نقاط ضعف و قوت استقلال ازدید یک پیشکسوت

خبرگزاری مهر: شاهین بیانی کاپیتان سابق تیم استقلال در خصوص آخرین وضعیت و شرایط این تیم و همچنین در خصوص دیدار هفته پنجم لیگ قهرمانان آسیا مقابل الاهلی امارات توضیحاتی ارائه داد.

* آقای بیانی نظر کلی شما در باره بازی استقلال مقابل الاهلی چیست؟

– شاهین بیانی: الاهلی یکی از بهترین تیم‌های باشگاهی در آسیا است. این تیم دو فصل پیش به فینال لیگ قهرمانان هم رسید و هنوز همان ساختار و اسکلت خود را حفظ کرده است. در این تیم بازیکنی مثل احمد خلیل بازی می‌کنند که بهترین بازیکن سال آسیا بوده است. بازیکنی مثل دیوپ که از بهترین مهاجمان شاغل در آسیا است. من همیشه گفته‌ام این تیم آنقدر بازیکن خوب دارد که یک بازیکن مثل آساموا ژیان در آن ذخیره است و تنها چند دقیقه به میدان می‌رود.

* بازی و نتیجه‌ای که آبی پوشان مقابل این حریف گرفتند راضی کننده بود؟

از نظر بازی باید بگویم نیمه اول چنگی به دل نزد و بازی خوبی ارائه نشد. اما روند استقلال در نیمه دوم که نیمه مربیان باشد صد و هشتاد درجه تغییر کرد. از همان ابتدای نیمه دوم مشخص بود بچه‌ها برای گل زدن به زمین آمدند. بازی سرعتی و رو به جلو که با خلق موقعیت‌های زیادی همراه بود و هواداران نیز از تماشای آن لذت بردند. در نهایت هم گل مساوی را زدند. اگر استقلال نیاز به گل دوم و پیروزی بخش داشت حتما آنقدر فشار می آورد که گل دوم را هم می زد.  چون مساوی هر دو تیم را راهی مرحله بعدی می کرد اواخر بازی هر دو تیم مراعات کردند و فشار زیادی نیاوردند.

* هواداران استقلال در این بازی رکورد شکنی کردند و باعث شدند این بازی به پر تماشاگر ترین بازی تبدیل شود.

هواداران استقلال همیشه و در همه حال حامی این تیم بوده‌اند و هر زمانی که احساس کردند تیم شان به حمایت نیاز دارد همینطوری به میدان آمدند. باید قدر این هواداران را دانست و به آنها افتخار کرد. من خودم به عنوان پیشکسوت این تیم به این هواداران افتخار می کنم.

* به نظر می‌رسد با توجه به شرایط جدولی باید استقلال را تیم صعود کرده به مرحله بعد دانست.

– بله قطعا همینطور است. من خودم قبل از این که بازی‌ها شروع شود پیش بینی کرده بودم که تیم از مرحله گروهی به مرحله بعد صعود می‌کند. باید هم صعود می‌کرد. اما این تیم برای همین مرحله گروهی و نهایتا صعود از این مرحله خوب بود. تیم باید برای فصل بعد کاملا تقویت شود. تیم باید تقویت شود تا فصل بعد هم بتوانیم با قدرت برای قهرمانی بجنگیم و هم در آسیا یک مدعی قهرمانی باشیم. با این تیم فعلی نمی‌توان در مراحل حذفی آسیا چندان پیشروی کرد.

* به نظر شما این تیم در چه نقاطی از زمین نیاز به ترمیم دارد.

– در درجه اول ما یک مهاجم تمام کننده نیاز داریم که کنار کاوه رضایی بازی کند و مکمل او باشد. در درجه دوم باید یک مدافع میانی با تجربه بگیریم که قدرت رهبری خط دفاعی را داشته باشد. بازیکنی مثلا با مشخصات سید جلال حسینی. این بازیکن ابتدای فصل اول با استقلال صحبت کرد و بعد به پرسپولیس رفت. اگر او آبی پوش می‌شد امسال ما قهرمان لیگ می‌شدیم. به نظر من پژمان منتظری گزینه خوبی برای اضافه شدن به خط دفاعی است. حتی بازیکنی مثل امیر حسین صادقی هم برای خط دفاعی ما مفید است. ما نباید سرمایه‌های خودمان را که سالها پای آنها ایستادیم را به راحتی از دست بدهیم. از میان پژمان منتظری و امیر حسین صادقی باید یک نفر جذب شود.

* شاید به جهت جلوگیری از جنگ کاپیتانی از جذب بازیکنان قدیمی و با تجربه  استقلال صرف نظر می‌شود.

– بعید می‌دانم. چون خود منصوریان آنقدر تجربه و کاریزما دارد که جلوی این حاشیه‌ها را بگیرد. او می‌تواند مانع از راه افتادن جنگ کاپیتانی در تیم شود. بهرحال اگر تیم خواهان این است که فصل بعد قهرمان شود که باید اینگونه هم باشد، باید یک بازیکن با چنین ویژگی در خط دفاعی جذب شود. چون هواداران استقلال دیگر به کمتر از قهرمانی رضایت نمی‌دهند. این تیم تیمی نیست که سه چهار سال دوم و سوم شود و آب از آب تکان نخورد. شاید بعضی تیم ها به دوم سوم شدن و گرفتن سهمیه راضی باشند، اما استقلال اینطوری نیست.

* کاوه رضایی در لیگ آسیا هم مثل لیگ برتر بهترین گلزن تیم شد. خیلی ها می گویند جای این بازیکن در تیم ملی خالی است. نظر شما در این باره چیست؟

– کاوه از اولین روزی که به استقلال آمد انتظار از او خیلی زیاد بود و این باعث شد که او هنوز هم نتوانسته باشد سقف کارایی‌اش را در استقلال به نمایش بگذارد. کاوه حتما می‌تواند یکی از بازیکنان ثابت تیم ملی باشد. اما او باید اول بتواند کارایی‌اش را به همان حدی در استقلال برساند که در ذوب آهن بود.

* هواداران نگران بحث نقل و انتقالات هستند. ده یازده بازیکن قراردادشان تمام می‌شود و هنوز اقدام جدی برای تمدید قراردادها صورت نگرفته است.

– اولا که منصوریان حق دارد نگران تمدید قرارداد بازیکنان اصلی تیمش باشد. اما به نظر من خود منصوریان باید یک اولویت بندی برای تمدید قراردادها بکند و با این اولویت لیست تمدیدش را به باشگاه بدهد. یکی از فاکتورهایی که منصوریان باید برای این اولویت بندی در نظر بگیرد، علاقه بازیکنان به پیراهن آبی است. همه چیز پول و مادیات نیست و بازیکنانی باید در اولویت تمدید قرارداد قرار بگیرند که به پیراهن این تیم علاقه داشته باشند.

* و کلام پایانی شما؟

– برای ما که پیشکسوت هستیم و بیرون گود نشسته‌ایم هیچ چیزی خوشایند تر از نتیجه گرفتن تیم و خوشحالی هواداران نیست. من امیدوارم اوج لذت و اوج خوشحالی هواداران را به زودی با صید ستاره سوم روی پیراهن تیم محبوبم ببینم. ستاره دوم را نسل ما گرفت و من به عنوان کاپیتان آخرین تیم قهرمان آسیای استقلال دومین جام قهرمانی را بالای سر بردم. بین جام دوم و سوم خیلی فاصله افتاده است. امیدوارم هرچه زودتر سومین جام قهرمانی آسیا را هم بالای دست کاپیتان استقلال ببینیم.


منبع: برترینها

فساد اقتصادی در میان ما چگونه شکل می گیرد؟

ماهنامه ایران فردا – محمدعلی هاشمی راد*: امروزه بحث فساد، آن هم در یکی از ساده ترین وجوهش، گرچه نه در غیرقابل گذشت ترینش، جنجال فراوانی آفریده است. پیش ترها، موارد جدی تری از فساد را همگان شاهد بودند اما، از آنجا که از زندگی روزمره شان فاصله داشت، فقط عکس العمل هایی مثل تعجب در برابر گسترش فساد از خود نشان می دادند.

ولی، مورد اخیر فساد، که به فساد فیش های حقوقی شهرت یافته، از آنجا که به سادگی با وضعیت معیشت نابسامان توده های مردمان گرفتارِ در بی نوایی قابل مقایسه است، علاوه بر واکنش های همیشگی و اظهارنظرهای مربوط به وسعت یافتن فساد در جامعه، به عصبانیت جدی مردم و مقایسه درآمدهای اندک خود با فیش های چندده میلیونی بی صلاحیت های زیاده خواه رسیده است.

پیش ترها، سخن از فساد و زمین خواری، نه فقط درون محدوده شهرها، که در وسعت ده ها و صدها هکتاری در حاشیه جنگل ها، مراتع، کوه ها، رودها، و در واقع، پرارزش ترین اراضی خارج از شهرها برای شهرک سازی، از سوی منفعت طلبانی طرح می شد و در نهایت نیز، مرجع ارائه دهنده مجوز تصاحب و ساخت و ساز مشخص نمی شد. در حقیقت، هر مورد فساد، با بروز موارد جدیدتر به کناری گذارده می شد، یا فرآیند رسیدگی قضایی آنقدر به درازا می کشید و آنقدر در مورد آن حرف زده می شد که اصل قضیه خسته کننده و به فراموشی سپرده می شد.

 فساد اقتصادی در میان ما چگونه شکل می گیرد؟

اما ویژگی هر مورد فساد در گذشته این بود که در مقایسه با مورد پیشین، گسترده تر و با اعداد و ارقام هزاران میلیارد تومانی، اعجاب برانگیزتر و غیرقابل باورتر می نمود. اتفاقا، این مورد اخیر فساد، به لحاظ مقیاس، به حقوق های چند ده میلیونی و وام های چندصد میلیون تومانی با نرخ بهره اندک محدود شده است. آن هم بنا به اظهار مسئولین فقط به درصد کمی از مدیران کشور. پس چگونه است که هم واکنش های تند مردم را، از یک سو، و هم حساسیت مسئولین کشور را، از سوی دیگر شاهدیم؟

باید اذعان کرد که فراتر از مسئله جناحی و استفاده یک جناح از این مسئله علیه جناح رقیب برای فراهم آوردن زمینه های مناسب در انتخابات چه حقوق بگیران ثابت، از قبیل تحصیل کرده های این مملکت، و چه صاحبان درآمدهای جزء، مثل پیشه وران و کسبه، خشم و عدم رضایت همگان را در پی آورده است.

اما، گذشته از این یا آن مورد، مسئله مهم این است که چرا این اندازه موارد فساد به گستردگی های مختلف را در کشور شاهدیم؟ ریشه این همه فساد چیست و در کجاست؟ زمینه های مختلف بروزدهنده فساد را از نگاه های گوناگون می توان به میان کشید و مورد بحث قرار داد، اما در اینجا قصد ما بر آن است که به زمینه اقتصادی بروز این معضل اجتماعی پرداخته شود. به عبارت روشن تر، گذشته از سایر زمینه های موثر در بروز و گسترش فساد، می خواهیم بدانیم آیا مسیر اقتصادی دولت های حاک و استراتژی های تعریف شده در بطن آن، دخالتی در بروز و گسترش فسادهای اقتصادی دارد؟و اگر بلی، چگونه؟

دو- سه دهه است که تامین نرخ های بالای رشد اقتصادی، احراز مقام های بالاتر در میان چند ده اقتصاد برتر جهان و کسب پرستیژ و موفقیت های افتخارآمیز ناشی از آن در سطح جهانی، آن هم در چارچوب سیاست های نئولیبرالی، اهمیت نخست را در اقتصاد ایران به خود اختصاص می دهد و اگر گاهی نیز هدف دیگری در کنار این یکی مطرح شده، چنان غیرکارشناسانه بوده که نه آن هدف تامین شده و نه این یک! اما جالب آنکه، در تمام این موارد، نیروهای رادیکال در مورد اولویت یا کیفیت اهداف تعیین شده و نیز پی آمدهای تخریبی آن، نظر انتقادی داشته اند و به رغم بی تفاوتی سیاست گذاران، روند امور نشان داده که منتقدان در مورد نظرات خود بر خطا نبوده اند.

در چارچوب سیاست های نئولیبرالی پیش گرفته شده طی سال های اخیر، روند فزاینده و حساسیت برانگیز نفوذ و گسترش فساد در بخش های مختلف اقتصاد، نه فقط کاهش نیافته، بلکه تقویت نیز شده است و شرایط به گونه ای تغییریافته که فساد در ایران کنونی وضعیت ساختاری به خود گرفته است. این سخن بدنی مفهوم است که ساختارهای اقتصادی- سیاسی- اجتماعی فرهنگی حاکم بر کشور به گونه ای است که به صورت دائم التزایدی پدیده فساد را تولید و بازتولید می کند و مبارزه با آن از طریق برکنار کردن این یا آن مسئول امکان پذیر نخواهدبود، بلکه می باید که تحول در ساختارها مورد هدف قرار گیرد.

بدین ترتیب، فقط دولت، به مثابه قوه اجرایی کشور، مسئول اصلی بروز و تداوم و نهایتا مبارزه با چنین فسادهایی نخواهدبود، بلکه هر نیرویی که به گونه ای بخشی از مسئولیت اعمال قدرت را در کشور به عهده دارد، می باید که مسئولیت بروز فساد را به عهده گیرد. سپس، در تعامل با سایر قوا، به مبارزه جدی بپردازد. اما سخن ما در این نوشتار، فقط عرصه اقتصادی و هر نیرویی را که به گونه ای در این ساحت تاثیرگذار است، در بر می گیرد.

سال ها پیش، یکی از مسئولین و حامیان جدی سیاست های نئولیبرالی در پاسخ به بروز و گسترش فساد، آن را به موفقیت های اقتصادی کشور، و به سخنی دیگر، پی آمد قطعی توسعه ساخت و سازها و وقوع رشد بالای اقتصادی نسبت داده بود. اما آیا واقعا چنین است؟ اگر بلی، از چه بابت در سال های اخیر که نرخ رشد اقتصادی، منفی یا در بهترین حالت، فقط قدری بیش از صفر بوده است و تا لمس نرخ رشد ۸ درصدی پیش بینی شده در اسناد برنامه های توسعه ای کشور فاصله ای بعید دارد، باز با بروز پدیده فساد و گسترش آن مواجهیم؟

به نظر می رسد که ریشه مشکل را باید نه در بروز نرخ های پایین یا بالای رشد اقتصادی، بلکه در  بستری که اقتصاد کشور در آن قرار داده شده، و آن را محملی، هر چند ناموفق، برای توسعه کشور پنداشته شده، جستجو کرد. صریح تر بگوییم، بروز این فسادها، نه به رغم  به دست آمدن آن موفقیت اقتصادی، یا این شکست اقتصادی، که در چارچوب یک نگاه، به دلیل پیش گرفتن استراتژی اقتصادیی است که پی آمد گریزناپذیر آن، بروز، گسترش و سپس ساختاری شدن فساد است که مآلاً همه طبقه سیاسی بورژوا را در فساد غوطه ور می سازد.

 فساد اقتصادی در میان ما چگونه شکل می گیرد؟
این استراتژی، از اهمیت و ساحت متین سیاست می کاهد و آن را برای جولان سیاست بازانی هموار می کند که خود را به هیچکس و هیچ نهادی پاسخگو نمی دانند و چه بسا که در گذشته، به دور از فساد هم نبوده اند تا به مدد توانایی های کسب شده در آن دوره، بتوانند پس از حضور در مناصب دولتی و سیاسی، به جلوگیری ار بروز و گسترش فساد بپردازند. این تنزل ارزش سیاست نیز الزاما به معنای ضعف دموکراسی و به عقب راندن جامعه و کنارزدن ارزش هایی است که مردم برای تحقق آن به انقلابی بزرگ دست یازیدند.

تعریف و انواع فساد:

چرا فساد به مسیر و چارچوب اقتصادی انتخاب شده ربط پیدا می کند؟ ابتدا ببینیم منظور ما از فساد چیست؟

فساد را می توان به دو گونه ذیل تقسیم کرد:

۱٫ منظور از گونه نخست فساد، پرداخت در ازاء خدمت یا کالایی است که قرار نبوده برای دریافت آن بهایی پرداخته شود. یا آنکه، برای دریافت آن، پرداختی بیش از بهای ثابت و مشخص آن صورت گرفته باشد. به عبارت دیگر، فرد برای تصاحب آنچه حق او بوده، ناگزیر به پرداخت وجه بیشتر (رشوه) می شود.

۲٫ گونه دیگر فساد آن است که فرد برای نیل به آنچه حق او نبوده، اقدام به پرداخت (رشوه) می کند. به عبارت دیگر، فرد اقدام به پرداختی بیش از ارزش کالا یا خدمت، که قیمت آن مشخص و ثابت است، می نماید تا حقی را به طور ناشمروع برای خود تصاحب نماید.

بدین ترتیب مشخص می شود که فساد آنجا به وقوع می پیوندد که کالاها و خدمات، قیمت مشخصی دارند، اما بهایی برای مبادله رد و بدل می شود که گویی بازار آزاد مبادله برقرار است و از همین جا می توان به این نتیجه رسید که متقابلا، زمانی می توان از وقوع فساد جلوگیری نمود که مرز میان این دو عرصه مبادله (آزاد و غیرآزاد) رفعایت شود و تجاوزی به حدود آن صورت نگیرد.

حال اگر کالا یا خدمت مورد نظر را، یک موقعیت شغلی تصور کنیم، می توان الگوی تحلیلی فوق را برای تبیین و تحلیل وقوع فساد در عرصه ای دیگر به کار گرفت. برای این که حالات گونه گون فساد را برای این وضعیت منطبق کنیم، به ذکر مثال هایی در ذیل می پردازیم تا مشخص شود فساد فیش های حقوقی از کدام گونه است و راه مبارزه با آن چگونه می تواند باشد که، البته، بخش اخیر در نوشتاری دیگر خواهدآمد.

گونه نخست فساد:

نوع نخست فساد، به لحاظ گستردگی، معمولا به عنوان «زیرمیزی» شناخته می شود و نوعا، هم در بخش دولتی و هم بخش خصوصی رواج دارد.

در مثال بخش دولتی، این امر در سطح بخشی از کارمندان رده پایین یا به اصطلاح دون پایه رواج دارد که با رد و بدل مبلغی ناچیز، برای تسریع در انجام امور بوروکراتیک، صورت می گیرد. بدین ترتیب، متقاضی دریافت خدمتی که در نظام اداری بهای مشخصی داشته و خریدار، آن را پیش تر به طور قانونی پرداخته، می باید که اضافه بهایی به طور غیرقانونی برپدازد تا به حق خود نائل آید.۱

اما این مثال از فساد، در میان کارمندان بلندمرتبه نیز می تواند شکل بگیرد. تصور کنید افرادی را که در موقعیت عالی رتبه اداری قرار دارند و حقوق خود را فراتر از آنچه می دانند که به لحاظ قانونی برای ایشان در نظر گرفته شده، و البته در اختیارشان قرار نمی گیرد.

