حجت الاسلام سعیدی: دشمنان در صدد خارج کردن انقلاب از معادلات جهانی هستند

نماینده و لی فقیه در سپاه گفت: دشمنان انقلاب در تلاش هستند تا با ایجاد یک واگرایی انقلاب اسلامی را از مدار معادلات دنیا خارج کنند.

به گزارش تسنیم، حجت‌الاسلام والمسلمین علی سعیدی نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در جمع طلاب و روحانیون شهرستان گنبدکاووس با اشاره به اینکه در کشور ما بعد از ۱۵ قرن مجددا حاکمیت دینی شکل گرفته است، افزود: برای حرکت‌های انقلابی و دوام انقلاب الزاماتی وجود دارد که باید در مسیر حرکت انقلابیون مورد توجه قرار گرفته و همواره و به صورت مستمر نسبت به آنها بازخوانی رفتار و اندیشه صورت بگیرد.

وی این الزامات را که می‌توان به ارکان انقلاب نیز تعبیر کرد، رهبری الهی، شریعت الهی و مردم دانست و اضافه کرد: اگر این ارکان را همچون مثلثی در نظر بگیریم رهبری و شریعت الهی همچون دو ضلع مثلث و مردم قاعده آن خواهند بود که به عبارتی دیگر رهبری و شریعت شرط لازم و مردم شرط کافی انقلاب هستند.

نماینده ولی فقیه در سپاه با تاکید بر اینکه مردم هم حدوثا و هم بقائا در انقلاب‌ها نقش دارند، خاطرنشان کرد: در تاریخ حرکت‌های دینی و الهی سه انقلاب بزرگ شکل گرفته است که در هر سه این انقلاب‌ها نقش مردم در ایجاد، دوام و یا اضمحلال آن کاملا مشخص و مبرهن بوده است.

حجت الاسلام والمسلمین سعیدی با اشاره به اینکه اولین انقلاب بزرگ دینی را حضرت موسی‌بن‌عمران (ع) شکل داد، گفت: خداوند متعال در ۳۵ سوره بیش از ۱۳۲ بار از این انقلاب و حرکت دینی سخن یاد کرده است و ۹ دلیل را به عنوان علت‌های سقوط انقلاب حضرت موسی (ع) بیان کرده است که مردم نقش پررنگی دراین علت‌ها داشته‌اند.

وی در بیان مهم‌ترین علت‌های سقوط انقلاب حضرت موسی (ع)، تصریح کرد: ارائه تحلیل نادرست از سوی خواص به مردم و تغییر در مفاهیم بیان شده از سوی رهبر انقلاب در کنار فراموشی شعارهای انقلاب توسط مردم در کنار تغییر ارزش‌های انقلابیون از مواردی است که قرآن به صراحت از آنها به عنوان علت‌های سقوط انقلاب حضرت موسی (ع) یاد می‌کند.

نماینده ولی فقیه در سپاه دومین انقلاب بزرگ دینی را انقلاب صدر اسلام توسط پیامبر اعظم (ص) عنوان کرد و افزود: این انقلاب هم به دلیل خیانت خواص و عدم هوشمندی مردم به ضدخودش تبدیل شد و نهایتا حکومت‌های ناصالح اموی و عباسی به روی کار آمدند که آنگونه که اهداف انقلاب پیامبر (ص) تدوین شده بود حرکت نکرده و حتی سر از پیکر نوه رسول خدا (ص) جدا کردند.

حجت الاسلام والمسلمین سعیدی با بیان اینکه سومین انقلاب بزرگ دینی بعد از ۱۵ قرن در ایران و به رهبری یکی از فرزندان زهرای اطهر (س) صورت پذیرفت، تاکید کرد: امروز نیز دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی در تلاش هستند تا با ایجاد یک واگرایی در جامعه و ترویج آن در مقابل این نهضت بزرگ ایستادگی کرده و انقلاب اسلامی را که الگویی برای تمام دنیا شده است از مدار معادلات دنیا خارج کنند.

وی با اشاره به حجم وسیع دشمنان نظام و انقلاب اسلامی ایران نسبت به مخالفان انقلاب های دیگر، خاطرنشان کرد: هیچ انقلابی به اندازه انقلاب ما مورد تهدید نظامی، اقتصادی و فرهنگی قرار نگرفته است و باید دانست که در این جنگ و مبارزه تنها داشتن رهبری مقتدر و آگاه کافی نیست و حضور آگاهانه مردم نیز لازم و ضروری است.


منبع: الف

ریاض به دنبال اعدام جوان معلول ۲۳ ساله شیعه است

سعودی‌ها قصد دارند در ادامه سرکوب‎‌گری‌های وحشیانه خود، یک ناتوان جسمی شیعه را پس از گرفتن اعتراف اجباری اعدام کنند.

به گزارش باشگاه خبرنگاران، روزنامه انگلیسی ایندیپندنت نوشت: عربستان قصد دارد یک ناتوان جسمی را پس از اعتراف اجباری و به جرم شرکت در اعتراضات گردن بزند.

بر اساس این گزارش، دادگاهی در عربستان سعودی حکم اعدام یک مرد ناتوان جسمی را به دلیل حضور در تظاهرات صادر کرده است. «منیر آدم» که ۲۳ سال دارد در جریان تظاهرات در سال ۲۰۱۲ در منطقه شیعه‌نشین عربستان به شدت کتک خورده است و شنوایی یکی از گوش‌های خود را از دست داده است.

در این حال فعالان حقوق بشر با محکوم کردن این تصمیم آن را تکان‌دهنده ارزیابی کرده‌اند و خواهان مداخله کاخ سفید در این موضوع شده‌اند.

منیر آدم در جریان یک محاکمه مخفیانه در یک دادگاه جنایی ویژه در سال گذشته به اعدام محکوم شد. حال دادگاه استیناف تصمیم گرفته است که این حکم باید با وجود انتقادهای بین‌المللی اجرا شود. منیر آدم تنها می‌تواند یک بار و پیش از آنکه ملک سلمان حکم اعدام وی را امضاء کند، درخواست استیناف کند.

رژیم آل سعود در پی گردن زدن یک جوان ۲۳ ساله شیعه معلول است

معیه فوا، مدیر یک سازمان خیریه حقوقی، در این باره گفت: مورد قضایی منیر آدم اصولا تکان‌دهنده است. کاخ سفید باید به خاطر شکنجه یک تظاهرکننده ناتوان جسمی به طوری که وی حتی شنوایی خود را از دست داده است و  به اعدام محکوم شده است،  وارد عمل شود. منیر آدم به خاطر شکنجه‌های شدید مجبور به اعتراف اجباری شده است.

منیر آدم با وجود سوابق پزشکی درباره ناتوانی‌های جسمی‌اش شکنجه شده است و مجبور به اعتراف اجباری شده است. او پیش از این از اختلال در بینایی و شنوایی رنج می‌برده است. این اختلال به خاطر حادثه تصادف رانندگی در زمان کودکی برای وی به وجود آمده است.

او متهم به اقدامات خشونت‌بار در جریان یک تظاهرات شده است، اما هیچ شواهدی در رابطه با این موضوع در محاکمه وی به جز اعترافاتی که به زور شکنجه از وی گرفته است، ارائه نشده است. مقامات، او را به ارسال پیام‌های تحریک‌آمیز متهم کرده‌اند و این در حالیست که وضعیت جسمانی وی به گونه‌ای نیست که یک تلفن همراه داشته باشد.

این حکم پس از دیدار اخیر رئیس جمهور ترامپ از عربستان تایید شده است.

معیه فوا مدیر یک سازمان خیریه حقوقی در این رابطه گفت: امروز قضاوت ما نشان می‌دهد که رئیس جمهور ترامپ با ناتوانی خود در مطرح کردن موضوع موارد نقض حقوق بشر در عربستان، سبب گستاخ‌تر شدن مقامات این کشور در ادامه شکنجه و اعدام تظاهرکنندگان شده است.

ایندیپندنت نوشت: عربستان یکی از کشورهایی است که سوابق اعدام‌های فراوان و وضعیت بد حقوق بشر در آن به طور پی درپی مشاهده می‌شود.


منبع: الف

تابش: رفع محدودیت‌ها صدای غالب در این انتخابات بود

نایب رئیس فراکسیون امید مجلس شورای اسلامی رفع محدودیت‌ها را صدای غالب در این انتخابات عنوان کرد و گفت که باید با تمکین به این قاعده دموکراتیک به دنبال گفت‌وگو و اجماع ملی بر سر همه مسائل کشور باشیم.

به گزارش ایسنا، محمدرضا تابش در نطق میان دستور خود در جلسه علنی صبح امروز (یکشنبه) مجلس ضمن تبریک فرارسیدن ماه مبارک رمضان، گفت: ماه خرداد را آغاز کرده‌ایم، ماه حادثه‌ها و حماسه‌ها، ماهی‌ که خلاصه تاریخ انقلاب اسلامی است. امسال بر گذشت تاریخ از هر روز آن تأمل کنیم و از دیروز برای امروز و فردای خود، جامعه و کشورمان درسی بیاموزیم.

وی افزود: در آستانه پنجاه‌ و چهارمین سالگرد ۱۵ خرداد هستیم؛ نقطه عطف مبارزات علیه استبداد و به تعبیر حضرت امام (ره) نقطه امید به رهایی. تاریخ را دوباره بخوانیم. امسال چهلمین سال رحلت دکتر علی شریعتی است. ۲۹ خرداد نماد حضور موثر روشنفکر مسلمان در متن زندگی و تلاش مردم. دغدغه‌ها و دستاوردهای بزرگان اندیشه را پاس بداریم. سی پنجمین سالگرد حماسه آزادی خرمشهر است. سوم خرداد، روزی که حیات و عزت و امید به میان همه ایرانیان بازگشت. از روزهای پر درس تاریخ به سادگی نگذریم. چهاردهم خرداد، از روزی که روح خدا به خدا پیوست هم بیست و هشت سال گذشته است. اندیشه‌ها، آرمان‌ها و وصایای امام راحل را بازخوانی کنیم و پاس بداریم.

نماینده مردم اردکان در مجلس با اشاره به سالروز حماسه دوم خرداد نیز گفت: روز پیروزی مردم سالاری در ایران هم امسال ۲۰ ساله شد. روزی که ملت بزرگ ایران با انتخاب سیدمحمدخاتمی پیامی نو به تاریخ داد؛ پیام حرمت انسان، قدرت جامعه مدنی، منزلت جهانی ایران گشایش فرصت‌های جدید برای بهبود معیشت مردم و اقتصاد ملی. ملت را امروز از آن سرمایه‌های ملی محروم نکنیم.

تابش با اشاره به حماسه بزرگ مشارکت و آگاهی و انتخاب مردم در روز ۲۹ اردیبهشت اظهار کرد: به نمایندگی از مردم فهیم و متدین شهرستان اردکان و استان یزد افتخار می‌کنم که با مشارکت نود و چهار درصدی خود در انتخابات و رأی چشمگیر به آقای دکتر روحانی، در این حماسه ملی سهم و نقش ویژه‌ای داشتند و انتخابات شوراها نیز با مشارکت آنها به بهترین نحو ممکن برگزار شد. قدردان این مردم خوب باشیم و بر حل مشکلات آنها کمر همت ببندیم. خصوصاً تامین آب برای استان یزد که یک مسئله حیاتی است. به عنوان نماینده همه مردم ایران در مجلس، به شور و شعور و مدنیت ملت ایران در خلق حماسه اردیبهشت، می‌بالم.

وی یادآور شد: باید قدردان راهنمایی ها و دوراندیشی‌های رهبر معظم انقلاب باشیم که با اعتماد به ملت و اعتبار بخشیدن به صندوق رأی، زمینه‌ مشارکت و رقابت حداکثری  مردم و ارتقای منزلت ایران در جهان را فراهم ساختند.

این نماینده مجلس ضمن تبریک به روحانی وی را منتخب شایسته ملت و همچنین جهانگیری را مدافع شایسته حق و حقیقت توصیف کرد و گفت: از همه فعالان سیاسی و مدنی و اجتماعی و فرهنگی و همه ناظران و مجریان و برگزار کنندگان این انتخابات که توانستند دوباره به مردم امید و به کشور اعتبار ببخشند، قدردانی می کنیم.

نایب رئیس فراکسیون امید مجلس ادامه داد: مردم کار خود را به نحو احسن انجام دادند، اما کار دولت و مجلس و نظام آغاز شده است تا به مسائل و انتظارات و مطالبات مردم به جدیت و سرعت و صراحت پاسخ گویند. مردم هم نشان دادند که چه می‌خواهند و هم نشان دادند که چه نمی‌خواهند. با رأی خود گفتند که از چه می‌ترسند و به چه امید دارند. اکنون وظیفه ماست به همه خواسته‌ها و امیدهای مردم که با صراحت و متانت در همه جای ایران مطرح شده است، توجه کنیم.

تابش با بیان اینکه مردم در عمل نشان دادند که به نظام جمهوری اسلامی علاقمندند، به قانون اساسی پایبندند و با همه کمبودها و مشکلاتی که دارند راهی را که دولت تدبیر و امید برای اداره کشور برگزیده است بر وعده های دیگران ترجیح می‌دهند افزود: مردم به پیشبرد اصلاحات و منش اعتدال، دل بسته‌اند و راه غلبه بر مسائل پیش رو را گفت و گو و مردم‌سالاری می‌دانند و در عین حال بر رفع محدودیت‌ها برای حضور همه اندیشه‌ها و ظرفیت‌ها در توسعه همه جانبه کشور تأکید دارند.

این نماینده مجلس رفع حصر و محدودیت‌ها را فصل مشترک و صدای غالب در این انتخابات عنوان و تاکید کرد: پس بیایید و بیائیم با تمکین به این قاعده دموکراتیک به دنبال گفت‌وگو و اجماع ملی بر سر همه مسائل کشور باشیم و با هم همه آنها را حل کنیم. اجماع ملی بر سر حاکمیت قانون و احقاق حقوق شهروندی، بر سر دفاع از آزادی‌های مصرح فردی و اجتماعی، بر سر حل مسأله اشتغال مولد، بر سر حل مسائل زیست محیطی و آب، بر سر اصلاح ساختارهای اداری و اجرائی بر سر مطالبات جوانان و زنان و نخبگان و اقوام و بر سر همه چالش‌ها و ابر چالشهایی که امروز برابر جامعه و نظام قراردارد. البته لازمه این اجماع و تفاهم، گذر از سوء ظن‌ها به حسن‌ظن‌هاست. زمان به ما اجازه نمی‌دهد که فرصت‌ها را از دست بدهیم و از سرمایه های معنوی و ملی در جهت تحرک هرچه بیشتر، قدم بر نداریم.

وی خاطر نشان کرد: باید همه دست به دست هم بدهیم و در جهت توفیق هر چه بیشتر دولت آینده که توفیق نظام، توفیق رهبری معظم انقلاب و توفیق ایران عزیز است، لحظه ای درنگ نکنیم. ما در فراکسیون امید راه تعامل و همراهی و همکاری با سایر فراکسیون‌ها و دولت را وجهه همت خویش قرار داده ایم و انتظار همراهی داریم تا آرامش و امنیت مردم و پیشرفت و توسعه کشور رقم بخورد.

نماینده مردم اردکان در مجلس اضافه کرد: کار نمایندگان محترم مجلس، کمیسیون‌ها و فراکسیون‌ها از این پس سنگین‌تر و جدی‌تر است. بکوشیم که در این راه اشتباه نکنیم و زمان را از دست ندهیم. آب این رود به سرچشه نمی‌آید باز/ بهتر آنست که غفلت نکنیم از آغاز.


منبع: الف

لیست مشترک فراکسیون‌های ولایت و مستقلین برای انتخابات هیات رئیسه

عضو فراکسیون نمایندگان ولایی مجلس گفت: فراکسیون ولایت و فراکسیون امید لیست های جداگانه ای برای انتخابات هئیت رئیسه به مجلس ارائه می کنند.

حمیدرضا فولادگر در گفتگو با مهر در خصوص انتخابات هیئت رئیسه گفت: فراکسیون مستقلین و نمایندگان ولایی لیست واحدی را برای انتخابات هیئت رئیسه ارائه خواهند داد.

وی ادامه داد: آقای لاریجانی گزینه ریاست مجلس از سوی این دو فراکسیون و بقیه گزینه ها شامل نواب رئیس و اعضای هیئت رئیسه در جلسه مجمع عمومی فراکسیون ولایت با رأی نمایندگان انتخاب خواهندشد.

فولادگر اظهار داشت: فراکسیون امید نیز لیست جداگانه ای برای انتخابات هیئت رئیسه ارائه می کند.

عضو فراکسیون نمایندگان ولایی مجلس با اشاره به برخی خبرها مبنی بر کاندیداتوری مسعود پزشکیان برای ریاست مجلس افزود: امروز با آقای پزشکیان صحبت کردم ایشان قصد کاندیداتوری برای ریاست مجلس را ندارند.


منبع: الف

محکومیت میلیاردی یک شرکت لبنیاتی در تهران

یک شرکت لبنیات پاستوریزه به پرداخت ۱۱۷ میلیارد ریال جزای نقدی در حق دولت محکوم شد.

به گزارش تعزیرات حکومتی استان تهران، با شکایت سازمان حمایت از حقوق مصرف‌کنندگان، یک شرکت لبنیات پاستوریزه در تهران به اتهام افزایش غیرقانونی محصولات لبنی از سوی شعبه هشتم تجدیدنظر تعزیرات حکومتی استان تهران به پرداخت مبلغ ۱۱۷ میلیارد و ۵۹۵  میلیون و ۳۷۳ هزار و ۱۳۶ ریال  جریمه نقدی در حق دولت و ممهور نمودن پروانه واحد به مهر تخلف اول محکوم شد.
 


