تکذیب فیلترینگ پخش زنده اینستاگرام!

به گزارش خبرگزاری آنا، با گرم شدن فضای انتخابات در کشور،‌ استفاده از فناوری‌های روز و فضای مجازی برای ارتباط با مخاطبان در دستور کار اغلب کاندیداهای ریاست جمهوری قرار گرفته است. دربرگیری و سرعت انتقال داده در این فضا آنقدر زیاد است که هیچ یک از نامزدهای انتخاباتی نمی توانند از آن چشم پوشی کنند.

 

استفاده از شبکه های مجازی در این بین از اهمیت ویژه ای برخوردار است و از همین رو صفحه ها و کانال های متعددی برای تبلیغات ایجاد شده است. از جدیدترین مواردی که برای تبلیغات مورد استفاده قرار گرفته،‌ قابلیت پخش زنده اینستاگرام است. این قابلیت که چند ماهی است مهمان گوشی های هوشمند شده،‌ در هفته‌های اخیر کارکردی جدید پیدا کرده است. فعالان سیاسی از این قابلیت برای تبلیغ نامزد مورد نظر خود استفاده کرده اند. پرسش و پاسخ زنده تا پخش مناظره ها و سفرهای استانی از جمله این موارد است.

 
 


با این حال،‌ در چند روز اخیر برخی کاربران برای استفاده از این قابلیت با مشکل مواجه شدند و همین کافی بود تا زمزمه های فیلتر شدن آن بر سر زبان ها بیافتد. اما رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، به این موارد پایان داد و هرگونه شایعه در مورد فیلتر برنامه پخش زنده (لایو) شبکه اجتماعی اینستاگرام را تکذیب کرد. محمدرضا فرنقی زاد، فیلتر قابلیت لایو اپلیکیشن اینستاگرام را شایعه دانست و افزود: هیچ مرجع فانونی اعم از وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات یا کمیته تعیین مطادیق مجرمانه این برنامه را فیلتر نکرده اند و اگر اختلالی در اجرای آن وجود دارد مربوط به سرورهای این شبکه اجتماعی است و از داخل کشور تصمیمی برای فیلتر آن انجام نشده است!


منبع: بهارنیوز

چابهار؛ فقر پنهان در تجملات

زوزنامه بهار: «چابَهار» یکی از شهرهای جنوب خاوری استان سیستان و بلوچستان ایران و تنها بندراقیانوسی کشور است که در کرانه  دریای مکران و اقیانوس هند قرار دارد. لنگرگاه آن قابلیت پهلوگیری کشتی‌های اقیانوس‌پیما را دارد و ازمناطق آزاد بازرگانی ایران است.بندر چابهار به دلیل موقعیت راهبردی که دارد و نزدیک‌ترین راه دسترسی کشورهای محصور در خشکی آسیای میانه   مثل افغانستان، ترکمنستان، ازبکستان،تاجیکستان، قرقیزستان و قزاقستان به آبهای آزاد است و از اهمیت فراوانی برخوردار است و سازندگی و سرمایه‌گذاری فراوانی در آن صورت می‌گیرد که از جمله این ساخت و سازها ساخت اسکله و افزایش گنجایش بارگیری کشتی‌های اقیانوس‌پیمادر خلیج چابهار و ساخت راه‌آهن به سوی آسیای میانه و احداث فرودگاه بین‌المللی است. این بندر یکی از مهمترین چهارراه‌های کریدور شمال-جنوب بازرگانی جهانی است.چابهار علاوه بر موقعیت بازرگانی، دارای جاذبه‌های فراوان تاریخی و طبیعی است. آب‌و هوای این شهر و پیرامون آن همیشه بهاری و معتدل است و به همین دلیل چابهار به معنای چهاربهار نامیده می‌شود.

منطقه آزاد چابهار
چابهار در سال ۱۳۷۰ در راستای برنامه اول توسعه اقتصادی و اجتماعی و به پیشنهاد شورای عالی معماری و شهرسازی، منطقه‌ آزاد اعلام شد. این منطقه با جمعیتی در حدود ۲۶۰ هزار نفر، نزدیک به ۵۵ هزار نفر حاشیه‌نشـــین دارد. معضل حاشیه‌نشینی در چابهار سابقه‌ای ۲۰ ساله دارد؛ پس از ایجاد منطقه‌ آزاد و گسترش واحدهــای صنعتی و  بازرگانی، این منطقه با مهاجرت زیاد ساکنان بخش‌هــای مختلف استان سیستان و بلوچستان و حتی دیگر استان‌های کشور به سمت چابهار روبه‌رو شد؛ جمعیتی که به‌دنبال بیکاری و فقر، از روستاها و شهرهای کوچک و بزرگ روانه‌ چابهار شدند تا سهمی از «رونق اقتصادی» پیش رو داشته باشند. براساس آمارها،  چابهار با بیش از ۵۰ هزار نفر حاشیه نشین یکی از مناطقی است که در مقایسه با جمعیت خود بیشترین شمار حاشیه‌نشینی را در کشور دارد و حتی جمعیت سکونتگاه‌های غیر‌رسمی آن از جمعیت حاشیه نشینی مراکز برخی استانها بیشتر است. جمعیت زیادی از افراد جویای کار از شهرها و روستاهای مختلف استان سیستان و بلوچستان به امید اشتغال و زندگی بهتر به چابهار کوچ کرده‌اند و در مناطق کمب مراد‌آباد، عثمان آباد، جنگلوک، کمب للو، تیس، رمین و غیره در حاشیه شهر ساکن شده اند.

آزاد‌سازی فقر
آزادسازی منطقه چابهار به معنای آزادسازی روابط تجاری از طریق این بندرگاه است، اما برای چه کسانی؟ انحصار معاملات تجاری در دست سازمان‌های دولتی یا خصوصی ، زندگی در این شهر را به دو بخش کاملا مجزا تقسیم کرده است؛ بخشی بومی‌نشین که شامل سکونت‌گاه بلوچ‌ها می‌شود و بخشی نوساز که «منطقه‌ آزاد» خوانده می‌شود و شامل محله‌ای کاملا جدا از بخش بومی است. محله‌ای مجلل شبیه به شهرک‌های ویلایی شمال کشور که توسط سرمایه‌گذاران بخش خصوصی یا سازمان‌های دولتی و عمدتا به منظور سفرهای خانوادگی و اداری در منطقه‌ی آزاد بنا شده‌اند.
بخش بومی‌نشین نه تنها به بندرگاه «آزاد شده» دسترسی ندارد، که به‌طور کلی هیچ سهمی از «آزادسازی» منطقه نمی‌برد. در بخش‌های بومی چابهار با تصویری کاملا متفاوت نسبت به منطقه‌ی آزاد روبه‌رو هستیم؛ بخش اعظم خانه‌ها در این منطقه در بهترین حالت از بلوک‌های سیمانی ساخته شده و البته تعدادی زیادی از ساکنین نیز در کپرها سکونت دارند. این تصویر به معنای عدم دسترسی به آب، برق و سایر امکانات زندگی شهری در بسیاری از مناطق چابهار است.

منطقه‌ی بومی‌نشین چابهار بیش از آنکه شبیه به یک شهر باشد، شبیه به روستایی فقیرنشین است که حتی از امکانات کشاورری و دامپروری نیز محروم است. تنها امکان بومی‌های چابهار صید ماهی است که «حق» آن نیز به لطف «آزادسازی»‌، به کشتی‌های مجهز ریز و درشتی عطا می‌گردد که امکان رقابت را از قایق‌های محلی گرفته‌اند؛ کشتی‌های چینی که در فصل ماهیگیری، از شرق دور از راه می‌رسند و ماهیگیران بومی را از معدود منابع ادامه حیات خود محروم می‌کنند. اگر در کل منطقه پرسه بزنیــد، جــز خاک  و شترهایی که برای سواری مسافران آماده شده‌اند تا منبع کسب درآمد باشند، چیز دیگری در کار نیست. تبدیل چابهار به «منطقه آزاد» ، حداقل امکانات زیستی را هم برای بومیان به ارمغان نیاورده است.

قانون حاشیه نشینی
طرح‌های جامع شهری طرح‌هایی هستند که برای تعیین محدوده‌  شهرها و چگونگی کاربری اراضی آنها تدوین می‌شوند. تعیین حریم شهرها بخش مهمی از چنین طرح‌هایی است و ارتباط تنگاتنگی با ساختار اقتصادی شهر و کنترل قیمت زمین و مسکن دارد؛ افرادی که به دلیل وضعیت اقتصادی از محدوده شهر به خارج از آن رانده می‌شوند، یا آنهایی که در آرزوی بهبود وضعیت خود از روستاها و شهرهای اطراف به سوی مراکز مهم اقتصادی سرازیر می‌شوند، معمولا از همین مناطق حاشیه‌ای سر در می‌آورند.

حاشیه‌نشینی که به معنای ساخت و گسترش سکونت‌گاه‌های «غیررسمی» در مناطقی خارج از طرح‌های جامع شهری است، در مقابل ساخت و سازهای «قانونی» قرار می‌گیرد. وجه تفاوت این دو شیوه‌ حضور در شهر، جدا از نوع متفاوت مواجهه با قانون، در کیفیت زندگی است. زندگی در خارج از محدوده‌های معین شده‌ی شهر، به معنای تقابل با قانون و به‌دنبال آن عدم بهره‌مندی از امکانات «قانونی» است که به ساکنین شهر تعلق می‌گیرد. به این‌ترتیب، سکونت‌گاه‌های «غیررسمی» عمدتا مجموعه‌ای از خانه‌های آسیب‌پذیر در برابر بلایای طبیعی هستند که از امکاناتی هم‌چون آب، برق، گاز، سیستم فاضلاب، شبکه حمل‌و‌نقل و. . نیز بی‌بهره‌اند. مجموعه‌‌‌ این شرایط، بیانگر سطح نازل کیفیت زندگی برای افرادی است که به سبب وسع اقتصادی خود از حریم شهر طرد شده‌اند.
چگونه حاشیه‌نشینی زمین‌های بایر
 را با ارزش کرد؟
قیمت زمین در شهرهای دارای رونق اقتصادی و سیاست‌های مسکن، از جمله چگونگی تفکیک قواره‌ها، نقش مهمی در گسترش حاشیه‌نشینی دارند. بسیاری از افرادی که به امید کار و دسترسی به امکانات رفاهی روانه‌‌ شهرها می‌شوند، در مواجهه با قیمت بالا و قواره‌های بزرگ زمین، راه زمین‌های بایر اطراف شهر را در پیش می‌گیرند تا بتوانند خانه‌ای با‌اندازه‌‌ ممکن و مورد‌نیاز خود بنا کنند. هم‌زمان، حضور در خطوط مرزی شهرها به آنها فرصت می‌دهد از برخی امکانات موجود در محدوده شهر بهره‌مند شوند. این امر موجب شکل‌گیری محلاتی خارج از محدوده‌‌ شهرها می‌شود که اگرچه در ابتدا دست‌ساخته‌هایی محدود در زمین‌های بایر هستند، اما به مرور تبدیل به محلاتی می‌شوند که خط مرزی آنها با شهر مشخص نیست. این موضوع سبب ارزش یافتن زمین‌های این مناطق می‌شود؛ این محلات در حقیقت محدوده‌‌ شهر را گسترش داده‌اند و به مرور زمان امکاناتی محلی در آنها فراهم آمده است. از زمانی، نادیده گرفتن آنها به‌عنوان بخشی از شهر که حالا محل سکونت جمعیت قابل‌توجهی شده، غیرممکن می‌شود. اما پیوستن حاشیه‌ها به محدوده‌‌ شهر و افزایش قیمت زمین و خانه در آنها، به معنای شکل‌گرفتن قشری جدید از حاشیه‌نشینان است که باز به سوی مناطق خارج از محدوده‌‌ شهر حرکت کرده و این چرخه را ادامه می‌دهند. در حقیقت، حاشیه‌نشینان زمین‌های بایر را تبدیل به زمین‌های ارزشمند شهری می‌کنند، بی‌آنکه خود امکان استفاده از مزایای آن‌را داشته باشند.

حاشیه در متن
چابهار به‌عنوان دومین شهر مهم استان سیستان و بلوچستان پس از زاهدان، محل سکونت بلوچ‌هایی است که در قلب شهر با کیفیت زندگی حاشیه‌نشینی به سر می‌برند. شهر چابهار برای بومی‌های بلوچ آن، روستایی است که با هجوم یکباره‌‌ صاحبان سرمایه از روال معمول خود خارج شده و با خیال منطقه‌‌ آزاد و رونق اقتصادی، به مجموعه‌ای از آلونک‌های متمرکز در اطراف بندرگاه بدل گشته است؛ بندرگاهی که خود سهمی از آن ندارند.

در چنین شرایطی، تفاوت میان آنان که در قلب چابهار زندگی می‌کنند با روستاییان اطراف چابهار که حاشیه‌نشین خوانده می‌شوند  چیست؟ بنابرگفته‌های مسئولین این شهر ۵۰۰ درصد مردم چابهار، آب آشامیدنی خود را با استفاده از مخازن خانگی و خارج از شبکه لوله‌کشی تامین می‌کنند. ساخت و سازهای بخش‌هایی از شهر، تفاوت چندانی با حاشیه‌نشین‌ها ندارد و آلونک‌های ساخته شده از بلوک‌های سیمانی یا حصیر، ذهن را به سمت سکونت‌گاه‌های خارج از مرز شهر هدایت می‌کنند. شاید تنها تفاوت آنها در تخریب یکی و ادامه حیات دیگری با همان وضعیت باشد. پس آیا مسئله حاشیه‌نشینی در چابهار را می‌توان بر‌اساس مرزهای «رسمی» شهر تعریف کرد؟ آن هم در وضعیتی که بخش «ارزشمند» اقتصادی چابهار، در قالب محله‌ای جداگانه به تمامی از منطقه‌ی بومی‌نشین تفکیک شده است؟

به نظر می‌رسد حاشیه‌نشینی برای چابهـــار مفهومی بی‌معناســت؛ ارزش زمین‌های حاشیه‌ای در چابهار نه به واسطه‌‌ گسترش یافتن محدوه‌‌ شهر، کــه به‌دلیل ساحلی‌بودن این زمین‌ها و اهمیــت آنهــا در دسترسی به دریای آزاد و فعالیت‌های تجاری است. چابهار و تمامی روستاهای اطراف آن مناطقی در حاشیه‌‌ مرکز قدرت هستند و تمامی بلوچ‌های منطقه انسان‌هایی حاشیه‌نشین. تخریب سکونتگاه‌های «غیررسمی» در اطراف چابهار، نه به‌دلیل غیررسمی‌بودن ساخت و سازها که به‌دلیل غیررسمی‌بودن حضور مردم بومی در آنهاست. مناطقی که قرار است خالی از سکنه باشند تا بر سهم منطقه‌ی آزاد و معاملات تجاری با سودهای هنگفت آن بیفزایند. آیا سرنوشت دیگر مناطق آزاد که دولت و مجلس در پی گسترش آن هستند نیز همین خواهد بود؟


