مصائب اجاره نشینی در تهران در مقایسه با شهرستان ها

روزنامه هفت صبح: پولی که زوج های جوان تهرانی بابت رهن خانه نقلی پرداخت می کنند، می تواند آنها را در سایر شهرها صاحبخانه کند.

زوج های جوان انتظار زیادی ندارند؛ می توانند در یک واحد نقلی که مساحتش بیشتر از ۶۰ متر نیست، چند سالی زندگی کنند. این خانه می تواند یک خوابه باشد و از پارکینگ و آسانسور هم می شود فاکتور گرفت اما در عوض ظاهر شیک و تمیز در اولویت است. در تهران اجاره چنین خانه ای بسته به محله متفاوت است؛ می توانید در شرق و جنوب و مرکز خانه هایی مناسب پیدا کنید که هم کرایه اش منطقی است و هم اجاره ماهانه آن. هر چقدر به سمت شمال شهر بیایید قیمت بالا می رود.

مثلا ممکن است در شمال تهران به پول بیش از ۷۰ میلیون تومان و اجاره هایی بالاتر از یک میلیون تومان برخورد کنید. هر چقدر خانه جوان و نوساز باشد، رقم بیشتر و بیشتر می شود تا جایی که دل تان بلرزد. مگر یک زوج جوان چقدر درآمد دارند؟ در سایر شهرها اوضاع چطور است؟ اگر تازه ازدواج کرده اید و در شهرستان زندگی می کنید، با خواندن این گزارش حال تان بهتر می شود.

مصائب اجاره نشینی در تهران در مقایسه با شهرستان ها

راهکارهای پیش روی زوج های جوان در تهران

از بالای شهر شروع می کنیم؛ از جردن که برای خودش اسم و رسمی دارد. در میان خیل آگهی ها مالکی خانه اش را در این منطقه آگهی کرده و در توضیحات نوشته واحد در طبقه همکف واقع شده و تازه بازسازی اش کرده اند. مساحت خانه ۴۰ متر و یک خوابه است. برای اجاره این خانه ۷۵ میلیون تومان به عنوان رهن کامل نیاز دارید.

یک خانه ۶۰ متری هم در ستارخان وجود دارد که پول پیش آن ۵۰ میلیون و اجاره اش ماهیانه ۳۰۰ هزار تومان است. در شرق تهران و در محله تهران پارس خانه ای با همه امکانات را می توانید با ۵۰ میلیون پول پیش اجاره کنید. برای اجاره خانه ای ۵۸ متری در پیروزی به ۱۵ میلیون پول پیش و اجاره ماهیانه ۸۰۰ هزار تومان نیاز دارید. مورد خانه زعفرانیه هم بد نیست. هم در محله بالای شهر واقع شده هم سر و شکل خانه شیک و تمیز است. مالک آن را با ۷۰ میلیون پیش و ماهی یک میلیون و ۶۰۰ هزار تومان اجاره می دهد.

راهکارهای پیش روی زوج های جوان در کرج

رقم درخواستی به عنوان پول پیش در کرج حسرت برانگیز است. در مارلیک خانه ای ۶۰ متری را تنها با چهار میلیون ودیعه و اجاره ماهیانه ۲۵۰ هزار تومان در اختیارتان می گذارند. جستجو را در این شهر ادامه می دهیم تا به گلشهر می رسیم. می توانید در این محله یک خانه ۶۰ متری را با ودیعه ۱۵ میلیون و اجاره ۴۰۰ هزار تومانی کرایه کنید.

در منظریه اوضاع بهتر است. یک خانه نوساز تنها با رهن ۱۷ میلیون تومانی گزینه خوبی است. اگر نزدیک بودن به مترو برای تان نکته با اهمیتی باشد، می توانید شانس تان را در الغدیر امتحان کنید که آگهی دهنده گفته بابت اجاره خانه ۵۵ متری اش تنها ۴ میلیون پول پیش و ماهیانه ۵۰۰ هزار تومان کرایه می خواهد. خانه ویلایی حصارک هم وسوسه انگیز است؛ می توانید این خانه ۷۰ متری را با هفت میلیون پول پیش و ۲۵۰ هزار تومان اجاره در اختیار بگیرید.

مصائب اجاره نشینی در تهران در مقایسه با شهرستان ها

راهکارهای پیش روی زوج های جوان در اصفهان

با خواندن این بخش ممکن است دل تان برای اصفهان پر بزند. در خیابان پروین این شهر خانه ای پیدا می کنید با سالن ۲۴ متری و یک اتاق ۱۲ متری که برای آن فقط پنج میلیون تومان پول پیش و ۵۰۰ هزار تومان اجاره درخواست کرده اند.

در سه راه سیمین هم می توانید با صاحبخانه راه بیایید و خانه ۵۵ متری اش را با هفت میلیون پول پیش و ۵۰۰ هزار تومان اجاره در اختیار بگیرد. اما اگر خانه شیک می خواهید باید تا محله مولوی بروید که سالنی بزرگ با نور عالی دارد. صاحبخانه گفته پنج میلیون پول پیش و ماهی ۲۵۰ هزار تومان اجاره می خواهد اما اگر مستاجر خوش حساب باشد، جای تخفیف بیشتر وجود دارد. با همین دست فرمان جلو می رویم و به خانه شیک دیگری در بهارستان می رسیم که در ازای پنج میلیون پول پیش و ماهی ۵۰۰ هزار تومان اجاره داده می شود.

اگر بگوییم در هشت بهشت می توانید آپارتمان ۶۰ متری نوساز اجاره کنید با ۱۵ میلیون پیش و ۳۰۰ هزار تومان اجاره چه حسی پیدا می کنید؟ قیمت بالاتر این خانه احتمالا به خاطر سیستم گرمایش تعبیه شده در کف خانه است. در خاقانی هم خانه ای ۶۰ متری را با ۲۵ میلیون پیش و ماهیانه ۱۵۰ هزار تومان اجاره می دهند. اطلاع دارید که الان ۱۵۰ هزار تومان پول خرید یک شلوار جین است؟

راهکارهای پیش روی زوج های جوان در مشهد

اقدسیه و الهیه را که می شنوید، ناخودآگاه بالاشهر تهران در ذهن تان تداعی می شود اما اقدسیه و الهیه مشهدی ها کجا و مال تهرانی ها کجا. آپارتمان ۶۰ متری بلوار الهیه مشهد را می توانید با دو میلیون تومان پول پیش و ماهی ۴۰۰ هزار تومان اجاره در اختیار بگیرید. البته همه جای مشهد از این خبرها نیست.

مثلا در قائم خانه ای ۶۰ متری را با ۱۵ میلیون پیش و ماهی ۳۰۰ هزار تومان اجاره می دهند. این خانه کف سرامیک دارد. برای مشهدی ها حرم امام رضا (ع) اهمیت ویژه ای دارد. می توانید در نزدیکی آن اجاره بگیرید و سه میلیون پیش و سر هر ماه ۷۰۰ هزار تومان به حساب صاحبخانه بریزید. حالا کرایه این خانه را با ملک ۵۵ متری واقع شده در خیام مقایسه کنید که صاحبخانه حاضر است آن را در ازای سه میلیون پیش و ماهی ۴۸۰ هزار تومان اجاره در اختیار مستاجر بگذارد.

حالا بهتر می توانید موقعیت خانه هایی را که به حرم مشرف هستند را درک کنید. اگر خانه تمیز می خواهید، از آنهایی که می تواند چشم فامیل عروس و داماد را بگیرد، باید به دلاوران بروید. در این محله خانه ای ۶۰ متری را که حسابی تازه ساز و تمیز است و تمام امکانات را دارد تنها با ۳۰ میلیون تومان رهن کامل در اختیار بگیرید، زیاد است؟ زوج های جوان مشهدی این شانس را دارند که خانه ۶۰ متری قاسم آباد را اجاره کنند و ۱۵ میلیون پول پیش و ماهی ۱۰۰ هزار تومان به صاحبخانه بدهند.

از جمله این کرایه های عجیب باید به کرایه ۲۰۰ هزار تومانی خانه ای در سناباد اشاره کنیم. پول پیش این خانه البته ۳۵ میلیون تومان است اما در قاسم آباد هم گزینه خوبی وجود دارد؛ برای اجاره آن سه میلیون تومان پیش و ۴۵۰ هزار تومان اجاره می خواهند.

مصائب اجاره نشینی در تهران در مقایسه با شهرستان ها

راهکارهای پیش روی زوج های جوان در تبریز

اولین مورد اجاره در ۱۳ آبان قرار دارد. برای نشستن در آن پنج میلیون پول پیش و ماهی ۶۵۰ هزار تومان اجاره می خواهید. اوضاع بهتر از این هم می شود؛ مثلا در فاز یک سهند اگر یک میلیون پول پیش و ماهی ۳۰۰ هزار تومان اجاره بدهید، خانه ۵۵ متری شان را در اختیارتان می گذارند.

آپارتمان امروزی تر بخواهید، سروکارتان به خیابان بهار می افتد. در این محله یک واحد ۴۵ متری نقلی وجود دارد که ظاهر آن شیک است. گرفتن رضایت صاحبخانه با هفت میلیون پیش و ۲۰۰ هزار تومان اجاره ماهیانه امکان پذیر است. در محله زعفرانیه تبریز هم یک خانه مستقل ۴۰ متری وجود دارد که صاحبخانه همان اول از شما ۲۰ میلیون پول پیش می گیرد و باید ماهی پنج هزار تومان به او اجاره بدهید تا شبهه شرعی رهن کامل هم پیش نیاید. اگر ماشین نداشته باشید، می توانید خانه واقع در کوچه حاج اروج را اجاره کنید که از نظر متراژ بزرگ تر است اما پول پیش آن فقط پنج میلیون تومان است.

با رنگ زرد چطورید؟ مالک خانه ۶۰ متری واقع در آشتاب که این رنگ را خیلی دوست داشته و در کابینت و کمدهای دیوار به کار گرفته است. کرایه این خانه با پول پیش ۲۰ میلیون و اجاره ماهیانه ۲۰۰ هزار تومان امکان پذیر است ولی اگر خانه شیک می خواهید به خیابان شهید رجایی بروید که در آن یک واحد ۶۰ متری با مشخصات امروز با ۲۵ میلیون تومان پول پیش انتظارتان را می کشد.

راهکارهای پیش روی زوج های جوان در اهواز

اوضاع زوج های جوان در جنوب غرب کشور چطور است؟ آنها اگر به کیان پارس بروند می توانند آپارتمانی خوش نقشه را با ۳۵ میلیون تومان رهن کامل کنند. در مرکز شهر و در محله نادری یک خانه ۶۰ متری با ۱۰ میلیون پیش و ماهی ۴۰۰ هزار تومان اجاره داده می شود.

اگر تازه ازدواج کرده اید و سر و شکل خانه برای تان اهمیت زیادی دارد، گزینه خیابان لشگر اهواز بهترین است. این خانه ۶۰ متر مساحت دارد، به پارکینگ و آسانسور مجهز شده و مالک می گوید مخصوص عروس و دامادها ارائه شده است. فکر می کنید چقدر به خرج می افتید؟ ۳۵ میلیون تومان رهن کامل!

مصائب اجاره نشینی در تهران در مقایسه با شهرستان ها

راهکارهای پیش روی زوج های جوان در رشت

بیایید سری هم به شمال کشور بزنیم. در میدان مصلی می توانید خانه ای ۶۰ متری اجاره کنید که ۱۰ میلیون پول پیش نیاز دارد و باید ماهی ۴۰۰ هزار تومان به حساب صاحبخانه بریزید. در خیابان وحدت اسلامی هم خانه ای هست که به دست آوردن دل صاحبش با ۱۵ میلیون پیش و ماهی ۳۰۰ هزار تومان اجاره امکان پذیر است. در فلکه گاز هم می توانید در خانه ای ۵۰ متری بنشینید که ۱۰ میلیون پول پیش و ماهی ۳۵۰ هزار تومان اجاره نیاز دارد.

قیافه این آپارتمان کاملا مدرن و امروزی است اما ممکن است خانه دوبلکس کوچکی را بپسندید که در کوچه پژمان واقع شده و صاحبخانه حاضر است آن را در ازای ۱۵ میلیون پول پیش در اختیارتان بگذارد. با همان فرم آپارتمان های مدرن یک گزینه هم در نقره دشت وجود دارد که اگر به صاحبخانه ۲۰ میلیون پیش و ماهی ۱۰۰ هزار تومان اجاره بدهید، معامله جوش می خورد.

در دانشسرا ملکی دوبر وجود دارد که البته پارکینگ ندارد. می توانید آن را در ازای ۲۲ میلیون پول پیش و ماهیانه ۵۰ هزار تومان اجاره بگیرید.


منبع: برترینها

«اسلک لاین»؛ هیجان در ارتفاع!

هفته نامه همشهری جوان – زهره ترابی: «اسلک لاین» برخلاف اسم خارجی اش ماهیت خیلی پیچیده ای ندارد. عکسش را که ببیند متوجه می شوید هر کدام از ما در کودکی یکی دو بار مشابه این کار را انجام داده ایم.

شبیه همان تفریح بچگی های خودمان است. راه رفتن روی لبه نرده یا در حالت کم خطرتر راه رفتن روی جدول کنار خیابان. در اسلک لاین شما دو سر تسمه را به جای مطمئنی می بندید و روی آن راه می روید؛ همین.

تمام این ورزش در این کلمات خلاصه می شود. اما انرژی و هیجانی که پشت این چند کلمه ساده خوابیده خیلی بیشتر از این حرف هاست. برای این که با این ورزش بیشتر آشنا شویم از کیاوش شریفی کمک گرفتیم. او یکی از اولین کسانی بوده که در ایران اسلک لاین را شروع کرده و تا همین حالا هم خیلی جدی آن را ادامه داده.

اسلک لاین؛ هیجان در ارتفاع پست!

اینکه گفتی یعنی چه؟

از دور به نظر می آید که انرژی زیادی از انسان گرفته نمی شود. مردم با خودشان فکر می کنند راه رفتن است دیگر. حالا به جای این که روی زمین باشد روی یک تکه طناب است اما واقعیت قضیه این نیست. شخص موقع اسلک لاین کردن کالری زیادی می سوزاند و انرژی زیادی صرف همین عمل به ظاهر ساده می شود در نتیجه می شود از آن به عنوان روشی برای لاغر شدن هم استفاده کرد. وقتی برای اولین بار می خواهید اسلک لاین کنید، ارتفاع تسمه از زمین را زیر زانو در نظر بگیرید. طول تسمه را هم حدود دو تا سه متر انتخاب کنید و بسم الله بگویید و بروید روی تسمه.

کم کم که حرفه ای تر شدید، شرایط عوض می شود. می توانید طول تسمه را زیاد کنید و ارتفاعش از زمین را هم افزایش بدهید. تسمه های افراد مبتدی پنج سانتی متر پهنا دارد اما وقتی کارکشته شدید آن را با تسمه های ۲٫۵ سانتی متری عوض می کنید.

در اسلک لاین تمام عضلات بدن درگیر می شود؛ مثلا شاید تنیس نیاز به مچ قوی داشته باشد یا ورزش دیگری پشت بازو بخواهد ولی اسلک لاین از انگشت پا تا فرق سر تمام عضلات را برای حفظ تعادل درگیر می کند. کسانی که تازه شروع می کنند شاید در ناحیه پشت کمر، روی پا و پشت پا احساس درد بکنند، چون بدن به این همه فشار و انقباض عضلات عادت ندارند. نگران نباشید این درد بعد از مدتی رفع می شود.

اسلک لاین؛ هیجان در ارتفاع پست!

چه وسایلی نیاز است و کجا باید تمرین کرد؟

یک تسمه اصلی داریم که روی آن راه می رویم. این تسمه نیاز دارد که به دو نقطه بسته شود. این دو نقطه در پارک می تواند دو تا درخت باشد. جغجغه هم وسیله ای است برای کشیدن تسمه. این وسیله که تسمه به آن وصل می شود سرش یک لوپ یا حلقه دارد که آن حلقه دور تنه درخت بسته می شود. هر پارکی که دو تا درخت محکم داشته باشد، زمین بازی شماست.

تسمه تان را به ساقه نهال نوپا نبندید. درخت ها باید حداقل ده پانزده ساله باشند و نشود با دست تنه شان را تکان داد. اگر که خانه تان بزرگ است و دو تا ستون وسطش دارد تحت نظر والدین می توانید تمرین کنید. هزینه ای که برای تهیه وسایل مورد نیاز باید انجام بدهید برای نمونه های وطنی حدود ۲۷۰ هزار تومان است.

در نمونه وطنی همه وسایل به همراه سی دی آموزشی است که یاد می دهد باید تجهیزات را ببندید و چطور ورزش را شروع کنید. البته نمونه های خارجی هم وجود دارد که قیمتش بالای ۷۰۰ هزار تومان است. شاید این مقدار هزینه زیاد به نظر برسد اما همین یک بار پول می دهید و همیشه و همه خانواده استفاده می کنید. چون معمولا این تجهیزات یک عمر کار می کنند و پارگی و خراب شدن در کارشان نیست.

حالت بدن باید چگونه باشد؟

دست ها باید باز باشد و همه مفصل ها از محل اتصال شکسته باشد، بدن هم باید کاملا آرام باشد و تمام عضلات رها شوند. اگر بدنتان را سفت و محکم نگه دارید، با هر لرزش طناب، بدنتان می لرزد و امکان دارد سقوط کنید. اما وقتی خودتان را رها کنید، ارتعاش در عضلات دفع می شود. موقع اسلک لاین نمی شود شوخی کرد یا این طرف و آن طرف را پایید. نگاهتان همیشه باید رو به جلو و انتهای طناب باشد. مکثی هم در راه رفتن وجود دارد چون مکث کردن مساوی است با افتادن.

