ترامپ گیت؛ درک ویژگی های مردی که عاشق دیده شدن است

ماهنامه همشهری دیپلماتیک: نیروها و رهبران جدید سیاسی در چند دهه اخیر توانسته اند با طرح شعارهای پوپولیستی، موفقیت های قابل توجهی هم در فرایندهای انتخاباتی در کشورهایی نظیر فرانسه، ایتالیا، اتریش و ایالات متحده (پیروزی دونالد ترامپ) کسب کنند.

ترکیبی از فرصت های ساختاری مناسب و بهره برداری های فرصت طلبانه رهبران پوپولیست، موجب شده جریانات راست پوپولیست در برخی کشورهای اروپای غربی همچون فرانسه، سوییس و دانمارک آرای قابل توجهی به دست آورند و در برخی کشورها مانند ایتالیا، استرالیا و هلند برای اولین بار در کابینه دولت حضور داشته باشند.

ترکیبی از وعده ها و شعارهای عوام فریبانه نظیر دموکراسی کامل و حقیقی، حاکمیت مردم، نجات مردم و دموکراسی از تهدیدهای ساختگی، گفتار شدیدا خصمانه در قابل احزاب حاکم و سیاست های آن ها و محدود کردن ورود مهاجران، تبلیغات انتخاباتی آن ها را شکل داده و می دهد.

ترامپ گیت؛ درک ویژگی های مردی که عاشق دیده شدن است

بازگشت پوپولیسم به صحنه سیاسی کشورهای اروپای غربی و ایالات متحده- که از آن به نئوپوپولیسم تعبیر می شود- ریشه در شکست احزاب سنتی در پاسخ کافی و مناسب به مسائلی چون جهانی شدن اقتصاد، هویت و فرهنگ، سرعت و مسیر ادغام یا جدایی طلبی در اتحادیه اروپا، مسئله مهاجرت و حضور گسترده مهاجران، افول اهمیت ایدئولوژی ها و سیاست طبقاتی، کاهش علاقه مردم به مشارکت سیاسی و بدبینی و عدم اعتماد شهروندان به سیاستمداران دارد.

از این منظر، پوپولیسم یک درک مبهم از دموکراسی است که بر عناصر دموکراسی مستقیم مانند رفراندوم تاکید دارد تا ساختارهای دموکراسی نمایندگی. مردم باید حاکم بر سرنوشت خودشان باشند و نهادهای میانجی مانند احزاب سیاسی و پارلمان ابزارهای ثانوی بوده و موانع تحقق دموکراسی حقیقی هستند.

فهم مسئله ترامپ

برآمدن ترامپ هم به عنوان شخصیتی سیاسی و هم به عنوان برآیند نوعی ساخت سیاسی- اجتماعی که درصدد بازنمایی هویتی جدید برای خود است، موجب شکل گیری ایده های متفاوتی در روزهای اخیر شده است. ایده هایی که در میانه فقدان پیش بینی و تحلیل، تا واکنش اضطراب آلود قابل دسته بندی هستند. عده ای از یکسو هنوز در شوک انتخاب او هستند و بر پیش بینی ناپذیری پیروز ترامپ تمرکز کرده اند. شاید آن ها قصد درک این واقعیت را ندارند که ترامپ کار خود را آغاز کرده.

در نتیجه باید بپذیریم در غیاب ابزارهای تحلیلی برای پیش بینی چنین امری، واقعیت ها منتظر ما نمی مانند و پیش می روند! بیشترین اعضای این طیف، دانشگاهیان هستند و با هدف اعاده حیثیت از خود، پدیده ترامپ را امری غیرقابل پیش بینی می دانند که امکان درک و پیش بینی آن میسر نبوده است. هر چند افرادی از سیاستمداران بین المللی نظیر خانم موگرینی هم در این طیف قرار می گیرند که به این امر پیش بینی ناپذیر اذعان داشته اند.

از سوی دیگر، طیف گسترده ای از دیدگاه ها وجود دارد که با اتخاذ نگرشی تحقیرآمیز، واکنشی یا اضطراب آلود درصدد فهم رفتارها و رخدادهای در حال ظهور هستند. رفتارها و رخدادهایی که می تواند موجب شکل گیری روند هایی جدید در فضای بین المللی شود. این که سرنوشت ناتو چه خواهدبود؟ سرنوشت برجام به کجا منتهی خواهدشد؟ نوع مواجهه ایالات متحده و ایران چگونه خواهدبود؟ پیمان های منطقه ای نظیر نفتا و اوپک چه سرنوشتی خواهند داشت؟ در این طیف که فراوانی آن بیشتر از دسته اول است، می توان افراد مختلفی را از سیاستمداران و بازرگانان تا اقتصاددانان مشاهده کرد.

درک هویت ترامپ

اما به نحوی عجیب آنچه در بحث های جاری مغفول می ماند، درک خود ترامپ اس! درک این که او کیست و چه چیزی در ذهن می پروراند؟ ایده اصلی او در رابطه با مسائل مهم چیست؟ ظرفیت های شناختی او چگونه است؟ چه چیزی شخصیت او را ساخته و می سازد؟ چگونه می توان رفتار او را درک، تحلیل و پیش بینی کرد؟

بدون شک، شخصیت ترامپ با عناصر کاریزمای قوی و گفتاری پوپولیستی، عنصر تعیین کننده ای در انتخاب وی- بدون پشتیبانی و همراهی اعضای برجسته حزب جمهوریخواه- بوده است.

 ترامپ گیت؛ درک ویژگی های مردی که عاشق دیده شدن است
علاوه بر عوامل شخصیتی، تاکید بر مولفه هایی نظیر فاسد و ضعیف بودن مقامات فعلی، محوریت دادن به مردم و ادراکات و هیجانات آن ها، بدبینی به احزاب سیاسی در قالب چپ و راست، متهم کردن رسانه ها به جانبداری از حزب حاکم، اعتماد به تئوری توطئه، انتقاد تندروانه از نخبگان سیاسی حاکم و دروغگو و فاسد خطاب کردن آن ها یا همان شکل دادن دوگانه ما در برابر دیگران از جمله نخبگان فاسد حاکم، زبان ساده و عوامانه با لفاظی سیاسی، القای بحران و فاجعه جلوه دادن وضع موجود که وضعیتی طبیعی است با لیستی از بحران های ساختگی و فقدان برنامه دقیق، همه از عناصر پوپولیسم است. در چهارچوب تفکری نظامند و راهبردی، عناصر اصلی تفکر ترامپ را می توان چنین برشمرد:

تاکید بر ملی گرایی: ملی گرایی که عنصر کلیدی ایدئولوژی راست افراطی است، دولت را شامل و برای بومیان خودی ها) می خواهد باید با غیرخودی ها، به مثابه دشمن برخورد شود. یک دولت- ملت تک فرهنگی و خالص (Mudde، ۱۳۸: ۲۰۰۷). موضوعات اقتصادی- اجتماعی برای این احزاب، ترکیبی از ناسیونالیسم و بیگانه ستیزی است که می توان آن را به مثابه نوعی سیاست ارجحیت ملی یا شوونیسم رفاهی توصیف کرد.

از این منظر، سیاست های اقتصادی این احزاب، تا حدودی تابه برنامه های فرهنگی- اجتماعی آن ها در چهارچوب حمایت گرایی ملی و اقتصادی یا ترکیبی از آنان است. پیامد این امر در فضای بین المللی، سقوط بورس های جهانی، افزایش نرخ بهره و اعتبار اوراق قرضه ملی در ایالات متحده، کاهش ارزش یورو، افزایش قیمت دلار، افزایش قیمت طلا و کاهش قیمت نفت است.

محوریت تفکر سیاه و سفید: پوپولیسم را باید گفتمانی دارای جهان بینی مانی گونه یا دوانگار دانست که در دوران های بحرانی، اراده مردم را به عنوان خیر معرفی می کند و نخبگان توطئه گر (اقلیت) را به عنوان مظهر شر می شناسند. همچنین این گفتمان و جهان بینی را در تضاد با جهان بینی پلورالیستی ارزیابی می کند که بر اجتناب ناپذیری و مطلوبیت تکثر و تفاوت دیدگاه ها در یک دموکراسی تاکید می کند و از یک نظم دموکراتیک نهادینه و نهادهای میانجی حمایت می کند (Hawkins، ۲۹: ۲۰۱۰)

طرفداری از «الگوی عدم حسن نیت ذاتی»: براساس آن ماهیت اصلی زندگی سیاسی را متعارض دانسته و قائل به نبرد خیر علیه شر هستند و به طور دائم احساس ناامنی، انعطاف ناپذیری و ناسازگاری دارند. مارگارت هرمن معتقد است که «رهبران پرخاشگر شدیدا اقتدارطلب هستند، پیچیدگی فکری اندکی دارند، به دیگران اعتماد ندارند، ملی گرا هستند و احتمالا بر این باورند که بر رویدادهایی که در آن حضور دارند تا حدی کنترل دارند».

بعدها هرمن براساس این پژوهش اولیه، کتاب تحلیل ویژگی رهبران را به رشته تحریر درآورد که در آن شخصیت به عنوان ترکیبی از هفت ویژگی: باور به توانایی خود برای کنترل رویدادها، پیچیدگی فکری، اقتدارطلبی، عدم اعتماد به دیگران، تعصب درون گروهی، اعتماد به نفس و وظیفه مداری در نظر گرفته می شود. این امر در حوزه سیاست داخلی منجر به گسترش تضادهای اجتماعی و در سطح بین المللی به گسترش بحران میان ایالات متحده و برخی دولت ها نظیر چین و ایران می انجامد.

داشتن توهم خودبزرگ بینی و داشتن قدرت مطلق که نشان دهنده «امیال کودک پرورش نیافته و از لحاظ هیجانی ضعیف» است. گفتارهای نیندیشیده، هیجانی و متناقض، تعرض به حقوق دیگران و احساس کنترل بر آن ها شواهد وجود چنین امری در شخصیت ترامپ است. در چنین شرایطی، دونالد ترامپ، دوست یا دشمن دائمی ندارد، بلکه هیجان دائمی دارد! امکان ظهور نشانگان شخصیت دوقطبی که به صورت فعال- منفعل، خودشیفته- نوع دوست، شکاک- قاطع و شیدا- افسرده [اختلال روانی دوقطبی] قابل مشاهده است.

باربر در کتابی با عنوان تحلیل تطبیقی روسای جمهور آمریکا: پیش بینی عملکرد در کاخ سفید، این دسته از روسای جمهور ار افراد خطرناکی به شمار می آورد، زیرا تمایل به مکرر کاری و پرخاشگری داشته و به حدی یکدنده و انعطاف ناپذیر هستند که باری خود و کشور فاجعه به بار می آورند.

 ترامپ گیت؛ درک ویژگی های مردی که عاشق دیده شدن است
باربر ادعا می کند که بین روسای جمهور اخیر، ریچارد نیکسون، و لیندون جانسون هر دو افراد فعال- منفی گرایی بودند که با یکدندگی سیاست های خود را پیش ی بردند که در نهایت باعث سقوط آن ها به ترتیب به دلیل رسوایی واترگیت ویتنام شد. در سال ۱۹۷۰ نیکسون تصمیم گرفت با حمله به کامبوج جنگ ویتنام را گسترش دهد و به این ترتیب در دام سیاستی افتاد که منجر به شکست وی شد. او هم مانند جانسون مبتلا به پارانویا بود و توطئه گران و دشمنان را در همه جا می دید. هر دوی آن ها در تنهایی مطلق به دوران ریاست جمهوری خود پایان دادند.(هاوتن، ۱۳۹۳)

احساس رسالت تاریخی برای بازگرداندن عظمت به ایالات متحده و اعاده عصر از دست رفته: پوپولیسم به عنوان یکی ایدئولوژی، نه یک رویه و روش سیاسی؛ جامعه را به دو گروه همگون (بومی) و ناهمگون (مهاجران) یا مردم پاک در برابر نخبگان فاسد تقسیم می کند و تاکید می کند سیاست باید بیان اراده عمومی مردم باشد.  دموکراسی پوپولیستی چیزی نیست جز اهمیت بیشتر به این اراده عمومی و نه حتی حقوق بشر یا تضمین قانونی آن.

در واقع از این منظر، پوپولیسم یک ایدئولوژی است که مردم (مردم این جاباضیلت و همگون تصویر می شوند) را در تقابل با نخبگان فاسد به عنوان دیگری مجسم می کند و نخبگان حاکم را به تلاش در جهت مرحوم ساختن مردم صاحب حاکمیت از حقوق، ارزش ها، پیشتر، هویت و صدا متهم می کند. (Albertazzi and McDinnell، ۳: ۲۰۰۸)

دگرستیزی و تلاش برای حذف غیریت، به ویژه در رابطه با مهاجران (به ویژه مکزیکی ها، چینی ها، یهودیان و مسلمانان): از لحاظ داخلی، هر چقدر این جریان قدرت بیشتری بگیرد، به همان اندازه عرصه برای مهاجران به ویژه مسلمانان تنگ تر خواهدشد و از آن جا که این حزب مانند سایر جریانات راستگرا، فضای عمومی را شدیدا با تبلیغات عوامانه علیه مهاجران مسموم می کند، این مسئله می تواند به گسترش هرچه بیشتر اسلام گرایی سیاستی تندرو در فرانسه منتهی شود و موانع جدی را برای پروسه ادغام مهاجران مسلمان در فرهنگ و جامعه فرانسوی ایجاد کند. از طرف دیگر، تقویت نیروهای افراطی هم می تواند به گسترش فعالیت های خشونت بار و تروریستی و بحران مضاعف منتهی شود.

آینده ترامپ چگونه خواهدبود؟

در این نوشتار، ۱۰ دلیل اصلی برای بروز ترامپ گیت ارائه خواهدشد.

قدرت عوامل ساختاری- نهادین در برابر شخص گرایی ترامپ: ساختارسیاسی در ایالات متحده در دو قرن گذشته، دارای ماهیتی نهادین و استوار بوده که بیش از آنکه بازتاب دهنده قدرتش شخصی باشد، منعکس کننده قدرت عوامل بوروکراتیک و سازمانی بوده است. به نحوی که همواره از تعیین کنندگی راهبردهای بلندمدت سخن گفته شده که همه روسای جمهور صرف نظر از تفاوت ها در نوع شخصیت، همواره مقهور آن شده اند.

 ترامپ گیت؛ درک ویژگی های مردی که عاشق دیده شدن است
سخنان اوباما اندکی پیش از ترک کاخ سفید مبنی بر ناگزیری ترامپ از پذیرش قواعد از پیش تعیین شده، شاهدی بر این مدعاست. اما ترامپ از پذیرش قواعد از پیش تعیین شده، شاهدی بر این مدعاست. اما ترامپ به نحوی عمل کرده که به نظر می رسد با تاکید بر اهمیت قدرت شخصی خود در جدال با چنین ساختاری قرار داده است. ساختاری که در نهایت او را زیر چرخ های خود خرد خواهدکرد. عقل سلیم می گوید که دن کیشوت هنگامی که با شمشیر چوبی به جنگ آسیاب های بادی غول آسا می رود، پیش تر عرض خود برده است!

ضعف های شخصیتی (بخوانید: گاف های!) ترامپ: شواهدی وجود دارد که ترامپ هنگام حضور در روسیه برای شرکت در مراسم زیباترین دوشیزه سال و در جریان تعاملات اقتصادی، دچار اشتباهاتی شده که به رغم آن که جنس این اشتباهات را نمی دانیم، اما پذیرفته شده که رخ داده است. اعمال نفوذ روس های در فرایندهای انتخابات و تلاش های ترامپ برای جلب همکاری پوتین با هدف سرپوش گذاشتن بر چنین مسائلی است.

پایان زودهنگام سرخوشی ناشی از هیجان طلبی و آغاز دوران دشوار و مسئولیت پذیری و پاسخگویی: هیجان طلبان در عرصه سیاسی شروع کننده های خوبی هستند که با مهارت مرزهای متمایزی از هویت و کیش شخصیت برای خود می آفرینند. اما پس از چندی که هیجان فروکش کرد، دورانی از اضطراب آغاز می شود که تاوان سرخوشی های اولیه است. این امر موجب می شود هیجان طلب ها به همان سرعت که ظهور می کنند، سقوط کنند. زیرا، دشواری های ناشی از کار و ضرورت پاسخگویی به تقاضاها بیش از پیش آشکار می شود و نمی توان ناتوانی کارکردی را با هیجان مستمر پوشش داد.  

ناتوانی در ارتباط یابی موثر با رکن چهارم دموکراسی و از دست دادن حمایت رسانه ها و مطبوعات: از دیدگاه ترامپ، رسانه ها نماد خیانت و توطئه هستند. زیرا نمی توانند او را به عنوان تنها ستاره میدان بپذیرند و در خدمت او عمل کنند. اقتدارطلبانی نظیر ترامپ همه چیز و از جمله رسانه ها را به عنوان بنگاهی تلقی می کنند که باید انعکاس دهنده توانایی های خارق العاده او باشد!

مردم ایالات متحده یک رییس جمهور بد قوی را رییس جمهور خوب ضعیف ترجیح می دهند. اما آن ها خواهندفهمید که ترامپ، یک رییس جمهور بد ضعیف است که با تمارض به قهرمان گرایی، آن ها را فریب داده است. رییس جمهوری که خود را در برابر بن بست هایی می بیند که قدرت مانور او را روز به روز کاهش می دهد و اقدامات شتابزده او را به بن بست می کشاند.

ذهن و زبان ساده ساز و ناتوانی در اقناع افکار عمومی: ناتوانی ترامپ در فهم پیچیدگی های سیاسی و ارائه تحلیل های غیردقیق نظیر اعلام عملیات تروریستی در سود، موجب کاهش روزافزون محبوبیت او خواهدشد. به نحوی که ترامپ در درازمدت نمی تواند دوستان اطراف این خود را نگه دارد و در پایان به عنوان «رییس جمهور تنها» مجبور خواهدشد کاخ سفید را ترک کند. بیش فعالی ترامپ در واکنش به رویدادها، موجب اتخاذ تصمیم های نیندیشیده و موضع گیری های نسنجیده خواهدشد.

خودشیفتگی و خودبزرگ ببنی و عدم بهره گیری از نظارت کارشناسان و مشاوران که زمینه را برا ظهور شخصیت اقتدارگرا فراهم ساخت. دروغگویی و طفره روی از واقعیت ویژگی اصلی رهبران پوپولیست است. رهبرانی که تمایل دارند با داستان سرایی و خیال بافی های فانتزی، محبوبیت خود را حفظ کنند. اما آن ها در درازمدت می یابند که لو رفته اند و نمی توانند مردم را بر پایه آمارهای غیرواقعی یا دروغ متقاعد سازند.

ترامپ گیت؛ درک ویژگی های مردی که عاشق دیده شدن است

فشارهای مستمر و از دست دادن احساس کنترل و ظهور

علائم فروپاشی روانی: در شرایطی که ترامپ از چند جبهه و در قالب پیام های متناقضی (پوپولیست، جنگ طلب، دموکراسی و فاسد) مورد حمله قرار گیرد، دچار اختلال در تفکر و رسیدن به آستان فروپاشی روانی می شود. ترس تهاجمی و میل به بقای ترامپ موجب خواهدبود که بدترین اشتباهات را در رویارویی با مخالفان مرتکب شود.

بایسته های راهبردی

در شرایط کنونی، تحلیل مسئله ترامپ به جای توصیف و ارائه نگرش های کاربردی ضرورت دارد. از این رو، باید از موضعی راهبردی به انتخاب ترامپ به عنوان رییس جمهور ایالات متحده پرداخت. برخی تحلیل گران معتقدند عملکرد روسای جمهور ایالات متحده بیشتر تحت تاثیر رویدادها و شرایط پیش آمده است تا تحت تاثیر شخصیت آن ها (موقعیت گرایی).

بنابراین، صرف نظر از آن که چه کسی رییس جمهور است، معمولا شرایط کاری- به خصوص شرایط اقتصادی- بیشترین تاثیر را در موفقیت یا ناکامی روسای جمهور دارد. به عنوان مثال، جرالد فورد و جیمی کارتر بدشانس بودند که زمانی تصدی امور را به دست گرفتند که اقتصاد جهانی دچار بحران شده بود، ولی رونالد ریگان پس از سال ۱۹۸۲ و در زمانی که اوضاع اقتصادی جهان رو به بهبود بود، به ریاست جمهوری رسید.

همچنین، عامل شانس در «موفقیت» بعضی روسای جمهور دخیل است: روزولت زمانی به ریاست جمهوری رسید که طرفداران جمهوریخواه هربرت هوور به دلیل بحران اقتصادی عظیم دهه ۱۹۳۰ اعتبار خود را از دست داده بودند و روزولت توانست در آستانه جنگ جهانی دوم را نباید در این زمینه فراموش کرد؛ آن هم ویژگی های شخصیتی ترامپ است.

ترامپ در کارزارهای انتخاباتی نشان داد علاقه مند است بر تمام امور کنترل مطلق داشته باشد و هیچ چیزی خارج از دید او نباشد. بنابراین، می تواند او را در زمره روسای جمهور بیش فعال دانست که علاقه مند هستند حتی فرصت تصمیم گیری درباره جزییات را هم از دست ندهند! ذهنیت افرادی نظیر ترامپ آمیخته با یک رسالت ساده لوحانه برای راه انداختن چرخه تخریب و ساختن است.