منبع: بهارنیوز

رازهای زندگی خفاش شب گیلان

گروه حوادث_رسانه‌ها: روزنامه ایران نوشت: همسر سابق عامل قتل‌های سریالی زنان گیلانی که در ۱۳ سالگی با این فرد پای سفره عقد نشسته و پس از گذراندن چهار سال زندگی جهنمی از او جدا شده است، ضمن تشریح ویژگی‌های شخصیتی فرزاد، جزئیات تازه‌ای از زندگی مشترک با قاتل سریالی و خصوصیات این جنایتکار را تشریح کرد. حالا ۱۰ سال و دو ماه از آخرین‌بار که صدای فرزاد را از پشت گوشی تلفن شنید می‌گذرد. آن روز که گفته بود برای همیشه همسر و فرزند هفت‌ماهه‌اش را ترک می‌کند. زمانی که فرزاد نامه‌ای برای خداحافظی از همسر و خانواده‌اش نوشت، با اینکه مدت‌ها از آن زمان گذشته، اما زمانی که پس از دستگیری فرزاد و اعتراف‌های هولناکش به قتل زنان، از پریچهر خواسته شد به اداره آگاهی برود و درصورت تمایل، همسر سابقش را ببیند ترس و وحشت سراسر وجودش را فراگرفت.
تمام سختی‌های چهار سال زندگی با فرزاد برایش زنده شد و تلاش او برای فراموش کردن خاطرات تلخ گذشته بی‌فایده ماند. آزارهای فرزاد و ستم‌هایی که در حق او و نوزادشان کرده بود حالا مثل یک فیلم سینمایی از مقابل چشم‌هایش رژه می‌رفتند و او نمی‌دانست باید چه تصمیمی بگیرد. مرد جنایتکار را ملاقات کند یا…
پریچهر که حالا ۲۹ سال دارد، ۱۵ سال قبل، زمانی که فقط ۱۳ ساله بود با فرزاد ازدواج کرد. زن جوان در گفت‌و‌گو با خبرنگار روزنامه «ایران»، از زندگی گذشته خود، علت طلاقش و خصوصیات مردی گفت که حالا به قتل سریالی هفت زن اعتراف کرده است.
با فرزاد چطور آشنا شدی؟
آن زمان فرزاد در بندرعباس روی کشتی کار می‌کرد به همین خاطر برای دیدن خانواده‌اش باید از شهر ما عبور می‌کرد. از طرف دیگر پدرم مغازه‌ای داشت که آن را به دوست فرزاد اجاره داده بود. او هم هر زمان که به خانه‌شان می‌رفت، سری هم به دوستش می‌زد. من هم غافل از دغدغه‌های زندگی در سن ۱۳ سالگی سرگرم درس خواندن در مدرسه بودم. تا اینکه یک روز در بازار محلی که مسیر مشترک تردد من و فرزاد بود همدیگر را برای نخستین بار دیدیم و همین دیدار آغازی برای آشنایی ما والبته سیاه بختی‌ام شد. فرزاد که می‌گفت عاشقم شده، خیلی زود به خواستگاری‌ام آمد. پدرم هم پس ازکمی تحقیق گفت، پسری که برای کسب روزی روی کشتی در گرمای بندرعباس کار می‌کند، آدم خوبی است و اگر دستش را بگیریم موفق می‌شود. ضمن اینکه وضع مالی پدرم خوب بود و می‌توانست از ما بخوبی حمایت کند. البته پدرم در تحقیق از همسایه‌های محل زندگی فرزاد، اطلاعات خاصی درباره‌اش به‌دست نیاورد چراکه کسی او را به‌خوبی نمی‌شناخت. اما بالاخره با این ازدواج موافقت کردیم و من با مردی ۲۴ ساله که تا دوم راهنمایی درس خوانده بود نامزد کردم. نامزدی‌مان ۲۰ روز طول کشید اما من درهمین مدت کوتاه به این نتیجه رسیدم که ازدواج دراین سن برایم خیلی زود است.به همین خاطرمخالفتم با ازدواج را به پدرم و فرزاد اعلام کردم. اما او پس ازشنیدن جواب رد من آنقدر گریه و التماس کرد که بالاخره سر سفره عقد نشستم.
بعد از ازدواج شما رفتید بندرعباس؟
نه، پدرم دو تا خانه داشت و یکی از آنها را به ما داد تا زندگی کنیم. یک نیسان هم خرید وآن‌را داد به فرزاد تا برایش کار کند. آن زمان تمام مخارج زندگی ما را پدرم می‌داد و به اضافه تمام اینها درحدود ماهی ۵۰۰ هزار تومان هم به‌عنوان حقوق به فرزاد می‌داد. این ماجرا برای سال ۸۱ بود؛ اوایل فرزاد خوب بود اما همه چیزخیلی زود تغییر کرد.
چه تغییری؟
شب‌ها به خانه نمی‌آمد، دست بزن داشت. بد اخلاق بود. بعد هم کم کم متوجه شدم که با زنان زیادی در ارتباط است. تماس‌های مخفیانه فرزاد، حس کنجکاوی مرا برانگیخت تا اینکه متوجه شدم او به من خیانت می‌کند. در مدتی که با او زندگی می‌کردم زنی را ندیدم اما صدای ۴ یا ۵ نفر از زنانی که با او درارتباط بودند را شنیدم و با آنها حرف زدم. بعدها دوستانش گفتند که فرزاد با زنان زیادی در ارتباط بوده است. او حتی زمانی که مرا برای وضع حمل به بیمارستان بردند، غیبش زد وناپدید شد که بعدها متوجه شدم با زنی به شهرستان فومن رفته بود و علت رها کردن من در بیمارستان هم همین بود.
در برابر این رفتارهای شوهرسابق‌ات چه عکس‌العملی نشان می‌دادی؟
هیچ ، البته چاره‌ای نداشتم، چون  دلم می‌خواست زندگی کنم.هم به خاطر خودم وهم بچه‌ام. اما فرزاد مرد زندگی نبود ودائم به دنبال هوسرانی‌هایش می‌رفت.
چه شد که از او جدا شدی؟
۵ اسفند سال ۸۵ من در خانه خواهرش که ساکن یکی از شهرهای گیلان است میهمان بودم. همان روز بود که فرزاد تلفنی تماس گرفت و گفت که مرا برای همیشه ترک می‌کند و دیگر نمی‌خواهد با من زندگی کند. او گفت یک نامه در خانه گذاشته و همه چیز را در آن توضیح داده است. اصلاً باورم نمی‌شد. از آنجا که فاصله من با خانه زیاد بود، با پدرم تماس گرفتم و از او خواستم به خانه برود که اوهم نامه را پیداکرد.
داخل نامه چه نوشته بود؟
نامه را هنوز دارم، مضمون نامه انتقامگیری از افرادی بود که ظاهراً به او بد کرده بودند و اینکه بعد از انتقام گرفتن خودش را معرفی کرده یا خودکشی می‌کند. و اینکه رفتن او به خاطر مشکلات با همسرش نبوده است.
بعد از رفتن فرزاد به دنبالش نرفتید؟
به دنبالش رفتم، اما خانواده‌اش گفتند از او خبری ندارند. به تلفن همراهش هم که زنگ زدم یک زن جواب داد و خیلی علنی کاری کرد که دیگر با او تماس نگیرم.
چطور از او جدا شدید؟
دو سالی طول کشید تا توانستم به صورت غیابی و طبق حکم دادگاه طلاقم را بگیرم. او حتی برای دیدن بچه‌اش هم نیامد. برای گرفتن حضانت دخترم حتی چندین بار در روزنامه‌ها آگهی چاپ کردیم و چون خبری از او نشد، حضانت او را هم به صورت غیابی گرفتم.
از نظر شخصیتی چه خصوصیاتی داشت؟
مردی تودار و درون ریز و درعین حال خائن. اگر دستش رو می‌شد جنجال به پا می‌کرد.
چطور متوجه شدی که فرزاد مرتکب قتل‌های سریالی شده است؟
اواخر فروردین بود که یکی از اقوامش با من تماس گرفت و این ماجرا را فاش کرد.اول که این خبررا شنیدم باور نکردم و شوکه شدم. اما خیلی زود شایعه‌اش در تمام شهر پیچید و بعد از آن هم در کانال‌های تلگرامی و فضای مجازی ماجرای قتل‌ها را خواندم.تا اینکه روزپنجشنبه، از اداره آگاهی تماس گرفتند وازمن خواستند به آنجا بروم.بعد هم در رابطه با فرزاد و گذشته‌اش سؤالاتی مطرح شد که جواب‌های لازم را دادم.
در اداره آگاهی او را ندیدید؟
راستش را بخواهید تمام گذشته وحشتناک زندگی با اومثل یک فیلم از جلوی چشم‌هایم گذشت. تازه آن موقع بود که متوجه شدم تلاش چندین ساله‌ام برای فراموش کردن آنچه به سر من و بچه‌ام آمده بی‌فایده بوده است. از من خواسته شد که او را ببینم اما خودم قبول نکردم. ولی از زمانی که به خانه آمده‌ام تا الان در جدال با خودم هستم.
چه جدالی؟
می‌ترسم سؤالاتی که در دلم هست تا آخر عمر با من باشد. او انگشت تهمتش را به سمت من دراز کرده است. برای همین دوست دارم از او بپرسم که من عامل این کار بودم یا خودت. تو خجالت نمی‌کشی چنین حرف‌هایی را می زنی. فرزاد اول مرا وبعد هم بچه‌ام را کشت. درحقیقت نخستین قربانیان قتل‌های او ما بودیم هرچند که به ظاهر زنده‌ایم. آن زمان من یک بچه بودم و کاری که فرزاد کرد آینده من و دخترم را تباه کرد. از طرفی می‌ترسم او را ببینم، می‌ترسم دیدارمان هرگز از ذهنم پاک نشود و نتوانم چهره او و اتفاقاتی که در این دیدار می‌افتد را فراموش کنم.
آیا می‌دانی انگیزه‌اش از این جنایت‌ها چه بوده است؟
می گوید که زن‌ها را به خاطر من کشته است.ولی آن موقع من ۱۳ سالم بود. حتی بلد نبودم کنار خیابان بایستم و ماشین بگیرم. ضمن اینکه اگر فرزاد بعد از جدایی زندگی خوبی را در پیش می‌گرفت می‌گفتم شاید من در این ماجرا و رفتن ناگهانی‌اش مقصر بوده‌ام. اما وضعیت او هر روز بدتر می‌شد. این سؤال هم مطرح  است که اگر به خاطر من دست به جنایت زده چرا از زن صیغه‌ای‌اش انتقام نگرفته و با او چندین سال زندگی کرده است.
از زمانی که این ماجرا برملا شده است، هیچ وقت به این موضوع فکر نمی‌کنی شاید تو هم می‌توانستی یکی از قربانیان این جنایات باشی؟
راستش اواخر زندگی‌مان که از رفتارهای بدش گلایه‌مند بودم تهدیدم می‌کرد. آن زمان خانه‌ای در حال ساخت داشتیم و همیشه می‌گفت اگر با من و کارهایم مخالفت کنی تو را می‌کشم و می‌اندازم داخل چاه. من هم حرف‌هایش را به شوخی می‌گرفتم اما فرزاد آدمی عصبی بود و می‌توانست این کار را انجام دهد.چراکه این را بعد ازچند سال زندگی با او دریافته بودم!
آیا فکر می‌کردید که همسر سابقتان، قاتل سریالی باشد؟
آن زمان فکر نمی‌کردم که او قاتل انسان‌ها باشد اما مطمئن بودم که قاتل من و بچه‌ام است. با کاری که کرد هم من مُردم و هم فرزندم.با اینکه سال‌هاست طلاق گرفته‌ام اما اطرافیانم بارها پرسیده‌اند که چرا ازدواج نمی‌کنم؟! پاسخ من هم این بوده که پدر بچه‌ام برای دخترش پدری نکرد چطور از یک غریبه انتظار پدری داشته باشم و…
قتل‌های سریالی به خاطر لذت
هادی مصطفایی – سرهنگ بازنشسته ومعاون سابق پلیس جنایی کشور
بررسی‌های جرم‌شناسانه همواره نشان داده عاملان قتل‌های سریالی، از ارتکاب قتل‌ها لذت می‌برند، چراکه اگر لذتی در کار نبود، تکراری صورت نمی‌گرفت که البته این موضوع به مسائل روانی و آشفتگی‌های روحی وروانی جنایتکاران این قبیل پرونده‌ها نیز بازمی‌گردد. زمانی که قاتل سریالی بازداشت می‌شود، در نخستین گام به دنبال توجیه کارهایش است. او متهم به قتل چندین نفر است و می‌داند که از دیدگاه جامعه طرد شده است، در نتیجه تلاش می‌کند تا چهره‌ای موجه از خود نشان دهد. درست مثل قتل‌های سریالی مشهد که توسط سعید حنایی صورت گرفت. او که ۱۶ زن را کشت، مدعی بود که زن‌های مشکل‌دار را به قتل رسانده و به خاطر تفکرات و باورهایش این کار را انجام داده است. اما سؤالی که در این میان مطرح می‌شود این است که اگر جنایت به خاطر جنبه اعتقادی بوده است، پس چرا به قربانی‌ها تعرض شده بود؟ این سری رفتارهای نامعقول در موارد دیگر نیز وجود دارد. در تمام پرونده‌های مشابه، عاملان قتل‌های سریالی می‌خواهند کارشان را موجه جلوه دهند و از چهره منفور در میان جامعه، خود را تبدیل به یک قهرمان کنند تا نفرت جامعه از آنها کمتر شود غافل از اینکه افکارعمومی دست این جنایتکاران را به‌خوبی می‌خواند. درباره قاتل سریالی گیلان نیز باید گفت با توجه به اینکه این جنایتکار به‌تازگی دستگیرشده و تحقیقات تخصصی همچنان ادامه دارد؛ پس باید منتظر تکمیل تحقیقات بود. پس از آن می‌توان به روشنی درباره این جنایتکار و انگیزه‌هایش اظهارنظر کارشناسی کرد.
نامه خداحافظی فرزاد از همسر و فرزندش
اینجانب فرزاد… فرزند… مورخ ۸۵.۱۲.۵ تصمیم گرفتم تمامی کسانی که به نحوی در ویران کردن زندگی من به نوعی نقش داشته و الان دارند خودشان راحت و بدون دردسر زندگی می‌کنند همان کاری را با آنها بکنم که آنها با من کردند و بعد خودم را معرفی خواهم کرد یا خودکشی خواهم کرد. این چند خط را نوشتم که بعد از این وقایع خانواده من فکر نکنند که به خاطر مشکلات با خانم خودم بوده است فقط به خاطر ندانم‌کاری و اعتماد بیش از حد به دیگران بوده است. الان چون که من به مشکل برخوردم کسانی که از من چک به صورت امانت گرفته بودن چون خودشان چک نداشتن از من گرفتن به خاطر حل کردن مشکلشان آنها هم چک‌ها را آوردن و می‌گویند که من باید پرداخت کنم؛ لذا چون وضعیت مالی من بد جوری به خاطر خرج خانه خراب شده است هر کی هر چیزی که بگوید او راست می‌گوید و تو دروغ. البته این طرز فکر او به خاطر این به وجود آمده است چون قبلاً با او راست نبودم به خاطر اینکه راست هم می‌گفتم قسم می‌خوردم می‌گفت تو دروغ می‌گویی همین باعث شد طرز فکرش نسبت به من عوض شود من هم دیگر خسته شدم دردم به استخوانم رسیده است چاره‌ای دیگر ندارم از همه کسانی که به نحوی آنها را اذیت کردم معذرت می‌خوام. امیدوارم مرا ببخشند و حلالم کنند بخصوص همسرم… خیلی اذیتش کردم خدا هم مرا ببخشد. چون زندگی را او می‌دهد او هم باید جان بگیرد. بعداً در یک کاغذ دیگر بدهکاری خودم را می‌نویسم و در صندوق پست می‌اندازم. مواظب دخترم هم باشید و امیدوارم که او هم مرا ببخشد. بخاطر اینکه با زندگی او و مادرش بازی کردم. من آدم بسیار حیوان و آشغالی هستم و از حد و مرز گذشته.
ساعت ۱۱:۳۰ دقیقه روز سه‌شنبه … مورخ ۵/۱۲/۸۵/ فرزاد…»