از این رو، و به منظور ترمیم این بخش از حقوق از دست رفته خود، اقدام به عملی آمیخته با فساد می کنند.۲ بدین ترتیب، خدمت ارائه شده از سوی او، که قرار بوده مجانی (با پرداخت حقوق از سوی جامعه به شخص مدیر) در اختیار مصرف کننده قرار گیرد، وجه کالایی به خود می گیرد و با پول (ما به التفاوت حقوق مدیر و برداشت غیرقانونی یا نامشروع از منابع ملی)، و البته در فضای آزاد، مورد مبادله قرار گرفته است.

یعنی در ازاء ارائه خدمت، قیمت بیشتری پرداخت شده، هر چند که منبع پرداخت، فرد استفاده کننده از خدمت به طور مستقیم نباشد و منابع ملی محل پرداخت باشد.

تاکنون راه حل مبارزه و از میان بردن این وضعیت نابهنجار فسادآمیز، که دو مثال دولتی مورد اول آن در بالا ذکر شد، به صورت تبلیغ و اصرار بر کنار گذاردن نظام های تصمیم گیری اداری و عمل مبتنی بر آن، یعنی وجود قیمت های مشخص بر کالاها و خدمات بوده است.

به سخن صریح تر، این گونه بیان شده که اگر تصمیمات و  مجوزهای اداری، و در مقیاسی وسیع تر، نظام برنامه ای به کناری گذارده شود و تصمیم گیری در هر موردی به مکانیزم یا همان دست ناپیدای بازار و برابری عرضه و تقاضا و در نهایت، قیمت برآمده از آن سپرده شود، همه مشکلات حل می شود، فساد، زائل، یا به حداقل می رسد و اقتصاد سامان می یابد. اما، اگر چنین برداشتی صحیح هم باشد- که البته نیست- تا زمانی که تصمیم یگری در مورد مثال هایی که در بالا ارائه شد، از سوی مراجع ذیصلاح اتخاذ و صادر شده است و به بیانی دیگر، مرز میان بازار آزاد و غیرآزاد مشخص شده و رعایت آن الزام آور یا قانونی باشد، نقض آن تصمیمات، خلاف قانون و مصداق فساد است.

اما، گونه اخیر از فساد در ایران، که بر سر زبان ها افتاده و حساسیت های فراوانی را به بار آورده، با توجه به مثال های فوق، فقط از نوع نخست نیست.

فساد اقتصادی در میان ما چگونه شکل می گیرد؟

گونه دوم فساد:

گونه دوم فساد، که با نوع نخست آن متفاوت است را می توان با مثالی مرتبط با موضوع مورد بحث، به میان آورد. فردی که، به ناصواب، در منصبی دولتی قرار گرفته، می داند و می دانند که اساسا صلاحیت قرار گرفتن در چنین جایگاهی را فاقد است. از این رو، علاوه بر آنکه به درآمدهایی فراتر از ارزش خدمات خود دست می یابد، به منظور تثبیت خود در موضع قرار داده شده، ناگزیر به پرداخت هایی به سایر نیروهای متنفذ در ساختار قدرت است.

این پرداخت ها نیز، از محل منابع ملی است و عموما صورت غیرمالی به خود می گیرد. بدین معنی که این شخص، ناگزیر به حفظ افراد پشتیبان خود و سایر افرادی است که می توانند موضع متزلزل او را با سقوط مواجه کنند. از این رو، از جمله اقداماتی وی انتصاب نزدیکان متنفذین، و البته با حقوق و امتیازات فراوان، در پُست هایی است که در حیطه اختیارات اوست. به همین صورت و پس از گذشت چند سال، این فرد یکی از نیروهای پُرسابقه در مصادر مهم تلقی می شود.

این وضعیت دو پی آمد مهم برای وی دارد. یکی آنکه در صورت عزل از آن پست، به هر دلیلی، با عنوان نیرویی پرسابقه و باتجربه، از سوی جناح دیگر در پست مهم دیگری مصنوب می شود. دیگری آنکه، در زمان مصدر امور بودن، او نیز نزدیکان خود را به مقاماتی که پیش تر نزدیکانشان را در مصادر مهم قرار داده بود، برای تصاحب پست های اداری معرفی می کند. بدین ترتیب، شبکه ای از فساد در هم تنیده در نظام اداری کشور به وجود می آید که در صورت اقدام به جابجایی فقط یک نفر، شبکه ای از پشتیبانان او به حرکت درآمده و به انحاء مختلف به حمایت از او می پردازند، چه در غیر این صورت، درآمدهای هنگفتی از دست می رود. این معضلی است که نظام اداری ایران هم اکنون به سختی با آن دست به گریبان است.

به نظر می رسد که مورد اخیر فساد فیش های حقوقی، در میان مثال های بالا، فساد مدیر عالی رتبه ای را در بر می گیرد که با برداشتی بالا از توان فکری و عملی خود، وقوع هر پیشرفت یا جلوگیری از هر ضرری را، ناشی از ابتکارات و صرف انرژی خود جلوه می دهد و سپس، اقدام به برداشت ازمنابع ملی به نفع خود می نماید.

نتیجه این همه، در مورد فساد فیش های حقوقی اخیر، تعیین حقوق های ماهیانه چندده میلیون تومانی اخذ وام های ارزان قیمت چندصدمیلیون تومانی شده است. از این رو، بررسی سابقه نوع این مدیران، مثل ضعف های فکری و شخصیتی، اتکاء به دیگر مقامات، چگونگی اخذ مدرک تحصیلی، وابستگی های سازمانی، همه و همه حاکی از آن است که، فساد مطرح شده، از نوع اول فراتر رفته و بیشتر فساد دوم را شامل می شود. اما، مورد دوم فساد، بسیار پردامنه تر از فساد نوع اول است.

یعنی، همان گونه که شرح داده شد، مدیر مورد نظر، به دلیل آگاهی از توانایی ناچیز خود، عدم اتکاء به نفس، عدم پایبندی به اخلاق حرفه ای، به منظور به دست آوردن آن چه که می داند حق او نیست، و برای بقاء در موقعیت بادآورده خویش، با گسترش فساد به زمینه ها و افراد دیگر، فساد را همه گیر و همه جایی می کند.

البته نتیجه همه این فعل و انفعالات آن است که خدمات ارائه شده از سوی فرد مزبور به بهایی گرانتر از مقدار تعیین شده (حقوق قانونی وی) ارائه می شود. و این همه، در چارچوبی صورت می گیرد که همگان در پی کسب درآمدهایی بالا یا وجاهت ناشی از این پست های اداری و استفاده های مالی متعاقب آن هستند.

این چارچوب، همان انگیزه های سرمایه دارانه یعنی به حداکثر رساندن نفع شخصی است که اساسا چارچوبی غلط و نامناسب برای اداره دستگاه های اداری است و زمینه مناسب اقتصادی را برای بروز و گسترش فساد به وجود می آورد. اما، با نفوذ و گسترش سیاست های اقتصادی نئولیبرال، شرکتی اداره کردن همه دستگاه های دولتی و قرار دادن هدف افزایش درآمد و کاهش هزینه به هر صورت ممکن، به عنوان معیاری اصلی برای ملاحظه و مقایسه دستگاه های اداری، نتیجه ای جز این حادث نخواهدشد.

ملاحظه ساده اندازه ناچیز فساد در دهه های پیش و مقایسه آن با اندازه گسترده آن طی سال های اخیر، به خوبی مبین این استدلال است. در نوشتاری دیگر، البته، در این مورد که چه تفاوت هایی یک دستگاه دولتی با یک شرکت دارد و اساسا مدیران دولتی می باید واجد چه اخلاقیاتی برای اداره سالم امور باشند و چه ملاک هایی را برای اداره دستگاه زیر نظر خود رعایت کننده، ارائه خواهدشد.

 فساد اقتصادی در میان ما چگونه شکل می گیرد؟

اما، در حال حاضر، و به طور خلاصه آنکه، نگاهی که معتقد به برداشتن هرگونه قید و بند کنترلی بر امور به منظور زائل کردن فساد می باشد، نادرست است. دلیل آن نیز این است که هر قدر که هر بخش، یا بازاری، به سمت عمل در چارچوب بازار آزاد سوق داده شود، باید بخش ها یا بازارهایی از اقتصاد، در خارج از آن چارچوب عمل کند چه، پذیرفتنی نیست که برای همه کالاها یا خدمات، قیمتی در سطح بازار آزاد تعیین کرد.

برای مثال، آیا برای خدمت پزشکی که با عمل  جراحی خود، یک بیمار در شرایط بحرانی را نجات می دهد- به ویژه اگر فرد بیمار مصدر خدمات بزرگ ملی باشد- می توان بهایی متصور شد؟ خیر! و لذا، هر تلاشی برای به زیر چتر سرمایه داری بردن همه بخش ها و بازارها و قیمت گذاردن بر هر کالا و خدمتی، به معنای مساعد نمودن محیط برای بروز فساد و ربقابت های شکننده فسادآمیز است.

آنگاه که ارزش های سرمایه داری همه جاگیر می شود، پول و کسب پول به هر قیمتی محترم شمرده می شود مآلاً، زمینه بروز فساد نیز گسترده می شود و امروزه، این سیاست ها و اصلاحات نئولیبرالی است که چنین می کند. و از آنجا که مسئولیت نهایی طراحی و اجرای سیاست های نئولیبرالی به عهده سیاسیون حکومتی است، منطق سرمایه داری، طبقه بورژوازی حکومتی را (که به دنبال بده- بستان سیاسی- اقتصادی و تامین حیات سیاسی- اقتصادی خود به هر قیمتی است) به اصلی ترین دست اندرکار فعالیت های مفسده آمیز بدل می کند.

و این البته اشتباه آمیز است که اندیشیده شود با کشیدن پرده قانون بر سر فساد و جاری کردن رویه ها و ارزش های سرمایه داری در همه جا، می توان بر این مشکل غلبه کرد چه، اگر ارزش های سرمایه داری بر همه عرصه های حیات نفوذ کند، فساد نیز گسترش خواهدیافت. در دوره سلطه نئولیبرالیسم، مرز میان مبادلات آزاد و غیرآزاد کم رنگ می شود و تمایل به مخدوش کردن آن بیشتر، از همین رو، در دنیایی که ارزش های سرمایه داری یک سره مجری است، خطاست اگر تصور شود تصویب قوانین، فی نفسه، مانع بروز و گسترش فساد خواهدشد چه، خودِ این منصب قانون گذاری نیز می تواند در معرض فساد قرار گیرد؛ چنانکه امروزه به صراحت از خرید و فروش رای و صرف هزینه های گزاف برای تبلیغات انتخاباتی که از همه حقق چهار ساله یک نماینده بیشتر است، سخن به میان می رود.

*اقتصاددان و استاد دانشگاه

۱٫    در نتیجه، پرداخت کننده (رشوه) به حق خود نائل می شود و دریافت کننده (رشوه) نیز کسری درآمد خود را تامین و هزینه های خود را پرداخت می کند. در این گونه از فساد، فرد دریافت کننده، نوعا خود را برای دریافت وجه (رشوه) محق می پندارد چه، برای خود صلاحیت هایی در ارائه خدمت قائل است که سیستم پرداخت های حاکم در ازای آن پرداختی را به وی انجام نمی دهد، و یا آنکه صلاحیت های خود را در مقایسه با صلاحیت افرادی که در پست های عالی تر اداری مشغول و لذا از حقوق های بالاتری برخوردارند، مقایسه کرده، حقوق قانونی اندک خود را با دریافت هایی (رشوه) تکمیل می کند.

۲٫    آنچه در این مثال واجد اهمیت است آنکه، در این مثال چون افراد در موقعیت مقامی عالی قرار دارند و امکانات وسیع تری را در اختیار دارند، در سطح گسترده تری به نقض قانون می پردازند و منابع بیشتری را، به نادرستی، در ازای ارائه خدمت، به خود اختصاص می دهند. در این مثال، فرد، پرداخت فسادآمیز را، بدون پرداخت مبلغی اضافه (رشوه) از سوی دیگری، از خود دریافت می کند. یعنی، پرداخت کننده و دریافت کننده یک فرد است هرچند که پرداخت از محل منابع ملی صورت می گیرد.


منبع: برترینها

گفت و گو با نخستین زن چترباز ایرانی

ماهنامه زنان و زندگی – نگین پذیرا: زیر پایش محکم نیست و نباید چشمانش را ببندد. سرش را باید بالا بگیرد، دستانش را باز کند و آماده پرواز باشد! پرنده نیست، اما بال و پر خیال به هر کسی توان پرواز می دهد. او اما خیال را رها می کند. ترس را کنار می گذارد. به گوشش می گوید صدای بالگرد را نشنوند و نگاهش خیره می شود به چراغی که موقع روشن شدن، دست هایش را بال پرواز می کند.

دو دستش را باز می کند. حواسش را به چتر نجات و چتر کمکی می دهد. حالا موقع پرواز است. حرف های بهجت و حرکت دست هایش می تواند به هر کسی حس پرواز بدهد. ۷۴ ساله است، اما سودای پرواز و سقوط آزاد هنوز از سرش نیافتاده. «بهجت امام علیزاده» نخستین زن چترباز ایرانی است که نامش در تاریخ ثبت شده و برای اولین بار سقوط آزاد را برای زنان معنا کرده است. او رکورددار ۲۱۸ پرش، ۱۰۰ پرش اتوماتیک و ۱۱۸ سقوط آزاد است.

گفت و گو با نخستین زن چترباز ایرانی

سه برادرم بعد از من وارد ارتش شدند

«بچه ارشد خانواده ام. اولین دختر خانه. پدرم همیشه می گفت: «بهجت تو باید پسر می شدی!» از بس که به بازی های پسرانه علاقه داشتم. مرا می توانستید بین پسربچه هایی که در کوچه و خیابان الک و دولک و وسطی بازی می کردند، پیدا کنید. دو تا آجر می گذاشتیم و یک تخته چوبی روی آن و من با سنگی چنان ضربه ای رو تخته می زدم که چوب روی هوا می چرخید و چند متری آن طرف تر روی زمین فرود می آمد. از بچگی بازی هایی را دوست داشتم که آن زمان می گفتند این بازی های پسرانه است بهجت! بزرگ تر که شدم پدرم اجازه بازی های معمول پسرها را در کوچه نمی داد اما من سودای کارهای جدی تر از بازی های معمول دختران را داشتم. پدرم سرگرد نیروی زمینی ارتش بود و آن زمان در ارتش کار می کرد. من اولین فرزند خانواده بودم که بعد از گرفتن دیپلم وارد ارتش شدم.»

همه این حرف ها را بی وقفه و تند تند برایم تعریف می کند و بعد از مکثی با خنده می گوید: «دیپلم آن زمان!» بعد از او سه برادر دیگرش هم وارد ارتش شدند.

«مثل حالا که نبود، هر کس یک گوشی موبایل داشته باشد و در هر خانه ای یک تلویزیون، یک رادیو بود که همه اتفاقات روز را از زبان همان رادیو می شنیدیم. برنامه رادیویی ساعت ۷ بعدازظهر برنامه مورد علاقه ام بود، برنامه ارتش! آن زمان که مثل حالا نبود، ما بودیم و همین یک رادیو برای شنیدن اخبار. در آن برنامه بود که اعلام شد، نیروی هوایی ارتش می خواهد نیرو استخدام کند. همین شد که وارد ارتش شدم.»

پریدن از ارتفاعی که مردان را ترساند

عکس رنگ و رورفته ای را نشانم می دهد. عکس مربوط به اولین روز کارش ای در نیروی هوایی است، روزی که به عنوان تایپیست مشغول به کار شده بود. آن طور که بهجت می گوید عکس را عکاسی فرانسوی از او گرفته، صورت بهجت در عکس پیدا نیست و تمام حواسش روی ماشینی تایپی است که از آن روز قرار بود مهم ترین ابزار کارش باشد. «به منشی های آن زمان می گفتند تایپیست و تمام دوره های دفتری آن سال را گذراندم تا اینکه بعد از گذشت یک سال کار، یکی از همکارانم، روزنامه به دست وارد اتاق شد و گفت: بهجت باشگاه خلبانی کشوری می خواهد دوره چتربازی برگزارکند!»

آن روز نفهمید چطور خودش را به خانه رساند تا با پدرش صحبت کند. حتما گفته بود آقا من می خوام برم چتربازی! می گوید: «چشمان پدرم برقی زد و انگار خودش می خواست به رویای چترباز شدنش برسد.، از این موضوع استقبال کرد. اینطور شد که در دوره آموزش چتربازی ثبت نام کردم. در آن دوره ۳۴ مرد و ۱۵ زن شرکت کرده بودند. دوره ها در باغ شاه برگزار می شد، همین میدان حر امروز. هنوز هم وقتی پا به میدان حر می گذارم خاطره اولین دوره چتربازی برایم زنده می شود. تنها چیزی که از آن روزها در این میدان باقی مانده مجسمه شیرهایی است که دور تا دور میدان نشسته اند.»

منظورش همان شیرهایی است که هر روز گذر بی تفاوت ما را نظاره می کنند و روزگاری به تماشای اولین تمرین چتربازان زن نشسته بودند.

 گفت و گو با نخستین زن چترباز ایرانی

«روز اول ثبت نام تعهدنامه ای را امضا کردیم، مبنی بر اینکه هر اتفاقی برایمان افتاد مسئولیتش با خودمان است و باشگاه هیچ گونه مسئولیتی را به عهده نمی گیرد. این تعهد دست و دلمان را لرزاند، اما پا پس نکشیدیم. عشق پریدن و هیجانش انگیزه پرکشش تری بود. ۲۸ هفته تمرین روز زمین شروع شد. اول از تمرینات ورزشی و پرش از سکوهایی به ارتفاع نیم متر و سرسره کابلی که ارتفاعش ۴ متری می شد.

هر روز تمرینات سخت تر و سخت تر می شد، آن روزها ۲۰ سالم بود و هیچ چیز دیگر جز پرواز برایم مهم نبود. ماه های اول تمام تمرینات در تهران و همان میدان حر انجام شد. بعد از آن دو ما ه تمرینات سنگین در شیراز داشتیم که از ارتفاع ۲۰ متری و با سرعت پرش انجام می شد. آن زمان تعدادی از مردان ترسیدند و نتوانستند از آن ارتفاع بپرند. از آن تیمی که از ابتدا ثبت نام کرده بودیم تنها ۴ زن و ۱۵ مرد ماندند.»

