تاج‌گردون: در آینده اصول‌گرایان بیشتری اصلاح‌طلب خواهند شد/ ۱۶ میلیون رای رییسی شگفتی بود

کف رأی اصولگرایان ١٢الی ١٣میلیون است.

غلامرضا تاجگردون نماینده
مردم گچساران در مجلس در مورد علت شکست اصولگرایان
در انتخابات گفت: نتیجه رأی سیاسی همین است و این نشان می دهد که وقتی انتخابات دوقطبی
می شود جامعه سرجمع همین نسبت را برای اصولگرایان
قائل است. مگر اینکه شعاری داده شود که آن شعار بتواند رأی بالای را کسب کند که یک
مقطعی این شعار داده شد و احمدی نژاد موفق شد و در این مقطع نیز همان حرف زده شد ولی
مردم متوجه شدند که این حرف جوابگوی نیازهایشان نیست و به همین دلیل از آن عبور کردند.

رئیس کمیسیون برنامه و بودجه
مجلس شورای اسلامی در گفت و گو با خبرنگار
عصر ایران ادامه داد: اگر بخواهیم به موضوع سیاسی نگاه کنیم رأی اصولگرایان همین است
و بیشتر از این هم نباید انتظار داشت گرچه همین رأی هم زیاد بود و برآورد رأی من برای
اصولگرایان ١٢میلیون و الی ١٣میلیون بود .

این نماینده اصلاح طلب
مجلس خاطر نشان کرد: کف رأی اصولگرایان ١٢الی ١٣میلیون است و در دوره ای با یکسری شعارها
این عدد را به ١٩میلیون رساندند و الان به ١۶میلیون رأی رسید و اگر این فضا را ادامه
دهند ممکن است به زیر ده میلیون هم برسد.

وی تاکید کرد: اصولگرایان
باید إصلاحات را از درون خودشان شروع کنند. نمی گویم اصلاح طلب شوند و به حزب مشارکت
بیایند بلکه منظورم این است که جریان إصلاحات را انتخاب کنند همانند آقای روحانی ،لاریجانی
و بقیه اصولگرایان که قطعا این افراد موفق خواهند بود.

عضو هیأت اجرایی مرکزی انتخابات
ریاست جمهوری اضافه کرد: اگر اصولگرایان با این روش فکری جلو بیایند قطعا موفق خواهند
بود هماهنگونه که آقای روحانی موفق است.

وی خاطر نشان کرد:۵سال قبل
هم گفتم که جریان اصولگرایی از درون خودشان یک جریان اصلاح طلبی را شکل خواهند داد
والآن این جریان شکل گرفته است
.

رئیس کمیسیون برنامه و بودجه
مجلس گفت:اصلاح طلبان به دنبال تمامیت شخصی نیستند و راحت از حق و حقوق خودشان برای
منافع عمومی کشور می گذرند ومشکل اصولگرایان این است که به دنبال مسائل شخصی و مناسب
خودشان هستند.

تاجگردون با تاکید بر اینکه
جامعه اصولگرایی دچار رکورد و سکون شدید فکری و عملیاتی شده اند گفت:اصولگرایان نسخه
نامناسبی را که دیگر جامعه نمی پذیرد تجویز می کنند و از نظر ما رئیسی شگفتی آفرید
که ١۶میلیون رأی اورد.

وی بیان کرد:اصولگرایان با
این نگاه در انتخابات ١۴٠٠نیز توفیقی نخواهند داشت کما اینکه اصلاح طلبان نیز باید
نگاه برتری را در ۴سال آینده رو کنند
.

این عضو فراکسیون امید تصریح
کرد:در چهارسال آینده جمع بیشتری از اصولگرایان فکرشان اصلاح طلبانانه تر خواهش شد.
نمی گویم اصلاح طلب می شوند ولی فکرشان به این سمت و سو می آید چون ناگزیر هستند.


منبع: عصرایران

هت‌تریک طارمی این بار در اظهارات غیرحرفه‌ای

خبرگزاری مهر: پرسپولیس در حالی در ورزشگاه خالی از تماشاگر آزادی مقابل حریف قطری‌اش تن به تساوی بدون گل داد که فرصت های زیادی برای گل زدن از دست داد. اما در میان همه فرصت‌های خوب پرسپولیس، بی گمان بهترین فرصت را مهدی طارمی بهترین گلزن و پنالتی نزن ترین بازیکن این تیم با هدر دادن یک ضربه پنالتی از دست داد تا متهم ردیف اول تساوی خانگی تیمش برابر لخویا باشد.

هدر دادن پنالتی توسط طارمی به کنار، چون هر بازیکنی هرچقدر هم که بزرگ باشد می‌تواند پنالتی از دست بدهد و این اتفاق برای بزرگ ترین فوتبالیست‌های جهان هم افتاده است. اما ایرادی که بر طارمی می‌توان گرفت این است که او بعد از هدر دادن پنالتی در بازی‌های حساس دست به یکسری بی اخلاقی می‌زند. پاسخ تند و غیر متعارف و دور از مبانی اخلاقی و معرفتی و حرفه‌ای که پنالتی خراب کن ترین مهاجم ایران به نماینده رسانه‌ها داد را می‌توان سومین بی اخلاقی بزرگ این بازیکن از بدو ورودش به پرسپولیس دانست.

۱- من بزرگتر هستم

بعد از آن که سرخ پوشان فصل گذشته دست به اعتصاب زدند و این اعتصاب با واکنش و هواداران و اصحاب رسانه مواجه شد، مهدی طارمی که دومین فصل حضورش در پرسپولیس را تجربه می‌کرد وقتی با این پرسش هواداران در محل تمرینات تیم مواجه شد که «مگر پرسپولیس بزرگتر ندارد؟» پاسخ داد: «بزرگتر پرسپولیس من هستم». گرچه خیلی زود بزرگترهای واقعی پرسپولیس به این ماجرا ورود کردند و به قول معروف موضوع را جمع کردند، اما آقای گل دو فصل گذشته فوتبال کشورمان همانجا استعدادهای خود را جهت ورود به حاشیه بروز داد.

۲- دعوت به سکوت

مهدی طارمی در روز بیست و یکم فروردین ماه و در دقیقه ۴۴ دیدار با الریان در مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا پشت پنالتی ایستاد و در حالی که قصد زدن ضربه‌ای چیپ داشت، آن پنالتی را به هدر داد تا کار صعود این تیم به اما و اگر بکشد و دست آخر هم تیم الهلال عربستان بود که با شکست دادن الریان در قطر باعث صعود این تیم شد تا آن پنالتی چیپ هم خیلی به چشم نیاید.

هواداران پرسپولیس بعد از آن طارمی را هدف انتقادات خود قرار داده و او را متهم این مساوی و ناکامی احتمالی در صعود به مرحله بعد دانستند. مهاجم سرخ پوشان با گذاشتن انگشت اشاره دستش بر روی دهان و بینی هواداران ناراضی را به سکوت دعوت کرد تا دومین برخورد تند خود را با هواداران داشته باشد.

۳- به شما ربطی ندارد

طارمی یکبار دیگر پشت ضربه پنالتی می ایستد. اینبار مقابل لخویا و همان سناریوی تکراری از دست دادن پنالتی. اینبار هواداری در ورزشگاه نیست که طارمی را مورد انتقاد قرار دهد. اما نماینده هواداران یعنی اصحاب رسانه هستند و بر اساس وظایف ذاتی خود ناچارند تا به جای افکار عمومی بازیکنان را مورد سئوال قرار دهند. وقتی یک خبرنگار از طارمی در خصوص پنالتی از دست رفته سئوال می‌کند او در اقدامی غیر اخلاقی و غیر حرفه‌ای به نماینده افکار عمومی پاسخ می دهد: «به شما ربطی ندارد».

این سومین باری بود که طارمی در برخورد با اصحاب رسانه و هواداران رفتاری مبادی آداب از خود نشان داد و در واقع در عبور از خط قرمز ادب در فوتبال عبور کرد. او می توانست در لحظاتی که مورد انتقاد هواداران و یا اصحاب رسانه قرار می گرفت با رفتاری متعارف و معقولانه تر باعث می شد تا جایگاهش نزد اهالی فوتبال تخریب نگردد. از بازیکنی مثل طارمی انتظار می‌رود همانطور که در ابعاد فنی رشد می‌کند، بتواند در ابعاد اخلاقی و فرهنگی نیز خودش را به سطوح بالاتر برساند تا توازن بین رفتار و عملکرد فنی‌اش حفظ شود.


منبع: برترینها

این ۱۰ جمله را هرگز به شریک زندگی تان نگویید

برترین ها: گاهی از روی عصبانیت کلامی را به زبان می آوریم که عواقب خوبی ندارد. حرف هایی که می توانند یک رابطه عمیق عاطفی را از این رو به آن رو کنند. گاهی حتی پشیمانی نیز دردی را دوا نمی کند. بنابراین برای داشتن یک رابطه سالم و شاد نباید برخی چیزها را به زبان آورد. اگر شما هم می خواهید با جملات مخربی که باعث نابودی یک رابطه عاطفی می شوند، آشنا شوید، با ما همراه باشید.

ای کاش شبیه او بودی

به هیچ وجه شریک زندگی تان را با دیگران مقایسه نکنید. فرقی نمی کند که دیگران چه کسی هستند: خواهر، برادر، دوست، همکار یا… در هر صورت مقایسه تنها اعتماد به نفس طرف مقابل تان را از بین می برد که نتیجه مثبتی برای رابطه تان به همراه نخواهد داشت.

 این 10 جمله را به شریک زندگی تان نگویید

تو همیشه همین بوده ای

بدترین قسمت این جمله، کلمه «همیشه» است. این عادلانه نیست که شما کل رفتار شریک زندگی تان را تنها با یک یا حتی چند اشتباه زیر سوال ببرید. همین جمله باعث می شود که طرف مقابل تان ناراحت شده و حالت دفاعی به خود بگیرد که به تبع دلیل دیگری برای ادامه بحث خواهد بود.

تو مرا نمی فهمی

شاید واقعا شریک زندگی تان شما را درک نمی کند اما گفتن این جمله نه تنها دردی را دوا نمی کند بلکه باعث می شود که او دیگر هیچ تلاشی برای بهبود رفتارهای خود نکند. عشق زندگی تان تنها در صورتی که شما با صبر و بردباری کنار او باشید، برای تغییر رفتار خود تلاش خواهد کرد، پس به جای سرکوفت زدن، بهتر است که به او اعتماد به نفس لازم را برای درک بیشتر، بدهید.

تنهایم بگذار

شاید به دلیل عصبانیت زیاد بخواهید کمی تنها باشید، اتفاقا ایده خوبی است اما نباید نظر خود را این گونه بیان کنید. به جای گفتن «تنهایم بگذار» بهتر است بگویید «۱۵ دقیقه دیگر به بحث مان ادامه دهیم» سپس در طول این زمان کمی قدم بزنید، پاهایتان را دراز کنید و نفسی عمیق بکشید تا افکارتان بار دیگر تمرکز و کنترل خود را به دست آورند. با گفتن «تنهایم بگذار» تنها شرایط را بدتر خواهید کرد.

تمامش کن

اگر وسط مکالمه هایتان از عباراتی چون «تمامش کن» یا «بس است» استفاده کنید، در واقع فرصت حرف زدن را از خود و شریک زندگی تان گرفته اید. شما باید با یکدیگر گفتگو کنید و از افکار و احساسات هم باخیر شوید تا بتوانید به درستی تصمیم بگیرید. نادیده گرفتن حرف های او دردی از دردهای شما دوا نمی کند. پس به جای آن از او سوالات بیشتری بپرسید و به او نشان دهید که برایش ارزش قائلید. در این صورت او نیز قدردان شما خواهد بود و برای بهبود رابطه تلاش بیشتری خواهد کرد.

شاید بهتر است که جدا شویم

هیچوقت همسرتان را تهدید به جدایی نکنید. بیان جدایی در مکالمه تنها تنش و استرس تان را زیاد می کند. شاید شما در اجرای این حرف خیلی جدی نباشید اما طرف مقابل تان ممکن است که آن را کاملا جدی بگیرد. اگر هم نسبت به جدایی جدی هستید، اول از یک مشاور کمک بگیرید.

واقعا کارهایت آزار دهنده است

مطمئنا برخی از رفتارهای شریک زندگی تان مطابق میل شما نبوده و آزارتان می دهد اما نباید آنها را با لحنی ناخوشایند به رویش بیاورید. لحن کلامی که به زبان می آورید نقشی اساسی در رابطه شما دارد، بنابراین به جای این که انگشت اشاره خود را مدام به سوی آنها دراز کنید، به فکر راهی برای رهایی شان باشید.

 این 10 جمله را به شریک زندگی تان نگویید

هیچوقت از تو راضی نبوده ام

بی شک شریک زندگی تان سعی دارد که شما را مدام خوشحال ببیند اما ممکن است گاهی در این راه با شکست مواجه شود. زمانی که شما به او می گویید که هیچوقت از او راضی نبوده اید، در واقع به او این پیغام را می دهید که تمام تلاش هایش بی ثمر بوده است. خوب است که صادقانه نظرتان را بگویید اما در انتخاب کلماتی که به زبان می آورید، محتاط باشید. اگر این مشکل را با لحنی درست بیان کنید، مطمئنا با کمک هم به یک راه حل واحد خواهید رسید.

من این کار را نمی کنم

شاید نظر شما یا راهی که انتخاب کرده اید با شریک زندگی تان متفاوت باشد اما این را هم بدانید که رابطه دو طرفه است و شما نیز مانند او انتظارهایی دارید. بنابراین به نظرات طرف مقابل تان گوش دهید و سپس نظرات خود را با لحنی مناسب بیان کنید تا در نهایت به یک نتیجه واحد برسید.

نمی دانم چرا این رابطه را آغاز کردم

ممکن است که شما در اوج عصبانیت این جمله را به زبان آورید اما اگر نمی خواهید که رابطه تان را تمام کنید، از گفتن چنین جملاتی به شدت بپرهیزید. مطمئنا بعدها که کمی آرام تر شدید، از حرف تان پشیمان خواهید شد، شاید زمانی که دیگر خیلی دیر است.

در نهایت، یادتان باشد که حرف های ما ممکن است که بخشیده شوند اما هیچوقت فراموش نخواهند شد. بنابراین مشکلات تان را با مهربانی و عشقی که میان تان است حل کنید تا رابطه ای زیباتر برای خود بسازید و از تک تک لحظاتش لذت ببرید.


منبع: برترینها

موتور، وسیله انقلابی ها در سال ۵۷

هفته نامه کرگدن – علی نیلی: سال ۴۹ که مسعود کیمیایی «رضاموتوری» را ساخت، خاستگاه اجتماعی موتورسواران مانند چند سال پیش نبود و دیگر فقط داراها نبودند که سوار موتور می شدند.

این بار هم، کار کار انگلیسی ها بود؛ فقط نفت ما را نمی خواستند، بازار ما را هم می خواستند و می دانستند چطور چشم های مردم این دیار از دیدن «محصولات صنعتی» گرد می شود و دیده بودند نگاه های شان خیره می ماند به تولیدات کارخانه ای. هنوز نفت ملی نشده بود که پای دوچرخه های هامبر و موتورسیکلت های بی.اس.ای و مچلس انگلیسی به شهرهای ایران، خرمشهر و آبادان و تهران باز شد.

هر چه از دوچرخه ها استقبال شد، به موتور اعتنایی نشد. اواخر دهه بیست، دوچرخه وسیله رفت و آمد کسانی بود که دست شان به دهان شان می رسید و شغلی داشتند، بچه های دارالفنون و دانشگاه تهران و کالج های خارجی. موتور اما مال هیچ قشری نبود، بیشتر کارمندان انگلیسی شرکت نفت سوارش می شدند و غیر از آنها، چند زبر و زرنگی که فهمیده بودند می شود با این دوچرخه موتوردار، مشتری جمع کرد و کلاهی گرداند و پولی کاسب شد. نمایش های اینان در جمالیه برپا می شد در روزهای جمعه.

موتور، وسیله انقلابی ها در سال 57

در نیمه های دهه سی، با تثبیت پهلوی دوم و یک دله شدن آمریکایی ها برای حمایت از او، اوضاع اقتصادی ایران بهبود یافت. این بهبود البته در مقایسه با اقتصاد اروپایی غربی جزئی بود. در اروپای غربی، کم کم از خاکستر جنگ جهانی غول های صنعتی بر می خاستند و این بود که سیکلت های آلمانی و ایتالیایی وارد بازار ایران شدند.

حالا موتورسیکلت وسیله نقلیه جوان های خیلی «مایه دار» بود اما نه همه شان، آنهایی که کمی هم اهل هیجان بودند. کمی بعد، شرکت اشتادکو با مسئولیت محدود، به عنوان نماینده انحصاری هوندای ژاپن در ایران، «سوپر کاپ ۹۰ سی سی» را معرفی کرد. زمستان ۳۹، روزنامه اطلاعات هر چند روز یک بار آگهی موتورسیکلت داشت و بیشتر از هوندا.

در نیمه های دهه چهل، گسترش شهرنشینی، ثبات اقتصادی، رونق سینما و افزایش جوانان در حال تحصیل، رقابت سختی را بین انگلیسی ها و آمریکایی ها و آلمانی ها و ایتالیایی ها و ژاپنی ها برای تصاحب بازار موتورسیکلت ایران رقم زد. حالا هارلی دیویدسون های آمریکایی و مچلس های انگلیسی که به «موتور مجلسی» معروف شده بودند با زنداب های آلمانی و تستی دوکاتی های ایتالیایی رقابت می کردند اما هیچ کدام توان رقابت با ژاپنی ها را نداشتند که محصولات شان کوچک و سبک و ارزان تر بود.

موتورسیکلت هنوز هم وسیله اغنیا بود، بچه مایه دارهای شمال تهران برند اروپایی سوار می شدند و مایه دارهای مرکز شهر، برندهای ژاپنی. سال ۴۹ که مسعود کیمیایی «رضاموتوری» را ساخت، خاستگاه اجتماعی موتورسواران مانند چند سال پیش نبود و دیگر فقط داراها نبودند که سوار موتور می شدند.

