پلیس فتا:تهمت به وزیر بهداشت برای افزایش درآمد

رئیس پلیس فتا تهران بزرگ از دستگیری فردی که برای بالا بردن تعداد اعضای کانال شبکه اجتماعی خود اقدام به توهین به وزیر بهداشت کرده بود، خبر داد.

سرهنگ محمد مهدی کاکوان در گفت وگو با ایسنا، در این باره گفت: چندی پیش پرونده ای با موضوع انتساب اعمالی بر خلاف حقیقت به شکوائیه وزارت بهداشت و آموزش پزشکی به پلیس فتا واصل شده و نماینده شاکی اعلام کرد که فرد یا افرادی ناشناس با راه اندازی کانال تلگرامی اقدام به درج مطالب و اخبار خلاف واقع و نسبت دادن آن به شخص وزیر بهداشت کرده و این موضوع باعث تشویش اذهان عمومی شده است.

رییس پلیس فتای تهران بزرگ با بیان اینکه اقدامات فنی و تخصصی برای شناسایی و دستگیری دست اندرکاران این کانال انجام شد، گفت: کارآگاهان پلیس فتا با انجام اقدامات فنی و رایانه ای از جمله ردیابی اینترنتی گرداننده اصلی کانال تلگرامی را شناسایی کردند.

کاکوان با اشاره به اخذ مجوزهای قضایی برای دستگیری متهم ادامه داد: ماموران با حضور در محل حضور این فرد، وی را دستگیر و تجهیزات رایانه‌ای‌اش را جمع آوری کردند که در بررسی فنی ادله دیجیتال مرتبط با موضوع اتهامی کشف شد.

رئیس پلیس فتا پایتخت با اشاره به انجام بازجویی از متهم اظهارکرد: در تحقیقات انجام شده متهم به جرم خود معترف و انگیزه خود را بالا بردن تعداد اعضای کانال تلگرامی و کسب درآمد اعلام کرد.

وی با اشاره به تشکیل پرونده برای متهم دستگیر شده، گفت: پرونده این فرد به همراه متهم به دادسرا ارسال و از سوی مرجع قضایی برای نامبرده قرار تامین مناسب صادر شد.

کاکوان با هشدار به شهروندان گفت:صاحبان کانال ها و گروه های شبکه های اجتماعی باید بدانند که نوشتن اخبار و یا مطالب خلاف واقعیت برعلیه شخصیت های حقیقی و حقوقی بالاخص قشر زحمتکش جامعه پزشکی جرم محسوب شده و به شدت با آن برخورد خواهد شد.


منبع: الف

آخر شدیم؛ مقایسه سن معاینه‌فنی در ایران و کشورهای مختلف دنیا

مهر نوشت: مجلس در حالی معافیت خودروها از معاینه فنی را ۴ سال اعلام کرده که مرکز پژوهش‌ها در گزارشی بر ضرورت‌های کاهش مدت زمان معاینه فنی خودروهای نو در کشور تاکید دارد.
 

اردیبهشت سال ۹۰ بود که خبر معافیت پنج‌ساله خودروها از گرفتن معاینه فنی مطرح شد. قانونی که بعد از تصویب آن تازه نمایندگان مجلس را به این فکر انداخت که چرا با تصویب آن تمامی تلاش‌های سال‌های اخیر خود را برای کاهش آلودگی هوا در تهران و سایر شهرها و کلانشهرهای کشور به هدر دادند و کارشناسان محیط‌زیست و مدیران شهری این قانون را یکی از اشتباهات تاریخی مجلسی ها برشمردند.

اما با وجود هم‌صدایی همه نهادهای مسئول و تصمیم‌گیر این قانون تغییر چندانی نکرد، تا مجلس دهم مصوبه ۵ ساله شدن معافیت معاینه فنی را به ۴ سال کاهش دهد؛ تصمیمی که کارشناسان این حوزه معتقدند تأثیر چندانی بر آثار منفی طولانی شدن عمر معافیت فنی نخواهد گذاشت.

رابطه معاینه فنی و آلودگی هوا

یکی از راهکارهای کاهش آلودگی هوا کنترل مداوم خودروها برای سالم بودن مبدل کاتالیستی آنها، تنظیم بودن موتور، عدم وجود روغن‌سوزی و … است که تحقق این مهم با معاینه فنی خودروها امکان‌پذیر است.

به اعتقاد کارشناسان شهری معافیت چهارساله خودروهای نو از دریافت معاینه فنی، عقبگرد در حل معضل آلودگی هوا محسوب می‌شود و می‌تواند به شدت سبب تشدید آلودگی هوای پایتخت شود و معاینه فنی خودروها می‌تواند منجر به کاهش ۲۵ درصدی آلودگی هوا در تهران شود.

بیش از ۸۰ درصد از آلودگی وسایل نقلیه به وسیله خودروهایی تولید می‌شود که فرسوده بوده یا به مرور از استانداردها خارج می‌شوند. به طور مثال مبدل‌های کاتالیستی که نقش بسیار مهمی در میزان تولید آلایندگی خودروها دارند، پس از حداکثر ۸۰ هزار کیلومتر از بین می‌رود و در صورتی که قرار باشد خودروها پس از ۴ سال نسبت به دریافت معاینه فنی اقدام کنند، تعداد زیادی خودروها فاقد مبدل کاتالیستی در شهر تردد خواهند کرد که این مسئله می‌تواند به شدت سبب افزایش و بحرانی شدن آلودگی هوا شود.

این در حالی است که خودروهای نو در کشورهای اروپایی با وجود دارا بودن کیفیت و استانداردهای بالا، یک سال پس از تولید مکلف به دریافت معاینه فنی هستند.

بی‌توجهی تصمیم گیران به منابع پژوهشی

مجلس درحالی معافیت خودروها از معاینه فنی را ۴ سال اعلام کرده است که مرکز پژوهش‌های مجلس در گزارشی بر ضرورت‌های کاهش مدت معافیت معاینه فنی خودروهای نو در کشور تاکید کرده است.

در این گزارش با اشاره به سابقه قانون معاینه فنی آمده است: «توسعه مراکز معاینه فنی در کشور به‌صورت مکانیزه از سال ۱۳۷۹ عملیاتی شد. براساس آیین‌نامه اجرایی نحوه انجام معاینه و صدور برگ معاینه فنی مصوب هیئت وزیران خودروهای نو به مدت دو سال از انجام معاینه فنی معاف بودند. پس از اتمام مدت اعتبار دو ساله نیز خودروها براساس آیین‌نامه مذکور و استاندارد ملی خودرو شماره ۹۱۸۱ بر حسب نوع کاربری در فواصل زمانی مختلف مورد بازبینی مجدد قرار می‌گرفتند. از سال ۱۳۸۹ با تصویب ماده (۹) قانون رسیدگی به تخلفات رانندگی، مدت معافیت معاینه فنی خودروهای نو از ۲ سال به ۵ سال افزایش یافت. درحال حاضر با توجه به مباحث مهم کنترل آلودگی هوا و افزایش ضریب ایمنی خودروها، بازگرداندن مدت معافیت معاینه فنی خودروهای نو از ۵ سال به ۲ سال پیشنهاد شده است.»

بر اساس این پژوهش یکی ازانگیزه‌های کاهش مدت معافیت معاینه فنی خودروها افزایش ایمنی خودروها و کاهش تصادفات عنوان شده و آمده است: «بررسی حوادث رانندگی در سطح شهرها و جاده‌های کشور، نشان می‌دهد که نقایص فنی وسایل نقلیه از عوامل مهم بروز این‌گونه حوادث هستند. براساس گزارش شرکت بازرسی کیفیت و استاندارد ایران، ۳۳ درصد از خودروهایی که در سال ۱۳۹۱ به مراکز معاینه فنی مراجعه کرده‌اند، دارای نقص ایمنی مؤثر بوده‌اند.

نکته مهم دیگر سطح کیفی خودروهای داخلی است که به‌رغم تصویب قانون «ارتقای کیفی خودرو و سایر کالاهای صنعتی»، هنوز با تحقق کامل این قانون و استانداردهای جهانی فاصله زیادی وجود دارد. برای مثال می‌توان به اختلاف زیاد میانگین نمرات منفی خودروهای سبک تولید داخل با خودروهای مشابه خارجی اشاره کرد. به‌طوری که میانگین نمره منفی تعداد محدودی از خودروهای داخلی در فاصله ۳ تا ۲۰ قرار می‌گیرد و در مقابل میانگین نمرات منفی اکثر خودروهای ساخت داخل حدود ۶۰ تا ۹۰ گزارش شده است. ازسویی با توجه به کیفیت خودروهای تولید داخل و تجربه سایر کشورها که موضوع معاینه فنی پس از اتمام دوره گارانتی قابلیت اجرایی پیدا می‌کند، می‌توان نتیجه گرفت که خودروهای نو تولید داخل کشور باید پس از اتمام دوره ضمانت (گارانتی) شرکت‌های خودروساز یعنی ۲ سال به مراکز معاینه فنی مراجعه کنند تا مورد پایش فنی قرار گیرند؛ بنابراین همزمان با الزام قطعه‌سازان و شرکت‌های خودروساز داخلی به تولید محصولاتی با کیفیت مطلوب‌تر، کوتاه شدن زمان معافیت خودروهای تولیدی الزامی است.»

تأکید دوم مرکز پژوهش‌های مجلس برای کاهش سن معافیت معاینه فنی کاهش آلودگی هوا است. در این فصل از پژوهش آمده است : «نتایج تحقیقی که توسط سازمان حفاظت محیط زیست درخصوص اثر انجام معاینه فنی خودروهای دیزلی و بنزینی شهر تهران در سال ۱۳۸۹ انجام شده نشان می‌دهد که می‌توان سالیانه از انتشار ۲۰۶۷۹۶ تن CO۲، ۱۲۵۳۵۳ تن CO، ۲۱۸۸ تن NOX و ۷۰۷ تن SOX جلوگیری کرد. برای مثال تولید گازهای آلاینده حدود ۱۴ درصد ازز خودروهایی که در سال ۱۳۹۱ به مراکز معاینه فنی مراجعه کرده‌اند، بیش از حد مجاز بوده است.

یکی از دلایل این موضوع، قطعات و تجهیزات نصب شده برای کنترل آلایندگی در خودروها، برای مثال قطعه مبدل کاتالیستی است.. براساس گزارش‌های موجود مبدل کاتالیستی بعد از ۲ سال یا پیمایش ۶۰ تا ۸۰ هزار کیلومتر کارایی خود را از دست می‌دهد و میزان انتشار آلایندگی خودروها افزایش می‌یابد. این درحالی است که از میان خودروهای انژکتوری که در سال ۱۳۹۱ به مراکز معاینه فنی مراجعه کرده‌اند، ۱۵ درصد بدون کاتالیست و ۵/۸ درصد نیز کاتالیست غیرفعال داشتند.

همچنین نتایج تحقیقات انجام شده نشان می‌دهد که انجام معاینات فنی به‌طور متوسط حدود ۱۲ درصد از مصرف سوخت خودروها را کاهش می‌دهد.

در این پژوهش به تجربه‌های جهانی نیز پرداخته شده است: «مطالعات تطبیقی نشان می‌دهد با وجود ساخت و تولید خودرو در کشورهای صنعتی با قابلیت متناسب با استانداردهای جهانی و سطح کیفی بالا، انجام فرایند معاینه فنی را به‌عنوان راهکاری جهت کنترل ایمنی و میزان انتشار آلاینده‌ها در دوره‌های زمانی مشخص الزامی کرده‌اند. برای مثال در کشورهای آلمان، انگلستان، ترکیه و برزیل زمان اولین مراجعه ۳ سال پس از تولید و پس از آن به‌صورت سالیانه (ترکیه هر دو سال) می‌باشد. در مجموع ارزیابی‌ها نشان می‌دهد که به رغم استانداردهای بالا در کشورهایی چون آلمان و انگلستان و وضعیت مطلوب آنها در مقایسه با ایران در زمینه شاخص‌هایی مانند آلودگی هوا (آلمان رتبه ۱۰۰، انگلستان رتبه ۹۰، ایران رتبه ۷) و میزان تلفات جاده‌ای (آلمان ۴۰۰۰ کشته، انگلستان ۲۳۰۰ کشته و ایران ۲۳۰۰۰ کشته)، درحال حاضر مدت زمان معافیت معاینه فنی برای خودروهای نو در این کشورها از ایران کمتر است.»

این پژوهش به تصمیم گیران اعلام کرده است که «مقایسه تطبیقی انجام معاینات فنی در ایران و سایر کشورها و دلایلی ازجمله ارتقای ایمنی، کاهش تصادفات، کاهش آلودگی هوا و مصرف بهینه سوخت نشان می‌دهد که اصلاح ماده (۹) قانون رسیدگی به تخلفات رانندگی مبنی‌بر کاهش مدت معافیت معاینه فنی خودروهای نو از ۵سال به ۲ سال ضرورت دارد.

اما روز گذشته پس از نزدیک به ۶ سال انتظار مجلس تصمیمی گرفت که به اعتقاد مسئولان شهری تفاوتی با قانون گذشته ندارد.

شکست لایحه هوای پاک

سید نواب حسینی مدیرعامل ستاد مرکزی معاینه فنی خودروهای تهران در این رابطه گفت: لایحه هوای پاک حاصل سال‌ها مطالعه و بر اساس پشتوانه‌های علمی و نظر کارشناسان این حوزه و اسناد بالادستی بوده است که هم در دولت و هم در کمیسیون تخصصی مجلس مورد تأیید قرار گرفته و اینکه کاهش سن معاینه فنی به سه سال رأی نیاورده، کم‌لطفی نمایندگان مجلس است.

مدیرعامل ستاد مرکزی معاینه فنی خودروهای تهران افزود: در صحن امروز با گارانتی خودروها بیشتر از دو سال رأی نیاورد، چگونه است که معاینه فنی خودروها را چهار ساله تصویب می‌کنند؟

حسینی با تأکید بر ینکه معاینه فنی چهار ساله با معاینه فنی پنج ساله تفاوتی ندارد، تأکید کرد: این موضوع شکستی برای لایحه هوای پاک بود زیرا خودرویی که پنج سال از سن تولید آن می‌گذرد، عملاً خودرویی فرسوده محسوب می‌شود و متأسفانه نمایندگان مجلس به بند ۶ لایحه هوای پاک کم‌لطفی کردند.
وی تصریح کرد: در تمام کشورهای پیشرفته دنیا سن معاینه فنی دو سال است و حتی در برخی از کشورها بر اساس پیمایش، داشتن معاینه فنی الزام‌آور می‌شود و جای سؤال است که چرا مجلس، سن معاینه فنی را چهار سال تصویب کرد؟

حاشیه امن خودروسازان

وحید حسینی مدیرعامل شرکت کنترل کیفیت هوای تهران هم معتقد است: این قانون جدید حاشیه امنی برای خودروسازان ایجاد کرد تا در بحث تجهیزات خودرو که بر کاهش آلودگی هوا تأثیرگذار است، آزادانه تر برخورد کنند زیرا این خودروها ۴ سالی گذرشان به دباغ خانه معاینه فنی نخواهد افتاد و از لحاظ استاندارد یا غیراستاندارد بودن این تجهیزات مورد بررسی قرار نمی‌گیرد.

مدیرعامل شرکت کنترل کیفیت هوای تهران با اشاره به اینکه گارانتی خودروها کوتاه‌تر از عمر گارانتی در دنیا با آن کیفیت تولید خودرو پیش بینی شده، گفت: بر اساس مصوبه روز گذشته مجلس خودروها تنها دو سال بعد از تولید گارانتی هستند یعنی دو سال پس از اتمام گارانتی باید به معاینه فنی مراجعه کنند و اگر رد شوند این گارانتی تمام شده و تمام هزینه معاینه فنی از جیب مصرف‌کننده خواهد بود. این در حالی است که این منطق در دنیا برعکس است یعنی بر اساس قوانین هوای پاک که چندین دهه از اجرای آن می‌گذرد تمامی تجهیزات کنترل آلایندگی در خودروها مانند کاتالیست ۸ سال گارانتی است یا بر اساس پیمایش ۸۰ هزار مایلی (۱۳۶ هزار کیلومتر) مورد حمایت تولیدکننده است.

حسینی با بیان اینکه دلیل این نوع نگاه در دنیا به تجهیزات تأثیرگذار در آلاینده‌های هوا آن است که برای مصرف‌کننده تولید آلاینده چندان در اولویت نیست و ممکن است توان مالی نصب کاتالیست را بر روی خودرو را نداشته باشد اما سلامت و هوای پاک برای حاکمیت مهم است بنابراین تجهیزات آلایندگی خودروها باید طولانی‌ترین گارانتی را داشته باشند.

وی با بیان اینکه‌ای کاش تغییر قانون معاینه فنی در مجلس رای نمی‌آورد تا دوباره می‌توانستیم موضوع دو ساله کردن آن را مورد در کمیسیون‌های تخصصی پیگیری کنیم، گفت: این مصوبه اتفاق عجیبی بود و عملاً لابی خودروسازان پیروز شد و هزینه کاهش آلودگی هوا ناشی از مشکلات خودرو بر گردن مصرف‌کننده افتاد.

مدیرعامل شرکت کنترل کیفیت هوای تهران با اشاره به اینکه این قانون حتماً بر طرح‌های کاهش آلودگی هوا مانند LEZ تأثیرگذار خواهد بود، گفت: با اجرای این قانون ورود خودروهای آلاینده در محدوده‌های کم انتشار بیشتر خواهد شد و حتی بر بار ترافیکی نیز تأثیرگذار خواهد بود. قرار نیست ما دوباره چرخ را اختراع کنیم، فقط کافی بود از تجارب دنیا در این موضوع استفاده می‌کردیم و معاینه فنی را سختگیرانه تر برای خودروها پیش بینی می‌کردیم.

به گفته وی، در حالی که تهران و کلان شهرهای کشور در زمستان‌ها به خاطر آلودگی هوا دچار مشکل است و شهروندانش در حال خفه شدن هستند توقع می‌رفت به راحتی این امتیاز را از دست ندهیم. هر گاه از ما می‌پرسند که ما در حوزه قانون آلودگی هوا چه کم داریم، پاسخ می‌دهم قوانین کم نیست بلکه زیاد نیز هست و تنها ما یک جا نیاز داشتیم که قانون به دادمان برسد و آن هم کاهش سن معاینه فنی بود که در اینجا نیز به داد ما نرسید.

مقایسه سن معاینه فنی در کشورهای مختلف دنیا
 



ردیف
نام کشور
شاخص تلفات جاده‌ای ۲۰۱۰ به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر جمعیت
شاخص آلودگی هوا در سال ۲۰۱۲
زمان انجام اولین بازرسی پس از تولید


۱
سوئد
۳
۲۵
۲ سال


۲
بریتانیا
۳.۷
۲۳
۳ سال


۳
هلند
۳.۹
۲۶
۳ سال


۴
نروژ
۴.۳
۲۲
۴ سال


۵
ایرلند
۴.۷
۱۵
۴ سال


۶
آلمان
۴.۷
۲۵
۳ سال


۷
فنلاند
۵.۱
۱۹
۳ سال


۸
سنگاپور
۵.۱
۳۲
۳ سال


۹
ژاپن
۵.۲
۲۲
۳ سال


۱۰
استرالیا
۶.۱
۱۳
تعویض مالکیت


۱۱
فرانسه
۶.۴
۲۷
۴ سال


۱۲
اتریش
۶.۶
۲۵
۳ سال


۱۳
کانادا
۶.۸
۱۳
تعویض مالکیت-سالانه- دو سالانه


۱۴
ایتالیا
۷.۲
۳۷
۴ سال


۱۵
مجارستان
۹.۱
۲۷
۵ سال


۱۶
بلغارستان
۱۰.۴
۶۰
۳ سال


۱۷
ایالات متحده
۱۱.۴
۱۸
-


۱۸
لهستان
۱۱.۸
۳۳
۲ سال


۱۹
ترکیه
۱۲
۶۶
۳ سال


۲۰
یونان
۱۲.۲
۴۴
۴ سال


۲۱
قطر
۱۴
-
۳ سال


۲۲
چین
۲۰.۵
۹۸
-


۲۳
برزیل
۲۲.۵
۴۰
یک سال


۲۴
آفریقای جنوبی
۳۱.۹
۵۲
یک سال


۲۵
ایران
۳۴.۱
۱۲۴
۵ سال



منبع: الف

جوانان ژاپنی از ازدواج سر باز می‌زنند

مطالعه انجام شده در ژاپن نشان می‌دهد که از هر چهار مرد یک نفر و از هر هفت زن یک نفر در این کشور در سن ۵۰ سالگی ازدواج نکرده‌اند.

