وزیر مسکن اسرائیل: بشار اسد باید ترور شود!

در اظهاراتی مداخله‌جویانه وزیر مسکن رژیم صهیونیستی ترور بشار اسد را خواستار شد.

به گزارش ایسنا، به نقل از روزنامه فرامنطقه‌ای رای الیوم، یوآف گالانت، ژنرال بازنشسته ارتش رژیم صهیونیستی و وزیر مسکن این رژیم در کنفرانسی در نزدیکی قدس با توجه به ادعاهای اخیر آمریکایی علیه نظام سوریه مبنی بر سوزاندن اجساد اعدامی‌های زندان “صیدنایا” گفت: بشار اسد باید ترور شود. او جایی در این دنیا ندارد.

به رغم جنایت‌های هر روزه این رژیم علیه فلسطینی‌های بی‌دفاع و محاصره و بازداشت هر روزه فلسطینی‌ها گالانت ادعا کرد: نظام سوریه از سلاح‌ شیمیایی استفاده کرده و افراد را اعدام می‌کند و به اعتقاد من ما از خط قرمز عبور می‌کنیم زمان ترور اسد فرا رسیده است مساله به همین سادگی است!

این ژنرال بازنشسته اسرائیلی با اعتراف به اینکه ترورهای سیاسی براساس قانون بین‌المللی “غیرقانونی” هستند اما در اظهاراتی فرافکنانه گفت: این قانون از جوانب عملی صحبت نکرده به اعتقاد من کسی که افراد را می‌کشد و اجساد را می‌سوزاند جایی در این دنیا ندارد.

وزارت خارجه آمریکا روز گذشته مدعی شده بود، نظام دمشق دست به اعدام گروهی زندانیان صیدنایا زده و آنها را سوزانده است.


منبع: عصرایران

خواسته های ایران از قدرت اول گردشگری جهان

سال گذشته ۹ هزار و ۷۶۱ گردشگر از اسپانیا به ایران سفر کردند، کشوری که قدرت نخست در گردشگری جهان است.

معاون گردشگری کشورمان در دیداری که به تازگی با همتای اسپانیایی خود داشته درخواست داده؛ خط هوایی مستقیم بین تهران و مادرید برقرار و صدور ویزای این کشور برای اتباع ایرانی تسهیل شود تا سطح همکاری های دو جانبه در حوزه گردشگری توسعه یابد.

مرتضی رحمانی موحد، اسپانیا را مدلی موفق در گردشگری دانسته که ارتباط بیشتر با آن، به بهبود زیرساخت های فنی و برنامه ریزی گردشگری کشور کمک می کند. او در این باره به ایسنا گفت: اسپانیا کشور هدف ایران است که ورود گردشگران آن در سال های اخیر رشد فزاینده ای داشته. در سال ۹۲ تعداد اسپانیایی هایی که به ایران سفر کردند ۴ هزار و ۲۲ نفر بوده که در سال ۹۵ شمار آن ها به ۹ هزار و ۷۶۱ نفر رسیده است.

معاون گردشگری با اشاره به تمایل معاون گردشگری اسپانیا برای توسعه همکاری با ایران، اظهار کرد: همکاری های پایه ای و ریشه ای گردشگری بین دو کشور می تواند اتفاق افتد تا زمینه توسعه گردشگری در ایران فراهم شود. اسپانیا به حسب تجربه های موفقی که در گردشگری دارد، می تواند از نظر ساختاری و محتوایی بویژه در فرایند بین المللی به کشورمان کمک کند.

او به آغاز همکاری های رسمی دو کشور در بخش گردشگری که به سال ۲۰۰۲ میلادی برمی گردد، اشاره کرد و افزود: در آن سال، ایران و اسپانیا یادداشت تفاهمی را امضا کردند که با پایان یافتن اعتبار آن، طرف اسپانیایی چندین بار از ایران درخواست کرد آن یادداشت تفاهم بروز رسانی شود. در آن سال ها یک دور نشست کمیته فنی در تهران نیز برگزار شد که قرار بود دور دوم آن در اسپانیا برگزار شود، اما از سال ۲۰۰۵ تا کنون این اتفاق نیافتاده است.

رحمانی موحد، اظهار کرد: در دیداری که با معاون گردشگری اسپانیا داشتم این درخواست مطرح شد که ضمن بروز رسانی یادداشت تفاهم همکاری دو کشور، کمیته فنی ایران و اسپانیا نیز با حضور رییس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و با همراهی بخش خصوصی کشورمان در اسپانیا برگزار شود که از این پیشنهادها استقبال شد.

وی با بیان این که برگزاری کمیته فنی باعث برنامه ریزی گردشگری می شود و ارتباط بخش خصوصی دو کشور را تقویت می کند، اضافه کرد: اسپانیا بر این باور است که ایران در تبادلات رسمی ضعیف است که ما از گرم شدن روابط و همکاری های دو جانبه استقبال کردیم. همچنین طبق پروتکل های دیپلماتیک از مقام رسمی گردشگری آن کشور نیز برای سفر به ایران دعوت شد.

معاون گردشگری با اشاره به درخواست ایران برای برقراری خط هوایی مستقیم بین تهران و مادرید، اظهار کرد: به تازگی یک خط مستقیم هوایی بین تهران ـ بارسلون برقرار شده که ما درخواست دادیم این خط بین تهران و مادرید هم برقرار شود، چون بر این باوریم که افزایش خطوط هوایی مستقیم بین دو کشور، به شمار گردشگران نیز می افزاید.

وی همچنین به درخواست ایران از اسپانیا برای تسهیل صدور ویزای این کشور، اظهار کرد: این پیشنهاد به این دلیل داد شده که اتباع اسپانیایی به‌راحتی می توانند در فرودگاه‌های بین المللی‌ایران ویزای گردشگری با یک ماه اعتبار و قابلیت ۶۰ روز تمدید، دریافت کنند، درحالکیه اتباع ایرانی در مقابل از چنین امکانی بی‌بهره‌اند. ما درخواست دادیم صدور ویزای اسپانیا برای ایرانی‌ها نیز آسان شود.

رحمانی موحد گفت: معاون گردشگری اسپانیا که تمایل به توسعه همکاری با ایران دارد، از این پیشنهادها استقبال کرد و قرار شد با هر یک از بخش های مربوطه این درخواست ها را بررسی کند.


منبع: عصرایران

تحلیل مسعود نیلی: اقتصاد ایران به چه دولتی نیاز دارد؟/ ۲ رودخانه خروشانی که بهم می رسند

دکتر مسعود نیلی در روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: حدود ۱۰ سالی می‌شود که اعتقاد دارم نیمه دوم دهه ۱۳۹۰ برای کشور ما سرنوشت‌ساز و تعیین‌کننده خواهد بود.

کمی درباره چرایی این ادعا توضیح می‌دهم. سرنوشت‌ساز بودن نیمه دوم دهه ۱۳۹۰ در آن است که دو رودخانه خروشان در این زمان به هم می‌رسند.

رودخانه اول، به نحوه مدیریت بلندمدت دارایی‌های کشور مربوط می‌شود. قابلیت اداره یک کشور را می‌توان با نحوه مدیریت دارایی‌های طبیعی، انسانی، مدیریتی و سیاسی آن مورد ارزیابی قرار داد. کشور ما از نظر منابع و دارایی‌های تجدیدناپذیر یا کمتر تجدید‌پذیر نظیر آب، هوا، خاک، نفت و گاز به گونه‌ای اداره نشده که بتواند برای مردمش رفاه پایدار ایجاد کند. ما این منابع را به جای آنکه «حفظ» کنیم یا آنکه آنها را تبدیل به «ثروت تولیدی» کنیم، «مصرف» کرده‌ایم. طبیعی است وقتی باارزش‌ترین منابع یک کشور برای چند دهه این گونه اداره شود، روزی خواهد رسید که آنها به اتمام برسند و آنگاه است که همه متوجه می‌شوند یک کشور بزرگ که ظرفیت‌های عظیمی برای رشد و پیشرفت داشته دیگر از آنها برخوردار نیست.

اما رودخانه دوم، خیل عظیم جوانان به ویژه زنان جویای کار است که از سال‌ها قبل کاملا مشخص بود مقیاس میلیونی خواهد داشت و باز هم اینکه کشور ما یک زمان طلایی را در نیمه دوم دهه ۱۳۸۰ از دست داده و عواقب آن طی سال‌هایی که در آن هستیم، هم به صورت آسیب‌های اجتماعی، هم مشکل افزایش قابل توجه تعداد بیکاران بروز کرده و خواهد کرد. اینک این دو رودخانه در مبدا اتصال به یکدیگر قرار گرفته‌اند. به هم رسیدن این دو رودخانه، اتفاق سهمگینی است که باید بتواند به نحوی مدیریت شود. در غیر این صورت عواقب آن می‌تواند کشور را تا چند ده سال گرفتار انواع مشکلات اجتماعی و سیاسی کند.

چهار عامل در چنین شرایطی می‌توانند به کمک بیاید و از عمیق‌تر شدن مشکلات جلوگیری کنند.

اول و قبل از هر چیز حفظ ثبات و آرامش در اقتصاد و سیاست است. چنانچه تغییر در مسیر تورم اتفاق بیفتد، مسیر تغییر، بازگشت به تورم ۲۰ درصد نخواهد بود و برگشت تورم با شیبی بسیار تند خواهد بود. ثبات موجود در اقتصاد کلان کشور که طی سه سال گذشته مانند هوایی پاک، فضای عمومی کشور را سالم کرده و از این طریق به ایجاد شغل و درآمد کمک کرده، پدیده‌ای بسیار شکننده است و می‌تواند با یک سخن نسنجیده یا یک اشتباه سیاست‌گذاری، ظرف حتی چند ساعت، به همان شرایط سال‌های ۱۳۹۰ و ۱۳۹۱ و حتی بدتر از آن برگردد. کشور ما نیازمند دولتی است که در ثبات بخشی به اقتصاد کلان باورپذیر باشد.

دوم، لازم است در مورد «چرایی» بروز مشکلاتی که امروز زندگی مردم با آن دست به گریبان است به دور از ملاحظات گرایش‌های سیاسی گفت‌وگو شود. متاسفانه فرصت طلایی مناظره‌های تلویزیونی با طراحی غلط نحوه برگزاری این مناظره‌ها و عدم تشکیل مناظره‌های کارشناسی نمایندگان مرتبط با هر یک از نامزدها از دست رفت و آنچه شاهد بودیم فقط تشدید فضای تنش بود و در پایان این مناظره‌ها بالاخره مشخص نشد که چرا امروز کشور با مشکلاتی بزرگ مانند آب، هوا، صندوق‌های بازنشستگی، بیکاری، نظام بانکی و بودجه مواجه شده است. بزرگ‌ترین خطر، تشخیص نادرست و بزرگ‌ترین اشتباه در چنین شرایطی دامن زدن به مطالباتی است که برآورده کردن آن مقدور نیست. این کار کاملا در مسیر به جلو کشیدن مشکل و در نتیجه هدر دادن زمانی است که می‌توانسته صرف حل مساله شود. دولت دوازدهم باید دولتی باشد که بتواند همکاری همه سرمایه انسانی متخصص و با صلاحیت کشور و متخصصان ایرانی خارج از کشور را جلب کند. هر کسی نمی‌تواند در این کار موفق باشد. صرف رئیس‌جمهور بودن باعث موفقیت در جلب این همکاری نمی‌شود.

سوم، وجود یک سرمایه اجتماعی بالا به معنی انسجام بالای اجتماعی برای گذر از این شرایط است. این روزها وعده‌هایی به مردم داده می‌شود که گویی مبدا تاریخی تحولات کشور سال ۱۳۹۶ و پایان تاریخ توسعه کشور پایان کار دولت دوازدهم خواهد بود و قرار نیست هیچ مشکلی برای دولت سیزدهم باقی بماند، اما به‌عنوان یک کارشناس آشنا با مسائل اقتصاد ایران عرض می‌کنم که اینچنین نیست. نامزدهایی که چنین ایده‌هایی را برای دامن زدن به مطالبات مردم محروم ترویج می‌کنند باید احتمال هرچند ضعیف را هم بدهند که ممکن است خودشان در معرض پاسخگویی به آنها قرار گیرند و آن زمان مطمئنا هیچ پاسخی برای عدم تحقق آنها در برابر مردمی که با این وعده‌ها پای صندوق‌های رای آمده‌اند نخواهند داشت. دولت دوازدهم باید دولتی باشد که بیشترین حمایت اجتماعی مردم به‌ویژه جوانان را پشت‌سر خود داشته باشد تا بتواند از طریق گفت‌وگو با آنها از گذرگاه‌های سختی که پیش‌رو دارد، عبور کند.

و بالاخره چهارم، شرایط بسیار حساس اقتصادی سال‌های آینده نیازمند آن است که بیشترین میزان سرمایه سیاسی کشور پشت‌سر دولت دوازدهم قرار داشته باشد. در کشوری که احزاب در آن فعالیت جدی ندارند سرمایه سیاسی، متبلور در چهره‌های شاخصی است که مردم به آنها علاقه و توجه دارند.

