امضای توافق همکاری شرکت نفت عمان با انی ایتالیا

امضای توافق همکاری شرکت نفت عمان با انی ایتالیاپول‌نیوز – شرکت نفت عمان که بازوی سرمایه‌گذاری این سلطان‌نشین در بخش‌های مربوط به انرژی است و شرکت انی ایتالیا تفاهم‌نامه برای اکتشاف و بررسی فرصت‌های همکاری در بخش نفت و گاز را نهایی کردند.
این توافق در میلان ایتالیا از سوی عصام بن سعود الزدجالی، مدیر عامل شرکت نفت عمان و کلاودیو اسکالتزی، مدیرعامل انی امضا شد.

محمد الرومحی، وزیر نفت و گاز عمان به همراه سفیر عمان در ایتالیا و شماری از مدیران و مقامات ارشد دو شرکت در مراسم امضای این تفاهم‌نامه حضور داشتند.

بر اساس گزارش پایگاه خبری ترید عربیا، وزارت نفت و گاز عمان به شرکت‌های انی و نفت عمان حق اکتشاف در بلوک ۵۲ که منطقه‌ای به وسعت ۹۰ هزار کیلومترمربع با عمق آب ۱۰ تا ۲۰۰۰ متر و احتمال وجود هیدروکربن مایع است این منطقه تا حدود زیادی اکتشاف نشده و احتمال کشف ذخائر هیدروکربن در آن وجود دارد.


منبع: پول نیوز

رشد ۳۵ درصدی گردشگری در انزلی

مجید فاتحی گفت: منطقه آزاد انزلی شامل ۱۴ هتل، متل و مجتمع اقامتی با ظرفیت ۵۸۰۰ تخت است که به استانداردهای لازم رسیدند.

رشد 35 درصدی گردشگری در انزلیپول‌نیوز – معاون گردشگری سازمان منطقه آزاد انزلی از رشد ۳۵ درصدی گردشگری در این منطقه طی سال ۱۳۹۵ نسبت به سال ۱۳۹۴ خبر داد.
مجید فاتحی در نشستی خبری مربوط به اولین نمایشگاه و جشنواره گردشگری و فرصت‌های سرمایه‌گذاری ایران که ظهر امروز در محل ساختمان شورای امور مناطق آزاد تجاری، صنعتی و ویژه اقتصادی برگزار شد، بیان کرد: منطقه آزاد انزلی شامل ۱۴ هتل، متل و مجتمع اقامتی با ظرفیت ۵۸۰۰ تخت است که به استانداردهای لازم رسیدند.

وی با اشاره به اینکه در سال ۱۳۹۴، دو میلیون و ۳۰۰ هزار نفر از منطقه آزاد انزلی بازدید کردند، گفت: این تعداد در سال ۱۳۹۶ به سه میلیون و ۱۰۷ هزار نفر رسید که فاز تجاری و گردشگری منطقه آزاد انزلی بازدید کرده‌اند که نشان‌دهنده رشد ۳۵ درصدی  گردشگری در منطقه است.

معاون گردشگری سازمان منطقه آزاد انزلی ادامه داد: علاوه بر این در فروردین ماه سال ۱۳۹۶ نسبت به مدت مشابه سال قبل شاهد رشد ۵۷ درصدی اقامت در منطقه آزاد انزلی بوده‌ایم.

فاتحی از افتتاح اولین اسکله تفریحی – دریایی شمال ایران با نام اسکله تفریحی “مارینا” خبر داد و اعلام کرد: این اسکله توسط سازمان منطقه آزاد انزلی در حال ساخت است و در سال جاری به بهره‌برداری می‌رسد. این اسکله ظرفیت ۳۵۰ قایق و ۷.۵ هکتار حوزچه دارد که طرح بسیار مناسبی به عنوان پایلوت برای توسعه گردشگری دریایی است. لازم به ذکر است به این مسئله اشاره کنیم که مراحل آغاز احداث این پروژه در نوروز ۱۳۹۵ بوده است.

وی همچنین به حرکت اولین قطار در مسیر قزوین – رشت اشاره کرد و افزود: مسیر قطار قزوین – رشت بر اساس اعلام همکارانمان در وزارت راه و شهرسازی طی شش ماهه نخست سال جاری به بهره‌برداری می‌رسد.

معاون گردشگری سازمان منطقه آزاد انزلی در مورد راه‌اندازی خط دریایی در دریاچه خزر نیز خاطرنشان کرد: بر اساس تفاهم‌نامه‌ای که با جمهوری آستارا خان به عمل آمده اولین کشتی گردشگری دریایی با توافق دو طرفه ایران و آستارا خان در حال ساخت است که این پروژه تاکنون ۴۵ درصد پیشرفت فیزیکی داشته است. علاوه بر این تاکسی‌ شناورهای دریایی نیز برای مارینا مدنظر قرار گرفته و توافقات لازم جهت ساخت آن با تسهیلات کم‌بهره انجام شده است.

فاتحی در پایان از افتتاح خط پرواز هوایی رشت به دو شهر اوکراین خبر داد و بیان کرد: اولین خط پرواز هوایی رشت- اوکراین در تابستان سال جاری انجام خواهد شد و قرار بر این است هفته‌ای یک پرواز از فرودگاه بین‌المللی رشت به اوکراین مدنظر قرار گیرد.


منبع: پول نیوز

تصاویر/ سال‌های اشغال و قحطی در ایران

فرادید| گرچه یک روز پس از آغاز جنگ جهانی دوم، ایران طی اعلامیه‌ای بی طرفی خود را در این نبرد اعلام کرد و به اتباع خارجی نیز اخطار داد از هرگونه بروز احساسات  منافی با بی طرفی ایران بپرهیزند اما این امر نیز نتوانست مانع از سرایت آتش جنگ به خاک ایران شود.

به گزارش مجله تاریخ فرادید، در ۳ شهریور  ۱۳۲۰، نیروهای متفقین شامل انگلیس و شوروی بدون توجه به بی طرفی ایران از جنوب و غرب و از زمین و هوا به ایران حمله کردند و شهرهای سر راه را اشغال کردند به سمت تهران آمدند.  

اگرچه در آن زمان بهانه‌ متفقین برای حمله وجود عده‌ای جاسوس آلمانی در ایران عنوان شد اما حوادث بعدی نشان داد اشغال ایران بخشی از نقشه جنگی متفقین علیه هیتلر بوده است. چرچیل بعدها در این باره در خاطرات خود نوشته است:‌ لزوم ارسال انواع و اقسام ساز و برگ و مهمات برای شوروی از یک طرف و اشکالات روزافزون راه اقیانوس منجمد شمالی و نقشه‌های استراتژیکی متفقین در آینده از طرف دیگر بیش از پیش ما را بر آن می‌‌داشت که برای استفاده کامل از ایران به منظور ارتباط با شوروی اقدام فوری معمول داریم چاههای نفت ایران به منزله‌ عامل مهمی در جنگ به شمار می‌رفت عده‌ کثیری از آلمانیها در تهران استقرار یافته و جبهه‌ آلمان در ایران روز به روز بهتر می‌شد به هم خود در نقشه‌‌ی شورش در عراق و اشغال سوریه از طرف انگلیس و فرانسه که در فاصله‌ی کمی صورت گرفت ،‌نقشه‌های هیتلر را در خاورمیانه مواجه با اشکالات بسیار نمود. بنابراین ما از موقعیت استفاده کرده و بر آن شدیم که به روسها دست اتحاد بدهیم و به اتفاق مبادرت به لشکر کشی به ایران کنیم.

با یورش متفقین تمامی راه‌های کشور به خصوص خطوط راه آهن و شوسه تحت کنترل نیروهای اشغالگر در آمد. نیروی کار ایرانی برای تهیه تدارکات ارتش‌های درگیر در جنگ با نازل‌ترین دستمزد به کار گرفته شدند. منابع نفتی کشور غارت شد و بحران غذایی در کشور به اوج خود رسید.

زمزمه‌های برکناری شاه نیز از جلسه اضطراری دولت شنیده شد؛ فردای اشغال ایران هیئت وزیران در حضور شاه در کاخ سعدآباد تشکیل جلسه داد و رضاخان در این جلسه اعلام کرد که ابتدا تصمیم به خروج از کشور داشته است اما به توصیه مشاورانش ابتدا در دولت تغیراتی صورت دهد. بر این اساس محمدعلی فروغی را به نخست وزیری منصوب و او را مامور کرد با انگلیس و شوروی مذاکره کند اما شرط متفقین کنار رفتن رضاشاه از قدرت بود.

سرانجام رضاشاه ناچار به استعفا شد و توسط بریتانیایی‌ها بازداشت و به آفریقای جنوبی و سپس جزیرهٔ موریس تبعید شد و سلطنت به پسر و ولیعهد او محمدرضا منتقل شد. آلبوم زیر عکس ها نادر و کم یابی از سال های اشغال ایران به دست متفقین را نشان می دهد.


منبع: فرادید

بازجویی از وزیر اسرائیلی به دلیل پرداخت پول وزارتخانه به انجمن های همسرش

درعی متهم به انتقال بخشی از بودجه وزارت دفاع به انجمن‌هایی است که همسرش مسئولیت آنها را بر عهده دارد.

یک وزیر اسرائیل و همسرش به دلیل اتهام دست داشتن در یک فساد مالی برای ۱۰ ساعت متوالی مورد بازجویی قرار گرفت.

به گزارش عصرایران به نقل از وب سایت شبکه سکای نیوز عربی، “آریه درعی” وزیر کشور یا امور داخلی اسرائیل و همسرش دوشنبه ۸ خردادماه به اتهام ارتکاب فساد مالی در وزارت متبوع تحت بازجویی سختی قرار گرفتند.

درعی متهم به انتقال بخشی از بودجه وزارت کشور به انجمن‌های غیردولتی و غیرانتفاعی است که همسرش مسئولیت آنها را بر عهده دارد.

بازجویی از وزیر اسرائیلی وهمسرش به اتهام فساد مالی

“ستاد مرکزی مبارزه با فساد مالی و جرایم سازمان یافته” آریه درعی و همسرش را برای ساعت‌های طولانی مورد بازجویی و تحقیقات قرار دادند. گفته می‌شود آقای وزیر و همسرش حداقل برای ۱۰ ساعت تحت بازجویی بوده‌اند.

پیش از این پلیس اسرائیل ۱۴ نفر از کسانی که متهم به دست داشتن در فساد مالی وزیر اسرائیل بوده‌اند را دستگیر و مورد بازجویی قرار داده بود تا پس از اطمینان از دست ارتکاب مالی توسط وزیر با داشتن سند و مدرک لازم وی مورد بازجویی قرار بگیرد.

آریه درعی در سال ۲۰۰۰ میلادی به اتهام دریافت رشوه و کلاهبرداری در دوره مسئولیتش در وزارت [کشور] در دهه ۱۹۹۰ میلادی به ۳ سال حبس محکوم شده بود.

وی ۲۲ ماه در زندان بود اما پس از آزادی به سیاست بازگشت و در سال ۲۰۱۳ رهبری حزب دینی “شاس” که دارای گرایش راست افراطی است را بر عهده گرفت.

آریه درعی به انجام کارهای فریبکارانه مشهور است. مدتی پیش مجریان یک برنامه تلویزیونی از استفاده وی از پیاز برای جاری شدن اشک در پشت صحنه یک برنامه تلویزیونی برای گرامیداشت مؤسس حزب شاس خبر داده بودند.

پیش از این نیز بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل و همسرش نیز به اتهام ارتکاب فساد مالی چندین بار از سوی پلیس مورد بازجویی‌های طولانی قرار گرفته بودند.


منبع: عصرایران

عربستان سعودی: زندان برای یک امام جمعه به دلیل "کافر" و "دیوث" خواندن یک بازیگر

سعید بن فروه به ۴۵ روز حبس متوالی و تعهد کتبی به عدم تکرار دو لفظ “کافر و دیوث” علیه آقای بازیگر محکوم شد.

دادگاه تجدید نظر سعودی یک روحانی و امام جمعه را به اتهام “افترا و تکفیر” یک بازیگر مشهور سعودی به یک ماه و نیم زندان محکوم شد.

به گزارش عصرایران به نقل از خبرگزاری‌ها، حکم محکومیت “سعید بن فروه” امام جمعه منطقه عسیر عربستان سعودی به یک ماه و نیم حبس از سوی دادگاه تجدید نظر تایید شد. این حکم در سال ۲۰۱۵ از سوی دادگاه بدوی صادر شده بود.

این روحانی طی سخنانی در خطبه نماز جمعه در سال ۲۰۱۵ “ناصر القصبی” بازیگر وکمیدین معروف سعودی و شبکه “ام بی سی” که سریال‌های وی را پخش می‌کند را مورد هجمه لفظی شدید قرار داده بود.

ناصر القصبی بازیگر و کمیدین معروف سعودی

عربستان سعودی: مجازات زندان برای یک امام جمعه به دلیل

وی ناصر القصبی را کافر خوانده بود و لفظ “دیوث” را در توهین به وی به کار برده بود. القصبی پس از این اظهارات از سوی روحانی تندرو به دادگاه شکایت کرد و دادگاه وی را محکوم کرد.

سعید بن فروه به ۴۵ روز حبس متوالی و تعهد کتبی به عدم تکرار دو لفظ “کافر و دیوث” علیه آقای بازیگر محکوم شد.

این موضوع مربوط به ماه رمضان دو سال قبل است هنگامی که القصبی در سریال “سلفی” که از ام بی سی پخش می‌شد از روحانیون افراطی انتقاد کرده بود.

در یکی از قسمت‌های این سریال، ناصر القصبی در لباس دشداشه کوتاه (پوشش افراد سلفی مسلک) ظاهر شد و با انتقاد از موسیقی، سازهای موسیقی را شکست. موضوع این قسمت انتقاد از روحانیون مخالف موسیقی بود.

تصویری از سریال طنز سلفی که بازیگر سعودی “ناصر القصبی” در نقش یک روحانی تندروی سعودی مخالف موسیقی است

عربستان سعودی: مجازات زندان برای یک امام جمعه به دلیل

به دنبال این سریال بن فروه در خطبه نماز جمعه به بازیگر اصلی آن سریال حمله کرد و وی را کافر خواند.

این امام جمعه سپس در تویترش با انتشار متنی از سخنان تکفیرآمیزش علیه این بازیگر عقب نشینی کرد.

سریال سلفی طی چند سال گذشته در طول ماه رمضان پخش می‌شود و به مسائل اجتماعی جامعه عربستان سعودی از جمله گرایش‌های دینی افراطی، نزاع سنی – شیعی، جایگاه زن و ضعف دولت در ارائه امکانات به جوانان در عربستان سعودی می‌پردازد.

امسال نیز این سریال از شبکه ام بی سی در حال پخش است.


منبع: عصرایران

پرداخت وام ازدواج در بانک ایران زمین (+ جزئیات)

کلیه متقاضیان وام ازدواج که واجد شرایط مندرج در سایت بانک مرکزی می‌باشند، ابتدا باید از طریق سایت سامانه تسهیلات قرض الحسنه ازدواج به نشانی http://ve.cbi.ir ثبت نـام کرده و فرم مربوطه را تکمیل نمایند که در صورت موفقیت آمـیِز بودن مراحل ثبت نام، یک کد رهـگیری ده رقمی که کاملا محرمانه بوده و مربوط به متقاضی است، به شخص ثبت نام کننده داده می‌شود.

پرداخت وام ازدواج در بانک ایران زمین/ شرایط دریافت

بانک ایران زمین با هماهنگی های صورت گرفته با بانک مرکزی ج.ا.ا، در راستای پرداخت وام قرض‌الحسنه و کمک به ازدواج آسان جوانان امکان پذیرش متقاضیان جدید را فراهم کرده است.

به گزارش عصرایران به نقل از سایت بانک ایران زمین، متقاضیان دریافت وام قرض‌الحسنه ازدواج از این پس می‌توانند نسبت به انتخاب ایران زمین در سامانه ازدواج اقدام و تسهیلات خود را از شعب منتخب این بانک دریافت کنند.

براساس این گزارش متقاضیان وام قرض الحسنه ازدواج در استانهای آذربایجان شرقی، غربی، اردبیل، اصفهان، البرز، تهران، خراسان جنوبی، خراسان رضوی، خوزستان، سیستان و بلوچستان، فارس، کرمان، کرمانشاه، مازندران و یزد با ورود به وب سایت بانک مرکزی و با انتخاب بانک ایران زمین وام ازدواج خود را دریافت کنند.

کلیه متقاضیان وام ازدواج که واجد شرایط مندرج در سایت بانک مرکزی می‌باشند، ابتدا باید از طریق سایت سامانه تسهیلات قرض الحسنه ازدواج به نشانی http://ve.cbi.ir ثبت نـام کرده و فرم مربوطه را تکمیل نمایند که در صورت موفقیت آمـیِز بودن مراحل ثبت نام، یک کد رهـگیری ده رقمی که کاملا محرمانه بوده و مربوط به متقاضی است، به شخص ثبت نام کننده داده می‌شود.