به گزارش ایسنا، بررسی دولت ژاپن حاکی از آن است که در سال ۲۰۱۵ یک نفر از هر چهار مرد و یک نفر از هفت زن در این کشور در سن ۵۰ سالگی ازدواج نکرده‌اند و آمار فوق نشان می‌دهد که زنان و مردان این کشور به طور فزآینده‌ای از ازدواج کردن سر باز می‌زنند.

در این گزارش آمده است سهم افرادی که تا سن ۵۰ سالگی هرگز ازدواج نکرده‌اند، برای مردان به رقم ۲۳.۳۷ درصد رسیده که نسبت به سال ۲۰۱۰ افزایش ۳.۲۳ درصدی داشته است. همچنین رکورد ثبت شده برای زنان ۱۴.۰۶ درصد بوده که نسبت به سال ۲۰۱۰ میلادی ۳.۴۵ درصد بیشتر شده است.

این آمار تضاد بسیاری با نتایج تحقیق انجام شده در سال ۱۹۷۰ دارد که نشان می‌داد ۱.۷۰ درصد از مردان و ۳.۳۳ درصد از زنان ۵۰ ساله در این کشور هرگز ازدواج نکرده‌اند.

به گزارش  ژاپن تایمز، کارشناسان معتقدند افزایش روند خودداری از ازدواج به دلیل فشار اجتماعی کمتر برای ازدواج کردن و نیز نگرانی‌های مالی است.


منبع: الف

جای خالی فرنگی‌کاران ایران در میان برترین‌های جهان

اتحادیه جهانی کشتی، رده‌بندی برترین فرنگی‌کاران جهان در ماه گذشته میلادی را اعلام کرد که در این لیست اسامی هیچکدام از فرنگی‌کاران ایران در میان ۳ نفر برتر اوزان مختلف دیده نمی‌شود.

به گزارش ایسنا، در این رده‌بندی، قاسم رضایی دارنده مدال برنز المپیک که پیش از این جایگاه سوم وزن ۹۸ کیلوگرم را در اختیار داشت با ۴ پله سقوط در رده هفتم جای گرفت و سعید عبدولی دارنده مدال برنز المپیک نیز کماکان در جایگاه چهارم وزن ۷۵ کیلوگرم قرار دارد.

اسامی کامل برترین فرنگی‌کاران جهان در پایان ماه مارس ۲۰۱۷ میلادی به شرح زیر است:

۵۹ کیلوگرم:

۱. اسماعیل بوررو مولینا، قهرمان المپیک ریو (کوبا) ۲. شینوبو اوتا، نایب قهرمان المپیک ریو (ژاپن) ۳. استیگ آندره برگ، نفر سوم المپیک (نروژ) … ۱۳. محسن حاجی‌پور، قهرمان تورنمنت پاریس (ایران)

۶۶ کیلوگرم:

۱. داور استفانک، قهرمان المپیک ۲۰۱۶ (صربستان) ۲. میگران آروتونیان، نایب قهرمان المپیک (ارمنستان) ۳. رسول چونایف، نفر سوم المپیک (آذربایجان)… ۱۴. مهدی زیدوند، قهرمان جام پیتلاسینسکی (ایران)

۷۱ کیلوگرم:

۱. بالینت کورپاسی، قهرمان جهان (مجارستان) ۲. دانیل کاتاراگا، نایب قهرمان جهان (مولداوی) ۳. حسن علی‌یف، نفر سوم جهان (آذربایجان)… ۹.محمد علی گرایی،نایب قهرمان آسیا (ایران)…۱۱. افشین بیابانگرد، قهرمان آسیا (ایران)

۷۵ کیلوگرم:

۱. رومن ولاسف، قهرمان المپیک (روسیه) ۲. مارک مادسن، نایب قهرمان المپیک (دانمارک) ۳. کیم هیون وو، نفر سوم المپیک (کره جنوبی) ۴. سعید عبدولی، نفر سوم المپیک (ایران)

۸۰ کیلوگرم:

۱. رمضان آپاچارایف، قهرمان جهان (روسیه) ۲. پیتر باشی، قهرمان تورنمنت مجارستان(مجارستان) ۳.زورابی داتوناشویلی، نفر سوم تورنمنت مجارستان(گرجستان)… ۶. رامین طاهری، قهرمان جام پاریس (ایران)

۸۵ کیلوگرم:

۱. داوید چاکوتادزه، قهرمان المپیک (روسیه) ۲. ژان بلنیوک، نایب قهرمان المپیک (اوکراین) ۳. ویکتور لورینچ، نفر پنجم المپیک(مجارستان)…۱۴. حبیب الله اخلاقی، نفر هفتم المپیک (ایران)

۹۸ کیلوگرم:

۱. آرتور آلکسانیان، قهرمان المپیک (ارمنستان) ۲. یاسمانی کابررا، نایب قهرمان المپیک (کوبا) ۳.نیکیتا ملنیکف، قهرمان جام پادوبنی(روسیه) ۷.قاسم رضایی، نفر سوم المپیک ریو (ایران)… ۹. مهدی علیاری، قهرمان جام پیتلاسینسکی (ایران)

۱۳۰ کیلوگرم:

۱. میخایین لوپز، قهرمان المپیک (کوبا) ۲. رضا کایالپ، نفر دوم المپیک (ترکیه) ۳. سرگئی سیمینف، نفر سوم المپیک … ۱۹. امیر قاسمی منجزی، قهرمان تورنمنت پاریس (ایران)


منبع: الف

تصاویر کشته‌شدگان حمله شیمیایی سوریه در دستان نماینده آمریکا در سازمان ملل

نیکی هییلی نماینده آمریکا در سازمان ملل تصاویر کشته شدگان حمله شیمیایی در سوریه را نشان داد. امریکا دولت بشار اسد را عامل حمله می‌داند اما دمشق تکذیب می‌کند.
 


منبع: الف

یکی از پایگاه های هوایی سوریه در حمله موشکی آمریکا آسیب دیده است

یک منبع نظامی سوری به خبرگزاری رسمی سوریه (سانا) گفته است که یکی از پایگاه های هوایی این کشور در منطقه الوسطی بامداد امروز (جمعه) هدف حملات موشکی آمریکا قرار گرفته و تلفاتی به بار آورده است.در همین حال، شبکه اسکای نیوز عربی به نقل از وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) اعلام کرد: به نیروهای روسی پیش از حمله موشکی به پایگاه های سوریه، اطلاع داده ایم.

رسانه های سوری نیز حملات متجاوزانه آمریکا به پایگاه الشعیرات را محکوم کردند.

در همین حال پنتاگون با ادعای این که پایگاه هایی که هدف حمله قرار گرفتند، خالی از نظامیان روسی بوده است، افزود: حملات آمریکا پایگاه سلاح شیمیایی در نزدیکی حمص در مرکز سوریه را هدف قرار داد.

تارنمای خبری شبکه «ان.بی.سی» نیز در این خصوص اعلام کرد که آمریکا شامگاه پنجشنبه به وقت محلی ۵۹ موشک «تاماهاک» را به سمت سوریه شلیک کرده است.

خبر حمله موشکی آمریکا به سوریه درحالی منتشر می شود که جلسه روز پنجشنبه (به وقت محلی) شورای امنیت سازمان ملل برای بررسی حادثه شیمیایی ادلب ساعتی پیش بدون رای گیری درباره پیش نویس قطعنامه های پیشنهادی پایان یافته بود.

شماری از نمایندگان دموکرات کنگره آمریکا نیز روز پنجشنبه درباره احتمال حمله نظامی به سوریه به «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری این کشور هشدار دادند که هر اقدامی در این باره نیازمند تایید کنگره است.


منبع: الف

بی خبری شورای امنیت ملی و وزارت خارجه آمریکا از تصمیم حمله به سوریه

منابع خبری در آمریکا روز جمعه گزارش دادند که بسیاری از اعضای شورای امنیت ملی و وزارت امور ‏خارجه آمریکا در جریان تصمیم دونالد ترامپ برای حمله موشکی به خاک سوریه نبودند.‏

به گزارش ایرنا ‘کریستینا ویلکی’، خبرنگار هافینگتون پست در واشنگتن در صفحه شخصی توییتر خود نوشت: اعضای شورای ‏امنیت ملی در جریان (حمله به سوریه) قرار داده نشده بودند.‏

همچنین ‘جان هادسون’، خبرنگار امور بین الملل در واشنگتن در صحفه توییتر خود نوشت: امروز بسیاری از مقامات در ‏وزارت امور خارجه از موضوع حمله به سوریه بی خبر مانده بودند. متحدین آمریکا هم همینطور!‏

وی همچنین از قول یک دیپلمات آمریکایی نوشت: اصلا فکر نمی کردم این حمله موشکی به این سرعت انجام شود.‏

در هفته های اخیر دونالد ترامپ بارها متهم شده است که وزارت امورخارجه آمریکا را در جریان مسایل کلیدی بین المللی قرار نداده و ‏آن را دور می زند.‏

تحلیلگران می گویند دستگاه دیپلماسی آمریکا و بدنه کارشناسی دیپلمایتک و امنیتی این کشور نگران هستند که اقدام یکجانبه از ‏سوی ترامپ، خطری جدی برای سربازان آمریکایی مستقر در خاک عراق و سوریه به وجود آورد و تبدیل به بحرانی بزرگ ‏در کشور شود.‏


منبع: الف

رژیم صهیونیسیی از حمله آمریکا به سوریه حمایت کرد

رژیم صهیونیستی از حملات موشکی آمریکا به پایگاه هوایی الشعیرات در مرکز سوریه حمایت کرد.

به گزارش تسنیم به نقل از شبکه خبری الجزیره، بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی حمایت خود را از حملات موشکی آمریکا به پایگاه هوایی «الشعیرات» اعلام کرد.

بر اساس این گزارش، نتانیاهو گفت که اسرائیل از تصمیم ترامپ مبنی بر ارسال یک پیام قوی و روشن به نظام سوریه حمایت می‌کند.

نخست وزیر رژیم صهیونیستی افزود که ترامپ یک پیام روشن به بشار اسد فرستاد و مضمون این پیام این است که وی در برخورد با استفاده از سلاح شیمیایی کوتاهی نخواهد کرد.

رسانه‌های خبری، بامداد امروز- جمعه- از حمله موشکی غافلگیرانه آمریکا به پایگاهی هوایی در نزدیکی استان حمص سوریه خبر دادند. این حمله به بهانه سناریوی شیمیایی روز سه‌شنبه استان ادلب صورت گرفته که موتور تبلیغاتی و رسانه‌ای غرب انگشت اتهام آن را در روزهای گذشته به سمت دولت سوریه نشانه رفته است.

وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) اعلام کرد، دو ناو آمریکایی از شرق دریای مدیترانه یک پایگاه هوایی در غرب سوریه را هدف ۵۹ فروند موشک کروز از نوع تاماهوک قرار داده است. طبق ادعای آمریکا، حمله شیمیایی در استان ادلب از این پایگاه انجام شده بود.

ناظران می‌گویند فرماندهی مرکزی آمریکا که در منطقه خاورمیانه حضور نظامی دارد از سال‌ها قبل طرح‌هایی را برای حمله به دولت سوریه آماده کرده بود تا در صورت تصمیم کاخ سفید امکان اجرای فوری آن وجود داشته باشد.


منبع: الف

پنتاگون: در حال حاضر طرحی برای حملات بیشتر به سوریه وجود ندارد

وزارت دفاع آمریکا اعلام کرد در حال حاضر طرحی برای حملات بیتشر به سوریه وجود ندارد.

به گزارش تسنیم به نقل از شبکه خبری الجزیره، وزارت دفاع آمریکا اعلام کرد که در حال حاضر طرحی برای حملات بیشتر به سوریه وجود ندارد.

شبکه خبری المیادین، به نقل از منابع آمریکایی گزارش داد که حملات آمریکا به سوریه محدود خواهد بود.

همچنین «جف دیویس» سخنگوی وزرات دفاع آمریکا گفته است: «از قبل به نیروهای روسیه اعلام شد که آمریکا قصد دارد به پایگاه هوایی در غرب سوریه حمله کند.»

دیویس گفت: «طراحان نظامی آمریکا تدابیر لازم را درخصوص حضور احتمالی تیم‌های روسی و یا سوری در پایگاه هوایی سوریه که بامداد جمعه با ۵۹ موشک هدایت شونده آمریکایی‌ها هدف قرار گرفت، اتخاذ کرده بودند.»

پیش از این، نماینده روسیه در سازمان ملل متحد درباره حمله نظامی احتمالی علیه دولت سوریه هشدار داده و تاکید کرده بود که چنین اقدامی می‌تواند پیامدهای وخیمی به دنبال داشته باشد.

رسانه‌های خبری، بامداد امروز- جمعه- از حمله موشکی غافلگیرانه آمریکا به پایگاهی هوایی در نزدیکی استان حمص سوریه خبر دادند. این حمله به بهانه سناریوی شیمیایی روز سه‌شنبه استان ادلب صورت گرفته که موتور تبلیغاتی و رسانه‌ای غرب انگشت اتهام آن را در روزهای گذشته به سمت دولت سوریه نشانه رفته است.

وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) اعلام کرد، دو ناو آمریکایی از شرق دریای مدیترانه یک پایگاه هوایی در غرب سوریه را هدف ۵۹ فروند موشک کروز قرار داده است. طبق ادعای آمریکا، حمله شیمیایی در استان ادلب از این پایگاه انجام شده بود.ناظران می‌گویند فرماندهی مرکزی آمریکا که در منطقه خاورمیانه حضور نظامی دارد از سال‌ها قبل طرح هایی را برای حمله به دولت سوریه آماده کرده بود تا در صورت تصمیم کاخ سفید امکان اجرای فوری آن وجود داشته باشد


منبع: الف

روحانی: تورم مواد غدایی در آغاز این دولت ۵۱٪ بود و اکنون کمتر از ۸٪ است/ در دولت قبل اگر می‌گفتند دلار نخرید، ارزان می‌شود؛ همه می‌دانستد یعنی دلار گران می‌شود/ پاسخ به منتقدان وضعیت معیشتی مردم

حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی عصر پنجشنبه در نشست صمیمی با جوانان و نخبگان ‏استان سمنان، با بیان اینکه “اگر گفته شود امروز ایران از لحاظ امنیت ، آرامش و ثبات به معنای عام ‏کلمه و از لحاظ امید به آینده جزو کشورهای نمونه است، اغراق و مبالغه نشده است”، گفت: بی تردید ‏برای تامین امنیت ملی همه مردم ، نیروهای مسلح و نیروهای امنیتی دست به دست هم داده اند و برای ‏حفظ و تقویت آن فداکاری کردند.‏

رییس جمهور امنیت و آرامش حاکم بر کشور را دستاورد انسجام، وحدت ملی، اعتماد و امید مردم ‏به آینده برشمرد و تصریح کرد: کاری که دولت در این سه سال برای اقصی نقاط کشور و به ویژه ‏مناطق محروم مرزی انجام داد، طی ۱۰ الی ۱۲ سال گذشته سابقه نداشته است و مقایسه آمار و ارقام ‏موجود این موضوع را آشکارا نشان می دهد.‏

دکتر روحانی با اشاره  به برخی طرح های عمرانی و زیربنایی که امروز در سمنان افتتاح شده و فاصله ‏معنادار آنها با اقدامات انجام شده برای سمنان در سالهای قبل از دولت یازدهم، خاطرنشان کرد: همه این ‏دستاوردها نشان می دهد که می توانیم در کنار هم و با هم یک تحول بزرگ در کشور ایجاد کنیم.‏

رییس جمهور گفت: آیا سطح آرامش و امنیتی که امروز در سایه حمایت و وحدت مردم در کشور وجود دارد، دیروز هم ‏بود؟ دیروزی که با قطعنامه های شورای امنیت در ذیل فصل ۷ منشور سازمان ملل متحد، ایران تهدید ‏صلح و امنیت جهانی معرفی می شد و قطعنامه  ۱۹۲۹ که  راه جنگ علیه ایران را باز ‏کرده و سایه تهدید و حصر، کشورمان را فراگرفته بود؛ آیا با امروز ایران که آن قطعنامه ها تبدیل به ‏موافقتنامه های همکاری شده، قابل مقایسه است؟ آیا مردم امروز احساس امنیت و آرامش بیشتری می ‏کنند، یا آن روز؟

دکتر روحانی بزرگترین دستاورد دولت یازدهم را امنیت و آرامش سراسری ملت دانست و با اشاره به تلاش ‏های دولت برای تقویت بنیه دفاعی کشور اضافه کرد: دولت تدبیر و امید نه تنها بیشترین تلاش را برای ‏تامین امنیت در کشور کرد، بلکه برای امنیت منطقه نیز از هیچ تلاش و اقدامی فروگذار نکرد. اگر ‏تلاش ایران نبود، چه بسا امروز بغداد در اختیار تروریستها بود و شرایط دیگری در سوریه و لبنان و کل ‏خاورمیانه حاکم بود.‏

رییس جمهور اظهار داشت: یکشنبه آینده که روز ملی فناوری هسته ای است، همگان شاهد خواهند بود ‏که چه تحول عظیمی در یکسال اخیر در عرصه فناوری هسته ای ایران اتفاق افتاده تا آنها که به دروغ ‏می گفتند برجام جلوی فناوری هسته ای ایران را گرفته، بفهمند که این توافق  چگونه و چقدر راه را ‏برای فعالیت و پیشرفت فناوری هسته ای کشور هموارتر کرده است.‏

دکتر روحانی خاطرنشان کرد: مجموع فعالیت این چند سال ملت ایران نشان داد که در سایه تلاش، ‏وحدت و انسجام و با پیروی از رهنمودهای مقام معظم رهبری چگونه می توانیم از مشکلات به خوبی عبور ‏کرده و مسیر پیش روی کشور را مسیر آرامی برای پیشرفت و ترقی قرار دهیم.‏

رییس جمهور با طرح این سوال که آیا امروز آرامش بیشتری در بازار حاکم است یا دیروز؟ گفت: ‏مقایسه و رسیدن به پاسخ این سوال آسان است. در حال حاضر تورم مواد غذایی حداکثر ۸ درصد و حتی ‏کمتر است، اما در آغاز این دولت تورم مواد غذایی به ۵۱ درصد رسیده بود.

دکتر روحانی افزود: آرامش، ثبات و امنیت امروز زندگی مردم و اقتصاد کشور باید باعث افتخار همه ما ‏باشد. اگر اقدامی شده و اتفاق مثبتی افتاده است، این کار دولت نبوده بلکه حضور، اعتماد و تلاش و ‏همت مردم بوده است. روزگاری اگر رییس بانک مرکزی به مردم می گفت که ارز نخرید، ارزان می ‏شود، مردم می دانستند که حتما گران می شود، اما امروز مردم به مسئولان و دولت اعتماد دارند و اگر ‏مسئولی به آنها توصیه ای کند، می دانند که درست است و به صلاح آنهاست.‏

رییس جمهور اظهارداشت: همه دیدید که عده ای تلاش کردند بازار ارز را متشنج کنند اما توصیه ها و ‏راهنمایی های مسئولان و دولت و همراهی و اعتماد مردم ، مانع از تحقق این تلاش شد. اگر نیاز شد ‏گفته خواهد شد که کدام بخشها و چه کسانی می خواستند بازار ارز را بهم بریزند.

