در عالم تخیل دنبال منافع ملی هستند

علی شمس اردکانی، در گفت‌وگو با  ایلنا، با اشاره به برخی انتقادها به اجرایی شدن قراردادهای جدید نفتی اظهار داشت: هر قراردادی تابع شرایط زمان و مکان است برخی در عالم تخیل دنبال حفظ منافع ملی هستند در حالی که منافع ملی باید در عالم واقع پیگیری شود و ما به صورت یک کاستی ملی گرفتار این موضوع هستیم. در زمان مصدق و ملی شدن نفت هم همین اتفاقی که اکنون در مورد قراردادها رخ می‌دهد، شاهد بودیم. وقتی نفت در زمان مصدق ملی شد دنیای نفت با قبل از ملی شدن تفاوت داشت به نحوی که آمریکایی‌ها مخازن عربستان را باز کرده بودند و تولید ونزوئلا و کویت را هم بالا برده بودند و عملا خریدار جدی برای نفت ایران وجود نداشت ولی عده‌ای در همان زمان اواخر جنگ جهانی دوم باقی مانده و می‌گفتند دنیا به نفت ایران نیاز دارد به همین دلیل هیچ یک از مذاکرات به نتیجه نرسید که بدانیم به نفع ایران شده یا خیر، و البته  این رویه در کل به ضرر ایران شد و بعد هم که کودتا رخ داد.

شمس اردکانی با بیان این که در برهه کنونی انعقاد هر قراردادی بهتر از بی قرارداد ماندن است، اظهار داشت: طبق این قراردادها بخشی از کارها توسط ایرانی ها انجام می‌شود و مشارکت داخلی اجباری است که موجب جذب سرمایه و انتقال تکنولوژی می شود مثلا سکو با وزن ۲۰ هزار تن قرار است در پارس جنوبی ساخته شود و با توجه به اینکه ساخت کل سازه در ایران انجام می شود علاوه بر ورود دانش و تکنولوژی جدید، اشتغال زایی بالایی نیز خواهد داشت. وی با بیان اینکه باید با دنیا تعامل کرده و خودمان را محدود نکنیم، تاکید کرد: ما باید شرایط عمومی کشور را در نظر بگیریم. شرکت‌های درجه یک دنیا آمریکایی و یا انگلیسی هستند، با حالت تخیل دشمن سازی و دشمن ستیزی نمی توانیم در دنیا رفاقت و یا رقابت داشته باشیم، ما باید آنچه مطابق آنچه شان فرهنگ و تمدن ایرانی هاست مذاکره کنیم و با الهام از آیات قرآن که آمده “ادعو الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه” با حمکت کار را پیش ببریم که نمونه آن نیز برجام بود و تعمیم آن به لحاظ موضوعی و جغرافیایی یک واجب ملی است.


منبع: بهارنیوز

عارف و جهانگیری؛ دوگانه‌سازی ناصواب

باقر کاظمی‌نسب
روزنامه بهار
اخیرا زمزمه هایی مبنی بر استفاده از اسحاق جهانگیری به جای محمدرضا عارف در راس هرم جریان اصلاحات شنیده می‌شود. این گمانه زنی‌ها اگر از بیرون مجموعه اصلاح‌طلبان بود جای شگفتی نداشت اما وقتی از زبان خودی‌ها مطرح می‌شود جای بسی تامل است، چراکه مسلما باعث دلخوری، تفرقه و نهایتا پیاده شدن بخشی از نیروهای دلسوز این جریان از قطار رو به رشد اصلاحات می‌شود. ایده جایگزینی پس از یک مقایسه نادرست و شتابزده مطرح و بدون ارزیابی و تحلیل جامع خیلی زود رسانه‌ای شد. بدیهی است مقایسه دو شخص، زمانی درست و منطقی است که شرایط و لوازم آن یکسان و متناظر باشد؛ بنابراین مقایسه عارف در مجلس و جهانگیری در دولت مقایسه درستی به نظر نمی رسد.

در حال حاضر شرایط عارف که در غیاب سران اصلاحات، ریاست شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان را بر عهده دارد و از طرفی همزمان بعنوان نماینده و رئیس فراکسیون امید مجلس نیز فعالیت می‌کند بسیار گسترده و دشوار است. ایشان در انتخابات مجلس دهم در نبود چهره‌های اصلی جناح خود به ناچار با یارانی همراه شدند که برخی آنها حتی رفیق نیمه راه هم نبودند و به محض رسیدن به مجلس از جناح دیگر سر درآوردند. با این وجود ورود بیش از صد نماینده با تفکر خالص اصلاح‌طلبی به مجلس و همچنین پیروزی قاطع لیست امید شورای شهر در اغلب کلانشهرهای کشور از جمله تهران، اصفهان، مشهد، کرج، تبریز، شیراز، اهواز، زاهدان، کرمان، اراک، یزد، اردبیل و قزوین حاصل تلاشهای مجاهدانه و صادقانه دکتر عارف است.

از سوی دیگر جهانگیری نیز معاون اول دولتی است که با مشکلات و بحران‌های داخلی عدیده‌ای مواجه است. هجمه‌های بی امان مخالفان دولت از تریبون‌ها و اماکن مختلف، انفعال برخی دولتمردان امثال نارفیقان عارف و نیز نداشتن رسانه مناسب جهت پاسخ گویی به سیل حملات و انتقادات و ارائه منصفانه گزارش عملکرد، باعث شد ایشان نیز با یک مثلث خطر روبه‌رو باشد. هرچه تیم رسانه‌ای دولت در این چهار سال در ارائه کارنامه خود ضعف نشان داد اما برعکس، جهانگیری با وجود این فشارها و نابرابری ها، در مناظره‌ها خوش درخشید. جهانگیری در اندک فرصت پیش آمده در مناظره‌ها به خوبی به تشریح عملکرد دولتش پرداخت و جانانه و مستدل از دستاوردهایش دفاع کرد. از این رو نشان داد که یک مدیر و سیاستمدار آماده و پرتوان در قد و قواره یک رئیس جمهور است.

حال که در غیاب رهبر معنوی اصلاحات، پرچم اصلاح‌طلبی توسط دو سرباز دیگر این جبهه برافراشته شده شایسته است به‌جای مقایسه نابجای آنها، یار و مشوقشان باشیم تا یکی در سنگر مجلس و دیگری در سنگر دولت جهت پیشبرد اهداف اصلاح‌طلبی و نهایتا اعتلای کشور عزیزمان بیش از پیش استوار باشند. این دو، دو بال برای پرواز، دو قطب باتری برای استارت و دوگانه‌ای مکمل هم هستند نه مقابل هم.بی شک عارف یک رئیس مجلس بالقوه و جهانگیری یک رئیس جمهور بالقوه است و جای بسی امیدواری است که در انتخابات آتی هر دو به بالفعل تبدیل شوند که در آن صورت «نور عَلی نور» خواهد شد.


منبع: بهارنیوز

تفاوت آرزوهای قلبی با واقعیات میدانی

رضا رئیسی
روزنامه بهار
این روزها رسانه‌های آن‌ور آبی با همراهی برخی افراد و جریانات خاص اصرار وافری دارند که چنین القا کنند که رهبری نظام با رئیس جمهوری منتخب در مقام تعارض و تقابل قرار گرفته و  این دو شخصیت عالی نظام در‌تریبون‌های عمومی به موضع گیری انتقادی علیه یکدیگر می‌پردازند! البته این نکته‌ای است که در فواصل و برهه‌های مختلف روی آن مانور داده می‌شود، آنچنان که وزیر کشور در ۷ اسفند ماه سال ۹۵ گفت: «به گونه‌ای بیان می‌شود که بین رهبری و دولت اختلاف وجود دارد و این یک جفا است، کشور ما از نظر قانونی و سیاسی، اساسا تابع ولایت فقیه است.» اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهوری نیز چندی پیش و در فضای تبلیغات انتخاباتی به انتقاد صریح از القای این دوگانگی‌ها و اختلاف میان رهبر انقلاب و دولت گفته بود. اما نکته جالب اینجاست که این بار درست پس از انتخابات شکوهمند ۲۹ اردیبهشت این مانورهای تبلیغاتی و پروپاگاندای سیاسی از سوی منتقدان آنور آبی با همراهی خواسته یا نا خواسته برخی افراد و جریان‌های خاص در داخل در دستور کار قرار گرفته است. در این میان بیان چند نکته ضروری به نظر می‌رسد.
اول- رهبر انقلاب پیش‌تر  و در بحبوحه مذاکرات هسته‌ای فرموده بودند که محرمانه و پشت پرده ندارند و صریح آنچه را مد نظر دارند، بیان می‌کنند، رویه و سیره رهبری نظام در ادوار و برهه‌های مختلف نیز همین بوده و ایشان به عنوان عالی‌ترین مقام نظام هر جا که لازم دانسته‌اند نکات، نقدها و انذارهای خود را بیان کرده‌اند و از اساس معذوریتی برای بیان صریح مطالب و نکات خود ندارند که عده‌ای به دنبال تفسیر و تعابیر خاص خود از سخنان رهبری نظام هستند تا در پیامد آن منویات خود را به کرسی نشانده و استدلال‌های شاذ بنمایند.

دوم- رهبر انقلاب بارها و با صراحت گفته‌اند که مشی ایشان حمایت از دولت مستقر و منتخب مردم است، حال چگونه می‌شود که درست پس از انتخابات و خلق حماسه با شکوه مردم و انتخاب رئیس جمهوری منتخب با رای نزدیک به ۲۴ میلیونی ایشان اصراری به مواجهه با دولت داشته باشند؟ آیا این با سیره رهبر انقلاب و از آن بالاتر با درایت و هوشمندی سیاسی ایشان که مورد اذعان دوست و دشمن است؛ دارد؟ ؟

سوم- اختلاف نظر و سلیقه میان همه آحاد بشر امری طبیعی و بدیهی بوده و هیچ دو فردی به طور تام و تمام همسو و هم نظر نیستند و رهبر انقلاب پیش‌تر نیز به این اختلاف نظرها در برهه‌های مختلف اشاره و حتی گفته بودند که ایرادی ندارد که نظر کسی با نظر من مخالف باشد و مهم عمل به فرامین رهبری در چارچوب قانون و التزام عملی به ولایت فقیه از سوی همه ارکان و مسئولان نظام است.

چهارم- عده‌ای به عنوان مثال می‌گویند؛ جمله رهبری در دیدار با دانشجویان در خصوص «آتش به اختیار» به معنای تقابل با دولت است! حال آنکه ظرف زمانی و مکانی این سخن باید نگریسته شده و این تاکید ایشان به هیچ روی مسئله تازه‌ای نیست و نه فقط در بند ۹ وصیت نامه امام (راحل) که در فرمایشات مختلف رهبری در ادوار مختلف نمود داشته و دعوت دانشجویان به امر به معروف و نهی از منکر بر اساس مسئولیت شهروندی در نظام اسلامی و تحرک و پویایی آنان فراتر از عملکردهای رسمی و دولتی و نهادهای حاکمیتی برای اصلاح امور است و به هیچ روی این امر به معروف نمی‌تواند به عمل منکر عبور از قانون تطبیق داده شود که در مرتبه اولی‌تر مواجهه با دولت و دستگاه‌های اجرایی از آن مستفاد گردد!

پنجم- رهبر انقلاب در سخنرانی خود در مرقد امام راحل در سالگرد رحلت بنیانگذار انقلاب هزینه‌های چالش را بالاتر از سازش خواندند و تاکید کردند که چالش عقلانی و متین بسیار هزینه‌های کمتری دارد. دو شب پیش حسن روحانی در دیدار با خادمان قرآنی از صلح حسنی در شب میلاد آن امام همام گفته و تاکید کرد که صلح کردن شهامت می‌خواهد و تیر و نیزه‌های صلح سخت‌تر از جنگ است. عده‌ای در بیرون از مرزها و در داخل این دو گفتار را در کنار هم نشانده و از تقابل این دو مقام عالی گفتند؛ حال آنکه هیچ تعارض و تقابلی از این دوسخنان قابل برداشت و استنتاج نیست. صلح از اساس یک گزاره است و سازش یک گزینه دیگر است، آنچنان که رهبری خود از نرمش قهرمانانه در ایام مذاکرات هسته‌ای گفتند که تعبیر به کار برده از سوی خود ایشان در کتابی در باب صلح حسنی بود و مصداق سازش از سوی ایشان ارجاع به باج‌دهی عربستان سعودی به آمریکا بود و تفاوت آنچنان واضح و مبرهن است که نیاز به شرح و بسط و تفصیل ندارد.

ششم- بدون شک رهبر انقلاب و رئیس جمهوری مستقر ممکن است در برخی موضوعات و نوع نگرش‌ها و سلایق دچار اختلاف نظر باشند و این نکته را هم حتی به تلویح و تصریح بیان کنند اما به هیچ روی این موضوع به معنای تقابل نیست که عده‌ای اکنون بر تنوره آن می‌دمند و در صدد القای آن در جامعه و افکار عمومی هستند؛ نه رهبری با کسی تعارف دارند و نه رئیس جمهوری که خود منتخب ملت در انتخابات نظام است و چهار سال نقش آفرینی در سطوح عالی نظام را پیش روی خود می‌بیند، قصدی به چالش آفرینی داشته و  چنین نکته‌ای همخوان با مصالح دولت و اهداف آن است.
به راستی منتقدان در خصوص رهبران نظامی که ۳۸ سال در سخت‌ترین طوفان‌ها کشتی نظام را از تلاطم‌های بسیار عبور داده اند؛ چه فکری می‌کنند؟ آیا کسی در سیاست و درایت و نکته بینی و  کیاست مقامات ما شکی دارد که چنین راه ناهمواری را هموار کرده‌اند و اکنون چه دلیلی وجود دارد که در این برهه حساس زمانی و حساسیت‌های منطقه‌ای و پس از دستیابی به توفیق بزرگ در انتخابات و در حالی که تحولات منطقه‌ای نیز جملگی در مسیر ارتقای جایگاه ایران و منکوب شدن دشمنان دیرپاست، به اختلاف افزایی روی آورده و هزینه‌های اصطکاک در سطوح عالی را بر کشور بار کنند؟
این دو گانه‌سازی‌ها و دمیدن بر تنور آن بیش‌تر از آنکه ریشه در واقعیات میدانی و تحولات پشت پرده در معادلات قدرت میان سران نظام داشته باشد، بیان توهمات و آرزوهای قلبی آنانی است که ایران را پس از انتخابات در اوج می‌بینند و به هر نحوی ازانحاء می‌خواهند بر فضای افکار عمومی و این روند مثبت تاثیر بگذارند که البته ره به جایی نبرده و باز نیز شکست می‌خورند، آنچنان که شانس خود را درترقه بازی در خیابان‌های تهران آزمودند!


منبع: بهارنیوز

همه چیز در مورد شک بین زوجین

شک کردن به همسر شک بین زوجین اقدامات لازم در مواقع شک به همسر اختلال پارانوئید

شک موضوعی است که حداقل یک بار در زندگی هر فرد اتفاق می‌افتد. شک به اینکه آیا والدین‌مان به ما راست می‌گفتند یا دروغ،  شاید اولین شک‌های زندگی باشند. شک ابعاد  گوناگونی داشته و شدت و ضعف متفاوتی در افراد دارد. هر چه میزان شک فرد به دیگران به دنیا و خودش بیشتر باشد تنش و اضطراب بیشتری را تجربه می‌کند و از شادی و حال خوب بیشتر دور می‌شود.

شک را شاید در همین گام اول بتوان به شک بی‌دلیل و شک بر اساس بی‌اعتمادی، دروغ و دورویی تقسیم بندی کرد. به عبارتی وقتی فردی از همسرش بارها دروغ می‌شنود و پنهان‌ کاری می‌بیند ایجاد شک را نمی‌توان دور از  انتظار و رفتاری غیر معمول دانست. اما در جایی که شخصی به دلیل وجود ترس‌ها و بدبینی بیمار گونه در اثر کمبودها و حسادت (که از یک نقطه‌ای در طول زندگی و رشدش به آن مبتلا شده) دچار شک می‌شود قطعا موضوع ربطی به طرف مقابل ندارد و زندگی با چنین افرادی را به زندگی در جهنم تشبیه می‌کنیم. آن‌ها هیچ‌گاه به اعتماد نمی‌رسند و همواره درصدد گرفتن مچ طرف مقابل و اثبات خیانتی هستند که همواره تصور می‌کنند در جریان است.در این مجال می‌خواهیم به علل شک نگاهی دقیق‌تر داشته باشیم؛ از شک‌های بیمار گونه تا شک‌هایی که شاید کاملا برحق و طبیعی باشند.

۱٫ شک و سوء ظن در مقام بیماری

– اختلالی که نام آنرا زیاد شنیده‌ایم پارانوئید فردی است که حکایت از شک و سوءظنی شدید و گسترش یافته دارد. این اختلال در آقایان بیشتر به چشم می‌خورد  و شایع‌تر است. پارانویا یک اصطلاح روان‌شناختی _ روان‌پزشکی است که در اصل به نوعی آشفتگی فکری یا هذیان دلالت دارد و شامل بدبینی، حسادت، خودبزرگ‌بینی یا گزند و آسیب است.

علائم

۱- بدون دلیل کافی، گمان می کند دارند او را استثمار می کنند، به او ضرر می زنند یا سرش کلاه می گذارند.

۲- بدون دلیل کافی، وفاداری یا قابل‌ اعتماد بودن دوستان و اطرافیان خود را زیر سوال می برد، به‌ صورتی که این شک دائم ذهن او را مشغول می‌کند.

۳- در پس اظهارنظرهای بی غرض یا اتفاقات بی خطر و حتی اتفاقات خوب، مفاهیم تحقیر‌ کننده یاتهدید کننده دریافت می کند.

۴- همیشه دلخور و ناخشنود است و کینه می ورزد. یعنی اگر کسی به او توهین، بی اعتنایی یا بی احترامی کرده باشد، هیچ‌ وقت او را نمی بخشد.

۵- با کوچک‌ترین اتفاق و صحبتی احساس می کند به شخصیت یا اعتبارش لطمه وارد شده است (درحالی که دیگران اصولا چنین برداشتی از آن اتفاق ندارند) و فورا واکنشی خشمگینانه نشان می دهد یا به مقابله می پردازد.

۶- مکررا و بدون هیچ دلیلی به وفاداری همسر خود شک می کند. این موارد، نشانه‌ها و علائمی است که فرد پارانویا دارد. واقعیتی که درباره آن می‌توان گفت این است که بهبود و درمان این افراد بسیار دشوار و از دوره‌ای طولانی در صورت همکاری برخوردار است؛ به‌ ویژه درمورد اختلال شخصیت پارانوئید به‌ واسطه عجین شدن این علائم با شخصیت، عملا فرآیند درمان دشوار و می‌توان  گفت احتمال بهبودی کامل بسیار ضعیف است. ازدواج با چنین افرادی شرایطی بس دشوار برای شما فراهم خواهد کرد، آن‌ها هیچ‌گاه به اعتماد نخواهند رسید.

شک کردن به همسر شک بین زوجین اقدامات لازم در مواقع شک به همسر اختلال پارانوئید   شک کردن به همسر شک بین زوجین اقدامات لازم در مواقع شک به همسر اختلال پارانوئید

۲- شک به‌ واسطه شک به خود

– افرادی که دروغ می‌گویند روراست و صادق نیستند و به نوعی کارشان زیرآبی رفتن است، دنیا را با همین وضعیت ادراک می‌کنند؛ چون با دروغ و نیرنگ زندگی می‌کنند نگران این هستند که طرف مقابل نیز به آن‌ها نیرنگ بزند و دروغ بگوید. بنابراین با شک زندگی می‌کنند و به شدت  مراقبت می‌کنند کسی دورشان نزند و با عینک سیاه بدبینی به همه می‌نگرند، اما شدت این شک و رفتارهای منشعب از آن به اندازه فرد مبتلا به پارانوئید نیست.

