بارش باران در ۱۱ استان کشور/ افزایش دمای هوا

کارشناس سازمان هواشناسی گفت: امروز شاهد بارش باران در آسمان ۱۱ استان کشور خواهیم بود.

محمد اصغری در گفت و گو با میزان گفت: از امروز ناپایداری هوا در نیمه شرقی کشور شدت پیدا کرده و شاهد بارش‌های پراکنده در این بخش خواهیم بود.

وی افزود: این ناپایداری هوا به شکل بارش‌های پراکنده همراه با رعد و برق و باد شدید خواهد بود. 

کارشناس سازمان هواشناسی با اشاره به بارش باران در برخی از استان‌های کشور اظهارکرد: امروز یکشنبه ۲۴ اردیبهشت ماه، شاهد بارش باران در ۱۱ استان کرمان، گلستان، خراسان جنوبی، شمال سمنان، خراسان رضوی، سیستان و بلوچستان، خراسان شمالی، نیمه شرقی یزد، آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و شمال اردبیل خواهیم بود. 

اصغری در خصوص وضعیت آب و هوایی در سواحل خلیج فارس خاطرنشان کرد: در این منطقه شاهد وزش باد شدید و مواج بودن دریا خواهیم بود. 

وی از افزایش دمای هوا در برخی از شهرهای کشور خبرداد و تصریح کرد: هوای شهرهای آبادان، اهواز و بستان امروز به ۴۳ درجه سانتی گراد می‌رسد و با نزدیک شدن به ماه مبارک رمضان شاهد افزایش چشمگیر دمای هوا خواهیم بود. 

کارشناس سازمان هواشناسی از ورود گرد و خاک به برخی از شهرهای کشور از سمت کشور عراق خبرداد و اذعان کرد: یک توده گرد و خاک وارد آسمان استان‌های کرمانشاه و ایلام خواهد شد و در این شرایط شهروندان باید به نکات ایمنی توجه داشته باشند. 


منبع: عصرایران

نتیجه نهایی سومین آزمون استخدامی دستگاه‌های اجرایی اعلام شد

نتیجه نهایی سومین آزمون استخدامی متمرکز دستگاه‌های اجرایی (آبان‌ماه ۹۵) اعلام شد.

به گزارش فارس، نتیجه نهایی سومین آزمون استخدامی متمرکز دستگاه‌های اجرایی (آبان‌ماه ۹۵) بر روی سایت سازمان سنجش قرار گرفت.

داوطلبان می‌توانند با مراجعه به سایت سازمان سنجش به نشانی اینترنتی www.sanjesh.org از نتیجه خود مطلع شوند.


منبع: عصرایران

ورزش‌هایی برای افزایش سلامت زانو

ورزشکاران باید با انجام حرکات ورزشی خاص از سلامت زانوهای خود مطمئن شوند. در صورتی که ورزشکاران به سلامت زانوهای خود توجه نکنند بعد از چند سال دچار زانودرد می‌شوند.

به گزارش ایسنا، حرکات ورزشی زیر می‌تواند به سلامت زانو کمک کند:

۱- اسکات

بر خلاف تصور عموم انجام حرکات اسکات با شدت متعادل می‌تواند به قدرتمند شدن عضلات اطراف زانو کمک کند. اسکات را با ۸ تا ۱۲ بار تکرار انجام دهید. حرکت اسکات را درست انجام دهید و به زاویه زانوهای خود توجه کنید.

۲- لانژ

حرکت لانژ باعث افزایش قدرت عضلات چهارسر زانو می‌شود. انجام حرکت لانژ از پوکی استخوان و آسیب دیدگی زانو جلوگیری می‌کند.

ورزش‌هایی برای افزایش سلامت زانو

۳- عضلات بالاتنه را تقویت کنید

انجام ورزش‌های همچون حرکات شکمی و پیلاتس می‌تواند به قوی شدن عضلات بالاتنه کمک کند. قدرتمند شدن عضلات بالاتنه از فشار آمدن بر زانوها جلوگیری می‌کند.

۴- دویدن

دویدن فعالیت خوبی برای قدرتمند شدن عضلات پاهاست. این ورزش هزینه‌ای ندارد. دویدن خطری ندارد و انجام آن آسان است.

۵- دوچرخه‌سواری

دوچرخه‌سواری باعث افزایش قدرت عضلات چهارسر و عضلات ران‌ها می‌شود. این ورزش به صورت کلی پاها را قدرتمند می‌کند.


منبع: عصرایران

راز معمای ۴۰۰ ساله فیزیک کشف شد

تیمی از دانشمندان موفق به حل معمای ۴۰۰ ساله فیزیک شدند.

به گزارش ایسنا به نقل از گیزمگ، قطرات «شاهزاده روپرت» به اندازه‌ای قوی هستند که فقط با چکش می‌توان آن‌ها را در هم شکست. با این حال، چنانچه فردی انتهای این قطرات را با فشار انگشت بشکند،  به شکل پودر در می‌آیند.

حدود ۴۰۰ سال است که فیزیکدانان به دنبال توضیح این پدیده هستند و به تازگی تیمی از دانشگاه پردو، دانشگاه کمبریج و دانشگاه صنعتی تالین در استونی این معما را حل کرده‌اند.

قطرات شاهزاده روپرت که اشک‌های Batavian نیز خوانده می‌شوند، در قرن هفده کشف شدند. آن‌ها زمانی معروف شدند که شاهزاده روپرت اهل باواریا در آلمان، پنج معما را در دربار چارلز دوم انگلستان مطرح کرد.

انجمن سلطنتی انگلستان در سال ۱۶۶۱ شروع به بررسی این قطرات کرد اما برخلاف چهار قرن تلاش محققان برای حل این معما، راز استحکام فوق‌العاده و همزمان شکنندگی خودتخریبی این قطرات در هاله‌ای از ابهام باقی ماند.

این قطره‌ها با استفاده از حباب‌های داغ و قرمزرنگ شیشه ذوب شده با ضریب انبساط حرارتی بالا و انداختن آن‌ها در ظرفی از آب سرد تولید می‌شوند؛ شیشه ذوب شده بلافاصله به شکل قطره دم‌دار جامد در می‌آید.

دانشمندان حاضر در این مطالعه از فتوالاستیسیته یکپارچه شده برای بررسی این قطرات استفاده کردند. در این تکنیک، یک شی سه بعدی شفاف در نوعی حمام غوطه‌ور معلق می‌شود و نور پلاریزه از میان آن عبور می‌کند. تغییرات حاصل شده در قطبیدگی نور در درون شی، به شکل نوارهای رنگین کمان به نمایش در می‌آید.

فیزیکدانان حاضر در  این مطالعه بر روی سر قطره متمرکز شدند و دریافتند فشارهای کمپرسی (compressive stress) در  شیشه حدود ۵۰ تن در اینچ مربع است و این ویژگی به آن استحکام فولاد را می‌دهد.

به گفته تیم تحقیقاتی، این امر به این خاطر است که سطح بیرونی قطره سریع‌تر از داخل آن سرد می‌شود و این موضوع سطح بیرونی را به لایه‌ای متشکل از نیروهای فشاری قدرتمند تبدیل می‌کند و این نیروها به داخل قطره فشار می‌آورند.

نیروهای کمپرسی توسط نیروهای کششی داخل قطره متعادل می‌شوند و تا زمانی که این نیروها در حال تعادل باقی بمانند، قطره در وضعیت باثبات است و می‌تواند فشار فوق العاده‌ای را تحمل کند.

معمولا چون شیشه نوعی مایع فوق سرده شده است و نه جامد، هر ترکی در سطح آن گسترش یافته و آن را می‌شکند. اما در قطره شاهزاده روپرت، تعامل بین نواحی داخل و خارجی، این نیروها را به حاشیه می‌راند به طوری که ترک‌ها نمی‌توانند گسترش یابند.

با این حال، چنانچه دم قطره شکسته شود، ترک‌های موجود در آن گسترش می‌یابند، به محور قطره نفوذ کرده و وارد سر قطره می‌شوند. آسیب وارده به حدی بزرگ است که نیروهای متعادل شده آزاد می‌شوند و موجب انفجار قطره می‌شوند.

جزئیات این دستاورد علمی در  Applied Physics Letters  منتشر شد.


منبع: عصرایران

حضور ایران در جشنواره «عروسی حلال» روسیه

طراحان ایرانی در جشنواره «عروسی حلال» روسیه شرکت می‌کنند.

به گزارش ایسنا، نایله زیگانشینا – رئیس سازمان اجتماعی اتحادیه بانوان مسلمان تاتارستان – گفت: چهار طراح ایرانی در قازان هنر دوخت مدل‌های زیبای لباس و توانمندی خود را در جشنواره عروسی حلال (Halal wedding) به‌نمایش می‌گذارند.

او ادامه داد: کیفیت پارچه‌های استفاده‌شده در ایران همیشه من را شگفت‌زده می‌کند، طراحان ما باید از آن‌ها پارچه بخرند و به سبک خودمان لباس بدوزند.

قرار است بیش از ۲۰ طراح معروف از تاتارستان، باشقیرستان، مسکو و دیگر مناطق کشور روسیه همراه با طراحان ایرانی لباس‌های جدید خود، ویژه عروسی را ۱۹ می در چارچوپ نمایشگاه لباس‌های اسلامی به نمایش بگذارند.

این برنامه در حاشیه نشست نهمین اجلاس اقتصادی بین‌المللی کشورهای سازمان همکاری اسلامی و روسیه پیش بینی شده که بیش از دوهزار مهمان خارجی از ۵۰ کشور در آن حضور دارند.


منبع: عصرایران

درست کردن کولر جان مادر و پسر را گرفت

بی احتیاطی مادر و پسرش در راه اندازی کولر در روستای جزلا شهرستان طارم موجب برق گرفتگی شدید و مرگ آن‌ها شد.

به گزارش میزان،در پی تماس با مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ مبنی بر برق گرفتگی در روستای “جزلا” از توابع شهرستان طارم، ماموران به محل مورد نظر اعزام و موضوع را مورد بررسی قرار دادند.

این گزارش حاکیست، در تحقیقات انجام شده مشخص شد مادر ۶۰ ساله و پسر ۴۱ ساله اش در حال راه اندازی کولر در حیاط منزل دچار برق گرفتگی شدید شده بودند.

گفتنی است، این دو مصدوم برای مداوا به بیمارستان منتقل می‌شوند که متاسفانه در اثر شدت حادثه در بیمارستان فوت می‌کنند.


منبع: عصرایران

۱۱ کد موثر برای افزایش سوخت و ساز

بدن انسان هوشمند است. بدن انتظار دارد در زمانی مشخص تغذیه شود و بر همین اساس بیشترین میزان انرژی خود را تا آن زمان استفاده می کند و می داند که به زودی انرژی بیشتری دریافت خواهد کرد. اما اگر وعده های غذایی شما بی برنامه و نامنظم باشد، بدن به جای استفاده از انرژی آن را ذخیره می کند زیرا اطمینان ندارد چه زمانی انرژی بیشتر دریافت خواهد کرد.

اگر در پی ارتقا سلامت و
کاهش وزن خود هستید، نخستین چیزی که باید به آن توجه داشته باشید نرخ سوخت و ساز
است.

11 عامل تاثیرگذار در افزایش سوخت و ساز

به گزارش گروه سلامت عصر ایران
به نقل از “مای بادی ناو”، سوخت و ساز اثر چشمگیری بر چگونگی تغذیه سلول
های بدن با انرژی و مواد مغذی دارد. اختلال در سوخت و ساز به طور معمول موجب اضافه
وزن می شود.

وعده های غذایی را برنامه
ریزی کنید

بدن انسان هوشمند است. بدن
انتظار دارد در زمانی مشخص تغذیه شود و بر همین اساس بیشترین میزان انرژی خود را
تا آن زمان استفاده می کند و می داند که به زودی انرژی بیشتری دریافت خواهد کرد.
اما اگر وعده های غذایی شما بی برنامه و نامنظم باشد، بدن به جای استفاده از انرژی
آن را ذخیره می کند زیرا اطمینان ندارد چه زمانی انرژی بیشتر دریافت خواهد کرد. غذا
خوردن هر سه ۳ تا ۴ ساعت یک بار به بدن در استفاده از تمام انرژی خود کمک خواهد
کرد.

مایعات بیشتری بنوشید

مصرف مایعات به میزان کافی
به سوخت و ساز بهتر منجر می شود. هنگامی که بدن با کم آبی مواجه است، کالری کمتری
می سوزانید. همچنین، کبد روی تنظیم سطوح آب بدن متمرکز می شود و توجه کمتری به
سوزاندن چربی دارد. بر همین اساس است که باید آب بیشتری بنوشید. اگر به نوشیدن آب
علاقه ای ندارید می توانید چای سبز را جایگزین آن کنید. چای سبز نیز برای تامین آب
مورد نیاز بدن گزینه ای فوق العاده محسوب می شود.

لبنیات دوست شما است

محصولات لبنی حاوی مواد مغذی
فراوانی هستند که برای سوزاندن چربی و ساخت عضله به آنها نیاز دارید. به عنوان
مثال، کلسیم موجود در لبنیات نقش مهمی در سوخت و ساز ایفا می کند. میزان کلسیم
بیشتر در سلول های چربی به معنای چربی سوزی بیشتر خواهد بود.

از نظر جسمانی فعال باشید

هر گونه فعالیت جسمانی،
مانند پیاده روی، دویدن، دوچرخه سواری یا تمرین در باشگاه به سوخت و ساز سریع‌تر
کمک خواهد کرد. تمرینات قدرتی بهترین گزینه هستند زیرا رشد سریع‌تر بافت عضلانی را
موجب می شوند. عضلات ما حتی در زمان استراحت نیز به انرژی نیاز دارند. در نتیجه،
بهترین روش برای تسریع آهنگ سوخت و ساز انجام منظم تمرینات قدرتی است.

صبح زود بیدار شوید

نور خورشید نیز بر نرخ سوخت
و ساز بدن انسان تاثیرگذار است. خورشید صبحگاهی به بدن در تنظیم فرآیندهای
بیولوژیکی که به تغییر روز و شب وابسته هستند، کمک می کند، که به نوبه خود برای
مصرف انرژی حیاتی هستند.

کربوهیدارت ها را به طور
کامل حذف نکنید

رژیم های غذایی سخت ممکن است
به نادیده گرفتن کربوهیدارت ها منجر شوند. شما برای تنظیم درست سنتز سروتونین به
میزان کافی از کربوهیدارت ها نیاز دارید. کمبود کربوهیدارت ها ممکن است اثر منفی
بر فعالیت مغز داشته باشد و این شرایط برای بدن استرس‌زا است. در این حالت وزن کم
خواهید کرد، اما این کاهش وزن به واسطه از دست دادن مایعات بدن و نه چربی شکل می
گیرد.

هله هوله خوری ممنوع

اگر به خوراکی هایی مانند
چیپس، ساندویچ و شیرینی علاقمند هستید باید به این نکته توجه داشته باشید که مصرف
مکرر این تنقلات ناسالم به کند کردن آهنگ سوخت و ساز بدن منجر خواهد شد. انرژی که
ما از غذا دریافت می کنیم به طور معمول برای سه تا چهار ساعت دوام می آورد. سپس
بدن مصرف انرژی از طریق چربی سوزی را آغاز می کند. خوردن مداوم تنقلات مانع از
چربی سوزی بدن می شود و روند افزایش وزن را در پی دارد.

از نمک یددار استفاده کنید

کمبود ید در بدن می تواند بر
غده تیروئید تاثیرگذار باشد، که به نوبه خود اثر منفی بر سوخت و ساز خواهد داشت.

به سطوح آهن توجه داشته
باشید

کمبود آهن موجب می شود عضلات
به میزان کافی اکسیژن دریافت نکنند، که به طور کلی شرایط سلامت را تضعیف می کند.
برای دریافت هرچه بیشتر آهن از رژیم غذایی خود می توانید مصرف گوشت قرمز، گوشت
ماهی، و سیب را مد نظر قرار دهید.

استرس را کنترل کنید

بیشتر مشکلات سوخت و ساز با
ناتوانی ما در مدیریت استرس مرتبط است. هنگامی که دچار استرس شده اید، تیروئید
آهنگ سوخت و ساز را کند می کند که در گذر زمان به افزایش وزن منجر می شود.

محصولات ارگانیک مصرف کنید

محصولات غیر ارگانیک حاوی
افزودنی های مختلف هستند، از حیواناتی که با آنتی بیوتیک و هورمون های رشد تغذیه
شده اند، و یا از گیاهانی که در رشد آنها از کودها و آفت کش های شیمیایی استفاده شده
است، تهیه می شوند، که چندان وسوسه کننده به نظر نمی رسند. اما بیشتر خوراکی هایی
که مصرف می کنیم این گونه تهیه شده اند. با مصرف محصولات ارگانیک می توانید این
روند را تغییر دهید.


منبع: عصرایران

نسخه خوراکی کاهش تستوسترون

میزان ناکافی از هورمون تستوسترون ممکن است به ناباروری در مردان منجر شود زیرا فرآیند اسپرم سازی به این هورمون وابسته است.

تستوسترون یک هورمون مردانه
مهم و یکی از هورمون هایی است که می تواند تحت تاثیر مواد غذایی مصرفی قرار گرفته
و سطوح آن تغییر کند. باید به این نکته توجه داشت که هم مردان و هم زنان دارای این
هورمون جنسی هستند، اما میزان تولید آن در مردان بسیار بیشتر از زنان است. تولید
بیشتر تستوسترون در مردان موجب شکل گیری ویژگی های مردانه می شود.

19 خوراکی کاهنده تستوسترون

به گزارش گروه سلامت عصر ایران
به نقل از “بلمارا هلث”، میزان ناکافی از هورمون تستوسترون ممکن است به
ناباروری در مردان منجر شود زیرا فرآیند اسپرم سازی به این هورمون وابسته است.
همچنین، تستوسترون در میزان میل جنسی موثر است و در توزیع چربی، تولید توده
استخوانی، اندازه و قدرت عضلات، و شکل گیری گلبول های قرمز خون نقش دارد.

با افزایش سن مردان، سطوح هورمون
تستوسترون کاهش می یابد که اغلب به «سندرم تی کم» یا «هیپوگنادیسم دیررس» ارجاع می
شود. پس از ۴۰ سالگی، سطوح تستوسترون به میزان ۱٫۶ درصد در هر سال برای بیشتر
مردان افت می کند. سطوح پایین تستوسترون می تواند به واسطه مواد غذایی مصرفی هر چه
بیشتر کاهش یابد.

رژیم غذایی کم چرب و قند

دریافت میزان مناسب چربی از
رژیم غذایی برای ترشح هورمون تستوسترون و همچنین افزایش میل جنسی توصیه شده است.
مطالعات نشان داده اند که رژیم های غذایی کم چرب به سطوح پایین‌تر تستوسترون منجر
می شوند و مردانی که سطوح قند خون را بهتر مدیریت می کنند از زندگی جنسی بهتری
برخوردار هستند. قند بیش از اندازه در رژیم غذایی می تواند سطوح تستوسترون را کاهش
دهد. بسیاری از رژیم های غذایی کم چرب کربوهیدارت ها را به جای چربی قرار می دهند
که می تواند در بدن به گلوکز تبدیل شود.

الکل

مصرف الکل با کاهش سطوح
تستوسترون پیوند خورده است. با ترک الکل می توانید بهبود زندگی جنسی خود را شاهد
باشید. همچنین، پرهیز از نوشیدنی های ترکیبی توصیه شده است زیرا ممکن است حاوی
میزان بیش از اندازه قند باشند و به افزایش وزن منجر شوند.

بستنی

این خوراکی خوشمزه و محبوب
از محتوای قند و کالری خالی بالا برخوردار است و از این رو، انتخابی نامناسب برای
سلامت بدن انسان محسوب می شود. در صورت مصرف زیاد، بستنی ممکن است به افزایش خستگی
و شکل گیری میگرن منجر شود. ماست ساده یا یخ زده می تواند جایگزین بهتری برای
بستنی باشد.

پاستا

پاستا سرشار از کربوهیدارت
ها است و از محتوای کالری بالایی سود می برد. اگر کالری های اضافی دریافتی از
پاستا سوزانده نشوند، بدن آنها را در قالب چربی ذخیره خواهد کرد.

تنقلات

تنقلاتی مانند چیپس، شکلات و
کلوچه به واسطه مزه خوب و راحتی در استفاده از محبوبیت بالایی برخوردار هستند، اما
این قبیل خوراکی ها از محتوای قند و کربوهیدارت بالا سود می برند که می تواند سطوح
قند خون را به سرعت افزایش دهد. استفاده از سبزیجات خام، مغزهای خوراکی، یا حتی
شکلات تلخ به جای تنقلات ناسالم می تواند به افزایش میل جنسی مردان کمک کند و چربی
های سالم که بدن به آنها نیاز دارد را تامین کند.

بیسکوئیت ها و کلوچه های
صبحانه

به طور کلی این خوراکی از
محتوای بالای چربی های ترانس برخوردار هستند زیرا میزان پردازش روی آنها بسیار
زیاد است. این نوع از خوراکی ها روی هورمون های بدن، از جمله تستوسترون تاثیرگذار
هستند. با تغییر عادات غذایی صبحگاهی خود و مصرف مواد غذایی کمتر پردازش شده می
توانید تستوسترون را در سطوح بهینه حفظ کنید.

ناچو و بال مرغ

مصرف ناچو می تواند به
دریافت بیش از اندازه کربوهیدارت ها منجر شود و در نتیجه افزایش وزن را به همراه
داشته باشد. همچنین، مصرف بال مرغ سرخ شده در روغن زیاد می تواند به سطوح افزایش
یافته کلسترول منجر شود که در گذر زمان می تواند بر سلامت قلب تاثیرگذار باشد.

دانه کتان

دانه کتان به عنوان یک ماده
غذایی سالم و منبع فوق العاده ای برای اسیدهای چرب امگا-۳ شناخته می شود. با این
وجود، دانه های کتان از میزان کافی چربی برای غلبه بر اثر تستوسترون پایین
برخوردار نیستند، زیرا آنها حاوی ترکیباتی به نام لیگنان هستند که به تقلید
استروژن در بدن می پردازند. اگر دانه های کتان منبع اصلی تامین اسیدهای چرب امگا-۳
شما محسوب می شوند و مردی با سطوح پایین تستوسترون هستید، ممکن است زمان استفاده
از مکمل های امگا-۳ فرا رسیده باشد.

