حمام «سلطان امیر احمد» از جاذبه های گردشگری شهر کاشان (+عکس)

حمام سلطان امیراحمد مربوط به دوره قاجار است و در کاشان، خیابان علوی ـ کوچه سلطان امیر احمد واقع شده و این اثر در تاریخ ۳ اسفند ۱۳۵۵ با شمارهٔ ثبت ۱۳۵۱ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

منبع: ایلنا

برچسب ها: ، ،


منبع: پول نیوز

پارک طبیعی و مجموعه گردشگری هفت حوض مشهد (+عکس)

این منطقه شامل ۷ حوضچه طبیعیِ که آب در آنها جریان دارد. بعضی از این حوضچه ها به اندازه یک استخر کوچک وسعت دارد.

پول‌نیوز –  یکی از زیباترین جاذبه های طبیعی مشهد که در دل کوه های خلج جا دارد پارک طبیعی هفت حوض است. این منطقه شامل ۷ حوضچه طبیعیِ که آب در آنها جریان دارد. بعضی از این حوضچه ها به اندازه یک استخر کوچک وسعت دارد. آب بعد از عبور از این هفت حوضچه به حوضی بزرگتر می ریزد.


منبع: پول نیوز

انتشار اولین عکس رسمی از همسر ترامپ (عکس)

 کاخ سفید اولین عکس رسمی از “ملانیا ترامپ” بانوی نخست آمریکا را منتشر کرد.

به گزارش عصرایران به نقل از خبرگزاری ها، کاخ سفید زمان عکسبرداری و نام عکاس را اعلام نکرده است.

ملانیا ترامپ همسر دونالد ترامپ رئیس ایالات متحده آمریکا هم اکنون به دلیل تحصیل فرزندشان در مدرسه، در نیویورک باقی مانده است و بعد از پایان سال تحصیلی جاری، به کاخ سفید واشنگتن منتقل خواهد شد.

ملانیا ۴۶ ساله متولد اسلونی است.

انتشار اولین عکس رسمی از همسر ترامپ


منبع: عصرایران

برکناری ۴۵ قاضی و دادستان در ترکیه

این افراد متهم به داشتن ارتباط با گولن هستند. دولت ترکیه بارها گولن را عامل اصلی طراحی و اجرای کودتای نافرجام سال گذشته معرفی کرده ولی گولن این اتهامات را رد کرده است.

۴۵ قاضی و دادستان دیگر در ترکیه در ارتباط با کودتای نافرجام در این کشور در ماه جولای گذشته از کار برکنار شدند.

به گزارش تسنیم به نقل از العهد، دولت ترکیه روز دوشنبه ۴۵ قاضی و دادستان این کشور را در ارتباط با کودتای نافرجام این کشور در ماه جولای گذشته، برکنار کرد.

روز گذشته سلیمان سویلو وزیر کشور ترکیه در سخنانی تاکید کرد: آنکارا بیش از ۴۷۱۵۵ نفر را در ارتباط با تحقیقات مربوط به کودتای نظامی نافرجام ۱۵ جولای سال گذشته به طور رسمی بازداشت کرده است.

بر اساس این گزارش، این افراد متهم به داشتن ارتباط با گولن هستند. دولت ترکیه بارها گولن را عامل اصلی طراحی و اجرای کودتای نافرجام سال گذشته معرفی کرده ولی گولن این اتهامات را رد کرده است.

در بین افراد بازداشت شده، ۱۰۷۳۲ نفر از افسران پلیس، ۷۶۴۳ نفر سرباز ارتش، ۱۶۸ نفر ژنرال ارتش، ۲۵۷۵ نفر قاضی و دادستان و ۲۶۱۷۷ نفر کارمند دولتی بوده‌اند.

از زمان وقوع کودتای نافرجام جولای گذشته در ترکیه در مجموع ۱۱۳۲۶۰بازداشت انجام شده است و این در حالی است که ۸۶۳ نفر از افراد مظنون هنوز فراری هستند.


منبع: عصرایران

بازگرداندن چک ۲ میلیارد تومانی توسط پلیس بوشهری به صاحبش

در حین گشت زنی در پارک سیادت شهر بوشهر یک فقره چک به مبلغ ۱۹میلیارد ریال پشت امضاء شده را پیدا کرده و پس از پایان شیفت‌کاری به فرمانده انتظامی شهرستان بوشهر تحویل داده است.

فرمانده انتظامی شهرستان بوشهر گفت: افسر پلیس فرماندهی انتظامی شهرستان بوشهر یک فقره چک ۱۹میلیارد ریالی را که در حین گشت‌زنی پیدا کرده بود به صاحبش بازگرداند.

به گزارش فارس، ابراهیم عرب‌زاده  در بوشهر اظهار داشت: افسر پلیس فرماندهی انتظامی شهرستان بوشهر یک فقره چک ۱۹میلیارد ریالی را که در حین گشت‌زنی پیدا کرده بود به صاحبش بازگرداند.

وی اضافه کرد: حسین راستگو در اجرای طرح نوروزی پلیس، در حین گشت زنی در پارک سیادت شهر بوشهر یک فقره چک به مبلغ ۱۹میلیارد ریال پشت امضاء شده را پیدا کرده و پس از پایان شیفت‌کاری به فرمانده انتظامی شهرستان بوشهر تحویل داده است.

فرمانده انتظامی شهرستان بوشهر تصریح کرد: با دعوت از صاحب چک که ساکن تهران و به عنوان مسافر نوروزی به بوشهر سفر کرده بود پس از یادآوری توصیه‌های لازم در خصوص حفاطت و نگهداری اسناد و مدارک مهم و اواراق بهادار ، آن را به صاحبش برگرداند.

وی بیان کرد: این پلیس وظیفه‌شناس به علت مناعت طبع و صحت عمل مورد تشویق فرمانده انتظامی شهرستان بوشهر قرار گرفت.


منبع: عصرایران

نیش این ماهی اثری مثل هروئین دارد (+عکس)

محققان دانشکده طب گرمسیری دانشگاه لیورپول و دانشگاه کوئینزلند موفق به رمزگشایی از گزش بی درد گونه‌ای ماهی مرجانی شده‌اند.

به گزارش «همشهری آنلاین»، این ماهی کوچک که از دندان‌های نیش بزرگی برخوردار است، در زمان گزیدن هیچ دردی ایجاد نمی‌کند و همین موضوع تا به امروز به معمایی بزرگ تبدیل شده‌ بود.

اکنون محققان دریافته‌اند که ماهی بلنی نیش‌دار، گونه‌ای رنگارنگ از ماهی‌های مرجانی گرمسیری از زهری برخوردار است که دارای مواد شیمیایی تسکین‌دهنده درد است. به گفته محققان این کشف نمونه‌ای بی‌نظیر از داروهایی است که در دل طبیعت پنهان باقی مانده‌اند.

نیش این ماهی اثری مثل هروئین دارد (+عکس)

در شرایطی که نیش‌های دردناک و زهرآگین در جهان زیر آب امری رایج و عادی به شمار می‌رود اما نیش این ماهی کوچک هیچ دردی از خود به جا نمی‌گذارد و دانشمندان اکنون دریافته‌اند زهر این ماهی اثری هروئین‌مانند از خود به جا می‌گذارد.

زمانی که ماهی بلنی مورد حمله قرار می‌گیرد، نیش آغشته به مواد شبه مخدری خود را وارد بدن شکارچی کرده و باعث گیجی او می‌شود و به این شکل می‌تواند به راحتی فرار کرده و به زندگی خود ادامه دهد.

با توجه به سیر روزافزون تخریب صخره‌های مرجانی در اعماق اقیانوس‌ها به واسطه تغییرات اقلیمی و فعالیت‌های انسانی، محققان معتقدند از بین رفتن این صخره‌ها به معنی از بین رفتن اسرار ناشناخته پزشکی است که تاکنون در اعماق دریا پنهان باقی مانده‌اند.


منبع: عصرایران

پرفروش‌ترین آلبوم‌های موسیقی سال ۹۵

پرفروش‌ترین آلبوم‌های موسیقی سال ۱۳۹۵ براساس اعلام سامانه سایت بیپ تونز اعلام شد.

آلبوم «امیر بی‌گزند» اثر «محسن چاوشی»، «طریق عشق» اثر فاخر «محمد رضا شجریان» و «پرویز مشکاتیان»، «سی سالگی» اثر «احسان خواجه امیری»، «گذر اردیبهشت» اولین آلبوم گروه «دال»، «گفتم نرو» اثر «محمد علیزاده»، «ناگفته» اثر «حافظ ناظری»، «دوباره عشق» از «حامد همایون»، «آینه قدی» اثر «مهدی یراحی»، «منشور» جدیدترین آلبوم «کاوه یغمایی» و «رویای بی‌تکرار» اثر «علی زندوکیلی» به ترتیب در فهرست پرفروش‌ترین آلبوم‌های موسیقی سایت بیپ تونز beeptunes.com در سال ۱۳۹۵ که سرشار از آلبوم‌های جدید بود، قرار گرفتند.

نکات جالب توجهی نیز در این آمار اعلام شده، مشاهده می‌شود. ازجمله حضور دو آلبوم تلفیقی، یک کلاسیک، یک ایرانی و یک آلبوم راک در جمع ده آلبوم پرفروش سال که این آمار خود نشان می‌دهد، سلیقه مخاطبان به مرور در حال تغییر از موسیقی پاپ است و سبک‌های دیگر به خصوص تلفیقی دارند جای خود را در میان مردم بازمی‌کنند. در ضمن نباید فراموش کرد که آلبوم «امیر بی‌گزند» که در رتبه اول قرار دارد، خود نیز به صورت خالص در دسته‌بندی موسیقی پاپ جای نمی‌گیرد، برخی از آهنگ‌های این آلبوم به موسیقی راک و تلفیقی بسیار نزدیک شده‌اند. ناگفته نماند عجیب‌ترین آمار متعلق به «ناگفته» از «حافظ ناظری» است، این آلبوم در مرداد سال ۹۴ پخش شده و با این حال توانسته در رتبه ششم پرفروش‌ترین آلبوم سال ۹۵ قرار گیرد. تمامی آثار دیگری که در جمع ۱۰ پرفروش سال ۹۵ قرار دارند،‌ در همین سال پخش شده‌اند. حتی آلبوم «طریق عشق» که تولید آن متعلق به چندین سال پیش است، در سال ۹۵ به صورت رسمی در بازار موسیقی ایران پخش شده است.


منبع: عصرایران

قصه «پایتخت» با ایران آغاز می‌شود

کارگردان سریال «پایتخت۵» اعلام کرد که تاکنون ۶ قسمت از فیلمنامه این سریال به نگارش درآمده است.

سیروس مقدم درباره جزییات «پایتخت ۵» که قرار است ۲۵ فروردین کلید بخورد به مهر گفت: «پایتخت ۵» در حال نگارش است و قصه قرار است از ایران و از شمال کشور شروع شود.

وی ادامه داد: تاکنون حدود ۶ قسمت نوشته شده است چراکه سه قسمت اول این سریال در شمال کشور می گذرد و پیش درآمدی هم در این سه قسمت بر رفتن آنها به خارج وجود دارد.

مقدم با اشاره به سفر به خارج از کشور که هنوز مقصد قطعی آنها مشخص نیست، بیان کرد: ما چهار قسمت را در خارج از کشور تصویربرداری می کنیم و بعد عوامل دوباره به ایران بازمی گردند و بعد به جنوب می روند.

سریال «پایتخت ۵» به تهیه کنندگی الهام غفوری و کارگردانی سیروس مقدم تازه ترین محصول مرکز فیلم و سریال سازمان هنری رسانه ای اوج است که با حضور بازیگران اصلی پایتخت از جمله محسن تنابنده، احمد مهرانفر، ریما رامین‌فر، علیرضا خمسه، سارا و نیکا فرقانی و با اضافه شدن بهرام افشاری خود را برای پخش از شبکه یک سیما آماده می‌کند.


منبع: عصرایران

امروز، ۹ زمین لرزه در خراسان جنوبی

۹ زمین لرزه از ساعت ۱۲ شب تا ۶:۳۰ بامداد امروز برای خراسان‌جنوبی در سایت زلزله‌نگاری کشور ثبت شده که شوسف با ۸ مورد کانون این زمین لرزه‌ها بوده است.

به گزارش ایسنا، زمین لرزه از ساعت ۱۲ شب تا ۶:۳۰ بامداد امروز برای خراسان‌جنوبی در سایت زلزله‌نگاری کشور ثبت شده که شوسف با ۸ مورد کانون این زمین لرزه‌ها بوده است.

زلزله شدید ۴٫۷ ریشتری شوسف در ساعت ۴:۴۲ بزرگ‌ترین زمین‌لرزه امروز در شوسف بود.

مکان دقیق این زمین‌لرزه ۱۸ کیلومتری شوسف، ۲۶ کیلومتری نهبندان، ۶۸ کیلومتری درح و در عمق ۷ کیلومتری زمین بوده است.


منبع: عصرایران

چه زمانی درد دست چپ با مشکل قلبی مرتبط است؟

درد در قفسه سینه یا ناراحتی – مانند احساس فشار یا سنگینی – شایع‌ترین نشانه یک حمله قلبی محسوب می شود. از این رو، درد در دست چپ که با درد در قفسه سینه یا ناراحتی در این قسمت همراهی می شود، احتمال مواجهه با حمله قلبی یا یک مشکل قلبی جدی دیگر را به طور قابل توجهی افزایش می دهد.

بیشتر مردم می دانند که درد
در دست چپ یکی از چندین نشانه شایع حمله قلبی یا دیگر مشکلات قلبی جدی است. بر
همین اساس، احساس درد در دست چپ هرگز نباید نادیده گرفته شود.

چه زمانی درد دست چپ با مشکل قلبی مرتبط است؟

به گزارش گروه سلامت عصر ایران
به نقل از “لیو استرانگ”، اما درد در ناحیه دست به واسطه شرایط مختلفی
شکل می گیرد که از محدوده شدت مختلف برخوردار هستند و از کشیدگی عضله تا یک حمله
قلبی شدید را شامل می شوند. در شرایطی که تشخیص این که آیا درد در دست چپ با مشکلی
در قلب مرتبط است یا خیر می تواند فریبنده باشد، چند ویژگی می توانند بین دست درد
قلبی و غیر قلبی تمایز ایجاد کنند.

همراهی با درد قفسه سینه یا
احساس ناراحتی

اگرچه همواره وجود ندارد،
درد در قفسه سینه یا ناراحتی – مانند احساس فشار یا سنگینی – شایع‌ترین نشانه یک
حمله قلبی محسوب می شود. از این رو، درد در دست چپ که با درد در قفسه سینه یا
ناراحتی در این قسمت همراهی می شود، احتمال مواجهه با حمله قلبی یا یک مشکل قلبی
جدی دیگر را به طور قابل توجهی افزایش می دهد. ترکیب احساس درد در دست چپ و قفسه
سینه نشان دهنده یک شرایط پزشکی اورژانسی و نیازمند ارزیابی فوری است. در شرایطی
که این نشانه مرتبط با یک مشکل قلبی تشخیص داده نشود نیز هرگز نباید نادیده گرفته
شود. بیشتر افرادی که درد در قفسه سینه و دست مرتبط با قلب دارند به این نکته
اشاره دارند که درد قفسه سینه به شانه و سپس به دست سرایت می کند. درد ممکن است به
سمت گردن، آرواره، پشت و دست راست نیز حرکت کند.

حضور دیگر نشانه های احتمالی
مرتبط با قلب

نشانه های واقعی حمله قلبی
اغلب ظریف‌تر و مبهم‌تر از چیزی هستند که به طور معمول در برنامه های تلویزیونی و
فیلم ها نمایش داده می شود. با این وجود، حضور این نشانه ها در ترکیب با درد در
دست چپ احتمال این که درد مرتبط با مشکلی در قلب باشد را افزایش می دهد. از جمله
این نشانه ها و علایم می توان به موارد زیر اشاره کرد:

تنگی نفس

تعریق بیش از اندازه یا رنگ
پریدگی پوست

تهوع، استفراغ یا سوء هاضمه

سرگیجه، سبکی سر، غش یا از
دست دادن هوشیاری

ضربان قلب سریع یا نامنظم

عدم حساسیت به لمس و رابطه
با حرکت

درد مرتبط با قلب در دست چپ اغلب
به طور ناگهانی شکل می گیرد، نسبتا حالتی پایدار دارد، و نسبت به لمس حساس نیست.
بر همین اساس، درد در دست چپ که با حرکت دست شکل می گیرد یا تشدید می شود، به طور
کلی بعید است که با قلب در ارتباط باشد. افزون بر این، حساسیت به لمس می تواند
بیشتر نشان دهنده یک بیماری عضلانی اسکلتی باشد. آسیب ها و بیماری های عضلانی اسکلتی
شایع‌ترین دلیل درد در ناحیه دست هستند. فعالیت های روزانه مانند بلند کردن اجسام
سنگین یا جابجایی مبلمان و آسیب های ورزشی مکرر موجب فشار یا التهاب در عضلات یا
مفاصل دست می شوند. این شرایط اغلب موجب شکل گیری حساسیت به لمس شده و با حرکت دست
تشدید می شوند.

درد کوتاه مدت در برابر درد
بلند مدت

همان گونه که پیش‌تر اشاره
شد، درد در دست چپ مرتبط با قلب به طور معمول به طور ناگهانی شکل می گیرد و از این
رو، احساس درد بلند مدت در دست به طور معمول با یک مشکل قلبی مرتبط نیست. اثر شرایطی
مانند التهاب تاندون روتاتور کاف، آرتریت آرنج یا شانه و بورسیت به طور معمول برای
چند ماه یا حتی سال ها پایدار باقی می ماند و با افزایش درد تدریجی و کاهش تحرک
مفصلی همراه هستند. بر همین اساس، دست درد بلند مدت بیشتر احتمال دارد با یک مشکل
عضلانی اسکلتی مرتبط باشد تا یک مشکل قلبی. افزون بر این، از آنجایی که درد مرتبط
با قلب از زمان آغاز نسبتا حالتی ثابت دارد، دست دردهای کوتاه بیشتر احتمال دارد
در نتیجه یک دلیل غیر قلبی شکل گرفته باشند، به ویژه اگر با حرکت دست یا گردن شکل
می گیرند.

هشدارها و اقدام های احتیاطی

احساس درد در دست چپ که با
فعالیت شدیدتر می شود و با استراحت بهبود می یابد، نیاز به رسیدگی پزشکی فوری دارد
زیرا ممکن است نشانه ای از یک مشکل قلبی جدی باشد، به ویژه اگر درد عمیق است و دست
نسبت به لمس حساس نیست. درد در دست چپ که به طور ناگهانی هنگام استراحت پدیدار می
شود، همانند وقتی که در حال تماشای تلویزیون هستید، نیز می تواند به واسطه یک
بیماری قلبی شکل گرفته باشد. در نهایت، اگر دست درد با نشانه های دیگر مانند درد
قفسه سینه، تهوع، استفراغ، سرگیجه، غش، تنگی نفس، تعریق غیر معمول، نفخ شکم، سرفه
یا خس خس سینه همراه است، بلافاصله به پزشک مراجعه کنید.