به چهار مورد ذکر شده می‌توان یک بعد پنجم را هم اضافه کرد و آن، مسائل پیچیده بین‌المللی و منطقه‌ای و زمان طلایی بهره‌برداری اقتصادی از برجام است. همه می‌دانیم که بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، یک عدم قطعیت بزرگ در دنیا شکل گرفته است و از طرف دیگر، مسائل منطقه‌ای بسیار پیچیده شده است. یک اشتباه کوچک حتی کلامی در سیاست خارجی می‌تواند پیامدهای زیانباری برای کشور داشته باشد. ذکر این توضیح خیلی مهم است که ثبات و آرامشی که از شروع به کار دولت یازدهم در بازار ارز و در کل اقتصاد شکل گرفته حاصل یک هماهنگی تنگاتنگ بین بخش اقتصادی و بخش سیاست خارجی بوده است. تاثیر مهارت دیپلماسی در برخورد با مسائل پیچیده موجود خیلی کم مورد توجه قرار گرفته است، البته بخش دیگر اهمیت دیپلماسی هم توانایی مذاکره در پیشبرد اهداف اقتصادی پسابرجام است. کشور ما به دولتی نیاز دارد که دارای بیشترین توان، تجربه و مهارت در دیپلماسی باشد. قدرت مذاکره و رسیدن به نتیجه در دنیایی که رقابت در دستیابی به بازارها و جلب سرمایه بسیار بالا است از اهمیت تعیین‌کننده برخوردار است.

مجموعه موارد ذکر شده ما را به این جمع‌بندی می‌رساند که اولا: چند سال باقی‌مانده تا سال ۱۴۰۰ دارای اهمیت تعیین‌کننده برای آینده کشور است و ثانیا: در این دوران کشور نیازمند دولتی متخصص، برخوردار از پشتوانه اجتماعی متنوع، دارای سرمایه سیاسی حداکثری و نیز بهره‌مندی از مهارت کافی دیپلماسی است. دستاوردهای کشور در زمینه‌های مختلف مانند برجام، ثبات اقتصاد کلان، طرح سلامت و رسیدن به درآمد معادل بیش از یک میلیون بشکه نفت صادرات، همگی بسیار ارزشمند، اما ناپایدار است. اعمال یک مدیریت ناپخته و جایگزین کردن همه اینها با پمپاژ پول، با سرعتی باورنکردنی اقتصاد ایران را ونزوئلایی خواهد کرد.

در انتخابات حاضر ما با یک تناقض بزرگ مواجهیم. از یک طرف بیش از هر زمان دیگر، شعارهای اقتصادی (البته به بیان دقیق‌تر رفاهی و نه اقتصادی) همراه با ذکر کمیات بیان می‌شود. مانند تعداد شغل، رشد اقتصادی، میزان یارانه پرداختی به گروه‌های مختلف مردم، هدف‌گذاری حتی برای تعداد ازدواج مثلا یک میلیون ازدواج در سال، فارغ از ویژگی‌های جمعیتی و سنی زنان و مردان در سن ازدواج و غیره. این البته یک حرکت رو به جلو است اما از آنجا که موارد مطرح شده تنها اهداف است و در مورد نحوه تحقق آنها صحبت نمی‌شود، جای تردید به‌وجود می‌آورد، به‌خصوص که این رویکرد جدای از آنکه مطلوب هست یا نه اساسا کپی‌برداری از شرایطی است که با آن انطباق ندارد، یعنی با زمانی که درآمدهای نفتی به‌طور متوسط، سالانه بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار بود. حال آنکه در حال حاضر و در افق قابل پیش‌بینی پیشی گرفتن از ۴۵ میلیارد دلار در سال با تردید مواجه است.

جدای از آنکه جمعیت کشور نیز نسبت به حدود ۱۰ سال پیش، بیش از ۱۰ میلیون نفر اضافه شده است. بنابراین در شرایطی که مهم‌ترین مساله کشور منابع است افزایش مصارف بدون مشخص ساختن منابع آن، جز دامن زدن به تورم نتیجه دیگری ندارد. البته این رویکردهای انبساطی تورم‌های بالا ایجاد می‌کند و نه تورم متوسط. یعنی با توجه به شکل‌گیری انتظارات حول محور تورم زیر ۱۰ درصد، ایجاد یک تغییر رو به بالا در تورم، انتظارات تورمی را فعال می‌کند که در آن صورت عواقب وخیمی به‌ویژه برای قشر کم‌درآمد خواهد داشت. البته می‌دانیم که اصلی‌ترین فشار تورم، بر قشر فقیر و کم‌درآمد وارد می‌شود. مثلا یک تورم ۷۰ درصدی نه‌تنها ظرف یک سال قدرت خرید مثلا یارانه ۱۵۰ هزار تومان را به همان ۴۵ هزار تومان قبلی می‌رساند، بلکه ارزش بقیه درآمدهای مردم را هم به کمتر از یک‌سوم تقلیل می‌دهد.


منبع: عصرایران

تمهیدات ترافیکی پلیس در روز انتخابات

رییس پلیس راهنمایی و رانندگی ناجا تمهیدات این پلیس در روز برگزاری انتخابات را تشریح کرد.

سردار تقی مهری در گفت‌وگو با ایسنا، در این‌باره گفت: طرح‌های ترافیکی ویژه انتخابات به استان‌ها ابلاغ شده و امیدواریم با این طرح‌ها همه با امنیت و آرامش کامل در انتخابات شرکت کنند، در راستای همین طرح‌ها پلیس راهور نیز وطایفی را بر عهده دارد.

وی ادامه داد: یکی از وظایف پلیس روانسازی ترافیک در محدوده شعب اخذ رای و صندوق‌ها است گفت: در همین راستا ماموران پلیس اقدام به روانسازی ترافیک در این محدوده خواهند کرد و از شهروندان نیز می‌خواهیم با ماموران پلیس همکاری کنند.

به گفته رییس پلیس راهنمایی و رانندگی نیروی انتظامی حضور ماموران پلیس راهور در معابر تا پایان ساعات اخذ رای ادامه خواهد داشت.


منبع: عصرایران

مرد ۶۵ ساله خانواده خواهرش را به خاطر اختلافات ملکی به گلوله بست

 مرد ۶۵ ساله‌ای در شهر علی‌آباد کتول استان گلستان که با خواهر و دو خواهرزاده‌اش بر سر مسائل ملکی اختلاف داشت هنگام نزاع با آنها ناگهان با یک تفنگ دولول هر سه زن را به گلوله بست.

به گزارش ایران، پس‌از این حادثه مادر و دو دخترش که با اصابت‌گلوله مجروح شده بودند به بیمارستان انتقال یافتند و یکی از دختران براثر خونریزی جان سپرد.

ساعت ۱۰ و ۳۰ دقیقه روز دوشنبه ۲۵ اردیبهشت صدای شلیک گلوله آرامش فضای شهر علی‌آباد کتول در شرق استان گلستان را بهم زد و مأموران کلانتری ۱۱ این شهرستان که در تماس ساکنان محل در جریان حادثه قرار گرفته بودند پس از تحقیق درباره حادثه، ضارب فراری را پس‌از مدت کوتاهی دستگیر کردند.

سرهنگ علی ‌اکبر اژدری فرمانده انتظامی علی‌آباد کتول دراین باره گفت: ضارب در درگیری باخواهر خود و دو خواهرزاده‌اش، آنها را با تفنگ دو لول هدف گلوله قرار داده بود که پس از فرار توسط مردم شناسایی شد و مأموران او را پس از دستگیری تحویل دستگاه قضایی دادند.


منبع: عصرایران

کشته شدن ۴ نفر در آتش‌سوزی مینی‌بوس در تهران (+عکس)

سخنگوی اورژانس تهران از حریق یک دستگاه مینی بوس و جان باختن ۴ تن از سرنشینان آن خبرداد.

حسن عباسی در گفت و گو با میزان گفت: ساعت ۷ و ۳۰ دقیقه صبح امروز حریق یک دستگاه مینی بوس در بزرگراه سعیدی به سمت جنوب ابتدای ۳۰ متری جی به نیروهای اورژانس تهران اطلاع داده شد.

وی افزود: بلافاصله ۳ دستگاه آمبولانس و یک دستگاه اتوبوس آمبولانس و خودروی فرماندهی ناحیه غرب اورژانس تهران به محل حادثه اعزام شدند.

سخنگوی اورژانس تهران از مرگ ۴ تن در این حادثه خبرداد و تصریح کرد: متاسفانه در این حادثه ۳ مرد و یک زن جان خود را از دست داده و راننده نیز به بیمارستان منتقل شد.

عباسی خاطرنشان کرد: این مینی‌بوس اداری و مسافران آن کارمندانی بودند که در حال عزیمت به سمت محل کار خود بودند.

فوت 4 نفر در آتش‌سوزی مینی‌بوس در تهران

فوت 4 نفر در آتش‌سوزی مینی‌بوس در تهران


منبع: عصرایران

وقتی گوشی هوشمند قند خون شما را افزایش می‌دهد!

به لطف پژوهش صورت گرفته در دانشگاه نورث وسترن، اکنون ما می دانیم که محیط اطراف نیز نقش مهمی در سوخت و ساز بدن انسان و خطر ابتلا به بیماری دیابت ایفا می کند.

نور آبی که از نمایشگر
دستگاه هایی مانند تلفن همراه ساطع می شود می تواند موجب افزایش وزن و ابتلا به
دیابت در انسان شود. مطالعه ای جدید نشان داده است که نور روشن نمایشگر گوشی های
هوشمند می تواند زمینه ساز مقاومت به انسولین، قند خون بالا و افزایش چربی بدن
شود.

وقتی گوشی هوشمند قند خون شما را افزایش می‌دهد!

به گزارش گروه سلامت عصر ایران
به نقل از “ایزی هلث آپشنز”، برای هر فردی که در تلاش برای کاهش وزن یا
مقابله با دیابت است، این خبری جالب توجه محسوب می شود زیرا دیگر مساله مواد غذایی
مصرفی و این که چه میزان غذا می خورید، مطرح نیست.

به لطف پژوهش صورت گرفته در
دانشگاه نورث وسترن، اکنون ما می دانیم که محیط اطراف نیز نقش مهمی در سوخت و ساز
بدن انسان و خطر ابتلا به بیماری دیابت ایفا می کند. دانشمندان دریافتند که قرار
گرفتن در معرض نور روشن مانند نوری که از نمایشگر گوشی هاش هوشمند یا تبلت ها ساطع
می شود، مقاومت به انسولین را در مقایسه با مواجهه با نور کم هم در صبح و هم در شب
افزایش می دهد. این در شرایطی است که شب هنگام، نور روشن موجب سطوح اوج گلوکز (قند
خون) بالاتر نیز می شود.

این به معنای آن است که اگر
به طور مرتب از دستگاه همراه خود استفاده می کنید، به ویژه هنگام غذا خوردن یا شب
ها، شما می توانید خود را در معرض مشکلات قند خون و افزایش وزن قرار دهید.

خطرات نور آبی

تا پیش از ظهور نور مصنوعی،
انسان تمام نور مورد نیاز خود را از خورشید تامین می کرد. در طول روز، ما نور مورد
نیاز خود را دریافت می کردیم و هنگام شب تنها در معرض منابع کم نور مانند شمع یا
نور آتش قرار داشتیم.

این شرایط با ریتم شبانه
روزی طبیعی ما که ریتم خواب بدن را تنظیم می کند و سوخت و ساز را افزایش می دهد به
خوبی کار می کرد. ریتم شبانه روزی ما طی بازه زمانی ۲۴ ساعته این که چه زمانی و
چگونه بدن هورمون های مهم را ترشح کند، دمای خود را تغییر دهد، به خواب برود و
بیدار شود را تحت تاثیر قرار می داد.

اما امروز، به لطف نور
فلورسنت (با پیری زودرس پیوند خورده است)، رایانه ها و دستگاه های قابل حمل، بدن
ما در تمام ساعات شبانه روز در معرض نور روشن قرار دارد. امروزه، وبگردی پیش از
خواب یا مطالعه کتاب در کتابخوان های الکترونیکی و تبلت ها به یک عادت تبدیل شده و
حتی افراد بسیاری همراه این دستگاه ها به خواب می روند.

عامل مشکل آفرین این منابع
نور روشن چیزی است که به نام نور آبی شناخته می شود. نور آبی در طول روز به ما کمک
می کند بیدار بمانیم، تمرکز و توجه را بهبود می بخشد و حتی به بهبود شرایط خلق و
خو کمک می کند.

اما قرار گرفتن در معرض نور
آبی هنگام شب می تواند مشکل آفرین باشد. دانشمندان متوجه شده اند قرار گرفتن در
معرض نور روشن هنگام غذا خوردن نه تنها روی سوخت و ساز تاثیرگذار است، بلکه می
تواند روی مقاومت به انسولین و سطوح قند خون نیز اثرگذار باشد.