شیرین بیان

شیرین بیان یک گیاه دارویی است
که هنگام استفاده به صورت چای می تواند به کاهش استرس کمک کند. اما این محصول از
محتوای بالای ترکیبات شبه استروژن نیز برخوردار است.

آبجو

جدا از الکل، آبجو از محتوای کالری و
کربوهیدارت های بالا برخوردار است و می تواند برای مردان بسیار بد باشد. رازک مورد
استفاده در تولید آبجو استروژنیک است و حاوی ۳۰۰ هزار واحد بین المللی استروژن در
هر ۱۰۰ گرم رازک است.

سویا

سویا حاوی ترکیبی به نام
ایزوفلاون است که استروژنیک بودن آن ثابت شده است. سویا یکی از مواد غذایی است که
مردان با سطوح تستوسترون پایین باید از آن پرهیز کنند. اثر شبه استروژن سویا چنان
قوی است که در تئوری مصرف مقدار زیادی از آن تقریبا برابر با مصرف قرص های ضد
بارداری است.

نعناع

این گیاه طراوت بخش در هر
چیزی از چای تا آدامس استفاده می شود و به واسطه ترکیبات استروژنیک موجود در آن
درمانی قدیمی برای زنان به منظور خلاص شدن از موهای زائد صورت است. مصرف نعناع
طبیعی برای مردانی که نگران سطوح تستوسترون خود هستند، توصیه نمی شود.

حبوبات و لوبیاها

این دسته از مواد غذایی به
واسطه فعالیت استروژنی خود شناخته شده هستند. به عنوان مثال، لوبیای لیما سرشار از
ترکیبی به نام فیتواستروژنیک فیبر اینوزیتول و لیگنان ها است که اثر آنها در کاهش میزان
تستوسترون ثابت شده است.

غلات کامل

در شرایطی که غلات کامل برای
دستگاه گوارش گزینه های خوبی در نظر گرفته می شوند، اما می توانند بر سطوح
تستوسترون تاثیر منفی داشته باشند. آنها حاوی گلوتن هستند که می تواند سطوح پرولاکتین
را افزایش داده و سطوح تستوسترون را کاهش دهد. رژیم غذایی سرشار از فیبر غذایی می
تواند سطوح تستوسترون را کاهش دهد. افزون بر این، بیشتر غلات می توانند موجب دفع
مواد معدنی از بدن شوند.

نوشابه های گازدار

نوشابه های گازدار از محتوای
قند بالایی برخوردار هستند و یکی از عوامل موثر در ابتلا به چاقی محسوب می شود. نه
تنها این نوشیدنی ها به خودی خود برای انسان بد هستند، بلکه بطری هایی که در آنها
روانه بازار می شوند نیز ممکن است به سلامت انسان آسیب وارد کند زیرا اغلب از
فتالات ها تهیه شده اند که دارای ویژگی های شبه استروژنی قوی هستند.

فست فود

به طور معمول در فست فودها
از گوشت و فرآورده های گوشتی کم کیفیت استفاده می شود. منابع گوشت ممکن است با
غذای کیفیت پایین تغذیه شده باشند و در طول زندگی خود به طور مرتب آنتی بیوتیک و
هورمون رشد دریافت کرده باشند. فست فودها غذاهای چربی نیز محسوب می شوند و بیشتر آنها
در روغن زیاد سرخ می شوند. روغن آفتابگردان و روغن سویا به طور قابل توجهی می
توانند سطوح تستوسترون را در مردان کاهش دهند.

پنیر

در شرایطی که پنیر طعمی فوق
العاده به پیتزا و ناچو می بخشد، اما این محصول لبنی می تواند به طور بالقوه بر
تولید طبیعی هورمون ها، از جمله استروژن و تستوسترون، در بدن انسان تاثیرگذار
باشد.

روغن های گیاهی حاوی چربی
های غیر اشباع چند پیوندی

چربی های غیر اشباع چند
پیوندی که در این نوع از روغن ها یافت می شوند ثابت شده است که سطوح تستوسترون را
کاهش می دهند.

دوزهای بالا از فیبر غذایی

در شرایطی که بسیاری از مردم
بر این باورند که افزایش مصرف فیبر غذایی می تواند برای انسان خوب باشد، اما ممکن
است این کار بر سطوح تستوسترون تاثیر منفی داشته باشد. مشکل زمانی شکل می گیرد که
مردان بیش از اندازه فیبر مصرف می کنند که این کار موجب تغییر در سوخت و ساز
تستوسترون و کاهش سطوح آن می شود. قطع مصرف فیبرهای غذایی توصیه نمی شود، اما
میزان مصرف باید در حد اعتدال باشد.


منبع: عصرایران

نامزدهایی که امروز در صداوسیما برنامه دارند

برنامه‌های تبلیغاتی مصطفی هاشمی‌طبا، حسن روحانی، سید ابراهیم رییسی، اسحاق جهانگیری، محمد باقر قالیباف و سید مصطفی آقا میرسلیم – نامزدهای دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری – امروز یکشنبه (۲۴ اردیبهشت ماه) به روی آنتن شبکه‌های مختلف تلویزیونی و رادیویی می‌رود.

به گزارش ایسنا، طبق جدول پخش برنامه‌های تبلیغاتی نامزدها، مستند اسحاق جهانگیری ساعت ۲۲ از شبکه «یک سیما» به روی آنتن می‌رود. تکرار این برنامه نیز ساعت ۱:۳۰ دقیقه بامداد روز دوشنبه از شبکه «جام جم» پخش می‌شود.

شبکه «چهار سیما» برنامه «پاسخ هر نامزد به سه کارشناس» را با حضور حسن روحانی ساعت ۱۸ به روی آنتن می‌برد.

شبکه «خبر» گفت‌وگوی ضبط شده مصطفی میرسلیم را ساعت ۲۱:۳۰ پخش می‌کند.

محمدباقر قالیباف  در برنامه «پاسخ به سوالات ایرانیان خارج از کشور» سخن می‌گوید. این برنامه ساعت ۳۰ دقیقه بامداد روز یکشنبه به روی آنتن شبکه «جام جم» می‌رود.

رادیو «جوان» گفت وگوی حسن روحانی را ساعت ۱۰ صبح پخش می‌کند.

رادیو «جوان» همچنین گفت‌وگوی اسحاق جهانگیری را ساعت ۱۹ به روی آنتن می‌برد.

همچنین رادیو «معارف» گفت‌وگوی حسن روحانی را ساعت ۱۱ پخش می‌کند.

برنامه «با دوربین» محمد باقر قالیباف به جای گفت و گوی رادیو «معارف» وی، ساعت ۱۸ پخش خواهد شد.

رادیو «پیام» آیتم‌های تبلیغاتی نامزدها را به شرح، اسحاق جهانگیری ساعت ۱۰:۳۰، حسن روحانی ساعت ۱۱، مصطفی میرسلیم ساعت ۱۲، محمدباقر قالیباف ساعت ۱۵، ابراهیم رییسی ساعت ۱۵:۳۰ و مصطفی هاشمی طبا ساعت ۱۷ به روی آنتن می‌برد.


منبع: عصرایران

منصوریان با دریبل خستگی به نشاط می‌رسد

ورزش سه: استقلال با علیرضا منصوریان به آخرین دوئل فصل رسیده است. دیدار با العین برای منصوریان که در لیگ شانزدهم دیدارهای حساس و حیثیتی زیادی را برگزار کرده، آخرن مسابقه برای فصلی است که بد شروع شد اما به بهترین شکل به پایان رسید و حالا منصوریان نمی خواهد با حذف برابر العین، سال خوب با ناکامی در آسیا به اتمام برسد.

استقلالی ها از روز شنبه بعد از ۳ روز تعطیلات، تمرینات خود را در غیاب بسیاری از چهره های اصلی شروع کردند. کاوه رضایی، امید ابراهیمی، جابر انصاری، هرار مگویان، میلاد زکی پور، امید نورافکن و چند چهره ی دیگر غایبان تمرین استقلال در روز شنبه بودند تا منصوریان در این تمرین برای تکمیل نفرات پا به توپ شود؛ پا به توپ شدنی که البته انگیزه های متعددی پشت آن پنهان شده بود.

هفته های پایانی فصل برای بازیکنان همواره هفته های کسالت باری است. استقلالی ها تمرینات خود را از خرداد ۹۵ آغاز کردند و حالا در آخرین روزهای اردیبهشت همچنان به تمرینات خود ادامه می دهند تا شاید در کنار مصدومیت و مشکلات سخت افزاری، خستگی بازیکنان معضل جدید منصوریان باشد؛ معضلی که البته راه حل آن این بار در منصوریان موجود است.

سرمربی استقلال که همواره با حضور در مرکز تمرینات ارتباط خوب خود با بازیکنان را حفظ می کند، روز شنبه به شکل دیگری در کنار بازیکنان حاضر شد؛ سرمربی جوان و پر انرژی آبی ها سر حال ترین فرد تمرین استقلال بود تا ماموریت “فِرِش” شدن بازیکنان را شخصا بر عهده بگیرد. شوخی، خطا، کل کل و بسیاری دیگر از ریز کاری های منصوریان در طول تمرین باعث شد تا بازیکنان خسته ی استقلال با لبخند و انرژی تمرینات آبی ها را پشت سر بگذارنند و این تیم روزهای سخت انتهای فصل را فعلا با سرمربی خود با آرامش و نشاط سپری کند.

 منصوریان با دریبل خستگی به نشاط می‌رسد


منبع: برترینها

مسابقه یارانه‌ای نامزدها به ضرر اقتصاد ایران

داوود دانش جعفری بی تردید یک اقتصاددان سیاستمدار است. عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی که روزگاری سکان وزارت اقتصاد در دولت نهم را به دست گرفت و جایی که مشاهده کرد نمی شود با رییس دولت وقت تئوری های اقتصادی را صحیح پیاده کرد، تاب نیاورد و از دولت به دانشگاه برگشت. او در اردیبهشت ۱۳۹۲ آخرین باری بود که در یک گفت و گوی مشروح اقتصادی به بررسی شرایط اقتصاد ایران پرداخت و از آن مصاحبه در نهایت این تیتر در دل صفحه های تاریخ باقی ماند:« صبر کنیم تا دولت جدید سر کار آید».

حالا با گذشت حدود ۴ سال و یازده روز از آن گفت و گو بار دیگر دانش جعفری سکوت خود را شکسته است تا به تشریح آنچه اقتصاد ایران در طول دوران حیات دولت یازدهم به آن رسیده بپردازد و در آخر راهکارها و الزام های اقتصادی دولت آینده را تشریح کند. مبنای تحلیل های این اقتصاددان آمار های رسمی است که صندوق بین المللی پول، مرکز آمار ایران و بانک مرکزی منتشر کرده اند تا بر پایه یک چارچوب علمی، نیازهای آینده اقتصاد ایران تصویرسازی شود. دانش جعفری در این مصاحبه، حدود دو ساعت زمان گذاشته تا آیینه ای مقابل مردم ایران بگذارد و بر اساس آن الزام های آینده اقتصاد ایران را نمایش دهد.

شاید به همین دلیل در بخش پایانی گفت و گو و جایی که صحبت از وعده های انتخاباتی کاندیداهای دور دوازدهم ریاست جمهوری درباره پرداخت یارانه نقدی مطرح شد، گفت:«این مسابقه ای که کاندیداها برای پرداخت یارانه نقدی راه انداخته اند نه به سود اقتصاد است؛ نه اقتصاد مقاومتی». متن کامل گفت و گو با داوود دانش جعفری را در ادامه خواهید خواند:  

 دانش‌جعفری: مسابقه یارانه‌ای نامزدها به ضرر اقتصاد است
اقتصاد ایران به اذعان بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان وضعیت مساعدی را در سال گذشته سپری کرده است. تحلیل آماری شما از این عملکرد چیست؟

در مورد وضعیت اقتصاد ایران در سال ۹۵ که در واقع آخرین سالی است که پشت سر گذاشتیم، آمارهای مختلفی منتشر شده است. مرکز آمار ایران رشد اقتصاد ایران را بر اساس عملکرد نه ماهه سال ۹۵، به میزان ۷٫۲ درصد اعلام کرده است. همچنین مرکز آمار ایران ۵ درصد از این رشد ۷٫۲ درصد را متعلق به نفت می داند و بقیه آن را مربوط به اقتصاد غیر نفتی لحاظ کرده است. در عین حال مرکز آمار می گوید رشد بخش کشاورزی ایران در سال ۹۵ حدود ۵٫۷ درصد، صنایع و معادن ۱۰٫۵ درصد و خدمات ۵٫۴درصد است. این وضعیتی است که مرکز آمار ترسیم می کند.

بانک مرکزی هم یک گزارش دیگری ارائه داده که مقداری متفاوت است و آن هم بر اساس عملکرد نه ماهه سال ۹۵است. بر پایه این گزارش بانک مرکزی، رشد اقتصادی ایران را ۱۱٫۸ درصد بر اساس ۹ ماهه برآورد نموده است. بر همین اساس ۱۰ درصد از رشد مذکور تعلق به نفت دارد و اقتصاد غیر نفتی فقط ۱٫۸ درصد سهم دارد. از این ۱٫۸ درصد بخش غیر نفتی اقتصاد ایران، ۰٫۴ درصد سهم کشاورزی، ۰٫۱ درصد سهم صنایع و معادن و سهم خدمات ۱٫۳ درصد برآورد شده است. بنابراین بیشترین سهم رشد اقتصادی ایران در سال ۹۵ مربوط به افزایش سهم نفت هست. درواقع نفت موتور اصلی اقتصاد ایران در سال ۹۵ بوده است.

همچنین بر اساس گزارش بانک مرکزی رشد بخش کشاورزی در سال ۱۳۹۵ (۹ماهه) ۴٫۲ درصد ، نفت ۶۵٫۴ درصد، صنایع و معادن ۰٫۳ درصد و خدمات ۲٫۴ درصد بوده است که در مجموع وضعیت مناسبی از اقتصاد را در سال ۹۵ نشان می دهد.

صندوق بین المللی پول نیز که مرتب گزارش وضعیت اقتصادی ایران را پایش می‌کند در گزارش خود برآورد رشد اقتصادی ایران بر مبنای عملکرد شش ماهه سال ۹۵، معادل ۶.۶ درصد اعلام نموده است که باز از این ۶.۶ درصد، ۵٫۷ درصد مربوط به سهم نفت و  ۰٫۹ درصد بقیه مربوط به غیر نفت است. در گزارش صندوق بین‌المللی پول نیز سهم نفت در سال ۱۳۹۵ غالب است. نکته مهمی که در گزارش صندوق بین المللی پول دیده می شود این است که برآورد رشد اقتصادی ایران در سال ۹۶ را صندوق تنها ۳٫۵ درصد اعلام می کند.

دلیل اینکه صندوق بین المللی پول رشد اقتصادی ایران را در سال ۱۳۹۶ اینقدر پایین برآورد کرده چیست؟  

دلیل آن، این است که در سال ۱۳۹۶ دیگه وضع نفت به این رشد خارق العاده ۶۵٫۴ درصدی در سال ۹۵ نمی رسد. صادرات نفت کشور که در دوره تحریم‌های بعد از ۱۳۹۰ به یک میلیون بشکه در روز رسیده بود بعد از تحولات برجام و تلاش‌های ایران در اوپک برای باز پس‌گیری سهمیه خود به سطح قبل از تحریم در حال حاضر به ۲٫۴ الی ۲٫۵ میلیون بشکه در روز رسیده است. این ظرفیت جدید، موتور محرک رشد سال ۱۳۹۵ را روشن کرده است ولی در سال ۹۶ معلوم نیست که بتوانیم آنقدر رشد صادرات نفت را نسبت به سال قبل ادامه داشته باشد. با این حال صندوق رشد میان مدت اقتصاد ایران- متوسط ۵ ساله- را حدود ۴٫۵ درصد برآورد می‌کند. بعبارت دیگر روند گذشته اقتصاد ایران نشان می‌دهد که رشد اقتصادی ایران حول‌وحوش ۴٫۵ درصد است.

در مجموع و بر اساس آنچه که از نگاه آمار مطرح کردید اقتصاد ایران در سال ۱۳۹۵ وضعیت مساعدی را سپری کرده است؟

براساس هر سه گزارشی که مرور کردیم وضعیت اقتصادی ایران در سال ۹۵ وضعیت نسبتاً مناسبی بوده است. البته باید این را بگویم که معنی رشد میان مدت ۴٫۵ درصد این است که سطح رفاه ایرانیان، یا سطح زندگیشان و یا بطورکلی سطح اقتصادشان هر ۱۵٫۵ سال یک بار دو برابر می شود. این رقم برای ترکیه حدود ۱۴ سال است. یعنی هر ۱۴ سال یک بار سطح اقتصاد به دو برابر وضعیت افزایش پیدا می کند ولی این رقم در چین حدود ۷ سال و برای هند حدود ۱۰ سال برآورد شده است. پس سرعت رشد اقتصادی ایران کم است که اگر بناست نیازهای اقتصادی جامعه ایران تأمین شود و اهداف اقتصاد مقاومتی و برنامه ششم که ۸ درصد است برسیم بایستی سریع تر حرکت کنیم. رشد ۴٫۵ درصدی نمی‌تواند درآمد کافی و اشتغال مورد نیاز جامعه را تأمین کند.

آیا اقتصاد ایران از تله رکودی سال های اخیر خارج شده است یا هنوز گرفتار آن است؟

چند نکته در این رابطه می توان گفت. اقتصاد ایران بین سال های ۹۰ الی ۹۱ به دلیل مشکلاتی که برای صادرات نفت ایران به وجود آمد، دچار یک مشکلات جدی در بخش عرضه شد. در این دوره که ظرفیت صادرات نفت ایران به حدود چهل درصد کاهش یافت و درآمد نفتی کشور حدود ۱۸۰ میلیارد دلار خسارت دید. اگر بخواهیم وضعیت عرضه در اقتصاد را که مربوط به فعالیت بخش های اقتصادی است، تحلیل کنیم، بین سال های ۹۰ الی ۹۵ باید بگوییم که بخش کشاورزی هیچ گاه رکود نداشته است. طی این سال ها رشد اقتصادی در بخش کشاورزی همواره مثبت بوده است. البته نوساناتی داشته امابین ۳٫۷درصد تا ۵.۵ درصد رشد سالیانه بخش کشاورزی بوده است. پیش بینی من این است در سال ۹۶ که وضع بارندگی در مجموع مقداری بهتر است و شرایط خشکسالی مساعدتر شده است، رشد کشاورزی ایران باز هم بالاتر خواهد رفت.  

بخش نفت یکی از آن بخش هایی بود که در سال های ۹۰ الی ۹۱ آسیب جدی دیده است. به دلیل کاهش صادرات نفت در سال ۹۱ رشد اقتصادی بخش نفت در آن سال به منفی ۳۶٫۵ درصد رسید که نشان از تکانه محکم به آسیب این بخش دارد. در سال ۹۲ رشد اقتصادی نفت به منفی۵٫۱ درصد رسید، سال ۹۳ بمیزان ۴٫۵ درصد رشد مثبت رسیدیم و سال ۹۴ رقمی معادل ۷٫۲ درصد رشد مثبت را ثبت کرد ولی در سال ۹۵ رشد عجیب ۶۵٫۴ درصدی را تجربه کردیم که ریشه در باز شدن محدودیت‌های صادرات نفت ایران دارد. بنابراین اگر چند ساله را بخواهیم در نظر بگیریم، بخش نفت با اوضاعی که برای آن هم در رابطه با تحریم های نفتی و هم تلاش هوشمندانه ایران برای بازپس گیری سهم اوپک به وجود آمد، در مجموع می‌توان گفت به جایگاه خوبی رسیده است.

الان نگران چندانی در این بخش نیست و نگرانی تنها این است که وضعیت خوب ادامه پیدا کند و درآمد نفتی ایران پایدار باشد. البته وابستگی اقتصاد ایران به نفت ضعف قابل توجه اقتصاد ایران است که راه‌حل کوتاه مدت ندارد و بایستی چارچوب‌های اقتصاد مقاومتی دقیقاً اجرا شود تا به این مرحله برسیم.

بخش صنایع و معادن یکی از بخش های مهم اقتصاد ایران است که شاید ۳۰ درصد سهم تولید ناخالص داخلی اقتصاد ایران در این قسمت باشد. این بخش هم در سال های گذشته دچار تکانه‌های منفی زیادی شد. سال ۹۱ رشد بخش صنعت، منفی ۲٫۳ درصد بود، در سال ۹۲ منفی ۴٫۲ درصد ،سال  ۹۳ مثبت ۵٫۴ درصد، سال ۹۴ منفی۶٫۱  درصد و سال ۹۵ نیز ۰٫۳ درصد مثبت بوده است. به عبارت دیگر آمار این بخش نشان می دهد که این بخش همچنان مشکل دارد. گروه صنایع و معادن دارای زیربخش‌هایی مثل معدن که در سال ۱۳۹۵ کماکان رشد منفی ۰٫۲ درصد داشته است. زیربخش صنعت به معنای صنعت کارخانه‌ای رشد مثبت ۵٫۸درصد را دارد و زیربخش برق، آب و گاز دارای رشد ۵٫۱ درصد بوده است. زیربخش ساختمان که یکی دیگر از زیر بخش ها است رشد منفی۱۷٫۱ درصد را تجربه نموده است. یعنی می توان گفت که زیر بخش‌های ساختمان و مسکن و معدن کماکان مشکل دارند و هنوز نتوانسته‌اند خود را از تله رکودی بیرون بیاورند.

بخش خدمات که حدود ۵۰ درصد اقتصاد ایران را در بر می گیرد در سال های بعد از ۹۰ تنها در سال ۹۴ رشد منفی داشته است ولی در بقیه سال ها مشکل قابل توجه‌ای مانند بخش صنعت و معدن نداشته است. البته باید توجه داشت رشد بخش خدمات علی رغم اینکه مثبت بوده ولی رقم پایینی بوده است به طوری که سال۹۳ که خیلی از بخش ها که نسبتاً وضع خوبی داشتند، بخش خدمات تنها ۱٫۳ درصد رشد داشته است. باید توجه داشته باشیم که از ظرفیت های این بخش بایستی استفاده بیشتری کرد. در مجموع می توان گفت در بخش «عرضه» اقتصاد ایران غیر از بخش های ساختمان و معدن سایر بخش ها راه افتادند که البته جا دارد این تحرک بیشتر شود تا نیازهای اقتصاد ایران از منظر رشد بالاتر و اشتغال بیشتر تامین شود.

