موج‌گرفتگی راننده بیل مکانیکی به دلیل انفجار مین در دشت‌عباس

بخشدار موسیان گفت: روز گذشته یک عدد مین ضدتانک در زیر چرخ بیل مکانیکی در منطقه «ابوغریب» دشت عباس شهرستان دهلران منفجرشده است.

«مجید نادری» در گفت‌وگو با ایسنا، اظهار کرد: روز گذشته حوالی ساعت ۱۱  بیل مکانیکی در منطقه ابوغریب دشت عباس شهرستان دهلران مشغول کار بوده که یک عدد مین ضدتانک باقی‌مانده از جنگ تحمیلی در زیر چرخ‌های آن منفجر و راننده بیل مکانیکی براثر این حادثه دچار موج گرفتگی شد.

وی گفت: راننده‌ی بیل مکانیکی به بیمارستانی در دزفول منتقل شد و هم‌اکنون در حال مداوا است.


منبع: عصرایران

۶ حرکت ورزشی مناسب برای ماه رمضان

بسیاری افراد تصور می‌کنند که در ماه رمضان باید ورزش کردن را کنار بگذارند اما این تصور درست نیست. حرکات ورزشی خاصی وجود دارند که برای ماه رمضان مناسب هستند و می‌توانند به ورزشکاران کمک کنند تا در این ماه آمادگی جسمانی خود را حفظ کنند.

به گزارش ایسنا، تعدادی از این حرکات ورزشی عبارتند از:

۱ـ وزنه زدن با عضله دو سر بازو:

این حرکت را هر روز انجام دهید. از وزنه‌های سبک‌تر استفاده کنید. مراقب آرنج‌های خود باشید و آنها را آرام خم کنید.

۲ـ خم شدن به سمت دو طرف بدن:

می‌توانید در حال انجام این حرکت یک وزنه نیز درد ست بگیرید. این حرکت به انعطاف‌پذیری ستون فقرات کمک می‌کند.

۳ـ اسکات:

این حرکت را می‌توانید هر روز انجام دهید. به حالت نشسته پایین می‌روید و دوباره بالا می‌آیید.  اسکات بر روی عضلاتی زیادی کار می‌کند.

۴ـ بلند کردن یا از بغل:

این حرکت باعث می‌شود که تعادل بدن افزایش یابد. در این حرکت بر روی یک طرف بدن دراز می‌کشید و پای خود را بلند می‌کنید و به روی بدن برمی‌گردانید. این حرکت بر روی عضلات لگن کار می‌کند.

۵ـ لانثر:

حرکت لانثر بر روی عضلات باسن کار می‌کنند. می‌توانید یک روز نیز در دست بگیرید تا تاثیر این حرکت بیشتر شود.

۶ـ لست از جلو:

این حرکت برای ورزیده کردن عضلات بالا تنه و کمر بسیار مفید است.

بهتر است حرکات کششی را نیز به برنامه خود اضافه کنید. این کار باعث افزایش آرامش ذهنی نیز می‌شود. حتما قبل از انجام حرکات بدن را گرم کنید و بعد از آن بدن را سرد کنید.

در زمان افطار و سحر خوب آب بنوشید. آب نارگیل نیز نوشیدنی مناسبی برای ماه رمضان است زیرا الکترولیست بدن را تامین می‌کند. بهتر است میزان مصرف کافئین را محدود کنید. در ماه رمضان باید برنامه غذایی، خواب و ورزش دقیقی داشته باشید تا تعادل حفظ شود.


منبع: عصرایران

مرگ مشکوک زن میانسال در یک مجتمع اقامتی در مشهد

افسر نگهبان سازمان آتش نشانی مشهد گفت: جسد زنی میانسال در یک مجتمع اقامتی در مشهد کشف شد.

به گزارش ایسنا، به نقل از پایگاه اطلاع رسانی اداره روابط عمومی سازمان آتش‌نشانی مشهد، علیرضا الهی عنوان کرد: در پی اعلام محبوسی فردی داخل یکی از اتاق های یک مجموعه اقامتی تیم امداد و نجات ایستگاه شماره ۴۴ به محل حادثه واقع در بلوار طبرسی اعزام شد.

وی خاطرنشان کرد: پس از باز کردن درب این اتاق واقع در طبقه همکف این مجتمع سه طبقه، آتش نشانان با جسد زنی با حدود ۵۰ سال سن مواجه شدند.

الهی ادامه داد: تست های گازسنجی انجام شد، اما هیچ آثاری از نشت گاز در محل مشهود نبود.

وی با بیان اینکه علت مرگ نیازمند بررسی های دقیق تر است، افزود: با حضور ماموران انتظامی و بازپرس ویژه قتل در محل عملیات ماموران آتش نشانی پایان یافت.


منبع: عصرایران

سقوط مرگبار ۳ نفر به چاه ۴۰ متری در اصفهان

 سقوط ۲ کارگر و یک آتش نشان به عمق یک حلقه چاه ۴۰ متری در فولادشهر از توابع شهرستان لنجان در غرب استان اصفهان، سبب مرگ آنان شد.

مدیر روابط عمومی حوادث و فوریت های پزشکی استان اصفهان روز دوشنبه به ایرنا گفت: این حادثه ساعت ۹ و ۴۸ دقیقه یکشنبه شب در محدوده مسکن مهر فولادشهر رخ داد که پس از اعلام به اتاق فرمان اورژانس و امدادخواهی، یک واحد امدادی پیش بیمارستانی به محل اعزام شد. 

عباس عابدی افزود: در این حادثه ۲ کارگر براثر سقوط در چاه ۴۰ متری جان خود را از دست داده بودند. 

وی بیان کرد: در این حادثه یک آتش نشان نیز حین امداد رسانی درون چاه سقوط کرد وجان خود را از دست داد.

پیکر جانباختگان این حادثه با تلاش ماموران آتش نشانی از عمق چاه بیرون آورده و تحویل بستگان آنان شد.

علت وقوع این حادثه در دست بررسی است. 

فولادشهر در ۲۰ کیلومتری غرب اصفهان قرار دارد. 


منبع: عصرایران

حقایقی که باید درباره تومورهای مغزی بدانید

از جمله مشکلاتی که تومورهای مغزی موجب می شوند می توان به از دست دادن بینایی، مشکلات گفتاری، مشکلات درک زبان، یا ضعف در یک سمت از بدن اشاره کرد.

یک تومور مغزی شامل رشد غیر
طبیعی بافت در مغز یا سیستم عصبی مرکزی است که می تواند در عملکرد درست مغز اختلال
ایجاد کند.

حقایقی که باید درباره تومورهای مغزی بدانید

به گزارش گروه سلامت عصر ایران
به نقل از “مدیکال نیوز تودی”، پزشکان با توجه به محلی که تومور در آن
شکل گرفته است و این که آیا سرطانی (بدخیم) است یا خیر (خوش خیم) آنها را دسته
بندی می کنند.

بیش از ۱۲۰ نوع از تومورهای
مغزی و سیستم عصبی مرکزی وجود دارند. تومورهای مغزی و ستون فقرات برای هر فردی
متفاوت هستند. آنها در مناطق مختلف شکل می گیرند، از سلول های مختلف توسعه می یابند،
و ممکن است گزینه های درمانی مختلفی داشته باشند.

نشانه های تومور مغزی با
توجه به نوع و محل قرار گیری می توانند متنوع باشند. گاهی اوقات ممکن است یک تومور
مغزی در فردی که هیچ نشانه ای نداشته است، تشخیص داده شود. در ادامه با برخی حقایق
درباره تومور مغزی بیشتر آشنا می شویم.

سردرد می تواند یک نشانه
باشد، اما دچار هراس نشوید

هر فردی گاهی اوقات در زندگی
خود دچار سردرد می شود و بر همین اساس نباید هنگام تجربه این شرایط نگران وجود یک
تومور مغزی شوید. از مشخصه های سردردهای مرتبط با توموز مغزی پایداری آنها است و
به طور معمول صبح هنگام تشدید شده و در طول روز بهتر می شوند. هنگامی که فرد دراز
کشیده است، فشار در جمجمه و مغز افزایش می یابد و در طول روز مقداری از این فشار
کاسته می شود. افزون بر این، سردردهای مرتبط با تومور مغزی اغلب با حالت تهوع و
استفراغ همراه هستند.

همه تومورها سرطانی نیستند

مجموعه ای کامل و طیفی
گسترده از نتایج برای تومورهای مغزی وجود دارند. در برخی موارد تومورهای مغزی خوش
خیم هستند که به معنای رشد بسیار کند آنها در مغز یا خارج از مغز است. تومورهای
مغزی بدخیم نیز وجود دارند که بسیار سریع رشد می کنند و غیر قابل درمان هستند.

تومورهای مغزی خوش خیم نیز
می توانند مشکلات بزرگی را رقم بزنند

دلیل این که تومورهای مغزی
می توانند مخاطره آمیز باشند این است که جمجمه فضایی محدود و ضخیم است. در نتیجه،
هر چیزی که درون یا خارج از مغز رشد کند می تواند فضای زیادی را اشغال کرده و روی
بخش های مهم مغز فشار وارد کند و موجب شکل گیری مشکلات بسیاری شود.

از جمله مشکلاتی که تومورهای
مغزی موجب می شوند می توان به از دست دادن بینایی، مشکلات گفتاری، مشکلات درک
زبان، یا ضعف در یک سمت از بدن اشاره کرد. نشانه ها در آغاز ممکن است مختصر باشند،
به ویژه اگر در نتیجه تومورهای خوش خیم با آهنگ رشد کند شکل گرفته باشند. اما اگر
متوجه هر یک از این تغییرات شده اید، مراجعه به پزشک ایده خوبی است.

تومورهای مغزی نمی توانند از
جمجمه خارج شوند

تومورهای مغزی منحصر به فرد
هستند زیرا نمی توانند به اندام های دیگر گسترش یابند. آنها جریان خونی که
تومورهای شکل گرفته در قسمت های دیگر بدن به آن دسترسی دارند را در اختیار ندارند.
مغز بخشی بسیار ممتاز از بدن است و نه تنها اجازه ورود راحت چیزهای دیگر را نمی دهد،
در حفظ آنچه درون خود دارد نیز خوب عمل می کند.

تلفن همراه موجب شکل گیری
تومور نمی شود

ممکن است اخباری که درباره
احتمال ابتلا به سرطان در صورت استفاده از تلفن های همراه منتشر شده اند را شنیده
باشید. اما تاکنون شواهد قطعی و خوبی که نشان دهنده ارتباط بین استفاده از تلفن
همراه و ابتلا به تومورهای مغزی باشند، ارائه نشده اند. در حقیقت، تاکنون دلایل
شکل گیری تومورهای مغزی مشخص نشده اند.

از شکل گیری تومور نمی
توانید جلوگیری کنید

بسیاری این پرسش را مطرح می
کنند که آیا کاری می توان انجام داد تا از ابتلا به تومورهای مغزی پیشگیری کرد.
متاسفانه در حال حاضر پاسخ منفی است. اما برای حفظ هر چه بیشتر امنیت پرهیز از
قرار گرفتن در معرض پرتوافشانی بیش از اندازه تا حد امکان (به عنوان مثال انتخاب MRI به جای سی‌تی اسکن) به
ویژه برای افراد زیر ۱۸ سال توصیه شده است.


منبع: عصرایران

کبد چرب و توصیه‌های خانگی!

چای سبز یکی از توصیه شده‌ترین درمان های خانگی برای کبد چرب است، به ویژه برای افرادی که به بیماری کبد چرب غیر الکلی مبتلا هستند.

کبد یکی از مهم‌ترین اندام
های بدن انسان است و وظایف مختلفی را بر عهده دارد. بزرگترین اندام داخلی در سمت
راست بدن و داخل قفسه سینه قرار دارد.

توصیه‌های خانگی برای مقابله با کبد چرب

به گزارش گروه سلامت عصر ایران
به نقل از “نیو هلث ادوایزر”، از جمله وظایف کبد می توان به سوخت و ساز
داروها، سم زدایی و فیلتر کردن خون، تولید پروتئین های لخته شدن خون، و تنظیم دمای
بدن اشاره کرد. کبد به طور معمول حاوی حدود پنج درصد چربی است و سطوح بالاتر از آن
می تواند به بیماری کبد چرب (استئاتوز کبدی) منجر شود. خبر خوب این است که بیماری
کبد چرب می تواند به طور طبیعی و با استفاده از درمان های خانگی نیز بهبود یابد.

زردچوبه

توصیه‌های خانگی برای مقابله با کبد چرب

زردچوبه نه تنها یک ادویه پر
استفاده محسوب می شود، بلکه به واسطه فواید سلامت شگفت انگیز خود نیز مشهور است.
مطالعه ای جدید نشان داده است که زردچوبه می تواند یک درمان خانگی موثر برای کبد
چرب باشد، که نه تنها از این بیماری پیشگیری می کند، بلکه بدن را برای گوارش چربی
تحریک می کند، به طوری که مقدار حداقلی از چربی در کبد رسوب می کند. برای درمان
موثر استئاتوز کبدی روش زیر توصیه می شود:

نصف یک قاشق چایخوری زردچوبه
را در یک لیوان آب داغ ترکیب کنید. اجازه دهید خنک شود و سه بار در روز این
نوشیدنی را مصرف کنید.

همچنین، شما می توانید نصف
یک قاشق چایخوری زردچوبه را در یک لیوان شیر گرم ترکیب کرده و از فواید سلامت آن
بهره‌مند شوید.

همچنین، پس از مشورت با پزشک
امکان استفاده از مکمل های زردچوبه نیز وجود دارد.

لیمو

توصیه‌های خانگی برای مقابله با کبد چرب

لیموها کلاسی از میوه های
خانواده مرکبات با محتوای ویتامین C بالا هستند. ویتامین C یک آنتی اکسیدان طبیعی است که به کبد در تولید گلوتاتیون کمک می
کند، که در خنثی سازی سموم نقش دارد. مطالعات جدید نشان داده اند که لیمو حاوی
ترکیبی به نام نارینجنین است که التهاب کبد مرتبط با کبد چرب را کاهش می دهد.

آب لیمو تازه گرفته شده را
با یک لیوان آب ترکیب کرده و به مدت یک ماه، دو تا سه بار در روز این نوشیدنی را
مصرف کنید.

همچنین، شما می توانید برش
های لیمو را در یک بطری آب ریخته و آن را در طول روز مصرف کنید. برای هر چه جذابتر
شدن این نوشیدنی می توانید برش های خیار را نیز به آن اضافه کنید.

سرکه سیب

توصیه‌های خانگی برای مقابله با کبد چرب

سرکه سیب یکی از بهترین
درمان های خانگی برای کبد چرب است. این محصول به کاهش وزن و کاهش رسوب چربی در کبد
کمک می کند. همچنین، سرکه سیب از التهاب کبد پیشگیری می کند. برای کسب بهترین
نتیجه، از سرکه سیب خام، فیلتر نشده استفاده کنید.

دو قاشق غذاخوری سرکه سیب
خام، فیلتر نشده را با یک قاشق چایخوری عسل در یک لیوان شیر گرم ترکیب کنید. این
ترکیب را پیش از وعده های غذایی بنوشید.

این کار را به طور مداوم طی
چند ماه انجام دهید.

چای سبز

توصیه‌های خانگی برای مقابله با کبد چرب

چای سبز سرشار از آنتی
اکسیدان ها و مواد مغذی است که برای بدن ضروری هستند. از جمله فواید مصرف منظم چای
سبز می توان به عملکرد درست مغز، کاهش خطر ابتلا به سرطان، از بین بردن باکتری ها
و چربی سوزی اشاره کرد. چای سبز یکی از توصیه شده‌ترین درمان های خانگی برای کبد
چرب است، به ویژه برای افرادی که به بیماری کبد چرب غیر الکلی مبتلا هستند.

نوشیدن منظم چای سبز را یک
عادت کرده و آن را به یک سبک زندگی مختص خود تبدیل کنید.

مکمل های چای سبز نیز در
دسترس هستند، اما پیش از استفاده با پزشک خود در این زمینه مشورت کنید.

قاصدک

توصیه‌های خانگی برای مقابله با کبد چرب

قاصدک توانایی متابولیز
رسوبات چربی در اطراف کبد را دارد و از این رو، در درمان بیماری کبد چرب مورد
استفاده قرار می گیرد. این گزینه قدرتمند عملکرد درست کبد را ارتقا می دهد و به
درمان بیماری کبد چرب غیر الکلی مرتبط با چاقی کمک می کند.

شما می توانید برگ های تازه
قاصدک را در سالاد استفاده کنید.

یک قاشق چایخوری پودر قاصدک
را در یک لیوان آب داغ ترکیب کنید. اجازه دهید چند دقیقه به همان حالت باقی بماند،
سپس آن را صاف کرده و بنوشید. برای بهبود مزه می توانید اندکی عسل به این ترکیب
اضافه کنید. به مدت چند هفته یک لیوان از این نوشیدنی را دو تا سه بار در روز مصرف
کنید.

پاپایا

توصیه‌های خانگی برای مقابله با کبد چرب

میوه پاپایا و دانه های آن
فواید شگفت انگیزی در درمان سیروز کبدی دارند. دانه های پاپایا به سوزاندن چربی
های کبد کمک می کنند و از این رو، یک درمان خانگی ایده آل برای بیماری کبد چرب
هستند.

مصرف میوه پاپایا را به یکی
از عادت های روزانه خود تبدیل کنید.

برای مزه‌دار کردن دانه های پاپایا
آنها را از میوه جدا کرده، آسیاب کرده، با آب لیمو یا پرتقال ترکیب کنید و از این
نوشیدنی لذت ببرید.

درمان های بیشتر

چای برگ چغندر به جلوگیری از
التهاب ناشی از کبد چرب کمک می کند. هر روز صبح می توانید از نوشیدن چای برگ چغندر
لذت ببرید.

شیرین بیان برای مدیریت
بیماری کبد چرب غیر الکلی مورد استفاده قرار می گیرد. شیرین بیان می تواند به صورت
مکمل یا در ترکیب با آب گرم مصرف شود.

آب گریپ فروت سرشار از آنتی
اکسیدان های قدرتمند است که به ارتقا عملکرد کبد کمک می کنند.

