کنایه عادل به مایلی‌کهن/ الان همه منتقدان هم کی‌روشی‌پور شده‌اند!

عادل فردوسی‌پور در برنامه نود به محمد مایلی‌کهن کنایه زد.

به گزارش خبرآنلاین؛ کارلوس کی‌روش دقایقی مهمان برنامه عادل فردوسی‌پور بود و با او صحبت کرد. در آخرین دقایق صحبت با کی روش، عادل که از صعود تاریخی تیم ملی به جام جهانی خوشحال بود گفت: من روی آقای کی روش را می بوسم. اشکال ندارد، یک زمانی به من می‌گفتند کی‌روشی‌پور. الان فکر کنم حتی منتقدان تیم ملی هم کی‌روشی‌پور شده‌اند!
کی‌روشی‌پور لقبی است که محمد مایلی کهن به عادل فردوسی پور داده چراکه معتقد است این مجری تلویزیون بیش از اندازه از کی روش حمایت می کند.


منبع: الف

بازتاب صعود ایران به جام جهانی در رسانه‌های دنیا

به‌ گزارش ایسنا، تیم‌ ‌ملی فوتبال ایران موفق شد با برتری دو بر صفر برابر ازبکستان برای پنجمین بار جواز حضور در جام جهانی را به دست بیاورد تا برای اولین بار در تاریخ ایران دو صعود پیاپی به جام جهانی را تجربه کند.

* روزنامه‌ دیلی میل انگلیس:

روزنامه‌ دیلی میل انگلیس  با اشاره به نقش کارلوس کی‌روش در صعود تیم‌ ‌ملی فوتبال ایران به جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه نوشت: ایران بعد از برزیل دومین تیمی شد که صعودش را به جام جهانی روسیه قطعی می‌کند؛ پیروزی  که با گل‌های سردار آزمون و مهدی طارمی به دست آمد، باعث شد ایران صدرنشین گروه جواز حضور در جام جهانی روسیه را به دست بیاورد. به ‌این‌ ترتیب کارلوس کی‌روش ، دستیار سابق آلکس فرگوسن در منچستریونایتد از همین حالا حضورش در جام جهانی ۲۰۱۸ را قطعی می‌کند.

این پنجمین بار است که تیم‌ ‌ملی فوتبال ایران به جام جهانی صعود می‌کند و البته این اولین بار است که دو صعود پی در پی به جام جهانی را تجربه می‌کند.

* خبرگزاری آلمان:

خبرگزاری آلمان با اشاره به حضور اشکان دژاگه در ترکیب تیم‌ ‌ملی فوتبال ایران در انتخابی جام جهانی روسیه، نوشت: بازیکن ولفسبورگ در ‌دقیقه ۷۰ مسابقه تعویض شد و به زمین مسابقه آمد تا در صعود تیم‌ ‌ملی فوتبال ایران به جام جهانی نقش داشته باشد.

* فاکس اسپورت:

فاکس اسپورت، درباره صعود تیم‌ ‌ملی ایران به جام جهانی ۲۰۱۸ نوشت: تیم اول آسیا با اطمینان و قدرت توانست در جام جهانی روسیه حاضر باشد. با این حال تیم‌ ‌ملی ایران به اهداف بزرگتری فکر می‌کند. در دوره گذشته هیچ تیم آسیایی نتوانسته است از گروه خود صعود کند،  ولی تیم‌ ‌ملی ایران بهترین عملکرد را در مرحله گروهی داشت. کارلوس کی‌روش در تیم‌ ‌ملی فوتبال ایران یک ماشین پیروزی به دست آورده است. او باعث شده است تا تیم‌ ‌ملی فوتبال ایران به یک تیم برنده تبدیل شود. همه می دانستند که پیروزی برای فوتبال ایران نزدیک است و در حال‌ حاضر آنها به این مهم دست یافته‌اند.

در ادامه‌ این گزارش آمده است که تیم‌ ‌ملی ایران هنوز در این رقابت‌ها گلی دریافت نکرده است و دروازه‌اش در تمامی این هشت بازی بسته نگه داشته شده است. در حالی که کار دفاعی در فوتبال آسیا از استاندارد بالایی برخوردار نیست، تیم‌ ‌ملی فوتبال ایران توانسته است به یک دستاورد مهم در این زمینه  برسد.

در این بین نباید از حضور سید جلال حسینی به سادگی در این بازی گذشت. عملکرد دو بازیکن در زمین ایران فوق‌العاده‌ بوده است که یکی سید جلال حسینی و دیگری سعید عزت اللهی که یکی از جوان‌ترین بازیکنان ایران محسوب می‌شود.

در ادامه‌ این گزارش آمده است: کارلوس کی‌روش رابطه پر فراز و نشیبی با فدراسیون فوتبال ایران در طول چند سال گذشته داشته است. سرمربی سابق رئال مادرید بهترین سرمربی در آسیا است و این اتفاقی نیست که ایران برای چهار سال تیم اول رده بندی فیفا شده است. مهم‌ترین اختلاف نظر بین کارلوس کی‌روش و فدراسیون فوتبال مساله آماده سازی تیم‌ ‌ملی است. جایی که سرمربی ایران بارها از نظر امکانات ، اردوهای تمرینی و بازی‌های دوستانه گلایه‌هایی کرده است و عنوان کرده ایران از کره و ژاپن عقب است. با این حال به نظر می‌رسد که کی‌روش مناسب‌ترین گزینه برای تیم‌ ‌ملی فوتبال ایران محسوب می‌شود. ایران اکنون باید به ۱۲ ماه آماده سازی به جام جهانی فکر کند.

اگر همه چیز خارج از مستطیل سبز برای تیم‌ ‌ملی ایران خوب پیش برود باید شاهد حضور قدرتمند این تیم در جام جهانی باشیم. البته این مشکل ایران نبوده است که بقیه تیم‌های گروه متزلزل ظاهر شدند.

* ساکرنت:

ایران اولین تیم آسیایی حاضر در جام جهانی ۲۰۱۸ است. گل‌هایی که توسط سردار آزمون و مهدی طارمی به دست آمد، ایران را به جام جهانی روسیه رساند.  ایران در این دیدار در حالی توانست به جام جهانی صعود کند که آخرین بار در انتخابی جام جهانی در نوامبر ۲۰۱۵ دروازه‌ خود را باز شده دید. قدرت دفاعی فوتبال ایران در کنار کیفیت بازیکنانی همچون سردار آزمون و مهدی طارمی به تیم‌ ‌ملی فوتبال ایران کمک می‌کند تا به پیروزی برسد.

*اوژوگو

این روزنامه پرتغالی نوشت: تهران دیشب غرق در شادی و شور بود و مردم این شهر از کارلوس کی روش تشکر کردند و بابت صعود ایران به جام جهانی به ابراز احساسات پرداختند تا سرمربی پرتغالی برای چهارمین بار پیاپی جواز حضور در جام جهانی را به دست بیاورد.


منبع: الف

جزئیات مالیات جدید مسکن

جزئیات کامل مصوبه هیات دولت درباره «فرمول جدید مالیات بر ساخت و فروش مسکن»، از نرخ‌های متفاوت برای شخصی‌سازها و شرکت‌های ساختمانی حکایت دارد. مطابق متن ۱۴ ماده‌ای مصوبه، سازنده‌های حقوقی برای اولین فروش آپارتمان نوسازها، باید معادل ۲۵ درصد درآمد حاصل از ساخت و فروش، مالیات بپردازند.

سازنده‌های حقیقی اما متناسب با میزان درآمد که در سه سطح «تا ۵۰ میلیون تومان»، «تا ۱۰۰ میلیون» و «بیش از ۱۰۰ میلیون» طبقه‌بندی شده، برای پرداخت این نوع مالیات، مشمول نرخ‌های ۱۵، ۲۰ و ۲۵ درصد خواهند شد. تا پیش از این، فرمول قدیم مالیات بر ساخت و فروش مسکن بر مبنای «ارزش منطقه‌ای املاک» محاسبه می‌شد اما با فرمول جدید، «سود سازنده»، ملاک عمل قرار می‌گیرد که همین تغییر، در آستانه ورود بازار ساخت‌و‌ساز به فاز رونق، هزینه مالیاتی فعالان ساختمانی را دستخوش افزایش قابل توجهی کرده است.

به گزارش دنیای اقتصاد، در عین حال، ساختار جدید مالیات بر ساخت و فروش مسکن، حاوی ۵ «نقطه روشن» همچون «معافیت مشروط عرضه آپارتمان در بافت فرسوده» و «انعطاف دووجهی در نحوه محاسبه ارزش زمین به‌عنوان جزء اصلی قیمت تمام شده مسکن» است. سازنده‌های حرفه‌ای (حقوقی‌ها) اما می‌‌گویند، این فرمول ۴ نیروی دافعه برای بازگشت آنها به بازار ایجاد می‌کند.

نحوه محاسبه و اعمال فرمول جدید «مالیات بر ساخت و فروش مسکن»، ۵ روز پس از تصویب آیین‌نامه مربوط به آن در هیات دولت، با انتشار متن کامل مصوبه، مشخص شد. گزارش «دنیای اقتصاد» از جزئیات کامل آنچه در قالب آیین‌نامه اجرایی ماده ۷۷ قانون جدید مالیات‌های مستقیم به تصویب هیات دولت رسیده، حاکی است: در کلیه مناطق شهری کشور، همه سازنده‌های مسکن از طیف‌های مختلف شامل «سازنده‌های حقیقی یا همان شخصی‌سازها، بساز و بفروش‌ها و تعاونی‌های مسکن» و همچنین «سازنده‌های حقوقی یا همان شرکت‌های ساختمانی و انبوه‌سازان» مکلفند برای فروش آپارتمان‌هایی که پروانه‌ساخت آنها از ابتدای سال ۹۵ به بعد صادر شده، مبلغ «مالیات بر ساخت و فروش موضوع ماده ۷۷» را بر اساس فرمول جدید به ادارات مالیاتی پرداخت کنند.

این نوع مالیات تا پیش از مصوبه چهارشنبه گذشته هیات دولت، از عوامل «ساخت و فروش مسکن» دریافت می‌شد با این تفاوت که در «فرمول قدیم»، پایه محاسبه مالیات، «ارزش منطقه‌ای املاک» بود و مطابق آن، سازنده‌ها در زمان اولین فروش آپارتمان‌، مبلغی در حدود ۱/ ۰ درصد کل قیمت روز یک واحد مسکونی، مالیات پرداخت می‌کردند.

اما در «فرمول جدید»، پایه محاسبه مالیات بر ساخت و فروش مسکن، از «ارزش منطقه‌ای املاک» به «میزان درآمد یا همان سود سازنده‌» تغییر پیدا کرده که بر اساس ساختار و نرخ‌های در نظر گرفته شده در فرمول جدید و همچنین میانگین قیمت مسکن و سود رایج در بازار ساخت و ساز، مبلغ مالیات جدید رقمی در حدود ۲/ ۴ درصد کل قیمت روز یک آپارتمان است که سازنده‌ها باید در سال جاری و سال‌های آینده هنگام اولین فروش نوسازها (آپارتمان‌های دارای پروانه به تاریخ بعد از ۲۸ اسفند سال ۹۴)، با عنوان «مالیات بر درآمد خود» به دولت بپردازند.

به این ترتیب، اگر چه دولت مطابق یکی از اهداف تعریف شده در قانون اصلاح مالیات‌های مستقیم، فعالیت‌های ساختمانی و سرمایه‌گذاری در ساخت و سازهای مسکونی را همچون سایر فعالیت‌های درآمدزای اشخاص حقیقی و حقوقی، مشمول پرداخت «مالیات بر اساس نسبتی از درآمد» کرده و حتی نرخ مالیات تعیین شده برای فعالیت‌های ساختمانی را هم‌سطح با سایر شغل‌های دارای درآمد، تعیین کرده است اما همین دگرگونی مالیاتی سبب شده در بازار مسکن، میزان ریالی مالیات برای سمت عرضه (سازنده‌ها)، نسبت به قبل حدودا ۴۰ برابر شود. در این میان گروهی از سازنده‌ها از ۵۰ برابر شدن مبلغ این مالیات خبر می‌دهند.

بررسی‌ها درباره ساختار فرمول جدید «مالیات بر ساخت و فروش مسکن» نشان می‌دهد: این نوع مالیات بر حسب نوع سازنده و میزان درآمد حاصل از اولین فروش، با ۴ نرخ متفاوت محاسبه خواهد شد. بر اساس طبقه‌بندی تعرفه‌های جدید مالیات بر ساخت و فروش مسکن، نرخ این مالیات برای اشخاص حقوقی سازنده مسکن، معادل ۲۵ درصد درآمد سازنده تعیین شده است.

سه نرخ دیگر مربوط به سازنده‌های حقیقی است که بر اساس میزان درآمد کسب شده در سه سطح متفاوت تعیین شده است به این معنا که چنانچه درآمد سازنده‌ها از محل «ساخت و فروش اولین واحد مسکونی» از ۵۰ میلیون تومان تجاوز نکند، نرخ مالیات بر ساخت و فروش، معادل ۱۵ درصد درآمد سازنده اعمال می‌شود. سازنده‌های حقیقی با درآمد ۵۰ تا ۱۰۰ میلیون تومان، برای درآمد تا ۵۰ میلیون تومان، مشمول پرداخت مالیات ۱۵ درصدی و برای مازاد بر آن تا ۱۰۰ میلیون تومان (۵۰ میلیون دوم) مشمول مالیات بر ساخت و فروش معادل ۲۰ درصد می‌شوند. سازنده‌هایی که از محل ساخت و اولین فروش واحد مسکونی، بیش از ۱۰۰ میلیون تومان درآمد کسب کنند، برای دو سطح اول یعنی ۵۰ میلیون اول و ۵۰ میلیون دوم، به ترتیب مشمول مالیاتی معادل ۱۵ درصد و ۲۰ درصد می‌شوند و درآمد بیش از آن (اضافه بر ۱۰۰ میلیون تومان)، مشمول مالیات ۲۵ درصدی خواهد شد.

مطابق ضوابط تعیین شده در نحوه محاسبه مالیات بر ساخت و فروش مسکن، منظور از «درآمد سازنده‌ها»، مابه‌التفاوت «قیمت فروش آپارتمان» و «قیمت تمام شده ساخت مسکن به معنای مجموع هزینه ساخت، قیمت زمین و هزینه‌های استهلاک» است که فعالان ساختمانی در بازار ملک از آن –درآمد- به «سود ساخت» نام می‌برند.

به گزارش «دنیای اقتصاد»، مبنای تازه تعیین شده برای دریافت «مالیات بر ساخت و فروش مسکن» به این معنا است که شهر تهران که سازنده‌ها تا پیش از این برای فروش یک واحد مسکونی با قیمت متوسط شهر و میانگین حدود ۱۰۰ مترمربع بنا، مبلغی در حدود ۴۰۰ هزار تومان، مالیات پرداخت می‌کردند، با فرمول جدید، باید حدود ۱۷ میلیون تومان، مالیات بپردازند.

 ضربه‌گیرهای مالیات شوکه‌کننده
تحلیل ساختار فرمول جدید مالیات بر ساخت و فروش مسکن، حکایت از آن دارد که این فرمول حاوی ۵ نقطه روشن است که می‌تواند ضربه ناشی از رشد یکباره هزینه نهایی سازنده‌ها و سرمایه‌گذاران ساختمانی از این محل را کنترل کند، اما در مقابل، وجود ۴ نیروی دافعه در فرمول جدید مالیات، مقابل سازنده‌ها، نگرانی‌ کارشناسان نسبت به انعکاس آثار روانی نرخ‌های جدید بر فعالیت‌ سازنده‌ها به شکل «تاخیر در بروز رونق ساختمانی» را برانگیخته است.

گزارش «دنیای اقتصاد» از نقاط روشن یا همان ضربه‌گیرهای فرمول جدید «مالیات بر ساخت و فروش مسکن» حاکی است: در این فرمول، یک امتیاز برای سازنده‌ها از بابت نحوه محاسبه «هزینه زمین» به‌عنوان جزء اصلی قیمت تمام شده مسکن (بیش از ۵۰ درصد قیمت تمام شده،‌ صرف خرید زمین می‌شود)، در نظر گرفته شده است. مطابق این امتیاز، پایه زمانی محاسبه «هزینه مربوط به خرید زمین» برای سازنده‌ بابت تعیین درآمد مشمول مالیات بر ساخت و فروش، می‌تواند یکی از دو موقعیت مربوط به «زمان خرید زمین برای شروع ساخت در ابتدای پروژه» یا «زمان فروش آپارتمان نوساز در پایان پروژه» باشد به این معنا که بالاترین ارزش ریالی زمین در هر کدام از این دو موقعیت، مبنای محاسبه هزینه خرید زمین، قرار می‌گیرد و به‌عنوان جزئی از کل هزینه‌های سازنده، از مبلغ فروش آپارتمان کسر می‌شود.

این فرصت‌سازی از محل نحوه محاسبه قیمت زمین در بهای تمام شده مسکن، باعث می‌شود در دوره‌های «غیر از رکود مسکن» که همواره قیمت زمین به خصوص در پایتخت، با رشد قابل توجه و حتی بیشتر از قیمت آپارتمان همراه است، تورم زمین در طول ساخت یک پروژه مسکونی، در قیمت تمام شده ساخت، منظور شود و در نتیجه، میزان درآمد ملاک عمل برای اخذ «مالیات ساخت و فروش»، کمتر از درآمد کسب شده برای سازنده، محاسبه شود.

همچنین در زمان رکود مسکن و دوره کاهش قیمت‌ها (تخلیه حباب)، چنانچه سازنده‌ها به مرحله فروش آپارتمان‌های نوساز خود برسند، برای پرداخت مالیات بر ساخت و فروش مسکن، می‌توانند برای اعلام قیمت تمام شده، اسناد مالی «بهای زمین در زمان خرید آن» را برای محاسبه مالیات،‌ به ادارات مالیاتی ارائه کنند تا از این طریق، زیان احتمالی یا سود کم حاصل از «ساخت و ساز در زمان رشد قیمت و فروش در زمان افت قیمت»، از طریق کم‌نمایی درآمد در مالیات، به نوعی برای سازنده‌ها جبران شود. قیمت زمین طی دو دهه گذشته، در بلندمدت رشد سالانه بیش از ۲۰ تا ۲۵ درصدی داشته است که از متوسط رشد سالانه قیمت مسکن، ۲تا ۳ واحد درصد فراتر بوده است.

دومین امتیاز منظور شده در فرمول جدید مالیات بر ساخت و فروش مسکن، مربوط به انبوه‌سازان و آن دسته از سازنده‌ها است که از وزارت راه و شهرسازی گواهی مجاز به ساخت‌و‌ساز مسکونی دریافت کرده‌اند. این گروه از سازنده‌ها، مطابق ماده ۶ آیین‌نامه اجرایی ماده ۷۷، در حکم بنگاه‌های تولیدی موضوع ماده ۱۳۸ مکرر قانون مالیات‌های مستقیم، تلقی می‌شوند به این معنا که انبوه‌ساز،‌ معادل نرخ سود بانکی منابع مالی به‌کار گرفته شده در ساخت و ساز، از مالیات ۲۵ درصدی معاف است. نرخ سود در این حالت، معادل نرخ سود عقود مشارکتی (۱۸ درصد) محاسبه می‌شود که سبب کاهش نرخ مالیات خواهد شد. همچنین مبلغی که سازنده بابت نرخ سود منابع مالی دریافتی از بانک‌ها، به بانک عامل پرداخت می‌کند، هزینه قابل قبول مالیاتی، منظور می‌شود.

نقطه روشن دیگر، به پارامترهای مدنظر مرجع مالیاتی برای محاسبه قیمت تمام‌شده ساخت مسکن برمی‌گردد. تمام هزینه‌های مربوط به «قیمت خرید مصالح ساختمانی و مواد مصرفی، حقوق و دستمزد عوامل ساخت، وجوه پرداختی به سازمان تامین اجتماعی، اجاره‌بهای ماشین‌آلات ساختمانی، مخارج مربوط به سوخت،‌ برق، آب و… در پروژه ساخت، مبلغ انواع عوارض ساختمانی شهرداری، مخارج حمل و نقل و همچنین سود و کارمزد تسهیلات ساخت مسکن»، تحت‌عنوان هزینه‌های قابل‌قبول ساخت و هزینه استهلاک پروژه ساختمانی، قابل محاسبه است که در کنار هزینه خرید زمین، از مبلغ فروش آپارتمان، کسر می‌شود و امکان تعیین درآمد سازنده برای پرداخت مالیات را فراهم می‌کند.