داوطلب سقوط آزاد شدم

«اولین پرشمان میدان کهریزک با هواپیمای دوموتوره داکوتا بود. کابل ها از در هواپیما به کابین وصل بود. هیچ وقت آن تلفن های قدیمی را از یاد نمی برم. تلفن چی سیار جلوی در هواپیما می نشست، بی سیم چی دیگری از روی زمین وضعیت باد و هوا را با تلفن چی سیار هواپیما چک می کرد و اگر تلفن ها خط نمی داد و مشکلی در ارتباط بود، آتش و دودی از روی زمین روشن می کردند تا فرمانده متوجه شود باد از چه سمتی می آید.

در پرواز اول ۹ مرد و ۴ زن بودیم. من، مسیح مقدم، فریدا خمسه، مهرانگیز زنده نام اولین و آخرین گروه از زنان چترباز ایرانی آن سال ها بودیم که در نیروی هوایی ارتش خدمت می کردیم.»

جوان بود و پرشر و شور. حداقل عکس هایش اینطور نشان می دهد. دختر بازیگوشی که می خواست نفر اول هر کاری باشد. می خندد حالا: «به جناب سروان گفتم: می خواهم اولین نفر بپرم! دستم را گذاشتم کناره های هواپیما و پایین را نگاه کردم. ترس تمام وجودم را گرفته بود! با عصبانیت گفت: معلوم هست چیکار می کنی؟! گفتم: می خواهم ببینم ارتفاع تا زمین چقدر است! تمام تنم می لرزید و عقب رفتم. داد زد که لازم نکرده ببینی! دوباره برگشتم سر جایم، ۲۲۰۰ پایی بود. هنوز گیج ارتفاعی بودم که قرار بود از هواپیما پایین بپریم که گفت: بهجت بیا جلو!»

از روی صندلی بلند می شود و می ایستد رو به رویم. لحظه ای چشم هایش را روی هم می گذارد. انگار می رود در ارتفاع هزارپایی. سرش را بالا می گیرد، دست هایش را درست مثل پرنده ای سبکبال باز می کند: «حالا وقت آن است که سروان ضربه ای بزند و روانه آسمان شوم.»

می نشیند روی صندلی اش. بغضش را قورت می دهد: «هنوز هم یادآوری آن روزها موی تنم را سیخ می کند. ما چهار دختر چترباز بودیم و من اولین دختری هستم که از آن هواپیما پایین پریدم. تمام وجودم مضطرب بود. سروان چتر اصلی و کمکی را بازرسی کرد. چراغ قرمز روشن شد و بعد از آن فریاد آماده باش. سروان قفل های چتر را انداخت روی کابل و ضربه جانانه ای زد و من همچون پرنده ای سبکبال در هوا پرواز کردم. خیال می کردم زمین زیر پایم می چرخد که با ضربه محکمی به زمین خوردم. اولین و شیرین ترین فرود زندگی ام. دراز کشیدم و بچه ها را که یکی یکی از آسمان پایین می آمدند، نگاه کردم. بعد از آن هفته ای دو بار قصه پرواز و پرش ادامه داشت، اما استرسش همیشه با ما بود.»

چترم تُرش کرد!

«تِق تِق صدای باز شدن چتر را که می شنیدم خیالم راحت شد که چتر باز شده و قرار است صحیح و سالم روی زمین فرود بیایم. زمان پرش از هواپیما تا باز شدن چتر ۱۰۰ متری در هوا معلق بودیم. آن لحظه ها استرس آورترین و البته به یادماندنی ترین لحظه های عمرم بود. علاوه بر چتر اصلی چتر کمکی دیگری روی قفسه سینه ام بود.

در سقوط آزاد خودت باید دستگیره چتر نجاتت را بکشی و نگاهت خیره به ارتفاع سنج و چتر کمک ات باشد. انگار که گردبادی داخل چتر بیافتد پیچ و تاب می خورد و در هوا می رقصید، اما باز نمی شد و به اصطلاحی ترش کرده بودم. چترم در آسمان مثل لوله شد و بلافاصله چتر کمکی را باز کردم، اما بی فایده بود. هر دو با هم یکی شدند و در یک گردباد گیر هم افتادند. بین زمین و آسمان بودم و خیال کردم کارم تمام است. کلاه کاسکتم شکست و جمجمه ام ترک خورد. بین زمین و هوا در آسمان ایران از حال رفتم. ۴۸ ساعت بیهوش بودم و چشمانم را کنار تیم پزشکی ارتش در کشور فرانسه باز کردم. دو هفته در بیمارستان فرانسه بستری بودم و بعد از مداوای کامل با تیم ارتش به ایران برگشتم و چند روزی در بیمارستان ارتش تهران زیر نظر پزشکان بودم و در نهایت یک سال از هرگونه پرش و پرواز با چتر محروم شدم.»

 گفت و گو با نخستین زن چترباز ایرانی

می گوید که غروب ها که با لباس نظامی و پوتین به خانه بر می گشته و کلاه کاسکت دستش بوده همه اهل محل نگاهش می کردند. دختر و پسر، برایشان فرقی نداشت، همه از اینکه دختری نظامی است، احساس غرور می کردند و او حسابی محبوب بوده است. با دست نشانش می دادند و می گفتند: «بهجت چترباز است.» او لابد حسابی بابت این ماجرا به خودش افتخار می کرده.

«بعد از درمان آنقدر شوق پرواز داشتم که سراغ چتربازی رفتم. یک سال گذشته بود و حسابی آماده بودم. ۲۱۸ رکورد پرش های من است، اما پرش های زیاد و مراقبت نکردن از مفاصل باعث شد تا زانوهایم آسیب شدیدی ببینند. تا همین اواخر درگیر پادرد و درد زانو بودم و سال ۹۰ در زانوهایم پروتز گذاشتند. پروتز و عمل جراحی همان و خداحافظی با پرواز همان. هنوز هم اگر می توانستم پرواز می کردم.»

سال ۱۳۵۶ با درجه ستوان دومی به ستاد مشترک ارتش منتقل شد، بعد از انقلاب به دستور امام خمینی (ره) تمام زنان ارتشی و نظامی به عنوان کارمندان دفتری مشغول به کار شدند و او هم از این قاعده مستثنی نبود. به کارش ادامه داد و سال ۱۳۶۹ با خاطرات چتربازی بازنشسته شد.

از «سیاه سفید» تا «زن روز»

مجله های قدیمی مثل «سیاه سفید» و «زن روز» آن زمان را که یادگار نگه داشته با هم ورق می زنیم، آنقدر پوسیده اند که با هر ورقی کناره های صفحه ها پودر می شوند و می ریزند. سوال و جواب هایی که آن زمان، بعد از اولین پریدن، از دختران چترباز ایرانی شده را برایم می خواند و با هر بار خواندن جواب هایش در آن سال ها خنده اش می گیرد: «ببین اینجا چه گفته ام!»

گفته بود که پسرها با ما شوخی می کنند و سعی دارند ما را بترسانند، اما ما گوشمان به این حرف ها بدهکار نیست. احساس غرور خاصی می کنم و آنقدر به کارم اطمینان دارم که اصلا نمی ترسم. گفته بود که بعد از پرش در طول مدت ۵۵ ثانیه ای که بین  زمین و آسمان بوده، نه می ترسیده، نه نمی ترسیده. از هر فکری وحشت داشته. همین هم شده که بین زمین و آسمان تصنیف خوانده. تصنیف «آقا دزده» را خوانده و پایین آمده. دوستانش که با او پایین پریده بودند، آن بالا خنده شان گرفته بود و وقتی به زمین رسیدند پرسیده بودند چه می خوانده؟! انگار که این سوال برای خودم هم پیش آمده باشد نگاهش می کنم.

جواب می دهد: «خودم هم نمی دانستم از روی استرس بود یا خوشحالی واصلا چه شد که شروع کردم به خواندن! آن زمان گفته بودم اگر شوهر کنم چتربازی را می بوسم و کنار می گذارم! حتی زنانی مثل ما که سر نترس و شجاعی داشتند هم به شوهرداری فکر می کردند. اما اگر حالا می خواستم به آن سوال جواب بدهم می گفتم که یک زن باید مستقل باشد. کار کند و دستش در جیب خودش بکند. حساب و کتاب زندگی خودش را داشته باشد و به مردی وابسته نباشد.»

همسرش در این قید و بندها نبود. آن زمان هم به اینکه دوست دارد همسرش هوانورد باشد یا نه پاسخ داده بود، این مردها هوانورد نبوده، هوایی هستند، وای به آن وقت که هوانورد باشند! دستی به صورتش می کشد، ۷۰ و خرده ای سن دارد. چروک های صورتش یادگار سال هایی است که بدون پرواز و رویای آن از سر گذرانده. حالا اما ماحصل روزهایی که نپریده ۳ دختر و ۱ پسر و ۸ نوه است.


منبع: برترینها

بفروش های باکلاسِ سینما

هفته نامه همشهری جوان: مرور اجمالی فروش فیلم هایی که در جشنواره توانسته اند، سیمرغ بلورین بهترین فیلم مردمی را به دست بیاورند، نشان می دهد که فاصله چندانی بین مخاطب جشنواره و مخاطبی که در اکران عمومی به تماشای فیلم ها می نشیند وجود ندارد. بررسی فروش فیلم های برگزیده مردمی طی ۱۰ سال اخیر گواه همین مدعاست.

بهترین فیلم مردمی جشنواره ۳۴؛ ابد و یک روز

 بفروش های باکلاسِ سینما

فروش: ۱۱ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان

بازه زمانی اکران: نوروز ۹۵

رقبا در اکران: من سالوادور نیستم، ۵۰ کیلو آلبالو، بادیگارد، خشم و هیاهو، کفش هایم کو؟

رتبه در جدول فروش سالانه: ابد و یک روز در پایان سال ۹۵ توانست در رقابتی تنگاتنگ با «بارکد» بالاتر از این فیلم، رتبه چهارم جدول فروش را تصاحب کند. فروشنده با بیش از ۱۵ میلیارد تومان پرفروش ترین فیلم اکران ۹۵ شد.


بهترین فیلم مردمی جشنواره ۳۳: رخ دیوانه

 بفروش های باکلاسِ سینما

فروش: دو میلیارد و ۹۰۰ میلیون تومان

بازه زمانی اکران: نوروز ۹۴

رقبا در اکران: ایران برگر، استراحت مطلق، طعم شیرین خیال

رتبه در جدول فروش سالانه: رخ دیوانه در این سال در رتبه هشتم جدول فروش قرار گرفت. از فیلم هایی که همزمان با آن اکران شدند، ایران برگر فروش بسیار بهتری داشت، به نحوی که پنج پله  بالاتر از رخ دیوانه جا خوش کرد. در این سال فیلم «محمد رسول الله (ص)»، پرفروش ترین فیلم سال شد.


بهترین فیلم مردمی جشنواره ۳۲: خط ویژه

 بفروش های باکلاسِ سینما

فروش: دو میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان

بازه زمانی اکران: نوروز ۹۳

رقبا در اکران: «چ»، معراجی ها، طبقه حساس و با دیگران

رتبه در جدول فروش سالانه: این فیلم مصطفی کیایی در نهایت در جدول فروش سالانه توانست خودش را بین ۱۰ فیلم پرفروش جا بدهد، هر چند رتبه ای بهتر از نهم به دست نیاورد. در این سال شهر موش ها با نزدیک به ۱۲ میلیارد تومان، به عنوان پرفروش ترین فیلم سال را از آن خودش کرد.


بهترین فیلم مردمی جشنواره ۳۲: شیار ۱۴۳

 بفروش های باکلاسِ سینما

فروش: چهار میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان

بازه زمانی اکران: اکران دوم پاییز ۲۱ آبان

رقبا در اکران: مهمان داریم، تراژدی، بیگانه

رتبه در جدول فروش سالانه: این فیلم در جشنواره به شکل مشترک با «خط ویژه» برنده سیمرغ بلورین مردمی شد؛ فیلم که در اکران عمومی توانست سوار بر موج موفقیت جشنواره ای و همچنین حمایت نهادها و سینماگران به فروش بسیار غیرقابل تصوری برسد. این فیلم در پایان سال توانست در جمع پنج فیلم پرفروش قرار بگیرد.


بهترین فیلم مردمی جشنواره ۳۱: هیس دخترها فریاد نمی زنند

 بفروش های باکلاسِ سینما

فروش: پنج میلیارد و ۴۵۰ میلیون تومان

بازه زمانی اکران: عید فطر

رقبا در اکران: دهلیز، جا به جا، فرزند چهارم، گهواره ای برای مادر

رتبه در جدول فروش سالانه: فیلم پوران درخشنده بین فیلم هایی که طی این سال ها عنوان بهترین فیلم مردمی جشنواره را از آن خود کردند، یکی از بهترین رتبه ها را در جدول فروش سالانه از آن خود کرد. این فیلم سال ۹۲ بعد از «رسوایی» دومین فیلم پرفروش سال شد.


بهترین فیلم مردمی جشنواره ۳۰: برف روی کاج ها

 بفروش های باکلاسِ سینما

فروش: یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان

بازه زمانی اکران: اکران دوم نوروز ۹۱

رقبا در اکران: تلفن همراه رییس جمهور، ملکه، آقای الف

رتبه در جدول فروش سالانه: اولین فیلم پیمان معادی یکی از فیلم های تحریمی حوزه هنری بود که اجازه اکران در سینماهای این نهاد را به دست نیاورد اما با این حال توانست فروش خود را از یک میلیارد تومان بگذراند و در نهایت در جمع ۱۰ فیلم پرفروش این سال قرار بگیرد. در سال ۹۱ «کلاه قرمزی و بچه ننه»، «قلاده های طلا» و «خوابم میاد» اول تا سوم شدند.


بهترین فیلم مردمی جشنواره ۲۹: جدایی نادر از سیمین

 بفروش های باکلاسِ سینما

فروش: سه میلیارد و ۱۰۰میلیون تومان

بازه زمانی اکران: نوروز ۹۰

رقبا در اکران: اخراجی ها ۳، سه درجه تب، یکی از ما دو نفر و زن ها شگفت انگیزند.

رتبه در جدول فروش سالانه: فیلم اسکاری اصغر فرهادی در این سال رتبه سوم جدول فروش را به دست آورد. اخراجی ها ۳ و ورود آقایان ممنوع بالاتر از این فیلم در جایگاه اول و دوم قرار گرفتند.


بهترین فیلم مردمی جشنواره ۲۸: به رنگ ارغوان

 بفروش های باکلاسِ سینما

فروش: ۵۸۰ میلیون تومان

بازه زمانی اکران: نوروز ۸۹

رقبا در اکران: تسویه حساب، هیچ، سلام بر عشق

رتبه در جدول فروش سالانه: با وجود تمام حواشی بابت توقیف پنج ساله فیلم و کسب جوایز اصلی از جشنواره بیست و هشتم اما به هیچ وجه نتوانست مورد استقبال قرار بگیرد و فروش نازلی کرد تا حتی در جمع ۱۰ فیلم برتر هم قرار نگیرد به نوعی یکی از شکست خورده ترین فیلم هایی باشد که سیمرغ بلورین بهترین فیلم مردمی را از آن خود کرده است.


بهترین فیلم مردمی جشنواره ۲۷: درباره الی…

 بفروش های باکلاسِ سینما

فروش: سه میلیارد و ۱۰۰ میلیون تومان

بازه زمانی اکران: خرداد ۸۸

رقبا در اکران: امشب شب مهتابه، خروس جنگی و هر چی تو بخوای

رتبه در جدول فروش سالانه: این فیلم ابتدا قرار بود نوروز اکران شود اما نمایش عمومی اش با سه ماه تاخیر در بحبوحه انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ شروع شد. این فیلم با وجود حواشی انتخابات در این سال توانست وارد باشگاه میلیاردی ها شود و در نهایت در جمع سه فیلم پرفروش سال قرار بگیرد.


بهترین فیلم مردمی جشنواره ۲۷: بی پولی

 بفروش های باکلاسِ سینما

فروش: ۷۴۷ میلیون تومان

بازه زمانی اکران: شهریور ۸۸

رقبا در اکران: دو خواهر، زندگی شیرین، تردید، یک وجب از آسمان

رتبه در جدول فروش سالانه: به جمع پنج فیلم برتر پرفروش سال نرسید اما فروش قابل قبولی داشت، آن هم در شرایطی که در دوره اکرانش با فیلم های سرسختی رقابت داشت. یکی فیلم کمدی «زندگی شیرین» و دیگری «دو خواهر» با بازی محمدرضا گلزار که نزدیک به یک میلیارد فروخت.


بهترین فیلم مردمی جشنواره ۲۵: اخراجی ها

 بفروش های باکلاسِ سینما

فروش: دو میلیارد و ۴۹۰ میلیون تومان

بازه زمانی اکران: نوروز ۸۶

رقبا در اکران: خون بازی، مهمان، شب بخیر فرمانده

رتبه در جدول فروش سالانه: با قاطعیت توانست عنوان پرفروش ترین فیلم سال را از آن خود کند، اولین ساخته مسعود ده نمکی بعد از «آتش بس» دومین فیلم تاریخ سینماست که توانست به فروش میلیاردی دست پیدا کند و وارد باشگاه میلیاردی ها شود. اخراجی ها تا سال ۸۸ که قسمت دومش روی پرده رفت، رکورددار فروش بود.


منبع: برترینها

منوچهر‌ هادی: «عاشقانه» بهترین سریال است

: منوچهر ‌هادی سراغ تجربه کارگردانی در فضای نمایش خانگی رفته است و این‌روزها با «عاشقانه» به خانه مردم می‌رود. فیلمی با فضایی شیک از زندگی انسان‌هایی می‌گوید که زیاد خوش نیستند.

منوچهر ‌هادی، پس از ساختن چند فیلم سینمایی از جمله «قرنطینه»، «زندگی جای دیگرست»، «یکی می‌خواد باهات حرف بزنه» و… که می‌توان آن‌ها را از فیلم‌های خوش‌ساخت سینمای ایران بر شمرد، ناگهان دست به تغییر زد و از اواسط سال ۹۴ با ساخت فیلم کمدی «من سالوادرو نیستم» دنیای کارگردانی‌اش را ۱۸۰ درجه تغییر داد. فیلمی که رکورد فروش سینما را در زمانی زد که سینما به قهر تماشاگر دچار شده بود.