منبع: بهارنیوز

برای شهرداری تنها زمین اهمیت دارد

احمد ابوالفتحی- روزنامه بهار:
دروازه غار نام یکی از  محله‌های قدیمی شهر تهران است  که حول دروازه‌ای که در اطراف حصار ناصری یعنی حصاری که در عهد ناصرالدین شاه قاجار در اطراف شهر تهران یا به اصطلاح آن روز، در اطراف دارالخلافه ناصری کشیده شده بود، قرار دارد. این دروازه در حد فاصل بین خانی آباد و میدان شوش در حوالی مکانی که امروزه در آن میدان محمدیه (اعدام) بنا شده، واقع است. محل دقیق این دروازه حد فاصل میدان شوش و میدان راه آهن است. در شمالی‌ترین قسمت محله باغ آذری.
در حال حاضر این محله تبدیل شده به پاتوقی برای معتادان حاشیه‌نشین تهران، از آن دروازه قاجاری نه غاری مانده و نه دروازه‌ای، تنها چیزی که بیش از همه به چشم می‌خورد بچه‌های قد و نیم‌قد است که در کوچه پس‌کوچه‌های تنگ و تاریک و خانه‌های خرابه و نیمه‌کاره زندگی می‌کنند و اکثر آن‌ها نیز کودکان کار و بی‌سرپرست هستند،  در این نقطه از شهر که از قدیمی‌ترین مناطق تهران هم محسوب می شود فقر چهره آشکاری به خود گرفته است. «بهار» در زمینه مشکلات اجتماعی این منطقه با جاوید سبحانی جامعه‌شناس و پژوهشگر که مطالعات میدانی در منطقه دروازه غار داشته، به گفت‌وگو پرداخته است.
***
کمی درباره وضعیت منطقه دروازه غار توضیح می‌دهید؟
منطقه دروازه غار به دلیل این‌که یکی از دروازه‌های شهر تهران بوده یک منطقه مشهور است، گذشته از این‌که این شهرت لزوما مثبت نبوده اما در ضرب‌المثل‌ها، گفتار عوامانه و حتی شعرهای ایرج میرزا به آن اشاره شده است. این منطقه از نظر موقعیت شهری، اقتصادی و اجتماعی در موقعیتی قرار گرفته که در جامعه‌شناسی اصطلاحا به آن «زون‌ انتقالی» می‌گویند. یعنی منطقه‌ای که طی تحولات توسعه شهری کارکردهای گذشته خود را از دست می‌دهد و به منطقه حاشیه بافت تجاری مرکزی شهرها تبدیل می‌شود. مناطق انتقالی در گذشته دارای بافت مسکونی بوده‌اند اما در گذشت زمان به تدریج به دلیل فرسودگی و رشد بافت تجاری در آن‌ها خالی از سکنه شده و بیشتر کاربری تجاری و انباری پیدا می‌کنند. از نظر بافت اجتماعی به این دلیل به این مناطق زون انتقالی گفته می‌شود که جمعیت آن‌ها ناپایدار است. مهاجرین شهرستانی به‌دلیل نزدیکی به بازار و محل کارشان در این مناطق ساکن می‌شوند و با بهبود وضع مالی از این منطقه می‌روند. با این تفاسیر جمعیت این مناطق ناپایدار توصیف می‌شود. در واقع در این مناطق یک نوع ناپایداری اقتصادی و اجتماعی وجود دارد به همین دلیل به این مناطق انتقالی  می‌گویند.
اما چیزی که در منطقه دروازه غار بیش از هر چیزی مشهود است این است که به دلیل سوابق تاریخی آن یک نوع برچسب جنایی خورده است. در واقع چیزی که اصطلاحا به آن اقتصاد جنایی می‌گویند در این منطقه دیده می‌شود. دروازه غار به دلیل این‌که ارزش اقتصادی و اجتماعی خود را از دست داده و بافت جمعیت نرمال آن به تدریج از بین رفته است، به محل تسلط اقتصاد جنایی تبدیل شده و بحث موادمخدر و اقتصاد فحشا در آن به جدیت وجود دارد. متاسفانه در این منطقه به دلیل بافت ناپایدار جمعیتی و اینکه جمعیت‌های رانده شده آسیب‌های اجتماعی را در خود جذب می‌کند (به این دلیل که این منطقه در مرکزیت شهر واقع شده و قیمت مسکن در آن پایین‌تر از سایر نقاط است) و همچنین به‌خاطر شکل ظاهر خانه‌ها که ما اصطلاحا به آن «خانه قَمَری» می‌گوییم و دارای اتاق‌هایی دور یک حیاط هستند؛ برای جمعیت‌هایی که معمولا بخش عمده آن‌ها به‌صورت مجردی زندگی می‌کنند و کارگران فصلی هستند و یا برای کارگران مهاجری که به این منطقه مهاجرت کرده‌اند، مناسب است. در کنار این زندگی کارگری، در واقع نوعی داد و ستد اقتصاد جنایی، هم در بحث تن‌فروشی و هم در بحث موادمخدر در این منطقه و این خانه‌ها حاکم است. در کنار دست‌اندرکاران این اقتصاد جنایی، یک سری جمعیت سالم نیز زندگی می‌کنند که به جدیت گیر افتاده‌اند. جمعیتی که بخش بومی این منطقه را تشکیل می‌دهند به معنای واقعی در بین این جمعیت بزهکار گیر افتاده‌اند. این جمعیت بومی افرادی با زندگی نرمال هستند که در واقع قدیمی‌های این محل را تشکیل می‌دهند اما به دلیل این‌که ارزش ملک آن‌ها پایین آمده یا این‌که معمولا سالمند هستند در این مناطق ماندگار شده‌اند.
چند درصد جمعیت منطقه دروازه غار ساکنان ثابت قدیمی هستند؟
نهایتا ۳۰ درصد جمعیت این منطقه از بومی‌های قدیمی هستند که اکثر آن‌ها در حال حاضر در تلاشند که با ساخت و ساز، زمین‌هایشان ارزش پیدا کند و از آن منطقه خارج شوند. در این منطقه ناهمگونی بافت بومی بسیار زیاد است، جمعیت افغانستانی، جمعیت لرها و‌ترک‌ها و هر جمعیتی که فکرش را بکنید در این منطقه وجود دارند و معمولا این ساکنان مدت اقامتشان بسیار پایین است چون به صورت مداومی در حال تغییر هستند. بخشی که در سال‌های اخیر بیش‌تر دیده می‌شود ورشکستگان اقتصادی هستند که ما اصطلاحا به آن‌ها فقرای جدید می‌گوییم چون به صورت ناگهانی به دلایل مختلف مثل بازنشستگی یا بیماری یا از دست دادن کار به این منطقه روی می‌آورند و در این منطقه تجمع کرده‌اند.
میزان این فقرای جدید در منطقه چشم‌گیر است؟
بله، این افراد از مناطق مختلفی مثل کرج، نارمک، یا هرجای دیگر در شهر تهران به دروازه غار مهاجرت کرده‌اند و در این منطقه ساکن شده‌اند.
نگاه شهرداری به دروازه‌غار چطور است؟ آیا اقدامی برای احیای منطقه انجام می‌دهد؟
چیزی که بیش از هر چیزی برای شهرداری در این منطقه  اهمیت دارد زمین این منطقه است. آن هم به دلیل این‌که وسط زون تجاری قرار گرفته و از نظر بافت جمعیتی و اجتماعی هم مطالبه‌ای برای امکانات و خدمات شهری ندارند. بخش عمده آن‌ها اجاره‌نشین هستند احساس تعلقی به منطقه ندارند که مطالبه‌ای داشته باشند. بخش بومی ساکن در این منطقه هم  از برچسبی که روی این منطقه خورده بسیار ناراحت هستند اما به دلیل حجم بالای اعتیاد و کارگر فصلی مهاجر در این منطقه بافت اجتماعی آن دارای نوعی بی‌سازمانی اجتماعی است و همین موضوع اجازه احیاشدن را از این منطقه گرفته است. ممکن است به ضرب پول بتوان تغییراتی در بافت خانه‌های منطقه ایجاد کرد که البته این تغییرات باعث می‌شود قشر کارگری که به دلیل نداشتن پول و برای خانه‌های ارزان‌قیمت به این منطقه آمده بودند و در اقتصاد جنایی این منطقه نقشی نداشتند از این منطقه رانده شوند اما آن بخشی که تاثیر در اقتصاد جنایی داشتند و به نوعی در فروش مواد مخدر دست دارند دوباره می‌خواهند آن خانه‌های بازسازی شده را بخرند. البته این موضوع برمی‌گردد به برچسبی که روی این منطقه زده شده و باعث می‌شود تمایل برای سکونت در این منطقه کم باشد.
 کودکان در این منطقه چه درصدی را تشکیل می‌دهند؟
ابعاد خانواده در این منطقه مثل سایر مناطق تهران است، اما بافت جمعیتی آن دو دسته هستند. یکی ساکنان قدیمی که درصد کمی را تشکیل می‌دهند و عمدتا سنشان بالا است و بقیه جمعیت جوان هستند و تعداد زاد و ولد در آنها بسیار بالاست و تعداد بچه‌های آن‌ها نیز بالا است به خصوص خانواده‌های افغانستانی ساکن در این منطقه بچه‌های زیادی دارند و دسته دومی که اصطلاحا به آن‌ها غربتی گفته می‌شود و از شهرهای شمال‌شرقی و جاهای دیگر می‌آیند و حجم خانوار آن‌ها نیز بسیار بالاست. این خانواده‌ها چون از سن پایین ازدواج می‌کنند، ما در این مناطق حتی شاهد کودک‌همسری هم هستیم‌، بنابراین تعداد بچه هایشان حتی به ۶ یا ۷ نفر هم می‌رسد. مردان این خانواده‌ها از ۱۵ سالگی ازدواج می‌کنند و تا سن ۲۵ سالگی کار می‌کنند و بعد از آن خود را بازنشسته اعلام کرده و زنان و بچه‌هایشان کار را ادامه می‌دهند و این چرخه برای بچه‌های این‌ خانواده‌ها هم ادامه پیدا می‌کند.
بخشی از سازمان‌های اجتماعی مردم‌نهاد در این منطقه فعالیت می‌کنند، میزان عملکرد آن‌ها و نگاه مردم این منطقه به این سمن‌ها چگونه است؟
در این منطقه نوعی سوءبرداشت نسبت به سمن‌ها وجود دارد. در شرایطی که این سمن‌ها کار می‌کنند فقط قسمتی از مشکلات زنان و کودکان را می‌توانند رفع کنند. بیشتر از آن از سمن‌ها انتظار نمی‌رود، چون در بحث برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری حتی در حد مدیریت محلی هم نمی‌توان کمک چندانی از آن‌ها انتظار داشت. چون باید برای ایفای این نقش برنامه‌ریزی انجام شود و پیش‌بینی لازم صورت بگیرد. به این سمن‌ها فقط در حد سازمان‌هایی که خدمات‌رسان هستند و بخشی از نیازهای کودکان و خانواده‌ها را برطرف کنند می‌توان نگاه کرد نه بیش‌تر. منطقه ۱۲ و محله دروازه‌غار به عنوان محله دوستدار کودک انتخاب شده بود ولی ما که تجربه کار در این سمن‌ها را داشته‌ایم اصلا ندیده‌ایم که جلسه‌ای برای هماهنگی با نهادهای مردمی در این زمینه برگزار شود، هرچند عملا بحث رسیدگی به کودکان این منطقه عملا بر عهده همین سمن‌ها بوده است. عملا انتظاری بیش از این از سمن‌ها واقع‌گرایانه نیست. درواقع این سمن‌ها هستند که وظیفه رسیدگی و ساماندهی به کودکان و خانواده‌ها را برعهده دارند و کمک‌های مردمی را داوطلبانه به دست این خانواده‌ها می‌رسانند و در بحث مدیریت شهری هم همیشه نادیده گرفته می‌شوند. برگشت سکونت به این مناطق و احیای این مناطق عملا باید با مشارکت اجتماعی صورت بگیرد. نمی‌توان این موضوع را به نوسازی بازارمحور و تسهیلات دادن به برج‌سازان که بیایند این مناطق را بازسازی کنند محول کرد و ما انتظار داشته باشیم جمعیت به این مناطق برگردد و جمعیتی که بر می‌گردد هم جمعیت بومی باشد.


منبع: بهارنیوز

ریزگردها آبادان و خرمشهر را تعطیل کرد

گروه جامعه: طبق اعلام فرمانداری های آبادان و خرمشهر، به علت شدت یافتن میزان گرد و غبار در این دو شهرستان، مدارس مقطع ابتدایی نوبت عصر تعطیل است.


میزان گرد و غبار امروز در شهرهای آبادان و خرمشهر در ساعت ۱۰ به میزان یک هزار و ۲۴۲ میکروگرم بر متر مکعب که بیش از هشت برابر استاندارد است، اعلام شد. بر اساس اطلاعیه شماره ۶ مرکز ملی پایش و هشدار گرد و خاک هواشناسی خوزستان، هم اکنون شاهد ورود گرد و خاک از کشور عراق و کاهش دید افقی در شهرهای مناطق غرب، جنوب غرب و مرکز استان هستیم که با گسترش به مناطق دیگر تا اواخر وقت امروز ادامه خواهد داشت. ضمنا طی امروز تا دوشنبه انتظار بارش پراکنده، در بعضی مناطق توام با رعد و برق و وزش باد قابل ملاحظه وجود دارد.


منبع: بهارنیوز

آپدیت جدید ویندوز را نصب نکنید

 مشکلاتی که مایکروسافت در خصوص آپدیت جدید ویندوز ۱۰ با آن ها روبه رو شده، مربوط به پایداری سیستم می شود که باعث می شود نصب دستی به هیچ وجه توصیه نشود.در یک پست بلاگی، مدیر برنامه های کمپانی مایکروسافت توضیح داده که آپدیت جدید کم کم عرضه خواهد شد و این که هنوز آمادگی برای عرضه آن وجود ندارد به مسائلی بر می گردد که کاربران غیر حرفه ای ویندوز را به دردسر خواهد انداخت. در این پست به طور کامل و دقیق به مشکلات موجود اشاره ای نشده؛ اما این طور برداشت می شود که وجود باگ ها در برخی دستگاه ها پس از نصب این نسخه می تواند عامل تاخیر عرضه این بروزرسانی باشد.اگر شما از جمله افرادی نیستید که چنین آپدیت هایی را به صورت دستی نصب کنید، می توانید این اخطار را نادیده بگیرید و آپدیت های خودکار ویندوز ۱۰ که در ابتدای عرضه این ویندوز نیز کاربران را وادار به نصب می کردند برای شما بهترین روش به حساب می آید و نگرانی نیز در پیش نخواهد داشت.