متقاضیان موظف هستند ظرف مـدت ۳ الی ۴ روز جهت اطلاع از وضعیت ثبت نام خود و هـمچنین نام شـعبه مربوطه جهت مراجعه برای اخذ وام ازدواج، به همین سایت مراجعه کرده و در صـورتیکه شعبه عامل اعطای وام برای متقاضی تعیین شده باشد باید با در دست داشتن مدارک مورد نیاز، ظرف مدت دوازده روز، به شعبه مربوطه مراجعه کرده و نسبت به اتمام مراحل اخذ وام اقدام نمایند. بدیهی است در صورت عدم مراجعه متقاضیان در زمـان تعیین شده، ثبت نـام آنها کان لم یکن تلقی می‌گردد.


منبع: عصرایران

اطلاعیه وزارت نفت در پاسخ به خبرسازی ها درباره صادرات گاز به ترکیه

  وزارت نفت در پاسخ به مطالب منتشر شده درباره صادرات گاز به ترکیه اطلاعیه ای صادر کرد.

به گزارش عصرایران، مهمترین بخش های متن اطلاعیه وزارت نفت به این شرح است:

– در ابتدا و به صراحت اعلام می‌کنیم آنچه انجام می‌شود در اجرای قرارداد منعقده برای صادرات گاز به ترکیه بوده و امری متعارف برای تسویه حساب بین شرکت ملی گاز ایران و شرکت بوتاش ترکیه و در چارچوب ضوابط بین‌المللی و با احترام به قرارداد موجود است.

– اما برخی رسانه‌ها به موازات شبهه افکنی‌های برخی دوستان نزدیک خود در آستانه انتخابات ریاست جمهوری و جوسازی علیه دولت و مدیران وزارت نفت، برای سرپوش گذاشتن برنقش منفی باند خود و دوستانشان در ماجرای کرسنت، به زعم خویش جبهه تازه‌ای گشوده و سعی کرده‌اند موضوع شکایت ترکیه از ایران بر سر نرخ گاز را به پرونده کرسنت ربط دهند.

– این باند، بنابر شیوه مألوف، راه شانتاژ، عدم بیان همه حقایق و وارونه جلوه دادن بخش دیگری از واقعیت را برگزیده‌اند تا به ظاهر، نتیجه مطلوب حاصل آید!

اما واقعیت ماجرا چیست؟

– واقعیت این است که جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۹۹۶ میلادی (۱۳۷۴) قراردادی به منظور فروش گاز با ترکیه منعقد کرد. پس از مدتی ترکیه به قیمت آن روز خرید گاز از ایران اعتراض کرد و مذاکراتی در این باره آغاز شد. اما سرانجام ترکیه در سال ۲۰۰۵ (نیمه دوم سال ۱۳۸۴) به داوری بین المللی شکایت کرد. این شکایت در سال ۲۰۰۹ میلادی یعنی ۱۳۸۷ و در زمان دولت مورد وثوق همین رسانه های مخالف دولت، منجر به صدور حکمی شد که براساس آن، ایران باید قیمت گاز صادراتی خود به ترکیه را ۱۲.۵ درصد کاهش می داد و مابه التفاوت دریافتی‌های پیش از آن را که رقمی حدود یک میلیارد دلار می شد به ترکیه بازپرداخت می‌کرد. که البته این رقم توسط دولت گذشته پرداخت شد و این باند رسانه‌ای و سایر مدعیان امروزی هم آن موقع هیچ سروصدایی راه نیانداختند.

– ما معتقدیم دولت گذشته در این باره مرتکب خطایی نشده و شکایت ترکیه، رأی دادگاه و رفتار دولت وقت ایران در عرف قراردادهای تجاری یک رویداد عادی و معمولی بوده و دلیلی هم برای سروصدا وجود نداشته است؛ آنچه غیرعادی به نظر می‌آید رفتار فعلی این آقایان و جوسازی‌های امروزشان علیه وزارت نفت است!

– ترکیه در سال ۲۰۱۲ (۱۳۹۱) دوباره به قیمت گاز و نیز کمیت و کیفیت گاز صادراتی ایران به این کشور اعتراض کرد. درخواست و ادعای ترکیه ۲۵ درصد اعمال جریمه برای اشکال در کیفیت و کمیت گاز تحویلی و ۳۷٫۵ درصد کاهش قیمت به علت گران بودن قیمت گاز صادراتی ایران نسبت به قیمت‌های خرید گاز از دیگر کشورها توسط ترکیه بود. در مجموع ترکیه متقاضی کاهش ۶۲٫۵ درصد در قیمت گاز صادراتی ایران به این کشور شده بود.

– با طرح موضوع در داوری و دفاعیات شرکت ملی گاز ایران، داوری درخواست ترکیه برای جریمه ایران (به میزان ۲۵ درصد) را به طور کامل رد کرد و در مورد کاهش قیمت نیز تنها با ۱۳.۳درصد کاهش موافقت کرد (در برابر درخواست ۳۷.۵ درصدی طرف ترکیه). زمان اجرایی شدن این حکم نیز ۹ ماه بعد از درخواست ترکیه تعیین شد و به همین دلیل ایران معادل مبالغی که از ترکیه در ازای صادرات گاز، اضافه بر رقم قیمت جدید دریافت کرده بود به این کشور بدهکار شد.

– لازم به یادآوری است که در فاصله زمانی اعمال کاهش قیمت جدید در قرارداد با ترکیه یعنی مارس ۲۰۱۲، تا زمان صدور حکم داوری یعنی تاریخ نوامبر ۲۰۱۶، شرکت ملی گاز ایران مبالغی را نقداً دریافت کرده بود که با اعمال حکم کاهش قیمت، معادل ۱۳.۳ درصد این مبلغ را به ترکیه بدهکار می‌شد.

در نتیجه برای تسویه این بدهی در ازای گازی که از تاریخ اجرای حکم به ترکیه صادر شده تا پایان تسویه حساب، وجه بدهی از صورتحساب کسر خواهد شد. لذا بار دیگر تصریح می‌شود مبلغی به عنوان جریمه در کار نبوده و این موضوع، روال متعارف این نوع قراردادهای تجاری است که طرفین در آن می‌توانند تقاضای تجدیدنظر و اصلاح قیمت‌ها را بدهند.

– همچنین برخلاف ادعای این باند رسانه ای در شکایت و ادعاهای ترکیه هیچ اشاره‌ای به موضوع قیمت فروش گاز به کرسنت نشده صرفاً قیمت ارزانتر گازهای صادراتی به ترکیه از سوی سایر کشورها از جمله روسیه مورد استناد قرار گرفته است. لذا این دو موضوع هیچ ارتباطی به هم نداشته و مصداق آسمان و ریسمان بافتن است.

– نکته قابل توجه در گزارش رسانه‌های زنجیره‌ای، تلاش در جهت مرتبط ساختن ماجرای بدهکاری گازی ایران به ترکیه به پرونده کرسنت است که قاطعانه اعلام می‌دارد کوچکترین اشاره و ارتباطی بین این موضوع و پرونده کرسنت در داوری مطرح نشده و اینگونه ادعاها صرفا دروغ پراکنی‌های است که البته در قاموس برخی آقایان، نه تنها زشت نیست بلکه امری مقبول تلقی می‌شود.

متن کامل اطلاعیه وزارت نفت

در
ابتدا و به صراحت اعلام می‌کنیم آنچه انجام می‌شود در اجرای قرارداد
منعقده برای صادرات گاز به ترکیه بوده و امری متعارف برای تسویه حساب بین
شرکت ملی گاز ایران و شرکت بوتاش ترکیه و در چارچوب ضوابط بین‌المللی و با
احترام به قرارداد موجود است.

اما
برخی رسانه‌ها به موازات شبهه افکنی‌های برخی دوستان نزدیک خود در آستانه
انتخابات ریاست جمهوری و جوسازی علیه دولت و مدیران وزارت نفت، برای سرپوش
گذاشتن برنقش منفی باند خود و دوستانشان در ماجرای کرسنت، به زعم خویش جبهه
تازه‌ای گشوده و سعی کرده‌اند موضوع شکایت ترکیه از ایران بر سر نرخ گاز
را به پرونده کرسنت ربط دهند.

این
باند، بنابر شیوه مألوف، راه شانتاژ، عدم بیان همه حقایق و وارونه جلوه
دادن بخش دیگری از واقعیت را برگزیده‌اند تا به ظاهر، نتیجه مطلوب حاصل
آید!

واقعیت ماجرا این است
که جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۹۹۶ میلادی (۱۳۷۴) قراردادی به منظور فروش
گاز با ترکیه منعقد کرد. پس از مدتی ترکیه به قیمت آن روز خرید گاز از
ایران اعتراض کرد و مذاکراتی در این باره آغاز شد. اما سرانجام ترکیه در
سال ۲۰۰۵ (نیمه دوم سال ۱۳۸۴) به داوری بین المللی شکایت کرد. این شکایت در
سال ۲۰۰۹ میلادی یعنی ۱۳۸۷ و در زمان دولت مورد وثوق همین رسانه های مخالف
دولت، منجر به صدور حکمی شد که براساس آن، ایران باید قیمت گاز صادراتی
خود به ترکیه را ۱۲٫۵ درصد کاهش می داد و مابه التفاوت دریافتی‌های پیش از
آن را که رقمی حدود یک میلیارد دلار می شد به ترکیه بازپرداخت می‌کرد. که
البته این رقم توسط دولت گذشته پرداخت شد و این باند رسانه‌ای و سایر
مدعیان امروزی هم آن موقع هیچ سروصدایی راه نیانداختند.

ما
معتقدیم دولت گذشته در این باره مرتکب خطایی نشده و شکایت ترکیه، رأی
دادگاه و رفتار دولت وقت ایران در عرف قراردادهای تجاری یک رویداد عادی و
معمولی بوده و دلیلی هم برای سروصدا وجود نداشته است؛ آنچه غیرعادی به نظر
می‌آید رفتار فعلی این آقایان و جوسازی‌های امروزشان علیه وزارت نفت است!

ترکیه
در سال ۲۰۱۲ (۱۳۹۱) دوباره به قیمت گاز و نیز کمیت و کیفیت گاز صادراتی
ایران به این کشور اعتراض کرد. درخواست و ادعای ترکیه ۲۵ درصد اعمال جریمه
برای اشکال در کیفیت و کمیت گاز تحویلی و ۳۷٫۵ درصد کاهش قیمت به علت گران
بودن قیمت گاز صادراتی ایران نسبت به قیمت‌های خرید گاز از دیگر کشورها
توسط ترکیه بود. در مجموع ترکیه متقاضی کاهش ۶۲٫۵ درصد در قیمت گاز صادراتی
ایران به این کشور شده بود.

با
طرح موضوع در داوری و دفاعیات شرکت ملی گاز ایران، داوری درخواست ترکیه
برای جریمه ایران (به میزان ۲۵ درصد) را به طور کامل رد کرد و در مورد کاهش
قیمت نیز تنها با ۱۳٫۳ درصد کاهش موافقت کرد (در برابر درخواست ۳۷٫۵ درصدی
طرف ترکیه). زمان اجرایی شدن این حکم نیز ۹ ماه بعد از درخواست ترکیه
تعیین شد و به همین دلیل ایران معادل مبالغی که از ترکیه در ازای صادرات
گاز، اضافه بر رقم قیمت جدید دریافت کرده بود به این کشور بدهکار شد.

لازم
به یادآوری است که در فاصله زمانی اعمال کاهش قیمت جدید در قرارداد با
ترکیه یعنی مارس ۲۰۱۲، تا زمان صدور حکم داوری یعنی تاریخ نوامبر ۲۰۱۶،
شرکت ملی گاز ایران مبالغی را نقداً دریافت کرده بود که با اعمال حکم کاهش
قیمت، معادل ۱۳٫۳ درصد این مبلغ را به ترکیه بدهکار می‌شد. در نتیجه برای
تسویه این بدهی در ازای گازی که از تاریخ اجرای حکم به ترکیه صادر شده تا
پایان تسویه حساب، وجه بدهی از صورتحساب کسر خواهد شد. لذا بار دیگر تصریح
می‌شود مبلغی به عنوان جریمه در کار نبوده و این موضوع، روال متعارف این
نوع قراردادهای تجاری است که طرفین در آن می‌توانند تقاضای تجدیدنظر و
اصلاح قیمت‌ها را بدهند.

همچنین
برخلاف ادعای این باند رسانه ای در شکایت و ادعاهای ترکیه هیچ اشاره‌ای به
موضوع قیمت فروش گاز به کرسنت نشده صرفاً قیمت ارزانتر گازهای صادراتی به
ترکیه از سوی سایر کشورها از جمله روسیه مورد استناد قرار گرفته است. لذا
این دو موضوع هیچ ارتباطی به هم نداشته و مصداق آسمان و ریسمان بافتن است.

نکته
قابل توجه در گزارش رسانه‌های زنجیره‌ای، تلاش در جهت مرتبط ساختن ماجرای
بدهکاری گازی ایران به ترکیه به پرونده کرسنت است که قاطعانه اعلام می‌دارد
کوچکترین اشاره و ارتباطی بین این موضوع و پرونده کرسنت در داوری مطرح
نشده و اینگونه ادعاها صرفا دروغ پراکنی‌های است که البته در قاموس برخی
آقایان، نه تنها زشت نیست بلکه امری مقبول تلقی می‌شود.

چنانکه
در سطور قبل بیان شد، مبنای صدور حکم دیوان برای کاهش ۱۳درصد قیمت گاز
صادراتی ایران به ترکیه، سطح قیمتی گاز صادراتی روسیه و جمهوری آذربایجان
به ترکیه است. باز هم تکرار می‌کنیم که اصلاح مبنای قیمت تجاری گاز نیز
امری رایج در میان کشورهای مختلف است و تغییر قیمت گاز صادراتی ایران به
ترکیه نیز از این قاعده مستثنی نیست. بنابراین القای مطالب نادرست مانند
“صدور گاز مجانی” ، “جریمه” و “مرتبط ساختن ماجرا با کرسنت” با هیچ منطق
اخلاقی و حرفه‌ای سازگاری ندارد. گزارش نویسان این رسانه ها در واقع قصد
بهره‌برداری از این ماجرا برای پرداختن دوباره به کرسنت را دارند و در
گزارشهای خود نیز به اظهارات آقای علیرضا زاکانی استناد کرده اند، همان کسی
که چند هفته پیش به دلیل طرح مطالب کذب و نادرست در ماجرای کرسنت از سوی
دادگاه به یک سال حبس محکوم شد!

در
ضمن باید خدمت برخی از این دوستان که به دلیل فقر آگاهی تصور می‌کنند هر
شکایتی در دادگاه لاهه مطرح می‌‌شود، باید متذکر شویم که چنین نیست کما
اینکه شکایت ترکیه در اتاق بازرگانی بین‌‌المللی مطرح شد و حتما آقایان
می‌دانند که این اتاق ارتباطی به لاهه ندارد!

وزارت
نفت درباره کرسنت و نقش پشت پرده برخی از همین مدعیان حرف های بسیاری دارد
که تاکنون به دلیل مفتوح بودن پرونده در مرجع داوری بین‌المللی و تاکید
شورای عالی امنیت ملی مبنی بر رسانه ای نکردن موضوع، صرفاً برای حفظ منافع
ملی، یعنی همان مفهوم ارزشمندی که برخی دوستان با آن بیگانه اند، تا تعیین
تکلیف نهایی پرونده سکوت اختیار کرده است، اما گویا این سکوت، این جماعت را
دچار توهم کرده که مستظهر به باندهای زور و قدرت همچنان می توانند به دروغ
پراکنی ادامه دهند. اتفاقاً پرسش ما این است که دولت محترم گذشته که در
موضوع شکایت گازی ترکیه، راه داوری بین‌‌ا‌لمللی را پیش گرفت چرا در ماجرای
کرسنت این ‌کار را نکرد و به جای ارجاع تقاضای افزایش قیمت گاز در این
قرارداد که فرآیند طرح آن در داوری بین‌المللی در دولت اصلاحات آغاز شده
بود، تسلیم مشاوره‌های برخی از همین افراد مشکوک یا ناآگاه شد و کار را به
جایی رساند که گرهی به یک معضل تبدیل شود؟!


منبع: عصرایران

مرگ قصاب بندرعباسی بر اثر تب کریمه کنگو تائید شد

معاون بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان گفت: مرگ قصاب بندرعباسی که با علائمی شبیه تب کریمه کنگو به یکی از بیمارستان های این شهر مراجعه کرده بود، پس از بررسی و آزمایش های صورت گرفته به این بیماری، تائید شد.

