درگذشت امام جمعه سابق قزوین

نماینده سابق ولی فقیه در استان قزوین درگذشت.

به گزارش صدا و سیما مرکز قزوین، آیت الله هادی باریک بین نماینده سابق ولی فقیه در استان و امام جمعه قزوین صبح امروز بر اثر بیماری به دیار باقی شتافت.

آیت الله باریک بین از چند روز پیش بعلت بیماری در بخش آی . سی . یو یکی از بیمارستانهای قزوین بستری بود.


منبع: عصرایران

گرد و خاک مدارس مهران را تعطیل کرد

گرد و غبار باعث تعطیلی مدارس شهرستان مرزی مهران در نوبت صبح شنبه ۱۹ فروردین شد.

به گزارش مهر، به علت ورود توده گردوغبار به آسمان شهرستان مرزی مهران، اداره آموزش وپرورش این شهرستان در خصوص وضعیت مدارس نوبت صبح اطلاعیه ای صادر کرد.

در این اطلاعیه آمده است: به علت شدت غلظت گرد و خاکی که از ساعاتی پیش هوای شهرستان مهران را فرا گرفته تمامی مداس شهرستان مهران امروز شنبه ۹۶.۱.۱۶ در نوبت صبح تعطیل است.

شایان ذکر است در خصوص تعطیلی مدراس نوبت عصر نیز تصمیم گیری خواهد شد.

گفتنی است مدارس ابتدایی شهرستان ایوان از توابع استان ایلام نیز صبح امروز به دلیل گرد و غبار تعطیل اعلام شد.


منبع: عصرایران

چند حرکت ورزشی برای مادران

بیشتر زنانی که از کودکان خود نگهداری می‌کنند زمان کافی برای ورزش کردن ندارند. این افراد می‌توانند با انجام تنها ۱۰ ‌دقیقه ورزش در روز قدرتمندتر شوند و آمادگی جسمانی بیشتری پیدا کنند.

به‌ گزارش ایسنا ‌و ‌به نقل از Parentiuy، حرکات ورزشی خاصی وجود دارند که مادران می‌توانند در اوقات فراغت خود آنها را انجام دهد. این حرکات عبارتند از:

دیپ با صندلی:

بر لبه یک صندلی بنشینید و دست‌ها را در کنار لگن قرار دهید. بدن را پایین ببرید تا جایی که آرنج‌ها زاویه ۹۰ درجه پیدا کنند دوباره بدن را بالا ببرید. سعی کنید با کمترین استراحت این حرکت را پشت سر هم انجام دهید. ۱۰ تا ۱۲ بار حرکت را در هر ست تکرار کنید.

اسکات بر روی صندلی:

جلوی یک صندلی بایستید پاها را کمی از هم باز بگذارید. دست‌ها را به سمت جلو دراز کنید. وزن را بر روی پاشنه پا و انگشتان پا بیندازید. کمی باید بین باسن و صندلی فاصله باشد. بر روی صندلی ننشینید. آرام سینه را به سمت جلو خم کنید و دوباره به سمت عقب بر گردید.

حرکت پروانه خوابیده:

بر روی کمر دراز بکشید. کف دو پا را بر روی هم قرار دهید و زانوها را خم کنید. سینه را بالا بیاورید و شانه ها را نیز بالا ببرید. سپس آرام بدن را به سمت پایین ببرید. این حرکت را ۱۰ تا ۱۲ بار تکرار کنید.

کرانچ مورب:

بر روی کمر دراز بکشید. زانوها را خم کنید. مچ پای چپ را بر روی زانوی پای دیگر قرار دهید. دست راست را زیر سر قرار دهید و شانه راست را به سمت زانوی چپ ببرید. دوباره بدن را آرام به سمت پایین ببرید. این حرکت را ۱۰ تا ۱۲ بار تکرار کنید. سپس جای دست‌ها و پاها را عوض کنید.

شنای سوئدی:

در حالت شنا قرار بگیرید. زانواها و کف دست‌ها را بر روی زمین قرار دهید. دست‌ها را کمی از بغل باز کنید. سر، گردن، کمر و باسن باید در یک خط باشند. عضلات شکم را منقبض کنید. سینه را به سمت زمین ببرید و بالا بیاورید. ۱۰ تا ۱۲ بار این حرکت را تکرار کنید.

کشش لگن به صورت ایستاده:

بایستید. پاها به اندازه عرض لگن باز کنید. وزن را بر روی پای راست بیندازید و پای چپ را به سمت عقب دراز کنید. پای چپ را از عقب بالا و پایین ببرید. در این حالت باسن را منقبض کنید. می توانید یک صندلی جلوی خود قرار دهید تا تعادل را حفظ کنید. ۱۰ تا ۱۲ بار این حرکت را تکرار کنید. سپس جای پاها را عوض کنید.


منبع: عصرایران

قتل مرد دزفولی در جشن عروسی

فرماندار دزفول از قتل یک مرد در یک مراسم عروسی به دلیل اختلافات خانوادگی خبر داد.

حبیب‌الله آصفی در گفت‌وگو با ایسنا، اظهار کرد: در نزاعی که جمعه شب در یک مراسم عروسی در میانرود دزفول رخ داد، یک مرد میانسال به ضرب گلوله به قتل رسید و قاتل بلافاصله متواری شد.

وی افزود: ظاهرا قاتل و مقتول پسرعمو بودند و علت این درگیری، اختلافات ملکی بر سر اراضی کشاورزی بود. مراسم عروسی پس از این نزاع، بدون حادثه دیگری ادامه یافت.

فرماندار دزفول با اشاره به فراری شدن فرد قاتل پس از ارتکاب جنایت، تصریح کرد: فرد قاتل به اهواز متواری شده است و عوامل انتظامی در تلاش برای دستگیری این فرد هستند. 

وی گفت: در حال حاضر امنیت و آرامش در میانرود کاملا برقرار است.


منبع: عصرایران

زنی پس از جنایت هولناک، جسد قربانی را تکه‌تکه کرد و به عنوان گوشت شتر خوراک خانواده‌اش کرد

«خبرجنوب» نوشت: یک زن جنایتکار ، زنی را در ایرانشهر به قتل رساند و جسد مثله شده این زن را به عنوان گوشت شتر برای خانواده خود در شیراز فرستاد.

در اسفند سال گذشته، هرمز شوهر زن جوان طبق معمول از محل کارش راهی خانه شد. چندین بار زنگ در خانه را زد اما کسی جوابی نداد.همین مسأله باعث نگرانی‌اش شد و فوراً با کلیدی که داشت در را باز کرد و وارد خانه شد، اما اثری ازهمسرش سپیده نبود و نگرانیاش بیشتر شد. امکان نداشت همسرش بدون اطلاع او خانه را ترک کند و حالا مطمئن شده بود که برای همسرش اتفاقی رخ داده است. تنها کاری که میتوانست انجام دهد اعلام این موضوع به پلیس بود تا از مأموران کمک بخواهد.

سرنخی از جنایت

با ناپدید شدن این زن ۲۲ ساله، تحقیقات کارآگاهان مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی شهرستان ایرانشهر آغاز شد و در نخستین اقدام کارآگاهان به سراغ بیمارستانها و کلانتریها رفتند اما هیچ رد و نشانی از زن جوان به دست نیامد.

در حالی که بررسیها برای پیدا شدن سپیده ادامه داشت، کارآگاهان پلیس در تحقیقات میدانی دریافتند که سپیده با یکی از همسایه‌ها به نام شهلا ارتباط نزدیکی داشته و تنها با او رفت و آمد می‌کرده است. با این احتمال که شهلا از زن جوان خبر دارد به سراغ او رفتند اما زن همسایه در خانه‌اش نبود.

کارآگاهان پلیس در پرس و جو از همسایه‌ها متوجه شدند که شهلا به‌طور ناگهانی تصمیم گرفته به زادگاهش شیراز برگردد و خانه‌اش را برای خرید وسایل سفر ترک کرده است.

مسافرت ناگهانی زن جوان درست همزمان با ناپدید شدن سپیده، ظن پلیس را برانگیخت و مأموران پی بردند او در این ماجرا نقش دارد و مسافرت نیز بهانهای برای فرار بوده است. بدین ترتیب مأموران در کمین شهلا نشسته و زمانی که این زن به خانه برگشت، او را بازداشت کردند و برای بازجویی به اداره آگاهی بردند.

جسدی داخل سطل

در تحقیقات اولیه از شهلا، کارآگاهان متوجه اظهارات ضد و نقیض او شدند که همین امر احتمال دست داشتن این زن جوان در ناپدید شدن سپیده را پررنگ کرد. با این احتمال، کارآگاهان با بازپرس ویژه قتل شهرستان ایرانشهر هماهنگ کرده و وارد خانه او شدند.

در بازرسی از خانه این زن جسد مثله شده سپیده داخل سطلی پیدا شد و بار دیگر تحقیق از شهلا صورت گرفت.شهلا که ابتدا منکر جنایت بود زمانی که با مدارک پلیسی روبهرو شد به ناچار به قتل سپیده با همدستی زن و مردی اعتراف کرد.

او در رابطه با این جنایت گفت: از مدتها قبل سپیده را می‌شناختم و از وضع مالی خوبی که داشت با خبر بودم . وضع مالی من به شدت بد بود. هر بار که طلاهای سپیده را می‌دیدم وسوسه می‌شدم با سرقت آنها به فقر خودم پایان بدهم. به همین دلیل تصمیم گرفتم با نقشهای حرف‌های طلاهای سپیده را بدزدم. اما برای انجام این نقشه نیاز به کسی داشتم تا کمکم کند به همین دلیل موضوع را به یکی از دوستانم به نام لیلا گفتم. لیلا از پیشنهادم استقبال کرد و از برادرشوهرش خواست در اجرای این نقشه مرا همراهی کند.

او ادامه داد: روز حادثه سپیده را به خانهام دعوت کردم. لحظاتی از حضور او در خانه گذشته بود که به بهانه خرید از منزل خارج شدم و سپیده را تنها گذاشتم. طبق نقشه قرار بود لیلا و برادرشوهرش به عنوان سارق وارد خانه شوند و بعد از سرقت مقداری از لوازم خانه، طلاهای سپیده را با تهدید از او بدزدند. لحظاتی بعد از خروج من از خانه، لیلا و برادرشوهرش وارد شدند و من منتظر بودم که آنها خبر انجام سرقت را به من بدهند تا وارد خانه‌ام شوم که زنگ زدند و گفتند اتفاق بدی افتاده است، فوراً خودم را به خانه رساندم. وقتی هراسان وارد منزل شدم جسد سپیده را دیدم که در پذیرایی افتاده بود. آنها به من گفتند زمانی که قصد سرقت طلاها را داشتند با سپیده درگیر شدند که ناگهان او تعادلش را از دست داده، سرش به دیوار خورده و همین حادثه باعث مرگش شده است. سپیده مرده بود و ما باید جسد او را از خانه خارج می‌کردیم تا کسی از راز این قتل با خبر نشود. برای آنکه حمل جسد راحتتر شود آن را تکه تکه کردیم. بعد از این کار، لیلا و برادرشوهرش خانه ام را ترک کردند و قرار بود با تاریکی هوا برگردند و جسد را بیرون ببریم که دستگیر شدم.

در پی اعترافات زن جوان، لیلا و برادر شوهرش نیز بلافاصله دستگیر شده و به قتل اعتراف کردند. با تحقیقات از عاملان این جنایت هولناک زن جوان مدعی شد بعد از اینکه جسد را مثله کرده آن را داخل کیسه فریزر گذاشته و به عنوان گوشت شتر با اتوبوس برای برادرش در شیراز ارسال کرده است. با توجه به ادعاهای این زن نیابت قضایی برای بررسی موضوع به دادسرای جنایی شیراز داده شد.

با توجه به حساسیت موضوع ماموران به منزل برادر این زن در شیراز رفته و در حالی مقادیری از گوشت زن جوان را در فریزر پیدا کردند که اعضای این خانواده مدعی شدند از موضوع اطلاعی نداشته و حتی چندین بار از این گوشت خورده اند.

با توجه به اظهارات این مرد، دستور بازداشت وی صادر و گوشت های باقی مانده به پزشکی قانونی ارسال شد.


منبع: عصرایران

هواپیمای هیبریدی بوئینگ در راه هستند

بوئینگ با همکاری جت‌بلو از برنامه‌های خود برای تولید هواپیماهای هیبریدی رونمایی کرد.

به گزارش ایسنا به نقل از دیلی‌میل، دو شرکت بزرگ هواپیماسازی تصمیم گرفته‌اند تا با تاسیس شرکتی جدید به نام “زونوم‌ارو” به صورت اختصاصی بر روی هواپیماهای برقی و هیبریدی کار کنند.

قرار است این کمپانی هواپیماهایی با ظرفیت ۱۰ تا ۵۰ مسافر بسازد که مصرف سوخت آنها به حدی پایین است که فقط در مواقع ضروری از آن استفاده خواهد کرد و می‌تواند زمان سفر و به تبع آن هزینه سفرها را تا ۴۰ درصد کاهش دهد.

هواپیمای هیبریدی بوئینگ در راه هستند

بوئینگ اعلام کرده که تا سال ۲۰۲۰ این هواپیما به بازار عرضه خواهد شد.

در آغاز این هواپیماها می‌توانند مسافت‌هایی در حدود ۸۴۰ کیلومتر را طی کنند و تا سال ۲۰۳۰ این مسافت به ۱۲۰۰ کیلومتر خواهد رسید.

مسئولان زونوم اعلام کرده‌اند که قصد دارند در ابتدا از هواپیماهای خود در ۵۰۰۰ فرودگاه آمریکا برای پروازهای داخلی استفاده کنند.

میزان آلودگی محیط زیست با استفاده از این هواپیماها در مقایسه با هواپیماهای معمولی حدود ۸۰ درصد کاهش خواهد یافت.

فناوری هاریزون ایکس بوئینگ و فناوری ونچرز جت‌بلو در اختیار پروژه تولید این هواپیماهای هیبریدی قرار داده شده است و مسئولان این پروژه اعلام کرده‌اند تلاش می‌کنند اولین آزمایش‌های مربوط به این هواپیما را تا سال ۲۰۱۸ انجام دهند.


منبع: عصرایران

چگونه متوجه ابتلا به دیابت شویم؟

دیابت کنترل نشده می تواند به شرایطی به نام رتینوپاتی دیابتی منجر شود که بر بینایی انسان تاثیرگذار است.

ممکن است به دیابت مبتلا شده
باشید و از این موضوع آگاه نباشید. نشانه های دیابت می توانند بسیار خفیف باشند.
اگرچه نشانه ها برای دیابت نوع ۱ و دیابت نوع ۲ مشابه هستند، شناسایی نشانه های
دیابت نوع ۲ به طور معمول دشوارتر است.

چگونه متوجه ابتلا به دیابت شویم؟

به گزارش گروه سلامت عصر ایران
به نقل از “یو اس نیوز”، در بسیاری از بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲،
بیماری به آرامی پیشرفت می کند و ممکن است آنها بدون غربالگری متوجه ابتلا به
دیابت نشوند. در همین راستا، میلیون ها بیمار در جهان به دیابت مبتلا هستند که حتی
خودشان از این شرایط آگاهی ندارند.

با این وجود، تنها آشنایی با
نشانه های بیماری دیابت برای اطلاع از آن کافی نیست و شما نیازمند مراجعه به پزشک
و بررسی سطوح قند خون خود هستید. ردیابی نتایج آزمایش ها مشخص می سازد که آیا به
دیابت مبتلا هستید یا خیر.

نشانه های شایع ابتلا به
دیابت چه چیزهایی هستند؟

نیاز به دفع ادرار را بیش از
پیش احساس می کنید. این شرایط به دلیل سخت‌تر کار کردن کلیه ها برای پردازش قند
اضافی در ادرار شکل می گیرد.

بیش از حد معمول احساس تشنگی
می کنید. همان گونه که نیاز به دفع ادرار افزایش می یابد، شما هر چه بیشتر احساس
کم آبی می کنید و از این رو، نیاز به نوشیدن مایعات بیشتر را احساس می کنید.
همچنین، برخی افراد بیش از پیش احساس گرسنگی می کنند.

هر چه بیشتر با عفونت های
دستگاه ادراری، مخمری یا واژنی مواجه می شوید. پزشک گاهی اوقات بر اساس افزایش
تکرر این عفونت ها به بیماری دیابت مشکوک می شود. تغییرات در سیستم ایمنی بدن
انسان افراد مبتلا به دیابت را در معرض خطر بیشتر برای ابتلا به این عفونت ها قرار
می دهد.

کاهش وزن ناخواسته را تجربه
می کنید. در شرایطی که افراد بسیاری در جهان دوستدار کاهش وزن هستند، اما روند
کاهش وزن زمانی که به دیابت کنترل نشده مبتلا هستید، روندی سالم محسوب نمی شود.
کاهش وزن در این شرایط به دلیل ناتوانی بدن در استفاده درست از انسولین برای کمک
به پردازش گلوکز به عنوان سوخت شکل می گیرد. بر همین اساس، بدن پردازش چربی و عضله
را برای تولید سوخت آغاز می کند.

نشانه های شبیه به آنفلوآنزا
را تجربه می کنید یا بیش از پیش احساس خستگی می کنید. خستگی در نتیجه کمبود گلوکز،
منبع انرژی شماره یک بدن، شکل می گیرد.

گاه به گاه تاری دید را
تجربه می کنید. دیابت کنترل نشده می تواند به شرایطی به نام رتینوپاتی دیابتی منجر
شود که بر بینایی انسان تاثیرگذار است. چشم پزشک ها گاهی اوقات به واسطه نشانه های
بینایی که بیمار تجربه می کند در تشخیص دیابت نقش ایفا می کنند.

تفاوت بین نشانه های دیابت
نوع ۱ و دیابت نوع ۲

نشانه های دیابت نوع ۱ به
طور معمول مشابه با نشانه های دیابت نوع ۲ هستند، اما آنها به طور ناگهانی‌تر
پدیدار می شوند. به عنوان مثال، یک کودک ممکن است دارای نشانه های شبه آنفلوانزا
باشد که تنها ظرف چند روز والدین وی را مجبور می سازد تا به اورژانس مراجعه کنند و
در آنجا ابتلا به دیابت نوع ۱ تشخیص داده می شود.

در مقابل، نشانه های دیابت
نوع ۲ می توانند پیش از آن که چنان وخیم شوند که توجه بیمار را به خود جلب کنند،
چند سال طول بکشند.

چرا نشانه های دیابت گیج
کننده هستند؟

ردیابی نشانه های بیماری
دیابت، به ویژه نوع ۲، می تواند دشوار باشد زیرا به آرامی و با گذشت زمان پدیدار
می شوند و همچنین نشانه های افزایش سن و نشانه های دیابت می توانند همپوشانی داشته
باشند. هنگامی که سن ما بالا می رود، خشکی پوست و نیاز به استفاده بیشتر از توالت
غیر عادی نیستند و از این رو، شاید تشخیص این که آنها از ابتلا به دیابت ناشی می
شوند، دشوار باشد.

افزون بر این، نشانه های
بیماری می توانند با آثار داروهایی خاص همپوشانی داشته باشند. به عنوان مثال، اگر
نوعی از داروها که به نام ادرارآور شناخته می شوند را مصرف می کنید، ممکن است فکر
کنید افزایش ادرار تنها به واسطه مصرف دارو شکل گرفته است.

برخی بیماران نیز چنان با
زندگی به همراه نشانه های مشخص – مانند خستگی و افزایش ادرار – عادت می کنند که زنگ
خطر مواجهه با یک مشکل سلامت را جدی نمی گیرند. ابتلا به بیماری در برخی افراد
برای سال ها تشخیص داده نمی شود زیرا بدن همچنان مقداری انسولین تولید می کند. اما
این به معنای تولید انسولین کافی یا پردازش درست آن نیست.

چه زمانی به پزشک مراجعه
کنیم؟

اگر با نشانه هایی که به
آنها اشاره شد، مواجه هستید، مراجعه به پزشک و بررسی دقیق‌تر شرایط در کوتاه‌ترین
زمان ممکن توصیه می شود.

انجام یک آزمایش خون به صورت
ناشتا می تواند سطوح قند خون را مشخص سازد. در برخی موارد نیز ممکن است آزمایش
هموگلوبین A1C مد نظر قرار بگیرد. این آزمایش می تواند ابتلا به پیش دیابت را
نیز مشخص سازد که به معنای آن است هنوز از زمان کافی برای تغییر عادات غذایی و
فعالیت جسمانی برخوردار هستید تا از ابتلا به دیابت نوع ۲ کامل جلوگیری شود.

در شرایطی که هر فردی می
تواند به دیابت نوع ۲ مبتلا شود، اما افراد دارای اضافه وزن یا آنهایی که از سطوح
بالای کلسترول و فشار خون برخوردار هستند، در معرض خطر بیشتری قرار دارند. همچنین،
سیگار کشیدن یا سابقه خانوادگی ابتلا به دیابت از دیگر عوامل خطرآفرین محسوب می
شوند. با مراجعه منظم به پزشک نشانه های ممکن و عوامل خطر آفرین زیر نظر قرار می
گیرند.


منبع: عصرایران

وقتی افسردگی را می خورید!

آسپارتام یک شیرین کننده مصنوعی است که در نوشابه های گازدار رژیمی، ژلاتین، و حتی برخی سریال های صبحانه یافت می شود و با افسردگی پیوند مستقیم دارد.

هر یک از ما گاهی اوقات ممکن
است روز بدی را پشت سر بگذاریم یا احساس ناخوشایندی داشته باشیم. به طور معمول، در
چنین شرایطی احتمال مصرف غذاهای ناسالم مانند چیپس و پیتزای منجمد بیشتر از تهیه
نمونه هایی مغذی مانند سالادی از سبزیجات سالم یا ماهی است.