تغییرات سبک زندگی برای کبد
چرب

بررسی وزن

نظارت بر وزن بدن در کنترل
بیماری کبد چرب ضروری است. جلوگیری از افزایش وزن به تنظیم مقدار چربی رسوب کرده
در کبد کمک می کند. اگر به چاقی یا اضافه وزن مبتلا هستید، برای کاهش وزن و رسیدن
به وزنی سالم و ایده آل تلاش کنید.

تغییر رژیم غذایی یا عادات
غذا خوردن

آن چه می خورید نقشی چشمگیر
در تعیین میزان سلامت شما دارد. بر همین اساس است که دنبال کردن یک رژیم غذایی
سالم و مبتنی بر گیاهان شامل میوه ها، غلات کامل، سبزیجات و روغن های سالم که از
عملکرد درست کبد پشتیبانی می کنند، اهمیت دارد.

غلات کامل و دانه ها از قبیل
جو دوسر و سبوس را مصرف کنید.

میوه های سرشار از فیبر
مانند سیب و بلوبری مصرف کنید.

سبزیجاتی مانند اسفناج، کلم
کیل، کلم، بروکلی، و کلم بروکسل را در برنامه غذایی خود جای دهید.

این گیاهان به سمزدایی کبد
کمک می کنند.

از مصرف غذاهای چرب و کم
ارزش مانند فست فودها پرهیز کنید.

یک رژیم غذایی سرشار از
اسیدهای چرب امگا-۳، مانند ماهی، گردو و دانه کتان را مصرف کنید.

ورزش منظم

روزانه به مدت ۳۰ دقیقه ورزش
کنید. اگر به تازگی ورزش را آغاز کرده اید، فعالیت های خود را با تمرینات سبک دنبال
کنید. ورزش به افزایش سوخت و ساز و چربی سوزی کمک می کند. ورزش منظم به کاهش وزن و
حفظ وزن سالم کمک می کند. به تدریج و با عادت کردن بدن می توانید فشار فعالیت های ورزشی
خود را افزایش دهید.

کنترل سطوح کلسترول

در گام نخست باید سطوح
کلسترول خود را اندازه گیری کنید. پس از آن، با توجه به نتایج آزمایش، کار روی
کاهش، حفظ یا افزایش سطح کلسترول را برای کاهش خطر سلامت را مد نظر قرار دهید.


منبع: عصرایران

زیباکلام: اصولگرایان بعد از هرشکست،خودشان را پشت شعارها قایم می کنند

صادق زیباکلام در گفت‌وگو با روزنامه جهان اقتصاد درباره رفتار اصولگرایان بعد از انتخابات ۲۹ اردیبهشت با بیان اینکه جریان اصولگرایی چندین دهه است که چشمان خود را بر روی واقعیت بسته‌اند گفت: اصولگرایان نمی‌خواهند قبول کنند نسل‌های بعد از انقلاب باوری به عملکرد آنان ندارند.

این استاد علوم سیاسی تاکید کرد: نسل بعد از انقلاب دنبال گفتمان است. این نسل با سیاست، تفکر، دیپلماسی و نگاه اقتصادی جریان اصولگرا مسئله دارد.

او ادامه داد: مردم با چه زبانی بگویند که این جریان اصولگرایی را قبول ندارند. آنها در انتخابات خرداد ۹۲، در اسفند ۹۴ نشان دادند از تفکرات اصولگرایی روی گردان هستند.

زیباکلام با اشاره به اینکه اصولگرایان نیازهای نسلی را نمی‌شناسند عنوان کرد:‌جریان اصولگرایی باید بداند جوانان، دانشجویان، تحصیلکردگان، زنان، اقلیت‌های قومی و دینی مطالباتشان متفاوت از گذشته است.

او در ادامه تصریح کرد: متاسفانه جریان اصولگرایی به جای دیدن واقعیت‌ها همواره بعد از انتخابات و شکست‌ها پشت سنگری از شعارهایی که از قبل طراحی کرده‌اند قرار می‌گیرند و گفته‌های خود را تکرار می کنند اما نمی‌دانند که پشیمانی سودی ندارد.

زیباکلام گفت: در خرداد ۹۲ وقتی روحانی پیروز شد اصولگرایان سر خود را در برف کردند و هیچ‌گاه به این مسئله توجه نکردند که به جای چندین کاندید در میدان پیروزی فکر کنند. آنان داستان دلواپسان را راه انداختند و به مخالفات با مذاکرات هسته‌ای پرداختند.

او در ادامه عنوان کرد: شکست آنان در اسفند ۹۴ باز هم باعث نشد که آنها واقعیت‌ها را ببینند و در اتاق‌های فکرشان عملکردشان را تحلیل کنند. آنها باز هم شروع کردند به تخریب روحانی.

این استاد علوم سیاسی یادآور شد: اصولگرایان به جای آنکه فکر کنند دست به تخریب روحانی زدند. مسائلی مطرح کردند مانند اینکه آقای روحانی مگر شما نگفتید که برجام وضع زندگی مردم را متحول می کند پس چرا نکرد. شما گفتید هیچ امتیازی به آمریکایی‌ها ندادید اما امتیاز داده‌اید. آنها سوالاتی از این دست مطرح کردند و کل عملکرد تیم مذاکره‌کننده را زیر سوال بردند.

او افزود: از زمانی که انتخابات تمام شد شروع کردند این نکته را به روحانی گوشزد کردن که شما ۱۶ میلیون رای ناراضی دارید و باید برای این چندین میلیون سنگ تمام بگذارید. جالب است اینها این ۱۶ میلیون را می‌بینند اما بیست و چند میلیونی که در واقع ناراضیان اصلی هستند را نمی‌بینند.

او خاطرنشان کرد: کسانی که به روحانی رای دادند در واقع از شرایط موجود ناراضی هستند در واقع ۱۶ میلیون نفری که به رئیسی رای دادند صرفاً مخالف روحانی هستند. اصولگرایان به جای اینکه واقعیت‌ها را ببینند باز هم شروع کردند تخریب‌هایی را علیه روحانی و از او می‌خواهند کشور را به سمت مدیریت جهادی ببرد.

زیباکلام ادامه داد: ۵۶ میلیون واجد شرایط رای وجود داشت که فقط ۱۶ میلیون به آقای رئیسی رای دادند. ۴۰ میلیون دیگر اساساً ناراضیانی هستند که دیده نمی‌شوند.


منبع: عصرایران

انتقاد روزنامه اطلاعات از موحدی کرمانی/ چه کسی گفته رئیسی نماینده تام نیروهای ارزشی است؟

روزنامه اطلاعات نوشت: این تصور نادرست و باطل و ناروا که در انتخابات‌های اخیر بخش دین‌خواه و دین‌مدار جامعه قافیه را به بخش بیشتر سکولار طرفدار اباحه و دگراندیشی باخته است، جدای از تعارف و مماشات یک استنباط کاملاً انحرافی‌مدد و غلط است و هیچ مبنای منطقی و استدلالی هم ندارد.

 منتهی عده‌ای به درست یا غلط و عده‌ای هم ناآگاهانه و با بازی در زمین دشمن ناخواسته به این گزاره نادرست و انحرافی‌مدد می‌رسانند. در این میان البته برخی چهره‌های موجه و با سابقه انقلابی و دینی قابل توجه هم دراین دام می‌افتند که باید هوشیاری بیشتری داشت و در زمین بازی که دشمن برایمان تدارک، دیده است توپ را به چرخش در‌نیاورد.

مثلاً اینکه امام‌جمعه محترمی بگوید رأی فلانی حلال و طیب و طاهر است و غیرمستقیم این شبهه را ایجاد کند که در انتخابات رأی حلال داریم و رأی حرام و چون رأی حلال خیلی ارزش بیشتری دارد پس باید چند برابر رأی شبهه‌ناک هم بیارزد!

بحث‌ها و صحبت‌ها و استدلال‌هایی از این حیث و نیز موضعگیری افراد شناخته شده و شناسنامه‌دار مذهبی و سیاسی و انقلابی که در صدد تحلیل آرای مردم برآمده و با استنباط ناصحیح و موضعگیری غلط آرای یکی را به حساب بخش‌‌ دینی و انقلابی و ارزشی جامعه گذارده و آرای دیگری را به حساب بخش غیردینی و لائیک جامعه به حساب آورند و با همین دست فرمان هم بخواهند جلو بروند و تخته‌گاز برانند و احساس و اعلام خطر کنند، بی‌تردید ضمن تقویت دوقطبی کردن جامعه و ضمن تعمیق شکاف‌های اجتماعی از آن بدتر بذر کینه و عداوت را هم می‌افشاند و جامعه را در برابر هم قرار می‌دهد.

آقایان عزیز، انتخابات انتخابات است. رأی حلال و رأی حرام هم نداریم، نه این‌که نداشته باشیم اما اصولاً بحث حلال و حرام در اینجا چندان قابل رصد نیست. نه کسی می‌تواند تضمین بدهد همه آرای ریخته شده به حساب آقای رئیسی رأی طیّب و طاهر و حلال بوده و نه کسی می‌تواند در آرای ریخته شده به حساب آقای روحانی شبهه وارد کند و بگوید همه یا بخشی از آن حرام بوده و لذا اصلاً چه دلیلی دارد شخصیت‌های موجه و عالی‌مقام به ویژه ائمه جمعه و جماعات که بی‌طرفی آنان در جریانات سیاسی ضامن وجهه و شأن آنان و موضع‌گیری حزبی و جناحی دون شأنشان است در مواردی این چنین به موضع‌گیری بپردازند و این شبهه را برای بخش مهمی از اجتماع ایجاد کنند که آنان در برابر خواست و اراده ما ایستاده‌اند و عصبانی شده‌اند. در حالی که شاید واقعا چنین نباشد و چنین هم نیست.

اصولاً نه آقای رئیسی نماینده تام و تمام بخش ارزشی و انقلابی و ولایتمدار جامعه است و نه آنها که به آقای روحانی رأی دادند خدای ناکرده طرفدار لاابالی‌گری و دین‌گریزی و یا دارای زاویه با انقلاب و نظام و دین و ارزش‌های شناخته شده آن…

اصولاً این تقسیم‌بندی از پایه و اساس دارای اشکال و انحراف است. برای چه به خاطر برد یا باخت فرضی در یک عرصه سیاسی و انتخاباتی حاضریم دانسته یا نادانسته گرانترین هزینه‌ها را صرف کنیم و هر مغالطه‌ای را صورت دهیم و بی‌جهت جامعه را دوقطبی کرده و با نادیده گرفتن قاعده بازی کم تحملی خود را به رخ بکشیم؟


منبع: عصرایران

این بیمارستان به درد ساخت فیلم ترسناک می‌خورد! (عکس)

بیمارستان هوکایدو (Hokkaido) در ژاپن گرچه چندین دهه است که متروکه مانده، اما وسایلی که در زمان فعالیت این بیمارستان در آن وجود داشت همچنان دست نخورده باقی است و انگار جراحان در همین وضعیت همچنان مشغول کار و جراحی هستند.


منبع: عصرایران

نقاشی های آرامش بخش با کاردک (+عکس)

او شروع به نقاشی آنچه واقعا می خواست از الهامات شخصی خود پرداخت و سرانجام توانست دید و توانایی هنری خود را کشف کند. به لطف نمایش اینترنتی نقاشی هایش، آفرمو در نمایش های تلویزیونی مختلفی شرکت کرد.

لئونید آفرمو هنرمند امپرسیونیست مدرن تنها با کاردک و رنگ روغن کار می کند. او بااستفاده از تکنیک منحصربفرد نقاشی با کاردک خود نقاشی هایی از میلیون ها رنگ درخشان خلق می کند. آفرمو یکی از معدود هنرمندانی است که آثارش را منحصرا اینترنتی به فروش می رساند و نمایشگاه های کمی برگزار می کند و فروشندگان و گالری ها را در فروش آثارش دخالت چندانی نمی دهد.
 
قبل از پیشرفت فروش آنلاین، آفرمو هنرمند پرتلاشی بود. او در اوایل دهه ۱۹۹۰ عمدتا با آبرنگ و اکریلیک کار می کرد و آنچه مردم می خریدند را با آزادی هنری بسیار کم نقاشی می کرد. در سال ۱۹۹۴ که در ناامیدی شدید به سر می برد، پسر ۱۶ ساله او دیمیتری سعی کرد آثارش را خانه به خانه در محله شان بفروشد. این کار بسیار موثر بود و او توانست آثار بیشتری بفروشد، نقاشی کند و پول بیشتری نسبت به به فروش آن ها به گالری به دست آورد. در یک سال آفرمو توانست پول کافی برای باز کردن گالری و قاب فروشی خودش را به دست آورد.
در سال ۲۰۰۴ پسر لئونید با فروش آنلاین آشنا شد. آن ها سعی کردند نقاشی های او را از این طریق بفروشند و نتیجه مثبت گرفتند. نقاشی ها به قیمت صدها و گاهی هزاران دلار فروخته می شدند و همه چیز بدون استثنا فروخته می شد. برای اولین بار آفرمو فرصت این را پیدا کرد که آنچه واقعا می خواست را نقاشی کند. در این نقطه بود که سفر هنری واقعی آغاز شد.

او شروع به نقاشی آنچه واقعا می خواست از الهامات شخصی خود پرداخت و سرانجام توانست دید و توانایی هنری خود را کشف کند. به لطف نمایش اینترنتی نقاشی هایش، آفرمو در نمایش های تلویزیونی مختلفی شرکت کرد. هنر او توسط روانشناسان و روانپزشکان قابل توجه، آرام بخش و تسکین بخش شناخته شد و از نقاشی های او در روش های درمانی مختلف روانشناسی و روانپزشکی استفاده می کردند. نقاشی ها او نه تنها در مجله های هنری بلکه در مجله های مختلف پزشکی و سلامتی به عنوان نمونه هایی از نقاشی های کاهنده استرس چاپ شد.


منبع: عصرایران

آیا مردم کره شمالی ساده اند؟

ماهنامه سپیده دانایی: هوگو مرسیه، استاد دانشگاه پنسیلوانیای آمریکا است. عمده ترین تحقیقات او در زمینه استدلال بوده است؛ این که چه نوع نظام استدلالی می تواند بهتر عمل کند و چرا. مقاله او درباره روانشناسی اجتماعی مردم کره شمالی در سایت معتبر Psychology Today منتشر شده است. اهمیت ترجمه این مقاله به دلیل آن است که مردمان کره شمالی برای ایرانیان تقریبا ناشناخته اند و افراد زیادی هستند که میل به بیشتر دانستن از وضعیت روانی آنها دارند؛ به خصوص این روزها که صدای ناقوس جنگ در این سرزمین به گوش می رسد.

مستند «درون کره شمالی» وقایع نگاری کار یک جراح چشم نپالی است که در ماموریتی برای درمان بیماران مبتلا به آب مروارید به کره شمالی رفته است. در اواخر فیلم، تمام بیماران را در اتاقی جمع می کنند؛ یکی یکی پانسمان چشم شان را بر می دارند و آنها برای نخستین بار پس از سال ها می توانند ببینند.

در مقابل تصاویری از رهبر سابق کره شمالی، «کیم جونگ ایل» و پدرش، «کیم ایل سونگ»، به سجده می روند، از آنها تشکر می کنند و آنها را ستایش می کنند. مشکل این فیلم چیست؟ دلیل این که این بیماران درمان شده اند، «کیم جونگ ایل» نیست. دلیل این که آنها تا آن زمان درمان نشده بودند، «کیم جونگ ایل» است. کره شمالی از نظر سیستم مراقبت های بهداشتی یک کشتارگاه بزرگ است و از نظر سایر خدمات اجتماعی و در مجموع اقتصاد، اوضاع بهتر از این نیست.

آیا مردم کره شمالی ساده اند؟

در اواسط دهه ۱۹۹۰، قحطی وحشتناکی دامن این کشور را گرفت که صدها هزار نفر مردم در نتیجه آن کشته شدند، در حالی که رهبرشان در مصرف نوشیدنی کنیاک و خوراکی های وارداتی دیگر افراط می کرد. با این همه به نظر می رسد مردم همچنان او و پدرش را می پرستند و به خاطر تمام اتفاق های خوبی که برای شان می افتد از آنها تشکر می کنند و هرگز رهبران شان (پدر و پسر) را به دلیل این که به ندرت اتفاق خوبی برای شان می افتد، مقصر نمی دانند.

همان طور که «باربارا دمیک» در کتاب فوق العاده اش با عنوان «چیزی برای غبطه خوردن وجود ندارد: زندگی عادی در کره شمالی» نوشته: «کره شمالی خودش بهانه دست آدم می دهد. افراط در تبلیغات و ساده لوحی مردم ما را به خنده می اندازد.»

مردم کره شمالی معتقدند که در یکی از پیشرفته ترین کشورهای دنیا زندگی می کنند. آنها معتقدند که وقتی «کیم جونگ ایل» مُرد، دُرناهای فرشته سانی سعی کردند او را با خودشان ببرند اما با جانفشانی های عزاداران روبرو شدند و از این کار بازماندند. آنها معتقدند که آمریکایی ها جنگ افروزانی شرور هستند که شیفته تجاوز به کشورشان هستند. با وجود تمام رنج هایی که می کشند، همچنان به دولتی که چندین دهه آنها را به بردگی کشانده، اعتماد دارند. مردمی که فکر می کنند فردی که آهسته آهسته در حال کشتن آنها است، بزرگ ترین قهرمان شان است، باید بی نهایت ساده لوح و زودباور باشند، این طور نیست؟

اگر مردم کره شمالی این قدر ساده بودند، شکاف بزرگی در نظریه تکامل ایجاد می شد؛ چرا که بر اساس این نظریه انتظار می رود که افراد زودباور در فرایند انتخاب، حذف شوند. آن طور که نظریه تکامل پیش بینی می کند ما باید طوری تکامل یافته باشیم که در قضاوت های مان در مورد هر چیز به طرف محافظه کارانه آن بغلتیم. به عبارت دیگر، نه تنها بیش از حد اعتماد نکنیم که به قدر کافی هم اعتماد نکنیم. بنابراین، دوباره این پرسش مطرح می شود که آیا مردم کره شمالی واقعا این قدر ساده اند؟

برای ارزیابی زودباوری کسی، نگاه کردن به اعتقاداتش کافی نیست. فردی ممکن است به دلایل کاملا عقلانی، اعتقادات اشتباه یا حتی بی معنا داشته باشد. تا قرن ها به دانش آموزان گفته می شد که خورشید به دور زمین می گردد. تمام کسانی که مورد اعتمادشان بودند در این باره توافق داشتند، پس آنها نیز این آموزه را پذیرفتند. اکنون به دانش آموزان گفته می شود که زمین به دور خورشید می گردد. تمام کسانی که مورد اعتمادشان هستند درباره این موضوع با هم توافق دارند. پس آنها نیز این آموزه را می پذیرند. کدام شان زودباور هستند؟ هیچ کدام، هم دانش آموزان امروزی و هم دانش آموزان باستانی دلایل خوبی برای پذیرش اعتقادات معلمان شان دارند.