منبع: الف

محمدرضا تاجیک:رئیسی تمام نشده است این آغاز بازی اوست / فاصله جدی میان روحانی و عارف وجود دارد/ اصلاح طلبان نباید تمام تخم‌مرغ‌هایشان را در سبد دولت روحانی بگذارند

 
جناب دکتر! علی‌رغم اینکه نقش کلیدی آقای عارف در سال ۹۲ باعث پیروزی حسن روحانی به عنوان رئیس‌جمهور شد و در سال ۹۶ نیز عارف به‌عنوان رئیس شورای سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان و رئیس فراکسیون امید حمایت همه‌جانبه‌اش را از حسن روحانی اعلام کرد، اما شاهد بودیم که حسن روحانی در نطق پس از انتخاباتی خود از همه افراد حتی آقای لاریجانی تشکر کرد، به جزمحمدرضا عارف! آیا باید نام نبردن از عارف از سوی حسن روحانی را اشتباهی سهوی بدانیم؟ یا این موضوع دلیل دیگری بر اختلافاتی است که حسن روحانی و تیم او و حزب اعتدال با عارف به‌ویژه پس از جریان ریاست مجلس پیدا کرده است؟

ظاهرا روحانی و تیم او همچنان لاریجانی را به عارف ترجیح می‌دهند.مردم ما، آقای عارف را به اخلاق، تواضع، فروتنی، به بزرگی و بزرگواری می‌شناسند، آقای عارف به تجربه نشان داده که در آنجایی که باید از خودش برای یک حرکت جمعی و منافع جمعی عبور کند، تردید و درنگ نخواهد کرد. تنها زمان و تنها کنشی هم که نیازمند تقدیر و تشکر نیست، زبان و کنش اخلاقی و متواضعانه است. این زبان اعتبارش را از خودش می‌گیرد و اعتبارش را هرگز از تقدیر و پاسخ و تشکر دیگران نمی‌گیرد. چنین کنش و زبانی تاریخ‌ساز و سیاست‌ساز است. ما نیازمند چنین کنش‌هایی هستیم کنش‌هایی که درون‌مایه و سویه اخلاقی داشته باشند.

دوستان و اطرافیان ایشان، از جمله شما چنین سوالی برایتان پیش آمده که چرا روحانی نامی از عارف نبرده است؟ وگرنه شخص عارف اساسا چنین ذهنیت و سوالی برایش پیش نیامده و نخواهد آمد.

همه شاهد بودیم آقای عارف چه به لحاظ یک شخصیت حقیقی و چه به لحاظ یک شخصیت حقوقی، چه به لحاظ اینکه رئیس شورای سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان است، چه به لحاظ اینکه رئیس بنیاد ایرانیان شناخته می‌شود و چه به لحاظ اینکه ریاست فراکسیون امید مجلس را برعهده دارد، تمامی استعدادها و امکان‌های فردی و جمعی خود را مصروف و معطوف انتخاب عقلایی، یعنی آقای روحانی کردند تا ایشان رای بیاورد. ایشان از تمامی امکانات و شرایطش استفاده کرد تا بتواند نوعی تهییج و تحریک و ورود به افکارعمومی را ممکن کند و جامعه را از خمودگی خارج کند. ایشان همچنین تلاش وافری کردند برای بسیج اصلاح‌طلبانی که ترجیح داده بودند از متن به حاشیه بروند تا انتخاب عقلایی او که حسن روحانی بود رای بیاورد. از همین روی بسیاری که شاهد این تلاش‌ها بودند انتظار داشتند یک نوع پاسخ اخلاقی از طرف مقابل داده شود، ولی به هر علتی این پاسخ داده نشد و طبیعی است این عدم پاسخ موجب نوعی ذهنیت خاص در فضای دوستان و اطرافیان آقای عارف شود.

اما توصیه من این است؛ همان طور که جناب عارف به هیچ‌وجه نیازمند چنین تقدیر و تشکری نیستند دوستانی از جمله شما هم مدارا کنید.
فراموش نکنیم دولت کنونی در ۴ سال آینده همواره در زمان‌ها و هنگامه‌های متعددی به آقای عارف و عقبه اجتماعی و سیاسی ایشان احتیاج پیدا می‌کند و خوب است که این تعامل و فضای دوطرفه به وجود بیاید، تصور من نیز این نیست که یک فاصله جدی میان آقای روحانی و عارف وجود دارد و جناب عارف تلاش می‌کند که با تمامی فاصله نظری، مدیریتی، گفتمانی و جریانی که ممکن است با جریان اعتدال و آقای روحانی داشته باشد، این فاصله را به حداقل برساند و پلی برای از میان بردن این فاصله به وجود بیاورد ما هم باید تلاش کنیم تا با همین سیاق دولت کنونی را تقویت کنیم تا ان‌شاءالله در کارش موفق باشد.

**
آیا می‌توان پذیرفت که آقای روحانی در آن نطق خود عارف را از یاد بردند؟ و آیا می‌توان پذیرفت تیم روحانی نیز همان تلاش عارف برای نزدیکی روحانی و عارف به یکدیگر را انجام می‌دهد؟

آقای عارف بزرگتر از آن است که کسی او را نبیند یا او را نشنود یا او را از یاد ببرد. به هر حال تلاش‌هایی است که ایشان را به حاشیه بکشانند یا کاری کنند که او دیده نشود. محرز است که برخی جناب آقای عارف را زیر سایه پاک‌کن خود قرار داده‌اند و نه زیر سایه قلم خود. اما نقش و نقاشی بزرگ ایشان را هر قدر بیشتر پاک کنند و در حاشیه قرار دهند و بیرون از حوض نقاشی بگذارند، او باقی می‌ماند. او نقشی است که هیچ نقاشی نمی‌تواند او را بیرون از قاب خود بگذارد، البته این بدان معنا نیست که برخی شیطنت نمی‌کنند تا هم درجریان فضای اصلاح‌طلبی و هم در سطح جامعه عارف‌زدایی داشته باشند و کاری کنند تا با فربه‌کردن برخی از مسائل حاشیه‌ای، ایشان را از متن خارج کنند.

اما ایشان حرکت اخلاقی، متواضعانه خودشان را انجام می‌دهند این حرکت به شکلی کارآمد عمل می‌کند که هیچ حربه‌ای امکان مصاف با آن را ندارد، آینده جامعه ما از آن کسانی است که به سیاست، به دیده اخلاق نگاه می‌کنند.

**
این اصرار به عارف‌زدایی را در چه می‌بینید؟ علاوه بر کسانی از نزدیکان روحانی و حزب اعتدال عده‌ای هم در بین خود چهره‌های اصلاح‌طلب بر این عارف‌زدایی همت گماشته‌اند و می‌خواهند نام او را محو کنند؟

اولین دلیلی که در پاسخ به سوال شما باید بگویم این است که از آقای عارف نمی‌توان به عنوان یک ابزار استفاده کرد. برای عارف بیشتر از هر چیزی اخلاق و ارزش‌های اخلاقی مهم است و سیاست در نزد ایشان نوعی توزیع مقتدرانه ارزش‌های اخلاقی جامعه معنا پیدا می‌کند، ایشان به سیاست اینگونه نگاه نمی‌کند که چه کسی می‌برد ؟ یا چه طور می‌برد؟ و برای این بردن به هر چیزی متوسل شده و هر موضوعی را توجیه کند.

بلکه برای ایشان مهم است که هدف سیاست تحقق ارزش‌ها باشد، اگر بتوانیم ارزش‌ها را پیاده کنیم یک جامعه بالنده همراه با مدیران دست پاک خواهیم داشت و بالاخره یک جامعه و نظام مشروع داریم. برای عارف چنین فضایی مهم است، بنابراین وی هیچ‌گاه اجازه نمی‌دهد که دیگران از او ابزاری استفاده کنند برای همین عده زیادی ترجیح می‌دهند که با کارتی بازی کنند که بتواند منافع آنها را در هر شرایطی تحت پوشش قرار دهد یا در مواقع لزوم از آن کارت به طور ابزاری استفاده کنند و چون چنین چیزی را در آقای عارف نمی‌بینند، عارف‌زدایی را در دستورکار قرار می‌دهند.


در مورد آن ۱۶ میلیون و ۲۳ میلیون ر‌ای انتخاباتی، تحلیل‌های متفاوتی مطرح می‌شود. عده‌ای می‌گویند این ۱۶ میلیون آمار بالایی است، آماری که برای نخستین بار یک رئیس‌جمهور مستقر علیه خود می‌بیند! از سویی دلیل بخش بزرگی از آن ۲۳ میلیون رای را به خاطر ترس از رقیب روحانی می‌دانند و نه به خاطر علاقه به حسن روحانی. عده‌ای هم ۱۶میلیون رای رئیسی را با مجموع ۱۶میلیون رای اصولگرایان در سال ۹۲، مقایسه می‌کنند و این رای ثابت را، به معنای ثابت‌بودن آرای اصولگرایان در ادوار مختلف و به معنای حداکثر ظرفیت این جناح می‌دانند. شما آرای ۲۳میلیونی و ۱۶میلیونی در دو جناح را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ این دو میزان رای چه نشانه‌هایی برای هر دو جریان دارد؟

اتفاقی که افتاده این است، دو کمپ شکل گرفته؛ این دو کمپ، تجمیع هویت‌های سیاسی و اجتماعی مختلف هستند. نه کمپ اصولگرایان متشکل از یک نوع هویت، جریان سیاسی، ایدئولوژی، مرام و گفتمانی یگانه است نه کمپ اصلاح‌طلبان و اعتدالگرایان. به بیان دیگر در این مصاف دو طیف گسترده‌ای که در درون خودشان هفتاد و دو ملت را داشته‌اند در مقابل یکدیگر صف کشیده‌اند، مردم با انگیزه‌ها و انگیخته‌های گوناگون وارد این مصاف و بازی انتخاباتی شدند. بنابراین نمی‌توان فرض کرد که ما با یک جریان یگانه‌ مواجهیم که می‌توانیم رفتارشان را براساس فرم‌ها، علل، عوامل و انگیزه‌های مشخص تحلیل کنیم. این انگیزه‌ها از انگیزه‌های ایدئولوژیک هست تا انگیزه‌های کاملا مادی معطوف به زندگی روزمره. از انگیزه‌های آرمانی و هدفمندی که وجود دارد تا انگیزه‌هایی که کاملا ملموس و انضمامی است و به منفعت شخص برمی‌گردد.

از انگیزه‌هایی که به دلیل نفی رقیب بوده تا انگیزه‌هایی که تایید کاندیدای مطلوب بوده است، از انگیزه‌هایی که یک فضای هراس را در درون خودش متجلی کرده تا انگیزه‌ها و انگیخته‌هایی که یک نوع امید به آینده بهتر را در خودش دارد. از انگیزه‌های ایجابی تا انگیزه‌های سلبی. اینکه مردم ایران در کجای این طیف قرار گرفته و با چه انگیزه و انگیخته‌ای وارد این طیف شده‌اند کاملا با یکدیگر متفاوت است.

اما در یک تحلیل مشخص باید گفت معمولا رای ثابت جریان اصولگرایی حدود ۵ تا ۶ میلیون رای است که یک رویه ثابتی دارد. این ۶ میلیون بیشتر با انگیزه‌ها و انگیخته‌های خاص گفتمانی، وارد عرصه می‌شوند و طیف مقابل هم تقریبا دو برابر این پایگاه اجتماعی و سیاسی کشور را داراست. ولی بقیه آرا به کسانی برمی‌گردد که در آستانه انتخابات ما از آنها به‌عنوان قشر خاکستری نام می‌بریم به‌غیراز آرای خاکستری، قشرها و دهک‌های پایینی هم هستند که حضورشان در یک عرصه سیاسی ارتباط تنگاتنگی به رفتار جریانی که می‌خواهد قدرت را در دست بگیرد، دارد، اینکه این جریان چقدر می‌تواند در گشایش زندگی روزمره این قشر نقش داشته باشد، بسیار برای این دهک‌ها اهمیت دارد.

در انتخابات امسال دو جناح تلاش کردند دهک‌های پایین را به سود خود جذب کنند و سعی کنند این فضا و این قشر را به حرکت درآورند، حرکتی که بتواند در بازی آنها قراربگیرد.

با این حال باید این را گفت که میزان رای رقیب حسن روحانی جدی است و این نشان می‌دهد که در این ۱۶ میلیون رای، اصولگرایان هم رای ثابت جناح و حزب خود را دارند و هم رای بسیاری از اقشار تهیدست و دهک‌های پایین را جمع کرده‌اند. رای اقشار حاشیه‌نشین‌ شهرها را می‌شود در این ۱۶میلیون احساس کرد، به نظر من این رای، رای خیلی جدی است و حسن روحانی نیز باید خیلی جدی به آن نگاه کند. رئیس‌جمهور مطمئنا رئیس‌جمهور آن ۱۶ میلیون نیز هست و باید حتما تمهیداتی در مورد آن اندیشیده شود. باید به این بخش از جامعه ورود بیشتری از سوی دولت دوازدهم شده و به تقاضای این ۱۶ میلیون پاسخ جدی داده شود. به‌خصوص بخشی که مربوط به قشر تهیدستان است.
**
چرا اصلاح‌طلبان هیچ وقت نتوانستند اقشار کم‌درآمد و مربوط به دهک‌های پایین را به سمت خودشان جذب کنند، مطمئنا این ایرادی نیست که منحصر به سال ۹۶ باشد، فکر می‌کنم اصلاحات همیشه این مشکل را داشته است؟

بله! این نقدی است که به جریان اصلاح‌طلبی وارد است. جریان اصلاح‌طلبی از یک طرف یک جریان عمدتا نخبه‌گرا بوده است. از طرف دیگر این جریان و قشر روشنفکر این جریان، در ورطه پوپولیسم‌گریزی افتاده است و از پوپولیسم دیوی ساخته که نباید به ساحت اصلاح‌طلبی نزدیک شود وگرنه بال و پر این جریان می‌سوزد. زبان اصلاحات به علت همین فاصله‌ای که با آموزه‌ها و آموخته‌های پوپولیستی پیدا کرده، بیشتر نخبه‌گرا شده است. بیان و زبانی است که عده‌ای خاص می‌فهمیدند. بیان و زبانی که بیشتر طبقات متوسط و بالای جامعه را جذب کرده است تا طبقات پایین جامعه را. (البته طبقات پایین جامعه هم حرف‌های پوپولیستی را درک می‌کنند) از همین روست که بیشتر حرکات و استراتژی‌های انتخاباتی اصلاح‌طلبان نیز در مراکز شهرها ساماندهی می‌شود. اصلاحات در مراکز شهرها به‌ویژه شهرهای بزرگ است که سازمان رای خودش و عقبه اجتماعی‌اش را جست‌وجو می‌کند و کمتر در روستاها و شهرهای کوچک چتر گفتمانی خویش را پهن می‌کند. برخلاف گروه مقابل (اصولگرایان) که چون می‌داند در مراکز و شهرهای بزرگ چندان اقبال اجتماعی ندارد، استراتژی تسخیر مرکز از طریق تسخیر پیرامون را شروع کرده است.

برخلاف اصلاح‌طلبان که تسخیر مراکز را در مرحله نخست خود قرار داده‌اند و طبیعتا این نقطه‌ضعف ما اصلاح‌طلبان محسوب می‌شود، اینکه ما به‌راحتی تکایا و مساجد را از دست می‌دهیم نقطه‌ضعف ماست. نهادهای مردمی که می‌توانند با توده‌های مردم رابطه وسیع برقرار کنند را به‌راحتی از دست داده‌ایم و این اصلا خوب نیست باید تلاش کنیم این نقطه‌ضعف‌مان را مرتفع و تلاش کنیم که برای دوره‌های آتی زبان و بیانی روان داشته باشیم تا بتوانیم با توده‌های مردم هم رابطه برقرار کنیم.
**
شواهد نشان می‌دهد همیشه بعد از ۸ سال، چرخش قدرت در کشور روی می‌دهد، اکنون چه باید کرد که بعد از ۸ سال دولت روحانی، دوباره میدان به دست اصولگرایان نیفتد؟ محتمل است با توجه به اینکه در این ۴ سال انتقادات زیادی به روحانی می‌شد و همیشه بعد از ۸ سال انتقادات بیشتری به روسای‌جمهور و قاعدتا به حسن روحانی وارد خواهد شد، باز هم رویگردانی مردم از اصلاحات و شیوه تحریم انتخابات از سوی برخی را داشته باشیم، نکاتی که برای روی کار آمدن یک رئیس‌جمهور اصولگرا که همیشه از آرای ثابتی برخورداراست کافی است.

به چند نکته باید توجه کنیم. ما باید یک برنامه استراتژیک داشته باشیم. در وهله اول باید هم تلاش کنیم، هم همراهی کنیم و هم دعا کنیم که دولت روحانی موفق شود. ما یک سرمایه انسانی و اجتماعی ۲۴ میلیونی را به دولت کنونی دادیم. باید تلاش کنیم طی این ۴ سال اگر دولت این سرمایه را با ارزش افزوده و سودش به ما پس نمی‌دهد، اصل آن را به ما پس بدهد تا با ریزش روبه‌رو نشویم.
**
یعنی همان آرای خاکستری و تحریم‌کننده‌های انتخابات که این بار رای دادند.

باید تلاش کنیم دولت به این ۲۴ میلیون لطمه نزند و در این ۲۴ میلیون ریزش نداشته باشیم. ما انتظار سود و ارزش افزوده نداریم، اما انتظار داریم، کارکرد دولت به‌گونه‌ای باشد که به اصل این سرمایه گرانسنگ ۲۴ میلیونی لطمه جدی وارد نکند. پس لاجرم در اولین گام باید تلاش کنیم که دولت موفق شود.
در دومین گام، باید جریان اصلاح‌طلبی فاصله انتقادی خودش را حفظ بکند، به حریم و حرمت خودش توجه کند. من به لحاظ نقطه‌نظر استراتژیک این را می‌گویم که جریان اصلاح‌طلبی فربه‌تر از دولت کنونی است. ما نباید خودمان را به دولت تقلیل بدهیم و تمامی تخم‌مرغ‌هایمان را در سبد دولت بگذاریم، جریان اصلاح‌طلبی یک جریان اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و تاریخی ماست و به هر حال نمی‌تواند صرفا در ماکرو پلتیک و در سطح کلان خلاصه شود.

ما باید آن را در جایی بیرون از دولت بجوییم و تلاش داشته باشیم آن حیات توفنده و بالنده اصلاحات حرکت‌های خودش را ادامه بدهد تا کامیابی‌ها و ناکامی‌های دولت ضربه مهلکی به اصل جریان اصلاح‌طلب وارد نکند، پس کاملا معتقدم باید در آنجایی که فاصله گفتمانی داریم و در آنجایی که جریان اصلاح‌طلبی یک فضای فراگیرتر و فراخ‌تر و وسیع‌تر از جریان دولت پیدا می‌کند، سرمایه‌گذاری و تلاش‌هایمان را شکوفاتر کنیم تا بتوانیم با اقشار مختلف مردم رابطه جدی برقرار کنیم، بنابراین این هم حرکت دیگری است که باید انجام داد تا بتوانیم در چهار سال بعد از روحانی نیز فضای مردمی را به نفع خودمان داشته باشیم.

