیچ تصوری از ۶ ماه آتی شرکت شما ندارند، به مرور حس بی اعتمادی در آن‌ها ایجاد خواهد شد. هیچ کس دوست ندارد تا بدون اطمینان از در اختیار گذاشتن اطلاعات ضروری به او، نهایت تلاش خود را برای کسب و کار و رییسش به کار گیرد.

۳. آن‌ها به یادگیری مسایل جدید علاقه‌مند هستند

این روزها به ندرت پیش می‌آید که یک کارمند طبق روال ثابتی که برای همه مقامات شرکت در نظر گرفته‌ شده، فعالیت خود را به شکل صحیح ادامه دهد.

یکی از راه‌های نتیجه‌ بخش برای جلب رضایت آن‌ها، این است که مطمین شوید آن‌ها همسو با وظیفه که در شرکت دارند، مهارت‌های تازه‌ای را می‌آموزند. بدین وسیله به طور مداوم بر دانش و توانایی‌های کارکنان شما افزوده می‌شود.

یادگیری مسایل جدید اعضای شرکت را مشغول نگه می‌دارد و این آگاهی را به آن‌ها می‌دهد که در صورت رفتن به سوی شغل دیگر، اداره شما از آن‌ها کارمند بهتری را ساخته است.

۴. آن‌ها از عدم وجود حریم خصوصی متنفر هستند

 
در چند سال اخیر، اکثر شرکت‌ها به سمت محیط اداری باز، سیستم خود را تغییر داده‌اند. بدین وسیله کارمندان فضای کاری مشترکی را در اختیار دارند که میان میزهای هرکدام پارتیشن کوچکی وجود دارد یا حتی ممکن است به طور کامل دیواری میان آن‌ها وجود نداشته باشد. نظریه‌ای که این رویکرد را بوجود آورده، معتقد است که بدین وسیله ارتباطات، همکاری و شفافیت بهبود می‌یابد.

عمل به این روش، این حس را برای کارمندان ایجاد می‌کند که در فضای باز نظارت بهتری روی فعالیت آن‌ها دارید و نتیجه آن کاهش اطمینان نسبت به افراد سازمان شما خواهد بود.
۵. آن‌ها به تحسین و ترفیع نیاز دارند

به عنوان یک کارآفرین، اغلب ما انتظار داریم که گروه‌ها برای شرکت در کسب موفقیت تجارت‌مان نهایت تلاش خود را به کار گیرند. این اتفاق تنها ممکن است در ابتدای کار صورت گیرد.

اما اگر که کارکنان شما تلاش زیادی می‌کنند و به تعهدات خود بدون هیچ چشم‌داشتی عمل می‌کنند، باید به سرعت از احتمال افت فعالیت سودمند آن‌ها جلوگیری کنید. کارفرمایان نهایت سعی خود را می‌کنند تا برای موفقیت کسب و کار خود، وظایف متعددی را به عهده کارمندان بگذارند، اما در این راستا تنها ۲ عامل باعث رسیدن به این مهم می‌شود: یکی ستایش کیفیت کاری کارمندان و دیگری افزایش پاداش برای افراد سخت‌کوش است.

۶. هیچ‌کس به معنای واقعی رییس خود را دوست ندارد

6 مورد از انتظاراتی که کارمندان شرکت از شما دارند! 
به عنوان یک رهبر برای سازمان خود، شایسته است که به کارکنان خود احترام بگذارید و به آن‌ها اعتماد داشته باشید. بسیاری از کارفرمایان به اشتباه، برای تحسین و علاقه کارمندان نسبت به خود طمع می‌کنند.

مهم نیست که فضای کاری شما تا چه اندازه لذت‌بخش است یا چقدر خود را در زندگی کارمندان تاثیرگذار می‌بینید. حقیقت این است که هیچ‌کس عاشق رییس خود نیست.

کارمندان شما به رهبری احتیاج دارند که دیدگاهی هوشمندانه، عادلانه و دلگرم‌کننده داشته باشد. اگر به حس علاقه بیشتری در زندگی نیاز دارید، می‌بایست زمان و انرژی بیشتری را برای دوستان و خانواده خود صرف کنید. اگر که کارکنان خود را از خانواده خود بدانید، واکنش احترام‌آمیز کمتری در برابر آن خواهید دید. به کارمند خود کمک کنید تا به وظیفه‌ای که برعهده دارد عشق بورزد، نه به کسی که برایش کار می‌کند.