در این مقطع رشد قیمت نفت در بازارهای جهانی از سویی و سیاست گذاری صنعتی درست در سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران، رشد اقتصادی چشمگیری را نصیب ایران کرد. تاسیس ایران دوچرخ در شهر صنعتی البرز با کمک یاماهای ژاپن و پژوی فرانسه، نشان می داد تقاضا برای این محصول چنان بالاست که تولید به جای واردات، توجیه اقتصادی دارد. در سینما؛ صحنه های جذاب ویراژهای بهروز وثوق با موتورسیکلت در جاده ها و شهر، عطش استفاده از آن را بیشتر می کرد.

در ابتدای دهه پنجاه، موتور مورد توجه جریان های سیاسی مخفی هم قرار گرفت. در سازمان هایی که مبارزه مسلحانه را انتخاب کرده بودند، هیچ وسیله ای بهتر از موتور نبود هم برای عملیات، هم برای انتقال سریع اعلامیه و اسلحه و جابجایی نیرو و هم برای گریز از مهلکه. عکس های چه هم منتشر شده بود با اسلحه ای بر دوش و دست هایی بر دسته های موتور. حالا موتور در هر قشر و طبقه ای مشتریان خاص خود را داشت.

 موتور، وسیله انقلابی ها در سال 57
هم وسیله دلربایی بود برای جوان های آلامد، هم وسیله نقلیه بود برای ضعیف ترهای طبقه متوسط شهری و هم وسیله مبارزه برای جوان های ناراضی. میزان استفاده اش هم به همین ترتیب بود؛ بیشتر داراها سوارش می شدند و بعد کارمندان و کارگران و دانشجویان و کمتر از همه پایین شهرهایی که هر روز نارضایتی بیشتری از وضع خود داشتند.

اما در سال ۵۷، موتور وسیله انقلابی ها بود. دو ترکه می نشستند و لبه کاپشن را بالا می دادند و از این خانه به آن خانه می رفتند تا کمبود تلفن را جبران کنند و قرار بگذارند و اعلامیه بدهند و … انقلاب پیروز شد و ترکیب موتورسوارها تغییر کرد؛ حالا وسیله نقلیه جوانان انقلابی بود. چپ های مبارز به اورکت و سبیل شناخته می شدند و موتور، راست ها به کروات و کتاب زیر بغل و موتور و مسلمان ها هم به ریش و پیراهن روی شلوار و موتور.

کم کم اما این ترکیب هم تغییر کرد. در کشمکش های سال های ۵۸ تا ۶۰، موتورسوارهای مسلمان بر موتورسوارهای چپ چیره شدند و بعد، در روز ۳۰ خرداد سال ۶۰، هم دوره تلخی از ترور نیروهای انقلابی آغاز شد و هم پدیده «موتورسواران حزب الله» زاده شد که یک دهه هم دوام آورد، چه آن که ایران دوچرخ مصادره شده بنیاد مستضعفان، به نیروهای سپاه و بسیج و جهاد سازندگی و حزب جمهوری، هوندا ۱۲۵CG می فروخت.

در دهه هفتاد، وقتی سازندگی در دستور کار قرار گرفت، موتور هم جایی در سیاست های صنعتی برای خود یافت و البته در فقدان یک استراتژی مشخص برای توسعه صنعتی، در یک بازه زمانی چند ساله، بی شمار موافقت اصولی برای تاسیس کارخانه های موتورسیکلت سازی صادر شد. محصولات این کارخانه ها، که جز معدودی جملگی مونتاژکار بودند، به بازار آمد و باز ترکیب موتورسواران را تغییر داد. حالا موتور هم ارزان بود و هم فراوان و هم در شلوغی های کلافه کننده پایتخت کارا.

خیل جمعیت جوان، چنان بازار پرکششی ساخته بود که خلاقیت در تولید موتورسیکلت خریدار نداشت. در این بیست سال، هوندا از CG به CDI تغییر هویت داد با همان ظاهر و همان باطن و بقیه همین قدر خلاقیت و تغییر هم نداشتند. خیابان های تهران و به ویژه خطوط ویژه اتوبوسش شدند جولانگاه «پیکان دوچرخ»های ژاپنی و تایوانی مونتاژ وطن اما سیاست گذاری اقتصادی سبب شد که از همین هم یک گام عقب تر برویم و بازار را موتورهای چینی تسخیر کنند.

در دهه هشتاد پررنگ شدن قشربندی اقتصادی در جامعه ایران، نمودی هم در استفاده از موتورسیکلت یافت؛ حالا موتور برای برخی وسیله امرار معاش بود، برای بعضی وسیله نقلیه و برای عده ای وسیله تفریح و تفاخر. برای هر طبقه ای هم کالا در بازار یافت می شد؛ فقیرها می توانستند موتور چینی بخرند با چند صد هزار تومان، متوسط ها با یک تا دو میلیون تومان صاحب وسیله نقلیه می شدند و داراها، بسته به توان می توانستند موتورهای قوی تر و سریع تر و ایمن تر سوار شوند.

حالا با موتور می توان قشربندی های جامعه ایران را شناخت؛ بسته به زمان و مکان؛ صبح ها در مرکز پایتخت می توان موتورسوارانی را دید که به زحمت در پی لقمه ای نان هستند. شب های جمعه می توان در حرم حضرت عبدالعظیم، نشانه هایی از موتورسواران دهه شصت را رصد کرد و عصرهای جمعه می توان در امتداد شرقی اتوبان زین الدین، ثروتمندانی را دید که با موتورهای چند ده میلیون، با هم مسابقه می دهند. حالا موتورهای بازار هم به تنوع قشرهای جامعه هستند، از ارزان و ضعیف و خطرناک تا گران و قوی و باز هم خطرناک.


منبع: برترینها

امیر مهدی ژوله: استاندارد نیستم اما بازی می کنم

روزنامه هفت صبح: دفاع امیر مهدی ژوله در برابر انتقادها به بازی اش در «دیوار به دیوار»، با او درباره علاقه مندی اش به استفاده از متریال فضای مجازی و چند مورد دیگر هم گفتگو کرده ایم.

آن قدر عاقل است که بداند تا «بازیگر شدن» راهی طولانی دارد. ژوله خودش پیش دستی می کند و نقدهایی را که می خواهیم مطرح کنیم پاسخ می دهد. در عین حال از چهره های مطرح شاهد می آورد که از بازی اش تعریف کرده اند. ژوله بعد از سال ها حضور و فعالیت به عنوان فیلمنامه نویس، حالا بازیگری را پیشه کرده و البته می گوید دلش برای خانه اول تنگ شده. به بازی اش در «دیوار به دیوار» نقدهایی اساسی داشتیم؛ برای همین سراغ خودش رفتیم و مجزا درباره اش ننوشته ایم.

به رسم عادت و کلیشه می پرسم؛ چطور به عنوان یکی از بازیگران اصلی «دیوار به دیوار» انتخاب شدید؟

– قبل از این که برای بازی در سریال با من صحبت شود، درباره نگارش آن حرف زده شده بود، که بعدا منتفی شد اما دورادور خبر کار را داشتم که قرار است سامان مقدم آن را بسازد و چه بازیگرانی قرار است در آن حضور داشته باشند. اصلا فکر نمی کردم برای بازی با من تماس بگیرند اما وقتی گفتند، بسیار خوشحال شدم و به دفتر سامان مقدم رفتم. آن زمان دوتا نقش خالی بود، یکی نقش بهرام و دیگری زامیاد. خانم آسایش برای نقش خاور انتخاب شده بود و آقای مقدم به من گفتند به دلیل شباهت های ظاهری، بهتر است نقش برادر خاور را داشته باشم.

استاندارد نیستم اما بازی می کنم

ابتدا که فیلمنامه کامل نبود برای رسیدن به نقش چه کردید؟

– در ابتدا فقط دو قسمت از فیلمنامه آماده بود و نقش زامیاد هم آنچنان فعل و انفعال خاصی نداشت. بعد از طی چند جلسه با خشایار الوند،درباره این شخصیت صحبت کردیم و ایده هایی که او و خودم داشتیم را مطرح کردیم. در واقع این شخصیت زاییده ذهن نویسنده ها است.

به واسطه پیشینه نویسندگی، چقدر نقطه نظرهای خودتان را در نقش زامیاد اعمال کردید؟

– اتفاقا خیلی از همکاران بودند که با توجه به نوع بازیگری و جنس بازی که همیشه داشتند، بعضی از دیالوگ ها را برای این که مال خود کنند، جابجایی هایی در آن به وجود می آورند اما من جزو وفادارترین ها به نقش بودم چون امیر مهدی ژوله را به طور کامل کنار گذاشتم و سعی کردم متن را اجرا کنم.

خشایار الوند در مصاحبه اش با هفت صبح گفته روی همکاری در نویسندگی شما حساب کرده بود و انگار خیلی از بازی شما راضی نیستند.

– در صحبت هایی که با خشایار داشتم از کاراکتر زامیاد راضی بود و جزو شخصیت هایی است که دوست داشت. حتی در جاهایی خواندم که گفته بودند خشایار الوند در این سریال رفیق بازی کرده است و تیکه های خوب را برای دوستش نوشته اما از همان ابتدا من و پژمان کمدین های کار بودیم و برای من شوخی و قصه نوشته می شد.

«دیوار به دیوار» بعد از «دورهمی» جدی ترین حضور شما به عنوان بازیگر است. چطور علاقه مند به این حرفه شدید؟

– واقعیتش را بخواهید من خیلی علاقه مندی در خودم برای بازی احساس نمی کردم چون همیشه فکر می کردم بازیگری، سواد، بدن، بیان و … خیلی چیزها می خواهد که من ندارم. من با زانوی خم شده راه می روم، تند حرف می زنم و فکر می کردم اگر روزی بخواهم بازیگری یا حتی استندآپ کمدی داشته باشم باید کلاس ها و دوره های خاصی را بگذرانم. اما خب، شرایط این طوری شد که با همین فیزیک و همین بیان استندآپ کردم و شاید چون واقعی بودم، مردم دیدند و با آن ارتباط برقرار کردند.

بعد از آن هر پیشنهاد کاری دیگری هم شده، بر این اساس بوده که مردم همین ژوله را دوست دارند. نه به این معنی که خیلی استاندارد و خوب است، فقط چون همین مورد پسند مردم است. چون شیرین است و کمدی را می فهمد. این بر اساس چیزهایی است که از صاحب نظران این کار مثل پیمان قاسم خانی شنیدم که به من می گفت، خودتی، صورت بی تحرک و استایل مخصوصی داری.

استاندارد نیستم اما بازی می کنم

توقع بسیار زیادی است که کسی از استندآپ کمدی، ناگهان جلوی دوربین قرار بگیرد و بتواند بهترین باشد اما مسئله همین ایجاد تفاوت بین استندآپ و بازی است که انتظار می رود در بازی تان بیشتر دیده شود.

– من از نویسندگی، کار مطبوعاتی و کار فرهنگی به بازیگری آمدم؛ یعنی نزدیک ترین فضایی که به دنیای بازیگری وجود داشت. البته فکر می کنم به دلیل استایل بدن و نوع بیان است که شما فکر می کنید بازی من هم شبیه استندآپ های من است. مثلا زامیاد چه ربطی به امیر مهدی ژوله که استندآپ می کند دارد؟ ژوله شیرین زبان، شیطان و باهوش است اما زامیاد یک آدم احمق، با کلیس عقده است.

به نظر من در این شخصیت اصلا امیر مهدی ژوله دیده نمی شود. شاید اگر کس دیگری زامیاد را بازی می کرد یک طور دیگری می شد اما خیلی ها هستند که شخصیت زامیاد را با بازی کس دیگری نمی توانند تصور کنند. یعنی زامیاد درازی که می تواند لاتی پر کند، تازه به دوران رسیده باشد و …

اما حالت چهره، نگاه ها و بیان شخصیت زامیاد، در همان چارچوب استندآپ کمدی های تان است.

– یعنی به نظر شما زامیاد با آن شخصیت لاتی که در «خوب، بد، جلف» بازی کرده ام یکسان است؟ به هر حال من یک سال و نیم است که بعد از «خندوانه» بازیگری را تجربه می کنم و همچنان در حال یادگیری هستم اما این را هم باید در نظر گرفت که یک فیلم سینمایی پرفروش بازی کرده ام. سریالی بازی کردم که پر بیننده ترین مجموعه سال شده، تئاترهایی بازی کردم که در جشنواره بین المللی فجر جایزه برده است و رکورد فروش را شکسته و …

به نظرم مجموع این نقش ها یک تفاوت رنگی با هم دارند اما این که اگر فکر کنیم مثلا نوید محمدزاده در این نقش ها بازی می کرد چقدر بهتر می شد، درست است و من قطعا در برابر هنر بازیگری آنها حرفی ندارم اما باز هم نمی توان گفت تمام انتخاب ها و نقش هایی که داشته ام سوار بر استندآپ کمدی ها است؛ در حالی که پیشنهاد برای جُنگ ها، برنامه های ترکیبی و حتی نقش یک سینما داشته ام اما خدا را شکر می کنم که سعی کرده ام انتخاب هایم درست باشد و در همین فرصت کم، کار به دردنخوری نداشته باشم. این باعث شده مخاطب اگر من را دوست نداشته، از من بدش هم نیامده. در «دیوار به دیوار» هم در ابتدا کمی نقش زامیاد خام بود و طول کشید تا من با دوربین ارتباط برقرار کنم و خودم را پیدا کنم تا بتوانم نقش را در بیاورم.

یکی دیگر از انتقادهایی که درباره نقش زامیاد وجود دارد، عدم استفاده از میمیک صورت و در واقع به خدمت گرفتن آن برای بازی است.

– این موضوع بیشترش عامدانه بود. چون من در زندگی شخصی مدام در حال خندیدن هستم و اصلا صورتم این قدر بی حرکت نیست. در استندآپ هایم سعی می کردم جدی باشم تا به بازی کردن نیفتم چون رقبایم همه بازیگر بودند و من اگر می خواستم بازی کنم می باختم، برای همین سعی کردم تمرکزم را بر متن بگذارم و در «دورهمی» مقداری میمیک داشتم، اما در فیلم «خوب، بد، جلف» یک بازیگر به من گفت، قسمت نشئگی را خیلی خوب در آوردی، که من گفتم اتفاقی بود.

استاندارد نیستم اما بازی می کنم

به نظرتان استفاده نکردن از میمیک ریسک محسوب نمی شود؟

– این استفاده نکردن از میمیک تیپ را تبدیل به پرسونا می کند. مثلا وودی آلن همیشه وودی آلن است، یا آدام سندلر یا چارلی چاپلین و … که البته قیاس مع الفارق است اما چون من بدون هیچ دورنمایی از خودم، وارد حرفه بازیگری شدم و ترس از این که حالا چه کار کنم که به ورطه تکرار نیفتم، اینها را ندارم. چون هر وقت احساس کنم مردم دیگر من را دوست ندارند، بر می گردم به نوشتن، کاری که بلدم.

با اینکه گفتید قیاس مع الفارق است، اما ممکن است این تصور شکل بگیرد که می خواهید مانند بازیگرانی که نام بردید این رویه را ادامه دهید.

– نه اصلا این کار را نکردم. مثلا حتی لحن و گریم زامیاد با نقش هایی که در تئاتر داشتم یا نقشی که در فیلم «خوب، بد، جلف» داشته ام کاملا متفاوت است اما در تئاتر ۳۰ تا تمرین دارید و ۳۰ شب اجرا، این شخصیت کم کم پخته می شود و در می آید اما در تلویزیون فرصت کم است و تا بخواهی لنز را پیدا کنی، موقعیتت را بین بازیگران بزرگ و کاربلد اطرافت را پیدا کنی و تلاشت را بکنی که خورده نشوی، خیلی زمان می برد.

گاهی این تفاوت میان بازیگران در سریال قابل لمس است و به اصطلاح بازی شما در برابر ویشکا آسایش و یا حتی پژمان جمشیدی خورده می شود.

– پژمان خیلی خوب در این سریال بازی کرده اما من دو نفره های مان را با پژمان خیلی دوست دارم. خشایار هم دوست داشت و مردم هم نظر خوبی داشتند. به هر حال لیگ برتر که نیست و نمی خواهیم ببینیم در بازیگری کی بهتر است، کی بالاتر است. هر کس یک رنگ و یک طعمی دارد. اما من هم تمام تلاشم را برای بهتر شدن به کار بسته ام و اگر الان من را با اولین بازی هایم مقایسه کنید، می بینید که بیانم بهتر شده، چون من خیلی تند حرف می زدم و بسیاری از حرف هایم شنیده نمی شد.

برای بهتر شدن در بازیگری به آموزش آکادمیک هم فکر می کنید؟

– تمام کارهایی که کرده ام به یک نحوی برایم کلاس بوده است. وقتی در مقابل حمید فرخ نژاد، بهاره رهنما، ویشکا آسایش، فرهاد آئیش، گوهر خیراندیش و … بازی کرده ام یا در تئاتر در مقابل صادق ملک و شهروز دل افکار بازی داشته ام. اصلا نگاه کردن به بازی و بیان گوهر خیر اندیش یا فرهاد آئیش، خودش یک کلاس درس است. من نویسندگی و روزنامه نگاری را هم همین طور یاد گرفتم.

سعی کردم رفته رفته از بغل هر کسی چیزی یاد بگیرم و پیش بروم. ببینید بازیگری برای من مثل یک سفر بود، پس مدتی طولانی که فقط نوشتم و مثل یک دستگاه فقط نوشته از من بیرون می آمد. حالا سفر کردم تا تجربیات جدید و آدم های جدیدی را بشناسم و وارد شکل دیگری از کار شوم. البته که همیشه آدم در سفر دلش برای خانه تنگ می شود و من هم همیشه دلتنگ نویسندگی می شوم.

برنامه ای برای نوشتن کار جدید دارید؟

– برنامه من این است که اگر فیلمنامه یا تئاتر خوبی پیشنهاد شود، بازی کنم اما اگر پیشنهاد خوبی نداشته باشم، نویسندگی را ادامه می دهم.