منبع: عصرایران

لاغری شکم با فیبر

یکی از روش های آب کردن چربی شکم کاهش وزن است. فیبر محلول یک مهارکننده قدرتمند اشتها است و می تواند به کاهش وزن کمک کند. با کاهش اشتها، احتمال کاهش کالری دریافتی افزایش می یابد که می تواند به کاهش وزن کمک کند.

چربی شکم از نمونه های چربی بسیار
ناسالم است. در حقیقت، این نوع چربی خطر ابتلا به بیماری قلبی، دیابت نوع ۲ و
بیماری های دیگر را افزایش می دهد.

با فیبر چربی شکم خود را آب کنید!

به گزارش گروه سلامت عصر ایران
به نقل از “اتوریتی نیوتریشن”، خبر خوب این است که می توان چربی های شکم
را آب کرد و پژوهشی جدید نشان داده است که مصرف بالای فیبر با خطر کمتر چربی شکمی
پیوند خورده است. در همین راستا، تنها یک نوع فیبر یعنی فیبر محلول در این زمینه
نقش داشته است.

فیبر محلول می تواند به آب
کردن چربی شکم کمک کند

دو نوع فیبر وجود دارند که
شامل محلول و نامحلول می شوند. نحوه تعامل آنها با آب در بدن انسان متفاوت است.
فیبر نامحلول با آب ترکیب نمی شود و بیشتر به عنوان عاملی برای کمک به شکل گیری
مدفوع و عبور آن از روده عمل می کند. این شرایط می تواند به درمان یبوست کمک کند.

فیبر محلول مانند بتا
گلوکان، سیلیوم هاسک و گلوکومانان، با آب ترکیب می شود و ماده ای ژل مانند و
چسبناک شکل می گیرد که به کند کردن روند انتشار غذای گوارش شده از معده به روده
کمک می کند. این شرایط موجب می شود مواد مغذی و آب زمان بیشتری در روده حضور داشته
باشند و از این رو، روند جذب بهتر صورت بگیرد.

مصرف فیبر محلول بیشتر می
تواند به آب کردن چربی شکم و پیشگیری از تجمع چربی در این قسمت از بدن نیز کمک
کند. نتایج یک مطالعه نشان داد که افزایش ۱۰ گرمی مصرف فیبر محلول در روز با کاهش
۳٫۷ درصدی خطر افزایش چربی شکم پیوند خورده است.

در حقیقت، فیبر محلول ممکن
است به روش های مختلف در کاهش چربی شکم نقش داشته باشد.

با فیبر چربی شکم خود را آب کنید!

فیبر محلول تنوع باکتریایی
دستگاه گوارش را افزایش می دهد که با چربی شکم کمتر پیوند خورده است

بیش از ۱۰۰ تریلیون باکتری
مفید در قسمت پایینی دستگاه گوارش انسان ساکن هستند. بر خلاف باکتری های دیگر، این
باکتری ها بی ضرر هستند و ارتباط متقابل سودمند با انسان دارند. انسان برای باکتری
ها خانه و مواد مغذی فراهم می کند، در شرایطی که باکتری ها به مراقبت از فرآیندهایی
مانند تولید ویتامین ها و پردازش مواد زائد کمک می کنند.

انواع مختلفی از باکتری ها
وجود دارند و تنوع هر چه بیشتر باکتری های دستگاه گوارش با خطر کمتر ابتلا به
بیماری هایی مانند دیابت نوع ۲، مقاومت به انسولین و بیماری قلبی پیوند خورده است.
اگرچه دلیل آن به طور دقیق مشخص نیست، بسیاری از مطالعات نشان داده اند افرادی که
فیبر محلول بیشتری مصرف می کنند از تنوع باکتریایی بیشتر و شرایط سلامت بهتر
برخوردار هستند.

مطالعه ای جدید نیز نشان
داده است افرادی که از تنوع باکتریایی بیشتر در دستگاه گوارش سود می برند با خطر
کمتر چربی شکم مواجه هستند. در شرایطی که مطالعات اولیه در زمینه تاثیر تنوع
باکتریایی بر چربی شکم امیدوارکننده هستند، اما مطالعات بیشتری در این زمینه برای شناسایی
دقیق پیوند بین آنها نیاز است.

باکتری های مفید دستگاه
گوارش چگونه ممکن است چربی شکم را کاهش دهند؟

از آنجایی که بدن انسان
توانایی گوارش فیبر را ندارد، این ماده تقریبا به صورت دست نخورده به روده می رسد.
با ورود فیبر به روده، آنزیم های خاص که توسط باکتری ها ترشح می شوند می توانند
فیبر محلول را گوارش کنند. این یکی از مهم‌ترین روش هایی است که باکتری های روده
به بهبود سلامت مطلوب انسان کمک می کنند. در همین حال، فیبر محلول به عنوان یک
پروبیوتیک عمل می کند و مواد مغذی را برای باکتری ها فراهم می کند.

این فرآیند گوارش و پردازش
فیبر محلول به نام تخمیر شناخته می شود. طی این فرآیند اسیدهای چرب زنجیره کوتاه تولید
می شوند که نوعی از چربی هستند که می توانند به کاهش چربی شکم کمک کنند.

یک روش که اسیدهای چرب
زنجیره کوتاه ممکن است به تنظیم سوخت و ساز چربی کمک کنند از طریق افزایش نرخ چربی
سوزی یا کاهش نرخ ذخیره چربی است. مطالعات بسیاری ارتباط بین سطوح بالاتر اسیدهای
چرب زنجیره کوتاه و خطر کمتر چربی شکم را نشان داده اند.

افزون بر این، مطالعات
آزمایشگاهی و حیوانی نشان داده اند که اسیدهای چرب زنجیره کوتاه خطر ابتلا به
سرطان روده را کاهش می دهند.

با فیبر چربی شکم خود را آب کنید!

فیبر محلول می تواند اشتها
را کاهش دهد

یکی از روش های آب کردن چربی
شکم کاهش وزن است. فیبر محلول یک مهارکننده قدرتمند اشتها است و می تواند به کاهش
وزن کمک کند. با کاهش اشتها، احتمال کاهش کالری دریافتی افزایش می یابد که می
تواند به کاهش وزن کمک کند.

نظریه های مختلفی درباره این
که فیبر محلول چگونه می تواند به کاهش اشتها کمک کند، وجود دارند.

نخست، فیبر محلول به تنظیم
هورمون هایی که در کنترل اشتها نقش دارند، کمک می کند. چند مطالعه نشان داده اند
که مصرف فیبر محلول تعداد هورمون های گرسنگی تولید شده توسط بدن، از جمله گرلین و
نوروپپتید Y، را کاهش می دهند.

مطالعات دیگر نشان داده اند
که فیبر محلول در افزایش تولید هورمون های موثر در احساس سیری، مانند کوله
سیستوکینین، GLP-1 و پپتید YY، نقش دارد.

دوم، فیبر می تواند با کند
کردن حرکت غذا در دستگاه گوارش اشتها را کاهش دهد. هنگامی که مواد مغذی مانند
گلوکز به آرامی در روده منتشر می شوند، بدن انسان با سرعت کمتر انسولین ترشح می
کند. این شرایط با کاهش احساس گرسنگی پیوند خورده است.

منابع فیبر محلول

فیبر محلول را می توان به
سادگی به رژیم غذایی افزود زیرا در انواع مختلفی از مواد غذایی گیاهی یافت می شود.
از جمله مواد غذایی سرشار از فیبر محلول می توان به دانه کتان، سیب زمینی شیرین،
میوه هایی مانند زردآلو و پرتقال، کلم بروکسل، حبوبات و غلات مانند جو دوسر اشاره
کرد.

اگرچه فیبر محلول ممکن است
به کاهش چربی شکم کمک کند، اما مصرف مقدار بسیار زیاد آن نیز ایده خوبی نیست. این
کار می تواند عوارض جانبی مانند دل پیچه، اسهال، و نفخ را به همراه داشته باشد. بهترین
گزینه افزایش آرام و تدریجی مصرف فیبر محلول برای کمک به بهبود تحمل بدن محسوب می
شود.

وزارت کشاورزی آمریکا برای
مردان مصرف روزانه ۳۰ تا ۳۸ گرم فیبر و برای زنان ۲۱ تا ۲۵ گرم را توصیه کرده است.

با فیبر چربی شکم خود را آب کنید!

آیا مکمل های فیبر می توانند
به کاهش چربی شکم کمک کنند؟

مواد غذایی کامل بهترین
گزینه برای افزایش مصرف فیبر محلول هستند. اما اگر این امکان برای شما وجود ندارد،
استفاده از مکمل فیبر می تواند گزینه دیگر باشد. انواع مختلفی در دسترس هستند که
از آن جمله می توان به گلوکومانان، اینولین و سیلیوم هاسک اشاره کرد و برخی شواهد
از کمک آنها به کاهش چربی شکم حکایت دارند.

به عنوان مثال، مطالعه ای شش
هفته ای با حضور پسران نوجوان نشان داد که مصرف مکمل سیلیوم هاسک به کاهش چری شکم
منجر شده است.

همچنین، گلوکومانان نتایج
مختلفی را برای کاهش چربی شکم نشان داده است. پژوهشگران طی یک مطالعه روی موش ها
دریافتند که مکمل های گلوکومانان به کاهش چربی شکم کمک کرده اند، در شرایطی که
مطالعه ای انسانی اثری مشابه را فقط در مردان نشان داد.

با وجود این نتایج مختلف،
گلوکومانان می تواند به کاهش چربی شکم از طریق کند کردن روند گوارش و کاهش اشتها
کمک کند.

اینولین نوع دیگری از فیبر
محلول است که مصرف آن با کاهش چربی شکم پیوند خورده است. در مطالعه ای ۱۸ هفته ای
با حضور افرادی که در معرض خطر دیابت نوع ۲ قرار داشتند، شرکت کنندگان به دو گروه
تقسیم شده و یک گروه مکمل اینولین و گرو دیگر مکمل سلولز (فیبری نامحلول) دریافت
کرد. هر دو گروه برای نه هفته نخست مشاوره تغذیه دریافت کرده و یک رژیم غذایی کاهش
چربی را دنبال کردند. در شرایطی که هر دو گروه شاهد کاهش وزن بودند، اما گروه
اینولین به طور قابل توجهی چربی شکم، چربی بدن کلی و وزن کلی بیشتری از دست دادند.
همچنین، آنها غذای کمتری در مقایسه با گرون سلولز مصرف کردند.

به طور کلی، مکمل های فیبر
به نظر می رسد حوزه ای نویدبخش برای پژوهش های آینده در زمینه کاهش چربی شکم هستند.
با این وجود، پیش از ارائه توصیه ای قوی‌تر برای مصرف آنها به انجام پژوهش های
بیشتری نیاز است.

در پایان

مصرف هر چه بیشتر مواد غذایی
سرشار از فیبر محلول ممکن است به کاهش چربی شکم کمک کند.

فیبر محلول به حفظ سلامت
باکتری های مفید دستگاه گوارش کمک می کند و به طور کلی کاهش سالم چربی شکم را از
طریق کاهش اشتها بهبود می بخشد.

برای تقویت کاهش چربی شکم،
مصرف فیبر محلول را با دیگر تغییرات سبک زندگی مانند انتخاب مواد غذایی سالم‌تر و
ورزش بیشتر ترکیب کنید.


منبع: عصرایران

آموزش‌های پیش از انتخابات

حمیدرضا عسگری در سرمقاله امروز روزنامه آفرینش نوشت:

درحالی که بسیاری از اقشار جامعه در ایام نوروز به دنبال مسافرت و استراحت بودند، سیاسیون کشور روزهای پرکاری را در تعطیلات سپری کردند. گردهمایی‌های تبلیغاتی، سفرهای استانی هم اندیشی‌های حزبی و رایزنی‌های همگرایی از جمله فعالیت‌های جدی جریان‌های سیاسی در ایام نوروز و پیش از انتخابات ریاست جمهوری اردیبهشت ماه بود.

مقتضی فعالیت‌های انتخابات بیان شعارها و وعده هایی است که هریک از جریان‌های سیاسی خود را اعمال کننده آنها می دانند. از پرداخت یارانه‌های ۲۵۰ هزارتومانی تا تحقق عدالت و انقلاب اقتصادی و… از جمله شعارها و وعده‌هایی است که سیاسیون برای داغ کردن بازار انتخابات سر می‌دهند تا افکار عمومی را متوجه حضور خود نمایند.

اما وقت آن رسیده تا در این ایام حساس که همگان سودا و داعیه منجی شدن دارند، برنقش و جایگاه مردم بیش از پیش تاکید کنیم و افکار عمومی را نسبت به تاثیر تصمیم آنها در انتخاب گزینه‌های سیاسی آگاه‌تر سازیم. باید آگاه باشیم که در چنین ایامی تمامی اقشار سیاسی حاضر در رقابت انتخاباتی شعارها و وعده‌هایی می‌دهند که تحقق هریک ازآنها آرزوی هر ملتی است. اما شناخت و بصیرت لازم زمانی محقق می‌شود که جامعه بتواند شعارهای عقل مدارانه را از وعده‌های پوپولیستی مجزا سازند، و ملاک انتخاب خود را صرفاً شنیدن حرف‌های قشنگ و شیرین قرار ندهند.

چرا که وضعیت کشور به گونه‌ای نیست که ازآن انتظار گلستان شدن داشته باشیم و هرشخص و جریان سیاسی که ادعای این چنین داشته باشند، مسلماً به دنبال چیز دیگری به جز واقعیت‌ها هستند. بیان چنین دیدگاه‌هایی که با آمدن یک شخص یا یک طیف سیاسی تمام مشکلات کشور حل خواهد شد، وعده‌ای تو خالی است که باید از ظاهر آن متوجه اهداف و امیال مطرح کنندگان آنها بود.

البته منکر مدیریت و اعمال برنامه‌های منطقی و کارشناسی برخی سیاسیون نیستیم و قطعاً می‌توان مشکلات کشور را با کار و تلاش منظم و منسجم بهبود بخشید. اما نمی‌توان انتظار داشت که حضور یک شخص و جریان سیاسی در راس امور تحول شگرفی در وضعیت کشور ایجاد کند. البته این موضوع می تواند نتیجه عکس نیز داشته باشد. وقتی یک شخص و جریان پوپولیست روی کار آید، قطعا داشته های کشور بیش از پیش به باد خواهد رفت و سرمایه‌های ملت صرف امیال سیاسی و ظاهر سازی‌های پوچ خواهد شد.

لذا وقت آن است که رسانه‌ها و اشخاص مستقل که نگاهی عقل مدارانه به اوضاع کشور دارند، قلم و کلام خود را به سمت روشن سازی افکار عمومی حرکت دهند تا بسیاری از اقشار جامعه که درگیر مشکلات و گرفتاری‌های روزمره هستند، مغفول وعده ها و شعارهای انتخاباتی نشوند.

باید برای مردم شفاف سازی کرد که دادن یارانه فعلی نیز برای کشور مضر است و بارسنگین مالی برکشور تحمیل کرده است. در دولت‌های قبلی با چاپ پول بدون توجه به عواقب نافرجام آن یارانه‌ها را پرداخت می‌کردند و حاصل آن تورم، بی ارزشی پول ملی، رانت خواری، بازارسیاه سکه و دلار و… شد .

باید عقلای جامعه در بحث‌های تخصصی با عامه مردم حتی در گفتگوهای روزمره نسبت به نحوه سیاست خارجی کشور در موقعیت فعلی شفاف سازی کنند.

باید با دسته بندی عقلانی به مردم تفهیم کنند که افراط گرایی و شعارهای بی پشتوانه راه به جایی نخواهد برد و باید به دنبال گسترش تعاملات سازنده و مستقل با همسایگان و جهان بود.

آن دسته از افراد و جریان‌های دلسوز که با مردم در ارتباط هستند باید نسبت به تعطیلی کارخانه ها و رکود صنعت کشور واقعیت‌ها را به جامعه بگویند. باید مشخص شود که سیاست‌ها و تدابیر کدام یک از طیف‌های حاضر در انتخابات به دنبال رونق صنعت و اشغال زایی است و کدام یک از آنها با شعارهای عوام فریب وعده بهشت اقتصادی می‌دهند.

اگر از اقتصاد و فرهنگ یا سیاست خارجی و دیپلماسی، یا گسترش اعتیاد و بیکاری و طلاق… حرف زده می‌شود، باید شفاف سازی شود که علت بروز آنها چه بوده و چگونه ازدیاد پیدا کرده است. پس هریک ازما باید به قدر توان روشنگر جامعه خود باشیم و اگر علم کافی نسبت به موضوعات را نداریم به دنبال کشف آن از طرق مختلف باشیم. امروز با وجود نقش قوی و تاثیرگذار رسانه‌های مجازی و شبکه‌های اجتماعی دلیل و توجیهی برای انتخاب غلط به بهانه عدم شناخت کافی وجود ندارد. پس بهتر است بشناسیم و شناخت خود را به دیگران منتقل کنیم.


منبع: عصرایران

ویراژ طلاق در زندگی ایرانیان

هفته نامه صدا – مینا عینی فر: دختربچه موهای لختش را از جلوی چشمش کنار می زند تا توضیح بدهد که چرا دامن های گلدار را بیشتر از بقیه لباس هایش دوست دارد، تمام عرض هال خانه را طی می کند تا خودش را بیندازد توی آغوش پدربزرگ که روی مبل نشسته و صدایش می کند. هنوز توی آغوش پیرمرد جانشده که با صدای زنگ در خانه مثل فنر از جا در می رود و می دود تا پشت در ورودی خودش را پنهان کند و برای پدر که از سر کار برگشته عشوه بیاید، تمام روز را با پدربزرگ و مادربزرگ پیر و یک پرستار مسن سپری کرده و آمدن پدر را انتظار کشیده، او یکی از هزاران هزار فرزند طلاق است که روز به روز به تعدادشان افزوده می شود، بچه هایی که از نعمت داشتن خانه ای با حضور پدر و مادر در کنار یکدیگر محرومند و گاهی دست ترحم دیگران بر سر و رویشان کشیده می شود.

ویراژ طلاق در زندگی ایرانیان  (اسلایدشو) 
سرعت افزایش میزان طلاق در کشور طی دهه اخیر نگران کننده شده، در سال های ۱۳۸۵ تعداد طلاق های کشور ۹۴ هزار تا بوده که به ۱۶۳ هزار تا در سال ۱۳۹۴ رسیده، یعنی در یک بازه زمانی ۱۰ ساله میزان طلاق ۸ درصد رشد داشته است، آنچه اوضاع را کمی بغرنج تر می کند میزان ازدواج های رخ داده در همین سال هاست. در سال ۱۳۸۵ تعداد ازدواج ها ۷۷۸ هزار تا بوده که ۱۰ سال بعد و در سال ۱۳۹۴ تعداد ازدواج ها به ۶۸۵ هزار تا رسیده، یعنی حدود ۱۲ درصد کاهش داشته است. نتیجه نشان می دهد در حالی که ازدواج ۱۰ درصد کاهش داشته، طلاق ۸۰ درصد رشد داشته است.