چهارمین ضربه‌گیر در فرمول جدید مالیاتی نیز مربوط به امتیاز ساخت و ساز در شهرهای کوچک _کمتر از ۱۰۰ هزار نفر جمعیت- است. ساخت و سازهای مسکونی در شهرهای کوچک، از پرداخت مالیات بر ساخت و فروش با فرمول جدید، معاف هستند. این معافیت، به تقویت انگیزه عرضه مسکن و هدایت سرمایه‌گذاری به شهرهای مستعد جمعیت‌پذیری منجر می‌شود. هر چند برای این مهاجرت سرمایه در بازار مسکن،‌ باید ابتدا جذابیت سکونت‌پذیری در شهرهای کوچک، به سطح قابل‌قبولی برای رقابت با کلان‌شهرها افزایش پیدا کند. امتیاز پنجم نیز به ساخت و سازهای بافت‌فرسوده مربوط است مشروط به آنکه، مالیات برای سازنده‌ها،‌ به‌صورت علی‌الراس تعیین شود. در این صورت، سازنده‌های بافت‌فرسوده از پرداخت ۴۰ درصد از مالیات جدید معاف می‌شوند.

تبعیض بین بسازوبفروش‌ها و حرفه‌ای‌سازها
بررسی‌ها درباره روی دیگر فرمول جدید مالیات بر ساخت و فروش مسکن نشان می‌دهد: دو نوع تبعیض لحاظ شده در این فرمول به نفع شخصی‌سازها در بازار مسکن باعث شده کارشناسان بابت کاهش میل به حرفه‌ای‌سازی و حتی «انصراف احتمالی» شرکت‌های ساختمانی از ساخت در قالب سازنده‌ حقوقی و «تغییر چهره» به سازنده حقیقی، اظهار نگرانی کنند.

تبعیض اول در فرمول، به نرخ مالیات برمی‌گردد که برای سازنده‌های حقوقی،‌ بدون لحاظ میزان درآمد، یک نرخ ثابت ۲۵ درصد است اما برای شخصی‌سازها (سازنده‌های حقیقی)، بر حسب مبلغ درآمدشان، به‌صورت شناور ۱۵ تا ۲۵ درصد تعیین شده است.

تبعیض دوم نیز معافیت شخصی‌سازها از پرداخت کل مالیات در سال چهارم پس از صدور پایان کار و سال‌های بعد از آن است در حالی که سازنده‌های حقوقی، هر زمان که اقدام به فروش نوسازها کنند، باید مالیات مربوطه را بپردازند.

کارشناسان بازار مسکن، تبعات این تبعیض را در قالب اولین نیروی دافعه، ضد هدف «رواج مجریان ذی‌صلاح در ساخت و ساز و تصفیه بازار ساخت و ساز از سازنده‌های گمنام و حقیقی» عنوان می‌کنند که به نوعی در مغایرت با اهداف متولی بخش مسکن محسوب می‌شود.

دومین نیروی دافعه، اثر منفی چند برابر شدن ناگهانی مالیات ساخت و فروش مسکن بر «ثبات نسبی قیمت ملک» است. این میزان رشد هزینه سازنده‌ها از محل مالیات، احتمال دارد باعث انتقال مبلغ مالیات به قیمت فروش شود هرچند به نسبتی از همین میزان، سازنده موظف به پرداخت مالیات بیشتر خواهد شد اما اثر روانی ناشی از شوک سازنده‌ها از فرمول جدید مالیات می‌تواند در آرامش نسبی بازار، اختلال به‌وجود بیاورد.

سومین نیروی دافعه ناشی از این تبعیض نیز ممکن است به شکل احتکار آپارتمان‌های نوساز از سوی سازنده‌های حقیقی برای استفاده از معافیت ۱۰۰ درصدی در پرداخت مالیات، منجر شود به این معنا که سازنده‌ها در سال چهارم اقدام به فروش کنند. هرچند، ریسک استفاده از این مدل ساخت و فروش، به دلیل احتمال ضعیف بازگشت بازار مسکن به دوره‌های گذشته حباب قیمتی، برای سازنده‌ها، در سطح بالایی ارزیابی می‌شود.

کارشناسان اقتصاد مسکن معتقدند: فرمول جدید مالیات بر ساخت و فروش مسکن، در «بدترین زمان ممکن» به لحاظ همزمانی با آستانه رونق ساخت و ساز و گذار از دوره احیا و نقاهت بازار، به اجرا درآمده است هرچند منطق دریافت مالیات بر درآمد از سازنده‌ها همچون سایر فعالیت‌های اقتصادی، فاقد اشکال آنچنانی ارزیابی می‌شود اما دست‌کم، این فرمول می‌توانست برای بخشی از ساخت و سازهای به‌شدت مورد نیاز تقاضای مصرفی و خانوارهای کم‌درآمد، به مشوق‌هایی مجهز شود یا اینکه نرخ‌ به‌صورت پلکانی و تدریجی افزایش می‌یافت.


منبع: الف

کاسپین به آرامش می‌رسد؟

روند پرداخت تدریجی پول سپرده‌گذاران تعاونی اعتبار فرشتگان به‌تدریج سرعت گرفته و انتظار می‌رود تا یک‌ماه آینده بحران ایجاد شده برای مؤسسه اعتباری کاسپین فروکش کند و تلاش‌ها برای ادامه اعتراض‌های خیابانی هم در حال رنگ باختن است.به گزارش همشهری، در روزهای آینده تعداد شعب مؤسسه کاسپین جهت مراجعه سپرده‌گذاران تعاونی‌های ۸گانه منحل و ادغام شده در این مؤسسه از ۲۰شعبه به ۸۵شعبه افزایش می‌یابد تا سپرده‌گذاران راحت‌تر بتوانند خواسته‌های خود را پیگیری کنند.

اموال فرشتگان برای سپرده‌گذاران
مدیرکل نظارت بر بانک‌ها و مؤسسات اعتباری بانک مرکزی با بیان اینکه هدف اصلی مرجع قضایی و بانک مرکزی حقوق سپرده گذاران است، اعلام کرد: در این رابطه کلیه دارایی‌های شناسایی شده و دارایی‌هایی که در آینده شناسایی خواهد شد، تماما متعلق به سپرده‌گذاران است و با همکاری و هماهنگی با مرجع قضایی برای تحقق ا ین امر تلاش خواهد شد.

به گزارش همشهری،عباس کمره‌ای تصریح کرد: این اموال به عادلانه‌ترین شیوه قیمت‌گذاری و با حضور هیأت تصفیه تعاونی منحله فرشتگان و هیأت مدیره مؤسسه کاسپین و با نظارت مرجع قضایی و بانک مرکزی و نماینده‌ای از سپرده‌گذاران تعاونی منحله فرشتگان به کاسپین منتقل و از محل آنها وجوه سپرده‌گذاران پرداخت شود. به گفته وی، این پرداخت‌ها به‌صورت علی‌الحساب بوده و درصورت شناسایی اموال و دارایی‌های جدید، مبالغ دیگری نیز علاوه بر علی‌الحساب پرداختی بین سپرده‌گذاران تقسیم می‌شود.

پرداخت ۲۶ میلیارد تومانی سپرده‌گذاران فرشتگان
به گفته این مقام مسئول تا دیروز، مبلغی حدود۲۶ میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان به سپرده‌گذاران فرشتگان پرداخت شده است. وی با اشاره به اینکه بانک مرکزی منتظر اتمام مراحل اول و دوم است اعلام کرد که درصورت مراجعه و تعیین تکلیف سپرده‌های زیر ٢٠ میلیون تومان، در مراحل بعدی سپرده‌های با مبالغ بیشتر مرحله به مرحله در اولویت تعیین تکلیف از طریق ٢٠ شعبه معرفی شده مؤسسه کاسپین قرار خواهد گرفت.

نامه بازپرس پرونده به بانک مرکزی
در این شرایط بازپرس شعبه سوم دادسرای رسیدگی به جرایم پولی و بانکی در نامه‌ای به فرشاد حیدری معاون نظارتی بانک مرکزی با اشاره به اعتراض برخی سپرده‌گذاران تعاونی اعتبار منحله فرشتگان اظهار کرده است: شعبات تعیین شده از سوی آن مرجع در پرداخت‌ها، مبادرت به حذف قسمتی از اصل سپرده می‌کنند که حذف اصل سپرده‌های مردم مبهم و خارج از برنامه‌های آن مرجع است. در نامه این مقام قضایی تصریح شده است: اقتضا دارد سریعا موضوع بررسی و نتیجه به این شعبه اعلام شود و چنانچه وجوهی از اصل سپرده به سپرده‌گذاران پرداخت می‌شود، مبلغ باقیمانده در دفترچه منعکس شود تا فرایند ساماندهی به‌صورت شفاف اجرایی شود.


منبع: الف

صادرات گندم آغاز شد

روزنامه ایران: با موفقیت خودکفایی در تولید گندم نخستین محموله گندم ایران با حجم ۳۰ هزار تن از بندر امام به عمان صادر شد. علی اکبر غنجی مدیرعامل شرکت حمل فله کشتیرانی جمهوری اسلامی از صادرات نخستین محموله گندم ایران از سوی ناوگان شرکت حمل فله – خط ملی کشتیرانی به مقصد عمان در روز گذشته خبر داد.
 
به گفته غنجی با موفقیت طرح خودکفایی گندم قرار است بتدریج گندم صادراتی کشور به مقاصد مختلف ارسال شود، حجم نخستین محموله صادراتی گندم ۳۰ هزار تن بود که این مهم گام بلندی در راستای راهبردهای کلان نظام اسلامی و در مسیر شعار سال‌ جاری یعنی «اقتصاد مقاومتی؛ تولید و اشتغال» اعلام شده از سوی رهبر معظم انقلاب است.
 
بیش از ۴ میلیون تن ظرفیت صادرات گندم
 در خصوص آغاز صادرات گندم اسماعیل اسفندیاری‌پور مجری طرح گندم وزارت جهاد کشاورزی در گفت‌و‌گو با «ایران» میزان تولید گندم در سال ۹۵ را ۱۴ و نیم میلیون تن اعلام کرد و گفت میزان خرید نیز ۱۱ میلیون  و۵۲۵ هزار تن بود. وی نیاز داخلی گندم را حدود ۵/۸ میلیون تن دانست. به گفته اسفندیاری پور بر اساس قانون باید ۵/۲ میلیون تن گندم برای ۹۰ روز ذخیره داشته باشیم اما زمانی که وارد سال ۹۶ شدیم میزان ذخیره گندم ۸ میلیون و ۶۵۰ هزارتن بود. با این آمار و با احتساب نیاز به۵/۲ میلیون تن ذخیره گندم ایران در حال حاضر ظرفیت صادرات بیش از ۴ میلیون تن گندم را دارد. وی تأکید کرد: مانده موجودی گندم انبار شده سال ۹۵ حتی تا اسفند سال ۹۶ نیز کفایت می‌کند و می‌توان گفت برداشت امسال مازاد بر نیاز است و امسال هم بیش از نیاز داخلی گندم برداشت می‌شود.
 
مجری طرح گندم همچنین گفت: از اواسط فروردین تولید و خرید گندم اوج گرفته و تا ۲۱ خرداد ۳ میلیون و ۳۲۱ هزار تن گندم جدید خریداری شده است.
 
وی با اشاره به کاهش تولید در دیم‌زارهای کشور به خاطر کاهش بارندگی‌ها اظهار امیدواری کرد با توجه به طرح تولید بذر مناسب، تولید گندم در کشور افزایش یابد. مشاور وزیر و مجری طرح گندم کشور گفت: امسال در ۶ میلیون هکتار از اراضی کشور گندم کشت شده که سه میلیون و ۹۰۰ هزار هکتار دیم و ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار هکتار آبی است.
 
استمرار خودکفایی گندم
 یزدان سیف مدیرعامل شرکت بازرگانی دولتی ایران نیز در خصوص تولید گندم امسال گفت: از ابتدای فصل برداشت گندم تاکنون ۳ میلیون و ۲۰۸ هزارتن گندم از ۲۴ استان کشور خریداری شده است. که خوزستان با خرید یک میلیون و ۳۳۸ هزارتن، گلستان با ۶۵۰ هزارتن، فارس با ۳۷۵ هزارتن، کرمان با ۱۹۵ هزارتن و ایلام با ۱۷۵ هزارتن رتبه‌های اول تا پنجم خرید گندم را به خود اختصاص داده اند.
 
سیف از برداشت و خرید چهار استان گیلان، چهارمحال وبختیاری، یزد و خراسان شمالی خبرداد و تصریح کرد: اکنون خرید و برداشت گندم در استان خوزستان رو به پایان است.
وی خرید گندم سال‌ جاری را ۱۱ میلیون تن پیش‌بینی کرد و گفت: خودکفایی کشور در گندم استمرار خواهد داشت.
 
وی اظهارداشت: براساس مصوبه شورای اقتصاد امسال هر کیلوگرم گندم معمولی (نان) با افت مفید چهار درصد و افت غیرمفید ۲ درصد به مبلغ ۱۳ هزار ریال (۱۳۰۰ تومان) و گندم دوروم (ماکارونی) ۱۳ هزار و ۳۰۰ریال (۱۳۳۰ تومان) خریداری می‌شود.
 
توسعه بخش کشاورزی یکی از اولویت‎های مهم دولت یازدهم است و دولت در این حوزه موفقیت‎های فراوانی به دست آورده است. تولید ۳ میلیون تن گندم مازاد بر نیاز داخلی و خودکفایی در تولید این کالای استراتژیک به عنوان ویترین موفقیت‎های دولت یازدهم در این حوزه تنها یکی از دستاوردهای دولت یازدهم در حوزه کشاورزی است. یکی از مهم‎ترین بندهای سیاست‎های اقتصاد مقاومتی مربوط به تأمین امنیت غذایی است و افزایش تولید محصولات کشاورزی در ۴ سال گذشته از نظر کارشناسان به عنوان یکی از نشانه‎های مهم حرکت بخش کشاورزی در مسیر سیاست‎های اقتصادمقاومتی مورد توجه قرار گرفته است.
 
دستیابی به این موفقیت‎ها و ادامه این روند هم قاعدتاً با افزایش سرمایه ‎گذاری میسر است.

براساس آمار گمرک تراز تجاری بخش کشاورزی در سال ۱۳۹۲ هشت میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلار بود که این رقم درسال ۱۳۹۵ به سه میلیارد و ۹۰ میلیون دلار بهبود یافته است. این دستاورد به دلیل افزایش تولید محصولات کشاورزی و کاهش واردات بوده است و نشان دهنده برنامه‌ ‏ریزی منطقی دولت یازدهم در این بخش است.


منبع: الف

قیمت دلار در سومین روز هفته تغییر جهت داد

روزنامه دنیای اقتصاد: قیمت دلار که در دو روز ابتدایی هفته به آرامی در مسیر افزایشی قرار گرفته بود، در سومین روز هفته تغییر جهت داد و راه کاهشی در پیش گرفت. دلار که روزهای شنبه و یکشنبه با ۲ رشد تک تومانی به قیمت ۳ هزار و ۷۳۵ تومان رسیده بود، روز دوشنبه ۵ تومان از ارزش خود را از دست داد و به قیمت ۳ هزار و ۷۳۰ تومان رسید.
 
این افت در شرایطی رقم خورد که برخی فعالان انتظار داشتند، نوسان‌گیران ارزی پیش از جلسه رای‌گیری مجلس سنا آمریکا در مورد تحریم‌های ایران با جوسازی روانی در پی بالا بردن دامنه تغییرات قیمت باشند. این اتفاق رخ نداد و این ارز تحت فشار عرضه، حتی وارد محدوده ۳ هزار و ۷۲۰ تومان شد. قیمت دلار در این محدوده مورد حمایت واقع شد و در نهایت به نقطه ۳ هزار و ۷۳۰ تومان رسید. به گفته فعالان، قیمت دلار از ابتدای سال جاری به پایین محدوده ۳ هزار و ۷۲۰ تومان نزول نکرده و این محدوده به‌عنوان حمایتی قوی برای این ارز عمل کرده است.

همسو با افت قیمت دلار، روز دوشنبه سکه تمام بهار آزادی هزار تومان افت را به ثبت رساند تا روی مرز روانی یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان قرار بگیرد. نوسانات محدود سکه در شرایطی رخ داد که بهای اونس در بازارهای جهانی نیز تا ساعت ۳ بعدازظهر تغییر قیمت خاصی نداشت. به‌نظر می‌رسد احتیاط معامله‌گران طلای جهانی به بازیگران بازار داخلی نیز سرایت کرده بود. در این شرایط، افت قیمت دلار به‌عنوان یک عامل فشار بر قیمت سکه عمل می‌کرد. موضوعی که حامی بهای سکه بود، مقاومت معامله‌گران روی مرز روانی یک‌میلیون و ۲۰۰ هزار تومان برای جلوگیری از نزول دوباره به کانال بالاتر بود.

افت ابتدایی بدون اصلاح
در ساعات ابتدایی روز دوشنبه قیمت دلار بدون اصلاح خاصی در مسیر کاهشی قرار گرفت، ولی هر چقدر به ساعات انتهایی روز نزدیک‌تر شدیم، این روند تغییر کرد. روز دوشنبه، دلار معاملات خود را با قیمت ۳ هزار و ۷۳۳ تومان آغاز کرد که کاهشی ۲ تومانی نسبت به قیمت بسته شده روز یکشنبه داشت. به گفته فعالان، از بعدازظهر دومین روز هفته، فروشندگان ارزی دست بالا را در بازار به دست گرفتند و با افزایش عرضه قیمت را تحت فشار قرار دادند. این موضوع به ساعات ابتدایی روز دوشنبه نیز سرایت کرد، به‌طوری‌که تا پیش از ساعت یک بعدازظهر این ارز بیشتر تمایل به کاهش قیمت داشت و حتی وارد محدوده ۳ هزار و ۷۲۰ تومان شد. با ورود دلار به این محدوده، قیمت دلار مورد حمایت قرار گرفت تا بخشی از افت ساعات ابتدایی روز اصلاح شود. پس از آنکه قیمت تسویه دلار برای معاملات فردایی ۳ هزار و ۷۲۵ تومان اعلام شد، این ارز تغییر مسیر داد و در نهایت با قیمت ۳ هزار و ۷۳۰ تومان به کار خود پایان داد.

به گفته فعالان، محدوده ۳ هزار و ۷۳۰ تومان در سال ۹۶ با قدرت از دلار حمایت کرده و اجازه شکست آن به سطوح پایین‌تری را نداده است. افت دلار در روز دوشنبه در حالی صورت گرفت که بهای یورو دومین افزایش متوالی را به ثبت رساند. یورو که روز یکشنبه با ۳ تومان افزایش به قیمت ۴ هزار و ۲۴۸ تومان رسیده بود، روز دوشنبه با ۲ تومان رشد دیگر روی قیمت ۴ هزار و ۲۵۰ تومان آرام گرفت. همزمان پوند نیز با افزایش جزئی ۲ تومانی به قیمت ۴ هزار و ۸۴۷ تومان رسید. افزایش ارزش ارزهای اروپایی در حالی صورت گرفت که هر دو ارز، روز شنبه کاهش‌های قیمت ۲ رقمی را به ثبت رسانده بودند. افت ابتدای هفته ناشی از تضعیف ارزش آنها در بازارهای جهانی بود.

دیدگاه‌های فنی دو گانه
زندان قیمت دلار در محدوده ۳ هزار و ۷۲۰ تا ۳ هزار و ۷۵۰ تومان موجب شده است که دیدگاه‌های دوگانه‌ای در بازار ارز شکل‌ گیرد. به گفته فعالان، دسته‌ای از معامله‌گران ارزی باور دارند حمایت از قیمت دلار در محدوده ۳ هزار و ۷۲۰ تومان نشانه آن است که این ارز توانایی افت بیشتری را ندارد و جهت آن در میان مدت به سوی مرزهای افزایشی خواهد بود. قیمت دلار در سال ۹۶ چنانکه اشاره شد هرگز از محدوده ۳ هزار و ۷۲۰ تومان پایین نرفته و پس از ورود به این محدوده با افزایش خریدهای معامله‌گران ارزی مواجه شده است. در مقابل، افرادی که اعتقاد به کاهش قیمت دارند، عنوان می‌کنند که قیمت دلار از ابتدای سال به آرامی و با نوسانات محدود جابه جا شده است. به گفته آنها قیمت دلار که زمانی در محدوده ۳ هزار و ۷۸۰ تومان نوسان می‌کرد، حدود ۳ هفته است که نوسان خاصی بالای مرز ۳ هزار و ۷۵۰ تومان نداشته است. به باور این دسته، طبق این رفتار دلار در این مسیر به آرامی افت بیشتری را تجربه خواهد کرد و حتی ممکن است تا انتهای محدوده ۳ هزار و ۶۸۰ تومان افت کند. با این وجود، در حال حاضر کمتر معامله‌گری در بازار (حتی کاهشی‌ها) تصوری از قیمت‌های پایین‌تر دارند.

