ورزش از پیری مغز جلوگیری می‌کند

پول‌نیوز – پیش از این مطالعات مختلف نشان داده بود که ورزش باعث افزایش سلامت و حس جوانی بیشتر می‌شود. همچنین ورزش بر روی سیستم عصبی بدن نیز تاثیرات مفیدی می‌گذارد.

به گزارش science daily، بررسی‌های جدید نشان داده است که ورزش باعث افزایش کارایی شناختی و جلوگیری از پیری مغز می‌شود.

پیش از این شواهد مختلف نشان داده بود که ورزش بر کارایی حافظه تاثیر می‌گذارد.

محققان تلاش کردند تا تاثیر ورزش بر کارآیی مغز را با جزئیات بیشتری کشف کنند.

با کمک عکس‌برداری‌های عصبی محققان سن مغز را در افراد زیادی تخمین زدند و تاثیر فعالیت فیزیکی ورزش را بر سن مغز اندازه‌گیری کردند. در این تحقیقات ۵۰۰ هزار نفر مورد بررسی قرار گرفتند. ورزش‌های مختلف بخصوص ورزش هوازی بر کارآیی مغز نیز تاثیر می‌گذارد. همچنین ورزش باعث اکسیژن‌رسانی بیشتر به مغز می‌شود و رشد سلول‌های مغزی را افزایش می‌دهد.

به صورت کلی ورزشی که برای قلب مفید باشد بر روی مغز نیز تاثیر مثبتی خواهد داشت.


منبع: پول نیوز

قدیمی‌ترین شهرهای جهان (+عکس)

شهر “واراناسی” در هند، ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح بنا شده است.

پول‌نیوز -نشریه تلگراف در مطلبی به معرفی فهرست قدیمی‌ترین شهرهای جهان پرداخته است.

قدیمی‌ترین شهرهای جهان (عکس)

شهر “واراناسی” در هند، ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح بنا شده است.
شهر “کادیز” در اسپانیا، ۱۱۰۰ سال پیش از میلاد مسیح بنا شده است.

قدیمی‌ترین شهرهای جهان (عکس)

شهر “تبای” در یونان، ۱۴۰۰ سال پیش از میلاد مسیح بنا شده است.
شهر “لارناکا” در قبرس، ۱۴۰۰ سال پیش از میلاد مسیح بنا شده است.

قدیمی‌ترین شهرهای جهان (عکس)

شهر “آتن” در یونان، ۱۴۰۰ سال پیش از میلاد مسیح بنا شده است.
شهر “بلخ” در افغانستان، ۱۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح بنا شده است.

قدیمی‌ترین شهرهای جهان (عکس)

شهر “کرکوک” در عراق، ۲۲۰۰ سال پیش از میلاد مسیح بنا شده است.
شهر “اربیل” در عراق، ۲۳۰۰ سال پیش از میلاد مسیح بنا شده است.

قدیمی‌ترین شهرهای جهان (عکس)

شهر “صور” در لبنان، ۲۷۵۰ سال پیش از میلاد مسیح بنا شده است.
شهر “اورشلیم” در سرزمین‌های اشغالی، ۲۸۰۰ سال پیش از میلاد مسیح بنا شده است.

شهر “بیروت” در لبنان، ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح بنا شده است.
شهر “غازی عینتاب” در ترکیه، ۳۶۵۰ سال پیش از میلاد مسیح بنا شده است.

شهر “پلوودیو” در بلغارستان، ۴۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح بنا شده است.
شهر “صیدا” در لبنان، ۴۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح بنا شده است.

شهر “فیوم” در مصر، ۴۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح بنا شده است.
شهر “شوش” در ایران، ۴۲۰۰ سال پیش از میلاد مسیح بنا شده است.

شهر “دمشق” در سوریه، ۴۳۰۰ سال پیش از میلاد مسیح بنا شده است.
شهر “حلب” در سوریه، ۴۳۰۰ سال پیش از میلاد مسیح بنا شده است.

شهر “جبییل” در لبنان، ۵۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح بنا شده است.
شهر “اریحا” در فلسطین، ۹۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح بنا شده است.


منبع: پول نیوز

جزیره کیش برای ایجاد شهرک پتروشیمی برنامه ای ندارد

مونسان با تاکید بر اینکه حفظ محیط زیست جزیره کیش از مهم ترین اولویت برنامه ریزی برای طرح های عمرانی است گفت: جزیره کیش برای ایجاد شهرک پتروشیمی که مغایر با حفظ محیط زیست این منطقه است برنامه ای در دست اجرا ندارد.

جزيره كيش براي ايجاد شهرك پتروشيمي برنامه اي ندارد

پول‌نیوز – مدیرعامل سازمان منطقه آزاد کیش بر اجتناب از ایجاد شهرک پتروشیمی در این منطقه با هدف حفظ محیط زیست این جزیره تاکید کرد

به گزارش گروه گردشگری پول‌نیوز، دکتر مونسان با تاکید بر اینکه حفظ محیط زیست جزیره کیش از مهم ترین اولویت برنامه ریزی برای طرح های عمرانی است گفت: جزیره کیش برای ایجاد شهرک پتروشیمی که مغایر با حفظ محیط زیست این منطقه است برنامه ای در دست اجرا ندارد.

دکتر مونسان تصریح کرد: سازمان منطقه آزاد کیش ضمن حمایت گسترده از فعالان اقتصادی در بخش خصوصی، تنها به سرمایه گذارانی که طرح هایشان در زمینه صنایع های تک و غیر آلاینده باشد اجازه فعالیت می دهد.

لازم به ذکر است رونق سرمایه گذاری و افزایش شمار شرکت های تولید کننده قطعات و تجهیزات چاه ها و سکوهای نفتی در جزیره کیش و همجواری با این سکوها سبب شده است این منطقه آزاد تجاری – صنعتی با فراهم کردن زمینه فعالیت شرکت های ارائه دهنده خدمات پشتیبانی و مهندسی سکوهای نفتی به یکی از قطب های مهم عملیات لجستیکی و پشتیبانی سکوهای نفتی در خلیج فارس تبدیل شود.


منبع: پول نیوز

تصاویر بمب‌گذار منچستر منتشر شد

تصاویر بمب‌گذار منچستر منتشر شدپلیس برای نخستین‌بار تصاویر دوربین‌های سطح شهر منچستر از سلمان عبیدی را منتشر کرده است؛ فردی که دوشنبه گذشته در یک حمله انتحاری به کنسرت آریانا گرانده ۲۲ تن را کشت و ۶۶ تن را مجروح کرد.

به گزارش ایسنا، به نقل از شبکه خبری بی.بی.سی،‌ پلیس منچستر که می‌گوید تنها دو ساعت بعد از حمله دوشنبه شب یقین پیدا کرده بود سلمان عبیدی عامل این حمله بوده است، در پنج روز گذشته برای پیدا کردن سرنخ‌های بیشتر و هم‌دستان احتمالی وی، به ۱۴ مکان در سطح این شهر یورش برده و ۱۳ تن را بازداشت کرده است.

هنوز معلوم نیست این تصاویر که گفته می‌شود روز دوشنبه و پیش از حمله سلمان عبیدی به سالن سرپوشیده منچستر آرنا گرفته شده در کدام نقطه شهر ثبت شده است.

در همین حال، سطح هشدار امنیتی در انگلیس که بعد از این حمله به بالاترین درجه رسیده بود، اکنون از وضعیت بحرانی خارج شده هرچند هنوز در سطح حساس باقی مانده است.

با پایین آمدن سطح هشدار امنیتی، سربازان ارتش انگلیس که برای کمک به پلیس این کشور راهی خیابان‌ها شده بودند، از دوشنبه شب به پایگاه‌های خود باز خواهند گشت.

تغییر در سطح هشدار امنیتی را ترزا می، نخست‌وزیر انگلیس صبح روز شنبه اعلام کرد.

پلیس منچستر از همه ساکنان این شهر درخواست کرده هرگونه اطلاعاتی را درباره سلمان عبیدی و فعالیت‌های او در اختیار کارآگاهان قرار دهند.

پلیس که می‌گوید حدود ۱۰۰۰ نیروی خود را متمرکز بر تحقیقات این پرونده کرده، معتقد است سلمان عبیدی احتمالا در آپارتمانی که در مرکز شهر منچستر داشته، آخرین مراحل تکمیل ساخت بمب را پیش از رفتن به محل برگزاری کنسرت انجام داده است.


منبع: عصرایران

جزیره کیش برای ایجاد شهرک پتروشیمی برنامه ای ندارد

مونسان با تاکید بر اینکه حفظ محیط زیست جزیره کیش از مهم ترین اولویت برنامه ریزی برای طرح های عمرانی است گفت: جزیره کیش برای ایجاد شهرک پتروشیمی که مغایر با حفظ محیط زیست این منطقه است برنامه ای در دست اجرا ندارد.

جزيره كيش براي ايجاد شهرك پتروشيمي برنامه اي ندارد

مدیرعامل سازمان منطقه آزاد کیش بر اجتناب از ایجاد شهرک پتروشیمی در این منطقه با هدف حفظ محیط زیست این جزیره تاکید کرد

به گزارش عصرایران به نقل از سایت سازمان منطقه آزاد کیش، دکتر مونسان با تاکید بر اینکه حفظ محیط زیست جزیره کیش از مهم ترین اولویت برنامه ریزی برای طرح های عمرانی است گفت: جزیره کیش برای ایجاد شهرک پتروشیمی که مغایر با حفظ محیط زیست این منطقه است برنامه ای در دست اجرا ندارد.

دکتر مونسان تصریح کرد: سازمان منطقه آزاد کیش ضمن حمایت گسترده از فعالان اقتصادی در بخش خصوصی، تنها به سرمایه گذارانی که طرح هایشان در زمینه صنایع های تک و غیر آلاینده باشد اجازه فعالیت می دهد.

لازم به ذکر است رونق سرمایه گذاری و افزایش شمار شرکت های تولید کننده قطعات و تجهیزات چاه ها و سکوهای نفتی در جزیره کیش و همجواری با این سکوها سبب شده است این منطقه آزاد تجاری – صنعتی با فراهم کردن زمینه فعالیت شرکت های ارائه دهنده خدمات پشتیبانی و مهندسی سکوهای نفتی به یکی از قطب های مهم عملیات لجستیکی و پشتیبانی سکوهای نفتی در خلیج فارس تبدیل شود.


منبع: عصرایران

مدیرعامل کرمان موتور:همکاری با شرکای تجاری قدیمی با تمام توان ادامه خواهد یافت/ورود ۲ خودروی جدید به بازار

پیش تر هیوندای موتورز کره جنوبی از عرضه و خدمات پس از فروش خودروهای خود در بازار ایران رضایت کاملی نداشته و همواره به دنبال یک رقابت قابل اطمینان در این عرصه به منظور جذب رضایت حداکثری مشتریان ایرانی بوده است.

مدیرعامل کرمان موتور:همکاری با شرکای تجاری قدیمی با تمام توان ادامه خواهد یافت/ورود 2 خودروی جدید به بازار مسئولان هیوندای موتورز کره جنوبی در گام اول به دنبال رضایت حداکثری مشتریان ایرانی و سپس به دنبال تحکیم نظم حضور محصولات (تولید و عرضه صحیح) خود در بازار ایران هستند.

به گزارش عصر ایران، سامان فیروزی مدیرعامل کرمان موتور، با اعلام این خبر گفت: به دنبال موفقیت کرمان موتور در تولید و عرضه خودروهای هیوندای “آی۱۰” و “آی۲۰”، اواخر سال گذشته قرارداد تولید “هیوندای اکسنت” با طرف خارجی به امضاء رسید و حال مسئولان هیوندای به دنبال حضور تاثیرگذار تری در بازار ایران هستند.

به گفته وی، پیش تر هیوندای موتورز کره جنوبی از عرضه و خدمات پس از فروش خودروهای خود در بازار ایران رضایت کاملی نداشته و همواره به دنبال یک رقابت قابل اطمینان در این عرصه به منظور جذب رضایت حداکثری مشتریان ایرانی بوده است.

 فیروزی متذکر شد: به دنبال انعقاد قرارداد هیوندای موتورز با کرمان موتور و تولید محصولات این خودروساز کره ای و تحویل به موقع آن به مشتریان ایرانی، حال علاوه بر برنامه گسترده تولید محصولات هیوندای در ایران، به زودی شاهد واردات و عرضه برخی از مدل های هیوندای (سانتافه، توسان، سوناتا و النترا) در شبکه فروش و خدمات پس از فروش کرمان موتور خواهیم بود.

مدیرعامل کرمان موتور همچنین گریزی به دیگر شرکای این خودروساز کرمانی زد و افزود: همکاری با شرکت های “لیفان” و “جی.ای.سی” نیز با قدرت ادامه خواهد یافت چرا که نباید فراموش کنیم در زمان تحریم های ناجوانمردانه غرب علیه ایران، این شرکت های چینی بودند که میدان همکاری و تولید مشترک را خالی نکردند.

وی با تبریک فرارسیدن ماه مبارک رمضان به مسلمانان سراسر جهان تصریح کرد: پس از ماه مبارک رمضان جک اس۳ از تولیدات مشترک کرمان موتور و جی.ای.سی موتورز چین را رونمایی و معرفی خواهیم کرد.

فیروزی ادامه داد: نیمه اول امسال، خودرو فوق با حداقل ۳۰ درصد داخلی سازی قطعات و مجموعه های مورد استفاده به تولید انبوه خواهد رسید و به دنبال آن در سال جاری، جک جی۴ که یک سدان متوسط است معرفی و به بازار داخلی عرضه خواهد شد.

وی در پایان از ایجاد دو پایگاه اینترنتی برای کرمان موتور خبر داد که در آدرس http://kermanmotor.ir فروش و خدمات پس از فروش محصولات هیوندای در ایران و در آدرس http://kermanmotorco.com موضوع فروش و خدمات پس از فروش خودروهای ۲برند لیفان و جی.ای.سی قرار دارد و این کار با هدف جلب رضایت حداکثری طرف های تجاری و مشتریان کرمان موتور پیاده سازی و اجرا شده است.


منبع: عصرایران

تماسهای تلگرامی زن، به قیمت جان یک مرد تمام شد

 ایران نوشت: عصر پنجشنبه ۴ خرداد، زن جوانی به یکی ازکلانتری‌های مشهد رفت و رازجنایتی را فاش کرد.

زن جوان زمانی که مقابل افسر نگهبان قرار گرفت، گفت: «همسرم دو روز قبل به من گفت که پسرخاله‌اش را کشته وبعد هم بدون آنکه حرفی بزند خانه را ترک کرد و رفت.»

به دنبال اظهارات زن جوان، موضوع بلافاصله به بازپرس کشیک قتل و تیم تحقیق اعلام شد، سپس بازپرس کاظم میرزایی و تیمی از کارآگاهان جنایی راهی خانه قدیمی شدند که زن جوان مدعی بود جسد داخل چاه آنجاست.

آنها با ورود به خانه قدیمی متوجه شدند دریچه چاه فاضلاب برداشته شده و سیمان و خاک زیادی اطراف چاه ریخته شده است. سرانجام در بازرسی از چاه فاضلاب جسد مرد جوان پیدا شد.

در بررسی‌های مقدماتی پزشک قانونی، علت اولیه مرگ، خفگی عنوان شد و سپس جسد به دستور بازپرس جنایی برای تعیین زمان و علت اصلی مرگ به پزشکی قانونی انتقال یافت.

با کشف جسد مرد ۳۲ ساله، «فرانک» تحت بازجویی قرارگرفت و به بازپرس جنایی گفت: حدود یک سال قبل آرش- مقتول- در تلگرام برایم پیامی فرستاد.او پسر خاله شوهرم بود که پیام تبریکی به مناسبت پیوستن من به شبکه تلگرام فرستاده بود، اما این آخرین پیامی نبود که برایم فرستاد چراکه پیام‌ها ادامه یافت.

بعد از مدتی شوهرم به این ماجرا شک کرد و من بدون آنکه آرش از این موضوع با خبر شود رابطه‌ام را با او کم کردم. تا اینکه چند وقت قبل آرش سراغ شوهرم آمد ولی همسرم کیوان در خانه نبود. او را به خانه دعوت کردم و بعد از خوردن چای از خانه رفت. شب که کیوان به خانه آمد گفت دوربین مخفی داخل خانه نصب کرده و می‌داند که آرش در خانه بوده است. 

از آن روز همه چیز تغییر کرد، مدام کیوان از من می‌خواست که آرش را به خانه دعوت کنم اما می‌ترسیدم. چون که می‌دانستم او نقشه‌ای در سر دارد؛تا اینکه چند روز قبل کیوان به من گفت مادرش به مسافرت می‌رود و از من خواست آرش را به خانه مادرشوهرم دعوت کنم. او حتی نقشه قتل را هم کشیده بود. قرار شد داخل شربت داروی بیهوشی بریزیم و به آرش بدهیم و بعد از آن هم او را خفه کنیم.درحالی که ترسیده بودم شوهرم مرا تهدید کرد که اگر با او همکاری نکنم بچه هایم را هرگزنخواهم دید.من هم به خاطر بچه‌ها راضی به همکاری شدم ،اما نمی‌دانم چه شد که نظرش تغییر کرد و گفت نیازی به من نیست. وقتی مادرشوهرم به مسافرت رفت، مطمئن شدم که کیوان دیر یا زود نقشه‌اش را اجرا می‌کند.

زن جوان ادامه داد: کیوان دیگر حرفی به من نزد تا اینکه پنجشنبه متوجه تماس‌های پسر خاله و خاله‌اش با او شدم. آنها سراغ آرش را می‌گرفتند. تا اینکه متوجه شدم کیوان بعد از جلب اعتماد پسر خاله اش، با او قرارملاقاتی گذاشته و روز حادثه با خودرواش به دنبال آرش، رفته است.

 دوربین‌های مداربسته کارخانه محل کارپسرخاله‌اش هم این تصاویر را ضبط کرده بود.زن جوان ادامه داد: تماس‌های خاله و پسر خاله کیوان، باعث شد تااو خودش را ببازد و رنگ از چهره‌اش بپرد. او به من گفت آرش را با طناب خفه کرده و جسدش را داخل چاه خانه مادرش انداخته است. بعد از اعتراف همسرم، تصمیم گرفتم همه چیز را فاش کنم به همین خاطر به پلیس مراجعه کردم.

به دنبال اظهارات زن جوان، بازپرس جنایی دستور بازداشت کیوان و بررسی دوربین‌های مداربسته محل کارمقتول را صادر کرد.


منبع: عصرایران

وعده های پوپولیستی حتی در مناطق حاشیه نشین چندان موثر نبود

عصر ایران؛ یوسف ناصری- انتخابات دوره دوازدهم ریاست جمهوری در روز جمعه ۲۹ اردیبهشت سال جاری برگزار شد و استانداری تهران در روز چهارشنبه سوم خرداد، جزئیات آمار واجدین شرایط و میزان آرای هر ۴ کاندیدای ریاست جمهوری را اعلام کرد.

طبق آمار منتشر شده تعداد افراد واجد شرایط رای دادن در استان تهران بالغ بر  ۹ میلیون و ۳۸۷ هزار و ۱۲۲ نفر بوده اند و تعداد آرای اخذ شده نیز ۶ میلیون و ۲۱۲ هزار و ۷۹۴ رای بوده است.