چه اصراری است که تا این حد از متریال مجازی استفاده کنید؟

– ببینید، تمام ایده ها و داستان ها به ذهن من طنزنویس یا پیمان قاسم خانی کمدی نویس یا هر فیلمنامه نویس دیگری، وحی که نمی شود. بالاخره از اجتماع، سیاست، مذهب، علاقه مندی ها و … همه مسائل پیرامون من گرفته می شود. از طرفی الان همه واقعیت های اجتماعی زندگی ما بر اساس صفحات مجازی می چرخد، حتی نتیجه انتخابات را در فضای مجازی تعیین می کنند. این همه موجودات نامعلوم خوراک برای این صفحات تهیه می کنند. بنابراین الان استفاده از این صفحات به عنوان مرجع فرهنگ عامه، کار درستی است.


منبع: برترینها

بهترین فیلم های سال ۲۰۱۷ تا به امروز

هر چه بیشتر وارد فصل تابستان سینمایی می شویم بر تعداد فیلم هایی که در سال میلادی جدید پخش شده و تماشاگران از دیدن آن ها لذت برده اند افزوده می شود. فروش بیشتر یک فیلم هیچ گاه به معنای خوب و محشر بودن یک فیلم نخواهد بود. برخی از فیلم ها اگر چه از دیدگاه منتقدان فیلم های خوبی به حساب می آیند اما نتوانسته اند در جدول فروش انتظارات را برآورده کنند اما این موضوع چیزی از ارزش سینمایی این فیلم ها نخواهد کاست. چنین فیلم هایی شانس این را دارند که تا ماه ها و حتی سال ها در مورد آن ها صحبت شود. در ادامه ی این مطلب قصد داریم ۱۱ فیلم عالی و جذابی که در سال ۲۰۱۷ و تا مقطع کنونی اکران شده اند را به شما معرفی کنیم.

۱۱- غول آسا (Colossal)

مروری بر بهترین فیلم های سال 2017 تا به اکنون

این فیلم که ترکیبی هنرمندانه از کمدی، پیام های اجتماعی و داستانی علمی تخیلی است توسط ناچو ویگالوندو کارگردانی شده و آنه هاتوی و جیسون سودیکیس نیز در نقش های اصلی آن ظاهر شده اند. این فیلم که نویسندگی فیلمنامه اش را نیز خود ویگالوندو بر عهده داشته، خطرات ناشی از مصرف بی رویه نوشیدنی های الکلی را به نمایش می گذارد. فیلم داستان دختری (با بازی آن هاتوی) را روایت می کند که بعد از یک مهمانی ناگهان در می یابد که کنترل یک موجود غول پیکر که در حال نابود کردن شهر سئول است را در اختیار دارد. سودیکیس نیز نقش دوست قدیمی او را بر عهده دارد که نقش زیادی در رفتارهای دیوانه وار شخصیت زن داستان ایفا می کند. اگر دنبال چیزی غیر از یک فیلم معمولی هستید حتما فیلم «غول پیکر» را ببینید.


۱۰- تی ۲: رگ یابی (T2: Trainspotting)

مروری بر بهترین فیلم های سال 2017 تا به اکنون

شاید با خود فکر کنید که هیچ شخص عاقلی دنباله ای برای فیلم «رگ یابی» نخواهد ساخت و دلیل منطقی برای این کار وجود ندارد. اما به شما توصیه می کنیم که به این فیلم یک شانس دوباره بدهید و آن را نگاه کنید. دنی بویل به عنوان کارگردان در کنار بازیگرانی همچون ایوان مک گرگور و بازیگران قسمت اول فیلم یک دنباله ی بسیار جذاب و مهیج را ساخته اند که اگر چه داستان جدیدی دارد اما هنوز همان ویژگی های محبوب قسمت اصلی را در خود جای داده است.


۹- فیلم بتمن لگویی (The Lego Batman Movie)

مروری بر بهترین فیلم های سال 2017 تا به اکنون

این فیلم تمام جذابیت های «فیلم لگویی» که در سال ۲۰۱۴ همه را مجذوب خود کرد دارد و لطیفه های بتمن را نیز به آن افزوده است.


۸- سرنوشت خشمگین (The Fate of the Furious)

مروری بر بهترین فیلم های سال 2017 تا به اکنون

آخرین قسمت از سری فیلم های «سریع و خشن» با ماشین های شعله ور، زیردریایی ها و مشت زنی های افراد همزمان با نگه داشتن کودک خود ما را شگفت زده کرد و آن چه که از این مجموعه فیلم مهیج انتظار داشتیم برآورده شد.


۷- زندگی (Life)

مروری بر بهترین فیلم های سال 2017 تا به اکنون

اگر چه این فیلم عکس العمل های متفاوتی را در میان منتقدان و تماشاگران برانگیخته است اما نمی توان زیبایی های این فیلم علمی تخیلی و سرانجام هوشمندانه ی آن را نادیده گرفت. بدون شک بعد از خارج شدن از سینما از دیدن این فیلم راضی خواهید بود.


۶- شکاف (Split)

مروری بر بهترین فیلم های سال 2017 تا به اکنون

ام نایت شیامالان با فیلم ترسناک «شکاف» که در مورد مردی (با بازی جیمز مک آووی) است که ۲۳ شخصیت متفاوت دارد و سه دختر را می دزدد بار دیگر خود را مطرح کرده است. مک آووی در این فیلم بازی تحسین کننده ای از خود ارائه داده و باید منتظر فیلم بعدی شیامالان در ارتباط با این فیلم بود.


۵- جان ویک: فصل دوم (John Wick: Chapter Two)

مروری بر بهترین فیلم های سال 2017 تا به اکنون

کیانو ریوز بار دیگر با یک نقش ضد گلوله وارد شد و به نظر می رسد جان ویک به این زودی ها خیال بازنشسته شدن نخواهد داشت. این دنباله صحنه های نبرد جالب و مهیجی دارد. این فیلم را از دست ندهید.


۴- نگهبانان کهکشان نسخه ی دوم (Guardians of the Galaxy Vol. 2)

مروری بر بهترین فیلم های سال 2017 تا به اکنون

کمپانی مارول قسمت جدید «نگهبانان کهکشان» را با شوخی های دیوانه وار، آهنگ های کلاسیک و داستان جذاب تری نسبت به قسمت قبلی بر پرده ی سینماها عرضه کرد. این فیلم داستانی بسیار مهیج در مورد خانواده و روابط خانوادگی است.


۳- لوگان (Logan)

مروری بر بهترین فیلم های سال 2017 تا به اکنون

آخرین حضور هیو جکمن در نقش وولورین یکی از بهترین نقش هایی است که هیو جکمن ارائه داده است. داستان پخته و قوی فیلم و کارگردانی و نویسندگی بی نقص جیمز مانگولد در این فیلم را باید ستود.


۲- برو بیرون (Get Out)

مروری بر بهترین فیلم های سال 2017 تا به اکنون

شاید بتوان این فیلم را بهترین کارگردانی اول تمام تاریخ سینما نامید. جوردن پیلی کارگردان این فیلم ترسناک با تمرکز بر روی موضوع نژادپرستی در یک داستانی که تماشاگران را مجذوب خود می کند استعداد فیلم سازی خود را فراتر از انتظارات نشان داده است


۱- شهر گمشده ی اُز (The Lost City of Z)

مروری بر بهترین فیلم های سال 2017 تا به اکنون

فیلم حماسی جیمز گری به داستان واقعی یک ماجراجوی بریتانیایی به نام پرسی فاوست می پردازد که در جستجوی یک شهر افسانه ای به جنگل های آمازون سفر می کند. این فیلم وسواس فکری و ثبات قدم انسان را به تصویر می کشد و ما را از تمیزی مناطق شهری در بریتانیا به نبرد در عمق جنگل های تاریک آمازون می برد.


منبع: برترینها

روش‌هایی برای توسعه کسب و کارهای کوچک

رشد و توسعه‌ی کسب و کارها از طریق افزایش بهره‌وری در سازمان واقعیتی است که قابل چشم‌پوشی نیست. موفقیت یک کسب و کار علاوه بر انجام صحیح و به موقع کارها نیازمند وجود نظم دقیقی است. بنابراین صاحبان کسب و کار باید با ایجاد انگیزه در کارکنان و در نظر گرفتن اصول مشخصی به افزایش بهره‌وری کسب و کار خود کمک کنند.

زیرا افزایش بهره‌وری کسب و کار زیر مجموعه‌ای از بهبود بهره‌وری تک تک کارکنان و مدیران آن است. با توجه به این‌که در کسب و کارهای کوچک امکان کنترل و تغییر استراتژی نسبتا ساده‌تر است. به کارگیری روش‌های بهبود و افزایش بهره‌وری نیز ساده‌تر خواهد بود. در این مطلب چند نمونه از مهمترین راه‌های افزایش بهره‌وری کسب و کارهای کوچک مورد بررسی قرار می‌گیرند.

 روش‌هایی برای افزایش بهره‌وری و توسعه کسب و کارهای کوچک
شناسایی عوامل کاهنده انگیزه

انگیزش عبارت است از تمایل به انجام کاری در گرو توانایی فرد که منجر به تامین نیاز می‌گردد. از این رو کاهش انگیزه در افراد می‌تواند کسب و کارها را با مشکلات اساسی مواجه کند. عوامل مختلفی در کاهش انگیزه تاثیر دارند که مهمترین آن‌ها عبارتند از: فقدان چشم‌انداز دقیق سازمانی، نبود فرصت برای رشد و ترفیع شغلی، سیستم ارتباطی ضعیف، احساس عدم قدرانی و … . با توجه به این‌که افزایش بهره‌وری کارکنان یک کسب و کار در گرو ایجاد انگیزه است.

یک مدیر موفق با ایجاد انگیزه در کارکنان و کمک به کاهش بی‌نظمی در انجام کارها می‌تواند علاوه بر بهبود بهره‌وری به رشد و توسعه کسب و کار خود نیز کمک کند. جالب است بدانید که کاهش زمان تلف شده و ترک عادت‌های بد از مهمترین عوامل بهبود بهره‌وری کارکنان هستند. استفاده از تکنیک گیمیفیکیشن و سیستم‌های یکپارچه‌سازی در کسب و کارها مانند CRM و سیستم گزارش‌گیری نیز می‌تواند با منظم کردن کارها انگیزه و علاقه‌ی کارکنان را افزایش دهد.

 روش‌هایی برای افزایش بهره‌وری و توسعه کسب و کارهای کوچک

ایجاد انگیزه در کارکنان و کمک به کاهش بی‌نظمی در انجام کارها می‌تواند علاوه بر افزایش بهره‌وری به رشد و توسعه کسب و کار نیز کمک کند.

به کارگیری تکنولوژی متناسب با نیاز کسب و کار

متاسفانه بسیاری از مدیران استفاده از کامپیوتر و اینترنت در کسب و کار خود را به کارگیری تکنولوژی می‌دانند. در حالی که کامپیوتر و اینترنت بخش جدایی ناپذیر سیستم کسب و کارها در عصر اطلاعات است. امروزه به کارگیری فناوری نیازمند استفاده از نرم‌افزارها و ابزارهایی است که علاوه بر افزایش بهره‌وری به رشد و توسعه کسب و کار نیز منجر شوند. از این رو استفاده از نرم‌افزارهای اختصاصی و آموزش مهارت لازم به کارکنان یکی از مهمترین عوامل موثر در رشد و توسعه‌ی کسب و کارهای امروزی است.

بخش‌بندی و تخصصی کردن کارها

کسب و کارهایی در عصر بازاریابی مدرن موفق می‌شوند که با تخصصی کردن کارها مهارت کارکنان خود را افزایش دهند. هر چند هنوز هم چند وظیفگی در کسب و کارهای کوچک رایج است. اما این امر با کاهش تمرکز سبب ایجاد اختلال در بهره‌وری و رشد سازمان می‌شود. تحقیقات انجام شده حاکی از آن است که حتی افراد باهوش نیز هنگام انجام چندین کار به صورت همزمان تمرکز کافی ندارند و همین امر باعث کاهش کیفیت انجام کار می‌شود. از این رو تخصصی کردن کارها و کسب مهارت تخصصی کارکنان با افزایش تمرکز و بهره‌وری آن‌ها علاوه بر تقویت هوش هیجانی افراد سبب رشد و توسعه کسب و کارها نیز می‌شود.

حتی افراد باهوش نیز هنگام انجام چندین کار به صورت همزمان تمرکز کافی ندارند و همین امر باعث کاهش کیفیت انجام کار می‌شود.

 روش‌هایی برای افزایش بهره‌وری و توسعه کسب و کارهای کوچک
برقراری ارتباط موثر و کارآمد

برقراری ارتباط موثر مهمترین عنصر توسعه کسب و کار در عصر بازاریابی اینترنتی است. زیرا بدون داشتن ارتباط موثر دستیابی به اهداف تعیین شده نیز امکان‌پذیر نخواهد بود. بسیاری از مدیران سنتی برقراری ارتباط موثر را تنها به کمک ابزارهایی مانند تلفن، ایمیل و ملاقات حضوری امکانپذیر می‌دانند. اما امروزه پیدایش سیستم‌های ارتباطی متفاوتی مانند شبکه‌های اجتماعی، ویدئو کنفرانس‌ها، برگزاری رویداد و … علاوه بر افزایش اثربخشی ارتباطات سبب صرفه‌جویی در زمان و افزایش بهره‌وری در کسب و کارها نیز می‌شوند.

ترویج انجام کارهای تیمی

شاید بتوان گفت که انجام کارهای تیمی یکی از موثرترین راه‌های افزایش بهره‌وری کسب و کارها در عصر مدرن است. زیرا در کار تیمی کنار هم قرار گرفتن توانایی‌ها و مهارت‌های مختلف و طوفان فکری سبب افزایش خلاقیت در انجام کارها می‌شود. همین خلاقیت نیز به خودی خود می‌تواند با ایجاد یک مزیت رقابتی منحصر به فرد به رشد کسب و کارها کمک کند. از سوی دیگر کارهای تیمی معمولا سبب جلب اعتماد مشتری می‌شوند و آسودگی خاطر بیشتری را برای مخاطبان ایجاد می‌کنند. زیرا نقاط ضعف و قوت تک تک اعضای تیم سبب ایجاد نوعی تعادل اثربخش می‌شود که این تعادل نیز در مرحله‌ی بعدی به بهبود بهره‌وری کسب و کار کمک خواهد کرد.


منبع: برترینها

۱۰ کسب و کاری که می توانید از خوابگاه دانشجویی آغاز کنید

ماهنامه آینده روشن: بیایید به شرکت هایی همچون مایکروسافت، دِل، نپستر و فیسبوک نگاهی بیندازیم؛ میان آن ها چه نقطه اشتراکی وجود دارد؟ گذشته از اینکه این شرکت ها جزو بزرگ ترین وموفق ترین شرکت های دنیا در ربع قرن اخیر بوده اند، وجه مشترک همه آن ها این است که به دست دانشجویان تاسیس و راه اندازی شده اند. مطمئنا هر کسی نمی تواند جا پای مارک زاکربرگ بگذارد، اما شروع کسب و کاری کوچک حین تحصیل در دانشگاه امری امکان پذیر است.

در دوره دانشگاه زمان کم است و به همین سبب، بسیار گرانبهاست و در همین حین، مخارج دانشگاه هم به طرز شگفت انگیزی بالا می رود. یک شغل پاره وقت، تا وقتی که به زمان مطالعه و فعالیت های فوق العاده شما لطمه نزند، برای کاهش هزینه ها راه بسیار خوبی است. اگر شما دانشجویید و به دنبال کار پاره وقتی هستید که بتوانید هزینه های تحصیل و روزانه خود را تامین کنید، بهترین زمان برای شروع در همین دوران است.

کسب و کارهای بسیاری وجود دارند که یا به هیچ سرمایه اولیه ای نیاز ندارند یا سرمایه لازم برای شروع آن ها بسیار اندک و کم است. می توان گزینه های بسیاری را یافت که برای انجام دادن آن ها به هیچ دفتر کاری نیاز نیست.

 10 کسب و کاری که می توانید از اتاق خوابگاه دانشجویی تان آغاز کنید
کارآفرینی در دانشگاه و هنگام تحصیل می تواند ارتباطات باارزشی را برای شما به وجود آورد و در عین حال منبع درآمدی خواهدبود که بتوانید هزینه های مربوط به شهریه و غذا و کتاب های درسی گران قیمت خود را بپردازید؛ اما لازم است به این نکته نیز توجه کنید که در کنار کار پاره وقت تان، فرصت کافی برای انجام دادن کارهای تحصیلی تان راهم داشته باشید. در این مقاله قصد داریم شما را با ۱۰ کسب و کاری آشنا کنیم که می توانید آن ها را از همان اتاق خوابگاه دانشجویی تان آغاز کنید.

مشاوره در زمینه فناوری ارتباطات (آی تی)

فناوری اطلاعات (آی تی) یکی ازحوزه هایی است که داشتن سال ها تجربه در آن امتیاز خاصی محسوب نمی شود. داشنجویان به طور معمول از جدیدترین اطلاعات در زمینه فناوری های روز دنیا آگاهی دارند و عموما نیز از مهارت های بسیار جدید  مرتبط با این حوزه برخوردارند.

اگر در زمینه فناوری اطلاعات بالایی دارید، می توانید به عنوان مشاور در حوزه آی تی برای خود در دوران دانشجویی کسب و کار خوبی به راه بنیدازید، اما اگر احساس می کنید از اعتماد به نفس لازم برای کار به عنوان مشاور در این زمینه برخوردار نیستید، می توانید کارها و امور کامپیوتری  دانشجویان دیگر رشته ها را انجام دهید و با انجام دادن تبلیغات در محوطه دانشگاه، مشتریان زیادی برای خود دست و پا کنید.