نکته بعدی آنکه باید از همین حالا برنامه‌ریزی کنیم تا بتوانیم وارد عقبه اجتماعی رقیب شویم و در آنجا که ضعف و خلا داشته‌ایم (جذب دهک‌های پایینی که در سوال قبلی به آن پاسخ دادم) حرکت ساماندهی شده‌ای را انجام دهیم.

ما باید حرکتمان در چند سال آتی را دقیقا از همان جایی آغاز کنیم که خلا، فقدان و ضعف داریم. آنجایی که نقطه قوه ماست، نقطه قوت است. باید نقطه‌ضعف‌ها را بجوییم.

ما باید در جایی کشت کنیم که زمین‌های بایر و فضای شوره‌زار ما به لحاظ اجتماعی محسوب می‌شود. باید تلاش کرده تا آنجا را آباد کنیم و به تقاضاهای آنجا و قشر تهیدست پاسخ دهیم تا بتوانیم عقبه‌های اجتماعی رقیب را هم از آن خود کنیم. در این صورت است که ما می‌توانیم بعد از روحانی ۸ سال خود را امتداد دهیم، اما اگر در ۴سال آینده، این تمهیداتی که گفتم را انجام ندهیم. طبیعتا باید انتظار تغییر و چرخش قدرت به سود رقیب را داشته باشیم.
**
حسن روحانی در سال ۹۶، وعده‌ای داد که خیلی‌ها آن را وعده وحشتناکی توصیف می‌کنند، چون تحقق آن دور از دسترس به نظر می‌آید. اینکه «او همه تحریم‌های ایران را در این ۴ سال برمی‌دارد.» و عدم تحقق این وعده به زیان اصلاحات و اعتدال تمام خواهد شد.

بله! البته حسن روحانی این سخن خود را به اما و اگرها مشروط کرد و اینکه باید ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار باشند تا این اتفاق بیفتد. تحقق این وعده مستلزم ایجاد تمهیدات و مقدمات، زمینه‌ها و ملزومات بسیار سنگین‌ و سخت است و یک اراده حاکمیتی و اراده تمام کنشگران فردی موثر در جامعه و تمام نهادهای قدرت را می‌طلبد.

نخست باید فضای روانی، ذهنی و ایدئولوژیک جامعه فراهم شود تا آن حرکت‌ها انجام شود بدون این موضوع، هر حرکتی در این زمینه عقیم باقی می‌ماند.
بنابراین فعلا من این سنگ (رفع همه تحریم‌ها) را سنگی برای پرتاب نکردن می‌دانم و خیلی بعید است که امکان برداشتن و پرتاب‌کردن این سنگ سنگین میسر باشد، اما باید دید که دولت فعلی چگونه از عهده این موضوع برمی‌آید.
**
فکر نمی‌کنید وعده رفع همه تحریم‌ها، از سوی روحانی بلای جان اصلاح‌طلبان در چهار سال بعد شود، به‌خصوص اینکه همین رفع تحریم‌های هسته‌ای هم نیمه‌کاره مانده است، اما چون در ۴ ساله اول، قرار دولت بر رفع تحریم‌های هسته‌ای بود بعضی ناکامی‌ها قابل توجیه شد! حال چگونه می‌توان عدم موفقیت کسی که به صراحت می‌گوید همه تحریم‌های ایران را برمی‌دارد را توجیه کرد؟

می‌گویند روایت رقابت‌های انتخاباتی از آغاز تا زمان رای‌گیری یک روایت است و از پیروزی به بعد روایتی دیگر. در روایت اول که ما قبل پیروزی است. مصاف و جنگ، جنگ و مصاف کلام، شعار و وعده‌هاست. اینکه چه کسی در این مصاف پیروز می‌شود حائز اهمیت است. شمشیرها، شمشیرهای کلامی و شعار است، ولی در فردای بعد از انتخابات این جنگ کلام، جای خودش را به جنگ شمشیرهای برکشیده از نیام، جنگ کنش‌ها، جنگ تصمیم‌ها و جنگ تدبیرها می‌دهد. بعد از انتخابات این مهم است که در شرایط انضمامی چه می‌توانیم بکنیم و چه فضایی را می‌سازیم و چگونه پیش می‌رویم.

این دو فضای مجزای قبل و بعد انتخابات دو نوع مصاف را می‌طلبد، بنابراین هر قدر جنگ کلام و شعار توفنده‌تر و جذاب‌تر باشد بیشتر هم می‌شود روی افکارعمومی تاثیر گذاشت، اما بعد از آن مرحله، یعنی در مرحله دوم و پساانتخابات کار متفاوت است. آقای روحانی نیز در فضای قبل از رای‌گیری نیاز دیده تا از چنین حربه‌ای استفاده کند و چه حربه‌ای گیراتر و جذاب‌تر از اینکه از رفع تمامی تحریم‌ها سخن بگوییم، موضوعی که می‌تواند خیلی کارآمد باشد کما اینکه در ۴سال پیش هم کارساز شد. اما آیا همانطور که راحت می‌توانیم از این حربه برای قبل از انتخابات استفاده کنیم در فردای انتخابات هم می‌توانیم؟من بعید و سخت می‌دانم.

به هر حال سیاست، علم ممکنات است و علمی است که غیرممکنات را ممکن می‌کند و ممکن است تصمیمی درباره آن اندیشیده شود. اینکه آیا بشود از عهده این وعده برآمد، را نفی نمی‌کنم، اما با شرایط انضمامی که از جامعه‌ام فهم و درک می‌کنم، آن موضوع را امر بسیار ثقیل و دشواری می‌دانم و فقط امیدوارم ان‌شاءالله حسن روحانی از عهده این کار بربیاید.
**
حسن روحانی درباره برخی وعده‌ها و توقعات مردمی از حسن روحانی (مثل رفع برخی مشکلات سال ۸۸) گفت که حل بعضی از مشکلات به میزان آرای او بستگی دارد و اینکه وی هر چقدر با رای بیشتری رئیس‌جمهور شود توان بیشتری برای انجام آن امور و رفع آن مشکلات دارد. آیا شما این گفته را قبول دارید؟ یا معتقدید که رئیس‌جمهور، رئیس‌جمهور است چه ۵۱ درصد آرا را داشته باشد، چه ۹۰درصد؟ و بایستی در چارچوب ریاست‌جمهوری بتواند کارهایی انجام دهد؟! و آیا میزان ۵۷درصد آرایی که حسن روحانی در سال۹۶ کسب کرده است را می‌توان رای خوب و کافی برای او و تحقق وعده‌هایی که می‌گفت آنها را انجام خواهد داد، باشد؟

ببینید! بیش از آنکه این صحبت درباره میزان آرا را ناظر بر کارآمدی دولت آینده بدانم ناظر بر تسابق گفتمانی و کلامی می‌دانم که در آن شرایط حسن روحانی به آن نیاز داشت. ایشان واقف و آگاه بود که باید بیشترین تلاشش را بکند تا زیبای خفته را بیدار کند و قشر خاکستری را به حرکت در بیاورد و آنها را تهییج و تحریک کند تا وارد صحنه شوند و می‌دانست که هر قدر بتواند این صحنه اجتماعی را بیشتر تهییج کند، امکان پیروزی‌اش در مشارکت مردمی بیشتر خواهد بود. به هر حال او می‌دانست که امکان پیروزی ایشان در مشارکت حداکثری مردم نهفته است، بنابراین از تمامی تکنیک‌ها و تاکتیک‌ها که می‌توانست این مهم را محقق کند، بهره برد.

اما آیا رای بیشتر می‌تواند دولت را کارآمد کند؟ بی‌تردید دولت با یک پشتوانه مردمی وسیع‌تر می‌تواند فضای بیشتری برای کنشگری یک دولت فراهم کند، اما همانطور که شما هم در سوالتان به آن اشاره کردید، رئیس‌جمهور با ۵۰ درصد به علاوه یک رای هم رئیس‌جمهور است و به لحاظ قانونی، دارای یکسری چارچوب اختیارات است و قواعد و قوانینی وجود دارد که اختیارات ایشان را مشخص کرده است. حال چه با ۵۰ درصد رای، چه با ۶۰ درصد رای، چه با ۹۰ درصد رای.

در چارچوب قانون و اختیارات رئیس‌جمهور از او انتظاراتی می‌رود و او هم باید در چارچوب وظایف قانونی و اختیارات انتظارات مردم را پاسخ دهد.
**
بیاییم راجع به رقبای حسن روحانی در انتخابات صحبت کنیم، کنار کشیدن آقای قالیباف آیا واقعا به سود رئیسی بود؟ یا به زیان جریان اصولگرا تمام شد؟ خیلی‌ها می‌گویند اگر هر دو نامزد اصولگرا باقی مانده بودند انتخابات به دور دوم می‌کشید، چون قالیباف دارای ظرفیت رایی بود که لزوما به سمت رئیسی نمی‌رفت و با انصراف قالیباف بخشی از آن آرا به سبد روحانی ریخته می‌شد؟ آیا چنین موضوعات و تحلیل‌هایی را باور دارید؟

برخلاف برخی از دوستان ما که حرکت آقای قالیباف را یک حرکت شخصی تلقی می‌کنند مفروض من این است که در پس و پشت این حرکت یک خردجمعی وجود داشت و یک نوع تغییر استراتژی یا تغییر در استراتژی صورت گرفت. به نظر می‌رسد که عقلا و تصمیم‌سازان اصولگرایی بر اساس یک تحلیل و تخمین نه‌چندان انضمامی و درست از جامعه، در مقطعی به این نتیجه رسیدند که آنها می‌توانند در همان مرحله اول پیروز انتخابات باشند و قادر خواهند بود بازی را در همان وقت قانونی، تمام کنند، بنابراین احتیاج به وقت اضافه ندارند. در حالیکه استراتژی نخست این جریان آن بود که بازی را به وقت اضافه بکشند، بنابراین این جریان ابتدا تلاش داشت نیروهایی که می‌توانند در این فضا آرای روحانی را به خطر بیندازند وارد صحنه شوند و بازی را به مرحله دوم بکشانند، اما در مرحله‌ای، این جناح به این نتیجه رسید که می‌تواند در همان مرحله اول، بازی را به نفع خودش تمام کند. در این زمان بود که آنها تجمیع کاندیدا انجام دادند و درخواست کردند تا کاندیداهای دیگری که رای نامزد اصلی را می‌شکنند کنار بکشند. اقدام قالیباف تنها می‌تواند بر اساس چنین تحلیلی صورت گرفته باشد.

اینکه اصولگرایان به این نتیجه رسیدند که می‌توانند در همان مرحله نخست به پیروزی برسند. برای همین از استراتژی اول گذر کردند و به‌دنبال اجرای استراتژی دوم، یعنی پیروزی در همان دور اول افتادند، اما چون آن تخمین و آن تحلیل غلط بود، این استراتژی نیز به گِل نشست و غلط از آب درآمد. بار دیگر اصولگرایی فریب خودش را خورد و اسیر تحلیل‌ها و تخمین‌های اشتباه شد و واژگونی خودش را به ارمغان آورد، اصولگرایان اسیر توهمات، آرزوها و رویاها شدند و واقعیات جامعه را آنگونه که هست، ندیدند. اصولگرایی توسط خودش شکست خورد و نتوانست هدفی که به‌دنبال آن بود را تحقق بخشد. اگرچه معتقدم بعضی از طرفداران آقای قالیباف بعد از کناره‌گیری قالیباف، ره دیگری رفتند و آن تصوری که جریان اصولگرا از ریخته شدن همه آرای قالیباف به سبد رئیسی داشت درست از آب در نیامد.
**
در کنار آقای قالیباف، بحث آقای رئیسی نیز مطرح است، آیا رئیسی بیشترین ظرفیت اصولگرایی بود؟ و آیا جریان اصولگرا بهترین خود را در این انتخابات سوزاند؟ یا اینکه برخی می‌گویند اساسا هدف اصولگرایی از آوردن رئیسی به پای این انتخابات آن بود تا رئیسی بسوزد را قبول دارید؟

تصور من این نیست که هدف اصلی آن بود تا کسی مثل رئیسی بسوزد. اگرچه این تحلیل را شنیدم، اما بر این باور نیستم که اصولگرایان ایشان را وارد بازی کردند تا اساسا او را از بازی خارج کنند. چنین اعتقادی ندارم. به نظر من جریان آقای رئیسی با یک سناریوی خاص گفتمانی و سیاسی کارش را آغاز کرد تا بتواند از یک موضع فراگیر متعادل معطوف به تمامی جناح‌ها حرکت خودش را ساماندهی کند، اما وقتی در این بازی قرار گرفت، روند اداره آن از دست تیم او و خودش خارج شد و این جریان بازی بود که نحوه بازی را به ایشان دیکته می‌کرد، اینجا بود که خطای استراتژیک ایشان و تیم او، خودش را نشان داد ایشان به اقتضای جریان بازی بود که بازی خودش را ساماندهی کرد و نتوانست بازی خودش را به کلیت جریانی که در آن قرار گرفته بود، تحمیل کند.
از این پس رود خروشان بازی، او را با خودش می‌برد و برای همین چندین خطای جدی استراتژیک در فضای سیاسی انتخابات داشت و نتوانست آنگونه که باید و شاید از این تلاطم و موج‌های سهمگین، خویش را مصون نگه دارد. او اسیر این گرداب‌ها شد و این گرداب‌ها لطمه جدی به رئیسی زد. برای همین باید بگویم تیم آقای رئیسی نه به لحاظ گفتمانی و نه به لحاظ ساماندهی و نه به لحاظ ستادی و کار صف نتوانست ایشان را هدایت کند و این تیم طبیعتا با گذاشتن برگ‌های نامناسب در شرایط نامناسب روی میز رئیسی، بیشتر موجب ریزش آرای ایشان شد تا تقویت.
**
به‌صورت مصداقی می‌توانید به بزرگ‌ترین خطاهای استراتژیک آقای رئیسی اشاره کنید؟

آن چیزی که ایشان سعی کرد به لحاظ گفتمانی نشان دهد با آن چیزی که عمل کرده بود و با آن عقبه‌ای که پشت خودش ساماندهی کرد و نیروهایی که در ستادش جای داده بود، طبیعتا متفاوت و دوگانه بود.

از سویی استفاده از برخی چهره‌های فرهنگی و هنری هم به ایشان بیشتر لطمه زد. ممکن است استفاده از آن چهره هنری در یک مقطع خاص به ظاهر، چند رای برای او کم یا زیاد کند، اما این موضوع یک خطای بزرگ و یک ضربه مهلک حیثیتی به او زد، تا رقیب او، در این بستر به‌خوبی کشت کند. بستر را خود رئیسی برای رقیب فراهم کرد.

خطای استراتژیک دیگر رئیسی آن بود که او آستر و روکش گفتمانی‌اش بسیار ماتریالیستی بود و صرفا در اقشار خاصی خلاصه شد و دو انگاری‌های متضادی ایجاد کرد. آن هم دو انگاری‌های کلیشه‌ای مرسوم که خیلی نمی‌توانست کارآیی داشته باشد.
**
در مدت انتخابات، آقای احمدی‌نژاد به‌شدت و به‌طور متعدد بر این موضوع تاکید داشت که هرگز از کاندیدایی حمایت نمی‌کند و اینکه در تیم آقای رئیسی وزرای سابق او جای گرفته‌اند به وی ارتباطی ندارند، به نظرتان آیا شکست رئیسی را باید یک پیروزی برای احمدی نژاد توصیف کرد؟ اینکه جریان اصولگرا در نبود احمدی‌نژاد ناکام ماند یعنی همان چیزی که احمدی‌نژاد می‌خواست؟

مواضع نظری، اعلامی و تبلیغی آقای احمدی‌نژاد را لزوما منطبق بر مواضع اجرایی ایشان نمی‌بینیم چون بالاخره ما دیدیم که تیم ایشان در پشت سر آقای رئیسی بودند و تلاش کردند فضای ایشان را تداعی کنند، ولی بالاخره به‌عنوان مواضع اعلامی احمدی‌نژاد، او نسبت به این فضا بی‌طرف بود و حداقل حمایت‌گرایانه وارد این فضا نشد. اما در پس و پشت این حرکت نیز نوعی از سیاست نهفته بود. اینکه هم کاری بکنند تا جریان آقای رئیسی از مواهب جریان آقای احمدی‌نژاد بهره ببرد و هم از معایبش گریزان باشد یعنی هم فایده‌های احمدی‌نژادی بودن را داشته باشد و هم زیان‌های آن را نداشته باشد، نوش را داشته باشد و نیش را نداشته باشد. برای همین چنین مسئله‌ای القا شد تا هم تیم احمدی‌نژاد حمایت و تلاش خودش را برای پیروزی رئیسی انجام دهد و هم اگر آفتی هست آن آفت به نام رئیسی نوشته نشود.
**
سرنوشت آقای رئیسی از این پس چه خواهد شد؟ آیا او از عرصه سیاست برای همیشه کنار خواهد رفت؟

به نظر من این آغاز بازی آقای رئیسی است و بالاخره این موجی که ایجاد شده، تلاش خواهد کرد در آینده فراخ و فراخ‌تر و بلندپروازانه‌تر شود و بتواند این موج را توفانی‌تر پیرامون آقای رئیسی سامان بدهد و بازگشت موفقیت‌آمیزی را در ۴سال بعد داشته باشد.
**
آقای شریعتمداری گفته بودند که رای واقعی آقای رئیسی دو برابر رایی است که در انتخابات۹۶ کسب کرده است؟

البته این را یک توهم می‌دانم که بگویم آقای رئیسی دو برابر این ۱۶ میلیون رای دارد و آن را نه یک تحلیل بلکه یک توهم ناشی از آرزو می‌دانم، با این اما و اگرها بازی کردن که اگر فلان اتفاقی می‌افتاد، رئیسی پیروز بود را درست نمی‌دانم، اگرچنین اتفاقی ممکن بود، تمهیدی هم اندیشیده می‌شد تا پیروزی رئیسی رقم بخورد. حال آنکه چنین ضربه‌ای به اصولگرایان وارد آمده. اگر راست می‌گویند در آینده با تمهیداتی آن دو برابر شدن آرا را فراهم کنند و در ۴سال آینده، کاری کنند که چنین اتفاقی بیفتد. ولی بعید می‌دانم چنین فرضی در بین اصولگرایان باشد و آنها در این ۴سال اقداماتی انجام دهند که آرایشان به دو برابر برسد. توصیه من هم به آنها این است «به جای آنکه به فرافکنی دست بزنید و آسمان و ریسمان ببافید که شکست خود را توجیه کنید، تلاش کنید تا از این فرودها مقدمه‌ای برای فراز بسازید، در غیر این صورت اگر در چنبره این چنین توهماتی گرفتار بیایید این شکست تداوم خواهد داشت.»