اسلک لاین؛ هیجان در ارتفاع پست!

مربی از کجا پیدا کنیم؟

در این ورزش ما به آن تعریف مشخص مربی، کسی را نداریم. درواقع آن هایی که تجربه بیشتری دارند تجربه شان را به بقیه انتقال می دهند. فقط یک باشگاه مخصوص اسلک لاین در اراک وجود دارد که کارگاه آموزشی برگزار می کند و از شهرهای مختلف علاقه مندان را می کشاند آن جا. البته در بیشتر شهرها برای اسلک لاین مربی پیدا می شود. در تهران، همدان، کرمانشاه، اصفهان، شیراز، گیلان، مازندران، تبریز، بوشهر، زنجان، خراسان شمالی و جنوبی مربی داریم.

ضمنا فوتبال را هم می شود بدون مربی یادگرفت چه برسد به اسلک لاین. تازه اگر در شهرهای کوچک زندگی می کنید که به مربی دسترسی ندارید ناامید نشوید.

کیاوش خودش با فیلم های آموزشی اینترنتی کار را شروع کرده و الان به این جا رسیده است. اگر «ایران اسلک لاین» را در اینستاگرام و تلگرام سرچ کنید به تیم کیاوش شریفی می رسید. آن ها آماده و مشتاق هستند تا به هر کس که سوالی در این زمینه دارد، کمک کنند.

تمام پیغام هایی که برایشان ارسال می شود توسط ادمین دسته بندی شده، به یکی از مسئولان ارجاع داده می شود. مثلا آن هایی که وسیله ای برای خرید می خواهند پیغام هایشان می رود زیر دست یکی، آن هایی که سوال دارند به یکی دیگر ارجاع داده می شوند و… اسلک لاین فدراسیون جهانی هم دارد و ایران اسلک لاین نماینده رسمی آن هاست که در فدراسیون حق رای هم دارد.

اسلک لاین؛ هیجان در ارتفاع پست!

تا کی نیاز به آموزش داریم؟

برعکس خیلی از ورزش ها اسلک لاین در مرحله ابتدایی نیاز به آموزش بیشتری دارد تا مرحله پیشرفته حرفه ای. مبتدی ها نحوه بستن تسمه و راه رفتن اولیه را از مربی یاد می گیرند اما حرفه ای ها معمولا خودآموز می شوند. کیاوش و تیمش هر بار که به ارتفاع می روند و های لاین می کنند یک نکته جدید را در مورد خودشان می فهمند. این ورزش کاملا به استایل بدن و حالت راه رفتن بستگی دارد و این همان چیزی است که از یک شخص تا شخص دیگر متفاوت است. هر کسی با یک روشی که فقط خودش با تمرین به دست می آورد، می فهمد چگونه باید تعادلش را حفظ کند در نتیجه کار زیادی از دست مربی بر نمی آید.

•    برای همه: اسلک لاین به هیچ آمادگی بندی خاصی نیاز ندارد. حتی هیچ بیماری هم جلودار آن نیست. در ایران داریم نمونه هایی را که یک پایشان قطع شده اما سالک لاین می کنند. محدودیت سنی هم ندارد. از سن سه سال تا ۱۰۳ سال می توانند این تفریح را انجام بدهند. چاق یا لاغر بودن یا بلند و کوتاه قد بودن هم تاثیری در آن ندارد. اگر بخواهید حرفه ای آن را دنبال کنید دیگر قضیه فرق می کند و باید بدنتان ورزیده باشد.

•    خطر دارد: اگر تجهیزات را درست نصب کنید نه. در بدترین حالت می خورید زمین و اگر تشک و چمن و وسیله نرمی نباشد دست و پایتان می شکند. اما چند سال پیش در برزیل دختری به خاطر محکم نکردن اصولی تسمه و پاره شدن آن مرد.

 اسلک لاین؛ هیجان در ارتفاع پست!

•    هم خانواده ها: «تریک لاین»، «میدلاین» و «های لاین» خانواده های اسلک لاین هستند. تریک لاین مخصوص انجام حرکات نمایشی است. میدلاین راه رفتن روی تسمه در ارتفاع بین سه تا ۱۰ متر است. در های لاین و میدلاین موارد ایمنی کامل رعایت می شود و خود فرد هم توسط بعضی وسایل حمایت می شود. اسلک لاین ورزشی نیست که به طبیعت آسیب برساند چون تسمه دور درخت بسته می شود. در های لاین هم هر جایی میخ را نمی کوبیم و به جنس سنگ کوه یا ارزش تاریخی منطقه توجه می کنیم.


منبع: برترینها

رحمانیان: عشق را می فهمم اما نه به اندازه سیمین دانشور

: محمد رحمانیان برای اهل تئاتر نامی آشناست.قریب به ۳۵ سال است که دل به هنر ششم سپرده و در این سال‌ها هرچه از هنر بوده، به چشم دیده است.روزگاری آنچنان نورصحنه‌ برکارهایش تابیده که لختی فرصت فراغت نداشته و زمانی آنچنان جبر روزگار از صحنه دور نگهش داشته که مجبور به ترک وطن شده است.برای گفت‌وگو خوش‌رو است، با طمانینه به حرف‌ها گوش می‌دهد، در نقدها صبوری می‌کند و بعد که مطمئن شد کلام طرف مقابل تمام شده است، لب به سخن می‌گشاید.از خودش که می‌گوید آنچنان بی‌تکلف حرف می‌زند که ناخواسته مطمئن می‌شوید تکلیف این آدم با خودش،کارش و زندگی‌اش معلوم است. می‌گوید اگر لازم باشد، همین فردا دوباره کارش را از صفر آغاز می‌کند و شاید برای همین است که انقدر به جوانان و شور وذوق‌شان برای شروع امیدوار است.اوکارگردان و نمایشنامه‌نویسی است که تمام دنیایش خلاصه می‌شود در اجرا؛حتی‌دنیای پر رمز و راز نویسندگی‌اش. با محمد رحمانیان گفت‌وگو کرده‌ایم که حاصلش را در ادامه می‌خوانید.

هر كس حق دارد آن‌گونه كه دوست دارد بنويسد
آقای رحمانیان، کارهای شما نشان داده که شما علاقه زیادی به روایات و شخصیت‌های مذهبی در قالب امروزی دارید. با اینکه این موضوع همیشه برای‌تان هزینه داشته است، این علاقه از کجا می‌آید؟

یکی از علایق من پرداختن به اسطوره‌های مذهبی است که در اصل تلفیق شخصیت‌های مذهبی با تاریخ اسطوره هاست. اگر شخصیت مذهبی‌ای باشد که وجه تاریخی نداشته باشد، ترجیح می‌دهم درموردش ننویسم و اگر شخصیت مذهبی تاریخی‌ای داشته باشیم که وجه اسطوره‌ای نداشته باشد –دست‌کم شامل اسطوره‌های ما ایرانیان نشود- هرگز در موردش نمی‌نویسم؛ یعنی این سه فاکتور باید در آن شخصیت جریان داشته باشد. بنابراین همواره شخصیت‌هایی را انتخاب می‌کنم که دست‌کم این سه جنبه را دارند. نخست اینکه از نظر اسطوره‌ای برای ما ایرانیان جذابند.

دوم اینکه از نظر تاریخی حرفی برای گفتن دارند و سوم اینکه می‌توان رویکردی متفاوت با آنچه همیشه انجام شده است، ارائه داد. بیشتر نمایشنامه‌هایی که من نوشتم، در مورد زنان صدر اسلام است؛ یعنی حضرت خدیجه(س)، حضرت ام‌البنین(س) وحضرت فاطمه(س). اینان زنانی هستند که در جامعه خودشان به شدت کنشگرند و به عنوان یک فعال اجتماعی حرکت می‌کنند. گاهی در هر مساله‌‌ای حتی از مردان جلوترند. برخورد می‌کنند، دعوا می‌کنند، می‌ایستند، تبعید می‌شوند و حضور فعالی دارندو تاریخ‌نویسانی مثل سید جعفر شهیدی نیز در مورد آن‌ها نوشته‌اند.

همه این‌ها دلایل پرداختن من به این داستان‌ها هستند. به‌علاوه من این نمایشنامه‌ها‌ را برای مادرم می‌نویسم و خیلی خوشحال می‌شوم که مخاطب عمومی‌تری داشته باشد اما قصد اصلی‌ام نوشتن نمایشنامه برای مادرم بود.

شما نمایش« نام تمام مادران … » را با هشت زن در قصه پیش می‌برید. نخست اینکه این هشت شخصیت به چه منظوری انتخاب شده‌اند تا پیام ذهنی شما را به ما برسانند؟

دلیل آن هشت نامی است که در صدر اسلام برای حضرت فاطمه(س) گفته شده‌اند. در هر کدام از این اسم‌ها یک خصوصیت حضرت فاطمه(س) توضیح داده می‌شود. امام جعفر صادق(ع) در یک روایت، هشت اسم و هشت صفت برای جده خودشان نام می‌برند؛ راضیه، مرضیه ، مبارکه و پنج اسم دیگر. قرار بود اسامی شخصیت‌های نمایش این‌ها باشند ولی متاسفانه نشد. از هشت قصه و شخصیت مختلف استفاده کردم تا بخشی از زندگی حضرت فاطمه(س) را روایت کنم.

به‌عنوان مثال جریان باغ فدک در یکی از داستان‌ها روایت شده یا داستان خطبه معروف حضرت فاطمه(س) در داستان دیگری روایت شده است. کسانی که اصل این داستان‌ها را بدانند، ارتباط بهتری با داستان برقرار می‌کنند اما داستان را به گونه‌ای نوشتم که کسانی که این بخش از تاریخ صدر اسلام را نمی‌دانند نیز، در درک و فهم نمایش با مشکل مواجه نشوند.

در خصوص این نمایش گفته‌اید که می‌خواستم در مورد حس مادرانه زنانی بنویسم که فرزندی نداشتند ولی حس مادری داشتند. از این گفتمان در ادبیات، نمونه‌ بزرگی مانند کتاب اوریانا فالاچی داریم اما در ادبیات، سینما یا نمایش ایران کمتر به این موضوع پرداخته شده است. این فکر از کجا در ذهن شما خطور کرد؟

این را بگویم که من هیچ وقت آغاز کننده نبوده‌ام.چیزی که در این کار خیلی مهم است، رابطه زن با جنین است. این چیزی است که برای من خیلی روشن است و می‌دانستم می‌خواهم راجع به این موضوع بنویسم؛ طفلی که به دنیا نیامده است یا به دنیا نمی‌آید یا به دنیا می‌آید و از دست می‌رود یا گم می‌شود. من خیلی دوست داشتم در مورد این بنویسم. نمی‌دانم چقدر موفق بودم اما تلاش کردم حس جاری در کل صحنه را این‌گونه ایجاد کنم؛ یعنی ارتباط مادر با فرزند. منظورم از فرزند به معنای واقعی کلمه ارتباط مادر با جنین دختر است که قبول دارم در این مورد کمتر نوشته شده است.

در هر نمایشنامه‌ای و هر اثری از بس که به آن فکر می‌کنید، در واقع به نقطه‌ای می‌رسید که انگیزه‌های اصلی را فراموش می‌کنید. فقط می‌دانی چنین چیزی هست و باید در مورد آن بنویسی. در مورد فیلم سینمایی، چیزی حدود ۱۰ سال طول کشید تا به آنچه که در نهایت قرار بود برسم، رسیدم یا در مورد نمایشنامه «فنز» چیزی حدود ۶ تا هفت سال طول کشید تا سرانجام شکل گرفت. هیچ‌وقت نمی‌دانم از کجا می‌آید چون انگیزه شروع را فراموش می‌کنم. فقط یادم هست در مورد «فنز» خواستم نمایشنامه‌ای در مورد تعصب و هواداری کورکورانه بنویسم؛ هواداری توام با تعصب و نتیجه‌اش شد «فنز». می‌خواستم نمایشنامه‌ای در مورد مادران و رابطه مادر با جنین بنویسم و نتیجه‌ آن نیز این کار شد.

من قبل از این داستان عاشقانه نوشته بودم. اما این نوع عشق، موضوعی شخصی است. بله من یک مرد هستم و بدون شک نمی‌توانم ظرایف مادرانه را مانند زنان درک کنم؛ مانند آنچه سیمین دانشور درک می‌کند. اما به عنوان یک انسان می‌توانم به این موضوع فکر کنم که فارغ از جنسیت، بدانم چقدر این رابطه، متعالی است و چقدر حیف که تاکنون در مورد آن چیزی نوشته نشده است.

الان که این کار نوشته شده و در مرحله اجراست،آیا آن حسی که موقع نوشتن داشتید را می‌تواند به شما انتقال دهد؟

مدت‌هاست که زمان نوشتن، از نوشته جدا می‌شوم. یعنی حتی توضیح صحنه‌هایی که خودم نوشتم را در اجرا رعایت نمی‌کنم. زمان اجرای کار، دیگر نوشتن تمام شده است و فقط به فکر اجرا هستم. قرار بود کارگردان شوم. در اصل نویسندگی را به این دلیل انتخاب کردم که دلم می‌خواست متنی باشد که روی آن کار کنم. همواره به نوشتن و به نمایشنامه‌نویسی به عنوان ابزاری برای کارگردانی نگاه می‌کردم. بنابراین دیدگاه من با دیدگاه چرمشیر یا امجد یا غلامحسین ساعدی که برای‌شان ارزش خود نمایشنامه و متن مهم است، متفاوت است. در سخت‌ترین نمایشنامه‌هایی که نوشتم -مانند نمایشنامه امیر- فقط فکر می‌کردم که چطور می‌توان این را اجرا کرد. هیچ وقت فکر نمی‌کردم که من با یک اثر ادبی مواجه هستم. در واقع نمایشنامه‌نویسی آن حسی را که به عنوان مثال برای امجد یا برای چرمشیر دارد-کسانی که در اصل به صورت ذاتی نمایشنامه‌نویس هستند- برای من ندارد. من بالفطره نمایشنامه‌نویس نیستم. آدمی هستم که می‌خواستم کارگردانی کنم و مجبور شدم یک چیزهایی بنویسم.

بنابراین خودم را به آن معنا نمایشنامه‌نویس نمی‌دانم.اگر اکنون این را نمی‌پرسیدید، هیچ‌وقت به آن فکر نمی‌کردم که آیا چیزی که اجرا کردم، همان بود که نوشته بودم؟ نمی‌دانم که می‌توانست بهتر یا بدتر شود یا اینکه یک کارگردان دیگر می‌توانست کار بهتری روی این متن انجام دهد. اما با وجود اینکه سالن نیز خیلی مناسب این کار نبود، آن شاعرانه‌ای که من در رابطه مادر و جنین می‌دیدم، اجرا شد. در نهایت از مجموع کار به خصوص از کار بازیگرانم راضی هستم.

می‌گویید که اجرا برای‌تان مهم‌تر از متن است. پس چطور شد رفتید سراغ «مجلس ضربت زدن» و متن آقای بیضایی که این‌قدر روی واو به واو واژگان حساس است؟

آقای بیضایی یک بار نمایش«مجلس ضربت زدن» را تمرین کرده بود ولی شرایط آن روز ایران در واقع برای پذیرش اجرای آقای بیضایی مناسب نبود. ایشان حدود چهار ماه در طبقه هفتم تالار وحدت روی این متن کار کردند.

درست به دلیل حساسیت بیضایی به متن‌هایش، ‌کارهایش را عاشقانه دوست دارم و علاقه‌مندم که تمامی کارهایش را روی صحنه ببرم. این نمایشنامه‌ها در اجرا، تازه خودشان را نشان می‌دهند. علاوه بر ارزش‌های ادبی فراوانی که دارند، هنگام اجرا این امکان را به مخاطب می‌دهند که چندگانگی آن اثر را پذیرا شوند. بنابراین فکر می‌کنم که چقدر خوب می‌شود آثار بیضایی روی زمین نمانند. من یک کارگردان بسیار متوسط هستم. ای‌کاش کارگردان‌های خوب بیایند و آثار بیضایی را اجرا کنند؛ حتی قسمت‌های سفید نمایشنامه‌های بیضایی با شما حرف می‌زند. به شما دستورالعمل می‌دهد که چه کار کنید، به چه سمتی بروید و چطور حرکت کنید. بیضایی مثل چخوف خیلی کم توضیح صحنه می‌نویسد. در حقیقت بسیار محدود و کم می‌نویسد. اما در همان محدودیت و توضیحات کم، جهان خودش را برای ما آشکار می‌کند. من آرزو دارم که یکی دوتا از کارهای آقای بیضایی را روی صحنه ببرم. از نمایشنامه‌ها، اجرای نمایشنامه «خاطرات هنرپیشه نقش دوم» جزو آرزوهای من است و از فیلمنامه‌ها، دوست دارم «روز واقعه» و «آینه‌های روبه‌رو» را اجرا کنم.

هر كس حق دارد آن‌گونه كه دوست دارد بنويسد

گویا آقای بیضایی در ابتدا به اجرای«مجلس ضربت زدن» تمایل نداشتند. چطور راضی شدند؟

تمایل داشتند ولی یک شرط بسیار مهم و اساسی گذاشتند و آن اینکه هیچ بخشی از این نمایش حذف و کوتاه نشود؛ به‌خصوص مسائلی که در قسمت معاصر داستان اتفاق می‌افتاد. شرط بزرگ من با مرکز هنرهای نمایشی نیز همین بود که من اجازه ندارم بر اساس دستور آقای بیضایی، حتی کوچک‌ترین تغییری در نمایش انجام دهم و ما نیز خوشبختانه در سی‌وچند شبی که این نمایش را اجرا کردیم، به درخواست آقای بیضایی احترام گذاشتیم و اگر غیر از این بود، من این نمایش را اجرا نمی‌کردم. حتی اگر یک جمله یا نقطه را می‌خواستند از متن اصلی کم کنند، من انصراف می‌دادم. خوشبختانه این اتفاق افتاد و نمایش اجرا شد. کیهان همیشه می‌نویسد. البته این بار در واقع حرف بدی نزد؛ اعلام کرد که رحمانیان و بیضایی هر دو بی‌سوادند که ما نیز حاضریم این حرف را بپذیریم به شرطی که دیگر کاری به کارمان نداشته باشند.