صدای سوت خطر

نگاه های متفاوتی به طلاق در جامعه وجود دارد. گروهی از افراد با شنیدن خبر طلاق یکی از دوستان یا نزدیکان خود ناراحت می شوند اما افرادی که پروسه طلاق را از سر گذرانده اند نظرات متفاوتی دارند، یک زن مطلقه می گوید: «طلاق راه حل مناسبی برای زندگی هایی است که ادامه شان غیرممکن است، وقتی با همسرم به تفاهم نرسیدم چرا می بایست زندگی زناشویی ام را ادامه می دادم؟ شما فکر می کنید فقط به این دلیل که یک فرزند داشتم محکوم بودم که در جهنم زندگی کنم؟ اما من فکر می کنم هر کسی هر لحظه ای از زندگی به این نتیجه رسید که امکان بهبود شرایط وجود ندارد، باید به ازدواجش خاتمه بدهد، به هر حال قانون هم به من اجازه داده تا در صورتی که به بن بست رسیدم  راهی برای نجات داشته باشم، پس من حق دارم طلاق را انتخاب کنم و از تحمل بیهوده مشکلات خلاص شوم. خب نگران فرزندم نباشید او هم بزرگ می شود و می رود دنبال زندگی اش…»

او ۷ سال قبل طلاق گرفته و با وجود شرایط سختی که پشت سر گذاشته همچنان از تصمیمش راضی و خوشنود است اگرچه فرزند ۱۳ ساله اش هرگز به این پرسش که آیا از شرایط زندگی تک والدی راضی هست یا نه پاسخ نمی دهد و فقط لبخند می زند.

اما به همین راحتی هم نیست و هر طلاق برای فرد، خانواده و جامعه آسیب هایی در بر دارد. حسن موسوی چلک، رییس انجمن مددکاری کشور معتقد است که آسیب های اجتماعی به صورت زنجیره وار به یکدیگر متصلند و طلاق هم یکی از حلقه های این زنجیر است. او می گوید: «تمام حلقه های این زنجیره بر هم تاثیر می گذارند، گاهی ممکن است یک فرد پس از طلاق منزوی و معتاد شود و گاهی برعکس یک فرد به دلیل اعتیاد مجبور به طلاق شود، از همین رو ناچاریم همه مجموعه آسیب های اجتماعی را در کنار هم بررسی کنیم، اما آنچه مسلم است احتمال ارتکاب جرم فرزندان طلاق است. در حال حاضر اکثر نوجوانان بزهکار در مراکز کانون های اصلاح تربیت فرزند طلاق هستند، همین نشانه کافی است تا ما نگران رشد پرسرعت طلاق باشیم.»

اما او در پاسخ به اینکه آیا طلاق میان زوج های بدون فرزند آسیب زا است یا خیر؟ می گوید: «حتی اگر فرزندی هم وجود نداشته باشد نمی توان از تاثیرات مخربی که طلاق بر جامعه می گذارد چشم پوشی کرد چرا که علاوه بر از بین رفتن قبح طلاق افزایش سن ازدواج و کاهش مدت زمان زندگی مشترک می تواند جامعه را با مشکلات زیادی رو به رو کند.»

ویراژ طلاق در زندگی ایرانیان  (اسلایدشو) 

از نظر او کاهش مدت زمان زندگی مشترک هم یک مسئله نگران کننده است چرا که در ۱۵ هزار طلاق از میان طلاق های سال ۸۵  پس از کمتر از یک سال زندگی مشترک رخ داده و ۲۱ هزار طلاق نیز در سال ۹۴ همین سرنوشت را داشته اند. ۵ سال نخست زندگی را معمولا سال های بحرانی می دانند. بر این اساس ۵۲ هزار طلاق (بیشتر از نیمی از کل) در سال ۸۵ پس از مدت زمان کمتر از ۵ سال به وقوع پیوسته و در سال ۹۴ نیز ۷۷ هزار طلاق (کمتر از نصف از کل) در حالی ثبت شده که زوجین کمتر از ۵ سال زندگی مشترک داشته اند.

تحمیل هزینه های گزاف به سیستم قضایی و اجتماعی کشور هم به گفته موسوی چلک یکی از پیامدهای دردسرساز طلاق برای جامعه است و دولت ناچار است چندین برابر هزینه ای که باید صرف آموزش های منتهی به پیشگیری از طلاق شود، برای نظام قضایی کشور خرج کند تا متقاضیان طلاق بتوانند خواسته شان را به اجرا درآورند.

تابویی که به راه حل تبدیل شد

معاون امور زنان و خانواده ریاست جمهوری نسبت به تبدیل وضعیت طلاق از «تابو» به «راه حل» در جامعه نگران است.

شهیندخت مولاوردی با اشاره به تکالیف برنامه ششم توسعه می گوید که براساس آنچه در این برنامه برعهده دولت گذاشته شده باید در طول ۵ سال میزان طلاق در کشور ۲۵ درصد کاهش پیا کند و این میزان کاهش را هدفی سخت قلمداد می کند اما تاکید می کند که ای کار باید حتما انجام شود.

معاون امور زنان و خانواده رییس جمهور تاکید می کند که کنترل و کاهش طلاق نیازمند مشارکت دستگاه های اجرایی است و جز در صورت همکاری و هماهنگی میان دستگاهی میسر نخواهدشد.

آیا همه طلاق های کشور منطقی است

بحث بر سر منطقی بودن یا نبودن طلاق هایی که در کشور واقع می شود هم معمولا مطرح است، اینکه تا چه میزان می توان از وقو این طلاق ها جلوگیری  کرد؟ و در کجا می توان طلاق را به عنوان راه حل برای خاتمه دادن به یک زندگی مشترک تجویز کرد؟

گزارش های پراکنده ای وجود دارد که برخی مداخلات سبب کاهش میزان طللاق شده است؛ مثلا ارائه مشاوره به زوجین به عنوان یکی از راهکارهایی که می تواند به کاهش طلاق کمک کند همواره مورد توجه گروه زیادی از کارشناسان بوده،  فاطمه داداشیان مدیرعامل بنیاد باران که یک مرکز مداخله در بحران های اجتماعی را راه اندازی کرده می گوید: «نتایج حاصل از فعالیت این مرکز نشان می دهد که آگاهی رسانی به زوجین و ارائه مشاوره به آنان در زمینه کاهش طلاق موثر است.»

او معتقد است که استفاده از «خرد جمعی» برای حل آسیب های اجتماعی می تواند راه حل مناسبی باشد و تاکید می کند: «اگر کار مشاوره به شکل واقعی و با روش های سودمند انجام بشود می تواند به کنترل بحران های خاواده کمک کند، تاکید می کنم که اجرای پروژه های مشاوره به صورت فرمایشی و نمایشی هرگز این تاثیر را نخواهدداشت و البته نباید از نقش دستگاه های اجرایی هم غافل باشیم چرا که همکاری و هماهنگی این دستگاه ها می تواند در حل بخشی از مشکلات مربوط به مسئله طلاق کمک بزرگی باشد.»

ازدواج های محکوم به طلاق

نسبت ازدواج به طلاق در سال گذشته ۴٫۲ بوده، این در حالی است که در سال ۱۳۸۵ این عدد ۸٫۳ بوده بعنی طی یک بازه زمانی ۱۰ ساله این عدد دو برابر شده و در حال حاضر تقریبا از هر ۴ ازدواج یکی محکوم به طلاق است. کاهش میزان ازدواج های موفق به سرعت در حال پیشروی است و در ۹ ماهه امسال به ۳٫۹ رسیده، اگر این عدد با همین سرعت رو به رشد باشد زمان زیادی در اختیار مسئولان نیست تا برای کاهش طلاق چاره اندیشی کنند.

راحت ترین راه حل

مرد جوانی که پس از ۳ سال ازدواجش به طلاق انجامیده و فرزند هم ندارد معتقد است که بهترین راه را برای ادامه زندگی انتخاب کرده و با ارتکاب «فعل حلال» زندگی شخصی اشت را از مشکلات نجات داده او فرزند ندارد و توضیح می دهد: «فکر کردم اول یه مدتی زیر یک سقف زندگی کنیم و ببینیم اصلا می توانیم با هم کنار بیاییم یا نه که خب دیدیم که نشد.»

ویراژ طلاق در زندگی ایرانیان  (اسلایدشو) 
از نظر او دخترهای امروز «اهل زندگی» نیستند و ادامه زندگی با آنها ناممکن است اما تحمل رنج تنهایی هم برایش چندان آسان نیست و نمی تواند ناراحتی اش را از این موضوع کتمان کند. می گوید: «خب تنها ماندن هم خیلی سخت است، به هر حال انسان آفریده شده که همراه با همسر زندگی کند و اصلا این یک بخشی از تکامل اجتماعی بشر است ولی خب گاهی نمی شود از بروز اتفاق های بد در زندگی جلوگیری کرد.» این مرد جوان امیدوار است که به زودی زندگی بهتری تشکیل بدهد و همسری مناسب پیدا کند.

ازدواج دوم

وقوع ازدواج مجدد اگرچه پا به پای طلاق پیش نمی رود اما این روزها در جامعه رواج بیشتری پیدا کرده است، سازمان ثبت احوال کشور که واقعه های ازدواج و طلاق را ثبت می کند هنوز از ازدواج های مجدد آماری ارائه نداده اما مشاهدات جامعه نشان می دهد که ازدواج دوم در حال تثبیت جایگاهش به عنوان یک پدیده کاملا معمولی اجتماعی است.

جامعه در حال تغییر ایران این روزها با اشکال متفاوتی از زنگی های جدید زوج ها رو به روست که از آن بین ازدواج های مجدد هم تلاش می کنند تا جایگاهشان را در این تغییرات بیابند.

متولی نداریم

حمایت از خانواده و کنترل و کاهش طلاق وظیفه یک نهاد خاص دولتی نیست و مجموعه ای از ستگاه های دولتی باید برای این کار در کنار یکدیگر قرار بگیرند تا بتوانند به کنترل این معضل کمک کنند. سازمان بهزیستی از جمله سازمان های دولتی است که در این بخش به ایفای نقش می پردازد براساس آمارهای منتشرشده از ابتدای دولت یازدهم تاکنون ۲۶۷هزار متقاضی طلاق از خدمات این سازمان بهره مند شده اند. این خدمات شامل مشاوره و مداخلات روانی است که از سوی کارشناسان تحت نظارت سازمان بهزیستی به متقاضیان ارائه می شود.

حبیب الله مسعودی فرید معاون امور اجتماعی این سازمان نقش برنامه ششم توسعه در کنترل کاهش طلاق را موثر دانسته و می گوید براساس این قانون وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و وزارت آموزش و پرورش و قوه قضاییه مسئولیت هایی برای کاهش نرخ طلاق دارند و ملزم به ارائه گزارش در شورای عالی انقلاب فرهنگی هستند. او اظهار امیدواری می کند که با پیشروی قانون و تعیین تکلیف برای دستگاه های اجرایی کشور معضل طلاق با روش های بهتری مدیریت و کنترل شود.


منبع: برترینها

اینستاگرام، آن بخشِ خودشیفته تان را دوست دارد!

رسانه‌های اجتماعی در اصل به‌عنوانِ ابزارهایی برای ایجاد ارتباط با دیگران و بیرون از آمدن از تنهایی طراحی شده‌اند، اما در واقع، تجربۀ حضور در آن‌ها معمولاًحسی از تنهایی و انزوا به ما می‌دهد. شاید دلیل این تناقض، محدودیتِ این رسانه‌ها در بازنمایی کاملِ زندگی انسانی باشد. شبکه‌های اجتماعی ظرفیتی برای بیان غم‌ها، تردیدها و کاستی‌های ما ندارد و در مقابل، آن‌دسته از گرایش‌هایی را تقویت می‌کند که از اساس با همدلی در تضاد است.

 
همین چند عدد و رقم قادرند داستانی گویا از خودشیفتگی روایت کنند: روزانه بیش از هشتادمیلیون عکس روی اینستاگرام بارگذاری می‌شود، بیش از ۳.۵میلیارد لایک ردوبدل می‌گردد و حدود ۱.۴میلیارد نفر، معادل بیست‌درصد کل جمعیت جهان، جزئیاتی از زندگی‌شان را بر روی فیس‌بوک منتشر می‌کنند.

آیا این رسانه‌های اجتماعی بودند که گونه‌ای نسبتاً متواضع از جان‌داران را به مشتی خودشیفتۀ شهرت‌طلب تبدیل کردند یا ما ذاتاً همین‌قدر خودمحور بوده‌ایم؟

موارد تشخیص اختلال شخصیتی خودشیفتگی۱ در آمریکا طی ده سال گذشته رشد چشم‌گیری داشته است، رشدی که نرخش تنه به تنۀ نرخ رشد چاقی می‌زند.

پژوهش‌های متعددی ادعا می‌کنند که بین افزایش خودشیفتگی و فراگیری رسانه‌های اجتماعی رابطۀ مستقیمی یافته‌اند. پژوهشگرها رفتارهایی ازجمله تلاش در جذب فالوئرهای بیشتر، تمایل به درمیان‌گذاشتن چیزهایی از زندگی خود با فالوئرها و نیز تقید به ارائۀ تصویری مثبت در کلیۀ اوقات را به‌عنوان نمونه‌هایی از جلوه‌های خودشیفتگی در رسانه‌های اجتماعی برمی‌شمارند. به‌علاوه، پژوهشگرها رابطۀ مستقیمی بین تعداد دوستان فیس‌بوکیِ افراد با شدت ابتلای آن‌ها به دسته‌ای از خصلت‌های مخرب اجتماعی یافته‌اند، خصلت‌هایی که معمولاً مرتبط با خودشیفتگی قلمداد می‌شوند.

بااین‌حال، کیاران مک‌ماهون، روان‌شناس و رئیس مؤسسۀ سایبر سیکیوریتی۲، اعتقاد دارد که ارتباط بین خودشیفتگی و رسانه‌های اجتماعی آن‌قدرها هم سرراست و قطعی نیست.

مک‌ماهون می‌گوید: «دانشگاهیان معمولاً بر سر داده‌ها و شیوۀ سنجش آن‌ها بحث دارند. در کل، خودشیفتگیْ رشد یافته و استفاده از رسانه‌های اجتماعی نیز رشد داشته است. باوجوداین، همبستگی بین این دو چندان قطعی و روشن نیست.»

او می‌گوید: «محتمل است که آنچه در قالب رسانه‌های اجتماعی بازتاب می‌یابد رشد خودشیفتگی در بستر گسترده‌ترِ فرهنگی غرب باشد. رواج رسانه‌های اجتماعی در چنین حدی مستلزم این است که قبل‌ازآن خودشیفتگی ریشه دوانیده باشد.»

لوسی کلاید نیز به‌عنوان مشاور و روان‌درمانگر، اعتقاد دارد که تمایلات خودشیفتگی در همۀ افراد وجود دارد و اینکه امروزه این‌گونه خصلت‌ها بیشتر قابل‌لمس شده از آنجا ناشی می‌شود که رسانه‌های اجتماعیْ رایج و همه‌گیر شده‌اند.

کلاید می‌گوید: «به‌نظر من رسانه‌های اجتماعی مسبب اختلالات شخصیت نیستند، بلکه صرفاً امکان ظهور و تجلیِ آن‌ها را فراهم می‌کنند. اگر کسی خودشیفته باشد، می‌خواهد بازتاب‌های مثبتی از خود نشان دهد. او جهان را به‌دید آینه می‌نگرد و مرتباً به‌دنبال تصدیق‌شدن است. ازاین‌رو برای چنین فردی محتمل است که بخش اعظمی از زندگی خود را با حساسیتِ بسیار زیاد و بنا بر اقتضائات رسانه‌های اجتماعی گزینش و پالایش کند.»

جک پرایسِ سی‌وچهارساله ظرف ده سال اخیر توانسته بیش از شصت‌هزار فالوئر فیس‌بوک، اینستاگرام و توییتر از سراسر جهان برای خود دست‌وپا کند. او ده‌ها بار در روز به حساب‌هایش در رسانه‌های اجتماعی سر می‌زند و می‌گوید پروفایلش را با وسواس به‌روزرسانی می‌کند. او خودش را خودشیفته توصیف نمی‌کند، بلکه خود را فردی معرفی می‌کند که تکنولوژیِ موجود را در جهت رشد کسب‌وکار و هم‌گام‌ماندن با انتظارات [مشتریان] به کار گرفته است.

پرایس، که در اینجا نامش را تغییر داده‌ایم، می‌گوید: «گاهی پیش می‌آید که ساعت‌ها برای فکرکردن راجع‌به اینکه چه می‌خواهم منتشر کنم وقت می‌گذارم. فکر می‌کنم به اینکه فالوئرهایم چه محتوایی می‌خواهند و نیز به اینکه می‌خواهم چه تصوری از خودم برای فالوئرها بسازم. به زمانی که به‌این‌ترتیب صرف می‌شود به‌دید نوعی سرمایه‌گذاری پرسود نگاه می‌کنم، چراکه باعث می‌شود موفق و مشهور شوم و درآمد کسب کنم.»

او می‌گوید: «من غالباً لحظات زندگی را به‌مثابۀ «محتوای مناسبی» برای فالوئرهایم در شبکه‌های مجازی نگاه می‌کنم. این کار بسیار شبیه عکس‌گرفتن است. به‌اشتراک‌گذاری لحظات خوشی مهم‌تر است از تجربه‌شان در زندگی واقعی.»

در دهۀ ۱۹۶۰، خودشیفتگی به‌عنوان نوعی اختلال شخصیتی مورد توجه قرار گرفت و در سال ۱۹۸۰ معیارهای شاخص رسمی برای تشخیص این اختلال وضع شد. ویژگی‌ها و علائم اختلال شخصیتیِ خودشیفتگی شامل این موارد است: احساس نیاز شدید به تحسین‌شدن، خودمهم‌پنداریِ بیش‌ازحد و فقدان توان هم‌دلی با دیگران. براساس آنچه در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی۳ آمده، سایر معیارهای اختلال شخصیتی خودشیفتگی عبارت اند از: رؤیاپردازی دربارۀ موفقیت‌های نامحدود، میل بی‌حد به جلب‌توجه دیگران و درعین‌حال واکنش سرد به دیگران و نیز انتخاب دوستان براساس پرستیژ و موقعیت اجتماعی و فارغ از ارزش‌های شخصیتی. در مقام مشاهده‌گر، به‌سهولت می‌توان شیوۀ رفتار افراد در رسانه‌های اجتماعی را با ویژگی‌های خودشیفتگی تطبیق داد.