این دسته افراد که اغلب دانش فنی- مهندسی دارند، معتقدند بهترین راه برای ساختن، نابود کردن است! از این رو، باید ضمن عطف نظر به تلاش های ترامپ برای بهم ریختن وضعیت کنونی در ایالات متحده، اعمال برخی سیاست های جدید با هدف تخریب زیرنظام های منطقه ای و تغییر موازنه در خلیج فارس را پیش بینی کرد.

 ترامپ گیت؛ درک ویژگی های مردی که عاشق دیده شدن است

سیاست صبر و انتظار تو ام با درک واقع بینانه- نه انفعال یا سکوت- برای انتقال زمینه های بحران و مواجهه ضروری است. درواقع، باید با هدف ارجاع تضادهای هویتی مورد نظر ترامپ به کشورهای عرب منطقه نظیر عربستان و قطر، رویارویی با یهودیان (بسیاری از ناسیونالیست های آمریکایی، مکزیکی تبارها، یهودیان را دشمن درجه یک خود می دانند وای امر در کمپین های انتخاباتی حامیان ترامپ قابل مشاهده بود)، خود را به عنوان محور تمایز و رویارویی، در کانون تضادها قرار ندهیم.

ایرانیان مقیم ایالات متحده به شدت از عملی شدن سیاست های ضدمهاجرت ترامپ در هراس هستند. در وضعیت کنونی، دولت می تواند با اتخاذ نگرشی راهبردی، تلاش های خود را برای بازگشت ایرانیان مهاجر بازبینی کند و از ظرفیت های مادی و معنوی آن ها برای کشور بهره گیرد. سیاست های اعلانی ترامپ علیه ایران به شدت خصمانه و جنگ طلبانه خواهدبود و تلاش خواهدکرد تا مانع از تحقق برجام شود.

در این رابطه، امکان وضع تحریم های جدید از سوی ایالت ها، اعمال سیاست های سختگیرانه تر در رابطه با ورود ایرانیان به ایالات متحده و انجام اقدامات تنش آفرین نظیر برگزاری سمینارها، و همایش های ضدایرانی (با تمرکز بر بحث های قومی و حقوق بشری)، اعطای کمک مالی سالیانه به گروه های معارض نام (نظیر آن چه در دوران کلینتون و بوش پسر وجود داشت)، تلاش برای کاهش اعتبار جایگاه اقتصادی ایران در نظام بین المللی و تضعیف ارزش ریال وجود دارد.

با توجه به نقش تاثیرگذاربودن پوتین در فرایندهای انتخاباتی ایالات متحده و حمایت از ترامپ، می توان شاهد نزدیکی بیش از پیش دیدگاه های روسیه و ایالات متحده بود. این امر می تواند موجب ایفای نقشی دوگانه از سوی روس ها در رابطه با ما شود: الف. براساس شواهد و تجارب تاریخی (نظیر دوران تحریم)، نزدیکی روسیه و ایالات متحده به یکدیگر به معنای اتخاذ سیاست های مشترک، وجه المصالحه قرار گرفتن منافع ملی ایران و نادیده گرفتن نقش جایگاه ایران و امکان کاهش اثرگذاری ما در معادلات منطقه ای شود.

شاید مذاکرات صلح سوریه در قزاقستان نمونه اولیه چنین رویکردی است. ب. روسیه تلاش کند از اختلافات میان ایران و ایالات متحده، فضای جدیدی برای نقش آفرینی ایران ایجاد کند. این فرض کمتر محتمل به نظر می رسد.

پیروزی ترامپ در ایالات متحده می تواند به نضج  گیری بیش از پیش راست افراطی در سراسر اروپا و تقویت اعتماد به نفس این نیروها در کشورهای اروپایی و در نتیجه تضعیف سیاست های امنیتی و خارجی اتحادیه اروپا کمک کند. بنابراین، ضرورت دارد با درک این تحولات، چشم اندازهای احتمالی رابطه با اتحادیه اروپا و برخی کشورها نظیر فرانسه، اتریش و آلمان و پیامدهای ناشی از حضور این نیروها و تغییر در ساختار تصمیم گیری در رابطه با برجام بررسی شود. ترامپ تمایل دارد خود را فردی بسیار محبوب و پرطرفدار نشان دهد که همه محو قدرت و شخصیت او هستند.

 ترامپ گیت؛ درک ویژگی های مردی که عاشق دیده شدن است

در تصاویری که اغلب از او پخش می شود، همیشه حلقه ای از دوستان او در کاخ سفید حضور دارند واو خود را میان آن ها می بیند. اما این ظاهر قضیه است. ترامپ بسیار نگران است که دیگران متوجه تنهایی او میان جمع شوند. نوعی اضطراب از تنهایی که به خاطر خودشیفتگی و خودبزرگ بینی او بیش از پیش ظهور خواهدیافت. این امر می تواند موجب تضعیف سیاست های نهادی، میل به تصمیم گیری فردی و اتخاذ تصمیمات شتاب زده و نیندیشیده شود.

هر چند او تلاش خواهدکرد با نمایش حضور دیگران و صدور فرمان های اجرایی، آن ها را در منطق تصمیم گیری و پیامدهای تصمیمات خود شریک معرفی کند! توییت های عجولانه و شتابزده یکی از نشانگان رفتاری ترامپ در میل به شخص گرایی است.

ترامپ در شرایط کنونی بیش از هر چیز نیاز به دیده شدن و درک دارد. نباید او را تحقیر کرد و خوار شمرد. تحقیر و تخفیف شخصیت او می تواند روان رنجوری او را تشدید کند و احساس عدم کفایت و پرخاشگری همزمان به او دست دهد. از یکسو، احساس کند عزت نفس او نشانه گرفته شده و از سوی دیگر، برای جبران این تحقیر و سرخوردگی به ساز و کارهای معطوف به پرخاشگری و تخریب روی آورد. چنان که در رویارویی با دادستان های ایالات متحده در نقض دستور اجرایی منع ورود شهروندان هفت کشور مسلمان، شاهد بروز چنین واکنشی بودیم.

در چنین شرایطی بهتر است از این ادبیات استفاده کرد که ترامپ رییس جمهور منتخب مردم ایالات متحده است و ما به آرای مردم برای تعیین سرنوشت خود احترام می گذاریم. گرچه ممکن است چنین انتخابی در تضاد کامل با ایده ها و منافع ما باشد، ولی می توان از دریچه عقلانیت و دوراندیشی با آن رفتار کرد. عقلانیتی که راهبردی اندیش باشد و با دوراندیشی درصدد سناریوسازی و تحلیل رفتاری باشد تا تحقیر و پرخاشگری متقابل! چنان که بتوان با قدرت منطق و گفتار و مهم تر از آن بینش راهبردی، موجب اعتلای منافع ملی شد.

دکتر علی اشرف نظری
دانشیار علوم سیاسی دانشگاه تهران


منبع: برترینها

طرز تهیه سوپ جو سفید در مایکروویو

سوپ جو سفید پیش غذای خوشمزه ای است که به راحتی می توانید آن را با استفاده از مایکروویو تهیه کنید و لذت ببرید.

طرز تهیه:
 

  • جوپرک ۱۰۰ گرم
  • هویج سه عدد
  • آب مرغ دو پیمانه
  • نمک و فلفل به میزان لازم
  • جعفری خرد شده سه قاشق غذاخوری
  • خامه ۵۰ گرم
  • آب دو لیوان

مواد لازم برای سس سفید:
 

  • شیر یک پیمانه
  • کره ۵۰ گرم
  • آرد دو قاشق مرباخوری
  • نمک و فلفل  به میزان لازم

 طرز تهیه سوپ جو سفید در مایکروویو

طرز تهیه:
 
۱٫ برای تهیه سس ابتدا کره را با قدرت ۱۰۰ درصد (معادل ۹۰۰ وات) یک تا یک و نیم دقیقه در مایکروویو می گذاریم و آرد را به آن اضافه می کنیم تا کاملا آرد در کره حل شود.

۲٫ آنگاه شیر، نمک و فلفل را کم کم داخل آن ریخته و هم می زنیم و مجددا ظرف بدون در را به مدت دو تا چهار دقیقه با قدرت ۶۰ درصد در دستگاه می گذاریم تا سس آماده شود.

۳٫ برای تهیه سوپ، هویج رنده شده را با نصف لیوان آب در ظرف مناسبی ریخته و ظرف را با در بسته به مدت پنج الی شش دقیقه با قدرت ۱۰۰ درصد در مایکروویو می گذاریم سپس آب، آب مرغ و جو پرک را به هویج اضافه کرده و ظرف را با در بسته به مدت ۲۰ تا ۲۵ دقیقه با قدرت ۱۰۰ درصد در مایکروویو قرار می دهیم.

۴٫ سس سفید آماده را به سوپ افزوده و مجددا ظرف را بدون در به مدت پنج الی شش دقیقه با قدرت ۶۰ درصد در دستگاه گذاشته و بعد از آن خامه، جعفری، نمک و فلفل را به سوپ اضافه می کنیم.
 

 نکات:

  • در صورت دلخواه می توانید ۱۰۰ گرم قارچ را خرد کرده و در کره تفت دهید و بعد به سوپ اضافه کنید. 
  • سوپ جو سفید جزو سوپ میباشد.
  • زمان آماده سازی مواد اولیه و مایحتاج آن حدودا ۱۰ دقیقه.
  • و زمان پخت و انتظار آن در حدود ۴۰ دقیقه میباشد.
  • سوپ جو سفید را می توانید در وعده پیش غذا – سرو کنید.
  • همچنین میتوان در ماه رمضان به عنوان افطار – میل کرد.
  • توجه نمایید مقدار مواد اولیه و دستور تهیه برای ۶ نفر مناسب میباشد.


منبع: برترینها

سفره افطار مردم در کشورهای دیگر

درایران افطار با نوای ربنا رنگ و بوی دیگری میگیرد و سفره ویژه افطار در اکثر خانه ها پهن می شود. سفره ای که معمولا شامل چای و خرما و نان و پنیر است. زولبا بامیه ، حلوا ، حلیم و بالخره آش رشته یا شله قلم کار از غذاهایی هستند که حتما در سر سفره ایرانی ها مشاهده می شود نان تازه و بالخره انواع کتلت و کوکو و شامی معمولا در مهمانی های افطار که در کشور ما بسیار مرسوم بود و کمابیش هم هست دیده می شوددر ایران هم مانند اکثر کشورهای اسلامی اگر افطار در تابستان به ساعات شام نزدیک باشد این سفره با سفره شام یکی می شود اما در زمستان که افطار زودتر از شام است معمولا سفره سبک تر و البته سالم تر است.

در اکثر کشورهای اسلامی بهترین غذاها در همین ایام صرف می شود با هم سرکی می زنیم به سفره افطار در برخی از کشورهای جهان.

افغانستان

در افغانستان، افطار سنتی معمولا شامل خرما، “شوروا” نوعی سوپ ، کباب، “پیازا “(گوشت در سس پیاز خورشتی)، “مانتو “(چاشنی، گوشت چرخ شده پیچیده شده در ماکارونی)، “کابلی پلاو” (برنج با عدس، کشمش، هویج، و گوشت بره)، “بولانی” (گوشت سرخ شده یا نان پخته با پر کردن گیاهی)، و برنج، و همچنین غذاهای دیگرهمچنین دسر های شیرین و نوعی شیرینی مانند زولبیا پای ثابت سفره رمضان افغانی هاست.

در سفره افطار دیگر کشورهای مسلمان چه خبر است؟

کابلی پلاو

بنگلادش

دربنگلادش هم طیف گسترده ای از غذاها در سفره افطار بنگال ها قرار دارد برخی از متداولترین غذاهای افطار درآشپزخانه بنگلادشی شامل” پیاژو”ساخته شده از عدس رب، پیاز خرد شده، فلفل سبز، “بیگونی “تشکیل شده از برش نازک از بادمجان در یک خمیر نازک از آرد گرم غوطه ور در روغن وحلیم، خرما، سمبوسه،” دال پوری “(آش نوعی از عدس شیرین وخوش طعم)، “چوله “( نخود پخته شده) کباب ماهی، پیتا نوعی شیرینی بنگالی و انواع مختلف میوه ها: مانند هندوانه. همچنین نوشیدنی هایی مانند روح افزا و شربت لیمو در سفره افطار استفاده می شود.

در سفره افطار دیگر کشورهای مسلمان چه خبر است؟

هند

در هند هم غذاهای مشترکی با بنگلادشی ها وجود دارد مسلمانان در هند با آب و خرما روزه خود را می شکننددر مکان هایی مانند حیدرآباد، مردم افطار را با حلیم غنی و پر ملاط باز می کنند

در ایلات جنوبی مانند تامیل نادو و کرالا، مسلمانان روزه را با “نانبو کانجی “که بشقابی از برنج قوام آمده با پوره گوشت و سبزیجات باز می کنند

همراه با “پاکوره “نام غذایی فوری هندی و در اصل از گجرات است که بصورت گلوله های برشته شده خمیر بهمراه مخلفات دیگر عرضه می شود. نوعی کتلت به نام” وادای “هم مخصوص این ایام است گیاهخواران هم با نوعی فرنی به نام “سرکومبا “افطار می کنند

در سفره افطار دیگر کشورهای مسلمان چه خبر است؟

پاکوره

در ایالات شمالی مانند دهلی، اوتار پرادش، مادها پرادش و بنگال غرب، مسلمانان به طور معمول با خرمای تازه و میوه های تازه و آب میوه همراه با غذاهای سرخ شده مانند سمبوسه و پاکورا باز می کنند شربت روح افزا در این جا هم پر طرفدار است.

در سفره افطار دیگر کشورهای مسلمان چه خبر است؟

شربت پر طرفدار روح افزا در شبهه قاره هند

اندونزی

در اندونزی افطاربیشتر با “کولاک” نوعی سوپ- دسر شیرین شامل پالم ، شیر نارگیل و قطعات میوه های گرمسیری آغاز می شود نوشیدنی دیگر “کلاپا مودا “از نارگیل تازه چیده شده به دست می آید.

در سفره افطار دیگر کشورهای مسلمان چه خبر است؟

کولاک

مالزی

در مالزی، سفره افطار بسیار متنوع است چرا که مالزی از لحاظ تنوع غذایی بسیار غنی است.”نسی لمک “در انواع و با چاشنی های متنوع که ترکیبی است از مقداری برنج پخته شده با شیرنارگیل تخم مرغ ماهی های خشک و مقداری سبزیجات غذای غالب این شبهاست انواع ساتای که کباب چوبی مالایی است و لاکسا نوعی سوپ تند مالایی هم در سفره مالزی ها دیده می شود آنها همچنان علاقه ای خاص به شیرینی های سنتی خود به عنوان افطار دارند.چای داغ و تنقلات هم در این ایام و در مساجد بسیار پر طرفدار است.

در سفره افطار دیگر کشورهای مسلمان چه خبر است؟

پاکستان

در پاکستان با خرما و آب روزه را افطار می کنند اما در شهرهایی چون لاهور و اسلام آباد و کراچی افطار یک وعده غذای سنگین به حساب می آید و از انواع غذاهای سنتی در آن استفاده می شود.

جالبی همان زولبیای خودمان که در افغانستان هم درست می شود در پاکستان نیز پر طرفدار است. همچنین سمبوسه با مخلفات تند که از غذاهای ویژه سفره افطار پاکستانی هاست . علاوه برآن پاکورا که در قسمت مربوط به هند نیز اشاره شد با سبزیجات متفاوت در پاکستان هم مصرف می شود.

موارد دیگری مانند اسپرینگ رول مرغ ، شامی کباب، و سالاد میوه، “پاپاد” (ورقی از خمیر خشک شده در آفتاب، سرخ شده و یا بو داده شده و مانند چیپس است)، “چاناچات “(نخود سالاد)، همچنین سوپ لغمان (رشته فرنگی) نیز بین پشتون ها و بلوچهای پاکستان رواج دارد.

در سفره افطار دیگر کشورهای مسلمان چه خبر است؟

ترکیه

در ترکیه ماه رمضان با شادی و سرور همراه است و اکثر رستورانها بهترین منوهای خود را در این ماه ارایه می دهند ترکیه هم مانند مالزی از تنوع غذایی که حاصل برخورد چند فرهنگ متفاوت است بهره می برند. در ترکیه چای و نوعی باقلوا و راحت الحلقوم از ملزومات اصلی سفره افطار است ولی معمولا خرما ونان و پنیر و زیتون در اکثر سفره ها دیده می شود .در این ماه” پیده “گوشت و سبزیجات بیشتر پخته می شود که تقریبا نوعی پیتزای ترکی است.

در سفره افطار دیگر کشورهای مسلمان چه خبر است؟

گولاک

“سوجوک” نوعی سوسیس ، “پاستاراما”(گوشت خشک شده ) ، “بورک” نوعی پیراشکی خانگی در اکثر سفره ها دیده می شود. همچنین گولاک که نوعی دسر سنتی است که از شیر و خمیر و انار درست می شود در این ماه مصرف می شود. همچنین شربت آب رز که سنتی عثمانی است

در استانبول، یکی از مکان های قابل توجه برای افطار میدانسلطان احمداست. واقع در نزدیکی مسجد سلطان (مسجد آبی) که بسیاری از سفره های افطار و رستورانهای کوچک آنجا برپا می شود.

لبنان

لبنان جلوه گاه فرهنگ غذایی اعراب است سفره افطار در این کشور و سوریه تقریبا با اکثر کشورهای عربی همپوشانی دارد.غذاهای لبنانی در این ماه طیف گسترده اس از انواع سالاد و زیتون ، پیش غذاها و غذاهای خوش طعم لبنانی است .

در سفره افطار دیگر کشورهای مسلمان چه خبر است؟

سالاد فتوش و پیش غذاهایی چون حمص( نخود کوبیده با ارده و روغن زیتون)، بابا غنوچ( بادمجان کبابی کوبیده با لیمو و ارده)، سوپ پیاز، سوپ شیش باراک و نودل، انواع کیبه، و انواع فطائر ( ناهای کوچک با مخلفات داخل آن) سمبوسه، فلافل گوشه ای از سفره افطار عربی است. بعد از آن غذاهای اصلی مانند شاورما ، مقلوبه ، انواع کباب و جوجه بریانی در سفره لبنانی قرار دارد علاوه برآن شیرینی جات لبنانی که در جهان زبانزدند نیز پای ثابت سفره اعراب هستند شیرینی هایی مانند خطائف (شبیه قطاب خودمان) و انواع باقلوا هم از مواد پرطرفدار این شبها در لبنان و اکثر کشورهای عربی است.
منبع: برترینها

بحران قطر با بازارهای مالی جهان چه کار کرد؟

ارزش سهام وال استریت سقوط کرد که بیشترین افت متعلق به اپل بود؛ در عین حال دلار از از کمترین ارزش برابری ۷ ماهه خود در برابر یورو دوباره فاصله گرفت و احیا شد.

بحران قطر با بازارهای مالی جهان چه کار کرد؟پول‌نیوز – بحران قطر در خاور میانه بازارهای مالی جهان را تحت تاثیر قرار داد؛ به طوری که شاخص سهام سقوط کرد ، دلار تثبیت شد ، و قیمت نفت کاهش یافت.

به گزارش رویترز، روز دوشنبه پس از این که عربستان سعودی بزرگترین صادر کننده نفت خام جهان، امارات متحده عربی، مصر و بحرین روابط خود با قطر را قطع و این کشور را به حمایت از تروریسم متهم کردند؛ شاخص سهام اصلی قطر بیش از ۷ درصد سقوط کرد.

قطر بزرگترین تولید کننده گاز طبیعی مایع (ال ان جی) جهان و تولید کننده عمده میعانات گازی است.

ارزش نفت خام برنت با نگرانی از این که قطع روابط با قطر باعث آسیب دیدن توافق جهانی برای کاهش تولیدات شود حدود ۱ درصد کاهش یافت.

آخرین قیمت بسته شده برنت ۴۹.۴۷ دلار بود، که ۰.۹۶ درصد کاهش داشت و نفت خام آمریکا با افت ۰.۵۹ درصدی به ۴۷.۳۸ دلار به ازای هر بشکه رسید.

به نوشته رویترز، ظرفیت تولید نفت خام قطر در بین کمترین های اوپک رده بندی می‌شود اما تنش در بین اعضای این گروه می‌تواند منجر به تضعیف توافق ایجاد شده با هدف تقویت قیمت ها شود.

ارزش سهام وال استریت سقوط کرد که بیشترین افت متعلق به اپل بود؛ در عین حال دلار از از کمترین ارزش برابری ۷ ماهه خود در برابر یورو دوباره فاصله گرفت و احیا شد.

با چرخش تمرکز سرمایه گذاران به مسائل مهم این هفته که جلسه بانک مرکزی اروپا و انتخابات انگلستان است، دلار از پایین ترین مقدار ۷ ماهه خود که در روز جمعه پس از گزارش ضعیف مشاغل آمریکا به آن دست یافته بود احیا شد و در مقابل سبد ارزهای مهم تثبیت شد و شاخص آن ۰.۰۹ درصد افزایش یافت.

