محدودیت تجاری روس‌ها با کشورهای غربی و اروپایی/ فرصت مناسب برای صنعت غذا در ایران

پول‌نیوز – با دعوت مسئولان روسی فرصت مناسبی برای واحدهای تولیدی، تجاری و صنعتی ایرانی در حوزه مواد غذایی فراهم شده تا با توجه به محدودیت‌هایی که روسیه در تجارت خود با کشورهای غربی و اروپایی دارد از این اتفاق به نحو مطلوب استفاده کند.

سازمان توسعه تجارت ایران قصد دارد با توجه به اهمیت حضور فعال صنعت و تجارت جمهوری اسلامی ایران در کشور روسیه و بازار مستعد آن منطقه برای محصولات مختلف ایرانی به ویژه محصولات متنوع صنایع غذایی هیات تجاری، بازاریابی و سرمایه‌گذاری به این کشور در شهریورماه سال جاری و همزمان با نمایشگاه بین‌المللی WORLD FOOD به مسکو اعزام کنند.

هدف از اعزام این هیات که همزمان با یکی از بزرگ‌ترین نمایشگاه‌های بین‌المللی جهان در صنایع غذایی است شناسایی فرصت‌های تجاری و بازاریابی، ایجاد ارتباط دو طرفه با تجار و فعالان صنعت غذایی روسیه، آشنایی با قوانین و مقررات تجاری این کشور به ویژه در صنعت غذایی و در نهایت حضور موفق و پایدار انواع صنایع غذایی ایران در بازار جمهوری روسیه را فراهم می‌کند.

از جمله برنامه‌های مدنظر در این اعزام انجام مذاکرات و ملاقات‌های تجاری، انجام مذاکرات در اتاق‌های بازرگانی، بررسی بازار صنایع غذایی و در نظر گرفتن فرصت‌های تجاری در این صنعت است.

مدیران و کارشناسان ارشد واحدهای تولیدی، تجاری و صنایع غذایی در بخش‌های غذای سلامت و ارگانیک، میوه و صنایع وابسته، سبزیجات، مرغ، صنایع شیلات و دریایی، نوشیدنی‌ها و آب میوه، مواد پروتئینی و لبنیاتی، مواد غذایی کنسروی آماده، شیرینی، غذاهای فریز شده، انواع روغن‌های خوراکی، چای، حبوبات و به‌طور کلی محصولات غذایی قابل ارائه در فروشگاه‌هاست.


منبع: پول نیوز

خطرناک ترین دیدنی های زمین (+عکس)

دمای بالای ۵۰ درجه‌ی سانتی‌گراد، آتش‌فشان‌های فعال و آبفشان‌هایی که به هر سوی گازهای سمی پرتاب می‌کنند؛ تصور محیطی هراس‌انگیزتر از این صحرا در آفریقا کم‌وبیش غیرممکن است.

پول‌نیوز -خطرناک‌ترین مکان‌های زمین و مرگبارترین دیدنی‌های طبیعت، چشم‌اندازی زیبا و دلفریب دارند، تا آنجا که برخی از گردشگران ماجراجو به خود جرئت بازی با مرگ را می‌دهند. با ما همراه باشید.طبیعت زیبا است، اما ورای این زیبایی، گاه آرامش و لطافت هدیه می‌دهد و گاه خشم و درشتی

خطرناک ترین دیدنی های زمین (+عکس)

در ادامه با یازده ناحیه خطرناک کره زمین آشنا می‌شویم، یازده‌گانه‌ای که کام مرگشان سیری‌ناپذیر است اما در همین حال تماشایشان از دوردست وسوسه ماجراجویی را به ذهن آدمی متبادر می‌سازد. همچون همیشه، به استقبال مرگ‌بارترین‌ها می‌رویم.

دره مرگ، آمریکا
(Death Valley, USA)
اگر زمین را خانه آدمی بینگاریم، بی‌چون و چرا دره‌ی مرگ را به عنوان اجاق گاز سوزان این خانه است. این بیابان بالاترین دمای ثبت شده در سیاره‌ی زمین، دمایی نزدیک به ۵۷ درجه سانتی‌گراد را دارا است. هر چقدر هم که سرسخت باشید، خورشید سوزان و عطش دره‌ی مرگ شما را به شتاب خسته و ناتوان می‌سازد. اگر هنوز کام مرگ دره را جدی نگرفته‌اید، باید بدانید، بدون آب، تنها می‌توانید ۱۴ ساعت زنده بمانید.

خطرناک ترین دیدنی های زمین (+عکس)

بیابان دِناکل، اریتره
(The Danakil Desert, Eritrea)
دمای بالای ۵۰ درجه‌ی سانتی‌گراد، آتش‌فشان‌های فعال و آبفشان‌هایی که به هر سوی گازهای سمی پرتاب می‌کنند؛ تصور محیطی هراس‌انگیزتر از این صحرا در آفریقا کم‌وبیش غیرممکن است. برخی مردم این بیابان را «جهنم زمین» می‌نامند، وانگهی هنوز ماجراجویان فراوانی از سرتاسر گیتی به این منطقه می‌آیند. سفر به این منطقه به تنهایی و بدون راهنما ممنوع است.

کوه واشنگتن، آمریکا
(Mount Washington, USA)
کوه واشنگتن بالاترین سرعت ثبت شده‌ی باد را در سطح زمین دارا است. سرعتی که باد در این مکان غرش می‌کند، به ۳۲۷ کیلومتر در ساعت می‌رسد. بادهای شدید تنها خطر این منطقه نیستند؛ دمای پایین هوا که گاهی تا منفی ۴۰ درجه‌ی سانتی‌گراد می‌رسد و بارش‌های سنگین برف، کوه واشنگتن را به یکی از خطرناک‌ترین مناطق جهان تبدیل کرده است. این کوه دارای یکی از مرگبارترین قله‌ها نیز است. فشاری که بدن انسان در قله‌ی کوه واشنگتن تحمل می‌کند برابر است با فشاری که در قله‌ی اورست بر پیکر آدمی وارد می‌شود.

کوه سینابونگ، اندونزی
(Sinabung Volcano, Indonesia)
کوه آتش‌فشان فعالی به نام سینانبونگ در اندونزی هستی گرفته که همیشه آماده فوران است. فوران این آتش‌فشان باعث بی‌خانمان شدن مردم محلی زیادی شده است. شهرها و روستاهای نزدیک این منطقه بارها با خاکستر و مواد مذاب پوشیده شده‌اند. آخرین فوران این آتش‌فشان روز ۲۷ فوریه ۲۰۱۶ اتفاق افتاد، روزی که تشکیل ابرهایی از گازهای آتش‌فشانی، پرتاب سنگ و شاکله خاکسترهایی تا ارتفاع ۲۵۰۰ همه چیز را در هم پیچید و نکته اینجاست، هیچ‌کس نمی‌داند فوران بعدی کی خواهد بود.

جزیره مارها، برزیل
(Snake Island, Brazil)
جزیره‌ای دیگر پر از زیبایی و سرسبزی، شاید بپرسید پس چرا در این فهرست قرار گرفته است؟ خب باید گفت دلیل خیلی ساده است، بر پایه محاسبات انجام‌شده در هر مترمربع از این جزیره چیزی بین یک تا پنج مار زندگی می‌کند. انواع مارهای زهرآگین و غیره در اندازه‌های گوناگون در این جزیره زندگی می‌کنند و زندگی می‌گیرند. گونه خاصی از افعی در این جزیره زندگی می‌کند که مختص این جزیره و کشور برزیل است، این افعی کشنده که زهرش نواحی اطراف گزیدگی را آب می‌کند، عامل بیشترین مرگ و میر در آن حوالی بوده است. دولت برزیل بر همین مبنا بازدید از جزیره را جز برای معدودی از محققان ممنوع کرده است.

پارک ملی مدیدی، بولیوی
(Madidi National Park, Bolivia)
در نگاه اول پارک ملی مدیدی آرامش‌بخش و زیبا به نظر می‌رسد اما زیر این پوست مهربانش بی حد و حصر خطرناک است. چرا؟ زیرا این مکان محل سکونت خطرناک‌ترین و وحشی‌ترین گونه‌های جانوری و مرگ‌آورترین گونه‌های گیاهی است. تماس با هر کدام از این گیاهان، دست کم موجب خارش شدید و سرگیجه می‌شود. هر نوع بریدگی و زخم‌های کوچک نیز با زهر آلودگی و عفونت با انگل‌های استوایی همراه می‌شود.

دره‌ی مرگ، روسیه
(Valley of Death, Kamchatka, Russia)
دره‌ی مرگ در شرق روسیه که در فاصله‌ی تقریبا نزدیکی با دره‌ی آب‌فشان‌ها قرار دارد، دارای غلظت بالایی از گازهای سمی است؛ تهدید بزرگی برای هر نوع موجود زنده‌ای در این منطقه. گیاهان و حیوانات به سرعت می‌میرند و انسان‌ها احساس بیماری، تب و سرگیجه می‌کنند.

جزایر مارشال
(Bikini Atoll, The Marshall Islands)
جزیره‌ای بکر و دورافتاده در اقیانوس؛ در نگاه اول شما را به یاد بهشتی روی زمین می‌اندازد اما این جزیره مکانی برای آزمایش سلاح‌های اتمی است. همین کافی است تا جزیره به مکانی پر از زباله‌‌های رادیواکتیو تبدیل شده باشد. ساکنین جزیره مجبور به ترک خانه‌های خود شده بودند و اکنون این منطقه زیستگاهی کاملا سهمناک برای موجودات زنده است. سطح بالای رادیواکتیو در این منطقه، قطع و یقیین باعث سرطان می‌شود.

مزرعه‌ی کروکودیل، تایلند
(Elephant Kingdom in Chonburi, Thailand)
در این مزرعه، صاحب کروکدیل‌ها گردشگران را در یک فضای بسته قرار داده و روی آب می‌گرداند و آن‌ها اجازه دارند به کروکودیل‌ها غذا بدهند. این فضای بسته تنها یک سطح چوبی نازک است که روی بشکه‌های پلاستیکی قرار داده شده‌است و از یک سوی با توری پوشانده شده‌ است. مردم به‌وسیله‌ی چوب‌دستی، به کروکودیل‌ها ماهی و گوشت می‌دهند. تصور باقی ماجرا با خودتان.

گودال آتشین آفار، اتیوپی
(Afar Depression, Ethiopia)
منطقه‌‌ی آفار یکی از خطرناک‌ترین آتش‌فشان‌های روی کره‌ی زمین را به خود اختصاص داده است. زمین‌لرزه‌های مداوم باعث به‌وجود آمدن شکاف‌های عمیقی در این منطقه شده و میزان مواد مذاب موجود را بسیار زیادتر از یک آتشفشان معمول کرده است. چرخه‌ای که دوباره باعث بروز زمین‌لرزه می‌شود.

دریاچه‌ی ناترون، تانزانیا
(Lake Natron, Tanzania)
این دریاچه یکی از مرگبارترین‌ها در جهان است. پوسته‌های ضخیمی از نمک مانندی که روی سطح این آب قرار دارد آن‌قدر خطرناک است که همه‌ی موجودات زنده‌ی این منطقه در صورت تماس با آن از بین خواهند رفت. به دلایلی کاملا واضح، شنا کردن در این دریاچه ممنوع است و بوی سولفید هیدروژنی که از دریاچه می‌آید به شما اجازه نمی‌دهد از دیدن منظره لذت ببرید.

منبع:کجارو


منبع: پول نیوز

لوکس ترین هواپیمای جهان با بهای نجومی! (+عکس)

اجاره هر ساعت این جت در حدود ۲۰ هزار پوند است که در نتیجه پروازه یکطرفه لندن به نیویورک ۱۶۰ هزار پوند هزینه خواهد داشت.

پول‌نیوز – یک بوئینگ ۷۸۷ در یک پرواز عادی تجاری خود ،گنجایش بین ۲۴۰ تا ۳۳۵ مسافر را دارد، اما با طراحی جدید، این بوئینگ اکنون برای ۳۰ مسافر گنجایش دارد.

لوکس ترین هواپیمای جهان با بهای نجومی! (+عکس)

اجاره هر ساعت این جت در حدود ۲۰ هزار پوند است که در نتیجه پروازه یکطرفه لندن به نیویورک ۱۶۰ هزار پوند هزینه خواهد داشت.

لوکس ترین هواپیمای جهان با بهای نجومی! (+عکس)

امکانات فوق العاده آن باعث شده که جت لقب VVIP بگیرد و این هفته در فرودگاه استانستد لندن رونمایی خواهد شد. جت ۲۳۰ میلیون پوندی تمام امکانات یک پنت هاوس لاکچری را برای مهمانان خود دارد.

لوکس ترین هواپیمای جهان با بهای نجومی! (+عکس)

لوکس ترین هواپیمای جهان با بهای نجومی! (+عکس)

منبع:توریسم آنلاین


منبع: پول نیوز

پایین کشیدن و شکستن مجسمه چاوز در ونزوئلا (+عکس)

انتشار تصاویر و ویدئوی پایین کشیدن مجسمه چاوز در شبکه های اجتماعی بازتاب گسترده ای داشته است.

معترضان ضد دولتی در ونزوئلا مجسمه هوگو چاوز رییس جمهور فقید این کشور را پایین کشیده و شکستند.

به گزارش عصر ایران به نقل از رویترز همزمان با تشدید تنش های خیابانی بین معترضان مخالف حکومت و نیروهای پلیس ونزوئلا، گروهی از معترضان جوان در شهر ” فیلادیل روزاریو” در  استان نفت خیز “زولیا” در ونزوئلا، مجسمه هوگو چاوز رییس جمهور فقید ونزوئلا را پایین کشیده و آن را شکستند.

انتشار تصاویر و ویدئوی پایین کشیدن مجسمه چاوز در شبکه های اجتماعی بازتاب گسترده ای داشته است.

دولت ونزوئلا در هفته ها و ماه های گذشته با اعترضات گسترده مخالفان و مردم ناراضی این کشور از وضعیت اقتصادی به شدت نابسامان این کشور نفت خیز روبرو است.

معترضان خواستار برکناری نیکولاس مادورو رییس جمهور چپگرا ی ونزوئلا هستند. مادورو که پیشتر راننده چاوز و سپس معاون او بود پس از مرگ چاوز بر مسند ریاست جمهوری کشور نفت خیز ونزوئلا نشست.

از زمان به قدرت رسیدن مادورو قیمت نفت در بازار جهانی افت محسوسی پیدا کرد و بحران اقتصادی دامنگیر این کشور شده است.

پنج شنبه گذشته در نتیجه تظاهرات ضد دولتی در شهر والنسیا یک جوان ۲۰ ساله در اثر شلیک گلوله به سر جان باخته است. چند تن دیگر نیز در این تظاهرات زخمی شدند.

دهها نفر دیگر نیز در تظاهرات اعتراضی روز گذشته زخمی شده اند. تا کنون بر مبنای آمار رسمی تعداد افراد کشته شده در تظاهرات ضددولتی ونزوئلا به ۳۷ نفر رسیده است.

پایین کشیدن و شکستن مجسمه چاوز در ونزوئلا (+عکس)

پایین کشیدن و شکستن مجسمه چاوز در ونزوئلا (+عکس)


منبع: عصرایران

ترکیه ۱۰۷ قاضی و دادستان دیگر را اخراج کرد

تلویزیون ترکیه گزارش داد، دولت آنکارا ۱۰۷ قاضی و دادستان را به اتهام ارتباط با کودتای ناکام ۱۵ ژوئیه سال جاری میلادی علیه این کشور برکنار کرد.

به گزارش ایسنا، به نقل از خبرگزاری رویترز، رسانه‌های محلی ترکیه گزارش دادند، دولت آنکارا تا به حال ۱۴۵ هزار تن از کارمندان بخش دولتی، پرسنل نظامی و استادان دانشگاهی را در ارتباط با کودتای ناکام سال گذشته میلادی از کار برکنار کرده است.

تعداد قضات و دادستان‌ها نیز تا به حال به ۴۲۳۸ تن رسیده است.

دولت آنکارا شبکه فتح‌الله گولن، روحانی در تبعید و مخالف دولت را عامل کودتای نافرجام می‌داند.

همچنین حکم بازداشت برای این قضات و دادستان‌ها صادر شده است. بیش از ۴۰ هزار تن پس از کودتای نافرجام علیه دولت ترکیه دستگیر شدند؛ کودتایی که باعث مرگ ۲۴۰ تن که اکثرا غیرنظامی بودند،‌ شد.

ترکیه روز شنبه بیش از ۳۹۰۰ تن را از خدمات دولتی و ارتش به دلیل تهدید علیه امنیت ملی از کار برکنار کرده است.


منبع: عصرایران

این لندکروز سریع‌ترین شاسی‌بلند جهان است (+عکس)

با این رکورد تویوتا به راحتی ادعا کرده که رکورد سریع‌ترین شاسی‌بلند جهان را با لند اسپید کروزرش به دست آورده است.