نسل هزاره به‌شکلی ویژه در معرض اثرات بالقوه سوء رسانه‌های اجتماعی هستند. جوانان در فاصلۀ ۱۷ تا ۲۱ سال، برای یافتن موقعیت خود در جامعه و کسب استقلال از مراقبان دوران کودکی، ضرورتاً دوره‌ای از خودشیفتگی را سپری می‌کنند. رسانه‌های اجتماعی می‌توانند تأثیراتِ گذار از این مرحلۀ رشد را برای آنان تاحد نامناسبی مضاعف کنند.

کلاید می‌گوید: «افراد در این گروه سنی به‌شدت تحت تأثیر همتایان خود هستند. چیزی که برای این گروه سنی اهمیت حیاتی دارد این است که دیگران با چه دیدی به آن‌ها می‌نگرند. بخش عظیمی از توجه فرد در امور زندگی صرف این می‌شود که بازخوردِ مثبتی از خود برای دیگران ایجاد کند. مثلاً برای گرفتن یک سلفیِ عالی دقت فراوانی به خرج داده می‌شود، چون این چیزها تا ابد در فضای آنلاین باقی می‌مانند. چنین امری فشار کم‌نظیری را بر فرد تحمیل می‌کند و او را در وضعیت روانیِ پرفشار و دردناکی گرفتار می‌سازد. این فشار از توان لازم برای تقویت خودشیفتگیِ ازپیش‌موجودِ فرد برخوردار است و ویژگی‌های خودشیفتگی هم تاحدی در همۀ ما وجود دارند.»

پژوهش‌هایی چند ادعا می‌کنند رسانه‌های اجتماعیْ اعتمادبه‌نفس ما را تقویت می‌کنند. مک‌ماهون بر آن است که رسانه‌های اجتماعی به افراد اجازه می‌دهد که درآمدن به قالب هویت‌های متفاوت را امتحان کنند و فضای امنی برای خود در جامعه بیابند. درعین‌حال او این مسئله را نیز تأیید می‌کند که رسانه‌های اجتماعی در مقطعی زمانی، که به‌خودی‌خود بغرنج است، فشار اضافه‌ای را ایجاد می‌نمایند و می‌توانند افراد را به زیاده‌روی در به‌اشتراک‌گذاری وادار کنند.

او می‌گوید: «اگر پروفایل شما ملال‌آور باشد، لایکی دریافت نخواهید کرد. ولی اگر از چیزی درمورد خودتان پرده‌برداری کنید یا مطلبی حساسیت‌برانگیز منتشر کنید، آن وقت است که لایک‌های بیشتری خواهید گرفت. افرادی که بیش از پنج‌هزار فالوئر دارند، مدام در این فکرند که برای دریافت واکنش، هر بار لازم است چه مطلبی منتشر کنند.»

ویلیام رابرتس از باکینگ‌همشایر از کاربران همیشگی رسانه‌های اجتماعی است. او به‌خوبی به محدودیت زاویۀ دیدِ واقعیت از دریچۀ شبکه‌های اجتماعی واقف است. این جوان نوزده‌ساله رسانه‌های اجتماعی را محلی برای خودنمایی افراد می‌داند و، برای محافظت از خود در قبال اثرات سوء این شبکه‌ها، استفاده‌اش از آن‌ها را فعالانه مدیریت می‌کند.

رابرتس می‌گوید: «تنها هدف کارکردی اینستاگرام تبلیغ و ترویج لحظات ویژۀ زندگیِ افراد است و آدم‌ها غالباً میهمانی‌ها، تفریحات و اوقاتی را که با دوستان سپری می‌کنند را سوژۀ خود قرار می‌دهند. پست‌های خودِ من به‌ندرت احساساتم در لحظات ناراحتی، افسردگی یا تنهایی را بازگو می‌کنند و همگی بازتاب‌دهندۀ جنبه‌های مثبت زندگی‌ام هستند.»

به‌نظر کلاید، اینکه افراد همۀ جنبه‌های شخصیت خود را در شبکه‌های اجتماعی به نمایش بگذارند تقریباً غیرممکن است و مسئله هم همین است.

او می‌گوید: «همۀ ما تلاش می‌کنیم آشفتگیِ تجربۀ زندگی بشر را پاک‌سازی کنیم. زندگی مدرن دشوار است. اگر ما در پی نفی آشفتگی خود برآییم، عملاً نخواهیم توانست با دیگران و آشفتگی‌هایشان ارتباط برقرار کنیم و این واقعاً تنهایی‌آور و منزوی‌کننده است.»

کلاید می‌گوید: «ما خود را به تکه‌های یک‌بایتی فروشکسته‌ایم. ما قطعاً پیچیده‌تر از آنیم که در یک سلفی یا ۱۴۰ کاراکترِ توئیتر بگنجیم. اگر باورمان شود که چیزی جز این‌ها نیستیم، پذیرفتن و تحمل پیچیدگی‌های خودمان و دیگران غیرممکن می‌شود. بسیار سخت خواهد شد که بتوانیم خود واقعی‌مان باشیم با همۀ کاستی‌هامان. رسانه‌های اجتماعی هم اینجا ما را تنها خواهند گذاشت.»

شاید به‌سختی بتوان راجع‌به ارتباط مستقیم خودشیفتگی در میان نسل هزاره با رسانه‌های اجتماعی حکم قطعی صادر کرد. اما به نظر می‌رسد رسانه‌های اجتماعیْ خودشیفتگیِ ازپیش‌موجودِ افراد را دامن زده و تقویت می‌کنند.

مک‌ماهون می‌گوید: «چیزی که ضروری است بر آن متمرکز شویم نگریستن به درون است، نه رفتار بیرونی‌مان. اینکه افراد در رسانه‌های اجتماعی به‌دنبال تأییدات بیرونی از سوی دیگران هستند دلیلی دارد. باید در پی جستن احوال آن چیزی برآییم که قلب‌های مردم از آن خالی شده است.»


منبع: برترینها

بررسی سریال Taboo: شیاطین بریتانیایی

: سریال Taboo در زمره آن دست مجوعه‌های تلویزیونی قرار می‌گیرد که برای لذت بردن از آن پیش از هر چیز باید اتمسفر و فضای کلی که در افتتاحیه سریال شاهدش هستیم را دوست داشته باشید. زیرا این ساخته BBC One نه آنقدر قوی و خوش‌ساخت است که شما را مجذوب خود کند، و نه آنقدر ضعیف است که باعث شود شما از دیدن سریال صرف نظر کنید. Taboo تقریبا همان چیزی است که انتظار می‌رفت باشد، سریالی با اتمسفر و جوی تاریک به همراه بازی دوست‌داشتنی «تام هاردی» (Tom Hardy) و یک قصه جالب که علارغم جذابیتش بیشتر مناسب یک فیلم سینمایی ۲ ساعته است تا یک مجموعه تلویزیونی تقریبا ۸ ساعته!

بررسی سریال Taboo: شیاطین بریتانیایی

علاوه‌ بر تام هاردی، «استیون نایت» (Steven Knight) یکی دیگر از چهره‌های سرشناس حاضر در این سریال است، فیلمنامه‌نویسی که او را با مجموعه تلویزیونی خوش‌ساخت Peaky Blinders به خاطر می‌آوریم به عنوان نویسنده در این محصول مشترک BBC One و FX نیز حضور دارد. قرار گرفتن «ریدلی اسکات» (Ridley Scott) هم در میان سازندگان اصلی این سریال کافی بود تا علاقه‌مندان به تلویزیون و سینما بیش از هر سریال جدید دیگری منتظر پخش این مجموعه باشند. در افتتاحیه Taboo مخاطب به لندن ۱۸۰۰ برده می‌شود؛ شهری تاریک و غم زده که بیش از هر مکان دیگری مناسب یک قهرمان محکم، کم حرف و قوی است که تام هاردی با بازی در نقش جیمز دلینی توانسته به بهترین شکل ممکن از عهده این امر برآید.

جیمز دلینی سال‌ها قبل به دلیل خسته شدن از کار در ارتش و دنیای اطرافش و احساس گناه از حسی که بین او و خواهر ناتنیش وجود دارد، راهی آفریقا می‌شود. البته دلینی کوچک بیش از اینکه به خواست خود بیش از ۱۰ سال ساکن آفریقا و سر کله زدن با بومی‌های سرزمین مادرش باشد، به دنبال دست تقدیر و غرق شدن کشتی‌ای که با آن در حال تجارت برده بوده، گرفتار آفریقا می‌شود. پس از مرگ دلینی بزرگ، تنها پسر او با الماس‌هایی که از آفریقا با خود آورده به لندن باز می‌گردد تا با مانور دادن بر میراث باقی مانده از پدرش هم کمپانی قدرتمند هند شرقی و هم سلطنت بریتانیا را به بازی بگیرد و خود برنده نهایی این کار و زار باشد.

بررسی سریال Taboo: شیاطین بریتانیایی

یکی از نکات مثبت سریال Taboo یا حتی بزرگ‌ترین نقطه قوت آن بازی تحسین برانگیز تام هاردی است. کافیست شما تریلرها و تصاویر معرفی این سریال را ببینید تا مطمئن شوید قرار است با شخصیتی دوست‌داشتنی که همواره یک قدم از سایرین جلوتر بوده و قدرت‌هایی ماورایی دارد رو به رو شویم. جدای از تام هاری، به شخصه بازی «جاناتان پرایس» (Jonathan Pryce) در نقش مدیر کمپانی هند شرقی را نیز بسیار پسندیدم. ستاره ولزی‌ای که قبل از این اثر با بازی در مجموعه «بازی تاج و تخت» به همگان نشان داد چه توانایی شگرفی در به تصویر کشیدن یک شخصیت منفی تودار و محکم دارد. به طور کلی تیم بازیگری Taboo تواسته‌اند کاملا موفق ظاهر شوند.

یکی دیگر از نکات ستودنی این مجموعه استفاده از دوربین‌هایی با لنز واید است که در این سبک زاویه دید بازی در اختیار مخاطب قرار می‌گیرد تا بیش از هر حالت دیگری بیننده آن اتمسفر مخوف و دنیایی که خاکستر روی آن پاشیده شده را لمس کند. تیم اجرایی سریال Taboo تا حد بسیار مطلوبی توانسته‌اند صحنه‌ها و جلوه‌های بصری فیلم را به تم داستان نزدیک کنند. به عنوان مثال همان سکانس‌هایی که در سواحل لندن رخ می‌دهد یا آن امارت دیلینی‌ها که کمترین نور ممکن در آن تابیده می‌شود کافیست تا بتوان گفت اگر علاقه کوچکی به شهر لندن در آن برهه از زمان و به طور کلی به روایات جهان‌های خاکستری دارید، Taboo شما را از چنین نماهایی سیراب خواهد کرد. حتی آن موسیقی و تیتراژ ابتدایی فیلم نیز آنقدر خوب هستند تا دلیلی برای شما باشند که این اثر را تماشا کنید، البته فقط برای یکبار!

بررسی سریال Taboo: شیاطین بریتانیایی

تا به اینجا هر آنچه که گفته شد از ویژگی‌های مثبت غیرقابل انکار این مجموعه بود اما نباید از یاد برد که Taboo ضعف‌هایی نیز در بطن داستان و روایت خود دارد که کاملا مشهود هستند. شاید پس از دیدن افتتاحیه سریال و حتی سه قسمت نخست عطش بسیاری برای دانستن زیر و بم ماجرا و آنچه که در آفریقا بر جیمز گذشته داشتیم، اما متاسفانه تیم سازنده رسما هیچ پاسخی به ما نمی‌دهند! تنها سکانس‌هایی شبیه به کابوس‌‌های جیمز دلینی هستند که ما را نزد عجوزه‌ای در آفریقا می‌برند و در ابتدای امر بسیار جالب به نظر می‌رسند اما پس از اینکه می‌فهمیم آن عجوزه با گریم خاص خود کیست و چرا به سراغ جیمز می‌آید، رسما از او اثر مثبتی در سریال نمی‌بینیم و در ادامه به چگونگی زندگی شخصیت اصلی داستان در آفریقا نیز پرداخته نمی‌شود!

از سوی دیگر جیمز و خدمتکار با وفای خانوادگی آن‌ها طوری از مرموز بودن روابط بین دلینی بزرگ و مادر جیمز حرف میزنند که مخاطب پس از فهمیدن موضوعات ابتدایی که بیان می‌شود به دنبال کنکاش بیشتر در این باره است اما سریال چیزی برای کند و کاو در اختیار ما قرار نمی‌دهد و بدتر اینکه بعضی از موضوعات جالب نیمه ابتدایی فصل اول در روایت سریع‌تر سه قسمت پایانی آن گم می‌شوند!

بررسی سریال Taboo: شیاطین بریتانیایی

یکی از بدترین اتفاقاتی که در Taboo شاهد آن هستیم این است که تیم تولید از پتانسیل‌های موجود و اتفاقات جالب و اندکی چالش برانگیز که در انتهای هر قسمت خلق می‌کنند بهره کافی را نمی‌برند و حتی می‌توان گفت تقریبا هیچ بهره‌ای نمی‌برند! به عنوان مثال می‌توان به خانوم بو یا بیوه دلینی اشاره کرد که به شخصه پس از معرفی او در پایان قسمت دوم انتظار داشتم کشمکش بیشتری بین او و جیمز دلینی شاهد باشیم و کمپانی هند شرقی از او به عنوان اهرم فشاری برای رسیدن به اهدافش استفاده کند، اما زهی خیال خام! حتی پس از دیدن قسمت پایانی ممکن است با خود فکر کنید اگر بیوه دلینی وارد داستان نمی‌شد شاید یکی از شخصیت‌های فرعی سریال نیز می‌توانست پیش آمریکایی‌ها برود و کارها را مرتب کند و خیلی نیازی به حضور او در بطن داستان نبود.

شخصیتی که با اندکی پردازش بیشتر، می‌توانست نقشی بهتر از یک بازیگر باکره تئاتر داشته باشد. همچنین نحوه چینش اتفاقات سریال نیز می‌توانست کمی بهتر باشد و به عنوان نمونه می‌توان اتفاقات قسمت ششم را ذکر کرد که در آن سعی می‌شود شخصیت اصلی داستان را اندکی تسخیر شده شیطان (بخوانید جادو و جادوگری) نشان دهد اما در ادامه پاسخ درخوری به آن داده نمی‌شود و یا سازندگان به نوعی سر و ته عواقب آن را به شکلی عامه‌پسند هم می‌آورند! می‌توان گفت این مجموعه بریتانیایی شاید ظاهر داستانی و روایتی جالب در نگاه اول داشته باشد اما اگر به دنبال شخصیت‌هایی عمیق‌تر که در صندوق خاطرات شما جایی به خود اختصاص دهند و یا ماجراهایی مجذوب کننده هستید، باید بدانید Taboo این خواسته‌های شما را برآورده نخواهد کرد.

بررسی سریال Taboo: شیاطین بریتانیایی

سخن پایانی:

در پایان باید گفت Taboo را می‌توان در زمره سریال‌های خوب قرار داد که برای تبدیل شدن به یک مجموعه تلویزیونی عالی راه طولانی در پیش دارد. اگر در حال حاضر مشغول دیدن سریال خاصی نیستید و یا به بازی تام هاردی و اتمسفری تاریک آن هم به سبک بریتانیایی و لندنی علاقه دارید، دیدن Taboo نه تنها خالی از لطف نیست بلکه لذت بخش بوده و به شما پیشنهاد می‌شود.


منبع: برترینها

گفت و گو با «جورجو آگامبن»، فیلسوف سیاست و حیات

– ترجمه از فرید دبیرمقدم: آنچه می‌خوانید مصاحبه آنتونیو گنولیو است با فیلسوف قاره‌ای شهیر جورجو آگامبن که اولین‌بار در روزنامه ایتالیایی‌زبان «لارپوبلیکا» در تاریخ ١۵ مه ٢٠١۶ منتشر شد. آگامبن، فیلسوفی که گستره تفکرش از زیباشناسی تا زیست‌سیاست را دربر می‌گیرد، از سال‌های اقامت خود در پاریس با ایتالو کالوینو، درسگفتارهای هایدگر و رم دهه ١٩۶٠ سخن می‌گوید. کتاب‌های او همواره فشرده، درخشان و غیرمنتظره هستند، نمونه‌اش کتاب اخیر وی در مورد پولچینلا [یکی از شخصیت‌های کمدی دلارته].

فلسفه در مقام شدتی بینارشته‌ای 
نگاه کتاب‌های وی معطوف به گذشته دور بوده و به‌زعم او این تنها راه تشدید زمان حال است. آگامبن در جدیدترین کتاب خود، «فلسفه چیست؟» (٢٠١۶) می‌گوید، «اعتقاد راسخ دارم که فلسفه رشته‌ای نیست که بتوان موضوع و حدود و ثغورش را تعریف کرد (آن‌گونه که ژیل دلوز سعی در این کار داشت)، یا آن‌طور که در دانشگاه‌ها تظاهر به تشریح تاریخی خطی و پیش‌رونده از آن می‌کنند. فلسفه نه یک ذات بلکه شدتی است که ناگاه می‌تواند به هر حوزه‌ای حیات بخشد: هنر، دین، اقتصاد، شعر، شور، عشق و حتی ملال. فلسفه بیشتر همچون باد است، یا همچون ابرها یا طوفان: همانند این پدیده‌ها، فلسفه به ناگاه محلی را تولید می‌کند، تکانش می‌دهد، تغییرش می‌دهد و حتی نابودش می‌کند، و به همان میزان غیرمنتظره، می‌گذرد و ناپدید می‌شود».

‌شما تصویری فرار از فلسفه ترسیم می‌کنید.

من حیطه تجربه را به دو مقوله اصلی تقسیم می‌کنم: از یک‌سو ذوات و از سوی دیگر شدت. در ارتباط با ذات می‌توان حدود و ثغورش را مشخص ساخت، موضوع و درونمایه‌اش را تعریف کرد و نقشه‌اش را کشید. اما شدت مکان منحصربه‌فردی ندارد.

‌یعنی می‌تواند در هرجایی روی دهد؟

فلسفه و تفکر به این معنی شدت هستند که می‌توانند به هر حوزه‌ای کشیده شوند، به آن روح ببخشند و از آن عبور کنند. تنش خصلت مشترک فلسفه و سیاست است. حتی سیاست نیز یک شدت است؛ سیاست، برخلاف آنچه کارشناسان سیاسی معتقدند، مکان منحصربه‌فردی ندارد. سیاست نه‌تنها در تاریخ معاصر بلکه در دین و اقتصاد نیز آشکار است؛ حتی زیباشناسی نیز می‌تواند شدت سیاسی تعیین‌کننده‌ای به دست آورد و بدل به خصومت و نزاع شود. بدیهی است که شدت‌ها از ذوات جذاب‌ترند. اگر ذوات و رشته‌ها – همچون زندگی – ساکن بمانند، یعنی اگر به درجه‌ای از شدت نرسند، به اعمال بروکراتیک تحلیل می‌روند.