یکی دیگر از دیدگاه‌هایی که کاهشی‌ها برای تقویت رویکرد خود به آن استناد می‌کنند، حضور قوی بازارساز در بازار بوده است. به گفته آنها در ماه‌های اخیر عرضه بازارساز متناسب بود و همین موضوع یکی از مهم‌ترین عواملی بوده است که در کاهش دامنه نوسانات اثرگذار بود. این در حالی است که افزایشی‌های بازار اعتقاد دارند، کاهش دامنه نوسانات در سال ۹۶ بیش از آنکه ناشی از افزایش عرضه بوده باشد، به کاهش تقاضا مربوط بوده است. این دسته انتظار دارند از ابتدای تابستان تقاضا برای خرید ارز افزایش پیدا کند و به‌دنبال آن قیمت بیشتر راه افزایشی را طی کند.

شفافیت ارزی
روز دوشنبه فضای بازار ارز تا حدی تحت‌تاثیر دو خبر قرار داشت. اولین خبر، الزامی شدن ثبت منشأ ارز برای صاحبان کالا و دومین خبر، تصمیم احتمالی سنای آمریکا برای تحریم ایران بود.

بر اساس اعلام گمرک ایران، از روز ۲۴ خرداد ماه ثبت منشأ ارز برای کلیه صاحبان کالا الزامی می‌شود. این امر در راستای ایجاد امکان نظارت بر ورود و خروج ارز ازسوی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران صورت گرفته است که تا قبل از اجرای سامانه جامع گمرک و پنجره واحد تجارت فرامرزی میسر نبوده است. به گفته برخی فعالان، این موضوع تا حدی می‌تواند به شفافیت ورود و خروج ارز کمک کند. در این میان، طبق برنامه سنای آمریکا، دوشنبه قرار بود رای‌گیری نهایی در صحن برای تصویب طرحی که خواستار اعمال تحریم‌های جامع غیرهسته‌ای ضد ایران است، انجام شود. البته اثرات این رای‌گیری به بازار روز دوشنبه نرسید و معامله‌گران انتظار داشتند که نتیجه آن، روند قیمت دلار در روز سه شنبه را تحت‌تاثیر قرار دهد.

طرح موسوم به «مقابله با فعالیت‌های ثبات‌زدای ایران» (اس.۷۲۲) خواستار اعمال تحریم‌هایی جدید علیه ایران به‌بهانه برنامه موشکی، انتقال تسلیحات، حمایت از گروه‌های مقاومت (که واشنگتن آنها را تروریستی می‌داند) است. البته عده‌ای از معامله‌گران باور دارند، قیمت دلار در سال ۹۶ چندان تحت‌تاثیر اخبار قرار نگرفته و پس از بهبود شرایط ارزی، قیمت بیشتر از عوامل روانی از عوامل اقتصادی تاثیر پذیرفته است.


منبع: الف

فهرست آپارتمان‌های نقلی زیر قیمت در تهران

متقاضیان خرید آپارتمان‌های نقلی در هفته‌های اخیر با فایل‌های متعددی در گروه آپارتمان‌های کوچک‌تر از ۵۰ مترمربع روبه‌رو شده‌اند که با قیمت پیشنهادی کمتر از میانگین قیمت معاملات منطقه عرضه شده است.

به گزارش دنیای اقتصاد، بررسی موتورهای جست‌وجوی معتبر ملکی نشان می‌دهد آپارتمان‌های نقلی در تمامی سطح شهر تهران وجود دارند، طوری که در مجتمع‌های مسکونی مناطق شمالی که عمدتا آپارتمان بزرگ‌متراژ مشتری دارد هم، بعضا سوئیت‌های کوچک ساخته شده و به فروش می‌رسد.

اگرچه هماهنگی قیمت آپارتمان‌های ریزمتراژ با بودجه عمده متقاضیان خرید مسکن به ویژه زوج‌های جوان سبب شده که این آپارتمان‌ها به قول واسطه‌ها، حکم «قند» و «طلا» را در بازار مسکن پیدا کنند و فروشندگان آنها روی بالاترین قیمت پیشنهادی ممکن پافشاری کنند، اما یک گروه دیگر از مشتریان این آپارتمان‌ها، متقاضیان غیرمصرفی مسکن هستند که به دنبال خرید واحد مسکونی با هدف سرمایه‌گذاری بوده و قصدشان از معامله آپارتمان‌های نقلی سکونت نیست، بلکه به دنبال این هستند که نقدینگی خود را به ملک تبدیل کنند و در این راه کسری بودجه خود را نیز از طریق واگذاری آن در قالب قرارداد «رهن کامل» تامین می‌کنند. این الگوی معامله در مورد آپارتمان‌های نقلی بسیار شایع است و عمدتا کسانی که قصد سرمایه‌گذاری دارند از آن استفاده می‌کنند.

در جدول زیر گروهی از آپارتمان‌های نقلی و ریز متراژ با مساحت حداکثر ۵۰ مترمربع گردآوری شده که بر خلاف روال معمول قیمت‌گذاری این واحدها، با قیمت پیشنهادی کمتر از میانگین قیمت معاملات قطعی منطقه عرضه شده است. به نظر می‌رسد مالکان این آپارتمان‌ها مصلحت دیده‌اند که با تعدیل قیمت فضا را برای حضور جدی‌تر خریداران فراهم کنند. به‌عنوان مثال آپارتمان ۵۰ مترمربعی واقع در شمس‌آباد، بلوار بیژن، خیابان کمالی با سن بنای سه سال و با برخورداری از امکانات کامل شامل انباری، پارکینگ و آسانسور به قیمت هر مترمربع پنج میلیون تومان فایل شده و این در حالی است که متوسط قیمت آپارتمان با سن مشابه در معاملات ماه‌های اخیر در این محله، پنج میلیون و ۵۰۰ هزار تومان است.
 
آپارتمان ۴۱مترمربعی دیگری واقع در خیابان نامجو، خیابان سلمان فارسی با برخورداری از انباری و آسانسور و داشتن امکان استفاده از پارکینگ غیرسندی به قیمت مترمربعی ۲ میلیون و ۹۰۰ هزار تومان عرضه شده و این در حالی است که قیمت مورد انتظار بر اساس معاملات یکی دو ماه اخیر در این محله، مترمربعی ۳ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان است.

 


منبع: الف

طرح جدید وزارت کار برای کار رایگان بیکاران

عضو کارگری شورای عالی کار با انتقاد از ابلاغ ناگهانی دستورالعمل « مهارت آموزی نیروی کار حین اشتغال» گفت:این طرح که همان طرح استاد شاگردی گذشته است مجدداً با تغییر عنوان به استان ها ابلاغ شده تا یک سال از کارگران بیکار بدون حقوق بیگاری بکشند.

علی خدایی، عضو کارگری شورای عالی کار در گفت وگو با تسنیم، در واکنش به ابلاغ دستورالعمل « مهارت آموزی نیروی کار حین اشتغال» گفت: در حالی که جامعه کارگری در حال بررسی طرح کارورزی بود، در تاریخ ۱۳ اردیبهشت سال جاری دستورالعملی با استناد به بند ۵ شورای عالی اشتغال تحت عنوان « مهارت آموزی نیروی کار حین اشتغال در فضای واقعی»  از سوی ربیعی به مدیران کل ادارات کار سراسر استان ها ابلاغ شده است.

عضو کارگری شورای عالی کار ادامه داد: ایجاد بسترهای ایجاد اشتغال مولد و پایدار برای جوانان و عملیاتی کردن برنامه های اشتغالزایی در سال اقتصاد مقاومتی، تولید و اشتغال یکی از اهداف این دستورالعمل عنوان شده است. در این دستورالعمل بیان شده است که این دستورالعمل با «تأکید بر اهمیت مضاعف در دستور کار مراجع ذی ربط قرار گیرد».

عضو کارگری شورای عالی کار با تأکید بر اینکه طرح « مهارت آموزی نیروی کار حین اشتغال»  همان طرح استاد شاگردی است که با توجه به ایرادهایی که بر آن وارد شد، از دستور اجرا خارج شد گفت: درحال حاضر عنوان طرح استاد شاگردی قبلی تغییر کرده و با عنوان جدید مجدداً برای اجرا به استان ها ابلاغ شده است. این طرح به مراتب بدتر از طرح کارورزی است.

وی تأکید کرد: اقداماتی که در طرح «کارورزی» برای جلوگیری از سوءاستفاده ها در نظر گرفته شده است دردستورالعمل « مهارت آموزی نیروی کار حین اشتغال» لحاظ نشده است. در طرح «کارورزی» حقوقی برای کارورزان در نظر گرفته شده است اما در دستورالعمل جدید نه تنها حقوقی گرفته نشده بلکه زمینه سوء استفاده کارفرما از نیروی کار مهیا است. طرح «کارورزی» صرفاً برای فارغ التحصیلان دانشگاهی است اما دستورالعمل « مهارت آموزی نیروی کار حین اشتغال» برای تمام بازار کار امکان اجرا دارد.

خدایی گفت: این طرح سراسر ظلم به کارگران است. به طور مثال با ذکر کلمه «آموزش» در این طرح یک سال کارگر رایگان در اختیار کارفرما قرار می گیرد و هیچ نظارتی بر کار نیروی کار صورت نمی گیرد. در بند ۱۱ این  دستورالعمل در بخش نظارت ها در کمیته راهبردی، رئیس سازمان فنی و حرفه ای استان به عنوان رئیس کمیته راهبردی، معاون آموزش سازمان فنی و حرفه ای به عنوان دبیر کمیته و یک نفر نماینده توسعه کارآفرینی و اشتغال  وزارت کار و یک نفر نماینده معاونت روابط کار و یک نفر نماینده سازمان تأمین اجتماعی و یک نفر نماینده وزارت صنعت ومعدن و تجارت در این کمیته عضو هستند.

عضو کارگری شورای عالی کار  ادامه داد: حتی یک نفر از اعضای کارگری  و کارفرمایی در کمیته راهبردی این دستورالعمل عضو نیستند. در حالی که بارها شعار سه جانبه گرایی داده اند. در مفاد این بند از دستورالعمل هیچ اشاره ای به جایگاه کارگران نشده است. این دستورالعمل غیرقانونی و بر خلاف منافع کارگران است. در ماده ۱۳ این دستورالعمل  تنها در کمیته های اجرایی استان نقشی برای کارگر دیده شده است، اما باز هم این یک نفر کارگر باید با معرفی مدیر کل تعاون،کار و رفاه اجتماعی استان باشد.

 وی از دیگر ایرادهای این دستورالعمل را برداشتن شرط سنی در این طرح دانست و عنوان کرد:برداشتن شرط سنی مغایر با فصل ۵ قانون کار است. طرح «کارورزی» یا «مهارت آموزی» که در فصل ۵ قانون کار آمده است دارای شرط سنی ۱۵تا۱۸ سال است. اما در این دستورالعمل به هر کارگاه اجازه استفاده از ۳نفر  کارورز به مدت یکسال بدون پرداخت هیچ گونه حقوق و دستمزدی داده شده است.

خدایی با بیان اینکه ابلاغ دستورالعمل « مهارت آموزی نیروی کار حین اشتغال» بدون اطلاع رسانی رسانه ای بوده است گفت:این بی صداقتی وزارت کار را در عرصه مناسبات وزارت کار نشان می دهد که بدون سه جانبه گرایی و بدون اطلاع رسانی دستورالعملی را اجرا کرده است. حتی عضو کارگری شورای عالی اشتغال بیان کرده است که طرح جنجال برانگیز کاروررزی (کاج) که قرار است از ابتدای تابستان سال جاری کارگران را به صورت گسترده از دایر شمول حقوق کار خارج کند، در بهمن‌ماه سال گذشته بدون حضور اعضای کارگری این شورای عالی اشتغال تصویب شده است.

وی بیان کرد:شورای عالی اشتغال اجازه ندارد فراتر از قانون، دستورالعملی را تصویب کند. شورای عالی اشتغال نمی تواند بدون استناد قانونی طرحی را تصویب کند که کارگران را به استثمار بگیرند. مواردی که در این دستورالعمل لحاظ شده است مغایر قانون و ۱۰۰ درصد با آن مخالف هستیم. طرح «کارورزی» طرح پوششی برای اجرای دستورالعمل « مهارت آموزی نیروی کار حین اشتغال» بوده است. طرح «کارورزی»  علی الرغم تمام ایرادهایی که بر آن وارد است بسیار مترقی تر از طرحی است که برای اجرا به استان ها ابلاغ شده است.

 خدایی ادامه داد: وزارت کار بدون اطلاع رسانی این دستورالعمل را به استان ها ابلاغ کرده است. بعد از مدت ها با تلاش خودمان متوجه ابلاغ چنین دستورالعملی شده ایم. به عنوان نماینده کارگری باید یک تیم تحقیق و تفحص داشته باشیم تا از اقدامات دولت مطلع شویم. نباید تشکل های کارگری از اقدامات دولت مطلع باشند؟ دولت در شورای عالی اشتغال هم به جای مجلس و هم به جای نمایندگان کارگری  و کارفرمایی تصمیم می گیرد!تمام دستورالعمل هایی که این روزها از سوی وزارت کار ابلاغ می شود، آموزشی است، مگر وزارت کار، وزارت علوم است؟! مگر مرکز آموزش در دولت تغییر یافته است؟ مگر مجلس برای وزارت کار وظیفه آموزشی تعریف کرده است و ما بی خبر هستیم؟


منبع: الف

فرصت طلایی در بورس شناسایی شد

 رشد سرمایه‌گذاری در هر کشوری از چنان درجه اهمیتی برخوردار است که از آن به‌عنوان پیش شرط قطعی توسعه اقتصادی یاد می‌شود. بر همین اساس نیز تامین مالی طرح‌ها و پروژه‌های بخش عمومی و خصوصی از جمله موضوعات مورد بحث و در کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته بوده است. به عبارتی این موضوع به یکی از مباحث جذاب و چالشی برای بازارهای مالی تبدیل شده است. در شرایط کنونی با توجه به پایان برنامه اصل ۴۴، عرضه‌های اولیه اوراق بدهی به‌عنوان قدرتمندترین منبع تامین مالی شناخته می‌شود. از این‌رو نباید از نقش بازار بدهی غافل شد. این بازار به‌عنوان یکی از ارکان اصلی نظام جامع تامین مالی نقشی کلیدی در رشد و توسعه اقتصادی کشورها دارد.


طی حدود یک سال ونیم از راه‌اندازی بازار بدهی، این بازار نقش پررنگی در تامین مالی ایفا کرد.بررسی‌ها نشان می‌دهد بازار بدهی بیش از نیمی از تامین مالی از طریق بازار سرمایه در سال گذشته را به خود اختصاص داده است. کارنامه جذاب تامین مالی و متعادل شدن نرخ سود در این بازار پالس‌های مثبتی برای عرضه اوراق بدهی به شمار می‌روند. ضمن آنکه وضعیت رکودی سهام نیز به افزایش جذابیت این بازار بیش از پیش افزوده است.از این رو عرضه این اوراق بر اساس سه موضوع مذکور می‌تواند فرصت طلایی برای بورس تهران به وجود آورد.

 مروری بر کارنامه تامین مالی از بازار سرمایه
آمارهای منتشر‌شده از سوی مدیریت تحقیق و توسعه شرکت بورس، حکایت از افزایش بیش از ۱۲ برابری میزان تامین مالی از بازار سرمایه طی ۱۰ سال گذشته دارد. این آمارها نشان می‌دهد، میزان تامین مالی از این بازار از حدود ۲/ ۴ هزار میلیارد تومان در سال ۱۳۸۶ به بیش از ۵۲ هزار میلیارد تومان در سال ۱۳۹۵ رسیده است. در عین حال در دوره مورد بررسی افزایش سهم بازار سرمایه از مجموع تامین مالی کشور با رشد محسوسی همراه شده است. بر این اساس سهم بازار سرمایه در تشکیل سرمایه ثابت کل کشور (سرمایه‌گذاری کل اقتصادی) از ۶ درصد در سال ۱۳۸۶ به ۲۰ درصد در سال ۱۳۹۴ افزایش یافت که حکایت از رشد بیش از ۳ برابری این مهم دارد.

در مجموع تامین مالی از بازار سرمایه از سه کانال افزایش سرمایه شرکت‌های سهامی، عرضه اولیه و انتشار انواع ابزارهای تامین مالی صورت می‌پذیرد. بر اساس آمار موجود، انتشار انواع ابزار تامین مالی، افزایش سرمایه و عرضه اولیه به ترتیب بالاترین ارقام تامین مالی در بازار سرمایه را در سال ۱۳۹۵ به خود اختصاص داده‌اند. نکته قابل توجه در این آمار اما روند پرنوسان عرضه اولیه سهام در بازار سرمایه طی دوره مورد مطالعه است. بر این اساس عرضه اولیه سهام از ۳۵۰ میلیارد تومان در سال ۹۱ با رشد بیش از ۶ برابری به بیش از ۲ هزار میلیارد تومان در سال ۱۳۹۲ افزایش یافت. در سال ۱۳۹۳ اما این رقم مجددا به رقم سال ۹۱ بازگشت. در سال ۱۳۹۴بازار سرمایه مجددا شاهد افزایش عرضه اولیه سهام بود؛ به‌طوری که این مهم با افزایش حدود ۳برابری به یک‌هزار میلیارد تومان رسید. در سال گذشته بار دیگر تامین مالی از این کانال کاهش محسوسی را تجربه کرد و تا ۳۶۰ میلیارد تومان افت کرد. به این ترتیب، سهم این روش در تامین مالی کل بازار سرمایه در سال‌های ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲ به ترتیب حدود ۳ و ۸ درصد بود اما در سال‌های ۱۳۹۳ و ۱۳۹۴ به ترتیب به یک و ۲ درصد کاهش یافت. در سال ۱۳۹۵ نیز سهم عرضه‌های اولیه از مجموع تامین مالی رقمی کمتر از یک درصد را تجربه کرد. در سال ۹۶ با وجود سپری شدن سه ماه از سال، بازار سرمایه شاهد هیچ عرضه اولیه‌ای نبوده است.

در این میان می‌توان میزان انتشار انواع اوراق مالی را نیز به تفکیک ناشر مورد بررسی قرار داد. از آنجا که در ادبیات بازارهای مالی، انتشار ابزارهای تامین مالی مبتنی بر بدهی تحت عنوان «بازار بدهی» تلقی می‌شود، می‌توان به این نتیجه دست یافت که بازار بدهی در سال ۱۳۹۵ بیش از نیمی از تامین مالی بازار سرمایه را به خود اختصاص داده است. به‌طوری که از مجموع ۵۲ میلیارد تومان تامین مالی دوره مذکور بیش از ۲۹ میلیارد تومان از کانال بازار بدهی صورت پذیرفته است. در یک جمع‌بندی کلی می‌توان گفت، در دو سال اخیر سهم بازار بدهی در تامین مالی از بازار سرمایه با رشد قابل‌توجهی همراه بوده است. اسناد خزانه اسلامی با سهم ۴۴ درصدی در صدر این بازار قرار دارد.

در این شرایط با توجه به اینکه اصل ۴۴ به پایان رسیده است، عرضه‌های اولیه در بازار بدهی به‌عنوان قدرتمندترین ابزار تامین مالی از طریق بازار سرمایه به شمار می‌روند. چرا که هدف اولیه از تشکیل بازار بدهی، ایجاد مکانیزمی برای تامین مالی کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت مخارج بخش خصوصی و دولتی بوده است. در عین حال در شرایطی که کشور با کاهش قابل توجه درآمدهای نفتی مواجه شده است، ضرورت توسعه بازار بدهی بیش از گذشته نمایان می‌شود. به جرات می‌توان ادعا کرد در حال حاضر بازار بدهی یکی از بازارهای مفقوده در نظام پولی و مالی ایران است و بدون توسعه مناسب این بازار نمی‌توان امید چندانی به عمق‌بخشی بازار سرمایه و همچنین بازار پول داشت.