آیا مردم کره شمالی ساده اند؟

اما در مورد مردم کره شمالی چطور؟ «دمیک» در کتابش وضعیتی را توصیف می کند که مردم کره شمالی در آن گیر افتاده اند: «توجه داشته باشید که تلفیق فکری (ارشاد) آنها از کودکی آغاز می شود، در طول روزهای ساعته ای که در مراکز مراقبت روزانه کارخانه ها سپری می کنند؛ هر آهنگ، فیلم، روزنامه و تابلوی اعلاناتی که می بینند برای به خدایی رساندن رهبر این کشور طراحی شده است.» و این فهرست ادامه دارد، از جمله این که ابتدای تمام نوشته ها باید مزین به نقل قولی از رهبران باشد؛ شعارهای غول آسا در ستایش رهبران در کوه ها کنده شده اند؛ موزه ها مختص برنامه های تبلیغاتی هستند؛ و نظایر آن تا حد تهوع.

اعتماد نکردن به هیچ کدام از منابع اطلاعاتی که در اختیار مردم است، آسان نیست. اکثریت این افراد از جهات دیگر کاملا قابل اعتماد هستند. معلمی که زندگی اش را وقف بهبود زندگی تعداد زیادی از دانش آموزان کرده، بچه همسایه که با استعداد است و می خواهد خبرنگار شود، استاد محترم دانشگاه، همه و همه مورد هجوم تبلیغات دولتی هستند.

با این همه، اعتماد هم حدی دارد. کسانی که بیشتر از همه مورد اعتمادتان هستند می توانند به شما بگویند که هم اکنون روی کره آتشین غول آسایی نشسته اید، اما بعید است که حرف شان را باور کنید. شما برای ارزیابی اطلاعاتی که از طریق ارتباطات کسب می کنید به یک روش اصلی متکی هستید: مطمئن شوید آنچه دیگران به شما می گویند با افکار خودتان جور در می آید. و شما کاملا مطمئن هستید که روی یک گلوله آتشین غول آسا ننشسته اید.

اگر مردم کره شمالی آن قدر به دولت شان اعتماد دارند که سبب می شود تبلیغاتی را قبول کنند که باورهای شان را علنا نقض می کند، حق شان است که ساده لوح نامیده شوند. اما تناقض میان تبلیغات و باورهای شان ممکن است خیلی آشکار نباشد. در بیشتر تبلیغات موثر، ذره ای از حقیقت هر چند کوچک وجود دارد و کره شمالی نیز از این نظر استثنا نیست. رفتارهای ارتش آمریکا در طول جنگ کره، قابل سرزنش و غیرقابل دفاع است. برای مثال آنها شاهد کشتار هزاران شهروند کره شمالی به دست سربازان کره جنوبی بوده و گاهی آن را تایید نیز کرده اند.

دوره فرمانروایی ژاپن بر کره که تا پیش از جنگ کره ادامه داشت، باعث می شود که کره شمالی امروز در مقایسه با آن دوره نسبتا خوب به نظر رسد و «کیم ایل سونگ» همواره بر نقش خود در آزادی مردم اش از چنگ ژاپنی ها تاکید می کرد. مردم کره شمالی، به لطف یارانه های چین و روسیه، تا سال های بسیار، اوضاع خوبی داشتند و حتی بهتر از هموطنان سابق شان در کره جنوبی؛ مراقبت های بهداشتی عمومی، مسکن همگانی، کار برای همه و نظایر آن.

آیا مردم کره شمالی ساده اند؟

اما ساخت دروغ هایی که هر روز بلندتر می شوند بر بنیان ضعیف حقیقت، ابزار اصلی تبلیغات کره شمالی نیست. توانایی ارزیابی دقیق اطلاعات دریافت شده با در اختیار داشتن منابع اطلاعاتی گوناگون، درک مستقیم یا ارتباط با افرادی که عقاید متفاوتی دارند، امکان پذیر است. بزرگ ترین دستاورد دولت کره شمالی، محروم کردن شهروندانش از کسب اطلاعات خارجی است.

قبولاندن این دروغ به مردم که در بهترین سرزمین زندگی می کنند، هنگامی آسان تر است که آنها هیچ تصوری از وضع زندگی مردم در کشورهای دیگر نداشته باشند. یک متخصص امور کره شمالی، به نام «آندره لانکوف» در توصیف اوضاع این کشور در دهه ۱۹۹۰ نوشته است: «شاخص ترین ویژگی تبلیغات کره شمالی، محیط تقریبا استریل شده اطلاعاتی است. در چند دهه گذشته، مقامات کره شمالی با موفقیت توانسته اند انحصار تقریبا کامل اطلاعات را درون مرزهای کشور حفظ کنند.»

با این حال، کنترل اطلاعات نیز تا همین اندازه می تواند پیش برود. گاهی تبلیغات در تضاد مستقیم با تجربه مردم قرار می گیرد. «چانگ بو» (یک شخصیت خیالی در کتاب دمیک که این داستان را روایت می کند) مشغول تماشای مستندی بود که درباره تولید کارگران یک کارخانه چکمه سازی اغراق می کرد.

او به وضوح دریافته بود که این فیلم کاملا حقیقت را روایت نمی کند و به طعنه گفت: «اگر این همه چکمه هست، چطور بچه های من هرگز چکمه ای نداشته اند؟» همسایه ها این اظهارنظر ظاهرا بی ضرر را به گوش وزارت حفاظت از امنیت کشور رساندند. از «چانگ یو» سه روز بازجویی شد و فقط به خاطر اعتبارنامه بی عیب و نقصش بود که از محکوم شدن به چند سال بازداشت در اردوگاه کار اجباری نجات یافت. او نیز دست از طعنه زدن برداشت. اگر تمام روش های دیگر شکست بخورد، ترساندن مردم از جان خود و خانواده شان می تواند معجزه کند.

در چنین جو سنگینی از ترس، به زحمت می توان فهمید که مردم واقعا چطور فکر می کنند. حتی بعضی روانشناسان بیان کرده اند که مردم از ترس زنده ماندن باید به طور گسترده تن به خودفریبی بدهند. وقتی لغزش یک زبان سرخ می تواند سر سبزی را بر باد دهد، امن تر آن است که خودشان را گول بزنند و خط حزب را با تمام پوچی و بی معنایی اش بپذیرند.

البته خودم با این نظریه خودفریبی کاملا قانع نشده ام و بسیاری از مردم کره شمالی هم قانع نشده اند. آنها به طور روز افزون به چین می گریزند با این امید که سرانجام به کره جنوبی برسند، جایی که کم و بیش به طور خودکار به عنوان پناهنده پذیرفته می شوند. تعداد این پناهندگان اگرچه رو به افزایش، اما نسبتا اندک است و بر اساس برآوردهای مختلف از چند ۱۰ هزار تا چند ۱۰۰ هزار نفر متغیر است.

آیا این پناهندگان نماینده اقلیتی کوچک از افراد روشنفکر هستند که از لابلای دروغ های حزب توانسته اند واقعیت را ببینند؟ نه. به احتمال زیاد، آنچه کسانی که برای نجات جان شان تن به فرار می دهند را از دیگران جدا می کند آن است که آنها بدبخت تر و از جان گذشته تر از دیگران هستند.

 آیا مردم کره شمالی ساده اند؟
مسیر پناهندگان بسیار دلخراش است و در بهترین حالت به یک آزادی تلخ می انجامد. مقامات چینی بسیاری از آنها را دستگیر می کنند و به کره شمالی باز می گردانند که سرنوشتی بهتر از گرسنگی کشیدن در اردوگاه های کار در انتظارشان نیست. کسانی که خودشان را به کره جنوبی می رسانند بهتر است خانواده ای از خود به جا نگذاشته باشند، زیرا سرنوشت فراریان در انتظار کسانی است که مانده اند.

غیر ممکن است از تعداد اندک پناهندگانی که از کشور خارج شده اند استنباط کرد که بیشتر اهالی کره شمالی با پذیرش تبلیغات حزب به سرنوشت خود گردن نهاده اند. در عوض می توان استدلال کرد تلاش تعداد هر چند اندک برای گذشتن از مرز چین به معنای آن است که بخش قابل توجهی از جمعیت کره شمالی باید دریافته باشند که یک جای کار ایراد دارد.

جالب این که همین آگاهی از فریب توسط تبلیغات در تمام طول عمر می تواند مانع تلاش مردم کره شمالی برای فرار شود، زیرا هیچ تصوری ندارند که در آن طرف مرز چه چیزی در انتظارشان است. مردم در قضاوت های شان باید جانب احتیاط را رعایت کنند و به جای آن که بیش از حد اعتماد کنند، کمتر از حد اعتماد کنند.

مردم کره شمالی که به عنوان تمثال زودباوری تصویر شده اند، در واقع بعضی از اطلاعات را خیلی سخت باور می کنند. وقتی با به خطر انداختن جان شان امکان تماشای تلویزیون کره جنوبی را به دست می آورند، احتمال آن که آنچه می بینند نوعی تبلیغات بدانند بیشتر است. آنچه می بینند نوعی تبلیغات بدانند بیشتر است. آنچه می بینند فوق العاده تر و شگفت انگیزتر از آن است که باورش کنند، آن همه ثروت به قدری برای آنها مضحک و چرند به نظر می آید که آن فیلم ها حتما باید توسط مقامات دولتی متعصب جعل شده باشد.

مردم کره شمالی که به اطلاعات اندکی که از کشورهای همسایه می گیرند اعتماد ندارند، برای رسیدن به برداشتی قابل اطمینان از آنچه فراسوی مرزهای شان می گذرد به دو شیوه دیگر اتکا دارند؛ نخستین شیوه بسیار مستقیم است. آنهایی که نزدیک مرز چین زندگی می کنند می توانند با چشم خودشان ببینند که آن طرف دیگر چه خبر است؛ می توانند ببینند تعداد ماشین هایی که آنجا هست از تمام ماشین هایی که در طول عمرشان دیده اند بیشتر است.

شیوه دوم بسیار غیر مستقیم است. حتی اگر اعتماد کافی برای پذیرش محتوای یک پیام وجود نداشته باشد، باز هم می تواند چیزهایی را روشن کند که مستقیما گفته نشده اند؛ چیزهایی که بدیهی انگاشته می شوند. برای مثال، فردی از کره شمالی که به برنامه ای درباره ارقام فروش «هیوندا» گوش می کند ممکن است آنها را باور نکند، چرا که شباهت زیادی به تبلیغات وطنی دارد.

این را با داستانی که «دمیک» از برخورد اتفاقی یکی از مقامات کره شمالی با یک برنامه تلویزیونی کره جنوبی تعریف می کند مقایسه کنید؛ در این نمایش، بازیگران بر سر جای پارک با هم زد و خورد می کنند و این موضوع تلویحا به آن مقام مسئول می فهماند که در آن طرف مرز مردم آن قدر ماشین دارند که باید برای پیدا کردن جای پارک با هم رقابت کنند. این اطلاعات قانع کننده تر است، زیرا غیرمستقیم منتقل شده است: هیچ کس تلاش نمی کرد تلاش کند که در کره جنوبی ماشین فراوان است.

آیا مردم کره شمالی ساده اند؟

مردم کره شمالی زودباور نیستند. ظاهرا سال هاست که بسیاری از آنها آموزه های رسمی را پذیرفته اند. از برخی جهات دلایل خوبی هم برای این کار دارند: تمام کسانی که مورد اطمینان شان بودند در این باره هم عقیده بودند؛ این آموزه کاملا بی پایه در واقعیت نبود و در نبود اطلاعات از دنیای خارج تضادی هم نمی توانست وجود داشته باشد.

هنگامی که شکاف میان تبلیغات و واقعیت عریض تر شد – عمدتا در نتیجه قحطی اواسط دهه ۱۹۹۰ – ظاهرا بسیاری از مردم کره شمالی ایمان شان را از دست دادند اما آنها مجبور بودند و هنوز هم مجبورند که مخالفت های شان را برای خودشان نگه دارند؛ تنها راه نشان دادن مخالفت شان با رژیم فرار و پناهندگی است؛ حرکتی که از سر ناچاری هر روز افراد بیشتری به آن اقدام می کنند. مردم کره شمالی زودباور نیستند، فقط چنان به تبلیغات عادت کرده اند که با لجبازی زیاد به پیام های خارجی نگاه می کنند. از این لحاظ، رفتار آنها شبیه همه ما است؛ کمتر از حد اعتماد می کنند.

هوگو مرسیه – روانشناس 


منبع: برترینها

مادربزرگی که «ناگهان در ۸۶ سالگی» نقاش شد


رأفت صراف مادربزرگ ۸۶ ساله‌ای است که برای راحت سپری کردن دوره درمانش
اتفاقی دست به قلم می‌شود و اتفاقی به معجزه نقاشی پی می‌برد. نمایشگاه
نقاشی او این روز‌ها در گالری گلستان درحال برگزاری است.

سن
و سال آدم‌ها و جوانی‌شان را نباید با اعداد و ارقام ریاضی اندازه گرفت.
شاخص اندازه‌گیری جوانی آدم‌ها حال استمراری روزهایی است که آن را سپری
می‌کنند؛ مثلاً اینکه صبح به صبح که از خواب بیدار می‌شوید یادتان باشد که
به خورشید سلام کنید. حواستان باشد که نگران آب و دانه گنجشک‌های سرگردان
در خیابان‌های شلوغ و پر دود تهران باشید. شاخص اندازه‌گیری جوانی حتما
اهمیت خرید لباس نو در اول نوروز و جفت و جور کردن رنگ کیف‌ها و کفش‌هاست.

 نقاشی‌های رأفت ۸۴ ساله از تهران!
شاید برق زدن چشم‌هایی باشد که هنوز هم از دیدن رنگ و روی بهار و اردیبهشت
ذوق می‌کنند. «رأفت صراف» با اعداد و ارقام شناسنامه‌های کاغذی این روز‌ها
در حال سپری کردن ایام ۸۶ سالگی است؛ اما اگر بخواهیم با شاخص‌های
اندازه‌گیری جوانی سن و سالش را اندازه بگیریم باید بگوییم که او یکی از
جوان‌ترین ۸۶ ساله‌های روی زمین است؛ تا جایی که او از دو سال پیش به شگفتی
رنگ‌ها و معجزه‌ای به نام نقاشی در زندگی‌اش رسیده و این روز‌ها نمایشگاه
نقاشی‌هایش با نام «ناگهان ۸۶ سالگی» در گالری گلستان در حال برگزاری است.
نمایشگاهی که شاید بستر بیماری و خستگی‌های ایام کهنسالی به صاحب آثارش
اجازه حضور را نمی‌دهد؛ ولی شما همین که نگاهی به کارهایش بیندازید خواهید
فهمید که پشت همه این نقاشی‌ها مادربزرگ مهربانی نشسته که تمام خاطرات
کودکانه‌اش را برداشته و به همه بی‌رمقی‌ها و خستگی‌های ۸۶ سالگی‌اش رنگ
زده و نور پاشیده.

نگویید رفعت بگویید رأفت

«اسمشان
رفعت نیست رأفت است. ر، الف، همزه. مادر روی اسمش خیلی حساس است. دوست
ندارد اسمش را اشتباه تلفظ کنیم. بار آخری که او را برده بودیم بیمارستان
حتی در تب ۴۰ درجه و اوج بی‌حالی هم به پرستاری که اسمش را اشتباه نوشته
بود تذکر می‌داد به‌قدری که در پرونده‌اش زده بودند رأفت با الف. و همزه
(با خنده)»این مقدمه شروع گپ و گفتمان در خانه خانواده صراف بود.

قرارمان
را برای روز چهارشنبه گذاشتیم تا عصر آخرین روز کاری هفته را با گپ و گفت:
خانم صراف و نقاشی‌هایش تمام کنیم. نقاشی‌هایی که پیش از این، دیدن
عکس‌هایش در فضای مجازی انقدر برایمان دلبری کرده بود که حال دلمان
می‌خواست از نزدیک صاحبش را ببینیم تا او برایمان از راز زنده‌بودن همه
رنگ‌هایش بگوید. خانه‌ای که وقتی پایتان را در آن می‌گذارید مثل خانه همه
مادربزرگ‌های دنیا در کنار مهمان‌نوازی می‌توانید در آن آدم‌هایی را پیدا
کنید که انگار همه مأموریتشان در آن لحظه این است که حواسشان را بدهند به
شما که در خانه مادربزرگ غریبگی نکنید. مثل خانم صراف که حتی در بستر
بیماری و زیر دستگاه اکسیژن هم با ایما و اشاره نگران سرد شدن چای و
پذیرایی نشدن مهمان‌ها بود.