گفته‌اید که یکی از علایق‌تان وارد کردن سینما در تئاتر است. این علاقه از کجا می‌آید؟

به دلیل اینکه هر دو از یک خاستگاه آمده‌اند. سینما به ظاهر هنر جدیدی به نظر می‌رسد اما به هر حال خاستگاه تئاتری خودش را همواره حفظ کرده است. سینما از دل تئاتر می‌آید. از شیوه روایت‌گری گرفته تا امکانات اپتیکالی که به سینما اضافه شد و در تئاتر به ظاهر نبود ولی در واقع در تئاتر وجود دارد. به خصوص در تئاتر آیینی، ما تمام شگردهایی که در سینما می‌بینیم، در این نوع از تئاتر موجود است. شبیه‌خوانی چیزهای زیادی به سینما داده است و همچنین سیاه‌بازی نیز این گونه بوده است. بنابراین بازهم می‌گویم که من چیزی را شروع نکردم. من تجربیاتی که دیگران در سال‌های گذشته – چه ایرانی و چه خارجی- داشتند، کنار یکدیگر قرار دادم و به امکانی برای تئاتر رسیدم.

کمی از کار دور شویم. چه چیزی شما را دل‌زده کرد که از کشور رفتید؟

دل‌زده نشده بودم بلکه بیکار شده بودم. از صبح که بیدار می‌شدیم، می‌دیدیم کاری نداریم که انجام دهیم. نه می‌توانستم تئاتر کار کنم، نه می‌توانستم تدریس کنم، هیچ هیچ. شرایطی به‌وجود آمد که ما مجبور به رفتن شدیم. اما آنجا نیز کلاس‌ها را از صفر شروع کردیم. نمی‌دانم که تا به حال تجربه مهاجرت داشتید یا نه؟ حتی از شهری به شهر دیگر رفتن نیز سخت است چه برسد به از کشوری به کشور دیگر مهاجرت کردن. من اولین کاری که کردم این بود که کلاس‌هایم را برگزار کردم و شاگرد پرورش دادم. با همان شاگردان، نمایش کار کردم و فیلم ساختم. چون امکان فیلمسازی در آنجا آسان است و مجوز نمی‌خواهد. مجوز فقط برای زمانی است که راه‌بندان ایجاد کنی یا مسائلی از این قبیل. در غیر این‌صورت برای ساختن فیلم به هیچ مجوزی نیاز نداری.

هزینه ساخت فیلم‌تان را چطور تهیه کردید؟

وام بانکی گرفتیم و به سرعت نیز این وام را به ما دادند. به هر حال آنجا بیکار نبودم و سعی کردم دوباره از صفر شروع کنم. همین فردا نیز مجبور شوم، دوباره از صفر شروع می‌کنم.

چه شد که به این نقطه رسیدید که برگردید؟

سال ۹۲ بعد از انتخاب آقای روحانی، به من خبر دادند که دیگر ممنوع‌الکار نیستم. از آن مهم‌تر مهتاب ممنوع‌الکار نبود و ما توانستیم شهریور ۹۲ نمایش «ترانه‌های قدیمی» را روی صحنه ببریم. سپس امکان فیلمسازی برای من و امکان بازیگری برای مهتاب به‌وجود آمد. دوباره کلاس‌ها را برگزار کردیم ولی این بار نه در دانشگاه‌ها و نه در موسسه‌های خصوصی بلکه خودمان به‌طور شخصی کلاس برگزار کردیم. واقعیت این است که اگر دولت آقای روحانی روی کار نمی‌آمد، من همچنان ممنوع‌الکار بودم و برنمی‌گشتم.

کمی در مورد «سینما نیمکت» حرف بزنیم. اینکه این فیلم در جشنواره فجر پذیرفته نشد، شما را ناراحت نکرد؟

چرا ناراحت شدم، نه به خاطر خودم بلکه به خاطر عواملی که کار خودشان را به بهترین وجه انجام ‌داده بودند. من از هر فرصتی و تریبونی استفاده یا سوء‌استفاده می‌کنم تا این نکته را در مورد دولت آقای روحانی که فضای فرهنگی خوبی را راه‌اندازی کرد، بگویم که در این دولت حتی یک نمایش نیز در این دوره چهارساله توقیف نشد. ممکن است برای نمایشی مشکلی یکی دو روزه ایجاد شده باشد که آن نیز با گفت‌وگو حل شده است اما هیچ نمایشی توقیف نشد. بنابراین من در تئاتر به دولت آقای روحانی و مدیران آقای روحانی نمره قبولی می‌دهم اما در سینما این نمره را نمی‌توانم بدهم. به عناون مثال کیانوش عیاری را از سینما به دلایل مختلف حذف کرده‌اند. این برای یک دولت فرهنگی که رییس‌جمهورش دکتری فرهنگی دارد و نه دکتری سیاسی، کارنامه قابل قبولی نیست.

راجع به کلاس‌های‌تان توضیح می‌دهید؟

کلاسی که در دانشگاه آزاد برگزار می‌کردم، کلاس کارگردانی بود که مجبور بودم تعطیلش کنم؛ چون بچه‌ها پیش‌زمینه کارگردانی نداشتند و دیدم نمی‌توانم چیزی به آن‌ها یاد بدهم. کارگردانی نیاز به طی مراحلی دارد. غیر از آن، کلاس‌های دیگرم برقرار است. کلاس نمایشنامه‌نویسی و بازیگری دارم و کلاس‌هایی نیز در خارج از کشور برگزار می‌کنم. برگزاری کلاس اتفاق خوبی است چون وقتی شما کلاس دارید، مجبورید که اطلاعات خود را بروز و مطالعه کنید. به‌خصوص در کلاس نمایشنامه‌نویسی این‌گونه است . شما هملت یا سایر آثار شکسپیر را یک بار می‌خوانید و تمام می‌شود ولی وقتی سر کلاس هستید، نیاز دارید که این آثار را دوباره بخوانید؛ ‌چرا که باید از هر کدام از این‌ها در جای خودش مثال درستی بیاورید. به همین دلیل است که می‌گویم این موضوع توفیق اجباری است.

چون باعث می‌شود دوباره سراغ نمایشنامه‌نویسان قدیمی‌تر بروید و نمایشنامه‌نویسان جدیدتر -چه ایرانی و چه خارجی- را کشف و راجع به آن‌ها اظهارنظر کنید.

زمستان سال گذشته با بچه‌هایی که سه ترم کلاس بازیگری را با من گذرانده بودند، نمایش «سلفی» را اجرا کردم. جذابیتش برای خودم این بود که بچه‌ها از نقطه صفر شروع کرده بودند. تماشاگر نیز این نمایش را با بازی این بچه‌ها می‌بیند و خیلی غر نمی‌زند و تحمل می‌کند. این‌ها اتفاقات خوبی است که در زمینه کلاس‌ها می‌افتد؛چه در کلاس‌های مهتاب نصیرپور و چه در کلاس‌های من. یکی از بهترین ساعات زندگی‌مان همین ساعاتی است که با نسل جوان می‌گذرانیم.

هر كس حق دارد آن‌گونه كه دوست دارد بنويسد

شما در کلاس‌های‌تان با نسلی مواجه می‌شوید که نسل بعد از نسل شماست و فکر و آرمان متفاوتی با شما دارد. این نسل را چگونه می‌بینید؟

آرمان خوب است ولی با آرمان‌گرایی کسی نمایشنامه‌نویس نمی‌شود. باید بخوانند. بچه‌های این نسل، شعر، رمان، ادبیات، داستان کوتاه، تاریخ و جغرافیا کم می‌خوانند. نمایشنامه‌نویسی، یک جهان پیچیده و عجیب و غریب است. وقتی راجع به یک آدمی در کوبا می‌نویسی، باید تاریخ یا گذشته‌اش را بدانی و بتوانی در مورد آینده‌اش صحبت کنی.

واحد پول، پرچم، سرود ملی و غذاهایی که می‌خورند را بدانی. سازوکارهای دفاعی‌شان و خیابانی که در آن زندگی می‌کنند را بشناسی. برای نوشتن نیاز دارید که بخوانید. این نسل ممکن است آرمان‌های‌شان متفاوت باشد اما با آرمان، کسی نمایشنامه‌نویس نمی‌شود. آدم با نوشتن زیاد و خواندن می‌تواند خوب بنویسد.

مانمایشنامه‌نویسانی داریم که نمایشنامه‌نویسی نخوانده‌اند؛ مانند محمد یعقوبی که حقوق خوانده یا حمید امجد که سینما خوانده و یکی از بهترین نمایشنامه‌نویسان ایران است. دکتر ساعدی، پزشکی‌خوانده بودند و آقای بیضایی که هیچ تخصصی نداشتند یعنی دیپلم دارند، آن شاهکارها را خلق می‌کنند. آقای رادی معلمی خواندند و معلم بودند. این‌ها هیچ کدام نمایشنامه‌نویسی نخواندند. در واقع به صورت آکادمیک نخواندند ولی با خواندن نمایشنامه، نمایشنامه‌نویس شدند. نه معلمی داشتند و نه استادی. خودشان این جهان را کشف کردند.

بنابراین پیشنهاد من به بچه‌هایی که می‌آیند سر این کلاس‌ها این است که نمایشنامه بخوانید. تئاتر و فیلم ببینید و بر این اساس حرکت کنید. شما وقتی تئاتر می‌بینید به ساختارهای دراماتیک آن اثر و کلماتی که روی کاغذ بودند و حالا فعل شدند، فکر می‌کنید. اما پیش‌نیاز تمام این‌ها نمایشنامه است. بچه‌ها متاسفانه کم خوانده‌اند اما من امیدوارم که اتفاقات خوبی بیفتد و بچه‌ها بیشتر بخوانند. این نسل به خودش امیدوار است و از آن‌ها نمایشنامه‌نویسان خوبی نیز معرفی شده است. این نسل خودشان دارند حرف اصلی را می‌زنند. آن‌قدر خوب هستند که تماشاگران و مخاطبین خودشان را دارند و نمایش‌های‌شان روی صحنه می‌رود. همیشه که نمی‌توانیم روی ارزش‌های قبل بمانیم.

زبانی که این نسل می‌نویسد، ممکن است با زبانی که بیضایی و چرمشیر می‌نویسند، فرق داشته باشد. خیلی‌ها می‌گویند آن زبان ریشه‌‌دار است و زبان نسل جدید قوام آن نوشته‌ها را ندارد؛ پس نمایشنامه‌های غنی‌ای نیستند.

چرا آن زبان باید رعایت شود؟ هر کس حق دارد آن‌گونه که دوست دارد بنویسد. مگر همه باید شبیه بیضایی بنویسند. بیضایی یک نمونه است. اکبر رادی یک نفر است. هر کس بخواهد از او تقلید کند، می‌شود مقلد رادی. محمد یعقوبی شکل و شمایل نوشتنش، مدل دیگری است و زبان تهران معاصر را در قشر متوسط امتحان می‌کند؛ درست مانند کاری که اصغر فرهادی در سینما می‌کند. بنابراین او زبان خودش را دارد و آدم‌های خودش را می‌نویسد. چرا ما باید از محمد یعقوبی بخواهیم مثل بیضایی بنویسد؟ به نظرم این‌ها مهم نیست. هر کس هر جور که بلد است، باید بنویسد. ولی باید خوب بنویسد. موضوع این است. نمایشنامه باید ساختار داشته باشد و لحظه‌هایی را بیافریند که در کارهای دیگران دیده نشده است. قرار نیست نسلی که می‌آید و نسل‌های بعدتر از این نسل، مانند یکدیگر بنویسند. قرار است هر کس ترجمان روزگار خودش باشد.

اجرای بعدی شما در شیراز است؟

بله ۱۶ تا ۱۹ اردیبهشت در شیراز اجرا داریم و بعد از آن نیز در شهرهای رشت و یزد اجرا خواهیم داشت.

این اجراها تا چه زمانی ادامه دارند؟

فکر می‌کنم در طول سال ۹۶ این اجراها را به صورت پراکنده داشته باشیم. به این بستگی دارد که جمع‌آوری گروه بازیگران و نوازنده‌ها و خواننده‌ ممکن باشد. من دوست دارم این تئاتر را در همه شهرستان‌ها اجرا کنم ولی به دلایل مختلف امکانش نیست.


منبع: برترینها

جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (۵۰)

برترین ها – ترجمه از سولماز محمودی:
کیث کیمبل، از وبسایت متاکریتیک هر هفته آخرین اخبار، آپدیت ها، تریلرها و
مطالب مربوط به فیلم های سینمایی که قرار است در طول ماه های آینده روی
پرده سینماهای دنیا بروند را گردآوری و منتشر می کند. متاکریتیک وبسایتی
تجاری است که نقدهای منتقدین در خصوص فیلم های سینمایی، بازی ها، آلبوم های
موسیقی، سریال ها، دی وی دی ها و اخیراً کتاب ها را جمع آوری می نماید.
بنابراین می توانید موثق ترین اخبار در مورد فیلم های مورد علاقه خود و
ستاره هایی که قرار است در این فیلم ها بازی کنند را در اینجا بخوانید.

جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (3)

مجموعۀ میمون ها، بعد از آشکار کردن ریشه هایش در “ظهور سیارۀ میمون ها” (Rise of the Planet of the Apes) و بررسی مبارزۀ آن برای حفظ صلح در “طلوع سیارۀ میمون ها” (Dawn of the Planet of the Apes)، تابستان امسال با “جنگ برای سیارۀ میمون ها” (War for the Planet of the Apes) باز خواهد گشت تا مبارزۀ سزار را برای بقای گونه های خود در برابر گروهی از انسان ها به رهبری کلنل وودی هارلسون به تصویر بکشد. در این قسمت که در ۱۴ ژوئیه اکران خواهد شد، مت ریوز دوباره کارگردان است و اندی سرکیس و جودی گرییر نقش های خود را به عنوان سزار و کورنلیا از سر می گیرند.
 

 جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (50)

 


نگاهی به برخی اکران اولی های کن امسال

اولین نمایش فیلم بحث انگیز وارد شده به بخش مسابقۀ فستیوال کن، “اُکجا” (Okja) به کارگردانی بُنگ جون هو، بدون اشکال پیش نرفت، اما این ترکیب عجیب و غریب افسانۀ ماجراجویی و هجویۀ ضد سرمایه داری نقد های غالباً مثبتی دریافت کرد. این فیلم در ۲۸ ژوئن اکرن خواهد خواهد شد و در آن سیو هون آن در نقش میجا، دختر جوانی که جان خود را برای محافظت از بهترین دوستش-حیوان غول پیکری به نام اُکجا- به خطر می اندازد، نقش آفرینی خواهد کرد. بازیگران مکمل عبارتند از تیلدا سوئینتن، جیک جیلنهال، پل دینو، شرلی هندرسون و جانکارلو اسپوزیتو.

 جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (50)


فیلم برادران کارگردان جاش و بِنی سفدی، “اوقات خوش” (Good Time) با بازی رابرت پتینسون در بخش مسابقۀ فستیوال کن، این هفته اکران می شود.

 جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (50)


“تیغۀ جاودانه” (Blade of the Immortal) صدمین فیلم تاکاشی میکه است. این فیلم که اقتباسی از مجموعه انیمیشن های مانگا ساختۀ هیروکی سامورا است، یک نمایش خشونت آمیز دیگر از این کارگردان بعد از سیزده آدمکش است.

 جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (50)


“مومیایی” (The Mummy) به کارگردانی الکس کرتزمن و با بازی تام کروز، سوفیا بوتلا، آنابل والیس، جیک جانسون، کورتنی بی ونس و راسل کرو اولین فیلم از مجموعه فیلم های هیولایی کمپانی یونیورسال است. در این فیلم که در ۹ ژوئن اکران خواهد شد، کروز در نقش یک مهاجم مقبره ظاهر می شود که شیطان نیرومندی را به شکل شاهزادۀ باستانی (بوتلا) آزاد می کند.

 جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (50)


“نبرد جنسیت ها” (Battle of the Sexes) داستان واقعی مسابقۀ تنیس بین قهرمان برتر، بیلی جین کینگ (اما استون) و بابی ریگز (استیو کارل) را بازگو می کند. این فیلم به کارگردانی والری فاریس و جانتان دیتون در ۲۲ سپتامبر به نمایش در می آید و بازیگران مکمل آن عبارتند از آندریا رایربارو، سارا سیلورمن، بیل پالمن، آلن کامینگ و الیزابت شو.

 جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (50)


در “خانه” (The House)، ویل فرل و ایمی پولر نقش والدینی را بازی می کنند که سرمایۀ ذخیره برای دانشگاه دخترشان را از دست داده اند و حالا تصمیم گرفته اند در زیرزمین خانۀ همسایه (جیسون مانتزوکاس) کازینو باز کنند. این فیلم که در ۳۰ ژوئن به نمایش در خواهد آمد، اولین تجربۀ کارگردانی اندرو جی کاش است که این فیلم را به کمک همکارش برندان اُبرایان نوشته است.

 جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (50)


“قلعۀ شیشه ای” (The Glass Castle) بر اساس خاطرات پر فروش جانت وال، ماجراهای خانواده ای غیر عادی را شرح می دهد، با پدری نا کارآمد (وودی هارلسون) و دختر خانواده (بری لارسون) که خانه را برای ساختن زندگی خودش ترک می کند. این فیلم به کارگردانی دستین کرتون ۱۱ آگوست به سینما ها خواهد آمد و بازیگرانی مانند نائومی واتس، مکس گرینفیلد و سارا اسنوک نیز در آن حضور دارند.

 جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (50)


اولین تجربۀ کارگردانی بازیگر، نویسنده و کارگردان، زوئی لیستر جونز، در نمایش اول در جشنوارۀ ساندنس نقدهای خوبی دریافت کرد. این فیلم داستان آنا (زوئی لیستر جونز) و بِن (آدام پالی) است که برای حفظ زندگیشان یک گروه موسیقی تشکیل می دهند. “گروه کمک” (Band Aid) در ۲ ژوئن اکران می شود و بازیگران دیگر آن فرد آرمیسن در نقش دیو، همسایه و طبل نواز آنها، و هانا سیمون، بروکلین دکر، راوی پاتل و رِتا هستند.

 جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (50)


در اولین کارگردانی فیلم بلند کارگردان موزیک ویدیو، جرمی جاسپر، دنیل مک دانلد در نقش پاتریشیا “کیلا پی” دومبرووسکی، متصدی یک بار در نیو جرزی ظاهر می شود که امیدوار است مهارتش در موسیقی رپ او را به شهرت و ثروت برساند. “پتی کیک $” ($Patti Cake) در اکران جشنوارۀ ساندنس نقد های خوبی دریافت کرد. این فیلم در ۱۸ آگوست به نمایش در خواهد آمد.

 جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (50)


در “دوباره خانه” (Home Again) به نویسندگی و کارگردانی هالی میرز شایر، ریس ویثرسپون نقش مادر مطلقۀ دو فرزند را بازی می کند که موافقت می کند سه فیلم ساز مشتاق در خانۀ مهمان او ساکن شوند. از این اقدام موقتی یک خانوادۀ جدید به وجود می آید، اما با رسیدن ناگهانی شوهر سابق او (مارتین شین) اوضاع پیچیده می شود. این فیلم در ۸ سپتامبر به نمایش در خواهد آمد.

 جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (50)


“گم شده در پاریس” (Lost in Paris) که در ۱۶ ژوئن اکران خواهد شد، آخرین فیلم دومینیک ابل و فیونا گوردون است. فیلم داستان کتابدار کانادایی، فیونا (گوردون) را نقل می کند که برای دیدن عمه اش مارتا (امانوئل ریوا) به پاریس می رود. وقتی به پاریس می رسد متوجه می شود مارتا ناپدید شده است و توسط یک ولگرد سرکش (ابل) وارد ماجرا های عمه اش می شود.

 جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (50)
اخبار و یادداشت های کوتاه درباره فیلم هایی که قرار است ساخته شوند:

کلیر فوی بهترین گزینه برای نقش لیزبِت سالاندر در اقتباس فده آلوارز از “دختری در تار عنکبوت” (The Girl in the Spider Web) است. (منبع: Variety)

آنجلا باست به تام کروز، هنری کاویل، ربه‌کا فرگوسن، ونسا کربی و الک بالدوین در “مأمورت: غیرممکن ۶ ” (Mission: Impossible 6) پیوست. (منبع: Deadline)

جولیان مور در بازسازی مجدد “گلوریا” (Gloria) بازی خواهد کرد. نویسنده و کارگردان اصلی این فیلم، سباستین لِلیو فیلمنامه را خواهد نوشت. (منبع: THR)

رزاموند پایک در “رادیو اکتیو” (Radioactive)، فیلم زندگینامه ای مرجانه ساتراپی، نقش ماری کوری را بازی خواهد کرد. (منبع: Variety)

زاک افرون در “بی نهایت شرور، فوق العاده شیطان صفت و بدطینت” (Extremely Wicked, Shockingly Evil and Vile) نقش تد باندی، قاتل سریالی، را بازی خواهد کرد. (منبع: THR)

جینا رودریگز در بازسازی کاترین هاردویک از “دوشیزه بالا” (Miss Bala) بازی خواهد کرد. (منبع: Deadline)

کِن جئونگ برای بازی در اقتباس جو ام چو از رمان پرفروش کوین کوآن، “آسیایی های ثروتمند دیوانه” (Crazy Rich Asians)، به کانستنس وو، هنری گلدینگ، میشل یئوه، جما چان و آکوافیا خواهد پیوست. (منبع: THR)

چارلز دنس و شلی هاوکینز در فیلم “گودزیلا: پادشاه هیولاها” (Godzilla: King of the Monsters) به بازیگرانی چون میلی بابی براون، ورا فارمیگا، کایل چندلر، کن واتانابه، آیشا هیندز و اوشا جکسون پیوستند. (منبع: Deadline)

لودی لین در “مرد آبی” (Aquaman) نقش مورک، فرماندۀ ارتش آتلانتیس، را بازی خواهد کرد. (منبع: Deadline)

ساشا لین در فیلم “شیفت عجایب” (Freak Shift) به کارگردانی بن ویتلی، به آلیسیا ویکاندر و آرمی همر پیوسته است. (منبع: THR)

بندیکت کمبربچ و جیک جیلنهال در “ریو” (Rio) به کارگردانی لوکا گوادانیینو نقش افرینی خواهند کرد. (منبع: Variety)

بیلی کروداپ در فیلم “کجا میری برنادت؟” (Where’d You Go Bernadette?) به کارگردانی ریچارد لینکلتر به کیت بلانشت و کریستن ویگ پیوسته است. (منبع: THR)

شان لوی فیلم ماجراجویی خانوادگی علمی تخیلی “سقوط” (The Fall) را کارگردانی خواهد کرد. (منبع: Deadline)

جونا هیل در “سنگ های جدا نشده” (Uncut Gems)، دنبالۀ فیلم اوقات خوش به کارگردانی جاش و بنی سفدی بازی خواهد کرد. (منبع: THR)

فیلم جدید مایکل مور “فارنهایت ۱۱/۹” (Fahrenheit 11/9) به دونالد ترامپ رئیس جمهور خواهد پرداخت. (منبع: Variety)

کری براونستاین اولین کارگردانی فیلم بلند خود را با کمدی “مادر خوانده پری” (Fairy Godmother) تجربه خواهد کرد. (منبع: Deadline)


منبع: برترینها

طنز؛ چند تحلیل همین‌طوری

حسن روحانی دوباره و با رأی بالا، رئیس‌جمهور ایران شد. دراین‌باره نظر چند نفر از کارشناسان را جویا شدیم:

کارشناس ۱: رأی بیست‌و‌چند‌ میلیون ایرانی به حسن روحانی درواقع اعتراض آنها به حسن روحانی بود. با یک مثال عرض کنم. ببینید شما ممکن است سر کلاس با یکی از همکلاسی‌هاتان حال نکنید و روی مختان باشد. چه‌کار می‌کنید؟ یکهو همه با هم اسمش را صدا می‌زنید و وقتی طرف برگشت، همه‌تان آن‌طرف را نگاه می‌کنید؛ یعنی … . حالا هم اگر شما به رأی‌ها دقت کنید مشخص است که بیست‌وچند میلیون ایرانی با هم حسن روحانی را صدا زدند که تا برگشت، به بیرون مرزها نگاه کنند.

کارشناس ۲: همان‌طور که من پیش از انتخابات پیش‌بینی کردم، مردم به‌هیچ‌وجه در انتخابات شرکت نکردند و کاندیدای اصولگرا با رأی حداقلی رئیس‌جمهور شد… چی؟ هان؟ دور اول روحانی پیروز شد؟ بله… می‌دونم… این جلوه‌های ویژه سینمایی است و در حقیقت روحانی اصلا رأی نیاورده و مردم در انتخابات شرکت نکردند… اینکه شما فکر می‌کنید تا وزارت کشور اعلام کرد روحانی رأی آورده، واقعا رأی آورده، از سادگی شماست که هنوز هر حرفی را باور می‌کنید جز حرف من را.

کارشناس ۳: توجه کنید که تحریم انتخابات کار خودش را کرد و سیستم را از پا درآورد. چطوری؟ ما یک دوستی داریم انتخابات را تحریم کرده بود، دیروز که نتایج را اعلام کردند عصبانی شد و سیستم کامپیوترش را کوبید به دیوار و سیستمش کلا از پا درآمد.

کارشناس ۴: من از این عزیزانی که همه‌چیز را می‌اندازند گردن آقای تتلو تعجب می‌کنم. تتوهای آقای تتلو مثل سریال فرار از زندان همه راه‌های پیروزی را نشان می‌دهد. مهم این است که در دوره بعد، از مسیر دیگری که ایشان روی بدنشان تتو کرده و جلو دوربین توضیح هم داده برای پیروزی استفاده کرد.

کارشناس ۵: مشهد اعلام کرد اگر شجریان، ناظری، پالت، رضا یزدانی، دنگ‌‌‌شو، کاوه آفاق و دیگر گروه‌ها و خوانندگان کل بدنشان را تتو کنند، می‌توانند نه‌تنها در مشهد کنسرت بدهند که ویدئوی مشترک هم داشته باشند.

بیخ قضیه

بعضی از سیاست‌مدارانی که فعال سیاسی بودند در این چندروز، دوباره غیرفعال شدند تا چهارسال دیگر. خسته نباشند.


منبع: برترنها

مورد عجیب «بهاره آروین»، نامزد جنجالی شورای شهر

روزنامه تماشاگران امروز – زهرا حمزه: از روزهای ابتدایی اردیبهشت ماه امسال، بعد از مشخص شدن کاندیداهای نهایی ریاست جمهوری، بحث انتخابات شورای شهر هم شدت گرفت. شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان بالاخره یک هفته مانده به انتخابات، لیست خود را منتشر کرد. لیستی که از همان زمان انتشار با انتقادهایی همراه شد. یکی از انتقادات به لیست نام چهره های ناشناخته و جوان بود.

نام بهاره آروین بعد از انتشار لیست به سرعت سر زبان ها افتاد و سوابقش مانند آن اقلیت نسبتا شناخته شده، منتشر شد. آروین دکترای جامعه شناسی دارد و در دانشگاه تربیت مدرس تدریس می کند. علاوه بر انتشار سوابق تحصیلی اش مسائل دیگری هم در موردش مطرح شد که نشان دهنده زاویه داشتن او با اصلاح طلبان و نظریات متفاوتش با آن ها بود. همچنین برخی دیگر هم او را به داشتن سمت و سویی نزدیک به آقای قالیباف، شهردار فعلی تهران متهم کردند.

همه اینها باعث شد تا نام او محل اختلاف رای دهندگان تهران باشد و بسیاری که می خواستند به فهرست اصلاح طلبان برای شورای شهر راب بدهند، نام هایی را خط بزنند. من جمله نام او.

 مورد عجیب بهاره آروین، نامزد جنجالی لیست شورای شهر
آروین در مصاحبه ای که با «تماشاگران امروز» داشت، با تکذیب برخی از اتهاماتی که به او وارد شدهاست، اعلام کرد که در اولین فرصت بعد از اعلام نتایج انتخابات به تمامی شایعات پیرامونش پاسخ خواهدداد تا شبهه دیگری در مورد فعالیتش برای جمع کردن رای ایجاد نشود.

او در مورد فضای علیه اش در این روزهای منتهی به انتخابات و پیش بینی اش از نتیجه آرا می گوید: «نمی دانم مردم چقدر تحت تاثیر تخریب های سازمان یافته موجود قرار خواهندگرفت. من کاندیدای جوانی بودم که طرح ها و برنامه هایی برای شهر داشتم. یکی از طرح های من طرح «شهر شیشه ای» بود که در همین ایام محدود و یک هفته ای انتشار لیست تا انتخابات آنها را مطرح کردم. من به عنوان یکی از کاندیداهای جوان برای اینکه بتوانم برنامه ام را به گوش مردم برسانم، زمان بسیار کمی داشتم تا خودم را معرفی کنم.

از طرف دیگر درست همین زمان دوستانی  آشکار و سوگیرانه، دست به تخریب زده اند که من برای پاسخ به آنها منتظر پایان انتخابات هستم. احساس من آن است که آن اصلاح طلبی که دوستان، من را یکی از مصادیقش می دادند، مصداقش سید محمد خاتمی، اعتدال، انصاف و دوری از تعصب است. ولی آن دوستان اصلا به من فرصت دفاع و پاسخگویی را ندادند و بدون سند و مدرک گفتند که من مخالف اصلاحات هستم! مدرکش را هم به وبلاگم ارجاع داده اند، ولی نمی دانند که وبلاگ من در همین مدت دو دفعه هک شده است و وبلاگ قبلی ام نیز در همان سال ۹۰ فیلتر شد و آرشیوش هم از بین رفت.»

 مورد عجیب بهاره آروین، نامزد جنجالی لیست شورای شهر

آروین همچنین با توجیه عملکردش ادامه می دهد: «این یک هفته من در جایگاه کاندیداتوری بودم و به نظرم بهتر بود که راجع به برنامه هایم برای شورای شهر صحبت کنم تا آنکه گفته هایم در مورد ۸۸ را رفع ابهام کنم. آیا رای مردم به یک کاندیدا باید براساس رزومه و برنامه هایش باشد یا صحبت های مبهم گذشته اش؟ نمی خواهم بگویم آن مسائل بی اهمیت است ولی باید فرصت پاسخگویی به این شبهات را هم به من می دادند. از امروز یک موضع رسمی گرفتم و دوستان را به صبر و انصاف دعوت کردم و منتظرم تا انتخابات تمام شود که به تمام اتهامات پاسخ دهم.

چرا که از نظر من امروز که در جایگاه یک کاندیدا هستم باید مطالبات عمومی مردم را دنبال کنم و هر چقدر افراد بخواهند من را به سمت و سویی سوق دهند، نباید تسلیمش شوم. این ها به این معنی نیست که بخواهم از زیر پاسخگویی فرار کنم یا اینکه آن صحبت ها مهم نباشد، فقط می خواهم بگویم که این روزها زمان پاسخگویی به این شبهات نبود. چه بسا در فکر دارم که در زمانی مناسب یک جلسه حضوری در دانشگاه برگزار کنم و به همه سوالات و شبهات افراد پاسخ بدهم.»

او با اشاره به تعدادی از اتهامات وارده به خودش اظهار می کند: «باز م می گویم که این تخریب ها سازمان دهی شده است. وگرنه چطور است که افراد متن های من را تغییر می دهند؟ چرا حروف آن را جا به جا می کنند تا معنای کل متن تغییر کند!؟

به من می گوید به جنبش اصلاحات توهین کرده ام؛ می گویند دروغ گفته ام؛ و من الان می گویم همه این ها را تکذیب می کنم، همان طور که امروز در کانال رسمی ام هم اعلام کردم. من در اولین فرصت نشان خواهم داد که این ها چگونه صحبت هایم را وارونه نمایی کردند، خواهم گفت همان کاری را که منتقدان دولت با سند ۲۰۳۰ یونسکو کردند، برخی تندروها همان کار را با نوشته های من هم کردند. من ممکن است در برخی موارد نظرات متفاوتی داشته باشم، ممکن است که بنا به شرایط و وضعیت سال ۸۸ و بر اثر عصبانیت حرفی را گفته باشم که لحن تندی داشته وی آنها تفسیر متفاوتی از آن حرف ها کرده اند و با آن به من اتهام می زنند.

اگر آن ها یک متن علیه من منتشر می کنند، من ۱۰ متن برای شفاف سازی منتشر خواهم کرد. مشکل دیگر این است که افرادی که این اتهام را می زنند از متن ۳ هزار کلمه ای من نهایتا چند پاراگراف خواندهاند و مانند پیراهن عثمان دست به دست  می کنند.

چه بسا که در قسمتی از مطلبم گفته ام که «رویکرد مخالفان و منتقدان جریان می تواند در این مورد اینچنین باشد»، بعد دوستان آمده اند آن نقل قول را منقطع کرده اند و آن اظهارنظر مخالفان را از زبان من منتشر کرده اند. آن چیزی را هم که می گویند من در مورد نخست وزیر دوران جنگ گفته ام، صحیح نیست. ما حامی هستیم و خود را داخل یک جریان می دانیم و اگر انتقادی هم می کنیم انتقاد به کل جریان نیست و نهایتا به یک مورد خاص است که در موردش هم گفته ام که شاید فلان کار نمی شد بهتر بود! همین.»

 مورد عجیب بهاره آروین، نامزد جنجالی لیست شورای شهر

او در ادامه با بیان اینکه حمایت اصلاح طلبان از او به معنی کذب بودن شایعات پیرامونش است، اضافه می کند: «در همین جریان اصلاح طلبان افرادی مانند آقای محمدرضا جلایی پور، آقای دکتر خانیکی و افراد دیگر از من حمایت کرده اند.

آیا می شود اینها اصلاح طلب باشند بعد من را با اتهامات تایید کنند؟ رزومه من در تمام این مدت پنهان نبوده است؛ من وبلاگ نویسم و گاهی با خودم می گویم که مشکل من همین شفافیت و انتشار نظراتم برای عموم است. ولی کاری که این دوستان انجام می دهند مانند عملکرد روزنامه کیهان است! و می توان گفت که ما در جریان اصلاح طلبی هم کیهان داریم که برای منافعش کیهان وار تخریب می کند.