دکتر روحانی تصریح کرد: روزی که در کشور در تمام بخشها رکود حاکم بود و کشور در سال ۹۱ رشد ‏اقتصادی منهای ۶٫۸ درصد را تجربه می کرد، برخی روزنامه ها و رسانه ها حتی یکبار از رکود سخن ‏نگفتند، اما امروز که در تمام بخشها از رکود عبور کرده ایم و فقط بخش مسکن است که هنوز گرفتار ‏رکود است، به طور مرتب واژه رکود را در وصف وضعیت اقتصادی کشور از این رسانه ها می شنویم ‏و می بینیم.‏

رییس‌ جمهور تأکید کرد:  امروز به آرامش موجود در بازار،  زندگی مردم، دانشگاه‌ها و خیابان‌های ‏سراسر کشور، افتخار می‌کنیم.‏

دکتر روحانی به برگزاری مراسم و سخنرانی نمایندگان همه سلایق و جناح‌ها، گروه‌ها و دانشگاهیان در ‏دانشگاه های کشور اشاره کرد و گفت: برگزاری آرام این مراسم و سخنرانی ها ، نشانگر آن است که به ‏سمت آرامش حرکت می‌کنیم و وضعیت کشور، روز به روز در حوزه‌های فرهنگی، آرام‌تر می‌شود و ‏باید این وضعیت را در محیط‌های دانشگاهی، فرهنگی و علمی با ۴ سال قبل از این دولت مقایسه کنیم.‏

رییس جمهور با اشاره به گزارش ملی حادثه پلاسکو، برای اولین بار در کشور، توسط ده تن از ‏متخصصان علمی و دانشگاهی، بدون هرگونه دخالت مقامات دولتی، اظهار داشت: از این متخصصان خواسته شد که ‏گزارشی ملی به عرض ملت برسد و ان شاء الله این گزارش در اختیار مردم قرار خواهد گرفت تا مردم ‏بدانند دولت تدبیر و امید به دنبال شفافیت و اطلاع‌رسانی است.‏

وی ادامه داد: اگر در منشور حقوق شهروندی عنوان شده که اماکن عمومی باید امن باشد و اطلاعات به ‏صورت شفاف در اختیار مردم قرار گیرد، بسیار خرسندیم که امروز حقوق شهروندی ما قدم به قدم در ‏حال اجرایی و پیاده شدن است.‏

دکتر روحانی با تأکید بر اینکه امید به آینده، زندگی و نشاط اجتماعی و حضور مردم در صحنه دستاورد ‏مهم دیگر دولت یازدهم بوده است، اظهار داشت: خوشحالیم که انتخابات مجلس خبرگان و مجلس شورای ‏اسلامی در اسفند  سال ۹۴، بدون کوچکترین حادثه امنیتی در سراسر کشور برگزار شد.‏

رییس‌ جمهور تصریح کرد: باوجود وضعیت به وجود آمده در برخی حوزه‌ها و تأیید صلاحیت برخی ‏افراد حاضر در مجلس کنونی در ۷۲ و حتی  ۴۸ ساعت قبل از زمان ممنوعیت تبلیغات انتخاباتی، مردم ‏هوشمندی خود را نشان دادند و افراد مورد نظرشان را انتخاب کردند و این به معنای امید جامعه به آینده است.‏

دکتر روحانی با بیان اینکه در برخی آمارها و افتخارات ملی، مردم شاهد این هستند که نه تنها در ۳۸، ‏‏۳۹ سال قبل بلکه در برخی از آمارها در ۶۲ سال گذشته تا کنون برای اولین بار اتفاق افتاده است، ‏اظهار داشت: اینکه صادرات غیرنفتی بیش از واردات باشد، تنها در دولت دکتر محمد مصدق رخ داد و ‏بعد از کودتای ۲۸ مرداد، کشور ما شاهد چنین واقعه نیکویی نبود.‏

رییس‌ جمهور ادامه داد: این به معنای آن است که در حال برطرف کردن آثار کودتای ۲۸ مرداد هستیم و ‏بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و ۸ سال دفاع مقدس هم نتوانستیم در برخی از موارد آثار ظلم ‏استعمارگران و استثمارگران بر کشور را برطرف نماییم.‏

دکتر روحانی تأکید کرد: این آثار ظلم بر کشور ما چنان سایه افکنده بود که بعد از کودتای ۲۸ مرداد تا ‏سال ۹۴ و در دولت یازدهم برای اولین بار صادرات غیرنفتی، بیشتر از واردات شد و این روند در سال ‏‏۹۵ نیز تکرار شد.‏

رییس‌ جمهور تأکید کرد: این تراز مثبت تجاری که از پول نفت برای واردات برداشت نمی‌کنیم به معنای ‏حرکت نو برای کشور است.‏

دکتر روحانی با اعلام این خبر که تا چند هفته آینده شاهد خودکفایی و صدور بنزین در کشور خواهیم ‏بود، ادامه داد: اکنون در نفت ، گاز و گازوییل صادرکننده هستیم و ان شاء الله در هفته‌های آینده با افتتاح ‏پالایشگاه ستاره خلیج فارس در این زمینه خودکفا و به صادرکننده تبدیل خواهیم شد که این نشان‌ می دهد ‏که توانایی لازم برای رشد اقتصادی را داریم.‏

رییس‌ جمهور با اشاره به خودکفایی در گندم و صدور ۳ میلیون تن گندم به خارج از کشور، اظهار ‏داشت: در زمینه اقتصادی، در دولت تدبیر و امید رشد بسیار خوبی داشته‌ایم و همانطور که معاون وزیر ‏جهاد کشاورزی اعلام کرد، رشد کشاورزی کشور در سال ۹۵، نسبت به سال ۹۴، بیش از ۹ درصد بوده ‏است و این به معنای حرکت مردم در مسیر شکوفایی کشور است.‏

دکتر روحانی با اشاره به دو انتخابات بزرگ شوراها و ریاست جمهوری در سال جاری، اظهار داشت: ‏همه بدانیم اساس انتخابات برای استحکام نظام و جمهوری اسلامی ایران است، اگر انتخاباتی نبود، نظام ‏ما به این پایداری و استواری کنونی نبود.‏

رییس‌ جمهور با تأکید بر اینکه اصل انتخابات و حضور مردم در پای صندوق‌های رأی بسیار مهم است، ‏تصریح کرد: هیچکس نباید اجازه یابد که در انتخابات پیش‌رو، ملت را از رفتن به پای ‏صندوق‌های رأی مأیوس کند.

دکتر روحانی ادامه داد: باید مشارکت انتخاباتی حداکثری و حتی بیش از سال ۹۲ باشد و مردم برای ‏مشارکت در انتخابات تشویق شوند.‏

رییس‌ جمهور با بیان اینکه برخی می‌گویند دولت یازدهم کارهای مهمی در راه‌آهن، بنادر و صنعت انجام ‏داده ولی زندگی مردم به گونه‌ای نیست که این دستاوردها را احساس کنند، اظهار داشت: در دولت یازدهم ‏تمامی حقوق‌بگیران و مستمری‌بگیران، همواره افزایش حقوقی بیش از تورم داشته‌اند و در دولت قبل ‏همواره تورم بالاتر از حقوق بود که این به معنای فشار به مردمی است که درآمد ثابت دارند.

دکتر روحانی تصریح کرد: در دولت تدبیر و امید در تمامی سال‌ها، افزایش حقوق کارمندان و کارگران ‏بیش از تورم بوده‌ است و این نکته‌ای بسیار روشن است.‏

رییس‌ جمهور ادامه داد: البته این بدان معنا نیست که مشکلات مردم تمام شده و وضع همه مردم بهبود ‏یافته است بلکه  مقصود من این است که فضای رسانه‌ای غیرعادلانه در برخی رسانه‌ها حاکم است و ‏همه باید برای زندگی بهتر مردم تلاش کنیم.‏

دکتر روحانی با طرح این سوال که آیا وضع کشاورزان در دولت یازدهم نسبت به گذشته بهتر یا بدتر ‏شده است، ادامه داد: ما در سال ۹۵، بیش از ۱۵ هزار میلیارد تومان پول گندم به کشاورزان دادیم که این ‏میزان بیش از بهای جهانی گندم بود. ما باید یارانه به تولید بدهیم تا تولیدگران در بخش صنعت، ‏کشاورزی و خدمات تحرک بیشتری ایجاد کنند.‏

دکتر روحانی با بیان اینکه در سال ۹۵ به ۳ هزار شرکت دانش‌بنیان وام داده شد و این شرکت‌ها فعال ‏شدند، گفت: درآمد این شرکت‌ها از این مهم، ۳۰ هزار میلیارد بوده است.‏

رییس‌ جمهور با اشاره به اینکه در ابتدای کار دولت یازدهم زنجیر و قفل سازمان برنامه و بودجه و ‏سازمان اداری و استخدامی را باز کردیم، گفت: در حقیقت ما راه مشورت را باز کردیم و در سایه ‏مشورت و خرد جمعی شاهد هستیم که وضعیت بهتری در کشور حاکم شده است.‏

وی تأکید کرد: انتخابات به عنوان حادثه سرنوشت‌ساز در کشور است و همه باید مردم را برای حضور ‏حداکثری در پای صندوق آراء تشویق کنیم.‏

‏ رییس‌ جمهور ادامه داد: ان‌شاء الله همه مردم کشور پای صندوق آراء حاضر شوند و مردم را به این ‏حضور تشویق کرده و آنان نیز در انتخاب خود آزاد هستند و در این صورت شاهد حماسه‌ای دیگر در ‏سال ۹۶، همانند سال ۹۲ و یا بالاتر از آن نیز خواهیم بود.‏

دکتر روحانی تصریح کرد: شکر نعمت ما در همین نکته است و باید شکرگزار باشیم و بیشتر پای ‏صندوق‌های رأی حاضر شده و واقعیت‌ها گفته شود و نقصی که در برخی رسانه‌ها و رسانه ملی برای ‏بیان واقعیات خدمات دولت وجود دارد، با حضور مردم در صحنه جبران شود.‏

رییس جمهوری در ابتدای سخنان خود نیز مردم استان سمنان را با اخلاص، با ایمان، آرام، فعال در ‏زمینه اقتصادی و با عزت و غیور توصیف کرد و گفت: همانطور که سلایق سیاسی متنوعی در استان ‏سمنان وجود دارد، گویش و لهجه های مختلفی نیز در استان وجود دارد که بر زیبایی های آن افزوده ‏است.


منبع: الف

عارف: لیست انتخابات شوراها براساس ضوابط بسته می‌شود

رئیس فراکسیون امید مجلس شورای اسلامی گفت: براساس ضوابط اعلام شده لیست انتخابات شوراها بسته می‌شود و افراد ذی‌نفع در تصمیم گیری نقشی نخواهند داشت.

محمدرضا عارف در گفت‌وگو با ایسنا با اشاره به نامه جمعی از نمایندگان اصلاح طلب برای انصراف برخی از کاندیداهای انتخابات شوراها به منظور رسیدن به اجماع گفت: نامه ای را که فرستاده اند در دستور کار هیات رئیسه قرار داده ایم،  لذا اطمینان می دهم براساس ضوابطی که اعلام کردیم لیست ها بسته می شود.

وی خاطرنشان کرد: قطعا افرادی که ذی نفع هستند در تصمیم گیری نقشی نخواهند داشت یعنی اگر یکی از اعضای شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان یا شورای استان ها کاندیدا باشد در جلسه ای که تصمیم گیری می شود قطعا آن فرد حضور نخواهد داشت.

رئیس فراکسیون امید مجلس در پایان افزود: این مساله را در هیات رئیسه بحث مورد بحث قرار می دهیم و اگر به جمع بندی رسیدیم و نیاز به طرح در شورا بود، هفته آینده در دستور کار قرار می گیرد.


منبع: الف

در پی حمله موشکی امروز آمریکا به حمص / روسیه و بولیوی خواستار نشست شورای امنیت شدند

در پی حمله موشکی امروز آمریکا به حمص، مسکو برگزاری نشستی در شورای امنیت در این رابطه را خواستار خواهد شد.

به گزارش ایسنا به نقل از شبکه خبری اسکای نیوز عربی، مسکو اعلام کرد، در پی حمله موشکی ناوهای آمریکایی به پایگاهی هوایی در حمص سوریه، این کشور خواستار برگزاری نشست شورای امنیت خواهد شد.

مسکو در واکنش به این حملات اعلام کرد که حملات مذکور ممکن است بر روند مبارزه با تروریسم تاثیر بگذارد.

رئیس کمیته امور بین‌الملل پارلمان روسیه نیز اظهار داشت: همکاری با آمریکا در سوریه اکنون مورد تردید قرار گرفته است.

بولیوی نیز به دنبال حمله امروز آمریکا به حمص خواستار نشست فوق‌العاده شورای امنیت در این خصوص شد.


منبع: الف

مواضع تند ترامپ نسبت به سیاست ها ارزی چین

مواضع ترامپ ممکن است آمریکا را با مشکل رو به رو کند.
 

به گزارش خبرآنلاین، اگر دونالد ترامپ رییس جمهور آمریکا از موضع شدید خود نسبت به چین در زمان ملاقات با رییس جمهوری این کشور کنار نیاد، ریسک بزرگی کرده است.

اولین ملاقات رییس جمهور دو اقتصاد بزرگ جهان در شرایطی انجام شده که ترامپ باور دارد که چین ارزش ارز کشورش را پایین نگه داشته تا بتواند تجارت راحت تری را داشته باشد . او معتقد است که این موضوع لطمه بزرگی به اشتغال آمریکایی ها  وارد کرده و واردات آمریکا از چین را به نفع چینی  ها و صادرات آمریکا به چین را به ضرر آمریکایی ها تبدیل کرده است.

شاید این موضوع در گذشته حقیقت داشته باشد ولی در حال حاضر شواهد نشان می دهد که دیگر این شرایط وجود ندارد، ولی ترامپ همچنان از مواضع خود کنار نمی آید. به طوری که او در یکی از گفت و گو های خود چین را قهرمان کاهش ارز دانسته است. 

کارشناسان بر این باورند که دیگر چین ارزش ارز خود را کاهش نداده و رویدادهای اقتصادی بیان گر این موضوع است. 

بر اساس گزارش های رسمی، میزان تجارت آمریکا و چین به در سال گذشته ۶۵۰ میلیارد دلار بوده است و شرکت های یزرگ مانند اپل، جنرال موتور و بویینگ در صدر این رابطه هستند. 


منبع: الف

رامبد، به دنبال کشف فرمول جوان ماندن!

برترین ها: در این مطلب، مصاحبه مفصلی را که محمد صابری از ماهنامه سروش در میانه اسفند، با رامبد جوانِ جوان! درباره خودش و خندوانه انجام داده است را برای شما بازنشر کرده ایم.

هر چقدر هم بخواهی او را در قد و قامت فرید جنلگبرد به عنوان بازیگر به یاد بیاوری و روی کارنامه کارگردانی اش در سینما و تلویزیون متمرکز شوی، باز هم این «خندوانه» است که سایه سنگین خود را بر کارنامه حرفه ای رامبد جوان تحمیل می کند. برنامه ای که به وضوح می توان نقطه عطفی در کارنامه فعالیت های سینمایی و تلویزیونی رامبد جوان قلمداد کرد. حالا دیگر این تجربه سنگین و پر زحمت اعتبار و جایگاهی را برای این بازیگر و کارگردان فراهم آورده است و در سال های اخیر انرژی فراوانی را برای به سرانجام رساندن ایده آل هایی که برای «خندوانه» در ذهن خود پرورانده بود، صرف کرده است.

رامبد جوانی که سال ها برای شیطنت هایش به دبنال نقش های متفاوت بود تا در تار و پود داستان پردازی دیگران تصویری سرخوش و پرانرژی از خود ارائه دهد، گویی دیگر نیازی به نقاب ندارد و حالا مخاطبان تلویزیون عادت کرده اند او را به عنوان «رامبد جوان» در قاب «خندوانه» ببیند. حالا رامبد جوان نه «فرید جنگلبرد» است و نه کارگردان سریال هایی همچون «مسافران» او برای طیف گسترده ای از مخاطبانش بیش از هر چیز ایده پرداز و مجری یکی از موفق ترین تولیدات تلویزیون در سه دهه گذشته است که به واسطه همین توفیق به شدت هم زیر ذره بین قرار گرفته است.

 رامبد، به دنبال کشف فرمول جوان ماندن!

این موقعیت برای جوان دشوار و در عین حال هیجان انگیز است. شاید همین هیجان هم باعث شده او بعد از چهار فصل هنوز انرژی روزهای نخست پخش خندوانه را حفظ کند و با انرژی از ایده های تازه و اتفاقات ویژه در قسمت های پیش روی برنامه اش بگوید.

همه این مقدمه لازم بود تا به اینجا برسیم که این روزها نمی توان مرزی میان «خندوانه» و «رامبد جوان» قائل شد. کارنامه حرفه ای او حتی اگر اثر متفاوتی همچون فیلم «نگار» هم در آن ثبت شود، به شدت رنگ  و بوی خندوانه به خود گرفته است. به همین علت مگر می شود به دیدار نوروزی رامبد جوان رفت و گپ و گفت را از جایی غیر از خندوانه آغاز کرد.

رامبد برای برنامه اش ایده های ویژه ای دارد و معتقد است که این فصل هم در آستانه نوروز با یک جهش در اقبال مخاطب مواجه خواهدشد. او هم زمان از ایده هایش برای برنامه سازی خارج از قالب و ساختار «خندوانه» و نیز تجربه تازه اش در عرصه کارگردانی سینما هم می گوید تا ثابت کند هنوز هم اهل شیطنت و رفتن به سراغ تجربه های تازه است؛ رامبد جوان بعید است خود را زیر سایه سنگین «خندوانه» متوقف کند؛ او انگیزه و دغدغه کارهای بزرگ تر را هم دارد.

نظر رامبد جوان درباره این روزهای «خندوانه» چیست؟ حال عمومی این فصل را در قیاس با سه فصل گذشته چگونه ارزیابی می کنید؟

به این سوال این طور می توان جواب داد که ما از ابتدا قاعده ای برای برنامه سازی داشتیم و می دانستیم که باید این برنامه مشخصات معینی داشته باشد. حالا برخی از این مشخصات متغیر و برخی دیگر ثابت است.

به عنوان مثال درباره همین برنامه خندوانه، یکی از اجزای ثابت کار «رامبد جوان» است که در مقام میزبان برنامه را با سلام آغاز می کند و با خداحافظی به پایان می رساند. در میان این اجزای ثابت، جزییات دیگری وارد می شود که می توانند اهمیت بالایی هم پیدا کنند، مانند دعوت از مهمان، موسیقی زنده، تماشاچی داخل سالن، کمدین ها، جناب خان، گزارش های میدانی، نیما و موارد دیگری از این دست.

این ها اجزایی از «خندوانه» است که شما در مواجهه با آن انتظار دارید آن ها را ببینید. حالا امکان دارد در مواردی بخش هایی نقش پررنگ یا کمک رنگ تری پیدا کنند. مثلا در شب هایی که احساس می کنیم مهمان باحال تری داریم ،کمدین را حذف می کنیم و زمان بیشتری را به معاشرت با مهمان اختصاص می دهیم.

در پاسخ به اینکه در فصل چهار هر یک از این جزییات چه کیفیتی پیدا کرده اند، می توان پذیرفت که در موارد ضعف و در مواردی قدرت داشته ایم. در فصل یک تا سه خندوانه، ما درصد قابل توجهی از مهمانان باحال را به استودیو آوردیم و از این به بعد باقی مهمان ها یا افرادی هستند که زمان بندی مشترکی برای حضور در برنامه ما نداشته و ندارند، یا نمی خواهند به تلویزیون بیایند و یا تلویزیون نمی خواهد آن ها بیایند.