۳- عدم اطمینان از جایگاه خود در زندگی

– این مورد به‌ واسطه وجود احساس عدم تعلق و مالکیت در برخی از افراد به وجود می‌آید و حاصلش این است که از ترس از دست دادن زندگی مشترک خود و اینکه کسی دیگر جای آن‌ها را بگیرد گوش به زنگ هستند، خیلی از موارد را کنترل می‌کنند، مراقب رفت‌ و‌ آمد همسرشان، مکالمه‌هایش، طریقه پوشش و بسیاری دیگر از موارد هستند. آن‌ها معمولا نمی‌پذیرند که به‌ واسطه ترس‌ها و عدم باور به خودشان طرف مقابل را کنترل می‌کنند و از رفتارهایش ایراد می‌گیرند. بلکه معمولا مواردی را مطرح می‌کنند که طرف مقابل (که معمولا همسرشان هست) را متهم به بی‌وفایی،  شیطنت‌های خاص یا زمینه‌سازی برای خیانت می‌کنند. این افراد برای کاور کردن موضوع و تبرئه خود مواردی معمولی را بزرگ‌نمایی می‌کنند تا طرف مقابل و دیگرانی که متوجه داستان می‌شوند حق را به او دهند. مثلا روی پوشش، طریقه صحبت، میزان آراستگی یا آرایش، ادکلن زدن، رنگ لباس و بسیاری دیگر از موارد این‌ چنینی دست می‌گذارند و هنگامی که با مقاومت رو به‌ رو می‌شوند با ناراحتی و خشم همسرشان را متهم به بی‌ وفایی و کج روی می‌کنند. در شکل متعادل‌ تر استدلال‌ شان این است که من به تو شک ندارم، جامعه مشکل دارد و تو باید بیشتر رعایت کنی.

۴- شک به‌ واسطه عدم اطمینان به جذابیت خود

– این مورد که در خانم‌ها بیشتر دیده می‌شود به‌ واسطه عدم وجود تصویر مناسب جسمی نسبت به چهره اندام یا هر دوی آن‌هاست. این افراد خود را زشت نمی‌پندارند و معمولا ضعف‌های خود را نیز به زبان نمی‌آورند، بلکه دلایل جامعه‌ پسند ارائه می‌دهند، اما در اصل نگران این  موضوع هستند که ممکن است همسرشان جذب کسی شود که از او زیباتر و جذاب‌تر است و این موضوع باعث خیانت  و دوری همسرشان شود. این در حالی است که عموما همسران این افراد چنین نظری ندارند و همسرشان را زیبا، جذاب و حتی دوست داشتنی توصیف می‌کنند، اما به‌ واسطه وجود باوری عمیق، قیاس‌های زیاد با دیگران و حسادت، خشم ایجاد شده از خود را به همسر منعکس می‌کنند و او را مقصر قلمداد کرده، رفتارهایش را زیر سوال برده و دنبال این هستند که خیال‌شان از وفاداری همسر راحت شود.

۵- شک به‌ واسطه فضاهای مجازی

شکی که امروزه بین زوج‌ها رواج دارد و گاهی با دلخوری‌های سطحی و گاهی با نگرانی‌های شدید بیان می‌شود، موضوع فضای مجازی و موبایل است. حضور خانم‌ها و آقایان در گروه‌ها، سوپرگروه‌ها، کانال‌ها و اینستاگرام و مواردی از این دست، زمینه‌ ایجاد چنین شکی است. گذاشتن عکس در این فضاها، صحبت با دیگران، عکس‌ العمل‌ها و گاهی مزاحمت‌ها و دنبال کردن‌ها باعث نگرانی  و شک و شبهه‌هایی می‌شود که آسودگی خیال همسران را کم می‌ کند. قرار دادن قفل و رمز روی گوشی و لپ‌تاپ هم باعث افزایش فضای شک‌ برانگیز بین همسران می‌شود. در این مواقع گاهی با مواردی روبه‌رو می‌شوم که نمی‌توانم به کسی که شک کرده حقی ندهم و احساس او را درک نکنم. به‌ عنوان مثال خانمی در مشاوره با من مطرح کرد همسرش گوشی‌اش را لحظه‌ای از خود دور نمی‌کند و رمز آن را تغییر داده و حتی زمان‌هایی که کنارش می‌نشینم گوشی را طوری می‌گیرد که صفحه‌اش را نبینم. آقایی هم از پیدا کردن اتفاقی گوشی دیگری (که همسرش داشته) صحبت می‌کرد و اذعان می‌داشت بعد از این ماجرا اعتمادش به همسرش خیلی کم شده است. مورد دیگری هم داشتم که فرد گوشی‌اش را با خود به سرویس بهداشتی هم می‌برد. این رفتارها قطعا همسر این افراد را حساس و زمینه شک را ایجاد می‌کند.

دوستان گرامی گاهی اوقات ما با برخی از بازیگوشی‌های خود به رابطه‌ای مهم و بزرگ در زندگی خویش لطمه‌های جبران‌ ناپذیری وارد می‌کنیم. کمی اندیشه کنیم در ازای آنچه به‌ دست می‌آوریم چه چیزهایی را از دست می‌دهیم. برای دریافت مقداری هیجان دست به پنهان‌ کاری و دروغ می‌زنیم و طرف مقابل را از اعتمادی که به ما داشت دور می‌کنیم. در واقع به ارتباطی مهم و به خانواده‌ای که تشکیل دادیم و در مقابل آن مسئولیم پشت می‌کنیم و زمینه‌ را برای دلخوری، جر و بحث، دور شدن از یکدیگر، طلاق عاطفی و بالاخره جدایی قانونی ایجاد می‌کنیم. تغییر رفتار به‌ ویژه زمانی که یک باره اتفاق می‌افتد، تغییر در ساعات رفت‌ و آمد، تلفن‌های مشکوک و تغییر حالات و رفتار نسبت به همسر خیلی زود باعث مشغولیت فکری همسران می‌شود و در صورت ادامه زمینه شک مهیا خواهد شد.

شک کردن به همسر شک بین زوجین اقدامات لازم در مواقع شک به همسر اختلال پارانوئید   شک کردن به همسر شک بین زوجین اقدامات لازم در مواقع شک به همسر اختلال پارانوئید   شک کردن به همسر شک بین زوجین اقدامات لازم در مواقع شک به همسر اختلال پارانوئید

هنگام شک کردن، بهترین رفتار چیست؟

۱- هیچ اقدامی نکنید هنگامی که ذهن‌تان مشغول رفتارهای همسرتان شده و به او شک کرده‌اید با اقدام‌های شتابزده و هیجانی مقدمه تخریب رابطه را فراهم می‌کنید، بنابراین ابتدا سعی کنید مشغولیت ذهنی خود را دقیق‌تر بررسی کنید و اگر هیچ ادله و استدلالی برای اثبات آن به خود ندارید، اقدامی انجام ندهید. موضوع را با همسر و دیگران به‌ ویژه خانواده‌ها و دوستان نزدیک خود در میان نگذارید، یادتان باشد برخی از مسیرها اگر از بین بروند، ساخت مجددشان غیرممکن یا بسیار دشوار و زمان‌بر است.

۲- اگر موضوع کاملا مشهود است اگر تغییر رفتاری مانند تلفن‌های غیرمعمول و صحبت‌های مشکوک و پنهان کردن موبایل وجود دارد، می‌توانید بدون ایجاد حالت بازجویی علت آن‌ را جویا شوید و اگر پاسخ مناسب و منطقی دریافت نکردید در زمان دیگری زمینه‌ای برای یک مذاکره جدی و نه بحث و جدل با همسر خود ایجاد کنید. هنگام صحبت از اصول مذاکراه بهره ببرید، به زمان، مکان و مدت صحبت توجه کنید و از ضمیر من بیشتر استفاده کنید تا ضمیر تو؛ از خودتان، احساس‌تان و نیازتان صحبت کنید، نه از او و کاری که نباید انجام می‌داده و انجام داده است، یادتان باشد مسیر دوم کمکی به شما نمی‌کند و مسیر صحبت را تغییر می‌دهد.

۳- به خود و طرف مقابل فرصت دهید گاهی همسران نقش والد را برای طرف مقابل ایفا می‌کنند و با سخت‌گیری اصرار و پافشاری نصیحت و مثال‌ های گوناگون می‌خواهند به مقصود برسند. این رفتارها معمولا نتیجه عکس می‌دهد و همسرتان را بیشتر از شما دور می‌کند. نظر، دیدگاه و احساس خود را به طرف مقابل بگویید و از او طلب همکاری کنید. به خودتان و طرف مقابل زمان مناسب اختصاص دهید، این روش خیلی کاراتر از روش‌های جبری قهری است. لازم است این موضوع را به او منتقل کنید که نیاز به اعتماد‌سازی مجدد دارید. اگر هیچ تغییری ایجاد نشد حضور نفر سومی مانند مشاور ضروری به نظر می‌رسد. به امید اینکه با ایجاد فضای اطمینان به خود و ایجاد فضای امن برای طرف مقابل از کیان خانواده خود محافظت و مراقبت کنیم.

مطلب مرتبط: مشکلات جنسی و اختلافات میان زوجین

منبع: دکتر سلام


منبع: دکتر سلام

هدفم از کاهش وزن، رسیدن به یک عدد نبود!

مصاحبه اختصاصی ما با مریم شایان فر جدیدترین رکورددار وب سایت دکتر کرمانی

خانم مریم شایان فر، ۳۶ ساله و ساکن استان فارس از رکوردداران فعال سایت دکتر کرمانی است. وی موفق شده است با استفاده از رژیم دکتر کرمانی، ۳۸٫۵۰۰ کیلوگرم کاهش وزن داشته باشد.

مصاحبه اختصاصی ما را با ایشان بخوانید:
بیشتر افراد خانواده ام اضافه وزن دارند اما من با کاهش وزنم ثابت کردم چاقی ارثی نیست بلکه نشات گرفته از رفتارهای غلط و در واقع سبک زندگی اشتباه است. باید بدانیم داروی تمام رنج های زندگی، مکعب سفید داخل آشپزخانه نیست !
تا جایی که به یاد دارم، همیشه از دوربین و مهمانی ها وحشت داشتم چون نمی خواستم با لباسی ظاهر شوم که دوستش ندارم و مجبور به انتخابش بوده ام. همیشه از اضافه وزنم ناراضی بودم و عذاب وجدان داشتم. یک جعبه شیرینی را در لحظه تمام می کردم و از این کار، حس بدی هم نداشتم! اما لطف پروردگار باعث شد دوباره تصمیم به کاهش وزن بگیرم. چون هر وقت حرف رژیم می شد اطرافیان به من می خندیدند که دوباره شروع شد! اما این بار واقعا نسبت به خودم احساس مسئولیت می کردم.
خدا را شکر با برنامه ی به اندام اینترنتی دکترکرمانی آشنا شدم. خوب یادم هست همیشه دلهره داشتم و می ترسیدم رژیم را شروع کنم اما با تماس کارشناس عزیز به اندام، سرکار خانم حیدری دوباره یاعلی گفتم و ایستادم. الان بعد از یکسال رژیم اصولی دارم و خیلی راضی ام چون با آگاهی توانستم ۳۸٫۵۰۰ کیلوگرم کاهش وزن را تجربه کنم.

وزن اولیه: ۱۰۴ کیلوگرم

وزن پایانی: ۶۵٫۵۰۰ کیلوگرم

میزان کاهش وزن: ۳۸٫۵۰۰ کیلوگرم

قد: ۱۶۷سانتی متر

شروع برنامه البته که سخت است ولی وقتی یاعلی بگویید و به هدفی که دارید فکر کنید، راه برایتان هموار می شود.
برای رسیدن به جایی که تا به حال به آن نرسیده ایم، باید راهی را برویم، که تا به حال نرفته ایم…این گفته ی ماهاتما گاندی خیلی به من انگیزه می داد.
چون رشته ام مترجمی زبان انگلیسی هست به دنبال تحقیق و ترجمه مطالب در زمینه تغذیه رفتم، مقاله ها و مطالب زیادی را پیدا کردم .
بزرگ ترین تغییر در مسیر کاهش وزنم این بود که متوجه شدم من بیمار نیستم و مشکلی ندارم، بلکه راهم اشتباه است. مثالی که همیشه بیان می کنم مجسمه ی حضرت داوود، اثر هنرمندانه ی میکل آنژ است. وقتی میکل آنژ مجسمه ی داوود را ساخت، به او گفتند چطور توانستی آن را اینقدر زیبا و منحصر بفرد بتراشی. داوود جواب داد: من از تکه سنگ چیزهایی را گرفتم و تراشیدم که داوود نبود، اینگونه داوود ظاهر شد. این مثال الهام بخش من بود چون من هم چیزهایی از خودم را کنار گذاشتم که من نبودند، بعد از آن بود که من واقعی پیدا شد.
اولین باری که دیدم وزنم کاهش پیدا کرده، بی نهایت خوشحال بودم چون به دلیل داروهایی که می خوردم و البته منع ورزشی که داشتم توانستم با رعایت برنامه، ۷ کیلوگرم وزن کم کنم و وقتی اجازه ی ورزش گرفتم این روند تندتر شد. واقعا کاهش وزن برایم شیرین بود، چون هرچه بیشتر با افراد چاق آشنا شدم بیشتر متوجه شدم چقدر لاغری از چیزی که فکر می کنیم راحت تر است، ولی راهی طولانی دارد.
زندگی روزمره ام بعد از کاهش وزن، تغییر بسیاری کرده است. انگار دیدم به اطرافم عوض شده است. دانه دانه برنج سهمیه ام یا مثلا تکه های میوه ی وعده هایم را با چنان لذتی می خورم که انگار سال ها گرسنه بودم و الان، تازه طعم غذاها را می چشم.
از نظر روابط اجتماعی هم راحت تر در جامعه ظاهر می شوم. حضور زنی که به خود افتخار می کند و اعتماد به نفس دارد در اجتماع، باعث می شود بتواند موقعیت های خوبی کسب کند و انتخاب های خوبی داشته باشد. اینکه مدام از مهمانی ها بترسیم ، از مسافرت هراس داشته باشیم و حتی از دوربین عکاسی فرار کنیم، همه و همه ترس های درونی ما به خاطر اضافه وزن است که باید آنها را از بین ببریم.

خود لفظ رژیم، ناخودآگاه فرد چاق را وادار به واکنش می کند، چه برسد به اینکه حذف غذایی هم داشته باشه . پس وقتی می بینید در یک برنامه ی رژیم ، هم شیرینی جات هست، هم مغزها، هم فست فود وهم تنقلات، دیگر جایی برای تردید باقی نمی ماند.
برنامه ی به اندام بسیار پرمحتوا و حساب شده است و برنامه ریزی دقیقی مطابق سفره ی ایرانی دارد. امکان حق انتخاب آن بسیار عالی است. اصلا غذای من از سفره خانواده جدا نبود، حتی در مسافرت ها و مهمانی ها هم هیچکس متوجه برنامه ام نمی شد. به برنامه ی تغذیه ی ام اعتماد داشتم و می دانستم توسط یک کارشناس تغذیه تدوین شده است. وقتی شما اعتقاد داشته باشید نیازتان برطرف می شود، دیگر لزومی ندارد زیاده خواه باشید.
در طول مدت رژیم کارشناسان عزیزم به اندام با صبوری زیاد راهنمایی ام می کنند و واقعا دلسوزانه پیگیرروند کاهش وزنمان هستند.
در تمام مدتی که با به اندام همراه شدم حتی دمنوش را هم به نیت لاغر شدن نخوردم چه برسد به داروهای لاغری .اینها فقط و فقط بازار تجاری دارد .مگر یک شبه چاق شدیم که به زور دارو و رژیم های نادرست و سخت لاغر شویم ؟؟؟
وقتی صحبت های دکتر کرمانی درباره همراه کردن ورزش با برنامه لاغری را شنیدم اراده کردم هرروز حتی شده ۵ دقیقه ورزش کنم، چون هدفم سلامتی و زیبایی بود. ورزش مورد علاقه ای که بیشتر اوقات انجام می دهم پیاده روی، حلقه زدن، توپ پیلاتس و …است. ورزش هوازی مورد علاقه ام هم پیاده روی و کار با دمبل.
سایت دکتر کرمانی واقعا جامع، مفید و متنوع است و کانال تلگرام به اندام نیز بسیار مطالب مفیدی دارد.
نگران این هستم که دوباره وزنم برگردد، چرا نباشم ولی با روش هایی که آموختم، فهمیدم هدف من از کاهش وزن رسیدن به یک عدد نبوده بلکه هدفم سلامتی، نشاط و بازیابی اعتماد به نفسم بود است. یادمان باشد، موفقیت درک پیاپی اهداف ارزشمند است. به کلمه «پیاپی» در این جمله دقت کنید.

در طول برنامه، اصلا وسوسه نشدم رژیمم را بشکنم، وقتی بوی اغواکننده ی نان تازه، بستنی شکلاتی و یا بوی پیتزا و کباب، دیوانه وار مرا به سمت خوردن می کشاند روی افکار و هوسم تمرکز می کردم و نفس عمیقی می کشیدم. هدفم تمرکز بیشتر بر روی درونم و شناخت حالات درونی می باشد.
بهترین مشوقین من همسرم بود که در تمام این مدت با تشویق ها و حمایت هایش باعث شد در روند کارم مصمم تر قدم بردارم. مادرم و پسرم که همیشه مشوق من در ورزش و رعایت برنامه ها بودند. پشتیبان تیم به اندام، سرکار خانم حیدری، خانم های محترم گروه هدفم که واقعا از روزی که باهم شروع کردیم، در تمام برنامه ها و چالش ها همراهم بودند نیز حامی و مشوق من بودند.
سه توصیه اصلی ام درباره خوب غذا خوردن این است که اول یک برنامه اصولی انتخاب کنیم، دوم به برنامه و کارشناس خودمان اعتماد کنیم و سوم اینکه از ذره ذره سهمیه غذایی مان لذت ببریم. چون ما یاد گرفته ایم غذاها را ببلعیم و نگاه خصمانه به غذاها و کالری ها داشته باشیم.
کسانی که توانایی رژیم گرفتن را در خودشان نمی بینند کاملا درک می کنم، طبیعی است چون مدت ها رژیم تکراری و غیر اصولی انسان را خسته می کند ولی قانونی وجود دارد که می گوید، وقتی فقط یک نفر بتواند یعنی من هم می توانم. پس یاعلی بگویید، برنامه اصولی انتخاب کنید و به آن اعتماد داشته باشید.
رمز موفقیتم توکل به خدا که مرا زیبا آفرید و توانایی های منحصر به فردی به من داد و تشویق های همسر، پسر و دوستانم.
از تمامی شما عزیزان تیم به اندام هم سپاسگزارم و به شما خدا قوت می گویم .


#، افزایش یا کاهش وزن#انتخاب رژیم غذایی مناسب#تناسب اندام دکتر کرمانی#کاهش وزن

ارسال شده در ۲۷ خرداد ۱۳۹۶ توسط ساینا میرفخرایی با موضوع رپرتاژ


منبع: دکتر سلام

اس ام اس های ماه مبارک رمضان (۴)

چه شود ای گل نرگس، با تو دیدار کنم / جان و اهل و هستی ام، بر تو گرفتار کنم
روزه ی هجر تو از پای بینداخت مرا / کی شود با رطب وصل تو افطار کنم .

——————————————————————

پیامبر اکرم-ص:
هرکس در این ماه روزه دار مؤمنی را “افطار دهد” ، ثواب آزاد کردن بنده ای به او عطا خواهد شد و گناهان گذشته اش مورد عفو قرار خواهد گرفت .

——————————————————————

ماه رمضان، برای آن است که یک ماه مرخصی از زمین برای سفر به ملکوت بگیریم .

——————————————————————

روزه، فرصتی است تا چند قطره تشنگی به حلقوم روحمان بچکانیم .

——————————————————————

کاش، در این رمضان لایق دیدار شوم / سحری با نظر لطف تو بیدار شوم
کاش منت بگذاری به سرم مهدی جان / تا که همسفره تو لحظه ی افطار شوم

——————————————————————

رسول خدا ص:
کسی که ( با اخلاص ) ماه رمضان را روزه بگیرد ، خداوند گناهان گذشته اش را می آمرزد.

——————————————————————

ماه مبارک آمد، ای دوستان بشارت / کز سوی دوست ما را هر دم رسد اشارت
آمد نوید رحمت، ای دل ز خواب برخیز / باشد که باقی عمر، جبران شود خسارت

——————————————————————
 

السلام علیک یا شهر الله الاکبر و یا عید اولیائه
در ماه پر خیر و برکت رمضان برایتان قبولی طاعات و عبادات را آرزومندم
التماس دعا

——————————————————————

مژده که شد ماه مبارک پدید / به عاصیان وعده ی رحمت رسید
ماهی سرشار از برکت و رحمت و عبادت های پذیرفته شده برایتان آرزومندم

——————————————————————

آمد گه آمرزش و شهرُ الله عظمی / توفیق خدایا، تو ز ما سلب مفرما
شد باز در رحمت خالق به روی خلق / چون ماه مبارک ز افق گشت هویدا . . .