 
مشاوره در زمینه رسانه های اجتماعی

دانشجویان اغلب در زمینه رسانه های اجتماعی از جدیدترین اطلاعات و به روزترین روندهای این حوزه آگاهی دارند. شما می توانید از دانش و تجربه خود در این زمینه برای ارائه مشاوره به شرکت ها و استراتزی رسانه های اجتماعی آن ها استفاده کنید؛ آن ها را با شبکه هایی فراتر از فیسبوک و لینکداین آشنا و شبکه های جدیید را به آن ها معرفی کنید که بتوانند از آن طریق صدا و پیام شان را به گوش همه برسانند.

طراحی گرافیک

مشاوره در زمینه طراحی گرافیک و انجام دادن پروژه های گرافیکی بیشتر بر خلاقیت و استعدادهای فردی شما متکی است تا داشتن سال ها تجربه کاری در این حوزه. برای شروع این کار تنها کافی است همانند متخصصان این رشته، گزیده ای از نمونه کارهای خود در این زمینه جمع آوری کنید و بهترین پروژه هایی را که تاکنون کار کرده اید در مجموعه ای قرار دهید؛ همچنین می توانید برای رونق گرفتن کسب و کار خود و جذب سریع تر مشتریان این مجموعه را به همراه تعدادی کارت ویزیت شیک و تاثیرگذار روی وب سایت تان بگذارید و کار را آغاز کنید.

10 کسب و کاری که می توانید از اتاق خوابگاه دانشجویی تان آغاز کنید

طراحی وب سایت

امروزه داشنجویان بیش از هر زمان دیگری با وب سایت ها و طراحی این صفحات ارتباط دارند به طور قطع بسیاری از دانشجویان در گذشته برای دانشگاه و کانون و انجمن خاصی از دانشگاه وب سایتی راه اندازی کرده و طراحی آن را نیز خود انجام داده اند. برخی نیز ممکن است برای خود وبلاگی شخصی داشته و کارهای مربوط به طراحی و راه اندازی آن را به شخصه انجام داده باشند؛ بنابراین اگر شما نیز در گذشته وب سایت یا وبلاگی طراحی کرده اید، می توانید از آن ها به عنوان نمونه کار خود استفاده و با شروع کار طراحی سایت برای خود درآمدزایی کنید.

 
عکاسی

به لطف پلتفرم هایی همچون پینترست، اینستاگرام، اسنپ چت و فیسبوک مردم سراسر جهان امروزه به استفاده از عکس و تصاویر برای ارتباط با یکدیگر عادت کرده اند. از آنجا که در حال حاضر تقاضا و نیاز برای محتواهای بصری و دیداری افزایش چشمگیری پیدا کرده است، بسیاری از شرکت ها، نه تنها با استفاده از عکاسان آماتور رای تولید محتواهای مورد نیاز هیچ مشکلی ندارند، از آن ها استقبال نیز می کنند. با توجه به پیشرفت های به وجود آمده در فناوری، عکاسان آماتور این توانایی را دارند که حجم عظیمی از محتواهای بصری با کیفیت بالا را به سرعت تولید کنند و ارائه دهند.

طراحی و برنامه ریزی مراسم ها و رویدادها

بی شک تمامی دانشجویان در دوران تحصیل خود در دانشگاه، در مراسم ها و میهمانی های متعددی شرکت کرده اند، اما استفاده از تجربیات پیشین خود در این زمینه برای راه اندازی کسب و کار و تجارت مسئله دیگری است. برنامه ریزی مراسم ها و رویدادها مستلزم توجه بسیار زیاد به جزییات، سازماندهی دست، توانایی در انجام دادن چند کار به طور همزمان و همچنین خلاقیت است. اگر احساس می کنید از چنین توانمندی هایی برخوردارید، می توانید این کار را در همان محیط دانشگاه آغاز کنید و برای شروع، برنامه ریزی فعالیت ای گروهی در دانشگاه یا فعالیت های کانون های و انجمن های داخلی در دانشگاه را انجام دهید. به خاطر داشته باشید گسترش کسب و کار به بیرون از فضای دانشگاه به اخذ مجوزهای خاصی نیازمند است.

مربی خصوص تناسب اندام

مربیان شخصی که در زمیه تناسب اندام فعالیت می کنند برنامه کاری انعطاف پذیری دارند و از طرفی می توانند کلاس های آموزشی خود را تقریبا در هر نقطه و مکانی تشکیل دهند. گرچه کار به عنوان مربی تناسب اندام اغلب مستلزم دریافت گواهینامه خاصی از سازمان های مربوط است، احراز شرایط و پیش نیازهایی چون شرکت در آزمون و گذراندن برخی دوره ها و اخذ گواهینامه بسیار آسان تر از آن چیزی است که تصور می کنید.

ارائه سرویس های خدماتی و نظافتی

ارائه سرویس های خدماتی و نظافتی به دانشجویان اجازه می دهد برنامه شان به لحاظ زمانی انعطاف پذیر باشد و در ضمن، به هیچ گونه محل کار مشخصی نیازی نداشته باشند. گذشته از همه این ها لوازم مورد نیاز برای انجام دادن این کار را نیز می توان ار هر سوپرمارکت و فروشگاهی تهیه کرد. بسیاری از مردم به انجام دادن کارهای نظافتی تمایلی ندارند و حاضرند برای انجام دادن کارهایی از این دست دستمزدهای خوبی پرداخت کنند. فراموش نکنید روز بعد از برگزاری مراسم ها و میهمانی های بزرگ زمان بسیار خوبی برای درآمدزایی این کار است.

10 کسب و کاری که می توانید از اتاق خوابگاه دانشجویی تان آغاز کنید

آرایشگری

آمارهای موجود درباره نسبت دانشجویان مرد به زن در دانشگاه ها نشان می دهند بیش از یک دهه است که تعداد دانشجویان زن از تعداد دانشجویان مرد در دانشگاه ها بیشتر است. این امر فرصت مناسبی را برای شما فراهم می کند که بتوانید کسب و کار کوچکی را برای ارائه خدمات آرایشی و زیبایی به زنان مشغول به تحصیل در دانشگاه به راه بیندازید و از این طریق درآمدهای چشمگیری کسب کنید.

تدریس و آموزش

در یک دانشگاه فرصت های تدریس خصوصی زیادی می توان یافت. این کار، از این رو که می توانید درباره ساعات کاری خود تصمیم بگیرید، کار پاره وقت بسیار خوبی است، اما تدریس و آموزش در دانشگاه ها یکی از آن شغل هایی است که برای انجام دادن آن باید میان دیگر دانشجویان وضعیت علمی مناسبی داشته باشید. معمولا دانشجویان سال اولی گزینه های خوبی برای شروع تدریس شما هستند. بعضی از دانشجویان هم روش دیگری برای کار پیدا کردن دارند و با دریافت مبلغی کمتر از استادان، به عنوان مشاور یا کمک معلم، در موسسات خصوصی کار می کنند.

به یاد داشته باشید حتی اگر به عنوان دانشجو کسب و کاری را برای خود به راه انداخته اید، این کار همچون کسب و کاری واقعی است که با امتیازات و البته مخاطرات واقعی خود نیز همراه است. نوع کسب و کار شما و اندازه آن اهمیت چندانی ندارد، مهم ایناست که کارآفرینی در دوران تحصیل در دانشگاه می تواند راهی عالی برای کسب درآمد و همچنین همواره کردن مسیر شما برای شغل آینده و موفقیت تان در زمینه شغلی پس از دوران فارغ التحصیلی باشد.

جدای از این کارها، در هر رشته تحصیلی هم که درس می خوانید، می توانید با کمی فکر کردن در شغلی مرتبط با رشته تحصیلی تان جذب شوید یا شرکتی کوچک و مرتبط با رشته تحصیلی تان را تاسیس کنید، طوری که بتوانید در آینده هم به این کارهای دانشجویی به عنوان سابقه شغلی نگاه کنید.

هنتر هافمن، دبیر فورچن


منبع: برترینها

درباره کتابخانه دولتی بایزید؛ تعامل بدیع و قدیم

فصلنامه همشهری معماری: گروه تابانلی اوغلو که تاکنون جوایز زیادی را در زمینه های مربوط به تخصص خود دریافت کرده است، پروژه های مرمت خود را از سال ۲۰۰۶ با بازسازی یکی از کتابخانه های مهم استانبول، یعنی کتابخانه دولتی بایزید۱ آغاز کرد. این کتابخانه از قدیمی ترین کتابخانه های دولتی در استانبول است که در سال ۱۸۸۴ میلادی با نام «کتابخانه عمومی عثمانی۲» بنا شد. این کتابخانه که جزئی از مجموعه بایزید دوم است، در میدان بایزید و در مجاورت مسجد بایزید قرار دارد – قدیمی ترین مسجد به جا مانده از دوران امپراتوری در استانبول که سلطان بایزید دوم آن را بنا کرد و در ۱۵۰۶ کامل شد.

  • معماران: دفتر معماری تابانلی اوغلو
  • مکان و زمان پروژه: ترکیه، استانبول، ۲۰۱۵
  • گردآوری و برگردانِ علی گلستانه 
 درباره کتابخانه دولتی بایزید
میدان بایزید امروز پر جنب و جوش ترین منطقه در بخش قدیمی استانبول است. کتابخانه در اصل آشپزخانه و کاروانسرای مجموعه ای بوده که مدرسه ای ابتدایی، بیمارستان و حمام هم داشته است. این مجموعه فضایی را احاطه کرده است که میدان بایزید در مرکز آن قرار دارد. سه سال از تبدیل شدن این فضا به کتابخانه نگذشته بود که بیش از چهار هزار جلد کتاب در آن جمع شد. در طول جنگ جهانی اول و جنگ استقلال ترکیه از فضای آن به عنوان انبار استفاده کردند.

در ۱۹۳۴ پس از تاسیس جمهوری ترکیه، کتابخانه بازگشایی شد. این کتابخانه را به اعتبار مجموعه های غنی نسخه های ارزشمند و آرشیو روزنامه های دوران عثمانی و دوران آغازین جمهوری ترکیه، نیز پسترها، کارت پستال ها و نقشه هایش می شناسند.

درباره کتابخانه دولتی بایزید

اطراف کتابخانه را فضایی تاریخی و ادبی در بر گرفته است. روبروی کتابخانه، درخت چناری قدیمی است که زیر آن، از سال های دوران عثمانی تا امروز، قهوه خانه ای روباز مشغول پذیرایی از مهمانان است. بنای بیزانسی بازار کتاب و کاغذ استانبول در جنوب غربی مسجد قرار دارد. هم از میدان بایزید و هم از بازار بزرگ از راه دروازه بایزید می توان وارد بازار بزرگ شد. شیوه بازسازی کتابخانه بایزید مثال زدنی است. از نظر طراحی، این مجموعه تاریخی با آرایشی جدید ارائه شده است، هر چند روی بافت تاریخی این بنا امکاناتی مدرن اضافه شده است، رویکرد «مداخله حداقلی ۳» متضمن حفظ و زنده ماندن روح بنا و هویت تاریخی آن است.

در صحن بازار به جای سقف بسته پیشین، پوسته ای شفاف و روشن و انحناپذیر قرار داده شده است که نور روز را فیلتر و اتمسفری با نوری کنترل شده ایجاد می کند. در لایه بازسازی شده ساختمان، اتاقک های شیشه ای سیاهی که در تضادی آشکار با فضای اطراف شان قرار دارند و جذابیت بصری فوق العاده ای ایجاد کرده اند، به نگهداری نسخه های خطی نادر اختصاص داده شده اند.

 درباره کتابخانه دولتی بایزید
در حال حاضر نشریات ترکی دوره جدید در طبقه دوم جای دارند، نشریات ادواری (به زبان های ترکی و عثمانی) در طبقه اول و نشریات مربوط به دوره عثمانی، نسخه های خطی عثمانی، عربی و فارسی و روزنامه ها در طبقه همکف. امروزه راه ورودی کتابخانه، به منظور تسهیل کاربری مدرن آن، از داخل حیاط است. این کتابخانه با سازماندهی مجدد فضای داخلی و بازسازی ترکیب بنا با سقف چند گنبدِ مشهورش و با حساسیت و مراقبتِ کامل، بازسازی شده است. با توجه به مقیاس ساختمان کنونی، افزونه ای مختصر و کوچک به نمای شمال شرقی کتابخانه اضافه شده است.

نورپردازی بنا که استودیو دینِبیر۴ آن را طراحی و اجرا کرده است، ضمن آن که کیفیات فضایی و تاریخی مجموعه را بازتاب می دهد، هماهنگی هندسی خاصی با این فضا یافته است. نورپردازی نرم در لبه های سطح بالا آمده سالن ها که به موازات حاشیه های دیوارها قرار گرفته است، لایه دیگری از عمق در فضاها را ایجاد می کند.

درباره کتابخانه دولتی بایزید

در طول بازسازی بنا، بقایای کلیسایی بیزانسی نیز از زیر خاک به دست آمد – چیزی که البته در شهری مثل استانبول که هر روز بنایی تازه در آن کشف می شود و احتمالا هنوز بناهای زیادی برای کشف شدن دارد، چندان غیرمنتظره نیست. شرکت، طبق همان رویکرد مداخله حداقلی اش، تصمیم گرفت این بقایای کشف شده را از طریق کاربست سطحی شیشه ای به نمایش بگذارد.

پی نوشت

۱٫ Beyazit State Library
2. Kutuphane-iUmumi-iOsmani
3. minimal intervertion
4. Dinnebier


منبع: برترینها

این زن هشتاد ساله، مادر صدها کودک است

مجله همشهری سرنخ: هر جا زلزله ای رخ دهد یا سیلاب خانه آرزوهای خانواده ای را ویران کند، هر جا که اثری از کودکان جنگ باشد، او و تیم همراهش که همگی بانوانی نیکوکار هستند حاضر می شوند تا برای کودکان حادثه دیده مادری کنند. حالا این بانوی نیکوکار ده ها فرزند موفق دارد که بازماندگان سال های جنگ و زلزله های رودبار و بم هستند. با ما همراه باشید تا با این مادر موفق ایرانی بیشتر آشنا شوید. نام اصلی اش «مهرانگیز قندهاری» است اما سال هاست همه او را با نام همسرش «احمدزاده» می شناسند.

خانم احمدزاده حالا سال هاست که زندگی اش را وقف خوشحال کردن کودکانی کرده که والدین شان را در حوادث مختلف از دست داده اند. «آنها با آن که اسم شان در شناسنامه ام نیست اما انگار فرزندان خودم هستند. خیلی از این دختران و پسران در زمانی که همه چیزشان را باخته بودند و عزیزان شان را با چشمانی اشکبار به خاک سپرده بودند فکر می کردند از این به بعد دیگر زندگی برای شان معنایی نخواهد داشت و هرگز نخواهند توانست زیر بار مشکلات کمر راست کنند اما حالا یکی از ناامیدترین این بچه ها، خودش پزشکی شده که به بیماران زیادی امید به زندگی می دهد. این معجزه مهربانی است.»

این زن هشتاد ساله؛ مادر صدها کودک است

چطور شروع شد

وقتی از خانم احمدزاده می خواهیم مسیری را که برای رسیدن به اینجا پیموده است تعریف کند، بر می گردد به سال ها قبل: «شانزده ساله بودم که ازدواج کردم و برای ادامه زندگی همراه همسرم به مشهد رفتم، چند ماه بعد از ازدواج، در این شهر با فرد نیکوکاری آشنا شدیم. او روش جالبی برای حمایت از کودکان یتیم داشت. شب که از راه می رسید راهی روستاهای فقیر اطراف مشهد می شد و بسته های خواربار و مقداری پول به در منزل ایتام می برد. یک روز همسرم به این مرد گفت می خواهد با او در این کار خیر همکاری کند و فرد خیر هم با روی باز از پیشنهاد همسرم استقبال کرد.»

آقا و خانم احمدزاده از همان روزها شروع کردند به توزیع خواربار و کمک مالی به نیازمندان و افراد یتیم روستاهای اطراف مشهد: «کمک ما به ایتام ادامه داشت تا این که بعد از مدتی به خرمشهر سفر کردیم و قرار شد در این شهر زندگی مان را ادامه دهیم. در خرمشهر هم همین کار را ادامه می دادیم و خیلی زود کارهای خیرمان گسترش یافت.»

کودکان جنگ

همه چیز خوب پیش می رفت تا این که جنگ تحمیلی شروع شد. خانم احمدزاده می گوید جنگ که شد خرمشهر فقط خون به خود دید و خرابی: «جنگ، نفس خرمشهر و اهواز را گرفت. همه جا خون بود و جسد. من به چشم خودم کودکی را دیدم که جسد خونین مادرش را در آغوش گرفته بود و زار می زد. جنگ خیلی ها را یتیم کرد و حالا نوبت من و دیگر مادران بود که برای این کودکان مادری کنیم.»

خانم احمدزاده از خرمشهر به تهران آمد و در کنار خانواده خود و همسرش آستین بالا زد و شروع کرد به سرپرستی دختران و پسران یتیم جنگ زده: «خودم جنگ زده بودم و خانه و زندگی ام در بمباران خراب شده بود، پس دردشان را خوب می فهمیدم. آن روزها توانستیم با کمک اعضای گروه مان، به خیلی از کودکان جنگ کمک کنیم.»

گروه بانوان نیکوکار، کارشان را درست انجام دادند و به این ترتیب خیلی از کودکان جنگ زده توانستند مشکلات روحی را که برایشان پیش آمده بود حل کرده و با امید زندگی شان را ادامه دهند.

زمین لرزه وحشت

جنگ اتفاق بسیار تلخی بود ولی بالاخره با همه سختی هایش تمام شد. مردم ایران هنوز صدای آژیرهای قرمز را از یاد نبرده و غم از دست دادن عزیزان شان را فراموش نکرده بودند که یک بار دیگر، زلزله دل شان را لرزاند: «رودبار لرزید و با لرزیدنش باز هم ایرانی ها را عزادار کرد. این بار به همراه دیگر بانوان نیکوکار راهی رودبار شدیم. آن روزها پنج فرزند داشتم که آنها را در خانه گذاشتم و به کمک زلزله زده ها رفتم.»