آیا لندکروزر ۲۰۰ اسب‌بخاری
تویوتا که در نمایشگاه “سما” به نمایش درآمد را به یاد دارید؟ این خودرو
به تازگی کامل شده و می‌تواند با سرعت تاثیرگذار ۳۷۰ کیلومتر برساعت (۲۳۰ مایل) به
حرکت خود ادامه دهد.

به گزارش گروه خودروی عصر
ایران به نقل از “تاپ‌گیر”، این خودرو که “لند اسپید کروزر”
نام دارد، قطعا یک تراک افسانه‌ای فوق سریع محسوب نخواهد شد، اما این خودرو تصمیم
تویوتا برای ساخت خودرویی سریع در دنیای واقعی است تا بتواند از اعتبار این مدل
خود دفاع کند. از طرفی ساخت این خودرو باعث می‌شود تا سرعت برای لندکروزرها از
فضای نمایشی در نمایشگاه‌ها خارج شود و به جاده‌های جهان راه یابد.

تویوتا با این لندکروزر ادعای ساخت سریع‌ترین شاسی‌بلند جهان را دارد

زیر در موتور خودرو شاهد
همان موتور ۵٫۷ لیتری V8 لندکروزرهای معمولی هستیم. اما این موتورها با دو
منبع قدرت توربوشارژ که در زیر سپر جلو نشسته‌اند تغذیه می‌شوند. بخش‌های داخلی موتور نیز به خوبی ارتقاء یافته‌اند.
پیستون‌های قویتر و دریچه‌های ورودی هوا در از علائم این پیشرفت محسوب می‌شوند.

تویوتا با این لندکروزر ادعای ساخت سریع‌ترین شاسی‌بلند جهان را دارد

تویوتا با این لندکروزر ادعای ساخت سریع‌ترین شاسی‌بلند جهان را دارد

نتیجه نهایی این همه
تغییر خروجی ۲۰۰۰ اسب‌بخاری است که خودرو را تا حد اتومبیل‌های مسابقه‌ای تغییر خواهد داد. شاسی خودرو نیز تغییر کرده و
موضعی پائین‌تر انتقال یافته است. این کار برای ایجاد وضعیت بهتر تعلیق و هندلینگ
بهتر در سرعت‌های بالا انجام می‌گیرد. عرض خودرو نیز حدود ۳ اینچ باریک شده تا دست
کمپانی سازنده برای استفاده از لاستیک‌های سازنده بهتر شود.

تویوتا با این لندکروزر ادعای ساخت سریع‌ترین شاسی‌بلند جهان را دارد

تویوتا با این لندکروزر ادعای ساخت سریع‌ترین شاسی‌بلند جهان را دارد

یکی از رانندگان
ناسکار، با این تویوتا لند اسپید کروزر موفق به ثبت رکورد ۳۷۰ کیلومتر بر ساعت شده
است. (ناسکار از مجموعه مسابقات اتومبیلرانی است که در اروپا و آمریکا و کانادا و مکزیک
برگزار می‌شود) این رکورد توسط سامانه‌های مکان‌یاب جهانی GPS تائید شده است. اگر این رکورد آزمایشی به شکلی رسمی ثبت و تائید
شود، این خودرو از سریع‌ترین SUV جهان با سرعت ۳۳۹ کیلومتر بر ساعت پیشی گرفته و
۳۰ کیلومتر از آن سریع‌تر است.

تویوتا با این لندکروزر ادعای ساخت سریع‌ترین شاسی‌بلند جهان را دارد

تویوتا با این لندکروزر ادعای ساخت سریع‌ترین شاسی‌بلند جهان را دارد

اینک با این
رکورد تویوتا به راحتی ادعا کرده که رکورد سریع‌ترین شاسی‌بلند جهان را با لند
اسپید کروزرش به دست آورده است.

تویوتا با این لندکروزر ادعای ساخت سریع‌ترین شاسی‌بلند جهان را دارد


منبع: عصرایران

مناظره؛ صحنه بی‌انصافی درباره برجام

در حوزه اقتصادی، لغو تحریم‌های غیرقانونی و ناعادلانه هسته‌ای ایران که با هدف فلج کردن اقتصاد کشور وضع شده بود و عمدتا بر سه حوزه اصلی نفت و گاز، حمل و نقل، و بانکی مالی و چندین حوزه فرعی از جمله آب و برق، صنعت و تجارت، بهداشت و درمان متمرکز شده بود، بخشی از امتیازاتی بود که کسب کردیم. با در نظر گرفتن مجموع دستاوردهای برجام، با قاطعیت می‌توان ادعا کرد کفه فایده در ترازوی هزینه- فایده به نفع جمهوری اسلامی ایران سنگینی می‌کند.

عصرایران – حسین یگانه – مناظره های پخش شده در دو هفته گذشته تبدیل شده است به برنامه فقط برای نقد دولت، گرچه این مناظره می توانست حتی محلی برای تبلیغ دولت باشد که با توجه به موارد مطروحه و تلاش سایر نامزدها، دولت و برجام قربانی مناظره هستند چرا که برخی کاندیداها با اتکا به آمارهای رسانه های همسوی خود اظهاراتی را مطرح می کنند که نه قابل نقد است و نه دفاع و ورود به تحلیل و تکذیب این آمارها در مجال مناظره نمی گنجد.

در این زمینه می توان به برخی نکات مطرح شده در جلسه دیروز اشاره کرد.

در ارتباط با اظهارات یکی از کاندیداها به نقل از آقای سیف و وزیر اقتصاد (دستاورد “هیچ” و “فلج بودن نظام بانکی”) پس از اجرای برجام می توان گفت: تحولات و گشایش‌های وسیع و قابل توجهی در حوزه مالی و بانکی رخ داده است که موجب خروج قطعی نظام بانکی و مالی از “مرحله بحرانی و بن‌بستِ” دوران تحریم شده است.

در دوره تحریم‌ها، عملا نظام بانکی و مالی کشور فلج شده بود و از هرگونه تعامل و مراوده در حوزه بین‌المللی محروم شده بود که تشریح پیامدهای خسارت‌بار آن، نیازمند فرصت مبسوطی است.

در دوره پسابرجام، علیرغم تداوم برخی مشکلات و محدودیت‌ها در حوزه بانکی و مالی (که عمدتا مرتبط با برجام نبوده و به عوامل دیگری مانند تحریم‌های اولیه و غیرهسته‌ای آمریکا، قوانین انضباطی مرتبط با پولشویی، مشکلات زیرساختاری در نظام بانکی کشور و … مربوط می‌شود) سیستم بانکی کشور هم اکنون با مانع تحریمی مرتبط با موضوع هسته‌ای و برجام مواجه نمی‌باشد.

در این خصوص نیز می توان به برخی اتفاقات صورت گرفته در برجام اشاره کرد.

•    آزادسازی ۱۲ میلیارد دلار از وجوه مسدود شده کشورمان در فاصله زمانی برنامه اقدام مشترک (توافق موقت ژنو) تا انعقاد برجام
•    آزاد سازی ۲۶ میلیارد دلار از منابع ارزی کشور از تاریخ اجرایی شدن برجام (۲۶ دی ۱۳۹۴) تا پایان سال ۱۳۹۵
•    از تاریخ اجرای برجام تا پایان سال ۱۳۹۵، شبکه بانکی کشور ۷۰۴ رابطه کارگزاری با ۲۴۹ بانک دنیا ایجاد نموده است
•    طی این مدت ۹۹۹۳۶ فقره گشایش اعتبارات اسنادی و ارائه خدمات تجاری در قالب ۱۷۸۶۱ فقره گشایش اعتبار اسنادی، ۱۸۶۶ فقره ثبت سفارش برات اسنادی و ۸۰۲۰۹ فقره حواله ارزی صادر شده است.
•   ارزش دلاری خدمات تجاری فوق‌الاشاره بیش از ۳۸ میلیارد دلار بوده و شامل حدود ۱۸ میلیارد دلار گشایش اعتبار اسنادی، ۴ میلیارد دلار برات اسنادی و حدود ۱۷ میلیارد دلار حواله ارزی می‌باشد.

که البته ناگفته نماند، اظهارات آقای سیف در جریان یکی از سفرهای خارجی ایشان (تقریبا هیچ) از موضع مطالبه‌گری مطرح شده است و این طبیعت گفتگو و مذاکره با کشورهای خارجی است که همواره می بایستی از آنها طلبکاری نمود. آمارهای فوق بیانگر تحولاتی است که در حوزه بانکی و مالی پس از برجام رخ داده است.

و همچنین در ارتباط با اظهارات یکی از کاندیداها مبنی بر اینکه امکان انتقال ارز به داخل کشور وجود ندارد، اولا باید خاطرنشان ساخت که در دوره پسابرجام میلیاردها دلار ارز معتبر و بصورت نقد و اسکناس وارد کشور شده است. در عین حال این نکته حائز اهمیت است که ارز حاصله از فروش نفت و سایر صادرات کشور، الزاما ضرورتی ندارد وارد کشور شود. مهم در دسترس بودن ارز حاصله در حساب بانکهای مختلف و معتبر جهان و امکان مبادله و جابجایی آن برای خرید کالا یا خدمات در خارج از کشور است.

از سوی دیگر نیز در ارتباط با «دستاوردهای برجام و اینکه ما به تمام تعهدات خودمان عمل کردیم و در مقابل چیز زیادی کسب نکردیم»، باید گفت:

اصولا مذاکره نوعی بده بستان است و برای حصول توافق، تمام طرفها چاره‌ای جز دادن برخی امتیازات در قبال دریافت برخی امتیازات دیگر ندارند و این جزو ماهیت و سرشت مذاکرات بین‌المللی است. طبق برجام جمهوری اسلامی ایران همزمان با تداوم بدون وقفه برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای خود در تمامی ابعاد مهم و حساس، برخی محدودیت‌های موقت و چند ساله را در برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای خود پذیرفت که در واقع این امتیازی بود که ما دادیم، اما در مقابل امتیازات متعددی گرفتیم که در حوزه هسته‌ای، تثبیت و به رسمیت شناخته شدن برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای کشور از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد و اعضای جامعه بین‌المللی به شمول غنی‌سازی اورانیوم و ساخت راکتور آب‌سنگین، گشوده شدن افق‌های نوین در توسعه صنعت و دانش هسته‌ای، آغاز و گسترش همکاری‌های بین‌المللی در حوزه هسته‌ای، و مختومه شدن پرونده مربوط به اتهامات بی‌اساس علیه جمهوری اسلامی ایران تحت عنوان “ابعاد احتمالی نظامی” در فعالیت‌های هسته‌ای کشورمان بوده است.

در حوزه اقتصادی، لغو تحریم‌های غیرقانونی و ناعادلانه هسته‌ای ایران که با هدف فلج کردن اقتصاد کشور وضع شده بود و عمدتا بر سه حوزه اصلی نفت و گاز، حمل و نقل، و بانکی مالی و چندین حوزه فرعی از جمله آب و برق، صنعت و تجارت، بهداشت و درمان، کشاورزی و … متمرکز شده بود، بخشی از امتیازاتی بود که کسب کردیم. با در نظر گرفتن مجموع دستاوردهای برجام، با قاطعیت می‌توان ادعا کرد کفه فایده در ترازوی هزینه- فایده به نفع جمهوری اسلامی ایران سنگینی می‌کند.

در ارتباط با اظهارات یکی دیگر از کاندیداها نیز  با قاطعیت می‌توان پاسخ داد که نه تنها برجام سبب کند شدن روند پیشرفت و توسعه دانش هسته‌ای در کشور نشده است، بلکه در بسیاری از زمینه‌ها، افق‌های نوینی در توسعه صنعت و دانش هسته‌ای به روی کشور گشوده شده است که این موضوع بارها از سوی سازمان انرژی اتمی با اعلام و تشریح مصادیق، مورد تاکید قرار گرفته است.

هرچند دانشمندان هسته‌ای کشورمان در دوره تحریم توانستند بدون هیچ کمک خارجی و با تکیه بر دانش و پشتکار خود و با بومی ساختن دانش هسته‌ای، فصل جدیدی را در حوزه علم و تکنولوژی کشور آغاز کنند، ولیکن نباید فراموش نمود محدودیت‌های شدید اعمال شده علیه ایران در این حوزه، سرعت و شتاب پیشرفت دانش هسته‌ای کشور را تحت تاثیر قرار داده بود. در دوره تحریم‌های ظالمانه‌ی وضع شده علیه ایران، هرگونه همکاری و تبادل علمی با ایران در حوزه هسته‌ای “مطلقا” ممنوع بود و حتی از حضور ایرانیان در اغلب نشست‌های بین‌المللی ممانعت می‌شد و فروش اقلام و کالاهای مرتبط با حوزه هسته‌ای به ایران (حتی فروش کالاهای دارای کاربرد دوگانه به ظن احتمال استفاده از آنها در صنایع هسته‌ای) مطلقا ممنوع بود.

کشورها حتی حاضر نبودند در حوزه ایمنی هسته‌ای (که منافع مشترکی برای آنها نیز داشت) با ایران همکاری کنند. اکنون که جامعه بین‌المللی و اعضای آن با به رسمیت شناختن برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای و اذعان به دستیابی ایران به دانش هسته‌ای و بومی نمودن این دانش در داخل کشور، رویکرد جدیدی را در قبال ایران اتخاذ نموده‌اند و فضای همکاری‌های بین‌المللی و بهره‌مندی جمهوری اسلامی ایران از فضای پسابرجام در این حوزه فراهم شده است، برخی تفاهم‌نامه های همکاری با سایر کشورها امضاء و برخی در حال مذاکره می‌باشد و امکان دسترسی و خرید اقلام و تجهیزات مورد نیاز برای صنایع صلح‌آمیز هسته‌ای کشور، به میزان قابل توجهی فراهم شده است.

در اینجا صرفا چند مورد از مصادیق به عنوان مثال ذکر می‌گردد:
•    واردات حدود ۳۶۰ تن کیک زرد در فضای پسابرجام (پس از روز توافق تاکنون) که اهمیت زیادی از حیث افزایش ذخایر راهبردی مواد خامِ مورد نیاز برای تداوم و گسترش برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای کشورمان دارد. لازم به ذکر است طی چند دهه اخیر، هیچ کشوری حاضر به فروش کیک زرد به جمهوری اسلامی ایران نبود.

•    اختصاص حدود پنج میلیون یورو از جانب اتحادیه اروپا به امر تقویت ایمنی هسته‌ای در کشورمان (که کارهای مربوط به برگزاری مناقصه میان شرکت های اروپائی و تعیین شرکت مجری و مشاور با هماهنگی و حضور نمایندگان مرکز نظام ایمنی کشورمان در بروکسل به پایان رسیده است).
•    امضای تفاهم نامه مربوط به ساخت دو واحد نیروگاهی انرژی اتمی جدید هر کدام به ظرفیت هزار مگاوات در ساختگاه بوشهر
•    فروش ۷۰ تن آب سنگین تولیدی کشورمان به روسیه و آمریکا که درصد قابل توجهی از میران فروش این کالا در سطح جهان را شامل می‌شود
•    امضای قرارداد مشاوره بازطراحی و مدرن‌سازی راکتور آب سنگین اراک با کشور چین
•    شروع گازدهی به سانتریفیوژ راهبردی IR-8 در بهمن ماه ۱۳۹۵٫ گازدهی به این سانتریفیوژ پیشرفته و قدرتمند با توانی حداقل بیست برابر سانتریفیوژهای موجود IR-1، نقطه عطفی در تحقیق و توسعه غنی‌سازی در ایران محسوب می‌گردد
•    امضای قرارداد فاز مطالعاتی (تحقیق و توسعه) پروژه جداسازی ایزوتوپ‌های پایدار به روش سانتریفیوژ با دولت روسیه 

البته ادعا نمی‌شود که تمام موانع رفع شده و دیگر هیچگونه محدودیتی در این حوزه برای ایران وجود ندارد، ولی بلاشک فضای ایجاد شده برای توسعه دانش هسته‌ای کشور در دوره پسابرجام به میزان چشمگیر و محسوسی متحول شده است.


منبع: عصرایران

امدادرسانی به ۱۲۷۸ نفر در جریان سیل ۱۲ استان/ عملیات در ۵ استان ادامه دارد

 رئیس سازمان امداد و نجات جمعیت هلال احمر از امداد رسانی به ۱۲۷۸ نفر در جریان سیل ١٢ استان کشور خبر داد.

به گزارش ایلنا، مرتضی سلیمی، رئیس سازمان امداد و نجات با اشاره به عملیات امدادرسانی در سیل و توفان از ١٣ الی ١۶ اردیبهشت سال جاری گفت: در جریان سیل و توفان چند روز گذشته ١٢استان (آذربایجان غربی، اردبیل، اصفهان، تهران، چهارمحال و بختیاری، زنجان، فارس، قزوین، قم، کردستان، لرستان و مازندران) حادثه دیدند که در کل به ۱۲۷۸نفر امدادرسانی شد و در هین راستا به ١٧٩ نفر اسکان اضطراری داده شدند.

