وریا در استقلال مثل تیم ملی نبود

وریا غفوری در این مدت اینقدر آماده نشان داده که با یک بازی موقعیت او در ترکیب ثابت استقلال به خطر نمی افتد و به احتمال فراوان در بازی با صبا هم در ترکیب ثابت استقلال به میدان خواهد رفت.

مدافع راست استقلال در بازی با لوکوموتیو روز موفقی را پشت سرنگذاشت.

به گزارش “ورزش سه”، وریا غفوری بعد از پشت سرگذاشتن ۲ بازی فوق العاده برای تیم ملی در بازی با چین و قطر مصدوم شد و بازی استقلال برابر فولاد و گسترش فولاد را از دست داد اما آمادگی بالای او در بازی های قبلی باعث شد منصوریان در بازی روز گذشته برابر لوکوموتیو به این بازیکن در ترکیب ثابت بازی بدهد.

وریا غفوری که ظاهرا هنوز مصدومیتش به طور کامل خوب نشده بود در جریان بازی نمایش پرانتقادی داشت و در طول بازی تقریبا تمام حملات لوکوموتیو از سمت این بازیکن شکل گرفت و البته او در حملات هم نمایش موفقی نداشت تا منصوریان مجبور شود در اواسط نیمه دوم او را تعویض کند.

البته وریا غفوری در این مدت اینقدر آماده نشان داده که با یک بازی موقعیت او در ترکیب ثابت استقلال به خطر نمی افتد و به احتمال فراوان در بازی با صبا هم در ترکیب ثابت استقلال به میدان خواهد رفت.


منبع: عصرایران

۲ فیلم ایرانی در جشنواره کن پذیرفته شدند

سینمای ایران در بخش سینه‌فونداسیون جشنواره کن نیز یک نماینده دارد. فیلم «حیوان» ساخته بهمن ارک از مدرسه ملی سینمای ایران در این بخش پذیرفته شده است.

دو فیلم ایرانی در بخش فیلم‌های کوتاه و سینه‌فونداسیون جشنواره بین‌المللی کن پذیرفته شدند.

به گزارش خبرآنلاین، در فهرست آثار حاضر در بخش‌‌های فیلم کوتاه و سینه‌فونداسیون کن دو فیلم «وقت ناهار» و «حیوان»‌ از سینمای ایران به چشم می‌خورد.

فیلم «وقت ناهار» به کارگردانی علیرضا قاسمی در بخش فیلم کوتاه جشنواره کن حاضر است و برای دریافت نخل طلایی این بخش با هشت اثر از کشورهایی چون فنلاند، انگلستان، دانمارک، آمریکا، سوئد و چین رقابت می‌کند.

این فیلم داستان یک دختر دبیرستانی است که برای تشخیص هویت مادر درگذشته‌اش به بیمارستان رفته‌ است. علیرضا قاسمی که پیش از این با فیلم کوتاه «فرکانس» در بخش مسابقه جشنواره فیلم اوستین آمریکا حضور داشت.

دیگر فیلم‌های بخش فیلم کوتاه جشنواره فیلم کن عبارتند از : «پدربزرگ والروس» به کارگردانی تیپو آیراکسینن از فنلاند، «مرد غرق شده» ساخته مهدی فلیفل محصول مشترک سینمای دانمارک، انگلستان و یونان، «در سراسر سرزمینم» ساخته فیونا گادیویر از آمریکا، «وقت رفتن» ساخته گرگور مودا از لهستان، «شب آرام» ساخته کی یانگ از چین، «دامیانا» ساخته آندرس رامیرز پولیدو از کلمبیا و «هلش بده» ساخته جولیا ثلین از سوئد دیگر آثار این بخش از جشنواره فیلم کن هستند.

سینمای ایران در بخش سینه‌فونداسیون جشنواره کن نیز یک نماینده دارد. فیلم «حیوان» ساخته بهمن ارک از مدرسه ملی سینمای ایران در این بخش پذیرفته شده است.

این فیلم کوتاه که از تولیدات مدرسه ملی سینمای ایران است داستان مردی را روایت می‌کند که می‌خواهد از مرز بگریزد.فیلم‌برداری این فیلم کوتاه که یازده روز به طول انجامید در منطقه گوری گول و قسمت‌های از آن در کلیبر و اینالی از توابع تبریز انجام شده است.


منبع: عصرایران

۳ کشته در تصادف پراید و تریلی در رشت

 

 مدیر مرکز مدیریت حوادث و فوریت های پزشکی استان گیلان گفت: برخورد یک دستگاه خودروی پراید با تریلی در مسیر امام زاده هاشم به رشت جنب انبار سیلوی تهران، سه فوتی بر جا گذاشت.

به گزارش ایرنا، پیمان اسدی افزود: با اعلام یک مورد تصادف در محور امام زاده هاشم به رشت در صبح امروز (چهارشنبه) ، بلافاصله دو دستگاه آمبولانس با تجهیزات مورد نیاز برای امدادرسانی به محل اعزام شد.

وی اظهار داشت: تکنسین های مرکز فوریت های پزشکی استان گیلان به همراه دو دستگاه آمبولانس در محل تصادف حاضر شدند که متاسفانه سه نفر از سرنشینان خودروی پراید در محل حادثه ، فوت کرده بودند.

به گفته مدیر مرکز مدیریت حوادث و فوریت های پزشکی استان گیلان، فوت شدگان این حادثه ۲۵، ۲۶ و ۳۱ ساله و هر سه مرد هستند.

مرکز اورژانس ۱۱۵ گیلان دارای بیش از ۴۰۰ نیرو، یکصد دستگاه آمبولانس و یک دستگاه اتوبوس آمبولانس است.


منبع: عصرایران

وزیر صنعت: واردات را محدود می‌کنیم

طرح رونق تولید که با اجرای آن تسهیلاتی به صنایع کوچک و متوسط پرداخت شد، امسال نیز عملیاتی خواهد شد.

وزیر صنعت، معدن و تجارت اعلام کرد:‌ این وزارتخانه در حال تکمیل لیستی از کالاهایی است که تولیدِ داخل آن، پاسخگوی نیاز کشور است و یا مازاد بر نیاز تولید می شود تا با تصویب دولت، ثبت سفارش واردات آن کالاها محدود شود.

به گزارش ایرنا،‌ محمد رضا نعمت زاده امروز (چهارشنبه) در حاشیه نشست هیات دولت در جمع خبرنگاران افزود: این لیست به زودی تکمیل و تقدیم دولت خواهد شد.

وی ادامه داد: نشانه هایی مثبت از آمارها، اطلاعات و بازدیدهای مجتمع های صنعتی مشاهده می شود که نشان از حرکت رو به پیشرفت بخش صنعت است.

نعمت زاده افزود: با تاکید رهبر معظم انقلاب بر تولید، اشتغال و مبارزه با قاچاق، کارآفرینان و تولیدکنندگان بیشتر به آینده امیدوار شده اند.

وزیر صنعت اضافه کرد: از طرف دیگر، مردم هم بیشتر به سمت استفاده از کالاهای داخلی روی آورده اند و کیفیت کالاهای داخلی بیشتر از گذشته شده است.

وی با اشاره به سفر روز گذشته رئیس جمهوری به استان مازندران گفت: دیروز در شهرستان نکا از کارخانه ای بازدید کردیم که همه تولیدات خود را صادر می کرد؛ در چنین شرایطی که کالاهای داخلی با رغبت در بازارهای خارجی مورد استقبال قرار می گیرد، دلیلی ندارد خودمان نسبت به آنها کم توجه باشیم.

نعمت زاده اظهار امیدواری کرد که امسال هم مانند سال گذشته رشد خوبی در بخش صنعت را داشته باشیم.

وزیر صنعت افزود: طرح رونق تولید که با اجرای آن تسهیلاتی به صنایع کوچک و متوسط پرداخت شد، امسال نیز عملیاتی خواهد شد.

وی همچنین در مورد ثبت نام نامزدهای انتخاباتی امروز (احمدی نژاد و بقایی) گفت: تصمیم با خود مردم و مقامات است.

نعمت زاده در پاسخ به این پرسش که شرایط این دوره از انتخابات ریاست جمهوری را چگونه ارزیابی می کنید؟ گفت: برای ارزیابی هنوز زود است؛ اجازه دهید جلوتر برویم و همه ثبت نام کنند.

وی ادامه داد: آنچه تاکید همه، رهبر معظم انقلاب و رئیس جمهوری است، این است که باید هر چه بیشتر در حوزه های انتخاباتی حضور داشته باشیم و به دنیا نشان دهیم که ملت در مسایل کلان کشور وحدت کلمه دارند و برای پیشرفت کشورشان علاقه مندند و سعی می کنند فردی را انتخاب کنند که بتواند برای پیشبرد امور کشور و اهداف نظام بیش از دیگران موثر واقع شود.


منبع: عصرایران

کشف بطری‌ های مشروب سربازان جنگ جهانی اول (+عکس)

باستان‌شناسان بطری‌های مشروبات الکلی سربازان جنگ جهانی اول بریتانیا را در تل‌آویو از زیر خاک بیرون کشیدند.

 به گزارش باشگاه خبرنگاران، تصاویری که مشاهده می‌کنید، از بطری‌های کشف شده‌ای گرفته شده‌اند که باستان‌شناسان اسرائیلی آن‌ها را بعد از بیرون کشیده شدن در زمان ساخت جاده‌ای در تل‌آویو، تأیید و اعلام کردند که قدمت این بطری‌ها به زمان جنگ جهانی اول برمی‌گردد و در موقعیت سربازخانه‌ای در این شهر پیدا شده بود که سربازهای بریتانیایی در آن اقامت داشتند.


منبع: عصرایران

سرباز شدن امید و احمد خیانت بود یا سربار شدن اوکراینی‌ها؟

ایسنا: تیم فوتبال پرسپولیس در آستانه کسب دهمین قهرمانی‌اش در ایران است؛ این تیم تاکنون دو بار در لیگ برتر و هفت بار هم در بالاترین لیگ‌های کشور که نام‌های متفاوتی – از تخت جمشید تا آزادگان – داشت، عنوان قهرمانی را تصاحب کرده است. سرخ‌های تهرانی این بار در شرایطی در یک قدمی فتح جام هستند که نیمکت‌شان لرزان و تیم‌شان بی‌پشتوانه است.