ساعت سوخت و ساز بدن خود را
تنظیم کنید

در ادامه چند نکته که می
توانند برای بازگرداندن ساعت طبیعی بدن و پرهیز از مشکلات قند خون و افزایش وزن در
نتیجه مواجهه با نور روشن مد نظر قرار بگیرند، ارائه شده است:

در اوایل روز در معرض نور
روشن، به ویژه نور طبیعی خورشید، قرار بگیرید.

هنگام غذا خوردن هرگز از
تلفن همراه، رایانه یا دستگاه های دیگر استفاده نکنید.

هنگام شب میزان نور را در
سطوح پایین حفظ کنید.

اگر در شیفت های شبانه کار
می کنید یا مجبور به استفاده از دستگاه های الکترونیکی هستید از عینک های مسدود
کننده نور آبی یا تنظیمات و اپلیکیشن هایی که طول موج نور آبی را فیلتر می کنند،
استفاده کنید.

از چراغ خواب هایی با نور کم
و قرمز به جای آبی استفاده کنید تا هنگام شب در معرض نور روشن قرار نگیرید.

اگر در تلاش برای کاهش وزن
یا مقابله با بیماری دیابت هستید از قرار گرفتن در معرض نور روشن هنگام شب و زمان
غذا خوردن پرهیز کنید. این اقدامی ساده است که می تواند نتایج قابل توجهی به همراه
داشته باشد.


منبع: عصرایران

درباره شقاق مقعد …

شقاق مقعد به عنوان یک پارگی در پوست پوششی کانال مقعد یا آسیب مقعد و کانال مقعد تعریف می شود. آسیب به طور معمول در زمان اجابت مزاج یا هنگام ابتلا به یبوست رخ می دهد.

شقاق مقعد پارگی کوچکی در
پوست پوشاننده مقعد است که ممکن است در زمان دفع مدفوع خشک و سفت شکل بگیرد. یبوست
شایع‌ترین دلیل شکل گیری شقاق مقعد است.

هر آن چه باید درباره شقاق مقعد بدانید

به گزارش گروه سلامت عصر ایران
به نقل از “مدیسین هلث”، احساس درد هنگام اجابت مزاج سخت و درد شدید که
پس از آن ادامه می یابد شایع‌ترین نشانه های شقاق مقعد هستند. نشستن برای افراد
مبتلا به شقاق مقعد می تواند بسیار دردناک باشد.

امکان مشاهده چند قطره خون در
کاسه توالت یا هنگام پاکسازی ناحیه مقعد وجود دارد. در نوزادان مبتلا به شقاق مقعد،
ممکن است خون در پوشک دیده شود.

تشخیص شقاق مقعد از طریق
بررسی مقعد صورت می گیرد و به طور معمول به آزمایش دیگری نیاز نیست. درمان این
شرایط نیز شامل مصرف مایعات بیشتر و دنبال کردن یک رژیم غذایی با فیبر بالا می
شود. نرم کننده های مدفوع، مکمل های فیبر و مسهل ها ممکن است تجویز شوند. عمل
جراحی نیز تنها در شرایط مد نظر قرار می گیرد که رژیم غذایی و داروها در درمان
شقاق مقعد ناموفق باشند.

چه چیزی موجب شکل گیری شقاق
مقعد می شود؟

کانال مقعد آخرین بخش از
روده بزرگ و مسیر دسترسی به محیط خارج از بدن است. این کانال بسیار کوچک است -
تقریبا دو تا پنج سانتیمتر طول دارد – و دارای دو ماهیچه مدور است که به کنترل
عبور مدفوع کمک می کنند. اسفنکتر داخلی مقعد یک عضله با قابلیت کنترل ارادی نیست و
همواره منقبض است تا به جلوگیری از نشت مدفوع کمک کند. اما اسفنکتر خارجی مقعد یک
عضله با قابلیت کنترل ارادی است.

شقاق مقعد به عنوان یک پارگی
در پوست پوششی کانال مقعد یا آسیب مقعد و کانال مقعد تعریف می شود. آسیب به طور
معمول در زمان اجابت مزاج یا هنگام ابتلا به یبوست رخ می دهد.

شقاق مقعد حاد به عنوان
پارگی در لایه سطحی پوست تعریف می شود. در صورتی که لایه سطحی پوست بهبود نیابد،
شقاق مقعد مزمن با گذشت زمان شکل می گیرد. در این حالت پارگی هر چه بیشتر عمیق‌تر
شده و به بخش مخاطی یا بافتی که مرز عضله اسفنکتر داخلی مقعد را مشخص می کند، می
رسد.

شقاق مقعد در نوزادان

وقوع شقاق مقعد در نوزادان
شایع است و شایع‌ترین دلیل وجود خون در پوشک نوزاد محسوب می شود. دلیل اصلی شکل
گیری شقاق مقعد در نوزادان عبور مدفوع سفت و سخت است. نوزاد ممکن است هنگام دفع
مدفوع سفت بی قراری از خود نشان داده و گریه کند و امکان دارد چند قطره خون در
پوشک دیده شود. در این شرایط خون با مدفوع مخلوط نیست.

مشاهده خون در مدفوع یا پوشک
نوزاد نباید نادیده گرفته شود زیرا شقاق مقعد تنها دلیل این مساله محسوب نمی شود و
بر همین اساس مراجعه به پزشک برای بررسی دقیق شرایط ضروری است.

نشانه ها و علائم شقاق مقعد

درد شدید هنگام اجابت مزاج
که به دنبال آن دردی مداوم شکل می گیرد نشانه کلاسیک یک شقاق مقعد است. یک دور
باطل یبوست موجب درد می شود که عضلات اسفنکتر مقعد را دچار اسپاسم می کند. این
شرایط درد و اسپاسم های بیشتر را موجب می شود که اجابت مزاج را دشوارتر ساخته و
وضعیت یبوست وخیم‌تر می شود. افراد مبتلا به شقاق مقعد هنگام نشستن نیز درد بیشتری
را احساس می کنند.

همچنین، ممکن است چند قطره
خون در کاسه توالت یا هنگام پاکسازی ناحیه مقعد دیده شوند، اما خونریزی شدید به
طور معمول رخ نمی دهد.

چه زمانی باید به پزشک
مراجعه کرد؟

مشاهده خون در مدفوع هیچگاه
وضعیتی عادی محسوب نمی شود و در صورت مشاهده هر گونه خونریزی باید در کوتاه‌ترین
زمان ممکن به پزشک مراجعه کرد. خونریزی در نتیجه شقاق مقعد اندک است و به طور
معمول شامل چند قطره می شود. خون با مدفوع ترکیب نشده است.

اگر میزان خونریزی زیاد است
و بیمار از احساس سبکی سر، تنگی نفس، یا درد شکمی شکایت می کند در کوتاه‌ترین
زمیان ممکن باید به پزشک مراجعه کرد.

درد ناشی از شقاق مقعد شدید
است و از این رو مراجعه به پزشک و مشورت درباره استفاده از مسکن ها منطقی است.

روش تشخیص شقاق مقعد

تشخیص شقاق مقعد با دریافت
سابقه موارد شکایت بیمار و یک معاینه جسمانی صورت می گیرد. سابقه یبوست که با دفع
مدفوع دردناک و پس از آن احساس درد در ناحیه مقعد دنبال شده است اغلب برای تشخیص
اولیه کافی هستند.

معاینه جسمانی به طور معمول
بررسی ناحیه مقعد و جستجو برای شکاف یا پارگی در پوست اطراف مقعد را شامل می شود. با
توجه به میزان درد و ناراحتی ممکن است معاینه رکتومی صورت بگیرد که شامل ورود یک
انگشت به رکتوم برای بررسی ناهنجاری ها و وجود خون در مدفوع می شود.

اگر پارگی مشاهده نشود و
همچنان درباره تشخیص بیماری شک وجود داشته باشد، ممکن است سیگموئیدوسکوپی انعطاف
پذیر در نظر گرفته شود. به طور معمول از پماد لیدوکائین برای کاهش ناراحتی هنگام
انجام این کار استفاده می شود.

به آزمایش خون یا
تصویربرداری پرتو اکس نیازی نیست.

شقاق مقعد که به واسطه یبوست
شکل گرفته است به طور معمول در خط میانی یافت می شود. اگر پارگی در کناره ها شکل
گرفته است، بیماری های دیگر از جمله بیماری کرون، عفونت HIV، و سرطان ممکن است عامل
آن باشند.

درمان خانگی شقاق مقعد

درمان های اولیه برای شقاق
مقعد که اغلب موفقیت آمیز هستند بر اساس نرم‌تر کردن مدفوع، عبور راحت‌تر آن و
پیشگیری از یبوست شکل گرفته اند. در همین راستا، نوشیدن مایعات بیشتر و مصرف مواد
غذایی با محتوای فیبر بالا توصیه می شود. گاهی اوقات ممکن است استفاده از مسهل ها
برای بهبود اجابت مزاج مد نظر قرار بگیرد، اما استفاده بلند مدت از آنها همواره
مناسب نیست.

دومین رویکرد برای درمان
شامل کاهش اسپاسم اسفنکتر مقعد می شود. اغلب کاری که باید انجام دهید نشستن در وان
آب گرم است که به آرامش عضلات کمک می کند. پمادهایی نیز در دسترس هستند و اگر
درمان های پایه ناموفق باشند ممکن است برای کمک به کاهش اسپاسم اسفنکتر تجویز شوند.

مصرف دارو برای درمان شقاق
مقعد

داروهای مورد استفاده در
درمان شقاق مقعد به دو گروه تقسیم می شوند:

داروهای کنترل کننده یبوست

مکمل های فیبر

نرم کننده های مدفوع

مسهل ها

داروهای کنترل کننده اسپاسم
عضله اسفنکتر مقعد

پماد مقعدی نیتروگلیسیرین

تزریقات بوتاکس به اسفنکتر
داخلی مقعد که موجب فلج شدن عضله تا سه ماه می شود و در صورت عدم موفقیت روش های
درمانی مرسوم یا در صورت درد پایدار مد نظر قرار می گیرد.

عمل جراحی برای شقاق مقعد

عمل جراحی روش درمانی دیگری
است که برای شقاق مقعد مزمن و به طور بالقوه برای شقاق مقعد حاد که پس از گذشت یک
ماه از درمان بهبود نیافته است در نظر گرفته می شود.

درد ناشی از شقاق مقعد
تقریبا بلافاصله پس از انجام عمل جراحی از بین می رود. استفاده از مسهل ها و نرم
کننده های مدفوع ممکن است برای چند روز پس از انجام عمل جراحی توصیه شوند. یک رژیم
غذایی با محتوای فیبر بالا توصیه ای همیشگی برای پیشگیری از عود شقاق مقعد است.


منبع: عصرایران

وزیر کشور: قالیباف و جهانگیری هنوز کناره گیری خود را اعلام نکرده اند


وزیر کشور اعلام کرد که قالیباف و جهانگیری هنوز کناره گیری خود را اعلام نکرده اند.

به گزارش ایسنا، رحمانی فضلی در نشست خبری صبح امروز خود اعلام کرد: قالیباف و جهانگیری هنوز کناره گیری خود را به صورت کتبی به ما اعلام نکرده اند و امیدواریم تا ظهر انصراف کتبی را به ما ابلاغ کنند.

وی ادامه داد: انتخابات. به مرحله دوم نمی‌رود چون فقط دو نفر اصلی باقی مانده‌اند.

وزیر کشور همچنین تصریح کرد: هیچ دغدغه ای درباره امنیت انتخابات نداریم و حادثه خوزستان ربطی به انتخابات نداشت.


منبع: عصرایران

ساعت های سِت، برای زوج های شیک

برترین ها: فرقی نمی کند که به دنبال ساعتی زیبا برای خودتان هستید یا شریک زندگی تان یا حتی دوست دارید که ساعت هایتان را ست کنید، در هر صورت خرید ساعت نیاز به تحقیق و جستجوی زیادی دارد. اما اگر وقت این کار را ندارید، ما در اینجا برخی از زیباترین و مقرون به صرفه ترین مدل های ساعت ست زنانه و مردانه را برایتان آورده ایم تا کارتان راحت تر شود.

Daniel Wellington Cambridge and Canterbury  

این دو مدل ساعت نه تنها زیبا و کاربردی بلکه مقرون به صرفه نیز هستند. این ساعت های کوارتز با صفحه بزرگ گرد و سبک مینیمالیست، طراحی منحصر بفردی دارند که هیچگاه از مد نمی افتند.

 10 مدل از زیباترین ساعت های ست برای زوج ها

Samsung Gear S2 

اسمارت واچ سامسونگ مدل  Gear S2 ظاهر فیزیکی بسیار زیبایی دارد که می‌تواند طرفداران زیادی را به سمت خود جذب کند. این مدل از رابط کاربری اندروید Wear فاصله گرفته و طراحی جدیدی دارد که آیکون‌های گرد نرم‌افزارها را در یک دایره کنار هم جمع کرده است. طراحان با تغییر رنگ این ساعت ها مدل مردانه را از مدل زنانه به خوبی متمایز کردند. ساعت زنانه با قاب رز گلد و بند سفید و ساعت مردانه با رنگ تماما مشکی، طراحی شده است. این مدل اسمارت واچ نه تنها ساعت بلکه پیغام، تقویم، اخبار و… را نیز به شما نمایش می دهد.