‌شعر می‌تواند پادزهری باشد علیه این زوال بروکراتیک. شما اغلب پیوند میان فلسفه و شعر را تقویت کرده‌اید، همان پیوندی که در کانون تأملات هایدگر جای دارد. این پیوند از چه تشکیل شده؟

من همواره فکر کرده‌ام که فلسفه و شعر دو ذات جدا از هم نیستند، بلکه دو شدت‌اند که از دو جهت متضاد به حیطه منحصربه‌فرد زبان نزدیک می‌شوند: معنای محض و صدای محض. همان‌طور که هیچ شعری بدون تفکر وجود ندارد، هیچ تفکری نیز بدون سویه‌ای شاعرانه در کار نیست. به این معنی هولدرلین و جورجو کاپرونی [شاعر و مترجم ایتالیایی] فیلسوف‌اند، درست همان‌طور که بخش‌هایی از نثر افلاطون یا بنیامین شعر محض است. اگر کسی از اساس این دو اردوگاه را از هم تفکیک کند، به‌شخصه نمی‌دانم به کدامیک تعلق دارم.

فلسفه در مقام شدتی بینارشته‌ای 

‌در زندگی‌نامه فکری شما مدرکی دانشگاهی در رشته حقوق به چشم می‌خورد، اما به طرزی نامتعارف با پایان‌نامه‌ای در مورد سیمون وی. چطور به این انتخاب رسیدید؟

سیمون وی را در پاریس در سال ١٩۶٣ یا ١٩۶۴ کشف کردم، وقتی به‌طور اتفاقی ویراست اول «یادداشت‌های» او را در کتابفروشی تشان در محله مون‌پارناس خریدم. چنان مبهوت آن شدم که به محض بازگشت به رم آن را برای الزا مورانته [رمان‌نویس ایتالیایی] خواندم و او هم مفتون آن شد. بلافاصله تصمیم گرفتم پایان‌نامه‌ام را در رشته فلسفه حقوق به تفکر سیاسی سیمون وی اختصاص دهم. تفکر او در آن زمان در ایتالیا چندان شناخته‌شده نبود و من خیلی بیشتر از استادان راهنمای پایان‌نامه‌ام در مورد آن می‌دانستم.

‌چه چیز در تفکر او مجذوبتان کرد؟

به‌طور خاص نقد مفاهیم تشخص (personhood) و قانون که او در مقاله «شخص و امر مقدس» مطرح می‌کند. به دنبال همین نقد بود که مقاله مارسل موس در باب مفهوم تشخص را خواندم، و پیوند تنگاتنگ شخص حقوقی و ماسک تئاتری (و بعدتر الهیاتی) فرد مدرن برایم روشن شد. شاید نقد قانون که از زمان مجلد اول «هومو ساکر» هیچ‌گاه آن را رها نکرده‌ام ریشه در این مقاله سیمون وی داشته باشد.

‌ریشه دیگری در ساختار تفکر شما والتر بنیامین بود.

در زندگی رخدادها و مواجهات عظیمی هست که نمی‌توان به‌یکباره هضم‌شان کرد. به تعبیری همیشه همراهمان هستند. مواجهه با بنیامین و همچنین با هایدگر در شهر لوتور فرانسه از این نوع هستند. همان‌گونه که متألهان می‌گویند خدا در هر لحظه همچنان در کار خلق جهان است، این مواجهه‌ها نیز همیشه ادامه دارند. دینی که به بنیامین دارم بی‌حدوحساب است.

‌دِین کلمه سنگینی است.

در اینجا کافی است صرفا به مسئله روش‌شناختی اشاره کنم. بنیامین بود که به من آموخت از بستر تاریخی به ظاهر دور او نیرو بگیرم، پدیده‌ای متعین برای احیای زندگی و کنش در زمان حال. بدون آن برایم امکان‌پذیر نبود تا در حوزه‌های متنوعی چون الهیات، قانون، سیاست و ادبیات فعالیت کنم. وقتی عمیقا به تسخیر یک مؤلف درمی‌آیید، پدیده‌هایی را موجب می‌شود که به نظر جادویی می‌رسند، اما این پدیده‌ها تنها نتیجه همین نزدیکی است. در نتیجه برایم پیش آمد تا دست‌نوشته‌های بنیامین را کشف کنم، ابتدا در رم در خانه یکی از دوستان دوران جوانی‌اش و بعد در کتابخانه ملی پاریس؛ دست‌نوشته‌های کتابی در مورد بودلر که بنیامین در سال‌های آخر عمرش روی آن کار می‌کرد.

‌شما در سال‌های اخیر تأکید بیشتری روی «زیست‌سیاست» گذاشته‌اید. آیا بخش اعظم این مفهوم را مدیون میشل فوکو هستیم؟

بی‌تردید. اما مسئله روش در فوکو، یعنی همان دیرینه‌شناسی، به همان اندازه برایم از اهمیت برخوردار است. به این باور رسیده‌ام که این روزها تنها راه دسترسی به زمان حال از طریق کندوکاو در گذشته است، یعنی دیرینه‌شناسی. همان‌طور که خود فوکو نیز خاطرنشان کرده تحقیقات دیرینه‌شناختی صرفا سایه‌ای نیست که کنکاش در زمان حال بر گذشته می‌افکند. در مورد من این سایه اغلب گستره بیشتری را از حیطه فعالیت فوکو دربر می‌گیرد و به حوزه‌هایی همچون الهیات و قانون نیز تسری پیدا می‌کند، حوزه‌هایی که فوکو اصلا به سراغشان نرفت. ممکن است نتایج تحقیقاتم محل مناقشه باشند، اما امیدوارم دست‌کم تحقیقات منحصرا دیرینه‌شناختی‌ام در کتاب‌هایی چون «وضعیت استثنایی»، «ملکوت و افتخار»، یا کتابم در مورد سوگند، به ما در فهم زمانه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم کمک کنند.

فلسفه در مقام شدتی بینارشته‌ای 

‌متفکر دیگری که در فهم زمانه‌مان به ما کمک کرد گی دوبور و کتابش «جامعه نمایش» بود، متنی که هنوز در درک زمانه حاضر به کمک‌مان می‌آید.

من این کتاب را در همان سال انتشارش، یعنی ١٩۶٧، خواندم. سال‌ها بعد، در اواخر دهه ١٩٨٠، با گی دوبور دوست شدم. به یاد دارم اولین‌باری که کتاب را خواندم و همچنین در خلال گفت‌وگوهایمان مایه خوشحالی‌ام بود که می‌دیدم ذهن او کاملا فارغ از پیش‌داوری‌های ایدئولوژیک است، پیش‌داوری‌هایی که به سرنوشت جنبش‌ها لطمه زد. در ١٩۶٨ و سال‌های پس از آن وقتی با دوستان فعال در جنبش‌ها دیدار می‌کردم، آنها بدون ترس یا شرم و با دست‌کشی مطلق از قوه تعقل اعلام می‌کردند «مائوئیست»، «تروتسکیست» و غیره هستند. من و گی دوبور به هوشیاری و درک یکسانی رسیده بودیم؛ او از سنت آوانگارد هنری که از آن می‌آمد و من از مسیر شعر و فلسفه.

‌دوبور در مورد خود می‌گفت: «من فیلسوف نیستم، استراتژیست هستم». از دید شما منظورش چه بود؟

به رغم این تصریحی که شما نقل کردید، گمان نمی‌کنم برای او جدالی میان فیلسوف‌بودن و استراتژیست‌بودن وجود داشت. فلسفه همواره مسئله استراتژی را در خود دارد زیرا حتی اگر به دنبال امر ابدی هم باشد، تنها می‌تواند از خلال مواجهه با زمان خود در پی آن باشد.

‌در سال‌های اقامت‌تان در پاریس غالب اوقات ایتالو کالوینو را می‌دیدید. رابطه‌تان با شخص او و ایده «هندسه‌های روشنگر١» او چطور بود؟

مایلم در کنار نام کالوینو به کلودیو روگافیوری نیز اشاره کنم، کسی که در آن سال‌ها اغلب با کالوینو می‌دیدمش چراکه روی طرح یک مجله کار می‌کردیم که البته هیچ‌گاه عملی نشد. در آن طرح تلاش‌مان بر آن بود تا آنچه را خودمان «مقولات ایتالیایی» می‌خواندیم تعریف کنیم، یعنی مفاهیم جفتی که از طریق آنها به دنبال آن بودیم تا چارچوب‌های فرهنگ ایتالیا را تعریف کنیم: «معماری/پرسه‌زنی»، «تراژدی/کمدی»، «سرعت/سبکی٢»، که مورد آخر عینا در درسگفتارهای کالوینو در آمریکا مشهود است. من مجذوب کارکرد این مفاهیم در ذهن ایتالو و کلودیو بودم.

‌چه چیز شما را مجذوب آنها می‌کرد؟

اینکه اینها دو فرم از تفکر قیاسی محض بودند که شباهت‌ها و تناظرها را در جایی می‌یافتند که هیچ‌کس نمی‌دانست چطور پیداشان کند. قیاس صورتی از معرفت است که فرهنگ ما روزبه‌روز بیشتر آن را به حاشیه رانده. به باور من مفهوم هندسی و علمی کالوینو صحیح است. مفهوم او صورتی چشمگیر از تخیل قیاسی بود، نوعی محرک تفسیری که به او امکان می‌داد هر بار نقشه جغرافیای دانش ادبی را مجددا ترسیم کند.

‌در ابتدای مصاحبه به دوستی‌تان با الزا مورانته اشاره کردید. رابطه شما با زنی با چنان شخصیت پیچیده‌ای چطور بود؟

برای من دیدار و دوستی با الزا از هر نظر سرنوشت‌ساز بود. کالوینو یک‌بار به من گفت تنها راه ممکن برای معاشرت با الزا از طریق یک کیش و آیین است. شاید درست می‌گفت اما مشروط به اینکه مشخص کنیم ابژه آن کیش الزا نبود، بلکه آن خدایانی بودند که در موردشان تحقیق می‌کرد و عاشق آن بود تا آن تحقیقات را با دوستانش در میان بگذارد، از رمبو و سیمون وی گرفته تا موتسارت و اسپینوزا. الزا در این موارد معلومات بسیاری داشت و به گمانم به ایتالو این حس را منتقل می‌کرد که من نیز بخشی از آن شور بی‌حدوحصر بودم که الزا برای شعر و حقیقت داشت. از آن زمان فکر می‌کنم نمی‌توان مرز مشخصی میان ادبیات و فلسفه کشید.

فلسفه در مقام شدتی بینارشته‌ای 

‌می‌دانم که از طریق مورانته با پازولینی آشنا شدید. شما بخشی از آن حلقه کوچکی بودید که در فیلم «انجیل به روایت متی» مشارکت کردید. چه خاطره‌ای از تجربه‌تان سر صحنه فیلم‌برداری دارید؟

سرعت «انجیل به روایت متی» را به یاد دارم: پازولینی تقریبا هیچ‌وقت خود را مجبور به تکرار یک صحنه نمی‌کرد و همه هر طور می‌خواستند حرف می‌زدند و حرکت می‌کردند. به باور من این طبیعی‌ترین فیلمی است که او ساخت، فیلمی که هیچ‌گاه تظاهر به واقع‌گرایی نمی‌کرد. تنها وقفه طولانی در حین فیلم‌برداری تقصیر من بود: در صحنه شام آخر میز را مملو از تکه‌های نانی دیدم که به آنها مخمر زده‌اند و مجبور شدم به پی‌یر پائولو یادآوری کنم که در عید فطیر٣ یهودی نباید به نان مخمر زد.

‌شما همچنین به دیدارهاتان با هایدگر و شرکت در سمینارهای او در لوتور در ١٩۶۶ و بعدتر در ١٩۶٨ اشاره کردید. از این جلسات چه‌چیز با شما ماند؟

مواجهه با هایدگر همچون مواجهه با بنیامین برای من هیچ‌گاه به پایان نرسید. این مواجهه در حافظه‌ام از منظره پروانس جدایی‌ناپذیر است، محلی که در آن زمان هنوز پای توریست‌ها به آن باز نشده بود. سمینار صبح‌ها برگزار می‌شد، در باغ هتل کوچک محل اقامت‌مان، اما گاهی اوقات نیز در حین گشت‌و‌گذارهای بسیارمان در طبیعت اطراف در کلبه‌ای برگزار می‌شد. سال اول جمعا پنج نفر بودیم. علاوه بر سمینار همه با هم غذا می‌خوردیم و من از این موقعیت استفاده می‌کردم تا سؤال‌هایی را که برایم خیلی جذاب بودند از هایدگر بپرسم: اینکه آیا کافکا خوانده بود، آیا بنیامین را از نزدیک می‌شناخت. اینها اما صرفا خاطرات شخصی است.

‌نظرتان در مورد جنجال‌های اخیر بر سر انتشار به‌اصطلاح «دفترچه‌های سیاه» او چیست؟

این جنجال‌ها مبتنی بر سوءتعبیر از تعریف واژه «یهودستیزی» و استفاده آن است. امروزه این واژه به نحوی به کار می‌رود که دلالت بر آزار و قلع و قمع یهودیان دارد. حتما لازم نیست از این واژه برای توصیف شخصی استفاده کنیم که نظراتش در مورد یهودیان، ولو اینکه اشتباه باشند، ارتباطی با این اتفاقات داشته باشد. بااین‌حال همچنان این کاربرد متداول است و تنها به هایدگر محدود نمی‌شود. اگر هر گفتار انتقادی در مورد یهودیت، حتی اگر به شکل یادداشت‌های روزانه ثبت شده باشد، به‌عنوان یهودستیزی محکوم شود، این کار مساوی است با طرد یهودیت از طریق زبان.

‌یکی از تمرکزهای اصلی تحقیقاتی شما فیلولوژی است. به چه طریق به آن می‌پردازید؟

فیلولوژی همواره بخشی اساسی از تحقیقاتم بوده. نه صرفا به این خاطر که به معنای فنی کلمه درگیر کار فیلولوژیک شدم، منظورم بازسازی کتاب بنیامین در مورد بودلر و ویرایش اشعار کاپرونی پس از مرگ اوست، بلکه از آن جهت که فیلولوژی و فلسفه را، یعنی عشق به کلمات و عشق به حقیقت را، به هیچ وجه نمی‌توان از هم جدا کرد. حقیقت در زبان خانه دارد و فیلسوفی که به این مکان بی‌اعتنا باشد فیلسوف ضعیفی است. فیلسوفان همچون شاعران اول از همه پاسداران زبان هستند، و این وظیفه‌ای حقیقتا سیاسی است، به‌خصوص در زمانه‌ای همچون زمانه ما که تلاش می‌شود به هر وسیله‌ای معنای کلمات مخدوش و تحریف شوند.

منبع: jcrt.org

١- کالوینو در رمان «شهرهای ناپیدا»، ترجمه بهمن رئیسی انتشارات کتاب خورشید، مفهوم یکتایی از فضا خلق می‌کند. معماری شهرهایی که در این رمان توصیف می‌شوند هندسه اقلیدسی را نقض می‌کنند. شاید بتوان هندسه مد نظر او را در این جمله خلاصه کرد: کوتاه‌ترین فاصله بین دو نقطه نه خطی راست بلکه خطی زیگزاگ است. م

٢- منظور کالوینو از سرعت توانایی نویسنده است در کنترل سرعت داستان. این سرعت ذهنی که قابل اندازه‌گیری نیست در تقابل با سرعت عصر ماشین‌ها قرار دارد. همچنین مراد او از سبکی خصلتی است که به خواننده و نویسنده امکان می‌دهد تا بر فراز سنگینی فلج‌کننده جهان اوج بگیرند و به پرواز دربیایند. برای شرح کامل این صفات بنگرید به: «شش یادداشت برای‌ هزاره بعدی»، ایتالو کالوینو، ترجمه لیلی گلستان، نشر مرکز. م

٣- عید آزادی قوم یهود از قید برده‌داری فراعنه مصر. م


منبع: برترینها

همه چیز درباره سرمایه گذاری در ترکیه

ماهنامه پیشه و تجارت: بی شک افرادی که در عرصه اقتصادی به فعالیت جدی می پردازند، هیچ گاه بدن تحقیقات دقیق به مقولات اقتصادی ورود نمی کنند. اگر این فعالیت مرتبط با کشور خارجی نیز باشد که داستان پیچیده تر از پیش خواهد شد؛ به صورتی که حتی اطلاعات عمومی شان در فعالیت روزمره شاید به کارشان نیاید و معادلات در کشور دیگر بسیار متفاوت تر از چیزی باشد که در کشور خود دارند. یکی از بخش های مهم و حیاتی که باید درباره آن اطلاعات جامعی داشت و بدون این دست اطلاعات، بسیاری از کارها نشدنی خواهد بود، اطلاعات لازم حقوق اقتصادی در سرزمینی است که هدف تجاری قرار می گیرد.

ترکیه، همسایه جهان آزاد

کشور جمهوری ترکیه با جمعیت حدود ۷۷ میلیون نفر و با فرهنگ اوراسیایی (اروپایی و آسیایی) می تواند یکی از مقاصد قابل توجه در عرصه فعالیت های اقتصادی باشد.

ترکیه در شرق با کشورهای ایران، جمهوری آذربایجان (نخجوان)، ارمنستان و گرجستان، در جنوب شرقی با عراق و سوریه و در شمال غربی (بخش اروپایی) با بلغارستان و یونان همسایه است. همچنین ترکیه از شمال با دریای سیاه، از غرب با دو دریای کوچک مرمره و اژه و از جنوب با دریای مدیترانه مرز آبی دارد. دو تنگه راهبردی بسفر و داردانل نیز در اختیار ترکیه است.

همه چیز درباره سرمایه گذاری در ترکیه

امپراتوری عثمانی در جنگ اول جهانی از هم پاشید و مورد تهاجم بریتانیا و متحدانش واقع شد. مصطفی کمال پاشا به دلیل سازماندهی مقاومت ملی علیه دول خارجی، قهرمان ملی ترکیه شد و توانست جمهوری ترکیه را در سال ۱۳۰۲ (۱۹۲۳) بنا کند و ملقب به آتاترک شد.

وی خط لاتین را برای نوشتن زبان ترکی مرسوم کرد و اقدامات بسیاری را برای صنعتی و غربی شدن ترکیه انجام داد و دوره نوینی را در ترکیه به وجود آورد. در دوران اقتدار آتاترک و امین و پشتیبان او عصمت اینونو که از آن به عنوان دوران تک حزبی یاد می شود، سیمایی از اقتدار سیاسی ملی گرایانه به نمایش گذاشته شد که ابایی از نژادپرستی و ترویج پان ترکیسم و به انزوا راندن اسلام و قومیت ها نداشت.