عملکرد باشگاه پرسپولیس در نقل و انتقالات این فصل در ابتدا بسیار خوب بود و به زعم موافقان و مخالفان این باشگاه، پرسپولیس یکی از بهترین تیم‌های تاریخ لیگ را بسته بود اما همین که مسابقات لیگ برتر آغاز شد، مشکلات یکی پس از دیگری گریبان تیم را گرفت.

بازگشت عجیب و غریب طارمی و رضاییان، رفتن ساسان انصاری از تیم و حضور اوکراینی‌های بی کیفیت و جنجال‌ساز تنها بخشی از مشکلات صدرنشین مقتدر لیگ برتر بود. در نیم‌فصل اما سرباز شدن عالیشاه و نوراللهی و خروجشان از فهرست پرسپولیس، عملا یک پای ترکیب تیم را لنگ کرد. هرچند مدیریت باشگاه با جذب سروش رفیعی و سامان نریمان‌جهان تاحدودی جای خالی بازیکنان رفته را پر کرد اما مخصوصا در لیگ قهرمانان آسیا، خالی بودن نیمکت پرطرفدارترین تیم ایران به شدت مشهود بود.

نکته جالب توجه و البته تاسف‌برانگیز در این زمینه نه عملکرد مدیرعامل باشگاه است و نه کادر فنی کروات بلکه حضور افرادی غیرمتخصص و پرادعا است که کباده مدیریت و اقتصاد می‌کشند اما در عمل فقط چند خط حرف از آنها باقی می‌ماند.

پرسپولیس در فصل جاری با چنین پدیده‌ای دست به گریبان بود و متاسفانه هنوز هم هستند کسانی که به جای توجه به وظیفه و پاسخگویی درباره عملکرد خود، به حاشیه‌های تیم دامن می‌زنند و سعی می‌کنند فضا را به نفع خود تغییر دهند.

از جمله این موارد می‌توان به عملکرد محمدعلی ترکاشوند، مدیر اقتصادی باشگاه اشاره کرد. او که قبل از حضور در پرسپولیس چهره‌ای شناخته‌شده نبود، با قرار گرفتن در جمع پرسپولیسی‌ها به یکباره مطرح شد و هر روز حرف و حدیثی از قول او در رسانه‌ها منتشر شد. اگر یک روز هم هیچ رسانه‌ای از او خبر نمی‌داد، در یکی از اخبار سایت باشگاه می‌شد نامش را دید و حرفش را خواند.

در کنار تمام این حرف و حدیث‌ها، چیزی که بیش از هر چیزی به ویژه بعد از برنامه ۹۰ نام ترکاشوند را بر سر زبان‌ها انداخت، شایعه دخالت او در جذب دو بازیکن بی‌کیفیت اوکراینی بود. گفته می‌شد ولادیمیر پریموف و آلکسی پلی‌یانسکی با نظر مستقیم او به پرسپولیس آمده‌اند؛ دو بازیکنی که منشا بسیاری از مشکلات باشگاه پرسپولیس بودند و جای خالی بازیکنان خوب که اکنون در نیمکت تیم پیدا است، حاصل روزهایی است که آن دو نیمکت را اشغال کرده بودند.

هواداران پرسپولیس خوب یادشان است که وقتی در نیم‌فصل لیگ برتر، عالیشاه و نوراللهی – درست یا غلط – سرباز شدند و ناچار بودند از تیم بروند، چه روزهای ناراحت کننده‌ای بود. این را می‌شد از تشویق هواداران و گریه نوراللهی هنگام آخرین بازی او در پرسپولیس به وضوح دید.

حال، مرد اقتصادی پرسپولیس مصاحبه کرده و رفتن عالیشاه و نوراللهی را «خیانت» دانسته است. ترکاشوند گفته «او نباید جواب خیانت عالیشاه و نوراللهی را بدهد.»

باید از مرد پرحاشیه سرخ‌ها پرسید که آیا حاضر است جواب هواداران را به خاطر آوردن دو اوکراینی بی کیفیت و آنتونی گولچ بدهد؟ جذب بازیکنانی که هیچ سودی برای تیم نداشتند و ضمن پر کردن بیهوده نیمکت، مانع یارگیری درست تیم شدند و حتی شنیده شده یکی از آنها – گولچ – از باشگاه شکایت هم کرده است، چه نامیده می‌شود؟

شاید اگر درایت و اصرار سرپرست باشگاه پرسپولیس نبود، هنوز دو اوکراینی در پرسپولیس بودند و هنگامی که هواداران با نگرانی از عملکرد نسبتا ضعیف تیم‌شان در آسیا غصه می‌خوردند، آن دو روی نیمکت پسته می‌شکستند.

مدیریت باشگاه پرسپولیس در این فصل نکات بسیار مثبت و قابل دفاعی داشت و به خوبی توانست حاشیه‌های بزرگی را از تیم دور کند اما بی‌تدبیری یک نفر باعث شد همین تیم – که شاید هفته آینده جام را بالای سر ببرد – دچار مشکلاتی شود؛ این مساله می‌تواند به قیمت حذف صدرنشین لیگ برتر از لیگ قهرمانان آسیا تمام شود.

بنابراین پس از تمام بحث‌ها و دعواها، بدون آن که بخواهیم وارد جزئیات شویم، از آقای ترکاشوند می‌پرسیم، به جای پرداختن به رفتار عالیشاه و نوراللهی – که هواداران آنها را دوست دارند –  آیا حاضر است درباره عملکرد خودش در پرسپولیس جواب پس بدهد؟


منبع: برترینها

روش رای‌آوری احمدی‌نژاد در ۸۸ غیرشرعی بود

نامزد حزب موتلفه اسلامی در انتخابات ریاست جمهوری با گذشت ۸ سال از حوادث پس از انتخابات ۸۸ ابراز عقیده کرد: آقای احمدی‌نژاد در سال ۸۸ توانست آرایی از مردم را با یک روشی که در آن زمان اتخاذ کرد به دست آورد اما دلایل مختلفی وجود دارد که نه به لحاظ عرفی و نه به لحاظ شرعی نمی‌توان به آن روش اتکا کرد.

 به نظر می‎رسد در مکانیزم جمنا جایگاهی تشریفاتی برای جامعتین به ویژه جامعه روحانیت مبارز تعریف شده و جبهه پیروان خط امام و رهبری نیز به رغم حمایت ظاهری از جمنا، به لحاظ عملی سکوت پیشه کرده است، از میان ۳۰ نفر شورای مرکزی جمنا نیز تنها سه کرسی به اعضای حزب موتلفه داده شده است. در حالیکه در طول دو دهه اول انقلاب موتلفه و جامعه روحانیت مبارز، اثرگذارترین احزاب اصولگرا در انتخابات‎های مختلف بودند. این تغییر شکل و شمایل اصولگرا از چه بابت است؟ نه تنها جای شخصیت های کلیدی همچون آقایان لاریجانی، ولایتی و ناطق در حلقه تصمیم گیران خالی است بلکه احزاب کهنه کار هم نقش کمرنگی دارند. چرا؟

کار دفاع از اصولگرایی و پشتیبانی عملی از اصول، سهل و ممتنع است. سهل برای آنکه اصولگرایی طبق قانون اساسی پاسخگوی نیازهای اصلی و حقوق اساسی مردم است؛ اما ممتنع است چون محقق کردن این اصول کارى پیچیده است و آمادگی های مختلفی از نظر فرهنگی، اجتماعی و سیاسی می طلبد. همه کسانی که علاقمند بودند در صحنه اصولگرایی فعال باشند در حد توان خودشان کوشش کردند، ولی فکر نمی کنم کسی مدعی باشد که به کمال توانسته باشد از پس این وظیفه مهم برآید.

نوع برخوردها و واکنش های شخصیت های سیاسی هم متفاوت است. یک شخصیت سیاسی وقتی تنها به صحنه می آید ممکن است بعد از یک یا دو بار شکست انتخاباتی افسرده شود و کنار برود، در حالی که برای احزاب چنین اتفاقی متصور نیست. یک حزب ممکن است ۵ یا ۶ مرتبه شکست بخورد ولی بنا به اصولی که به آنها اعتقاد دارد پای کار بایستد. موضوع در اقلیت یا اکثریت بودن هم برایش مطرح نیست. موضوع آرمان ها برایش مطرح است که جمعی را دور هم گرد آورده و به فعالیت و کوشش سیاسی مشغول شده است.

اما فعالیت سیاسی و حزبى در کشور ما به طور جامع خیلی مرسوم نیست. اگر حزب هایی را که سابقه دارند و به مناسبت شرایط انتخابات و شرایط سیاسی خاص شکل گرفته اند، کنار بگذاریم؛ احزاب انگشت شماری هستند که به دلیل آرمان های اعتقادی و اصولی دور هم جمع شده اند؛ حتی با هم ائتلاف کرده اند و سعی کرده اند در جهت تحقق آرمان ها گام بردارند. اهداف میانی تعریف کرده اند و برای تحقق اهداف کوشش کرده اند و تاحدودی هم موفق بوده اند. چنین احزابی، خیلی هم درصدد این نبوده اند که حتما اسم و رسم خود را مطرح کنند. ولی در مجموعه فعالیت هایی که به پیروزی انقلاب و استقرار نظام منجر شد بسیار موثر بوده اند.

چون در سوال به موتلفه اشاره شد، یادآور شوم که در طول ۵۴ سال فعالیت این حزب، هم برای پیروزی انقلاب فعال بودیم و جانفشانی و کوشش کردیم و هم بعد از پیروزی انقلاب برای استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی در صحنه بوده و برای سازماندهی این نظام به صورت خلاق و موثر عمل کردیم. اینها به مفهوم آن نیست که حق اصولگرایی به طور کامل ادا شده است. هیچ کس امروز نمی تواند ادعا کند آرمان های قانون اساسی محقق شده است. هنوز باید فعالیت های زیادی برای دستیابی به تمام آرمان ها انجام دهیم. شاید چندین ۱۰ سال زمان نیاز داشته باشد. اما همانطور که گفتم شخصیت های منفرد سیاسی زود به افسردگی می رسند ولی اساسا حزب برای این تشکیل شده که مبتنی بر شخصیت و کار و تشخیص انفرادى نباشد بلکه مبتنی بر آرمان و فکر باشد.