این زن هشتاد ساله؛ مادر صدها کودک است

او ادامه می دهد: «شبانه با دیگر اعضای گروه، خواروبار و وسایل تهیه کرده و سوار بر اتوبوس شدیم و حدود ساعت پنج بامداد به سمت رودبار رفتیم. ساعت ۱۰ صبح بود که به رودبار رسیدیم. فاجعه وحشتناکی بود. سعی کردیم خیلی زود کودکانی که اعضای خانواده شان را از دست داده بودیم پیدا کنیم. چیزی که ما دنبالش بودیم فقط تهیه غذا و البسه برای کودکان نبود. هر چند که داشتن این امکانات در آن موقعیت خیلی مهم بود اما تمرکز اصلی تیم ما روی بهبود روحیه بچه ها بود. روحیه کودکانی که زنده مانده بودند به شدت آسیب دیده بود و ما سعی می کردیم به آنها آرامش بدهیم.»

خانم احمدزاده می گوید: «ما از همه کسانی که می خواستند قدم خیری بردارند کمک می گرفتیم. حتی عده ای دانشجو با ما به رودبار آمدند تا به بچه ها روحیه بدهند و با اطلاعاتی که داشتند به این کودکان بی گناه کمک کنند.»

او خاطره ای تلخ از آن روزها تعریف می کند: «از رودبار خاطرات غم انگیز زیادی به یاد دارم. فقط گریه و عزاداری بود و ترس. در میان آوار با کودکی روبرو شدم که بیشتر اعضای خانواده اش را از دست داده بود و تا چند روز هم جنازه عزیزانش را در لای پتو دیده بود. این کودک حرف نمی زد و فکر می کرد به آخر خط زندگی رسیده.

ترسیده بود و آرام و قرار نداشت. در آن شرایط حتی نمی توانستیم کاری کنیم تا شب ها چشمانش را روی هم بگذارد و بخوابد. با هیچ کس ارتباط نمی گرفت و از غریبه ها می ترسید. چند روزی در کنارش بودیم و حالش به مرور بهتر شد و شروع به حرف زدن کرد. اولین جملاتش را هنوز هم در خاطر دارم که می گفت در این دنیا هیچ کسی بدبخت تر از من نیست. از تمام خانواده ام فقط من زنده مانده ام. ای کاش می مردم.»

من این جمله ها را بارها و بارها از آدم بزرگ ها شنیده بودم اما شنیدن آنها از زبان یک کودک چهار ساله بدجوری ناراحتم کرد. او عذاب وجدان داشت که چرا زنده مانده است. این یکی از صدها خاطره تلخی است که در طول این سال هایی که سعی کردم برای کودکان بی سرپرست مادری کنم به یاد دارم.»

این زن هشتاد ساله؛ مادر صدها کودک است

تولد «مادر و کودک»

خانم احمدزاده به پیشنهاد و تشویق خواهرش «اشرف بهادرزاده قندهاری» که یکی از موسسان خیریه کهریزک بود در اوایل دهه ۷۰، برای تاسیس یک موسسه خیریه که بیشتر روی کودکان یتیم و حادثه دیده متمرکز بود اقدام کرد: «هدف این موسسه این بود که آغوشی باشد برای ایتام و این افراد را تا زمانی که بالغ شوند و بتوانند روی پای خودشان بایستند حمایت روحی و مالی کند.»

البته در این مسیر او تنها نبود: «یک گروه ثابت داشتیم که همیشه در موسسه حضور داشتند و یک گروه اجرایی که بیشتر اوقات کارشان در بیرون از موسسه بود و البته کلی فرد خیر که بیشتر آنها زنان بودند.»

او ادامه می دهد: «در این سال ها ما به تجربه های خوبی دست پیدا کردیم. یکی از این تجربه ها این بود که خیلی زود فهمیدیم پول با برکت فرق دارد. برای مثال فردی را داشتیم که فقط ۱۰۰ هزار تومان به شماره حسابی که برای کمک معرفی شده بود واریز می کرد اما این ۱۰۰ هزار تومان آن قدر برکت داشت که ما با کمک آن توانستیم به ده ها نفر کمک کنیم. این می شود برکت. زمانی که افراد با دل و جان شان پولی را برای کمک بدهند، این پول برکت زیادی دارد، به همین خاطر ما هیچ وقت از کسی درخواست پول نکردیم و اصولا خود افراد نیکوکار هستند که به سراغ ما می آیند.»

پسری که روی پاهایش ایستاد

یکی از خاطرات خانم احمدزاده بر می گردد به پسر خردسالی که پدر، مادر و دیگر اعضای خانواده اش را در زلزله رودبار از دست داده بود: «ما پسری را به سرپرستی گرفتیم که در مقابل چشمانش، مادر، پدر و دیگر اعضای خانواده اش جان داده بودند. خانه شان ویران شده بود و او هیچ کس را نداشت.

 این زن هشتاد ساله؛ مادر صدها کودک است
این پسر بعد از حادثه زلزله دچار مشکلات روحی بسیار شدیدی شده بود و تا مدت ها تحت نظر پزشک بود. او به خاطر مشکلات روحی تصمیم گرفته بود که ترک تحصیل کند و به مدرسه نرود. نگرانش بودم و مدام با او تماس می گرفتم. یک روز به او گفتم باید قوی بود. انسان ها همه می میرند، یکی در زلزله و یکی روی تخت خانه اش. برایش توضیح دادم که مرگ والدین یا عزیزان نباید زندگی او را متوقف کند.

هنوز خنده تلخش را به یاد دارم. نگاهم کرد و گفت ته نه جسد خونین مادرت را زیر آوار دیده ای و نه این که جلوی چشمانت جسد پدرت را از زیر خاک بیرون کشیده اند پس نمی توانی درد مرا بفهمی. هر چقدر به او گفتم که من خودم هم جنگ زده هستم و با تمام وجود درد را احساس کرده ام قبول نمی کرد تا این که مدتی بعد به سراغم آمد و گفت قصد دارد درسش را بخواند و امیدوارانه زندگی اش را دنبال کند.

وقتی دلیل تغییر ناگهانی رفتارش را پرسیدم گفت چند روز پیش وقتی که پدرتان فوت کرده بود با خودم گفتم امروز خانم احمدزاده ما را اصلا یادش هم نمی آید و به خاطر مشکلی که برایش پیش آمده به موسسه نمی آید اما وقتی آمدید فهمیدم که شما درد ما را می فهمید و برای همین می خواهم مثل شما قوی باشم. این پسر این روزها یکی از بهترین مهندسان کشور است و من واقعا به او افتخار می کنم.»

روزی که بم لرزید

زلزله بم یکی دیگر از حادثه هایی بود که باعث شد خانم احمدزاده و همراهانش راهی کرمان شوند و آنجا مادری کنند: «زمان زلزله رودبار ما ۵۰ کودک را به سرپرستی گرفتیم و بعد از آن هم توانستیم در طی چند سال ۵۵۰ بازمانده رودبار را هم به سرپرستی بگیریم و در کنار هم یک خانواده بشویم اما بم کاملا با رودبار فرق داشت. بم فاجعه ای دردناک و غریب بود. قرار بود حدود هزار بچه را به سرپرستی بگیریم اما در واقع توانایی قبول مسئولیت ۴۰۰ کودک را داشتیم و همین کار را کردیم چرا که ترجیح دادیم واقع بین باشیم و در حد توانایی های مالی و جمعیتی مان تصمیم بگیریم.»

از خانم احمدزاده می پرسم که چه تعداد از کودکانی که سرپرستی شان را به عهده گرفته هنوز به خاطر دارد و او با لبخند می گوید همه شان را: «مگر می شود فراموش شان کنم. آنها بچه هایم هستند. نام همه آنها را از بر هستم و خبر دارم که امروز چه می کنند. چند وقت پیش یکی از کودکانم که از بازمانده های زلزله بم بود با من تماس گرفت و گفت در حرم امام رضا (ع) هستم و دعایت می کنم. همین یک جمله برای مادری چون من کافی است.»

این زن هشتاد ساله؛ مادر صدها کودک است

اگر تنها بودم

«مدتی پیش، سه نفر از بچه هایم که از زلزله رودبار در خدمت شان هستم در کنکور پزشکی قبول شدند. با من تماس گرفتند و گفتند هر کاری در حیطه پزشکی داشتم با آنها در میان بگذارم. این جمله ها به من یادآوری می کند که راهم را درست انتخاب کرده ام.»

خانم احمدزاده در طول مصاحبه تاکید می کند که اگر تنها بود شاید از پس هیچ کدام از این کارها بر نمی آدمد و این کار یک کار گروهی است و باید دست های مهربان با هم همراه شوند تا اتفاقی به این بزرگی رخ دهد: «حالا حدود ۸۰ سال سن دارم و در این سال های فعالیتم یاد گرفتم که کار گروهی معجزه های بزرگی را می آفریند.

اگر تنها بودم شاید هیچ کدام از این کودکان نمی توانستند بودن یک مادر را در کنارشان حس کنند. من به همراه دوستان دیگر تکیه گاهی شدیم برای همه کودکان یتیم. آنها وقتی دل شان می گرفت یا می خواستند ازدواج کنند با ما حرف می زدند و این یعنی اوج لمس کردن حس مادری.»


منبع: برترینها

یک هفته و چند چهره؛ بغ بغوی تتلو و کتک کاری در شورا

برترین ها – ایمان عبدلی:

حسن روحانی یا (رئیس جمهور هفته)

انتخابات ریاست جمهوری با همه ی کری خوانی هایش تمام شد. انتخاباتی بدون بازنده؛ از هاشمی طبا که تجلی یک مدیر اخلاق گرا بود تا حتی قالیباف که به عنوان یک چهره ی وفادار اصولگرا صاحب جایگاه شد و رئیسی که برخلاف دو ماه پیش، حالا شناخته شده است و میرسلیمی که بعد از مدت ها به عرصه سیاست بازگشت و نام موتلفه را زنده کرد و در نهایت حسن روحانی که برنده شد و چهار سال دیگر فرصت دارد، آن چه که می خواهد کند. اندر احوالات این انتخابات، مواردی قابل ذکر است که در ذیل می آید.

مورد یکم؛ ما با کمبود نهادهای مدنی مواجهیم و البته که حتی کوچکترین انجمن های مثلا ورزشی هم با محدودیت و سوظن مواجهند. اما پدیده ای به نام اینترنت و شبکه های اجتماعی نظیر: تلگرام و اینستاگرام، به جای آن نهادها و انجمن ها نقش چسب جمعیت را ایفا می کنند و به طبقه متوسط قدرتی افزون داده اند.

 حالا طبقه متوسط می تواند با یک پست تلگرامی مثل آن چه که بر تتلو و رئیسی گذشت خواست خودش را به تمام ایران القا کند و با استمداد از طبقات فرو دست و فرا دست وزن خودش را افزایش دهد. یعنی اگر عرصه ای برای تشکیل کمپین در خیابان و کوچه نیست، طبقه متوسط که حجیم ترین طبقه ی اجتماعی است از طریق تلگرام یارگیری می کند و تا دوردسترین روستاها هم حرفش را می رساند. این البته در شرایطی است که خود این طبقه همیشه مردد، رفته رفته میل به مشارکت پیدا کرده و بنا به تجریات چند سال اخیر کمتر ریسک می کند.

یک هفته و چند چهره؛ بغ بغوی تتلو  و کتک کاری در شورا 

مورد دوم؛ پیروزی اصلاح طلبان متوالی شده و در این میان تحلیل ها و تیترها، خبر از عقلانی گرایی مردم و غلبه منطق بر احساس می دهند. خیلی ها خوشحالند که مردم وعده های یارانه ای و جذاب را توجه نکرده اند  و در ظاهر پوپولیسم شکست خورده، مردم عملگراتر شده اند و کمتر غرو لند می کنند و به داشته هایشان توجه می کنند. عده ای پا را فراتر گذاشته و این انتخاب را ثمره یکصد سال تلاش برای دموکراسی خواهی می دانند!

انصافا نکات مثبت زیادی هست و باید قدردادن و خوشحال باشیم، اما آیا ما هنوز احساساتی و جو زده عمل نمی کنیم؟ چه کسی می تواند تضمین دهد که اگر دو قطبی هفته های آخر نبود نتیجه چه می شد؟ مثلا قالیباف آرام تر عمل می کرد و همه ی کاندیداها در عرصه می ماندند و آیا باز هم روحانی، رئیس جمهور بود؟ پرسش مهم تری این که اگر حضور کاریزماتیک و برنده رئیس دولت اصلاحات نبود، چند درصد از آرای روحانی کم می شد؟ سهم آن دوقطبی و این کاریزما چقدر است؟

مورد سوم؛ در مورد جشن ها و شادی ها و میتینگ های خیابانی، فرصتی که برای خیلی از حضورهای نادیده گرفته شده، مهیا می شود. در این شب هایی که گذشت، خیابان نفس می کشید، بعضا کری ها سنگین بود اما این تمرین های شادی خیلی مغتنم است. حال خوبی است که شال و کلاه کنی برای شادی جمعی و خیابانی، این که خیابان جای گذر نباشد به میل خودت درآن بمانی، نه از جبر ترافیک! کاش آغوش شهر همیشه برای شهروندانش باز باشد.

امیر تتلو یا (بغ بغوی هفته)

ملاقات امیر تتلو با حجت الاسلام رئیسی محل حرف و حدیث های بسیاری شد. کنار هم قرار گرفتن منصب دار یک جایگاه قدسی و معنوی و موزیسین پرحاشیه ای که سبک زندگی اش هیچ نسبتی با قدسیت و معنویت ندارد، تناقض آشکاری داشت که قابل هضم نبود. تتلو پدیده ای است که خود آگاه ضعیفی دارد و با شتاب هر آن چه که از ناخودآگاهش گذر می کند را علنی و نمایان می کند. در واقع ما با دو تتلو مواجهیم؛ اولی، رفتاری افسار گسیخته و هنجار شکن دارد. تتلوی این جایگاه جنجالی و آزار دهنده و غیر قابل دفاع است. تتلوی دوم اما جوانی با استعداد و موزیسین است که در هر صورت طرفداران خاص خودش را دارد.

تتلوی اول؛ درمانده و بی آبرو

در ابتدا نوع کلامش جلب توجه می کرد. ورود ادبیاتی صریح و نه چندان مودبانه به موسیقی فارسی، جایگاه تتلو را در میان نسل های جدیدتر تثبیت کرد. استفاده از اصطلاحاتی مثل «کی از پست لباستو میبنده» در کنار کلیپ هایی که عصبیت و خشم و یا شکلی از سرخوشی عصیان گر را تبلیغ می کرد، جا پای تتلو را محکم کرده بود. او ادامه داد و شهرتی بهم زد.

 از این جا به بعد خودآگاه ضعیف تتلو نتوانست سلسله رفتاری های یک سلبریتی نورس را مدیریت کند. با پیام صادقیان پرید و سر تمرین پرسپولیس آمد. تیتر روزنامه ها ی ورزشی شد، تتلو نشان داد، می خواهد رسمی باشد و قدم اول را برداشته بود. او به شهرت رسیده بود، اما هوای زیر زمین خسته اش کرده بود. پیام رفت و از پرسپولیس چیزی نماسید! تتلو اما همچنان تقلا می کرد. رفته رفته شیوه ی مستقیم را انتخاب کرد، حالا سالومه را زالومه می خواند، مرزبندی شفاف تر شده بود و تلویزیون برانداز هم هدف خوبی بود بود که تتلو وفاداری اش را ثابت کند.

 آن کلیپ معروف روی ناو هم که تیر خلاص بود و نشان از ولع جوانی داشت که حق خودش را می خواهد. تتلو تقلا می کرد و مجوزها انگار آبی در سرابی بودند! نا خوداگاه خواهشگر او ریتم رفتارش را به هم زده بود؛ فرهاد مجیدی، هفتِ استقلال، تمرین با شمسایی… خلاصه هر کاری که بشود کرد و نشد، تتل مانده بود و حوضش!

یک هفته و چند چهره؛ بغ بغوی تتلو  و کتک کاری در شورا 

کانال تلگرامی، چاکراه، اینستاگرام و لحنی که دائما خودش را هجو می کرد. عقل حسابگرش از کار افتاده بود، او از ترس از دست دادن زمان، حیثیت و اعتبارش را از دست داد و عاقبت مثل یک بوکسور ناک اوت شده به فحاشی افتاد؛ از استاد شجریان تا علی دایی، جواز که سهل است، حالا باید دنبال آبرویش باشد، آبی که ریخته شد و به جوی بر نمی گردد. این نسخه از تتلو فعلا در کما به سر می برد!

تتلوی دوم؛ موسیقی شفا می دهد

تتلوی دوم یک آوازه خوان خلاق و پر طرفدار است. او در سبک «آر اند بی» مهره ی قابل اعتنایی است (خواستگاه این موسیقی سیاهان آمریکا هستند و در این جا دچار استحاله شده و دسته ی تتلیتی ها را به مثابه یک قبیله جایگزین کرده) هنر و هنرمند را در این نگاه جدا می کنیم، ما می توانیم شنونده و هوادار هنرِ هنرمندی باشیم که لزوما تولید کننده  آن از لحاظ شخصیتی، فردی قابل اعتنا نیست.

 اصلا مگر در عرصه داد و ستد، کیفیت اخلاقی عرضه کننده خیلی مهم است؟ تتلوی دوم را می شود پذیرفت. او در بستر موسیقی می تواند  فاصله میان شهرت و مقبولیت را کم کند ترانه سرای و آهنگ سازی و تاثیر گذاری در جریان موسیقی  فارسی، تتلو را صاحب جایگاه خواهد کرد.

 مسیر بازگشت تتلوی اول که در کما به سر می برد، دقیقا همین جاست؛ تلاش مجدانه در موسیقی. فکر این که اراده ای در بالا دست برای او آستین بالا بزند هم بیهوده ست و او در واقع میوه ای بود که به دست سیاست چیده شده و حالا تفاله هایش را هم نگاه نمی کنند.  وزن هنری اش را که بالا ببرد، آن وقت نه نیازی به چاکراه است، نه ابراز ارادت به قرمز و آبی! آن وقت تتلیتی ها هم به رغم کنایه های منتقدان  یک سرمایه اجتماعی خواهند بود، نه گله ای از بغ بغو کنندگان!