وعده های پوپولیستی حتی در مناطق حاشیه نشین چندان موثر نبود

گفت و گو با این جامعه شناس و مولف کتاب های «مشارکت سیاسی و اجتماعی نخبگان» و «هابرماس و روشنفکران ایرانی» و «تبار شناسی عقلانیت مدرن» را می خوانید.
***

*استانداری تهران جزئیات آمار تعداد واجدین شرایط رای دادن و آرای چهار کاندیدای ریاست جمهوری به تفکیک ۱۶ شهرستان استان تهران را منتشر کرده است.  آقای روحانی که با رای مردم برای دوره بعد به عنوان رئیس جمهور انتخاب شده اند، در شهرستان شمیرانات بالاترین درصد رای آورده اند که حدود ۷۸ درصد است و در شهرستان پیشوا، کمترین درصد رای و ۴۱ درصد آرا را کسب کرده اند.
این میزان تفاوت در آرای رئیس جمهور در شمیرانات و پیشوا را چگونه تحلیل می کنید؟

-شمیران، بافت و ساخت شهری دارد. یعنی یک منطقه شهرنشین اصیل است که برای خودش
سابقه ای دارد و از ثبات برخوردار است. چنین وضعیتی در شمیران و بخشی از شمال شهر تهران وجود دارد. کمتر دچار جا به جایی جمعیت و تغییر جمعیت و مهاجرت شده.

منطقه شمیران از ورود مهاجرین هم مصون بوده است.  به دلیل گران بودن قیمت زمین و مسکن در آنجا و داشتن یک بافت قدیمی، از هجوم مهاجرین، مصون مانده است.

از این طرف، پیشوا یک منطقه حاشیه شهری است که تعداد زیادی از آنها، مهاجرین هستند. مهاجرینی که از یک سطح از محرومیت اجتماعی برخوردارند. یعنی کسانی بودند که از روستاها
آمده اند به امید این که بتوانند در شهر و به ویژه تهران کار پیدا کنند. گران بودن زمین و نبودن امکانات شغلی، باعث شده که آن افراد به حاشیه کشیده شوند.

برای مثال در اطراف ورامین و در پیشوا و مناطقی مثل آنها، این نوع افراد زندگی می کنند. بنابراین، این افراد در واقع قشرهای حاشیه نشین هستند که معمولا به دلیل نیازهای اقتصادی و مادی ای که دارند جذب چنین شعارهایی می شوند.

وعده های پوپولیستی حتی در مناطق حاشیه نشین چندان موثر نبود

این قشرها معروف است به شعارهای پوپولیستی و مساله یارانه ها و مساله ایجاد اشتغال و حتی دادن سند خانه که آقای رئیسی در زمان انتخابات مطرح کرده بود. آقای رئیسی گفته بود که ما به این حاشیه نشین ها سند خانه می دهیم.

اکثر این افراد، در مناطقی سکونت گزیده و مثلا ساختمان ساخته اند یا در زمین هایی مستقر
شده اند که اصطلاحا غصبی هستند. یا زمین ها، دولتی بوده است و این افراد روی آن ساختمان ساخته اند و هیچ سندی مبنی بر مالکیت آن ندارند. آقای رئیسی قول داد که ما به اینها سند خواهیم داد.
بحث افزایش یارانه ها نیز مطرح بود. بحث اشتغال هم مطرح بود. بنابراین، مناطقی مثل پیشوا، یک نمونه از مناطق حاشیه نشین است.

*به ورامین اشاره کردید. در ورامین ۵۰٫۶۹ درصد رای دهندگان، به آقای رئیسی رای داده اند و در پاکدشت هم ۵۱ درصد رای دهندگان به ایشان رای داده بودند.

-پاکدشت همان منطقه خیلی مهاجرنشین است. این که ۵۱ درصد رای داده اند، تازه خیلی خوب است. یعنی یک مقدار امیدوار کننده است. پاکدشت جایی است که توانسته است ثبات شهری پیدا کند.

جاهایی مثل ورامین یا پاکدشت، حاشیه ای هستند. هر کدام که توانسته اند ساختاری شهری پیدا کنند، ثباتی پیدا کنند و به اصطلاح مساله اشتغال و مساله مسکن در آنها حل شود، به تدریج به یک کانون شهری تبدیل می شوند.

*به هر حال انتخابات اخیر ریاست جمهوری دو قطبی شد. اما چرا میزان رای هایی که به آقای رئیسی داده شده در ورامین و پاکدشت یا پیشوا، حالت دو قطبی ندارد و درصدهای رای ایشان ۵۱ و ۵۳ و ۵۰ درصد است؟

-همین ۵۰ -۵۰ شدن یعنی قطبی است. قطبی یعنی همین. یعنی نصف رای دهندگان به یک کاندیدا رای داده اند و نصف دیگر رای دهندگان به کاندیدای طرف مقابل رای داده اند. این حالت، همان حالت قطبی است.

*در شمیران ۷۸ درصد رای دهندگان به آقای روحانی رای داده اند. قطبی شدن با این نوع رای دادن مشخص است و اکثریت به یک نفر رای داده اند.

-در آنجا حالت اکثریت و اقلیت پیدا می کند. در حالت دوقطبی، ممکن است قطب ها با همدیگر، وزن برابری داشته باشند.
من می گویم در منطقه شمیران، به دلیل این که یک منطقه شهری و سابقه دار است و از یک نوع ثبات برخوردار است و وضعیت مسکن و زمین و اشتغال، مشخص تر و تعریف شده تر است، بنابراین تعداد بیشتری از آدم هایی که در شمیران هستند، عمدتا انگیزه های  فرهنگی و اجتماعی دارند و دنبال
آزادی های فرهنگی و اجتماعی هستند. مسائل اشتغال تا حدی برای آنها حل شده.

بر این اساس افرادی که در شمیران زندگی می کنند طرف کاندیدایی می روند که بیش تر شعارهای فرهنگی را مطرح کرده است و توجه به آزادی های اجتماعی و سیاسی داشته است. آقای روحانی، بیش تر این موضوعات را مطرح کرد.

در مناطقی که بیش تر، درگیر فقر هستند  رای آقای رئیسی نسبتا بالا آمده است و برابری می کند با رای آقای روحانی.
یعنی از یک طرف نشان می دهد که مردم، حتی در مناطقی که دچار آسیب های حاشیه نشینی است خیلی تسلیم شعارهای پوپولیستی نشده اند. از آن طرف هم، نشان می دهد که نصفی از جمعیت، این آمادگی را دارند که این شعارها را بپذیرند.

بنابراین، ورامین و پیشوا یک وضعیت شکننده دارد یا یک وضعیت دوقطبی دارد که در عین حال، خیلی ناامید کننده هم نیست. از نظر کسانی که دیدگاه مثبتی به دولت روحانی دارند، این نکته را مطرح می کنم. پس خیلی ناامید کننده نیست.

انتظار می رفت که در پاکدشت نیز مثلا ۷۵ درصد به آقای رئیسی رای بدهند ولی می بینید که حالت ۵۰- ۵۰ اتفاق افتاده است. یعنی همان قطبی یا دوقطبی که می گویند، اتفاقا در این مناطق شکل پیدا کرده است.
این وضع نشان می دهد که حتی در چنین مناطقی هم، رای دادن به روحانی قابل دفاع بوده است و افراد با همه مشکلاتی که داشته اند، باز فکر کرده اند بهتر است به روحانی رای بدهند.

به هر حال تقریبا نیمی از رای دهندگان در مناطق حاشیه نشین به روحانی رای داده اند و آن وضعی که در آنجا وجود دارد اجازه داده است نیمی از افراد که رای داده اند، به روحانی رای بدهند.
نیمی دیگر از رای دهندگان هم به آقای رئیسی رای داده اند که بخشی از آن، دلایل مذهبی دارد و بخشی هم دلایل محرومیت اقتصادی دارد. این دو عامل اصلی دست به دست هم داده و باعث شده است نیمی از آرا برای آقای رئیسی محفوظ باشد.

*آقای روحانی در حسینیه ارشاد رای خودش را به صندوق انداخت. آقای رئیسی با وجود این که متولد مشهد هستند ولی در حرم عبدالعظیم حسنی رای دادند. انتخاب نوع جفرافیای رای دادن و وجه جغرافیایی محل رای دادن، آیا یک نوع اطمینان داشتنکاندیدا به کسب رای در آن منطقه است؟

-این نوع رای دادن پیام هایی دارد. آقای رئیسی وقتی به جنوب تهران و شهر ری می رود، می خواهد پیام مذهبی و توجه به آرمان های مذهبی مردم و پاسداری از ارزش های دینی را منتقل کند.

از طرف دیگر، آقای روحانی به منطقه ای می رود که سابقه روشنفکری دینی دارد. شریعتی از آنجا برخاسته است. بعد حسینیه ارشاد، یک کانون فرهنگی است. مرکز فرهنگی است که هنوز کار
می کند در جهت طرح یک اسلام مدرن و مترقی.

حسینیه ارشاد، در منطقه شمال شهر تهران قرار دارد. در اطراف حسینه ارشاد، خیابان های شریعتی، ولی عصر، میرداماد و ظفر وجود دارد. اطراف حسینیه ارشاد را که نگاه کنیم می بینیم که حسینیه ارشاد به نحوی، در منطقه شمال شهر است. بله، هر کدام از اینها، برای خودش پیامی دارد.

*آقای رئیسی که در حرم شاه عبدالعظیم رای داده است آیا این نوع محل رای دادن با دقت انتخاب شده است یعنی تصور داشته اند که بیشترین رای در این منطقه کسب می کنند؟

-به دلیل این که ایشان، متولی یک آستان بوده اند. یک آستان مقدسه ای هست که ایشان متولی آن بوده است. حالا در آستان مقدسه دیگری رای خودش را داده است. یا این که می خواهد پیام بفرستد.
اینها نشانه هایی است از این که این فرد، فردی است که نسبت به ائمه و نسبت به امام زادگان، توجه دارد و توجه دارد به مردمی که به این صورت فکر  کرده و در این مناطق زندگی می کنند.

محل رای دادن، حساب شده انتخاب شده است وگرنه ایشان، چرا این همه راه را طی کند و در شهر ری رای بدهد می توانست در تهران رای بدهد.

*اگر واقعا محل رای دادن آقای رئیسی با دقت انتخاب شده است چرا آقای رئیسی در شهر ری یا به اصطلاح شهرستان ری حداکثر ۴۰ درصد رای آورده است و آقای روحانی ۵۴ درصد؟

-این هم جالب است دیگر. به همین دلیل که در انتخابات شورای شهر مشهد، کل اعضای شورای شهر از اصلاح طلبان انتخاب شده اند.

یعنی در شهر مشهد هم، چنین اتفاقی افتاد. البته در استان خراسان رضوی، میزان رای آقای رئیسی بالاتر است. اما در شهر مشهد، وضعیت روحانی بهتر است و در انتخابات شوراها، اصلاح طلبان در مشهد پیروز شدند.

باز هم اگر کسانی در مشهد به آقای رئیسی رای داده اند، متعلق به دو پایگاهی هستند که به آنها اشاره کردم. یا نیروهای مذهبی هستند که صرفا به دلیل شخصیت ایشان رای داده اند. برای این نوع رای دهندگان، سیّد بودن یک شاخص است.

این که متولی حرم امام رضا هم هست و تولیت آستان قدرس را به عهده دارد، این موضوع نیز یک شاخص است. پایگاه رای دیگر آقای رئیسی، افراد حاشیه نشین هستند. افراد حاشیه نشین در اطراف شهر مشهد زندگی می کنند. مشهد، یکی از شهرهایی است که ۳۰ درصد جمعیت آن، حاشیه نشین است.

*در مورد این که آقای رئیسی در شهرستان ری فقط ۴۰ درصد رای آورده و آقای روحانی اکثریت رای در این منطقه را به خودش اختصاص داده است نکته خاص دیگری هست که اضافه کنید؟

-من شخصا اطلاعاتی درباره شهر ری دارم. شهر ری با این که یک شهر مذهبی است ولی شامل این تحولات مدرنیته هم شده. یعنی بسیاری از مناطق نوساز و بافت های شهری نوساز در آنجا وجود دارد. وجود چندین مرکز دانشگاهی در شهر ری اهمیت دارد. در آنجا دانشگاه شاهد، دانشگاه پیام نور و دانشگاه آزاد وجود دارد.

قشر جوانی که در آنجا زندگی می کنند بالاخره، خیلی بیگانه نیستند از فضای کلی قشر جوان ما در کل کشور.

*شما خودتان تا چه سالی در قرچک زندگی کرده اید؟

-من هیچوقت در قرچک نبوده ام. من متولد کهریزک هستم. بعد هم از ۶ یا ۷ سالگی، در شهر ری
بوده ام. کهریزک جزو ری محسوب می شود.

*در شهرستان های جنوب استان تهران یعنی ورامین و پیشوا و پاکدشت، اکثریت آرای رای دهندگان به سمت آقای رئیسی رفته است. اما چرا در قرچک  که در جنوب استان تهران است ۴۹ درصد به آقای روحانی رای داده اند و تعداد آرای رئیسی در قرچک از آرای آقای روحانی، کمتر است و آقای رئیسی فقط ۴۶ درصد در آنجا رای آورده است؟

-در حد ۳ درصد اختلاف رای داشته اند. این تعداد رای نزدیک به هم است. قرچک و ورامین و پشوا را با اختلاف چند درصدی باید نزدیک به هم دید. دلیل آن هم، مثلا در چند عامل باید جستجو کرد.

یک عامل، بخش هایی است که حاشیه نشین تر، هستند نسبت به بخش هایی که وضعیت شهری بهتری دارد. عامل دیگر برمی گردد به منطقه ای که یک مقدار صنعتی تر است نسبت به منطقه ای که کشاورزی تر است.

در ورامین و اطراف ورامین، جاهایی را می بینیم که وضعیت کشاورزی پیشرفته تری دارد یعنی اقتصاد آن، بیشتر بر کشاورزی است. دریافتی که من از قرچک دارم این است که بیش تر، کارگاه های صنعتی در آنجا فعالیت می کنند.
این کارگاه ها و افرادی که در این کارگاه ها کار می کنند یا کارآفرین هایی که در آنجا هستند، یک مقدار و در حد چند درصد اختلاف رای، تاثیر گذاشته است.

*کوره پزخانه هایی که در جنوب تهران جذب جمعیت می کرده است آنها هنوز جمعیت جدید را جذب می کنند و فعالیت جدی دارند؟

-یک مقدار فعالیت و کار کوره پزخانه ها، کم شد. در آنجا کارگران غیر قانونی و اتباع خارجی را به کار
می گرفتند. یعنی بعضا از نیروهای افغان. هنوز چنین وضعیتی دارند. اما اطراف آنجا و محل
سکونت هایی که در اطراف این کوره پزخانه ها وجود دارد، معمولا  جزو مناطق حاشیه ای و محروم محسوب می شود.

مناطق آنجا از آب و هوای خیلی آلوده ای برخوردارند. اگر افراد در این کوره پزخانه ها کار کنند شرایط کار مشکلی دارند. بالاخره به نظر می آید این افراد تحت تاثیر مقولاتی مثل یارانه و مسکن قرار بگیرند.

*از لحاظ جمعیت، شهرستان تهران بیشترین واجدین شرایط رای دادن داشته است با ۵ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر. کل آرای ماخوذه ۳ میلیون و ۶۸۹ هزار بوده است در شهرستان تهران و بدون محاسبه آرای شمیرانات و ری.
تقریبا حدود ۶۷ درصد واجدین شرایط رای دادن در انتخابات شرکت کرده اند. این میزان رای دادن در خود تهران مناسب است؟

-تهران که رای آن، رای اثرگذار و قاطع و مشخص است، در عین حال به صورتی کانون رای های سرگردان و رای های خاکستری و حتی تحریمی ها هم هست. این ۶۷ درصد نسبتا خوب است.
اگر یک مقدار فکر می کنید که خوب نیست به دلیل این است که افراد زیادی در تهران، رای دادن را تحریم می کنند. در تهران، چنین افرادی وجود دارند. یعنی کسانی هستند که به هیچوجه مثلا با رای دادن موافق نیستند.

اما شاخص ۶۷ درصد، شاخص خوبی است. این درصد مطلوبی است. شاید در دوره های قبل هم، چنین اتفاقی رخ نداده بود. این ۶۷ درصد برای تهران قابل قبول است و  برای کلانشهرهای دیگر.

از نظر وضعیت رای دادن، ما سه حوزه جمعیتی داریم. یک حوزه جمعیتی، کلانشهرها هستند که مثلا حدود ۱۷ میلیون جمعیت دارند. هفت کلانشهر داریم. بعد از آن شهرهای دیگر هستند که حدودا باز ۱۷ میلیون جمعیت دارند.

بعد مناطق روستایی را داریم. مناطق روستایی حدود ۱۸ میلیون نفر جمعیت دارند. در اطراف کلانشهرها و شهرها حدود ۱۰ میلیون نفر حاشیه نشین داریم. جمعیت کلانشهرها و سایر شهرها و حشایه شهرها روی هم رفته ۳۴ میلیون جمعیت می شود. بنابراین حدود ۲۴ میلیون نفر شهری می شود.

الگوی رای دادن اینها با همدیگر متفاوت است. در کلانشهرها معمولا بین ۴۰ تا ۵۰ درصد رای می دهند. در سایر شهرها بین ۵۰ تا ۶۰ درصد رای می دهند. در مناطق روستایی بین ۶۰ تا ۸۰ درصد رای می دهند.

برخلاف کشورهای دیگر که معمولا مناطق شهری آنها، بیش تر رای می دهند، در ایران رای دادن در مناطق روستایی، بیش تر است و در کلانشهرها، کمتر است. به همان دلایلی که کم و بیش مشخص است. این وضعیتی است که ما در آن به سر می بریم.

*شما می گویید در کلانشهرها بین ۴۰ تا ۵۰ درصد افراد واجد شرایط رای می دهند ولی در انتخابات اخیر ریاست جمهوری در سال ۱۳۹۶ حدود ۶۷ درصد در شهر تهران مشارکت داشته اند.

-این بار، آمارها تغییر پیدا کرده است. آن آمار مربوط به دوره های قبل بود. اما در این دوره یک مشارکت قراینده داشته ایم. این مشارکت قراینده، شاخص ها را تغییر داد. الان میزان مشارکت در تهران افزایش پیدا کرده است ولی در مناطق روستایی تا ۹۰ درصد مشارکت کرده اند.

در حالی که ما می گفتیم در مناطق روستایی مثلا بین ۶۰ تا ۸۰ درصد مشارکت می کنند ولی این بار، مناطق روستایی ما ۹۰ درصد و حتی در برخی روستاها بالای ۹۰ درصد هم مشارکت داشته اند.

*در شهرستان های تهران از جمله پردیس، دماوند، اسلامشهر تا شهریار و برخی شهرستان های دیگر، آقای روحانی رای اکثریت را کسب کرده است. یعنی مثل اکثریت مردم پایتخت رای داده اند. تحلیل خاصی دارد این نوع رای دادن شهرستان های اطراف تهران؟

-وضعیت ساختار شهری تاثیر دارد. رای مردم همان شهریار که وضعیت شهری و ثبات بیشتری داشته اند، در مقابل حاشیه نشین ها و روستایی ها، به آقای روحانی بوده است.

یک آگاهی نسبی هم در این دوره پیدا شد. بالاخره طرف مقابل آقای روحانی، بد عمل کرد و شعارهایی که مطرح کرد، خیلی ناشیانه بود. اما از یک جهت هم، بالاخره مردم ثبات می خواهند. باید به این موضوع توجه کرد.

مردم، ثبات هم می خواهند. یعنی خیلی  تمایل ندارند که با یک دوره ۴ ساله، رئیس جمهور عوض شود.

