بوی بد سیاست در فضای ناوگان هوایی

به گزارش ایسنا، مرجوعی بودن در اصطلاح به کالا یا شی گفته می‌شود که به دلیل عدم کارایی یا اشکال جدی در کیفیت به شرکت تولیدکننده بازگردانده می‌شود. از این‌رو مرجوعی بودن ترکیبی است که بار معنایی منفی دارد و معمولا در رابطه با کالاهایی اطلاق می‌شود که از نظر کیفیت با مشکلات و ابهام‌های جدی مواجه هستند.این ترکیب در طول هفته‌های گذشته که بحث تحویل هواپیماهای جدید به ایران جدی‌تر شده، بارها از سوی برخی از رسانه‌ها مطرح شده است و مبنای اصلی آن نیز ترجمه یکی از خبرهای خبرگزاری بین‌المللی رویترز بوده است.در متن خبر مربوط به این خبرگزاری درباره‌ی هواپیماهای تحویل داده شده به ایران‌ایر آمده است: هواپیمای ۲۳۸ نفره تحویل شده به ایران در اصل برای شرکت هواپیمایی اویانکا که در آمریکای جنوبی فعال است ساخته شده اما این شرکت به دلیل محدودیت به وجود آمده در قرارداد خود تغییراتی ایجاد کرده و همین امر سبب شده راه برای تحویل هواپیمای جدید به ایران هموار شود.
نگاهی به متن خبر رویترز نشان می‌دهد که نه‌تنها صحبتی از مرجوعی بودن هواپیماهای ایران مطرح نیست که حتی در توضیح این تغییر در قرارداد نیز کاهش سبد خرید ایرلاین کلمبیایی به عنوان تنها دلیل ذکر شده است. این اتفاق پس از انجام مذاکرات طولانی نهایی شده و به پس گرفته شدن هواپیماها از سوی ایرباس منجر شده است.کاهش سفارشات این ایرلاین خارجی که می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد تنها علت بازگشت هواپیما اعلام شده و هیچ صحبتی از مرجوع بود هواپیمای جدید ایران‌ایر مطرح نیست، موضوعی که در هفته‌های گذشته بارها از سوی مقامات ایرانی به صراحت اعلام شده است.
پرورش – مدیرعامل ایران‌ایر- نخستین بار در حاشیه ورود اولین ایرباس به ناوگان ایران اعلام کرد: ایران‌ایر از ۱۰ ماه گذشته هواپیماهای مورد نظر را انتخاب کرده و زیر نظر گرفته است. این هواپیماها نوع بوده و از نظر ساعت پروازی صفر هستند و تنها چند ساعت پرواز تستی انجام داده‌اند که اصول ایمنی بین‌المللی است که درباره‌ تمام هواپیماها اتفاق می‌افتد.پس از آن نیز مقامات مختلف ایرانی توضیحات پرورش را تکرار کرده و کیفیت هواپیماهای جدید را دلیلی بر مرجوعی نبودن آنها اعلام کردند، موضوعی که آمارهای رسمی سفرهای نوروزی امسال نیز آن را تایید می‌کنند.
طبق گزارش‌های اعلام شده از سوی ایران‌ایر، این شرکت هواپیمایی در ایام نوروز حدود ۱۷۲۰ پرواز انجام داده که در قیاس با مدت مشابه سال قبل رشدی ۱۰ درصدی را نشان می‌دهد. این در حالی است که دو ایرباس تازه وارد این شرکت توانسته‌اند نقشی قابل توجه در کل فرآیندهای پروازی ایفا کنند.ایران‌ایر اعلام کرده ایرباس ۳۲۱ در طول این مدت ۲۳۲ پرواز انجام داده و اولین ایرباس ۳۳۰ نیز ۷۵ پرواز داشته است که کنار هم قراردادن این دو عدد نشان می‌دهد این دو هواپیما به تنهایی ۱۷ درصد از کل پروازهای ایران‌ایر را در ایام نوروز به خود اختصاص دادند.
اگر عملکرد هواپیماهای جدید هما به عنوان دلیلی روشن برای کارایی آنها مطرح شود می‌توان تداوم ادبیات مرجوعی بودن هواپیماها را در دیگر زوایا بررسی کرد که یکی از اصلی‌ترین و شاید محوری‌ترین آنها بحث‌های سیاسی است.ایران‌ایر در طول ماه‌های گذشته بارها اعلام کرده رسالت خود را به عنوان یک شرکت اقتصادی پیگیری می‌کند و تلاش برای وارد کردن هواپیماهای جدید در کوتاه‌مدت تنها برای باز پس‌گیری لااقل بخشی از بازار ایران صورت گرفته است.
همان‌طور که رییس جمهوری نیز در نشست خبری روز گذشته خود بار دیگر این سوال را مطرح کرد که وقتی مسافران ایرانی در طول یکسال چهار میلیارد دلار از ایرلاین‌های خارجی بلیت می‌خرند به چه دلیل وقتی شرایط برای ورود هواپیماهای جدید که می‌توان بخشی از این خروج منابع مالی از کشور را متوقف کند فراهم شده گروهی از آن رضایت ندارند.این اتهام که ورود هواپیماهای جدید در کوتاه‌مدت با اهداف سیاسی انجام می‌شود پیش از آنکه در فضای داخلی اهمیت داشته باشد، می‌تواند نگاه به ایران را در بازارهای بین‌المللی تغییر دهد. رقابت جدی که میان ایرباس و بوئینگ بر سر بازار ایران شکل گرفته و این دو غول هواپیماساز را وارد رقابتی جدی برای به دست آوردن این بازار کلان کرده است، باعث شده در کنار برنامه‌ریزی آنها نهایی کردن قرارداد فروش هواپیما به ایران‌ایر در حوزه تحویل هواپیماهای جدید نیز اقداماتی جدی صورت دهند.
گزارش‌های رسمی این دو هواپیماساز بزرگ نشان می‌دهد بسیاری از هواپیماهای نوین آنها بیش از چندصد فروند سفارش رسمی دریافت کرده‌اند که احتمالا قرار گرفتن ایران در انتهای این صف طولانی منجر به آن خواهد شد که هواپیماهای جدید با چند سال فاصله به ایران‌ایر تحویل شود. نخست نشانه آن قرارداد با بوئینگ بود که این شرکت در ابتدا اعلام کرد که اولین هواپیمایش را بعد از حدود یکسال و نیم در اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۷ به ایران‌ایر تحویل می‌دهد.
مذاکرات جدی مقامات ایرانی برای سرعت بخشیدن به فرآیند اجرای این قراردادها و البته تلاش بوئینگ و ایرباس برای جلب رضایت ایران باعث شد گشایشی جدی در این حوزه صورت گیرد تا جایی که هر دو هواپیماساز پس از ایجاد تغییرات در قراردادهایشان با دیگر ایرلاین‌ها ترجیه می‌دهند هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران را به عنوان یکی از نخستین گزینه‌های جایگزین خود در تحویل فوری هواپیما قرار دهند تا جایی که پس از عملکرد قطعی ایرباس با تحویل سه هواپیما به نظر می‌رسد بوئینگ نیز مسیری را هموار کرده که تا ماه آینده لااقل یکی از هواپیماهای مدرن خریداری شده از سوی ایران‌ایر را تحویل دهد.
برد جدی اقتصادی، برداشتن نخستین گام‌ها برای بازپس گیری بازارهای بین‌المللی و البته به وجود آمدن فضایی برای آنکه مسافران ایرانی بتوانند بعد از چند دهه سفر با هواپیماهای نو را تجربه کنند، تنها بخشی از تاثیراتی است که ورود فوری هواپیماهای ایران‌ایر برای ایران به ارمغان خواهد آورد، موضوعی که به نظر می‌رسد نزدیک شدن به ایام انتخابات و باز شدن دوباره فضای رقابت‌های سیاسی باعث شده تردیدهای عجیب در دل آن به وجود بیاید و به مدرن‌ترین هواپیماهای فعال در سطح جهان انگ مرجوعی بودن زده شود.


منبع: بهارنیوز

تاثیرات مثبت برجام بر صنعت آب و برق

به گزارش ایسنا، برنامه جامع مشترک (برجام) از دی ماه ۱۳۹۴ تاکنون شاخص‌های مثبتی را به مؤلفه‌های اقتصادی کشور افزوده است. فشارهای تورمی کاهش یافت و برداشته شدن تحریم‌ها بر صادرات نفتی باعث شد که رشد منفی و بسیار کم (رشد دوره ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۴ به‌طور متوسط ۰.۵ درصد بوده است) به رشد اقتصادی مثبت تبدیل شود. بر اساس پیش بینی مؤسسات بین المللی رشد اقتصادی ایران در سال‌های ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۷ به طور متوسط ۴.۵ درصد خواهد بود.

اجرای برجام همراه با عملیاتی ساختن سیاست‌های اقتصاد مقاومتی و افزایش توان تاب آوری، عامل مهمی در سرنوشت اقتصاد ایران در سال‌های آتی خواهد بود. در این راستا چهار اقدام اساسی در کشور باید صورت گیرد و در صورتی که اهتمام ملی به‌ویژه بین دولت مردان و تصمیم گیران قرار گرفته و کل جامعه در این راه قدم نهند، می‌توان به شکوفایی اقتصادی کشور در بعد داخلی اطمینان کرد و اجرای برنامه ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور را در سالهای پیش رو با موفقیت به اجرا گذاشت.

کاهش تنش‌های ملی، منطقه‌ای و بین المللی و فراهم کردن فرصت برای دست یافتن به اهداف و سیاست‌های اقتصادی مبتنی بر تولید درون زا، مردمی و دانش بنیان و قابل رقابت در بازار جهانی، افزایش سرمایه‌گذاری خارجی و ایجاد شرکت‌ها و مؤسسات مشترک بین المللی با هدف تولید دانش بنیان در داخل و توسعه صادرات خدمات مهندسی توسط بخش‌های غیردولتی توانمند، اصلاح رویه‌های مصرف آب و انرژی با استفاده از مؤلفه‌های اقتصادی، فرهنگی و فناوری با مشارکت مردم، اعتماد سازی مابین مردم (مشترکین) و دولت (مجریان اقتصادی و تأمین، توزیع آب و انرژی) چهار اقدام اساسی در این بن شناخته شده است.

برای اجرای سیاست‌های فوق، مقاوم سازی اقتصاد و نظارت بر اجرای برنامه به‌صورت بهم پیوسته نیز ضروری است. اکنون تصویر روشنی از برنامه‌های اجرایی به‌ویژه با مسیر راه تعیین شده توسط سیاست‌های اقتصاد مقاومتی پیش رو است لذا  اجرای صحیح این برنامه‌ها می‌تواند راه برون رفت از مشکلات باشد.علیرضا دائمی قائم‌مقام وزیر نیرو در امور بین الملل، توسعه صادرات و پشتیبانی صنایع آب و برق  بر این باور است که آهنگ ایجاد اشتغال در کشور می‌بایستی حدود یک میلیون شغل در سال باشد و در صنعت آب و برق با فعال شدن بخش غیر دولتی امکان اشتغال زایی حداقل یک صد هزار نفر در سال فراهم خواهد شد. در صورت ادامه و اجرای سیاست‌های پولی و مالی سنجیده، این رشد سریع تر اقتصاد با مساعدت سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی است که برای نیل به این هدف اهمیت حیاتی را دارد.

وی بر این باور است معتقد است که دسترسی به فرصت‌های شغلی در صنعت آب و برق و مردمی کردن اقتصاد در این عرصه‌ها می‌تواند به کاهش فقر و افزایش مشارکت مردم در صنعت کمک کند. حمایت وسیع و مؤثر از صنایع با توجه به ظرفیت‌های ایجاد شده مبتنی بر عدالت اجتماعی می‌تواند منجر به ایجاد صدها شغل غیردولتی جدید در کشور در عرصه‌های آب و برق شود. به‌گفته دائمی باید اذعان کرد که استفاده از حداکثر توان تولیدی صنایع موجود آب و برق اولویت بیشتری نسبت به ایجاد صنایع جدید دارد و در مرحله اول توانمندسازی این صنایع و بازتوانی واحدهای مهندسی و صنعتی ضروری اجتناب ناپذیر است.

اجرای صحیح و خوب برنامه اجرایی کشور در برنامه ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور درچارچوب سیاست‌های اقتصادی مقاومتی در صنعت آب و برق ملزوماتی همچون توانمندسازی و بازتوانی بخش‌های غیردولتی صنعت آب و برق با اولویت صنایع موجود، جلب مشارکت‌های مردمی و منابع مالی داخلی برای سرمایه گذاری در صنعت آب و برق و مردمی کردن اقتصاد، جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی و ایجاد مؤسسات مشترک بین شرکت‌های ایرانی و خارجی با هدف افزایش تولید و صدور خدمات فنی و مهندسی، ارتقای تولیدات صنعتی در بخش‌های آب و برق با استانداردسازی و ایجاد آزمایشگاه‌های مرجع برای ارتقای کیفی و رقابت پذیر کردن تولیدات داخلی، رفع مشکلات تولید صنایع آب و برق با رفع موانع بانکی و اقتصادی‌ و استفاده حداکثری از شرکت‌های دانش بنیان و مؤسسات علمی برای ارتقای تولید را می‌طلبد.


منبع: بهارنیوز

فرزند دکتر علی شریعتی از پدر می‌گوید

گروه سیاسی_رسانه ها: هفته نامه جلجراغ نوشت:«پیامک‌ها و اس‌ام‌اس‌ها از آن‌جا شروع شد که یک‌سری جملات در نقد وضعیت موجود توسط هواداران شریعتی نقل می‌شد. بعد موج دیگری آمد تا موج قبلی را خراب کند (گاه ممکن بود غیر عمدی هم باشد) که جملات سطحی و رمانتیک را منتشر می‌کردند که این سبک شریعتی شد. عده‌ای هم تمرین می‌کردند، به نام شریعتی جملات خودشان را می‌نوشتند. همه این‌ها با هم مجموعه‌ای ساختند که شریعتیِ مجازی شد. اما شریعتی در واقعیت این نیست و این‌ها می‌تواند شریعتی را لوث کند.»
«چشم‌انتظار است، چند باری زنگ خانه را زده‌اند و هر بار فوری می‌پرسد: «کی بود؟» بالاخره نور چشم از راه می‌رسد. دستی به موهای پسر می‌کشد، صورتش را که با انگشت‌هایش نوازش می‌کند، رد عشق مادری را بر چهره‌اش می‌نشاند. به محض این‌ که پسر با شیرین‌زبانی سخنی می‌گوید، با نگاهی پر از عشق دستی به سرش می‌کشد و با خنده می‌گوید: «علی دیگه کهنه شد! حالا دیگه فقط احسان!» از آن روزها که علی شریعتی به دنبال انتخاب نامی برای او بوده، ۵۷ سال می‌گذرد و حالا احسان شریعتی اندیشمندی نو است. حتی به قول مادرش با آمدنِ او شاید دیگر علی شریعتی کهنه شده؛ او شریعتیِ نو است، شریعتیِ زمان که حرف‌ها و نقدهای خودش را دارد. محور بسیاری از نامه‌های دکتر شریعتی تولد احسان است که موقع عزیمت پدر به اروپا در راه آمدن به دنیاست. از روزهای بودن با پدر می‌گوید؛ از آن زمان که با اندیشه‌های «باباعلی» آشنا شد تا حالا که خودش صاحب اندیشه است. گفت‌وگو با نامه‌های عاشقانه باباعلی آغاز می‌شود و به گلایه‌های پسر از جامعه‌ای که می‌تواند درک بهتری از شخصیت چندبُعدی این متفکر داشته ‌باشد، می‌رسد. از این‌ جا به بعد می‌تواند نقدها را ساعت‌ها ادامه بدهد تا ثابت کند شریعتیِ واقعی این نیست که امروز می‌بینیم و می‌شنویم. شریعتی در نظر او همان باباعلی است که فقط یک بُعد شاعرانه یا فیلسوفانه ندارد، بلکه شخصیتی چندبُعدی است.»

گفت‌وگوی نوروزی چلچراغ با احسان شریعتی را با هم می‌خوانیم.

با خانم دکتر درباره کتاب «برسد به دست…» صحبت می‌کردیم شما هم نظرتان را درباره نامه‌ها بگویید؟

بخشی از آثار دکتر یادداشت‌های گوناگونی است که به‌ تدریج مورد توجه قرار می‌گیرد. بر خلاف تصور عموم ایشان در درجه اول یک نویسنده بود، از جوانی می‌نوشت. گاه حتی روی در و دیوار، روی پاکت سیگار. اما در دوره‌ای به‌ اقتضای زمان و دعوت دانشجویان سخنرانی‌های سلسله‌واری کرد و معروف شد که سخنران و خطیب است؛ در حالی‌ که کار او در اساس نوشتن بود. پاره‌ای از این نوشته‌ها پراکنده شدند و از بین رفته‌اند اما برخی مثل این نامه‌ها در میان لوازم شخصی دیگران نگه‌داری شد. این نامه‌ها هم از منظر ادبی و سبک نوشتاری ارزشمند است و هم از نظر عشق به همسر و به لحاظ احوالات و عواطف شخصی. (می‌خندند)

می‌شود گفت وجه دیگری از شخصیت دکتر را نشان می‌دهد. فکر می‌کنم اولین بار هم هست که به زندگی خصوصی ایشان به این شکل پرداخته می‌شود.

در «کویریات»، عبارت‌اند از نوشته‌های صمیمی یا شخصی او، یا «هبوط» و «گفت‌وگوهای تنهایی» که در زمان حیات ایشان منتشر نشد. روی‌هم‌رفته بُعد شخصی حالات روحی دکتر پیش از انقلاب خیلی شناخته‌ شده نبود.

منظور من از زندگی خصوصی همین رابطه با همسر و خانواده است. در کتاب، بخشی هم به تولد و نامگذاری شما اختصاص دارد.

در رابطه دکتر با خانواده به‌ ظاهر نقاط قوت‌ و ضعف وجود دارد. دوری جغرافیایی هم دلیل رابطه مکتوب بود. همین نامه‌ها گواهی و شهادتی است درباره نوع نگاه دکتر به رابطه زن و مرد، همسر و معشوق و… . بله، نامه‌ها شخصیت خصوصی ایشان را تا حد زیادی نشان می‌دهد.

تصویری که شما از پدر دارید، چقدر با تصویری که در نامه‌ها منعکس شده، منطبق است؟ این برای ما به‌ عنوان خواننده بسیار متفاوت است. آیا برای شما همین‌طور بود؟ شما جنبه‌های دیگری از شخصیت ایشان را دیده‌اید؟

نه. ما ایشان را اول از بُعد خصوصی شناختیم ولی در جامعه تصاویر متفاوتی از شریعتی وجود دارد. این تصاویر معمولا یک‌بُعدی هستند. به‌ همین دلیل معلوم نیست درباره چه چیزی حرف می‌زنند. برای شناخت یک شخصیت باید همه جوانب را کنار هم گذاشت. برای شناخت بُعد خصوصی شریعتی «کویریات» و نوشته‌هایی مثل این نامه‌هاست که نشان می‌دهد او چه کسی بوده و البته این‌ها هم همه ابعاد کار او نیست… .

بزنگاهی است که به نظر می‌رسد موقعیت خوبی باشد تا شناختی که می‌گویید با شرایطی که داشتند یعنی دوری، شکل بگیرد. به نظر من این شناخت خیلی واقعی است. حالا شما می‌فرمایید که «کویریات» هم همین‌طور است.

بله، «کویریات» بیشتر نوشته‌های خصوصی یا دل‌نوشته‌هایی بود که نشان می‌دهد حتی آن‌ زمان که درگیر مسائل اجتماعی یا فکری بود، باز هم شب‌ها می‌آمده و می‌نوشته؛ یعنی برای خودش هم یک حیاط خلوتِ خصوصی داشته است. این ‌را جامعه نمی‌شناخته اما الان با خواندنِ گفت‌وگوهای تنهایی و نامه‌های ایشان، ما آن جنبه را می‌شناسیم. فرهنگِ «کویریات» سمبل‌هایی دارد که باید واردِ آن سپهر شد.

نماد در این نوشته‌ها زیاد است.