در بخش تقاضای اقتصاد ایران باید دید محصولات تولید شده چگونه مورد استفاده قرار گرفته است؟ یعنی محرک تقاضا کدام است؟ بطورکلی تقاضا در اقتصاد چهار بخش دارد. مصرف خصوصی، مصرف دولتی، مصارفی که برای سرمایه گذاری انجام می شود و مصارفی که برای صادرات است.

در بخش مصرف خصوصی سال ۹۱ دچار رشد منفی ۲.۲ درصد بودیم، سال ۹۲ رشد منفی ۱٫۹ درصد و این رقم در سال ۹۳ مثبت ۲ درصد است، سال ۹۴ منفی ۳٫۵درصد به ثبت کردیم و در۹ ماهه سال ۹۵رقمی معادل ۲٫۴ درصد مثبت شده است. بعبارت دیگر رشد مصرف خصوصی که به نوعی می توان گفت به رفاه و درآمد مردم بستگی دارد در سال های اخیر در یک وضعیت نامناسبی قرار داشته است و در سال ۹۵ اگرچه رشد مصرف خصوصی مثبت شده است ولی به اندازه ای که مورد انتظار مردم است، نرسیده است. یعنی مردم دوست دارند کاهش رفاهی که در سال‌های اخیر از طریق کاهش درآمد به آنان تحمیل شد و مجبور شدند مصرف خود را کم کنند، بزودی جبران شود.

این خواسته برای اقتشار کم درآمد جامعه پررنگ‌تر است. مصرف دولتی در این سال های بین ۹۰ الی ۹۵ کم تر آسیب دید. رشد مصرف دولتی سال ۹۱ به منفی۴٫۷ درصد رسیده در سال ۹۲ رشد مصرف دولتی مثبت ۰٫۸ درصد بود، سال ۹۳، ۴٫۲درصد، سال ۹۴ ، ۴٫۸درصد و نه ماهه سال ۹۵ نیز حدود ۵.۵ درصد رشد داشتیم. به عبارت دیگر رشد مصرف دولتی اگرچه در سال های گذشته خیلی مشکلی نداشته ولی در واقع می توان گفت که بسیاری از نیازهای مالی دولت مثل بودجه عمرانی در وضعیت بدی قرار داشته است و لذا رشد ۵.۵ درصدی در یک کشوری مانند ایران که سال ها مشکل مالی و کمبود منابع بودجه‌ای داشته است، کم است و لذا باید بیشتر شود. لازمه اینکار افزایش منابع بودجه دولتی است و بهینه مصرف کردن آن است.

بخش سوم، نیازهای سرمایه‌ای است. بعبارت دیگر چند درصد از تولید ناخالص داخلی کشور برای نیازهای سرمایه‌گذاری بکار گرفته شده است؟ در این قسمت، وضعیت خیلی اسف بار است. سال ۹۱ کشور مواجه با رشد منفی ۱۹درصدی گردید. یعنی در سال ۹۱ میزان سرمایه‌گذاری‌ها ۱۹ درصد کمتر از سرمایه گذاری سال قبل بوده است. سال ۹۲ رشد منفی ۷٫۸ درصد، سال ۹۳ مثبت۷٫۸ درصد، سال ۹۴ رشد منفی ۱۲ درصدی و سال ۹۵ نیز رشد منفی ۸٫۹ درصدی را تجربه کرده‌ایم. بنابراین در همه این سال ها غیر از سال ۹۳ که مقداری از پول های نفتی بلوکه شده ایران در مذاکرات برجام آزاد شد و کمکی به سرمایه گذاری‌های دولتی شد. در بقیه سال‌ها رشد منفی بوده است. رشد پروژه های عمرانی در همه سال ها منفی بوده است و در حال حاضر نیز شاید یکی از مشکلات جدی کشور همین باشد که طرح‌های عمرانی دولت خوابیده است. بخش مهمی از بدهی‌های دولت به بخش خصوصی نیز مربوط به بدهی طرح‌های عمرانی است که بسیاری از شرکت‌های خصوصی را به سمت ورشکستگی سوق داده است.

اگر بخواهیم اشتغال ایجاد کنیم و تولید را بالا ببریم، باید سرمایه گذاری‌ها افزایش پیدا کند. تشکیل سرمایه دو بخش دارد. یک بخش ماشین آلات و بخش دیگر ساختمان است.  ماشین آلات در سال ۹۵ علی رغم اینکه در کل رشد منفی ۸٫۹ درصد است ولی ماشین آلات دارای رشد مثبت ۵٫۳ درصد است. به عبارتی وضع سرمایه‌گذاری در بخش ماشین آلات نسبتاً خوب است؛ یعنی بنگاه‌ها کماکان ماشین آلات جدید می خرند و نصب می کنند، استفاده می کنند یا جایگزین ماشین آلات قدیمی می کنند؛ اما در بخش ساختمان کماکان رشد منفی ۱۴٫۴ درصد است. بعبارت دیگر بخش مسکن هنوز در تله رکودی قرار دارد. با توجه به نقش غالب بخش مسکن در اشتغال، رکود بخش مسکن فرصت‌های شغلی فراوانی که در این بخش وجود داشت را از بین برده است.

بخش چهارم، خالص صادرات است. خالص صادرات یعنی صادراتی که انجام شده منهای وارداتی که انجام شده است. در سال ۹۱ صادرات ایران یک آسیب جدی به دلیل کاهش صادرات نفت دید که در آن سال رشد صادرات به منفی ۲۵٫۷ رسید. سال ۹۲ رشد منفی ۳٫۱ درصد را تجربه کردیم، در سال ۹۳ رشد مثبت ۷٫۲ درصد، در سال ۹۴ رشد مثبت ۱۲٫۱ درصد و در سال۹۵ رشد مثبت۴۵٫۱ درصد را شاهد بوده‌ایم. بنابراین همانطوریکه مشاهده می شود که صادرات ایران در سال‌های اخیر چه از جهت صادرات غیر نفتی در این سال ها وضعیت خوبی داشته است. از سوی دیگر صادرات نفتی بعد از رفع محدودیت های تحریم الان یک وضعیت مطلوبی دارد.

در بخش واردات وضعیت مان چگونه است؟

در بخش واردات باید بگویم که در سال ۹۱ با رشد منفی ۲۱٫۴ درصد روبرو شدیم و لذا واردات آسیب جدی دید. در سال ۹۲ با رشد منفی۱۷٫۹ درصدی، سال ۹۳ رشد منفی۴٫۵ درصد و سال ۹۴ رشد منفی۲۰٫۲ درصدی  ولی سال ۹۵ خوشبختانه رشد مثبت۷٫۵ درصد بوده است. بنابراین می توان گفت که واردات در سال های اخیر که در رکود بودیم یک کاهش جدی پیدا کرده بود و رابطه واردات با رکود نیز روشن است. چرا که۸۰ درصد واردات ایران در سال‌های گذشته مربوط به واردات کالاهای سرمایه ای و کالاهای واسطه ای بوده که خوراک اصلی بنگاه‌های صنعتی است.

بعبارت دیگر وقتی واردات کم شود به نوعی تولید نیز ضربه می‌خورد. بنابراین می توان گفت که در سال ۹۵ که این وضعیت بهبود پیدا کرده است، وضعیت تولیدات وابسته به واردات بهتر خواهد شد. بنابراین در بخش تقاضای اقتصاد ایران به غیر از بخش سرمایه گذاری و تا یک حدی هم بخش مصرف خصوصی، می توان گفت که مشکلات کمتر است. مصرف خصوصی را باید حتما در سال‌های بعد جبران کنیم به طوری که کاهش درآمد خانوار در سال های گذشته بازسازی شود. به نظر می رسد که در ۵ سال گذشته نرخ فقر یا ضریب جینی بالاتر رفته برای اینکه مصرف ضروری بویژه در اقشار ضعیف کم تر شده است.

 دانش‌جعفری: مسابقه یارانه‌ای نامزدها به ضرر اقتصاد است
آیا وضعیت اقتصاد ایران در سال ۱۳۹۵ پایدار است؟

در سمت عرضه، بخش صنعت نیاز به توجه بیشتری دارد. در بخش تقاضا نیز بخش سرمایه گذاری و تشکیل سرمایه و تا حدی مصرف بخش خصوصی نیاز به برنامه‌های توسعه‌ای دارد. در واقع مشکل اقتصاد ایران این است که به پایداری برسد. یعنی در آینده مجدداً دچار ناپایداری نشویم. به طور مثال در سال های آینده اگر  قیمت نفت دوباره پایین بیاید، دوباره یک تکانه منفی در بخش نفت را شاهد خواهیم بود و بنابراین اقتصاد ایران بازهم آسیب می بیند. پس باید سعی کنیم راه کارهایی را پیدا کنیم که به افزایش پایداری کمک کند. به طور مثال کاهش وابستگی به نفت و همینطور میدان دادن به بخش خصوصی  دو اصل اساسی سیاست های اقتصاد مقاومتی است که اجرایی نمودن آن را باید جدی بگیریم. اقتصاد ایران باید از حالت تک محصولی خارج متنوع شود بطوریکه سهم نفت در کل اقتصاد به کمتر از ۲۰ درصد تقلیل پیدا کند. لازمه اش این است که بقیه بخش ها مثل صنعت و خدمات فعال‌تر شوند. مانند کشور هایی که نفت ندارند.

این طور نباشد که وقتی صادرات نفت یا قیمت نفت کاهش پیدا کرد، دچار رکود اقتصادی شویم. اگر بخواهیم به رشد ۸ درصد برسیم باید زیر ساخت آن را فراهم کنیم. با اقتصاد دولتی ما حداکثر رشدمان ۴٫۵  الی۵ درصد است ولی سوال این است که اگر بخواهیم فاصله این رشد را تا ۸ درصد هدف پر کنیم، چه کار می توانیم انجام دهیم؟ فکر می کنم هر دولتی در اقتصاد ایران راز این موضوع را بفهمد و برای آن طرح داشته باشد، می تواند اقتصاد ایران را فعال تر کند و به سمت رونق و شکوفایی اقتصادی حرکت می کند.

می شود با اقتصاد دولتی به این ۸ درصد رسید؟

روند دهه‌های اخیر نشان می‌دهد غیر از یکی دو سال که رشد بالای ۸ درصد داشته‌ایم در بقیه سال‌ها این هدف دست نیافتنی بوده است. اگر می‌خواهیم به این رشد برسیم راه درست این است که ما به بخش خصوصی طبق سیاست های اصل ۴۴ و اقتصاد مقاومتی میدان بیشتری دهیم. اگر سهم بخش خصوصی از اقتصاد بالا رود فاصله رشد بین ۸ و ۴٫۵ را می توان با افزایش حضور بخش خصوصی در اقتصاد تامین کرد. از طریق افزایش بهره وری نیز می‌توان به افزایش رشد اقتصادی کمک کرد. بنابراین اگر بخش خصوصی حضور پررنگ‌تری در اقتصاد داشته باشد خود به خود بهره وری نیز افزایش پیدا می کند. چرا که بهره‌وری بخش خصوصی نسبت به بخش دولتی بالاتر است. افزایش سرمایه گذاری ها به عنوان یک راهکار جدی مطرح است کما اینکه گیر اصلی ما در این قسمت است. یعنی زمانی که می خواهیم در کشور اشتغال یا تولید بیشتر شود راهش این است که سرمایه گذاری های جدید را تشویق کنیم.

چون با همان سرمایه گذاری های قبلی هر چه ظرفیت اشتغال وجود داشته، استفاده شده است. پس برای همین، لازمه اش این است که سرمایه گذاری ها جدید انجام شود. چارچوبی که می تواند اقتصاد ایران را به رشد بالاتر یا اشتغال بالا تر برساند این است که سهم بخش خصوصی در اقتصاد بالا رود، بهره وری بالا رود و فضای مناسب کسب و کار ایجاد شود. اما همه این موارد موقعی اتفاق می افتد که یک ثباتی در اقتصاد کلان کشور وجود داشته باشد. منظور از ثبات اقتصاد کلان یعنی نرخ ارز یک دفعه نوسانات عجیب و غریب نداشته باشد. تورم و نرخ سود بانکی هم همینطور. چراکه اگر این اتفاق بیافتد یک فردی که فعال اقتصادی است دچار مشکل می شود و دیگر نمی تواند ادامه دهد. چرا که ممکن است ورشکست شود.

منظورتان از با ثبات این است که ثابت باشند؟

منظور از با ثبات این است که دامنه تغییرات متغیرهای نرخ ارز، تورم و نرخ سود بانکی زیاد نباشد. کشورهای اروپایی برای اینکار استاندارد گذاشته‌اند و بطور کلی تغییرات بیشتر از ۱۰ درصد را (مثبت یا منفی) مطلوب نمی‌دانند. اگر این اصل رعایت شود شرایط اقتصادی ایران، برای سرمایه گذاری های جدید و شکوفایی اقتصادی بیشتر می شود. علاوه بر مشکلاتی که گفتم، یک مشکل دیگر نیز در اقتصاد ایران داریم. من یادم هست که مرحوم دکتر عظیمی حدود ۳۰-۲۰ سال قبل در صحبت های خود مربوط به اقتصاد ایران گفته بودند اقتصاد ایران وارد بازی مار و پله شده است. بنظر می‌رسد این بازی کماکان ادامه دارد. منظور از داستان مار و پله این است که وقتی به طور مثال یک بنگاه اقتصادی یا کل اقتصاد ایران مسیر مشخصی را طی می‌کند، هر چند وقت یک بار، یک اتفاقی می افتد که در واقع آن نیشی است که مار می زند و ما مجبور می‌شویم دوباره چند پله سقوط کنیم و در وضعیت پایین‌تر قرار بگیریم. این ها را در اقتصاد تحت عنوان عوامل نا اطمینانی دسته‌بندی می‌کنند. هرقدر عوامل نا اطمینانی را کنترل کنیم میزان دستیابی اقتصاد ایران به رشد های مطمئن، بالاتر و با ثبات تر امکان پذیر می شود؛ در غیر این صورت بصورت طبیعی همه منتظر هستند که هرچند وقت یکبار یک اتفاقی بیفتد و بعد ضربه ای جدید به اقتصاد ایران وارد شود.

برخی ضربات وارده از بیرون بوده مانند تحریم ها ولی در برخی مواقع هم از مسائل داخلی بوده است. در برخی سال ها دیده شده که مسئله خیلی کوچک و پیش پا افتاده به یک مسئله در سطح ملی تبدیل می شود. و این سایه‌اش بر اقتصاد آمده و تاثیر گذاشته است. زمانی که عوامل کسب و کار در اقتصاد دچار تردید بشوند یا برای شان سوال ایجاد شود که «سال اینده وضع اقتصادی چگونه است؟»، «آیا سرمایه گذاری کنم یا نکنم؟»، در واقع نااطمینانی‌ها زیاد می‌شود. در برخی مواقع عوامل نااطمینانی حتی سرمایه گذاری موجود را تهدید می کند. به طور مثال شرکت پدیده مشهد، شرکت موفقی بوده است. آنقدر موفق بود که میلیاردها تومان روزانه جذب سرمایه کرد و یک برندی برای خودش شده بود. حتی بعضی از موفقیت‌های این شرکت در رکوردهای جهانی گینس نیز ثبت شده بود. مثل سرعت بتن ریزی در ساختمان. در حال حاضر هیچ کس نمی داند که چه شد؟ یک شرکت موفق درجه یک در سطح ملی و حتی بین المللی از حرکت باز ایستاد، مدیرعامل شرکت به زندان رفت و اشک سرمایه گذاران و سهام داران درآمد.

این شرکتی که مانند یک قطار با سرعت ۴۰۰ کیلومتر در ساعت در حال حرکت بود به یکباره ایستاد. شرکتی که نمی‌توانست سرمایه‌گذاری‌های اضافی خود را چگونه خرج کند! هم اکنون طلب‌کاران فراوانی دارد و با زمین خوردن پدیده آنها نیز زمین خورده‌اند! هیچ کسی نمی داند که چه اتفاقی افتاد و این مجموعه موفق به فلاکت افتاد. اینها همان عوامل نا اطمینانی است که عرض کردم. حتی اگر این مجموعه مشکلی هم داشت باید آن مشکل را مقامات مسئول به گونه ای حل می کردند که به کسب و کار آسیب نخورد. اگر این شرکت زمین منابع طبیعی را غیرقانونی در اختیار گرفته بودند، سوال این است که چرا همان موقع که کار را شروع کردند کسی حرفی نزد؟ آیا این ها بدون مجوز کار را شروع کردند؟! آیا مجوز کمیسیون ماده-۵ را نداشتند؟! اگر نداشتند که وضع خیلی ناجورتر است زیرا که می‌شود بدون مجوز این همه ساختمان بلندمرتبه را بالا برد؟! اگر هم مجوز داشتند پس چی شده  که الان این کار عظیم را متوقف می کنند، مدیرعامل را ۹ ماه زندانی می‌کنند و برای اداره شرکت کفیل دولتی می‌گذارند؟! اگر نگاه حمایت از کسب و کار وجود داشته باشد، چنین اتفاقاتی نباید در کشور بیفتد. رسیدگی به شکایت که البته محترم است نبایستی کسب و کار را تعطیل کند؟! و حقوق مالکیت خصوصی را نادیده بگیرد؟!

این اتفاق یعنی نقص حقوق بخش خصوصی است. یعنی تهدید فضای کسب و کار. خلاصه اگر می خواهیم بخش خصوصی فعال باشد و کسب و کار رونق بهتری پیدا کند، دل دولت باید خیلی بزرگ باشد تا تولید بیشتر شود. همه فعالیت ها باید معطوف به اقتصاد، تولید و اشتغال باشد. اگر از هر کسی ایراد گرفته می‌شود بتواند این چرخه را کم تحرک کند یا متوقف کند قطعاً ما به جایی نمی رسیم. بنابراین علاوه بر مشکلاتی که گفتم یکی از زیرساخت های اساسی این است که هر گونه عامل نااطمینانی، از هرجایی که هست باید مهار شود تا اقتصاد ایران را از تکان های مخربی که در حال حرکت با آن مواجه می‌شود نجات پیدا کند در غیر این صورت هر چند وقت یکبار از این تکانه‌ها ضربه می زنند و به فعالان اقتصادی علامت منفی می‌دهند. باید جلوی این حرکت‌ها گرفته شود تا به نتیجه مورد نظر برسیم.

در سال های آینده چه باید کرد که اقتصاد ایران بهبود پیدا کند؟

باید راه حلی را برای مشکلاتی که اشاره نمودم پیدا کرد و این راهکارها را به نقد گذاشت. بصورت شعاری نمی‌توان این نوع مشکلات اقتصادی را حل کرد. اولین بحث همان طور که در شعار امسال رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت ا… خامنه‌ای  نیز آمده مشکل اشتغال و تولید است. در حال حاضر وضعیت اشتغال در کشور خیلی نامناسب است و اگر به حل مشکلات تولید و اشتغال آن نرسیم وضعیت بازهم بدتر و بدتر خواهد شد. در سا ل ۹۵ نرخ رشد جمعیت ۳٫۱ درصد بود و نرخ رشد نیروی کار فعال کشور حدود ۵.۵ درصد. در گذشته جمعیت نیروی کار فعال ایران وضعیتی غیر طبیعی داشت به این معنا که بخش زیادی از جوان ها تحصیل می کردند. شاید ۵ میلیون دانشجو همواره داشتیم که این دانشجوها از نیروکار فعال بالقوه کشور کم می شدند.

اگر ایران و ترکیه را مقایسه کنید؛ جمعیت ایران و ترکیه تقریبا مثل هم است اما نیروی کار فعال ترکیه حدود ۲۸ میلیون است و نیروی کار فعال ایران در سال‌های اخیر حدود ۲۱٫۵ میلیون یا ۲۲ میلیون بوده است. با توجه به اینکه آن هایی که تحصیل می کنند بالاخره یک روزی درس شان تمام می شود و وارد بازار کار می شوند، بنابراین خیلی اصولی است که ما فکر کنیم که نیروی کار ما به زودی ۲۸ میلیون نفر برسد. اگر تعدادی که اشتغال پیدا می کنند را از تعداد نیروی کار فعال کسر کنیم جمعیت بیکار کشور مشخص می شود. در سال های گذشته نرخ رشد نیروی کار فعال ۵.۵ درصد بوده ولی نرخ رشد اشتغال ۳٫۸ درصد بوده است که همچنان از رشد نیروی کار فعال کشور عقب‌تر است اما نرخ رشد بیکاری در سال ۹۵ حدود ۱۹٫۵ درصد بوده است. بعبارت دیگر ظرفیت ایجاد اشتغال ما یک چهارم ظرفیت بیکاری است. باید خیلی سریع‌تر به مشکلات بیکاری رسیدگی شود.

چه راهکارهایی برای حل بیکاری هست؟ چگونه می توان آن را کاهش داد؟

باید کاری کنیم که تولید بیشتر شود که  تنها از طریق اقتصاد دولتی امکان پذیر نیست. از طرفی در اقتصاد چه بخش خصوصی فعال باشد چه بخش دولتی باشد، هر دو برای تولید بیشتر باید سرمایه گذاری جدید انجام دهند. سرمایه گذاری جدید، پول و امکانات مالی می خواهد. شیوه تأمین مالی در اقتصاد ایران در سال های گذشته بانک محور بوده است و لذا عمده نیاز مالی کشور از محل منابع بانک ها تامین می‌شده است ولی در حال حاضر خود بانک ها دچار آسیب شده‌اند. در واقع نمی توانند به وظیفه شان عمل کنند.