**
گفتید آغاز بازی رئیسی است. پس پایان بازی قالیباف هم هست؟

به نظر من آقای قالیباف بی‌تردید به‌عنوان یک کنشگر موثر عرصه سیاست آینده باقی خواهد ماند، از یک نقطه‌نظر عقلایی بعید می‌دانم که ضرورتا و لزوما او وارد عرصه رقابت ریاست‌جمهوری شود، اما اینکه آیا ممکن است شرایط به‌گونه‌ای فراهم شود که او بتواند به‌صورت یک آلترناتیو جدی در عرصه ریاست‌جمهوری نقش داشته باشد، بسته به این است که شرایط آینده سیاسی و اجتماعی ما چگونه رقم می‌خورد؟ کارکرد دولت فعلی چگونه خواهد بود؟ و در ۴ سال آینده استراتژی گروه مقابل چه خواهد بود؟ و نقش آقای قالیباف در تمامی سناریوهای آتی اصولگرایان چه می‌تواند باشد؟ اما در شرایط کنونی احساس می‌کنم، اگرچه ممکن است ایشان در عرصه‌های دیگر به نقش‌آفرینی سیاسی به‌صورت توفنده ادامه دهد، اما بعید می‌دانم او دوباره بخواهد شانس خودش را در این عرصه امتحان کند.
**
اصلاح‌طلبان در شوراهای شهر بسیار موفق بودند، در تهران نیز علی‌رغم انتقادهای بسیاری که به نحوه چینش اعضای لیست اصلاح‌طلبان وارد آمد، تمامی ۲۱ نفر لیست اصلاح‌طلب وارد شورا شدند و اکنون بحث شهردار آینده تهران، یکی از بحث‌های داغ شورای شهر است و یکی از اسامی برای شهردار نیز محسن‌ها‌شمی رفسنجانی است، کسی که با یک میلیون و هفتصد هزار رای به عنوان نفر نخست شورای شهر به شورا رفت. آیا به نظرتان در چنین برهه‌ای شهرداری، محسن‌ها‌شمی رفسنجانی را که پیش از این هم از کاندیداهای شهرداری بوده، به صلاح می‌دانید؟

اکنون نمی‌خواهم راجع به آنچه در پشت پرده شورای شهر و تهیه لیست اصلاح‌طلبان شورای شهر اتفاق افتاد صحبتی کنم، تا جایی که این اقدامات لطمه جدی به حیثیت جریان اصلاح‌طلبی وارد نکند، ترجیح می‌دهم سکوت کنم. اما اگر بر این فرض و تحلیل برسم که چنین حرکت‌هایی به جریان اصلاح‌طلبی ضربه می‌زند، قطعا از این پرهیز نخواهم داشت تا راجع به کسانی که منافع فردی و گروهی‌شان را بر منافع و مصلحت جمعی ترجیح می‌دهند سخن بگویم. طبیعتا برای اولین بار ارائه چنین لیستی از اصلاح‌طلبان باعث شد تا نوعی شقاق ایجاد شود و ما با لیست‌های موازی از جریان اصلاح‌طلبی روبه‌رو شویم. می‌شد تمهیدی اندیشیده شود و تدبیری به کار برد که چنین اتفاقی نیفتد و فکر می‌کنم این لیست پس‌لرزه‌ها و آثار و تبعات خاص خودش را در آینده و در کلیت جریان اصلاح‌طلب خواهد داشت که امیدواریم با تدبیر بزرگان اصلاح‌طلبی از چنین شکافی در جریان چپ جلوگیری کنیم.

اما به هر حال لیست شورای سیاستگذاری به‌طور صددرصد و کامل رای آورده است.

به نظر می‌رسد عقل سیاسی به ما حکم می‌کند تا دوستانی که در لیست قرار دارند و وارد شورا شدند برای تصاحب شهرداری از لیست خارج نشوند و روزنه‌ای برای ورود دیگران به شورای شهر ایجاد نکنند. اجازه دهیم تا اگر می‌خواهیم کارکرد داشته باشیم، در فضای درون شورای شهر حرکت خود را ساماندهی کنیم و بگذاریم گزینه‌ای خارج از آن لیست ۲۱ نفره فرصت این را پیدا کند تا به‌عنوان شهردار تهران انتخاب شود.

تقاضایم این است دوستانی که به‌صورت کلی در طیف وسیع جریان اصلاح‌طلبی مطرح می‌شوند، از جریان اصلاح‌طلبی و حرکاتی که انجام می‌دهند به‌صورت ابزاری استفاده نکنند و به نام اصلاح‌طلبان به کام خودشان عمل نکنند، بلکه تمام تلاششان آن باشد یک شورای شهر تخصصی کارآمد و پاکدست به وجود بیاورند و نیازهای معطوف به کلانشهری مثل تهران را برآورده سازند. امید دارم شهردار معقول و مقبولی در آینده داشته باشیم که بتواند کارشناسانه این وظیفه خطیر را به‌عهده بگیرد، چون کارآمدی جریان اصلاح‌طلبی و لیست امید در شورای شهر می‌تواند مقدمات حرکات آتی ما را در مجلس شورای یازدهم و ریاست‌جمهوری سیزدهم فراهم کند. اگر کارکرد خوبی به‌عنوان جریان اصلاح‌طلبی که مردم یکبار دیگر به آنها اعتماد کرده‌اند داشته باشیم و اگر بتوانیم زیبا و موفق عمل کنیم راه خود را برای تسابق‌های آتی که در پیش داریم نیز هموار کردیم و می‌توانیم به نتایج رقابت‌های آینده امیدوار باشیم، اما اگر نتوانیم چنین کارکردی داشته باشیم، بازی‌های آینده را به‌راحتی از دست خواهیم داد. من تمام دوستان را دعوت می‌کنم تا با تواضع و خویشتنداری در راه تشکیلاتی خود تلاش کنند تا مصلحت جریان اصلاح‌طلبی و پاسداری از اعتماد مردم را در اولویت هر نوع حرکت و هر نوع کنش و واکنش خودشان قرار بدهند و آن چیزی که زیبنده جریان اصلاح‌طلبی و کنش آگاهانه و حماسه‌سازی مردم ایران زمین هست، محقق شود.
**
پیروزی تمام و کمال لیست اصلاح‌طلبان در مشهد نیز جای پرسش فراوان دارد، مشهد از معدود جاهایی بود که دو سال پیش در انتخابات مجلس، تمام اصولگرایان تندرو از آنجا به مجلس دهم راه یافته‌اند و سال‌ها هم شورای شهر مشهد در اختیار جبهه پایداری بوده است، حال چه شد که لیست اصلاح‌طلبان شورای شهر رای آورد؟ آیا در این دو سال گرایش فکری مردم مشهد به یکباره تغییر کرد؟ یا صرفا چون کسانی که تحریم‌کنندگان رای در مشهد بودند و اینبار پای صندوق حاضر شدند باعث چنین تغییری در مشهد شده‌اند؟
این صدا همیشه در مشهد وجود داشت، اما شنیده نمی‌شد، این انتخاب مردمی همواره بوده است اما دیده نمی‌شد، معمولا آن کسانی که صدای بلندتری دارند، در فضای پژواک خود صدای دیگری را نمی‌شنوند، اما این بدان معنا نیست که صدای دیگری وجود ندارد، معنایش آن نیست که انتخاب دیگری وجود ندارد.
مردم مشهد در چنین شرایط خاصی تصمیم گرفتند وارد انتخابات شوند و صدای خودشان را به صورت رسا به گوش دیگران برسانند و انتخاب خودشان را اعلام بکنند و از این روزنه عبور نمایند آنها از این مجال و روزنه به‌خوبی استفاده کردند و نشان دادند نبض اکثریت مردم مشهد چگونه می‌تپد و انتخاب آنها چگونه انتخابی است. پیام انتخابات ما در هیچ جایی در سراسر کشور به رسایی و گویایی مشهد نبود.
**
استعفای اخیر آقای ناطق نوری را چگونه ارزیابی می‌کنید و پیش‌بینی‌هایی که درباره آینده ایشان می‌شود را تا چه اندازه منطبق بر واقعیت می‌دانید؟
نمی‌دانم که آیا آن حرف و حدیثی که درباره جانشینی ایشان به جای مرحوم‌ها‌شمی می‌شود، صحیح است یا نیست. اما می‌دانم که ایشان دل آشوب‌های دیگری دارد، دل آشوب‌های فکری و اندیشگی‌های او در این است تا او بتواند در فضای تربیت نیروی فکری و دینی و روحانی حرکت‌هایی داشته باشد، طبیعتا این دل مشغولی‌ها می‌تواند آنقدر برای او جذابیت داشته باشد تا وی را به آن سمت بکشاند. همچنین وی از فضای مرسوم و معروفی که در سطح جامعه می‌گذرد ملول است و این دل خستگی‌ها باعث می‌شود که او فضای زندگی خودش را تغییر دهد. هر چند این موضوع هم مطرح است که شاید ایشان به دلیل شرایط و طلب جامعه باز مسئولیتی را در فضای متفاوت دیگری بگیرد. به هر حال ما در هر شرایطی برای موفقیت ایشان دعا می‌کنیم.
——————————
——————————
نکات گفتگو
( مردم عارف را به اخلاق، تواضع و فروتنی می‌شناسند
( عارف تمام تلاش‌هایش را برای پیروزی حسن روحانی به کار گرفت
( برخی تلاش می‌کنند عارف دیده نشود
( هر دو جناح به‌دنبال جذب رای دهک پایین بودند
( رای رقیب حسن روحانی جدی است
( زبان اصلاح‌طلبی بیشتر نخبه‌گرا شده و از پوپولیسم دیو ساخته است
( از دست دادن تکایا و مساجد نقطه‌ضعف اصلاح‌طلبان است
( برای اینکه اجازه ندهیم بعد از دولت روحانی ورق برگردد، باید برنامه استراتژیک داشته باشیم
( دولت روحانی باید این سرمایه ۲۴ میلیونی را پس از ۴ سال به اصلاحات پس‌بدهد و با ریزش روبه‌رو نکند
( جریان اصلاحات باید فاصله انتقادی خود با دولت را حفظ کند
( نباید خودمان را در حد دولت تقلیل دهیم
( باید به نیازهای قشر تهیدست پاسخ دهیم
( فعلاً برداشتن تمام تحریم‌های ایران امکانپذیر نیست
( انصراف قالیباف بر اساس خردجمعی بود
( اصولگرایان تصور می‌کردند، می‌توانند در همان دور اول کار را تمام کنند
( اصولگرایان اسیر توهمات، آرزوها و رویاهای خود شدند
( برخی طرفداران قالیباف پس از انصراف وی ره دیگری رفتند
( ستاد رئیسی بیشتر باعث ریزش رای او شد تا تقویت آن
( رئیسی تمام نشده است این آغاز بازی اوست
( اصولگرایان به جای فرافکنی از این فرود مقدمه‌ای برای فراز بسازند
( بعید است قالیباف باز هم بخواهد کاندیدا شود
( مشخص شد نبض اکثریت در مشهد چگونه می‌تپد


منبع: الف

افشای هویت ۳ معتمد رهبر کره شمالی

براساس تصاویر منتشر شده کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی معمولا در کنار سه نفر مشغول خنده و شادمانی است . سه فرد که معتمد وی به شمار می آیند.

به گزارش ایسنا، به نقل از پایگاه اکسپرس، براساس تصاویر منتشر شده از رهبر کره شمالی از میان مقام‌های نزدیک به او سه نفر هستند که معتمدتر از بقیه بوده و نقش محوری در برنامه تسلیحاتی هسته‌ای – موشکی این کشور ایفا می‌کنند.

مقام‌های کره‌ جنوبی فاش کرده‌اند که این سه نفر چه کسانی هستند و چطور برنامه تسلیحاتی کره شمالی را به پیش می‌برند. این مقام‌ها می‌گویند کیم جونگ اون برخلاف پدرش کیم جونگ ایل اقدام به تشکیل یک تیم بلندپایه از نخبگان حاکم کره شمالی نکرده و به جای آن سه کارشناس سطح پایین‌تر سلسله مراتب را به عنوان نزدیک‌ترین هم‌پیمانش انتخاب کرده است.

همچنین رفتار صمیمی و پر از شوخی این سه نفر با رهبر کره شمالی متفاوت از رفتار همراه با احترام و تشریفات دیگر اعضای نخبگان این کشور است.

یک کارشناس کره شمالی به نام مایکل مادن گفت: اولین و برجسته‌ترین فرد این گروه سه نفره شخصی به نام ری پیونگ چول است که به او لقب “سیب زمینی بزرگ” داده شده است.

مادن می گوید: او از زمانی که کیم جونگ اون به طور جدی به عنوان رهبر آینده کره شمالی در زمان حکومت پدرش در نظر گرفته شد، مطرح شده است.

او ژنرال سابق ارتش است که در سال ۱۹۴۸ به دنیا آمده و در روسیه درس خوانده است. او در اوایل دهه ۲۰۰۰ ارتقا پیدا کرد و این درست همان زمانی بود که کیم جونگ اون به عنوان اصلی‌ترین گزینه رهبر آینده کره شمالی مطرح شد.این فرد امروز معاون مدیر سازمان صنایع مهمات حزب کارگران کره شمالی است. سازمانی که ناظر بر برنامه موشکی بالستیک این کشور بوده و در سال ۲۰۱۰ از سوی آمریکا تحریم شد.

نفر دوم، یک دانشمند موشکی به نام کیم جونگ سیک است که یک تکنیسین سابق علوم هوایی غیرنظامی بوده و به نظر می‌رسد امروز با ری مشغول همکاری در سازمان مهمات است. او توجه کیم جونگ اون را بعد از نخستین آزمایش موشکی موفقیت آمیز در سال ۲۰۱۲ جلب کرد. گفته شده که ری و کیم جونگ سیک هر دو جز معدود کسانی بودند که توانستند با هواپیمای شخصی رهبر کره شمالی به نام هواپیمای گوشاک – ۱ سفر کنند.

سومین و آخرین نفر از این گروه اسرارآمیزترین فرد است و نام او جانگ چانگ ها نام دارد. او رئیس دانشگاه علوم دفاع ملی کره شمالی است و بر گروهی متشکل از ۱۵ هزار نفر که در توسعه سیستم‌های تسلیحاتی کره شمالی از جمله تسلیحات موشکی و احتمالا هسته‌ای مشغول هستند، نظارت دارد.


منبع: الف

درگیری پلیس با معترضان به سرکوب رسانه‌ها در ونزوئلا

معترضان ضد دولتی در ونزوئلا به مناسبت دهمین سال بسته شدن یک شبکه تلویزیونی محبوب به دست دولت، به خیابان‌های کاراکاس آمدند.

به گزارش ایسنا، به نقل از شبکه خبری تی‌آرتی ورلد، معترضان ضد دولتی و پلیس ونزوئلا شنبه مجددا درگیر شدند. جوانان ماسک‌پوش خیابان‌های اصلی کاراکاس را بستند و خودروهایی را به آتش کشیدند.

تجمع روز شنبه تازه‌ترین سری از درگیری‌ها طی اغتشاشات دو ماه اخیر است که غالبا به خشونت کشیده شده است. این معترضان خواستار کناره‌گیری نیکولاس مادورو، رئیس‌جمهوری ونزوئلا هستند.  

پلیس برای متفرق کردن معترضان به پرتاب گاز اشک‌آور متوسل شد و معترضان هم به پرتاب کوکتل مولوتف و سنگ اقدام کردند. راهپیمایی‌هایی که از اواخر مارس آغاز شده، تاکنون جان ۵۸ تن را گرفته و فشارها بر رئیس‌جمهوری چپگرای ونزوئلا افزایش یافته است.

تجمع اعتراض‌آمیز شنبه به مناسبت دهمین سالروز بسته شدن شبکه تلویزیونی آرسی‌ تی‌وی (RCTV) به دست هوگو چاوز، رئیس‌جمهوری سابق ونزوئلاست. این شبکه نیم قرن سابقه فعالیت داشت، از منتقدان دولت بود و بعد از روی کار آمدن مادورو هم اقدامی در بازگشایی آن صورت نگرفت.

معترضان امید دارند که نیروهای مسلح علیه مادورو از آنها حمایت کنند؛ مادورو درخواست اپوزیسیون برای برگزاری انتخابات زودهنگام را نمی‌پذیرد.

سازمان‌دهندگان اعتراضات تجمع‌های بیشتری را برای روز دوشنبه تدارک دیده‌اند.


منبع: الف

از «مسیح» تا زندگی…

کاخ مظفری دارآباد که روزگاری اقامتگاه ولیعهد قاجار بود و در ارتفاعات قریه دارآباد ساخته شد تا رنج بیماری سل مظفرالدین شاه قاجار را بکاهد، سال‌ها بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از سوی دکتر مسیح دانشوری پناهی برای بیماران شد. حالا این مرکز به یکی از مراکز تخصصی در حوزه پیوند عضو بدل شده و با سکوتش می‌گوید که اینجا آخر خط نیست، اینجا روح‌های آدم‌هایی که جان بخشیدند و رفتند، تا ابد جاودان است و در آرامشی ابدی می‌ماند…

به گزارش ایسنا، وارد بیمارستان مسیح دانشوری که می‌شویم، عمارت بزرگ وسط باغ با درختان بلند قامتش خودنمایی می‌کند، فکرش را هم نمی‌کردم روزی چنین قراری بگذارم و از نزدیک شاهد “بخشش زندگی” باشم. به دنبال یافتن بخش پیوند عضو اطراف بیمارستان را می‌گردیم و از راهروهای باریکی که به کوچه‌ پس‌کوچه‌هایی می‌ماند، می‌گذریم و به درب شیشه‌ای می‌رسیم که با فِلش بخش پیوند را نشان می‌دهد؛ راهرویی با کاشی‌های سفید که دو طرفش چند اتاق جای داده و به دری بزرگ و شیشه‌ای ختم می‌شود که رویش نوشته “ICU”.