شیخان، یکی از سران تازه‌وارد ساواک مشهد، یک بار گفته بود آشنا شدن با روح شریعتی مشکل است! (می‌خندد) البته دکتر سعی می‌کرد برای آنها این آشنایی را مشکل‌تر کند تا دست او را نخوانند! در نتیجه نقاب‌های مختلف هم می‌زد. چون اگر همه می‌فهمیدند او قصد انجام چه کاری را دارد، مانعش می‌شدند. این موقعیت شناخت ابهام را تشدید می‌کرد. شریعتی چهره‌ای چندوجهی و پیچیده است. همین الان هم نمی‌توانیم بگوییم که او را دقیقا می‌شناسیم. ابعادِ مرموز یا توجه‌برانگیز همین بُعد خصوصی است. باز به دلیل ناآشنایی ممکن است از همین‌ها سوءبرداشت شود. مثلا می‌گفتند چرا دکتر شریعتی پیش از این‌که بداند فرزند اول دختر است یا پسر، اسمِ پسر را انتخاب کرده است؟ پس او مردسالار بوده‌! یا چرا با وجود این‌که خانمش تحصیلات بالا داشته مجبور شده به کارها و امورات بچه‌ها و خانه برسد؟ پس دکتر شریعتی به ایشان ظلم کرده است! در حالی‌ که دکتر در همان حال در پیشرفت فکری و تحصیلی و تعلیمی همسرش به او یاری می‌رسانده. دکتر شریعتی چون شخصیتی غرق در کار بود، چه به لحاظ افکار و چه به لحاظ فعالیت‌ها، از اول تا آخر همین‌طور بوده‌. وقتی عقد و ازدواج صورت گرفته، با آشنایی به این موقعیتِ دکتر انتخاب صورت گرفته‌ است. در دانشگاه مشهد، دکتر کسی بود که همه دانشجویان از او کمک می‌گرفتند. وقتی کسی شخصیتی اجتماعی می‌شود، مشغله فراوانی دارد.

مادر تعریف کردند که حتی روز عقد دیر رسیدند!

(می‌خندد) بله مشغله فکری آدم را حواس‌پرت و نامنظم می‌کند ولی این از روی قصد و غرضی نیست. قرار گرفتن در آن موقعیت دشوار و استثنایی است. ممکن است به‌ لحاظ هنجارهای زندگی ایرادهای زیادی به کار یک شخصیت فکری و فیلسوف وارد باشد، مثل همین بی‌نظمی‌ها. به دلیل این‌ که امثال او شخصیت‌هایی استثنایی و ویژه هستند، نمی‌شود از کار آنها قاعده کلی ساخت و باید هم‌دلانه‌تر درباره‌شان قضاوت کرد…

بزرگ‌ترین شکایتی که شما به‌ عنوان فرزند دکتر شریعتی از جامعه ایرانی درباره این نوع نگاه‌های جامعه به دکتر دارید، چیست؟

گلایه یا انتقادی که ما داریم، همین یک‌وجهی دیدنِ قضایا و ساده‌سازی‌هایی است که گاه ممکن است ابزاری هم تلقی شود…

گاهی هم با اغراضی همراه شود…

بله. گاه ممکن است به اغراضی آلوده باشد، که ندیدن وجوه گوناگون یک شخصیت را به دنبال داشته باشد. این‌ که چون من این برداشت را در جوانی از آثار وی داشته‌ام، پس این شخصیت این‌گونه بوده است! در میان عموم بحث‌هایی می‌شود، این رویکردها چه در مقام دفاع و چه در حمله ناقص‌اند و در نهایت تصاویری ساخته می‌شود مثل همان شریعتی که در پیامک‌ها و اس‌ام‌اس‌ها نقل می‌شود. این داستان از آن‌جا شروع شد که یک‌سری جملات در نقد وضعیت موجود توسط هواداران شریعتی نقل می‌شد. بعد موج دیگری آمد تا موج قبلی را خراب کند (گاه ممکن بود غیر عمدی هم باشد) که جملات سطحی و رمانتیک را منتشر می‌کردند که این سبک شریعتی شد. عده‌ای هم تمرین می‌کردند، به نام شریعتی جملات خودشان را می‌نوشتند. همه این‌ها با هم مجموعه‌ای ساختند که شریعتیِ مجازی شد. اما شریعتی در واقعیت این نیست و این‌ها می‌تواند شریعتی را لوث کند. جملات دکتر در «کویر» هر چند زیباست، اما فقط شاعرانه نیست، عمق بیشتری دارد به این خاطر که شریعتی متفکر است، فلسفه و دین می‌خواند. حرف‌هایش مستند است و وجه شاعرانگی آن دلیل بر کم‌عمق بودن آن نیست. مثلا گفته بودند «حسین‌ وارث آدم» روضه‌ای مارکسیستی است! در حالی‌ که «حسین ‌وارث آدم» یک فلسفه تاریخ است. نوع نگاه او به تاریخ را بیان می‌کند و مبحثی بسیار مهم است. فیلسوفی در تراز هایدگر کار تک‌تک شاعران مورد علاقه خود را مورد مداقه فلسفی قرار می‌دهد و می‌گوید آن‌جاست که نطفه معنا بسته می‌شود. بعد متفکر روی آن مایه می‌اندیشد. بنابراین شاعر به‌ خاطر قدرت تخیلی که دارد، آن مایه را فراهم می‌سازد تا بعد متفکر روی آن مایه کار کند و اندیشه بورزد. مثلا شاهنامه فردوسی تاریخی را در زبان می‌آفریند. نمی‌توانیم بگوییم فردوسی فقط شعر خوب گفته است. وقتی می‌گوید: «به نام خداوندِ هستی و هم راستی» یا…

به نام خداوند جان و خرد!

و مهم‌تر «کزو برتر اندیشه برنگذرد!» شما می‌توانید این را مورد تحلیل و تفسیر سبک کانتی قرار دهید. یا خداوند «هستی و راستی» فردوسی را از منظر افلاطونی… این یک مبحث فلسفی است که در این‌جا به شکل زیبایی هم بیان شده‌ است. مولوی هم همین‌طور است. به شکل زیبایی بیان می‌کند اما نمی‌توان آن را به زیبایی شاعرانه فروکاست، اندیشه پشت آن نهفته است. در شریعتی هم همین‌طور است. پساپشت حرف‌های زیبای او، اندیشه است. ما به چنین تجربه‌ای نیازمندیم که چنین شخصیتی چگونه توانسته بین سنت و مدرنیته، شرق و غرب و بحران‌های شیزوفرنیکی که ما داریم، نوعی هماهنگی ایجاد کند؟ یعنی من در آنِ واحد هم ایرانی باشم و هم مسلمان، هم متجدد باشم و هم پساتجدد! (می‌خندد) منظور من این است که همه این امکانات در شریعتی هست و باعث می‌شود بعد از ۴۰ سال هنوز مطرح باشد. البته برخی اوقات هم ممکن است نظریاتی از شریعتی نقل شود که منسوخ یعنی بی‌مصداق شده‌ باشند، مثلا در تز «امت و امامت»، که «فرضیه»‌ای بود و آن را به بحث هم ‌گذاشت. البته به نظر من صورت‌ آن مسئله هنوز هم معتبر است که ممکن است در دموکراسی‌های لیبرال، رأی‌ها به رأس‌ها تبدیل شوند.

ترامپ یک اتفاق از این دست بود!

در جایی که می‌شود آرای «رأس»ها را خرید، چطور می‌تواند «رأی» به وجود بیاید؟

حتی می‌توان با رسانه‌ها رأی را شکل داد. یعنی حتی خودتان هم متوجه نشوید که چطور رأی داده‌اید.

بله آن هم شکل پیچیده‌اش است. از همین‌جاست که بحث شروع می‌شود که دموکراسیِ حقیقی کدام است؟ حال دیگر همه به این نتیجه رسیده‌اند که قدرت باید تناوب داشته باشد و مردم در این چرخش قدرت است که آگاهی پیدا می‌کنند. منظور من این است که دوره‌ای بود که در جهان سوم این تجربه نشده ‌بود، این تزها مطرح و آزموده می‌شد و بعد گاه شکست می‌خورد و… تجربه‌ای را که ما الان داریم، اگر شریعتی داشت، باز هم حرف‌های تازه‌تری می‌زد و جلو می‌آمد. حالا بعضی می‌آیند تزی را از عصری دیگر جدا بررسی می‌کنند و به زمان حاضر می‌آورند. شریعتی با تزها و نظرهای خاص شناخته نمی‌شود، بلکه نفسِ این تیپولوژی یا سنخی که در جامعه معرفی کرده، باید تداوم پیدا کند. البته باید گفتمان جدیدی هم شکل گیرد. ما الان نسبت به دوران و جامعه شریعتی در دوران و جامعه جدید و دیگری هستیم. گفتمان‌ها عوض می‌شوند و قاعدتا باید شریعتی‌های تازه‌ای داشته باشیم. اما چیزی که از توفیق‌های گذشته می‌آموزیم و به‌ ویژه همین بحث زیباشناختی قضیه می‌تواند راهنما و کمک باشد. وجه شخصی، هنری یا ادبیِ شریعتی، صرفا بحث شخصی، هنری یا ادبی نیست، بلکه به ما نشان می‌دهد که با مسائل چگونه و به چه سبک و شیوه برخورد کنیم.

شیرین‌ترین تصویری که از دکتر شریعتی به‌ عنوان پدر دارید، چه تصویری است؟

هنوز درجه شیرینی‌اش را اندازه نگرفتیم که بگوییم «ترین»‌ش کدام است. دکتر اصولا شخصیتی اهل طنز و خوش‌محضر بود. همیشه روی خون‌سردی تاکید داشت. حفظ خون‌سردی برای من بسیار سخت است. مخصوصا در تهران و سبک زیست در این ترافیک و مناسبات و اوضاع و احوال و شرایط… به‌ طور کلی، به ما می‌آموخت که توصیه‌هایش را به صورت «درس‌های باباعلی» مرتب و کلاسه کند… سعی می‌کرد رابطه صمیمانه‌ای با فرزندانش برقرار کند. گاه با هم اشعار و شعارهایی را هم‌خوانی می‌کردیم. سرود می‌خواندیم، اولش را او می‌گفت و ما بقیه را دکلمه می‌کردیم. چنین رابطه عاطفی‌ای را از کودکی با «باباعلی» داشتیم. من زودتر از بقیه با فضای فکری دکتر آشنایی پیدا کردم. مکاتباتی با او داشتم. اولین نامه‌ای که او به من پاسخ داد، یکی از مهم‌ترین خاطرات زندگی من بود. البته آن نامه بعدا تکثیر شد و باعث دردسر با ساواک شد. این‌جا دیگر وارد گفت‌وگوی فکری شده بودیم. اما پیش از آن نه فقط پدر و فرزندی، بلکه رابطه معلم و شاگردی برقرار شده بود. خاطرات تلخ و شیرین زیاد است. روزی که او از زندان آزاد شد، روز عید سال ۵۴ بود که خیلی روز خوبی در زندگی ما بود. دوران خوبی پس از سختی شدید بود. چون غیر مترقبه بود. فکر نمی‌کردیم به این زودی گرفتاری رفع شود و البته بعد هم نشد. اما آن روز در بازگشت شاه از الجزایر، تا به فرودگاه رسیده بود، زنگ زد که دکتر آزاد شود و ایام نوروز خیلی خوبی شد.»


منبع: بهارنیوز

فردی با دمپایی کاندیدا شد!

گروه سیاسی: در نخستین ساعات نام نویسی از داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری بیش از ۲۵ نفر از جمله یک زن جهت ثبت نام به ستاد انتخابات کشور مراجعه کردند.

به گزارش ایسنا، نام‌نویسی داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم ساعت ۸ صبح با دستور وزیر کشور آغاز شد که از همان ساعات ابتدایی  بیش از ۲۵ نفر از شهروندان عادی برای رییس جمهور شدن به ستاد انتخابات کشور واقع در میدان فاطمی مراجعه کردند. در بین همه آنهایی که در اولین ساعات ثبت نام  برای رییس جمهور شدن به وزارت کشور  مراجعه کردند،  فردی سالمند با تن پوشی منقش به پرچم ایران و همچنین نوشته ای با مضمون نوکر ملت ایران، قرآن در دست بیش از دیگران جلب توجه می کرد.
 در اولین  ساعت ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم  یک زن نیز جهت ثبت نام در ستاد انتخابات حضور پیدا کرد. از جمله نکات جالب دیگر ساعت اول ثبت نام های امروز حضور فردی بود که حتی  کفش نیز به پا نداشت و با دمپایی برای ثبت نام جهت رییس جمهور شدن به وزارت کشور مراجعه کرد و  علت را بزرگ بودن پای خود بیان و در حالی که می‌گفت نگهبان   یک کارخانه کاشی سازی است از  قصدش برای شنا با ترامپ رییس جمهور آمریکا  در اقیانوس هند برای خبرنگاران حاضر سخن می‌گفت.نام نویسی از داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم از ا مروز به مدت ۵ روز در ستاد انتخابات وزارت کشور برگزار می‌شود.


منبع: بهارنیوز

کاندیداهای خاص رییس‌جمهوری/تصاویر

از همان ساعت اول آغاز ثبت نام نامزدهای چهرهای عجیب در انتخابات مورد توجه رسانه ها قرار گرفت. اولین فردی که برای ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری به وزارت کشور مراجعه کر، پیر مردی با پوششی عجیب بود که مورد توجه رسانه ها قرار گرفت. 
 





 


حضور یک مرد یزدی با دمپایی و ثبت نام او در انتخابات نیز از عجیب ترین اتفاقات ساعت اول ثبت نام بود. او که کارگر ساختمان است می گوید: به دنبال حل مشکلات ایران و آمریکا است.این کاندیدای ریاست جمهوری اظهار داشت: می خواهم به امریکا سفر کنم و با ترامپ مسابقه شنا بگذارم.این کارگر ساختمانی که کاندیدا شده است تاکید کرد: شعارش مسکن دلباز است.


 یکی از کاندیداهای ریاست جهوری وعده بالا بردن بهره های بانکی را داد.آقای گروسی می گوید با رنگ آبی اسمانی به انتخابات ریاست جمهوری ورود کرده، عنوان کرد: من یک بسیجی هستم که برای حل مشکلات مردم و مشکلات منطقه میخواهم ثبت نام کنم.او وعده بالابردن بهره های بانکی برای بهبود زندگی مردم را داد.

 

اولین داوطلب زن دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری خانم شعله‌ حاج‌میرفتاح تبریزی دارای دکترای سیاسی از دانشگاه ایتالیا بود.

 

 یکی دیگر از نامزدها با کراوات به وزارت کشور مراجعه کرده بود.  او که تحصیلات ابتدایی دارد می گوید که درصورت رییس جمهور شدن ۱۵ میلیون به بیکاران حقوق میدهد. او گفت ترامپ تحت فرمان من است.
 


منبع: بهارنیوز

ناپایداری اصلاحات و اصلاح‌طلبی در ایران

مهدی خاکی‌فیروز- روزنامه بهار
در فاصله سال‌های ۷۶ تا ۸۴ جریان اصلاح طلبی مدیریت قوه مجریه را در دست گرفت. در بخشی از آن سال ها، اکثریت مجلس نیز در اختیار همین جریان بود. اما مهم‌تر از قوای مققنه و مجریه، فضای رسانه‌های گروهی، احزاب سیاسی و دانشگاه‌ها بود که هژمونی اصلاح طلبان در هر سه حوزه، بسیار عیان بود. حتی منتقدان حرفه‌ای و ثابت قدم نظام نیز عمدتا خود را زیر چتر اصلاح طلبان قرار دادند؛ زیرا فردای بهتر برای ایران را در برنامه‌های اصلاح‌طلبانه منعکس می‌دیدند. اما این دوره به رغم شکوفایی مقطعی و دوران نشاط سیاسی که خشنودی نخبگان علمی و فعالان اجتماعی و سیاسی را به همراه داشت، نتوانست تحولات  خود در عرصه‌های عمومی را تثبیت کند و نهایتا با روی کار آمدن دولت محمود احمدی نژاد و جریان سیاسی راست آنارشیست، نه تنها دستاوردهای آن دوران خاتمه یافت، بلکه به وضعیتی به مراتب وخیم‌تر هدایت شدیم. حال آن که هدف اصلاح طلبی، ارتقای شاخص‌های توسعه در حوزه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در عین حفظ نظام است و پایداری دستاوردها، به دلیل تدریجی بودن فرآیند کسب آنها، یک اصل مهم و ذاتی اصلاح طلبی است.

دلایل متعددی برای ناکامی یا به تعبیر درست‌تر، ناپایداری اصلاحات در ایران ذکر می‌شود و البته تحلیل تحولات اجتماعی و سیاسی بر اساس یک عامل نیز، کار خوب و جامع نگرانه‌ای نیست. این که برخی دولتمردان اصلاح طلب، نگاه عمیقی به تحولات نداشتند و سودای قدرت آنها را به تکرار طوطی وار گفتمان‌های توسعه سوق داد؛ عدم همبستگی و رابطه دو سویه پایدار بین نخبگان و توده ها؛ نا آشنایی اکثر اصلاح طلبان یا دست کم بی اعتنایی آنها به منابع علمی و تجربه‌های غربی اصلاحات سیاسی؛ مقاومت بخش‌های متصلب قدرت در برابر تحولات، از جمله دلایلی است که بیان می‌شوند.

اما به نظر نگارنده، کم اعتنایی به قدرت معجزه‌آسای گفت و گو و همچنین نادیده انگاشتن راه‌حل‌های میانه، التقاطی و مصالحه جویانه، نقش موثری در ناکامی مقطعی جنبش اصلاحات داشت. به کارگیری گفتمان‌های تحقیرآمیز در خصوص برخی وزنه‌های قدرت دینی و سنتی، کار عبث و غیرضروری بود که هزینه هایی داشت و فایده‌ای بر آن تصور نمی‌شود. این تحقیر در درون خود، نادیده گرفتن قدرت رقیب را نهفته داشت و واکنش‌هایی به‌دنبال داشت که با روح اصلاح طلبی ناسازگاری دارد؛ چرا که اصلاح طلبی بر کنترل خشم و عصبانیت در هر دو جریان اصلی سیاسی یعنی حاکم و منتقد استوار است و در چنین محیطی رشد و نمو می‌یابد.

نمونه‌ای از گفتمان تحقیر در مورد چهره‌های شاخص اصولگرایی در حوزه‌های علمیه به کارگرفته شد که یکی از مهم‌ترین آنها، آیت الله مصباح یزدی بود. قطعا نه آیت الله مصباح یزدی و نه دیگر چهره‌های همفکر و هم مرام او مروج توسعه در ایران نبوده و نخواهند بود؛ اما گفت و گوی صمیمانه و انتقادی با آنها، بهتر از طراحی جنگ روانی علیه شان بود. این جنگ روانی، به لحاظ ظاهری موفق بود و توانست افرادی از این دست را با بحران مقبولیت در نسل جوان مواجه کند ولی در عین حال، واکنش هایی ارتجاعی و تمایل به بازگشت از مسیر اصلاحات را در طرفداران آنها به همراه داشت که پیامدی قابل اجتناب بود.

صرفنظر از چهره‌های کلیدی، جریان مدرنیته بهتر است بکوشد تا روش‌های مفاهمه با سنت گرایان را بیابد و با اتکای به آن، پدیده «توسعه هراسی»  را کنترل کند. اگر تجربه ۸ ساله اصلاح طلبی در ایران، با نگرشی انتقادی از درون مورد ارزیابی قرار گیرد، حامل درس هایی برای مصالحه است. خوشبختانه بزرگان اصلاح طلبی نیز در سال‌های اخیر  انتقاد درونی را جدی گرفته و دیدگاه هایی ارائه کرده‌اند که آینده بهتری برای اصلاح طلبی در ایران رقم خواهد زد. هر‌چند لازم است تصلب سیاسی کنونی که بر آمده از ناآرامی‌های سیاسی سال ۸۸ است پایان یابد تا مسیر اصلاح طلبی، بار دیگر گشوده شود. در آن زمان ممکن است اصلاح طلبی در ایران، معلمان فکری و بازیگران جدیدتری را برای خود بیابد تا عالمانه‌تر و سیاستمدارانه‌تر با تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مواجه شوند.


