انصراف لیبرمن از تصدی پست ریاست اف بی آی

دستیاران کاخ سفید هفته گذشته فاش کردند که لیبرمن اصلی ترین گزینه تصدی ریاست اف بی آی است چون بر سر وی اجماع دو حزبی وجود دارد.

سناتور سابق جو لیبرمن، که اصلی ترین
گزینه برای جانشینی جیمز کومی، به عنوان رئیس اف بی آی بود به طور رسمی از تصدی
این پست انصراف داد.

به گزارش عصر ایران به نقل از پولیتیکو،
لیبرمن در نامه ای که روز چهارشنبه به دونالد ترامپ نوشته گفته است به دلیل این که
نمی خواهد هیچ گونه مشکلی در رابطه با تصمیم ترامپ مبنی بر انتخاب قاضی مارک
کازوویتز، به عنوان مسئول تحقیقات قضائی در رابطه با ارتباط کمپین ترامپ و روسیه به
وجود بیاید، از تصدی پست ریاست اف بی آی انصراف می دهد. کازوویتز و لیبرمن در
گذشته در یک شرکت حقوقی همکار بوده اند.

لیبرمن در نامه اش که توسط دفتر وی خبری
شده و وال استریت ژورنال برای اولین بار آن را منتشر کرد می گوید: «من تصمیم گرفته
ام که نامم از لیست افراد مورد بررسی برای تصدی پست ریاست اف بی آی کنار گذاشته
شود. با تصمیم شما مبنی بر انتخاب مارک کازوویتز برای انجام تحقیقات قضائی گسترده
که آغاز هم شده است، من معتقدم که بهترین کار با توجه به این که من مشاور حقوقی
ارشد شرکت بودم و مارک همکار ارشد من بود، از تضاد منافع در این رابطه جلوگیری
شود.»

ترامپ هفته گذشته با لیبرمن در رابطه با
تصدی این پست مصاحبه کرد البته فرآیندی که درباره این موضوع وجود داشت پیچیده بود
چون افرادی که با آنها در وزارت دادگستری مصاحبه شد، تقریباً هیچکدام جزء لیست
افراد احتمالی برای تصدی پست ریاست اف بی آی نبودند که ترامپ با آنها ملاقات کرده
است.

انصراف لیبرمن از تصدی پست ریاست اف بی آی

دستیاران کاخ سفید هفته گذشته فاش کردند
که لیبرمن اصلی ترین گزینه تصدی ریاست اف بی آی است چون بر سر وی اجماع دو حزبی
وجود دارد. با این حال تعدادی از سناتورهای دموکرات مخالف لیبرمن بودند، آنها
معتقدند که ریاست اف بی آی هیچ وقت به سیاستمداران داده نمی شود. برخی هم تجربه وی
در زمینه امور قانونی را زیر سوال بردند و همچنین به این نکته اشاره کردند که با
توجه به این که دوره ریاست اف بی آی ۱۰ ساله است، لیبرمن با ۷۵ سال سن برای این
پست کمی پیر به نظر می رسد.

لیبرمن در نامه اش می نویسد: «همین که
من برای این پست در نظر گرفته شده ام افتخار بزرگی است چون من برای مردان و زنان
اف بی آی و اقدامات بی شائبه شان برای حفاظت از مردم آمریکا از جنایتکاران و
تروریست ها و حفظ ارزش های ما به بهترین نحو، احترام قائلم.»

لیبرمن در زمانی که در سنا حضور داشت
(۱۹۸۹-۲۰۱۲) یکی از چهره های به شدت ضد ایران و طرفدار اسرائیل محسوب می شد. لیبرمن در تمامی لوایح ضد ایرانی سنا حضوری فعال داشت و در طول
سالیانی که در سنا حضور داشت در پی تشدید فشارها بر ایران بود.

لیبرمن یکی از موافقان حمله به ایران است و این نظر
خودش را در سال های متمادی و به بهانه های مختلفی اعلام کرده است. در زمان جنگ
عراق، به بهانه ی آن چه که، وی، حمله ی ایران به سربازان آمریکایی می دانست،
خواهان حمله به ایران شده بود. در سال های بعد و بر سر پرونده ی هسته ای ایران و
در تابستان ۲۰۱۱، که به زعم وی حمله ی سایبری ایران علیه ایالات متحده رخ داد، خواهان
حمله به ایران شده بود.


منبع: عصرایران

اما و اگرهای طرح کارورزی فارغ التحصیلان جوان دانشگاهی

اما و اگرهای طرح کارورزی فارغ التحصیلان جوان دانشگاهیپول نیوز –
اواخر سال گذشته و در قالب برنامه ششم توسعه طرحی برای کارورزی فارغ
التحصیلان دانشگاهی پیش‌بینی شد تا تحصیلکردگان دانشگاهی وارد بازار کار
شوند، برای استقبال کافرمایان از این نیروها نیز معافیت بیمه‌ای برای
کارفرمایان پیش بینی شد و طراحان را امیدوار کرد که این طرح با مشارکت ۷۰
درصدی افراد مواجه شود.

پس از آن و در از اواخر اردیبهشت ماه سال جاری
سامانه طرح کارورزی وزارت کار به منظور ثبت نام متقاضیان کار و فارغ
التحصیلان بیکار دانشگاهی آغاز به کار کرد؛ اما چند روز بعد از دسترس خارج
شده و مجددا فعالیت خود را از سر گرفت.

در توضیح این طرح علاءالدین
ازوجی، گفت: جامعه هدف اجرای این طرح، دانش آموختگان دانشگاهی گروه سنی ۲۳
ساله تا ۳۲ ساله (با احتساب ۲سال خدمت سربازی) در همه رشته‌های دانشگاهی
برحسب نیاز بنگاه‌های اقتصادی خصوصی و تعاونی هستند.

وی با بیان اینکه
طرح کارورزی ذیل طرح کاج (کارآفرینی و اشتغال برای جوانان) در دستور کار
دولت قرار گرفته است گفت: این طرح در سال گذشته در ۸ استان کشور به صورت
آزمایشی اجرا شد و امسال به سراسر کشور تعمیم داده شده است که در این زمینه
اخیرا و بعد از آغاز اجرای طرح طی جلساتی، تلاش کردیم تا نقاط ضعف طرح را
شناسایی و نسبت به رفع آنها اقدام کنیم.

مشاور وزیر و مدیرکل دفتر
سیاستگذاری و توسعه اشتغال وزارت کار با اشاره به اینکه علاوه بر دانش
آموختگان دانشگاهی، «کارفرمایان» و «واحدهای متقاضی جذب کارورز» نیز
مخاطبان اجرای طرح کاروزی هستند گفت: دوره کارورزی حداقل ۴ ماه و حداکثر ۶
ماه است. وی درباره نحوه جذب متقاضیان بیکار مشمول این طرح گفت: پس از
گزارش‌گیری از اطلاعات ثبت شده در سامانه باید بر اساس یکسری شاخص‌ها،
افراد حائز شرایط با در نظر گرفتن اولویت‌ها شناسایی و به میزان ظرفیت
بنگاه‌ها و با در نظر گرفتن رشته تحصیلی فرد متقاضی از طریق وزارت کار به
بنگاه اقتصادی مربوطه معرفی شوند.

وی با بیان اینکه در قالب اجرای طرح
کارورزی اشتغال سالانه ۱۵۰ هزار فارغ التحصیل بیکار هدف‌گذاری شده است،
درباره حقوق کارورزان گفت: دستمزد این افراد به میزان یک سوم حداقل حقوق
مصوب سال ۹۶ از سوی دولت پرداخت می‌شود که حدود ۳۱۰ هزار تومان برای هر فرد
است.

مدیر کل دفتر سیاستگذاری و توسعه اشتغال وزارت کار، آشنایی افراد
با محیط کار، تبدیل علوم تئوری به کابردی و مهارت آموزی را سه مزیت اجرای
این طرح پیش از ورود حرفه‌ای فرد به بازار کار عنوان کرد و گفت: همچنین
کارورز به عنوان یک فرد دانش‌آموخته نیز دانشی دارد که می‌تواند به بنگاه
یا واحد مربوطه منتقل کند.

حالا و با گذشت کمتر از یک ماه از اجرای این
طرح موافقان و مخالفانی در برابر آن قد علم کرده اند، برخی معتقدند که این
طرح عامل ایجاد اشتغال برای بیکاران می شود و در مقابل برخی می گویند که
این طرح به نفع کارفرماست و در نهایت به زیان فارغ التحصیلان جویای کار
تمام می شود.
انتقادی که به این طرح وارد است تهدید مشغولان به کار در
بازارهاست  چرا که کارفرمایان ترجیح می‌دهند از نیروی کاری ارزان‌تر که
بیمه هم نمی‌شود، استفاده کنند تا از افرادی که مشمول قانون کار می‌شوند.
از سوی دیگر دریافتی کارورزان از این طرح پاسخگوی نیازهای آنها نبوده و دست
کاروزران همچنان جلوی خانواده ها دراز خواهد بود. به همین جهت کارشناسان
معتقدند این طرح نباید شتابزده اجرا شود و لازم است که چکشکاری روی آن صورت
بگیرد.

آنگونه که ذعلی اصلانی به ایسنا گفته؛ زمانی که از جزییات
طرح کارورزی شنیدیم تصور کردیم که کاملترین‌ طرحی است که می‌تواند اشتغال
جوانان جویای کار را فراهم کند اما وقتی متن طرح را دیدیم همان طرح استاد
شاگردی دولت دهم بود.

وی ادامه داد: انتظار این است که طرح کارورزی
کاملا متمایز و متفاوت از طرح استاد شاگردی و قوی‌تر و پخته‌تر از آن باشد و
تمام شرایط معرفی، به کارگیری و جذب نیروی کار در آن دیده شود.
اصلانی
افزود: یکی از ایرادات وارده به طرح، شرط سنی است و ظاهرا به لحاظ سنی
کسانی را که مایل به شرکت و ثبت نام در این طرح هستند در بر نمی‌گیرد و از
این حیث محدودیت ایجاد کرده است حال آنکه افرادی که در شرط سنی طرح قرار
می‌گیرند، حاضر به کار با شرایط آمده در طرح و دریافت یک سوم حقوق نیستند؛
بنابراین باید شرط سنی با در نظر گرفتن ابعاد طرح برداشته شود تا طرح از
این حیث دچار مشکل نشود.

این مقام مسئول کارگری متذکر شد: مساله
بعدی این است که طرح باید مشخص کند تحصیلکرده‌های چه رشته‌هایی را به خدمت
خواهد گرفت آیا رشته‌های هنری، انسانی و فنی همه می‌توانند وارد این طرح
شوند که طبعا جامعه هدف گسترده‌ای خواهد شد و مهمتر اینکه کدام بنگاه‌ها و
کارخانه‌ها پذیرش کارورز خواهند داشت.

اصلانی ادامه داد: تمام کسانی
که در طرح کارورزی ثبت‌نام می‌کنند باید به کاریابی‌های مربوطه مراجعه
کنند و برای گذراندن دوره‌ آموزش به کارخانه یا کارگاه معرفی شوند و یک
دوره ۴ الی ۶ ماهه را آموزش ببینند.

عضو کانون عالی شوراهای اسلامی
کار با اشاره به پرداخت هزینه آموزش طرح از سوی دولت، گفت: در این طرح
عنوان شده یک سوم حداقل دستمزد مصوب شورای عالی کار به کارروز پرداخت
می‌شود که اگر ۹۰۰ هزار تومان پایه حقوق سال ۹۶ را در نظر بگیریم رقمی در
حدود ۳۵۰ هزار تومان خواهد شد اما آیا جوان فارغ التحصیل با چنین رقمی حاضر
است دو سال کارورزی کند؟ و چه تضمینی هست که کارفرما او را بعد از دو سال
بخواهد؟

وی با اشاره به معافیت بیمه‌ای کارفرمایان در این طرح به مدت دو
سال اظهار کرد: اگر چه نیت طراحان این بوده که با پیش‌بینی مشوق‌هایی برای
کارفرمایان امکان جذب نیروی کار را فراهم کنند ولی نگرانی‌هایی در خصوص
معافیت بیمه‌ای کارفرما وجود دارد از جمله اینکه اگر کارفرما را از پرداخت
۲۳ درصد بیمه معاف کنیم سازمان تامین اجتماعی چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد؟
اصلانی
گفت: همین حالا ورودی و خروجی تامین اجتماعی با هم نمی‌خواند و دولت هم
تمام تلاشش را می‌کند که بدهی خود را به سازمان بپردازد ولی تامین اجتماعی
برای پرداخت حقوق بازنشستگان و مستمری بگیران مشکل دارد. اگر کارفرمایان دو
سال از پرداخت حق بیمه معاف شوند، قطعا به زیان تامین اجتماعی خواهد بود
مگر آنکه دولت با پرداخت بدهی خود این خلأ را جبران کند.


منبع: عصرایران

بهترین‌های BMW های تاریخ (+عکس)

بی‌ام‌و توانست با وجود خودروهای پرفورمنس و کاربردی، مدل‌های کوچک و تمامی مدل‌هایی که بین این دو گروه قرار می‌گیرد اعتبار خود را کسب کند.

بی‌ام‌و یکی از پیشروترین صنایع اتومبیل‌سازی است که از ابتدا
محصولاتش را با دو عنصر ترکیبی تجملات و کاربرد ارائه کرد. در طول این راه بی‌ام‌و
موفق شد خودروهای منحصربه‌ فرد، قدرتمند و تا حدی افسانه‌ای را به جهان ارائه دهد.

به گزارش گروه خودروی عصر ایران به نقل از “نیویورک
دیلی نیوز”، بی‌ام‌و توانست با وجود خودروهای پرفورمنس و کاربردی، مدل‌های کوچک و تمامی مدل‌هایی
که بین این دو گروه قرار می‌گیرد اعتبار خود را کسب کند. از طرفی همین روند در طول
زمان پایه و اساس تولید خودروهای کلاسیک کنونی شد.

در این فهرست شما  چند مدل از بهترین‌‌های بی‌ام‌و در طول
تاریخ را خواهید دید.

رودستر ۵۰۷

بهترین‌های بی‌ام‌و در طول تاریخ

اگر چشمانتان را ببندید و به یک رودستر رویایی و کلاسیک فکر
کنید، حتما یک مدل ۵۰۷ در ذهنتان تداعی می‌شود. محصولی که برای رقابت در برابر یک
مرسدس بنز مدل روباز ۳۰۰SL برنامه‌ریزی شد. این خودروی ۱۴۰ اسب‌بخاری در زمان
خود زیر پای طیف وسیعی از مشاهیر قرار گرفت. اما واقعیت ناراحت کننده این هزینه‌های
تولید این مدل بی‌ام‌و را مرز ورشکستگی پیش راند. با این وجود ۵۰۷ هنوز لقب یکی از
برترین‌ تولیدات خودرویی آلمان را به دوش می‌کشد.

۲۰۰۲ tii

بهترین‌های بی‌ام‌و در طول تاریخ

این مدل در هنگام معرفی در سال ۱۹۶۹، به عنوان یک سدان
اسپورت مدرن لقب گرفت.

کلاس مدرن بی‌ام و در دهه ۶۰ ارائه شد. در آن زمان این سبک
از خودروها به عنوان یک مدل اقتصادی، مجلل و خانوادگی فراگیر شدند. سامانه تعلیق
مستقل و عقب خودرو به محبوبیت بیش از حد آن کمک کرد.

M1

بهترین‌های بی‌ام‌و در طول تاریخ

نسخه M1 یکی از منحصربه‌فردترین محصولات تاریخ بی‌ام‌و و اولین خودروی بخش
خودروسازی M محسوب می‌شود که با یک موتور متوسط ارائه شد. این خودرو با قدرت
۱۷۷ اسب‌بخاری می‌توانست، سرعتی معادل ۲۵۹ کیلومتر در ساعت را بپیماید. بدنه زاویه‌دار
و تولید کمتر از ۵۰۰ دستگاه از آن باعث افزایش ارزش این خودرو در طول تاریخ خودروسازی
بی‌ام‌و شده است.

سری ۷ (E38)

بهترین‌های بی‌ام‌و در طول تاریخ

شالوده اعتبار بی‌ام‌و همواره از قدرت پرفورمنس و تعامل خوب
خودروهای آن با رانندگی ناشی می‌شود. اما در نسل سوم سری ۷، مهندسان بی‌ام‌و بدون
آنکه از روح لذت‌بخش رانندگی بکاهند، یک خودروی همه جانبه لوکس را ارائه کردند.
این خودرو هنوز هم اسپورت به نظر می‌رسد و فضای درونی‌اش به شکل باورنکردنی فوق‌العاده
است. در این سری شاهد اولین موتورهای دیزلی در اروپا هستیم. این خودرو در حدی خوب
ظاهر شد که به عنوان خودروی کاراکتر جیمز باند در سال ۱۹۹۷ انتخاب شد. اگر این
خودرو برای مامور ۰۰۷ کاربرد داشته، حتما می‌توان آن را در شمار برترین‌ خودروهای
بی‌ام‌و نیز قرار داد.

M5 (E39)

بهترین‌های بی‌ام‌و در طول تاریخ

طراحی و عملکرد، در این سدان بی‌ام‌و دیده شد. سدان سایز
متوسط از سری ۵ با نام E39 که انعطاف و قدرت را به رخ می‌کشید. خودرو توانی تولید ۴۰۰ اسب‌بخار
را داشت و یکی از خودروهای لوکس زمان خود محسوب می‌شد.

رودستر Z8

بهترین‌های بی‌ام‌و در طول تاریخ

Z8 دوست‌داشتنی‌ترین حرف در میان کروک‌های بی‌ام‌و است. می‌توان آن
را تلاقی مهندسی کلاسیک و مدرن دانست. این خودرو از یک قاب آلومینیومی ساخته شده و
از یک موتور ۴٫۹ لیتری ۴۰۰ اسب‌بخاری بهره می‌برد.

M3 (E46)

بهترین‌های بی‌ام‌و در طول تاریخ

یکی از بهترین‌ها انتخاب‌های زمان خود محسوب می‌شد. در آن
زمان این نام در کنار توصیف یک سدان اسپورت اروپایی قرار می‌گرفت. در میان
خودروهای M3 مدل E46 با موتوری ۳٫۲
لیتری قدرتی معادل ۳۳۳ اسب‌بخار تولید می‌کند.

کوپه  سری ۱ M

بهترین‌های بی‌ام‌و در طول تاریخ

قرار دادن نام M در کنار نشان بی‌ام‌و می‌تواند به معنای یک معامله ارزنده برای
کاربران باشد. اما در خصوص این مدل، اولین تجربه رانندگی می‌تواند، دل و هوشتان را برباید. از طرفی
این مدل می‌توانست، اولین خودروی کلاسیک زمان در آینده خود محسوب شود. این خودرو
قدرت خود را از یک مدل توئین توربوی ۳ لیتری با خروجی ۳۳۵ اسب‌بخار دریافت می‌کند.
موتور همچنین با یک گیربکس دستی ۶ سرعته هماهنگی دارد.

i8

بهترین‌های بی‌ام‌و در طول تاریخ

این خودرو قطعا به آینده خواهد پیوست. اثرات گرمایش زمین
احتمالا در جاودانگی این مدل بی‌ام‌و بی‌اثر
نخواهد بود. صاحبان فعلی این خودرو می‌توانند مطمئن باشند که یکی از کلاسیک‌های
آینده را در در اختیار دارند. این خودرو قدرتش از یک مجموعه به قدرت ۳۴۹ اسب بخار
دریافت می‌کند.


منبع: عصرایران

وین و تولید برق از زباله

پایتخت اتریش در مجموع ۴ زباله‌سوزی مانند “شپیتلا” دارد که سالانه ۹۰۰ هزار تن زباله شهری را سوزانده و از آن یک و نیم میلیون مگاوات برق تولید می‌کنند.