روش رای‌آوری احمدی‌نژاد در 88 غیرشرعی بود 
 آقایان لاریجانی و ناطق‎نوری و ولایتی که به افسردگی نرسیده‌اند. اگر از آنها دعوت شود که در صحنه تشکیلاتی جریان اصولگرا فعال شوند، بعید به نظر می‎رسد که دریغ کنند.

من اسم از کسی نبردم. قرار هم نیست اسم از کسی ببرم چون اگر بخواهم وارد شوم بحث به درازا می کشد. روحیه کلی و قواره کار سیاسى در حزب و نتیجه آن را می گویم.

 منظور من هم این بود که چنین بزرگانی در مدیریت صحنه تحرکات اصولگرایان امروز حضور ندارند؛ نه آنکه چرا نامزد انتخابات ریاست جمهوری نمی شوند.

بله اینها اشاراتی است به همان نکاتی که داشتم می‌گفتم. برای اینکه چنین چیزی پیش نیاید باید یک ساختار تشکیلاتی حزبی را مدنظر قرار دهیم. مثلا ما در حزب موتلفه مرتبا مسائل سیاسی کشور را تجزیه و تحلیل کرده و سرنوشت کشور را دنبال می کنیم و به اتکاء تجزیه و تحلیل جمعى، برنامه ارائه مى دهیم تا کشور اداره شود. نقادی سازنده و نه سیاسی و شخصی هم می کنیم. ما قصد پرخاشگری به افراد درون هیچ دولتی نداریم؛ بلکه عملکردها را ارزیابی می کنیم. اینها باعث می شود حزب زنده و با نشاط و آماده به کار بماند. اگر  حزب دست از این فعالیت‎ها بردارد، دیگر حزب نخواهد بود. جامعه روحانیت هم که به آن اشاره کردید، هیچ وقت حزب نبود. مرحوم آیت الله مهدوی کنی هیچ وقت نخواست ساختار حزبی به جامعه روحانیت مبارز بدهد. من اصلا به خوب یا بد بودن این نظریه کاری ندارم بلکه عقیده ایشان این بود که جامعه روحانیت مبارز حزب نیست و کارکرد حزبی ندارد.

فارغ از اینکه این تشکل وجهه حزبی دارد یا نه، در دهه شصت و هفتاد این جامعه روحانیت مبارز بود که در جناح راست حرف اول و آخر را در تدوین لیست مجلس یا تعیین نامزد ریاست جمهوری می زد ولی الان این طور نیست.

بله، این به دلیل حضور برخی اعضای جامعه روحانیت مبارز در احزاب بود. برخی اعضا در حزب جمهوری اسلامی خیلی فعال بودند. در واقع جامعه روحانیت مبارز کارکرد حزبی نداشت ولی به دلیل حضور آن افراد، حزبى موثر بود. احزابی مثل حزب جمهوری اسلامی و حزب موتلفه اسلامی به روحانیت به لحاظ اعتقادی احترام می گذاشتند. الان هم همین طور است. البته در مورد مسائل سیاسی با هم بحث می کنیم، چون اصلا کار سیاست، کار اعتقادی به مفهوم دینی کلمه اش نیست. سیاست ممکن است شکل های مختلفی به خود بگیرد و باید در قالب برنامه و تجزیه و تحلیل جامعه شناسانه درباره آن تصمیم گیری شود.

 اما تأثیرگذاری محوری و کلیدی جامعه روحانیت در جناح راست حتی پس از انحلال حزب جمهوری اسلامی وجود داشت. ولی الان حتی در قالب تشکیلات جمنا نیز نقش موثری ندارد.

اینها به عدم حضور جامعه روحانیت مبارز یا اساسا روحانیت در فعالیت ها و مصادر سیاسی بر نمی گردد. چون آنها ساختار تشکیلات سیاسی نداشتند. با این حال برخی مسائل به طور طبیعی گریبان آنها را هم می گیرد. در واقع می توان گفت هر تشکیلات سیاسی،  پوست کلفتی خاصی در مقابل مجموعه پستی و بلندی های سیاسی از خود نشان مى دهد که ساختارهای غیر حزبی این امکان را ندارند و ممکن است گاهی به حالت افسردگی یا انزوا بیفتند و حتی تعطیل شوند. اما مجموعه حزبی سرسختی از خود نشان می دهد، اگر در انتخاباتی شکست بخورد در رقابت بعدی به مردم می گوید “دوره قبل شکست خوردم اما این رویکردهای خود را اصلاح کردم و می خواهم با شکل نوینی به صحنه بیایم و کار کنم.” اما مطرح کردن شکست برای یک جامعه مذهبی مفهوم ندارد، چون از اول نمی خواسته به الزامات و عواقب مسئولیت سیاسی تن بدهد. چنین تشکلی از دیدگاه مذهبی درباره مسائل سیاسی نظر و مشورت می داده و ارشاد می کرده اما مسئولیت نمی پذیرفته؛ اینها فرق های قضیه است که باید دقت کرد. اگر روزی جامعه روحانیت مبارز در قالب یک حزب وارد صحنه شود آن وقت ماندگاریش به لحاظ فعالیت سیاسی بیشتر نمود پیدا خواهد کرد.

برخی می گویند جمنا شاکله جریان اصولگرایی است. نظر شما چیست آیا جمنا را به مثابه جریان اصولگرا می بینید؟

اصولگرایی به کرات مورد جفا قرار گرفته است. به عنوان دبیری شوراى عالى انقلاب فرهنگى، بر روی جریانات فکرى بعد از پیروزى انقلاب کار پژوهشى کردم و دوستانی از جهاد دانشگاهی مرا در این کار همراهی کردند. مجموعه این پژوهش در قالب کتاب مرجعى  درآمد. در این کتاب آمده است که عناوینى مثل اصولگرایی و اصلاح طلبی اصلا از کجا سرچشمه گرفته اند و آبشخورشان چه بوده است. این جریانات شکل یکنواختی نداشته اند و لا به لای فعالیت ها و کوشش های سیاسی ای که انجام گرفته است بعضا نقاط قوت و ضعفی مشاهده می شود. درباره کل جریان اصولگرایی -که از اوایل دهه ۸۰ مطرح شد و قبل از آن واژه دیگری را براى آن به کار می بردند- نیز نقاط قوت و ضعفی را می بینیم. نمی توان گفت همه فعالیت افرادی که با عنوان اصولگرایی وارد صحنه شدند، درست و قوی بوده است. هیچ کس نمی تواند چنین ادعایی کند.

باید به این نکته توجه کنیم که جمنا در زمانی به صحنه آمده که دولت وابسته به جریان به اصطلاح اصلاحات سرکار است. از آنجا که مجموعه دستاوردهای این دولت بعد از سال اول و دوم مثبت نبوده و مشکلاتی را به لحاظ اجتماعی برای کشور به وجود آورده است، عده ای که به آرمان های اصولگرایی توجه دارند، نگران شدند که مبادا ادامه این روند به سرنوشت نظام مقدس جمهوری اسلامی صدمه بزند. بنابراین فکر کردند خوب است دور هم جمع شوند و چاره اى بیندیشند. این غصه خوردن، نگران بودن و چاره جویی برای مشکلات خوب است. ما در موتلفه برنامه مان این بود که بیاییم از روش نقد سازنده استفاده کنیم. همین الان به شخصیت های سیاسی احترام می گذاریم، اهل افشاگری های وحشیانه و پرخاشگری هیچ گاه نبوده ایم، نیستیم و نخواهیم بود؛ چون خلاف مرامنامه ماست و این روش ها را از نظر شرعى و عرفى مقبول نمى دانیم. ولی نقادی می کنیم و برادرانه می گوییم اشکالات کار در کجاست و موضع خود را نیز اعلام می کنیم. اینکه به این موضع گیری ما چقدر توجه شود؛ بستگی دارد به کسانی که دست اندرکاران فعالیت سیاسی هستند و قدرت در اختیارشان است. در واقع آنها می توانند از این نقد ما استفاده کنند یا نکنند. ولی این حق برای ما محفوظ است که اگر از نقد ما استفاده نکردند، ما در هنگام انتخابات بخواهیم راه حلی را که برای برون رفت از مشکلات موجود مناسب می دانیم، ارائه دهیم.

مشخصا چرا خودتان وارد مکانیزم جمنا نشدید؟ این تصمیم فردی شما بود یا حزب موتلفه؟

خود من که در این تصمیم  مستقل از حزب نیستم؛ وقتی کسی در قالب حزب پا به صحنه سیاست مى گذارد، تعهدی به حزب دارد. نمی شود دو جا برود تعهد بدهد؛ این مفهوم ندارد ولی احزاب می توانند با هم ائتلاف کنند. یعنی مشترکاتی داشته باشند و براساس آن مشترکات تقسیم وظیفه و کوشش کنند. هیچ مفهومی ندارد که من در قالب جمنا تعهد بدهم در حالى که در قالب موتلفه نیز یک تعهد دیگر داده باشم. موتلفه می تواند با حزب دیگری ائتلاف کند و مشارکت داشته باشد ولی من دو جا نمی توانم تعهد بدهم. اصلا با هم جور در نمی آید. به دوستان خود در جمنا گفتم که “شما از من چه تعهدی می خواهید؟ تعهدم را من به موتلفه داده ام و مشخص کرده ام. شما اگر می خواهید باید با موتلفه همکاری کنید، تعهد من هم در آن وجود دارد و به تعهد جدیدی نیاز نیست. اگر هم نمی خواهید با موتلفه همکاری کنید، در این صورت چه مفهومز دارد از افرادی از موتلفه بخواهید تعهد بگیرید و آنها را به طور مستقل کنار بکشید و از موتلفه جدا کنید؟”. ره نظرم این سازوکار به لحاظ سیاسی درست نیست.

 اما قبل از آنکه در ۵ اسفند ۹۵ درباره نامزدهای اولیه جمنا در مجمع عمومی رأی گیری شود، چنین نظری نداشتید و در رای گیری شرکت کردید.