با ممیزی‌های موجود، «عاشقانه» بهترین سریال است 
حال این کارگردان سراغ تجربه کارگردانی در فضای نمایش خانگی رفته است و این‌روزها با «عاشقانه» به خانه مردم می‌رود. فیلمی با فضایی شیک از زندگی انسان‌هایی می‌گوید که زیاد خوش نیستند. منوچهر ‌هادی در گفت‌وگو با «صبا» از این سریال درام و معمایی می‌گوید، سریالی که به گفته کارگردانش بعد از انتشار پنج قسمت هنوز اصل قصه را نگفته است. در ادامه آنچه‌ هادی از «عاشقانه»، ‌شبکه خانگی،‌ خط قرمزها و دنیای متفاوت کار در بخش نمایش خانگی ایران با دنیا و فاصله عمیق این دو فضا گفت، می‌توانید بخوانید.

خبر متوقف‌شدن ساخت قسمت‌های بعدی «عاشقانه» در کمتر از چهار ساعت تکذیب شد. این درحالی اتفاق افتاد که پیش‌تر نیز در مسیر تولید و انتشار آثار شبکه خانگی با این جمله کوتاه مواجه شده بودند که متاسفانه آثار قبلی ادامه نیافتند، این روند چه بر سر اعتماد مخاطب می‌آورد؟ و احساس می‌شود که سینماگران تنها چیزی که برایشان مهم نیست مخاطب است!

به‌طور معمول مشکلات مالی در پروژه‌هایی رخ می‌دهد که مبالغ سنگینی برای ساخت آن‌ها هزینه می‌شود. این تنها مختص سینما و دنیای تصویر نیست، به‌طور مثال در برنامه «۹۰»، بارها در تیم‌های لیگ برتری فوتبال شنیده‌ایم که بازیکنان و مربیان به‌خاطر مشکلات مالی قهر کرده و رفته‌اند. درکارهای سینمایی که بودجه‌ای محدود دارند، به‌طور قطع از ابتدا برآورد لازم برای ساختن صورت می‌گیرد و اگر مثلا ۱۰ روز هم پروژه‌ای متوقف شود، لطمه بزرگی به کار نمی‌خورد ولی در سریالسازی فضای شبکه خانگی همانند پروژه «عاشقانه» که قرار است شش ماه برای ضبط و تصویربرداری آن زمان صرف شود، آن‌هم با این گروهی که ما چیدیم به شش تا هفت میلیارد تومان پول نیاز است، وقتی چنین پروژه‌ای به‌هر دلیلی به‌مدت۱۰ روز متوقف شود، برآورد مالی شش‌میلیاردی، ناگهان به ۱۰ میلیارد‌تومان می‌رسد.

دراین شرایط ناگهان چهارمیلیارد‌تومان اختلاف هزینه ایجاد می‌شود. حالا اگر قرار است دوباره سرمایه‌گذاران دراین پروژه بمانند باید نشستی تازه داشته باشند و باردیگر برآورد هزینه و سود کنند. این دور هم جمع شدن به‌طورقطع در یک شبه اتفاق نمی‌افتد و در قرارداد‌ها، بند‌هایی وجود دارد که وقتی کار، اضافه زمان تولید پیدا می‌کند باید مورد بررسی قرار بگیرند. همین موارد باعث می‌شود تا عواملی مثل بازیگران، کارگردان و… که قبل از توقف برای بعد از پایان کار سریال قرار دادهای کاری دیگری ببندند و این توقف به برنامه‌ریزی در زمان‌بندی کاری‌شان لطمه می‌زند و مشکل ایجاد می‌کند. من در بهمن‌ و اسفند‌ماه، پروانه ساخت کاری سینمایی با تهیه‌کنندگان «من سالوادور نیستم» در ماداگاسکار داشتم که به‌خاطر این به‌هم ریختگی زمانی و توقف تولید «عاشقانه» نتوانستم به آن پروژه برسم.

 پس چرا وقتی که همه مشکلات درحال حل شدن بود و کار دوباره به مرحله تولید دوباره می‌رسید، شوک خبری کار متوقف شده است را منتشر کردید؟

آن خبر یک اشتباه بود که از سوی تهیه‌کننده انجام گرفت ولی به حتم برای آرام کردن فضا اتفاق افتاد. ادامه دادن تصویربرداری به‌خاطر اختلافات مالی، در برآورد هزینه دچار مشکل شده بود ولی این مشکل به‌معنای توقف کامل کار نبود. مشکلات حل شدنی بود ولی مدت بررسی کمی طول کشیده بود و این طولانی‌شدن باعث بلاتکلیفی عوامل سریال در برنامه‌ریزی کار در پروژه‌های دیگر شده بود. از سوی دیگر در پی این توقف طولانی، رسانه‌ها تماس می‌گرفتند و جویای علت می‌شدند، من به‌عنوان کارگردان تا چه زمانی می‌توانستم جواب ندهم و این فضای ایجاد شده تصورات غیرواقعی مثل این‌که منوچهر‌ هادی با بازیگران دچار مشکل شده بود یا با تهیه‌کننده و اسپانسر اختلاف دارد را شکل داده بود،همین تصورات اشتباه باعث شد به این نتیجه برسم تا حقیقت علت توقف را بگویم و از مشکل مالی پروژه گفتم.

این اعلام به این معنا نبود که پول وجود ندارد چراکه سرمایه‌گذاران ما پولدار هستند، پول‌هایشان نیز شکر خدا پول‌های سالمی است و همه حساب، کتاب‌هایشان مشخص است. ماجرا این بود که هیچ‌کدام از سرمایه‌گذاران نمی‌دانستند طبق قراردادشان باید چگونه هزینه کنند و کمی مشکل حقوقی در صرف هزینه‌ها داشتند. وقتی در پس انتشار خبر توقف کار، مهدی گلستانه خودش خبر خود را اصلاح و اعلام کرد که کار دوباره کلید خورده است در آن زمان هم مشکلی حل نشده بود، به‌شخصه با سرمایه‌گذار‌ان، عوامل و بازیگران وارد گفتمان شدم، تا حدی بازیگران در میزان دریافتی‌های خود با پروژه همراه شدند و سرمایه‌گذارها نیز دراین زمان توافق‌های خود را انجام دادند. درنهایت اینگونه شد که دوماه باقیمانده از کار را در ۳۵ روز فشرده، بدون این‌که کیفیت کار پایین بیاید جمع کنیم. الان هم،تهیه‌کننده جدیدی به‌عنوان مشاور در کنار مهدی گلستانه قرار گرفته است و کار با این همکاری تازه ادامه دارد و فکر کنم تا اوایل هفته آینده کار به پایان خود می‌رسد.

همان‌طور که می‌دانید خیلی از شهرهای ایران سینما ندارند و شبکه خانگی می‌تواند به‌نوعی این جای خالی را پر کند. فکر می‌کنید این اتفاقات و رها شدن ناگهانی پخش یا تولید آثار تصویری در این بخش چه صدمه‌ای به اعتماد مردم و سرانجام به بقای تولید در بخش شبکه خانگی خواهد زد؟

به‌طور قطع بی‌اعتمادی را به‌وجود می‌آورد ولی مسئله این است که هیچ سرمایه‌گذار، تهیه‌کننده یا کارگردانی اصلا وارد پروژه‌ای نمی‌شود که نیمه‌کاره رهایش کند. با رخ دادن چنین توقف‌هایی، اول از همه سرمایه‌گذار و تهیه‌کننده ضرر می‌کنند. در ادامه بی‌اعتمادی به کارگزدان در میان مردم شکل می‌گیرد.پس هیچ‌کدام نمی‌خواهیم در پروژه‌هایی که در بخش خصوصی با بودجه‌های ۱۰ میلیاردی انجام می‌گیرد، چنین اتفاقی بیفتد. کمی بی‌درایتی و ناپختگی می‌تواند لطمه‌های زیادی به سرمایه‌گذار، تهیه‌کننده، کارگردان، عوامل و مخاطب کار بزند. مدیریت پروژه نمایش خانگی واقعا سخت است.

در تلویزیون در مسیر سریالسازی‌ها، عوامل می‌دانند که سازمان صداوسیما وجود دارد که اگر دیرکردی وجود داشته باشد به‌هیچ عنوان حق کسی ضایع نمی‌شود. در نمایش خانگی اما شرایط این‌گونه نیست نه این‌که سرمایه‌گذارها قابل اعتماد نباشند بلکه شناختی وجود ندارد، عوامل‌تولید در شبکه نمایش خانگی با این فکر همراه هستند که اگر در زمان فیلمبرداری، حقم را نگیرم بعد از پایان کار حقم را باید چگونه بگیرم. اگر در صداوسیما، حقی پرداخت نشود، می‌توان به حراست رفت و شکایت را مطرح کرد و امکان ممنوع‌الکاری تهیه‌کننده در صورت پرداخت نکردن حق عوامل وجود دارد ولی در نمایش خانگی این‌طور نیست.

با ممیزی‌های موجود، «عاشقانه» بهترین سریال است

به‌طور مثال اگر سرمایه‌گذار مبلغ قرارداد را به عوامل پرداخت نکند، شکایت و ممنوع‌الکاری معنایی ندارد. شغل اصلی سرمایه‌گذار، در فضای دیگری است و کمتر شکایتی به جایی می‌رسد. به‌خاطر وجود چنین مواردی عوامل نمایش خانگی در زمان کار، پول خود را می‌خواهند. به‌طور کلی هم حرکت در فضای نمایش خانگی حرکتی نو درایران است، نهایتا پنج سال قدمت دارد بالاخره فضایی برای آزمون و خطاست و این مشکلات هم در مسیر کار دراین فضا ایجاد می‌شود. با همه این دلایل حق مخاطب این است، وقتی پول می‌دهد و سریال را دنبال می‌کند تا قسمت آخر آن را بدون وقفه و معطلی ببیند و سرانجام داستان برایش مشخص شود.

هر فردی وقتی قصد دارد کاری ایده‌آل را انجام دهد به این نکته توجه دارد که در سطح جهانی،عرصه فعالیت وی در چه حدی است و سعی در رسیدن به درجه ایده‌آل دارد. دراین زمانه، ‌اکثر خانواده‌ها و به‌خصوص نوجوان‌ها و جوانان سریال‌های جهان را می‌کنند. آیا شما به‌عنوان فیلمساز، سریال‌های روز جهان را دنبال می‌کنید؟ آخرین سریال برون‌مرزی که دیده‌اید چه بوده است؟

بله؛ الان «وست ورد» را دیدم و تمام کردم. به‌طور قطع این سریال‌ها را می‌بینم؛ مگر می‌شود سریال نبینم. مثل این می‌ماند که سوال کنید شما به ماشینتان بنزین می‌زنید که راه برود.

این سوال به این دلیل مطرح شد که با توجه به پیگیر بودن مخاطبان سینمای جهان و آثار نمایش خانگی در حال ساخت در جهان، فکر می‌کنید مخاطب ایرانی که آن آثار را دنبال می‌کند با آن قصه و پردازش، چگونه می‌تواند پای تماشای سریال‌های ساخت ملی در بخش نمایش خانگی بنشیند؟ این را از منوچهر ‌هادی می‌پرسیم که فیلمنامه خوب می‌نویسد، در خارج از ایران اکثر چیدمان ستاره‌ها موجب نمی‌شود تا مخاطبی کاری را پیگیری ‌کند بلکه فیلمنامه‌ها، مخاطب جهانی را دنبال خود می‌کشاند، چرا این قدرت فیلمنامه‌نویسی،در آثار نمایش خانگی ما بسیار کمرنگ است؟

اگر بخواهیم سراغ گفتن از محدودیت‌ها برویم یک جمله کلیشه شده را بازگو می‌کنیم. واقعیت این است، نویسنده‌های ما محدودیت دارند. در «عاشقانه» من نویسنده نبودم ولی از اولین روزهایی که جرقه این داستان در ذهن نویسنده‌ها شکل گرفت کنارشان بودم. اتاق فکر داشتیم، لحظه به لحظه با یکدیگر در ارتباط بودیم و دغدغه‌های من هم در این کار وجود دارد. ما در این کار چند خانواده را نشان می‌دهیم که زندگی مرفه‌، لباس‌های شیک، ماشین‌های مدرن، فضاهای مناسب و… را در اختیار دارند. به‌نظرم مردم ما نیاز داشتند سریالی را ببینند که کمی فضای‌ تر و تمیز دارد. بازتاب این نیاز را در سریال‌های ترکیه‌ای می‌دیدم که خانواده‌های ما دنبال‌کننده آن هستند. شاهد این بودم که خانواده‌ها در مورد لباس‌های بازیگران، مبلمان و طرز گفتارشان صحبت می‌کنند. به‌هر حال همه مردم ایران، این توان مالی را ندارند که به ترکیه و کشورهای آمریکایی و… سفر کنند حداقل با دیدن چنین سریال‌هایی کمی حظ بصری ببرند.

منظورم فیلمنامه بود،‌آن هم در مقایسه با آثار نمایش خانگی که در جهان ساخته می‌شود و مخاطب ایرانی همزمان که درکشورش سریال‌هایی همچون «عاشقانه» ساخته می‌شود، تماشاگر آن سریال‌ها هم است، تصورتان از نگه داشتن این مخاطب‌ها برای دنبال کردن اثرتان چیست؟

بله؛ همه چیز فیلمنامه است. دراین کار من کارگردان هستم ولی واقفم که اهمیت فیلمنامه از کار من بیشتر است. باید تاکید کنم که در بحث فیلمنامه، ما واقعا محدودیت داریم. وقتی برای نشان دادن خانواده‌ای که از سگی نگهداری می‌کنند هزار محدودیت و ممیزی مقابلمان قرار می‌گیرد، تازه در فیلمنامه‌ای که قصد داریم عنوان کنیم این سگ باعث اختلاف در خانواده شده است. وقتی به‌خاطر سیگاری که در دست بازیگر است باید به هفتصد نفر جواب پس بدهم، خدا نکند قصد باشد در فیلمنامه با یک ارگان دولتی شوخی شود یا تصمیم به نقد بگیرید، شما با این چند مثال، حکایت داستان فیلمنامه‌نویسی و چگونگی کار در فضای تصویر ایران را تا نهایت بخوانید.

با این شرایط و خط قرمزها و ممیزی‌ها، آیا می‌توان تصور کرد که روزی آثار نمایش خانگی ما هم مثل آثار ساخته شده در کشورهای دیگر، بیننده گسترده برون مرزی داشته باشد؟

با این شرایط به‌هیچ وجه. در این شرایط، «عاشقانه» بهترین سریال شبکه نمایش خانگی است که توانسته است در این فضا با این خط قرمز‌ها ساخته شود؛ یعنی اگر ضعفی در فیلمنامه مشاهده می‌کنید، ضعفی نیست که ما متوجه نشده باشیم. بله؛ ما هم می‌دانیم. درست است که در ایران کار می‌کنیم و این‌جا هم قوانین خود را دارد که باید مورد توجه قرار گیرد ولی مسئله مهم این است که بخش اعظمی از این ممیزی‌ها سلیقه‌ای است و هیچ ربطی به نظام، دین و قانون ندارد. اوضاع به جایی رسیده است که تا فکر می‌کنم تا چند وقت دیگر اگر بخواهید در یک ساندویچی تصویربرداری کنید، صاحب ساندویچی هم بگوید که باید فیلمنامه را بخوانم، تا حدی حتی حق صاحب ساندویچی است که بداند در محل کسب او با چه موضعی، چه داستانی قرار است فیلمبرداری شود ولی نه این‌که بخواهد همه موارد فیلمنامه را مد نظر داشته باشد و در آن دخالت کند.

با ممیزی‌های موجود، «عاشقانه» بهترین سریال است

یکی از نکاتی که در زمان تماشای «عاشقانه» خیلی خودنمایی می‌کند، ادیت بی‌سلیقه حجاب بانوان این سریال است،‌چرا این‌گونه است و مهم‌تر این‌که، آیا در «عاشقانه» تفاوت خاصی با حجاب دیگر سریال‌های تولید شده در بخش نمایش خانگی وجود داشت؟

در واقع الگوی من در فضای حجاب بازیگران زن این سریال بر اساس فیلم‌های سینمایی رایج و حجاب متعارفی است که در سینما از خانم‌ها می‌بینیم و در بعضی از سریال‌های ساخته شده هم همین حد و اندازه حجاب وجود دارد. زمانی که پروانه ساخت گرفتیم و قصد کلید زدن کار را داشتیم هیچ کدام از مدیران فرهنگ و ارشاد با من جلسه‌ای را نگذاشتند و یا کسی را به من معرفی نکردند تا میزان حجاب را به ما تذکر دهد. ما همان شکلی را رعایت کردیم که در سریال‌های پیش از ما رعایت شده است، ظاهرا از زمان تولید سریال «عاشقانه» و باتوجه به متن ما و حساسیتی که احساس می‌کردند این مجموعه به‌وجود می‌آورد (آن‌هم به این دلیل که فضای کار ما فضایی شیک و لاکچری است) کمی حساسیت‌ها بیشتر شد.

فقط‌ ای کاش این حساسیت‌ها و تغییر میزان حجاب را از ابتدا به ما می‌گفتند،‌تا قسمت ۱۵ سریال را که ضبط کردیم تازه قوانین جدید به ما اعلام شد و از آن قسمت به بعد تازه حجاب‌ها تغییر به سمت قانون جدید پیدا کرد تا نظر مدیران فرهنگ و ارشاد تامین شود. علت این‌که تا این حد ادیت حجاب‌ها در این قسمت‌هایی که منتشر شده بی‌سلیقه است به این خاطر بود که زمانی این قانون اندازه حجاب تغییر کرد که ما به زمان پخش سریال نزدیک شده بودیم و سرعت در ادیت‌ها به این شکل و شمایل در تصویر بانوان سریال نمایان شد.

الان اوضاع بخش نمایش خانگی به شکلی شده است که این تصور را ایجاد می‌کند، گویا عوامل ساخت هر اثر بی‌توجه به مخاطب فقط این محل را برای کسب درآمد در نظر دارند و به قوی بودن اثر چندان فکر نمی‌کنند.

اگر کار خوب نسازید حتی این نظریه هم رد می‌شود.

به‌هر حال مردم چند سی‌دی اول سریال را از روی کنجکاوی می‌خرند و این می‌تواند بخش اعظمی از سرمایه‌ای را که خرج شده است تامین کند.

برای مثال آیا میزان فروش «عاشقانه» با «آسپرین» و «شهرزاد» یکی بوده است؟ کار خوب نباشد مردم استقبال نمی‌کنند. ما چهار قسمت «عاشقانه» را ساختیم، تازه درقسمت پنجم معرفی ما تمام می‌شود. از قسمت پنجم تا ۱۷، تازه قصه ما شروع می‌شود.