مگر می شود کسی که مورد این اتهامات باشد، شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان به او اعتماد کند و نماینده اصلاح طلبان در لیست شورای شهر باشد؟ نمی شود که دایره را هم آنقدر تنگ بگیریم که اگر کسی اندک نظرات متفاوتی داشت بگوییم او مخالف ما است و باید حذف شود. من یک دانشگاهی هستم و اصلا شاید اشتباه کردم وارد حوزه سیاست شدم که این همه مورد هجمه قرار بگیرم.

روزی هم که شفاف سازی بکنم، فقط به خاطر خودم نخواهدبود؛ بلکه می خواهم شبهه ای به جریان اصلاح طلبی وارد نشود. الان عملکرد این دوستان اصلاح طلب که غیر تشکیلاتی عمل می کنند بیشتر شبیه عملکرد الهه راستگو است یا من؟ این دوستان بعد از پیام آقای خاتمی باز هم کار خود را کردند و اهمیتی به آن ندادند.»

از دیگر انتقاداتی که به آروین می شود، سمت و سوی نزدیک او به تفکر آقای قالیباف است که خود در این باره می گوید: «به نظر من مهم ترین مشکل شهرداری تهران فساد و عدم شفافیتش است و به همین خاطر موضوع شهرداری تمام شیشه ای را مطرح کردم. درست است، من مشکل اصلی را ناکارآمدی شهرداری ندانستم و به نظرم سیستم فاسد است و از قبل این کارهایی که در شهر شده، بسیاری از منافع عمومی هدر رفته و شهر فروخته شده است.

من اصلا متوجه این حرف آن ها نمی شوم و نمی دانم بر پایه چه سندی این حرف را می زنند. به نظرم افراد باید به شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان اعتماد کنند و خود را از آن ها برتر ندانند و زمانی که آن ها از من دفاع کرده اند، چطور ممکن است که من به تفکر آقای قالیباف نزدیک تر باشم؟»


منبع: برترینها

مهناز افشار؛ ۴۰ ساله‌ی پرحاشیه و پولساز

روزنامه هفت صبح: درباره مهناز افشار که این روزها نهنگ عنبر را روی پرده سینما دارد و در آستانه ۴۰ سالگی در سینما پولساز است و البته در زندگی شخصی پرحاشیه.

•    مهناز افشار متولد ۲۱ خرداد ۱۳۵۶ در تهران است. به این ترتیب او، امسال، چهل ساله می شود.

•    دیپلم اش را در رشته تجربه گرفت و برای ادامه تحصیل به مدت چهار سال در موسسه ای غیرانتفاعی به تحصیل در رشته تدوین پرداخت.

•    گفته شده خانواده مذهبی داشته و آنها از این رو در ابتدا مخالف بودند که دخترشان وارد بازیگری شود. با این حال او در کلاس های بازیگری استاد حمید سمندریان تعلیم دید.

•    او درباره سابقه جواهرسازی در خانواده اش می گوید: «برادر کوچکترم ۱۵- ۱۴ سال است که در زمینه مخراج کاری و جواهرسازی فعالیت دارد و من هم گاهی با او همکاری می کنم. فعالیتم هم به این شکل است که گاهی طراحی های جدیدی به او ارائه می دهم و او آنها را می سازد.»

 مهناز افشار؛ 40 ساله‌ی پرحاشیه و پولساز

•    در خرداد ۱۳۹۳ با یاسین رامین فرزند محمدعلی رامین معاون مطبوعاتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دوره دوم ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد ازدواج کرد و خطبه عقد آنها توسط سید محمد خاتمی رییس جمهور پیشین جمهوری اسلامی ایران خوانده شد.

دو موضوع جالب توجه در اینجا، اولا ازدواج بازیگری بود که ظاهرا از نظر عقاید سیاسی و ارزش های اجتماعی- فرهنگی با معاون وزیر دولت احمدی نژاد موضع داشت و دیگری عقدی که توسط رییس جمهور اسبق ایران خوانده شد. بعدها افشار این ماجرا را توضیح داد که می توانید در بخشی از همین گزارش آن را بخوانید.

 
•    مهناز افشار و یاسین رامین در ۴ خرداد سال ۱۳۹۴ صاحب دختری به نام لیا شدند.

•    عقاید سیاسی او وقتی مشخص تر می شود که بدانیم در اسفند ماه ۹۴ مهناز افشار با انتشار متنی در توییتر خود رسما اعلام کرد که در انتخابات مجلس دهم شرکت کرده و به اصلاح طلبان رای می دهد. با تمام آنچه مشخص است و من هم می دانم بهتر است که… من به لیست اصلاح طلبان رای می دهم و امیدوارم آنچه نباید نشود.

مهناز افشار؛ 40 ساله‌ی پرحاشیه و پولساز

درباره همسر

•    همسرم زمان زیادی از بدو تولد را در خاک دیگری بزرگ شده و دارای منش خاص و بسیار منعطف و متوجه است. من و همسرم بسیار با هم متفاوتیم. از هیجان من تا آرامش او فاصله بسیار است اما خوبی او این است که شنونده خوبی است و این خصوصیتی است که جغرافیای بزرگ شدنش به او داده برخلاف ما ایرانی ها که شنونده خوبی نیستیم.

•    به او می گویم اسم فرزندمان را چه بگذاریم؟ می گوید اجازه بدهیم خودش چهار پنج ساله که شد اسمش را انتخاب کند. پدرش اهل آزادی و دموکراسی است. همسری به روز دارم که روشن است و به رها بودن من اهمیت می دهد و مرا حمایت می کند. در این لحظه اعلام می کنم که از او ممنونم که به خاطر من ایستاد. او خیلی خوب بلد است از ذهن و فکر من حمایت کند.

•    همسرم در لباس پوشیدن بسیار کلاسیک است و من این استایل را دوست دارم. ازدواج با او باعث شد به این پوشش علاقه نشان دهم برای همین استایلم را رسمی تر کردم.

مهناز افشار؛ 40 ساله‌ی پرحاشیه و پولساز

کودکی و سبک زندگی

•    در کودکی خیلی شیطنت می کرد و همیشه دوست داشت بوفه دار مدرسه باشد یک بار به خاطر شیطنت های فراوانش دو روز از مدرسه اخراج شد.

•    در کودکی عاشق آتاری مخصوصا بازی دزد و پلیس بود و به تماشای کارتون علاقه داشت.
•    خود را خیلی شکمو می داند و غذاخوردن را هم دوست دارد و می گوید: «به نظرم دست پختم عالی است چون به دلیل شکمو بودنم برای غذاپختن وقت می گذارم و طعم غذا هم برایم اهمیت فراوانی دارد.» غذاهای مورد علاقه اش لوبیاپلو و ماکارونی است و به خاطر همین علاقه این غذاها را خیلی خوب می پزد.

•    مدتی مزون لباس داشت اما به خاطر وقت گیر بودن اش از این کار صرفنظر کرد.

•    در کودکی از کارهای سخت که هیجان زیادی داشت لذت می برد و به همین دلیل هیچ وقت دوست نداشت دکتر یا مهندس شود بلکه می خواست راننده کامیون باشد!

•    این روزها در انتخاب ها «پورش دیزاین» را خیلی دوست دارم. این برند سلیقه همسرم است. ایوسن لارن را هم خیلی دوست دارم. اصلا برندهایی که تولید خیلی محدود دارند مورد پسند من هستند.

مهناز افشار؛ 40 ساله‌ی پرحاشیه و پولساز

کارنامه بازیگر

•    مهناز افشار بازیگری را با مجموعه تلویزیونی گمشده در سال ۱۳۷۷ آغاز کرد و پس از آن با ایفای نقش در فیلم سینمایی دوستان به کارگردانی علی شاه حاتمی در سال ۱۳۷۷ به سینما راه یافت و با ایفای نقش در فیلم سینمایی شور عشق به کارگردانی نادر مقدس در سال ۱۳۷۹ به شهرت رسید. او به جز این سه فیلم و سریال دهه ۸۹، فیلم خاکستری به کارگردانی امیر میرفلاح را هم بازی کرد.

•    مهناز افشار در دهه هشتاد از چهره های تاثیرگذار سینمای تجاری ایران شد ولی در سال های پایانی این دهه و به طور مشخص بعد از بازی در فیلم سالاد فصل با بازی در فیلم های کارگردانان متفاوت سعی کرد تصویر شناخته شده اش را تغییر دهید. مان حقیقی وقتی بازی افشار را در سالاد فصل دید از او برای حضور در «کارگران مشغول کارند» دعوت کرد.

•    به اتفاق محمدرضا گلزار با حضور در فیلم های کما، زهر عسل، ۱۳ گربه روی شیروانی، تله، آتش بس و کلاغ پر به نوعی می توان گفت که یک زوج هنری تشکیل داده بودند.

•    او همچنین در سال ۹۳ در یکی از نقش های اصلی در فیلم سینمایی «آموزگار» به کارگردانی ناصر سعیداف، کارگردان سرشناس تاجیک، ایفای نقش کرد.

•    در بیشتر نقش هایی که بازی کرده به ارائه کاراکتر یک دختر شوخ و اجتماعی و برون گرا می پرداخت اما کاراکترهای خاکستری را به نقش های کاملا مثبت و کاملا منفی ترجیح می دهد و معتقد است خاکستری بودن یک کاراکتر کمک می کند که تماشاگر تا انتهای فیلم برود و منتظر کشف جدیدی باشد.

•    او از فیلم های «سالاد فصل»، «آتش بس» و «دعوت» به عنوان فیلم های متفاوت او ارزشمند کارنامه هنری خود یاد می کند.

•    در تنها دوره برگزاری مراسم زرشک زرین سینمای ایران فیلم «شور عشق» جایزه زرشک زرین را دریافت کرد. وی که در این فیلم بازیگر نقش اول بود اعتقاد دارد اختصاص یافتن زرشک زرین به «شور عشق» باعث شد که فیلم دیده شود.

مهناز افشار؛ 40 ساله‌ی پرحاشیه و پولساز

مهم ترین افتخارات او عبارتند از:

•    برنده جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن از انجمن منتقدان برای برف روی کاج ها ۱۳۹۱

•    برنده دیپلم افتخار بهترین بازیگر بخش مسابقه فیلم های اول سی امین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم «برف روی کاج ها»- ۱۳۹۰

•    برنده دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول زن از چهارمین جشن انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران برای بازی در فیلم «طبقه سوم»- ۱۳۹۰

•    برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن از بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم «سعادت آباد»- ۱۳۸۹


منبع: برترینها

پل خواجو، پل زیبای زاینده رود

قدم به اصفهان که می گذاری دنیایی متفاوت پیش رویت قرار می گیرد. به هر طرف که نگاه می کنی بازمانده هایی از تاریخ را می بینی که گوشه گوشه ی شهر را آراسته اند. هر کدامشان قصه ای برای خودشان دارند و غرق در سکوت، از سرد و گرم روزگار برایت می گویند. آن قدر محو تماشایشان می شوی که زمان برایت بی معنا می گردد و سفرت در تاریخ آغاز می شود.

به میانه های این نصف جهان که می رسی این زاینده رود است که با چهره ی زیبایش به استقبالت می آید. حالا وقت آن است بر روی پل های تاریخی این رود خروشان بروی تا قصه هایی متفاوت تر را بشنوی و با هر قدم زیبایی تازه ای را ببینی. این پل ها یکی دو تا نیستند و هرکدامشان با جلوه ای خاص ساخته شده اند.

وقت آن است که دل به یکی از این پل ها بسپاریم و قصه اش را برایتان بگوییم. از دور که نگاهش می کنیم زیبا تر از بقیه پل ها جلوه می کند و ما را به سوی خود می کشاند. امروز می خواهیم لذت قدم زدن بر پل خواجو را بچشیم و آن را بهتر بشناسیم.

پل خواجو، زیباترین پل اصفهان بر روی زاینده رود

چرا پل خواجوی اصفهان؟

– پل خواجو یکی از پل های تاریخی اصفهان می باشد که به عنوان زیباترین پل زاینده رود از آن یاد می شود.

– قدم زدن بر روی این پل می تواند یکی از لذتبخش ترین لحظات را برای شما خلق کند.

– اطراف این پل به هنگام غروب و اوایل شب، محلی برای خوشگذرانی مردم به شمار می رود.


نگاهی نزدیک تر به پل خواجو

ویژگی های معماری و استفاده از تزئینات کاشیکاری سبب شده تا این پل از دیگر پل های زاینده رود مشهورتر گردد و به عنوان یکی از زیبا ترین پل های جهان در عصر خود مطرح شود. این پل محلی برای گذر و مکانی برای اقامت موقت بوده و حکم سد و آب‌بند را نیز داشته است.

این پل ساحل شمالی و جنوبی زاینده رود را به هم متصل می کند و دارای دو ضلع شرقی و غربی است که در میان هر یک ساختمانی با عنوان شاه نشین یا بیگلر بیکی با چند اتاق مزین به نقاشی وجود دارد. این ساختمان به نام شاه نشین معروف بوده که هم نقش یک اقامتگاه موقتی برای خانواده ی شاه را داشته و هم جایگاه بزرگان و امیرانی بوده که برای تماشای مسابقات شنا و قایقرانی بر روی دریاچه مصنوعی که در نتیجه ی سد کردن راه آب توسط پل شکل می گرفت، به اینجا می آمدند. گفته می شود که در آن دوران فواره هایی نیز در اطراف پل وجود داشته که امروزه اثری از آنها دیده نمی شود.

در گوشه های ضلع شرقی پل خواجو دو شیرسنگی به چشم می خورد که احتمالا نماد سپاهیان بختیاری و محافظ اصفهان در عصر صفویه می باشند. با طی کردن ۱۱ پله سنگی از کف پل به بستر دریاچه می رسیم. دهانه های پل، از آجرهای به دقت تراش‌خورده ساخته و در بخش میانی آن نیز سدهای چوبی برای گرفتن جلوی رودخانه تعبیه شده اند. در مورد طول این پل و تعداد دهانه های آن اختلاف نظر وجود دارد به عنوان مثال تارونیه، سیاح اروپایى، درباره ی این مشخصات می گوید:

    این پل که طولش ۱۵۰ متر و عرضش ۱۴ و معبر آن ۵/۷ متر است از سنگ و آجر ساخته شده و ۲۱ جوى و ۲۶ چشمه (دهانه) دارد.

اما آنچه که در کتاب های امروزی مشاهده می شود طول ۱۳۲/۵ متر و عرض ۱۲ متر می باشد و البته تعداد چشمه های این پل را بعضى ۲۶ و برخى ۲۴ و کسانى ۲۱ و دیگران ۲۸ نوشته اند. بر این اساس، احتمالا در طول تاریخ این پل دچار تغییراتی شده و برخی از قسمت های آن از بین رفته اند.

تارونیه در جایی دیگر به کاربری سد و معمارى و استحکام بى اندازه زیبا و بى نظیر آن اشاره می کند و چنین مشخصاتی را برای آن بیان می دارد:

    پل شامل چهار طبقه است و در دو طرف داخلى معبر فوقانى هر طرف، ۵۱ غرفه بزرگ و کوچک دارد. طول سنگ هاى این پل متجاوز از دو متر و امتداد ستون هاى فاصله هر چشمه به سقف ۲۰ متر است. جلوی هر سقف و دیوار، پیش آمدگى و فرو رفتگى وجود دارد اگر تخته‏ اى با اندازه دهانه پل ها بگذارند آب رودخانه بالا آمده و مدتى ذخیره می شود.

پل خواجو، زیباترین پل اصفهان بر روی زاینده رود
پل خواجو، زیباترین پل اصفهان بر روی زاینده رود

تاریخچه و کاربری پل خواجو

آنچه که امروز به عنوان پل خواجو شناخته می شود در سال ۱۰۶۰ به دستور شاه عباس دوم و بر روی خرابه هایی از یک پل به جا مانده از دوره تیموری به نام  پل حسن بیک بنا گردیده است.

در کتاب تاریخ اصفهان و ری در این باره آمده است:

«و اما مبانى شگرف اصفهان یکى پل هایى است که روى زاینده رود بنا شده مانند پل بابا رکن الدین که به پل خواجو معروف است. ریشه و اساسش قبل از عجم بوده و زمان ترکمان ‏هاى آق‏قوینلو تعمیرى از آن شده و به عهده صفویه، مرتبه بالا را طرح انداخته و در بیگلربیگى صدر اصفهانى روى مرتبه فوقانى بالاخانه ساخته بود به نام خود که در ۱۳۱۰ اجزاى ظل السلطان خراب کردند و راه چهار باغ نو است براى تخت پولاد.»

بر اساس این نوشته مشخص است که اساس این پل پیش از دولت اسلام وجود داشته که در زمان ترکمان ها تعمیر شده و در دوران صفویه به اوج شکوه رسیده است. در زمان بیگلربیگى صدر اصفهانى (سومین صدراعظم فتحعلی شاه بین سال‌های ۱۲۳۴ تا ۱۲۳۹ قمری) بالاخانه‏ اى به نام وی بنا گردید که در سال ۱۳۱۰ هجری قمری از طرف ظل السلطان ( بزرگترین پسر به سن بلوغ رسیده ناصرالدین شاه) تخریب شد.

در نوشته های تاریخی بیان شده که به دلیل آنکه این قسمت از زاینده رود از سایر بخش های آن گودتر است، شاه عباس این محل را بر می گزیند. این پل باعث می شده تا گبرها که محله شان، آن طرف رودخانه بوده دیگر برای عبور از زاینده رود از خیابان چهارباغ گذر نکنند و راه کوتاه تری را طی نمایند. بر اساس نوشته ها، در دو طرف خیابان این پل دو خانه متعلق به شاه وجود داشته و شاه عباس در زمان اتمام ساخت پل، نام حسن بیک را برای آن برگزیده است.