منبع: برترینها

راه‌های جذب مشتری وفادار در عصر ارتباطات

در هر کسب و کاری و در هر زمینه‌ای که فعالیت می‌کنید باید این موضوع را مد نظر قرار دهید که نیازهای مشتری پس از گذشت زمان دچار تغییراتی می‌شود. از این رو کسب و کارها برای جذب مشتری وفادار باید از روش‌های جدید بازاریابی و طراحی محصول بهره گیرند. تا از این طریق بتوانند به جایگاه مناسبی در بین مشتریان خود دست یابند. اگر شما هم در جذب مشتری وفادار برای کسب و کار دچار مشکل هستید در ادامه با ما همراه باشید. تا راه‌کارهایی را که می‌توانند سبب جذب مشتری وفادار شوند را با هم بررسی کنیم.

فعال نگه داشتن شبکه‌های اجتماعی کسب و کار

همانگونه که می‌دانید امروزه شبکه‌های اجتماعی تاثیر به سزایی در رشد و توسعه کسب و کارها و جذب مشتری دارند. با پیدایش گوشی‌های هوشمند نیز مردم ساعت‌ها از وقت خود را صرف فعالیت در شبکه‌های اجتماعی می‌کنند. از این رو فعال نگه داشتن شبکه‌های اجتماعی کسب و کارها، باعث می‌شود تا مردم از اخبار جدید برند محبوب خود باخبر باشند. این کار باعث جذب مشتری وفادار می‌شود. از سوی دیگر از آنجایی که امکان برقراری ارتباط و تعامل با مشتری در شبکه‌های اجتماعی ساده‌تر است. امکان پیش‌بینی نیازهای مشتری نیز بیشتر می‌شود.

مشتری وفادار

با گسترش شبکه‌های اجتماعی و افزایش استفاده از گوشی‌های هوشمند مردم ساعتها از وقت خود را صرف فعالیت در رسانه‌های اجتماعی می‌کنند. از این رو به روز نگه داشتن شبکه‌های اجتماعی تاثیر به سزایی در جذب مشتری وفادار برای برندها دارد.

برقراری ارتباط با مشتری برای یادآوری

برقراری ارتباط با مشتریان به شکل‌های مختلفی می‌تواند انجام گیرد. از آنجایی که اطلاعات تماس با مشتری هر کسب و کاری در CRM آن موجود است. برقراری تماس تلفنی، ایمیلی، تلگرامی و … با مشتریان سبب ایجاد حس مثبتی نسبت به آن کسب و کار در مشتریان می‌شود. هر کسب و کاری باید به کمک استراتژی مناسبی بتواند با برقراری ارتباط سازنده اطلاعاتی را در مورد نیازهای جدید مشتری کسب کند. این اطلاعات می‌تواند در پیش‌بینی بازار و نیازهای مشتری کمک بزرگی برای کسب و کارها باشد.

تهیه هدیه کوچکی برای مشتریان وفادار

در هر کسب و کاری که فعالیت کنید مطمئنا می‌دانید که دریافت هدیه‌ی کوچکی در کنار محصول مورد نظر کمک به سزایی در ایجاد ذهنیت مثبت در مشتری و جذب مشتری دارد. این هدیه در کسب و کارها به عنوان اشانتیون نیز شناخته می‌شود. هر چه هدیه‌ همراه محصول به نوع محصولات کسب و کار نزدیک‌تر باشد تاثیرگذاری بیشتری بر روی مخاطب خواهد داشت. این هدیه باعث می‌شود که پس از گذشت زمان مشخصی از خرید محصول نیز نام برند در ذهن مشتری باقی بماند از این رو تعداد مشتری وفادار به برند افزایش می‌یابد.

ارائه تخفیف ویژه فصلی

در هر کسب و کاری که فعالیت داشته باشید مطمئنا امکان ارائه‌ی تخفیف فصلی خواهید داشت. به عنوان مثال اگر فروشگاه اینترنتی در زمینه مراسم عروسی دارید می‌توانید در فصل زمستان که تعداد مراسم عروسی برگزار شده نسبت به تابستان کمتر است، تخفیف ویژه فصل به مشتریان خود ارائه دهید. تخفیف فصلی و کاهش قیمت تاثیر به سزایی در ایجاد ذهنیت مثبت در مشتری و جذب مشتری وفادار خواهد داشت.

امکان پرداخت مبلغ سفارش به شکل اینترنتی

متاسفانه بسیاری از کسب و کارهای اینترنتی قبل از گرفتن نماد اعتماد الکترونیکی امکان پرداخت اینترنتی مبلغ سفارش را ندارند. اما جالب است بدانید که این امر باعث دلسرد شدن مشتری از خرید می‌شود. زیرا پرداخت الکترونیکی پایه و اساس یک فروشگاه اینترنتی است. بنابراین اگر این امکان برای مشتری فراهم نشود در حقیقت به نیاز مشتری توجه نشده است. بنابراین برای جذب مشتری وفادار در فروشگاه اینترنتی در صورتی که امکان راه‌اندازی درگاه پرداخت الکترونیکی هم ندارید می‌توانید از درگاه پرداخت زرین پال استفاده کنید.