به گزارش ایرنا بر اساس گزارش روز سه شنبه روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان ، غلامعلی جاودان افزود: در روزهای گذشته فرد قصابی که در کشتارگاه شهرستان بندرعباس مشغول فعالیت بود با علائم حاد بیماری تب کنگو به بیمارستان مراجعه کرد که تلاش های پزشکی برای نجات این فرد بی اثر ماند.

وی بیان داشت: تمام مراکز بهداشتی و درمانی و ۱۷ بیمارستان استان هرمزگان آماده مقابله و پذیرش بیماران با علائم مشکوک به بیماری تب کریمه کنگو هستند.

معاون بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان اظهارکرد: افراد قصاب، چوپان، دامپزشکان، پزشکان و پرستاران بیشترین جامعه در معرض خطر بیماری تب کریمه کنگو هستند.

جاودان یادآورشد: بیماری تب کنگو اپیدمی نیست و شهروندان در صورت مشاهده علائم خون ریزی و افسردگی در بیماران بلافاصله به مراکز درمانی مراجعه کنند.

وی با بیان اینکه خوردن گوشت هیچ ایرادی ندارد، گفت: گوشت باید از قصابی های مجاز و با تائید دامپزشکی تهیه شود و زنان خانه دار در هنگام دست گرفتن گوشت از دستکش استفاده کنند و برای اطمینان بیشتر قبل از استفاده، گوشت را ۲۴ ساعت در یخچال نگهداری کنند.

مدیرکل دامپزشکی هرمزگان هم درباره فوت این قصاب بندرعباسی به دلیل ابتلا به تب کنگو گفت: کشتارگاهی که این فرد قصاب در آن اشتغال داشته متعلق به بخش خصوصی است و از بهترین کشتارگاه‌های استان محسوب می‌شود.

محمد جانباز افزود: به دلیل وجود سردخانه و توزیع گوشت پس از ۱۲ ساعت نگهداری در سردخانه، امکانی برای آلودگی آن وجود ندارد و مردم به‌هیچ‌عنوان نگران نباشند.

وی اظهارکرد: دام هایی که از پاکستان به‌ صورت قاچاق وارد کشور می‌شوند بیشتر از دام‌های ایران به انواع بیماری ها از جمله بیماری تب کنگو مبتلا هستند، اما بااین ‌حال تب کنگو هم‌اکنون به‌عنوان بیماری بومی دام‌های ما نیز به شمار می‌رود.

مدیرکل دامپزشکی هرمزگان افزود: برای جلوگیری از شیوع بیماری تب کریمه کنگو در استان از شهروندان توصیه می شود گوشت های مصرفی خود را از قصابی های مجاز و دارای مجوز دامپزشکی خریداری کنند.

جانباز اضافه کرد: همچنین مردم هرمزگان دام های نذری خود را از کشتارگاه های مجاز که مورد نظارت اداره کل دامپزشکی استان است، خریداری کنند و در هنگام ذبح دام از دستکش، ماسک و چکمه استفاده کنند.

وی گفت: هیچ خطری سلامت مردم بندرعباس را تهدید نمی‌کند و کسانی که به‌صورت مستقیم با دام نیز سرو کار دارند چنانچه نکات بهداشتی را رعایت کنند، هیچ مشکلی پیش نخواهد آمد.

گفتنی است طبق آمار دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان امسال پنج مورد مشکوک به بیماری تب کریمه کنگو در استان (بندرعباس ۲ مورد، بندرخمیر، میناب و رودان هر کدام یک مورد) مشاهده شده که یک مورد مثبت گزارش شد که به دلیل تاخیر در مراجعه به مرکز درمانی فوت کرده است.

بیماری تب کریمه کنگو بیماری کشنده است که از حیوان به انسان سرایت می کند و این بیماری از راه کنه، گوشت های آلوده، خراش روی دست و همچنین از راه تنفس به انسان منتقل می شود. این بیماری در صورت تشخیص به موقع قابل درمان است و داروی آن در کشور وجود دارد.

تب شدید، سردرد، خونریزی زیر جلدی و افسردگی از علایم بیماری تب کریمه کنگو است.

بیماری در حیوانات اهلی هیچ گونه علائم مشخصی ندارد و خطر انتقال بیماری در انسان در ذبح حیوان آلوده و یا یک دوره کوتاه پس از ذبح حیوان آلوده وجود دارد ( به دنبال تماس با پوست یا لاشه حیوان). همچنین تماس با خون و بافت بیماران بخصوص در مرحله خونریزی یا انجام هرگونه اعمالی که منجر به تماس انسان با خون، بزاق، ادرار، مدفوع و استفراغ آنها گردد، باعث انتقال بیماری می شود.بیمار در طی مدتی که در بیمارستان بستری است بشدت برای دیگران آلوده کننده است.

شروع علائم ناگهانی این بیماری حدود یک تا هفت روز طول می کشد.متوسط سه روز ( بیمار دچار سردرد شدید ، تب، لرز، درد عضلانی ) بخصوص در پشت و پاها(، گیجی، درد و سفتی گردن، درد چشم، ترس از نور )حساسیت به نور می گردد.

ممکن است حالت تهوع، استفراغ بدون ارتباط با غذاخوردن و گلودرد در شروع بیماری وجود داشته باشد که گاهی با اسهال و درد شکم و کاهش اشتها همراه می شود.

تب به طور معمول بین سه تا۱۶۶ روز طول می کشد و تورم و قرمزی صورت، گردن و قفسه سینه، پرخونی خفیف حلق و ضایعات نقطه ای در کام نرم و سخت شایع هستند.

در این بیماری تغییرات قلبی عروقی شامل کاهش ضربان قلب و کاهش فشارخون مشاهده می شود.

لازم به یادآوری است این بیماری از سال ۷۸ در ایران شناسایی شد.


منبع: عصرایران

رندترین پلاک سیاسی ایران (عکس)

تولد یک جزیره در برابر چشمان ملوانان (+عکس) روحانی ۱۲ مرداد تنفیذ می‌شود اس ام اس رحلت امام خمینی (ره) (۲) رمان «قصه ندیمه» بار دیگر پرفروش‌ترین شد اطلاعیه وزارت نفت در پاسخ به خبرسازی ها درباره صادرات گاز به ترکیه چرا اغلب افراد باهوش کمتر شاد هستند؟ پاسخ وزارت نفت به جوسازی های صادرات گاز به ترکیه/ ارتباط دادن این پرونده به کرسنت، دروغ پراکنی است شمس‌لنگرودی از شعر تا «فلامینگوی شماره ١٣» دانلود نرم افزار مرورگر اینترنت اپرا (Opera) طرز تهیه شیر برنج خامه ای

نام مأموریت: “گسترش دانایی” / هدف: ترویج و تقویت اصلاح طلبی واقعی  (۶۲ نظر)

آقای رئیسی لطفا این عکس ها را ببینید  (۶۱ نظر)

دولت دوم روحانی وزیر کشور دیگری می خواهد  (۵۵ نظر)

عملیات محدود نظامی ایران در سومالی، راه آزادسازی اسیران ایرانی  (۴۶ نظر)

«ناطق»جدید پا جای پای هاشمی فقید  (۳۸ نظر)

رئیسی: مسئولان برای انتخابات کم گذاشتند/ تخلفات مهندسی‌شده در انتخابات زیاد بود  (۳۵ نظر)

چرا آمریکا، اسرائیل و عربستان از انتخاب مجدد روحانی عصبانی هستند؟  (۳۴ نظر)

ردای سیاست بر تن «خمینی جوان»  (۳۱ نظر)


منبع: عصرایران

شمس‌لنگرودی از شعر تا «فلامینگوی شماره ١٣»

روزنامه شرق نوشت: محمد شمس‌لنگرودی پس از سال‌ها شاعری و تثبیتش در دنیای ادبیات، پس از نگارش چهار جلد «تاریخ تحلیلی شعر نو» و انتشار دفتر شعرهای بسیاری نظیر «قصیده لبخند چاک چاک»، «پنجاه و سه ترانه عاشقانه»، «باغبان جهنم» و… در شصت‌سالگی بازیگری را با «فلامینگوی شماره ١٣» آغاز کرد؛ فیلمی که اگرچه سال ٨٩ جلوی دوربین رفت اما تاکنون به نمایش درنیامده بود و به‌تازگی در گروه هنر و تجربه اکران شده است. با این شاعر و بازیگر، که تجربه‌های بازیگری‌اش را در امتداد تجربه‌های شاعری‌اش می‌داند، به بهانه نمایش این فیلم درباره شعر، سینما و بازیگری گفت‌وگو کردیم.

برای شمس‌لنگرودی شاعر که چهار دهه در حوزه ادبیات فعالیت کرده و مدتی است به‌طور جدی‌تر سینما را دنبال می‌کند، چه نسبتی بین سینما و شعر برقرار است؟

هرگز به دنبال یافتن خط‌وربطی بین این دو حوزه نبودم و الان هم نیستم. از قدیم‌ به موسیقی خیلی علاقه‌مند بودم، بعد هم به شعر علاقه‌مند شدم و در سنین ٢٠سالگی هم علاقه به سینما و تئاتر در من شکل گرفت. به تئاتر آناهیتا رفتم و در کلاس‌های آقای اسکویی شرکت کردم. در سال ۵٧ هم قرار بود یک تئاتری را به صحنه ببریم به اسم «مونت سِرا» نوشته روبلس، که انقلاب شد و ماند و من دوباره برگشتم به شعر. در تمام این مدت دنبال خط‌وربطی بین اینها نبودم، هر دو را دوست داشتم و احساس می‌کردم که هر دو به خیلی از نیازهای عاطفی من پاسخ می‌دهند و به گمانم می‌توانم از پس آن بربیایم. یعنی چی؟ یعنی اینکه هیچ‌موقع احساس نمی‌کردم از پسِ نقاشی بتوانم بربیایم، برای اینکه آن شور آفرینش در نقاشی برایم وجود نداشت. در شعر، موسیقی و سینما احساس می‌کردم همیشه شور آفرینش در من هست و به سمتشان رفتم.

 پس درواقع اگر بخواهیم صحبت شما را جمع‌بندی کنیم، وجه مشترک این دو زمینه -شعر و سینما- این است که در شما یک‌جور شور آفرینش ایجاد می‌کنند؟

بله، یک نوع شور آفرینش و گرمای رهایی. درواقع، به این معنا که وقتی دارم شعر می‌نویسم، جهانی دارم برای خودم می‌سازم که جهانِ غیرقابل تحمل بیرون نیست. سینما و تئاتر هم برای من همین‌طور است. حتما آنهایی که کار نقاشی می‌کنند، برای آنها هم این‌گونه است، ولی برای من در مورد نقاشی چنین نیست.

 «فلامینگوی شماره ١٣»  اولین فیلمی بود که شما در سال ٨٩ بازی کردید. چطور این اتفاق افتاد و چه شد که پا به عرصه بازیگری گذاشتید؟

به درخواست آقای رسول یونان در «فلامینگو» بازی کردم. رسول یونان فیلم‌نامه فیلم را نوشته بود، می‌خواستند آن را بسازند و به من گفت بیا بازی کن و بعد هم اصرار کرد. به دلایلی نمی‌پذیرفتم، چون خیلی دور شده بودم از این فضا. ایشان گفت بیایید بنشینیم و صحبت کنیم و با کارگردان هم صحبت کن شاید نظرت عوض شد. بعد که حرف زدیم، دیدم بد نیست و یک تجربه‌ای می‌کنم و می‌بینم آن فضاها دوباره برایم زنده می‌شود یا نه؛ رفتم و علاقه‌ام باز بیدار شد. اما علاقه جدی من از وقتی شروع شد که آقای رضا کیانیان آمدند و از من خواستند در فیلم «پنج تا پنج» به کارگردانی خانم تارا اوتادی بازی کنم؛ در آنجا تصمیمم برای ادامه راه، جدی شد.

 تا حالا که چهار تجربه سینمایی داشتید، این فیلم‌ها چه ویژگی‌هایی داشتند که شمایی را که در اولین مورد پیشنهاد رسول یونان را به‌سختی پذیرفتید، در این عرصه نگه داشته‌اند؟

شاید مهم‌ترین دلیل ماندگارشدنم در سینما، این است که فضای شعر از هر نظر، یعنی هم فضای بیرونی که الان در شعر وجود دارد و هم فضای شخصی برای خودم که ۴٠ سال در خلوت و تنهایی حین کارکردن تجربه کردم، یک‌جوری تنهایی و انزوا را شدت می‌بخشید و من چون خیلی اهل انزوا نیستم، وقتی وارد سینما شدم، دیدم درست برعکس است، یعنی تیم عظیمی هستند با گرایش‌های مختلف، با افکار مختلف و شخصیت‌های مختلف که قرار است یک کار جمعی انجام دهند که یک برایندی دارد. خوشبختانه چون با کسانی که کار کردم، بیشترشان آدم‌های خوبی بودند، خود این فضا برایم جذاب شد، یعنی یکی از دلایل ماندگارشدنم، جذابیت فضای جمعی سینماست. در وهله بعد، نقش‌آفرینی برای شخصیت‌هایی که من هیچ موقع با آنها زندگی نکردم و قرابتی با آنها نداشتم جالب بود. اینکه در قالب آنها رفتم و احساس آنها را درک کردم، برایم بسیار جذاب بود. مخصوصا در فیلم «احتمال باران اسیدی» که کاراکتری را بازی کردم که هیچ سنخیتی با من ندارد. یک آدم تنها، منزوی، منفردی که هیچ دوست و آشنایی ندارد و بازنشسته است و با هیچ مرد و زنی ارتباط ندارد و نمی‌دانستم چنین کسی چگونه زندگی می‌کند. خیلی برایم جالب بود ببینم این فرد چگونه زندگی می‌کند. خب لازمه‌اش این بود که به این شخصیت و رفتارش فکر کنم. خب این برای من خیلی جذاب بود.

شما خودتان را به معنای کلاسیک بازیگر می‌دانید؟

به معنای کلاسیک خودم را شاعر هم نمی‌دانم. مهم این است که مردم چه برداشتی کنند. مردم که می‌گویم، منظورم اهالی فن هستند. شما می‌دانید که من برای «احتمال باران اسیدی» در جشن منتقدان و نویسندگان سینما کاندیدای بهترین بازیگر سال شدم. خب برایم خیلی جذاب است، اما اگر از من بپرسید که آیا شما خودتان را بازیگر می‌دانید؟ خودم را بازیگر نمی‌دانم چون در چشم‌اندازهایم کسانی را می‌بینم که خیلی بزرگ هستند. بنابراین خودم را نمی‌توانم شاعر هم بدانم، وقتی که حافظ نیز در زبان فارسی شعر گفته. من خودم را با حافظ می‌سنجم، با سعدی؛ به قول شاملو که یک بار خصوصی به من گفته بود که اگر من به اندازه کلیم کاشانی هم بتوانم در تاریخ ادبیات نفوذ داشته باشم، کلاهم را به هوا می‌اندازم. این واقع‌بینی شاملو را نشان می‌داد. وقتی «کابوی نیمه‌شب» را نگاه می‌کنم، بازی داستین هافمن را که حیرت‌انگیز است نگاه می‌کنم، خب خیلی خام‌طبعانه است من بیایم فکر کنم که یک بازیگرم؛ طبیعتا بازیگر هستم، ولی بازیگر مهم‌بودن فرق می‌کند. بازیگر مهم داستین هافمن است.

خودتان را نابازیگر هم نمی‌دانید؟

خودم را نابازیگر نمی‌دانم، خودم را صد درصد بازیگر می‌دانم، اما اگر سؤال این است که خودم را در خلوت خودم هنرمند و بازیگر می‌دانم، باید بگویم نه. چنین چیزی نیست. یعنی من مرتب در حال تراش‌دادن خودم هستم، در حال نقد خودم هستم، من در خلوت خودم وقتی دارم شعر کار می‌کنم، خودم را شاعر هم نمی‌دانم، ولی اگر کسی بیاید و بپرسد که شما شاعر هستید، می‌گویم بله، هستم. اما در لحظه آفرینش به اینکه من شاعرم فکر نمی‌کنم، در خلوت خودم مرتب در حال پوست‌انداختن هستم.