بررسی‌های «دنیای اقتصاد» از ۱۵ کشور دنیا نشان می‌دهد میانگین نسبت ارزش بازار بدهی به تولید ناخالص داخلی در این کشورها بیش از ۱۲۰ درصد بوده و متوسط نسبت ارزش بازار بدهی به بازار سهام حدود ۱۸۵ درصد است. این در حالی است که در حال حاضر بازار بدهی ایران کمتر از ۲ درصد از تولید ناخالص داخلی و کمتر از ۳ درصد ارزش بازار سهام را از آن خود کرده است. موضوعی که نشان دهنده پتانسیل کشور برای توسعه این بازار است. باید توجه داشت توسعه بازار بدهی نه تنها زمینه تعمیق بازار سرمایه هر کشوری را فراهم می‌آورد بلکه در نهایت به رشد و رونق اقتصادی و گردش مالی در کلیت اقتصادی کشور می‌انجامد. با توجه به پیش‌بینی انتشار ۵/ ۲۹ هزار میلیارد تومان انواع اوراق مالی اسلامی قابل عرضه در بازار سرمایه در قانون بودجه ۱۳۹۶، انتظار می‌رود میزان تامین مالی حاصل از انتشار انواع ابزار تامین مالی در سال ۱۳۹۶ افزایش یابد.

بر اساس قانون بودجه سال ۱۳۹۶، انتشار اسناد خزانه اسلامی، در سال ۱۳۹۶ حدود ۵/ ۹ هزار میلیارد تومان پیش‌بینی شده که این رقم در مقایسه با سال ۱۳۹۵ رشد ۶۷/ ۲۶ درصد را نشان می‌دهد. در این شرایط اما بررسی‌ها نشان می‌دهد برای رسیدن به هدف تامین مالی از بازار سرمایه بر اساس چشم‌انداز ۱۴۰۴، نیازمند رشد سالانه ۴۵ درصدی عرضه این اوراق هستیم. بر این اساس در صورتی که اقتصاد کشورمان بخواهد تا سال ۱۴۰۴ سهم تامین مالی از بازار بدهی به کل را تا ۳۰ درصد افزایش دهد، رشد سالانه ۴۵ درصدی حجم این اوراق مورد انتظار است.

 متعادل شدن نرخ سود در بازار بدهی
میانگین نرخ سود اسناد خزانه اسلامی که ماه‌های پایانی سال گذشته به سطوح ۲۸ درصدی افزایش پیدا کرد و نگرانی فعالان بازار سهام را به دنبال داشت، با ورود به سال جدید روند باثباتی را در پیش گرفت. بررسی‌های «دنیای اقتصاد» نشان می‌دهد نرخ سود اوراق بدهی با عبور از ماه‌های پایانی سال، روند معکوسی در پیش گرفت و توانست در نرخ‌هایی کمتر از ۲۴ درصد آرام گیرد. روندی که طی سه ماه سپری شده در سال ۹۶ تداوم پیدا کرد؛ به‌طوری که در تمامی این ماه‌ها میانگین نرخ سود اوراق اسناد خزانه اسلامی در سطح ۲۳ درصدی قرار گرفته است.

بر این اساس طی ۲۲ روز سپری شده از ماه جاری، متوسط نرخ سود موثر اسناد خزانه اسلامی در ۶/ ۲۳ درصد قرار گرفت و نسبت به متوسط ماه گذشته تنها با رشد ۰۶/ ۰ واحد درصدی همراه شده است. متوسط این نرخ در مقایسه با میانگین اسفند ۹۵ کاهش ۱/ ۴ واحد درصدی را تجربه کرده است. کارشناسان بر این اعتقادند ثبات در شرایط کلان اقتصادی در کنار تصمیم به توقف موقت عرضه این اوراق و فروکش عرضه در این بازار از مهم‌ترین دلایل متعادل شدن نرخ سود «اخزا»ها در سال جاری است. یکی دیگر از موارد تاثیرگذار بر افزایش یا کاهش نرخ سود «اخزا»ها، نوسان نرخ در بازار بین بانکی است. بررسی‌های میدانی نشان از ثبات این نرخ در ماه‌های اخیر دارد. بر این اساس می‌توان گفت نه تنها تغییر محسوسی در بازار پول رخ نداده است، بلکه عرضه و تقاضای اسناد خزانه اسلامی در بازار اوراق با درآمد ثابت فرابورس نیز در سال جاری دستخوش نوسان نشده است. در شرایط کنونی در حالی اسناد خزانه اسلامی موجود حداکثر تا ۲۴مهر سال جاری سررسید می‌شوند که متعادل شدن نرخ‌ها، فرصتی طلایی برای انتشار اوراق جدید شمرده می‌شود.

 جذابیت بازار بدهی در رکود سهام
بازار سهام در حالی ماه‌های گذشته وضعیتی کم نوسان و رکودی را در پیش گرفته است که بررسی‌ها نشان از افزایش جذابیت بازار بدهی در میان سرمایه‌گذاران دارد. این وضعیت در دیگر بورس‌های بین‌المللی نیز ثابت شده است. شاهد این مدعا در بازار سرمایه ایران، عرضه بلوکی در ۴ نماد معاملاتی اسناد خزانه اسلامی در ماه جاری و استقبال مناسب خریداران از این اوراق است. شانزدهمین روز از ماه جاری فرابورس ایران شاهد انجام معاملات بلوکی اسناد خزانه اسلامی در نمادهای «اخزا۷» تا «اخزا۱۰» بود. به این ترتیب در بازار اوراق با درآمد ثابت، نمادهای «اخزا۷۴»، «اخزا۸۴» و «اخزا۹۴» و «اخزا۱۰۴» به‌صورت عمده عرضه و معامله شدند. اوراق مزبور با وجود عرضه در قیمت‌های بالاتر از قیمت نمادهای عادی اسناد خزانه اسلامی، با استقبال مناسبی از سوی خریداران مواجه شدند. تا جایی که بیش از ۸۰ درصد از حجم و ارزش معاملات این روز بازار اسناد خزانه اسلامی، به دادوستدهای اوراق مزبور اختصاص یافت. این موضوع شاهد دیگری است که تقاضا برای این اوراق در سطوح بالایی قرار دارد و به‌نظر می‌رسد اوراق موجود پاسخگوی تقاضای موجود نیست.

در حال حاضر یکی از مواردی که همواره از سوی منتقدان بازار بدهی ذکر می‌شود دولتی بودن اوراق بدهی منتشره در بازار و بی‌بهره ماندن بخش خصوصی اقتصاد از مزایای آن است. این در حالی است که نگاهی به آخرین آمار اوراق منتشر شده در بورس و فرابورس حاکی از سهم تقریبا یکسان بخش دولتی و غیردولتی از این اوراق است. در حال حاضر حدود ۴/ ۹ هزار میلیارد تومان اوراق بدهی در بورس و ۲۰ هزار میلیارد تومان از این اوراق در فرابورس منتشر شده است که در مجموع سهم دولت از اوراق مذکور ۵۵ درصد بوده است. غیردولتی‌ها نیز سهمی حدود ۴۵درصدی دارند. نسبتی که در مقایسه با آمار جهانی اوراق بدهی چندان متفاوت نیست. در آمریکا تا پایان مارس ۲۰۱۶ میلادی در مجموع ۳۷ هزار و ۱۷۷ میلیارد دلار اوراق بدهی منتشر شده است که از این میان حدود ۴۴ درصد اوراق به تامین مالی دولت و ۵۶ درصد نیز در خدمت تامین مالی شرکت‌های مالی و غیرمالی بوده است. انگلستان نیز وضعیتی مشابه کشور آمریکا دارد، به‌طوری که از ۵‌هزار و ۹۰۰‌میلیارد دلار اوراق بدهی منتشر شده در این کشور ۲ هزار و ۶۳۷ میلیارد دلار در سیطره دولت و ۳ هزار و ۲۶۳ میلیارد دلار در دست بخش خصوصی قرار دارد.

نیمی از بازار بدهی فرانسه نیز به تامین مالی بخش خصوصی می‌پردازد و نیمی دیگر در اختیار پروژه‌های دولتی است. بازارهای بدهی کشورهای هند و ژاپن اما عمدتا در خدمت تامین مالی دولت قرار دارند، به‌طوری که ۱۰۰ درصد بازار بدهی محلی هند به تامین مالی دولت اختصاص دارد و این رقم در ژاپن به ۷۶ درصد می‌رسد. در نگاهی کلی باید گفت لزوم جلب اعتماد سرمایه‌گذاران در هر بازاری، برخورداری آن بازار از حمایت‌هایی همچون حمایت دولتی است. در نهایت و با توجه به عوامل ذکر شده می‌توان گفت شرایط فعلی مناسب‌ترین زمان و بهترین فرصت برای انتشار اوراق دولتی متناسب با تقاضای موجود در بازار سرمایه است.


منبع: الف

جهانگیری: مؤسسات اعتباری غیرمجاز ساماندهی شود

جلسه ستاد هماهنگی مبارزه با مفاسد اقتصادی عصر روز دوشنبه به ریاست معاون اول رییس جمهور برگزار شد.

به گزارش ایسنا، اسحاق جهانگیری در این جلسه با اشاره به عملکرد و نقش هماهنگ کننده ستاد هماهنگی مبارزه با مفاسد اقتصادی در چهارسال دولت یازدهم، تصریح کرد: در چهار سال گذشته قوای سه گانه در پیشگیری و مبارزه با فساد عزم جدی از خود نشان دادند و ستاد در پرونده های مختلف و بخصوص موارد کلان، دستاوردها و عملکرد خوبی داشته است که بطور قطع و یقین خط مشی مبارزه با فساد در دولت دوازدهم نیز استمرار خواهد یافت و پرچم مبارزه با فساد که مقام معظم رهبری آن را بلند کرده اند همچنان برافراشته خواهد ماند تا بتوانیم لکه ننگ فساد را از دامن جمهوری اسلامی ایران پاک کنیم.

جهانگیری در ادامه با اشاره به فعالیت برخی از مؤسسات اعتباری غیرمجاز در سطح کشور، گفت: فعالیت این گونه مؤسسات در نظام پولی کشور اخلال و برای مردم و سپرده گذاران مشکل ایجاد می کند که لازم است بصورت جدی با آنها برخورد شود.

معاون اول رییس جمهور با تاکید بر اینکه بانک مرکزی باید با جدیت هرچه بیشتر با اینگونه مؤسسات برخورد کند، بر لزوم ساماندهی مؤسسات اعتباری غیرمجاز و تعیین تکلیف هرچه سریعتر سپرده گذاران تاکید کرد.

وی اظهار کرد: فساد در کشور هر روز به اشکال مختلف بروز پیدا می کند و گاهی در قالب تعاونی های اعتباری، گاهی در قالب مسائل بانکی و گاه تحت عنوان زمین خواری و دست اندازی به منابع ملی نمایان می شود و هر بار چهره فساد عوض می شود و وظیفه ما این است که مبارزه ریشه ای و شناسایی و برخورد با کانون ها و گلوگاه های فساد و پیشگیری از بروز تخلفات را در اولویت قرار داده و با جدیت برای انسداد گلوگاه های فساد تلاش کنیم.

حجت الاسلام و المسلمین محسنی اژه ای معاون اول قوه قضاییه نیز در این نشست با تاکید بر ضرورت برخورد جدی با مؤسسات اعتباری غیرمجاز گفت: باید ساز و کاری در کشور مهیا شود تا مردم بتوانند نقدینگی های خرد خود را در قالب تولید به جریان اندازند تا گرفتار مؤسسات و تعاونی های اعتباری متخلف و غیرمجاز نشوند.در این جلسه که نایب رییس اول مجلس شورای اسلامی، وزرای اطلاعات، دادگستری، امور اقتصادی و دارایی، صنعت، معدن و تجارت، رییس سازمان برنامه و بودجه کشور، رییس کل بانک مرکزی، رییس سازمان بازرسی کل کشور،‌ دادستان تهران، رییس کل دیوان محاسبات و برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز حضور داشتند، نماینده بانک مرکزی گزارشی از آخرین وضعیت پرونده برخی از مؤسسات اعتباری غیرمجاز ارائه کرد و به تشریح برنامه های تدوین شده برای ساماندهی این مؤسسات و تعیین تکلیف وضعیت سپرده گذاران براساس اولویت و زمان بندی مشخص پرداخت.


منبع: الف

برگشت محصولات ایران از عمان بخاطر سموم!

رئیس اتحادیه ملی صادرکنندگان محصولات کشاورزی ایران، از مرجوع شدن بخشی از محصولات باغی و جالیزی صادراتی ایران از کشور عمان خبر داد و گفت: این محصولات به دلیل نداشتن گواهی باقیمانده سموم توسط وزارت جهاد کشاورزی مرجوع شد.

‘سیدرضا نورانی’ در گفت و گو با ایرنا درباره صادرات محصولات کشاورزی به عمان و قطر افزود: کشور عمان در یک ماه گذشته به دلیل بالا بودن باقیمانده سموم محصولات کشاورزی ورود این محصولات را از اردن ممنوع اعلام کرد که این اقدام فرصت خوبی برای حضور گسترده ایرانی ها در بازار عمان بود.

وی اظهار داشت: این درحالیست که عمان صادرات محصولات کشاورزی از جمله باغی و جالیزی به این کشور را منوط به داشتن گواهی باقیمانده سموم دستگاه های ذیربط از سوی کشورهای صادرکننده کرده است.

نورانی افزود: متاسفانه در صادرات این محصولات گواهی لازم از سوی وزارت جهادکشاورزی صادر نشده و این وزارتخانه صدور این گواهی را به سازمان ملی استاندارد ایران ارجاع داده است که تاکنون به نتیجه ای نرسیده ایم.

وی با ابرازتاسف از اینکه بخشی از محصولات باغی و جالیزی ایران از عمان مرجوع شده است، گفت: انتظار داریم این مشکلات قانونی از طریق دستگاه های متولی برطرف و گواهی های باقیمانده سموم از سوی مسئولان ذیربط صادر شود تا کالای صادراتی ما علاوه براین که توقفی نداشته باشد، بتوانیم به روز گواهی صادر کنیم تا صادرات ما افزایش پیدا کند ، در غیر اینصورت خود به خود بازارهای مان را از دست خواهیم داد.

**امادگی صادرات به قطر داریم

رئیس اتحادیه ملی صادرکنندگان محصولات کشاورزی درباره صادرات به قطر افزود: این کشور از حوزه خلیج فارس است و در گذشته روابط تجاری خوبی با این کشور داشتیم. در چند روز اخیر که مورد تحریم چند کشور عربی قرار گرفته است، در پی یافتن راهکارهایی هستیم که علاوه بر حمایت از آنان توان تجاری خود را گسترش دهیم.

نورانی گفت: ما طعم تلخ تحریم را چشیده ایم و نمی خواهیم مردم کشورهای مسلمان و همسایه این را تجربه کنند.

وی افزود: در یکی دو هفته اخیر توانستیم از طریق هوایی و دریایی صادرات خوبی به قطر داشته باشیم و روز گذشته از بندر دیر و تا پایان هفته از بندرعباس به قطر صادرات داریم.

وی درباره صادرات از مسیر هوایی گفت: این صادرات از فرودگاه های شیراز و امام خمینی (ره) به کشور قطر صورت گرفته است. بخش عمده این صادرات مواد غذایی، میوه و تره بار، سبزی و صیفی بوده است که این اقدام ادامه خواهد داشت.

وی ادامه داد: ما اکنون به خیلی از کشورهای حاشیه خلیج فارس صادرات محصولات کشاورزی داریم، به نحوی که روزانه ۴۰ تا ۵۰ کانتینر یخچالی در مسیر بندرعباس به امارات، بنادر خرمشهر به کویت و از بندر بوشهر به کشورهای غرب حوزه خلیج فارس عربستان سعودی، بحرین و کویت و قطر صادر می شود.

نورانی مسافت بندر بوشهر به کشورهای غرب حوزه خلیج فارس را کوتاه دانست و افزود: این مسیر بین ۸ تا ۱۲ ساعت زمان می برد که مسیری کوتاهی برای صادرات است و می تواند کالاها را با کیفیت بالا به مقصد برساند.

نورانی گفت: سال گذشته هزینه صادرات دریایی ما از وزارت صنعت، معدن و تجارت تعیین می شد . متاسفانه در یک تا دو سال گذشته یارانه برای حمل دریایی حذف شد و مقداری قیمت تمام شده ما برای صادرات گران تمام شد به طوری که مسیر صادرات ۱۲ تا ۱۵ روزه به امارات شد.

وی ادامه داد: باید تلاش کنیم با تخصیص مناسب یارانه به حمل و نقل دریایی حجم صادرات خطوط دریایی را افزایش بدهیم.


منبع: الف

سناریو کاهش نرخ سود بانکی تغییر کرد

در حالی رئیس‌کل بانک مرکزی در واپسین روزهای بهار، وعده بررسی نرخ سود بانکی در شورای پول و اعتبار را داده بود که اکنون برخی بانکها، دور جدیدی از افزایش نرخ سود را آغاز کرده‌اند.

به گزارش مهر، مهلکه نرخ سود بانکی گویا دیگر برای بانکها آلارم‌های خطر ندارد. زنگ خطری که مدتها است به صدا درآمده و اتفاقا، صدایش کم کم دارد برای نظام بانکی ایران عادی می‌شود؛ اما به همان اندازه که این زنگ خطر با صدای بلندتری به صدا درمی‌آید، شورای پول و اعتبار انگار در خوابی عمیق‌تر فرو می‌رود. البته موضوع به همین سادگی‌ها هم نیست. نظام بانکی نشان داده که دستور و بخشنامه و دستورالعمل را چندان تاب نمی‌آورد. حداقل برای نرخ سود، این طور است.

مدتها است که بانک مرکزی به دنبال راهکاری است که بتواند به صورت منطقی، نرخ سود را تعیین کند؛ اما هر بار، کار به دستور و بخشنامه می‌رسد؛ در حالیکه بانکها دیگر اوضاع و احوالی ندارند که بتوانند با این مسکن‌ها، خود را اندکی آرام کرده و صورتهای مالی خود را تراز کنند. واقعیت آن است که زیان‌دهی، دیگر برای بانکها واژه‌ای ناملموس و شاید هم ناخوشایند نیست؛ چاره‌ای هم ندارند که به آن عادت کنند. یک طرف سپرده‌گذاران هستند و طرف دیگر، مطالبه‌گران. سودهای موهومی هم که دیگر جای خود دارد.

وعده سیف در فصل بهار، خزان شد
تمام اینها در شرایطی است که شورای پول و اعتبار امیدوار بود که بتواند در یکی از جلساتی که از ابتدای سال ۹۶ به بعد برگزار می‌کند، نرخ سود را به یک سر و سامان برساند، موضوعی که حال یک فصل از سال هم گذشته است و هنوز خبری از برگزاری جلسه مربوط به آن نیست. ۲۶ اردیبهشت ماه بود که ولی الله سیف، رئیس کل بانک مرکزی اعلام کرد که گزارشی از سوی بانک مرکزی برای تغییر در نرخ سود به شورای پول و اعتبار ارایه خواهد شد تا این شورا در مورد این فاکتور اصلی در اقتصاد ایران که زلفش به بسیاری از مسائل اقتصادی گره خورده است، تصمیم بگیرد. اما هنوز خبری نیست.

وی در پاسخ به سوال خبرنگار مهر اعلام کرده بود که گزارشی را به شورای پول و اعتبار ارایه خواهد داد که بر اساس آن، ممکن است نرخ سود بانکی در سال جاری کاهش یابد. او البته بر این نکته هم تاکید کرده بود که مهمتر از کاهش نرخ سود، تعادل در عرضه و تقاضای نقدینگی در بازار است که بتواند نرخ سود را پایدار نگاه دارد.؛ موضوعی که کمتر اکنون به چشم می‌خورد

سیف به این نکته هم تاکید کرده بود که بانکها باید نرخ تمام شده پول را هم کاهش دهند؛ این هم از آن دست موضوعاتی است که تاکنون نه تنها گامی برای تحقق آن برداشته نشده، بلکه بانکها برنامه‌ای را هم تا این لحظه برای این موضوع اعلام نکرده اند.