بهزاد احمدی‌نیا

وقتی در تهران بزرگ شده‌ای و برای نخستین‌بار پای در پایتخت اتریش می‌گذاری، نکات زیادی درباره جزئیات این شهر توجهت را جلب می‌کند. از پیاده‌روهایی که با سطح شیب دار کوچکی به خط کشی عابر پیاده خیابان می‌رسد تا کالسکه و ویلچرهایی که به‌سادگی در شهر تردد می کنند تا یک غول آهنی ۱۳۰ متری در وسط بخش مدرن شهر، همه‌چیز بی‌نهایت عجیب، زیبا، کاربردی و تمیز است. بدون اغراق وین تمیز‌ترین پایتخت و یکی از تمیزترین شهرهای بزرگ اروپاست که بارها جایزه بازیافت زباله خانگی اروپا را هم دریافت کرده و آلودگی‌های مختلف را با موفقیت از چهره شهر زدوده است. تأسیسات گرمایشی-برقی شهر، نمادی از این موفقیت و همزمان یک اثر هنری شهری‌ست که می‌تواند الگوی هر شهری در جهان باشد.

تاریخچه

تأسیسات برق و گرمایش شهری با نام Spittelau waste incineration plant در سال ۱۹۶۹ بنیان نهاده شد و در ۱۹۷۱ به بهره‌برداری رسید. کار ویژه این تأسیسات این بود که زباله‌های خانگی شهری را در محل جمع‌آوری و بازیافت کند. در سال ۱۹۸۷ بیش از ۷۰ درصد از کل تأسیسات در یک آتش سوزی مهیب سوخت و از بین رفت اما شهردار وقت وین، به جای اینکه کارخانه را تعطیل و به‌جای آن پارک بسازد، تصمیم به بازسازی آن گرفت. این تصمیم به دو دلیل گرفته شد: نخست اینکه تأسیسات گرمایش مرکزی شهر در این نقطه وجود داشت و دوم اینکه محل این تأسیسات در نقطه‌ای از مرکز مسکونی و اداری وین بود که زباله‌ها را در همان محلی که تولید می‌شدند می‌سوزاند.

برای کار بازسازی از معمار مشهوری به‌نام  Friedensreich Hundertwasser که خود از طرفداران محیط‌زیست بود بهره گرفته شد و نتیجه کار نیز آنقدر زیبا و خوب از کار درآمد که در شهر پر از آثار هنری و تاریخی وین، به یک مرکز بازدید گردشگران تبدیل شده است. این کارخانه در بخش مدرن شهر، نخستین ساختمانی‌ست که جلب توجه می‌کند و در اتوبوس یا تراموا شما را وادار می‌کند از شخص کنار خود درباره آن سؤال کنید. دیوارهای رنگارنگ و جالب آن در کنار برج بزرگ و گوی طلایی درخشانی که بر بالا برج قرار دارد، نمادی زیبا از مدیریت شهری ساخته و در شب‌های مه‌آلود زمستانی نیز با نورپردازی‌، جلوه‌آی بسیار زیبا به آسمان شهر می‌دهد.

وین و تولید برق از زباله

ساختار شهر

پایتخت اتریش قدمتی چند صد ساله دارد و همین موضوع شهر را به دو بخش تقسیم کرده است. بخش تاریخی و قدیمی شهر در یک سوی دانوب و بخش مدرن و محل برج‌ها و ساختمان‌های جدید، در سوی دیگر رود هستند. ساختار خیابان‌ها و خدمات شهری نیز در این دو بخش شهر متناسب با کاربری آنها تنظیم شده اما یک مسئله در تمام نقاط یکسان است و آن مسئله تفکیک زباله‌هاست.

در تمام نقاط شهر سطل‌هایی با رنگ‌های مختلف برای تفکیک انواع زباله وجود دارد که همه‌چیز از ظروف آشپزخانه تا زباله‌های تر را می‌توان در آنها ریخت و برای هر یک نیز کاربرد مشخص و مسیر بازیافت مجزایی درنظر گرفته شده است. با اتکا به همین سیستم منظم و دقیق و آموزش‌های شهروندی کامل، در سال ۲۰۱۰، وین موفق به دریافت جایزه مدیریتی از مبداء زباله از سوی اتحادیه اروپا شد. پس از مرحله جمع‌آوری زباله‌ها، کار کارخانه عجیب شهر که روزانه میزبان ۲۵۰ کامیون زباله است، آغاز می‌شود.

کارخانه چه می‌کند؟

نخستین محل در کارخانه تولید برق و گرما از زباله‌های شهر وین، یک انبار عظیم به حجم ۷۰۰۰ متر مکعب است که محموله کامیون‌ها در آن تخلیه می‌شود. زباله‌هایی که از سراسر شهر وین جمع‌آوری شده‌اند، به مرکز این شهر منتقل می‌شوند که دسترسی به آن از تمامی نقاط شهر ممکن و آسان است. سالانه ۲۷۰ هزار تن زباله به این مرکز آورده می‌شود تا در دمای بالا سوخته و به انرژی‌های موردنیاز شهروندان تبدیل شود.

وین و تولید برق از زباله

زباله‌های جمع و فشرده شده در انبار، توسط چنگک‌های بزرگ رباتیک به کوره ابتدایی منتقل می‌شوند. در این کوره گازهایی با دمای ۸۵۰ درجه سانتیگراد، زباله‌ها را به آتش می‌کشند و در نخستین‌مرحله مایعات گداخته از زباله‌ها جدا و به چرخه دیگری منتقل می‌شود. گازهای حاصل از این سوختن با دمای بالای خود، آب را در لوله‌های اطراف بخار کرده و به دمای ۴۰۰ درجه سانتیگراد و فشار ۴۰ بار می‌رساند که این بخار با این دما و ویژگی برای تولید برق در توربین‌ها و انتقال گرما به خانه‌های شهر روانه سیستم انرژی می‌شود.

گاز حاصل از زباله‌سوزی که اکنون به دما ۲۰۰ درجه سانتیگراد رسیده است، وارد فیلترهای تصفیه گاز شده و مشغول تولید محصولات تازه‌آی می‌شود. براساس قوانین استاندارد زیست‌محیطی اروپا، زباله‌ها و گازهای حاصل از سوختن آنها باید حداقل ۲ ثانیه در دمای ۸۵۰ درجه سانتیگراد باقی بمانند تا کلیه ترکیبات سمی آنها شکسته و از بین برود. پس از مراحل نخست، گاز با دمای ۲۰۰  درجه وارد فیلتر می‌شود تا از آن دوده، کیک فیلتر و مواد آجرسازی و سفال‌سازی تولید شود. در پایان گازی که از هرگونه آلایندگی و کربنی خالی شده در ارتفاع ۱۲۶ متری از دهانه برج دودکش به آسمان می‌رود و بخش داغ‌تر گاز نیز برای گرم‌کردن هوای کوره به چرخه باز می‌گردد.

حاصل این چرخه در کارخانه بازیافت وین، بسیار حائز اهمیت است. کارخانه بازیافت سالانه ۴۰ هزار مگاوات ساعت برق، ۴۷۰ هزار مگاوات ساعت گرمایش خانگی، ۶ هزار تن آهن بازیافتی و ۶۰ هزارتن دوده، آجر فشرده با کیفیت بالا و کیک فیلتر تولید می‌کند. این میزان انرژی برق و گرمایش ۶۰ هزار خانه را در تمام شهر وین تأمین می‌کند و درنتیجه ساختمان‌های این شهر نیازمند سیستم شوفاژ یا گرمایش مرکزی نیستند. تمام این محصولات بدون هرگونه آلودگی هوا یا آب تأمین می‌شود و حتی یک گرم آلودگی از این تأسیسات وارد رود دانوب که دقیقا از کنار این کارخانه عبور می‌کند نمی‌شود.

بویلرهای این کارخانه سالانه ۸۰۰۰ تن ساعت زباله را می‌سوزانند و در طول ۳۶۵ روز سال فقط یکبار برای بازرسی و تعمیرات خاموش می‌شوند. نمونه دیگری از این کارخانه در غرب اتریش راه‌اندازی شده و در سوئد و دیگر کشورهای اسکاندیناوی نیز نمونه‌های مشابهی در دست احداث و بهره‌برداری هستند اما هیچکدام ویژگی‌های منحصر به فرد و هنری این کارخانه ندارند و مانند کارخانه وین، در مرکز شهر واقع نشده‌اند. بنابر تحقیقاتی که از سال ۱۹۹۷ توسط مؤسسه “دلاور” و وزارت محیط زیست المان انجام شده است، در صورتیکه بخش تصفیه گازهای خروجی کارخانه زباله‌سوزی حذف شود، میزان گازهای سمی و ذرات معلق آلاینده‌ای که توسط یک زباله‌سوز برای تولید برق و گرما تولید می‌شود، از میزان آلایندگی و گازهای سمی یک کارخانه مشابه با سوخت ذغال‌سنگ کمتر است و در حال حاضر با سیستم تصفیه‌ای که اتحادیه اروپا استانداردسازی کرده، این کارخانه‌ها میزان آلاندگی‌ای کمتر از کارخانه تولید برق و گرمای مشابه با سوخت گاز دارند.

وین جهنم زباله‌ها

پایتخت اتریش در مجموع ۴ زباله‌سوزی مانند “شپیتلا” دارد که سالانه ۹۰۰ هزار تن زباله شهری را سوزانده و از آن یک و نیم میلیون مگاوات برق تولید می‌کنند. زیر این شهر ۱۲۰۰ کیلومتر لوله‌کشی انجام شده تا سیستم گرمایشی به دو سوم خانه‌ها و ساختمان‌های شهر منتقل شود و هیچ نیازی به شوفاژ، بخاری یا هر نوع گرمایش ساختمانی نباشد.

از سال ۲۰۱۲ یک واحد تازه به زباله‌سوزی شپیتلا افزوده شده که آن را قادر می‌سازد ساختمان‌ها را در تابستان خنک کند. این واحد در حال حاضر به تمام ساختمان‌های بیمارستانی، اداری و ساختمان‌های بزرگ تجاری خدمات خنک کننده می‌دهد. توان فعلی بخش سرمایشی زباله‌سوزی، ۱۵۰۰۰ مگاوات است که با آن از تولید سالانه ۱۴۴۷ تن دی‌اکسید کربن جلوگیری می‌شود.

 

وین و تولید برق از زباله


منبع: عصرایران

وزارت بهداشت: کاهش شمار مبتلایات تب کریمه کنگو/ مردم نگران نباشند و گوشت را از مراکز معتبر تهیه کنند

سخنگوی وزارت بهداشت به مردم اطمینان خاطر داد که نگرانی خاصی در خصوص انتشار بیماری تب کریمه کنگو در کشور وجود ندارد.

به گزارش ایسنا، دکتر ایرج حریرچی سخنگوی وزارت بهداشت امروز دوشنبه در نشست خبری درباره بیماری تب کریمه کنگو ، گفت: از سال ۱۳۷۷ که اولین مورد بیماری در کشور دیده شد یعنی بیست سال است که این بیماری رصد می شود و داروی این بیماری در کشور وجود دارد و تمام بیماران به صورت رایگان درمان می شوند.

وی گفت: موارد اخیر به جز یک مورد که ناشی از بی احتیاطی در کشتارگاه بوده است ، مشکل دیگری وجود نداشته و تمام افرادی که در آن کشتارگاه بودند به صورت رایگان درمان شدند.

سخنگوی وزارت بهداشت تصریح کرد: مردم باید از گوشت هایی که از مراکز معتبر و مورد تایید دامپزشکی تهیه می شود استفاده نمایند و از خرید گوشت ذبح مستقیم خودداری کنند.

وی یادآور شد: این بیماری از طریق گزش کنه و آلودگی از طریق لاشه خونی منتقل می شود و در شرایط بیمارستانی نیز ممکن است از طریق فرد مبتلا به مراقبت کننده منتقل شود.

دکتر حریرچی گفت: آنچه که مربوط به دفن یک مورد فوت شده درعمق سه متری و با شرایط خاص در فضای مجازی منتشر شده به دلیل اطمینان از کنترل بیماری بوده است.

دکتر حریرچی تصریح کرد: ما مراقبتهای بهداشتی درمانی را براساس پروتکل های موجود انجام می دهیم و مردم نگران نباشند .

سخنگوی وزارت بهداشت گفت: موارد مرگ ناشی از ابتلا به این بیماری در جهان ۳۰ درصد و در کشور ما ۱۵ درصد است.


منبع: عصرایران

دختر نوجوان: با کمک مادرم بخاطر پسر همسایه پدرم را کشتیم/ زودتر اعدامم کنید

دختر نوجوان که به همراه مادرش دسیسه قتل پدر خانواده را طراحی و اجرا کرده بود، پس از نقض حکم اعدام در دیوانعالی کشور، صبح دیروز برای دومین بار پای میز محاکمه ایستاد. این درحالی است که مادرش پیش از این به قصاص محکوم شده بود.

ایران نوشت: در جلسه محاکمه، دو برادر جوان این دختر، خواستار قصاص خواهرشان شدند. آنها پیشتر نیز برای مادرشان درخواست قصاص کرده بودند.  رسیدگی به این پرونده هولناک از۲۸ خرداد سال ۹۰ باکشف جسد خونین مرد ۵۰ ساله‌ای به نام «ایرج» در یکی از خیابان‌های محله نظام آباد تهران آغاز شد.پس از حضور مأموران در محل حادثه مشخص شد قربانی ماجرا با اصابت ضربه‌های متعدد چاقو به قتل رسیده است. یکی از اهالی محل که جنازه پتوپیچ را در خیابان دیده و با پلیس تماس گرفته بود به کارآگاهان گفت: «دقایقی قبل مادر و دختری که خانه‌شان کمی دورتر از اینجاست را دیدم که جسد خونین را در کوچه انداختند و فرار کردند.

اعتراف هولناک مادر و دختر

بدین ترتیب کارآگاهان با دستور بازپرس کشیک جنایی حاضر در صحنه قتل، راهی خانه موردنظر شده و زن میانسال و دختر ۱۶ ساله‌اش را دستگیر کردند. آنها نیز در بازجویی‌هایی مقدماتی به قتل اعتراف کردند.

بدین‌ترتیب کیفرخواست هر دو متهم به اتهام مشارکت در قتل صادر و برای رسیدگی در اختیار شعبه ١١٣ وقت دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت.

حکم قصاص برای مادر و دختر

متهمان پس از محاکمه و اعتراف صریح به قتل و با توجه به درخواست قصاص اولیای دم (دو پسرجوان و خواهران مقتول) هر دو به قصاص محکوم شدند. سپس پرونده برای تأیید نهایی حکم به دیوانعالی کشور رفت. اما قضات پس ازبررسی‌های لازم حکم قصاص ناهید- همسر ۴۴ ساله مقتول- را تأیید کردند. ولی با توجه به اینکه دخترنوجوان ١۶ ساله بود، حکم قصاص او را نقض کردند. این در حالی بود که پزشکی قانونی نیز سلامت روانی دختر را تأیید کرد. پس از نقض حکم دختر مقتول، او بار دیگر صبح دیروز از کانون اصلاح وتربیت به شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران منتقل و در جلسه‌ای به ریاست قاضی زالی و با حضور قاضی ابراهیم اسلامی –مستشار دادگاه- محاکمه شد.

اگر نمی بخشید زودتر اعدامم کنید

در آغاز جلسه، دادیار غلامی – نماینده دادستان تهران- متن کیفرخواست ندا را خواند و او را به اتهام مشارکت در قتل عمد پدرش مجرم شناخت و خواستار مجازات او براساس قانون مجازات اسلامی شد.

سپس دو برادر از قضات دادگاه خواستار قصاص خواهرشان شدند. آنگاه ندا در جایگاه متهمان ایستاد و در حالی که اشک می‌ریخت، ضمن اظهار ندامت و پشیمانی، درباره قتل گفت: «چند وقت پیش از ماجرای قتل پدرم، با پسری دوست شده بودم و می‌خواستم با او ازدواج کنم. به همین خاطر موضوع را به پدرم گفتم اما او بشدت مخالفت کرد. ضمن اینکه او همیشه من و مادرم را اذیت می‌کرد. برای همین من و مادرم که از رفتارهای پدرم خسته شده بودیم نقشه قتلش را کشیدیم. اول قرص برنج خریدیم و مقداری در غذایش ریختیم. اما وقتی غذا را خورد اتفاقی برایش نیفتاد. دفعه بعد، مرگ موش خریدیم و در کشک بادمجانش ریختیم که آن را نخورد. 

بالاخره مقداری قرص خواب تهیه کردیم و در شربت ریختیم که این بار بیهوش شد. پس از آن همراه مادرم به اتاق خواب رفتیم. من متکایی را روی دهان پدرم گذاشتم و مادرم با چاقو چند ضربه به او زد اما پدرم مقاومت کرد. همان موقع در حالی که بشدت عصبانی بودم چاقو را گرفتم و با آن چندین ضربه به پدرم زدم. وقتی کشته شد، همراه مادرم جسدش را در پتو پیچیده و در تاریکی خیابان رهایش کردیم. ولی باور کنید آن لحظه متوجه کاری که انجام می‌دادم نبودم. حالا هم اتهامم را قبول دارم و می‌دانم اشتباه بزرگی مرتکب شده‌ام و مستحق مرگ هستم. اما با التماس از برادران تقاضای بخشش دارم. ولی اگر قرار است قصاصم کنند، خواهش می‌کنم زودتر اعدامم کنید. چراکه دیگر نمی‌توانم در کانون بمانم! 

در این موقع قاضی زالی از او پرسید: اگر آزاد شوی کجا می‌روی؟ برادرانت که تو را نمی‌پذیرند؟ ندا با تمام بغضی که در گلویش مانده بود گفت: «مطمئنم در این دنیای بزرگ، جایی برای من هم پیدا می‌شود. اگر آزاد شوم می‌خواهم بروم بهزیستی. اگر نشد می‌روم دنبال کار! هرچند با سابقه‌ای که دارم کسی به من کار نمی‌دهد! نمی‌دانم با این وضعیت چه کنم. پس آقای قاضی زودتر اعدامم کنید تا از برزخی که گرفتارش هستم نجات یابم. 

من دیگر کسی را در این دنیا ندارم. من دیگر امیدی به آینده ندارم. مادرم هم پای قصاص است و نمی‌دانم چه سرنوشتی در انتظارم است. » پس از پایان اظهارات ندا، قضات از برادرانش خواستند در صورت امکان از قصاص خواهرشان بگذرند اما آنها همچنان بر اجرای حکم قصاص تأکید کردند.فاضلی، دادیار کانون اصلاح وتربیت نیز درباره وضعیت روحی ندا  گفت: «دختر جوان در این مدت وضیعت خوبی نداشته و حتی چندین بار اقدام به خودکشی کرده است. از نظر ما او بشدت از جرمی که مرتکب شده متنبه شده و در دادگاه وجدانش، به کیفر سختی مبتلا شده است. امیدواریم اولیای دم در تصمیم‌شان تجدیدنظر کنند و خواهرشان را ببخشند.»

پس از پایان اظهارات متهم، قضات نیز وارد شور شدند تا حکمشان را صادر کنند.


منبع: عصرایران

سقوط ۲ خواهر به گودالی در حیاط خانه‌شان

سخنگوی سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهر تهران از سقوط دو خواهر میانسال به گودالی در حیاط خانه‌شان خبر داد.

سید جلال ملکی در گفت‌وگو با ایسنا، در این باره گفت: در ساعت ۹:۱۵ امروز حادثه سقوط در گودال به سامانه ۱۲۵ اطلاع داده شد که در پی آن، ستاد فرماندهی آتش نشانان دو ایستگاه را به محل حادثه واقع در بزرگراه یادگار امام، بالاتر از خیابان طوس اعزام کرد.

وی با اشاره به حضور آتش نشانان در محل حادثه اظهار کرد: پس از حضور عوامل آتش نشانی در محل مشاهده شد که حریق در یک منزل دو طبقه قدیمی رخ داده و زنی حدودا ۵۰ ساله هنگام حضور در حیاط به گودالی که ناگهان در این قسمت از خانه ایجاد شده بود سقوط کرده است.

سخنگوی سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهر تهران با بیان اینکه این گودال حدود سه متر عمق داشت اظهار کرد: در پی این حادثه خواهر ۴۰ ساله این زن برای کمک به وی وارد عمل می‌شود اما خودش نیز به گودال سقوط کرده و همانجا گرفتار شده بود.

ملکی با بیان اینکه احتمال ریزش دیواره‌های گودال بر سر این دو زن وجود داشت اظهار کرد: آتش نشانان با ایمن سازی محل این دو خواهر را از گودال خارج کرده و در حالیکه دچار آسیب دیدگی شده بودند برای دریافت خدمات درمانی به عوامل اورژانس تحویل دادند.