ما اصلا قبل از اینکه جمنا تصمیم به اعلام حضور رسمی بگیرد، در موتلفه تحلیل داشتیم و به این نتیجه رسیدیم که باید به طور مستقیم مسئولیت بپذیریم. یعنی حزب موتلفه وارد صحنه انتخابات ریاست جمهوری شد تا به مردم پیشنهادی را برای برون رفت از مشکلات ارائه بدهد و آن راه حل حزبی است نه فردی. تا کنون به جز اوایل انقلاب، انتخابات ها اغلب جنبه فردی داشته اند و حزبی به صحنه نمی آمده که مسئولیت بپذیرد. این بار موتلفه احساس کرد باید به سراغ ارائه راه حل حزبی برای خروج از مشکلات رفت. اما برادران ما در جمنا هنوز سازوکار خودشان را مشخص نکرده بودند و شاید هم مقداری تعجب کردند از اینکه چطور ما مقداری زودتر از آنها وارد صحنه شده ایم. در حالی که نیت ما این نبود که پیش دستی کنیم. ما روند طبیعی کار خودمان را دنبال می کردیم در حالی که جمنا در این صحنه تازه کار است.

در هر جبهه افراد، شخصیت ها و بعضا دسته ها و احزاب مختلف سیاسی باید دور هم جمع شوند. اما در مورد جمنا چنین نشد و هنوز هم قواره کاری شان مدون نشده است. این قبیل کارها نیاز به تجربه دارد تا قوام لازم را پیدا کند. یادمان باشد نزدیک انتخاباتیم، هر تشکیلاتی که نزدیک انتخابات وارد صحنه می شود مقداری درگیر مسائل انتخاباتی می شود و نمی تواند به تقویت ساختارى خودش به لحاظ بنیه سیاسی بپردازد.

 یعنی به نظر شما جمنا هنوز به تقویت بنیه سیاسی خودش نرسیده است؟

خیر! خیلی مشکل است، کار به این سادگی نیست.

 اما جمنا مجمع ملی دوم خودش را هم برگزار کرد.

 این دلیل نمی شود که بگوییم پختگی سیاسی لازم برای اینکه یک تشکیلات سیاسی شکل بگیرد را به دست آورده است. نشانه‎اش هم افرادی است که الان نام آنها به عنوان منتخبین جمنا اعلام شده است. کسانی که ممکن است بگویند با وجود حمایت جمنا، ما مستقلیم!

 مثل آقای رئیسی.

بله، کسانی که می‎گویند ما نظر خودمان را داریم. چنین رفتاری اصلا تشکیلاتی نیست. وقتی کسی به تشکیلاتی تعهد می دهد نمی آید بگوید “خیلی ممنون شما به من رأی دادید اما من حرف خودم را دارم”! چنین اظهاراتی نشان می دهد که تشکیلات جمنا هنوز جا نیفتاده است. من عضو حزب موتلفه هستم؛ وقتی شورای مرکزی حزب تصمیم می گیرد کسی را نامزد انتخابات کند، او یا می پذیرد یا نمی پذیرد. اگر نپذیرد که یعنی قدرت ماندن در سازمان حزب را ندارد. اگر پذیرفت هم که پای تصمیم حزب می ایستد و هیچ وقت هم نمی آید بگوید حزب چنین تصمیمی گرفته اما من هم برای خودم کسی هستم “انا رجلٌ”! شاید فردی که منتخب شورای مرکزی حزب می شود،  خارج از حزب هم هواخواه داشته باشد. اینها مانعه الجمع نیست ولی اینکه بر مبنای تجزیه و تحلیل، تفکر و برنامه ریزی و اشراف فرآیند حزبی برای اداره کشور شناخت به دست آورده و برنامه ریزی شود، مهم است.

 جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی مدعی است که برای اولین بار مکانیزمی از پایین به بالا برای تعیین نامزد نهایی ائتلاف اصولگرایان تدوین کرده و به همین منظور مجمع ۳ هزار نفری خود را شکل داد. واقعا این مجمع عمومی چقدر اقشار مختلف جامعه را نمایندگی می کند؟ برخی می گویند مجمع عمومی جمنا مهندسی شده و آقای زاکانی به عنوان مسئول استانی جبهه مردمی نیروهای انقلاب از مسئولیتی که به امانت در اختیارش بوده به نفع خودش بهره برداری کرده و کسانی را در استان ها به نفع خود سازماندهی کرده است. نظر شما چیست؟

ممکن است این اتفاق رخ داده باشد.

روش رای‌آوری احمدی‌نژاد در 88 غیرشرعی بود 
یعنی ممکن است مجمع عمومی جمنا مهندسی شده باشد؟

بله چون جمع آوری سه هزار نفر آن هم در مدت زمانی کوتاه، کار مشکلی است. اگر این افراد حزبی بوده و داوطلبانه آمده اند و ثبت نام کرده باشند که باید گزینش شده هم باشند و وجه اشتراک شان با آرمان های حزب مشخص شده باشد. چنین کاری به سرعت و ظرف یکی دو هفته نمی تواند انجام بگیرد. بنابراین نفس تجمیع این نفرات قابل ارزیابی و نقادى است. کار ساده ای نیست که یک جمعیت ۳ هزار نفری را یکدفعه به عنوان اعضای یک تشکیلات سیاسی گردآوری کنند و مجمع عمومی تشکیل دهند و رأی گیری کنند. ما که چندین سال سابقه کار حزبی داریم و چندین نوبت مجمع عمومی تشکیل دادیم، می دانیم چنین کاری بسیار پیچیده است.

البته حزب موتلفه یک حزب رسمی است و همواره در مجامع عمومی آن نماینده وزارت کشور حضور دارد و بر نحوه رأی گیری ها و اقدامات نظارت می‎کند. اما جمنا ناظر خاص خود را داشت. یعنی از وزارت کشور کسی نبود که ببیند در فرآیند رأی گیری و رأی شماری چه می گذرد! نمی‎خواهم کسی را متهم کنم ولی واقعیت آن است که این کارها زمان می برد تا به نتیجه مطلوب برسد. موتلفه با جمنا از لحاظ نیت و اهداف، اشتراکات بسیاری دارد؛ اما از لحاظ روش متفاوتند؛ چون ما روشی را تجربه کرده ایم که با روش جمنا متفاوت است. من دوستانه روش جمنا را نقد کردم اما این سخنم به آن معنا نیست که اهداف آنها را قبول ندارم.

 آقای بادامچیان بعد از انتخابات مجلس به خبرآنلاین آمدند و گفتند “ما بعد از بسته شدن فهرست تهران در دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی با وجود نارضایتی که داشتیم، سکوت کردیم”. به نظر می رسد موتلفه بعد از چند بار همکاری با جمعیت ایثارگران، جمعیت رهپویان و پایداری به این نتیجه رسید که جبهه پیروان خط امام و رهبری به ویژه موتلفه همواره با اینکه اکثریت ظرفیت اجتماعی اصولگرایان را به صحنه انتخابات و پای صندوق های رأی می آورد اما لیست نامزدها به نفع نواصولگراها بسته می شود. آیا تعیین نامزد حزبی برای این بود که دیگر فرصت سوءاستفاده به نواصولگراها داده نشود؟

خیر، اصلا برنامه این نبود. موتلفه برنامه خودش را براساس یک روال منظم سیاسی دنبال کرد و رویکردش انفعالی نبود که فلان جا چه کار کرده و بهمان جا چه کار دیگری دارند انجام می دهند. حزب موتلفه بعد از دو سال فعالیت دولت یازدهم به این نتیجه رسید که باید مستقیم به میدان بیاید و مسئولیت بپذیرد. بر این مبنا کار خود را علنى کرد، نظرات اعضا را گرفت. نظرات استان ها هم از طریق دبیران استان ها گردآوری شد و مجموعه نظرات به شورای مرکزی رسید. شورای مرکزی هم بررسی کاملی کرد و به این نتیجه رسید که در انتخابات ریاست جمهوری نامزد داشته باشد. حالا اگر دیگران می خواستند با ما ائتلاف کنند یا در آینده بخواهند این کار را انجام دهند ما منعی نداریم؛ چون حزب موتلفه اهل تعامل است. یعنی بحث سیاسی می کند اگر اشتراکات به اندازه کافی باشد، برای حفظ کیان نظام به ائتلاف تن می دهد.

در آستانه انتخابات مجلس نهم هم شاهد حضور جمعیت رهپویان و جمعیت ایثارگران در قالب جبهه متحد اصولگرایان یا همان ۸+۷ بودیم هم شاهد حضورشان در گردهمایی های جبهه پایداری بودیم که عضویت در جبهه متحد را نپذیرفته بود. آنها بیشترین نفرات را در لیست نهایی داشتند اما پس از انتخابات برای تعیین ریاست مجلس با پایداری ائتلاف کردند و فراکسیون تشکیل دادند. الان هم به نظر می رسد موتلفه چنین مدلی را دنبال می کند؛ یعنی از یک طرف نامزد حزبی خودش را خارج از مجموعه جمنا به میدان آورده و از طرف دیگر سه عضو موتلفه به همراه دبیرکل حزب، عضو شورای مرکزی جمنا هستند. چنین تحلیلی چقدر قرین به واقع است؟

اساسا از طرف حزب موتلفه برای حضور در جمنا و شورای مرکزی آن اقدامی صورت نگرفته است.

یعنی تصمیم فردی آقای نبی حبیبی، خانم رهبر و خانم افتخاری بود که عضو شورای مرکزی جمنا شوند؟

خیر. دوستان جمنا به صورت انفرادى از این خواهران و برادران حزبی برای مشارکت در آن مجموعه دعوت کردند. ما نیز سیاستمان این نبود با کسانی که هم هدف و هم نظریم، تعارضی داشته باشیم. مشورت کردن و مشورت دادن و به اشتراک گذاشتن تجربیاتمان از اهداف ما بود. با همین دید هم وارد صحنه شدیم ولی همواره این نکته را مد نظر داشتیم که اگر بنا بر تصمیم گیری باشد این تصمیم گیری باید در قالب شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی انجام شود نه اینکه صرف تصمیم گیری در چارچوب جمنا برای ما تکلیف آور باشد. البته این نکته را هم یادآور شوم که عنوان «جبهه» برای هر تشکیلاتی، قانونا به معنی حضور چند حزب دور هم و ارائه درخواست تشکیل جبهه است. پس جبهه مردمی نیروهای انقلاب اگر بخواهد به طور قانونی شکل بگیرد باید درخواستی را با امضای چند حزب تقدیم وزارت کشور کند تا مراحل قانونی کار انجام شود.