این آسیب ها به اتفاقاتی بر می گردد که در سال های اخیر در اقتصاد ایران افتاده است. به طور مثال وقتی قیمت نرخ ارز از هزار و ۲۰۰ تومان ۳ برابر آن رسیده است. بدهی هایی که این بانک ها در زمان سررسید به خارج از کشور داشتند، مقدار ریال بیشتری را باید داشته باشند که به دلار تبدیل کنند تا بدهی طرف خارجی را بدهند. درواقع اگر بطور متوسط یک بانک ۵ الی ۶ میلیارد دلار ال سی در سال های گذشته گشایش کرده باشد، در حال حاضر بایستی با توان مالی ۳ برابری برای حل مشکلات بدهی خود اقدام کند. چنین پولی را بانک‌ها از کجا بایستی تأمین کنند؟ در تراز نامه بانک‌ها بخش بدهی شان متورم شده و از این طرف در دارایی هایشان هیچ اتفاقی نیافتاده است که این قضیه را جبران کند. آن ها به درآمدی جدیدی نرسیده‌اند که این بدهی جدیدی را که مثل قارچ سبز شده و بالاآمده را بپردازند. مسائل دیگری از این قبیل نیز وجود دارد مثل مسائل معوقات بانکی که کمر بانک‌ها را شکسته است.  

خیلی از بنگاه ها که در گذشته از بانک های دولتی و خصوصی تسهیلات گرفته‌اند، به دلیل مشکلاتی که برای کسب و کارشان در سال‌های اخیر پیش آمده بود قادر به بازپرداحت اقساط بدهی خودشان به بانک نبودند. بنابراین از یک طرف بدهی های بانک و از طرفی دیگر بازپرداخت بدهی مشتریان بانکی که باید بازپرداخت می کردند، همگی دچار مشکل شدند و در مجموع الان خود بانک‌ها نیازمند کمک هستند! گاهی سوال می کنند چرا تا سال های قبل می گفتند نرخ سود بانکی باید بالا تر از تورم باشد؟

خب الان مگر دولت که تورم را ۷ درصد اعلام می کند؟ چرا نرخ سود بانکی کم نشده است؟ این یک سوالی است که خیلی مطرح است. جواب آن این است که خیلی از بانک ها، امکان رعایت دستورالعمل بانک مرکزی که اخیرا گفته بود که تسهیلات ۱۸ درصد را ندارند، دلیل این پدیده این بود که در سال های قبل بانک ها آمده بودند، سپرده های گران قیمت از مردم گرفته بودند و آن را به تسهیلات پرداختی تبدیل کرده بودند. به طور مثال بانک‌ها با نرخ ۲۴ درصد اوراق مشارکت منتشر کردند و منابع حاصله را به متقاضیان تسهیلات دادند. حالا آن کسی که این تسهیلات را گرفته، رفته با آن پول پاساژ یا ساختمان ساخته است اما هم اکنون پاساژ و ساختمانش به فروش نمی رود. بنابراین نمی تواند پول بانک را در سررسید تعیین شده پس بدهد. معنی این اتفاق این است که اگر بانکی نتواند درآمد منابع و مصارف را هماهنگ کند آن بانک در خطر قرارگرفته است. در این شرایط بانک ها می آیند بخش نامه بانک مرکزی را نادیده می گیرند و با سپرده نرخ ۲۲ یا بالاتر بدهی خود را می‌پردازند که از خطر سقوط رهایی پیدا کنند.

چه کسی پاسخگوی وضعیت نابسامان بانک‌ها است؟  

در حال حاضر بانک ها چه دولتی چه خصوصی وضعیت خوبی از نظر مالی ندارند بنابراین یکی از نیاز های اصلی اقتصاد ایران این است که یک طرح نجات بانکی را تدوین کنیم. منظور این است که بانک ها را از این وضعیت نابسامان کنونی نجات دهیم، تا بتوانند به وظیفه خودشان که دادن تسهیلات به متقاضیان است عمل کنند. بحث این نیست که بانک ها نمی خواهند وام دهند بحث این است که باید دید چقدر دارند که بدهند.

چگونه با وجود مشکلات افزایش قیمت ارز و همچنین معوقات بانکی، بانک‌ها توانسته‌اند هر سال ۵۰۰-۴۰۰ میلیارد تومان تسهیلات دهند؟

خیلی از تسهیلاتی که بانک ها می دهند تسهیلات مجدد برای بازپرداخت معوقات است. فرض کنید که یک نفر آمده تسهیلات گرفته و تسهیلات خود را به موقع پس نداده، بعد می آید یک تسهیلات جدید با مبلغ بیشتر از بانک می گیرد و آن بدهی قبلی را صاف می کند بطوریکه بدهی قبلی‌اش به بانک افزایش پیدا می کند. در واقع این تسهیلات جدیدی که داده تسهیلاتی است که برای پرداخت مسائل بدهی داده نه برای سرمایه گذاری جدید. این یکی از پدیده هایی است که در سال‌های اخیر افتاده که چرا علی رغم اینکه بانک ها تسهیلات می دهند این تسهیلات آثاری را در رشد اقتصادی نشان نمی‌دهد؟ اگر طرح نجات بانکی داشه باشیم مشکل تامین مالی بخش خصوصی یا مشکل انجام طرح بانک ها در اقتصاد را می‌توان حل کرد. طرح های زیادی وجود دارد که بانک از این وضعیت نابسامان بیرون آمده و به وظیفه اقتصادی خود عمل کنند. مثل افزایش نسبت کفایت سرمایه آنها. اگر این اتفاق افتاد هم بخش خصوصی توانمند می شود و هم مشکل مالی که در اقتصاد کشور با آن مواجه هستیم حل می شود. از طرف دیگر تولید تقویت می شود و طبیعتا اشتغال هم آثار آن خواهد بود .

مشکل ثبات اقتصاد کلان حفظ تورم پایین است. سیاستی که در سال های اخیر برای کاهش تورم دنبال شده را باید ادامه دهیم و در سال های آینده تورم پایین را حفظ کنیم. خطری که وجود دارد این هست که در تلاطم هایی که در اقتصاد کشور ایجاد می شود- مخصوصا  مشکلات مالی- یکی از راه ها این است که دولت مجدداً از بانک مرکزی استقراض کند. به محض اینکه این کار راه می افتد تورم بالا می رود. خیلی‌ها که پیشنهاد می‌دهند همیشه بین تورم و بیکاری، اولویت با رفع بیکاری است، اگر منظورشان این است که اقتصاد ایران برای حل مشکلات مالی به سمت استقراض از بانک مرکزی برود، این خطای بزرگی است.

با اینکار دستاورد های این چند ساله را از دست می دهیم. در هیچ اقتصاد درست و حسابی، تامین مالی از طریق بانک مرکزی صورت نمی گیرد. تامین مالی خودش یک راه‌حل‌های حرفه‌ای دارد که ما هم باید از آنها استفاده کنیم. تامین مالی در حدی پیچیدگی و تنوع زیادی دارد که برای آن مقطع دکتری در دانشگاه‌ها تدریس می‌شود. بنابراین اگر راه کار های تامین مالی اینقدر راحت بود که هر اقتصادی پول نیاز داشت، بانک مرکزی اسکناس چاپ می کرد، توسعه اقتصادی خیلی راحت بود. مشکل اینطوری حل نمی شود! مشکل کمبود منابع را باید از راه های درست و اصولی حل کرد.

چه راه هایی؟

 یکی از راه های اصولی استفاده از پس انداز مردم یا دولت استفاده شود. پس انداز مردم زمانی اتفاق می افتد که مردم درآمد کافی داشته باشند که مقداری که از آنرا مصرف می‌کنند و بقیه پس انداز تلقی می‌شود. ولی اگر درآمد مردم کم باشد یا یک فرد در خانواده وجود داشته باشد، درآمدشان بطور طبیعی کاهش پیدا می کند؛ بنابراین چیزی نمی ماند که پس انداز کند. هر راه کاری که موجب افزایش پس انداز خصوصی شود اقدام مثبتی تلقی می‌شود. یک موضوع دیگر این است زمانی که دولت کسری بودجه دارد، معنی آن این است که دولت نمی‌تواند پس انداز کند.

مفهوم پس انداز دولتی یعنی خروج دولت کمتر از منابع مالی دولت (بودجه) باشد. وقتی دولت کسری بودجه داشته باشد یعنی دولت نه تنها به افزایش پس انداز کمکی نمی‌کند بلکه از پس انداز بخش خصوصی نیز به دلیل کسری بودجه خود استفاده می کند. این به مشکلات اضافه می کند. برخی کشورها برای حل مشکل تامین مالی از منابع خارجی هم استفاده کرده‌اند. در سال های اخیر در ایران بدلیل تحریم در این قسمت نیز محدودیت داشته است و بنابراین ایران مجبور بوده راه‌حل‌های بومی و اتکا به منابع داخلی را دنبال کند و کمتر از منابع خارجی استفاده کند.

سوالی که مطرح است این است که آیا منابع داخلی برای رشد اقتصادی مورد نظر ما کفایت می‌کند یا خیر؟ اگر منابع مالی موجود نیست باید برای حل مشکل فکری بکنیم. مشکل تامین مالی چیزی که الان در اقتصاد ایران پاسخگوی مشخصی ندارد. مسئولیت تامین مالی اقتصاد بعهده دولت است؛ یعنی اگر به طور مثال رشد اقتصادی ۸ درصد لازمه آن، این است که مقداری منابع مالی جدید از بانک ها، بورس یا از خارج کشور بایستی تامین شود، دولت بایستی آنرا محقق کند. در واقع خیلی از برنامه ها وقتی تصویب می شود بدون توجه به اینکه منابع مالی لازم از کجا می آید تصویب می شود. به همین دلیل وقتی منابع تامین مالی لازم تامین نمی شود رشد اقتصادی مورد نظر هم محقق نمی شود. ما باید در حال حاضر برای مشکلات مالی در اقتصاد ایران که در سال های گذشته تشدید شده، باید راهی پیدا کنیم. در اقتصاد امروز اصطلاحی باب شده است که به جای اینکه بگویند منابع مالی می گویند فضای مالی. در واقع هر کشوری اگر می خواهد به رشد اقتصاد مورد نظر برسد باید متناسب با آن فضای مالی لازم را هم فراهم کند. منظور از فضای مالی بیشتر یعنی پیدا کردن منابع مالی جدید یا از کاستن هزینه های غیر ضرور.

مثلا فرض کنیم اگر بتوانیم ۱۰ درصد از ظرفیت بودجه را صرفه جویی کنیم این ده درصد به فضای مالی که قبلا داشتیم اضافه می شود. اگر ۱۰ درصد به منابع مالی موجود اضافه کنیم باز ۱۰ درصد فضای مالی بهبود پیدا می کند. منظور این است که بالاخره باید یکی از راه کار ها را باید انتخاب کنیم. یا این منابع خارجی است یا داخلی است. اگر داخلی است باید ببینیم از کجا هست. آیا سیستم بانکی یا بورس توان تامین آنرا دارد یا خیر؟ اگر لازم شد باید بیاییم روی کاهش هزینه های غیر ضرور کار کنیم تا بتوانیم فضای مالی مورد نیاز را فراهم کنیم. در غیر این صورت وضعیت همان می شود که در حال حاضر است. یعنی کل کشور نیازمند تزریق منابع مالی بیشتر هست ولی کسی نمی‌گوید از کجا تامین شود؟

آیا به این داستان فضای کسب و کار را هم باید اضافه کرد؟

لازمه یک اقتصاد قوی با اشتغال زیاد و تولید بالا این است که فضای کسب و کار برای بخش خصوصی فراهم شود. شواهد موجود نشان می دهد که در خیلی از زمینه‌ها باید راهکارهای خود را کارآمد کنیم. موضوع شرکت پدیده را اشاره کردم. باید فضای کسب و کار را برای کار اقتصادی دلپذیرتر کنیم. نگاه دستگاه‌های دولتی به یک متقاضی جدید سرمایه گذاری باید تغییر پیدا کند و دستگاه‌های دولتی ما هنوز آمادگی فرش قرمز پهن کردن برای بخش خصوصی را یاد نگرفته‌اند. دستگاه‌های دولتی خودشان را یک طوری می ببینند که گویی وقتی می‌خواهند مجوز جدیدی بدهند گویی می‌خواهند یک حق را از خودشان جدا کنند، در حالی که این حق طبیعی مردم است. موقعی کسب و کار رونق می گیرد که دست اندرکاران دولتی با تشویق، با مقررات زدایی و… راه برای بخش خصوصی باز کنند و زمینه‌ها را فراهم کنند. در غیر این صورت تحولی در فضای کسب وکار ایران بوقوع نمی‌پیوندد.

 دانش‌جعفری: مسابقه یارانه‌ای نامزدها به ضرر اقتصاد است
از یک طرف با پدیده ای ظرف سال های گذشته روبرو بوده ایم که روند صعودی داشت و طبق آخرین گزارش ها میزان آن ظرف ۴ سال به کمتر از نصف رسیده است؛ قاچاق. تحلیل شما از این آسیب در اقتصاد حال حاضر و مسیر پیش رو چیست؟

قاچاق پدیده ای است که به تولید و اشتغال ضربه می زند. مشکل اقتصاد ایران فقط قاچاق نیست در واقع اقتصاد ایران با یک مشکلی رو به رو است که سهم اقتصاد غیر رسمی اش در سال‌های گذشته بیش از حد، بالا است. منظور از اقتصاد غیر رسمی این است که وقتی کاری انجام می شود اگر از طریق راه های شناخته شده و رسمی انجام شود به آن اقتصاد رسمی می گویند ولی اگر از طریق مجاری غیر رسمی دنبال شود مربوط به اقتصاد غیررسمی می‌شود. موضوع قاچاق می تواند یکی از مصداق اقتصاد غیررسمی باشد. مثلا اگر یک قاچاقچی برای خرید مواد مخدر اقدام کند، نمی آید پول خود را از سیستم بانکی منتقل کند. می آید از طریق غیر رسمی مانند انتقال پول با گونی مشکل خود را حل می‌کند. وقتی سیستم بانکی امکان انتقال پول صادر کننده از خارج به داخل ایران را نداشته باشد ممکن است از طریق صرافی این انتقال انجام شود. صرافی یک سیستم غیررسمی است و بانک یک سیستم رسمی است.

باید کاری کنیم که حجم اقتصاد غیر رسمی که در دوره تحریم بی رویه بزرگ شده است به حالت رسمی خود برگردد. این می تواند اتفاق های خوشایند زیادی را برای اقتصاد ایران به همراه داشته باشد. یکی از این اتفاق ها این است که درآمد مالیاتی به طور معمول بر روی فعالیت های رسمی سوار می شود افزایش می‌یابد. اگر فعالیت غیررسمی باشد نمی توان تشخیص داد صادرکننده چقدر درآمد داشته و باید چقدر مالیات دهد؟ مورد قاچاق جزیی از اقتصاد غیر رسمی است. ما باید به جای اینکه فقط روی قاچاق متمرکزشویم باید روی اصلاح فعالیت های غیررسمی کار کنیم.

این موضوع برای اقتصاد داخلی نیز هست و محدود به اقتصاد خارجی نمی‌شود. یعنی زمانی که می‌خواهیم اقتصادمان را نوسازی کنیم و اقتصادی مقتدر داشته باشیم، لازمه اش این است که پایه های این اقتصاد را طوری طرح ریزی کنیم که همه چیز رقابتی ، همه چیز رسمی و همه‌چیز شفاف باشد. در غیر ان صورت خیلی از آن عوامل نااطمینانی که در بخش قبلی گفتم از محل فعالیت غیر رسمی در اقتصاد می تواند دامن زده شود و هیچ کس متوجه نشود چرا چنین اتفاق هایی در اقتصاد افتاد برای اینکه وقتی فعالیتی در اقتصاد غیر رسمی اتفاق می‌افتد بقیه از آن بی‌خبرند!

سوال آخر درباره ظرفیت های طرح هدفمندی یارانه ها است که به نوعی مرتب با رشد اقتصادی آن را گره می زنند. ظرفیت های طرح هدفمندی یارانه ها را چگونه تفسیر می کنید؟

طرح هدفمندی یارانه ها که خود من در طراحی اولیه آن نقش داشتم، این بود که از منابعی که از افزایش قیمت حامل های انرژی حاصل می شود، آن را هدایت کنیم و به سمت سرمایه گذاری های جدید ببریم. قانونی که در این ارتباط تهیه شد این بود که هر چقدر منابع جدید ناشی از آزادسازی قیمت حامل‌های انرژی ایجاد شد ۵۰ درصد آن را برای مردم و جبران قدرت خرید آن ها به کار رود. این هم محاسباتش دقیق بود. نسبت مصرف خصوصی به تولید ناخالص داخل ایران در آن سال ها ۴۶ درصد بود اما در قانون هدفمندی ۵۰ درصد منابع را در نظر گرفته شد.

بر این اساس وقتی ۵۰ درصد منابع حاصله از آزادسازی حامل‌های انرژی را به مصرف خصوصی (مردم) تزریق می کنیم- در واقع پول به مردم می دهیم- که قدرت خرید قبلی آنها تغییر نکند تا چیزی که قبلا مصرف می کردند را بتوانند مجدداً استفاده کنند. این ایده به قانون تبدیل شد که در قانون هدفمندی اینطور آمد که ۵۰ درصد منابع حاصل شده به مردم داده شود.۵۰ درصد دیگر به جبران منابع لازم برای سرمایه گذاری که ۳۰ درصدش مربوط به سرمایه‌گذاری‌های خصوصی  و ۲۰ درصد هم برای جبران سرمایه‌گذاری‌های دولتی بود. متاسفانه در اجرا سهم مردم به ۹۵ درصد تبدیل شد یعنی به سمت مصرف رفت و فقط ۵ درصد برای نیاز سرمایه‌گذاری باقی مانده بعبارت دیگر طرح از هدف اولیه خودش به دلیل مشکلاتی که در اجرا پیش آمد دور شد.

در حال حاضر مجدداً موضوع استفاده از ظرفیت های طرح هدفمندی یارانه ها که جزو یکی از سیاست های اقتصاد مقاومتی است مجدداً در محافل اقتصادی و سیاسی کشور مورد بحث قرار گرفته است. در این رابطه باید گفت که ما نباید همان اشتباهی که در سال های گذشته کردیم و  ۹۵ درصد را به مردم دادیم دوباره تکرار شود و هیچ چیزی برای تولید نماند. روح کلی قانون هدفمندی این است که ۵۰ درصد منابع برای تولید باشد. بعبارت دیگر اگر فرض شود طرح هدفمندی در حال حاضر ۵۰ هزار میلیارد تومان درآمد دارد، اگر قانون بنا بود درست اجرا شود، ۲۵ هزار میلیارد تومان باید به سرمایه گذاری اختصاص می‌یافت. تزریق ۲۵ هزار میلیارد تومان به سرمایه‌گذاری یعنی یک تحول مهم در سرمایه‌گذاری. فرصت‌های قبلی از دست رفت بیائیم اگر قرار شد فاز-۲ هدفمندی اجرا شود این اشتباه را تکرار نکنیم.

این مسابقه ای که الان من می بینم نامزدها گذاشته اند که من اگر بیایم یارانه را ۳ الی ۵ برابر می کننم در واقع ضد اقتصاد است و ضد اقتصاد مقاومتی است. نباید فکر کرد که این کار موجب افزایش درآمد مردم می شود. درآمد مردم باید از محل کار و تلاش باشد نه اینکه کالا را گران کنیم و تورم را به جامعه تزریق کنیم ولی از طرفی بگوییم که پول جدیدی را نیز به مردم بدهیم. راه درست این است که اگر قرار است فاز بعدی هدفمندی اجرا شود اولا باید دید مقدار ظرفیت و منابع مالی آن چقدر است؟ زمانی که طرح هدفمندی ایجاد شد قیمت بنزین در آن موقع حدود ۱۵ درصد قیمت جهانی بود. ولی الان قیمت بنزین در ایران تقریبا بالاتر از قیمت صادرات جهانی است پس ظرفیت برای افزایش منابع از طریق قیمت بنزین وجود ندارد مگر اینکه مالیات بنزین را بالا ببریم؛ یعنی مالیاتی اضافه کنیم که این دیگر طرح هدفمندی نیست.

طرح هدفمندی این بود که ما به التفاوت قیمت فوب خلیج فارس و قمیتی که در ایران بود باید سال به سال کاهش پیدا کند. در حال حاضر بنزین به هدف خود رسیده است اما در بخش گازوئیل اینطور نیست. قیمت گازوئیل با بنزین در دنیا با تفاوت ۵ درصدی نسبت به یگدیگر حرکت می کنند. زمانی که قیمت گازوئیل خیلی کم تر است نشان می دهد که ظرفیت مالی در آن جا وجود دارد ولی آیا دولت امکان این را دارد که مخصوصا با مشکلاتی که در بخش حمل و نقل یا کشاورزی ایجاد می شود این کار افزایش قیمت گازوئیل را دنبال کند؟ چرا در  سال های گذشته اینکار انجام نشده است؟! آیا محدودیت‌ها در آینده برطرف می‌شود؟!

فرض کنیم توانستیم فاز دوم هدف مندی یارانه ها را اجرا کنیم و منابعی فراهم شد حال سوال این است که باید این پول را برای تولید یا مصرف استفاده کنیم؟ باید قانون هدفمندی یارانه‌ها را رعایت کرد. تنها ۵۰ درصد منابع را می توان به مصرف داد. آنقدر پول ایجاد نمی‌شود که عده ای می گویند پرداخت یارانه به مردم را چندبرابر می‌کنیم! این نوع  شعارها انتخاباتی است ولی در سال های بعد قطعاً نمی توانند به این شعارها عمل کنند، یا اگر توانستند نتیجه این می شود یک اقدام ضد اقتصادی جدید در کشور بوقوع می‌پیوندد و مشکلات را باهم بیشتر می‌کند.

درست است که در اقتصاد ایران با کمبودها و محدویت هایی بویژه در حوزه مالی مواجه هستیم ولی اگر همین منابعی که داریم درست و حساب شده و منطبق بر اصول اقتصادی و مدیریتی از آن  استفاده کنیم، قطعا وضع مان بهتر از این می شود.

موضوعی مهم که مطرح است این است که نبایستی فضای کسب و کار و بطور کلی اقتصاد را به فضای سیاسی گره بزنیم. خیلی ازطرح های اقتصادی که ارائه می شود با نگرش سیاسی است. خیلی از ضربه هایی که به اقتصاد وارد می شود از تلاطمات بخش سیاسی است. اقتصاد باید مدیریت مستقلی داشته باشد که تحت تاثیر نوسانات سیاسی قرار نگیرد. به همین دلیل است که کسب و کار می‌تواند با جایگاه مستقل خود راه اعتلاء را پیدا کند.