وقتی که شما کار بازیگری را در  ۶٠سالگی شروع کردید، چه چیزی شور و انگیزه تجربه‌ای ناشناخته و نو را برای شما ایجاد کرد؟ نگران نبودید با پاگذاشتن در عرصه‌ای نیازموده، جایگاه تثبیت‌شده‌تان در ادبیات و شعر متزلزل شود؟

من زمینه‌ کار سینمایی داشتم و از بازیگری سینما بی‌اطلاع نبودم. در سال‌های جوانی عضو کانون فیلم ایران بودم. قبلا هم گفتم جایگاهی که این‌قدر متزلزل باشد که با یک بازی خراب شود، همان بهتر که خراب شود. پس معلوم است جایگاهی نبوده. شاملو هم که می‌دانید با ایرج قادری همکاری کرد و سناریوهای خیلی نازلی نوشت. اما هیچ‌کدام از این تجارب به جایگاه شاملو لطمه نزد، برای اینکه جایگاه شاملو، جایگاه مرتفعی بود. اگر جایگاهی این‌قدر متزلزل باشد که با یک تجربه جدید مورد آسیب قرار گیرد، همان بهتر که چنین شود. منظورم این است که خیلی به جایگاه فکر نمی‌کردم، به این فضای جدیدی که جلویم قرار گرفته بود و پرجلوه هم بود، می‌اندیشیدم و کسب تجربه تازه، انگیزه من بود  و معمولا هم در هر کاری می‌روم، همه تلاشم را می‌کنم، نه اینکه الزاما موفق شوم که آن بحث دیگری است؛ تلاش می‌کنم که به بهترین وجه آن کار را انجام دهم. پس جایی برای ترس باقی نمی‌ماند. من یک ترانه هم خواندم و خوشبختانه هم هرگز ندیدم چیز بدی درباره‌اش گفته شود. بعد از آن ده‌ها نفر برایم آهنگ ساختند و دیگر نخواندم، برای اینکه در آن ترانه و آهنگ چیزی بود که دیدم خوب است و حرف من است و باید تجربه‌اش کنم. در بازیگری هم همین‌جور؛ یعنی الان طبیعی است که سناریوهایی به من پیشنهاد می‌شود. الان در کامپیوترم دو، سه تا فیلم‌نامه است ولی به‌راحتی قبول نمی‌کنم، چون قصدم این نیست که بازیگر شوم. من دنبال بازی هستم، خود زندگی هم بازی است، شعر هم بازی است. درواقع بازیگری هم مثل شاعری برای من راهی است، برای بیشتر جذاب‌کردن زندگی. بنابراین خیلی به جایگاه فکر نمی‌کنم. کاری که برایش انگیزه دارم و به آن علاقه دارم، را سعی می‌کنم به‌خوبی انجام دهم، به طوری که نشان داده شد که به‌خوبی هم انجام دادم و کاندیدای بهترین بازیگری جشن انجمن منتقدان سینمایی هم شدم.

در ادامه مسیر هم نگران این نیستید که در سینما در موقعیتی قرار بگیرید که در مقایسه با جایگاهتان در شعر معاصر، موقعیت مطلوبی نباشد؟

این نگرانی را ندارم، بلکه حواسم هست که با وسواس بیشتری کار کنم. مثلا شاملو به خاطر مشکلات عدیده مالی، می‌رفت به‌عنوان شغل فیلم‌نامه‌هایی که شاید چندان مطلوبش نبود هم می‌نوشت، بعدا می‌گفت آن دوران، دوران بردگی من بود، یعنی دیگر نگران نبود چون، مجبور بود این کار را بکند. من چرا نگران باشم؟ باید حواسم را جمع‌تر کنم و کار دقیق‌تری را انجام دهم.

درواقع این‌طور نیست که شما یک وسوسه‌ای داشته باشید برای اینکه ژانر تازه‌ای را تجربه کنید و بعد آن وسوسه، برای شما این نگرانی را ایجاد کند که نکند مسیری که انتخاب کردم درست نباشد؟

هر کسی یک جهان‌بینی‌ای دارد. کسی که اهل تأمل است، اهل هنر است، اهل شعر و ادبیات است، حرفی برای گفتن دارد. به قول نرودا که می‌گفت همه شاعرها یک حرفی دارند که تمام تلاششان را می‌کنند که به یک وجهی آن حرف را بگویند. خب وقتی من تمام تلاشم این باشد که به بهترین وجه درونیات خودم را بیان کنم، فکر می‌کنم همین دقت و وسواس باعث می‌شود که کمتر نگران چیزی باشم و با تلاش، کارم را بکنم. می‌خواهم بگویم قبل از اینکه نگران چیزی باشم، در شروع مراقبت می‌کنم و نگرانم که در انتخاب کار بی‌دقتی نکنم.

این چهار تا تجربه‌ای که داشتید، از نظر خودتان تجارب قابل قبولی بوده‌اند؟

بله، هرکدام به یک دلیل. وقتی که من «فلامینگوی شماره ١٣» را بازی می‌کردم، هنوز تصمیم به بازیگری نداشتم. ورودم یک تجربه‌ای بود برایم و وقتی در آن فیلم مشغول بازی بودم، فیلم‌بردار ما آقای آقاجانی برگشت به من گفت تو بازی‌ات خوب است. پرسیدم چرا؟ گفت خیلی بازی‌ات زیرپوستی است و غلو نداری  و این برایم جالب بود که پس من می‌توانم یک مقدار دقت بیشتری بکنم. با او گفت‌وگو کردم و خواستم بیشتر برایم توضیح بدهد و او هم توضیح داد. خب این یک تجربه‌ای بود که با اینکه تصمیم نداشتم ادامه دهم، اما وقتی وارد فیلم دوم شدم، آن تجربه همراه من بود و حالا می‌خواستم ببینم چیزهای تازه دیگری می‌توانم مثل آن حرف بشنوم. اواخر فیلم «پنج تا پنج» بود که فهمیدم می‌توانم بازیگری کنم و به خودباوری رسیدم و برای همین بود که در فیلم سوم کاندیدا شدم. برای اینکه دقیقا متوجه شده بودم که وزنه بازیگری چیست. امکان دارد فردا در یک فیلم موفق نشوم که بحث دیگری است، اما در فیلم «احتمال باران اسیدی» تمام مدت مشغول تجزیه و تحلیل کاراکتر بودم. خب بعد از مدتی من شدم آن شخصیت در ذهن خودم. بیشترین تجربیاتم را در درک متن فیلم‌نامه، در فیلم سوم به دست آوردم. یعنی با تلاش خودم به دست آوردم و کسی به من چیزی نمی‌گفت. در هر کدام از فیلم‌ها یک دستاوردی داشتم و دستاوردهای هر چهار فیلم، دستاوردهای واحدی نبودند.

اغلب آدم‌ها، وقتی در یک حوزه صاحب سبک و مشهور می‌شوند، کمتر سعی بر تجربه حوزه‌های دیگر دارند. برای شما این‌گونه نبود و شما پس از چهار دهه شاعری، بازیگر شدید. در شعر و شاعری برای شما چه خلأیی وجود داشت که ریسک کردید و در یک حوزه‌ای که زبان و جهان متفاوتی با شعر دارد وارد شدید؟ چه چیزی در شاعری کم بود که بازیگری آن را جبران می‌کرد و شما را ترغیب کرد که بازیگری را تجربه کنید؟

سؤال خوب و دقیقی است. من برای شما چند تا مثال می‌زنم که قضیه برایتان روشن شود. من و آقای دکتر اسماعیل‌پور تابستان دو سال پیش به کنگره جهانی شعر در چین دعوت شدیم. در آنجا همه شاعران مهم جهان که درواقع یک‌جوری نماینده شعر زبان خودشان بودند، حضور داشتند. یکی، دوهفته‌ای آنجا بودیم، شعر خوانده شد، بحث شد، کتاب‌ها چاپ شد، تلویزیون‌ها آمدند مصاحبه‌ها کردند، اما تمام آن اتفاقات، همان‌جا خلاصه شد. درحالی‌که وقتی من یک فیلمی بازی کنم، حتی اگر یک‌دهم این اتفاقات برایش نیفتد، به شکل شگفت‌آوری صدایم به گوش همه می‌رسد. این دوره، دوره‌ای است که دیگر شعر و نقاشی جلوی صحنه نیست. نگاه کنید که شعر مخاطب بیشتری را در جهان امروز جلب می‌کند؛ یا سینما یا موسیقی؟ واقعیت این است که در جهان امروز تئاتر دیگر جلوی صحنه نیست؛ نه اینکه بد است، خیلی از هنرها از تئاتر دارند تغذیه می‌کنند، اما تئاتر بُرد چندانی ندارد. خیلی از هنرها ذاتا دارند از شعر تغذیه می‌کنند. آقای باب دیلن شاعر بوده، آقای لئونارد کوهن شاعر بوده؛ اینها آمدند خواننده شدند تا حرفشان به واسطه موسیقی به گوش جهان برسد. اگر همان شعر را صرفا ادامه می‌دادند، صدایشان به هیچ کجا نمی‌رسید. برای اینکه جلوی صحنه، موسیقی است و سینما. برای منی که مخاطب برایم مهم است و حرفی دارم که می‌خواهم مخاطبم بشنود، طبیعتا سینما که بُرد بیشتری دارد جذاب‌تر است. این به این معنا نیست که شعر بُردی ندارد، این به این معنا نیست که شعر قابلیت و صلاحیت ندارد، بلکه به این معناست که اساسا شعر چنین جوهره‌ای ندارد. شعر متکی به زبان است، باید ترجمه شود به چینی، فرانسه، انگلیسی؛ اما سینما چنین نیازی ندارد، موسیقی چنین نیازی ندارد و بی‌واسطه‌تر هستند.

 خب طبیعتا اگر زمانی که نوجوان بودم و این امکاناتی که الان هست، وجود داشت، حتما از همان موقع می‌رفتم سمت موسیقی و سینما. یک سال‌هایی بود در دهه ۴٠  که احمد شاملو شب‌های شعر گذاشته بود، شب‌های شعر خوشه و جمعیت زیادی را از تمام ایران جذب کرده بود. خب الان دیگر شعر در آن جایگاه نیست. آن زمان هم جایگاه موسیقی و سینما مثل شعر نبود اما امروز این دو (موسیقی و سینما) جایگاه بقیه را گرفته‌اند. بنابراین شما می‌پرسید چه خلأیی وجود داشت، این خلأ در زندگی من نبود، در بی‌قابلیتی شعر نبود، در واقعیت جهان امروز است. به قول پست‌مدرن‌ها، جهان دارد هم‌زمان می‌شود. این هم‌زمانی را شعر پاسخ‌گو  نیست. یعنی چه؟ یعنی شما الان در تلگرام به عنوان یک رسانه دنیای امروز نگاه می‌کنید و در ویدئویی می‌بینید که همسر آقای ترامپ، دست او را پس زده، و جز شما  میلیاردها نفر در سراسر دنیا هم‌زمان این تصویر را دیده‌اند. این هم‌زمانی خاصیت تصویر است. شعر این توانایی را ندارد. سؤال شما بسیار سؤال دقیق، درست و زیبا بود. این عصر، عصر هم‌زمانی است، بنابراین وقتی نیرو و انرژی‌ات را برای بیان درونیاتت می‌گذاری، بهتر است برای چیزی بگذاری که در درون این هم‌زمانی جا داشته باشد.

پس می‌توان از اظهارنظر شما نتیجه گرفت که دوره فراگیری شعر تمام شده است؟

یک‌جوری بله. من در خیلی از کنگره‌های جهانی شعر شرکت داشتم. در فرانسه با آدونیس و خیلی شاعران مطرح دنیا، شب شعر داشتیم در کوچه‌ها. من از برگزارکننده‌ها سؤال کرده بودم که چرا این شعرخوانی را در کوچه‌ها گذاشتید؟ ایده‌ای زیبا، جالب و جذاب بود. ما در کنار اقیانوس، کنار رودخانه‌ها، در خیابان‌ها و… می‌نشستیم و برای عابران شعر می‌خواندیم. مسئول کنگره در پاسخ به من گفت می‌خواهیم مردم را با شعر آشتی دهیم  و من تعجب می‌کردم که یک آدم فرانسوی دارد این حرف را می‌زند، برای اینکه تصورم این بود که مردم لااقل در فرانسه که با شعر قهر نیستند. منتها بعدتر پی بردم که مردم با شعر قهر نیستند منتها شعر دیگر جلوی صحنه نیست. در دنیای امروز شعر، در کنار موسیقی و ترانه شنیده می‌شود. چندی پیش پینک‌فلوید ترانه‌ای خواند برای مهاجران و پناهندگان. خب اگر این یک شعر بود که فقط توی کتاب منتشر می‌شد، چند نفر آن را می‌خواندند؟ اما وقتی با موسیقی همراه شد چند نفر در سراسر جهان آن شعر را شنیدند؟ تأکید می‌کنم اینها به معنی بی‌قابلیتی و بی‌حرمتی شعر نیست و اصلا این فراگیری، جزء وظایف شعر و کارکردهای شعر نیست، جزء کارکردهای موسیقی و سینما است. یکی از عواملی که من بعد از ۶٠ سالگی آمدم و ترانه خواندم که البته ادامه ندادم و بعید است که ادامه هم دهم چون به سمت سینما کشیده شدم، همین نگرش من به مقوله شعر، سینما و موسیقی بود.

حالا که مدتی است بازیگری و سینما برایتان جدی شده، این مشغله تازه بر فعالیت شاعری‌تان سایه نینداخته است؟

این هم سؤال جالبی است. نه، مطلقا. شعر دیگر جزئی از من شده است. شعر در درون آدمی سه دوره طی می‌کند. یک دوره ابتدایی است که هنوز دارد آدم را آزمایش می‌کند. خب این مرحله زود می‌گذرد. یک دوره یافتن زبان و پیچیدگی و… از این مرحله هم بگذری، اگر کارت تداوم پیدا کند و به آن مرحله سوم برسی، دیگر شعر جزئی از تو می‌شود و مثل حرف‌زدن و سایر روزمره‌هایت می‌شود. یعنی من تقریبا هر روز و هر شب شعر می‌گویم. که البته همه آنها خوب نیست. بعضی‌ها را کار می‌کنم و بعضی‌ها را پاره می‌کنم. شعر جزئی از من است، جزئی از تأملات و زندگی من. یعنی شما وقتی یک کلمه را می‌گویید، آن کلمه در ذهن من تبدیل به شعر می‌شود. چند روز قبل با آقای عباس مخبر در شهرک محل سکونتمان قدم می‌زدیم، یک درخت کهن‌سالی بود که از پایینش چند تا جوانه درآمده بود. رو به آقای مخبر گفتم نوه‌گان این درخت را ببینید! دیدن این جوانه‌ها به شکل نوه‌های آن درخت کهن‌سال، از ذهنیت شعری من می‌آید. می‌خواهم بگویم شعر بخشی از نگرش و زندگی من شده است. تلاشی برای شعرگفتن نمی‌کنم؛ اگرچه همیشه نمی‌توان شعر گفت. اما شعر با وجود من ممزوج شده است، برای همین هم امروز دیگر شعر برای من خصوصی‌تر از گذشته است و هیچ علاقه‌ای ندارم که کتابی تازه چاپ کنم. اشعارم را دارم برای خودم جمع می‌کنم و نگه می‌دارم.

 همکاری با آقای علیقلیان «فلامینگوی شماره ١٣» چطور بود؟

اساسا همکاری با آقای علیقلیان مسبب علاقه من به سینما شد. به خاطر شخصیت ایشان. ایشان مهندس هواپیما هستند، علاقه‌شان به شعر و مناعت طبعشان مرا دلبسته سینما کرد. تنها ترسم از ورود به سینما این بود که با یک‌سری آدم‌های ناخوشایند مواجه شوم، ولی خوشبختانه با یک‌سری آدم‌های بسیار خوشایند مواجه شدم و همان‌ها باعث شدند تا من علاقه‌مند به سینما شوم.

 حالا که دیگر چهار تجربه سینمایی در کارنامه خود دارید و با بازیگرانی نظیر گلاب آدینه و رضا کیانیان هم‌بازی شدید و می‌توان گفت سینما برای شما جدی است، خودتان را جزئی از فضای سینمای ایران می‌دانید؟

خودم را جزئی از سینما نمی‌دانم، خودم را هنرجوی سینما می‌دانم، کسی که در حال مطالعه سینماست و علاقه دارد شناخت بیشتری پیدا کند. حداقل دو، سه ماه در میان یک فیلم‌نامه می‌خوانم و معمولا هم فیلم‌نامه‌ها را قبول نکردم، برای اینکه شاید برای کس دیگری خوب باشد، اما برای من خوب نبوده چون چیزی که خیلی در درجه‌اول مهم است، تأملاتی است که در یک اثر هنری جریان دارد. برایم خیلی اهمیت دارد که شخصیت‌پردازی‌ها و فضاسازی‌ها و پیوند کار چگونه است. اگر آن تأملات و تم فیلم مورد قبولم باشد، با کارگردان و نویسنده وارد گفت‌وگو می‌شوم. موقع فیلم دیگر هیچ بحثی با کارگردان ندارم، حتی پشت مانیتور هم نمی‌روم، اما قبل از شروع، اگر از سناریویی خوشم بیاید، خیلی دقیق با کارگردان و نویسنده‌اش گفت‌وگو می‌کنم. می‌توانم بگویم سینما برایم یک مقوله بسیار جدی است مثل شعر.