گویا چندی قبل برخی نامزدهای جمنا به شما پیشنهاد ا‌ئتلاف دادند. چه کسانی بودند و برای چه این پیشنهاد را مطرح کردند؟

بله، پیشنهاد ائتلاف به ما از طرف خود شخصیت ها مطرح می شود نه به دلیل وابستگی آنها به جمنا. چون جمنا تشکیلاتی جوان است و اعضایش هنوز نمی دانند عضو حزب بودن یعنی چه؟ عضو جمنا بودن یعنی چی؟

 شخصیت‌هایی که به شما پیشنهاد ائتلاف دادند چه کسانی بودند؟

این موضوعی است که قرار نبوده جزئیاتش را مطرح کنیم. اصلا فرق ما با جمنا در این است ما تازه به صحنه نیامده ایم که بخواهیم خودمان را مطرح کنیم. در موتلفه، ابتدا اسامی ۱۱ نفر به عنوان نامزد حزب در انتخابات مطرح شد، بعد به یک جمع ۴ نفره رسیدیم و نهایتا به عهده من گذاشتند که به عنوان نامزد حزب موتلفه اعلام نامزدى کنم.

چه طور کسانی که در جمنا خود را نامزد انتخابات ریاست جمهوری معرفی کردند و به شما پیشنهاد ائتلاف دادند؟ پیشنهاد آنها را پذیرفتید؟

ما پیشنهاد آنها را رد نکردیم و در حال بررسی هستیم. این موضوع باید در شورای مرکزی مطرح شود.

یعنی این شخصیت‌ها خارج از مکانیزم جمنا می‌خواهند با شما ائتلاف کنند؟

بله. قطعا چون خود جمنا مستقلا می تواند با موتلفه طرح ائتلاف را مطرح کند. ما هم این پیشنهاد را رد نمی کنیم. مشکلی نداریم.

 یعنی کسانی که در مجمع عمومی جمنا رأی نیاوردند، آمدند به شما پیشنهاد ائتلاف دادند؟

 تمام کسانی که در رأی گیری های جمنا حضور دارند، تعهد حزبی به جمنا نداده اند. برخی تعهد دادند برخی نیز تعهد ندادند.

می‌توانم نام آنها را از شما سوال کنم؟

خیر! خودتان بروید نام آنها را به دست آورید!

برخی معتقدند که آقای رئیسی نامزد ضربه گیر و پوششی آقای زاکانی است. از نظر این تحلیلگران، حجت الاسلام رئیسی قطب مقابل آقای روحانی قرار می گیرد و تمام نقدها و چالش های انتخاباتی متوجه او می شود؛ اما بعد از مناظرات انتخاباتی آقای زاکانی با خیال آسوده از پشت سر آقای رئیسی بیرون می آید و با توجه به اینکه کمتر مورد نقد بوده می تواند از آقای رئیسی پیشی گرفته و نامزد نهایی جمنا شود. این تکرار سناریو در انتخابات مجلس است که رهپویان و ایثارگرایان سهم خواهی بیشتری می‎کنند. نظر شما چیست؟

وقتی کار حزبی نباشد، همه این حالت ها متصور است. در موتلفه به طور قطع و یقین می توان گفت چنین حالتی اتفاق نمی افتد. البته این تحلیل را رد یا تأیید نمی کنم؛ اما ممکن است اتفاق بیفتد. دلیلی ندارد که اتفاق نیفتد. آن تعهدی که ما در حزب داریم جای دیگر نیست. گفته اند سالی که نکوست از بهارش پیداست. از همین موضع گیری هایی که اخیرا شده در هنگام انتخابات و بعد از نتیجه رأی گیری جمنا می توان به طور واضح استنباط کرد که امکان دارد برخی روی دست هم بلند شوند!

 وقتی آرای مجمع دوم جمنا را دیدید و آقای زاکانی بعد از آقای رئیسی نفر دوم شد؛ احساستان چه بود؟ آیا واقعا مجمع عمومی جمنا می خواست جوانگرایی کند که آقای بذرپاش آنقدر رأی آورد یا خیر لابی هایی در کار بود که بر آرا تأثیر گذاشت؟

این درست است. یعنی مسئله به ترکیب مجمع عمومی جمنا بر می گردد. باید دید تا چه اندازه تأثیرپذیر و تا چه اندازه این مجمع مستقل است؟ ترکیب مجمع عمومی جمنا یکنواخت نیست. برخی از موتلفه در آنجا هستند. چون ما اعضای موتلفه در شهرستان های مختلف را منع نکردیم که با جمنا همکاری کنند، حتی گفتیم با جمنا مخالفت نکنند چون هدف جمنا را خوب می دانیم. اما از دیگر تشکل ها هم چهره های زیادی عضو این مجمع هستند. با چنین ترکیب غیرمتجانسی امکان نوعى مهندسی آرا وجود دارد و این حدس زده می شود که در پشت پرده نوعى مهندسی آرا وجود داشته است. طبیعی هم هست. در هر جامعه ای با عضویت افراد غیرمتجانس، برخی سعی می کنند نظر و تمایل سیاسی خودشان را به کرسی بنشانند. این کار احتمالا  آنجا انجام گرفته و کار غیرطبیعی هم نبوده است.

 شما مسن‎ترین نامزد اصولگرایان در این انتخابات هستید. آقای بذرپاش ۳۷ سال، آقای زاکانی ۵۲ سال، آقای جلیلی ۵۲ سال، آقای قالیباف ۵۶ سال و آقای رئیسی ۵۷ سال دارند. اما شما هفتاد ساله هستید. آیا این نشان می‎دهد که «جوان گرایی» در موتلفه وجود ندارد؟

تصمیم گیری بر مبنای هوا و هوس که نیست! بلکه بر مبنای نظریه حکومت‎داری است. نظریه حکومت داری موتلفه این است که باید برای پیشبرد کار از نیروی جوان با استفاده از تجربه کسانى که در صحنه سیاست بوده اند، بهره برد. یعنی معتقدیم اعضای دولت نباید لزوما همگی سالمند یا به عکس همه جوان و زیر چهل سال باشند. قواره ای که ما به لحاظ سن برای دولت دوازدهم مناسب می دانیم، آن است که در مجموع جوان باشد. اما در رأسش افراد با تجربه ای باشند که پستی-بلندی های مختلف را طی کرده و سختی و آسانی را دیده باشند، اشتباهات خود را در مجموعه حزب قبلا مرتکب شده باشند، تذکر گرفته باشند، به اشتباه خود پی برده و خود را اصلاح کرده باشند. یعنی ساخته و پرورده شده باشند. معتقدیم حتما برای حل مسائل پیچیده ای که کشور با آن مواجه است از تجربیات افرادی که تلخی ها و شیرینی های این نظام را در طول ۳۸ سال گذشته دیده اند به علاوه نیروی جوانان استفاده شود. والا موفقیت حاصل نخواهد شد.

آقای جلیلی از اول وارد مکانیزم جمنا نشد، شما نیز این مکانیزم را نپذیرفتید. فرق شما با آقای جلیلی چیست؟

ما در موتلفه تصمیم گیری حزبی کردیم. ما اعتقاد داریم مسائل کشور به صورت انفرادی قابل حل نیست. بعضی ها می گویند باید یک نادرشاهی بیاید و کشور را نجات دهد! ما چنین اعتقادی نداریم. می گوییم جمهوری اسلامی مقدس است و مردم اند که باید کشور را در قالب استفاده از سازماندهی حزبی اداره کنند. می گوییم “اى مردم، حزب موتلفه از عناصری همچون خود شما تشکیل شده است که برنامه ریزی، تحلیل، بررسی و چاره جویی کرده و وارد صحنه شده است. شما می توانید به حزب با توجه به سابقه فعالیتش اعتماد کنید.” پس اعتماد کردن به حزب با اعتماد کردن به یک فرد فرق می کند. فرد بعد از آنکه رأی آورد، تازه باید بنشیند درباره همکاران آینده اش تصمیم بگیرد که با قوم و قبیله و دوستان خودش می خواهد دولت را اداره کند یا کسان دیگر.  اما نامزد یک تشکیلات سیاسی این چنین نیست؛ چون تشکیلات سیاسی به اداره مسائل کشور توجه داشته و چاره اندیشی می کند. فرق ها اینجا نمایان می شود.

 شما نامزد حزبی موتلفه هستید، کابینه شما نیز حزبی خواهد بود؟

نه لزوما. هیأت دولت ما دارای یک آرمان و اهداف کوتاه مدت و میان مدت خواهد بود و بر مبنای این اهداف از افرادی که شایستگی پذیرش مسئولیت دارند، در زمینه های مختلف استفاده می شود. این افراد ممکن است حزبی باشند یا حزبی نباشند ولی باید الزاما اعتقاد راسخ به انقلاب داشته باشند، به قانون اساسی قسم بخورند و ولایت رهبری را پذیرفته باشند. بنابراین لازم نیست حتما اعضای چنین دولتى، حزبی باشند.

 اعضای کابینه احتمالی‎تان را انتخاب کرده اید؟

بله، تا کنون چند کار در این باره انجام داده ام.

 با کابینه می‌خواهید وارد عرصه انتخابات ریاست جمهوری شوید؟

شاید ضرورت نداشته باشد که تمام اعضای دولت را در زمان انتخابات معرفی کنم. وقتی زمان تبلیغات انتخابات فرا برسد نام تعدادی از آنها را اعلام خواهم کرد تا تقریبا گرایش ما برای مردم روشن باشد و بدانند ما می خواهیم با چه افرای کار کنیم.

کدام یک از وزرایتان را معرفی خواهید کرد؟

وزرایی که مسئولیتشان مرتبط با مشکلات اصلی مردم – که بیشتر جنبه اقتصادی و اجتماعی دارد – داشته باشند. البته سایر ارکان دولت هم مهم اند اما به هر حال مردم می خواهد ببینند چه کسانی می خواهند مشکلات روز آنها را برطرف کنند. می کوشم وزرای خارجه، کشور، صنعت و کار کابینه‎ام را معرفی کنم. با برخی در این باره صحبت کرده‎ام. براى هر پست چند نفری مطرح شده اند که باید با آنها صحبت کنم.