این طور بود که در این فصل گزینه های ما برای دعوت از مهمان محدود شد. از طرف دیگر حضور کمدین ها هم به دلایلی کم رنگ تر شد؛ عدذه ای سر کارهای دیگر بودند و برخی هم احساس کردند دیگر چیزی برای ارائه ندارند. برخی از دوستان هم به برنامه «دورهمی» رفتند و طبیعتا تکرار حضورشان در برنامه ما جالب نبود و هر دو برنامه سعی کردیم این رنگ و بوی خاص خود را حفظ کنیم.

خداحافظی جناب خان که حضورش گرما و ویژگی خاصی به برنامه داده بود هم اتفاق مهمی بود. اما واقعیت این است که از آغاز کار رویکردی را در برنامه داشته ایم که هنوز هم حفظ کرده ایم و آن رویکرد فرهنگ سازی و تعامل با مردم است که نمونه اخیر آن پویش اهدای عضو بود. این ماجراها را هنوز هم در خندوانه داریم.

رامبد، به دنبال کشف فرمول جوان ماندن!

برداشتم از محموع این توضیحات این است که تلویحا رامبد جوان هم پذیرفته است که حال این فصل خندوانه بدتر از حال فصل های قبل است و در حال فهرست کردن دلایل این حال بد است…

البته حال خندوانه در سه فصل قبل بد نبود که این یکی «بدتر» باشد، حتی حالش بد هم نیست. به نظرم شاید میزان تنوع و شوخ طبعی این فصل به نسبت فصل های قبل کمتر است که دلیلش نبود چیزهایی است که به آن اشاره کردم. به عنوان برنامه ساز هم در مواجهه با این وضعیت دست روی دست نگذاشته ایم. عروسک های تازه ای که پیش از نوروز به ترکیب ما اضافه می شوند قطعا رنگ و بوی تازه ای با خود به همراه خواهندداشت.

گروه کاملا حرفه ای هم پشت این عروسک ها هستند. محمدرضا علیمردانی، هومن حاجی عبدالهی، هادی کاظمی و مجید آقاکریمی یک گروه گوینده باحال در حوزه کارهای عروسکی هستند و قطعا همراه شدن این عروسک ها حال وهوای تازه ای به خندوانه خواهدداد…

اما در کنار نکاتی که درباره مهمان ها و کمدین ها مطرح کردید برگ برنده فصل های قبل خندوانه بیشتر ایده ها بود و نه مهمان ها! احساس نمی کنید خندوانه در این فصل دچار فقر ایده هم شده است؟ انگار خیلی به پشتوانه استقبال از فصل های قبل و محبوبیت تضمین شده در میان مخاطبان حساب باز کرده بودید!

هیچ وقت این گونه نبوده ام. من آدم با اعتماد به نفسی هستم؛ بسیار زیاد. مدعی هم هستم اما موقع بازی کردن هیچ وقت حریفم را دست کم نمی گیرم، چون در عین حال باهوش هم هستم. آدم های کم هوش دچار این وضعیت می شوند که با خودشان بگویند من که کارم درست است و همین طور جلو می روم! نه م نو نه تیم ما آدم های کم هوشی نیستیم. ما همیشه برای کارمان ساز و کاری داشته ایم. همیشه سعی کرده ایم خودمان را سر پا نگه داریم، حتی شده با حداقل ترین علائم حیاتی؛ اما از جایی به بعد موتور یک اتفاق را روشن می کنیم و آن وقت است که قدرت و جذابیت برنامه مشخص می شود.

در فصل جدید تا الانی که با هم صحبت می کنیم، ۴۱ قسمت خندوانه پخش شده است، در این مدت کارهایی کرده ایم، مهمان های باحالی آمده اند، شب های خاص و گرمی هم داشته ایم. اتفاق کمدی و طنزی هم رقم خورده است. همین اندازه فکر می کنم آن قدر تنوع دارد که براساس آن بتوان گفت «خندوانه» هنوز هست و کارش را می کند. طراحی ما اساسا همین بوده است.

اشاره کردم که برنامه ما اجزای ثابتی دارد که قرار نیست آن ها را برای جذابیت تغییر بدهیم. همیشه قرار است رامبدی باشد مانند همه شوهای تلویزیونی در دنیا که یک میزبان دارد و همان میزبان تبدیل به نخ تسبیح اصلی برنامه می شود. باقی اجزای ثابت مثل مهمان و قطعه برنامه ها و نیما و غیره را هم که کماکان داریم. باقی موارد مثل مسابقه «استندآپ کمدی» ایده ای است که در کنار این ها به صورت موقت تعریف می شود و قرار نیست در برنامه غالب شود.

همان بحث نقطه اوجی که در نمودار خط سیر هر فصل قابل تشخیص است.

بله.

و در این فصل هنوز به این نقطه نرسیده اید…

از دو هفته دیگر و با حضور عروسک ها حتما این اتفاق می افتد. از ابتدا می دانستیم نزدیک به یک ماه باید پخش داشته باشیم تا به اصطلاح جاگیر شویم و از اسنفندماه وقت رو کردن عروسک ها است؛ که به نظرم کار بسیار درخشانی خواهدبود…

رامبد، به دنبال کشف فرمول جوان ماندن!

علی الظاهر حساب ویژه ای روی این عروسک ها باز کرده اید…

بخشی حتما همین طور است. بعد از آن از ادیبهشت دور جدید «لباهنگ» را برگزار خواهیم کرد.

«خنداننده شو» به کجا رسید؟

به تابستان سال بعد موکول شد.

چرا این قدر با تاخیر؟ انتظار می رفت امسال شاهدش باشیم.

عقب افتادنش دلایل مختلفی داشت. ما برای برگزاری این جنس مسابقه ها وابستگی هایی به افرادی خارج از گروه تولید برنامه داریم که باعث می شود همه کار مربوط و مرتبط با داشته ها و برنامه های خودمان پیش نرود. باید با یکدیگر هماهنگ می شدیم و حاصل این هماهنگی هم به همین زمان بندی رسیده که عرض کردم.

پس در ایام نوروز هیچ رقابت و مسابقه ای در برنامه نیست و بار اصلی جذابیت بر عهده همین عروسک ها است.

بله، عروسک ها و البته مهمان ها و بازی های ویژه ای که خواهیم داشت. درمجموع هر کدام از این ایده ها فضا و رنگ و طعم تازه ای به برنامه خواهدداد و براساس تجربه ای که در فصل های قبلی خندوانه داشتیم احساس می کنیم باز هم کارمان می گیرد و زوردار می شویم!

این نکته درستی است که هر ایده و تصمیمی حال و هوایی به برنامه می دهد و از همین زاویه نگاه می خواهم نقدی را به یکی از رویکردهای فصل چهارم در قیاس با سه فصل قبل مطرح کنم. واقعا احساسم این است که یکی از دلایلی که این خندوانه دیگر نمی تواند حال مخاطبش را خوب کند حجم بالای ایده های پول محور در آن است! در فصل های قبل مخاطب بعد از یک روز کار و دغدغه معاش می توانست ساعتی را به وجه دیگر زندگی بپردازد و شاداب شود، اما حالا ناگهان با برنامه ای مواجه است که با پرتاب یک توپ بسکتبال ۱۰۰ میلیون جایزه می دهد، با یک دارت، ۸۷ میلیون می دهد، با پیامک شاسی بلند می دهد! چرا این قدر برنامه رنگ پول گرفت؟

ما پول خوب هم اگر می دهیم، آن را خرج حال خوب می کنیم…

اتفاق نکته همین جاست، چرا خندوانه روی همان محور که «پول لازمه حال خوب نیست» باقی نماند!

آن رویکرد را که کماکان هم داریم، اما واقعیت این است که وضع اقتصادی کشور خوب نیست و درصدی از مردم واقعا نیازمندند. خندوانه رسما تبدیل به خیریه شده است. هر روز تعداد بالایی نامه و درخواست داریم از افراد نیازمندی که پول می خواهند برای درمان و رفع نیازهای اولیه…

اتفاقا برای همین افراد است که می گویم تلویزیون نباید بار مضاعفی بر ذهن مخاطب تحمیل کند!

بحث من چیز دیگری است. اساسا برنامه ای که مدام می گوید حال تان خوب باشد و بخندید، ناخودآگاه این احساس را ایجاد می کند که یک فردی می آید می گوید حالا که حالت این قدر خوبه پول بده که حال منم خوب باشه! این شرایط از فصل اول برای خندوانه بوده و هنوز هم ادامه دارد. به هر حال پشتیبان مالی (اسپانسر) دارد برای برنامه پولی را هزینه می کند تا نامش مطرح شود. ما هم تلاش می کنیم از امکانات و بودجه ای که پشتیبان در اختیار ما گذاشته استفاده کنیم تا در جایی دیگر حال عده ای خوب شود.

طبیعتا به پشتیبان نمی توانیم بگوییم تو پولت را بده تا ما آن را بدهیم به مردم! این بدترین حالت ممکن است؛ اما می توانیم پول پشتیبان را در فرایندی به مهمان برنامه بدهیم و از او بخواهیم که آن را در فلان کار خیر هزینه کند. این پولی است که به هر حال وجود دارد و در جایی باید هزینه شود و در همه برنامه های تلویزیونی دنیا هم این ساز و کار وجود دارد و حامی مالی کارکردش همین است…

درباره ساز و کار حمایت مالی که بحثی نیست. ابتدا هم تاکید کردم که انتقادم به جنبه فرهنگی این رویکرد است. مخاطبی با تمام ان مشکلات مالی که به بخشی از آن اشاره کردید، شب مقابل تلویزیون می نشیند و می بیند یک فرد عاید مثل اوئ با پرتاب یک توپ داخل حلقه صاحب ۱۰۰ میلیون تومان پول نقد می شود، این چه تاثیری بر روحیه و افکار او می گذارد؟

مگر چه تاثیری می گذارد؟

رامبد، به دنبال کشف فرمول جوان ماندن!

از نظر روحی چنین فردی دیگر به سختی می تواند خوشبختی و حال خوب بدون پول را باور کند! این به نوعی تن دادن به قواعد شانس و قرعه کشی در مسیر خوشبختی است…

اما این پول ها چه می شود؟ به طور خاص تاکید می کنم روی ۸۷ میلیونی که بابت پرتاب دارت به مهمانان اهدا می شود، واقعا توی جیب مهمان نمی رود؛ خرج کارهای خیریه می شود. اولین جایزه تبدیل به جهیزیه برای دختران جوان شد و دومی…

این ها که می  گویید بحث انتخاب مهمان است…

بالاخره آنچه مخاطب می بیند همین است. این جایزه درواقع فراتر از برنامه اهدا می شود و مهمانان هم غالبا به خواست و انتخاب خود آن را در یک کار خیر هزینه می کنند؛ یعنی این فقط یک بهانه است برای رقم خوردن یک کار خوب…

اما آنچه مخاطب روی آنتن می بیند پول دار شدن ناگهان و شانسی یک فرد است، فارغ از اینکه با این پول چه می تواند بکند. اصلا چرا در برنامه ای با مختصات و شناسنامه «خندوانه» باید «پول» این قدر شخصیت پیدا کند؟!

البته تا اینجا که با هم صحبت می کنیم تنها یک مورد صد میلیون تومان پرداخت شده و دو مورد ۷۸ میلیون تومان…

که گویا جایزه صدمیلیون تومان به دلایل اعتراضات منتفی شد!

نه بحث بر سر اختلاف با پشتیبان آن بخش بود که به برنامه هم ربطی نداشت و مربوط به تعاملات سازمان با آن پشتیبان خاص بود.

در کل این نقد را به برنامه وارد نمی دانی؟

چرا، اصل حرفت را می فهمم و مطمئن باش حتما به آن بیشتر فکر می کنم. نکته بسیار مهمی را مطرح کردی و اگر واقعا این اتفاق دارد در برنامه رخ می دهد، خلاف آن چیزی است که طزر تفکر اصلی خندوانه از ابتدا تا امروز بوده است. حس الان من اما این است که ما داریم یک کار باحال برای خوب کردن حال افراد می کنیم و چنین نگاهی به مسئله ندارم. اینکه یک نفر شانسی در برنامه پول زیادی می برد مگر بد است؟ مگر دیگران شانسی چیزهایی را به دست نمی آورند؟ چرا مخاطب باید به آن حساس باشد؟ به خصوص وقتی کسی که به صورت شانسی پولی به دست می آورد به جای آنکه پول را داخل جیبش بگذارد، آن را خرج حال خوب دیگران می کند، این آن چیزی است که مخاطب می بیند…

مخالفم. ما درباره واقعیت جامعه امروز صحبت می کنیم که به شدت در زمینه مسائل مالی روحیه آسیب پذیری دارد و حتی وقتی رامبد جوانِ نوعی را سوار بر ماشین شاسی بلند می بیند واکنش منفی به آن نشان می دهد؛ منتظر توضیح و استدلال هم نمی ماند…

این دیگر مشکل من نیست. هر آدمی در مختصات ماهایی که در این کار هستیم در همه دنیا پول های بسیار کلانی دریافت می کند. مگر منِ نوعی همین امروز به این جایگاه رسیده ام و فقط با همین خندوانه شروع کرده ام. ۲۵ سال است که دارم برای موقعیتم تلاش می کنم.

این ها همان توضیحاتی است که جامعه حساس امروز، حوصله شنیدن آن را ندارد و به همین دلیل هم می گویم نسبت به آن پول شانسی هم کاری ندارد خرج چه کاری می شود و حس اولیه همان حساسیت منفی است! در چنین شرایطی رسانه قطعا باید بیشتر حواسش باشد…

قطعا ما به عنوان برنامه ساز باید حواسمان باشد و سعی می کنیم بیشتر هم حواسمان را در این زمینه جمع کنیم. رسانه هم به اندازه خودش حواسش هست. این خیلی هم بدیهی است. اینکه می گویی برنامه نباید چنین ذهنیتی ایجاد کند بسیار درست است و حتما بررسی دقیقی درباره آن خواهیم داشت. بابت طرح این موضوع ممنون تو هستم.

رامبد، به دنبال کشف فرمول جوان ماندن!

پس برویم سراغ رامبد جوان که هم زمان با بازتاب های خندوانه در فصل جدید ناگهان در مقام کارگردان شاهد رونمایی از فیلم «نگار» او در جشنواره فجر بودیم. این تجربه عجیب و غریب چه نسبتی با این روزهای رامبد دارد؟ تعمدی برای فاصله گرفتن از فضای خندوانه و شکستن تصور مخاطب از خود داشتی؟

طبیعتا این هم بخش دیگری از من است. قطعا یک موجود تک بعدی نیستم. فیلم «نگار» برای من تجربه ارزشمندی بود، چرا که اساسا من عاشق سینما هستم. خیلی خوشبختم که در این حرفه هستم و جذاب ترین جای جهان را سینما می دانم. خیلی جادو و رویا دارد و به همین دلیل واقعا جای هیجان انگیزی است.

هر آن چیزی را که در زندگی نمی توانی به دست بیاوری، اما می خواهی داشته باشی، در سینما می توانی خلق کنی. این بسیار اتفاق باحالی است. چون سینما را با تمام ویژگی هایش دوست دارم و در عین حال آدم هستم و ابعاد مختلفی دارم در کنار این تجربه شاد و خوش یک تجربه سینمایی خشن هم خواستم داشته باشم.

احساس می کنید مخاطبان خندوانه می توانند با «نگار» ارتباط برقرار کنند؟

طبیعتا مخاطبان خندوانه هم آدم هایی تک بعدی نیستند. عین ما که الان داریم حرف های جدی با هم می زنیم و فردا در یک مهمانی احتمال دارد با هم بگوییم و بخندیم! هر فردی در هر موقعیت رفتار خود را انتخاب می کند. بر همین اساس عده ای می توانند «نگار» را ببینند و دوست نداشته باشند و عده ای دیگر ممکن است آن را دوست داشته باشند. مهم این است که «نگار» یک فیلم تکلیف روشن است. می دانم چه ساخته ام و تماشاگر هم در مواجهه با آن متوجه می شود با چه اثری مواجه است.

در مواجهه با تجربه های قبلی خیلی سر و شکل سینمایی تری دارد…

حتما در امر فیلم سازی پخته تر شده ام.

نه منظورم پختگی نیست، چه اینکه آثار قبلی شما در سینما هم ناپخته نبود! منظورم شیطنت ها و بازی های فرمی سینمایی است که قبلا نمونه اش را در کارنامه رامبد جوان ندیده بودیم.
فیلم های قبلی لازم نداشت. باید به اندازه می رفتیم و در «نگار» هم این لازمه روایت بود.

فیلم باید ذهن تماشاگر را با، بیشتر از قصه تماشاگران عادی، درگیر خود کند.

و از بازخوردها در جشنواره رضایت داشتید؟

بله. خیلی بهتر و بیشتر از آن چیزی بود که انتظار داشتم و حتی برخی تبدیل به هوادار جدی فیلم شدند! واقعیت امر این است که حداقل یک فیلم متفاوت است و برای شخص من ساخت آن بسیار لذت بخش بود. اساسا اینکه چیزهایی را به صورت مجزا کنار هم می چینید تا به نتیجه ای برسید و در خروجی شاهد این نتیجه می شوید، یکی از اصلی ترین لذت های کارگرداین برای من است.

آنچه در نگار وجود داشت همین چیزهایی بود که در ذهنم داشتم و تلاش کردم آن ها را با مخاطبان به اشتراک بگذارم. این جنبه ها آن قدر پیچیدگی داشت که در مواردی لازم می شود حتی فراتر از گروه همراهانم به نکاتی فکر کنم و هم زمان این نگرانی و هیجان وجود داشت که آیا آنچه در ذهن داشته ام در خروجی اتفاق می افتد؟!

احتمالا هم اوج این هیجان آنجایی است که می بینی مخاطب هم آنچه را در ذهن داشته ای، دریافت کرده است!

دقیقا. فیلم هایی مانند «نگار» اساسا رنگ و لعاب تازه ای به سینما می دهد. سینمای ما در سال های اخیر بخش عمده ای از تولیداتش شبیه هم شده است و تجربه ای مانند «نگار» ناگهان فضای تازه ای را خلق می کند و می تواند ذائقه های تازه ای به وجود بیاورد. این تغییر ذائقه تاثیر مثبتی در کلیت حرکت سینمای ایران می تواند داشته باشد.

اتفاقا غیر از «نگار» فیلم های دیرگی مانند «ماجرای نیمروز» یا «خفه گی» هم درجشنواره امسال بود که طعم و رنگ متفاوتی از نظر سینمایی داشتند؛ این یک فرآیند است یا صرفا هم زمانی اتفاقی چند تجربه شخصی؟

قطعا کسی نیامده به من بگوید امسال یک فیلم متفاوت بساز. این خود ما هستیم که به صورت جداگانه تصمیم می گیریم و دغدغه شخصی ماست که تبدیل به فیلم می شود. از آنجا که سینما را دوست دارم مدام به آن فکر می کنم و طبیعتا به دنبال تجربه های تازه هستم. همه ما برآیند و نتیجه آن چیزهایی هستیم که در اطراف مان در جریان است با آنچه در ذهن داریم.

سینمای ما اگر این شکلی یعنی شبیه «نگار» بود، شاید دیگر چنین کاری نمی ساختم. شاید به دنبال تجربه دیگری می رفتم. اساسا اینکه تجربه دیگران را تکرار کنم دوست ندارم. حتی تجربه های خودم را هم تکرار نمی کنم. مثلا اینکه «ورود آقایان ممنوع ۲» را بسازم تجربه جالبی نیست…

رامبد، به دنبال کشف فرمول جوان ماندن!

اتفاقا صحبت هایی شده بود برای ساخت این فیلم؛ نخواستید یا نشد؟

نمی گویم نخواستم، اتفاقا همه هم می خواستیم اما به دلایلی نشد. حرفم این است که هیجان انگیزتر از این کار تجربه های تازه است. من که نمی دانم چقدر دیگر زنده هستم، پس برایم مهم است که من خندوانه ای می سازم که چیز تازه ای دارد؛ و یا «نگاری» را کارگردانی می کنم که هم برای خودم و هم برای مخاطب، تجربه ای تازه محسوب می شود.