 نقاشی‌های رأفت ۸۴ ساله از تهران!
همه چیز از یک آلرژی شروع شد

همه
چیز از آلرژی مادر شروع می‌شود؛ حساسیت‌هایی که بودنشان انقدر برای او
آزار دهنده می‌شود که گذران اوقات را با وجود دست و پنجه نرم کردن با دیگر
بیماری‌ها بیش از پیش سخت می‌کند. آصفه دختر بزرگ خانواده، گرافیست است و
با دیدن شرایط مادر بیکار نمی‌نشیند و برای بهبود اوضاع مادر دست به کار
می‌شود و با کمک رنگ‌آمیزی به سراغ مادر می‌رود تا جایی که به قول خود خانم
صراف از یک جایی به بعد نقاشی برای مادرش نه صرفا یک سرگرمی که حکم یک
تراپی و روش درمانی را پیدا می‌کند تا جایی که میل خانم صراف به این کار به
قدری زیاد می‌شود که حتی موقع بستری بودن در بیمارستان هم دست از نقاشی
کردن و رنگ زدن نمی‌کشد «در روزهایی که مادر دچار این نوع آلرژی بود و اذیت
می‌شد من به مرکزی می‌رفتم و به بچه‌های معلول ذهنی نقاشی یاد می‌دادم
می‌دیدم که این بچه‌ها با نقاشی از همان لحظه اول چقدر آرام می‌شوند و همه
این اتفاقات در ایامی بود که من به پیش مادر می‌آمدم و این نقاشی‌ها را به
او نشان می‌دادم تا اینکه تصمیم گرفتم برای اینکه حواس مادر را از
بیماری‌اش پرت کنم برایش کاغذ و رنگ بگیرم در کارهای اولیه خودم برایشان
طرح بزنم و مادر رنگ کند مثلاً بود شب‌هایی که برای مادر طرح‌های اولیه را
می‌کشیدم و می‌دیدم که مادر فردایش به من زنگ می‌زد و می‌گفت: شش تا رنگ
زرد و فلان رنگ سبز را بخر از آنجایی هم که مادر شب‌های نمی‌خوابند وقتی یک
کار را به او می‌دادم بلند که می‌شدم می‌دیدم که کار را تمام کرده است و
روز به روز شوقش برای انجام این کار بیشتر می‌شد.»

هیچ وقت آن رنگ زرد مادر را پیدا نکردم

اولین
چیزی که در خانه «رأفت صراف» برایتان از نقاش بودن او حرف می‌زند میز پر
از رنگی است که در کنار تخت مادربزرگ جا خوش کرده و روی آن پر است از
خودکارهای رنگارنگ، از طیف رنگ‌های گوناگون از سبز پررنگ، کمرنگ و چمنی و
چناری گرفته تا زرد طلایی و زرد قناری، رنگ‌های مختلفی که خانم صراف برای
استفاده از هرکدامشان ساعت‌ها وقت می‌گذارد و برای ترکیب و انتخابش زمان
صرف می‌کند. «یادم می‌آید که مادر برای پیدا کردن یک رنگ زرد تا مدت‌ها به
من سفارش می‌داد که آن را برایش از بیرون تهیه کنم چند نمونه هم برایش
خریدم، ولی دست آخر به من گفت که هیچ کدام از این زرد‌ها آن زردی نبوده که
او می‌خواسته است. (با خنده)»

 نقاشی‌های رأفت ۸۴ ساله از تهران!
رنگ‌آمیزی با دست‌های لرزان

خانم
صراف نه فقط خانه‌اش که دست‌هایش هم مثل دست همه مادربزرگ‌های دنیا هم
گرما دارد و هم لرزش، لرزشی که شاید در نگاه اول شما را به این فکر فرو
ببرد که همه این نقاشی چه طور از پس دست‌های لرزان و سالخورده مادربزرگ
پیدا می‌شوند و با رنگ‌های زنده روی کاغذ جان می‌گیرند؟ اما وقتی کمی با
خانم صراف معاشرت کنید و دختر بزرگش از ظرافت و دقت مادر برایتان بگوید
رفته رفته به جادوی دست‌ها و رنگ‌های او پی می‌برید: «به لرزش و حال این
روزهای مادر نگاه نکنید. او اوایل که کارش را شروع کرده بود شب تا صبح یک
نقاشی را تمام می‌کرد به‌اندازه‌ای که پرستار‌ها شاکی می‌شدند و می‌گفتند
مادر نمی‌گذارد ما بخوابیم، چون تا دو و سه صبح نقاشی می‌کند؛ اما الآن چند
ماه است که یک نقاشی را هم تمام نکرده است.»

نقاشی‌های رأفت ۸۴ ساله از تهران! 
حسرت این را می‌خورم که چرا دیر فهمیدم

«مادر
یک‌بار انقدر برای کشیدن نقاشی ذوق داشت که موقع برداشتن وسایلش زمین خورد
و پایش شکست.» آصفه صراف می‌گوید همه نقاشی کشیدن‌های مادر و همه این
اتفاقات بی‌مقدمه و ناگهانی بوده؛ اصلا برای همین هم اسم نمایشگاه کارهای
مادر را گذاشته‌اند «ناگهان ۸۴ سالگی». ۸۴ سالگی‌ای که حالا دو سال از آن
می‌گذرد. سن و سالی که وقتی درباره شروع کار از آن می‌پرسیم «آصفه صراف»
بغض را به جای نقطه در پایان همه جملاتش می‌گذارد و تحویلمان می‌دهد.
«لباس‌های بچگی من را همیشه مادر می‌بافت. بافتنی‌های من همیشه به خاطر رنگ
و گل بته‌ها و تناسباتی که داشت زبانزد بود. مادر فقط دو سال است که قلم
به دست گرفته و من هر روزی که می‌گذرد به این فکر می‌کنم چرا انقدر دیر
متوجه استعداد مادر شدم و چرا انقدر دیر کشفش کردم.»

 نقاشی‌های رأفت ۸۴ ساله از تهران!
رنگ و نقاشی‌هایی که از خانه پدری الهام گرفته شد

بعد
از مدتی که دختر خانواده برای مادر طرح می‌زده و مادر با سلیقه و وسواس
مخصوص به خودش شروع به رنگ‌آمیزی کار‌ها می‌کرده رفته رفته خودش برای نقاشی
کردن دست به کار می‌شود. نقاشی‌هایی که اگر نگاهی به آن‌ها بیندازید
می‌بینید که ریشه همه این رنگ‌ها و قاب‌های خوشحال را می‌توان در کودکی و
خانه پدری رأفت صراف در اصفهان پیدا کرد؛ نقاشی‌هایی که نشان از یک خانه
قدیمی و سنتی در اصفهان دارد. جایی که خانه پدری خانم صراف بوده و به محضی
که از آن یاد می‌شود خانم صراف به حرف می‌آید و از نگرانی این روزهایش
درباره خانه کودکی‌اش حرف می‌زند. «۳۵ سال است که خانه ما در میراث فرهنگی
به ثبت رسیده است، ولی خب به خاطر مشکلات در تأمین بودجه کار چندان زیادی
برای مرمت خانه صورت نگرفته است خانه‌ای که همه تصویرسازی‌ها مادر از آن
الهام گرفته شده است و حالا تبدیل به یک محل متروکه شده؛ برای همین دلمان
می‌خواهد که باز شرایطی شکل بگیرد تا این خانه از نو بازسازی شود.»

 نقاشی‌های رأفت ۸۴ ساله از تهران!
هزینه تابلو‌ها صرف مدرسه‌سازی می‌شود

«من
نمی‌دانم چرا این‌ها به من می‌گویند نقاشی‌هایت خوب است. خودم که این طور
فکر نمی‌کنم.» این‌ها حرف‌های مادری است که خودش هم نمی‌خواهد باور کند؛
ترکیبی که از رنگ‌ها رقم می‌زند چه قدر به چشم و نگاه تماشاچی هایش امید
هدیه می‌کند.

مادری
که دختر گرافیستش می‌گوید مفهوم زیبایی شناسی را از مادرش آموخته است و
حالا این روز‌ها آدم‌های زیادی قرار است به گالری گلستان برای دیدن کارهای
او به تماشا بنشینند تا جایی که خانم صراف در این باره می‌گوید: «ما در
ابتدا که قرار شد کار‌ها را در گالری گلستان به نمایش بگذاریم هیچ
برنامه‌ای برای فروختن آن‌ها نداشتیم، ولی حالا تصمیم داریم که پول فروش
همه تابلوهای مادر را به انجمن حامی اهدا کنیم تا این هزینه‌ها صرف
مدرسه‌سازی شود.»

نقاشی‌های رأفت ۸۴ ساله از تهران!


منبع: برترینها

درباره هنرمندان و ورود آنها به سیاست، از مشروطه تا امروز

– حسین پارسا: هنر و سیاست سال‌هاست که ارتباط وسیعی با یکدیگر دارند و بر هم تأثیر می‌گذارند. این رابطه به‌طور خاص از زمانی تئوریزه شد که انسان مدرن درک کرد می‌تواند ابزارهای مختلفی را در راستای سیاست به کار گیرد و آنها را شاید به بند خود درآورد و از بُرندگی و تلخی و نفوذ آنها در جهت منافع خود استفاده کند. در غرب بعد از انقلاب صنعتی و راهیابی مفاهیم مدرن به کشورداری و تحلیل علمی هر آنچه زندگی انسان را می‌ساخت، اهمیت هنر بیشتر از قبل مورد توجه قرار گرفت. هنر آن قدرت را داشت که سیاست را تقویت، نفوذ آن را بیشتر و گاه وسایل و اهداف آن را نیز توجیه کند.

بنابراین اقتضای عقل مدرن است که بیش از قبل اهمیت هنر را درک و به کار با آن تامل کند. در همان روزگار صنعتی‌شدن، هنرمندان و متفکران بر مفاهیم دیگری نیز می‌اندیشیدند که ریشه در پیدایش هنر و رابطه آن با انسان پیش از مدرن داشت و از طرفی واکنشی بود به نقش سیاست در بازسازی مفاهیم کلاسیک و بازتعریف آنها توسط دنیای جدید. نتیجه چنین اندیشه‌هایی در آغاز دو تئوری خط‌کشی‌شده «هنر برای هنر» در برابر «هنر متعهد» یا «هنر در خدمت جامعه» بود. تولستوی اعتقاد داشت هنر جز خوبی و حقیقت و زیبایی نیست. بنابراین آغشته‌کردن آن با سیاست، عملی اخلاقی نخواهد بود. همین حرف، دیدگاه بسیاری دیگر از هنرمندان تاریخ نیز بود.

جیمز جویس، مدافع بزرگ این عقیده بود: «هنر برای هنر است، بازیچه‌ای نیست در دستان کثیف سیاست و علم. هنر، وسیله نیست؛ همان هدف بلندمرتبه‌ای است که انسان را به سوی کمال هل می‌دهد.» در مقابل، مدافعان «هنر در خدمت جامعه» این عقیده را آن‌طور تفسیر می‌کردند که هنر با ورود به جامعه و سیاست می‌تواند آن را تلطیف کند و خباثت‌ها را از آن بزداید و این وظیفه اخلاقی هنر و تعهد او به جامعه است.

سال‌ها مجادله فکری در این حوزه منجر به تولید مفاهیم عمیق‌تر در جامعه‌شناسی هنر شد و خط‌کشی‌های ساده‌انگارانه اولیه را تغییر داد. حالا  پس از خلق نظریه‌های هنر در سیاست و جامعه‌شناسی، رابطه هنر و سیاست به شکل دیگری نمود پیدا کرده است. در این رویکرد این بار هنرمند خود را محق می‌داند که پا به عرصه سیاست بگذارد و در آن نقش بازی کند.

مشروطه ایرانی و ساخت چند بعدی سیاستمدار- هنرمند

آغاز مدرنیته ایرانی، با دوران مشروطیت و بازگشت روشنفکران تحصیلکرده در فرنگ و همراهی علمای دینی عجین است. مفاهیمی که شالوده دنیای مدرن را پایه می‌گذارند، در این دوره وارد ایران می‌شود و سیاست، معنایی متفاوت از قبل می‌یابد.

بدیهی است که در چنین دگرگونی هنر هم بی‌نصیب نمی‌ماند و جایگاه سنتی آن در جامعه تغییر می‌کند. در عصر مشروطیت هنر نه به ذات خود که از زیبایی است و زیبایی، حقیقت است، بلکه به سبب روشنفکرانی که گاها دستی هم بر آتش هنر و ادب داشتند، نقش آفرید. بنابراین نمی‌توان آنان را هنرمندان مشروطه‌خواه معرفی کرد، زیرا آنها روشنفکرانی بودند که اگرچه ممکن بود در زمره ادبا و هنرمندان نیز باشند، اما شخصیتی سیاسی داشتند و اعطای صفت هنرمند، اغراقی بزرگ درباره آنهاست.

 «خیــال‌پـروری‌هـا»

کنسرت عارف در منزل ظهیرالدوله در سال ۱۲۸۸ شمسی. غیر از عارف که در پایین عکس نشسته است، فرد مسنی که در بالا و در میانه جمع نشسته، به احتمال زیاد ظهیرالدوله است. 

از بزرگان مشروطه‌خواه جهانگیرخان صوراسرافیل، محمدرضا مساوات‌شیرازی، میرزا آقاخان کرمانی و بسیاری دیگر روزنامه‌نگار و شاعر بودند، علما و روحانیت نیز همگی دست بر قلم داشتند و از ادبای زمان بودند و از زنان نیز فروغ‌الملک و فروغ‌الدوله شعر می‌سراییدند، با این حال هیچ‌گاه نمی‌توان آنها را هنرمندانی نامید که در عصر مشروطه به سیاست گرویدند، زیرا  با چنین برداشت ناصحیحی  باید ناصرالدین‌شاه قاجار را نیز هنرمندی دانست که شاه شد، زیرا مشخصا او نیز شعر می‌گفت و به عکس و نقاشی علاقه داشت.

دلبستن به انتخاب، به جای انتصاب

تشکیل شوراهای اسلامی شهر و روستا در اواخر دهه ٧٠ تحقق اصلی از قانون اساسی بود، اصلی فراموش شده که به یمن به قدرت رسیدن اصلاح‌طلبان به جریان افتاد. به‌طورکلی هدف از تشکیل چنین شورایی شرکت‌دادن مردم در اداره امور ترسیم شده بود: «از پایین‌ترین سطح جامعه تا بالاترین سطح آن و در تمام واحدهای سازمانی و واحدهای کار تا مردم به اداره امور شهر و محلی که در آن زندگی می‌کنند یا سازمانی که در آن کار می‌کنند، علاقه‌مند شوند و نسبت به آن احساس مسئولیت کنند.» انتخابات شورا به واسطه ویژگی‌های شهری و گاه محله‌ای که داشت، جلوه جدیدی از ورود هنرمندان به سیاست را رقم می‌زد.

همزمان با شوراها، بسیاری از هنرمندان همچنان  آرزوی نهادهای بزرگتری همچون مجلس شورای اسلامی را در سر داشتند. یکی از مهم‌ترین کسانی که بعد از انقلاب توانست کرسی مجلس را به دست آورد، بهروز افخمی بود.

فیلمساز اصلاح‌طلب دیروز و اصولگرای امروز، چهارسال در رأس نهاد قانون‌گذاری کشور بود. بعد از او اما تا امروز کمتر هنرمندی توانست برای ورود به نهادهای قدرت از مردم رأی اعتماد بگیرد. این موضوع دو دلیل داشت؛ یکی این‌که بسیاری از هنرمندانی که در این سال‌ها برای نمایندگی مجلس یا شوراهای اسلامی شهر کاندیدا شدند در سطوح اول هنر ایران نبودند و محبوبیت چندانی نیز نداشتند. از طرف دیگر در مقاطعی بعضی از آنان نتوانستند از شورای نگهبان یا هیأت‌های اجرایی صلاحیت لازم را کسب کنند و عملا بازی را پیش از آغاز آن باختند.

حاکمیت ایدئولوژی بر هنر

به‌نظر می‌رسد گسست تاریخی بزرگان فرهنگ و هنر ایران -شاعران و نویسندگان و روشنفکران- با مفهومی کلی به نام سیاست و به‌طور اخص، دولت، در دوران پهلوی دوم و به‌ویژه پس از کودتای ٢٨مرداد آغاز می‌شود. اگرچه در پادشاهی رضاخان نیز کسانی از دایره هنر و فرهنگ که پا در سیاست و دولت گذاشته بودند، توسط دیگر هنرمندان و روشنفکران مستقل مورد نقد قرار می‌گرفتند، اما درنهایت کودتای خارجی و چپ‌گرایی نخبگان ایران بعد از آن، چنان کرد که کار با نهادهای وابسته به دولت نیز ننگ به حساب می‌آمد و گناهی نابخشودنی تلقی می‌شد.

دهه ٣٠ خورشیدی، بعد از آن‌که کودتا پیروز شد و هنرمندان و روشنفکران عزلت‌نشین شدند و  انشعابات حزب توده – به‌عنوان اصلی‌ترین پایگاه هنرمندان و روشنفکران ایران تا آن دوره – آغاز شد، رنگ روزگار عوض شد و چپ‌گرایی رادیکال رشد کرد و ایدئولوژی به هنر رسید. بنابراین هنرمند در دوراهی مردمی‌بودن و حکومتی‌بودن، ناگزیر همراهی با جریان قدرتمند روشنفکری را به همکاری با دولت ترجیح می‌داد. با این حال در دهه٣٠ و ۴٠ نیز بعضی از هنرمندان مطرح برای نزدیکی به حکومت تلاش‌هایی انجام دادند، اگرچه این تلاش‌ها بیشتر در حوزه فرهنگ و هنر بود و نه سیاست.

«خیــال‌پـروری‌هـا» 

تعدادی از اعضای ارکستر انجمن اخوت و تعدادی از مشروطهخواهان در یکی از باغهای تهران و احتمالاً پس از یکی از کنسرتهای انجمن گرفته شده است. 

این موضوع، خود یکی از تفاوت‌های دوران آغاز پهلوی اول با دوران تثبیت مستبدانه پهلوی دوم بود. آنهایی که از کسوت فرهنگ و ادب و هنر به رضاشاه پیوستند، نامدارانی بودند که ریشه در مشروطه داشتند و غالبا برای اصلاح امور، ردای سیاست بر تن کرده بودند. از طرفی نیز نگاه حاکم بر جامعه هنری و روشنفکری ایران به اندازه‌ای ایدئولوژیک نبود که همکاری در دولت ننگ به حساب آید. اما در پهلوی دوم اوضاع فرق داشت و استبداد با کمک استثمار جان گرفت و مصدق سقوط کرده بود و همین موضوع فضا را تنگ‌تر از گذشته می‌کرد.