راه‌های جذب مشتری وفادار برای کسب و کارها در عصر ارتباطات

پرداخت الکترونیکی پایه و اساس یک فروشگاه اینترنتی است.

دلیلی برای جذب مشتری وفادار ایجاد کنید

ایجاد ارتباط عاطفی و احساسی با مشتریان یکی از اصول جذب مشتری وفادار در عصر ارتباطات است. از آنجایی که در عصر ارتباطات تمام مراحل بازاریابی به سمت دیجیتالیزه شدن میل می‌کند. از این رو برقراری ارتباط احساسی و همدلی با مشتری تاثیر به سزایی در پیشبرد استراتژی بازاریابی احساسی و جذب مشتری وفادار دارد. زیرا عواطف و احساسات بخش بزرگی از تصمیم‌گیری‌های انسان در خرید را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

نتیجه‌گیری

در عصر بازاریابی دیجیتال جذب مشتری وفادار و یا به عبارت بهتر مشتری مداری هنر و علمی است که شالوده‌ی سال‌ها تجربه است. امروزه مشتری‌ها در کنار کیفیت بالای محصولات به دنبال همدلی و خرید اینترنتی ساده و برقراری ارتباط دوستانه با برند محبوب خود هستند.


منبع: برترینها

داستان دوستی دلقک و دانشمند

انیشتین گفته بود تنها فردی که آرزوی دیدار او را دارد، چارلی چاپلین است؛ که او را ملاقات کرد.

داستان دوستی دلقک و دانشمند

اما این دو اسطوره قبل از اولین ملاقات در نمایش فیلم “روشنایی‌های شهر” در بیستم ژانویه ۱۹۳۱ با هم دوستان نزدیک بودند.

این دو نابغه که توسط “کارل لمله” رئیس “یونیورسال استودیو” به یکدیگر معرفی شده بودند، بلافاصله وجه اشتراک پیدا کرده و یکدیگر را ملاقات کردند. چارلی، آلبرت و همسرش “السا” را به شام دعوت کرد و این دیدار آغاز دوستی زیبای آن‌ها بود.

داستان دوستی دلقک و دانشمند
در سال ۱۹۱۶، چاپلین به یک پدیده جهانی تبدیل‌شده بود.

انیشتین مدام به خانه چارلی رفت‌وآمد می‌کرد. چاپلین گفت انیشتین انسانی بسیار آرام با انرژی فکری فوق‌العاده و خلق‌وخویی بسیار احساسی است. همچنین از السا گفت که درباره نحوه رسیدن آلبرت به نظریه نسبیت توضیح داده بود.

ظاهراً یک روز صبح هنگام خوردن صبحانه رفتار عجیب و بی‌قراری داشت، گویی چیزی را گم کرده است. پس از اتمام صبحانه، پشت پیانو نشست و نیم ساعت پیانو نواخت. سپس برای مطالعه به اتاق خود رفت. نزدیک به دو هفته مشغول مطالعه بود و زمانی که از اتاق خارج شد، نظریه نسبیت را بر روی دو ورق کاغذ نوشته بود.

داستان دوستی دلقک و دانشمند
انیشتین در طول سفر خود به آمریکا

در اولین دیدار، این دو نابغه که هر دو کراوات سیاه بر تن داشتند وارد سالن نمایش فیلم شدند. دیگر حضار برایشان دست زدند و گفته می‌شود این مکالمه میان آن‌ها ردوبدل شد:

انیشتین: “بیش از هر چیز جهانی بودن هنر تو را ستایش می‌کنم. در فیلم‌هایت یک کلمه هم نمی‌گویی بااین‌حال تمام دنیا حرف تو را می‌فهمند.”

چاپلین:” درست است. اما شهرتِ تو بیشتر است… کل دنیا تو را ستایش می‌کند درحالی‌که هیچ‌کس نظریه تو را نمی‌فهمد.”

داستان دوستی دلقک و دانشمند
در اولین نمایش فیلم “روشنایی‌های شب” در ژانویه ۱۹۳۱

گرچه قرار بود نمایش فیلم مرکز اصلی توجه باشد، اما این دو نابغه موضوع اصلی بحث رسانه‌ها و مهمان‌ها شدند. زندگی‌نامه نویس انیشتین ورود مشترک آن‌ها را “یکی از به‌یادماندنی‌ترین صحنه‌ها در هالیوود” توصیف کرد.