به گزارش گروه سلامت عصر ایران
به نقل از “پریونشن”، غذاهایی که در زمان افسردگی خفیف بیشتر هوس می
کنید می توانند شما را در احساس افسردگی به دام اندازند و یا حتی شرایط آن را وخیم‌تر
سازند. هنگامی که استرس دارید یا احساس افسردگی می کنید، غذاهایی مشخص می توانند پاسخ
های فیزیولوژیکی بدن به خلق و خوی شما را افزایش دهند و موجب شکل گیری التهابی
ناسالم شوند که احساس افسردگی را حفظ می کند.

مطالعات رو به افزایش رابطه
بین سلامت دستگاه گوارش و خلق و خو را نشان می دهند. مشخص شده است که برخی مواد
غذایی به میکروبیوم ساکن در روده کمک می کنند و در نتیجه تاثیر مثبتی بر خلق و خوی
انسان دارند. در مقابل، برخی مواد غذایی دیگر می توانند اثر منفی بر میکروبیوم و
خلق و خو داشته باشند. در ادامه با برخی از آنها بیشتر آشنا می شویم.

کوکی ها

خوراکی‌هایی که افسردگی خفیف را وخیم‌تر می سازند

احساس خوبی که پس از خوردن
کوکی های شکلاتی ممکن است تجربه کنید، زودگذر است. هجوم قند ناشی از کربوهیدارت
های پالایش شده موجب می شود تا قند خون بدن انسان به سرعت افزایش یابد که برای مدت
کوتاهی ممکن است احساسی خوب در شما ایجاد کند، اما هنگامی که قند خون افت می کند،
خلق و خوی شما نیز همراه با آن افول می کند. نتایج یک مطالعه نشان داد هر چه قند
خون بانوان شرکت کننده پس از مصرف قند و غلات تصفیه شده – از مواد تشکیل دهنده
اصلی کوکی ها محسوب می شوند – بیشتر افزایش یابد، خطر افسردگی در آنها بیشتر است.
همین مطالعه نشان داد مصرف هر چه بیشتر غلات کامل، میوه، و سبزیجات می تواند خطر
افسردگی را کاهش دهد.

نوشیدنی های انرژی‌زا

خوراکی‌هایی که افسردگی خفیف را وخیم‌تر می سازند

حتی مقادیر متوسط از کافئین
می تواند به شکل گیری افسردگی و اضطراب منجر شود. افزون بر این، ترکیب کافئین و
قند ممکن است حتی بدتر از مصرف هر یک از آنها به تنهایی باشد. مطالعه ای که در
نشریه Behavior Study منتشر شد، نشان داد، افراد افسرده که مصرف کافئین و قند را برای
یک هفته کنار گذاشتند، بهبود قابل توجه در شرایط خود را شاهد بودند. پژوهشگران سپس
شرکت کنندگان را به دو گروه تقسیم کرده و به یک گروه کپسولی حاوی کافئین و قند و
به گروه دیگر دارونما دادند و ۵۰ درصد از افرادی که کپسول اولی را مصرف کردند، دوباره
احساس افسردگی را گزارش کردند. کافئین و قند بر قند خون انسان تاثیرگذار هستند که
مغز را تحت تاثیر قرار داده و موجب شکل گیری احساس افسردگی می شود.

الکل

اگر قصد دارید روز بد خود را
با نوشیدن الکل جبران کنید احتمالا به جای سود با ضرر بیشتر مواجه خواهید شد. الکل
پریشانی سیستم عصبی مرکزی را موجب می شود و این در شرایطی است که سیستم عصبی مرکزی
وظیفه کنترل تفکر، درک، استدلال و احساسات را بر عهده دارد. هنگامی که الکل مصرف
می کنید این مکانیزم ها کند می شوند که می تواند موجب تشدید نشانه های افسردگی
خفیف شود.

همچنین، مصرف الکل می تواند
نشانه هایی که به واسطه اضطراب و افسردگی تجربه می کردید، مانند ضربان قلب سریع و
تعریق کف دست ها را وخیم‌تر سازد. مصرف بیش از اندازه الکل نیز می تواند به تصمیم
گیری های بد و رفتارهای نامعقول، مانند دعوا با یک دوست منجر شود، که در نهایت هر
چه بیشتر احساس افسردگی در فرد را تقویت می کند.

آسپارتام

خوراکی‌هایی که افسردگی خفیف را وخیم‌تر می سازند

آسپارتام یک شیرین کننده
مصنوعی است که در نوشابه های گازدار رژیمی، ژلاتین، و حتی برخی سریال های صبحانه
یافت می شود و با افسردگی پیوند مستقیم دارد. نتایج مطالعه دانشگاه شمالغرب اوهایو
نشان داد که آسپارتام به طور قابل توجهی نشانه های افسردگی را در افرادی که سابقه
این شرایط را داشته اند، وخیم‌تر می سازد. در حقیقت، دانشمندان مجبور به توقف این
مطالعه شدند زیرا برخی شرکت کنندگان به خودکشی فکر می کردند. به گفته پژوهشگران،
آسپارتام تولید سروتونین (هورمون مسئول احساس خوب) را در مغز مسدود می سازد و به
سردرد، بی خوابی، و افت شدید در شرایط خلق و خو منجر می شود.

روغن سویا

خوراکی‌هایی که افسردگی خفیف را وخیم‌تر می سازند

روغن سویا یک چربی ترانس ناسالم است که در بسیاری از غذاهای بسته بندی یافت می
شود و بنابر نتایج پژوهشی که در نشریه PLOS ONE منتشر شد، می تواند خطر افسردگی را تا ۴۸ درصد افزایش دهد. روغن
سویا سرشار از اسیدهای چرب امگا-۶ التهابی است که موجب شکل گیری التهاب ناسالم در
بدن و مغز انسان می شود. پژوهشی که در نشریه JAMA Psychiatry منتشر شد نیز نشان داد که التهاب مغز در
بیماران افسرده ۳۰ درصد بالاتر بوده است. در مقابل، مطالعه ای دیگر که در همین
نشریه منتشر شد، نشان داد، افرادی که داروهای درمان بیماری های التهابی را مصرف
کرده بودند، کاهش نشانه های افسردگی خود را نیز تجربه کردند.


منبع: عصرایران

تنها مطلب درست احمدی نژاد در کنفرانس مطبوعاتی

روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: در محافل رسانه‌ای مطرح است که سخنان چهارشنبه هفته گذشته محمود احمدی نژاد علیرغم اینکه متناقض و بی‌پایه و نادرست بود، یک مطلب درست هم داشت.

 وی گفته است: «به خدا، به پیر و به پیغمبر، ما بهتر از شما بلدیم تهمت بزنیم…» این، مطلبی است که در صحت آن نمی‌توان تردید داشت. 


منبع: عصرایران

اطلاعیه شورای نگهبان درباره داوطلبان احراز صلاحیت نشده اولین میاندوره‌ای مجلس

شورای نگهبان در اطلاعیه‌ای اعلام کرد داوطلبانی که بر اساس نظر هیأت مرکزی نظارت ، صلاحیت آنها احراز نشده است ؛ می‌توانند شکایت خود را تحویل دهند.

به گزارش ایلنا، متن این اطلاعیه به شرح زیر می‌باشد:

بسم الله الرحمن الرحیم

به اطلاع آن عده از داوطلبان نمایندگی اولین میاندوره‌ای دهمین دوره مجلس شورای اسلامی در حوزه‌های انتخابیه اصفهان، اهر و هریس، مراغه و عجب‌شیر، بندرلنگه، بستک و پارسیان که بر اساس نظر هیأت مرکزی نظارت احراز صلاحیت نگردیده‌اند، میرساند:

«به استناد تبصره‌های ۲ و ۳ ماده ۵۲ قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی و ماده ۳۴ آیین‌نامه اجرائی آن» حداکثر ظرف مدت ۲۴ ساعت از تاریخ ابلاغ فرماندار یا بخشدار مرکز حوزه انتخابیه، از تاریخ ۱۳۹۶/۰۱/۲۰ لغایت ۱۳۹۶/۰۱/۲۲ به مدت سه روز از ساعت ۸ الی ۱۵، میتوانند در تهران به نشانی میدان فردوسی، خیابان شهید سپهبد قرنی، خیابان برادران شهید شاداب، روبروی هتل قدس، و یا به دفتر نظارت و بازرسی بر انتخابات استان مربوطه مراجعه و پس از دریافت فرم، شکایت خود را تنظیم و رسید دریافت نمایند.


منبع: عصرایران

تیم منتخب هفته بیست و ششم لیگ برتر

ورزش سه: کارشناسان ما با آنالیز باز یهای این هفته لیگ برتر ۱۱ مرد منتخب هفته بیست و ششم را انتخاب کرده اند که آنها را مرور می کنیم.​​​​​​​

هفته بیست و ششم لیگ برتر با پیروزی پرسپولیس، تساوی استقلال برابر گسترش فولاد و شکست تراکتورسازی برابر صبای قم به پایان رسید. دیدار تیم های فولادی لیگ مساوی شد و سیاه جامگان نیز برابر استقلال خوزستان بازی خود را برد، پدیده نیز به جمع مدعیان سهمیه با برد برابر ماشین سازی اضافه شد و ذوب آهن بازهم در خانه امتیاز سوزاند.

دروازه‌بان

محسن فروزان (صبا)

بازگشت محسن فروزان به لیگ برتر با صبای قم، بازگشت او به بهترین دوران آمادگی بود؛ طوری که این گلر از هفته هفدهم و نخستین بازی برای صبا تا دیدار گذشته‌شان مقابل پدیده در ۹ بازی ۶ کلین‌شیت به ثبت رساند و در مسابقاتی که گل خورده بود، نقشی زیادی نداشت اما دیروز این دروازه‌بان سابق استقلال، برابر امیر قلعه‌نویی سرمربی پیشین خود روز خوبی سپری کرد و با سه واکنش تاثیرگذار اجازه گلزنی به سومین خط حمله برتر لیگ را نداد؛ فروزان که در اواخر این دیدار به دلیل مصدومیت روی زمین افتاد و البته مورد فحاشی تماشاگران تراکتورسازی هم قرار گرفت، از دقیقه ۸۴ جای خود را به محمدباقر صادقی داد تا هفتمین کلین‌شیت او مقابل تیم اسبق خود رقم بخورد.

تیم منتخب هفته بیست و ششم لیگ برتر


مدافعان

محمدرضا خانزاده (سیاه جامگان)

مدافع سابق تیم های پرسپولیس و فولاد در سیاه جامگان بازهم می درخشد، او در بازی با استقلال خوزستان به خوبی سر های اول را زد و مانع از این شد تا مهاجمان خوزستانی بتوانند موقعیت های زیادی روی دروازه محمد ناصر یایجاد کنند . خانزاده که در اهواز خاطرات خوبی را نداشت، برابر تیمی از این شهر درخشید تا به همراه درخشش دیگر بازیکنان تیمشان، سیاه جامگان را به بقا امیدوار تر کند.

تیم منتخب هفته بیست و ششم لیگ برتر

محمد انصاری (پرسپولیس تهران)

مدافع با اخلاق و محجوب پرسپولیس در بازی با پیکان به همراه سید جلال آنقدر خوب بودند تا آقای گل پیکانی ها در این فصل نتواند هیچ کاری انجام دهد و ناکام بماند. انصاری یکی از بی نقص ترین بازی های این فصل خود را در برابر تیم مجید جلالی انجام داد تا ارزش های خود را بازهم نشان بدهد.حرکت انفجاری او در ثانیه های پایانی بازی پایه گذار گل دوم تیمش شد تا پرسپولیس مقتدرانه پیکان را شکست بدهد.

تیم منتخب هفته بیست و ششم لیگ برتر

سینا مریدی (فولاد خوزستان)

مدافع جوان فولادی ها همچنان در پست غیرتخصصی اش به کار گرفته می شود و می درخشد. او در بازی با سپاهان نمایش کم نقصی ارائه داد تا مارا مجاب کند نام او را در لیست بهترین مدافعان این هفته قرار بدهیم.

 تیم منتخب هفته بیست و ششم لیگ برتر


هافبک ها

مهران امیری (صبای قم)

صبا روز گذشته توانست تراکتورسازی را با نتیجه غیر قابل پیش‌بینی ۳ بر صفر شکست دهد که یکی از نقاط قوت تیم صمد مرفاوی خط میانی‌اش بود و تمجید این سرمربی را پس از مسابقه به همراه داشت؛ در بین هافبک‌های صبا، مهران امیری ۲۳ ساله با جنگندگی بالایی که مقابل نفرات خط میانی قدرتمند و با تجربه تراکتورسازی ازجمله مهدی کیانی، کرار جاسم و محمد نوری داشت، یکی از بهترین عملکردهای این فصل خود را به نمایش گذاشت و اجازه نداد تیم امیر قلعه‌نویی با پاس از میانه زمین و گردش توپ، شکل واقعی خود را پیدا کند؛ با وجود اینکه امیری از اواسط نیمه اول با سر بانداژ شده کار می‌کرد اما در انتقال توپ بین مدافعان و مهاجمان صبا نقش به سزایی داشت و حتی دو ضد حمله جدی صبا در لحظات پایانی با طراحی او شکل گرفت.

 تیم منتخب هفته بیست و ششم لیگ برتر

حسین بادامکی (سیاه جامگان مشهد)

کاپیتان مشهدی تیم سیاه پوش خراسان در بازی برابر استقلال خوزستان در حدو اندازه ی نامش درخشید، او که مورد تشویق شدید هواداران قرار گرفته بود ضمن یک بازی روان در میانه میدان و دادچند پاس عالی و خلق موقعیت های پیاپی پنالتی تیمش را به زیبایی تبدیل به گل کرد تا سه امتیاز مهم به حساب تیم میثاقیان ریخته شود و امیدهای این تیم برای بقا بیش از پیش شود.

 تیم منتخب هفته بیست و ششم لیگ برتر

امید جهانبخش (صبای قم)

شاید به قول صمد مرفاوی عوامل زیادی ازجمله تماشاگران در برد ارزشمند ۳ بر صفر صبا برابر تراکتورسازی نقش داشتند اما هر سه گل این تیم روی تیزهوشی و فرارهای تند و تیز امید جهانبخش اتفاق افتاد؛ این پدیده جوان هفته هفدهم نخستین بار در ترکیب اصلی صبا قرار گرفت و تک گل پیروزی‌بخش تیم‌اش را به پیکان زد که دیروز هم آن را تکرار کرد و یک تنه ۳ امتیاز نجات‌بخش را برای صبا به ارمغان آورد؛ جهانبخش در نیمه اول بازی با تراکتورسازی چند نفوذ کرد که نتیجه‌ای نداشت ولی دقیقه ۶۱ با حرکت در عرض و شوت روی پای تماشایی به کنج دروازه محمدرضا اخباری، صبا را پیش انداخت اما این پایان روز خوش جهانبخش نبود و او در پنجمین دقیقه وقت‌های تلف شده با فرار از سد هادی محمدی، با اخباری تک به تک شد و با چیپ دیدنی دومین گل خود و صبا را زد؛ جهانبخش سه دقیقه بعد هم با فرار به محوطه جریمه تراکتور با خطای محمدی سرنگون شد تا صبا با پنالتی او نتیجه را ۳ بر صفر کند.

 تیم منتخب هفته بیست و ششم لیگ برتر

علیرضا نقی زاده (گسترش فولاد تبریز)

هافبک دفاعی گسترشی ها در بازی برابر استقلال درخشان ظاهر شد، او در یک بازی فیزیکی برابر هافبک های تیم میهمان خود خوب جنگید و عالی مقاومت کرد. نقی زاده بازی خود را زمانی تکمیل کرد که موفق شد به زیبایی دروازه سید مهدی رحمتی را باز کند  و گسترش را پیش بیندازد، البته این گل پایدار نبود و تنها یک امتیاز به ارمغان آورد. درخشش نقی زاده در برابر استقلال باعث شد تا نام او را برای تیم منتخب این هفته یادداشت کنیم.

 تیم منتخب هفته بیست و ششم لیگ برتر

وحید امیری (پرسپولیس)

ستاره خرم آبادی تیم پرسپولیس در بازی با پیکان مدافع کناری تیم حریف را ازاد داد، او با سرعت خوب خود و البته از خودگذشتگی بارها مهاجمان تیم قرمزپوش پایتخت را در موقعیت گلزنی قرار داد، درخشش وحید امیری در بازی با پیکان از عوامل موفقیت تیم برانکو در این بازی مهم و حیثیتی بود. امیری بی حاشیه با درخشش خود علاوه بر پرسپولیس در تیم ملی نیز جایگاه خوبی را پیدا کرده است.

تیم منتخب هفته بیست و ششم لیگ برتر

مهاجمان

حسین زامهران (پدیده مشهد)

زامهران گل اول دیدار تیمش برابر ماشین سازی را دقیقه ۷۳ وارد دروازه ماشین سازی کرد و کمتر از ۶ دقیقه بعد توانست برابر حریف دبل کند تا پدیده با ۳۴ امتیاز به لیست مدعیان کسب سهمیه و رتبه چهارم لیگ اضافه شود.

زامهران که فصل گذشته با درخشش در سیاه جامگان از ارکان اصلی ماندن این تیم در لیگ برتر بود، حالا با درخشش خود در این بازی نماینده مشهد را تبدیل به یکی از مدعیان لیگ کرد.

 تیم منتخب هفته بیست و ششم لیگ برتر

مهرداد محمدی (سپاهان)

محمدی در نیمه ی نخست برابر فولاد عملکرد بسیار خوبی از خود به نمایش گذاشت و در یک این دیدار علاوه بر گلی که به ثمر رساند دو بار نیز ضرباتش با بدشانسی با برخورد به تیرک دروازه وارد دروازه نشد تا او در ثبت دومین دبل فصلش ناموفق باشد. البته او چند شوت نیز به سمت دروازه فولاد زد که توسط گلر فولادی ها مهار شد.

محمدی امیدوار است با درخشش در دیدارهای پایانی لیگ برتر ضمن کسب سهمیه آسیایی همراه با سپاهان، به مانند برادر دوقلویش نیز به تیم ملی دعوت شود و در اردوهای آتی تیم ملی حاضر باشد، محمدی تا کنون ۵ گل برای تیمش به ثمر رسانده است.

 تیم منتخب هفته بیست و ششم لیگ برتر


منبع: برترینها

بهترین سریال‌های تاریخی تمام این سال‌ها

یادگاری‌های همیشه…

«معمای شاه» با امیدها، آرزوها و البته ادعاهای فراوان آمد. قرار بود این سریال نقطه پایانی بگذارد بر گریز روزبه‌روز مخاطبان از جعبه جادویی. قرار بود یک بار دیگر خیابان‌ها را خلوت کند. قرار بود یادآور روزهای اقتدار تلویزیون در مواجهه با رقبای ریزودرشت و اغلب کم‌امکاناتش باشد که با کمترین امکانات ممکن در یک اتاق سه در چهار تماشاگران را به سوی خود کشیده‌اند… اما نشد.

شکست عجیب‌وغریب سریال پرهزینه معمای شاه که رخدادهای تاریخ معاصر این مرزوبوم را با محوریت زندگی آخرین رشته زنجیر سلطنت در ایران دستمایه روایت داستانش قرار داده بود، چنان بود که آن را درنهایت بدل کرد به موضوع شوخی‌های رسانه‌های مجازی؛ سرانجامی که به هیچ وجه به نظر نمی‌رسد آرزوی محمدرضا ورزی و علی لدنی کارگردان و تهیه‌کننده این سریال بوده باشد… مطلب زیر به بهانه این سریال نگاهی دارد به بهترین آثار تاریخی تلویزیون در سال‌های بعد از انقلاب…

سربداران

به یادماندنی‌ترین، خوش‌ساخت‌ترین و احتمالا بهترین کار تمام کارنامه محمدعلی نجفی که شماری از کارشناسان ارزش و اهمیتش را در تقدم تاریخی‌اش در قیاس با دیگر سریال‌های تاریخی تلویزیون بعد از انقلاب و نیز جذابیت دراماتیک رخدادهای تاریخی که دستمایه ساختش قرار گرفته‌اند، می‌دانند که می‌توان هر دو این دلایل در باب ماندگاری سریال فاخر سربداران را پذیرفت و افزون بر آن نجفی هنرمندانه تمام آن چیزهایی را که برای خلق اثری ماندنی لازم بوده، یک جا گرد آورده و در نتیجه کاری حاصل آمده تا اکنون که بیش از سه دهه از نخستین نمایشش می‌گذرد، هنوز هم جذابیت و تازگی خود را در ذهن و دل تماشاگرانش حفظ کرده است…. 

یادگاری‌های همیشه... 

داستان سربداران در قرن هشتم در سبزوار رخ می‌دهد و محور رخدادهای آن قیام سربداران خراسان به رهبری شیخ حسن جوری علیه حضور مغول‌ها در ایران است. این قیام که می‌توان از آن به‌عنوان الهام‌بخش شمار زیادی از حرکات آزادیبخش و جنبش‌های مردمی بعد از آن تاریخ یاد کرد، چنان سرشار از جذابیت‌های دراماتیک است که ساخته‌شدن هر اثری درباره‌اش را می‌توان توجیه‌شده دانست، خاصه که این اثر کاری باشد از سینماگر باسواد و دانسته‌ای چون محمدعلی نجفی و با حضور شماری از بهترین‌های سینما و تلویزیون این مرزوبوم که به تبع حال‌وهوای دوران جنگ و تازگی حس انقلابی موجود در جامعه با انگیزه‌تر از همیشه‌شان برای خلق سریالی واقعا فاخر بودند.