اما در همان دوران هم بودند کسانی که با وضع موجود کنار آمدند و از هنر و ادب به سیاست رسیدند. یکی از این افراد پرویز ناتل‌خانلری، نویسنده و شاعر در اواسط دهه ٣٠خورشیدی معاون وزیر بود و تا پیروزی انقلاب اسلامی نیز چند دوره در مجلس حضور داشت. سعید نفیسی نیز تاریخ‌نگار، نویسنده و شاعر مطرح آن روزگار در دربار رفت‌وآمد داشت و مدتی به نمایندگی ایران در سازمان یونسکو منصوب شد. همان سال‌ها جشن‌هایی توسط دربار در شیراز برگزار می‌شد که در آن تعداد زیادی از هنرمندان موسیقی سنتی ایران حضور داشتند، همچنین بعضی از خوانندگان موسیقی پاپ ایران نیز روابط حسنه‌ای با دربار داشتند، اگرچه به وضوح کیفیت و پشتوانه هنری آنها با کسانی که در سال‌های قبل وارد دستگاه پهلوی اول شده بودند، در سطح پایین‌تری قرار می‌گرفت.

این داستان ادامه دارد

در پنجمین دوره از انتخابات شورای اسلامی شهر و روستا که همزمان با دوازدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری برگزار می‌شود، مانند چند دوره اخیر بعضی از هنرمندان کشور نیز ثبت‌نام کرده و سودای رسیدن به صندلی‌های شورا را دارند. امسال در پنجمین دوره انتخابات شورای شهر تهران هنرمندان و اهالی فرهنگ و هنر مانند دوره گذشته ثبت‌نام کردند، با این تفاوت که تعداد آنها نسبت به‌ سال گذشته کمتر به ‌نظر می‌رسد. در این دوره بازیگران سرشناس و مطرح کمتر حاضر شدند. در دوره گذشته ۶ بازیگر سینما افسانه بایگان، علی رام‌نورایی، امین زندگانی، امید زندگانی، محمد سلوکی و دانیال عبادی ثبت‌نام کردند.

«خیــال‌پـروری‌هـا» 
در این دوره مانند دوره گذشته عبدالحسین مختاباد خواننده موسیقی سنتی آواز ایرانی و محمد عیوضی در میان ثبت‌نام‌کنندگان به چشم می‌خورند. همچنین محمدعلی زم که در دهه ۶٠ ریاست حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی را عهده‌دار بود، حسین دهباشی مستندساز، علی قائم‌مقامی تهیه‌کننده و عضو هیأت‌مدیره خانه سینما و مهرداد فرید فیلمساز و رئیس شورایعالی تهیه‌کنندگان نیز از چهره‌های مطرح سینما هستند که در انتخابات پنجمین دوره شورای شهر ثبت‌نام کردند و قصد ورود به سیاست را دارند.

قضاوت با تاریخ

یکصد‌سال بعد از ورود نخستین هنرمندان و ادبای ایرانی به عرصه سیاست، تاریخ درباره آنان چگونه قضاوت خواهد کرد؟ آنهایی که به قدرت رسیدند و آنهایی که نتوانستند اعتماد مردم را جلب کنند، از هنر نردبانی برای رشد ساختند و فارغ از اندک اقدامات مثبت در قدرت، جملگی این حرف احمد شاملو را به‌درستی تفسیر کردند: آن‌جا که در پاسخ روزنامه‌نگاری که درباره رابطه هنر و سیاست از او پرسیده بود، گفت: «بله، هنر و سیاست یک جایی به هم می‌رسند، بر سر نعش یکدیگر.»

 *تیتر عنوان کتابی است به همین نام از ژان ژاک روسو

آن که گفت آری، آن‌ که گفت نه

به قدرت رسیدن رضاخان فضای جدیدی در جامعه هنری ایران و در نتیجه رفتار خواص با پادشاه خلق کرد. در آغاز حکومت پهلوی اول، بسیاری از هنرمندان به‌ویژه شاعران شمشیر مخالفت را از رو بستند و شجاعانه استبداد رضاشاه را به نقد گرفتند. ایرج میرزا، میرزاده عشقی، فرخی‌یزدی و عارف قزوینی ازجمله کسانی بودند که فاصله خود را از سیاست حفظ کردند و تا همیشه منتقد ماندند و در این راه جان دادند. اما بسیاری دیگر از هنرمندان، ادبا و روشنفکران، چند‌سال قبل و با روی کار آمدن احمدشاه جوان فرصت را مغتنم شمرده و وارد مجلس شورای ملی شده بودند. در طی حدود ١۵سال، کسانی مانند ملک‌الشعرای بهار، سیدحسن تقی‌زاده، یحیی دولت‌آبادی، محمدعلی فروغی، علی‌اصغر حکمت و عیسی صدیق که همگی در هنر و ادب نام‌ونشانی داشتند وارد سیاست شده و در نخستین گام به‌عنوان منتخب مردم وارد مجلس شدند.

«خیــال‌پـروری‌هـا» 

عارف قزوینی، بزرگترین تصنیف ساز انقلابی دوره مشروطه

سیدحسن تقی‌زاده ۵٠سال روزنامه‌نگاری کرد و از فرهنگ و تاریخ نوشت. او رئیس فرهنگستان هنر ایران بود و همزمان به مناصب مهمی چون استانداری، وزیرمختاری، سفارت و وزارت رسید. محمدعلی فروغی هم با انبوهی از فعالیت‌ها و تالیفات هنری و ادبی، از نمایندگی به نخست‌وزیری رضاشاه رسید. این افراد نخستین کسانی بودند که به‌طور خاص هم می‌نوشتند و می‌سرودند و دستی بر قلم داشتند و هم وارد عرصه سیاست شده بودند و شاید به‌طور دقیق آنها نخستین افرادی بودند که از هنر و فرهنگ به سیاست رسیدند. تا پایان دوران پهلوی اول ورود هنرمندان به سیاست کم‌وبیش ادامه داشت، اگرچه بعد از سال‌های اولیه پادشاهی رضاخان و سرکوب گسترده آزادیخواهان، کیفیت هنرمندانی که با پادشاه و حکومت آن همکاری می‌کردند، به‌شدت افت کرد.

پرسش اصلی در این دوره این بود که حضور هنرمندان و ادبا در سیاست چه منافعی داشت و چه نتایجی به بار آورد. به این پرسش در طول چندین دهه پاسخ‌های مختلفی داده شده است، اما مسلم است اگرچه افرادی همچون تقی‌زاده و فروغی هیچ‌گاه به جایگاه عشقی و فرخی و ایرج میرزا در صف آزادیخواهان نرسیدند، اما نمی‌توان تلاش آنها در راستای اصلاح امور را نیز نادیده گرفت. به‌طور خاص اقدامات فرهنگی فروغی در پهلوی اول همچون تأسیس فرهنگستان زبان پارسی و اقدامات اساسی در پاسداری و اصلاح زبان از پیرایه‌های آن، همچنان بعد از سال‌ها ارزشمند و تاثیرگذار است.

پیروزی انقلاب، پیروزی هنر متعهد

پیروزی انقلاب اسلامی ایران درواقع مسلط‌شدن آن هنری بود که متعهد نامیده می‌شد و در عمل متأثر از ارزش‌های اسلامی بود که توسط روشنفکران مسلمان ترویج می‌شد. هنر متعهد دمیدن روح تعهد در کالبد انسان‌ها بود، بنابراین در این وضع جایی برای وابستگان رژیم پیشین و آنان که هنر را برای هنر و فراتر از آن، تنها برای لذت و دمی آسودن از دنیا می‌خواستند، نبود. با آغاز جنگ، هنر متعهد شکل تازه‌ای به خود گرفت و ارزش‌های میهنی در کنار ارزش‌های اسلامی دو ستون اصلی آن شدند. در همان ایام نخستین جرقه اعلام همکاری رسمی هنرمندان مسلمان و متعهد  با انقلاب، تشکیل کانون نهضت فرهنگی اسلامی توسط طاهره صفارزاده، شاعر مسلمان بود.

چند ماه بعد این کانون به حوزه اندیشه و هنر اسلامی تغییر نام داد و در ابتدای دهه ۶٠ خورشیدی به سازمان تبلیغات اسلامی پیوست و حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی رسما شروع به کار کرد. در آن زمان هنرمندان جوانی به حوزه هنری پیوستند و عملا هنر متعهد که جدا از سیاست نبود را در دل حاکمیت رسمیت بخشیدند. ازجمله مهم‌ترین آن هنرمندان می‌توان به  مرتضی آوینی، قیصر امین‌پور، امیرحسین فردی، طاهره صفارزاده، ابوالفضل عالی، سیدحسن حسینی، محمد کاسبی، رسول ملاقلی‌پور، فرج‌الله سلحشور، سیدعلی میرفتاح، حسین خسروجردی، احمد عزیزی، مهرداد اوستا، سپیده کاشانی، سلمان هراتی، علی وزیریان، عزیزالله زیادی، محمدرضا آقاسی و محمدعلی محمدی اشاره کرد که سال‌ها بعد بسیاری از آنان راهی جدا از گذشته خود انتخاب کرده‌اند. در کنار حوزه هنری ورود هنرمندان به حوزه‌های سیاسی در قسمت‌های دیگر هم وجود داشت. مسعود کیمیایی مدتی مدیر یکی از شبکه‌های تلویزیون بود و محمدحسین شهریار روابط حسنه‌ای با بزرگان کشور برقرار کرده بود.

 «خیــال‌پـروری‌هـا»

 بعد از پایان جنگ و آغاز دوران سازندگی فضا عوض شد و جوانانی که یک دهه قبل حوزه هنری را تشکیل داده بودند، کم‌کم از آن فاصله گرفتند و هر یک به اصل خود بازگشتند: یکی شاعری جدی شد، دیگری فیلمسازی معتبر و آن یکی نویسنده‌ای مهم. این وضع تا اواخر دهه ٧٠ شمسی ادامه داشت: حوزه هنری از هنرمندان اولیه‌ای که تحقق هنر متعهد را در نزدیکی به سیاست می‌پنداشتند، تهی شد. اما این پایان نقش هنرمندان در عرصه ساسی ایران نبود. از این پس هنرمندان به جای مناصب انتصابی دل به مناصب انتخابی بستند، زیرا می‌توانستند با کمک معروفیت خود کرسی کسب کنند و به قدرت و سیاست برسند.


منبع: برترینها

«هرتا مولر» آزادی‌خواه از علایق ادبی خود می‌گوید

: هرتا مولر، نویسنده بزرگی است که نامش بیشتر با جایزه نوبل ادبی که در‌ سال ٢٠٠٩ به او اهدا شد به‌خاطر آورده می‌شود. اما این‌که این نویسنده بزرگ و محبوب را صرفا به واسطه نوبلی که گرفته تعریف کنیم، به‌نظر بی‌انصافی است. این نویسنده ۶٣ساله که در یک روستای آلمانی‌زبان در غرب رومانی به دنیا آمده و خانواده‌اش جزو اقلیت آلمانی کشور رومانی بود، به‌خاطر تلاش مداومی که برای آفرینش در سرزمینی استبدادزده و تحت شدیدترین برخوردها به انجام رسانده شایسته هر گونه ستایشی است. درواقع هرتا مولر به دلیل به تصویر کشیدن تأثیر خشونت، ظلم و وحشت در آثارش در زمانی که دیکتاتوری نیکلای چائوشسکو تسلطی بی‌چون و چرا بر رومانی داشت، معروف و محبوب شده؛ با داستان‌هایی که معمولا بیانگر خصوصیات سرکوب‌کننده رژیم کمونیست رومانی هستند که خود او با آن روبه‌رو بوده است.

 در آسمان دنبال مردگان بودم...
بسیاری از آثار هرتا مولر پس‌زمینه‌ای به سرزمین دوران کودکی و نوجوانی‌اش یعنی رومانی و حکومت کمونیستی تحت ریاست نیکلای چائوشسکو است که از زاویه دید اقلیت آلمانی در رومانی بیان می‌شوند و درونمایه‌ای از ظلم و تبعید دارند. نیکولای چائوشسکو سیاستمدار کمونیست رومانیایی بود که از سال ١٩۶۵ تا روز اعدامش در‌ سال ١٩٨٩ به وسیله انقلابیون، دبیر کل حزب کمونیست رومانی و در نتیجه بالاترین مقام آن کشور بود…

هرتا مولر کودکی دشواری داشت. وقتی هنوز متولد نشده بود، تمام اموال و زمین‌های پدربزرگ ثروتمند هرتا ضبط و مادرش نیز به اردوگاه‌های کار اجباری روسیه فرستاده شد. او تحصیلات ابتدایی را در روستای محل تولدش گذراند و سپس در جوانی به‌عنوان معلم استخدام شد؛ اما به دلیل عدم همکاری با پلیس مخفی حکومت نیکلای چائوشسکو در دهه ۱۹۷۰ شغل معلمی خود را از دست داد. هرتا مولر در دانشگاه رومانی علاوه بر رشته مطالعات آلمانی در رشته ادبیات رومانیایی نیز تحصیل کرد. مولر ‌سال ١٩٧۶ در یک شرکت مهندسی مشغول به کار شد اما سه‌سال پس از آن به دلیل نپذیرفتن پیشنهاد شغلی پلیس امنیت رژیم کمونیستی وقت در رومانی کارش را از دست داد. پس از آن او معلم مهد کودک شد و به‌طور خصوصی در رومانی درس آلمانی می‌داد. نخستین کتابش را ‌سال ١٩٨٢ به زبان آلمانی و با عنوان زمین‌های پست منتشر کرد.

درباره روند انتشار این کتاب باید گفت که زمین‌های پست نیز چون دیگر کتاب‌های اولیه مولر به‌صورت قاچاق به بیرون از رومانی برده می‌شد تا زمینه انتشار آنها فراهم شود. او ‌سال ١٩٨٧ همراه با همسرش ریچارد واگنر، نویسنده کشورش را به مقصد آلمان ترک کرد و برای همیشه مقیم برلین شد. مولر‌ سال ١٩٩۵ به عضویت آکادمی شعر و ادبیات آلمان درآمد. مولر از ‌سال ١٩٨١ تا ‌سال ٢٠٠٩ بیش از ٢٠جایزه ادبی را از نهادها و انجمن‌های مختلف در اروپا و خارج از اروپا به دست آورده است…

بزرگ‌ترین افتخار زندگی هرتا مولر اما در‌ سال ٢٠٠٩ رقم خورد. وقتی کمیته نوبل ادبیات اعلام کرد نوبل ادبیات به هرتا مولر تعلق می‌‌گیرد؛ به کسی که با تمرکز بر شعر و سادگی نثر دورنمای زندگی کسانی را که اموال‌شان مصادره‌شده به تصویر کشیده است و سخنگوی هیأت داوران جایزه نوبل در سخنانی از مولر به‌خاطر مقاومت شجاعانه او در برابر دیکتاتوری کمونیستی رومانی قدردانی کرد و گفت مولر از مسائلی حیاتی سخن می‌گوید که ارزش مبارزه دارند؛ انگار رویای مولر برای زندگی در دنیایی آزاد که در آن به‌خاطر نوشتن یک داستان نباید زیر بازپرسی رفت، تعبیر شده بود.

 
در آسمان دنبال مردگان بودم... 

به این دلیل هم بود که هرتا مولر بعد از دریافت جایزه نوبل ادبیات در شهر لایپزیگ ابتدا به این نکته اشاره کرد که هنگام نوشتن نخستین کتاب‌های خود مجبور بوده با ویراستار آلمانی‌اش در جنگل‌های دورافتاده دیدار کند تا کسی نتواند گفت‌وگوی آنها را بشنود. وی همچنین در همان روزها گفت یکی از شیوه‌های سرکوب و ارعاب پلیس امنیتی رومانی این بود که مرا مجبور کنند تا مدرکی را امضا کنم که نشان می‌داد خبرچین و همکار دستگاه امنیتی کشور هستم.

اعطای نوبل به این نویسنده که تقریبا همزمان با بیستمین سالگرد فروریختن دیوار برلین صورت گرفت هرتا مولر را در دنیای ادبیات نامدارتر کرد. در همان روزها روزنامه‌ای آلمانی نوشت باید به ارزش سیاسی این جایزه هم پی برد، چون هرتا مولر یک نویسنده سیاسی است. او با نوشتن تجربیاتش از زندگی در نظام دیکتاتوری، حسرت برای آزادی را به موضوعات زندگی تبدیل کرده و با این کار راه‌ هاینریش بل و گونتر گراس را ادامه می‌دهد…

از هرتا مولر تاکنون آثاری چون زمین‌های پست، گذرنامه، سرزمین گوجه‌های سبز، قرار ملاقات و آونگ نفس به فارسی ترجمه شده است. این نویسنده همچنین جایزه فرانتس کافکای‌ سال ١٩٩٩ و جایزه بنیاد کنراد آدناوئر را در ‌سال ٢٠٠۴ در کارنامه دارد. گفت‌وگویی که در پی می‌آید درباره علایق و سلایق ادبی این نویسنده با او به انجام رسیده است…

می‌توانید به خوانندگان ما بگویید که درحال‌حاضر چه کتاب‌هایی را مطالعه می‌کنید؟

من همزمان چند کتاب را با هم می‌خوانم. یک اسب وارد کافه شد نوشته دیوید گروسمن که حیرت‌انگیز است. کتاب زندگی‌نامه‌ای زیرکانه‌ای که حتی اگر زیرکی سطحی آن تا اندازه‌ای با یأس معمولا عمیق آثار زندگی‌‌نامه‌ای تفاوت داشته باشد،‌ اما به‌هرحال توانسته نظر من را به خود جلب کند. اما هنوز تمامش نکرده‌ام. کتاب دیگری که در دست دارم کتاب جدید پیتر استرهیزی است به نام داستان ساده ویرگول یک ‌صد صفحه که درباره آن البته متاسفانه هنوز چیز زیادی نمی‌توانم بگویم. این کتاب روایت داستان خانواده‌ای در مجارستان است که بعد از‌ سال ۱۹۴۵ به‌عنوان دشمن کشور شناخته شده، از شهر به روستایی تبعید و مجبور می‌شوند در یک اتاق زندگی کنند. پسر جوان خانواده که راوی کتاب نیز هست در این میان وانمود می‌کند که لال است. کتاب دیگری هم که می‌خوانمش کتابی است از جورج آرتور گلد اشمیت که درباره‌ کافکا نوشته شده به نام کسی که دنبالشی همین خانه‌ کناری زندگی می‌کند که نام فرعی‌اش هم کافکا می‌خواند است…

یادتان است آخرین کتاب فوق‌العاده‌ای که خواندید چه بود؟ کتابی که آن را از همه نظر پسندیده باشید…

کتابی به نام برای یک ترانه و صد ترانه که شاعر چینی لیائو ایوو آن را سروده است. این شاعر همان کسی است که وقتی در‌ سال ۱۹۸۹ قتل‌عام مخالفان در میدان تیان آنمن چین توسط ارتش چین صورت گرفت، شعر قتل عام را در جواب اتفاق دردبار نوشت و به‌خاطر آن به زندان نیز افتاد و ۴سال را کنار زندانیان محکوم به مرگ در یک سلول سپری کرد.