پزشکانی در حال نوشتن اصطلاحات تخصصی روی کاغذهای سفیدند و گاهی با مانیتورهایی که علائم حیاتی را نشان می‌دهند، کار می‌کنند یا دارویی جدید را در سرم‌ها تزریق می‌کنند. وارد اتاق می‌شویم. دو مرد روی دو تخت کنار هم، آرام گرفته‌اند، انگار خوابیده‌اند، ملحفه‌های آبی رنگ رویشان افتاده و نفس می‌کشند، ‌قلب‌شان تپش دارد، همه اینها را آن مانیتورهای بالای سرشان در هر لحظه نشان می‌دهد، آنها نفس می‌کشند و قلبشان تپش دارد، اما به زورِ دستگاه. اینجا صدای ضربان قلب مانند پتک است که بر سر آدم می‌خورد. چشم‌های‌شان با چسب‌های سفید بسته شده و دور سرشان باندپیچی است؛ اینجا مرگ نفس می‌کشید اما کمی آن‌ سوتر صدای پای زندگی نزدیک‌ می‌شد. پزشک می‌گوید که “دیگر امیدی نیست؛ مرگ مغزی با مرگ کامل برابر است.”

پس دیگر کار تمام شده است. کاغذهای سفیدی که روی میز سفید جلوی تخت بیمارستان افتاده‌اند این را نشان می‌دهند، پنج پزشک معتمد وزارت بهداشت هم تایید کردند که این زندگی‌ها دیگر تمام شده است…





حقیقتی تلخ و شیرین

خیلی سخت است که دو نفر جلوی چشمانت نفس بکشند و قلب‌شان بزند، اما به هزار و یک دلیل مجبور باشی که باور کنی آنها دیگر زنده نیستند. یک نفرشان مردی ۶۰ ساله‌ است و به دلیل سکته مغزی دچار مرگ مغزی شده. دومی که فقط ۲۱ سال از عمرش در این دنیا گذشته،‌ ‌در محل کارش لیز خورده و سرش با جسمی سخت برخورد کرده و حالا هیکل تنومندش در اینجا، روی این تخت خفته است. هر دو در انتظارند، در انتظار آرامشی ابدی. خانواده‌هایشان رضایت داده‌اند، رضایت به جان بخشیدن، رضایت به آرامش یافتن جگرگوشه‌شان، رضایت به زندگی بخشیدن به چند انسانی که ممکن است تا فردا دوام نیاورند، رضایت به اهدای عضو.

انتظار برای زندگی

قرار است کبد جوان ۲۱ ساله که شرایطش وخیم‌تر است، زودتر برداشت شود و برای اهدا به بیماری که چشم انتظار پیوند کبد است، به بیمارستان امام خمینی (ره) برود. پزشکان دارند شرایط رفتنش را فراهم می‌کنند، او را روی تخت چرخ‌دار بیمارستان می‌خوابانند و به سمت اتاق عمل می‌روند، ‌خانواده‌اش قبلا با او وداع کرده‌اند و همه چیز مهیاست. در اتاق عمل پزشکان سبزپوش و دست‌کش به دست آمده‌اند تا کار برداشت کبد را آغاز کنند، دیگر اجازه ماندن نداریم؛ با آغاز کار، ما بیرون می‌رویم و در انتظار خبر پایان جراحی. اما خبر دیگری ‌آمد. “کبد” قابل برداشت نیست، امکان عفونت وجود دارد و نمی‌توان کار پیوند کبد را انجام داد. به کسی فکر می‌کنم که در بیمارستان امام خمینی (ره) در انتظار زندگی بود…



مصائب پروازهایی که اختصاصی نیست!

نوبت اهدای عضو مرد ۶۱ ساله برای روز بعد می‌افتد. ساعت شش صبح، بیمارستان مسیح دانشوری و دوباره تکرار دویدن از آی‌سی‌یو تا اتاق عمل و انتظار پشت درب‌های بسته و امید به اینکه شاید این بار به “زندگی” برسیم. حکایت اینبار فرق دارد، اهدای سه عضو قطعی شده است. کبد و دو کلیه برداشته می‌شوند و پرواز می‌کنند، کبد به سوی بیمارستان نمازی شیراز و دو کلیه به بیمارستان‌های شریعتی و بقیه‌الله. کبد را به مسوول حمل آن تحویل می‌دهند و او برای پرواز به شیراز راه می‌افتد. می‌گوید که باید سر ساعت ۸:۳۰ فرودگاه مهرآباد باشد،‌ وگرنه به پرواز نمی‌رسد.



کبد اهدایی برای ارسال به شیراز



از او می‌پرسم که با پرواز اختصاصی کبد را می‌برید؟. می‌گوید: نه، پروازها اختصاصی نیست و منتظر ما هم نمی‌مانند. با این حساب اگر خیابان‌ها قفل باشد و پرواز را از دست بدهیم، عضو روی دست‌مان می‌ماند و به کار نمی‌آید.

ساعت ۷:۳۰ صبح که اعضا برداشت می‌شوند، ما هم در آمبولانس بیمارستان شریعتی می‌نشینیم و برای رساندن یک کلیه به بیماری که اکنون در اتاق عمل بیهوش است و خانواده‌اش نگران، راه می‌افتیم. مسوول حمل کلیه، رزیدنت بیمارستان شریعتی است که البته از تاخیری که در برداشت کلیه رخ داده، گلایه‌مند است و می‌گوید: گاهی این بی‌نظمی‌هایی که رخ می‌دهد، زمان پیوند را طولانی‌تر کرده و از طرفی گیرنده را هم در انتظاری سخت‌تر قرار می‌دهد. این بی‌نظمی‌ها واقعا بد است و باید هماهنگی بیشتری برای به موقع تحویل دادن عضو انجام شود.

مقصد آخر؛ زندگی

به بیمارستان شریعتی می‌رسیم و پشت در اتاق عمل به دنبال همراه گیرنده کلیه می‌گردیم، پسرش سر بلند می‌کند و به سمت‌مان می‌آید. چشمانش نگران است، اما سعی می‌کند که آرام با ما صحبت کند.

او می‌گوید: پدر من نزدیک به ۱۸سال مشکل کلیه داشت. البته ابتدا مشکلش حاد نبود و تحت درمان قرار داشت، اما از ۱۰ سال قبل کلیه‌اش نارسا شد و باید دیالیز می‌شد. البته پدرم ورزشکار هستند و به همین دلیل توانست تا حدودی خودش را حفظ کند، اما به تدریج هر دو کلیه به طور کامل دچار نارسایی شد. امیدواریم امروز با انجام این پیوند بتواند به روال عادی زندگی بازگردد.

از حس‌و حالش می‌پرسم وقتی که خبر پیدا شدن کلیه برای پدرش را شنیده، می‌گوید: احساس خیلی عجیبی داشتیم و من وقتی این خبر را شنیدم،‌ خیلی خوشحال شدم که پدر شانس مجددی برای بازگشت به زندگی دارد و از طرفی هم ناراحت بودم که یک نفر زندگی‌اش را از دست داده و خانواده‌ای دچار مصیبت شده‌اند؛ حس دوگانه‌ای است. اما خانواده‌ این فرد خیلی بزرگواری کردند و با این بخشش، زندگی را به چند بیمار نیازمند هدیه دادند و الان عزیزشان زنده است و جانش در بدن چند نفر دیگر جریان دارد. امیدوارم خدا به خانواده‌شان صبر دهد و به آنها پاداش دهند.   

می‌پرسم تا کنون خودتان را جای طرف مقابل قرار داده‌اید، اگر شما با چنین مصیبتی مواجه می‌شدید، حاضر بودید اهدای عضو را انجام دهید؟. می‌گوید: من بارها به همسرم گفته‌ام که اگر روزی اتفاقی برای من افتاد حتما اعضای مرا اهدا کن. چون هیچ دلیلی ندارد که بتوانم به دیگران کمک کنم، اما اینکار را انجام ندهم. چه فایده‌ای دارد که اعضای من با من دفن شوند؛ درحالیکه عده زیادی هستند که می‌توانند با این اعضا به زندگی بازگردند.

۳۰ هزار نفر در انتظارند

در ادامه با دکتر فرحناز صادق‌بیگی،‌ رییس واحد فراهم‌آوری اعضای دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی به گفت‌وگو می‌نشینیم که سال‌های زیادی را در حوزه پیوند عضو گذرانده است،. او به آمار لیست اهدای عضو کشور اشاره می‌کند و می‌گوید: در حال حاضر نزدیک به ۳۰ هزار نفر در لیست پیوند اعضا قرار دارند. باید توجه کرد که مهم‌ترین روشی که می‌توان این افراد را از مرگ نجات داد،‌ پیوند عضو از مرگ مغزی است.

صادق‌بیگی با تاکید بر اینکه مرگ مغزی یک فرآیند غیرقابل بازگشت است، ادامه می‌دهد: در مرگ مغزی تمام سلول‌های مغز به طور کامل از بین رفته‌اند و به هیچ‌وجه امکان بازیافت و زنده شدن آنها وجود ندارد. مرگ مغزی از نظر پزشکی و قضایی معادل فوت محسوب می‌شود. البته پنج پزشک معتمد وزارت بهداشت باید وقوع مرگ مغزی را در فرد تایید کنند.

فرصت‌شان کوتاه است

صادق‌بیگی با بیان اینکه بعد از وقوع مرگ مغزی زمان کوتاهی برای تصمیم‌گیری نسبت به اهدای عضو وجود دارد، می‌افزاید: فرد مرگ مغزی را نهایتا تا دو هفته می‌توان نگه داشت. بعد از آن حتی اگر قلب دو هفته هم بزند، ارگان‌های داخلی بدن، بعد از چند روز غیر قابل استفاده می‌شوند. به عنوان مثال کبد بعد از چهار روز و کلیه بعد از سه روز ممکن است قابل استفاده نباشند و در بدن فاسد شوند.

رییس واحد فراهم‌آوری اعضای دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در پاسخ به برخی تصورات اشتباه مبنی بر اینکه فرد مرگ مغزی نفس می‌کشد، پس امکان بازگشتش به زندگی وجود دارد، گفت: هیچ بیمار مرگ‌ مغزی خودش نمی‌تواند نفس بکشد و یکی از تفاوت‌های عمیق مرگ مغزی با کما این است که بیمار مرگ مغزی خودش تنفس ندارد، بلکه تنفسش با کمک دستگاه است. تپش قلب هم به همین صورت است، ما مجبوریم با دستگاه، تپش قلب مصنوعی ایجاد کنیم تا خون را پمپاژ کند و خون به ارگان‌ها برسد و تا مدتی ارگان‌ها زنده بمانند.

او از فوت روزانه ۱۰ نفر از افراد موجود در لیست پیوند به دلیل نرسیدن عضو پیوندی خبر می‌دهد و می‌گوید: توصیه‌ام به خانواده‌ها این است که  اگر عزیزشان دچار مرگ مغزی شده، ‌اجازه ندهند اعضای عزیزشان زیر خاک رود؛ چراکه این ارگان‌ها با اهدا به افراد دیگر می‌توانند منجر به نجات زندگی آنها شوند. تاکنون بسیاری از مردم رضایت به اهدای عضو ندادند، اما تا به حال در هیچ یک از موارد دیده نشده که فرد مرگ‌ مغزی به زندگی بازگردد، بلکه همه آنها بعد از مدتی قلب‌شان از حرکت ایستاده است.

صادق‌بیگی می‌گوید: هنوز هم این موضوع برای من دردناک است. ما خوشحال نمی‌شویم که کسی دچار مرگ مغزی شود، چون هر کسی عزیز یک خانواده است که با رفتنش آن خانواده سال‌ها داغدار می‌شود. سخت‌ترین لحظه‌ای که من تجربه کردم لحظه‌ای است که خانواده‌ها با عزیزشان خداحافظی می‌کنند تا او برای اهدای اعضایش به اتاق عمل برود و این خیلی دردناک است.

خوابی که ۴ نفر را نجات داد

می‌پرسم تاکنون خاطره‌ای داشته‌اید که همیشه در ذهن‌تان بماند، وی می‌گوید: خاطرات این سال‌ها زیاد است. مثلا یادم می‌آید آقای جوانی دچار مرگ مغزی شده بود و همسرش و اعضای خانواده‌شان به هیچ وجه به اهدای عضو رضایت نمی‌دادند. در طی این مدت ما هم از دریافت رضایت، ناامید شدیم. اما همسرشان خواب دیده بودند که این آقا در یک باغ سرسبز هستند و نصف یک لیوان شیر را نوشیدند، نصف دیگرش را هم به همسرش می‌دهد و می‌گوید این را برایم در یخچال نگه‌ دار. بعد از این خواب همسر این فرد خیلی دنبال تعبیر خواب بودند و به این تعبیر کردند که همسرش رضایت دارد تا اعضایش اهدا شود. همین خواب باعث شد که اعضای این فرد اهدا شد و چهار نفر را نجات داد.

از بیمارستان شریعتی بیرون می‌آییم، امروز یک نفر از دنیای‌مان رفت، اما سه انسان را نجات داد. این مصرع در ذهنم تکرار می‌شود، «همیشه پیش از آنکه فکر کنیم ‌اتفاق می‌افتد…»، باید تا دیر نشده،‌ تصمیم بگیریم…



منبع: بهارنیوز

گسترش اعتیاد بین کودکان حاشیه‌نشین

مجید رضازاده، رئیس مرکز توسعه پیشگیری سازمان بهزیستی در گفت‌وگو با  ایلنا با بیان این مطلب گفت: کودکان و نوجوانان که سوءمصرف مواد مخدر دارند را به دلایلی نمی‌توان در مراکزی که بزرگسالان حضور دارند، نگهداری کرد و آنها نمی‌توانند در مراکز اقامتی حضور داشته باشند. به همین دلیل ما مدل اقامتی مراکز درمان و بازتوانی سوء مصرف مواد مخدر کودکان و نوجوانان را برای اولین بار در زاهدان راه‌اندازی کردیم و اکنون ۲ سال از آغاز این طرح می‌گذرد.وی ادامه داد: در این اقامت‌گاه‌ها بعد از درمان، سم‌زدایی و روانشناسی، بازتوانی را به کودکان و نوجوانان آموزش می‌دهیم و پس از این مراحل کودکان را به خانواده‌ها باز می‌گردانیم و اگر کودکان به هر شکلی سرپرست مشخصی نداشته باشند به مراکز نگهداری فرستاده می‌شوند.

رئیس مرکز توسعه پیشگیری سازمان بهزیستی با اشاره به دیگر مراکز درمان، بهبود و بازتوانی سوء مصرف نوجوانان که در دست تاسیس است، گفت: مراکز بهبود و بازتوانی با توجه به الگوی زاهدان در استان‌های البرز، خراسان شمالی و تهران تاسیس خواهد شد تا از این طریق بتوانیم به کودکان و نوجوانان معتاد خدمات ارائه دهیم. آمار شهرهایی که در آن کودکان و نوجوانان معتاد هستند در دست نیست، اما باید به این نکته اشاره کنیم که هر جا حاشیه‌نشینی گسترش پیدا کند به همان اندازه اعتیاد در کودکان و نوجوانان نیز گسترش پیدا می‌کند، زیرا این اقشار جامعه در معرض آسیب‌های اجتماعی بالایی قرار دارند.وی در زمینه بازپروری کودکان و نوجوانان کار معتاد افزود: در زمینه بازپروری کودکان و نوجوانان کار، فعالیت ما باید بیشتر و تخصصی‌تر شود. ما در مراکز روزانه خدمات مددکاری و برنامه‌ریزی شده‌ای به کودکان می‌دهیم، اما این کودکان پس از گذراندن ساعاتی در این مراکز به آغوش خانواده‌هایی باز می‌گردند که یا اعتیاد دارند یا توانایی سرپرستی کودکان و نوجوانان را ندارند. نباید این موضوع را نادیده بگیریم که عامل ۹۰ درصد گرایش نواجوانان به اعتیاد وضعیت نامناسب خانواده‌ها است.

رضازاده در مورد وضعیت دانش‌آموزان معتاد ادامه داد: اکنون دیگر کسی نمی‌تواند منکر اعتیاد دانش‌آموزان باشد و این موضوع بسیار آشکار است و دانش‌آموزان معتاد پذیرفته شده‌اند. خوشبختانه اکنون دیگر همانند گذشته دانش‌آموزان معتاد از مدارس اخراج نمی‌شوند و با تلاش عوامل آموزش و پرورش به سوی درمان و بازپروری باز گردانده می‌شوند و مشاوران درمان با آنها در ارتباط نزدیک هستند.رئیس مرکز توسعه پیشگیری سازمان بهزیستی با اشاره به مصرف داروهای اعتیادآور گفت: متاسفانه برخی از دانش آموزان به دلیل عدم آگاهی و برای اینکه بهتر درس بخوانند یا بیشتر بیدار بمانند داروهای اعتیادآور مصرف می‌کنند. ما آماری از مصرف داروهای اعتیادآور در جوانان و نوجوانان در دست نداریم، اما می‌توان اعلام کنیم که اعتیاد دارویی در بین نوجوانان وجود دارد.


منبع: بهارنیوز

جنایت خونین پایان عشق‌شوم پسرجوان

گروه حوادث_رسانه‌ها: روزنامه ایران نوشت: پسرجوانی که دل به دختری سپرده بود و قصد ازدواج با او را داشت پس از مدتی پی برد دختر از این وصلت پشیمان شده است. بعد هم گمان کرد یکی از دوستانش به نام بهرام عامل این شکست شده  پس از به قتل رسیدن بهرام، پسر جوان به عنوان متهم بازداشت شد و ضمن اعتراف صحنه جنایت را هم بازسازی کرد.اما وقتی خود را در برابر مجازات اعدام دید با انکار اعترافاتش مدعی شد که قاتل اصلی پس از فریب مأموران به استرالیا گریخته  است.
 