فردی تحلیل می کرد در ایتالیا در سال های گذشته بطور متوسط هر یک سال و نیم یکبار دولت عوض می شده است، ولی اقتصاد ایتالیا همواره وضعیت با ثباتی داشته است، چرا؟ اول اینکه اقتصاد ایتالیا عمدتا دست بخش خصوصی بود و بخش خصوصی سرش را پایین انداخته بود و کار خود را می کرد. دوم اینکه دولت‌هایی که می آمدند، سعی نمی کردند با اقدامات خود به اقتصاد لطمه بزنند. یکی از اصولی که برای رونق اقتصاد مورد نیاز است این است که اقتصاد را سیاسی نکنیم و بگذاریم اقتصاد با اصول خود حرکت کند. حرکت‌های پوپولیستی دشمن اقتصاد است و سال‌ها طول می‌کشد تا آثار آن از اقتصاد ما خارج شود.


منبع: برترینها

«حمله به تایتان»، انیمه جذابی که باید ببینید

هفته نامه کرگدن – اسم نویسندگان، به متن رجوع شود: حمله به تایتان یکی از جذاب ترین انیمه هایی است که سراغ داریم؛ اگر انیمه باز هستید حتما تا به حال فصل اول این سریال را تماشا کرده اید،اگر هم نیستید از جایی باید شروع کنید.

غول خوب گنده

رامبد خانلری: چند سالی است به علت فروش بالای کمیک استریپ ها، مانگاها و ماهواها در دنیا، توجه ویژه ای به این کتاب ها می شود. نتیجه این توجه ویژه می شود فیلم ها و سریال های زیادی بر مبنای کمیک ها، مانگاها و مانهواها که در چند سال گذشته ساخته شده است و از مهم ترین آنها می توان به «مامور ویژه کارتر»، «کاپیتان آمریکا؛ جنگ عمرانی»، «بتمن؛ شوالیه تاریکی»، «افسانه های فردا» و … اشاره کرد.

مانگاها، کمیک ها و مانهواها هر کدام سنت خودشان را دارند و این سنت به آنچه از روی آنها ساخته می شود، تسری پیدا می کند. مانگاها بیشتر از کمیک ها قصه گو هستند و کمیک ها در هنرشان پیچیدگی های بیشتری دارند. مانهواها هم در قصه به کمیک ها شبیه هستند و در هنر به مانگاها، به همین علت تا به امروز توجه کمتری به آنها شده است. بیشتر انیمه های ژاپنی بر اساس مانگاها ساخته می شوند. نتیجه این که پرمخاطب ترین مانگاهای ژاپنی به پرمخاطب ترین انیمه های ژاپنی تبدیل شده اند. یکی همان انیمه «دیگری» و یکی دیگر انیمه سریالی «حمله به تایتان» که در این مطلب قصد معرفی اش را داریم.

«حمله به تایتان» انیمه جذابی که باید ببینید

حمله به تایتان یکی از جدیدترین مانگاهایی است که با موفقیت جهانی روبرو شده است و شاید دلیل تولید انیمه سریالی از روی آن هم همین موفقیت باشد. چند وقتی بود که فصل اول این سریال را در هارد کامپیوترم داشتم، اما علاقه ای برای تماشای این سریال نداشتم. چند ریویو روی سریال خوانده بودم و به این نتیجه رسیده بودم که دیگر دیدن داستانی در مورد غول های آدمخوار برایم جذاب نیست. راستش را بخواهید دیگر از دیدن هر مدل آدمخواری خسته شدهام.

چند وقت پیش خیلی اتفاقی برخوردم به یکی از مانگاهای حمله به تایتان. به خودم آمدم و دیدم که این مانگای چند صفحه ای برای چند ساعت من را مشغول خودش کرده است. همان شب سراغ هاردم رفتم و به تماشای این سریال نشستم. بعد از چند سال به آن حال معروفی رسیدم که همه ما به وقت تماشای لاست یا فرار از زندان داشتیم؛ این که غرق خواب بودم اما به خودم می گفتم کمی دیگر از قسمت بعد را تماشا کنم و بعد می خوابم.

به نظرم این حالت بهترین سنگ محک برای سریال است. یعنی هر سریالی که بتواند بر احساس خواب آلودگی غلبه کند، سریال خوبی است؛ حالا هر ضعف تکنیکی و محتوایی هم که داشته باشد، فرقی در اصل ماجرا نمی کند. داستان این سریال قسمت به قسمت قد می کشد و جذاب تر می شود. هر قسمت حقیقتی روی حقیقت قبلی گذاشته می شود و داستان بیشتر شما را در خودش غرق می کند.

نویسنده های مانگا توانایی خارق العاده ای در شخصیت سازی دارند، اما شخصیت پردازی حمله به تایتان بیشتر از آثار قبلی درخشان به نظر می رسد. میکاسا آکرمن یکی از بهترین شخصیت هایی است که تا به امروز به واسطه مانگاها و انیمه ها با او آشنا شده ام. در چند قسمت پایانی فصل اول، خرده روایتی معمایی – جنایی در دل داستان شکل می گیرد که خرده روایت نفسگیری است.

حمله به تایتان یکی از جذاب ترین انیمه هایی است که سراغ دارم. اگر انیمه باز هستید حتما تا به حال فصل اول این سریال را تماشا کرده اید، اگر هم نیستید از جایی باید شروع کنید و حمله به تایتان بهانه مناسبی برای این آشنایی است. قول می دهم به وقت تماشای این سریال متوجه گذر زمان نخواهید شد، ناگهان به خودتان می آیید و متوجه می شوید که چند ساعت است به تماشای حمله به تایتان نشسته اید.

بکش تا کشته نشوی

روناک حسینی: شهر شما مجموعه ای از خانم هاست که در حصار دیوارهایی ساخته شده است. بیرون از دیوارها، ناشناخته ها آنقدر هستند که کمتر کسی حاضر است برای شناخت شان پا از دروازه ها بیرون بگذارد. صد سال قبل، موجودات غول آسای ناشناخته ای جوری تمدن انسانی را از هم پاشیدند که بشریت به مرز انقراض رسید. حالا ظاهرا زندگی پشت دیوارهای چند ده متری مستحکم، امن است و زندگی روزمره با خیال راحت در جریان. این خیال راحت دوام زیادی نمی آورد. غول ها بر می گردند و زندگی انسان ها در معرض خطر است. موجودات عظیم الجثه با ظاهر انسانی، روی خانه ها پا می گذارند و آدم ها را با دو انگشت شان بلند می کنند و می خورند.

«حمله به تایتان» انیمه جذابی که باید ببینید

این فضایی است که در انیمه «حمله به تایتان» با آن مواجه هستید. خیال تان را راحت کنم که از قسمت اول شاهد حمله غول ها خواهید بود. این حمله علاوه بر این که کشته های زیادی به جا می گذارد، روی سرنوشت آنهایی که زنده مانده اند هم تاثیرگذار است. آنها که زنده مانده اند، یا به مزارع می روند تا در تولید غذا کمک کنند یا در برنامه آموزشی برای تربیت سربازها شرکت می کنند. هر کس قوی تر است، شانس بیشتری برای زندگی دارد.

با تماشای این انیمه آدرنالین زیادی در بدن ترشح می شود و همین طور که این هورمون در رگ های تان در جریان است، ممکن است از شباهت صحنه های این انیمه با کارتون فوتبالیست ها به خنده بیفتید یا گاهی حرص تان دربیاید. آنجایی حرص تان در می آید که شخصیت ها درست در لحظات حساسی که منتظرید ببینید بالاخره چه خواهند شد، جمله های طولانی در ذهن شان می گویند. بعد هم مثل فوتبالیست ها زمان کش می آید و ما را که دیگر صبر و تحمل بچگی های مان را نداریم، کفری می کند.

هر قسمت از این انیمه، حدود بیست و پنج دقیقه است که با احتساب تیتراژ آغاز و پایان و آنچه گذشت و آنچه در آینده خواهید دید، حدود ده دوازده دقیقه ای زمان مفید آن است. فصل اول آن بیست و پنج قسمت است که هر چقدر بیشتر ببینید، احتمالا بیشتر به دیدن قسمت بعدی مشتاق می شوید. تقریبا در هر قسمت یک اتفاق تازه می افتد که هم در جهت گره گشایی کلی داستان است و هم خود گره کوچکی است که چگونه باز شدنش بر جذابیت تماشای غول کشی ها اضافه می کند.

غول ها از کجا می آیند و چطور می توان برای همیشه از شرشان خلاص شد و بشریت را نجات داد؟ قهرمان داستان، ارن یائگر و دوستانش، به دنبال پاسخی برای این سوال، با ماجراهای عجیب و غریبی مواجه می شوند. در طول داستان مدام قهرمان ها از خود سوال می کنند که چرا باید بمیرند و چرا از دیدن مرگ دیگران، به جای احساس ناراحتی، خوشحالند از این که خودشان زنده مانده اند؟

«حمله به تایتان» انیمه جذابی که باید ببینید

زمانی که خطری آشکارا زندگی ما را تهدید می کند، ظاهرا دو راه بیشتر نداریم؛ یا تسلیم شویم و بمیریم یا برای زنده ماندن بجنگیم. اگر در مبارزه با خطر پیروز شویم زنده می مانیم و اگر ببازیم خواهیم مرد. در جریان مبارزه بر سر مرگ و زندگی، گاه آزمونی برای اندازه گیری میزان انسانیت ما هم برگزار می شود؛ آزمونی بزرگ در محدوده وجدان ما.

مطابق تئوری بازی ها، در مواقع خطر هر قدر که بیشتر به فکر دیگران و منافع جمعی باشیم، احتمال رستن از بلا هم برای تان بیشتر است اما چه کسی می داند که زمانی که تجربه تکرار نشدنی مرگ به او نزدیک می شود، چگونه رفتار خواهد کرد. شاید هم برای همین است که نویسندگان مانگا و سازندگان انیمه، تاکید بر نمایش افکار شخصی قهرمان ها به سبک فوتبالیست ها دارند. اما بعید می دانم که با دانستن این نکته هم بتوان کش آمدن صحنه های حساس را تاب آورد. به هر حال چاره ای نیست و انیمه بینی هم قواعدی دارد.

آرامش جعلی پشت دیوارهای کاغذی

المیرا حسینی: در تمام مدتی که دارم انیمه سریالی «حمله به تایتان» را نگاه می کنم، در فکرم که چقدر این ماجرا می تواند برایمان عجیب و غریب و دور از ذهن باشد. در این سریال غول ها دیوار صد ساله دور بشریت را خراب می کنند و همراه با دیوار، آرامش ساختگی شان هم روی سرشان آوار می شود. آیا این داستان غول و دیوار ماجرایی عجیب است؟

راستش هیچ وقت از چسباندن نشانه های فیلم و سریال ها – خصوصا آنها که مهر تخیلی به پیشانی شان خورده – به دنیای واقعی خوشم نمی آید. به نظرم عوض این که دائم دنبال ما به ازای اتفاقات عجیب و غریب در دنیای واقعی باشیم و به این فکر کنیم که فلان اتفاق نشانه و نماد چیست، باید از فیلم و سریال مان لذت ببریم و ذهن مان را درگیر نکنیم.

اگر واقعا سمبلی در داستان وجود داشته باشد، تاثیر خودش را روی ناخودآگاه ما خواهد گذاشت و نیازی نیست از لحظات شیرین تماشای فیلم هم برای خودمان دغدغه بسازیم. اما از وقتی انیمه حمله به تایتان را دیده ام، نمی توانم از نشانه هایی که قدم به قدم در داستان گذاشته شده اند، چشم بپوشم.

مگر نه این که ما هم در دنیای واقعی دور خودمان دیوار می کشیم و با چنگ و دندان از آرامش تقلبی مان محافظت می کنیم؟ مگر غیر از این است که معدود کسانی که شجاع و قوی هستند و می خواهند دنیای جدیدی را کشف کنند پا از دیوارها بیرون می گذارند، با خطرهای فراوان مواجه می شوند و باید با غول های عجیب و غریب ریز و درشت روبرو شوند؟

خوبی انیمه حمله به تایتان این است که یادمان می آورد بد نیست از زندگی محافظه کارانه خود فاصله بگیریم و به اختیار خود، بیرون از دیوارهای بلندی که دور خود کشیده ایم حرکت کنیم. چون اگر این کار را انجام ندهیم، دیر و دور نیست غول هایی که از آنها گریزان هستیم، با زور و فشار راه شان را به دیوارهای مان باز کنند و آرامش جعلی مان را به نابودی بکشانند.

«حمله به تایتان» انیمه جذابی که باید ببینید

یادمان می آورد ترس ها بیرون دروازه نمی ایستند تا ما زندگی خود را با آسایش جلو ببریم و هر جا که زورشان برسد، راه نفس مان را می بندند. ممکن است مواجهه خودخواسته با ترس ها منجر به نابودی مان شود، اما مرگ با عزت بهتر است یا زندگی با ذلت؟

حمله به تایتان کلی آدم متفاوت با شخصیت های مختلف را روبروی تان می گذارد؛ آدم هایی با آرزوها و خواسته های متفاوت، افراد جوانی که شوق زندگی در چشمان شان موج می زند و بارها با مرگ مواجهه داشته اند و مجبور شده اند مرگ عزیزترین کسان خود را از نزدیک ببینند و با عجز و ناتوانی خود رو در رو شوند. کسانی که اتفاقا بی باک و دست از جان شسته نیستند، هنوز خانواده ای برای شان مانده و آرزوهای دور و درازی در سر دارند.

اینها را نشان مان می دهند تا دریابیم مبارزه با ترس ها و زندگی و مرگ افتخارآمیز لزوما به این امر وابسته نیست که از هیچ چیز نترسیم و هیچ وقت بد به دل خود راه ندهیم و بی هوا به دل مرگ بزنیم. فقط کافی است کاغذی بودن دیوارهای به ظاهر مستحکم را باور کنیم و بدانیم غول ها و ترس ها و مرگ هر لحظه ممکن است سراغ مان را بگیرند؛ حالا انتخاب با خودمان است؛ می خواهیم غافلگیر شویم و ذلیل باشیم یا خود به استقبال شان برویم و آنها را غافلگیر کنیم؟


منبع: برترینها

«هاینر مولر»، یک مارکسیست دگراندیش

– دانیال حقیقی: تعریفی که علی‌اکبر معصوم بیگی و نسترن موسوی در پیشگفتار کتاب «مارکسیسم دگراندیش» از آن ارائه کرده‌اند چنین است: «گرایشی که به هسته‌ی اصلی مارکسیسم وفادار است ولی از هرگونه تصلب نظری، عادت فکری و یا چارچوب تخطی‌ناپذیر گریزان.» با این تعریف، هاینر مولر یکی از کسانی است که بی‌هیچ تردیدی در این تعریف جای می‌گیرد؛ مولر در آلمان‌شرقی به‌خاطر تخطی از اصول حزبی از حزب سوسیالیست آلمان اخراج شد و در آلمان‌غربی به‌ دلیل چپ‌گرابودنش تحت تعقیب بود. او اما کسی بود که بسیاری پس از برتولت برشت، مهم‌ترین چهره‌ی تئاتر در آلمان می‌دانند.  

هاینر مولر بیش از سی اثر نمایشی را به رشته‌ی تحریر درآورده و بسیاری از آن‌ها را بارها به صحنه‌ برده. ویژگی‌ بارز مولر در درام، این بود که با رجوع به آثار کلاسیک، از یونان باستان تا شکسپیر، سعی می‌کرد با خوانشی انتقادی، آن‌ها را برای امروز معاصرسازی کند.

مارکسیست دگراندیش 

نمایشنامه‌ی «هملت ماشین» یک نمونه‌ی مکبتی در شیوه‌ی کار مولر است. شانزده‌ساله بود که جنگ تمام شد و او برای سال‌ها در آلمان‌شرقی گیر افتاد و زیر فشار کمتر توانست چیزی منتشر کند. خودش درباره‌ی آن سالها گفته: «تاریخ آلمان دشمن من است و من، قصدم این است که کماکان خیره در چشم سفیدی‌اش زل بزنم».

سال ١٩۵١ به آلمان‌غربی رفت و برای مدتی روزنامه‌نگاری کرد تا آنکه از این کار هم منع شد. او درباره‌ی این دوره از زندگی‌اش گفته است: «من در سایه‌ی دو دیکتاتوری زیسته‌ام، هم آلمان‌غربی و هم شرقی». پس وقتی متوجه شد آلمان‌غربی هم تفاوت چندانی با شرقی، دست‌کم برای او ندارد، مدتی در اروپا سرگردان بود تا آنکه در سال ١٩۵٨ اولین کار خود را روی صحنه برد. کارهای او دشوارفهم و مرموز بودند، پس روشن بود که دولت آلمان هم‌چنان با او درگیر بماند و کمتر اجازه‌ی فعالیت در خود آلمان را به او بدهد.

این ماجراها اما در سال ١٩٨۶ که مولر «هملت ماشین» را تمام کرد بسیار کم‌رنگ شد. چراکه این نمایشنامه‌، پس از اجرا در نیویورک شهرتی جهانی برای او جمع کرد. «هملت ماشین» به تروریسم و قتل‌عام مردم در تاریخ آلمان، نگاهی انتقادی داشت از زاویه‌ای که تا آن زمان کمتر مطرح شده بود: اخلاق فردی. او با برقرارکردن دیالوگ با تاریخ به‌مثابه‌ی یک سوژه‌ی مرده سعی در احیای او در عصر حاضر می‌کرد و نیروهایی را که منجر به رخداد یک واقعه‌ی تاریخی می‌شدند مجددا رو‌به‌روی هم قرار می‌داد و با دست‌بردن در آن تلاش می‌کرد به این سوال پاسخ دهد که «چه می‌شد اگر تاریخ آنگونه رقم می‌خورد؟».

و برای اینکار مولر راهی نداشت جز برهم‌زدن دیدگاه رایج در برخورد با تاریخ، یعنی نگاه خطی و گاه‌شماری که از رویداد‌های تاریخی، روایتی پیوسته ارائه می‌کند. مولر به داستان خطی اعتقادی نداشت. در جایی از یادداشت‌های روزانه‌اش در همین رابطه می‌نویسد: «داستانی هست راجع به دانش‌آموزی که وسط کلاس درس هگل، بلند می‌شود و از کلاس بیرون می‌رود. وقتی می‌پرسند چرا؟ گفته بوده دیگر نتوانسته تحمل کند، زیرا این احساس را داشته که یک مرده دارد آن‌جا حرف می‌زند.

مارکسیست دگراندیش 

آخر این تفکر افراطی مربوط به اردوگاه‌های کار اجباری است. این جنبه‌ی منفی تا مغز استخوان می‌رود و همیشه یک مسئله‌ی کاملا آلمانی بوده و هست». علاوه‌براین، مولر شاعر مهمی هم بود و قطعات مفصل و گاه کوتاه شعری از او به‌‌جا مانده که میان شعر و نثر در نوسان هستند و با ارائه‌ی تصاویر شاعرانه‌ی بدیع، در تاریخ شعر آلمانی هم توانسته جایی برای خود باز کند. فارغ از این‌ها، پس از فروپاشی دیوار، در دهه‌ی ١٩٩٠، مولر یک لیدر هنری و ادبی برای هنرمندان و نویسندگان آلمان بود و در این دوران بیشتر بر کارگردانی و راه‌اندازی بنیاد‌های مستقل و NGOهای نویسندگان تمرکز کرد.

او که در سال ١٩٣٩ متولد شده بود، به سال ١٩٩۵ بر اثر بیماری سرطان از دنیا رفت. در سال‌های اخیر، پژوهش‌های صورت‌گرفته روشن کرده که هاینر مولر در قیاس با برتولت برشت، یک تئاتر باز و چندگانه را پیشنهاد کرده است و از آنجا که متن‌های او مادیتی گشوده دارند، از فروغلتیدن در دگماتیسمی که گاهی برشت به آن دچار می‌شد در امان مانده‌اند.

 چند قطعه‌نگاری از هاینر مولر

ایستاده نوشتن

ترجمه از دانا صافیان: هاینر مولر، نویسنده و روشنفکر آلمانی که در بسیاری از گونه‌های متنی آثاری از او به جا مانده که همگی دارای ارزش ادبی و فرهنگی بالایی هستند، از نمایشنامه تا شعر و جستار، در سال ١٩۴٧ به حزب سوسیالیست آلمان پیوست. او در ابتدا در کانون نویسندگان آلمان که به همت این حزب تاسیس شده بود فعال شد اما در دهه‌های بعد، دولت آلمان غربی او را از فعالیت در این انجمن منع کرد. شاید این اتفاق بود که باعث شد هاینر مولر به خارج از مرزهای آلمان برود و در سرتاسر اروپا دست به تجربه بزند و تئاتر روی صحنه ببرد و یا گوشه‌ای خلوت کند و بنویسد.

پس از فروپاشی دیوار برلین، مولر به آلمان بازگشت و در پاگرفتن انجمن‌ها و کانون‌های نویسندگان مستقل و خارج از احزاب سیاسی تلاش فراوانی کرد. امروز اما بیشتر از هر چیز او را به خاطر تاثیری که بر دراماتورژی و نمایشنامه‌نویسی اروپایی داشته می‌شناسند هرچند، در سال‌های اخیر، نیم‌رخ مولرِ روشنفکر اهمیت بیشتری یافته است. در زیر قطعاتی از کتاب «تئاتر جنون مهار شده است»، از اصل آلمانی به فارسی برگردان شده. این کتاب مجموعه‌ای است از یادداشت‌های روزانه و ستون‌هایی که مولر برای مطبوعات می‌نوشته که به دست دِتلف اشنایدر تاریخ‌نویس تئاتر آلمان، گردآوری شده. توضیح اینکه «(…)»ها مربوط به متن اصلی است و به نظر می‌رسد جزئی از سبک نگارشی مولر است.