 10 مدل از زیباترین ساعت های ست برای زوج ها

Bewell W064A 

اگر جزو زوج هایی هستید که می خواهید متفاوت از دیگران باشید، ما این مدل ساعت را به شما پیشنهاد می دهیم. این ساعت چوبی به طور کامل دست ساز بوده و مطمئنا به دست های شما ظاهری کلاسیک می بخشد.

 10 مدل از زیباترین ساعت های ست برای زوج ها

Casio MQ24-1B2 and LQ139A-1 

اگر به دنبال هدیه ای هستید اما در عین حال نمی خواهید هزینه زیادی بپردازید، به سراغ ساعت های کاسیو بروید. ساعت های کاسیو نه تنها دوام بالایی دارند بلکه طراحی های ساده و زیبای آن نیز طرفداران زیادی را به سمت خود جذب کرده است. این ست ساعت نیز با طراحی صفحه گرد، به رنگ مشکی و طلایی، شما را به عنوان یک زوج از دیگران متفاوت خواهد ساخت.

 10 مدل از زیباترین ساعت های ست برای زوج ها

Michael Kors Callie

پیدا کردن ساعتی که هم برای خانم ها و آقایان مناسب باشد و هم قیمتی اقتصادی داشته باشد، کار ساده ای نیست اما مایکل کورس کار شما را راحت کرده است. ساعت مردانه این برند به رنگ طلایی و ساعت زنانه آن با سایزی کوچک تر به رنگ نقره ای طراحی شده است. آنها مدرن، زیبا و همیشه روی مد هستند.

 10 مدل از زیباترین ساعت های ست برای زوج ها

Guess W0198P1 His and Hers

این ست ساعت گس به دلیل ظرافتی که در طراحی خود دارد برای مراسم رسمی بسیار مناسب است. با توجه به جعبه شیک آن، گزینه مناسبی برای هدیه نیز خواهد بود. اگر به دنبال ساعتی مدرن می گردید، ما این ست ساعت گس را به شما پیشنهاد می دهیم.

 10 مدل از زیباترین ساعت های ست برای زوج ها

Lacoste Goa

این ست ساعت برای زوج هایی که سبک مدرن را می پسندند، مناسب است. ساعت لاگوست با طراحی مینیمالیست خود هیچگاه شما را خسته نخواهد کرد. مدل مردانه این ساعت به رنگ مشکی و بنفش و مدل زنانه آن به رنگ صورتی و سبز لیمویی طراحی شده است. ترکیب بندی این رنگ ها تمام چشم ها را به سمت دستان شما جلب خواهد کرد. این ساعت تا ۳۰ متر زیر آب مقاومت داشته که یکی دیگر از خصوصیت بارز آن است.

 10 مدل از زیباترین ساعت های ست برای زوج ها

Scheppend Couple Roman Numbers

اگر به دنبال ساعتی کلاسیک هستید، ما این مدل را به شما پیشنهاد می دهیم. تنها تفاوت مدل مردانه و زنانه این مدل ساعت در اندازه آن است، بنابراین حتی اگر کیلومترها از شریک زندگی تان دور باشید، با نگاه به این ساعت تان همواه به یاد او خواهید بود. بند چرم قهوه ای، قاب طلایی و صفحه سفید آن ترکیب بندی زیبایی را تشکیل داده اند که در دستان تان به زیبایی خواهند درخشید.

 10 مدل از زیباترین ساعت های ست برای زوج ها

Adidas Performance Fitness

اگر به دنبال ساعتی اسپورت هستید که حتی در تمرینات ورزشی هم در دست تان باشد، این مدل ساعت آدیداس انتخاب خوبی است. این ساعت تا ۵۰ متر زیر آب استقامت دارد و برای زمان های کوتاهی که می خواهید به شنا بروید، گزینه مناسبی است.

 10 مدل از زیباترین ساعت های ست برای زوج ها

BINLUN BL0011C-LSB

اگرچه این مدل ساعت، بندی چرم و کلاسیک دارد اما طراحی صفحه نمایش آن کاملا مدرن و خلاقانه است. این ساعت در مقابل آفتاب، رطوبت و شرایط آب و هوایی سخت مقاومت نشان داده که از برتری های این ساعت نسبت به دیگر مدل هاست.

 10 مدل از زیباترین ساعت های ست برای زوج ها


منبع: برترینها

انسان، در برزخ امید و قطع امید (۲)

ماهنامه اطلاعات حکمت و معرفت – علی کاشانی بیدگلی: بدیهی است بحث در باب «آنچه انسان مجاز است بدان امید بندد» در زمره زیرینایی ترین مسائل مرتبط با امیدورزی قرار دارد. ادامه گفتگو با استاد ملکیان را در زیر می خوانید.

با توجه به اینکه در صحبت های قبلی خود اشاره ای به این مطلب داشته اید که
تعداد اندکی از متفکران مانند بودا امید را نه یک فضیلت بلکه رذیلت تلقی می
کردند، لطفا در باب چند و چون چنین دیدگاه هایی توضیح بفرمایید.

در
بسیاری از نظام های اخلاقی امید یک فضیلت به حساب می آید. بودا تنها
بنیانگذار دین و مذهبی بود که امید را رذیلت می دانست. بودا معتقد بود:
امید هیچ فضیلتی در انسان نیست، بلکه ناامیدی فضیلیت است. امید یک رذیلت
است؛ امید یکی از احساسات و عواطفی است که به بهروزی ما کمک نمی کند اما در
ما وجود دارد مثل کینه و نفرت که در وجود ما هست و جزء ساحت احساسی و
هیجانی ماست اما کمکی به زندگی ما نمی کند.

اما او معنای خاصی را از امید
در نظر دارد و معتقد است امید به سه چیز باید قطع شود. وقتی می گویم که ما
امید را باید قطع کنیم مرادم امید به سه چیزی است که امیدهایمان به آن
آویزان است و بهروزی زندگی ما را از بین می برد.

اولی بریدن امید به
نیروهای ماوراءالطبیعی است. یعنی امید به نیروهایی که ورای قوانین که بر
هستی حاکمند، یعنی مثلا امید داشته باشید به اینکه این نیروها دستشان را
دراز کنند و قوانین حاکم بر هستی را به سود شما تعطیل کنند.

 انسان، در برزخ امید و قطع امید (2)

امید به
نیروهای ماوراءالطبیعی برای ما مضر است؛ شما وقتی در یک وازرتخانه مشکلی
دارید روز اول که می روید می گویند که شما باید چهارده کار را انجام دهید،
مگر اینکه خود وزیر را بتوانید ببینید که با دیدن ایشان نیازی به طی کردن
این چهارده مرحله نیست، یعنی وزیر می تواند دستش را دراز کند و راه میانبری
در اختیار شما قرار دهد که تمام این چهارده مرحله را پشت سر بگذارید. خیلی
وقت ها فکر می کنیم قوانینی حاکم بر هستی است که چهارده مرحله دارد که
باید طی کنیم مگر اینکه خدایی، پیری یا پیغمبری دست دراز کند و این قوانین
را کنسل کند. من به این می گویم اعتقاد به مداخله فوق الطبیعی نیروهای
ماورالطبیعی.

البته بحث آنتولوژیک نمی کنم و می خواهم بگویم نیروی
ماورالطبیعی وجود ندارد. بحث این است که نیروهای ماورالطبیعی اگر وجود
ندارند که ما را به خیر و آنها را به سلامت و اگر وجود دارند به سود هیچ کس
خاصی هیچ مداخله ای در قوانین حاکم بر هستی نمی کنند؛ این نکته ای بود که
اول بار بودا به آن اشاره کرد.

بودا گفت نیروهای فوق الطبیعی در امور طبیعی
مداخله نمی کنند، بنابراین امیدتان را به نیروهای ماورالطبیعی که بخواهند
مداخله فوق الطبیعی در امور طبیعی نمایند قطع کنید. این سخن بودا در ادیان
شرقی کمتر مورد توجه واقع شد، ما در ادیان غربی یعنی ادیانی که به آنها
ادیان ابراهیمی می گوییم و گاهی نیز ادیان موسوی خوانده می شوند یعنی اسلام
و مسیحیت و یهودیت اصلا مورد اعتنا نبود. از این نظر در این ادیان دعا
برای اغراض شخصی وجود دارد این یعنی گویا غیر از مجاری طبیعی مجاری
غیرطبیعی نیز وجود دارد که در امور طبیعی نیز مداخله فوق طبیعی می کنند.

اولین
بار پیام بودا را در مسیحیت سیمون وی فیلسوف و عارف و مبارز سیاسی و
اجتماعی و دین شناس فلسفه اول قرن بیستم وارد عالم مسیحیت کرد. و خیلی در
این جهت کوشید که پیام بودا را به فرهنگ الهیاتی تزریق کند. سیمون وی در
کتاب معروفش به نام ثقل و لطف، این بحث را بیان می کند و می گوید: انسان ها
در طول تاریخ به دو دسته تقسیم شده اند و ما نیز گمان می کنیم که یا باید
این راه یا راه دیگر را برویم ولی بودا می خواست بگوید که راه سومی نیز
وجود دارد.

در الهیات مسیحی نیز ما باید این راه را القاء کنیم. دو راهی
که مردم می رفتند این بود، مردم معتقد بودند که یا خدا وجود دارد و اگر از
او درخواست و مناجات کنیم به نفع ما در زندگی مداخله می کند یا اصلا خدایی
در جهان وجود ندارد. بنابراین یا به خدای مداخله گر اعتقاد داشتند و یا به
«ماتریالیسم فلسفی» معتقد بودند. بنابراین می گویند اگر در حالت اضطرار
کسی دعا کرد و مستجاب نشد معلوم می شود خدا وجود نداشته است چون اگر خدا
وجود داشت استجابت دعا می کرد.

یعنی به نفع این مداخله می کرد و وارد
جریان تاریخ می شد. چون خودش گفته است یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف سوء.
یعنی به مرحله اضطرار رسیدی و از خدا چیزی خواستی. خدا شرط گذاشته که باید
به اضطرار برسی در آن صورت سخنت را می شوند نیاز تو را ادراک می کند و از
تو کشف سوء می کند یعنی بدی را از تو دفع می کند، چون در ذهن ما اینگونه
است که اگر کسی در حالت اضطرار دعا کرد و دعایش مستجاب نشد خودش یا دیگران
می گویند معلوم می شود خدایی وجود ندارد.

سیمون وی می گفت من معتقدم
راه سومی در عالم وجود دارد. خدا هست اما به نفع هیچ کس مداخله نمی کند
بنابراین امر ما دائر بر این نیست که یا ماتریالیست باشیم که بگوییم اصلا
خدایی وجود ندارد یا بگوییم خدا وجود دارد و در زندگی ما مداخله می کند.
خدا وجود دارد و در زندگی ما مداخله می کند. خدا وجود دارد اما در زندگی
هیچ کسی هیچ مداخله ای به نفع یا ضرر هیچ کس نمی کند. چرا؟

سیمون وی می
گفت جهان، جهان ضرورت است. خدا جهان را براساس اصل ضرورت ساخته است و اصل
ضرورت یعنی اصل قوانین علی و معلولی استثناء ناپذیر. قوانین علی و معلولی
منحصر در قوانین فیزیک و شیمی و زیست شناسی نیستند قوانین روانشناسی، جامعه
شناسی و تعلیم و تربیت، سیاسی، اقتصادی و… نیز بر هستی حاکم هستند. مراد
از قوانین فقط قوانین تجربی طبیعی یعنی علوم دقیقه یعنی فیزیک و شیمی و
زیست شناسی نیست.

بنابراین منظور از قوانین، قوانین  حاکم بر طبیعت
بیجان نیست، اما در عین حال قوانین روانی و قوانین روحانی نیز قانون هستند و
قانون ضرورتی بر هستی اعمال می کند که خدا نیز در این ضرورت مداخله نمی
کند. اقتضاء هستی این است. خدا می تواند اکسیژن را نیافریند و می تواند
هیدروژن را نیافریند اما نمی تواند اکسیژن را بیافریند و هیدروژن را نیز
بیافریند و این دو با یکدیگر میل ترکیبی نداشته باشند؛ چون اگر اکسیژن
آفریدی اکسیژن خاصیت خودش را دارد. اگر هیدروژن آفریدی هیدروژن نیز خاصیت
خودش را دارد. اگر اکسیژن و هیدروژن آفریدی این دو با یکدیگر میل ترکیبی
دارند.