منبع: بهارنیوز

۲ ساعت طلایی برای "قلب و ریه"

به گزارش ایسنا، با وجود همه پیشرفت‌های ایران در زمینه انجام اعمال پیوندی، از نیروی انسانی متخصص گرفته تا تجهیزات و حتی رایگان بودن اعمال پیوندی، اما یکی از مشکلات اساسی که حوزه پیوند عضو کشور را رنج می‌دهد و سرسختانه گلوی بیماران نیازمند پیوند عضو را می‌فشارد، نه بی‌پولی و نبود عضو، بلکه نبود سیستم ترابری هوایی برای انتقال اعضایی مانند قلب و ریه است. ده‌ها کودک و بزرگی که از مشکلات قلبی رنج می‌برند و با هزاران سختی خود را برای انجام عمل پیوند به مراکز پیوندی نظیر تهران می‌رسانند، اما در نهایت به دلیل نرسیدن عضو می‌میرند؛ چراکه ارگان‌هایی مانند قلب و ریه تنها دو ساعت بعد از خارج شدن از بدن اهداکننده قابل استفاده‌اند و بعد از آن نمی‌توان آنها را استفاده کرد. حالا این روزها شاهدیم که به دلیل نبود سیستم ترابری هوایی، این اعضا، سالم زیر خاک می‌روند و بیماران چشم انتظار نیز به دنبال‌شان…
دکتر امید قبادی، قائم مقام مدیرعامل انجمن اهدای عضو ایرانیان در گفت‌وگو با ایسنا، با بیان اینکه فرآیند اهدای عضو و پیوند اعضا در تمام دنیا به سه بخش تقسیم می‌شود، گفت: یک بخش آن مربوط به اهدای عضو و فراهم آوری اعضای پیوندی است که شامل شناسایی فرد مرگ مغزی، مراقبت از ارگان‌ها، رضایت‌گیری از خانواده، برداشت ارگان و انتقال ارگان می‌شود. در مرحله دوم بحث تخصیص عضو مطرح است که در ایران به صورت ستادی از سوی وزارت بهداشت و برخی از دانشگاه‌های علوم پزشکی انجام می‌شود. بخش سوم نیز موضوع پیوند است؛ یعنی بعد از برداشت و اختصاص ارگان به یک بیمار نیازمند، مرکز پیوند، آن ارگان را دریافت کرده و برای پیوند آماده می‌کند.
سالانه ۷۰۰۰ نفر در کشور دچار مرگ مغزی می‌شوند
وی با بیان اینکه متاسفانه سالانه بین پنج تا هفت هزار نفر در ایران دچار مرگ مغزی می‌شوند، افزود: حدود ۵۰ درصد این تعداد، یعنی به طور میانگین نزدیک به ۳۰۰۰ نفر از افراد مرگ مغزی، قابلیت اهدای عضو را دارند. در عین حال هر فرد مرگ مغزی می‌تواند یک الی هشت ارگان را به بیماران اهدا کند و با این کار جان یک تا هشت نفر را نجات دهد. به عبارت دیگر اگر به طور میانگین فرض کنیم از هر فرد مرگ مغزی سه ارگان برای بیماران پیوند می‌شود، یعنی می‌توان سالانه با اهدای ۱۰ هزار ارگان، جان ۱۰ هزار نفر از بیماران نیازمند پیوند عضو را از مرگ نجات داد.
هر ۳ ساعت یک بیمار لیست انتظار پیوند جان می‌بازد
قبادی با بیان اینکه سالانه حدود ۲۵ تا ۲۷ هزار نفر بیمار در لیست انتظار پیوند قرار دارند، ادامه داد: باید توجه کرد که روزانه بین هفت تا ۱۰ نفر از این بیماران فوت می‌کنند. یعنی در هر سه ساعت یک نفر از بیماران لیست انتظار پیوند به دلیل نرسیدن عضو پیوندی از بین می‌رود و بر این اساس ما در مجموع سالانه حدود ۳۵۰۰ نفر از این بیماران را به دلیل نرسیدن ارگان پیوندی از دست می‌دهیم.
بیماران نیازمند پیوند زنده می‌مانند، اگر….
قائم مقام مدیرعامل انجمن اهدای عضو ایرانیان با تاکید بر لزوم فراهم آوردن امکاناتی جهت استفاده از ارگان‌های ۳۰۰۰ فرد مرگ مغزی در کشور، گفت: این درحالیست که سالانه ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ نفر از افراد مرگ مغزی به مرحله اهدای عضو می‌رسند و ۲۰۰۰ نفر از این افراد با اعضای‌شان زیر خاک می روند. حال اگر در نظر بگیریم که سه ارگان این افراد هم قابل استفاده است، یعنی در سال ۶۰۰۰ ارگان قابل پیوند، خاکسپاری می‌شود. باید توجه کرد که اگر ۵۰ درصد از این تعداد به بیماران نیازمند پیوند برسد، دیگر هیچ بیمار نیازمند پیوندی در صف انتظار فوت نمی‌کند. یعنی اگر ما بتوانیم سالانه ۲۰۰۰ نفر از افراد مرگ مغزی را به اهدا برسانیم، دیگر در ایران هیچ کس به خاطر نرسیدن عضو پیوندی از بین نخواهد رفت.
افزایش ۶۵ درصدی “رضایت” برای اهدای عضو
قبادی با طرح این پرسش که چرا از ۳۰۰۰ فرد مرگ مغزی در کشور، تنها ۸۰۰ نفرشان به اهدای عضو می‌رسند، گفت: بخشی از این موضوع مربوط به بحث اهدا و فراهم آوری است و بخش دیگر مربوط به موضوع پیوند است. در قسمت اول افراد مرگ مغزی باید در کشور شناسایی شوند و سپس با روشی علمی و اصولی از خانواده آنها برای انجام پیوند رضایت گرفته شود که این کار از سوی افرادی به نام هماهنگ کننده یا کوردیناتور انجام می‌شود و سپس این ارگان‌ها باید به بیمار نیازمند پیوند برسد. خوشبختانه فرایند شناسایی و رضایت‌گیری در ایران پیشرفت‌های خوبی داشته است. به طوریکه در سال ۸۴ آمار رضایت به اهدای عضو پنج درصد بود و حالا نزدیک به ۷۰ درصد است و این پیشرفت بسیار قابل توجهی را در این حوزه نشان می دهد.
آن ۲ ساعتِ طلایی
وی افزود: از طرف دیگر یکی از مشکلات بزرگ حوزه پیوند این است که علی رغم رضایت خانواده‌، باز هم ممکن است این ارگان‌ها به بیماران نیازمند نرسند. چرا که در زمینه انتقال اعضا، ضعف‌هایی وجود دارد. باید توجه کرد که ارگان‌های افراد مرگ مغزی شامل ریه، دو کلیه، قلب، کبد، لوزالمعده و روده برای بیماران قابل استفاده است که هر کدام از آنها فرصت مشخصی برای استفاده دارند. به عنوان مثال باید توجه کرد که برای پیوند، قلب و ریه از زمان برداشت عضو، نهایتا دو ساعت زمان برای پیوند داریم. از سوی دیگر متاسفانه مراکز پیوند قلب و ریه در ایران، در چند کلان شهر از جمله تهران مستقر شدند و بنابراین با مشکلاتی برای انتقال این دو ارگان از استان‌های دیگر مواجهیم.
قبادی با بیان اینکه فرجه اهدای کلیه ۲۴ تا ۳۶ ساعت و کبد، لوزالمعده و روده حدودا ۱۲ تا ۱۸ ساعت است، ادامه داد: البته باید بدانیم که هرچه زودتر ارگان ها را برای اهدا آماده کنیم، بهتر است. بنابراین ما در پیوند کبد و کلیه فرصت داریم که حتی با پروازهای معمول آنها را برای پیوند به بیماران منتقل کنیم، اما درباره پیوند قلب و ریه نمی‌توان چنین اقدامی را انجام داد. چرا که از زمان برداشت این دو ارگان، تنها دو ساعت برای پیوند فرصت داریم. این شرایط درحالیست که در کشورهای پیشرفته دنیا نقشه راهی به طور کاملا مشخص و تدوین شده برای انتقال ارگان‌ها وجود دارد. به طوریکه فاصله مرکز برداشت عضو تا مرکز پیوند را می‌سنجند و بر اساس میزان فاصله، نحوه انتقال آن با آمبولانس، بالگرد یا جت را مشخص می‌کنند.
لزوم ایجاد سیستم ترابری هوایی برای نجات بیماران پیوندی
قبادی با بیان اینکه در کشوری مانند اتریش سالانه ۱۸۰ پیوند ریه انجام می‌شود، گفت: این در حالیست که در ایران حدودا سالی ۱۶ تا ۱۸ پیوند ریه انجام می‌شود. یعنی میزان پیوند ریه در کشور ما یک دهم کشوری مانند اتریش است. چرا که ریه اولین ارگانی است که از بین می‌رود. بنابراین در حال حاضر با توجه به اینکه متاسفانه مراکز پیوند قلب و ریه در کلانشهرها و پایتخت متمرکز شده‌اند، باید سیستم انتقال سریعی را برای رساندن عضو پیوندی به بیماران نیازمند فراهم کنیم. ما در گذشته طرحی با عنوان “شبکه فراهم آوری و تخصیص اعضای پیوندی کشور ایران” را به وزارت بهداشت ارائه دادیم که وزیر بهداشت نیز آن را امضا کرده است. در آن طرح گفته شده بود که بهتر است ۹ مرکز جامع پیوند در ۹ نقطه کشور داشته باشیم تا هم بیماران مجبور نباشند که برای پیوند قلب و ریه به تهران سفر کنند و هم نیاز به انتقال ارگان‌ها به تهران نداشته باشیم.
قائم مقام مدیرعامل انجمن اهدای عضو ایرانیان با بیان اینکه وزیر بهداشت روی این طرح به معاون درمان دستوراتی داد و حتی نامه‌ای هم به سازمان مدیریت فرستاد که باید برای این طرح یک سازمان ایجاد شود، ادامه داد: متاسفانه این طرح هنوز عملیاتی نشده و روی زمین مانده است. تا زمانیکه این طرح در کشور عملیاتی شود، حتما باید برای نجات جان بیماران و رساندن ارگان‌ها به آنها “جت” داشته باشیم. به عنوان مثال اکنون اگر یک جوان ۱۶ ساله در بوشهر دچار مرگ مغزی شود و شش ارگان او قابل اهدا باشد، فقط کبد و کلیه اش برداشت می شود و بقیه ارگان‌ها زیر خاک می‌روند. چرا که وسیله‌ای نداریم که این ارگان‌ها را برای پیوند به تهران منتقل کنیم.
قبادی تاکید کرد: سالانه حدود ۲۵ درصد بیماران نیازمند به پیوند قلب و ریه در ایران فوت می‌کنند. این درحالیست که می توانیم از ۸۰۰ نفری که برای پیوند در سال داریم، ۸۰ پیوند ریه انجام دهیم، اما سالانه ۱۴ تا ۱۶ پیوند ریه انجام می‌دهیم. چرا که نمی‌توانیم ریه را از استان‌های مختلف به تهران منتقل کنیم. یعنی اگر فرد مرگ مغزی شده در تهران و در نزدیکی مراکز پیوند قلب باشد، می‌توانیم از آن استفاده کنیم. در غیر اینصورت حتی اگر همین ریه در یک شهر بسیار نزدیک مانند رودهن باشد نمی‌توانیم آن را منتقل کنیم مگر اینکه بالگرد یا جت داشته باشیم.
وی افزود: این سیستم ترابری هوایی در تمام دنیا وجود دارد که مکمل سیستم ترابری زمینی است. البته در زمان ریاست خانم دکتر نجفی زاده در اداره پیوند وزارت بهداشت، در سه مورد انتقال ارگان‌هایی مانند قلب و ریه  به تهران انجام شد و اکنون این بیماران زنده‌اند و در سلامت کامل به سر می‌برند و طبیعی است که اگر این اتفاق نمی‌افتاد، این بیماران فوت می‌کردند. در همان زمان تفاهم‌نامه‌ای با سیستم هوایی سپاه بسته شد و اکنون به مرز امضا رسیده است. بنابراین امیدواریم این تفاهم‌نامه بزودی امضا شود تا دیگر شاهد مرگ بیماران نیازمند پیوند عضو نباشیم. در حال حاضر در ۸۰ درصد مراکز پیوند عضو ایران کلیه و کبد برداشت می‌شود، اما قلب و ریه با اینکه قابلیت اهدا دارد، خاکسپاری می‌شوند. چرا که ما امکان انتقال این ارگان‌ها را نداریم.
۷۰ درصد پیوندی‌ها دیر معرفی می‌شوند
قبادی با تاکید بر لزوم تقویت لیست‌های انتظار بیماران پیوندی، گفت: گاهی در تهران قلب یا ریه‌ای پیدا می‌شود، اما در لیست انتظار با هیچ بیماری سازگار نیست و این موضوع غیرممکن است. بنابراین باید لیست های پیوند را هم تقویت و بازنگری کنیم که این موضوع نیازمند برنامه ریزی پنج ساله و منسجم است. در عین حال باید توجه کرد که هر متخصص پیوند ریه‌ قدرت تشخیص این موضوع را ندارد که بیمار در چه زمانی به پیوند نیاز دارد. بنابراین در کل کشور اولین کاری که باید انجام شود، این است که متخصصین در کنگره‌های فراگیر شرکت کرده و آموزش ببینند تا بدانند که بیماران‌شان چه زمانی به پیوند احتیاج دارند. چرا که حدود ۷۰ درصد افرادی که برای پیوند ریه از نقاط مختلف کشور به مرکز پیوند ریه تهران معرفی می‌شوند، دیر معرفی شده‌اند و دیگر قابلیت انجام پیوند را ندارند. در نتیجه باید در تمامی شهرستان‌ها متخصصین این رشته آموزش ببینند تا بدانند که بیماران را چه زمانی به ما معرفی کنند.
باز هم نبود همراه‌سرا و سرگردانی بیماران
قبادی با اشاره به مشکلات مالی بیماران پیوندی، گفت: از طرفی این بیماران برای انجام پیوند با توجه به شرایط حادی که دارند باید به صورت هوایی به تهران مراجعه کنند. این در حالیست که این بیماران حتی ۲۴۰۰۰ تومان ندارند تا بتوانند آمپول های خود را تهیه کنند. حال چطور می‌توانند به صورت هوایی به تهران بیایند. به همین دلیل تعداد زیادی از بیماران به دلیل بی پولی در زمان مناسب مراجعه نمی‌کنند. بنابراین یکی دیگر از مزایای تمرکز زدایی این است که بیماران بتوانند به راحتی به مراکز پیوند مراجعه کنند. از طرفی بیماران بعد از انجام عمل پیوند باید یک تا سه ماه در نزدیکی مرکز درمانی بمانند تا پیگیری‌های لازم برای حفظ سلامتی آنها انجام شود، این در حالیست که ما در نزدیکی هیچ یک از مراکز پیوندمان، همراه سرا نداریم.
درخواستی از خیرین سلامت
وی با بیان اینکه این بیماران که در هر سه ساعت یک نفرشان فوت می‌کند، باید به زندگی بازگردند، گفت: ایران یکی از بزرگترین کشورهای خاورمیانه در زمینه پیوند است و همه انواع پیوند را انجام می‌دهد. در عین حال باید بدانیم که یکی از مشکلات ما در حوزه پیوند عضو کشور، نبودن فضا و ساختار مناسب برای پیوند عضو است و بیمارستان های ما فضای استانداردی ندارند. بنابراین همه این موضوعات نیازمند توجه و کمک است. البته علاوه بر دولت که امکانات و اعتبارات محدودی دارد، از خیرین سلامت هم می خواهیم که گوشه چشمی به حوزه پیوند عضو داشته باشند.


منبع: بهارنیوز

سریع‌ترین دوربین جهان را ساخته شد

به گزارش ایرنا از ساینس دیلی، محققان از دوربین جدید خود برای عکسبرداری از حرکت فوتون‌ها در مسافتی به اندازه قطر یک برگ کاغذ استفاده کردند. در دنیای واقعی، این فرآیند به اندازه یک پیکوثانیه یعنی یک تریلیونیوم ثانیه طول می‌کشد. اما با استفاده از این دوربین جدید می‌توان فرآیند مذکور را با ضریب یک تریلیون کندتر کرده و آن را به یک فرآیند قابل مشاهده تبدیل کرد.  این دوربین به جای این که از یک پدیده در فواصل زمانی عکسبرداری کند، چندین تصویر را به طورهمزمان تهیه می‌کند و سپس با استفاده از یک الگوریتم خاص آن‌ها را به شکل مجموعه‌ای از سکانس‌های تصویربرداری شده از پدیده مرتب می‌کند.
بسیاری از پدیده‌های طبیعی به قدری سریع‌هستند که امکان تصویربرداری از آن‌ها با دوربین‌های فیلمبرداری وجود ندارد و تنها می‌توان از طریق عکاسی آن‌ها را به ثبت رساند. اما در حال حاضر سریع‌ترین دوربین‌های عکاسی جهان قادرند ۱۰۰ هزار عکس در هر ثانیه بگیرند. سپس این تصاویر ویرایش می‌شوند تا به صورت یک فیلم درآیند. با استفاده از این روش لازم است یک آزمایش چندین بار تکرار شده و از آن عکاسی شود تا تصاویر قابل مشاهده‌ای از آن به دست آید. اما اشکال کار در اینجاست که با هربار تکرار یک پدیده، ممکن است ویژگی‌های آن با آزمایش قبلی کاملا یکسان نباشد.دوربین محققان سوئدی امکان تصویربرداری از پدیده‌هایی مانند انفجار، تابش‌های پلاسمایی، احتراق آشفته، فعالیت مغز حیوانات و واکنش‌های شیمیایی را بدون نیاز به تکرار این پدیده‌ها فراهم می‌کند.