یعنی مخاطب باید تا قسمت ۱۷ صبر کند تا قصه شروع شود؟

فیلمنامه به شکلی است که در پایان هر قسمت علامت سوالی باقی می‌ماند که مخاطب را برای ادامه داستان و رسیدن به پاسخ علامت سوال همراه نگه می‌دارد. شما در «عاشقانه» حتی یک قسمت را پیدا نمی‌کنید که احساس کنید کار افت کرده است. اساس کارم با نویسنده‌ها این‌گونه بود که در هر قسمت متریال جدیدی وارد شود و در همان قسمت هم به پایان برسانیم. برای مثال در قسمت اول، مهناز افشار می‌آید و مزاحم پدر حسین یاری می‌شود و یاری به‌دنبال دور کردن وی است و درهمان قسمت معلوم می‌شود که افشار مزاحم نیست، خواهر یاری است،خواهری که او از وجودش خبرنداشته است.

هر نویسنده‌ای بود همین موضوع را در چهار قسمت می‌رفت ولی ما در همان قسمت اول، تکلیف مخاطب را روشن کردیم و بی‌دلیل قصه را دنباله‌دار نکردیم. این تجربه را هم از تماشای سریال «گیم اف ترونز» به‌دست آوردم؛ ناگهان کاراکتری که تصور می‌کنید قرار است صد قسمت همراهتان باشد در قسمت پنجم می‌میرد، بعد کاراکتری دیگر وارد می‌شود و آن هم بعد از چند قسمت می‌میرد، این شوک‌ها به‌نظرم جذاب است. ما هم به‌هرحال می‌بینیم و سعی می‌کنیم اندازه بضاعت خودمان برداشت‌های خوبی از تجربه‌های مناسب دیگران انجام دهیم. در «عاشقانه» شما به‌عنوان مخاطب، پایانی را می‌بینید که شما را برای دیدن بخش بعدی منتظر نگه می‌دارد.

این‌روزها سینماگران جهان چندان به‌دنبال ستاره‌های سینمایی در جایگاه بازیگری سریال‌های شبکه نمایش خانگی خود نمی‌روند و با اتکا به فیلمنامه از بازیگران ناشناس استفاده کرده و معرف آن‌ها به عرصه بازیگری بوده‌اند ولی در ایران ماجرا برعکس است، آیا دلیل این اتفاق باز هم به همان ضعف فیلمنامه‌ها بازمی‌گردد یا با حضور چهره‌ها قصد فروش سی‌دی‌ها وجود دارد؟

منِ کارگردان در جایگاهی نیستم که به سرمایه‌گذار خیانت کنم، آن هم خیانت به این شکل که به او بگویم شما سرمایه بیاورید، من چند چهره ناشناس می‌آورم و تضمین برگشت دوبرابری سرمایه‌تان را هم می‌دهم. نه! من اهل دروغ نیستم، دوست هم ندارم سرمایه‌گذاری که با من کار می‌کند سرمایه‌اش در همراهی با من از بین برود و ضرر کند. تاکیدم برای خودم این است که سرمایه‌گذاری که با منوچهر‌ هادی کار می‌کند پشیمان نشود و در چندین پروژه همراه او باشد. باید او باشد که از من خسته می‌شود، خسته شود از این که با من تا این حد سود می‌کند.

وقتی در بخش تجاری کار می‌کنم، نمی‌توانم سرمایه‌گذار را وارد کار کنم و بعد به‌خاطر دلم کاری هنری بسازم تا چند منتقد خوششان بیاید و در چند جشنواره جایزه بگیرم ولی از سوی دیگر پول سرمایه‌گذار نابود شود. مانند اصغر فرهادی هم بلد نیستم فیلمی هنری بسازم که هم فستیوالی و هم بفروش باشد. او کارش درجه یک است من در آن حد بلد نیستم. ادای او را هم در نمی‌آورم. من کاری که خودم بلدم و احساس می‌کنم نتیجه می‌دهد را انجام می‌دهم. من «سالوادور نیستم» را ساختم و تنها نیتم این بود که مخاطب به سینما برود تا سینمادار و صنعت سینما جانی بگیرد. چیزی که در نیتم بود انجام شد.

با ممیزی‌های موجود، «عاشقانه» بهترین سریال است

«عاشقانه» یکی از آثاری است که امسال با کارگردانی شما در مقابل نگاه مخاطب قرار می‌گیرد، دومی «به کارگر ساده نیازمندیم» است، فیلمی که در بخش فیلمنامه، بازیگری‌ها و کارگردانی حرف برای گفتن داشت ولی در جشنواره فیلم فجر مورد توجه داوران قرار نگرفت و می‌شود گفت که دیده نشد.

-من به این فیلم ایمان دارم، لحظه به لحظه آن فیلم با فکر و تامل ساخته شده است. بازیگرانی که همه با انگیزه در آن حضور یافتند و خوب بازی کردند. مطمئن باشید کار خوب حقش را از مخاطب و فستیوال‌ها می‌گیرد. خیلی‌ها معتقدند،در مجموع انتخاب‌های جشنواره سی‌و‌پنجم فیلم فجر، خیلی تخصصی نبود. این ماجرا به مجلس هم کشیده شد، حتی بقال سر کوچه هم می‌دانست داوری‌ها زیاد مناسب نبود، این مسئله به این معنی نبود که داورها از روی قصد، حق کسی را خورده باشند نه این‌طور نبود بلکه تشخیصشان اشتباه بود.

با همه این اوصاف،‌ من اگر فیلمی بسازم باز هم در جشنواره فیلم فجر شرکت خواهم کرد. ما همین یک جشنواره مهم را داریم و به‌طور قطع برایمان مهم است. قطعا هم در هر دوره عده‌ای ناراضی هستند و هیچ‌وقت به اندازه دوره قبل این همه ناراضی نداشتیم. در مجموع داوری‌ها خیلی حرفه‌ای نبود، نمی‌دانم چگونه به این نظر‌ها رسیدند ولی به‌نظرم کاملا سلیقه‌ای رفتار کردند. مطمئنم فیلم «به‌ کارگر ساده نیازمندیم» در فستیوال‌های خارجی دیده خواهد شد و مورد توجه هم قرار خواهد گرفت. اگر در فستیوال‌های خارجی هم نگاهی به این فیلم نداشته باشند دیگر باید بگوییم اشکال از من است.

از اواسط سال ۹۴ ناگهان کارگردانی به‌نام منوچهر ‌هادی شکل و شمایل فیلمسازی خود را تغییر داد و از ساختن آثار اجتماعی و جدی به سمت ساخت فیلم‌هایی با رنگ تجاری رفت، عوامل تاثیرگذار در تصمیم به تغییر سبک دادن چه بود؟ آیا سمت درآمد بیشتر کشیده شدید یا دلایل دیگری در این تصمیم اثرگذار بود؟

فیلم تجاری ساختم ولی خودفروشی نکردم. من در ساخت «فیلم من سالوادور نیستم» دستمزدی گرفتم ولی نیتم این بود که دل مردم را شاد کنم و آن‌ها را با سینما آشتی دهم.

نقطه انتخاب مهم است،‌چه شد که به سمت این تغییر مسیر، در فضای حرفه‌تان رفتید؟

تجربه! با خودم تصمیم گرفتم کارگردانی کاری کمدی را هم تجربه کنم. الان کارگردانی که هم ملودرام‌ساز خوبی باشد و هم کمدی‌ساز موفقی باشد کم داریم. فکر می‌کنم من در دو وجه، حضور خوبی داشتم و این را ثابت کردم. «عاشقانه» هم در فضای تجاری است که در همان چهارقسمت اولیه توجه مخاطب را جلب کرده است، به شکلی که وقتی وقفه‌ای کوچک در ساخت آن ایجاد شد، مردم در خیابان اعتراض خود را به من اعلام کردند که «وقتی نمی‌توانستی سریالی را به‌طور پیوسته بسازی چرا این کار را شروع کردی.» فیلمساز کارش این است که تاثیر بگذارد، تاثیر منفی نگذاشتیم، شاید خیلی هم با فیلمنامه‌مان دانش و شعور مخاطب را بالا نبریم ولی بالاخره داریم قصه تعریف می‌کنیم. لحظاتی را برای تفریح مخاطب ایجاد می‌کنیم، خودش هم پول می‌دهد و سی‌دی را می‌خرد تا بیننده آن باشد، تلویزیون دارد مجانی فیلم و سریال در اختیار مخاطب می‌گذرد ولی مخاطب‌ها قهر کرده‌اند، چرا؟

برای این‌که ممیزی‌ها اثر را خراب می‌کند، به‌خاطر این‌که جلسات و شوراهایی که برای یک سریال تولیدی نظر می‌دهند زیاد هستند و هشتصد نظر را که نمی‌توان در سریال اعمال کرد و همچنان سریال جذاب باقی بماند. در بخش نمایش خانگی دست فیلمساز و فیلمنامه‌نویس کمی باز است ولی به آهستگی در این بخش نیز ممیزی‌ها در حال وارد‌شدن و پررنگ‌شدن هستند و تعداد شورا‌ها و جلسات برای تصمیم‌گیری برای هر اثری در حال زیادشدن است. اگر فضای نمایش خانگی هم مثل تلویزیون شود عاقبت آن هم درست شبیه رسانه ملی می‌شود و مخاطبی نخواهد داشت.


منبع: برترینها

«سبک، به اندازه توان یک مورچه» یعنی چه؟

هر چقدر کیفیت یک تبلیغ که به صورت عکس تهیه شده است، بالا بوده و از شگردهای مدرن و به‌روز عکسبرداری در آن استفاده شود، آن تبلیغ بدون داشتن یک نکته خلاقانه، کارایی چندانی نداشته و تأثیر قابل توجهی را بر مخاطبان خود به دنبال نخواهد داشت.

هر چقدر کیفیت یک تبلیغ که به صورت عکس تهیه شده است، بالا بوده و از
شگردهای مدرن و به‌روز عکسبرداری در آن استفاده شود، آن تبلیغ بدون داشتن
یک نکته خلاقانه، کارایی چندانی نداشته و تأثیر قابل توجهی را بر مخاطبان
خود به دنبال نخواهد داشت. با توجه به این مسئله، در اینجا به تشریح یکی از
تبلیغات خلاقانه نوشابه پپسی می‌پردازیم که در قالب یک تصویر ارائه شده
است. این تصویر کیفیت فوق‌العاده بالایی داشته و شفافیت و وضوح آن در درجه
بسیار اعلایی ارائه شده است‌ اما در عین حال محتوای این تصویر یک نکته
خلاقانه و مهم را در پی دارد.

«سبک، به اندازه توان یک مورچه» یعنی چه؟

در این تصویر مورچه‌ای را می‌بینیم که ‌روی یک شاخه نازک درخت حرکت می‌کند و در حال حمل‌کردن یک نوشابه رژیمی برند پپسی است. عنوان لایت برای بسیاری از مخاطبان این برند یادآور نوشابه‌های سبک و رژیمی است. نکته خلاقانه تبلیغ مذکور، استفاده از کلمه لایت است که در عین حال که به نوشابه‌های رژیمی اشاره دارد، از نظر لغوی به معنای سبک بوده و این معنا در ارتباط با مورچه بیشتر معنادار می‌شود، یعنی نوشابه لایت پپسی به اندازه‌ای سبک است که یک مورچه می‌تواند آن را حمل کند بنابراین با خیال راحت این نوشابه سبک و رژیمی را بنوشید!

از آنجایی که بسیاری از افراد جهان به نوشابه علاقه‌مند هستند و در عین حال از خوردن آن احساس نامطلوبی پیدا می‌کنند و آن را مضر سلامتی خود می‌دانند، این تصویر حس مطلوبی را به مخاطب می‌دهد، به این معنا که دیگر نگران خوردن نوشیدنی‌هایی مانند نوشابه که مضر سلامتی هستند، نبوده و با آسودگی این نوشابه را مصرف کنند. از طرفی تضادی که بین اندازه کوچک مورچه و سایز بزرگ قوطی نوشابه در مقابل آن وجود دارد نیز به خوبی سبک‌بودن این نوشابه را به ذهن مخاطب متبادر می‌کند، یک مورچه به راحتی چنین قوطی بزرگی را حمل می‌کند، پس این حس القا می‌شود که این نوشابه واقعا لایت بوده و مضرات کمتری را نسبت به دیگر نوشابه‌های غیررژیمی خواهد داشت!


منبع: برترینها

درآمد نیم میلیون دلاری جوان ۲۵ ساله از توییت‌های تصادفی

در حالی‌که درآمدزایی از کاربران یکی از چالش‌های همیشگی سایت‌های مربوط به شبکه‌های اجتماعی مانند فیسبوک و توییتر است؛ یک کاربر باذوق و باهوش راهی پیدا کرده که سالانه حدود نیم میلیون دلار از پلتفرم‌های شبکه‌های اجتماعی درآمد کسب می‌کند.

 درآمد نیم میلیون دلاری جوان ۲۵ ساله از توییت‌های تصادفی
«کریس سانچز» ۲۵ ساله با اکانت توییتری Uberfacts@ توانسته با توییت کردن تصادفی برخی از حقایق و واقعیت‌ها برای خود کسب و کاری راه بیاندازد. وی که برای اولین بار در سال ۲۰۰۹ یک توییت روی توییتر منتشر کرد؛ موفق شده بیشتر از ۱۸ میلیون فالوور در شبکه‌های توییتر؛ فیسبوک و اینستاگرام جذب کند.

سانچز می‌گوید:: «در واقع روشی که من به‌کار گرفته‌ام؛ یک مدل کسب و کار جالب و فوق‌العاده است. با ناشرانی کار می‌کنم که برای صفحات توییتر و فیسبوک من محتوا تولید می‌کنند و به‌ازای میزان ترافیک وبی که برای سایت آن‌‌ها ایجاد می‌کنم درآمد کسب می‌کنم.»

گاهی به‌صورت مستقیم کمپین‌هایی برای محصولات جدید یا فیلم‌های تازه‌ای که روی پرده سینماها آمده‌اند؛ تشکیل می‌دهم. برای هر پستی که در رابطه با این مقوله‌ها در صفحه من منتشر می‌شود؛ پول دریافت می‌کنم اما در حقیقت مورد کسب درآمد اصلی زمانی اتفاق می‌افتد که برای سایت‌های طرف سوم ترافیک درست می‌کنم. اکانت Uberfacts@ جزء ۱۵۰ اکانت توییتر است که بیشترین فالوور را در این شبکه اجتماعی دارد. تعداد فالوورهای وی در این شبکه حدود ۱۳٫۵ میلیون نفر است. فالوورهای سانچز از هر قشری هستند که حتی شامل افراد مشهور می‌شود.

سانچز می‌گوید زمانی‌که فالوورهای معروف به لیستم اضافه شدند؛ ارزش اکانتم به یک‌باره بالا رفت. به‌خصوص زمانی‌که آن‌ها شروع به بازنشر توییت‌های من کردند. اما در این راه یک شرکت بود که به من آموزش داد تا چگونه از این راه درآمد کسب کنم. او اعتراف می‌کند که در ابتدا اصلا نمی‌دانست چگونه می‌توان از راه توییت کردن پول کسب کرد.

با این‌که بیشترین فالوورهای سانچز از توییتر هستند اما وی می‌گوید بیشترین فعل و انفعال و درآمدزایی او از شبکه اینستاگرام است: تمام چیزهایی که پست می‌کنم به شکل عکس و تصویر یا ویدیو هستند. وقتی چنین محتوایی را پست می‌کنید حس بهتری نسبت به توییتر دارید که تمام پست‌ها مبتنی بر متن است.

 درآمد نیم میلیون دلاری جوان ۲۵ ساله از توییت‌های تصادفی
یکی از روبه‌رشدترین شبکه‌های اجتماعی که با سرعت به روند خود ادامه می‌دهد شبکه پیغام رسان تصویر اسنپ‌چت است. طبق جدیدترین تحقیقی که eMarketer انجام داده این شبکه تا پایان سال جاری میلادی رشد ۲۷ درصدی خواهد داشت یعنی این‌که از هر ۵ نفر یک نفر از این پلتفرم استفاده می‌کند.

به‌رغم این رشد سریع؛ سانچز می‌گوید که در کسب درآمد از این اپ ناموفق بوده است: انجام این کار روی اسنپ‌چت خیلی دشوار است چون این شبکه در لحظه زندگی می‌کند. اما روزهای زندگی من همیشه جالب و هیجانی نیستند چون حدود ۱۰ ساعت در روز به دنبال پیدا کردن محتوا هستم. وی به‌قدری موفق بوده که به‌تازگی یک کتاب نیز در رابطه با این موضوع منتشر و روانه بازار کرده است.


منبع: برترینها

کیوتو؛ شهر شکوفه‌های گیلاس در ژاپن

کیوتو با تعداد شگفت‌آوری از معابد، مقبره‌ها و کاخ‌ها از نظر معماری در سراسر جهان شهرت دارد. شهری که برای بیش از هزار سال پایتخت ژاپن بوده، امروز نه تنها از نظر سیاسی بلکه از جنبه‌های مختلفی مانند مذهب، هنر، فرهنگ و آشپزی اهمیت ویژه‌ای دارد. ریشه تمام فرهنگ هنری ژاپن را باید در این شهر دنبال کرد؛ مراسم چای، تئاتر یا نمایش سنتی کابوکی، ذن( مکتبی از بودا که به تفکر تاکید می‌کند) و بودیسم تانتریک از این شهر نشات گرفته و هنوز هم این مراسم سنتی در کیوتو جایگاه مهمی دارد.

قدم زدن در کیوتو به معنای تجربه کردن مناظر خیره‌کننده است اما اگر طبیعت دوست هستید باید سری به معبد بزرگ کیوتو، دره کوه‌های شرقی کیومیزو (Kiyomizu) و جنگل تایشا(Taisha) بزنید تا از جاذبه‌های دلربای شهر به طور کامل بهره ببرید. مراکز فرهنگی و موزه‌های شهر هم برای گردشگران جذابیت ویژه‌ای دارند؛ موزه صنایع دستی که ویترینی از میراث صنعتگران تاریخی ژاپن به شمار می‌رود و موزه آثار سانجوسانگن (Sanjusangen) که بیش از هزار مجسمه طلایی از کاننون(Kannon) را در خود جای داده جزو بایدهای فهرست گردشگران فرهنگی است. در رفتار و منش مردم کیوتو نوعی از نزاکت وجود دارد که تقریبا در تمام زندگی آنها از آداب و رسوم گرفته تا شجره خانوادگی جاری است.