مارکسیست دگراندیش

١  زمانی که برشت فعالیتش را با مجموعه‌ی تئاتر برلین آغاز کرد، برنامه‌اش را به این قاعده درآورد: «تئاتر برای تصدیق کردن شایعات ضروری است». این یعنی برنامه‌ی او از همان اول برنامه‌ای سیاسی بوده و او نقدِ مطالبات را به عنوان خواسته‌ای اولیه در جامعه‌ای که در حال ساختن سوسیالیسم است، در نظر می‌گیرد. تا زمانی که برشت خود مجموعه‌ی تئاتر برلین را هدایت می‌کرد دستاورد چندانی نداشت، زیرا همه‌ی بلیط‌ها پیش‌فروش می‌شدند و نمایش‌ها برای مخاطبانی محدود به اجرا درمی‌آمدند. این وضعیت پس از اجرای مهمان در پاریس عوض شد. حالا این به نظرم رابطه‌ی مستقیم با اصل اساسی تئاتر دارد: رابطه‎ی میان موفقیت و تاثیرگذاری. تئاتر برشت تاثیرگذار بود چون به اختلاف‌نظرها هم میان مردم و هم بین منتقدین دامن می‌زد. (…). به هیچ هم‌ترازی میان تئاتر و ادبیات، نمایشنامه‌نویس و کارگردان، باور ندارم.

نمایشخانه‌ها ممکن است از درگیری‌شان با ادبیات سود ببرند. هر موسسه‌ای برای ضررنکردن تلاش می‌کند. تماشاخانه‌ها هم موسساتی هستند که به تلاش‌های ادبیات برای بقا نیاز دارند. منظورم نمایشنامه‌هایی است که نمی‌توانند به شکلی که نوشته شده‌اند به اجرا درآیند. نمایش‌خانه‌ها به این روش پیشرفت می‌کنند. (…). هم‌آهنگی وضعیتی پایانی است. موفقیت یعنی پایان تاثیرگذاری. یک دیدگاه دیگر درباره‌ی آینده‌ی تئاتر. آینده‌ی تئاتر در صورتی تضمین می‌شود که بر حماقتی پایان بگذاریم که نوعی تجمل‌گرایی را به حرفه وارد می‌کند؛ حرفه‌ی کارگردان، بازیگر و نمایشنامه‌نویس. با بیانی سیاسی: به امکانات کمونیسم باور دارم. به روزی که هنر دیگر یک حرفه‌ی مخصوص نیست. به ممکن‌بودن جامعه‌ای که مردم در آن بازیگر، کارگردان و نمایشنامه‌نویس‌اند و شغل‌های دیگری هم دارند، باور دارم.  ١٩٧۴

٢  اما هیچ شاهدی برای بدبینی داستانی هنگامی که فجایع را نمایش می‌دهیم پیدا نمی‌کنم. وقتی که موفق می‌‍‌شوم فجایع را عالی توصیف کنم، یک قدم از افسردگی فاصله می‌گیرم. مثلا در مکبث آنِ داستانی خوشبینانه‌ای هست: ساحره‌ها. هر واقعه‌ای به اِلمانی ویرانگر نیاز دارد، و این المان در نمایشنامه‌های من ساحره‌هااند؛ زیرا بدون استثنا همه‌ی قدرت‌ها را از بین می‌برند. این نیز مهم است: مکبث شخصیت بزرگی است، ضدقهرمان نیست. ١٩٧۴

٣  کارهای اصلی من از سال ١٩۵۶نمایشنامه‌اند. چرا؟ تحریک می‌شوم این را بگویم:

چون تنبلم. یا به بیان دیگر: از تنبل‌بودنم می‌ترسم. هنگام نوشتن ادبیات محض آدم باید بنشیند، این تنبلی را بیش‌تر هم می‌کند. در نمایش‌نامه‌نویسی آدم می‌تواند- یا من باید بتوانم- ایستاده بنویسم. واگنر یک‌بار درمورد شکسپیر گفته‌ است که او میمیک‌های بداهه را با طرح ازپیش‌تعیین‌شده تمرین می‌کرده است. این را بسیار مناسب می‌دانم. به‌جز این، لذتش در طول تمرین عملی سه‌برابر خواهد شد، به عبارت دیگر، کسی که نمایشنامه می‌نویسد، تجربه‌ای سه‌گانه از یک نمایشنامه خواهد داشت.

مارکسیست دگراندیش 
مثلا نوشتن. نویسنده با شخصیت‌هایش زندگی می‌کند و مجبور نیست آن‌ها را توصیف کند. وقتی نمایش بر روی صحنه می‌رود حیاتِ فردی شخصیت‌ها به وجود می‌آید و درنتیجه بعدی تازه و جالب از نمایشنامه‌ها شکل می‌گیرد. بعد سوم به‌وجودآمده از طریق برخورد مخاطب با اثر، از طریق واکنش او و آن‌چه در تئاتر می‌تواند ببیند به وجود می‌آید. در ژانرهای ادبی دیگر این روند به‌سختی پیش می‌رود. در این‌جا باید بگویم؛ طبیعتا برای من، نوشتن جالب‌ترین اتفاق است.١٩٧۴

۴  نمایشنامه‌هایی هستند که باید اجرا شوند و این زمان مناسب خود را می‌طلبد. در مقابل این نمایشنامه‌هایی هستند که هرگز نباید اجرا شوند. این‌دو لزوما در قیاس بهتر یا مهم‌تر نیستند. و البته یک کارکرد تئاتر تفکیک مخاطبان و بازبینی نیازهایشان (مطالعه یا تماشا) است.١٩٧۴

۵  یکی از جنبه‌های مهم نمایشنامه‌های برشت این است که درمورد بحران‌های فردی نیستند. مرگ، تازمانی  که نمایشنامه‌ها با بحران‌های فردی سروکار داشته باشند، امر بسیار مهمی است. کمدی ازبین‌بردن ترس از مرگ فرد است. در تراژدی این ترس ستایش می‌شود. درحالی‌که برای جامعه این مسئله قابل فسخ است. و در کل – شاید این الان چیزی متافیزیکی به نظر برسد- وظیفه‌ی ماست که یک ژانر تولید کنیم.

برای ساختن یک دیدگاهِ تئاتری باید آن ازبین‌بردن یا ستایش‌کردن ترس را حذف کنیم. -در این‌جا نمایشنامه تعلیمی می‌تواند به‌عنوان یک ژانر مفید باشد. هنر نوعی گفت‌وگو است که در آن، میان تهیه‌کننده و مصرف‌کننده، برابری کامل وجود دارد. مهم‌تر از همه و در معنایی وسیع‌تر، این دموکراسی حقیقی در تئاتر است. می‌دانم که با این هشدارها علیه خود و حتی شاید علیه قسمت بزرگی از تجربه‌ی نویسندگی‌ام سخن گفته‌ام. ١٩٧۴

۶  آن‌چه سه، پنج، بیست سال پیش نوشتم را مثل متن یک نویسنده‌ی مرده می‌خوانم، مربوط به زمانی که مرگ هنوز با نثر جور درمی‌آمد. اولین تلاشم برای نوشتن یک نمایشنامه را به یاد می‌آورم که این‌طور شروع شد که قهرمان جوان مقابل آیینه ایستاد و سعی کرد به یاد آورد که در کدام خیابان، کرم‌ها در بدنش فرومی‌رفتند. ١٩۶٩

مارکسیست دگراندیش

٧  یک تفاوت میان کسی که هملت نام دارد با کسی که هِم (شخصیت بکت در «آخر بازی») نام دارد هست. برای کسی که هم‌نام دارد، هر اتفاقی که برای هملت می‌افتد ممکن است رخ دهد و بااین‌وجود آدم از فشاری که از این تیپ شخصیتی نشات می‌گیرد راحت است (…).

اینکه دیدگاه واقع‌گرایی چه‌قدر به درد تئاتر می‌خورد کم‌تر مورد پرسش قرار گرفته ‌است. بسیار غیرواقع‌گرایانه است که مردمی بر صحنه‌ای بایستند، کارهایی بکنند و بقیه پایین‌تر بنشینند. قطعا این نگاه در کارهای بکت مهم‌تر است. که این‌ اساس کارهای او است: غریبگی این حقیقت که مردمی روی صحنه برای مردمی که پایین می‌نشینند و نگاه می‌کنند بازی می‌کنند. اساسا معتقدم که ادبیات باید در مقابل تئاتر بایستد. هنگامی که متن هنوز برای ارائه به تئاتر آماده نیست، درواقع برای تئاتر مفید و جالب است. «زیرا در آن زمان است، وقتی ادبیات مقابل تئاتر می‌ایستد، که می‌تواند تئاتر و متن تئاتر را تغییر دهد.»١٩٧۵

٨  نمایشنامه‌های فراوانی هستند که مناسب ارائه به تئاترند. نیازی به تغییردادن آن‌ها نیست. این کار مخرب است. موقع نوشتن فقط یک وظیفه دارم. آن‌قدر برای مردم تحلیل کنم که دیگر ندانند چه انتظاری داشته باشند و فکر می‌کنم این تنها راه است. سوال این‌جاست که در تئاتر چگونه می‌توان در این کار موفق شد. نه اینکه- هنوز برای برشت این یک قاعده بود- یکی را بعد از دیگری استفاده کرد. نویسنده باید تا جایی که می‌شود نکات زیادی را هم‌زمان بیاورد، طوری که مخاطب انتخاب‌های زیادی داشته باشد.

این یعنی اگرچه نمی‌تواند انتخاب کند اما باید به‌سرعت تصمیم بگیرد که چه‌چیزی اول از همه برایش توضیح داده شود. به این سادگی نیست که نویسنده به آن‌ها اطلاعاتی دهد و بگوید که فعلا همین‌ها موجود است اما باز هم هست. به نظرم باید طوفانی از اطلاعات ایجاد شود. خیلی خسته‌کننده است وقتی متون نثر و صحنه‌ها از هم جدا می‌شوند، زیرا این‌طوری مردم وقت پیدا می‌کنند که نفسی بکشند. نویسنده باید یکی را در دیگری ادغام کند تا هر دو تاثیر خود را بگذارند. هرگاه به تئاتر می‌روم متوجه می‌شوم برایم کسل‌کننده است که در یک عصر فقط یک طرح داستانی را دنبال کنم. دیگر شروع یک طرح در پرده‌ی اول و نمایش یک طرح کاملا متفاوت در پرده‌ی دوم و شروع سومی و چهارمی برایم جذابیتی ندارد. شاید سرگرم‌کننده باشد، اما یک نمایشنامه‌ی عالی نیست.

به نظرم مشکل واقعی این‌جاست که تئاتر از تکنولوژی جدید، مثلا از هنرهای تجسمی خیلی کم استفاده کرده‌ است. اینکه مثلا از کلاژ به‌عنوان مِتُدی در تئاتر هنوز به‌ندرت استفاده می‌شود. فکر نمی‌کنم که مردم در سینما به دنبال نوعی آسودگی هستند. در سینما به دنبال دنیای ویران شده‌اند اما در تئاتر دنیایی بی‌عیب را می‌جویند. این پدیده‌ای تاریخی است و اکنون در آلمان وجود دارد زیرا تئاتر همیشه وسیله‌ای برای انتقال و نمایش‌دادن بوده است.١٩٧۵

مارکسیست دگراندیش

٩  تاریخ و سیاست اروپا مبنی‌بر اصول پدرسالاری است. در آسیا اما ظهور اصول زن‌سالاری را می‌بینم. پس باید با هر دو پایم در دو سمت دیوار بایستم. شاید حرکتی شیزوفرنی به نظر برسد، اما واقعیت دیگری هم به نظرم کافی نمی‌‌آید. به کشمکش فکر می‌کنم و به‌جز آن به چیز دیگری فکر نمی‌کنم. همیشه در آثارم تلاش می‌کنم آگاهی از کشمکش را تقویت کنم، برای مواجه‌شدن و ضدیت‌ها. راه دیگری وجود ندارد. به جواب‌ها و راه‌حل‌ها علاقه‌ای ندارم. نمی‌توانم آن‍ها را ارائه بدهم. برای من مسائل و کشمکش‌ها جالبند. تنها می‌توانم نوشتن نثر را از زبان شخص اول تصور کنم. هنگام نوشتن نمایشنامه همیشه نقاب و نقش وجود دارد و نویسنده از طریق آن‌ها حرف می‌زند. برای همین نمایشنامه را ترجیح می‌دهم – به خاطر نقاب‌هایش. می‌توانم حرفی بزنم و دقیقا برعکسش را هم بگویم (…). من باید از دست تناقضات راحت شوم و این کار به وسیله‌ی درام آسان‌تر است.

برایم رویارویی با قدرت، به‌مثابه‌ی داستانی شخصی است. مثلا روایت من از «فیلوکتتس» سوفوکل را در نظر بگیرید. رویدادها به این ترتیب است: فیلوکتتس از اودوسئوس متنفر است. اما اودوسئوس آگاه است که فیلوکتتس برای پایان‌دادن جنگ تروا به کار می‌آید. او از نئوپتلموس می‌خواهد که فیلوکتتس را در مشارکت در جنگ تشویق کند. نئوپتلموس نمی‌خواهد دروغ بگوید و برای فیلوکتتس توضیح می‌دهد که از سوی اودوسئوس آمده است. (…) فیلوکتتس می‌خواهد اودوسئوس را بکشد، اما در نهایت نئوپتلموس فیلوکتتس را می‌کشد. سپس اودوسئوس به او می‌گوید مرده و زنده‌ی فیلوکتتس برای او فرقی ندارد.

او جسد را به قبیله‌ی فیلوکتتس نشان می‌دهد و می‌گوید که اهالی تروا وقتی نتوانستند او را راضی به جنگیدن برای آن‌ها کنند کشته‌اند. یک منتقد در آخرین نمایشنامه‌هایم؛ حمله‌ام به داستان، به دیدگاه خطی داستان را دیده بود. او در آن‌ها شورش مادیت علیه ایده‌ها را خوانده بود. یا با بیانی دقیق‌تر شورش موضوعات علیه تاثیر ایده‌ها بر بدن انسان را. این عملا هدف من در تئاتر است: بدن‌ها و درگیریشان با ایده‌ها بر روی صحنه مطرح شود. تا زمانی که ایده‌ها هستند، زخم‌ها هم وجود دارند. ایده‌ها برای جسم زخم‌ها را به ارمغان می‌آورند. (…).

هولدرلین درباره‌ی عملکرد نمایش در دوران سوفوکل می‌نویسد: کلمه، قتلگاه (شیء) است. یک متن در دو سطح مفاهیم را منتقل می‌کند: یکی اطلاعات و دیگری ترسیم ایماژ. این‌جا به بدبین‌بودن شهرت دارم (…). دلیلش را هرگز نفهمیدم زیرا در زندگی هیچ مشکلی ندارم. مشکلات در نوشتنم وجود دارند نه در زندگی‌ام. گرترود اشتاین تعریفی از تئاتر دارد که آن را خیلی می‌پسندم: نوشتن برای تئاتر یعنی همه‌چیز، هرآن‌چه که مربوط به روند نوشتن می‌شود، به متن ربط دارد. موقع نوشتن نثر، نویسنده باید بنشیند، اما موقع نوشتن نمایشنامه نمی‌توان نشست، زیرا زبانِ‌ بدن بیشتر از نثر در آن هست. قاعده‌ی تئاتر به سادگی مرگ و زندگی است. تاثیر تئاتر ترس از تغییر است و آخرین تغییر همان مرگ است. می‌توان به دو طریق با این ترس کنار آمد: در کمدی، که این ترس باعث خنده می‌شود و یا در تراژدی که این ترس تقدیر می‌شود.١٩٨٢


منبع: برترینها

بازاریابی ویروسی یا وایرال

ماهنامه آینده روشن: بازاریابی ویروسی یا وایرال یک استراتژی کسب و کار با استفاده از شبکه های اجتماعی موجود برای تبلیغ و ترویج یک محصول است. نام این استراتژی به چگونگی پخش شدن اطلاعات به دست مصرف کنندگان در مورد یک محصول باز می گردد. در این نام گذاری مسئله این است که افراد چگونه پیام بازاریابی را با دیگر افراد در شبکه های اجتماعی شان به اشتراک می گذارند که در حقیقت همان راه گسترش انتقال یک ویروس از فردی به فرد دیگر است. اساس بازاریابی ویروسی گسترش اطلاعات به صورت دهان به دهان (بازاریابی شفاهی) است، اما فناوری مدرن در داشتن اثر ویروسی شامل پلتفرم های مبتنی بر اینترنت است.

بازاریابی ویروسی معمولا به مخاطبان خود چیزی به صورت رایگان ارائه می کند که می تواند چیزی به سادگی یک آهنگ سرگرم کننده یا بازی باشد. محتوای ویروسی هر چه باشد، باید مردم را تشویق کند آن را با تعداد بیشماری از مردم سهیم کنند که پیام محتوای آن هر چه بیشتر دیده و شنیده شود. نمونه ای از این بازاریابی «هات میل» (Hotmail) است که ایمیل رایگان در اختیار همگان قرار داده است.

بازاریابی ویروسی یا وایرال

اثر ویروسی (Viral effect) می تواند از طریق مختلف و متعددی پخش شود؛ از جمله روش های گسترش اثر ویروسی می توان روش دهان به دهان، پست الکترونیک، وب سایت ها و شبکه های اجتماعی (فیس بوک، توییتر، لینکدین و غیره)، سایت های به اشتراک گذاری ویدیو (یوتیوب، Vimeo، و غیره) و تالارهای گفتگو را نام برد.

بازاریابی ویروسی به عنوان ابزار بازاریابی مستقل یا به عنوان بخشی از یک کارزار بازاریابی بزرگ تر که از انواع متعددی از بازاریابی استفاده می کند مفید است. این روش به ویژه برای شرکت یا کسب و کارهای کوچک جذاب تر است؛ زیرا بازاریابی ویروسی، در مقایسه با روش بازاریابی سنتی، بسیار ارزان تر است.

برای مثال، یک شرکت جدید تولید نوشیدنی انرژی زا می تواند ویدیویی اینترنتی تهیه کند که در آن فردی پس از نوشیدن این نوشابه انرژی زا با دوچرخه حرکات غیرممکنی را انجام می دهد. اگر ویدیوی ساخته شده به اندازه کافی واقعی باشد و مردم آن را ببینند، ممکن است دیگر افراد را ترغیب کند آن را با دیگران سهیم شوند. پس از این که ویدیو با استقبال خوبی مواجه شد، این شرکت می تواند هدف واقعی خود را نشان دهد و آنها را به جستجوی اطلاعات بیشتر درباره محصول خود بدون استفاده از تبلیغات سنتی متقاعد کند.

بازاریابی ویروسی اغلب به همراه روش های دیگر بازاریابی به کار گرفته می شود؛ برای مثال، برای تبلیغ یک فیلم قبل از انتشار آگهی، چاپ پوستر و دیگر روش های سنتی تبلیغات از ایجاد همهمه و هیاهو در مورد آن فیلم استفاده می شود. در این دسته یکی از بهترین نمونه ها بازاریابی فیلم «Blair Witch Project» در سال ۱۹۹۹ بود؛ این فیلم اولین فیلمی بود که از بازاریابی ویروسی در اینترنت برای تبلیغ استفاده کرد.

نکته ای که وجود دارد این است که لزومی نداردت محتوای پیام بنهان باشد که اثر ویروسی داشته باشد؛ در مبارزات سیاسی اغلب فیلم کلیپ های صوتی نامزد مخالف را در حال گفتن چیزی که مردم را می رنجاند پخش می کنند. سیاستمداران امیدوارند با اشاره به بیانیه جسورانه ویدیو ویروسی خواهد شد و در نتیجه نگرشی منفی به حریف به وجود خواهد آمد.

بازاریابی ویروسی و چگونگی عملکرد آن

تصوری غلط درباره بازاریابی ویروسی وجود دارد که آن را به توانایی خلق اثری بسیار محبوب وابسته می داند. در واقعیت، یک کارزار بازاریابی ویروسی موفق بر درک چگونگی ارتباط با جمعیتی خاص با ارائه مطالب ارزشمند به آنها استوار است.

بازاریابی ویروسی رویکردی مشتری محور است؛ بنابراین اولین قدم این است که جمعیت هدف و محصول مورد علاقه آنها مشخص شود که خودش به تحقیق و تجزیه و تحلیل داده های جمعیتی نیاز دارد.

هنگامی که یک شرکت متوجه شود جمعیت هدف آن چه می خواهد و چگونه باید با آنها در ارتباط باشد، شروع به ایجاد محتوایی می کند که آن دسته از افراد تمایل داشته باشند به اشتراک بگذارند. بازاریابی ویروسی فرآیندی مستمر و روندی تعاملی است. یک شرکت که در حال پیاده سازی کارزار بازاریابی ویروسی است نباید اجازه هد بدون تنظیم دوره خود به مسیر ادامه دهد. کارزارهای بازاریابی ویروسی که با توجه به شدت تمایل افراد به آن محصول یا خدمات رشد می کنند موفق تر خواهند بود.

هر چه یک پیام بازاریابی سریع تر گسترش یابد احتمال بیشتری دارد که وایرال شود. امروزه اطلاعات به اشتراک گذاشته شده از طریق فناوری تلفن همراه سریع ترین حرکت اطلاعات در جهان به شمار می آید.

بازاریابی ویروسی یا وایرال

به طور میانگین، سرعت انتقال اطلاعات در موبایل به این شرح است:

– میانگین زمان پاسخ به یک پیام متنی (اس ام اس): ۹۰ ثانیه

– میانگین زمان پاسخ دهی به گزارش یک دستگاه تلفن همراه گم شده یا به سرقت رفته: ۶۸ دقیقه

– درصد جستجوی اطلاعات درباره یک محصول به وسیله موبایل که به خرید بینجامد: ۷۰ درصد

روش های انتقال بازاریابی ویروس

۱٫ word of web: نوشتن در قالبی که اطلاعات را به ایمیل باز می گرداند و برای دریافت کنندگان می فرستد.

۲٫ word of Email: این نوع خیلی معمول است؛ ارسال ایمیل هایی مانند جوک ها و نقل قول ها و تصاویر.

۳٫ wofd of mount: دهان به دهان

۴٫ word of IM Instant message: شاید سریع ترین شیوه به وجود آمده انتقال باشد. (پیام هایی که به سرعت میان کاربران اینترنت منتقل می شود.)

۵٫ بحث های مردمی: بسیاری از انجمن های آنلاین اجتماعی دارند که با عنوان های بسیاری سروکار دارد. این عنوان های مردمی می تواند بار مثبت یا منفی داشته باشد که به فرهنگ انجمن بستگی دارد.