——————————————————————

حلول ماه مبارک رمضان، ماه رحمت و برکت و غفران مبارک باد . . .

——————————————————————

امام صادق-ع : خواب روزه دار عبادت ،خاموشی او تسبیح ، عمل وی پذیرفته شده و دعای او مستجاب است . . .

——————————————————————

جویند همه هلال و من ابرویت / گیرند همه روزه و من گیسویت
از جمله ای دوازده ماه تمام / یک ماه مبارک است ، آن هم رویت
فرا رسیدن ماه مبارک رمضان برشما مبارک باد

——————————————————————

ماهی سرشار از برکت و رحمت و عبادت های پذیرفته شده برایت آرزومندم.
ای سبک بال در دعای سحرت هرگز از یاد نبر من جامانده بسی محتاجم…….

——————————————————————

عشق یعنى اشک توبه در قنوت
خواندنش با نام غفار الذنوب
عشق یعنى چشمها هم در رکوع
شرمگین از نام ستار العیوب
عشق یعنى سرسجود و دل سجود
ذکر یارب یارب از عمق وجود
حلول ماه ضیافت ا… ماه عروج اولیا ا… مبارکباد/ التماس دعا

——————————————————————

آنکس که در دعایش یادی کند ز یاران ، شیرین تر از عسل باد کامش به روزگاران.
بوی خوش رمضان گوارای وجودتان باد .

——————————————————————

کوله بارت بر بند….
شاید این چند سحر فرصت آخر باشد…
که به مقصد برسیم…
شناسیم خدا را و بفهمیم که یک عمر چه غافل بودیم!!
“حلول ماه رمضان مبارک”

 


منبع: عصرایران

طرز تهیه کاچی

مواد لازم برای کاچی :








آرد گندم  یک پیمانه
 کره یا روغن  ۱۰۰_۱۵۰ گرم
 شکر  ۱ پیمانه
 گلاب  یک‌ چهارم پیمانه
زعفران ساییده شده به میزان دلخواه
آب ۳ پیمانه
* ادویه های مخصوص کاچی از هر کدام یک‌ چهارم قاشق چایخوری

* ادویه های مخصوص کاچی :
دارچین،
زیره، فلفل سیاه، رازیانه، پودر زنجبیل، زردچوبه خیلی کم، پودر هل، پودر
تخم گشنیز که میزان آن بستگی به ذائقه خودتان است من تقریبا از هر کدام یک‌
چهارم قاشق چایخوری ریختم ولی دارچین را کمی بیشتر ریختم.

طرز تهیه کاچی مخصوص :

ابتدا آب و شکر را در ظرفی ریخته و روی
حرارت ملایم اجاق گاز بگذارید تا شکر در آب حل شود. سپس زعفران را به مواد
اضافه کنید تا مخلوط آب و شکر قوام پیدا کند. شیره قوام یافته باید مانند
شیره مربا غلیظ و کشدار شود. دقت داشته باشید گلاب را در مرحله پایانی قوام
‌آمدن شیره اضافه کنید تا عطر آن از بین نرود.

بعد از این مرحله کره یا روغن را در یک
ظرف ریخته و روی حرارت ملایم اجاق‌ گاز قرار دهید. پس از اینکه کره آب شد،
آرد گندم را به آن اضافه کنید و مرتب هم بزنید تا آرد تغییر رنگ پیدا کرده و
طلایی متمایل به قهوه‌ای شود. حالا ادویه ها را یکی یکی اضافه کرده هم می
زنیم تا کاملا با آرد و روغن مخلوط شوند و عطر ادویه ها در بیاید، پس از
آماده ‌شدن آرد و ادویه ها، شیره را به آن اضافه کنید و مرتب آن را روی
شعله ملایم اجاق‌ گاز به هم بزنید تا صاف و یکدست شود اگر احساس کردید بیش
از حد کاچی سفت شده است یک پیمانه دیگر آب اضافه کنید. این مرحله حداقل ۵
دقیقه به طول می انجامد. در این مرحله باید کاچی را دم کنید.

بنابراین قابلمه را روی شعله ‌پخش کن قرار
داده و روی در آن دم کنی بگذارید. اجازه بدهید تا حدود ۲۰ دقیقه کاچی دم
بکشد. بعد از این مدت آن را در ظرف مورد نظر بریزید روی آن را با پودر گردو
و پسته و بادام تزیین کنید و سرو کنید. غلظت کاچی باید مانند فرنی نه خیلی
سفت و نه خیلی شل باشد. می توانید هر کدام از ادویه ها را که خواستید از
دستور حذف کنید. این کاچی چون برای بعد از زایمان بود من از تمام ادویه ها
استفاده کردم. کاچی برای خانمهایی که تازه زایمان کردند عالی است و توصیه
می شود دو روز بعد از زایمان مصرف شود نه روز اول.


منبع: عصرایران

کودکان خاورمیانه، جنگ زده‌های بی‌گناه

«وقتی کودکان بی‌گناه –نوزادان معصوم- را با گازهای مهلک به کشتن می‌دهید و مردم از شنیدن نام گازهایی که به کار برده‌اید، شوکه می‌شوند؛ این یعنی از خطوط بسیاری گذشته‌اید و پایتان را از گلیمتان درازتر کرده‌اید. از خط قرمز هم بسیار فراتر رفته‌اید.» این حرف‌ها ظاهرا باید خیرخواهانه باشد و حتما کسی که چنین حرف‌هایی را می‌زند، دلش برای قربانیان سوخته ‌است. اما کسی که این حرف‌ها را به زبان آورد، نه‌تنها تحسین و حمایت نشد، بلکه مورد انتقاد اکثر مردم جهان نیز قرار گرفت.

او دونالد ترامپ رئیس‌جمهوری آمریکا بود و این حرف‌ها را خطاب به بشار اسد و در مورد کودکان سوری بیان کرد. این ماجرا چندان هم کهنه نیست. همین چند وقت پیش بود که مردم سوریه ازجمله کودکان و به قول ترامپ، نوزادان معصوم، مورد حمله شیمیایی قرار گرفتند. هرچند هنوز هم مشخص نیست این حمله شیمیایی از سوی چه کسی انجام شد و هر کسی حمله را به گردن دیگری می‌اندازد، اما ترامپ بلافاصله کودکان جنگ‌زده را بهانه‌ای قرار داد تا ۵۹ موشک بر سر سوریه بریزد.

این نخستین حمله رسمی آمریکا به سوریه بود که دخالت جدی در امور این کشور به شمار می‌آمد. حرف اصلی مردمی که ترامپ را هدف نقدهای خود قرار دادند، این بود که او حتی به این کودکان اجازه نمی‌دهد به کشورش وارد شوند. ترامپ پیش از آن‌که به کاخ سفید راه پیدا کند، موضع خصمانه خود را در برابر مهاجران، به‌ویژه مهاجران مسلمان اعلام کرده بود. او حتی بعد از دست یافتن به صندلی ریاست‌جمهوری آمریکا، ورود اتباع چند کشور مسلمان‌نشین ازجمله ایران را به خاک آمریکا ممنوع اعلام کرد. اما وقتی پای منافع سیاسی و مالی در خاورمیانه به میان می‌آید، این مرد ناگهان دلسوز کودکانی می‌شود که حاضر نیست برای نجات جانشان، آن‌ها را به خاک کشورش راه بدهد.

قصه ترامپ و اشک تمساحی که برای کودکان سوری ریخت، قصه تازه‌ای نیست؛ سال‌هاست که مردم خاورمیانه همچون کودکی ضعیف و رنجور در نظر غربی‌ها جلوه داده می‌شوند، گویی نمی‌توانند کشورشان را اداره کنند و به دست‌های خارجی نیاز دارند تا آن‌ها را از زمین بلند کند. در این بین، کودکان جنگ‌زده و بی‌سرپناه بهترین بهانه برای ادامه جنگ‌افروزی‌ها بوده‌اند. آن‌ها ناخواسته به ابزار سیاسی برای قدرت‌طلبان تبدیل می‌شوند. تصاویر درد کشیدن و جان دادن این کودکان نه‌تنها باعث کاهش دردهای آن‌ها و توقف جنگ‌ها نمی‌شود، بلکه بهانه و وسیله‌ای برای شعله‌ورتر شدن آتش جنگ می‌شود. آن‌ها که ادعای نجات این کودکان را دارند، آغوش آتش را به روی آن‌ها می‌گشایند و نتیجه شرمسار آن چیزی جز افزایش عکس‌ها و فیلم‌های دردناک کودکان نیست.

 در آغوش آتش

دام تزویر

همه‌ جا تاریک است، صدای جیغ و گریه می‌آید، هنوز آن‌چه در میان تاریکی خوراک دوربین شده، کاملا مشخص نیست، کمی بعد در نور آمبولانس مشخص می‌شود. کودکی آرام و بی‌صدا سرش را در آغوش مردی قایم کرده ‌است. مرد به عقب آمبولانس می‌رود و او را روی صندلی می‌نشاند. نیمی از صورت کودک خاک و نیم دیگر خون است. حالا کودک آغشته به خاک و خون روی صندلی نارنجی‌رنگ آمبولانس، شکار دوربین شده و با بهت به آن نگاه می‌کند. یک چشمش باز نمی‌شود، سعی می‌کند با دستان کوچکش روی آن را پاک کند تا جلو را بهتر ببیند؛ دستش را روی صورتش می‌کشد و بعد به کف دستش نگاه می‌کند. خون را که می‌بیند، چشمانش گرد می‌شود و با ترس دستش را به صندلی می‌کشد تا خون را پاک کند.

از لحظه‌ای که یکی از امدادگران این کودک سوری را از لابه‌لای آوار ساختمان بیرون می‌کشد و زیر لنز دوربین قرار می‌گیرد، تا وقتی که کودک روی صندلی می‌نشیند و دست خون‌آلودش را با صندلی پاک می‌کند، حتی ۳۰ ثانیه هم طول نمی‌کشد، اما همین فیلم کوتاه در همه شبکه‌های مجازی و حتی خبرگزاری‌ها منتشر شد. تقریبا اکثر کسانی که در شبکه‌های اجتماعی فعال هستند، چیزی در مورد او نوشتند. کودک پنج ساله‌ای که عمران نام داشت، تنها یکی از صدها کودکی بود که در حلب، قربانی حمله هوایی شده ‌بود. در همان حمله هوایی که عمران با خوش‌شانسی جان سالم از آن به در برده ‌بود، پنج کودک از بین رفتند.

هیچ‌یک از آن کودکان هیچ‌گاه شناخته نشدند، عمران هم صرفا به واسطه حضور دوربین مورد توجه قرار گرفت. فیلم او هزاران بار در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشته ‌شد، اما حاصل دیدن این فیلم‌ها چه بود؟ دیوید بین یکی از فعالان حقوق بشری در بریتانیا به گاردین گفته ‌است: «ما آن کودک را که سرتاپا غرق در خاک و خون بود، دیدیم، بهت‌زدگی‌اش را تماشا کردیم، اما برای او چه‌ کار کردیم؟ چه کار می‌توانستیم بکنیم؟» برخی از تحلیل‌گران سیاسی هم این تصاویر دل‌خراش را بهانه‌ای کردند تا از لزوم اقدامات سیاسی و اجتماعی در عراق و سوریه بگویند. برای آن‌ها، عمران تنها بهانه‌ای برای ادامه دادن جنگ است نه آتش‌بس.

آلان کردی، عمران دیگری بود که شانس زنده ماندن نداشت. این کودک سه ‌ساله وقتی زنده بود، حتی اجازه نداشت به صورت قانونی به نقطه‌ای امن برود. اما حالا برای خودش یک صفحه ویکی‌پدیا دارد، بدون این‌که بداند صفحه ویکی چیست، یا حتی روحش از آن خبر داشته ‌باشد. کمتر کسی است که تصویر جسد آلان در ساحل دریای مدیترانه را ندیده باشد. کودکی با بلوز قرمز و شلوارک آبی که تصویرش در ضعیف‌ترین حافظه‌ها نیز ماندگار شده ‌است.

آلان در سال ۲۰۱۳ و در بحبوحه جنگ داخلی سوریه به دنیا آمده بود. خانواده او از کانادا درخواست پناهندگی کرده بودند، اما وقتی درخواستشان رد می‌شود، دل را به دریا می‌زنند، غافل از این‌که دریای مدیترانه کودکان بسیاری را در خود غرق کرده و آلان یکی از این کودکان بود که خوراک رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی شد. تصویر جسم بی‌جان آلان در حاشیه دریای مدیترانه زمانی رسانه‌ای شد که اروپا با جنجال بحران مهاجرت دست‌وپنجه نرم می‌کرد. بسیاری تلاش می‌کردند با نشان دادن این تصاویر دردناک، تلنگری به وجدان خفته آن دسته از مردم اروپا بزنند که اجازه ورود به پناهندگان سوری را نمی‌دانند. سال ۲۰۱۵، سال اوج فرار سوری‌ها و عراقی‌ها از چنگال داعش بود. آن‌ها که می‌توانستند راهی به لبنان یا ترکیه پیدا کنند، با خطر کمتر اما آینده تیره‌تر به زندگی ادامه می‌دادند.

اما آن‌ها که به دنبال روزهای بهتری بودند، سوار بر یک قایق بادی کوچک، خودشان را تسلیم اقیانوس می‌کردند. اقیانوس نیز گاهی روح آن‌ها را می‌گرفت و جسمشان را تقدیم ساحل اروپا می‌کرد. آلان به نماد آن دسته از پناهندگانی تبدیل شد که جانشان را در اقیانوس‌ها از دست داده‌اند. جایی که آلان پیدا شد، به مقبره‌ای کوچک و نمادین تبدیل شده تا به مردم یادآوری کند هنوز آلان‌های بسیاری زنده‌اند که تنها دو راه دارند: «جان دادن زیر آتش بمب و گلوله» یا «دل زدن به دریا و اقیانوس».

زندگی در قفس گذشته

کودکان سوری و عراقی تنها کسانی نیستند که تصویرشان به ابزار جنگ‌افروزان تبدیل شد. در گذشته نیز نظیر این اتفاقات رخ داده است. یکی از نمونه‌های معروف آن نیز تصویر فان تی کیم فوک است. احتمالا کمتر کسی این دختربچه ویتنامی را به اسم می‌شناسد، اما تصویر سیاه و سفیدش را خیلی‌ها دیده‌اند. دختربچه ۹ ساله‌ای که اشک‌ریزان و با بدنی عریان فرار می‌کند.

عکس مربوط به هشتم ژوئن ۱۹۷۲ است و عکاس آن بابت این تصویری که ثبت کرده، جایزه پولیتزر را از آن خود کرده‌ است. او درواقع عکاس آسوشیتدپرس بوده که برای ثبت لحظات جنگ ویتنام به جنوب این کشور رفته و درنهایت با این تصویر به شهرت رسیده ‌است. دختربچه‌ای که در تصویر به نمایش درآمده، از شدت سوختگی‌های روی پوستش می‌گرید، درحالی‌که سربازها بی‌تفاوت از کنار او عبور می‌کنند. جنگ نه‌تنها کودکی کیم، بلکه بزرگ‌سالی او را نیز تحت تاثیر قرار داد. دولت کمونیست ویتنام که می‌خواست از او به‌عنوان یک ابزار تبلیغات سیاسی استفاده کند، مانع تحصیل او در دانشگاه شد.

سوختگی‌هایی که از دوران کودکی روی بدنش داشت نیز تا سال ۲۰۱۵ همراهش بود، تا این‌که رسانه‌ها خبر از درمان لیزری در بیمارستان میامی دادند. او حالا ازدواج کرده و در کانادا زندگی می‌کند، بنیاد کیم را نیز در ایالات متحده آمریکا راه‌اندازی کرده که هدف از آن، درمان و تهیه داروهای مورد نیاز برای کودکان جنگ‌زده است. هرچند سال‌ها از ماجرای کیم می‌گذرد، اما تصویر او جزو نخستین تصاویر منتشرشده از درد و رنج یک کودک جنگ‌زده بود.

اما تصاویری که با انگیزه تحریک احساسات مورد استفاده قرار گرفتند، گاهی بسیار متفاوت بودند. یعنی خبری از جنازه کودک سوری یا زخم کودک فلسطینی یا درد آشکار دختر ویتنامی در آن‌ها نبود. نمونه‌اش عکس دختربچه افغان که در سال ۱۹۸۴ روی جلد مجله نشنال‌جئوگرافی قرار گرفت. نامش شربت بود، با چشمان درخشان و نافذ خود به دوربین خیره شده ‌بود و با همین نگاه لقب مونالیزا را به خود گرفت. این مونالیزای افغان به نماد بسیاری از زنان و دختران دردکشیده کشور افغانستان تبدیل شد.

در آن سال‌ها کمتر کسی از مردم غرب کره‌ خاکی حتی نام افغانستان را شنیده‌ بودند. تصویر کودکانه و معصوم این دختربچه، جرقه یک سلسله توجه را روشن کرد. او بدون این‌که بخواهد، با تصویر خود به ابزاری برای توجهات غیرضروری تبدیل شد. تصویر شربت یکی از معروف‌ترین عکس‌های مجله نشنال‌جئوگرافی است. این مجله دست از سر شربت‌خانم برنداشت و در سن ۳۰ سالگی دوباره او را در یک منطقه قدیمی در افغانستان پیدا کرد. او تا آن زمان عکس معروف خود را ندیده بود، به همین خاطر بود که شربت دوباره سوژه مجله شد. اما این‌بار خبری از چشمان عسلی درخشان و نافذ نبود.

رنج سال‌ها، حتی نگاه او را تغییر داده‌ است. از آن‌جا که تلاش برای یافتن دوباره شربت با دردسرها و ماجراهای بسیاری همراه بوده، از این ماجراها مستندی ساخته شده ‌است. وقتی عکاس در جست‌وجوی او بوده، بسیاری از زنان افغان خودشان را شربت می‌نامیدند و نزد عکاس می‌آمدند، اما بالاخره شربت واقعی پیدا می‌شود. دخترهایی مانند شربت در افغانستان بسیارند، اما شانس این را نداشته‌اند که طعمه دوربین شوند و با چشمان مسحورکننده خود، جنجال به پا کنند.

 در آغوش آتش

زخم‌های نامرئی

ظاهر همه این عکس‌ها از درد و رنج کودکان می‌گوید، اما به قول تحلیل‌گر گاردین، این‌ها صرفا وسیله‌ای برای تحریک احساسات هستند؛ انسان‌ها معمولا کاری برای کودکان جنگ‌زده نمی‌کنند. این عکس‌ها به جای این‌که عاملی برای آتش‌بس باشد، آتش جنگ را شعله‌ورتر نیز می‌کند. یکی از عواملی که کودکان جنگ‌زده را آزار می‌دهد، عوامل روحی و روانی است. این عکس‌ها و تصاویر دردناک اغلب خودشان عاملی برای تشدید وضعیت روحی این کودکان می‌شود. مردم سوریه شش سال است که درگیر جنگ هستند.

کودکانی که در این کشور زندگی می‌کنند، استرس و اضطراب دائمی را تحمل می‌کنند. بر اساس مطالعات علم روان‌شناسی، اکثر این کودکان هیچ‌گاه به وضعیت طبیعی بازنمی‌گردند، درواقع استرس جنگ در آن‌ها نهادینه می‌شود. بررسی‌های سازمان بهداشت جهانی نشان می‌دهد اکثر این کودکان در بزرگ‌سالی به افسردگی و حتی اعتیاد به مواد مخدر دچار می‌شوند. ترس از پرتاب بمب‌ها و موشک‌های هوایی نخستین اضطرابی است که این کودکان هر لحظه با آن همراه هستند. اکثر آن‌ها یکی از عزیزان خود را در بمباران و جنگ از دست داده‌اند و به همین خاطر از درد فقدان ناشی از جنگ رنج می‌برند که این درد نیز تا همیشه در وجود آن‌ها می‌ماند. بر اساس گزارش سازمان ملل، در سوریه از هر چهار کودک، یک نفر دچار اختلالات حاد روانی می‌شود.