بانکها زیرپوستی نرخ سود را افزایش دادند
گزارش‌های میدانی خبرنگار مهر حکایت از آن دارد که بانکها خیز دوباره‌ای برای افزایش نرخ سود برداشته‌اند و البته برای اینکه به دور از هو و جنجال عمل کنند؛ این بار پکیج‌های ویژه را برای مشتریان خاص خود رونمایی می‌کنند. اگر فردی سپرده‌گذار عادی به شمار آید و رقم های حتی تا بیست میلیون تومان هم داشته باشد، بانکها همان پکیجی را پیش روی آن قرار می‌دهند که تقریبا نزدیک به سود مصوب شورای پول و اعتبار و یا شاید یک تا دو درصد بالاتر از آن باشد.

اما کافی است که مشتری خاص شوید و سپرده‌های چند صد میلیونی داشته باشید، آنگاه این نرخ برای شما به صورت زیرپوستی افزایش پیدا کرده و پکیج‌های ویژه‌ای رونمایی می‌شود که گاه نرخ را تا ۲۲ درصد هم افزایش می‌دهد؛ اما اگر سپرده‌گذاری با رقم سپرده بالای یک میلیارد باشید، آن گاه دیگر داستان متفاوت می‌شود. بانکها تصمیم می‌گیرند که برای اینکه نقدینگی خودشان را از محل سپرده چنین سپرده‌گذارانی که اغلب کسب و کارشان دچار مشکل بوده یا صرفه اقتصادی نداشته است، تامین کنند و بنابراین حتی تا ۲۶ درصد هم البته در قالب‌های متفاوت ارایه می‌دهند؛ این موضوع البته در موسسات مالی و اعتباری مجاز، بیشتر از هر بانک دولتی یا خصوصی دیگری به چشم می‌خورد.

در این میان برخی بانکهای خصوصی به سپرده‌گذارانی که پول خود را حداقل شش ماه در اختیار  آنها قرار دهند، سود حدود ۲۰ تا ۲۰.۵ درصدی می‌پردازند؛ اما حاضر هم نیستند که برای همین سپرده در مدت زمان یکساله، سود چندان متفاوت‌تری بپردازند و نرخ سود حول و حوش همین رقم حفظ می‌شود و تلورانس ۰.۵ تا ۱ درصدی را تجربه می‌کند.

یکی از متصدیان بانکی در گفتگو با خبرنگار مهر می‌گوید: بانکها به هیچ عنوان نمی‌توانند نرخ سود را کاهش دهند، چراکه هر یک از آنها بیم آن را دارند که سپرده‌ها از بانکشان بیرون رود و مشکلاتشان دوچندان شود؛ به خصوص اینکه سایه سنگین رقبا را هم احساس می‌کنند که ممکن است با نیم تا یک درصد سود بالاتر، سپرده‌گذاران بیشتری را به خود جلب کند و آنها از این گردونه بی نصیب بمانند.

وی می‌افزاید: البته بانکها دیگر حاضر نیستند که نرخ سود را بیش از این کاهش دهند و حتی برخی از آنها بر این باورند که باید نرخ را افزایش داد تا با نقدینگی قابل توجهی که به دست می‌آورند؛ وارد بازار شده و تامین مالی کنند؛ به هرحال تامین مالی برای بانکها سودآور است، چراکه اکنون که تولید اندکی تکان خورده، تقاضا برای دریافت وام بیشتر شده است؛ بنابراین بانکها نمی‌خواهند از این گردونه اعطای تسهیلات با نرخی بالاتر از سود سپرده‌ها جا بمانند؛ به خصوص اینکه برخی از تولیدکنندگان حاضرند که بدهی‌های قبلی‌شان را به نوعی بپردازند و در مقابل، وام جدید با رقم بالاتر بگیرند. این موضوع برای بانکها جذاب است.

شورای پول و اعتبار به دنبال تثبیت نرخ نه کاهش
در این میان یک مقام مسئول بانکی در گفتگو با خبرنگار مهر می‌گوید: شورای پول و اعتبار دیگر به دنبال کاهش نرخ سود نیست، بلکه با اوضاعی که اکنون مشاهده می‌شود، قصد اصلی این است که نرخ سود فعلی را تثبیت کنند؛ به خاطر همین است که هنوز جمع‌بندی خاصی در این رابطه ارایه نشده است.
وی می‌افزاید: اگر شورای پول و اعتبار دوباره نرخ را به صورت دستوری کاهش دهد، باز هم بانکها آن را دور می زنند و از همه مهمتر اینکه، شرایط برای بانکها به گونه‌ای نیست که بانک مرکزی فشار بیشتری به آنها وارد نماید. بنابراین بانک مرکزی به دنبال این است که نرخ فعلی را تثبیت کند، نه کاهش دهد؛ بنابراین سپرده‌گذاران نگران کاهش نرخ سود بانکی نباشند.

حال باید منتظر ماند و دید که چه صدایی و در چه زمانی از شورای پول و اعتبار در مورد نرخ سود بانکی بیرون خواهد آمد.


منبع: الف

عباس عبدی مطرح کرد: ضرورت حمایت از قطر در برابر عربستان

عباس عبدی روزنامه‌نگار و تحلیلگر در روزنامه اعتماد نوشت: از هنگامی که عربستان علیه قطر شمشیر را از رو بست، برخی از تحلیلگران داخلی به این نکته اشاره کردند که نباید در این مجادله عربی دخالت کنیم و باید کنار بایستیم.
 
به نظر می‌رسد که این ذهنیت به علل گوناگون خلاف منافع ملی کشور است، و معلوم نیست این تحلیلگران که اتفاقا تعدادشان کم هم نبود، بر چه مبنایی این حکم را صادر می‌کنند؟ اول از همه پذیرش موضوعی به نام جامعه عرب از طرف ایران و هیچ کشور دیگری به عنوان موجودیتی که جانشین موجودیت ملی یک کشور شود قابل قبول نیست. در واقعیت امر کشوری به نام اتحادیه عرب نداریم که دخالت در امور آن مترادف دخالت در امور داخلی یک کشور محسوب شود. چرا که کشورهای عربی خودشان بیش و پیش از دیگران چنین مفهومی را زیر پا گذاشته‌اند. آنان بودند که از تهاجم نظامی ایالات متحده و سایر متحدانش علیه عراق استقبال کردند.
 
همانان بودند که از حمله به لیبی دفاع کردند. آن‌قدر که دولت‌های عربی از مردم مظلوم عرب کشته‌اند، هیچ دشمنی از آنان نکشته است. چیزی جز زبان و تا حدی دین مشترک میان آنان وجود ندارد. فقیرترین کشورهای جهان میان اعراب هستند (یمن، سومالی و…) و ثروتمندترین نیز میان آنان هستند (قطر و امارات و…). البته ایران و هیچ کشور دیگری مانع از همکاری‌های منطقه‌ای میان کشورها نخواهد بود، حتی باید از آن استقبال هم کرد. ولی سلطه‌جویی عربستان سعودی به نام وحدت عربی و کشور عربی، شعار پوچ و توخالی است.
 
هیچ کشور دیگری نیز اقدامات مبتنی بر این ایده توخالی را در صورت تعارض با منافع ملی‌اش نمی‌پذیرد. شعاری که زمانی جمال عبدالناصر آن را سر داد، بعدها حزب بعث و صدام‌حسین پرچم وحدت عربی را برداشتند، سپس قذافی خود را داعیه‌دار آن دانست و همه این منادیان وحدت عربی نه تنها عامل تشتت و دشمنی اعراب شدند، بلکه خودشان نیز قربانی این توسعه‌طلبی‌ها شدند. وحدت عربی و امت عربی، هر از گاهی شعار پوششی توسعه‌طلبی یکی از کشورهای عربی است. در گذشته مصر و سپس عراق و اکنون عربستان سعودی.
از زاویه دیگر موازنه قوای منطقه‌ای کلید ثبات منطقه است.
 
این موازنه قوا از خلال اتحادهای نوشته و نانوشته منطقه‌ای و جهانی به دست می‌آید. اگر این اتحادها نباشند، کشورهای کوچک، به سرعت از سوی قدرت‌های برتر بلعیده می‌شوند. وقتی که صدام حسین کویت را اشغال کرد، کجا بود وحدت عربی؟ به جای شعارهای توخالی وحدت عربی، این ایالات متحده بود که به همراه پیروانش وارد میدان شد و صدام حسین را با خفت و خواری از کویت بیرون کرد. اگر قرار است که به نام وجود اتحاد عرب سایر کشورها ساکت بنشینند، تاکنون عراق، مثل آب خوردن، کویت و قطر و بحرین و امارات را یک لقمه کرده بود. حتی می‌توانست حساب عربستان و عمان را نیز برسد. طبیعی است که در چنین شرایطی ایران هیچگاه سکوت نمی‌کرد. حتی اگر ایالات متحده وارد جنگ کویت نمی‌شد، ایران چاره‌ای نداشت جز اینکه خودش وارد میدان شود.
 
هیچگاه یک کشور اجازه نمی‌دهد که موازنه قوا در همسایگی آن از میان برود. اگر در غرب آفریقا یا امریکای لاتین یا آسیای جنوب شرقی چنین اتفاقاتی رخ دهد چندان به ما ربطی ندارد ولی به هم خوردن موازنه قوا در خلیج فارس و در اطراف ایران غیرقابل قبول است. مهم‌ترین دلیل حضور ایران در سوریه نیز همین امر است. ترکیه و عربستان درصدد بودند تا با سرنگون کردن حکومت سوریه موازنه را در عراق و سپس در کل منطقه به نفع خود تغییر دهند، ولی هیچ کشور مستقل و ذینفعی اجازه چنین اقدامی را علیه خود نمی‌دهد، حتی اگر هزینه داشته باشد. هزینه‌هایش در برابر منافعش قابل پذیرش است.
 
بنابراین عربستان باید صریح و آشکار متوجه شود که ایران نه تنها در برابر فشار بر قطر، بلکه در برابر هر فشاری به کویت، بحرین و امارات متحده و… نیز منفعل نخواهد بود. از نظر ما اینها ۶ کشور با منافع متفاوت هستند. هویت حقوقی آنان برابر است و هرگونه تعرض به خاک و امنیت یکی از آنها، در صورتی که موازنه قوا را به ضرر ایران به هم بزند، باید با پاسخ مناسب مواجه شود.

در غیر این صورت همه کشورهای کوچک تحت شرایط سختی قرار خواهند گرفت و چاره‌ای جز تبعیت از کشور زورگو نخواهند داشت، و چنین وضعی منافع ملی ایران را در مخاطره قرار خواهد داد.
 
خلاصه کلام اینکه از نظر ایران فرقی میان قطر با عراق، با آذربایجان و افغانستان وجود ندارد.
 
چیزی به نام اتحادیه کشورهای عربی را که مانع دفاع از منافع ایران باشد به رسمیت نمی‌شناسیم. مساله ایران حفظ منافع ملی آن و دفاع از ثبات و آرامش در منطقه در کنار همزیستی مسالمت‌آمیز است. کشورهایی که به نام عربی خود را معرفی می‌کنند خودشان هیچ رحمی به یکدیگر ندارند، چرا باید ایران و سایر کشورها چنین موجودیت خیالی را به رسمیت بشناسند. بنابراین باید از قطر در برابر توسعه‌طلبی‌های عربستان حمایت کرد.
 
ولی کیفیت و شیوه‌های حمایت بحث دیگری است که برعهده کارشناسان این حوزه است. بنابر این مساله در جزییات نیست بلکه در منطق کلی این ذهنیت نادرست است.


منبع: الف

وطن امروز: کار«اراده» می‌خواهد نه «اداره»!

حسین قدیانی در روزنامه وطن امروز نوشت: در جمهوری اسلامی، مردم همیشه در صحنه، هرگز اینگونه نبودند و نیستند که بیرون گود بنشینند و مدام، این و آن را نقد کنند! نقد اگر بوده، کار جهادی مخلصانه بی‌اذن و دستور هم بوده. چه در عرصه فرهنگ، چه در عرصه سیاست و چه در عرصه خدمت، به‌موازات همه نقدها، همواره شاهد تلاش‌های خودجوش نیز بوده‌ایم.
 
این مهم، در مقاطع مختلف انقلاب بوده و باز هم خواهد بود. اینکه ما مدعی هستیم «مردم، خودشان را صاحبان اصلی انقلاب می‌دانند» عمدتا ناظر بر همین کارهای درون‌زا و خدمات خالصانه بی‌حقوق و مزایاست، نه صرف حضور در یوم‌الله ۲۲ بهمن یا یوم‌الله انتخابات! اساسا وجه ممیزه انقلاب اسلامی با سایر انقلاب‌ها و جمهوری اسلامی با سایر نظام‌ها، در همین روحیه جهادی و البته حفظ و تثبیت و امتداد آن است! آن گروه دانشجویی جهادی که از شهرهای بزرگ، بلند می‌شود می‌رود روستای لب مرز و به قدر وسع خود، خدماتی عمرانی یا فرهنگی ارائه می‌دهد، قبل از دیدار اخیر دانشجویی حضرت آقا هم «آتش به اختیار» بوده! پس اشتباه محض آنجاست که فکر کنیم فرمان جدیدی صادر شده!
 
نخیر! فقط و فقط تأکید مجدد شده بر همان فرامین قبلی که همچنان باید وسط صحنه بود! و بلکه بیشتر از قبل، چرا که قصورها و تقصیرها متأسفانه بیشتر شده! در مواجهه با مشکلات، نسخه بعضی‌ها صرفا نقد است و نسخه بعضی‌ها صرفا انفعال اما «اینجا جمهوری اسلامی است» و مردم پای کار دارد! همان مردمی که وجود «کمیته امداد» را نفی‌کننده «مؤسسه خیریه» خود نمی‌دانند! همان مردمی که وجود «صدا و سیما» را نفی‌کننده بصیرت‌افزایی و شبهه‌زدایی خود در صفحات مجازی نمی‌دانند! و همان مردمی که وجود «ارتش و سپاه» را نفی‌کننده «بسیج» نمی‌دانند! اگر دشمن بعثی قرار است ۸ سال تمام، به پشتوانه همین آمریکای خبیث و همین شیوخ مرتجع منطقه، دردسر برای ما درست کند، مردم همیشه در صحنه ما، آن مردمی نیستند که صحنه را خالی کنند!
 
«آتش به اختیار» یعنی حضور مرجع تقلیدی کهنسال در جبهه! یعنی حضور پیرزنی در جبهه، با بافتنی‌هایش! یعنی حضور دخترکی خردسال در جبهه، با قلکش! یعنی این همه دانشجوی شهید! و این همه طلبه شهید! این همه کارگر شهید! دقت شود! «آتش به اختیار» آنجا که در «مکتب اسلام» قرار می‌گیرد و از لسان «ولی‌فقیه» صادر می‌شود، «آتش به اختیار حق» است، نه «اختیار نفس»! از قضا، نفس عافیت‌طلب، همواره گلستان بی‌خیالی را بر آتش کار و خدمت و تلاش، برتری می‌دهد لیکن جوان دانشجویی که ایام فراغت را کنار نهر خین حاشیه خرمشهر به کمک به مردم ولی‌نعمت اختصاص می‌دهد، در درجه اول، بر نفس خود مهار زده و آنگه، آتش به اختیار، روانه وادی خدمت‌رسانی شده!
 
بگذار صریح‌تر سخن بگویم! خمینی و خامنه‌ای وقتی راحت‌تر و ساده‌تر سخن می‌گفتند و می‌گویند، آحاد مردم، اصل سخن را می‌گرفتند و هنوز هم می‌گیرند! آحاد مردم، بسی فرق دارند با فلان فعال مریض مجازی، که از هر سخنی، بدترین برداشت ممکن را می‌کند! آنی فرض کنید امام راحل عظیم‌الشأن، در این عصر و در این روزگار، می‌فرمودند «نگذارید انقلاب، دست نااهلان و نامحرمان بیفتد»! واکنش جماعت دل‌آلوده، کاملا قابل پیش‌بینی بود! جمله‌ای دارند امام بزرگوار ما، مبنی بر آنکه اگر مردم دیدند نمایندگان دارند تخطی از اسلام می‌کنند، بروند مجلس و بریزند بیرون آنها را! مردم عزیز و بصیر ما اما معنای اصلی این سخن را هم حتی دشمن‌پسند و وحدت‌شکن و ضد قانون، تفسیر نکردند و «باطن کلام» را و «منظور سخن» را گرفتند، لیکن فرض کنید جمله مذکور امروز بیان می‌شد!

آیا استبعادی داشت که این جماعت همیشه فراری از قانون، بخواهند به خمینی همیشه دعوت‌کننده به قانون، یاد بدهند که مجلس در رأس امور است؟! و میزان رأی ملت است؟! یعنی همان جملات خمینی! طرفه حکایت اینجاست که ما امروز با جماعتی قلیل‌العده اما علیل‌العقل طرفیم که هم کج‌فهم تشریف دارند و هم استادند در زدن خود به نفهمی! حرف از «قانون» بزنی، برداشت به «تصلب» می‌کنند! حرف از «نقد» بزنی، برداشت به «تخریب دولت» می‌کنند! حرف از «مقاومت» بزنی، برداشت به «تضعیف ملی‌گرایی» می‌کنند! و حرف از «مدافعان حریم امنیت کشور» بزنی، برداشت به «مدافعان اسد» می‌کنند! با این حساب، فرض است بر من و ما که از عقل پاره‌سنگ برداشته، توقعات بیجا نداشته باشیم که مثلا درست و دقیق، منظور «آتش به اختیار» را بفهمند! من البته بگویم که حتی این جماعت هم خواسته یا ناخواسته، آتش به اختیارند اما به فرمان و به اختیار دشمن بیرونی!
 
یکی هست هنگام آتش به اختیاری، اسیر نفس و اسیر خواست دشمن می‌شود و از شلیک هیچ فتنه‌ای و دروغی و دغلی به انتخاباتی با ۴۰ میلیون رأی دریغ نمی‌کند و یکی هم سوار قطار می‌شود و در معیت دوستان دانشجوی خود، می‌رود جنوب تا با کمترین پول ممکن در حد هیچ و با کمترین امکانات ممکن در حد هیچ، مدرسه نیمه‌ساز روستایی را تمام کند! در مورد دوم، آتش به اختیاری، باری از دوش مردم و دولت و نظام برمی‌دارد و در مورد اول، بار فتنه را تحمیل می‌کند به گرده همین نظام و همین دولت و همین مردم! ناظر بر شرایط، باورم هست تأکید بر مقوله «کار غیر از سازوکار اداری» یا همان «آتش به اختیار» نمی‌شد صورت نگیرد! لازم بود این تأکید!
 
لازم بود که بیش از پیش بدانیم شرط تحقق کار، نه داشتن میز و صندلی و اداره، بلکه داشتن اراده است! اداره باشد و اراده نه، کاری جز کاغذبازی پیش نمی‌رود اما اراده اگر باشد، در اداره هم نباشی و میز و صندلی هم نداشته باشی، باز کار و خدمت ممکن است! بگذریم که اصلا و اساسا برای انجام بسیاری از کارها، همان به که «ایستاده» باشی! و خاصیت پست و صندلی، دعوت آدمی به «نشستن» است! نبود پول، فقدان امکانات، عدم حمایت دولت و کم‌توجهی این و آن، هیچ کدام بهانه انفعال نمی‌شود! باید روحیه کار انقلابی داشت! باید اینطور فکر کرد که امروز «۱۲ بهمن ۵۷» است و کار زیاد و صندلی هیچ! آن روز، چه کسی به کجا منصوب بود، که اتفاقا آن همه هم کار پیش رفت؟! پس کار، اراده می‌خواهد، نه اداره! و من، فرمان «آتش به اختیار» را اول‌بار، از خمینی شنیدم در همه آن روزها و در همه آن سخنان که با وجود دولت، مخاطب را ملت قرار می‌داد! و از ملت می‌خواست!
 