منبع: بهارنیوز

کره شمالی هسته‌ای باید دنیا را می‌گرفت

صادق زیباکلام دوشنبه شب، ۲۱ فروردین ماه در تالار خیام دانشگاه ولیعصر (عج) رفسنجان پیرامون موضوع هسته‌ای کشور اظهار کرد: هرگاه که تنها تصمیم‌گیرنده مسئولان باشند و از سایرین آحاد کشور اعم از مجلس و دانشگاهیان اظهارنظر نگیرند، نتیجه جالب از آب در نمی‌آید و در مورد مسئله هسته‌ای این‌گونه شد. این استاد علوم سیاسی تصریح کرد: زمانی که مسئله هسته‌ای مطرح شد و بتدریج به صورت یک بحران درآمد در دولت اصلاحات تلاش مسئولان این بود که نگذارند این مسئله به صورت بحرانی برای کشور درآید که در این راستا سیاست کج‌ دارمنشی در پیش گرفته شد و نگذاشتند که هسته‌ای به عنوان یک بحران بین‌المللی برای ایران دربیاید. اما این سیاست در سال ۸۴ که دولت آقای احمدی‌نژاد بر سر کار آمد و اصولگرایان همه ارکان قدرت در کشور را به دست گرفتند. این سیاست کج‌دار کنار گذاشته شد و احمدی‌نژاد اعلام کرد که سیاست ما در خصوص موضوع هسته‌ای تغییر می‌کند و حتی سیاست قبلی را خائنانه اعلام کرد و اعلام کرد ما با تمام قوا هسته‌ای کشور را پیش خواهیم برد و عملا این کار را کردند.

استاد دانشگاه تهران خاطرنشان کرد: نتیجه آن، این شد که پرونده ایران در شورای امنیت در نیویورک مطرح و تحریم‌ها و قطعنامه‌ها علیه ایران صادر شد و وضعیتی که در سال‌های پایانی دوره دوم دولت احمدی‌نژاد به آن دچار شد پیش آمد. رویکرد دولت احمدی‌نژاد این بود که چون هسته‌ای دستاوردهای زیادی برای کشور خواهد داشت از این رو باعث ارتقاء جایگاه ایران در دنیا خواهد شد، بنابراین آمریکایی‌ها و غربی‌ها که دشمن ایران بوده‌اند، نمی‌گذارند که هسته‌ای در خدمت جمهوری اسلامی قرار گیرد. رویکرد احمدی‌نژاد این بود که ما باید مقاومت کنیم و آنچه در توان داریم به کار گیریم که برنامه هستهای کشور جلو برود.

زیباکلام افزود: چون هیچ نظر دیگری به جز نظر دولت در مورد هسته‌ای اجازه نداشت که در کشور مطرح شود، نه مطبوعات و نه صدا و سیما چیزی نمی‌توانستند درباره هسته‌ای بیان کنند مگر نظر رسمی دولتی. بنابراین مردم به اعتبار آنچه که دولت می‌گفت تصورشان این بود که هسته‌ای باعث می‌شود ما در علم، صنعت و تکنولوژی یک شبه ره صد ساله رویم و باعث ارتقاء جایگاه ژئوپولتیک ایران در دنیا می‌شود و این بهایی دارد که تحریم‌ها است و این وضعیت تا پایان دوره احمدی‌نژاد ادامه داشت.

استاد دانشگاه تهران با بیان این‌که دولت روحانی این سیاست را کنار گذاشت و مذاکرات را با غربی‌ها و آمریکا بر سر مسئله هسته‌ای کشور آغاز کرد، اظهار کرد: به تدریج که آثار و علائم پیشرفت در جریان مذاکرات ظاهر شد، اصولگرایان تندرو گرد هم آمدند و در سال ۹۲ در سفارت سابق آمریکا در تهران جمع شدند و نام خودشان را دلواپسان مذاکرات هسته‌ای گذاشتند و انتقاد از مذاکرات و رویکرد و سیاست دولت آقای روحانی در این زمینه را شروع کردند و بیان می‌کردند که این سیاست‌ها باعث می‌شود فعالیت‌های هسته‌ای کشور کندتر شود.

وی افزود: برای اولین بار بود که در خصوص هسته‌ای جدا از نظر رسمی دولتی عده‌ای هم نظراتشان مطرح شد و به انتقاد و مخالفت از سیاست رسمی هسته‌ای دولت آقای روحانی می‌پرداختند. چیزی که دلواپسان و اصولگرایان تندرو  متوجه نبودند این بود که اگر قرار است برنامه هسته‌ای کشور نقد شود، چرا فقط تنها سیاست هسته‌ای روحانی نقد شود، بلکه ابعاد سیاست دولت احمدی‌نژاد نیز باید نقد شود که اینجا برای اولین بار سیاست‌های هسته‌ای احمدی‌نژاد مورد نقد قرار گرفت که دستاورد آن چه بوده است.

زیباکلام با اشاره به چرایی این‌که غربی‌ها نمی‌خواهند کشور ما پیشرفت کند، بیان کرد: ریشه مناقشه اینجا بود نه این‌که هسته‌ای باعث می‌شود ما پیشرفت کنیم و غربی‌ها این را نمی‌خواهند وگرنه کره شمالی با این پیشرفت هسته‌ای باید دنیا را می‌گرفت. این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: امروز که در فروردین ۹۶ هستیم می‌توان نگاه کرد که دستاوردهای هسته‌ای چه تحول بنیادی در اقتصاد کشور ایجاد کرده است و چه ارتقایی در سطح بین‌المللی برای کشور داشته است، از این رو مشخص شد خیلی از چیزهایی که در زمینه هسته‌ای گفته می‌شده شعارهایی برای تبلیغات سیاسی بوده تا این‌که در عالم واقعیت وجود می‌داشتند.

زیباکلام عنوان کرد: در کشور ۲۰ هزار سانتریفیوژ با هزینه بسیار زیاد ساخته بودیم اما مواد اولیه برای تبدیل به اورانیوم ۳ درصد وجود نداشت، کیک زرد که ماده اولیه سانتریفیوژ بود به اتمام رسیده بود. این‌ها نتیجه این بود که سیاست هسته‌ای فقط در اختیار دولت بود و متاسفانه هیچ نظر دومی از سوی دیگران در زمینه هسته‌ای ابراز نمی‌شد.

وی تحریم‌ها علیه جمهوری اسلامی را در حالت کلی شامل سه دسته برشمرد و گفت: دسته اول تحریم‌های ناشی از فعالیت‌های هسته‌ای، دسته دوم نقض حقوق بشر در ایران از نظر غربی‌ها و دسته سوم حمایت ایران از تروریسم بین‌المللی به گفته غربی‌ها و آمریکایی‌ها است. در برجام تحریم‌ها درباره موضوع هسته‌ای مدنظر بود و دیگر تحریم‌ها هیچ وقت قرار نبود لغو شود، چون مذاکرات بر سر پرونده هسته‌ای بود. لغو تحریم‌های هسته‌ای هم قرار نبود یک شبه اتفاق بیافتد، به مرور زمان آژانس راستی‌آزمایی می‌کند که تعهدات ما در چهارچوب برجام انجام شده و آن وقت تحریم‌ها شروع به لغو شدن می‌کنند.

زیباکلام هم‌چنین بیان کرد: برخی مشکلات ما لزوما ناشی از تحریم‌ها نیست بلکه به واسطه قوانین بین‌المللی در رابطه با مسئله بانکداری است که دربرگیرنده خیلی چیزهاست. اولین و مهم‌ترین آن این است که چقدر امنیت سرمایه‌گذاری در ایران وجود دارد. اگر مشکلاتی درباره تجارت بین‌المللی وجود دارد قابل بحث است که ریشه این مشکلات چه میزان به مسائل هسته‌ای و چه میزان به ساختار اقتصادی کشور که اقتصادی فاسد و ناکارآمد دولتی است، مربوط است.


منبع: بهارنیوز

استمرار دولت فعلی همسو با منافع ملی

علی‌اصغر یوسف نژاد در گفت‌وگو با ایسنا اظهار داشت: دولت تدبیر و امید میراث‌دار جمعی بود که کشور را به بحرانی‌ترین شرایط اقتصادی رساند و مهمترین وجه برجسته دولت یازدهم حاکمیت تجربه و عقل‌گرایی در تصمیمات بوده است. بر همین اساس با شناخت و آگاهی از شرایط عمومی کشور وعملکرد دولت، استمرار فعالیت دولت روحانی را همسو با منافع ملی ارزیابی می‌کنم.وی با بیان این‌که «عملکرد دولت از میانگین قابل قبولی برخوردار است»، یادآور شد: هر چند نیاز به چالاکی و پویایی در دولت قطعی است، اما شان مردم ایران و نظام ارزشمند مان دولتی عقل‌گرا ،خردورز،شایسته و انقلابی و اصیل و معتقد به ارزش‌های نظام است که بسیاری از آن در دولت تدبیر و امید بروز یافته است.
وی ادامه داد: جریان منتقد دولت فعلی به راحتی از کنار  انحراف و ضعف دولت قبل عبور می‌کرد و اختلاف امروز این جریان با مدیران ارشد دولت قبل دارای اصالت نیست.نماینده مردم ساری در مجلس اضافه کرد: از همه عزیزان در استان مازندران دعوت می‌کنم جهت پیشبرد اهداف عمومی نظام و کشور به استمرار دولت کمک کنند. البته بنده هم مانند بسیاری از مردم مازندران نسبت به عملکرد دولت در استان نقدهایی دارم ولی همانگونه که عرض کردم منافع عمومی کشور را در استمرار دولت می‌دانم.
وی با اشاره به سفر رییس‌جمهور به استان مازندران گفت: این سفر در راستای سفرهای متعارف دولت به استان‌ها جهت بررسی اقدامات و افتتاح طرح‌ها انجام می‌گیرد و می‌بایست به عنوان فرصتی جهت پیشبرد اهداف استان و کمک به فرایند ارتقا استان تلقی شود.وی با تاکید بر این‌که« موضوع منطقه آزاد که به تعبیری تدبیر دولت جهت کمک به شتاب حرکت مازندران است نباید به محل مناقشه و آسیب تبدیل شود»، یادآور شد: امیرآباد می‌تواند چراغ جهش استان را روشنتر از همیشه کند و اتفاق نظر در خصوص ایجاد منطقه ی آزاد امیرآباد مورد وثوق جامعه کارشناسی در استان قرار دارد ضمن این‌که نوشهر و بابلسر و فریدون‌کنار ظرفیت‌های مهم اقتصادی استان می‌باشند و این مهم یک امر قطعی و خارج از تعارفات مرسوم می‌باشد.


منبع: بهارنیوز

«تولدت مبارک» برای ستاره ها؛ از «مارلون براندو» تا «راموس»

برترین ها: طی هفته ای که گذشت بسیاری از ستاره ها زادروزشان را جشن گرفتند: از «مایکل فسبندر» بگیرید تا «هیث لجر» بگیرید تا اُلیویا وایلد. در اینجا نگاهی به نکات و حقایق جالب زندگی ستاره هایی که در هفته پیش به دنیا آمدند می اندازیم.

سرخیو راموس ۳۱ ساله شد

سرخیو راموس گارسیا (Sergio Ramos) زادۀ ۳۰ مارس ۱۹۸۶، فوتبالیست حرفه ای اسپانیایی است که بازیکن و کاپیتان رئال مادرید و تیم ملی اسپانیا است. او در پست دفاع میانی و هافبک راست بازی می کند. راموس پس از ظهور از طریق آکادمی جوانان سویا، رفته رفته به یک مهرۀ اصلی برای رئال مادرید تبدیل شد و در این تیم با کسب ۱۳ افتخار بزرگ،  تا حد یکی از گلزنان برتر لا لیگا از خط دفاعی، ارتقا یافت.

 «تولدت مبارک» برای ستاره ها؛ از «مایکل فسبندر» تا «هیث لجر»

وی در سطح بین المللی نمایندۀ تیم ملی اسپانیا در سه جام جهانی و سه دوره بازی های قهرمانی اروپا بوده و تیمش در جام جهانی ۲۰۱۰ و بازی های اروپایی ۲۰۰۸ و ۲۰۱۲ پیروز میدان بود. او اولین بازی خود را در ۱۸ سالگی انجام داد و در سال ۲۰۱۳، جوان ترین بازیکن ملی بود که تا آن زمان ۱۰۰ بازی ملی انجام داده بود.

 «تولدت مبارک» برای ستاره ها؛ از «مایکل فسبندر» تا «هیث لجر»

در سپتامبر ۲۰۱۲ سرخیو وارد رابطه ای با پیلار روبیو، روزنامه نگار و مجری، شد که این رابطه در جشن توپ طلای فیفا از سوی هر دوی آنها تأیید شد. آنها دو پسر به نام های سرخیو و مارکو دارند. دارایی خالص سرخیو راموس ۶۰ میلیون دلار برآورد شده است.


اریک کلپتون ۷۲ ساله شد

اریک پاتریک کلپتون (Eric Clapton)، زادۀ ۳۰ مارس ۱۹۴۵، گیتاریست راک و بلوز، خواننده و ترانه سرای انگلیسی است. او تنها کسی است که سه بار به تالار شهرت راک اند رول راه یافته است: یک بار به عنوان یک هنرمند انفرادی و دو بار دیگر به عنوان عضو گروه یاردبردز و گروه کریم (Cream). از کلپتون به عنوان یکی از مهم ترین و تأثیرگذارترین گیتاریست های تمام دوره ها یاد می شود. او در فهرست «۱۰۰ گیتاریست برتر تمام زمان ها»ی مجلۀ رولینگستون جایگاه دوم و در فهرست «پنجاه گیتاریست برتر تمام دوران» شرکت گیتار گیبسون جایگاه چهارم را دارد. او همچنین در فهرست «۱۰ نوازندۀ برتر گیتار الکتریک» مجلۀ تایم در سال ۲۰۰۹، پنجمین نفر بود.
در میانۀ سال های ۱۹۶۰، کلپتون گروه یاردبردز را ترک کرد تا با گروه جان مایال و بلوزبرکرز همکاری کند. کلپتون بعد از ترک این گروه بلافاصله گروه سه نفرۀ کریم را با جینجر بیکر، طبل نواز، و جک بروس، نوازندۀ بیس، تشکیل داد که کلپتون قطعه های بلوز بداهۀ طولانی و قطعه های پاپ روان پریشانه و هنری به سبک بلوز می نواخت.

 «تولدت مبارک» برای ستاره ها؛ از «مایکل فسبندر» تا «هیث لجر»

 علاوه بر آن، او گروه راک بلایند فیث را با بیکر، استیو وینوود، و ریک گرش تشکیل داد. در بیشتر سال های ۱۹۷۰، آثار کلپتون از سبک دلپذیر جی جی کیل و سبک رگی باب مارلی تأثیر گرفت. بازخوانی او از آهنگ باب مارلی با نام I Shot the Sheriff کمک کرد سبک رگی به بازار انبوه دست یابد. محبوب ترین آثار او، Layla، با گروه درک و دومینو ضبط شد و Crossroads، از آهنگ های رابرت جانسون بود با گروه کریم ساخته شد. اندوه کلپتون پس از مرگ پسرش کانر در سال ۱۹۹۱، در ترانۀ Tears in Heaven بیان شده که در آلبوم Unplugged معرفی شد.

کلپتون ۱۸ جایزۀ گرمی و جایزۀ بریت برای سهم چشمگیرش در موسیقی دریافت کرده است. در سال ۲۰۰۴، او نشان فرماندۀ عالی ترین رتبۀ امپراتوری بریتانیا (CBE) را به پاس خدماتش به موسیقی در کاخ باکینگهام دریافت کرد. کلپتون که خود اعتیادش را به الکل و مواد مخدر درمان کرده، مرکز کراسرود را در جزیرۀ آنتیگا برای بازپروری افراد وابسته به مصرف مواد تأسیس کرده است. دارایی خالص اریک کلپتون ۱۱۵ میلیون دلار برآورد شده است.

 «تولدت مبارک» برای ستاره ها؛ از «مایکل فسبندر» تا «هیث لجر»


وارن بیتی ۸۰ ساله شد

هنری وارن بیتی معروف به وارن بیتی (Warren Beatty) فیلمساز و بازیگر آمریکایی است که در ۳۰ مارس ۱۹۳۷ به دنیا آمد. او چهارده بار نامزد دریافت جایزۀ اسکار شده-چهار بار برای بهترین بازیگر مرد، چهار بار برای بهترین فیلم، دو بار برای بهترین کارگردان، سه بار برای بهترین فیلمنامۀ غیر اقتباسی و یک بار برای بهترین فیلمنامۀ اقتباسی- و اسکار بهترین کارگردانی را برای فیلم «سرخ ها» (۱۹۸۱) دریافت کرده است. بیتی اولین وتنها کسی است که همزمان برای بازیگری، کارگردانی، نویسندگی و تهیه کنندگی یک فیلم نامزد جایزه شده است-اولین بار برای «بهشت می تواند صبر کند» (۱۹۷۸) که آن را با الن مِی نوشت و به همراه باک هنری کارگردانی کرد و دومین بار برای «سرخ ها» که فیلم نامه را با ترِوِر گریفیث نوشت.

 «تولدت مبارک» برای ستاره ها؛ از «مایکل فسبندر» تا «هیث لجر»

در سال ۱۹۹۹، او بالاترین افتخار آکادمی اسکار یعنی جایزۀ ایروینگ جی تالبرگ را دریافت کرد. بیتی هجده بار نامزد دریافت گلدن گلوب شده که شش بار آن را برنده شده است، از جمله جایزۀ سسیل بی دیمیل گلدن گلوب که در سال ۲۰۰۷ آن را دریافت کرد. در بین فیلم های نامزد گلدن گلوب او میتوان به این فیلم ها اشاره کرد: اولین فیلم سینمایی اش «شکوه علفزار» (۱۹۶۱)، «بانی و کلاید» (۱۹۶۷)، «شامپو» (۱۹۶۷)، «دیک تریسی» (۱۹۹۰)، «باگزی» (۱۹۹۱)، «بول ورث» (۱۹۹۸) و «قوانین صدق نمی کنند» (۲۰۱۶)؛ بیتی تهیه کنندۀ این فیلم ها نیز بوده است.

 «تولدت مبارک» برای ستاره ها؛ از «مایکل فسبندر» تا «هیث لجر»

آرتور پن، کارگردان بانی و کلاید، بیتی را “تهیه کننده ای کامل” توصیف کرده و اضافه کرده است: «او همه را مجبور می کند تا بیشترین انتظار را از خودشان داشته باشند… او کاملاً سخت تر از هرکس دیگری که تا به حال دیده ام کار می کند.»  بیتی از سال ۱۹۹۲ با آنت بنینگ بازیگر ازدواج کرده است. آنها چهار فرزند دارند: استیفن آیرا، بنجامین، ایزابل و اِلا. دارایی خالص وارن بیتی ۷۰ میلیون دلار برآورد شده است.


اوان مک گرگور ۴۶ ساله شد

اوان گوردون مک گرگور (Ewan McGregor) بازیگر اسکاتلندی زادۀ ۳۱ مارس ۱۹۷۱ است. اولین نقش حرفه ای اش را در سال ۱۹۹۳، در سریال «رژ لب روی یقه تو» به دست آورد. شهرت او بیشتر به خاطر بازی در نقش مارک رنتن، جوان معتاد به هروئین، در درام «رگ یابی» (۱۹۹۶) و «رگ یابی ۲» (۲۰۱۲)، جِدی اُبی وان جوان در سه گانۀ «جنگ ستارگان» (۲۰۰۵-۱۹۹۹)، کریستین شاعر در فیلم موزیکال «مولن روژ» (۲۰۰۱)، پدر پاتریک مک کنای کامرلنگو در «فرشتگان و شیاطین» (۲۰۰۹)، دکتر آلفرد جونز در درام کمدی رمانتیک «صید ماهی سالمون در یمن» (۲۰۱۱) و لومیر در اقتباس لایو اکشن از «دیو و دلبر» (۲۰۱۷) است.