 از دوستان در حزب موتلفه هستند؟

خیر تعداد کمی از آنها از داخل حزب هستند.

 مثلا چه کسانی؟

اعلام این کار در جمهوری اسلامی رایج نیست.

 اتفاقا نامزد نهایی جمنا می خواهد کابینه خود را هنگام تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری معرفی کند.

می خواهد یک بحث دیگر. اگر این کار را کرد ما  هم در خدمت شماییم.

 روش رای‌آوری احمدی‌نژاد در 88 غیرشرعی بود
 معاون اولتان را معرفی خواهید کرد؟

معاونین رئیس جمهور که طبیعتا مشخص می شوند. چند وزیر اصلی را هم معرفی خواهم کرد. البته ساختار بعضی از وزارتخانه ها مثل وزارت ورزش و جوانان، وزارت صنعت معدن و تجارت و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اصلاح خواهد شد. چون ساختارهای فعلی جوابگو نیست. ضمن آنکه کار درستی نیست که یک معاون رئیس جمهور، مسئولیت جهانگردی را بپذیرد و بعد از درون آن چیزی در نیاید!

 در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲، آقایان قالیباف ۶ میلیون، جلیلی ۴ میلیون، رضایی ۴ میلیون و  ولایتی ۲٫۵ میلیون رأی آوردند. شما پایگاه رأی خودتان را چه طور ارزیابی می کنید؟

تعداد آرا بستگی به طرح ها و برنامه های ارائه شده و جلب نظر مردم داردد. تمایل به شخصیت یعنی این. زمانی که بنی صدر خودش را به عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری معرفی کرد، حزب جمهوری اسلامی گفت ما آقای دکتر حبیبی را معرفی می کنیم. آقای دکتر حبیبی رأی هم نیاورد ولی حزب جمهوری پای اعتقادش ایستاد. در همان موقع جامعه روحانیت مبارز تمایل خودش را به آقای بنی صدر ابراز کرد. یعنی اینجا بین حزب جمهوری و جامعه روحانیت مبارز اختلاف پیش آمد. بعد انتخابات مجلس شورای اسلامی برگزار شد و حزب جمهوری اسلامی اکثریت کرسی های مجلس را به دست آورد، در نتیجه نخست وزیر متمایل به حزب شد. مشکلاتی هم که آن موقع برای بنی صدر به وجود آمد، به همین دلیل بود. چون باید نظر مجلس را جلب می کرد ولی مجلس به منتخبین او رأی نمی داد.

 برآورد خودتان از آرایی که در انتخابات ریاست جمهوری به دست می آورید چیست؟

نمی توانم از الان بگویم.

 فکر می کنید به پدیده انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم تبدیل بشوید؟

بله این احتمال دارد. مردم گرفتاری ها و مشکلاتی دارند؛ از مسائلی متأثر شده اند و می خواهند ببینند چه کسی می تواند پاسخگوی نیازهای آنها باشد و با چه پشتوانه ای می خواهد این کار را انجام دهد. پس فقط قد، هیکل و چهره مطرح نیست!

 آرای خاکستری جامعه را چه طور می خواهید به سمت خود جذب کنید؟

جذب آرای خاکستری بسیار مهم است چون اکثریت مردم را تشکیل می دهند. در کشور ما ۴۰ درصد مردم گرایش تشکیلاتی یا جناحی دارند، اما ۶۰ درصد مردم این طور نیستند. ممکن است براساس برنامه های عرضه شده گاهی به این جناح یا گاهی به آن جناح ابراز تمایل کنند.

برنامه شما برای رأی آوری چیست؟

الان نباید قانوناً برنامه بدهم، اگر بگویم خلاف محسوب می شود. می توانم نقادی کنم اما در کل باید به مردم بگوییم چرا وضعی که در حال حاضر حاکم بر جامعه است، اتفاق افتاده است. برای این کار آمادگی دارم. باید به مردم بگویم چاره مشکلات پیش آمده چیست و خطوط اصلی را مشخص کنم. در چارچوب  اصول قانون اساسی و سیاست های ابلاغی مقام معظم رهبری کارم را پیش می برم و به اسناد بالادستی احترام می گذارم. تمام برنامه های ما برگرفته از قانون اساسی و سیاست های مصوب است که به سمت اجرا می رود. اگر می خواستیم فقط براساس قانون اساسی برنامه تدوین کنیم مقداری آرمانی می شد اما قانون اساسی را درنظر گرفتیم سیاست های ابلاغی مقام معظم رهبری را نیز تجزیه و تحلیل کردیم و برنامه خودمان را بر مبنای آن تدوین کردیم که انشاءالله به مردم ارائه خواهیم داد.

 نکته دیگر آمدن آقایان بقایی، مشایی و احمدی نژاد به صحنه انتخابات است و ترکیب سه نفره ای که اینها دارند. این تیم را رقیب خودتان می دانید؟

اصلا.

گویا آقای احمدی‌نژاد می‌پندارد که ۲۵ میلیون رأی سال ۸۸ خودش را می‌تواند در سبد رای آقای بقایی قرار دهد.

آقای احمدی‌نژاد خودش در آن سال نامزد انتخابات ریاست جمهوری بود و توانست آرایی از مردم را با یک روشی که در آن زمان اتخاذ کرد به دست آورد. اما آیا آن روش امروز مورد تأیید مردم هست یا خیر؟ دلایل مختلفی وجود دارد که نه به لحاظ عرفی و نه به لحاظ شرعی نمی توان به آن روش اتکا کرد. ما به لحاظ حکومتی روش هایی را معقول می دانیم که برگرفته از شیوه حکومت پیامبر اکرم (ص) و حضرت علی (ع) است. مردم حواسشان هست. زمانی بود که شرایط ایجاب می کرد حساسیت خودشان را برای مخالفت با شیوه ای از حکومت با گرایش به ایشان ابراز کنند که این کار را انجام دادند. اما دیگر آن دوره گذشته است و مسائل و شیوه های حکومت و حساسیت های مردم تغییر کرده و آگاهی ها دگرگون شده است. البته آقای احمدی نژاد آرای خودش را دارد. ولی او که به صحنه انتخابات نمی آید! کسانی را هم که معرفی می کند، افرادی نیستند که بخواهند رقیب شخصیت هایی باشند که نامشان در صحنه مطرح است.

 آقای احمدی نژاد وقتی سال ۸۴ پیروز انتخابات شد یک کاپشن خاصی به تن می‌کرد که معروف به کاپشن «احمدی نژادی» شد. نوع پوشش شما هم خاص است. فکر می کنید اگر رئیس جمهور شوید چه میزان این نوع لباس پوشیدن رایج و از آن به عنوان «کت میرسلیمی» یاد شود؟

من به فرهنگ ایرانی خیلی اعتقاد دارم؛ چون از فرهنگ های با قوام دنیا است. سعی کردم پایبندی خودم را به پوششی نشان دهم که آبا و اجداد خودمان استفاده می کردند. در واقع مناسب نمی دیدم از پوشش اروپایی استفاده کنم. پوشش اروپایی براى ما مناسبتی ندارد. زدن کراوات در کشور ما رایج نیست، یقه برگردان زمانی به درد می خورد که از کراوات استفاده شود. من از سال ۵۴ که کارم را در دانشگاه شروع کردم، همین طور لباس پوشیدم تا به امروز.

 آیا دیپلمات ها بعد از پیروزی انقلاب از شما در پوشیدن پیراهن اقتباس کردند؟

بله . طبیعی است نمی توانستند در صحنه تشریفات بین المللی یقه لباسشان را باز بگذارند! بنابراین این پوشش را برای خودشان انتخاب کردند که اقدام خوبی بود. من در دوره وزارت ارشاد هم در این فکر بودم که روی پوشش های مختلف با ترکیب های مختلف کار کنیم اما فرصت نکردیم آن را به نتیجه نهایی برسانیم. چون جریان سیاسی در سال ۷۶ عوض شد و دولت دیگری سرکار آمد که این برنامه ها را تعقیب نمی کرد.

فکر می‌کنید برند لباس شما بین جوانان رایج شود؟

بستگی دارد که چقدر از چنین پوششی دفاع کنیم و چه نمونه ای به لحاظ مرد عمل بودن باشیم. مردم کسی را که فقط حرف بزند و بعد هم پای حرفش نییستند و اگر اشتباه کرد، نگوید اشتباه کردم را نمی پسندند. کسی که صادقانه با مردم کار کند مردم نیز به او احترام می گذارند.

موتلفه ای ها همیشه معروف بودند که پایین شهر و در محله های اصیل تهران مثل خیابان ایران زندگی می کنند. اما شما به عنوان یک موتلفه ای، ولنجک نشین هستید.

ولنجک دو بخش دارد. یک بخش عیان نشین و خوش نشین است. همان سمت شرقی ولنجک به طرف زعفرانیه. قسمت غربی ولنجک نیز کارمندنشین است. نوع ساختمان هایش هم با هم فرق می کند. در واقع مجموعه ای از دستگاه های دولتی زمین های این قسمت را گرفتند و خانه های سازمانی یا شبه سازمانی درست کردند، خانه ما نیز در این قسمت غربی ولنجک است. می توانید بیایید ببینید که وضعش چگونه است.

هم محله ای های شما در ولنجک می گویند خانه آقای میرسلیم یک حیاط اختصاصی به سمت کوه های توچال دارد. درست است؟

خیر، چون حیاط خانه ما جنوبی است نه شمالی. ما همسایه شمالی و جنوبی و غربی داریم. متأسفانه با تخلفاتی که وجود دارد به کسی اجازه دادند در همسایگی ما برج ۱۲ طبقه بسازد. این هم از خلاف های بزرگ شهرداری بود که متأسفانه اتفاق افتاد و ترکیب کلی آن محل را به هم ریخت. بیایید محله ما را نگاه کنید.

 چند نفر را نام می‌برم، یک جمله درباره آنها بگویید.

رئیسی: آرزومند وفادارى به امام رضا (ع).