یادگاری‌های همیشه... 
در این سریال که در ‌سال ۱۳۶۳ ساخته شد، در کنار محمدعلی نجفی که بر صندلی کارگردانی نشسته بود، کیهان رهگذار نویسنده و مشاور کارگردان بود که بعدتر در سریال بوعلی سینا نشان داد کارش را خوب بلد است و قطعا تأثیر کمی در جذابیت و غنای سربداران نداشته است.  فرهاد فخرالدینی در مقام آهنگساز، علی نصیریان، سوسن تسلیمی و شماری دیگر از بازیگران بزرگ سینما و تلویزیون و البته طراحی صحنه و لباس و گریم سربداران دیگر عوامل ماندگاری و تازگی مدام این سریال هستند… .

مختارنامه

آخرین کار به نمایش درآمده داود میرباقری با هر متر و معیاری بهترین و قدرتمندترین کار کارنامه این سینماگر و سریال‌ساز صاحب سبک می‌تواند محسوب شود. مختارنامه را همچنین می‌توان قدرت‌نمایی سازنده‌اش نیز دانست. پس از موفقیت شگفت‌انگیز سریال امام علی(ع) خیلی‌ها میرباقری را به این متهم می‌کردند که دارد نان تصویرکردن داستانی درباره امیرالمومنین(ع) را می‌خورد و این‌که موفقیتش ریشه در محبوبیت مقام آسمانی امامت در قلوب مسلمین دارد و نه تلاش‌ها و توانایی‌های خودش به‌عنوان کارگردان.

یادگاری‌های همیشه... 

درواقع منتقدان میرباقری چنین عقیده داشتند که سریال امام علی(ع) به دلیل تقدس و محبوبیت کاراکترهای اصلی‌اش در دل‌ها در هر شرایط و با هر کیفیتی محبوب و پرتماشاگر می‌شد و هر کس با هر کیفیتی آن را می‌ساخت تفاوتی در این موضوع ایجاد نمی‌شد. معصومیت از دست رفته هم البته این باور را تقویت کرده بود. سریالی البته نه‌چندان ضعیف اما به‌واقع غیرقابل قیاس با سریال امام علی(ع) که نتوانسته بود نشانی حتی کمرنگ از تاثیرگذاری آن را نیز داشته باشد. چنین شد که تصمیم‌گیری میرباقری برای ساخت سریال مختارنامه می‌توانست معنای ضمنی نوعی قدرت‌نمایی را نیز داشته باشد. او تصمیم گرفته بود کاری در حد و اندازه امام علی(ع) ارایه دهد… مختارنامه که زندگی مختار ثقفی و قیام او به خونخواهی امام‌حسین(ع) را محور داستان‌پردازی قرار داده بود، به‌هرحال با یک بودجه ٢٠ میلیاردی ساخته شد و البته نتیجه هم درخشان شد، چندان که کسی نگفت بودجه حیف و میل شده یا کار بهتر و دیگری می‌شد با چنین هزینه‌ای ساخت. میرباقری موفق شده بود یک سریال تاریخی- مذهبی درجه یک حاصل آورد که یک سر و گردن از دیگر آثار تاریخی- مذهبی تلویزیون بالاتر بود. مختارنامه همچنین از نظر تماشاگران نیز نمره قبولی گرفت.

یادگاری‌های همیشه... 
شب‌های جمعه که این سریال به نمایش درمی‌آمد، یادآور سال‌های اقتدار تلویزیون شده بود. سال‌هایی که تلویزیون محبوبیت و مشروعیت را با هم داشت و البته نباید فراموش کرد که تنها گزینه مردم برای گذراندن وقت بود. اما حالا مختارنامه در عرصه‌ای پر از رقبای قدرتمند برنده رقابت و تبدیل شده بود به تنها گزینه تعداد پرشماری از مردم در ساعات انتهایی هر هفته… . گذشته از این موارد مختارنامه در تمامی اجزایش موفق بود. بازی حیرت‌انگیز فریبرز عرب‌نیا چنان بود که بعد از مختارنامه، با این نقش در ذهن‌ها ماند و قطعا تا سال‌های‌سال همه او را همچنان با نام مختار به یاد خواهند آورد. فیلمبرداری سریال بالاتر از سطح بیشتر فیلم‌های سینمایی ایرانی بود. گریم حیرت‌انگیز کار، موسیقی تاثیرگذارش و از همه مهم‌تر طراحی صحنه‌های عظیم و پرتحرک جنگی همه و همه چنان بودند که مختارنامه برای تمام بینندگانش بدل شد به معیاری برای اثری واقعا فاخر و ارزشمند…

روزگار قریب

کیانوش عیاری کارگردان سینماست و کمتر کسی او را به‌عنوان چهره‌ای تلویزیونی می‌شناسد. اما او هر زمان به تلویزیون آمده تماشاگران را حیرت‌زده کرده است، چه آن زمان که هزاران چشم را ساخت و چه زمانی که با ساخت روزگار قریب نشان داد تفاوت چندانی میان سینما و تلویزیون وجود ندارد و می‌توان با رعایت اصول و قواعدی ساده کاری حاصل آورد در حد و اندازه آثار قدرتمند سینمایی که در تلویزیون نیز دیدنی باشد. سریال خوش‌ساخت روزگار قریب که در‌ سال ١٣٨۶ از شبکه یک به نمایش درآمد، زندگی دکتر محمد قریب از نوابغ پزشکی این سرزمین و بنیانگذار پزشکی اطفال در ایران را دستمایه روایت داستان تاثیرگذارش قرار داده بود.

یادگاری‌های همیشه... 

روزگار قریب البته در این حد نمانده و با رویکرد ژرف‌اندیشانه نویسنده فیلمنامه و کارگردان بدل شده بود به روایت روزگار دکتر قریب که از سال‌های پرآشوب اواخر قرن گذشته تا سال‌های میانی قرن حاضر را دربرمی‌گرفت. به گویشی بهتر این سریال داستان ایران و اتفاقات رخ داده در این سرزمین در فاصله سال‌های ۱۲۹۵ تا ۱۳۵۴ بود. کیانوش عیاری با پایبندی تام و تمام به سبک روایی و بصری مستند نمایش در این سریال چنان در روایت داستان زندگینامه‌ای سریالش به عمق زده بود که موفقیت بی‌اندازه کمترین دستاوردش بود. در حقیقت اتفاقی که رخ داده بود غیرقابل باور بود. اگر پیش از ساخته‌شدن روزگار قریب کسی می‌گفت سریالی که به زندگی یک دانشمند ایرانی می‌پردازد می‌تواند سریال پربیننده‌ای شود، قطعا خیلی‌ها حرفش را باور نکرده و به او می‌خندیدند. اما عیاری از غیرممکن، ممکن ساخته و سریالش را بدل به یکی از پربیننده‌ترین آثار تلویزیونی آن سال‌ها کرده بود…

 یادگاری‌های همیشه...
جنبه‌های درخشان روزگار قریب کم نبودند. درواقع وقتی کاری تا این حد موفق می‌شود، آشکار است که تمام عوامل و اجزای این اثر کارشان را در منتهای درجه موفقیت ارایه کرده‌اند. اما در میان این همه عوامل و عناصر درخشان بیراه نیست اگر بگوییم بازیگران این سریال درخشان‌ترین‌ها بودند. هنوز که هنوز است وقتی نام دکتر قریب به میان می‌آید چهره دردکشیده مهدی ‌هاشمی و بازی فوق‌العاده او در ذهن زنده می‌شود. مرحوم حسین پناهی، ناصر‌ هاشمی، رضا کیانیان، مهران رجبی و صبا کمالی نیز بازی‌های به‌یادماندنی ارایه داده بودند … .

در چشم باد

مسعود جعفری‌جوزانی سینماگری درجه یک است. این ادعا را نه به دلیل کارگردانی آثار فاخری چون شیرسنگی یا بلوغ که صرفا با اتکا به ساخت سریالی چون «در چشم باد» می‌توان مطرح و البته اثبات کرد…

یادگاری‌های همیشه... 

«در چشم باد» وقایع سیاسی و اجتماعی پایان قاجار و آغاز سلطنت پهلوی، جنگ دوم جهانی و سال‌های اول بعد از پیروزی انقلاب را در کنار داستان زندگی قهرمانش روایت می‌کند. این سریال که ساخته شدنش پنج سال، از ‌سال ٨٢ تا ٨٧ زمان برد، داستان پرفرازونشیب عاشقانه‌ها و شکست‌های خانواده‌ای است که لحظات تلخ و شیرین زندگی‌‌شان از دوره قیام میرزا کوچک جنگلی تا آزادسازی خرمشهر را شامل است.

یادگاری‌های همیشه...
بیژن در کودکی قیام میرزا را می‌بیند و تاثیرش را بر زندگی خانواده؛ در جوانی به‌عنوان خلبان تلخی شکست بی‌مقاومت را در جریان حمله متفقین در جنگ دوم جهانی تجربه می‌کند، طعم زندان و تبعید و البته مهاجرتی اجباری را می‌چشد و درنهایت در جست‌وجوی عشق به ایران برگشته و در جریان آزادسازی خرمشهر شهید می‌شود. پارسا پیروزفر در نقش بیژن بی‌گمان بهترین کار کارنامه‌اش را ارایه داده و جز او باید به حسین علیزاده اشاره کرد که با موسیقی موثر و ماندگار خود در ماندگاری «در چشم باد» نقش کمی نداشته است…

کیف انگلیسی

بی‌شک بهترین کار تمام کارنامه سیدضیاالدین دری درباره روزهای ابتدایی قرن حاضر تا روزهای کودتای بیست‌وهشت مرداد است که تاریخ دوران را با جذابیتی کمتر دیده شده در آثار تاریخی تلویزیون ایران تقدیم مخاطبان کرده است. کیف انگلیسی چنان جذاب بود که حتی موضع‌گیری‌های شعاری و حکومتی آن درباره افراد و احزاب نیز نتوانست مخاطبان را از تماشای آن بازدارد و این اتفاقی است که خود دری چند‌ سال بعد در سریال کلاه پهلوی به عینه تجربه کرد و دید که به حاشیه راندن عنصر جذابیت دراماتیک در یک اثر داستانی، حرکت بر ضدافکار جامعه و تکیه به یک‌سری شعار ایدئولوژیک چگونه می‌تواند تماشاگران را گام‌به‌گام از کاری دور کند…

یادگاری‌های همیشه... 

کیف انگلیسی داستان متن و حاشیه‌های سیاسی به قدرت رسیدن یک سیاستمدار مستقل را روایت می‌کرد و این‌که چگونه گام‌به‌گام و شاید حتی نادانسته در دامی که دست‌های پشت پرده برایش پهن کرده‌اند، گرفتار می‌آمد. در کنار این خط داستانی پرداختن به زندگی خصوصی او و دلمشغولی‌های شخصی‌اش تماشاگران را بیشتر به او نزدیک می‌کرد و باعث ارتباط بهتر تماشاگران با کل سریال می‌شد. اینها همه راز‌های جذابیت این سریال بودند؛ جذابیتی که به‌عنوان مثال در کلاه پهلوی یا حتی سریالی چون معمای شاه بدل به عنصر مفقوده شده و قسمت‌به‌قسمت تماشاگران را از آن دور کرده است.

یادگاری‌های همیشه... 
الان که سال‌ها از نمایش کیف انگلیسی می‌گذرد، شاید بتوان گفت علاوه بر جذابیت روایی این سریال بازیگران آن بیشترین ماندگاری را در ذهن و دل تماشاگران داشته‌اند. شاید اغراق‌آمیز به نظر برسد اما حداقل برای نگارنده کیف انگلیسی مترادف است با تصویر لیلا حاتمی، علی مصفا و البته محمدرضا شریفی‌نیا در بهترین نقش‌آفرینی کارنامه پر برگ بازیگری‌اش…

کوچک جنگلی

یکی از به‌یادماندنی‌ترین سریال‌های دهه ۶٠ که بهروز افخمی را به سینما و تلویزیون ایران معرفی کرد؛ با این‌که چگونگی روی کار آمدنش و چگونگی بیرون رفتن ناصر تقوایی از این پروژه تا همیشه بر دوش او سنگینی خواهد کرد. افخمی که در آن روزها از مدیران گروه فیلم و سریال تلویزیون بود، به دلیل حساسیت‌های کاری تقوایی و مشکلات آن دوران در تولید، به ناگاه به جای او برای ساخت این سریال انتخاب شد و البته نباید ناگفته گذاشت که در این چالش بسیار موفق و سربلند از کارزار بیرون آمد.

یادگاری‌های همیشه... 

آمدن افخمی تغییرات بسیاری را در کوچک جنگلی به وجود آورد و همراه با تقوایی بسیاری از عوامل کار این پروژه را ترک کردند و از میان آنها می‌توان به داریوش ارجمند اشاره کرد که قرار بود در کوچک جنگلی تقوایی نقش میرزا را بازی کند.  کوچک جنگلی که روند تولید آن از ‌سال ۶۳ آغاز شد و در‌سال ۶۶ پایان یافت، حرف و حدیث‌های بسیاری داشت.

یادگاری‌های همیشه... 
در ابتدا ناصر تقوایی با نگاهی به داستان مردی از جنگل نوشته احمد احرار، فیلمنامه آن را نوشت و قرار بود کارگردانی آن را نیز انجام دهد که نشد و بهروز افخمی کار را در دست گرفت. مبارزات میرزا و یارانش محور اصلی روایت داستان این سریال بود که توانست موفقیتی کم‌سابقه را میان تماشاگرانش به دست آورد. چنان موفقیتی که مدیران را وسوسه کرد یک نسخه سینمایی از آن ساخته و روانه اکران کنند…

هزار دستان

شاید موفق‌ترین سریال تاریخی تلویزیون با محبوبیتی تام و تمام میان عوام و خواص که بسیاری از کارشناسان از آن نه‌فقط به‌عنوان بهترین سریال دهه ۶٠ یا کارنامه مرحوم علی حاتمی که حتی از آن به‌عنوان بهترین کار کارنامه این کارگردان که کارنامه‌اش پر است از آثار متفاوت درجه یک، یاد می‌کنند…

یادگاری‌های همیشه... 

هزار دستان به آخرین روزهای قاجار و مقدمات تغییرات وسیع اجتماعی- سیاسی در این مملکت نگاه دارد. علی حاتمی با آن وسواس هنرمندانه در فیلمسازی که خود از آن به نوعی قالی‌بافی یاد کرده، تصویری ماندنی و تاثیرگذار از آن دوران به دست می‌دهد، چنان که حافظه تصویری بی‌شمار تماشاگران این سریال تصاویر حاتمی را بدیلی بر تصاویر واقعی آن دوران می‌دانند، به عبارت بهتر سیمای دوران وقوع رخدادهای داستان ‌هزار دستان در ذهن تماشاگران این سریال با تصاویر ‌هزار دستان شکل گرفته است. موسیقی درخشان و بازی‌های ماندگار علی نصیریان، داود رشیدی، عزت‌الله انتظامی، محمد علی کشاورز و… نقش زیادی در ارزش‌های این سریال داشته‌اند و ماندگارشدن آن بی‌حضور این نقش‌آفرینان شاید ممکن نمی‌شد. این سریال البته به جز ارزش‌هایش، آورده دیگری نیز برای سینما و تلویزیون ایران داشته.

یادگاری‌های همیشه... 
علی حاتمی که حقیقتا برای ساخت‌ هزار دستان جانفشانی کرد، با ساخت شهرک سینمایی یک یادگاری ماندنی به سینما و تلویزیون ایران بخشید؛ یادگاری که اکنون سال‌هاست تنها دارایی ما برای ساخت آثار تاریخی درباره اوایل قرن حاضر و اواخر قرن گذشته به شمار می‌آید…

امام علی (ع)

محبوب ترین، قدرتمندترین و البته تاثیرگذارترین سریال تاریخی- مذهبی که درباره تاریخ صدر اسلام در تلویزیون ایران ساخته شده است. داود میرباقری که قبل از این سریال با کارهایی چند، که شاخص ترین شان گرگ ها بود، خود را به عنوان کارگردانی مستعد در سریال های تاریخی به همگان شناسانده بود، با ساخت سریال درخشان امام علی (ع) چند گام را یک جا برداشته و بدل شد به تک خال تلویزیون در سریال سازی آن سال ها. داستان جذاب و آشنای سریال؛ طراحی صحنه ای که بر خلاف کارهای دیگر تاریخی تلویزیون وامدار سنت تئاترهای لاله زاری نبود؛ شخصیت‌های کار شده و جذابی که حتی بدترین و منفورترین هاشان نیز بهانه ای برای دنبال کردن سرنوشت شان به مخاطب می دادند؛ روایت تاریخ با پیچ های دراماتیک که با افزودن رخدادها و افرادی در قصه اصلی ایجاد شده بود؛ و البته بازی های حیرت انگیز بازیگرانی چون محمدرضا شریفی نیا، داریوش ارجمند، مهدی فتحی، ویشکا آسایش و..

یادگاری‌های همیشه... 
همه و همه دست به دست هم دادند تا سریال امام علی (ع) بدل شود به بهترین کار تاریخی- مذهبی تلویزیون در آن سال ها- و با اغماض حتی تا امروز. سریال امام علی(ع) چنان موفق بود که نه تنها بهترین و حداقل محبوب ترین کار کارنامه داود میرباقری لقب گرفت، بلکه تبدیل شد به سرمشقی برای ساخت آثاری از آن جنس چون تنهاترین سردار و ولایت عشق؛ که هر دو توسط مهدی فخیم زاده جلوی دوربین رفتند؛ اما حتی نتوانستند سایه ای از سریال امام علی (ع) نیز باشند…

بوعلی سینا

این مجموعه تلویزیونی تولید‌ سال ۱۳۶۴ است و به زندگی بوعلی سینا، دانشمند مشهور می‌پردازد. شاید ماندگارترین تصویر ذهنی این سریال برای خیلی‌ها امین تارخ باشد که با وجود این همه نقش‌های تاریخی در کارنامه‌اش، همچنان برای خیلی‌ها، همان بوعلی سینای سریالی است که مرحوم کیهان رهگذار در‌ سال ١٣۶۴ ساخت. سریال بوعلی سینا دومین سریال تاریخی بعد از انقلاب پس از سربداران بود که تقریبا هم با همان تیم ساخته شد و رهگذار ٣۶ ساله، فارغ‌التحصیل تئاتر دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران که مدتی قبل از این سریال، فیلمنامه فیلم سفیر را نوشته بود، دست به کار شد و علاوه بر نویسندگی فیلمنامه برای اولین و آخرین بار، کارگردانی یک اثر تلویزیونی را هم در دست گرفت.

یادگاری‌های همیشه... 
نجفی این بار به‌عنوان مشاور در کنارش ایستاد و بازیگرانی مثل امین تارخ، فیروز بهجت‌محمدی، چنگیز وثوقی، محمد ابهری، حسین محب‌اهری و اسماعیل محرابی که در سربداران هم بازی کرده بودند، به سریال پیوستند. قصه زندگی بوعلی سینا هم دارای ویژگی‌های جذاب و ذاتی برای پرداخت است. ابن‌سینا، مردی به‌شدت باهوش است که در میان کشمکش سلسله‌های غزنوی، سامانی و آل‌بویه قرار گرفته بود و همه دنبال جذب او بودند. این داستان حتی برای غربی‌ها هم جالب توجه بود و آنها بعدها در نگاهی کاملا تحریف‌گرایانه در فیلم طبیب به شخصیتی تخیلی چون راب کول به جای بوعلی سینما رسیدند! سریال در‌ سال ۶۴ در اقدسیه تهران کلید خورد و کار با سرعت در اصفهان و نایین پیش رفت تا این سریال ١٢ قسمتی (کلا ٧٢٠ دقیقه) در پایان همان سال، ساخته و پخش شود. اگرچه دکورها، لباس‌ها و گریم تا حدی تئاتری و اغراق‌آمیز است اما سریال با توجه به ضعف آثار ساخته‌شده در این سال‌ها همچنان ماندگار است.

… و تجربه‌های دیگر

روزی روزگاری نیز می‌توانست در این لیست بیاید. کار زیبای امرالله احمدجو با بازی حیرت‌انگیز خسرو شکیبایی و … یا سریال امیرکبیر که سعید نیکپور آن را درباره زندگی این شخصیت بزرگ تاریخی ساخته و خود نیز در آن بازی کرده بود. در میان کارهای موفق این سال‌ها به پهلوانان نمی‌میرند و شب دهم، هر دو از حسن فتحی نیز می‌توان اشاره کرد و البته به سریال زیبای شهریار که کمال تبریزی درباره زندگی این شاعر بزرگ جلوی دوربین برده بود. در این میان آثاری نیز هستند که باوجود هزینه‌ها و امکانات فراوان قربانی ضعف فیلمنامه، نابلدی سازندگان به‌خصوص کارگردان و نیز نگاه یک بعدی و شعاری کارگردان شده و نتوانسته‌اند نتیجه مناسبی درنهایت به دست آورند.

یادگاری‌های همیشه... 

گذشته از معمای شاه، دیگر کار سازنده این سریال تبریز در مه نیز در این گروه می‌تواند جای بگیرد. تفنگ سر پر امرالله احمدجو یکی دیگر از کارهای شکست خورده سال‌های اخیر است. «شیخ بهایی» شهرام اسدی؛ «عمارت فرنگی» محمدرضا ورزی؛ «نردبام آسمان» محمدحسین لطیفی و «معصومیت از دست رفته» داود میرباقری از دیگر کارهایی هستند که متاسفانه در این سال‌ها به جایگاهی سزاوار زحماتی که برای ساخت‌شان کشیده شده است، نرسیده‌اند…


منبع: برترینها

روبرت والرز؛ نویسنده‌ای که دیوانه شد!