وی ادامه داد: در این حادثه ٢٧ نفر به مناطق امن منتقل شدند و از ١٢٩ واحد هم تخلیه آب از منازل مسکونی صورت گرفت. در جریان امدادرسانی به ۴٠ شهر و روستا ٣۶١ نفر در قالب ٨٣ تیم ١۶دستگاه خودرو از مسیر سیلاب رهاسازی شدند. لازم به ذکر است که عملیات امداد رسانی در اصفهان، تهران، فارس، لرستان و قم همچنان ادامه دارد.


منبع: عصرایران

مسی آرژانتین را نجات می دهد؟(+جدول)

آرژانتین در بازی بعدی میهمان اروگوئه است بعد میزبان ونزوئلا و پرو و در روز آخر میهمان اکوادور . آلبی سلسته امیدوار است با لیونل مسی بتواند خود را در جدول کمی بالاتر بکشد و به جام جهانی صعود کند.

بخشش مسی در دادگاه استیناف فیفا شانس آرژانتین برای صعود به جام جهانی ۲۰۱۸ را دوباره افزایش داد. 

به گزارش عصرایران ، روز جمعه دادگاه استیناف فیفا رای به بخشش ۴ جلسه محرومیت مسی از بازی های ملی داد. رایی که شانس آلبی سلسته را در ادامه مسابقات جام جهانی برای صعود به جام جهانی افزایش داد. 

تیم ملی آرژانتین که در ۸ بازی ابتدایی اش فقط ۳ پیروزی کسب کرده بود در ادامه مسابقات و درخشش مسی تا بازی سیزدهم موفق شد خود را به بالای جدول رده بندی برساند اما محرومیت مسی در بازی این تیم مقابل پرو منجر به شکست ۲-۱ آرژانتین و سقوط این تیم به رتبه پنجم گروه شد .

مشکل آرژانتین اما این بود که مسی ماه گذشته در جریان دیدار تیم های ملی آرژانتین و شیلی به دلیل توهین به داور مسابقه از سوی کمیته انضباطی فیفا به ۴ جلسه محرومیت از همراهی تیم ملی کشورش محکوم شده بود و فقط می توانست در آخرین بازی آرژانتین در مقدماتی جام جهانی این تیم را همراهی کند که خبر خوبی برای آرژانتینی ها نبود. 

اعتراض آرژانتینی ها به حکم فیفا در نهایت منجر به بخشش در کمیته استیناف شد و مسی می تواند در ۴ بازی باقیمانده مقابل حریفان بازی کند. بازی هایی که آسان هم نخواهد بود. 

آرژانتین در بازی بعدی میهمان اروگوئه است بعد میزبان ونزوئلا و پرو و در روز آخر میهمان اکوادور . آلبی سلسته امیدوار است با لیونل مسی بتواند خود را در جدول کمی بالاتر بکشد و به جام جهانی صعود کند. 











رتبه

تیم

بازی

برد

مساوی

باخت

زده

خورده

تفاضل

امتیاز

صعود

۱

برزیل

۱۴

۱۰

۳

۱

۳۵

۱۰

+۲۵

۳۳

مستقیم

۲

کلمبیا

۱۴

۷

۳

۴

۱۸

۱۵

۲۴

۳

اروگوئه

۱۴

۷

۲

۵

۲۶

۱۷

۲۳

۴

شیلی

۱۴

۷

۲

۵

۲۴

۱۹

۲۳

۵

آرژانتین

۱۴

۶

۴

۴

۱۵

۱۴

۲۲

پلی آف

۶

اکوادور

۱۴

۶

۲

۶

۲۳

۲۰

۲۰


۷

پرو

۱۴

۵

۳

۶

۲۲

۲۳

−۱

۱۸

۸

پاراگوئه

۱۴

۵

۳

۶

۱۳

۲۱

−۸

۱۸

۹

بولیوی

۱۴

۳

۱

۱۰

۱۲

۳۲

−۲۰

۱۰

۱۰

ونزوئلا

۱۴

۱

۳

۱۰

۱۷

۳۴

−۱۷

۶


منبع: عصرایران

آقای خاص یونایتد را احیا می کند؟

آنها روز پنج شنبه و در حالی که میهمان سلتاویگو بودند یک پیروزی ۱-۰ خوب به دست آوردند و به فینال نزدیک شدند. حالا یونایتد یک بازی در اولدترافورد میزبان سلتاویگوست و یک فینال در فرندزآره نا و احتمالا مقابل آژاکس خواهد داشت. فینالی که اگر با پیروزی همراه شود منچستریونایتد اولین سهمیه لیگ برتر انگلیس برای لیگ قهرمانان سال آینده را خواهد داشت و این زنده شدن یونایتد مورینیوست.

منچستریونایتد وضع خوبی در لیگ برتر ندارد. هرچند شاگردان مورینیو در هفته های متمادی پیروز شدند و خوب نتیجه گرفتند اما همچنان شانس شان برای گرفتن سهمیه لیگ قهرمانان اروپا زیاد نیست و در وضعیت امتیازی ای که دارند به نظر می رسد که منچسترسیتی به سهمیه لیگ قهرمانان اروپا برسد. 

به گزارش عصرایران ، خوزه مورینیو در سال اولی که به یونایتد آمده جام اتحادیه را برای این تیم گرفته و در میانه های فصل موفق شده رکورد پیروزی پشت سرهم در تاریخ این باشگاه را بشکند اما حقیقت این است که یونایتدهمچنان سهمیه لیگ قهرمانان به دست نیاورده و این مساله برای سال آینده شیاطین تاسف بار خواهد بود. 

منچستریونایتد در فاصله ۴ بازی تا پایان لیگ برتر ۶۵ امتیاز دارد و یک امتیاز از منچسترسیتی عقب است. اما مشکل اساسی یونایتد مصدومیت زلاتان است. اتفاقی که گلزنی این تیم را در بازیهای آینده سخت کرده و البته منچسترسیتی با تک امتیاز برتری که دارد می تواند با ۴ برد سهمیه را به جیب بزند. 

هرچند هنوز ۱۲ امتیاز باقیمانده و شانس یونایتد کم نیست اما شیاطین سرخ به دنبال شانس خود برای حضور در لیگ قهرمانان حتما در فینال یوفا کاپ هستند. 

آنها روز پنج شنبه و در حالی که میهمان سلتاویگو بودند یک پیروزی ۱-۰ خوب به دست آوردند و به فینال نزدیک شدند. حالا یونایتد یک بازی در اولدترافورد میزبان سلتاویگوست و یک فینال در فرندزآره نا و احتمالا مقابل آژاکس خواهد داشت. فینالی که اگر با پیروزی همراه شود منچستریونایتد اولین سهمیه لیگ برتر انگلیس برای لیگ قهرمانان سال آینده را خواهد داشت و این زنده شدن یونایتد مورینیوست.


منبع: عصرایران

واژگونی اتوبوس حامل دانش‌آموزان در تهران

آمبولانس‌های اورژانس تهران جهت رسیدگی به مصدومان حادثه واژگونی اتوبوس حامل دانش آموزان در بزرگراه یادگار امام (ره)، به محل حادثه اعزام شدند.

به گزارش ایسنا، دکتر پیرحسین کولیوند، سرپرست سازمان اورژانس کشور در این باره گفت: به دنبال گزارش واژگونی اتوبوس حامل دانش آموزان در بزرگراه یادگار (شمال) – خیابان ایثارگران عوامل اورژانس تهران جهت ارایه خدمات لازم به مصدومان احتمالی، به محل حادثه اعزام شدند.

وی گفت: بلافاصله با اعلام این حادثه، هشت دستگاه آمبولانس و یک دستگاه اتوبوس آمبولانس به محل این حادثه اعزام شدند.

کولیوند گفت: این اتوبوس حامل ۳۴ دانش آموز بود و خوشبختانه مشکل خاصی متوجه آنها نشده است. اما جهت انجام بررسی‌های لازم و حصول اطمینان از سلامت دانش‌آموزان، آنها توسط عوامل اورژانسی در حال انتقال به بیمارستان‌ هستند.


منبع: عصرایران

سلفی در ایستگاه قطار جان یک نفر را گرفت

فرمانده انتظامی دامغان ضمن تائید جان باختن یک فرد در ایستگاه زرین این شهرستان بر اثر برخورد با قطار گفت: این فرد برای سلفی گرفتن با قطار به نزدیک خطوط ریل گام گذاشته بود.

مهر نوشت: سرهنگ سید علی اکبر میری صبح شنبه در گفتگو با خبرنگاران در محل فرماندهی انتظامی دامغان گفت: ساعت ۴۰ دقیقه بامداد شنبه در تماس با مرکز فوریت های پلیسی ۱۱۰ دامغان اعلام شد در مینی ایستگاه زرین دامغان یک رام قطار مسافربری تهران-مشهد با یک مرد برخورد کرده است.

وی افزود: با اعلام این خبر ماموران انتظامی به محل حادثه اعزام و مشاهده کردند یک مرد ۲۶ ساله که به اتفاق چند نفر از دوستان خود در این مینی ایستگاه حضور داشتند برای گرفتن عکس سلفی به نیم متری خط راه آهن رفته و با قطار برخورد می کند.

فرمانده انتظامی دامغان گفت: این مصدوم سریعا به بیمارستان امام حسین (ع) شاهرود اعزام ولی متاسفانه به علت شدت جراحات وارده فوت می کند.


منبع: عصرایران

دلیل ایجاد صدای زانو/ بهترین سَبک نشستن

یک متخصص ارتوپدی با اشاره به اینکه درد زانو در جوانان علت‌های زیادی دارد، گفت: با توجه به سطح فعالیت، جنس، وزن، انجام یا عدم انجام ورزش، سابقه ضربه به زانو و عوامل دیگر در ایجاد درد زانو دخالت دارند.

به گزارش ایسنا، دکتر احمد علی احسانی درباره علت صدای زانو هنگام حرکت، گفت: صدای زانو در سنین مختلف علت‌های متفاوتی دارد، ولی معمولا جابجا شدن یک سری گازها در ناحیه مفصلی ممکن است، باعث صدای زانو شود.

وی ادامه داد: اگر صدای زانو همراه با درد، محدودیت حرکتی، خشکی صبحگاهی و… بود نیاز به بررسی بیشتری دارد؛ زیرا ممکن است نشانه‌ای از ساییدگی، آسیب و جابجایی تاندون اطراف مفصل باشد.

این متخصص ارتوپدی با اشاره به اینکه بیماران باید بر اساس مجموعه نشانه‌های بالینی مورد بررسی قرار گیرند، گفت: لازم است توسط پزشک تمامی نشانه‌های بیماری فرد بررسی و سپس تشخیص بیماری داده شود. همچنین بیمارانی که سفتی مفصل، بیماری التهابی، رماتیسم، نشانه‌های آسیب ساده یا پیچیده‌تر دارند باید توسط پزشگ اگاه شوند.

احسانی تصریح کرد: روش‌هایی مانند تغییر سبک زندگی، اجتناب کردن از ورزش سنگین و پرفشار، کاهش وزن و فشار بر زانو، تغذیه سالم، استفاده ازتوالت فرنگی، اجتناب از ایستادن طولانی مدت و حمل نکردن بار سنگین، جهش و پرش نکردن همچنین پیاده‌روی مداوم، دوچرخه‌سواری، آب درمانی و … می‌تواند از زانو درد بیمارانی که سابقه دردهای غضروفی دارند، جلوگیری کند.

وی در ارتباط با بهترین سبک نشستن گفت: نشستن بر روی صندلی با زاویه ۹۰ درجه به حالت استراحت و ریلکسیشن بهترین سبک است، اما نشستن به صورت چهار زانو و به خصوص دو زانو باعث فشار زیاد به غضروف زانو می‌شود. بنابراین هنگامی که دو زانو می‌نشینیم حدود هفت برابر وزن بدن بر روی غضروف زانو فشار وارد می‌شود.

این متخصص ارتوپدی ادامه داد: فشار طولانی مدت بر روی زانو باعث می‌شود غضروف، رگ خونی برای تغذیه نداشته باشد و کم تحرکی نیز سبب می‌شود به مرور زمان غضروف با کوچکترین ضربه و افزایش سن، شکننده شود و این مساله شروعی برای آسیب به زانو و آرتروز باشد.

وی درخصوص زانو درد در جوانی گفت: کم تحرکی جوانان و نشستن طولانی مدت آنان در پشت میز و … باعث می‌شود که عضلات آنان ضعیف و کم تحرک شده و موجب ساییدگی پشت استخوان کشکک آنها شود.

بنابر اعلام روابط عمومی انجمن جراحان ارتوپدی، احسانی خاطرنشان کرد: اندام تحتانی پرانتزی (ژنو واروس و ژنو والگوس) و مشکلات آناتومیک و راستای اندام می‌تواند با ایجاد درد برای بیمار همراه باشد و از این نظر نیز حتما باید بررسی دقیق انجام شود.

کنگره انجمن جراحان ارتوپدی ایران همزمان با کنگره جامعه جراحان ایران ۱۸ تا ۲۲ اردیبهشت ماه سال جاری در سالن همایش‌های رازی تهران با حضور صاحبنظران و اساتید برجسته برگزار می‌شود.


منبع: عصرایران

میرسلیم به نفع کسی کنار نمی رود

میرسلیم به نفع کسی کنار نمی رودرئیس ستاد انتخاباتی مصطفی میرسلیم در استان هرمزگان از احتمال سفر این نامزد انتخاباتی دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری به استان هرمزگان خبر داد.

‌ابراهیم معتمدی در گفت‌وگو با ایسنا، ‌افزود: در حال حاضر برخی از روسای ستادهای شهرستانی نیز انتخاب‌شده و در حال فعالیت هستند.

وی با بیان اینکه فعالیت تبلیغاتی‌مان در استان هرمزگان در حال انجام است، تصریح کرد: در حال حاضر سخنران ویژه تبلیغاتی برای سفر به استان هرمزگان در نظر گرفته نشده است.

معتمدی در خصوص سفر این نامزد انتخاباتی دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری به استان هرمزگان، خاطرنشان کرد: در حال حاضر برنامه خاصی در نظر گرفته نشده است اما احتمال سفر میرسلیم به استان هرمزگان وجود دارد.

وی عملکرد مصطفی میرسلیم را مناظره روز گذشته(۱۵ اردیبهشت) مثبت ارزیابی کرد و افزود: در مناظره دوم میرسلیم به‌خوبی به بیان مشکلات و ارائه راهکارها پرداخت و به نظرم توانست نشان دهد هدفش خدمت با برنامه است.

رئیس ستاد انتخاباتی مصطفی میرسلیم در استان هرمزگان در پایان در خصوص احتمال کناره‌گیری این نامزد انتخاباتی گفت: ‌وی در حال حاضر به نفع کسی کنار نمی‌رود و تا پایان انتخابات باقی خواهد ماند.


منبع: عصرایران

جهانگیری: حوصله کنید،تا انتخابات فرصت باقی است

اسحاق جهانگیری با انتشار دو پست پیاپی در صفحه توییتر خود نوشت،هنوز تا انتخابات فرصت باقی است . مناظره سوم جریان موفق را مشخص خواهدکرد.

به گزارش ایسنا، متن کامل این نوشته به شرح زیر است:

هنوز در نیمه راه هستیم. خواهید دید که کدام فکر و جریان ، برنامه و حرف برای گفتن دارد،‌حوصله کنید تا انتخابات فرصت باقی است.

حوصله کنید. تغییر فضا را در مناظره سوم خواهید دید. تا انتخابات فرصت باقی است.


منبع: عصرایران

شکاف جنسیتی در ایران؛ به روایت آمار

ماهنامه ایران فردا – فاطمه گوارایی: گزارش جهانی شکاف جنسیتی اولین بار در سال ۲۰۰۶ توسط مجمع جهانی اقتصادی به عنوان چارچوبی برای ارزیابی معضلات مبتنی بر جنسیت و دستاوردهای حاصله انتشار یافت. این برنامه پیشرفت کشورها یا چالش های مطرح در رابطه با شکاف های جنسیتی را در سطوح ملی، منطقه ای و جهانی مورد ارزیابی قرار می دهد.

گزارش جهانی سالانه شکاف جنسیتی نیز به منزله چارچوبی برای تمرکز و اعلام نابرابری های جنسیتی در سطح جهانی مطرح است که در حوزه های اقتصاد، آموزش، سلامت و سیاست وضعیت شکاف جنسیتی را بررسی می کند.

گفتنی است شاخص شکاف جنسیتی عددی بین صفر و یک می باشد. هر چه این رقم بالاتر باشد به برابری نزدیک تر است و هرچه پایین تر باشد، دلالت بر شکاف بیشتر جنسیتی دارد. به عبارت دیگر عدد ۰٫۵ بیان کننده شکاف عمیق بین زن و مرد است و عدد ۰٫۸۵ رقم قابل قبولی است زیرا نشان دهنده نزدیک شدن جایگاه زنان و مردان در ابعاد مورد بررسی است.