شهر شكوفه‌های گیلاس 
اگر از کنار خانه یکی از مردم محلی رد شوید و دستی تکان دهید آنها حتما شما را برای صرف یک لیوان چای به خانه خود دعوت خواهند کرد و این تنها بخشی از مهمان‌نوازی آنهاست. مردم این سرزمین اعتقاد دارند که گردشگران مهمان کیوتو هستند و آنها تمام تلاش خود را می‌کنند تا مهمانان‌شان با خاطرات خوشی شهر را ترک کنند. قوانین سختی هم در فرهنگ این سرزمین وجود دارد. به طور مثال؛ اگر پیشینه ۴ نسل قبل یک فرد مشخص نباشد، این فرد اصالتا کیوتویی محسوب نمی‌شود. سفر به کیوتو به معنای تجربه شکل متفاوتی از زندگی است که جنبه‌های مختلف فرهنگ ژاپن را برای شما زنده می‌کند.

برای درخواست روادید گردشگری(ویزای توریستی) باید به دفتر سفارت ژاپن در تهران مراجعه کنید . برای درخواست روادید گردشگری به این مدارک نیاز است: گذرنامه متقاضی روادید ( درصورت امکان گذرنامه های قدیمی هم ارائه شود)، یک نسخه فرم درخواست روادید، یک قطعه عکس سایز ۴٫۵*۴٫۵  با زمینه سفید، برنامه سفر (به همراه رزرو هتل )، شناسنامه متقاضی روادید (‌به همراه ترجمه انگلیسی رسمی آن )، مدارکی که توانایی پرداخت هزینه سفر را تایید می‌کند مانند گواهی رسمی درآمد (‌چنانچه متقاضی درآمد ثابت ندارد، پرینت کارکرد سه ماه اخیر حساب بانکی قابل قبول است). مدت زمان متداول برای بررسی روادید معمولا ۵ روز کاری است، اما ممکن است در برخی موارد این مدت افزایش یابد. شما می‌توانید روزهای یکشنبه تا پنج شنبه از ساعت ۸٫۳۰ تا ۱۰٫۳۰ برای دریافت  روادید به سفارت ژاپن واقع در خیابان آرژانتین، خیابان احمد قصیر مراجعه کنید. برای رسیدن به کیوتو می‌توان از خطوط هوایی امارات، قطر، تای و لوفت هانزا استفاده کرد.

  گردش در شهر

کیوتو یک شهر توریست پذیر است که سامانه حمل و‌نقل آسانی دارد و بسیاری از تابلوهای خیابانی آن به زبان انگلیسی نوشته شده اند. برای گردش در شهر به آسانی می‌توانید از اتوبوس و مترو استفاده کنید. مسیر و ساعت حرکت اتوبوس‌ها بر روی تابلوی هر ایستگاه نوشته شده است. همچنین می‌توانید از طریق سایت اینترنتی بلیت تهیه کنید. اکثر نقاط گردشگری این شهر به وسیله مترو و اتوبوس به هم وصل شده‌اند. بنابراین با استفاده از حمل و نقل عمومی می‌توانید در وقت خود صرفه جویی کنید. از دیگر راه‌های مناسب برای کشف کیوتو قدم زدن و همچنین دوچرخه‌سواری است. در زمانی که ازدحام گردشگران در شهر بیشتر می‌شود ،دوچرخه سواری یکی از بهترین‌ راه‌ها برای رسیدن به مقصد است؛ زیرا شهر تپه‌های زیادی ندارد و خیابان‌های آن به خوبی مشخص  شده‌اند.

جشنواره‌های کهن

آداب و رسوم قدیمی در کیوتو زنده است. بنابراین می‌توانید در  بیشتر فصل‌های سال شاهد برگزاری جشن‌ها و مناسبت‌های سنتی ژاپن در این شهر باشید. اگر بخواهیم مهمترین جشنواره‌های این شهر را بشمریم باید به آئوی(Aoi)، گیون (‌Gion) و گوزان(Gozan) اشاره کنیم.   جشنواره آئوی که به کمو هم معروف است در دو معبد کامیگامو و شیموگامو برگزار می‌شود. این جشن در تاریخ ۱۵ می هرساله برپاست و پیشینه آن به حدود هزار و ۴۰۰ سال پیش برمی‌گردد.

شهر شكوفه‌های گیلاس 
در این جشنواره یک اسب که به آن زنگوله‌هایی متصل است می‌تازد و مردم زیادی برای تماشای آن دور هم جمع می‌شوند. در این جشن شرکت کنندگان معابد را با گل‌های خوشبو تزئین و مردم محلی لباس‌های سنتی خود را به تن می‌کنند.   ماه ژوئیه یکی از مهم‌ترین ماه‌های ژاپن برای برگزاری مراسم‌های مختلف است؛ قدمت جشنواره گیون به هزار و ۱۰۰ سال پیش برمی‌گردد؛ زمانی که طاعون سایه شوم خود را از شهر برداشت و مردم برای نشان قدردانی خود، معابد مختلفی تاسیس کردند و هنوز هم این رویداد برای طلب روزی بیشتر برگزار می‌شود. جشنواره گیون که در تمام ماه ژوئیه برگزار می‌شود در روز هفدهم به اوج خود می‌رسد. جشن آتش بازی گوآن هم که در روز ۱۶ آگوست برگزار می‌شود طرفداران بسیاری دارد. کوه‌هایی که شهر کیوتو را احاطه کرده‌اند مکان مناسبی برای برپایی آتش بازی است. آتش‌بازی یک سنت قدیمی ژاپنی است.  اگر شما هم در این روز راهی کیوتو شوید از تماشای آسمان رنگارنگ در شب لذت خواهید برد.

بهترین مکان اقامت

در کیوتو برای هر سلیقه و هر بودجه‌ای به راحتی هتل مناسب پیدا می‌شود ،فقط در فصل‌های توریستی دقت  داشته‌باشید که بسیاری از هتل‌های محبوب از ماه‌ها قبل رزرو شده‌اند .طبیعتا قیمت‌ها در چنین فصلی‌ افزایش می‌یابد، بنابراین اگر برنامه سفر دارید در ابتدا به فکر هتل باشید.

بهترین هتل شهر

شهر شكوفه‌های گیلاس 
اگر از آن دست افرادی هستید که به دنبال بهترین‌ها می گردید و بودجه سفرتان تامین است، پیشنهاد ما هتل وستین میاکو (Westin Miyako) است که شهرت هم دارد. اتاق‌های شمالی هتل نمای زیبایی از کوه را در برابر چشمان‌تان قرار می‌دهند. این هتل مجهز به استخر، سالن تناسب اندام، مسیر تندرستی و باغ خصوصی است. در این مکان، امکان حمل و نقل رایگان به داخل شهر و اینترنت پر سرعت برای مسافران آماده است. برای یک شب اقامت در فصل‌ بهار در این هتل ۵ ستاره باید حدود ۴۰۰ دلار هزینه کنید.

چشم انداز زیبا

هتل رویال پارک که در سانجو دری واقع شده یک چشم انداز  زیبا را برایتان فراهم می‌کند علاوه بر اینکه دسترسی آسانی به مراکز خرید، رستوران‌ها و پیاده روها دارید. اتاق‌های این هتل بزرگ‌تر از اتاق‌های اکثر هتل‌های شهر است و طراحی آن بسیار شیک و مدرن است. دسترسی رایگان به اینترنت پر سرعت، مرکز ماساژ و سالن بدنسازی از امکانات این هتل است. برای اقامت در این هتل باید شبی ۲۵۰ دلار بپردازید.

دسترسی به مترو

شهر شكوفه‌های گیلاس 
هتل اوکورا (Okura) کیوتو با نمای زیبایی از کوه‌های هیگاشی یاما، اتاق‌های زیبا و بزرگ یکی از بهترین هتل‌های شهر برای اقامت است. دسترسی آسان و مستقیم به متروی کیوتو از هتل فراهم است و به راحتی می‌توانید در روزهای بارانی شهر را بگردید. اینترنت رایگان، مرکز ماساژ و مرکز نگهداری از کودکان از خدمات این هتل است. برای اقامت در این هتل باید شبی ۱۸۰ دلار بپردازید.

قلب شهر

هتل سانروت(Sunroute) کیوتو درست در مرکز شهر واقع شده و شما با یک پیاده روی کوتاه می‌توانید به نقاط گردشگری دسترسی پیدا کنید. اتاق‌های هتل چندان بزرگ نیست، اما امکانات مناسبی از جمله تلویزیون، یخچال و حمام اختصاصی با دوش  را در اختیارتان قرار می‌دهد‌. برخورد کارکنان بسیار دوستانه است. شما می‌توانید اجناس قیمتی خود را به صندوق امانات هتل بسپارید و از لباسشویی ۲۴ ساعته هتل استفاده کنید. برای اقامت در این هتل باید شبی ۱۱۰ دلار بپردازید.

سیر نخواهید شد

کیت مورگان/ نویسنده لونلی پلنت

در طول زندگی‌ام بارها به کیوتو سفر کرده‌ام، اما هر بار این شهر توانسته مرا شگفت زده کند. از شنیدن صدای جیر جیرک ها در کنار نیجوجو(Nijō-jō )، دوچرخه سواری در امتداد ریوکان(ryokan)، نوشیدن چای در چایخانه‌هایی که چند قرن سابقه دارند و قدم زدن در جنگل‌های سرسبز این شهر سیر نخواهید شد. کیوتو ژاپن باستانی را زنده نگه داشته است؛ شهری که در آن شکوفه‌های گیلاس تصاویر نفس‌گیری خلق می‌کنند. از سوی دیگر کیوتو یک شهر دانشگاهی است و جمعیت جوان آن باعث شده ترکیب دوست داشتنی از مدرنیته و سنت در روح شهر ریشه بدواند. 

می‌گویند بیش از هزاران معبد بودایی در کیوتو قرار دارند. شما می‌توانید شکوه و جلال مذهبی را در کنار اوج هنر معماری در این مکان‌ها جست و جو کنید. علاوه بر این کیوتو یک شهر دوست داشتنی برای شکم دوستان است. کمتر شهری در دنیا با تنوع غذایی کیوتو و کیفیت بالای رستوران‌هایش وجود دارد. علاوه بر آشپزی غنی سنتی، شما می‌توانید طیف گسترده‌ای از غذاهای فرانسوی، ایتالیایی و چینی را در این شهر بیابید. رستوران‌های کیوتو نه تنها از نظر طعم بلکه از نظر معماری هم متفاوت هستند؛ باغ‌های زیبایی که سوشی شما را در زیر سایه درختان‌شان سرو می‌کنند، در این شهر بسیار است.  گرچه سبک زندگی ژاپن به سمت مدرن‌شدن می‌رود، اما کیوتو همچنان به سنت‌ها و روش زندگی قدیمی خود چسبیده است. این امر را می‌توان در بازار قدیمی شوتنگای (Shotengai) و صنایع دستی آن احساس کرد.

شهر شكوفه‌های گیلاس 
بهترین زمان برای سفر به کیوتو اسفند تا اردیبهشت ماه است؛ زمانی که درخت‌ها شکوفه می‌دهند و بهار در تمام شهر با رنگ‌های متنوع جلوه‌گری می‌کند. بهار کیوتو با هوای معتدل و شکوفه‌های صورتی گیلاس شناخته می‌شود و برای لذت بردن از این همه زیبایی باید از قبل برای سفرتان برنامه ریزی کنید؛ زیرا اکثر هتل‌ها در این وقت سال رزرو هستند. پاییز هم که از شهریور ماه آغاز می‌شود و تا آبان ادامه دارد یکی دیگر از فصل‌های محبوب این شهر توریستی است. تابستان و زمستان شمار گردشگران کاهش می‌یابد؛ زیرا رطوبت هوا  زیاد است و تحمل آن برای گردشگران دشوار .

شهرتِ لذیذ!

کیوتو پایتخت امپراتوری ژاپن غذاهای متنوعی دارد که در سراسر کشور شهرت دارد. اگر به این شهر سفر کردید باید حتما سوشی  کیوتویی را امتحان کنید و از سبزی‌های عجیب و غریب این  شهر بچشید.وجه تمایز سوشی کیوتویی با نمونه‌های مشابه در دیگر نقاط در ماهی تازه و سبزی‌های خوشمزه‌ای است که در آن استفاده می‌شود. اگر دنبال یک رستوران برای خوردن سوشی هستید ماسوگاتایا (Masugataya) می‌تواند انتخاب خوبی باشد.

اگر هم به دنبال رستوران گیاهی هستید شیگتسو (Shigetsu) که در نزدیکی معبد تنریوجی قراردارد، بسیار مناسب است. کافه نیشیجین (Nishijin) هم یک مکان مناسب برای چشیدن غذاهای ژاپنی است. اگر از نام غذاها سر در نمی‌آورید می‌توانید سراغ بسته غذاهای سنتی بروید و با پرداختن مبلغ اندکی، از چند نوع غذای سنتی ژاپن میل کنید. اگر هم دنبال پیتزای ژاپنی می‌گردید پیشنهاد ما رستوران سایا۲۱۲ است که انواع پیتزا، پاستا و ماکارونی را با میگو و ماهی خوشمزه سرو می‌کند.

۷۲ ساعت در پایتخت قدیمی ژاپن

کیوتو که یکی از بزرگ‌ترین شهرهای ژاپن و مرکز آموزشی غرب ژاپن محسوب می‌شود جزو معدود شهرهای بزرگ ژاپن است که توانست از جنگ جهانی هم جان سالم به در برد. شهری که به عنوان محل اقامت امپراتور و مرکز فرهنگی ژاپن شهرت بسیاری دارد ، پیشینه‌ای بیش از هزار و ۱۰۰ سال دارد و بر خلاف جمعیت  بسیار گردشگران، توانسته اتمسفر و بافت تاریخی خود را به خوبی حفظ کند. در کیوتو از تماشای آثار تاریخی و طبیعی و رویدادهای هنری سیر نخواهید شد.

روز اول  

تاریخ‌گردی

کیوتو تاریخی بیش از هزار سال دارد و البته وجه تمایزش از دیگر شهرهای ژاپن این است که تاریخ آن هنوز زنده است. روز اول سفرتان را به تاریخ‌گردی اختصاص دهید.

قلعه نیجو

شهر شكوفه‌های گیلاس 
قلعه نیجو با دیوارها، برج‌ها و خندقش در صدر  فهرست آثار تاریخی شهر قرار دارد. این قلعه در سال ۱۶۰۳ ساخته شد و بعدها به عنوان مقر اصلی دولت مورد استفاده قرار گرفت. این مجموعه دارای چند ساختمان است که هر کدام از آنها از نظر معماری و هنری ارزش بالایی دارد. مهمترین ساختمان قلعه، کاخ نینومارو (Ninomaru) است که از پنج ساختمان مجزا تشکیل شده و توسط راهروها و فضاهای داخلی تزئین شده با نقاشی به هم متصل شده‌اند. تالار سلطنتی شکوه و جلال امپراتوری ژاپن را پیش چشمان‌تان می‌آورد.

 موزه ملی

 موره ملی و گالری هنری یکی از  مکان‌های محبوب شهر برای دوستداران تاریخ و هنر این سرزمین است. این موزه که یکی از مهم‌ترین موزه‌های ژاپن است در سال ۱۸۹۷ ایجاد شده و از آن زمان تاکنون مجموعه‌های کم نظیری را در خود جای داده است. تمرکز این موزه غالبا بر هنر پیشا‌مدرن مدرن آسیایی است. اگر راهی این موزه می‌شوید باید کفش مناسب و تحمل ساعات طولانی راه رفتن را داشته باشید.

کاخ سلطنتی کیوتو

کاخ اصلی سلطنتی کیوتو در سال ۷۹۴ میلادی ساخته شده و در اثر آتش سوزی و گذر زمان بارها مورد بازسازی قرار گرفته است. اگر چه ساختمان فعلی آن در سال ۱۸۵۵ ساخته شد، اما ردپای معماری و عمارت‌های پیشین در آن مشهود است. در بازدید از کاخ سلطنتی، سالن مراسم، اتاق اقامت امپراتور، دادگاه و کتابخانه سلطنتی را از دست ندهید.

روز دوم  

معبد گردی

کیوتو از نظر فرهنگی برای مردم ژاپن اهمیت بسیاری دارد. این شهر با بیش از ۳۰ معبد تاریخی هر ساله میزبان گردشگران بسیاری است که به دنبال آشنایی با فرهنگ گذشته ژاپن هستند.

معبد الهه برنج

شهر شكوفه‌های گیلاس 
معبد فوشیمی ایناری تایشا(Fushimi-Inari Taisha) یکی از معبد‌های مشهور ژاپن است. این معبد در سال ۷۱۱ میلادی تاسیس شده و به الهه برنج؛ اوکانومیتاما نو میکوتو (Ukanomitama-no-mikoto) تقدیم شده و هنوز هم بازرگانان ژاپنی برای طلب روزی در این معبد  به دعا و نیایش می‌پردازند. قدمت ساختمان اصلی معبد به سال ۱۴۹۹ بر می‌گردد. مجسمه‌های داخل معبد هم بسیار دیدنی است، ضمن اینکه می‌توانید از شیرینی‌های سنتی ژاپن هم در بیرون معبد بچشید.

معبد کیومیزو

در بخش شرقی کیوتو مهم‌ترین معبد این شهر که در فهرست میراث جهانی یونسکو نام آن ثبت شده‌ قرار دارد؛ معبد کیومیزو(Kiyomizu) در یک منطقه بسیار زیبا و مشرف به کوه اوتووا قرار گرفته است. بازدیدکنندگان معبد پس از قدم زدن در محوطه زیبا و رنگارنگ معبد و بازدید از عجایب داخلی آن می‌توانند از خانه چای و فروشگاه صنایع دستی نیز بازدید کنند.

معبد مجسمه‌های جادویی

شهر شكوفه‌های گیلاس 
معبد  سانجوسانگن دو(Sanjūsangen-dō) یا معبد ۳۳ طاقچه، نامش را از ساختار  عجیب خود گرفته است . ۳۳ مجسمه داخلی  معبد حاکی از ۳۳ شخصیت متفاوت الهه رحمت بودایی است. قدمت این معبد به سال ۱۱۶۴ بر می‌گردد اما ساختمان کنونی آن  مربوط به سال ۱۲۶۶ است. مهمترین مجسمه این معبد یک تندیس ۳ و نیم متری از کانُن؛الهه مهر و رحمت بودایی  است که قدمت آن به قرن ۱۳ بر می‌گردد.

روز سوم  

ماجراجویی در شهر

کیوتو علاوه بر این که از نظر تاریخی اهمیت بسیاری دارد برای گردشگران جاذبه‌های متنوعی دارد. قدم زدن در میان شکوفه‌های صورتی، تماشای لباس‌های رنگارنگ محلی و آشنایی با سامانه باغبانی ژاپن از این جمله‌اند.