 «تولدت مبارک» برای ستاره ها؛ از «مایکل فسبندر» تا «هیث لجر»

او نامزد دریافت جایزۀ بهترین بازیگر فیلم کمدی یا موزیکال گلدن گلوب برای هر دو فیلم مولن روژ و صید ماهی سالمون در یمن شد. مک گرگور در تئاتر های «مردان و عروسک ها» (۲۰۰۷-۲۰۰۵) و «اتللو» (۲۰۰۸-۲۰۰۷) نیز بازی کرده است. او در فهرست «۱۰۰ ستارۀ برتر سینما در تمام زمان ها»ی مجلۀ امپایر در ردۀ ۳۶ جای گرفت. در یک نظرسنجی توسط بی بی سی در سال ۲۰۰۴، مک گرگور چهارمین فرد تأثیرگذار در فرهنگ بریتانیا نام گرفت. او در کارهای خیرخواهانه دست دارد و از سال ۲۰۰۴، سفیر یونیسف انگلستان شده است. در سال ۲۰۱۶، او جایزۀ بفتای بشردوست بریتانیا را به دست آورد.

«تولدت مبارک» برای ستاره ها؛ از «مایکل فسبندر» تا «هیث لجر» 

از دیگر فیلم های مک گرگور می توان به «یک زندگی کمتر معمولی» (۱۹۹۷)، «بمان» (۲۰۰۵)، «سایه نویس» (۲۰۱۰)، «غیرممکن» (۲۰۱۲)، «آگوست: اوسیج کانتی» (۲۰۱۳) اشاره کرد. او در سال ۲۰۱۶ فیلم «نغمۀ آمریکایی» را کارگردانی کرد و خود نیز در آن بازی کرده است. مک گرگور از سال ۱۹۹۵ با ایو ماوراکیس، طراح تولید یونانی فرانسوی ازدواج کرده است. آنها چهار دختر دارند که یکی از آنها را از مغولستان به سرپرستی گرفته اند. دارایی خالص اوان مک گرگور ۳۵ میلیون دلار برآورد شده است.


کریستوفر واکن ۷۴ ساله شد

کریستوفر واکن (Christopher Walken) زادۀ ۳۱ مارس ۱۹۴۳، بازیگر تئاتر و سینمای آمریکایی است که در بیش از ۱۰۰ فیلم سینمایی و نمایش تلویزیونی ظاهر شده است، از جمله «آنی هال» (۱۹۷۷)، «شکارچی گوزن» (۱۹۷۸)، «سگ های جنگی» (۱۹۸۰)، «منطقۀ مرده» (۱۹۸۳)، «نمایی از یک قتل» (۱۹۸۵)، «بتمن بازمی گردد» (۱۹۹۲)، «داستان عاشقانۀ واقعی» (۱۹۹۳)، «داستان عامه پسند» (۱۹۹۴)، «اسلیپی هالو» (۱۹۹۹) «اگه می تونی منو بگیر» (۲۰۰۲)، «اسپری مو» (۲۰۰۷)، «هفت روانی» (۲۰۱۲) و اولین قسمت از سه گانۀ «رسالت» و همچنین موزیک ویدیو های بسیاری از هنرمندان موسیقی.

 «تولدت مبارک» برای ستاره ها؛ از «مایکل فسبندر» تا «هیث لجر»

 
واکن در طول دوران حرفه ای خود چندین بار برنده و نامزد جایزه شده است، از جمله برای بازی در نقش نیکانور نیک شیووتارویچ در شکارچی گوزن، اسکار بهترین بازیگر مرد نقش مکمل را به دست آورد. او برای بازی در نقش فرانک ابگنیل بزرگ در فیلم «اگه می تونی منو بگیر» نیز نامزد دریافت اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل شد و جایزۀ بفتا و صنف بازیگران را برای این فیلم به دست آورد. واکن در فیلم «مردان قوی» (۲۰۱۲) با آل پاچینو و آلن آرکین هم بازی بود. او در فیلم های «پسران جرسی» (۲۰۱۴)، خانوادۀ فانگ (۲۰۱۶)، «ادی عقاب» (۲۰۱۶) نیز بازی کرده است.

فیلم های واکن در ایالات متحده بیش از یک میلیارد فروش داشته است. او در نمایشنامه های شکسپیر، «هملت»، «مکبث»، «رومئو و ژولیت» و «کوریولانوس» نیز نقش اصلی را بازی کرده است. او از مجریان مهمان محبوب برنامۀ «پخش زندۀ شنبه شب» است و از آوریل ۲۰۰۸ تا کنون هفت بار در این برنامه شرکت کرده است.

 «تولدت مبارک» برای ستاره ها؛ از «مایکل فسبندر» تا «هیث لجر»
واکن کارگردانی و نمایشنامه نویسی را با فیلم کوتاه «میگو با پاپ کورن» در سال ۲۰۰۱ آغاز کرد. او همچنین در سال ۱۹۹۵، نقش اصلی الویس پریسلی، خوانندۀ محبوبش را در نمایشنامه ای به همین نام نوشت و کارگردانی کرد. او در سال ۱۹۶۹ با جورجن واکن (ثون)، مسئول انتخاب بازیگران ازدواج کرد. مهم ترین کار او در سریال «خانوادۀ سوپرانو» است. واکن در مصاحبه هایش اظهار کرده که نداشتن فرزند یکی از دلایل پرکار بودن او در بازیگری است. دارایی خالص کریستوفر واکن ۳۰ میلیون دلار برآورد شده است.   


مایکل فسبندر ۴۰ ساله شد

مایکل فسبندر (Michael Fassbender) زادۀ ۲ آوریل ۱۹۷۷، بازیگر ایرلندی متولد آلمان است. اولین حضور سینمایی او در فیلم حماسی فانتزی «۳۰۰» (۲۰۰۷) در نقش یک جنگجوی اسپارتی بود؛ نقش های قبلی او شامل چند نمایش صحنه و نقش های اصلی در مینی سریال «جوخۀ برادران» (۲۰۰۱) و درام فانتزی تلویزیونی «جادو» (۲۰۰۵-۲۰۰۴) است. اولین بار با نقش بابی سندز، فعال اجتماعی، در فیلم «گرسنگی» (۲۰۰۸) به شهرت رسید که برای بازی در آن برندۀ جایزۀ فیلم های مستقل بریتانیایی شد.

 «تولدت مبارک» برای ستاره ها؛ از «مایکل فسبندر» تا «هیث لجر»

نقش های بعدی او شامل فیلم مستقل «تنگ ماهی» (۲۰۰۹)، «حرامزاده های لعنتی» (۲۰۰۹) در نقش یک ستوان نیروی دریایی سلطنتی، اقتباس سال ۲۰۱۱ از «جین ایر» در نقش ادوراد راچستر، «یک روش خطرناک» (۲۰۱۱) در نقش کارل یونگ، «پرومته» (۲۰۱۲) در نقش یک ربات دارای ادراک، و درام کمدی موزیکال «فرانک» (۲۰۱۴) در نقش یک موسیقیدان غیرعادی به شدت متأثر از فرانک سایدباتم، است.

در سال ۲۰۱۱، فسبندر  برای اولین بار نقش مگنتو، ضد قهرمان فیلم «مردان ایکس: درجه یک» را ایفا کرد و بعد ها این نقش را با یان مک کلن در «مردان ایکس: روزهای آیندۀ گذشته» (۲۰۱۴) سهیم شد و دوباره آن را در «مردان ایکس: آخرالزمان» (۲۰۱۶) به دست آورد. در سال ۲۰۱۳، در نقش یک برده دار به نام ادوین اپس در فیلم حماسی برده داری «۱۲ سال بردگی» بسیار تحسین شد و این فیلم اولین نامزدی اسکار بهترین بازیگر مرد نقش مکمل را برایش رقم زد. فسبندر در همان سال در فیلم دیگری از ریدلی اسکات با نام «مشاور» ظاهر شد.

در ۲۰۱۵، در فیلم زندگینامه ای دنی بویل به نام «استیو جابز» نقش این شخصیت را بازی کرد و در اقتباس سینمایی جاستین کرزل از «مکبث» شکسپیر نقش اول را بر عهده گرفت. برای نقش آفرینی در فیلم استیو جابز نامزد دریافت جایزه های اسکار، بفتا، گلدن گلوب و ساگ شد. در سال ۲۰۱۵، او تهیۀ فیلم وسترن «غرب آهسته» را بر عهده گرفت و در آن بازی کرد.

 «تولدت مبارک» برای ستاره ها؛ از «مایکل فسبندر» تا «هیث لجر»

فسبندر در سال ۲۰۱۶ در فیلم های «نوری در میان اقیانوس ها»، «کیش یک آدم کش» و «تجاوز علیه ما» حضور یافت. آخرین فیلمی که از او به نمایش در آمد، «ترانه به ترانه» (۲۰۱۷) است که در آن با رایان گاسلینگ و ناتالی پورتمن هم بازی بود. او فیلم های «بیگانه: پیمان» و «آدم برفی» را در نوبت اکران دارد.

 «تولدت مبارک» برای ستاره ها؛ از «مایکل فسبندر» تا «هیث لجر»

فسبندر از سال ۱۹۹۶ در منطقۀ هکنی لندن ساکن است. او آلمانی را بسیار روان صحبت می کند و به بازی در فیلم ها و نمایشنامه های آلمانی زبان علاقه دارد. فسبندر از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۸ با خوانندۀ ژاپنی استرالیایی، مایکو اسپنسر، رابطه داشت. از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۰۹ با مدل آمریکایی، لیسی اندروز بود و از دسامبر ۲۰۱۴ نیز با آلیسیا ویکاندر، بازیگر سوئدی رابطه دارد. دارایی خالص مایکل فسبندر ۳۰ میلیون دلار برآورد شده است.
 


 
۳ آوریل، زادروز مارلون براندو

مارلون براندو (Marlon Brando) بازیگر، کارگردان و فعال اجتماعی آمریکایی بود که در ۳ آوریل ۱۹۲۴ زاده شد و در ۱ ژوئیه ۲۰۰۴ در گذشت. وارد کردن واقع گرایی به بازیگری سینما را به او نسبت می دهند. او که در سالهای ۱۹۴۰ در استودیوی بازیگری استلا ادلر تحصیل می کرد، در شناسایی سیستم  بازیگری استانیسلاوسکی سهیم بوده است. بیشترین شهرت براندو به دلیل نقش آفرینی هایش به عنوان تری مالوی در «در بارانداز» (۱۹۵۴) و ویتو کورلئونه در «پدر خوانده» (۱۹۷۲) که برای هر دو برندۀ اسکار شد و همچنین بازی در «اتوبوسی به نام هوس» (۱۹۵۱)، «زنده باد زاپاتا!» (۱۹۵۲)، «جولیوس سزار» (۱۹۵۳)، «وحشی» (۱۹۵۳)، «انعکاس در چشمان طلایی» (۱۹۶۷)، «آخرین تانگو در پاریس» (۱۹۷۲)، «و اینک آخرالزمان» (۱۹۷۹) است. براندو در بسیاری موارد ، از جمله جنبش حقوق شهروندی و جنبش های مختلف بومیان آمریکا، نیز فعالیت اجتماعی داشت.

 «تولدت مبارک» برای ستاره ها؛ از «مایکل فسبندر» تا «هیث لجر»

 او اولین بار برای بازی در نقش استنلی کووالسکی در اقتباس سینمایی از نمایشنامۀ تنسی ویلیامز، «اتوبوسی به نام هوس» تحسین و نامزد دریافت جایزۀ اسکار شد، نقشی که پیش از آن در تئاتر به خوبی از عهدۀ آن برآمده بود. تحسین بعدی را برای بازی در نقش تری مالوی در فیلم «در بارانداز» به دست آورد و بازی او در نقش یک رهبر باند شورشی موتور سوار به نام جانی استرابلر در «وحشی»، او را به تصویری ماندگار در فرهنگ عامه بدل کرد. براندو برای بازی در نقش امیلیانو زاپاتا در «زنده باد زاپاتا»، مارک آنتونی در اقتباس سینمایی جوزف ال منکیویچ از «جولیوس سزار» اثر شکسپیر، و افسر نیروی هوایی لوید گرووِر در «سایونارا» (۱۹۵۷) برگرفته از رمان جیمز میچنر در ۱۹۵۴، نامزد دریافت اسکار شد. براندو در سال های ۱۹۵۰، سه بار در فهرست ۱۰ ستارۀ پولساز برتر قرار گرفت؛ در سال ۱۹۵۴ در ردیف دهم، در ۱۹۵۵ در ردیف ششم و در ۱۹۵۸ در ردیف چهارم.

 «تولدت مبارک» برای ستاره ها؛ از «مایکل فسبندر» تا «هیث لجر»

سال های ۱۹۶۰ برای براندو دهۀ رکود بود. او وسترن کالت «سربازان یک چشم» را کارگردانی کرد و در آن بازی کرد؛ این فیلم یک شکست تجاری و انتقادی بود و بعد از آن براندو مجموعه ای از شکست های گیشه ای را تجربه کرد که اولین آنها اقتباس از رمان «شورش در کشتی بونتی» در سال ۱۹۶۲ بود. بعد از ده سالی که در هیچ فیلم موفقی حضور نداشت، برای بازی در نقش ویتو کورلئونه در «پدر خوانده» کار فرانسیس فورد کاپولا، نقشی که منتقدان آن را یکی بهترین کارهای او می دانند، دومین جایزۀ آکادمی را به دست آورد. پدر خوانده در آن زمان یکی از موفق ترین فیلم های تاریخ سینما بود. براندو با این فیلم و «آخرین تانگو در پاریس» که برای بازی در آن نامزد دریافت اسکار شد، جایگاه خود را در میان برترین ستاره های گیشه تثبیت کرد و در نظرخواهی ستاره های پول ساز در ۱۹۷۲ و ۱۹۷۳، به ترتیب رتبۀ ششم و دهم را به دست آورد. براندو بعد از چهار سال وقفه در «آب بندهای میسوری» (۱۹۷۶) ظاهر شد.

 «تولدت مبارک» برای ستاره ها؛ از «مایکل فسبندر» تا «هیث لجر»

بعد از آن وی از حضور افتخاری خود با دستمزد های بالا، در فیلم هایی مانند «سوپرمن» (۱۹۷۸) و «فرمول» (۱۹۸۰) خرسند بود و سپس نه سال از بازی در فیلم ها فاصله گرفت. به گزارش کتاب رکوردهای جهانی گینس، براندو دستمزد بی سابقۀ ۳٫۷ میلیون دلار (۱۵ میلیون دلار با احتساب تورم) و ۱۱٫۷۵ درصد از سود ناخالص فیلم را برای ۱۳ روز حضور در فیلم سوپرمن دریافت کرد. او دهۀ هفتاد را با بازی بحث انگیز در نقش کلنل کرتس در فیلم دیگری از کاپولا، واینک آخر الزمان، به پایان رساند؛ فیلمی موفق در گیشه که برای آن دستمزد بالایی گرفت و سرمایۀ خوبی برای سالهای بیکاری خود در دهۀ ۸۰ به دست آورد.

 براندو توسط انستیتوی فیلم آمریکا چهارمین ستارۀ سینما در میان ستاره های مرد نام گرفت که در سال ۱۹۵۰ یا قبل از آن شروع به کار کرده بودند. او، به همراه چارلی چاپلین و مریلین مونرو، یکی از سه بازیگر حرفه ای بود که مجلۀ تایم در سال ۱۹۹۹، آنها را در فهرست ۱۰۰ نفرۀ مهم ترین افراد قرن قرار داد. وی در ۱ ژوئیۀ ۲۰۰۴، در سن ۸۰ سالگی بر اثر نارسایی تنفسی درگذشت. دارایی خالص و میراث مارلون براندو ۲۱٫۶ میلیون دلار برآورد شده است.


ادی مورفی ۵۶ ساله شد

ادوارد ریگن “ادی” مورفی (Eddie Murphy) زادۀ ۳ آوریل ۱۹۶۱، کمدین، بازیگر، نویسنده، خواننده و تهیه کنندۀ آمریکایی است. مورفی از بازیگران ثابت برنامۀ «پخش زندۀ شنبه شب» از ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۴ بود. او استند آپ کمدین بوده و در فهرست ۱۰۰ استند آپ برتر تمام زمان ها در شبکۀ کامدی سنترال در جایگاه دهم قرار دارد. مورفی برای نقش آفرینی در فیلم های «۴۸ ساعت»، مجموعۀ «پلیس بورلی هیلز»، «اماکن تجاری»، و «پروفسور دیوانه» نامزد دریافت جایزۀ گلدن گلوب شده است. در سال ۲۰۰۷، برای بازی در نقش خوانندۀ سول ،جیمز تاندر ارلی، در «دختران رویایی» برندۀ جایزۀ گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد نقش مکمل و نامزد دریافت اسکار همین شاخه شد.

 «تولدت مبارک» برای ستاره ها؛ از «مایکل فسبندر» تا «هیث لجر»

کارهای مورفی در مقام صداپیشه شامل ترگود استابز در «پی جی ها»، خر در مجموعه فیلم های «شرک» و موشو اژدهای چینی در «مولان» است. او در بعضی فیلم ها علاوه بر نقش اصلی خود، چند نقش دیگر نیز بازی می کند، این کار او ادای احترامی است به یکی از بازیگران مورد علاقه اش، پیتر سلرز که در «دکتر استرنجلاو» و فیلم های دیگر چند نقش بازی کرده است. او در «سفر به امریکا»، «خون آشام در بروکلین»، «پروفسور دیوانه» (که در آن نقش اصلی را در دو تجسم، به علاوۀ پدر، برادر، مادر و مادربزرگ شخصیت خودش را بازی کرد)، «بوفینگر»، «ماجرا های پلوتو نَش»، «نوربیت» و «ملاقات با دِیو» چند نقش بازی کرده است.

 «تولدت مبارک» برای ستاره ها؛ از «مایکل فسبندر» تا «هیث لجر»

او در فیلم های «تصورش کن» (۲۰۰۹)، «سرقت از برج» (۲۰۱۱)، «هزار کلمه» (۲۰۱۲) بازی کرده است. وی یکی از بازیگرانی است که در کنار دیگر جوایز خود، بارها نامزد دریافت تمشک طلایی برای بدترین بازیگر شده است. مورفی در سال ۲۰۱۶ در فیلم درام «آقای چرچ» نقشی جدی بر عهده داشت. فیلم های او از سال ۲۰۱۴، بیشتر از ۳٫۸ میلیلرد دلار در کانادا و آمریکا و ۶٫۶ میلیارد دلار در سراسر دنیا فروش داشته است. در ۲۰۱۵، او ششمین بازیگر پول ساز آمریکا بود. مورفی جایزۀ مارک تواین برای طنز آمریکا را از مرکز هنرهای نمایشی جان اف کندی دریافت کرده است. او در سال ۱۹۹۳، با نیکول میچل ازدواج کرد. آنها پنج فرزند دارند. این زوج در سال ۲۰۰۶ طلاق گرفتند. او چهار فرزند دیگر نیز از روابط دیگر خود دارد. دارایی خالص ادی مورفی ۸۵ میلیون دلار برآورد شده است.

 «تولدت مبارک» برای ستاره ها؛ از «مایکل فسبندر» تا «هیث لجر»


الک بالدوین ۵۹ ساله شد

الکساندر ری “الک” بالدوین (Alec Baldwin)، زادۀ ۳ آوریل ۱۹۵۸، بازیگر، نویسنده، تهیه کننده و کمدین آمریکایی است. او در میان ۴ برادر بالدوین که همگی بازیگر هستند، بزرگ ترین است. بالدوین اولین بار با حضور در فصل ۶ و ۷ درام تلویزیونی «ناتس لندینگ» در نقش جاشوآ راش شناخته شد. از آن پس، او در نقش های اصلی و فرعی دیگری نظیر کمدی فانتزی ترسناک «بیتل جوس» (۱۹۸۸)، در نقش جک رایان در تریلر اکشن «در تعقیب رد اکتبر» (۱۹۹۰)، کمدی رمانتیک «مرد متأهل» (۱۹۹۱)، فیلم ابر قهرمانی «سایه» (۱۹۹۴)، و دو فیلم به کارگردانی مارتین اسکورسیزی: زندگینامۀ هاوارد هیوز «هوانورد» (۲۰۰۴) و درام جنایی نئو نوآر «رفتگان» (۲۰۰۶). نقش آفرینی او در درام رمانتیک «کولر» (۲۰۰۳) نامزدی اسکار بهترین بازیکر مرد نقش مکمل را برایش به دنبال داشت.