خدا می تواند اکسیژن نیافریند می تواند طلا نیز نیافریند ولی اگر
اکسیژن و طلا آفرید نمی تواند بگوید من شما را آفریدم ولی با هم میل
ترکیبی داشته باشید. اکسیژن و طلا با یکدیگر میل ترکیبی ندارند. اکسیژن با
طلا ترکیب نمی شود این یعنی ضرورت. خدا می تواند موجوداتی که آفرید
نیافریند. می تواند موجوداتی که نیافرید، بیافریند اما نمی تواند موجوداتی
را بیافریند و ضرورت های برخاسته از وجودشان را استثناء کند. تو طلایی تو
نیز اکسیژن هستی. شما با یکدیگر میل ترکیبی ندارید اما من دلم می خواهد شما
میل ترکیبی پیدا کنید. امکان ندارد.

 انسان، در برزخ امید و قطع امید (2)

طلا به زبان حال می گوید خدایا می
خواهی نابودم کنی بکن. اکسیژن نیز به زبان حال می گوید خدایا می خواهی
نابودم کنی بکن اما اگر ما هر دو را نمی خواهی نابود کنی ما میل ترکیبی
نداریم. بالا بروی و پایین بیایی همین است که هست. چون ضرورت حاکم است و از
اینجاست که سیمون وی می گفت: ما اشتباه می کنیم می گوییم قوانین حاکم بر
اشیاء قوانین محکوم اشیاء. قوانین حاکم بر اشیا یعنی چه؟ یعنی گویا خدا می
توانست اکسیژن بیافریند طلا نیز بیافریند بعد بگوید به جای اینکه میل
ترکیبی نداشته باشید، میل ترکیبی داشته باشید و قانون دیگری بر آنها حاکم
کند.

بنابراین خدا بر چیزی قانونی حاکم نمی کند. قوانین محکوم موجودات
هستند نه حاکم بر موجودات و به این دنیای ضرورت می گویند. بنابراین خدا
وجود دارد. نه اینکه یا باید بگوییم خدا وجود ندارد یا اینکه خدا وجود دارد
و مداخله می کند. خدا وجود دارد و به سود یا به زیان هیچ کسی مداخله نیز
نمی کند. جهان، جهان قوانین طبیعی است مراد از قوانین طبیعی قوانین تکوینی
است مرادم از قوانین طبیعی فیزیک و شیمی و زیست شناسی نیست. قوانین تکوینی
بر عامل حاکم هستند. بنابراین امیدتان را ببرید. انسانی مضطرتر از این می
توانید تصور کنید که در شکنج گاهی در عمق ۳۵۰ متری زمین صدایش از دیوار آن
طرف تر نمی رود و فقط خودش در این دخمه است و یک سلسله آلات شکنجه و یک
شکنجه گر بی رحم به دور از انسانیت.

 این با تمام وجودش از هستی می
خواهد که شکنجه گر پایم را خورد نکند، چشم هایم را داع نکند. اتو به بدن من
نکشد. ما می کشد. پس چه کسی می گفت اگر به اضطرار رسیدید آن درد و رنج
برطرف می شود. آیا می توانید مثالی بزنید که اضطرار از این بالاتر  باشد که
انسان از همه چیز قطع امید کند.

دیگر نه به خویش، نه به جناحش، نه به
خویشانش، نه به دوستانش، نه به شاگردانش، نه به مریدانش و نه به هیچ کس
امید ندارد. دیگر به پولش امید ندارد که بگویید پولی می ریزم به حساب این
شکنجه گر، از ثروتش و قدرتش و جاه و مقامش و حیثیت اجتماعی اش و شهرت و
محبوبیتش قطع امید کرده. خودش است و یک شکنجه گر و یک سلسله آلات شکنجه که
نگاه کردن به آنها اسباب هزار رعب است. اما با این همه چرا حتی وقتی اینها
با تمام وجودشان نجات را فقط از عالم می خواهند باز هم کسی به دادشان نمی
رسد، شکنجه می شوند، له می شوند و از بین می روند؟

پس امید نداشتن
لزوما به معنای این نیست که معتقد باشیم موجودات ماوراءالطبیعی وجود
ندارند، بلکه به این معنا باید قطع امید کنیم که دل بستن به این موجودات
ماورالطبیعی برای مداخله فوق الطبیعی در مجرای امور، زندگی ما را بد می
کند، و آن را بهروزانه نمی سازد.

دومین مورد قطع امید، قطع امید از
آینده است. امید همیشه معطوف به آینده است و این امید داشتن به آینده به
معنای از دست دادن حال است. چون معلوم نیست که ثانیه بعدی نیز من زنده
باشم. هرچه امید ببندید که در آینده فلان خواهدشد یا در آینده فلان کار را
خواهم کرد یا در آینده اوضاع و احوال این گونه خواهدشد هرچه از این مقوله
بگویید معطوف به آینده است و باعث می شود حال خود را از دست بدهیم.

شعری
منسوب به حضرت علی (ع) است که آنچه گذشت، گذشت و آنچه آینده است کو؟ چه
تضمینی است که بیاید خط امانی به تو داده اند که حتما آینده می اید؟ برخیز و
این فرصتی که میان دو عدم خفته است را بیدارش کن و از این فرصت استفاده
کن. هر لحظه فرصتی است که در میان دو عدم بیکران خوابیده است. ما باید این
را بیدار کنیم و از آن نهایت استفاده را بکنیم.

امید از آن جهت که معطوف
به آینده است به توهم آویزان است، این توهم که گویا خط امانی برای ما
آورده است که من در ۲۰ یا ۳۰ سال آینده زنده خواهم بود. بنابراین امید به
آینده و امید به آنچه در آینده رخ خواهدداد باید قطع شود.

و اما سومین
قطع امید، قطع امید از همه انسان هایی است که به نظرتان می رسد در موضع کمک
به شما هستند، فرض کنید: من می خواهم خانه ای بخرم از ۱۰۰ میلیونی که باید
بپردازم ۲۰ میلیون آن را دارم. می گویم یک برادر دارم، رفیقی صمیمی نیز
دارم، بانکی نیز هست که تسهیلات خوبی می دهد همسایه ام نیز گفته برای خرید
خانه کمکت می کنم. بعد همسایه زیر قولش می زند. رفیقم نیز از من دلگیر است.
بانک نیز تا اطلاع ثانوی تسهیلات بانکی نمی دهد: «جمله بی  قراریت از طلب
قرار توست طالب بی قرار شود تا که قرار آیدت» مصداقی از این است.

آیا
چون شما فکر کرده اید همه چیز با همان قرار و مقررات به قراری که فکر کرده
اید باقی می ماند. در حالی که نمی دانیم که در جهان بی قراری ها به سر می
بریم. من الان کسانی را در موضع کمک به خودم می بینم و فکر می کنم چون الان
اینها در موضع کمک به من هستند در موضع کمک به من باقی خواهندماند.

 انسان، در برزخ امید و قطع امید (2)

از
این نظر به ما در ادیان توجه می دهند که به پدر و مادر و فرزندان و… دل
نبندیم چون عالم، عالم بی قراری و بی ثباتی است همه چیز تطور و تحول و
دگرگونی پیدا می کند و شما چون طالب قرار بوده ای در عالم بی قرار، بی قرار
می شوی. من بارها گفته ام که این حکمتی در عرفان، مخصوصا در عرفان مولانا
است که تا وقتی در عالم بی قرار، طالب قرار هستی، بی قرار هستی.

اگر می
خواهی قرار پیدا کنی باید طالب بی قراری باشی. جدی گرفتن یعنی طالب ثبات
امور بی ثبات شدن. وقتی طالب ثبات امور بی ثبات می شوی طالب قراریافتگی
امور بی قرار می شوی خودت بی قرار می شوی؛ اپیکتتوس فیلسوف رواقی غلام بود،
رواقیون دو فیلسوف طراز اولشان یکی مارکوس اورلیوس است که امپراطور روم
است و دیگری اپیکتتوس است که یک غلام است. ارباب اپیکتتوس دست او را
پیچاند. گفت ارباب دست را نپیچانید می شکند. باز هم پیچاند گفت: ارباب
قاعده بر این است که دستی را می پیچانند می شکند. باز پیچاند و دست
اپیکتتوس شکست، گفت ارباب نگفتم می شکند.

سقراط می گفت باید با رندی با
هستی مواجه شوی رندی یعنی اینکه امور علی رغم اینکه ادعای ثبات ندارند،
ادعای ثبات می کنند و می گویند تا پای جان ایستاده ام. برخی شاگردان به
اساتیدشان می گویند دوستدار همیشگی تو، شاگرد همیشه تو. ولی انسان تطور
پیدا می کند و احساسات و عواطف و هیجاناتش فرق می کند، عقایدش فرق می کند.
وقتی دوستی دوستدار همیشگی توست فهو المطلوب.

و ار هم از دوستداری
همیشگی تو دست بردارد با امر غیرمتوقع مواجه نشده ایم که شوکه شویم. شوکه
شدن برای این است که تعجب می کنیم که چرا امری که برای ما قرار داشت بی
قرار شد یا امری که بنا بود بر یک سیرت و سان بماند به سیرت و سان دیگری
تبدیل شد. امید به معنای سومی که به توصیه بودا باید قطع شود امید به کسانی
است که در مکان کمک به شما قرار دارند، دوست شما، شاگرد شما، همکار شما،
یا عاشق شما.

چون امور برقرار خودش باقی نمی ماند هر دوستی ممکن است
تبدیل شود به دشمن و البته هر دشمنی نیز ممکن است تبدیل شود به دوست. اما
اگر به خودمان بگوییم جهان یک امر متحول است خود را برای یک جهان متحول
آماده کرده ایم و خودمان قرار پیدا می کنیم، اما وقتی می خواهیم جهان بی
قرار را قرارمند کنیم خودمان بی قرار می شویم.

با توجه به این
اوضاع و احوال انسان ها که کسر بزرگی از آنها از احساسات و عواطف و
هیجاناتشان تبعیت می کنند آیا از نظر شما می توان به اصلاح وضع بشر به سمت
استدلال گرایی امیدی بست؟ و آیا سوای استدلال گرایی در انسان ها چیز دیگری
را مشاهده می کنید که بتوان به آن امید داشت؟

بسیاری تصور می کنند چون
نیروی استدلال در آدمیان موثر نیست، و آدمیان فقط تابع احساسات و عواطف و
هیجاناتشان هستند، پس دلیل آوری در اصلاح اجتماع موثر نیست. سخنرانی، گفت و
گو، میز گرد و مناظره در تغییر وضع جامعه گویا هیچ تاثیری ندارد، چون فکر
می کنند انسان ها فقط با احساسات و عواطف و هیجاناتشان موضع می گیرند. اما
من به یک واقعیت انسان شناختی یعنی قدرت استدلال در اصلاح امید دارم.

این
واقعیت نشان شناختی در روانشناسی اثبات نشده؛ و اگر اثبات شده بود، امید
به «خردپذیر» صورت گرفته بود که از دایره امید بیرون می شد. بنابراین امید
دارم قدرت استدلال در انسان ها موثر افتد و بتوانند فارغ از احساسات و
عواطف و هیجاناتشان رایی را بپذیرند. این هم امید است به این معنا که هنوز
خردگریز است و هنوز روانشناسی نتوانسته اثبات کند که انسان ها لزوما تحت
تاثیر قدرت استدلال طرف مقابل تغییر رای می دهند و رای جدید را اتخاذ می
کنند یا لااقل از استدلال قدیم خود دست بر می دارند. این اثبات نشده ولی من
به این امیدوارم. به این دلیل که یک سلسله مواردی وجود دارد که می بینم که
این تاثیرها صورت گرفته است.

 انسان، در برزخ امید و قطع امید (2)

دیگر این که امیدم به این است که انسان
ها در بن و بنیادشان نیکخواه هستند. من به این باور امید بسته ام با اینکه
این نظریه ژان ژاک روسو است، ولی این نظریه هیچ وقت در فلسفه اثبات نشده
است در روانشناسی هم اثبات نشده، چون اگر نفی هم شده بود، خردستیز می شد.
ولی من هنوز به نیکخواهی که در ژرفای وجود آدمی است، امیدوارم و بنابراین
امیدوارم زخم هایی که به آخرین تار روح آدمیان بخورد، آن ها را عوض می کند،
مسیر زندگی شان را تغییر می دهد و به طرف صلاح می کشاند.

اینها
امیدهایی است که من دارم. یعنی امید به نیک خواهی بشر، که واقعا یک امید
است. امید به قدرت نیروی استدلال گر در تغییر رای آدمیان، این هم یک امید
است. اینها با عقلانیت ناسازگار نیست و برای ما باقی می ماند. ولی خیلی از
کنش ها و واکنش هایی که ما نشان می دهیم در جامعه انگار این حس و امید را
نداریم. اگر این حس و امید را داشتیم، کنش و واکنش هایمان به این صورت
نبود، من معتقدم که اکثر آدمیان حتی آنهایی که قصد اصلاح اجتماعی دارند، به
درجه ای توسل به خشونت و کمابیش درجه ای توسل به فریبکاری را انگار لازم
می دانند، در صورتی که اگر امیدهایی را که من می گویم می داشتیم، سر سوزنی
احساس نیاز به فریبکاری نمی کردیم و اندکی هم احساس نیاز به خشونت نداشتیم.