عباس جدیدی و علیرضا دبیر یا (شورایی های هفته)

بر حسب موج های خبری چند وقت گذشته و همان طور که می شد پیش بینی کرد ورزشکاران شورا دیگر سهمی از صندلی های این نهاد انتخابی نخواهند داشت. در اولین جلسه شورا پس از انتخابات، عصبیتِ حاصل از ناکامی در روز رای گیری، منجر به درگیری جدیدی و دبیر شد. الفاظ زشت و تند در صحن شورا به آپرکاد و مشت رسید. تصاویری هم منتشر شد که زیر چشم کبود شده ای را نشان می داد، البته گفته اند ربطی به آن واقعه ندارد، آن ها گفته اند و ما هم باور می کنیم!

مساله اساسی این است که عباس جدیدی و هادی ساعی و…را نباید به همین راحتی فراموش کنیم، آن ها در کنار آن مرد مظلوم نما و کاپشن دوست و در کنار خیلی های دیگر که به نقاط حساس عاطفی ما دست می اندازند از حفره های دموکراسی در ایران سو استفاده می کنند و از کنار شهرت و ژستی که دارند دلبری می کنند و رای ما را می خرند.

این صفحات از تاریخ  چند سال اخیر را باید اول کتاب «تجربیات دموکراسی ایرانی» بگذاریم تا یادمان نرود ما به خاطرات میهن پرستانه و غرور افزای ورزشی مان رجوع کردیم و به جدیدی رای دادیم، چون فکر کردیم شورا هم مثل المپیک آتلانتا است و اگر جایی خواستند حقمان را بخورند جدیدی غیرت می کند و  مشت به میز داوران ناعادل می زند. ما فریب خوردیم چون حواس مردم مسلح به شناخت فریب های عرصه ی تبلیغات نیست.

یک هفته و چند چهره؛ بغ بغوی تتلو  و کتک کاری در شورا 

 صحبتِ درستی و نادرستی حضور ورزشکاران در شورا نیست. گاه یک ورزشکار می تواند  از خیلی از درس خوانده های حوزه ی شهری در شورا موفق تر باشد، به شرط آن که کشش و استعداد مدیریت را در وجودش کشف کرده باشیم. عباس جدیدی هنوز در همان سطح از هیجان زدگی رقابت های ورزشی است. او و هم مسلکانش بهره ی کمی از تعقل و تدبیر مورد نیاز یک مدیر شهری با کفایت را دارند. افرادی که باید در  نهایت صبر و شکیبایی از تمام امکان های بهتر شدن شهر استفاده کنند، اما دریغ که ناراحتی شکست را با مشت و لگد تخلیه می کنند.

درسی که باید دوره اش کنیم این است که در این سال ها خیلی احساسی شدیم، به میزانی که این نقاط ضعف قابل استفاده احساسی را کمرنگ کنیم به کنش سیاسی هدفمند نزدیک شده ایم. یک خاطره خوش ورزشی، یک چهره ساده ی مستضعف پسند، یک موزیسین خوش صدا و خوش سابقه هیچ کدام نباید باور ما را نسبت به احزاب و گزینه ها تقویت و تضعیف کند.

 ما مجموع سوابق و رفتارهای یک کاندیدا یا یک حزب را ملاک قرار می دهیم، نمی خواهیم صبح مصدقی باشیم و غروب شعبان بی مخی! امیدواریم که با خواندن تاریخ و با بایگانی کردن این مشت و لگدها در ذهن، دیگر هر آن چه که مربوط به احساس است را وارد فضای سیاست نکنیم. شکست عشقی، غم دارد و شکست سیاسی، شرم. غم محترم است و شرم عذاب آور، عکس های جدیدی عذاب ما بود.

همایون جان شجریان یا (ستایش آمیز هفته)

این یادداشت کوچک، شاید خیلی شخصی باشد. اگر هنوز می توانید همایون شجریان را دوست نداشته باشید، این چند خط را نخوانید.

پیش درآمد؛ انگار عصاره ی تجربیات استاد شجریان را در کالبد یک جوان ریخته باشی و کلی تلاش و جیدت کاری هم اضافه کرده باشی، می دهد «همایون شجریان »، حلقه ی وصل موسیقی سنتی و نسل های جدیدتر. کجا این نسل شعری از سیمین بهبهانی زمزمه می کرد؟ اگر که همایون «چرا رفتی» و «کولی» را نمی خواند؟ همایون یگانه ترین است اگر نبود که یادمان می رفت آواز روی فیلم چقدر می تواند تاثیر داشته باشد، هم فیلم را تقویت کند و هم حیاتی جدا داشته باشد؟ با «رگ خواب» مگر غیر این کرد؟

یک هفته و چند چهره؛ بغ بغوی تتلو  و کتک کاری در شورا 

ساز و آواز؛ او می خواند، پس تصنیف و آواز به حیات خودش ادامه می دهد! او می خواند و ما تصنیف گوش می دهیم. خیلی از این ِسِلکت های امروزی که مملو از آرمین و تتل و مخته و…است فقط یک مهمان ناخوانده دارد؛ همایون شجریان، می دانید چرا؟ چون او بود که چیزی مثل «هوای گریه» را خواند و درست خواند. همایون شفای ماست. دقیقا میان سنت و مدرنیته ایستاده. همان چیزی که در همه ی حوزه ها آرزو می کنیم و پیدایش نمی کنیم، یک مدرنیته وفادار به سنت.

شور و همایون؛ فکر کنید پسر استاد شجریان باشی و از کودکی با علیزاده و مشکاتیان و لطفی و پورناظری و… دمخور باشی و این همه محجوب ماخوذ به حیا و این همه خوب و شیک و شسته رفته. سلبریتی ترین این روزها، فارغ از مداخله های زائد و البته نه که بی خیال و فارغ! اوهم در میان مردم است و هم مزاحم مردم نیست و چیزی به آن ها تحمیل نمی کند. چگونه این همه از غرور و نخوت دور است؟ سلبریتی نمونه ی شهر ما هیچ وقت جوگیر نشده، هیچ گاه اظهار نظر درشت نداشته! او لابه لای تحریرهایش خودنمایی می کند. هنرمند ترین سلبریتی یا سلبریتی ترین هنرمند؟ در انتها این که همایون جانِ شجریان همیشه خوب بمان با همین فرمان در همین جاده ی سبز و پر نور، گاهی که فکر می کنیم چشمه ی ستاره سازی در هنر این سرزمین خشکیده، نام شما مثال نقض است، فقط نام شما!

محسن فروزان یا (مرتبط هفته)

محسن فروزان را به خاطر فعالیت های همسرش محروم کرده اند، مثل این که آکیرا کوروساوا را به خاطر تکل ناکاتا در بازی ایران و ژاپن سه جلسه از کارگردانی محروم کنند. والسلام.

یک هفته و چند چهره؛ بغ بغوی تتلو  و کتک کاری در شورا 


منبع: برترینها

جاذبه های ایران باستان را کجا ببینیم؟

ماهنامه همشهری سرزمین من – رضا یوسفی: شهرسازی و خانه سازی و زندگی کردن در کشوری بیابانی مثل ایران در روزگارانی که تکنولوژی های نوین امروزی وجود نداشته، کار آسانی نبوده است. استخراج آب برای مصارف شرب و کشاورزی، احداث راه و پل سازی روی رودها و کوه ها، ایجاد هوای مطلوب و مطبوع در خانه ها و ایجاد شهرهایی ایمن در برابر حمله های گاه و بیگاه مهاجمان، نیازمند تسلط ایرانیان باستان به فنون مهندسی بوده است.

نمونه های پرشماری از شاهکارهای مهندسی ایران باستان را می توان نام برد که البته برخی از آنها (مانند تخت جمشید و پل های زاینده رود و …) شهرتی فراگیر دارند و درباره شان مطلب بسیار گفته شده است. برخی دیگر نیز به مرور زمان تخریب شده اند و امروزه قابل مشاهده نیستند (مثل کارگاه ذوب آهن آریسمان یا حمام شیخ بهایی).

در این مطلب تعدادی از شاهکارهای مهندسی ایران باستان (از سده های پیش از اسلام تا قرون معاصر) را که پابرجا و قابل بازدیدند و در عین حال تاکنون کمتر به آنها پرداخته شده معرفی می کنیم. بسیاری از این شاهکارها، سازه های آبی اند و البته در کشور کم آبی مثل ایران، طبیعی است که عمده هنر مهندسان و معماران روی این مایه حیات متمرکز شود.

۱٫ هدایت باد، به شکلی متفاوت

بادگیر چپقی

بادگیر ایرانی هم مثل بسیاری از شاهکارهای معماری کهن ایران، شهرتی جهانی دارد. بادگیرها برای تبدیل بادهای محیط به هوای خنک داخل خانه طراحی و ساخته می شدند و در این میان، بادگیر چپقی سیرجان که برای منزل دکتر رضوی (اولین پزشک آکادمیک سیرجان) و در دوره پهلوی اول ساخته شده به دلیل شکل متفاوتش مشهور شده است. بادگیرهای یزد و کرمان و شهرهای کویری همگی عمودی اند اما این بادگیر به شکل چپق ساخته شده و در معماری اش از دودکش کشتی ها الگوبرداری شده است.

 جاذبه های ایران باستان را کجا ببینیم؟

هدف از ساخت بادگیر چپقی، خنک نگه داشتن داروها در زیر بادگیر و در عین حال عدم ریزش غبار و نخاله روی داروها بوده است. مهدی شجاعی معمار سیرجانی این بنا، در یک سفر دریایی توجهش به خنک بودن استراحتگاه کشتی جلب می شود و سپس این ایده را در ساخت بادگیر چپقی به کار می برد.

چطور برسیم: سیرجان در استان کرمان و در مسیر یزد به بندرعباس است. بادگیر چپقی در بلوار دکتر صادقی، بین نصیری و بازار، کوچه حاج رشید قرار دارد.


۲٫ ذخیره و مهار آب در کویر

سد کُریت

زندگی در مناطق کویری نیازمند بهره گیری از فنون و مهارت های مختلف برای استحصال آب است. اگر آب رودخانه هایی که از کوه های نیمه بلند کویر سرازیر می شوند، مهار نشوند، هم سیلاب به بار می آید و هم آبی برای ذخیره کل سال باقی نخواهند ماند. ساخت سدها و بندها یکی از مهارت های ایرانیان کویرنشین بوده است. سد «کُریت» در نزدیکی طبس، کهن ترین سد «موجود» در جهان است و تا حدود ۱۰۰ سال پیش، عنوان بلندترین سد قوسی جهان را هم داشت. ارتفاع این سد ۶۰ متر است و با عرض کمی که دارد، یکی از نازک ترین سدهای موجود هم محسوب می شود.

 جاذبه های ایران باستان را کجا ببینیم؟
سد کریت در چهار مرحله و در دوره های مختلف ساخته یا بازسازی شده و سازه ای که هم اکنون موجود است، بیش از ۶۵۰ سال قدمت دارد. مصالح تشکیل دهنده آن شامل سنگ و آجر و ساروج است و قوسی بودن سد باعث استحکام سازه شده به نحوی که زلزله سال ۱۳۵۷ طبس نتوانست آسیبی به آن وارد کند. در سال های اخیر یک سد بتنی بزرگ در پشت سد باستانی کریت احداث شده است و گرچه فاصله بسیار کمی با آن دارد، اما چون ایرانیان باستان تنگ ترین نقطه دره را برای ساخت سد انتخاب کرده اند، سد بتنی جدید بسیار طولانی تر از سد قدیم است.

سد کریت دو همتای دیگر دارد: سدهای قوسی کبار (قم) و ایزدخواست (شمال استان فارس) هم از بلندترین سدهای قوسی و قدیمی جهانند که همچنان پابرجا هستند.

چطور برسیم: از شهر طبس وارد جاده یهوک و بیرجند شوید. ۲۰ کیلومتر که از طبس دور شوید، به روستای کریت می رسید اما سد آنجا نیست. باید ۲۰ کیلومتر دیگر هم ادامه دهید و روستای «اصفهک» را هم رد کنید. چهار پنج کیلومتر بعد از اصفهک، یک جاده فرعی در سمت چپ تان است که به روستای «چیروک» و سپس سد کریت می رود؛ این جاده کوهستانی است و باید با احتیاط در آن رانندگی کنید.


۳٫ شاهکاری با شهرت جهانی

سازه های آبی شوشتر

مجموعه سازه های آبی شوشتر که در فهرست میراث جهانی یونسکو هم به ثبت رسیده شامل بند میزان، رودخانه دستکند گرگر، آبشارها و آسیاب ها، نهر داریون و پل بندهای گرگر و سادروان و لشگر است. مجموعه این سازه ها طی دوران هخامنشی تا ساسانی ساخته شده اند و هدف از احداث آنها، کنترل آب رودخانه بزرگ کارون و ذخیره سازی آن برای ماه های مختلف سال و همچنین هدایت آن به زمین های کشاورزی و استفاده بهینه از نیروی آب برای اموری مانند آرد کردن گندم بوده است. بند میزان در شمال شوشتر برای تقسیم آب کارون به دو بخش (یک سوم گرگر و دو سوم شُطیط) احداث شده و از ورود سیلاب با حجم زیاد به داخل شهر جلوگیری می کرده است.

جاذبه های ایران باستان را کجا ببینیم؟

رودخانه دستکند گرگر و پل بند گرگر (که هم نقش پل برای عبور افراد داشته و هم به عنوان بند برای مهار آب استفاده می شده)، بخشی از حجم آب کارون را آماده ورود به آبشارهایی می کرده اند که از انرژی حاصل از فرود آب آنها، آسیاب های به گردش در آیند و گندم آرد شود. کانال «داریون» هم برای آبرسانی به دشت «میاناب» شوشتر و سیراب کردن باغ ها ساخته شده است. پل بندهای دیگر هم در نقاط مختلف شهر، برای عبور افراد از روی رودخانه و در عین حال ایجاد سد برای مهار آب احداث شده اند. بی مناسبت نیست که شوشتر را نخستین شهر صنعتی ایران می نامند.

چطور برسیم: برای رسیدن به شوشتر باید خود را به خوزستان برسانید. از دزفول و اهواز و شوش، جاده های مستقیمی به سمت شوشتر وجود دارد. به شوشتر که رسیدید، بند میزان در انتهای خیابان شرافت، پل بند گرگر و آبشارها و آسیاب ها را در خیابان شریعتی (نزدیک میدان ۱۵ خرداد) و نهر داریون را در نزدیکی میدان انقلاب خواهید دید.


۴٫ نگینی بر عروس زاگرس

پل گاومیشان

رود سیمره یکی از رودخانه های مهم زاگرس غربی است که از کوه های استان ایلام سرچشمه می گیرد و بعد از تلاقی با رودخانه «کشگان»، رود کرخه را به وجود می آورد. در محل این تلاقی، پل تاریخی گاومیشان احداث شده که قدمتش به دوران ساسانیان می رسد و علاوه بر عظمتش، یک ویژگی بارز دیگر هم در مقایسه با سایر پل های موجود در منطقه زاگرس دارد و آن، دو طبقه بودن پل برای عبور جداگانه انسان و احشام است. پل ۱۷۵ متری گاومیشان دارای شش دهانه بسیار عریض است که یکی از آنها ۵۰ متر پهنا دارد و ساخت این پل روی رود پر آبی مانند سیمره، نشان از هنر مهندسی ایرانیان باستان بوده است.

جاذبه های ایران باستان را کجا ببینیم؟

البته یکی از دهانه های پل، هنگام حمله اعراب عمدا تخریب شد تا جلوی نفوذ آنها گرفته شود. تعداد دیگری از دهانه ها هم بر اثر سیلاب ها تا حدی تخریب شده اند و اکنون فقط یکی از آنها کاملا سالم باقی مانده است. عرض پل گاومیشان تقریبا هشت متر است و در ساخت پل، از آجر و قلوه سنگ و ملات گچ نیم کوب استفاده شده است. معماری طاق ها به سبک ساسانی است اما آثار مرمت دوره های صفویه و قاجار در پل گاومیشان دیده می شود.

چطور برسیم: اگر از دره شهر (در استان ایلام) به طرف پل دختر در حرکت باشید، تقریبا ۲۰ کیلومتر بعد از دره شهر و در مرز دو استان ایلام و لرستان، بعد از عبور از روی پل جدید (رود سیمره)، پل تاریخی گاومیشان را در سمت چپ جاده خواهید دید. اگر هم از لرستان و خرم آباد عازم هستید، باید وارد جاده قدیم خرم آباد به اندیمشک شوید که از پل دختر می گذرد، چهار پنج کیلومتر بعد از پل دختر، در منطقه «سراب جهانگیر» باید وارد جاده فرعی سمت راست تان شوید که به طرف دره شهر می رود. حدود ۲۵ کیلومتر که در این جاده برانید، پل گاومیشان را در سمت راست جاده خواهید دید.


۵٫ عبور آب شیرین از داخل آب شور

کانالِ ترِنه

کانال باستانی ترنه در استان هرمزگان، کارکردی تقریبا شبیه پل «قلعه خاتم» دارد، با این تفاوت که به جای عبور دادن آب شرب از روی آب غیر شرب، آب شیرین از داخل آب شور رد می شود، بدون این که این دو آب به هم نفوذ کنند! در مناطق نزدیک به کوه های نمکی، دسترسی به آب شیرین یکی از مهم ترین مسائل جمعیت ساکن در شهرها و روستاها بوده است. رودخانه «مهران» که از کوه های نزدیک «سیراف» در استان بوشهر سرچشمه می گیرد و در امتداد غرب به شرق جاری است، به دلیل همجواری با کوه های نمکی استان هرمزگان، دارای آب شور است.

جاذبه های ایران باستان را کجا ببینیم؟

این رود که در انتها به خلیج فارس می ریزد، در میانه راهش از جنوب «کوخِرَد» گذر می کند. در شمال کوخرد هم کوه هایی هست که چشمه های آب شیرین دارند اما زمین های کشاورزی کوخردی ها عمدتا در جنوب رود مهران است که حالت دشت دارد. انتقال آب شیرین به کشتزارها مستلزم عبوردهی آن از رودخانه شور مهران است.