بعد از یک دوران تک حزبی در سال ۱۳۲۹ (۱۹۵۰) حزب دمکرات از گروه سیاسی مخالف، قدرت را به دست گرفت و به تعداد احزاب اضافه شد. ولی آزادی سیاسی با دوره هایی از کودتاهای نظامیان در سال های ۱۳۳۹، ۱۳۵۰ و ۱۳۵۹ شکسته شد. در سال ۱۳۵۳ ترکیه با دخالت نظامی خود علیه کودتای یونانیان در قبرس مانع از الحاق قبرس به یونان شد. در سال ۱۳۷۵ باز نیروهای نظامی دولتی را که با برنامه های اسلامی روی کار آمده بودند سقوط کرد.

از سال ۱۳۶۳ (۱۹۸۴) تاکنون حزب کارگران کردستان و حکومت ترکیه درگیری های نظامی بسیاری داشته اند که باعث مرگ بیش از ۴۵ هزار تن شد. ترکیه در سال ۱۳۲۵ به عضویت سازمان ملل در آمد و در سال ۱۳۳۱ به ناتو پیوست. ترکیه عضو جنبی جامعه اروپا است و اکنون با اجرای اصلاحاتی سعی در تحکیم و تقویت مردم سالاری و اقتصاد خود دارد تا بتواند مذاکرات برای عضویت در اتحادیه اروپا را آغاز کند.

ترکیه و اقتصاد دست یافتنی

اقتصاد ترکیه ترکیبی از صنایع بومی و نوین است که روز به روز بر دامنه اش افزوده می شود. تولیدات فراوان کشاورزی ترکیه در سال ۲۰۰۵ رتبه هفتم جهان را به دست آورد و در سال ۲۰۰۶ برای ۱۱٫۲ درصد از مردم ترکیه اشتغال ایجاد کرد. بخش خصوصی اقتصاد ترکیه نیز، قوی و به سرعت در حال رشد است و نقش مهمی در بانکداری، حمل و نقل و ارتباطات دارد.

در سال های اخیر، اقتصاد ترکیه رشد خوبی داشته و رشد ۸٫۹ درصد و ۷٫۴ درصد را در سال های ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ به دست آورده است. همه این موارد نشان می دهد یک فعال اقتصادی مخصوصا ایرانی، می تواند به این کشور به عنوان یک جایگاه قابل قبول در صادرات و واردات نگاه کند.

بالاخص این که این کشور با وجود آن که در قانون اساسی سال ۱۹۲۸، سکولار معرفی شده، بیش از یک دهه است که رهبران اسلامی بر آن حکومت می کنند و اکثریت مردم این کشور (بیش از ۹۵%) مسلمان هستند. مسلمانان ترکیه بیشتر پیرو مذهب تسنن بوده که از میان آنها، حنفی ها بزرگ ترین گروه به شمار می آیند که عمدتا در مرکز و غرب ترکیه ساکن اند. شافعی ها با جمعیتی کمتر در مناطق شرقی ترکیه مستقر بوده و اکثرا کرد هستند.

همه چیز درباره سرمایه گذاری در ترکیه

علویان که خود به چهار دسته تقسیم می شوند نیز بنا بر آمار رسمی دولت ترکیه حدود ۱۲ میلیون نفر پیرو دارند و می توانند موجب ایجاد موقعیت بهتر برای فعالان اقتصادی ایران باشند.

حال با این توضیحات، برای روشن شدن وضع حقوقی فعالیت اقتصادی در ترکیه، به بررسی نظام حقوقی حاکم بر اقتصاد ترکیه خواهیم پرداخت.

اگر می خواهید در ترکیه سرمایه گذاری کنید، حتما بخوانید:

نکات حقوق سرمایه گذاری در ترکیه

هدیه فرجام – کارشناس ارشد حقوق مالکیت (ترکیه): در چند سال اخیر ترکیه تبدیل به یکی از قطب های سرمایه گذاری منطقه شده است. با این که بی شک سرمایه گذاری در یک کشور دیگر منافع و ریسک های خاص خودش را دارد اما به هر حال در زمان سرمایه گذاری در یک کشور خارجی باید همه جوانب مثبت و منفی را در آن کشور در نظر گرفت و بررسی کرد. ترکیه هنوز عضو اتحادیه اروپایی نشده است اما برای سرمایه گذاران خارجی، مخصوصا اروپایی و ایرانی که مایل به دایر کردن یک شرکت هستند، بسیار جذاب بوده و اقتصاد ترکیه از نظر رشد، بسیار شناخته شده است.

اقتصاد کشور ترکیه با بودجه مالی بین المللی توسعه یافته در نظر گرفته و بین ۲۰ کشور صنعتی جهان شناخته شده است. اخیرا کشور ترکیه از کاهش قیمت نفت سود بسیار زیادی برد. با توجه به این واقعیت که ترکیه در کشمکش های منطقه ای درگیر شده است، سرمایه گذاری در این کشور نیاز به شجاعت دارد؛ اما اگر دقت لازم صورت گیرد می توان شاهد سودهای کلان بود.

مسئولان ترکیه در سال های اخیر بسیاری از محدودیت ها را در رابطه با توسعه سرمایه گذاری های خارجی در این کشور از بین برده و یک محیط تجاری دوستانه را ارائه کرده اند. نظام اقتصادی ترکیه بین سرمایه گذاران خارجی تبعیض قائل نمی شود و با همه آنها به صورت برابر رفتار می کند. بنابراین ترکیه به خانه ای برای بیش از ۳۳۰۰۰ شرکت که توسط شهروندان خارجی برپایی یافته تبدیل شده است. آنها همچنین می توانند از انگیزه هایی مانند مالیات بر درآمد ۲۰ درصدی (به جای ۳۳ درصد) بهره ببرند. امکانات حقوقی خاصی نیز وجود دارد که بدون توجه به آنها ممکن است دچار مشکلات مختلفی در زمان سرمایه گذاری شویم. در ادامه به برخی از این موارد اشاره می شود.

آنچه که برای تاسیس یک شرکت نیاز است

در زمان تاسیس یک شرکت در ترکیه باید به قوانین و مقررات زیر عمل کرد:

مدارکی برای ثبت شرکت و سرمایه گذاری در ترکیه مورد نیاز است؛ از جمله گواهی رسمی وابستگی (چهار کپی، یک مدرک اصل)، در مواردی که شریک خارجی، یک شخص حقیقی است، مدارک مورد نیاز به شرح زیر است: برای هر سهامدار حقیقی، دو کپی از گذرنامه هایشان، امضاء رسمی دادخواست (دو کپی) و کارت های هویت رسمی مدیران شرکت (یک کپی).

لازم به ذکر است که به جز اولین مورد، همه موارد مورد نیازی که در خارج از ترکیه اجرا می شوند، باید توسط کنسولگری ترکیه رسمی شوند.

همه چیز درباره سرمایه گذاری در ترکیه

خرید خانه در ترکیه

دغدغه مهم افرادی که قصد مهاجرت یا تجارت در ترکیه را دارند، مسئله خرید مسکن است. با توجه به قانون جدید مرتبط به اموال غیرمنقول، فروش ملک در ترکیه به اتباع ۱۸۳ کشور از جمله شهروندان ایرانی امکانپذیر شده است اما به دلیل این که برای اغلب متقاضیان خرید ملک در ترکیه، اخذ اقامت ترکیه با خرید ملک بسیار اهمیت دارد، دولت ترکیه برای متقاضیان خرید ملک که مایل به اخذ اقامت موقت ترکیه هستند، قوانین جدیدی وضع کرده است.

 
از تاریخ اجرای این قانون (می ۲۰۱۴) مهلت اقامت اتباع خارجی که در ترکیه ملک خریداری می کنند از سه ماه و شش ماه به یک سال افزایش پیدا کرد. باید توجه داشت که این مجوز در واقع اقامت موقت ترکیه است که بعد از اتمام مدت یک سال، در صورتی که شما هنوز صاحب ملک باشید و سند ملک به نام شما باشد، می توانید این اقامت را برای یک سال دیگر تمدید کنید.

در واقع اقامت ترکیه با خرید ملک، اقامت موقت یک ساله قابل تمدید است. برخلاف تبلیغات نادرستی که در این زمینه انجام می گیرد، با خرید ملک در ترکیه قادر به اخذ پاسپورت ترکیه و یا اقامت قطعی ترکیه نمی توان شد و همین مسئله می تواند دغدغه جدی برای صاحبان کسب و کار در آنجا باشد.

باید دانست برای اخذ اقامت دائم ترکیه شرایط کاملا متفاوت است. می بایست ۵ سال تا ۸ سال اقامت موقت را داشته، در ترکیه زندگی کرده و بیمه داشته باشد و بعد از آن می توانید برای اقامت دائم درخواست کنید. پس از درخواست، کلیه مدارک شما به آنکارا ارسال می شود و بعد از گذشت پروسه کاری حدود یک سال، اگر شما شرایط دریافت اقامت دائم ترکیه را از لحاظ دولت ترکیه داشته باشید، این اقامت به شما داده می شود.

ترکیه و قانون سرمایه گذاری

در ترکیه قانون سرمایه گذاری خارجی نیز وجود دارد. قانون سرمایه گذاری مستقیم خارجی در ترکیه در هفت ماده تنظیم شده و دارای آیین نامه اجرایی است. آیین نامه این قانون چهار بخش و سیزده ماده دارد. در ماده سوم این قانون، اصول سرمایه گذاری مستقیم خارجی در ترکیه به شرح زیر برشمرده شده است:

آزادی سرمایه گذاری و معاملات داخلی

سرمایه گذاران خراجی برای سرمایه گذاری مستقیم در خاک ترکیه یا انجام معامله با سرمایه گذاران داخلی این کشور آزاد هستند.

سلب مالکیت و مصادره

اموال سرمایه گذار خارجی سلب مالکیت یا مصادره نخواهد شد؛ مگر برای اهداف مصالح عمومی که در این صورت نیز بر اساس فرآیندهای قانونی، زیان ها جبران خواهد شد.

خروج اموال

سرمایه گذاران خارجی برای خروج اموال خود از ترکیه کاملا آزاد هستند.

مالکیت اموال غیرمنقول

سرمایه گذاران خراجی برای مالکیت اموال غیرمنقول در خاک ترکیه محدودیتی ندارند.

حل اختلاف

اگر در جریان سرمایه گذاری هر گونه اختلافی بروز کند، سرمایه گذار خارجی می تواند به دادگاه های محلی رجوعت کند.

همه چیز درباره سرمایه گذاری در ترکیه

ارزش گذاری سرمایه غیرنقدی

سرمایه غیرنقدی سرمایه گذاران خارجی بر اساس قانون تجارت ترکیه ارزش گذاری می شود.

استخدام کارکنان خراجی

شرکت های خارجی موضوع این قانون می توانند شهروندان خارجی را که مجوز وزارت کار و امنیت اجتماعی ترکیه را دارند به استخدام خود درآورند.

گشایش دفتر نمایندگی

به شرکت های خارجی اجازه داده می شود که دفاتر نمایندگی خود را مطابق قانون افتتاح کنند.

در برابر این تسهیلات، دولت ترکیه انتظار دارد که سرمایه گذاران، اطلاعات آماری عملکرد خود را در اختیار دولت قرار دهند. این اطلاعات تنها برای تهیه برنامه های کلان اقتصادی استفاده شده و به مصرف دیگری نخواهد رسید. مهم ترین اطلاعات درخواست شده عبارتند از: ۱٫ وضعیت سرمایه و عملکرد، ۲٫ وضعیت حساب ها و تراز پرداخت ها، ۳٫ وضعیت انتقال حساب ها و نقدینگی میان شرکای داخلی و خارجی. حال پس از این توضیحات شاید بتوان تصمیمی دقیق تر برای سرمایه گذاری در این کشور گرفت.


منبع: برترینها

طنز؛ مروری بر مواضع انتخاباتی رستم دستان

بی قانون؛ ضمیمه طتز روزنامه قانون – مهرشاد مرتضوی: اساطیر ما همواره در طول تاریخ به کمک مظلومان می شتافتند و سعی می کردند در زمان مشکلات همراه شان باشند. البته مشکلات امروز خیلی با دغدغه های گذشته فرق می کند. مثلا به لطف دکتر احمدی نژاد الان از هر خانواده چهار نفره یک نفر ادعای این را دارد که برای ریاست جمهوری مناسب است، رستم هم از این قاعده مستثنی نیست. در شاهنامه فردوسی (چاپ بی قانون) داریم که زال سر و روی رستم را می بوسد و به او می گوید: «پسرم برو هر وقت رییس جمهور شدی برگرد.» پس رستم به راه می افتد…

خوان اول

رستم از پیش زال حرکت کرد تا برای سخنرانی انتخاباتی به گوشه و کنار کشور سر بزند. پس از سخنرانی در زاهدان و دادن وعده برای به بند کشیدن دیو سفید به سمت کرمان حرکت کرد. در راه به بیشه ای رسید و لگام از سر رخش برداشت تا در دشت بچرد و خود به خواب رفت.

در آن دشت، شیری آشیانه داشت از عزیزان رانت خوار که در آن منطقه فعالیت اقتصادی می کرد و برای دادن شیتیل به منطقه آزاد چابهار رفته بود. چون بازگشت، دید رستم در آنجا خوابیده و اسبی در اطرافش می چرد. رستم را شناخت و با خود گفت: «برای تخریب مواضع رستم، باید ابتدا اسبش را از میان بردارم.» پس از میان بیشه جست تا بر گلوی رخش دندان بفشارد اما رخش که از خوب های رزمی کشور بود و حتی قصدهایی هم برای دور بعد شورای شهر داشت، با یک دولیاچگی زیبا دندان های شیر را درون دهانش ریخت و آن قدر او را زد تا بمیرد.

وقتی رستم از خواب برخاست و جسد شیر و بدن خونی رخش را دید، بر رخش غرید که: «چه کسی به تو گفت با شیر بجنگی؟ من خودم تو خواب بلد بودم حالشو بگیرم» و دستاوردهای مبارزه را به نام خودش زد و رخش را زین کرد و به سوی خوان دوم رفت.

خوان دوم

رستم به دشت کرمان رسید که برخلاف زابلستانِ سیل زده، یک قطره آب هم در آن پیدا نمی شد و محرومیت به حدی بود که لوله کشی گاز، لوله کشی آب و مال مخابرات خوابیده بود. همان لحظه بزی را دید و با خود گفت: «بهتر است دنبال این بز بروم و ببینم از کجا آب می خورد و سپس شاخ هایش را جدا کنم و توان مدیریتی خود را نشان بدهم.»

پس به دنبال بز رفت و برکه ای یافت و بز را گرفت و شاخ هایش را جدا کرد و خودش را هم کباب کرد و سیر و سیراب، خواست چرتی بزند. رخش هم زیر لب گفت: «حالا هی تو بخواب، من نگهبانی بدم!» اما رستم به او گوشزد کرد که با کسی درگیر نشود و سعه صدر داشته باشد و اگر شیری چیزی دید، رستم را بیدار کند تا از طریق مصالحه و مفاهمه با او برخورد کند.

دقایقی بعد، اژدهایی عظیم به برکه رسید. رخش رستم را بیدار کرد، اما اژدها بلافاصله پنهان شد. رستم، شاکی از رخش دوباره به خواب رفت. وقتی خوابش سنگین شد، اژدها دوباره نزدیک آمد و رخش رستم را صدا زد. رستم بیدار شد و باز اژدها را ندید و به رخش گفت: «دفعه دیگه الکی بیدارم کنی اون حکم معاون اولی که قولشو بهت دادم کنسله ها!» و باز به خواب رفت. بار سوم اما اژدها نتوانست پنهان شود و رستم او را دید و شمشیر کشید اما ناگهان یادش آمد که در سفرهای انتخاباتی چهره ای صلح طلب از خودش به نمایش گذاشته و گفت: «اِژ اِژ مهربونم، اسمتو بگو بدونم!»

اژدها که تا آن روز با چنین مبارز گوگولی ای مواجه نشده بود، اول کمی خجالت کشید، ولی بعد خودش را پیدا کرد و گفت: «منم اژدها، آتشین دم منم * مرا فحش دادی؟ میگم به ننه م!» اصلا اسم خودت چیه؟» و گریه کنان خواست که برود پیش مامانش. اما رستم که دید حوصله حضار سر رفته و دوربین های شان را غلاف کرده اند، سریع تیغ کشید و چنین داد پاسخ که: «من رستمم * ز دستان سامم، هم از نیرمم * اگر با من اینگونه تندی کنی * منم قهر، میرم میگم به ننه م!»

پس رستم و اژدها گلاویز شدند و رخش که دید زور اژدها برخلاف روحیه سوسولی اش بسیار زیاد است، دندان به تن او کشید و پوستش را از جا کند. رستم هم از غفلت حریف استفاده کرد و سر اژدها را برید و جویی از خون جاری شد. رستم شمشیر بر دست گرفت و خدا را شکر کرد و رو به شمشیر گفت: «من شکوه و توانم را از تو دارم». رخش گفت: «ما هم که قاق بودیم دیگه؟»

رستم سر و تن در چشمه شست و دوتایی به سمت خوان سوم به راه افتادند.

خوان سوم

رستم به سفرش ادامه داد، به جایی رسید پر از درخت و گیاه و آب روان. چشمه ای دید و در کنارش جامی پر از شراب و غذا و نان یافت و متعجب شد. در همین حال تعجب بود که مخالفانش از او فیلم گرفتند و گفتند: «رستم در مراسمی به منطقه پر درختی از سوئد که در آن شراب و زنان مورددار حضور داشتند رفته!» رستم داشت در اینستاگرامش این ادعا را تکذیب می کرد که زن جادوگر رستم را دید و خود را به شکل زیبارویی در آورد و نزد او رفت. رستم از دیدن او شاد شد و گفت: «جوووون! خدایا شکرت!» اما تا رستم نام خدا بر زبان آورد، جادوگر به چهره زشت خود برگشت و رستم بلافاصله با خم کمندش سر جادوگر را به بند آورد و او را با خنجر به دو نیم کرد. رخش از پاسخ ماند.

خوان چهارم

رستم که مشخص نبود واقعا قصد دارد در انتخابات شرکت کند یا یک بودجه ای گیرش آمده و باید هدر بدهد، طبق معمول یک بیشه و چراگاه پیدا کرد و ببر بیان (مردم چه اسمایی رو لباس شون می ذارن، ما جرأت نداریم به نیسان آبیمون بگیم ببر!) را تا کرد و زیر سرش گذاشت و از رخش خواست آهنگ لالایی ویگن را برایش بخواند تا خوابش ببرد. چشمان رستم تازه گرم شده بود که صاحب زمین با لگد به رستم زد و گفت: «پاشو بینیم، اسبت نصف محصولاتمو خورد!» رستم که خواب برایش مسئله ای ناموسی بود، از خشم گوش های صاحب زمین را گرفت و کند. صاحب زمین گریه کنان به نزد «اولاد تندرو» رفت و از او خواست رستم را به سزای اعمالش برساند.