یعنی شعر و سینما همپای همدیگر؟

بله، یعنی درحال‌حاضر چنین است. امروز که فیلم‌های تاریخ سینما را نگاه می‌کنم، یک‌جور دیگری نگاه می‌کنم نسبت به ١٠ سال پیش. مثلا فیلم «کابوی نیمه‌شب» را بارها دیده بودم، اما الان که نگاه می‌کنم، به ظرایف، دقایق و جزئیاتش نگاه می‌کنم، بیشتر دقت می‌کنم و برایم خیلی جذاب‌تر است. این را هم بگویم که همه کارها را برای رضایت خاطر خودم انجام می‌دهم و اگر به خاطر رضایت خاطر خودم نباشد، به سمت هیچ‌کدام اینها نمی‌روم. یعنی همان‌قدر که در شهرک محل سکونتم، غروب‌ها از تماشای نوری که بر برگ‌ها می‌افتد و این برگ‌ها در نور تکان می‌خورند و برق می‌زنند لذت می‌برم و برایم جلوه زنده‌ای دارند و با آنها احساس پیوند می‌کنم و برایم جذاب و زندگی‌بخش هستند، به همین نسبت هنری را هم دوست دارم که برایم این‌گونه باشد و با من چنین کاری کند. اطمینان خاطرم هم از همین‌جا می‌آید که دنبال جذابیت‌های پنهان در کارها هستم و امیدوارم که در ادامه راه هم، کارها خوب پیش برود.


منبع: عصرایران

رمان «قصه ندیمه» بار دیگر پرفروش‌ترین شد

با پخش اولین قسمت از سریال اقتباسی «قصه ندیمه» در انگلستان، رمان بحث‌برانگیز «مارگارت اتوود» به صدر فهرست پرفروش‌ترین‌های سایت «آمازون» بازگشت.

 رمان ضدآرمانشهری «قصه ندیمه» که «مارگارت اتوود» آن را در سال ۱۹۸۵ نوشته است، با روی کار آمدن «دونالد ترامپ» و سخنان ضدزنش، مورد توجه دوباره قرار گرفته بود. حالا پخش اولین قسمت از سریال اقتباسی این اثر در انگلستان موج جدیدی ایجاد کرده و «قصه ندیمه» را دوباره به پرفروش‌ترین کتاب «آمازون» تبدیل کرده است.

به گزارش ایسنا، «گاردین» نوشت:«قصه ندیمه» درباره آمریکایی است که در آن زن‌ها از داشتن هرگونه قدرت، شغل،‌ مال یا ثروت محروم هستند و حتی در تعیین سرنوشت خود نقشی ندارند. در «قصه ندیمه»،‌ زن‌ها برده‌ها و اموالی در دست مردان هستند. شخصیت اصلی قصه زنی به نام «آفرد» است که باید برای یک مقام بالای دولتی که همسرش نازاست، فرزند بیاورد و بزرگ‌شان کند.

«اتوود» ۷۷ ساله پیش‌تر درباره رمانش گفته بود: «وقتی اولین‌بار بیرون آمد،‌ به نظر دور از ذهن می‌آمد. اما وقتی آن را می‌نوشتم مطمئن بودم چیزی نمی‌گویم که انسان‌ها هرگز یک جایی و در یک زمان دیگری آن را انجام نداده‌ باشند.»

«الیزابت ماس» نقش اصلی سریال «قصه ندیمه» را بازی می‌کند. «جوزف فاینز» هم دیگر بازیگر این مجموعه تلویزیونی ۱۰ قسمتی است.

پیش‌تر انتخاب شدن «ترامپ» به عنوان رئیس‌جمهوری آمریکا و سخنان دیکتاتورمابانه و ضدزن او، موجب استقبال زیاد از این کتاب و دیگر آثار ضدآرمانشهری شده بود. علاوه بر «قصه ندیمه»، طی این دوران رمان‌های «۱۹۸۴» شاهکار «جورج اورول» و «دنیای قشنگ نو» اثر «آلدوس هاکسلی» که درباره حکومت‌های خودکامه که جامعه‌ای را در خفقان فروبرده‌اند، مورد توجه مخاطبان قرار گرفته‌اند.

اخیرا برخی از کلاس‌های ادبیات انگلیسی و گروه‌های کتاب‌خوانی فمینیست، رمان «اتوود» را در لیست مطالعه خود قرار داده‌اند. «اما واتسون» بازیگر فیلم‌های «هری پاتر» هم چندی پیش این اثر را برای باشگاه کتاب‌خوانی خود انتخاب کرد.

«اتوود» مدتی پیش از جو حاکم بر فضای سیاسی آمریکا استفاده کرد و در نامه‌ای که به مرکز «پن» نوشت، ‌درباره خطرهای حکومت‌های دیکتاتوری صحبت کرد و ویدیویی را در این زمینه منتشر کرد. او همچنین اعلام کرده که در پی نوشتن دنباله‌ای بر رمان «قصه ندیمه» است.

«مارگارت اتوود» شاعر، داستان‌نویس و نویسنده هشت کتاب کودک است. او که اکنون یکی از سرشناس‌ترین نویسندگان و منتقدان ادبی کاناداست، جایزه‌های ادبی فراوانی را در کارنامه ادبی خود ثبت کرده است. «اتوود» تاکنون پنج‌بار نامزد دریافت جایزه ادبی «بوکر» شده و یک‌بار در سال ۲۰۰۰ موفق شد برای رمان «آدمکش کور» آن را به دست آورد. او در سال ۱۹۸۵ جایزه ادبی «آرتور سی. ‌کلارک» را از آن خود کرد. جایزه دولتی ادبیات کانادا، جایزه «گیلر» و جایزه «ایمپک دوبلین» از دیگر جایزه‌های ادبی هستند که در کارنامه حرفه‌ای »اتوود» به چشم می‌خورند.

از این نویسنده آثار متعددی منتشر شده که بسیاری از آن‌ها به زبان فارسی نیز ترجمه شده است. رمان‌های «قصه‌ ندیمه»، «عروس فریبکار»، «گریس دیگر»، »آدمکش کور» و «اوریکس و کریک» از جمله آثاری هستند که از او به زبان فارسی ترجمه شده‌اند.


منبع: عصرایران

پاسخ وزارت نفت به جوسازی های صادرات گاز به ترکیه/ ارتباط دادن این پرونده به کرسنت، دروغ پراکنی است

اداره کل روابط عمومی وزارت نفت در پاسخ به مطالبی که برخی رسانه‌های زنجیره‌ای مخالف دولت در خصوص تحویل گاز رایگان به ترکیه به عنوان پرداخت جریمه درج کرده‌اند توضیحاتی را به استحضار مردم شریف می‌رساند.

به گزارش شانا، در اطلاعیه اداره کل روابط عمومی وزارت نفت در پاسخ به جوسازی های رسانه ای درباره صادرات گاز به ترکیه، آمده است: در ابتدا و به صراحت اعلام می‌کنیم آنچه انجام می‌شود در اجرای قرارداد منعقده برای صادرات گاز به ترکیه بوده و امری متعارف برای تسویه حساب بین شرکت ملی گاز ایران و شرکت بوتاش ترکیه و در چارچوب ضوابط بین‌المللی و با احترام به قرارداد موجود است.

اما برخی رسانه‌ها به موازات شبهه افکنی‌های برخی دوستان نزدیک خود در آستانه انتخابات ریاست جمهوری و جوسازی علیه دولت و مدیران وزارت نفت، برای سرپوش گذاشتن برنقش منفی باند خود و دوستانشان در ماجرای کرسنت، به زعم خویش جبهه تازه‌ای گشوده و سعی کرده‌اند موضوع شکایت ترکیه از ایران بر سر نرخ گاز را به پرونده کرسنت ربط دهند.

این باند، بنابر شیوه مألوف، راه شانتاژ، عدم بیان همه حقایق و وارونه جلوه دادن بخش دیگری از واقعیت را برگزیده‌اند تا به ظاهر، نتیجه مطلوب حاصل آید!

واقعیت ماجرا این است که جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۹۹۶ میلادی (۱۳۷۴) قراردادی به منظور فروش گاز با ترکیه منعقد کرد. پس از مدتی ترکیه به قیمت آن روز خرید گاز از ایران اعتراض کرد و مذاکراتی در این باره آغاز شد. اما سرانجام ترکیه در سال ۲۰۰۵ (نیمه دوم سال ۱۳۸۴) به داوری بین المللی شکایت کرد. این شکایت در سال ۲۰۰۹ میلادی یعنی ۱۳۸۷ و در زمان دولت مورد وثوق همین رسانه های مخالف دولت، منجر به صدور حکمی شد که براساس آن، ایران باید قیمت گاز صادراتی خود به ترکیه را ۱۲٫۵ درصد کاهش می داد و مابه التفاوت دریافتی‌های پیش از آن را که رقمی حدود یک میلیارد دلار می شد به ترکیه بازپرداخت می‌کرد. که البته این رقم توسط دولت گذشته پرداخت شد و این باند رسانه‌ای و سایر مدعیان امروزی هم آن موقع هیچ سروصدایی راه نیانداختند.

ما معتقدیم دولت گذشته در این باره مرتکب خطایی نشده و شکایت ترکیه، رأی دادگاه و رفتار دولت وقت ایران در عرف قراردادهای تجاری یک رویداد عادی و معمولی بوده و دلیلی هم برای سروصدا وجود نداشته است؛ آنچه غیرعادی به نظر می‌آید رفتار فعلی این آقایان و جوسازی‌های امروزشان علیه وزارت نفت است!

ترکیه در سال ۲۰۱۲ (۱۳۹۱) دوباره به قیمت گاز و نیز کمیت و کیفیت گاز صادراتی ایران به این کشور اعتراض کرد. درخواست و ادعای ترکیه ۲۵ درصد اعمال جریمه برای اشکال در کیفیت و کمیت گاز تحویلی و ۳۷٫۵ درصد کاهش قیمت به علت گران بودن قیمت گاز صادراتی ایران نسبت به قیمت‌های خرید گاز از دیگر کشورها توسط ترکیه بود. در مجموع ترکیه متقاضی کاهش ۶۲٫۵ درصد در قیمت گاز صادراتی ایران به این کشور شده بود.

با طرح موضوع در داوری و دفاعیات شرکت ملی گاز ایران، داوری درخواست ترکیه برای جریمه ایران (به میزان ۲۵ درصد) را به طور کامل رد کرد و در مورد کاهش قیمت نیز تنها با ۱۳٫۳ درصد کاهش موافقت کرد (در برابر درخواست ۳۷٫۵ درصدی طرف ترکیه). زمان اجرایی شدن این حکم نیز ۹ ماه بعد از درخواست ترکیه تعیین شد و به همین دلیل ایران معادل مبالغی که از ترکیه در ازای صادرات گاز، اضافه بر رقم قیمت جدید دریافت کرده بود به این کشور بدهکار شد.

لازم به یادآوری است که در فاصله زمانی اعمال کاهش قیمت جدید در قرارداد با ترکیه یعنی مارس ۲۰۱۲، تا زمان صدور حکم داوری یعنی تاریخ نوامبر ۲۰۱۶، شرکت ملی گاز ایران مبالغی را نقداً دریافت کرده بود که با اعمال حکم کاهش قیمت، معادل ۱۳٫۳ درصد این مبلغ را به ترکیه بدهکار می‌شد. در نتیجه برای تسویه این بدهی در ازای گازی که از تاریخ اجرای حکم به ترکیه صادر شده تا پایان تسویه حساب، وجه بدهی از صورتحساب کسر خواهد شد. لذا بار دیگر تصریح می‌شود مبلغی به عنوان جریمه در کار نبوده و این موضوع، روال متعارف این نوع قراردادهای تجاری است که طرفین در آن می‌توانند تقاضای تجدیدنظر و اصلاح قیمت‌ها را بدهند.

همچنین برخلاف ادعای این باند رسانه ای در شکایت و ادعاهای ترکیه هیچ اشاره‌ای به موضوع قیمت فروش گاز به کرسنت نشده صرفاً قیمت ارزانتر گازهای صادراتی به ترکیه از سوی سایر کشورها از جمله روسیه مورد استناد قرار گرفته است. لذا این دو موضوع هیچ ارتباطی به هم نداشته و مصداق آسمان و ریسمان بافتن است.

نکته قابل توجه در گزارش رسانه‌های زنجیره‌ای، تلاش در جهت مرتبط ساختن ماجرای بدهکاری گازی ایران به ترکیه به پرونده کرسنت است که قاطعانه اعلام می‌دارد کوچکترین اشاره و ارتباطی بین این موضوع و پرونده کرسنت در داوری مطرح نشده و اینگونه ادعاها صرفا دروغ پراکنی‌های است که البته در قاموس برخی آقایان، نه تنها زشت نیست بلکه امری مقبول تلقی می‌شود.

چنانکه در سطور قبل بیان شد، مبنای صدور حکم دیوان برای کاهش ۱۳درصد قیمت گاز صادراتی ایران به ترکیه، سطح قیمتی گاز صادراتی روسیه و جمهوری آذربایجان به ترکیه است. باز هم تکرار می‌کنیم که اصلاح مبنای قیمت تجاری گاز نیز امری رایج در میان کشورهای مختلف است و تغییر قیمت گاز صادراتی ایران به ترکیه نیز از این قاعده مستثنی نیست. بنابراین القای مطالب نادرست مانند “صدور گاز مجانی” ، “جریمه” و “مرتبط ساختن ماجرا با کرسنت” با هیچ منطق اخلاقی و حرفه‌ای سازگاری ندارد. گزارش نویسان این رسانه ها در واقع قصد بهره‌برداری از این ماجرا برای پرداختن دوباره به کرسنت را دارند و در گزارشهای خود نیز به اظهارات آقای علیرضا زاکانی استناد کرده اند، همان کسی که چند هفته پیش به دلیل طرح مطالب کذب و نادرست در ماجرای کرسنت از سوی دادگاه به یک سال حبس محکوم شد!

در ضمن باید خدمت برخی از این دوستان که به دلیل فقر آگاهی تصور می‌کنند هر شکایتی در دادگاه لاهه مطرح می‌‌شود، باید متذکر شویم که چنین نیست کما اینکه شکایت ترکیه در اتاق بازرگانی بین‌‌المللی مطرح شد و حتما آقایان می‌دانند که این اتاق ارتباطی به لاهه ندارد!

وزارت نفت درباره کرسنت و نقش پشت پرده برخی از همین مدعیان حرف های بسیاری دارد که تاکنون به دلیل مفتوح بودن پرونده در مرجع داوری بین‌المللی و تاکید شورای عالی امنیت ملی مبنی بر رسانه ای نکردن موضوع، صرفاً برای حفظ منافع ملی، یعنی همان مفهوم ارزشمندی که برخی دوستان با آن بیگانه اند، تا تعیین تکلیف نهایی پرونده سکوت اختیار کرده است، اما گویا این سکوت، این جماعت را دچار توهم کرده که مستظهر به باندهای زور و قدرت همچنان می توانند به دروغ پراکنی ادامه دهند. اتفاقاً پرسش ما این است که دولت محترم گذشته که در موضوع شکایت گازی ترکیه، راه داوری بین‌‌ا‌لمللی را پیش گرفت چرا در ماجرای کرسنت این ‌کار را نکرد و به جای ارجاع تقاضای افزایش قیمت گاز در این قرارداد که فرآیند طرح آن در داوری بین‌المللی در دولت اصلاحات آغاز شده بود، تسلیم مشاوره‌های برخی از همین افراد مشکوک یا ناآگاه شد و کار را به جایی رساند که گرهی به یک معضل تبدیل شود؟!


منبع: عصرایران

روحانی ۱۲ مرداد تنفیذ می‌شود

روحانی ۱۲ مرداد تنفیذ می‌شودمراسم تنفیذ دوازدهمین رئیس‌ جمهوری اسلامی ایران روز پنجشنبه (۱۲ مردادماه) برگزار می‌شود.

به گزارش ایسنا، مراسم تنفیذ حجت الاسلام و المسلمین حسن روحانی توسط حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر انقلاب ۱۲ مردادماه در حسینیه امام خمینی (ره) و با حضور سران قوا و جمعی از مقامات لشکری و کشوری برگزار می‌شود.

همچنین مراسم تحلیف حکم رئیس‌جمهوری در مجلس شورای اسلامی نیز در روز پانزدهم مرداد برگزار خواهد شد.