وی اضافه کرد: علت این حادثه از سوی کارشناسان آتش نشانی در دست بررسی است.

به گفته سخنگوی سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهر تهران، آتش نشانان پس از ایمن سازی محل در ساعت ۹:۵۸ به عملیات خود خاتمه دادند.


منبع: عصرایران

حمله سایبری یکپارچه به برخی از سایت های ایرانی/ حملات کنترل شد

در پی حملات سایبری، تعدادی از وب‌سایت‌ها و پورتال‌های سازمان‌ها و دستگاه‌های اجرایی دیروز از دسترس خارج شدند . مرکز ماهر با تایید این حملات اعلام کرد که حملات کنترل شده است.

به گزارش فارس، عصر روز گذشته، تعدادی از وب‌سایت‌ها و پورتال‌های سازمان‌ها و دستگاه‌های اجرایی بر اثر حوادث امنیتی، از دسترس خارج شدند و یا بار پردازشی بسیار زیاد و غیرطبیعی بر روی سرویس‌دهنده‌های وب خود رو به رو بودند.

در اخبار غیررسمی اعلام شد که سایت‌هایی از جمله سایت بانک مرکزی، شرکت پست و ایرانسل از دسترس خارج شده‌اند. اما این اخبار رد و اعلام شد سایت به دلیل به روز رسانی فنی از دسترس خارج شده است یا سایت از دسترس خارج نشده است.

در حالی که اخبار غیررسمی همچنان رد می شد امروز وزارت ارتباطات رسما از دسترس خارج شدن برخی سایت‌ها را تایید کرد.

تیم عملیاتی و پاسخگویی به حوادث امنیتی مرکز ماهر (مدیریت امداد و هماهنگی حملات رخدادهای رایانه‌ای) با تایید اخبار مربوط به این حملات اعلام کرد که حملات کنترل شده است.

مرکز ماهر با بررسی حملات اعلام کرده: هدف حمله، منع سرویس توزیع شده، سیستم‌های عامل ویندوز با سرویس‌‌دهنده‌های وب IIS بوده‌ است و تمامی اهداف مورد حمله قرار گرفته تاکنون از شرایط فنی یکسان برخوردار بوده‌اند.

همچنین آناتومی حمله، شامل ارسال زیاد درخواست‌های HTTP به سمت وب‌سرورها با حجم و تعداد بالا است، که باعث ایجاد پردازش سنگین روی سرویس‌دهنده‌ها شده و به اعتقاد کارشناسان، هدف اولیه این حمله پهنای باند شبکه نبوده، لذا تشخیص اولیه با سیستم‌های مانیتورینگ و پایش معمولی به سختی قابل انجام است و با تاخیر تشخیص حاصل می شود.

بر همین اساس، پیکربندی صحیح سرویس‌دهنده‌های وب که میزبان برنامه‌های کاربردی تحت وب است، باید به دقت صورت پذیرد و رعایت نکات امنیتی در آنها، امنیت کل سیستم‌ها و برنامه‌های کاربردی را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

*توصیه فنی برای پیشگیری و مقابله

بر اساس این گزارش و با توجه به اعلام مرکز ماهر، استفاده از دیواره‌های آتش اختصاصی لایه کاربرد یا WAF و پیکربندی موثر آن به تناسب تعداد کاربران و نیز شرایط برنامه‌ی کاربردی هر سازمان از جمله روش های موثر برای مقابله با این دست از حملات است.

یکی از اولین اقدام‌های امنیتی، مقاوم‌سازی سرویس‌دهنده‌های وب در مقابل ارسال درخواست‌های سیل‌آسا جهت تشخیص و جلوگیری می‌باشد، برای این منظور لازم است تا به روش‌های مختلف نظیر استفاده از ماژول‌های امنیتی و قابلیت‌های درونی سرویس‌دهنده‌های وب IIS موارد لازم به تناسب پیکربندی شود.

یکی از موثرترین پیکربندی‌ها جهت محافظت و جلوگیری از حملات منع سرویس، پیکربندی قابلیت IP Restriction و یا Dynamic IP Restrictions  است.

در طراحی و پیکربندی برنامه‌های کاربردی مختلف هر یک دارای application pools مجزا باشند  و از فضاهایی اشتراکی اجتناب گردد و در صورت استفاده، موارد امنیتی مرتبط را رعایت نمایید.

این گزارش حاکی است، پیکربندی و استفاده از قابلیت امنیتی Request Filtering در سرویس‌دهنده، جهت فیلترسازی درخواست‌های ورودی ناخواسته بر اساس قواعد امنیتی و همچنین پیکربندی فایل‌های ثبت وقایع یا ماژول Logging در سرویس‌دهنده‌ی وب IIS، جهت بررسی و پاسخگویی‌های امنیتی و رسیدگی قانونی و حقوقی به حوادث امنیتی لازم و ضروری است.

مجزا کردن یا ایزوله کردن نرم افزارهای کاربردی تحت وب مختلف،  ایجاد Worker Processهای منحصر به فرد برای هر یک از نرم افزارهای کاربردی تحت وب مختلف و همچنین به‌روز رسانی سیستم‌عامل و نصب آخرین وصله‌های امنیتی نیز از دیگر توصیه هایی است که در این جهت پیشگیری و مقابله با این حملات می تواند اثرگذار باشد.


منبع: عصرایران

نوبخت: می‌توانیم یارانه فقرا را ۳ برابر دیگر هم افزایش دهیم

سخنگوی دولت با اشاره به برنامه دولت دوازدهم برای افزایش ۵ برابری سطح معیشت ۱۰ میلیون نفر از اقشار فقیر جامعه گفت: منابع ۵ برابر کردن معیشت اقشار فقیر را از هدفمندی تأمین می‌کنیم.

محمدباقر نوبخت سخنگوی دولت در گفت‌وگو با فارس، در پاسخ به این سوال که در برنامه انتخاباتی دولت دوازدهم به صراحت آمده است که قصد دارید در یک دوره ۴ ساله سطح معیشت ۱۰ میلیون نفر از اقشار فقیر جامعه را ۵ برابر کنید که این کار به منابع بسیار زیادی احتیاج دارد، این منابع را از کجا و از چه محلی تأمین می‌کنید، اظهار داشت: اکنون یارانه و مستمری‌ این قشر ۳٫۴ برابر شده است.

وی در ادامه افزود: هنگامی که درباره افزایش یارانه صحبت می‌کنیم گاهی این حرف در خصوص اقشار آسیب‌پذیر و کم درآمد است که شامل افراد تحت پوشش می‌شود که این افراد حدود ۱۰ تا ۱۲ میلیون و حداکثر ۱۵ میلیون نفر هستند درحالی که ما اکنون داریم به ۷۵ میلیون نفر یارانه می‌دهیم، آنچه که انتقاد ما به سایر دوستان بود، این بود که اگر شما می‌خواهید یارانه‌ها را سه برابر کنید، این کار اصلاً امکان‌پذیر نیست، اما اینکه یارانه این گروه و اقشار را سه برابر کنیم کاملاً قابل تأمل است.

رئیس سازمان برنامه و بودجه تاکید کرد: یعنی ما به راحتی می‌توانیم در یک دوره ۴ ساله در یک دولت، این کار را انجام دهیم، امسال یارانه این قشر را سه برابر کردیم و مشکلی وجود ندارد و برای سال آینده هم می‌توانیم این مقدار را افزایش دهیم و به‌راحتی می‌توانیم سه برابر دیگر هم کنیم. چون اینها ارقام زیادی نیست. این کار از محل بودجه قابل انجام است.

نوبخت در پاسخ به این سوال که این منابع قرار است از چه محلی تامین شود، گفت: این منابع از محل هدفمندی است، قیمت حامل انرژی افزایش پیدا نخواهد کرد و موضوع هدفمندی را نیز باید مدیریت کنیم.


منبع: عصرایران

آقای جواد لاریجانی این سخن کدام فقیه است؟

آقای محمدجواد لاریجانی در جایی از نامه‌شان اشاره کرده‌اند که «در تلاوت شجریان، توجه به آیت تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد و این امر خلاف موازین شرعی تلاوت است!» این اجتهاد و تخصص در علم تلاوت بر چه مبنا و اساسی است؟ ایشان چگونه می‌توانند در موضع یک فقیه بنشینند، فتوا بدهند و این کار را خلاف شرع بدانند؟ نفس این کار خلاف شرع و بدعت خواهد بود. استخراج حکم شرعی از این جمله که منطق و شرعی ندارد، خود خلاف شرع است.»

حجت الاسلام محمدتقی فاضل میبدی، عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم، در ستون اول دفتر روزنامه ایران نوشت:‌ «تلاوت قرآن با آواز خوش از سفارشات پیامبر(ص) و ائمه معصومین بوده و در برخی از احادیث نیز به این موضوع اشاره شده است. به عنوان مثال رسول خدا (ص) فرمودند: «هر چیزی زیوری دارد و زیور قرآن آواز خوش است.» امام باقر(ع) می‌فرمایند: قرآن را با آواز خوش بخوان زیرا خداوند دوست دارد قرآن با صدای خوش خوانده شود. امام رضا(ع) فرمودند: قرآن را با آواز خوش بخوانید زیرا آواز خوش زیبایی قرآن را افزون می‌کند.

آقای محمدجواد لاریجانی درباره پخش دعای «ربنا»ی آقای شجریان در پاسخ به نامه آقای سیدرضا صالحی امیری مغلطه بزرگی کرده‌اند؛ ایشان اشاره دارند که «دفاع از آقای شجریان به یک مناقشه سیاسی تبدیل شده است». متأسفانه آقای لاریجانی همه چیز را با نگاه سیاسی ذهن خود و مذاق گروهی که نسبت به مسائل مختلف برداشت سیاسی دارد، می‌سنجد. به عبارت دیگر چون موضع آقای شجریان سیاسی است بنابراین آواز او نباید پخش شود. اما با توجه به تحصیلات ایشان در منطق و فلسفه، این نوع چینش منطقی و قیاس قابل درک نیست و حتی کسی که اندک اطلاعات مذهبی داشته باشد، این صحبت‌ها را برنمی‌تابد.

ایشان در جایی دیگر اشاره کرده‌اند که «در تلاوت مذکور، توجه به آیت تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد و این امر خلاف موازین شرعی تلاوت است!» این اجتهاد و تخصص در علم تلاوت بر چه مبنا و اساسی است؟ ایشان چگونه می‌توانند در موضع یک فقیه بنشینند، فتوا بدهند و این کار را خلاف شرع بدانند؟ نفس این کار خلاف شرع و بدعت خواهد بود. استخراج حکم شرعی از این جمله که منطق و شرعی ندارد، خود خلاف شرع است.

در باب بخش دیگری گفته‌اند «برخی از فقهای بزرگ تلاوت ملحون را مورد شبهه قرار داده‌اند.» آقای لاریجانی باید بگویند کدام فقیه این سخن را گفته‌اند؟ اگر بر فرض محال فقیهی چنین سخنی را گفته باشد، خلاف احادیث ما خواهد بود. در قرآن آمده است رَتِّلِ القُرآنَ تَرتیلاً”. که بسیاری از بزرگان فقه این‌گونه تفسیر کرده‌اند که یعنی قرآن را با آواز خوش بخوانید. بنابراین اشکالات بزرگی بر صحبت‌های آقای لاریجانی وارد است. بهتر است هر کسی در رشته تحصیلی خودش اظهار نظر کند و اجازه دهند در فقه و هنر افراد متخصص پاسخگو باشند.

ربنای آقای شجریان در دستگاه سه‌گاه خوانده شده و در آن آواز افشاری و گوشه عراقی به گوش می‌رسد. جالب این که سال‌های بسیاری هم از تلویزیون پخش شده و هیچ فقیه، عارف و قاری قرآنی اشکالی بر آن وارد نکرده و حتی مجذوب این آواز شده‌اند.

اگر آقای لاریجانی به لحاظ شرعی بر ربنا ایراد گرفته‌اند، پس نسبت به اذان زیبای مؤذن‌زاده اردبیلی هم باید نقد و اشکال جدی وارد بدانند چون مردم تحت‌الشعاع زیبایی این تلاوت قرار می‌گیرند یا قرائت‌های زیبای عبدالباسط که مردم را مجذوب خود می‌کند. در طول تاریخ اسلام افراد بسیاری بودند که تحت تأثیر الحان قرآن قرار گرفتند و روی به اسلام آوردند.

به نظر من پخش صدای آقای شجریان از رسانه ملی جمهوری اسلامی ایران حق همه مردم است و تقاضای وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از رئیس صداوسیما در مورد پخش دعای ربنا با صدای شجریان به جا و درست بوده و هیچ توجیه منطقی برای محروم کردن مردم از این صدا و نعمت وجود ندارد. ما با نگاه سیاسی خود باعث محروم شدن بسیاری از مردم از حق و حقوقشان شده‌ایم.

به خاطر دارم در یکی از غروب‌های ماه مبارک سال ۶۸ صدای آقای شجریان و اشعار مذهبی ایشان از رادیو پخش می‌شد. مرحوم آیت‌الله موسوی اردبیلی، فقیه بزرگوار غرق در صدای ربنا بودند و گفتتد این صدا برای من بسیار جذاب است. به نظر من در طول تاریخ کسی نتوانسته به لحاظ صوت و تلاوت، کار زیبا و بسیار هنرمندانه آقای شجریان را انجام بدهد.»


منبع: عصرایران

کوهی که آدم می خورد! (+عکس)

برترین ها – در جنوب غربی بولیوی در بالای یکی از بلندترین شهرهای جهان، قله مخروطی شکل «کرو ریکو» به نام کوه غنی قرار دارد. این نام به دلیل مقادیر عظیم نقره موجود در آن به این کوه داده شده است. اسپانیایی ها فکر می کردند کل کوه از سنگ معدن نقره ساخته شده است. در سال ۱۵۴۵ یک شهر معدنی کوچک در پای این کوه به وجود آمد و حدود ۳ میلیون نفر از مردم بومی مجبور بودند در این معادن کار کنند و صدها هزار نفر تلف شدند یا از کار زیاد، گرسنگی و بیماری کشته شدند.
 
حدود پنج قرن بعد، به نظر می رسد شرایط کمی تغییر کرده است. ده ها مرد و پسرجوان هنوز در این معادن از فروریختن غارها می میرند. قرن ها استخراج و هزاران سوراخی که در این کوه به وجود آمده آن را ناپایدار کرده و این خطر جدی وجود دارد که کل پایین بیاید. گفته می شود حدود ۸ میلیون نفر از قرن ۱۶ تا به حال در کرو ریکو مرده اند. هرجند تعیین تعداد دقیق افرادی که در این کوه جان خود را از دست داده اند مشکل است اما بدون شک رقم بزرگی است و به همین دلیل لقب «کوهی که آدم می خورد» را به آن داده اند. درحالیکه بسیاری در اثر حوادث جان خود را از دست می دادند، بیشترین تلفات از بیماری سیلیکوزیس، یک بیماری ریوی ناشی از تنفس گرد و غبار جانشان را از دست می دادند. این بیماری علائم مزمن برونشیت، تب، درد قفسه سینه، کاهش وزن، ضعف و در نهایت مرگ به دنبال دارد. تعداد بسیار کمی تا ۴۰ سالگی زنده می مانند و تقریبا ۱۴ زن در هر ماه بیوه می شوند.
 


منبع: عصرایران

پیدا شدن فسیل موجود غول‌پیکر دریایی در روسیه

پلیوسورها در حدود ۱۳۵ میلیون سال قبل می‌زیسته‌اند، یعنی پس از یک رخداد انقراض بزرگ در ۱۴۵ میلیون سال پیش اما این موجودات، مدت‌ها قبل از انقراض گسترده دایناسورها در ۶۶ میلیون سال پیش از بین رفتند.

تابناک باتو – فسیلی از یک گونه‌ی ناشناخته‌ی خزنده‌ی آبزی با جثه‌ای به اندازه‌ی یک اتوبوس توسط دانشمندان در روسیه کشف شده است.

این جانور عظیم الجثه، گونه‌ای از پلیوسور می‌باشد که دارای سری به طول حدود ۱٫۵ متر است. بیشتر سر این جانور را ساختاری شبیه به یک منقار بلند و باریک تشکیل می‌دهد. این ساختار، چیزی شبیه به دلفین‌های رودخانه‌ای امروزی است.

این فسیل در سال ۲۰۰۲ میلادی در سواحل رود ولگا در نزدیکی شهر اولیانوفسک روسیه پیدا شده بود اما به تازگی به عنوان یک گونه‌ی جدید شناسایی شده است. این جانور به نام «Luskhan itilensis» نامگذاری شده که به معنای «روح حاکم ولگا» است.

پیدا شدن فسیل موجود غول‌پیکر دریایی در روسیه

پلیوسورها متعلق به خانواده‌ی پلسیوسورها هستند که در حقیقت، دایناسور نبوده‌اند اما در زمان دایناسورها و در دوره‌ی ژوراسیک در میان درندگان مشهور و قدرتمند ماقبل تاریخ، زندگی می‌کرده‌اند. این موجودات، شکل بدنی غیر معمولی داشتند. پلیوسورها دارای چهار باله، یک نیم تنه‌ی سفت و گردنی در اندازه‌های مختلف بودند.

باریکی منقار یا نوک این گونه‌ی جدید، درک دانشمندان را نسبت به سیر تکاملی پلیوسورها تغییر می‌دهد. دکتر والنتین فیشر (Valentin Fischer)، مدرس دانشگاه لی‌یژ (Liège) بلژیک و نویسنده‌ی اصلی مقاله‌ای در این مورد در مجله‌ی «کارنت بیولوژی» (Current Biology) گفت: «این یک ویژگی چشمگیر و قابل توجه است، همانطور که بررسی‌ها نشان می‌دهند، پلیوسورها در شرایط اقلیمی وسیع‌تری از آنچه که قبلاً فرض می‌شد، سکونت داشتند.»

پلیوسورها در حدود ۱۳۵ میلیون سال قبل می‌زیسته‌اند، یعنی پس از یک رخداد انقراض بزرگ در ۱۴۵ میلیون سال پیش اما این موجودات، مدت‌ها قبل از انقراض گسترده دایناسورها در ۶۶ میلیون سال پیش از بین رفتند.

این گونه‌ی جدید، بزرگترین پلیوسور در میان سایر پلیوسورها نبود. فسیلی از یک پلیوساروس کِوانی (Pliosaurus kevani) که سری به طول دو متر داشت، توسط یک صاحب رستوران به نام کوان شیهان (Kevan Sheehan) در پای یک صخره در ساحل ژوارسیکی دورست (Dorset) به تدریج از زیر خاک بیرون آورده شده بود و در سال ۲۰۰۹ میلادی رونمایی شد. حدس زده می‌شود که طول کامل این حیوان حدود ۱۵ متر بوده است.

پلیوسور دیگری نیز در سال ۲۰۰۸ میلادی در جزیره شمالگان سوالبارد (Svalbard) یافت شد. برآورد می‌شد که آرواره‌های این حیوان بتوانند فشاری حدود ۱۵ هزار کیوگرم در هر ۲٫۵ سانتی‌متر را وارد کنند. این نیرو برابر با ۱۱ برابر قدرت آرواره‌های تیرانوسوروس رکس (Tyrannosaurus rex) و ۱۳ برابر نیروی حاصل از گاز گرفتن یک کروکودیل امروزی است.


منبع: عصرایران

خیابانی که در آن مرغ مثل طلاست…!

مرغ‌ها طاقباز روی هم تلنبار شده‌اند و ماهی‌ها با صورت‌های خیس روی یخ به پهلو افتاده‌اند. با چشمانی سیاه، درشت و خیره به خیابان. بی‌آن‌که بدانند کمی آن‌طرف‌تر ساطور دسته قهوه‌ای برای تکه‌تکه‌کردن‌شان لحظه‌شماری می‌کند.