او در دوران زندانی‌شدن با محکومان به مرگ آخرین وصیت‌های آنها را می‌نوشت. لیائو ایوو نیز در آن زندان مثل بقیه‌ زندانیان شکنجه شد. کتاب یک ترانه و صدترانه با توصیف اینها و خیلی چیزهای دیگر می‌کوشد بی‌رحمی و خشونت حکومت دیکتاتوری چین را به تصویر بکشد. ارزش اصلی آن نیز به این دلیل است که در عین حال که دقت و صحت یک مستند نوشتاری را دارد، از زبانی بسیار شاعرانه نیز بهره‌مند است. شاعرانگی زیبایی که وقتی کتاب را خواندم از فرط لذت و حیرت زبانم بند آمده بود.

در آسمان دنبال مردگان بودم... 

به‌عنوان یک نویسنده تحسین‌شده و پرطرفدار خودتان طرفدار چه نویسنده یا نویسندگانی هستید و به عبارت بهتر کدام نویسنده، رمان‌‌نویس، نمایشنامه‌‌نویس، منتقد و شاعر را تحسین می‌‌کنید؟

نویسندگان محبوب من زیاد هستند اما اگر منظورتان به نویسندگانی باشد که هنوز هم فعالیت ادبی دارند باید به نویسنده پرتغالی، آنتونیو لوبو آنتونس و نویسنده‌ جوان مجارستانی گیورگی درگومان که شاه‌سفید را نوشته اشاره کنم…

 
در بین نویسندگان رومانیایی چه؟ آیا در سرزمین مادری‌تان نیز نویسنده محبوبی دارید؟

رومانی نویسنده‌ای داشت به نام گلو نوم که در ابتدای قرن بیست‌ویکم درگذشت. او یکی از آخرین نویسندگان سوررئال بود که پیش از جنگ جهانی دوم در پاریس زندگی می‌کرد و زیباترین آثار را می‌نوشت. اما مشکل این بود که او نیز مثل خیلی از نویسندگان دیگر برای سالیان‌سال نمی‌توانست هیچ چیزی در رومانی منتشر کند و غم انگیزتر این بود که حتی در آلمان نیز تعداد کسانی که او را می‌شناختند و می‌شناسند اندک شمار بود. در بین نویسندگان رومانیایی محبوبم باید به ام.بلچر نیز اشاره کنم.

او یک یهودی رومانیایی بود که زیباترین کتابش‌ رمان ماجراهای غیرواقعی بلادرنگ نام داشت و درباره‌ یک جوان مالیخولیایی رومانیایی بود که به دلیل این‌که نمی‌تواند از موجودیتی که با آن زاده شده رها شود، دچار یأس و ناامیدی شده است. بلچر ظاهرا به درد قهرمان کتابش دچار بود، به نحوی که در‌ سال ۱۹۳۸، پیش از دوره‌ فاشیسم در جوانی مرد. ام.بلچر پیشرو بسیار اصیل اگزیستانسیالیست بود- و نکته غم‌انگیز درباره او این‌که او نیز امروز کاملا فراموش شده است…

اگر کتابی وجود داشته باشد که روح رومانی را در آن بشود دید و از شما بخواهیم آن کتاب را به خوانندگان ما معرفی کنید، چه کتابی را نام خواهید برد؟

همین رمان ماجراهای غیرواقعی بلادرنگ ام.بلچر را…

برای شما به‌عنوان یک نویسنده مهم‌ترین عنصر در ادبیات چیست؟

در ادبیات از هر نوعی زیبایی جملات برایم بیش از هر چیز دیگری اهمیت دارد. اگر در صفحات آغازین کتابی به زبانی سست یا عباراتی بی‌خود و استعاره‌هایی مبتذل و پیش‌پا افتاده‌ برخورد کنم، دیگر نخواهم توانست خواندن آن کتاب را- حالا هر نامی داشته باشد و نوشته هر نامی باشد- ادامه دهم. مرا فقط و فقط کتاب‌هایی که جملات درخشان دارند می‌توانند به دام اندازند…

در آسمان دنبال مردگان بودم... 

کتاب‌های‌تان را مرتب در کتابخانه می‌چینید؟

نه؛ هرگونه نظم‌‌دادن برایم کار بسیار دشواری است. این درباره هر چیزی در زندگی‌ام صدق می‌کند، اما وقتی حرف از کتاب به میان می‌آید، نه‌تنها دشوار و نفسگیر است، بلکه عواقب آزاردهنده‌ای نیز دارد. بگذارید ساده‌تر بگویم که هر زمان کتاب‌هایم را مرتب کرده‌ام، وقتی نیاز به کتابی داشتم نتوانستم آن را در میان ریخت‌‌وپاش‌هایم پیدا کنم و مجبور شده‌ام آن کتاب را دوباره بخرم…

یادتان مانده که در سال‌های بچگی چه نوع کتاب‌هایی می‌خواندید؟

در آن سال‌ها ما در خانه هیچ کتابی نداشتیم. هیچ کتابی را به معنای کاملش می‌گویم. در خانه ما نه کتاب کودک و نه هیچ داستان دیگری پیدا نمی‌شد. تنها داستان‌های شگفت‌انگیزی که می‌خواندیم یا می‌شنیدیم مربوط به کلاس‌های دینی بودند که من معنی آنها را خیلی لفظی درنظر می‌گرفتم. مثلا این‌که خدا همه‌چیز را می‌‌بیند یک‌جور هراس به جانم می‌انداخت و همیشه احساس می‌کردم زیر نظرم.  یا مثلا این گفته کتاب‌های دینی که کسانی که می‌میرند، در بهشت و بالای سر ما هستند؛ برای من معنای لفظی‌اش را داشت و مدام در ابرها به‌ دنبال صورت همسایه‌هایی بودم که مرده بودند و جالب این‌که آنها را پیدا هم می‌کردم.

اگر قایل به تاثیرگذاری کتاب باشیم، کتابی که هرتا مولر را به چیزی که امروز هست تبدیل کرده، چه کتابی بوده؟

در مورد این‌گونه سوالات نمی‌شود به چیز مشخصی اشاره کرد و در پاسخ شما یک کتاب خاص را نام برد. اما در کل می‌توانم بگویم که از کتاب‌های ایالت اس- اس نوشته یوگن کوگن و زبان رایش سوم نوشته ویکتور کلمپور خیلی چیزها یاد گرفتم. این‌که آلمان نازی که در آن کتاب‌ها ترسیم شده بود چقدر شرایطی مشابه با کشور دیکتاتورزده رومانی بود برایم تکان‌دهنده بود.

اگر از شما بخواهیم کتابی را معرفی کنید که رئیس‌جمهوری آمریکا آن را بخواند آن کتاب چه کتابی خواهد بود؟

 
ثانیه‌شمار زمان اثر اسوتلانا الکساندرویچ برای این منظور عالی است. هرکسی که بخواهد روسیه را بشناسد باید آن را بخواند. این کتاب تأثیر استالینیسم و کمونیسم را تا به امروز توصیف می‌کند…

مهم‌ترین کتاب‌تان از نظر خودتان چیست؟

کتاب اولم زمین پست خیلی برایم مهم بود. درباره‌ ارزش ادبی‌ این کتاب البته حرف نمی‌زنم اما ناچارم بگویم که چاپ آن در ‌سال ۱۹۸۴ در برلین از من محافظت کرد. جایزه‌‌هایی که این کتاب برد به من امنیتی خاص داد و باعث شد دیگر احساس انزوا و تنهایی نکنم و این در آن روزگاران اهمیتی حیاتی داشت…


منبع: برترینها

تولید محتوا در شبکه‌های اجتماعی، برای جذب مشتری

امروزه شبکه‌های اجتماعی به بخش جدایی‌ناپذیری از کسب و کارها تبدیل شده‌اند. بازاریابی از طریق شبکه‌های اجتماعی یکی از روش‌های بازاریابی در عصر نوین است که در پیشبرد استراتژی‌های بازاریابی تاثیر به سزایی دارد.

 ایده‌های جذاب تولید محتوای شبکه‌های اجتماعی برای جذب مشتری

موفقیت در رسانه‌های اجتماعی نیز مانند سایر روش‌ها نیازمند داشتن یک استراتژی قوی و اثر بخش است. از آنجایی که مردم در عصر دیجیتال ساعتها از وقت خود را صرف فعالیت در شبکه‌های اجتماعی می‌کنند. برای موفقیت استراتژی بازاریابی این رسانه‌ها لازم است که کسب و کارها نیز برنامه‌ی از پیش تعیین شده‌ای برای تولید محتوای شبکه‌های اجتماعی داشته باشند. زیرا استفاده از ایده‌های خلاقانه و مردم پسند در تولید محتوای شبکه‌های اجتماعی می‌تواند تاثیر فوق‌العاده‌ای بر فروش و رشد یک کسب و کار داشته باشد.

در تولید محتوای شبکه‌های اجتماعی علاوه بر خلاقیت و برنامه‌ریزی باید به جذابیت و افزایش تعامل با کاربران نیز توجه کرد. زیرا جذابیت سبب به اشتراک‌گذاری پست توسط کاربران می‌شود. تعامل با کاربران نیز سبب جلب اعتماد شده و به ماندگاری نام برند در ذهن مشتری کمک می‌کند. در ادامه این مطلب ایده‌هایی را برای تولید محتوای شبکه‌های اجتماعی برای بازاریابان و مدیران فروش گردآوری شده‌اند.

ایده‌های جذاب تولید محتوای شبکه‌های اجتماعی برای جذب مشتری

برای موفقیت استراتژی بازاریابی رسانه‌های اجتماعی لازم است که کسب و کارها برنامه‌ی از پیش تعیین شده‌ای برای تولید محتوای شبکه‌های اجتماعی خود داشته باشند.

 برنامه و تم هفتگی داشته باشید

داشتن یک برنامه‌ی دقیق برای محتوای شبکه‌های اجتماعی می‌تواند تاثیر به سزایی در رشد و توسعه کسب و کارها داشته باشد. سعی کنید در برنامه‌ی تولید محتوای شبکه‌های اجتماعی کسب و کار خود موضوعات متنوعی را تحت پوشش قرار دهید. البته توجه داشته باشید که از موضوع کسب و کار خود خارج نشوید. زیرا هدف از بازاریابی شبکه‌های اجتماعی افزایش تعامل با کاربران، ایجاد اعتماد و در نهایت افزایش فروش است. انتخاب تم و رنگ هفته‌ی متناسب با ماه‌های سال نیز با تحت تاثیر قرار دادن احساسات مشتری، نقش موثری در پیشبرد بازاریابی احساسی کسب و کارها دارد.

به مناسبت‌ها توجه کنید

مناسبت‌ها بهترین زمان برای تولید محتوای مناسبتی و پیشبرد استراتژی بازاریابی مناسبتی هستند. برای کمک به ماندگاری نام برند خود در ذهن مشتری سعی کنید علاوه بر مناسبت‌های تقویم ملی مناسبت‌های بامزه‌ی تقویم جهانی را نیز تحت پوشش قرار دهید. تولید محتوای خلاق علاوه بر جلوگیری از خسته کننده شدن فرآیند بازاریابی سبب جلب توجه مشتریان نیز می‌شود.

با طرح سوالاتی ذهن خواننده را درگیر کنید

به یاد داشته باشید که هدف از تولید محتوای شبکه‌های اجتماعی افزایش تعامل با مخاطبان و افزایش فروش است. بنابراین طرح سوالاتی که ذهن مخاطبان را به چالش می‌کشد می‌تواند نقش موثری در پیشبرد استراتژی شبکه‌ای اجتماعی داشته باشد. این سوالات می‌توانند موضوعاتی مانند نظرسنجی در مورد محصول، تحلیل استراتژی، استراتژی قیمت گذاری و … را تحت پوشش قرار دهند. این نوع سوالات علاوه بر افزایش تعامل با مشتری می‌تواند اطلاعات مفیدی را در مورد مخاطبان در اختیار کسب و کارها قرار دهد.

 با انتشار جمله‌ای ناتمام از کاربران بخواهید که جای خالی را با کلمه دلخواه خود پر کنند

نظرسنجی، اتمام جمله‌های ناتمام و یا ارائه تعریف یکی از استراتژی‌هایی است که از دیر باز محتوای شبکه‌های اجتماعی را تحت تاثیر قرار داده است. تحقیقات نشان داده است که بسیاری از کاربران شبکه‌های اجتماعی از این که می‌توانند نظرات خود را در این پست‌ها مطرح کنند احساس خوبی دارند. همین امر نیز باعث می‌شود که این جملات بازخورد بالایی را به خود اختصاص دهند. سعی کنید در تولید محتوای شبکه‌های اجتماعی خود راهکار هوشمندانه‌ای را در پیش بگیرید تا اطلاعات مفیدی را از تحلیل داده‌های آن‌ها به دست آورید.

 عکس‌های مختلفی از کسب و کار و اعضای تیم خود منتشر کنید

انتشار عکس‌هایی از مراحل طراحی و تولید محصول، جلسات ایده‌پردازی و اعضای تیم طراحی و فروش محصول می‌تواند ذهن مخاطبان را تحت تاثیر قرار دهند. از این رو انتشار عکس‌های واقعی از مراحل مختلف کسب و کار می‌تواند بهترین نوع محتوا برای جلب اعتماد مشتریان در شبکه‌های اجتماعی باشد. برای تاثیرگذاری بیشتر این نوع عکس‌ها می‌توانید اعضای تیم خود را روی عکس‌ها تگ کنید تا مخاطبان بتوانند با مراجعه به صفحه‌ی شخصی آن‌ها با علایق و روحیات آن‌ها آشنا شوند.

از مخاطبان خود بخواهید برای کسب و کار شما تولید محتوا کنند

محتوای تولید شده توسط کاربر یکی از موثرترین روش‌ها برای بازاریابی مدرن است. برگزاری کمپین، مسابقه و یا انتشار عکس‌های مربوط به یکی از محصولات با هشتگ اختصاصی از جمله مهمترین روش‌های تولید محتوا توسط کاربر است. برای تاثیرگذاری بیشتر محتوای شبکه‌های اجتماعی خود می‌توانید از مشتریان خود بخواهید که تجربه‌ی استفاده از محصولات شما را در قالب پاراگراف کوتاهی به همراه عکس محصول برای شما ارسال کنند. انتشار این عکس و نظر کاربران می‌تواند تاثیر مثبتی در جلب اعتماد مشتریان داشته باشد.

محتوای ویدیویی را فراموش نکنید

تولید محتوای ویدیویی و یا بازاریابی ویدیویی یکی از موثرترین روش‌های بازاریابی در عصر دیجیتال است. با توجه به افزایش کاربران شبکه‌های اجتماعی انتشار ویدیوهای کوتاه و جذاب در رسانه‌های اجتماعی کسب و کارها می‌تواند تاثیر مثبتی بر استراتژی بازاریابی آن‌ها داشته باشد. علاوه بر ویدیوهای مربوط به محصول، قرار دادن ویدیوهای جذاب انگیزشی و ارائه دهنده ایده‌های خلاقانه نیز می‌تواند محتوای مناسبی برای شبکه‌های اجتماعی برندها باشد.


منبع: برترینها

اقتصاد ایران، در حسرت شراکت با خارجی ها

هفته نامه تجارت فردا – محمدکاظم رحیمی: برخورداری از ۲۴ مرز جاده‌ای بین‌المللی، پنج مرز ریلی و بیش از ۱۱ بندر تجاری کوچک و بزرگ، قرار گرفتن در مسیر کریدورهای ترانزیتی بین‌المللی، عبور مسیر تاریخی جاده ابریشم از ایران که شرق آسیا را به اروپا متصل می‌سازد، قرار گرفتن در شاهراه ترانزیتی که می‌تواند شرق را به غرب و شمال را به جنوب متصل کند، به طوری که مسیر عبور از ایران بسیار کوتاه‌تر از مسیرهای جایگزین باشد، وجود راه‌های دریایی در شمال و جنوب کشور و نزدیک بودن به بازارهای پرمصرف کشورهای آسیای میانه، تنها بخشی از ظرفیت‌ها و پتانسیل‌های اقتصاد ایران را نشان می‌دهد. با این اوصاف اما وضعیت و عملکرد اقتصاد ایران با ظرفیت‌های آن، فرسنگ‌ها فاصله دارد، به خصوص زمانی که شاخص‌ها و متر اقتصادی، به اندازه‌گیری حجم و ارزش تجارت خارجی و میزان جذب سرمایه‌گذاری خارجی اختصاص پیدا کند، وضعیت در هر دو مورد بسیار شکننده و ضعیف است.