*افراد زیادی برای انتخابات ریاست جمهوری، کاندیدا شدند. بعضی از جامعه شناسان می گفتند این سوژه کردن افراد یک ضد تبلیغ است برای حضور مردم در انتخابات. اما چرا برخلاف آن تحلیل جامعه شناسان، به تعبیر شما یک مشارکت فزاینده اتفاق افتاد؟

-در خصوص تحلیل جامعه شناسان باید بگویم مثلا من گفتم این نشان دهنده این است که این سِمت های سیاسی در ایران به نحوی، قدسّیت زدایی و به نحوی افسون زدایی می شود و تبدیل به
سِمت های دم دستی می شود.

در این حالت مردم فکر می کنند که خُب مثلا خودشان هم می توانند ثبت نام کنند. برای مثال ۲۰ سال یا ۲۵ سال پیش، کسی چنین گمانی نمی کرد که بخواهد در مسند ریاست جمهوری قرار بگیرد. اما در دوره های اخیر، شاید عوامل مختلفی در این موضوع نقش داشت.

عوامل مختلفی باعث شد که سِمت ریاست جمهوری  یک مقدار، دم دستی شود. عملکرد آقای احمدی نژاد در این زمینه، خیلی نقش داشت. من کسانی را می شناسم که می گفتند وقتی آقای احمدی نژاد رفته و کاندیدا شده است پس خودشان چرا نروند و مگر آقای احمدی نژاد چه چیزی بیشتر دارد.

*برخی جامعه شناسان می گفتند ثبت نام تعداد زیاد از افرادی که برای انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرده اند روی مشارکت مردم تاثیر منفی می گذارد. همچنین می گفتند ضد تبلیغ برای حضور مردم است یا می گفتند ضد تبلیغ علیه دولت آقای روحانی است. در عمل کاهش مشارکت اتفاق نیفتاد و افزایش مشارکت به نحو قابل توجهی اتفاق افتاد.

-برخی می گفتند شاید کسانی به صورت برنامه ریزی شده و به خاطر این که حضور مردم را کاهش بدهند، ثبت نام می کنند و می خواهند این انتخابات را از رونق بیندازند و کم اهمیت کنند.

واقعا و عمدتا این طور نبود. یعنی این طور نبود که سازمان یافته باشد. افراد و خانواده ها و آدم های مختلف، هر کدام با دلیل و با یک پیام و انگیزه، ثبت نام کردند. برخی از آنها انگیزه های تفریح داشتند. می خواستند فقط بروند بخندند و یا عکسی از آنها گرفته شود و در شبکه های اجتماعی منتشر شود.

*پس تعداد زیاد ثبت نام کنندگان برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری، روی حضور و مشارکت مردم تاثیر منفی نگذاشت؟

-جریاناتی که بعدا پیش آمد تعیین کننده تر بود.

*یعنی انتخابات که دو قطبی شد حساسیت ایجاد کرد؟

-بله. آن سیکل ماجراهایی که بعدا پیش آمد، اصلا این مقوله را تحت تاثیر قرار داد. انگیزه زیادی ایجاد کرد برای دو نیروی اجتماعی که احساس کردند به اصطلاح دو الگوی متفاوت سیاست و فرهنگ، مطرح است و هر کدام می خواهد بر جامعه حاکم شود.

به همین دلیل، آدم های زیادی سعی کردند بین این دو الگوی متفاوت سیاست و فرهنگ، دست به انتخاب بزنند و نسبت به آینده خودشان حساس شدند. به همین دلیل مردم، دیگر پای صندوق رای آمدند و وارد میدان شدند.


منبع: عصرایران

چه کسی ردای وکالت ملت را بر تن مدیری کرد؟

مهران مدیری جمعه شب در بخش پایانی «دورهمی» بار دیگر در قامت وکیل مردم ظاهر شد و انتقادهای فراوانی را به دولت وارد کرد. مطالبی درباره انتخابات رئیس جمهوری و وعده‌هایی که برای چهار سال پیش رو مطرح شده، محور صحبت‌های یکجانبه مدیری در این برنامه تلویزیونی بود. مهران مدیری در این برنامه گفت: چیزی که می‌گویم حرف مردم هست و من زبان مردم هستم.

روزنامه ایران نوشت: نمی‌دانم این‌ مطالب از تلویزیون پخش خواهد شد یا نه. مردم مطالبه دارند. هرکس رأی داده است می‌گوید به وعده‌ها عمل کنند.

او در ادامه گفت: طی چند سال گذشته یکسری کارهای درجه یک انجام شد ولی به خیلی از وعده‌ها هم عمل نشد. تو را به خدا در دوره جدید به وعده‌هایتان عمل کنید؛ نگذارید مردم امیدشان را از دست بدهند. این کارگردان و مجری دورهمی سپس اشاره کرد که این حرف‌ها را باید بزنیم تا اتفاق‌های خوب بیفتد.

البته این نخستین بار نیست که مهران مدیری در تلویزیون، اتهام‌هایی را علیه دولت مطرح می‌کند. او پیش از این هم بارها مأموریت داشته تا به دولت و برنامه‌هایش حمله کند. زیر سؤال بردن برجام و مذاکرات هسته‌ای، انتقاد از دولت برای وضعیت اقتصادی مردم و… از جمله سوابق تهاجمی مدیری در این برنامه است. 

بعد از انتخابات اکثریت مردم با رأیشان نشان داده‌اند حامی کدام راه و پشتیبان کدام مدیر هستند، این نخستین بار است که مهران مدیری بلافاصله بعد از این انتخاب مهم،  پیکان حملاتش را به سوی دولت می‌گیرد و خود را وکیل ملت می‌نامد. هر چند مشخص نیست که این وکالت و نمایندگی ملت را چه کسی به او داده است! البته آنهایی که با قواعد طرح گرفتن و تمدید قراردادهای کلان و پرسود در صدا و سیما آشنایی دارند می‌دانند که‌ شأن نزول این حرف‌ها چیست.

رسانه‌ها از زمانی که مهران مدیری برای خودش نقش وکیل المله را قائل شده، سؤال‌های متعددی را از او پرسیده‌اند اما او تا حالا از پاسخ دادن طفره رفته است. اما بد نیست هر بار که او ردای وکالت را بر تن می‌کند، این پرسش‌ها هم دوباره مطرح شوند. این سؤال به طور جدی بارها در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها مطرح شده که چرا مدیری که در دولت گذشته ممنوع‌الفعالیت و ممنوع التصویر بود در برابر آن همه جفایی که بر اهل هنر و مقابل آن همه وعده‌ها و امیدها و فرصت‌هایی که بر باد رفت چرا رگ تعهدش نجنبید و چرا در همه آن هشت سال، حتی یکبار کسی از زبان او کوچکترین چیزی در نقد بر بادرفتن امیدها و زمین ماندن وعده‌ها نشنید؟ آیا آن زمان هنوز کسی جامه وکالت را به او اهدا نکرده بود؟!  و در نهایت اگر مهران مدیری براستی دردهای مردم را بر زبان می‌آورد، چرا هیچ گاه خواسته‌ها و دردهای آنها را خطاب به دستگاه‌ها و غیر از دولت بر زبان نمی‌آورد؟!


منبع: عصرایران

آتش سوزی عمدی یک خانه جان ۲ جوان را گرفت/ حسادت بر سر دوستی با یک دختر، دلیل جنایت

ایران نوشت: ساعت ۲:۴۵ دقیقه بامداد جمعه ۵ خرداد، تیم‌های آتش‌نشانی با اطلاع از یک حریق گسترده، راهی خانه‌ای قدیمی در خیابان سبلان جنوبی شدند.

پس از اطفای حریق، آتش‌نشان‌ها پیکرهای دو مرد ۳۰ و ۴۰ ساله را پیدا کردند که در آتش سوخته بودند.

با کشف جسد دو مرد جوان موضوع به پلیس و بازپرس کشیک قتل پایتخت گزارش شد. بدین ترتیب تیم جنایی وارد محل حادثه شده و در بررسی‌های محلی دریافتند، سه مرد جوان ازمدتی قبل داخل خانه قدیمی که محل نگهداری ضایعات نیز بود، زندگی می‌کردند.

از آنجا که به نظرمی رسید حریق عمدی بوده است، تجسس‌ها دراین باره ادامه یافت تا اینکه مأموران پی بردند همزمان با آتش‌سوزی، زن و مرد جوانی موفق به فرار از میان شعله‌های آتش شده‌اند.

بدین ترتیب زن و مرد جوان شناسایی شده و تحت بازجویی قرار گرفتند. تا اینکه «مینا» مدعی شد که خانه را دوبرادر به نام‌های اردشیر و شهرام به آتش کشیده‌اند.

مینا درباره انگیزه آتش‌سوزی نیز گفت: «مدتی قبل با اردشیر آشنا شدم اما به خاطر اختلافاتی که با او پیدا کردم خیلی زود این رابطه تمام شد. بعد از آن با یکی از قربانیان این حادثه که ایمان نام داشت آشنا شدم و این آشنایی به نامزدی ما منجر شد. من با ایمان مشکلی نداشتم تا اینکه سر و کله اردشیر پیدا شد. او به سراغ ایمان آمد و به خاطر اینکه چرا با من نامزد کرده است باهم درگیر شدند. 

درگیری و اختلاف بین آنها روز به روز بیشتر می‌شد و اردشیر سر همین موضوع از ایمان کینه به دل گرفت. در این مدت من به خانه ایمان رفت و آمد می‌کردم و اردشیر نیز در جریان ماجرا بود. شب حادثه اردشیر همراه برادرش به مقابل خانه ایمان آمد و برای انتقام و گرفتن زهر چشم، بطری آتشین بنزین را به داخل خانه پرتاب کردند. خانه آتش گرفت و هر کدام سعی کردیم راه فراری پیدا کنیم. اما در چشم برهم زدنی آتش شعله‌ور شد و ایمان و یکی از دوستانش داخل خانه گرفتار شده و من و دوست دیگر ایمان موفق به فرار شدیم.»

باتوجه به اظهارات زن جوان، اردشیر و برادرش به عنوان مظنونان پرونده بازداشت شده و تحت بازجویی قرارگرفتند. اما دو برادر منکراطلاع از آتش‌سوزی و حضور درآنجا شدند.باتوجه به اظهارات مظنونان پرونده، تحقیقات برای رازگشایی ازاین ماجرا ادامه دارد.


منبع: عصرایران

کنترل رفتار یک لاک‌پشت با ربات

محققان در “موسسه پیشرفته علم و فناوری کره”(KAIST)،موفق به کنترل یک لاک‌پشت زنده با استفاده از یک ربات فرستنده موج شدند.

به گزارش ایسنا و به نقل از گیزمگ، محققان در پژوهش‌های پیشین، سوسک‌ها، سنجاقک‌ها و ملخ‌ها را با “اضافه کردن قطعات الکترونیکی به اندام حیوانات”( cyborg treatment) کنترل کرده و از استعدادهای طبیعی این حیوانات بهره برده اند.

محققان KAIST در این پژوهش جدید موفق به توسعه یک ربات فرستنده موج برای کنترل حرکت و کسب اطلاعات بیشتر در مورد لاک‌پشتها شدند.

این محققان ربات مذکور را به لاک این حیوان متصل کردند و آن را برنامه ریزی کردند تا لاک‌پشت را به نقطه مورد نظر حرکت دهند.

لاک‌پشت‌ها به طور طبیعی به سمت منبع نور حرکت می‌کنند بنابراین این محققان برای مسیر دادن به این لاک‌پشتها از چراغ‌های ال‌ای‌دی در مقابل صورت این حیوانات استفاده کرده و ربات متصل شده بر پشت این حیوان، این رفتار را تقویت می‌کند.

کنترل رفتار یک لاک‌پشت با ربات

پس از یک دوره آموزش ۵ هفته ای این تیم توانستند کاری کنند که با کمک ربات و توانایی خود لاک پشت، این حیوان به سهولت به سمت هدف مورد نظر که یک تانکر آب بود، حرکت کند و مسیر را به آسانی طی کند.

در آینده، دیگر حیوانات مانند موش، پرندگان و ماهی‌ها نیز می‌توانند به سیستم‌های مشابه متصل شوند تا طیف وسیعی از ماموریت‌های اکتشاف و شناسایی را انجام دهند.

این “سیستم ترکیبی تعامل حیوان و ربات” می‌تواند یک راه حل جایگزین برای محدودیت‌های سیستم‌های رباتیک معمولی شود و خدمات بسیاری در زمینه‌های مختلف را ارائه کند.

این پژوهش در Journal of Bionic Engineering منتشر شده است.


منبع: عصرایران

۶ تغییر ساده برای پیشگیری از سرطان پستان

مطالعات نشان داده اند که نشستن طولانی مدت روزانه می تواند به اندازه سیگار کشیدن خطرناک باشد. نشستن طولانی مدت خطر ابتلا به بیماری قلبی عروقی و سرطان را افزایش می دهد.

سرطان پستان یکی از شایع‌ترین
و البته مرگبارترین انواع سرطان، به ویژه در میان زنان، محسوب می شود.

6 تغییر ساده برای پیشگیری از سرطان پستان

به گزارش گروه سلامت عصر ایران
به نقل از “ریدرز دایجست”، سبک زندگی یکی از عواملی است که در ابتلا به
سرطان موثر است و با برخی راهبردهای سبک زندگی سالم می توانید از خود در برابر
سرطان پستان محافظت کنید.

مصرف روزانه آسپرین بچه

ممکن است در حال حاضر این
کار را برای قلب خود انجام دهید – زیرا مصرف منظم دوز پایین آسپرین فواید سلامت قابل
توجهی ارائه می کند – اما مشخص شده است که مصرف حداقل سه بار در هفته آسپرین بچه خطر
کلی ابتلا به سرطان پستان را به میزان ۱۶ درصد کاهش می دهد. همچنین، مطالعه ای
جدید نشان داده است که این عادت می تواند خطر HER2 منفی (شایع‌ترین نوع سرطان
پستان) را به میزان ۲۰ درصد کاهش دهد. به گفته پژوهشگران، مصرف روزانه آسپرین بچه
به منظور پیشگیری و نه تسکین درد، یک مزیت ضد التهابی پایدار را شکل می دهد که رشد
تومورهای سرطانی را کاهش می دهد، زیرا مشخص شده است که التهاب موجب رشد آنها می
شود. مطالعات پیشین نشان داده بودند که مصرف روزانه آسپرین می تواند به پیشگیری از
سرطان های دیگر مانند معده و پروستات، و حتی حملات قلبی و سکته مغزی کمک کند.

ترک الکل

مصرف الکل احساس پف کردگی،
التهاب، نفخ و خستگی را به همراه دارد، که می تواند خطر ابتلا به سرطان پستان را
هر چه بیشتر افزایش دهد. هر چه میزان مصرف الکل بیشتر باشد، خطر ابتلا به سرطان
پستان نیز افزایش می یابد.

کنار گذاشتن هورمون ها

بسیاری فکر می کنند قرص های
هورمونی و هورمون درمانی چیز خوبی است و برخی پزشکان همچنان این روش درمانی را
برای زنانی که نشانه های یائسگی را تجربه می کنند، تجویز می کنند. اما شاید زنان
خود باید مدافع سلامت خود باشند، زیرا مطالعات بسیاری نشان داده اند که درمان
جایگزینی هورمونی (HRT) می تواند بسیار خطرناک باشد. به عنوان مثال، بنابر گزارش breastcancer.org روش HRT ترکیبی (استروژن و
پروژسترون) خطر ابتلا به سرطان پستان را تا حدود ۷۵ درصد افزایش می دهد، حتی اگر
برای مدت کوتاهی استفاده شود. همچنین، HRT استروژنی نیز با سرطان
تخمدان پیوند خورده است و استفاده بلند مدت از این روش نیز می تواند خطر ابتلا به
سرطان پستان را افزایش دهد.

حرکت در زندگی سبز

روش های زندگی سبز از جریان
های محبوب امروز در جهان محسوب می شود، زیرا تنها مادر طبیعت از این شرایط سود نمی
برد. آلودگی کمتر، هوای پاک‌تر، و خطر کاهش یافته ابتلا به سرطان پستان از دیگر
فواید آن هستند. تا پیش از این، آلودگی هوا با برخی مشکلات سلامت مانند سرطان ریه
و نقص های مادرزادی پیوند خورده بود، اما مطالعه ای که در سال ۲۰۱۰ منتشر شد، نشان
داد، ممکن است به بیماری مرگبار سرطان پستان نیز منجر شود. مطالعات دیگر پیوند قوی
بین سرطان پستان پس از یائسگی و قرار گرفتن در معرض دی اکسید نیتروژن، یکی از
گازهای گلخانه ای که انسان مسئول انتشار آن است، را نشان داده اند.

نشستن کمتر

مطالعات نشان داده اند که
نشستن طولانی مدت روزانه می تواند به اندازه سیگار کشیدن خطرناک باشد. نشستن
طولانی مدت خطر ابتلا به بیماری قلبی عروقی و سرطان را افزایش می دهد. پژوهشگران
انجمن سرطان آمریکا طی یک پژوهش دریافتند، زنانی که شش ساعت یا بیشتر در روز را در
حالت نشسته سپری می کنند، در مقایسه با زنانی که کمتر از سه ساعت می نشینند، ۱۰
درصد احتمال بیشتری دارد به سرطان های تخمدان، پستان، و میلوم مبتلا شوند. اگر شغل
شما به گونه ای است که باید پشت میز بنشینید و امکان استفاده از میز ایستاده نیز
وجود ندارد، کارشناسان سلامت توصیه می کنند هر از چند گاهی از جای خود بلند شده و
اندکی پیاده‌روی کنید.

تغذیه نوزاد با شیر مادر

بنابر گزارش موسسه تحقیقات
سرطان آمریکا، تغذیه با شیر مادر خطر ابتلا به سرطان پستان پیش و پس از یائسگی را کاهش
می دهد. پژوهش های بیشتری در این زمینه در حال انجام هستند، اما کارشناسان بر این
باورند که تغذیه با شیر مادر به تنظیم تعادل هورمونی پس از تولد نوزاد کمک می کند.
برخی دیگر این مساله را عنوان می کنند، زنانی که به نوزاد خود شیر می دهند به دلیل
احتمال بیشتر مصرف غذاهای سالم، عدم مصرف الکل و سیگار نکشیدن از محافظت بهتری در
برابر سرطان برخوردار می شوند. صرف نظر از دلیل، روشن است که تغذیه با شیر مادر
سلامت مادر و نوزاد را بهبود می بخشد و همچنین صرفه جویی مالی را نیز به همراه
دارد.


منبع: عصرایران

کاهش کلسترول با این میان وعده‌ها!

سبزیجات یکی از بهترین مواد خوراکی در جهان هستند. آنها نه تنها به واسطه محتوای بالای فیبر، ویتامین ها و مواد معدنی – که به حفظ شرایط سلامت خوب انسان کمک می کنند – برای افرادی با کلسترول بالا مناسب هستند، بلکه از محتوای کم چربی، سدیم، کلسترول، و کالری که همگی به بیماری قلبی منجر می شوند، سود می برند.

برای افراد که کلسترول بالا
دارند، هر آن چه که می خورند – از جمله خوراکی های کوچکی که بین وعده های غذایی
مصرف می کنند – می تواند مهم باشد. ممکن است فکر کنید برای مدیریت کلسترول کنار
گذاشتن کامل میان وعده ها بهترین انتخاب ممکن است، اما غذا خوردن در فواصل منظم در
واقع برای عادی سازی سطوح قند خون و حفظ نرخ سوخت و ساز در طول روز اهمیت دارد.