برخی دیگر از این کودکان مورد تجاوز سربازها یا نیروهای شورشی یا سایر افراد قرار می‌گیرند. نمونه آن دخترانی هستند که مورد تجاوز داعشی‌ها قرار گرفته‌اند. این خاطرات نیز هیچ‌گاه از ذهن آن‌ها پاک نخواهد شد و کار بسیاری از آن‌ها را به جنون می‌کشاند. برخی از آن‌ها نیز دست به خودکشی می‌زنند. همه این‌ها، حاصل جنگی است که انسان‌ها به پا می‌کنند و تنها راه‌حلی که برای مقابله با آن می‌دهند نیز جنگی دیگر است که مشکلی از مشکلات این کودکان حل نمی‌کند.

مدرسه‌ها زیر گلوله

«۵۷ میلیون» رقم بسیار زیادی است؛ بر اساس گزارش گاردین، اخیرا پژوهش‌هایی صورت گرفته که نشان می‌دهد دست‌کم ۵۷ میلیون کودک در دنیا تنها به واسطه جنگ از تحصیل و امکانات آموزشی محروم هستند. گزارش‌های یونسکو نیز نشان می‌دهد مدرسه‌ها به یکی از اهداف اصلی جنگی تبدیل شده‌اند. یعنی مدرسه‌ای که کودکان در آن درس می‌خوانند، به نوعی، سیبل نشانه‌گیری طرف‌های درگیری است. در سال ۲۰۱۶ بیش از سه هزار و ۶۰۰ مدرسه در دنیا مورد حمله قرار گرفته‌اند؛ ۷۰ درصد از این مدرسه‌هایی که بمباران شده‌اند، در کشور سوریه بوده‌اند.

سال‌ها پیش، زمانی‌ که باراک اوباما، ریاست‌جمهوری آمریکا را به عهده داشت، دختری به نام ملاله یوسف‌زی به جرم تحصیل در پاکستان مورد حمله طالبان قرار گرفت، اما جان سالم به در برد. او حالا بنیادی راه‌اندازی کرده و تمام تلاش خود را برای تحصیل دختران به کار بسته ‌است. با وجود تلاش‌هایی از این دست، هنوز هم ۴۸ میلیون و ۵۰۰ هزار کودک بین شش تا ۱۵ ساله به واسطه حضور در مناطق جنگی از امکانات تحصیلی محروم هستند. گروه‌های تروریستی در نقاط مختلف دنیا، مانع تحصیلات کودکان در مدارس می‌شوند. در جمهوری کنگو تنها در سال ۲۰۱۶ حدود ۲۵۰ مدرسه دیگر قابل استفاده نیست و تنها دلیل آن نیز جنگ داخلی است.

به این ترتیب، ۲۴۰هزار دانش‌آموز در این کشور دیگر جایی برای آموختن علم ندارند. در آفریقای مرکزی نیز به‌خاطر همین جنگ‌ها، یک میلیون کودک دیگر شرایط تحصیل ندارند. در برخی از مدارس، سلاح‌ها باعث نابودی در و دیوار شده و درنتیجه نیاز به ترمیم و تعمیر وجود دارد، اما چون کسی برای تعمیر نیست، مدرسه‌ها نیز بدون استفاده مانده‌اند. نمونه‌اش هم ۱۵۰۰ مدرسه در مالی است. ترمیم خرابی‌های مدرسه نیاز به تجهیزاتی دارد که در اختیار مردم نیست و به همین خاطر ۷۰۰ هزار کودک از تحصیل محروم مانده‌اند. با وجود همه این مصیبت‌ها، تنها دو درصد از بودجه پروژه‌های بشردوستی به تحصیلات کودکان اختصاص داده شده ‌است.

اوج درد قضیه هم این‌جاست که سال گذشته این رقم به حدود ۱٫۴ درصد رسیده ‌است. هر بار که به مدرسه‌ای حمله می‌شود، نهادها و سازمان‌های مختلف به دولت‌ها فراخوان می‌دهند و از آن‌ها تقاضا می‌کنند امنیت مدارس را تامین کنند، غافل از این‌که چنین امنیتی محال است به‌آسانی به دست بیاید. آن‌ها می‌گویند کلاس درس باید محلی امن باشد، نه میدان جنگ. اما برای کسانی‌که به دنبال بهانه برای گسترش جنگ هستند، چه چیزی بهتر از این آمار و ارقام در مورد حمله به مدارس است؟ این آمار، لباس مشروعی بر تن فعالیت‌ها و اقداماتشان می‌کند. به این بهانه که امنیت را به مدرسه‌ها بازگردانند، بمب بیشتری بر سر مردم می‌ریزند و به همین سادگی، قصه جنگ به قصه هزار و یک شب بی‌پایانی تبدیل می‌شود و مدرسه‌ها شکل میدان جنگ به خود می‌گیرند.

تحصیل و آموزش رابطه‌ای مستقیم با آینده کودک دارد و آینده یک کودک درحقیقت آینده یک ملت است. در کشوری که کودکان از صدای بمب، ترس را یاد می‌گیرند و از دیدن خون با بُهت آشنا می‌شوند، نمی‌توان انتظار پیشرفت و توسعه داشت. کودکان اغلب در این کشورها در خوش‌بینانه‌ترین حالت به افرادی روانی یا معتاد تبدیل می‌شوند که زندگی خودشان را نابود می‌کنند، در بدبینانه‌ترین حالت نیز به افراد شروری تبدیل می‌شوند که با بستن بمب به کمر خود، دست به عملیات انتحاری می‌زنند و جان خود و چندین فرد بی‌گناه را می‌گیرند.

آن‌ها سوژه فیلم‌ها و مستندها می‌شوند، توسط عکاس‌ها شکار می‌شوند و تصویر رنج کشیدنشان در شبکه‌های اجتماعی به بحث گذاشته می‌شود. مردم حتی نمی‌دانند چطور برای آن‌ها دل بسوزانند؛ صرفا عکس آن‌ها را بازنشر می‌کنند و به تصویرسازی موردنظر قدرت‌طلبان کمک می‌کنند. درواقع مردم در بازی احساسات گرفتار می‌شوند، بازنشر این تصویر باعث می‌شود تصویر کودکی مظلوم و بی‌دفاع از مردم یک کشور به نمایش دربیاید که برای نجات خود به دست‌های بیگانه نیاز دارند. آن‌ها نمی‌توانند خودشان را نجات بدهند، پس راهی نیست جز این‌که دونالد ترامپ با موشک‌های خود به کمک آن‌ها بیاید. این‌جاست که کودکان به آغوش آتش می‌روند تا به اصطلاح از آن‌ها مراقبت شود.


منبع: برترینها

خوش استایل‌ترین ستاره‌های هفته (۵۴)

برترین ها: تعریف فرهنگ لغت از “استایل”، روش و شیوه انجام دادن یا نشان دادن چیزها است و به ویژگی های معرف یک فرد گفته می شود، همه چیز از نحوه حرف زدن، لباس پوشیدن، مدل مو، منش و رفتار و غیره. ولی اغلب اوقات عموماً در مورد ظاهر فرد کاربرد دارد. افراد کمی هستند که برای خودشان استایل دارند و معمولاً استایل شان باعث می شود که منحصر بفرد باشند، در حالیکه دیگران بیشتر دنبال چیزهایی هستند که در حال حاضر “مد”هستند.

در واقع “استایل” ترکیب شیوه لباس پوشیدن، نحوه حرف زدن، روش انجام کارها و حتی ارزش ها و انتخاب ها و سبک زندگی یک فرد است. ساده تر بگوییم، “استایل” نحوه ابراز کردن خود درونی به دنیای بیرون است. این شامل همه افکار، احساسات، علایق و ارزش ها می شود. “حس و درک فشن” به این معناست که فرد بداند چه چیزی با استایلش جور در می آید و آیا می تواند آخرین ترند های دنیای فشن را به خوبی روی ظاهرش و در استایلش بنشاند یا خیر و اگر این توانایی را داشته باشد می توان گفت آن فرد درک فشن دارد.

استایلیست های شخصی در حوزه ترندهای جدید دنیای فشن، استایل لباس پوشیدن، رنگ ها و میکاپ تخصص دارند و تعداد آنها در سراسر دنیا رو به افزایش است. اغلب ستاره ها و چهره های هالیوودی و غیرهالیوودی استایلیست شخصی خود را دارند که در برای حضور در مراسم مهم این صنعت، فرش قرمزها، و پارتی ها و غیره به آنها کمک می کنند تا خود را به بهترین وجه نشان دهند.

خوش پوش ترین های هفته:

سلین دیون با ست مشکی از بالمن در اپرایی در پاریس.
 

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (54)


الیویا وایلد با پیراهنی از مونیک لوئیلیه در کنفرانس مطبوعاتی در نیویورک سیتی.

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (54)


اسکارلت جوهانسون با کت و دامنی از مایکل کورس در مراسم تونی ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (54)


کارلی کلاس با پیراهنی از کارولینا هره‌را در مراسم جوایز HearstFragrance Foundation در نیویورک.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (54) 


لی لی کالینز با پیراهنی از ولنتینو در مراسم اکران نخست فیلم Okja در نیویورک سیتی.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (54) 


تیلدا سوئینتن با پیراهنی از شنل در مراسم اکران نخست فیلم Okja در کره جنوبی.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (54) 


اما استون با پیراهنی از لووه و کفش های استلا لونا در مراسم جوایز دستاورد یک عمر برگزار شده توسط AFI

خوش استایل ترین ستاره های هفته (54) 


نیکول کیدمن با پیراهنی از کارولینا هره‌را در مراسم اکران فیلم The Beguiled در لوس آنجلس.

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (54)


داوتزن کروس با پیراهنی از عزالدین آلایا در ضیافت شام Save the Elephants در لندن.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (54) 


فن بینگ بینگ با پیراهنی از رالف اند روسو در جشنواره فیلم چینی در فرانسه.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (54) 


کریستن استوارت با بلوز و دامنی از پرین در مراسم Brady Center’s Bear Awards در لوس آنجلس.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (54) 


کیت هرینگتون در پارتی پیش نمایش نمایشگاه تابستانه رویال آکادمی در لندن.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (54) 


سلنا گومز با پیراهنی از شاینا موت و کت چرم در مراسم Music Choice

خوش استایل ترین ستاره های هفته (54) 


نیکول کیدمن با پیراهنی از اردم در مراسم جوایز زن سال Glamour در لندن.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (54) 

 


کوین اسپیسی با تاکسیدویی از ایسایا در مراسم تونی ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (54)


اوما ثورمن در مراسم تونی ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (54)


جی جی حدید با بلوز و شلواری از سالی لا پوانت در نیویورک.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (54) 


میراندا کر با کت و دامنی از موسکینو در فشن شوی این برند.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (54) 

بهترین های آرایش و استایل مو:

لی‌لی کالینز در مراسم اکران فیلم Okja در نیویورک سیتی.

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (54)


لی لی جیمز در مراسم اکران فیلم Baby Driver در لوس آنجلس.

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (54)


آدریانا لیما در مراسم جوایز فشن CFDA 2017

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (54)


الیویا پالرمو در مراسم افتتاح کلکسیون جدید پیاژه.

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (54)


الیویا وایلد در مراسم جوایز تونی ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (54)


ریچل وایس در مراسم اکران فیلم My Cousin Rachel در لندن.

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (54)


اما استون در مراسم جوایز دستاورد یک عمر برگزار شده توسط AFI

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (54)


کارا دلوین در ضیافت شام Save the Elephants در لندن.

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (54)


بلا حدید در مراسم جوایز فشن CFDA 2017 در نیویورک سیتی.

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (54)


آریزونا میوز در مراسم جوایز فشن CFDA 2017 در نیویورک سیتی.

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (54)


الیسا هوسک در مراسم جوایز فشن CFDA 2017 در نیویورک سیتی.

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (54)


پریانکا چوپرا در مراسم جوایز فشن CFDA 2017 در نیویورک سیتی.

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (54)


الیویا مان در مراسم جوایز فشن CFDA 2017 در نیویورک سیتی.

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (54)


کارلی کلاس در مراسم جوایز فشن CFDA 2017 در نیویورک سیتی.

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (54)


سارا سامپایو در مراسم جوایز فشن CFDA 2017 در نیویورک سیتی.

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (54)

اسکارلت جوهانسون روی جلد مجله JetSet

خوش استایل ترین ستاره های هفته (54)


منبع: برترینها

سعید شهروز: در میان مشهورها گم شدم…!

: به گفته خودش برای اولین بار پس از سال‌ها بود که برای انجام گفت‌وگو به دفتر یک رسانه می‌رفت. شاید هم همین نکته باعث شد تا برخی مسائل را برای اولین بار عنوان کند. «سعید شهروز» از جمله خواننده‌های باانرژی و پرخاطره موسیقی پاپ است که چند روز پیش میهمان ما بود و با او پس از مدت‌ها مصاحبه مفصلی درباره همه این سال‌های حضورش در عرصه موسیقی انجام دادیم. البته صحبت‌های ما فقط به دوران فعالیت حرفه‌ای او در عرصه خوانندگی محدود نشد و سعید شهروز نکات جالب و تأمل برانگیزی درباره سال‌های حضورش در جبهه و جانبازی‌اش عنوان کرد. موضوعی که شاید خیلی‌ها از آن بی‌خبر باشند.

با وجود فراز و نشیب‌ها و دوری دو ساله این خواننده از استیج، کنسرت او روز ۲۲ تیر در فضای باز کاخ نیاوران برگزار می‌شود و در جریان گپی که با هم داشتیم، او نکاتی درباره این اجرا هم بیان کرد. این گفتگوی مفصل را حتماً تا پایان بخوانید.

سعید شهروز: آن‌قدر ساده با شهرت برخورد کردم که در میان مشهورها گم شدم

  در برخی مطالبی که درباره شما نوشته شده، خواندم که ظاهراً پدرتان با فعالیت موسیقایی شما مخالف بودند. درست است؟

بله، پدرم صدای زیبایی داشت ولی با موسیقی من مخالف بود. چون موسیقی جایگاه خوبی در جامعه نداشت و همیشه مورد سوال قرار می‌گرفت. من هم علاقه ذاتی داشتم و وقتی که دید انگیزه زیادی دارم، خودش مشتاق شد. پس از انتشار آلبوم‌ها هم نظرش عوض شد و حامی و طرفدار من شد. اما مادرم از همان ابتدا مشوق و پشتیبان اصلی من در راه موسیقی بود و بیشترین حمایت‌ها را از من کرد. همین‌جا از زحمات پدر و مادرم قدردانی و تشکر ویژه می‌کنم. بارها به خاطر موسیقی و خوانندگی از خانه قهر کردم! گاهی اوقات هم وقتی که پدرم سرِ کار بود، دوستانم را به خانه می‌آوردم و موسیقی کار می‌کردیم. مشکلات زیادی هم برای مسائل آموزش موسیقی داشتیم ولی بالاخره توانستم مسیری که دوست دارم را دنبال کنم.
 
 شما در دوران جنگ به جبهه رفتید. بعضی از هنرمندانی به جبهه می‌رفتند، از هنرشان برای کارهای فرهنگی و تفریح رزمندگان استفاده می‌کردند. شما هم این کار را انجام می‌دادید؟

من آن زمان حدوداً ۱۴ سال سن داشتم و با دستکاری شناسنامه‌ام به جبهه رفتم. دلیل اصلی من هم این بود که ما ساکن کرج بودیم و با شهید فهمیده هم‌مدرسه‌ای بودم. آن‌قدر به شهید فهمیده علاقه داشتم که در سریال «بچه‌های بهشت» که راجع به او بود هم بازی کردم. زمانی هم که به جبهه رسیدم در برخی مراسم‌ها می‌خواندم. آن زمان برای بچه‌های شهرستان‌ها قطعات لُری هم می‌خواندم و دوست داشتند. به خاطر حُزنی که در صدای من وجود داشت، در جبهه که می‌خواندم مورد استقبال واقع می‌شد.
 
 گویا در جبهه جانباز هم شدید ولی روی این مسئله مانوری ندادید. از امکاناتی که طبیعتاً برایتان بوده در زمینه موسیقی استفاده کردید؟

با وجود اینکه همیشه در این مورد سوال پرسیده، اما زیاد نخواستم صحبت کنم و موضوع را باز کنم. راستش را بخواهی الان هم کمی برایم سخت است در این زمینه صحبت کنم. وقتی شما بگویید که جنگ بودم با تبصره‌ای برایتان اتفاقی رخ می‌دهد و شاید اغماضی در حقتان کنند. هیچ وقت نخواستم از حضورم در جبهه رانت‌خواری کنم چون نمی‌خواهم از آن فضای پاک و پرافتخار برای خواندن یک تیتراژِ بیشتر یا اجرای چند کنسرت بیشتر سوءاستفاده کنم. آنقدر خاطراتم از جبهه و جانبازی برایم مقدس است که با هیچ کنسرت و آلبوم و تیتراژی عوضش نمی‌کنم. تا الان هم سعی کردم در هیچ جا صحبتی از این مسأله به میان نیاورم.

در میان خواننده‌های پاپ، هیچکس شرایط من را ندارد چون دردهای زیادی از جبهه در بدن دارم. برای اولین‌بار می‌گویم که از لحاظ روحی و اعصاب مشکلاتی دارم و واقعاً یکی از دلایل کنسرت‌های کم و آثار کم من همین است. این موارد به غیر از ترکشی است که در بدن دارم. ولی فقط با توکل به خدا زندگی می‌کنم. هیچ وقت این را نگفتم که بعد از خواندن روی صحنه، حالم چطور می‌شود. با سیلی صورت خودم را سرخ نگه می‌دارم. کلاً هم دوست ندارم خاطرات واقعی‌ام از جبهه و جانبازی را با واقعیت‌های مجازی و بی‌ارزش الان عوض کنم.
 
ولی جالب است که بین خواننده‌های پاپ، همیشه شوخ‌تر و با انرژی‌تر از بقیه هستید.

من همه چیز را درون خودم می‌ریزم و کلاً هم اهل این نیستم که قیافه بگیرم. از خدا می‌خواهم همه در برخورد اول از من انرژی بگیرند تا  خاطره خوب از من داشته باشند. این دیدگاه را آن زمان که معروف شدم هم داشتم چون معروفیت ما واقعی بود. شاید من آن‌قدر ساده با شهرت برخورد کردم که در میان مشهورها گم شدم!
 
 شاید به دلیل همین سابقه دفاع مقدس و تفکراتی که داشتید هیچ وقت از ایران نرفتید.

از نفرات اولی بودم که پیشنهادات خیلی زیادی برای اجرای خارج از کشور داشتم و هنوز هم پیشنهاداتی دریافت می‌کنم. خارج از ایران برایم جذابیت ندارد ولی کلاً با نوع برگزاری کنسرت‌های خواننده‌های پاپ در خارج از ایران مخالف هستم. این موضوع هم دلایلی دارد که نمی‌توانم عنوان کنم.
 
 طی بیست سال اخیر فقط ۴-۵ بار به تلویزیون رفته‌اید و کلاً آثارتان را بسیار کم پخش می‌کنند. دلیل خاصی دارد؟

تلویزیون از روز اول ساز ناکوک با من زد. قرار شده بود آلبوم «پسرای مشرقی» بعد از عید منتشر شود. پیش از نوروز به صدا و سیما رفتم و خواستم یکی از قطعات را پخش کنند. یک روز قبل از نوروز ساعت ۱۲ به من گفتند همین امروز اگر بخشی که می‌گوییم را ویرایش کنی، آهنگت را پخش می‌کنیم. من در آن شلوغی شب عید به استودیو پژواک رفتم و کار را انجام دادم و وقتی برگشتم حدود ساعت ۴ عصر بود و دیدم که همه رفته‌اند. آن‌قدر ناراحت شدم که خستگی بر تنم ماند.

از همان زمان فهمیدم که در تلویزیون لابی وجود دارد و هر زمان که می‌رفتم می‌دیدم چند خواننده هم‌نسل ما مشغول بگو و بخند هستند. ولی من یا شادمهر همیشه تنها بودیم. به خاطر دارم که یک بار شادمهر کار «کویر نشه دلای ما» را برای پخش آورده بود و چند ایراد از کار او گرفتند. در صورتی که چنین چیزی نبود و مشخص بود آن مسئول مربوطه حتماً می‌خواست جلوی افرادی که آنجا هستند ایرادی به کار ما بگیرد! با شادمهر از دفتر بیرون آمدیم و به او گفتم که‌این نوار را به من بده و فردا همین نوار را می‌آوریم و اگر مهمان نداشته باشد، حتماً کار را تأیید می‌کند! فردا همان نوار را بدون هیچ تغییری آوردیم و در حالی که مهمان نداشت گفت این شد و درست است!