و از ملت، تنبلی و سستی را قبول نمی‌کرد! مع‌الاسف دولت محترم فعلی، اهمیت تقاضای کار جهادی از ملت را صدچندان کرده! در هر حوزه‌ای، به شکل خودجوش باید از بارها و از کارها کم کرد اما «خودجوش» یک مقوله است و «خودسر» مقوله‌ای دیگر! در جمهوری اسلامی، هیچ بزرگواری، اندازه امام و حضرت آقا بر کار خودجوش تأکید نکرده‌اند و هیچ بزرگواری اندازه این دو بزرگ، به نفی خودسری نپرداخته‌اند! بنابراین «آتش به اختیار» تنها و تنها مجوزی البته مسبوق به سابقه برای خدمت بیشتر و گسترده‌تر و ملی‌تر و کم‌خرج‌تر است، نه خروج از مناط انضباط! از همه بیشتر، آن کسی رهرو راه عمار است، که بیشتر از همه کار کند! و «کار» هم الحمدلله یک مفهوم انتزاعی نیست که در راه تحقق آن، نتوان آتش به اختیار عمل کرد! تو می‌بینی امام را دارند تحریف می‌کنند، آتش به اختیار، روشنگری کن! این مهم، نه مجوز وزارت ارشاد را می‌خواهد، نه حکم از صدا و سیما! بردار و حقایق امام را تبیین کن! روزنامه نداری! صفحه مجازی تأسیس کن! تو می‌بینی مردم فلان محله، بهمان مشکل را دارند و راه حلی هم بدون کمک از دولت یا شهرداری، به ذهنت می‌رسد؛ بسم‌الله! در نهایت، لازم است اشاره به این نکته! صرف‌نظر از جماعت قلیل و عمدتا مجازی‌باز، که از فرط بلاهت، وحدت و اتحاد و با هم بودن را تنها برای ۲ ساعت می‌خواهند و قبل و بعد این ۲ ساعت، اندک احترامی برای مدافعان مظلوم حریم امنیت کشور، قائل نیستند، دیدیم و خواندیم و شنیدیم که این روزهای اخیر، حتی نکته‌بینان جناح مقابل و عاقل‌ترهای‌شان، صحه کامل گذاشتند بر مقوله «آتش به اختیاری» و ضمن نقد رویه دور از عقل و انصاف مجازی‌بازها، تصریح کردند که واقعا اگر می‌خواهیم از بار مشکلات کم شود،  ضمن دانستن قدر و ارزش پیام رهبر، همه باید به میدان کار بیاییم و بهانه‌ها را وانهیم! دوستان! عزیزان! مخالفان! موافقان! معاندان! مجازیان! خیلی سخت نیست فهم این امر ساده که حضرت آقای ما یا همان عزیز فرزانه که رسانه دشمن، آیت‌الله خامنه‌ای می‌خواندش، ناظر بر وجود مشکلات، کمافی‌السابق، مردم را دعوت مجدد به میدان کار و تلاش کرده!
 
هر که دلش برای ایران می‌سوزد، آستین همت بالا بزند و هر که نه، پرده بردارد از میزان فهم و شعور خود! قدر مسلم، همان خمینی که معتقد بود «خرمشهر را خدا آزاد کرد» همان خمینی است که می‌گفت: «من از این چهره‌های نورانی و بشاش شما رزمندگان، حسرت می‌برم! من وقتی با این چهره‌ها مواجه می‌شوم، احساس حقارت می‌کنم!» بله! زمان امام، توئیتر نبود و الا مجازی‌بازان، کم بر پیر جماران خرده نمی‌گرفتند که فقط خدا؟! پس رزمندگان چی؟! یا خدا! روح خدا فرمان فتح مجلس را صادر کرد!
 
وقتی مردم خودشان عقل دارند و خودشان منظور ولی‌امر را بهتر از همه می‌فهمند، کجایند شکلک‌های اینستاگرام که کمی بخندیم به این مجازیان بی‌خرد؟! اماما! ما بعد از تو، تلگرام را هم دیدیم اما بدین کودنی، جماعتی را هرگز! به خلف شایسته تو که عمری را به نفی خودسری گذرانده، می‌خواهند آموزش بدیهیات بدهند! نه عجب حضرت روح‌الله، که عقل‌شان اندازه زمان فراخوان وحدت‌شان است! ۲ ساعت، هر چند سال یک بار!


منبع: الف

اختلال در سیستم مرکزی به روایت کیهان

حسین شمسیان در روزنامه کیهان نوشت: چند روز قبل رهبر عزیز انقلاب در دیدار با دانشجویان، مثل همیشه نکات مهمی بیان کردند که از جمله آنها، موضوع «آتش به اختیار» بود. این عبارت مقدمه‌ای داشت که کمتر مورد توجه قرار گرفت و بیشتر بحث‌ها و تحلیل‌ها به خود عبارت مذکور محدود شد.
 
در حالی که مقدمه، بسیار مهم و خطیر بود و همانطور که جا دارد کلیت آن سخنرانی مورد بررسی صاحبان خرد قرار گیرد، آن مقدمه نیز چنین وزن و اعتباری دارد و نباید از آن گذشت. آن مقدمه چنین بود: «گاهی اوقات انسان احساس می‌کند دستگاه‌های مرکزی فکر، فرهنگ و سیاست و مانند اینها دچار اختلالند، دچار تعطیلند؛ واقعا آدم گاهی اوقات احساس می‌کند….» و بعد هم نمونه‌ای از اختلال و تعطیلی یعنی عدم توانمندی در درک اولویت‌ها بیان کردند.
اینکه یک دستگاه مرکزی فکر، فرهنگ، سیاست و … مختل یا حتی تعطیل باشد یعنی چه!؟ (لطفا روی مرکزی بودن و روی ابعاد همه‌جانبه این دستگاه‌ها توجه بیشتری بفرمایید) یعنی مثلا صبح می‌رویم و می‌بینیم وزارت ارشاد تعطیل است!؟ یا نیمی از کارمندان وزارت خارجه در محل کار حاضر نیستند و کارها مختل است!؟ یا نه، همه چیز سر جای خودش است، اما در عمل، دچار اختلال و تعطیلی امور هستیم؟
 
قطعا مراد فرض دوم است، یعنی بنیان‌های فکری، منش، مشی و جهان‌بینی غلطی بر آن دستگاه‌ها سایه افکنده که در اثر آن،کار به سیاستگذاری غلط، برنامه‌ریزی نادرست و در نهایت فاصله گرفتن از مبانی انقلاب می‌رسد.
 
اکنون و سوگمندانه می‌توانیم در حوزه‌های مختلف مصادیق متعددی از این نگاه ناصواب و نادرست در جهان بینی ارائه کنیم. نگاهی که یک خطای آن، ندیدن و نسنجیدن اولویت‌هاست اما خطای بزرگتری هم دارد. خطاهایی مثل عدم تکیه به توان داخلی،عدم باور به نیروی عظیم جوانان کشور، عدم اتکا به غیب و امدادهای غیبی، توهم دوستی با دشمن، توهم قابل اعتماد بودن دشمن، توهم امکان بدست آوردن دل دشمن و … اینها خطاهایی راهبردی و ریشه‌دار در آبشخور فکری افراد است و بی‌شک سیستم را مختل و معیوب کرده، باعث می‌شود کارها به وضعیت نادرستی در آید.
 
به این عبارت توجه کنید: «نکته مهم این تخفیف (در خرید هواپیمای خارجی) تبدیل شدن ایران به یک خریدار حرفه‌ای و شکستن فضای امنیتی حول ایران است» این توئیت یک مقام ارشد دولت یازدهم است و در آن سعی شده فرایند خرید هواپیمای ایرباس برای ایران را ضامن امنیت و به ارمغان آورنده ثبات معرفی کند (بحثی در باب خرید هواپیما و اولویت یا عدم اولویت آن نیست) سخن بر سر این است که این نگاه درست است یا نه؟ آیا اتخاذ چنین رویه‌هایی، افزون بر فضای مجازی و توئیت نویسی،در عالم واقعی هم می‌تواند برای کشور ما امنیت به ارمغان بیاورد؟
 
در ابتدا باید به این مهم توجه کرد که این نوشتار در پی نقد و رد سخن یک مقام دولتی نیست،بلکه هدف ارزیابی رفتارهایی است که در عالم واقع، رخ می‌دهد. یعنی ارزیابی یک سیستم فکری،تحلیل یک نگاه خاص و بالاخره سنجش نتیجه‌های آن.
 
در نمونه مذکور، این فکر به صورت سیستماتیک دنبال می‌شود که اگر قرار است امنیت و ثبات در کشور حاکم باشد،راه آن خریدار حرفه‌ای بودن است! این تفکر در بین بسیاری از دیگر مدیران دولتی هم دیده می‌شود،خاصه آنها که یک پایشان در دولت است و یک پای دیگرشان در فضای کسب و کار و تجارت! در نگاه آنها، وقتی سرمایه آمریکایی و اروپایی و … به ایران بیاید،وقتی بانک آمریکایی در کشور ما شعبه داشته باشد،وقتی پروژه‌های عظیم نفتی و گازی و … را به غربی‌ها بسپاریم، آنها دیگر به ما تعدی و تعرضی نخواهند کرد، چرا که اگر دلشان به احوال ما نسوزد، به فکر سرمایه خودشان که هستند! پس ما با تبدیل شدن به یک خریدار حرفه‌ای، برای همیشه امنیت‌مان را تضمین می‌کنیم و از همین راه، مسیر پر شتاب توسعه را طی خواهیم کرد.
 
این ادبیات همچون برخی معتقدان به آن، ظاهری بسیار معقول دارد و با برخی محاسبات منطقی تضادی ندارد. تلاش برای جا انداختن این ادبیات همزمان با تشدید تحریم‌ها و … را فعلا دنبال نمی‌کنیم و در صدد کشف ربط احتمالی آن هم نیستیم. بلکه سخن بر سر این است که آیا این نگاه درست است؟ آیا آن مراکز تصمیم‌گیری، مختل یا احتمالا تعطیل نیستند؟
برای رسیدن به پاسخ، مرور مصادیق و نمونه‌های مشابه، بهترین راه است. یعنی ببینیم آمریکا و اذنابش با همپیمانان خود چه کرده و می‌کنند؟ با کشورهایی که سالها خوش‌خدمتی کرده‌اند، با آنها که سال‌ها دوشیده شده‌اند و با شیره جانشان‌، چرخ صنعت و اقتصاد آمریکا را گردانده‌اند، با آنها که سالها باعث رونق کارخانه‌های اسلحه‌سازی آمریکا بوده‌اند، با آنها چه معامله‌ای شده؟ ما هنوز حتی مشتری هم نیستیم تا چه برسد به اینکه به آن مقام و مرتبه(!)برسیم.
 
به عنوان یک نمونه بسیار روشن و آشکار می‌توان به اوضاع کنونی قطر اشاره کرد که ماجرای تنش در روابطش با کشورهای عربی و نوکران منطقه‌ای آمریکا تعجب‌برانگیز شده است.
روابط قطر با آمریکا بسیار سابقه‌دار و مستحکم بود. دوسال قبل گاردین در گزارشی نوشت قطر با خرید ۱۷ میلیارد دلار سلاح از آمریکا، به بزرگترین خریدار سلاح جهان تبدیل شده است!
 
به این می‌گویند خریدار حرفه‌ای! هم مبلغ بالاست، هم فروشنده به زعم برخی کدخدای جهان است و هم سلاح خریداری شده تا تامین‌کننده ثبات و امنیت باشد! اگر بخواهیم تنها یک مثال برای استحکام روابط این خریدار حرفه‌ای با اربابش یعنی آمریکا مطرح کنیم،کافی است به یاد بیاوریم که هم اکنون بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در خلیج‌فارس در کشور قطر برپاست! این دیگر بحث خریدار خوب و … نیست! این یعنی یک کشور با هدف تامین امنیت و ثبات، رسما بخشی از خاک خودش را فروخته است! یعنی همزمان هم خریدار حرفه‌ای و هم فروشنده حرفه‌ای! آن هم در یک معامله مستقیم به آمریکا. اما می‌بینیم که نه خریدار خوب بودن و نه فروشنده خوب بودن، هیچ یک کمکی به قطر نکرد و ناگهان پس از سفر ترامپ، سرنوشت ثروتمند‌ترین کشور جهان در عرض چند ساعت به جایی رسید که فروشگاه‌ها خالی شد، سهام ارزشمند قطر سقوط کرد و محاصره اقتصادی و هوایی و …کشور را به مرز بحران رساند!
 
اکنون آنها که در داخل کشورمان همین سبک و سیاق را دنبال می‌کنند و آرزو می‌کنند که بتوانند با چند معامله بزرگ، فضای امنیتی حول ایران را بشکنند، درست محاسبه می‌کنند!؟ آیا اگر کسی آرزو کند سال‌ها بعد و با عدول از همه چیز و صرف میلیاردها دلار، به جایی برسد که همین امروز یک بازنده بزرگ در آن قرار دارد، ناشی از اختلال یا حتی تعطیل مرکز تصمیم‌گیری و اندیشه‌ورزی نیست!؟
 
از همین دست خطاهای فاحش را در بخش‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و … می‌توانیم مشاهده کنیم. خطاهایی که هر یک به تنهایی این قابلیت را دارد که یک مسیر خطرناک و حتی بدون بازگشت را رقم بزند. آنچنان که در برجام یک نمونه تلخ و یک تجربه بسیار گران آن را دیدیدم. اینکه چرا برخی مراکز و برخی افراد به این روز و سرنوشت دچار می‌شوند دلایل متعددی دارد اما رهبر انقلاب درباره نادرست بودن مبانی فکری مکررا تذکر داده‌اند و همگان را نسبت به نفوذ دشمن هوشیار کرده‌اند. از جمله در خرداد سال قبل وقتی در موضوع جنگ نرم با اعضای مجلس خبرگان رهبری سخن می‌گفتند، این نکته را متذکر شدند که: «آن چیزی که بنده مکرر تذکر می‌دهم به مسئولان مختلف و به جهات مختلف؛ عبارت است از نفوذ در مراکز تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری؛ آن عبارت است از نفوذ برای تغییر باورهای مردم، تغییر محاسبات». طبیعی است تغییر باور و روش محاسبه مسئولان، مقدمه سرایت این روند نادرست در همه جامعه است.
 
ناکارآمدی و تعطیلی مراکز مهم سیاسی و اقتصادی و فرهنگی تا حد زیادی با فرمان آتش به اختیار جبران می‌شود و نباید از این ماموریت مهم غفلت کرد. تنها راه برای جبران وضعیت مختل شده، روشنگری و اقدامات هوشمندانه نخبگان مومن به آرمان‌های انقلاب است تا آنجا که این روش‌ها به باور عمومی تبدیل شود.
 


منبع: الف

روایت موسوی‌لاری از دیدارهای اصلاح‌طلبان با رهبر انقلاب

حجت الاسلام عبدالواحد موسوی لاری در رابطه با مناسبات تشکل متبوعش با مقام معظم رهبری گفت: ما چارچوب های اصلی مورد تایید رهبری را رعایت می کنیم. یعنی حفظ نظام و دفاع از ارزش‎ها. نیروهای عضو مجمع روحانیون زندان رفته های قبل از انقلاب هستند و بیشترین سهم را در پیروزی انقلاب داشتند و اصول اصلی دفاع از نظام و انقلاب و رهبری را رعایت می کنند. مجمع روحانیون مبارز حافظ اصول انقلاب و نظام و شان و کیان رهبری است.

به گزارش خبرآنلاین، مجمع روحانیون بی آنکه سوء استفاده ای از جایگاه رهبری بکند از ایشان حمایت می کند اما معتقدیم برخی متقابلا از ایشان دفاع نمی کنند، بلکه بهره برداری می کنند. البته ما نقدهایی به روش اداره کشور توسط قوای سه گانه داشته و داریم و فکر می کنیم روش ما و توصیه ما برای اداره کشور مناسب تر است.

نایب رییس شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان همچنین درباره دیدار بعضی از اصلاح طلبان با رهبری درباره موضوع حصر گفت: آقایان رهامی و منتحب‎نیا با پادرمیانی آقای سیدهادی خامنه‎ای به دیدار با رهبری رفتند که البته آنگونه که خود اظهار کردند دیدار شخصی بوده است.

موسوی لاری همچنین درباره دیدارهای خودش و اسحاق جهانگیری با رهبر انقلاب هم گفت: قبل از انتخابات مجلس من و آقایان جهانگیری و انصاری دیداری با رهبری داشتیم. بعد آقای جهانگیری چون در دولت بود بیشتر این دیدارها را تکرار کرد. جهانگیری خیلی امیدوار است و معتقد است این رفت و آمدها می تواند اگر مسائلی فی مابین باشد، حل کند. آخرین دیدار هم درباره حضور اصلاح طلبان در عرصه انتخابات و جامعه بود که رهبری گفته بودند با حضور اصلاح طلب ها مشکلی ندارند.  مطالبی هم در مورد آقای خاتمی و محدودیت های ایشان در آن دیدار مطرح شده بود.

او ادامه داد: معتقدم اگر اصلاح طلبان هم مانند دیگر جریانات به رهبری دسترسی داشته باشند، روابط بهتر خواهد شد. چهره های شاخص اصلاح طلبی وفادارترین چهره ها به امام و انقلاب هستند و در این زمینه هم هزینه داده اند. کسانی مانند آقای مصباح یزدی ادعای حمایت از رهبری را دارند ولی نظر آنان برخلاف نظر امام است. امام می گوید میزان رای ملت است ولی او می گوید ملت چه کاره هست که تصمیم بگیرد؟ بنابراین دیدگاه کسانی همچون آقای مصباح با دیدگاه امام کاملا متفاوت است. هرچند ایشان باید بتواند نظر خود را ولو اگر مغایر نظر امام است، مطرح کند اما نباید شرایط به گونه ای پیش برود که این نظرات و دیدگاه ها به عنوان دیدگاه های مدافعان رهبری مطرح شود.


منبع: الف

خروج آمریکا از معاهده پاریس چه پیامدهایی دارد؟

زمان زیادی طول کشیده تا مباحث محیط‌زیستی از معنای اکولوژیک فراتر رفته و با ایجاد فهمی جامع‌تر به امنیت ملی و موازنه‌های ژئوپلیتیک پیوند بخورند.
 
به گزارش شرق، محیط‌ زیست به یاری این ترقی فکری، اکنون نه صرفا بحثی روشنفکرانه و محصور در محافل چپ‌گرای دانشگاهی بلکه مسئله‌ای برای سیاست‌های مرتبط با قدرت ملی است، اما رهبران و سیاست‌سازان جهان، شوربختانه، همگی به چنین درکی دست نیافته‌اند. رئیس‌جمهور نامتعارف ایالات متحده یکی از رهبرانی است که در درک ملاحظات محیط‌زیستی این قرن ناکام مانده‌اند.
 
دونالد ترامپ خروج ایالات متحده از معاهده آب‌وهوایی پاریس را اعلام کرده است. این معاهده در سال ٢٠١۵ و در ذیل چارچوب کنوانسیون تغییرات آب‌و‌هوایی سازمان ملل متحد درباره کاهش گازهای آلاینده به تأیید همه کشورهای جهان به استثنای نیکاراگوئه و سوریه رسید. این معاهده پس از چند دهه تکاپو به منظور ایجاد قیودی برای عملکرد قدرت‌های صنعتی در تولید گازهای گلخانه‌ای از طریق اجماع نظر میان ١٩۵ کشور جهان صورت گرفت. هدف معاهده در وهله اول کاهش گازهای گلخانه‌ای و نگه‌داشتن میانگین دمای هوا به ١,۵ تا ٢ درجه بالاتر از عصر پیشاصنعتی است. این معاهده هم‌چنین شامل کمک صدمیلیارددلاری کشورهای صنعتی به سایر کشورها برای بهبود فناوری‌ها و سایر اقدامات لازم برای کاهش گازهای گلخانه‌ای نیز می‌شود.
 
اعلام این تصمیم با توجه به تمایل قبلی دونالد ترامپ به خروج از این معاهده در صد روز اول دولت، غیرمنتظره نیست، اما همچنان پیامدهای گسترده‌ای بر رژیم‌های کنترل تغییرات جوی و آینده زمین برجای خواهد گذاشت. ایالات متحده بنا به تعهدات، ‌باید تا سال ٢٠٢۵، تولید دی‌اکسیدکربن خود را ٢۶ تا ٢٨ درصد کاهش دهد. انتظار می‌رود با عقب‌نشینی آمریکا از این معاهده سالانه سه ‌میلیارد تن دی‌اکسیدکربن وارد جو شود و با این رقم تا پایان قرن، به دمای زمین ٠,١ تا ٠.٣ درجه سانتی‌گراد افزوده خواهد شد.
 
هرچند چین در نخستین واکنش گفت که باوجود خروج ایالات متحده از این معاهده، در کنار اتحادیه اروپا، هند و کانادا به تعهدات خود پایبند خواهد ماند اما این کشور که به سختی و با فشارهای ایالات متحده، اروپا و نهادهای مدنی وارد معاهدات تغییرات جوی شده بود، درصورتی‌که بخواهد اکنون بهانه لازم را برای خروج از این معاهده پیدا کرده است و اگر چنین اتفاقی رخ دهد، یکی از رژیم‌های بین‌المللی جدید که از دهه ١٩٩٠ تلاش داشت نظم جهانی را براساس کنترل پیامدهای سرمایه‌داری نئولیبرال تنظیم کند، با خروج دو کشور اول تولیدکننده گازهای گلخانه‌ای، شکست خواهد خورد.
 