در چشم برهم‌زدنی مرغ‌ها چند شقه می‌شوند و سر می‌خورند روی ریل وسط مغازه، بی‌کتف و بی‌گردن. کارگران با پیشبندهای سفید چرمی که دیگر طرحی از خون گرفته، ایستاده‌اند و آن‌ها را کیسه می‌کنند. یکی از همین کارگر‌ها چکمه‌اش را بالا می‌کشد، چکمه‌های سفید با پاشنه‌های زرد. راه که می‌رود پوست مرغ و فلس ماهی زیر چکمه‌هایش می‌لغزد. دیس‌های فلزی را یکی پس از دیگری در یخچال می‌گذارد، یک دیس پر از دل‌وجگر و دیس دیگر پای مرغ‌هایی که انگار به شیشه چنگ می‌اندازند.

این‌جا راسته مرغ‌فروش‌هاست. ١۵ مغازه در خیابان فخرآباد تهران که به قدر چند آجر لب پر شده با هم فاصله دارند و خیلی که دور از هم باشند ١۵ – ١٠ سنگفرش جلوتر یا عقب‌تر. از ٢٠٠ قدم بالاتر از خیابان قائن شروع می‌شوند، نبش کوچه مُشکی. آفتاب به میانه روز نرسیده، می‌آیند و از ساعت ١٠ صبح کرکره‌های‌شان را بالا می‌زنند و بعد روز دیگری در این خیابان که حالا مردم به نشانه اعتراض به آن می‌گویند محله «مرغی‌ها» آغاز می‌شود…

 محله مرغی‌ها

۶٠ سالی از آن روز‌ها می‌گذرد، از روزی که یکی از همین مرغ‌فروش‌ها، بدون مغازه و دست‌تنها، مرغ‌های زنده را کت‌بسته در یک سینی روی سرش می‌آورد و می‌فروخت. کار و بارش که گرفت، نخستین مرغ‌فروشی محله را به راه انداخت. حالا او در این محله دو مغازه بزرگ مرغ‌فروشی دارد و هم‌صنفانش روی سرش قسم می‌خورند. پس از او مرغ‌فروشان دیگر هم یکی‌یکی آمدند و هر کدام مغازه‌ای گرفتند و این‌جا شد بورس مرغ‌فروش‌ها: «تا ١۵ – ١٠ سال پیش این مغازه‌ها کاربری دیگه‌ای داشتن و این‌جا هنوز محلیت داشت، اما حالا چی؟ یا تعطیل‌شدن یا از کسب افتادن و همه شدن مرغی!»

این‌ها را پیرمرد ریزنقشی می‌گوید با یک عصای چوبی در دست و عینک گرد کائوچویی برچشم. او سال‌ها در خیابان فخرآباد ساکن بوده و هنوز روزهای سبز این خیابان از یادش نرفته و در پس حرف‌هایش هنوز غصه آن روز‌ها را می‌خورد.

قدیمی‌تر‌ها آن روز‌ها را بهتر به یاد دارند، روزگاری را که فخرآباد کوچه باغی بود و صدای نهرهایش زبانزد همه، اما حالا سهم مردم این محل فقط ترافیک است و صدای بوق و تق‌و‌تق شقه‌شدن مرغ، ماهی و گوشت زیر ساطور که به تکرار در گوش خیابان می‌پیچد.

بورس مرغی‌ها این‌جا، اما دل‌خوشی برای ساکنان محله نگذاشته و مرغ‌ها پای مهمانان ناخوانده دیگری را هم به این خیابان بازکرده‌اند: موش‌ها! که در اقصی نقاط فخرآباد و کوچه‌هایش درحال رفت‌وآمدند: «مغازه‌های‌شان با خانه‌های ما دیواربه‌دیواره. کاشکی برن، خسته شدیم از بوی مرغ و مسابقه موش‌ها. این‌جا موش‌ها از گربه‌ها بزرگتر شدند و از ما هم تندتر راه می‌روند و می‌دوند! باور نمی‌کنید؟»

«مرضیه» زن مسنی است، همان‌طور که این جمله را می‌گوید چند قلم میوه را در چرخ‌دستی کوچکی دنبال خودش می‌کشد. چند مغازه آن طرف‌تر، «زهره» برای خرید مرغ آمده. او هم از این وضع گله دارد: «هر محله یک مرغ‌فروشی هم داشته باشد کافیه. ما که از همه این مغازه‌ها خرید نمی‌کنیم. از محله‌های دیگه میان برای خرید. این همه مرغ‌فروشی! خیلی زیادن، مجبوریم برای خریدهای دیگه چند محله را بالاوپایین کنیم، بعدش هم یک‌ساعت در ترافیک بمونیم، چون این‌جا فقط مرغ است و سطل‌های تلنبارشده از آشغال.»

برخلاف نظر مردم، کاسبان معتقدند حضورشان هیچ مشکلی که ندارد هیچ، به نفع مشتری‎‌ها هم هست: «این‌جا به خاطر رقابت قیمت‌ها را می‌شکنند، این‌که به نفع مردمه!» این را مرتضی می‌گوید که هشت‌سال پیش از شهرستان به تهران آمده و از همان موقع مرغ‌فروش است. دو‌سال پیش مغازه‌ای در مولوی داشته، اما وقتی خبردار شده بازار این‌جا بهتر است، آمده و یک باب مغازه ١٢ متری را اجاره کرده و ماهی ٢ میلیون تومان می‌دهد برای اجاره‌اش. کف مغازه را باشلنگ آب می‌گیرد تا تکه‌های چربی را از روی زمین بشورد و راهی چاه کند: «مرغ مثل طلاست! یک روز ٣ تومن می‌کشه بالا یه روز ۵٠٠ تومن ازش می‌افته، تازه فقط هم این‌جا بورس نیست، آریاشهر و شوش و نزدیک خیابان انقلاب هم بورس مرغی‌هاست. ولی خب این‌جا بیشتر برای مردم جاافتاده است. از هرجای شهر میان که بهترین مرغ و ببرن سر سفرشون.» پایش را روی خون‌های خشک‌شده کف مغازه می‌کشد تا سابیده شوند و ردشان از بین برود: «همین امروز همه ٣٠٠ – ٢٠٠ تومان مرغ را گرون‌تر زدند، البته به زمانش هم بستگی داره، ولی محرم و ماه رمضان مرغ گرونه بالاخره اون موقع کار هم سخت‌تره و سرمون خیلی شلوغه و سفارش‌ها هم همه سنگین.»

کمی آن‌طرف‌تر چند نفر سر قیمت مرغ چانه می‌زنند، با همان مرغ‌فروشی که می‌گویند از همه قدیمی‌تر است:

– مرغ امروز چند؟

– ۵۴٠٠ ران، مرغ ۶۴٠٠، ١٠ کیلو بکشم برات؟

-گرونه. فعلا ۵ – ۴ کیلو بهم بده تا بعد.

– رو چشم.

چانه‌های‌شان که سر قیمت تمام‌شده مرغ تمام می‌شود، ساطور را برمی‌دارد مشغول پوست‌کندن و تکه‌کردن مرغ می‌شود. از مرغ‌های آنتی‌بیوتیک یا سبز گرفته تا ماهی و گوشت دشت مغان، گوشت بوقلمون و شتر، این‌جا همه چیز هست، از شیرمرغ تا جان آدمیزاد.

– مرغ سبز چنده؟

– ٩ تا ١١ هزار تومن…

– حالا واقعا این مرغ‌ها ارگانیک؟

– نه خانم، کل مغازه‌های ایرانم بچرخی اصلا چیزی به اسم مرغ ارگانیک وجود نداره. مگه واقعا محلی باشه که اونم به این مفتی‌ها نمی‌فروشن. این مرغ‌هایی که به اسم ارگانیک می‌فروشند همون مرغ‌های بدون آنتی‌بیوتیکه. اگه مرغ واقعا ارگانیک باشه هیچ ماده غیرطبیعی، شیمیایی و افزودنی دیگه‌ای نباید بخوره، حتی غذاشون باید از زمینی برداشت بشه که سه‌سال هیچ ماده و سموم شیمیایی به خودش ندیده باشه. مرغ ارگانیک نباید انواع آنتی‌بیوتیک‌ها را گرفته باشه. مثل مرغ‌های محلی که طعم و مزه مرغ‌هاشون زمین تا آسمون فرق داره. این مرغدارا ۴۰ روز قبل از کشتار آنتی‌بیوتیک را از زندگی مرغ حذف می‌کنند و بعد اسم مرغ تولیدی‌شان را گذاشتند «مرغ ارگانیک». اما اینا مرغ بدون آنتی‌بیوتیک نه ارگانیک.»

– این دبه‌های آشغال مرغ چیه؟ واقعا می‌فرستید کارخانه‌های سوسیس و کالباس؟

– نه خانم. این‌جا بیشتر مغازه‌ها پول پیش گرفتند که آشغال مرغ‌هاشونو تحویل وانت‌های شب کار بدن. اونا می‌برن برای کارخونه‌های لوازم آرایشی و گریس! بعضی‌ها هم تحویل میدن به کارخونه‌های غذای دام و طیور.»

کمی آن‌طرف‌تر از مغازه، اول خیابان زرین خامه است و از هر دو طرف پارک ممنوع، این‌جا، اما پر است از خودروهایی که دوبله پارک شده‌اند و راننده‌های‌شان رفته‌اند تا مرغ و گوشت بخرند. سه‌راهی خیابان زرین خامه در محله فخرآباد همیشه ترافیک سنگین است. خیابانی که اگرچه فرعی است، اما با وجود مغازه‌های مرغ‌فروشی حالا شده خیابان اصلی. مغازه‌هایی که سر دخل هرکدام‌شان کاغذی قاب گرفته شده و نشانی از پروانه کسب اتحادیه مرغ و ماهی‌فروشان است. پروانه‌ای که تا سال ١٣٨٩ در ضوابط خاص آن نوشته شده بود؛ فاصله صنفی مرغ‌فروشان در خیابان‌های اصلی باید ١٠٠ متر و در محلات، کوچه‌ها و خیابان‌های فرعی ٢٠٠ متر باشد. اما کدام فاصله صنفی؟ چند‌سال است که دیگر این محدودیت صنفی وجود ندارد و چرا؟ و به چه دلیل؟ مشخص نیست. این‌جا نهایت فاصله کاسبان ٢ قدم و چند سنگ‌فرش است. فقط این نیست، در صنف مرغ‌فروشان باید برای دفع فاضلاب از چاه‌های جذبی استفاده کرد. (منظور از چاه جذبی محفظه‌ای است که فاضلاب جامد در آن ذخیره شود، به نحوی که حشرات و حیوانات به آن نزدیک نشوند) آنچه این‌جا فقط در چند مغازه به چشم می‌خورد، درحالی‌که هر کدام‌شان حجم زیادی زباله دارند و دست‌کم روزی ١٠ بار مغازه‌های‌شان را می‌شویند و پوست‌های مرغ و ته‌مانده‌های ظرف ماهی و چربی‌های جوجه‌کباب را راهی چاه می‌کنند.

در دهه‌های گذشته به صورت نامتوازنی تغییر کاربری‌ها در تهران پیشرفت کرده و این تغییرات باعث حرکت بافت تجاری به داخل بافت مسکونی شده که بورس مرغ‌فروشان خیابان فخرآباد هم نمونه‌ای از همین تغییر کاربری‌هاست. خیابانی که مجموعه ساختمان‌هایش در تاریخ ۲۶ اسفند ۱۳۸۱ با شماره ثبت ۸۰۰۸ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسید، حالا نظرات مختلفی پشت ازبین‌رفتن هویتش دارد. «علیرضا سرحدی»، عضو انجمن صنفی مهندسان صنعت ساختمان درباره این تغییر کاربری‌ها و علل ایجاد بورس در مناطق محلی به «شهروند» گفت: «تایید مجوزهای تغییر کاربری نگران‌کننده‌ترین موضوع این روزهاست، چراکه حالا به هر منطقه‌ای از تهران که سر بزنیم، این تغییر کاربری‌ها به چشم می‌خورد.

 محله مرغی‌ها

این تغییرات ناگهانی و ازبین‌رفتن بافت محلی یک محل به دلیل عدم‌توجه به حق شهروندی است. این طور نیست که اگر یک مغازه به نام کسی است، او بتواند با تغییر کاربری باعث ازبین‌بردن هویت آن محل شود. درواقع مالکان در هر محله نسبت به شهروندان ساکن در آن محل مسئولیت دارند. در غیر این صورت علاوه‌بر پایمال‌شدن حق شهروندی ساکنان، مشکلات دیگری هم به وجود می‌آید. وقتی منطقه‌ای بورس می‌شود، جدا از مشکلاتی مثل ترافیک و آلودگی محیطی، آسیب‌های جدی به فعالیت‌ها و کاسبی‌های خرد هم وارد شده و کارشان به نوعی کساد می‌شود. کم نیستند افرادی که واسطه می‌شوند تا ملکی مسکونی به تجاری تغییر پیدا کند یا مغازه‌ای بدون در نظر گرفتن استانداردهای لازم تغییر کاربری دهد و این نوع تغییر کاربری و فروش تراکم‌ها و.. که هیچ استانداردی در آن‌ها رعایت نمی‌شود، به نوعی فروش قانون به حساب می‌آید.»

سرحدی، افزایش هر روزه و تکرار این تجربه و تغییر‌ها در زندگی روزمره و ساختار اجتماعی شهر را نگران‌کننده می‌داند: «قطعا این میزان از تغییر در شهر و تبدیل‌شدن خیابان‌های مختلف تهران به بورس، باعث حس ناخوشایند مردم به هر منطقه و محله‌ای می‌شود و این فعالیت‌ها به همان میزان که نارضایتی اجتماعی را افزایش می‌دهد، به همان اندازه هم باعث مهاجرت‌های محلی خواهد شد. مسأله مهم این است که وقتی تعدادی شهروند در محله‌ای زندگی می‌کنند، چطور می‌توان به آن‌ها گفت: ارتباطی ندارد که مغازه‌ها یکی‌یکی از بین می‌روند، این کار هویت محله را ازهم‌پاشیده است و محله فقط به تعدادی مرغ‌فروشی تبدیل شده است.»

درحالی که او از اهمیت زندگی اجتماعی محله و حفظ هویت محله‌ای می‌گوید، «صلاح‌الدین قادری»، جامعه‌شناس با نظری متفاوت از سرحدی معتقد است که «مرغ‌فروش‌ها نه بورسی به راه انداخته‌اند و نه آسیبی به محله وارد می‌کنند، بلکه وجود این تعداد مغازه در یک محله به دلیل عرضه و تقاضای بازار است. این موضوع یک پدیده طبیعی است که در همه‌جای جهان اتفاق می‌افتد. من فکر می‌کنم چه‌بسا بعضی از همین بورس‌ها باعث افزایش سکونت در محله‌ای می‌شوند. درواقع علت ظهور بورس این است که آن شغل پس‌زمینه فعالیت اجتماعی را در محله داشته و علاوه‌بر آن بازار فروش را به دست گرفته است که این بورس‌ها بدون هیچ آسیبی حتی دسترسی به یک کالا و تنوع سبد کالا را افزایش می‌دهند.»

در ادامه این تغییرات، سرحدی که نظری مخالف قادری دارد درباره این‌که به چه اندازه این تغییرات و ایجاد بورس در جهان متداول است، چنین می‌گوید: «وقتی چنین آسیب‌هایی در محله زیاد می‌شود، دیگر به چشم ساکنان هم نمی‌آید. وقتی توجهی به اظهارنظرهای شهروندی نمی‌شود و برنامه برای اجرای آن نیست، حتی ساکنان هم تا فروپاشی کامل محله از این آسیب، آن را لمس نمی‌کنند و بعد از نابودشدن بافت محلی متوجه خلع آن می‌شوند. وقتی در سطح جهانی به این موضوع نگاه کنیم، به هیچ عنوان چنین مشکلاتی وجود ندارد، چراکه به نارضایتی‌های اجتماعی اهمیت داده می‌شود. همان‌طور که بار‌ها اتفاق افتاده است، اگر مردم کشوری اروپایی از تغییر کاربری محلی مثلا پارک نارضایتی داشته‌اند، به نارضایتی‌شان رسیدگی و به نوعی موضوع حل شده است.»

آن‌طرف خیابان روبه‌روی یک شیرینی‌فروشی برای خرید مرغ صف بسته‌اند، دو نفر پشت دخل و چهارنفر کارگر. کوچکترین‌شان عباس است. به چهره‌اش نمی‌خورد بیست و دو سه‌سال را رد کرده باشد. قدش کوتاه است و موهای قهوه‌ای را فرق وسط باز کرده، لهجه‌اش می‌گوید افغان است. پیشبندهای‌شان کمی متفاوت از پیشبندهای مغازه‌های دیگر است. پیشبند و چکمه‌های قرمز و مشکی. یک چاقو از ردیف ١٠ چاقوی نارنجی‌اش از روی دیوار برمی‌دارد و می‌افتد به جان پوست ١٠ مرغی که چند دقیقه پیش سفارش گرفته است. لبخند از روی صورتش کنار نمی‌رود و می‌گوید با آقا محسن حرف بزن. خبره‌تر از همه ماهاس. ٣٠ ساله که کارش همینه.
آقا محسن ۵۶ ساله است و خیلی دلش نمی‌خواهد حرفی بزند و یک کلمه در جواب سوال‌ها بیشتر ندارد. خجالتی است.

چندساله در مرغ‌فروشی کار می‌کنی؟

– ٣٠ سال.

چرا ٣٠ ساله در این کار موندی؟

– فقر.

عباس که کم‌حرفی آقا محسن را می‌بیند با همان لبخند دایمش می‌گوید: دِ آقا محسن حرف بزن دگ.

– خودت کار و کاسبی نداری؟

– نه.

– چرا؟

به خاطر پول. شکر خدا راضی‌ام به همین که روزی دارم و پولی میاد و میره.

وقتی کمی در گرفتن جواب‌ها سمج می‌شوم، می‌گوید: «سال‌هاست کارم همین است و مرغ و ماهی تمیز می‌کنم، بعد این همه‌سال حقوق ثابتم یک‌میلیون و ٨٠٠ هزار تومان است. اگر محرم و فاطمیه و اضافه‌کاری هم وایسم می‌کنه نهایتا دو دوونیم.» در تمیزکردن ماهی خبره است و با چند حرکت هم پولک‌هایش را می‌زند و هم تیغ‌هایش را در می‌آورد، می‌رود سراغ سفارش بعدی.

در کنار شتاب صدای ساطور روی سنگ‌های سفید این مغازه‌ها، هنوز چند مغازه از قبل باقی مانده، از آن زمانی که هنوز این محله شبیه خودش بود. شیرینی‌فروشی، لوازم‌التحریری، مغازه لبنیاتی و یک سوپرمارکت که هنوز تصمیم نگرفته‌اند قفسه‌های مغازه‌شان را با مرغ و دل‌وجگر پر کنند و آن‌ها هم مثل ساکنان حرف‌ها و گله‌هایی دارند از حضور مهمانان ناخوانده که موش‌ها هستند. یکی‌شان می‌گوید: «لطفا در را ببندید. موش میاد! همین چند روز پیش صبح که آمدم مغازه را باز کنم، یک موش از کرکره رفته بود بالا و روی پلکانی کرکره نشسته بود، سم؟ نه بابا جان سم هم چاره نمی‌کنه! یکی دو روز میرن، اما بعد باز سروکله‌شون پیدا می‌شه.»

سم‌ها اثر کنند یا نه، در محله فخرآباد تهران، مردم مغازه‌های قدیمی را هر روز حاضر و غایب می‌کنند، از ترس این‌که مبادا صبح که بیدار شدند یک مرغ‌فروشی دیگر به بقیه مرغی‌ها اضافه شده باشد. زندگی روزمره در محله فخرآباد این روز‌ها پر از نگاه‌های پر از ملامت و سرزنش همسایگانی است که وقتی از کنار مرغ‌فروشی‌ها رد می‌شوند، چشمان‌شان تنگ و نگاه‌های‌شان پر از اعتراض می‌شود، اعتراضی که هر روز در میانه این خیابان دیده می‌شود، اما آن‌جا که باید شنیده نمی‌شود.


منبع: برترینها

شگفتی‌های اختتامیه جشنواره کن ۲۰۱۷

: هفتادمین دوره جشنواره فیلم کن دیشب با معرفی برندگان این دوره به کار خود خاتمه داد که به همین بهانه مروری بر حاشیه‌ها و شگفتی‌های آن داریم.