به گفته ی برخی مورخان، در محل کنونی پل خواجو، پلی بلااستفاده و مخروبه قرار داشته که شاه عباس دوم دستور داده بر طبق نقشه و طرحی خاص، پلى بر روی این پل ساخته شود که محل آن در نزدیکى باغ سعادت آباد و عمارت آینه خانه بوده است. کارکنان موظف بوده اند که این پل را زیباتر از سایر پل های زاینده رود بسازند و بهترین آنها را بنا کنند.

به نوشته محققین در ابتدا هدف شاه عباس دوم از احداث پل خواجو، برقراری ارتباط میان محله خواجو و دروازه حسن آباد با تخت فولاد و راه شیراز بود. سپس قرار بر این شد که این پل تنها نقش یک پل را نداشته باشد و در مواقع لزوم بتوان از آن به عنوان یک سد یا آب بند هم استفاده نمود. به همین سبب در سال ۱۰۶۸ هجری قمری آب بندهایی نیز برای آن در نظر گرفته شدند که در صورت بسته شدن باعث جمع شدن آب و تشکیل دریاچه در یک سوی پل می شدند.

شاه عباس در میان این پل محلی را برای اقامت کوتاه مدت خود و خانواده اش بنا نمود تا در آن بتوانند از مناظر اطراف لذت ببرند. در طول تاریخ، این پل علاوه بر اینکه نقش محلی برای رفت و آمد میان دو سوی زاینده رود را داشته، کاربردهای دیگری نیز داشته است که از جمله ی آنها می توان به تماشای مسابقات قایقرانی، تفرجگاه برای مردم  و محلی برای خوشگذرانی پادشاه و خانواده اش اشاره کرد.

پس از گذر سال ها این پل دچار آسیب هایی شد که براساس کتیبه کوفى که در طرف راست جنوبى پل قرار دارد، سال ۱۲۹۰ هجرى همزمان با سلطنت ناصر الدین شاه قاجاربه همت نصرالله خان مرمت شده است.

 معماری پل خواجو | تضمین استحکام و پایداری در طی قرن ها

از نظر پی‌سازی، پایه های پل خواجو بر روی سنگی متشکل از قطعات گرد و دانه درشت به نام کنگلومرا قرار دارد که لایه ی مقاومی را ایجاد می کند. به هنگام ساخت، لایه های شن و ماسه ی رودخانه ای را در محل پل کنار زده و پی پل را بر روی لایه ای از کنگلومرا بنا کرده اند.

در مجاورت پایه های پل، بستر رودخانه سنگ فرش شده تا اثرات تخریبی آب همچون فرسایش در پایین پل و آب بردگی را در بالا دست پل در پی ها به حداقل برساند. این هوش طراح پل باعث شده تا امروزه در کنار پایه های پل هیچ اثری از فرسایش و آب بردگی به چشم نخورد.

با بررسی پایه های بزرگ و دقیق و سنگین پل خواجو متوجه می شویم که ابعاد پل در همه ی جهات به خوبی محاسبه شده و با وجود وزن زیاد، سال ها در برابر فشار آب مقاومت کرده است. از دقت محاسبات که بگذریم، مصالح در این میان نقش بسیار حائز اهمیتی دارند. پایه ها ی زیر جرزها، از سنگ های سنگین و بزرگ هستند و فرمشان مانند دماغه های آب شکن و آب شکن های پله ای به نظر می رسد.  آب شکن به سازه ای عرضی اطلاق می شود که جریان آب را به طرف وسط رودخانه هدایت کرده و  از سرعت جریان می کاهد تا کناره ها حفظ شوند.

به طور کلی آب به دو صورت دینامیک و استاتیک به پل فشار می آورد. نیروی دینامیک مربوط به حالت فشار و گذر آب و نیروی استاتیک به حالت ایستایی آب مربوط می شود که هر یک می توانند حیات پل را به خطر بیاندازند. برای ایستادگی در برابر این فشارها، یکی از عوامل وزن است اما  به تنهایی کافی نیست و سطح اتصال پل به بستر رودخانه و شکل پایه های پل نیز نقش بسزایی دارند.

شکل پایه ها و ابعاد پل خواجو به گونه ای طراحی شده است که سطح بیشتری برای اتصال پل به بستر رودخانه دارد. ترکیب این سطح اتصال زیاد پایه ها با بستر رودخانه و وزن باعث شده است تا مسائلی همچون لغزش پایه ها، واژگونی و … منتفی و استحکام پل تضمین شود.

از سوی دیگر شکل نوک تیز پایه ها در بالا دست همچون آب شکن هستند که نیروی دینامیک وارده از جریان رودخانه به پل را به حداقل می رسانند و آن را حفظ می کنند. شکل پله ای پایه ها در پایین دست نیز باعث می شود تا در مواقع سیلاب یا بسته شدن آب روها برای استفاده از پل به عنوان سد، آب از روی پایه ها جریان یابد و با عبور از روی پله ها انرژی خود را در برخورد با آنها از دست دهد تا هنگامی که به بستر رودخانه می رسد، انرژی مخرب و فرساینده نداشته باشد.

طاق روی پایه ها و یا همان سقفی که گذرگاه پل روی آن قرار دارد از سیستم طاق های آهنگ و گنبدهای عرقچین تشکیل شده است. طاق آهنگ یا طاق گهواره یکی از طاق های کهن ایران می باشد که با به کار گذاشتن یک چفد یا قوس (سازه منحنی) بر روی دو دیوار هم راستا (موازی) ساخته می شود. گنبد عرقچین به پوشش مدوری گفته می شود که برای پوشش زیرین بقعه ها به کار می رود. استفاده از این فرم در ساختار پل، باربری و پایداری عالی را به وجود می آورد که جهت استفاده ی مکرر در طول قرن ها باید مورد توجه معمار بوده باشد.

پل خواجو، زیباترین پل اصفهان بر روی زاینده رود
پل خواجو، زیباترین پل اصفهان بر روی زاینده رود 
اصول به کاررفته در ساخت پل خواجو

در ساخت این پل از اصولی خاص نیز استفاده شده است که بر زیبایی آن می افزاید:

اصل تقارن در معماری پل خواجو

تمامی آثار هنری، علمی، مذهبی و فلسفی و مهندسی در تاریخ ایران حکایت از اعتقادات ایرانیان به پدیده ها و ساختار های متقارن و منظم دارد و انواع مختلفی از قرینه سازی از جمله تقارن انتقالی، تقارن انعکاسی، تقارن دورانی، تقارن مرکب و … در آنها استفاده شده است.

طراحی پل خواجو نیز از نوع تقارن انعکاسی یا آینه ای است که زیبایی خاص خودش را دارد. در تقارن انعکاسی، جسم، در دو طرف یک محور خاص به صورت یکسان دیده می شود اما فقط منعکس شده است. به این معنی که انگار نیمی از جسم واقعی است و نیمی دیگر تصویر آن جسم در آینه می باشد.

برای درک این نوع تقارن، باید در زیر پل بایستید. در این مکان متوجه فرورفتگی هایی در قسمت بالایی و میانی پایه های پل در طول ضلع شرقی آن خواهید شد و خواهید دید که در تمامی تالارها چهار فرورفتگی وجود دارد که با یک ریتم و آهنگ منظم در طول ضلع شرقی تکرار شده اند.

اصل تناسبات در پل خواجو

اصل تناسب در معماری مسئله ای است که موجب ایجاد احساس نظم بین اجزای یک ترکیب از نظر بصری می شود. پل خواجو نیز از این امر بهره برده و دارای یک سازمان‌دهی فضایی خطی می باشد که از تکرار فضاهایی هم اندازه و یک شکل با عملکرد یکسان، تشکیل‌شده است.

در زیر پل ۲۱ تالار وجود دارند که با فاصله و جدا از یکدیگر قرار گرفته اند و توسط یک فضای میانی به یکدیگر متصل می شوند. تناسب فضاهای میانی از لحاظ طول و عرض باعث شده تا فضایی لازم برای تامین نور و دیدن دو سوی پل ایجاد شود و تصویری جالب را پیش روی افراد قرار دهد.

 پل خواجو، زیباترین پل اصفهان بر روی زاینده رود
پل خواجو، زیباترین پل اصفهان بر روی زاینده رود 
انتخاب هوشمندانه مصالح توسط معماران

کارشناسان معماری از پل خواجو به عنوان نقطه ای اوج در صنعت پل سازی ایران یاد می کنند و معتقدند مصالح به کار رفته در ساخت این سازه بسیار هوشمندانه انتخاب شده اند. در ادامه به بررسی این مصالح می پردازیم:

آجر: برای پوشش پل خواجو همانند سایر پل های مشابه عمل شده و آجر و گچ مصالحی هستند که برای این امر به کار رفته اند. طاق زنی و ساختن جرزها با استفاده از آجر شیوه ای مرسوم در سراسر ایران بوده است و در پل خواجو نیز به چشم می خورد. از سوی دیگر به دلیل حضور آب، استفاده از خشت در ساخت پل چندان منطقی به نظر نمی رسد و به همین دلیل آجر بهترین گزینه به شمار می رود.

سنگ: در بستر رودخانه، پایه های پل و حتی قسمتی از جرز دیوار و بدنه سازی، استفاده از سنگ مشهود است و  اقدامی منطقی برای محکم کردن و تقویت پل در برابر جریان آب به شمار می رود. استفاده از سنگ در جرزها، علاوه بر پی ها و پایه های زیرین به استحکام پل کمک شایانی می کند و باعث می شود مقاومت آن افزایش یابد.

سنگ درون پی ها و پایه ها به صورت قلوه سنگ می باشد. به منظور تامین وزن مورد نیاز، فضای بین طاق ها با قلوه سنگ پر شده است و به دلیل اینکه اثر فرساینده ی حاصل از عبور و مرور انسان ها، چهارپایان و درشکه ها، نیز خنثی شود، کف عبورگاه پل را نیز با قلوه سنگ پوشانده اند تا بتوانند مقاومت آن را تامین نمایند.

در سنگ فرش کف رودخانه، پله ها، پوشش روی پایه ها و آب روها و بدنه ی جرزها نیز از لاشه سنگ و تخته سنگ های تراشیده استفاده شده است.

ملات ها: یکی از مصالح مهم مورد استفاده در هر سازه ای، ملات ها هستند که اتصال اجزا را ممکن می کنند. در مورد پل ها موضوع کمی متفاوت است و به ویژه در قسمت هایی همچون پایه ها و پی ها که در برخورد مستقیم با آب هستند باید از ملات مقاوم در برابر آب استفاده شود. در این زمان استفاده از ملات های آهکی به ویژه ساروج بهترین گزینه به نظر می رسد.

ساروج از ابتکارات معماران ایرانی در دوران بسیار کهن و نشانه ی هوشمندی آنان است.  برای ساختن این ملات در ابتدا خاک رس و آهک را به نسبت شش و چهار ترکیب می کنند تا گلی سفت به دست آید و سپس دو روز آن را ورز می دهند. در مرحله ی بعدی، ترکیبی از خاکستر کوره های حمام با مقداری مواد الیافی لوئی (تخم و پرزهای نوعی نی) به آن اضافه می‌کنند و ترکیب تازه به دست آمده را با چوب هایی به قطر ده سانتیمتر می‌کوبند تا به عمل آید و مورد استفاده قرار گیرد.

ملات دیگر مورد استفاده در پل گچ می باشد که در طاق ها، جرزها، بندکشی ها و تزئینات اتاق های شاهی (فضای میانی پل) به کار رفته است.

کاشی: برای زینت بخشیدن به برخی قسمت های پل همچون نمای آن در پشت بغل طاق ها از کاشی های خشتی و معقلی با طرح های متنوع استفاده شده است. کاشی خشتی که با نام هفت رنگ نیز مشهور است، از تلفیق خشت‌های ظریف لعاب دار ساخته می شود که هریک از آنها بخشی از طرح کلی را در بر دارند. کاشی معقلی نیز نوعی کاشی با طرح های هندسی است که با تلفیق اشکال هندسی ساخته می شود.

چوب: چوب در سازه هایی که با آب سر و کار دارند جنبه ی مصرف موقتی داشته و در پل خواجو در پشت بندها تعبیه شده و برای بستن دریچه های آب گیر سدها به کار می رفته است. هنگامی که می خواستند، آب در پشت سد (پل) دریاچه ای را تشکیل دهد، با دریچه های چوبی آب راه های پل را می بستند و برای مقاومت در برابر فشار آب از پشت بندها و شمع های مایل چوبی پیش بینی شده بودند. شمع در واقع نوعی ستون قطور چوبی است که نقش بسزایی را در مقاومت سازه ایفا می کند.

 پل خواجو، زیباترین پل اصفهان بر روی زاینده رود
پل خواجو، زیباترین پل اصفهان بر روی زاینده رود 
پل خواجو، زیباترین پل اصفهان بر روی زاینده رود 

خواجو | پلی که نقش سد را داشته است

یکی از موارد قابل توجه در ساخت پل خواجو، تبدیل شدن آن به سد در موارد مورد نیاز بود. این عملیات مزایای زیر را به همراه داشت:

۱- دریاچه ای زیبا در پشت پل ایجاد می شد که ترکیب آن با باغ های اطراف مناظری بدیع را خلق می کرد و از سوی دیگر برای تفریح قایق سواری بهترین مکان به شمار می رفت.

۲- با جمع شدن آب، یک سد مخزنی تشکیل می شد که آب آن در ماه های کم آب تابستان مورد استفاده قرار می گرفت.

۳- با بالا آمدن سطح آب، نهرهای منشعب شده از دریاچه آب را به زمین های کشاوری در پایین دست می رساندند و آنها را مشروب می ساختند.

۴- با بسته شدن آب بندها و افزایش فشار آب، نیروی مورد نیاز برای به کار انداختن آسیاب های بادی تامین می شد.

۵-  جمع شدن آب در دریاچه موجب تغذیه و تقویت آب چاه های اطراف رودخانه و درون شهر می گردید.

 پل خواجو، زیباترین پل اصفهان بر روی زاینده رود

نحوه تبدیل پل به سد

شاید این سوال در ذهن شما شکل بگیرد که چگونه می توان از یک پل به عنوان سد استفاده کرد و عملیات تبدیل آن چگونه صورت می گیرد. باید بدانید که برای این کار سیستم خاصی در نظر گرفته شده بود که می توانسته آب را تا ارتفاع ۶ متر بالا ببرد. این پل دارای ۱۶ دریچه ی تخلیه آب بوده و در پایین دست آن یک میله چوبی درجه‌بندی‌شده برای آب سنجی و اندازه‌گیری آب وجود داشته است.

برای تبدیل پل به سد، شیاره ها و قسمت هایی را در آب روهای پل تعبیه کردند تا دریچه های چوبی درون آنها قرار گیرند و جلوی حرکت آب را بگیرند. این دریچه ها جلوی آب را سد می کنند و با جمع شدن آب در بالادست پل دریاچه ای تشکیل می شود. اما همه چیز به همین سادگی نیست…

برای بسته شدن آب روها، سه مرحله و سطح مختلف در نظر گرفته شده که طی هر مرحله آب تا  ارتفاع مشخصی بالا می آید. نخستین مرحله پایین تر از همه و در آب روی زیرین قرار دارد که دریچه ی چوبی در آنجا به صورت کشویی و مورب در محل خود قرار می گیرد و مانع گذر آب می شود.

مرحله ی دوم در قسمت بالایی آب رو اتفاق می افتد و دریچه ای به صورت کشویی ولی قائم در شیار قرار می گیرد.

سومین مرحله در قسمت بالایی آب رو می باشد و ارتفاع آن به پاطاق های پل (محلی که فشار جانبی دو سر قوس را دریافت و توزیع می‌کند) می رسد. در این مرحله به سبب ابعاد بزرگ دریاچه و نیروی زیاد آن، از پشت بندها استفاده می شود.

پس از قرار گیری دریچه به صورت قائم در شیار مورد نظر، دو تیر افقی را به شکلی پشت دریچه قرار می دادند که دو سر تیرها در تکیه گاهی که در پایه های پل واقع شده است، قرار گیرد. برای تقویت دریچه شمع های چوبی (تیرهای قطور چوبی) نیز به صورت مورب در پشت تیرها  قرار می گرفتند؛ به این صورت که تکیه ی یک سر شمع به تیرهای چوبی بود و سر دیگر آن در شیار مورب کوچک روی سنگ های پوششِ آب رویِ زیرین ثابت می گردید.

 پل خواجو، زیباترین پل اصفهان بر روی زاینده رود
 نام های مختلف پل خواجو

این پل به نام های مختلفی خوانده می شد که هر یک دلیل داشتند:

* گفته می شود که پیش از شاه عباس، تیمور به داماد خود، حسن پاشا دستور داده بود که او پل را بنا کند و به سبب اینکه خواجو بر روی خرابه های آن پل بنا گردیدد، نام تیموری را برای آن برگزیدند.

* به سبب ساخت پل توسط شاه عباس دوم و احداث اقامتگاه موقت در میان آن و تزئینات کم نظیر پل، نام شاهی را برای آن برگزیدند.

* قرار گیری پل بر سر راه تکیه بابارکن الدین، عارف مشهور باعث شد تا به آن پل بابارکن الدین بگویند.

* شالوده ی پل در عصر حسن بیک ترکمان ریخته شد و به آن عنوان حسن بیک را دادند.

* از آنجا که نام قدیم این محله حسن آباد بود، این پل به ام پل حسن آباد نیز مشهور گردید.

* نزدیکی پل به جاده اصفهان به شیراز عبور مسافران شیراز از روی آن سبب شد تا به آن پل شیراز هم بگویند.

* پل گبرها یکی دیگر از نام های این پل بود که به سبب استفاده ی گبرها از این پل برای رفتن به محله خود به آن اطلاق شد.