 شکاف جنسیتی در ایران؛ به روایت آمار

در طی سال های ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۶ هشتمین، نهمین و دهمین گزارش مجمع جهانی اقصتاد منتشر شده است. این گزارش ها با ارائه تحلیل هایی در رابطه با تغییر الگوهای برابری جنسیتی در سراسر جهان، امکان مقایسه میان کشورهای مختلف را فراهم می آورد.

گزارش جهانی شکاف جنسیتی در چهار زمینه اقتصاد، سیاست، آموزش و سلامت، شکاف های جنسیتی را در سطح ملی مورد توجه قرار داده و ترتیب بندی دولت ها و منطقه ای را در هر یک از موارد مذکور ارائه کرده است که این امر مقایسه منطقه ای و ملی را موجب خواهدشد. مشارکت و فرصت اقتصادی زنان یکی از شکاف های عمده جنسیتی را در این گزارش تشکیل می دهد.

مشارکت و فرصت اقتصادی

این معیار متضمن سه مفهوم شکاف مشارکت، شکاف درآمد و شکاف پیشرفت است. شکاف مشارکت، ناظر بر تفاوت میان زنان و مردان در میزان نیروی کار است. شکاف درآمد، تفاوت درآمد زنان و مردان را مورد توجه دارد و از جمله متضمن درآمد یکسان در مقابل  کار برابر است. شکاف پیشرفت زنان و مردان، آمار حضور زنان در میان قانون گذاران، مناصب مدیریتی و مشاغل حرفه ای و فنی را در مقایسه با مردان نشان می دهد.

شکاف جنسیتی در زمینه فرصت و مشارکت اقتصادی، به عنوان بیشترین شکاف جنسیتی در منطقه خاورمیانه مطرح است. میزان مشارکت اقتصادی زنان در دو کشور قطر و کویت بالاتر از حد میانگین در این منطقه اعلام شده است.

نگرش متفاوت به زنان و مردان در حوزه هایی مانند فرصت های شغلی، مشارکت در بازار کار و میزان دستمزد همواره وجود داشته است. البته در طول سال های اخیر پیشرفت هایی صورت گرفته است ولی همچنان زنان کمتر از مردان حقوق می گیرند و کمتر احتمال دارد، به ویژه در کشورهای در حال توسعه، از مزایا و فرصت های شغلی برابر بهره مند شوند.

ایجاد برابری جنسیتی در حوزه اقتصاد جدا از این که بخشی از حقوق فرد به شمار می رود، برای توسعه و ارتقا بهره وری اقتصاد کشورها نیز دارای اهمیت است. مجمع جهانی اقتصاد نیز با تاکید بر این امر شاخص ها را انتخاب کرده است.

شاخص مشارکت و فرصت های اقتصادی خود دارای زیرشاخه های زیر است:

۱٫ مشارکت نیروی کار زن در مقایسه با نیروی کار مرد.
۲٫ برابری حقوق میان زنان و مردان برای کار برابر.
۳٫ میزان درآمد دریافتی زنان در مقایسه با مردان.
۴٫ تعداد قانون گذاران، صاحبان مناصب عالی رتبه و مدیران زن در مقایسه با مردان.
۵٫ تعداد کارگران زن حرفه ای و فنی در مقایسه با مردان. (جدول ۱ و ۲)

 شکاف جنسیتی در ایران؛ به روایت آمار

بنابر تازه ترین گزارش مجمع جهانی اقتصاد، از شکاف جنسیتی و تحقق برابر حقوقی زنان و مردان در سال ۲۰۱۶ در عرصه اقتصادی کاسته شده و تحقق این اهداف و رفع این شکاف ها شاید ۱۷۰ سال زمان ببرد. تهیه کنندگان گزارش شکاف جنسیتی ۲۰۱۶ مجمع جهانی اقتصادی معتقدند تا آنجا که به برابری عمومی زن و مرد مربوط می شود، یعنی با در نظر داشتن کل چهار شاخص، ایسلند بهترین موقعیت را در میان سایر کشورهای جهان دارد و در هشت سال گذشته مقام اول در اختیار این کشور بوده است. اختلاف میان زن و مرد در ایلسند در حال حاضر به ۱۳ درصد کاهش یافته است.

فنلاند، نروژ و سوئد در سکوهای بعدی ایستاده اند. کشور آفریقایی رواندا مقام پنجم را دارد. فیلیپین در سکوی هفتم ایستاده و نیکاراگوئه دهم است. آلمان با اختلاف ۲۴ درصدی در شاخص های چهارگانه، مقام سیزدهم جدول را دارد.

ایران در میان ۱۴۴ کشور در مجموعه ۴ شاخص در سکوی ۱۳۹ قرار دارد. در شاخص مربوط به فرصت های شغلی و اقتصادی ایران مقام ۱۴۰ را دارد. در مشارکت سیاسی رتبه ۱۳۶ را از آن خود کرده و در شاخص های مربوط به سلامتی و آموزشی به ترتیب در مقام های ۹۴ و ۹۸ قرار گرفته است. درواقع ایران به لحاظ رتبه در ته جدول شکاف جنسیتی قرار دارد.

براساس گزارش «مجمع جهانی اقتصاد»، شکاف جنسیتی میان مردان و زنان طی سال های اخیر در بسیاری از کشورهای کمتر شده است اما این وضعیت در ایران، تغییر چندانی را نشان نمی دهد.

دز گزارش اخیر این نهاد، ایران تنها بالاتر از پنج کشور قرار دارد که این جایگاه در شأن زنان ایرانی نیست. بیشترین نابرابری در ابعاد اقتصادی و سیاسی دیده می شود که جایگاه ایران را نسبت به ترکیه و عربستان به مراتب پایین تر نشان می دهد. به نظر می رسد میزان مشارکت زنان در این عرصه ها به دلایل ساختاری و گاه فرهنگی به مراتب کمتر از مردان است؛ در حالی که شکاف در زیربخش های بهداشتی و آموزشی بسیار کمتر است.

در هر حال باید توجه داشت زنان نیمی از سرمایه انسانی هر کشور و فعالیت هر سازمان تجاری را تشکیل می دهند و هر جامعه ای از استفاده نکردن از توانمندی های زنان، زیان خواهددید.

نرخ مشارکت اقتصادی زنان در ایران در شرایطی کمتر از کشورهای خاورمیانه است که زنان ایران از نظر میزان سواد و تحصیلات با سطح کشورهای پیشرفته قابل مقایسه اند.

 شکاف جنسیتی در ایران؛ به روایت آمار

با اقبال گروه سنی زیر ۲۵ سال به آموزش و تحصیلات و همچنین با توجه به این نکته که در سال های اخیر بیش از ۶۰ درصد کل ثبت نام کنندگان دانشگاهی را زنان به خود اختصاص داده اند، به نظر می رسد در سال های آتی شاهد ورود چشمگیر زنان (و همچنین مردان) تحصیل کرده به جمعیت فعال اقتصادی باشیم که در صورت نبود تدابیر لازم برای ایجاد اشتغال برای این گروه سنی شاهد افزایش نرخ بیکاری خواهیم بود.

بررسی ها نشان می دهد تفاوت مشارکت اقتصادی زنان در کشورهای مختلف بیش از آنکه ناشی از عوامل اقتصادی باشد، از عوامل مربوط به نظام های ارزشی و سنتی و نهادهای فرهنگی و اجتماعی آن کشور ناشی می شود. نهادهای چارچوبی هستند که روابط متقابل انسان ها با یکدیگر را شکل می دهند. وضعیت بازار کار زنان در خاورمیانه نشان می دهد یکی از علل اصلی پایین بودن نرخ مشارکت زنان، نهادها و سنت های حاکمی در این کشورها است؛ به این ترتیب که نقش های سنتی رایج در فرهنگ، مسئولیت خانه داری را برای زنان تصویر می کند که این تقسیم جنسیتی خود سبب شکاف جنسیتی نیروی کار می شود.

جایگاه ایران در گزارش شکاف جنسیتی مشارکت و فرصت های اقتصادی ۲۰۱۶- ۲۰۱۴

 شکاف جنسیتی در ایران؛ به روایت آمار
شکاف جنسیتی در ایران؛ به روایت آمار 


منبع: برترینها

قهرمان سازی ممنوع؛ نه «سوپر مَن» می آید نه امیرکبیر!

علی سرزعیم در کتاب «پوپولیسم ایرانی» مدل حکمرانی محمود احمدی‌نژاد را از منظر «اقتصاد» و «ارتباطات سیاسی» بررسی کرده است. او در گفت‌وگو با «شرق» از پدیده احمدی‌نژاد می‌گوید و اینکه دیگر او را چندان جدی نمی‌بیند. سرزعیم ظهور احمدی‌نژاد را تا اندازه‌ای حاصل خطای اصلاح‌طلبان، بی‌توجهی آنها به طبقه‌های محروم و فرصت‌دادن به رقیب برای مانوردادن بر رأی محرومان می‌داند و تأکید دارد که باید توپ را یک‌بار هم که شده توی زمین خودمان بیندازیم و همین‌جا بر سر ایرادها و مشکلاتمان بحث کنیم.

روی صحبتش در جای‌جای گفت‌وگو با اصلاح‌طلبان است. می‌گوید از اصولگرایان ناامید شده، اما دوست دارد اصولگرایان هم حزب و سازوکار خودشان را داشته باشند و وقتی نوبت حکمرانی آنها باشد، خیال همه آسوده شود که آنها هم مدلی برای حکومت‌داری در چنته دارند. جراحی بزرگ اقتصادی، بازتوزیع ثروت به‌نفع طبقه محروم و کنارگذاشتن روحیه محافظه‌کاری توصیه‌های او به دولتمردان است. کتاب علی سرزعیم چندروز پیش از انجام این گفت‌وگو به بازار نشر آمد.

محسن رنانی بر آن مقدمه‌ای نوشته و نشر «کرگدن» آن را منتشر کرده است. گفت‌وگو با سرزعیم در طبقه دوم دانشکده بیمه دانشگاه علامه‌طباطبایی انجام می‌شود. ساعت ١٢ ظهر است. دانشکده بیمه شبیه مدارس غیرانتفاعی است؛ کوچک و پرازدحام.

 نه سوپرمن می‌آید، نه امیرکبیر

  به‌واسطه نگارش کتاب «پوپولیسم ایرانی» مدت زیادی بر حکمرانی و سخنرانی‌های احمدی‌نژاد تمرکز کرده بودید. ثبت‌نام احمدی‌نژاد متعجبتان نکرد؟

راستش من تصورم این بود که شهریور بیاید. تا اینکه مواضع رهبری مشخص شد و بعدش دیگر فکر می‌کردم کنار بکشد. امثال احمدی‌نژاد سختشان است که از تمرکز دوربین‌ها و رسانه‌ها دور باشند. پیش‌تر حدسم این بود که او نه از انتخابات ریاست‌جمهوری که از مجلس آغاز خواهد کرد و تعجب کردم چرا بزنگاه مجلس را جدی نگرفت.

  احمدی‌نژاد از این به‌بعد در کجای سیاست ایران خواهد بود؟

از تحلیل رفتار اخیرش می‌توان فهمید که از قدرت رسمی فاصله گرفته و در نظر دارد پایگاه اجتماعی برای خودش دست‌وپا کند. به‌ویژه از طیف کسانی که با حکومت مشکل دارند؛ یعنی حتی دلش می‌خواهد از اپوزیسیون هم نیرو بگیرد.

  سهم اصلاح‌طلبان در بروز و ظهور پدیده احمدی‌نژاد چه میزان بود؟ به‌ویژه اینکه دوره اصلاح‌طلبی به‌لحاظ کارنامه اقتصادی دوره درخشانی است. بااین‌حال چطور ما از رشد اقتصادی مناسب به ظهور احمدی‌نژاد و شعارهای پوپولیستی‌اش می‌رسیم؟

ظهور پوپولیسم همیشه به خاطر این است که دولت‌ها کارهای نکرده‌ای دارند و رقیبشان همان را اهرم قدرت می‌کند. دوره خاتمی هم امکانش بود تا به بخش‌های ضعیف جامعه رسیدگی بیشتری شود که نشد. احمدی‌نژاد حقوق و خانه و مال و اموال مسئولان را نشان می‌داد و برخی افشاگری‌ها از این جنس و بعد سبک زندگی خودش در نارمک را به میان می‌کشید. وقتی شما روی حقوق مسئولان، امکانات و سبک زندگی آنها کار نمی‌کنی و شفاف‌سازی نمی‌شود، یک نفر می‌آید و روی همان مسائل مانور می‌دهد و بخش ضعیف جامعه را با خودش همراه می‌کند.

  فکر می‌کنید اصلاح‌طلبان باید چه می‌کردند، به طور مصداقی باید چه برنامه‌هایی در دستور کار قرار می‌گرفت؟

ما دو مسئله داریم؛ یکی توزیع ثروت که در این بخش کارنامه خوبی نداریم. دسترسی به پول نفت و منابع کشور کماکان برای آنها که در تهرانند بیشتر از افرادی است که در شهرها و شهرستان‌های دیگر زندگی می‌کنند. در خصوصی‌سازی هم بد عمل شد و جای انکار نیست. بحث دوم، مسئله بازتوزیع است، اینکه از عده‌ای بگیریم و به دیگران بدهیم. این هم فاجعه بود و پیش نرفتیم. ما تا به امروز نتوانسته‌ایم شجاعانه بازتوزیع را پیاده کنیم. شفاف بگویم که هیچ امکان حمایت اجتماعی دیگری برای آینده ایران متصور نیست به‌جز بازتوزیع ثروت.

  دقیقا منظورتان از بازتوزیع چیست؟

اینکه از بالاشهری‌های تهران – اخذ مالیات یا عوارض روی برق آب و گاز– بگیری و ببری و در حاشیه تهران خرج کنی. از جایی بگیرید و خرج مدارس سیستان و بلوچستان بکنید. باید از عده‌ای بگیرید و این کار الزامات خودش را دارد و سخت است. اصلاح‌طلبان غافل بودند و بازتوزیعی انجام نشد.

  منظورتان فرایندی شبیه هدفمندی است، این مسئله که در دولت احمدی‌نژاد به ثمر نشست و الگوی موفقی نبود… .

آنچه احمدی‌نژاد پیاده کرد، شکلی از صدقه‌دادن بود و به‌هیچ‌عنوان شاهد پیاده‌سازی هدفمندی نبودیم. آنچه احمدی‌نژاد انجام داد، بدترین شکل حمایت بود، اما اصلاح‌طلبان هم نمی‌توانند جامعه را فریب دهند. آنها در اجرائی‌کردن طرح هدفمندی شجاعت لازم را نداشتند. چرا فرصت اجرای چنین طرحی را به فرد بی‌تجربه‌ای همچون احمدی‌نژاد سپردند؟ اقتصاددانان بارها در دوره‌های مختلف توصیه داشتند که باید هدفمندی اجرائی شود.

  فکر می‌کنم زمان آقای ستاری‌فر به آقای خاتمی پیشنهاد شد.

بله، ایشان هم اجرای هدفمندی را مشروط کرد؛ مشروط به اینکه کل حاکمیت پشت‌سرشان قرار بگیرد که نگرفت و تنها ماند. برنامه هدفمندی یارانه‌ها از همان برنامه نخست توسعه همراه سیاست‌مداران بوده است. ابتدا تیپ اقتصاددانان بازار، این را مطرح کردند. برخی مخالف بودند. وقتی آقای ستاری‌فر به سازمان برنامه و بودجه رفت، اتفاقا نگاه مثبتی به هدفمندی پیدا کرد. آن موقع موعد برنامه توسعه چهارم بود. ستاری به آقای خاتمی نزدیک بود و مسئله را با ایشان مطرح کرد. مجلس به ریاست آقای کروبی با آن موافقت کرد. قوه قضائیه – آقای داوودی، مشاور رئیس قوه – مخالفت کردند و آقای خاتمی هم دست برداشتند. این را هم بگویم که اتفاقا ایده توزیع ۵٠ تومان را آقای کروبی همان موقع از آن طرح گرفته بود. سال ٨۴ کروبی نخستین فردی بود که به طور مشخص، از کمک‌هزینه نقدی حرف زد. آن روزها احمدی‌نژاد گنگ و سطحی حرف می‌زد. کروبی باخت. احمدی‌نژاد جلو آمد. تنها ایده حاضر و آماده همین هدفمندکردن یارانه‌ها بود.

  به هر شکل، تجربه عملی و اجرائی هدفمندی یارانه‌ها در سال‌های گذشته تجربه خوشی برای توسعه کشور نبود.

هدفمندی یارانه‌ها همیشه مخالف داشته؛ بیشتر اقتصاد‌دانان ما مخالف آن‌ هستند. مسئله این است که هدفمندی، درست اجرا نشد و هنوز هم تحلیل درستی از هدفمندی نداریم. هدفمندی – نقدی‌کردن یارانه – نبود.
نقدی‌کردن، حیله اقتصاد سیاسی است. پول شکل صدقه پیدا کرد و به عنوان یک حرکت پوپولیستی معرفی شد. چون مبلغی که داده شد، بیش از مبلغ دریافت‌شده بود، پوپولیستی شد؛ اما کماکان فکر می‌کنم سیاست‌مداران ما می‌توانند این مدل را درست اجرائی کنند.