داستان دوستی دلقک و دانشمند
“روشنایی‌های شهر”، یکی از بهترین آثار چاپلین

بسیاری تصور کردند انیشتین و همسرش به‌عنوان مهمانان عادی دعوت‌شده‌اند، اما چاپلین آن‌ها را به‌عنوان دوستان نزدیکش دعوت کرده بود. چاپلین درباره تأثیر و موفقیت این فیلم بسیار نگران بود. اما روشنایی‌های شهر به یکی از معروف‌ترین فیلم‌های او تبدیل شد.


منبع: برترنها

کابینت های ام دی اف، برای آشپزخانه های بزرگ و کوچک

کابینت ها از انواع تجهیزاتی هستند که می توانند به دکوراسیون داخلی آشپزخانه چهره ای جذاب و متفاوت ببخشند. امروزه کابینت ها در انواع جنس و رنگ های مختلف ساخته می شوند که در میان این طرح های متنوع مدل کابینت های ام دی اف توانسته اند توجه افراد زیادی را به سوی خود جلب کنند.

مدل کابینت های ام دی اف (MDf) برای آشپزخانه های بزرگ و کوچک, دکوراسیون داخلی

کابینت های ام دی اف از ضایعات دور ریختنی چوب ساخته می شوند و به همین علت است که این مدل کابینت ها از لحاظ رنگ و طرح تنوع زیادی دارند. از جمله انواع گونه های خاص تر کابینت های MDF می توان به کابینت های گلاس و کابینت ممبران اشاره کرد که از محبوبیت بالایی برخوردار هستند. ما در این مطلب به نمایش تصاویر انواع مدل کابینت ام دی اف با طرح های ساده می پردازیم

مدل کابینت های ام دی اف (MDf) برای آشپزخانه های بزرگ و کوچک, دکوراسیون داخلی

مدل کابینت های ام دی اف توانایی زیادی در هماهنگی با دیگر عناصر موجود در آشپزخانه دارند و همین مساله از نقاط قوت این مدل کابینت ها است و به همین دلیل طرفداران این مدل کابینت ها بی شمار هستند؛ در ادامه تصاویری از انواع طرح های شیک و زیبا کابینت MDF را در اختیار شما عزیزان قرار داده ایم که امیدواریم از مشاهده این مدل ها نهایت لذت را ببرید.

مدل کابینت ام دی اف شیک و مدرن

کابینت ها با طرح ام دی اف در برابر رطوبت هوا و و حرارت نسبت به سایر مدل های کابینت مقاوم تر هستند و علاوه بر این مدل کابینت های MDF  در رنگ و طرح های متنوع ساخته می شوند و شما می توانید از بین این طرح های متنوع کابینتی با طراحی مناسب و کاربردی را برای فضای آشپزخانه منزل خود انتخاب کنید. علاوه بر طرح کابینت ام دی اف رنگ آن نیز می تواند در زیبایی بیشتر طراحی داخلی آشپزخانه تاثیرگذار باشد از این رو بهتر است کابینت های آشپزخانه با سبک دکوراسیون مدرن و کلاسیک را از بین رنگ هایی انتخاب کنید که با سایر رنگ های موجود در دکوراسیون داخلی آشپزخانه همخوانی و مطابقت بیشتری دارد.

مدل کابینت های ام دی اف (MDf) برای آشپزخانه های بزرگ و کوچک, دکوراسیون داخلی
مدل کابینت های ام دی اف (MDf) برای آشپزخانه های بزرگ و کوچک, دکوراسیون داخلی 
مدل کابینت های ام دی اف (MDf) برای آشپزخانه های بزرگ و کوچک, دکوراسیون داخلی 
مدل کابینت های ام دی اف (MDf) برای آشپزخانه های بزرگ و کوچک, دکوراسیون داخلی 
مدل کابینت های ام دی اف (MDf) برای آشپزخانه های بزرگ و کوچک, دکوراسیون داخلی 
مدل کابینت های ام دی اف (MDf) برای آشپزخانه های بزرگ و کوچک, دکوراسیون داخلی 
مدل کابینت های ام دی اف (MDf) برای آشپزخانه های بزرگ و کوچک, دکوراسیون داخلی 
مدل کابینت های ام دی اف (MDf) برای آشپزخانه های بزرگ و کوچک, دکوراسیون داخلی 
مدل کابینت های ام دی اف (MDf) برای آشپزخانه های بزرگ و کوچک, دکوراسیون داخلی 
مدل کابینت های ام دی اف (MDf) برای آشپزخانه های بزرگ و کوچک, دکوراسیون داخلی 
مدل کابینت سفید و مشکی ام دی اف 

امروزه در اغلب طراحی های مدرن آشپزخانه از کابینت ها با رنگ سفید و مشکی استفاده می شود که ترکیب این رنگ های متضاد در کنار یکدیگر می تواند فضای آشپزخانه منزل شما را شیک و زیباتر نشان دهد.