منابع:

در
تهیه گفت و گوی فوق از مطالبی برگرفته شده از درس گفتار اخلاق کاربردی،
مصاحبه امیدزدایی در نظریه عقلانیت و معنویت، نسیم بیداری شماره ۳۹-۳۸،
سخنرانی اندیشه پیشرفت در برابر امید دینی، اسفند ۸۳، درس گفتار روانشناسی
اخلاق نیز بهره گرفته شده است. 


منبع: برترینها

ناصر‌ هاشمی: بیمار اصلی منم، نه شهاب حسینی!

– محسن جعفری‌راد: ناصر ‌هاشمی از بازیگران باسابقه‌ای است که در هر سه عرصه سینما، تئاتر و تلویزیون کارنامه قابل توجهی دارد. از سریال «سمندون» و «روزگار قریب گرفته» تا فیلم «خانه پدری» که برای چندمین‌بار همکاری درخشانی با کیانوش عیاری داشت.‌ هاشمی این‌روزها با «برادرم خسرو»، مهمان پرده سینماهاست. فیلمی که در جشنواره فجر دو سال قبل اکران شد و مورد توجه منتقدان قرار گرفت و خیلی‌ها بازی ‌هاشمی را ستودند.

به‌خصوص این‌که او در مقابل شهاب حسینی بازی می‌کرد که جزو بهترین بازیگران سینماست و به‌خوبی شیمی رابطه آن‌ها شکل گرفته بود و به‌عنوان یکی از نقاط قوت فیلم به بازی آن‌ها تاکید می‌شود. به بهانه «برادرم خسرو» با ‌هاشمی گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

بیمار اصلی منم؛ نه شهاب حسینی!

وقتی در «خانه پدری» بازی می‌کنید و توقیف می‌شود و «برادرم خسرو» بعد از دوسال اکران می‌شود برای چشم انداز بازیگری شما چه اتفاقی می‌افتد؟ آیا خودتان را بازیگر گزیده‌کاری می‌دانید؟

ممکن است نابودش کند! اول این‌که با عنوان بازیگر گزیده‌کار چندان موافق نیستم چون انگار بازیگر را در یک مقام خاص قرار می‌دهد و از دیگران دور می‌کند. کار من بازیگری است و دوست دارم مثل هر آدم دیگری سرکار بروم. این کم‌کاری برایم خوشایند نیست. اما تلاشم را می‌کنم در جایی قرار بگیرم که جای درستی باشد. وقتی در یک فیلم بازی می‌کنید با تمام فیلم شریک هستید. چه فیلمی اثرگذار باشد یا ضعیف. همیشه سعی کردم نقش‌هایی را انتخاب کنم که جای دفاع داشته باشند.

متاسفانه نقش‌هایی که به من پیشنهاد می‌شد نقش‌های خوبی نبود و تصویری خوبی را از من نشان نمی‌داد. درباره توقیف یا مهجور ماندن کارها طبعا کار ما به شکلی است که دوست داریم آثار دیده شوند. ما را بشناسند و احتمالا اگر کارمان را خوب انجام دهیم می‌توانیم در جذابیت یک فیلم سهیم باشیم. اما وقتی کارمان دیده نمی‌شود طبعا فاجعه‌ای رخ می‌دهد. نه تنها درباره کار ما بلکه درمورد تمام شغل‌ها همین‌طور است. وقتی محصول کاری دیده نمی‌شود آن شغل نابود می‌شود.

آیافیلمنامه «برادرم خسرو» جذاب بود که کار با یک کارگردان فیلم اولی را قبول کردید یا ترکیب بازیگران برای شما مهم بود؟ چطور برای همکاری دعوت شدید؟

در درجه اول سناریو مهم بود. اولین‌بار امیر سیدی با من تماس گرفت. سیدی کسی است که سال‌ها به‌عنوان دستیار کارگردان‌های معتبر از جمله داریوش مهرجویی کار کرده و در حرفه خودش اعتبار خوبی دارد. وقتی چنین آدمی به شما زنگ می‌زند یعنی با کاری سطحی روبه‌رو نیستید. سناریو را که خواندم تعجب کردم چون بعد از مدت‌ها فیلمنامه‌ای جذاب را خواندم. فیلمنامه‌ای که لایه‌های پنهان معنایی در خود دارد.

شخصیت‌ها و روابط و فضایی که شکل خاصی برای تاویل‌پذیری دارد، خیلی برای من جذاب بود. شهاب حسینی من را پیشنهاد کرده بود. با بیگلری که حرف زدم کارنامه قابل توجهی داشت. هم فیلمنامه نوشته و هم دستیاری کرده و آدم بسیار دوست‌داشتنی و آگاهی هم هست. سعید ملکان و بقیه عوامل گروه هم همین‌طور که از این همکاری بسیار لذت بردم.

شخصیت خسرو بیماری دو قطبی دارد و با پرداخت مناسب، فیلم جزو معدود فیلم‌هایی قرار می‌گیردکه روایتی روانکاوانه را مد نظر قرار داده است. آیا فیلمنامه به اندازه کافی درباره وجوه روانی آدم‌ها جزئیات داشت؟ شیوه برخوردتان با کاراکتر خودتان به چه شکلی بود؟

بیگلری که با کمک همسرش، پریسا ‌هاشم‌پور، فیلمنامه را نوشته، در گذشته خودش ما به‌ازای واقعی چنین آدم‌هایی را دیده بود. برای نوشتن این سناریو بیش از یک سال تحقیق کرده و با بیماران دو قطبی و روانشناسان مختلف حرف زده بودند. نقشی که من بازی کردم بیماری پنهانی دارد که بسیاری از ماها داریم. البته شاید نتوان اسم بیماری را بر آن گذاشت.

خیلی روشن نیست.کسی که خودخواه و مستبد است. سعی کردم این نقش را حق به جانب بازی کنم. شخصیت تلاش می‌کند که فرزندش خوب تربیت شود، موسیقی یاد بگیرد و آدم بزرگی در آینده شود. یا همسرش سر کار نرود و در آرامش زندگی کند و در کل به فکر دیگران هم هست.

در واقع دارد تلاش می‌کند تا شرایط خوبی را برای دیگران فراهم کند. در این وضعیت تعادلی به‌وجود می‌آید که تماشاگر با این شیوه پرداخت به فکر فرو می‌رود که انگار این کاراکتر آشناست و مثل خودمان است. البته نظرات مختلف است. مخاطب عام دقیقا به امور به‌طور قطب منفی و مثبت نگاه می‌کند اما مخاطبان خاص این تفکیک را لحاظ نمی‌کردند و کامل‌تر می‌دیدند. درواقع شخصیت می‌خواهد جلوی متلاشی‌کردن زندگی‌اش را بگیرد.

بیمار اصلی منم؛ نه شهاب حسینی!

بازی شهاب حسین کاملا برونگرا و پر اکت است. شما به مقتضیات شخصیتی که دارید بازی درونگرا و فاقد کوچک‌ترین برون‌ریزی حسی را ارائه کرده‌اید. چطور به این تضاد در بازی رسیدید؟ شیوه تمرین‌ها به چه شکلی بود؟

به‌هر حال کارگردانی وجود دارد که به شکلی کار و بازی را کنترل می‌کند و در عین حال قرار است که ما دو تا آدم مختلف باشیم. شخصیت دو قطبی معمولا این بستر را دارد؛ یعنی آدم‌هایی که بسیار پرهیاهو و پر انرژی هستند و برونگرا رفتار می‌کنند. شیدایی خاصی دارند و افسردگی خاصی. در واقع یک نمایشگری در این شخصیت وجود دارد. اما برای بازی من نیازی نبود و قرار بود در فیلمنامه شخصیتی که من بازی می‌کنم وجوه مختلفش برای تماشاگر به‌مرور آشکار شود.

تماشاگر متوجه می‌شود که گویا این شخص بیمار اصلی است. درواقع انگار فضا طوری فراهم می‌شود که تماشاگر به سمت این تحلیل می‌رود که بیماری اصلی من هستم و نه خسرو. دوربین و نگاه کارگردان و نویسنده‌ها انگار به سمت این آدم بر می‌گردد. فکر کنم دلیلش این باشد که این تضاد شکل گرفته است.

در کارنامه کاری شما همکاری با کیانوش عیاری بیشتر از هر کارگردان دیگری دیده می‌شود. امضای شخصی عیاری این است که نگاه به‌شدت واقع‌گرایانه‌ای به موقعیت‌ها دارد، کمتر با فیلمنامه کامل سر صحنه ظاهر می‌شود و بیشتر کار سر صحنه شکل می‌گیرد. در «برادرم خسرو» هم چقدر همکاری با عیاری به شما کمک کرده است؟

هر بازیگری باید یک بار با عیاری و شیوه منحصر به‌فردش کار کند. شرایط را خیلی خوب آماده می‌کند. تسلط کامل دارد بر شیوه‌ای که ذهنیت خودش را به عینیت بدل می‌کند. کمی سخت است برای همکاری چون ممکن است سناریویی وجود نداشته باشد و هر روز وارد فضایی می‌شوید که از یک لحظه بعد و در کل روز بعد خبری ندارید. اما شیوه‌ای است که به ملموس بودن فضا کمک می‌کند. مثلا در «برادرم خسرو»، کارگردان روی آدم‌ها مکث می‌کرد و بازیگری دیگری می‌طلبید.

این سوال را به این دلیل پرسیدم که به‌نظر می‌رسد در «برادرم خسرو» فضا برای بداهه‌پردازی شما فراهم بوده است. چقدر در فیلمنامه و اجرا دخل و تصرف کردید؟ تفاوتش با بداهه‌پردازی‌های کارهای عیاری چه بود؟

با بیگلری خیلی بحث و تحلیل می‌کردیم و گفت‌وگویمان حدود سه‌هفته طول کشید که این‌ها چطور آدم‌هایی هستند. ولی درنهایت کارگردان حرف آخر را می‌زند و امضای او پای کار است. فضای خیلی تحلیلی در پشت صحنه وجود داشت. صحنه‌هایی به‌طور بداهه هم بود که برخی در فیلم استفاده شده و برخی هم نیست. کار عیاری به این شکل بود که بیشتر اجرا در ذهن او می‌گذرد اما بیگلری سناریوی کامل داشت و بر اساس آن نقشه راه ما شکل گرفت.

در روزهای جشنواره که فیلم را دیدید و در روزهای اخیر، بازخوردها به چه شکلی بود؟ آیا تفاوت‌هایی را داشتند؟

بازخورد‌ها خیلی خوب بود. «برادرم خسرو» از فیلم‌هایی است که وقتی تماشاچی وارد سالن می‌شود. آرام آرام از لحظه خشنی که بین من و خسرو در می‌گیرد بیننده در داستان غرق می‌شود و در همه نمایش‌ها این را دیدم. در واقع بیینده ابتدا با شوخ و شنگی‌های خسرو ارتباط مفرحی برقرار می‌کند اما در ادامه غافلگیر می‌شود و به فکر فرو می‌رود که ممکن است برای همین آدم شوخ و شنگ اتفاق‌های خطرناکی رخ دهد.

بیشتر کسانی که دیدم از فیلم راضی بودند. چند اکران خیلی خاص هم برای انجمن روانپزشکان ایران و همچنین روانپزشکان و روانشناسان بیمارستان روزبه داشتیم که برای آن‌ها هم خیلی جذاب بود. به‌عنوان یکی از معدود فیلم‌هایی که این شخصیت‌ها و بیماری را به‌خوبی نشان می‌دهد و قابل انطباق با نمونه‌های واقعی است.


منبع: برترینها

سریال‌های دهه هفتاد؛ پلیس‌های خوب و قهرمان‌های واقعی

روزنامه هفت صبح – سوسن سیرجانی: عبدالرضا اکبری از آن دست بازیگرانی است که بازی در هر جور نقشی را تجربه کرده و از اواخر دهه ۷۰ تا اواخر ۸۰ جزو بازیگران پرکار سینما و تلویزیون ایران بوده. این بازیگر الان نزدیک به سه سال است که در تلویزیون و سینما فعالیت زیادی ندارد.

آخرین کار او بر می گردد به قسمت های ابتدایی «معمای شاه» که در نقش سپهبد زاهدی ظاهر شد و اتفاقا نقش چندان طولانی هم نداشت. همزمان با بازپخش سریال «مزد ترس» که در اواسط دهه ۷۰ یکی از پرمخاطب ترین مجموعه های تلویزیونی بود، سراغ این بازیگر رفته ایم و با او درباره این سریال و به طور کلی حال و هوای سریال های دهه هفتاد، نقش پررنگ قهرمان ها و … گپ زده ایم.