 «تولدت مبارک» برای ستاره ها؛ از «مایکل فسبندر» تا «هیث لجر»

بالدوین از ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۳ در نقش جک دوناهی در طنز موقعیت «۳۰ راک» بازی کرد و برای آن دو جایزۀ امی، سه گلدن گلوب و هفت جایزۀ صنف بازیگران دریافت کرد و به بازیگر مرد با بیشترین تعداد جایزۀ ساگ تبدیل شد. او در «مأموریت غیر ممکن: ملت یاغی»، پنجمین بخش مجموعه فیلم های مأموریت غیر ممکن، بازی کرد که در ۳۱ ژوئیه ۲۰۱۵ به نمایش در آمد. او همچنین یکی از مقاله نویسان شبکۀ خبری لیبرال هافینگتون پست است. از سال ۲۰۱۶ او مسابقۀ تلویزیونی «مچ گیم» را اجرا می کند. وی برای ایفای نقش رئیس جمهور دونالد ترامپ در برنامۀ «پخش زندۀ شنبه شب»، هم در دورۀ انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ و هم پس از تحلیف او، توجه و تحسین جهانی را به خود جلب کرده است. بالدوین فیلم های «نابینا»، «کوچک سازی» و «والدین مست» را برای سال ۲۰۱۷در نوبت نمایش دارد.

 «تولدت مبارک» برای ستاره ها؛ از «مایکل فسبندر» تا «هیث لجر»

بالدوین در سال ۱۹۹۰، با کیم بیسینگر، هم بازی اش در «مرد متأهل» آشنا شد و در ۱۹۹۳ با او ازدواج کرد. آنها دختری به نام آیرلند دارند. این زوج در سال ۲۰۰۲ رسماً از هم طلاق گرفتند. بالدوین در ۲۰۱۱ با یک مربی یوگا به نام هیلاریا تامس آشنا شد و پس از مدتی در سال ۲۰۱۲ ازدواج کردند. آنها یک دختر به نام کارمن و دو پسر به نام های رافائل و لئوناردو آنجل چارلز دارند. دارایی خالص الک بالدوین ۶۵ میلیون دلار برآورد شده است.


۴ آوریل، زادروز آندری تارکوفسکی

آندری آرسنیِویچ تارکوفسکی (Andrei Tarkovsky) زادۀ ۴ آوریل ۱۹۳۲ و در گذشته به تاریخ ۲۹ دسامبر ۱۹۸۶، فیلم ساز، نویسنده، ویرایشگر فیلم، نظریه پرداز فیلم و کارگردان تئاتر و اپرای اهل شوروی بود. فیلم های تارکوفسکی شامل «کودکی ایوان» (۱۹۶۲)، «آندری روبلف» (۱۹۶۶)، «سولاریس» (۱۹۷۲)، «آینه» (۱۹۷۵) و «استاکر» (۱۹۷۹) است. او پنج فیلم اول از هفت فیلم سینمایی اش را در اتحاد جماهیر شوروی کار گردانی کرد؛ دو فیلم آخرش «نوستالگیا» (۱۹۸۳) و «ایثار» (۱۹۸۶) به ترتیب در ایتالیا و سوئد تولید شدند. ویژگیهای ساختاری فیلم های او عبارتند از صحنه های طولانی، ساختار دراماتیک نا متداول، استفادۀ مؤلفانۀ از فیلم برداری و مضامین معنوی و ماورایی.

 «تولدت مبارک» برای ستاره ها؛ از «مایکل فسبندر» تا «هیث لجر»

فیلم های «آندری روبلوف»، «آینه» و «استاکر» تارکوفسکی پی در پی در فهرست بزرگ ترین فیلم های تمام دوران جای گرفته اند. سهم وی در سینما چنان تأثیرگذار است که کارهای شبیه به فیلم های او «به سبک تارکوفسکی» توصیف می شوند. اینگمار برگمان دربارۀ او می گوید: «تارکوفسکی برای من بزرگ ترین (کارگردان) است، کسی که یک زبان نو ابداع کرد، زبانی وفادار به ماهیت فیلم، طوری که فیلم زندگی را به عنوان یک اندیشه، به عنوان یک رویا ترسیم می کند.»
 

 «تولدت مبارک» برای ستاره ها؛ از «مایکل فسبندر» تا «هیث لجر»


رابرت داونی جونیور ۵۲ ساله شد

رابرت جان داونی جونیور (.Robert Downey Jr) بازیگر آمریکایی زادۀ ۴ آوریل ۱۹۶۵ است. زندگی حرفه ای او شامل موفقیت انتقادی  و تجاری در جوانی و به دنبال آن یک دوره مصرف مواد مخدر و مشکلات قانونی و بازیابی موفقیت تجاری در میان سالی است. سه سال پیاپی، از ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۵، داونی در صدر فهرست گران ترین بازیگران هالیوود مجلۀ فوربز بود، مثلاً بین ژوئن ۲۰۱۴ تا ژوئن ۲۰۱۵ درآمدی حدود ۸۰ میلیون دلار داشت.

 «تولدت مبارک» برای ستاره ها؛ از «مایکل فسبندر» تا «هیث لجر»

داونی جونیور بازیگری را در ۵ سالگی با شرکت در فیلم پدرش «آغل» (۱۹۷۰) آغاز کرد و بعدها به همراه گروه بازیگری برت پک (Brat Pack) در فیلم هایی مثل کمدی علمی تخیلی نوجوانانۀ «علم عجیب و غریب» (۱۹۷۰) و درام «کمتر از صفر» (۱۹۸۷) ظاهر شد. او در فیلم «چاپلین» (۱۹۹۲) نقش اصلی را بر عهده داشت و برای بازی در آن نامزد دریافت اسکار بهترین بازیگر مرد و برندۀ جایزۀ بهترین بازیگر مرد در نقش اول بفتا شد. در سال ۲۰۰۰، بعد از آزادی از مرکز درمان سوء مصرف مواد مخدر و زندان ایالتی کالیفرنیا به اتهام مصرف مواد، به بازیگران سریال تلویزیونی «الی مک بیل» پیوست. این سریال برایش یک جایزۀ گلدن گلوب به دنبال داشت. زندگی حرفه ای داونی با حضور در تریلر رمزآلود «زودیاک» (۲۰۰۷) و اکشن کمدی «تندر استوایی» (۲۰۰۸) بهبود یافت؛ او برای تندر استوایی نامزد دریافت جایزۀ اسکار بهترین بازیگر مرد نقش مکمل شد.  

«تولدت مبارک» برای ستاره ها؛ از «مایکل فسبندر» تا «هیث لجر» 

داونی از سال ۲۰۰۸ شروع به بازی در نقش مرد آهنین کرد و در چندین فیلم شرکت کرد که در آنها یا در نقش اصلی بازی می کرد یا نقش فرعی و یا حضور افتخاری داشت. هر کدام از این فیلم ها بیش از ۵۰۰ میلیون دلار در سراسر دنیا فروش داشت؛ چهار فیلم-«انتقام جویان»، «انتقام جویان: عصر اولترون»، «مرد آهنین ۳» و «کاپیتان امریکا: جنگ داخلی»- بیشتر از ۱ میلیارد به دست اوردند. داونی نقش اصلی فیلم گای ریچی، «شرلوک هلمز» (۲۰۰۹) و دنبالۀ آن «شرلوک هلمز: بازی سایه ها» (۲۰۱۱) را نیز بازی کرده است.

 «تولدت مبارک» برای ستاره ها؛ از «مایکل فسبندر» تا «هیث لجر»

داونی در «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» بازی کرده که در سال ۲۰۱۷ به نمایش در خواهد آمد. وی هم اکنون سه فیلم در حال تولید دارد: «انتقام جویان: جنگ ابدیت» (۲۰۱۸) و «انتقام جویان(بدون عنوان)» و «دکتر دولیتل» در سال ۲۰۱۹ به نمایش در خواهند آمد. داونی در ۱۹۹۲ با دبورا فالکونر بازیگر و خواننده ازدواج کرد. آنها پسری به نام ایندیو دارند. بعد از چند بار زندانی شدن و بازپروری  داونی، فالکونر او را ترک کرد و آنها در ۲۰۰۴ رسما از هم طلاق گرفتند. در سال ۲۰۰۵، او با سوزان لوین ازدواج کرد. آنها یک پسر و یک دختر دارند. دارایی خالص رابرت داونی جی. آر. ۸۰ میلیون دلار برآورد شده است.


۴ آوریل، زادروز هیث لجر

هیثکلیف اندرو “هیث” لجر (Heath Ledger) بازیگر و کارگردان آمریکایی بود که در ۴ آوریل ۱۹۷۹ به دنیا آمد و در ۲۲ ژانویۀ ۲۰۰۸ درگذشت. لجر بعد از بازی در چندین فیلم و سریال تلویزیونی استرالیایی در سال های ۱۹۹۰، در ۱۹۹۸ برای توسعۀ حرفه اش به ایالات متحده رفت. او نوزده فیلم سینمایی کار کرده است، از جمله «۱۰ چیز دربارۀ تو که ازشان متنفرم» (۱۹۹۹)، «میهن پرست» (۲۰۰۰)، «داستان یک شوالیه» (۲۰۰۱)، «مهمانی هیولا» (۲۰۰۱)، «اربابان داگ تاون» (۲۰۰۵)، «کوهستان بروکبک» (۲۰۰۵)، «شوالیۀ تاریکی» (۲۰۰۸)، و «دکتر پارناسوس، مردی که به شیطان رو دست زد» (۲۰۰۹) که دو فیلم آخر پس از مرگش به نمایش درآمدند. او همچنین موزیک ویدیو تولید و کارگردانی می کرد و آرزو داشت کارگردان فیلم شود.

«تولدت مبارک» برای ستاره ها؛ از «مایکل فسبندر» تا «هیث لجر» 

لجر برای بازی در نقش اِنیس دل مار در کوهستان بروکبک جایزۀ انجمن منتقدان فیلم نیویورک را برای بهترین بازیگر مرد و جایزۀ بهترین بازیگر بین المللی را از انستیتوی فیلم استرالیا دریافت کرد و نامزد دریافت جایزۀ بفتا برای بهترین بازیگر مرد نقش اول و اسکار برای بهترین بازیگر مرد شد. پس از مرگش، به همراه بازیگران، کارگردان و مسئول انتخاب بازیگران فیلم «من آنجا نیستم»، الهام گرفته از زندگی و آهنگ های باب دیلن، خواننده و ترانه سرای آمریکایی، جایزۀ ایندیپندنت اسپریت رابرت آلتمن سال ۲۰۰۷ را دریافت کرد. در این فیلم، لجر نقش یک هنرمند خیالی به نام رابی کلارک را بازی می کند که یکی از شش نفر ی است که جنبه های مختلف شخصیت و زندگی باب دیلن را مجسم می سازند.

«تولدت مبارک» برای ستاره ها؛ از «مایکل فسبندر» تا «هیث لجر» 

لجر در ۲۲ ژانویۀ ۲۰۰۸، بر اثر مسمومیت دارویی درگذشت. چند ماه قبل از مرگ، او بازی در نقش جوکر فیلم شوالیۀ تاریکی را تمام کرده بود.  مرگ او در مرحلۀ ویرایش این فیلم و در اواسط فیلم برداری بازی او در نقش تونی در فیلم دکتر پارناسوس اتفاق افتاد. مرگ نابهنگام او سایه ای بر روند تهیۀ قسمت بعدی فیلم ۱۸۵ میلیون دلاری بتمن انداخت. لجر پس از مرگ، برای نقش آفرینی تحسین برانگیزش در این فیلم (شوالیۀ تاریکی) جایزه های بسیاری دریافت کرد، از جمله جایزۀ اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل، جایزۀ بین المللی بهترین بازیگر در مراسم جوایز انستیتوی فیلم استرالیا ۲۰۰۸ (اولین بازیگری که پس از مرگ این جایزه را گرفت)، جایزۀ انجمن منتقدان فیلم لوس آنجلس ۲۰۰۸ برای بهترین بازیگر نقش مکمل، جایزۀ گلدن گلوب ۲۰۰۹ برای بهترین بازیگر مرد نقش مکمل و جایزۀ بفتای ۲۰۰۹ برای بهترین بازیگر نقش مکمل.

«تولدت مبارک» برای ستاره ها؛ از «مایکل فسبندر» تا «هیث لجر» 

لجر بعد از رابطه با لیسا زین، هدر گراهام و نائومی واتس، با هم بازی خود در کوهستان بروکبک، میشل ویلیامز آشنا شد. آنها یک دختر به نام ماتیلدا دارند. لجر و ویلیامز در سال ۲۰۰۷ به رابطۀ خود پایان دادند. دارایی خالص و میراث هیث لجر ۱۶٫۳ میلیون دلار برآورد شده است.


منبع: برترینها

کتانی های پرطرفدار و محبوب مردم دنیا را بشناسید

برترین ها: در حال حاضر، اسنیکرها مشهورترین کفش های موجود در بازار هستند. دیگر نه تنها در باشگاههای ورزشی یا زمین تنیس، بلکه مردم در بیشتر مواقع و برای هر موقعیتی کفش های اسپورت به پا می کنند، به همین دلیل برندهای مختلف تمام تلاش شان را می کنند تا هر چه بیشتر طرفداران بیشتری را به سمت خود جلب کنند. اما از میا تمام آنها کدامشان موفق ترند؟ اگر دوست دارید بدانید که بهترین برندهای اسنیکر در جهان کدامند، با ما همراه باشید.

 بهترین برندهای اسنیکر در جهان را بشناسید

الکساندر مک کوئین- Alexander McQueen

الکساندر مک کوئین یکی از مستعدترین و تاثیرگذارترین طراحان مد جهان به شمار می رفت که بسیاری از مدسازان موفق امروز از رهروان راه او به شمار می روند. کفش هایی که توسط او طراحی شده اند، سبک مخصوص به خود را دارند که دل هر فردی را می برند.

 بهترین برندهای اسنیکر در جهان را بشناسید

 برند بالنسیاگا- Balenciaga

برند بالنسیاگا در سال ۱۹۱۹ توسط کریستوبال بالنسیاگا طراح اسپانیایی متولد باسک تاسیس شد. اسنیکرهای زنانه و مردانه این برند لوکس در زمانی اندک تبدیل به یکی از محبوب ترین برندهای کفش در جهان شدند. این کفش ها با طراحی ساده خود موفقیت بزرگی را از آن خود کردند.

 بهترین برندهای اسنیکر در جهان را بشناسید
بهترین برندهای اسنیکر در جهان را بشناسید 

کامن پراجکت-Common Projects

اسنیکرهای این برند، به سبکی مینیمالیست و مدرن طراحی شده است. رنگ های مدرن در کنار طرح های ساده طرفداران زیادی را به سمت خود جلب کرده است.

بهترین برندهای اسنیکر در جهان را بشناسید 
بهترین برندهای اسنیکر در جهان را بشناسید 

فندی- Fendi

برند ایتالیایی فندی، کفش های خود را با سبکی متفاوت روانه بازار کرده است. این برند لوکس که به اکسسوری های به روز و طرح های متنوع و هنری خود شهرت دارد، در طراحی اسنیکرهای خود نیز از رنگ های مختلف و تزیینات گوناگونی مانند گل یا چشم های کارتونی، استفاده کرده است.

 بهترین برندهای اسنیکر در جهان را بشناسید

نایک- Nike

فهرست برترین اسنیکرهای جهان بدون نام برند نایک کامل نمی شود. اسنیکرهای نایک را در هر کجای جهان که باشید، تشخیص خواهید داد. فرقی نمی کند که به دنبال کفشی برای ورزش خود باشید یا کفشی برای مصرف روزانه، نایک همیشه نیازهای شما را برطرف خواهد کرد.

 بهترین برندهای اسنیکر در جهان را بشناسید
بهترین برندهای اسنیکر در جهان را بشناسید 

راف سیمونز- Raf Simons

اسنیکرهای برند راف سیمونز، که با شرکت آدیداس نیز همکاری می کرد، طراحی نوستالژی دارد. از مدل بند آن گرفته تا چرم به کار رفته در آن، سبک این کفش سبکی سنتی است. بنابراین اگر ثبات را دوست دارید و به دنبال بروزترین مدهای سال نیستید، این کفش گزینه خوبی برایتان خواهد بود.

 بهترین برندهای اسنیکر در جهان را بشناسید
بهترین برندهای اسنیکر در جهان را بشناسید 

پرادا- Prada

برند پرادا نه تنها برای خانم ها بلکه میان آقایان نیز محبوب است. زیبایی شناسی این برند لوکس به مجموعه کفش های آن نیز منتقل و در نهایت کفشی تولید شده که با طرح های خاص خود، در صنعت مد از دیگر رقبا پیشی گرفته است.

 بهترین برندهای اسنیکر در جهان را بشناسید
بهترین برندهای اسنیکر در جهان را بشناسید 

پوما- Puma

پوما نیز یکی دیگر از برندهای برتر جهان است که محصولات آن را در بیش از ۱۲۰ کشور می توان تهیه کرد. با پوشیدن اسنیکرهای پوما نه تنها از کیفیت و راحتی آن در طول رقابت های سخت ورزشی مطمئن خواهید بود بلکه به زیبایی آن در پاهایتان نیز شک نخواهید کرد. اگر به دنبال کفشی که سبکی خیابانی دارد هستید، از برند «Puma’s Fenty» که متعلق به خواننده مشهور، ریحانا، است نیز دیدن کنید. 

 بهترین برندهای اسنیکر در جهان را بشناسید


 

 پل اسمیت- Paul Smith

بی شک با به پا کردن کفش های پل اسمیت، هر ثانیه از این برند لوکس قدردانی خواهید کرد. اسنیکرهای کلاسیک این برند لوکس برای مصرف روزانه فوق العاده است. شما می توانید آنها را در طرح ها و رنگ های متنوع خریداری کنید.

 بهترین برندهای اسنیکر در جهان را بشناسید
بهترین برندهای اسنیکر در جهان را بشناسید 

سن لوران Saint Laurent-

ایو سن لوران طراح لباس بنام فرانسوی بود که کارهایش، تأثیر به ‌سزایی در صنعت مد لباس در نیمه دوم قرن بیستم برجای گذاشت. از اسنیکرهای ساده آن گرفته تا اسنیکرهایی به رنگ های جیغ و طرح های متنوع، این برند لوکس فرانسوی با هر سلیقه جور در می آید.

 بهترین برندهای اسنیکر در جهان را بشناسید
بهترین برندهای اسنیکر در جهان را بشناسید 

والنتینو- Valentino

برند محبوب والنتینو با هر سلیقه ای سازگار است از این رو که هم طرح های ساده و مینیمالیست دارد و هم با طرح های پروانه ای یا ارتشی، ستاره ای و … دل آنها که عاشق تنوع هستند را برده است.

 بهترین برندهای اسنیکر در جهان را بشناسید
بهترین برندهای اسنیکر در جهان را بشناسید 

لانوین- Lanvin

اسنکرهای لانوین با هر نوع سلیقه و شخصیتی سازگار است. اگر فردی ساده هستید، طرح های مینیمالیست را انتخاب کنید، اگر هم عاشق مد و مدرنیته اید، اسنیکرهایی که با طرح ها و رنگ های مدرن طراحی شده اند، برایتان مناسب خواهد بود.

 بهترین برندهای اسنیکر در جهان را بشناسید
بهترین برندهای اسنیکر در جهان را بشناسید 

ریبوک- Reebok

ریبوک کفش هایی طراحی کرده است که به سنت کفش های ورزشی وفادار بوده است. اگر چه این کفش ها برای باشگاه های ورزشی مناسب اند اما اگر دوست دارید که ظاهری اسپورت داشته باشید، باز هم اسنیکرهای ریبوک انتخاب خوبی برای مصرف روزانه تان خواهد بود.

 بهترین برندهای اسنیکر در جهان را بشناسید

کانورس- Converse

کانورس ها قدمت زیادی دارند. آنها نسل به نسل چرخیده اند و هنوز هم در دنیای مد و فشن حرف اول را می زنند. در ابتدا این برند تنها کفش های بسکتبال تولید می کرد اما از سال ۱۹۰۰ به تدریج کفش هایی را که برای مصرف روزانه و مد خیابانی نیز مناسب باشند، روانه بازار کرد. با وجود نام هایی چون « All-Star» و « CONS » از آنچه به پایتان کرده اید، راضی خواهید بود.