عمارت طلایی

شهر شكوفه‌های گیلاس 
عمارت کلاه فرنگی کینکاکوجی(Kinkaku-ji) در قرن ۱۴ ساخته شد تا شوگان اشیکاگا یوشیمیتسو (Shogun Ashikaga Yoshimitsu) دوران بازنشستگی خود را در آن بگذراند، اما امروزه معبدی متعلق به فرقه ذن بودایی است. این عمارت باشکوه یکی از زیباترین جاذبه‌های کیوتوست. دو طبقه از سه طبقه این ساختمان از ورقه‌های طلا ساخته شده و به همین دلیل به عمارت طلایی نیز معروف است. فضای سرسبز اطراف عمارت و خانه چای سکاتل(Sekkatei) از جاذبه های این عمارت به شمار می‌رود.

محله تاریخی

اگر دوست دارید در یک محله تاریخی قدم بزنید باید سری به معبد و منطقه گیون(Gion) بزنید؛ مکانی که مردم با لباس‌های محلی رنگارنگ سنت های قدیمی خود را در آن زنده نگه‌داشته‌اند. در این مکان رستوران‌های قرن ۱۷ را می‌بینید که غذاهای محلی با کیفیت عرضه می‌کنند و چای‌خانه‌های اطراف آن ویژگی‌های سنتی خود را حفظ کرده‌اند. محله گیون برای معابد زیبای‌اش هم شهرت دارد.

باغ سنتی

شهر شكوفه‌های گیلاس 

ویلاهای سلطنتی کاتسورا(Katsura) در سال ۱۶۲۴ برای شاهزاده هاچیجو توشیهیتو (Hachijo Toshihito) که برادر امپراتور بود، ساخته‌شد، اما امروز این مکان یکی از باغ‌های مشهور تاریخی ژاپن محسوب می‌شود. سنگفرش‌های کف باغ، چشم‌انداز زیبای رودخانه، بوته‌ها و درختان باغ در فصل‌های مختلف دلربایی می‌کنند.


منبع: برترینها

گرمای جهانی اقیانوس‌ها را سمی‌تر می‌کند

کارشناسان محیط زیست هشدار می‌دهند که گرمای جهانی موجب سمی‌تر شدن اقیانوس‌ها شده است.

به گزارش ایسنا، محققان در بررسی‌های خود دریافتند گرمای اقیانوس‌ها از دهه ۱۹۸۰ با گسترش جلبک‌های سمی مرتبط است.

تغییرات اقلیمی موجب بروز چندین مشکل برای اقیانوس‌های جهان شده که بالا رفتن دمای آب، اسیدی شدن و از دست رفتن اکسیژن از جمله آنهاست.

گروهی از محققان دانشگاه “استونی بروک” آمریکا به بررسی رشد جلبک‌های سمی در اقیانوس‌های آرام شمالی و آتلانتیک شمالی پرداخته و دریافتند که یکی از پیامدهای تغییرات اقلیمی روی اقیانوس‌ها گسترش جلبک‌های سمی است.

در این بررسی وجود دو نوع جلبک سمی در این اقیانوس‌ها مورد ارزیابی قرار گرفت و مشخص شد از سال ۱۹۸۲ میلادی سطح وسیعی از بستر این دو اقیانوس گرم شده و شرایط به طور چشمگیری برای رشد این جلبک‌های سمی مساعد شده است.

به گزارش شبکه اخبار محیط زیست، به گفته کارشناسان وجود این جلبک‌های سمی موجب آلوده شدن صدف‌ها شده که در نهایت انسان‌ها با مصرف این صدف‌های آلوده دچار مسمومیت خواهند شد.

 


منبع: الف

مجلسى که با غیبت آباد شود…

ما عُمِرَ مَجلِسٌ بِالغِیبَهِ إلاّخَرِبَ مِنَ الدِّینِ ؛

مجلسى که با غیبت آباد شود ، دین در آن تباه مى شود.(بحار الأنوار /ج ۷۲/ ص ۲۵۹)


 


منبع: الف

دستگیری قاچاقچی مواد مخدر با ۴۸ کیلوگرم حشیش

رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر تهران بزرگ از دستگیری یک قاچاقچی حرفه‌ای مواد مخدر با ۴۸ کیلوگرم حشیش خبر داد.

سرهنگ محمد بخشنده در گفت‌وگو با تسنیم با اشاره به دستگیری یک قاچاقچی مواد مخدر در تشریح جزئیات این خبر اظهار داشت: در بررسی و تحقیقات انجام شده از سوی ماموران پایگاه ششم پلیس مبارزه با مواد مخدر تهران بزرگ مشخص شد که یکی از قاچاقچیان حرفه‌ای مواد مخدر به تازگی مقادیر قابل ملاحظه‌ای مواد مخدر را از قاچاقچیان خریداری کرده و قصد دارد در مخفیگاه خود واقع در ماهدشت کرج مخفی کند.

رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر تهران بزرگ افزود: به دنبال این گزارش و بلافاصله پس از انجام تحقیقات، نتیجه در اختیار مقام قضایی قرار گرفت و متعاقباً دستور بازداشت متهم و بازرسی از مخفیگاهش صادر شد و ماموران مبارزه با مواد مخدر تهران بزرگ با همکاری ماموران مبارزه با مواد مخدر کرج به محل اختفای متهم اعزام شدند.

این مقام انتظامی عنوان داشت: در این عملیات مشترک، متهم مذکور دستگیر و در بازرسی از مخفیگاهش ۴۸ کیلوگرم حشیش در ۴۷ بسته کشف و ضبط شد.

وی با بیان اینکه متهم در بازجویی‌های به عمل آمده به قاچاق و توزیع مواد مخدر اعتراف کرده است گفت: تحقیقات در خصوص شناسایی و دستگیری سایر همدستان این متهم همچنان ادامه دارد.


منبع: الف

کدام بخش از مطالبات معلمان در هفته معلم پرداخت می‌شود؟

سخنگوی کمیسیون آموزش‌‌وتحقیقات مجلس با اشاره به اینکه گزارش نهایی تیم تحقیق و تفحص از صندوق ذخیره فرهنگیان در صحن علنی مجلس پس از پایان بررسی‌ها ارائه می‌شود، گفت: بخشی از مطالبات معلمان در هفته معلم پرداخت می‌شود.

حمایت میرزاده در گفت‌وگو با تسنیم در پاسخ به این پرسش که آیا تخلفات صورت‌گرفته صرفاً مختص به بانک سرمایه است، اظهار کرد: بانک سرمایه زیرمجموع صندوق ذخیره فرهنگیان است بنابراین نمی‌توان مدعی شد که میان تخلفات این بانک و صندوق ذخیره ارتباطی وجود ندارد.

وی افزود: تیم تحقیق و تفحص از صندوق ذخیره فرهنگیان همچنان مشغول بررسی است بنابراین تا زمانی که کار تحقیق و تفحص تمام نشده است نمی‌توان راجعه به تخلفات صورت گرفته سخن گفت. با تمام شدن کار تحقیق و تفحص و جمع بندی مطالب آن را در صحن علنی مجلس ارائه می‌کنیم و به فرهنگیان اطمینان می‌دهیم که اجازه نخواهیم داد در این ماجرا حقوق آنها پایمال شود.سخنگوی کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در پاسخ به این پرسش که مطالبات فرهنگیان چه زمانی پرداخت می‌شود؟ گفت: طبق اعلام مسئولان سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی در هفته معلم ۵۰ درصد از مطالبات پاداش پایان خدمت فرهنگیان سال ۹۵ و بخشی از مطالبا حق‌التدریس معلمان پرداخت می‌شود و مابقی مطالبات حق‌التدریس معلمان و مطالبات امتحانات نهایی تا هفته آخر اردیبهشت پرداخت خواهد شد.


منبع: الف

«رحم مصنوعی» برای نگهداری از نوزادان نارس+عکس

محققان موفق شدند یک رحم مصنوعی تولید کنند و آن را بر روی یک بره نارس با موفقیت آزمایش کنند.

به گزارش تسنیم، محققان آمریکایی یک رحم مصنوعی ساختند که شرایط درون رحم مادر را شبیه‌سازی می‌کند و امکان رشد کامل نوزادان نارس را فراهم می‌کند.

بر اساس گزارش newscientist، این رحم مصنوعی که آزمایش‌های بسیاری را روی حیوانات مختلف با موفقیت سپری کرده است برای نگهداری از نوزادانی که در هفته ۲۳ تا ۲۸ بارداری متولد می‌شوند ساخته شده است.

این رحم مصنوعی دما، فشار و نور را ثابت نگه می‌دارد و جنین را در برابر آلودگی‌ها و عفونت‌ها محافظت می‌کند؛ همچنین اکسیژن و مواد غذایی لازم برای ادامه حیات را در اختیار آن می‌گذارد.

این وسیله شامل یک کیسه نگهداری است که جریان مایعات به طور خودکار در آن برقرار می‌شود. طبق این گزارش، نتایج آزمایشات اولیه روی جنین حیوانات با رشد معادل رشد جنین انسان در هفته ۲۳ بارداری نشان داد که قرار دادن جنین نارس حیوانات حداکثر به مدت ۴ هفته در این رحم مصنوعی موجب رشد کامل مغز، ریه و سایر اندام‌های آن‌ها می‌شود.

به‌طور متوسط یک نوزاد سالم انسان در حدود هفته ۴۰ بارداری متولد می‌شود؛ اما هر نوزادی که قبل از ۳۷ هفته متولد شود، به عنوان یک نوزاد نارس شناخته می‌شود.


منبع: الف

انگیزه مرموز در قتل های سریالی گیلان

اهالی روستای «خشک اسطلخ» دراستان گیلان با گذشت چند روز از انتشار خبر دستگیری عامل قتل‌های سریالی زنان گیلانی، هنوزازشنیدن این خبر شوکه هستند.عامل قتل‌های سریالی که فرزاد نام دارد و ۴۰ ساله است، دراعتراف‌هایش گفته با کمک زن صیغه‌ای‌اش ۷ زن را به خلوتگاه خود کشانده و بعد از سرقت طلا و جواهراتشان همگی را از پا درآورده است.
 
به گزارش ایران، هر چند بر اساس اعترافات صورت گرفته مرد جنایتکار، همسرش تنها در انتخاب و شکار طعمه‌ها با شوهرش همکاری داشته و فقط شاهد یکی از قتل‌ها بوده است اما زن وشوهر تا انجام تحقیقات تکمیلی درباره جزئیات بیشتر ماجرا همچنان تحت بازجویی‌های فنی، پلیسی قراردارند.

در همین حال یکی از بستگان نزدیک متهم اصلی قتل‌ها درباره مطالب انتشار یافته مبنی بر بازسازی صحنه قتل در روستای «خشک اسطلخ» به خبرنگار ما گفت: «تا آنجا که ما اطلاع داریم هنوز بازسازی صحنه انجام نشده و مأموران قرار است بزودی برای تشریح صحنه قتل توسط قاتل به روستا بیایند.» وی گفت: «فرزاد تا کلاس اول راهنمایی درس خوانده و بعد از آن ترک تحصیل کرده بود. او در گذشته به ورزش «کونگ فو» می‌پرداخت و جوانی ریزاندام اما قوی بود.»وی اظهارداشت: «همسراول فرزاد پس ازطلاق به همراه دخترش که هم‌اکنون ۱۱ ساله است نزد خانواده‌اش بازگشت وبا آنها زندگی می‌کند وآن طورکه شنیده‌ایم با اطلاع ازخبرجنایت‌های سریالی بشدت شوکه‌اند.»

انگیزه جنایت‌های سریالی
ازسوی دیگر شدت و قساوتی که قاتل سریالی هنگام ارتکاب قتل‌ها ومثله کردن اجساد قربانیان به خرج داده است این فرضیه را مطرح ساخته که انگیزه واقعی قتل زنان تنها سرقت جواهرات آنها نبوده و ممکن است مسائل دیگری نیز دخالت داشته باشند که کارآگاهان هم‌اکنون سرگرم تحقیق دراین باره نیزهستند.
 
دهیارروستای محل زندگی قاتل سریالی نیز به «ایران» گفت: حدود ۷ سالی می‌شد که فرزاد از روستا رفته بود. او هنگامی که در روستا زندگی می‌کرد بسیار مؤدب بود و آزارش به کسی نرسیده بود. همسر اولش نیز از خانواده سرشناس و موجهی بود که در یکی از مناطق اطراف ما ساکن هستند.
 
او طی سال‌های آخر زندگی در روستا با همسر و خانواده‌اش مشکل پیدا کرده و سرانجام روستا را ترک کرد و حضانت دخترش نیز به همسرش رسید.وی درباره اینکه به نظر می‌رسد این مرد تحت تأثیر اعتیاد به شیشه مرتکب قتل‌ها شده باشد نیز گفت: شاید این‌گونه باشد اما هنگامی که در روستای ما بود هنوز اعتیاد نداشت یا اگر هم معتاد شده بود، آنقدر شدید نبود که از ظاهر و چهره‌اش قابل تشخیص باشد.

وی ادامه داد: خانواده فرزاد جزو ساکنان خوب وسرشناس روستا هستند و تاکنون کسی اتفاق ناخوشایندی را از آنها مشاهده نکرده است. اما شایعه شده که او تحت تأثیر خیانتی که همسر صیغه‌ای‌اش به او کرده، با قصد انتقام از زنان مرتکب این جنایت‌ها شده است اما هنوز در این باره نمی‌توان به طور دقیق حرف زد و پلیس باید تحقیق کند.
یکی از اعضای شورای روستا نیز در این باره با اعلام اینکه روستا و ساکنانش هنوز در شوک این حادثه هستند «ایران» گفت: «وقتی ماجرا را شنیدیم واقعاً شوکه شدیم. خانواده این مرد واقعاً انسان‌های خوب و شریفی هستند. برادران او از شخصیت‌های برجسته و صاحب مسئولیت‌های مهم در استان هستند. پدرشان هم مرد زحمتکشی است که در این سال‌ها کسی از او بدی ندیده است.»
 
یکی از همکلاسی‌های سابق فرزاد نیز به خبرنگار ما گفت: من و او روزها و سال‌های زیادی را با هم گذراندیم ولی درجوانی آدم بدی نبود. ما خاطرات خوبی از هم داریم. او وقتی برای کار به بندرعباس رفت بواسطه حضور یکی از نزدیکانش در کشتیرانی در آنجا کاری دست و پا کرده و مشغول شد. اما باور اینکه فرزاد دست به این جنایت‌ها زده باشد برای همه ما شوک آور بود.
 
او آدم خوبی بود. اهل شرارت و بدی به دیگران هم نبود. نمی‌دانیم بعد از جدایی از زن اولش برای او در ازدواج دوم چه اتفاقی افتاد که تبدیل به فردی جنایتکار شد و با آبروی خود وخانواده محترمش این چنین بازی کرد.قاتل سریالی زنان سال ۱۳۸۷درحالی که ۳۱ سال داشت، نخستین جنایت خود را مرتکب شده و بعد از قتل زن میانسال، جسدش را به انباری خانه پدری‌اش در روستای خشک اسطلخ برده و همانجا دفن‌اش کرده بود.
 
قتل‌های دوم و سوم نیز در اردیبهشت و خرداد سال ۱۳۸۸ رخ داد که درجریان این جنایت‌ها نیز دو زن دیگربه شیوه مشابه کشته شدند.اما همزمان با تولد فرزند این جنایتکار، تا حدود ۴ سال قتل‌های سریالی متوقف شد اما در سال ۱۳۹۵ بار دیگر جنایت‌هایش را ازسرگرفت و این بار طی یک سال ۴ زن را پس از ریختن طرح دوستی کشت.فرزاد با اینکه با جابه‌جایی‌های مداوم محل زندگی‌اش سعی داشت ردی از خود بر جا نگذارد سرانجام فروردین ۹۶ در تله پلیس گرفتار و به همراه همسر صیغه ای‌اش در یکی از محلات شهر رشت بازداشت شد.
 
او تاکنون به قتل هفت زن اعتراف کرده و پلیس را به محل دفن اجساد قربانیانش برده است.با این حال تحقیقات تخصصی همچنان ادامه دارد.
 


منبع: الف

بازداشت عامل شایعه بمب گذاری در بافت

سالاری گفت: عامل انتشار شایعه بمب گذاری در بافت شناسایی و بازداشت شد.

دادخدا سالاری دادستان عمومی وانقلاب مرکز استان کرمان در گفت‌وگو با میزان از  شناسایی و بازداشت عامل انتشار شایعه بمب گذاری در بافت خبرداد.

وی افزود: در پی انتشار خبر کذبی در فضای مجازی مبنی بر انجام عملیات تروریستی در شهرستان بافت و ایجاد التهاب و نگرانی در بین مردم استان کرمان، این دادستانی با رصد فضای مجازی و اهمیت مقابله با ایجاد کننده گان شایعات و اخبار کذب این چنینی که امنیت روانی و عمومی جامعه را بر هم می زند شناسایی عوامل تولید و انتشار این خبر کذب در دستور کار قرار گرفت.

این مقام قضایی قضایی دراستان کرمان درادامه بیان کرد: با رصد و اقدامات فنی عامل اصلی ساخت و انتشار این شایعه شناسایی و بازداشت شد؛ تحقیق از وی در بازپرسی ویژه ادامه دارد.

سالاری در پایان افزود: چشمان تیزبین دستگاه قضایی با همراهی مامورین مجاهد و پر تلاش عرصه های امنیتی وانتظامی فضای مجازی را به صورت شبانه روزی رصد و با متخلفان نسبت به نظم امنیت و آرامش عمومی جامعه برخورد قاطعانه و اجازه نخواهند داد امنیت جامعه مخدوش و بازیچه دست بدخواهان قرار گیرد.


منبع: الف

اژه‌ای: اثبات اتهام قاری معروف قرآن سخت است

معاون اول قوه قضائیه گفت: همه باید به منتخب مردم در انتخابات آتی احترام بگذارند چرا که وی آرای مردمی را با خود دارد و توسط مردم برگزیده شده است.

به گزارش ایرنا حجت الاسلام غلامحسین محسنی اژه ای، شامگاه چهارشنبه در جمع دانشجویان دانشکده پزشکی مشهد افزود: تاکنون همه انتخابات بر اساس مردم سالاری دینی و با مشارکت حداکثری مردم، با امنیت کامل در کشور برگزار شده و مردم با حضور حداکثری خود در آن امنیت نظام را ارتقا داده اند. وی با اشاره به تایید صلاحیتها نیز گفت: قانون اساسی احراز صلاحیت نامزدهای ریاست جمهوری را بر عهده شورای نگهبان گذاشته و اگر شایستگی کسی برای اعضای این شورا احراز شود، صلاحیت وی را تایید می کنند که البته این تاییدیه برای همان دوره معتبر است.