این شیطنت کاری و تلاش برای تجربه های متفاوت، فکر می کنم از همان آغاز جزیی از ویژگی های کارنامه رامبد جوان بوده است؛ از فرید «خانه سبز» تا همین امروز. احساس می کنید در این سال ها رابطه تان با مخاطب چه تغییراتی کرده است؟

به هر حال در تمام این سال ها تلاش کرده ایم یاد بگیرم و رشد کنم. اصلا از اینکه بگویم یاد می گیرم ابایی ندارم. مدام به دنبال تجربه های تازه هستم، به همین دلیل هم در شرایطی که اینترنت و فضای مجزای تا این اندازه فراگیر شده است به دنبال آن هستم که در آن فضا هم کاری بکنم. امروز هم این کار را کلید زده ایم و پروژه ای با عنوان «جوان زی» را آغاز کرده ایم.

آیا تجربه ای در ادامه همان پروژه «گپ» در شبکه آی فیلم است؟

شاید بله و شاید هم نه. نمی دانم دقیقا شبیه می شود یا نه. ویژگی اصلی پروژه این است که کل کار با موبایل تصویربرداری می شود، از موبایلی که در دست خود من است تا موبایل هایی که دیگران در دست دارند…

چه می شود که برخلاف برخی از هم صنف هایی که اساسا فضای مجازی را تهدید مطلق می دانند و اصرار دارند فعالیت در شبکه های اجتماعی را تکذیب کنند، رامبد تا این اندازه اصرار به حضور فعال در این فضا دارد؟

ما باید در جریان این واقعیت باشیم که جهان مدام در حال تغییر است و مدام باید آن را به خود یادآوری کنیم. من اگر قرار است آدم پویایی باشم، باید بدانم اتفاقاتی در جریان است که نباید از آن ها بی خبر بمانم. بالاخره قصد نهایی همه ما منتقل کردن برخی چیزها به مخاطب است. وقتی فضای اینترنت تا این اندازه گسترده شده و مخاطب دارد، چرا باید آن را نادیده بگیریم. مگر غیر از این است که حرفه ما ارتباط با آدم ها و به نمایش گذاشتن داشته ها برای تماشای دیگران است.

واقعیت وحشتناک تر این است که ما در کشورمان در  حدود ۱۷ میلیون نوجوان ۱۰ تا ۲۰ ساله داریم که این جمعیت با حداقل محصول فرهنگی مختصِ خود مواجه اند؛ به تعبیری ما هیچ محصولی برای این جمعیت تولید نمی کنیم و اساسا آن ها را نمی بینیم…

حتما باید ماجرای پردیس کوروش اتفاق بیفتد تا دیده شوند!

واقعا همین است. این ۱۷ میلیون نفر خودشان یک کشور هستند! اگر این ها را نادیده بگیریم بسیار خطرناک خواهندبود. واقعیت این است که منِ نوعی در این موارد دغدغه فرهنگی دارم. اصلا چرا فیلم می سازیم؟ چرا من ایده ای مثل خندوانه را ۱۴ سال در ذهنم پرورش می دهم تا به بار بنشیند؟ اگر به دنبال پروژه سازی سریالی بودیم که طور دیگری عمل می کردیم. برای ما کتاب خوان شدن مردم مسئله است.

اجازه دهید تجربه ای را از پروژه تازه مان یعنی «جوان زی» تعریف کنم؛ برای این گزارش هر ما به یک دبیرستان دخترانه و یک دبیرستان پسرانه می رویم. همین هفته پیش به یکی از مدارس دخترانه و پسرانه در منطقه ای رفتیم که سطح مالی شان نه زیاد فوق العاده بود و نه پایین. هر دو مدرسه هم دانش آموزانی با سطح علمی و معدل نسبتا بالا داشتند، اما همه مایوس و ناامید مطلق بودند! مدام می پرسیدند آخرش چه می شود!

تعجب می کردم که شما معدل ۲۰ و ۱۹ دارید، حتما در آینده نزدیک می توانید دانشجویان موفقی در دانشگاه باشید، بلافاصله می گفتند بعدش چی؟!

دانش آموز ۱۷ ساله ما صراحتا سوال دارد که آینده اش چه می خواهد بشود و به شخصه احساس کردم هیچ پاسخی به او ندارم بدهم! انگار این بچه ها وارد بازی ای شده اند که باور کرده اند هیچ پایانی ندارد! این وضع پسران بود. در مدرسه دخترانه پرسیدیم بزرگ ترین ترس شما چیست؟ غالبا پاسخی نداشتند تا اینکه یکی دستش را بلند کرد و گفت: «از دست دادن خانواده ام» گفتم چرا باید در این سن به این ترس فکر کنی؟ خواستم به این موضوع فکر هم نکند، اما وقتی پرسیدیم این دغدغه چند نفر شما است، تقریبا همه دست بلند کردند!

یعنی نوجوانان ۱۵ ساله به جای آنکه آتش به پا کنند و خوش باشند، هراس از دست دادن خانواده دارند! این ها واقعیت هایی است که باید نگران آن ها باشیم. این میزان از افسردگی و ناامیدی در جامعه نگران کننده و غم انگیز است. این ترسناک است…

رامبد، به دنبال کشف فرمول جوان ماندن!

و احساس می کنید با پروژه ای از جنس «جوان زی» می توانید این شرایط را تغییر دهید؟

اساسا «جوان زی» به دنبال یک شعار محوری است و آن اینکه «جوان زندگی کنید». حرف ما در این برنامه همین است که محدوده سنی را جدی نگیرید، بلکه یاد بگیرید چگونه می توان تا سال ها جوان زندگی کرد. مهم این است که ویژگی های یک جوان از قبیل انگیزه و امید در کارها را تا سال ها برای خود حفظ کنیم و این گونه قطعا تا ۸۰ سالگی هم می توان جوان زندگی کرد. در این برنامه به دنبال کشف همین قاعده هستیم که چگونه می توان جوان زندگی کرد.

واقعیت این است که اتفاقات غم انگیز در اطراف مان زیاد است و امثال منِ نوعی هم در این موارد دغدغه داریم. از روزی که به آن دو مدرسه رفته ام هنوز حالم بد است. هستند افرادی که به برنامه ما می آیند و می گویند نمی دانیم اگر روزی دیگر خندوانه نباشد چه کنیم! این واقعا به معنای مهم بودن برنامه خندوانه نیست؛ بلکه نشان می دهد حرف از «امید» زدن چقدر اهمیت دارد.

خاطرم هست خندوانه با این شعار و ایده کارش را شروع کرد که «خنده مصنوعی هم مفید است» فکر می کنید برنامه تان بعد از چهار فصل از این ایده اولیه عبور کرده یا روی آن متوقف مانده است؟

همین نکته ای که به آن اشاره می کنید آن قدر با اتهام و ایراد از سوی بسیار مواجه شد، با این مضمون که خندوانه دارد آدم ها را ترغیب می کند به خنده های الکی و مصنوعی! این برداشت از خندوانه بسیار وحشتناک است. این صرفا یک تکنیک بود برای آنکه بگوییم شاد بودن و خندیدن آنقدر مهم است که حتی متخصصان توصیه می کنند شده روزی ۵ دقیقه الکی بخند! به عنوان مثال و تمرین برای همین تکنیک در هر برنامه ۲۵ ثانیه از یک برنامه ۹۰ دقیقه ای را شاهد مثال گرفتند تا ما را متهم به ترویج الکی خندیدن و فکر نکردن بکنند! این عین دشمنی است. این قدر این نکته را به من گفتند و تکرار کردند که قیدش را زدیم! برای من انتقال موضوع مهم بوده و هست…

سوال من هم همین بود؛ فکر می کنید بعد از چهار فصل توانسته اید از آن تکنیک اولیه عبور کنید؟

تا حدودی توانسته ایم. بالاخره فراموش نکنید ما هم طیفی از همین جامعه هستیم. در همین بازه زمانی چهار ساله افراد بسیاری به خندوانه آمدند و مثلا گفتند «معتاد بوده ام با خندوانه ترک کردم»، «ناامید مطلق بودم و شما مرا به زندگی امیدوار کردید»، «دو سال بیکار در خانه نشسته بودم که با برنامه شما انگیزه زندگی و کار پیدا کردم!» و موارد بسیار دیگری از این دست. این ها همه اتفاقات خوب خندوانه است که نمی توان آن ها را نادیده گرفت.

آیا بعد از این فصل شاهد تولید فصل پنجم خندوانه خواهیم بود؟

هر چند در این سال ها مانند روبات فقط مشغول کار بوده ام و این واقعا خسته کننده است اما جواب قطعی به سوال شما نمی توانم بدهم، چرا که مجموعه ای از عوامل در این زمینه دخیل خواهدبود. من همه تلاشم را می کنم که کارم را به بهترین شکل انجام دهم و اصلا هم نمی دانم فصل پنجمی برای خندوانه وجود خواهدداشت یا خیر؟ مجموعه ای از عوامل در این زمینه نقش آفرین است و من به تنهایی نمی توانم درباره آن تصمیم گیری کنم.


منبع: برترینها

ذهن زیبا؛ نابغه ای که نظریه خود را رد کرد!

هفته نامه صدا – امیرمحمد باقری: استیون ویلیام هاوکینگ در سال ۱۹۴۲ در شمال شهر لندن به دنیا آمد. وی در آکسفورد انگلستان به دنیا آمد. خانه والدینش در شمال لندن بود ولی در جریان جنگ جهانی دوم به منطقه امن تری نقل مکان کرده بودند.

 
استیون در سن ۸ سالگی به همراه خانواده اش به دلیل شرایط زندگی به شهر کوچکی در شمال لندن رفتند. در ۱۱ سالگی استیون به مدرسه همان شهر رفت و پس از پایان تحصیلات مقدماتی اش به کالج آکسفورد، کالجی که پدرش نیز در آن تحصیل کرده بود رفت و تحصیلات خود را در آنجا به صورت حرفه ای تر ادامه داد.

ذهن زیبا؛ نابغه ای که نظریه خود را رد کرد! (اسلاید شو) 

استیون به شدت به ریاضیات علاقه داشت در حالی که پدرش آرزوی پزشک شدن استیون را در سر داشت. رشته ریاضیات در آن زمان در کالج محل تحصیل استیون تدریس نمی شد به همین علت استیون مجبور به انتخاب فیزیک برای ادامه تحصیل خود شد. بعد از ۳ سال وی برنده جایزه اول شد. استیون پس از آن به کمبریج رفت تا به تحقیقات کیهان شناسی بپردازد.

وی همواره ریاضیات را دنبال کرده؛ اما جالب این است که او در دوران تحصیلات مقدماتی، دانش آموزی خیره و سرکش بوده است و همواره به جهت برخورداری از سطح معلومات علمی بالاتر نسبت به همکلاسی های خود سعی داشت که کتاب های درسی را زیر سوال برده و نواقص آنها را با مغروریت زیادی به معلمان خود گوشزد کند.

هاوکینگ دانش آموز بدخطی بوده و در عین حال اغلب اوقات با معلمان و سایر اطرافیان جر و بحث می کرد.

او برخلاف اینشتین، عاشق کتاب های تخیلی و علمی بود و با الهام گرفتن از آنها و پردازش مغزی فوق العاده سریع خود در دروس دانشگاهی پیشرفت کرد تا آنجا که در دانشگاه جزو موفق ترین دانشجویان هم دوره خود بود.

بیماری خاص

استیون به دنبال احساس ناراحتی هایی در عضلات دست و پا، در ژانویه ۱۹۶۳ در ۲۱ سالگی مجبور به مراجعه به بیمارستان شد و آزمایش هایی که روی او انجام گرفت علائم بیماری بسیار نادر و درمان ناپذیری را نشان داد.

ذهن زیبا؛ نابغه ای که نظریه خود را رد کرد! (اسلاید شو) 

این بیماری که به نام ALS شناخته می شود بخشی از نخاع و مغز و سیستم عصبی را مورد حمله قرار می دهد و به تدریج اعصاب حرکتی بدن را از بین می برد و با تضعیف ماهیچه ها فلج عمومی ایجاد می کند، به طوری که به مرور توانایی هرگونه حرکتی از شخص سلب می شود.

بروز بیماری باعث ناامیدی و اندوه عمیقی در استیون شد. وی ناگهان همه آرزوهای خود را بر باد رفته می دید؛ دوره دکترا؛ رویای دانشمند شدن، کشف رمز و راز کیهان. اما آنچه به او قوت قلب و اعتماد به نفس بیشتری برای مبارزه با بیماری داد، آشنایی با دختری به نام «جین وایلد» در همان ایام دانشجویی بود.

ازدواج

جین دانشجوی دانشگاه لندن بود اما تحت تاثیر هوش فوق العاده و شخصیت استثنایی استیون چنان مجذوب او شده بود که هر هفته به سراغش می آمد و ساعتی را به گفت و گویی با او می گذراند. آنها پس از چندی رسما نامزد شدند و استیون تحصیلات دانشگاهی اش را از سر گرفت زیرا برای ازدواج با جین باید هر چه زودتر دکترای خود را می گرفت و کار مناسبی پیدا می کرد. وی طی ۲ سال با اشتیاق و پشتکار این برنامه را عملی کرد. این در حالی بود که رشد بیماری را در عضلاتش شاهد بود و ابتد به کمک یک عصا و سپس دو عصا راه می رفت.

 ذهن زیبا؛ نابغه ای که نظریه خود را رد کرد! (اسلاید شو)

ازدواجش با جین در سال ۱۹۶۵ صورت گرفت و او چنان غرق امید و شادی بود که به پیش بینی ۲ سال پیش پزشکان در مورد مرگ قریب الوقوعش نمی اندیشید. جین تا سال ۱۹۹۱ از استیون نگهداری کرد. آن سال به دلیل مشکلات ناشی از شهرت استیون و بدتر شدن بیماری او، این دو از یکدیگر جدا شدند.

سپس استیون که از این ازدواج ۳ فرزند داشت، با یکی از پرستارانش، الن میسون ازدواج کرد. همسر اول الن، دیوید میسون، سازنده نخستین دستگاه گویا برای استیون بود. پیش بینی پزشکان در مورد بیماری فلج پیش رونده او نادرست نبود و این بیماری به همه بدنش چنگ انداخت.

از اواخر دهه ۶۰ برای جابجایی از صندلی چرخدار استفاده می کند و قدرت تحرک از همه اجزای بدنش به جز دو انگشت دست چپش سلب شده است.

صحبت کردن استیون

وی با ۲ انگشت می تواند دکمه های کامپیوتر بسیار پیشرفته ای را فشار دهد که اختصاصا برای او ساخته شده است و به جایش حرف می زند و رابطه اش را با دنیای خارج برقرار می کند، چون استیون از سال ۱۹۸۵ قدرت گویایی خود را هم از دست داده است.

کتاب ها

کتاب مهم او ساختار بزرگ مقایسه مکان و زمان است که با همکاری ج اف آر الیس نوشته است. کتاب «تاریخچه زمان» وی بارها و بارها تجدید چاپ شده و میلیون ها نسخه از آن به فروش رفته و بدین ترتیب پرفروش ترین کتاب علمی همه دوران ها شناخته شد.

ذهن زیبا؛ نابغه ای که نظریه خود را رد کرد! (اسلاید شو) 

کتاب تاریخچه زمان که عنوان فرعی «از انفجار بزرگ تا سیاهچاله ها» را بر خود دارد یکی از مهم ترین کتاب ها در حوزه کیهان شناسی است که به موضوعاتی همچون تصویر ما از جهان، مکان و زمان، جهان در حال گسترش، اصل عدم قطعیت هاینزبرگ و پیامدهای آن، نیروهای اصلی و ذره های بنیادین طبیعت آغاز و انجام جهان، وحدت فیزیک می پرداخت.

هاوکینگ بعدها نیز برای خوانندگان غیرمتخصص کتاب هایی تالیف کرد که از جمله آنها می توان به تاریخچه مصور زمان، سیاهچاله ها و جهان های کوچک اشاره کرد.

 
کتاب مهم دیگری که هاوکینگ تالیف کرد جهان در پوست گردو نام دارد. این کتاب نیز در سال ۲۰۰۲ به عنوان برترین کتاب علمی، جایزه آونتیس را از آن خود کرد.

در این کتاب که در سال های اخیر به زبان فارسی نیز ترجمه شده است استیون هاوکینگ به زبان ساده و قابل فهم عامه، پیچیده ترین مسائل فیزیک جدید و کیهان شناسی و به خصوص ماهیت زمان و فضا را بررسی کرده و نظریات و محاسبات خودش را شرح داده است، بی آنکه خواننده را با فرمول ها و معادلات ریاضی بغرنج گیج کند.

به رغم سادگی بیان و جذابیت مباحث بسیاری از مردم از آن سر در نمی آورند. زیرا ایده های مطرح شده در کتاب در سطح بالای علمی است. با وجود این کتاب مزبور ۸ میلیون نخسه به فروش رفته و ۱۸۳ هفته در لیست ۱۰ کتاب پرفروش جهان قرار داشته است و طبیعتا چنین موفقیتی مشکلات مادی استیون را برای همیشه حل می کند.

کتاب جدید استیون به نتایج پژوهش ها و یافته های او درباره سیاهچاله ها اختصاص دارد. این اجرام مرموز و فاقد نورانیت آسمانی که براساس تئوری پذیرفته شده ای در سال های اخیر از فروریزی و تراکم ستارگان سنگین وزن پس از اتمام سوخت هسته ای آنها پدید می آیند ستارگان دیگر را در اطراف خود می بلعند و با افزایش جرم و در نتیجه دستیابی به نیروی جاذبه قوی تر به تدریج ستارگان دورتر را به کام مرگ می کشند.

ذهن زیبا؛ نابغه ای که نظریه خود را رد کرد! (اسلاید شو) 

بدینگونه در سیاهچاله ها ماده به حدی از تراکم می رسد که هر سا نتی متر مکعب آن می تواند میلیون ها و حتی میلیاردها تن وزن داشته باشد و نیروی جاذبه آنچنان قوی است که نور و هیچگونه تشعشعی امکان خروج از سطح آنها را ندارد. به همین جهت ما هرگز نمی توانیم حتی با قوی ترین تلسکوپ ها این غول های نامرئی را ردیابی کنیم.

اما استیون هاوکینگ در کتاب تازه اش برداشت های متفاوتی از سیاهچاله ها ارائه داده است و با محاسبات خود به این نتیجه می رسد که این اجرام بکلی فاقد نورانیت نیستند و بعلاوه موادی را که از ستارگان دیگر جذب و بلع می کنند در مرحله نهایی تراکم به حالتی انفجارگونه از یک کانال دیگر بیرون می ریزند. منتها آنچه دفع می شود به همان صورتی نیست که بلعیده شده است. به عبارت دیگر سیاهچاله ها نوعی بوته زرگری هستند که طلاآلات مستعمل را به شمش تبدیل می کنند. از کانال خروجی عناصر تازه در یک جهان نوزاد تزریق می شود که می توان آن را در مقابل سیاهچاله نامید.

علاقه مندی ها

این مغز متفکر بی تحرک عاشق جنب و جوش و گشت و سیاحت است و تاکنون دو بار به سفر دور دنیا رفته و حتی از چین و دیوار باستانی آن دیدن کرده است. همچنین در صدها کنفرانس و سمینار علمی شرکت کرده است و به ایران سخنرانی پرداخته است. که البته این سخنرانی ها قبلا در نوار ضبط و در روز کنفرانس پخش می شوند.

ذهن زیبا؛ نابغه ای که نظریه خود را رد کرد! (اسلاید شو) 
 
شاید سال ها طول بکشد تا صحت و سقم نظریه های جدید استیون هاوکینگ روشن شود زیر آنقدر تازگی دارد که عجیب به نظر می رسد. اما عجیب تر از آن مغز این مرد است که این نظریه پردازی ها و راه گشایی ها از آن می تراود. او برای محاسبات طولانی و پیچیده ریاضی و نجومی خود حتی از نوشتن ارقام روی کاغذ محروم است و باید همه این عملیات بغرنج را در مغز خود انجام بدهد و نتایج را در حافظه اش نگه دارد، بدینگونه فقط با مغزش زنده است و به قول دکارت چون فکر می کند پس وجود دارد.