– ترجمه از امیرحامد دولت‌آبادی‌فراهانی : روبرت والرز (۱۸۷۸-۱۹۵۶) یکی از نام‌های فراموش‌ شده ادبیات آلمانی‌زبان و جهان است که پس از مرگ تراژیکش از پس عمری زندگی در آسایشگاه روانی، یعنی ۲۳ سال ننوشتن، جایگاه رفیعش را در ادبیات جهان پیدا کرد، هرچند دیر، اما درنهایت آن جایگاهی را که شایسته‌اش بود به دست آورد؛ جایگاهی که موجب شد تا بسیاری از بزرگان جهان به ستایش او قلم به دست بگیرند: از کافکا که متاثر از او بود تا روبرت موزیل، الیاس کانتی، والتر بنیامین و سوزان سانتاگ که از نبوغ او به عنوان نویسنده‌ای بزرگ نوشتند.

نویسنده‌ای که دیوانه شد 
در همین راستا، هرمان هسه باور داشت اگر روبرت والرز صدهاهزار خواننده می‌داشت، جهان جایی بهتر و دلپذیرتر می‌شد و جی. ام. کوتسی، نویسنده بزرگ آفریقایی، و برنده دو جایزه بوکر و جایزه نوبل ادبیات، آنطور که در یادداشت پیش‌رو، پرده از از نبوغ روبرت والرز برمی‌دارد، از والرز به عنوان نویسنده‌ای بزرگ یاد می‌کند که باید آثارش را بارها و بارها خواند. از روبرت والرز، «یاکوب فون گونتن» و «دستیار» که به عنوان شاهکارهای والرز شناخته می‌شوند، هر دو با ترجمه ناصر غیاثی از سوی «نشر نو» و «نشر چشمه» منتشر شده است.

والرز؛ نابغه دیوانه

در روز کریسمس ۱۹۵۶ آژیر ماشین‌های پلیس شهر هریسو در سوییس در خیابان‌ها به صدا درآمدند: کودکان بر بدن مردی افتاده بر زمین که تا مغز استخوان یخ زده بود بالا و پایین می‌شدند. پلیس‌ها که بر بالین جسد رسیدند طبق معمول چند عکسی از محل گرفتند و جسد را با خود بردند.

متوفی را خیلی زود تشخیص دادند: او کسی نبود جز روبرت والزر هفتادوهشت ساله که از بیمارستانی روانی در همان حوالی گریخته بود. او در اوان جوانی در هیات نویسنده‌ای توانا در سوییس و حتی آلمان به شهرت رسیده بود. برخی از کتاب‌هایش تا آن زمان هم مداوم منتشر می‌شدند؛ حتی کتابی پیرامون زندگانی‌اش به چاپ رسیده بود. به‌هرحال، حضوری به مدت ربع قرن در موسسات روان درمانی، نبوغ نویسندگی‌اش را از بُن خشکاند. پیاده‌روی‌های طولانی‌مدت در مناطق روستایی هم اصلی‌ترین تفریح او بود.

در عکس‌هایی که پلیس‌ها گرفته بودند پیرمردی نشان داده شده بود که کاپشن و چکمه بر تن داشته و بر برف‌ها پهن شده بود؛ چشم‌ها و دهانش هم باز بود. این عکس‌ها به طور گسترده و شرم‌آورانه در فضای ادبیات و میان منتقدان پخش شد. وضع و حال والزر که به اصطلاح دیوانگی خوانده می‌شد، مرگش در تنهایی محض و حجم کثیری از نوشته‌های پنهانی‌اش که پس از مرگ کشف شدند، همه و همه زمینه‌ساز این شد که افسانه‌ای به نام روبرت والزر که بی‌مورد و غمگنانه به فراموشی سپرده شده بود پروبال بگیرد. حتی علاقه به وجودآمده‌ ناگهانی برای خواندن آثار والزر هم بخشی از این پیش‌آمد شد. الیاس کانتی نویسنده نوبلیست آلمانی‌زبان بلغار، در سال ۱۹۷۳ در این‌باره نوشت: «از خویش می‌پرسم میان آنانی که زندگی همیشگی و مرده‌ آکادمیک خود را با فراغ بال بر ویرانه‌های زندگانی نویسنده‌ای بنا می‌کنند که در درماندگی و ناامیدی زیست، آیا کسی هست که شرمنده‌ خود باشد؟»

والرز؛ از بازیگری تا نویسندگی

رابرت والزر در سال ۱۸۷۸ در بخش برن متولد شد و هفتمین فرزند از جمع هشت بچه بود. او چهارده ساله بود که دیگر اجازه رفتن به مدرسه نداشت و به کارآموزی در بانک پرداخت اما او که در سر سودای بازیگرشدن داشت به اشتوتگارت آلمان نقل مکان کرد. تنها تستی که برای هنرپیشگی داشت به مفتضحانه‌ترین شکل ممکن تمام شد و نقطه پایانی بر این آرزویش شد. پس از بدرود با بازیگری تصمیم گرفت شاعر شود. او که از این شغل به آن شغل می‌پرید دنیایی شعر و داستان و نمایشنامه‌هایی به نظم نوشت که هیچ‌کدامشان با موفقیت روبه‌رو نشد. دست آخر اینزل ورلاگ بود که کتاب «ریلکه و هوفمانستال» را برایش منتشر کرد.

نویسنده‌ای که دیوانه شد

در سال ۱۹۰۵ که قصد داشت در روند نویسندگی‌اش بهبودی حاصل آورد دنباله‌رو برادر بزرگش شد که طراح کتاب و طراح صحنه موفقی بود و عازم برلین شد. آنجا به کارهای ریز و درشت زیادی هم پرداخت. دیری نپایید که معلومش شد می‌تواند با نوشتن خرج و مخارج خود را دربیاورد. او بدین منظور سراغ مجلات پرطمطراق رفت و توسط حلقه‌های هنری آن مجلات پذیرفته شد. اما او هیچ‌گاه در قالب متفکری فرامرزی احساس رضایت خاطر نکرد. او آدمی بود که پس از نوشیدن چند جرعه نوشیدنی چاک دهان از دست می‌داد و به پرخاشگری دست می‌یازید. رفته‌رفته از حضور در اجتماع کناره گرفت و به گوشه‌گزینی روی آورد. در همین حوالی چهار رمان نوشت که سه‌تای آنها سالم باقی مانده است: «برادر و خواهران تانر»، «دستیار» و «یاکوب فون گونتن».

«یاکوب فون گونتن» شاهکار والرز

همه رمان‌های روبرت والرز به‌نوعی بر اساس تجربیات شخصی‌اش بودند، اما در رمان «یاکوب فون گونتن» که به نوعی بهترین اثر ادبی والزر تلقی می‌شود، تجربه‌ شخصی نگارنده به طرز حیرت‌آوری مسخ شده است. یاکوب پس از گذران نخستین روز در موسسه بنیامنتا، جایی که دانش‌آموز است عنوان می‌کند: «اینجا آدم چیز زیادی یاد نمی‌گیرد.» معلم‌ها این‌سو و آن‌سو همانند مردگان افتاده‌اند. فقط و فقط دفترچه‌ای آموزشی وجود دارد که رویش نوشته شده: «هدف مدرسه‌ پسرانه‌ بنیامنتا چیست؟» و در آن تنها درسی که وجود دارد «هر پسربچه باید چگونه رفتاری داشته باشد؟» نام دارد.

تمامی مطالب آموزشی به دست لیزا (فرالین) بنیامنتا خواهر رئیس موسسه نگاشته شده است. هر بنیامنتا تنها در اتاق کارش می‌نشیند و پول‌هایش را می‌شمارد. با وجود این، یاکوب پس از گریختن به شهری بزرگ (که در رمان نامیده نمی‌شود ولی واضح است که برلین است) درباره‌اش می‌گوید: «پایتخت خیلی خیلی کوچکی است.» یاکوب علی‌رغم مشکلات پیش‌رو قصد تسلیم‌شدن ندارد، حتی پوشیدن لباس فرم مدرسه‌ بنیامنتا هم برایش چندان مساله مهمی نیست. او با همان لباس مدرسه در شهر چرخ می‌زند و سوارشدن بر آسانسور ساختمان‌های بزرگ مرکز شهر او را به وحشت می‌اندازد، اما سبب می‌شود که حس کند متعلق به عصر خویش است.

این رمان به‌نوعی خاطرات یاکوب در دوران حضور در موسسه‌ بنیامنتا است. بخش اعظم این اثر را تفکرات یاکوب درباره‌ ارائه‌ آموزش در آن موسسه و نیز برادر و خواهر عجیبش که او را آنجا فرستاده‌اند دربر‌می‌گیرد. خواهر و برادر بنیامنتا خواهر و برادری مرموزند که در نگاه اول زوجی مخوف به چشم می‌آیند. او با احترام با آنان رفتار نمی‌کند، بلکه در رفتارش نوعی اعتمادبه‌نفس گستاخانه حاکم است که مختص کودکی است که در بانمک‌بودگی‌اش شیطنت خاص کودکی جاری است. یاکوب وظیفه خود می‌داند که رازشان را کشف کند. واژه‌ای که او دوست دارد به خودش منتسب کند «جن‌خو» است. جن موجودی است که ماهیتی جدلی دارد و در مرحله‌ای پایین‌تر از شیطان قرار دارد.

دیری نمی‌پاید که یاکوب بر خانواده بنیامنتا سلطه می‌یابد. فرالین (لیزا) معلومش می‌شود که به یاکوب علاقه‌مند شده و او هم خود را به نفهمی می‌زند. فرالین اذعان می‌کند که احساسش نسبت به یاکوب علاقه‌ای ساده نیست بلکه عشق حقیقی است. در پاسخ هم یاکوب نطق‌پرانی طولانی و پرطمطراق و پر از احساسات تحویل فرالین می‌دهد. همین می‌شود که فرالین می‌گذارد می‌رود و می‌میرد.

هر بنیامنتا در ابتدای امر رفتاری خصمانه با یاکوب دارد اما، رفته رفته از او خوشش می‌آید و سعی در برقراری دوستی با او می‌کند. ابتدا به ساکن یاکوب درخواست دوستی‌اش را رد می‌کند و می‌گوید: «اما، من چطور باید غذا بخورم جناب رئیس؟… این وظیفه شماست که برای من شغلی درخور بیابید. من از شما فقط شغل می‌خواهم.» یاکوب هم در اواخر دفتر خاطراتش می‌نویسد که دارد نظرش را عوض می‌کند.

نویسنده‌ای که دیوانه شد

یاکوب فون گونتن شخصیتی ادبی ا‌ست که گرته‌برداری‌شده از شخصیتی حقیقی یا ادبی نیست. یاکوب در وجود خود خصایصی از راوی رمان «یادداشت‌های زیرزمینی» اثر داستایفسکی و نیز «اعترافات» ژان ژاک روسو دارد. مارت رابر مترجم فرانسوی آثار والزر عنوان می‌کند یاکوب تا حد زیادی شبیه به قهرمان‌های داستان‌های فولک آلمانی و به‌خصوص جوانکی که با رشادت خود قلعه‌ غول‌ها را درمی‌نوردد و علیه نیروهای شرور غلبه می‌کند است. فرانتس کافکا در ابتدای دوران نویسندگی‌اش این رمان والزر را بسیار می‌ستود. بارناباس و جرمیز که تحقیق و تفحص مفصلی درباره رمان «قصر» اثر کافکا داشتند همیشه یاکوب را الگوی ذهنی خود داشتند؛ چون‌که معتقد بودند کافکا در نگارش این رمان از یاکوب تاثیر پذیرفته است.

در این اثر می‌توان انعکاس نثر والزر را متوجه شد: نثری سرشار از شفافیت همراه با لایه‌ای از قواعد ترکیبی، هم‌نشینی زبان عامیانه و زبان اسطقس‌دار و نیز پارادوکس‌های فراوان. «همه ما لباس‌ یک شکل می‌پوشیم. خب، این لباس فرم پوشیدن، خوار و خفیفمان می‌کند و درعین‌حال ارتقای‌مان می‌دهد. ظاهر ما مثل برده‌هاست و این در ظاهر مایه ننگ است، اما توی لباس خوشگلیم و همین ما را از ننگ آن عده از آدم‌هایی دور می‌کند که در لباس شخصی خودشان، که پاره‌پوره و کثیف است، ول می‌چرخند. مثلا پوشیدن این لباس برای من بسیار خوشایند است، چون هیچ‌وقت درست‌وحسابی نمی‌دانستم چی باید بپوشم.

اما در این مورد هم فعلا برای خودم معمایی هستم.» معمای یاکوب چیست؟ والتر بنیامین مطلبی نوشت درباره والزر که عنوان می‌کرد این عدم کامل‌شدن آدم‌های داستان‌های والزر، ریشه در ماهیت وجودی نگارنده دارد. به گفته‌ بنیامین، آدم‌هایی که والزر خلق می‌کند شبیه آدم‌های داستان‌های جن و پری است که وقتی داستان به پایان می‌رسد آدم‌های آن هم مجبورند در زندگی واقعی زندگی کنند. بنیامین می‌گوید آدم‌های داستان‌های جن و پری «مجروح‌وارانه، غیرانسانی و پایدار سطحی و سرسری» هستند و نجات‌یافته از دیوانگی محض باید زین پس زندگی‌شان را با ترس از بازگشت به همان عهد دیرین سر کنند.

یاکوب هم از جمله این عجایب است و هوایی که در موسسه بنیامنتا تنفس می‌کند برایش سنگین است و بسیار شبیه به تمثیل‌ها، سخت است که او را نماینده‌ عنصری از عناصر جامعه دانست. بااین‌حال، در تفکر رواقی یاکوب در رابطه با تمدن و ارزش‌گذاری در جامعه، تنفرش در رابطه با حیات ذهنی، عقاید ساده‌انگارانه‌اش درباره سازوکار جهان، فرمانبرداری‌اش از خصایل رفیع، آمادگی‌اش برای تحمل کژی‌‌های زمان، انتظارش برای فرارسیدن سرنوشت، ادعایش مبنی بر زاده‌شدن در خانواده‌ای نجیب‌زاده، نیاکان جنگ‌طلبش و نیز لذتش در محیط مردسالار حاکم در مدارس خارج از کشور و خوش‌آمدن از شوخی‌های رکیک، همه‌و‌همه به نحوی پیش‌گویانه اشاره‌کننده به‌نوعی خرده‌بورژوازی در زمان گره‌خوردگی‌های عظیم‌تر اجتماعی است که بدون شک نازی‌های طرفدار هیلتر را بسیار بسیار جذاب و دوست‌داشتنی جلوه می‌دهد.

«دستیار»؛ شاهکار والرز

والزر در ظاهر نویسنده‌ای سیاسی نبود، با وجود این، درگیری‌های احساسی‌اش با طبقه‌ مغازه‌داران -که خود عضوی از اعضای همین طبقه بود- در نوشته‌هایش عمیقا جاری ا‌ست. حضور در برلین فرصتی مغتنم بود تا از شر این طبقه اجتماعی خلاص شود. اما او این فرصت را مغتنم به حساب نیاورد و بازگشت به دامان وطن خویش را به لقای برلین بخشید. هرچند باز هم هیچ‌گاه به طور کامل از جنبش لیبرالیسم، گرایش‌های کانفورمیستی طبقه‌ اجتماعی‌اش، ناشکیبایی مردمی همچون خودش رویاپرداز و دربه‌در، دل نکند.

در سال ۱۹۱۳ برلین را درحالی‌که «نویسنده‌ای به تمسخر گرفته‌شده و ناموفق بود» ترک کرد و به سوییس بازگشت. در هتلی واقع در شهر بیل در نزدیکی‌های منزل خواهرش اتاقی کرایه کرد و تا هفت سال آب‌باریکه‌ای از راه همکاری با روزنامه‌ها طراحی برای صفحه‌ ادبی نصیبش می‌شد. در ادامه‌ متون منظوم و منثوری که خلق می‌کرد، بیش از پیش به جامعه‌ سوییس و مناظر طبیعی این کشور پرداخت. دو رمان دیگر هم نوشت: یکی از آنها را خودش معدوم کرد و دیگری را ناشر.

پس از جنگ دوم جهانی طبع مردم برای خواندن و پسندیدن متونی که بیشتر به قلم والزر نگاشته می‌شد کم و کمتر شد. بدین‌ترتیب، ارتباطش با جامعه‌ آلمان به بخش محدودی از مردم تقلیل یافت. در سوییس هم که کلا افرادی که به سراغ روزنامه و کتاب می‌رفتند به‌قدری کم بودند که حیات نویسنده در آن شرایط صعب و طاقت‌فرسا بود. او که از نگاه عیب‌جویانه همسایه‌ها و نیز طلب احترام‌شان جان به لب شده بود عازم شهر برن شد و در اداره‌ آرشیو ملی استخدام شد، اما چندی نگذشته بود که از آ‌نجا بیرون رفت. در آن دوره خانه‌به‌‌دوشی را تجربه می‌کرد و سیاه‌مست شده بود؛ شب‌ها خوابش نمی‌برد و در خیالش گویی صدایش می‌زدند، مدام در خواب و بیداری کابوس امانش را بریده بود و حملات عصبی از پایش درآورد. بارها اقدام به خودکشی کرد، اما همیشه ناموفق می‌ماند؛ چون‌که بنا به گفته‌ خودش: «حتی نمی‌توانم راهی مطمئن برای خودکشی ردیف کنم.»

 
همین شد که بر همه معلوم شد نمی‌شود او را تنها گذاشت و حال کسی هم نبود که مراقبتش را بر عهده بگیرد: مادرش خودکشی کرده بود، برادرش هم شرایطش را نداشت و خواهرش هم قبول نکرد. پس، خودش تصمیم گرفت که به آسایشگاهی در والدن برود.

نویسنده‌ای که دیوانه شد

اطبا هرچه تلاش کردند نتوانستند به توافق برسند که مشکلش چیست. آنها هم نتوانستند نگاهش دارند و به آسایشگاهی دیگر در هریسو منتقل شد. آنجا برایش خوب بود، حتی روزنامه و مجله هم می‌خواند و گهگاهی دست به قلم می‌برد، اما بعد از ۱۹۳۲ دیگر چیزی ننوشت. دراین‌باره به یکی از ملاقات‌کننده‌هایش گفته بود «آمده‌ام اینجا که دیوانه باشم، نیامده‌ام که نویسنده باشم!» و نیز اذعان کرده بود که دوروبر ادبیات‌بودن دیگر از او گذشته است.

نویسنده‌بودن برای والزر حتی در ابتدایی‌ترین سطوح هم مشکل بود. او از دستگاه تحریر استفاده نمی‌کرد، اما دست‌خط زیبا و خوانایی داشت که مایه‌ سربلندی و افتخارش بود. دست‌خط والزر درست اولین عنصری بود که از بُعد روانی توسط اطبا مورد بررسی قرار گرفت و آن‌هم خبر از ناخوش‌احوالی‌اش می‌داد. در چهارمین دهه‌ زندگانی‌اش بیماری‌ای به نام انقباضات روان‌تنی به جان دست راستش افتاد که به سبب تنفر ناآگاهانه‌اش از خودکار حاصل شده بود. تنها راه مبارزه با آن‌هم کنارگذاشتن خودکار و استفاده از مداد برای نوشتن بود.

مداد به دست‌گرفتن به قدری برایش مهم بود که آن را «سیستم مدادی» یا «سازوکار مدادی»‌اش نامید. مداد به دست‌گرفتن حتی دست‌خطش را هم تغییر داد. والزر وقتی از دنیا رفت حدود پانصد صفحه نوشته‌شده داشت که به دست کسی نیفتاده بودند. او آن پانصد صفحه را با مداد به قدری ریز نوشته بود که خواندنشان بسیار سخت بود و قیمش وقتی آنها را پیدا کرد گمان برد حسب‌حالی نوشته شده به زبان رمز است. والزر هیچ‌گاه به حسب‌حال‌نویسی روی نیاورده بود. دست‌خطش هم رمزی نبود. در خلال همین صفحات بود که دیگر آثار والزر یافت شدند از جمله رمان معروف «دستیار».

جالب‌تر از قضیه دست‌خطش این است که «سازوکار مداد» برای والزر چه به ارمغان آورده که خودکار دیگر نمی‌توانست بیاورد؟ (ناگفته نماند که او در این دوران از خودکار استفاده می‌کرد اما، برای کارهای دیگر.) جواب این سوال می‌تواند این باشد که مانند هنرمندی که زغال‌چوبی لای انگشتانش می‌گذارد و با آن بازی می‌کند، والزر هم نیاز داشته چنین چیزی را به دست بگیرد تا پیش از به‌کارافتادن مغزش از آن استفاده کند و به‌نوعی به جریان سیال مطالبی که به ذهنش خطور می‌کرد تا بنویسد وزن بدهد. در تک‌نگاره‌ای با عنوان «طراحی با مداد» که ۱۹۲۶-۱۹۲۷ تاریخ نوشتنش را مشخص کرده، از «لذتی ناب» نام می‌برد که سازوکار مداد به او می‌دهد.

جایی دیگر هم نوشته «مداد آرامم می‌کند و مرا به وجد می‌آورد.» نوشته‌های والزر نه بر منطق خاصی استوار است و نه تکنیک روایی، بلکه با خیال‌پردازی، مود شخصی و درگیری‌های ذهنی‌اش نگاشته شده‌اند. در اصل، او بیش از اینکه متفکر یا داستان‌گو باشد مقاله‌نویس است. استفاده از مداد راهگشای ورود به عالمی بود که به نوشتنش در راستای بهره‌گیری از مود خلاقانه‌اش بسیار موثر بود.