شگفتی‌های اختتامیه جشنواره کن 2017

به نقل از گاردین، همه جوایز کن شب پیش برندگان خود را شناختند و کارگردان سوئدی با طنزی درباره هنر جهانی جایزه اصلی کن را به خانه برد.

چه اتفاقی برای نتفلیکس افتاد؟

نتفلیکس در این دوره از جشنواره کن حسابی سروصدا کرد و چند روزی بیشتر خبرها را به خود اختصاص داد با این حال با دست خالی جشنواره را ترک کرد و نه «اوکجا» و نه «داستان‌های میروویتس» جایزه مهمی دریافت نکردند.

شگفتی‌های اختتامیه جشنواره کن 2017 
شاید دلیل اصلی این امر این بود که پدرو آلمادوار رییس هیات داوران این دوره جشنواره از همان کنفرانس مطبوعاتی روز اول به حضور این غول آنلاین در جشنواره معترض بود. به هر حال بودن یا نبودن نتفلیکس در جشنواره دوره بعد می‌تواند جالب باشد، چون قوانین جدید برای سال ۲۰۱۸ وضع شده که حضور این کمپانی بزرگ را با محدودیت بیشتری روبه‌رو می سازد.

یک شادی تمام عیار، یک بازیگر پرکار

نکته جالب دیگر در این دوره برنده شدن «میدان» (یا شاید «مریع») در این مراسم بود. در حالی که کارگردان سوئدی شادی خود را به تمامی روی صحنه ابراز کرد، الیزابت ماس بازیگر این فیلم سالی شلوغ را پشت سر گذاشت. او اکنون بازیگر سریال «داستان ندیمه» است و در این حال در سریال دیگری با عنوان ‌«بالای دریا» نیز بازی کرده که اواخر امسال روی آنتن می رود.

ویل اسمیت و عشقش به «قمر مشتری»

ویل اسمیت بازیگر مشهور هالیوودی که امسال برای نخستین بار از اعضای گروه داوری جشنواره کن بود، از ستاره‌های جشنواره بود. او گفت واقعا عاشق فیلم «قمر مشتری» شده که ساخته کورنل موندروزکو و فیلمی فانتزی درباره پناهنده‌ای است که می‌تواند پرواز کند.

اسمیت گفت: فکر می‌کنم این فیلم فوق‌العاده بود. می‌توانم آن را بارها و بارها ببینم. او در پاسخ به این سوال که چرا این فیلم برنده نشد گفت: دموکراسی همین است دیگر!

رکوردی برای سوفیا کاپولا

شکست سوفیا کاپولا یا لین رمزی برای بردن جایزه اصلی به این معنی است که تاکنون جین کمپیون همچنان تنها زنی است که موفق شده نخل طلا را در هفتاد دوره این جشنواره از آن خود کند.

شگفتی‌های اختتامیه جشنواره کن 2017 
با این حال سوفیا کاپولا در حالی جایزه کارگردانی را برد که نام خود را به عنوان دومین زن کارگردان برنده در این بخش، در تاریخ این جشنواره ثبت کرد.

اظهارنظرهای آنلاین

با معرفی فیلم «میدان» به عنوان برنده نخل طلا موجی از اظهارنظرها در فضای مجازی به راه افتاد اما بیشتر این نظرات با پذیرش این انتخاب همراه بود. هر چند خیلی‌ها هم ضمن تایید فیلم معتقد بودند فیلم می‌توانست کمی بیشتر تدوین شود چراکه این فیلم ۲ ساعت و۲۰ دقیقه است.

پیتر بردشاو منتقد گاردین درباره این فیلم نوشته است: اوستلوند شاید از روی اندرسون یا شاید از لارس فون‌تریه الهام گرفته باشد. کمی از روح بونوئل را هم می‌توان در این اثر دید. اما اوستلوند در اصل امضای خودش را پای این اثر گذاشته است. این فیلم یک اثر سینمایی حسابی است.

کیدمن برنده بزرگ امسال

شگفتی‌های اختتامیه جشنواره کن 2017

نیکول کیدمن که امسال با سه فیلم سینمایی و یک سریال در جشنواره فیلم کن حضور داشت، پیش از رسیدن به روز اختتامیه راهی آمریکا شد و در این مراسم ویل اسمیت به نمایندگی از وی جایزه‌اش را که با عنوان جایزه هفتادمین سال کن نامیده شد، دریافت کرد. او با شوخی و طنز این جایزه را گرفت.

یک سورپرایز بزرگ: اهدای جایزه فیلمنامه به دو فیلم

شگفتی‌های اختتامیه جشنواره کن 2017

هنگام اعلام نام برنده جایزه فیلمنامه (که سال پیش به اصغر فرهادی رسید) پدرو آلمادوار اعلام کرد این از شگفتی‌های امسال است که دو فیلم با هم به عنوان برنده جایزه فیلمنامه انتخاب شده‌اند. «کشتن یک گوزن مقدس» نوشته یورگوس لانتیموس و افیتیمیس فیلیپو و «تو هرگز واقعا اینجا نبودی» ساخته لین رمزی به صورت مشترک این جایزه را دریافت کردند.

سخنان افتتاحیه مراسم

مراسم دیشب با سخنان مونیکا بلوچی آغاز شد. او فهرست بسیار بلندی از کارگردان‌های محبوب کن را در طول هفتاد سال برگزاری اش اعلام کرد.


منبع: برترینها

برجی که توسط کلاغها حفاظت می شود

برترین ها: برج تاریخی لندن در ساحل شمالی رودخانه تیمز قرن هاست که توسط کلاغ ها محافظت می شود. با این پرندگان به شکل سلطنتی رفتار می شود، خدمتکاران به طور منظم به آن ها گوشت می دهند و سلامت آن ها به دقت کنترل می شود. اما آن ها هرگز اجازه ندارند زمین برج را ترک کنند زیرا اعتقاد بر این است که اگر کلاغ ها بروند، تاج و تخت و برج سقوط خواهد کرد.

کلاغ های وحشی قرن هاست که در این برج زندگی می کنند. طبق افسانه های محلی، کلاغ ها اولین بار از بوی جنازه دشمنانی جذب این برج شدند که در آن اعدام شدند. عمل نگهداری پرندگان برای حفاظت از پادشاهی به زمان شاه چارلز دوم برمی گردد که از سال ۱۶۶۰ تا ۸۵ حکومت کرد. بااین حال باتوجه به گفته های مورخ جف پارنل، کلاغ های اسیر در برج قبل از سال ۱۸۰۰ نبوده اند و احتمالا حیوانات خانگی کارکنان به شمار می رفتند. هرکدام از این افسانه ها که درست باشد، در این برج، آن ها افسانه ها را بسیار جدی گرفته اند.

بال این کلاغ ها کوتاه می شود و قادر به پرواز نیستند اما در یک کاخ سلطنتی زندگی می کنند و منتظر خدمتکاران می مانند و درست مثل اعضای خانواده سلطنتی با آن ها رفتار می شود. به آن ها میوه تازه، پنیر، تخم مرغ آب پز و گوشت تازه و همچنین ویتامین و سایر مکمل های غذایی داده می شود. درحالیکه بسیاری از این پرندگان رفتار خوبی از خود نشان می دهند، گاهی یک کلاغ ممکن است رفتار ناشایست داشته باشد یا ساکنان برج را ناراحت کند و حذف شود، چنان که برای جورج کلاغ سیاه اتفاق افتاد که آنتن تلویزیون برج را خراب کرد و در نتیجه انتصاب خود را از دست داد.

برجی که توسط کلاغها حفاظت می شود 


منبع: برترنها

پاراگراف کتاب (۱۲۱)

برترین ها: وقتی خواستم به دنبال معنی کلمه کتاب باشم فکر کردم که کار ساده ­ای را به عهده گرفته ام! اما وقتی دو روز تمام در گوگل کلمه کتاب و کتاب خوانی را جستجو کردم آنهم به امید یافتن چند تعریف مناسب نه تن‌ها هیچ نیافتم، تازه فهمیدم که چقدر مطلب در مورد کتاب و کتابداری کم است. البته من عقیده ندارم که جستجوگر گوگل بدون نقص عمل می‌کند، اما به هر حال یک جستجو­گر قوی و مهم است و می‌بایست مرا در یافتن ۲ یا ۳ تعریف در مورد کتاب کمک می‌کرد؛ اما این که بعد از مدتی جستجو راه به جایی نبردم، به این معنی است که تا چه اندازه کتاب مهجور و تن‌ها مانده است.

راستی چرا؟ چرا در لابه لای حوادث، رخداد‌ها و مناسبت‌های ایام مختلف سال، «کتاب و کتاب خوانی» به اندازه یک ستون از کل روزنامه‌های یک سال ارزش ندارد؟ شاید یکی از دلایلی که آمار کتاب خوانی مردم ما در مقایسه با میانگین جهانی بسیار پایین است، کوتاهی و کم کاری رسانه­‌های ماست. رسانه هایی که در امر آموزش همگانی نقش مهم و مسئولیت بزرگی را بر عهده دارند. کتاب، همان که از کودکی برایمان هدیه‌ای دوست داشتنی بود و یادمان داده اند که بهترین دوست است! اما این کلام تن‌ها در حد یک شعار در ذهن هایمان باقی مانده تا اگر روزی کسی از ما درباره کتاب پرسید جمله‌ای هرچند کوتاه برای گفتن داشته باشیم؛ و واقعیت این است که همه ما در حق این «دوست» کوتاهی کرده ایم، و هرچه می‌گذرد به جای آنکه کوتاهی‌های گذشته‌ی خود را جبران کنیم، بیشتر و بیشتر او را می‌رنجانیم.

ما در اینجا سعی کرده ایم با انتخاب گزیده هایی متفاوت و زیبا از کتاب‌های مختلف آثار نویسندگان بزرگ، شما را با این کتاب‌ها آشنا کرده باشیم، شاید گام کوچکی در جهت آشتی با یار مهربان کودکی مان برداشته باشیم. مثل همیشه ما را با نظراتتان یاری کنید.

****

۱ _. روحم به من پند داد، پس آموخت دوست داشتن آنچه مردم از آن نفرت دارند و آشتی دادن با آنچه به آن کینه می‌ورزند و بر من روشن کرد که عشق امتیازی در عاشق نیست، بلکه در معشوق است و قبل از پند روحم، عشق در من همچون خطی دقیق و سخت میان دو میخ چوبی نزدیک به هم بود؛ اما اینک به هاله‌ای تبدیل شده است که اول آن آخرش است و آخر آن اولش، که همه‌ی موجودات را در برمیگیرد و کم کم بزرگ می‌شود تا همه‌ی آنچه را که موجود خواهد شد در بربگیرد.

اندیشه‌های نو و شگفت | جبران خلیل جبران

پاراگراف کتاب (121) 


۲ _. در قیامت، چون نماز‌ها را بیارند، در ترازو نهند، و روزه‌ها را و صدقه‌ها را همچنین، اما، چون محبت را بیارند، محبت در ترازو نگنجد. پس اصل محبت است. اکنون، چون در خود محبت می‌بینی، آن را بیفزای تا افزون شود؛ چون سرمایه در خود دیدی و آن طلب است، آن را به طلب بیفزای، که فی الحرکات برکات و اگر نیفزایی، سرمایه از تو برود. کم از زمین نیستی، زمین را به حرکات و گردانیدن به بیل دگرگون می‌گردانند و نبات می‌دهد؛ و، چون ترک کنند، سخت می‌شود. پس، چون در خود طلب دیدی، می‌آی و می‌رو و مگو که در این رفتن چه فایده. تو می‌رو، فایده خود ظاهر گردد. رفتن مردی سوی دکان فایده اش جز عرض حاجت نیست، حق تعالی روزی می‌دهد؛ که اگر به خانه بنشیند آن دعوی استغناست، روزی فرو نیاید.

در صحبت مولانا | حسین الهی قمشه‌ای

پاراگراف کتاب (121) 


۳ _. فلسفه باید ایجاد گرما و حرکت نماید، باید تاثیرگذار باشد و بر به شدن وضعیت بشر یاری رسان باشد. سقراط باید در آدم “حل” شود، تا انسانی همانند مارکوس ارلئوس پدید آید، به گفته‌ای دیگر، از وجود انسان نیکخو، انسان خردپیشه برآید و “بهشت موعود” بدل به “مدرسه” شود. دانش باید توام با راستی و همراهی باشد. لذت بردن چه هدف حقیر و بی ارزشی است. در اندیشه کردن است که روح آدمی به پیروزی دست می‌یازد. رسالت واقعی فلسفه در آن است که اندیشیدن را برای رفع تشنگی انسان به حرکت درآورد، معرفت الهی را همانند اکسیر به دست همه ابنای بشر رساند، وجدان هر آدمی را برانگیخته کند، عشق به دانش را در جان و دل همه بنشاند و وجدان و علم را در کنار هم بنهد. اخلاق به خودی خود چیزی نیست و شکوفایی حقایق اندیشه و مداقه باید ختم به عمل شود؛ بنابراین کمال مطلوب انسان به مرحله عمل رسیدن است، آن هم به شکلی که روح بتواند در آن فضا تنفس کند، آن را فهمیده و مزه اش را بچشد. چنین غایت مطلوبی است که محق بگوید: این را بگیرید، این گوشت من و خون من است. عقل و خرد آیینی مقدس است. تن‌ها در آن صورت می‌توان گفت که بیهوده و بی نتیجه نبوده و باعث پیوستگی و یکی شدن آحاد بشری می‌شود. دراین حال فلسفه، صفت “الهی” می‌یابد.

بینوایان | ویکتور هوگو

پاراگراف کتاب (121) 


۴ _. در جهان بینی اساطیری، اگر رشته‌ی عمر کسی را ظالمانه پاره کنند بی گمان به شکلی دیگر باز می‌آید و زندگی را از سر می‌گیرد. سیاوش هم کشته می‌شود، اما خونش که بر خاک می‌ریزد نیست نمی‌شود. مرگ و نیستی از هم بیگانه اند. مرگ سیاوش را می‌کشد، اما نیست نمی‌کند، زیرا او جاوید است. مرگ تن‌ها چگونگی بودن را دگرگون می‌کند، اما با ذات آن کاری نمی‌تواند بکند.

سوگ سیاوش | شاهرخ مسکوب

پاراگراف کتاب (121) 


۵ _. هرچه قدر هم که با نام هایی چون: فرهنگ، شخصیت روان یا چیزهای دیگر، از زن‌ها خواسته شود که این طور یا آن طور لباس بپوشند و رفتار کنند هر چه قدر هم که دیگران بخواهند به کمک چندین مراقب و نگهبان نادان تمام زن‌ها را، فارغ از بعد تمام انسانی آنها، چون یک گله نگه دارند صرف نظر از این که برای سرکوبِ زندگیِ پر روح این جنس لطیف از چه فشارهایی استفاده می‌شود.

هیچ یک از این‌ها نمی‌تواند این حقیقت را تغییر دهد که زن همانی است که هست. لطیف، ولی در عین حال پرقدرت! آن قدر پر قدرت که هیچ اجباری را نپذیرد.

زنانی که با گرگ‌ها می‌دوند | کلاریسا پینکولا استس

پاراگراف کتاب (121) 


۶ _. شعور موهبت بزرگی است. گنجینه گرانبهایی مانند خودِ زندگی.

انسان به شعور از موجودات دیگر متمایز می‌شود. اما این شعور به بهای گزافی به دست می‌آید: جراحت مرگبار.

هستی ما تا ابد تحت الشعاع دانستن این نکته است که می‌بالیم و به اوج شکوفایی می‌رسیم و روزی ناگزیر پژمرده می‌شویم و می‌میریم.

خیره به خورشید نگریستن | اروین د. یالوم

پاراگراف کتاب (121) 


۷ _. بدبخت را می‌گفت: کسی است که از ریسک کردن بترسد، شاید هیچ وقت افسرده و غمگین نشود، ولی هرگز به عرفان زندگی نخواهد رسید و هرگز هم «لذّت رنج» کسی را که در جستجوی امیال و آرزوهایش بوده، نخواهد چشید…. وقتی نگاهی به گذشته خود دارد صدای قلبش را خواهد شنید، چه کرده ای، معجزه هائی را که هر روز، خداوند در سرزمین زندگانیت کاشت؟

چه کرده ای، استعداد و لیاقت هایی را که خداوند به تو ارزانی داشت؟

آیا همه و همه را در عمق جُبن و نادانی هایت ر‌ها کرده و مدفون ساختی؟

اگر چنین است، محققا زندگی را باخته‌ای و از دست داده ای.

بدبخت کسی است که این کلام را می‌شنود و به معجزه‌ی «لحظات» ایمان می‌آورد در صورتی که «لحظه»‌ی سحرانگیز مدت زمانی است که: گذشته است.

کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریه کردم | پائولو کوئیلو

پاراگراف کتاب (121) 


۸ _. ایده‌ی مبارزه طبقاتی میتواند موجب کج فهمی شود: مبارزه طبقاتی مبارزه‌ای بر سر قدرت نیست که درصدد پاسخ گویی به این پرسش باشد که چه کسی پیروز خواهد شد و چه کسی بازنده؟ و نیز اشاره به جنگی نیست که بنا باشد نتیجه اش برای برنده خوب باشد و برای بازنده بد. این گونه اندیشیدن یعنی واقعیت‌ها را رمانتیکی و مبهم جلوه دادن؛ زیرا بورژوازی چه در این جنگ پیروز شود، چه ببازد، توسط تضاد درونی و مرگبار پیشرفت محکوم به فناست.

خیابان یکطرفه | والتر بنیامین

پاراگراف کتاب (121) 


۹ _. روزی میرسد که نسبت به همه چیز بی تفاوت می‌شوی. نه از بدگویی‌های دیگران می‌رنجی و نه دلخوش به حرف‌های عاشقانه‌ی اطرافت؛ به آن روز می‌گویند: «پیری»

آن روز، ممکن است برای برخی پس از سی سال از اولین روزی که پا به این دنیا گذاشته اند؛ فرا برسد و برای برخی پس از هشتاد سال هم هرگز اتفاق نیفتد.

این دیگر به چگونه تا کردن زندگی با انسان‌ها دارد!

سفر به خیر آقای رییس جمهور | گابریل گارسیا مارکز

پاراگراف کتاب (121)


۱۰ _. کاترین: از حرفهای من ناراحت نشو ما هر دو یکی هستیم نباید عمدا بین خودمون سوء تفاهم به وجود بیاریم.
فردریک: چه جوری؟

کاترین: آدمهایی که همدیگر رو دوست دارند مخصوصا بین خودشون سوءتفاهم بوجود میارند و دعوا می‌کنند بعد یهو می‌بینند که دیگه همدیگر رو دوست ندارند.

فردریک: ما دعوا نمی‌کنیم.

کاترین: نباید بکنیم، چون اگر توی این دنیا اتفاقی بین ما بیفته همدیگرو از دست میدیم، اونوقت دست دیگران میفتیم!

وداع با اسلحه | ارنست همینگوی

پاراگراف کتاب (121) 


۱۱ _. سعی کنید زندگی را بدون ثبت وقت تصور کنید.

احتمالا نمی‌توانید. شما سال، روزهای هفته را می‌شناسید.

با این حال همه در اطراف شما نسبت به ثبت وقت بی توجه اند.

پرنده‌ها دیرشان نمی‌شود. هیچ سگی ساعتش را نگاه نمی‌کند. گوزن‌ها دلواپس فراموش کردن تولد‌ها نیستند. فقط انسان زمان را اندازه می‌گیرد. فقط انسان ساعت را اعلام می‌کند؛ و به همین دلیل، فقط انسان از ترسی فلج کننده رنج می‌برد که هیچ موجود دیگری تحمل نمی‌کند. ترسِ تمام شدن وقت!

وقت نویس | میچ آلبوم

پاراگراف کتاب (121) 


۱۲ _. سکوتِ من، گذشته دارد. به خاطر آن، بار‌ها تشویق شده ام. هفت هشت ساله بودم که می‌دانستم هر بچه‌ای آن را ندارد. سکوتِ من، اولین دارایی ام به حساب می‌آمد.

در طولِ سال هایی که بعد از آن آمد، بار‌ها موردِ تحسینِ زن‌های خانواده مان قرار گرفتم به خاطرِ توداری ام. خیلی زود فهمیدم که به یک صندوقچه می‌مانم با دری کیپ و پُر از راز.