* در نهایت به دو دلیل خواجه خوانده شد: اشاره به کلمه خواجه که به لقب‌ بزرگان‌ و خواجه‌های‌ عصر صفوی‌ اشاره دارد و قرار گیری پل در محله خواجو

 پل خواجو، زیباترین پل اصفهان بر روی زاینده رود

پل خواجو | محلی برای خوشگذرانی

در برخی منابعِ معماری به این نکته اشاره شده که پل خواجو کاربردی مانند پل طبیعت تهران داشته و تنها یک گذرگاه ساده نبوده است. این پل طراحی شده تا مردم در کنار عبور از آن در گوشه هایی توقف کنند و در کنار یکدیگر خوش بگذرانند.

در منابع تاریخی به دفعات، به آذین بندی پل و برگزاری جشن در نزدیکی آن اشاره شده است. در کتاب عباسنامه تالیف محمد طاهر وحید قزوینى به سال (۱۱۱۰ تا ۱۰۱۵ هجری قمری) چنین توصیفی از پل خواجو وجود دارد:

    و در هر مجلسى فرش هاى قالى کرمانى و قائنى افتاده بود و در هر حجره‏اى شاهد سنبل مو بر پاى ایستاده و جوانان خطه ارم عباس آباد و سیمبران خوش آب و رنگ هندو و ارامنه شمشاد قامت گل رخسار مجلس را به صورت نگار گردانیده بودند و اعلیحضرت ضل‏ اللهى کامران و کامیاب تا حین طلوع صبح عالمتاب در عبارت شرقى پل مزبور استراحت و امرا و مقربان و ملازمان هر یک در حجرات مختلف خود غنودند.

 در قصص الخاقانى که تالیف ولی قلی بیگ شاملو درباره ی تاریخ مختصر صفویه می باشد، نقل شده است:

    در سال (۱۰۶۰ ه.ق) که پل ساخته شد و به پل شاهى شهرت یافت بعد از تعطیلات نوروز آن سال برحسب فرمان شاه عباس ثانى پل را آیین بندى و چراغان کردند و هر یک از غره‏هاى آن را یکى از امراء و بزرگان تزیین نمود و براى جشن مهیا گردید و شعراى مشهدى قصیده‏اى در ۴۵ بیت و نیز صائب تبریزى قصیده‏اى در وصف آن چراغانى و جشن سروده‏ اند.

پل خواجو، زیباترین پل اصفهان بر روی زاینده رود

پلی که هنوز می شود بر روی آن لذت برد

امروزه نیز به رسم دیرین مردم به هنگام غروب و شب به کنار این پل می آیند و لحظاتی خوش را برای خود می آفرینند. قدم زدن بر روی این پل یکی از فعالیت های مورد علاقه ی گردشگران این شهر می باشد و تماشای جلوه های متفاوت آن برایشان لذت بخش است.

بساط خوشی و شادمانی در کنار خواجو همیشه برپاست. از نوازندگانی که هنرشان را به نمایش می گذارند تا بچه هایی که با خنده و شادی، فضایی متفاوت را به وجود می آورند.

گهگاه هم مسئولین برنامه هایی خاص را در این پل به اجرا در می آورند که از میان آنها می توان به نورپردازی سه بعدی در نوروز ۹۶ اشاره نمود. گزارش تصویری این برنامه را می توانید در لینک زیر مشاهده نمایید:

 پل خواجو، زیباترین پل اصفهان بر روی زاینده رود
پل خواجو، زیباترین پل اصفهان بر روی زاینده رود 
پل خواجو، زیباترین پل اصفهان بر روی زاینده رود 
خواجو، پلی سرشار از شگفتی و رازهای سر به مهر

حقایق جالبی درباره پل خواجو وجود دارد که در اینجا به آنها اشاره می کنیم:

* پل آب دوست: پِی های پل خواجو برای پایداری احتیاج به آب دارند و آب نه تنها باعث فرسایش آن نمی شود بلکه آن را مستحکم نیز می کند.

* قبله نما: نزدیک به مجسمه شیر و در تخت سنگی که در سمت شمال پل قرار دارد،  قبله نمایی به شکل آفتاب تعبیه شده است.

* شمع خواجو: یکی از جالب ترین رازهای خواجو در شمع های آن نهفته است. اگر کسی در طبقه پایین پل و در منتهی الیه عرشه (لبه) آن بایستد و با زاویه ٣٩ درجه نسبت به افق، نگاهی به ترکیب طاق ها، نشیمن گاه ها و دیواره ها بیندازد، متوجه شمعی خواهد شد که از ترکیب این فضای سه‌بعدی و از محل برخورد دیواره‌های پیشین و پسین پدیدار می گردد. این شمع به صورت کامل است و اشک‌هایش نیز بر روی آن دیده می شود که خود از فلسفه ای خاص حکایت دارد.

* عقاب خواجو: اگر از بالا به پل نگاه کنیم، ساختار آن همچون عقابی است که بال خود را گشوده و در حال پرواز بر روی زاینده رود است. کنگره های طبقات مختلف پل تص.یری از پرهای عقاب را تداعی می کنند و  برآمدگی های شاه نشین طبقه دوم پل مانند سر عقاب به نظر می رسد.

* علامات عجیب و غریب: با کمی توجه به سنگ های طبقه پایینی پل متوجه علامت های عجیبی می شویم که مشخص نیست به دست چه کسی یا کسانی کنده کاری شده است. حرف و حدیث درباره این علائم زیاد است، برخی می پندارند که هر کدام از این علامت ها مخصوص یک سنگتراش عهد صفوی بوده و به این وسیله در پایان کار  تعداد سنگ تراشیده شده توسط هر شخص و مزد او تعیین می شده، برخی دیگر آنها را علایم حروف الفبای یونانی می دانند و معتقدند در عهد صفوی در ساخت پل خواجو از سنگ های ویرانه های کاخ های دوران ساسانی در منطقه جی اصفهان استفاده شده است که برخی از سنگتراشان آنها یونانی بوده اند. .به هر حال حقیقت هنوز مشخص نیست و این راز همچنان ذهن بسیاری را به خود مشغول می کند…

سنگ قبرهای مرموز: در حفاری هایی که در سال ٨٨ برای ترمیم و بازسازی پل انجام شد، سنگ قبرهای بسیار نفیس و قدیمی همراه تعداد زیادی تخته سنگ‌های حجاری شده با همان علایم عجیب و غریب حجاران کشف شدند که بیشتر آنها در طی همان عملیات نابود گردیدند و تعدادی نیز به موزه سنگ تخت فولاد انتقال داده شدند و در آنجا نگهداری می شوند.

 پل خواجو، زیباترین پل اصفهان بر روی زاینده رود
پل خواجو، زیباترین پل اصفهان بر روی زاینده رود 

باید بیشتر مراقب این ثروت باشیم…

حفاظت و مرمت آثار تاریخی یکی از مهم ترین مسائلی است که در قبال آن همه مسئولند. نوشتن یادگاری یا کنده کاری زخمی را بر بدن فرهنگ و تاریخ کشور می زند و عمر این آثار ارزشمند را کوتاه می سازد.

از سوی دیگر مسئولین نیز در سال ۱۳۸۸ به جهت مرمت پل، سنگ‌های قدیمی پله‌ها را با سنگ‌های جدید جایگزین کردند که همواره به سبب آسیب به اصلیت این بنای اصیل ایرانی، مورد انتقاد قرار گرفته اند.

کاش قدر داشته هایمان را بیشتر بدانیم…

پل خواجو، زیباترین پل اصفهان بر روی زاینده رود
پل خواجو، زیباترین پل اصفهان بر روی زاینده رود
پل خواجو، زیباترین پل اصفهان بر روی زاینده رود


منبع: برترینها

نانوایی که همکارش را کشته بود به قصاص محکوم شد

ایران نوشت: شامگاه ۲۹ خرداد پارسال درپی درگیری خونین دو نانوا در شهرری و کشته شدن یکی از آنها به‌نام «فریدون» -۵۵ساله-تیم جنایی راهی محل حادثه شده و در تحقیقات مقدماتی و بازجویی از شهود دریافتند، فریدون در درگیری با همکار ۲۹ساله‌اش به نام «مصطفی» به قتل رسیده است.

ازسوی دیگر مأموران که می‌دانستند مصطفی برای درمان زخم‌های خود به بیمارستان می‌رود، با اعلام موضوع به مسئولان بیمارستان‌های منطقه، سرانجام ردپای متهم فراری را در یکی ازبیمارستان‌ها یافته و او را روی تخت دستگیرکردند.

 متهم صبح دیروز از زندان به شعبه یازدهم دادگاه کیفری که به ریاست قاضی متین راسخ و باحضور قاضی حسینی –مستشار دادگاه- تشکیل جلسه داده بود انتقال یافت.در آغاز جلسه نماینده دادستان، متن کیفرخواست متهم را بیان کرد و از قضات خواستار مجازات قانونی شد سپس اولیای دم از دادرسان برای عامل قتل تقاضای قصاص کردند.

درادامه جلسه محاکمه، نانوای جوان زمانی که در برابر قضات دادگاه ایستاد درباره روزحادثه گفت: «من تازه در نانوایی مشغول کارشده بودم و از آنجا که در شهرستان بیکاربودم تصمیم داشتم به هر قیمتی شده در تهران بمانم و کارکنم تا بتوانم خرج ومخارج خودم وخانواده‌ام را تأمین کنم اما از همان روز‌های شروع کار، همکارم سر ناسازگاری گذاشت و به همین خاطر همیشه با هم درگیری داشتیم تا اینکه تصمیم گرفتم بیخیال کار در تهران شوم و به شهر خودمان برگردم.

وقتی با پدرم تماس گرفتم، گفت به هیچ عنوان به شهرستان برنگرد که هیچ کاری برای انجام و کسب رزق و روزی پیدا نمی‌شود. به همین خاطر وقتی به نانوایی برگشتم دوباره با همکارم جروبحث‌مان شد و او این بار با یک جارو به جانم افتاد.من که خیلی ترسیده بودم، با چاقویی که از قبل خریده بودم یک ضربه به گردنش زدم که یکدفعه با بدن خونین روی زمین افتاد و…

همان موقع از ترس با چاقو دو ضربه نیز به خودم زدم و در حالی که خون زیادی از من رفته بود ازنانوایی فرار کردم ،اما وقتی به بیمارستان هفت تیر رفته بودم، غافلگیرانه دستگیر شدم. با اینکه خودم را برای قصاص آماده کرده‌ام اما بازهم می‌گویم که به هیچ عنوان نمی‌خواستم او کشته شود بلکه فقط می خواستم او بترسد که این اتفاق افتاد.»

قضات دادگاه پس از شنیدن اظهارات متهم، وارد شور شده و او را به اتهام قتل عمد به قصاص نفس- اعدام- محکوم کردند.


منبع: الف

شکایت از مسئولان ۲ بیمارستان به خاطر مرگ نوزاد ۳روزه

ایران نوشت: دیروز مرد جوانی با مراجعه به دادسرای امور جنایی تهران از دو بیمارستان شکایت کرد.

 اوهنگام تسلیم شکایت‌اش به بازپرس محسن مدیر روستا از شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران گفت: «۱۲ بهمن سال گذشته، همسرم را برای زایمان به بیمارستانی در رباط کریم بردم.اما به من گفتند امکان سزارین همسرم وجود ندارد. چون حال خوبی نداشت او را به بیمارستانی در اسلامشهر انتقال دادم.اما متأسفانه متوجه شدم دفترچه بیمه همسرم را در بیمارستان قبلی گم کرده‌ام.به همین خاطر آنجا هم از پذیرش همسرم خودداری کردند و گفتند برای بستری کردن همسرم باید دو میلیون تومان به حساب بیمارستان واریز کنید. دو میلیون برای من که زندگی‌ام را با آشپزی می‌گذرانم پول زیادی بود. از طرفی اگر دو میلیون تومان داشتم کمی هم روی این مبلغ می‌گذاشتم و همسرم را به بیمارستان خصوصی می‌بردم.

بالاخره با هر زحمتی بود پول را تهیه کردم و همسرم درهمان بیمارستان بستری شد. اما چند دانشجوی پزشکی درمان همسرم را به عهده گرفتند و هنگام زایمان بند ناف بچه پاره شد و جفت داخل شکم مادر ماند. پرسنل بیمارستان هم بدون اینکه حرفی به من بزنند همسرم را به اتاق عمل بردند. ساعت ۴ صبح بود که یکی از بهیاران بیمارستان به سراغم آمد و ماجرا را برایم شرح داد اما از من خواست که اسمی از او نبرم. اگر آن زن حرفی نزده بود من تا آن زمان نه می‌دانستم که بچه‌ام به دنیا آمده و نه می‌دانستم همسرم را عمل می‌کنند. تا اینکه ساعت ۸ صبح گفتند بچه به دنیا آمده است. تصور کنید بچه‌ام ساعت ۲ و نیم نصف شب به دنیا آمده بود ومسئولان بیمارستان ۸ صبح این خبررا دادند وبه همین خاطربچه‌ام حدود ۶ ساعت بدون لباس در سرما بود.

فردای آن روز همسرم و بچه از بیمارستان ترخیص شدند و دو روز بعد یک دفعه نفس بچه‌بند آمد و شیر از گلویش پایین نمی‌رفت. فوراً به بیمارستان مراجعه کردیم که پس ازمعاینه لازم گفتند بچه وضعیت جسمی خوبی ندارد و باید دو روز قبل بستری و تحت درمان قرار می‌گرفت. به آنها گفتم اگر وضعیت بچه بد بود چرا او را ترخیص کردید و تحت درمان قرارش ندادید.بعد هم نتوانستند برای بچه کاری کنند و ازما خواستند امیرمهدی را به بیمارستان فیاض بخش ۲ ببریم.وقتی هم به آنجا رسیدیم گفتند بچه مرده است.ضمن اینکه پی بردم پزشکان بیمارستانی که امیرمهدی در آن به دنیا آمده بود یک ساعت قبل از اینکه او فوت کند تازه متوجه شده بودند کلیه‌ها و کبد بچه از کار افتاده که همین موضوع باعث شده بود قلب امیرمهدی هم از کار بیفتد. پس از مرگ پسرم، پرونده‌ای تشکیل شد اما چون علت مرگ مشخص نبود، منتظر نظریه پزشکی قانونی ماندیم. تا اینکه چند روز قبل پزشکی قانونی علت مرگ را متابولیک نوزادی عنوان کرد. حالا ازتیم درمانی بیمارستان اول که در رباط کریم با زایمانش موافقت نکردند و از پرسنل بیمارستان اسلامشهر که بیماری نوزاد را تشخیص نداده و بدون اجازه من، همسرم را درحالی عمل کردند که ۵۰ درصد شانس زنده ماندن داشت شکایت دارم.چراکه پس ازمرگ فرزندمان ازنظرروحی و روانی بشدت به هم ریخته‌ایم.»

باتوجه به اظهارات پدر امیر مهدی، بازپرس جنایی پرونده مرگ نوزاد سه روزه را برای رسیدگی به دادسرای جرایم پزشکی ارسال کرد.


منبع: الف

بارش باران در ۱۴ استان طی امروز و فردا/ وزش باد و گردو غبار در کشور

کارشناس سازمان هواشناسی گفت: طی امروز فردا در ۱۴ استان کشور بارش پراکنده خواهیم داشت.

کوروش محمد پور در گفت وگو با میزان، اظهار داشت: امروز در جنوب غرب کشور شاهد وقوع پدیده گرد و غبار خواهیم بود. در حال حاضر گرد و غبار در دزفول، امیدیه، خارک، مسجد سلیمان،بوشهر و شهرهای بوشهر باعث کاهش دید شده است. 

وی ادامه داد: خیزش گرد و غبار به علت وزش باد باعث کاهش دید و احتمالا تاخیر در پروازها می شود. 

کارشناس سازمان هواشناسی با اشاره به اینکه هسته سامانه بارشی جدید روی شرق گیلان و غرب مازندران متمرکز است، افزود:امروز برای استان های تهران، سمنان،قزوین، البرز، گیلان،مازندران،اصفهان،مرکزی و قم بارش پراکنده پیش بینی خمی شود. 

به گفته محمد پور فردا در استان های گلستان،خراسان شمالی،رضوی، جنوبی، سیستان وبلوچستان باید منتظر بارش پراکنده باران بود. 

وی تاکید کرد: امروز وزش باد در بیشتر استان های کشو رخ می دهد.


منبع: الف

گروگانگیری ۴۰ میلیارد تومانی در مشهد ناکام ماند/ سه متهم دستگیر شدند

معاون دادستان مشهد از دستگیری سه تن از آدم‎ربایان که فردی را در ازای دریافت مبلغ ۴۰۰ میلیارد ریال پول به گروگان گرفته بودند، خبر داد.

قاضی حیدری معاون دادستان مشهد در گفت‎وگو با میزان، از دستگیری سه نفر از آدم‎ربایان که فردی را در ازای دریافت مبلغ ۴۰۰ میلیارد ریال پول به گروگان گرفته بودند، خبر داد.

وی در ادامه تصریح کرد: بیست و ششم اردیبهشت ماه سال جاری آدم ربایان مردی را در مشهد به گروگان گرفته و برای رهایی وی درخواست ۴۰ میلیارد تومان پول کرده بودند.

قاضی حیدری ادامه داد: گروگان گیران برای آزادی این فرد درخواست خود را به ۴ میلیارد تومان کاهش دادند، پس از این ماجرا این پرونده در دادسرا طرح و با دستور دادستان عمومی و انقلاب مشهد در دستور کار قرار گرفت.

وی افزود: با همکاری دایره جنائی پلیس آگاهی استان و افسران مجرب و کاربلد درعملیات ویژه و با تیراندازی ماموران، سه متهم گروگانگیری دستگیر شدند.