والزر آثارش را به زبان آلمانی علیا می‌نوشت؛ زبانی که کودکان سوییسی در دوران تحصیل فرامی‌گیرند. آلمانی علیا نه‌تنها با آلمانی- سوییسی در جزئیات زبان‌شناختی تفاوت دارد، بلکه ماهیت کلی‌اش هم به کلی متفاوت است، تاجایی‌که زبان مورد استفاده سه‌چهارم مردم سوییس است. نوشتن به این زبان به همراه خود پرستیژ شخصی باسواد و کمالات را دارد که در طبقه‌ اجتماعی مناسبی قرار گرفته؛ پرستیژی که والزر از آن دل خوشی نداشت. هرچند که او وقت چندانی برای مطالعه‌ ادبیات بومی سوییس نداشت، پس از بازگشتش به این کشور با میل و انتخاب خود استفاده از زبان آلمانی علیا را برای نوشتن برگزید تا به جهان و جهانیان ادبیات کشورش و نیز فولکلر آن را معرفی کند.

رمان «دستیار» کم‌وبیش همزمان با «اولیس» جویس و جلد آخر «در جست‌وجوی زمان از دست‌رفته» پروست نوشته و منتشر شده است. این اثر که به سال ۱۹۲۶ منتشر شد می‌توانست بر ادبیات مدرن آلمان به طرق گوناگون بسیار تاثیر بگذارد. اما اینطور نشد. هرچند که مهم‌شماردن روبرت والزر و نوشته‌هایش با انتشار مجموعه آثارش (۱۹۶۶) پس از مرگ دلخراشی که برایش اتفاق افتاد آغاز شد. سپس با توجه به ترجمه آثارش در فرانسه و انگلستان هم که همواره نگاه خاص و ویژه‌ای به ادبیات آلمان دارند شناخته شد و آثارش جزو پرفروش‌ترین‌های این دو کشور جای گرفت.

والرز؛ نویسنده‌ای بزرگ

امروزه روز والزر را بیش از همه رمان‌نویس می‌انگارند، حتی بااین‌حال که تنها یک‌پنجم حجم آثارش را رمان‌هایش دربرمی‌گیرد. حتی، حجم رمان‌هایش هم آنقدری نیست که بتوان رمان نامیدشان و اکثرا آنها را نوولا دسته‌بندی می‌کنند. بیشتر حجم آثارش را داستان‌های کوتاه دربرمی‌گیرد: آثاری از جمله «کلیست در تندر» (۱۹۱۳) و «قصه هلبلینگ» (۱۹۱۴) که نشان می‌دهد مهارت او در چه قالبی بیشتر است. زندگانی کم‌حادثه ولی درعین‌حال بسیار دلخراشش تنها موضوع به‌دردبخوری بود که می‌توانست برای نوشتن از آن بهره گیرد. همه‌ متون منثورش به گفته خودش می‌تواند در قالب فصول «داستانی طولانی و بی‌پیرنگ، و بخشی از کتابی ازهم‌گسیخته برآمده از دل آدمی» باشد.

آیا روبرت والزر اصلا نویسنده‌ای بزرگ بود؟ اگر کسی مخالف بزرگ‌انگاشتن او باشد بنا به گفته الیاس کانتی نویسنده نوبلیست بلغار، تنها دلیلش این است که چیزی ناشناخته‌تر از بزرگی برایش نیست. خود والزر در شعری که اواخر عمرش سروده می‌گوید: «آرزو دارم آنچه بر من گذشت بر کسی نگذرد/ تنها منم که می‌توانم من را تحمل کند/ چیزها دیدن و شنیدن روی زمین/ و گفتن هیچ، درباره هیچ.»


منبع: برترینها

سه پیغام مدیر ارشد فیس بوک برای زنان

ماهنامه آینده روشن: اجازه دهید بحث را با قبول این نکته شروع کنیم که ما خوش شانس هستیم. وضعیت دنیایی که در آن زندگی می کنیم با وضعیت دنیای مادران یا مادربزرگان مان بسیار متفاوت است. در دنیای آنان امکان پیشرفت در شغل برای زنان بسیار محدود بود. حال بیشتر ما در دنیایی رشد کرده ایم که از حقوق اولیه انسانی برخوردار بوده ایم؛ اما به نحوی عجیب، ما همچنان در دنیایی زندگی می کنیم که هنوز بسیاری از زنان در دیگر نقاط دنیا این حقوق انسانی را ندارند.

اگر همه این نکات را هم کنار بگذاریم، ما همچنان مشکلاتی داریم و این مشکلات جدی هستند. مشکل اینجاست که زنان به رده های بالای مشاغل مختلف در هیچ جای دنیا دست پیدا نمی کنند. آمار و اعداد برای ما واقعیت این داستان را به شکل مشخص بیان می کند. از یکصد و نود رییس دولت، تنها ۹ نفر زن هستند. از همه نمایندگان مجلس در سراسر دنیا، تنها سیزده درصد نمایندگان مردم را زنان تشکیل می دهند.

سه پیغام مدیر ارشد فیس بوک برای زنان

در بخش شرکت ها از افرادی که در رده های بسیار بالا قرار دارند، رده های ارشد مدیریتی شرکت ها و هیئت مدیره، حداکثر ۱۵ یا ۱۶ درصد را زنان تشکیل می دهند؛ حتی در بخش هایی از دنیا که به قصد پول سازی شکل نگرفته، مانند ارگان های نیکوکاری، درست همان جایی که ما فکر می کنیم آنها را زنان مدیریت و هدایت می کنند، زنان حداکثر بیست درصد مدیران را تشکیل می دهند. این اعداد از سال ۲۰۰۲ تاکنون تغییری نکرده و حتی گاهی به سمت برعکس در حال حرکت بوده است.

ما مشکل دیگری نیز داریم و آن اینکه زنان با انتخاب سخت تری مواجه هستند. انتخاب میان موفقیت شغلی و موفقیت در زندگی شخصی. تحقیق اخیر در آمریکا نشان می دهد از میان مدیران ارشد متاهل، دو سوم از مردان متاهل بچه دارند اما تنها یک سوم از زنان متاهل صاحب فرزند هستند.

سال ها قبل در نیویورک بودم و روی بستن قراردادی تجاری کار می کردم. در یکی از آن شرکت های تجملی در نیویورک بودم که در آن برای حفظ کلاس کاری، حقوق زنان و مردان برابر است. جلسه چیزی حدود سه ساعت طول کشید و بعد از دو ساعت به شکلی نیاز به یک استراحت بدنی بود. مردی که جلسه را اداره می کرد، نمی دانست دستشویی زنان، در دفترش کجا قرار دارد. تصور کردم آنها تازه به این دفتر نقل مکان کرده اند.

پرسیدم: «پس شما به تازگی به این دفتر آمده اید؟» مدیر پاسخ داد: «نه، ما حدود یک سال است اینجا هستیم.» و من پرسیدم: «می خواهید بگویید که من تنها زنی هستم که در یک سال گذشته برای عقد قرارداد به این دفتر آمده ام؟» او به من نگاه کرد و گفت: «بله، یا شاید تنها زنی بوده ای که نیاز به دستشویی رفتن داشته ای.»

سوال این است که ما چگونه باید این مسئله را حل کنیم؟ چگونه آمار زنان در سطوح بالا را تغییر دهیم؟ چگونه در این اعداد تغییر ایجاد کنیم؟ مایل ام با گفتن این نکته شروع کنم که من درباره حفظ کردن زنان به عنوان نیروی کار صحبت می کنم؛ زیرا واقعا معتقدم این پاسخ ماست. در جامعه نیروی کار، در بخشی که درآمد بالا دارند، در میان کسانی که در رده های ارشد حضور دارند، در میان کسانی که در رده های ارشد حضور دارند، در میان مدیران ارشد ۵۰۰ شرکت برتر «فورچون»، یا همین تعداد پست در دیگر بخش های جامعه، مشکل این است که زنان از جمع های مدیریتی کنار گذاشته شده اند.

همه در این باره زیاد حرف می زنند، و همه درباره انعطاف ساعات کاری و دادن مشاوره به جوانان و برنامه ای که شرکت ها در آن باید به زنان آموزش دهند صحبت می کنند. من درباره هیچ یک از این موارد یاد شده صحبت نخواهم کرد؛ البته می دانم همه آنها مهم هستند. من روی این مطلب تمرکز می کنم که هر یک از ما به تنهایی چه می توانیم بکنیم؟ باید برای زنانی که با ما یا برای ما کار می کنند چه پیامی داشته باشیم؟ باید به دختران مان چه پیامی بدهیم؟

من جواب درست و صحیح را ندارم. حتی برای خودم هم این جواب را ندارم. من محل زندگی ام در سانفرانسیسکو را برای قراری کاری ترک می کنم، سوار هواپیما می شوم و دختر من که سه ساله است، زمانی که او را به کودکستان می بردم، پای مرا بغل کرد و گریه می کرد که «مامان، سوار هواپیما نشو.»

سه پیغام مدیر ارشد فیس بوک برای زنان

این وضعیت دشوار است. گاهی احساس گناه می کنم. هیچ زنی، چه خانه دار باشد چه جزیی از نیروی کار، را نمی شناسم که این احساس گناه گاه گاهی را نداشته باشد؛ بنابراین من نمی گویم که به باقی ماندن به عنوان جزوی از نیروی کار برای همه کاری درست است. اگر قصد باقی ماندن در بخش کاری جامعه را داریم پیغام های ما چیست؟

فکر می کنم ما سه پیغام داریم؛ پیغام شماره یک: پشت میز بنشینید و خودتان را نشان دهید؛ پیام شماره دو: همکار خود را به یک همکار واقعی تبدیل کنید؛ پیغام شماره سه: کارتان را قبل از این که به ترک شما نیاز باشد ترک نکنید.

پیغام شماره یک: پشت میز بنشینید و خودتان را نشان دهید

زنان به صورت نظام یافته ای خودشان را دست کم می گیرند. اگر شما زن یا مردی را آزمایش کنید و از آنها درباره یک موضوع کاملا مشخص، مانند معدل تحصیلی، سوال کنید، مردان به صورت کاملا اشتباهی، کمی بیشتر نمره می گیرند و زنان به صورت اشتباهی کمی پایین نمره می گیرند.

زنان درباره خودشان در بخش نیروی کاری مذاکره نمی کنند. تحقیقی که در دو سال اخیر روی افرادی انجام شده است که از کالج به بازار کار وارد می شده اند نشان می دهد ۵۷ درصد از پسرها یا مردان ابتدا درباره حقوق سالانه خود مذاکره می کنند ولی فقط ۷ درصد از زنان در ابتدا درباره حقوق دریافتی سالانه خود حرف می زنند؛ از همه مهم تر، مردان موفقیتی را که به دست می آورند حاصل کار خود می دانند ولی زنان این موفقیت را به عوامل خارجی دیگر نسبت می دهند.

اگر شما از مردی بپرسید چگونه کاری را به خوبی انجام داده است، آن مرد خواهد گفت: «من کارم خیلی درست است، اینکه خیلی مشخص است، چرا می پرسید؟» اما اگر شما از یک زن بپرسید چگونه در کارش موفق بوده است چیزی که آنها خواهند گفت این است که کسی کمک شان کرده است، آنها خوش شانس بوده اند، یا بسیار سخت کار کرده اند. چرا این مهم است؟

این بسیار مهم است، چون هیچ کسی به بهترین قسمت اداره دست نمی یابد اگر همه اش در کناری بنشیند، نه اینکه پشت میز باشد؛ هیچ کس ترفیع کاری نمی گیرد، اگر باقی یا خودش فکر نکنند لیاقت این ترفیع را دارد یا اینکه خودش موفقیت خودش را درک نکند.

چرا زنان این طور هستند؟ ای کاش این پرسش پاسخ ساده ای داشت؛ ای کاش می توانستم به تمامی زنان جوانی که با من کار می کنند، تمامی این زنان شگفت انگیز، می گفتم: «به خودتان باور داشته باشید و درباره خودتان مذاکره کنید. مالک موفقیت و زحمت کار خودتان باشید.»

ای کاش می توانستم به دخترم بگویم. اما به این سادگی نیست؛ زیرا مطابق آمار، بالاتر از همه چیز موفقیت و مقبول بودن ارتباط مثبت و مستقیمی در مردان دارد ولی در زنان این ارتباط معکوس و منفی است.

تحقیق معروف دانشگاه هاروارد درباره زنی به نام هیدی روزن وجود دارد که همه چیز را در این باره روشن می کند. او یک اپراتور در یک شرکت است و از ارتباطات خود استفاده کرده است که یک سرمایه دار ماجراجو و موفق شود. در سال ۲۰۰۲، نه خیلی قبل، یک پروفسوری از دانشگاه «کلمبیا» بود، این پرونده را به عهده گرفت و آن را به هیدی رویزن تبدیل کرد. او پرونده تحقیقی را به دو گروه از دانشجویان داد. تنها تفاوت این دو گروه در بررسی این پرونده این بود که پروفسور یک کلمه، و فقط یک کلمه، از پرونده را برای یکی از گروه ها عوض کرد: او کلمه هیدی (اسم دختر) را با کلمه هوارد (اسم مرد) عوض کرد؛ اما این یک کلمه تفاوت بسیار بزرگی را ایجاد کرد.

سپس او از دانشجویان تحقیق کرد. خبر خوب این بود که همه دانشجویان، چه زن و چه مرد، فکر کرده بودند هوارد و هیدی هر دو به یک اندازه صلاحیت داشته و خوب هستند، ولی خبر بد این بود که همه هوارد را دوست داشتند. او مرد خوبی است، شما دوست دارید با او کار کنید، شما می خواهید یک روز خود را با او به ماهیگیری بپردازید؛ اما با هیدی؟ خیلی مطمئن نیستند. او کمی گیج می زند، کمی سیاستمدار است، و شما مطمئن نیستید می خواهید با او کار کنید یا نه. این کمی پیچیده است. ما باید به دختران و همکاران مان بگوییم. ما باید خودمان را باور کنیم که ما بهترین نمره را گرفته ایم تا به ترفیع دست یافته ایم.

سه پیغام مدیر ارشد فیس بوک برای زنان

پیغام شماره دو: همکار خود را به یک همکار واقعی تبدیل کنید

من متقاعد شده ام ما زنان در محل کار، در مقایسه با خانه، پیشرفت بیشتری داریم. آمار این مطلب را به خوبی نشان می دهد؛ اگر زن یا مردی به صورت تمام وقت کار کنند و بچه نیز داشته باشند، زن دو برابر بیشتر از مرد در کارهای خانه و سه برابر بیشتر از او برای نگهداری بچه ها وقت می گذارد؛ بنابراین این زن سه یا دو شغل دارد ولی مرد فقط یک شغل دارد. زمانی که به حضور کسی نیاز است فکر می کنید چه کسی بیرون از خانه است؟ من فکر نمی کنم دیدن مسابقه فوتبال روز یکشنبه یا تنبلی عمومی دلیل این امر باشد.

من فکر می کنم دلیل بیش از اینها پیچیده است. من فکر می کنم ما به عنوان یک جامعه بر پسرهای مان، در مقایسه با دخترها، فشار بیشتری را برای موفقیت می گذاریم؛ آنها را مجبور می کنیم مدام به بیرون از خانه توجه کنند. آنها کارهای بیرون از خانه را مهم تر می دانند، در حالی که کارهای درون خانه از نظرشان پیش پا افتاده و معمولی است.

برای موفقیت نیاز داریم همکاران مان در محل کار، و همکاران مان در خانه را به همکاری واقعی تبدیل کنیم. آنها باید ارزش ما زنان در محیط و ارزش هر دوی این کارها را دریابند. کار بیرون همانقدر مهم است که کار در خانه. زنان، چه در بیرون و چه در خانه، کارمندان فوق العاده ای هستند.

می خواهم داستانی برای شما بگویم که واقعا باعث شرمساری من است، اما فکر می کنم مهم است. من در فیس بوک برای حدود یکصد نفر از کارمندان سخنرانی کردم. چند ساعت بعد زنی جوان که آنجا کار می کند، بیرون اتاق من نشسته بود. او می خواست با من صحبت کند.

او گفت: «امروز من یاد گرفتم باید دستم را بالا نگه دارم.» من گفتم: «منظورت چیست؟» او گفت: «خب، شما سخنرانی کردید، و شما گفتید قصد دارید دو سوال بپرسید، و من دستم را به همراه بسیاری دیگر بلند کردم و شما دو سوال پرسیدید اما هیچ زنی را برای جواب دادن انتخاب نکردید. برای سوالات بعدی من دستم را پایین بردم. من متوجه شدم همه زنان دیگر نیز دست شان را پایین بردند. شما سوالات بیشتری را پرسیدید، البته فقط از مردان.»

من با خودم فکر کردم اگر من، با این درجه از حساسیت درباره مسائل زنان، هنگام سخنرانی متوجه نمی شوم که دست مردان همچنان بالاست اما دست زنان نیز پایین می آید، باقی قضایا چه فاجعه ای خواهد بود؟ ما، به عنوان مدیر یک شرکت و سازمان، چقدر سهم داریم در این که مردان بیشتر از زنان به فرصت های کاری دست می یابند؟ آیا خود ما زنان را به عنوان همکار قبول داریم؟ ما باید زنان را پشت میزها بنشانیم و به آنها فرصت بدهیم.

پیغام شماره سه: کارتان را قبل از این که به ترک شما نیاز باشد، ترک نکنید

فکر می کنم طنز عمیقی اینجا وجود دارد؛ حقیقت این است که اقدام زنان با این هدف که در بازار کار باقی بمانند، در واقع به این امر می انجامد که آنها از بازار کار کنار گذاشته شوند. این اتفاقی است که رخ داده است: ما سرمان شلوغ است، همه گرفتارند، و یک زن نیز گرفتار است.

 سه پیغام مدیر ارشد فیس بوک برای زنان
او شروع به فکر درباره بچه دار شدن می کند و از لحظه ای که او شروع به فکر کردن در این باره می کند، به آماده سازی یک اتاق برای آن بچه می اندیشد و این که «چگونه قرار است این موضوع را با باقی کارهایی که می کنم تطبیق دهم؟» و دقیقا از آن لحظه او دیگر دستش را بلند نمی کند؛ او به ترفیع کاری نمی اندیشد، او پروژه جدیدی را قبول نمی کند، او دیگر نمی گوید: «من، من می خواهم این کار را انجام دهم.» او شروع به عقب نشینی می کند.

زمانی که شما شروع به عقب نشینی می کنید چه اتفاقی می افتد؟ تمامی کسانی که این تجربه را دارند، می توانند این را تایید کنند؛ زمانی که بچه ای در خانه است، شغل شما باید واقعا خوب باشد تا بازگردید؛ زیرا رها کردن بچه در خانه کار دشواری است. باید مبارزه و چالش در کار شما باشد. برای کار شما به پاداش نیاز است. شما نیاز دارید احساس کنید مشغول ایجاد تغییر هستید.

اگر دو سال قبل شما ترفیع نگرفته اید و یک مرد دیگ راین ترفیع را گرفته است، اگر سه سال قبل جستجو برای یافتن فرصت شغلی بهتر را رها کرده اید، احساس خستگی خواهید کرد؛ زیرا شما باید پای خود را روی پدال گاز فشار دهید. قبل از این که به ترک شما نیاز باشد کارتان را ترک نکنید؛ سر جای خود باقی بمانید، پای خود را روی پدال گاز فشار دهید و تلاش خود را بکنید تا روزی که به ترک شما نیاز است، تا زمانی که به پیشرفت نیاز دارید. خیلی زود و پیشاپیش تصمیم خود را نگیرید؛ به ویژه زمانی که شما حتی از تصمیمی هوشیار و آگاه نیستید که می خواهید بگیرید.

متاسفانه و واقعا نسل من قصد ندارد تعداد بانوانی را که در رأس امور هستند عوض کند؛ این اعداد تنها عوض نمی شوند، بلکه همه ما باید برایش تلاش کنیم، چه زنان و چه مردان. ما قصد نداریم پنجاه درصد از مشاغل مهم را به دست آوریم. در نسل من، پنجاه درصد از زنان در صنایع مختلف در رأس امور نخواهند بود، اما من امیدوارم نسل آینده بتواند این کار را انجام دهد.

فکر می کنم دنیایی که در آن نیمی از کشورها و نیمی از شرکت ها را زنان اداره می کنند، دنیای بسیار بهتری خواهد بود. من دو بچه دارم، یک پسر پنج ساله و یک دختر دو ساله. می خواهم پسرم این امکان را داشته باشد بتواند، چه در کار در بیرون از خانه و چه در خانه، فعالیت کند؛ می خواهم دخترم این امکان را داشته باشد که نه تنها بتواند مدیر باشد، برای موفقیت هایش ستایش شود.

شریل سندبرگ – مدیر ارشد فیسبوک 


منبع: برترینها

طنز؛ ماجرای حمید گودرزی و زیرپوش رکابی

 بسیاری از اعضای انجمن قاراشمیش در اعتراض به حمید گودرزی زیرپوش رکابی پوشیده بودند. زیرپوش بهروز وثوقی ازبقیه پاره‌پوره‌تر بود. گوشه‌ سمت راستش هم با سیگار سوخته و سپس سوراخ شده بود! بهروز وثوقی به حمید گودرزی گفت: «بچه‌خوشگل! کی گفته شما بازیگری؟!». حمید گودرزی که حسابی ترسیده بود، صدایش دورگه‌تر از قبل شد و با صدایی لرزان گفت: «حالا من یه چیزی گفتم استاد! شما چرا به دل گرفتی؟! حالم خوش نبود اون شب! نزنی مثل برادران آب‌منگل شتک‌متک‌مون کنی!». بهروز وثوقی گفت: «بچه زدن نداره! برو به بازیت برس!».