به گزارش گروه سلامت عصر ایران
به نقل از “اوریدی هلث”، مصرف میان وعده روشی خوب برای گنجاندن آن دسته
از مواد غذایی در رژیم غذایی است که می توانند به پایین آوردن کلسترول خون کمک
کنند. تنها به دلیل این که نباید خوراکی هایی مانند چیپس سیب زمینی، دونات، کیک یا
سیب زمینی سرخ کرده مصرف نکنید، به معنای آن نیست که گزینه های بی مزه پیش روی شما
قرار دارند. در ادامه با برخی از میان وعده های سالم که نه تنها مصرف آنها لذت بخش
است، بلکه برای سلامت قلب نیز خوب هستند، بیشتر آشنا می شویم.

ذرت بوداده

میان وعده‌هایی سالم برای کاهش کلسترول

ذرت بوداده و ذرت هر دو به
عنوان غلات کامل در نظر گرفته می شوند و بر همین اساس از محتوای فیبر بالا
برخوردار هستند، که بنابر گزارش انجمن قلب آمریکا، می تواند به کاهش کلسترول کمک
کند. ذرت بوداده نه تنها از محتوای فیبر بالاتر نسبت به نان گندم کامل یا برنج
قهوه ای برخوردار است، بلکه در صورت تهیه به روشی مناسب و حفظ اعتدال در مصرف، به
عنوان یک میان وعده با محتوای کالری پایین نیز شناخته می شود. در صورت استفاده از
مایکروفر یا دستگاه های هواپز و عدم استفاده از کره و نمک، ذرت بوداده میان وعده
ای سالم برای شما خواهد بود. اگر دوست دارید عطر و طعم آن را بهبود ببخشید می
توانید مقداری روغن زیتون روی ذرت ها اسپری کرده و اندکی پنیر پارمزان به آنها اضافه
کنید.

مغزهای خوراکی

میان وعده‌هایی سالم برای کاهش کلسترول

زمانی که قصد دارید کلسترول
خود را کاهش دهید، مغزهای خوراکی می توانند میان وعده ای خوب باشند. مطالعات نشان
داده اند جایگزینی چربی اشباع با چربی غیر اشباع تک پیوندی که در بادام یافت می
شود، نه تنها کلسترول بد (LDL) را کاهش می دهد، بلکه راهبردی ایده آل برای پیشگیری از
اکسیداسیون LDL – مرحله ای در فرآیند آترواسکلروز – محسوب می شود. گردو یکی دیگر
از انتخاب های خوب به عنوان میان وعده برای افرادی با کلسترول بالا است. تنها به
خاطر داشته باشید که مغزهای خوراکی از محتوای کالری بالایی برخوردار هستند و از
این رو به اندازه وعده های مصرفی خود باید توجه داشته باشید.

سبزیجات

میان وعده‌هایی سالم برای کاهش کلسترول

سبزیجات یکی از بهترین مواد
خوراکی در جهان هستند. آنها نه تنها به واسطه محتوای بالای فیبر، ویتامین ها و
مواد معدنی – که به حفظ شرایط سلامت خوب انسان کمک می کنند – برای افرادی با
کلسترول بالا مناسب هستند، بلکه از محتوای کم چربی، سدیم، کلسترول، و کالری که
همگی به بیماری قلبی منجر می شوند، سود می برند. لزومی ندارد یک رژیم غذایی
گیاهخواری را دنبال کنید تا کلسترول خود را کاهش دهید، اما مصرف سبزیجات از رنگ
های مختلف را باید در دستور کار خود قرار دهید. شما می توانید ترکیب آنها با حموس
را مد نظر قرار دهید. حموس دوزی سالم از فیبر، پروتئین و آنتی اکسیدان ها را ارائه
می کند.

چیپس سیب زمینی خانگی

میان وعده‌هایی سالم برای کاهش کلسترول

هنگامی که قرار است سطوح
کلسترول مدیریت شود، مردم تمایل دارند چیپس های سیب زمینی را از رژیم غذایی خود
حذف کنند. اما بهتر است از گزینه هایی که به صورت سنتی با روغن و نمک فراوان تهیه
می شوند، پرهیز کنید. سیب زمینی ها از محتوای کالری پایین و فیبر بالا بهره می
برند و منبع خوبی برای پتاسیم هستند، که این ماده معدنی به زیر کنترل نگه داشتن
فشار خون کمک می کند. مصرف نسخه های خانگی پخته شده چیپس سیب زمینی که مقداری روغن
زیتون و گیاهان دارویی مانند رزماری به عنوان چاشنی پیش از قرار دادن در فر روی آنها
پاشیده شده است، ضرری برای شما نخواهد داشت.

جو دوسر

میان وعده‌هایی سالم برای کاهش کلسترول

جو دوسر را تنها به عنوان
ماده غذایی که در وعده صبحانه استفاده می شود، فرض نکنید. شما در هر زمانی از روز
می توانید از جو دوسر برای کاهش کلسترول خون خود استفاده کنید. جو دوسر حاوی فیبر
محلول خاصی است که کلسترول را جذب کرده و به عبور آن از دستگاه گوارش بدون این که
جذب بدن شود، کمک می کند. افزون بر این، فیبر موجود در جو دوسر با اسیدهای صفراوی
پیوند تشکیل داده و به دفع کمک می کند و از این رو، کبد مجبور به تولید صفرای
بیشتر می شود که به پایین آوردن کلسترول بد کمک می کند.

میوه

میان وعده‌هایی سالم برای کاهش کلسترول

به جای مصرف آبنبات یا شکلات،
هوس قندی خود را با میوه پاسخگو باشید، که می تواند به کاهش کلسترول نیز کمک کند.
سیب، توت فرنگی، انگور، و میوه های خانواده مرکبات همگی از محتوای بالای پکتین،
نوعی فیبر که می تواند سطوح کلسترول بد را کاهش دهد، برخوردار هستند. به طور ویژه،
نارنگی کلمانتین یک انتخاب خوب محسوب می شود، زیرا حاوی پتاسیم است و می تواند به
کنترل فشار خون کمک کند.

لوبیا

میان وعده‌هایی سالم برای کاهش کلسترول

سوپ نخستین چیزی نیست که به
عنوان میان وعده مد نظر قرار بگیرد، اما از محتوای چربی های اشباع پایین سود می
برد، به ویژه اگر سوپ سبزیجات حاوی لوبیا باشد. لوبیاها منبع خوبی برای فیبر محلول
و پروتئین هستند که به احساس سیری طولانی مدت‌تر کمک می کنند و در نتیجه، می توان
از مصرف میان وعده های ناسالم پیشگیری کرد. سبزیجات از محتوای ویتامین ها، مواد
معدنی و مواد مغذی گیاهی دوستدار قلب بهره می برند و کالری پایینی دارند.

نان گندم کامل

میان وعده‌هایی سالم برای کاهش کلسترول

نان های تهیه شده از گندم
کامل از بهترین گزینه ها برای یک رژیم غذایی کم کلسترول هستند. به طور کلی، نان
های تهیه شده از غلات کامل از محتوای فیبر بالا سود می برند و هنگامی که مقداری
پنیر مانند چدار یا گودا به آنها اضافه می شود، دستگاه گوارش گوارش نیز از فواید
پروبیوتیکی بهره‌مند می شود. همچنین، تنها یک برش از نان گندم کامل حدود دو گرم
پروتئین و دو گرم فیبر دارد.


منبع: عصرایران

تایید رسمی شهادت ۲ مامور ناجا در درگیری مرزی با پژاک/ پیکر شهیدان امروز تشییع می شود

معاون اجتماعی مرزبانی آذربایجان غربی با تایید شهادت ۲ تن از پرسنل هنگ مرزی استان گفت: طی درگیری بین نیروهای مرزبان هنگ مرزی ارومیه با تروریست‌های گروهک پژاک ۲ تن شهید شده و ۷ نفر نیز بصورت سطحی مجروح شند.

سرهنگ گلابی در گفتگو با ایسنا اظهار کرد: طی درگیری بین نیروهای مرزبان هنگ مرزی ارومیه با تروریست‌های گروهک پژاک منجر به شهادت ۲ تن از پرسنل ناجا شد .

وی اظهار کرد:در این درگیری فرمانده گروهان مرزی ضیایی سرگرد محمدرضا فیروزی و استواردوم جواد فرحی به درجه رفیع شهادت نائل شدند . 

وی افزود: پیکر پاک سرهنگ دوم  شهید محمدرضا فیروزی و استواردوم شهید جوادفرحی ساعت ۱۱ امروز یکشنبه ۷ خرداد با حضور مردم شهید پرور ارومیه از میدان انقلاب این شهر تشییع می شود .

همچنین در این درگیری ۷ نفر نیز که ۳ کادر پایور و ۴ سرباز بودند مجروح شدند که اسامی مجروحان به این شرح است : 

۱ . استوار دوم رضا نعمتی

۲ . گروهبان یکم مصطفی بصیر

۳ . گروهبان یکم امین میرزایی

۴ . سرباز حسین قهرمانی

۵ . سرباز هادی اصلانی

۶ . سرباز سعید تقی‌لو

۷. سرباز سیامک محمدی

به گزارش ایسنا، در ساعت ۱۷:۴۰ روز گذشته (ششم خرداد)   عوامل اکیپ گروهان مرزی ضیایی هنگ مرزی ارومیه درراستای تامین امنیت مرزی وسرکشی از واحدهای مرزی در مسیر با گروهک تروریستی پژاک درگیر شدند که منجر به شهادت ۲ تن از مرزبانان شد


منبع: عصرایران

مرتضی حاجی: رای مردم بر اساس تشخیص بود نه احساسات و تطمیع پرداخت دو سه برابری یارانه

جریان اصولگرا در درفتارش تجدید نظر کند.

عصر ایران؛دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و پنجمین دوره
شوراهای شهر هم تمام شد و راست قامتان سیاسی با توسل به هر آنچه که داشتند و
نداشتند باز هم نتوانستند فاتح این کارزار باشند. مثل همیشه جناح اصولگرا در
ارزیابی ها از “عملکرد” خود در این رقابت انتخاباتی دفاع می کند، بعضی از آنها “وقت محدود برای
تبلیغات کاندیدا” را مفروض شکست دانسته و برخی دیگر از شائبه تقلب و تخلف حرف
به میان می آورند. از توجیهات این طیف همیشه “بهترین دفاع حمله” که بگذریم آنچه در این عرصه سیاسی بر همگان واضح
شد؛ بلوغ و رشد سیاسی مردم بود. دیگر صحبت هایی مثل؛ «همه ایران، تهران نیست و
فلان شخص در روستاها و شهرستان ها هواخواه دارد» کاربردی ندارد. مردم در همه ایران
نشان دادند اگر چه با مشکلات معیشتی زیادی روبه رو هستند اما برای رفع این مشکلات
سعی در انتخاب “راه” دارند نه افتادن به “چاه”. دست ردی که بر سینه وعده های عوامفریبانه زده
شد قابل ستایش است. این پیروزی جشن و فرخندگی دوران پختگی، قوام جامعه مدنی، دانش
و عبرت اجتماع ایرانی است.

مرتضی حاجی وزیر اموزش و پروزش دولت اصلاحات در گفتگویی
کوتاه با عصر ایران از دلایل برد و باخت حریفان انتخابات می گوید؛

*جامعه ایران در این انتخابات به گونه ای برخوردار
از مشخصه های جامعه مدنی رفتار کرد و از یک جامعه توده وار یا سطحی به عملکردی متکی
بر عقلانیت و خرد گرایی تغییر و این تفاوت محسوس بود، علت چیست؟

درست است. در برابر بعضی از وعده هایی که می توانست برای عده زیادی از آنها جذاب باشد دست رد زدند و در
واقع گرایش به برنامه های مدبرانه و عقلایی را به جای انتخاب وعده های بدون
پشتوانه اجرایی و مطالعه نشده ترجیح دادند.

دلایل محتلفی را برای این امر می توان در نظر گرفت که؛
باید رفتارهای پوپولیستی دولت نهم و دهم را فراموش نکنیم، که با همین شعارها و
وعده های دادن پول و یارانه سعی کرد رضایت نسبی ایجاد بکند و شاید در همان اوایل
اثر داشت اما آثار طولانی مدت آن برای مردم ملموس بود؛ تورم بالای ۴۰ درصد و
مشکلات دیگری که در پی آن بود و همچنین
افزایش سطح اشتغال ملی.

یکی از دلایل دیگر می تواند این باشد که؛ در حال حاضر مردم
می توانند بخوانند و بخوبی تحلیل کنند و اگر چه وضعیت معیشتی و اقتصادی سختی دارند
اما به کسی که وعده پول به

آنها می دهد اعتماد و اعتنا نمی کنند، فکر کرده و با مطالعه تر نظر می دهند در
همین رابطه تاثیر فضای مجازی را می شود بسیار برجسته دید چرا که این فرصت را در
اختیار مردم می گذارد که به سرعت در جریان وقایع و اتفاقاتی رخ داده، باشند و آثار
تصمیمات دولتمردان را به درستی تحلیل و
درک کنند و مطالب را با یکدیگر تطبیق دهند، محک بزنند و از بین آنها تشخیص داده و
انتخاب کنند. مجموعه این عوامل به رشد فرهنگ عمومی جامعه و انتخاب درست تر مردم و طبیعتا رفتار متمدناته تر و مبتنی بر تشخیص
کمک کننده است. لذا این رای که در انتخابات ریاست جمهوری داده شد بر مبنای تشخیص
بوده است و نه بر مبنای احساسات و یا تطمیع پرداخت دو سه برابری یارانه.

*اینکه شعارهایی پوپولیستی و وعده های وسوسه انگیز
دیگر در بین مردم جای ندارد، کار سیاستمداران را سخت تر خواهد کرد؟

اداره یک کشور مبتنی بر تدبیر است و نه شعار. چرا که بنا
نیست در کوتاه مدت اتفاق بیفتد. ما یک چشم انداز را برای جامعه تعریف کرده ایم که
اگر بتوانیم این چشم انداز را محقق کنیم و البته تحقق این چشم انداز نیاز به کار
علمی دارد و نیازمند برای برنامه مدون شده و قابل اجرا است. در کوتاه مدت می توان
شعار داد، احساسات را تحریک و رای جذب کرد کما اینکه همین آراءی که رقیب اقای
روحانی به دست آورد، قطعا ناشی از همان رفتارهای پوپولیستی و وعده پرداخت های غیر
عملی است.

باید پذیرفت که کار اداره کشور در هر کدام از بخش های مختلف
سخت است و اینطور نیست که این را سرسری بگیریم و به هر کسی میدان دهیم که بصورت آزمون
و خطا کاری را شروع و انجام دهد، منابع کشور آنچنان نیست که بتوان با آنها بازی
کرد چه منابع انسانی و چه منابع مالی و مادی. بنابراین حرف حقی است که کار
دولتمردان سخت می شود و طبیعتا باید هم همینطور باشد. این وعده هایی که از طرف
دولت داده شد علی القاعده مبتنی بر برنامه و تدبیر است، جناب روحانی به مدت ۴ سال
کشور را اداره و بخشی از زیر ساخت ها را فراهم نموده است و برنامه توسعه ۵ ساله
کشور به تصویب رسیده است.

یک دولتمرد باید خودش فرد مدبری باشد تا از نیروهای توانای
کشور بهره ببرد و از نظرات استفاده کند و کشور را در جهت اهداف برنامه و سند چشم
انداز هدایت کرده و پیش ببرد این کار بلند
مدت است و با چند شعار کوتاه مدت نمی توان به راحتی از زیر بار مسئولیت شانه خالی
کرد لذا هم دولت باید سخت کوش و پر انرژی و مدبر باشد و هم مردم بایستی که تحقق
این برنامه را به طور جد بخواهند و به دولت کمک کنند.

البته اینکه می
گوییم “دولت” به معنی این
نیست که، همه امور دست دولت است بلکه دولت نیاز دارد از پشتوانه قوی مردم برخوردار
باشد و به نظرات مردم احتیاج دارد. نکات
جدی که مردم با آن مواجه می شوند و بسیاری از ایده ها و نظراتی که دارند؛ خیلی از این نظرات کارشناسی شده است و
خیلی هم ممکن است در حد یک فکر باشد که نیاز به کار کارشناسی داشته باشد که دولت
باید استفاده کند و هرآنچه که مطالعه شده است در حوزه برنامه ریزی خودش قرار بدهد
و پیشنهاداتی که در حد یک نظر و ایده است برای تحقیقات جدی تر بفرستد به مراکز
تخصصی تا انها کار کنند و انچه را که مناسب دانسته و قابلیت اجرا در شرایط کشورمان
را پیدا کرد در دستور کار قرار دهند. ما
نیاز به تعامل جدی دولت و ملت داریم و هیچکدام نباید راحت باشند، دولت بگوید: « من
کارم را انجام می دهم و دیگران کاری نداشته باشند» ملت هم بگوید: « ما رای خودمان
را دادیم و تا ۴ سال آینده کاری به دولت نداریم».

*آیا در این انتخابات کسی شکست خورد بعبارت دیگر اتفاقات
این دو انتخابات روی جریان اصولگرایی چه اثری خواهد گذاشت؟

جریان اصولگرایی با تمام قوا وارد میدان شد و از همه روش
هایی که گاها از نظر قانونی مشکل هم داشتند، استفاده کردند ومتاسفانه گاهی
رفتارهایی دیده شد که آن ادعاهایی که برای حفظ ارزش های اعتقادی و دینی مردم مطرح
می شد را زیر سوال می برد که خیلی دور از انتظار بود ولی اتفاق افتاد.

صحبت هایی شد، بعضی از رفتارها بطور جدی قابل انتقاد بود و
توقع نیست در جامعه ای که افتخار می کند؛ قصد دارد مبتنی بر ارزش های اسلامی و
انسانی اداره شود بدون اینکه جرمی در محکمه ای ثابت شده باشد را بصورت علنی عنوان
کنند و یا حتی اتفاقی که در محکمه صلاحیت دار رد و اتهامی وجود نداشته و برائت
اعلام شده دوباره مطرح کنند بعنوان جرمی که به وقوع پیوسته است. همه این ها
کارهایی که شاهد بودیم غیر اخلاقی بود، یا بعضی از ملاقات ها با افردای که در رده
های سالم و فاخر فرهنگی ما جایگاهی ندارند. دوستان باید تجدید نظری در رفتارهایشان
داشته باشند صادقانه تر مطالب مورد ادعای خودشان را در اذهان مردم قرار دهند. اما
من به این نمی گویم شکست بالاخره برد و باخت وجود دارد ولی این برد و باخت به معنی اینکه رقیب باید از
گردونه خارج شود، نیست. ما همه اعضای یک کشوریم و توانایی های این کشور همین
نیروهای انسانی است و طبیعتا نادیده گرفتن این توانایی ها کفران نعمت الهی است و
من فکر می کنم باید از همه ظرفیت ها استفاده شود. معنی حرف من این نیست کسی که
رئیس جمهور و برنامه های او را قبول ندارد بخواهد در کنار دیگران و در کابینه قرار
بگیرد . مشخص است که چنین افرادی نیرو و توان کابینه را به هدر می دهد اما به این
معنی است که اشخاصی ولو به اقای روحانی
رای نداده باشد اما توانمندی هایی دارد که می تواند در عرصه های مختلف اقتصادی و
دیگر عرصه ها این توانایی را عرضه کند، در جهت همان وعده های دولت و برنامه مصوب
مجلس و چشم انداز بلند مدت باید از این
توانمندی استفاده شود. بنابراین به نظرم شکست به ان معنا که بگوییم؛ “هر کسی به اقای
روحانی رای نداده، باید بیرون از گردونه قرار بگیرد را قبول ندارم” بالاخره از بین چندین نامزد یک نفر اکثریت پیدا
می کند و بقیه بایستی به رای که اکثریت مردم داده اند، با خوشرویی تمکین کنند. در
فضای مجازی ویدئویی را دیدم که طرفداران اقای رئیسی به هواداران دکتر روحانی گل
داده و تبریک گفتند، صحنه قشنگی است یعنی اینکه؛ «درست است رای ما به فرد دیگری
بود اما برادری و رفاقت ما سرجای خودش است». دشمن یکدیگر نیستیم دو رای متفاوت
داشتیم لذا جایی که امکان بهره مندی از توانایی ها وجود دارد، نباید نادیده گرفته
شود البته به این شرط که با دولت همراهی داشته باشند نه تقابل. برنامه های رئیس
جمهور را باور داشته باشد نه اینکه بخواهد دستوری کارها را انجام دهد اگر چنین
باشد فکر می کنم ما شکست خورده ای در انتخابات نداریم اگر چه در جاهایی شکست
اخلاقی وجود داشته است.