زاکانی: علاقه‌مند به ریاست جمهورى.

بذرپاش: جوان، پرشور و مستعد.

جلیلی: مدعى جدى شناخت نسبت به مسائل ایران.

رضایی: علاقه‌مند به خدمت در صحنه سیاسی و فرهنگی بعد از طی مراحل نظامی.

قالیباف: مستحق اصلاح.

روحانی: حقوقدان کلید به دست.


منبع: برترینها

مقتدی صدر: اسد کناره‌گیری کند تا به سرنوشت قذافی دچار نشود

گروه بین الملل: رهبر جریان صدر عراق تأکید کرد که از بشار اسد خواسته از قدرت کناره‌گیری کند تا به سرنوشت معمر قذافی دچار نشود.



 



به گزارش ایسنا، مقتدی صدر، درباره درخواست اخیرش از بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه برای کناره‌گیری از قدرت گفت: “من از اسد خواستم کناره‌گیری کند تا به سرنوشت معمر قذافی و دیگران دچار نشود.” وی افزود: “اینجا چند نکته وجود دارد که نباید آن‌ها را فراموش کرد. نخست اینکه من تنها خواهان کناره‌گیری بشار اسد نشدم بلکه خواهان کناره‌گیری عبدربه منصور هادی، رئیس‌جمهور (مستعفی) یمن و حمد بن عیسی آل خلیفه، پادشاه بحرین نیز شدم که همچنان به بهانه مشروعیت با اسلوب‌های تروریستی و نه انسانی مردمشان را سرکوب می‌کنند.”

مقتدی صدر از جهان خواست مردم یمن، بحرین و سوریه را “نجات” دهند وگرنه اوضاع به جایی می‌رسد که دیگر نمی‌توان پایان آن را پیش‌بینی کرد. وی تأکید کرد: کناره‌گیری بشار اسد مسئله‌ای است که به خود مردم سوریه برمی‌گردد اما من معتقدم که این مسئله راهکار “مناسبی” برای پایان بحران است. مردم سوریه مستحق امنیت و صلح هستند. مقتدی صدر روز شنبه و در پی حمله هوایی آمریکا به پایگاه الشعیرات در استان حمص سوریه از بشاراسد خواست کناره‌گیری کند.
 
وزیر بهداشت ترکیه: استفاده از گاز سارین در «ادلب» تایید شد



 
وزیر بهداشت ترکیه اعلام کرد که وجود گاز سارین در نمونه خون قربانیان حمله شیمیایی به ادلب با آزمایش های صورت گرفته اثبات شده است.رجب آکداغ روز سه شنبه در گفتگو با خبرنگار آناتولی در تشریح نتایج آزمایش نمونه هایی که از قربانیان حمله شیمایی علیه غیرنظامیان در استان ادلب سوریه در تاریخ چهارم آوریل دریافت شده بود، گفت: در نتایج آزمایش‌ پزشکی انجام شده، استفاده از تسلیحات شیمیایی در حمله به شهرک خان شیخون در استان ادلب واقع در شمال غرب سوریه قطعی شد.



وی بیان کرد: وجود ایزوپروپیل متیل فسفریک که متابولیت گاز سارین است، با آزمایش های صورت گرفته از نمونه خون و ادرار قربانیان حمله شیمیایی به ادلب اثبات و تایید شده است. آکداغ با بیان این که نتایج اولیه نیز نشانگر مصدومیت شیمیایی قربانیان بوده است، اظهار کرد: آزمایش‌ زیادی انجام شد و در نتیجه آزمایش تشخیص مصدومیت جنگ شیمیایی، استفاده از گاز سارین به اثبات رسید. آکداغ با بیان این که گاز سارین تنفس را مختل کرده و بر موجودات زنده خسارات جانی بسیاری سنگین وارد می کند، اضافه کرد: ‘من به عنوان یک پزشک و وزیر بهداشت یادآوری می کنم که سازمان بهداشت جهانی نیز باید صدای خود را در قبال این واقعه بلند و از قربانیان پشتیبانی کند و حتی باید در قبال این موضوع ابتکار عمل فعالتر و جد‌ی تری داشته باشد.


در حادثه حمله شیمیایی به منطقه خان شیخون ادلب ۸۰ نفر از مردم کشته و بیش از ۳۰۰ نفر دچار مصدومیت شیمیایی شدند. آمریکا نیز بامداد جمعه به دستور دونالد ترامپ رئیس جمهوری این کشور، با ۵۹ موشک پایگاه هوایی الشعیرات سوریه را هدف حمله قرار داد.


منبع: بهارنیوز

ترامپ: وارد سوریه نخواهیم شد

به گزارش ایسنا، دونالد ترامپ‌، در گفت‌وگو با شبکه خبری فاکس نیوز اظهار کرد: ما وارد سوریه نخواهیم شد. با این حال من افرادی را می‌بینم که از سلاح‌های شیمیایی استفاده کردند؛ اقدامی که با توافق‌های به عمل آمده در دوران دولت اوباما منافات دارد. وی در این گفت‌وگو خاطرنشان کرد: اقدامی که من انجام دادم، باید مدت‌ها پیش در دوران اوباما انجام می‌شد که در این صورت خیلی بهتر بود. مصاحبه کامل ترامپ با فاکس‌نیوز که بخش‌هایی از آن منتشر شده، به زودی پخش خواهد شد.


منبع: بهارنیوز

نجات آخرین بازماندگان باغ‌وحش موصل

به گزارش ایسنا، یک شیر و یک خرس به نام‌های سیمبا و لولا، دو ماه پیش و بعد از عقب راندن گروه تروریستی داعش از منطقه‌ای در موصل پیدا شدند. نیروهای عراقی وقتی وارد یک باغ وحش خصوصی در این منطقه شدند، سیمبا و لولا را در قفس‌هایشان که زیر آوار مدفون شده بود پیدا کردند.یک خیریه کمک به حیوانات به نام “فور پا اینترنشنال” به کمک سیمبا و لولا آمد و آنها را به اردن منتقل کرد.نیروهای دولت عراق، حدود شش ماه است در تلاشند داعش را از آخرین مقر متمرکزش در مناطق شهری عراق برانند. جنگ به دلیل بزرگ و پرجمعیت بودن موصل و تاکتیک‌های جنگی داعش طول کشیده و باعث تلفات غیرنظامیان و بی‌پناه شدن اهالی شهر شده است.
باغ وحشی که سرپناه این حیوانات بود هم در جنگ برای بیرون راندن داعش از نیمه شرقی موصل از بین رفته است. بیشتر حیوانات باغ وحش از جمله شیرها، میمون‌ها و خرگوش‌ها در اثر درگیری یا گرسنگی تلف شده‌اند.امیر خلیل، دامپزشک اتریشی – مصری و مدیر خیریه “فور پا اینترنشنال” می‌گوید: سوء تغذیه و بی‌توجهی باعث شده سیمبا و لولا دچار چندین نوع بیماری مختلف شوند. به گفته او دندان‌های هر دو آسیب دیده بوده، خرس ذات‌الریه داشته و شیر هم دچار مشکل مفصل بوده است.دکتر خلیل ماه پیش تلاش کرد مدارک لازم را برای انتقال این حیوانات از دولت بگیرد. تا حدی هم موفق شد اما کامیون حامل حیوانات به مقصد فرودگاه، ظاهرا به دلیل کافی نبودن مدارک در یک ایست بازرسی گیر افتاد.
بنابر گزارش بی‌بی‌سی، کامیون نه روز کنار جاده ماند تا مدارک تکمیل شود. در این مدت سیمبا (شیر) دچار مشکل تنفسی شده بود. در نهایت دوشنبه، سیمبا و لولا به اردن پرواز کردند. دکتر خلیل قبل از پرواز به خبرنگاران گفت که این آغاز زندگی تازه‌ای برای آنهاست و این حیوانات دیگر نیازی نیست در میدان جنگ باشند.


منبع: بهارنیوز

وزیراسرائیلی: روحانی ترور خواهد شد!

گروه بین‌الملل: خبرگزاری میزان به نقل از  راشاتودی نوشت: «آویگدور لیبرمن»  وزیر جنگ اسراییل در گفتگو با روزنامه «یدیعوت آحارانوت» با اشاره به رقابت‎های انتخاباتی ریاست‌ جمهوری ایران اظهار داشت: برای من عجیب نخواهد بود که در رقابت‎های انتخاباتی ماه آینده ایران، رئیس‌جمهور مستقر این کشور ترور شود(!) همانند گروه‌های مقاومت اسلامی در منطقه که ایران از حامیان اصلی آنهاست، در ایران نیز جریان‌های سیاسی اختلافات عمیقی با هم دارند.

 


منبع: بهارنیوز

داعش گوش ۳۳ عضو خود را برید

این منبع که خواست نامش فاش نشود، در گفتگو با شبکه تلویزیونی سومریه نیوز عراق با اشاره به این اقدام داعش اظهار داشت: داعش این افراد را در زندان‌های خود در غرب موصل حبس کرده بود.منبع مذکور با اشاره به اینکه داعش این کار را در یکی از بیمارستان‌های نینوا انجام داد،‌ گفت: فرماندهان این گروه افراطی پیش از این تهدید کرده بودند که اگر کسی برای بار دوم از میدان‌های درگیری فرار کند، گوش‌هایش را خواهند برید.منبع یادشده افزود: این شیوه داعش برای مجازات نیروهای متخلفش جدید است و احتمالا داعش با توجه به کاهش نیروهایش و پیشروی ارتش عراق، به جای اعدام متخلفان را به این شکل مجازات و سعی در ایجاد فضای رعب و وحشت می‌کند.این منبع ادامه داد:‌ داعش با مشکلاتی از جمله کاهش تعداد نیروهایش و فرار بسیاری از آنها به دنبال محاصره کامل غرب موصل توسط نیروهای عراقی و احتمال آزادی این بخش از شهر در آینده‌ای نزدیک مواجه است.‌


منبع: بهارنیوز

مرگ ۱۳۳ تهرانی با قرص برنج

پزشکی قانونی استان تهران اعلام کرد: ۱۳۳ تن در این استان از ابتدای فروردین تا پایان بهمن سال گذشته (۱۳۹۵) بر اثر مسمومیت با قرص برنج، جان خود را از دست دادند.