 بهترین برندهای اسنیکر در جهان را بشناسید

 آدیداس- Adidas

در جنگ برندهای مختلف، آدیداس مقام اول را به خود کسب کرده است. این برند محبوب نه تنها سبک مخصوص به خود را دارد بلکه با گروه های مختلفی نیز همکاری می کند که نتیجه آن نیز دیدنی است. « Pharrell» و « Rita Ora» از برندهای مشهوری هستند که آدیداس در حال حاضر با آنها فعالیت می کند.

 بهترین برندهای اسنیکر در جهان را بشناسید

لاکست- Lacoste

برند لاکست که در سال ۱۹۳۳ توسط یک بازیکن تنیس به نام رنه لاکست و آندره گیلیر تاسیس شده است، پایش را از پیراهن های پولو فراتر گذاشته و با تولید اسنیکرهای ساده اما به روز و زیبا، بار دیگر مهر شهرت را بر لوگوی تمساح خود زده است. 

بهترین برندهای اسنیکر در جهان را بشناسید 


منبع: برترینها

پیش غذای مغذی: پتاژ ذرت و کدو

ماهنامه سرآشپز – مینا مدنی: پتاژ یک نوع سوپ غلیظ و مغذی است. پتاژها به طور کلی به سه دسته تقسیم می شوند:

۱- پتاژهایی که کمی رقیق هستند و به آنها کنسومه می گویند.
۲- پتاژهایی که به وسیله سبزی صاف کرده ، کرم و یا آرد غلیظ می شوند.
۳- پتاژهایی که غلظت آنها با پوره حبوبات یا سبزی های خرد شده تامین می شود.

مواد مورد نیاز:

  • سینه مرغ (چرخ کرده): ۲۵۰ گرم
  • نخود (پخته و آبکش شده): ۱٫۵ پیمانه
  • پیاز سفید (خرد شده): ۱ عدد
  • اسفناج (خرد شده): ۲ پیمانه
  • سیر (خرد شده): ۲ حبه
  • سیب زمینی (پوست کنده و خرد شده): ۲ عدد
  • کدو (خرد شده): ۴ عدد
  • زنجبیل تازه (پوست کنده و رنده شده): ۱ قطعه (۱ سانتی متری)
  • عصاره گوشت: ۴ پیمانه
  • پیاز قرمز (حلقه ای شده): ۱ عدد
  • نمک دریا: ۱ ق چ
  • فلفل سیاه و سفید: به میزان لازم
  • روغن زیتون: ۲ ق س
  • پودر سوخاری: یک دوم پیمانه

 پتاژ ذرت و کدو

روش پخت:

۱٫    روغن زیتون را داخل قابلمه ای بزرگ ریخته و روی حرارت متوسط گرم کنید. بعد پیاز سفید را به آن افزوده و تفت دهید تا سبک شود (حدود ۵ دقیقه). سیر و زنجبیل را به آن افزوده و به مدت ۱دقیقه دیگر تفت دهید.

۲٫    سیب زمینی و کدو سبز را به مواد افزوده و به مدت ۳ دقیقه تفت دهید.

۳٫    اسفناج را نیز به مواد افزوده و تفت دهید تا رنگ آن عوض شود.

۴٫    نخود و عصاره گوشت (یا سبزیجات) را به مواد افزوده و با در بسته روی حرارت ملایم بگذارید تا سیب زمینی بپزد.

۵٫    نمک، فلفل سیاه و سفید را به مواد افزوده و هم بزنید. بعد آن را با دستگاه غذاساز پوره کنید و مجدد به مدت ۱۰ دقیقه روی حرارت بگذارید تا آب آن تبخیر شده و غلیظ شود. سپس از روی حرارت برداشته و کنار بگذارید.

۶٫    سینه مرغ را با مقداری نمک، فلفل و پودر سوخاری مخلوط کرده و ورز دهید. سپس از آن گلوله هایی به اندازه یک فندق درست کرده (تمام مواد را به این ترتیب آماده کنید) و داخل تابه ای به همراه مقداری روغن زیتون تفت دهید تا طلایی رنگ شود.

۷٫    پیاز قرمز را نیز در سینی فر که از قبل با کاغذ روغنی پوشیده شده، بگذارید. سپس در طبقه وسط فر از قبل با دمای ۱۸۰ درجه سانتی گراد گرم شده، به مدت ۵ دقیقه بپزید. بعد گریل را روشن کرده و بگذارید تا طلایی رنگ شود.

۸٫    داخل ظرفی پتاژ را ریخته و روی آن را با گلوله های مرغ و پیاز طلایی شده، تزیین و سرو کنید.


منبع: برترینها

لازانیا، تارت و کیک؛ سه خوشمزه‌ی سبزیجاتی!

ماهنامه سفره ایرانی: در این مطلب سه خوشمزه با سبزیجات را به شما آموزش داده ایم، لازانیای سبزیجات، تارت سبزیجات و کیک سبزیجات را از دست ندهید.

لازانیای سبزیجات

بیتا منوچهری

مواد لازم:

  • ورقه لازانیا: ۱۲ عدد
  • روغن زیتون: ۲ ق س
  • کلم بروکلی (خردشده): ۱۵۰ گرم
  • هویج (رنده شده): ۴ الی ۵ عدد
  • قارچ (خرد شده): ۱۵۰ گرم
  • تره فرنگی (خرد شده): یک عدد
  • لوبیا سبز (خرد شده): یک مشت
  • نخودفرنگی (پخته): ۴ ق س
  • پنیر کاتیج: ۳۰۰ گرم
  • پنیر پارمزان (رنده شده): ۳ ق س
  • پنیر ماتزرلا (خرد شده): ۱۲۰ گرم

مواد لازم سس:

  • گوجه فرنگی (پوست کنده و له شده): ۴۰۰ گرم
  • پیاز (نگینی خرد شده): یک عدد
  • سیر (له شده): ۲ حبه
  • فلفل قرمز (پودر شده): یک دوم ق چ
  • ارگانوی خشک: یک دوم ق چ
  • شکر: به مقدار لازم
  • نمک: به مقدار لازم
  • فلفل سیاه (پودر شده): به مقدار لازم
  • روغن زیتون: به مقدار لازم

لازانیا، تارت و کیک سبزیجات 

طرز تهیه:

۱٫ کلم بروکلی و لوبیا سبز را در آب بپزید و سپس کنار بگذارید. قارچ را در روغن تفت دهید تا آب آن بخار شود و سپس به ظرف مناسبی انتقال دهید. هویج رنده شده و تره فرنگی خرد شده را نیز در روغن تفت دهید تا نرم شوند.

۲٫ سبزیجات پخته و تفت داده شده و نخودفرنگی پخته را در ظرف مناسبی روی حرارت با هم مخلوط کنید و تفت دهید.

۳٫ ظرف را از روی حرارت بردارید و پنیر کاتیج و پارمزان را با هم مخلوط کرده و به مواد اضافه کنید.

۴٫ ورقه های لازانیا را مطابق دستورالعمل روی بسته آن بپزید. چند ورقه لازانیا کف ظرف فر چیده و روی آن سس بمالید و مقداری از مخلوط سبزیجات را اضافه کنید.

۵٫ این کار را با بقیه مواد تکرار کنید. روی لایه آخر سس بمالید و پنیر ماتزرلای خرد شده باشد. لازانیا را حدود ۲۰ الی ۲۵ دقیقه در فر از قبل گرم شده با دمای ۱۸۰ درجه سانتیگراد (۳۵۰ درجه فارنهایت) قرار دهید تا بپزد.

طرز تهیه سس:

پیاز را در روغن زیتون تفت دهید. گوجه فرنگی پوست کنده و له شده و سیر را اضافه کنید. نمک، مقدار کمی شکر، فلفل سیاه، فلفل قرمز و ارگانو بپاشید و به تفت مواد ادامه دهید، مرتب آن را هم بزنید تا سس غلظت یابد.


تارت ژامبون و سبزیجات

ستایش پاکدل

مواد لازم لایه زیرین:

  • آرد: یک و یک دوم پیمانه
  • کره: یک دوم پیمانه
  • تخم مرغ: یک عدد
  • زرده تخم مرغ: یک عدد
  • نمک: به مقدار لازم
  • جوز هندی (پودر شده): به مقدار لازم
  • زنجبیل (پودر شده): به مقدار لازم

مواد لازم لایه میانی:

  • کلم بروکلی (خردشده): ۳۰۰ گرم
  • ژامبون (خرد شده): ۱۵۰ گرم
  • گوجه فرنگی (پوست کنده و خردشده): ۲ عدد
  • تخم مرغ: ۲ عدد
  • پنیر چدار (رنده شده): ۱۰۰ گرم
  • نمک: به مقدار لازم
  • فلقل سیاه (پودر شده): به مقدار لازم
  • برگ جعفری (ریز خرد شده): به مقدار لازم

لازانیا، تارت و کیک سبزیجات 

طرز تهیه:

۱٫ آرد، کره، تخم مرغ، زرده تخم مرغ و چاشنی ها را در ظرف مناسبی با هم مخلوط کنید. خمیر را به خوبی ورز دهید. آن را در سلفون پیچیده و در یخچال قرار دهید تا خنک شود. سپس آن را در قالب تارت پهن کنید و با چنگال لبه های آن را فرم دهید.

۲٫ قالب را حدود ۱۵ دقیقه در فر از قبل گرم شده با دمای ۲۰۰ درجه سانتیگراد (۴۰۰ درجه فارنهایت) قراردهید.

۳٫ کلم بروکلی را خرد کرده و حدود ۳ دقیقه در آب و نمک در حال جوشیدن قرار دهید تا بپزد. پس از خنک شدن آن را به همراه گوجه فرنگی پوست کنده و خرد شده و زامبون روی لایه زیرین قرار دهید. تخم مرغ ها را با نمک و فلفل کمی بزنید و سپس روی مواد بریزید.

۴٫ پنیر چدار رنده شده را به همراه برگ جعفری ریز خرد شده روی تارت بپاشید و حدود ۲۰ دقیقه در فر از قبل گرم شده با دمای ۲۰۰ درجه سانتیگران (۴۰۰ درجه فارنهایت) قرار دهید تا بپزد.


کیک سبزیجات

بیتا منوچهری

مواد لازم:

  • تخم مرغ: ۲ عدد
  • شیر: ۴ الی ۵ ق س
  • نان تست (خرد شده): ۲ عدد
  • سوسیس (خرد شده و تفت داده شده): به مقدار لازم
  • کلم بروکلی (ریز خرد شده): یک الی ۲ عدد
  • تره فرنگی (ریز خرد شده): به مقدار لازم
  • برگ جعفری (خرد شده): به مقدار لازم
  • نمک: به مقدار لازم
  • فلفل سیاه (پودر شده): به مقدار لازم
  • کره: برای چرب کردن قالب
  • آرد: برای پاشیدن

لازانیا، تارت و کیک سبزیجات 

طرز تهیه:

۱٫ تخم مرغ و شیر را در ظرف مناسبی با هم مخلوط کنید. کلم بروکلی، قسمت سفید رنگ تره فرنگی، جعفری خرد شده و سوسیس را اضافه کنید. نمک و فلفل سیاه زده و سپس نان خرد شده اضافه کنید. مواد را به خوبی با هم مخلوط کنید و حدود ۵ دقیقه کنار بگذارید تا نان رطوبت را جذب کند.

۲٫ قالب مناسبی را بردارید و کمی با کره چرب کنید و آرد بپاشید. مواد را در قالب بریزید و حدود ۲۵ الی ۳۰ دقیقه در فر از قبل گرم شده با دمای ۲۰۰ درجه سانتیگراد (۴۰۰ درجه فارنهایت) قرار دهید تا کیک بپزد. سپس آن را داغ سرو کنید.


منبع: برترینها

راه درمان طبیعی و گیاهی کبد چرب

تا به حال در مورد کبد چرب زیاد شنیده اید و می دانم خیلی به دنبال دارویی برای آن بوده اید. ولی متاسفانه این بیماری داروی مستقیمی ندارد و بیشتر فرد مبتلا باید با تغذیه ی مناسب و برنامه غذایی خوب، این چربی را تعدیل کند. چ کسانی به بیماری کبد چرب دچارمی شوند؟ با دکتر سلام همراه باشید با بررسی کبد چرب.

کبد چرب چیست ؟ کبد چرب ( Fatty liver ) یا استئاتوز واژه کلی برای اشاره به جمع شدن چربی در کبد است. وجود چربی در کبد، طبیعی می‌باشد، اما اگر این میزان از چربی بیشتر از ۵ تا ۱۰ درصد وزن کل کبد شود، فرد به بیماری کبد چرب دچار شده است. کبد چرب یک بیماری درمان پذیر است ولی بعضی اوقات می‌تواند باعث اثرات و عوراض خطرناکی شود.

بیماری کبد چرب در چند دهه اخیر شیوع زیادی پیدا کرده است، یکی از دلایل عمده آن عدم مصرف مواد غذایی نامناسب و اضافه وزن می باشد. علایم بیماری کبد چرب جز در موارد شدید بروز نمی یابد، و بیماری در مراحل اولیه هیچ علائمی ندارد. کبد چرب در کودکان نیز ممکن بروز پیدا کند. درمان این بیماری عمدتا با برطرف کردن علت و رژیم غذایی مناسب می باشد.

انواع کبد چرب عبارتند از:  کبد چرب غیرالکلی ، کبد چرب الکلی و کبد چرب حاد بارداری

کبد چرب درمان گیاهی کبد چرب درمان کبد چرب انواع کبد چرب   کبد چرب درمان گیاهی کبد چرب درمان کبد چرب انواع کبد چرب   graphic-fatty-liver کبد چرب

از انواع کبد چرب ، کبد چرب غیرالکلی

این بیماری زمانی رخ می‌دهد، که کبد در شکستن چربی ها دچار مشکل می‌شود و با جمع شدن چربی در بافت‌های کبد، فرد دچار این بیماری می‌گردد. این بیماری با مصرف الکل مرتبط نبوده و زمانی مشخص می‌شود که ۱۰ درصد و یا بیشتر وزن کبد حاوی چربی باشد. این بیماری خود نیز به چند دسته تقسیم شده و در شدیدترین مراحل باعث سیروز کبدی و یا زخم و سپس نارسایی کبدی می‌گردد.
از انواع کبد چرب ، کبد چرب الکلی

این بیماری جزء اولین مرحله های بیماری های کبدی مربوط به الکل است. کبد با مصرف زیاد الکل صدمه دیده و قادر به شکستن چربی ها نیست. اگر فرد از مصرف الکل خودداری نماید، این نوع کبد چرب کم کم درمان می‌گردد، اما در صورت ادامه به مصرف الکل فرد ممکن است دچار سیروز کبدی گردد.

از انواع کبد چرب ، کبد چرب بارداری

هرچند این نوع کبد چرب خیلی نادر بوده، با اینحال جمع شدن چربی در هنگام بارداری می‌تواند خطراتی جدی هم برای مادر و هم برای جنین داشته باشد. این بیماری می‌تواند باعث نارسایی کبدی، نارسایی کلیه، عفونت شدید و یا خونریزی شود. هرچند دلیل این بیماری کاملا شناخته نشده اما دانشمندان معتقدند این بیماری با هورمون های این دوران در ارتباط است. علایم این بیماری در سه ماه سوم رخ داده و شامل حالت تهوع، استفراغ، درد در قسمت بالایی سمت راست شکم، زردی و کسالت عمومی می گردد. زنان باردار باید آزمایش های لازم را برای اطلاع از این بیماری انجام دهند، اکثر زنان پس از زایمان شروع به بهبود می‌نمایند.

سلامت کبد

گرید کبد چرب

  • کبد چرب گرید ۱ : در کبد چرب گرید ۱ گونه ساده‌ای که عملکرد کبد را مختل نمی‌سازد، اما همچنان نیازمند مدیریت است.
  • کبد چرب گرید ۲ : در کبد چرب گرید ۲ عارضه ای متوسط که به منظور جلوگیری از پیشرفت بیماری باید تحت درمان قرار گیرد.
  • کبد چرب گرید ۳ : در کبد چرب گرید ۳ حالت شدید بیماری که معمولاً با بروز علائم کبد چرب توأم است.

رژیم غذایی کبد چرب

توصیه می شود افراد مبتلا به این بیماری غذاهای سرخ شده نخورند. در رژیم غذایی کبد چرب مصرف جگر، دل، قلوه، کله پاچه، مغز، کره و روغن جامد گیاهی برای فرد بیمار ممنوع است. غذاها باید فرپز، آبپز و بخارپز باشد. مصرف گوشت قرمز باید محدود شود.
رعایت رژیم غذایی و کاهش وزن بهترین درمان کبد چرب است. بسیاری از بیماران با رژیم غذایی و کاهش وزن، از کبد چرب گرید ۲ و ۳ حتی نزدیک به خطر بهبود پیدا کرده اند.

پرهیز از فست فودها ، لبنیات چرب ، نوشیدنی های گازدار و غذاهای پرکالری از نکات مهم رژیم غذایی کبد چرب است.

کبد چرب طب سنتی

برای پیشگیری و تسریع درمان کبد چرب این خوراکی ها را بخورید

به بیماران کبد چرب طب سنتی پیشنهاد می دهد : آب ، میوه جات ، لیمو ترش ، روزی ۴-۵ واحد سبزیجات ، ترشیجات طبیعی ( مثل زرشک یا شاتوت) بخورید. در درمان کبد چرب طب سنتی پیشنهاد می دهد: انواع مرکبات ، غلات سبوس دار ، نخود، سیب، به، انگور، کرفس، دارچین، بالنگ، زعفران، ماش، شقاقل، زیتون، زنجبیل، زردچوبه، انجیر، کاهو، اسفناج، هویج، زرشک و کدو بخورند.

اولین توصیه اصلاح تغذیه و شیوه زندگی است. کاهش مصرف گوشت چرب و مواد قندی و مصرف بیشتر میوه و سبزیجات توصیه کلی ولی بسیار مفید است.

جایگزینی گوشت با سویا جایگزینی شام با سالادی شامل هویج، کلم، کاهو، ترب، تربچه، سرکه، سیب، آبغوره، پرهیز از آب خوردن بین غذا، استفاده بیشتر از سیر، پیاز، سبزیجات تازه، لیموترش و سیب در رژیم غذایی روزانه بسیار مفید است.

هر روز خوردن یک مشت برگ زرد آلو

یکی دیگر از شیوه های درمان کبد چرب و کاهش جذب چربی در بدن مصرف زنجبیل در برنامه غذایی هفتگی است. افرادی که در طول هفته ۲ تا ۳ بار زنجبیل استفاده می کنند، می توانند از خواص درمانی آن در افزایش میزان متابولیسم و سوخت و ساز بدن و کاهش جذب چربی ها بهره مند شوند. برای این منظور می توانید یک تکه زنجبیل را درون یک کاسه ماست رنده کرده و آن را بعد از صرف وعده های غذایی میل کنید.
نوشیدن یک لیوان آب که در آن عصاره یک لیموترش تازه وجود دارد در آغاز روز می تواند بهترین دارو برای پیشگیری از ابتلا به این بیماری باشد. از آنجا که لیمو سرشار از ویتامین C است و به عنوان یک آنتی اکسیدان می تواند نقش موثری در هضم و جذب مواد مفید در بدن داشته باشد، قابلیت زیادی در پیشگیری و درمان کبد چرب دارد.

کبد چرب از دیدگاه طب ایرانی

کبد چرب درمان گیاهی

کبد چرب درمان گیاهی دارد ولی باید تحت نظر پزشک و متخصص طب سنتی این کار انجام شود. چراکه متخصص طب سنتی است که میداند گیاهان دارویی را چه مقدار و کی باید میل کنید با این توضیح می رویم سراغ مطلب بعدی.

درمان گیاهی کبد چرب :

عرق گیاهی شاه تره، خارشتر و کاسنی از جمله داروهای گیاهی موثر در کنترل و درمان کبد چرب به شمار می آیند. این نوشیدنی های گیاهی از آنجا که طبعی سرد و تر دارند موجب کاهش میزان کلسترول خون می شوند و در عین حال به پاکسازی کبد و بدن از سموم و مواد زائد هم کمک می کنند.