مرتضی حاجی:  نیاز به تعامل جدی دولت و ملت داریم/ جریان اصولگرا در درفتارش تجدید نظر کند/مدعیان تقلب مستندات خود را پیگیری کنند/ تشکل های مردم نهاد تحقق وعده های ریاست جمهوری را دیده بانی کنند/

*عده ای از مسئولان ستاد اقای رئیسی و همینطور خود
ایشان صحبت هایی کردند مبنی بر اینکه در انتخابات تقلب و تخلف هایی صورت گرفته است. نظر حضرتعالی چیست؟

 سازوکاری در
کشور هست که اگر کسی مدعی تقلب و تخلفی
شده باید با آن ساز و کار پیگیری کند. اشکالی ندارد اگر کسی به نتیجه انتخابات
ایرادی داشت اعتراض خودش را به روش مدنی و قانونی مطرح کند. نمی شود به کسی خرده
گرفت که چرا فکر می کنید تقلب شده است اما اینکه ادعای تقلب و تخلف ها اثبات شود هم
مرجعی دارد که باید تصمیم بگیرد. تجمع
کردن این گروه را نمی دانم با روش قانونی انجام شده یا نه ؟ اما ایرادی به اینکه
کسی بگوید: «به نتیجه انتخابات اعتراض دارم، وارد نیست» و باید رسیدگی شود. و اگرهر
کسی مستنداتی دارد، پیگیری کند در قبل هم اگر سعه صدر بیشتر لحاظ می شد خیلی از
اتفاقات نمی افتاد.

*بعد از
دهه ۷۰ که دوران درخشان اصلاح طلبان بود این چند سال اخیر هم به نظر می رسد که بی
شباهت به ان زمان نیست بویژه با انتخاب اقای روحانی و پیروزی لیست های امید مجلس و
شوراها در اکثر شهرهای کشور، چه باید کرد
که بلا و آفتی که در دهه ۷۰ نصیب اصلاح طلبان شد دوباره مسیر انها را با چالش مواجه
نکند؟

اولا نباید دچار غرور شد این تشحیص مردم است و مردم صاحب
رای هستند و انتخاب می کنند تضمینی هم ندادند که اگر به کسی رای دادند تا ابد رای
شان همان باشد و تغییر نکند . مهم است که ما دچار غرور نشویم و خودمان با همان صداقتی که از دیگران توقع داریم
بایستی برای انجام تکالیفی که قانونا بر عهده ماست و انجام تعهداتی که در وعده های
انتخاباتی خودمان به مردم دادیم با صداقت، درستکاری و حوصله و با توجه به همه توانایی
ها و نیروهای کشور اقدام کنیم. یک کارنامه روشنی که مردم احساس کنند نه کارنامه
کاغذی. مردم احساس کنند در شورای شهر اتفاقات خوبی افتاده و خیلی از کجروی ها
اصلاح شده، خیلی از بدهی های انباشته مردم شهر پاس شده است. در حوزه های مختلف
تخصصی و عمومی حرکات و فعالیت هایی انجام شود که مردم از آن رضایت داشته باشند
درگیر خودخواهی و غرور نشوند و جلوی چشمشان منفعت و مصلحت ملی باشد و وقت بگذارند
برای اینکار، تعهد دادند که برای مردم کارکنند و باید با همه وجود برای انها کار
کنند درگیر تقسیم بندی های حزبی من و تویی نشوند همه یک نگاه به منافع ملی داشته
باشند و سرلوحه تصمیم گیری “منفعت مردم” باشد و بس و نه چیزی دیگر. ما باید به درگاه الهی سجده شکر
بجا بیاوریم از این انتخاب مردم و حضورشکوهمندشان و خود را مدیون و وامدار همه
مردم بدانیم چه آنهایی که به لیست ما رای دادند و چه آنهایی که رای ندادند و چه
حتی کسانی که در انتخابات شرکت نکردند حالا به هر دلیلی که برای خودشان داشته اند.
همه شهروندان این کشورند و از حقوق مساوی برخوردارند و منتخبین بایستی خود را خادم
همه مردم بدانند و منافع عامه مردم را بر همه منافع دیگر تشکیلات خودشان ترجیح
دهند و رفتار شبهه انگیز نداشته باشند خودشان را در موضع اتهام قرار ندهند و
یادشان باشد که چشم های تیزبین مردم کارهای انها را رصد می کند و خدای ناکرده اگر
بی توجهی کنند چه بسا که اعتماد مردم از انها سلب شود. من فکر می کنم؛ در انتخاب اعضای شورا و لیستی که اصلاح طلبان
تهیه کردند به حوزه های تخصصی بیش از هر چیز دیگری توجه داشته اند نمی خواهم بگویم
بی نقص بود اما نگاه تخصصی اعضای شورا و اینکه هر کدام از اعضا در یک بخش تخصصی
صاحب نظر باشند در امور شورا در همه ی بخش های مربوط به خودشان مد نظر قرار دهند،
مسائلی مثل بهداشت محیط و محیط زیست شهر و دیگر حوزه های اجتماعی و فرهنگی شهر و
حمل و نقل و زیبا سازی و ترافیک و مسائل متعددد دیگر شهر، ضمن اینکه مسئولیت مشترک دارند، باید توافق کنند آن کسی که
تخصصش مربوط به این حوزه است بیش از دیگران مسئولیت و تعهد دارد و از بقیه مردم احساس بی نیازی نکنند بلکه از مردم
و صاحبنظران مراکز علمی و تخصصی حتی از نامزدهایی که بودند و صلاحیت های بسیار
بالایی دارند و حتما می توانستند در جای انها قرار بگیرند به مشارکت فکری در تصمیم
سازی ها دعوت کنند و به نظرم بودن یک کارگروه هایی از همین افراد صاحبنظر در همان
حوزه های تخصصی که شورا را پشتیبانی فکری کند در پیگیری هایشان کار پسندیده ای است
که احتمالا دوستان در شورا از نظرشان نخواهد افتاد و به آن فکر کنند.

فکر می کنم برای
دولت هم این امر لازم است چون دولت یک مسئولیت هایی را دارد و وقتی وارد کارهای
اجرایی می شود گاهی انچنان مشغولیتش زیاد است که از بعضی وعده های گفته شده، ممکن
است غافل شود. پیشنهاد می تواند اینگونه طرح شود که افرادی از خارج از مجموعه دولت؛
از مردم که اهل نظر و تدبیر هستند این وعده ها را رصد کنند و یک ارتباط و تعاملی
با بخشی از دولت با یک ساز و کاری که قابل تعریف باشد در نظر گرفته شود. گروهی
بدون اینکه پستی داشته باشند یا خواهان دستمزدی باشند بدون عنوان و چیز دیگری از کسانی
که در دانشگاه ها و تشکل های مردم نهاد هستند می توان به نسبت حوزه های تحصصی تحقق
وعده های اعلام شده ریاست جمهوری را دیده بانی کنند.

واگر لازم شد به
گونه ای اطلاع رسانی کنند به مسئولان مربوطه در دولت؛ به نیت یاداوری که چنین وعده ای داده شد و در
برنامه ها دیده نمی شود که در زمان مناسب عملی باشد و اینطور نباشد که مردم بگویند:
« ما رای دادیم، کارمان تمام شد و دولت هم بگوید من رای گرفتم و دیگر کار خودم را
می کنم» این تعامل ضرورت دارد و نوع تعامل
سازمان یافته می تواند این باشد که؛ از نخبگان و صاحبنظران حوزه های تخصصی دیده
بانی هایی انجام بشود و این مجال فراهم بشود که هر از گاهی گزارشی برای خود اقای
رئیس جمهور یا برای افراد مسئول دیگر در رده های مختلف تهیه شود و اگر اشتغالات
اجرایی مانع بشود که همه بخش ها به تناسب هم دیده شود یک تلنگر و یاداوری می شود
که اصلاحات انجام شود.

*در رابطه با تغییر کابینه دولت دوازدهم چه نظری
دارید؟

شخص اقای روحانی هم در بعضی از صحبت ها اشاره کردند که
طبیعتا کابینه ای جوانتر خواهند داشت. دولت قبل نیاز به به آدم های مجرب داشت و
بخاطر دولت نهم و دهم چاله چوله های عجیب و وحشتناکی در کشور ایجاد شده بود که
حتما باید کسانی می بودند که آن چاله ها را تا یک مقدار به جاده قابل عبور تبدیل
کنند و این کار الان شده است و می طلبد که دولت جوانتر شود .

نیروهای جوانتر و با نشاط تر جدیدی حضور پیدا کنند منظورم
از دولت صرفا هیات وزیران نیست مجموعه مدیرانی است که؛ کشور را در سطح استان ها و
شهرستان ها وسازمان های بزرگ محلی اداره می کنند. چهره های جدید، جوانتر و خوش
فکرتر پا به عرصه بگذارند و میدان برای فعالیت انها باز شود و از این جهت یک چهره
جوانتری نه به منظور سنی، بلکه چهره نو وقابل رشد برای اینده تصدی کار را به عهده
بگیرند و گردش نخبگان به صورت واقعی تری مشاهده شود.


منبع: عصرایران

وقتی پیروانی نیمه مربیان را باخت

خبرگزاری میزان: تیم فوتبال جوانان ایران پس از ۱۶ سال موفق شد به جام جهانی رده سنی خود صعود کند تا فوتبال‌دوستان امیدوار به شکل‌گیری نسل طلایی دیگری باشند.
 
شاگردان امیرحسین پیروانی که با امید فراوان و برگزاری مراسم بدرقه مفصلی به کره جنوبی سفر کردند، موفق شدند در اولین دیدار خود مقابل کاستاریکا که در گروه C مسابقات جام جهانی ۲۰۱۷ برگزار شد، دو طلسم را بشکنند.

تیم فوتبال جوانان ایران پس از ۴۰ سال در این مسابقات هم گل زد و هم به پیروزی رسید. اولین و آخرین پیروزی ایران در جام جهانی ۱۹۷۷ جوانان مقابل ساحل عاج رقم خورده بود. هر چند جوانان زیر ۲۰ سال ایران در سال ۲۰۰۱ هم به جام جهانی رسیدند اما با قبول ۳ شکست پیاپی و ناتوانی در ثبت حتی یک گل به خانه بازگشتند.

این بار اما شرایط متفاوت بود. چندین بازیکن از جمع شاگردان پیروانی تجربه حضور در مسابقات لیگ برتر فوتبال ایران را داشتند و فدراسیون فوتبال هم چندین اردوی برون‌مرزی برای این تیم تدارک دیده بود.
 
امید نورافکن، کاپیتان تیم جوانان، هافبک فیکس استقلال در نیم‌فصل دوم بود، مهران درخشان‌مهر توانست مهرداد قنبری، مدافع چپ ذوب‌آهن که سابقه دعوت به اردوی تیم ملی را هم داشت، نیمکت‌نشین کند، رضا شکاری از ذوب‌آهن به روستوف روسیه رفت، محمد سلطانی‌مهر، مهاجم سایپا در فهرست ۶۰ استعداد برتر دنیا قرار گرفت و دیگر بازیکنان این تیم هم میادین داخلی و خارجی را دیده بودند.

تیم فوتبال جوانان ایران کار خود را با پیروزی شروع کرد و در اولین گام کاستاریکا را از پیش رو داشت. در بازی دوم شاگردان پیروانی موفق شدند زامبیا را بازنده به رختکن بفرستند اما از دقیقه ۵۴ ورق برگشت تا امیرحسین پیروانی از عرش به فرش برسد.

تیمی که نیمه اول را با نتیجه ۲ بر صفر پیروز شده بود، در نیمه دوم ۴ گل دریافت کرد. تساوی پرتغال و کاستاریکا در دیگر بازی گروه، جوانان ایران را امیدوار نگه داشت چون شاگردان پیروانی با یک تساوی هم به دور بعد می‌رسیدند. حتی سوم شدن در گروه هم برای ایران بد نبود چون باز هم شانس صعود داشت اما در روز آخر همه چیز به ضرر ایران تمام شد.

شاگردان پیروانی مقابل پرتغال باز هم برنده به رختکن رفتند و باز هم در نیمه دوم نتیجه را واگذار کردند. پیروزی کاستاریکا مقابل زامبیا باعث شد ایران در گروه ۴ تیمی، چهارم شود و از صعود به دور بعد باز بماند.
 
پیروانی که رزومه چندان سنگینی در مربیگری ندارد و کارنامه او به سرمربیگری در پارسه و داماش و دستیاری در ابومسلم، سایپا و گهر خلاصه می‌شود و البته مردم او را بیشتر به عنوان یک کارشناس فوتبال می‌شناسند، بعد از حذف، به سبک مربیان ایرانی، عدم برگزاری اردوهای طولانی‌مدت را دلیل عدم نتیجه‌گیری تیمش دانست.
 
این مربی در آستانه حضور در جام جهانی روی نام چندین بازیکن از جمله رضا کرملاچعب، کاپیتان تیمش خط قرمز کشید و عدم حضور هافبک پرسپولیس در اردوها را هم دلیل این موضوع عنوان کرد اما بازیکنانی که در فهرست او جای داشتند هم به جز چند بازیکن نتوانستند عملکرد درخشانی به نمایش بگذارند.

این در حالی است که تیم او دقیقا در نیمه مربیان، نتوانست برتری را حفظ کند و بخش اعظمی از مسئولیت شکست و حذف تیمش متوجه خود اوست. پیروانی که بارها و بارها با کارلوس کی‌روش، سرمربی تیم ملی جلسه گذاشت، نتوانست تیمی با خط دفاعی مستحکم به سبک او بسازد و حالا جوانانی که فرصتی برای درخشش و لژیونر شدن داشتند، باید به خانه‌های خود برگردند.


منبع: برترینها

در ابتدای رابطه، لطفا این کارها را نکنید!

برترین ها: اول هر رابطه عاشقانه ای عشق، نشاط و هیجان موج می زند طوری که شما هر زمان که شریک زندگی تان را می بینید، قند در دلتان آب می شود و شروع به رویاپردازی در مورد آینده می کنید. اما چگونه این نوع احساس و هیجان را ثابت نگه دارید؟ اگر بخواهید که رابطه ای بلند مدت داشته باشید، باید از انجام برخی کارها خودداری کنید که در اینجا چند نمونه از آنها را به شما معرفی می کنیم.

از انجام این کارها در ابتدای رابطه خودداری کنید 

ادا در آوردن

در ابتدای دوستی، هر فردی ممکن است که برای جذب توجه بیشتر طرف مقابل، تغییراتی به رفتار خود دهد. اما بهتر است که تخت هر شرایطی خود واقعی تان را به نمایش بگذارید. اگر به دنبال رابطه ای بلند مدت هستید، باید با طرف مقابل تان صادق باشید در غیر این صورت رابطه شما دوامی نخواهد داشت.

به عنوان مثال اگر سعی کنید که رفتاری را طبق خواسته طرف مقابل تان انجام دهید، نه تنها باید آن کار را تا همیشه ادامه دهید بلکه از آن پس رفتارهای بعدی تان نیز طبق آن تغییر خواهد کرد و در نهایت روزی می رسد که شما از خود واقعی تان بسیار دور شده اید. اما اگر سعی کنید که از ابتدای رابطه خود واقعی تان باشید، رابطه ای بادوام تر و حقیقی تر را تجربه خواهید کرد.

عجله داشتن

شاید طبیعی باشد که هم شما و هم طرف مقابل تان برای شروع یک رابطه رمانتیک عجله داشته باشید اما یادتان نرود که برای پیمودن هر مسیری باید مراحلی را پشت سر گذاشت. شما نیز باید قدم به قدم جلو روید تا شخصیت فرد مورد علاقه تان را در موقعیت های مختلف بشناسید و سپس برای آغاز یک رابطه جدی تصمیم بگیرید. به عنوان مثال هرگز قبل از این که خودتان او را به خوبی بشناسید، او را به خانواده و دوستان تان معرفی نکنید. بنابراین اگر می خواهید که رابطه ای مستحکم و همیشگی داشته باشید، صبوری را بیاموزید.

 

وابسته بودن

هر رابطه ای وابستگی می آورد اما این احساس با گذشت زمان بوجود می آید، به همین دلیل عاقلانه نیست که شما از همان ابتدا خودتان را وابسته نشان دهید و لحظه ای از او دل نکنید. اگر مدام به او زنگ بزنید یا بی وقفه در حال چت کردن با او باشید، به جای نزدیکی او را از خود خواهید راند. به بیان دیگر، اگر فضایی که او می خواهد را فراهم نکنید، این فضا تبدیل به فاصله ای میان شما می شود. بنابراین بسیار اهمیت دارد که استقلال و اعتماد به نفس خود را حفظ کنید.

درست است که با وجود فردی دیگر، زندگی شما جهت دیگری به خود می گیرد اما نباید از برنامه های کاری، ورزشی، هنری یا دوستانه خود بزنید. بهتر است به جای این که جهان خود را مطابق خواسته های طرف مقابل تان بسازید، او را سازگار با جهان خود کنید.

از انجام این کارها در ابتدای رابطه خودداری کنید 

مقایسه کردن

یکی دیگر از نبایدهای یک رابطه نوپا مقایسه کردن طرف مقابل با دیگران یا عشق قبلی زندگی تان است. با انجام این کار شما شرایط سخت تری را برای برقراری ارتباط خواهید ساخت. در واقع با مقایسه کردن او با افرادی که در گذشته در زندگی شما بوده اند، ثابت می کنید که هنوز هم درگیر گذشته تان هستید و همین امر کار شما را برای برقراری یک رابطه جدید سخت تر می کند. بنابراین نه تنها برای خوشحالی خود، بلکه برای شادی طرف مقابل و رابطه ای که در آن به سر می برید هر فرد را تنها با خودش مقایسه کنید.

دروغ گفتن

اگر به دنبال رابطه ای بلند مدت هستید، باید از همان ابتدا با طرف مقابل تان صادق باشید. در واقع صداقت پایه هر رابطه ای است و اگر شما اساس رابطه تان را بر دروغ بنا کنید، به زودی شکست خواهید خورد. به بیان دیگر، اگر می خواهید که رابطه ای سالم را آغاز کنید باید افکار واقعی خود را با شریک زندگی تان به اشتراک بگذارید. به عنوان مثال اگر تنها به این دلیل که بحثی میان شما بوجود نیاید، همیشه با او موافقت کنید، دیر یا زود بین شما فاصله ایجاد خواهد شد. گاهی همین بحث ها نیز برای رشد رابطه مفید است از این رو که با روش های حل مشکل یا چگونه درست صحبت کردن با یکدیگر آشنا خواهید شد.

جدی نگرفتن رابطه

یکی دیگر از اشکالاتی که افراد در ابتدای رابطه مرتکب می شوند، جدی نگرفتن رابطه است. همین که فکر کنید رابطه ای که آغاز کرده اید دوام نخواهد داشت، تاثیر منفی بر رفتارهایتان گذاشته اید. در واقع انتظارات ماست که بر رفتار و نوع رابطه مان تاثیر می گذارد. بنابراین به جای افکار منفی، ذهن و دلتان را باز بگذارید و اجازه دهید که رابطه راه خودش را برود. شما از آینده هیچ خبری ندارید.