برای مقابله با این مشکل، از زمان ساسانیان کانال هایی موسوم به ترنه ساخته شده است. این کانال ها با سنگ و ساروج و گل و لای، در راستای عمود بر حرکت آب رودخانه احداث می شدند و امروزه فقط یکی از ترنه ها سالم باقی مانده است. ترنه موجود در دوره صفویه ترمیم اساسی شده و همچنان نیز نیازمند ترمیم های دوره ای است. استفاده از ساروج در کف کانال باعث می شده آب شیرین که از داخل کانال اصلی عبور می کند، با آب شور رودخانه مخلوط نشود.

با توجه به شدت بسیار زیاد جریان آب در رود مهران، ترنه به صورت مورب ساخته شده است که جریان آب، آن را از بین نبرد. شیب کانال هم حرکت طبیعی آب از بالادست به پایین دست را تامین می کرده است.

ترنه دارای چند ستون مخروطی شکل در وسط رودخانه است که پایین تر از سطح آب قرار دارند و آب رودخانه از بین آنها / (زیر کانال آب شیرین) حرکت می کند و مانعی سر راهش نیست. همچنین سازه هایی استوانه ای شکل هم روی کانال قرار دارند تا در مواقع بارندگی های زیاد، لایه های فوقانی آب رودخانه که به خاطر باران فاقد نمک است، سرریز کرده، از سوراخ وسط استوانه ها به کانال ریخته می شده است (آب شیرین سبک تر از آب شور است). سازه عجیب ترنه حاصل فکر و خرد انسان هایی هوشمند بوده. برخی نیز بر این باورند که کوخِرد (که در زمان ساسانیان) «سیبِه» هم نامیده می شد) به معنی «کوی خِرَد» است.

چطور برسیم: کوخرد در ۴۲ کیلومتری «بستک» قرار دارد. جاده ارتباطی لار به بندر لنگه، از بستک گذر می کند. در مسیر بستک به سمت بندر لنگه، ۴۰ کیلومتر بعد از بستک به «هِرَنگ» خواهید رسید و اندگی پس از آن نیز به کوخرد می رسید. در اواخر شهر کوچک کوخرد و در همان خیابان اصلی که هستید، بلوار ابوخالد و بیمارستان رازی را در سمت چپ خود (شمال) و یک جاده خاکی را در سمت راست خود (جنوب) خواهید دید. آنجا از جاده جدا شده وارد این فرعی شوید. این مسیر یک کیلومتری، شما را به رود مهران و کانال ترنه می رساند.


۶٫ آب روی آب

قنات دو طبقه «مون» اردستان

ظاهرا مهندسان ایران باستان، علاقه به ساخت سازه های آبی دو طبقه داشته اند و این گونه هنر خود را به رخ می کشیدند. قنات «مون» در شهر کویری اردستان را تنها قنات دو طبقه در ایران و جهان می نامند که در هر طبقه اش آبی جداگانه در جریان است و این دو آب هم مثل نمونه های قبلی، به هم نفوذ نمی کنند. قدمت قنات به دوران اشکانیان می رسد اما سازه فعلی ۸۰۰ سال قدمت دارد و با آبدهی ۶۰ لیتر در ثانیه، آب آشامیدنی محله «مون» را تامین می کند. قنات مون حدود چهار کیلومتر طول دارد و عمق چاه اصلی اش (مادر چاه) ۳۱ متر است. چاه رویین چهار متر بالاتر است و آب دهلیز بالایی، شیرین تر و در تابستان ها خنک تر است.

جاذبه های ایران باستان را کجا ببینیم؟

چطور برسیم: اردستان بین کاشان و نایین قرار دارد و وقتی از سمت تهران و کاشان وارد ورودی اصلی شهر شوید (دومین ورودی در جاده) باید میدان امام حسین (ع) را هم مستقیم رد کنید. قبل از رسیدن به میدان بعدی (میدان امام)، پله ورودی قنات را در حاشیه خیابان خواهید دید.


۷٫ نماد صبوری و پشتکار

غار سنگ شکن جهرم

غار سنگ شکن (که سنگ تراشان هم نامیده می شود) را بزرگ ترین غار دستکند در جهان می نامند. این غار حدود پنج هکتار وسعت دارد (۳۵۰ متر در ۱۵۰ متر) و ارتفاع فضاهای کنده شده سه تا چهار متر است. کندن سنگ ها و ایجاد فضای سکونت، به شکلی صورت گرفته که در فواصل نسبتا منظمی ستون های سنگی باقی گذاشته شده تا استقامت مجموعه حفظ شود. غار دارای ۱۳ دهانه و حدود ۱۰۰ ستون است و این حفاری ها حدود ۳۵۰ سال قبل انجام شده است.

 جاذبه های ایران باستان را کجا ببینیم؟
از سنگ های حفاری شده غار، در نماسازی بناهایی مانند باغ ارم، شاهچراغ، مسجد جامع عتیق و بیمارستان نمازی شیراز، ژاندارمری لارستان و برخی خانه های قدیمی جهرم استفاده شده است. وسایلی که در حفاری این غار مورد استفاده قرار می گرفته شامل پتک، اهرم، تیشه، سوهان و اره های دو سر بوده است. تا چند دهه پیش، فضای غار مورد استفاده برخی ساکنان شهر قرار می گرفت.

چطور برسیم: جهرم در مسیر شیراز به لار قرار دارد. مسیر ورودی غار سنگ شکن، در حاشیه کمربندی جنوبی شهر (بلوار مادر، روبروی کوچه امام خمینی (ره) ۵۷) واقع شده است.


۸٫ آب شرب از روی رودخانه زراعی

پل قلعه حاتم

پل سازی یکی از مهارت های رایج در میان ایرانیان باستان بوده است و در شهرهایی مثل دزفول و شوشتر و اصفهان، پل هدی قدیمی متعددی وجود دارند که همچنان پابرجا هستند، اما آنچه که پل نه چندان قدیمی «قلعه خاتم» را از سایر پل ها متمایز می کند، کاربری آن است. این پل که در نزدیکی بروجرد و روی رودخانه «گرمابه» احداث شده، با هدف عبور دادن آب شرب از چشمه «ماشا» به آن طرف این رودخانه و رساندنش به روستای قلعه خاتم و شهر بروجرد، ساخته شده است.

 جاذبه های ایران باستان را کجا ببینیم؟
آب رودخانه گرمابه مصرف کشاورزی دارد و قابل شرب نیست. پل قلعه خاتم علاوه بر امکان تردد افراد، یک کانال نیمه گود برای عبوردهی آب شیرین دارد. قدمت پل به دوران قاجار و حدود ۲۰۰ سال پیش می رسد و جنس مصالحش آجر (در طاق ها و پایه ها) و سنگ (در روگذر) همراه با ملات آهک است. پل حدود ۲۴۰ متر طول و ۵٫۲ متر عرض دارد. تعداد دهانه طاق ها ۱۴ عدد است و پایه های پل هم دارای موج شکن تیز گوشه در جهت مواجه با جریان آب و پایه گرد در سمت پایین دست جریان آب است.

چطور برسیم: از میدان کربلا در انتهای شمال غربی بروجرد که وارد جاده ملایر شوید، بعد از یک کیلومتر به روستای قلعه خاتم می رسید و باید در میدان بیضی شکل که دارد، به سمت چپ بپیچید. خیابان روستا را تا انتها بروید و وقتی به باغ ها رسیدید، خودرو را پارک کنید و پیاده به طرف رودخانه و پل معروفش بروید.


۹٫ لرزش بی خطر

منارجنبان ها

همان طور که معماران ایرانی، هنر خود را در ساخت سازه های آبی شگفت انگیز به رخ می کشیده اند، گاهی هم با تعبیه عملکردهایی به ظاهر غیر ضروری اما عجیب، نگاه کنجکاوانه بیننده را به هنر خود جلب می کرده اند. منارجنبان ها یکی از این شاهکارها هستند که معروف ترین شان در اصفهان و نمونه های مشابه دیگری هم در «خرانق» و «ندوشن» (استان یزد) به چشم می خورند. در منارجنبان، با تکان دادن یکی از مناره ها، مناره دیگر و کل بنا هم به لرزه در می آید. راز این معما هنوز هم با قطعیت کشف نشده و محتمل ترین فرضیه، اثر پدیده تشدید (رزونانس) است.

جاذبه های ایران باستان را کجا ببینیم؟

منارجنبان ندوشن با وزش باد هم تکان می خورد. منارجنبان خرانق قدمت ساسانی دارد و منارجنبان های ندوشن و اصفهان مربوط به دوره بعد از اسلامند. منارجنبان اصفهان در دوران پرشکوه معماری شیخ بهایی (صفویه) ساخته شده است که یک منارجنبان هم در مسجد جامع نیشابور وجود داشته که تخریب شده است.

چطور برسیم: منارجنبان اصفهان در خیابان آتشگاه قرار دارد و در رأس هر ساعت، مناره توسط پرسنل آنجا برای گردشگران به حرکت در می آید. منارجنبان ندوشن در مسجد جامع این شهر (جنوب غربی میبد) و منارجنبان خرانق در روستای خرانق (اوایل جاده یزد به ساغند و طبس) واقع شده است.


۱۰٫ شهری در زیر شهر

شهر زیرزمینی نوش آباد

هنر شهرسازی ایرانیان، فقط روی زمین نبوده است؛ شهرهای زیرزمینی متعددی در ایران وجود داشته و دارند که در میان آنها شهر زیرزمینی نوش آباد (که «اویی» هم نامیده می شود) از بقیه مشهورتر است. این شهر ۱۵۰۰ ساله که در سال ۱۳۸۳ و در هنگام حفر چاه فاضلاب یکی از منازل نوش آباد کشف شد، حدود چهار کیلومتر مربع وسعت دارد و همچنان بخش هایی از آن در حال کاوش و بررسی است و فعلا دو ورودی برای بازدید گردشگران دارد.

 جاذبه های ایران باستان را کجا ببینیم؟
فضاهای این شهر دستکند، به صورت دالان هایی پر پیچ و خم و با ارتفاع حداکثر ۱۸۰ سانتیمتر است. سه طبقه شهر، از طریق راهروها و چاه ها به هم ارتباط دارند و سیستم تهویه شهر هم به گونه ای بوده که با وجود استفاده از چراغ های پیه سوز، آثاری از دودزدگی در دیوارها دیده نمی شود.

شکل طراحی دالان ها هم حکایت از آن دارد که شهر با هدف دفاع در برابر مهاجمان ساخته شده است. با استفاده از خاک های کنده شده از شهر هم، یک قلعه خشتی در حاشیه شهر ساخته شده تا حجم انبوه خاک، باعث پی بردن مهاجمان به عظمت شهر زیرزمینی نشوند.

چطور برسیم: از میدان «مدخل» در کاشان (یا همان میدان ولیعصر (عج)) یک جاده هشت کیلومتری به طرف نوش آباد وجود دارد. داخل نوش آباد که شدید، میدان های بسیج و شهدا را هم رد کنید و وارد خیابان امام (ره) شوید. در این خیابان، کوچه شهید جعفری و سپس کوچه دیدار (هر دو در سمت راست تان) شما را به ترتیب به ورودی های ۱ و ۳ شهر زیرزمینی می رسانند. توصیه ما به شما، ورودی دوم است.


منبع: برترینها

زمان آخرین روز امتحانی دانش‌آموزان

مدیرکل دفتر آموزش متوسطه اول وزارت آموزش و پرورش با تاکید بر اینکه دانش آموزان روزه‌دار حتما به توصیه‌های متخصصان تغذیه توجه کنند گفت: دبیرستانی‌ها می‌توانند سحرها بیدار بمانند و از فرصت طلایی که وجود دارد برای مطالعه و مرور دروس خود استفاده کنند و برای رفتن به جلسه امتحان آماده شوند.

عظیم محبی در گفت‌وگو با ایسنا، با اشاره به تقارن ایام امتحانات پایانی دانش آموزان با ماه مبارک رمضان و ایام روزه‌داری اظهار کرد: تغییر تاریخ برگزاری امتحانات خرداد امکان پذیر نبود و دانش آموزان از روز دوم خرداد وارد امتحانات شدند.

وی افزود: چند سال آینده هم همینگونه است و زمان امتحانات دانش آموزان با ماه مبارک رمضان تقارن دارد و باید به این شرایط عادت کرد.

مدیردفتر آموزش متوسطه اول وزارت آموزش و پرورش با بیان اینکه دانش آموزانی که روزه می‌گیرند حتما به توصیه‌های متخصصان تغذیه توجه داشته باشند گفت: دبیرستانی‌ها می‌توانند سحرها بیدار بمانند و از فرصت طلایی که وجود دارد برای مطالعه و مرور دروس خود استفاده و برای رفتن به جلسه امتحان آماده شوند و سپس استراحت کنند. 

امتحانات پایانی دانش آموزان از دوم خرداد شروع شده و تا بیست و پنجم این ماه ادامه دارد. 


 


منبع: الف

رفته‌اند اما قلبشان همچنان می‌تپد

هنوز نگاه تب دارش بر روی قاب عکس خیره مانده و نجوای غمگین و عاشقانه اش غباری از غم بر صفحه نازک دلت می‌نشاند اما گویا راضی است از قسمتی که روزگار برایش مقدر ساخته است.

به گزارش ایسنا، وقتی خطبه عقد بین او و راضیه خوانده شد خود را خوشبخت ترین مرد روی روی زمین می دانست، با هم قرار گذاشته بودند که هیچ وقت همدیگر را تنها نگذارند اما انگار در دفتر هستی مسیر دیگری برایشان رقم خورده بود. گویی همه لحظه های شیرین زندگی با دیدن قاب عکسی که با یک روبان مشکی تزیین شده بود به یکباره در ذهنش تداعی می‌شد.

“علی دبیری” مردی که تمام هستی خود را در قمار زندگی از دست داده هنوز لبخند رضایت بر صورت خیسش خودنمایی می کند اما می گوید: همسرم بیماری خفیف از نوع صرع داشت. ماه رمضان سال گذشته پزشک روزه گرفتن را برایش ممنوع کرده بود ولی وی بدون توجه به ممنوع بودن چند روزی را روزه گرفت. همسایه ها به من اطلاع دادند حال همسرم در منزل نامساعد است، دیگر اختیار خود را از دست داده بودم نمی دانستم خود را چگونه به منزل رساندم، زمانی که وارد خانه شدم راضیه بی حال و کبود بود.

به اینجا که می رسد بغض خفته در گلویش شکسته می شود و چقدر سخت است گریه مرد را دیدن. مردی که به یک باره مرگ مهمان ناخوانده زندگی اش می شود.

با صدایی گرفته می گوید: زمانی که همسرم را به بیمارستان بردیم به دلیل نبود کادر مجرب حالش بدتر شد اما به کمک کارفرمایم وی را به تهران منتقل کردم. در بیمارستان تهران چندین آزمایش از همسرم گرفته شد. فضای بیمارستان گیج‌کننده بود و پزشکان در گوشی با هم مشورت می ‎ کردند بلاخره در آزمایشات اولیه مشخص شد راضیه مرگ مغزی شده است و هر روز نیز ضریب هوشیاری وی کاهش پیدا می‌کرد.

دبیری می گوید: مرگ حق است اما باورش سخت بود که دیگر راضیه کسی که عشق را به زندگی من آورده و با تمام وجود قول داده بود که تنهایم نگذارد امروز رفته و دیگر بازنخواهد گشت. پس از چند روز از مرگ مغزی راضیه کارفرمایم پیشنهادی داد که ابتدا شوکه شدم؛ از یک سو قرار بود کالبد عزیزترینم را به دست جراحان بسپارم و از یک سو نجات جان چندین نفر شاید بهترین راه برای آرامش روح راضیه بود، برای جبران تمامی سختی هایی که در زندگی و کنار من متحمل شده بود نمی خواستم به عقب نگاه کنم، شاید اندکی تامل باعث می  ‎شد پشیمان شوم و آنقدر پریشان و شوکه بودم که امکان هر تصمیم گیری نادرستی وجود داشت، باید این تصمیم بزرگ را عملی می کردم. با مشورت هایی که صورت گرفت تصمیم بر آن شد که  اعضای بدن راضیه را برای رضای خدا اهدا شود.

باز به عکس زن جوان درون قاب خیره می شود. گویا هنوز باور ندارد که راضیه از زندگیش پرکشیده باشد. از روز تصمیم گیری بزرگش پرسیدم. حالا انگار قدری آرام گرفته بود. دیگر بیقرار نبود لبخند رضایت برلبانش حاکی از قبولی در آزمون سخت زندگی داشت.

من راضی بودم ولی نمی توانستم این موضوع را با مادر راضیه او که ثمره زندگیش را از دست داده بود مطرح کنم، خود را جای او گذاشتم سخت بود اما هرچقدر زمان می گذشت فرصت اهدا از بین می رفت بلاخره با کمک برادر راضیه توانستیم مادرش را برای این اقدام خیر قانع کنیم.

علی  می گوید: پس از اینکه در بیمارستان تهران متوجه شدند من قصد اهدای عضو بدن همسرم را دارم چندین نفر به من مراجعه کرده و پیشنهاد یک میلیارد تومان پول برای خرید اعضای بدن را به من دادند. من هیچ کدام از این پیشنهاد ها را قبول نکردم و ۱۵ عضو بدن راضیه را به صورت رایگان اهدا کردم تا به افرادی که مستحق هستند کمک شود.

وی می افزاید: هرچند راضیه زود تنهایم گذاشت اما امروز یادگار او برایم با ارزش ترین گنج زندگی است، هرچند من و دختر ۷ساله ام وضع مالی خوبی نداریم ولی راضی نشدم بدن راضیه را بفروشم تا پول بدست آورم من خوشحالم که درست ترین و بهترین تصمیم را در آن لحظه حساس گرفته ام. از صمیم قلب می ‎ گویم از حکمت و تقدیر الهی راضی هستم و تا به این لحظه از تصمیمی که گرفته ام، پشیمان نشده‎ ام.  