در عین حال اگر تلویزیون نبود برای بسیاری از خواننده‌های هم نسل من اتفاقی رخ نمی‌داد. همه آنها مورد حمایت بودند و اتفاقات خوبی برایشان رخ داد. آن خواننده‌ها از طریق تلویزیون برای خودشان کنسرت‌ها و برنامه‌های ارگانی متعدد می‌گرفتند و اگر الان هم سرمایه‌ای دارند به‌این دلیل است که با پول با ارزش آن دوره درآمد داشتند. من هم دیدم که از در راهم نمی‌دهند تصمیم گرفتم از پنجره وارد شوم! دیدم چه سبکی در موسیقی پاپ کم است و با تجربیات خودم و محبت‌های «بهنام ابطحی» تصمیم گرفتیم کار بزرگی انجام دهیم. آلبوم «پسرای مشرقی» منتشر شد و یکی از معدود کارهای پاپ بود که مجوز «الف» گرفت و می‌توانست اتفاقات بزرگی برایش رخ دهد و اغلب قابل پخش از تلویزیون بودند ولی یک کار را هم پخش نکردند و حمایتی صورت نگرفت. بحث تیتراژ سریال «نرگس» هم که بعدها به وجود آمد و در نهایت اجازه ندادند کار پخش شود.

سعید شهروز: آن‌قدر ساده با شهرت برخورد کردم که در میان مشهورها گم شدم

 
 با این وجود «پسرای مشرقی» هم بازخورد خوبی داشت.

یک روز برای گرفتن چند نوار به شرکت «هم‌آواز آهنگ» و نزد آقای سلطانی رفتم. ایشان گفت نمی‌خواهی آلبوم تولید کنی؟ من هم گفتم که این آلبوم زیر نظر حوزه هنری و برای شرکت «آوای برگ» بود و دستمزدی نگرفتم. آلبوم با ارکستر کامل و تنظیم‌های بهنام ابطحی تولید شد ولی آنها با من همین یک قرارداد را داشتند. با آقای سلطانی صمیمی شدم. ایشان به من گفت سرمایه‌ای برای کار داری؟ من هم گفتم که اگر سرمایه داشتم بدون دستمزد آن آلبوم را نمی‌خواندم! آقای سلطانی از کشوی میزش پنج میلیون تومان پول درآورد و به من داد و گفت که سرمایه آلبوم جدیدت است. چون ایشان با دل جلو آمدند، من هم با دل کار کردم و به همراه بهنام ابطحی کار را شروع کردیم و آلبوم «غزلک» تولید شد و در بین پرفروش‌ترین‌ها قرار گرفت. به خاطر معرفت آقای سلطانی، با عشق در کنار ایشان ایستادم و ۸ آلبوم با شرکتشان کار کردم.

کمتر از ۶ ماه بعد از آلبوم «پسرای مشرقی»، آلبوم «غزلک» بهمن‌ماه ۱۳۷۹ منتشر شد. نزدیک عید به شرکت هم آواز آهنگ رفتم تا چند نوار بگیرم که در ایام نوروز به اقوام بدهم. غزلک از اولین آلبوم‌هایی بود که همراهش سی‌دی داشت. دیدم که شرکت آقای سلطانی خیلی شلوغ است و نمی‌دانستم که چه می‌خریدند! به‌ایشان گفتم ببخشید دست خالی آمدم ولی آقای سلطانی گفت شما عیدی‌ات را به ما داده‌ای و برای تولید این آلبوم کم آورده‌ایم! قرارداد ما تمام شده بود و پولمان را هم گرفته بودیم ولی همان‌جا آقای سلطانی دوباره یک عدد قابل توجهی را به من داد و گفت این هم عیدی ما به شما است.

پس از عید دوباره نزد ایشان رفتم و دو سه برابر آن مبلغ قبل از عید را به عنوان سرمایه تولید آلبوم جدید به من داد. این را هم بگویم که «غزلک» کاری کرد تا دیگر نیازی به تلویزیون نداشته باشم. ضمن اینکه دیگر جذابیتی هم برایم نداشت و علاقه‌ای به حضور در قاب رسانه نداشتم. با وجود پیشنهادات زیاد در این سالها، خیلی گزینشی عمل کردم و اگر در برنامه‌ای حضور داشتم به اصرار هواداران عزیزم یا دوستان نزدیکم بود.
 
درباره میزان فروش غزلک صحبت‌های زیادی هست. یک جا به نقل از شما خواندم که پرفروش‌ترین آلبوم تاریخ موسیقی بوده است. این اثر دقیقاً چقدر فروخت؟

آلبوم غزلک تیراژ خیلی بالایی داشت و برای اینکه حساسیت ایجاد نشود عدد نمی‌گویم اما در بین پرفروش‌ترین آلبوم‌های تاریخ موسیقی ایران قرار گرفت.
 
 کل‌کل زیادی هم با آلبوم «دهاتی» شادمهر عقیلی از لحاظ میزان فروش داشت!

در آن زمان همه ما دوست بودیم و این قبیل حرف‌ها را نداشتیم. خواننده‌ها در دهه هفتاد برای همدیگر خوب می‌خواستند و با هم خاطره می‌ساختند. اما سال‌ها است که نمی‌توانیم در این فضای موسیقی خاطره‌ای بسازیم.
 
 یک نکته جالب درباره شما، روند سریع انتشار آثارتان است. کارها با فاصله کم منتشر می‌شدند. چطور با این سرعت می‌توانستید آلبوم منتشر کنید؟ چون شنیده‌ام که آلبوم «پسرم» را در دو هفته تعطیلات نوروز جمع کردید!

زمانی که تولید آلبوم‌ها را شروع کردیم پر از ایده بودم و ملودی‌های مختلفی به ذهنم می‌رسید و شب و روزم را برای موسیقی گذاشتم. برنامه دیگری هم نداشتم و تمام فکرم روی تولید بود. قضیه کنسرت‌ها مثل الان نبود که خواننده‌ها هر شب درگیر اجرای تهران و شهرستان باشند. عادت من هم این بود که چند روز پس از پخش آلبوم، سه یا چهار شب کنسرت در سالن میلاد نمایشگاه برگزار می‌کردم و سراغ آلبوم بعدی می‌رفتم. من در آن سال‌ها فکر نمی‌کردم که باید از راه خوانندگی پولدار شوم. فقط عشق در کارها داشتیم و به مسائل اولیه زندگی‌ام فکر می‌کردم. اگر یک مقدار در آن دوره چرتکه می‌انداختم، شاید الان خیلی پولدارتر بودم!  آلبوم «پسرم» در سال ۸۴ منتشر شد و شرکتی که همیشه با آن کار می‌کردم خواست تا تغییری در سبک و سیاق کارها ایجاد کنم. ۳ سال فاصله افتاد و در سال ۸۷ آلبوم «بی‌خوابی» را منتشر کردم.
 
احتمالاً یکی از دلایل سرعت بالای کارتان، درک متقابل شما و بهنام ابطحی بود. این تنظیم‌کننده آن سال‌ها سرش خیلی شلوغ بود و با خیلی ها کار می‌کرد ولی چطور همدیگر را این‌قدر خوب پیدا کرده بودید؟

در دهه ۷۰، «لاله‌زار» قیمت و تیراژ یک آلبوم را تعیین می‌کرد. چند نفر از جمله آقای سلطانی در بازار لاله‌زار بودند که آلبوم‌ها را می‌خریدند و می‌گفتند اگر سرکاست فلان آلبوم اسمی از بهنام ابطحی باشد من آلبوم را می‌خرم. اصلاً شرایط طوری شده بود که حتماً باید در سرکاست‌ها یک کار از بهنام قرار می‌گرفت. اما شرایط کاری ما این‌طور بود که من تحمل بالایی داشتم و او اغلب اوقات بی‌خیال بود. باید سعی می‌کردم بهنام را جمع و جور کنم! حتی سعی می‌کردم مدیریت آلبوم‌های دیگرش را انجام دهم تا کارهای آلبوم خودم هماهنگ باشد! (خنده)

سعید شهروز: آن‌قدر ساده با شهرت برخورد کردم که در میان مشهورها گم شدم

من و بهنام ابطحی اول رفاقت کردیم و بعد همکار شدیم. آشنایی ما هم خیلی خنده‌دار بود! یک روز که برای خواندن اتود یک اثر به شرکت دارینوش رفته بودم، بهنام را دیدم. در مسیر برگشت با هم دوست شدیم و به خانه‌اش رسیدیم. من هم سعی کردم آدرسش را یاد بگیرم تا دوباره سراغش بیایم! چند مرتبه تلفن خانه‌اش را گرفتم و حالا نمی‌دانم خودش بود یا شخص دیگری که جواب می‌داد و می‌گفت بهنام نیست! (خنده) یک روز زنگ زدم و فکر کنم خودش بود اما گفت بهنام جام‌جم است! همان روز به خانه‌اش رفتم و در زدم و ناگهان خودش در را باز کرد و گفت: «از جان من چه می‌خواهی؟! بیا تو کُشتی من را!» (خنده) و همین باعث شد که ابتدا رفاقت کنیم و بعد سبک و سیاق همدیگر را درک کردیم. بهنام همه فن حریف بود و هنوز هم اگر حوصله کار داشته باشد به نظرم می‌تواند موفق باشد.
 
 یعنی اگر الان هم کار کنید می‌توانید قطعه موفقی تولید کنید؟

به غیر از توانایی‌های بهنام و شناختی که از هم داریم، حضور من و او در کنار هم نوستالژیک خواهد بود. گاهی اوقات صحبت می‌کنیم ولی زمان سریع می‌گذرد و نمی‌توانیم کار را انجام دهیم.
 
 به نظر من بی‌انگیزگی خواننده‌های دهه ۷۰ به تنظیم‌کننده‌های آن دوره هم سرایت کرد.

نمی‌دانم چه بلایی سر نسل اول موزیسین‌های پاپ آمد. وقتی جشنواره‌ای برگزار می‌شود و هیچ‌کدام از چهره‌های فعال آن دوره را دعوت نمی‌کنند، نشان می‌دهد که خیلی زود نسل ما را فراموش کردند. همین می‌شود که هیچ‌کدام از آن افراد انگیزه‌ای برای کار نداشته باشد. وقتی فراموش می‌کنند یک روز این صنعت پس از سال‌ها سکوت به دست چه کسانی راه افتاد و حتی در یک مراسم رسمی ‌دعوت نمی‌شوند، دیگر چه انگیزه‌ای باقی می‌ماند؟ در دنیا بیشترین احترام برای پیش‌کسوتان است ولی در ایران آخرین نفر که آمده محترم‌تر است! حضور ماهواره و اینترنت هم در شرایط کنونی بی‌تأثیر نیست. در آن زمان حتی دسترسی به موبایل هم کم بود. همین روند پیشرفت تکنولوژی هم باعث شد که نوجوانان طیف تأثیرگذاری در میان مخاطبان موسیقی باشند. با همه‌ این مسائل مدیران می‌توانستند عزت نسل اول پاپ را حفظ کنند ولی کوتاهی کردند.

 یکی از نکات در مورد کارهای سعید شهروز این است که شادمهر در دو آلبوم برایش آهنگسازی کرد. در حالی که او پیش از آلبوم‌های شما کارهایش را منتشر کرده و معروف شده بود.

شادمهر عقیلی و بهروز صفاریان قبل از من با برادرم بابک دوست بودند. آنها آن زمان مشغول آلبوم مسافر بودند. ابتدا قرار بود من با بهروز صفاریان همکاری کنم ولی شرایط مهیا نشد و با بهنام ابطحی کار را شروع کردم. من با شادمهر ابتدا به خاطر نوازندگی در آلبوم پسرای مشرقی آشنا شدم که ‌این ارتباط در استودیو برقرار شد. پس از آن در کنارهم دوست و همکار بسیار خوبی بودیم. شادمهر آهنگ «غزلک» را به من داد و کارهای خوبی برایم ساخت. زمانی که مشغول تولید این آلبوم بودیم، او گفت که من یک ملودی با شعر یغما گلرویی دارم. با یک ضبط کوچک به خانه‌اش رفتم و او با گیتار برایم زد. هنوز هم نوار اولین اجرای این کار را دارم. مجوز شعر را گرفتیم و بهنام کار را تنظیم کرد. دیدیم که غزلک اسم قشنگی است و برای عنوان آلبوم انتخابش کردیم.

 کارهایی که در آن زمان منتشر کردید از لحاظ ترانه هم مورد توجه قرار می‌گرفت و مردم حفظ می‌کردند. روند انتخاب ترانه‌ها چطور بود؟ و نکته جالب برای من این است که اکثر ترانه‌هایتان در عین سادگی، مفهوم مثبت و عاشقانه داشتند.

در آن زمان نوع نگارش جدیدی از ترانه بین مردم بازتاب‌های زیادی داشت. مثلاً یغما گلرویی در دهه هفتاد سبک جدیدی از ترانه را آغاز کرد که با آلبوم‌های «عشق است» و «دوستت دارم» ناصر عبداللهی شروع شد و به «غزلک» رسید. من هم همیشه سعی می‌کردم علاوه بر ملودی‌ها، ترانه‌های خوب و پرمعنی در عین حال راحت را انتخاب کنم. در آن زمان می‌توانستم تشخیص دهم که چه ترانه‌ای موفق می‌شود.
 
 در حقیقت خودتان پرودیوسر کارهایتان بودید.

دقیقاً همین‌طور است. آقای سلطانی هم در این زمینه من را قبول داشت و تنظیم‌کننده کار هم بهنام بود. هیچ وقت هم برای کارها کم نمی‌گذاشتم و همیشه بهترین نوازنده‌ها و بهترین آهنگسازها و ترانه‌سراها را می‌آوردم. سلیقه و سبک من هم مورد تأیید آقای سلطانی بود.
 
گفتید که آقای سلطانی پس از آلبوم «پسرم» از شما خواست که تغییری در سبکتان ایجاد کنید. همین موضوع باعث شد که سه سال بعد در آلبوم «بی‌خوابی»، خودتان را کاملاً در اختیار تیم بهروز صفاریان و روزبه بمانی و مهدی یراحی قرار دهید؟

من تنها خواننده‌ای هستم که با یک تنظیم‌کننده، هفت آلبوم کار کردم و در ایران چنین چیزی وجود نداشته و ندارد. این مشخص است که من و بهنام ذائقه مخاطبان را پیدا کرده بودیم. آقای سلطانی پس از آلبوم «پسرم» گفت که هفت کار به من داده‌ای، اجازه بده من تصمیم بگیرم و باید سبک و سیاقت تغییر کند و نظر ایشان هم بهروز صفاریان بود. من در آن زمان بهروز را می‌شناختم و با روزبه هم دوستی دوری داشتم و با مهدی هم از طریق بهروز آشنا شدم. تیم بهروز و مهدی و روزبه با من شرط کردند که تا الان خودت همه کارها را انجام می‌دادی اما این بار همه چیز را به ما بسپار.

سعید شهروز: آن‌قدر ساده با شهرت برخورد کردم که در میان مشهورها گم شدم

 
 خیلی‌ها می‌گویند «بی‌خوابی» از بهترین آلبوم‌های بعد از انقلاب است و سال ۸۷ در اغلب نظرسنجی‌ها به عنوان بهترین آلبوم سال انتخاب شد. اما چرا نتوانست فروش خیلی خوب آلبوم‌های قبلی شما را تکرار کند و بین عامه مردم نفوذ پیدا کند؟

خیلی‌ها برنامه‌ریزی کردند تا رگ آلبوم «بی‌خوابی» را بزنند و کل مجموعه‌اش شکست بخورد. در حقیقت برخی دوستان و همکاران آقای سلطانی ایشان را دور زدند و این آلبوم اصلاً پخش خوبی نداشت. مثلاً چند مرتبه با شرکت پخش تماس گرفتم و گفتم که شما می‌گویید در فلان مغازه آلبوم را توزیع کرده‌ایم ولی من همان جا هستم و آلبومی‌در کار نیست! آن زمان هم امکانات تبلیغ فضای مجازی نبود و باید از طریق پوسترها و پخش قوی آلبوم را به گوش مردم می‌رساندند و پخش مویرگی هم وجود نداشت. نکته دیگر این بود که دو آلبوم از خواننده‌های نسل جدید به موازات آلبوم من در نوبت پخش وجود داشت و کار من را فدای آنها کردند. همین الان هم اگر آلبوم «بی‌خوابی» را گوش کنید، حس می‌کنید که همین دیشب کارها را ساخته‌اند و اگر به گوش مردم می‌رسید حتماً می‌توانست جایش را بین تمامی مخاطبان باز کند.

این آلبوم خیلی دور از من نبود ولی سبک و سیاق جدیدی بود. شاید برخی مخاطبان قدیمی من در ابتدا سخت با این کار ارتباط برقرار کردند، ولی تا دنیا دنیا است این اثر شنیده شود. این آلبوم اگر در آن زمان به خوبی شنیده می‌شد شاید فراموش می‌شد ولی آن اتفاقات باعث شد که تا همیشه شنیده شود. همچنین قصد دارم انشاالله در سال جاری چند قطعه از آلبوم «بی‌خوابی» و آلبوم جدیدم را کلیپ کنم تا شاید بتونم اجحافی که در حق این آثار شد را جبران کنم.
 
 پشیمان نیستید که تصمیم‌گیری را در اختیار آقای سلطانی و آن تیم قرار دادید؟ مثلاً نگفتید اگر خودم کارها را دست می‌گرفتم شرایط فرق می‌کرد؟

وقتی آلبوم خوب است و هنوز هم پس از ۹ سال بازتاب خوب از آن کار دریافت می‌کنم، هیچ پشیمانی ندارم. پشیمانی من فقط این است که ‌ای کاش آن آلبوم به شکل دیگری پخش می‌شد. ای کاش آن زمان با آلبوم «بی‌خوابی» دشمنی نمی‌کردند و با شرایط بهتری کار را پخش می‌کردیم.

مهدی یراحی چندی پیش در گفت‌وگو با ما درباره آلبوم بی‌خوابی گفته بود که سعید شهروز قالبی به خود گرفته بود و شاید اشتباه من و تیم تهیه آن آلبوم این بود که خواستیم او را به قالب خودمان نزدیک کنیم.

مهدی از دوستانم است و نظرش برای من محترم است. اما از طریق این رسانه به او می‌گویم که مهدی یراحی عزیزم، شما هیچ اشتباهی نکردید و کارتان هم خیلی خوب و درست بود. دوست خوبم مطمئن باش که بحث درباره کار تو یا من نیست، می‌خواستند این اتفاق برای بی‌خوابی رخ دهد. هرجا که دست چند نفر در کار باشد، وای به حال خفته‌ای که بیداری در پی‌اش باشد. آلبوم ما هم که بی‌خوابی بود و در بی‌خوابی ما هر بلایی که خواستند سرش آوردند. هیچ اشکالی در کار مهدی یراحی، روزبه بمانی و بهروز صفاریان نبود و تقدیر بی‌خوابی این‌طور بود که حالا حالاها ماندگار شود.
 
 این‌که می‌گفتند شما بعد از انتشار این آلبوم افسرده شدید درست است؟

تولید آلبوم بی‌خوابی خیلی زمان برد. برای هر بخش برنامه دقیق داشتیم ولی بار بزرگ خستگی روی دوش ما باقی ماند. چون بی صدا قربانی‌اش کردند. همین ظلم‌ها واقعاً افسردگی می‌آورد. چون خسته بودم و حتی پس از بی‌خوابی تصمیم گرفتم که کار نکنم. کلاً قصد داشتم کار نکنم ولی بازگشت من به موسیقی به خاطر خواست زیاد هواداران عزیزم و همچین پسرم شهداد بود. چون او داشت بزرگ می‌شد و کنسرتی از من به خاطر نداشت ولی می‌دانست که یک زمان من چه کنسرت‌ها و چه آلبوم‌هایی داشتم. کنسرت‌های سال ۸۹ و ۹۲ و ۹۴ را برگزار کردم و در اواخر سال ۹۴ آلبوم «۷۹» را منتشر کردیم. ضمن اینکه در این ۹ سال بیش از ۳۰ تک آهنگ منتشر کردم. ۲۲ تیرامسال هم برای اولین بار در فضای باز کاخ نیاوران اجرایی در تهران خواهم داشت که کاملاً فضای متفاوتی با کنسرت‌های مرسوم پاپ خواهد داشت. امیدوارم این کنسرت در فضای باز راه جدیدی در کنسرت‌های پاپ باز کند.
 