مهم‌ترین دلیلی که پکن را به ماندن در معاهده پاریس با وجود خروج ایالات متحده از آن تشویق می‌کند، دست‌به‌گریبان‌شدن چین با پیامدهای محیط‌زیستی ناخوشایند ناشی از توسعه اقتصادی ناپایدار خود و هزینه‌های ناشی از آن برای اقتصاد ملی چین و پی‌بردن این کشور به مزایای ناشی از این محدودیت‌ها و چشم‌اندازهای توسعه اقتصادی جدیدی است که انرژی‌های تجدیدپذیر پیشِ‌روی کشورهای در‌حال‌توسعه می‌گشایند. پکن پیش‌تر اعلام کرده بود که تا سال ٢٠٢٠، حدود ٣۶٠‌ میلیارد دلار در زمینه انرژی‌های تجدیدپذیر سرمایه‌گذاری خواهد کرد. این مقدار سرمایه‌گذاری می‌تواند ١٣ ‌میلیون شغل جدید ایجاد کند.
 
چین ممکن است ملاحظات دیگری مانند تقویت قدرت نرم خود را نیز مد نظر داشته باشد. مؤسسه پورتلند در دو سال گذشته سنجه‌ای از قدرت نرم کشورها تدوین و براساس آن رده‌بندی قدرت نرم را منتشر کرده است. هر دو بررسی نشان می‌دهد که چین در سال ٢٠١۵ در رتبه ٣٠ و در سال ٢٠١۶ در رتبه ٢٨ قرار داشته و این برای کشوری که دومین قدرت اقتصادی جهان است، رضایت‌بخش نیست. قدرت نرم منشأ جذابیت و تأثیرگذاری بر افکار عمومی است و چین می‌تواند از مسیر پایبندی به تعهدات محیط‌زیستی، در کنار کسب سود اقتصادی، قدرت نرم خود را نیز افزایش دهند.
 
جنبش‌های طرفدار محیط‌زیست و معترضان جهانی‌شدن‌ نئولیبرال که پس از معاهده پاریس و تعهد جهانی به ملاحظات محیط‌زیستی به رضایت نسبی رسیده بودند دوباره غلیان خواهند کرد. در عمل، ده‌ها مؤسسه تحقیقاتی که مستقل یا زیرمجموعه برنامه توسعه سازمان ملل متحد و نهادهای مشابه در اتحادیه اروپا و آمریکای شمالی، تا امروز ‌میلیون‌ها دلار برای موفقیت سیاست‌های محیط‌زیستی صرف کرده‌اند، میان شکست این پروژه‌های گران‌قیمت (از جمله شرکت‌های اتومبیل‌سازی و موتورهای خورشیدی و صنایع وابسته به انرژی‌های پاک) یا متعهد نگاه‌داشتن سایر کشورهای صنعتی باید یکی را انتخاب کنند. اگر تقلای سازمان‌های مشابه در ایالات متحده به منظور تغییر تصمیم دولت آمریکا در بلندمدت ناموفق باشد، موج صنعتی مرتبط با تحقیقات و اختراعات صنایع پاک به اتحادیه اروپا و حتی چین منتقل خواهند شد و ‌هزاران شغل دیگر را از ایالات متحده خارج خواهد کرد.
 
دونالد ترامپ و مشاورانش این‌بار نیز احتمالا درباره برآورد هزینه و فایده تصمیمات خود دچار مشکل شده‌اند. این صورت دیگری از پوپولیسم است که جهان را ساده جلوه می‌دهد و با درنظرگرفتن فواید اقدامات – هرچند کوتاه‌مدت– درباره عواقب و هزینه‌های آنها سکوت می‌کند.پیامدهای این تصمیم می‌تواند از سطح مباحث محیط‌زیستی و اقتصادی نیز بسیار فراتر رود.
 
جهان البته بعد از تصمیم ترامپ، شاهد صحنه زورآزمایی قدرت مسئولیت‌ناپذیر بی‌توجه به تغییرات اقلیمی و مقابله با آن، از سوی جامعه مدنی در سطح ملی و همبستگی‌های میان نیروهای اجتماعی و شاید نوعی جامعه مدنی جهانی نیز خواهد بود. بی‌گمان سال‌ها بحث درباره پیامدهای اجتماعی، سیاسی و امنیتی تغییرات اقلیمی و خیزش آگاهی در سطوح ملی و بین‌المللی درباره محیط‌ زیست، بازتاب‌هایی در عرصه اجتماعی کشورها و همبستگی‌های بین‌المللی برای مقابله با تغییر اقلیم داشته است. دونالد ترامپ و مشاورانش، نه‌تنها درباره پیامدهای اقتصادی و امنیتی شانه خالی‌کردن از تعهدات معاهده پاریس اشتباه کرده‌اند، بلکه تصمیمی نامتناسب با سطح آگاهی و همبستگی بین‌المللی جنبش‌های محیط‌زیستی و تغییرات ناشی از آنها در نهادهای ملی و بین‌المللی اتخاذ کرده‌اند.
 
این تصمیم به همان اندازه که می‌تواند از سویی به افزایش قدرت نرم چین و سایر قدرت‌های متعهد به معاهده پاریس منجر شود، می‌تواند بر فرسایش قدرت نرم آمریکا در عرصه بین‌المللی و فرسایش سرمایه اجتماعی دولت آمریکا در داخل این کشور نیز منتهی شود.
از این گذشته، تصمیم اخیر ترامپ دو پیامد ژئوپلیتیکی مهم را در پی دارد. اول آسیب‌زدن به روند همکاری چین و آمریکا در راستای ایجاد نظم جهانی جدید و توافق‌شده میان دو کشور و دوم، تشدید رقابت‌ها با روسیه در قطب شمال که احتمالا با پایبندی همه طرف‌ها به معاهده پاریس می‌توانست راحت‌تر کنترل شود.
 
بی‌توجهی به تغییرات جوی و ذوب‌شدن یخچال‌های طبیعی – بعد از تضعیف تعهدات معاهده پاریس – فرصتی را برای کشمکش این دو بر سر منابع انرژی در فلات قاره و اعماق اقیانوس‌هایی که دیگر منجمد نیستند، فراهم می‌کند. روسیه اگر به این نتیجه برسد که روند تخریب اکوسیستم قطب شمال ادامه خواهد داشت با سرسختی بیشتری به دنبال تملک منابع و حوزه نفوذ در آنجا خواهد بود و این ممکن است به اختلافات بیشتر بین روسیه و آمریکا منجر شود.
 
چین ممکن است که پشت‌پا‌زدن ایالات متحده به معاهده پاریس را نمونه‌ای از اعتمادناپذیری واشنگتن در مناسبات دوجانبه با پکن در زمینه ایجاد مقررات و محدودیت‌های متقابل در راستای ایجاد نظم نوین جهانی قلمداد کند و اگر عاقل‌تر باشد از این فرصت برای پیش‌بردن وجهه مسئولیت‌پذیری خود در مقایسه با ایالات متحده و ارتقای قدرت نَرم خود بهره ببرد. عقب‌نشینی آمریکا از منظر اتحادیه اروپا که بدون تردید در مباحثات محیط‌ زیستی و مبارزه با صنایع آلوده‌کننده سرآمد است، دال دیگری بر تضعیف اتکاپذیری ایالات متحده در اداره امور بین‌المللی است. آمریکا با این تصمیم، برای حکمرانی جهانی، نالایق‌تر و غیرقابل اعتمادتر از هر زمان دیگری ارزیابی خواهد شد.
 
شاید به نظر برسد که ایران در کوتاه‌مدت از این مسئله متأثر نشود، اما در بلند‌مدت ادامه روند گرمایش زمین و بی‌توجهی به رژیم‌های مربوط به تغییرات جوی، خطری برای امنیت ما نیز محسوب می‌شود. ایران که بخش عمده سرزمین آن در کمربند نیمه‌خشک زمین واقع شده، هم‌اکنون و بر اثر حکمرانی محیط‌‌زیستی به غایت ناکارآمد، در یکی از بدترین وضعیت‌ها از نظر مدیریت منابع آب و خاک در جهان قرار دارد و در آینده افزایش میانگین دمای زمین به اندازه ١,۵ تا ٢ درجه، اثر بسیار شدیدتری بر منابع آبی ایران باقی خواهد گذارد. نقشه‌های پیش‌بینی تهیه‌شده از افزایش دما در مناطق مرکزی ایران بر اثر تغییر اقلیم نشان می‌دهد در برخی مناطق تا دو برابر میانگین جهانی، افزایش دما صورت خواهد گرفت و تغییرات الگوهای بارش اثرات مخربی بر سرزمین ایران باقی می‌گذارد. اما این اثرات در همین حد باقی نخواهد ماند.
 
کشورهای حاشیه اقیانوس هند به‌ویژه کشورهایی که بخش عمده‌ای از زمین‌های کشاورزی و تراکم جمعیت آنها در کرانه‌های اقیانوس جای گرفته، در معرض تهدیدات ناشی از تغییرات آب‌و‌هوایی قرار دارند. «خیزش آسیا» در اقتصاد جهانی اگر معنایی در‌برداشته باشد، نمی‌تواند بدون ملاحظه تأثیرات تغییر اقلیم بر زندگی ‌میلیاردها انسان آسیب‌پذیر در آسیا که اغلب با نواقص حکمرانی و زیر خط فقر زندگی می‌کنند، تحلیل شود. سرنوشت خیزش آسیا در سایه تغییر اقلیم و تأثیراتی که بر مهاجرت‌های اجباری در منطقه خواهد داشت، هنوز به‌درستی بررسی نشده است.
 
دمای اقیانوس هند در قرن گذشته حدود ١,٢ درجه سانتی‌گراد گرم‌تر شده و این مقدار در مقایسه با ٠.٨ میانگین افزایش دمای جهانی، چشمگیر است. شمار فیتوپلانگتون‌ها براساس گزارش‌های معتبر در ۶٠ سال گذشته به علت گرمای اقیانوس تا ٢٠ درصد کاهش یافته است و در قسمت‌های غربی اقیانوس، این رقم تنها در ١۶ سال اخیر به ٣٠ درصد می‌رسد. گسستن زنجیره غذایی مستقیما معیشت ‌میلیون‌ها نفر را در شبه‌قاره هند و آسیای جنوب شرقی تهدید می‌کند و دست‌کم استعداد وقوع بحران‌های انسانی را در کشورهایی که پیشتاز خیزش آسیا بوده‌اند، ایجاد می‌کند. جابه‌جایی‌های جمعیتی بزرگ که به طرف نواحی مرکزی سرزمین‌های دور از نواحی ساحلی است، شیوه‌ها و الگوهای تولید را در این کشورها (عمدتا در آسیای جنوب شرقی و منتهی‌الیه شرقی شبه‌قاره) تغییر خواهد داد.
 
چون بخش زیادی از محصولات برنج جهان در این نواحی تولید می‌شود، می‌توانیم تصور کنیم که بحران غذا مهم‌ترین نماد برای فهم پیامدهای فروپاشی معاهده پاریس در این کشورها خواهد بود.
 
مهاجرت‌های بزرگ در آسیایی که نزدیک به ٧٠ درصد از جمعیت آن در شهرهای ساحلی زندگی می‌کنند، شاید موج تازه‌ای از پناه‌جویان را در امتداد نوار ساحلی آسیا جابه‌جا کند. این موضوع تا دو یا سه دهه آینده، نه‌تنها نقشه مقاصد تجاری ایران را تغییر خواهد داد، بلکه ممکن است دستاویزی برای ایجاد وابستگی و مداخلات جدیدی از سوی قدرت‌های خارجی باشد که از «آپارتاید محیط‌زیستی» بهره می‌برند.
 
موازنه‌های ژئوپلیتیک در قرن جدید و در عصر گرمایش زمین، میان آن دسته از قدرت‌های باظرفیت‌تری است که می‌توانند از سرزمین، منابع و شهروندان‌شان در برابر امواج بحران‌های محیط‌زیستی دفاع کنند و آن دسته از کشورهای کم‌ظرفیت‌تری که فاقد این توانایی هستند.
 ادامه تغییرات اقلیمی که اکوسیستم‌های مناطق را برهم می‌ریزد در یکی از پیامدهایش جنگ بر سر منابع آب شیرین را در مناطقی که با گرمایش زمین و ادامه شیوه‌های نادرست کشاورزی و برداشت بی‌رویه از سفره‌های آب زیرزمینی به آخرین مرحله از بحران آب رسیده‌اند، اجتناب‌ناپذیر می‌کند. شکست یکی از مهم‌ترین معاهدات مرتبط با تغییر اقلیم، ممکن است باعث افزایش ناامیدی در رسیدن به نتایج مطلوب در سایر مناطق ازجمله در آسیای غربی، آسیای جنوبی و آفریقا شود که دیر یا زود چاره‌ای جز آغاز مذاکرات محیط‌زیستی و همکاری‌های بین‌المللی برای غلبه بر آینده تیره‌وتارتر ندارند. 
 
از آنجایی که نمی‌توانیم آینده زیستگاه خود را به تصمیماتی گره بزنیم که دوام آنها به سلیقه قدرت‌های صنعتی و مسئولیت‌ناپذیر وابسته است، اقدام ایالات متحده باید الهام‌بخش ما برای برداشتن گام‌های بزرگ‌تری به منظور حفظ بقا از طریق تقویت ایده‌ها، نهادها و رژیم‌های منطقه‌ای در راستای مقابله با بحران‌های محیط‌زیستی‌ای باشد که امنیت انسانی را به شکلی بی‌سابقه تهدید می‌کنند.
 
تصمیم آمریکا فرصتی برای گشایش همکاری‌های ایران و جامعه بین‌المللی به استثنای آمریکاست که تعریف و سازمان بهتری به نظم جهانی و با مراعات ویژگی‌های جدید ازجمله امنیت محیط‌زیستی ببخشند. بدیهی است ایران در مقیاس منطقه‌ای می‌تواند مروج تقویت دیپلماسی محیط‌زیستی برای غلبه بر بحران‌های منطقه‌ای در این زمینه باشد. ما باید با مشاهده چشم‌انداز بدترشدن تغییرات آب‌وهوایی و تأثیرات ناحیه‌ای آن جدی‌تر از قبل به مسئله «دیپلماسی محیط‌زیستی» بیندیشیم و این موضوع را با کشورهای منطقه و فراتر از آن با کشورهای کرانه اقیانوس هند به صورت همایش‌ها و نشست‌های مشترک به اشتراک بگذاریم. این مهم می‌تواند در قالب تلاش برای همکاری فناورانه نیز با جدیت دنبال شود. این مهم زمانی فرصت بیشتری برای قرارگرفتن در دستور کار سیاست ملی پیدا می‌کند که برنامه رئیس‌جمهور برای دولت دوازدهم نشان می‌دهد دولت قصد دارد از طریق سرمایه‌گذاری در زمینه بهبود کیفیت محیط‌ زیست، ضمن ارتقای بهره‌وری، ایجاد شغل از طریق سیاست‌ها و اقدامات محیط‌زیستی را نیز محقق کند.
 
جمهوری اسلامی ایران با تضعیف رژیم کنترل تغییرات اقلیمی و پیامدهایی که باید در دهه‌های آتی در انتظارشان باشیم، باید تصمیم بگیرد می‌خواهد در این تضعیف سهیم شود یا راه‌حل‌های مبتکرانه‌ای فارغ از رخدادهای دنیای صنعتی در پیش گیرد و امنیت ملی را فراتر از مرزهای خود در قالب‌ مفاهیم محیط‌زیستی و همکاری بین‌المللی بر محور آن تعریف کرده و ارتقا بخشد. سرشت بحران‌های محیط‌زیستی، مفهوم امنیت ملی محصور در مرزهای سرزمینی را به چالش می‌کشد. دیپلماسی محیط‌زیستی که مسئولیت مذاکرات و برقراری نهادها و رژیم‌های محیط‌زیستی مناسب را بر عهده دارد، باید حداقل مقیاس عمل خود را به مناطقی که از خصوصیات کم‌وبیش مشابه اکولوژیکی برخوردارند، ارتقا بخشد. مناطقی که به این ترتیب مستحکم و پایدار شده باشند تنها مراجع قابل اعتماد برای جست‌وجوی امنیت ملی در مواجهه با چالش‌های محیط‌زیستی هستند.
 
دیپلماسی محیط‌زیستی ما در سال‌های آینده می‌تواند چند دستور کار بزرگ را تعقیب کند؛ اول، تعامل با کشورهای صنعتی به منظور مشارکت در گفت‌وگوی بین‌المللی درباره آینده زمین و حمایت از هنجارهای جهانی که محیط‌زیست را به گفتمان و هنجار مشترک انسانی تبدیل می‌کند. این دستور کار با توجه به اینکه ایران جزء ١٠ کشور مولد بیشترین گازهای گلخانه‌ای است، می‌تواند معنادار باشد. دوم، زمینه‌سازی برای دنبال‌کردن سیاست اقتصادی درون‌زا و برون‌گرایی که همکاری فناورانه برای بهبود توانمندی کشور در مقابله با تغییرات اقلیمی را هدف خود قرار دهد.
 
سوم، پیگیری سلسله‌ای از سیاست‌های دوراندیشانه منطقه‌ای که آینده تأثیرات مرتبط با تغییرات اقلیمی را پیش‌بینی کرده و راه‌حل‌های معقولی را از طریق همکاری مشترک علمی و سیاست‌گذاری برای اجتناب از تحقق فاجعه‌های انسانی به‌ویژه در تلاقی‌گاه اقیانوس هند و خشکی‌های اوراسیا پیشنهاد می‌دهد و مسیر تحقق این راه‌حل‌ها را به سمت سیاست‌گذاری‌های عملی هموار می‌کند. بدون وجود ایده‌ها، نهادها و رژیم‌های بین‌المللی منطقه‌ای که از کلیت مناطق اطراف ما در برابر تغییرات محیط‌زیستی حفاظت کند، امنیت ملی ایران تضعیف خواهد شد. این مهم‌ترین پیام به‌چالش‌گرفتن معاهده پاریس برای جمهوری اسلامی ایران بعد از تصمیم ایالات متحده است.


منبع: الف

ارتباط اعراب با ایران، عربستان را به چالش کشید

چهار سال فرصت پیش‌ِروی حسن روحانی قرار دارد تا بعد از آرای قابل توجه و بالای مردم به نامزد اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گرایان، دومین دولت خود را روی تجربه‌های دوره اول و البته آرای عمومی مردم استوار کند.

 

با‌این‌حال مسئله سیاست خارجی و به‌ویژه سیاست‌های منطقه‌ای، همچنان مقابل دولت قرار دارد. منطقه خاورمیانه به یک دنیای کوچک تبدیل شده که بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در آن به یارگیری روزانه و مصاف با یکدیگر مشغول هستند. فریدون مجلسی، تحلیلگر روابط بین‌الملل در گفت‌وگو با «شرق»، به تحلیل فضای مقابل روحانی در حوزه دیپلماسی پرداخته است.
 

 پس از انتخاب دوباره حسن روحانی به ریاست‌جمهوری با آرای بالا و البته مشارکت بالای مردم در انتخابات، حوادث زیادی در داخل و خارج از ایران به وقوع پیوست که هر کدام می‌توانست بحران‌ساز باشد.حضور دوباره روحانی در جایگاه رئیس‌جمهور، تا چه حد فضای جهانی را به سود ایران تغییر داده است؟

فکر می‌کنم طولانی‌شدن شرایط التهابی پس از انقلاب که در دوران هشت‌ساله شعارزده احمدی‌نژاد رنگ کاذب تهدیدآمیز پیدا کرد و منجر به صدور قطع‌نامه‌های تحریم‌آفرین شورای امنیت شد، فضای جهانی نامناسب و نوعی انزوای خود‌خواسته در دولت وقت ایجاد کرد که به دلیل ناتوانی برای حضور در بازار جهانی و بسته‌شدن ارتباطات بانکی به استقلال بین‌المللی ایران لطمه زد و حتی کشورهای دوست برای نرنجاندن کشورهای غربی که مهار اقتصادی و بازرگانی بین‌المللی را در اختیار داشتند، از معامله و روابط جدی با ایران خودداری می‌کردند. آقای روحانی با کلیدی آمد که شرایط تحریم بین‌المللی را از میان بردارد و به دلیل مخالفت‌های داخلی و خارجی، د‌وسوم دور اول ریاست‌جمهوری ایشان صرف مذاکرات و اقدامات برای نیل به برجام شد که قدم مهمی در گشایش نسبی فضا و نیل به استقلال اقتصادی و بین‌المللی شد. اکنون ایشان وعده داده است که تحریم‌های دوجانبه تجاری و بانکی را نیز از میان برخواهد داشت.