 
۶٫ Social Bookmarking: نگهداری کردن آدرس یک وب سایت در «فهرست محبوب ها» (favorites lists) درت کامپیوتر و استفاده از آن و ارسال این فهرست به دیگر افراد به وسیله وب سایت ها.

۷٫ پاداش برای رجوع: گاهی بازاریابی شرکت ها پاداشی را برای رجوع مشتری پیشنهاد می دهند.

۸٫ Bluetooth: استفاده گسترده از تلفن های موبایل این امکان را پدید آورده است که ویدیوهای پیشرفته ای بتواند به صورت ویروسی میان تلفن های همراه و دستگاه های دارنده بلوتوث پخش شود.

امروزه به نظر می رسد بازاریابی ویروسی معادل برنده شدن در قرعه کشی است؛ همه به دنبال آن هستند، اما در واقع تاکنون تعداد بسیار کمی به آن دست یافته اند. تنها تفاوت میان این دو در این است که یکی به بخت بستگی دارد و دیگری نه. می توان کارزارهای بازاریابی ویروسی متعددی ایجاد کرد اما رسیدن به نتایج واقعی بدون داشتن سمت و سو و مدیریت درست مشکل خواهد بود.

یک مثال خوب از بهره برداری یک کسب و کار از قدرت بازاریابی ویروس چالش «سطل آب یخ» بود. این چالشی برای جلب توجه افراد مختلف در جامعه به بیمای ای ال اس شروع شد. احتمالا شما یا تعداد زیادی از دوستان تان در این پدیده فیسبوکی شرکت کرده و آن را به اشتراک گذاشته اید. این ویدیوها هر از چند گاهی ظاهر می شوند و کل فیسبوک را با توفانی در می نوردند.

 بازاریابی ویروسی یا وایرال
در این هنگام است که شما نمی توانید صفحه خود را بدون دیدن یکی دیگر از این فیلم ها تغییر دهید، اما مسئله فراتر از تعداد بی پایان فیلم ها است؛ یک سازمان غیرانتفاعی از طریق این چالش به جمع آوری کمک های مردمی دست زده و تاکنون بیش از صد میلیون دلار از این روش بازاریابی ویروسی به دست آورده است که برای یک سازمان غیرانتفاعی، با در نظر گرفتن اینکه تنها بخشی از کمک های مالی در واقع به تحقیقات مرتبط با ای ال اس داده می شوند، بد نیست. این تنها می تواند یک نمونه از چگونگی بازاریابی ویروسی موفق و اثرگذار باشد؛ نمونه های زیاد دیگری در این زمینه وجود دارند.

اصطلاح «بازاریابی ویروسی»، با آن که عجیب به نظر می رسد، بیانگر شیوه ای ساده برای اشتراک و گسترش در بازاریابی نوین است. اثر ویروسی تا زمانی که ویروس آن قدر پر تعداد شده است که با برتری وزن خالص عددی برنده شود پنهان می ماند. این روشی است که ویروس در آن از میزبان استفاده (گاهی حتی سوءاستفاده) می کند که در نهایت بتواند خود را تکثیر و در محیط مناسب، به صورت نمایی، رشد کند. ویروس تنها نیاز دارد خود را تکرار کند، دوباره و دوباره با قدرت هندسی خود را افزایش می دهد، و در هر تکرار دو برابر می شود.

همان طور که گفته شد بازاریابی ویروسی نام خود را از راهی که در آن ویروس به صورت فیزیکی گسترش می یابد به دست آورده است که در آن هر واحد به طور بی وقفه تکرار می شود و رشدی نمایی پیدا می کند.

یک کارزار بازاریابی ویروسی بر به اشتراک گذاری رسانه های اجتماعی و دیگر ترفندهای آنلاین دهان به دهان برای رسیدن به تعداد زیادی از مردم از طریق دوستان و مخاطبان آنها متکی است. یک کارزار بازاریابی ویروسی پیام هایی را که مصرف کنندگان آن نمی توانند در مقابل به اشتراک گذاری آن مقاومت کنند ارائه می کند، مصرف کنندگان به نوبه خود با به اشتراک گذاری بیشتر هر مطلب با دیگر مردم، به چرخه رشد نمایی دامن می زنند.

در چند نسل کوتاه جمعیت ویروس به صورت انفجاری افزایش یافته است. یک ویروس می تواند با بازاریابی چه وجه تشابهی داشته باشد؟ بازاریابی ویروسی به هر استراتژی بازاریابی گفته می شود که افراد را تشویق می کند یک پیام بازاریابی را به دیگران منتقل کنند و در نتیجه برای داشتن رشدی نمایی در نمایش عمومی و نفوذ پیام ظرفیت لازم را ایجاد کنند. همانند ویروس ها چنین استراتژی با استفاده از تکثیر سریع پیامی را میان هزاران یا میلیون ها نفر منفجر می کند.

خارج از فضای مجازی و اینترنت، بازاریابی ویروسی با عنوان «بازاریابی دهان به دهان»، «بازاریابی همهمه ای»، «اعمال نفوذ رسانه ای»، «بازاریابی شبکه ای» و غیره شناخته می شود.

راه اندازی یک کارزار بازاریابی ویروسی موفق

برخی از استراتژی های بازاریابی ویروسی بهتر از دیگر روش ها کار می کند. تعداد کمی از آنها ساده و کاراست، اما اینجا عناصری اساسی را معرفی می کنیم که به استراتژی خود اضافه کنید. یک استراتژی بازاریابی ویروسی به تمامی این عناصر نیاز ندارد ولی می تواند شامل یکی از این عناصر باشد؛ با این حال هر چه عناصر بیشتری استفاده شود، نتایج آن به احتمال زیاد قوی تر خواهند شد. یک استراتژی موثر بازاریابی ویروسی این موارد را شامل می شود:

۱٫ اهدای کالاها و خدمات (به صورت رایگان)
۲٫ انتقال آسان به دیگران
۳٫ گسترش آسان از کوچک تا بسیار بزرگ
۴٫ استفاده از انگیزه ها و رفتار مشترک میان مردم
۵٫ بهره بردن از شبکه های ارتباطی موجود
۶٫ استفاده از دیگر منابع
۷٫ کنترل و اندازه گیری نتایج

۱٫ اهدای کالاها و خدمات (به صورت رایگان)

«رایگان» قوی ترین واژه در واژگان یک بازاریاب است. بیشتر برنامه های بازاریابی ویروسی محصولات یا خدمات باارزشی را برای جلب توجه اهدا می کنند؛ خدمات ایمیلی رایگان، اطلاعات رایگان، برنامه های نرم افزاری رایگان که توانایی انجام دادن کارهای قدرتمند و زیادی را دارد، البته اما نه به اندازه توانایی های یک برنامه در نسخه پیشرفته و پولی آن. قانون دوم ویلسون از بازاریابی «قانون دادن و فروش» است. «ارزان» بودن می تواند در گروه هدف موج علاقه تولید کند، ولی «رایگان» معمولا همان کار را بسیار سریع تر انجام می دهد. بازاریابان ویروسی از پاداش با تاخیر استفاده می کنند. آنها ممکن است امروز یا فردا سود نبرند، ولی در نهایت سود خواهند کرد؛ پس یا چیزی بفروشید یا اهدا کنید.

۲٫ انتقال آسان به دیگران

پرستاران بهداشت عمومی در فصل آنفولانزا می گویند از افرادی که سرفه می کنند دور شوید، دستان خود را بشویید، و چشم، بینی یا دهان خود را لمس نکنید. ویروس ها تنها زمانی گسترش می یابند که انتقال برای شان آسان باشد. وسیله انتقال پیام بازاریابی شما نیز باید برای انتقال و تکثیر راحت باشد. ایمیل، وب سایت، گرافیک، دانلود نرم افزار. بازاریابی ویروسی در اینترنت به آسانی کار می کند، زیرا ارتباط در آن فوری و آسان و ارزان است. فرمت دیجیتال کاری می کند کپی کردن ساده شود.

از منظر بازاریابی، شما باید پیغام خود را برای بازاریابی ویروسی تا حد امکان ساده کنید که به راحتی و بدون تغییر و تخریب منتقل شود. هر چه کوتاه تر بهتر، برای مثال، جمله «ایمیل رایگان و خصوصی خود را در http://www.Hotmail.com استفاده کنید» در زیر تمامی ایمیل های رایگان این مجموعه نوشته شده و این پیامی کوتاه و ساده و قابل انتقال است.

بازاریابی ویروسی یا وایرال

۳٫ گسترش آسان از کوچک تا بسیار بزرگ

یک پیام باید بتواند مانند آتش سوزی گسترش یابد. روش انتقال باید به سرعت از کوچک به بسیار بزرگ مقیاس پذیر باشد. شما باید به مدل های ویروسی خود ثبات و سرعت لازم را برای تغییر از کوچک به بزرگ بدهید.

۴٫ استفاده از انگیزه ها و رفتارهای مشترک میان مردم

برنامه های بازاریابی ویروسی از انگیزه های مشترک انسانی استفاده می کنند. علاقه به محبوب شدن، دوست داشته شدن و فهمیده شدن کاری می کند که محصولات میلیون ها وب سایت و میلیاردها ایمیل در میان مردم پخش شود. یک استراتژی بازاریابی بر اساس انگیزه های مشترک و رفتارهای افراد برای انتقال آن طراحی کنید و شما یک برنده اید.

۵٫ بهره گیری از شبکه های ارتباطی موجود

بیشتر مردم اجتماعی هستند. دانشمندان علوم اجتماعی می گویند هر فرد شبکه ای از هشت تا دوازده نفر در اطراف خود از دوستان، خانواده و همکاران دارد. شبکه گسترده تر یک شخص ممکن است بسته به موقعیت آن فرد در جامعه، از صدها یا هزاران نفر از مردم تشکیل شده باشد.

بازاریابان شبکه از مدت ها قبل به قدرت این شبکه های انسانی پی برده اند. هم شبکه های قوی و نزدیک، و هم روابط در شبکه های ضعیف. مردم در اینترنت نیز به توسعه شبکه روابط خود می پردازند. آنها آدرس ایمیل و آدرس وب سایت هایی را که به آن علاقه دارند جمع آوری می کنند. برنامه های وابسته از چنین شبکه هایی بهره می برند. پیام خود را میان ارتباطات موجود میان مردم قرار دهید و به این ترتیب سرعت تکثیر و پراکندگی آن را بالا ببرید.

۶٫ استفاده از منابع دیگران

خلاق ترین طرح های بازاریابی ویروسی از منابع دیگران برای پخش کردن پیام بهره می برند؛ برای مثال برنامه های وابسته، متن یا لینک گرافیک خود را در وب سایت های دیگران قرار می دهند. نویسندگانی که مقالات رایگان در اختیار مردم می گذارند به دنبال قرار دادن مقالات خود در صفحات وب دیگران هستند. اخبار منتشر شده را می توانند صدها نفر برداشت کنند و اساس مقالات زیادی را پدید آورند که صدها هزار نفر آن را می خوانند.

۷٫ کنترل و اندازه گیری نتایج

هدف یک کارزار بازاریابی ویروسی دسترسی و مشارکت گسترده است. برای اندازه گیری میزان موفقیت یک کارزار بازاریابی ویروسی باید اهداف قابل دستیابی و مشخصی در یک چارچوب زمانی وضع کرد؛ مثلا افزایش ۲۰ درصدی ترافیک یک وب سایت طی سه ماه آینده.

همچنین بازاریابان باید به قدر کافی آمادگی برآوردن نیازهای مشتریان را در صورت موفقیت آمیز بودن کارزار بازاریابی داشته باشند. فضای سرور و ذخیره سازی، پهنای باند، نیروهای پشتیبانی و موارد دیگر باید پیش از راه اندازی کارزار بازاریابی ویروسی به طور کامل مهیا شوند. بازاریاب باید توانایی پشتیبانی از موفقیت کامل کارزار را داشته باشد. در نظر داشته باشید بازاریابی ویروسی به هیچ وجه نمی تواند برای یک استراتژی جامع بازاریابی جایگزینی باشد. در به کارگیری بازاریابی ویروسی برای ایجاد تبلیغات فرد به فرد، این ترفند نباید به عنوان یک عملگر مستقل و معجزه گر در نظر گرفته شود.

با این حال که پیام ها و استراتژی ها از یک کارزار تا کارزار دیگر شدیدا متفاوت اند، بیشتر کارزارهای بازاریابی موفق در بازاریابی ویروسی رویکردهای نسبتا مشابهی دارند. این رویکردها غالبا به صورت ترکیبی استفاده می شوند که اثر ویروسی کارزار را حداکثر کنند. کارزارهای بازاریابی ویروسی موفق به سادگی منتشر می شوند.

کلید موفقیت در این است که بتوانید مشتریان تان را ترغیب کنید شرکت یا برنامه های تبلیغی شما را به دوستان و همکاران شان پیشنهاد کنند و آنها نیز به آشنایان شان بگویند و همین طور الی آخر. یک کارزار بازاریاربی ویروسی موفق می تواند پیام بازاریابی شما را با سرعتی شگفت انگیز به هزاران مشتری بالقوه برساند. هنگام ایجاد یک کارزار، بازاریابان باید شیوه ای که افراد پیام یا کارزار بازاریابی آنها ره به یکدیگر منتقل می کنند ارزیابی کنند. کمی قبل تر تعاریف بازاریابی ویروسی را آوردیم.

تاریخچه بازاریابی ویروسی چیست و چگونه آغاز شده است؟

برای بازاریابان اینترنتی و صاحبان کسب و کار بازاریابی ویروسی، نه تنها راه خود را به تبلیغات و فرهنگ بازاریابی داستان های موفق مدرن روز باز کرده به سرعت اهمیتی همچون تابلوهای تبلیغاتی و خبرنامه ها و کارزارهای بازاریابی پست الکترونیکی دهه پیش پیدا کرده است؛ در واقع برخی ممکن است عنوان کنند که در حال حاضر این نوع بازاریابی از اشکال گذشته پیشی گرفته است و در حال حاضر به نظر می رسد این راهی مقرون به صرفه، مطمئن و استراتژیک برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات و به دست آوردن مشتریان از طریق رویکردی است که واقعا بهترین بازده مالی را خواهد داشت.

پس چگونه این رویکرد بازاریابی مبتنی بر فناوری آغاز شده است؟ پاسخ یک کلمه است: Hotmail.

بازاریابی ویروسی یا وایرال

بازاریابی ویروسی اولین بار در میان ارائه کنندگان خدمات ایمیل مبتنی بر وب رایگان Hotmail به دنیای بازاریابی واردش د. واژه «بازاریابی ویروسی» را در سال ۱۹۹۷ استیو پوروتسن ابداع کرد.

هنگامی که Hotmail برای اولین بار شروع به کار کرد به این نتیجه رسید که بهترین راه جلب مشتریان جدید دست یافتن به دوستان و خانواده و همکاران هر کاربر خواهد بود. در نتیجه، گروه Hotmail در پایین هر صفحه ایمیل که از یک حساب Hotmail فرستاده شده است؛ لینکی و پیامی شبیه «آیا حساب کاربری ایمیل رایگان می خواهید؟ پس همین امروز در Hotmail ثبت نام کنید.» قرار داد، و به این صورت بود که استراتژی که امروزه به نام بازراریابی ویروسی یا وایرال می شناسیم به وجود آمد. صدها و حتی هزاران نفر از کاربران با عجله حساب های ایمیل رایگان برای خود باز کردند و دیگر شرکت ها هم از این روش به سرعت استقبال کردند.

مدل Hotmail پایه و اساس بازاریابی ویروسی است که ما امروزه با آن آشناییم. از فیسبوک، توییتر، یوتیوب و لینکدین، بازاریابی ویروسی اشکال و فرم های گوناگونی داشته است. این فرآیند می تواند در هر فرصت، رویکردی متفاوت و تکاملی داشته باشد. اما در پایان، مهم به اشتراک گذاشتن اطلاعات و انجام دادن این کار در مقیاس بزرگ و به صورت رایگان است. به جای صرف هزاران نفر در کارزارهای تبلیغاتی گران قیمت، کسب و کار (کوچک و بزرگ) بازاریابی ویروسی را به عنوان راهی مقرون به صرفه، نه تنها برای ارسال پیام خود به نقاط مختلف، به طور کلی برای افزایش فروش و بهبود کسب و کار می شناسند. در واقع این پدیده ای است که در حال شتاب گرفتن روز افزون است.

همان طور که کسب و کارهای گوناگون بازاریابی ویروسی را یک صورت مقبول و مطمئن از بازاریابی می شناسند، این رویکرد جذاب تر از قبل خواهد شد؛ و همان گونه که فعالان تجاری و افراد بیشتری در حال پیوستن به این گفتمان هستند، اثر مثبت بازاریابی ویروسی بیشتر دیده می شود و همچنان سرعت می گیرد.

در حالی که Hotmail از عواقب این رقابت بزرگ رنج می برد، هنوز هم یکی از بازیگران مهم مدر زمینه ایمیل، و یک نمونه بسیار بانفوذ در جهان بازاریابی اینترنتی است؛ به عنوان پدر بازاریابی ویروسی، Hotmail برای همیشه به عنوان سرویسی که آن را آغاز کرده است شناخته می شود و با تشکر از آن، کسب و کار امروز ما با وجود این بازاریابی بهتر شده است.

این روش بازاریابی نیز در مقایسه با بازاریابی سنتی تفاوت هایی دارد که در اینجا به طور مختصر نام برده می شوند:

۱٫ از بین بردن فاصله های مکانی و زمانی.
۲٫ ارائه اطلاعات کامل به طور ۲۴ ساعتی و در تمام روزهای هفته
۳٫ ارتباط مستقیم و دوطرفه با کاربر
۴٫ دریافت نظرات از مشتری یا پاسخ فوری به او

نگرش زمانی در این بازار نیز بر بازه بلندمدت تمرکز دارد و از نظر اقتصادی بر جنبه تقاضا تاکید می کند تا عرضه.


منبع: برترینها

این ده مورد خلاقیت شما را نابود می‌کنند

کارآفرینان موفق افرادی هستند که تمام فکرشان صرف تولید محصول یا سرویس‌های اولیه نمی‌شود. این افراد از بدو راه‌اندازی کسب‌وکار نوبنیان خود تا رسیدن به هدفی که به دنبال آن هستند، خلاقیت را سرلوحه کار خود قرار می‌دهند. تجربه نشان داده است که حتا موفق‌ترین کارآفرینان نیز در مواجه با فشارهای بیش از اندازه کاری ممکن است تصمیمات اشتباهی را اتخاذ کنند که در نهایت صدمات جدی را به کسب‌وکار آن‌ها وارد کرده یا حوزه کاری آن‌ها را محدود کند.

این ده مورد خلاقیت شما را نابود می‌کنند 
کسب‌وکارها و استارت‌آپ‌ها مدت زمان نسبتا طولانی است که بر مبنای یک الگوی کسب‌وکار مشخص کار خود را آغاز می‌کنند. راهکارهایی که به نام روش‌های موفقیت‌آمیز از آن‌ها نام برده شده و به خوبی چهارچوب‌ها و مسیرهای پیشرفت و موفقیت را تعریف کرده‌اند. در نتیجه افراد موفق در صورتی می‌توانند از قدرت خلاقیت خود به شکل درستی استفاده کنند که راهکارهایی که عملکرد درست آن‌ها در گذشته اثبات شده است را مورد توجه قرار دهند. کارآفرینان هوشمندتر می‌دانند که باید میان فرآیندهای اثبات شده و رویکردهای نوینی که خود آن‌ها را ابداع کرده‌اند تعادلی را برقرار کنند.

مربیان کسب‌وکار بر این باور هستند که امکان برقراری تعادل میان یک رویکرد سنتی و یک رویکرد جدید برای استارت‌آپ‌ها کار سختی است. به واسطه آن‌که کارمندان یک استارت به طور ذاتی در برابر یکسری تغییرات مقاومت از خود نشان می‌دهند. راس تیلور در کتاب خود تحت عنوان: “خلاقیت در کار، مغز را انباشته کرده و ایده‌های جذاب ارائه کنید” به معرفی یکسری موانع روان‌شناختی پرداخته که نه تنها مانع شکل‌گیری تفکر خلاق می‌شود بلکه ایده‌های خلاقانه را نیز دستخوش تغییرات اساسی می‌سازد. در این مطلب تعدادی از این موانع را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

۱٫به کارگیری بیش از اندازه آمارها

آمارهایی که همگی نشان از ضرر و زیان‌های غیرمترقبه‌ای در سه ماه گذشته داشته‌اند، باعث می‌شوند تا مدیران شرکت‌ها تصمیمات عجولانه‌ای اتخاذ کرده با این امید که هزینه‌ها را تا حد امکان کاهش دهند. در حالی که اگر تحلیل‌های بیشتری انجام شود و از تفکرات خلاقانه‌ای به منظور پیدا کردن منابع درآمدزایی جدیدی استفاده شود، ضررها تا حد قابل قبولی جبران می‌شوند. اگر از آمارها و داده‌ها به شکل پالایش نشده‌ای برای تصمیم‌گیری‌ها استفاده شود، بدون آن‌که علت واقعی بروز مشکلات شناسایی شده و راه‌کارهای احتمالی پیشنهاد شود، خلاقیت برای همیشه از میان خواهد رفت.

 این ده مورد خلاقیت شما را نابود می‌کنند
۲٫ خوش‌بینی بیش از اندازه

برای آن‌که در کسب‌وکار خود موفق باشید باید خوش‌بین باشید. اما خوش‌بینی بیش از اندازه باعث می‌شود تا تصمیم‌گیری‌های کوتاه مدت به تعویق افتاده و حتا باعث به وجود آمدن ابهام شود. کارآفرینان نباید در انتظار مشاهده شواهد مثبتی باشند که دیدگاه‌های آن‌ها را تایید می‌کند. به عبارت دقیق‌تر در تصمیم‌گیری‌ها باید واقع‌بین و در هنگام اجرا خوش‌بین باشید.