کیهان

هاوکینگ دانشجوی کارشناسی ارشد بود که فکر پژوهش در زمینه تکینگی کیهانی به سرش افتاد و آن را با قدرت شروع کرد. تکینگی های کیهانی، نقاطی در فضا- زمان ها هستند که حجم شان صفر و شدت گرانش در آنها بی نهایت است. نظریه نسبیت عام، وجود چنین پدیده ای را نیز در چند دهه قبل پیش بینی می کرد.

هاوکینگ در این زمینه از نظریه اساتید بزرگی همچون «راجر پنروز» کمک گرفت که مفهوم کلی این نظریه بیان می کند در مرکز هر سیاهچاله ای، یک تکینگی وجود دارد. هاوکینگ با گرفتن همین مفهوم و اعمال آن در مورد کل جهان، به این نتیجه رسید که جهان باید طی چنین تکینگی ای آغاز شده باشد. ما این تکینگی را با نام «انفجار بزرگ» یا «مهبانگ» می شناسیم که جنجال های بسیار زیادی را به دنبال خود به راه انداخت.

هاوکینگ و انفجار علم

هاوکینگ در سال ۱۹۷۴، با انتشار مقاله اش به تمام دنیا نشان داد که وجود اثرات کوانتومی در اطراف سیاهچاله به گسیل تابش، انقباض و در نهایت انفجار عظیم آن منجر می شود.

دانشمندان بزرگ و محقق در این زمینه تاکنون نتوانسته اند گسیل تابش یا انفجاری را از سیاهچاله ای تشخیص دهند، اما همچنان مشغول بررسی ارتباط نظری بین ترمودینامیک، نظریه کوانتومی و گرانش هستند که هاوکینگ بین آنها برقرار کرده است. شاید این ارتباط برای ابداع و دستیابی به نظریه نهایی همه چیز، بسیار مهم و ضروری باشد.

تفاوت های عجیب

هاوکینگ در سال ۲۰۱۵ ادعا کرد چیزهایی که به درون سیاهچاله ها سقوط می کنند، ممکن است بتوانند از آن فرار کنند. ۴۰ سال است که بحث داغ و پرشوری بین دانشمندان در جریان است. آنها می پرسند چه سرنوشتی در انتظار اطلاعات فیزیکی اجسامی است که درون سیاهچاله می افتند؟ هاوکینگ بر این باور است که اطلاعات درباره اجسامی که درون سیاهچاله سقوط می کنند به شکل دوبعدی در افق رویداد سیاهچاله ذخیره می شود، اما نه به شکلی که بتوان از آن استفاده کرد.

ذهن زیبا؛ نابغه ای که نظریه خود را رد کرد! (اسلاید شو)

نظریه

شاید بسیاری از مردم به دلیل عدم پیگیری نمی دانند که هاوکینگ در سال های اخیر روی جنبه های گرانش کوانتومی پژوهش می کرد. هدف اصلی او از این پژوهش ها، دستیابی به چیزی است که «نظریه همه چیز» نام گرفته است. این نظریه می تواند نظریه های ناسازگار دنیای ریزمقیاس و دنیای بزرگ مقیاس را با یکدیگر تلفیق کند و آشتی دهد.

نخستین اثر مهم او در این زمینه در سال ۱۹۸۰ در حمایت از نظریه ای منتشر شد که البته هم اکنون رد شده است. آن نظریه «ابر گرانش ۸=N» نام داشت و از این مزیت بهره می برد که برخلاف دیگر نظریه هایی که همزادهای «ابر تقارنی» را به ذرات بنیادی شناخته شده مرتبط می کردند، فقط به چهار بعد نیاز داشت. هاوکینگ، به تازگی در تلاش برای دستیابی به «نظریه همه چیز»، به نظریه ریسمان روی آورده است.

کمک به رد نظریه های خودش!

هاوکینگ بارها با بسیاری از مفاهیم به شدت نظری فیزیک نوین مخالفت و در مورد درستی و نادرستی آنها ابراز تردید کرده است. توانایی های او برای تفکر به شیوه ای متفاوت، باعث شده است که دیگر فیزیکدان ها هم نتیجه دستاوردهای خود را در بوته آزمایش قرار دهند.

برای نمونه او زمانی به این نتیجه رسیده بود که «بزون هیگز» هیچ وقت پیدا نمی شود، گفته بود در جهان رو به فروپاشی، زمان رو به عقب می رود، ادعا کرده بود سفر در زمان امکان پذیر نیست. زیرا تاکنون کسی از آینده نزد ما نیامده است و حتی مدعی شده بود اطلاعاتی که در سیاهچاله سقوط می کنند، برای همیشه نابود می شوند.

نظراتش درباره هرکدام از این موارد، بعدها تغییر کرد، اما نکته جالب ماجرا اینجاست که دیگر فیزیکدانان با الهام از نظرات خود هاوکینگ، نشان دادند که این نظرات نادرست است.


منبع: برترینها

سیگارت قارچ؛ غذای خمیری با مواد میانیِ ساده

ماهنامه سفره ایرانی – ستایش پاکدل: سیگارت قارچ نوعی غذای ساده، اما جالب است که شکل آن خمیری است که درون آن با موادی پر شده و ظاهر آن کمی شبیه سیگار است.

میزان سرو: ۱۰ الی ۱۲ عدد

مواد لازم:

  • آرد: ۵۰۰ گرم
  • خمیر مایه: ۳۰ گرم
  • نمک: به مقدار لازم
  • شکر: یک قاشق چای خوری
  • زرده تخم مرغ: یک عدد
  • شیر: یک پیمانه
  • کره (ذوب شده): ۸۰ گرم

مواد لازم میانی:

  • قارچ (نگینی خرد شده): یک کیلوگرم
  • پیاز (ریز خرد شده): ۲ عدد
  • نمک: به مقدار لازم
  • فلفل سیاه (پودر شده): به مقدار لازم
  • فلفل قرمز (پودر شده): به مقدار لازم
  • روغن: برای سرخ کردن
  • دانه کنجد: به مقدار لازم
  • تخم مرغ (کمی زده شده): یک عدد

 سیگارت قارچ
طرز تهیه:

۱٫ شیر را در ظرف مناسبی روی حرارت گرم کنید و خمیر مایه، شکر، نمک و ۲ الی ۳ قاشق سوپ خوری آرد را به آن اضافه کرده و به خوبی مخلوط کنید. ظرف را از روی حرارت بردارید و اجازه دهید مواد به مدت ۱۰ الی ۱۵ دقیقه خنک شوند.

۲٫ زرده تخم مرغ را در ظرف مناسبی به خوبی بزنید. سپس مخلوط شیر را به آن اضافه و مخلوط کنید. بقیه آرد را به تدریج به مواد اضافه کرده و به خوبی مخلوط کنید. در پایان کره ذوب شده را اضافه و مخلوط کنید.

۳٫ خمیر را روی سطح کار قرار داده و ورز دهید تا صاف و یکدست شود. آن را به ظرف مناسبی انتقال داده و روی آن را با پارچه ای نمدار بپوشانید و حدود ۴۰ دقیقه در محلی گرم قرار دهید تا حجم آن دو برابر شود.

۴٫ برای تهیه لایه میانی، پیاز را در روغن تفت دهید. سپس قارچ را اضافه کرده و تفت دهید تا آب آن بخار شود. نمک، فلفل سیاه و فلفل قرمز بیفزایید.

۵٫ خمیر را از ظرف خارج کرده و کمی ورز دهید. آن را روی سطح کار به شکل مستطیلی نازک پهن کنید. خمیر را به باریکه هایی به پهنای ۸ الی ۱۰ سانتیمتر پهن کنید و مقداری از مواد میانی را روی آن پخش کرده و خمیر را پیچیده و شکل لوله در آورید.

۶٫ آنها را در سینی فر چیده و روی آنها را با برس تخم مرغ کمی زده شده بمالید و دانه کنجد بپاشید. سینی را حدود ۲۵ الی ۳۰ دقیقه در فر از قبل گرم شده با دمای ۱۸۰ درجه سانتیگراد (۳۵۰ درجه فارنهایت) قرار دهید تا طلایی و برشته شود.


منبع: برترینها

ساندویچ استیک با فیله گاو

: ساندویچ استیک از مجموعه دستورغذایی های گوردن رمزی است که ما طرز تهیه آن را برای شما آماده کرده ایم.

این ساندویچ به راحتی تهیه می شود. تنها لازم است که فیله ی گاو را پخته و به همراه چاشنی گوجه ی خانگی، سس مایونز و خردل و چند برگ کاهو، بین ۲ برش نان میل کنید.

مواد لازم:
 

  •     روغن زیتون  به میزان لازم
  •     نمک  بوته
  •     فلفل سیاه  به میزان لازم
  •     گوشت  ۷۰۰ گرم
  •     سیر  ۱ بوته
  •     آویشن  ۴ شاخه
  •     کره  قدری
  •     پیاز قرمز  ۱/۲ عدد
  •     فلفل چیلی قرمز  ۲ عدد
  •     گوجه گیلاسی  ۲۵۰ گرم
  •     سرکه بالزامیک  ۱ قاشق چای خوری
  •     برگ ریحان  ۱ مشت
  •     سس مایونز  ۳ قاشق غذاخوری
  •     سس خردل  ۲ قاشق چای خوری
  •     نان ایتالیایی  ۱۲ برش
  •     کاهو به میزان لازم
ساندویچ استیک 

طرز تهیه:

۱-از قبل فر را با حرارت ۲۰۰ درجه سانتی گراد گرم کنید.

۲- در ظرفی که مناسب گذاشتن در فر باشد، کمی روغن ریخته و آن را روی گاز با حرارت بالا گرم کنید.

۳- روی سطح کار به مقدار فراوان نمک و فلفل سیاه بپاشید و فیله ی گوشت را روی آن بغلتانید. آن را در ظرف روی گاز برای ۱ تا ۲ دقیقه از هر طرف و همچنین از سر و ته سرخ کنید تا تغییر رنگ بدهند.

۴-سیر و شاخه های آویشن را به آن اضافه کنید و برای چند دقیقه گرم کنید. بعد فیله را روی آن قرار دهید و مقداری کره روی فیله بگذارید.

۵-ظرف را در فر گذاشته و برای ۱۵ تا ۱۷ دقیقه در فر کبابی کنید. آن را از فر خارج کنید با فویل روی آن را بپوشانید و کنار بگذارید تا خنک شود (هر از گاهی از آب جمع شده در ظرف روی گوشت بدهید).

۶-در این میان ، مقداری روغن در ماهیتابه ای گرم کرده، پیاز و فلفل چیلی را در آن ریخته و برای ۵ دقیقه روی حرارت متوسط تفت دهید تا نرم شوند. گوجه فرنگی ها را اضافه کرده، به آن ها کمی نمک و فلفل زده و برای ۶ تا ۸ دقیقه تا گوجه ها نرم شوند تفت دهید.

۷-سرکه بالزامیک را اضافه کرده و بگذارید تا مواد برای ۶ دقیقه ی دیگر پخته و غلیظ شود. آن را از روی حرارت برداشته و برگ های ریحان را اضافه کنید. به آن کمی نمک و فلفل سیاه هم بزنید. چاشنی تند گوجه فرنگی را در کاسه ای ریخته و کنار بگذارید.

۸-سس مایونز و سس خردل را با هم ترکیب کنید و کمی نمک و فلفل سیاه به آن ها بزنید.

۹- برای برشته کردن نان ها، ماهیتابه ی گریل را روی حرارت بالا گرم کنید. روی برش های نان کمی روغن زیتون بپاشید، به آن ها کمی نمک و فلفل بزنید و برای ۱ تا ۲ دقیقه از هر دو طرف تا زمانی که طلایی شوند، برشته کنید.

۱۰-برای سرو، فیله ی گوشت را خیلی نازک برش دهید. آن ها را به همراه نان های برشته شده، چاشنی تند گوجه فرنگی، ترکیب سس مایونز و خردل و برگ های کاهو میل کنید.

نکاتی در رابطه با تهیه ی ساندویچ استیک:

۱- از گوشت فیله ی گاو استفاده کنید.

۲- بوته ی سیر را افقی از وسط نصف کنید.

۳- پیاز را پوست گرفته و خرد کنید.

۴- دانه های فلفل چیلی را جدا کرده و سپس آن را خرد کنید.

۵- گوجه گیلاسی ها را از وسط نصف کنید.

۶- برگ های ریحان را خرد کنید.

۷- از ۱۲ برش نان به پهنای یک و نیم سانتی متر استفاده کنید.


منبع: برترینها

سیاست ورزی در ژاپن؛ میدانی که در اختیار مردان است

ماهنامه زنان و زندگی: حضور اقلیتی زنان در عرصه سیاسی ژاپن یکی از نگرانی های اصلی مردم این کشور است. سیاست در ژاپن عرصه ای مردانه است و مردان سیاستمدار قانونگذارانی هستند که می توانند حضور زنان در این حوزه را پررنگ تر یا کم رنگ تر کنند. اگرچه قانون هیچ منع جنسیتی را برای فعالیت سیاسی زنان قائل نشده اما مشکلات غیر سیاسی ریز و درشت سبب شده زنان فرصت حضور در این عرصه را به اندازه مردان نداشته باشند.

در این میان ظرفیت محدود مهدکودک های ژاپن که شاید در ظاهر بیشترین فاصله را با سیاست داشته باشد؛ تاثیر قابل تاملی بر کمی نسبت تعداد زنان نامزد انتخابات مجلس اعلا در ژاپن گذشته است.

از ۳۸۹ نامزد آخرین انتخابات مجلس اعلای ژاپن تنها ۹۶ تن، یعنی کمتر از ۲۵ درصد زن بودند. این رقم ۹ نفر کمتر از انتخابات پیشین بود. در پایان هم تنها ۳۸ کرسی به زنان رسید. به عبارت دیگر تنها ۱۶ درصد اعضای مجلس اعلای ژاپن را زنان تشکیل می دهند.

معنای این آمارگیری بیشتر از معادلات ریاضی و درصد گرفتن است. تصاحب ۱۶ درصد کرسی های مجلس اعلا از سوی زنان به این معنی است که سیاستمداران ژاپن باید شرایط مناسب و سیاست های تشویقی جدی تری را برای حضور زنان در عرصه سیاست اتخاذ کنند.

سیاست ورزی در ژاپن؛ میدانی که در اختیار مردان است

زنان ژاپن هفتاد سال پیش صاحب حق رأی و شرکت در انتخابات شدند؛ اما از آن زمان تاکنون شرایط تقریبا در حالتی ایستا مانده است. در اولین انتخابات مجلس عوام این کشور که در سال ۱۹۴۶ برگزار شد، زنان ۳۹ کرسی را از آن خود کردند که معادل ۸٫۵ درصد کل مجلس بود. امروز در مجلس عوام ژاپن تنها ۹٫۵ درصد کرسی ها از آن زنان است. به عبارت ساده تر، در ۷۰ سال گذشته تنها یک درصد به آمار منتخبان مردم از از میان زنان اضافه شده است. خلاصه کلام، صبر نتوانست به تنهایی پیشرفتی در این زمینه به ارمغان آورد.

همین رشد حلزونی حضور زنان در عرصه سیاست باعث شده که ژاپن از این لحاظ در قعر جدول گروه ۲۰ قرار گیرد. به دنبال انتقادهای گسترده در زمینه حضور زنان در جامعه، از اقتصاد تا سیاست، نخست وزیر «شینزو آبه»، در سال ۲۰۱۳ سیاست «زنان در بازار کار» را ارائه کرد. این طرح با هدف کمتر کردن شکاف جنسیتی در عرصه مدیریت در بازار کار ژاپن مطرح شد. در ابتدا بسیاری از منتقدان به فشار سیاسی پشت این استراتژی مشکوک بودند و انتظار هیچ پیامد مثبتی را نداشتند. اگرچه پس از سه سال هنوز تعداد کرسی های مجلس تغییر نکرده اما شمار زنان بازار کار در این کشور با خیزی بلند به ۶۶ درصد رسیده است. این در حالی است که سهم زنان در بازار کار آمریکا ۶۴ درصد است.

کارشناسان بر این باورند که کاهش نیروی کار در کشور سهم به سزایی در محقق شدن این هدف داشت. نرخ بیکاری ژاپن در سال گذشته به رقم بی سابقه ۳٫۳ درصد رسید که نتیجه افزایش ۲۸ درصدی فرصت های شغلی است. اگرچه فشار سیاسی و اعمال حد دست پایین آمار استخدامی از میان زنان، عامل عمده در احقاق این هدف بود.

ریکجو، نوکجو، دوبوجو

ژاپن در چندین سال گذشته شاهد حضور پررنگ تر دختر جوان در رشته های فنی و کشاورزی بوده است. این رشته ها پیش تر به طور عمده در سلطه پسرها بوده و رشته هایی مردانه تلقی می شدند. در تازه ترین آماری که هفته اول سپتامبر سال جاری اعلام شد، دختران ژاپنی بیش از ۵۰ درصد دانشجویان رشته کشاورزی را تشکیل می دهند. حضور دختران در رشته های فنی تا جایی رسید که حتی برای آنها اسم هم گذاشتند. دختران دانش آموز در رشته های علوم را یکجو، در رشته کشاورزی را نوکجو و دختران دانشجو در رشته عمران را دوبوجو صدا می کنند.

سیاست ورزی در ژاپن؛ میدانی که در اختیار مردان است

«میهارو ماتسوناگا» ۱۶ ساله که یونیفرم مدرسه به تن دارد و اره ای هم قد خودش به دست گرفته، عرق پیشانی اش را پاک می کند و می گوید: «این چیزها اذیتم نمی کند؛ اما دلم می خواهد مدرک ملی تکنسین فضای آزاد را بگیرم. خودم می دانم که باید قوی باشم. با این حال همین که پروژه ای را از هیچ به سرانجام برسانم خیلی هیجان انگیز است.»

در دهه ۱۹۷۰ تنها ۱۰ درصد زنان در رشته های فنی شرکت داشتند؛ اما امروز ژاپن با ۴۰ درصد مشارکت زنان در این بخش، به خود می بالد. وزارت آموزش، ورزش، علوم و فن آوری ژاپن اعلام کرده با کم رنگ شدن کشاورزی و کاهش نسل کشاورزان کشور، این وزارتخانه تصمیم گرفته با افزودن امور محیط زیستی به درس های دبیرستان، این رشته را برای دختران هم ارائه کند.

دانشگاه های ژاپن هم با همکاری شرکت های ساختمانی و فراهم آوردن فرصت ساخت و ساز برای دختران و پسران جوان، تلاش دارند آنان را به حضور در بازار دانش و کار تشویق کنند تا انگیزه دانشجویان برای ثبت نام در این رشته بیشتر شود. دانشگاه ها با قول اینکه نقشه پایان نامه آنان تبدیل به خانه یا محل کاری می شود که به مشتریان بازار املاک و مستغلات فروخته خواهد شد، این دانشجویان را به تحصیل در این رشته تشویق می کنند.

اقتصاد نوپای زنانه ژاپن

برخلاف شغل های سیاسی، زنان ژاپنی در تاسیس شرکت های نوپا (استارت آپز) کشاورزی، مهندسی و علوم رشد سرعتی داشتند. در سال ۱۹۹۱ کمی بیش از ۱۲ درصد شرکت های نوپای ژاپن از سوی زنان بنا گذاشته شده بودند اما امروز در سال ۲۰۱۶ زنان ژاپنی تاسیس سالانه ۱۷ درصد این شرکت ها را در دست گرفته اند.