شاخص‌های سهام آمریکا نیز با سقوط سهام اپل پس از کنفرانس سالانه رونمایی از محصولات و خدمات این شرکت به پایین کشیده شد. میانگین صنعتی داو جونز ۲۲.۲۵ واحد یا ۰.۱ درصد سقوط کرد و ۲۱۱۸۴.۰۴ واحد شد. شاخص اس اند پی نیز۹۷.۲ واحد یا ۰.۱۲ درصد کاهش یافت و به ۲۴۳۶.۱ واحد رسید؛ شاخص ترکیبی نزدک هم ۱۰.۱۱ واحد یا ۰.۱۶ درصد سقوط کرد و به ۶۲۹۵.۶۸ واحد رسید.


منبع: پول نیوز

جزیره‌ای یخ زده در شمالی‌‌ترین نقطه روسیه (عکس)

جزیره دیکسون که به لبه جهان معروف است، در شمال سرزمین کراسنویارسک روسیه ،ساحل دریای کارا و اقیانوس منجمد شمال واقع است

جزیره‌ای یخ زده در شمالی‌‌ترین نقطه روسیه (عکس)

جزیره‌ای یخ زده در شمالی‌‌ترین نقطه روسیه (عکس)

جزیره‌ای یخ زده در شمالی‌‌ترین نقطه روسیه (عکس)

جزیره‌ای یخ زده در شمالی‌‌ترین نقطه روسیه (عکس)

منبع:آخرین خبر

برچسب ها: ، ، ،


منبع: پول نیوز

نیوزیلند، سرزمین افسانه ای هابیت ها (+عکس)

نیوزیلند همانند همسایه‌ی بزرگ‌تر و برجسته‌ترش، استرالیا، در رادار سفر آمریکا آنچنان که باید شناخته نشده است.

پول‌نیوز -نیوزلند با تپه‌های سرسبز و تفریحات عجیب و غریبش بدون اغراق انگار از دل اسطوره‌ها شکل گرفته است. برای شناخت بیشتر این کشور بی‌نظیر با ما همراه شوید.

نیوزیلند، سرزمین افسانه ای هابیت ها (+عکس)

مه پیرامون کوه‌های دوردست می‌گردد. آب که آمیزه‌ای از رنگ آبی با سبز زمردی است همواره به ساحل سنگی برخورد می‌کند. سرسبزی نواحی طبیعی روشن و فرح‌بخش است و در کل گویی به مکانی ناشناخته سفر می‌کنید.

نیوزیلند، سرزمین افسانه ای هابیت ها (+عکس)

گردشگران در شهر ساحلی کوچک «Kaikoura» در سواحل پرسه می‌زنند و در فروشگاه‌ها جستجو می‌کنند. از هر کشوری (بریتانیا، دانمارک، هند، چین) مسافر آمده اما گردشگر آمریکایی کمیاب است.

نیوزیلند، سرزمین افسانه ای هابیت ها (+عکس)

نیوزیلند همانند همسایه‌ی بزرگ‌تر و برجسته‌ترش، استرالیا، در رادار سفر آمریکا آنچنان که باید شناخته نشده است. ترکیبی از تاثرات مناطق حاره‌ای و اروپا با چاشنی فرهنگ‌های آسیایی و بومی، نیوزیلند را بسیار شایان توجه می‌نمایند.

اوکلند (Auckland)
اوکلند ناحیه‌ای شهری است که توسط تپه‌های سبز و گرد و لبنیات‌سازی‌ها محاصره شده است. این شهر که ورودی غالب گردشگران نیوزلند است هم پرهیاهو است و هم همراه است با ظرافت‌های فراوان.

در ساعت ۸ شب تنها کسی هستید که در خیابان قدم می‌زنید و فقط گاهی صدای خودرویی از دور به گوش می‌خورد.

برج تماشای «SkyTower» بلندترین سازه‌ی ساده در نیمکره جنوبی است که با پرداخت ۲۸ دلار نیوزلندی می‌توانید با آسانسور به بالای آن رفته شهر و خلیج هارایکو (Haraiku) را تماشا کنید.

برای نترس‌ها: می‌توانید از بالای برج سقوط آزاد را تجربه کنید. همچنین رستوران گردان در بالای برج امکان نظاره‌ی شهر و مناظر را به هنگام غذا خوردن فراهم می‌آورد.

اما این بهترین دورنمای شهر نیست. یک اتوبوس سواری کوتاه شما را به «Mount Eden» خواهد رساند که بیشتر به تپه‌ای غول‌آسا شباهت دارد تا یک کوه. مسیرهای پیچ‌در‌پیچ مونت ادن پیاده‌نوردها و دوچرخه‌سواران را اغوا می‌کند.

مونت ادن
در قله‌ی آن دهانه‌ای آتشفشانی واقع شده، فرورفتگی به سمت داخل که پوشیده از گیاهان سبز است. از فراز کوه، اوکلند زیر پایتان است.

دورنما تا خلیج هارایکو توسعه دارد، خلیجی که سکونت‌گاه دلفین معمولی و نهنگ «Bryde» است. هر روزه مردمان در جستجوی تماشای نهنگ‌ها در قایق‌های گردشی گرد هم می‌آیند.

آن‌ها جنون هرمان ملویل نویسنده در روز‌هایی که اقیانوس برای یافتن این مخلوق افسانه‌ای متلاطم بوده را درک خواهند کرد و به هنگام عبور دسته‌ای دلفین، ده‌ها عکس خواهند گرفت.
در انتهای سفر کاپیتان دست‌هایش را به یکدیگر خواهید مالید و خواهد گفت که حیوانات وحشی ذاتا غیرقابل پیش‌بینی هستند و به همین دلیل هزینه سفر رایگان خواهد بود.

جزیره وایهکه (Waiheke)
اگر بدشانسی خود در ندیدن نهنگ‌ها را نفرین می‌کنید (۷۰٪ شانس دیدن وجود دارد) می‌توانید به جزیره‌ی وایهکه بروید: از آن دست جزایری که در بروشورها وجود دارد و مردم لبخندزنان در ساحل‌هایشان آفتاب می‌گیرند.

ابرهای بارانی به هنگام ورود به فضای هوایی جزیره تکه تکه می‌شوند. از یک جنتلمن انگلیسی برای یک تور کامل جزیره درخواست کنید، او با شما از تاریخچه‌ی تپه‌ها و خانه‌هایی به ارزش چندین میلیون دلار برای فروش خواهد گفت.

هابیتون (Hobbiton)
یک سفر دو ساعته به جنوب از میان تپه‌های مواج و سرسبز، به شهر کوچک ماتاماتا می‌انجامد. سالیانه هزاران گردشگر به این شهر سفر می‌کنند.

ماتاماتا میزبان هابیتون است که فیلم‌های فانتزی محبوب ارباب حلقه‌ها و هابیت در این محل فیلم‌برداری شده‌اند. توریست‌ها در مقابل خانه‌ی هابیت‌ها ژست‌هایی مشابه فیلم می‌گیرند و در همان حال راهنمای تور از نحوه‌ی ساختن این ست فیلم‌برداری پرده بر می‌دارد.

اگر جمعیت امروزی گردهم آمده در راه‌های باریک را برای لحظه‌ای در نظر نگیریم، به این می‌ماند که به دنیایی دیگر سفر کرده‌ایم. در این محل برای لحظاتی می‌توان به افسانه‌ها و جادوگرها ایمان پیدا کرد.

کریست‌چرچ (Christchurch)
کریست‌چرچ که بزرگ‌ترین شهر در «South Island» است دارایی وجهی بسیار متمایز است: جادوگری منصوب دولت! جادوگر در خیابان «New Regent» در میان کافه‌ها و جواهری‌ها نشسته و به همراه شاگرد و زنی با لباس پریان به نوشیدن چای مشغول است.

این جادوگر ۸۴ ساله نماد کریست‌چرچ است و غالبا در تلاش برای تغییر، با حکومت مخالفت می‌کند. حلقه‌ی «The Faere» گروهی از زنان همراه با جادوگران است که به منظور شاد کردن کودکان به بیمارستان‌های محلی می‌روند.

کریست‌چرچ کاراکترهای متنوعی را در خود جای داده است. جامعه‌ی «The Steampunk» فروشگاهی در خیابان کولومبو دارد که لباس‌های دوره‌ی ویکتوریایی را به فروش می‌رساند.
گوشه و کنار دیوارهای ساختمان با هنر خیابانی خلق شده توسط هنرمندان محلی پوشیده شده است.

در آخر هفته‌ها برخی کافه‌ها اجرای دی‌جی دارند و زمانی که در کارائوکی آهنگ‌های پاپ دهه ۸۰ انتخاب می‌شوند، نورها به رنگ قرمز و سبز در می‌آیند.

کویینزتاون (Queenstown)
از میان کوه‌ها اگر کمی بیشتر به جنوب برانید خود را در کویینزتاون خواهید یافت. کویینزتاون که توسط یک رشته کوه افسانه‌ای محاصره شده، حسی آرامش‌بخش به مسافران القا می‌کند. البته این مسئله با شهرت این شهر یعنی «پایتخت ماجراجویی جهان» در تضاد است.

در کویینزتاون بزرگ‌ترین تاب دنیا را خواهید یافت، شهری که بانجی جامپینگ در آن اختراع شد و افراد سوار بر قایق‌های جت روی آب در رفت و آمدند.

اگر اندکی در مرکز شهر کویینزتاون قدم بزنید و به بالای سرتان نگاه کنید پاراگلایدرها و پروازهای چارتر را که به نرمی روی دریاچه فرود می‌آیند مشاهده خواهید کرد.

اگر گرسنه‌تان است به «Fergburger» بروید. صف آن کمی طولانی است اما اگر کمی صبر کنید طعم لذیذ برگرهای گورمت نیوزیلند را خواهید چشید.

میلفورد ساند (Milford Sound)
این محل که از تکنولوژی و مدرنیته به دور بوده با دورنماهای کوه‌هایی که گویی آسمان‌ها را می‌بلعند، انگار از ازل وجود داشته است. خیره شدن به کوه‌ها حس کوچک بودن را القا می‌کند.
قسمتی از شما می‌خواهد که این لحظه را در قالب عکسی ثبت کند اما قسمتی دیگر تمایل دارد لحظه را با تمام وجود زندگی کند.

خواهید اندیشید که آیا تا به حال چیزی به این زیبایی دیده بودید یا از این به بعد خواهید دید و به همین دلیل و بسیاری دلایل دیگر اعتقاد داریم که نیوزیلند دنیایی است که هرکس در زمانی خاص از زندگی‌ش باید تجربه کند.

منبع:کجارو


منبع: پول نیوز

افشای ایمیل‌های جدیدی از سفیر امارات در آمریکا: سفیر اماراتی، ترامپ را مسخره کرده بود

سایت هافینگتون پست ایمیل‌های دیگری را از سفیر امارات در واشنگتن منتشر کرد که در آن دونالد ترامپ را قبل از آنکه به عنوان رئیس‌جمهور آمریکا انتخاب شود، مسخره می‌کند.

به گزارش ایسنا، سایت هافینگتون پست اعلام کرد: یوسف العتیبه، سفیر امارات در واشنگتن قبل از اینکه دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا شود او را مسخره کرده و گفته بود که ترامپ با کدام شانس می‌خواهد رئیس‌جمهور شود. سفیر امارات در طول کمپین انتخاباتی ترامپ و تا پایان روز انتخابات همچنان در حال مسخره کردن ترامپ بود.

العتیبه هم‌چنین به ذکر نام امارات در میان کشورهایی که به گسترش تندروی در منطقه کمک می‌کنند، اعتراض کرده است.

هافینگتون‌پست گزارش داد: این ایمیل‌ها امید امارات به حمایت رسمی آمریکا از ابوظبی در برابر قطر را تهدید می‌کند.

خبرنگار الجزیره در واشنگتن اعلام کرد: یکی از ایمیل‌های فاش شده شامل گفتگویی میان سفیر امارات و خبرنگار زن یک روزنامه آمریکایی است که در این گفت‌وگو سفیر امارات می‌گوید پیگیری اظهارات ترامپ طی کمپین تبلیغات انتخاباتی وقت تلف کردن است.

سایت هافینگتون پست قبلا تعداد جدیدی از ایمیل‌های فاش شده سفیر امارات را منتشر کرد که نشان می‌دهد سفیر امارات برای مداخله و تأثیر در مواضع آمریکا تلاش می‌کند.

این ایمیل‌ها میان سفیر امارات و مسئولان آمریکایی در دولت قبلی این کشور و شخصیت‌های حامی اسرائیل رد و بدل شده است. این ایمیل‌ها همچنین نشان می‌دهند که امارات برای تخریب وجهه قطر تلاش کرده است.


منبع: عصرایران

امیدی تازه در صنعت خودروسازی کشور

قطعا فرانسوی ها که قبلا زیرساختهای لازم را در صنعت خودرو به وجود آورده بودند تنها گزینه انتخابی برای شروع هستند

امیدی تازه در صتعت خودروسازی کشورصنعت خودروسازی کشور و در راس آن دو غول بزرگ یعنی ایران خودرو و سایپا در طول چند دهه گذشته از سوی  افکار عمومی و جامعه ی مصرف کننده همواره مورد انتقادات گسترده ایی قرار گرفته اند . گرچه اگر با دید منصفانه به قضیه نگریسته شوددر پاره ایی از موارد نمی توان صرفا خودروسازان را مقصر امر دانست بلکه پاره ایی از عوامل که خارج ازحیطه قدرت خودروسازان بوده نیز در این امر تاثیر گذار بوده.

اکثر دولتها در ایران نگاهی ویژه به صنعت خودرو  داشته اند، مهمترین جنبه آن با توجه به شرایط اقتصادی کشور تولید بیشتر و ایجاد اشتغال بوده و شاید نگاه کیفی کمتر، نسبت به این صنعت وجود داشته است

 از اواسط دهه ۷۰ تا اواسط دهه ۸۰ ، حرکتهای نسبتا خوبی در زمینه خودروسازی  صورت گرفت و به درستی به یاد دارم که بزرگترین غول سازنده خودرو در کشور و خاورمیانه با معرفی نخستین خودروی ملی یعنی سمند و ارائه مدل های مفهومی گوناگون در روزگاری که اثری از خودروسازان چینی نبود  رویای تولید محصول در کلاس جهانی را در سر می پروراند.

امیدی تازه در صتعت خودروسازی کشور

صنعت قطعه سازی در طول این دهه به خود شکل و فرمی داده بود و حتی برخی خودروسازان بزرگ برای تامین قطعات چشمشان به دنبال قطعه سازان ایرانی بود ، اما از سوی دیگر بازار انحصاری و نبود رقابت باعث می شد تا خودروسازان همچنان کیفیت را فدای کمیت کنند و درست اینجا نقطه ضربه پذیر صنعت خودرو کشور بود.

در ادامه تحریم ها نیز بر صنعت خودروسازی تاثیر گذاشت  همچنین تولید محصولات از رده خارج مربوط به چند دهه گذشته با قطعات بی کیفیت درجه چندم چینی، صنعت خودرو کشور را در لبه پرتگاه نابودی قرار داد و دید عموم را نسبت به این صنعت منفی تر کرد، بسیاری از برندهای تاثیر گذار و خوش نام مجبور به خداحافظی با بازار خودروی کشور شدند و آینده این صنعت با ابهامات زیادی مواجه گردید.

با روی کار آمدن دولت یازدهم فضای امید جدیدی در جامعه در ارتباط با تولید و همکاری های جهانی به وجود آمد ، حال کشور در فضای منطقی به دنبال تعاملات بین المللی و رشد صنعتی و اقتصادی است و می بایست با برنامه ایی مدون از نو آغاز نمود تا جبران این سالها از یک سو صورت پذیرد و از سوی دیگر شرایطی مطلوب تر با توجه به رشد جهانی صورت پذیرد.

قطعا صنعت خودروسازی کشور برای برخواستن مجدد نیازمند یک شریک تجاری بین المللی است و با اجرای برجام، گشایشی جدید صورت گرفته و کشور دوباره به جامعه بین المللی بازگشته است. جامعه امید به اتفاقات مثبت دارد و صنعت خودروسازی نیاز به یک همکار جهانی.

قطعا فرانسوی ها که قبلا زیرساختهای لازم را در صنعت خودرو به وجود آورده بودند  تنها گزینه انتخابی برای شروع هستند با وجود ضعف ها و کاستی هایی که همواره داشته اند ولی با توجه به شرایط با همکاری با آنها که وضعیت بازار و صنعت ما را به خوبی می دانند در کوتاهترین زمان نتیجه می تواند حاصل گردد و پژو به عنوان قدیمی ترین و اصلی ترین شریک ایران خودرو به عنوان نقد ترین گزینه روی میز مطرح می گردد و شرکت ایکاپ تاسیس می گردد تا پژو با رویکردی جدید جبران کاستی های خود را در بازار کشور  را بنماید.

خودروهای ۲۰۰۸-۳۰۱ و ۲۰۸ با توجه به شرایط بازار ایران برای تولید انتخاب می شود و پژو ۲۰۰۸ به عنوان اولین محصول مدرن و به روز ایران خودرو وارد بازار خواهد گردید.

خودرویی که از مدتها قبل چشم بسیاری از مصرف کنندگان به دنبال آن است و همواره شایعات فراوانی در مورد آن وجود دارد و همین امر اهمیت جایگاه این محصول را در بازار کشور نشان می دهد.
خودروی ۲۰۰۸ قطعا تنها یک محصول تولیدی نباید باشد ، بلکه باید یک نگرش و تحول اساسی را در صنعت خودروسازی کشور نشان دهد که چگونه با تعامل درست می توان محصولی به روز و با کیفیت را با قیمت مناسب به دست مصرف کننده ایرانی رساند. قطعا با معرفی چنین محصولی انتظارات جامعه از صنعت خودرو کشور افزایش می یابد و برای وجه بهتر این صنعت باید تولید محصولات قدیمی و بی کیفیت متوقف شود تا  محصولات جدید بتوانند تاثیر خود را نشان دهند

نو رسیده ایران خودرو در کنار برادران خود باید آغاز گر یک تغییر بزرگ و شروعی دوباره با نگاهی متفاوت از گذشته باشد تا بتواند روح جدید و تاثیرگذاری را بر پیکر خسته این صنعت بدمد، تولید محصولات جدید بر پایه این پلت فرم ، استانداردهای جدید و مدرن فروش-بازاریابی و خدمات پس از فروش و همچنین تولید با کیفیت در سطح جهانی و دقت بالا انتظاراتی هست که بسیاری از این محصولات دارند در اصل پژو  ۲۰۰۸ سلام دوباره خودروسازان جهانی به بازار کشور است که این بار با مدیریت درست داخلی و دید بهتر شریک فرانسوی می تواند منبع تحولات بسیاری شود و راه را برای بسیاری از بزرگان دیگر هموار نماید.

بابک صدرایی
کارشناس صنعت خودرو


منبع: عصرایران

گفتاری از دکتر مقصود فراستخواه در باب "آموزش و پرورش و خلقیات ایرانی"

کافه خرد با هدف ترویج گفت و گوهای راهبردی و توسعه
ای در سپهر آموزش و پرورش، دوازدهمین نشست خود را به واکاوی نقش و ارتباط
آموزش و پرورش و خلقیات ایرانی اختصاص داد. میهمان ویژه این نشست، دکتر
مقصود فراستخواه، جامعه‌شناس و عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهش و برنامه‌ریزی
آموزش عالی است.

دکتر مقصود فراستخواه، در این نشست بحثی با عنوان «آموزش
و پرورش و خلقیات ایرانی» داشتند. این نشست با حضور اساتید، پژوهشگران،
فرهنگیان و دانشجویان علاقمند و با  گفت و گوها و پرسش و پاسخ هایی همراه
بود.

آنچه از نظر می گذرانید، گزارشی از سخنان  ایشان در دوازدهمین نشست کافه خرد است:

بیشتر
پیشرفت های نسبی که ما در آموزش داشتیم کمّی و در ظاهر قضایا بود. برای
مثال متوسط سالهای تحصیل  در ایران در ابتدای پیروزی انقلاب به مأخذ سال
۱۹۸۰ (۱۳۵۸) برابر با۲٫۳ سال بود که به شرحی که نشان می دهم تا بیش از ۸
سال ارتقا یافته است هر چند هنوز فاصله زیادی با سالهای تحصیلی مورد
انتظار( ۱۵٫۲) دارد. مأخذ من این گزارش است: UNDP, Human Development
Report, 2015

آموزش و پرورش و خلقیات ایرانی

اما اگر به شاخص شناخته شده توسعه
انسانی  HDI برگردیم می توان کشور را مقایسه کرد. بر اساس آمار ۲۰۱۵ شاخص
توسعه انسانی، ایران جزو کشورهای متوسط به بالا قرار گرفته است. اما در عین
حال دنیا بیشتر از این پیش رفته است مثلا در منطقه ترکیه، لبنان، کویت،
بحرین، امارات، عربستان، قطر و اسراییل (رژیم غاصب صهیونیستی) از ما جلوترند:

آموزش و پرورش و خلقیات ایرانی

یعنی
ما ظاهرا رشد کمّی کرده ایم ولی با آهنگ رشد کشورهای منطقه هنوز فاصله
داریم. مثلا از نظر شاخص های ظاهری و کمی مانند نشانگر نرخ ناخالص ثبت نام
در مقاطع مختلف تحصیلی. اما از همه مهم تر این است که وقتی از شاخص های کمی
عبور می کنیم و بخواهیم به عمق توجه کنیم، عقب هستیم. مثلاْ نابرابری
آموزشی. ما از نظر شاخص توسعه انسانی در گروه کشورهای با توسعه انسانی بالا
قرار داریم اما در همین گروه کشورها ،  نابرابری های آموزشی ما بسیار
بسیار بیش از بقیه همگنان خودمان است.