این ده مورد خلاقیت شما را نابود می‌کنند 
۳٫ روش رایج انجام کارها

طبیعت ذاتی انسان‌ها به این شکل است که تصور می‌کنند همان قاعده‌ای که در ابتدای کار یاد گرفته‌اند و سال‌های متمادی است از آن استفاده کرده‌اند، درست بوده و راهکا‌رهای دیگر ممکن است آن کارایی را نداشته باشند. این تفکر بسته مانع از آن می‌شود تا تعدادی از مردم تجربه‌های جدید را یاد بگیرند. مهم‌ترین مانعی که باعث می‌شود انسان‌ها به سراغ یادگیری تجربیات جدید متمایل نشوند تغییر کردن است. به واسطه آن‌که باید تجربیات گذشته خود را به کناری قرار دهند که این تغییر نگرش از یادگیری مهارت‌های جدید دو برابر سخت‌تر است.

۴٫ اثر تقدم و تاخر

انسان‌ها به طور ذاتی اولین و آخرین مطلبی که شنیده‌اند را به خوبی به خاطر می‌سپارند. به این پدیده در اصطلاح روانشناسی، اثر تقدم و اثر تاخر (primacy and recency effect) گفته می‌شود. زمانی که تولیدکننده‌ای محصولی را ارائه می‌کند، در اکثر مواقع آخرین محصولی که ارائه کرده را به یاد می‌آورد و از محصولی که متناسب با نیازهای مشتری است، غافل می‌شود. به طور طبیعی ما همواره اطلاعات و مسایلی که به لحاظ بازه زمانی به ما نزدیک‌تر هستند را خوب به یاد می‌آوریم. در صورتی که در بیشتر موارد این موضوع به نفع ما نیست.

۵٫ تفکر گروهی همیشه بهترین دستاور را به همراه ندارد

نتایجی که از یک تفکر گروهی حاصل می‌شود در اغلب موارد تحت تاثیر رهبر گروه قرار گرفته یا در حالت کلی‌تر از حاصل‌ضرب کوچک‌ترین مخرج مشترک تمامی اعضا به دست می‌آید. بسیاری از افراد سعی می‌کنند به جای آن‌که خود را در چالش مخالفت کردن با نظر رهبر گروه قرار دهند، نظر او و دیگر اعضا را تایید کنند. همین موضوع باعث می‌شود تا ایده‌های خلاق هیچ‌گاه به درستی ارزیابی نشده و به راحتی حذف شوند. تنوع دیدگاه‌ها در اغلب موارد تفکرات گروهی را با چالش جدی همراه می‌سازد.

این ده مورد خلاقیت شما را نابود می‌کنند 
۶٫ کمترین تمایل به پذیرش ریسک

انسان‌ها همواره به دنبال به دست آوردن چیزی هستند که برایشان ارزشمند است. اگر این دیدگاه برای شما ارزشمند باشد: “رفتار من از همان ابتدای کار باید صحیح باشد” باعث می‌شود در کارهای خود تصمیمات اشتباه کمتری را اتخاذ کنید. استارت‌آپ‌ها کار خود را با استناد به دو مفهوم کاملا ارزشمند “شکست سریع” و “ارائه محصولی با حداقل ویژگی‌های قابل قبول” (MVP) آغاز می‌کنند. این دو رویکرد به آن‌ها کمک می‌کند خلاقیت را به سادگی به منثه ظهور گذاشته و ریسک‌ را به حداقل برسانند.

۷٫ تفکر دو قطبی

شکست‌هایی که در ابتدای کار رخ می‌دهد باعث به وجود آمدن نوساناتی در تصمیم‌گیری‌های آتی می‌شود. رویکردی که در نهایت به کسب‌کار آسیب جدی وارد می‌کند. تعدادی از انسان‌ها دوست دارند برای غلبه بر چالش‌ها از تفکر هر یک از این دو/یا (either/or) به جای تفکر خلاقانه هردو/و (both/and) برای ارائه راه‌حل برای مشکلات استفاده کنند. در زمان رویارویی با دو تفکر متضاد سعی کنید نکات مثبت دو طرف را استخراج کنید.

۸٫ به وجود آمدن استرس بیش از اندازه

هر چه با مسائلی بحرانی و چالشی‌تر روبرو شوید، به همان نسبت تصمیماتی که اتخاذ می‌کنید با خلاقیت کمتری همراه خواهند بود. استرس باعث می‌شود تمرکز شما از میان رفته و تصمیماتی که اتخاذ می‌کنید به دور از یک تفکر منطقی باشند. در این حالت تعامل خوب کم شده و جمع‌آوری اطلاعات به سختی امکان‌پذیر می‌شوند. در نتیجه تصمیم‌گیری‌های کوتاه مدت با شتاب و هیجان کاذب همراه خواهند بود.

۹٫ دریافت نتایج و بازخوردها بدون تحلیل

تصمیماتی که اتخاذ می‌کنید نه تنها به تحلیل نیاز دارند، بلکه باید از سوی افراد متخصص و واجد شرایط مورد بررسی قرارگیرند تا امکان اعتبارسنجی درست آن‌ها وجود داشته باشد. در دنیای کسب‌وکار امروزی تنها یک موضوع با ثبات بوده و آن هم تغییر است. در دنیای کنونی حتا بهترین تصمیمات نیز باید بهینه شده و مطابق با نیازها تغییر پیدا کنند. به واسطه آن‌که محیط پیرامون و ذائقه مشتریان به طور پیوسته در حال تغییر است.

این ده مورد خلاقیت شما را نابود می‌کنند 
۱۰٫ شکست در یادگیری

در حالی که تجربه کسب کردن رویکرد اجتناب‌ناپذیر است در مقابل یادگیری این‌گونه نیست. زمانی که نتایج به دست آمدن از تصمیم‌گیری‌ها را مورد ارزیابی قرار دهید، فرآیند یادگیری ساده‌تر می‌شود. دقیقا به همان شکلی که آمار مربوط به فروش درک بهتری از شرایط بازار را در اختیار شما قرار می‌دهد. خلاقیت اگر با یادگیری همراه نباشد، عمر کوتاهی خواهد داشت و به شما کمکی نخواهد کرد. همواره به این نکته توجه داشته باشید که یادگیری به معنای گوش کردن مداوم و تاثیرگذار و تفکر خلاقانه به معنای درس گرفتن از شکست‌ها و اتفاقات ناخوشایند است.


منبع: برترینها

طنز؛ میرسلیم: چراااااا؟!

فاضل ترکمن در نوشت:

قالیباف با عصبانیت گفت: «همه‌تونو لوله می‌کنم. حالا واستا…» حسن روحانی گفت: «با شعر و شعار و لوله‌کردن کشور اداره نمی‌شود» میرسلیم گفت: «آقای روحانی! شما باید توضیح بدین. چرا نذاشتین آقای قالیباف دانشجوها رو لوله کنن؟! چراااااا؟!»‌ هاشمی‌طبا گفت: «این آقای میرسلیم استاد سوال طرح‌کردنه. هنوز سوال قبلی رو جواب ندادیم، یکی دیگه طرح می‌کنه. سوالاتشم یکی از یکی بامزه‌تر!» اسحاق جهانگیری گفت: «آقای میرسلیم نکنه شما برای کارخونه موتورسازی‌تون احتیاج به لوله دارین؟!» حسن روحانی بلندبلند زد زیرخنده.

ابراهیم رئیسی گفت: «نخند آقا! نخند! من بارها خواستم به شما هشدار بدم که اگه تو مشهد کنسرت بذارین، با کمک همشهری‌مون آقای قالیباف، همه رو می‌زنیم لوله می‌کنیم اما شما به من وقت ندادین و گفتین فرصت ندارین. واسه همین خودمون وارد عمل شدیم و کنسرت‌ها رو لوله کردیم!» قالیباف گفت‌: «اصلا شعار اصلی ما دولت لوله‌ای‌ست! چیزی واسه پنهان‌کردن نداریم.» اسحاق جهانگیری گفت: «اتل‌متل‌توتوله/ باقرِ لوله‌لوله!» میرسلیم گفت: «آقای جهانگیری! با شمام هستما! شما باید جواب بدین! چرا من اومدم کاندیدای ریاست‌جمهوری شدم آخه؟! چرااااا؟!» حسن روحانی دوباره زد زیر خنده و گفت: «اسحاق جان! من نگران این بنده‌خدام! دیگه داره خودشم زیر سوال می‌بره! بهش نگفتن زیرسوال‌بردن خودش نمره منفی داره؟» قالیباف گفت: «ئه! مسخره‌ش نکنین! بنده‌خدا سنی ازش گذشته.

خسته شده. آقای حیدری تقصیر شماست‌‌ها! قبل از این‌که صداوسیما رو بزنم، لوله کنم، زنگ تفریح رو بزنین. من واسه خودم نمی‌گم. اول واسه مردم می‌گم. بعدم واسه جناب میرسلیم که یه آب خنکی چیزی بخورن، حالشون جا بیاد.» مرتضی حیدری گفت: «طبق یکی از مصوبات شورای نظارات برمناظرات، آب‌خوردن هنگام پخش مناظره مشکلی نداره. همین‌جا آب بخورین. چون وقت کم داریم. زنگ تفریح هم نمی‌تونم بزنیم.» میرسلیم گفت: «آقای حیدری! با شمام هستما! چرا دیگه سریال جومونگ پخش نمی‌شه؟! چراااا؟!» مرتضی حیدری که نمی‌دانست چطور فضا را کنترل کنه، گفت: «فیلمبرداران عزیز لطفا روی این کاندیدای محترم‌مون زوم نکنید.

حالشون خوب نیست ظاهرا…» قالیباف گفت: «وقتی من تأکید می‌کنم که دولت چهاردرصدی‌ها معنی‌اش همینه. اون‌قدر این بنده‌خدا حرص خورد، از دست این دولت که به این روز افتاد.» اسحاق جهانگیری گفت: «شما جزو چند درصدی‌ها حساب می‌شی با اون املاک نجومی؟!» قالیباف گفت: «من؟!‌ من؟! من و املاک نجومی؟! من که هرچی املاک نجومی و غیرنجومی بود، دادم دودستی به رفتگرا. نمی‌بینین دیگه کار نمی‌کنن و شهر چقدر کثیف شده و بوی گند گرفته؟! تقصیره منه که املاک نجومی رو دادم قشر ضعیف. باید رفتگرا هم مثل دانشجوها لوله می‌کردم تا این حرفارو برای من درنیارن.» حسن روحانی گفت: «نه آقای قالیباف! تقصیر منه! پرونده‌ات زیر دست من بود.

اگه من مردونگی نکرده بودم و افشا می‌کردم چه کارایی کردی، الان این‌قدر زبون‌درازی نمی‌کردی!» میرسلیم گفت: «آقای روحانی! با شمام هستما! چرا زبون آقای قالیباف این‌قدر دراااازه؟! چراااا؟!» ابراهیم رئیسی گفت: «آقا! کات بدین! این دیگه داره گل به ‌خودی می‌زنه!» مرتضی حیدری گفت: «کات چیه برادر من؟! برنامه زنده‌ست!» حسن روحانی پقی زد زیرخنده و گفت: «مرتضی جان! ایشون نمی‌دونن برنامه زنده یعنی چی! البته می‌خواستن ظاهرا از من بپرسن که من گفتم وقت ندارم!» اسحاق جهانگیری گفت: «خدا بگم چی کارت کنه حسن! خوب انداختی!» ابراهیم رئیسی گفت: «تو همون چهارسال بهم یاد می‌دادی برنامه زنده چیه، حالا که وقت انتخاباته می‌خوای یاد بدی که تبلیغ شه؟!» و بعد جو خنده‌داری فضا رو در برگرفت!


منبع: برترنها

قاتل نجات یافته دوباره قاتل شد

مردی که ۱۳ سال قبل هنگام قماربازی یکی از دوستانش را به قتل رسانده بود، ۹ ماه پس از آزادی دومین قتل را رقم زد.

روز شنبه ۱۶ اردیبهشت‌ماه مأموران کلانتری ۱۶۱ ابوذر در تماس با قاضی ایلخانی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران، او را از مرگ مشکوک مرد جوانی در بیمارستان ضیائیان با خبر کردند. لحظاتی بعد بازپرس به همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل حاضر شد.بررسی‌ها حکایت از آن داشت جسد متعلق به مردی به نام شهرام است که دو روز قبل براثر اصابت جسم سختی به سرش مصدوم و سرانجام فوت شده است. همچنین معلوم شد عامل حادثه مردی به نام قنبر است که با ضربه چوب مقتول را هدف قرار داده است. تحقیقات بعدی نشان داد که قنبر ۱۳ سال قبل هم به اتهام قتل بازداشت شده و ۹ ماه قبل پس از گرفتن رضایت از زندان آزاد شده بود تا اینکه دومین جنایت را رقم می‌زند.

مأموران پلیس دو روز قبل، متهم را در نزدیکی محل حادثه بازداشت کردند. وی در توضیح دو قتل گفت: از جوانی دنبال خلاف بودم. بیشتر عمرم را در قمارخانه‌ها گذراندم و بهترین تفریحم قمار‌بازی بود.

۱۳ سال قبل هنگام قمار‌بازی از دوستم مبلغ ۹۰ هزار تومان بردم، اما او بدهی‌اش را به من نداد به همین دلیل با ضربات چاقو او را به قتل رساندم. هر چند دادگاه من را به مرگ محکوم کرد، اما با پرداخت دیه ۳۰۰ میلیون تومانی رضایت اولیای‌دم را جلب کردم و از زندان نجات یافتم.  متهم در شرح دومین قتل گفت: روز حادثه یکی از دوستانم تصادف کرد و زخمی شد. در حالی که منتظر اورژانس بودیم، متوجه شدم مقتول قصد سرقت اموال دوست زخمی‌ام را دارد.

به همین خاطر با او درگیر شدم. او با چاقو به من حمله کرد که من هم چوبی از داخل پارک برداشتم و ضربه‌ای به سرش کوبیدم.  برادر مقتول هم گفت: قاتل از اوباش محل است و همه از او حساب می‌برند. او با برادرم خصومت قبلی داشت و الان به دروغ می‌گوید برادرم قصد سرقت داشته است.


متهم در ادامه به دستور قاضی ایلخانی برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس‌آگاهی قرار گرفت.


منبع: الف

قاتلی که از حکم قصاص نجات یافته بود،یک بار دیگر آدم کشت

ایران نوشت: ۱۲  اردیبهشت امسال چند نفر از مراجعان به بوستانی در جنوب پایتخت ناگهان متوجه درگیری دو مرد شدند. آنها مردی با موهای جوگندمی را دیدند که با چوب ضربه‌ای به سر مرد دیگر زد و درچشم به هم زدنی گریخت.

شاهدان ماجرا بلافاصله با اورژانس و پلیس تماس گرفته و مرد جوان به بیمارستان منتقل شد. اما دو روز بعد وحید بر اثر ضربه مغزی جان سپرد.

با اعلام خبرمرگ مرد جوان، موضوع به بازپرس کشیک قتل پایتخت و تیم تحقیق اعلام شد.بدین ترتیب دستور بازداشت متهم فراری از سوی ایلخانی- بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی تهران- صادر شد تا اینکه سرانجام مرد میانسال روزجمعه ۲۲ اردیبهشت بازداشت شد. صبح روز گذشته متهم برای تحقیقات به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد و پس از بازجویی و اعتراف به قتل راهی بازداشتگاه شد.متهم در گفت‌و‌گو با خبرنگارحوادث «ایران» به تشریح جزئیات جنایت پرداخت.

چند سال داری؟ ایمان هستم و ۴۲ سال دارم. البته نگاه به موهای سفیدم نکنید، چون که سنم به چهره‌ام نمی‌خورد. هر کسی جای من بود و بیش از ۱۲ سال از بهترین سال‌های زندگی‌اش را در زندان به سر می‌برد بهتر از این نمی‌شد.

 به چه جرمی زندانی بودی؟ قتل. ۱۳ سال قبل مرتکب قتلی شدم که چند باربه خاطرش تا پای چوبه داررفتم.

چطور این اتفاق افتاد؟آن زمان بدجوری در کار قمار افتاده بودم. یک شب سر ۹۰ هزار تومان با مقتول دعوایم شد. شرط را باخته بود و باید پول را می‌داد. اما پولی در کار نبود ومن با چاقو ضربه‌ای به او زدم. این‌طوری شد که به اتهام قتل دستبند به دستم خورد و بازداشت شدم. اولیای دم خواستار قصاص بودند و حتی تا پای چوبه دار هم رفتم. اما با تلاش خانواده‌ام آنها بالاخره رضایت دادند و برادرم با فروش خانه اش، توانست ۳۰۰ میلیون تومان دیه را جور کند و من آزاد شوم.

بعد از آزادی چه کردی؟کار خاصی انجام نمی‌دادم، از خانواده‌ام پول می‌گرفتم و روزها را بی‌هدف سپری می‌کردم. ۹ ماه زندگی‌ام همین‌طور گذشت تا اینکه دوباره مرتکب قتل شدم.

انگیزه ات از قتل دوم چه بود؟واقعاً نمی‌خواستم قتلی انجام دهم. تا زمان دستگیری‌ام هم نمی‌دانستم اومرده.آن روز کنارپارک نشسته بودم که اتوبوس با یکی از دوستانم برخورد کرد. مقتول به بهانه کمک به دوستم به سراغ‌اش رفت اما دیدم به جای کمک جیب‌هایش را زد. من هم عصبانی شده و با او درگیر شدم؛ او چاقویی از جیبش بیرون آورد و به من حمله کرد. من هم چوبی را از داخل پارک برداشتم و به او ضربه‌ای زدم.

اما خانواده مقتول گفته‌اند که مقتول تازه از کمپ ترک اعتیاد آمده بود و در حال استراحت در پارک بوده است؟اطلاعی در رابطه با اتفاقاتی که قبلاً برایش رخ داده بود ندارم اما علت درگیری همین بود که گفتم.

گفتی نمی‌دانستی مقتول مرده است؟دقیقاً. من گفتم ضربه‌ای به سرش خورده و مردم هم او را به بیمارستان می‌برند ونجاتش می‌دهند.اما وقتی دستگیر شدم تازه فهمیدم دستم به خون دیگری هم آلوده شده است.
 


منبع: الف

آخرین اخبار از زلزله خراسان شمالی

زلزله ۵٫۷ ریشتری خراسان شمالی که شب گذشته رخ داد، تاکنون ۲ کشته و ۳۷۷ مجروح برجای گذاشته است.

به گزارش ایسنا،‌ مرتضی سلیمی رئیس سازمان امداد و نجات جمعیت هلال‌احمر در این باره گفت: تا کنون (ساعت ۹ صبح، ۲۴ اردیبهشت)؛ ۳۷۷ مصدوم زلزله خراسان شمالی خدمات امدادی لازم را دریافت کرده و ۵۷ تن بستری شده‌اند.

وی گفت: ۲۶ تن از مصدومان زلزله خراسان شمالی تحت عمل جراحی قرار گرفتند.

براساس گزارش پایگاه خبریهلال احمر، وی با اشاره به ارائه گزارش عملکرد هلال‌احمر در جلسه شورای هماهنگی مدیریت بحران خراسان شمالی، به دیدار خود با محمدرضا صالحی، استاندار خراسان شمالی اشاره و اظهار کرد: استاندار خراسان شمالی در این دیدار از سرعت عمل و هماهنگی بسیار خوب هلال‌احمر در لحظات ابتدایی زلزله و ارائه خدمات امدادی همزمان با انجام عملیات جست‌وجو و نجات اسکان اضطراری زلزله‌زدگان تقدیر و تشکر کرد.

ارایه خدمات سرپایی به ۱۵۰ نفر مجروحان از ساعات ابتدایی وقوع زلزله

دکتر افشین علیخانی، مدیرکل بهداشت و درمان جمعیت هلال احمر، در پی زلزله‌ای که شب گذشته در استان خراسان شمالی اتفاق افتاد، به ایسنا اظهارکرد: بر مبنای ارزیابی زیر ساخت‌های درمانی مناطق آسیب ندیده، به حدود ١۵٠ نفر از مجروحان خدمات سرپایی ارائه شد.
علیخانی در ادامه گفت: بر همین اساس هیچکدام از تیم‌های درمان اضطراری مستقر در استان‌های خراسان شمالی، خراسان رضوی و گلستان که  به حالت آماده باش بودند، به منطقه آسیب دیده اعزام نشدند.
وی با تاکید بر ارائه خدمات امدادی به آسیب‌دیدگان، خاطرنشان کرد: از ساعات ابتدایی وقوع حادثه خدمات درمان اضطراری با توجه به نیاز آسیب‌دیدگان با اولویت خدمات بهداشت روان ارائه می‌شود.

سرپرست اورژانس کشور نیز  بااشاره به عدم افزایش شمار قربانیان این حادثه، اظهار کرد: متاسفانه دو نفر  از روستای لنگر، خانم ۵۴ ساله و در روستای قره جه، دختر ۱۲ ساله  فوت شدند.

براساس گزارش وبدا و به گفته سرپرست اورژانس کشور، برق مناطق زلزله زده استان خراسان شمالی وصل شده و کلیه راههای سطح استان باز است و امداد رسانی با کمک نیروهای اورژانس و هلال احمر در حال انجام است.

براساس اعلام موسسه ژئوفیزیک، از شب گذشته تا کنون ۲۴  پس لرزه در منطقه ثبت شده است.


منبع: الف

مدارس نوبت صبح شهرستان بجنورد تعطیل شد

مدارس نوبت صبح شهرستان بجنورد در کلیه مقاطع تعطیل شد.

به گزارش روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش استان خراسان شمالی، به علت وقوع زمین لرزه ، نگرانی خانواده ها، شرایط خاص ناشی از پس لرزه ها، عدم آمادگی روانی دانش آموزان،تماس مکرر اولیا و نهایتا گزارش دبیر شورای آموزش و پرورش شهرستان بجنورد کلیه مقاطع تحصیلی در نوبت صبح امروز یکشنبه ۲۴ اردیبهشت ۹۶ در شهرستان بجنورد تعطیل اعلام شد.

گفتنی است، زلزله ۵.۷ ریشتری ساعت۲۲:۳۰ دقیقه شب گذشته ۲۳ اردیبهشت ماه سال جاری بجنورد را لرزاند.

بر اثر این حادثه تاکنون۲۱۰ نفر به بیمارستان امام علی (ع) بجنورد مراجعه کرده اند که ۴۵ نفر بستری شده و ۲۲ نفر نیز به علت شکستگی سر، دست و پا به اتاق عمل رفته و در حال مداوا هستند.

همچنین دو نفر نیز در روستاهای قصر قجر و لنگر جان خود را از دست داده اند.


منبع: الف