 شما کارهای موفق زیادی در کارنامه دارید. می‌خواهم نظرتان را در مورد چند قطعه هیت این سال‌ها که متعلق به دیگران است بدانم. از جمله «دنیا دیگه مثل تو نداره» بنیامین.

این کار با سبک و سیاق من هم‌خوانی نداشت.
 
 «خوشگل عاشق» فریدون آسرایی.

روزی که بهروز صفاریان مشغول کار روی این اثر بود، آن برای ما گذاشت و نظرمان را پرسید. به او گفتیم که یکی از این کارها برای ما هم بساز! «خوشگل عاشق» با صدای مخملی و ناز فریدون آنقدر خوب اجرا شده که فکر می‌کنم به صدای ما نمی‌آید. ولی کل آن پکیج را دوست دارم.
 
«دلقک» محمد اصفهانی.

اگر این کار برای من بود، می‌خواندمش و دوستش داشتم.
 
«جز تو» محمد علیزاده.

این کار شعر و ملودی قشنگی دارد و کار خوبی است و شاید می‌خواندمش.
 
 اگر همین الان بخواهید یک آلبوم تولید کنید، از بین چهره‌های جدید به سراغ چه کسانی می‌روید؟

من در سال ۹۴ این کار را کردم و آلبوم ۷۹ را با حضور هنرمندان جوان عرصه آهنگسازی و تنظیم تولید کردم و ترانه‌ها هم از سروده‌های محمد کاظمی بود.
 
 انتخاب افراد در آن مجموعه بر عهده خودتان بود یا محمد کاظمی؟

من تصمیمی برای انتشار آلبوم نداشتم ولی محمد کاظمی زحمات زیادی را متحمل شد و رابط من و آن دوستان بود. من توان و حوصله مدیریت یک آلبوم را نداشتم. محمد انگیزه زیادی در من به وجود آورد و در آن برهه زمانی باید یک آلبوم جمع می‌کردم.
 
 از تجربه آلبوم «۷۹» راضی هستید؟

در آلبوم ۷۹ دو سه قطعه هیت داشتم که چند وقت بعد شنیده شد. از جمله همین قطعه «آره عاشقتم» که چندی پیش ویدئوی آن را هم منتشر کردیم. قطعه «جونم به چشات» با ملودی خودم هم بازتاب‌های زیادی برایم داشت. در کل من از آلبوم ۷۹ راضی هستم ولی شاید برخی افراد این مجموعه را در مقام مقایسه قرار دهند…
 
 این مقایسه خیلی زیاد بود و همین باعث شد که انتقاداتی زیادی هم به ۷۹ وارد شود.

به نظر من باید هر اثر را در زمان خودش بررسی کنند. شاید اگر امروز آلبومی شبیه به غزلک تولید کنم با این انتقاد مواجه شوم که کار قدیمی انجام داده‌ام. اما من در آلبوم ۷۹ تصمیم داشتم مخاطبان کم سن‌تر را با خودم همراه کنم و این تغییرات را در ترانه و ملودی و تنظیم لحاظ کردم. در این زمان شرایط می‌طلبید که چنین آلبومی ‌را منتشر کنم. خودم در مقام مقایسه قرار نمی‌دهم و از همکاری با افراد جدید و متنوع راضی هستم. این نکته را لحاظ کنید که من ۷ سال هیچ آلبومی نداشتم و نمی‌توانم کار سنگین منتشر کنم و توقع داشته باشم علاوه بر حفظ هواداران خودم، مخاطبان تین‌ایج هم با کارهایم ارتباط برقرار کند. سعی کردم با موسیقی روز هماهنگ باشم و از ملودی و تنظیم‌های مدرن‌تر هم استفاده کنم.

سعید شهروز: آن‌قدر ساده با شهرت برخورد کردم که در میان مشهورها گم شدم

 
درباره بحث کنسرت‌های سعید شهروز، سوالی که همیشه برای من بوده این است که با وجود موفقیت‌های غزلک و آثار دیگر که اغلب پرفروش و پرمخاطب بودند، قاعدتاً باید خیلی بیشتر کنسرت برگزار می‌کردید. اما به جز مواردی که ذکر کردید دیگر چه دلایلی برای این آمار پایین وجود دارد؟

بعضی از خواننده‌های پرفروش و پرکنسرت این روزها، همیشه می‌پرسند که چرا سعید شهروز با آن تعداد کار هیت، کنسرت یا برنامه ارگانی اجرا نمی‌کند؟ من هر سال بعد از آلبوم‌هایم کنسرت برگزار می‌کردم و دلیل اینکه اجرای ارگانی کمی داشتم این بود که در آن زمان تلویزیونی نبودم. چون در نسل من اجراهای ارگانی فقط مختص خواننده‌های تلویزیونی و تیتراژها بود. در کنسرت‌های تهران هم اسپانسر نداشتم و اغلب کارها را خودم انجام می‌دادم. اما از سال ۸۸ یا ۸۹ اجراهای زنده موسیقی ناگهان مورد توجه مخاطبان قرار گرفت. زمان انتشار آلبوم «غزلک» شما نمی‌توانستید مثلاً ۱۰ شب کنسرت برگزار کنید. چون اگر در طول یک سال دو بار مجوز می‌گرفتید، دیگر بار سومی‌در کار نبود. اما زمان ما بعضی‌ها ، ۱۰ شب هم برنامه برگزار می‌کردند. ولی شرایط نسبت به من تفاوت داشت. الان هم از شهرستان‌های مختلف پیشنهاد دارم. همین مسائل باعث شد که آمار کنسرت‌هایم زیاد نباشد.
 
آخرین اجرایتان دو سال پیش برگزار شد و اکنون قصد دارید پس از دو سال در تهران روی صحنه بروید. دلیل این وقفه چه بود؟

اوایل سال ۹۵، مسئولین سالن میلاد نمایشگاه به من قول دادند که روز ۱۶ اردیبهشت که مصادف با تولدم است را برای برگزاری کنسرت در اختیارم بگذارند. اما وقتی به سالن رفتم دیدم روزها را تا یک سال بسته‌اند. درهای برج میلاد تازه به روی موسیقی پاپ باز شده ولی سالن میلاد بهترین روزها را در اختیار برخی شرکت ها گذاشته بود و عملاً هیچ روز مناسبی نداشتند. بنابراین تصمیم گرفتم ۲۲ تیر برای اولین بار در فضای باز کاخ نیاوران اجرا داشته باشیم.
 
 چه برنامه‌هایی برای این کنسرت دارید؟

این اجرا در فضای متفاوت حیاط هنر کاخ نیاوران  برگزار می‌شود و اولین‌بار است که‌ این بخش از مجموعه نیاوران به کنسرت اختصاص می‌یابد. برای اجرای ۲۲ تیر رپرتوار پرخاطره‌ای را تدارک دیده‌ایم. البته قطعات آلبوم ۷۹ و سایر تک‌آهنگ‌های جدیدمان را هم در این برنامه اجرا خواهیم کرد. ضمن این‌که علاوه بر فضای متفاوت این کنسرت و نوع اجرای کارها، زمان کنسرت هم طولانی‌تر از کنسرت‌های مرسوم است و از ساعت ۲۱ تا حدود ۲۴ ادامه دارد. قصد دارم از این کنسرت دوباره شروع کنم و به شهرستان‌ها هم سفر کنم. چون باید به شهرهای زیادی از استان‌های لرستان، یزد، اصفهان و فارس بروم و پیشنهادات زیادی دارم. می‌خواهم دوباره به صحنه برگردم و حضور مداوم داشته باشم. در کنسرت ۲۲ تیر رهبر ارکستر من «میلاد مجذوب» است و سرپرست ارکستر برادرم  بابک شهروز است.
با توجه به امکانات و فضای کمی‌که برای تبلیغات داریم، هواداران عزیزم می‌توانند جزئیات بیشتر در مورد برگزاری کنسرت و نحوه فروش بلیت را از طریق صفحه اینستاگرام من به آدرس saeidshahrouz_official   و همچنین از طریق سایت ایران کنسرت دریافت کنند.
 
برای سال جاری قصد انتشار آهنگ یا آلبوم جدید دارید؟

من کارهای قوی و شنیده نشده زیادی دارم. موزیک ویدئوی «آره عاشقتم» را اخیراً منتشر کردم که بازخورد خیلی زیادی برایم داشت. به همین دلیل علاوه بر انتشار تک‌آهنگ به فکر ساخت ویدئو هم هستم.  قصد دارم قطعاتی از آلبوم ۷۹ و بی‌خوابی و شاید برخی کارهای قدیمی را به تصویر بکشم تا آن دسته کارهایی که کمتر شنیده شدند اما خوب بودند را به گوش مخاطبان برسانیم.
 
 طی چند سال اخیر خواننده جوانی بوده که کارش توجه شما را جلب کند؟

بعضی از همکاران ما در صحبت‌هایشان می‌گویند که ما کارهای داخلی را گوش نمی‌کنیم، ولی دروغ است. چون گوشی خود را که بر می‌دارید امکان ندارد در یک لحظه حداقل ۵ آهنگ جدید به چشمتان نیاید. فکر می‌کنند اگر از کسی اسم ببرند آن طرف بزرگ می‌شود. ولی باید طبع و ظرفیت خودمان را بالا ببریم. قطعاً آهنگ‌های جدید را گوش می‌کنم و خوشحال هستم که خیلی از خوانندگان نسل جدید کارهای با کیفیتی ارائه می‌کنند و موفق هستند.
 
 بعید می‌دانم رفاقتی که با خواننده‌های نسل جدید داشته باشید.

اتفاقاً با چند نفر از این عزیزان هم دوست هستم و دلیلی بر عدم رفاقت با خوانندگان نسل جدید پاپ نمی‌بینم. محسن یگانه، حمید عسکری، علی عبدالمالکی، شهاب رمضان، میثم ابراهیمی، سامان جلیلی و مسعود سعیدی  از جمله دوستانم هستند و خودشان و کارهایشان را دوست دارم.


منبع: برترینها

سید جواد هاشمی از خاطرات شیرین رمضانی‌اش می‌گوید

همشهری شش و هفت – مریم محمدی:‌ ‌ماه مبارک رمضان که می‌شود حس و حال آدم‌ها تغییر می‌کند؛ همه به یکدیگر خوبی می‌کنند، عشق می‌ورزند و…. برای خیلی از خوانندگان شاید جالب باشد که بدانند هنرمندان چه زمانی نخستین روزه خود را گرفته‌اند و چه خاطراتی از آن زمان دارند. به مناسبت‌ ماه مبارک رمضان با «جواد هاشمی» و خاطرات دور و نزدیک او از این‌ماه همراه شدیم.

مجری نذری

فلاش بکی در کودکی و نوجوانی شما بزنیم.از حال و هوای رمضان در آن دوران خاطراتی به یاد دارید؟

چون در خانواده‌ای مذهبی پرورش یافتم، قاعدتا نماز و روزه جزو لاینفک زندگی ما بود. مادرم در دوره کودکی من را با روزه کله گنجشکی آشنا کرد. روزه کله گنجشکی، خوردن بود و بردن- می‌خندد- منظورم این است که هم می‌خوردیم و هم ثوابش را می‌بردیم. خدا بیامرز پدر بزرگم آدم بزرگی بود و در بندر انزلی سکونت داشت. تابستان‌ها بندرانزلی می‌رفتیم آن زمان‌ها گرفتن روزه به‌دلیل گرمای هوا سخت بود. به یاد دارم که تحت‌تأثیر روش‌های پدربزرگم در سن خیلی کمی روزه می‌گرفتم و اشتیاق بسیار عجیبی داشتم. همه اعضای خانواده هنگام سحر بیدار می‌شدند. شب‌ها زود‌تر می‌خوابیدند، آن موقع تنها دو کانال تلویزیونی یک و دو داشتیم و همین دو شبکه برنامه‌های خاصی را تدارک می‌دیدند. به یاد دارم که آقای عاطفی ساعت ۷شب برای بچه‌ها قصه می‌گفت و آنها می‌خوابیدند

. سحر وقتی بیدار می‌شدیم قبراق و آماده بودیم. بیدار شدن در سحر یک اتفاق روتین‌ماه رمضانی بود. همه اعضای خانواده عاشقانه لحظه شماری می‌کردند که هنگام سحر برسد و دور هم پای سفر جمع شوند و سحری بخورند. خود این تعلیق زیبای اذان، شادمانی و شعف خوبی به‌وجود می‌آورد. رادیو همدم ما بود و ساعت، دقایق و لحظات را اعلام می‌کرد. اکنون بچه‌ها خیلی دیر می‌خوابند و هنگام سحر خواب‌آلوده‌تر هستند. البته آن شور و شعف هنوز وجود دارد، اما هیچ زمان حس کودکی را با الان عوض نمی‌کنم.

اکنون نسبت به گذشته سنت‌های قدیمی به‌دست فراموشی سپرده شده است. قبول دارید که نیاز داریم این سنت‌ها را احیا کنیم؟

 در گذشته سنت رستورانی نداشتیم ولی اکنون هر فردی که افطاری می‌دهد برای راحتی خودش مهمانان را به رستوران دعوت می‌کند. معلوم نیست چه فردی روزه دارد و چه فردی ندارد. البته اینکه همه دور هم جمع می‌شوند، حتما ثواب دارد.این در حالی است که درگذشته مهمان خانه‌ها می‌شدیم؛ یعنی بدون هیچ‌گونه تشریفات و تجملات یکدیگر را برای افطار دعوت می‌کردند. افطاری هم خیلی ساده و در حد نان، پنیر، گردو، شیر، آب جوش، خرما، سبزی خوردن و غذایی ساده بود. وقتی افطار می‌کردیم دیگر شامی در کار نبود و اگر شامی پخته می‌شد خیلی مختصر تهیه می‌شد. افطارهای گذشته بسیار ساده، بی‌ریا و دوست داشتنی بود. تجملات و دنیای مجازی سبب شده تا از یکدیگر فاصله بگیریم و نگاه‌مان کمتر به یکدیگر بیفتد. تلاش می‌کنیم از دریچه تبلت‌ها یکدیگر را ببینیم و عکس‌های یکدیگر را نگاه کنیم و یا برای هم صدا(وُیس) بفرستیم. در گذشته صدا بی‌واسطه بود و کنار گوش هم نجوابازی می‌کردیم. مسلم است که امروز با دیروز فرق می‌کند. متأسفم از اینکه بچه‌های ما باید سال‌های آینده خیلی دورتر از هم زندگی کنند.

 نخستین باری را که روزه کله گنجشکی گرفتید به یاد دارید؟

مهد کودک می‌رفتم که روزه کله گنجشکی کامل گرفتم. کلاس اول را وقتی ۵سال و نیمه بودم خواندم. آن موقع سختگیری کمتر بود. ۱۵سال و نیم سن داشتم که دیپلم گرفتم و در ۱۷سالگی معلم شدم. کله گنجشکی کامل یعنی اینکه بیدار می‌شدیم و سحری می‌خوردیم و حدود ظهر چیزی می‌خوردیم و تا افطار دیگر چیزی نمی‌خوردیم. البته اگر خیلی تشنه‌ام می‌شد مادرم کمی آب می‌داد و می‌گفت: عزیزم روزه ات مبارک باشد و تو چند برابر ثواب می‌بری. در واقع؛ تشویق مادرم سبب می‌شد تا روزه‌هایم را بگیرم.

 پیش آمده‌بود که یواشکی روزه‌تان را بخورید و از دیگران پنهان کنید؟

واقعا یواشکی خوردن گناه محسوب می‌شد. خیلی مقید بودم. حتی وقتی ضعف هم می‌کردم یواشکی روزه‌ام را باز نمی‌کردم و چیزی نمی‌خوردم. به‌خاطر دارم که ۱۰ساله بودم و درماه مبارک رمضان در کوچه بازی می‌کردیم. هوا خیلی گرم بود و ۴-۳ساعت تا افطار باقی مانده بود. خیلی حال نزاری داشتم. آن موقع میوه‌ها و حبوبات را داخل پاکت کاغذی می‌گذاشتند. پدر بزرگم را دیدم که با پاکتی پر از گوجه فرنگی به سمت خانه می‌رفت تا مادر برای افطار املت بپزد. وقتی از کوچه پیچید تا به خانه برود؛ چون همه بچه‌های محله دوستش داشتند دورش جمع شدند.

اصلا یادم نبود که روزه هستم. گوجه‌ای برداشتم و خوردم. بخشی از گوجه هم روی پیراهنم پاشید. پدر بزرگ اجازه داد تا انتها آن را بخورم و سپس گفت: عزیزم روزه بودی! ناگهان به گریه افتادم و هر چه داخل دهان داشتم بیرون ریختم. پدربزرگ دلداری ام داد و گفت: روزه تو چند برابر ثواب دارد؛ چون اشتباهی خوردن که اصلا روزه را باطل نمی‌کند. روزه‌ای که در آن آدم برای خودش گریه می‌کند ۱۰ برابر ثواب دارد. این بیان تا امروز در ذهنم مانده است.بنابراین هیچ وقت به یاد ندارم که یواشکی روزه‌ام را خورده باشم، اما به‌صورت تصادفی و ناآگاهانه پیش آمده.

 در دوران کودکی شب‌های‌ماه مبارک رمضان کجا می‌رفتید؟

از افطار تا سحر ساعات خوش ما بود. در پارک‌ها فوتبال، والیبال و بازی‌های مختلفی می‌کردیم و نزدیک سحر خانه می‌آمدیم؛ سحری می‌خوردیم و می‌خوابیدیم. از سر کار هم که به خانه بر می‌گشتیم چرت می‌زدیم تا کمبود خواب مان جبران شود. در کشور ما از افطار تا سحر خوشبختانه زندگی بیشتر در جریان است؛ یعنی بسیاری از مغازه‌ها باز هستند و خیلی‌ها مشغول گشت وگذارند و به خانه‌های یکدیگر می‌روند. آن موقع هم همینطور بود. ۵سال از دوران جوانی‌ام با جنگ تلاقی شد.‌ ماه رمضان‌های جبهه خیلی من را سرمست می‌کرد. هیچ وقت یادم نمی‌رود که در دوکوهه یک‌ماه رمضان کامل زندگی کردم.

مجری نذری 
در یکی از عملیات‌ها، برای پدافندش نتوانستم روزه بگیرم. رزمندگان رعایت می‌کردند؛ یعنی با وجود اینکه روزه نبودند آب نمی‌خوردند یا تا جایی که امکان داشت کمتر می‌خورند تا حال و هوای روزه به هم نریزد. خیلی از رزمندگان هم می‌گفتند؛ چون ما دائم السفر و از این جبهه به آن جبهه می‌رویم، روزه می‌گیریم.

در‌ماه رمضان‌ها آداب و رسوم خاصی داشتید؟

در این‌ماه حتی غذاها و نوع خوردن هم تغییر می‌کند. در‌ماه رمضان نان و پنیر خوشمزه‌تر از بوقلمون به‌نظر می‌آید. آن موقع آداب و رسوم خیلی تفاوت نمی‌کرد. البته همه بیشتر سر سفره بودند. بچه که بودم مادرم صدایم می‌کرد و از من می‌خواست سر سفره سحری بنشینم تا ثوابش را ببرم. توصیه می‌کنم که والدین بچه‌ها را برای سحر بیدار کنند تا یاد بگیرند که می‌شود لحظات معنوی را حتی موقع خوردن هم تجربه کرد ؛حتی افرادی که نمی‌توانند روزه بگیرند. همیشه پدر بزرگم زمانی که مادر بزرگم بیمار بود بیدارش می‌کرد و می‌گفت روزه نگیر، اما برای سحر بیدار شو. بیدار شدن در سحر یک عنایت بود، لطف عجیبی داشت. امروزه برخی چون روزه نمی‌گیرند، سحری هم بیدار نمی‌شوند، این اشتباه است.

غذای خاصی هم می‌پختید؟

سنت پخت شله زرد و کاچی همیشه بود. جالب اینجا بود که درتهران و یا شمال و خیلی جاهای دیگر خانواده‌ها با یکدیگر قرار می‌گذاشتند که نوبتی کاچی و شله زرد بپزند. این قواعد ما بین یک محله خیلی خوب رعایت می‌شد. حتی بعضی از در و همسایه‌ها افطاری مختصری می‌پختند و در کیسه‌ای می‌گذاشتند و پخش می‌کردند. البته اکنون خیلی پیشرفته‌تر شده و همه چلو کباب افطاری می‌دهند. آن خلوصی که در گذشته و افطاری‌هایی که آن زمان بود، بی‌برو برگشت تکرار نشدنی است. امروزه می‌توان به خیلی از سنت‌ها عمل کرد. مردم باید تشویق شوند. نسل جوان ما باید بداند که می‌تواند در‌ماه رمضان حال و هوایش عوض شود و تغییر کند.