شاخص نابرابری آموزشی در 
ایران هنوز ۳۷٫۳% است در حالی که متوسط این شاخص در کشورهای با HDI بالا
فقط .۱۶٫۸% است بدین ترتیب ایران هرچند در متوسط سالهای تحصیلی رشد داشته
ولی رشد سالهای تحصیلی، به صورت برابر نبود و از حیث برابری فرصت یادگیری
در ایران فاصله زیادی با کشورهای دارای HDI بالا دارد.

همچنین بر
اساس شاخص های مجمع اقتصادی جهان( WEF )، کیفیت آموزش ما به مأخذ سال
۲۰۱۵-۲۰۱۶ بسیار نامطلوب وبرابر   با  ۱۰۸ است. از نظر کیفیت مدیریت در
مدارس ۱۰۳ هستیم که اصلا قابل قبول نیست. واقعا در کشور ما برای یک مدیر
مدرسه چقدر مشکل و بوروکراسی و مسایل مختلف وجود دارد.

 در اغلب
نشانگرهای مربوط به کیفیت و اثربخشی مدارس ما مشکل داریم. در آزمون های
مختلف مانند تیمز و پرلز هم عقب هستیم و اطلاعات نگران کننده ای وجود دارد.
دانش آموزان ایرانی در آموزش پایۀ ریاضی و نیز خواندن و درک مطلب، پیشرفت و
کیفیت لازم را ندارند. به طور میانگین فقط سی-چهل درصد پاسخ های شان به
سؤالات، صحیح بوده است در مورد آزمون پرلز از همسایۀ دیوار به دیوارمان
ترکیه پس افتاده ایم. حتی بررسی دوره های مختلف آزمونها طی دو دهۀ اخیر (در
موارد درخور توجهی) نشان دهندۀ روند بدتر شدن نیز هست؛ در پسران، بیشتر.

ما
ملتی با هوش متوسط در سطح جهان بوده ایم اما بنا بر پاره ای طی سال های
گذشته  تحقیقات هوش بهر ایرانیان کاهش یافته است. بحث مطرح در این زمینه آب
رفتن هوش ایرانی است. چگونه ذخیره ژنتیکی جامعه کم می شود؟ مثلا  وقتی به
هوش های چندگانه گاردنر مراجعه می کنیم می بینیم ما در این سرزمین نمی
توانیم زمینه هوش های چندگانه و شکوفایی آن ها را فراهم کنیم.

صندوق بین المللی پول کشور ها را از نظر ثروت بررسی کرده است. سه ملاک  در این بررسی عبارت بود از:

1.    وسعت سرزمین و منابع
2.    تولید
3.    نیروی انسانی(سرمایه انسانی)

بر
این اساس ما هفدهمین کشور ثروتمند دنیا بودیم ولی متأسفانه بر اثر سیاست
های غلط  ومدیریت غلط و ناکارامدی سیستم ها الان هجدهمین شدیم. سرمایه
انسانی برای این کشور مهمترین سرمایه بوده است. بر اساس پیش بینی صندوق بین
المللی پول از نظر ثروت ما در سال ۲۰۳۰ نوزدهمین و ۲۰۵۰ بیست و پنجمین
کشور ثروتمند خواهیم شد.

 یعنی از نظرثروتی هم که داریم نزول کرده
ایم وبیشتر هم نزول خواهیم کرد این نگران کننده است. در حالی که بیشتر
کشورهای در حال توسعه در این بررسی  جلو می روند و رتبه ثروت کشورشان
بالاترمی رود. مثلا برزیل و هند که سهل است بلکه ترکیه ومالزی، حتی مصر،
اندونزی وفیلیپین سال به سال ثروت خودشان را افزایش می دهند از جمله بهره
گیری از تربیت نیروی انسانی خودشان و انباشت سرمایه انسانی. عدد ها ورقم ها
خیلی مهم نیستند مهم تر از آنها شواهد کیفی است اما با این چند عدد و رقم،
خواستم نگرانی های سرذزمینی خودم را در جای یک معلم که چهل سال است درس می
دهم  یک چهارمش را در دبیرستان  و سه چهارمش را در دانشگاه ، با شما در
میان بگذارم. مهمترین پرسشم این است که چه قدر در جامعه مان امکان و شرایط
یادگیری وجود دارد؟ بنده بر این باورم که آموختن و شرایط یادگیری در این
جامعه بسیار پایین است. نگرانی و پرسش اصلی این است که ما چقدر شرایط و
امکان لازم برای یادگیری بچه ها را داریم؟

جامعه و سیستم ما این
شرایط امکان را ارتقا نمی دهد. متفکران تعلیم و تربیت به این نتیجه رسیده
اند که یادگیری های مرسوم، نمی تواند برای تغییر جامعه موثر واقع شود. کتاب
مشهور کانتس Dare the School Build a New Social Order?) ) « آیا مدرسه می
تواند یک نظم اجتماعی کارآمد، بهتر و موثرتری ایجاد کند؟ این سوال یک
متفکر تعلیم و تربیت است. مساله این ها این است که رویکرد ما به آموزش و
پرورش رویکرد محافظه کارانه، خُرد بین، کمّی نگر و وظیفه گرا است، نمی
تواند تغییر ایجاد کند و آموزش موثری را سامان دهد.

بحث دیدگاه های
انتقادی در تعلیم و تربیت از همین جا آغاز می شود. متفکران دیگری همچون
فریره، ایلیچ ،برامِلد و اپل هستندکه می گویند به طور کلی شرایط اجتماعی و
ساختاری به گونه ای است که تعلیم و تربیت مغلوب و درمانده می شود و نمی
تواند کارش را انجام دهد. کتاب دیگر (Can Education Change Society?) نوشته
اپل، امسال در ایران ترجمه شد: آیا آموزش و پرورش می تواند جامعه را
تغییردهد؟

بروکراسی سنگین، غلبه امر سیاسی بر تعلیم و تربیت و انواع
و اقسام موانع نمی گذارد تعلیم و تربیت تحول بیافریند. آلتوسر از متفکرانی
است که می گوید وقتی تعلیم و تربیت، ابزار ایدیولوژی دولت شد، در مانده می
شود. آلتوسر می گوید دولت زندان دارد، پلیس دارد و همین طور وقتی دولت
آموزش و پرورش داشته باشد دیگر این آموزش و پرورش نیست، این چنین آموزش و
پرورشی تبدیل به یک آپاروتوس یا جهازات دولتی شده و در نتیجه درمانده می
شود. تعلیم و تربیت یک کالای عمومی است و دولت وظیفه دارد از آموزش و پرورش
حمایت کند. دولت باید از نیروی انسانی کارآمد و شکوفا حمایت کند در حالی
که دولت به جای تأمین آموزش کیفی برای فرزندان ، درگیر تولید کالای خصوصی
است تا سرمایه داری خصوصی خودش را تولید کند. در عوض یک دستگاه دیوانسالار و
بوروکراسی دارد که ناکارآمد است و بر تعلیم و تربیت و مدرسه حاکم شده و به
جای مدرسه سالاری، وزارت سالاری شده است. وزارتی که با انواع محدودیت ها
مواجه است و نمی تواند از ابتکارات معلمان و نهادهای تعلیم و تربیت
پشتیبانی کند.

در نظریات، دیدگاه های خوبی وجود دارد. ایوان ایلیچ
در دهه ۶۰ و ۷۰ مطرح می کند که نظام آموزش و پرورش مهمترین مانع تعلیم و
تربیت است. همان طور که نظام درمان مهمترین مانع سلامت است. ایلیچ می گوید
برای این که دنبال سلامت برویم باید مشکل نظام درمانی را حل کنیم و همچنین
برای این که نظام تعلیم و تربیت را بهبود ببخشیم باید نظام تعلیم و تربیت
خود را اصلاح کرده و بهبود ببخشیم راهش این است که تعلیم و تربیت به دست
نهادهای حرفه ای تعلیم و تربیت بیفتد نهادهای انجمن اولیا و مربیان، محله،
شهر، نهادهای اجتماعی و مدنی بیایند آموزش و پرورش را حفظ کرده و خلاقیت
های خودشان را نشان دهند. دولت هم بیاید حمایت و تسهیل گری کند که متاسفانه
وجود ندارد. یا پائولو فریره که از آموزش بانک گونه می گوید که ما در بچه
ها سپرده گزاری های شناختی ایجاد می کنیم. سپرده های خود را در ذهن بچه ها
می ریزیم و بعد می خواهیم که سر جلسه امتحان آن ها را به ما تحویل دهند و
بعد یک تصدیق به آن ها می دهیم و می گوییم بروید به جامعه! این گونه، تربیت
انسان اتفاق نمی افتد. یعنی می گوید تعلیم و تربیت برای این است که
انسانیت بشر شکوفا شود و استعدادهای نهفته خودش را شکوفا کند، این اتفاق
نمی افتد. همین طور دیدگاه کسانی مثل برنشتاین و بوردیو که می گوید آموزش،
نابرابری ها را باز تولید می کند. یعنی ما در جامعه نابرابری هایی داریم که
کار آموزش و پرورش حفظ و باز تولید این نابرابری هاست.

بولز و
دیگران می گویند ما در جامعه ای که فرصت ها و بخت ها که نابرابر است به بچه
ها وظیفه شناسی می آموزیم. در واقع بچه ها فقط یاد می گیرند که خودشان را
نکوهش کنند که چرا وظیفه شناس نیستند. آموزش و پروش این جا هم نمی تواند
رسالت خود را ایفا کند. با این مقدمه در مجموع متفکران متوجه بودند چه ساخت
هایی بر تعلیم و تربیت استیلا دارد. تعلیم و تربیت برای بازسازی اجتماعی و
شکوفایی انسان است. این متفکران سعی می کردند نشان بدهند این عوامل، مانع
انجام رسالت های انسانی، معنوی و تربیتی نهادهای تعلیم و تربیت می شود.

اما
من می خواهم از این بحث یک نتیجه بگیرم: بحران و ناکارآمدی، تاکید بنده در
این بحث است. این جا ما نیاز به کنش داریم. اگر دائم به بیرون و ساختار
ارجاع و اسناد بدهیم و مدام به ساختار های بد احاله دهیم، این یعنی پایان
تعلیم و تربیت و شکست آن. بله ما راهی جز این نداریم که این اصلاحات نهادی و
ساختاری را انجام دهیم اما برای آن که تعلیم و تربیت به پایان خود نرسد و
شکست نخورد باید کنش انجام دهیم. تاکید من در این جلسه این است که ما باید
به کنش تعلیم و تربیتی برگردیم. اگر فقط موضوع را در ساختارها تعقیب کنیم
مایوس خواهیم شد. ما نیاز به امید اجتماعی، امید اخلاقی و معرفتی و امید به
کنش تعلیم و تربیت داریم. شما فرانسه را در نظر بگیرید. جمهوری اول و دوم
فرانسه و اواخر قرن ۱۸ و اوایل ۱۹ اصلا اینگونه نبودند. این وضعیت، امروز
نتیجه کنش آن هاست.

شما فرانسه را با ژاکوبین ها در نظر بگیرید.
شورش ها، اعدام ها، ترورها، هرج و مرج ها و عصر وحشت که دهه اول جمهوری
فرانسه وجود داشت که قدرت خاندان های سلطنتی و ناپلئون محصول این وضعیت
بود. در این وضعیت می خواهم یک معلم به شما معرفی کنم.

 معلمی که
کنش فکری و موثر دارد. او دورکیم است. شما دورکیم را به عنوان پدر جامعه
شناسی می شناسید و البته هم هست اما دورکیم تا آخر در کرسی تعلیم و تربیت
بود و کرسی اش را تغییر نداد. او آگاهی جدیدی درباری آموزش و پرورش ایجاد
کرد مهمترین کتاب او (Moral Education) «آموزش و پرورش اخلاقی» است. این
کتاب در سال ۱۹۶۱ چاپ شده است.  تربیت شهروندان سالم، توانمند، مشارکت جو،
خلاق، مسئولیت پذیر و ارتقاء شرایط زیست جامعه را داشته باشد. دورکیم در
کتاب آموزش و پرورش اخلاقی می گوید؛ دموکراسی داشتن انتخابات و مجلس نیست،
دموکراسی قانون اساسی نیست، روح دموکراسی عقلانیت، اخلاق، درک صلح و رفتار
صلح آمیز با خود باطبیعت و با دیگران است. دورکیم می گوید دموکراسی با
آموزش مدنی و خلقیات مدنی که انسان ها با یکدیگر احترام بگذارند، با هم گفت
و گو کنند و به مسئولیت های انسانی خود توجه کنند. این بر عهده آموزش
وپروش دموکراتیک است.  ما سه مدل را می توانیم معرفی کنیم:

مدل اول،
مدل آموزش و پرورش غیردولتی است که اساساْ در بطن جامعه مدنی و در محله به
وجود آمده. مثلاْ در کشورهای اسکاندیناوی، آموزش و پرورش برای محله است و
مدرسه، ادامه محله و اجتماع است. ابتکارات از طریق محله و Community ها
وارد مدرسه می شود.
مدل دوم، مدل آموزش و پرورش دولتی است که در کشورهایی مانند چین و روسیه وجود دارد.

اما مدل ایران چیست؟ من فکر می کنم مدل ایران، «کنشگران تحول خواه، جامعه به علاوه بهبود گرایان دولتی» است.

مدل،
منطق و تاریخ ایران این است که باید کنشگران تحول خواه حرفه ای، تربیتی،
اجتماعی، فکری و مدنی و NGO ها جلو بیایند و از طرفی در خود دولت هم معمولا
بهبودگرایان عقل گرا بودند که به این کنشگران کمک کرده اند.

من
نسل های کنشگران تعلیم و تربیت نوآور را در ایران پس از یک استقرای تاریخی
که حاصل مطالعات شخصی ام هست  این طور در نه نسل تصور کرده ام:

الف. طی دهه های ۱۲۰۰
۱٫    نسل امیر کبیر ۱۲۳۰  دارالفنون
۲٫    نسل رشدیه ۱۲۶۶  ،  جنبش مدرسه سازی ملی
۳٫    نسل احتشام السلطنه ،۱۲۸۶    ،  آموزش فنی وحرفه ای
۴٫    نسل کمال الملک ، آموزش هنر  و مدرسه صنایع مستظرفه ۱۲۹۵
۵٫    نسل ابوالحسن فروغی    جنبش تربیت معلم  ۱۲۹۸-۱۲۹۷
ب. طی دهه های ۱۳۰۰
۶٫    نسل عبدالعظیم قریب  تدوین دستور زبان فارسی  (دوره مشروطه وپهلوی اول)
۷٫    نسل باغچه بان ۱۳۰۳   جنبش کودکستانی ومدارس مختلط وناشنوایان
۸٫    نسل هوشیار –رهنما –میرهادی   جنبش  نهادسازی آموزش وادبیات کودک  در دهه ۳۰ وچهل
۹٫    نسل بهمن بیگی  جنبش آموزش عشایری در دهه ۳۰
نسل اول؛ نسل امیر کبیر است. امیر کبیر بخشی از دولت است که از تحول خواهی جامعه حمایت می کند (۱۶۵ سال قبل)
نسل
دوم؛ نسل رشدیه است که از  ۱۲۶۶   جنبش مدرسه سازی ملی راه انداخت. رشدیه
فقط هفت بار در تبریز مدرسه درست کرد، ریختند و خراب کردند بعد رفت مشهد و
بعد از آن تهران و… . پس این کنشگران واقعاْ کار کرده اند. وقتی بررسی می
کنم می بینیم رشدیه با کمک و حمایت دولتی های بهبودخواه کارش را انجام
داد. مثلاْ امین الدوله حمایت می کرد اما کسانی هم در دولت عوام را تحریک
می کردند و مخالفت می کردند و حتی یک بار یک انسان آن جا به قتل رسید. تخته
سیاه و آموزش الفبا همه مربوط به این دوره است.

نسل سوم؛ نسل
احتشام السلطنه است   که  آغازگر آموزش فنی وحرفه ای بود با تأسیس نخست
مدرسه ایران وآلمان در ۱۲۸۶ .  تجدید فعالیت این نهاد  در دوره جدید ۱۲۹۹
تا ۱۳۰۳ بود وبعد از آن به صورت هنرستان فنی تهران ، و سال های سی نیز پایه
ای شد برای تأسیس مهندسی عملی  پلی تکنیک، علم و صنعت، تکنیکوم توسط حبیب
نفیسی.

بعد نسل کمال الملک و ابوالحسن فروغی وقریب است تا می رسد به
نسل جبار باغچه بان است  که در ۱۳۰۳  برای اولین بار در این سرزمین برای
ناشنوایان مدرسه درست کرد. کسانی که ناشنوا هستند بخت آموزش داشته باشد. او
همان عسکرزاده بود که چون برای اولین بار «باغ کودک» را در این سرزمین
تأسیس کرد که در آن کودکستان، باغ بچه ها بازی کنند و یاد بگیرند، زندگی
کنند و زیستن با دیگران، حل مسأله و… را یاد بگیرد. باغچه بان مدارس
مختلف و مکتب نسوان ایجاد کرد و بعد به شیراز آمد و بعد هم تبریز. در کنار
موفقیت باغچه بان باید فیوضات را هم دید فیوضات در تبریز مدیر فرهنگ است و
حمایت می کند تا باغچه بان کارش را انجام دهد ولی بعد که میرحسینی می آید
حمایت نمی کند و باغچه بان مجبور می شود جای دیگری برود.

نسل های
بعدی ؛ نسل دکتر هوشیار، آذر رهنما و توران میرهادی هستند که از دهه سی و
چهل به عالم تعلیم و تربیت آمدند و به دوران کودکی توجه ویژه ای کردند.
همین طور این نسل ادامه دارد.

و نیز نسل بهمن بیگی است که در سال
۱۳۳۲ مبتکر مدرسه عشایری می شود. تعلیم و تربیت نیاز به کنشگرانی دارد که
دائماْ نوآوری کنند و به نیازهای نوپدید پاسخ دهند و خلاقیت های تازه ای
نشان دهند. هرجا که لایه هایی از حکومت که به فکر سرزمین هستند و عقل گرا و
تحول خواه هستند و مسئولیت های مدیریتی خود را می شناسند در کنار این
نوگرایان تربیتی هم افزایی ایجاد می کنند.

خلاصه عرض بنده این است
که به ابتکارات و ابداعات و خلاقیت های مدیریتی و تعلیم و تربیتی نیاز
داریم. از این ابتکارات کنشگران جریان موثر تعلیم و تربیت می تواند اتفاق
افتد. لازمه این جریان، تقویت نهادهای تخصصی، غیردولتی و مدنی و شناسایی و
تقویت ظرفیت های محلی است. ما باید به یک تعلیم و تربیت موثر برسیم نه
تعلیم و ترییت کارکردگرایانه ای که ارزش افزوده برای اجتماع ندارد. چنین
تعلیم و تربیتی اگر روی مسیر خودش قرار بگیرد و از این بوروکراسی دولتی
آزاد شود به دامان جامعه واجتماع محله ای برگردد و شکل حرفه ای و تخصصی
بگیرد، می تواند در خلقیات ایرانی موثر باشد و می تواند از پس بسیاری مسائل
ایران برآید و در اصلاح شخصیت ملی موثر باشد.

 نی نواز با نی
نواختن، نی نواز می شود، معمار با ساختن، معمار می شود و انسان ها هم با
زندگی در کلاس ها با زیستن با همه و از طریق گفت و شنودها و حل مساله و
بازی و مشارکت در مدرسه و همکاری های بین اولیا و معلمان، اجتماعات یادگیری
که خود بچه ها ایجاد می کنند و یاد می گیرند که خودشان را به ارزیابی
بگذارند و با تسهیم کردن کارهای جمعی، استعدادهای خودشان را پیدا می کنند و
در واقع یک نسل سازنده می شوند.

اینها جز از طریق کنش های خودمان
اتفاق نمی افتد البته مسلماْ اگر چنین شبکه هایی شکل بگیرد و به تعبیر
عطار؛ سی مرغ سلوک کنند وسیمرغ بشوند.

خویش را دیدند سیمرغ تمام                       بود خود سیمرغ، سی مرغ تمام

در
واقع اگر این تعلیم و تربیت های متن جامعه ،  مجمعی بکنند و شبکه ای ایجاد
کنند  و ارتباطاتی در سطح زیرین مسایل برقرار کنند، می توانند از پس
بسیاری مسایل این سرزمین برآیند. چنانکه فرید الدین عطار گفت: مجمعی کردند
مرغان جهان


منبع: عصرایران

دکتر محمد امین قانعی راد: در نظام آموزشی کنونی، «اکنونِ کودک» بی ارزش می شود

در آموزش و پرورش توسعه گرا، اکنونِ انسان قربانی و فدای آینده ای می شود که قرار است بیاید.