  یعنی پیشنهادتان به دولت روحانی هم اجرائی‌کردن و تداوم هدفمندی یارانه‌ها است؟

تیم روحانی متأسفانه محافظه‌کار است. آنها روی افزایش قیمت بنزین و دیگر حوزه‌هایی که سوبسید می‌دهند، آزادسازی نمی‌کنند. اگر آزادسازی کنند، منابعی دستشان می‌آید و می‌توانند حمایت مؤثری داشته باشند. آنها جسارت لازم را برای هدفمند‌کردن یارانه‌ها ندارند. اینها جلوی انبوهی یارانه بگیر می‌ایستادند و آن پول را به دو دهک پایین می‌دادند. این کار را نکردند و حالا همین شده ابزار دست مخالفان. البته روحانی به صورت هدفمند کارهایی کرده است؛ اما این جراحی را انجام نداد.

  افزایش قیمت نفت تا چه میزان به کمک احمدی‌نژاد آمد؟

افت اقتصادی ایران از سال ٨٧ شروع می‌شود. همین‌طور‌که رشد در یک سال لمس نمی‌شود، افت هم همین‌طور است؛ در کوتاه‌مدت افت درک نشد. رسیدیم به ٨٨ و مناقشه‌ها. تا بخواهد کار احمدی‌نژاد سخت شود، درآمد نفتی بالا رفت. آن‌قدر درآمد نفتی بالا بود که او می‌توانست با تزریق پول، چاله‌ها را پر کند. شانس، یار احمدی‌نژاد بود.

  چطور می‌توانیم به پایان پوپولیسم در ایران فکر کنیم؟

فکر کنم تا دو، سه اتفاق نیفتد، مسئله پوپولیسم در ایران حل نشود؛ نخست باید بازتوزیع به طور کامل انجام شده و حمایت مؤثر از فقرا در دستور کار باشد. دوم اینکه تا فساد از ساختار سیاسی حذف نشود، سایه پوپولیسم بر سر ما خواهد بود. نکته سوم هم مرتبط با قیمت نفت است و خوشبختانه تصوری برای افزایش آن نیست؛ امکان معجزه هم وجود ندارد. نکته چهارم اینکه همگان باید تلاش کنند سطح سواد اقتصادی مردم در ایران بالا بیاید و مردم به ادبیات ابتدایی اقتصاد در کشور آگاه شوند که اگر این مهم رخ ندهد، نتیجه می‌شود اینکه افراد می‌آیند و با ارقام قشنگ و اعداد دهن‌پرکن، عده‌ای را فریب می‌دهند و گاهی سرنوشت و مسیر کشوری را عوض می‌کنند. به قول ما اقتصادی‌ها، هیچ ناهار مجانی‌ای در سیاست وجود ندارد؛ اگر کسی می‌گوید مجانی، این هزینه از جای دیگری به گزاف برداشته خواهد شد.

  دو نامزد ریاست‌جمهوری این روزها گفتمان احمدی‌نژاد را دنبال می‌کنند، تحلیل‌تان از استقبال مردم به چنین گفتمان‌های شبه‌پوپولیستی چیست؟

همه کارزار تبلیغاتی قالیباف و رئیسی‌ حول کمک به فقرا است. یک سؤال ساده پیش‌روی این دو بزرگوار است؛ از چه محلی؟ با چه منبعی؟ آیا پولی جایی تلف می‌شود که شما می‌خواهید، هزینه اش کنید؟ با وجود بدهی و انباشت مالی در دولت، درآمد مالیاتی محدود و درآمد نفتی این روزها چطور شعار می‌دهید؟

شاید بگویند: کاری ندارد، پول چاپ می‌کنیم و به ملت می‌دهیم. این هم می‌شود توهم‌زایی. قالیباف گفته قیمت‌ها را کنترل می‌کنم؛ خب اگر کنترل قیمت دست شما بود که ماجرا طور دیگری بود. قیمت متغیری است که در اختیار حاکمیت نیست.

 نه سوپرمن می‌آید، نه امیرکبیر

  پیشنهاد شمای اقتصاددان برای امثال آقایان قالیباف و رئیسی چیست؟

اتفاقا یک جایی در کشور ما پول گنده‌ای هست که هدر می‌رود. سالانه ۶٠ تا ٧٠‌ میلیارد دلار انرژی می‌سوزانیم. اگر حکمرانان ما همت کنند و قیمت انرژی را بالا ببرند، خانوارها و بنگاه‌ها می‌توانند کار بزرگی در حوزه کاهش هزینه تمام‌شده انرژی انجام دهند؛ ولی هیچ‌کدام از آقایان جرئت ندارند.

یکی باید به زبان ساده به مردم بگوید، دلیلی ندارد در زمستان همه در اداره‌های ما لباس تابستانی بپوشند، می‌شود همان کاری را کرد که امروز در اروپا انجام می‌شود؛ مدیریت سختگیرانه مصرف انرژی. حکمرانان ما باید صادقانه به مردم بگویند بیایید مدتی با هم سختی بکشیم و در مسیر توسعه سازنده گام برداریم.

  برخی تحلیلگران به ظهور طبقه جدید اقتصادی و سیاسی در دوره احمدی‌نژاد اشاره دارند، مطالعه شما چنین نکته‌ای را نشان می‌دهد؟

من یاد گرفتم بیش از آنکه از دیگران انتقاد کنم از خودمان بگویم و ایرادهایمان. این رفتار نتیجه چه بود؟ چه ضعفی در کارنامه اصلاح‌طلبان بود که چنین وضعیتی به وجود آمد؟ احساس جامعه این بود که ثمراث رشد اقتصادی به همه نمی‌رسید. حالا برخی می‌گفتند چرا خودمان وارد حکومت نشویم. در دوره هاشمی و خاتمی نتوانستیم سیستمی طراحی کنیم که اگر بخشی از افرادی که در قدرت بودند اما در دولت نبودند، به رفاه مورد نظر برسند.

نظامی‌بودن در آمریکا هم شغل باپرستیژی است و هم درآمد خوبی دارد. نمی‌شود گفت خطر و سختی مال شما و صلح و آرامش مال ما. وقتی شما این نامعادله را حل نمی‌کنی آنها خودشان می‌آیند تا حلش کنند.  

   تجربه تمرکز بر ادبیات و برنامه‌های احمدی‌نژاد برای نگارش یک کتاب چطور بود؟

عدد و رقم جمع‌کردن برای خودم خیلی جالب بود؛ به‌ویژه در کشوری که هیچ‌کس عدد جمع نمی‌کند. همین اندک هم خوب است. مطالعه سخنان احمدی‌نژاد برای من جالب بود. گاهی همدلانه خواندم. می‌دانم خیلی‌ها نسبت به او موضع‌گیری شدید دارند اما تلاش کردم همدلانه با شخصیت او همذات‌پنداری کرده و به خواننده کمک کنم این شخص را بفهمد. احمدی‌نژاد خیلی خاطره می‌گوید. از این جهت آدم برون‌گرایی است. روحانی از این جهت بسیار موجز، ساده و کلی حرف می‌زند. خاطره‌گویی ندارد.

  در کتاب می‌گویید خطر بازگشت احمدی‌نژاد چندان جدی نیست، استدلال‌تان چیست؟

دیگر آن‌قدر پول نفت نیست. آن‌قدر پول کم است که هرکسی بیاید نمی‌تواند کاری کند. آن‌قدر پول هست که حقوق کارکنان دولت و بازنشسته‌ها را بپردازد و بدهی انباشته از قبل را. انبوه پروژه‌های نیمه‌تمام را هم اضافه کنید. واقعیت اینکه پولی نمانده که رئیس‌جمهوری بخواهد مانور خاصی بدهد. حکومت هم خوشبختانه درس بزرگی گرفته، قوه قضائیه به‌هوش شده و نهادهای حکومتی آگاهند و مجلس هوشیارتر از همیشه. آن‌قدر شرایط وخیم است که فرصت خطا نداریم، اگر قبلا خطا می‌کردیم پول تلف می‌شد و می‌رفت و هیچ، الان اجازه خطاکردن ندرایم. خطا کنیم شهرها را ریزگرد می‌گیرد و مردم نمی‌توانند نفس بکشند. آب را هدر بدهیم، مسائلی در روستاها در انتظار ماست. الان وقت آزمون و خطا نداریم. البته این را هم بگویم که احمدی‌نژاد هم با احمدی‌نژاد ٨۴ فرق کرده، کمااینکه دور دوم در سیاست‌گذاری اقتصادی بهتر از دور اول بود. الان هم تبعات کارهایش را دیده و غیررسمی شنیدم که گفته به برجام حمله نکنید.

  فکر می‌کنید احمدی‌نژاد در نظام سیاسی ایران چه سرانجامی خواهد داشت؟

بستگی به ساختار حکومت دارد. اگر همین‌طور باشد خانه‌نشین می‌شود… اما دنیا در حال تغییر است. آنچه خیرخواهانه برای احمدی‌نژاد نوشتم و مخاطبم دیگران هم بودند -اصلاح‌طلب و اصولگرا- این بود که چهره‌های شاخص سیاسی و سلبریتی‌ها هم می‌توانید پوپولیستی رفتار کنید یا اینکه سرمایه اجتماعی‌تان را اهرمی کنید تا کشور به جلو پیش رود. اتفاقا احمدی‌نژاد هم می‌تواند در ساختار سیاسی کنونی خدمت کند اگر سرمایه سیاسی و اجتماعی در اختیارش را – برایند من این است که او کماکان پنج میلیون رأی دارد- خرج توسعه سیاسی کند و با زبان خودش مردم را به حمایت از دولت‌ها فرابخواند. البته او می‌تواند موضع فرصت‌طلبانه بگیرد و به‌عنوان یار مظلوم وارد کارزار شود که این مسیر خیانت به ایران است و آبادانی و توسعه کشور.

 نه سوپرمن می‌آید، نه امیرکبیر

  آیا فکر می‌کنید عقلانیت عمومی مردم به این دریافت رسیده که دیگر شاهد تکرار گفتمان‌های پوپولیستی نباشیم؟

من باز دوست دارم تحلیل خودم را پیش ببرم. مشکل ما مردم نیستند. مشکل ما اصلاح‌طلبان‌اند. به اصولگرایان امیدی نیست و اینجا نقدشان هم نمی‌کنم. اما اصلاح‌طلبان در چند دوره شورای شهر بودند، طبیعی است وقتی قالیباف را درست نقد نکردی و حساب‌کشی نکردی به جای پاسخ‌گویی طلبکار هم می‌شود. اصلاح‌طلبانی هستند که سه دوره عضو‌ند، برای این دوره هم نام‌نویسی کرده‌اند بی‌آنکه کارنامه مشخصی داشته باشند. باید بگوییم اینها در این ١٢ سال چه کرده‌اند؟ چرا با جامعه صحبت نکرده‌اند؟ آدم عادی در خیابان که وظیفه ندارد ببیند در شهر چه می‌گذرد حالا باید مدام غصه بخوریم. هر جایی می‌خوریم اتفاقا از خودمان می‌خوریم. ما از احمدی‌نژاد خوردیم چراکه وقتی شهردار بود نقدش نکردیم؛ ولی سراغ نقدش رفتیم گفتیم چرا قیافه‌اش این شکلی است. عده‌ای رفتند و {به‌دروغ} گفتند آدم کشته و تیر خلاص زده! اما آیا اصلاح‌طلبان ما به‌درستی احمدی‌نژاد شهردار را نقد کردند؟ صد برابر بدتر برای قالیباف انجام شد. ١٢ سال شهردار است بی‌هیچ حسابرسی و حساب‌کشی.

  رسیدن به مدل‌های عجیب اقتصادی رئیسی و قالیباف در اشتغال‌زایی در جامعه برای شما که اقتصاد خوانده‌اید، رهاورد چه مجموعه رخدادهای سیاسی و اقتصادی است؟

بگذارید خلاصه کنم، ما صرفا با نهادهای قوی به توسعه می‌رسیم. عصر سوپرمن گذشته است؛ حالا سوپرمن یا امیرکبیر؛ این امیرکبیر چه هاشمی باشد، چه خاتمی و چه قالیباف و رئیسی و روحانی دیگر فایده‌ای ندارد. باید از این گفتمان فاصله بگیریم. صرفا نهادهای خوب می‌توانند برای کشور رشد بلندمدت به ارمغان بیاورند. کسانی که در ساختار حاکمیت هستند باید اجازه دهند نهادها تخصصی عمل کنند، اینکه شورای نگهبان صد درصد حرفه‌ای شود. مجلس ما و صداوسیمای ما ملی باشد. نظامی‌های ما کار خودشان را بکنند. دکتر سریع‌القلم گفته‌اند اصلا خیلی اوقات نمی‌دانیم نام رئیس‌جمهور کره‌جنوبی کیست؟ چون نهادها کار می‌کنند و فردی که می‌آید و می‌رود خیلی مهم نیست.

  مشخص است که امید چندانی به اصولگرایان ندارید.

در دایره اصولگرایان نه نیروی جوان وجود دارد و نه نیروی متخصص و نه سیاست‌مدار؛ اما چه خوشمان بیاید و چه نیاید، اصولگرایی در آینده ایران جریان ماندگاری است. به‌شخصه امیدوارم اصولگرایان قوی شوند و حزب قوی داشته باشند. اینکه اگر رأی آوردند نگران نباشیم و بدانیم خرد کشورداری نزد اصولگرایان نیز هست. البته این را هم بگویم متأسفانه مردم ما شیفته میانبرها هستند، همین می‌شود که سراغ قهرمان‌ها می‌رویم، سراغ سوپرمن‌ها. باید سختی بکشیم، باید به خودمان و دیگران سخت بگیریم؛ درس بخوانیم، کار کنیم و در مسیر توسعه حرکت کنیم. این کار راحتی نیست اما از امید بیهوده‌داشتن به سوپرمن‌ها بهتر است.


منبع: برترینها

سریال «بحران در شش پرده»؛ شوخی دهه شصتی وودی آلن!

هفته نامه کرگدن – اسم نویسندگان، به متن رجوع شود: سریال «بحران در شش پرده» کافی بود تا نام وودی آلن دوباره سر زبان ها بیفتد. حالا هواداران دوآتشه وودی آلن احتمالا از شادترین مردمان جهان هستند.

وودی آلن در شش قسمت

رامین پیروزان: وقتی خبر آمد «وودی آلن» سریال درست کرده است و خبرهای تکمیلی این سریال در سایت های مختلف منتشر شد، دو نکته برای خوانندگان این اخبار جالب بود؛ یکی این که وودی آلنی که پِش از این یکی، دو بار در حرف هایش گفته بود سکه اش با سکه تلویزیون رخ نیست، سریال تلویزیونی درست کرده است و دوم این که «مایلی سایروس» پرحاشیه در این سریال بازی کرده است. وودی آلن از «مچ پوینت» به این طرف در بیشتر کارهایش از ستاره هایی استفاده کرد که جنس و جنم آن ها با جنس و جنم کارهایش سازگار نبود؛ ستاره هایی همچون «اسکارلت یوهانسون»، «پنه لوپه کروز»، «خاویر باردم»، «انتونیو باندارس»، «هیو جکمن» و…

 سریال «بحران در شش پرده»؛ شوخی های دهه شصتی

هیچ کدام از این ستاره ها از کارهای آلن بیرون نزدند و در حال و هوای وودی آلنی خوش نشستند، اما در مورد مایلی سایروس به نظر می آمد وودی آلن بیشتر از این که اعتقادی به استفاده از او در سریال داشته باشد، به حاشیه های ناشی از وجود او در سریالش احتیاج دارد. از همین جا بود که شک کردم وودی آلن در این سریال چه در مقام کارگردان، چه در مقام نویسنده و چه در مقام بازیگر زیادی وودی آلن است.

در اولین صحنه او نشسته است زیردست استاد سلمانی. در همان دیالوگ های ابتدای می فهمیم مدت هاست مشتری همین آرایشگر است و این دو کم و بیش همدیگر را می شناسند. آرایشگر دیالوگ هایی از جنس مقدمه «مرگ در می زند» را به وودی آلن می گوید و او را متهم می کند به همان چیزی که وودی آلن در مقدمه کتاب به آن اعتراف کرده بود و بعد از آن وودی آلن بریده روزنامه ای را از جیبش در می آورد و از آرایشگر می خواهد موهایش را شبیه مرد توی عکس کوتاه کند و آرایشگر ما را مطلع می کند که مرد توی عکس جیمز دین است. (داستان سریال مربوط به اوایل دهه شصت میلادی است.)

در ادامه همین ماجرای مدل موی جیمز دینی را موتیف می کند و هر که به او می رسد، می گوید موهایش شبیه فلان بازیگر شده است؛ بازیگری که هیچ کس او را نمی شناسد. این که وودی آلن در اولین صحنه حضورش در سریال چنین شوخی با خودش بکند یا سریالش را با این شوخی شروع کند که می خواهد موهایش را شبیه جیمز دین آرایش کند، یعنی او در این سریال زیادی وودی آلن است.