کوتاه آمدن مدام

اگر برای نگه داشتن فرد مورد علاقه تان در رابطه مدام کوتاه بیایید، در واقع به خودتان بی احترامی کرده اید. شما نباید چشم هایتان را به روی تمام بدی های او ببندید. به عنوان مثال، اگر او به شما بی احترامی کرد، سعی کرد که شما را تحت کنترل خود در آورد یا فیزیکی و روحی شما را مورد اذیت و آزار قرار داد، سکوت نکنید و در مقابل این بی حرمتی ها بایستید.

در واقع این رفتارها نشانه ای از شخصیت طرف مقابل تان است که هیچگاه تغییر نخواهد کرد. از خودتان بپرسید که آیا می توانید یک عمر آنها را تحمل کنید؟ بهترین راه برای شناخت کسی که می خواهید باقی عمر خود را با او بگذرانید، رفتارهای گذشته او می باشند. بنابراین فردی که با شما آنطور که لایقش هستید رفتار نمی کند را از همان ابتدا کنار بگذارید.

نگران بودن

طبیعی است که ما در شروع یک رابطه عاطفی، نگران باشیم اما نگرانی و استرس عواقب زیادی نه تنها برای خود فرد بلکه برای رابطه نیز به همراه دارد. علائمی چون سردرد، فشار خون بالا، اختلال خواب و کاهش وزن از نشانه های استرس اند که به طور مستقیم بر خود فرد و غیر مستقیم بر رابطه عاطفی تاثیر می گذارند. اگر شما در سلامت روحی و جسمی کامل به سر نبرید، دچار عصبانیت، افسردگی و نگاه منفی به اطراف تان خواهید شد. به همین دلیل اگر می خواهید که رابطه ای آرام داشته باشید که هم خود و هم شریک زندگی تان از آن لذت ببرد، نگرانی را دور بریزید و بگذارید سرنوشت خود آنچه به صلاح تان است را برایتان رقم زند.


منبع: برترینها

«امید»؛ شاخص اول کیفیت زندگی در عصر اضطراب (۲)

ماهنامه اطلاعات حکمت و معرفت – ترجمه زهرا پروان: «کیفیت زندگی» حوزه
بسیار وسیعی است که همواره از منظرهای بسیار گسترده ای به آن پرداخته شده
است. در عصر حاضر نیز روان شناسان، اقتصاددانان و جامعه شناسان همچنان در
جست و جوی مناسب ترین شاخص برای کیفیت زندگی هستند. این مقاله با بررسی
دیدگاه هایی گوناگون، «امید» را شاخص درجه اول کیفیت زندگی تلقی کرده و در
نهایت ضمن بیان آراء متفکران دوره های مختلف در این زمینه آن را فضیلتی
ضروری برای حفظ محوریت فرد و نیز  همچنین ملت معرفی می کند. همچنین استدلال
می شود که امید با تکیه ای که بر تبحر، دل بستگی و بقا دارد خواهد توانست
از طریق باورها و تمرینات معنوی مراتب مختلفی بیابد.

سطح ۳:  ویژگی های امید («هسته امیدبخش»)

«هسته
امیدبخش» متشکل از سه دسته ویژگی شخصیتی است. دسته اول از عناصر تبحر و ل
بستگی ساخته شده و شامل امیدطلبی، اعتماد مرتبط با هدف و قدرت متمرکزند.
«امیدطلبی» بنیادی تر از قدرت طلبی (نیچه) یا لذت طلبی (فروید) است. در این
باب چند ایده توسط معتقدین به اصالت وجود و انسان گراها ارائه شده است
مانند تصور مازلو درباره تجربیات اوج و تاکید اریکسون بر «من همانم که
اراده می کنم».

امیدطلبی دربر دارنده «نگرش رشد محوری» که کارل راجرز و
آنتونی سوتیچ (۱۹۶۹) درباره آن سخن گفته اند و نیز تاکید مارسل بر آمادگی،
صداقت و در دسترس بودن است. امیدطلبی همچنین با تعریف کلینگر (۱۹۷۷) از
زندگی معنادار در ارتباط است. زندگی معناداری که در چهارچوبی ارتباط هدفمند
با این جهان قرار دارد.

 «امید»؛ شاخص اول کیفیت زندگی در عصر اضطراب (2)

اعتماد مرتبط با هدف بر خود و دیگران استوار
است. در غرب معمولا بیشتر در مسائل مرتبط با هدف، فرد بااعتماد به خود پیش
می رود حال آن که در شرق بیشتر تکیه بر حمایت بیرونی است. برای مثال،
هندوها اعتماد فوق العاده ای به گوروها دارند. در زبان سانسکریت کلمه
«گورو» هم به معنی «معلم» و هم به معنی «سنگین» است. معنی دوم نمایانگر
«درجه» اهمیتی است که هندوها برای راهنمایان معنوی خود قائل هستند.

امید
از تبحر در «موضع میانه۱۷»، یعنی تجربه تقسیم قدرت و نظارت استنتاج می شود
که از پیوندی ژرف با نیرو یا وجودی بزرگ تر (هم با ماهیتی معنوی و هم
غیرمعنوی) پدیدار می شود. به بیانی دیگر، نگرشی امیدبخش از دوگانگی سنتی
نظارت درونی در مقابل نظارت بیرونی فراتر می رود. پیامدهای مبتن بر امید
حاصل روابط توانمند کننده اند.

مفهوم قدرت متمرکز هزاران سال است که در
روان انسان ماندگار شده است. سوفوکل نوشت، «ملکوت به انسانی که فعلی انجام
ندهد کمکی نمی کند.» قدیس پولس نیز اظهار کرد، «به واسطه مسیح که به من
نیرو می بخشد قادر به انجام هر کاری هستم.»

در شرق، «گفتارهای
حکیمانه»ای از راهبان تبتی وجود دارد که برای مدت های طولانی بصیرت پیروان
را به همراه داشته است: «انسان… با اتکا به بزرگان، می تواند شکوفا شود؛
قطره آب ناچیز است، اما اگر به دریاچه بپیوندد آیا خشک خواهدشد؟» نیایشی در
قرآن به درگاه خداوند استغاثه می کند که، «پشت مرا به او محکم کن۱۸ و او
را در کار من شریک گردان۱۹». ویلیام جیمز (۱۹۶۱) تاثیر «امر برتر۲۰» را در
تجارب دینی مورد بحث قرار داد، حس پیوند با نیرویی ماورایی که هم زمان به
عنوان جزئی از خود احساس می شود.

پل پرویسر (Paul Pruyser) روانشناس، و
همچنین ویلیام لینچ (William Lynch) فیلسوف، به نحوی ثمربخش استدلال کردند
که این حس نظارت باواسطه یا تقسیم شده، وجه تمایز میان «امید» (با معنویت
بیشتر) و «خوش بینی» (با خودمحوری بیشتر) است.

دسته دوم ویژگی های امید
از انگیزه دلبستگی استنتاج می شود. داشتن اعتماد در روابط، مبتنی بر صداقت و
شفاف سازی و همچنین شناخت کامل و قدردانی است. افراد امیدوار به در دسترس
بودن فردی ارزشمند یا موجودی متعال اطمینان دارند. آنها به رویه ای صادقانه
نسبت به هدف مورد اعتماد معتقدند و می کوشند که بیش از پیش به سطوح عمیق
تر شناخت دست یابند. پاداش آنها داشتن پشتیبانی همیشگی است، مانند «شبان»
مسیحیان، «خدای درونی» هندوها یا «روح هدایت گر» بومیان آمریکا.

امید
همنین با احساس «حضور مداوم۲۱» زنده نگاه داشته می شود. پیسوتن «خود» به
دیگرانی ارزشمند در درونی ترین ذرات ذهن ذخیره شده است. نظریه پردازان
دلبستگی مانند کوهات (۱۹۷۱) این پیوست روانی را «خودمرکزی۲۲» لقب داده اند.
با پیوستن ناآگاهانه به نیرویی قوی تر این «خودِ» تازه شکل گرفته تقویت می
شود. در برخی اشکال، این روند در تمام طول زندگی ادامه می یابد.

 «امید»؛ شاخص اول کیفیت زندگی در عصر اضطراب (2)

سومین
دسته از ویژگی های امید به بقا مربوط می شود. این ویژگی ها شامل اعتماد
بقامحور، قابلیت مدیریت وحشت و حس فناناپذیری نمادین است. همه این ویژگی ها
در کنار هم، راهی را برای پرداختن به چالش های بزرگ انسان، یعنی ترس، رنج،
ضرر و مرگ فراهم می کند.

اعتماد بقامحور تضمین کننده آن است که بهروزی
فرد برای شخص، گروه یا نیرویی بزرگ تراهمیت دارد. باوری تزلزل ناپذیر مبنی
بر اینکه هرگاه نیاز باشد حمایت وجود دارد، و شخص در انزوا و سختی به حال
خود رها نمی شود. این تصور به زیبایی در این دعای خیر معروف ایرلندی به
تصویر کشیده شده است که این گونه آغاز می شود، «باشد که راه برای پیشواز تو
از جا برخیزد» و با این کلمات پایان می گیرد «باشد که خداوند تو را در
میان دستان خود نگاه دارد.»

ظرفیت مدیریت وحشت دلالت بر این دارد که ترس
و اضطراب فرد را متوقف نمی سازند. فرد امیدوار در حالی که کاملا به
ناملایمات زندگی واقف است، منظری وسیع و ابدی تر را جایگزین انکار و توهم
می کند. ترس جای خود را به احساس آرامش و حتی این معرف تسلی بخش می دهد که
قدرت مافوق مهربان و حمایت گری وجود دارد. گوته، شاعر آلمانی،در فهرستی از
«نُه پیش نیاز برای یک زندگی خوب»، «امید را برای برداشتن تمام ترس های
اضطراب آور کافی دانسته است».

فناناپذیری نمادین با صَرف توانایی های
فرد («امیدهای» فرد) بر جنبه هایی از واقعیت به دست می آید که ماندگارترند.
درواقع، رابرت لیفتون پنج راه مختلف را برای «رفتن به ماورای مرگ» شناسایی
کرد که به این قرارند، از طریق اعقاب فرد، خلق چیزی باارزش و ماندگار،
پیوند با چرخه های ابدی طبیعت، جست و جوی رستگاری در باروهای دینی یا
معنوی، درک «لحظاتی از فناناپذیری» از طریق تمرینات مراقبه ای.

محققان
دینی و غیردینی اتفاق نظر دارند که با تمرکز بر جنبه های ماندگارتر «خود»
در ارتباط با عالم هستی، فرد می تواند به حسن انسجام معنوی دست یابد، یعنی
به احساس یکپارچگی و پیوستگی که علی رغم بروز مشکلات عاطفی یا جسمانی از
بین نمی رود.

سطح ۴: نظام ایمانی

ایمان محصول اعتماد، قدرت
متمرکز و سایر چیزهایی است که «خود» با آنها پیوند دارد. ایمان نشان می دهد
که آیا فرد از امیدطلبی و نیز همچنین صداقت و اعتماد کافی برخوردار است یا
نه. ایمان شاخصی برای ظرفیت های مدیریت وحشت به حساب می آید و نشانگر وجود
یا عدم وجود یکپارچگی معنی و فناناپذیری نمادین است. ایمان سنگ بنای خصلت
امید است. خلیل جبران آن را «واحه ای در قلب» نامید.

 «امید»؛ شاخص اول کیفیت زندگی در عصر اضطراب (2)

مری مک لئود بیتون
(Mary McLeod Bethune)، دختری از نسل بردگان سابق که معلم، فعال سیاسی و
مشاور ریاست جمهوری بود، نوشت، «بدون آن چیزی ممکن نیست. با آن، چیزی
غیرممکن نیست.»

چه بسا فرد امید خود را با مدد گرفتن از مبادی بیشتری
حفظ کند. این موضوع نشانی دیگر برای تاثیر متقابل نظام های انگیزشی است که
زیربنای امید را تشکیل می دهند. ممکن است فرد با تبحر و دلبستگی، دل بستگی و
بقا یا داشتن هر سه این انگیزه ها ایمان خود را زیاد کند. در راستای خط
سیر فاولر (۱۹۹۶)، این منابع ایمانی را می توان به عنوان «مراکز ارزش ها»
فهمید (به عنوان توضیح، بدون توجه به اینکه چه انگیزه هایی زیربنای «تجربه
امید» فرد را تشکیل می دهد، اگر این انگیزه ها برای حس فرد نسبت به «خود»
«مرکزی» محسوب شوند، امید «معنوی شده» حاصل می شود.)

سطح ۵: تظاهرات امید

امید
بیش از انتظاری صِرف است. امید همچنین متضمن تعهد به عمل و وضعیت احساسی
عمیق پیوسته ای است که مشخصه «شناخت هیجانی۲۳ محسوب می شود. شلومو برزنیتز
(Shlomo Breznitz 1986) به «نقش امید» در مدیریت برخوردهای تنش زا اشاره می
کند. اریکوسن (۱۹۵۰) از «سطح و عمق» آن سخنی می گوید، حال آنکه امیلی
دیکنسون به تقدیر از «نغمه بی کلام امیدبخش» می پردازد.

«تبحر مبتنی بر
امید» شامل باورها و احساسات مربوط به توانمندسازی و نیز ایجاد و دنبال
کردن اهداف متعالی است. «دل بستگی مبتنی بر امید» حس حضور مداوم و اعتماد
بین الاشخاصی و گشودگی ایجاد می کند. باقی مبتنی بر امید از باور به عالمی
مهربان، فیزیولوژی منظم و مراقبت احیاگر سرچشمه می گیرد.

به طور خلاصه،
گو اینکه خوش بینی در آثار علمی و نیز همچنین رسانه های عمومی بیشترین توجه
را به خورد اختصاص می دهد، این امید است که موضوع روایات و اسطوره های
جاودان (پرومتئوس۲۴ و پاندورا) است. این امید و نه خوش بینی بود که «گتسبی
بزرگ»۲۵ را رد اشتیاق نوری در دوردست باقی گذاشت.

امید و کیفیت زندگی

موثرترین
نشانگرهای کیفیت زندگی آنهایی هستند که بر بهروزی روانشناختی، اجتماعی و
جسمانی فرد تاثیر می گذارند. برای مثال، یک اقتصاددان ممکن است فرصت های
شغلی را پیش بینی کننده ای قدرتمند برای بهروزی درونی بداند که هم زمان با
بهبود وضعیت سلامت، می تواند تنش های اجتماعی را کاهش دهد. یک جامعه شناس
ممکن است فواید روانشناختی، اجتماعی و جسمانی واحدهای خانوادگی باثبات و
اعتماد مداوم در سایر نهادهای قدیمی را برجسته  قلمداد کند. در سطح
روانشناختی یا درونی، امید به دلیل تاثیر بر عملکرد روانی، اجتماعی و
جسمانی افراد متغیری نیرومند برای کیفیت زندگی است.

برای تهیه این
مقاله، من «کیفیت زندگی» را در سه پایگاه اطلاعاتی مدلاین۲۶، سایک اینفو۲۷ و
سایکولوژیکال ابسترکت۲۸ جست و جو کردم. در مجموع، حدود ۶۰۰۰۰ مقاله با
محتوای «کیفیت زندگی» در حوزه «درون» یافتم. علاوه بر این، زمانی که به جست
و جوی «امید و کیفیت زندگی» پرداختم این مقدار به ۶۷۹ مورد یا تقریبا یک
مقاله به ازای هر ۱۰۰ مقاله کاهش یافت.

همچنین، در میان بیش از ۲۰۰ سخنرانی
از آین آثار، تنها سه مورد آن به امید پرداخته بودند. اگر امید به واقع
چنین «حام» قدرتمندی برای «انسان» است پس چرا منابع آن در آثار کیفیت زندگی
تا این اندازه کم است؟ من بر این باورم که قسمتی از این مشکل به دلیل ضعف
در تجسم امید به عنوان هیجانی آمیخته با مولفه های شناختی، اجتماعی و معنوی
است. بحث جدیدی در حوزه رو به رشد «روانشانسی مثبت گرا» شرح خوبی از امید
به دست می دهد.

اسنایدر (۲۰۰۴) قائل بود به اینکه امید مهم ترین فضیلت،
یعنی سرچشمه ای برای رشد سایر خصوصیات مثبت است. سلیگمن (۲۰۰۲)، تا حدی در
توافق با اسنایدر، در نظر داشت که امید یکی از سه مولفه اصلی برای «خوشی
واقعی» است. علاوه بر این، پارک و همکاران (۲۰۰۴) فرضیه امید اسنایدر را از
طریق همبسته کردن ۲۴ خصوصیت شخصیتی به آزمونی شناخته شده برای بهروزی
درونی۲۹ ۳۸SWLS؛ دینر و همکاران، ۱۹۸۵) سنجیدند. اگرچه امید جزء قوی ترین
پیش بینی کننده ها بود، به طور محسوس از سایر فضایل بیشتر نبود.

 «امید»؛ شاخص اول کیفیت زندگی در عصر اضطراب (2)

این
«کاهش» را به ویژه با توجه به رویکرد هدف محور اسنایدر و همکارانش (۱۹۹۰)
به امید می توان فهمید. رویکرد اسنایدر به امید تا اندازه زیادی در مسیر
نظریه های «انتظار» شناختی۳۰ قرار دارد. این نظریه های شامل نظریه امید
استوتلند (۱۹۶۹)، تدوین دوباره ویژگی های درماندگی آبرامسون و همکاران
(۱۹۸۹) و رویکرد شیر و کارور (۱۹۸۷) به خوش بینی هستند. در حالی که
«انتظارات هدف نگر۳۱» بخشی مهم از ساختار امید را شکل می دهند، همان طور که
پیش تر درباره آن صحبت کردیم، این انتظارات به هیچ عنوان «کل داستان»
نیستند.

شفافیت مفهومی در خصوص امید به خودی خود امر مهمی است. در غیر
این صورت کل تحقیقات مربوط به امید می تواند مخدوش شود. علاوه بر این، منظر
جامع تری درباره امید که شامل جنبه های معنوی و اجتماعی است وجه مشترک
مفهومی بسیار غنی تری برای ارتباط با نشانگرهای مختلف بیرونی کیفیت زندگی
(QOL) به دست می دهد. در واقع مضحک است که پارک و همکارانش فرضیه
«امیدمحور» اسنایدر را با توسل به فضایل «پشتکار» (متغیر تبحر)، «عشق»
(متغیر دل بستگی) و «تعادل در مواجهه با ضربه های روحی و جسمی» (متغیری
برای بقا) به چالش بکشند.

در مفهومی ساختن کیفیت زندگی (QOL) چه عواملی
باید درونی در نظر گرفته شود؟ دینر و همکارانش تمرکز خود را بر «رضایت از
زندگی» قرار داده اند. پارک و همکارانش به «لذت»، «مشغولیت» و «معنا» اشاره
کردند. ریف (۱۹۵۵) مدلی شش لایه۳۲ برای بهروزی روان شناختی ارائه کرد که
شامل استقلال، احاطه داشتن بر محیط اطراف، داشتن روابط مثبت با دیگران،
داشتن هدف در زندگی، پذیرش خود و رشد فردی است. دو گرایش برجسته در مطالعات
روانشناختی کیفیت زندگی وجود دارد: حرکت به سوی مدل های چندبعدی و در نظر
گرفتن جنبه های برتر وجود مانند «مشغولیت»، «هدف» و «بهروزی معنوی».