منبع: بهارنیوز

۵ نشانه کمبود موادمغذی در چهره‌شما

بنابر آمار و ارقام موجود، نزدیک به هشت میلیون کودک طی ۱۲ سال گذشته جان خود را به واسطه کمبود ویتامین A از دست داده اند. افزون بر این، بیش از یک میلیارد نفر با کمبود ویتامین D مواجه هستند که به عنوان یک مساله همه گیر و جهانی در نظر گرفته می شود.با توجه به این حقیقت که عدم تعادل داخلی بدن از نشانه های ظاهری برخوردار است، شما احتمالا مشکلات پوستی مختلفی را تجربه خواهید کرد. در ادامه با چند نمونه از شایع‌ترین نشانه ها که پدیدار شدن آنها به کمبود ویتامین ها و مواد معدنی اشاره دارند، بیشتر آشنا می شویم.
لب های رنگ پریده
اگر با رنگ پریدگی لب های خود مواجه هستید، این می تواند نشانه ای از کمبود آهن باشد، که یکی از شایع‌ترین نمونه های کمبود مواد مغذی است. کمبود آهن در خون به کم خونی یا آنمی و خستگی منجر می شود و افراد بسیاری در نقاط مختلف جهان با این شرایط مواجه هستند. برای افزایش آهن دریافتی خود می توانید مصرف برخی مواد غذایی مانند سبزیجات سبز برگ، عدس، شکلات تلخ، اسپیرولینا، اسفناج و کشمش را مد نظر قرار دهید.
خشکی مو
پدیدار شدن شوره سر و خشکی مو یکی از نشانه های کمبود بیوتین و ویتامین B7 محسوب می شود، که به طور معمول در نتیجه استفاده از آنتی بیوتیک ها شکل می گیرد. با مصرف مواد غذایی مانند مغزهای خوراکی، گردو، دانه آفتابگردان، حبوبات، آووکادو و قارچ می توانید به افزایش دریافت این مواد مغذی و پیشگیری از خشکی مو کمک کنید.
پوست به شدت رنگ پریده
کمبود ویتامین B12 می تواند به رنگ پریدگی شدید پوست منجر شود و خستگی نیز یکی دیگر از نشانه های آن است. جدا از مصرف مواد غذایی حیوانی مانند جگر، گوشت گاو و لبنیات کم چرب که سرشار از این ویتامین هستند، شما می توانید پس از مشورت با پزشک از مکمل های ویتامین B12 استفاده کنید. از دیگر منابع غذایی برای این ویتامین می توان به تخم مرغ و پنیرهای فاقد پنیرمایه خام اشاره کرد.
خونریزی لثه
خونریزی لثه می تواند یکی از نشانه های کمبود ویتامین D باشد. افزون بر این، ممکن است خونریزی از بینی و تورم مفاصل را تجربه کنید. بدن ویتامین D تولید نمی کند و بر همین اساس تامین آن از رژیم غذایی اهمیت فراوانی دارد.از جمله منابع غذایی خوب برای ویتامین D می توان به گوآوا، بروکلی، فلفل قرمز، کیوی، و توت فرنگی اشاره کرد.
چشم های پف کرده
جدا از این که نشانه ای برای کم خوابی محسوب می شود، پف کردگی چشم های می تواند به کمبود ید اشاره داشته باشد. ید می تواند به دفع عواملی که در فعالیت غدد درون ریز اختلال ایجاد می کنند، مانند بروم، فلوئور، کلر کمک کند و عملکرد تیروئید را بهبود بخشیده و پف کردگی را کاهش دهد. برای این که میزان ید بیشتری دریافت کنید مصرف سبزیجات دریایی مانند واکامه و کلپ و همچنین کفیر، تخم مرغ و لوبیاها را افزایش دهید.


منبع: بهارنیوز

چرا دلار ضعیف شد؟

به گزارش ایسنا، تازه‌ترین تحولات بازار جهانی ارز در هفته منتهی به ۲۳ آوریل (چهارم اردیبهشت‌ماه) نشان می‌دهد که در هفته گذشته ارزش دلار در مقابل یورو، پوند و فرانک سوئیس کاهش، اما در مقابل ین ژاپن افزایش داشته است.گزارش بانک مرکزی از این حکایت دارد که عواملی همچون سودگیری از ارزش بالای ین و فروش آن در مقابل دلار و سایر ارزها همچنین سخنان وزیر خزانه‌داری آمریکا از عوامل تقویت ارزش دلار بوده است. در سویی دیگر مواردی همچون آزمایش جدید موشکی کره شمالی و اعلام انتخابات زودهنگام در انگلیس موجبات تضعیف ارزش دلار را فراهم آورد.

بنابراین گزارش، در هفته قبل وزیر خزانه‌داری آمریکا برخلاف گفته‌های ترامپ عنوان کرد که «دلار قوی در بلندمدت خوب است»، این اظهارات موجب شد دلار در مقابل ین تقویت شود. به عبارتی اعلام وزیر خزانه‌داری آمریکا مبنی بر این‌که قصد ترامپ از قوی خواندن دلار، تضعیف آن نیست موجب شد تا حدودی این ارز تقویت شود. اما چندی نکشید که دلار در مقابل سایر اسعار تضعیف و با افت شاخص همراه شد.در این دوره کره شمالی نیز یک موشک بال استیک را مورد آزمایش قرار داد که موجب شدت گرفتن تنش‌های بین کره و آمریکا شد. این موضوع علی‌رغم کاهش بازده اوراق قرضه تقاضا برای دلار را نیز کاهش داد. ظاهرا افزایش تقاضا برای اوراق قرضه آمریکایی و افزایش قیمت آن بیشتر منشأ داخلی داشته و برای پایین آمدن ریسک بوده که بر تقاضای دلار تاثیر مثبتی نداشته است.از سویی دیگر گرچه انتشار گزارش فدرال رزرو که بر احتمال افزایش نرخ بهره در سال ۲۰۱۷ تاکید داشت عاملی برای تقویت ارزش دلار بود، اما در مجموع نااطمینانی‌های سیاسی روند این ارز را معکوس کرده و در نهایت در مقابل اکثر ارزهای مهم و جهان‌روا تضعیف شد.


منبع: بهارنیوز

سردرگمی کاندیداها در حوزه مسکن

به گزارش ایسنا، نامزدهای دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در اولین منظره تلویزیونی جمعه شب ۸ اردیبهشت ماه ۱۳۹۶، دیدگاه‌های خود را درخصوص تامین مسکن اقشار جامعه ارایه کردند که در صحبت بعضی کاندیداها برنامه خاصی وجود نداشت و بعضا وقت خود در زمینه این سوال را به مسائل غیرمرتبط اختصاص دادند. چکیده مباحث کاندیداها درخصوص مسکن را در ادامه می‌خوانید:
هاشمی طبا:
** از مسکن مهمتر مساله اشتغال است. مسکن بدون توجه به ابعاد مختلف ایجاد سرمایه گذاری برای صنعت، کشاوزی و خدمات امکان پذیر نیست. اگر زوجی شغل و درآمد داشته باشند می توانند وامهای مسکن را پرداخت کنند.
** در بعضی شهرکهای اطراف تهران مسکنهای نسبتا کوچکی برای زوجهای جوان ساخته شده و در این مورد باید به توانایی های آینده زوجهای جوان توجه شود.
** دولت در حال حاضر خدمات بسیار زیادی ارایه می دهد اما حقیقت این است بزرگتر شدن دولت بدون اینکه اقتصاد جامعه توانمند شود و درآمد ملی افزایش یابد امکان پذیر نیست.
** هم اکنون در برخی نقاط، مسکن در حدود متری ۱.۳ و ۱.۵ میلیون تومان در هر متر مربع با مساحت حدود ۶۰ تا ۷۰ متر قابل خرید است. امروزه با توجه به پرداخت وام از سوی بانکها حداقل در اطراف شهرهای بزرگ با توجه به رکود بخش مسکن امکان خریداری وجود دارد.
** دغدغه مسکن، خورد و خوراک و حاشیه نشینها و مسائل دیگر مطرح می شود و همه این فلشها به سمت دولت می رود. گفتن اینکه دولت این کار یا آن کار را انجام دهد ساده است. دولتهای جمهوری اسلامی خدمات بزرگی ارایه دادند. شبکه برق، شبکه آب، گاز، سوخت رسانی و امنیت مهم است. اما بعضی وقتها همه ما که عضو نظام و علاقه مند نظام هستیم جزو اپوزیسیون قرار می گیریم و می خواهیم خودمان را توجیه کنیم.
** به طور کلی مساله اول حفظ کشور است. با وجودی که شهادتهای زیادی دادیم مرزهایمان حفظ شد. اما به بهانه های مختلف از حاشیه نشینی غافل شدیم که این مساله ایجاد شد متاسفانه گفته می شود تا ۱۰ سال آینده ۱۰ میلیون نفر حاشیه نشین خواهیم داشت.
** اشکال این است که همه چیز را با هم می خواهیم. هم برخورداری، هم زندگی، هم مصرف، هم مالکیت، هم پروانه خانه های هزار متری و استخر صادر می کنیم. همه اینها با هم سازگار نیست. اولویتها باید تعیین شود. آباد کردن ایران و ایجاد شغل باید باشد. اگر GNP بالا برود مردم می دانند مسکن خود را چگونه تامین کنند.
روحانی:
** در دولت گذشته سرمایه گذاری تحت عنوان مسکن مهر انجام شد. با همه اشکالاتی که داشت این دولت خود را متعهد دید این پروژه را تکمیل کند و الان تقریبا تا پایان دولت تکمیل می شود. بجز حدود ۱۰۰ هزار واحدی که هیچ خریداری ندارد.
** اساس کار این است که ما باید به مردم کمک کنیم تا خودشان محل مسکونی خود را انتخاب کنند و برای ساخت یا خرید مسکن مورد نظر خود تلاش کنند. در این خصوص وام ۸۰ میلیون تومانی به زوجهای خانه اولی پرداخت می کنیم.
** باید به بافتهای فرسوده توجه کنیم. به جای مسکن مهر اگر بافتهای فرسوده تبدیل به خانه های نو می شد می توانست تحول مثبتی را به وجود بیاورد.
** امروز برنامه خوبی برای مسکن جوانان و کسانی که تازه ازدواج می کنند وجود دارد. برای وام ازدواج هم به هر زوج ۱۰ میلیون تومان پرداخت می شود.
قالیباف:
** چهار درصد در جامعه با رانت هستند که از همه چیز برخوردارند و ۹۶ درصد برخوردار نیستند. در مسکن نیز همینطور است. الان بیش از ۳ میلیون مسکن خالی در کشور داریم. چرا خالی است؟ کجاست؟ متعلق به چه کسانی است؟ یک ویلا در شمال، یک ویلا در شمال شرق، برای خودشان ساخته اند.
** بنا بود طبق برنامه های توسعه هر ساله ۱۰ درصد بافت فرسوده نوسازی شود. الان ۵-۶ سال می گذرد حدود ۷-۸ درصد نوسازی شده است. البته در شهر تهران ۳۴ درصد نوسازی شده که دولت هم کمک نکرد.
جهانگیری:
** مسکن از مهمترین نیازهای جامعه است. متاسفانه به دلیل دلالی شدن مسکن امروز با تعداد قابل توجهی مسکن خالی مواجهیم که در محاسبه ای بیش از ۲۵۰ میلیارد دلار برآورد می شود که سرمایه کشور راکد مانده است.
** در دولت یازدهم چند اولویت برای مسکن گذاشته ایم. یکی مسکن اجتماعی برای گروههای کم درآمد مثل کمیته امداد، معلولین و زنان سرپرست خانوار که ۱۰۰ هزار واحد است. موضوع دیگر پرداخت یارانه به این بخش محسوب می شود.
** در بخش مسکن روستایی سالانه ۲۰۰ هزار واحد باید استحکام شود.
** سقف تسهیلات مسکن به ۶۰ میلیون تومان و برای زوجهای جوان به ۱۶۰ میلیون تومان افزایش یافته است.
** زوجهایی که برای اولین بار می خواهند صاحب مسکن شوند صندوق پس انداز درست شده که شش ماه سپرده گذاری کنند و تسهیلات بگیرند.
** در سال ۱۳۹۵ سرمایه بانک مسکن ۵ هزار میلیارد تومان افزایش یافت و به بقیه بانکها اجازه داده شد در بخش مسکن تسهیلات پرداخت کنند.
رییسی:
** یک میلیون ازدواج، یک میلیون مسکن و یک میلیون شغل باید سالیانه مدنظر قرار گیرد.
** اساس بر توانمندسازی مردم است که بتوانند مسکن تهیه کنند. بافت فرسوده را نوسازی کنند اما دو نکته داریم؛ نکته اول زوجهای جوان هستند. حتما باید به آنها کمک کرد و تسهیلاتی برای اجاره مسکن قائل شویم.
** ۱۱ میلیون جوان آماده برای ازدواج هستند و دولت باید برنامه ای برای اینها داشته باشد.
** مسکن مهر با همه اشکالات ایجاد شد، حالا که چشم همه به این طرح دوخته شده بالاخره باید تحویل متقاضیان شود.
** بافت فرسوده باید نوسازی و اقدام شود. در این خصوص می توان به زوجهای جوان و سایر مردم تسهیلات پرداخت کرد.
** همچنان از ایجاد سالیانه یک میلیون مسکن در کشور عقب هستیم.
میرسلیم:
** سرمایه گذارانی هستند که پول خود را برای مسکن تجملی صرف می کنند و بخش عمده آن هم خالی مانده که مبالغ هنگفتی از سرمایه کشور صرف آن شده است. باید راهکاری ارایه شود که این سرمایه گذاریها را به ساختمانهای ارزان مناسب برای زوجهای جوان اختصاص دهیم.
** (خطاب به هاشمی طبا): اساسا شما مسکن ارزان را چگونه می بیدید؟ چرا به موضوع اشاره نمی کنید؟ باید قائل باشیم به زمین گران یا دولت باید زمین را رایگان کند؟
** نباید زوجهای جوان را به وام آلوده کنیم.
** شما چه تجربه ای دارید از سایر کشورها که برای کشور ایران قابل استفاده باشد؟


منبع: بهارنیوز

مدل‌های جهانی برای خانه‌های خالی

گروه اقتصادی_رسانه‌ها: روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: حل یک معادله دو مجهولی برای «رونق سرمایه‌گذاری ساختمانی» می‌تواند برنامه دولت برای پایان دادن به رشد منفی بخش مسکن را در سال‌جاری، محقق کند. مطابق آنچه در جلسه هفته گذشته هیات دولت، درباره مسیر خروج از رکود ساختمانی مطرح شده، «بافت‌های فرسوده» مستعد جذب سرمایه‌گذار است. اما مطابق بررسی‌ها‌، ساخت‌و‌ساز در این قسمت از محدوده‌های شهری، تحت‌تاثیر «بهانه‌گیری بانک‌ها در پرداخت تسهیلات مصوب نوسازی» و «خلأ یارانه نرخ سود تسهیلات» به بن‌بست خورده است. آمارها، از سکته انتخاباتی معاملات ملک در اولین‌ماه ۹۶ خبر می‌دهد.

 آمارهای رسمی از اوضاع سرمایه‌گذاری در بخش مسکن و ساختمان از فراهم بودن شرط لازم یعنی عزم سرمایه‌گذارهای ساختمانی و نبود شرط کافی برای حل معادله دو مجهولی رونق مسکن حکایت دارد. از آنجا که بخش مسکن و ساختمان بخش پیشرو بسیاری از صنایع و تولیدات بالادستی محسوب می‌شود و ارزش افزوده این بخش در کارنامه رشد اقتصادی ۹ ماهه سال ۹۵ منفی اعلام شد؛ هفته گذشته در جلسه هیات دولت راهکار خروج بخش مسکن و ساختمان به‌عنوان بخش پیشرو در اقتصاد کشور در مجموعه دولت و نظام بانکی مورد بحث و بررسی قرار گرفت.در کارنامه رشد اقتصادی ۹ ماهه سال گذشته، ارزش افزوده بخش مسکن و ساختمان منفی ۱۷ درصد ثبت شد و ادامه رشد منفی این بخش می‌تواند اثر قابل توجهی در جلوگیری از تداوم رشد اقتصادی داشته باشد. از این‌رو متولی بخش مسکن و ساختمان در این مقطع معتقد است مسیر رونق سرمایه‌گذاری ساختمانی که می‌تواند منجر به رشد مثبت بخش مسکن و ساختمان شود از هسته فرسوده پایتخت عبور می‌کند.

عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی با اشاره به رفتار سال‌های گذشته سرمایه‌گذارهای ساختمانی عنوان می‌کند: اگر مسیر رونق بخش مسکن و ساختمان از مسیر دیگری جز بافت فرسوده ایجاد شود همانند رونق انحرافی دوره‌های قبل، باعث اتلاف منابع، پاسخگو نبودن ساخت‌وساز به تقاضای مصرفی و دامن زدن به یک رکود عمیق دوباره و محبوس شدن سرمایه‌ها در ساخت‌وساز غیرمصرفی می‌شود.