* بار اشتباهات دستگاهها بر دوش قوه قضاییه
معاون اول قوه قضائیه در ادامه با بیان اینکه بار بسیاری از اشتباهات دستگاهها بر دوش این قوه است، گفت: مردم توقع دارند این قوه با همه این دستگاهها برخورد کند و از طرفی همان دستگاهها می خواهند به کمک آنها برویم که این کار در عمل، انجام شدنی نیست و در برخی موارد نیاز به ورود این قوه نیست.

وی وضعیت شرکت پدیده مشهد را یکی از این بحران ها دانست که ناشی از کوتاهی این دستگاهها بود و افزود: تعاونی میزان نیز که به هیچ عنوان به این قوه ارتباطی ندارد و تنها تعدادی از قضات در آن به عنوان هیات مدیره عضویت داشتند و ما خواستیم که از این قوه جدا شوند اما متاسفانه نشان این تعاونی بسیار شبیه نشان این قوه بود و این باعث اعتمادسازی برای مردم شد.

حجت الاسلام اژه ای ادامه داد: حدود ۵ هزار تعاونی اعتبار توسط وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در دولت دهم مجوز گرفتند و اینکه چه کسی بر آنها نظارت می کند یا مجوز دارند و محدوده وظایف آنها چیست، مشخص نیست و همه از قوه قضائیه انتظار رسیدگی دارند و این قوه امکان اینکه تمام بار را بردارد، ندارد و باید دستگاهها قبل از بروز مشکل تدابیر لازم را بیندیشند.

وی با اشاره به موضوع حقوق های غیرمتعارف نیز گفت: در این زمینه ۲۰۰ نفر را احضار کردیم که بطور میانگین ۲۰۰ میلیون تومان در ماه دریافت می کردند و برخی بانکها و بیمه ها پاداش های چند صد میلیونی می دادند که بخشی مربوط به نقص قانون و برخی روحیه اشرافیگری افراد بود.

* دولت مدیران نجومی بگیر را برکنار کرد
محسنی اژه ای افزود: دولت در مسیر برخورد با حقوق های غیرمتعارف اقداماتی انجام داده و برخی را برکنار، برخی را مجبور به استعفا و برخی را عزل کرده است و قول داده که لایحه ای را در این خصوص به مجلس بدهد. معاون اول قوه قضائیه اظهار کرد: حقوقی که بنده دریافت می کنم ۱۱۰ میلیون ریال است که طبق مصوبه جدید دولت این رقم به ۹۰ تا ۱۰۰ میلیون ریال کاهش خواهد یافت.

حجت الاسلام محسنی اژه ای ادامه داد: هم اکنون وامی ۸۰۰ میلیونی ریالی نیز گرفته ام که اقساط آن را می دهم و اولین حقوق دریافتی ام نیز ۲۰ هزار ریال بوده است.
وی اظهار کرد: حقیقت این است که قوه قضائیه نیز در خصوص حقوقهای غیرمتعارف کار خاصی نکرد اما به این موضوع به خاطر ذهنیتی که بین مردم بود از طریق دولت و دیوان محاسبات خواستار پیگیری شد و معتقدیم در برخی مفاسد بزرگ دادگاهها باید علنی باشد تا مردم در جریان قرار گیرند و ضعفهای این قوه نیز مشخص شود.

معاون اول قوه قضائیه ادامه داد: البته نقص در این قوه هم هست که باید برطرف شود اما مردم بدانند که این قوه با بسیاری از دانه درشتها برخورد می کند و برخورد با آنها بسیار سخت است چرا که شبکه پیچیده و درهمی دارد.

حجت الاسلام محسنی اژه ای افزود: قوه قضائیه قصد ورود به مسائل بانکی را نداشت اما با اتفاقاتی که در بخش بانکی رخ داد مجبور شد وارد شود زیرا احساس کرد نظارتی بر آن وجود ندارد و فاجعه ای در حال رخ دادن است به عنوان نمونه، پرداخت وام و هزینه کرد آن در موارد غیر، ضمانت نامه جعلی، دریافت وام بدون بازپرداخت که باید این موضوعات رها نشود و جلو آنها را بگیریم.

وی گفت: در یک مورد فردی ۵۵۰ میلیارد ریال از بدهکار اصلی بانکی گرفته که مشکلات زیادی برای این قوه فراهم کرده و مشخص نیست نفر اول چقدر سود کرده که ۵۵۰ میلیارد ریال رشوه داده است. وی در مورد ممنوع التصویر شدن یکی از شخصیت های سیاسی نیز گفت: این تصمیم را شورای امنیت ملی گرفته و لازم الاجراست و این قوه دخالتی در آن نداشته است.

* اثبات اتهام قاری معروف قرآن سخت است
معاون اول قوه قضائیه در خصوص پرونده یکی از قاریان قرآن نیز اظهار کرد: شکایتی انجام شده که اثبات این موضوع بسیار بسیار سخت است و با توجه به اینکه نیاز به اقرار متهم دارد و چهار نفر شاهد عادل می خواهد در این ۲ مورد چیزی رخ نداده و فقط باید بر اساس علم قاضی رای داده شود که این، کار را سخت کرده اما چیزی که در جامعه مطرح است به هیچ عنوان صحت ندارد.

معاون اول قوه قضائیه تصریح کرد: افتخار نظام امروز این است که قوه قضائیه ای مستقل و قدرتمند داریم که می تواند در بسیاری موارد بدون کشش و وابستگی به جناح و طرف خاص به پرونده ها ورود پیدا کند.


منبع: الف

دختر۱٫۵ساله قربانی عکس یادگاری

ایران نوشت:دخترک یک و نیم ساله هنگام گرفتن عکس یادگاری خانوادگی به داخل رودخانه «سهرین» در زنجان افتاد و به‌طرز دلخراشی جان سپرد.

به‌دنبال اعلام این حادثه غم انگیزکه عصر سه‌شنبه (پنجم اردیبهشت) رخ داد بلافاصله نیروهای مستقر در پایگاه اورژانس ارمغانخانه به محل اعزام شدند.تا اینکه پیکر دختربچه در فاصله حدود ۷۰۰ متری محل سقوط و با تلاش اعضای خانواده، امدادگران اورژانس و اهالی روستای «دگاهی» از آب بیرون کشیده و به بیمارستان منتقل شد اما تلاش امدادگران وتیم پزشکی برای نجاتش بی‌نتیجه ماند.

گفته شده این خانواده برای گردش و تفریح به این منطقه رفته بودند که هنگام گرفتن عکس یادگاری، دختربچه به داخل رودخانه پرآب سقوط کرد.


منبع: الف

ماجرای غم‌انگیز مسدود شدن استارت‌آپ ایرانی

یک استارت‌آپ آینده دار ایرانی به دلیل خطای یکی از کاربرانش مسدود شده و مؤسس جوان آن امیدی برای رفع فیلتر ندارد.

به گزارش خبرآنلاین می‌گوید بدون هیچ اطلاعی، بعد از یک سال خونِ دل خوردن و جلب اعتماد کاربران فیلتر شده‌اند. از دوندگی‌های بی‌سرانجام و رفتارهای قهرگونه، حرف‌هایش بوی ناامیدی می‌دهد اما وقتی می‌گوید «اگر این سایت را مسدود کنند، بالاخره یک سرویس خارجی جای ما را خواهد گرفت» سراسر دلسوزی و علاقه است. 

سعید مشهدی، جوان کارآفرین و خلاق ۲۸ ساله اهل مشهد و مدیرعامل و توسعه‌دهنده نرم‌افزار یک استارت‌آپ ایرانی حوزه فین‌تک است که حاصل تلاش‌هایش طی روزهای اخیر به دستور دادستانی فیلتر شد. 

این نرم‌افزار اولین سیستم پرداخت فرد به فرد برای اشخاص و کسب‌وکارها است و به افراد این امکان را می‌دهد که انتقال وجه، بسیار ساده‌تر از دستگاه‌های خودپرداز یا درگاه‌های اینترنتی صورت بگیرند. دسترسی به این نرم‌افزار بدون هیچ اخطار یا اطلاعی، طی هفته گذشته به دستور دادستانی مسدود شد؛ در حالی که این سایت پیش از این نیز یک بار دیگر طعم تلخ این واکنش را تجربه کرده بود. 

مشهدی با اشاره به اینکه پس از گذشت یک هفته، هنوز تغییری در شرایط این نرم‌افزار ایجاد نشده است، درباره علت این فیلترینگ می‌گوید: «یکی از کاربران، با استفاده از این سامانه انتقال وجه، اقدام به فروش یک فیلم هالیوودی کرده که از قضا یکی از مشتریان این فرد از اعضای نامحسوس کمیته مصادیق جرایم سایبری بوده است و با عکس گرفتن از فاکتوری که از سوی سایت ما صادر شده، در نهایت باعث رأی دادستان علیه این نرم‌افزار شده است.»  

این مسئله در حالی ماجرای این استارت‌آپ فین‌تک را به اینجا رسانده که در سایت این نرم‌افزار به صراحت آمده است که این پلت‌‎فرم «هیچ مسئولیتی در قبال محتوای موارد خرید و فروش ندارد».

به گفته مشهدی، این اتفاق در حالی افتاده است که پیش از این و در ماجرایی که حدود شش ماه پیش برای آنها رخ داده بود، درباره موضوعات متعددی از جمله مشکل پیش آمده، با سازمان ارائه دهنده نماد الکترونیک، نماینده دادستانی و پلیس فتا گفت‌وگو شده بوده است. 

پیش از این و در آغاز راه رونق این استارت‌آپ ایرانی میان مردم، سامانه شاپرک و بانک مرکزی نسبت به فعالیت این نرم‌افزار اعتراض کردند، اما با این حال، این نرم‌افزار فیلتر نشد بلکه تنها به صورت موقت از ارائه خدمات منع شد.  

مدیرعامل جوان این نرم‌افزار بومی می‌گوید: «در جریان پرونده شاپرک و بانک مرکزی، با کمک ناصر حکیمی، مدیر کل فناوری اطلاعات و ارتباطات بانک مرکزی، مجوزی به این استارت‌آپ داده شده است که مسائل این حوزه حل و فصل شوند.» 

او تأکید می‌کند که حکیمی در جریان همان پرونده، با قوه‌قضاییه و دادستانی درباره این کسب‌وکار نوپا گفت‌وگو و نظر ضمنی آن‌ها را جلب کرده بود.

مشهدی که تحصیل‌کرده دانشگاه فردوسی شهرش است، پیگیری‌های بی‌سرانجام خود و اعضای تیم‌اش برای حل مشکل پیش‌آمده را در این جمله بیان می‌کند: «تلاش‌هایی که همگی به در بسته دادستانی و مقامات قضایی ختم شد.» 

قوه قضاییه در حالی در خلأ قوانین حوزه فعالیت‌های آنلاین اقتصادی، در قبال این استارت‌آپ وارد عمل شده است که پیش از این، رهبر معظم انقلاب بارها بر ضرورت پشتیبانی از فعالیت اشتغالزای جوانان ایرانی، به ویژه در دوران جنگ اقتصادی تأکید کرده و بارها متذکر شده‌اند که در فضای اقتصادی فعلی باید از نمونه داخلی تولیدات خارجی حمایت شود.

با این حال، مشهدی که نرم‌افزارش را می‌توان نسخه ایرانی نرم‌افزار جهانی پی‌پل دانست، می‌گوید در تلاش‌هایش برای حل مشکل پیش آمده از سوی مقامات قوه‌ قضاییه، بارها «عامل فساد» خوانده شده و با وعده‌های توخالی از در آنها رانده شده است. 

او همچنین درباره وضعیت فعلی پرونده این استارت‌آپ توضیح می‌دهد: «در حال حاضر، پرونده از سوی پلیس امنیت و پلیس فتا اعلام جرم شده، اما هنوز به دست قاضی نرسیده است.»  

در این میان، برخی این نرم‌افزار فین‌تکی را عامل افزایش احتمال پولشویی یا محلی برای سؤاستفاده فعالیت‌های غیرقانونی مانند شرط‌بندی می‌دانند. 

در پاسخ به این ادعا‌ها، مشهدی توضیح می‌دهد: «ما از اساس، یک وب‌سرویس نیستیم و به سایت‌ها خدمات ارائه نمی‌دهیم؛ پس طرح ادعا مبنی بر استفاده از نرم‌افزار ما برای شرط‌بندی در کل بی‌معنی است. ضمن اینکه مطابق با تحقیقاتی که در پرونده قبلی از سوی خود بانک مرکزی صورت گرفت، پولشویی به هیچ‌وجه نمی‌تواند به سایت ماارتباط پیدا کند، بلکه مسئله‌ای است که باید از طریق بانک‌ها پیگیری شود.» 

با وضعیت پیش آمده، مشهدی و گروهش باید منتظر پیگیری قوه قضاییه بمانند. او از فقدان قوانین در حوزه فعالیت استارت‌آپ‌ها انتقاد و اظهار می‌کند: «هیچ نهاد صدور مجوزی برای فعالیت استارت‌آپ‌ها تعریف نشده است؛ معمولاً تکنولوژی سریع‌تر از قانون حرکت می‌کند، اما نمی‌توان با همان قوانین قدیمی این حوزه را کنترل کرد.» 

مشهدی از درد بزرگتری هم می‌گوید؛ از سایر استارت‌آپ‌ها که با این شرایط و رفتارهای قهری مدام درگیر این اضطراب هستند که تمامی زحماتی را که طی سال‌های اخیر کشیده‌اند یک شبه روی هوا ببینند. 

در حالی که مشهدی فیلترینگ نرم‌افزار تحت مدیریتش را از سوی دادستانی امری قانونی می‌داند، سیدعلی مهاجری، وکیل پایه یک دادگستری تأکید می‌کند: «قرار نیست در مقابل هر جرمی برنامه‌ها و نرم‌افزارها فیلتر شود.»

او با تأکید چندباره بر ضعف مراجع قانونگذار در این حوزه، توضیح می‌دهد: «با توجه به جدید بودن فعالیت‌های سایبری فیلترینگ، ضعف قانونگذاران است که خود را بروز نکنند. اما قوه ‌قضاییه نمی‌تواند منتظر قانون بماند؛ بنابراین هرجایی که خلأ قانونی وجود داشته باشد با تشخیص خود، اقدام به فیلترینگ می‌کند.» 

این حقوقدان در خصوص مسدود شدن نرم‌افزار حوزه فین‌تک، دلیل فیلتر شدن آن از منظر قوه ‌قضاییه را «پیشگیری از وقوع جرم یا تلاش برای حفظ امنیت عمومی و گردش اقتصادی» می‌داند. 

مهاجری به عنوان یکی از اعضای گروه «صدای وکیل» از این اقدام قوه‌قضاییه انتقاد می‌کند: «به جای فیلترینگ، بهتر است قوه ‌قضاییه به فکر سازماندهی مسائل باشد؛ حتی اگر اقدام فیلترینگ فی‌نفسه بد تلقی نشود، عملکرد غیرشفاف ارگان‌های مربوطه، در فیلتر کردن سایت‌ها یا نرم‌افزارها و پاسخگو نبودن آن‌ها، این اقدام را بدتر از آنچه که هست جلوه می‌دهد.»

او همچنین خاطرنشان می‌کند: «وقتی توانایی و شایستگی سازماندهی و حل مشکلات وجود نداشته باشد، نهاد قضایی دست به فیلترینگ می‌زند. در این‌باره باید گفت نبود قانون، دست افراد را در برابر قوه ‌قضاییه بسته است.»  

در چنین شرایطی، آن هم در حالی که هر روز از جوانان تحصیل‌کرده و نخبگان انتظار بیشتری برای ماندن در ایران و ساختن کشور عزیزمان می‌رود، با یک سهل‌انگاری که ناشی از ناکارآمدی قانونگذاران است، چرا باید یک به یک سربازان جنگ اقتصادی را در سال تولید و اشتغال از دست دهیم؟


منبع: الف

هافبک پرسپولیس در یک جمع دوستانه: از سپاهان پیشنهاد دارم

محسن مسلمان یکی از بازیکنانی است که پرسپولیسی‌ها به دنبال حفظ او در تیم‌شان هستند.

به گزارش خبرآنلاین؛ محسن مسلمان بدون شک یکی از تاثیرگزارترین بازیکنان پرسپولیس طی این دو فصل اخیر بوده و نقش بسیار زیادی در قهرمانی تیمش هم داشته است. او ریتم بازی پرسپولیس را در دست دارد و با گل‌ها و موقعیت‌هایی که می‌سازد به هجومی شدن تیمش کمک می‌کند. مسلمان که امسال دومین فصل حضورش در پرسپولیس را به طور متوالی می‌گذارند، هنوز یک فصل دیگر با قرمزها قرارداد دارد و به نظر اگر اتفاق خاصی نیفتاد فصل بعد هم در تهران و در جمع پرسپولیسی‌ها ماندنی خواهد شد. با این وجود روزنامه گل چاپ امروز از قول مسلمان در یک جمع دوستانه بین بازیکنان نوشته که این بازیکن از سپاهان پیشنهاد دارد. محسن فصل بسیار خوبی را با پرسپولیس پشت سر گذاشته و مورد تحسین اغلب کارشناسان واقع شده است. حالا باید دید با توجه به قرارداد یک ساله او با پرسپولیس آیا چنین پیشنهادی از سپاهان جدی است؟


منبع: الف

صعود پاریس سن ژرمن به فینال با تحمیل شکست سنگین به موناکو

با برتری پر گل شاگردان امری برابر موناکو، پاری سن ژرمن به فینال جام حذفی فرانسه صعود کرد.

به گزارش ایلنا، دیدار برگشت بین پاریس سن ژرمن و موناکو در مرحله نیمه نهایی جام حذفی فرانسه با برتری پرگل پاریسی ها به پایان رسید. شاگردان امری با ۵ گل این دیدار را به پایان بردند و برای پاریس سن ژرمن متوئیدی، مارکینیوس، کاوانی و درکسلر گلزنی کردند.  گل سوم پاریس سنت ژرمن به موناکو با گل به خودی سافوان امبائی در دقیقه ۵۰ به ثمر رسید.

شاگردان امری که دیدار رفت را ۴ بر صفر پیروزی شده بودند با برتری مقتدرانه در دیدار امشب برابر حریف یوونتوس در مرحله نیمه نهایی یگ قهرمانان اروپا به فینال جام حذفی فرانسه صعود کردند.


منبع: الف