امیر از سکوتِ من کلافه می‌شد. سکوتِ من او را می‌ترساند. کم کم عادت به پرحرفی پیدا کردم، حتی در مواقعی که لازم نبود.

سال‌ها بعد یاد گرفتم که حرف می‌تواند حتی مخفیگاهی بهتر از سکوت باشد.

پرنده من | فریبا وفی

پاراگراف کتاب (121) 


۱۳ _. شخصیت درونی من به گونه‌ای ست که اگر محکوم به مرگ هم بشوم، همچنان آرامش خود را حفظ خواهم کرد و حتی ممکن است شب قبل از اعدام شروع به آموختن زبان چینی کنم، تا در دام احساساتِ مبتذل و عوامانه‌ی خوشبینی و بدبینی نیفتم. شخصیت درونی من این دو احساس را باهم ادغام کرده و از آن‌ها فراتر می‌رود: من یک انسان بدبین هستم بخاطر آگاهی ام، اما خوشبینم بخاطر اراده ام.

نامه‌های زندان | آنتونیو گرامشی

پاراگراف کتاب (121) 


۱۴ _می شود در زمان جلو رفت و دید آینده‌ای هست یا نه و اگر هست آینده چه بلایی قرار است سرآدم بیاورد. می‌شود عقب‌تر رفت، برگشت به گذشته و آنقدر توی هزارتوهاش چرخید که ته همه چیز را درآورد، آن هم برای آدمی که گذشته را انداخته روی دوش و هرجا که می‌رود آن را هم با خود می‌برد. شاید برای همین آدمی مثل من نمی‌توانست و نمی‌تواند با گذشته‌ای روی دوش برود به آینده، آن هم آینده‌ای که مشخص نیست چه بلایی قرار است سرش بیاورد. حتی نمی‌شود ماند توی حال، حالا را می‌گویم، همین دم و بازدمی که می‌آید و میرود، به همین راحتی، یکی متعلق به گذشته و دومی آینده‌ای که خیلی زود به گذشته بدل شده. سنگینی گذشته و ترس از آینده‌ای نامعلوم، هردو سالهاست معنای زمان حال را دگرگون کرده اند.

ابن الوقت | یوسف انصاری

پاراگراف کتاب (121) 


۱۵ _. واقعیت این است که این روز‌ها اگر خانواده‌ای درکار نباشد، بنیاد و مأمنی وجود ندارد که مردم به آن تکیه کنند. از وقتی مریض شده ام، این را بهتر متوجه می‌شوم. اگر حمایت و مهر و عشق خانواده را نداشته باشی، می‌شود گفت که چیز زیادی نداری. عشق موضوع بسیار مهمی است. همان طور که اودن، شاعر بزرگ ما می‌گوید: «یکدیگر را دوست بدارید یا بپوسید.»

سه شنبه‌ها با موری | میچ آلبوم

پاراگراف کتاب (121) 


منبع: برترنها

ناصرالدین شاه یا آرتیست شاه؟!

هفته نامه کرگدن – امید توشه: شاید درباره کارنامه ناصرالدین شاه در سیاست و مملکت داری چند و چون هایی وجود داشته باشد؛ اما او در پرورش هنرمندان و میل به خلق زیبایی، سرآمد سلسله خود بود.

نام ناصرالدین شاه که می آید، بسیاری یاد سرسره کذایی او در عشرت آباد می افتند؛ یا سفرهای پر خرج او به فرنگ را مثال می زنند تا بگویندت شاه شهید در نیم قرن سلطنتش تاجی بر سر ایران نگذاشت. البته حق هم دارند. در زمان او اصلاح طلبانی چون میرزا تقی خان امیرکبیر کشته شدند تا چاپلوسان سلطان صاحبقران، سکه روی سکه بگذارند و در حالی که جهان قرن نوزدهم به سرعت صنعتی می شد، پنجاه سال حکومت قبله عالم، ایران را به توسعه نرساند.

اما ناصرالدین میرزا روی دیگر هم داشت؛ شمایلی که در تاریخ رسمی چندان به چشم نمی آید. او در اندرون و فارغ از امور مملکت داری، طبعی لطیف داشت و در میان سلف خود بیش از همه طبعی شاعرانه داشت. نه تنها شعر می گفت، بلکه خطاطی و نقاشی می کرد و به عنوان پایه گذار عکاسی در ایران؛ قاب هایی هنرمندانه می بست.

ناصرالدین شاه یا آرتیست شاه؟!

دفتر خاطرات داشت و حتی داستانی را هم به او منسوب کرده اند. اهل موسیقی را گرامی می داشت و تعزیه در دوران او رشد بی بدیلی یافت. ناصرالدین شاه هنگامی که جبّه سلطانی را از تن به در می آورد، طبع نازکش گل می کرد و این سو، آن سو روایت شده که گاه آرزو می کرد شاه نبود. شاید در آن لحظات خسته از سنگینی تاج شاهی، دلش می خواسته با یکی از سوگلی ها و گربه اش در یکی از ییلاقات زندگی آرامی می داشته و به ساز دلش گوش می کرده است. کسی چه می داند، شاید اگر شاه نبود، هنرمند خوبی می شد.

در ازدحام کاسه لیس ها

روز ۱۲ اردیبهشت ۱۲۷۵، میرزا رضای کرمانی از اسلحه ای کهنه به سوی صاحب یکی از دیرپاترین سلطنت های ایران شلیک کرد و باعث مرگ ناصرالدین شاهی شد که همچنان با گذشت بیش از ۱۲۰ سال از مرگش، بازخوانی زندگی اش زاویه های تاریک کم ندارد. شاهی که برخی معتقدند خود محصول دربار و نظامی معیوب بود و اگر هر شخص دیگری به جای او شاه می شد، کم و بیش همین روند را طی می کرد.

چنان که می گویند روزی شاه قجر در دوشان تپه گل سرخ زیبایی را می بیند و به سرعت طرحی از آن بر می دارد و بعد از اتمام کارش آن را یک به یک به همراهانش نشان می دهد و نظر می خواهد. اولی می گوید: «قربان خیلی خوب است.» بعدی نگاهی می کند و می گوید: «قبله عالم این طرح عالی است.» سومی اضافه می کند: «این نقاشی حتی از خود گل هم طبیعی تر و زیباتر است.» آخری تملق و چاپلوسی را به نهایت می رساند و می گوید: «حتی عطر و بوی نقاشی قبله عالم از عطر و بوی خود گل بیشتر و فرحناک تر است.»

هنگامی که اطراف شاه خلوت می شود رو به «ژول ریشار» که معلم فرانسه دارالفنون بوده می گوید: «وضع امروز را دیدی؟ من باید با این بی ناموس ها مملکت را اداره کنم.» شاید از همین حکایت بتوان اوضاع روزگار ناصرالدین شاه را در نظر آورد. شاهی مانده در میان درباریان و اشراف متملق که برای چاپلوسی از هم سبقت های نابجا می گرفتند.

با این همه سلطان صاحبقران هم خود کرده قبله عالم شده بود و مصلحی چون امیرکبیر را تاب نیاورد. این تناقض را در بسیاری از امور سلطنت و خلوت ناصرالدین شاه می توان به وفور یافت. طبع هنرپسند شاه اما تا هنگام مرگش از او جدا نشد و هنر در میان عامه مردم رواج نیافت؛ اما هنرمندان ارج و قرب یافتند و هنرمندان درباری اوضاع مناسبی داشتند. اما از اینها مهمتر این بود که ناصرالدین شاه تنها ستایشگر هنر نبود، خودش هم دستی بر آتش هنر داشت.

نقاشی های ناصرالدین جوان

شاه قاجار علاقه وافری به نقاشی داشته و از آثاری که به جا مانده، می توان خرده استعدادی به خصوص در ایام جوانی در طرح و نقاشی های او یافت. گفته اند او نقاشی را از دوران کودکی و نوجوانی آغاز کرده است. «محمد علی کریم زاده» تبریزی در کتاب «احوال و آثار نقاشان قدیم ایران» به شرح حال ناصرالدین شاه تحت عنوان یکی از نقاشان دوره قاجار پرداخته و در بخشی از کتابش آورده است: «در یکی از محاوره های خصوصی امیرکبیر با ناصرالدین شاه قاجار که به منزله بازجویی معلم از شاگرد می باشد، امیر گفت: آقاجان چه می کردی؟ شاه جواب می دهد: مشغول نقاشی بودم. امیر می گوید، کاشکی یک قدری تاریخ گذشتگان می خواندی و عبرت می گرفتی و از آیین جهانداری باخبر می شدی، شعر و نقاشی پس از خستگی دماغ خوب است.»

ناصرالدین شاه؛ آرتیست شاه

دوستعلی خان معیرالممالک نیز تحت عنوان عادات ناصرالدین شاه، راجع به نقاشی های او نقل هایی دارد. از جمله این که «شاه به نقاشی رغبتی بسزا داشت و نقش پردازان را تشویق می نمود. خود نیز دارای قلمی محکم و شیرین بود. شبیه سازی را با مداد سیاه قلم نیک از عهده بر می آمد.»

همین علاقه شاه به نقاشی بود که باعث شد نقاشان برای اولین بار در دربار قجر، جایگاهی محترم پیدا کنند و سرآمد آنها کمال الملک شود. «یاکوب ادوارد پولاک»، پزشک آلمانی، در سفرنامه اش درباره علاقه شاه به نقاشی می نویسد: «خود شاه خوب طراحی می کند، لااقل خیلی بهتر از اغلب هنرمندان دیگر ایرانی.

وی یک نفر را با سمت نقاش باشی در خدمت دارد که اغلب به وی دستور می دهد او را بکشد اما چون حوصله زیاد نشستن و مدل شدن را ندارد، معمولا آن قدر صبر می کند تا نقاشی کشیدن سبیل او به اتمام برساند و بعد خود به تنهایی صورت را کامل کند. به صورت نیم تنه، همیشه مجسمه نیم تنه نیکلای اول را کپی می کند که مورد توجه خاص قرار دارد. یک نقاش روسی دیگر هم که از اهالی قفقاز است به همین صورت در دربار مشغول است.

کمال نقاشی در زمان ناصرالدین شاه

در واقع علاوه بر این که ناصرالدین شاه به هنر نقاشی علاقه مند بود؛ به تاسیس مراکز آموزشی نقاشی و فراهم آوردن تسهیلات لازم برای هنرمندان درباری توجه خاص داشت، ضمن این که خود نیز از این هنر بی بهره نبود. امیرکبیر که از علاقه شاه جوان به نقاشی آگاه بود دستور داد «مجمع الصنایع» را که عمارت بزرگی بود در بازار بنا کنند تا محلی دائمی برای تعلیم و تربیت شاگردان هنرهای مختلف باشد.

میرزا ابوالحسن خان نقاش باشی در سال ۱۲۷۷ از طرف ناصرالدین شاه ملق به «صنیع الملک» شد و پس از آن که هنرستان تعلیم نقاشی تاسیس شد، مقدمات کار را طوری فراهم آورد که ناصرالدین شاه خود شخصا از آن محل بازدید کند. شاه هم به شکل رسمی اجازه افتتاح هنرستان نقاشی و پذیرفتن شاگرد را صادر کرد تا قدم مهمی برای رشد نقاشی در ایران به وجود بیاید. هر چه به عمر سلطان صاحبقران افزوده شد، میلش به هنر اضافه شد و ارتباطش با هنرمندان بهتر و چشمگیرتر شد.

شاید بهترین مثال کمال الملک باشد که در دوره پهلوی اول آزار و اذیت دید، بارها زبان به تحسین ناصرالدین شاه باز کرد و جایی گفته بود: «مردم خیال می کنند چون ناصرالدین شاه به من حقوق و سمت و نشان داده بدو علاقه دارم؛ ولی نه، ناصرالدین شاه بر من حق تربیت داشت؛ هر منظره عالی یا گل زیبا و صورت خوبی می دید کسی را به سراغ من می فرستاد و تا آن منظره، گل یا صورت را به من نشان نمی داد و من از آن طرحی بر نمی داشتم، آرام نمی گرفت و حتی گاه خود با دوربین بالای سر من می ایستاد و کوچک ترین تعلل یا مسامحه مرا گوشزد می کرد و می گفت کمال الملک آن بوته گل را نساختی یا آن قطعه سنگ فراموش شده.»

می گویند وقتی یکی از درباریان دید که شاه سکه های بی حساب پس از نقاشی به کمال ملک می دهد، جرأت کرد و پرسید که این هدر دادن نیست؟ ناصرالدین شاه برآشفت و گفت این که من این تابلو را  را گران می خرم، باعث خواهد شد در آینده گران تر شود و ثروت مملکت بیشتر شود و همچنان که نقاشان ارج می یابند، فردا ایران ده ها کمال الملک خواهد داشت.

ناصرالدین شاه؛ آرتیست شاه

دوره درخشان خوشنویسان در دربار سلطان صاحبقران

در نیم قرن هنردوستی، ناصرالدین شاه باعث شد آثار ارزشمند هنری از جمله در خوشنویسی و خطاطی خلق شود و سلطنت او به یکی از درخشان ترین دوران خوشنویسی ایران مبدل شود. چنان که در اولین سال سلطنتش دستور داد نسخه ای مصور از داستان های هزار و یکشب خلق کنند؛ اثری شش جلدی که کتابتش هفت سال طول کشید و بسیاری آن را یکی از نمونه های درخشان هنر در سلسله قاجار ارزیابی می کنند.

البته ناصرالدین شاه خودش هم سعی می کرد از روی دست استادان زمان از جمله کلهر مشق کند. به این ترتیب دوران سلطنت او به دلیل ظهور خوشنویسان بسیار و تجربه شیوه های نو یکی از درخشان ترین اعصار خوشنویسی ایران به شمار می رود. مهدی صحراگرد در مقاله «ناصرالدین شاه و خوشنویسی» نوشته است: «تشویق و ترغیب به خطاطی از سوی شاه و خط شناسی او که باعث می شد خوشنویسان آثارشان را به بهترین شکل ممکن به وی ارائه کنند، در شکوفایی خوشنویسی در این دوره موثر بود.»

در دربار سلطان صاحبقران همیشه چندین خوشنویس حضور داشتند و ناصرالدین شاه آنان را به لقب هایی چون کاتب السلطان، خوشنویس باشی و اشرف الکتاب مفتخر کرده بود و دربار ناصری محل رفت و آمد خوشنویسان بزرگی همچون میرزای کلهر، میرزا غلامرضا اصفهانی و محمد حسین شیرازی بود.

اولین عکاس بزرگ ایران

زمانی که ولیعهد یازده ساله بود، از ملکه ویکتوریا هدیه ای گرفت که باعث شد ایران یکی از اولین کشورهایی در غرب آسیا باشد که عکاسی در آن تبدیل به هنر می شود. دوربین عکاسی که ملکه بریتانیا برای ناصرالدین فرستاده بود، در ایران ناشناخته بود تا این که موسیو ریشار، مترجم دربار که طرز کار آن را می دانست، از ولیعهد جوان عکاسی کرد. ناصرالدین به سرعت شیفته دوربین و عکاسی شد و این علاقه تا پایان عمر با او باقی ماند. در واقع عکاسی و عکاس های نخستین ایران به گونه ای با نام ناصرالدین شاه پیوند خورده است. در زمان او بود که دوربین به ایران آمد و پادشاه که اهل هنر بود عاشق عکس گرفتن شد و مرور عکس های او نشان می دهد که عکاس قابل و هنرمندی نیز بوده است.

آن زمان ابزار عکاسی مانند دوربین و لنز و کاغذ بسیار گران و کمیاب بود و فقط اعیان و خاندان سلطنتی بودند که می توانستند بهای این ابزار و آلات گران را بپردازند اما شاه دستور داد در شهر عکاسخانه عمومی بسازند تا مردم عادی هم بتوانند عکس بردارند. عکس های او از زندگی دربار و ساخت های گوناگون زندگی اجتماعی و سیاسی ایران برای مورخین بسیار جالب است.

نواهای شنیدنی از دربار ناصری

آورده اند که ناصرالدین شاه مانند سر سلسله اش آقامحمدخان پیش از خواب باید به نوای موسیقی گوش می سپرد. با این که طبعی چنین لطیف برای سلطان سبیل از بناگوش در رفته قجر کمی دور از ذهن است؛ اما می گویند اتاق خواب او دارای چهار در بود که یکی از آنها به اتاق نوازندگان باز می شد و او عادت داشت هنگام خوابیدن به نوای ساز گوش کند. معیرالممالک در کتاب «یادداشت هایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه» در این باره نوشته است: «عمله طرب خاصه مانند سرورالملک (نوازنده سنتور) و آقا غلامحسین (نوازنده تار) و اسماعیل خان (کمانچه کش) هر کدام به نوبت برای شاه می نواختند تا این که او به خواب می رفت و زمانی از نواختن باز می ایستادند که دیگر نشانی از بیداری در او نمی دیدند.»

ناصرالدین شاه؛ آرتیست شاه

گفته اند سرورالملک چون می دید خواب اندک اندک بر شاه چیره می شود، دستمالی روی سنتور پهن می کرد تا نوای ساز ملایم تر به گوش شاه برسد.

همین علاقه شاه به موسیقی باعث شد سازهای غربی همچون پیانو برای اولین بار در قصر او نواخته شود و حتی زنان حرمسرایش از جمله دخترش نوازنده ساز شوند. این رفتار شاه از آن جهت اهمیت می یافت که در آن زمان، در ذهن عامه مردم، میان نوازندگی و مطربی فاصله بسیار باریکی وجود داشت و حتی نوازندگی چنان قبیح بود که تا نیمه پیش از سلطنت ناصرالدین شاه، بیشتر نوازندگان را کلیمیان تشکیل می دادند.

با این حال نوازندگان برجسته ای چون آقا علی اکبرخان فراهانی، میرزا عبدالله، آقا حسینقلی، آقا غلامحسین و سرورالملک در دربار ناصری حضور داشتند. بعضی از این نوازندگان مانند سرورالملک، از شاه لقب گرفتند و استادان با عناوینی همچون آقا و میرزا خوانده شدند که از ترقی شأن موسیقدانان در دوره ناصری حکایت دارد.

زمان سلطنت ناصرالدین شاه بود که یاد گرفتن موسیقی میان خانواده های سلطنتی رایج شد، چنان که عصمت الدوله و تاج السلطنه، دختران شاه، نواختن پیانو آموختند. همچنین در این زمان، نخستین دسته موسیقی سلطنتی توسط دو موسیقیدان فرانسوی ایجاد شد و به خواست ناصرالدین شاه موسیقیدانی فرانسوی به نام موسیو لومر به ایران آمد تا شعبه موسیقی دارالفنون را راه اندازی کند که در آینده موسیقی ایران تاثیر داشت.

اگر سلطان نمی بود

لابد می دانید که ناصرالدین شاه شعر هم می سرود و امروز از او دیوانی به جا مانده است. با این که در زمان سلطان صاحبقران مردم ایران اوضاع مناسبی نداشتند و به خصوص در سیاست خارجی اشتباهات مهلکی رخ داد اما تعزیه و هنرهای نمایشی سنتی ایران جایگاه بی بدیل یافتند. ساخت تکیه دولت و ازدیاد گروه های تعزیه هم باعث شد ریشه این هنر سنتی ایرانی، قوامی دو چندان بیابد.

همین علاقه ناصرالدین شاه به انواع هنر بود که امروز با گذشت بیش از ۱۵۰ سال از دوران او، اطلاعات ما ده ها برابر بیش از شاهان پیشین قاجار باشد. شاید از نظر مملکت داری و استبداد، سلطنت ناصرالدین شاه را باید در زمره روزهای تاریک قرن گذشته شمسی به خاطر آورد اما روحیه نرم و نازک او در مواجهه با هنر و هنرمندان باعث شد یادگارهای ارزشمندی از عهد ناصری به ما ارث برسد.

تصاویر و نواهایی که در نیم قرن سلطنت او خلق شدند، همچنان آینه تمام نمای مردی است که به نظر اگر سلطان نمی بود و تنها به هنر می پرداخت، شاید امروز نامش بیشتر به نیکی آورده می شد.