حالا سحر‌ها چه زمانی بیدار می‌شوید.آیا کسی را برای خوردن سحری از خواب بیدار می‌کنید؟

مدت سه سال است که این توفیق را دارم برنامه مستقیم و زنده سحرگاهی نوسفران را برای روزه اولی‌ها در شبکه دوم سیما اجرا کنم. «نوسفران» طبق آمار روابط عمومی سیما پربیننده‌ترین برنامه سحری است؛ این  اتفاق خوبی است. هدف ما خانواده است. ۸-۷پلاتوی زنده اجرا می‌کنم و برای روزه اولی‌ها قصه می‌گویم و حرف می‌زنم.مابین پلاتوها برنامه‌های مختلفی پخش می‌شود. بنابراین سه سالی می‌شود که از بیدار کردن افراد خانواده محروم هستم، اما تلاش می‌کنم که تماشاگران را بیدار نگه دارم تا از فیض نشستن کنار سفره در سحرگاه محروم نباشند. به‌نظرم برنامه دلچسب و جذابی است. این برنامه از قبل از اذان تا بعد از اذان پخش می‌شود.

اتفاق افتاده روزه باشید و جلوی دوربین بروید؟

بله! زیاد پیش آمده اما مدت‌هاست که فرصت خوردن سحری را ندارم.غالبا در پاسخ سؤالات بینندگان درباره سحری خوردنم می‌گویم که لابه لای برنامه به سرعت آب، چای یا خرمایی می‌خورم تا بتوانم خودم را نگه دارم.

در‌ماه مبارک رمضان چه حس و حال معنوی به شما دست می‌دهد؟

ماه مبارک،‌ماه پالایش نه‌تنها افراد؛ بلکه پالایش جامعه است. آمار قتل، جنایت، دزدی و غالب بزهکاری‌ها در کشور در این‌ماه به‌شدت کاهش می‌یابد. این به‌خاطر خود‌سازی‌ اتوماتیک‌ماه رمضان است. هر فردی در این‌ماه احساس می‌کند که باید خودش را بسازد، کمتر گناه کند و بیشتر محاسبه نفس کند. بیشترین اثرات‌ماه رمضان دردل آدم‌ها رخ می‌دهد.

مجری نذری 
آغاز بهار می‌گوییم؛ حول حالنا الا احسن الحال، اما خداوند در‌ماه مبارک رمضان در آغاز یک بهار خلقی، ما را دچار تحول روحی و دلی می‌کند. در این‌ماه خدا بیشتر مراقب ماست. ما هم طبعا بیشتر مراقب خودمان هستیم. عاشقانه‌ماه رمضان را دوست دارم.در این‌ماه به‌شدت فضا برایم تغییر می‌کند. دیگران هم همین حس و حال را دارند.

قبل از افطار برنامه خاصی دارید؟

۲۴سال است که قبل از افطار اجرای نذری دارم. این نذر متعلق به ساحت مقدس امیرالمومنین، صاحب رمضان است. امسال در تالار وحدت نمایش «ایلیا» را اجرا می‌کنم و آن را تقدیم به محضر شریف حضرت علی(ع) می‌کنم. اجرای ما از نیمه‌ماه مبارک رمضان در ساعت ۶بعد از ظهر شروع می‌شود. علاقه‌مندان می‌توانند بلیت رایگان را از گیشه جلوی در ورودی تهیه کنند. این نمایش حدود ۱۰۰نفرعوامل و بازیگر دارد که همه به‌صورت نذری روی صحنه می‌روند. همه‌اش نذر می‌کنند، ما تئاتر نذر می‌کنیم. شاید پالایش روح مهم‌تر از پالایش جسم باشد. این راه بگویم که بعد از افطار اگر برنامه خاصی نداشته باشم به دیدار دوستان و اقوام می‌روم. البته از ۳۰روز‌ماه رمضان ۲۰روزش را افطاری دعوت می‌شویم.

سخت‌ترین روزه‌ای که گرفتید چه زمانی بود؟

خیلی وقت‌ها بر من سخت گذشت، اما سخت‌ترین روزه زندگی‌ام را در دوران نوجوانی گرفتم. آن روز فوتبال بازی کرده بودم و فشارم به‌شدت افتاده بود و حال بدی داشتم، طوری که از حال رفتم. هر کاری کردند روزه‌ام را باز نکردم. زمان کمی به افطار باقی مانده بود و حتی می‌خواستند من را درمانگاه ببرند و نرفتم. گفتم روزه‌ام را نگه می‌دارم. تلاش کردم لحظات آخر نزدیک به افطار را بخوابم. البته این کار درستی نیست، اما شور و اشتیاق نوجوانی شاید در کنار تعهدی که به اعتقاداتم داشتم، باعث شد که پای روزه‌ام بایستم. بنابراین فکر می‌کنم سخت‌ترین روزه‌ام را گرفتم.

 در‌ماه مبارک رمضان بیشتر گرسنه می‌شوید یا تشنه؟

بیشتر تشنه می‌شوم.

آخر‌ماه رمضان اضافه وزن پیدا می‌کنید یا کاهش وزن دارید؟

بر عکس خیلی‌ها که وزن‌شان اضافه می‌شود، وزنم کم می‌شود. آن‌هایی که وزن‌شان زیاد می‌شود، پرخوری می‌کنند؛ یعنی سه برابر ناهار غذا می‌خورند. چون نمی‌توانم سحری بخورم وزنم کم می‌شود.


منبع: برترینها

طرز تهیه سالاد آووکادو و کوینولا

دستور تهیه یک سالاد گیاهی ویژه؛


طرز تهیه سالاد آووکادو و کوینولا

امروز برای شما طرز تهیه یک سالاد بسیار سالم و خوشمزه را آماده کرده ایم.

این سالاد که سالاد آوواکادو و کوینولا می‌باشد بسیار خوشمزه است و پیشنهاد می‌کنیم این سالاد را آماده کنید و به کودکانی که سبزیجات نمی‌خورند پیشنهاد دهید.

همچنین بخوانید : فواید آووکادو

مواد لازم :

  • یک سوم فنجان کوینولا قرمز
  • دو سوم فنجان آب
  • یک فنجان گوجه فرنگی گیلاسی ، نصف شده از وسط
  • نصف فنجان خیار خرد شده
  • یک چهارم فنجان پیاز قرمز خرد شده
  • دو قاشق غذا خوری آب لیمو
  • نصف قاشق چای خوری زیره
  • نمک و فلفل سیاه به مقدار لازم
  • دو فنجان برگ اسفناج
  • یک آووکادو ، پوست کنده شده و قطعه قطعه شده

طرز تهیه :

کوینولا را درون یک قابلمه آب جوش با حرارت بالا می‌پزیم و حدود ۱۵ تا ۲۰ دقیقه اجازه می‌دهیم تا پخته شود و سپس درون یخچال قرار می‌دهیم.

گوجه فرنگی ، خیار ، پیاز را درون کاسه ریخته و کوینولا سرد را اضافه می‌دهیم سپس آب لیمو ، زیره سبز ، نمک و فلفل را مخلوط کرده و به هم می‌زنیم.

پس از آن برگ‌های اسفناج را اضافه کرده و با برش‌های آووکادو تزئین می‌کنیم.

۶ راه خانگی برای سفید کردن دندان‌ها

برترین جاهای دیدنی روسیه برای تفریح

مطالب مشابه:


تعابیر محبوب:
آب
سگ
مرده
دندان
جن
طلا
پول
عروسی
حامله
طلاق
مدفوع
مار
ماهی
موش
خون
کفش
ثروت
گربه
بوسه
اسب
بچه
برف


اسامی محبوب:
رایان
ایلیا
کارن
لیا
بارانا
فاطمه
مریم
چکامه
شیما
هیراد
هانیه
آتنا
طه
ماهان
ماهور
هلیا


‹ مطلب قبلی
مطلب بعدی ›


برچسب ها : آشپزی مدرن, طرز تهیه انواع سالاد


سفر به سواحل آنتالیا :تور آنتالیا


سفر ارزان به آنتالیا :تور لحظه آخری آنتالیا


راهنمای سفر و گردش
جاذبه گردشگری انتخاب هتل و تور مسافرتی



مبلمان اداری فضاگویا
مبلمان اداری



هاشور ابرو ، تاتو ابرو، قیمت هاشور ابرو،نمونه هاشور ابرو
هاشور ابرو


سفرمی؛ خرید آنلاین بلیط هواپیما
بلیط هواپیما


کترینگ کلاسیک
تهیه غذای روزانه شرکتی


الماس نشان، مجری تور ترکیه
تور کوش آداسی


خرید بلیط هواپیما با الی گشت
بلیط هواپیما


خرید آنلاین تشک رویا
قیمت تشک رویا


فلایتیو
خرید اینترنتی بلیط هواپیما


یک عروسی باشکوه داشته باشید
تشریفات عروسی

ارسال نظر


منبع: آلامتو

پذیرش ۱۶۹ هزار نفر در کنکور ارشد/ فرداشب آخرین مهلت انتخاب رشته

مشاور عالی سازمان سنجش با اشاره به آخرین مهلت انتخاب رشته آزمون کارشناسی ارشد سال ۹۶ گفت: ظرفیت پذیرش بدون احتساب ظرفیت دانشگاه آزاد اسلامی حدود ۱۶۹ هزار نفر است.

حسین توکلی در گفتگو با مهر گفت: با توجه به موارد اصلاحی و رشته های جدید علاوه بر رشته های تحصیلی مندرج در دفترچه راهنمای انتخاب رشته آزمون کارشناسی ارشد ناپیوسته سال ۹۶ زمان انتخاب رشته برای دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی کشور (به غیر از دانشگاه آزاد اسلامی) ساعت ۲۴ فردا یکشنبه ۲۸ خرداد پایان می پذیرد.

وی افزود: داوطلبان مجاز به انتخاب رشته های تحصیلی آزمون کارشناسی ارشد که تاکنون انتخاب رشته نکرده اند تا فردا فرصت دارند نسبت به تکمیل فرم انتخاب رشته خود اقدام کنند.

مشاور عالی سازمان سنجش اظهار داشت: همچنین داوطلبانی که پیش از این نسبت به انتخاب کد رشته محل های تحصیلی مورد علاقه خود از کد رشته امتحانی مجاز اقدام کرده اند می توانند با توجه به اصلاحیه های ۲۱ و ۲۵ خرداد دفترچه انتخاب رشته، کدرشته های انتخابی خود را ویرایش کنند.

وی اظهار داشت: تا صبح امروز شنبه ۲۷ خرداد از میان ۶۵۶ هزار داوطلب مجاز به انتخاب رشته، تعداد ۳۲۶ هزار و ۱۲ داوطلب انتخاب رشته کرده اند.

توکلی تاکید کرد: ظرفیت پذیرش در دوره های کارشناسی ارشد دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی به غیر از دانشگاه آزاد اسلامی با توجه به اصلاحات دفترچه تعداد ۱۶۹ هزار و ۶۵۵ نفر اعلام شده است.

وی افزود: داوطلبانی که مجاز به انتخاب رشته بوده و علاقمند به انتخاب رشته در دانشگاه آزاد نیز هستند ضرورت دارد براساس اطلاعیه دانشگاه آزاد در مهلت مشخص شده به سایت مرکز آزمون دانشگاه آزاد مراجعه و نسبت به انتخاب کد رشته محل های تحصیلی مورد علاقه خود با ضوابط و شرایط مشخص شده اقدام و کد رشته محل های انتخابی را به ترتیب اولویت علاقه درفرم انتخاب رشته دانشگاه آزاد ثبت کنند.


منبع: الف

اعلام ظرفیت پذیرش دکتری تخصصی پزشکی/ آغاز مصاحبه ها از ۱۴ تیر

رئیس مرکز سنجش آموزش پزشکی با اشاره به اعلام نتیجه اولیه آزمون دکتری تخصصی و دکتری پژوهشی (Ph.D) رشته های علوم پزشکی گفت: داوطلبان مجاز تا ۲۸ خرداد فرصت دارند انتخاب رشته کنند.

دکتر محمدحسین پورکاظمی در گفتگو با مهر افزود: نتایج مرحله اول آزمون دکتری تخصصی و دکتری پژوهشی (Ph.D) رشته های علوم پایه پزشکی، بهداشت و تخصصی، داروسازی و دندانپزشکی سال ۱۳۹۶ (دوره های روزانه، شهریه پرداز، دانشگاه آزاد اسلامی و بورس تحصیلی برای رشته های اخلاق پزشکی و آموزش پزشکی) در سایت مرکز سنجش آموزش پزشکی اعلام شده است.

وی افزود: ما برای این آزمون تنها در کارنامه گزینه مجاز به انتخاب رشته را اعلام کردیم و نمره و رتبه برای داوطلبان اعلام نشده است و علت آن نیز این است که نمره بالاتر یا پایین تر در زمان مصاحبه افراد تاثیری ندارد و داوطلبان اعتماد به نفس خود را در زمان مصاحبه از دست ندهند.

پورکاظمی خاطرنشان کرد: نتیجه پذیرش در آزمون دکتری تخصصی بر اساس مصوبه مجلس شورای اسلامی به صورت ۵۰ درصد نتیجه آزمون کتبی و ۵۰ درصد نتیجه مصاحبه و سوابق تحصیلی در دوره آموزش محور و همچنین ۷۰ درصد مصاحبه و ۳۰ درصد نتیجه آزمون کتبی در دوره پژوهش محور است.

وی اظهار داشت: از میان حدود ۱۰ هزار داوطلب آزمون دکتری تخصصی و دکتری پژوهشی (Ph.D) رشته های علوم پزشکی تعداد ۴ هزار و ۴۰۰ نفر یعنی به میزان دوبرابر برای مصاحبه معرفی شده اند.

رئیس مرکز سنجش آموزش پزشکی، ظرفیت پذیرش در دوره دکتری تخصصی و دکتری پژوهشی (Ph.D) رشته های علوم پایه پزشکی، بهداشت و تخصصی، داروسازی و دندانپزشکی سال ۱۳۹۶ (دوره های روزانه، شهریه پرداز، دانشگاه آزاد اسلامی و بورس تحصیلی برای رشته های اخلاق پزشکی و آموزش پزشکی) را حدود یک هزار و ۷۰۰ نفر عنوان کرد.

وی خاطرنشان کرد: داوطلبان مجاز به انتخاب رشته تا یکشنبه ۲۸ خرداد فرصت دارند با ورود به سایت مرکز سنجش آموزش پزشکی فرم انتخاب رشته خود را تکمیل و اولویت های رشته / محل خود را انتخاب کنند. در غیر این صورت از فرآیند پذیرش حذف خواهند شد.

پورکاظمی اظهار داشت: داوطلبان مجاز باید در روزهای ۲۸ تا ۳۱ خرداد ماه با ورود به سایت مرکز سنجش آموزش پزشکی و فعال کردن گزینه ارسال سوابق فرم های مربوطه را بارگزاری کنند.

وی گفت: مصاحبه های آزمون دکتری گروه علوم پزشکی از ۱۴ تیر تا ۱۸ مرداد ۹۶ توسط دانشگاه های علوم پزشکی مناطق ۱۰ گانه آمایشی برگزار می شود.

به گزارش مهر، آزمون دکتری تخصصی و دکتری پژوهشی (Ph.D) رشته های علوم پایه پزشکی، بهداشت و تخصصی، داروسازی و دندانپزشکی سال ۱۳۹۶ (دوره های روزانه، شهریه پرداز، دانشگاه آزاد اسلامی و بورس تحصیلی برای رشته های اخلاق پزشکی و آموزش پزشکی) پنجشنبه چهارم خرداد ۹۶ با رقابت بیش از ۱۰ هزار نفر برگزار شد.


منبع: الف

تغییر پاتوق معتادان با آب و هوا / کنترل ایدز در زندانی های معتاد

رئیس مرکز توسعه پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی کشور گفت: پاتوق های معتادان از یک الگوی ظاهری تبعیت می کند که بطورمثال در تابستان ، شمار آنان در پارک ها یا سرپناه های تعیین شده بهزیستی و شهرداری ، بیشتر می شود.

مجید رضازاده روز شنبه در گفت و گو با ایرنا افزود: معتادان، اغلب ، استان های گرمسیری را به عنوان پاتوق های خود انتخاب می کنند و در فصل سرما، کارتن خواب ها و معتادان بیشتر به استان های جنوبی می روند اما در تابستان به پارک ها یا سرپناه های تعیین شده از سوی بهزیستی یا شهرداری می آیند.

وی اظهار کرد:برخی پاتوق های معتادان از قدیم وجود داشته و گاهی نیز اخیرا به وجود آمده است اما شمار این پاتوق ها گاهی ، کم یا زیاد می شوند.

وی ادامه داد: برخی معتادان، پرخطر هستند به آن معنا که با تزریق مشترک، بیماری های ایدز را به فرد دیگر منتقل می کنند و برخی از معتادان با مصرف زیاد مواد -اوردوز- ، سنکوپ می کنند.

رئیس مرکز توسعه پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی کشور گفت: پاتوق معتادان گاهی تغییر می کند و جابجا می شود بطورمثال آنها در خرابه ای اقامت کرده اند که با ساخت و ساز در آنجا، آن مکان را ترک می کنند یا گاهی به علت اقدامات نیروی انتظامی یا مردم منطقه، پاتوق خود را ترک می کنند. این جابجایی ها طبیعی است و اتفاق می افتد.

رضازاده افزود: به معتادان در سرپناه های تعیین شده از سوی بهزیستی ، سرنگ و سوزن استریل داده می شود تا از سوزن مشترک استفاده نشود و بیماری ایدز را به خانواده خود منتقل نکنند.

وی با اشاره به اجرای برنامه کاهش آسیب مواد در پاتوق های معتادان گفت: از معتادان انتظار نمی رود که در کوتاه مدت اعتیاد خود را ترک کنند بنابراین بیشتر تلاش می کنیم که بیماری های خود را به دیگران منتقل نکنند یا خودشان دچار آسیب هایی مانند اوردوز نشوند.

وی تاکید کرد: هنگامی که به معتادان رسیدگی می شود ، جرم آنان نیز کمتر می شود و به تدریج به سمت رفتار سالم می روند و متادون مصرف می کنند ؛ این برنامه ها ۱۱ سال است که انجام می شود و بنابراین توانسته ایم ایدز را بین آنان کنترل کنیم.

رئیس مرکز توسعه پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی کشور گفت: موارد جدید ابتلا به ایدز بین معتادان به دهها برابر کاهش یافته و اعتیاد بین معتادان حاضر در پاتوق ها و زندان ها کم شده است.

رضازاده افزود: معتادان در پاتوق های تحت نظر بهزیستی ، غذا می خورند، استحمام می کنند و سوزن و سرنگ استریل دریافت می کنند و این سوزن و سرنگ ها از سوی همان تیم بهزیستی جمع آوری و امحاء می شود.

وی تصریح کرد: گاهی در پاتوق های معتادان ، کودک نیز مشاهده می شود که این کودکان اغلب همراه مادران معتاد خود هستند که در حال راه اندازی مراکزی هستیم تا مادران معتاد بتوانند در نزدیکی محل اقامت فرزندانشان، اعتیاد خود را ترک کنند.
هم اکنون یک میلیون و ۳۲۵ هزار معتاد در کشور وجود دارد.


منبع: الف

رفع مشکل گرما در خوابگاه دانشگاه شهید چمران/ دانشجویان منتقل شدند

رئیس دانشگاه شهید چمران گفت: برای رفاه حال دانشجویان دختر خوابگاهی این دانشگاه سه مکان جدید اسکان در نظر گرفته شده است.

غلامحسین خواجه در گفتگو با مهر گفت: سه مکان مختلف در شرکت ملی نفت خیز و خوابگاه های دانشگاه برای دانشجویان دختر خوابگاهی در نظر گرفته شده است تا مشکل وجود گرما برطرف شود.