دیدن این سریال شش قسمتی دلچسب است. هم موقعیتی که وودی آلن در درامش خلق می کند هوشمندانه است و هم شخصیت هایش را در کوتاه ترین زمان آن قدر خوب به ما می شناساند که فقط دو دقیقه بعد از حضور هر شخصیت با لایه های درونی شخصیت ها شوخی می کند و شما هم در پاسخ به شوخی های او لبخند می زنید و این یعنی شما می فهمید که نویسنده با این جمله یا با این کنش، کجای شخصیت را نشانه گرفته است. برای کسی که وودی آلن را نمی شناسد و ازاین و آن اسم و فامیل او را زیاد شنیده و کنجکاو آثار او شده است، این سریال مواجهه خوبی است تا بفهمد وقتی دیگران از وودی آلن حرف می زنند، از چه چیزی حرف می زنند؟

در همان صحنه های ابتدایی لحظه ای هست که دوستان زن شخصیتی که وودی آلن نقشش را بازی می کند، به خانه آن ها می آیند تا در یک جلسه ادبی خانگی شرکت کنند. لحظه ورود به خانه آن ها یک لظحه وودی آلنی ناب است؛ هم به جهت  خوش ذوقی در کارگردانی و زاویه و قابی که برای نمایش این لحظه انتخاب کرده است، همبه خاطر شوخی ناب مستتری که در این صحنه وجود دارد و هم به خاطر خود جناب آلن که با حضورش در قاب، این مثلث را تکمیل می کند.

 سریال «بحران در شش پرده»؛ شوخی های دهه شصتی

ماجرا از آن جا شروع می شود که مایلی سایروس به ماجرا وارد می شود و تضاد میان شخصیت بی پروای او با شخصیت محافظه کار وودی آلن درام را شکل می دهد و به این بهانه با دولت امریکا، ملت امریکا و رویای امریکایی هم شوخی می کند؛ از همان شیطنت هایی که همیشه شبیه فوت کوزه گری در آثار وودی آلن خودشان رانشان می دهند.

تماشای شش قسمت بیست و دو دقیقه ای با این داستان بانمک و تمپوی بالا سخت نیست. راستش را بخواهید آقای وودی آلن سریال نساخته است؛ یکی از فیلم هایش را به شش قسمت مساوی تقسیم کرده است. پس اگر اهل سریال هم نباشید می توانید به بهانه آقای آلن آن را تماشا کنید.

به تلویزیون باز خواهیم گشت!

سحر سرمست: تا قبل از دهه اخیر، هر که ادعایی داشت سراغ تلویزیون نمی رفت! هر بار در جمعی صحبت از سریال، تاک شو  یا خلاصه هرجور برنامه دیگری می شد، عده ای بودند که بادی در غبغب می انداختند و عینک هایشان را روی تیغه بینی جابجا می کردند و جوری خود را با فیگورهای انتلکتوالی پشت نقابی از سکوت پنهان می کردند که خیال می کردی از ضایعه ای بزرگ حرف به میان آمده است!

من خودم جزو آن دسته از افرادی هستم که با این که هیچ گونه ادعایی در هیچ زمینه ای ندارم، اما سال هاست تلویزیون را با همه برنامه های خوب و بدش کنار گذاشته ام. مگر برنامه ای تخصصی را در جایی اعلام کنند و من هم ساعتی مشخص را به تماشای آن بنشینم که همین هم نقد و بحث های خاص خودش را به همراه دارد.

خلاصه سال هاست مانند بسیاری از شما تلویزیون را به چشم حقیری که فقط زیادی حرف می زند، می بینم، اما با برگشت یا ورود بسیاری از بزرگان سینما به مدیوم تلویزیون، همه چیز فرق کرده است و تلویزیون توانسته مقاوم  ترین و حتی سرسخت ترین مخالفان را هم سرانجام پای خود بکشاند و با پوزخند محافظه کارانه بگوید: «کجای سینما این را به تو نشان می دهد؟!» تا جایی که اسکورسیزی بزرگ، در جایی گفته است: «به نظرم اتفاقی که در این نه، ده سال اخیر در تلویزیون افتاده خیلی جالب است و همان چیزی است که اواسط دهه شصت انتظارش را داشتیم، یعنی زمانی که فیلم ها برای تلویزیون ساخته می شدند.

این اتفاق در دهه هفتاد و هشتاد و حتی نود در تلویزیون رخ نداد، ولی حالا با سریال های درخشانی که ساخته می شود (عموما در شبکه اچ بی او) که اتفاقا چفت و بست خوبی نیز دارند، فرصت تازه ای برای قصه گویی پرمغز و هوشمندانه فراهم شده که به مراتب با وضعیت تلویزیون در گذشته فرق می کند. چرا که آن قدر داستان ها و شخصیت هایی در این برهه از تاریخ و میراث کشورمان وجوددارند که یک فیلم دو ساعته نمی تواند تمام و کمال به آن بپردازد.»

 سریال «بحران در شش پرده»؛ شوخی های دهه شصتی

البته در کنار فیلمساز بزرگی چون مارتین اسکورسیزی، بسیاری از قدرهای سینمای هم در ستایش بیزنس یا هنر این روزهای تلویزیون نظری داده اند. انگار که همه شان متفق القول می گویند: «از تلویزیون آمدیم و به تلویزیون باز خواهیم گشت!» البته می دانم این جلمه آن قدر سنگین است که ممکن است بسیاری را عصبانی کند، اما اگر فارغ از فرم سینما و تلویزیون و تعصب های فسیل شده مان نگاه کنیم، در می یابیم هنرمند کاری به این کارها ندارد و فقط نیاز به فضا و بستری تمیز برای خلق یک اثر دارد.

امسال وودی آلن، این پیرمرد دوست داشتنی نیز با ساخت سریال «بحران در شش صحنه» اولین حضور خود در تلویزیون را رقم زد و خیلی ها را شوکه کرد. البته همان طور که گفتیم با جان گرفتن دوباره تلویزیون در چند سال اخیر، حضور کمدین محبوب و کاربلدی چون آلن امری بعید هم نبود. بسیاری معتقدند پول آلن را به تلویزیون کشاند و با همین صراحت آن را در رسانه هایشان تیتر می زنند! اما به نظر من این جمله همانقدر احمقانه است که بگوییم وودی آلن از نیویورک متنفر است.

خالق شاهکارهایی چون «آنی هال»، «نیمه شب در پاریس»، «هانا و خواهرانش» و بسیاری دیگر از سی ام سپتامبر پخش سریال شش قسمتی اش ار در شبکه آمازون شروع کرد. آلن که می گوید سریالش تنها یک فصل خواهدداشت، نه تنها با حضورش در مدیوم تلویزیون همه ما را شوکه کرد، بلکه با کستنیگ و انتخاب بازیگران نیز صدای بسیاری از منتقدان را درآورد. به غیر از خود وودی آلن به عنوان بازیگر، اِلین می، مایلی سایروس، ریچل برازناهان و جان ماگارو به ایفای نقش پرداخته اند. حضور هیچ کدام از این چهره ها به اندازه مایلی سایروس- خواننده جوان امریکایی که پیش تر سابقه بازی در سریال های طنز را نیز داشته- آن قدری سر و صدا به راه نینداخت.

توشات های وودی آلن و مایلی سایروس در صفحه ها و شبکه های اجتماعی از یک طرف و عنوان سریال که دقیقا به حضور و نقش پررنگ سایروس اشاره دارد (چرا که با ورود او به قصه بحران شروع می شود) از سوی دیگر، این روزها نقل هر مجلسی شده و خلاصه برای اهالی حاشیه و گاسیپ خبرهای داغی را آماده ساخته است.

وودی آلن که ۸۱ سال سن دارد، تمام شش قسمت سریال را نوشته و کارگردانی کرده است. همه ما می دانیم کارنکردن برای آلن یعنی مرگ، چرا که این جمله را بارها در مصاحبه هایش گفته و هم جابجای فیلم هایش در خلال دیالوگ های شیرینش شنیده ایم.

امیدوارم این پیرمرد دوست داشتنی همیشه باشد و دست هایش را با آن آب و تاب همیشگی اش هنگام حرف زدن برایمان تکان دهد و با همان لهجه نیویورکی و لحن تندش دیالوگ های فیلسوف مابانه اش را پشت سر هم بگوید و ما نیز در مقابل تصویرش و در ستایش نبوغش بخندیم و بخندیم و کیف کنیم.

سریال «بحران در شش پرده»؛ شوخی های دهه شصتی

یک کمدی سبک با داستانی کند

بهاره خداوردی: وودی آلن در سه دهه  فعالیت سینمایی اش بیشتر از چهل و پنج فیلم سینمایی ساخته است و به واسطه آن ها جوایز زیادی را در عالم سینما کسب کرده است که از مهم ترین آن ها چهار جایزه اسکار و دو جایزه گلدن گلوب است؛ دو جایزه بهترین کارگردانی و شش جایزه بهترین فیلمنامه نویسی از مراسم بفتا و خرس نقره ای برلین در سال ۱۹۷۵، جایزه فیپرشی از جشنواره کن، جوایز سزار فرانسه، گویای اسپانیا، شیر طلای افتخاری جایزه ونیز و…

او به تازگی فصل اور سریال «بحران در شش پرده» را برای کمپانی آمازون نوشت و کارگردانی کرد. در جریان جشنواره کن از روی شوخی یا جدی تجربه ساخت سریال را فاجعه دانست و گفت: «فکر می کردم ساخت شش قسمت سریال سی دقیقه ای کار آسانی باشد، اما این طور نیست و بسیار بسیار سخت است. دارم دست و پا می زنم و امیدوارم کمپانی آمازونی را مایوس نکنم.»

او پس از پایان مراحل ساخت این سریال و در مراسم نمایش این سریال در نیویورک گفت: «بسیار دشوارتر از آن بود که فکر می کردم، با خودم می گفتم من همیشه در حال ساخت فیلم هستم و ساخت شش قسمت سی دقیقه ای در تلویزیون برای من چیزی نیست، اما این گونه نبود. چرا که شما همواره مجبورید کار را به پایان برسانید و دوباره آغاز کنید.»

«جان ماگارو» بازیگر سریال بحران در شش پرده می گوید: «وودی آلن در همه پروژه هایش دست به خودانتقادی می زند و به هر پروژه ای که وارد می شود، فکر می کند که چرا دارد چنین کاری را انجام می دهد. با این حال این کار را خیلی دوست دارد و آلن هر سال یک فیلم می سازد. امسال هم این سریال را ساخته و ساخت یک فیلم را هم در دستور کار دارد.»

بازیگران اصلی این سریال خود آلن، «مایلی سایروس» و «آلن می» هستند. الین می و الین زوج پیری هستند که مهمان جوانی زندگی آن ها را دچار تغییر می کند. مایلی سایروس خواننده جنجالی و ستاره این روزهای موسیقی پاپ، نقش این مهمان جوان را بازی می کند؛ دختری سرکش و عاصی که از سیاست های جنگ طلبانه دولت امریکا خشمگین است و خواستار توقف جنگ امریکا در مقابل ویتنام است.

 سریال «بحران در شش پرده»؛ شوخی های دهه شصتی

وقتی مشخص شد مایلی سایروس یکی از هنرپیشه های سریال وودی آلن است، منتقدان به وودی آلن خرده گرفتند که چرا انتخابی تجاری داشته است. حتی بعد از تماشای فصل اول این سریال هم از حجم این انتقادات کاسته نشد. با وجود موفقیت فیلم های اخیر آقای آلن منتقدان این سریال را یک کمدی سبک با داستانی کند معرفی کرده اند.

وودی آلن قبل از این در مصاحبه ای گفته بود امیدوارم سریالم از نظر مردم سرگرم کننده باشد. تنها چیزی که می توانم در رابطه با تم کمدی سریال عنوان کنم این است که قصد ندارم تجربه جدیدی از طنز را پی بگیرم. خواستم سریال بسازم تا از بقیه عقب نیفتم.

وودی سال ها پیش در برنامه ای تلویزیونی شرکت کرد و بعد از آن تا مدتها خودش را سرزنش کرد. او در مورد حضور در این برنامه تلویزیونی گفته بود: «در آن برنامه حس کردم تبدیل به تنقلات میان دو برنامه شده ام. این یعنی تلویزیون؟» اما حالا نظرش فرق می کند. حس می کنند نباید تا آخر عمر برای حضور در آن برنامه تلویزیونی پشیمان باشد. معتقد است این بار مانند پنجاه سال پیش وودی آلن را به تلویزیون نیاورده است.

در آن دوران هر چیز احمقانه ای را به تلویزیون راه می داده اند، اما در این سال ها تلویزیون دستخوش تغییر شده است و پیشرفت کرده است. با این وجود او سریال های موفق این سال ها را به ادعای خودش ندیده است و هنوز وقتی برای تماشای تلویزیون ندارد. او می خواهد ایده اش را به تلویزیون بیاورد، با این وجود هنوز هم وقتی صحبت از این سریال است، بیشتر آدم ها به جای این که بگویند سریال بحران در شش پرده، می گویند سریال وودی آلن.

مختصر و مفید درباره سریال «بحران در شش پرده»

تهیه و ترجمه: مستانه تابش

•    باورتان بشود یا نه، وودی آلن گفته سریال «بحران در شش پرده» را فقط به این علت ساخته که آمازون پیشنهادی به او داده که نمی توانسته رد کند. او از ساخت این سریال لذتی نبرده و نمی داند که خوب از آب درآمده یا نه و حتی اهمیت نمی دهد که آیا مردم این سریال دوست خواهندداشت یا خیر!

•    وودی آلن در یکی از مصاحبه هایش در مورد ساخت این سریال گفته: «با خودم فکر کردم دو، سه هفته که بیشتر طول نمی کشد، فقط تلویزیون است و من می توانم خیلی راحت تمامش کنم، اما بعد معلوم شد قضیه خیلی سخت تر از این حرف هاست. کار مدتی طول کشید. بنابراین، بله البته که ناامیدکننده بود»

•    وودی آلن این سریال را در طول شش هفته از مارس تا آوریل فیلمبرداری کرده و بعضی از صحنه ها دوباره در ماه جولای گرفته شده است.

 سریال «بحران در شش پرده»؛ شوخی های دهه شصتی

•    تماشاگران سریال جدید وودی آلن قرار است این سریال را به صورت استریم دریافت کنند. جالب است تا قبل از بستن قرارداد با آمازون، این کلمه حتی به گوش وودی آلن هم نخورده بود.

•    همه صحنه های سریال در نیویورک، شهر مورد علاقه وودی فیلمبرداری شده و داستان آن به دهه شصت میلادی باز می گردد.

•    از سال ۲۰۱۳ تاکنون وودی آلن در هیچ فیلمی ظاهر نشده و این اولین بار بعد از سه سال است که در این سریال در کنار مایلی سایروس و الین می به ایفای نقش پرداخته است.

•    وقتی که اولین خبرها در مورد ساخت این سریال منتشر شد، وودی آلن پیش بینی کرده بود روی پرایس، رییس بخش فیلمسازی آمازون بعد از ساخته شدن بحران در شش پرده از پیشنهادی که به او داده پشیمان شود. اگرچه پرایس در این زمینه اظهارنظری نکرده، ولی این سریال در یکی، دو هفته اول انتشار توجه منتقدان را به خود جلب نکرده است.

•    هالیوود ریپورتر در نقدی بر این سریال نوشته است که کسی نیابد آمازون را به خاطر درخواست از وودی آلن برای ساخت سریال مقصر بداند، چون این ایده که این کارگردان سریالی را کارگردانی کند قطعا برای هر شبکه ای جذاب است. حتی به گفته هالیوود ریپورتر شبکه های دیگری هم در این رقابت بزرگ شرکت داشتند و الان مشخص شده برد آمازون آن قدرها هم باارزش نبوده است.

•    ورایتی نیز در نقدی بر سریال جدید وودی آلن نوشته است که اگر بیننده این کارگردان کهنه کار را دوست داشته باشد، احتمالا سریال هم برایش جذاب است، در غیر این صورت ممکن است حتی به نظرش خنده دار هم نباشد.


منبع: برترینها

داستان‌گویی نوعی از خود رهاشدن است!

– ترجمه از سادات حسینی‌خواه: شهرت جهانی زیگفرید لنتس با شاهکارش «زنگ انشا» در سال ۱۹۶۸ اتفاق افتاد که به یکی از بزرگ‌ترین موفقیت‌های فروش یک کتاب در آلمان بعد از سال ۱۹۴۵ تبدیل شد؛ تاجایی‌که از آن به‌عنوان یکی از مهم‌ترین آثار ادبیات جهان در قرن بیستم نام می‌برند؛ اولریش گراینر روزنامه‌نگار و منتقد برجسته آلمانی، آن را برجسته‌ترین رمان‌ ادبیات آلمان برشمرد و کی‌ بویل رمان‌نویس و منتقد برجسته آمریکایی آن را دقیقا همان کتابی دانست که از لحظه اتمام جنگ دوم جهانی منتظرش بوده که نویسنده‌ای آلمانی آن را بنویسد.