نوید محمدزاده گفت:   «بهروز وثوقی! سینما رو روی حساب کی ول کردی رفتی؟! روزایی که تو نبودی، این حمید گودرزی زیرپوش رکابی تنش نمی‌کرد که یه‌وقت بدتیپ نشه. من می‌گم نرو، چون این حمید گودرزی خیلی گولاخه! چون سینمای ایران بازیگر نداره! تو بری تنها می‌مونه! چون سینمامون بوی گند ادکلن این بچه‌خوشگلا رو می‌گیره. ولی اگه رفتی دیگه برنگرد. چون نمی‌گن خسرو شکیبایی‌شون مُرده. عزت‌الله انتظامی دیگه فیلم بازی نمی‌کنه. بهروز وثوقی‌شونم گذاشته رفته. می‌گن مشکل از سینمای ماست. جون خودت یه ذره هم به فکر ما باشید. کاری نکنین حرف دهن این‌هالیوودیا شیم.

نرو وثوقی! اگه به ‌خاطر وجود بازیگرایی مثل حمید گودرزی می‌ری؛ نرو! گول کت و شلوار براقشم نخور. اینو پوشیده بذارت تو عمل انجام شده. اگه به‌ خاطر وزارت ارشادم می‌ری؛ نرو! من می‌رم! باور کن من می‌رم! من می‌رم تو فیلمای مسعود ده‌نمکی بازی می‌کنم تا از نفوذش استفاده کنه بذاره تو برگردی. نرو وثوقی!». فریدون جیرانی که سراسرش را بغض شدیدی فرا گرفته بود، زد زیر گریه و با صدای زیرش گفت:   «بس کن گودرزی! مُردیم وسط شما از استرس!». مسعود فراستی گفت: «حالا من کار ندارم گودرزی! ولی نوید هرچی باشه، مقوا نیست! تو چطوری روت شده بازی‌های درنیومده خودتو با نوید مقایسه کنی؟! مقوای بدتیپی هم هستی!».

رامبد جوان با خوشحالی بدون هیچ مقدمه‌ای پرید وسط معرکه و درحالی ‌که دست و سوت می‌زد، با خجستگی خاصی گفت: «ما خیلی خوبیییییم! ما خیلی باحالیییییم!». مهران مدیری گفت: «بیاین دورهم شاد باشیم. دنیا دو روزه.». نوید محمدزاده گفت: «این دو تا رو دیگه کجای دلم بذارم؟!». حمید گودرزی گفت: «باور کن بهروز افخمی گولم زد! گفت من بهت توی فیلم روباهم بازی دادم، تو هم باید بیای به الگوهای موفق سینمای ایران فحش بدی. چون اونا سیمرغ و کن و اسکار می‌گیرن ولی به فیلم آذر، شهدخت، عمه، خاله، عمو، زن دایی من نمی‌دن!». بهروز افخمی گفت: «تا وقتی به من جایزه ندن، وضع همینه! همه‌تونو میندازم جون همدیگه! یوهاهاهاها!».

بهروز وثوقی گفت: «این کیه دیگه؟! نوید! این کارگردانه؟! ما رفتیم از ایران، تولیدی کارگردان زدین؟! والا زمان ما یه مسعود کیمیایی بود، یه داریوش مهرجویی بود، یه ساموئل خاچیکیان و… هرکی از ننه‌باباش قهر می‌کرد، کارگردان نمی‌شد!». نوید محمدزاده گفت: «ولش کن بهروزخان! ایشونو خدا زده!». حمید گودرزی گفت: «درست صحبت کن! اون‌موقع که من تو سریال‌های هندی قاسم جعفری بازی می‌کردم، تو کجا بودی؟! حالا با یه زیرپوش چرک و یه نقش پلشت و دو تا دونه رگ گردن اومدی سیمرغ بهت دادن، خودتو گم کردی؟!».

بهروز وثوقی خندید و گفت: «این باز رفت رو هوا!‌ الان داشت ابراز پشیمونی و ندامت می‌کرد! چی می‌زنی تو بچه‌خوشگل؟! نکن با خودت! مگه چند سالته؟! گوزن‌ها رو ندیدی، عبرت بگیری؟!». درهمین لحظه چراغ‌های انجمن قاراشمیش خاموش شد و انجمن درتاریکی عجیبی فرو رفت و سایه‌ای سیاه که قد و بالای تو رعنا رو بنازم، داشت، از دور پدیدار شد. نوید محمدزاده چراغ را روشن کرد. مارلون براندو بود. با زیرپوش رکابی از فیلم «تراموایی به‌ نام هوس» آمده بود و با لحن فیلم «پدرخوانده» می‌گفت: «کی این‌جا با زیرپوش رکابی و پلشتی مشکل داشت؟!».


منبع: برترنها

سبک شناسی معماری اسلامی (۱)

برترین
ها: منظور از هنر و معماری اسلامی، همان هنر و معماری
سرزمین‌های‌ – خاورمیانه، آفریقای شمالی، هند شمالی و اسپانیا – است‌ که از
آغاز قرن هفتم میلادی تحت حاکمیت مسلمانان قرار گرفتند.

خاستگاه‌ها و ویژگی‌ها
 
اهمیت
تزیینات خوشنویسی و شکل مسجد، دو ویژگی اصلی هنر و معماری اسلامی هستند که
عمیقاً با ایمان اسلامی ارتباط دارند و در همان روزگار آغازین دین پیشرفت
کردند. پیامبر [اسلام]، [حضرت] محمد، تاجری ثروتمند در مکه بود که در حدود
۴۰ سالگی مجموعه عمیقی از وحی را دریافت کرد و شروع به تبلیغ دین جدیدی
نمود‌. این وحی‌ها که مسلمانان آن‌ها را پیام الهی می‌انگارند، در قرآن –
کتاب مقدس مسلمانان – جمع‌آوری شده است. میراث غنی زبانی و ادبیات عرب در
احساس احترام عمیق نسبت به قرآن نقش داشت.
 
مرکزیت قرآن در فرهنگ
اسلامی و جذابیت ویژه شکل ‌خط عربی سبب شد از کلام نوشتاری، به ویژه آیات
قرآنی به عنوان کتیبه‌های مساجد استفاده گردد و نیز تزیینات خطاطی و
شیوه‌های آن در تمام شاخه‌های هنر اسلامی پیشرفت نماید.
 
در سال
۶۲۲‌ پس از میلاد، همان سالی که مبدأ تاریخ اسلامی قرار گرفت، ‌حضرت محمد
به شهر یثرب – که بعداً مدینه نام گرفت، هجرت نمود. در آن‌جا جامعه‌ای از
مومنان که در پیرامون خانه محمد به عبادت مشغول بودند، گردهم آمدند.
نمازگزاران عادی جامعه جدید در این مکان ساده، شکل مسجد را پایه‌گذاری
کردند که عبارت بود از محوطه‌ای محصور و مستطیلی با آلونک‌هایی (‌خانه‌های
همسران [حضرت] محمد) که در طول یک ضلع آن قرار گرفته بودند و یک ایوان
ناهموار (سایه‌بانی که در اصل برای استفاده از سایه بوده است‌) که در یک
طرف برای مسلمین فقیرتر در نظر گرفته شده بود‌. از این رو، تقریباً تمام
مساجد نقشه خانه [حضرت] محمد را تکرار می‌کردند و عبارت بودند از ‌یک محوطه
محصور (صحن)، ساختمانی در یک طرف برای نماز و طاق‌هایی قوسی (رواق‌ها ) در
اطراف محوطه.

سبک های معماری بر اساس محدوده: معماری اسلامی

 
اولین پیروان [حضرت] محمد[ص] ‌که از شبه جزیره
عربستان بودند در مقایسه با امپراطوری‌هایی که بعداً فتح کرده و ]سبک‌های
هنری آن را[ به عنوان سرمشق خود گرفتند‌، هیچ‌گونه سبک هنری بومی و مخصوص
به خود نداشتند. با گسترش اسلام، متناسب با شرایط متفاوت اقلیمی و مصالح در
دسترس در فتوحات اسلامی و با جذب و اقتباس از شیوه‌های هنرهای بومی‌،
انواع هنری آن بالیدن گرفت و نقش‌هایی که در یک ناحیه باب بود، به زودی‌
جهان بزرگ اسلام‌ را فرا گرفت.
 
بنابراین هنر اسلامی از منابع
فراوانی گسترش یافته است. شیوه‌های رومی‌، مسیحیت باستان و بیزانسی در
معماری پیشین اسلامی مورد اقتباس قرار گرفت. تاثیر هنر ساسانی – هنر معماری
و تزیینی ایرانِ پیش از اسلام در دوران حکومت ساسانیان ـ بر هنر
اسلامی‌بالاترین اهمیت را داشت‌. شیوه‌های آسیای مرکزی با تاخت و تازهای
تاتار و مغول به هنر اسلامی نفوذ کرد و هنر چینی تأثیر ‌تکوین‌گری بر
نقاشی، سفالگری و پارچه‌بافی اسلامی گذاشت.

معماری اسلامی در جهان
اسلام به نسبت آب و هوا، فرهنگ و علاقه به سبکهای هندسی و آرابسک، ایده های
هنرمندان و معماران هر منطقه با یکدیگر تفاوت دارد؛ اما در میان عمارتهایی
که دارای معماری اسلامی هستند مسجد حائز اهمیت بسیاری است؛ چرا که در
سراسر جهان اسلام مسجد مرکز زندگی دینی و مکان سجده و تسلیم است. به گزارش
خبرنگار گروه دین و اندیشه “مهر”، معماری اسلامی بخشی از هنر معماری است که
به عنوان یک پدیده اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و دینی از دین اسلام نشأت گرفته
است.

بنابراین این واژه دربرگیرنده ساختمانهای دینی و غیر دینی،
تاریخی و مدرن و تمام مکانهایی که است در زیر مجموعه سطوح متنوع تأثیر
اسلامی قرار می گیرند. معماری اسلامی براساس وقایع نگاری، جغرافیایی و سنخ
شناسی ساختمان طبقه بندی می شود. گنبدها و مناره های بزرگ، محوطه های
بیرونی وسیع که اغلب با سالن عبادت مرکزی همراه است؛ استفاده از ایوان میان
بخشهای گوناگون؛ استفاده از اشکال هندسی و نقش و نگارها به سبک آرابسک،
استفاده شدید از خطاطی زینتی عربی، استفاده قرینه سازی، فواره، محراب داخل
مساجد رو به سمت مکه، استفاده از رنگهای روشن، تمرکز بر نمای داخلی ساختمان
تا نمای خارجی آن از عناصر شناسایی معماری اسلامی در میان دیگر سبکهای
معماری محسوب می شود.

معماری اسلامی دارای مفاهیم متعدد و گسترده
ای است. مفهوم قدرت بیکران الله با تم های تکرای همراه است که اشاره به عدم
محدودیت قدرت پروردگار دارد. اشکال انسان و حیوان کمتر در معماری اسلامی
دیده می شود و شاخ و برگ درختان از طرحهایی هستند که بیشتر مورد استفاده
قرار می گیرند و نشانده مفاهیم خاصی هستند. در معماری اسلامی از خوشنویسی
آیات قرآن در داخل ساختمان به منظور زیبایی و اعتبار مورد استفاده قرار می
گیرد. معماری اسلامی را معماری مستور نیز می نامید و این امر به دلیل
زیبایی نهفته در فضاهای باز و اتاقها است که از نمای خارجی به چشم نمی خورد
و سرانجام استفاده از مناره و گنبدهای بزرگ نشانده قدرت است.

سبک
معماری اسلامی مدت کوتاهی پس از رحلت رسول اکرم(ص) شکل گرفت. در دوران
آغازین شکل گیری این هنر از سبکهای رومی، مصری، ایرانی/ ساسانی و بیزانسی
تأثیرگرفت. نمونه اولیه آن در سال ۶۹۱ میلادی با تکمیل قبه السخره ( گنبد
سنگی) یا همان مسجد الاقصی در بیت المقدس محسوب می شود. این بنا دارای
ویژگی هایی چون فضاهای طاقدار داخلی، گنبد مدور و استفده از الگوهای تکراری
تزئینی به سبک آرابسک است. مسجد سامره عراق از دیگر نمونه های بارز معماری
اسلامی است که در سال ۸۴۷ میلادی با ترکیب معماری ستون دار که ردیفی از
ستونها در زیر یک سقف قرار گرفته اند و مناره ای مارپیچی ساخته شد

سبک های معماری بر اساس محدوده: معماری اسلامی

سیر تاریخی

سیر
تحول هنر اسلامی – از قرن هفتم تا هجدهم میلادی – را در سه دوره می‌توان
طبقه‌ بندی کرد. دوره شکل‌گیری هنر اسلامی، ‌کمابیش ‌با حاکمیت اولین حاکمان
اسلامی یا خلفای بنی امیه (۶۶۱الی ۷۵۰م) که اسلام را از دمشق در سوریه تا
اسپانیا گسترش دادند، هم‌زمان بود.
 
دوره میانی‌، عصر خلفای عباسی
(۷۵۰م الی ۱۲۵۸م)‌ که ‌از بغداد در عراق خلافت اسلامی را بر عهده داشتند تا
زمان استیلای مغول را در بر می‌گیرد.
 
دوران خلافت عباسی که در
ترویج آموزش و فرهنگ پرآوازه است، تاریخ اسلامی درخشان‌ترین است. در همین
دوره میانی است که تأثیر نماهای هنر ایرانی چشمگیر شد.
 
از استیلای مغول تا قرن هجدهم میلادی را می‌توان برای سهولت، دوره پسین هنر اسلامی نامید.‌‌‌‌‌‌
 
در این دوره سبک‌های متمایز هنر در ‌بخش‌های مختلف جهان اسلام قا‌بل شناسایی است که با سلسله‌های گوناگون حاکمان ارتباط دارند.
 
سبک‌های
گفته شده در این مقاله در ‌کنار هنر اموی و عباسی، هنر‌های ترکان سلجوقی
که ‌از اواسط قرن یازدهم میلادی تا ۱۱۵۷م‌ بر ایران حکم راندند‌، هنر
ایلخانیان که مغول تبار بوده و شرق ایران را از از سال ۱۲۵۶م تا ۱۱۳۴۹ م در
تسلط خود داشتند‌، هنر تیموریان که به عنوان بزرگ‌ترین حامیان فرهنگ
ایرانی از سال ۱۳۷۸م تا ۱۵۰۲م بر شرق ایران حکومت کردند و هنر صفویه که
حاکمان تمامی ایران از سال ۱۵۰۲م تا۱۷۳۶م بودند را نیز شامل می‌شود.

هنر،
تحت حکمرانی ترکان عثمانی که ازسال ۱۲۹۹م تا ۱۹۲۲م حاکمان ترکیه‌ بودند و
در قرن ۱۶م ‌امپراطوری خود را تا مصر و سوریه گسترش دادند‌ نیز شکوفا شد.
پیش‌تر در مصر (و سوریه)، سبک‌های خاصی [به وجود آمد که] با حکومت فاطمیین
(۱۱۷۱م-۹۰۹م) و ممالیک که سلطه خود را در۱۲۵۰ پی افکندند ارتباط داشت.


معماری
 
‌مسجد
سلیمانیه در سال ۱۵۵۰ در استامبول ساخته شد. معمار این بنا که سنان نام
داشت طرح خود را بر اساس کلیساهای بیزانسی و به گونه‌ای ویژه بر اساس
ایاصوفیه ‌بنا نهاد. گنبد بزرگ مرکزی که بر فراز یک چهار پر بنا شده‌، مشرف
است بر فضاهایی مشابه که به وسیله نیمه گنبدهایی که خود، پشت بندِ گنبد
اصلی‌اند، طاق دار شده‌اند. مناره‌های مخروطی چهارگانه‌ بالکن دار‌، ویژگی‌
معماری مساجد‌ بعدی است.‌

سبک های معماری بر اساس محدوده: معماری اسلامی

مراسم عبادی اندک و نسبتاً ساده آیین
اسلامی باعث رشد یک معماری مذهبی‌ منحصر به فرد شامل مسجد‌، محلی برای نماز
و گردهمایی امت‌، و مدرسه مذهبی شد‌.‌ در میان نما‌های گوناگون و شاخص
معماری غیر دینی اسلامی‌ اماکن‌، کاروان‌سراها و شهر‌ها دارای اهمیت‌اند
‌که با طرح‌ریزی پیچیده خود بیانگر وجود دغدغه‌ای برای مسأله بسیار مهم
دسترسی به آب و تأمین پناهگاهی در برابر گرما هستند.
 
آرامگاه‌ها
نوع سوم ساختمان هستند که در جهان اسلام ‌اهمیت دارند و هم به عنوان مرقدی
حقیقی برای یک حاکم یا شخصیتی مقدس و هم به عنوان مظهری از قدرت سیاسی
ایفای نقش می‌کنند. تمام این بناها چه دینی و چه غیر دینی در بسیاری از
ویژگی‌ها چه بنیادی و چه تزیینی با یکدیکر مشترک هستند.


مساجد
 
مساجد متناسب
با نماز مسلمانان طرح‌ریزی شده ‌و عموماً در اطراف محوطه‌ای‌ سامان
یافته‌اند که یادآور حیاط خانه محمد(ص) می‌باشد، همان خانه‌ای که به عنوان
اولین مسجد به کار رفت. مسمانان رو به سمتی که قبله نامیده شده و به طرف
شهر مقدس مکه است نماز می‌گذارند. محراب یا طاق نماز‌، قبله را نشان
می‌دهد. سالن اصلی نماز در طرف قبله مسجد واقع شده است. نمازگزارانی که با
صدای مؤذن از فراز مناره ‌به نماز فراخوانده شده‌اند، ممکن است به خطبه‌ای
که از منبری نزدیک به محراب ارائه می‌گردد گوش فرا دهند. ‌مسجدی که‌ تالاری
گنبد‌دار یا ایوان در هر طرف صحن آن دارد، ظاهر این مسجد به گونه‌ای است‌
که به عنوان مسجد چهار ایوان شناخته می‌شود.

سبک های معماری بر اساس محدوده: معماری اسلامی

مسلمانان جهتی را که به
سمت آن نماز می‌خوانند قبله می‌نامند و پیامبر برای ۲ سال نخستی که در
مدینه بود به سمت اورشلیم نماز گزارد‌. ایشان سپس وحی‌ای را دریافت کرد
مبنی بر این که قبله حقیقی در مکه واقع است که از آن پس تا کنون همین شهر
قبله بوده است که در نحوه جهت‌گیری و سازماندهی خاص فضا‌ در مساجد سرتاسر
جهان شاخصی تعیین‌کننده بوده است. قبله به وسیله یک محراب تزیینی یا طاق
مشخص می‌شود.


محراب

سبک های معماری بر اساس محدوده: معماری اسلامی

هنگامی که
مسلمانان سوریه را در سال ۶۳۶ فتح کردند‌، بسیاری از کلیساهای باسیلیک ‌که
به صورت متروکه رها ‌شده بودند را به عنوان مسجد به کار گرفتند. کلیساهای
باسیلیک‌، ساختمان‌هایی طویل و سه قوسی با سقفی مرتفع و محرابی در انتهای
شرقی آن بودند. نمازگزاران نوین – مسلمانان – محراب را بر دیوار جنوبی قرار
دادند و ورودی‌های جدیدی در دیوار شمالی تعبیه کرد تا نماز جماعت در عرض
راهروهای کلیسا‌ برپا گردد.


صحن
 
قبه الصخره‌،
قدیمی‌ترین بنای اسلامی موجود‌، در اورشلیم بر فراز صخره مقدس واقع شده
است، جایی که اعتقاد بر این است که‌ پیامبر [اسلام حضرت] محمد به آسمان
صعود کرد. خلیفه عبدالملک این مسجد را در اواخر قرن هفتم ساخت‌. بنیان هشت
ضلعی مسجد‌، فضایی مرکزی را در بر می‌گیرد که گنبدی بر بالای آن قرار دارد.
تزیینات موزاییکی غنی‌ای دیوارهای بیرونی را پوشانده است.

سبک های معماری بر اساس محدوده: معماری اسلامی

 
قبه
الصخره در اورشلیم یکی از قدیمی‌ترین کارهای معماری اسلامی‌ برجای مانده
است‌. این مسجد توسط عبد‌الملک‌، خلیفه [اموی] ساخته و بین سال‌های ۶۹۱و
۶۹۲ تکمیل شد. این بنا به شکل هشت‌ضلعی است و گنبدی طلایی بر فراز آن قرار
گرفته است. سطح درونی و بیرونی آن با مرمر و کاشی‌های سرامیک لعاب‌دار با
الگو‌های معرق‌کاری تزیین شده است. قبه الصخره که در وسط صحنی بزرگ‌، بر
فراز صخره معبد قرار گرفته است یکی از مقدس‌ترین اماکن در اورشلیم به شمار
می‌آید.
 
هنگامی که کلیسای باسیلیک با تعدیلاتی که در آن صورت
پذیرفته بود با صحنی که در اضلاع خود دالان‌های طاق‌دار دارد ضمیمه شود‌،
تمام ویژگی‌های اساسی خانه پیامبر در مدینه را دارا است. مسجد الاقصی –
اولین مسجد در اورشلیم- (قبل از ۶۷۰ م) به همین صورت از ایوان سلطنتی هرود
که یک کلیسای باسیلیک ویران بود، اقتباس شد. در نمونه‌های بعدی راهروهای
طولانی‌تری به انتهای صحن اضافه گردید – برای مثال در مسجد بزرگ قرطبه‌،
قرن‌های هشتم تا دهم در اسپانیا – و هر گونه همانندی به کلیساها با تاکیدی
که بر انتهاهای نوک‌تیز دارند از بین رفت. این توسعه‌ها پاسخی به رشد جمعیت
بود‌، اما ‌از جهتی روند توسعه متناظر است با ویژگی اساسی تمام هنرهای
اسلامی‌ و آن تکرار پایان‌ناپذیر الگو و نقش‌هاست.