دکتر محمد امین قانعی راد، جامعه شناس: ضرورت تغییر نگاه ابزاریِ آموزش و پرورش به انسان/ تربیت دانش آموز قادر به گفت و گواندیشکده آموزش و پرورش عصر ایران که همزمان با روز معلم کار خود را آغاز کرد، در اولین فراخوان همفکری خود، این پرسش را مطرح کرد:

«با توجه به وضع نامطلوب آموزش و پرورش ایران از نظر کیفیت و اثر بخشی (رتبه ۱۰۳ در دنیا)، برای دستیابی به آموزش و پرورشی توسعه یافته، کارآمد و اثربخش، مهمترین تغییرِ کلیدی و ضروری در این نهاد چیست؟»

دکتر محمد امین قانعی راد، جامعه شناس و استاد دانشگاه، پرسش اندیشکده آموزش و پرورش عصر ایران را این گونه پاسخ داده اند:

من به آموزش و پرورش همیشه از دید اجتماعی نگاه می کنم. آموزش و پرورش به عنوان یک نهاد اجتماعی برای خود استقلال دارد. آموزش در خدمت تقویت ظرفیت تفکر انسان قرار داد و برای رسیدن به این ظرفیت اندیشه ای به تکوین یک سازمان اجتماعی می پردازد که می تواند الگویی برای ساخت جامعه نیز باشد. این سازمان اجتماعی، به انسان به عنوان یک سوژۀ تفکر نگاه می کند تا به عنوان یک ابژۀ اقتصادی و یا سیاسی در یک سازمان بوروکراتیک. بر اساس نگاه رایج، آموزش و پرورش به عنوان یک دستگاه برای ساخت نیروی انسانی برای آینده کشور و به یک معنا برای توسعه تلقی می شود. مدرسه دانش آموز می گیرد که برای آینده توسعه ایجاد کند.

در این رویکرد ابزاری، انسان فی نفسه ارزش خود را از دست می دهد  و دانش آموز همانند سرمایه یا منابع طبیعی به «درون داد» توسعه تبدیل می شود. دوم اینکه این رویکرد توسعه گرا با یک نوع ارزش زدایی از انسان همراه است. «اکنونِ کودک» یعنی آنچه الان کودک هست بی ارزش می شود؛ آنچه قرار است کودک در آینده بشود اهمیت پیدا می کند. در آموزش و پرورش توسعه گرا، اکنونِ انسان قربانی و فدای آینده ای می شود که قرار است بیاید.

به جای این نگاه باید نگاه جانشین انسانی-ارتباطی را قرار داد. این نگرش جایگزین همین اکنون تقویت تفکر انسانی و گسترش ظرفیت ارتباطات اجتماعی انسان را مورد توجه قرار می دهد.
اهداف دوگانۀ این نگرش جایگزین می تواند از طریق تلاش برای شکل دادن به «انسان قادر به گفت و گو» صورت گیرد. انسان قادر به گفت و گو به طور همزمان می اندیشد و ارتباط برقرار می کند. این انسان در تقاطع دو دنیای  آموزش دانش و جامعه پذیری اجتماعی قرار می گیرد.

آموزش به طور همزمان ظرفیت های اندیشیدن و ظرفیت های ارتباطی افراد را تقویت می کند. علم و زندگی با همدیگر پیوند می خورند و توانایی شناختی با آماده شدن برای زندگی و همزیستی با دیگران توازی می یابد. آموزش و زندگی دو بُعد همگرایانه و ناهمگرایانه دارد. آموزش در عین حال باید امکان تفکر همگرا و تفکر ناهمگرا را فراهم سازد. از سوی دیگر آموزش باید زندگی اجتماعی را در تشابه ها و تفاوت های خود بازنمایی کند.

دانش آموزان باید دوستی، همدلی و همبستگی انسانی را در کنار رقابت، جدال و مبارزۀ مدنی بیاموزند. مدرسه باید یاد بدهد که بچه ها بتوانند برای پذیرش تفاوت آدم هایی با فرهنگ، زبان، دین و چارچوب های جغرافیایی مختلف  آماده شوند. جامعه پذیری یعنی بچه ها هم بتوانند زندگی دوستانه و محبت آمیز را یاد بگیرند و هم مواجهه و رقابت انسانی در زمینه های اقتصادی و سیاسی را.
دانش آموزان باید یاد بگیرند از برنامه ها و دیدگاه هایشان دفاع کنند. کودکان و نوجوانان ما باید برای زندگی در جهانی آماده شوند که در آن هم می توانند با دیگری شباهت داشته باشند و هم تفاوت. هم دوستی و همدلی داشته باشند و هم وارد رقابت و مخالفت بشوند.

اندیشکده آموزش و پرورش می بایست تلاش و تمرکز خود را روی طرح آموزش به عنوان یک مسئلۀ اجتماعی و موضوعی نیازمند گفت و گوی اجتماعی قرار دهد.
در مورد آموزش، به جای ارائه نسخه ها و راهکارهای سریع باید به خود فرایندهای گفت و گویی اهمیت داد. اندیشکده می تواند گفت و گویی اجتماعی درباره آموزش را با شرکت دولت، جامعه مدنی و سازمان های غیر دولتی علاقمند به مسائل آموزش، ذینفعانِ آموزش مانند اتحادیه های صنفی، والدین و دانش آموزان شکل دهد و بین این ها گفت و گو برقرار کند.


منبع: عصرایران

ورزش چربی استخوان را از بین می‌برد

بررسی‌های جدید نشان داده است که ورزش کردن باعث از بین رفتن چربی استخوان‌ها می‌شود و می‌تواند در افزایش کیفیت استخوان‌ها و سلامت آنها موثر باشد.

به‌ گزارش ‌ایسنا و به نقل از سایت MNT، ورزش کردن فواید زیادی دارد که یکی از آنها افزایش سلامت استخوان‌ها است. معمولا افرادی که چاق هستند بیشتر مشکل کیفیت استخوان دارند و با بیماری‌هایی از این دست مواجه هستند.

ورزش کردن باعث از بین رفتن چربی‌های استخوانی می‌شود و به سلامت آنها کمک می‌کند.

نتایج این تحقیقات در مجله استخوان منتشر شده است.

مدیر این تحقیقات می‌گوید : ما دریافتیم که دویدن باعث می‌شود که در بدن موش‌ها استخوان سازی صورت گیرد. ورزش برای سلامت استخوان‌ها بسیار عالی است. تاثیرات ورزش بر سلامت استخوان در افراد چاق به مراتب بیشتر است و بسیار به آنها کمک می‌کند.

بررسی‌ها همچنین نشان داده است که ورزش باعث افزایش تراکم و حجم استخوان‌ها می‌شود و این تاثیر در افراد چاق بیشتر است.


منبع: عصرایران

فیلم‎هایی که در گروه هنروتجربه اکران می‎شوند (+جدول نمایش تا پایان تیرماه)

گروه هنر و تجربه در دوره جدید اکران خود (تا ۳۱ تیر ۱۳۹۶) فرصت تماشای بیش از ۳۰ فیلم سینمایی، مستند و کوتاه را برای علاقه مندان این نوع سینما فراهم کرده است.

عصرایران – گروه سینمایی هنر و تجربه در حال حاضر نمایش عمومی بیش از ۳۰ فیلم سینمایی، مستند و کوتاه را در برنامه خود دارد.

در دوره‎ی جدید اکران آثار این گروه سینمایی (تا ۳۱ تیرماه ۱۳۹۶)، فیلم‎هایی چون پرسه در حوالی من، بیوگرافی، هفت معکوس، والدراما، انتهای خیابان پاستور، قهرمان آخر،  مفت آباد، خماری، آوانتاژ، هفت و پنج دقیقه، فیه ما فیه، یک روز طولانی، خاطرات اسب سیاه و…به نمایش در می آیند.

طبق تعریف مطرح شده، گروه هنروتجربه، تلاشی برای نمایش آن دسته از فیلم‌های باارزشی در میان فیلم‌های غیرتجاری است که اکران‌شان می‌تواند جایگاه شایسته و درخور سازندگان آن‌ها را در جامعه سینمایی روشن کند و به ارتقای دانش سینمایی تماشاگران و ارتقای کیفیت هنری سینمای ایران کمک کند.

در این طرح «فیلم هنری» به اثری سینمایی – در هر قالب زمانی کوتاه و بلند و داستانی و مستند و انیمیشن و… – گفته می‌شود که فرم و محتوای آن تمایلات و حساسیت‌ها و کنجکاوی‌های زیبایی‌شناسانه تماشاگران را برانگیزد و ذوق و سلیقه بصری آنان را ارتقا دهد. «فیلم تجربی» نیز به فیلمی اطلاق می‌شود که شیوه‌های تازه‌ای در بیان و روایت سینمایی در آن تجربه شده باشد که سینمای تجاری و عامه‌پسند به سوی آن نمی‌رود. البته برخی از فیلم‌های متفاوت و برتر سینمای بدنه هم که حاوی جنبه‌های هنری و تجربی هستند و به دلیلی امکان این را دارند که جایی در اکران سینمای بدنه پیدا کنند، می‌توانند در چارچوب این طرح نیز به نمایش درآیند.

برای آگاهی از برنامه های نمایش فیلم های گروه هنر و تجربه و دریافت دفترچه کلی معرفی آثار و اکران فیلم های این گروه تا ۳۱ تیرماه ۱۳۹۶ کلیک کنید.

آثار این گروه سینمایی هم اکنون در سینماهایی چون فرهنگ، خانه هنرمندان، کوروش، چارسو و موزه سینما در تهران و در شهرهای دیگر کشور مانند هویزه مشهد، پرشین کرج، هنر و تجربه شیراز، سوره اصفهان و…اکران می شود.


منبع: عصرایران

پشت پرده اسیدپاشی به مهندس جوان در عظیمیه کرج

ایران نوشت: نیمه شب ۲۸ دی سال گذشته اسماعیل کیهانی مقدم، مقابل خانه‌اش واقع در عظیمیه کرج، قربانی اسیدپاشی مرد ناشناسی شد و از چند ناحیه صورت، دست و بدن بشدت سوخت.

 در پی این واقعه پلیس در جریان ماجرا قرار گرفت و بررسی‌های فنی انجام شد اما تاکنون پلیس آگاهی به سرنخ قابل توجهی دراین باره دست نیافته و تحقیقات تخصصی ادامه دارد.

شب حادثه چه گذشت؟

 مهندس جوان آن شب تازه از مراسم چهلم پدر همسرش برگشته بود و هنوز از حال و هوای حزن و اندوه مراسم خارج نشده بود که زنگ خانه به صدا درآمد و دلشوره‌ای به دل اسماعیل افتاد. درآن نیمه شب، خانواده کیهانی منتظر هیچ‌کس نبودند. 

با این حال دختر ۱۵ ساله اسماعیل خواست آیفون را جواب بدهد که پدربا نگرانی به دخترش گفت: دیروقت است بگذار خودم جواب می‌دهم.

از پشت آیفون صدای ضعیفی به گوش رسید: «… منزل آقای کیهانی مقدم…؟ آقا اسماعیل یک لحظه بیا پایین، کار کوچکی با شما دارم.»مهندس جوان در جواب گفت: «متأسفانه شما را نمی‌شناسم لطفاً خودتان را معرفی کنید.» شخص ناشناس به آرامی و البته با لحنی محترمانه گفت: «از بستگان دور شما هستم چند لحظه‌ای بیشتر مزاحمتان نمی‌شوم.»

بعد از این مکالمه کوتاه اسماعیل با تعجب به پایین ساختمان رفت. در را به آرامی باز کرد و تنها یک سؤال شنید: آقا اسماعیل؟!

..وهمان موقع مرد ناشناس بلافاصله ظرف اسید را که پشتش پنهان کرده بود به یکباره بیرون آورد و در یک چشم برهم زدن محتویاتش را به صورت اسماعیل پاشید و بلافاصله سوار خودروی نقره ای‌اش شد و فرار کرد.اسماعیل در عین ناباوری در حالی که بشدت می‌سوخت به سمت راهرو خانه رفت و با فریادهای سوختم، سوختم اهالی ساختمان وخانواده‌اش را به پایین خانه کشاند. اما صدای سوختم سوختم‌های او گواهی می‌داد که اسید کارش را کرده… چشم چپ، بخشی از صورت، گردن، دست‌ها و پاهایش با اسید سوخته بود.

این درحالی بود که او و خانواده‌اش بشدت ازاین ماجرای هولناک شوکه بودند.خانواده‌اش بلافاصله او را به بیمارستان رساندند اما پزشکان پس ازبررسی‌ها ومعاینات لازم اعلام کردند بسیاری از قسمت‌های صورت و بدنش دچار آسیب جدی شده‌اند. بعد از آن مأموران پلیس همزمان با بررسی صحنه جرم و شنیدن اظهارات قربانی اسیدپاشی به تحقیق دراین باره پرداختند.

اظهارات شاهد ماجرا

پسر بچه ۱۲ ساله‌ای که یکی از شاهدان اصلی حادثه بود در چند جمله‌ای که به پلیس گفت، سرنخ‌هایی هرچند اندک در اختیار مأموران گذاشت.در ادامه نیزمشخص شد خودروی اسیدپاش ناشناس، یک پژو ۲۰۶ نقره‌ای بوده که خود او از عصر داخل کوچه و در خودرواش نشسته بود و انتظار می‌کشید تا مهندس جوان و خانواده‌اش به خانه بازگردند.

پشت پرده اسیدپاشی مرموز

مهرنوش کیهانی، خواهر قربانی اسیدپاشی نیز به خبرنگار «ایران» گفت: «متأسفانه با گذشت چند ماه ازاین فاجعه هولناک، تاکنون به هیچ نقطه مثبتی در خصوص شناسایی متهم نرسیده‌ایم. حتی اظهارات برادرم و شاهد نوجوان، هم سرنخ مؤثری به پلیس نداده و کارآگاهان در جست و جوی سرنخ تازه‌ای برای دستگیری اسیدپاش فراری هستند.

در حال حاضر کارهای بیمارستانی برادرم را من، مادرم و پدرم پیگیری می‌کنیم و امور مربوط به شکایت را همسر برادرم در اختیار گرفته است.

به هرحال این جنایت به طور قطع داستانی پشت پرده دارد که همچنان پنهان مانده است.»

خواهر مهندس جوان درپایان گفت: «معمولاً بیشتر قربانیان اسیدپاشی به نوعی با مسائل عاطفی یا ناموسی در ارتباط هستند اما باید انتظار کشید و دید که آیا پلیس آگاهی سرنخ جدیدی را در خصوص این حادثه رازآلود پیدا خواهد کرد یا نه؟.با این حال امیدواریم معمای این ماجرا که زندگی برادرم و همگی ما را نابود کرده است هرچه زودتر روشن شود.»


منبع: عصرایران

فواید نوشیدن آب گرم ولیموترش

 نوشیدن فنجانی آب گرم با یک برش لیموی ترش تازه هنگام صبح برای تندرستی فواید زیادی به همراه دارد، اما باید مراقب دندان‌ها نیز بود.

به گزارش ایرنا از شبکه خبری دویچه وله، روز را با نوشیدن یک فنجان آب گرم همراه با آب لیموی تازه آغاز کردن، نسخه‌ای سنتی برای تغذیه‌ی سالم است و فواید زیادی برای تندرستی به همراه دارد. این نوشیدنی دستگاه گوارش را فعال و جگر را پاکیزه می‌کند.

آب لیمو همچنین به دلیل داشتن ویتامین ث، سیستم دفاعی بدن را تقویت می‌کند. همچنین اگر بدن کسی دچار اختلال مزمن در تعادل اسید ـ باز باشد، آب لیمو به بازگرداندن این تعادل و ثبات آن یاری می‌رساند.

آب لیمو خاصیت سم‌زدایی نیز دارد و بطور طبیعی جزو مواد پیشاب‌زا یا ادرارآور است و همین خاصیت سبب می‌شود که به بدن کمک کند تا مایعات و زهرابه‌ها (توکسین‌ها) را دفع کند.خاصیت دیگر آب لیمو شاداب و مرطوب نگه‌داشتن پوست است.

خلاصه آب یک نیمه لیموی ترش در بامداد هر روز بسیار سودمند است. فقط از آن جهت که لیمو ترش یکی از اسیدی‌ترین مرکبات است و محیط دهان را اسیدی می‌کند، برای محافظت از دندان‌ها باید پس از نوشیدن، دهان را با آب شستشو داد.


منبع: عصرایران

استفاده مداوم از هندزفری چه مضراتی دارد؟

یک متخصص گوش و حلق و بینی گفت: اسفاده مداوم از هندزفری احتمال کاهش شنوایی و حتی ناشنوایی را به دنبال دارد.

دکتر علیرضا لطفی در گفت‌وگو با ایسنا، در خصوص مضرات استفاده دائمی از هندزفری بیان کرد: استفاده مداوم از هندزفری به ویژه با صدای بلند، اثرات مخربی بر روی سلول‌های مویی گوش دارد و به تدریج گوش را ناشنوا می‌کند.

وی ادامه داد: این ناشنوایی تدریجی اوایل به صورت “وزوز” کردن گوش است که البته قابل ترمیم است ولی به یکباره گوش به ناشنوایی می‌رسد که در این حالت شنوایی غیرقابل برگشت است.

لطفی با بیان اینکه به دلیل ثابت ماندن هندزفری در مجرای گوش، احتمال عفونت مجرای گوش در قسمت بیرونی وجود دارد، عنوان کرد: این عفونت‌ها می‌تواند به صورت عفونت‌های قارچی و باکتری نمود پیدا کند که با رشد باکتری‌ها به گوش آسیب می‌رسد.

وی گفت: امواج بعضی از هندزفری‌های غیر استاندارد نیز عوارضی مانند سردرد، سرگیجه، منگی و خستگی را به دنبال دارد.

لطفی با بیان اینکه صدمات محیطی نیز از خصوصیات هندزفری است، بیان کرد: فردی با هندزفری به خیابان قدم می‌گذارد، هیچ صدایی جز صدای موزیک خود نخواهد شنید و با محیط بیرون خود ارتباط برقرار نمی‌کند؛ این موضوع نیز آسیب‌هایی را به دنبال دارد.


منبع: عصرایران

وزیر ارتباطات برای پاسخ به سؤال نمایندگان به مجلس می رود

واعظی برای پاسخ به سؤال نمایندگان امروز به مجلس می‌آیدخبرگزاری فارس: واعظی برای پاسخ به سؤال نمایندگان امروز به مجلس می‌آید

به گزارش فارس، محمود واعظی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات امروز سه‌شنبه ۱۶ خرداد ۹۶ برای پاسخ به سؤال نمایندگان در مجلس حاضر می‌شود.

واعظی برای پاسخ به سؤال حسینعلی حاجی‌دلیگانی نماینده مردم شاهین‌شهر به مجلس می‌آید.


منبع: عصرایران

۵ شباهت میان پیروزی روحانی و قهرمانی رئال مادرید/ از ۱۲ مقدس تا بنفش قهرمانی

هم روحانی و هم رئال مادرید از دولت و قهرمانی خود دفاع کردند. روحانی رییس دولت یازدهم بود و رئال مادرید در سال گذشته یازدهمین قهرمانی‌اش را جشن گرفته بود.

عصر ایران؛ مصطفی داننده – سه روز از قهرمانی رئال مادرید در اروپا می‌گذرد.
۱۷ روز از فتح دوباره پاستور توسط روحانی نیز می‌گذرد. پیروزی روحانی و قهرمانی رئال
مادرید عجیب شبیه به هم هستند و کلید واژه‌های مشترکی دارند. این دو پیروزی شاید
بی ربط‌ترین باربط‌های جهان باشد.

بیاید این کلید واژه‌ها و اشتراکات این دو فتح
بزرگ را باهم مرور کنیم.

اول: عدد ۱۲،  اولین وجه اشتراک این دو با یکدیگر است.
روحانی بعد از پیروزی در اردیبهشت ۹۶ دوازدهمین دولت جمهوری اسلامی را تشکیل خواهد
داد. رئال مادرید هم بعد از پیروزی در برابر یوونتوس دوازدهمین قهرمانی خود را در
اروپا را جشن گرفت. به نظر می‌رسد عدد ۱۲ برای روحانی و رئال مادرید عدد مقدسی
باشد.

دوم: هم روحانی و هم رئال مادرید از دولت و
قهرمانی خود دفاع کردند. روحانی رییس دولت یازدهم بود و رئال مادرید در سال گذشته
یازدهمین قهرمانی‌اش را جشن گرفته بود. هم روحانی هم رئال مادرید می‌خواستند
موفقیت خود را تَکرار ( به قول سید حسن خمینی، تکرار بر وزن تفعال است و اینگونه
نیست که بر اساس لهجه یزدی، با فتحه خوانده شود.» کنند.