این رمان – که لنتس چهار سال روی آن کار کرد- در سال ۱۹۶۸ در نمایشگاه کتاب فرانکفورت به بازار عرضه شد و در مدت کوتاهی ۲۵۰ هزار نسخه از آن به فروش رسید و در دسامبر سال ۱۹۶۸ به جایگاه نخست کتاب‌های پرفروش -براساس آمار اشپیگل- دست یافت و این جایگاه را در ماه بعد نیز حفظ کرد و هنوز هم در لیست کتاب‌های موفق سال با فاصله قابل توجهی از کتاب‌های دیگر قرار دارد. همچنین این کتاب به بیش از سی‌وپنج زبان ترجمه شده است. این کتاب با انتشار در قطع جیبی راه خود را به دروس آلمانی نیز باز کرده و به‌عنوان درس کلاسیک آلمانی مدارس تدریس می‌شود.

داستان‌گويي نوعي از خودرهاشدن است 

این کتاب با عنوان «دوست‌داشتنی‌ها، سخنرانی‌های مدرسه» در دروس مدارس آلمان قرار دارد و در آن تجارب زیگی یپزن (قهرمان رمان) در مورد موضوعاتی مانند مقایسه و فرصت‌های دور از دست ارائه شده است. سخنرانی‌های ارائه‌شده براساس این کتاب در متون درسی آلمان یک توصیف عینی و شکل آموزشی از واژه‌نامه‌ای در خصوص آلمان، داستان‌های آلمانی، حس وظیفه آلمانی، ناکامی آلمانی و گناه آلمانی ارائه می‌دهد. زیگفرید لنتس متولد ۱۷ مارس ۱۹۲۶ در شهر لیک واقع در آلمان شرقی آن روزگار است. دوازدهم ژوئیه سال ۱۹۴۳ وارد حزب نازی شد. تاریخ ثبت ورود او به حزب نازی همزمان با پنجاه‌وپنجمین سالگرد هیتلر بود؛ لنتس درباره این مساله چندان صحبت نکرده و فقط گفته که از این موضوع اطلاعی نداشته است.

لنتس که از او به عنوان بزرگ‌ترین نویسنده آلمان بعد از جنگ یاد می‌کنند، در طول دوران حرفه‌ای نویسندگی‌اش ده‌ها جایزه ادبی (اکثر جوایز ادبی آلمان) را دریافت کرده که برخی از آنها عبارت است از: جایزه توماس مان، جایزه صلح کتابفروشان آلمان و جایزه ادبی گوته. «دوردست همینجاست»، «اینقدر زولایکن دوست‌داشتنی بود» و «زنگ انشا» سه کتابی است که از زیگفرید لنتس توسط حسن نقره‌چی ترجمه و از سوی نشر نیلوفر منتشر شده است. آنچه می‌خوانید برگزیده گفت‌وگوهای اولریش گراینر و اولریش ویکرت روزنامه‌نگار و منتقد ادبی آلمانی است که با زیگفرید لنتس انجام داده‌اند.

اولین کتاب شما به نام «شاهین‌ها در هوا بودند» در سال ۱۹۵۱ منتشر شد و مدت زیادی از آن می‌گذرد. آن زمان چطور به سوی نوشتن کشیده شدید؟

من آن موقع دانشجو بودم. دبیر پاورقی روزنامه «دی ولت». من در سمینارهای اصلی فلسفی شرکت می‌کردم و بین دانشگاه و تحریریه در رفت‌وآمد بودم. با روزنامه «ولت» قرارداد بسته بودم تا داستان‌های ادامه‌دار را بخش‌بندی کنم و هر روز یک بخش از آن را تهیه می‌کردم. روی داستان «صخره برایتون» از گراهام گرین کار می‌کردم تا آن را به شکل پاورقی دنباله‌دار در روزنامه چاپ کنیم. در حین کار با خودم فکر کردم که یک‌بار هم می‌توانم خودم نوشتن را امتحان کنم. من این کار را انجام دادم و در کمال تعجب و خوشحالی، ویلی‌هاس سردبیر بخش ادبی روزنامه ولت گفت: «دوست عزیز جوان، ما آن را چاپ می‌کنیم!» به‌این‌ترتیب اولین کتاب من منتشر شد. قبل از آنکه به شکل کتاب چاپ شود از سوی روزنامه «دی ولت» به صورت پاورقی منتشر شد.

وقتی نوجوان بودید، چه چیزهایی می‌خواندید؟

پسربچه که بودم از این آثار ادبی عامه‌پسند می‌خواندم، جک لندن، تام میکس و از این جور چیزها. خواندن این‌جور چیزها مثل یک عفونت، مسری شده بود. تمام همکلاسی‌های من داستان‌های رولف تورینگز را می‌خواندند که یک گرویل یک کودک را از یک زن کشاورز می‌دزدید و با این کودک به بالای مرتفع‌ترین درختان آفریقا فرار می‌کرد. از نظر من آن موقع‌ها این ماجراها، نفسگیر بود.

کتاب «شاهین‌ها در هوا بودند» نیز تقریبا یک کتاب ماجراجویانه به نظر می‌آید؟

بله، در یک سن خاصی نمی‌توان به دوران پیری به عنوان یک دوره زندگی آرام نگاه کرد و به کمی ماجراجویی نیاز است.

داستان‌گويي نوعي از خودرهاشدن است

شما زمانی در نیروی دریایی بودید. الان هم حس دریانوردی دارید؟

نمی‌توانم این را بگویم. من یک دریاسالار نیروی دریایی در یک رزمناو سنگین نظامی بودم. عرشه را پاک می‌کردم و هرچه که مربوط به سفر دریایی می‌شد از سوخت‌گیری، ساخت گره و غیره را یاد گرفتم. این کارها خیلی خسته‌ام می‌کرد. تقریبا هجده ساله بودم اما می‌توانم بگویم که آن زمان یک ملوان پرشور بودم.

و سپس شما از نیروی دریایی فرار کردید…

در دانمارک از جبهه جنگ فرار کردم، چون فکر می‌کردم که جنگ تمام شده است. بلافاصله اسیر نیروهای انگلیسی شدم.

اما فرار از جبهه، مجازات مرگ داشت.

اصلا تا حالا به آن فکر نکرده‌ام.

شما فقط می‌خواستید جبهه را ترک کنید.

من می‌خواستم قبل از هرچیز ببینم که چه بلایی سر آلمان آمده و آیا من می‌توانم آنجا زندگی کنم. بعد شانس آوردم و اسیر نیروهای انگلیسی شدم و ظاهرا مهارت زبان انگلیسی کافی بود تا مترجم یا بهتر بگویم کمک مترجم، شوم.

شما نسبتا زود آزاد شدید و یک گنج واقعی هم به دست آوردید، تقریبا ۶۰۰ سیگار، و بعد از آن طریق، موفقیت شما در بازار سیاه‌هامبورگ شروع شد.

هزار نخ سیگار بود، یک گنج واقعی در آن زمان. آن به من کمک کرد و این دارایی حداقل در آن زمان کفایت می‌کرد. من شانس بزرگی هم داشتم که به سرعت بتوانم در دانشگاه‌هامبورگ تحصیل کنم.

و سپس شما مدیر شبکه ارتباطی شمال غرب آلمان و دبیر روزنامه دی‌ولت شدید.

بین افسران انگلیسی واحد ترخیص دو نفر کاپیتان بودند که به ادبیات علاقه داشتند و آنها از من پرسیدند که بعد از آزادی می‌خواهم چه‌کار کنم؟ من هم گفتم تحصیل. به خاطر سفارش آنها من یک فرصت تحصیلی به دست آوردم که دستیابی به آن آسان نبود. بعد بسیاری از سربازان قدیمی از جنگ برگشتند که آنها هم طبیعتا امتیازات ویژه‌ای داشتند. و بعد به خاطر ارتباط با همین افسران انگلیسی و به لطف سفارش آنها به روزنامه «دی ولت» آمدم و ابتدا به عنوان داوطلب کارم را شروع کردم و بعد دبیر پاورقی شدم تا این امکان به وجود بیاید که کتاب داستانم را چاپ کنم.

شما واقعا در زندگی‌تان خیلی خوش‌شانس بودید. نظرتان درباره این سخن جان اف کندی چیست که گفته است «از کشورت نپرس که برای تو چه‌کار کرده، بپرس که تو برای کشورت چه‌کار کردی.»؟

مفهوم عمیقی دارد. فکر می‌کنم که انسانی که در مفهوم خاص، کاری برای خودش انجام می‌دهد، همزمان برای کشورش هم آن کار را انجام داده است، کاری که به ایجاد یک جامعه دموکراتیک بعد از یک دوران دیکتاتوری منجر می‌شود. و من در آن دوران مانند بقیه همکارانم فکر می‌کردم که باید وارد دنیای سیاست شوم و در یک حزبی که با امیدهای من مطابقت دارد، نقش ایفا کنم.

داستان‌گويي نوعي از خودرهاشدن است

شما در آن زمان خیلی به سیاست مشغول بودید. شما با گونتر گراس در مبارزه انتخاباتی حزب سوسیال‌دموکرات آلمان شرکت کردید و با ویلی برانت [صدراعظم آلمان از ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۴] دوست بودید. با هلموت اشمیت [صدراعظم آلمان غربی از ۱۹۷۴ تا ۱۹۸۲] هم دوست بودید. الان هم به سرنوشت و کارهای این حزب علاقه دارید؟

معلوم است. من با دلسردی خاصی متوجه شدم که کار این حزب به خاطر اختلافات داخلی به کجا رسیده است. با خوشحالی در سخنرانی‌های انتخاباتی شرکت کردم. خداحافظی از میز تحریر برایم آسان آمد، چراکه امیدهای سیاسی من به افرادی بود که آماده بودند در اوضاع موجود تجدیدنظر و درباره پیشنهادات بحث کنند. و من می‌توانستم به رای‌دهندگان ثابت کنم که چرا به ویلی برانت و هلموت اشمیت اعتماد دارم.

شما در سال ۱۹۷۰ با برانت [وزیر امورخارجه وقت آلمان] به ورشو رفتید و شاهد آن داستان زانوزدن برانت در برابر مجسمه یادبود کشته‌شدگان لهستان در ورشو بودید. درباره آن اتفاق چه احساسی دارید؟

من آن اتفاق را درک کردم. عمیقا این مساله را درک کردم و با خودم فکر کردم: خدای من، یک سیاستمدار فورا رویدادهای تاریخی را به رسمیت شناخت که چه اتفاقی افتاده و با اینکه او خودش مقصر نبوده، اما هموطنانش مقصر جنگ بوده‌اند.

شما برای صلح با لهستان خواستار به رسمیت شناخته‌شدن مرز اودر-نایسه – مرز بین آلمان و لهستان که بعد از جنگ بین لهستان و روسیه تقسیم شده بود- از سوی آلمان شدید و تقریبا فراموش کردید که با این کار باعث خشم عده‌ای حتی خوانندگان کتاب‌هایتان می‌شوید؟

بله، کتاب‌های من در باغ‌ها پرت می‌شدند. من این خشم را پیش‌بینی می‌کردم. با وجود این حقیقت باید گفته می‌شد.

شما به زادگاه خودتان شهر لیک – که اکنون در لهستان قرار گرفته – دعوت شدید، اما هرگز به آنجا نرفتید.

به خاطر برخی مسائل، هیچ احساس نوستالژی به آنجا ندارم.

«دقایق سکوت» در کنار «زنگ انشا» یکی از آثار شاخص‌ترین رمان‌های شماست، اما این نخستین اثر عاشقانه شماست، شما تا پیش از این (سال ۲۰۰۸) رمان عاشقانه ننوشته بودید. چرا؟

به‌طور حتم عشق در رمان‌های قبلی من هم بوده، اما یک داستان عاشقانه مانند این یکی را برای دوران پیری‌ام گذاشته بودم. می‌خواستم نگویند که من قبلا تجربه کافی در این زمینه نداشته‌ام یا اینکه لازم نبوده من درباره عشق صحبت کنم. این داستان عشق سوئی جنریس است. من افکارم را در این داستان به گونه‌ای هدایت کردم که از یک عشق واقعی صرف‌نظر شود، بلکه یک عشق غیروابسته و مستبدانه و در این داستان حتی یک شاگرد عاشق معلم می‌شود.

مشکل خاص این داستان از آنجا ناشی می‌شود که استبداد و اقتدار معلم برای شاگرد عاشق مشکل‌ساز می‌شود. اینکه چگونه باید آن اقتدار شناخته‌شده در ابتدای عشقش را دوباره بازیابد؟ من تصور کردم که چطور می‌شود که اگر عاشق یک معلم خیلی موفق شوی، چه اتفاقی می‌افتد؟ در مدرسه، در زندگی روزمره؟

شما معمولا داستان‌هایتان را از زاویه دید یک پسر نوجوان روایت می‌کنید…

این انتخاب در برخی کتاب‌های من مانند «زنگ انشا» به این خاطر است که روایت برای من متراف یادگرفتن زندگی است. با این روش روایت‌کردن در مورد این جنگل انبوه زندگی غیرقابل تصور برای من روشن می‌شود. داستان‌گویی نوعی از خودرهاشدن است. آن را روایت کن تا آن را بهتر بفهمی! من به خاطر همین، نمایندگی نبض داستان را به یک نوجوان سپردم که در جریان داستان به خودآگاهی می‌رسد و زندگی‌کردن را یاد می‌گیرد.

آیا نوجوانی -طبق تجارب شخصی شما- حساس‌ترین دوره زندگی انسان‌هاست؟

چیزی که ما از دوران نوجوانی می‌آموزیم، درحقیقت همه‌چیز به آن بستگی دارد. داستان برای من امکانی است که از آن طریق برایم، بدبیاری‌های سرنوشت و تجارب خاص روشن می‌شود. نه به خاطر اینکه آنها را متعادل کنیم، بلکه به این خاطر که بتوانیم آنها را دقیقا بشناسیم. این همیشه‌من، نویسنده پیر، است که از طریق یک نوجوان داستان می‌گوید. آنچه به من تحمیل می‌شود یک «خودجابه‌جایی» (خودجایگزینی یا خودانتقالی) در این نوجوان است. من نوجوانی هستم که داستان تعریف می‌کند و اجازه می‌دهم کس دیگری داستان را بگوید.

داستان‌گويي نوعي از خودرهاشدن است

خودجابه‌جایی در قالب یک نوجوان یا جوان آسان‌تر از قالب یک مرد میانسال است؟

تابه‌حال به آن فکر نکرده‌ام. با این‌حال، بله، می‌تواند این‌طور باشد.

شاید یک نوجوان نتواند چنین سئوالات هستی‌شناسانه‌ای را مطرح کند…

شاید، به‌عنوان یک نویسنده میانسال نمی‌توان مانند یک نوجوان تصور کرد. من خودم تصور می‌کنم: چطور می‌شد – اگر تو یک انتخاب دیگر داشتی؟ یا -اگر تو یک‌بار دیگر باید تصمیم می‌گرفتی؟ من این سوالات را سعی کردم در چند داستان بگنجانم. آدم محکوم است که یک تصمیم بگیرد، یک راه‌حل پیدا کند و می‌داند: هر بار که تو تصمیمی می‌گیری، همیشه یک نارضایتی در پشت سر خود باقی می‌گذاری. و با وجود این، تو باید این کار را بکنی. این چیزی است که من به آن علاقه دارم: انسان در بحران تصمیم‌گیری.

بعد از مرگ همسرتان چطور به نوشتن ادامه دادید؟

همسرم سی-چهل صفحه ابتدایی کتاب «دقایق سکوت» را شنید. ما همیشه این کار را می‌کردیم که من از نوشته‌هایم روخوانی کنم. او خیلی با آن موافق بود. بعد او مُرد. بعد از آن من دو بار تلاش کردم تا داستان را دوباره شروع کنم. اما احساس می‌کردم که به طور‌ فاجعه‌آمیزی با شکست روبه‌رو می‌شود. خیلی طول کشید تا متقاعد شوم قوه تخیلم را از دست داده‌ام. اما بعد، زمان همه‌چیز را درست کرد. یکی از دوستانم خیلی به من کمک کرد. می‌خواهم بگویم کتاب «دقایق سکوت»، نجات‌دهنده من بود و حالا از یک معلم شنیده‌ام که او این کتاب را به عنوان کتاب امتحان دیپلم استفاده کرده است.

این مساله که یک نویسنده به عنوان موضوع درسی شود، بد به نظر می‌رسد؟

نه، اصلا نه!‌ اخیرا به یک کلینیک رفته بودم که دکتر معالج گفت: چه سعادتی که با شما دست دادم. من گفتم: شما فقط می‌توانید با دوستان صمیمی‌تان این‌طوری احوالپرسی کنید!‌ شما باید دلیل خوشحالی‌تان را به من بگویید. او گفت: من تز دیپلم خود را در مورد شما نوشتم. من گفتم و؟ او گفت فوق‌العاده!‌

یک نویسنده می‌تواند در زمانی دیگر نویسنده نباشد؟

یا آدم نویسنده است یا نیست. اگر نویسنده است پیوسته و توقف‌ناپذیر می‌نویسد حتی اگر خودکار در دستش نباشد. فقط کیفیت ادراک فرق می‌کند: ما نویسندگان به‌طور چشمگیری از ادراک منفعل فاصله می‌گیریم.