مناره

این مناره
حلزونی که روزگاری مؤذن از فراز آن مؤمنین را به نماز فرا می‌خواند، تنها
ویژگی بر جای مانده از مسجد عظیم سامرا در عراق است که در زمان بنای آن
(۸۵۲-۸۴۸) بزرگترین مسجد اسلامی در جهان به شمار می‌رفت. در زمان
حیات پیامبر‌، در مدینه از پشت‌بام اذان گفته می‌شد که تقلیدی بود از شیوه
یهود در دمیدن در شافر (شاخ قوچ) یا مسیحیت قدیم در به کار‌گیری یک تقه‌زن
برای گرد هم آوردن عابدان.

سبک های معماری بر اساس محدوده: معماری اسلامی

به نظر می‌رسد منشأ پیدایش مناره‌، سنتی
سوری باشد که گوشه‌های ساختمان را با چهار برجک می‌ساختند. مناره برجی است
در گوشه صحن مسجد – یا مانند مسجد سامرا در خارج از مسجد – که بعد از حیات
[حضرت] محمد (ص ) اذان گفتن از فراز آن سنت گشت. مسجد اموی یا مسجد جامع
‌در دمشق (۱۵-۷۰۵) که به دور یک کلیسای باسیلیک ساخته شد، بهترین نمونه به
جا مانده از یک مسجد صحن‌دار قدیمی با یک مناره است‌. در بناهای بعدی حرم
یا نمازخانه‌، یک گنبد، محراب اصلی را از چهار محراب موجود روی دیوار قبله
مشخص می‌نمود.
 


گنبد

گنبد به عنوان
ویژگی عمده سراسر معماری اسلامی‌، ریشه در معماری ساسانی و مسیحی قدیم
دارد. قدیمی‌ترین مسجد بر جای مانده – قبه الصخره (اواخر قرن هفتم) در
اورشلیم – ‌یکی از بناهای بزرگ مذهبی در جهان است و محلی است که [حضرت]
محمد (ص) بنا به روایات از آن‌جا به آسمان معراج کرد. این مسجد دارای گنبدی
‌بر بالای استوانه‌ای طبل مانند و نیز دارای طرح و پلانی مدور و حلقوی و
نیز دو راهرو سرپوشیده یا دهلیز می‌باشد. طرح این بنا از معماری رومی
اقتباس شده است که ممکن است در رقابت با کلیسای «آرامگاه مقدس» که آن هم در
اورشلیم قرار دارد، بنا شده است. از این رو قبه الصخره با طرح بنیادی مسجد
سازگاری ندارد. گنبد آن طلاکاری شده و بقیه سطوح‌ درونی و بیرونی آن
تماماً با موزاییک رنگارنگ سرامیکی پوشانده شده است.
 
در برهه‌ای که
اسلام گسترش می‌یافت، تأثیر مردمان ترک‌تبار [بر هنر اسلامی] به گونه‌ای
فزاینده احساس می‌شد. به همین خاطر آرامگاه بنا شده در آغاز قرن دهم‌ برای
حاکم بخارا ‌در آسیای مرکزی (خاستگاه سلسله سلجوقی) اهمیت ‌ساختمانی ‌دارد.
این بنای آجری مربع شکل دارای گنبدی است که به جای قرار گرفتن بر لچک‌های
کروی (تاق ضربی‌هایی با ‌بخش‌های مثلثی قوس‌دار [که معمولاً گنبد‌ها بر
آن‌ها واقع می‌گردد]) که در عالم بیزانس معمول بود‌، بر سکنج‌ها
(تاق‌بندی‌های کوچک که گوشه‌های این مربع را به هم پیوند می‌دهند) قرار
گرفته است. بنای سکنج‌ها از ایران ساسانی سرچشمه گرفته است. آن‌ها بسیار
ساده‌تر از‌ لچک‌های کروی‌ساخته می‌شوند، به همین خاطر این تدبیر به گسترش
مساجد و آرامگاه‌ها و دیگر سازه‌های قبه‌دار در سراسر جهان اسلام انجامید.

سبک های معماری بر اساس محدوده: معماری اسلامی

مساجد
ساخته شده تحت سلطه عثمانی‌ها‌، میراث بیزانسی ترکیه را منعکس می‌کرد‌.
مسجد بزرگ سلیمانیه (۱۵۷۴-۱۵۶۹) که آن را معمار بزرگ ترک «سنان» در
«ادیرنه» ترکیه ساخت‌، گنبدی بسیار بزرگ دارد که با گنبد‌های مشابه و با
نیمه گنبدهایی احاطه شده است. درست به همان ترتیبی که در مسجد «ایاصوفیه» –
‌کلیسایی بیزانسی که بعداً به مسجد تغییر هویت پیدا کرد – در استانبول
ترکیه وجود دارد. اگر چه مسجد ادیرنه از نظر وسعت نیز مانند مسجد ایاصوفیه
است؛ اما پنجره‌های فراوانی دارد که روشنایی بیشتری را تأمین می‌کند. این
شیوه– که «سنان» آن را در دو مسجد معروف استانبول نیز به کار گرفت – طراحی
مساجد در سراسر ترکیه‌، سوریه، مصر، عربستان و شمال آفریقا را تحت تاثیر
خود قرار داد.


ایوان

در مساجد عهد
عباسی در عراق‌، ایوان ـ تالار یا دالانی فراخ‌، قوس‌دار و دو بخشی – به هر
طرف از طاقگان‌های اطراف صحن مسجد افزوده ‌شد. ایوان ریشه در معماری ایران
ساسانی دارد.
 


طاق محرابی

اگرچه طاق
نعل اسبی در معماری اسلامی، به ویژه در نمونه‌های‌ اولیه بیشتر معمول‌ است؛
اما طاق محرابی نیز شناخته شده بود. طاق محرابی که احتمالاً دارای منشأ
سوری بوده و توسط امویان تعدیل گشته است، ویژگی مساجد دوره عباسی نیز هست و
در قرن‌های نهم و دهم از عراق به مصر راه پیدا کرد. طاق محرابی‌های ساخته
شده در مساجد بعدی مصر و تحت حکومت ممالیک (از قرن سیزدهم)، دارای نمای
گوتیک می‌باشد که تأثیر درون‌مایه‌های معماری اروپایی را نشان می‌دهد که
توسط صلیبی‌ها منتقل شده است.

سبک های معماری بر اساس محدوده: معماری اسلامی


منبر و مقصوره

اولین
کاربرد شناخته شده از منبر، در مسجد مدینه صورت گرفت. منبر که در اصل به
عنوان مسند به کار گرفته شد،  خیلی زود جایگاه خود را به عنوان یک سکوی
تمام عیار برای سخنرانی و تبلیغ پیدا کرد. سامانه معماری دیگری که نه در
تمام مساجد، بلکه در برخی از آن‌ها معمول بود، مقصوره است که عبارت است از
دیواره یا مکانی بسته دور محراب برای محافظت حاکمان امت در حین انجام خدمت
که پس از کشته شدن سه خلیفه اول [عمر، عثمان و حضرت علی(ع)] ساخته شد.


مدرسه
 
مدرسه محلی
برای تحصیل و عبادت است. این نما که به صحن مدرسه چهارباغ ‌در اصفهان باز
شده است، مسجد قبه‌دار‌، حوض مرکزی و حجره‌هایی را نشان می‌دهد که به دور
صحن آن‌، برای مطالعه و سکونت به کار می‌روند.

سبک های معماری بر اساس محدوده: معماری اسلامی

در دوره میانی و تحت
حکومت عباسیان گونه‌ی جدیدی از معماری دینی – مدرسه یا حوزه علوم دینی – در
شرق ایران باب شد و هیأت آن که بر اساس معماری ساسانی است در گونه‌ی جدیدی
از مسجد به کار گرفته شد که خیلی زود در بسیاری از کشورها رواج یافت‌.
مدرسه یا مسجد ـ مدرسه دارای ایوان‌هایی در چهار طرف است (ایوان رو به قبله
بزرگ‌تر از بقیه است) که با طاقگان‌هایی دو طبقه به یکدیگر متصل شده‌اند.
در مدرسه‌ها این طاق‌ها به حجره‌هایی منتهی می‌گردند‌، حال آن که در مساجد
طاق‌ها تنها به شکل تورفتگی‌هایی هستند.
 
در برخی از مدارس بعدی‌،
صحن با گنبدی پوشیده می‌شود. مسجد جامع (اصطلاحی عام‌ برای مسجدی که جماعت
زیادی از نمازگزاران را در خود جای دهد) اصفهان در ایران نمونه بزرگی از یک
مسجد – مدرسه پیشین ‌است. در این بنا مانند دیگر مزارهای این دوره‌، موتیف
مقرنس که همان تزیینات قندیل مانند سقف‌های ضربی و قوس‌دار است، گسترش
پیدا نمود. مقرنس که ویژگی خاص تزیین اسلامی است، متشکل از تورفتگی‌های با
طرح لانه زنبوری همراه با بیرون‌زدگی‌های کوچک است که با هم در داخل یک سقف
قوسی یا زیر یک گنبد سامان یافته‌اند.
 
مسجد شاه با گنبد بلند‌،
نوک‌تیز و کاشی شده‌اش که پشت ایوان اصلی واقع شده و سطوح داخلی گنبد و
قندیل‌های پوشیده با کاشی‌اش‌ و مسجد «شیخ لطف الله» با گنبدی حتی پیچیده و
پر زرق و برق‌تر‌، ‌نمونه‌های بعدی مسجد ـ مدرسه هستند که هر دو در اصفهان
و هر دو در قرن ۱۷م بنا شده‌اند.
 


معماری غیر دینی
 
صحن
شیران در گوشه‌ای از کاخ الحمراء در گرانادا (قرناطه) اسپانیا واقع است.
اطاق‌هایی که صحن را احاطه کرده‌اند به خاطر نقش برجسته‌های روکار پیچیده و
مفصل آن‌ها مشهور هستند. این کاخ قلعه اسلامی برای پادشاهان عرب‌تبار
اندلس در طول قرن‌های ۱۳ و ۱۴ ساخته شد.
 
در دوره امویان و اوایل
عباسیان‌، شاهزادگانی از دودمان خلیفه، شماری‌ کاخ بیابانی در سوریه و عراق
بنا کردند. برخی از این کاخ‌‌ها ‌مانند کاخ‌‌های ساسانیان، دارای شکارگاه
بودند ‌یا حمام‌هایی قبه دار برگرفته از ساختمان‌های نوع متأخر رومی
داشتند. از این رو این کاخ‌ها آمیزه‌ای از میراث هنری غربی و شرقی را به
نمایش می‌گذارند ‌که مشخصات هنر آغازین اسلامی را تصویر می‌کنند و نیز
آزادی نسبی آن را در برابر ممنوعیت‌های ‌سنتی هنر پیکرنگاری‌نشان می‌دهند
که این ممنوعیت‌ها‌نه در قرآن، بلکه در حدیث که‌ در قرن نهم تدوین شد، آمده
بود.

سبک های معماری بر اساس محدوده: معماری اسلامی

ویژگی کاخ‌های اموی‌، موزاییک‌ها‌، نقاشی‌های دیواری و
تمثال‌های ‌نقش برجسته گچی بود که ندیمان، حیوان‌ها و حتی خود خلیفه را
نشان می‌داد‌. قسمت زیادی از این آرایه از سنت ساسانی نشأت گرفته بود. جهان
اسلام‌ در دوره میانی، شکوفاترین تمدن شهری که تا آن زمان دیده شده بود را
پدید آورد. به هر حال، با آمدن مغول‌ها بسیاری از این گونه شهرها ویران شد
یا این که به روستا تنزل پیدا کردند و سیستم‌های آبی که این شهر‌ها به آن
وابسته بودند، ویران شد.
 
در زمان حکومت عباسیان‌، بنای سامرا که یک
شهر کاملاً اداری‌ ـ اجرایی بود در صحرای نزدیک بغداد آغاز گردید، اما
هرگز به پایان نرسید. درون سامرا ساختمانی عظیم و برج و بارو‌دار ‌به مساحت
۱۷۵ هکتار (۴۳۲جریب)‌ و ‌دارای شمار زیادی باغ وجود داشت که خود شهری به
شمار می‌رفت و شامل ادارات‌، مسجد‌، حمام‌ها و محله‌های مسکونی‌ بود. برخی
از ساختمان‌های مسکونی دارای تزیینات نقاشی پیکرنگاری بودند؛ اما در این
میان ‌بهترین کار آذینی‌، گچ‌بری با الگوی سراسر هندسی بر اساس موتیف‌های
ترکی (آسیای مرکزی‌) بود‌.‌ شهرهای طراحی شده‌ای مانند سامرا و الفسطاط
(شهری در نزدیکی قاهره که با حفاری و خاک‌برداری شناخته شد) به خاطر
لوله‌کشی آب و فاضلاب آن‌ها که به گونه کار‌آمدی مهندسی شده بودند، قابل
توجه می‌باشند‌، تمام خانه‌ها دارای حمام و توالت‌ بودند.

برنامه
دیگر شهر‌سازی دوره عباسی، ساخت شهری دایره شکل (۷۶۲) در بغداد بود که
(ویژگی و مشخصات آن) در اصل از متون و توصیفات نوشتاری دانسته می‌شود؛ زیرا
محل آن زیر شهر امروزین ]بغداد[ قرار گرفته است‌. این شهر مدوّر از
حلقه‌های هم مرکزی تشکیل می‌شد که اقامتگاه‌، مساجد و خانواده خلیفه در
حلقه مرکزی قرار داشتند. طرح اولیه این شهر، ریشه‌ای ساسانی‌‌ ـ ایرانی
دارد. بعداً مجتمع‌های کاخی شبیه آنچه در سامرا وجود دارد در قاهره‌، مدینه
الزهرا (اسپانیا)، ‌شمال آفریقا و در استانبول‌، جایی که عثمانی‌ها در سال
۱۴۵۹ کاخ توپکپی سارایی یا کاخ موزه توپکپی امروزی را بنا کردند، ساخته
شد. این سنت در قرن ۱۴م در کاخ الحمراء – متعلق به حاکمان عرب‌تبار اسپانیا
– در گرانادای (قرناطه) اسپانیا ‌نیز ادامه پیدا کرد.
 
آن‌چه به
طور ویژه‌ای در اینجا قابل توجه است، صحن شیران با‌فواره آن است که این
فواره با شیرهای سنگی آب فشان احاطه شده است. شیران الحمراء همتایانی در
ظروف برنزین و سفالین که شکل حیوان گرفته‌ دارند و اگرچه تمثالی بودن
آن‌ها، کارکردشان را در دسته ‌هنر تزیینی قرار می‌دهد.
 
در ایران‌،
آخرین بنا‌های بزرگ آن‌هایی بودند که توسط صفویان بنا شدند. مساعدت صفویان
در معماری غیر دینی، شامل می‌شد بر ‌پل‌ها و ‌زمین‌های چوگان ‌و نیز
کاخ‌هایی از کوشک‌های چوبین به گونه‌ای که از طریق آن‌ها می‌شد از مشاهده‌
فواره‌های همیشگی‌ بهره برد و مسابقات چوگان را مشاهده نمود‌. بخش دیگری از
کاخ، یگ گالری هنری بود که شاه عباس اول آن را برای‌ کلکسیون چینی‌اش در
نظر داشت.
 
کاروانسرا («هان» در ترکی) ره‌آورد ویژه سلجوقیان برای
هنر غیر دینی است. این استراحت‌گاه‌ها که برای مسافران در طول‌مسیر
کاروان‌ها‌ بنا می‌شد‌، شامل تالاری راهرووار و ‌محوطه‌ای برای حیوانات
بود. انواع دیگری از ساختمان‌ها که در تاریخ معماری مهم هستند، عبارت‌اند
از حمام‌های عمومی‌، بازارها، باغ‌ها و نیز آلاچیق‌های باغی‌، رباط‌‌ها یا
دژهای مرزی که نمونه برجسته آن، هم اکنون تنها در تونس یافت می‌شود.


حرم‌ها و آرامگاه‌ها

آرامگاه
امپراطور – جهانگیر – که در قرن ۱۷ در لاهور پاکستان بنا شد به گونه‌ای
پیچیده‌ای با انواع طرح‌ها و رنگ‌ها تزئین شده است‌. آن‌چه در این‌جا
مشاهده می‌شود، نمای بیرونی دیوار و یکی از چهار مناره‌ای است که باغ شامل
آرامگاه امپراطور را احاطه کرده‌اند.

سبک های معماری بر اساس محدوده: معماری اسلامی

 
علی‌رغم ممنوعیت‌های اسلامی
در ساختن مراقد مجلل، آرامگاه‌ها به عنوان نمادهایی از قدرت رهبران متوفی‌،
مهم‌ترین بناهای اسلامی بعد از مساجد و کاخ‌ها هستند. گورستان‌هایی از
مقبره‌های قبه‌دار که ‌حاکمان مملوک مصر آن‌ها را در قرن ۱۵ در بیرون مصر
ساختند، ‌نمونه‌هایی از این آرامگاه‌ها هستند. تیموریان ‌در سمرقند (اکنون
در ازبکستان) گورستانی به نام «ساهی زنده» (قرن ۱۵-۱۶) بنا کردند که عبارت
بود از مجموعه شکوهمندی از ساختمان‌ها با آجرکاری طرح‌دار و و زیبا و
گنبدهایی کاشی‌، مرتفع و گردن‌دار‌.
 
در ایران، در عصر فاتحان
مغول‌، نوع خاصی از مقبره پدید آمد‌. آرامگاه بزرگ متعلق به قرن چهاردهم در
سلطانیه دارای گنبد دو سازه‌ای است که بدون وزن افزوده‌، ارتفاع بسیار
بیشتری به گنبد داده است و این گنبد بر روی پایه‌ای هشت‌ضلعی بنا شده است
(در اصل با برجی در هر گوشه).
 
برجسته‌ترین نمونه این شکل‌، «تاج
محل» به عنوان یکی از مشهورین آرامگاه‌های اسلامی است‌ که توسط دو معمار
ایرانی در نیمه قرن ۱۷ میلادی ‌در «اگره» ‌هند ساخته شد.
 


تزیینات معماری
 
 کاربرد
کاشی رنگی در تزیینات معماری، تاریخ دور و درازی در خاورمیانه دارد. این
طرح‌های پیچیده‌ در مقرنس‌های مفصل‌ ورودی یک مدرسه یا حوزه علمیه در
اصفهان تنظیم شده‌اند. گچ‌کاری‌، آجرکاری و کاشی‌کاری، به عنوان رسانه
تزیینی‌ در روکاری و توکاری ‌تمام ساختمان‌های اسلامی استفاده شده‌اند.
سلجوقیان به این مجموعه، آجر لعاب‌دار و کاشی‌ها را افزودند که بعداً مانند
سفالینه‌هایشان صیقلی و منقوش شد. شهر کاشان در ایران به طور تخصصی بر این
مسأله تمرکز کرده بود. تمامی نمای محراب‌ها متشکل از نوارهای‌ ستون‌واری
‌از کتیبه‌های قرآنی با کاشی‌های منقوش برّاق ساخته شده بودند که خود
شیوه‌ای در سفالینه بود که در‌ کاشی به کار رفت. کاشی‌ها در اشکال گوناگونی
همچون ستارگان، در کنار یکدیگر بر پهنه ‌دیوارها جای می‌گرفتند.

سبک های معماری بر اساس محدوده: معماری اسلامی

 
ویژگی
هنر تیموری این بود که محراب‌ها از قطعه موزاییک‌های درخشان پوشانده‌
می‌شدند، به گونه‌ای که در آن‌ها هر رنگی جدای از دیگر رنگ‌ها پخته می‌شد
تا نهایت شدت خویش را بیابد. در قرن ۱۵ کاشی موزاییک‌کارهایی از ایران ‌که
هنوز در آن زمان مرکزی مهم در این رشته به حساب می‌آمد‌، تولید قطعه کاشی
را در ترکیه بنا نهادند. با گسترش کارگاه‌ها در «ایزنیک»‌، ترک‌ها منابع
دست اول خود را از کاشی‌ها در اختیار داشتند.
 
در ایران دوره
صفویه‌، بیشتر ساختمان‌های جدید پوشش باشکوهی از کاشی دریافت نمودند و
بسیاری از بناهای قدیمی‌تر دوباره به همین صورت تزیین گشتند‌. این
کاشی‌ها‌، کاشی‌هایی به رنگ طلایی و سبز که تا آن زمان سابقه نداشت را‌
شامل می‌شدند؛ رنگ‌های گوناگون با هم در طرح‌ها به کار برده و پخته می‌شدند
نه این که مانند گذشته جدای از یگدیگر [و در قطعه‌هایی جدا] باشند؛ اکنون
نتیجه متفاوت و درخشندگی هر رنگ کمتر بود.
 
دیگر تزیینات معماری
اسلامی کنده‌کاری روی چوب را شامل می‌شود که گاه همراه با خاتم‌کاری با عاج
در مقصوره‌ها‌، منابر‌، پنجره‌ها و در‌ها و عناصر مختلف ساختمانی استفاده
می‌شد‌. برجسته‌کاری روی سنگ و مرصع‌کاری مرمرین در بنا‌هایی در اسپانیا‌،
ترکیه و مصر (از دوره مملوک) به چشم می‌خورد.
 