 

وزیر راه و شهرسازی با این نگاه در جلسه اخیر هیات دولت راهکار خروج بخش مسکن و ساختمان از رکود را تحریک سرمایه‌گذاری‌های ساختمانی در بافت فرسوده عنوان کرد و خواستار پرداخت تسهیلات نوسازی ارزان‌قیمت مصوب دولت و بانک مرکزی در زمستان سال ۹۳ شد. او در جلسه هیات دولت پنج محور شامل تحریک سرمایه‌گذار در بافت فرسوده، تداوم مسیر تجهیز خانه‌اولی‌ها در قالب صندوق یکم، انتشار اوراق رهنی در قالب رهن ثانویه، راه‌اندازی شرکت لیزینگ و اجرای طرح مسکن اجتماعی را به‌عنوان برنامه‌هایی معرفی کرد که باید برای خروج بخش مسکن از رکود پیگیری شود.

 

آخوندی در عین حال در این جلسه اعلام کرد بخشی از مسیر رونق مسکن در سال ۹۶، طی سال‌های ۹۴ و ۹۵ از طریق تجهیز مالی خانه اولی‌ها به وام کارآمد برای صاحبخانه شدن در بافت فرسوده ایجاد شده‌است.

براساس آخرین آمار بیش از ۱۵۴ هزار نفر از خرداد سال ۹۴ تا اسفند سال ۹۵ در صندوق یکم سراسر کشور ثبت نام کرده‌اند، از آنجا که وام صندوق یکم در بافت فرسوده با نرخ سود ۸ درصد (پایین‌ترین نرخ سود تسهیلات بانکی) پرداخت می‌شود در نتیجه مسیر معاملات رونق بخش مسکن نیز از هسته فرسوده پایتخت عبور خواهد کرد. اما آنچه می‌تواند رشد مثبت بخش مسکن را در سال ۹۶ رقم بزند حرکت سرمایه‌گذارهای ساختمانی به بافت فرسوده، افزایش تیراژ ساخت‌وساز و در نتیجه رشد مثبت سرمایه‌گذاری در بافت فرسوده است.

 

به اعتقاد متولی بخش مسکن و ساختمان اگرچه سمت تقاضای مصرفی برای خرید مسکن در بافت فرسوده در سطح مناسبی تقویت شده اما عاملی که چرخه رونق مسکن را تقویت می‌کند تجهیز مالی سمت عرضه از طریق اجرای مصوبات دولت و بانک مرکزی مبنی بر تسهیلات تک نرخی برای نوسازی بافت فرسوده است.

بررسی‌ها نشان می‌دهد برای آنکه راهکار دولت برای ایجاد مسیر رونق بخش مسکن عملیاتی شود باید تکلیف یک معادله دو مجهولی در نظام تامین مالی بخش مسکن روشن شود. این معادله به مصوبه دولت و بانک مرکزی برای پرداخت تسهیلات نوسازی بافت فرسوده باز می‌گردد. برمبنای این مصوبه از سال ۹۴ تا پایان سال ۹۹، باید سالانه ۳۰۰ هزار فقره تسهیلات نوسازی بافت فرسوده با نرخ سود تک‌رقمی به سرمایه‌گذاران ساختمانی پرداخت شود.

 

در این چارچوب برای پرداخت تسهیلات نوسازی با نرخ سود تک‌رقمی از یک‌سو پیش‌بینی شده تفاوت نرخ سود تسهیلات بانکی تا نرخ سود این مصوبه از سوی دولت به عنوان یارانه به بانک‌ها پرداخت شود و از سوی دیگر سهمیه پرداخت سالانه ۳۰۰ هزار فقره تسهیلات نوسازی بین حدود ۲۰ بانک عامل توزیع شده است. اما در دوسال اول اجرای این مصوبه از یکسو تعداد زیادی از بانک‌ها از اجرای این تکلیف به بهانه کمبود اعتبار و تنگنای مالی سرباز زدند و از سوی دیگر یارانه‌ای که بنا بود بابت نرخ سود تک‌رقمی این تسهیلات از سوی دولت به بانک‌ها پرداخت شود، ارائه نشده است.

 

طوری که در سال‌های ۹۴ و ۹۵ به ترتیب کمتر از ۱۰ هزار فقره تسهیلات نوسازی و کمتر از ۳۰ هزار فقره تسهیلات نوسازی از طرف بانک‌ها به سازنده‌ها آن هم با نرخ سود ۱۸ درصد پرداخت شده است. چراکه بانک‌ها تا زمانی که دولت یارانه نرخ سود را به آنها پرداخت نکند حاضر به پرداخت تسهیلات نوسازی با نرخ سود تک‌رقمی نیستند.

در چنین شرایطی برای حل معادله رونق بخش مسکن تکلیف دو مجهول باید روشن شود. به اعتقاد کارشناسان این معادله اگر در سال ۹۵ حل شده بود تحت تاثیر رشد تیراژ ساخت‌وساز در بافت فرسوده و در نتیجه رشد سرمایه‌گذاری در این محدوده از شهرها شیب رشد منفی بخش مسکن می‌توانست در سال گذشته کمتر شود. مجهول اول معادله رونق بخش مسکن، منابع مالی بانکی برای پرداخت تسهیلات نوسازی است.

 

طبق مصوبه دولت بنا بود تسهیلات ۳۰، ۴۰ و ۵۰ میلیون تومانی نوسازی بافت فرسوده به ترتیب برای کلانشهرها، مراکز استان‌ها و شهرهای بالای ۲۰۰ هزار نفر و سایر شهرها با نرخ سود تک‌رقمی به سازنده‌ها پرداخت شود. روند پرداخت تسهیلات نوسازی در دو سال گذشته حاکی از آن است که بانک‌ها حاضر به تامین مالی سرمایه‌گذاری ساختمانی در بافت فرسوده نیستند.

 

تحت تاثیر همین روند سال گذشته سهمیه ۳۰۰ هزار فقره‌ای پرداخت تسهیلات نوسازی به ۱۵۰ هزار فقره رسید و در این میان بانک عامل بخش مسکن پرداخت ۵۵ هزار فقره تسهیلات را متعهد شد. راهکار متولی بخش مسکن و ساختمان برای حل مجهول اول معادله رونق بخش مسکن تخصیص هزار میلیارد تومان منابع مالی از محل اقساط تسهیلات مسکن مهر به تسهیلات نوسازی بافت فرسوده است.

پیشنهاد متولی بخش مسکن با استناد به روند پرداخت ماهانه ۳۰۰ میلیارد تومان اقساط تسهیلات مسکن مهر از سوی دارندگان واحدهای مسکونی در این طرح به بانک مسکن و در نظر گرفتن یک دوره تنفس ۱۰ ساله برای خط اعتباری ۴۵ هزار میلیاردی مسکن مهر است. در حال حاضر صاحبان مسکن مهر ماهانه حدود ۳۰۰ میلیارد تومان در قالب پرداخت تسهیلات مسکن مهر به بانک مسکن اقساط واریز می‌کنند و از آنجا که سال گذشته بانک مرکزی برای خط اعتباری ۴۵ هزار میلیارد تومانی مسکن مهر یک دوره تنفس ۱۰ ساله در نظر گرفته است، می‌توان منابع مالی بازگشت شده به بانک مسکن از این محل را برای پرداخت تسهیلات نوسازی اختصاص داد.

اما در این میان مقامات بانکی امکان اجرای این فرمول را غیرممکن عنوان می‌کنند. آنچه باعث شده تخصیص هزار میلیارد تومان از منابع بازگشتی خط اعتباری مسکن مهر به بافت فرسوده از نظر مقامات بانکی ناممکن عنوان شود استفاده از اقساط تسهیلات مسکن مهر در دو کانال پرداخت تسهیلات مکمل به واحدهای نیمه‌کاره مسکن مهر و استفاده از اقساط خط اعتباری برای تعادل بخشی منابع و مصارف صندوق پس‌انداز یکم است.

 

طی ماه‌های اخیر بانک عامل بخش مسکن به‌دلیل آنچه کمبود منابع عنوان می‌شود کانال پرداخت تسهیلات ساخت بدون سپرده را محدوده کرده است.البته از آنجا که تکمیل واحدهای نیمه کاره مسکن حتما در تا پایان سال جاری به اتمام می‌رسد بنابراین نیاز مسکن مهر به پرداخت تسهیلات ساخت به صفر خواهد رسید و بازگشت منابع مالی این پروژه در قالب پرداخت اقساط می‌تواند در اختیار تسهیلات بافت فرسوده قرار گیرد.

متولی بخش مسکن و ساختمان در دولت یازدهم در قالب این راهکار برای حل مجهول اول معادله رونق مسکن پیشنهاد می‌دهد علاوه‌بر اختصاص هزار میلیارد تومان منابع مالی از محل بازگشت تسهیلات مسکن مهر، در حدود ۴ هزار میلیارد تومان از سوی بانک عامل بخش مسکن و سایر بانک‌ها منابع مالی به این بخش اضافه شود.

 

در نهایت از آنجا که پنج هزار میلیارد تومان منابع پیش‌بینی شده در این بخش بخشی از هزینه‌های ساخت‌وساز را پوشش می‌دهد سرمایه‌گذار هم به همین میزان معادل پنج هزار میلیارد تومان در این بخش منابع مالی تزریق کند و این فرآیند می‌تواند به ساخت ۱۰۰ هزار واحد مسکونی در بافت فرسوده منجر شود.

بررسی‌های دفتر برنامه‌ریزی و اقتصاد مسکن وزارت راه و شهرسازی درباره اثر اجرای این فرمول در رشد مثبت بخش مسکن در سال ۹۶ نشان می‌دهد: اگر در سال جاری مسیر رونق بخش مسکن از طریق تامین مالی ساخت ۱۰۰ هزار واحد مسکونی در بافت فرسوده ایجاد شود رشد ارزش افزوده بخش مسکن ناشی از این اتفاق می‌تواند تولید ناخالص داخلی کشور را از محل معادل ۷/ ۱ درصد افزایش دهد.

 

اما مجهول دوم معادله رونق بخش مسکن و ساختمان یارانه‌ای است که باید دولت بابت سود تک نرخی تسهیلات نوسازی به بانک‌ها پرداخت کند. مطابق آنچه سال گذشته در قالب آسیب‌شناسی علت بی‌میلی سرمایه‌گذاری ساختمانی در بافت فرسوده انجام شد، مشخص شده ‌است: سازنده‌ها اگرچه میل بالایی به دریافت تسهیلات نوسازی در شهرها دارند اما حاضر به دریافت این تسهیلات با نرخ سود ۱۸ درصد نیستند. سال گذشته بنا بود ۲۰۰ میلیارد تومان از طرف دولت بابت یارانه نرخ سود تسهیلات برای ۵۵ هزار فقره به بانک مسکن پرداخت شود اما تاکنون ریالی از این مبلغ پرداخت نشده‌است.

بنابراین اگر دولت در این مقطع به دنبال آن است که بخش پیشرو اقتصاد کشور را از رکود حداقل ۳ ساله (رشد ارزش افزوده بخش مسکن حداقل در ۵ سال اخیر همواره منفی بوده ‌است) خارج کند باید وارد میدان شود و تکلیفی را که از بابت یارانه نرخ سود بر عهده دارد، اجرایی کند. آمارهای رسمی از اوضاع سرمایه‌گذاری ساختمانی در کشور نشان می‌دهد دست‌کم در پایتخت که حداقل ۲۰ درصد از کل ساخت‌وسازهای مسکونی کشور در این کلانشهر انجام می‌شود شرط لازم مبنی بر عزم سرمایه‌گذاری‌های ساختمانی برای رونق ساختمانی به گواه آمار فراهم است.

 

آمارها حاکی از آن است که اگرچه در سال ۹۵ ساخت‌وساز به لحاظ تیراژ در کل شهر تهران ۱۲ درصد کاهش داشت اما در محدوده بافت فرسوده تیراژ ساختمانی با ۷ درصد رشد همراه بود. گذشته از این آمار تحقیقات میدانی نشان می‌دهد سازنده‌ها باید به واسطه ناتوانی در فروش واحدهای خود در مناطق اشباع شده از عرضه، متوجه باشند که آینده سرمایه‌گذاری پایدار در بافت فرسوده است که می‌توانند در فاصله کم و لو با سود اندک واحدهای ساخته شده را بفروشند. اما شرط کافی برای معادله رونق ساختمانی باید از سوی دولت و بانک مرکزی فراهم شود.

پیگیری مدل‌های جهانی برای «خانه‌های خالی»
مدیر کل دفتر برنامه‌ریزی و اقتصاد مسکن اعلام کرد: به دنبال برگزاری جلسه اتاق فکر در معاونت مسکن در هفته گذشته و اعلام جزئیات آمار خانه‌های خالی و خانه‌های دوم، دفتر اقتصاد مسکن بررسی درباره مدل‌های جهانی موفق برای مصرفی شدن خانه‌های بلااستفاده را آغاز کرده است. علی چگینی به «دنیای اقتصاد» اعلام کرد: در برخی کشورهای اروپایی که طی سال‌های اخیر با چالش رشد خانه‌های خالی مواجه بودند، تجربیات موفقی وجود دارد که قصد داریم از آنها، مشروط به قابل اجرا بودن در بازار مسکن کشورمان با توجه به مقررات و قوانین حقوقی حاکم بر بازار ملک، استفاده کنیم.

 

چگینی با اشاره به بازار خانه‌های دوم افزود: تا کنون همه صاحب‌نظران و مسوولان از وجود خانه‌هایی که مقطعی از سال، مالکان آنها از آن استفاده می‌کنند، مطلع بودند اما آماری از این نوع املاک وجود نداشت و تازه در جریان سرشماری و در نشست اتاق فکر مسکن، برای اولین بار، آمار ۱/ ۲ میلیونی از خانه‌های دوم اعلام شد. چگینی معتقد است: وجود خانه دوم، از یکسو نشانه‌ای از رفاه اجتماعی در قشری از جامعه است و از سوی دیگر منعکس‌کننده حجمی از عرضه مسکن در بازار واحدهای فاقد استفاده دائمی است.

 

آنچه اهمیت دارد، ضرورت مرزبندی بین خانه‌های دوم با نیاز بازار مسکن به عرضه واحدهای مصرفی است. بنابراین بخش اصلی سیاست‌گذاری باید در جهت کنترل روند رشد تعداد خانه‌های خالی تنظیم شود و همزمان، هزینه‌ نگهداری خانه خالی و خانه دوم برای مالکان از طریق واقعی‌سازی عوارض شهری و مالیات‌های محلی متحول شود.

 

چگینی درباره برنامه دولت برای خروج از رکود مسکن نیز گفت: مقرر شده کمیته‌ای مشترک در دولت با حضور مسوولان بخش مسکن و نظام بانکی، طرح‌ها و برنامه‌های پیشنهادی از جمله تعیین تکلیف تسهیلات نوسازی بافت فرسوده را نهایی کنند.