منبع: عصرایران

اس ام اس رحلت امام خمینی (ره) (۲)

می سوخت چو شمع تا سحر در شب مرگ

بشکفت گل از گل رخش در تب مرگ
آرامتر از همیشه با یاد خدا
گل خنده زد و نهاد لب بر لب مرگ

_________________________________

هر دل شد حجله ای برای غم تو
هر دیده چو دجله است در ماتم تو
از یاد نرفته ای که دلها با توست
دل نیست مگر دلی که شد همدم تو

 _________________________________

دل به عشق اش داده ام دلداده ام
بَهراین دل، دل فکاری گریه کن
می رسد خرداد و داد از یاد ِاو
کی توانم بردباری، گریه کن

_________________________________

افسوس که نو بهار آخر گردید
آن باغ پر از شکوفه پر پر گردید
اندوه ، اندوه از فراق آن گل
کز بوی خوشش جهان معطر گردید

 _________________________________

دنیا به عزای تو یتیمانه گریست
هر مرد و زن و عاقل و دیوانه گریست
من کودک معصوم یتیمی دیدم
آنروز چه مظلوم و غریبانه گریست

_________________________________

تصویر تو را چو خاک در قاب گرفت
آئینه شکست و گریه بر آب گرفت
ای هم نفسم نماز آیات بخوان!
خورشید به گل نشست و مهتاب گرفت

_________________________________

تنها نه دل و سینه و سر میسوزد
خورشید و ستاره و قمر می سوزد
هر شب که به گلزار تو آیم بینم
از داغ تو لاله تا سحر می سوزد

_________________________________

هر کجا پا بنهی حسن وی آنجا پیداست
هرکجا سر بنهی سجده‏گه آن زیباست
همه سرگشته آن زلف چلیپای ویند
در غم هجر رُخش، این همه شور و غوغاست

_________________________________

گریه کن ابربهاری گریه کن
بامن از این سوگواری گریه کن
دل ندارد طاقت هجران او
بادل من خود به یاری گریه کن

_________________________________

تو بودی مظهری از استقامت
کلامت ثابت و بود با صلابت
تو رفتی با دلی آرام به باقی
پیامت ماند ولی جای تو خالی

_________________________________

بنویس از غم آیینه و گل
بنویس از سپر سینه و گل
بنویس عشق دگرگون شده است
چهره آیینه گلگون شده است
بنویس از غم هجران بنویس
باز از داغ جماران بنویس

_________________________________

ذرّات وجود، عاشق روی وی‏اند
با فطرت خویشتن، ثناجوی وی‏اند
ناخواسته و خواسته دلها همگی
هر جا که نظر کنند، در سوی وی‏اند

_________________________________

درفراق چهرۀ مـولای خویش
نایدازمن هیچ کاری گریه کن
چون دهم شرح غم اش را با کسی
تا همیشه، سوگواری گریه کن

_________________________________

بر دل من چو می نهی داغ فراق خود چه غم
هر چه نهی بنه که من سر با رضات می نهم
خون جگر چه می شود، کاسه به کاسه سر به سر
از سر مژه می چکد ، قطره به قطره نم به نم

_________________________________

زخمی‏ که‏ به ‏قلب‏ شیشه‏ هامان‏ جاری‏ است
در خونرگ سبز ریشه ‏هامان جاری است
با حنجره بریده هم می‏خوانیم
فریاد تو در همیشه ‏هامان جاری است

_________________________________

با رفتن تو ترانه بی‏مفهوم است
منظومه عاشقانه بی‏مفهوم است
باید که چو ابر روز و شب گریه کنیم
لبخند در این زمانه بی‏مفهوم است

_________________________________

بغض به سینه می رود پهنه به پهنه لب به لب
اشک زدیده می رود چشمه به چشمه، یم به یم
همچو هزار در غمت شاخه به شاخه، گل به گل
ناله زدل برآورم سینه به سینه، دم به دم
بر سر زلف عقده با حوصله شان می کشم
حلقه به حلقه مو به مو، طره به طره خم به خم
رحلت جانسوز امام خمینی(ره) تسلیت باد

_________________________________

گل رفت و شمیم خوشش اینجاست هنوز
بلبل به هوای گل چه شیداست هنوز
رفتی ز جهان اگر چه ای روح خدا
لیکن علم مهر تو بر پاست هنوز
رحلت جانسوز امام خمینی(ره) تسلیت باد


منبع: عصرایران

تولد یک جزیره در برابر چشمان ملوانان (+عکس)

رکنا – آیا تا به حال شاهد تولد یک جزیره بوده اید؟ اگر نه پای ماجرای شنیدنی این قایقرانان بنشینید.

ما ممکن است به چشم خود نبینیم، اما زمین در حال تغییر مستمر بوده و بقدری کند است که به چشم نمی‌آید اما هر از گاهی این تغییرات بسرعت انجام می‌شوند که آن موقع است انسان از این همه شگفتی انگشت حیرت به دهان می برد. ماجرا از این قرار است که خدمه یک قایق «میکن» دراقیانوس آرام جنوبی متوجه تغییر رنگ عجیب آب شدند، آنها جلوتر رفتند تا آن را بررسی کنند، اما زمانی که متوجه علت این تغییر رنگ شدند دیگر تقریبا خیلی دیر شده بود تا خود را نجات دهند.

آنها مشغول قایق‌رانی بودند که سایه غیرعادی را در آب می بینند، وقتی نزدیک شدند تصور کردند به تپه‌ای ماسه ای رسیده‌اند اما آن کاملا چیز دیگری بود، مقدار زیادی سنگ‌های خارا در سطح آب شناور بودند که در یک نگاه شبیه ساحل بود.آنها تصمیم گرفتند نزدیک‌تر بروند و مسیر قایق را تغییر دادند.

خدمه قایق که می خواستند از میان آن عبور کنند، پشت سر خود خطی در میان سنگ برجای گذاشتند و متعجب بودند چه چیزی این انبوه سنگ را به وجود آورده ، هرچه هم جلوتر می‌رفتند میدان سنگی بزرگتر می‌شد و آنها نگران تر بنابر این سرعت خود را زیاد کردند تا وقتی که خوب دور شدند و ناگهان صدای غرشی توجه آنها را به خود جلب کرد، به عقب نگاه کردند و دیدند آب می‌جوشد.

سرچشمه این سنگ‌های خارا آتش‌فشان زیرآبی بود که در آن زمان فوران کرده بود،پس لنگر انداختند تا این رویداد عظیم را با چشم خود از نزدیک ببینند، دود انبوهی آسمان را پر کرده بود و زمانی که هوا صاف شد متوجه چیز عجیبی در سطح آب شدند،بله آن خشکی بود!

آنها باور نمی‌کردند که شاهد تولد یک جزیره جدید بوده اند بنابر این به قدری نزدیک‌تر شدند تا مطمئن شوند خطای دید نبوده است و متوجه شدند که رویداد عجیبی که با چشمان خود دیدند یک رویا نبوده، البته ناگفته نماند که آنها خیلی شانس آورده بودند! نه تنها شاهد یک صحنه عجیب بودند…بلکه توانسته بودند جان خود را هم نجات بدهند.


منبع: عصرایران

جفت پوچ منصوریان

آی اسپورت: شاید نوشتن در این روزها در مورد شکست سنگین استقلال و عملکرد کادر فنی این تیم کار خیلی سختی نباشد ولی در این باکس می‌خواهیم از یک منظر دیگر به این مسئله بپردازیم. آیا منصوریانی که در لیگ بعنوان یک مربی نوگرا مطرح شد و با یک سبک بازی خاص، نظر مخاطبین فوتبال را به سمت خود جلب نمود همانی است که در دو بازی رفت و برگشت در مقابل اولین حریف پرقدرتش در آسیا دیدیم؟!

استقلال در لیگ برتر سال جاری تا قبل از دربی رفت کاملا به شکل کلاف سردرگم بازی می کرد و هیچ نشانی از تفکر در بازی این تیم مشاهده نمی شد. اما ترس از برانکو و بازی هجومی یارانش، منصوریان را بر این داشت تا با یک بازی بسته دفاعی و به اصطلاح پارک اتوبوس در جلو دروازه خودی، بتواند با کسب یک تساوی باارزش ادامه حضور خود روی نیمکت استقلال را بیمه کند. اما قصه از همین جا آغاز شد و منصوریان با تأسی از شیوه بازی در دربی، در سایر دیدارها نیز از همین تفکر مبتنی بر دفاع و تمرکز روی تک موقعیت‌ها استفاده نمود. به طوری که در ادامه لیگ با اصرار بر این سبک بازی، توانست این تفکر را تا حدی در تیم جوان خود جا بیاندازد. برای هواداران فوتبال کمی عجیب بود که استقلال چگونه با کمترین خلق موقعیت گل به این امتیازات دست می‌یابد!

قطار لیگ به ایستگاه دربی برگشت رسید. درست در روزهایی که پرسپولیس برانکو خیلی روان‌تر از دور رفت به دروازه حریفان یورش می برد و به گل می رسید. اما منصوریان باز با همان سیستم دربی رفت ولی خیلی جاافتاده‌تر داخل تیم، توانست از معدود فرصتهای بدست آمده نهایت استفاده را ببرد و یک پیروزی شیرین بدست بیاورد. اینجا بود که منصوریان شد آقای مربیان. شد جزو گزینه های برترین مربیان فصل. ولی همچنان همه متحیر نحوه نتیجه گیری این تیم بودند و خیلی‌ها، شانس را در این نتیجه گیری دخیل می‌دانستند.

در ادامه، حضور استقلال در آسیا همراه شد با هم‌گروهی با تیم‌هایی که در حد و اندازه تیمهای پایین جدول لیگ برتر خودمان بودند. روند موفقیت منصوریان تا پایان مرحله گروهی ادامه داشت. هر چند در رویارویی با تنها تیم نسبتا خوب گروه نتیجه‌ای بهتر از یک شکست و یک تساوی برای استقلال بدست نیامد.

در مرحله یک شانزدهم نهایی، زمان رویارویی با یک حریف قدرتمند فرا رسید. تیمی که مربی‌اش ترس از شکست دربی نداشت و صرفا به صعود به مرحله بعد رقابت‌ها می اندیشید. در بازی رفت استقلال باز با همان ترکیب بسته دفاعی پا به میدان گذاشت و تنها استراتژی منصوریان برای رسیدن به دروازه العین، ارسال‌های خسروحیدری به نظر می‌رسید. در نهایت در این دیدار، با یک پنالتی بادآورده به پیروزی رسید و چشم به بازی برگشت داشت. در دیدار برگشت، با گذشت دقایق ابتدایی بازی مشخص شد که استقلال فقط برای کسب نتیجه مساوی بدون گل به میدان آمده و بدون هیچ تفکری در کنترل بازی صرفا به تجمع جلوی دروازه خودی می‌پردازد که در نهایت در این دیدار تکرار نتیجه دربی سال ۵۲، برای آبی پوشان پایتخت رقم خود و پایان فصل استقلال همراه شد با حذف تلخ و تراژدیک از آسیا.

می‌توان گفت دیدار با العین تقریبا همه نقاط ضعف بازی استقلال را در این فصل نمایان کرد که چگونه این تیم صرفا با تجمع زیاد نفرات در جلو دروازه خودی و حضور همه جانبه آنان در نزدیکی محوطه جریمه خودی بیشتر دیدارهای حساس فصل را پشت سرگذاشته و برنامه و تفکر دفاعی خیلی خاصی در بازیهای این تیم مشاهده نشد.

با وجود ضعف در خیلی از دیدارها و چشم نواز بازی نکردن آبی های پایتخت، منصوریان در جایگاهی متفاوت‌تر از خیلی از مربیان قبلی باشگاه قرار می‌گیرد. استفاده از یک سبک و سیستم دفاعی برای بازی یکی از دو تیم پرقدرت پایتخت، مبیّن روحیه مبارزه جویی و نوگرایی منصوریان است. با توجه به نفرات جوان تیم استقلال، منصوریان کار سختی در پیش داشت که با اتخاذ این سبک از بازی توانست جایگاه دومی لیگ را برای این تیم به ارمغان بیاورد. داش علی استقلالی‌ها نباید تنها به واژه نوگرایی، علم گرایی و … تکیه کند که می‌بایست با مطالعه روی مباحث علمی و استفاده از تجربیات و دانش مربیان سرشناس دنیا به راه خود در این مسیر ادامه دهد و دست از این رفتارها و واکنش‌هایی که بیشتر جنبه جذب مخاطب و جلب توجه دارد، برداشته و به جای سوت زدن‌های آنچنانی و بغل کردن بازیکنان در کناره‌های زمین به بررسی نقاط ضعف خود پرداخته تا با برطرف کردن آنها آینده‌ای بهتر از این برای خود بسازد. تا منتقدینش، دیگر به بخت و اقبال بلند او در نتیجه‌گیری‌هایش نپردازند.


منبع: برترینها

دیگران درباره من چگونه فکر می‌کنند؟

یک کارشناس ارشد روان شناس عمومی و مشاور کودک و خانواده در پاسخ به این سوال که دیگران درباره من چگونه فکر می‌کنند، توضیحاتی را ارائه داد.

 

 همه ما روزانه با افراد زیادی در تعامل و ارتباط هستیم. با توجه به اینکه انسان موجودی اجتماعی محسوب می‌شود بنابراین بسیاری از ما تمایل داریم که بدانیم دیگران چه تصوری نسبت به ما دارند. برای یافتن پاسخ این پرسش استفاده از آزمون‌های روانشناسی کمک کننده است. در این مطلب ما به شرح و تفسیر آزمون شخصیت دکتر فیل می‌پردازیم.

تست روانشناسی: دیگران درباره من چگونه فکر می‌کنند؟ 

آزمون: من از نگاه دیگران چه شخصیتی دارم

۱ – در چه زمانی از روز بهترین و آرام‌ترین احساس را دارید؟

الف_ صبح
ب_ عصر و غروب
ج_ شب

۲ – معمولاً چگونه راه می‌روید؟

الف_ نسبتاً سریع، با قدم‌های بلند
ب_ نسبتاً سریع، با قدمهای کوتاه، ولی تند و پشت سر هم
ج_ آهسته تر، با سری صاف روبرو
د_ آهسته و سربه زیر
ه_ خیلی آهسته

۳ – هنگام صحبت کردن با دیگران

الف_ می‌ایستید و دست به سینه حرف می‌زنید.
ب_ دست‌ها را در هم قلاب می‌کنید.
ج_ یک یا هر دو دست را در پهلو می‌گذارید.
د _ دست به شخصی که با او صحبت می‌کنید، می‌زنید.
ه_ با گوش خود بازی می‌کنید، به چانه تان دست می‌زنید یا موهایتان را صاف میکنید

۴ – وقتی آرام هستید، چگونه می‌نشینید؟

الف_ زانو‌ها خم و پا‌ها تقریباً کنار هم
ب_ چهارزانو
ج_ پای صاف و دراز به بیرون
د_ یک پا زیر دیگری خم

۵ – وقتی چیزی واقعاً برای شما جالب است، چگونه واکنش نشان می‌دهید؟

الف_ خنده‌ای بلند که نشان دهد چقدر موضوع جالب بوده
ب_ خنده، اما نه بلند
ج_ با پوزخند کوچک
د_لبخند بزرگ (خنده با دهان بسته)
ه_ لبخند کوچک

۶ – هنگام ورود به یک میهمانی و یا یک جمع

الف_ با صدای بلند سلام و حرکتی که همه متوجه شما شوند، وارد می‌شوید
ب_ با صدای آرامتر سلام می‌کنید و سریع به دنبال شخصی که می‌شناسید، می‌گردید
ج_ در حد امکان آرام وارد می‌شوید، سعی می‌کنید به نظر سایرین نیایید

۷ – سخت مشغول کاری هستید، بر آن تمرکز دارید، اما ناگهان دلیلی یا شخصی آن را قطع می‌کند.