چراغ‌های مساجد و
قالی‌های رنگارنگ نماز – اگرچه خود بخشی از ساختمان نیستند – می‌توانند
تزیینات معماری به حساب آیند که ساختمان را می‌پوشند و با فراهم نمودن نور و
رنگ آن را دگرگون می‌نمایند.
منبع: برترینها

آمریکا: دیگر به اسد اجازه بمباران شیمیایی نخواهیم داد

گروه بین‌الملل: شورای امنیت شب گذشته جلسه فوق‌العاده‌ای را برای بررسی حمله موشکی آمریکا که پایگاه هوایی الشعیرات در حمص سوریه را هدف قرار داد، برگزار کرد که بار دیگر صحنه تنش شدید بین روسیه و آمریکا بود.
به گزارش ایسنا، به نقل از سایت شبکه المیادین، در این جلسه بحث و جدل تازه‌ای در خصوص بررسی اوضاع سوریه بعد از حمله آمریکا رخ داد در حالی که فرانسه و انگلیس از این حمله حمایت کردند نمایندگان روسیه، چین، سوریه و بولیوی آن را نقض قوانین بین‌المللی خواندند. ولادیمیر سافرونکوف، نماینده دائم روسیه در سازمان ملل اظهار داشت: آمریکا با این اقدام خصمانه موشکی قوانین بین‌المللی را نقض کرد در حالی که اقدامات غیرقانونی آمریکا و تبعات آن بر منطقه محکوم است.

سافرنکوف اظهار داشت:‌ مداخله آمریکا در سوریه بدون اجازه دولت سوریه علیه ارتش این کشور است که علیه تروریسم می‌جنگد. نماینده روسیه درخواست‌های بین‌المللی در شورای امنیت برای حل بحران سوریه را در پی این حمله اخیر آمریکا درخواست‌های دورویانه توصیف کرد و افزود: پیشرفت محرز ارتش سوریه به لطف آمریکا و حامیانش نیست. معاون نماینده دائم روسیه در سازمان ملل اشاره کرد، آمریکا با این ضربه خود تلاش کرد توجهات را از قربانیان غیرنظامی حملات خود در عراق دور کند.

لیو جی لی، نماینده دائم چین در شورای امنیت نیز همبستگی خود را با ملت سوریه اعلام و همبستگی آنها را برای حل بحران و بازگرداندن اوضاع به حالت عادی خواستار شد. وی تصریح کرد: راه حل سیاسی تنها راه حل خروج از بحران است و راه‌حل‌های نظامی اوضاع سوریه و منطقه را پیچیده می‌کند و از این رو تلاش‌های گروه‌های مربوطه برای دنبال کردن اقدامات دیپلماتیک و پایبندی به مذاکره و حمایت از نقش سازمان ملل ضروری است. نماینده انگلیس در سازمان ملل نیز اظهار داشت: انگلیس به درخواست برای مواخذه جنایتکاران جنگی ادامه خواهد داد و حمله آمریکا پاسخ مناسبی به حمله به خان شیخون بود.
 
نماینده فرانسه نیز تصریح کرد: طرح‌های فرانسه همواره با وتو روسیه مواجه شده است. آرووی، نماینده فرانسه بشار اسد را مسئول کامل وقایع سوریه دانست و خواستار تحقیق فوری درباره حمله به خان شیخون جهت مجازات عاملان حمله شد.  نماینده ایتالیا نیز بر لزوم همبستگی‌ها طبق قطعنامه‌های شورا ی امنیت و بیانیه ژنو یک در خصوص حل بحران سوریه تاکید کرد. عمرو ابو العطا، نماینده مصر نیز اظهار داشت:‌ مصر از بیانیه‌های تکراری و محکومیت‌ها در قبال وقایع سوریه خسته شده است. ابوالعطا تاکید کرد، سوریه بدون حمایت بین‌المللی سازنده برای ایجاد کشوری دموکرات موفق به ورود به مرحله گذار نیست.

نیکی هیلی، نماینده واشنگتن در سازمان ملل نیز در این جلسه گفت:‌ آمریکا اقدام کاملا حساب شده و “کاملا موجه” را در خصوص حمله موشکی به پایگاه هوایی سوریه گرفت و آن به دلیل حمله شیمیایی کشنده بود و ما آماده‌ایم گام‌های بیشتری برداریم اما امیدواریم مجبور به آن نشویم. وی افزود: آمریکا در قبال استفاده مجدد بشار اسد از سلاح‌ شیمیایی سکوت نخواهد کرد و این به نفع امنیت ملی ماست که مانع از اشاعه و استفاده از سلاح‌های شیمیایی شویم. نظام سوریه بارها از سلاح‌ شیمیایی علیه ملتش استفاده کرده و به نظر می‌رسد که فکر می‌کرد می‌تواند مانند دفعات قبل طفره برود چون روسیه با استفاده از وتو پشت آن است و اشتباه بود.

وی ادامه داد، اقدامات اسد بدون مجازات نخواهد ماند و بار این اقدامات تنها نظام سوریه را در برنمی‌گیرد بلکه نظام ایران را که از آن حمایت می‌کند و دولت روسیه را که از وتو استفاده می‌کند، هم شامل می‌شود.
هیلی افزود: روسیه شاید خودش چشم به روی واقعیت وجود سلاح‌ شیمیایی در سوریه بسته یا شاید اسد آن را به بازی گرفته و در این زمینه آن را گمراه کرده است اما آمریکا از این پس در برابر اقدامات نظام سوریه سکوت نخواهد کرد.

این در حالی است که منذر منذر، جانشین نماینده سوریه در سازمان ملل نیز گفت: تجاوز علنی آمریکا علیه سوریه ادامه موجودیت استراتژی اشتباه آمریکا است که شش سال پیش با استفاده از انواع حمایت‌ها به تروریست‌ها آغاز شد و این خصومت پیام‌های اشتباهی را به گروه‌های تروریستی فرستاد که در استفاده از سلاح شیمیایی در جنایت‌هایشان نمود پیدا کرد. وی افزود: آمریکا در هفت آوریل دست به حمله علنی به یکی از پایگاه‌های ارتش سوریه زد که جان تعدادی زن و کودک را گرفت. این اقدام وحشیانه نقض مهم منشور سازمان ملل و تمامی قوانین و عرف‌های بین‌المللی است و آمریکا سعی دارد با بهانه‌های واهی و دلایل جعلی درباره استفاده ارتش از سلاح شیمیایی بدون آگاهی از واقعیت آن را توجیه کند.
منذر ادامه داد، سوریه تاکید کرده است که ارتش اصلا سلاح شیمیایی ندارد و از آن استفاده نکرده است و همچنین استفاده از این سلاح‌ها را نیز محکوم می‌کند. گروه‌های تروریستی در سوریه ذخایر تسلیحات شیمیایی دارند و این کار را با حمایت ترکیه و قطر و برخی کشورهای اروپایی انجام می‌دهند.
 
پنتاگون: درباره احتمال دست داشتن روسیه در حمله شیمیایی ادلب تحقیق می‌کنیم

یک منبع در وزارت دفاع آمریکا اعلام کرد که کشورش درباره احتمال دست داشتن روسیه در حمله شیمیایی به شهرک “خان شیخون” در حومه ادلب سوریه تحقیق می‌کند. به گزارش ایسنا، به نقل از روزنامه مستقل رأی الیوم، این منبع اعلام کرد: تحقیقات شامل اطلاع از میزان آگاهی دولت روسیه از این حمله یا مشارکت در آن است. سه شنبه گذشته حمله شیمیایی در شهرک خان شیخون در حومه ادلب سوریه رخ داد که به کشته شدن حدود ۱۰۰ غیرنظامی و زخمی شدن صدها تن دیگر منجر شد.


منبع: بهارنیوز

۲۴ ‌ساعت اسارت در دام جوان شیطان‌صفت

 پسر ۱۴ ساله وقتی به کمک جوان مست رفت تا او را به خانه‌اش برساند نمی‌دانست عاقبت شومی در انتظارش است.این پسرنوجوان ۲۴ساعت گروگان جوان مست بود و پس از آزادی به همراه خانواده‌اش راهی اداره پلیس شد تا حادثه تلخی که برایش رخ داده بود را برای مأموران بازگو کند. او در توضیح ماجرا گفت: به همراه دوستم به قهوه خانه‌ای در جنوب تهران رفته بودیم که مرد ناشناسی اسم مرا صدا زد.

تعجب کردم چون من او را نمی‌شناختم اما مرد ناشناس اسم و فامیل مرا می‌دانست. به گمانم از دوستانم مشخصات مرا پرسیده بود. وقتی نزد او رفتم، مردی را که حال مناسبی نداشت به من نشان داد و از من خواست تا با موتور او را به خانه‌اش برسانم. من هم برای اینکه کار ثوابی انجام داده باشم او را سوار موتورم کردم و راهی خانه‌اش که در نزدیکی قهوه‌خانه بود شدیم.

به گزارش همشهری، او مدعی شد که اسمش مجید است و به‌دلیل اینکه مشروبات الکلی مصرف کرده و حال مناسبی ندارد از من خواست به او کمک کنم و تا مقابل در آپارتمانش او را برسانم. می‌گفت سرگیجه شدیدی دارد و ممکن است در راه پله‌ها حالش بد شود. من از همه جا بی‌خبر به او کمک کردم و او را از پله‌ها بالا بردم اما نمی‌دانستم که او نقشه شومی در سر دارد.

وی ادامه داد: وقتی مقابل در خانه رسیدیم او با تهدید مرا به زور به آپارتمانش برد و در را قفل کرد. پس از آن با تهدید مورد آزار و اذیت قرار داد. هرچه التماسش کردم فایده‌ای نداشت حتی وقتی هوا تاریک شد و می‌خواستم بروم مانعم شد. او ۲۴ساعت مرا در اسارتگاهش زندانی کرد و مورد آزار و اذیت قرار داد. وی ادامه داد: فردای آن روز با این ترفند که به کسی حرفی نمی‌زنم و دوباره به خانه‌اش می‌روم فریبش دادم و موفق شدم از آنجا فرار کنم.

با اعلام این شکایت، پرونده‌ای پیش روی قاضی آرش سیفی بازپرس شعبه چهارم دادسرای جنایی تهران قرار گرفت و با دستور وی تیمی از مأموران اداره شانزدهم پلیس آگاهی پایتخت دست به‌کار شدند تا متهم را به دام اندازند. طولی نکشید که با راهنمایی شاکی، مرد شیطان‌صفت دستگیر شد. اگرچه تمام شواهد علیه او بود اما متهم خود را بی‌گناه دانست و مدعی شد که گفته‌های پسرنوجوان دروغ است و او نیت اخاذی در سر دارد. با وجود این قاضی سیفی دستور بازداشت وی را صادر کرد و متهم برای انجام تحقیقات در اختیار مأموران اداره شانزدهم پلیس آگاهی پایتخت قرار گرفت.


منبع: الف

زنی پس از جنایت، جسد قربانی را به عنوان گوشت شتر به خوراک خانواده‌اش کرد

«خبرجنوب» نوشت: یک زن جنایتکار ، زنی را در ایرانشهر به قتل رساند و جسد مثله شده این زن را به عنوان گوشت شتر برای خانواده خود در شیراز فرستاد.

در اسفند سال گذشته، هرمز شوهر زن جوان طبق معمول از محل کارش راهی خانه شد. چندین بار زنگ در خانه را زد اما کسی جوابی نداد.همین مسأله باعث نگرانی‌اش شد و فوراً با کلیدی که داشت در را باز کرد و وارد خانه شد، اما اثری ازهمسرش سپیده نبود و نگرانیاش بیشتر شد. امکان نداشت همسرش بدون اطلاع او خانه را ترک کند و حالا مطمئن شده بود که برای همسرش اتفاقی رخ داده است. تنها کاری که میتوانست انجام دهد اعلام این موضوع به پلیس بود تا از مأموران کمک بخواهد.

سرنخی از جنایت

با ناپدید شدن این زن ۲۲ ساله، تحقیقات کارآگاهان مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی شهرستان ایرانشهر آغاز شد و در نخستین اقدام کارآگاهان به سراغ بیمارستانها و کلانتریها رفتند اما هیچ رد و نشانی از زن جوان به دست نیامد.

در حالی که بررسیها برای پیدا شدن سپیده ادامه داشت، کارآگاهان پلیس در تحقیقات میدانی دریافتند که سپیده با یکی از همسایه‌ها به نام شهلا ارتباط نزدیکی داشته و تنها با او رفت و آمد می‌کرده است. با این احتمال که شهلا از زن جوان خبر دارد به سراغ او رفتند اما زن همسایه در خانه‌اش نبود.

کارآگاهان پلیس در پرس و جو از همسایه‌ها متوجه شدند که شهلا به‌طور ناگهانی تصمیم گرفته به زادگاهش شیراز برگردد و خانه‌اش را برای خرید وسایل سفر ترک کرده است.

مسافرت ناگهانی زن جوان درست همزمان با ناپدید شدن سپیده، ظن پلیس را برانگیخت و مأموران پی بردند او در این ماجرا نقش دارد و مسافرت نیز بهانهای برای فرار بوده است. بدین ترتیب مأموران در کمین شهلا نشسته و زمانی که این زن به خانه برگشت، او را بازداشت کردند و برای بازجویی به اداره آگاهی بردند.

جسدی داخل سطل

در تحقیقات اولیه از شهلا، کارآگاهان متوجه اظهارات ضد و نقیض او شدند که همین امر احتمال دست داشتن این زن جوان در ناپدید شدن سپیده را پررنگ کرد. با این احتمال، کارآگاهان با بازپرس ویژه قتل شهرستان ایرانشهر هماهنگ کرده و وارد خانه او شدند.

در بازرسی از خانه این زن جسد مثله شده سپیده داخل سطلی پیدا شد و بار دیگر تحقیق از شهلا صورت گرفت.شهلا که ابتدا منکر جنایت بود زمانی که با مدارک پلیسی روبهرو شد به ناچار به قتل سپیده با همدستی زن و مردی اعتراف کرد.

او در رابطه با این جنایت گفت: از مدتها قبل سپیده را می‌شناختم و از وضع مالی خوبی که داشت با خبر بودم . وضع مالی من به شدت بد بود. هر بار که طلاهای سپیده را می‌دیدم وسوسه می‌شدم با سرقت آنها به فقر خودم پایان بدهم. به همین دلیل تصمیم گرفتم با نقشهای حرف‌های طلاهای سپیده را بدزدم. اما برای انجام این نقشه نیاز به کسی داشتم تا کمکم کند به همین دلیل موضوع را به یکی از دوستانم به نام لیلا گفتم. لیلا از پیشنهادم استقبال کرد و از برادرشوهرش خواست در اجرای این نقشه مرا همراهی کند.

او ادامه داد: روز حادثه سپیده را به خانهام دعوت کردم. لحظاتی از حضور او در خانه گذشته بود که به بهانه خرید از منزل خارج شدم و سپیده را تنها گذاشتم. طبق نقشه قرار بود لیلا و برادرشوهرش به عنوان سارق وارد خانه شوند و بعد از سرقت مقداری از لوازم خانه، طلاهای سپیده را با تهدید از او بدزدند. لحظاتی بعد از خروج من از خانه، لیلا و برادرشوهرش وارد شدند و من منتظر بودم که آنها خبر انجام سرقت را به من بدهند تا وارد خانه‌ام شوم که زنگ زدند و گفتند اتفاق بدی افتاده است، فوراً خودم را به خانه رساندم. وقتی هراسان وارد منزل شدم جسد سپیده را دیدم که در پذیرایی افتاده بود. آنها به من گفتند زمانی که قصد سرقت طلاها را داشتند با سپیده درگیر شدند که ناگهان او تعادلش را از دست داده، سرش به دیوار خورده و همین حادثه باعث مرگش شده است. سپیده مرده بود و ما باید جسد او را از خانه خارج می‌کردیم تا کسی از راز این قتل با خبر نشود. برای آنکه حمل جسد راحتتر شود آن را تکه تکه کردیم. بعد از این کار، لیلا و برادرشوهرش خانه ام را ترک کردند و قرار بود با تاریکی هوا برگردند و جسد را بیرون ببریم که دستگیر شدم.

در پی اعترافات زن جوان، لیلا و برادر شوهرش نیز بلافاصله دستگیر شده و به قتل اعتراف کردند. با تحقیقات از عاملان این جنایت هولناک زن جوان مدعی شد بعد از اینکه جسد را مثله کرده آن را داخل کیسه فریزر گذاشته و به عنوان گوشت شتر با اتوبوس برای برادرش در شیراز ارسال کرده است. با توجه به ادعاهای این زن نیابت قضایی برای بررسی موضوع به دادسرای جنایی شیراز داده شد.

با توجه به حساسیت موضوع ماموران به منزل برادر این زن در شیراز رفته و در حالی مقادیری از گوشت زن جوان را در فریزر پیدا کردند که اعضای این خانواده مدعی شدند از موضوع اطلاعی نداشته و حتی چندین بار از این گوشت خورده اند.

با توجه به اظهارات این مرد، دستور بازداشت وی صادر و گوشت های باقی مانده به پزشکی قانونی ارسال شد.


منبع: الف

دام زندانی فراری شیک‌پوش برای کلاهبرداری از زنان و دختران

ایران نوشت: ۲۶دی سال گذشته زن جوانی با مراجعه به کلانتری ۱۲۶ تهرانپارس از یک تبهکار به نام وحید شکایت کرد. پس از تشکیل پرونده به دستور دادیار شعبه هفتم دادسرای ناحیه ۴ تهران، تیمی از کارآگاهان پایگاه چهارم رسیدگی به پرونده را در دستور کار خود قرار دادند.

شاکی پس از حضور در پلیس آگاهی به کارآگاهان گفت: «چندی پیش سوار بر خودروام، از خیابانی در شمال تهران می‌گذشتم که یک دستگاه خودرو «بی‌ام‌و» به من نزدیک شد و به بهانه‌ای مرا به حرف کشید. راننده جوان که خود را وحید معرفی می‌کرد، پس از گرفتن شماره تلفن همراهم به من پیشنهاد دوستی داد.

در چند جلسه ملاقات وحید با انواع خودروهای مدل بالا و گرانقیمت از جمله بنز و بی‌ام‌و به محل قرار می‌آمد و خودش را صاحب نمایشگاه خودرو در غرب تهران معرفی می‌کرد. مرد جوان مدت کوتاهی پس از آشنایی با ابراز علاقه شدید به من پیشنهاد ازدواج داد که اعتمادم بیش از پیش زیادتر شد. مدتی بعد به وحید گفتم می‌خواهم خودروام را بفروشم. او مدعی شد کمک می‌کند. بعد هم به بهانه تعویض پلاک مرا به شرق تهران کشاند. ولی پس از رسیدن به محلی خلوت با زور و تهدید چاقو کارت عابربانکم را ربود و در مدت کوتاهی ۱۰ میلیون تومان پول از حسابم برداشت کرد و …

فریب زنان

با توجه به شیوه و شگرد وحید در سرقت، کارآگاهان اطمینان پیدا کردند مرد تبهکار به احتمال زیاد از مجرمان سابقه‌دار است که با طرح و برنامه قبلی و استفاده از خودروهای گرانقیمت کرایه‌ای، پس از جلب اعتماد زنان، از آنها سرقت کرده است. بنابراین بررسی سوابق مجرمان سابقه‌دار در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت تا اینکه مشخص شد متهم سابقه‌دار به نام «وحید.م» پیش از این ۹ بار به اتهام جرایم مختلف از جمله زورگیری، کلاهبرداری و حمل مواد مخدر دستگیر و زندانی شده است.

کارآگاهان همچنین پی بردند، او چندی پیش از زندان به مرخصی رفته و از آن زمان متواری است. این درحالی بود که همزمان با تحقیقات تخصصی، چند شکایت مشابه دیگر به پلیس رسید.

یکی از زنان فریب‌خورده درخصوص نحوه سرقت پول‌هایش توسط «وحید.م» به کارآگاهان گفت: «به پیشنهاد و اصرار وحید تصمیم به تعویض خودرو شخصی‌ام گرفتم و یک روز در حالی که پول حاصل از فروش خودرو شخصی‌ام را همراه داشتم، وحید به دنبالم آمد تا مرا به نمایشگاه خودش در غرب تهران ببرد و خودرو مدل بالایی را برایم قولنامه کند.

وقتی در غرب تهران، مقابل یک نمایشگاه خودرو توقف کردیم، وحید از من خواهش کرد تا از خودرو پیاده شوم. او با طرح این ادعا که نمایشگاه فروش اتومبیل متعلق به اوست، از من دعوت کرد وارد نمایشگاه شوم تا او هم پس از پارک ماشینم به من ملحق شود.

من هم در لحظه آخر، به پیشنهاد وحید بسته حاوی پول را داخل ماشین گذاشتم تا آن را با خودش بیاورد؛ هنوز به در ورودی نمایشگاه نرسیده بودم که ناگهان وحید با ماشین از محل دور شد و دیگر خبری از او نشد.

سرانجام با ردیابی‌های پلیسی، محل رفت و آمد وحید در جنوب تهران شناسایی شد و مأموران او را در یک عملیات ضربتی و پس از درگیری مسلحانه دستگیر کردند.

وحید که به مصرف «شیشه» اعتیاد دارد، در همان تحقیقات مقدماتی به چندین فقره سرقت و زورگیری اعتراف کرد.

سرهنگ کارآگاه فخرالدین افراسیابی رئیس پایگاه چهارم پلیس آگاهی تهران بزرگ گفت: با توجه به اعترافات متهم، تاکنون بیش از ۱۵ نفر از شاکی‌های پرونده شناسایی شده‌اند.


منبع: الف