موضوع امید

دلیل
من برای «امید» به مثابه کانون تمرکز اولیه در کیفیت زندگی درونی بر پایه
شش مشاهده قرار دارد. اول، رویکردی منسجم به امید که دربردارنده تبحر،
دلبستگی و بقا باشد بسیاری از متغیرهای دیگر «بهروزی» را که نظریه های دیگر
از آنها نام برده است (مانند پشتکار، مشغولیت، هدف، عشق و روابط مثبت و
غیره) در خود جای می دهد.

دوم، «امید» بسیاری از «فضایل» برجسته رشته
رو به رشد «روانشناسی مثبت گرا» را با هم پیوند می دهد، از جمله عشق و نیز
همچنین شجاعت و پشتکار (تبحر)، هم بستگی (دل بستگی)، و نظارت بر خود
انطباقی (بقا و مدیریت وحشت).

سوم، دغدغه در باب دلبستگی، تبحر، و بقا
هم اکنون نیز کانون توجه اصلی محققان کیفیت زندگی است. در میان این اقدامات
می توان پژوهش هایی را درباره «اعتماد»، «بی سامانی اجتماعی» و «بدبینی۳۳
سیاسی» یافت. مطالعاتی در باب «اخلاق کاری»،، «رویای آمریکایی۳۴» و
«توانمندسازی» وجود دارد. مسائل مربوط به بقا در پژوهش هایی مربوط به
«کیفیت خدمات درمانی»، «سازگاری مهاجر» و «آسیب پذیری» ظاهر می شوند. به
همین ترتیب، چندین نسخه آخر بررسی شاخص های اجتماعی حاوی مقالاتی است در
باب «صمیمیت» و «تنهایی»، «اعتماد به نفس» و «فعالیت های ثمربخش»، «انعطاف
پذیری» و «امنیت».

 «امید»؛ شاخص اول کیفیت زندگی در عصر اضطراب (2)

چهارم، همان طور که پیشتر اشاره کردم، امید نوعا
تجربه ای معنوی است. فرد بدون در نظر گرفتن باورهای دینی و معنوی نمی تواند
تحلیل کاملی از کیفیت زندگی ارائه دهد. با نگاهی به آغاز تمدن بشر، می
بینیم ک چنین باورهایی بیشتری احساس «بهروزی» را، در شرایط خوب و بد
روزگار، در اختیار اکثریت جمعیت جهان قرار داده است.

پنجم، «مرکزی
معنوی» یک ملت را می توان براساس میزان امیدی ارزیابی کرد که برای شهروندان
فراهم می شود. آیا یک حکومت احساس تبحر جمعی را به شهروندان خود داده است؟
آیا موجب اعتماد شده و جهان بینی اطمینان بخشی را به ملت خود منتقل کرده
است؟ اگر پاسخ به هر سه پرسش مثبت است، می توان چنین کشوری را به عنوان
کشوری با «شاخص امید ملی» بسیار بالا برگزید.

در مقابل، افریقا را در
نظر بگیرید. امید در هیچ قاره ای تا این اندازه «چالش برانگیز» نیست. سیصد
میلیون نفر از ساکنان آن در فقر کامل زندگی می کنند. بیش از ۳۳ میلیون نفر
به ویروس ایدز/ HIV مبتلا هستند. در نتیجه ایدز، بیش از ۱۲ میلیون کودک
یتیم وجود دارد.

در میان تمام کشورهای آفریقایی، لیبریا کشوری است که پایین
ترین کیفیت زندگی را دارد. این کشور سه میلیون نفری در بیش از یک دهه جنگ
داخلی به ویرانی کشیده شده است. بیش از ۵۰۰۰۰ کشته و افراد بی شماری شکنجه
یا معمول شده اند. قسمت زیادی از کشور برای چندین دهه است که برق و آب لوله
کشی ندارند. از منظر یک فرد خارجی این کشور «آشکارترین نمونه یک کشور
منهدم شده» است. بر روی دیواری، نوشته غلط دار کودکی مستاصل همه چیز را
بیان می کند، «ما سله می خاهیم» (ما صلح می خواهیم).

ششم، امیدی منسجم و
ناشی از معنویت فصل مشترکی غنی برای بررسی پیوندهای میان سطوح مختلف
کارکردهای فردی (روان شناختی، اجتماعی و بدنی) و شاخص های بیرونی چندگانه
کیفیت زندگی به دست می دهد. «امید» را می توان هم به عنوان عاملی علّی و هم
پیامدی بررسی کرد که به طور بالقوه با عواملی مانند «اخلاق کاری» و
«سازندگی»، کیفیت مسکن و بهداشت عمومی و نیز افزایش یا کاهش نهادهای مذهبی،
اجتماعی و سیاسی در ارتباط است.

امید در عصر اضطراب

ارتباط خاص
فضیلت امید با این عصر اضطراب نیز مطالب پیشین ما را تقویت می کند. از
آنجایی که امید ریشه در ایمان دارد و از آن رنگ و بوی معنوی می گیرد، می
تواند موجب شود که فرد و نیز یک «ملت» در بدترین شرایط محوریت خود را حفظ
کنند. در توضیح این نکته، استفاده از مفهوم زیستی واژه «آلوستازی۳۵» می
تواند مفید واقع شود. واژه «همسوتاز۳۶» بیانگر شرایطی است که موجود زنده
بتواند خود رادر محدوده ای مطلوب از عملکرد زیستی نگاه دارد.

 «امید»؛ شاخص اول کیفیت زندگی در عصر اضطراب (2)

اگر همین
موجود زنده با استرس مواجه شود، ممکن است سطوحی از یک یا تعداد بیشتری از
شاخص های زیستی (برای مثال، دما، میزان مایعات یا الکترولیت ها) به طور
چشمگیری در او دچار تغییر شوند. در نتیجه برای بازیابی هماهنگی زیستی باید
انرژی صرف شود. عبارت «بار آلوستازی۳۷» بیان کننده این است که فرسودگی
موجود زنده «دستخوش امواج شده» و بازگرداندن آن به حالت پایا نیازمند صرف
منابع است.

امید کیفیت زندگی درونی را در شرایط متلاطم تعریف می کند چرا
که انحراف معنوی و زیستی، معادل هیجانی «بار آلوستازی»، را کاهش می دهد.
به ویژه، دلبستگی امیدمحور، که ریشه در اعتماد و صداقت دارد، می تواند وزنه
ای را برای متعادل کردن تکانه های ناشی از بدبین و انزوا فراهم کند که در
طی کشمکش های بین المللی و دشواری های اقتصادی ایجاد می شود. تبحر
امیدمحور، که از اتحاد با «مراکز ارزشی» بزرگ تر سربرآورده است، ایمنی در
برابر وضعیت های درماندگی و نومیدی را تضمین می کند.

بقاء امیدمحور، که
از «درون فکنی های آرامش بخش» (برای مثال، از پرستاران ابتدایی یا قدرتی
بالاتر) و نیز باورهای معنوی گوناگون مشتق شده باشد چیزی را می بخشد که
لیفتون آن را «حس فناناپذیری نمادین»، عاملی مهم در پیشگیری از کشتار جمعی،
می خواند.

این مقاله ترجمه ای است از: (آنتونی اسکیولی)

Hope and Spirituality in the Age of Anxiety, keene State College, ANTHONY SCIOLI.

پی نوشت ها:

۱٫    Goal-related trust
2.    Mediated power
3.    Survival-oriented trust
4.    Terror- management capacity
5.    Symbolic immortality
6.    Recruiting care
7.    Hippocampus
8.    Reticular formation
9.    Neurotransmitter
10.    Emotional intonation
11.    Oxycotin
12.    Amygdala
13.    Gamma Amino Butyric Acid
14.     Atman: (مترجم) خود حقیقی انسان براساس مذهب هندو
۱۵٫    Navaho: از ادیان بومیان آمریکا
۱۶٫    Lakota: از ادیان بومیان آمریکا
۱۷٫    Middle ground
18.    آیه ۳۱ سوره طاها
۱۹٫    آیه ۳۲ سوره طاها
۲۰٫    The more
21.    Continued presence
22.    Self-object
23.    Hot cognition
24.    Prometheus
25.     Great Gatsby’s: رمانی مشهور از نویسنده آمریکایی اف. اسکات فیتز جرالد.
۲۶٫    Medline
27.    Psychinfo
28.    Soclological
29.    Satisfaction with Life Scale
30.    Eapectancy theories
31.    Goal expectations
32.    Six-fold model
33.    Cynicism
34.    American dream
35.    Allostasis
36.    Homeostasis
37.    Allostatic load
38.     Introject: نوع شدید همانندسازی که در آن فرد ارزش ها و ویژگی های فرد و یا گروه دیگر را جذب ساختار خود می کند (مترجم). 


منبع: برترینها

از کارگاه‌های داستان، نویسنده بیرون نمی‌آید

: لوران گوده (۱۹۷۲-پاریس) نمایشنامه‌نویس و رمان‌نویس برجسته فرانسوی، در سال ۲۰۰۴ با رمان «خورشید خانواده اسکورتا» توانست جوایز گنکور و ژان ژیونو را به خود اختصاص بدهد که به دنبالش موجب شهرت بین‌المللی‌اش شد، و از آن پس بود که از او به عنوان یکی از برجسته‌ترین نویسنده‌های معاصر جهان نام برده می‌شود. این کتاب با چهار ترجمه به فارسی منتشر شده: پرویز شهدی، نشر کتاب پارسه؛ حسین سلیمانی‌نژاد، نشر ققنوس؛ ستاره عسکری، نشر ثالث؛ و آزاده حسینی‌پور، نشر روزنه.

از کارگاه‌های داستان، نویسنده بیرون نمی‌آید 

لوران گوده پیش از این کتاب نیز برای رمان دیگرش «مرگ شهریار سنگور» جایزه ویژه کتابفروشان و جایزه گنکور کتاب‌اولی‌ها را در سال ۲۰۰۲ از آن خود کرده بود. این کتاب نیز با دو ترجمه به فارسی منتشر شده: پرویز شهدی، نشر کتاب پارسه و حسین سلیمانی‌نژاد‌، نشر ققنوس. دیگر آثار گوده به فارسی عبارت است از: رمان‌های «الدورادو»، «فریادها»، «تندباد»، «دروازه‎ دنیای مرگ» و «رقصاندن اشباح» که همگی با ترجمه حسین سلیمانی‌نژاد در نشر چشمه منتشر شده است. آنچه می‌خوانید برگزیده گفت‌وگوهای لوران گوده با نشریات فرانسه است که در آن از کودکی‌اش می‌گوید تا چگونه نویسنده‌شدنش و درنهایت از رمان‌هایش.

وقتی بچه بودید دوست داشتید در آینده چه‌کاره شوید؟

در سنین مختلف، شغل‌های متفاوتی را انتخاب می‌کردم. زمانی بود که دوست داشتم پستچی باشم. همیشه دوست داشتم با دوچرخه نامه‌ها را تحویل دهم. خیلی از آن خوشم می‌آمد. البته پخش‌کردن نامه هم زیاد از مقوله نوشتن دور نیست. بعدها می‌خواستم باستان‌شناس شوم. به نظرم خوب بود. آن‌هم زیاد از نویسندگی دور نبود. البته وقتی فهمیدم یک باستان‌شناس، تمام‌وقت خود را در کتابخانه می‌گذراند و روی متون مختلف کار می‌کند، نظرم عوض شد.

در کودکی به خاطر یادگیری «املا» و «فن درست‌نویسی» مشکلی داشتید؟ و امروزه برای نوشتن روش خاصی دارید؟

وقتی که دانش‌آموز بودم بدون هیچ مشکلی درس می‌خواندم، اما در هیچ‌یک از کنکورهای ورودی دانشگاه قبول نشدم. باید یاد می‌گرفتم که فن درست‌نویسی را از اصطلاحات جدا می‌کردم. الان می‌فهمم که نگارش به ریتم، پیچ‌وخم جملات و لحن مربوط می‌شود و جزو اصول فنی نیست.

به نظر شما می‌توان نوشتن را یاد گرفت؟ یا با تمرین نوشتن می‌توان آن را آموخت؟

کارگاه‌های نویسندگی زیادی هستند که به آموزش نوشتن مشغول‌اند. ولی مطمئن نیستم که افراد بتوانند با آموزش، بنویسند. من فکر می‌کنم نوشتن را می‌توان آموخت، ولی شاید با سفر، خواندن کتاب، با هم‌صحبتی با افراد مختلف. افرادی هستند که می‌توانند این مهارت را به شما انتقال دهند. خود من با افراد متفاوتی برخورد داشتم و از آنها چیزهای زیادی راجع به نوشتن یاد گرفتم، ولی هیچ‌یک نویسنده نبودند.

چرا شما می‌گویید بیست سالگی برای نویسنده‌شدن دیر است و از طرفی هم می‌گویید تصمیم‌گیری برای آینده در این سن خیلی زود است؟ آیا تناقضی میان این دو جمله وجود ندارد؟

نه، باید بگویم که در کودکی آرزوی نویسنده‌شدن را نداشتم و هرگز در آن دوره تصمیم نداشتم که در بیست سالگی نویسنده شوم. من می‌نوشتم چون این کار برایم بسیار لذت‌بخش بود. پس از مدتی توانستم نوشته‌هایم را به دیگران نشان دهم و آنها نظرشان را می‌گفتند. با اینکه در ابتدا نوشته‌هایم را فقط به دوستانم نشان می‌دادم اما این بدین معنا بود که پذیرفته بودم در مورد نوشته‌هایم قضاوت کنند. بعدها که با آدم‌های مختلفی برخورد کردم و نوشته‌هایم را خواندند به من می‌گفتند خیلی خوب است، ادامه بده، تو می‌توانی نویسنده خوبی شوی.

پیش آمده که گاهی از نوشتن خسته شوید؟

گاهی اوقات. زمانی که نوشتن یک مطلب طول می‌کشد. اما در مجموع نه. سی‌وشش هزار پروژه در ذهنم وجود دارد، وقت کافی هم ندارم و استرسی هم ندارم. اما همیشه لحظاتی هست که نویسنده احساس می‌کند دیگر نمی‌تواند بنویسد؛ آن‌موقع نویسنده باید به آخر کتاب فکر کند و اینکه باید کتاب را تمام کند.

برای نوشتن یک رمان حدودا چقدر زمان لازم دارید؟

برای یک رمان، حدود یک‌سال‌ونیم.

شیوه نگارش کتاب‌هایتان چگونه است؟

کمی طولانی است. طرح اولیه خیلی سریع پیش می‌رود. این مرحله خیلی وجدآور است. اما زمان زیادی برای بازخوانی و تغییر لازم است. حدود شش یا هشت ماه طول می‌کشد. این بخش از کار را خیلی دوست ندارم. با وجود این، هربار که برای ویراستاری سراغ دست‌نوشته‌هایم می‌روم، احساس می‌کنم که این ویرایش دیگر ویرایش نهایی است. زمانی که انتقادات و پیشنهادات را در نظر می‌گیرم، نوشتن را از نو شروع می‌کنم. آنچه در این مرحله از کار برایم جذاب است، تغییر کتاب است که در مرحله نهایی انجام می‌دهم.

آیا زمانی که نوشتن کتابی را آغاز می‌کنید می‌دانید داستان با چه ماجرایی خاتمه خواهد یافت؟

خیر، وقتی که شروع به نوشتن می‌کنم، نمی‌دانم چگونه کتاب تمام خواهد شد. ابتدا و انتهای کتاب از اهمیت خاصی برخوردارند و می‌توانند ماجرای کتاب را تغییر دهند.

آیا همه نوشته‌هایتان ویرایش شده‌اند؟

رمان‌هایی که در ۲۳ و ۲۴ سالگی نوشته‌ام، نه. یکی از متن‌هایم را برای بیست ویراستار فرستادم و بیست نامه دریافت کردم که همه آن را رد کرده بودند. از بین این نامه‌ها، دو نامه خیلی بد بود. یکی از این نامه‌ها با جمله «از نوشتن دست بردار، شروع به خواندن کن!» خاتمه یافته بود. این جمله من را خیلی عصبانی کرد، اما من خیلی حساس نبودم. اما اگر کس دیگری جای من بود، این جمله می‌توانست تمام اعتمادبه‌نفس او را بگیرد و او را برای همیشه از نوشتن باز دارد.

اولین نوشته‌تان را که برای ویراستار فرستادید، یادتان می‌آید؟

بله. دو حالت داشت: اولین نمایشنامه‌ام را برای اوبرت ژینیو، که کمدین باتجربه‌ای بود از طریق پست فرستادم. او در جواب به من گفت که نمایشنامه‌ام خوب نیست. ولی بعد از آن به من پیشنهاد داد که باهم کار کنیم. من هم همه نوشته‌هایم را برایش فرستادم. برای من فرصت خیلی خوبی بود.

شما حدود ۱۰ رمان و ۱۴ نمایشنامه نوشته‌اید، آیا تفاوتی بین نوع نوشتار در نمایشنامه و رمان‌هایتان وجود دارد؟

تقریبا، در نوع گفتارشان. ولی تفاوت عمده در این است که برای تئاتر، وقتی مخاطبم را نمی‌شناسم، نمی‌توانم نمایشنامه را بنویسم، ولی برای نوشتن رمان چنین مشکلی را ندارم. مخاطبان از هر گروهی می‌توانند باشند.

از کارگاه‌های داستان، نویسنده بیرون نمی‌آید

شما آدم آرامی هستید، چه چیزی شما را عصبانی می‌کند؟

از کسانی که درس می‌دهند، متنفرم. از کسانی که نوشته‌های مرا ارزیابی می‌کنند، بدم نمی‌آید، ولی کسانی که به من می‌گویند چگونه باید بنویسم را دوست ندارم. غیر از این، بیشترین چیزی که این روزها مرا عصبانی می‌کند، جهت‌گیری‌های اروپا در قبال پناهندگان است. با جمعیت ۵۰۰ میلیون نفر، اروپا می‌تواند بیش از آنچه که تصور می‌کند مهاجر بپذیرد. از نظر من اروپا همیشه با افراد جدید ساخته می‌شود و چندگانگی نژادی-فرهنگی، مایه غنی‌شدن اروپا می‌شود.

شما طرفدار سبک مینی‌مال در نوشتار هستید؟

من مارگاریت دوراس یا چخوف را تحسین می‌کنم، ولی نمی‌توانم مثل آنها بنویسم؛ یعنی نوشتاری از سکوت، از هیچ. نمی‌توانم مثل آنها کوتاه و مختصر بنویسم.

آیا آثار شما مورد انتقاد قرار گرفته‌اند؟

اگر بگویم نسبت به این مساله کاملا بی‌تفاوت هستم دروغ گفته‌ام. با انتقادهای مخاطبان، متوجه می‌شوم که برخی کتاب‌های مرا دوست ندارند؛ ولی زیاده‌روی در نقد و تندگویی کار جالبی نیست. از زمانی که جایزه گنکور را دریافت کرده‌ام و بعد از انتشار هر کتابم، انتقاد برای برخی از روزنامه‌نگاران یک کار روتین شده است. باید اعتراف کنم که این انتقادها مثل حمله‌هایی هستند که انتظارش را دارم.

به نظر شما، رمان‌های فرانسوی چه سرنوشتی خواهند داشت؟

کلا اعتقادی به نیستی ندارم و اصلا به نابودی و زوال رمان فکر نمی‌کنم. فرانسه با تنوع عظیمی در حوزه ادبی مواجه است. از آن گذشته، ما در عصر تغییر و تحول زندگی می‌کنیم و نمی‌توان فقط در یک ژانر کار کرد. تمام سنت‌هایی که از رمان جدید به ارث می‌رسند تا انتهای مسیر پیش می‌روند. مینی‌مالیسم، حسب‌حال‌نویسی، موضوع خاص رمان‌های مدرن هستند و نمی‌توانند تا پنجاه سال آینده وارد حوزه ادبی فرانسه شوند. تخیل به آرامی باز خواهد گشت و فرانسه دوباره با داستان‌های تخیلی بین‌المللی و دیگر زبان‌ها آشتی می‌کند.