منبع: بهارنیوز

یار فادار ۴درصدی‌ها خود قالیباف است

به گزارش ایسنا، یکی از اصلی‌ترین شعارهای انتخاباتی محمدباقر قالیباف – شهردار فعلی تهران – تفاوت ایجاد شده میان ثروتمندان و اقشار کم‌ درآمد جامعه بوده است تا جایی که وی اعلام کرده ۹۶ درصد از مردم توانایی اقتصادی لازم را ندارند و مجبور شده‌اند هزینه چهار درصد ثروتمند جامعه را پرداخت کند.این صحبت‌ها با واکنش جدی عباس آخوندی – وزیر راه و شهرسازی – همراه شده و وی ضمن انتقاد از مدیریت ۱۲ ساله قالیباف در پایتخت اعلام کرده آنچه که از سوی او مطرح می‌شود خلاف واقع است.
آخوندی گفته مطالبی که قالیباف در مناظره راجع به وزارت راه و شهرسازی مطرح کرده باعث شده واکنش رسمی در این زمینه لازم شود.وزیر راه و شهرسازی گفته قالیباف چارچوب تبلیغاتی خود را اینگونه بسته است که ملت ایران را به یک چهار درصد و ۹۶ درصد تقسیم کند و خود را غم‌خوار اکثریت و دولت را هواخواه اقلیت نشان دهد. حال آنکه فارغ از درستی و نادرستی این ادعا واقعیت کاملا خلاف این مدعاست و آن چهار درصد یاری وفادارتر از ایشان در تاریخ نداشته است.
آخوندی به مدیریت ۱۲ ساله شهردار تهران در پایتخت اشاره کرده و گفته ۱۲ سالی که ایشان شهردار تهران بودند طلایی‌ترین دوران برای سوداگران بوده است تا با دست باز هر کاری که در تهران بخواهند انجام دهند. تمام ظرفیت‌های زیستی نسل فعلی و آتی این شهر را معامله کنند و این شهر بی‌سامان را که در آن نه حرکت می‌توان کرد و نه زندگی به وجود آورند که برای برون‌رفت از آن به صدها عاقل نیاز خواهد بود که آن را دوباره سامان بخشند.به گفته وزیر راه و شهرسازی، شهرداری قالیباف یکی از جولانگاه‌های اصلی همین گروه اندک است که ایشان از آنها نام می‌برد و حالا ژست مدعی گرفته است. البته اگر نقدی به آقای روحانی وارد باشد این است که چرا این مدت ایشان را تحمل کرد. واقعا چنین انتخاباتی صحنه نبرد گمراهی و آگاهی است.


منبع: بهارنیوز

وعده‌های طنّازانه برای رفع بیکاری

حسام فوادی
روزنامه بهار
ایام انتخابات است و گویا بازار وعده‌های رنگارنگ که بسیاری از آن‌ها آمال و آرزوهای ناممکن کاندیداهاست داغ شده است. هر چه بیشتر می‌گردیم کمتر اثری از برنامه را بین گفته‌های نامزدهای دوازدهمین دوره از انتخابات ریاست جمهوری می‌بینیم. همانطور که قابل پیش‌بینی بود بیشتر وعده‌های نامزدهایی که سودای حضور در قوه مجریه را در سر دارند به شکل عام در حوزه اقتصاد و به شکل خاص مربوط به اشتغال است. بحران عظیم بیکاری که ناشی از عملکرد ضعیف هشت ساله دولت وقت بین سال‌های ۸۴ تا ۹۲ است باعث آن شده که نامزدهای انتخابات با نادیده گرفتن عملکرد دولت روحانی در بخش اشتغال عملکرد دولت در این حوزه را ضعیف قلمداد کنند. شاید تا این جای کار هم همه چیز طبیعی باشد و حال و هوای رقابت ایجاب می‌کند که نیمه خالی لیوان عملکرد رقیب را برجسته کنند.

 اما مشکل از آن جا آغاز می‌شود که راه‌حل‌های ارائه شده برای این نیمه خالی لیوان بیشتر شبیه یک شوخی می‌ماند تا حتی برنامه‌هایی اغراق آمیز و نشدنی. ابتدا محمد باقر قالیباف در بیانیه‌ای که هنگام ثبت نام خواند از ایجاد پنج میلیون شغل در چهار سال سخن گفت. وعده‌ای که تقریبا در همه سفرهای تبلیغاتی او در حال تکرار است. او در همین حوزه به تازگی وعده دیگری هم داده است که حکایت از پرداخت ماهیانه ۲۵۰هزار تومان به بیکاران می‌کرد. ابراهیم رییسی دیگر نامزد جریان اصولگرا در این دوره از انتخابات برای آن که از رقیب همفکرش بازنماند از ایجاد شش میلیون شغل، کاهش نرخ بیکاری به هشت درصد و سه برابر کردن یارانه سه دهک اول جامعه می‌گوید. واقعیت این است که برای فهم آن که این گونه وعده‌ها امکان پذیر نیست نیازی به داشتن مطالعه زیادی در علم اقتصاد نیست و با دیدن چند برنامه اقتصادی در همین صداوسیمای یکسویه هم می‌توان متوجه شد که چنین وعده‌هایی غیر قابل اجرا و به نوعی بازی با افکار عمومی است.

هنگامی که به سوابق دولت‌ها در ایجاد اشتغال نگاهی می‌اندازیم شاهد آن هستیم که در طول چهار دهه اخیر بیشترین تعداد شغلی که ایجاد شده است در یک مقطع کوتاه چند ساله و به تعداد یک میلیون شغل در سال بوده است. این آمار برای دورانی است که شاهد بحرانی عمیق در این حوزه و همچنین عقب‌ماندگی‌ها به جا مانده از در هم ریختن ساختارهای اقتصادی کشور نبوده‌ایم و به اصطلاح همه چیز سر جای خودش بوده است. حال در وضعیت امروز که به واسطه کاهش قیمت نفت به نسبت سال‌های ۸۵ تا ۹۲ منابع مالی در اختیار کشور به شدت کاهش پیدا کرده است و از آن مهمتر شاهد لشکری از بیکاران به واسطه کارنامه تقریبا هیچ دولت سابق در ایجاد اشتغال هستیم چگونه قرار است چنین وعده هایی اجرایی گردد؟!
 با نگاهی به تجارب کشورهای جهان شاهد آن هستیم که راه‌حل غلبه بر بحران بیکاری دست یافتن به نرخ رشد اقتصادی بالا به طور مستمر است. پیش نیاز این امر نیز استفاده از ظرفیت سرمایه‌گذاری خارجی است. به این معنا که سرمایه‌های داخلی هر کشوری هر چقدر هم قابل توجه و چشمگیر باشد باز هم برای دستیابی به نرخ رشد اقتصادی مستمر احتیاج به سرمایه‌گذاری خارجی است.
شاید بتوان علت اصرار تصمیم‌گیران کشور بر نرخ رشد هشت درصد در سیاست‌های کلی اقتصادی کشور ابلاغی از سوی رهبر انقلاب را در همین امر جستجو کرد. زمانی می‌توان از حل و فصل بحران بیکاری سخن گفت که اقتصاد ملی چنین نرخ رشدی را به طور مستمر تجربه کرده باشد. نامزدهای انتخابات که چنین وعده‌های مردم فریبانه‌ای را سرلوحه فعالیت‌های انتخاباتی خود قرار داده‌اند ابتدا می‌بایست به این پرسش پاسخ دهند که برنامه مشخصشان برای نرخ رشد مستمر هشت درصد چیست و چگونه و با چه سازوکاری قرار است سرمایه‌های خارجی متناسب با چنین نرخ رشدی را جذب کنند؟
هنگامی که به کارنامه دولت اعتدال در این حوزه نگاهی می‌اندازیم شاهد آن هستیم که مطابق شاخص‌های اعلام شده از سوی مرکز آمار، بانک مرکزی و از این دو مهمتر صندوق بین‌المللی پول که نهادی مستقل از دولت هاست و به بررسی عملکرد اقتصادی کشورهای مختلف می‌پردازد ایران پس از تجربه چند فصل پیاپی نرخ رشد منفی و همچنین چند سال نرخ رشد اندک از رکود عبور کرده است. معنای عبور از رکود آن است که برنامه‌های اقتصادی در سه سال و نیم اخیر اقتصاد ملی را از وضعیتی که در آن شاهد نرخ رشد اقتصادی منفی هفت درصد، منفی سه درصد و در سال‌های اخیر نرخ رشدهای اندک کمتر از سه درصد بوده‌ایم نجات داده است و حالا شرایط برای اجرای برنامه هایی برای ثبات و استمرار نرخ رشد اقتصادی حدود شش تا هفت درصد مهیاست. بر خلاف آن چه برخی با سیاه نمایی واقعیات موجود به دنبال آن هستند مراکز بین‌المللی و مستقل اقتصادی نیز سیاست‌های اقتصادی دولت اعتدال را تایید کرده و مشخصا از کاهش نرخ تورم و افزایش قابل ملاحظه نرخ رشد اقتصادی به عنوان دو نمونه از نقاط قوت کارنامه دولت نام برده اند.
آن چه در این جوّسازی‌های انتخاباتی نادیده انگاشته می‌شود بی‌توجهی مطلق به چگونگی اجرایی کردن این وعده‌ها در حوزه اشتغال است. به عنوان نمونه برای اجرایی کردن وعده‌ای مانند پنج یا شش میلیون شغل در سال نیاز به سرمایه‌ای عظیم داریم که مجموع همه سرمایه‌های داخل کشور هم برای اجرایی کردن نیمی از این وعده کفایت نمی‌کند. احتیاج کشور به سرمایه‌گذاری خارجی برای عبور از بحران بیکاری امری بدیهی است. در این زمینه نیز احتیاج به روابط نزدیک با کشورهای جهان و گشودن درهای کشور بر روی سرمایه‌های خارجی است. نامزدهای اصولگرا تا این لحظه هیچ برنامه قابل ذکری را برای جذب این نوع سرمایه‌ها اعلام نکرده‌اند و همین امر نشان می‌دهد که یا از پیش نیازهای اجرای چنین وعده هایی که می‌توان آن‌ها را وعده‌های فضایی نامید بی خبرند یا خدای ناکرده با دروغ و فریب مــردم و همـچنین سوء‌اســتفاده از آلام جامعه که بر اثر بیکاری به وجود آمده است به دنبال کسب چند رای بیشتر هستند.


منبع: بهارنیوز

شائبه اعمال نفوذ خودروسازان بر وزارت صنعت!

به گزارش ایسنا، شرکت بازرسی کیفیت و استاندارد ایران به صورت ادواری کیفیت خودروهای در حال تولید و مونتاژ در خودروسازان داخلی را ارزیابی کرده و ماهانه گزارش کامل ارزیابی کیفیت این محصولات را به وزارت صنعت، معدن و تجارت ارسال می‌کند.البته این گزارش برای اطلاع افکار عمومی در اختیار رسانه‌ها نیز قرار می‌گیرد. اما نکته مهم این است که نسخه‌ سانسور شده و محدودی از این گزارش در اختیار رسانه‌ها قرار می‌گیرد و برخی شاخص‌های مهم مربوط به ارزیابی کیفیت خودروهای داخلی در گزارش عمومی منتشره، دیده نمی‌شود.
در این رابطه می‌توان به اقدام اخیر شرکت بازرسی کیفیت و استاندارد ایران مبنی بر حذف نمرات منفی از گزارش ارزیابی کیفی خودروهای داخلی اشاره کرد. نمرات منفی شاخص‌های ۹ گانه‌ای است که وضعیت خودروهای تولیدی در حوزه‌هایی همچون وجود سر و صدای اضافی، نفوذ آب و غبار در خودرو، وضعیت تزئینات داخلی، کیفیت رنگ و ایرادات بدنه خودرو را نشان می‌دهد، به‌گونه‌ای که هرچه نمره منفی خودرویی در این شاخص‌ها بالاتر باشد نشان‌دهنده بدتر بودن وضعیت کیفیت خودروی مربوطه در شاخص مربوطه است.
شرکت بازرسی کیفیت و استاندارد ایران در بهمن ماه سال گذشته پس از مدتها گزارش ارزیابی کیفیت خودروهای تولیدی در دی ماه ۱۳۹۵ را به همراه نمرات منفی این خودروها منتشر کرد. این موضوع تمرکز برخی رسانه‌ها بر نمرات منفی خودروهای داخلی را به دنبال داشت و ایسنا نیز گزارش‌هایی در این زمینه از جمله درباره وجود مشکل نفوذ آب و گرد و غبار در برخی خودروهای داخلی شامل “سایپا ۱۱۱، سایپا ۱۳۲، سایپا ۱۳۱، تیبا، تیبا هاچ‌بک (محصولات سایپا)، سمند تبریز (محصول ایران خودرو) و ام‌وی‌ام ۵۵۰ (محصول خودروسازی مدیران) ” منتشر کرد.
به دنبال چنین گزارش‌های انتقادی از کیفیت خودروهای داخلی بود که شرکت بازرسی کیفیت و استاندارد ایران گزارش بعدی ارزیابی کیفی خودروهای داخلی را مجددا محدود کرده و نمرات منفی را از آن حذف کرد. در پیگیری علت این موضوع نیز شنیده شد که اعمال فشار یکی از خودروسازان کوچک مونتاژکننده خودروهای چینی باعث محدود شدن گزارش‌های عمومی ارزیابی کیفی خودروهای داخلی شده است.در این شرایط بهتر است وزارت صنعت، معدن و تجارت در این زمینه شفاف‌سازی کرده و اعلام کند به چه دلیل گزارش‌های ارزیابی کیفیت خودروهای داخلی به صورت کامل برای آشنایی افکار عمومی از وضعیت خودروهای داخلی، منتشر نمی‌شود؟


منبع: بهارنیوز

صحبت شعاری برای مردم جاذبه ندارد

غلامحسین کرباسچی در ارزیابی روند اولین جلسه مناظره کاندیداهای دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اظهار کرد: به نظر بنده، روند برگزاری این جلسه برای معرفی عملکرد هر کدام از کاندیداها درجهت روشن شدن اذهان مردم نسبت به وضعیت مسائل کشور مناسب بود.وی در انتقاد نسبت به اقدام قالیباف برای تخریب وجهه رئیس دولت یازدهم خاطرنشان کرد: بنده فکر می‌کنم آقای قالیباف با توجه به تجربه‌ای که در دو دوره انتخابات گذشته به خصوص در دوره قبل که با آقای روحانی رو در رو شده بود داشته، خود را از قبل برای چنین برخوردی آماده کرده بود منتهی این روش تکراری الگوهای شکست خورده است که بدون منطق روی هوا بگوید ۴درصد و ۹۶ درصد! آخر روی چه حسابی این آمار را بیان می‌کرد؟!

کرباسچی افزود: متاسفانه این الگوهایی است که رئیس دولت قبل رایج کرده و آقایان هم فکر می‌کنند که اگر از این روش‌ها استفاده کنند می‌توانند افکار عمومی را جلب کنند و این در حالی است که اگر فردی حرفی دارد باید قانونی و منطقی بیان کند چراکه این قبیل صحبت‌های شعاری در بین مردم جاذبه ندارد ضمن‌اینکه ممکن است هر فردی از این نوع گفتمان برداشتی مطابق با دیدگاه خود داشته باشد.وی یادآورشد: آقای قالیباف بخشی از روند مناظره خود را از آقای موسوی و بخشی را از آقای احمدی‌نژاد تقلید کرد و این در حالی است که باید هر کاندیدای انتخاباتی رو پای خود بایستد و با منطق خود و با استدلال حرفش را بزند نه اینکه یک کلمه را تکرار کند و بدون هیچ آمار و ارقام صحیحی از چهار درصد و نود و شش درصد بگوید و یک دشمن فرضی برای مردم درست کند.

کرباسچی با اشاره به اینکه روحانی به خوبی در این جلسه ظاهر شد، تصریح کرد: به هر حال آقای روحانی در این مناظره با همان روش خود حرف‌های منطقی زد و در همان حد اعتدالی که همیشه سعی کرده حفظ کند در این جلسه حضور پیدا کرد.وی حضور جهانگیری در این مناظره را مثبت ارزیابی کرد و افزود: آقای جهانگیری تاکنون نه در مناظره و نه این قبیل گفت و گوها ظاهر نشده بود اما از توانایی‌های لازم برخوردار بوده و بر آمار و ارقام هم تسلط دارد ضمن‌اینکه شخصیت آزاده‌ای است که در این جلسه نیز بسیار با صداقت و درست حرف خود را زد و به سوالات پاسخ داد بنابراین بنده فکر می‌کنم عملکرد امروز آقای جهانگیری بیانگر توانایی واقعی وی بود و این امکان وجود دارد بعد از این شاهد موضعگیری‌های صریحتر از آقای جهانگیری نیز باشیم.