وی افزود: برنامه داشتیم بعد از اتمام ترم جاری تعمیرات اساسی در خوابگاه های این دانشگاه دانشگاه از جمله خوابگاه دختران آغاز کنیم که تعمیر و بازسازی سیستم تهویه مرکزی از اولویت های بازسازی است.

رئیس دانشگاه شهید چمران اهواز اظهار داشت: پیش بینی نمی کردیم که به این میزان دما هوا در شهر اهواز افزایش یابد و دستگاه ها قدرت و کارایی لازم را از دست دهند.

خواجه گفت: افزایش بیش از حد دما موجب شد تا دانشجویان در مضیقه قرار گیرند اما سه مکان جدید برای اسکان دانشجویان فراهم شد تا مشکل آنها رفع شود.

وی تاکید کرد: دیگر دانشگاه های شهر اهواز نیز اعلام آمادگی کردند تا در صورت نیاز دانشجویان خوابگاه دختران این دانشگاه به خوابگاه های آنها نیز منتقل شوند.

در پایان هفته گذشته دانشجویان دختر ساکن در خوابگاه حضرت معصومه دانشگاه شهید چمران اهواز به دلیل گرمای زیاد و نبود امکانات لازم سرمایشی به این روند اعتراض داشتند و در محوطه خوابگاه تجمع کردند.


منبع: الف

واکنش پلیس به خبر درگیری با داعش در مرزهای قصرشیرین

ایسنا نوشت: معاون فرماندار قصرشیرین درگیری نیروهای نظامی و امنیتی کشورمان با داعش در مرزهای این شهرستان را تکذیب کرد.

نعمت الله نازپرورده اظهار کرد: طی چند روز گذشته درگیری با داعش در مرزهای این شهرستان نداشته ایم. وی افزود: با حضور نیروهای نظامی و امنیتی، امنیت کامل بر مرزهای شهرستان حکم‌فرماست.

اخباری مبنی بر درگیری با نیروهای تکفیری داعش در مرزهای قصرشیرین در فضای مجازی منتشر شده بود.


منبع: الف

۲۰درصد مساحت ایران در معرض بیابان‌زایی

ایسنا نوشت: رئیس سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور با بیان اینکه بیش از ۲۰ درصد مساحت ایران تحت تاثیر بیابان‌زایی قرار دارد، گفت: سرانه بیابان در کشور ما ۴۳۰۰ متر مربع است، این در حالیست که سرانه بیابان در جهان ۲۰۰۰ متر مربع است.

خداکرم جلالی در نشست سازمان جنگل‌ها که به مناسبت فرارسیدن روز جهانی مقابله با بیابان‌زایی برگزار شد،اظهار کرد: امروز سالروز تشکیل نهاد جهاد کشاورزی توسط حضرت امام (ره) است همچنین امروز روز جهانی مقابله با پدیده بیابان زایی است که این دو موضوع با هم ارتباط کامل را دارند، چون جهاد کشاورزی در راستای فقرزدایی به وجود آمد و آمارهای جهانی نشان می‌دهد فقر یکی از تبعات اصلی تخریب سرزمینی محسوب می‌شود.

وی افزود: امروز در قالب جهاد کشاورزی اهداف حضرت امام(ره) و منویات مقام معظم رهبری را دنبال می‌کنیم و سعی داریم با جامع‌نگری در مورد اداره سرزمین مسئله بیابان زدایی را به صورت ریشه‌ای حل کنیم.

رئیس سازمان جنگل‌ها مراتع و آبخیزداری کشور در ادامه گفت: بر اساس آمارهای کنوانسیون مقابله با بیابان‌زایی حدود یک ششم جمعیت جهان، سه چهارم اراضی خشک جهان، یک سوم خشکی‌های روی جهان در معرض بیابانی شدن قرار دارند همچنین ۱۱۰ کشور دنیا در معرض بیابان زایی هستند.

جلالی تاکید کرد: بعد از تغییر اقلیم و گرمایش جهانی و کمبود آب بیابان‌زایی، سومین چالش کره زمین محسوب می‌شود. در ایران نیز بیش از ۲۰ درصد مساحت کشور تحت تاثیر بیابان‌زایی قراردارد. سرانه بیابان در کشور ما ۴۳۰۰ متر مربع است اما سرانه بیابان در جهان ۲۰۰۰ متر مربع است. همین موضوع وظیفه ما را در پرداختن به بیابان زدایی سنگین‌تر می‌کند.

وی با بیان اینکه اقدامات خوبی در سطح هشت میلیون هکتار انجام شده است، گفت: هنوز تا رسیدن به نقطه تعادل نیاز داریم حدود هفت و نیم میلیون هکتار عملیات بیابان زدایی انجام شود. بر اساس آمار از سال ۲۰۰۰ در جهان حدود ۱۷۳ میلیون مهاجرت داشتیم ولی در سال ۲۰۱۵ این رقم به ۲۴۴ میلیون نفر رسید که افزایش ۴۱ درصدی مهاجرت در جهان را نشان می‌دهد.

رئیس سازمان جنگل‌ها با تاکید بر اینکه مهاجرت‌ها نشانه تخریب سرزمین، بی‌ثباتی سیاسی، ناامنی غذایی، فقر و جنگ است گفت: پدیده جنگ‌افروزی از جمله موضوعات مهمی است که باعث تخریب سرزمین‌ها و از بین رفتن منابع می‌شود. امسال در روز جهانی مقابله با بیابان‌زایی با شعار «سرزمین ما، خانه ما و آینده ما»، باید تلاش کنیم نسبت به شناخت توانایی سرزمین‌مان و ایجاد فرصت‌ها برای پایداری زندگی مردم اقدام کنیم و با توجه به شرایط اقلیمی و استعداد هر منطقه اجازه ندهیم مردم به خاطر خشکسالی و فقر دست به مهاجرت بزنند زیرا مهاجرت بی‌رویه موجب حاشیه‌نشینی دراطراف شهرها می‌شود.

جلالی در ادامه اظهارکرد: با توجه به اقدامات صورت گرفته در کشور در زمینه بیابان‌زدایی در سطح هشت میلیون هکتار، در دولت یازدهم ۱۸۴ هزار و ۵۸۰ هکتار عملیات بیابان‌زدایی از جمله احداث بادشکن، بذرپاشی، نهال‌کاری، مالچ‌پاشی، مراقبت و آبیاری صورت گرفت همچنین در قالب پروژه‌های ترسیب کربن با جوامع بین‌المللی در زمینه بیابان‌زدایی همکاری داشتیم.

رئیس سازمان جنگل‌ها افزود: یک و نیم میلیون هکتار مدیریت سرزمین بیابانی از طریق پروژه بین‌المللی اجرا و عملیاتی کردیم. این پروژه با رویکرد مشارکت مردم و توانمندسازی جوامع محلی صورت گرفت. مشارکت مردم راهبردی است که باعث شناسایی توانمندی مناطق مختلف کشور می‌شود. در ایران پروژه ترسیب کربن از پروژه‌های موفق بوده است که مدیریت جامع حوزه آبخیز را با تکیه بر مشارکت مردم و بهره‌گیری از توان و ظرفیت جوامع محلی دنبال کردیم.

جلالی در پایان گفت: بر اساس شهادت کارشناسان سازمان ملل و دفتر عمران ملل متحد پروژه ترسیب کربن در ایران به طور موفقیت آمیز عمل کرده است.


منبع: الف

ابتکار خبر داد / ورود ۵۱ تریلیون قطعه پلاستیکی به دریاها

رئیس سازمان حفاظت محیط زیست از فاجعه‌ای تحت عنوان ورود ۵۱ تریلیون قطعه پلاستیکی به دریاهای جهان و افزایش سرعت نابودی دریاها بر اساس روند فزاینده ورود پلاستیک‌ها و ماکروپلاستیک‌های مورد استفاده در موادی همچون شوینده ها یا مواد دارویی و آرایشی به دریاها خبر داد.

به گزارش ایسنا، معصومه ابتکاردر مراسم افطاری و دیدار و گفت وگو با جوانان افزود: اگرچه ممکن است برخی بگویند ما نیازی به دریاها نداریم اما باید یادآوری کرد که دریاها منشاء تغییر اقلیم در دنیا،منشاء تامین بخش مهمی از غذای مورد نیاز مردم دنیا و البته در کنار سواحل، محل سکونت بخش مهمی از مردم دنیا هستند و روند آسیب زدن به دریاها، فاجعه‌ای بزرگ است.

معاون رئیس جمهور افزود: آمار نگران کننده جهانی تنها مختص حوزه محیط زیست نیست و می‌توان به آمار دیگر حوزه‌ها همچون سرمایه‌گذاری برای تسلیحات در جهان به میزان ۱۲ برابر کمک‌های بشردوستانه برای صلح یا استفاده از ۸۰ درصد سرمایه‌های دنیا توسط ۲۰ درصد از جمعیت جهان نیز اشاره کرد.

رئیس سازمان حفاظت محیط زیست با طرح این پرسش که آیا به رغم آمارهای مایوس کننده و ناراحت کننده می توان به تغییر شرایط امیدوار بود، اظهار کرد: همواره باید برای برون رفت از چالش‌ها، دشواری‌ها و مشکلات پیش رو تلاش کرد و امیدوار بود.

وی با اشاره به مفهوم ردپای اکولوژیک در جهان گفت: ردپای اکولوژیک، میزان تاثیرگذاری انسان بر طبیعت یا به عبارت بهتر یک شاخص پایداری است که میزان مصرف انسان و اثر این مصرف روی محیط زیست را می توان از طریق آن ارزیابی کرد. 

ظرفیت زیستی تهران سال ۱۳۷۵ به پایان رسیده است

معاون رئیس جمهور با بیان اینکه ردپای اکولوژیک در ایران تقریبا در سال ۱۳۷۰ و در تهران تقریبا در سال ۱۳۷۵ به پایان رسیده است، اظهار کرد: این به معنای بهره‌کشی بیش از توان محیط زیست و طبیعت کشور است. روندی که به طور میانگین در ایران سه برابر ظرفیت زیستی طبیعت و محیط زیست است و البته در جهان نیز تقریبا همین شرایط حاکم است.

ابتکار افزود: در نتیجه این بهره‌کشی بیش از ظرفیت زیستی با بحران‌ها و مسائل مختلفی همچون بحران آب در کشور رو به رو هستیم و البته آلودگی هوا نیز همچون دنیا، در ایران نیز به چالشی مهم تبدیل شده است.

از هر هشت مورد مرگ و میر در دنیا، یک مورد منتسب به آلودگی هوا است

معاون رئیس جمهور ضمن اشاره به آمار سازمان بهداشت جهانی مبنی بر اینکه از هر هشت مورد مرگ و میر در دنیا، یک مورد منتسب به آلودگی هوا است، گفت: این بدان معنا است که یکی از مهم‌ترین چالش‌های جوامع بشری به ویژه در کلانشهرها و جوامع صنعتی امروز، آلودگی هوا است و متاسفانه ایران نیز از این قاعده مستثنا نبوده است.

رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در ادامه اظهارکرد: البته دولت یازدهم به رغم تمام چالش‌ها و مشکلاتی که در عرصه‌های مختلف با آن رو به رو بود به علت نگاه و رویکرد ویژه رئیس جمهور در حوزه محیط زیست و اعلام اینکه دولت یازدهم، دولت محیط زیستی است، برنامه‌ها و اقدام‌های بسیاری را برای رفع چالش‌های محیط زیستی کشور آغاز و اجرا کرد البته به علت برداشتن همین گام‌های مهم، نتایج مثبتی نیز کسب شد.

وی اشاره ای هم به شکل‌گیری و احیاء کارگروه‌های مختلف، تنظیم برنامه‌های دانش‌پایه و بر اساس مطالعات روز کشور همچنین استمرار برنامه‌های موفق محیط زیستی دولت سید محمد خاتمی در دولت یازدهم کرد و گفت: بازنگری و روزآمد کردن برنامه‌ها، ارائه لوایح و پیگیری برای تصویب قوانین روزآمد محیط زیستی به منظور رفع خلاء‌های قانونی همچون قانون هوای پاک – که در حال حاضر آخرین مراحل تصویب در شورای نگهبان را طی می‌کند- برخی دیگر از اقدام‌های صورت گرفته برای رفع چالشهای محیط زیستی در دولت یازدهم است.

به گفته رئیس سازمان حفاظت محیط زیست،ارتقای استانداردها و ضوابط محیط زیستی، ارتقای استاندارد سوخت، حذف بنزین آلوده پتروشیمی، ارتقای استاندارد خودروها و موتورسیکلت‌ها، بازرسی مستمر خطوط تولید خودرو کشور توسط سازمان حفاظت محیط زیست و اجرای استاندارد یورو ۴ در تمام خودروهای تولیدی کشور، توقف شماره‌گذاری موتورسیکلت‌های کاربراتوری، حمایت از  خودرو و موتور برقی، راه‌اندازی سامانه یکپارچه معاینه فنی در کشور، از رده خارج کردن خودروهای فرسوده، حذف مازوت از سوخت نیروگاه های کشور از ۴۵ درصد در سال ۹۲ به ۸ درصد در سال ۹۵ و به صفر رسیدن در سال ۹۶ برخی از اقدام‌های صورت گرفته برای مقابله با آلودگی هوا در کشور است.

انتخابات ریاست جمهوری به فرصتی برای روشنگری تبدیل شد
ابتکار افزود: به رغم همه دروغ‌ها، تهمت‌ها و اطلاعات غلط ارائه شده به مردم به منظور تخریب دولت و زیر سوال بردن اقدامات مثبت سازمان حفاظت محیط زیست و دولت یازدهم برای مقابله با چالش‌های محیط زیستی، انتخابات به فرصتی برای روشنگری تبدیل شد تا مردم بتوانند تصمیمی درست بگیرند و البته بخش مهمی از این دستاوردها با کمک و مشارکت مردم و سمن‌ها به دست آمده است.

معاون رئیس جمهور آماری از وضعیت کیفی هوای کلانشهرها و نتایج اقدام‌های دولت یازدهم در این زمینه ارائه داد و اظهار کرد: به طور نمونه در تهران به رغم شرایط سخت و پیچیده که تنها یک نمونه آن تردد ۶ میلیون و ۸۰۰ هزار خودرو و فرسودگی بسیاری از این خودروها است، در سال ۹۵ نسبت به سال ۹۲ حدود ۷۰ روز هوای بهتر و سالم‌تری تجربه شد.

رئیس سازمان حفاظت محیط زیست خاطرنشان کرد: این آمار در حالیست که به رغم توقف شماره‌گذاری موتورسیکلت‌های کاربراتوری، هنوز تعداد قابل توجهی موتورسیکلت کاربراتوری در تهران و البته کشور تردد می کند که غالبا نیز متعلق به قشر زحمتکش و کم‌توان اقتصادی جامعه است که نمی‌توان بدون برنامه‌ریزی بلندمدت و جامع‌نگر برای حذف آن اقدام کرد زیرا معیشت بسیاری به آن وابسته است.

مهم ترین چالش اهواز، گرد و غبار است

وی اشاره‌ای هم به وضعیت کلانشهر اهواز کرد و گفت: به رغم همه تلاش‌های صورت گرفته برای بهبود هوای کلانشهر اهواز و به طور کلی بهبود کیفیت هوا در استان خوزستان، به دلیل اینکه مهم‌ترین چالش این استان، گرد و غبار است همچنان تا نقطه مطلوب فاصله داریم.

رئیس سازمان حفاظت محیط زیست ادامه داد: متاسفانه حدود ۸۰ درصد کانون‌های گرد و غبار در ایران، خارج از مرزهای کشور و در کشورهای همسایه قرار دارد که برای رفع آن با چالش‌های متعددی مواجه هستیم اما خوشبختانه با پیگیری بسیار هفته گذشته پس از سه سال موفق شدیم با عراق که طی این سال‌ها به دلیل جنگ و ناامنی، محیط زیست را در اولویت قرار نداده بود، تفاهمنامه‌ای در این زمینه امضاء کنیم که بر اساس آن اجرای پروژه‌های مختلف همچون آموزش و توان‌افزایی کارشناسان عراقی برای مقابله با گرد و غبار در ۲۰۰ هکتار مزرعه آموزشی- پژوهشی کلید خورد.

ابتکار به برخی اقدام‌های دولت یازدهم برای مقابله با کانون‌های داخلی گرد و غبار در خوزستان هم اشاره کرد و گفت: احیا و آبگیری حدود ۸۵ درصد تالاب هورالعظیم به عنوان یکی از کانون‌های مهم گرد و غبار در خوزستان، کاشت نهال و پخش سیلاب در هزاران هکتار از کانون‌های بحرانی خوزستان برخی از این اقدام‌ها است.

معاون رئیس جمهور ادامه داد: اقدام‌های دیگری نیز برای بهبود کیفیت هوا در استان خوزستان از جمله شهر اهواز انجام شده است که از آن جمله می توان به گازسوز شدن نیروگاه رامین اهواز، توزیع بنزین یورو ۴ و گازوئیل استاندارد در اهواز، آبادان، خرمشهر و چهار شهر دیگر خوزستان، اجرای طرح آماک و جمع‌آوری ۷۵۰۰ تن گوگرد از سطح شهر اهواز و حومه اشاره کرد.

وی یکی از اقدام‌های مهم دولت یازدهم را حذف بنزن به عنوان ترکیبی بسیار خطرناک و سرطان‌زا از هوای تنفسی مردم کشور دانست و گفت: میزان بنزن موجود در هوا در برخی شهرهای کشور در فاصله سال های ۸۸ تا ۹۲ حتی به بیش از هزار برابر حد مجاز نیز رسیده بود اما خوشبختانه در دولت یازدهم این میزان به سطح استاندارد بازگشت.

معاون رئیس جمهور اشاره‌ای هم به اهمیت حفاظت و احیای تالاب‌ها در دولت یازدهم کرد و گفت: خوشبختانه به رغم آنکه برخی معتقد بودند دریاچه ارومیه برای همیشه از بین رفته و حتی دولت را هم از تلاش برای احیای آن منع می کردند، امروز دریاچه ارومیه با وجود فصل گرما و افزایش شدت تبخیر، به لحاظ مساحت و حجم حدود چهار تا پنج برابر سال ۹۳ آب دارد.

ابتکار شرایط کنونی دریاچه ارومیه را نتیجه همت دولت یازدهم، کار علمی، همکاری بین بخشی و مشارکت مردم و جوامع بومی دانست و اظهار کرد: برای سایر تالاب‌ها و دریاچه‌های کشور نیز برنامه‌ها و اقدام‌های مشابهی صورت گرفته است تا جایی که امروز هامون حدود ۴۰ درصد آبگیری شده است. اگرچه بخشی از آن به علت گرما و افزایش تبخیر از بین خواهد رفت اما همین آبگیری مانع از تبدیل شدن هامون به کانون گرد و غبار می‌شود.

معاون رئیس جمهور یکی دیگر از دستاوردهای دولت یازدهم در حوزه محیط زیست را رشد سازمان‌های مردم نهاد، شبکه‌سازی ملی و استانی سمن‌های محیط زیستی و حضور و مشارکت آن‌ها در مباحث مهم محیط زیستی همچون فصل محیط زیست برنامه ششم دانست و گفت: رشد مباحث آموزشی در حوزه محیط زیست، توجه بخش‌های مختلف دولت به موضوع محیط زیست، ارائه کارنامه محیط زیستی به دستگاه‌های دولتی از دیگر دستاوردهای این حوزه است.

محیط زیست از مصداق‌های مهم امر به معروف و نهی از منکر در جامعه است

رئیس سازمان حفاظت محیط زیست با اشاره به سخنان اخیر مقام معظم رهبری اظهارکرد: یکی از مصداق‌های فرمایش مهم رهبر معظم انقلاب در خصوص آتش به اختیار بودن، حوزه محیط زیست است که مردم می‌توانند با حضور و مشارکت خود در حفاظت از محیط زیست و جلوگیری از تخریب ها و آلودگی ها در چارچوب قوانین و مقررات نقش داشته باشند.

وی یکی از مصداق‌های مهم امر به معروف و نهی از منکر در جامعه را محیط زیست برشمرد و افزود: آتش برای فردی که آن را در دست می گیرد، روشنی و نور به همراه دارد و داستان حضرت موسی (ع) و تلاش برای کسب آتش از منبع اصلی نیز بر همین اصل استوار است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی محیط زیست (پام)ابتکار خاطرنشان کرد: مسیر حفظ محیط زیست، حفظ آینده تمدنی و حیات رو به رشد و تعالی جامعه ایران است.


منبع: الف