5 شباهت میان پیروزی روحانی و قهرمانی رئال مادرید/ از 12 مقدس تا بنفش قهرمانی

سوم: قبل از مشخص شدن نتیجه نهایی بازی و رفتار رقیب این دو باعث شده بود، بسیاری شانس
را به آنها بدهند و بگویند روحانی و رئال شانسی برای پیروزی ندارند. حضور گسترده طرفداران
سید ابراهیم رییسی در مصلی تهران، میدان امام اصفهان و مشهد باعث شده بود همه بگویند
سونامی رییسی روحانی را با خود خواهد برد. بازی هماهنگ و فوق‌العاده یوونتوس در نیمه
اول که با یک گل استثنایی نیز همراه بود باعث شد همه بگویند بوفون کاپیتان «بانوی پیر»
اروپا جام قهرمانی را بالای سر خواهد برد.

نتیجه نهایی اما چیز دیگری
بود. روحانی با ۲۴ میلیون رای فاتح کارزار انتخابات ریاست جمهوری شد. رئال مادرید هم
با ۴ گل بر قله اروپا ایستاد.

چهارم: بسیاری بر این باور
بودند که به خاطر دفاع منسجم یوونتوس و همچنین کنار کشیدن قالیباف به نفع رییسی،
بازی فینال اروپا به وقت اضافه و انتخات ریاست جمهوری به دور دوم کشیده خواهد شد.
پیش بینی که نه در اروپا محقق شد نه در انتخابات ریاست جمهوری. روحانی و رئال
مادرید توانستند در همان دور اول و وقت قانونی بازی فاتح رقابت سخت شوند.

پنجم: رنگ بنفش باعث شد تا بیشتر به این نتیجه برسیم که این دو پیروزی چقدر شبیه هم بوده
است. رنگ انتخاباتی روحانی بنفش بود. رئال مادرید هم در شب قهرمانی در اروپا برخلاف
همیشه که سفید بر تن می‌‎کرد، بنفش پوشیده بود. رنگی که می‌شود زین پس آن
را رنگ فاتحان نامید.

شاید همین ۵ دلیل برای شباهت این دو پیروزی کافی
باشد. رقبای آنها یعنی یوونتوس و ابراهیم رییسی نتوانستند از پس بنفش پوشان برآیند
و قهرمانی را ( به قول امیر تتلو)جشن بگیرند.


منبع: عصرایران

انتقاد، منتقد و ما ایرانیان

مجله چشم انداز ایران – رضا احمدی: انسان حیوان ناطق (عاقل) است. تفاوت عمده انسان و حیوان در تعقل است که منشأ شکل گیری فرهنگ و تمدن است. ویژگی های دیگری چون اختیار، ارزش جویی، آرمان خواهی و کمال جویی است.

در اندیشه اسلامی انسان ارزش والایی دارد. او تنها حیوانی راست قامت نیست که بر دو پا راه می رود و با دستانش ابزار می سازد، بلکه جانشین خدا بر روی زمین است. خداوند عقل و اختیار به او ارزانی داشت تا با این دو سرمایه، آینده خویش را بسازد و خوب را از بد تشخیص دهد.

تمدن های بزرگ، دستاورد این دو ویژگی انسان است. عقل و فهم در انسان موجب می شود که در مواجهه با محیط، دریافت های متفاوتی داشته باشند و فهم ها امری اختیاری نیستند که چه چیز را بفهمیم و کدام را نفهمیم. انسان ها فهم های خود از حوادث پیرامون را معمولا بیان می کنند یا نسبت به فهم یا عمل دیگری انتقاد می کنند. انتقاد کردن امری طبیعی در انسان است که از تفاوت در فهم ها الهام می گیرد.

آنچه مایه تعجب است، این است که دسته ای از انسان ها نسبت به فهم های متفاوت روی خوش نشان نمی دهند و ما ایرانیان بیش از پیش نسبت به فهم های متفاوت و انتقاد، ترش رو و ناراحت می شویم در حالی که پرسشگری، تعالی خواهی از فطرت انسانی سرچشمه می گیرد.

انتقاد، منتقد و ما ایرانیان

در منافع دینی پرسشگری، فهم متفاوت و انتقاد به رسمیت شناخته شده است و حتی در سوره بقره آیه ۳۱-۳۰ در داستان خلقت آدم، ملائکه به آفرینش آدم انتقاد می کنند. خداوند به انتقاد ملائکه توجه کرده و به آنها پاسخ مقتضی می دهد. موسی نسبت به اعمال حضرت خضر سوال مند است و به او انتقاد می کند و در نهایت خضر پاسخگوی او می شود چون تو صبر نداری نمی توانی همراه من باشید.

از امام حسین (ع) نقل است: «کسی که تو را دوست دارد، از تو انتقاد می کند و کسی که با تو دشمنی دارد، از تو تعریف و تمجید می کند.» (بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۱۲۸) همچنین امام علی (ع) می فرمایند: «من در نزد خود برتر از آن نیستم که خطا نکنم و از خطا در کردار خویش نیز احساس ایمنی ندارم.» (شهیدی، خ ۲۱۶).

این مقاله در پی آن است که چرا ما ایرانیان نسبت به انتقاد دل آزرده می شویم.

نقد و انتقاد

انتقاد یعنی «آشکار کردن خوبی ها و بدی ها»، اما در بین ما مفهوم «ایرادگیری» و «عیب جویی» پیدا کرده است. انتقاد نزدیک مفهوم نقد است اما بیشتر به «قضاوت منفی اما عینی» در رابطه با گزاره ای گفته می شود. با این حال نقشی مثبت برای این امر قائل شده اند. در اصطلاح رایج و برای رساندن کارکردهای مختلف آن بعضا این واژه به همراه واژه هایی چون «مخرب» و «سازنده» به کار می رود.

بین نقد و قضاوت تفاوت است. بعضی این دو را به جای هم استفاده می کنند، در حالی که هر یک معانی خاص به خود را دارند. در نقد سعی بر این است نقاط مثبت و منفی موضوعی بررسی شود، در قضاوت نظر قاطع در رد یا اثبات بیان می شود.

استاد مرتضی مطهری آورد: «یکی از نواقص بزرگ اجتماع اسلامی ما در حاضر و در اعصار گذشته وجود نداشتن انتقاد است.» (سفیر حیات، شماره ۸)

زیست تاریخی

پرسش اصلی این است؛ چرا ما ایرانیان از نقد و انتقاد و مخالفت آزرده خاطر می شویم. در حوزه سیاست نقد به مخالفت و دشمنی تفسیر می شود و در این صورت نوع برخورد با منتقد، حذفی یا قهرآمیز خواهد بود.

روحیات و خلقیات گروه های اجتماعی و ملت ها همراه با واقعیت های زیست تاریخی شکل گرفته است. زیست تاریخی ما برخاسته از شرایط خاص اقلیمی فلات ایران است. امکان اسکان و بهره برداری از آب و مرتع برای همه وجود نداشت و موجب شکل گیری نوعی زندگی متحرک شد. این عده برای تامین آب و مرتع مجبور به کوچ از منطقه ای به منطقه دیگر بودند تا نیازهای خود را تامین کنند؛ تولیدات آنها فرآورده های دامی بود.

در این شرایط اقلیمی، زیست «ایلیاتی» مبتنی بر نظام طایفگی و عشیره ای سامان یافت. جمعیت عظیمی بدین صورت در ایران می زیستند. استمرار این نوع از زیست در فلات ایران موجب شکل گیری فرهنگ ایلی شد و تا اوایل قرن بیستم، یک چهارم کل جمعیت ایران را عشایر تشکیل می داد. (فوران، ص ۲۰۹)

انتقاد، منتقد و ما ایرانیان

این سبک زندگی تاثیرات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در ایران به همراه داشت. حاکمیت ایلات طی قرن ها موجب انباشت فرهنگ ایلی در ایران شد و این فرهنگ استمرار و نهادینه شد. گرچه ایل های غزنوی، سلجوق و خوارزم متفاوت اند ولی از نظر فرهنگی اشتراکاتی داشتند. هر ایلی که به قدرت می رسید، فرهنگ خود را به فرهنگ رسمی حاکمیت تبدیل می کرد. این روند تا ابتدای سلسله پهلوی استمرار داشت. فرهنگ انباشته عشایری مبتنی بر ویژگی هایی چون فردگرایی منفی، بی اعتماد، نهاد گریزی، خویشاوندگرایی، خودی و غیرخودی، نظامی گری، هزار فامیلی، بی قانونی، ناامنی، نپذیرفتن تفاوت ها، نفی فردیت در رنج بوده است… (سریع القلم، ص ۶۵)

حاکمیت های ایلی فردمحور بودند و رئیس ایل در رأس هرم قرار داشت. او حاکم مطلقه بود. حرف، کلام و منویات او قانون بود که تخلف از آن پذیرفتنی نبود. در حاکمیت وفاداری محض و اطاعت بی چون و چرا می خواست. همه سیستم بر منویات رئیس ایل می چرخد. مردم رعیت او هستند.

در نظام های فردمحور و اقتدارگرا تبعیت محض را می طلبند. «متفاوت بودن» نوعی انحراف و تمرد محسوب می شود. متفاوت فکر کردن و متفاوت زندگی کردن نسبت به شخص شاه که در رأس هرم قرار دارد نوعی تخطی از اصول حاکمیتی است. به همین دلیل فرهنگ انتقادناپذیری یک فرهنگ دیرپاست.

آن گاه که تفاوت در فهم و رأی تمرد، مخالفت و سرپیچی از ارزش های جامعه ایلی تفسیر شود و این فرهنگ در بستر زمان به صورت هنجار اجتماعی و فرهنگی در جامعه در آید، انسان های هم شکل و قیافه، یکدست در جامعه پدید می آیند. در جامعه ای که تفاوت ها به رسمیت شناخته نشود، فکر کردن، استدلال و خلاقیت از میان می رود. لازمه خلاقیت، «متفاوت بودن» در کنار «آزاد بودن» است.

فرهنگ اقتدار سیاسی به تدریج به فرهنگ اقتدار اجتماعی مبدل شد. همان گونه که افراد در حوزه سیاست یکدیگر را تحمل نمی کنند، یکدیگر را دفع می کنند، اعتماد ندارند؛ در سطح جامعه نیز انسان ها چنین فرهنگ از هم گسیخته ای را بنا می نهند و هر فردی با گذشت زمان و ورود به اجتماع همان صفات را می پذیرد. (همان، ص ۳۷) هر کس که متفاوت می اندیشد پس مخالف ماست. این فرهنگ درباری و اقتدارگرایی اجتماعی شد. بدین خاطر است با هر انتقاد و مخالفت آزرده خاطر می شود و بر اساس فرهنگ قبیله ای نهادینه شده در طبیعت خود عمل می کند. در جوامع قبیله ای مخالفت و انتقاد امری غیرطبیعی است و برخورد با انتقادکنندگان قهرآمیز است.

آقای دکتر رضا قلی در کتاب جامعه شناسی خودکامگی (ص ۱۰۴) می آورد: «کشتن، اره کردن، با میخ به دیوار کوبیدن، کور کردن، زندان و قطعه قطعه کردن از ویژگی های خشونت آمیز جامعه قبیله ای است. جوامعی که با خشونت طبیعت عادت کرده اند.»

فرهنگ ها

فرهنگ ها در حیطه جغرافیای نژادی و قومی خاص قرار دارند و تمایلات و روند فرهنگی ویژه ای را شکل می دهند. فهم تمایلات فرهنگی ملت ها پایه شناخت روحیات و خلقیات آنهاست که مبنای برنامه ریزی های فرهنگی و اجتماعی است. ایران در منطقه جغرافیایی ویژه ای واقع است و پیشینه خاص به خود را دارد و در روند فرهنگی خاورمیانه و جهان اسلام محسوب می شود و بدین خاطر تمایلات فرهنگی خاص به خود را دارد. فروکاستن فرهنگ یک سرزمین به معنای جامعه شناختی و مردم شناسی آن به خلقیات نیست.

انتقاد، منتقد و ما ایرانیان

در پیمایشی که بین اعضای هیئت علمی دانشگاه سراسر کشور انجام شده است دومین موضوع مورد توجه شرکت کنندگان «انتقادپذیری» است. ایرانیان از انتقاد آزرده و ناراحت می شوند. وقتی کسی از آنها انتقاد کند به دل می گیرند. (فراستخواه، ص ۲۰)

ما و انتقاد

انتقاد و مخالفت امر موافق طبع انسان نبوده و برای آدمی لذتبخش نیست، اما در بعضی از جوامع انسان ها به گونه ای تربیت می شوند تا در مواجهه با آن مقاوم باشند. هر گاه بین ایرانیان تعارضی در اثر متفاوت اندیشیدن و متفاوت بودن انتقادی پدید آید به چند شکل با آن برخورد می شود: منتقد با تخریب، تضعیف، تحقیر، خشونت یا حذف.

در جوامعی که تفاوت انسان ها پذیرفته نمی شود حقی برای دیگران قائل نمی شوند. در این محیط ها قواعدی برای حل اختلاف و تعارض وجود ندارد، زیرا متفاوت بودن و زاویه گرفتن از رأس هرم قدرت و فرهنگ رسمی، خط قرمز است و پذیرفته نیست. از سویی همه اوامر و نواهی رأس هرم واجب الطاعه است و غیر از آن تمرد است.

این فرهنگ اجتماعی شده است. افراد جامعه چنین احساسی دارند و تفاوت را مخالفت تلقی و نمی پذیرند. آنها توقع دارند همه مانند آنان بیندیشند و زندگی کنند. بدین خاطر از انتقاد و مخالف برآشفته می شوند، به معارضه بر می خیزند و روابط شان را قطع و قهر می کنند.

نپذیرفتن اختلاف و انتقاد و تفاوت به فرهنگ و بلکه به «تعصب» تبدیل شده است. اولین کاری که معمولا موقع اختلاف ها انجام می شود، قهر کردن است. حتی زن و شوهر که در خانواده کوچکی زندگی می کنند، معمولا با اولین مشکلی که پیش می آید در همان جایی که باید گفتگو شروع شود، گفتگو را قطع می کنند. (فراستخواه، ص ۱۴۵)

در این فرهنگ فضایی برای مصالحه و کوتاه آمدن و گفتگو وجود ندارد زیرا تصور عمومی مصالحه، کوتاه آمدن یا گفتگو امتیاز دادن به طرف است. در ایران اگر کسی مخالفت سیاسی می کرد، اره می شد. اگر فردی در جوامع قبیله ای مغضوب حاکمان قرار گیرد و اره نشود، مورد لطف قرار گرفته است. (رضا قلی، ص ۱۰۶)

رژیم ها و نخبگان مخالف

رژیم های تمامیت خواه، نخبگان و خاصه نخبگان سیاسی را تهدیدی جدی علیه خود می دانند زیرا آنها کارگزاران و کارشناسان حاکمیت اند و بدین خاطر به هر وسیله ممکن سعی در خنثی سازی آنها و خارج کردن آنان از صحنه دارند. کتاب روانشناسی نخبگان سیاسی ایران به تحلیل رفتار رژیم پهلوی دوم با نخبگان مخالف پرداخته است.

رژیم به هیچ وجه مخالف ها را تحمل نکرده و نمی کند، در نتیجه افراد ناهماهنگ و سازش ناپذیر درون نخبگان موجود از طرف رژیم در معرض فشار دائمی قرار دارند. (زونیس، ص ۷۳)

انتقاد، منتقد و ما ایرانیان

در اسفند ۱۳۵۳، شاه طی سخنانی و رو به دوربین تلویزیون اعلام کرد: «هر کسی نمی خواهد عضو حزب رستاخیز شود، پاسپورتش را بگیرد و برود.» حکومت های اقتدارگرا به خاطر فقدان قانون غیرقابل نقض و تخصیص که قدرت بی پایان را محدود کند، آن طور که می خواهند عمل می کنند. همه چیز و همه کارها به شاه و درباریان ختم می شد؛ شاه و دربارش در کوچک ترین کارها دخالت می کردند.

محمدرضا یک تنه همه تصمیمات را می گرفت و به قدرت بی پاسخگو تبدیل شد و به هیچ نهادی هم پاسخگو نبود و از سویی حاضر نبود مسئولیت تصمیمات خود که تاثیرات مهم بر منافع ملی و مردم را داشت به عهده بگیرد. هیچ کس جرأت نداشت با منویات شاه مخالفت کند. از سویی سخنان او هم فوق قانون بود. نهادهایی چون مجلس شورای ملی، سنا و دولت، کابینه در حد ثناگو و تمجیدگرا مجری منویات اعلیحضرت بیش نبودند. رژیم برای بیرون راندن منتقدان خود از روش های مختلفی بهره می گرفت.

۱٫ تضعیف روحیه

رایج ترین راه حل برای برخورد با نخبگان مخالف در ایران، تضعیف شدید روحیه آنهاست که به حس ناکارآمدی سیاسی و بریدن کامل از هر نوع فعالیت سیاسی منجر شود و به عناصری خنثی تبدیل شوند تا این که این گروه بریده شوند و به کارهای حاشیه ای مشغول شوند.

۲٫ تبعید دولتی

نخبگانی که ورود به حلقه نخبگان دولتی را می کنند و در مقابل سیاست زدایی و ترک صحنه فعالیت سیاسی مقاومت می کنند، پاسخ دیگری از رژیم دریافت می کنند: تبعید. پاسخی که نتیجه آن به کناره گیری آنها از فرآیند سیاسی منجر می شود. برای مثال در سال ۱۳۴۲، شاه، آیت الله خمینی را به وسیله پلیس ایران ربوده و با هواپیما به یک فرودگاه نظامی ترکیه برد. (همان ص ۸۱)

انتقاد، منتقد و ما ایرانیان

۳٫ تبعید خودخواسته

روش بسیار عادی و رایج برای کنار گذاشتن نخبگان مخالف از فرایند سیاسی، تبعیدهای خودخواسته است. این فرآیند در ترک کشور توسط خود فرد پیش از بروز تعارض آشکار با رژیم صورت می گیرد. (همان، ۸۶) دسته ای از نخبگان از ناچاری و برای حفظ جان خود از ایران خارج شدند تا از آزار سازمان امنیت در امان بمانند.

۴٫ دادن پست های خارجی

افراد مغضوب به مقامی دیپلماتیک در خارج از کشور منصوب می شوند. در این شیوه فرد از صحنه سیاسی دور می شود. حسن ارسنجانی از چهره های مطرح پس از شهریور ۲۰ و نزدیکان دکتر علی امینی و وزیر کشاورزی در کابینه او بود. ارسنجانی تدوین کننده و مجری اصلاحات ارضی سال ۱۳۴۱ در ایران بود و دربار و شاه نسبت به نیات او بدبین شده بودند. پس از استعفای دکتر امینی، ارسنجانی را سال ۱۳۴۲ به سفارت ایتالیا فرستادند.

انتقاد، منتقد و ما ایرانیان

۵٫ برکناری از مقام

شاه برای یکدست سازی قدرت با کوچک ترین گمان نسبت به اطرافیانش آنها را از چرخه قدرت خارج می کرد. برکنار کردن منتقدان از مناصب دولتی روش خاص شاه نیست؛ در همه حکومت های تمامیت خواه سکه رایج است که هیچ منتقدی را بر نمی تابند و بدین وسیله نخبگان منتقد را از صحنه خارج می کنند.

۶٫ زندانی کردن

آن گاه که شیوه های معمولی در برخورد با نخبگان مخالف کارایی ندارد از شیوه زندانی کردن برای کنار گذاشتن استفاده می شود. از طرف دیگر، زندان موقت با اتهام فساد یک شیوه مورد استفاده عادی برای بیان ناخشنودی شاه محسوب می شد در حالی که صرفا جنبه سیاسی داشته است. این اتهامات به خاطر پوشاندن و پنهان کردن استفاده می شد. (همان، ص ۱۲۰)

ابوالحسن ابتهاج پایه گذار اصلی برنامه ریزی توسعه در ایران که در فاصله سال های ۱۳۳۳ تا ۱۳۳۷ مدیرعامل سازمان برنامه بود. او همچنین از دی ماه ۱۳۲۰ مدیرعامل بانک ملی ایران بود. شاه از نفوذ ابوالحسن ابتهاج می ترسید. در سال ۱۳۴۰ او را دستگیر و هفت ماه را در زندان گذرانید. او همچنین بانک ایرانیان را با کمک مالی همسرش و نیز در سال ۱۳۵۳ شرکت بیمه بین المللی ایران – آمریکا را تاسیس کرد. (میلانی، ص ۳۲۳)

انتقاد، منتقد و ما ایرانیان

پیامدها و آسیب ها

دل آزرده شدن و خشمگین شدن از انتقاد ریشه در فرهنگ نپذیرفتن «اصل تفاوت» در انسان هاست. تحمل نداشتن در برابر انتقاد، پیامدها و آسیب های اجتماعی و سیاسی خاصی در پی دارد.

۱٫ پایین آمدن آستانه تحمل

جامعه ای که در مقابل انتقاد و اختلاف بردباری ندارد و آستانه تحمل آن پایین است، تعارض و نزاع در سطوح مختلف رواج می یابد. با اندک اختلاف، نزاع به درگیری منجر می شود. بر اساس آمارهای پزشکی قانونی کشور به طور میانگین روزانه ۱۶۰۰ شهروند به دلیل نزاع به پزشکی قانونی مراجعه کرده و تشکیل پرونده می دهند که در این میان تهران جلودار آمارهاست؛ یعنی هر ساعت حدود ۶۶ نفر با هم درگیر می شوند.