پلیس های سریال های جدید واقعی نیستند

«مزد ترس» از آن دست سریال هایی بود که می توانستیم شمایل یک قهرمان را به طور کامل در آن ببینیم. در دوره ای که مردم علاقه زیادی به قهرمان های فیلم ها داشتند، سروان محمدی که شما نقش آن را ایفا می کردید، قهرمان شناخته شده ای بود که بسیار مورد توجه قرار داشت. فکر می کنید علت این موقعیت چه بود؟

– قاعده کلی یک درام بر این استوار است که حتما یک شخص به صورت قهرمان یا ضد قهرمان بار سنگین داستان را تا پایان حمل کند. یعنی پایه های درام به این شکل بنا می شود و بعد از آن اوج ها، فرودها و نشیب های قصه، بیننده را با خودش پیش می برد. «مزد ترس» بر این مبنا نوشته شد. همچنین معمایی بودن داستان ویژگی قدرتمند این سریال بود که مردم حتی با وجود پخش هفتگی، آن را دنبال می کردند و یک هفته ذهن شان درگیر داستان باقی می ماند.

چرا سال ها است در قصه ها و فیلمنامه ها خیلی کمتر قهرمان هایی با این تعریف می بینیم؟

– ببینید الان سریال های زیادی ساخته می شود، بیشتر آنها هم هر شب پخش می شوند اما اصول درامی که گفتم رعایت نمی شود. قهرمان به کل از داستان ها حذف شده، کارکرد سازنده و مثبتی ندارد و فضاسازی ها پیچیدگی های درستی ندارد که بتواند بیننده را درگیر کند. وقتی در هیچ ژانری این اتفاق ها نمی افتد و بیننده ها درگیر نمی شوند، مطمئن باشید که یک جای کار می لنگد و قصه به درستی بیان نشده.

البته این را هم باید بگویم که یکی از ضعف های فیلمنامه ای ما این است که از روی کارهایی که پیش از این در ایران ساخته شده، کپی برداری های ضعیف و غلط می شود. همه اینها به این دلیل است که کمتر کسی پیدا می شود که از روی دل کاری را بنویسد.

پلیس های سریال های جدید واقعی نیستند

زمانی که «مزد ترس» پخش می شد، فقط دو شبکه در تلویزیون وجود داشت، ویدئو آزاد نبود و ماهواره هم به این شکل همه گیر نشده بود. فکر می کنید اگر این سریال الان ساخته می شد باز هم در میان این حجم از رسانه های تصویری مورد استقبال مخاطبان قرار می گرفت؟

– من اگر بخواهم از این کار دفاع کنم، می گویند چون در آن بازی کرده ام اینها را می گویم. سوال شما را باید مردمی جواب دهند که آن سال ها این سریال را دنبال می کرده اند و حتی کسانی که الان بازپخش آن را می بینند اما گفته شما درست است و ممکن بود اگر «مزد ترس» الان پخش می شد، با این همه شبکه های ماهواره ای و مجازی نتواند مخاطب را جذب کند.

ما این شانس را داشتیم که آن سال ها این سریال بی رقیب و تک بود اما به هر حال بر روی فیلمنامه و ساخت آن دقت بسیاری می شد چون به صورت ۱۶ میلیمتری فیلمبرداری می شد و از همان ابتدا با تکنیک های فیلم سینمایی پیش می رفت. بسیار روی جزییات دقت شده بود. الان همه کارها با این دوربین های دیجیتالی، بسیار سریع و بی دقت انجام می شود. در گذشته فیلم سینمایی در ۷۵ روز ساخته می شد، الان در ۱۷ روز.

کارنامه کاری شما نشان می دهد که نقش مامور امنیتی، پلیس و مشابه آن را زیاد بازی کرده اید. چگونه میان این نقش ها تفکیک قائل می شوید؟

– بله دقیقا، من پلیس و مامور امنیتی را رده های مختلف بازی کردم. در کنار آنها نقش مهندس، تکاور، قهرمان رالی، کارمند و .. را هم در کارهای دیگر داشته ام اما مثلا درباره همین سروان محمدی، تمام تلاش بر این بود که پلیس آمریکایی و غیر ایرانی نباشد.

می خواستیم پلیسی باشد که در طول سریال حتی یک گلوله هم شلیک نکند. اما مثلا در «روز شیطان» یا «قانون» فرامرز قریبیان نقش پلیس های دیگری را بازی کردم که حال و هوای جداگانه ای داشتند. همه آنها مامور یک نظام هستند اما با شخصیت های متفاوت. همه اینها در جزییات و ریزه کاری های بازیگری با هم تفاوت دارند و من امیدوارم توانسته باشم این جزییات را نشان دهم.

فصل دوم «مزد ترس» که با نام «بازی با مرگ» ساخته شد، به اندازه فصل اول جذاب نبود و شاید یکی از ضعف های اصلی آن، کم رنگ شدن وجه قهرمان محوری بود.

– بله. کاملا موافقم. همان زمان مردم و اطرافیان این مسئله را به ما می گفتند. راستش را بخواهید فصل اول بسیار چارچوب قوی تری دارد و ما هیچ وقت فکر نمی کردیم که تلویزیون از ما بخواهد ادامه این سریال را بسازیم. در فصل اول دختر سروان محمدی کشته می شود و سریال به پایان می رسد و وقتی از ما خواستند فصل دوم را بسازیم، حمید تمجیدی مجبور شد داستان را به شکل عجیبی ادامه دهد و به جایی برسد که پس از کالبدشکافی جسد، متوجه می شوند که جنازه متعلق به کس دیگری است و … در بخش اول بسیار معمایی و رازگونه همه چیز جلو می رود اما در بخش دوم انگار رازها برملا شدند و ما پوسته پلیسی خود را شکافته بودیم.

پلیس های سریال های جدید واقعی نیستند

چرا مدت ها است کسی نمی تواند سریال پلیسی بسازد که مخاطب را جذب کند و پلیس ایران را درست معرفی کند؟ انگار آخرین کارهای خوب مربوط به سریال هایی است که مهدی فخیم زاده می ساخت، مثل «خواب و بیدار» و …

– ما هر چه از واقعیت جامعه دور شویم انعکاسش در کارهای مان هم دیده می شود و کم کم به سمتی می رویم که اصرار بر نشان دادن پلیسی داریم که با دو دست شلیک می کند یا یک اسلحه اش را رو به شمال می گیرد و یکی را رو به جنوب. همه کارهای پلیسی که در سال های اخیر ساخته شده، از واقعیت جامعه دور است و این به نظر من نه تنها شأن و مقام پلیس را بالا نمی برد، بلکه او را تبدیل به یک موجود پوچ و دروغین می کند.

درست است که این نوع پلیس ها در فیلم های آمریکایی ها وجود دارند و باورپذیر هم هستند، اما آمریکایی ها بلدند که این دروغ ها را درست و با امکانات وسیع بیان کنند. در سینما و تلویزیون ایران این امکانات وجود ندارد و دروغ بیشتر نمایان می شود. این ژست ها و فیگورها چون ایرانی نیستند، زود لو مین روند و مضحک می شوند.

در اواخر دهه ۷۰ تا اواخر ۸۰، خیلی پرکار بودید. هر سال حداقل دو سریال با حضور شما به روی آنتن می رفت اما الان چند سالی است که بسیار کم کار شده اید. این را به پای گزیده کاری باید گذاشت یا این که پیشنهادها کم شده است؟

– این مسئله بسیار طبیعی است و هیچ گله ای از زمانه ندارم. در این سال ها نقش های متفاوتی کار کردم و هیچ حسرتی به دلم نیست. به هر حال با بالا رفتن سن و اضافه وزن، دیگر نباید توقع داشته باشم به من نقش های مختلف پیشنهاد شود.

سن خیلی در مقوله بازیگری نقش پرنگی ندارد، علی نصریان تا این سن هنوز پرکار است.

– ببینید از یک جایی به بعد نقش جدیدی وجود نداشته که من را ترغیب کند. به هر حال باید در نظر بگیرید که کارهای خوب هم کم شده و با این که من از این طریق گذران زندگی می کنم اما تصمیم گرفته ام از طرق دیگر مثل تدریس، نوشتن و … روزگار بگذرانم ولی درگیر تکرار نشوم. البته در این سال های اخیر نقش سرلشگر زاهدی را در «معمای شاه» و نقش حضرت امام در «فرزند صبح» برایم واقعا متفاوت و خاص بود که آنها را با تمام وجود کار کردم.


منبع: برترینها

اگر عاشق هنر هستید، به این مکان ها سفر کنید

اگر هنرمند و یا عاشق هنر هستید یکی از این مکان ها را به عنوان مقصد سفر بعدی خود انتخاب کنید تا با بازدید از موزه های بی نظیر و نمایشگاه های زیبای خاطره ای به یاد ماندنی بسازید.

مارفا، تگزاس

بهترین سفرها برای هنردوستان

این بهشت هنری در غرب تگزاس بیشتر مثل یک رویای خیالی است. قلب این بهشت موزه هنری چیناتی است که آثار هنری عظیمی در آن نصب شده است. علاوه بر این موزه نمایشگاه های هنری زیادی هم در اطراف شهر وجود دارد از جمله نمایشگاه هنری پرادا مارفا.


برلین، آلمان بهترین سفرها برای هنردوستان

همانطور که شنیده اید برلین برای هنرمندان به اندازه مکه برای مسلمانان ارزشمند است. این شهر با بیش از ۴۰۰ نمایشگاه هنری تمام هوش و حواس را از بازدیدکنندگانش می گیرد. قسمت هایی از این شهر وجود دارد که باید حتما بازدید کنید: نمایشگاه هنر معاصر  Kunst-Werke، Sammlung Boros و  Haus am Waldsee. اگر هم عاشق آثار تاریخی هستید از موزه جزیره حتما بازدید کنید.

بهترین سفرها برای هنردوستان 


پکن، چین

 
هنگ کنگ و سنگاپور به قطب های هنر معاصر شناخته شده اند. اما پایتخت تاریخی چین با وجود هنرمندان زحمتکشی که دارد نظر خیلی را تغییر داده است. بیشتر این کارهای هنری در منطقه هنری ۷۹۸ شهر متمرکز شده است که در آن یک ساختمان قدیمی مربوط به ارتش وجود دارد و اکنون مکان استودیو، کافه و مجسمه های زیبای و مرکز هنر معاصر شده است.

بهترین سفرها برای هنردوستان 

مکزیکو سیتی، مکزیکو

پایتخت مکزیکو برای هر فردی چیزی برای گفتن دارد. مثل: نقاشی های دیواری، معماری التقاطی، کارهای هنری مصنوعی، هنرهای خیابانی و بازدید از بیش از ۱۵۰ موزه. یکی دیگر از جذابیت های این شهر که حتما باید امتحان کنید غذاهای آن است.

بهترین سفرها برای هنردوستان 

دیترویت، میشیگان

در غرب میانه هیچ کمبود هنری احساس نمی شود. (به عنوان مثال شیکاگو و مینیاپولیس). از جاذبه های هنری این شهر نقاشی های دیواری در فسستیوال نقاشی در ماه سپتامبر و نمایشگاه های هنری بی نظیر آن است که مملو از آثار هنرمندان برجسته و خلاق است.

بهترین سفرها برای هنردوستان
 


منبع: برترینها

تجاوز به زن میانسال مقیم دوبی توسط راننده جوان شیشه ای

ایران نوشت: چندی پیش زن میانسالی سراسیمه خود را به یکی از کلانتری‌های غرب تهران رساند

 وی به افسر نگهبان گفت: «من و فرزندانم مقیم دوبی هستیم. چند روز قبل برای دیدار اقوام و انجام امور بانکی‌ام به تهران آمدم. ساعتی قبل در ایستگاه اتوبوس خیابان آزادی ایستاده بودم که ناگهان خودروی پژو ۴۰۵ جلوی پایم نگه داشت. به خاطر اینکه عجله داشتم سوار خودروی پسر جوان شدم. اما در بین راه ناگهان با حرف‌هایی که زد متوجه نقشه شیطانی‌اش شدم. به همین خاطر خواستم در فرصتی مناسب خودم را از ماشین بیرون بیندازم که دیدم درها باز نمی‌شود. او با تهدید مرا مورد آزار قرارداد و درنهایت با التماس کیف پولم را به او دادم و از دستش فرار کردم. او هم مرا نزدیک پارک چیتگر رها کرد. تا اینکه با کمک راننده رهگذری به کلانتری آمدم.»

به دنبال اظهارات زن میانسال، تحقیقات برای شناسایی و دستگیری راننده پژو آغاز شد و مدتی بعد راننده خودرو و همدستش هنگام گوشی قاپی دستگیر شدند.متهم اصلی وقتی برای تحقیقات به شعبه پنجم بازپرسی دادسرای ویژه قتل پایتخت منتقل شد به بازپرس «ایردموسی» گفت: «من و همدستم حدود ۳۰ مورد گوشی قاپی و کیف قاپی داریم. آن شب شیشه کشیده بودم و حال خوبی نداشتم. زمانی که زن میانسال را دیدم وسوسه شدم. البته آن شب همدستم با من نبود اما در سرقت‌های دیگر با من بود.»

به دنبال اظهارات متهم و همدستش، آنها برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی تهران قرار گرفتند.