نوشیدن دم کرده گل مریم نیز اثربخش است.

مصرف روزانه یک لیوان سرکه انگبین تاثیرات شفابخشی در درمان این بیماری دارد.

نوشیدن چای سبز یا استفاده از عصاره این گیاه دارویی تاثیر زیادی در پیشگیری از تجمع و رسوب چربی ها در اطراف کبد دارد، ضمن آنکه می تواند به تسریع روند درمانی این بیماری نیز کمک کند. افرادی که احتمال و استعداد ابتلا به این بیماری در آنها زیاد است مانند افراد چاق و کم تحرک می توانند با گنجاندن چای سبز در رژیم غذایی روزانه خود از ابتلا به این بیماری پیشگیری کنند، به شرط آنکه در کنار نوشیدن چای سبز، رژیم غذایی سرشار از سبزیجات و میوه ها را در برنامه غذایی خود بگنجانند.

خوردن یک لیوان آب لبو در صبح و شب در درمان فشار خون بالا موثر است. یکی از راه های درمان این بیماری نوشیدن آب لبو است.

خوردن ۷ برگ کاسنی یا یک استکان عرق کاسنی


منبع: دکتر سلام

زن چینی که در مغزش مخچه ندارد!

نداشتن مخچه مغز کوچک‌ مخچه زن چینی فاقد مخچه

یکی از اخباری که جدیدا در رسانه ها پیچیده است، نداشتن مخچه ی یک دختر ۲۴ ساله از کشور چین است. مگر می شود فردی بدون داشتن مخچه زندگی کند؟ مغز چگونه می تواند بدون مخچه به فعالیت های خود ادامه دهد؟ جالب است بدانید که این دختر به این دلیل به بیمارستان مراجعه کرده است که مشکلات متعددی برای او به وجو آمده است از جمله تهوع و سرگیجه و اختلال در تکلم. پس از معاینه پزشکان و انجام آزمایش و عکسبرداری متوجه شد مغزش فاقد مخچه است!

مخچه که از آن به عنوان مغز کوچک نیز یاد می‌شود، بخش کوچکی از پشت جمجمه را به خود اختصاص داده و نیمی از نورون‌های مغزی را در خود گنجانده است. وظیفه مخچه را می‌توان در یادگیری، تلفظ کلمات و حرکات دانست. پزشکان معتقدند نداشتن مخچه می‌تواند با بیماری‌های بسیاری مانند عقب ماندگی ذهنی، حرکتی یا سایر وظایف و عملکردهای مهم مغزی روبرو شود.

خانم ۲۴ ساله چینی در مصاحبه‌ای گفت از دوران کودکی همواره با مشکلات متعددی مواجه بوده اما مشکلات با او بزرگ‌تر شدند تا جایی که در سال‌های اخیر، مشکلات تشدید شده و او را راهی بیمارستان کردند.

حفره خالی مخچه زن چینی در تصویر مشخص است

نداشتن مخچه مغز کوچک‌ مخچه زن چینی فاقد مخچه   نداشتن مخچه مغز کوچک‌ مخچه زن چینی فاقد مخچه

وی در ادامه افزود: «اطرافیانم از شیوه صحبت کردنم و اینکه نمی‌توانستم کلماتم را به درستی ادا کنم یا با سایرین ارتباط برقرار کنم، گلایه می‌کردند.»

این خانم جوان مدت هاست که با چنین وضعیتی به زندگی خود ادامه می‌دهد و اکنون تحقیقات پزشکان برای پی بردن به چگونگی عملکرد مغز وی بدون داشتن مخچه ادامه دارد. پزشکان چینی احتمال می‌دهند که مغز عملکردهای خود را برای جبران نبود مخچه تغییر داده یا برخی از قسمت‌های مغز وظایف مضاعفی را برعهده دارند که این خانم چینی توانسته تاکنون به زندگی خود ادامه دهد.

بهداشت نیوز


#زن چینی فاقد مخچه#مخچه#مغز کوچک‌#نداشتن مخچه

ارسال شده در ۲۲ فروردین ۱۳۹۶ توسط خانم پاشایی با موضوع اخبار پزشکی


منبع: دکتر سلام

گفت و گوی تلفنی ظریف و لاوروف/ تاکید بر غیرقانونی بودن حمله آمریکا به سوریه

ظریف و لاوروف در تماس تلفنی با یکدیگر ضمن گفت‌وگو در مورد آخرین تحولات سوریه، حمله موشکی آمریکا به سوریه را خلاف قوانین بین‌المللی اعلام کردند.

به گزارش ایسنا، به نقل از خبرگزاری اسپوتنیک، محمدجواد ظریف وزیر خارجه ایران روز دوشنبه در گفت‌وگوی تلفنی با سرگئی لاوروف همتای روس خود ضمن تاکید بر این‌که «حمله موشکی آمریکا به پایگاه سوریه در شهر حمص مبارزه با تروریسم را با خطر روبه رو می‌کند» خواستار انجام بازرسی کامل و بی طرفانه در مورد حادثه شیمیایی شهر ادلب شدند.

در بیانیه‌ای که توسط وزارت خارجه روسیه در مورد این گفت‌وگو منتشر شده آمده است: دو طرف تاکید کردند که چنین اقدامی (حمله موشکی آمریکا) علیه یک کشور مستقل نقض مسلم مقررات و قوانین بین‌المللی و به خصوص منشور سازمان ملل است که باعث تهدید امنیت منطقه‌ای و صدمه دیدن مبارزه علیه تروریست می‌شود.

در ۷ آوریل (۱۸ فروردین) آمریکا ۵۹ موشک کروز را به سمت پایگاه هوایی الشریعات سوریه پرتاب کرد.

ترامپ به بهانه آن‌چه آن را پاسخی به حمله شیمیایی انجام شده در استان ادلب خوانده است فرمان انجام این حمله را صادر کرده است.

این در حالی است که دولت سوریه مشارکت در انجام این حمله شیمیایی را رد کرده است.

حسن روحانی، رئیس‌جمهور کشورمان نیز با محکوم کردن این حادثه خواستار تشکیل یک کمیته حقیقت‌یاب در این‌باره شده است.


منبع: عصرایران

ویکی لیکس: آمریکا از ۳۱ سال پیش برای براندازی خاندان اسد تلاش می‌کند

وبسایت افشاگر ویکی‌لیکس در تازه‌ترین افشاگری خود اعلام کرد که دولت آمریکا از بیش از سه دهه قبل برای براندازی نظام خاندان اسد در سوریه تلاش می‌کند.

به گزارش ایسنا، این وب سایت افشاگر اسناد سری از سازمان اطلاعات آمریکا “سیا” که شامل گزارشی مربوط به سال ۱۹۸۶ را تحت عنوان “سناریوهای احتمالی که می‌تواند به برکناری اسد بینجامد” منتشر کرده است.

در این گزارش به امکان سوء استفاده از تنش‌های طائفه‌ای در سوریه اشاره شده است.

سیا در ژانویه گذشته بیش از ۱۱ میلیون سند محرمانه را در پایگاه اینترنتی این سازمان منتشر کرد که سند منتشر شده توسط ویکی‌لیکس یکی از این اسناد  است و شامل گزارشی درباره سناریوهای دولت آمریکا برای براندازی نظام سوریه در دوره حافظ اسد، پدر بشار اسد رئیس جمهوری کنونی سوریه است.


منبع: عصرایران

نتایج نهایی آزمون استخدامی آموزش و پرورش اعلام شد

سازمان سنجش نتایج نهایی آزمون استخدامی وزارت آموزش و پرورش را اعلام کرد.

به گزارش تسنیم، آزمون استخدامی وزارت آموزش و پرورش برای جذب ۱۰ هزار نیروی انسانی در سال ۹۵ برگزار شد و هم اکنون سازمان سنجش نتایج نهایی این آزمون استخدامی را اعلام کرده است. 

طبق اطلاعیه‌ای که از سوی وزارت آموزش و پرورش اعلام شده است، داوطلبان پذیرفته شده در سومین آزمون استخدامی متمرکز دستگاه‌های اجرایی برای آموزش و پرورش باید برای طی سایر مراحل قبل از استخدام (بررسی صلاحیت‌های عمومی، گواهی عدم سوء پیشینه، آزمایشات و معاینات پزشکی، تشکیل پرونده استخدامی و دوره مهارت‌آموزی) به شرح زیر اقدام کنند.

پذیرفته‌شدگان جهت پیگیری امور مربوط به استخدام خود به ادارات کل آموزش و پرورش استان مراجعه و راهنمایی لازم را دریافت کنند. 

پذیرفته‌شدگان قبل از مراجعه به هسته‌های گزینش استان‌ها اقدامات زیر را انجام دهند:

در صورت عدم تحویل فرم اطلاعات فردی و مدارک درخواست شده در مرحله مصاحبه تخصصی، ضرورت دارد پس از چاپ فرم اطلاعات فردی از سایت دبیرخانه هیئت مرکزی گزینش به نشانی www.gozinesh.medu.ir نسبت به تکمیل دقیق فرم و الصاق یک قطعه عکس به آن اقدام کنند و به همراه تصویر تمام صفحه‌های شناسنامه و کارت ملی حداکثر تا ۴۸ ساعت از تاریخ انتشار اسامی به وسیله پست پیشتاز به آدرس هسته‌های گزینش استان محل خدمت خود، ارسال یا به صورت حضوری تحویل دهند.

لازم است در تکمیل فرم اطلاعات فردی دقت کافی شود و عدم تکمیل فرم مربوطه یا عدم ارسال به موقع آن به هسته گزینش استان محل خدمت به منزله انصراف تلقی می‌شود.

معاینات پزشکی و تشکیل پرونده استخدامی افراد واجد شرایط معرفی شده به اداره کل آموزش استان محل خدمت همزمان با بررسی صلاحیت‌های عمومی انجام می‌شود، بر این اساس داوطلب واجد شرایط پس از انتشار اسامی در سایت سازمان سنجش ضمن حضور در ادارات امور اداری آموزش و پرورش استان‌ها نسبت به اخذ معرفی‌نامه جهت گواهی عدم سوء پیشینه به منظور تشکیل پرونده استخدامی اقدام کنند.

چنانچه به هر دلیلی صلاحیت عمومی فرد پذیرفته‌ شده مورد تایید قرار نگیرد، انجام معاینات پزشکی و سوء پیشینه هیچ‌گونه حقی برای فرد پذیرفته شده ایجاد نخواهد کرد.

در صورت تایید صلاحیت‌های عمومی، انجام آزمایشات و معاینات پزشکی پذیرفته‌شدگان موظفند به منظور شرکت در دوره مهارت آموزی به ادارات کل استان‌ها مراجعه کنند.


منبع: عصرایران

وزیر کشور: تبلیغات زودهنگام انتخاباتی قطعا تخلف است

وزیر کشور: تبلیغات زودهنگام انتخاباتی قطعا تخلف استوزیر کشور گفت: تبلیغات زودهنگام انتخاباتی قطعا تخلف است و همه افراد، احزاب و گروه ها و حامیان آنها از تبلیغات زودهنگام پرهیز کنند. 

به گزارش مهر، رحمانی فضلی وزیرکشور  پس از اعلام دستور شروع ثبت نام داوطلبان انتخبان دوازدهمین دوره ریاست جمهوری از ستاد انتخابات کشور بازدید کرد. 

وی در جمع خبرنگاران، گفت: همه کسانی که خود را مستعد میدانند مسولیت اجرایی را بپذیرند با مجموعه ویژگیهایی که در قانون ذکر شده می توانند برای این انتخابات ثبت نام کنند. 

رحمانی فضلی افزود: به همه مردم اعلام می کنم که وزارت کشور و شورای نگهبان و مجلس یک انتخابات کاملا ارام و قانونی و سالم و باشکوه را تدارک دیده اند و انشالله همینطور برگزار خواهد. 

وی درباره تبلیغات زودهنگام انتخاباتی گفت: تبلیغات زودهنگام تخلف است و باید احزاب، حامیان آنها و رسانه های منتصب به افراد و به ویژه رسانه هایی که از بودجه عومی استفاده می کنند در این زمینه مراقبت کنند. 

وزیر کشور ادامه داد: در بحث تبلیغات زودهنگام که دعوت به حضور و تبیین آگاهی مردم در جهت حضور مردم در انتخابات باشد را تبلیغات زودهنگام نمی دانیم مگر اقدامی سازماندهی شده برای تبلیغ فرد خاص باشد که تبلیغات زودهنگام تلقی می شوند. 

رحمانی فضلی تصریح کرد: شنبه هفته آیند کمیته تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری تشکیل خواهد شد و روند تبلیغات زودهنگام و همچنین روند تبیلیغات کاندیداهای ریاست جمهوری مورد بررسی قرار خواهد گرفت.


منبع: عصرایران

حضور متفاوت ترین داوطلبان ریاست جمهوری در وزارت کشور (عکس)

حضور متفاوت ترین داوطلبان ریاست جمهوری در وزارت کشور (عکس) ویکی لیکس: آمریکا از ۳۱ سال پیش برای براندازی خاندان اسد تلاش می‌کند وزیر کشور: تبلیغات زودهنگام انتخاباتی قطعا تخلف است مدارک مورد نیاز نام نویسی در انتخابات ریاست جمهوری ضرغامی: اعلام جمنا برای من حجت است گفت و گوی تلفنی ظریف و لاوروف/ تاکید بر غیرقانونی بودن حمله آمریکا به سوریه اردوغان: موافق بازگشت حکم اعدام به نظام قضایی ترکیه هستم ترور یک فرمانده سپاه در سیستان و بلوچستان/ ۲ تروریست کشته شدند آغاز ثبت‌نام از داوطلبان انتخابات ریاست‌ جمهوری (عکس) نتایج نهایی آزمون استخدامی آموزش و پرورش اعلام شد

نگذارید مردم خوشحال شوند/ رمز عملیات: “مرجوعی”  (۱۲۱ نظر)

وضعیت سفید؛ روحانی چه کرد؟  (۱۱۷ نظر)

رفتار زشت چند‌‌ ثانیه ای و رفتار زشت‌‌تر چند ساله  (۵۸ نظر)

بیانیه رییسی براى ورود به انتخابات ریاست جمهورى (+متن)  (۴۸ نظر)

چرا رییسی از اصول‌گرایان اعلام استقلال کرد؟  (۴۵ نظر)

چگونه “عراق دوم” نشدیم و از برنامه “نفت در برابر غذا و دارو” فرار کردیم؟  (۴۵ نظر)

یکی از دروغ های تصویری دلواپسان (+عکس)  (۳۹ نظر)

حمایت لاریجانی و ناطق از روحانی و ماندن دست اصول‌گرایان در پوست گردو  (۲۹ نظر)


منبع: عصرایران

آیا «شهروند خبرنگاران»، روزنامه نگاران را بیکار می کنند؟ (۱)

سالنامه شرق – امید توشه: به نظر می رسد هر اندازه که مقبولیت و مخاطب رسانه های رسمی کاهش می یابد، رسانه های جایگزین و غیررسمی با استقبال بیشتر مردم مواجه می شوند. سوالی که اکنون بسیاری از نظریه پردازان رسانه در حال پاسخ گویی و تبیین آن هستند، چشم انداز آینده و وضعیتی است که رسانه های رسمی مثل رادیو و تلویزیون و مطبوعات با آن روبرو خواهند شد. سوال هایی درباره نقش رسانه های رسمی در آینده و این که سرنوشت شان چه خواهد شد. محو می شوند و یا نقش شان تغییر خواهد کرد؟

رسانه های غیررسمی و شبکه های اجتماعی که باعث شدند تا «شهروندخبرنگاران» زاده شوند، به رقیبی جدی برای رسانه های سنتی بدل شدند. در این شرایط برخی معتقدند که این اتفاق را باید به فال نیک گرفت چرا که باعث خروج انحصار رسانه ای از دست عده ای معدود شده است؛ از سوی دیگر بسیاری معتقدند این رسانه ها تعهدی به اصول حرفه ای ندارند و پخش دروغ و شایعه، به جای خبر، باعث مشکلات جدی خواهد شد. برای بحث پیرامون این مباحث سراغ دکتر محمد مهدی فرقانی روزنامه نگار، مدرس و رییس دانشکده علوم ارتباطات و روزنامه دانشگاه علامه طباطبایی رفتیم و این موضوع را با او در میان گذاشتیم. آنچه در پی آمده، حاصل همین گفتگو است.

آیا «شهروند خبرنگاران»، روزنامه نگاران را بیکار می کنند؟ (1)

در گذشته، به عنوان مثال در دوران مبارزات انقلاب، رسانه های غیررسمی یا کوچکی مانند نوارهای کاست یا اعلامیه وجود داشت که به عنوان رسانه های غیررسمی بسیار تاثیرگذار بودند اما در حال حاضر با رشد شبکه های اجتماعی، این رسانه های تازه می توانند رسانه های بزرگ را تحت تاثیر قرار دهند و آنها را به دنبال خودشان بکشند؟

– به نظر من با پیشرفت تکنولوژی و فراگیر شدن آن و به خصوص فراگیر شدن تلفن همراه هوشمند به عنوان مهم ترین ابزار دریافت اطلاعات، عملا دیگر چیزی به نام رسانه کوچ=ک نداریم. چندین سال پیش که مصرف اینترنت تازه همگانی شده بود، یعنی پیش از این که این اپلیکیشن های موبایل و موبایل هوشمند ابداع شود، اوکتاویو باز گفته بود که امروز هر اتاق مرکز جهان است. او این را در مورد اینترنت و لپ تاپ و یک مودم گفته بود. یعنی شما باید آن موقع تلفن – مودم و لپ تاپ و کانکشن اینترنت می داشتی و تازه آن وقت مرکز جهان می شدی. می خواهم بگویم ما اگر آن تعبیر اوکتاویو باز را برای کاربرد اینترنت در نظر بگیریم و بپذیریم، امروز هر اتاق که سهل است، هر فرد و انسان، دیگر مرکز جهان شده است.

به این معنا که می تواند پیامش را در حد بی نهایت تکثیر و هر پیامی را دریافت کند. هر چند ممکن است در برخی از کشورها این ارسال و دریافت پیام بدون تبعات نباشد ولی این توانایی بالقوه به وجود آمده که شما با یک تلفن همراه هوشمند بالقوه تبدیل به مولتی مدیا (چند رسانه ای) شوید و متن پیام، تصویر، صوت و همه چیز را بتوانید با هم رد و بدل کنید و آنقدر این فضا جاذبه دارد که می خواهم بگویم حتی دولت ها و دولت های کشورهای در حال توسعه را هم تا حدی در برخورد با این پدیده دست به عصا کرده است. چرا؟

برای این که به هر حال خود آنها هم از این امکانات و ظرفیت ها منتفع می شوند و اگر بخواهند این امکانات را کلا ببندند، عملا یک ابزار کارآمد مهم را از خودشان دریغ کرده اند. حال اگر دولت کمی توسعه خواه تر و آینده نگرتر باشد، می داند که جلوی این جور تکنولوژی ها را نمی شود گرفت. امروز شما با موبایلت می توانی به ماهواره وصل بشوی و حالا قانون نمی داند دیش و فلان و اینها هر کاری می خواهد بکند.

که در کشورمان هم به شدت از آن استقبال شد؟

– بله. کاملا. در بررسی های میدانی انجام شده در خود ایران و به خصوص تهران مشخص شده تا به حال در طول تاریخ هیچ نوآوری به سرعت و وسعت تلفن همراه هوشمند در جامعه ایران جذب و پذیرفته نشده است. بنده با یکی از دانشجویانم مقاله ای نوشتیم که در فصلنامه دانشکده خودمان تحت عنوان «اهلی سازی تکنولوژی» به چاپ رسید؛ یعنی این اصلا یک نظریه است که جوامع امروز، تکنولوژی را اهلی، بومی و برای خود می کنند؛ ضمن اینکه کاربردهایش را به عنوان ظرف می گیرند.