کابینت ها با رنگ سفید برای آشپزخانه های کوچک انتخاب ایده آل و مناسبی هستند و اگر شما تمایل دارید از ترکیب رنگ های سفید و مشکی برای کابینت آشپزخانه کوچک استفاده کنید بهتر است رنگ سیاه در طراحی کابینت کمتر به کار برده شود.
در برخی از مدل کابینت های ام دی اف از رنگ سیاه و یا سفید برای طراحی کابینت به تنهایی استفاده شده است که این مدل کابینت ها نیز جذابیت خاصی را به طراحی داخلی آشپزخانه می بخشند.

در این مطلب انواع مدل کابینت های ام دی اف با طراحی شیک و کاربردی را مشاهده کردید که امیدواریم این مدل ها مورد توجه تان قرار بگیرند و بتوانید با الگوبرداری از آن ها کابینت با طرح زیبا و متفاوتی را برای دکوراسیون داخلی آشپزخانه منزل خود انتخاب کنید.


منبع: برترینها

نورهای مصنوعی و زندگی بخش برای گلدان های خانگی

مجله منزل – فاطمه مرادی:  برای
همه ما زندگی بدون وجود گیاهان کسل‌کننده می‌شود. هیچ‌کس نمی‌تواند انرژی
مثبتی را که از گلدان کوچک گل روی میز کار شلوغش می‌گیرد، انکار کند. گاهی
اوقات در محل کار و منزلمان نور کافی برای رشد گل‌های موردعلاقه ما وجود
ندارد. در این مطلب به شما چراغ‌هایی را معرفی می‌کنیم که با کمک آنها می
توانید به‌راحتی هرکجا که دلتان می‌خواهد، بدون نیاز به نور آفتاب گل‌های
دوست‌داشتنیتان را پرورش دهید. دیگر هیچ میزکاری بدون گلدانی از گل‌های
دوست‌داشتنی نمی‌ماند و هیچ خانه‌ای از وجودشان محروم نمی‌شود.

چراغ رشد گیاه چیست؟

چراغ
رشد (Grow light) یا چراغ گیاه (Plant light)، یک منبع نور است که برای
شبیه‌سازی نور خورشید به‌منظور رشد گیاه به‌وسیله انتشار یک طیف
الکترومغناطیسی مناسب برای تحریک و تقویت فتوسنتز طراحی‌شده است. این
چراغ‌ها در انواع مختلفی نظیر چراغ‌های متال هالید، سدیم فشار بالا،
فلئورسنتی و LED تولید می‌شوند. جدیدترین و کارآمدترین چراغ‌های در دسترس
برای رشد گیاهان، چراغ های LED مخصوص رشد گیاهان هستند. چراغ‌های LED مخصوص
رشد گیاهان با نور زیبا، ضمن اینکه باعث رشد و شادابی گیاهان شما می‌شوند
می‌توانند زیبایی خاصی هم به محیط بدهند، چراکه بازده نوری بالا و گرمای
تابشی و محیطی کمی دارند.

 چگونه برای گیاهان نور مصنوعی ایجاد کنیمچراغ های زندگی بخش

تفاوت چراغ‌های LED معمولی و مخصوص رشد گیاهان

چراغ‌های
LED مخصوص رشد گیاهان دارای طیف‌های خاصی از نور هستند که به‌طور انحصاری
برای تحریک و تقویت فتوسنتز گیاه ساخته‌شده‌اند و طیف‌های نوری استفاده‌شده
در این چراغ‌ها به‌هیچ‌وجه برای انسان مضر نیستند. چراغ‌های LED معمولی
نمی‌توانند نتیجه مطلوبی روی گیاهان داشته باشند. این عمل فقط توسط
چراغ‌های مخصوص رشد گیاهان امکان‌پذیر است.

 چگونه برای گیاهان نور مصنوعی ایجاد کنیمچراغ های زندگی بخش

عمر مفید

عمر چراغ‌های
رشد گیاه LED بیش از پنجاه‌هزار ساعت است. اگر این عدد را حتی تا دوسوم این
مقدار کاهش داده و به حدود سی‌وپنج هزار ساعت برسانیم و از طرف دیگر
درصورتی‌که روزانه هر چراغی ۱۲ ساعت روشن باشد با یک محاسبه ساده متوجه
می‌شویم که یک چراغ رشد LED می‌تواند حداقل به مدت ۲۹۰۰ روز معادل حدود ۸
سال کارکرده و موجب رشد گیاه تحت پوشش خود شود.