الف_ از وقفه ایجاد شده راضی هستید و از آن استقبال می‌کنید
ب_ به سختی ناراحت می‌شوید
ج_ حالتی بینابین این ۲ حالت ایجاد می‌شود

۸ – کدامیک از مجموعه رنگ‌های زیر را بیشتر دوست دارید؟

الف_ قرمز یا نارنجی
ب_ سیاه
ج_ زرد یا آبی کمرنگ
د_ سبز
ه_ آبی تیره یا ارغوانی
و_ سفید
ز_ قهوه ای، خاکستری، بنفش

۹ – وقتی در رختخواب هستید (در شب) در آخرین لحظات پیش از خواب، در چه حالتی دراز می‌کشید؟

الف_ به پشت
ب_ روی شکم (دَمَر)
ج_ به پهلو و کمی خم و دایره‌ای
د_ سر بر روی یک دست
ه_ سر زیر پتو یا ملافه

۱۰ – آیا شما غالباً خواب می‌بینید که:

الف_ از جایی می‌افتید
ب_ مشغول جنگ و دعوا هستید
ج_ به دنبال کسی یا چیزی هستید
د_ پرواز می‌کنید یا در آب غوطه ورید
ه_ اصلاً خواب نمی‌بینید
و_ معمولاً خواب‌های خوش می‌بینید

امتیازات

سؤال اول: الف (۲ امتیاز)، ب (۴ امتیاز)، ج (۶ امتیاز)

سؤال دوم: الف (۶ امتیاز)، ب (۴ امتیاز)، ج (۷ امتیاز)، د (۲ امتیاز)، ه (۱ امتیاز)

سؤال سوم: الف (۴ امتیاز)، ب (۲ امتیاز)، ج (۵ امتیاز)، د (۷ امتیاز)، ه (۶ امتیاز)

سؤال چهارم: الف (۴ امتیاز)، ب (۶ امتیاز)، ج (۲ امتیاز)، د (۱ امتیاز)

سؤال پنجم: الف (۶ امتیاز)، ب (۴ امتیاز)، ج (۳ امتیاز)، د (۵ امتیاز)، ه (۲ ا. متیاز)

سؤال ششم: الف (۶ امتیاز)، ب (۴ امتیاز)، ج (۲ امتیاز)

سؤال هفتم: الف (۶ امتیاز)، ب (۲ امتیاز)، ج (۴ امتیاز)

سؤال هشتم: الف (۶ امتیاز)، ب (۷ امتیاز)، ج (۵ امتیاز)، د (۴ امتیاز)، ه (۳ امتیاز) و (۲ امتیاز)، ز (۱ امتیاز)

سؤال نهم: الف (۷ امتیاز)، ب (۶ امتیاز)، ج (۴ امتیاز)، د. (۲ امتیاز)، ه (۱ امتیاز)

سؤال دهم: الف (۴ امتیاز)، ب (۲ امتیاز)، ج (۳ امتیاز)، د (۵ امتیاز)، ه (۶ امتیاز)، و (۱ امتیاز)

امتیازهایتان را جمع کنید. عدد به دست آمده را با جدول زیر مقایسه کنید و شخصیت خودتان را بشناسید.

نتیجه گیری

اگر امتیاز شما بالای ۶۰ است: دیگران در ارتباط و رفتار با شما شدیداً مراقب و هوشیار هستند آن‌ها شما را مغرور، خودمحور و بی نهایت سلطه جو می‌دانند، گرچه شما را تحسین می‌کنند و به ظاهر می‌گویند «کاش من جای تو بودم!»، اما معمولاً به شما اعتماد ندارند و نسبت به ایجاد رابطه‌ای عمیق و دوستانه با شما بی‌میل و فراری هستند.

اگر از ۵۱ تا ۶۰ امتیاز دارید: بدانید دوستانتان، شما را تحریک پذیر می‌دانند، بدون فکر عمل می‌کنید و سریع از موضوعات ناخوشایند برآشفته می‌شوید، علاقه‌مند به رهبری جمع و تصمیم گیریهای سریع دارید (هرچند اغلب درست از کار درنمی آیند) دیگران شما را جسور و اهل مخاطره می‌دانند. کسی که همه چیز را تجربه و امتحان می‌کند، از ماجراجویی لذت می‌برد و در مجموع آن‌ها به دلیل ایجاد شرایط و بستر هیجانات توسط شما، از همراهی‌تان لذت می‌برند.

اگر از ۴۱ تا ۵۰ امتیاز به دست آوردید: به خود امیدوار باشید، دیگران شما را بانشاط، سرزنده، سرگرم کننده، جالب و جذاب می‌بینند.

شما دائماً مرکز توجه جمع هستید و از تعادل رفتاری خوبی بهره‌مند هستید. فردی مهربان، ملاحظه کار و فهمیده به نظر می‌رسید. قادر هستید به موقع باعث شادی و خوشی دوستانتان شوید و اسباب خنده آن‌ها را فراهم کنید و در همان شرایط و در صورت لزوم بهترین کمک برای اعضای گروه هستید.

اگر ۳۱ تا ۴۰ امتیاز نصیب شما شد: بدانید در نظر سایرین معقول، هوشیار، دقیق، ملاحظه کار و اهل عمل هستید. همه می‌دانند شما باهوش و با استعداد هستید، اما مهمتر از همه فروتن و متواضع هستید. به سرعت و سادگی با دیگران باب دوستی را باز نمی‌کنید. اما اگر با کسی دوست شوید صادق، باوفا و وظیفه شناس هستید. اما انتظار بازگشت این صداقت و صمیمیت از طرف دوستانتان را دارید گرچه سخت دوست می‌شوید، اما سخت‌تر دوستی‌ها را ر‌ها می‌کنید.

از ۲۱ تا ۳۰ امتیاز: در نظر سایرین فردی زحمت کش هستید، اما متأسفانه گاهی اوقات ایرادگیر هستید. شما بسیار محتاط و بی نهایت ملاحظه کار به نظر می‌رسید. انسانی زحمتکش که در کمال آرامش و با صرف زمان زیاد در جمع بار دیگران را به دوش می‌کشد و بدون فکر و براساس تحریک لحظه‌ای و آنی هرگز نظر نمی‌دهد. دیگران می‌دانند شما همیشه تمام جوانب کار‌ها را می‌سنجید و سپس تصمیم می‌گیرید؛ و اگر کمتر از ۲۱ امتیاز داشتید: دیگران شما را خجالتی، عصبی و آدمی شکاک می‌دانند شخصی که همیشه سایرین برایش تصمیم می‌گیرند و از او مراقبت می‌کنند. کسی که اصلاً تمایل به درگیرشدن در کارهای گروهی و ارتباط با افراد دیگر را ندارد.

مرجان پلویی کارشناس ارشد روان شناسی عمومی و مشاور کودک و خانواده توجه به این نکته را حائز اهمیت دانست که هیچ کدام از تست یا ابزارهای روانشناسی به تنهایی و بدون شرح حال و مصاحبه بالینی مورد قبول نیستند.


منبع: برترینها

هر آنچه که باید قبل از تماشای فصل جدید «خانه پوشالی» بدانید

: بسیار مشکل است که با دنیای واقعی سیاست امروزی هماهنگ شد و این موضوع در مورد سریال «خانه ی پوشالی» (House of Cards) ساخته ی کمپانی نت فلیکس نیز صدق می کند که فصل پنجم آن از سه شنبه ۹ خرداد پخش خواهد شد. در این فصل تعداد زیادی بازیگر جدید وجود دارد و درگیری های زیادی بین فرانک و کلر آندروود درخواهد گرفت و رفتارهای وحشتناک زیادی از داگ استمپر خواهید دید. البته باز هم باید شاهد سوء استفاده های فرانک از هر شخصیتی که با وی در ارتباط است نیز باشیم.

اما موضوع این است که اگر این سریال را دنبال نکرده باشید و می خواهید از این فصل جدید تماشای آن را شروع کنید و البته زمان کافی برای تماشای همه ی فصل های قبلی را ندارید باید بدانید که برخی اتفاقات قسمت های قبلی برای فهمیدن داستان در فصل پنجم ضروری خواهند بود. در ادامه ی این مطلب قصد داریم شما را با اتفاقات مهمی که در فصل های قبلی این سریال افتاده و پیش از شروع تماشای فصل پنجم باید بدانید آشنا کنیم. اگر شما نیز می خواهید فصل پنجم این سریال مهیج و پرطرفدار را تماشا کنید با ادامه ی این مطلب همراه باشید.

فصل اول

هر آنچه که باید قبل از تماشای فصل پنجم سریال «خانه پوشالی» بدانید

در فصل اول ما به شخصیت فرانک آندروود (با بازی کوین اسپیسی) آشنا می شویم. در اولین صحنه ی حضور او در این سریال وی با تماشا کردن به دوربین و صحبت کردن شخصیت خود را به بیننده می شناساند. همچنین وی در اولین قسمت سگ یکی از همسایگان را می کشد. فرانک یک عضو کنگره ایالات متحده و نماینده ی کارولینای جنوبی و یکی از اشخاص بانفوذ حزب دموکرات است. اما وی تشنه ی قدرت بیشتر است و برای رسیدن به قدرت بیشتر دست به هر کاری حتی قتل نیز می زند.

هر آنچه که باید قبل از تماشای فصل پنجم سریال «خانه پوشالی» بدانید

در تمام فصل اول سریال می بینیم که وی با یک روزنامه نگار به نام زوی بارنز رابطه ی نامشروع داشته و اطلاعاتی در اختیار وی قرار می دهد و زوی نیز منبع اطلاعات خود را به همکارانش نمی گوید. فرانک و زوی رابطه ی بسیار عجیب و غریبی دارند.

هر آنچه که باید قبل از تماشای فصل پنجم سریال «خانه پوشالی» بدانید

کلر آندروود، همسر فرانک، نیز بعد از اطلاع از رابطه ی نامشروع همسرش در صدد انتقام برمی آید و با یک عکاس وارد رابطه می شود اما ازدواج خود با فرانک را به هم نمی زند.

هر آنچه که باید قبل از تماشای فصل پنجم سریال «خانه پوشالی» بدانید

داگ استمپر که مشاور اصلی فرانک و دست راست وی به شمار می آید و بعد از مدت ها اعتیاد خود به الکل را ترک کرده است به یک دختر به نام راشل پوسنر علاقمند می شود. راشل پوسنر نیز دختری است که با یک عضو بانفوذ کنگره به نام پیتر روسو رابطه داشته و فرانک آندروود از این موضوع مطلع می شود.

هر آنچه که باید قبل از تماشای فصل پنجم سریال «خانه پوشالی» بدانید

فرانک بعد از باخبر شدن از روابط نامشروع پیتر روسو و زیاده روی های وی در نوشیدن مشروبات الکلی از او باج می خواهد. در واقع فرانک قصد دارد از روسو برای رسیدن به مقام معاونت رییس جمهور استفاده کند.

هر آنچه که باید قبل از تماشای فصل پنجم سریال «خانه پوشالی» بدانید

بعد از این که روسو تصمیم می گیرد نقشه های فرانک را برملا کند، وی روسو را در حالی که ماشینش در داخل گاراژ روشن است به قتل می رساند و تمامی شواهد و مدارک مربوط به حضور خود در صحنه ی قتل روسو را پاک می کند تا خودکشی به نظر برسد.

هر آنچه که باید قبل از تماشای فصل پنجم سریال «خانه پوشالی» بدانید

در انتهای فصل اول سریال، رییس جمهور واکر از فرانک می خواهد که سمت معاونت رییس جمهور را تقبل کند.


فصل دوم

هر آنچه که باید قبل از تماشای فصل پنجم سریال «خانه پوشالی» بدانید

در ابتدای فصل دوم، فرانک که در می یابد زوی بارنز به پرده برداشتن از راز مرگ پیتر روسو نزدیک شده است او را زیر قطار در حال حرکت می اندازد و بدین ترتیب او نیز توسط فرانک به قتل می رسد.

هر آنچه که باید قبل از تماشای فصل پنجم سریال «خانه پوشالی» بدانید

کلر آندروود و همسر رییس جمهور از لایحه ای حمایت می کنند که انقلابی در تحت تعقیب قرار دادن نظامیان در مورد آزار جنسی ایجاد می کند. در یک مصاحبه وی اعلام می کند که بعد از مورد هتک حرمت قرار گرفتن توسط یک ژنرال ارتش بچه اش را از دست داده است.

هر آنچه که باید قبل از تماشای فصل پنجم سریال «خانه پوشالی» بدانید

کلر و فرانک به شدت به محافظ شخصی خود، میچم، اعتماد می کنند. این موضوع هیچ تاثیری در داستان اصلی سریال ندارد اما رابطه ی نه چندان محکم فرانک و کلر را نشان می دهد.

هر آنچه که باید قبل از تماشای فصل پنجم سریال «خانه پوشالی» بدانید

بعد از امضای یک قرارداد نامشروع با کشور چین که فرانک آن را دسیسه چینی کرده است رییس جمهور واکر قبل از اعلام جرم از مقام خود استعفا می دهد. فصل دوم نیز با سوگند یاد کردن فرانک به عنوان رییس جمهور جدید به پایان می رسد.

هر آنچه که باید قبل از تماشای فصل پنجم سریال «خانه پوشالی» بدانید

داگ استمپر بیش از پیش به راشل پوسنر علاقمند می شود اما راشل به او شلیک کرده و او را به قتل می رساند و از صحنه ی قتل می گریزد.


فصل سوم

هر آنچه که باید قبل از تماشای فصل پنجم سریال «خانه پوشالی» بدانید

شش ماه بعد از رییس جمهور شدن فرانک وی برنامه ی خود برای افزایش شغل با نام «America Works» را ارائه می کند. همچنین در ادامه ی فصل وی از قصد خود برای شرکت در رقابت های ریاست جمهوری آینده پرده بر می دارد. او در ابتدا می گوید که قصد شرکت در رقابت ها را ندارد اما بعد از مدتی نظر خود را عوض می کند.

هر آنچه که باید قبل از تماشای فصل پنجم سریال «خانه پوشالی» بدانید

در کمال ناباوری داگ زنده است و بعد از بهبودی دوباره به نوشیدن مشروبات الکلی روی آورده است. علی رغم این که راشل سعی کرده او را بکشد وی همچنان او را دوست داشته و برای پیدا کردنش تلاش می کند. در نهایت داگ استمپر موفق می شود راشل را در نیومکزیکو و با یک هویت جدید پیدا کند. ما در فیلم نمی بینیم که چطور راشل را به قتل می رساند اما می بینیم که برای وی قبر می کند.

هر آنچه که باید قبل از تماشای فصل پنجم سریال «خانه پوشالی» بدانید

کلر آندروود نیز به نقش خود به عنوان بانوی اول کشور راضی نبوده و قصد دارد سمت نماینده ی کشورش در سازمان ملل را به دست آورد اما کنگره با این موضوع مخالفت می کند. فرانک بدون توجه به مخالفت کنگره همسرش را به این سمت منصوب می کند.

هر آنچه که باید قبل از تماشای فصل پنجم سریال «خانه پوشالی» بدانید

فرانک و کلر به روسیه سفر می کنند که اخیراً یک شهروند آمریکایی در این کشور به دلیل اعتراض به محدودیت های مدنی در آن دستگیر شده است. کلر اعلام می کند که تا زمان آزاد نشدن وی سلول زندانی را ترک نمی کند. مرد زندانی در حالی که کلر در سلول به خواب رفته است خود را دار می زند.

هر آنچه که باید قبل از تماشای فصل پنجم سریال «خانه پوشالی» بدانید

بعد از این تجربه ی تلخ و دردناک، کلر سیاست های ویکتور پتروف، رییس جمهور روسیه را که شباهت بسیاری به ولادیمیر پوتین دارد، را محکوم می کند و این موضوع باعث می شود که مذاکرات صلح جویانه بین دو کشور بدون هیچ نتیجه ای به پایان برسد. در نتیجه کلر آندروود از مقام خود استعفا می دهد.

هر آنچه که باید قبل از تماشای فصل پنجم سریال «خانه پوشالی» بدانید

در تمام طول این فصل نویسنده ای به نام تام ییتس را می بینیم که به خواست فرانک همیشه همراه او بوده و در مورد برنامه ی ایجاد شغل فرانک یک کتاب بنویسد. فرانک بعد از خواندن نقدهای ییتس در مورد یک بازی ویدیویی وی را برای این کار انتخاب می کند.

هر آنچه که باید قبل از تماشای فصل پنجم سریال «خانه پوشالی» بدانید

در انتهای فصل سوم کلر به فرانک می گوید که قصد دارد او را ترک کند.


فصل چهارم

هر آنچه که باید قبل از تماشای فصل پنجم سریال «خانه پوشالی» بدانید

کلر در این فصل فرانک را تهدید می کند که اگر وی را برای سمت معاونت رییس جکهوری در انتخابات آینده معرفی نکند جدایی خود از وی را علنی اعلام خواهد کرد. در انتخابات ریاست جمهوری آینده، فرانک باید با یک جمهوری خواه به نام ویل کانوی که فرماندار نیویورک است رقابت کند.

هر آنچه که باید قبل از تماشای فصل پنجم سریال «خانه پوشالی» بدانید

لوکاس روزنامه نگار و از همکاران زوی بارنز بعد از آزادی از زندان تلاش می کند فرانک را ترور کند. در این حمله محافظ فرانک کشته می شود و فرانک که به سختی با مرگ دست و پنجه نرم می کند تحت عمل جراحی قرار می گیرد.

هر آنچه که باید قبل از تماشای فصل پنجم سریال «خانه پوشالی» بدانید

داگ که شدیداً به فرانک وفادار است زنی را مجبور می کند که فرانک را در صدر لیست انتظار پیوند قرار دهد که این موضوع باعث مرگ مردی می شود که در انتظار پیوند قرار دارد. در ادامه داگ با همسر این مرد آشنا می شود.