ساعت ۲۰ شب ۲۲ تیر ۹۱ مأموران کلانتری ۳۲ حصارک بالا از قتل مرموز پسر ۲۲ ساله‌ای به نام بهرام در خانه‌اش در خیابان عدل محله حیدرآباد، کرج باخبر شدند. پسری که همخانه مقتول بود به مأموران گفت: بهرام پسری سربه راه و آرام بود و خانواده‌اش در غرب کشور زندگی می‌کنند. صبح با هم سرکار رفتیم و غروب که به خانه برگشتم، متوجه آثار خون و بهم ریختگی  در اتاق پذیرایی شدم. بعد هم با پیکر بی‌جان دوستم در آشپزخانه روبه‌رو شدم اما نمی‌دانم چه کسی او را به قتل رسانده است، چون بهرام با کسی خصومت نداشت.

 

به دستور بازپرس شعبه ۲۱ دادسرای امور جنایی کرج، جسد به پزشکی قانونی انتقال یافت و تحقیقات کارآگاهان جنایی برای رمزگشایی از قتل آغاز شد.در حالی که تحقیقات پلیسی برای یافتن سرنخی از قاتل ناشناس و کشف انگیزه جنایت به بن‌بست رسیده بود مأموران دریافتند تلفن همراه مقتول در جزیره قشم در دست کسی است که از آن استفاده می‌کند. بدین ترتیب با گذشت ۴ ماه از قتل بهرام مأموران به جزیره قشم رفتند و جوان ۲۳ ساله‌ای به نام وحید را بازداشت کردند.

 

متهم در بازجویی گفت: قبلاً عاشق یک دختر گیتاریست شده بودم که به من خیانت کرد. به همین خاطر وقتی برای دومین بار عاشق دختری به نام نیلوفر شدم می‌ترسیدم بار دیگر فریبم بدهند. به نیلوفر علاقه زیادی داشتم و تنها آرزویم ازدواج با او بود اما کم کم حس کردم او نیز به من خیانت می‌کند. بهرام – مقتول – دوست و همشهری‌ام بود. در تعطیلات نوروز که نزد خانواده‌اش رفت کلید آپارتمانش را به من داد تا به پرنده هایش آب و دانه بدهم. من هم چند بار با نیلوفر به آنجا رفتیم اما مدتی قبل حس کردم دختر مورد علاقه‌ام دیگر علاقه‌ای به من نشان نمی‌دهد. بنابراین نیلوفر را تعقیب کردم ولی در اطراف خانه دوستم بهرام او را گم کردم. فکر خیانت نیلوفر روز و شبم را سیاه کرده بود. بنابراین چاقویی برداشتم و به همراه برادر نیلوفر به سراغ بهرام رفتیم.

 

برادرش بیرون ساختمان منتظر ماند و من وارد خانه شدم. آنقدر عصبانی بودم که هر چه بهرام انکار کرد که با نیلوفر رابطه‌ای ندارد باورم نشد و او را کشتم.بدین ترتیب برادر نیلوفر نیز بازداشت شد اما در برابر اتهام مشارکت در قتل گفت: وحید خواستگار خواهرم بود و آنها به هم علاقه‌مند شده بودند. اما وحید چون شکاک بود از هم جدا شدند. من فقط اسم بهرام را شنیده بودم و شناختی از او نداشتم. روز حادثه هم در آن محل نبودم و از همه چیز بی‌خبرم. وحید در بازسازی صحنه جنایت به بیان جزئیات حادثه اشاره کرد و سرانجام در قتل عمد بهرام مجرم شناخته و با قرار بازداشت موقت به زندان فرستاده شد. برادر نیلوفر نیز از اتهام مشارکت تبرئه شد و بدون قید و شرط آزادش کردند.

 

در حالی که پرونده برای رسیدگی و صدور حکم روی میز ۳ قاضی دادگاه عالی جنایی کرج قرار گرفته بود و اولیای دم خواستار قصاص قاتل فرزندشان بودند اما وحید با ارسال نامه‌ای از زندان به دادگاه ادعای تازه‌ای مطرح کرد. وی نوشت روز حادثه برادر نیلوفر به سراغم آمد و عصبانی بود. او به ماجرای رابطه پنهانی خواهرش با مقتول پی برده بود و از من خواست تنهایش نگذارم. به سراغ بهرام رفتیم و منتظر برگشت او شدیم. ابتدا من ضربه‌ای به صورتش زدم که تعجب کرد اما با دیدن برادر نیلوفر متوجه شد که موضوع جدی است.

 

به همین خاطر قصد فرار داشت که برادر نیلوفر مانع شد و پیش از آنکه صحبت‌مان به نتیجه برسد با ضربه‌های چاقو او را از پا درآورد. برادر نیلوفر وقتی در بازداشتگاه بودیم به من وعده ازدواج با خواهرش را داد. در مسیر انتقال به دادسرا هم خانواده‌اش مرا تطمیع کردند که با قبول جنایت و کمک به آزادی پسرشان سند ازدواجم با نیلوفر را امضا کنم. به همین دلیل دروغ گفتم و راه فرار را برای متهم اصلی باز کردم.

 

اما برادر نیلوفر بلافاصله پس از رهایی از کشور خارج شد و به کشور استرالیا رفت. نیلوفر و مادرش هم که دیگر نگران او نبودند مرا فراموش کردند و حتی دیگر جواب تلفن هایم را نمی‌دهند. بنابراین درخواست دستگیری قاتل اصلی وحید و محاکمه او را دارم. قاضی «هدایت رنجبر» -رئیس شعبه اول دادگاه کیفری (۱)کرج- پس از دریافت این نامه دستور داد متهم برای بیان دلایلش از زندان به دادگاه منتقل شود.


منبع: بهارنیوز

خطرخودکشی در مبتلایان به‌سرطان‌ریه

به گزارش ایسنا، افسردگی در میان مبتلایان به بیماری‌های کشنده‌ای همچون سرطان شایع است اما نتایج یک مطالعه جدید نشان داده است که یک نوع سرطان به طور جدی با خطر خودکشی همراه است.متخصصان در یک بررسی دریافتند بیماران مبتلا به سرطان ریه ۴۲۰ برابر بیش از عموم مردم احتمال دارد دست به خودکشی بزنند.به گفته متخصصان، بیماران مبتلا به سرطان به طور کلی ۶۰ درصد بیشتر احتمال دارد اقدام به خودکشی کنند اما این احتمال در مبتلایان به سرطان ریه به طور قابل توجهی بیشتری است. همچنین این بیماران در کشورهای آسیایی ۱۳ برابر بیش از مردمی با نژادهای دیگر دست به خودکشی می‌زنند و احتمال خودکشی در مردان ۹ برابر بیش از زنان است.
در این بررسی همچنین آمده است خطر خودکشی در مبتلایان به سرطان روده، پستان و پروستات نیز به ترتیب ۴۰، ۲۰، ۲۰ درصد بیشتر است.در این مطالعه متخصصان آمریکایی با ارزیابی اطلاعات بیش از سه میلیون و ۶۴۰ هزار نفر نه تنها خطر خودکشی در بیماران سرطانی را بررسی کردند بلکه حتی نوع سرطان را در این بیماران مورد توجه قرار دادند.به گزارش مدیکال دیلی، اگرچه در این بررسی مشخص نشده که چرا مبتلایان به برخی از انواع سرطان‌ها بیش از دیگر بیماران گرایش به خودکشی دارند اما متخصصان امیدوارند که یافته‌های به دست آمده بتواند به توجه بیشتر به این مشکل و کمک بیشتر به این بیماران بیانجامد.


منبع: بهارنیوز

پایتختی که حراج شد

روزنامه بهار: در انتخابات امسال شاهد رقابت آقای قالیباف شهردار ۱۲ ساله تهران با کاندیدا‌های دیگر بودیم، جدا از وعده‌های نه چندان واقع‌گرایانه جناب شهردار خیلی‌ها اعتراض کردند که قالیبافی که بعد از فاجعه پلاسکو حتی یک عذر خواهی را از مردم دریغ کرد امروز چگونه به میدان آمده و سعی در موجه جلوه دادن خود دارد. کسی که با تراکم فروشی به نوعی  در طول ۱۲ سال شهردار بودنش تهران را به حراج گذاشته و به  قول اعضای شورای شهر دوره چهارم  املاک نجومی و استخدام‌های نجومی و غیره را رقم زده است چطور حالا دم از مدیریت کلان می‌زند. همین موضوع باعث شد که حالا که قالیباف نتوانست راهی پاستور شود و به نوعی هم از بهشت رانده شده است پرونده ۱۲  ساله شهرداری او را مرور کنیم.  
***
بررسی پرونده ۱۲ ساله
محمدباقر قالیباف در سال ۱۳۸۴ با رای شورای شهر تهران به عنوان هفتمین شهردار پس از انقلاب پایتخت برگزیده شد. منتقدان عملکرد قالیباف به عنوان شهردار تهران معتقد بودند و هستند  وقتی او سودای شرکت در رقابت برای رسیدن به ریاست جمهوری ایران را در سر دارد، فرصتی  فراهم شده تا کارنامه قالیباف در طول ۱۲ سال ریاستش بر تهران ارزیابی شود.جدا از عملکرد مالی شهرداری و وضعیت حمل و نقل و‌ترافیک پایتخت که در سال‌های گذشته همیشه محل مجادله بین برخی اعضای شورای شهر و منتقدان با شهردار تهران بوده است، در چند ماه گذشته حادثه ساختمان پلاسکو، افشای واگذاری املاک نجومی شهرداری به برخی مدیران و استخدام‌های پرابهام در مترو تهران بیش از پیش شهردار را زیر ذره بین منتقدان قرار داد؛ مواردی که برای هیچ کدام شهردار تهران حاضر به پاسخگویی کامل به شورای شهر تهران نشد.

قالیباف ۱۲ سال پیاپی سکان شهر تهران را در دست گرفت و در این مدت سه شورای شهر را در کنار خود داشته است. اعضای شورای شهر دوم که در آخرین روزهای کاری خود، قالیباف را به عنوان شهردار انتخاب کردند و شورای سوم از نظر سیاسی بیشترین نزدیکی را به او داشتند و در شورای چهارم نیز با وجود ۱۴ عضو اصلاح طلب، اما همچنان شمار حامیان قالیباف کم نیست. در دوره سوم و چهارم شورای شهر تهران نام‌های آشنایی همچون مهدی چمران، مرتضی طلایی، معصومه آباد و احمد دنیا مالی به عنوان یاران و همفکران قالیباف دیده می‌شود که سر بزنگاه‌های مختلف تمام قد از او دفاع کرده اند. «شورای همراه» عبارتی است که منتقدان به کار می‌برند و می‌گویند: ۱۲ سال فرصت در کنار شورای همراه زمانی کافی برای ایجاد تحول و اجرای برنامه‌های تدوین شده در تهران بود. فرصتی که قالیباف از آن به خوبی استفاده نکرد.

شهردار نمی‌تواند توجیه کند که وقت برای انجام کار نبود
به گفته محمدمهدی تندگویان، عضو شورای شهر دوره مدیریت قالیباف دوره طولانی مدتی بود؛ بنابراین نمی‌توانند توجیه کنند که وقت برای انجام کار نبود. اما در ۱۲ سال اخیر تقریبا هیچ نوع درآمد پایداری را در شهر نداشتیم و پایه هیچ نوع درآمد پایداری هم ایجاد نشد. حداقل کاری که می‌شد انجام شود، تولید درآمد از زباله شهر است که هیچ‌گاه اتفاق نیفتاد؛ در تهران روزانه ۷ هزار تن زباله ایجاد می‌شود در حالی که هیچ درآمد پایداری را در این بخش نداشتیم. این زباله‌ها نه تبدیل به نیروی برق شد و نه تبدیل به فرآورده‌های دیگر و این در حالی است که عوارضش از مردم اخذ می‌شود.
تندگویان می‌گوید احداث پل طبقاتی صدر یا تونل نیایش ممکن است نیاز شهر باشد، ولی جزو اولویت‌های ما نبود. به طور قطع احداث و بهره‌برداری مترو واجب‌تر است، اما ایشان به دلیل بهره‌برداری‌های تبلیغاتی این پروژه‌ها را در اولویت قرار داد که البته بعد از ۴ سال هنوز عدد و رقم اجرایی شدن این پروژه‌ها را نداریم.بی انضباطی در مسائل مالی، انحراف از برنامه بودجه شهر تهران و اتکا به درآمدهای ناشی از عوارض ساخت و ساز و فروش‌تراکم از مهم‌ترین مشکلات شهرداری تهران است.

بدهی شهرداری
براساس گزارش شورای شهر تهران حجم مجموعه بدهی به یپمانکاران، اشخاص، بانک‌ها و پروژه‌های نیمه کاره حدود ۶۰ تا ۷۰ هزار میلیارد تومان است. درواقع شهرداری ۱۴ هزار میلیارد تومان به اشخاص و ۲۰ میلیارد تومان به بانک‌ها بدهکار است که متاسفانه سررسید هم دارد و هر ماه و هر سال با توجه به ضرایب بانکی این مبلغ افزایش می‌یابد؛ همچنین ۴۵ هزار میلیارد تومان هزینه پروژه‌های نیمه کاره و پروژه هایی است که در برنامه ۵ ساله آمده است.تندگویان در این باره گفته بود: در این ۱۲ سال نه تنها درآمد پایدار ایجاد نشده، بلکه سرمایه‌های شهر خام فروشی شده و کلی بدهی به بارگذاشته است شهردار بعدی که بیاید با کلی دیون و بدهی مواجه است. براساس آمار بیش از ۶۵ درصد درآمد شهرداری تهران از محل عوارض ساخت و ساز و فروش‌تراکم تامین می‌شود، در حالی که قالیباف در ابتدای کار خود وعده داده بود که به جای اتکا به درآمدهای ناپایدار یعنی عوارض ساخت و ساز منابع درآمدی پایدار برای شهر ایجاد کند. همچنین درمدت مدیریت قالیباف بر شهرداری تهران بیش از ۷۰ هزار نیرو در شهرداری تهران استخدام شده‌اند که این موجب شده است که شهرداری بیش از حد بزرگ و حجیم شود.

پاشنه آشیل قالیباف
مسائل مالی از یک سو و حمل و نقل عمومی از سوی دیگر دو نقطه حساس کار شهرداری تهران است. اما از یک سو اعضای شورای شهر تهران از عملکرد غیرشفاف شهر تهران در بخش بودجه، تامین و هزینه کرد درآمدها انتقاد دارند و از سوی دیگر بسیاری نه تنها اقدامات شهرداری در بخش توسعه حمل و نقل عمومی را ناکافی می‌دانند بلکه می‌گویند آن بخش از کارهای انجام شده نیز سیاسی و تبلیغاتی بوده است. پس از آنکه در سال ۱۳۸۴ محمود احمدی نژاد از شهرداری تهران به ریاست جمهوری رسید، نگاه‌ها به شهرداری پایتخت تغییر کرد. حالا منتقدان قالیباف نیز می‌گویند او نیز در تلاش بوده است با استفاده از امکاناتی که در دست دارد و با انجام کارهای تبلیغاتی خود را به پاستور برساند.

متروی تهران
دو برنامه ۵ ساله شهر تهران که سال‌های ۸۵ تا ۹۵ را هدف داشت و همچنین برنامه جامع تهران که چشم‌انداز سال ۱۴۰۴ را در نظر دارد بیش از بخش‌های دیگر روی حمل و نقل عمومی پایتخت تاکید دارد. در بیش از یک دهه گذشته نیز شهردار تهران توسعه خطوط مترو و حمل نقل عمومی را به عنوان یکی از دستاوردهای خود همواره مطرح کرده است. اما تحلیل آمارهای شهرداری تهران نشان می‌دهد که کامیابی شهرداری در این حوزه بسیار کمتر از آنچه است که تاکنون اعلام شده. براساس گفته‌های مسئولان شهرداری تهران در سال ۸۴ یعنی ابتدای حضور قالیباف در شهرداری تهران ۸۹ کیلومتر مترو در تهران شامل ۳ خط، ۳۳۱ دستگاه واگن مترو و ۴۹ قطار در تهران موجود بود که این مترو ۲۶۲ میلیون مسافر را به طور سالانه و به طور متوسط ۸۵۵ هزار نفر را روزانه جا به جا می‌کرد. این گزارش‌ها می‌گویند تا پایان سال ۹۵ یعنی ۱۲ سال بعد ۱۷۰ کیلومتر مترو شامل ۵ خط ۱۲۰۰ واگن است. براساس گزارش‌های شهرداری این مترو در حال حاضر سالانه ۷۱۷ میلیون مسافر را به طور سالانه و ۲ میلیون و ۳۳۹ مسافر را به صورت روزانه جا به جا می‌کند. شهرداری تهران یکی از نقاط قوت بزرگ خود را توسعه مترو و بهره برداری سالانه ۳۰ کیلومتر مترو در تهران عنوان می‌کند اما مقایسه اعداد و تحلیل آنها نشان می‌دهد که این اعداد و ارقام با ادعاهای توسعه حمل و نقل عمومی در تهران با محوریت مترو فاصله زیادی دارد. درواقع در ۱۲ سال گذشته تنها ۸۱ کیلومتر مترو به خطوط مترو در تهران اضافه شده است و مورد بهره‌برداری قرار گرفته است. این یعنی سالانه کمتر از ۷ کیلومتر در تهران ساخته شده است که این اختلاف فاحشی با گزارش‌های رسمی شهرداری دارد.

از سوی دیگر گزارش‌های رسمی شهرداری نشان می‌دهد تعداد واگن‌های مترو و قطارها نیز افزایش چشمگیری داشته است. اما به گفته کارکنان شرکت بهره برداری بیشتر این قطارها و واگن‌ها همان دستگاه‌های قدیمی هستند که شست و شو و تعمیر و دوباره وارد خطوط می‌شوند. براساس گزارش هایی که شهرداری تهران از مراسم رونمایی از قطارهای جدید مترو ارائه کرده است در اواخر تیرماه سال گذشته ۴۳ واگن معادل ۶ قطار وارد خطوط مترو شده است، همچنین در اواخر تابستان نیز ۵۸ واگن معادل ۸ قطار، در نیمه دی ماه همان سال ۹ قطار و در روزهای پایانی اسفندماه نیز ۸ قطار وارد خطوط مترو تهران شده است یعنی در مجموع ۳۳ قطار به ناوگان قطار تهران افزوده شده است. بنابراین تعداد واگن‌های مترو تهران اکنون باید بیش از ۱۴۰۰ دستگاه باشد و این درحالی است که اعداد رسمی با این اعداد همخوانی ندارد و اعداد رسمی همان ۱۲۰۰ مترو است. همچنین آمارهایی که از ظرفیت جابه‌جایی مترو گزارش می‌شود نشان می‌دهد که از سال ۸۴ تاکنون تعداد مسافرانی که روزانه با مترو سفر می‌کنند به ۳ و نیم میلیون نفر رسیده است. اما مقایسه همین آمارهای رسمی نشان می‌دهد حداکثر روزانه ۲ میلیون و ۳۱۳ نفر با مترو جا به جا شده‌اند. این اختلاف‌های آماری نشان از اشتباهات شهرداری تهران در آمارسازی دارد.