 چگونه برای گیاهان نور مصنوعی ایجاد کنیمچراغ های زندگی بخش

نور لازم برای گیاهان

میزان
نور برای رشد مناسب گیاهان متفاوت است. گیاهان از این جنبه به سه دسته
تقسیم می‌شوند: گیاهان روز بلند، روز کوتاه و خنثی. مدت‌زمان نور مناسب
برای گیاهان روز بلند بین ۱۲ تا ۱۶ ساعت و برای گیاهان روز کوتاه بین ۹ تا
۱۲ ساعت در روز است. با کمک مشاورین ما در چیدانه می‌توانید از زمان دقیق
نوردهی هر گیاه مطلع شوید. چراغ‌های رشد باید هرروز بین ۶ تا ۱۰ ساعت خاموش
باشند، چرا که گیاهان برای بلوغ و تولید به یک دوره تاریکی نیز نیاز
دارند.

 چگونه برای گیاهان نور مصنوعی ایجاد کنیمچراغ های زندگی بخش

فاصله چراغ رشد از گیاه

فاصله مناسب بین گیاه و چراغ رشد
به مواردی چون نوع گیاه، مدل چراغ و میزان نور محیط بستگی دارد. گیاهان
نباید خیلی به چراغ رشد نزدیک باشند؛ زیرا چراغ‌های رشد به‌صورت مستقیم به
گیاه می‌تابند و اگر گیاه بیش‌ازحد به چراغ نزدیک باشد خواهد سوخت.
به‌طورکلی می‌توان گفت درصورتی‌که چراغ رشد LED شما فاقد لنز باشد فاصله
مناسب حداکثر ۲۵ تا ۳۰ سانتی‌متر و اگر دارای لنز باشد حداکثر ۴۵ تا ۵۰
سانتی‌متر است. برای اینکه از فاصله مناسب اطمینان حاصل کنید می‌توانید دست
خود را بر روی برگ گیاهانتان نگه‌دارید، اگر گرما را حس کردید به این
معناست که چراغ به گیاه بیش‌ازحد نزدیک است. هر هفته گیاه خود را زیر چراغ
بچرخانید و اگرچند گیاه دارید جایشان را باهم عوض کنید. این کار باعث می
شود گیاهان شما به‌صورت مساوی رشد کنند.

 چگونه برای گیاهان نور مصنوعی ایجاد کنیمچراغ های زندگی بخش

میزان آبیاری گیاهان زیر چراغ‌های رشد

آبیاری
گیاهانی که زیر چراغ رشد قرار دارند باید کمتر از حالت معمول باشد؛ زیرا
در این حالت هیچ آبی تبخیر نمی‌گردد و بهتر است آب اضافی که در زیرگلدانی
جمع می‌شود را خالی کنید تا مانع رسیدن هوا به ریشه نشود.

 چگونه برای گیاهان نور مصنوعی ایجاد کنیمچراغ های زندگی بخش

نصب چراغ‌های رشد

همراه
تمامی چراغ‌های رشد یک دفترچه راهنما هست که در نصب آن به شما کمک می‌کند،
ولی بسیاری از چراغ‌های رشد گیاه دارای سرپیچ‌های معمولی هستند و
به‌طورمعمول روی هرگونه پایه چراغی نصب می شوند. بقیه چراغ‌ها که به‌صورت
خطی هستند قابلیت نصب به دو شکل دارند: یا قابل‌نصب با زنجیر هم چون لوستر
هستند و یا به کمک پایه‌های قابل تنظیم می‌توانند روی سقف یا دیوار نصب
گردند.
 برای تهیه مجله منزل می توانید به صورت حضوری از کیوسک های روزنامه فروشی سراسر کشور و برای خرید نسخه الکترونیک از وب سایت taaghche.ir اقدام نمائید.

ضمنا برای اشتراک نسخه چاپی مجله منزل روی تصویر زیر کلیک کنید:

 روانشناسی به سبک دکوراسیون


منبع: برترینها

روستای کزج و طبیعت زیبای بهاری اش

ما از اندک زمان آزاد برای سفر به طبیعت شمال غرب ایران (استان‌های گیلان و اردبیل) استفاده کردیم و مسیرهای مختلف منطقه پونل را برای سفر کوتاه دو روزه از تهران انتخاب کردیم. مسیری سرسبز و بهاری با گردی از سپیدی برف که هنوز بر شانه‌های جاده باقی مانده بود. گرچه این مسیر برای سفر دو روزه مسیری طولانی به نظر می‌رسد، اما شگفتی‌های بسیاری در سفر دیدیم که خستگی راه را از یاد می‌برد.

سفر ما به سمت استان اردبیل و شهر خلخال علاوه بر دیدن طبیعت زیبای جاده‌های آن منطقه با یک هدف مهم آغاز شد و آن بازدید از پل معلق پیرتقی نزدیک خلخال بود.