سیاست ورزی در ژاپن؛ میدانی که در اختیار مردان است

کارشناسان از تسلط مردان و کنترل ۸۳ درصدی آنان در این زمینه غافل نیستند؛ اما چیزی که آنان را نگران می کند، آمار نیست بلکه قوانین دست و پا گیر و خود نوشته کمپانی های ژاپنی است. «ویلیام سایتو»، سرمایه گذار و مشاور دولت می گوید: «ژاپن زنان قابل بسیاری دارد اما قوانین خود نوشته کمپانی های ژاپنی باعث شده دست و پای آنان بسته باشد و برای پیشرفت و تاسیس شرکت های نوپا به خارج مهاجرت کنند.»

«ریکو سکیا» یکی از زنان ژاپنی است که برای تاسیس شرکت نوپای خود به سانفرانسیسکو مهاجرت کرد و الان یکی از مشاوران و سرمایه گذاران شناخته شده سیلیکونولی ناست. اریکو، المان های کوچک اما معناداری را برای تضمین موفقیت بر می شمرد: «به زبان مردان سرمایه گذار حرف زدن، خجالت نکشیدن، کمک خواستن از وکیل، حسابدار و استاد، اعتماد به نفس برای بیان ایده ها و عملی کردن آنها برای همه زنان ضروری است. اگر زنی بخواهد وارد این عرصه شود باید علاوه بر اثبات سودآوری ایده اش، این مهارت ها را هم بلد باشد تا بتواند دیده شود. عمل، مرحله بعدی این پروژه هاست.»

مهدکودک ها عوامل بازدارنده

ظرفیت پایین مهدکودک ها یکی از عوامل بازدارنده حضور زنان در بازار کار است. در حال حاضر ۴۰۰ هزار کودک در لیست انتظار ۲۹۰ هزار صندلی در مهدکودک ها هستند. خانواده هایی که نتوانند جایی در مهد کودک برای کودک شان بیابند، بدون دا دن حق انتخاب به مادر خانواده، شغل نگهداری از فرزند را به او واگذار می کنند.

کم بودن حقوق پرداختی در طول دوران مرخصی زایمان از دیگر عواملی است که زنان را از ورود به بازار کار دلسرد می کند. کارفرما با توجه به سیاست های داخلی می تواند از پرداخت حقوق دوره مرخصی زایمان سر باز بزند اما دولت موظف است پرداخت ۵۰ تا ۶۷ درصد حقوق دریافتی کارمند را به عهده بگیرد.

سیاست ورزی در ژاپن؛ میدانی که در اختیار مردان است

ژاپن صاحب بدترین رتبه

هنگامی که صحبت از شکاف جنسیتی در کشورهای پیشرفته می شود، ژاپن یکی از بدترین رتبه ها را دارد. اتحادیه بین المجالس که درباره درصد زنان نماینده در مجلس کشورهای مختلف در سراسر جهان آمارگیری می کند، در تازه ترین آمارش که اول آگوست ۲۰۱۶ منتشر شد، اعلام کرد در میان ۱۹۳ کشور، رتبه ژاپن در کنار بوتسوانا ۱۵۷ است. طبق انتخابات دسامبر سال ۲۰۱۴ از میان ۴۷۵ نماینده مجلس عوام، ۴۵ نماینده زن – معادل ۹٫۵ درصد – به مجلس راه یافتند؛ همچنین در انتخابات جولای ۲۰۱۶ از میان ۲۴۲ نماینده مجلس اعلا تنها ۵۰ نماینده زن – کمتر از ۲۱ درصد – موفق به راهیابی به این مجلس شدند.

کشور روندا با نزدیک به ۶۴ درصد نماینده زن در مجلس عوام و ۳۸٫۵ درصد نماینده زن در مجلس اعلا بالاترین رتبه را در جدول مشارکت زنان در مجلس های کشورهای جهان دارد. بولیوی، کوبا، جزایر سیشل و سوئد به ترتیب در رتبه های بعدی هستند. شاید این لیست به راحتی و بی شبهه گویای این باشد که پیشرفت اقتصادی هیچ تضمینی با خود به همراه نمی آورد که مشارکت زنان در جامعه و سیاست هم پیشرفت کند.

نگاهی به رتبه کشورهای عضو شورای امنیت سازمان ملل هم نشان می دهد که قدرت سیاسی نیز لزوما تضمین کننده برابری مشارکت زنان در سیاست نیست. در این جدول بریتانیا رتبه ۴۱۸، فرانسه رتبه ۶۳، چین رتبه ۷۳، آمریکا رتبه ۹۷ و روسیه رتبه ۱۳۴ را دارند.

ایران در این جدول با ۱۷ نماینده زن از ۲۸۹ نماینده، مشارکت زنان را با کمی کمتر از ۶ درصد رقم زده و رتبه ۱۷۵ را به خود اختصاص داده است.

شکاف جنسیتی در سطح مدیریتی

با وجود این جزییات، ژاپن هنوز شاهد شکاف جنسیتی در سطح مدیریتی است. کارشناسان بر این باورند که طرز فکر سنتی «مردان در کار و زنان در خانه» باعث شده این شکاف جنسیتی ایجاد شود. یک نماینده مرد متاهل ژاپنی از زمان راه اندازی کمپ    ین انتخاباتی تا بعد از تکیه زدن بر کرسی نمایندگی، بی هیچ پرسش و شبه ای از پشتیبانی همسرش برخوردار است؛ این در حالی است که یک زن ژاپنی در این مسیر خود را تنها می یابد.

سیاست ورزی در ژاپن؛ میدانی که در اختیار مردان است

«ماری میورا» استاد علوم سیاسی دانشگاه سوفیا می گوید: «نمایندگان زن پارلمان هم تنها هستند، هم مور د انتقاد قرار می گیرند که چرا خانه و فرزندداری را در اولویت چندم خود قرار دادند و سیاست را پی گرفته اند. سیاست کار مردان است. همین هم هست که زنان برای وارد شدن به عرصه سیاسی نسبت به مردان، منابع مالی محدودتری دارند.»

«کوجی ناکاکیتا»، استاد علوم سیاسی دانشگاه هیتوتسوباشی، به انگیزه پایین حزب های سیاسی در پذیرفتن زنان در میان خودی ها (همان مردان فعلی) اشاره می کند: «اگر قانونی داشته باشیم که حد پایین شمار زنان نماینده را تعیین کند، احزاب مجبور می شوند اعمال سلیقه را کنار بگذارند.

برخی منتقدان می گویند که این حد پایین و بالا باعث می شود حزب های سیاسی بدون توجه به کفایت و لیاقت فقط صرف پر شدن سهمیه و برای پر کردن کرسی ها زنانی را به مجلس راه بدهند؛ اما واقعیت آن است که بدون قانون، ژاپن به استاندارد جهانی در زمینه برابری جنسیتی نمی رسد.»


منبع: برترینها

زوج های کمدی و محبوب سینمای ایران

روزنامه هفت صبح – احمد رنجبر: استقبال و موفقیت از «خوب، بد، جلف» اگرچه حاصل فیلمنامه و کارگردانی پیمان قاسم خانی است اما نمی توان نقش حضور یک زوج کمدی در آن هم با سابقه ای ملموس را نادیده گرفت.

پژمان جمشیدی و سام درخشانی در سریال «پژمان» محبوب شدند و حالاحالاها می توانند بار جذابیت سریال ها و فیلم ها را به دوش بکشند. فروش خیره کننده «خوب، بد، جلف» بهانه ای شد تا پرونده سینما و تلویزیون در سالیان اخیر را باز کنیم و سری بزنیم به زوج های موفق. زوج هایی که محبوبیت و موفقیت فیلم و سریال ها را رقم زده اند و همچنان با یادآوری نامشان لبخندی گوشه لب مان نقش می بندد. زوج های کمدی از طریق دوقطبی سازی شخصیتی، درام را شکل می دهند و از طریق ایجاد تضاد و کنتراست شخصیتی و پارادوکس های رفتاری برای خلق موقعیت کمدی، بسترسازی می کنند. این امکانی است که سینما و تلویزیون آن چنان که باید از آن بهره نمی برد.

کما/ ۱۳۸۲

محمدرضا گلزار/ امین حیایی

خاستگاه: گلزار و حیایی، اوایل دهه هشتاد، جزو مهم ترین سوپراستارهای سینمای ایران بودند. حضور هرکدامشان کافی بود تا یک فیلم با استقبال رو به رو شود و فروش زیادی داشته باشد. حالا قرار گرفتن این دو نفر کنار هم، چنان اشتیاقی در مخاطبان ایجاد کرد که فیلم همان روزهای اول به فروش بالایی دست پیدا کرد. گرچه گلزار اصولا بازیگر کمدی نبود اما همه او را در چنین جایگاهی به خوبی پذیرفتند.

 زوج های کمدی و محبوب سینمای ایران

چرا موفق بودند: «کما» قصه جذاب و درجه یکی نداشت اما در مقایسه با فیلم های کمدی آن دوره، اثر قابل قبولی بود. درواقع می شود گفت که آرش معیریان، بهترین اثرش را خلق کرد و بعد از آن، هیچ وقت نتوانست به چنین موفقیتی دست پیدا کند. بخش مهمی از جذابیت فیلم به بازی این زوج و ترکیب جذابی که پدید آورده بودند بستگی داشت.

امین حیایی در قالب یک پسر پایین شهری به نسبت بی سواد ظاهر شده بود که مثل لات ها راه می رفت و آداب و معاشرت نمی دانست؛ قالبی که بعدها بارها و بارها آن را تکرار کرد و به نتیجه خاصی نرسید. گلزار آن طور که باید کمدی بازی نکرد اما همان جدیت و شخصیت به نسبت سطح بالایی که داشت در کنار کاراکتر غیراجتماعی حسن با بازی حیایی به شدت به چشم آمد

موفقیت فیلم: فورش کما در زمان اکران بسیار بی نظیر بود. در سال ۱۳۸۳ موفق شد در کمال ناباوری، یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان بفروشد. آن سال «مهمان مامان»، یک میلیارد و صد میلیون تومان فروش کرد. البته اگر فیلم «مارمولک» اکران طبیعی اش را طی می کرد شاید می توانست در آن سال رکورد کما را بزند.

تداوم همکاری: موفقیت فیلم کما باعث شد که گلزار و حیایی در «مهمان» و «شیش و بش» و «ساخت ایران» هم همبازی باشند اما هیچ وقت نتوانستند در هیچ اثر دیگری آن موفقیت را مجددا تکرار کنند.


چارچنگولی/ ۱۳۸۷

رضا شفیعی جم و جواد رضویان

خاستگاه: رضا شفیعی جم و جواد رضویان تا پیش از «چارچنگولی» فقط در سریال «جایزه بزرگ» مهران مدیری با هم همکاری داشتند که البته در همین سریال هم زوج نبودند. جذابیت این زوج، به موفقیت هر کدام از این بازیگران در پروژه های قبلی شان بر می گشت. هر کدام از این دو نفر، در مجموعه های مختلف تلویزیونی موفقیت های زیادی به دست آورده بودند و به شدت مورد توجه مردم قرار داشتند. طبیعتا سعید سهیلی خوب می دانست که کنار هم قرار گرفتن این دو نفر، چقدر می تواند استقبال مخاطبان از فیلمش را بالا ببرد.

 زوج های کمدی و محبوب سینمای ایران

چرا موفق بودند: چارچنگولی فیلم خوبی نبود. یعنی نمی شود آن را جزو کمدی های قابل قبول سینمای ایران به حساب آورد اما کمدی شفیعی جم و رضویان، ترکیب جالبی به وجود آورده بود که می توانست مخاطب را تا پایان همراه کند. درواقع بخش مهمی از موفقیت فیلم به بازی این دو نفر و تضاد شدیدی که میانشان شکل گرفته بود بر می گشت اگر نه خود فیلم از سطح یک سوژه ساده فراتر نرفته بود و پرداخت درستی نداشت.

شهرام و بهرام، دو برادر هستند که از ناحیه کتف بهم چسبیده اند منتها به دلیل اثر پذیرفتن از دو الگوی فکری مختلف، طرز فکر کاملا متفاوت دارند. یکی از آنها به شدت مذهبی شده و دیگری به شدت طرفدار جشن و مهمانی و خوش گذرانی. حالا تضادی که میان این دو نفر شکل می گیرد، کمدی بامزه ای را ایجاد می کند.

موفقیت فیلم: فیلم «چارچنگولی» در سال ۱۳۸۷ موفق شد به باشگاه میلیاردی ها دست پیدا کند و با یک میلیارد و هفتصد میلیون فروش، به عنوان پرفروش ترین فیلم سال نام بگیرد. آن هم در شرایطی که یک سال قبل از آن، فیلم «اخراجی ها» توانسته بود به چنین جایگاهی دست پیدا کند.

تداوم همکاری: با وجود موفقیت فراوانی که در این فیلم نصیبشان شد، هیچ وقت در هیچ پروژه دیگری، همکاری نکردند.


نیش زنبور/ ۱۳۸۸

رضا کیانیان و رضا عطاران

خاستگاه: خب طبیعتا رضا کیانیان به عنوان بازیگری که ید طولایی در فیلم های جدی دارد و رضا عطاران که کمدین مطرح سینمای ایران است هیچ وقت پیش از «نیش زنبور»، به عنوان زوج کنار هم قرار نگرفته بودند. به هر حال گزینه هایی بسیار  متفاوت هستند و امکان قرار گرفتن شان کنار هم اصلا زیاد نیست. مسئله دیگر این که هیچ کدام از این ها به تنهایی هم هیچ وقت در هیچ فیلمی با بازیگر دیگری زوج نبوده اند.

 زوج های کمدی و محبوب سینمای ایران

رضا عطاران با اینکه تجربه زیادی در فیلم ها و سریال های کمدی دارد اما هیچ وقت کنار زوج دیگری قرار نگرفته و معمولا بازی خودش به تنهایی به چشم می آید. با این حال اما از آنجایی که هرکدام از این دو نفر، بازیگران درجه یک سینمای ایران هستند، طبیعتا کنار هم قرار گرفتن شان هم می توانسته جذاب به نظر برسد.

چرا موفق بودند: فیلم «نیش زنبور»، اثر موفقی میان آثار کمدی سینمای ایران نبود. شاید اگر عطاران و کیانیان کنار آن قرار نگرفته بودند، حتی با اقبالی هم از سوی مخاطبان رو به رو نمی شد. این دو نفر، دو خلافکار بودند که با همکاری هم زنان پولدار بی شوهر مسن را اغفال می کردند و با ترفندی پول هایشان را به جیب  می زنند تا اینکه نهایتا یکی از آنها به دیگری نارو می زند و… موقعیتی که قرار بوده این دو نفر در آن قرار بگیرند می توانست موقعیت جذابی باشد اما در واقعیت این چنین نیست. حتی شوخی ها یا کمدی جذابی هم میان آنها شکل نمی گیرد. با این حال فیلم فقط روی جذابیت این دو نفر دست می گذارد و به همین منوال جلو می رود و اتفاق موفق هم می شود.

موفقیت فیلم: فیلم سال ۱۳۸۸، یک میلیارد و هشتصد میلیون تومان فروش کرد و بعد از «اخراجی های ۲»، «دو خواهر»، «زندگی شیرین»، «درباره الی»، «پسر ایرونی» و «خروس جنگی»، به عنوان هفتمین فیلم پرفروش آن سال شناخته شد.
تداوم همکاری: هیچ وقت همکاری دیگری نداشتند.


سن پطرزبورگ/ ۱۳۸۸

پیمان قاسم خانی و محسن تنابنده

خاستگاه: وقتی پیمان قاسم خانی و محسن تنابنده رو به روی هم قرار گرفتند کمتر کسی فکر می کرد این نویسنده ها بتوانند یکی از بهترین زوج های کمدی سال های اخیر سینما را به نام خود رقم بزنند. قاسم خانی پیس از این در «عاشقانه» بازی کرده بود و نگارش کلی فیلم و سریال طنز در کارنامه دارد. محسن تنابنده اما در سالی که «سن پطرزبورگ» را بازی کرد حتی به سیمرغ بازیگری هم رسیده بود. در تلویزیون با «مامور بدرقه» بازیگری شناخته شده بود اما در «سن پطرزبورگ» گریمی متفاوت داشت و از شمایل پیشین بیرون آمده بود.

 زوج های کمدی و محبوب سینمای ایران

چرا موفق بودند: کل کل ناتمام کاراکتر قاسم خانی و تنابنده برای رسیدن به گنجی با کلید عقاب دوسر، مخاطب را نود دقیقه سرگرم می کند و می خنداند. تضاد طبقاتی و شخصیتی این زوج ویژگی مهم شان بود که از قبل آن موقعیت های خنده داری ایجاد می شد. یکی متعلق به طبقه فرودست و آن یکی مردی از طبقه متوسط جامعه که خیلی خوب بلد است ادای پز جنتلمن به خود بگیرد و کارش را پیش ببرد. تکیه کلام های این دو هنوز در شوخی های محاوره مورد استفاده قرار می گیرد که نشان از فیلمنامه جذاب پیمان قاسم خانی و شخصیت پردازی درست بهروز افخمی به عنوان کارگردان دارد.

موفقیت فیلم: «سن پطرزبورگ» سال ۸۸ اکران شد و با فروشی نزدیک ۶۲۸ میلیون تومان رتبه چهارم پرفروش ترین فیلم های سال را به خود اختصاص داد. فیلم اگر اسیر اختلاف تهیه کننده و کارگردان نمی شد حالا با یکی از اصولی ترین کمدی های سینمای ایران مواجه بودیم ولی در همین حد هم مخاطبان آن را پسندیدند و هنوز جزو فیلم های کمدی خوب به حساب می آید.

تداوم همکاری: قرار بود زوج قاسم خانی و تنابنده در «سن پطرزبورگ ۲» باز هم کنار هم باشند که فیلم همچنان در مرحله حرف مانده است! اگر این دو کاراکتر در فیلمی دیگر هم مورد استفاده قرار گیرند شک نکنید موفقیت گیشه آن تضمین است.


بارکد/ ۱۳۹۴

بهرام رادان و محسن کیایی

خاستگاه: بهرام رادان پیش از کمدی «بارکد» تجربه فیلم فانتزی «آتش بس ۲» را داشت و در «آدم کش» به نوعی با حامد بهداد یک زوج را تشکیل داده بودند اما در «بارکد» با محسن کیایی  یک زوج به تمام معنا را تشکیل دادند. کیایی برخلاف رادان نقش های کمدی زیاد بازی کرده بود. نمونه مشهورش «خط ویژه» است که سهم این بازیگر و هومن سیدی از «بامزه بودن» بیش از دیگران است.

 زوج های کمدی و محبوب سینمای ایران

چرا موفق بودند: حاصل دنیای فانتزی و تخیلی فیلم های مصطفی کیایی خلق شخصیت های بامزه است. او برای فیلمی کاملا جدی مثل «عصر یخبندان» هم این مهم را فراموش نمی کند و برادرش محسن می شود نماینده ایجاد موقعیت های خنده دار. در «بارکد» این مفهوم به اوج می رسد؛ کیایی و رادان یکی از زوج های بامزه و موفق سینما را خلق می کنند که با ورود پژمان بازغی مثلث موفقی تشکیل می شود.

کیایی و رادان دوستانی هستند که برای رسیدن به زندگی بهتر و البته گرفتن انتقام از مفسدان دانه درشت اقتصادی، دست به هر کاری می زنند. در این حیص و بیص دوئل آن ها برای رسیدن به جایگاه بهتر لحظات مفرحی را رقم می زند. از آن طرف آن یکی قصد دور زدن دیگری را دارد و بازی «موش و گربه»واری بین شان ایجاد می شود که از مخاطب خنده می گیرد.

موفقیت فیلم: «بارکد» در جشنواره سی و چهارم فجر رتبه سوم آرا مردمی را به دست آورد. در اکران عمومی هم با استقبال بالا مواجه شد و نزدیک به ۱۲ میلیارد تومان فروش داشت. غالب مخاطبان راضی از سالن خارج می شدند و از آن به عنوان فیلمی مفرح یاد می کردند. بار کمدی «بارکد» بر دوش کیایی و رادان بود که نشان از موفقیت این زوج دارد.