۲٫ تجزیه جامعه

انتقاد و اختلاف ملائم طبع انسان نیست و انسان ها از انتقاد آزرده خاطر می شوند. در حوزه روابط فردی کسی را دوست می دارند که به تکریم و تعریف بپردازد تا شخصی که انتقاد می کند. آنهایی که به تمجید و تکریم و مدیحه سرایی می پردازند خودی می شوند و مورد عنایت و متنعم می شوند.

۳٫ چند چهرگی

افراد به مسئله ای که مورد قبول شان نیست واکنش سریع و تند نشان می دهند و عصبانی می شوند. این شیوه باعث می شود دیگران از بیان انتقاد واقعیت ها پرهیز کنند یا آن طور که طرف مقابل می خواهد، نقد را بیان می کنند و چهره عوض می کنند. در این محیط افراد به تدریج مجبور می شوند افکار و تمایلات خود را مخفی کنند و خواسته های خود را پنهان کنند؛ زیرا حکومت نه تنها با افکار و تمایلات فکری آنها کار دارد، بلکه رفتارها و کردارهای آنها، در «چارچوب» می پسندد. افراد در پی زندگی خود هستند، در این جوامع شرط دستیابی به قدرت، ثروت و حتی تامین حداقل معیشت همسان اندیشی با قدرت و آنچه قدرت می پسندد، است.

 انتقاد، منتقد و ما ایرانیان
کسانی که مواضع انتقادی داشته باشند، گذشته از زاویه پیدا کردن و مواجهه با مشکلات، شانس دستیابی به قدرت و ثروت حتی اگر صلاحیت های لازم را داشته باشد، محروم خواهد شد و راه تامین حداقل های زندگی هم بر او سد می شود. راه نجات، مخفی کردن چهره واقعی و نمایان شدن با چهره دیگر است.

۴٫ تضعیف سرمایه اجتماعی

در کنار سرمایه های انسانی و اقتصادی، سرمایه اجتماعی (Social Capital) قرار دارد که در پیشبرد اهداف اجتماعی بسیار موثر است. جامعه از طریق تشویق افراد به «همکاری» و «مشارکت» در تعاملات اجتماعی قادر است بسیاری از معضلات جامعه را حل کند. بهره گیری از نظرات دیگران که به صورت انتقاد بیان می شود، سرمایه اجتماعی و فرصت برای جامعه و پیشبرد اهداف آن است.

امام علی (ع) می فرماید: «لیکن احبّ الناس الیک من هداک إلی مراشدک و کشف لک معایبک»؛ یعنی، باید محبوب ترین مردم نزد تو آن کسی باشد که تو را به آنچه مایه اصلاح و سازندگی توست، راهنمایی کند و عیب ها و کاستی هایت را به تو نشان دهد. (غررالحکم: ۷۳۷۳) برخورد پرخاشگرانه با انتقاد موجب تضعیف و از دست رفتن سرمایه اجتماعی می شود.

۵٫ انباشت آسیب ها

در جامعه ای که بر دهان ها، افکار و قلم ها قفل زده می شود، از در و دیوار آن فساد و تخلف خواهد بارید؛ زیرا چشم ها و قلم های بیدار و آگاه جرأت بیان این مفاسد را ندارند. همه سعی در پنهان سازی کاستی ها و مفاسد دارند تا مردم از زیر پوست جامعه آگاهی پیدا نکنند. با گفتار درمانی سعی در حل بحران می شود. در این جوامع معمولا همه امور دولتی است و حکومت نمی پسندد کاستی ها آشکار شود.

بدین خاطر انتقاد و فرهنگ انتقادگری را از صحنه جامعه محو می کند. کاستی ها و مفاسد انباشت پیدا می کنند و آن گاه متوجه می شویم که همه هستی مادی و معنوی جامعه به تاراج رفته است. میلیاردها دلار از سرمایه ملی نابود می شود، چند میلیون تحصیلکرده بیکار وجود دارد و پول شویی، عدم شفافیت، فساد اداری، قاچاق، نابودی محیط زیست و زنان خیابانی نرخ بالایی دارد.

۶٫ از دست رفتن فرصت شفافیت

انتقادپذیری موجب پویایی و شفافیت فضای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی کشور خواهد شد. جامعه ای که از نعمت شفاف سازی بی بهره شود، فرصت اصلاح را از دست خواهد داد. دکتر علی لاریجانی رئیس مجلس در گفتگویی گفته است: «ایران از لحاظ شفافیت در سیاست گذاری دولتی در بین ۱۴۰ کشور در رتبه ۱۱۵ است. یکی از ابتدایی ترین کارها برای سرمایه گذاری وجود سیاست های شفاف است که باید برای حل این مشکل اقدامات لازم صورت گیرد.» (سایت انتخاب)

انتقاد، منتقد و ما ایرانیان

سرلشکر فیروزآبادی آمارهای ارائه شده از سوی سازمان های جهانی در خصوص فساد در ایران را نامطلوب عنوان کرد و گفت: «در سال های ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۳ میلادی رتبه ایران به لحاظ فساد از ۷۸ به ۱۴۴ رسیده که خیلی نگران کننده است.» (تابناک)

۷٫ غرور و خودشیفتگی

تمجید و تعریف های بی حاصل، فرد را دچار توهم و به نوعی خودشیفتگی و غرور دچار می کند. در حوزه اجتماع و سیاست آثار مخرب تری دارد. وقتی از صاحبان قدرت در تریبون های مختلف به جای انتقاد، تمجید و تکریم می شود و سخنی از ناکارآمدی ها و ناتوانی ها در میان نباشد، خود شیفتگی و غرور کاذب، عجب و استبداد رأی در دولت ها شکل می گیرد.

شکل نگرفتن فرهنگ گفتگو

تفاوت بحث کردن و گفتگو در این است که در بحث فرد می خواهد درستی حرفش را به کرسی بنشاند؛ به جای این که جواب خوب بشنود، می خواهد جواب بدهد و طرف مقابل را بکوبد و خودش را ثابت کند. در حالی که در گفتگو هر دو نفر می خواهند به نتیجه برسند. این روش برد – برد است و از یکدیگر یاد می گیرند.

در نظام ایلی و اقتدارگر روش حل اختلاف میان گروه ها مذاکره نبوده است، بلکه ایجاد وحشت، مالیات اجباری، اخاذی و تهاجم به مال و املاک رقیب مبانی حل اختلاف بوده است. (سریع القلم، ص ۶۷)

این فرهنگ سیاسی به تدریج به فرهنگ اجتماعی و مردم تبدیل شده است. استمرار فرهنگ ایلی در برخورد با منتقد و رقیب مبانی عمل بوده است و بدین خاطر فرهنگ گفتگو مذاکره و حل اختلاف در بین جامعه جای باز نکرده است؛ زیرا بر اساس فرهنگ ایلی، حل اختلاف با سرکوبی و از میدان به در کردن رقیب استوار است. در نظام های اقتدارگرا، روحیه قهر و رویگردانی از مخالفت و انتقاد به فرهنگ اجتماعی تبدیل شده است. در این نظام ها افراد فاقد مهارت گفتگو و حل مسئله هستند زیرا کوتاه آمدن و مصلحت سنجی را بر نمی تابند.

انتقاد، منتقد و ما ایرانیان

جمع بندی

نقد و انتقاد سازنده حق طبیعی آحاد مردم، نخبگان، اصحاب قلم و بیان است. ما در زمینه فردی و اجتماعی با پدیده نقد مسئله داریم. باید آستانه تحمل جامعه را افزایش داد. تصحیح روند نقادی و نقدپذیری نیازمند سیاست گذاری، برنامه ریزی، آموزش، فرهنگ سازی و ممارست مستمر است و بیش از هر چیز به عزم ملی و اراده عمومی نیازمند است.

منابع

* رضا قلی، علی؛ جامعه شناسی خودکامگی، نشر نی، چاپ هفدهم، ۱۳۸۹٫
* زونیس، ماروین؛ روان شناسی نخبگان سیاسی ایران، مترجمان، پرویز صالحی و چاپخش، ۱۳۷۸٫
* زیباکلام، صادق؛ ما چگونه ما شدیم، نشر روزنه.
* سریع القلم، محمود؛ فرهنگ سیاسی ایران، فرزان، ۱۳۸۹٫
* … اقتدارگرایی ایرانی در عصر قاجار، نشر فرزان، ۱۳۹۰٫
* شعبانی، رضا؛ مبانی تاریخ اجتماعی ایران، نشر قومس، ۱۳۹۰٫
* سفیر حیات، شماره ۸٫
* فراستخواه؛ مقصود ما ایرانیان، نشر نی، ۱۳۹۴٫
* فوران، جان؛ مقاومت شکننده، ترجمه احمد تدین، ناشر رسا، ۱۳۹۱٫
* میلانی، عباس؛ نگاهی به شاه.


منبع: برترینها

گفت و گو با «گوهر خیراندیش»، بانوی هزار چهره سینما (۲)

– فاطمه شهدوست: گوهر خیراندیش که به عنوان گوهر سینمای ایران تاکنون بیش از ده ها فیلم و سریال را در کارنامه کاری خود دارد، مدتی است که بعد از وقفه چند ساله اش در تلویزیون، با سریال «دیوار به دیوار» باز هم در قاب جعبه جادو حاضر شده است. این بازگشت بهانه ای شد تا گفت و گو مفصلی با وی داشته باشیم. در بخش اول صحتبی که با او داشتیم، وی از فضای صمیمی گروه «دیوار به دیوار» و نقشی گفت که قرار بود از آن او باشد، اما تغییر کرد.

خیراندیش همچنین از نگرانی تعریف کرد که پیش از شروع کار از همکاری با هنرمندان جوان و تازه کاری که در این گروه هستند، داشت، نگرانی که به گفته خودش بعد از شکل گیری گروه فهمید که بی مورد بوده است.

سعی کنیم برای این مردم صبور، امیدواری ایجاد کنیم!(2)

این بازیگر در ادامه گفت و گویی که آن را می خوانید، از فیلمنامه نویسی و پیشنهاداتی گفت که قرار بود آنها را کارگردانی کند، اما به جهت فرزندانش که لازم است به آنها سر بزند، مجالی برای شرکت در کار زمان بری که به حضور دائم وی نیازمند باشد، ندارد. علاوه بر این ها رنجش وی از تلویزیون نیز موضوع دیگری بود که خیراندیش از آن صحبت کرد.

 به سراغ فاصله تان از تلویزیون برگردیم؛ شما بعد از مجموعه نوروزی «ما فرشته نیستیم» فلورا سام در اواخر سال ۹۲ دیگر در تلویزیون حضور نداشتید، این در حالی است که پیش از این مجموعه نیز ما کارهای به یادماندنی و جذابی از شما دیده بودیم. بگویید چه شد که این وقفه کاری برای شما رقم خورد؟ و در این سال ها کار نکردید؟

 حقیقت این است که من مقداری در حوزه انتخاب پوشش خانم ها در تلویزیون به مشکل برخوردم، گاهی سایه روسری من آن هم در لحظه ای که مشغول بازی لحظه حساس و اوج یک کار بودم، باعث می شد کار را قطع کنند. چرا که شبیه به مو دیده شده بود، یا در مورد لباس ها نیز، گاهی اصرار به پوشیدن لباس های گشاد و یا فرم های خاصی که من را آزار می داد، مثلاً زمانی که دوربین روبرو بود، می گفتند حالت قوز کرده راه برو و وقتی قرار بود نمای پشت سر را ضبط کنند، می گفتند حالت کمان به خودت بگیر.

به همین جهت به من سخت می گذشت و در مجموعه های مناسبتی، مثل سریالهای ماه رمضان ناظران محترم، می خواستند همان روز که کار در حال انجام است، نقطه نظراتشان را اعلام کنند و این من را عصبانی می کرد. در سوی دیگر بحث مالی کار وجود داشت. مثلاً در یک مجموعه که آقای مجید اوجی تهیه کننده کار بود، ایشان پول بچه ها را از جیب خودشان پرداخت کردند و بعد از مدتی ما متوجه شدیم که آقای اوجی هنوز پولشان را نگرفته اند، این مسائل باعث می شد من حتی با تلویزیون تماس بگیرم و گلایه کنم که کی پول او را می دهند.

من خیلی رنجیده بودم که چرا باید برای تلویزیون فرقی نکند که یک تهیه کننده با فروش زمین و خانه اش، دستمزد بچه ها را داده و قدر او دانسته نمی شود. بعدها ما متوجه شدیم که ایشان آنقدر از نظر عاطفی و روانی تحت فشار بودند که آسیب جسمی دیده اند. بنابراین وقتی می دیدم مدیران مربوطه به چنین افرادی اهمیت نمی دهند و کمکی نمی کنند، خیلی غصه دار می شدم، به همین جهت ترجیح دادم مدتی کار نکنم و در تلویزیون حاضر نباشم. در این مدت پیشنهادات گوناگونی وجود داشت، البته این پیشنهادات در حوزه سینما قوی نبود و در تلویزیون هم که نمی خواستم حاضر شوم.

این روند ادامه داشت تا اینکه بعد از مدتی دیدم تلویزیون در حال تلاش است تا از تهیه کنندگان خوب و بازیگران به نام حوزه های گوناگون، برای افزایش کیفیت تولیداتش استفاده کند، از آنجایی که من همیشه فکر می کردم که این رسانه باید اینگونه حرکت کند، حاضر شدم باز هم به خاطر مردمی که دوستشان دارم و من را به اینجا رسانده اند در راه کمک به این مسیر مجدداً وارد تلویزیون شوم. بعد که آمدم، دیدم که پرداخت های مالی نیز بهتر از قبل شده و به تعهدات مالی تا حد امکان عمل می شود.

از طرفی گاهی اتفاق می افتد که مثل «دیوار به دیوار» گروه و کار آنقدر خوب است که اگر گاهی بد عهدی هم صورت بگیرد، دیگر آنقدر ناراحت نمی شوی که همه چیز خوب نیست. چون واقعیت این است که آبروی کار مهمتر است، یعنی اگر مردم ما را قبول و کار را دوست داشته باشند، خستگی از تن ما می رود این مسئله در حالی است که معاش ما از این راه است، اما وقتی می بینیم که کار جای خودش را بین مردم باز کرده، دیگر دیر یا زود شدن تعهدات مالی چندان در ذوق نمی زند.

شما سال های بسیاری است که با قالب ها و ژانرهای گوناگون، در دنیای بازیگری حضور داشته اید و با کارگردان های به نامی کار کرده اید. با توجه به این تجربیات، امروز اوضاع سریال سازی و تولیدات را چطور می بینید؟ چرا که هر از گاهی افت و خیزهایی در تولیدات دیده می شود، به نظر شما کدام مقصرند؟ فیلمنامه، کارگردانی، بازی ها و…؟

 انبوه سازی و پر کردن آنتن به هر قیمتی از ایرادات اصلی است که به کیفیت آثار آسیب می زند. به هر قیمتی و با هر متن و محتوایی که نمی شود وقت مردم را گرفت. به همین دلیل همانطور که گفتم انبوه سازی، تکرار کارهای قدیمی، خرج نکردن، بودجه نداشتن و عدم حساسیت روی تهیه کننده، کارگردان و نویسنده، به نظرم از عواملی اند که سطح کارها را پایین آورده اند. اما این اوضاع مدتی است تغییر کرده است.

 چه تغییری؟

 جای شکر دارد که مدتی است، تلویزیون تقریباً برنامه اش را عوض کرده و متوجه اتفاقی که افتاده، شده است. مدتی است که این اتفاق رخ داده و این جای خوشحالی دارد.

سعی کنیم برای این مردم صبور، امیدواری ایجاد کنیم!(2)

 شما تجربه کار کمدی را نیز داشته اید و مدتی است که این شبها در «خندوانه» در قالب استندآپ هایی که توسط جوانان علاقمند به این حوزه اجرا می شود مشغول قضاوت کار این افراد هستید، کمی از شکل گیری بخش خنداننده برتر در «خندوانه» و عاملی بگویید که باعث شد شما در این برنامه حاضر شوید.

 این شیوه برنامه سازی و بخشی که شاهد آن هستید، در خیلی از کشورها در حوزه های گوناگونی معروف است و ساخته می شود. جدا از الگویی که از این کشورها گرفته ایم، خود من چون از شیراز به تهران آمده بودم همیشه فکر می کردم که باید بستری برای استعدادهای بچه های شهرستان و شهرهای ایران فراهم شود. بعد از این، زمانی که این کار پیشنهاد شد، من خوشحال بودم که می توانم با چهره بازیگران و هنرمندان جوانی که از شهرهای مختلف و تهران می آیند، آشنا شوم و فضایی فراهم شود که با نمایش هنر آنها در تلویزیون این افراد هم در شهر خودشان فعالیت شان را شروع کنند و هم به وسیله کارگردان های بزرگ انتخاب شوند. بعد از مطرح شدن این فضا در برنامه «خندوانه» قرار شد من به همراه همکاران دیگرم، تعدادی از این بچه ها را انتخاب کنیم.

شیوه نمایش قضاوت هایی که شما در این بخش از «خندوانه» انجام می دهید، متفاوت است و اغلب نظر خاصی از داوران درباره شرکت کنندگان پخش نمی شود، این اتفاق از قبل برنامه ریزی شده؟ درست است؟

 بله، واقعیت این است که هم برای من و هم بقیه داوران سخت بود که جلو دوربین به یکی از این بچه ها بگوییم تو بد هستی یا استعداد نداری و… . زمانی که من از آقای تبریزی خواهش کردم که همراه ما به داوری بنشینند، ایشان تعجب کردند که چرا به او گفته ام. من هم عنوان کردم اگر شما که فیلمساز کمدی هستید نیایید، پس که باید بیایید! ایده اولیه کار از خود رامبد جوان بود اما در مرحله بعد بحث داوران مطرح شد، در اینجا ما از برخی ها مثل محسن تنابنده و رضا کیانیان دعوت کردیم، اما آنها به شدت مشغول بودند و در نهایت به آقایان پسیانی و تبریزی رسیدیم.

یعنی انتخاب داوران با شما بود؟

 برای این بخش از من پرسیدند و من هم پیشنهاداتی دادم، بعد هم قرار شد که خود من با آنها تماس بگیرم، اما همانطور که گفتم عده ای مشغله های کاری خود را داشتند. کمال تبریزی در اینجا با پذیرفتن دعوتی که شد، واقعاً من را خوشحال کردند. ایشان هم موافق بودند که ما بچه ها را جلو دوربین قضاوت نکنیم.

از سوی دیگر من آقای آتیلا را نیز از پیش می شناختم، به همین جهت حس کردم با حضور او این گروه، گروه خوبی می شود و از ایشان هم درخواست کردم تا در این بخش حاضر شوند، شکل گیری چنین اتفاقاتی همانطور که گفتم باعث شد تا خیلی از جوانان مستعد به کارگردانان معرفی شوند، حتی خود آقایان تبریزی و پسیانی نیز بعضی اسامی را از بین جوانان حاضر یادداشت می کردند تا در فرصت مناسب از آنها دعوت به کار کنند. اینها از نکات مثبتی بود که در خنداننده برتر به چشم می خورد و موجب شد تا جوانان هم راهی را برای نشان دادن ارزش ها و حضورشان، آن هم در رسانه ملی پیدا کنند. من خودم را واقعاً ملزم می دانستم که در چنین برنامه ای حاضر شوم.

 خود شما بعد از این همه سال تجربه و علاقه ای که دارید، به فکر برنامه سازی و یا کارگردانی نیفتادید؟

 بارها برای تولید یک برنامه و اداره آن به من پیشنهاد شد، اینکه در جمعی که یک گروه اتاق فکر، نویسنده و طراح دارد حاضر شوم، اما من کمی ترسیدم و با خودم فکر کردم که لازمه این کار این است که من تمام وقت در اختیار پروژه باشم. از سوی دیگر زمانی که من آقایان رامبد جوان و مهران مدیری را دیدم و در جریان استرس ها و نگرانی هایشان قرار گرفتم، می ترسیدم که من هم درگیر این اضطراب ها شوم و از زندگی شخصی خودم و دخترانم فاصله بگیرم وگرنه ما تا پای عقد قرارداد هم پیش رفتیم اما همانطور که گفتم ترسیدم و دیدم که من نمی توانم در این حد زمان بگذارم، چرا که یکی از دخترهای من آلمان و دیگری آمریکا است، به همین جهت مقدور نبود که چنین وقتی برای یک کار بگذارم.

 در حوزه کارگردانی چطور؟

 من بارها سناریوها و طرح هایی داشته ام که حتی آن را به تلویزیون فروخته ام. الان هم کارهایی را می نویسم و بدون اسم به گروه های سینمایی و تلویزیون می دهم، اما زمان ساخت آنها را نداشته ام.

چرا بدون اسم آنها را ارائه می دهید؟

 گاهی آدم مجبور می شود به خاطر دستمزد کاری را انجام دهد. وقتی که کاری هم سفارشی است فقط می نویسم و به اسم خود گروه، آن را عرضه می کنم، در این مواقع خودم آگاهانه انتخاب می کنم کار را با اسم سفارش دهندگان بنویسم. بارها شده که خواسته ام کارگردانی کنم، اما وقتی مشکلات کارگردانی مثل گذشتن از مرحله گرفتن مجوز، پخش، ممیزی ها و موارد این چنینی را در همکارانم می بینم، جداً می ترسم نزدیک این کار بروم و نگران می شوم که نتوانم یک تنه از عهده این روند و طی مراحل آن برآیم.