منبع: برترینها

عباس نعلبندیان، مَردِ ممنوع

: فراز و نشیب زندگی عباس نعلبندیان را باید به دو دوره تقسیم کرد؛ دوران اوج او در کارگاه نمایش و دوران رکود و بیکاری و بدبیاری‌هایی که پشت سر هم برایش ردیف شد و سرانجام در ۷ خرداد سال ۱۳۶۸ او را از زندگی کردن منصرف کرد. نمایشنامه‌نویس خلاقی که در چهل سالگی از دنیا رفت؛ کسی که به قول محمد صالح‌علاء «گنج بادآورده بود، زیرا برای درست شدن او هیچ هزینه‌ای نشده بود»

مَردِ ممنوع

 همان کسی که دوستانش در وصفش؛ هنگام فعالیت در کارگاه نمایش می‌گفتند سرشار و لبریز از شور زندگی و فرهمندی بود بعد از تعطیلی کارگاه و از دست دادن همه چیز تبدیل به کسی شد که غمگین‌تر و ویران‌تر از عباس نعلبندیان نبود. کسی که رضا رویگری درباره‌اش می‌گوید: “چند سالی بعد از انقلاب به‌طور اتفاقی او را در خیابان دیدم درحالی‌که هنوز چهل سالش نشده بود، اما تمام موهایش یکدست سفید بود، مثل پنبه. کنار خیابان ایستاده بود صدایم کرد گفتم آقای نعلبندیان شمایی؟ نشناخته بودمش. “

به مناسبت سالروز درگذشت نعلبندیان نگاهی به زندگی او داشته‌ایم. به همراه نقل گفته‌هایی از آربی اوانسیان درباره او، با محمد صالح‌علاء و رضا رویگری هم که در سال‌های کار کارگاه نمایش در آن فعالیت داشتند، گفتگو کرده‌ایم.

شکل‌گیری کارگاه نمایش و ظهور ستاره‌ای به نام عباس نعلبندیان

عباس نعلبندیان با کارگاه نمایش درخشید؛ کارگاه نمایش در مرداد سال ۱۳۴۸ زیر نظر رادیو تلویزیون ملی ایران به مدیریت بیژن صفاری تاسیس شد، اما اداره امور کارگاه برعهده عباس نعلبندیان بود.

در کارگاه نمایش چهار گروه تشکیل شد؛ «گروه بازیگران شهر» به سرپرستی آربی اوانسیان، گروهی بود که عباس نعلبندیان هم در آن فعالیت می‌کرد. سه گروه دیگر هم توسط ایرج انور و شهرو خردمند، اسماعیل خلج و آشور بانی‌پال بابلا اداره می‌شد و افرادی مانند محمد صالح‌علاء در کارگاه اجراهایی داشتند.

دومین نمایشی که در کارگاه اجرا شد نمایش «پژوهشی ژرف و سترگ و نو در سنگواره‌های دوره بیست و پنجم زمین‌شناسی یا چهاردهم، بیستم و … فرقی نمی‌کند» از عباس نعلبندیان و به کارگردانی آربی اوانسیان بود.

مَردِ ممنوع

طبق آنچه ناصر حبیبیان و محیا آقاحسینی در کتاب «تماشاخانه‌های تهران» می‌گویند «پژوهشی ژرف و سترگ و نو…» نمایشنامه‌ای بوده که بعد‌ها در تحلیل نامش گفته بودند دهن‌کجی به جشن‌های دو هزار و پانصدساله شاهنشاهی بوده؛ چون اولین بار این نمایش در جشن هنر شیراز و برای آن نوشته و اجرا شد که مصادف است با قرن بیستم میلادی یا چهاردهم هجری و این سویه سیاسی را هم البته در لابلای متن می‌توان پیدا کرد؛ وقتی اشاره به آن پیرمرد احمدآبادی می‌کند و احتمالا منظور، دکتر محمد مصدق است در دوره‌ای که به احمدآباد تبعید شده بود.

اولین نمایشنامه عباس نعلبندیان یعنی «پژوهشی ژرف و سترگ و نو در سنگواره‌های…» در ۲۱ سالگی‌اش روی صحنه رفت؛ و او در سال ۴۸ به عنوان مدیر و عضو شورا در کارگاه نمایش مشغول به کار شد. در دوره مدیریت او بیش از ۵۰ اثر در کارگاه نمایش اجرا شد و خود او در این سال‌ها چندین نمایشنامه و قصه نوشت و آثاری را هم به زبان فارسی ترجمه کرد.

نعلبندیان گنج بادآورده بود/با عرفان شرقی زلفی گره زده بود

محمد صالح‌علاء درباره عباس نعلبندیان، می‌گوید: عباس نعلبندیان یکی دو گام نمایشنامه‌نویسی معاصر را به پیش برد، گنج بادآورده بود، زیرا برای درست شدن او هیچ هزینه‌ای نشده بود، او انسانی خودآموخته بود، که تصادفا بخشی از تئاتر معاصر شد، چنانکه اسماعیل خلج؛ شاید کارگاه نمایش در ظهور و بروز چنین نمایشنامه‌نویسانی موثر بوده است.

صالح‌علاء ادامه می‌دهد: جوانی از کنار کوهی می‌گذشت دید مردی تیشه در دست به جان سنگ صخره‌ی سختی افتاده، کنجکاو پیش رفت، پرسید شما با این کوه چکار داری؟ گفت، برو فصل دیگر بیا، رفت، فصل دیگر آمد، دید از دل آن سنگ اسب زیبا و باشکوهی در حس دویدن در ایستایی و سکون درآمده، پرسید، شما از کجا می‌دانستی که چنین اسبی در چنین تخته سنگ سختی پنهان است؟

شاید کارگاه آن صخره بوده، که چنین نمایشنامه‌نویس‌ها، کارگردان‌ها و بازیگران و مانند ایشان یکباره و بی‌هیچ هزینه برای مملکت و مردم ظهور کرده‌اند، آقای نعلبندیان سوای ذهن مخیل و نواندیش‌اش، به‌قول استاد بیضایی نمایشنامه‌نویس باید خود زبان دراماتیک داشته باشد، و او زبان شخصی خود را داشت، او با عرفان شرقی زلفی گره زده بود، او وقتی نخستین نمایشنامه‌اش، سنگواره‌ها، را نوشت، چنان مورد استقبال قرارگرفت، که بزودی در جشنواره‌های جهانی اجرا شد، و آن را برای اجرا در «رویال کورت لندن» دعوت کردند، بعد هم برای تحصیل در مدرسه فیلم لندن، بورسیه شد، بسرعت زبان انگلیسی آموخت، چنانکه در برگشت آثاری را ترجمه کرد.

مَردِ ممنوع

جلد کتاب «پژوهشی ژرف و سترگ و نو…»

یک نویسنده‌ی جوان که هرگز تئاتر ندیده بود و ادبیات خودش را داشت

همه از عباس نعلبندیان به عنوان فردی خلاق و با اندیشه‌های نو یاد می‌کنند؛ رضا رویگری که در قالب گروهی با کارگاه نمایش همکاری داشت، درباره روزهای فعالیت عباس نعلبندیان در کارگاه به ما، گفت: عباس خیلی منضبط بود؛ البته من با افکار نعلبندیان ارتباط برقرار نمی‌کردم، چون از ما خیلی جلوتر بود و من درکش نمی‌کردم؛ سواد عباس خیلی از ما بیشتر بود.

رویگری با بیان اینکه در دو نمایش نعلبندیان بازی کرده است، گفت: یکی «ناگهان هذا حبیب‌الله» و دیگری «سندلی‌ای کنار پنجره بگذاریم و بنشینیم و به شب دراز تاریک خاموش سرد بیابان نگاه کنیم» آن موقع حدود ۲۲ سالم بود. برایمان درباره متن‌هایش توضیح می‌داد؛ عباس ذهن خاصی داشت. ما تازه وارد تئاتر شده و با او آشنا شده بودیم و عباس نعلبندیان در سطح دیگری بود.

رویگری یادی از یک خاطره هم می‌کند و می‌گوید: عباس یک ماشین ژیان داشت؛ یک بار من را سوار کرد و برد شمال اتاقی برایم گرفت گفت: دو سه روزی اینجا باش می‌آیم برت می‌گردانم، چون مریض و خسته بودم.

این بازیگر ادامه می‌دهد: نعلبندیان خودش روی متن‌هایش خیلی حساسیت داشت و جملاتش باید همانطوری که می‌خواست می‌بود. ادبیات نوشتاری خاص خودش را هم داشت.

عباس لشگری در جلد دوم کتاب «تئاتر و سینمای آربی اُوانسیان از ورای نوشته‌ها، گفتگو‌ها و عکس‌ها» (نشر روزنه) به نقل از گفتگویی مربوط به سال‌ها پیش از آربی اوانسیان آورده است: از بین نمایشنامه‌نویسان ایرانی، نعلبندیان کسی است که برای من حداقل یک مکمل است. چیزهایی را که من کم دارم در مقابل قرار می‌دهد.

یک ماده اولیه نمایشی خوب در اختیار کارگردان و بازیگر قرار می‌دهد. حرفی که برای «پژوهشی…» هم گفته بودم؛ با متن‌های او در سطح‌های مختلف می‌شود بازی کرد، از مبتذل گرفته تا جدی.

مَردِ ممنوع

در جایی دیگر از همین کتاب، اوانسیان درباره نمایشنامه «پژوهشی ژرف و سترگ و نو…» می‌گوید: نمایشنامه‌ای از یک نویسنده‌ی جوان که هرگز تئاتر ندیده. نعلبندیان شیوه سورئالیست‌ها را به کار گرفته، افکار و گفتار آشنا را در کنار هم قرار می‌دهد.

کارگاه نمایش تعطیل می‌شود و عباس نعلبندیان زندانی

کارگاه نمایش در اول و دوم اسفند سال ۱۳۵۷ به دستور صادق قطب‌زاده رئیس سازمان رادیو و تلویزیون بسته شد و در پی آن عباس نعلبندیان تا ۷ تیر سال ۱۳۵۸ در بازدداشت به سر برد.

رضا رویگری درباره روزگار عباس نعلبندیان بعد از تعطیلی کارگاه نمیاش می‌گوید: یک دفعه فقط بعد از انقلاب عباس نعلبندیان را اتفاقی در خیابان تجریش دیدم و اصلا او را نشناختم، چون موهایش یکدست سفید شده بود؛ مثل پنبه. کنار خیابان ایستاده بود صدایم کرد گفتم آقای نعلبندیان شمایی؟ نشناخته بودمش.

رویگری به تعطیلی کارگاه هم اشاره می‌کند و می‌گوید: بعد از انقلاب رفتم کارگاه وسایلم را بردارم دیدی سربازی آن پایین نشسته و می‌پرسد کجا؟ گفتم اینجا محل کار من است. گفت: بفرمایید اینجا تعطیل شده و من هم بیرون آمدم.

ناصر حبیبیان و محیا آقا حسینی در کتاب «تماشاخانه‌های تهران» می‌گویند: حکم اخراج نعلبندیان از تئاترشهر با عنوان تصفیه هنر از لوث وجود ناپاکان و شرایط نامساعد روحی و مالی احتمالا باعث شد تا در ۸ خرداد سال ۱۳۶۸ خودکشی کند.

باد تندی وزید و زندگی نعلبندیان را پشت و رو کرد

نعلبندیان بعد از تعطیلی کارگاه نمایش همه چیزش را از دست داده بود؛ محمد صالح‌علاء در وصف نعلبندیان در روزهای بعد از تعطیلی کارگاه نمایش می‌گوید:، اما یکباره باد تندی وزید، چنانکه روزگار او را پشت و رو کرد، ترک موتور آقای محمد ژیان نشست، تصادف کرد، طحال‌اش پاره شد، و پس از آن دیگر اتفاقات ناخوشایند دست از سرش برنداشتند، مصایب دنباله داد، او را از زندگی کردن منصرف کرد، حوصله‌اش زخمی شده بود، نه می‌نوشت، نه آثارش تجدیدچاپ می‌شد، نه کاری داشت، مرد ممنوع، روزهایش شب شده بود، چنانکه دیگر از روشنایی می‌ترسید، روزگاری دشوار، روزگاری بدون شرح.

صالح‌علاء ادامه می‌دهد: یک‌روز تصادفا روی جلد مجله‌ی «دنیای سخن» را دیدم، یا، «آدینه»، نوشته بود، «گلادیاتور… نوشته‌ی عباس نعلبندیان»، خیال کردم روزگار از رفتار نتپیندش پشیمان شده، قصد آشتی دارد، اما در همان ماه، در دیرهنگام یک‌شب، روزنامه را باز کردم، عکس سیاه و سفیدش را دیدم، آگهی مجلس ترحیم‌اش بود، که در زندگی مثل نمایش همیشه یک اتفاقی می‌افتد، که باعث می‌شود اتفاق دیگری بیافتد، و اتفاق دیگری و اتفاق دیگری و…

او گرفتار روزگاری شده بود که حتی یک پسته هم به او لبخند نمی‌زد، آن‌روز‌ها هوا ابری بود و همه باران‌ها بر سر او می‌ریخت، شوربختانه آثار عمیق باید انقدر منتظر بمانند تا درحد اندیشه و فهم، چون منی پایین بیایند، تا فهم شوند، و او دیگر حوصله نداشت، او، خودش را از دنیا خارج کرد، مرد، بی‌آنکه کسی نفعی از مردن او ببرد، حتی آن‌ها که او و آثارش را دوست نداشتند هیچ نفعی از مردن او نبردند، که به‌عکس زیان بردیم، اسب‌های زیادی در آن صخره‌ی سنگی بود، و افسوس که دیگر مرگ او را به ما پس نمی‌دهد، حتی اگر ما پشیمان باشیم؛ عباس نعلبندیان مردی بیش از انتظار بود.

مَردِ ممنوع

سنگ مزار عباس نعلبندیان

چهل سالگی و پایان راه عباس نعلبندیان

عباس نعلبندیان بعد از فراز و نشیب‌هایی که پشت سر گذاشت سرانجام در هفت خرداد سال ۱۳۶۸ در ۴۰ سالگی دست به خودکشی زد؛ و روی سنگ قبرش نوشته شد: «در این غربت غریب عطر تو را از کدام توفان باید خاست؟»

آربی اوانسیان درباره بی‌مهری‌هایی که به عباس نعلبندیان شد می‌گوید: همه نویسندگان ایران ضد نعلبندیان صحبت کردند؛ غیر از ابراهیم گلستان و مهین تجدد. این محیط هنری و فرهنگی ایران بود. هر جوانی قلم برمی‌داشت کسانی که برایش کارشکنی می‌کردند پیشکسوتان بودند.

نعلبندیان در سال‌های کوتاه عمر هنری‌اش قصه‌ها و نمایشنامه‌های متعددی با همان ادبیات و خط‌الرسم مخصوص خودش نوشت و متن‌هایی را هم به فارسی ترجمه کرد؛ آثاری همچون قصه‌های «از هفت تا هفت و نیم»، «ص. ص. م»، و نمایشنامه‌های «اگر فاوست یه کم معرفت به خرج می‌داد»، «داستان‌هایی از بارش مهر و مرگ»، «ناگهان هذا حبیب‌الله».

در سال‌های اخیر بار‌ها کارگردان‌هایی تلاش کردند نمایشنامه‌های عباس نعلبندیان را در ایران اجرا کنند، اما هر بار به در بسته ممیزی خوردند؛ هرچند نمایشنامه‌هایی از او به صورت زیرمینی و در محافل خصوص‌تر توسط کارگردان‌های شناخته‌شده‌ای اجرا شد، اما همچنان نمایشنامه‌های نعلبندیان جزو آثار ممنوعه است و دوستداران عباس نعلبندیان امیدوارند بالاخره سال‌هایی برسد که دوباره همه به نعلبندیان بپردازند.


منبع: برترینها

تفریحات رایگان در دبی را بشناسید

دبی این روزها از مدرن ترین و محبوب ترین شهرهای دنیا در نزد گردشگران است و نه تنها ساکنان آسیا برای تفریح به این شهر می روند حتی اروپائیان زیادی را هم در این دیار می بینید که دبی را برای گذراندن تعطیلاتشان انتخاب کرده اند.

مسافران دبی همیشه با یک مشکل بزرگ دست و پنجه نرم می کنند و آن هم هزینه های زیاد تفریحات در این شهر است، اغلب مسافران تورهای گردشگری را با هزینه ی خوبی تهیه می کنند اما در زمان سفر متوجه قیمت بالای تفریح و سرگرمی های این شهر می شوند و نهایتا از آنچه برنامه ریزی کرده بودند بیشتر خرج می کنند.

هزینه ی بالای تفریحات در دبی باعث شده که بسیاری از مسافران سفری خوش را تجربه نکنند به همین دلیل اینبار تلاش نمودیم تا تفریحاتی را معرفی نماییم تا بدون پرداخت هیچ هزینه ای در دبی بتوانید آن ها را انجام داده و حسابی خوش بگذرانید، برای لذت بردن از زیبایی های شهر دبی لازم نیست حتما زیاد خرج کنید بلکه باید با روش های بهتر خرج کردن آشنا شوید که از بهترین آن ها تفریحات رایگان و ارزان می باشد.

شاید تا به حال نمی دانستید که در دبی سرگرمی های رایگان هم وجود داشته باشد اما این یک تصور کاملا اشتباه است.

۱- کویر گردی

کشور امارات متحده ی عربی از خشک ترین سرزمین های دنیاست که در سالهای اخیر با مشکل خشکسالی و کمبود آب دست و پنجه نرم می کنند. در این کشور کویر و شنزارهای زیادی وجود دارد که از زیباترین و سوزان ترین صحراهای جهان هستند. تفریحات لوکس و سوار شدن بر ماشین های شاسی بلند مطمئنا هزینه های گزافی در بر خواهد داشت اما در حقیقت گشت و گذار، پیاده روی و عکاسی در کویر هیچ هزینه ای ندارد و شما می توانید کاملا رایگان به تماشای کویرهای منحصر به فرد دبی بپردازید.

 تفریحات رایگان در دبی؛ گشت و گذاری دلچسب در شهر

۲- ساحل گردی

علاوه بر کویرهای داغ و سوزان در دبی سواحل چشم نواز و بسیار زیبایی هم وجود دارد که می توانید بدون پرداخت هیچ هزینه ای از آن ها دیدن نمایید و از جلوه ی زیبای طبیعت لذت ببرید. توجه داشته باشید که بسیاری از سواحل دبی متعلق به هتل ها می باشند و برای ورود به ان ها باید هزینه پرداخت نمایید اما برای ورود به تعداد زیادی از ساحل های دبی هم نیازی به پرداخت هیچ گونه هزینه نمی باشد.

 تفریحات رایگان در دبی؛ گشت و گذاری دلچسب در شهر

۳- بازدید از آبنمای دبی | Dubai Fountains

در دبی و در دریاچه ی برج خلیفه آبنمای موزیکال زیبایی ساخته شده است، گفته می شود حدودا ۶۶۰۰ لامپ در این آبنما به کار رفته که همراه با پخش موزیک جلوه ی زیباتری به این سازه ی چشم نواز می دهند. آبنمای دبی این قابلیت را دارد که با چراغ های ۲۵ رنگش به بیست و پنج رنگ مختلف در آید.

حدودا ۸۰۰ میلیون درهم برای ساخت این آبنما هزینه شد تا به شکل امروزی در آید. کار ساخت این آبنمای دیدنی را یک شرکت آمریکایی انجام داده است.

بازدید از این آبنما که نه تنها در دبی بلکه در امارات معروف و مشهور است و می تواند تجربه ی جالبی برای گردشگرانی باشد که برای تفریح و بازدید از دبی به این شهر سفر کرده اند.

از نکات جالب این آبنما می توان به پرتاب آب تا ۱۵۲ متر بالاتر از سطح زمین اشاره نمود که بسیار مورد توجه و استقبال توریست ها قرار می گیرد. این آبنما در سال ۲۰۰۸ میلادی ساخته شد و تنها در ساعاتی از روز فعال می باشد، اغلب زمان فعالیت این آبنما از ساعت ۱۳:۳۰ تا ۱۴ به مدت نیم ساعت و از ساعت ۱۸ تا ۲۳ هر نیم ساعت یکبار می باشد.تماشای این آبنما یکی از بهترین فعالیت هایی است که پیشنهاد می شود گردشگران دبی انجام دهند. بازدید از آبنمای موزیکال دبی کاملا رایگان می باشد.