داستان‌گويي نوعي از خودرهاشدن است

در این صورت اگر شما به یک پیاده‌روی کنار دریا بروید نه فقط گردش کرده‌اید بلکه هر چشم‌انداز و هر شکل خیزاب و امواج را به شکل یک سوژه ادبی می‌بینید؟

نه، هنوز وجود من تا این اندازه صرفه‌جو نشده است که همه‌چیز را به طور وسواسی نگاه کند که چه تناسب احتمالی را می‌تواند برای کار پشت میز تحریر من داشته باشد. اما آدم نوعی سرمایه‌گذاری محافظه‌کارانه‌ای هم دارد و چیزهای دیگری را آگاهانه بررسی می‌کند. وقتی که من کتاب «زنگ انشا» را می‌نوشتم؛ هنگامی که تشکیل ابرها در سواحل غرب شلسویگ – هولشتاین را تصور می‌کردم به نظر می‌رسید قوه تخیلم برای به تصویرکشیدن آن کافی نبود. برای همین چندباری به منطقه زیبول در شلسویگ – هولشتاین رفتم، جایی که امیل نولده نقاش آلمانی زندگی می‌کرد و شکل ابرهای سلطه‌گر را نقاشی می‌کرد و خیلی واقعی به نظر می‌رسیدند.

چرا تقریبا اغلب داستان‌های شما در این ایالت اتفاق می‌افتند؟

من در بسیاری از شهرهای جهان بوده‌ام و فهمیده‌ام که چیزی که ما را اقناع می‌کند و آنچه بر ما تسلط دارد، در حاشیه قرار دارد. نقاط ثقل در حاشیه قرار دارند، جایی که بدبیاری اتفاق می‌افتد، قلبی می‌شکند، ملاقاتی رخ می‌دهد، چیزی که انسان‌ها را می‌تواند مجبور به تسلیم کند و از امیدها و آرزوهایش دست بکشد، همه و همه در حاشیه‌ها هستند.

شهرهای بزرگ برای شما فریبنده نیستند؟

نه، نه، نه. اجداد من اهل مرداب‌های ماسوری هستند و آنجا افق بسیار بی‌نظیر است. آنجا همه‌چیز واضح و ملموس است. و این برای من کفایت می‌کند.

یک‌بار تقریبا نزدیک بود شما در مرداب غرق شوید؟

بله، در یک دریاچه کوچک، به خاطر همین رابطه خاصی با آب دارم.

شما به عنوان یک نویسنده طی این سال‌ها عادت‌های خاصی داشته‌اید؟ مثلا ساعات خاصی برای نوشتن دارید؟

بله، اما آنقدرها هم مثل توماس مان سختگیر نیستم، زمان پیش از ظهر بهترین زمان من است که در حقیقت چهار ساعت است. بعدازظهرها گاهی موج دوم نوشتن می‌آید. شب‌ها هرگز کار نمی‌کنم.


منبع: برترینها

فرناز اسماعیل زاده، دختر عنکبوتی ایران را بشناسید

مجله همشهری سرنخ – خاطره علی نسب: داور زل می زند به کورنومترش و در سوتش می دمد. دختر جوان به سرعت شروع می کند به بالا رفتن از دیواره سنگی و در یک چشم به هم زدن خیلی سریع تر از آن که بتوانی تصورش را بکنی همه چیز تمام می شود. دستش به عنوان رکورددار سنگنوردی بالا می رود. فرناز اسماعیل زاده سرعتی ترین دختر ایران در مبارزه با دیواره های سنگی است و به همین خاطر است که او را به نام «دختر عنکبوتی ایران» می شناسند.

ویدئوهایی که مانند بمب ترکید

همه چیز از کلیپی شروع شد که از این دختر جوان در فضای مجازی منتشر شد. همه آنهایی که این کلیپ را دیده اند می گویند که از سرعت این دختر سنگنورد شگفت زده شده اند و دوتا شاخ روی سرشان سبز شده است. این کلیپ مانند بمب در فضای مجازی ترکید. سرعت او در بالا رفتن از دیوار مخصوص سنگنوردی توجه همه را در این کلیپ ها به خود جلب کرد و بینندگان در کامنت های شان به او لقب «دختر عنکبوتی ایران» را دادند.

دختر عنکبوتی ایران را بشناسید

او درباره این ویدئو می گوید: «این کلیپ ها مربوط می شد به مسابقات قهرمانی جهان در ۲۰۱۴ که در کشور اسپانیا برگزار می شد. از آنجا که من مدت ها در تلاش بودم اسپانسری برای شرکت در مسابقات برون مرزی پیدا کنم، این ویدئوها را در صفحه شخصی ام منتشر کردم. ویدئوها از صفحه شخصی ام توسط کاربران فضای مجازی پخش شد اما اطلاعاتی درباره این ویدئوها داده نشد. خیلی ها فکر می کردند این کلیپ ها به تازگی ضبط شده در صورتی که من هم اکنون خیلی قوی تر و آماده تر از فرنازی هستم که در آن کلیپ ها دیده می شود.»

دختر جوان در ادامه می گوید: «فشار تمرینی، هزینه بالای تجهیزات و نبود حامی مالی برای شرکت در کاپ های جهانی شاید از مشکلات بزرگ این رشته باشد. در حالی که برای برندگان بازی های آسیایی اینچئون، جوایز خیلی خوبی در نظر گرفته شده بود اما من همزمان در مسابقات آسیایی سنگنوردی در اندونزی مدال نقره گرفتم اما این مدال در حاشیه بازی های اینچئون محو شد.»

ملی پوشی از ۱۴ سال قبل

فرناز ۱۴ سال است که عضو تیم سنگنوردی ایران است و برای اولین بار در سال ۱۳۸۵ به مسابقات جام جهانی چین اعزام شده و تبحرش در سنگنوردی باعث شده در همان سال به مسابقات آسیایی «ماکائو» نیز اعزام شود.

شرکت در مسابقات سنگنوردی کشورهایی چون چین، کره جنوبی، آذربایجان، ایتالیا، اسپانیا و اندونزی نیز در کارنامه ورزشی او دیده می شود. خانم اسماعیل زاده همچنین مدرک مربیگری درجه سه صعودهای ورزشی دارد و سال هاست که علاوه بر شرکت در مسابقات، با طراحی مسیر و داوری در رشته سنگنوردی فعالیت می کند.

دختر سنگنورد ایرانی در خرداد ماه ۱۳۹۳ در تهران توانست رقابتی دیدنی با حریفان آسیایی خود داشته باشد و با کسب مقام نخست مدال طلای بخش سرعت را از آن خود کند. این مدال ارزشمند تنها مدال طلای بانوان ایران در این دوره از مسابقات قهرمانی آسیا بود.

دختر عنکبوتی همچنین در سال ۲۰۱۴ مدال نقره آسیا در رشته سرعت بانوان در کشور اندونزی را از آن خود کرد و در حال حاضر با حد نصاب ۹ ثانیه و ۳۱ صدم ثانیه بر روی دیواره استاندارد ۱۵ متری، رکورددار سرعت در تاریخ سنگنوردی دختران ایران است. در اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۴ دختر عنکبوتی ایران با شرکت در مسابقات ایالتی کانادا و کسب مقام دوم با زمان ۹ ثانیه و دو صدم ثانیه رکورد سرعت دختران ایران را بهبود بخشید.

کارشناسان مختلف ورزشی جهان به این دختر ایرانی لقب «بوگاتی» داده اند و اعتقاد دارند او مانند این خودروی بی نظیر، شتاب بالایی دارد و می تواند در یک چشم به هم زدن گازش را بگیرد و به خط پایان برسد و رقبایش را مات و مبهوت عکس العمل های خود کند. صدها هزار نفر کلیپ ها و فیلم های مسابقاتش در فضای مجازی را دنبال می کنند و صفحه اجتماعی او بیش از ۱۰ هزار بیننده دارد.

دختربچه شیطان

دختر عنکبوتی ایرانی ۲۸ ساله است اما از ۱۲ سالگی رشته سنگنوردی را آغاز کرده است. او پیش از این که یک سنگنورد شود انواع و اقسام ورزش ها را دنبال کرده است: «در کودکی دختر خیلی شیطانی بودم و به خاطر همین شیطنت هایم وارد ورزش شدم. خیلی زود اعضای خانواده ام متوجه شدند ورزش را به خاطر رقابت دوست دارم.

شش یا هفت سالم بود که در مسابقه دوچرخه سواری در شهرمان شرکت کردم. آن مسابقه ها برای پسرهای نونهال ترتیب داده شده بود. یک بار مسئولان برگزاری به اصرار اعضای خانواده ام اجازه دادند که من هم در آن مسابقات شرکت کنم. جالب اینجا بود که در مسابقات مقام اول را کسب کردم. وقتی جایزه نفر اول مسابقات را به من می دادند، خیلی ها اعتراض می کردند که فرناز یک دختر است و نباید اجازه حضورش در این مسابقات داده می شد. آن زمان فقط دوست داشتم با کسی یا افرادی وارد رقابت شوم و خودم را بسنجم، واقعا به برنده شدن فکر نمی کردم.»

دختر عنکبوتی ایران را بشناسید

از ارتفاع می ترسیدم

عشق به ورزش و رقابت های ورزشی، او را وارد رشته سنگنوردی کرد: «اعضای خانواده ام اهل صعود بودند و کوهنوردی می کردند و در همانجا بود که من هم با رشته سنگنوردی آشنا شدم.»

بی باک بودن، مهم ترین خصیصه یک سنگنورد است اما دختر عنکبوتی می گوید که در کودکی از ارتفاع می ترسیده است اما به مرور زمان، آن ترس کم رنگ و کم رنگ تر شده و جایش را به شجاعت داده است: «اصلا قرار نبود به صورت جدی سنگنوردی را دنبال کنم. بیشتر به عنوان یک ورزش به آن نگاه می کردم. البته در آن زمان در طبیعت تمرین نمی کردم و در سالن تمرین می کردم اما حس رقابتی که در وجودم داشتم باعث شد کم کم رشته سرعت را در سنگنوردی دنبال کنم.»

سرعت یعنی همه چیز

او همیشه فکر می کرد اگر قرار است کاری را دنبال کند بهتر است که در آن کار بهترین شود. همین اعتقاد هم باعث شد او خیلی زود عضو تیم سنگنوردی استان زنجان شود: «همیشه دوست داشتم بهترین باشم. کم کم بزرگ تر شدم و در رشته ورزشی ام تجربه بیشتری به دست آوردم و علاقه ام به رقابت و سرعت باعث شد که یکی از سخت ترین رشته های سنگنوردی را انتخاب کنم. «سنگنوردی سرعت»، در این رشته ورزشکار باید هم چابک باشد و هم قلبی قوی داشته باشد. قدرت عضلات هم در موفقیت در این رشته نقش مهمی دارد.»

عضو تیم ملی شدم

هر سال که می گذشت سنگنوردی برای او جدی تر می شد تا این که در سال ۸۱ موفق شد عضو تیم ملی سنگنوردی ایران شود: «هم ورزش می کردم و هم درس می خواندم. در دانشگاه رشته گیاه شناسی را انتخاب کردم چون علاقه زیادی به محیط زیست داشتم. همه اعضای خانواده و دوستانم می دانند که تمرین در طبیعت من را بیشتر سرحال می آورد تا تمرین در سالن های سربسته.»

دختر عنکبوتی ایران را بشناسید

او در این سال ها توانست دستمزد قسمتی از تلاش و پشتکارش را بگیرد: «چندین سال پی در پی قهرمانی ایران در رشته سرعت را به دست آوردم. من اولین زن سنگنورد بودم که موفق شدم مدال طلای آسیا، نقره آسیا و دوم برتر آسیا را به دست بیاورم. چند مدال بین المللی کسب کردم و دو سال متوالی مدال طلا و نقره سنگنوردی سرعتی را در کشور کانادا به گردن آویختم. همچنین توانستم در مسابقات «بریتیش کلمبیا» در سال ۹۴ رکوردشکنی کنم.»

من و داروی بی حسی

دختر عنکبوتی ایران خاطره های تلخی هم در دفتر خاطراتش دارد. او یادی می کند از آسیب هایش و می گوید مگر می شود ورزشکار حرفه ای بود و آسیب ندید. او خاطره ای از اولین آسیب دیدگی اش برای مان تعریف می کند: «اولین آسیب جدی من پیچ خوردگی شدید مچ پا در چند سال پیش بود. این آسیب دیدگی چندین بار تکرار شد.»

او ادامه می دهد: «جدی ترین آسیب دیدگی ام بر می گردد به دو سال پیش در جریان تمرینات آمادگی برای مسابقات جهانی. آن زمان از ناحیه کتف و زانو آسیب دیدم. از طرف دیگر آسیب مجدد به یکی از زانوهایم وارد شد. این آسیب به علت فشار زیاد و مکرر ایجاد شده بود به گونه ای که مجبور شدم در سال ۹۵ برای شرکت در مسابقات انتخابی، داروی بی حسی به زانویم تزریق کنم.»

هیجان انگیزترین مسابقه

اسماعیل زاده می گوید قوی ترین رقیبش در جهان «یولیا کاپلینا» از کشور روسیه است که چندین سال رکورددار جهان بوده است. این ورزشکار از سرعتی ترین سنگنوردان جهان است که تجربه و قدرتش در سنگنوردی زبانزد خاص و عام است: «به جز پولیا که رقیب بزرگ من در جهان است، «تیتا سوپیتا» نیز رقیب دیگری است که در آسیا با او سر رکورددار شدن می جنگم.»

به نظر فرناز اسماعیل زاده مسابقات آسیایی ۲۰۱۳ که در شهر تهران برگزار شده، هیجان انگیزترین مسابقه ای بوده که او در آن حضور داشته است: «حضور خانواده و تماشاچیانی که یک صدا تشویقم می کردند، برایم هیجان انگیزترین لحظه ها را در این مسابقه ساخت. هر چند من در مسابقات زیادی شرکت کرده ام اما این مسابقه برایم حال و هوای دیگری داشت. می دانید هیچ جا خاک خودمان نمی شود. من عاشق ایران هستم. در آن مسابقه توانستم مدال طلای آسیا را به دست بیاورم و تقدیمش کنم به همه مردم ایران.»

دختر عنکبوتی ایران را بشناسید

سفر به کانادا

فرناز اسماعیل زاده مدتی است که به کشور کانادا سفر کرده و همین سفر باعث شده که شایعه رفتنش از ایران قوت بگیرد: «مدتی قبل برای شرکت در مسابقات جهانی ۲۰۱۵ به کشور کانادا سفر کردم. من مجبور بودم برای تمرین حرفه ای به جایی سفر کنم که در آن فضای تمرینی بهتر و استانداردتری داشته باشم و به محض این که به رکوردی که می خواهم دست پیدا کنم به کشورم بر می گردم. من همیشه برای ایران خواهم جنگید.»

برنامه بعدی دختر عنکبوتی شرکت در مسابقات کاپ جهانی کشورهایی چون سوئیس، فرانسه و ایتالیاست: «خودم را برای بازی های جهانی لهستان و مسابقات آسیایی به میزبانی ایران آماده کرده ام و به هموطنانم قول می دهم کولاک کنم.»

شیرین ترین لحظات او زمانی شکل می گیرد که نتیجه زحماتش را می بیند. برای فرناز بهترین صفحه خاطرات بر می گردد به دورانی که لبخند را روی صورت پدر و مادرش ببیند.

حجاب و سنگنوردی

فرناز اسماعیل زاده طی سال ها فعالیت در خارج از کشور خیلی ها وقتی او را با حجاب کامل می بینند، با تعجب از او درباره حجابش می پرسند: «در ابتدا خیلی ها با دیدن من و حجابم تعجب می کردند. پوشش من با همه فرق داشت و همین باعث می شد آنها بپرسند چطور با این لباس ها صعود می کنم؟ بارها حتی استادهای مان هم در این باره از من پرسیدند، من هم به همه آنها گفتم حجاب چیزی است که من به آن عادت دارم و سنگینی روی دوشم ندارد و نداشته است. البته این روزها حجابم برای شان عادی شده و دست از این سوال ها برداشته اند و من هم درباره فعالیت های اجتماعی و ورزشی مناسب زنان هموطنم برای شان می گویم.»

او می گوید یکی از طرفداران انیمیشن «اسپایدرمن» است و وقتی می بیند که با این شخصیت انیمیشنی به یاد مردم می آید، لبخندی از سر رضایت می زند: «خوشحالم که لقب «دختر عنکبوتی ایران» را گرفتم. جالب است که مردم من را با این عنوان صدا می زنند.»


منبع: برترینها