منبع: الف

مرد۶۵ساله خانواده خواهرش را به خاطر اختلافات ملکی به گلوله بست

ایران نوشت: مرد ۶۵ ساله‌ای در شهر علی‌آباد کتول استان گلستان که با خواهر و دو خواهرزاده‌اش بر سر مسائل ملکی اختلاف داشت هنگام نزاع با آنها ناگهان با یک تفنگ دولول هر سه زن را به گلوله بست.

پس‌از این حادثه مادر و دو دخترش که با اصابت‌گلوله مجروح شده بودند به بیمارستان انتقال یافتند و یکی از دختران براثر خونریزی جان سپرد.

ساعت ۱۰ و ۳۰ دقیقه روز دوشنبه ۲۵ اردیبهشت صدای شلیک گلوله آرامش فضای شهر علی‌آباد کتول در شرق استان گلستان را بهم زد و مأموران کلانتری ۱۱ این شهرستان که در تماس ساکنان محل در جریان حادثه قرار گرفته بودند پس از تحقیق درباره حادثه، ضارب فراری را پس‌از مدت کوتاهی دستگیر کردند.

سرهنگ علی ‌اکبر اژدری فرمانده انتظامی علی‌آباد کتول دراین باره گفت: ضارب در درگیری باخواهر خود و دو خواهرزاده‌اش، آنها را با تفنگ دو لول هدف گلوله قرار داده بود که پس از فرار توسط مردم شناسایی شد و مأموران او را پس از دستگیری تحویل دستگاه قضایی دادند.


منبع: الف

دستگاه‌ها مکلف به اجرای قانون مرخصی ۹ ماهه زایمان هستند

نایب رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس گفت: دستگاه‌ها مکلف به اجرای قانون مرخصی زایمان زنان به مدت ۹ ماه و مرخصی سه روزه مردان پس از زایمان همسرانشان هستند.

به گزارش خانه ملت، محمدحسین قربانی در خصوص عدم اجرای کامل مرخصی زایمان زنان، گفت: مرخصی زایمان برای زنان ۹ ماه و برای همسران زنان (مردان) سه روز مورد نظر موافق مجلس بود، از این رو این قانون تصویب شده و لازم‌الاجرا است.

نماینده مردم آستانه اشرفیه در مجلس تصریح کرد: متاسفانه برخی دستگاه‌ها به جهت بار مالی حاضر به اجرای قانون نیستند، اما باید توجه داشت که در قانون قبل دستگاه‌ها مجاز به اجرای این قانون بودند در حالی که در قانون برنامه ششم توسعه و بودجه سال ۹۶ دستگاه‌ها مکلف به اجرای قانون مرخصی زایمان شدند.

وی افزود: بنابر تکلیف قانونی، دستگاه‌ها باید به اجرای قانون تمکین کنند، متاسفانه عدم شفافیت برخی قراردادها، وجود قراردادهای شرکتی یا ساعتی و عدم پایبندی شرکت‌های خصوصی به چنین قوانینی سبب شده تا به جهت تعهداتی که بین کارگر و کارفرماست این قانون اجرا نشود.

قربانی در ادامه در خصوص انتقاد وزارت بهداشت و درمان به مرخصی سه روزه مردان پس از زایمان همسر، تصریح کرد: هرچند برای مردان باید تسهیلاتی در زمان‌ زایمان همسرشان قائل شد زیرا نقش مردان در این مواقع بسیار پررنگ است اما با توجه به ایرادات مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای نگهبان این میزان مرخصی به سه روز تقلیل یافت.

نایب رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس، افزود: به جهت قانونی، امکان اصلاح مرخصی برای مردان وجود ندارد اما مجلس از بُعد نظارتی خود می تواند اجرای کامل قانون مرخصی زایمان زنان به مدت ۹ ماه و مرخصی سه روزه مردان را به دستگاه‌ها و بخش خصوصی گوشزد کند.


منبع: الف

مردی که شوهر زن خائن را کشته بود از قصاص نجات یافت

ایران نوشت:چهار سال پیش با ناپدید شدن مرد ۳۵ ساله‌ای به‌نام پیمان، همسر جوانش به‌نام پروانه به اداره آگاهی رفت و به کارآگاهان گفت: «شوهرم گم شده و خبری از او ندارم.» اما در جریان بازجویی‌ها، سرانجام ماجرای قتل شوهرش را فاش کرد.

او گفت: «چند وقتی بود که با مرد جوانی به‌نام «اکبر» آشنا شده بودم و از آنجایی که از اخلاق بد همسرم خسته شده بودم با این مرد نقشه کشتنش را کشیدیم. بعد هم با دارویی که خریده بودم شوهرم را مسموم کردم و طبق نقشه اکبر به خانه آمد و شوهرم را خفه کرد. بعد هم جسدش را در اطراف جاده ساوه رها کرد. »

در پی اعتراف زن خیانتکار، همدستش نیز دستگیر شد و پس از برگزاری جلسه محاکمه که در سال ۹۴، پروانه به اتهام معاونت در قتل همسرش و رابطه نامشروع به ۱۰ سال حبس و ۹۹ ضربه شلاق محکوم شد. قضات دادگاه اکبر را هم به اتهام مباشرت در قتل به قصاص و همچنین به خاطر رابطه نامشروع به ۹۹ ضربه تازیانه محکوم کردند. تا اینکه این مرد با جلب رضایت اولیای دم و پرداخت ۲۵۰ میلیون تومان از اعدام نجات یافت.

در دومین دادگاه / صبح دیروز اکبر از زندان به شعبه دوم دادگاه کیفری منتقل شد تا از جنبه عمومی جرم محاکمه شود.او به قضات گفت: «من جرم بزرگی مرتکب شده‌ام و اتهام را قبول دارم. برای پرداخت دیه هم خانه پدری و هم خانه دامادمان را فروخته‌ایم و ۸۰ میلیون تومان هم وام گرفته‌ایم تا رضایت اولیای دم را جلب کنم.»در پایان جلسه دادگاه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.


منبع: الف

اسناد بدهی های دولت به شهرداری تهران

معاون شهردار تهران اسناد بدهی های دولت به شهرداری تهران را منتشر کرد.

 


قدرت الله گودرزی در گفت‌وگو با فارس، در خصوص میزان بدهی دولت به شهرداری تهران ،گفت: دولت تاکنون د رجهت پرداخت بدهی ها اقدامی نکرده و همچنان بدهی ها به قوت خود باقی است.

وی ادامه داد:‌اگر دولت نمی‌خواهد به شهرداری تهران کمک کند و بدهی‌های خود را به شهروندان تهرانی بپردازد بهتر است بجای فرار از واقعیت‌های موجود اقتصادی که امروز در بدنه جامعه به خوبی خود را نشان می‌دهد با مردم صادقانه رفتار کند.


 
وی با بیان اینکه  گفته می شود شهرداری تهران از بزرگترین بدهکاران بانکی بوده و دولت حداکثر مساعدت را به شهرداری داشته است، گفت: اسناد بدهی های دولت به شهرداری تهران موجود است و باید بگویم که دولت یکی از بزرگترین بده کاران به شهرداری تهران است و بر اساس سند در این باره حرف می زنم. 

وی ادامه داد:  درخصوص این نکته که شهرداری تهران یکی از بزرگترین بدهکاران بانکی بوده که تمامی تسهیلات گرفته شده آن معوق شده ه قبلا به یکی از مسئولان دولتی نیز عنوان شد و شهرداری تهران در گروه بدهکاران مشکوک الوصول نیست.

معاون مالی و اقتصاد شهر بیان کرد: و اما درخصوص نکته دیگری که یکی از مسئولان دولتی عنوان کرده (دولت حداکثر مساعدت را با شهرداری داشته‌اند)، باید بگویم اگه منظور از مساعدت اقدام دولت در عدم پرداخت‌های تکلیفی و قانونی بوده است صحبت‌های این مسئول دولتی مصداق دارد در غیر این صورت لازم است به سوالات مطروحه پاسخ داده شود؟

 چرا دولت مصوبه قانونی مجلس را در خصوص اعطای یک میلیارد دلار به شهرداری تهران برای خطوط مترو اجرا نکرده است؟

 چرا یارانه بلیط اتوبوس و مترو که براساس قانون می‌بایست توسط دولت پرداخت شود را نمی‌دهد؟ و کل بار مالی آن را شهرداری باید متحمل شودت؟

چرا سهم دولت در بهسازی بافت فرسوده که الزام قانون است پرداخت نشده است؟

 چرا دولت در احداث خطوط مترو که قاعدتا می‌بایست به هر اندازه‌ای که شهرداری هزینه می‌کند دولت نیز بپردازد کمک نمی‌کند؟


 
(شهرداری تهران سالانه هزاران میلیارد تومان برای توسعه خطوط مترو هزینه می‌کند در صورتی که دولت تقریبا پرداختی ندارد)
 چرا سهم جرائم رانندگی که از جیب شهروندان تهران پرداخت می‌شود و به استناد قانون باید سهم شهرداری پرداخت شود پرداخت نمی‌شود؟

به گفته معاون شهردار تهران، تمام مواردی که با دولت در میان گذاشتیم هر بار با ترفندی دولت شانه خالی کرده است.

وی ادامه داد: پس از آن از سوی حسابرسان عضو جامعه حسابرسان ایران موضوع بررسی و بدهی دولت تا شهریور ۹۵ مشخص شد و تایید شد در حدود ۱۴۰۰۰ میلیارد تومان است.

معاون شهردار تهران اضافه کرد: با احتساب یک میلیارد دلار مصوبه مجلس از محل حساب ذخیره ارزی، بدهی دولت حدود ۱۸۰۰۰ میلیارد تومان است که تاکنون پرداخت نشده است (ظاهرا این مصداق حداکثر مساعدت دولت است؟!)

گودرزی یادآور شد: در ایام پایانی سال ۹۵، سازمان برنامه و بودجه به وزارت اقتصاد و امور دارایی درخصوص ۹۴۵ میلیارد تومان انتشار اوراق صکوک با بازپرداخت دولت به شهرداری تهران ابلاغ کرد. اما گرفتار بروکراسی‌های وزارت اقتصاد شد و با تشکیل جلسات متعدد، هر بار از شهرداری خواسته شد تا فلان اقدام را انجام دهد و اطلاعات مختلف را در اختیار بگذارد و الی آخر…


 
وی ادامه داد:‌پس از برپایی چندین جلسه در وزارت اقتصاد و امور دارایی درخصوص انتشار اوراق صکوک و الزام شهرداری به ثبت بدهی‌ها در سایت آن وزارتخانه و صرف وقت بسیار زیاد درنهایت بدون اینکه توجهی به اهمیت موضوع شود منتج به نتیجه نشد.

معاون شهردار تهران خاطرنشان کرد:‌ البته اینکه هیچ برنامه‌‌ای درخصوص پرداخت بدهی‌های دولت به نهادها و شهرداری‌ تهران وجود ندارد امری عادی شده است و شهرداری تهران به این امر واقف است.

وی در ادامه افزود: با وجود اینکه بودجه خودکفایی شهرداری‌ها توسط دولت به مجلس ارائه شده است. نه تنها هیچ اتفاقی رخ نداد بلکه در سال گذشته حدود ۴۵ درصد درآمدهای پایدار شهرداری از ارزش افزوده را نیز کم کردند حال چطور ما به خودکفایی برسیم؟

معاون شهردار تهران اضافه کرد: شهرداری تهران مجددا اعلام می‌کند آمادگی کامل دارد بدهی‌های بانکی خود را با طلب‌های خود از دولت تهاتر کند. بهتر است به جای صحبت‌های تکراری و تبلیغاتی که در جهت تخریب و تشویش اذهان عمومی است با صداقت با مردم صحبت کنید و دولت به مردم عزیز اعلام می‌کرد که به دلیل مشکلات اقتصادی دولت که بر هیچ کس پوشیده نیست و همه ما شاهد هستیم دولت قادر به پرداخت تعهدات خود به شهرداری نیست و اعلام می‌کرد دولت ۱۸ هزار میلیارد تومان به شهرداری تهران و مهم‌تر بگوییم به شهروندان تهران بدهکار است.


منبع: الف

فوت چهار نفر در آتش‌سوزی مینی‌بوس در تهران + عکس

حادثه آتش‌سوزی یک دستگاه مینی‌بوس در اتوبان سعیدی تهران چهار کشته برجای گذاشت.
 
به گزارش ایسنا، اورژانس تهران اعلام کرد:  ساعت ۷:۳۰ صبح امروز(چهارشنبه) یک دستگاه مینی‌بوس در محور جنوبی اتوبان سعیدی، ابتدای منطقه ۳۰ متری جی، دچار حریق شد که در پی آن چهار نفر فوت کردند.



پس از وقوع حادثه، سه دستگاه آمبولانس و یک دستگاه اتوبوس آمبولانس به همراه خودروی فرماندهی ناحیه غرب اورژانس استان تهران به محل حادثه اعزام شدند.

سه نفر از فوت شدگان این حادثه مرد و یک نفر زن بودند. همچنین راننده خودرو پس از انجام اقدامات درمانی اولیه به بیمارستان منتقل شد.


منبع: الف