مظروف خودشان را در آن می ریزند و کار خود را با آن می کنند؛ این یعنی اهلی سازی تکنولوژی. این اتفاق در ایران افتاده است و طبق برخی از آمارها فکر می کنم بالای ۴۰ میلیون تلفن همراه هوشمند دست مردم است؛ این یعنی حداقل از هر دو نفر، یک نفر تلفن همراه هوشمند دارد، یعنی در هر خانواده بیش از یک عدد. شاید خیلی از هم نسل های من از ظرفیت های تلفن های مدرن هوشمند امروزی استفاده نکنند، ولی حداقل می شود گفت که جوان ها از این ظرفیت ها و امکانات عملا برای تولید پیام در هر لحظه و هر کجا استفاده می کنند و همین طور برای ارسال، دریافت تلحیل و تفسیر و کامنت گذاری اش.

می خواهم بگویم که یک مجموعه کارآیی ها را داریم و در واقع می بینیم که کاربران از این شبکه ها استفاده می کنند و به همین دلیل به شدت امروز عرضه سیاست، اقتصاد و فرهنگ تحت تاثیر این تکنولوژی قرار دارد و دیگر الزاما این دولتمردان نیستند که برای این عرصه ها به صورت متمرکز و یک بار برای همیشه تعیین تکلیف کنند، بلکه در تصمیمات، سیاست ها و برنامه ها چون و چرا می شود و به مورد نقد و اعتراض قرار می گیرد. این یعنی قدرتمند شدن شهروندان. این همان چیزی است که همه از ابتدا تا الان دنبالش بودند، این که شهروندان این قدر قدرتمند شوند که در برابر سیاست ها، رفتارها و عملکردها عنصری منفعل نباشند.

آینده رسانه های سنتی در این فضا چه خواهد شد و چه وضعی پیدا خواهد کرد؟ به نظر می رسد رسانه های مکتوب دچار مشکل شده اند؛ آیا می شود انتظار داشت که در آینده این موج از رسانه های صوتی و تصویری سنتی را هم تحت تاثیر قرار بدهد؟

– قطعا هر پدیده جدید تمدنی، بر تکنولوژی های نسل قبل خودش به شدت تاثیر می گذارد و شکل و ساختار آنها را عوض می کند و کاربرد و سیاستگذاری را در آن زمینه ها تغییر می دهد و اینترنت و به خصوص تلفن همراه هوشمند هم همین طور است و طبیعتا تا الان بوده و از این به بعد هم خواهد بود. ما حتی شاهد توقف انتشار نسخه کاغذی تعداد زیادی از روزنامه ها در عرصه بین المللی و به طور جدی شاهد کاهش تیراژ روزنامه ها هستیم. به شکلی که این تیراژها بیشتر نمادین است تا این که بخواهد عملا به دلیل وسعت حوزه انتشار تاثیرگذاری هم داشته باشد.

بنابراین معتقدم باید این حضور نمادین را برای همیشه تاریخ حفظ کرد؛ چرا؟ برای این که این یک پدیده تمدنی مهم و کارآمد در طول قرن ها بوده است. یک فرهنگ، تاریخ و میراثی فرهنگی است. به نظر من هیچ کس نباید تبلیغ کند یا خواستار این باشد که مثلا مطبوعات کاغذی به طور کلی از صحنه تاریخ محو شوند. این در واقع یک پدیده تمدنی را نابودن کردن است و خوشایند نیست؛ چرا که هنوز هم سروکار داشتن با قلم و کاغذ حس خاص خودش را دارد.

آیا «شهروند خبرنگاران»، روزنامه نگاران را بیکار می کنند؟ (1)

من هنوز هم با وجود این که بیش از ۲۰ سال است که از تحریریه روزنامه فاصله گرفته ام، گاهی دلم برای تحریریه، تلفن کردن و خبر گرفتن، نوشتن و تنظیم کردن و کلنجار رفتن و بالا و پایین کردن و تصمیم گرفتن برای چاپ و عدم چاپش، واقعا تنگ می شود.

به همین دلیل می خواهم بگویم که حتی نسل جدید هم با وجود اینکه عادت به مطالعه را از دست داده است و علی رغم این که ذهن دیجیتال پیدا کرده که الان با متون مکتوب نمی تواند رابطه خوبی برقرار کند و حتی نمی تواند خوب فهمد و شاید بعضی وقت ها به خوبی متون دیجیتال نتواند بفهمد، اما این پدیده کارکردهای تاریخی خودش را دارد و کماکان هم تاثیر نمادین خودش را خواهد داشت، به همین دلیل باید حفظ کرد. اما رسانه های سنتی برای ادامه حیات و بقا نیازمند بازنگری در کارکردهای خودشان هم هستند.

ممکن است ما به عنوان کسانی که در حوزه رسانه کار می کنیم، دلمان بخواهد رسانه های مکتوب حفظ شوند؛ آیا الزامات شرایط اقتصادی هم در آینده این اجازه را خواهد داد؟ رسانه های سنتی چه کاری باید بکنند که بتوانند حیات و بقا داشته باشند؟

– من شخصا معتقدم در آینده وظیفه دولت است که به عنوان یک اقدام فرهنگی، نسل رسانه های سنتی را حفظ کند و اجازه ندهد نابود شوند؛ حتی اگر دیگر بخش خصوصی برایش جاذبه ای ندارد یا به دلایل اقتصادی، بخش خصوصی ناگزیر از تعطیل و کنار کشیدن باشد؛ همان طور که دولت در زمینه حفظ میراث فرهنگی تاریخی، بازسازی ابنیه قدیمی و … سرمایه گذاری می کند، در زمینه حفظ رسانه های سنتی هم حتی به عنوان حضور نمادین، باید سرمایه گذاری کند زیرا این میراث بشری است و باید حفظ شود. اما در زمینه کارکردشان، همین الان هم شما اتفاقی را در این راسنه ها می بینید که ناگزیر شده اند به آن تن بدهند و آن به نوعی پیوستن و استفاده از امکانات ظرفیت های فضای مجازی است.

آیا تن داده اند؟

– خب شما وقتی در تلویزیون به مخاطبان تان می گویید از طریق تلگرام به ما پیام بدهید یا پیام هایی را از شبکه های اجتماعی می گیرید و به عنوان خبر نقل می کنید، حتی بدون این که در کم و کیف آن تحقیق کنید و نسبت به صحت آن اطمینان داشته باشید، تنها به این دلیل که عقب نمانید، یعنی به یک نوع همگرایی رسیده اید. معتقدم این همگرایی منافعی برای همه داشته است.

هم برای رسانه های سنتی و هم رسانه های مدرن و شبکه های اجتماعی. شما نگاه کنید، در شبکه های اجتماعی چقدر با وام گیری از محتوای مطبوعات، تلویزیون و خبرگزاری ها، بازتولید محتوا دارد شکل می گیرد؛ یعنی اگر اینها را از شبکه های اجتماعی و فضای مجازی بگیرید، تولید محتوا در آن تا حد زیادی مختل می شود؛ یعنی دو طرفه است. حتما منافعی را برای طرفین دارد چرا که هم می توانند اخباری را که منتقل شده نقل و نقد کنند و هم متقابلا ان رسانه ها از اخبار و اطلاعاتی که در فضای مجازی دارد منتشر می شود، می توانند استقاده، نقل یا تکذیب و نقد کنند.

می خواهم بگویم که به همین دلیل می شود به این رابطه همگرایی رسانه ها گفت و در واقع می خواهم بگویم برای هر دو طرف منافع متقابل دارد؛ ولی طبیعی است که له لحاظ برد و تاثیرگذاری و پوشش، جز رادیو و تلویزیون و خبرگزاری ها که از امواج صوتی و تصویری استفاده می کنند، نسخه کاغذی مطبوعات توان رقابت را با این فضا ندارد و برای همین مطبوعات نسخه های اینترنتی منتشر می کنند.

پیشنهاد شما به رسانه ها این است که به این سمت حرکت کنند؟

– به این سمت حرکت کنند و این که باید یک مقدار در شیوه های سنتی تولید پیام شان بازنگری داشته باشند. به نظر می آید که ژانری به نام خبر برای مطبوعات دیگر به آن معنا کاربردی ندارد. برای این که هر لحظه هر خبری منتشر کنند کهنه است و فقط آنها باید دنبال تولید اخبار اختصاصی خودشان بروند؛ یعنی مصاحبه های اختصاصی بگیرند و رویدادهایی را که اتفاق افتاده است دنبال و پیگیری کنند و عمق بدهند و تشویق و تحلیل کنند.

بیشتر از آن که در شبکه های مجازی تولید اطلاعات می کنند، این مطبوعات و رسانه های سنتی تولید آگاهی، دانش و بینش کنند. به این معنا که اطلاعات را باید تبدیل به شناخت کرد و برای این کار باید روی یک رویداد، پدیده و موضوع تحقیق، تأمل و جستجو کرد، به عمق رفت و ریشه ها و علل و عوامل را بازکاوی کرد و آن چیزی را که سطح پسند است و سلایق و علایق مخاطب را از این طریق ارتقا داد.

در واقع در شکل گرافیک روزنامه ها هم باید تغییراتی ایجاد شود؟

– قطعا همین طور است؛ یعنی باید اینها را با پسندها و علایق نسل جوان تا حدی هماهنگ کرد، ضمن این که هویت اصلی شان را نباید از دست بدهند و بالاخره بن مایه ساختاری شان باید سر جایش بماند. اما در شکل ارائه و پردازش، حتما باید از تکنولوژی های جدید استفاده کنند و تغییر سلیقه و ذائقه مخاطب جوان را در نظر بگیرند و متناسب با آن به ساختارشان شکل بدهند.

آیا «شهروند خبرنگاران»، روزنامه نگاران را بیکار می کنند؟ (1)

اگر مشخصا بخواهیم درباره رسانه های چاپی صحبت کنیم، فکر می کنید وضعیت روزنامه های ما شبیه آن چیزی می شود که در انگلستان اتفاق خواهد افتاد، یعنی یکسری از نشریات از دور خارج خواهند شد یا نه، به خاطر اقتصاد رانتی مطبوعات ما طبعا این پروسه ادامه پیدا می کند؟

– اقتصاد رانتی روزنامه های ما خواهی نخواهی یکجاهایی ما را از سقوط به دره نجات خواهد داد ولی تا ابد نمی شود مقاومت کرد. ضمنا همان طور که گفتم برای حفظ یک میراث تمدنی در همه جای جهان باید نسخه کاغذی مطبوعات به عنوان یک میراث تمدنی، حفظ و از آن حمایت شود و دست کم باید حضور حداقلی داشته باشند.

روزنامه نگاران و خبرنگاران در این فضای جدید باید چه کار کنند؟

– شاید روزنامه نگاری مانند خیلی از مشاغلی که در گذشته دچار مشکل شدند، در آینده با مخاطرات مختلفی روبرو شود. همه جای دنیا دارند روزنامه نگار حرفه ای تربیت می کنند. منتها آموزش نسل جدید برای این است که بتوانند در فضای جدید روزنامه نگاری کنند و با این شرایط آشنا شوند. در درجه بعدی وقتی روزنامه نگار آموزش می دهیم این نیست که فقط تکنیک تنظیم خبر یا نگارش گزارش مصاحبه و مقاله و امثال اینها را یاد بدهیم.

ما ضمن این که این تکنیک ها را آموزش می دهیم، مباحث مسئولیت شناسی، تعهد اجتماعی، اخلاق حرفه ای، تعهد در قبال بشریت، شناخت اولویت های توسعه ای کشور و بحث های مختلفی را نیز به آنها آموزش می دهیم تا به روزنامه نگار، بینش و آگاهی دهد و بتواند در جریان کار حرفه ای اش واقعا منافع انسانی را مد نظر داشته باشد و از آن پاسداری کند اما به عنوان یک شغل درآمدزا هم می تواند تغییر ماهیت بدهد؛ چرا که قرار نیست همه رسانه های سنتی و کلاسیک در برابر شبکه های اجتماعی و موبایلی میدان را خالی کنند.

علتش این است که این شبکه ها شکل، شیوه، ساختار و حتی محتوای اطلاعاتی که تولید می کنند خیلی ابتدایی و غیر حرفه ای است و همیشه مردم به رسانه های مرجع نیاز خواهند داشت تا بتوانند آنچه را از طریق این شبکه ها به دست آوردند، محک بزنند و دقت و صحت شان را ارزیابی کنند. ما به رسانه هایی نیاز داریم که بتوانند روی رخدادهای مهم پوشش های وسیع ملی و جهانی ایجاد کنند؛ رسانه هایی که بتوانند خیلی از رخدادها را پخش مستقیم و تحلیل و تفسیر کنند.

بنابراین شکل و ماهیت برخی از رسانه ها به اقتضای پیشرفت تکنولوژی تغییر کند، اما به این معنا نیست که ما دیگر چیزی به اسم رسانه به معنای نهادی اش نداشته باشیم. ما همچنان نهاد رسانه را خواهیم داشت، منتها با شکل و شمایل نوسازی شده که این رسانه ها طبعا به روزنامه نگار هم احتیاج خواهند داشت.

با وجود محسناتی که در شبکه های اجتماعی وجود دارد، یکی از ایرادهای آن پخش شایعه و غیرقابل اتکا بودن اخباری است که از سوی افراد به اصطلاح «شهروندخبرنگار» منتشر می شود. در واقع راهی برای تشخیص اخبار درست از شایعه در این فضاها وجود ندارد و مخاطب با حجم عظیمی از اخبار غیرواقعی روبرو می شود.

– این نکته خیلی مهمی است، اتفاقا من می خواهم بگویم خیلی از دلایل ماندگاری یا عوامل ماندگاری رسانه ها باید این باشد؛ آنجا که مخاطب می خواهد خبر یا اطلاعات دقیق، مطمئن و قابل اطمینانی به دست آورد، مرجعش رسانه های سنتی، نظیر روزنامه ها، رادیو و تلویزیون باشد. ما در شبکه های مجازی در عین حال که تولید وسیع اطلاعات را داریم، تولید و انتشار وسیع شایعه، دروغ، تهمت، توهین، هتک حرمت و از این قبیل را هم داریم. دلیلش هم این است که نظارت متمرکزی بر آنها اعمال نمی شود.

البته این هم از محاسن فضای مجازی است و هم از معایب، حسنش این است که سانسور و کنترل و نظارتی در کار نیست و اطلاعات می توانند بازتر و آزادانه تر منتشر شوند و عیبش این که چون اخلاق حرفه ای بر آن حاکم نیست، از اصول روزنامه نگاری پیروی نمی کنند. صحت، دقت، امانتداری و شرافت حرفه ای، احترام به حریم خصوصی، عدم توهین، تهمت و افترا و هتک حرمت و امثال اینها که جزء اصول شناخته شده روزنامه نگاری حرفه ای است، به عنوان اصول روزنامه نگاری در فضای مجازی شناخته نمی شود.

شهروندی که پایبند و معتقد به این اصول باشد خیلی هم قابل اعتماد است اما در ایران کسی خودش را ملزم به پایبندی نمی داند، مگر این که از نظر اخلاقی این قدر شرافتمند باشد که خودش را ملزم بداند پیام نادرست منتشر نکند و به کسی توهین نکند، تهمت نزند، وارد حریم خصوصی کسی نشود و برایش پرونده سازی نکند؛ امثال اینها خیلی خوب است. اما در روزنامه نگاری حرفه ای پاسخ گویی هست؛ چیزی که در فضای مجازی وجود ندارد. مسئولیت اجتماعی روزنامه نگار معیار عملکرد اوست.

آیا «شهروند خبرنگاران»، روزنامه نگاران را بیکار می کنند؟ (1) 
از صحت و دقت و اطلاعاتی که او منتشر می کند اطمینان دارید. پایبندی به مسائل و منافع عمومی و امنیت ملی، جزء اصول حرفه ای در روزنامه نگاری سنتی است اما این عناصر را در فضای مجازی چندان حاضر و ناظر نمی بینید و کسی خودش را ملزم به رعایت اینها نمی داند. گفتم برخی اینها را به عنوان نقاط قوت این فضا می شناسند که از جهتی هست، در عین حال شما وقتی که هیچ پاسخ گویی نداشته باشی و هیچ نظارت و مدیریتی در کار نباشد، ممکن است هیچ الزامی هم برای خودت احساس نکنی تا از صحت آنچه منتشر می کنی و اینکه برای منافع ملی مفید یا مضر است اطمینان پیدا کنی و برایت مهم باشد که این اصول را رعایت کنی.

زمانی که شبکه های اجتماعی مطرح شدند، ما شاهد گاردی از سوی رسانه های رسمی بودیم به خصوص آنهایی که به رقیب رادیو و تلویزیون ما، به عنوان رسانه های بدون رقیب، تبدیل شدند؛ آیا مسیر اتفاقات آینده را می می شود به این شکل پیش بینی کرد که هر اندازه شهروندخبرنگاران و فضاهای مجازی قدرت بگیرند، رسانه های رسمی، برخلاف گذشته سعی در پنهان سازی اطلاعات نداشته باشند و بازتر عمل کنند؟

– بله، شکی نیست که این رسانه های مجازی حریم آزادی بیان و مطبوعات را توسعه خواهند داد، به این دلیل که رسانه های سنتی اگر بخواهند مانند گذشته محدودیت های شدیدی را اعمال کنند، عملا مخاطبان خودشان را از دست می دهند و از دست دادن مخاطب یعنی نابودی یک رسانه؛ برای این که یک رسانه فقط با مخاطبش معنا پیدا می کند و ارزش و اعتبار دارد. بنابراین حتما حریم های آزادی بیان و آزادی اطلاعات در رسانه های سنتی و رسمی رخ می دهد و تا همین الان هم این اتفاق افتاده و توسعه پیدا کرده است و در آینده هم بیشتر توسعه خواهد یافت و آن مقاومتی هم که اشاره کردید به نظرم امری طبیعی بود؛ چرا که ما اصلا در مدیریت یک اصل مقاومت در برابر تغییر داریم؛ بنابراین حتی از آدم ها گرفته تا ابزارها، در برابر تغییر مقاومت می کنند.

هنگامی که اوایل انقلاب ویدئو آمد و به صورت قاچاق وارد خانه ها شد، می دانیم که بزرگ ترین مخالفش تلویزیون بود؛ آن هم به خاطر این که احساس می کرد بازارش کساد می شود اما دیدیم که ویدئو هم کهنه شد و نسل های جدید با تکنولوژی های بسیار پیشرفته تر وارد بازار شد و کسی نتوانست جلویش را بگیرد و نمی تواند هم چنین کند. برای این که تکنولوژی کمابیش بولدوزر خودش را هم با خودش می آورد و جاده و راه خود را باز می کند. به نظرم ما باید به جای مقاومت و انکار و نفی پدیده ای، تلاش داشته باشیم خودمان را بازسازی و روزآمد کنیم و به نیازهای واقعی این مردم و جامعه پاسخ گو باشیم تا آنها احساس کنند که می توانند گمشده و مطلوب خودشان را در این دسته از رسانه ها پیدا کنند.

مردم بین سطور ناگفته رسانه ها را هم پیوسته می خوانند تا نانوشته های آنها را حدس بزنند. این چیزی است که خیلی از رسانه ها از آن غافل هستند و فکر می کنند وظیفه و مسئولیت شان این است که پیامی را تولید کنند و مخاطب هم دربست آن را خواهد پذیرفت. در مورد استدلال برای این که مخاطب می پذیرد یا نه، گاهی اوقات ممکن است به تعداد شنوندگان و بینندگان یک برنامه و خوانندگان یک روزنامه اشاره داشته باشند؛ در حالی که همیشه این طور نیست کسی که خودش را در معرض این پیام قرار می دهد، ممکن است با آن موافق هم باشد یا آن را بپذیرد و باور کند.

اتفاقا خیلی وقت ها ما خودمان را در معرض پیام هایی قرار می دهیم تا آگاهانه آن را نقد کنیم؛ یعنی بتوانیم برای خودمان رفتار و مواضع مان، آگاهانه استدلال داشته باشیم و در نتیجه خود را در معرض آن رسانه قرار دهیم تا بتوانیم آن را خوب نفی کنیم و دست رد به سینه اش بزنیم و این به معنای پذیرش پیام نیست، اگر بود حالا اوضاع زمانه در همه کشورها متفاوت بود. از آمریکا و انتخابات ریاست جمهوری اش گرفته تا هر کشور جهان سومی، این اصل درباره شان صدق می کند که مخاطب زیاد داشتن به معنای پذیرش پیام آن رسانه از سوی آنان نیست.

ادامه دارد…


منبع: برترینها