 

طرف اصلی این‌گونه تحریم‌ها آمریکاست که کشورهای دیگر را برای نرنجاندن آمریکا یا عدم تعلق جرائم آمریکایی، وادار به ملاحظه‌کاری می‌کند؛ از‌این‌رو انجام این کار بستگی به توانایی آقای روحانی در آغاز مذاکرات دوجانبه و حل‌وفصل مسائلی دارد که موجب تحریم‌های آمریکایی شده است. می‌دانیم که مشکل اصلی روابط با آمریکا، سیاست ایران نسبت به رژیم اسرائیل است. به نظر می‌رسد، تعهد آقای روحانی که حمایت سه‌پنجم آرای مردم را نیز جلب کرده است پیگیری راه‌حل نخست، یعنی مصالحه عقلانی و اخلاقی به جای مجادله و جنگ باشد.

 

 یعنی استقبال اروپا و سران کشورهای تأثیرگذار از انتخاب دوباره دکتر روحانی که تا تبریک خاویر سولانا و فدریکا موگرینی هم کشیده شد، کشورهای دنیا را به تداوم سیاست تنش‌زدایی دولت روحانی امیدوار می‌کند؟

حضور مردم ایران پای صندوق‌های رأی به دنیا ثابت کرد که مردم به تعهد سیاسی آقای روحانی اعتماد دارند و رئیس‌جمهور که قبلا نیز در رسیدن به توافق برجام، امتحان توانمندی و حسن نیت خود را پس داده است، طبیعتا با اعتبار بیشتری می‌تواند کشورهای جهان را با ادامه سیاست تنش‌زدایی امیدوار کند. اما همان طور که گفته شد توفیق در این کار منوط به تلفیق مصالحه‌ای میان اصول حقوقی و سیاسی ایران و اصول حقوق و روابط بین‌الملل و استناد به قطع‌نامه‌های شورای امنیت در مسئله اسرائیل و غرامات و خسارات فلسطینیان در قالب دولتی مستقل است.

 

 کشورهایی نظیر ترکیه هم در تماس تلفنی با وجود همه اختلاف‌ها و مواضع، از انتخاب دوباره روحانی ابراز خوشحالی کردند. این را باید یک عرف دیپلماتیک بدانیم یا برای آنان این روند تفاوت می‌کند؟

ایران و ترکیه در تاریخ به اندازه کافی با یکدیگر جنگیده‌اند. قراردادهای مرزی ایران و ترکیه به عهد صفوی بازمی‌گردد که با وجود جنگ‌های دیگر و خصوصا دو جنگ جهانی، آن مرزها با قدمتی بیش از ٣٠٠ سال با اصلاحاتی جزئی ثابت مانده است. طرفین می‌دانند که با توجه به نزدیک‌ترین راه‌های ارتباطی، می‌توانند از مزیت نسبی قابل‌توجهی در توسعه روابط بازرگانی برخوردار باشند. با توجه به اینکه رقیب آقای روحانی بر اصولگرایی مذهبی شدیدتری تکیه داشت و با توجه به اینکه دولت کنونی ترکیه به اندازه کافی بر شیوه مذهبی خود استوار است، روی‌کارآمدن دولتی اصولگرا در ایران می‌توانست به دوقطبی‌شدن و تشنج در روابط ایران و ترکیه منجر شود. به این دلیل و به دلیل رو به کاهش نهادن بحران‌های داعشی در عراق و سوریه، اکنون زمان همکاری تجاری بیشتر میان این چهار کشور مهم منطقه فرا‌رسیده است که به سود صلح و منافع اقتصادی همه آنها خواهد بود. به این دلیل واکنش و تبریک آنان را می‌توان صمیمانه و فراتر از تعارفات و عرف دیپلماتیک دانست.

 

 برای کشوری مثل ترکیه، ایران ضعیف شده یا ایرانی مانند ایران دوران احمدی‌نژاد، بهتر نیست؟

نه! برای ترکیه مانند هر همسایه دیگری ایرانی قوی و اعتدالی و ثروتمند مهم‌تر است که طرفین وبال گردن یکدیگر نباشند و بتوانند با توسعه روابط بازرگانی و اقتصادی و گردشگری اقتصادهای یکدیگر را تقویت کنند.

 
 


ترکیه مضرات همسایه ضعیف‌شده را در عراق و سوریه و جنگ داخلی آنان و امواج آوارگان که اقتصاد ترکیه را نیز به رکود کشاند، آزموده و از کاهش گردشگران ایرانی و روس زیان‌ دیده و بازارهای ثروتمند و مهم و اختصاصی عراق و سوریه را از دست داده است. البته در شرایط ضعیف مانند دوران احمدی‌نژاد نیز می‌توان در حد بهره‌گیری از راه‌های انحرافی حواله بانکی و حتی پول‌شویی و قاچاق سودجویی کرد؛ اما بهره‌مندی متقابل از ثبات و بازارهای ثروتمند و بی‌رقیب دو همسایه قابل مقایسه با شرایط اضطراری و نیمه قانونی بحران‌زدگی نیست.

 

 بخشی از اعراب به سرکردگی عربستان، واکنش خاصی در‌این‌باره نداشتند و از قضا به دنبال تندتر‌کردن فضا علیه ایران هستند. اتفاق تروریستی اخیر هم انگشت اتهام را بار دیگر به سمت عربستان برد. با آنها چه باید کرد؟

 عربستان اولا به دلیل تحریم ایران در دولت احمدی‌نژاد و موقعیت انحصاری در بازار نفت، جای ایران را گرفته و بسیار منتفع بود. از طرف دیگر حکومت سعودی، ایران را مانع توسعه‌طلبی خود در منطقه می‌داند. عراق در دوران حکومت اقلیت صدام حسین در عراق که متکی بر سلطه‌گری ٢٠ درصد اعراب سنی عراقی و اغلب قبایلی بود، روابط ویژه‌ای با عربستان سعودی داشت و در جنگ با ایران از کمک‌های سخاوتمندانه آنان برخوردار بود. عربستان بعد از آنکه نفوذ اکثریت شیعه و اقلیت کرد عراق افزایش یافت، درصدد برآمد با جنگی کودتا‌گونه با همکاری بازماندگان ارتش بعثی زیر پوشش داعش، موصل و بغداد را بگیرد و دولتی دست‌نشانده روی کار آورد که شکست خورد. عربستان در‌صدد انتقام‌جویی در جنگی سریع و چند‌روزه در یمن برآمد که با گذشت نزدیک دوسال‌ونیم عملا درگیر جنگی فرسایشی شده است.

 

واکنش‌نشان‌ندادن کشورهای دیگر حوزه خلیج فارس به ملاحظه برادر بزرگ‌تر یا آقا بالاسری مانند عربستان بوده است؛ وگرنه سایر کشورها مانند عمان و کویت و قطر و حتی امارات، خصوصا امارت دوبی، هرکدام منافع و روابطی تاریخی و جمعیتی ایرانی‌تبار و علاقه‌مند به ایران دارند که می‌توانند ابزار روابط تجاری سودمندی برای دولت‌های خود باشند. دوبی بیش از دیگران در ۴٠ سال اخیر از رابطه با ایران منتفع بوده است و مانند قطر و دیگران مایل به سروری عربستان نیست. اصلاح و تعدیل روابط ایران با آنان به سود آنان و ایران خواهد بود. میان آنها و عربستان اختلافات عمیق‌تر از آن است که با این‌گونه اتحادهای سست تسلیم شوند. این کشورها در مقابل درگیری خشونت‌آمیز بسیار آسیب‌پذیر هستند و منافع همگی در اصلاح روابط است.

 

 کشورهایی نظیر قطر، کویت و عمان و حتی مصر تا چه حد می‌توانند با یک سیاست معقول از طرف ایران، مانع شکل‌گیری ناتوی عربی علیه ایران شوند؟

ناتوی عربی در واقع به معنی اسارت ارتش‌های این کشورها نیز هست. وضعیت اجتماعی عربستان با وجود ثروت به دلیل حکومتی خانوادگی در قرن بیست‌و‌یکم متزلزل است. قطر و کویت و عمان و حتی امارات به قدری ثروتمند و رو به توسعه هستند که مایل نخواهند بود رفاه و آسایش و ثبات خود را قربانی سلطه‌جویی عربستان کنند و این را در تنش اخیر میان قطر و عربستان، بعینه می‌بینیم. غیر از قطر، سایر کشورهای عربی هم می‌دانند که هیچ خطری از سوی ایران، آنها را تهدید نمی‌کند. ناتوی اصلی از سوی جهان غرب در برابر توسعه‌طلبی تهاجمی شوروی شکل گرفت.

 

به‌راستی کدام توسعه‌طلبی تهاجمی همسایگان عرب ما را تهدید می‌کند که بخواهند در برابر آن موضع بگیرند؟ اما مصر بزرگ‌ترین و از لحاظ اجتماعی توسعه‌یافته‌ترین کشور عربی است و به‌هیچ‌وجه مایل نیست تحت سلطه یک کشور تازه به‌دوران‌رسیده عربی با سطح فرهنگی نازل قرار گیرد. روابط مصر و ایران با ریشه‌های عمیق فرهنگی می‌تواند برای هر دو کشور بسیار سودمند و در تأثیرگذاری بر بقیه کشورهای منطقه سازنده باشد. رعایت منافع ملی مستلزم تجدید‌نظر در رفتارهایی است که لزوما نیازی به انجام آنها نیست.

 

  پرونده سوریه و عراق به سمت پایان حرکت می‌کند و به نظر می‌رسد صرف‌نظر از عراق که دارای حمایت بین‌المللی است، سه‌گانه ایران، روسیه و ترکیه هم در شکل‌گیری مناطق امن موفق بوده‌اند. با این روند می‌توان به بهبود شرایط منطقه‌ای ایران هم امیدوار بود؟

بهبود شرایط ایران در منطقه بستگی به این دارد که ایران بتواند در سوریه میان معارضان مخالف اسد، اعتمادسازی کند. همچنین با همکاری روسیه و ترکیه و حتی آمریکا بتوانند حفظ وحدت ملی سوریه را با همکاری همه طرف‌ها از‌جمله کردها برقرار و تضمین کنند که همسایگان هیچ‌گونه نظر سودجویانه و سلطه‌طلبانه ندارند و گروه‌های ذی‌نفع کنونی از نوعی خودمختاری غیر مسلح در حوزه‌های اختصاصی خود برخوردار باشند. تا حدی مانند شرایط لبنان. در‌این‌باره شاید تفاهمی درباره استرداد بلندی‌های جولان غیر مسلح کارساز باشد.

 

 کشوری مانند روسیه، از انتخاب دوباره روحانی باید شادمان باشد؟

 

آری، روسیه هم باید شادمان باشد؛ زیرا روسیه قدرتی در حال برخاستن است و قدرت در سایه صنعت و اقتصاد حاصل می‌شود. شاهراه دریای خزر ابزاری بی‌مانند است که ارزان‌ترین راه ارتباطی و تجاری میان ایران تا قلب روسیه را در دسترس می‌گذارد که برخلاف قرون گذشته به اهمیت آن برای تجارت میان پنج کشور ثروتمند این حوزه واقف نیستند. استقرار دولتی اعتدالی و صلح‌طلب و فاقد تمایلات ماجراجویانه در ایران که دولت روحانی واجد چنین شرایطی است، می‌تواند بهره‌مندی سودآور و بهینه از این راه ارتباطی ارزان یعنی دریای خزر را تضمین کند.

 

 به‌عنوان یک تحلیلگر به دولت روحانی پیشنهاد می‌دهید بیشتر در چهار سال دوم روی چه حوزه‌هایی برنامه‌ریزی کند؟

به‌عنوان تحلیلگری سیاسی معتقدم که رفع مشکل سیاسی می‌تواند مانع اصلی توسعه روابط سیاسی و اقتصادی ایران را بردارد و حتی موجب شود فشار جدی و بیشتری بر عاملان بی‌عدالتی وارد آید. از‌این‌رو رعایت اصول حقوق بین‌الملل، خصوصا احترام به موجودیت همه کشورهای عضو سازمان ملل متحد و متقابلا از جانب آنها، جبران خسارات ناشی از رفتارها، غصب‌ها و کشتارها، خلع سلاح هسته‌ای اسرائیل و شناسایی حق ملت فلسطین به داشتن کشوری مستقل و ممنوعیت ساخت‌وساز در اراضی اشغالی آنان به‌عنوان درجه اول اهمیت برای ایران قابل پیگیری است و در این صورت ایران می‌تواند با استقلال کامل در عرصه بین‌المللی خواهان احترام به حقوق خود و دیگران شود و درهای توسعه به رویش گشوده خواهد شد. گذشته از این موضوع اصلی، ادامه توسعه بهداشتی که بسیار موفق بوده است، توسعه علمی و کمک به دانشگاه‌ها، بهره‌برداری از خطوط ریلی که هنوز وضعی بسیار ابتدایی دارد، ایجاد خطوط ریلی در باراندازها و حمل‌های طولانی با ریل‌ و حمل‌های مقصد از سوی شرکت‌های حمل‌ونقل واسط، ایجاد فرصت عرضه از سوی حمل‌ونقل ریلی با برنامه سریع میان تهران و مراکز استان‌ها، می‌تواند ایجاد تقاضای جدید برای توسعه ایران محسوب شود.

 

برنامه‌های توسعه تولیدات مصرفی و بسته‌بندی می‌تواند به اشتغال واقعی کمک کند. مسئله پیرشدن جمعیت حقیقت ندارد، بلکه سلامت بیشتر و بهتر بر طول و کارایی زندگی افزوده است و آن را جبران می‌کند. دولت میلیون‌ها کارمند اضافه بر نیاز دارد که باید انتقال به بخش خصوصی برایشان جذاب‌تر شود. چنین برنامه‌هایی مستلزم بقای طولانی‌تر دولتی برنامه‌محور است. روند آرا در هربار انتخابات ایران نشان از دورشدن تدریجی عناصر قدیمی متکی به نیروهای عامی‌گراست. به‌این‌ترتیب احتمالا در آینده رقابت میان دو گروه جدید راست و چپ، مدلی مانند لیبرال و سوسیال‌دموکرات در کشورهای دیگر در رقابت اصلی حضور خواهند داشت که هر یک باید بکوشد با اجرای برنامه‌هایش موفقیت دور بعدی را در نظر بگیرد و حضور رقیب را نیز با توجه به وزنش  رعایت کند.

 

 به نظر شما حل مشکل رژیم حقوقی دریای خزر، بهبود رابطه با اعراب و البته اروپا، می‌تواند هم‌زمان با هم دنبال شود و چه رویکردهایی می‌خواهد؟

بدون تمایل به شعارهای زیاده‌طلبانه ناسیونالیستی از آغاز معتقد بودم که حقوق ایران در دریای خزر که در سال ١٩٢١ از میزان «هیچ» در قرارداد ترکمانچای به حق قایقرانی ساحلی افزایش یافت و سپس در سال ١٩۴١ با اختصاص ١٠ میل آب ساحلی برای استفاده اختصاصی و ماهیگیری تابع شرایطی مانند سایر دریا‌های بین‌المللی شد، تابع تحولات آن قوانین است. به نظر صریح اینجانب، ذکر حقوق مساوی کشتی‌رانی در قراردادی تابع این امر فقط ناظر بر کشتی‌رانی است و تقسیم ۵٠-۵٠ توهمی بیش نیست. اگر کسانی نمی‌خواهند مورد شماتت ایرانیان وطن‌پرست قرار گیرند و به خوشنامی تاریخی آنان لطمه نخورد، می‌توانند این مرزبندی را به داوری بین‌المللی در لاهه یا دادگاه لاهه واگذار کنند که نتیجه آن نیز معلوم است. زیان ایران از طولانی‌کردن بی‌نتیجه مذاکرات که ۴٠ سال ادامه داشته، جز زیان تجاری و حمل‌ونقل و بهره‌برداری و زیست‌محیطی هیچ فایده‌ای نخواهد داشت! این مطلب را در نخستین سال انتشار روزنامه همشهری و در جاهای دیگر نیز نوشته‌ام. روابط با کشورهای حوزه دریای خزر، حوزه خلیج‌فارس و اروپا برای ایران اولویت دارد و منوط به موفقیت برنامه اصلی دولت در تشنج‌زدایی ایرانی است.

 
 شما از جمله چهره‌هایی بودید که از انتخاب نخست‌وزیر جدید کانادا و البته پارلمان جدید این کشور استقبال کردید، اما ارتباط ایران با آنها همچنان قطع است. به نظر شما بهبود رابطه با کانادا نمی‌تواند علاوه بر بهبود وضعیت ایرانیان، برگ برنده دیگری برای روحانی باشد؟

بله روابط ایران و کانادا بسیار مهم است. چیزی نزدیک به دو درصد جمعیت کانادا ایرانی‌تبار هستند. آنان در شمار موفق‌ترین شهروندان آن کشور هستند. دلیل آن برخورداری تقریبا عمومی ایرانی‌تباران از آموزش عالی است. اینان تدریجا دارند به توسعه نفوذ و تأثیرگذاری در جامعه کانادا دست می‌یابند. میان ایران و دولت کنونی کانادا مسئله‌‌ ایدئولوژیک مهمی وجود ندارد. اگر داستان خانم کاظمی مسئله است، به‌هرحال این اتفاق رخ داده و ایشان نیز تابعیت دوگانه داشته است. منافع ملی و رابطه با کشوری مهم که فقط برقراری رابطه هوایی با آن کشور سالانه میلیون‌ها دلار سود به‌همراه خواهد داشت در درجه اول اهمیت است. جامعه ایرانی‌تبار مرفه کانادا نیز تضمینی بر توسعه روابط تجاری با آن کشور خواهد بود.

 

 این ارتباطات می‌تواند به بهبود وضعیت سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی و تسهیل ارتباطات بین‌بانکی و ورود گردشگر خارجی منجر شود؟ یعنی در شرایطی که ما نیاز به پول و خلق فرصت‌های شغلی جدید داریم، چقدر تداوم بهبود دیپلماسی به بهترشدن شرایط اقتصاد و معیشت مردم کمک می‌کند؟

توفیق در همه زمینه‌های فوق منوط به تداوم بهبود روابط دیپلماتیک و بهره‌مندی از استقلال بیشتر در توانایی مذاکره با همه کشورها برای تأمین حداکثر منافع ملی و دستیابی به جایگاهی در حد و شأن کشور ایران است که باید در شمار ٢٠ یا حتی ١۵ کشور بزرگ و مرفه جهان باشد. فقط در چارچوب احترام به حقوق و روابط بین‌الملل و احترام به قطع‌نامه‌های شورای امنیت است که می‌توانیم با تشنج‌زدایی و استقلال هرچه‌بیشتر به این خواسته‌ها از جمله ورود سرمایه‌های خارجی و توسعه صنعتی و اشتغال و گردشگری در سرزمینی که از بالاترین جذابیت‌ها برخوردار است دست یابیم. تولید آب در امتداد دوهزارکیلومتری خلیج‌فارس و دریای عمان با بهره‌مندی تلفیقی از انرژی پاک خورشیدی و تبخیر آب شور و تقطیر و کشت علمی گلخانه‌ای در ده‌ها هزار هکتار زمین‌های تا عمق حدود صدکیلومتری ساحل بسیار اثرگذار است.

 

تولید برق در پنل‌های نصب‌شده، کنترل گرمای گلخانه‌ها و تولید تلفیقی برق بادی و خورشیدی در هامون و کشت بزرگ گلخانه‌ای مصون از تبخیر در حوزه هیرمند در سیستان، سبز‌کردن دشت خوزستان به شیوه‌های علمی با تصفیه و تولید آب و آبیاری علمی و توسعه آن برنامه با همکاری عراق به‌منظور دفاع در برابر ریزگردها، همه امکان‌پذیر و شدنی است و فقط در گرو صلح و اعتدال و آرامش، نه‌فقط برای ما، بلکه برای همسایگان است. در آن شرایط ما برای اشتغال به نیروی کار کشورهای همسایه با حقوق و شرایط انسانی برابر نیاز خواهیم داشت. توفیق دولت روحانی در انجام وعده رفع تحریم‌های دوجانبه می‌تواند این تصویر را واقعیت بخشد.


منبع: الف