اولاد به همراه دوستان موتورسوارش به رستم هجوم آوردند، اما رستم یکی پس از دیگری موتورهایشان را ترکاند تا به خود اولاد رسید. به اولاد گفت: «اگر راستش را بگویی و کمکم کنی با تو کاری ندارم. منزل آقای دیو سپید را به من نشان بده.»

اولاد پرسید: کجا بهتون آدرس دادن؟

رستم از روی کاغذ خواند: نوشته خیابون هفتم، نبش ببر بیان فروشی ایکات.

اولاد به رستم گفت: خودم هم مسیرم از آن سمت است، پس با تو می آیم. ضمنا تنهایی از پس ۱۲ هزار دیوی که بر سر راه هستند بر نمی آیی.

رستم خندید و گفت: «تو را با خودم می برم، ولی فقط گوشه ای بایست و تماشا کن چه بر سرشان می آورم و با گوشی من لایو بگیر و بذار اینستا تا طرفدارام ببینن.» پس با رخش و اولاد به سمت کوه اسپروز به راه افتادند.

خوان پنجم

رستم که هر لحظه از وعده های اولیه اش مبنی بر عطوفت و مهربانی با همه اقشار دور می شد، به لشکر دیوها رسید. ارژنگ دیو بیرون آمد و پرسید: «بگو کیستی کاین چنین عر زنی؟ * خیال کردی که دیوی و یا بتمنی؟»

رستم پاسخ داد: «منم رستمِ پورِ دستان داداچ * چو نامم شنیدی به دیوار بپاچ!»

سپس با اسب به سوی او تاخت و سر و گوشش را گرفت و سرش را از تن جدا کرد و به سوی بقیه دیوان انداخت و تنش را به دیوار پاچید! دیوها ترسیدند و قصد فرار کردند، رستم شمشیر کشید و آنها را کشت و رو به اولاد گفت: «خوب شد؟»

اولاد لایک داد و فیلمبرداری لایو را قطع کرد.

خوان ششم

رستم و اولاد و رخش به هفت کوه رسیدند و لشکر دیوها را دیدند که در راه نگهبانی می دهد. رستم به اطراف نگاه کرد و وقتی دید رخش حواسش نیست و دارد برای خودش می چرد، به اولاد گفت: «ببین داداش، تا الان خیلی مرام گذاشتی. اگه اینجا رو هم بگی چطوری رد کنم، رییس جمهور که شدم معاون اولی مال خودته.»

اولاد به او گفت: «این دیوها بسیار به موسیقی علاقمند بودند، اصلا به خاطر همین که کنسرت می خواستند، مجبور شدند محل زندگی شان را ترک و به اینجا بیایند. پس در راه برای شان آواز بخوان تا مسحور شوند و بتوانی از میان شان رد شوی.»

رستم صدای چندان خوبی نداشت و در دوره اول عکدمی هم یکی مانده به آخر شده بود. پس گفت: «اصلا من سبکم راک فارسیه!» و شروع کرد به خراش دادن روح و روان دیوها. اما چون دیوهای درمانده خیلی وقت بود موسیقی نشنیده بودند، به همین هم راضی شدند و جادو شده بر جای خود ماندند. رستم از میان دیوها عبور کرد و به غار دیو سفید رسید.

خوان هفتم:

رستم پا به غار نهاد و فریادی کشید. دیو از جا پرید و قفل فرمان را برداشت و به سمت رستم رفت. رستم با تیغ، تاندون یک دست و یک پای دیو را برید. دیو ناگهان غریو خنده سر داد و گفت: «اینجوری از سربازی معاف میشم.» رستم دید که با دیوی دیوانه طرف است، با خود گفت: «اگر من امروز زنده بمانم، از رقابت های انتخاباتی کنار می کشم.» دیو سپید با خود گفت: «از جانم ناامیدم. اگر از چنگ این اژدها رها شوم همه دیوها شام مهمون من!»

سرانجام رستم فریادی کشید و گرز گران بر سر دیو کوبید و او را به زمین زد. سپس جگر دیو را بیرون کشید و نزد اولاد برد و گفت: «جیگر برای جیگر ^_^» و بدین سان او را گول زد و هر چقدر که رخش و اولاد برای معاون اولی هزینه کرده بودند مالید. رخش پس از این که فهمید کل قضیه منتفی شده و تمام وعده ها پوچ بوده گفت:

«هزار آفرین باد بر زال زر * که پرورد مردی چنین کره خر

چه پر گوی و پر وعده و پر مثال * ولی در عمل گوشتکوب، بی خیال

 
مرا وعده بسیار دادی همی * نکردی عمل آنقدر، یک کمی

سپس وعده دادی به اولاد راد * کروکی کش و مرد آدرس نهاد!

ولی فرض کردی تو ما را دو بوق * بدادی همه ش وعده های دروغ

بر آن موی و بر هیکلت شرم باد * دم کاندیدای رقیب گرم باد

و دوتایی با اولاد به سوی ستاد انتخاباتی کاندیدای حزب مخالف دویدند.


منبع: برترنها

۴۸ ساعت پایانی آیت الله هاشمی چگونه گذشت؟

ماهنامه اندیشه پویا – علی ملیحی: برای اطلاع از برنامه کاری آیت الله هاشمی، به سراغ اعضای دفتر ایشان رفتم؛ از جمله رضا سلیمانی، مشاور و مدیرکل روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام. آقای سلیمانی را در ساختمانی مجاور دفتر کار آیت الله ملاقات کردم. او هم از درگذشت ناگهانی آقای هاشمی متاثر بود و می گفت برای ما اعضای دفتر، هنوز خیلی سخت است که از صفت مرحوم در کنار اسم ایشان استفاده کنیم. از مدیر کل روابط عمومی رییس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام خواستم مرا در جریان دیدارهای دو روز پایانی عمر آقای هاشمی بگذارد.

روزهای شنبه مهم ترین روز کاری مجمع تشخیص مصلحت نظام از نظر رسانه هاست و در این روز جلسه عمومی مجمع برگزار می شود. از سلیمانی پرسیدم:

 48 ساعت پایانی آیت الله هاشمی چگونه گذشت؟

آیا صبح شنبه، روز قبل از درگذشت آیت الله هاشمی، جلسه مجمع تشکیل شد؟

جلسات اصلی مجمع تشخیص مصلحت با حضور تمامی اعضا، یک هفته در میان برگزار می شود و در هفته ای که مجمع جلسه اصلی ندارد، کمیسیون نظارت مجمع تشکیل جلسه می دهد؛ کمیسیونی که مهم ترین کمیسیون مجمع است. آقای هاشمی ساعت ده صبح روز شنبه ریاست جلسه این کمیسیون را به عهده داشت. به خاطر دارم که آقایان محسن رضایی، محسنی اژه ای، میرسلیم،  دری نجف آبادی، مرتضی نبوی، حسین مظفر، علی آقامحمدی و دانش جعفری و جمعی دیگر از مدعوین که الان در خاطرم نیست در جلسه حاضر بودند. من هم بودم.

در این جلسه موارد مغایرتی برنامه ششم توسعه با سیاست های کلی نظام بررسی شد و آقای هاشمی طبق معمول بسیار فعال جلسه را اداره می کرد و در خصوص موضوعات دستور کار جلسه اظهارنظر می کرد. آن روز جلسه کمیسیون نظارت مجمع تا نزدیکی اذان ظهر به طول انجامید و آیت الله هاشمی همزمان با اذان ظهر، پایان جلسه را اعلام کردند. پس از نماز و استراحت، ساعت دو . پانزده دقیقه بود که با آقای قدرت الله علیخانی، مشاور پارلمانی شان، دیداری داشتند.

چنان که سلیمانی می گفت وظیفه کمیسیون نظارت مجمع تشخیص مصلحت نظام، نظارت بر حسن اجرای سیاست های کلی نظام ابلاغ شده از سوی رهبری است: «رهبری برای این نظارت نخواستند یک دستگاه نظارتی موازی راه بیندازند و این وظیفه نظارتی را به کمیسیون نظارت مجمع محول کرده اند. اما در دوران دولت های نهم و دهم، همکاری لازم از سوی دولت با این کمیسیون صورت نمی گرفت. به همین دلیل این کمیسیون در دوره آقای احمدی نژاد بی رونق بود. مراکز دولتی باید به این کمیسیون گزارش می دادند تا امکان نظارت فراهم شود اما این دستگاه ها به درخواست های مجمع بی توجه بودند. اما در دولت یازدهم کارها منظم تر پیش می رود.»

آقای سلیمانی از ابتدای دوران ریاست جمهوری آیت الله هاشمی معاونت اطلاعات و اخبار ریاست جمهوری را برعهده داشته و از سال ۷۶ تا امروز تشکیلات روابط عمومی مجمع را اداره کرده است. با توجه به این سوابق از او درباره برنامه روزانه آیت الله هاشمی و نحوه مطالعه بولتن ها و تنظیم وقت دیدارها هم سوالاتی پرسیدم.

او که یکی از مهم ترین ویژگی های شخصیتی آیت الله را برنامه ریزی دقیق در استفاده از وقت می دانست، برایم تعریف کرد: «در تمام این سال هایی که افتخار حضور در دفتر ایشان را داشتم با اطمینان می توانم بگویم که به جز در موارد ضروری که مثلا بیماری مانع کارهای ایشان شده باشد، هیچ وقت برنامه  های خود را لغو نمی کردند. ویژگی دیگر آقای هاشمی حضور به موقع و هر روزه در دفتر کار بود. حتما می دانید که محل اقامت آقای هاشمی جنب حسینیه جماران در شمال تهران بود و دفترشان در مجمع تشخیص مصلحت نظام در نقاطع خیابان امام خمینی و ولی عصر آقای هاشمی وقتش را به گونه ای تنظیم می کرد که هر روز حداکثر ساعت نه در دفتر خاضر باشد.» با این مقدمه از روحیات رییس فقید، از سلیمانی پرسیدم:

اولین برنامه کاری آقای هاشمی بعد از ورود به دفتر کار چه بود؟

تا وارد دفتر می شدند، روزنامه ها را خدمت ایشان می فرستادیم. اولین کار آقای هاشمی مطالعه نیم صفحه بالایی همه روزنامه های کشور بود. اگر روزنامه دیر به دست شان می رسید پیگیر می شدند. اگر در صفحه اول روزنامه مطلبی مورد توجه ایشان قرار می گرفت، آن روزنامه را نگه می داشتند، بقیه روزنامه ها را هم بیرون می فرستادند.

ما در روابط عمومی کل مطالب روزنامه ها را در بولتنی بیست و پنج تا سی صفحه ای تلخیص می کردیم. به جز این بولتن، برای مطالعه بعدازظهر آقای هاشمی بولتنی از اخبار و تحلیل های خبرگزاری ها و سایت های داخلی و خارجی نیز آماده می کردیم. این بولتن ها یک بخش ویژه داشت که در ارتباط با حوزه کاری مجمع تشخیص مصلحت و اخبار مربوط به شخص آقای هاشمی، دولت سازندگی و خانوادها یشان بود. به جز این دو بولتن روزانه، یک بولتن هفتگی نیز از مطالب هفته نامه ها تهیه می شد که هر هفته در اختیار آیت الله قرار می گرفت.

48 ساعت پایانی آیت الله هاشمی چگونه گذشت؟

نحوه دسترسی آقای هاشمی به بولتن های محرمانه به چه شکل بود؟ هیچ وقت محدودیتی ایجاد نشد؟

در دولت های نهم و دهم، برخی نهادهای ذی ربط ارسال بولتن های محرمانه برای آقای هاشمی را محدود و کم رنگ کرده بودند. آقای هاشمی البته هیچ وقت به رفتار این نهادها واکنشی نشان نداد. اما در دولت جدید از نهادهای مختلف بولتن های محرمانه در اختیار آقای هاشمی قرار می گرفت. مثلا خبرگزاری جمهوری اسلامی، وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی سه نهادی بودند که بولتن های محرمانه برای آیت الله می فرستادند و ایشان پس از مطالعه، طبق روالی که درباره بولتن های محرمانه وجود دارد، آن ها را بازپس می فرستاد.

خودشان هم شخصا اخبار را پیگیری می کردند؟

آقای هاشمی به شدت پیگیر اخبار بود. دوست داشت اخبار را از کانال های مختلف و متفاوت بشنود. محدود به مطالعه بولتن نبود. بعضا که به اتاق ایشان می رفتم، رادیو پیام روشن بود. من که داخل می رفتم رادیو را کم می کرد، وقتی بیرون می آمدم دوباره رادیو را زیادمی کرد. معلوم بود که مرتب رادیو پیام گوش می دهد. گاهی به محض ورود به دفتر مرتب می گفت در مسیر از رادیوی ماشین فلان خبر را شنیده است. حتی در مسیر هم پیگیر اخبار بود.

تا این جای گفت و گو با آقای سلیمانی متوجه شده بودم که آیت الله هاشمی در دوران دولت های نهم و دهم عملا از سوی مراکز دولتی تحریم شده بود. اما با پیروزی آقای روحانی در انتخابات ۹۲ حجم دیدارهای یکی- دو سال اخیر رییس مجمع تشخیص با مقامات دولتی نشان از تغییر شرایط داشت.

از آقای سیلمانی پرسیدم که درست است در دولت جدید سر آقای هاشمی دوباره شلوغ شده بود؟ گفت: «آیت الله هاشمی در مجمع تشخیص مصلحت درگیر مسئولیت اجرایی نبود اما خیلی منظم و پیگیر دیدارهای فردی و دسته جمعی با مقامات کشور، صاحب نظران، فرماندهان سابق سپاه، ایثارگران دوران دفاع مقدس و اقشار مردم داشت. در خواست ملاقات با آقای هاشمی بسیاز زیاد بود. همین اواخر مسئول ملاقات ها به من اعلام کرد که نزدیک به هشتصد درخواست ملاقات با آقای هاشمی در نوبت داریم.

بخصوص با روی کارآمدن دولت آقای روحانی و تشکیل مجلس جدید، رفت و آمد اعضای دولت و نمایندگان مجلس و مدیران بخش های دولتی و خصوصی به دفتر آقای هاشمی زیاد شده بود. وضعیت با زمان دولت قبل که اعضای دولت به مجمع گزارش هم نمی دادند تفاوت بود. برخی از وزرا و معاونان و روسای سازمان ها در دولت جدید از اعضای دولت سازندگی بودند و در دیدارهایی که در مجمع برگزار می شد، حضور فعالی داشتند و برای مشورت و گزارش نزد آقای هاشمی می آمدند.

خیلی از این مسئولان کسانی بودند که در دوران دولت های نهم و دهم با بی مهری مواجه شده بودند. نمونه بارز این مدیران دکتر ظریف بود. وقتی آقای ظریف با بی مهری از وزارت خارجه کنار گذاشته شد، آقای هاشمی به ایشان مسئولیت معاونت بین الملل دانشگاه آزاد را پیشنهاد کرد. خاطرم است که بعد از نهایی شدن برجام آقای ظریف یک بار با مدیران وزارت خارج و یک بار به صورت خصوصی به دیدار آیت الله هاشمی آمدند.»

دکتر قاضی زاده هاشمی، وزیر بهداشت، پیش تر گفته بود که ظهر یک شنبه، در آخرین روز حیات آیت الله مهمان ایشان بوده و ناهار را با آیت الله خورده است.

از سلیمانی خواستم تا درباره دیگر برنامه های آخرین روز حیات آیت الله برایم بگوید که گفت: «روز یک شنبه من در مجمع نبودم اما طبق اطلاع دوستان، آقای هاشمی هنگام صبح در جلسه کمیسیون زیربنایی تولیدی مجمع حاضر بوده اند و ناهار میزبان وزیر محترم بهداشت بوده اند. آقای هاشمی در آخرین ساعات حضور در مجمع در بعدازظهر آخرین روز عمرشان، بولتن های تهیه شده توسط روابط عمومی را هم مطالعه کرده بودند و حتی آخرین پیام خود را خطاب به همایش مدیران جهادی در همان ظهر یکشنبه امضا کرده و در مورد برخی موضوعات پیشنهادی روابط عمومی پی نوشت کرده بودند که بعد از رحلت شان دست خط ایشان به دست مان رسید.»

48 ساعت پایانی آیت الله هاشمی چگونه گذشت؟

آقای هاشمی در  آخرین روز حیاتش ناهار را میزبان وزیر بهداشت بود. آیا دیدارهای خاصی هنگام ناهار در مجمع داشتند؟

معمولا ناهار را تنها می خوردند اما در روزهای شنبه ای که جلسه مجمع برگزار می شد، ناهار را با برخی اعضای مجمع صرف می کردند. معمولا در این روز آیت الله امینی، آیت آلله واعظ طبسی (تا روزی که در قید حیات بود)، آیت الله موحدی کرمانی، حجج اسلام دری نجف آّبادی، ناطق نوری و دکتر روحانی (تا قبل از انتخاب به سمت ریاست جمهوری) همراه آقای هاشمی ناهار می خوردند و در این گعده بحث های مختلف سیاسی برقرار بود و گاهی نماز جماعت هم به امامت آقای هاشمی خوانده می شد.

در روزنوشت های منتشر شده از آیت الله هاشمی خوانده بودم به استراحت ایشان بعد از ناهار و نماز در عمده روزهای کاری اشاره شده است؛ استراحتی که حتی در بحرانی ترین روزها هم برقرار بوده. از سلیمانی در این باره پرسیدم که گفت: «آقای هاشمی بعد از اقامه نماز ظهر و عصر، ناهار می خورد؛ معمولا از همان غذای کارکنان مجمع منتهی غذای رژیمی. خیلی کم غذا بودند و معمولا وعده غذایی را کامل نمی خوردند. بعد از ناهار هم به خلاصه اخبار رادیو و تلویزیون در ساعت چهارده گوش می دادند و بعد از آن تا ساعت سه و نیم استراحت می کردند.

گاهی اگر یک مهمان خارجی قصد دیدار با آقای هاشمی داشت و در مضیقه وقت بودیم- مثلا می خواستند عصر تهران را ترک کنند یا وقت ملاقات با رهبری برای شان تنظیم شده بود- اجازه می دادند در ساعت استراحت قرار ملاقات برای مهمان خارجی تنظیم شود. بعد از ساعت استراحت در روزهای عادی ایشان ساعت چهار عصر یک چای می نوشیدند و اگر قرار ملاقاتی نداشتند، بولتن ها را می خواندند تا ساعت شش عصر، معمولا نماز مغرب و عشا را در مجمع می خواندند و سپس به منزل می رفتند. اما این اواخر به دلیل بیماری همسرشان، جوری برنامه خود را تنظیم کرده بودند که که قبل از غروب آفتاب به منزل برسند.»

از دیگر نکاتی که با مطالعه خاطرات آیت الله هاشمی دستگیر مخاطب می شود، دقت و علاقه ایشان به دریافت آمار و ارقام و اطلاعات در دیدارهاست؛ علاقه ای که بخصوص در دیدارهای خارجی بیش تر بوده است. در موارد متعددی در خاطرات، آقای هاشمی ارزیابی خود از دیدار با یک مدیر اجرایی یا یک مسئول خارجی را براساس میزان اطلاعات او در حوزه کاری اش بیان کرده است.