سعی کنیم برای این مردم صبور، امیدواری ایجاد کنیم!(2)

 بله، درست می گویید. از این بحث که بگذریم، می خواهم بدانم این روزها، علاوه بر کارهایی که مشغول آن هستید، پیشنهاد دیگری در حوزه تئاتر، سینما و یا تلویزیون داشته اید که قرار است در آن فعالیت کنید؟

 بله، پیشنهاد که همیشه هست، در تئاتر مدتی پیش قرار بود با آقای ژکان کاری را به روی صحنه ببریم، ولی متاسفانه به دلیل اینکه پای من شکست و سخت بود با این پا سر صحنه حاضر شوم و از سوی دیگر باید در  یک سفر به دخترانم سر می زدم، نتوانستم در این کار حاضر شوم. اما چند کار سینمایی در پیش دارم که برخی از آنها در حال نگارش اند و بعد از اتمام آنها در صورتی که تایید شوند و به توافق برسیم به اطلاعتان می رسانم. از سوی دیگر پیشنهادات زیاد دیگری در تئاتر و حوزه های دیگر وجود دارد که آنها را دوست دارم اما به دلیل کمبود زمانی که دارم، نمی توانم در خیلی از آنها حاضر شوم. جدا از اینها قرار بود کارهای دیگری را در ایرانشهر داشته باشم اما چون رسانه ای نشده بودند، الان هم نمی توانم از آنها بگویم.

 دلتان برای صحنه تنگ نشده است؟

 چرا، خیلی دلم می خواهد تئاتر کار کنم، اما به دلیل مشغله هایی که وجود دارد، تا الان نتوانستم در تئاتر حاضر شوم. امیدوارم زودتر فرصت مناسبی برای کار تئاتر فراهم شود.

شما از آن دست هنرمندانی هستید که با جرأت و البته درایت، انواع ژانرها و نقش ها را تجربه کرده اید و شاید با نگاه به کارنامه بلند بالای کاریتان جای هیچ پرسوناژی خالی نباشد. با همه اینها نقشی بوده که هنوز دلتان بخواهد که آن را بازی کنید؟

 من خیلی دوست دارم نقش های تاریخی که به آنها خیلی علاقمندم و بیشتر در تئاتر اتفاق می افتد را بازی کنم. نقشهایی که از متون کلاسیک و تاریخی نمایشنامه های ایرانی و خارجی گرفته شده اند. این نقش ها برایم خیلی جذابند و فکر می کنم جای آنها واقعاً در تولیدات ما خالی است.

 از جای خالی آثار کلاسیک بین تولیداتمان گفتید. به نظرتان دیگر چه کمبودهایی در این میان دیده می شود که گاهی منجر به دلزدگی بیننده و افت کارهای موجود می شود؟

 این موضوع بیشتر جنبه کارشناسانه دارد و آنها بهتر می توانند تحلیل کنند، اما از لحاظ نمایشی می توانم بگویم که متاسفانه ما از لحاظ تأثیرگذاری روی مخاطب از حیث فرهنگی مقداری ضعیف عمل کرده ایم. ما نویسندگان خیلی خوبی داشتیم که گاهی کمتر دیده می شدند، مثل گروهی که «اشک ها و لبخندها»، «میوه ممنوعه» و… را نوشتند. کارهایی که واقعاً ماندگار و جذاب بود. ما این دست نویسندگان را کم داریم، کسانی که قلم خوبی دارند و شأن ادب و فرهنگ در آن مجموعه ها را حفظ کرده اند. به نظرم باید از این دست نویسندگان بیشتر دعوت شود.

 و به عنوان سوال آخر، در روزهای انتخاب رییس جمهور هستیم و شما هم در برهه های گوناگونی این دوران را تجربه کرده و دیده اید. صحبتی در این خصوص دارید؟

 بله، اتفاقاً می خواستم در این خصوص به مردم عزیزم  بگویم که هر ایرانی هیچ وقت نباید حق رأی دادن را از خودش سلب کند. ما در  مقطع حساس تاریخى کشورمان قرار گرفته ایم  نباید بى تفاوت باشیم . «آنهایی که انتخابات را تحریم میکنند ؛ با این ادعا که بین بد و بدتر قرار گرفته اند ، با عدم حضورشان در حقیقت  به بدتر رآى داده اند .» به همین جهت باید همه حواسمان را به این نکته جلب کنیم که اگر درانتخابات شرکت نکنیم ، فضا را براى افراطیون و آدم هاى نالایق فراهم کرده ایم.


منبع: برترینها

سریال‌های انیمه ژاپنی که از دیدن آن‌ها لذت خواهید برد (۱)

این روزها تب سریال های تلویزیونی در
سراسر جهان چنان بالا گرفته که فیلم های سینمایی را به شدت تحت تاثیر قرار
داده است و بسیاری از افراد تماشای سریال های تلویزیونی را به فیلم های
سینمایی ترجیح می دهند. به همین دلیل روز به روز بر تعداد سریال های
تلویزیونی افزوده می شود و شبکه های تلویزیونی بر سر جلب کردن تماشاگران
بیشتر به شدت با هم رقابت دارند.

در این میان برخی سریال های انیمه که
اکثراً در کشور ژاپن ساخته می شوند تا حدود زیادی در کشورهای اروپایی مهجور
مانده و توجه زیادی به آن ها نمی شود. در این مطلب قصد داریم ۳۵ مورد از
این سریال های انیمه را که از دیدن آن ها لذت خواهید برد به شما معرفی
کنیم. با ادامه ی متن همراه باشید.

۱- Fullmetal Alchemist: Brotherhood

سریال های انیمه ژاپنی که بدون شک از دیدن آن ها لذت خواهید برد [قسمت اول]

این
سریال انیمه ژاپنی داستان دو برادر به نام های ادوارد و آلفونس الریک را
روایت می کند که توسط مادرشان در یک روستای دور افتاده در یک کشور خیالی
بزرگ می شوند. پدرشان که یک کیمیاگر ماهر و با استعداد بوده در دوران کودکی
این دو، خانواده را ترک کرده است. این دو پسر نیز علاقه ی زیادی به
کیمیاگری نشان می دهند و بعد از مرگ مادرشان برای بهبود بخشیدن استعداد
کیمیاگری خود به تمام دنیا سفر می کنند و در نهایت سعی می کنند با استفاده
از مهارت خود مادرشان را به زندگی بازگردانند.


۲- Hunter × Hunter

سریال های انیمه ژاپنی که بدون شک از دیدن آن ها لذت خواهید برد [قسمت اول]

این
سریال داستان پسربچه ای به نام گون فریکس را روایت می کند که از دوران
کودکی به وی گفته شده که پدر و مادرش مرده اند. اما بعد از مدتی یکی از
دوستان پدرش به وی می گوید که پدرش زنده و یک هانتر بسیار زبردست است.
هانترها انسان هایی هستند که توانایی فوق العاده ای در ردیابی گنجینه های
پنهان، هیولاهای شرور و دیگر انسان ها را دارند. از این رو پسر بچه ی
داستان تصمیم می گیرد با یادگیری فنون هانترها و موفقیت در آزمون های آن ها
به یک هانتر زبده تبدیل شده و پدرش را پیدا کند.


۳- Durarara!!

سریال های انیمه ژاپنی که بدون شک از دیدن آن ها لذت خواهید برد [قسمت اول]

سریال
انیمیشن «Durarara!!» یک انیمه ژاپنی است که داستان یک نوجوان به نام
میکادو را روایت می کند که علاقه ی فراوانی به زندگی در یک شهر بزرگ دارد.
بدین منظور همراه با دوست دوران کودکی خود به شهر بزرگ ایکبوکورو نقل مکان
می کند. دوست میکادو در مورد کسانی که در این شهر باید از روبرویی با آن ها
خودداری کند به او هشدار می دهد. این افراد معمولا خلافکار یا دارای قدرت
های فراانسانی هستند. ادامه ی داستان به برخورد بین میکادو با این افراد و
روابط آن ها با یکدیگر می پردازد.


۴- Yu Yu Hakusho

سریال های انیمه ژاپنی که بدون شک از دیدن آن ها لذت خواهید برد [قسمت اول]

این
انیمیشن داستان یک خلافکار نوجوان خیابانی به نام یوسوکه اورامشی را روایت
می کند که در تلاش برای نجات یک کودک بر اثر برخورد با ماشین جان خود را
از دست می دهد. روح او توسط یک زن مورد استقبال قرار می گیرد و به جهان
دیگر راهنمایی می شود تا در مورد اعمالش مورد قضاوت قرار گیرد. این زن به
یوسوکه اعلام می کند که عمل قهرمانانه ی او حتی دنیای مردگان را نیز تحت
تاثیر قرار داده و هنوز جایی در بهشت یا جهنم به وی اختصاص داده نشده است.
از این رو در ادامه به وی اجازه داده می شود که به دنیای انسانی بازگردد.
یوسوکه به کمک دوستانش آزمون های سخت را پشت سر می گذارد و به دنیا باز می
گردد و به وی لقب «بازرس دنیای مردگان» داده می شود و از او خواسته می شود
به بررسی فعالیت های فراطبیعی رخ داده در دنیای انسان ها بپردازد.


۵-Soul Eater

سریال های انیمه ژاپنی که بدون شک از دیدن آن ها لذت خواهید برد [قسمت اول]

داستان
این سریال در مورد یک مدرسه ی آموزش سلاح مرگ درشهر مرگ در نوادا است. این
مدرسه توسط شخصی به نام شینیگامی که به وی «مرگ» نیز می گویند اداره می
شود. در این مرکز افرادی که توانایی تبدیل شدن به اسلحه را دارند و
سازندگان این سلاح ها آموزش داده شده و رهبری می شوند. هدف اعضای این مدرسه
ساختن سلاح هایی برای شکست دادن و جذب کردن روح ۹۹ انسان شرور و یک جادوگر
است که در نهایت باعث بالا رفتن قدرت سلاح های آن ها می شود.


۶- Fruits Basket

سریال های انیمه ژاپنی که بدون شک از دیدن آن ها لذت خواهید برد [قسمت اول]

بعد
از این که مادر یک دختر دبیرستانی در یک حادثه ی رانندگی کشته می شود وی
تصمیم می گیرد که با پدربزرگش زندگی کند. بافت جدید خانوادگی و رفتارهای
غیردوستانه ی اعضای خانواده ی جدید با او باعث می شوند که وی موقتاً از
خانه ی پدربزرگش خارج شده و از آن جایی که هیچ جایی برای رفتن ندارد وی در
یک چادر ساکن شده و سعی می کند امورات خود را بگذراند. وی در نهایت خانه ای
را در یک منطقه ی بدنام از شهر پیدا می کند که یکی از دوستان و همکلاسی
هایش نیز در آن منطقه سکونت دارد. در همان روز اول ورود وی به خانه ی جدید
یک نوجوان از سقف خانه پایین آمده و به وی حمله می کند و در نهایت متوجه می
شود که این مکان نفرین شده است.


۷- Spice and Wolf

سریال های انیمه ژاپنی که بدون شک از دیدن آن ها لذت خواهید برد [قسمت اول]

این
سریال انیمیشن داستان یک بازرگان ۲۵ ساله به نام کرافت لارنس را روایت می
کند که برای خرید و فروش کالا از شهری به شهر دیگر می رود. تنها هدف او از
این کار به دست آوردن سرمایه کافی برای راه اندازی یک مغازه است و تاکنون
در طول سال ها تجارت و سفر تجارب بسیاری را در این زمینه کسب کرده است. یک
شب وی در واگنش در شهر پاسول یک الهه ی گرگی ظاهر می شود که هولو نام داشته
و بیش از ۶۰۰ سال عمر دارد. وی خود را به شکل یک دختر ۱۵ ساله درآورده ولی
دم و گوش گرگ را دارد. هولو خود را الهه ی حاصلخیزی مزراع شهر معرفی می
کند. وی علی رغم این که از کشاورزی شهر مراقبت کرده است دوست دارد که به
زادگاه خودش بازگردد. در این راه وی می خواهد همراه با لارنس همسفر شود.


۸- Inuyasha

سریال های انیمه ژاپنی که بدون شک از دیدن آن ها لذت خواهید برد [قسمت اول]

کاگومه
هیگوراشی در یک معبد خانوادگی فرقه ی شینتو در شهر توکیو همراه با مادر،
پدر بزرگ و برادر کوچکترش زندگی می کند. در روز تولد ۱۵ سالگی کاگومه، وی
در تلاش برای پیدا کردن گربه اش با یک هزارپای شرور که از چاه معبد بیرون
آمده است مواجه می شود که کاگومه را با خود به درون چاه می کشد. اما به جای
این که کاگومه به ته چاه برسد به دوران گذشته ی کشور ژاپن بازمی گردد.
هزارپای مذکور به دنبال یک جواهر به نام «شیکون» می گردد که تمامی آرزوهای
صاحب خود را برآورده می کند. این هزارپا قبلا توسط یک روحانی جنگجو به نام
کیکیو که بسیار شبیه کاگومه بوده شکست خورده است و در واقع روح کیکیو در
بدن کاگومه تجلی پیدا کرده و جواهر مذکور در بدن کاگومه قرار دارد. در
نهایت یک جوان گماندار او را از دست هزارپای شرور نجات می دهد.


۹- Your Lie In April

سریال های انیمه ژاپنی که بدون شک از دیدن آن ها لذت خواهید برد [قسمت اول]

این
سریال داستان یک اعجوبه ی نواختن پیانو به نام کووسی آریما را روایت می
کند که در میان نوجوانان موسیقی دان خود به شهرت رسیده و برنده ی رقابت های
بین آن ها است. بعد از این که مادر و استاد پیانوی بی احساس اش می میرند،
آریما به شدت دچار مشکلات روحی می شود و علی رغم سالم بودن سیستم شنوایی اش
دیگر نمی تواند صدای پیانو خود را بشنود. بدین ترتیب وی به مدت ۲ سال به
پیانو دست نمی زند و دنیا را یک جور می بیند و زندگی اش را با دوستانش می
گذراند تا این که یک دختر با ورودش به زندگی او همه چیز را تغییر می دهد.
این دختر که استعداد قابل تحسینی در نواختن ویولون دارد به آریما کمک می
کند که بار دیگر به نواختن پیانو روی بیاورد.


۱۰- Usagi Drop

سریال های انیمه ژاپنی که بدون شک از دیدن آن ها لذت خواهید برد [قسمت اول]

وقتی
که دایکیچی ۳۰ ساله برای مراسم تدفین پدربزرگش باز می گردد درمی یابد که
وی یک دختر ۶ ساله به نام رین داشته که مادر او را کسی نمی شناسد. این دختر
بچه مورد اذیت و آزار و بی اعتنایی افراد خانواده ی پدربزرگ او قرار می
گیرد و دایکیچی برخلاف میل اش تصمیم می گیرد که از رین مراقبت کند. اما
دایکیچی مجرد است و هیچ تجربه ای در زمینه ی بزرگ کردن بچه ندارد. وی در
این زمینه با مشکلات زیادی مواجه می شود و بعد از آشنایی با یک مادر تنها
اوضاع برای او و رین تغییر می کند.


۱۱- Erased

سریال های انیمه ژاپنی که بدون شک از دیدن آن ها لذت خواهید برد [قسمت اول]

این
سریال انیمه داستان یک مرد به نام ساتورو فوجینوما را روایت می کند که می
تواند در زمان سفر کند و از وقوع رخدادهای ناگوار جلوگیری نماید. وقتی که
مادرش توسط یک مهاجم ناشناس کشته می شود ناگهان ساتورو به ۱۸ سال قبل
فرستاده می شود، زمانی که وی در دوران ابتدایی درس می خواند که بدین ترتیب
وی موفق می شود از ربوده شدن سه نفر از دوستانش جلوگیری کند. این موضوع
عواقبی را برای وی به همراه دارد.


۱۲-Paranoia Agent

سریال های انیمه ژاپنی که بدون شک از دیدن آن ها لذت خواهید برد [قسمت اول]

یک
طراح کمرو به نام تسوکیکو ساگی بعد از این که شخصیت یک سگ صورتی را می
سازد و با آن به شهرت می رسد به شدت تحت فشار است که موفقیت خود را تکرار
کند. یک شب که در حال بازگشت به خانه است توسط یک پسربچه ی دبستانی اسکیت
سوار مورد حمله قرار می گیرد. دو بازرس پلیس مامور رسیدگی به پرونده می
شوند. آن ها در ابتدا تصور می کنند که تسوکیکو در مورد حادثه به آن ها دروغ
می گوید تا این که خبرهایی در مورد حمله ی دیگری با همین اوصاف به دست آن
ها می رسد که در نتیجه ی آن یک نفر جان خود را از دست داده است. این حملات
ادامه پیدا می کند اما هیچ یک از قربانیان چهره ی مهاجم را به یاد ندارند.
بازرس های مذکور برای پیدا کردن مظنون تلاش بسیاری می کنند اما موفق نشده و
در نتیجه شغل خود را از دست می دهند. در ادامه مشخص می شود که حملات
برنامه ریزی شده هستند و مهاجم با حمله به افرادی که در شرایط خوبی قرار
ندارند باعث می شود که زندگی آن ها بهتر شود.


۱۳- Gintama

سریال های انیمه ژاپنی که بدون شک از دیدن آن ها لذت خواهید برد [قسمت اول]

داستان
این سریال در دورانی رخ می دهد که بشریت توسط موجوداتی بیگانه به نام
«آمانتو» مورد حمله قرار گرفته اند و سامورایی های ژاپن برای مقابله با این
مهاجمان فرازمینی با هم متحد می شوند. شوگان که حاکم مردم ژاپن در آن دوره
است بعد از پی بردن به توانایی های این بیگانگان به سامورایی ها خیانت
کرده و کشور را به بیگانگان تسلیم می کند. در نهایت وی با ان ها قراردادی
می بندد که بر اساس آن بیگانگان می توانند وارد محل زندگی مردم شده و هیچ
کسی حق ندارد از شمشیر استفاده کند. شمشیرهای سامورایی ها نیز از آن ها
گرفته می شوند تا نتوانند علیه بیگانگان قیام کنند. در این میان یک
سامورایی به کمک جوانی رنج کشیده و دختری از بیگانگان را از دست یاکوزا
نجات می دهند. و این سه نفر با هم متحد شده و علیه نابرابری و ستم وارد
نبرد می شوند.


۱۴- Love, Chunibyo & Other Delusions

سریال های انیمه ژاپنی که بدون شک از دیدن آن ها لذت خواهید برد [قسمت اول]

این
سریال داستان پسر نوجوانی به نام یوتا توگاشی را روایت می کند که در دوران
دبیرستان به یک اختلال روانی مبتلا می شود و فکر می کند که دارای قدرت های
ماوراء الطبیعه است و بدین ترتیب خود را از دوستانش دور نگه می دارد. اما
در نهایت حال او بهتر شده و سعی می کند علی رغم نداشتن دوستان قدیمی به
مدرسه بازگردد. در این زمان یکی از دخترهای همکلاسی او که در توهم به سر می
برد از گذشته ی یوتا باخبر شده و به او علاقمند می گردد. در ادامه این
دختر که ریکا نام دارد بعد از این که می بیند یوتا برخلاف دیگران از
رفتارهای ناعاقلانه و توهمات او ناراحت نمی شود بیش از پیش به او وابسته می
شود. یوتا در ادامه در می یابد که ریکا در اثر مرگ ناگهانی والدینش به
توهم و خیالات روی آورده است. در نتیجه او تصمیم می گیرد که به ریکا کمک
کند.


۱۵- Yuri!! On Ice

سریال های انیمه ژاپنی که بدون شک از دیدن آن ها لذت خواهید برد [قسمت اول]

یک
اسکیت سوار جوان بعد از شکست خوردن در مسابقه ی فینال اسکیت سواری کشور
ناراحت از این موضوع به زادگاهش در کیوشو باز می گردد و در آن جا با دوست
دوران کودکی اش ملاقات می کند. بعد از این که دوستش فیلمی از حرکات اسکیت
سواری یوری را به صورت اتفاقی در اینترنت پخش می کند یک اسکیت سوار مشهور
روسی بعد از دیدن این فیلم برای مربی گری یوری به کیوشو می رود و بار دیگر
موفقیت را نصیب یوری می کند.


۱۶- Cowboy Bebop

سریال های انیمه ژاپنی که بدون شک از دیدن آن ها لذت خواهید برد [قسمت اول]

در
سال ۲۰۷۱ و بعد از این که یک حادثه ی بزرگ زمین را غیرقابل سکونت کرده
انسان در بسیاری از سیاره های کوهستانی و قمرهای منظومه ی شمسی ساکن شده
است. بعد از بالا گرفتن خشونت در این قلمروها پلیس بین کهکشانی شکارچیانی
به نام «گاوچران» را استخدام می کند که به تعقیب افراد شرور پرداخته و با
زنده تحویل دادن آن ها جایزه دریافت می کنند. در ادامه یک تیم از این
شکارچیان در تعقیب افراد شرور به مشکلات بسیاری دچار می شوند.


منبع: برترینها