هیجان عبور از پل معلقی که در ارتفاع ۶۰ متری رود قزل اوزن قرار گرفته است، به قدری زیاد بود که برای رسیدن به منطقه لحظه‌شماری می‌کردیم، اما زیبایی‌های مسیر سبز و سپید اجازه نمی‌داد به سرعت از آنجا بگذریم و هر چند دقیقه یک بار برای دیدن طبیعت زیبا توقف می‌کردیم.

کزج قابی از طبیعت زیبای اردیبهشت 
در ادامه مسیر حرکت از سمت خلخال ما را راهی جاده‌ای کرد که از هشجین به پل معلق پیرتقی می‌رسید.

بعد از گذشتن از شهر گیوی با تابلوی روستایی به نام کزج روبه‌رو شدیم. روی تابلوی این روستا عنوان روستای گردشگری کزج نوشته شده بود و توجه ما را به خود جلب کرد. با این حال مسیر را به سمت هدف اصلی ادامه دادیم و کمتر از نیم ساعت بعد پل معلق پیرتقی را کنار جاده دیدیم. عبور از پل ۷۰ متری پیرتقی با حفظ ایمنی تجربه متفاوت و هیجان‌انگیزی از سفر رقم زد و با این‌که به پایان روز نزدیک می‌شدیم، سرحال و باانرژی به سمت وسایل نقلیه بازگشتیم.

جاده‌ای به سمت طبیعت بهاری

در مسیر برگشت از پل پیرتقی مسیر را به سمت روستای کزج انتخاب کردیم و بلافاصله بعد از ورود به جاده فرعی، از این تصمیم درست مطمئن شدیم. جاده‌ای که به روستای کزج ختم می‌شد از میان تپه‌های سرسبز می‌گذشت و آرامش مسیر را دوچندان می‌کرد.

هنگامی که چهره روستا نمایان شد نیز معماری پلکانی روستا و رنگ‌آمیزی آبی درها و پنجره‌ها جلب توجه می‌کرد. روی پشت بام هیچ یک از خانه‌ها نیز اثری از آسفالت و ایزوگام دیده نمی‌شد و زیبایی روستا را افزون می‌ساخت.

این روستای بکر و زیبا با کوچه‌های باریک سنگفرش‌شده ما را صدا می‌کرد تا ساعتی را در آن قدم بزنیم. زمانی که در ابتدای مسیر از دختر جوان اهل روستا درباره جاذبه‌های دیدنی آنجا پرسیدم، با لبخندی پرغرور گفت همه جای روستا زیباست، باید در آن قدم بزنید.

حضور چشمگیر جمعیت جوان، شکوفه‌های گیلاس، آلبالو، گلابی و پشت‌بام‌های سرسبز که حیاط خانه‌های بالا دست بود، از کزج روستای زنده‌ای ساخته بود.

هنوز چند دقیقه از قدم زدن در روستا نگذشته بود که خانه‌ای با پلاک اقامتگاه بوم‌گردی تحت نظارت میراث فرهنگی توجه ما را به خود جلب کرد. از محلی‌ها درباره آن پرسیدیم و فهمیدیم در روستای کزج ۱۵ اقامتگاه برای پذیرایی از مسافران تدارک دیده‌اند.

کزج قابی از طبیعت زیبای اردیبهشت

آنها همچنین کارگاهی را به ما نشان دادند که محل جاجیم بافی و نخ‌ریسی بود و گویا جاجیم‌های در حال بافت برای صادرات بافته می‌شد. بعد از دیدن کارگاه به اقامتگاه سر زدیم و باز هم صنایع دستی استفاده شده در اتاق‌ها ما را شگفت‌زده کرد.

در گرگ و میش غروب به فکر افتاده بودیم که زمان را تنظیم کنیم تا شبی را آنجا بگذرانیم. در نهایت یک شب را مهمان اهالی آذری‌زبان روستای کزج بودیم و شام محلی را کنار کرسی خوردیم. صبح نیز بعد از خوردن سرشیر و عسل محلی به سمت تهران بازگشتیم تا خاطره شیرین مهمان‌نوازی اهالی کزج را برای مسافران بعدی تعریف کنیم.

آدرس کزج

کزج یکی از ۱۲ روستای هدف گردشگری اردبیل محسوب می‌شود و نام آن از کلمه «کزه» به معنای چوبدستی آمده است.

بافت سنتی، معماری متفاوت و صنایع دستی این روستا در کنار طبیعت زیبای روستا از آنجا فضایی دیدنی ساخته است. کزج در کوهپایه‌های شرق رود قزل اوزن و ۱۵ کیلومتری شمال غرب هشجین قرار گرفته است.