تهران شهر خودرو محور
یکی از انتقادهایی که این روزها به شهردار تهران وارد است، انجام پروژه‌های حمل و نقل تبلیغاتی همچون ساخت تونل‌ها و بزرگراه‌ها با هزینه‌های زیاد به جای پرداختن به توسعه مترو است. آمارهای استخراج شده از شهرداری تهران نشان می‌دهد که در ۱۲ سال گذشته شهرداری تهران سه برابر خطوط مترو بزرگراه ساخته است. درواقع از سال ۸۴ تاکنون بیش از ۲۴۲ کیلومتر در مقابل تنها ۸۹ کیلومتر مترو ساخته شده است. در سال ۸۴ طول بزرگراه‌های تهران ۳۰۳ کیلومتر بوده است که این عدد در حال حاضر به ۵۴۵ کیلومتر رسیده است. از این منظر شهر تهران ۹۸ درصد برنامه‌های طرح جامع تهران را که افق ۱۴۰۴ را در نظر دارد عملی کرده است. اما این در حالی است که براساس دو برنامه ۵ ساله تهران طول خطوط مترو باید به ۳۰۷ کیلومتر می‌رسید. از این منظر شهردار تهران در ۱۲ سال گذشته تنها ۵۵ درصد از برنامه‌های توسعه مترو را اجرایی کرده است. این موارد همان هایی هستند که منتقدان عملکرد شهرداری تهران از آنها به عنوان عملکرد تبلیغاتی قالیباف یاد می‌کنند و می‌گویند او در ۱۲ سال مدیریت تهران چندان هم که می‌گوید کارآمد نبوده است.

اگر مردم باید همه چیز را بدانند چرا جلوی تحقیق و تفحص  مجلس‌ از شهرداری را گرفتید؟
قالیباف در صحبت‌های تبلیغاتی قبل از انتخابات گفته بود  دولتش شفاف خواهد بود و مردم باید همه چیز را بدانند. این در حالی است که اعضای شورای شهر می‌گویند در شهرداری تهران و حسابداری کل آن چیزی شفاف نیست و هیچ‌کس نمی‌داند آنجا چه خبر است. گزارش‌های مالی شهرداری هم به گفته اعضای شورای شهر انضباطی ندارند. قالیباف با لابی و رایزنی زیاد حتی نگذاشت نمایندگان مجلس از شهرداری تهران تحقیق و تفحص انجام دهند و گویا مردم نباید بدانند در شهرداری تهران چه خبر است.قالیباف گفته بود که «یکی از مسائل کشور که مردم هم  از آن دلخورند مبارزه با فساد است.» وی همچنین از آزادی رسانه‌ها در این زمینه سخن گفته  است، این در حالی است که در جریان افشای پرونده املاک نجومی، وی از رسانه‌ها شکایت و باعث بازداشت برخی خبرنگاران شده بود.رحمت‌الله حافظی، رئیس کمیسیون سلامت، محیط زیست و خدمات شهری شورای شهر تهران نیز در این زمینه گفته بود: اگرچه فساد ممکن است در برخی از ادارات حاکم باشد اما در شهرداری تهران بیش از سایر نهادهاست، تایید کننده این مساله تعداد شکایت‌های موجود در دیوان عدالت اداری از شهرداری تهران است.

مشکلات شهردار بعدی
درحالی که کمتر از ۳ ماه دیگر و با توجه به‌ترکیب شورای شهر پنجم، شهردار تهران تغییر می‌کند و  محمدباقر قالیباف از بهشت می‌رود، از هم‌اکنون چالش‌های پررنگی سر راه شهردار جدید تهران دیده می‌شود؛ موضوع ظاهرا دست چندمی به اسم حقوق کارکنان! این روزها زمزمه هایی از مشکلات شهردار بعدی به گوش میرسد. احمد مسجدجامعی، یکی از دو عضو شورای شهر چهارم که به شورای شهر پنجم نیز راه پیدا کرده است چند وقتی است که در صفحه توئیتری خود از نگرانی هایی برای شهردار بعدی می‌نویسد.  او در توئیتی گفته بود «اولین چالش شهردار جدید تهران، پرداخت حقوق خواهد بود.» در توئیت دیگری به صورت مجزا گفته بود «می‌پرسند مگر می‌شود اولین چالش شهردار جدید تهران پرداخت حقوق باشد؟ بله! با استخدام‌های نجومی که در شهرداری آغاز شده این اتفاق خواهد افتاد.» و چندی بعد هم نوشت «در برابر استخدام‌های نجومی در شهرداری که اخیرا شروع شده و یادآور استخدام‌های بی‌ضابطه در ماه‌های پایانی دولت قبل است، سکوت نخواهیم کرد.»

چنین سخنانی را پیش از این، محمد حقانی هم زده بود ، او گفته بود «ما اصلا دیگر درآمد ناپایداری هم نداریم، باغات ما از بین رفت، همه‌زمین‌ها را فروختیم، هر‌تراکمی‌ هم باید بدهیم دادیم و. . . باور کنید شهردار منطقه می‌گوید هر کاری توانسته انجام داده. من نمی‌دانم شهردار بعدی چه اصلاح‌طلب چه اصول‌گرا در پایان مردادماه می‌خواهد چگونه حقوق دهد؟ آقای دبیر بفرمایید که شهرداری فروردین ماه از کجا به کارمندانش حقوق داد؟ از بانک شهر استقراض کردند. آقایان به‌دنبال سوء مدیریت شان در پایان سال ۹۴ برای تامین حقوق پرسنل و سایر بدهی هایشان عاجز می‌مانند و برای خروج از این بن بست از بانک شهر ۵ میلیارد تومان استقراض می‌کنند و متعاقبا برای پرداخت این بدهی، شرکت شهروند و نمایشگاه شهر آفتاب را می‌فروشند. متاسفانه در پرداخت حقوق ماه گذشته نیز دست به استقراض زده‌اند که باید شاهد خسارت دیگری به شهر و شهروندان برای بازپرداخت آن طی ماههای آینده باشیم.»

تندگویان هم پیش از این درباره بدهی‌های شهرداری گفته است: «با وجود آنکه تمام سرمایه‌های شهر را فروختند اما باز هم بدهی بالا آورده و بر اساس آنچه که خودشان می‌گویند ۲۰ هزار میلیارد تومان بدهی دارند اما واقعیت این است که ۴۰ هزار نفر حقیقی و حقوقی مطالبه گر دارد و رقم بدهی‌ها از ۲۰ میلیون تومان تا چندین میلیارد تومان است که به این میزان بدهی باید مطالبات بانکی و ۴۰ هزار میلیارد تومان هزینه پروژه‌های نیمه تمام را نیز باید اضافه کرد.»  به گفته او شهرداری ۱۴هزارمیلیاردتومان به پیمانکاران،  ۱۲هزار میلیاردتومان به بانک‌ها و ۴۵هزار میلیارتومان بدهی پروژه‌های باقی مانده دارد که میراث شهردار بعدی می‌شود.


منبع: بهارنیوز

شوی لباس زنان محجبه در اربیل/عکس

گروه جامعه: به مناسبت آغاز ماه مبارک رمضان نمایش شوی اسلامی لباس در اربیل عراق برگزار شد.



 

مسئول برگزاری این شو اسلامی “سینان کامل”، در گفتگو با خبرنگار آناتولی، گفت: با برگزاری سومین شوی لباس می خواهیم که این شهر نه با جنگ، بلکه با هنر و صلح در رسانه ها مطرح شود. کامل با اشاره به استفاده از نمادهایی از عراق و خاورمیانه در طراحی لباس ها، گفت: تلاش می کنیم هنر طراحی لباس و مد را در عراق که دارای تاریخی طولانی است، دوباره زنده کنیم. مردم عراق از جنگ خسته شده و چشم به راه هنر هستند. فاتح یلدیز سفیر ترکیه در بغداد نیز با حضور در شوی لباس اربیل به تماشای این برنامه پرداخت.

 




 










 


 




 


منبع: بهارنیوز

مواظب باشید مغزتان خودش را نخورد!

به گزارش ایسنا، این سلول‌ها که “میکروگلیا”(Microglia) نام داشته و مسئول پاکسازی مغز هستند، پس از تجزیه سیناپس‌ها و به جای ماندن سلول‌های مرده شروع به پاکسازی آنها می‌کنند.
 

 

این سلول‌های کوچک دارای شاخه‌های بسیاری هستند که می‌توانند به طور دائم حرکت کرده و هرگونه عناصر بیگانه مثل نورون‌های مرده را از بین ببرند.بدتر اینکه سلول‌هایی‌ که در بیماران مبتلا به زوال عقل فعال هستند نیز در این شرایط فعال‌تر می‌شوند.براساس این پژوهش جدید، مغز موش‌ها به دلیل عدم خواب کافی شروع به خوردن خود می‌کند.

این سلول‌ها که اختریاخته یا “آستروسیت” (astrocytes) نام دارند مانند یک دستگاه مکنده کوچک در مغز عمل کرده و اتصالات ضعیف مغز را که ضعیف شده یا از هم گسسته شده‌اند را پاکسازی می‌کنند.به گفته محققان این پژوهش، این فرآیند ممکن است در ظاهر یک روند مثبت به نظر بیاید اما می‌تواند به آلزایمر منجر شود.این پژوهش در ادامه پژوهشی انجام شد که نشان می داد کمبود خواب‌، افراد را در معرض بیماری قلبی قرار می دهد.در آن پژوهش مشخص شد افرادی که در شب کمتر از ۶ ساعت می‌خوابند بیشتر در معرض خطر مرگ و میر به دلیل “سندرم متابولیک” (Metabolic syndrome) قرار دارند. سندرم متابولیک ترکیبی از دیابت، فشار خون بالا و چاقی است.


منبع: بهارنیوز

پابندهای زندگی

همه چیز از نوسان در بازار ارز شروع شد؛ مشکلات و کسادی بازار یکی پس از دیگری به این بازاری مال باخته روی خوش نشان داد تا اینکه رفته رفته بدهی های او بر دارایی هایش چربید و تا اینکه ناخودآگاه دست بندی را پشت دستانش حس کرد که دم در منزل و مقابل چشم زن و فرزند و همسایه از سوی ماموران انجام شد. این همه ماجرا نبود، این بازاری مالباخته به علت بدهی به طلبکاران تا زمانی که کل بدهی را بتواند پرداخت کند باید در زندان بماند و از آنجا که با وجود فروش همه مال و اموالش دیگر چیزی برای پرداخت بدهی ندارد، همچنان باید در گوشه زندان، حبس را متحمل شود و از آن سو خانواده اش دور از سرپرست خانواده و کودکانی دور از گرمای وجود پدر باید زندگی را سر کنند.
هیچ امیدی در دل این بازاری وجود ندارد؛ خانواده اش هم نه از زخم زبان های مردم و در و همسایه در امانند نه سایه عزیز خود را بالای سر خودشان دارند؛ از این دست مددجو در زندان های کشور بسیار هستند، همانانی که از یک سو خود در زندان به سر می برند و از سویی دیگر خانواده های آنان در بیرون از زندان با هزار و یک مشکل دست و پنجه نرم می کنند.

به گزارش خبرنگار قضایی ایرنا، یکی از سیاست های قوه قضائیه در چند سال اخیر کاهش جمعیت کیفری است که به دنبال توصیه موکد مقام معظم رهبری در کشور و این دستگاه ایجاد شد؛ طوری که این موضوع در مجلس هم مورد بحث و بررسی قرار گرفت و در ماده ۵۷۰ قانون آیین دادرسی کیفری، به قاضی در صدور حکم استفاده از مجازات های جایگزین داده شده است. یکی از موارد استفاده از مجازات های جایگزین پابندهای الکترونیکی است؛ یعنی اینکه زندانیانی که طبق قانون مشمول استفاده از مجازات های جایگزین می شوند می توانند با پرداخت وثیقه ای از این پابندها استفاده کرده و از محیط زندان به محیط خانه خود برگردند تا دیگر فرزندی در نبود پدر حس سرخوردگی نداشته باشد و هیچ همسری بدلیل بودن شوهر در زندان، انگشت نمای خاص و عام نشود.

** فرایند اجرای طرح مراقبت الکترونیک
قرار بود با اجرای طرح مراقبت الکترونیک در سال ۹۴ به عنوان سال آخر برنامه پنجم توسعه، ۴۰ درصد زندانیان، محکومیت خود را خارج از زندان سپری کنند اما با وجود تمدید یکساله برنامه پنجم، و روی کار آمدن برنامه ششم توسعه هنوز مراقبت الکترونیک اجرا نشده بود تا اینکه در نهایت هفته گذشته از نخستین پابندهای ساخت داخل برای استفاده زندانیان رونمایی شد.  از اواخر دوره دوم ریاست آیت‌الله شاهرودی در قوه‌ قضاییه، موضوع استفاده از دستبند و پابندهای الکترونیکی با عنوان مراقبت الکترونیکی زندانیان در دستور کار قرار گرفت و اواخر سال ۸۷ مذاکره با یک کشور اروپایی برای ورود اولین نسل از دستبندهای الکترونیکی آغاز شد اما با وجود ورود نمونه‌های اولیه و آزمایشی این دستبندها، بنابر دلایلی مورد تأیید مسئولان امر قرار نگرفت و از دور خارج شد. بعد از حضور آیت‌الله آملی‌لاریجانی و با توجه به نگاه ویژه وی مبنی بر ضرورت حبس‌زدایی و کاهش جمعیت کیفری، موضوع مراقبت الکترونیکی همچنان در دستور کار سازمان زندان‌ها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور قرار داشت.

طبق برنامه اولیه اجرای طرح مراقبت الکترونیکی، قرار بود به طور رسمی از نیمه دوم سال ۸۸ و تا پایان برنامه پنجم توسعه برای هر سال ۵ هزار دستبند مورد استفاده قرار گیرد اما طرحی که از اواخر برنامه چهارم توسعه مطالعات آن شروع شد، با پایان برنامه پنجم توسعه و حتی روی کار آمدن برنامه ششم هم به مرحله اجرای رسمی نرسید تا اینکه درنهایت، چند روز گذشته این کار بصورت مراسم رونمایی رسما انجام شد و اصغر جهانگیر رئیس سازمان زندان ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور اعلام کرده است، اگر استفاده از مجازات های جایگزین به یک فرهنگ تبدیل شود و اصلاح کوچکی در برخی قوانین برای توسعه متهمان استفاده کننده از پابندهای الکترونیکی صورت گیرد، می توان تا ۴٠ هزار مددجو را تا پایان سال آینده مشمول استفاده از این پابندها قرار داد که این موضوع در کاهش جمعیت کیفری موثر خواهد بود.

** رونمایی از پابندهای الکترونیکی تولید داخلی
رونمایی از نمونه های تولیدی داخلی هفته گذشته انجام شد که اصغر جهانگیر رئیس سازمان زندان ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور در این مراسم رونمایی با انتقاد از روند رو به رشد تعداد زندانی در کشور گفت: ٧٠ درصد جمعیت زندانی زیر۴٠ سال هستند؛ ۸۰ درصد زندانیان دیپلم و زیر دیپلم و٢٠درصد آنان دارای تحصیلات دیپلم و بالاترند.به گفته جهانگیر، ٧٠ درصد زندانیان حین ورود معتادند که هزینه های زیادی به منظور قرنطینه و سلامت به سازمان زندانها تحمیل می شود. وی ادامه داد: امروز ظرفیت زندان ها با میزان ورودی تطبیقی ندارد و باید به دنبال راههای جایگزین مجازات حبس باشیم.
رئیس سازمان زندانها با بیان اینکه شاید ساخت زندان جدید چندان هزینه بر نباشد، اظهار کرد: اما ساختن زندان جدید هنر نیست بلکه هنر یافتن راه های متعدد برای کاهش تعداد زندانیان است که استفاده از پابندهای الکترونیکی می تواند یکی از این راهکارها باشد.

به گفته وی، دورافتادن زندانی ازخانواده، مشکلات غیرقابل جبرانی ممکن است ایجاد کند و موجب گرفته شدن مهر پدری از خانواده و آسیب های زیاد شود طوری که فرزند کوچک یک خانواده زندانی حاضر نشد مدرسه برود و وقتی مدرسه از اولیا دعوت می کند، خجالت می کشد بگوید پدرش در زندان است. جهانگیر تاکید کرد: درصددیم افراد بی جهت وارد زندان نشوند میزان بازداشت ها باید حداقلی باشد؛ چون براساس آمارها کم نبودند افرادی که سال های گذشته تنها یک روز در زندان بودند درحالی که می شد شرایطی فراهم کرد تا همان یک روز هم در زندان نباشند.