آقای سلیمانی که در سال های اخیر در اکثر دیدارهای داخلی و خارجی و سفرها همراه آیت الله بوده، مثال هایی در تایید این روحیه داشت: «کسانی که با آیت الله هاشمی کارکرده اند، می دانند که یکی از خصوصیات بارز ایشان، تیزهوشی و برخورد کارشناسانه با مسائل بود. هر گزارشی را قبول نمی کرد. اگر قرار بود جمعی را ملاقات کند، از قبل در مورد اهداف و برنامه های آن جمع و وظایفی که دارند، مطالعه می کرد. به همین دلیل اگر مسئولان مربوطه در حین جلسه یا دیدار گزارش اشتباه می دادند، صریح می گفت این گزارش با مطالبی که من مطالعه کرده ام، در تناقض است.

در زمان ریاست جمهوری ایشان یک بار برای بازدید از یک کارخانه چای به یکی از شهرهای شمالی رفته بودیم. کارشناسان و مدیران آن کارخانه منتظر آمدن رییس جمهور بودند که آقای کلانتری، وزیر وقت کشاورزی، دوان دوان خودش را رساند و خطاب به مدیران گفت: آقایان! از شما خواهش می کنم، گوش کنید ببینید که آقای رییس جمهور از شما چه سوالی می کند، دقیق پاسخ دهید. اگر نمی دانید، بگویید نمی دانیم و بی خود حاشیه نروید. چون ایشان فوری گزارش اشتباه شما را متوجه می شود و برای من خیلی بد می شود.

آیت الله در دیدارهای خارجی همین اخلاق را داشت. قبل از دیدار، بیوگرافی کاملی از شخصیت مهمان خارجی می خواست. مثلا این که چند سال سن دارد، چند زبان می داند، در کدام دانشگاه درس خوانده، مدارک تحصیلی او چیست، سابقه کار او تاکنون چه بوده، و قبل از این مسئولیت در کجا بوده و چه سمتی داشته است. علاوه بر این، اطلاعات کاملی را از وزارت خارجه درباره وضعیت آن کشور خارجی درخواست می کرد؛ مثلا جمعیت، زبان، تولید ناخالص داخلی، مشکلات اقتصادی و… مطالعه این مسائل باعثمی شد که دیدار یک مقام خارجی با آقای هاشمی به جلسه پرسش های ایشان و پاسخ های آن مقام درباره وضعیت کشورش تبدیل شود.

همین اواخر از یک مقام خارجی درباره میزان منابع آبی و عدد دقیق فارغ التحصیلان جمعیت کشورش پرسید و نه آن مقام و نُه هیئت کارشناس همراهش اطلاعی نداشتند؛ به گونه ای که قرارشد بعدا سفارت مربوطه در تهران اطلاعات مورد سوال آقای هاشمی را بفرستد.»

از آقای سلیمانی درباره روحیه احساساتی آقای هاشمی هم پرسیدم. گفتم همین اواخر فیلمی از آقای هاشمی منتشر شد که هنگام خواندن بخش هایی از کتاب خودشان درباره امیرکبیر، احساساتی شدند و به گریه افتادند. پرسیدم:

48 ساعت پایانی آیت الله هاشمی چگونه گذشت؟

در این سال ها از روحیه احساساتی آقای هاشمی چه خاطراتی برای تان مانده. چه چیزهایی ایشان را متاثر می کرد؟

من در همه این سال ها خاطرات مختلفی از آیت الله هاشمی دارم. یک از این خاطرات درباره حس عجیب ایشان نسبت به زندان است، آقای هاشمی همیشه می گفت چون زندان رفته ام، می دانم مشکلات یک زندانی چست. می گفت اوایل انقلاب به ایشان پینشهاد ریاست بر قوه قضاییه شده اما آن را نپذیرفته. می گفت اگر رییس دستگاه قضا می بودم، نمی توانستم کسی را در زندان نگه دارم با این روحیه بود که آیت الله هیچوقت از یک زندان در طول دورانی که من خدمت ایشان بودم بازدید نکرد.

یک بار هنگام پیاده روی در جنگل های شمال با تیم همراه به یک دیوار رسیدند، وقتی پرس و جو کرده و فهمیده بود این دیوار زندان است، اوقاتش تلخ شده و مسیرش را تغییر داده بود. خاطرم است که اوایل افتتاح، مسئولان موزه عبرت (کمیته مشترک ضدخرابکاری) اصرار زیادی داشتند که آیت الله هاشمی از این موزه بازدید کند. وقتی موضوع را با ایشان مطرح کردم، گفت آقای سلیمانی من از زندان بازدید نمی کنم. برای ایشان توضیح دادم که آن جا موزه شده و سال هاست که دیگر زندان نیست.

من با تیمی از روابط عمومی به موزه عبرت رفتیم و بعد از تهیه گزارش برای آقای هاشمی، ایشان راضی شد از این محل بازدید کند. حین بازدید، ایشان را به محل همان زندان بردند. آن جا سنسوری کار گذاشته شده بود که به محض ورود بازدیدکننده، صداهای زندانیان و سر و صدای ایشان زیر شکنجه پخش می شد. همین که این صدا پخش شد، آیت الله ایستاد و برگشت و گفت شنیدن این صداها مرا اذیت می کند، بهتر است دیگر این جا نمانیم.

یکی دیگر از مواردی که شاهد احساساتی شدن آیت الله هاشمی بودم به بازدید ایشان از شهر بم بعد از آن زلزله مرگبار باز می گردد. آقای هاشمی هنگام بازدید از شهر بم بعد از آن زلزله مرگبار باز می گردد. آقای هاشمی هنگام بازدید از شهر با مشاهده حجم آوار و خرابی قادر به کنترل خود نبود  و به پهنای صورت اشک می ریخت.

آقای هاشمی در دیدار با آزادگان دوران دفاع مقدس هم احساساتی می شد و با شنیدن خاطرات ایشان اشک می ریخت. برای ما می گفت که یکی از شادترین روزهای زندگی اش زمانی بوده که اولین گروه از آزادگان جنگ تحمیلی به خاک میهن بازگشته اند . می گفت به محض شنیدن این خبر سجده شکر به جای آورده و خیلی خوشحال بوده که تبادل اسرا میان ایران و عراق در دوران دولت ایشان انجام شده است.

از دیگر خاطرات تلخ زندگی ایشان حوادث جنگ و خصوصا بمباران شیمیایی حلبچه بود. ایشان جزو  اولین کسانی بود که پس از آن فاجعه انسانی برای بازدید به حلبچه رفته بود. می گفت زمانی که به حلبچه رفتم، دیدم زن و مرد، پیر و جوان در کنار هم خشک شده و مرده اند. فرزند در آغوش پدر، و زنان در کنار چشمه آب، گاز شیمیایی به مشام شان رسیده و شهید شده بودند.

آقای هاشمی می گفت آن جا بود که برخود لرزیدم که اگر صدام بمب های شیمیای را بر شهرهای بزرگی چون تبریز، اصفهان و تهران بریزد حجم تلفات و دهشتناکی فاجعه در تاریخ ما بی سابقه خواهدبود. می گفت ما مظلوم بودیم و جامعه جهانی صدام را برای چنین جنایاتی محکوم نمی کرد. می گفت همان جا بود که مصمم شدم جنگ با عراق را به شیوه ای عزتمندانه به پایان برسانم.

48 ساعت پایانی آیت الله هاشمی چگونه گذشت؟

آقای سلیمانی متاسف بود که آیت الله هاشمی که مخزن اسرار تاریخ انقلاب و نظام بوده، پیش از این که بسیاری از ناگفته ها را بگوید از دنیا رفته است. پایان گفت و گوی مان به روایت همین نکته گذشت. مدیر کل روابط عمومی آیت الله هاشمی می گفت: «خیلی از مسائل در سینه ایشان ماند. آقای هاشمی گاهی در مصاحبه ها یا دیدارها اشاره می کرد که چیزهایی است که من هنوز نمی خواهم یا نمی توانم بگویم. می گفت سینه من مخزن اسرار است. حاضران اصرار می کردند اما ایشان نمی پذیرفت. می گفت شاید زمانی آمد که بیان ناگفته ها به مصلحت باشد. اما متاسفانه عمر ایشان کفاف نداد. امیدوارم آقای هاشمی با اعتقاد و علاقه ای که به تاریخ داشت، این مسائل را در جایی ثبت و ضبط کرده باشد. چند ماه قبل در مراسم رونمایی از کتابی درباره خودشان، جمله ای گفت که برای ما رمزگونه شد. گفت حالا که می بینم مردم آگاه شده و راه خود را به خوبی یافته اند، می توانم راحت بمیرم.»


منبع: برترینها

سالم ترین روش پخت برنج کدام است؟

آموزش درست کردن برنج؛


rice

یک آشپز خوب باید به سلامت آشپزی اهمیت ویژه ای بدهد و از آنجایی که برنج اصلی ترین ماده غذایی سفره های ایرانی است پس باید طرز پخت اصولی آنرا بدانید.

برای حفظ ارزش غذایی برنج، باید به نحوه پخت آن توجه کرد که در زیر به ۵ مورد در این باره اشاره می‌کنیم.

در کشورهای مختلف یک نوع غله به عنوان قوت غالب مصرف می‌شود که قسمت عمده کالری مورد نیاز روزانه را تأمین می‌کند؛ در ایران، گندم و برنج؛ در انگلستان، سیب‌زمینی و در ایتالیا، ذرت.

بنابراین اگر فردی روزانه به ۲۰۰۰ تا ۲۵۰۰ کیلوکالری انرژی نیاز دارد، ۵۵ تا ۶۰ درصد انرژی مورد نیاز را باید با مصرف انواع غلات تأمین کند. غلات یکی از مهم‌ترین گروه‌های اصلی غذایی هستند که باید انواع مختلف آن مانند نان، برنج، ماکارونی، ذرت و… در برنامه غذایی همه افراد به خصوص کودکان و نوجوانان که در سنین رشد هستند، گنجانده شود.

این ماده غذایی سرشار از نشاسته و ویتامین‌های گروه B است که در متابولیسم بدن دخالت دارد. بعد از ۶ ماه رشد و تکامل کودک، شیر مادر با وجود ارزش غذایی و ترکیب‌های مفیدی که دارد، قادر به تأمین نیازهای رشدی کودک نیست زیرا علاوه بر اینکه انرژی کمتری دارد، آهن کافی را هم به بدن نمی‌رساند. از این رو، برنج اولین گروه از غلات است که به صورت پودر برنج یا فرنی در برنامه غذایی کودک گنجانده می‌شود. البته مهم‌ترین نکته از نظر تغذیه‌ای، این است که ترجیحاً غلات مصرفی از دانه کامل تهیه شده باشند زیرا در سلامت همه افراد به خصوص گروه‌های آسیب‌پذیر اینکه با مصرف روزانه مواد غذایی، تعادل بین املاحی که در تعادل آب و الکترولیت نقش دارند، (به خصوص سدیم و پتاسیم) برقرار شود، از نظر فیزیولوژیک مهم است.

برنج

دانه غلات، حاوی سدیم است و پوسته آن پتاسیم دارد، بنابراین واضح است که اگر پوسته غلات دور ریخته شود یا بیشترین سهم مصرفی غلات بدون سبوس یا آرد باشد، مقدار زیادی سدیم دریافت می‌شود که می‌تواند باعث اختلال در تعادل الکترولیت‌ها و در نهایت منجر به پرفشاری خون و در درازمدت بروز بیماری‌های قلبی – عروقی شود. از این رو باید در برنامه غذایی کودکان بهترین نوع غلات را که از دانه کامل تهیه شده‌اند، گنجاند. اگر غلات با حبوبات مصرف شود، از عالی‌ترین منابع تأمین‌کننده پروتئین، ریزمغذی‌ها و در نهایت رشد مناسب در کودکان خواهد بود زیرا علاوه بر فیبر و سبوس، حاوی عناصر دو ظرفیتی، آهن، منیزیم و روی هم است. برنج قهوه‌ای یکی از بهترین انواع غلات است که متأسفانه در کشور ما بسیار کم تولید و مصرف می‌شود.

میزان کالری برنج به روغنی که در طبخ آن استفاده می‌شود، بستگی دارد. میزان کالری ۱۰۰ گرم برنج که بدون روغن پخته می‌شود، نسبت به ۱۰۰ گرم نان، کمتر است اما وقتی برای پخت به آن روغن اضافه شود، میزان کالری افزایش می‌یابد

برنج قهوه‌ای حاوی فیبر محلول بالا و شاخص نمایه گلایسمی پایین است. نمایه گلایسمی در مورد غلات، شاخصی است که سرعت هضم و جذب نشاسته در دستگاه گوارش نشان می‌دهد و هر چقدر نمایه گلایسمی غلات بالاتر باشد، نشاسته در بدن زودتر هضم و جذب و به قند تبدیل خواهد شد. به این ترتیب غلات بدون سبوس یا غلاتی که از آرد تصفیه‌شده تهیه شده‌اند، در مقایسه با غلات سبوس‌دار، نمایه گلایسمی بالاتری دارند و با مصرف آن‌ها میزان قندخون در فاصله زمانی کوتاهی بالا می‌رود که برای سلامت مفید نیست. بیشتر خانواده‌ها با این تصور که آبکش کردن برنج باعث کم شدن نشاسته موجود در آن می‌شود، برنج را آبکش می‌کنند در حالی که این تصور کاملاً غلط است و با آبکش کردن برنج، قسمت قابل‌توجهی از فیبر محلول در آن از بین می‌رود و ارزش غذایی‌اش کم می‌شود.

برنج از جمله غلات مغذی و پرمصرف دنیاست. این ماده غذایی حاوی کربوهیدرات‌های پیچیده است؛ کربوهیدرات‌های ساده و پیچیده بخش بزرگی از رژیم غذایی هر فردی را تشکیل می‌دهند. البته برای حفظ ارزش غذایی این غله، باید به نحوه پخت آن توجه کرد که در زیر به ۵ مورد در این‌باره اشاره می‌کنیم:….

  1. برای پخت برنج آن را آبکش نکنید، زیرا تمام ویتامین‌های محلول در آب با آبکش کردن حذف می‌شوند. در واقع مهم‌ترین ارزش تغذیه‌ای خوراکی‌هایی مانند برنج و نان، ویتامین‌های گروه B است که برای سوخت‌وساز کربوهیدرات‌ها مورد نیاز هستند. این ویتامین‌ها به دلیل اینکه محلول در آب هستند وقتی طی حرارت زیاد در آب می‌جوشند در آب حل و با آبکش کردن برنج، دور ریخته می‌شوند و در نهایت برنج مصرفی اگرچه دارای مواد نشاسته‌ای است اما فاقد ویتامین‌هایی است که باعث سوخت‌وساز ترکیب‌های فوق و آزاد شدن انرژی‌شان می‌شود.
  2. معمولاً اضافه کردن نمک هنگام خیس کردن برنج، تأثیری در افزایش یا کاهش ارزش غذایی آن ندارد اما نباید فراموش کرد مصرف زیاد نمک مانند سم است و باعث بروز بیماری‌هایی نظیر فشارخون بالا و پوکی استخوان می‌شود.
  3. میزان کالری برنج به روغنی که در طبخ آن استفاده می‌شود، بستگی دارد. میزان کالری ۱۰۰ گرم برنج که بدون روغن پخته می‌شود، نسبت به ۱۰۰ گرم نان، کمتر است اما وقتی برای پخت به آن روغن اضافه شود، میزان کالری افزایش می‌یابد. در ضمن، یک قاشق غذاخوری برنج شفته، تقریباً معادل ۵/۱ قاشق غذاخوری برنج دانه‌دانه بوده و طبیعی است که کالری آن در واحد حجم، بیشتر باشد.
  4. اگرچه خوردن غذاهای پوره شده به دلیل هضم راحت برای سالمندانی که مشکل جویدن دارند یا کودکانی که به آن‌ها غذای کمکی داده می‌شود، مناسب است اما نکته‌ای که باید به آن توجه کرد این است که وقتی مواد غذایی حاوی کربوهیدرات مانند برنج، ماکارونی و نان در اثر طبخ طولانی مدت «له» یا «شفته» می‌شوند، سرعت آزاد شدن قند (گلوکز) از ترکیب‌های نشاسته‌ای افزایش می‌یابد و به اصطلاح نمایه گلایسمی‌شان بالا می‌رود. به عبارت ساده‌تر، ترکیب نشاسته‌ای در بدن به سرعت به قند ساده تبدیل می‌شود و در نتیجه پاسخ انسولین بدن هم افزایش می‌یابد که در نهایت باعث بروز مشکلات متابولیکی خواهد شد. بنابراین مصرف برنج شفته یا له‌شده در سالمندانی که در معرض ابتلا به مشکلات متابولیسمی هستند، توصیه نمی‌شود و بهتر است مدت زمان پخت مواد غذایی نظیر برنج طولانی نباشد.
  5. اگر از روغن‌های جامد یا مایع برای پخت برنج استفاده می‌کنید، بهتر است بدانید که مناسب‌ترین روغن‌ها، روغن‌های مایع گیاهی هستند که در میان آن‌ها روغن زیتون بهترین است. به این شرط که بعد از پخت برنج به آن اضافه شود.

۶ راه خانگی برای سفید کردن دندان‌ها

برترین جاهای دیدنی روسیه برای تفریح

مطالب مشابه:

تعابیر محبوب:
آب
سگ
مرده
دندان
جن
طلا
پول
عروسی
حامله
طلاق
مدفوع
مار
ماهی
موش
خون
کفش
ثروت
گربه
بوسه
اسب
بچه
برف

اسامی محبوب:
رایان
ایلیا
کارن
لیا
بارانا
فاطمه
مریم
چکامه
شیما
هیراد
هانیه
آتنا
طه
ماهان
ماهور
هلیا

‹ مطلب قبلی
مطلب بعدی ›

برچسب ها : برنج, تبیان

سفر به سواحل آنتالیا :تور آنتالیا

سفر ارزان به آنتالیا :تور لحظه آخری آنتالیا

راهنمای سفر و گردش
جاذبه گردشگری انتخاب هتل و تور مسافرتی


به آسانی لاغر شوید
رژیم لاغری سریع

تور آنتالیا نوروز ۹۶
تور آنتالیا


هاشور ابرو ، تاتو ابرو، قیمت هاشور ابرو،نمونه هاشور ابرو
هاشور ابرو

سفرمی؛ خرید آنلاین بلیط هواپیما
بلیط هواپیما

کترینگ کلاسیک
تهیه غذای روزانه شرکتی

نیازمندی های آنلاین
درج آگهی رایگان

الماس نشان، مجری تور ترکیه
تور کوش آداسی

خرید بلیط هواپیما با الی گشت
بلیط هواپیما

خرید آنلاین تشک رویا
قیمت تشک رویا

ارسال نظر


منبع: آلامتو