چندین سال پیش در ایران، مقاومت‌های زیادی برای اهدای عضو بیمار مرگ مغزی صورت می گرفت. خانواده بیمار نمی خواهد باور کند که دیگر عزیزش زنده نیست، نمی‌خواهد دخترش، همسرش یا پسرش را زیر کارد جراحی سلاخی کنند. اما کم‌کم قبول کردن این موضوع که اعضای بدن عزیزشان می‌تواند در جسم شخص دیگری هنوز نفس بکشد و به بیمار دیگری که تا مرگ فاصله‌ای ندارد جان دهد مسکنی می‌شد برای خانواده های داغدار.

دکتر حسین سجادی متخصص مغر و اعصاب در گفت وگو با ایسنا با اشاره بر اینکه مرگ مغزی به معنای از جریان افتادن مغز است، اظهار می کند: فردی که مرگ مغزی شده است اگر ۶ماه هم نگه دارید زنده نخواهد شد و از لحاظ قانونی می توان جواز دفن آن را صادر کرد. بیمار مرگ مغزی، حرف نمی زند، نمی بیند، به هیچ یک از تحریکات خارجی پاسخی نمی دهد و بدون استفاده از دستگاه تنفس مصنوعی قادر به نفس کشیدن نیست. تصادفات رانندگی، وارد آمدن ضربه شدید به سر، سقوط از ارتفاع، غرق شدن در آب، مسمومیت ها، خونریزی های داخلی مغز و همچنین سکته مغزی از شایع ترین علل مرگ مغزی اند.

این متخصص مغز و اعصاب با اشاره به اینکه اهدای عضو، اهدای زندگی است بیان می کند: فردی که می‌خواهد اهدا عضو داشته باشد، نباید بیماری خاصی داشته باشد تا بتوان از اعضای بدن آن بیمار استفاده کرد. پیوندهای متداول شامل کلیه ها، قلب، کبد، پانکراس، روده، ریه، استخوان، مغز استخوان، پوست و قرنیه است.

وی با اشاره به این نکته که  هر بیمار مرگ مغزی می ‎ تواند با اهدای عضو خود یک تا هشت نفر و با اهدای بافت خود ۳۵ نفر را از دام مرگ برهاند ادامه می دهد: اهدا عضو باید با رضایت کامل خانواده صورت بگیرد. فرهنگ اهدای عضو جای کار دارد؛ هنوز هستند افرادی که از موضوع اهدای عضو در شرایط مرگ مغزی اطلاعات کامل ندارند، رضایت به اهدای عضو نمی‌دهند و فرد مرگ مغزی از دنیا می‌رود و چند نفر دیگر نیز از نجات محروم می‌شوند که امیدواریم با تلاش هر یک از افراد جامعه و انعکاس برنامه‌هایی با موضوع اهدای عضو شاهد افزایش آمار اهدای عضو و نجات جان تعداد بیشتری از هموطنان باشیم.

 سجادی با بیان اینکه توصیه می شود خانواده ها قبل از اهدای عضو حتما با یک روانشناس مشورت کنند، اظهار می کند:بسیاری از خانواده ها پس از اهدای عضو از اقدام خودشان پشیمان می شوند و این موضوع به زندگی شخصی این افراد لطمات جبران ناپذیری را وارد می کند. باید خانواده ها قبل از اهدای عضو در همان بیمارستانی که می خواهند این اقدام را انجام بدهند با یک روانشناس مشورت کنند. ضرورت است تا در بیمارستان هایی که اهدا عضو انجام می دهند همیشه یک روانشناس برای مشاوره با خانواده های اهدا کننده حضور داشته باشد.

دکتر ذکریا ذکریایی، مدیرفراهم آوری پیوند اهدای عضو دانشگاه علوم پزشگی مازندران  نیز در گفت و گو با ایسنا، با اشاره بر اینکه در سال گذشته ۲۸ مورد اهدای عضو در مازندران صورت گرفته است، اظهار می کند: از ابتدا سال ۹۶ تاکنون ۶ نفر در مازندران به سمت اهدای عضو رفتند.

مدیر فراهم آوری پیوند اهدای عضو دانشگاه علوم پزشکی مازندران با بیان اینکه اکثر افرادی که به سمت اهدای عضو می روند با مشکلات اقتصادی روبرو هستند، بیان می کند: برخی از این خانواده ها پس از اهدای عضو فکر می کنند دانشگاه علوم پزشگی یا وزارت بهداشت اعضای اهدایی خانواده آنان را می فروشند و بدین جهت برخی از خانواده ها متاسفانه پس از مدتی از اهدای عضو دچار سوءتفاهم های خاصی می شوند. اعضای اهدایی به صورت رایگان به افرادی پیوند می شود که نیازمند اعضا هستند.

معاون درمان بیمارستان امام خمینی(ره)مرکز مازندران با اشاره بر اینکه همکاران ما قبل از اهدای اعضا مشاوره هایی را به خانواده آن ها ارائه می دهند، عنوان می کند: برخی از افراد به دنبال این هستند تا بدانند اعضای بدن خانواده اش به چه کسی اهدا شده است که این در واقع یکی از بزرگترین مشکلات ما است که با خانواده ها روبرو هستیم.

ذکریایی خاطرنشان می کند: اطلاعات پیوند اعضا در وزارت بهداشت دارای طبقه بندی است و کسی نمی تواند به این اطلاعات دسترسی داشته یا خانواده اهدا کننده نمی توانند از این موضوع مطلع شوند.

 به گزارش ایسنا، شاید هنوز باور به اینکه پس از مرگ نیز می توان بخشش را به تجربه نشست برای بسیاری غیرقابل تصور باشد اما کسانی که اهدا عضو کرده اند طعم شیرین آن را چشیده‌اند کسی که اهدا عضو کرده نمرده است بلکه هنوز زندگی می‌کند و امید را به چند خانواده هدیه داده است و این کار بزرگی است که فقط از عهده‌ی قهرمانان واقعی زندگی برمی‌آید؛ با اهدا عضو فقط یک نفر بهبود نمی‌یابد بلکه خانواده‌های زیادی جان دوباره می‌گیرند.

سخت است همه اعضای عزیزتر از جانت اما آرامش بعداز جان گرفتن چندین بیمار تمام سختی را از یادت خواهد برد. باید چشم ها را شست، باید طور دیگر دید. هر کار نیکویی به‌واسطه‌ی یک نیت آسمانی شکل می‌گیرد. وقتی فردی تصمیم می‌گیرد که در صورت مرگ مغزی اعضا بدن خود را به دیگری هدیه دهد، از آن لحظه داستان عشق آغاز می‌شود و اینجاست که انسان اشرف مخلوقات می شود. با داشتن کارت اهدای عضو، فرد به پزشکان اجازه می‌دهد اعضای بدنش را جدا کنند، حتی در شرایطی که خانواده با این کار مخالفت می‌کند. شاید به فکر داشتن چنین کارتی افتاده باشید. اگر بخواهید با مراجعه به سایت www.iran-ehda.com می‌توانید فرم ثبت‌نام را پر کنید.


منبع: الف

۲ امتحان نهایی از یک درس در یک روز

در یک اتفاق عجیب دانش‌آموزان پایه نهم منطقه ۱۷ آموزش و پرورش در یک روز دوبار امتحان دینی دادند.‌آموزش و پرورش با تأیید موضوع، اعلام کرد این ماجرا فقط در یک مدرسه بوده است‌ اما گزارش‌هایی هست که تأیید می‌کند این اتفاق محدود به یک مدرسه نبوده است. برخی از دانش‌آموزان پایه نهم مدارس منطقه۱۷ تهران در تماس با خبرنگار همشهری نسبت این موضوع اعتراض کردند.

یکی از دانش‌آموزان دبیرستان دخترانه «ش.ب» به همشهری گفت: «براساس برنامه خرداد نخستین امتحان ما سه‌شنبه ۲خرداد، دینی بود. ۸ صبح سر جلسه امتحان حاضر شدیم. جواب سؤال‌ها را نوشتیم، ولی بالای ورقه سؤالات نوشته بود: «سؤالات امتحان دین و زندگی خرداد‌ماه۹۵!» با اینکه امتحان تمام شد، ولی پس از آن اجازه ندادند ما از سالن امتحان خارج شویم و بعد از نیم‌ساعت سؤالات جدید به ما دادند و گفتند به این سؤالات هم جواب بدهید.»

یکی از دانش‌آموزان پسر دبیرستان «الف» هم ماجرا را اینطور توضیح داد: «۴۵دقیقه بعد از شروع امتحان، برگه دیگری به ما دادند و گفتند که این برگه امتحان اصلی است.» امتحانات دانش‌آموزان پایه نهم متوسطه اول شهر تهران به‌صورت هماهنگ استانی برگزار می‌شود.

پیگیری ماجرا
در پیگیری این ماجرای بی‌سابقه، سیدرحیم میرشاه‌ولد، مدیرکل پاسخگویی به شکایات آموزش و پرورش به همشهری گفت: «حتما این موضوع را بررسی، پیگیری و با خاطیان برخورد قانونی می‌کنیم.»سرپرست روابط عمومی آموزش و پرورش تهران نیز به خبرگزاری مهر اینگونه توضیح داد: «امتحان درس دین و زندگی پایه نهم خرداد۹۶ در ساعت و تاریخ مقرر و در صحت و سلامت کامل برگزار شده و خللی در روند برگزاری این امتحان دانش‌آموزان به‌وجود نیامده است. برگه‌های به اشتباه توزیع‌شده سؤال درس دین و زندگی خرداد‌ماه سال قبل، با اطلاع بموقع مدیر مدرسه جمع‌آوری و سؤالات اصلی جایگزین آن شده است.»

ادعای محمد روزبهانی در حالی است که دست‌کم این اتفاق در ۳دبیرستان این منطقه که دانش‌آموزان آنها با همشهری تماس گرفته‌اند، رخ داده است. بهروز فتحی، کارشناس آموزش و پرورش درباره این اتفاق می‌گوید: «برگزاری ۲ امتحان از یک درس و بلافاصله، تأثیر منفی بر اعصاب دانش‌آموزان دارد و باید با مسبب یا مسببان این اشتباه برخورد شود و آموزش و پرورش هم بابت این اشتباه عذرخواهی کند.» علی زرافشان، معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش نیز به همشهری وعده داد که موضوع را بررسی کند.


منبع: الف

عملی که خداوند از ۲ ماه روزه بیشتر دوست دارد

امام سجاد(ع) ضمن روایتی از عملی یاد کردند که از دو ماه روزه و اعتکاف نزد خدا محبوب‎تر است

به گزارش تسنیم، توجه و رسیدگی به امور همنوعان ایمانی از تأکیدات مهمی است که در منابع دینی‎مان به وفور دیده می‌شود تا جایی که امام سجاد(ع) ضمن حدیث مفصلی، ثواب برآوردن نیاز برادران دینی را از دو ماه روز و اعتکاف نزد خداوند محبوب‎تر معرفی کردند.

ابوحمزه ثمالی از امام سجاد علیه‎السلام نقل می‌کند: هر که حاجت برادرش را برآورد به برآوردن حاجت خداوند آغازیده و خداوند به سبب این کار صد حاجت او را که یکى از آنها بهشت است برآورد و هر که اندوه و گرفتارى برادرش را بزداید خداوند اندوه‏ هاى روز رستاخیز او را بزداید هر چند بسیار سخت باشند … به خدا سوگند که برآوردن نیاز برادر دینی از دو ماه روزه و اعتکاف پى در پى در ماه حرام در پیشگاه خداوند محبوب‎تر است.

متن حدیث:
مَنْ قَضَى لِأَخِیهِ حَاجَهً فیحاجه الله بها [فَبِحَاجَهِ اللَّهِ بَدَأَ] وَ قَضَى اللَّهُ بِهَا مِائَهَ حَاجَهٍ فِی إِحْدَاهُنَّ الْجَنَّهُ وَ مَنْ نَفَّسَ عَنْ أَخِیهِ کُرْبَهً نَفَّسَ اللَّهُ عَنْهُ کُرْبَهً یَوْمَ الْقِیَامَهِ بَالِغاً مَا بَلَغَتْ … وَ اللَّهِ لَقَضَاءُ حَاجَتِهِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ مِنْ صِیَامِ شَهْرَیْنِ مُتَتَابِعَیْنِ بِاعْتِکَافِهِمَا فِی الشَّهْرِ الْحَرَامِ.

منابع:
ثواب الاعمال شیخ صدوق، ص۱۴۶
وسایل الشیعه، ج۱۶، ص۳۴۳


 


منبع: الف

زندگی شهری تهدیدی برای سلامت روان نوجوانان

تحقیق جدید نشان می دهد زندگی شهری به مغز و روان نوجوانان آسیب می رساند.

به گزارش مهر، مطالعه جدید شامل بیش از ۲۰۰۰ نوجوان ۱۸ ساله در انگلستان و ولز بود که در مورد تجربه بیماری های روانی از سن ۱۲ سالگی نظیر شنیدن اصوات و احساس پارانوئید شدید مورد مصاحبه قرار گرفتند.

تیم تحقیق از کالج کینگ لندن و دانشگاه دوک دریافتند نوجوانان بزرگ شده در شهرهای بزرگ در مقایسه با نوجوانان بزرگ شده در مناطق روستایی، ۴۰ درصد بیشتر بیماری های روانی را تجربه کرده بودند.

هلن فیشر، سرپرست تیم تحقیق، در این باره می گوید: «این یافته ها بر اهمیت شیوه های پیشگیرانه ابتدایی کاهش خطر بیماری روانی تاکید دارد و بیان می کند که نوجوانان ساکن در مناطق شهری باید در اولویت باشند.»

به گفته محققان این مطالعه، شرایط محله های فقیرنشین و جرم و جنایت در شهرها از عوامل اصلی افزایش این خطر هستند.

دلایل احتمالی افزایش خطر بروز بیماری های روانی در نوجوانان ساکن در شهرهای بزرگ شامل واکنش شدید بیولوژیکی به استرس است که بر دوپامین مغز تاثیر می گذارد. به گفته محققان، دوپامین اضافی در مغز عامل تاثیرگذار در بروز بیماری های روانی نظیر شیزوفرنی است.


منبع: الف

عربستان: پروازها به ایران در موسم حج از سر گرفته می شود

«صالح بن ناصر الجاسر» مدیر کل هواپیمایی عربستان سعودی گفت که پیش بینی می شود پروازهای عربستان به ایران در موسم حج امسال از سر گرفته شود.

به گزارش شفقنا به نقل از پایگاه اینترنتی روزنامه عکاظ عربستان، الجاسر با اعلام این خبر گفت که امیدواریم فضای مساعدی برای بازگشت پروازها به ایران فراهم شود. وی با ادعای اینکه توقف پروازها به ایران که شامل شماری دیگر از کشورهای عربی نیز می شود، تاثیراندکی بر عربستان داشته است، افزود: عربستان دارای انعطاف پذیری بالایی است که می تواند این نیروها را به اماکن دیگر سوق دهد.


منبع: الف

تغییر نام یا وصل تلفن بدون حضور مالک

معاون امور مشتریان شرکت مخابرات ایران با تاکید بر تلاش برای ساده‌سازی ارائه خدمات مخابرات، از حذف حضور مالک برای تغییر نام خط تلفن و وصل کردن یک‌طرفه تلفن‌هایی که به علت بدهی به‌صورت دوطرفه قطع شده بودند خبر داد.
 
به گزارش اینسا، داوود زارعیان با اشاره به ساده‌سازی ارائه خدمات برای دفتر امور مشترکان مخابرات اظهار کرد: ساده‌سازی خدمات در چند حوزه وجود دارد. بخش اول که درخواست‌های زیادی در مورد آن وجود داشت، مساله‌ نقل و انتقال تلفن بود. این کار در گذشته با حضور مالک انجام می‌شد اما ما در طرح ساده‌سازی حضور مالک را حذف کردیم.
 
وی ادامه داد: به این ترتیب هر کس در هر مکانی که تلفن را خریداری کرده اگر فقط در سند ذکر شده باشد، همکاران ما تلفن را به نام می‌زنند و اگر ذکر نشده باشد با ارائه سند و درخواست خریدار، این کار انجام می‌شود. این طرح در سراسر کشور مورد استقبال قرار گرفته و تقریبا بیشتر مشترکانی که دارای مشکل بودند مراجعه کرده و تلفن را به نام خود ثبت کردند.
 
معاون امور مشتریان شرکت مخابرات ایران با اشاره به موضوع حذف مدارک اضافی در ثبت‌نام توضیح داد: بحث دیگر موضوع حذف مدارک اضافی است. ما تمامی مدارک از جمله کپی شناسنامه و سند و … را که قبلا برای ثبت‌نام دریافت می‌کردیم، حذف کرده و اکنون ثبت‌نام با کپی کارت ملی انجام می‌شود. همچنین امکان ثبت‌نام از طریق پرتال به‌صورت غیرحضوری را فراهم کردیم که هم در حوزه تلفن ثابت و هم ADSL این طرح اجرا می‌شود.

 


منبع: الف

دانلود Microsoft Word 16.0.8201 ؛ نرم‌افزار رسمی ورد برای گوشی

باشگاه خبرنگاران جوان؛ نرم افزار Microsoft Word یکی از نرم افزار های کاربردی و محبوب در بین کاربران است و به عنوان پرکاربردترین نرم افزار از مجموعه آفیس نیز محسوب می شود. با دانلود این نرم افزار می توانید تمامی امکاناتی را که در نسخه ویندوز داشتید را در گوشی خود استفاده کنید و لذت ببرید. با استفاده از نرم افزار Microsoft Word می توانید چند سند بسازید و آنها را به راحتی ویرایش کنید.

نیازمندی ها برای نصب نرم افزار در سیستم عامل اندروید:

    تبلت اندروید با اندازه صفحه نمایش از ۷ اینچ یا بزرگتر
    نسخه سیستم عامل: KitKat (4.4.X)
    پردازنده مبتنی بر ARM
    ۱ گیگابایت RAM یا بالاتر

 
برای دریافت اندروید اینجا را کلیک کنید

برای دریافت آی او اس اینجا را کلیک کنید


منبع: الف