به نظر شما ادبیات مدرن فرانسه چه ویژگی‌هایی دارد که آن را از دیگر ادبیات جهان متمایز می‌سازد؟

تصور می‌کنم در میان سایر کشورها، نگرش غلطی در مورد ادبیات فرانسه وجود دارد. همه فکر می‌کنند ادبیات فرانسه، ادبیاتی بیش از حد ادبی و پرطمطراق است، درحالی‌که از تنوع و گوناگونی آن آگاهی ندارند. ادبیات مدرن فرانسه در راستای جهش ناگهانی نسبت به جهان اطرافش پیش می‌رود و موضوع با تغییر و اصلاح کتاب‌ها آغاز می‌شود. به طور مثال، یاسمینا رضا (نویسنده فرانسوی الجزایری) در مورد جنگ در افغانستان می‌نویسد، لیونل ترویو درباره شورش در هائیتی می‌نویسد و دیگر نویسندگان فرانسوی مناطق دیگر جهان را به خود اختصاص داده‌اند. درنهایت می‌توانم بگویم ادبیات فرانسه خیلی وسیع و گسترده است و تنها، کشور فرانسه را پوشش نمی‌دهد.

رمان‌های زیادی راجع به جنگ نوشته شده؛ چرا در کتاب «فریادها» شما به مضمون جنگ پرداختید؟

این رمان قبل از هر چیز یک رمان معاصر است، چون صداهای پرسوناژهای مختلف را به گوش مخاطب می‌رساند و مضمون آن جهانی است. «فریادها» خواننده را به فکر وامی‌دارد. در پس توصیف‌های از جنگ، خشونت‌های جنگ، تجربیات انسانی را به شکل داستان ارائه می‌دهد. درواقع «فریادها» رمانی درباره جنگ نیست یا داستانی که بخواهد جنگ را نشان دهد، بلکه این اثر در صدد است آنچه را که نمی‌توان گفت یا فهمید به شکل نمادین با کلمات ادا کند. هریک از سربازان پرسوناژها به شکل نمادین بیانگر افراد مختلف به هنگام حملات دشمن هستند. بین آنان، برخی فریاد می‌کشند، برخی می‌دوند، برخی می‌لرزند، برخی به ایمان خود پناه می‌برند، برخی درحالی‌که به دیگران لعنت می‌فرستند، می‌میرند.

چه چیز باعث شد رمان «الدورادو» را بنویسید؟

موضوع این کتاب موضوعی بود که مرا تحت‌تـاثیر قرار داده بود. آن زمان یعنی در سال ۲۰۰۵ راجع به این موضوع زیاد صحبت می‌شد ولی همیشه با همان کلمات، با همان شکل و به شیوه مطبوعاتی. البته این ایراد نیست، نقش رسانه همین است که به این شیوه این مسائل را مطرح کند. ولی به نظر من این مضمون، آنقدر مهم بود که به‌خاطرش وقت بیشتری بگذارم و با لحن نرم‌تری راجع به آن صحبت کنم. پس از آن شروع به تحقیق کردم، و موضوع را بررسی کرده، مقالاتی را خواندم و احساس کردم که این موضوع خیلی جذاب است؛ چون مضامین دیگری مثل هویت، احساس تعلق، سفر، ملاقات، وابستگی به کشوری و خشونت را دربرمی‌گیرد و بعد از آن این موضوع همیشه ذهن مرا به خود مشغول ساخت. و اگر نمی‌توانستم «الدورادو» را بنویسم، طور دیگری واکنش نشان می‌دادم.

رمان «الدورادو» آمیخته‌ای از واقعیت و تخیل است. به عقیده شما صحبت‌کردن از واقعیت دنیای امروز مهم است؟

بله، نگارش در صورتی حائز اهمیت است که بتوانیم به واقعیت‌های موجود در جهان بپردازیم. با نوشتن می‌توانیم با واقعیت‌هایی از جامعه زندگی کنیم؛ واقعیت‌هایی که هرگز در زندگی روزمره خود تجربه نکرده‌ایم. مهاجرت یک موضوع اساسی است. مسلما شکاف میان شمال و جنوب مانع از افتادن در گودال نمی‌شود. به عنوان یک شهروند، این مساله برایم اهمیت دارد و به عنوان یک داستان‌نویس نیز مایل بودم در این زمینه قدمی بردارم.

آیا پس چند سال از دریافت جایزه گنکور برای رمان «خورشید خانواده اسکورتا» و پس از انتشار رمان «الدورادو» حس خاصی داشتید؟ می‌ترسید دلسرد شوید؟

در ابتدا از خود می‌پرسیدم آیا این چیزهایی که می‌نویسم فقط برای نوشتن است. این موضوع کمی مرا می‌آزرد. باز از خودم می‌پرسیدم که آیا با این خودکاری که می‌لرزد می‌توانم بنویسم؟ اما اصلا. از زمانی که کارم را در نگارش به طور خیلی جدی شروع کردم دیگر هیچ ترسی نداشتم. کاری را که برای نوشتن رمان‌های دیگرم انجام داده بودم در پیش گرفتم؛ یعنی چگونه می‌توانم آنچه را که در ذهن دارم بپرورانم، چطور می‌توانم متنم را اصلاح کنم. وقتی که نگارش کتابم پایان می‌یابد، مطمئنا کمی دلهره و ترس از ناامیدی در من وجود دارد. اما این ترس و دلهره خیلی بهتر از آن است که همیشه در تاریکی و خاموشی مطلق به سر بریم.

چرا در رمان «الدورادو» دهکده‌ای از ایتالیا را انتخاب کرده‌اید؟ همچنین در رمان «خورشید خانواده اسکورتا» داستان در یکی از این دهکده‌ها اتفاق می‌افتد؟

بله، کاملا درست است. ایتالیا کشوری است که من را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. وقتی جوان بودم همراه خانواده‌ام اغلب به آنجا می‌رفتم. از نظر من آن منطقه بی‌نظیر بود. ایتالیا و سیسیل هنوز هم بسیار زیبا هستند.

از کارگاه‌های داستان، نویسنده بیرون نمی‌آید

دوست دارید در آینده رمانی راجع به «مهاجران غیرقانونی» (قاچاق انسان) بنویسید؟

این موضوع برایم خیلی جذاب است. تمام رسانه‌ها در مورد آن صحبت می‌کنند و یک موضوع زنده و واقعی است نه خیالی. رمان‌های زیادی راجع به این موضوع نوشته نشده‌اند و من می‌خواهم به تازگی و خاص‌بودن این موضوع بپردازم. از زمانی که از رادیو خبرهایی راجع به مهاجران و شرایط اسفناکشان شنیده‌ام و می‌شنوم، این موضوع خیلی ذهن مرا به خود مشغول کرده است.

همسرتان اصالتا ایتالیایی است. درونمایه رمان «خورشید خانواده اسکورتا» را از ایشان و سرزمینشان الهام گرفته‌اید؟

درواقع این کتاب، اظهار عشق و علاقه به یک منطقه است، اظهار علاقه به افرادی است که درس‌های زیادی از آنها فراگرفته‌ام. به نظر من، آدم‌های این منطقه خیلی خوب و منحصر به فرد هستند. در آثارم نوع زندگی در این منطقه را به تصویر می‌کشم؛ چون این نحوه زندگی در زندگی روزمره من اهمیت زیادی داشته است. ایتالیا برای من منبع الهام است.

پیش از اینکه برای رمان «خورشید خانواده اسکورتا» جایزه گنکور را دریافت کنید، نظرتان راجع به جوایز ادبی چه بود؟ و الان چه نظری دارید؟

من نمی‌توانم باور کنم که برای بعضی از نویسندگان، جایزه گنکور اهمیتی ندارد. من از زمانی که جایزه گنکور را دریافت کردم، نمی‌توانم به آن فکر نکنم. این جایزه باعث شد که مخاطبان آثار من بیشتر شود، تاجایی‌که کتاب‌های قبلی من بیشتر مورد توجه و استقبال خوانندگان قرار گرفت.

بعد از اینکه متوجه شدید این جایزه به کتاب شما تعلق گرفته است، چه کردید؟

بر حسب اتفاق، روزی که اعلام کردند این جایزه به کتاب من تعلق گرفته، من در دفتر نشر بودم؛ چهار دقیقه قبل از اعلام نتیجه، شخصی به دفتر نشر تلفن کرد و به من خبر داد که جایزه گنکور از آن کتاب من شده است. افراد در دفتر نشر ناباورانه فریاد شادی سردادند. بعد از آن قضایا خیلی سریع پیش رفت. و خیلی سریع این خبر از طریق مطبوعات به گوش همه رسید. برای اخذ جایزه‌ام به اداره رفتم ولی هنوز چیزی سازمان‌دهی نشده بود.

بعد از آن نگاه مردم به شما عوض شد؟

عکس‌العمل‌های مردم متفاوت بود. خیلی از آنها کتاب مرا خریدند، چون جایزه گنکور گرفته بود، ولی بعد از آن کتاب‌های دیگر مرا نخوانده‌اند. ولی بعضی دیگر، برعکس، با خواندن کتاب «خورشید خانواده اسکورتا» به سراغ رمان‌های قبلی‌ام هم رفتند. این کتاب در خارج از فرانسه هم خوب فروش کرد. چون این کتاب در سی‌وچهار کشور ترجمه و به چاپ رسید.

ایده رمان «مرگ شهریار سنگور» از کجا آمد؟

اغلب به قهرمانان تراژدی و قهرمانان عهد یونان فکر می‌کنم. درواقع قهرمانان داستان‌های حماسی همیشه مرا تحت‌تاثیر قرار می‌دهند و شخصیت برجسته قهرمانان این داستان‌ها برایم جالب است. با خود فکر می‌کردم شاید داستان‌های حماسی، امروزه برای خوانندگان جالب باشد. با نوشتن این رمان می‌توانستم ژانر حماسی را به تصویر بکشم. یک شهر با پادشاه، دختر، عشق و جنگی که شروع شد.

برای نگارش رمان «مرگ شهریار سنگور» چه منابع ادبی را انتخاب کردید؟

منابع زیاد بود. قبل از اینکه نگارش طرح اولیه‌ام را شروع کنم به شعر حماسی علاقه‌مند بودم. حماسه‌های زیادی را خواندم از جمله حماسه ایلیاد. توصیف‌هایی از مناظر و صحنه‌هایی از جنگ خیلی مرا تحت‌تاثیر قرار داد. هومر تمام جزئیات جنگ را توصیف می‌کند؛ ضربه نیزه به بدن دشمن، خون، آتش. تمام این توصیفات برایم جالب بود، چون احساس می‌کردم که در میدان جنگ حضور دارم.

شما نمایشنامه‌های زیادی نوشته‌اید. آیا بعد از دریافت جایزه گنکور این قسمت از کارتان یعنی تئاتر از نظر مردم پنهان ماند؟

بله، به شدت. حتی تاریخ گنکور مقارن شد با زمانی که تئاتر برای من در درجه اول اهمیت قرار داشت. با وجودی که در عرصه تئاتر شناخته‌شده‌ام، ولی فعالیتم را در این زمینه متوقف نکردم. البته اگر می‌شد که کار تئاترم از نظر مردم پنهان می‌ماند، خوشحال می‌شدم.

آیا به مرگ فکر می‌کنید؟

به مرگ خودم نه، اما به مرگ دیگران چرا، خیلی زیاد. وقتی به مرگ خودم فکر می‌کنم، به جدایی و نابودی فکر می‌کنم و اینکه چطور ممکن است زندگی بهتری هم باشد. در لحظه مرگ همه‌چیز و همه‌کس از شما جدا می‌شوند و چطور می‌شود مرگ را انتخاب کرد. من زندگی را دوست دارم و به نظرم این یک شانس است، اما چطور می‌شود با این شانس تا ابد زندگی کرد؟


منبع: برترینها

اگر می‌ خواهید مدیر موثری باشید…

همه مدیران در تلاشند با مدیریت درست و عملکرد درخشان خود در شرکت یا سازمان تحت رهبری‌شان گامی اساسی در پیشبرد اهداف تعیین شده بردارند و فعالیت‌های کارکنان و همکارانشان در بخش‌های دیگر سازمان را تکمیل کنند.

آنها از سبک‌ها و ترفندهای مدیریتی بسیاری برای تحقق این خواسته استفاده می‌کنند که گاهی اوقات باعث موفقیت و کامیابی آنها و گاه موجب زیر سوال رفتن موقعیت و حیثیت کاری آنها می‌شود. در این میان برخی از اقدامات و اصول امتحان شده نیز وجود دارند که به خوبی آزموده شده و نتایج درخشانی را به بار آورده‌اند. در ادامه به ۱۰ مورد از توصیه‌های کاربردی و موثر برای مدیرانی که می‌خواهند تاثیرگذار و تعیین‌کننده باشند اشاره شده است.

۱) هدف‌های عملی و شفافی را برای خود و دیگران تعریف کنید. هدف‌گذاری درست و شفاف برای خود و کارکنان از اولین گام‌هایی است که هر مدیر موفقی باید آن را انجام دهد. حداکثرسازی سود، به حداقل رساندن ریسک‌ها و مخاطرات و رعایت اصول اخلاقی در کار و توجه به مسوولیت اجتماعی می‌تواند از اهداف بنیادین هر مدیری به حساب آید.

۲) اهداف اعلام شده از سوی سازمان را به یکسری ارزش‌های گروهی تبدیل کنید. اهداف نوشته شده از سوی هیات‌مدیره و مدیران عالی‌رتبه سازمان چیزی شبیه به میوه‌ای خام و نرسیده هستند که باید توسط کارکنان به پختگی و کمال برسند و برای این کار باید به شکل یک سری ارزش‌های قابل فهم و ملموس درآیند و این وظیفه مدیر است که اهداف و ارزش‌های سازمانی را برای کارکنان قابل فهم و دوست داشتنی کند.

۳) اهداف تعیین شده را به سرعت اجرایی کنید. به محض اینکه اهداف سازمانی توسط سیاست‌گذاران و تصمیم‌گیرندگان سازمان تعیین و ابلاغ شدند باید به سرعت و بدون هیچ مکثی به مرحله اجرا درآیند، چرا که در صورت بروز وقفه بین زمان تعیین اهداف و اجرای آنها احتمال بی اثر شدن یا بی‌خاصیت شدن آنها افزایش می‌یابد. بنابراین یکی از کارکردهای اصلی مدیران عبارت است از ایجاد شوق و انگیزه پیوسته در نیروی انسانی سازمان برای تحقق هر چه سریع‌تر اهداف.

۴) با همه کارکنان ارتباط پیوسته و صمیمانه داشته باشید. یکی از واقعیت‌های دنیای مدیریت امروز این است که کارکنان هر شرکت یا سازمانی همیشه و به‌طور فزاینده‌ای سوالاتی در ذهن دارند که به دنبال پاسخ‌های قانع کننده‌ای برای آنها می‌گردند و این وظیفه مدیران است که به این پرسش‌ها و ابهامات پاسخ بگویند. یکی از بزرگ‌ترین تهدیدها برای هر سازمانی این است که سوالات پرشماری در ذهن و زبان کارکنانش وجود داشته باشد که بی‌پاسخ مانده‌اند. وجود ارتباطات فراگیر و دائمی بین پرسنل و مدیران می‌تواند از بسیاری از چالش‌ها و سوءتفاهم‌ها جلوگیری به عمل آورد.

۵) با کارکنانتان مانند همسفرانی رفتار کنید که در سفری مهم و رویایی با شما همسفرند. یکی از مشکلات اصلی در شکل‌گیری روابط مطلوب و انسانی بین مدیران و کارکنان در وجود نوعی احساس جدایی و ناهماهنگی بین آنها ریشه دارد به طوری که اغلب کارکنان فکر می‌کنند مدیران مافوق‌شان در دنیای دیگری سیر می‌کنند و اهداف متفاوتی را در سر می‌پرورانند. برای ممانعت از شکل‌گیری چنین احساسی در میان کارکنان باید افراد را به‌طور کامل قانع کرد که آنها نیز در کنار مدیران اهداف مشترکی را دنبال می‌کنند و در راه رسیدن به اهداف سازمان همه با هم همسفر هستند.

۶) با تمام مدیران سازمان هماهنگ و در تماس باشید. وجود هماهنگی و همسویی بین مدیر یک بخش و سایر مدیران سازمان از پیش نیازهای اصلی موفقیت مدیران منابع انسانی در عمل به وظایفشان به شمار می‌آید، چرا که هر مدیری از بسیاری جهات به عنوان حلقه اتصال بین کارکنان و مدیران عمل می‌کند که قادر است دستورات و فرامین را به بهترین نحو به مقصد رسانده و بازخوردها را نیز به طرف دیگر منتقل سازد.

۷) در شبکه‌های حرفه‌ای مدیران عضو شوید. هر مدیری نیازمند آن است که اطلاعات و دانسته‌های خود را به روز کند و از تجربیات سایر مدیران بهره‌مند شود. به همین منظور لازم است که شبکه‌های حرفه‌ای و بزرگی از مدیران باتجربه و موثر تشکیل شود که در آنها افراد اقدام به سهیم کردن همدیگر در تجربیات و دانسته‌های خود می‌کنند. این اقدام می‌تواند از بروز بسیاری از اشتباهات و اتخاذ تصمیمات نادرست از سوی آنها جلوگیری به عمل آورد.

۸) هیچ گاه همه اسرار حساس سازمان را برای کارکنان بازگو نکنید. برخی از مدیران به اشتباه فکر می‌کنند که در میان گذاشتن همه اطلاعات شرکت یا سازمان با کارکنان می‌تواند حس همکاری و دلسوزی آنها با سازمان را تحریک و تقویت کند درحالی‌که این اقدام به شدت نادرست است و در اغلب موارد نتیجه معکوس به بار می‌آورد چرا که اعتماد کارکنان به سازمان را از بین می‌برد و آنها را نسبت به آینده خود و شرکت دچار تردید و نگرانی می‌کند.

۹) به قوانینی که خود وضع کرده‌اید پایبند باشید و آنها را در همه حال رعایت کنید. مدیران از بسیاری جهات مهم‌ترین الگو و سر مشق کارکنان سازمان به حساب می‌آیند و ناگفته پیداست که عمل کردن آنها به وظایف و رعایت قوانین و مقررات سازمان می‌تواند سایر کارکنان را نیز به این سمت سوق دهد. عدم پایبندی مدیران به قوانین و ارزش‌های معرفی شده از سوی سازمان نتیجه‌ای غیر از قانون گریزی و زیر سوال رفتن حیثیت سازمان به بار نخواهد آورد.

۱۰) با کارکنانتان رابطه بیش از حد دوستانه و صمیمانه برقرار نکنید. اگر چه در تمام مقالات وکتب مدیریتی بر ایجاد رابطه دوستانه و سازنده با کارکنان تاکید شده است، اما باید دانست که این رابطه دوستانه اگر از حد معمول فراتر رود و حالت افراطی به خود بگیرد می‌تواند به شدت خطرناک شود. هیچ مدیری نمی‌تواند به راحتی و بدون تعارف به دوستان صمیمی‌اش دستور بدهد و معمولا دوستان صمیمی کمتر دستورات و فرامین کاری همدیگر را جدی می‌گیرند که چنین امری در مورد رابطه بین مدیر و زیردستانش یک فاجعه است. بنابراین رعایت فاصله معقول بین مدیران با کارکنان امری ضروری و حیاتی در پیشبرد اهداف سازمان به حساب می‌آید.


منبع: برترینها