** از ظرفیت پابندهای الکترونیک برای بودن در کنار خانواده استفاده شود
حجت الاسلام حمید شهریاری رئیس مرکز آمار و فناوری اطلاعات قوه قضائیه هم در مراسم رونمایی ازپابندهای الکترونیکی با استناد به بند چ ماده ٢١٧ قانون آیین دادرسی کیفری، افزود: این ماده قانون از ما کاهش جمعیت کیفری و استفاده از پابندهای الکترونیکی را خواسته است. رئیس مرکز آمار و فناوری اطلاعات قوه قضاییه این طرح از ضرورت های دستگاه قضایی دانست و افزود: مشکلاتی در این زمینه در زندانها داریم، هر فرد زندانی إلزاما فرد بدی نیست و ممکن است بدلیل مسائل مالی که برایش پیش آمده، برای نخستین بار وارد زندان شده باشد و از این رو باید از این ظرفیت استفاده کنیم.
شهریاری با بیان شاخص زندانی ٢٨٧ در هزار در کشور ایران و دارای بودن رتبه چهارم آسیابی و رتبه هشتم جهانی در تعداد زندانیان گفت: این وضعیت زیبنده نظام نیست و قانونگذاران دراین٣٠ سال اخیر به این میزان افزودند؛ جرم انگاری مشکلاتی برای ما درجایگاه تعداد زندانیان ایجاد کرده است درحالیکه باید به کاهش جمعیت کیفری و مجازات های جایگزین حبس تاکید داشته باشیم.وی ادامه داد: از همین رو آیین نامه کاهش جمعیت کیفری به تصویب رییس قوه رسید و در اختیار گرفتن امکانات بیشتری به سازمان زندانها پیشنهاد شده است.شهریاری با تاکید بر لزوم استفاده از روش های جایگزین در دنیا به هدف اصلاح و تبدیل به شهروند عادی گفت: دنیا زندان را مجازات تلقی نمی کند بلکه آن را اصلاح می داند.

وی ادامه داد: نمی گوییم این موضوع برای همه زندانیان امکان پذیر است اما برای زندانیانی که نخستین بار وارد زندان شده اند، امکان انجام وجود دارد؛ تولید آن با کمک شرکت آمی تک زیرمجموعه قوه قضائیه انجام شده است.معاون قوه قضائیه با بیان اینکه امکان ردیابی چند زندانی بصورت همزمان در زمان های مشخص و نمایش آن وجود دارد، گفت: اگر زندانی دو دقیقه از محدوده معین خارج شد به او هشدار داده می شود.وی ادامه داد: هنوز در کشور مشکلات زیرساختی داریم و امیدواریم سامانه ای طراحی کنیم که به هیچ وجه از طرف خارج کشور قابل ردیابی و رصد نباشد.شهریاری درباره اتاقی به نام اتاق مونیترینگ، گفت: این اتاق برای کنترل زندانیانی که از پابندهای الکترونیکی استفاده می کنند، طراحی شده و فقط افراد خاصی می توانند وارد آن شوند؛ این دسته از زندانیان از اینجا رصد می شوند.به گفته وی، ٣۵ شرط در این نرم افزار تعریف شده است و می توانیم مطمئن باشیم شرایط مدنظرما قابل اعمال است.


منبع: بهارنیوز

هوش‌مصنوعی برای جلوگیری‌ازخودکشی

به گزارش ایسنا و به نقل از پایگاه یونیورسیتی هرالد، میزان خودکشی در آمریکا هر ساله رو به افزایش است و تبدیل به دهمین علت مرگ و میر در این کشور شده است.کارشناسان حوزه سلامت آمریکا ابزار و امکانات مناسبی برای کمک به افرادی که مرتکب خودکشی می‌شوند و یا در آستانه ارتکاب خودکشی هستند، دارند. اما مشکل اینجاست که اغلب اوقات کارشناسان امر نمی‌دانند چه کسانی بیشتر نیاز به کمک و مشاوره دارند. به هر حال همه این‌گونه مشکلات با کمک هوش مصنوعی قابل رفع است.براساس آمار منتشر شده از “مرکز کنترل بیماری‌های آمریکا”(CDC)، نرخ خودکشی از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۱۴ روند رو به رشدی داشته است که بیشترین میزان ارتکاب با ۶۳ درصد متعلق به زنان میانسال بوده است. نرخ کلی خودکشی در این سال‌ها ۲۴ درصد افزایش داشته است.
 مددکاران اجتماعی برای تشخیص و پیش‌بینی ارتکاب خودکشی اغلب به فاکتورهای معمول نظیر مسمومیت دارویی و افسردگی تکیه می‌کنند. با این حال دلایل ارتکاب خودکشی بیشتر از این فاکتورهای معمول است. خودکشی وابسته به ترکیبی از یک سری اتفاقات و حوادث مرتبط به هم در زندگی فرد است که بسیار پیچیده است.متخصصان پزشکی برای رمزگشایی این پیچیدگی‌ها و جلوگیری از ارتکاب خودکشی توسط افراد در حال استمداد از هوش مصنوعی هستند، چرا که هوش مصنوعی می‌تواند این پیچیدگی‌ها را خیلی بهتر بفهمد و عواملی که در زندگی فرد منجر به خودکشی وی خواهد شد را به خوبی تشخیص دهد و با آنها مقابله کند.
محققان دانشگاه ایالت فلوریدا با استفاده از هوش مصنوعی، رباتی طراحی کردند که بتواند خبر از خودکشی قبل از وقوع آن بدهد. آنها با تزریق یک الگوریتم به اطلاعات پزشکی بیش از ۳۰۰۰ نفر که خودکشی نافرجام داشتند این ربات را طراحی کردند.این ربات با استفاده از شناسایی عللی که منجر به تصمیم به خودکشی می‌شوند الگوهای مقابله مختلفی را تحلیل و طراحی می‌کند. روش‌هایی مانند تجویز داروهای مشخص برای درمان این افراد.”جسیکا ریبیرو”(Jessica Ribeiro) روانشناس و عضو تیم تحقیقاتی دانشگاه فلوریدا گفت: هوش مصنوعی این ربات قادر است به طور دقیق پیش‌بینی کند که فرد طی دو سال آینده اقدام به خودکشی خواهد کرد. شایان ذکر است که دقت این ربات در پیش‌بینی اقدام به خودکشی در عرض یک هفته آینده، ۹۲ درصد بوده است!


منبع: بهارنیوز

رونمایی هواوی از یک ساعت هوشمند

بدنه این دستگاه را فولاد ضد زنگ تشکیل داده و دارای بند چرمی مشکی رنگ است. این نسخه جدید از ظاهر جذاب‌تری نسبت به نمونه اصلی بهره می‌برد و با قیمت ۳۶۹ دلار به‌فروش می‌رسد، هواوی واچ ۲ کلاسیک اصلی قیمتی برابر با ۲۹۹ دلار دارد.
 



 


 


بند چرمی هواوی واچ ۲ اندازه‌ای برابر با ۲۲ میلی‌متر دارد. اگر این بند چرمی موردپسند شما نیست، می‌توانید بند موردعلاقه خود را که شمار آن‌ها نیز کم نبوده از سایت‌هایی مانند آمازون خریداری کنید. هواوی واچ ۲ دارای سیستم‌عامل اندروید ور ۲٫۰ بوده و ویژگی‌های زیادی را برای کاربر به ارمغان می‌آورد. هواوی در این ساعت هوشمند از NFC بهره گرفته که توسط آن قادر به انجام پرداخت‌های خود توسط اندروید Pay خواهید بود.


منبع: بهارنیوز

عقب‌نشینی تقاضا در بازار ارز

گروه اقتصادی_رسانه ها: دنیای اقتصاد نوشت:در اولین روز هفته، عامل افزایشی خاصی در بازار دلار حضور نداشت تا معامله‌گران تمایل چندانی برای قرار گرفتن در موقعیت خرید پیدا نکنند. در این فضای کم‌رمق، دلار ۴ تومان از ارزش خود را از دست داد و به قیمت ۳ هزار و ۷۳۶ تومان رسید.به گفته فعالان، کاهش دامنه نوسانات و زندانی شدن دلار در بازه‌ای ۲۰ تومانی موجب شده است که بخشی از نوسان‌گیران ارزی از روند بازار خسته شوند و ترجیح دهند از روند معاملات بیرون بروند. قیمت دلار در یک هفته گذشته تنها در دامنه ۳ هزار و ۷۳۰ تا ۳ هزار و ۷۵۰ تومان نوسان کرده است.

در اولین روز هفته، قیمت دلار در مسیر کاهشی قرار گرفت و به محدوده ۳ هزار و ۷۳۰ تومان بازگشت؛ هم‌زمان در بازار موازی، سکه تمام بهار آزادی در برابر پایین رفتن از مرز روانی یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان مقاومت کرد و از کف قیمت ۱۷ روزه بالا آمد. روز شنبه، فضای بازار ارز آرام و کم‌نوسان بود و دلار در نهایت با ۴ تومان کاهش به قیمت ۳ هزار و ۷۳۶ تومان رسید. به گفته فعالان، دلار در ابتدای روز شنبه توانایی چندانی برای افزایش قیمت از خود نشان نداد و معامله‌گران تمایل چندانی برای خرید نداشتند.

 

به گفته این دسته، در ششمین روز خردادماه عامل افزایشی خاصی در بازار حضور نداشت. از یکسو نرخ حواله درهم در همان محدوده روز پنج‌شنبه نوسان کرد و از سوی دیگر، ارزش این ارز در کشورهای همسایه چندان جابه‌جا نشد. در چنین فضایی، خریداران ارزی رمقی برای تحرک نداشتند تا قیمت دلار را بالاتر بیاورند و غلبه فروشنده‌ها موجب بازگشت قیمت به محدوده ۳ هزار و ۷۳۰ تومان شد. با وجود این، مقاومت معامله‌گران زمانی که قیمت در محدوده ۳ هزار و ۷۳۰ تومان قرار می‌گیرد، بالا می‌رود و این موضوع مانع از افت بیشتر دلار می‌شود. به‌عبارتی دیگر می‌توان گفت که در روزهای اخیر دلار در دامنه ۳ هزار و ۷۳۰ تا ۳ هزار و ۷۵۰ تومان زندانی شده و توانایی خروج از این محدوده را از خود نشان نداده است. کاهش دامنه نوسانات به‌طور معمول انگیزه معامله‌گران برای حضور در بازار ارز را کاهش می‌دهد.

 

به گفته فعالان، عرضه مناسب بازیگران بازارساز یکی از عوامل مهمی بوده که در کاهش تغییرات قیمت دلار اثرگذار بوده است. روز گذشته، سخنگوی دولت نیز با تاکید بر اینکه دولت برنامه حفظ ثبات در بازار ارز را دنبال می‌کند، درباره برنامه‌‌های دولت برای حفظ ثبات در بازار ارز بیان کرد: حفظ ثبات نسبی در بازار ارز از اولویت‌های اقتصادی دولت محسوب می‌شود و با توجه به تاکیدات رئیس‌جمهور، تحت هیچ شرایطی نباید از محل افزایش قیمت ارز منابع مالی کسب شود.

برخلاف آرامش بازار ارز، روز شنبه در بازار سکه، فعالیت‌های هیجانی برخی معامله‌گران بالا بود. سکه تمام بهار آزادی که در آخرین روز هفته گذشته با ۲ هزار تومان کاهش به قیمت یک میلیون و ۲۰۲ هزار تومان رسیده بود، روز شنبه ۴ هزار تومان افزایش را تجربه کرد و روی قیمت یک میلیون و ۲۰۶ هزار تومان قرار گرفت.این در حالی بود که در ساعات ابتدایی روز، فلز گرانبهای داخلی تا نقطه یک میلیون و ۲۰۸ هزار تومان نیز بالا رفته بود. «دنیای اقتصاد» در گزارش قبلی خود به احتمال افزایش بهای سکه در روز شنبه اشاره کرده و افزایش بهای اونس در بازارهای جهانی روز جمعه را یکی از علل این رشد عنوان کرده بود.

 

در اولین روز هفته، سکه‌بازان با توجه به رشد بهای طلای جهانی در روز جمعه و رسیدن به میانه محدوده هزار و ۲۶۰ دلار در موقعیت خرید قرار گرفتند. با وجود رشد روز ابتدایی هفته، این احتمال وجود دارد که سکه در روزهای آینده رشد خاصی را تجربه نکند. به گفته فعالان، به‌طور سنتی در ماه رمضان تقاضا برای خرید سکه در بازار پایین می‌آید و ممکن است این موضوع در تغییر مسیر قیمت نقش ایفا کند.

روز گذشته، برخلاف رشد سکه تمام، نیم‌سکه در مسیر کاهشی قرار گرفت و از مرز ۶۵۰ هزار تومان پایین رفت. در اولین روز هفته، نیم سکه ۲ هزار تومان از ارزش خود را از دست داد و به قیمت ۶۴۸ هزار تومان رسید.


منبع: بهارنیوز

آخرین وضعیت سودهای بانکی

به گزارش ایسنا، حدود یک سال از آخرین تغییر در سودهای بانکی می‌گذرد. تیرماه ۱۳۹۵ بود که با آنچه که توافق بانک‌ها نامیده شد سودهای سپرده سالانه از ۱۸ به ۱۵ درصد کاهش یافته و برای سودهای کوتاه مدت روزشمار نیز نرخ حداکثر ۱۰ درصدی تعیین شد. نرخ سود تسهیلات نیز با اختلاف سه درصدی از سود سپرده به ۱۸ درصد کاهش یافت.گر چه در ابتدای امر سودها به ۱۵ درصد رسید، چندی نکشید که روال بانک‌ها به گونه‌ای دیگر تغییر کرد. با این‌ که اکنون هم در جواب اول خود در مورد نرخ سود سپرده، میزان سالانه را ۱۵ درصد اعلام می‌کنند، اما در اغلب بانک‌ها به ویژه بانک‌های خصوصی نرخ‌ها از جذابیت بیشتری نیز برخوردار است.
‌‌گذری بر شعب بانک‌ها از این حکایت دارد که وقتی سپرده‌گذار تمایلی برای سود ۱۵ درصدی ندارد، اغلب با دریافت مبالغی بالاتر و یا تعیین کفی برای میزان سپرده نرخ سودها از ۱۸ درصد عبور کرده و گاها ۲۰ تا ۲۳ درصد را هم در قالب طرح‌هایی که بانک در نظر گرفته پشت سر می گذارد.‌‌در مواردی برخی بانک‌ها اعلام می‌کنند که هرچقدر مبلغ شما بالاتر باشد سود بیشتری نیز تعلق خواهد گرفت. جالب اینجاست که همین مورد از بانک‌ها در حدود یک سال پیش و در ابتدای کاهش نرخ به ۱۵ درصد به هیچ عنوان زیر بار پرداخت سود بالاتر نمی‌رفتند، اما اکنون روال آنها در رقابت با سایر بانک‌هایی که از ابتدا هم چندان نسبت به اجرای سودهای بانکی منضبط عمل نمی‌کردند، تغییر کرده است.

‌‌اما در مورد سودهای روزشمار می‌توان گفت عمده بانک‌ها نسبت به نرخ‌های مصوب پایبند نیستند و مشاهده  می‌شود که روزشمارهای ۲۲ درصد و حتی بالاتر در بانک‌ها وجود دارد، آن هم در شرایطی که طبق ضوابط باید نرخ‌های روزشمار بلافاصله بعد از نرخ‌های مصوب جدید و ابلاغ آن تغییر کند.‌‌در شرایطی در حدود یک سال گذشته تصمیم جدیدی برای کاهش نرخ سود با وجود تک رقمی شدن تورم از سوی شبکه بانکی اخذ نشده که مدیران بانکی نیز از شرایط موجود چندان راضی به نظر نمی‌رسند و گاها در اظهارات آنها مشاهده می‌شود که نسبت به روال کاهش نرخ سود با توجه به شرایط موجود بانک‌ها گله‌مندند.

‌‌با این حال چندی پیش بود که رئیس کل بانک مرکزی از احتمال کاهش مجدد نرخ سود سخن گفته و حتی اعلام کرده بود که گزارشی در این رابطه به شورای پول و اعتبار ارائه شده است.پرداخت نرخ‌های سود بالای بانکی البته در ماه‌های گذشته نیز با حواشی هم همراه شد، جایی که ولی‌اله سیف – رئیس کل بانک مرکزی – به سپرده‌گذاران در رابطه با سودهای بالایی که به آنها پرداخت می‌شود هشدار داده و گفته بود که مبلغ مازادی که به عنوان سود به سپرده‌گذار پرداخت می‌شود بیانگر رقمی است که باید از سهم سهامدار کاسته شده و به سپرده‌گذاران منتقل شود که در این شرایط مسوول این اضافه پرداخت مدیریت بانک‌ها بوده و سهامداران باید به آنها بازخواست کنند. در عین حال که پرداخت سودهای بالا نشان دهنده ریسک بیشتر عملیات بانک‌هاست و سپرده‌گذاران هم باید بدانند که این نرخ بالاتر بهای ریسکی است که متقبل شده و باید پیامدهای آن را بپذیرند.

‌‌در حال حاضر تنگنای مالی که بانک‌ها با آن مواجه بوده و تا ۵۰ درصد منابع آنها در دسترس نیست، خود عاملی شده تا به رقابتی سخت برای جذب سپرده ورود کنند.این در حالی است که اکنون عمده درآمد بانک‌ها از محل سود تسهیلات تامین می‌شود که با توجه به اختلاف حدود سه درصدی که بین نرخ سود سپرده و تسهیلات وجود دارد، چندان پاسخگوی نیازها و هزینه‌های آنها نیست. از سویی دیگر راه اصلی درآمدزایی بانک‌های دنیا یعنی دریافت کارمزد نیز بر بانک‌های ایرانی از جایگاه چندانی برخوردار نبوده و خود بر ناتوانی بانک‌ها در تامین هزینه از محل‌های دیگر افزوده است.

‌‌رئیس کل بانک مرکزی اخیرا موضوع تامین هزینه‌ها از طریق دریافت کارمزد در بانک‌ها را مورد اشاره قرار داده و گفته بود که در صورتی که تمام هزینه‌های بانک از محل کارمزد خدمات بانکی تامین شود می‌تواند نشان دهنده ثبات و پایداری آنها باشد، اما متاسفانه در ایران نه تنها از ارائه‌ی خدمات بانکی سودی به دست نمی‌آید بلکه زیان نیز ایجاد می‌کند.این در حالی است که در بانکداری امروز بین‌الملل بسیاری از هزینه‌های موجود از محل درآمدهای کارمزد پوشش داده می‌شود.

در حال حاضر در ایران کسب درآمد از کارمزد محقق نشده و با وجود این که بانک‌ها در بانکداری الکترونیک سرمایه‌گذاری کرده و رو به جلو حرکت می‌کنند، اما به اذعان مدیران بانکی رقابت و فرهنگ نادرستی ایجاد کرده‌اند که خدمات را به صورت رایگان و با کمترین هزینه ارائه می‌کنند که مجموع این عوامل موجب عدم توازن درآمدها و هزینه‌ها و اثرگذاری آن بر تعادل نرخ سود بانکی می‌شود.


منبع: بهارنیوز