تداوم همکاری: چیزی از اکران «بارکد» نگذشته است اما خبری مبنی بر تداوم همکاری این دو شنیده نشده. اگر ادامه یابد می توان به موفقیتش امید داشت.


خوب، بد، جلف/ ۱۳۹۵

پژمان جمشیدی و سام درخشانی

خاستگاه: اولین بار سال ۱۳۹۲ در سریال «پژمان» با زوج پژمان جمشیدی و سام درخشانی رو به رو شدیم. همان طور که می دانید سریال سروش صحت، با زندگی فوتبالی پژمان جمشیدی شوخی کرده بود. داستان از وقتی شروع شد که این بازیکن بدون تیم مانده بود و مدیر برنامه اش سام درخشانی نمی توانست برای او کاری کند. «پژمان» اولین تجربه جمشیدی و درخشانی با این سریال شکل گرفت.

 زوج های کمدی و محبوب سینمای ایران

چرا موفق بودند: اولین دلیل موفقیت زوج جمشیدی و درخشانی، به فیلمنامه پیمان قاسم خانی و طراحی کاراکتری باز می گردد که برای این دو شخصیت انجام داده بود. این دو کاراکتر، به ظاهر آدم های عاقلی هستند اما در عمل، رفتار و بیان شان از نوعی «توهم» و «بلاهت» نشات می گیرد و همین تضاد عامل اصلی محبوبیت شان است. کل کل ناتمام بخش دیگری از دلیل موفقیت این زوج است. سروش صحت در مقام کارگردان به خوبی توانست به این دو شخصیت جان دهد و حالا شخصیت شان جزو زوج های محبوب سینما و تلویزیون ما محسوب می شود. بعد از آن پیمان قاسم خانی تصمیم گرفت این زوج را شخصیت اصلی اولین فیلم سینمایی خود قرار دهد که نتیجه اش این روزها روی پرده سینما است.

موفقیت فیلم: «خوب، بد، جلف» بر روی وجه دیگری از زوج جمشیدی و درخشانی تمرکز کرده و داستان ارتباط مستقیم با سریال «پژمان» ندارد. همین باعث می شود مخاطب قصه ای تازه از این زوج شاهد باشد و ذهنش خسته از کلیشه ها نشود. فیلم هم در جشنواره مورد استقبال مردم قرار گرفت و هم در اکران عمومی. «خوب، بد، جلف» بعد از یک هفته اکران بیش از یک میلیون فروش داشت.

تداوم همکاری: بعد از سریال «پژمان» استفاده بهینه ای از جمشیدی و درخشانی در فیلم «خوب، بد، جلف» شده است و هیچ بعید نیست همکاری این زوج تداوم داشته باشد؛ چرا که این قابلیت وجود دارد.


منبع: برترینها

نقش اول زنان در شاهکارهای ادبی قرن ۱۹

: «افی بریست» از اکتبر ۱۸۹۴ تا مارس سال بعد که به شکل پاروقی در آلمان منتشر می‌شود، چنان تاثیر شگرفی بر ادبیات آلمان می‌گذارد که صاحب‌نظران به اتفاق، شاخص‌ترین اثر ادبی در فاصله یک‌صد ساله ۱۸۰۹ تا ۱۹۰۵ را «افی بریست» می‌دانند. اقبال عمومی نیز در همان سال انتشار و سپس تا ۱۹۰۵، موجب می‌شود این رمان شانزده بار تجدید شود. «افی بریست» بعد از یک قرن که از انتشار آن می‌گذرد، و اکنون توسط کامران جمالی ترجمه و از سوی نشر «نیلوفر» منتشر شده، همچنان در کنار «مادام بوواری» می‌درخشد.

 

نقش اول زنان در شاهکارهای ادبی قرن نوزدهم

تاثیرات توماس مان و گونتر گراس از این رمان، گویای این نکته است، و البته تدریس این رمان در مدارس و دانشگاه‌های آلمان. جز اینها، اقتباس‌های سینمایی متعددی که از ۱۹۳۹ تا ۲۰۰۹ از این رمان شده نیز نشان‌دهنده اهمیت این رمان است. به فهرست ۱۰۰۱ کتابی که پیش از مرگ باید خواند هم باید این رمان را افزود. آنچه می‌خوانید درنگی است بر رمان «افی‌ بریست» با نگاهی به سه شاهکار دیگر سده نوزدهم، «مادام بوواری» گوستاو فلوبر، «آنا کارنینا»ی لئو تولستوی و «نانا»ی امیل زولا.

از میان چهار شاهکار ادبی کلاسیک قرن نوزدهم که درونمایه مشابهی دارند، خواننده فارسی‌زبان با دو رمان «مادام بوواری» و «آنا کارنینا» به‌خوبی آشناست و اگر رمان «نانا»ی امیل زولا را هم نخوانده باشد، بدون شک با نویسنده‌اش بیگانه نیست، اما برای نخستین‌بار است که فرصت خواندن «افی بریست» شاهکار تئودور فونتانه را به دست می‌آورد؛ آن‌هم درحالی‌که رمان و نویسنده‌اش سال‌های مدید، نه‌تنها در ادبیات آلمان، بلکه در جهان، جایگاهی ویژه داشته و دارد؛ به‌طوری‌که که «افی بریست» موضوع بسیاری از پژوهش‌های دانشگاهی قرار گرفته و چندین اقتباس سینمایی بر اساس آن ساخته شده که مهم‌ترین‌شان اثر کارگردان بزرگ سینمای آلمان راینر فاسبیندر (۱۹۷۴) و جدیدترین آنها کاری از هرمینه هونتگه بورث (۲۰۰۹) است.

نقش اول زنان در شاهکارهای ادبی قرن نوزدهم

کاراکترهای اصلی همگی این آثار را زنانی می‌سازند که نارضایتی و اضطراب ناشی از یک ازدواج ناهماهنگ و تلاش برای رسیدن به وضعیت مطلوب، آنها را در موقعیتی ویژه قرار می‌دهد؛ زنانی که بابت نادیده‌گرفتن هنجارها و عبور از کلیشه‌های جنسیتی، غرامت سنگینی می‌پردازند. به‌رغم شباهت‌های محتوایی در سرنوشت کاراکترها، باورهای غالب جامعه پیرامون و جبر گریبان‌گیر طبقاتی، تفاوت‌های عمده‌ای به لحاظ شخصیت و رفتار وجود دارد؛ گرچه این معضل یکی از قدیمی‌ترین و ریشه‌دارترین آسیب‌های حیات بشری است و ادبیات هیچ‌گاه از چنین مضامینی خالی نبوده، اما نگاه عمیق و موشکافانه همراه پرداختی دقیق، موجب حفظ تازگی این شاهکارها پس از گذشت یک قرن است.

تئودور فونتانه پس از سال‌ها فعالیت در زمینه روزنامه‌نگاری، شعر روایی، مقالات تاریخی و گزارشگری جنگ، در میانسالی به نقد تئاتر می‌پردازد و به‌عنوان منتقد پیشرو تاثیر بسزایی در فضای هنری روزگار خود برجای می‌گذارد. در دهه شصت زندگی‌اش که دوران کمال حرفه‌ای اوست به سمت داستان‌نویسی گرایش پیدا می‌کند. حاصل دو دهه پایانی عمرش چهارده نوول و رمان است و «افی بریست» در این دوران نگاشته و چاپ می‌شود تا فونتانه به آنچه که عمری را در انتظارش سپری کرده دست یابد. تاجایی‌که توماس مان در تمجید این شاهکار بگوید: «در سخت‌گیرانه‌ترین شیوه گزینش، اگر قرار باشد به شش تا ده رمان بسنده کنیم، «افی بریست» را نباید از نظر دور داریم.» به جز مان، گونتر گراس هم تحت‌تاثیر فونتانه قرار داشته‌اند، تاجایی‌که گراس در کتاب «قرن من» خود، دو داستان را بر اساس کارهای فونتانه نوشته است. به‌علاوه او رمانی دارد با عنوان «رشته‌ای با سر دراز» که ملهم از جمله‌ای است که بارها توسط پدر «افی» در رمان تکرار می‌شود.

«افی بریست» اثری است رئالیستی که جامعه سنت‌گرای پروس و محدودیت‌هایش را تصویر می‌کند. به همان اندازه تضادهای فکری فونتانه در این اثر قابل جست‌وجو است. او با صداقت به ارزش‌های قدیمی جامعه می‌تازد و با اینکه هنوز کاملا از معیارها و سنت‌های کهنه پروس دل نکنده، واقع‌بینانه آنها را به چالش می‌کشد. زبان اثر، پیچیده و ادبی است و طبق سنت رئالیسم از توصیفات مفصل و ادبی استفاده شده و گاه لحن شاعرانه می‌گیرند که از ویژگی‌های نثر اوست. این تغییرات لحن به خوبی در ترجمه لحاظ شده و در عین پایبندی به نثر کهن با زبان امروزی بیگانه نبوده و عاری از تصنع است. ارجاعات فرامتنی بسیار هم کمک شایانی به درک رویدادهای تاریخی و فرهنگی دارند. رمان فونتانه جدا از قدرت روایی و پردازش شخصیت‌ها، زمانه و تاریخ را به طرزی شگفت وصف می‌کند تا خواننده‌ حقایقی را از دل جامعه و کاراکترها بیرون بکشد که هرگز از طریق مجاری مستند قابل دسترسی نیست و اینجاست که ارزش وجه حقیقت‌گوی ادبیات (رئالسیم) بر وجوه فرمی پیشی می‌گیرد تا نشان دهد چگونه میراث کهن با حقی که در قالب سنت به دست آورده، قادر است رویای زندگی را به کابوس زوال بدل کنند. افی فرزند بازرگانی آلمانی است؛ دختری هفده ساله با احساسات شورانگیز و سرشار از انرژی حیاتی. او با مردی آریستوکرات به نام اینشتتن ازدواج می‌کند که دوبرابر او سن دارد و به‌این‌ترتیب قدم به دنیای سرد یک زندگی مملو از قوانین و قراردادهای رسمی می‌گذارد که خارج از آستانه تحمل اوست.

نقش اول زنان در شاهکارهای ادبی قرن نوزدهم

تنهایی و انزوای احساسی او به شکل‌گیری رابطه عاطفی با یکی از دوستان همسرش، کرامپاس، می‌انجامد، که البته از حد معاشرت و نامه‌نگاری تجاوز نمی‌کند. سال‌ها بعد زمانی که این ماجرا فراموش شده، اینشتتن با پیداکردن نامه‌ها در جریان این ماجرای قدیمی قرار می‌گیرد. غرور اشرافی جراحت‌دیده او، باعث می‌شود کرامپاس را به دوئل دعوت و افی را از خانه طرد کند… درست است که «مادام بوواری» را کتاب مقدس رئالیسم می‌دانند، اما پردازش دنیای درونی قهرمانان فونتانه هم محصول مشاهدات دقیق روانشناختی است. او کلیات و جزئیات زندگی کاراکترها را به گونه‌ای تصویر می‌کند که عقاید و عملکردهایشان کاملا ملموس و باورپذیر باشد؛ قرائت جامعه‌ای سنت‌گرا از آنچه هنجار محسوب می‌شود، اما حاصلی جز استحاله عشق به ملالی مدام ندارد و می‌تواند کارکرد مثبت هر رابطه عاطفی و تمایل زنده و پویا را فلج کند. باید توجه داشت این نگاه مردانه و منتقد در قرن نوزده اروپا، مصادف با سلطه سنت‌های مذکر و خشک طبقاتی و نزدیک یک سده قبل از جریاناتی است که غرب تحت‌عنوان «انقلاب جنسی» از آن یاد می‌کند، سال‌ها پیش از آنکه «جنس دوم» سیمون دوبوار با پیشنهادهای جسورانه و بلندپروازانه‌اش نوید مرگ اندیشه‌های جزم‌گرا و تقدس‌یافته هزاران ساله را مطرح کند.

وقتی تولستوی یا فلوبر و یا فونتانه می‌نویسند هنوز بسیاری از کنش‌های اجتماعی – فرهنگی اروپا از برزخ سنت گذر نکرده است. آیینی مختل و آسیب‌رسان که اغلب، ازدواج را هم مثل هر پدیده اجتماعی دیگر در بستری از تضاد و تعارض قرار می‌دهد. باید صد سال از نگارش این شاهکارها و حقایق عریان بگذرد تا نویسندگانش به گزاف‌گویی و کج‌اندیشی متهم نشوند تا خرد جمعی دریابد مفهوم زن یا مرد بودن بیش از اینکه یک صفت بیولوژیک باشد، در مجموعه‌ای از باورها و تعاملات تعریف می‌شود و آن‌زمان است که انسان به عنوان موجودی فرهنگی، جنسیت پیدا می‌کند و صاحب نقشی می‌شود که اجتماع برای او تعریف یا به او تحمیل کرده است. حتی گاه می‌تواند با عملکردی خلاف انتظار در جایگاه فرهنگی متفاوت با جنسیت فیزیولوژیک خود قرار بگیرد؛ چیزی که در «مادام بوواری» اتفاق می‌افتد. «اما» در موقعیت غالب و تعیین‌کننده، عملکردی مردانه دارد و شارل با ضعف سرشتی، در موقعیت مغلوب و منفعل قرار می‌گیرد.

طبیعی است که هر ماجرا در آن واحد معلول چندین علت در سطوح مختلف باشد. درجه رضایتمندی در یک رابطه جز فاکتورهای بیرونی، به شرایط درونی نظیر تیپ شخصیتی افراد هم بسیار وابسته است و به‌تبع آن تفاوت تعبیر و تفسیرهای فردی از پدیده‌ها، ظرفیت پذیرش ثبات یا ریسک ایجاد تغییر و تابوشکنی. این فرایندها آنقدر پیچیدگی دارد که نتوان با یک نتیجه‌گیری خطی به تحلیل مطلوب رسید. دقیقا همین تفاوت‌هاست که در مقایسه «افی بریست» با سه اثر دیگر – مادام بوواری، آنا کارنینا و نانا- جلب توجه می‌کند. با اینکه این آثار به لحاظ شرایط بیرونی تشابهاتی دارند که باعث اشتراک محتوایی‌شان شده، مسیر نهایی داستان با تفاوت کاراکترها تعریف می‌شود.

فونتانه را امیل زولای آلمان می‌دانند؛ زولای بزرگ، خالق سبک، تابوشکن و استاد مسلم ادبیات روایی و ممنوعه. اما در این بین، افی کمترین شباهت را به شخصیت «نانا» دارد و درست نقطه مقابل اوست. جایگاه اجتماعی افی بیشتر قابل مقایسه با آنا کارنینا است و شرایط زندگی خصوصی و ملال‌انگیزش با اما بوواری همخوانی دارد. افی نه مثل آنا تمناهای آتشین و رفتارهای جسورانه و نمایشگر دارد و نه مثل اما با خیالپردازی و انتظاراتی مخدوش و تحریف‌شده از دیگران به فرافکنی یا چرخش‌های پرشتاب خلقی دست می‌زند. استنباط‌های افی سطحی نیست. تفکرش عمیق است. به‌رغم سن کم، محتوای ادراکاتش را به تجزیه و تحلیل می‌کشاند. عزت نفس دارد. هیچ خیانتی در بطن او پنهان نیست، هیچ ابتذال و حقارتی آلوده‌اش نمی‌کند. با تمام استیصال و خلأ عاطفی‌اش، احساسات رمانتیک او را به بن‌بست نمی‌کشاند.

 
نقش اول زنان در شاهکارهای ادبی قرن نوزدهم 
برای همین رمان فاقد فرازوفرودهای احساسی است، اما بدین معنا نیست که عاری از جذابیت باشد. هنر نویسنده در پرداخت یک موضوع معمول و در دسترس، همچنین کاوش دقیق او در بازنگری زوایای درونی شخصیت و وجدان فردی، از افی کاراکتری خارج از کلیشه‌های شخصیتی زنان در ادبیات ساخته است. این خصایص در اما به مرزهای یک اختلال نزدیک شده و در آنا در حد ویژگی باقی می‌ماند، اما افی، کاراکتری نرمال و برونگراست که تنها در یک ازدواج نامتعادل و مصلحتی به تنگ آمده که جدایی در آن حتی قبل از وصال عاقبتی محتوم و قابل پیش‌بینی است. او برخلاف دو همتای دیگر خود قربانی سرشتی سرکش نمی‌شود. آنچه افی را از پای درمی‌آورد عدم شناخت دیگران نسبت به اوست. افی تاوان گناه مرتکب‌نشده را می‌پردازد؛ او حتی عاشق کرامپاس هم نبوده و از احساس کشش خود به او شرمسار است؛ احساسی که سال‌هاست با خنجر زمان نابود شده است.

رئالیسم فونتانه در سطح گرته‌برداری سطحی از ظواهر متوقف نمی‌شود. در بُعد مردانه هم پرداخت دقیق و روانکاوانه‌ای از کاراکترهای اصلی و فرعی‌اش به دست می‌دهد. به‌رغم شباهت‌های کنت موفات «نانا» با رودولف «مادام بوواری» و در حد کمتری با ورونسکی «آنا کارنینا» که مردانی بهره‌جو هستند، کرامپاس، معشوق افی (اگر بشود نامش را معشوق گذاشت)، شخصیتی دلپذیر و موجه است، دوست داریم به او حق بدهیم حتی اگر محق نباشد. نگاه او به دنیا زیباتر از بقیه است. موجودی که بیش از همه استحقاق زیستن دارد.

از دیگر سو، مخاطب از اینشتتن هم بیزار نیست. حتی پس از کشتن کرامپاس! چالش‌های ذهنی اینشتتن با ظرافت تمام، ما را با او تا اتخاذ تصمیم نهایی همراه می‌کند، درنهایت فونتانه واقعیت آرمانی را کنار نهاده و کاراکترش را با واقعیت‌های حاضر و حاکم به پایان مسیر می‌رساند. اینشتتن مثل شارل ساده‌لوح، در خود فرو رفته و ترحم‌بر‌انگیز نیست، خشکی کارنینا را هم ندارد. اما جایگاه اجتماعی و پرنسیبش را چرا. او برازنده و از هر لحاظ دلخواه است. به افی عشق می‌ورزد اما به مناسبات شغلی و شان اجتماعی‌اش بیشتر. برملاشدن نامه‌ها آنقدر اتفاقی و ناگهانی است که حس اعاده حیثیت سوار بر هر منطق و گذشت و تفکری بر وجود او چیره می‌شود. با علم به اینکه می‌داند مصیبت آنچه قصد انجامش را دارد به مراتب بیشتر از چیزی است که از آن آگاهی یافته است: «اگرچه خودم را نگون‌بخت احساس می‌کنم، دل‌آزرده و خیانت‌دیده، بااین‌حال هیچ نفرتی در من نیست، تشنگی انتقام در من نیست…

بشر می‌تواند هر گناهی را ببخشد… در مورد همسرم: گفتنش عجیب است، اما هنوز دوستش دارم، گرچه اتفاقات به نظرم وحشتناک است، بازهم آنقدر مسحور مهربانی‌اش هستم، مسحور دلربایی بانشاط و مخصوص‌به‌خودش که به‌رغم افکارم در آخرین زوایای قلبم گرایش به بخشیدنش دارم… اما با تمام این حرف‌ها، این اتفاق (دوئل) باید بیفتد. آدم یک انسان یگانه و تنها نیست، آدم به کلیت تعلق دارد و ما مجبوریم مدام به این کلیت توجه داشته باشیم، اگر می‌شد در گوشه عزلت زندگی کرد، می‌توانستم از این موضوع بگذرم… در همزیستی با انسان‌ها چیزی پدید آمده… آن چیز اجتماعی است که اراده خود را تحمیل می‌کند، در بند عشق نیست. ما بر اساس بندها و مفاد آن داوری می‌کنیم. دیگران را و خودمان را. تخطی از آن ممکن نیست؛ جامعه تحقیرمان می‌کند… راهی ندارم، مجبورم. تقصیر اگر تقصیر باشد مقید به مکان و ساعت وقوع جرم نیست.»


منبع: برترینها