آدرس: امارات متحده عربی، دبی، دبی مال.

.Address: The Dubai Mall – Dubai – United Arab Emirates

تفریحات رایگان در دبی؛ گشت و گذاری دلچسب در شهر

۴- گشت در مراکز خرید

در دبی مراکز خرید فوق العاده ای وجود دارد که حتی دیدن آن ها و گشت و گذار در این مراکز هم تفریحی جذاب و فراموش نشدنی است. از بهترین مراکز خریدی که پیشنهاد می کنیم حتما آن را از نزدیک ببینید دبی مال می باشد. دبی مال بزرگترین مرکز خرید دنیاست بنابراین اگر هیچ خریدی هم از آن نکنید حتما در سفرتان به دبی باید آن را ببینید.

گشت و گذار در عظیم ترین مرکز خرید دنیا بدون صرف هیچ هزینه ای از بهترین تجارب زندگی شما خواهد بود.

تفریحات رایگان در دبی؛ گشت و گذاری دلچسب در شهر

علاوه بر دبی مال مراکز خرید بزرگ و جذاب دیگری هم در دبی وجود دارد که با کلیک روی لینک زیر میتوانید درباره ی همه ی آن ها اطلاعات کاملی را به دست آورید:


۵- بازدید از روستای هریتیج | Heritage Village

روستای هریتیج، میراث یا قریه التراث در سال ۱۹۹۷ میلادی با هدف به نمایش گذاشتن آداب و رسوم و روش زندگی در دبی بازگشایی شد. این محل که دهکده ای دست ساز و نمادین در زمینی به مساحت ۱۰٫۰۰۰ مترمربع است، مکان خوبی را برای آشنا شدن با فرهنگ گذشتگان فراهم نموده.

در این مکان سبک زندگی اعراب در بیابان ها، کوهستان ها و روستاها به تصویر کشیده شده است، خانه های ساخته شده از خشت و گل و چادرهایی به سبک کهن از دیدنی های مهم این روستا می باشند. همچنین می توانید در روستای هریتیج ابزار آلات و لوازم سنتی و دستی که در دبی در سالیان گذشته استفاده می شد را تماشا کنید و ساعاتی را غرق در تفکر به تماشای تاریخ پر رنگ و لعاب این شهر بپردازید.

از بخش های مهم این روستای تاریخی می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  •     خانه های قدیمی
  •     بخش کشاورزی
  •     بخش طب سنتی
  •     بخش کار و مهارت: مانند جواهر سازی، آهنگری و …

ساعت بازدید:    ۸:۳۰ تا ۲۲:۳۰

بازدید از این روستا کاملا رایگان می باشد.

آدرس: امارات متحده عربی، دبی، Al Shindagha.

.Address: Al Shindagha Rd,Al Shindagha – Dubai – United Arab Emirates

تفریحات رایگان در دبی؛ گشت و گذاری دلچسب در شهر

۶- موزه هایی کاملا رایگان

شاید ندانید اما در دبی موزه های زیادی وجود دارد که موضوع اغلب آن ها حول و حوش نمایاندن فرهنگ و آداب و رسوم مردمان عرب به گردشگران می باشد. جالب است بدانید که شما به صورت کاملا رایگان می توانید از برخی از این موزه ها دیدن نمایید. در ادامه با موزه های رایگان دبی آشنا می شویم:

الف) موزه عتیقه | Antique Museum

اگر به دنبال خرید سوغاتی های خاص و ویژه برای عزیزانتان هستید موزه ی عتیقه (Antique Museum) در دبی انتخاب مناسبی برای شما است. می توانید انواع و اقسام صنایع دستی، مجسمه، لامپ های تزئینی عربی، وسایل تزئینی و … را از این موزه تهیه نمایید.

نکته ی جالب در رابطه با این موزه وجود انواع سوغات کشورهای دیگر و امکان خرید آن ها است؛ سوغاتی های کشورهایی مثل اندونزی، مصر، مراکش، نپال و کشورهای آفریقایی را هم می توانید از این موزه خریداری نمایید. به صورت کلی تمرکز این موزه بر روی صنایع دستی و سوغات می باشد.

ساعت بازدید: ۸ تا ۲۱

ب) موزه شتر | Camel Museum

موزه ی شتر دبی با نام های خانه ی شتر سواری و بیت الرکاب هم شناخته می شود. این مکان که محلی برای یادگیری چگونگی رفتار با شتر است، در بنایی با حیاطی وسیع و اتاق هایی بزرگ و مشرف بر حیاط قرار دارد.

این موزه در سال ۱۹۴۰ میلادی ساخته شد. با بازدید از این موزه اطلاعاتی مانند ابزارآلات مورد نیاز برای شترسواری، حقایق مهم درباره ی چهارپایان، آناتومی و آشنایی با بدن، نقش شتر در حمل و نقل و … را به دست آورید.

ساعت بازید: ۸ تا ۱۴

ج) موزه شهرداری دبی | Dubai Municipality Museum

شهر دبی امروزی حاصل کار شبانه روزی چندین ساله ی شهرداری و مسئواین این شهر است، اگر دوست دارید روند رشد این شهر را بدانید و با جزئیات آن بیشتر آشنا شوید موزه ی شهرداری دبی این اطلاعات را در اختیار شما قرار می دهد. شما روند پیشرفت این شهر را از سال ۱۹۵۰ میلادی تا کنون را می توانید در این موزه تماشا کنید، حتی فیلم های کوتاهی هم در این موزه پخش می شوند که آشنایی با تاریخ شهر دبی را اسان تر می کنند.

ساعت بازدید: ۸:۳۰ تا ۱۴

د) موزه پلیس دبی | Dubai Police Museum

اگر به کار پلیس ها علاقه دارید پیشنهاد می کنیم از این موزه دیدن کنید. در این مکان عکس های قدیمی از نیروی پلیس دبی و سلاح های کهن و امروزی، تجهیزات جنگی و اشیای دست ساز زندانیان نگهداری می شود. این موزه در سال ۱۹۸۷ بازگشایی شد اما وسایل موجود در آن متعلق به سال ۱۹۵۶ به بعد است، درست از زمانی که نیروی پلیس در دبی راه اندازی شد.

ساعت بازدید: ۹ تا ۱۴:۳۰

ذ) موزه نایف | Naif Museum

اگر شما به دیره سفر می کنید و می خواهید کمی اوغات فراغتتان را هیجان انگیزتر از سپری کنید، می توانید از این موزه دیدن نمایید. این موزه در قلعه ای قدیمی که مقر پلیس و زندان بوده قرار دارد، قلعه ای که تقریبا تماما از خاک رس است و در سال ۱۹۳۹ میلادی ساخته شده. ماکت هایی در این موزه قرار دارد که اندازه ی بدن واقعی انسان هستند و به عبارتی دیگر می توان گفت این موزه شاهکاری از هنر تعاملی انسان و پیشینه اش است.

ساعت بازدید: ۹ صبح تا ۱۵

س) موزه فالکون | Falcon Museum

موزه ی فالکون که در حقیقت نمایشگاهی برای پرندگان است در آن انواع و اقسام وسایل مورد نیاز برای نگهداری پرندگان و برخی گونه های پرنده نگهداری و به فروش می رسد، اگر علاقمند با پرنده هایی همچون شاهین و از این قبیل هستید این موزه مکان خوبی برای شما است.

ساعت بازدید: ۱۰ تا ۲۱

ش) موزه اتحادیه | Etihad Museum

برای آشنای با تاریخ و سیاست دبی میتوانید به موزه ی اتحادیه بروید، در این موزه تممی قوانین و توافق نامه هایی که تا به حال بین حکومت و مسئولین دبی و کشورهای خارجی امضا شده حفظ و نگهداری می شود، این موزه در سال ۱۹۷۱ میلادی باز شد و شما با بازدید از آن می توانید اطلاعات بسیار مفیدی درباره ی تفاوت زندگی اهالی این شهر پیش و پس از امضای توافق نامه ها به دست آورید.

ساعت بازدید: ۱۰ تا ۲۰

تفریحات رایگان در دبی؛ گشت و گذاری دلچسب در شهر

۷- بازدید از نمایشگاه و بازار های محلی

برای آشنایی با فرهنگ و آداب مردمان عرب و بخصوص شهر دبی بهترین راه گشت زدن در میان مردم است اما به دلیل گرمای شدید هوا در دبی در بیشتر فصول سال خوب است که با هدف به گردش در خیابان ها بروید. از بهترین جاها برای آشنایی با فرهنگ اعراب سر زدن به بازارهای محلی و نمایشگاه های صنایع دستی می باشد که حس و حالی کاملا عربی دارد.

تفریحات رایگان در دبی؛ گشت و گذاری دلچسب در شهر

نمایشگاه های صنایع دستی و بازدید از دست فروشان هم اطلاعاتشان را می توانید از قسمت اطلاعات هتل یا محل اقامتتان به دست آورید زیرا در فصل ها و زمان های مختلف روز در مکان های مختلفی تشکیل می شوند.


۸- ورزش صبحگاهی در پارک ها

شاید در سفرتان به دبی زمانی برای گشت و گذار در پارک های شهری در نظر نگرفته باشید اما باید بدانید در دبی پارک های شهری زیادی وجود دارد که می توانید بدون پرداخت هیچ گونه هزینه ای به آن ها مراجعه کرده و اوقات خوشی را سپری کنید.

در این پارک ها اغلب در هنگام صبح ورزش های صبحگاهی و یوگا و نرمش هم انجام می شود که همگی رایگان هستند. برای آشنایی با پارک های شهری دبی می توانید روی لینک زیر کلیک نمایید:

تفریحات رایگان در دبی؛ گشت و گذاری دلچسب در شهر

۹- سینمای رایگان

انواع و اقسام سینماهای چند بعدی در دبی وجود دارد که قاعدتا برای ورود و تماش فیلم در آن ها باید هزینه ای را پرداخت نمایید اما در اینجا راهی را معرفی می کنیم که بتوانید رایگان در دبی فیلم ببینید. هر هفته در روز یکشنبه در شهر برج هرمی وافی می توانید به صورت رایگان فیلم تماشا کنید و با دوستان و آشنایان در فضای باز به سینما بروید.

آدرس: امارات متحده عربی، دبی، جاده شیخ رشید، وافی مال، ساختمان هرمی.

.Address: Pyramids Building, Wafi Mall,Oud Metha District, Sheikh Rashid Road – Dubai – United Arab Emirates

تفریحات رایگان در دبی؛ گشت و گذاری دلچسب در شهر

۱۰- شرکت در جشنواره ها

در شهر دبی در فواصل زمانی مختلف و بنابر مناسبت های گوناگون جشنواره های مختلفی برپا می شود که مهم ترین آن ها جشن شتر رانی یا شتر سواری است. سازمان فرهنگ و سنن امارات متحده عربی همه ساله در بین ماه های سپتامبر تا آوریل (از مهر تا فروردین) این جشنواره را برپا می کند که در واقع نوعی مسابقه است. در این رقابت ها علاقمندان با سوار شدن بر شتر با یکدیگر به رقابت می پردازند. شتر سواری در امارات ریشه ای دیرینه دارد و برپایی این جشن به دلیل زنده نگهداشتن سنت های قدیمی اعراب می باشد و شرکت و تماشای این جشنواره کاملا رایگان است.

علاوه بر جشنواره ها امکان دارد گاها با شو و جشن های شبانه نیز در دبی رو به رو شوید که ورود به آن ها هیچ هزینه ای برایتان در بر نخواهد داشت اما متاسفانه اطلاعات دقیقی درباره ی زمان برپایی این برنامه های شبانه در دست نمی باشد.

تفریحات رایگان در دبی؛ گشت و گذاری دلچسب در شهر
تفریحات رایگان در دبی؛ گشت و گذاری دلچسب در شهر

۱۱– بازدید از منطقه تاریخی جمیرا | Jumeirah Archaeological Site

برخلااف تصورات عامه در دبی مکان های تاریخی هم برای بازدید وجود دارد که از مهم ترین آن ها می توان به منطقه باستانی جمیرا اشاره کرد. این منطقه پر از گنجینه های تاریخی و خانه های کهن است که در سالهای اخیر مورد توجه گردشگران و بازدیدکنندگان شهر دبی قرار گرفته است و از همه بهتر این که بازدید از این منطقه ی تاریخی کاملا رایگان می باشد.

ساعت بازدید: یکشنبه تا پنجشنبه از ساعت ۹ صبح تا ۲:۳۰ بعد از ظهر.

آدرس: جیرا شماره ۲، بین جاده جیرا و الوصل.

.Location: Jumeirah2 between Jumeirah and Al Wasl Rd., Phone 971 4 349 6874

تفریحات رایگان در دبی؛ گشت و گذاری دلچسب در شهر

۱۲– مسجد گردی

دین رسمی و اصلی کشور امارات و شهر دبی اسلام است به همین دلیل مساجد زیادی را می توانید در دبی مشاهده کنید که اغلبشان به سبک معماری اسلامی، ایرانی ساخته شده اندو اگر ببه معماری ساختمان ها علاقمند هستید برای شما  خبر خوبی داریم، می توانید به راحتی و بدون صرف هیچگونه هزینه ای از مساجد دبی دیدن کنید. از جمله زیباترین مساجد دبی مسجد جمیرا می باشد که شاهکاری منحصر به فرد است.

تفریحات رایگان در دبی؛ گشت و گذاری دلچسب در شهر


۱۳– بازدید از آکواریوم دبی مال

شاید نام دبی مال به گوشتان آشنا باشد، دبی مال بزرگترین مرکز خرید دنیاست که در دبی واقع شده. این مجتمع تجاری امکانات بسیار زیادی دارد که یکی از جالب ترین این امکانات آکواریوم است. بله در این مرکز خرید یک آکواریوم بزرگ دارد که حدودا ۳۳۰۰۰ ماهی در آن زندگی می کنند.

برای این که بتوانید در میان تونل آکواریوم دبی قدم بزنید باید بلیت تهیه نمایید اما اگر وارد تونل نشوید هم می توانید بخش هایی از این آکواریوم عظیم را به صورت کاملا رایگان تماشا کنید که تفریحی بسیار جذاب است.

آدرس: امارات متحده عربی، دبی، مرکز دبی، بلوار محمد بن رشید، دبی مال.

.Address: Next to Dubai Mall, Mohammed Bin Rashid Boulevard, Downtown Dubai – Dubai – United Arab Emirates

 تفریحات رایگان در دبی؛ گشت و گذاری دلچسب در شهر


منبع: برترینها

کدام مواد غذایی دندان ها را سفید میکند؟

غذاهایی که دندان ها را به طور طبیعی سفید می کنند

دندان های سفید میخواهید؟ غذاهایی را بخورید که بخشی از این سفیدی را برای شما انجام دهند.
به گزارش آلامتو و به نقل از بدونیم؛ اگر یک عکس به هزار حرف بیارزد یک لبخند میلیون ها می ارزد. لبخند فقط نشاندهنده شادی نیست بلکه باعث می شود دیگران به ما به دید فردی جذاب و دوستانه نگاه کنند. گذشته از تمام این ها داشتن دندان های سفید اعتماد به نفس را هنگام لبخند بالا می برد. روش های زیادی برای سفید کردن دندان ها وجود دارد که هم هزینه بالایی دارند و هم به دندان آسیب می رسانند و دندان ها را حساس می کنند. خوشبختانه روش بهتری هم وجود دارد و آن هم خوردن یکسری غذاهای خاص است. رژیم غذایی متعادل متمرکز شده بر میوه ها و سبزیجات، پروتئین، کلسیم و آب نه تنها سلامت جسمی را تامین می کند بلکه لبخند را زیباتر می کند. پس اگر می خواهید لبخندی زیبا داشته باشید این غذاها را مصرف کنید:
پرتقال
پرتقال میوه ای است مغذی، کم چرب و سرشار از ویتامین C. این میوه علاوه بر فواید سلامتی یک سفید کننده طبیعی به حساب می آید. آنزیم بروملین پرتقال یک لکه بر طبیعی است.
آناناس
خوردن آناناس لبخند را زیباتر می کند. این میوه نیز مانند پرتقال حاوی آنزیم های لکه بر طبیعی به نام بروملین است. بروملین یکی از مواد تشکیل دهنده خمیردندان های سفید کننده است. طعم آناناس مثل مرکبات دیگر بزاق دهان را زیاد می کند و باعث می شود دندان ها به طور طبیعی شسته و تمیز شوند.
همچنین بخوانید: بهترین راه سفید کردن دندان
توت فرنگی
توت فرنگی میوه مورد علاقه خیلی هاست. اگر بدانید خاصیت سفید کنندگی دارند بیشتر به آن علاقه مند می شوید. توت فرنگی حاوی آنزیمی به نام مالیک اسید است که تغییر رنگ سطح دندان را رفع می کند. حتی میتوانید با مالیدن توت فرنگی به دندان ها از خاصیت سفید کنندگی آن بهره مند شوید.
آجیل و تخمه
آجیل و تخمه بخشی از هر رژیم سالم است. زیرا علاوه بر پروتئین حاوی فیبر و چربی های سالم نیز هست. خوردن آن ها به سلامت دندان کمک می کند و لکه های سطح دندان را از بین می برد. به عنوان مثال بادام به دلیل داشتن کلسیم بالا و شکر پایین دوست دندان هاست.
سیب
ضرب المثلی هست که می گوید: روزی یک سیب بخور تا محتاج پزشک نشوی. سیب گاز گرفتن مثل اسکراب دندان می ماند. سیب نیز سرشار از ماده ای به نام مالیک اسید است که در خمیر دندان ها به وفور یافت می شود. مالیک اسید بزاق دهان را زیاد می کند تا دندان ها شسته شده و لکه های روی دندان از بین برود.
مقاله مرتبط: برای سفیدی دندان ها چه بخوریم؟
کرفس
علاوه بر سیب یکسری میوه های ترد دیگر هم وجود دارند که برای دندان مفیدند. مثل کرفس که همانند سیب بزاق دهان را زیاد می کند. بزاق از پلاک ها در مقابل لکه هایی که به دندان می چسبند محافظت می کند. کرفس سرشار از پتاسیم برای متابولیسم سالم، کلسیم، فیبر و ویتامین K که برای کلیه ها و استخوان ها بسیار مفید است.
این سبزیجات با زیاد کردن بزاق لکه بر طبیعی دندان ها هستند. آن ها باکتری هایی که باعث ایجاد بوی بد دهان می شود را می کشند و فیبر آن به عنوان اسکراب دندان ها را تمیز می کند.

۶ راه خانگی برای سفید کردن دندان‌ها
برترین جاهای دیدنی روسیه برای تفریح

مطالب مشابه:

تعابیر محبوب:
آب
سگ
مرده
دندان
جن
طلا
پول
عروسی
حامله
طلاق
مدفوع
مار
ماهی
موش
خون
کفش
ثروت
گربه
بوسه
اسب
بچه
برف


اسامی محبوب:
رایان
ایلیا
کارن
لیا
بارانا
فاطمه
مریم
چکامه
شیما
هیراد
هانیه
آتنا
طه
ماهان
ماهور
هلیا


‹ مطلب قبلی
مطلب بعدی ›


برچسب ها : بدونیم, دندان های سفید


سفر به سواحل آنتالیا :تور آنتالیا


سفر ارزان به آنتالیا :تور لحظه آخری آنتالیا


راهنمای سفر و گردش
جاذبه گردشگری انتخاب هتل و تور مسافرتی


به آسانی لاغر شوید
رژیم لاغری سریع


مبلمان اداری فضاگویا
مبلمان اداری


هاشور ابرو ، تاتو ابرو، قیمت هاشور ابرو،نمونه هاشور ابرو
هاشور ابرو


سفرمی؛ خرید آنلاین بلیط هواپیما
بلیط هواپیما


کترینگ کلاسیک
تهیه غذای روزانه شرکتی


الماس نشان، مجری تور ترکیه
تور کوش آداسی


خرید بلیط هواپیما با الی گشت
بلیط هواپیما


خرید آنلاین تشک رویا
قیمت تشک رویا


فلایتیو
خرید اینترنتی بلیط هواپیما

ارسال نظر


منبع: آلامتو