منبع: الف

توقیف سوزن و رنگ تاتو قاچاق قبل از رسیدن به تهران

محموله‌ای قاچاق به ارزش یک میلیارد و ۴۴۵ میلیون ریال شامل سوزن و رنگ‌های تاتوی در عملیات پلیس شهرستان شازند کشف شد.

به گزارش میزان، سرهنگ بیژن جنتی فرمانده انتظامی شهرستان شازند گفت: روز گذشته تیمی از ماموران انتظامی شهرستان در یکی از محورهای مواصلاتی به یک دستگاه خودرو کامیون که از شهری جنوبی به مقصد تهران در حال انتقال یک محموله بود، مظنون شدند و خودرو برای بررسی بیشتر متوقف شد.

وی افزود: در بررسی اسناد و مدارک راننده مشخص شد که خودرو حامل بار قاچاق است که در بازرسی انجام شده از وسیله نقلیه مقدار ۴۵۰ کیلوگرم سوزن تاتو، ۶۰ دستگاه تتو و مقادیری رنگ و پد روغن فاقد هرگونه مدارک گمرکی کشف شد.

سرهنگ جنتی ارزش محموله توقیف شده را در حدود یک میلیارد و ۴۴۵ میلیون ریال اعلام کرد و گفت: در این عملیات راننده خودرو دستگیر و برای برخورد قانونی به مرجع قضائی معرفی شد.


منبع: الف

گردوغبار آسمان زنجان را فرا گرفت

مدیر کل هواشناسی استان زنجان گفت: از شامگاه شنبه گردوغباروارد آسمان زنجان شده و استان زنجان را امروز در سیطره خود گرفته است.

احد یاغموری در گفتگو با مهر به وضعیت جوی استان زنجان طی چند روز آینده اشاره کرد و گفت: آسمان استان صاف تا قسمتی ابری  است و گردوغبار آسمان زنجان را امروز فرا می گیرد. 

وی از وقوع وزش باد شدیددر استان زنجان خبر داد و اظهار کرد: شهروندان زنجانی از تردد در کنار ساختمانهای نیمه کاره و درختان فرسوده خود داری کنند و   وزش باد بعد از ظهر شدید می شود و به ۸۰ کیلومتر در ساعت هم می رسد. 

یاغموری به دمای هوای استان زنجان طی چند روز آینده اشاره کرد و یاد آورشد: دمای هوای استان زنجان خنک می شود. 

وی به گرمترین و خنک ترین مناطق استان زنجان طی ۲۴ ساعت گذشته اشاره کردو گفت:  طی ۲۴ ساعت گذشته زنجان با۱۲ درجه سانتیگراد خنک ترین و آببر با ۳۵ درجه سانتیگراد گرمترین مناطق استان بودند. 

مدیر کل هواشناسی استان زنجان به دمای  هوای فعلی شهر زنجان اشاره کرد و گفت: دمای هوای فعلی شهر زنجان ۱۳ درجه سانتیگراد  بالای صفر است که نسبت به روز گذشته در همین ساعت چند درجه خنک شده است. 


منبع: الف

رشد ۳ برابری فعالیت مشترکان اینترنت در شبکه‌های اجتماعی

نتایج حاصل از طرح آمارگیری دسترسی خانوار و استفاده افراد از فناوری اطلاعات، نشان می‌دهد که فعالیت کاربران اینترنت در شبکه‌های اجتماعی درسال ۹۵ نسبت به ۳سال قبل، به ۳ برابر رسیده است.

به گزارش مهر، نتایج حاصل از آمارگیری دسترسی خانوار ایرانی به فناوری اطلاعات و ارتباطات که توسط مرکز آمار ایران برای سال ۹۵ انجام شد، از سوی گروه نظام پایش مرکز برنامه ریزی و نظارت راهبردی فناوری اطلاعات سازمان فناوری اطلاعات ایران به عنوان مرجع اعلام آمارهای فناوری اطلاعات و ارتباطات کشور، منتشر شده است.

در این طرح میزان دسترسی خانوار ایرانی به فناوری اطلاعات و ارتباطات اندازه‌گیری شده و وضعیت دسترسی تجهیزات و خدمات در خانه برای همه افراد خانوار، مورد توجه قرار گرفته است.

این آمارگیری تخصصی، اطلاعاتی در رابطه با میزان دسترسی خانوار ایرانی به اینترنت، رایانه، تلویزیون، خدمات تلویزیون چندمجرایی، رادیو و هزینه‌کرد خانوارها در رابطه با خدمات و محصولات فاوا و همچنین استفاده افراد جامعه از اینترنت، رایانه، تلفن همراه، مکان و تناوب استفاده، نوع فعالیت‌های کاربران در اینترنت و مهارت‌های فناوری اطلاعات و ارتباطات افراد، ارائه کرده است.

بیش از ۴۵ درصد ایرانیها کاربر اینترنت اند

جامعه آمارگیری در این طرح، همه افراد عضو خانوارهای معمولی ساکن، گروهی و موسسه‌ای در مناطق شهری و روستایی بوده اند که این نتایج از مصاحبه میان ۲۵ هزار خانوار کشور به دست آمده است.

در صورتی که در خانوار موردنظر، یکی از اعضای خانوار در ۳ ماه گذشته از اینترنت استفاده کرده باشد، پرسشنامه به منظور تکمیل در نزد خانوار مانده و در مراجعه بعدی از خانوار جمع‌آوری شده است.

نتایج این طرح به تفکیک مناطق شهری و روستایی و به تفکیک سن، جنس، مدرک تحصیلی و شغل افراد به شکل نشریه‌ای مستقل و به شکل الکترونیکی توسط مرکز آمار ایران و سازمان فناوری اطلاعات ایران منتشر شده و در درگاه پایش جامعه اطلاعاتی در دسترس قرار گرفته است.

مرکز آمار اعلام کرده است که بالغ بر ۴۵.۳ درصد از افراد بالای ۶ سال از اینترنت استفاده می کنند و نسبت استفاده و دسترسی کاربران به اینترنت، نسبت به سال ۹۲ که آمارگیری انجام شده، بالغ بر ۵۰ درصد رشد داشته است.

۸۱ درصد از افراد نیازی به اینترنت ندارند

برآوردها از مشاهدات اولیه در طرح آمارگیری دسترسی خانوارها به فناوری اطلاعات و ارتباطات نشان می دهد که مهمترین دلیل عدم استفاده و نداشتن دسترسی به اینترنت در میان خانوار ایرانی این است که حدود ۸۱ درصد از افرادی که اینترنت ندارند، نیازی به داشتن این سرویس احساس نمی کنند.

۳۷ درصد افراد، اینترنت را نمی شناسند

در همین حال مشخص شده است که از میان افرادی که کاربر اینترنت نیستند ۳۷ درصد، شناختی نسبت به اینترنت ندارند و ۲۹ درصد نیز سطح دانش پایین داشته و مهارت استفاده از اینترنت ندارند. در این میان ۲۵ درصد افرادی که در کشور از اینترنت استفاده نمی کنند، ملاحظات فرهنگی را دلیل آن می دانند.

این درحالی است که بررسی ها حاکی از آن است که تناوب استفاده روزانه از اینترنت نسبت به دوره قبل آمارگیری صورت گرفته، به میزان زیادی افزایش یافته است.

شکاف جنسیتی اینترنت ایران پایین تر از میانگین جهانی

اما با این حال در رابطه با کاربری اینترنت و رایانه ، هنوز بین مناطق شهری و روستایی فاصله وجود دارد. به نحوی که در رابطه با کاربری اینترنت،  شکاف جنسیتی بسیار پایین تر از میانگین جهانی است.

برمبنای برآوردهای صورت گرفته توسعه مناسب شبکه‌های تلفن همراه در سال‌های اخیر، سیاربودن کاربران، کاربری تلفن همراه و استفاده از اینترنت سیار (اینترنت موبایل) را افزایش داده است. اما با این وجود دغدغه‌های کاربران، در رابطه با حریم خصوصی و مسائل فرهنگی در استفاده از اینترنت، افزایش یافته است.

فعالیت کاربران در شبکه های اجتماعی ۳ برابر شد

از سوی دیگر فعالیت کاربران اینترنت در شبکه‌های اجتماعی به سه برابر دوره قبل رسیده است.اما آنچه مسلم است این است که آموزش‌های عمومی فناوری اطلاعات و ارتباطات و فرهنگ سازی در جامعه به خصوص برای رده‌های سنی بالاتر از ۵۰ سال امری ضروری است و  تولید محتوای بومی فاخر، ارزنده و قابل استفاده یکی از اولویت‌های موجود است.

این طرح پیش از این نیز در سال‌های ۸۷، ۸۹ و ۹۲ توسط مرکز آمار ایران و با حمایت سازمان فناوری اطلاعات ایران انجام شده بود و هدف از آن مطابق با طرح مورد نظر اتحادیه جهانی مخابرات، دستیابی به نتایج چگونگی استفاده ایرانیان از ICT عنوان شده است.

در این بررسی ها ابزارهای قابل حمل مورداستفاده کاربران برای استفاده از اینترنت، مالکیت تلفن همراه، دلایل عدم استفاده افراد از اینترنت و انواع کالاها و خدمات خریداری شده توسط کاربران در اینترنت، اندازه گیری شده است.

هم‌اکنون، مرکز برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی فناوری اطلاعات سازمان فناوری اطلاعات ایران به‌عنوان مجری نظام پایش شاخص‌های فناوری اطلاعات و ارتباطات کشور در حال تحلیل توصیفی و کیفی نتایج حاصل از این طرح است.


منبع: الف

خودرویی که سرعتش را خودکار تنظیم می کند!

به گزارش خبرگزاری مهر، شرکت مرسدس بنز در نمایشگاه اتومبیل شانگهای از سری جدید کلاس S رونمایی کرد. این سری مجهز به فناوری «رانندگی هوشمند» است. علاوه بر آن شامل آپدیت های جدید برای قابلیت Active Distance Assist Distronic  و فرمان خودکار است. اما این خودرو قابلیت های هوشمندانه تری نیز دارد.  براساس اخبار منتشر شده فرمان خودروی سری S  مرسدس بنز، هوشمندتر شده و می تواند به طور هوشمند حتی لاین حرکت خودرو را نیز تغییر دهد. برای این کار کافی است راننده ضربه ای به فرمان بزند تا این ویژگی فعال شود. اگر خودرو نتواند طی ۱۰ ثانیه فضای باز برای تغییر لاین بیابد، مامورت خود را لغو می کند.

اما از تمام این موارد جالب تر قابلیت Distronic  است. خودروی مجهز به این فناوری می تواند فاصله با خودروی جلویی را تنظیم کند، در صورت نیاز به طور خودکار سرعت خود را افزایش یا کاهش دهد. همچنین  Distronic می تواند در سرعت انتخابی، فاصله زمانی با خودروی جلویی را نیز حفظ کند.

در خودروهای سری S مرسدس Distronic می تواند اطلاعات را از فناوری مسیریاب مرسدس دریافت کند و سرعت خودرو را هنگام ورود یا خروج از بزرگراه ها تنظیم کند. در این فرایند حتی لازم نیست راننده  پدال ترمز یا گاز را بفشارد. فقط کافی است فرمان را بچرخاند و در آرامش از رانندگی لذت ببرد!

این نرم افزار سرعت خودرو را با توجه به ترافیک و سرعت خودروهای دیگر در خروجی و ورودی مسیرهای مختلف تعیین می کند.

به هرحال در کنار این موارد، فناوری های مخصوصی برای حفظ امنیت سرنشینان خودرو نیز در نظر گرفته شده است.  در سری S قابلیت توقف اضطراری، ترمز، کمک فرمان، و همین طور دوربین مادون قرمزی وجود دارد که انسان و حیوانات بزرگ را در شب ردیابی می کند.

 


منبع: الف

نفوذ واناکری از طریق ویندوز ۷

به گزارش خبرگزاری مهر، هشت روز قبل بدافزار باج خواه واناکری بیش از ۲۰۰ هزار رایانه در ۱۵۰ کشور جهان را مبتلا کرد. این رویداد حتی بیمارستان ها را مجبور کرد تا از قبول بیماران خودداری کنند و بانک ها و شرکت های مخابراتی نیز از ارائه خدمات بازماندند.

اکنون محققان پس از تحلیل این حمله جزییات زیادی را متوجه شدند. برهمین اساس تحلیلگران شرکت کسپراسکای متوجه شدند بیش از ۹۷ درصد رایانه های مبتلا به ویروس واناکری از سیستم عامل ویندوز ۷ استفاده می کرده اند. به طور متضاد گزارشی از آٖلوده شدن هیچ ماشینی با سیستم عامل ویندوز XP  مشاهده نشده است. همچنین رایانه های دارای سیستم عامل XP مبتلا به ویروس واناکری نیز به طور دستی و توسط مالکانشان (برای آزمایش بدافزار) به آن مبتلا شدند.

البته این تحلیل براساس مشاهدات مربوط به رایانه هایی است که از نرم افزار آنتی ویروس کسپراسکای استفاده می کردند. از سوی دیگر شرکت امنیتی BitSight نیز در تحقیقات متوجه شد ۶۷ درصد رایانه های مبتلا به این بدافزار از سیستم عامل ویندوز۷ استفاده می کردند.

همچنین محققان امنیت سایبری متوجه شدند در گسترش این حمله هیچ ایمیل آلوده ای نقش نداشته است. بلکه این بدافزار از طریق مکانیسمی منتشر شده که در اینترنت رایانه هایی با پورت های باز Server Message Block را جستجو کرده است.
 


منبع: الف

پیشنهاد خارجی یا بهانه مالی / چرا ستاره پرسپولیس ساز جدایی کوک کرد؟

ستاره فصل گذشته تیم فوتبال پرسپولیس با کوک کردن ساز جدایی به جرگه جدایی طلبان از این تیم پیوست؛ موضوعی که بی ارتباط به مسائل و وعده‌های مالی نیست.

به گزارش مهر، وحید امیری ابتدای فصل گذشته با سر و صدای زیادی که در فصل نقل و انتقالات ایجاد کرد در نهایت در رقابتی که بین دو تیم استقلال و پرسپولیس برای جذب او ایجاد شده بود سرخ پوش شد و در طول فصل گذشته هم یکی از بهترین بازیکنان این تیم و حتی یکی از ارکان قهرمانی زودهنگام و مقتدرانه آن در لیگ برتر بود.

این بازیکن پرتلاش هرچقدر در طول فصل کم سر و صدا و کم حاشیه و یا بهتر است بگوییم بی حاشیه بود، مثل سال گذشته یکبار دیگر در فضای نقل و انتقالات پر سر و صدا و پر حاشیه شد. اخیرا نیز زمزمه جدایی او از این تیم و طرح پیشنهادات خارجی برای این بازیکن به گوش می رسد.

جدا از این که وحید امیری پیشنهاد خارجی دارد یا ندارد، این بازیکن از شرایط مالی‌اش در باشگاه پرسپولیس راضی نیست و کوک شدن ساز جدایی نیز تنها به همین دلیل است. از آنجایی که قرارداد وی فصل گذشته با تیم پرسپولیس در یک فضای رقابتی شدید با استقلال بسته شد، سرخ پوشان ناچار بودند برای جلب رضایت این بازیکن «سر کیسه را شل کنند» و در آن زمان یک هوادار متمول هم به کمک تیم پرسپولیس آمد تا با وعده های مالی اش به امیری او را سرخ پوش کند.

باشگاه پرسپولیس هم با حساب کردن روی وعده های مالی هدایتی با این بازیکن توافق مالی صورت داد و از آنجایی که مدتهاست با مشکلات مالی که برای این حامی مالی پیش آمده از او خبری نیست، طبیعتا بخشی از تعهدات باشگاه پرسپولیس به این بازیکن عملی نشده است. این اتفاقات باعث می شود تا وحید امیری هم از شرایط خود در باشگاه پرسپولیس رضایت نداشته باشد و حداقل از این فضا برای وصول مطالباتش استفاده کند.


منبع: الف

توافق باشگاه فولاد خوزستان با سرمربی پرتغالی/سرجیو امروز در اهواز

پائولو سرجیو سرمربی پرتغالی مذاکرات جدی با باشگاه فولاد انجام داده است و در یک قدمی نیمکت این باشگاه قرار دارد. سرجیو امروز در اهواز از امکانات فولاد بازدید می‌کند.

به گزارش مهر، «پائولو سرجیو» که سابقه مربیگری در تیم هایی همچون اسپورتینگ لیسبون و  آکادمیکا، ویتوریا گیمارش و بیرامار را در کارنامه دارد، بعد از مذاکره با مسئولان باشگاه فولاد خوزستان با این باشگاه ایرانی به توافق رسید و امروز برای انجام مذاکرات نهایی در اهواز حضور خواهد داشت.

این مربی سابقه حضور در لیگ قهرمانان اروپا و شکست تیم هایی چون منچستریونایتد در زمان هدایت «الکس فرگوسن» را هم در کارنامه دارد.

قرار است این مربی پرتغالی بر تمام رده های سنی فولاد نظارت داشته باشد و تیم های پایه این باشگاه را هم زیرنظر بگیرد.

محمدرضا شریف عضو هیات مدیره باشگاه فولاد در گفتگو با خبرنگار مهر، با تایید توافق این باشگاه با سرجیو، گفت: سرجیو عالی ترین مدارک مربیگری در دنیا را دارد و از وی خواسته ایم تا روی تمام تیم های پایه هم نظارت دقیق داشته باشد.

به گفته شریف، یحی گل محمدی یکی از گزینه های هدایت فولاد بود که این گزینه داخلی در نهایت مورد موافقت اعضای هیات مدیره باشگاه فولاد قرار نگرفت.


منبع: الف