کرباسچی در رابطه با علل حضور ضعیف رئیسی در این جلسه تاکید کرد: آقای رئیسی بیشتر بر همان حوزه قضایی تسلط دارد که سی سال در آن فعالیت کرده است و با مسائل اجرایی به غیر از حرف‌های کلی که برای وی تهیه شده است آشنایی زیادی ندارد ضمن‌اینکه باید در بیان آمار و ارقام کمی بیشتر دقت کند کمااینکه وقتی می‌گوید یک میلیون ازدواج به یک میلیون مسکن نیاز دارد خیلی واضح است که برای این تعداد ازدواج به پانصد مسکن نیاز است چراکه هر دو نفر که با هم ازدواج کنند یک واحد مسکن نیاز دارند نه اینکه هر کدام جدا جدا مسکن تهیه کنند یا اظهارنظری که در مورد حاشیه‌نشینان کرد باید به این نکته توجه کند که برخی حاشیه‌نشینان اصلا مسکن ندارند و اغلب اجاره‌نشین هستند و حل مشکل آنها به این راحتی که آقای رئیسی می‌گوید، نیست چراکه با مسائل عدیده‌ای مواجه است که در کلام ساده به نظر می‌رسد بنابراین بنده فکر می‌کنم که بحث‌های کلان شعاری وی از حوزه اجرایی فاصله دارد.

وی افزود: البته برخی این‌طور تحلیل می‌کنند که آقای رئیسی خواسته یک جنبه از جامعیت خود را نشان داده و شخصیت بی‌طرفی نسبت به عرصه سیاسی که تنها به دنبال حل مسائل بوده از خود نشان بدهد.کرباسچی با تاکید بر اینکه میرسلیم نیز آشنایی زیادی نسبت به حوزه اجرایی ندارد، بیان کرد: ما آقای میرسلیم را از قبل می‌شناسیم و می‌دانیم که هیچ‌گاه آدم اجرایی نبوده و فردی دانشگاهی و سلیم‌النفس است که خیلی علاقه دارد بحث‌های علمی و دانشگاهی را بیان کند و در مناظره هم چنین حالتی داشت و سوالاتی را مطرح می‌کرد که جنبه علمی و تحقیقی داشت.

وی در ارزیابی عملکرد هاشمی‌طبا در این جلسه عنوان کرد: البته آقای هاشمی‌طبا به عنوان فردی که سال‌ها در امور و مدیریت اجرایی فعالیت داشته مسائل را به‌خوبی درک می‌کند و در رابطه با بحث‌های شعاری که مطرح می‌شد تحلیل وی این بود که مدام مطالبات را از دولت اضافه کرده‌اند و به معذورات و مسائل مادی و اقتصادی توجه نداشته‌اند که حرف معقول و منطقی می‌زد و روی بینندگان نیز تاثیرگذار بود چراکه منطق و گفتمانش را درک می‌کنند.


منبع: بهارنیوز

دعوت برانکو از اسحاق جهانگیری!

گروه سیاسی:ستون طنز امروز روزنامه شهروند به مناظرات دیروز نامزدهای انتخاباتی اختصاص یافت.
 


 


منبع: بهارنیوز

تاکتیک احمدی‌نژاد، نوستالژی ٨٨

گروه سیاسی_رسانه ها: روزنامه شرق نوشت: محمدباقر قالیباف انتخاب اول هیچ‌کس نیست. اما می‌تواند انتخاب دوم خیلی‌ها باشد. دست‌کم خود و مشاوران رسانه‌ای‌اش چنین فکر می‌کنند. این ویژگی او را به نمایش شخصیتی «دوزیست» در عرصه سیاسی وادار ساخته‌ که هدف سهل‌الوصولش، صید «آرای خاکستری» و «مرددها» است. اگر ابراهیم رئیسی برای پیروزی در انتخابات جاری، روی «هسته سخت» آرای وفاداران به گفتمان اصولگرایی حساب می‌کند، باقر قالیباف، در پی جلب نظر و رأی لایه مردد هر دو اردوگاه اصولگرایی و اصلاح‌طلبی است.
 

از همین روست که در کارنامه ١٢ساله شهرداری او هم صدور بخش‌نامه شدید و غلیظ در مورد تفکیک جنسیتی در ادارات زیرمجموعه شهرداری وجود دارد هم ساخت «مال»هایی که در هیبت مرکز خریدهای فوق مدرن، جولان‌گاه طبقه متوسط به بالا هستند.  عصر آدینه، شهردار اصولگرای تهران، در نخستین مناظره تلویزیونی خود علیه رقیبان، از تکیه‌کلامی استفاده کرد که برای بدنه اجتماعی اصلاح‌طلبان، یادآور یکی از به‌یادماندنی‌ترین لحظات مناظره‌های انتخابات پرالتهاب سال ٨٨ است؛ «مردم! ما با پدیده‌ای مواجه هستیم که به راحتی رو به دوربین دروغ می‌گوید…» او در ادامه پرینتی را رو به دوربین گرفت براساس نوشته‌هایی که خواندنش برای بیننده تلویزیون ناممکن بود، اتهامی را به حسن روحانی نسبت داد.

 

این تاکتیک، خالق لحظه‌ای ناب در تاریخ سیاسی ایران شد. لحظه‌ای که هم تراژدی بود هم  کمدی. لحظه‌ای که در یک آن، قالیباف تلاش می‌کرد هم‌زمان و به یک ضربت، محمود احمدی‌نژاد و میرحسین موسوی را برای رسیدن به صندلی ریاست‌جمهوری به خدمت بگیرد. او، هم احمدی‌نژاد پرینت‌به‌دست و «بگم‌بگم»گو بود و هم می‌خواست نوستالژی رقیب هشت سال پیش احمدی‌نژاد را به نفع خود مصادره کند. آنچه اما در این میانه خود‌نمایی می‌کرد و واکنش کاربران شبکه‌های اجتماعی نشان می‌داد توی ذوق زده است، حلول روح احمدی‌نژاد در کالبد مردی بود که بسیارانی از نحوه مدیریت او در نیروی انتظامی خاطره‌ای مثبت در ذهن داشتند.


مردی که در سال ٨۴ با برند «دکتر خلبان» توانست ۴ میلیون رای خاکستری را از آن خود کند و  در سال ٩٢ دو میلیون به این تعداد افزود، اکنون در واپسین کارزار، حبوطی تاسف‌بار را تجربه می‌کند. مصاف عصر جمعه، نخستین «اپیزود» از سه‌گانه‌ای است که در نهایت تکلیف مستأجر بعدی پاستور را روشن می‌کند. هنوز دو بخش دیگر از نمایش پربیننده و مهیج ٩۶ باقی است. دو بخشی که به موضوعات چالش‌برانگیزی مانند اقتصاد و سیاست اختصاص دارد. آیا شهردار تهران گمان می‌کند همچنان می‌تواند با تاکتیک کنونی به جلب آرای خاکستری امیدوار باشد؟ تا اینجای کار محتمل‌ترین گزینه، ازدست‌دادن رأی هر دو طرف‌است.


منبع: بهارنیوز

روحانی و جهانگیری امشب در تلویزیون

زمانبندی پخش برنامه نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری به این شرح است:

 

*** سید مصطفی آقامیرسلیم

رادیو ایران ساعت ۱۷:۳۰ دقیقه

تکرار این برنامه فردا ساعت ۷:۱۰ دقیقه صبح از رادیو ایران پخش می‌شود.

 

*** سید مصطفی هاشمی طبا

گفتگو اول با شبکه خبر ، ساعت ۲۱:۳۰

 

*** حسن روحانی

برنامه با دوربین شبکه یک ساعت ۲۲

 

*** اسحاق جهانگیری

گفتگوی ویژه خبری، شبکه ۲ و رادیو ایران، ساعت ۲۲:۴۵ 

*** سیدمصطفی  آقامیرسلیم

برنامه پاسخ به ایرانیان خارج از کشور شبکه جام جم ساعت ۰۰:۳۰ بامداد

 




در همین حال، حجت اسلام ‌حسن روحانی کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری در واکنش به اظهارات محمدباقر قالیباف در بخش‌هایی از مناظره روز جمعه، در صفحه شخصی خود در اینستاگرام نوشت:«هدف از مناظره‌ها، توضیح برنامه‌هاست تا مردم بتوانند بین نامزدها یک نفر را انتخاب کنند. اگر نقل قولی می‌خواهیم انجام دهیم یا نسبتی بدهیم، باید صحیح و راست باشد. علت اینکه امشب سخنان یک نامزد را متوقف کردم، این بود که دروغ ادامه پیدا نکند و گناهان ایشان زیاد نشود.
در اینجا لازم می‌دانم موارد کذبی که در مناظره امشب مطرح شد را جهت اطلاع عموم به اختصار شرح دهم:ارائه برنامه کوتاه‌مدت سه‌ماهه یا ۱۰۰ روزه و برنامه‌های بلندمدت یک‌ساله و چهارساله توسط نامزدهای انتخاباتی امری معمول است. بنده نیز درخصوص برنامه کوتاه‌مدت و بلندمدت خود در برنامه‌های تبلیغاتی سال ۹۲ که از رسانه ملی پخش شد، توضیح دادم و بعد از برعهده گرفتن مسئولیت، همانطور که قول داده بودم در پایان ۱۰۰ روز اول، اقدامات دولت تدبیر و امید را در یک گفتگوی زنده تلویزیونی برای مردم عزیز شرح دادم. اما ادعای حل تمام مشکلات اقتصادی در عرض ۱۰۰ روز، غیرواقعی و غیرعقلانی است.
در انتخابات سال ۹۲ در برنامه تلویزیونی «با دوربین» اشاره کردم که «ما سه میلیون و ۳۰۰ هزار بیکار در کشور داریم. اگر ۱۰ میلیون توریست سالانه وارد کشور شود، ۱۳.۶ میلیارد درآمد ارزی و ۴ میلیون شغل ایجاد می‌شود.» آنچه بیان شده واضح است، و فیلم و متن پیاده شده آن در سایت‌های معتبر نیز موجود است.
‌فردی که امروز به عنوان مفسد اقتصادی در زندان بسر می‌برد و محکوم به اعدام شده، یکی از «کارآفرینان برتر» به انتخاب دستگاه‌های مربوطه در سال‌های گذشته می‌باشد که در مراسمی که در سال ۱۳۸۶ بنده به عنوان سخنران برنامه دعوت شده بودم و به درخواست مسئولین برگزارکننده، لوح تقدیر تهیه شده را نیز به کارآفرینان برتر اهدا کردم، این فرد نیز لوحی را دریافت کرده است. حال چگونه افرادی در نقش حامی او ظاهر می‌شوند و سعی در سرپوش گذاشتن بر فساد بزرگ ۳ میلیارد دلاری و ربط دادن اعمال وی به دریافت یک لوح دارند، جای شگفتی دارد.همچنین ادعای این فرد (بدون ارائه هیچگونه سند و مدرک) مبنی بر کمک به ستاد انتخاباتی اینجانب در سال ۹۲، کذب محض است و بارها توسط مسئولین وقت ستاد تکذیب شده است.امیدوارم بنای همه نامزدها که می‌خواهند مسئولیت مهم اداره کشور را برعهده بگیرند، راستی و درستی و راستگویی باشد.»


منبع: بهارنیوز

ادب روحانی در مناظره را تحسین می‌کنم

گروه سیاسی_رسانه ها: روزنامه شهروند نوشت:«اگرچه پاره‌ای انتقادات به دولت کنونی وارد باشد، اما شخصاً شکیبایی و ادب حسن روحانی در مناظره جمعه، هشتم اردیبهشت را تحسین می‌کنم. او در برابر امواجی از سخنان غیرمستند و نسبت‌های ناروا و حتی کلماتی که از نظر عرف عمومی ناشایست است، شکیبایی نشان داد.» کامبیز نوروزی – حقوقدان – با نگاهی به نخستین مناظره نامزدهای دوازدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری،گفت: به‌تدریج سنت مناظره، در ساختار انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران، نهادینه می‌شود. مناظره شیوه‌ای از معرفی نامزدهای انتخاباتی است که در آن نامزدها رو در روی یکدیگر واقعیت‌ها و چهره‌های اصلی خود را تا اندازه‌ای به ناگزیر به نمایش می‌گذارند. در چند دوره اخیر انتخاباتی که در ایران تجربه کردیم، مناظره‌ها، کمک شایسته‌ای به شناسایی نامزدها توسط مردم کرده‌اند. نخستین مناظره انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری، در روز جمعه، هشتم اردیبهشت‌ماه برگزار شد که نشانه‌هایی از سیمای واقعی‌تر نامزدها را توانست به نمایش بگذارد.
در این دوره رئیس‌جمهوری کنونی با چند نامزد دیگر رقابت می‌کند. نخستین ویژگی این وضع آن است که نامزدها ناگزیر از ارایه برنامه خواهند بود؛ چرا که رئیس‌جمهوری برنامه‌های معین خود را در خلال انواع اقدامات و تصمیم‌ها و قوانین جاری کشور عملا ارایه داده است. قاعدتا هر نامزد باید بتواند از برنامه‌های خود سخن بگوید، اما همان‌طور که پیش‌بینی می‌شد به‌خصوص رقبای اصلی رئیس‌جمهوری کنونی که شامل دو نامزد اصولگرا هستند، به هیچ عنوان برنامه‌ای ارایه نکردند.
مواضع و سخنان آنها، بیش از هر چیز، شامل کلیات بی‌پشتوانه و غیرکارشناسی بود که شاید در ظاهر زیبا و خوشایند جلوه کند، اما نمی‌توان آنها را برنامه دانست. به‌عنوان مثال وقتی کسی از اشتغال جوانان سخن می‌گوید، باید بتواند از شرایط اقتصادی کشور، بازار سرمایه، شرایط سرمایه‌گذاری و بسیاری از عوامل موثر استنتاج کند که در طول دوره ریاست‌جمهوری خود، چند ‌درصد اشتغال می‌تواند ایجاد کند یا وقتی کسی از مبارزه با آلاینده‌های زیست‌محیطی سخن می‌گوید باید بتواند با دقت کافی از شرایط و مدت‌زمان مبارزه با آلودگی هوا سخن بگوید.
در مناظره روز جمعه شاهد بودیم که محمدباقر قالیباف و ابراهیم رئیسی به جز شعارهای بسیار کلی و بی‌پشتوانه، سخنی برای گفتن نداشتند. آنها می‌خواهند چنین القا کنند که در طول چهار سال ریاست‌جمهوری احتمالی آنها بهشت به مردم تحویل داده می‌شود. بیکاری و آلودگی هوا را از بین می‌برند، تمام جوانان را به ازدواج هم درمی‌آورند و خیلی چیزهای دیگر. آنها خود را در حد معجزه‌گرها نشان می‌دهند. اما واقعیت این است که این قبیل سخنان کلی و بی‌برنامه در هر جایی اعم از نشریات، رادیو، تلویزیون و حتی پیام‌رسان‌های موجود قابل گفتن و نوشتن است و می‌توان به جرأت گفت فاقد ارزش انتخاباتی است و نمی‌توان آنها را موجه دانست.علاوه بر این و شاهد مهمتر از همه اینها، چیزی است که باید در قلمرو سیاسی ارزیابی کرد، کلی‌گویی‌های بی‌اساس و بی‌پایه و غیرمستند موجب تزریق اطلاعات نادرست و واهی در جامعه است. گمراه ساختن مردم از نظر اخلاق سیاسی امری مذموم و ناپسند است.
اگرچه پاره‌ای انتقادات به دولت کنونی وارد باشد، اما شخصاً شکیبایی و ادب حسن روحانی در مناظره جمعه، هشتم اردیبهشت را تحسین می‌کنم. او در برابر امواجی از سخنان غیرمستند و نسبت‌های ناروا و حتی کلماتی که از نظر عرف عمومی ناشایست است، شکیبایی نشان داد. یک رئیس‌جمهوری نمی‌تواند شخصیت عصبانی داشته باشد، رئیس‌جمهوری که در کوران مسائل داخلی و بین‌المللی سرنوشت کشوری را در دست دارد، شکیبایی و صبر برای او یکی از شرایط بسیار مهم است. در یک مناظره اگر چه هر کس بتواند بر رقیب خود برتری بیابد، اما این برتری باید براساس اخلاق و صداقت شکل بگیرد.به‌طورکلی نخستین مناظره دوازدهمین دوره ریاست‌جمهوری نشان داد که همچنان رقابت اصلی میان اخلاق و ادب با قدرت‌طلبی سرکش است.


منبع: بهارنیوز