هر آنچه که باید قبل از تماشای فصل پنجم سریال «خانه پوشالی» بدانید

تام بعد از مرگ مادر کلر آندروود در تگزاس می ماند و به او نزدیک می شود. در ادامه فرانک از رابطه ی کلر و تام مطلع می شود و تام به عضویت تیم طراحی سخنرانی رییس جمهور در می آید.

هر آنچه که باید قبل از تماشای فصل پنجم سریال «خانه پوشالی» بدانید

تام هامر اشمیت که رییس زوی بوده است سعی می کند اطراف نزدیک فرانک را به خود جلب کرده و او را رسوا کند. واکر، رییس جمهور سابق نیز درخواست هامر اشمیت را رد می کند اما اطلاعات مهمی را در اختیار وی قرار می دهد. جکی شارپ و رمی دانتون در این موضوع با اشمیت همراه می شوند.

هر آنچه که باید قبل از تماشای فصل پنجم سریال «خانه پوشالی» بدانید

فصل چهارم نیز با این صحنه به پایان می رسد که کلر و فرانک به دوربین نگاه کرده و فرانک می گوید:” ما تسلیم ترور نخواهیم شد. ما خود ترور می کنیم”.


منبع: برترینها

چرا انسان ها غالب هستند؟

در ۱۰۰ هزار سال پیش، گونه‌های انسان مانند متعددی بر روی زمین می زیستند. قبایلی از نئاندرتال های خشن و چهارشانه وجود داشتند که پای به اروپا و شمال غرب آسیا گذاشتند. دنیسوان های غارنشین هم در قاره آسیا پدیدار گشتند. افراد کوتاه قامت هابیت مانندی به نام هومو فلورسینز در اندونزی سکنی گزیدند. سرانجام، انسان های مدرن در قاره آفریقا اسکان یافتند.

چرا انسان ها غالب هستند؟
مقایسه پهلو به پهلوی نئاندرتال و جمجمۀ انسان مدرن از موزه تاریخ طبیعی کلیولند

در حدود ۶۰ هزار سال پیش، چند هزار نفر از انسان های مدرن آفریقا را ترک گفته و به مناطق دیگری مهاجرت کردند. از آنجا که مهاجرت انسان های مدرن به سرزمین های جدید در طول نسل ها و به کُندی صورت می گرفت، آنان با نئاندرتال ها، دنیسوان ها و انسان های هابیت مانند مواجه گشتند. همه این گونه ها ریشه در گروه های هومینین ( نژادهای انسان در گذشته) داشتند که در طول موج نخست مهاجرت از آفریقا خارج شدند. تحلیل DNA نشان می دهد که انسانهای مدرن با این انسانهای بیگانه رابطه جنسی برقرار کردند، اما سایر جزئیات برخورد آنها با یکدیگر نامعلوم باقی مانده است. بقای انسان تنها چیزی است که بطور قطع به وقوع پیوست.

عامل موفقیت انسان چه بود؟

گروهی از کارشناسان آخرین تعابیر خود را از شواهد ژنتیکی و فسیلی در پنجمین فستیوال علمی جهانی در نیویورک به بحث گذاشتند. بنا به گفته کارشناسان، موفقیت و بقای انسان را می توان به عنوان “انتقام آدم های عجیب و غریب” تعبیر کرد. کریس استرینگر، دیرین انسان شناس موزه تاریخ طبیعی لندن گفت: اگرچه اندازه مغز نئاندرتال ها با مغز انسان ها مساوی بود، اما شکل جمجمه های فسیل شده آنان اشاره به این واقعیت دارد که انسان ها دارای لب پیشانی نسبتا بزرگتری بودند. این ناحیه از مغز مسئولیت کنترل قدرت تصمیم گیری، رفتار اجتماعی و تمایل های منحصربفرد انسانی از قبیل خلاقیت و تفکر انتزاعی را بر عهده دارد. نئاندرتال ها قوی تر از ما بوده و بالاتنه ی بسیار نیرومندی داشتند.

قدرت بدنی نئاندرتال ها سازگاری آنان را در برابر آب و هوای سرد اروپا تقویت می کرد. ما در مقایسه با نئاندرتال ها موجودات بسیار ضعیفی بودیم چرا که فاقد هرگونه برتری فیزیکی نسبت به آنان بودیم. می توان اینطور استنباط نمود که نیروی مغز بر نیروی عضلانی غلبه کرد. اجداد ما به جای اینکه در نبردی حماسی دشمنان شان را قلع و قمع کنند، با اتکا به قدرت بقای زیرکانه خود جان سالم به در بردند و بر تعدادشان افزوده شد. در حالیکه برادران قوی هیکل ما تسلیم فرشته مرگ شده و منقرض گردیدند.

برای مثال، مغز ما را در گسترش دادن رژیم های غذایی یاری کرد. دندان های نئاندرتال ها بسیار بزرگتر از دندان های ما بود. فلذا ما قسمتی از مهارتهای تفکر انتزاعی خود را در پردازش غذا به کار گرفتیم که یکی از مزایای اصلی برای بقا محسوب می شد. استرینگر در ادامه افزود: «هر قدر میزان پردازش غذا قبل گذاشتن آن در دهان بیشتر باشد، صرفه جویی بیشتری در انرژی می شود. اگر مایلید فرزندانتان زنده بمانند، می توانید همین کار را برایشان انجام دهید.»

چرا انسان ها غالب هستند؟

ابزارهای شکار قدیمی مثل تله و تورهای ماهیگیری نشان از مهارت و کارآمدی انسان به‌ عنوان شکارچی دارند. الیسون بروکس، استاد انسان شناسی در دانشگاه جورج واشنگتن می گوید:« انسان های مدرن از ابزارهایی برخوردار بودند که زمینه را برای دستیابی به رژیم های غذایی قابل اطمینان، متعادل و متداوم فراهم می ساخت.»

یکی دیگر از مهارت های شناختی قابل توجه، منجر به گسترش سریع ابزارهای نوین و به اشتراک گذاری دانش و اطلاعات مربوط به بقاء شد: ما قابلیت های بی بدیلی در برقراری روابط و برهمکنش های اجتماعی داشتیم و هنوز هم داریم. بر طبق گفته بروکس، واکاوی سکونت گاه های انسان باستان در آفریقا باعث پیدا شدن مخفی گاه های ابزارهای سنگی گردیده است که صدها کیلومتر با محل استخراج سنگها فاصله دارند. پس وجود یک شبکه تجاری-ارتباطی چند منظوره و پیچیده به تایید می رسد. بروکس بیان کرد:« ما شاهد یک روش کاملا متفاوت برای سازماندهی اجتماعی در انسان های مدرن هستیم که با آنچه که در میان نئاندرتال ها مرسوم بود، تفاوت دارد. نئاندرتال ها فاقد چنین قابلیتی بودند.»

دلیل عدم برخورداری نئاندرتال ها از این قابلیت ها چه بود؟

احتمالا چنین فعالیت هایی نیازمند برخورداری از توانایی های ارتباطی جامع بوده است که سوال مهمی را در رابطه با مرگ سایر نژادهای انسان بر می انگیزد: آیا نئاندرتال ها، دنیسوان ها و هومو فلورسینزها قدرت کلامی و زبانی داشتند؟ اگر جواب مثبت است، سیستم ارتباطی آنان تا چه حد پیشرفته بود؟ اگر می توانستند حرف بزنند، پس این دلیل محکمی برای چیره شدن ما بر آنها نیست. اما اگر فاقد توانایی صحبت کردن بودند، دلیل مبرهن و آشکاری است. اد گرین، زیست شناس ژنوم در دانشگاه کالیفرنیا، سانتا کروز و عضو تیم تحقیقاتی که ژنوم نئاندرتال ها را در سال ۲۰۱۰ میلادی با کمک DNA بدست آمده از فسیل ها مرتب کردند، اینطور بیان می کند:« اگر درباره تمام آن چیزی که می دانید به تامل بپردازید و نتایج خودتان را با هر آنچه که به شما گفته شد مورد محاسبه قرار دهید، به اهمیت تکلم، زبان و توانایی برقراری ارتباط پی می برید.»

چرا انسان ها غالب هستند؟

احتمالا نئاندرتال ها دارای نوع متفاوتی از زبان بودند. آنان ظاهرا ژنی داشتند که وجودش برای زبان در انسان ها اهمیتی حیاتی دارد. آنان مردگان خود را دفن می کردند. احتمال پیدایش چنین ایدۀ پیچیده ای در میان قبیله ای از لال ها بسیار بعید بنظر می رسد. اما بروکس می گوید که شاید آنان فاقد تار های صوتی لازم برای برقراری ارتباطات پیچیده بودند. احتمالا صداهایی که آنان تولید می کردند، زیاد واضح نبوده است، مثل صداهایی که بچه دو ساله تولید می کند. به همین منظور، ارتباط آنان به گروه های کوچک محدود می شد، نه با دیگران در قالب یک شبکه ارتباطی وسیع. سر در آوردن از خواسته های افرادی که لهجه متفاوتی داشتند، برای آنان غیر ممکن بود.

ترکیب مهارتهای رفتاری و شناختی باعث شد تا انسان ها بر سایر نژادها چیره شوند و انسان ها به حاکمان زمین تبدیل شوند. انسان ها این برتری را مدیون مغز هایشان هستند. هفت میلیارد انسان وجود دارد و شاید صد هزار میمون وجود داشته باشد. ما نه تنها تمامی نژادهای انسانی را کنار زده ایم، بلکه در حال غلبه بر سایر میمون های بزرگ نیز هستیم. به گفته گرین، بزرگترین خطری که انسان را تهدید می‌کند، موفقیت اوست. ما به گونه‌ای از زمین بهره برداری می کنیم که در گذشته سابقه نداشته است. اما خوشبختانه، انسان ها آنقدر با هوش هستند که بتوانند راه حلی برای این مسئله پیدا کنند.


منبع: برترنها

موذن‌هایی که ماندگار شدند

گوش ما ایرانی ها از بدو تولد به صدای هر روزه اذان عادت کرده است؛ نوایی که هر کدامشان به واسطه موذن هایشان در گذر زمان و پخش شان از رادیو و تلویزیون سهم زیادی در خاطرات شنوایی ما دارند.

 موذن‌هایی که ماندگار شدند
 وقتی چشم و پایمان به دنیا باز می شود.  به رسم ایرانی بودنمان اولین نجوایی که مهمان گوش هایمان می کنیم صدای اذان است. نوایی که رفته رفته عادتمان می شود در طول روز، رفت و آمدهای آفتاب را با صدای آن بدرقه کنیم و کارهایمان را با ساعت«قبل از اذان» و «بعد از اذان» تنظیم کنیم؛ برای همین می توان گفت که صدای اذان برای همه ایرانیان آشناترین نوایی است که به شنیدن هر روزه اش خو می گیریم و به وقت شلوغی و اضطراب های روزمره با گوش دادنش برای چند دقیقه هم که شده آرام می شویم؛ از همین رو می توان گفت که این نوای هر روزه در زندگی مردم ما از جایگاه ویژه ای برخوردار است اذان هایی که به واسطه صدای موذن هایشان درگذر زمان در بخشی از خاطرات شنوایی ما حسابی جا باز کرده اند. ماه رمضان و گوش سپردن بیش از پیش به اذان های افطار و سحر بهانه خوبی بود که نگاهی به همه اذان های ماندگار و خاطره انگیز چند دهه اخیر بیندازیم.

اذان موذن زاده اردبیلی

اگر نگوییم همه؛ ولی می  توانیم به راحتی بگوییم که  در گوش و خاطره بیشتر ما اذان یعنی اذان روح افزای رحیم موذن زاده اردبیلی؛ مرحوم موذن زاده معتقد بود که اذان گفتن اتفاقی موروثی در خاندانشان بوده است، میراثی که در این خانواده چیزی بیش از ۱۵۰ سال قدمت دارد و شاهد این ادعا را می توان از روی نام خانوادگی«موذن زاده» پیدا کرد و صدای خوش این طایفه را نه فقط در صدای رحیم موذن زاده که در نوحه های دلنشین سلیم موذن زاده هم  یافت؛ اما برای همه ما آشناترین صدای این خاندان همان اذان معروف در آواز بیات ترک است. اذانی که تولد آن بر می گردد به روزی از روزهای سال ۱۳۳۴ که مرحوم موذن زاد تصمیم می گیرد یک اذان یادگاری بگوید به همین خاطر به استودیوی ۶ رادیو در میدان ارگ می رود و تمام گوشه ها را امتحان می کند تا اینکه سرانجام گوشه«روح الارواح» که گوشه ای از آواز بیات ترک است به دلش می نشیند و آن را در قالب ۶ دقیقه می خواند اذانی که خود موذن زاه درباره راز ماندگاری آن می گوید:« می‌گویند که این اذان خیلی زیبا گفته شده است، می‌دانید چرا؟ من جوابتان را می‌دهم برای این که باطن خوشگل است، برای اینکه این اذان را با دهان روزه پر کردم تا قربه الی‌الله باشد. این یک کار مادی نبود، بلکه معنوی بود.»

 موذن‌هایی که ماندگار شدند

اذان حسین صبحدل

این اذان هم یکی از ماندگارترین اذان هایی است که در تمام این سالها گوشمان را به شنیدن آنها عادت داده ایم. اذانی که مرحوم حسین صبحدل آن را در اوج دوره خفقان رژیم پهلوی خوانده است. این موذن از همان دوران کودکی به خواندن اذان در مساجد علاقه داشت تا اینکه در سال های بعد  او یکی از زیباترین اذان های کشورمان را در حسینیه ارشاد خواند. در دوره پهلوی به خاطر پخش نشدن اذان از رادیو و تلویزیون این کار در محافل انقلابی پخش می شد تا جایی که بعدها از اذان مرحوم صبحدل با نام اذان انقلاب یاد می کنند. جالب است بدانید که شهید مطهری در وصیت های خودش گفته بود:«هر وقت جنازه من را از زمین بر می دارید، اذان صبحدل را پخش کنید.»

 موذن‌هایی که ماندگار شدند

حسن رضائیان

به نسبت دو کار قبلی، این اذان در اواسط دهه شصت توسط حسن رضائیان خوانده شد. این قاری قرآن می گوید همیشه برای اذان گفتن فاکتورهای خاصی داشته چون معتقد است که اذان گفتن یک شعار است و این شعار باید با حس و حال خاصی خوانده شود؛ برای همین هم دستگاه حجاز را برای خواندن اذانش انتخاب کرده است و بعدها در سالهای بین ۶۶ تا ۶۷ در رادیو این اذان را برای همیشه به ثبت رسانده است.

 موذن‌هایی که ماندگار شدند

شیخ محمد آقاتی

اذان این موذن نیز در ردیف موذن های برجسته ای مثل موذن زاده اردبیلی و سید جواد ذبیحی بوده است. موذنی که از همان کودکی در زمینه تلاوت قرآن و اذان استعداد خاصی داشته است. مرحوم آقاتی در ایام جوانی وقتی در ماه مبارک رمضان به روستای پدری‌اش می رفت در پشت بام حسینیه آنجا مناجات و دعا می‌خواند و اذان می‌گفت، جالب اینجاست که این موذن هیچ وقت استادی نداشت. در یکی از شب‌های سال ۱۳۲۰ که محمد آقاتی بالای پشت بام حسینیه بود، تولیت آن زمان مسجد گوهرشاد نیز در این روستا حضور داشت، با شنیدن لحن زیبای اذان و مناجات محمدآقاتی، به او  می گوید که به شیخ بگویید فردا به مسجد گوهرشاد بیاید. جالب است بدانید که در آن وقت مسجد گوهرشاد بلندگو نداشت و این تنها صدای شیخ آقاتی بود که از گلدسته‌های مسجد گوهرشاد به گوش مردم می رسید ؛ اما ماجرای اذانی که ما بعدها آن را از رادیو تلویزیون شنیدیم به  هفت سال بعد در سال ۱۳۲۷ شمسی برمی گردد او در همان سال اولین اذان معروف خود را در سه نوبت در رادیو تهران ضبط کرد تا صدایش برای همیشه در گوش و خاطره همه ایرانیان ثبت شود.

 موذن‌هایی که ماندگار شدند

مصطفی غلوش

بین همه قاریان و موذن های ایرانی که ما از اوقات شرعی با صدای آنها با خبر می شویم می شود موذن های غیر ایرانی دیگری را هم پیدا کرد که ما در همه این سالها گوشمان را به شنیدن اذان هایشان عادت داده ایم. مثل محمد طوخی، شیخ ابوزید و یا مصطفی غلوش مصری که موذن های اهل تسنن بودند و اذانشان به سبک شیعیان نقش مهمی به گوش همه ما آشناست. اذانی که بعدها برخی از عالمان و قاریان سنی مذهب را وادار به انتقاد از غلوش کرد.

موذن‌هایی که ماندگار شدند


منبع: برترینها