کزج قابی از طبیعت زیبای اردیبهشت 
پل‌های معلق ایران

در چند سال اخیر تجربه عبور از پل معلق به بخش هیجان‌انگیزی از سفرهای طبیعت‌گردی تبدیل شده است.

 کزج قابی از طبیعت زیبای اردیبهشت
این پل‌های کابلی که معمولا باقیمانده سیستم‌های توسعه وزارت نیرو روی رودخانه‌ها هستند، با استقبال گردشگران داخلی روبه‌رو شده است و حفاظت و رعایت ایمنی این پل‌ها می‌تواند گردشگری مناطق اطراف این پل‌ها را توسعه دهد البته این به شرطی است که پل‌های معلق کشش بازدید افراد بسیاری در روز را داشته باشد و ایمنی گردشگران تضمین شود.

پل معلق پیرتقی، مشکین شهر و لرستان ازجمله پل‌های مشهور کابلی ایران است و پل مشکین شهر اکنون پلی کاملا توریستی محسوب می‌شود.


منبع: برترینها

دعای روز هشتم ماه مبارک رمضان

در دعای روز هشتم ماه مبارک رمضان آمده است:« خدایا در ماه رمضان مهرورزی نسبت به یتیمان را روزی‌ام گردان چرا که رحم کردن به یتیم با خلوص نیت قلب را جلا می‌دهد. خدایا روزی کن که من اطعام طعام کنم و افطاری دهم، اطعام طعام مخصوصاً به فقرا و مستحقان از کارهای بسیار نیکو است.»

بسم الله الرحمن الرحیم

«اللهمّ ارْزُقنی فیهِ رحْمَهَ الأیتامِ و إطْعامِ الطّعامِ و إفْشاءِ السّلامِ و صُحْبَهِ الکِرامِ بِطَوْلِکَ یا ملجأ الآمِلین»

«خدایا در این ماه، مهرورزی به ایتام، و خوراندن طعام، و آشکار کردن سلام، و همنشینی با اهل کرامت را نصیبم فرما، به عطایت ای پناهگاه آرزومندان. »

به گزارش ایسنا، آیت‌الله مجتهدی تهرانی در شرح «اَللّهُمَّ ارْزُقْنی فیهِ رَحْمَهَ الاْیتامِ» می‌گوید: خدایا در ماه رمضان مهرورزی نسبت به یتیمان را روزی‌ام گردان. اگر قلب ما زنگ بزند، از چه دوایی می‌توان برای رفع آن استفاده کرد. برای اینکار باید سحرها قرآن بخوانید تا قلبتان را جلا بدهید. همچنین جان انسان را استغفار سحر جلا می‌دهد و می‌توان با یتیم‌نوازی قلب را جلا داد.

وی تاکید می‌کند: شخص ثروتمند تنها با دست کشیدن بر سر یتیم قلبش جلا پیدا نمی‌کند و باید یتیمان را از نظر مادی تامین کند و مشکلات مالی آنها را برطرف کند. پس یادتان باشد که رحم کردن به یتیم با خلوص نیت قلب را جلا می‌دهد.

این استاد برجسته اخلاق در شرح فراز «وَاِطْعامَ اْلطَّعامِ» می‌گوید: خدایا روزی کن که من اطعام طعام کنم و افطاری دهم. اطعام طعام مخصوصاً به فقرا و مستحقان از کارهای بسیار نیکو است.

وی ادامه در شرح «وَاِفْشآءَ السَّلامِ» اظهار می‌کند: خدایا روزی کن با صدای بلند سلام کنم. برخی عارشان می‌شود که اول سلام کنند؛ اما هستند برخی که در سلام کردن با صدای بلند پیش‌دستی می‌کند. همچنین باید سلام را به درستی یعنی «سلامٌ علیکم» جواب داد و از بیان عبارت‌های دیگر مثل «سلام از ماست» جلوگیری کنیم. همچنین سلام کردن مستحب و جواب سلام دادن واجب است.

آیت‌الله مجتهدی در شرح فراز «وَصُحْبَهَ الْکِرامِ» تصریح می‌کند: خدایا توفیق بده در ماه رمضان با افراد کریم و عالم و دانا و متدین همنشین شوم. خدایا توفیق بده که با نیکان رفیق شوم. کاری کنید که رفیقتان یک درجه از شما جلوتر باشد. یکی از رموز موفقیت من در زندگی اختیار کردن رفیق خوب بوده است.این استاد بزرگ اخلاق در پایان در شرح فراز پایانی دعای روز هشتم می‌گوید: «بِطَوْلِکَ» یعنی به حق انعامت چه قدر تو به ما نعمت دادی به حق نعمت‌هایی که به ما دادی این دعاها را درباره ما مستجاب کن، «یا مَلْجَاَ الاْمِلینَ» ای کسی که پناه آرومندانی


منبع: الف