اقتصاد ایران، در حسرت شراکت با خارجی ها 

در رابطه با تجارت خارجی بررسی روند آمارهای گمرک برای سال‌های ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۴ از واقعیتی تلخ در مورد تعدد و تنوع شرکای تجاری حکایت دارد، به طوری که در سال ۱۳۹۰، ۷۷ درصد، سال ۱۳۹۱، ۸۰ درصد، سال ۱۳۹۲، ۸۳ درصد، سال ۱۳۹۳، ۸۲ درصد و در سال ۱۳۹۴ معادل ۸۴ درصد از کل صادرات کشور تنها به مقصد ۱۰ کشور دنیا (این ۱۰ کشور لزوماً در همه سال‌ها یکی نیستند) اتفاق افتاده است. در جهت عکس، این مساله برای واردات نیز صادق است، به گونه‌ای که برای سال‌های ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۴ به ترتیب معادل ۷۷، ۷۷، ۸۱، ۸۴ و ۸۲ درصد کل واردات ما تنها از مبدأ ۱۰ کشور دنیا (این ۱۰ کشور لزوماً در همه سال‌ها یکی نیستند) اتفاق افتاده است. سهم از کل صادرات به ۱۰ کشور اول مقاصد صادراتی و همچنین سهم از کل واردات از ۱۰ کشور اول، طی سال‌های ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۴ در جدول ۱ نیز تصویر شده است. آنچه به عنوان ماحصل این جدول، جلب توجه می‌کند، آن است که عمده تجارت ایران تنها با چند کشور خاص اتفاق می‌افتد و این مساله به شدت عملکرد تجارت خارجی را زیر سوال می‌برد.

پر‌واضح است که کاهش شرکای تجاری، افزون بر آنکه ممکن است در زمان تحریم یا تغییر در سیاست‌های یک کشور (به هر دلیل ممکن)، به تحمیل هزینه بالا بر اقتصاد کشورمان بینجامد، موجب می‌شود ریسک سرمایه‌گذاری نیز بالاتر برود و خبری از سرمایه‌گذاری خارجی و سرمایه‌گذاری مشترک نیز نباشد. این عدم تنوع از طرف دیگر موجب محدود شدن افراد و سرمایه‌گذاران در انتخاب کالاهای وارداتی و تحمیل کالاهای با کیفیت پایین به مصرف‌کنندگان داخلی می‌شود و عواقب جبران‌ناپذیری دارد، شاهد ادعا، بسیاری از کالاهای بنجل، رده پنجمی و بی‌کیفیت چینی که بعضاً در قبال کالاهای صادراتی به کشور ایران تحمیل می‌شود.

اقتصاد ایران، در حسرت شراکت با خارجی ها 

به عنوان شاخص دوم به بررسی سرمایه‌گذاری خارجی و سرمایه‌گذاری‌های مشترک می‌پردازیم. سرمایه‌گذاری خارجی و سرمایه‌گذاری مشترک از این جهت که می‌تواند به حل مشکل اشتغال کمک کند و همچنین به ورود تکنولوژی‌های روز و انتقال دانش فنی و مدیریتی و یادگیری در حین کار برای کشور مبدأ منتهی شود، جالب و جذاب است. نگاهی به آمار سرمایه‌گذاری خارجی در ایران طی سال‌های ۱۹۷۹ تا ۲۰۱۵ نشان می‌دهد اقتصاد ایران به‌رغم ظرفیت‌های موجود، به طور متوسط جاذب ۰۷ /۰ درصد از متوسط کل سرمایه‌گذاری خارجی در این مدت بوده است. روند سرمایه‌گذاری خارجی برای اقتصاد ایران از نمودار ۱ تصویر روشن‌تری از وضعیت شاخص سرمایه‌گذاری خارجی به دست می‌دهد.

در حوزه جذب سرمایه‌گذاری‌های مشترک خارجی نیز به‌رغم آنکه عقد قرارداد با دیگر کشورها برای انجام پروژه‌های مشترک می‌تواند منافع بسیاری، از جمله بهره‌مندی و دسترسی به تکنولوژی‌های پیشرفته‌تر، دسترسی به افراد و کارشناسان متخصص و حرفه‌ای، و همچنین خلق ایده‌های جدیدتر و محصولات متنوع‌تر را برای کشور به ارمغان بیاورد، بسیار ضعیف عمل شده است و در عوض کشورهای رقیب حوزه خلیج فارس از جمله عربستان و قطر در این زمینه به شدت موفق عمل کرده‌اند.

بررسی عملکرد تجارت خارجی و همچنین سرمایه‌گذاری‌های خارجی و قراردادهای مشترک دو سوال اساسی و مهم را پیش روی قرار می‌دهد.

سوال اول اینکه موانع سرمایه‌گذاری خارجی و ضعف عملکرد تجارت خارجی با دیگر کشورها مشکلات مربوط به اقتصاد سیاسی است یا به مسائل مربوط به فضای کسب‌و‌کار و دیگر متغیرها ارتباط پیدا می‌کند؟ و سوال دوم اینکه دیگر کشورهای خارجی چه مشوق‌هایی برای جذب سرمایه‌گذاران ارائه می‌دهند، که وضعیت بهتری نسبت به کشور ما دارند؟

موانع سرمایه‌گذاری و ضعف عملکرد تجارت خارجی

۱- مسائل مربوط به فضای کسب‌و‌کار

در پاسخ به این سوال که چه متغیرهایی توضیح‌دهنده ضعف در عملکرد تجارت خارجی و پایین بودن حجم سرمایه‌گذاری خارجی است، با یک نگاه از بالا می‌توان به سه عامل فضای نامناسب کسب‌و‌کار در کشور، ضعیف بودن زیرساخت‌های اجتماعی و مسائل اقتصاد سیاسی اشاره کرد. فضای کسب‌و‌کار به آن دسته از مولفه‌هایی اطلاق می‌شود، که خارج از اداره و کنترل صاحبان کسب‌و‌کار و فعالان بخش خصوصی و سرمایه‌گذاران رقم خورده، اما مستقیماً بر عملکرد آنها تاثیرگذار است. این عوامل بیشتر سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و تکنولوژیک است. محیط مساعد کسب‌و‌کار هزینه فعالیت‌های اقتصادی و هزینه فرصت سرمایه‌گذاری را به شدت کاهش می‌دهد و باعث بهبود عملکرد بنگاه‌های اقتصادی و سرریز شدن سرمایه‌های خارجی به درون کشور می‌شود. در صورتی که یک محیط نامناسب هزینه بالایی را بر تولیدکنندگان تحمیل کرده و باعث از بین رفتن انگیزه سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی می‌شود.

اقتصاد ایران، در حسرت شراکت با خارجی ها 

اگر این موضوع را بپذیریم، بنابراین اصلاح مستمر و بهبود فضای کسب‌و‌کار نه‌تنها گامی مهم در جهت فعال‌تر کردن بخش خصوصی قلمداد می‌شود، بلکه به طور قطع راهی بسیار مهم برای استقبال سرمایه‌گذاران خارجی برای ورود به کشور و ارتقای روابط با دنیای خارج است. در صورتی که فضای کسب‌و‌کار مساعد نباشد، هزینه‌های بالای کسب‌و‌کار موجب بالارفتن قیمت تمام‌شده محصولات و در نتیجه کاهش رقابت‌پذیری آنها در مقایسه با کالاهای مشابه خارجی می‌شود. گزارش انجام کسب‌و‌کار۱ که هرسال توسط بانک جهانی۲ منتشر می‌شود، آسان یا دشوار بودن راه‌اندازی کسب‌و کار در یک کشور را برای کارآفرینان، در مواجهه با قوانین و مقررات نشان می‌دهد و شامل ۱۰ زیرشاخه شروع یک کسب‌و‌کار، اخذ مجوز ساخت، اشتراک برق، ثبت دارایی‌ها، اخذ اعتبار، حمایت از سرمایه‌گذاران، پرداخت مالیات، تجارت فرامرزی، اجرای قراردادها و رفع ناتوانی از پرداخت دیون می‌شود.

البته به‌زعم نگارنده فضای مساعد کسب‌و‌کار علاوه بر اینکه در ۱۰ مولفه بالا نمره قابل قبولی دارد، محیطی است که از یک نگاه بالاتر در تمامی شئون لازم شفاف و عاری از فساد باشد، محیطی است که مقررات زائد در آن جایی نداشته و قاچاق کالا در آن به کمترین حد ممکن تنزل یابد.

برای ارزیابی تجربی رابطه سرمایه‌گذاری خارجی و محیط کسب‌و‌کار از داده‌های بانک جهانی، برای ۱۸۷ کشور در حال توسعه، آمار این دو متغیر را استخراج کرده‌ایم. هرچه فضای کسب‌و‌کار نامناسب‌تر باشد میزان جذب سرمایه‌گذاری خارجی نیز کاهش یافته است. البته این ارتباط چندان قوی و یک به یک نیست به همین دلیل اتکای صرف به محیط کسب‌و‌کار برای نشان دادن ضعف در جذب سرمایه کفایت نمی‌کند و باید متذکر شد که عوامل بسیار زیادی بر جریان جذب سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی موثر است که از جمله آن می‌توان به بازدهی واقعی سرمایه‌گذاری، دسترسی به بازارهای هدف، قوانین کشور میزبان، ثبات سیاسی، توسعه‌یافتگی بازارهای مالی و‌… اشاره کرد، که اثر آنها بر سرمایه‌گذاری خارجی قابل توجه است و صرف مناسب بودن فضای کسب‌و‌کار نمی‌توان نتیجه گرفت سرمایه‌گذاری خارجی به کشوری سرازیر شود.

۲- عدم ارائه زیرساخت‌های مناسب

دومین عامل مهم در توضیح عملکرد ضعیف تجارت خارجی ایران و جذب سرمایه‌گذاری خارجی به نبود زیرساخت‌های مناسب در کشور برمی‌گردد. زیرساخت‌های اجتماعی۳ به عنوان یکی از مهم‌ترین متغیرهای توضیح‌دهنده تفاوت‌های فاحش در بین کشورها شامل زیرساخت‌های حمل و نقل (از جمله آزادراه‌ها، بزرگراه‌ها، حمل و نقل ریلی مناسب، ناوگان هواپیمایی مناسب، سهولت دسترسی به حمل‌ونقل بین‌المللی و…)، زیرساخت‌های فناوری اطلاعات، زیرساخت‌های بیمه‌ای، زیرساخت‌های گردشگری و هتلداری، مساله حفظ و تضمین حقوق مالکیت، زیرساخت‌های قضایی مناسب و… می‌شود، که اهمیت کلیدی در جذب و دفع سرمایه‌های داخلی و خارجی دارد.

تقریباً تمامی کشورهایی که سرمایه‌گذاری خارجی بالایی در آنها صورت گرفته است در رده‌بندی شاخص زیرساخت‌های ارائه‌شده توسط موسسات جهانی نسبت به سایر کشورها از وضعیت بسیار مساعدتری در ارائه زیرساخت‌ها برخوردار بوده‌اند. در مورد ایران، مشخص است که حمل‌ونقل هوایی در صادرات ایران جایگاه چندانی ندارد. حمل و نقل زمینی و ریلی هم چندان با استانداردهای جهانی مطابقت نداشته و در مورد سایر زیرساخت‌ها هم وضعیت اصلاً مناسب نیست. این مسائل سرجمع موجب فاصله گرفتن عملکرد کشور با ظرفیت‌های واقعی اقتصاد شده است.

۳- اقتصاد سیاسی

مساله اقتصاد سیاسی به عنوان دیگر متغیر توضیحی در رابطه با عملکرد ضعیف اقتصاد ایران در حوزه تجارت و جذب سرمایه‌گذاری خارجی مطرح می‌شود. مهم‌ترین مانع سیاسی به مساله تحریم‌های ظالمانه و خصمانه آمریکا علیه جمهوری اسلامی مربوط می‌شود که مهم‌ترین پیامد آن کاهش تولید و صادرات کالاها در داخل است. تحریم اگر از نوع مبادلات بانکی باشد به مبادله کالا به کالا منجر می‌شود و به نوعی حق انتخاب از مصرف‌کنندگان داخلی گرفته می‌شود.

از طرف دیگر تحریم‌ها باعث می‌شود کشورهای دنیا برای سرمایه‌گذاری مشترک و سرمایه‌گذاری خارجی این هزینه‌ها را لحاظ کنند و بنابراین این مساله نیز موجب کاهش جذب سرمایه‌گذاری خارجی و عملکرد ضعیف در برقراری تجارت با دیگر کشورها می‌شود. پس از موانع سیاسی خارجی می‌توان به موانع اقتصاد سیاسی داخلی از جمله عدم اجماع داخلی بر سر جذب و چگونگی جذب سرمایه خارجی اشاره کرد. عدم انسجام و هماهنگی لازم بین دستگاه‌های مختلف اجرایی و چندگانگی در تابع هدف نهادهای کشور، اجماع داخلی برای جذب سرمایه‌گذاری خارجی و جذب سرمایه‌گذاری‌های مشترک را تحت تاثیر قرار داده است. عوامل دیگری مانند نداشتن راهبردهای سیاسی و امنیتی، تفسیرهای گوناگون از استقلال سیاسی، اختلاف‌نظر بین جریانات سیاسی راجع به حضور سرمایه‌گذاران خارجی و… را نیز می‌توان در این رابطه ذکر کرد.

اقتصاد ایران، در حسرت شراکت با خارجی ها 

نمودار یک

امتیازات دیگر کشورها به سرمایه‌گذاران

اما چه امتیازاتی دیگر کشورهای خارجی به سرمایه‌گذاران می‌دهند که در کشور ایران از آنها خبری نیست؟ برای پاسخ به این سوال چند کشور برتر در زمینه جذب سرمایه‌گذاری خارجی در جهان و منطقه بررسی شده است. سنگاپور یکی از کشورهای جهان است که توسعه اقتصادی‌اش را مبتنی بر استراتژی جذب سرمایه‌گذاری خارجی قرار داده ‌است. مهم‌ترین دلیل جذب سرمایه بالا در این کشور را می‌توان فضای بسیار مساعد کسب‌و‌کار در این کشور برشمرد. در کنار این مساله، سنگاپور با داشتن سیستم ساده قانونگذاری، اعطای وام‌های مناسب به سرمایه‌گذاران خارجی، مشوق‌های مالیاتی، ثبات سیاسی و مهم‌تر از اینها، فضای عاری از فساد، این کشور را به مقصد امنی برای سرمایه‌گذاران خارجی بدل کرده است به گونه‌ای که بر اساس گزارش سال ۲۰۱۵ کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل (آنکتاد)۴ سنگاپور پنجمین مخاطب بزرگ سرمایه‌گذاری خارجی در دنیا قلمداد می‌شود.

همچنین ترکیه و امارات به عنوان اولین و دومین مقصد سرمایه‌گذاری خارجی در منطقه خاورمیانه معرفی می‌شوند که استفاده از تجربه این دو کشور نیز می‌تواند راهگشا باشد. ترکیه به عنوان اولین مقصد جذب سرمایه‌گذاری خارجی در منطقه خاورمیانه با حرکت به سمت استانداردهای کسب‌و‌کار اروپایی، در سال‌های اخیر توانسته است سرمایه‌های زیادی را به خود جذب کند.

امارات بعد از ترکیه دومین مقصد سرمایه‌گذاری خارجی در منطقه است که با بهره بردن از نیروی کار ارزان، زیرساخت‌های جاده‌ای و هوایی مناسب، در کنار معافیت مالیاتی بر بنگاه‌ها، نبود کنترل ارزی و بخش بانکی و دیگر قوانین موضوعه که به نفع سرمایه‌گذاران برقرار شده است، توانسته مقصد خوبی برای سرمایه‌گذاری باشد.

تجربه کشورهای عربستان و قطر نیز در زمینه جذب سرمایه‌گذاری خارجی آموزنده است. کشور عربستان در ابتدا انحصار فعالیت آرامکو در بخش بالادستی گاز را لغو و از سرمایه‌گذاران خارجی برای سرمایه‌گذاری در این بخش دعوت کرد. به موازات این حرکت، موانع قانونی برای سرمایه‌گذاری در بخش‌های مختلف اقتصاد رفع شد و حمایت‌های لازم از سرمایه‌گذاران به عمل آمد. به‌علاوه فضای کسب‌و‌کار تا حد زیادی بهبود قابل توجهی یافت به طوری که رتبه این کشور از ۳۸ در سال ۲۰۰۶ به ۱۲ در سال ۲۰۱۲ ارتقا یافت.

در قطر نیز سرمایه‌گذاری‌های مشترک شرکت ملی نفت قطر با سرمایه‌گذاران خارجی در بخش گاز و پتروشیمی سبب افزایش جریان سرمایه‌گذاری خارجی به این کشورها شد. سوئیس به واسطه مزیت‌های استراتژیک که آزادراهی به بازارهای اروپا، آفریقا و خاورمیانه است در کنار آن، زیرساخت‌های فناوری اطلاعات، حمل و نقل هوایی و زمینی مناسب، نیروی کار مناسب و آموزش‌دیده و با مهارت‌های بالا، محیط قاعده‌مند و قانونی نافع کسب‌و‌کار منجر به جذب سرمایه‌گذاری خارجی بالا در این منطقه شده است. از دیگر امتیازاتی که کشورهای خارجی به سرمایه‌گذاران می‌دهند می‌توان به معافیت‌های مالیاتی در سال‌های ابتدایی، در اختیار قرار دادن زمین‌های ارزان‌قیمت، خرید تضمینی محصولات و… اشاره کرد.

پی‌نوشت‌ها:

۱- Doing Business
2- World Bank
3- Social infrastructure
4- Unctad

منابع:

۱- مسعود نیلی و همکاران، اقتصاد ایران به کدام سو می‌رود؟
۲- علی سرزعیم، اقتصاد برای همه
۳- نگاهی به سرمایه‌گذاری خارجی در ایران، عصر دیپلماسی
۴- آمارهای گمرک جمهوری اسلامی ایران
۵- گزارش کسب‌و‌کار سال ۲۰۱۶ بانک جهانی
۶- گزارش سال ۲۰۱۶ آنکتاد

منبع: برترینها

طنز؛ درد بی‌درمان

علی رمضان در نوشت:

همان سر شب که کمرم شروع کرد به خاریدن، فهمیدم یک چیزیم شده ولی به روی خودم نیاوردم. خدا خدا می‌کردم پشه باشد. از آنجایی که اتاق نداشتم، مجبور بودم همان وسط هال دستم را به زور برسانم به کمرم و دایم مواظب بودم که کسی توی آن وضعیت مضحک من را نبیند. اگر پدرم می‌فهمید گیر می‌داد چه غلطی کردی که این‌طور شده و هر دلیلی هم که می‌آوردم جلوی کتک خوردنم را نمی‌گرفت. برای همین مدام منتظر بودم تا حواس بقیه پرت شود. شانس آوردم که آن شب دیدنی‌ها داشت. آقای مجری که آمد، دیگر همه زل زدند به تلویزیون و من با خیال راحت مشغول خاراندن خودم شدم.

آنقدر پشتم را خاراندم که روی پیراهنم لکه‌های خون نشت می‌کرد. منطقه‌ خارش هم تا پشت گردنم رسیده بود.  می‌دانستم دلیلش هرچه بود ربطی به پشه نداشت. اگر داخل کندوی پشه‌ها هم می‌افتادم، اینقدر نیش نمی‌خوردم. جرأت نداشتم به بابا یا مامان چیزی بروز بدهم.

بیماری پوستی چیزی نبود که با قرقره کردن آب نمک حل شود و هزینه‌ زیادی برای خانواده می‌تراشید.  مثل هر شب جایمان را پشت‌بام پهن کردیم. همین که خواب بقیه سنگین شد، رفتم پشت‌بام بغلی سراغ سالار. زیر توری پشه‌بند داشت خودش را می‌خاراند. اصغر و فریبرز هم همان‌جا بودن و در حال خارش. وضع ترسناکی بود. فهمیدم هر درد بی‌درمانی که دارم، منبعش یکی از همین چرک‌هاست. متهم ردیف اول هم اصغر بود که با آب و صابون و حمام سر جنگ داشت. همیشه تنش، بوی پا می‌داد.

معلوم شد که این بحث عامل اصلی را قبلا خودشان با هم کرده‌اند. هیچ‌کس هم زیربار نرفته بود. آنقدر لای هم لولیده بودیم که نمی‌شد فهمید این مرض از کجا آمده. هر روز بعد از آبتنی داخل کانال، همه با یک لنگ خودمان را خشک می‌کردیم. تازه آن لنگ هم در طول روز، دور گردن همه‌مان می‌چرخید. آنقدر سرخوش بودیم که عرقگیر همدیگر را جابجا می‌پوشیدیم. شب‌ها توی رخت‌خواب هم می‌خوابیدیم. حالا هم همه با هم، داشتیم می‌خاراندیم.

آن وقت‌ها تنها مرضی که همه اسمش را بلد بودیم، ایدز بود. تلویزیون می‌گفت تازه آمده و هرکه بگیرد می‌میرد.

اینطوری بود که نتیجه گرفتیم، ایدز گرفتیم و داریم می‌میریم. آقای اخبارگو هم نگفته بود این لامصب چطور می‌آید و چطور می‌کُشد. فقط گفته بود درد بی‌درمان است. آن هم روی یک مشت تصویر از مریض‌های بدبخت و بیچاره‌ای که روی تنشان پر از جوش بود و دیگر حتی حال خاراندن هم نداشتند. بی‌ برو برگرد ایدز گرفته بودیم.

چند روزی گذشت و چندباری داخل خانه، مچم را موقع خاراندن گرفته بودند. کتک مفصلی هم خوردم. بعد از آن می‌رفتم داخل کوچه و یک جای دنج برای خودم گیر می‌آوردم و آنقدر می‌خاراندم که اشکم درمی‌آمد. بعد کم‌کم، جوش‌ها بیشتر پخش شدند. از دور ناف، زیر بغل تا لای انگشت‌ها و کف دست. سر تا پایم می‌خارید. دیگر داشتم دیوانه می‌شدم که سالار را دیدم. نمی‌خارید. لعنتی خوب خوب شده بود. آدرس دکترش را گرفتم. مثل همه‌ چیزهای خوب دیگر پولی بود.

رفتم سراغ پس‌انداز برادرم زیر فرش و آنقدری که پول ویزیت و داروی سالار شده بود را برداشتم. می‌دانستم وقتی برگردم، شاید خوب شده باشم اما حتما خواهم مرد. برادرم پس‌اندازش را با خون دل جمع کرده بود و برایش خون می‌ریخت. به هرحال خارش دیگر امانم را بریده بود. حاضر بودم بمیرم، به شرط آنکه لحظه‌ آخر هیچ‌جایم نخارد. رفتم دکتر. برگشتم خانه. کتک وحشتناکی خوردم. خارش خوب شد. جای زخم‌ها ماند.


منبع: برترنها

۷ قدم برای داشتن بالکن بهاری و تابستانی

مجله منزل – صدف حقیقت، کارشناس طراحی محیط:  با
آمدن فصل تابستان، رفتن به طبیعت و حس اجزای سبز و زیبا برای بسیاری از افراد
شور و هیجان زیادی را به همراه دارد. استشمام عطر گل‌ها، سبزی تازه
برگ‌های جوانه‌زده و کم‌کم رویش میوه‌های نوبرانه. چه خوب است اگر در
لحظه‌های آرام خانه بنشینیم و از این خنکا لذت ببریم. امنیت خانه در
دل طبیعت تجربه‌ای فراموش‌نشدنی است، پس حالا وقت آن رسیده که دستی به سر و
روی بالکن خانه خود بکشید و از آن به شکل بهتری استفاده کنید.

 7 قدم تا بالکن بهاریشاید به بالکن خودم برگردم!

۱- به فکر فضای نشستن باشید

با
توجه به ابعاد و متراژ بالکن و تراس خانه خود به سراغ انتخاب میز و صندلی
بروید. خوب است که نوعی از آن را انتخاب کنید که برای همه اعضای خانواده
قابل‌استفاده باشد و در محفل‌های عصرانه همه افراد جایی برای نشستن داشته
باشند. در مورد جنس میز و صندلی باید گفت بهتر است انواعی را تهیه کنید که
ضدآب باشند تا در اثر بارندگی آسیب نبینند. هم‌چنین لازم است آنها را بسیار
سبک انتخاب نکنید تا در صورت وزش باد نگران پرت شدن آنها و به هم خوردن
دکوراسیون بالکنتان نباشید!

۲- کف‌پوش  مناسب انتخاب کنید

در مورد
کف‌پوش بالکن باید بگوییم که باید به شرایط آب و هوایی محل زندگی خود و
هم‌چنین ارتفاع جان‌پناه و لبه تراس توجه کنید. هرچه ارتفاع لبه بیشتر
باشد،  باد و باران به میزان کمتری به فضای درونی بالکن نفوذ می‌کنند و در
این صورت است که نیازی به شستشوی مداوم بالکن خود ندارید، پس می توانید به
سراغ فرش، موکت و چمن مصنوعی بروید تا فضای راحت‌تری برای خود ایجاد کرده
از نشستن روی قالیچه در فضای آزاد لذت ببرید.

 7 قدم تا بالکن بهاریشاید به بالکن خودم برگردم!

     اگر میزان باد و
باران در محل شما زیاد و ارتفاع لبه تراس کم است، کف‌پوش‌های فضای بیرون
برای کف بالکن مناسب‌اند. توجه کنید که کف‌پوش نباید نفوذپذیر باشند، چراکه
نفوذ آب به درون آنها بر ساختار ساختمان آسیب به وجود می‌آورد. راه‌آب
می‌تواند میزان آبی که در کف جاری می‌شود را  از بالکن خارج کند.

۳- گیاهان سبز، طبیعت کوچک در بالکن

از
ظرفیت بالکن خود به‌خوبی استفاده کنید. نگهداری گیاهان درون بالکن فضا را
دلنشین‌تر می‌کند و تجربه داشتن گیاهان را نیز به شما می بخشد. سعی کنید از
گیاهانی استفاده کنید که با شرایط بالکن خانه شما مثل سایه، نور، وزش باد و
دمای هوا هم خوانی داشته باشد. گیاهان گل‌دار زیبایی بیشتری دارند، ولی
حساسیت بیشتری هم برای نگهداری شامل آنها می‌شود. تنوع گیاهان مختلف برای
بالکن شما انتخابی هوشمندانه است.

۴- گلدان‌های زیبا، رنگ‌ها را به همراه می‌آورند

این
روزها که تنوع گلدان‌ها بیشتر شده است، دستتان برای انتخاب بازتر است. با
توجه به رنگ گل و گیاه بالکن خود می‌توانید گلدان‌هایی زیبا انتخاب کنید تا
رنگ را به بالکن خانه شما آورده و زیبایی آن را افزایش دهد. حتی گلدان‌های
رنگی برای لبه‌های بالکن و نرده‌های آن نیز در بازار وجود دارد که فضا را
برای شما جذاب‌تر کرده و نمای ساختمان را هم صفا می‌بخشد. گلدان‌های رنگی و
متنوع به‌سادگی دکوراسیون بالکن شما را منحصربه‌فرد می‌کند.

 7 قدم تا بالکن بهاریشاید به بالکن خودم برگردم!

۵- روشنایی بالکن در شب

در
فصل بهار و تابستان آن‌قدر هوا دلنشین می‌شود که حتی شب‌نشینی هم لذت‌بخش خواهد بود.
برای اینکه از هوای دلپذیر استفاده بیشتری داشته باشید، می‌توانید با
نورپردازی مناسب روشنایی بالکن را تأمین کنید. پیشنهاد می‌کنیم نورپردازی
را به‌گونه‌ای در نظر نگیرید که فضایی بسیار روشن برای بالکن خود داشته
باشید. چراغ‌های کوچک و کم‌نور هم فضا را رمانتیک‌تر می‌کند و هم از
ساختمان‌های اطراف دید کمتری را به بالکن شما به وجود می‌آورد.

۶- تزیینات را فراموش نکنید

استفاده
از لوازم دکوری و تزیینی در مورد دکوراسیون بالکن هم صادق است. برای اینکه
فضای طراحی‌شده‌ای داشته باشید، به سراغ تزییناتی بروید که با باقی اجزای
موجود در بالکن همخوانی داشته باشد. این هماهنگی شامل رنگ، سبک و حتی جنس
نیز می شود تا در مجموع بالکن به بهترین شکل چیدمان گردد. بهترین محل برای
قرارگیری این وسایل، نصب آنها بر روی دیوار است  تا بتوانید از فضای بیشتری
استفاده کنید.

 7 قدم تا بالکن بهاریشاید به بالکن خودم برگردم!

۷- کوسن‌های متنوع، راحتی و زیبایی

یکی از لوازم
دکوری که در فضایی غوغا می‌کند کوسن است. کوسن‌های رنگی با پارچه‌های زیبا و
طرح‌های خارق‌العاده می‌تواند به فضای بالکن شما جلوه دهد. با قرار دادن
کوسن روی صندلی‌های بالکن، فضایی گرم را ایجاد می‌کنید که نشان خواهد داد
بالکن نیز مانند باقی فضاهای داخلی، جزئی از خانه شما است و می‌تواند با
طراحی خاص خود نشان از ویژگی‌های منحصربه‌فرد و سلایق شما باشد.
 

 برای تهیه مجله منزل می توانید به صورت حضوری از کیوسک های روزنامه فروشی سراسر کشور و برای خرید نسخه الکترونیک از وب سایت taaghche.ir اقدام نمائید.

ضمنا برای اشتراک نسخه چاپی مجله منزل روی تصویر زیر کلیک کنید:

 روانشناسی به سبک دکوراسیون 


منبع: برترینها

جزئیات مدارک تحصیلی معلمان کشور/ ۱۲۴۶ معلم مدرک «دکتری» دارند

رئیس مرکز برنامه‌ریزی و منابع انسانی وزارت آموزش و پرورش با اشاره به جزئیات مدارک تحصیلی معلمان کشور، گفت: در کل مقاطع تحصیلی، ۱۲۴۶ معلم دارای مدرک دکتری هستند.

اسفندیار چهاربند رئیس مرکز برنامه‌ریزی و منابع انسانی وزارت آموزش و پرورش در گفت‌وگو با فارس، در خصوص «میزان تحصیلات معلمان کشور»، اظهار داشت: در دوره ابتدایی، ۷۶ نفر از معلمان دارای مدرک دکتری هستند، ۱۶ هزار و ۴۸۶ معلم مدرک فوق لیسانس دارند، ۱۶۲ هزار و ۵۲۷ معلم نیز فوق‌ دیپلم دارند؛ ضمن اینکه ۷۰ هزار و ۳۱ معلم نیز دارای مدرک دیپلم هستند و در مجموع ۲۶۵ هزار و ۸۴۳ معلم در مقطع ابتدایی فعالیت می‌کنند که میانگین سال‌های تحصیلات آنها ۱۵٫۳ است. 

وی با اشاره به میزان‌ تحصیلات معلمان در دوره متوسطه اول، افزود: در این دوره ۱۹۲ معلم دارای مدرک دکتری، ۱۹ هزار و ۲۲۷ معلم دارای مدرک فوق لیسانس، ۱۰۱ هزار و ۴۷۱ معلم دارای مدرک لیسانس، ۱۸ هزار و ۹۳۵ معلم دارای مدرک فوق دیپلم و ۴۳۹ معلم دارای مدرک دیپلم هستند و در مجموع، جمع معلمان در این دوره ۱۴۰ هزار و ۲۶۴ نفر بوده که میانگین سنوات تحصیلات این دوره ۱۶ سال است.

چهاربند با اشاره به میزان تحصیلات معلمان در دوره متوسطه دوم، خاطرنشان کرد: در این دوره ۹۷۸ معلم مدرک دکتری دارند، ۴۶ هزار و ۴۱۱ معلم مدرک فوق لیسانس، ۹۱ هزار و ۶۸۳ معلم مدرک لیسانس، ۶ هزار و ۴۱۹ معلم فوق دیپلم و ۷۰۸ معلم نیز مدرک دیپلم دارند و در مجموع ۱۴۶ هزار و ۱۹۹ معلم در این دوره فعالیت می‌کنند که میانگین سنوات تحصیلی آنها ۱۶٫۶ است.
 


منبع: الف

دانلود قرآن صوتی حبل المتین ۳٫۶٫۱

 باشگاه خبرنگاران جوان؛ نرم افزار قرآنی حبل المتیل را می توان به عنوان بهترین قرآن صوتی دانست که حاصل تلاش های برنامه نویسان کشورمان است.
 
برنامه معرفی شده به دلیل دارا بودن ویژگی های منحصر به فرد توانسته است در جشنواره بین المللی قرآن عنوان بهترین نرم افزار قرآنی را به خود اختصاص دهد. توجه داشته باشید که برای استفاده از صوت نرم افزار باید آنها دانلود کنید.

افتخارات کسب شده توسط این محصول:

        حائز رتبه دوم در جشنواره سالیانه پردیس دانشگاه صنعتی شریف – شهر تهران آذرماه ۹۲
        حائز رتبه اول در بخش تلفن همراه جشنواره بین المللی نرم افزارهای قرآنی – شهر قم اسفندماه ۸۹
        نرم افزار برگزیده در اختتامیه جشنواره های ۲۲ گانه منظومه آیات – تهران اسفندماه ۸۹
        حائز رتبه دوم در بخش بهترین اثر مبلغ و مروج اسلام و معارف اسلامی در سومین جشنواره بین المللی رسانه های دیجیتال – تهران مهرماه ۸۸

موضوعات ارائه شده در نرم افزار:

        ۱۵ ترتیل از قاریان برجسته  و یک دوره کامل تحقیق با صوت عبدالباسط.
        ۴ ترجمه گویا
        ۲۷ ترجمه فارسی
        ۲۲ ترجمه خارجی به ۱۲ زبان زنده دنیا
        ۹ تفسیر

قابلیت های کلی نرم افزار:

        نمایش متن کامل قرآن با رسم الخطی خوانا در  بیش از ۸۰ سایز  مختلف و در دو نوع متفاوت
        تلاوت پیوسته ترتیل قرآن با امکان تلاوت پی در پی آیه ها و سوره ها با امکان توقف و یا پخش مجدد
        پخش صوت مربوط به هر آیه به تعداد مشخص با قابلیت تنظیم این تعداد حداکثر تا ۲۰ مرتبه
        امکان همزمانی پخش صوت قرآن با متن ترجمه و نیز پخش ترجمه گویا با متن قرآن
        امکان جستجو نام سوره و انتقال سریع به سوره مورد نظر
        امکان انتقال به جزء ، حزب و صفحه عثمان طه مورد نظر
        نمایش متن ترجمه و جستجو در کل قرآن یا یک سوره، در تمامی زبان ها بهمراه توضیحات مربوط به مترجم
        پخش ترجمه گویا  با امکان توقف و یا پخش مجدد
        پخش  ترجمه گویای مربوط به هر آیه به تعداد مشخص با قابلیت تنظیم این تعداد
        نمایش متن تفسیر در در بیش از ۸۰ سایز  متفاوت و جستجو در آن بهمراه توضیحات مربوط به مفسر.
        جستجوی پیشرفته در تمامی متن قرآن با قابلیت انتخاب چند کلمه بصورت ترکیب عطفی یا فصلی به همراه ارائه یک لغتنامه T9 از الفاظ قرآنی بمنظور سهولت تایپ کاربر.
        ارائه لغتنامه جامعی از الفاظ قرآنی بمنظور استفاده علاقمندان.
        امکان درج یادآوری برای متن قرآن ، ترجمه و تفسیر بصورت نامحدود و دسته بندی آن ها در گروههای مورد نظر
        امکان نمایش آخرین مشاهده در متن قرآن ، ترجمه و تفسیر
        استخاره
        ذخیره سازی بخشی از متن قرآن ، ترجمه و تفسیر بر روی حافظه تلفن همراه بصورت فایل متنی (Text)
        ارسال بخشی از ترجمه و یا تفسیر از طریق ایمیل با پیام کوتاه
        امکان تغییر رنگ قلم و اعراب
        روشن نگه داشتن نور صفحه نمایش
        ارتباط آیه انتخابی با ترجمه و تفسیر آن
        انتقال به یک آیه خاص هنگام نمایش متن قرآن، ترجمه یا تفسیر

قابلیت های جدید نسخه ۵٫۶٫۱

     بهبود سرعت نمایش متن
    رفع مشکل دوصدایی
    نگه داشتن مکان مطالعه در صفحه
    بهبود بخش شناسایی فایل های محتوا
    بهبود بخش ختم
    بهبود بخش محبوب ترین های ختم
    بهبود حرکت خودکار
    رفع برخی خطاها

 
برای دریافت اندروید اینجا را کلیک کنید


منبع: الف