به گزارش ایلنا از اداره کل پزشکی قانونی استان تهران این شمار مرگ در اثر مصرف قرص برنج در این مدت در مقایسه با مدت مشابه سال قبل ازآن (۱۳۹۴) با شمار ۱۱۰ فوت ناشی از مسمومیت با قرص برنج ۹ / ۲۰ افزایش نشان می دهد.

براساس این گزارش از کل فوت شدگان ناشی از مسمومیت با قرص برنج در ۱۱ماهه سال گذشته ۸۱تن مرد و ۵۲تن زن بودند.

این گزارش می افزاید: شمار فوت های ناشی از مسمومیت با قرص برنج دربهمن سال۹۵ نیز با افزایش ۵ / ۶۲ درصدی نسبت به بهمن ماه سال۹۴ به ۱۳ تن رسید .

فسفات آلومینیوم که از آن برای ضد عفونی کردن و جلوگیری از آفت ضدگی غلاتی چون برنج مورد استفاده قرار می گیرد به نام های تجاری مختلفی همچون کوئیک فوس (Quickphos) و سلفوس (Celphos) وجود دارد که در ایران به نام قرص برنج مشهور است.

مصرف این قرص ظرف مدت سه تا چهار ساعت سیستم تنفسی و قلب را دچار اختلال می کند و فرد در اثر مرگی دردناک خواهد مرد.


منبع: الف

مرد خشمگین همسرش را از پنجره پایین انداخت

مرد خشمگین که طی ۲۸ سال زندگی مشترک، بارها همسرش را به طرز هولناکی مورد ضرب و شتم قرار داده بود، در جریان آخرین مشاجره خانوادگی، همسرش را از بالکن طبقه دوم خانه‌‌شان به پایین پرتاب کرد و او را کشت.

روزنامه «ایران» با انتشار این خبر، افزود: ظهر ۲۱ فروردین امسال مأموران پلیس مستقر در بیمارستان لقمان در تماس با بازپرس کشیک قتل از مرگ زنی روی تخت بیمارستان خبر دادند که پیکر نیمه‌جانش چند روز قبل به بیمارستان انتقال یافته بود.

پس از حضور بازپرس و تیم جنایی در بیمارستان مشخص شد زن ۵۰ ساله، دوم فروردین امسال در جریان مشاجره شدید، توسط شوهرش از بالکن طبقه دوم خانه‌اش در خیابان قزوین به پایین پرتاب شده و پس از حدود ۱۹ روز جدال با مرگ، سرانجام جان سپرد.

برادر قربانی جنایت به بازپرس گفت: «خواهرم ۲۸ سال قبل با اصرار آشنایان و دوستان خانوادگی ازدواج کرد، اما هیچ‌کدام از اعضای خانواده با این ازدواج موافق نبودند تا اینکه پادرمیانی آشنایان باعث شد به این ازدواج رضایت بدهیم؛ اما همان‌طور که فکر می‌کردیم دامادمان از همان روزهای اول زندگی مشترک چهره واقعی‌اش را نشان داد. او دست بزن داشت و سر هر موضوعی خواهرم را به باد کتک می‌گرفت.»

او افزود: «از آنجا که خواهرم دو بچه داشت تصمیم به ادامه زندگی گرفت اما افسوس که در تمام این مدت به بهانه‌های مختلف از همسرش کتک می‌خورد و کاری هم از دست ما برنمی‌آمد. حتی حدود یک ماه قبل از قتل، شوهرش طوری با دسته جارو برقی خواهرم را زد که پایش شکست. البته به خاطر اخلاق خاص شوهر خواهرم ما به خانه‌‌شان نمی‌رفتیم. روز حادثه هم آن‌طور که دخترش می‌گفت، شوهر خواهرم سه بارمادرشان را کتک زده و بعد هم از خانه رفته بود تا اینکه حدود ساعت ۴ بعدازظهر به خانه بازگشته و باز هم با عصبانیت به طرف خواهرم هجوم برده بود تا او را کتک بزند. اما خدیجه از ترس وارد اتاق خواب شده و در را قفل کرده بود. با این حال شوهرش پس از درگیری با دخترش، در را شکسته و پس از ضرب و شتم شدید همسرش، او را ازطبقه دوم خانه‌شان پایین انداخت.»

برادر خدیجه ادامه داد: «آن‌طور که من شنیدم، علت درگیری این دفعه آنها بر سر این بود که چرا خواهرم برای عید خرید زیاد کرده است؛ درصورتی‌که همه می‌دانند خدیجه زن ولخرجی نبود و شوهرش همیشه به دنبال بهانه بود. زمانی که این خبر را شنیدم در شهرستان بودم وخیلی سریع خودم را به بیمارستان رساندم. همان موقع در دادسرای یافت‌آباد از شوهر خواهرم شکایت کردیم. او بعد از پرتاب کردن خواهرم متواری شده بود و تنها دوبار برای پیگیری حال خواهرم به بیمارستان آمده ولی هیچ‌کس او را ندیده بود. خدیجه همان روزهای اولی که به بیمارستان منتقل شد گفت دیگر زنده نمی‌ماند. البته پزشکان هم گفته بودند که به‌دلیل شکستگی گردن و دنده‌هایش، شرایط وخیمی دارد.»

بدین ترتیب بازپرس جنایی، پس از صدور دستور انتقال جسد به پزشکی قانونی، حکم بازداشت جنایتکار فراری را صادر کرد و به تیمی از کارآگاهان جنایی هم مأموریت داد در این باره تحقیق کنند.


منبع: الف

عرضه هارد خارجی ۱۰ ترابایتی با قابلیت شارژ رایانه‌های مک

به گزارش فارس، با توجه به افزایش استفاده از پورت پرسرعت USB Type-C در محصولات رایانه ای شرکت های سخت افزاری در تلاش هستند تا ابزاری بر همین اساس ساخته و روانه بازار کنند.

این هارد خارجی در مدل های ۴ تا ۱۰ ترابایتی روانه بازار خواهد شد و با استفاده از آن می توان انبوهی از عکس ها و فیلم های ویدئویی را ذخیره کرد و مورد استفاده قرار داد.

سرعت انتقال اطلاعات از طریق این هاردها ۱۹۵ مگابایت در ثانیه و سرعت قرائت اطلاعات در آنها به ۵۴۰۰ دور در دقیقه می رسد. این هاردهای ۴۵ واتی در سه ماهه دوم سال ۲۰۱۷ روانه بازار می شوند.

مدل ۴ ترابایتی هاردهای یاد شده ۲۰۰ دلار و مدل ۸ ترابایتی آنها ۳۵۰ دلار قیمت دارد و در نهایت مدل ۱۰ ترابایتی به قیمت ۵۰۰ دلار در دسترس علاقمندان قرار می گیرد.


منبع: الف

خنک سازی رایانه با آب!

به گزارش خبرگزاری مهر،اینکه بتوان سیستم یک رایانه یا تلفن همراهی را با استفاده از قطرات آب خنک نگاه داشت تحولی شاخص در یکی از کاربردی ترین مظاهر فناوری محسوب می شود.

آنچه که دانشمندان دانشگاه دوک انجام داده اند ابداع سیستم قطره ای جدیدی است که با استفاده از آن می توان تمامی سیستمهای الکترونیکی را خنک کرده و آنها را برای کار در سرعتهای بالا آماده نگاه داشت.

یک ویژگی شاخص این نوآوری در آن است که به طرزی هوشمندانه، نواحی داغ را شناسایی کرده و آنها را به طرز مؤثری خنک نگاه می کند.

دانشمندان دانشگاه دوک در این مسیر از طبیعت الهام گرفته اند. بالهای کوچک اما قدرتمند حشراتی نظیر ملخ و جیرجیرک قابلیت انتشار ریزقطرات آب را با سرعتی ماورای تصور دارد. حالا از همین سیستم طبیعی الهام گرفته شده تا بتوان انواع مدارات الکترونیکی را که در انبوهی از سیستمهای رایانه ای به کار گرفته می شوند خنک نگاه داشت.

دانشمندان با آگاهی از این واقعیت که تراشه های رایانه ای نباید داغ شوند – و دقیقا به همین دلیل است که از فن های خنک کننده در سیستمهای رایانه ای استفاده می شود – به فکر توسعه فناوری جالبی افتاده اند که طی آن از ریز حفره های حاوی بخار آب برای خنک سازی طیف گسترده ای از تجهیزات الکترونیکی، از تلفنهای همراه گرفته تا خودروهای برقی  استفاده می شود.
 


منبع: الف

سایت ضدانقلابی آمدنیوز هک شد

بنابراین گزارش روح الله زم فرزند حجت الاسلام زم که تا پیش از این ادعا میکرد مدیریت این سایت بعهده وی نیست و حتی در مصاحبه با صدای آمریکا این ادعا را تکرار کرده بود پس از در اختیار گرفتن این سایت توسط فرزندان روح الله  اسنادی به دست امد که نشان می دهد رو ح الله زم مدیر مسئول این سایت و کانال است و کلیه اسناد پرداختی توسط وس بوده است.در فیلم  زیر مصاحبه روح الله زم با صدای آمریکا را مشاهده می کنید که در آن به دروغ ادعا م یکند که مدیر سایت آمد نیوز نیست.

در اسناد زیر پرداخت هزینه های سایت با کارت اعتباری روح الله زم  مشاهده می شود که  آخرین پرداخت مربوط به تمدید دامنه برای  دو ماه پیش است که توسط کارت اعتباری زم پرداخت شده است.

 
در ادامه اطلاعات مربوط به who is سایت مشاهده می شود که به نام روح الله زم ثبت شده است.
 


همزمان با ضربه فرزندان روح الله به سایت مفسد آمدنیوز، تعدادی از سرپلهای داخلی این سایت و برخی از مسئولان آن نیز شناسایی شدند.

بنابر این گزارش همزمان با ضربه به این سایت مشخص شد روح الله زم مسئول اصلی این سایت می باشد و برخی از رابطین داخلی آن نیز که بعضا در برخی مجموعه ها مشغول به فعالیت هستند کاملا شناسایی شدند.

این گزارش می افزاید سرپلهای داخلی آمدنیوز به برخی از مشاوران و مدیران دولتی وصل بوده اند و بعضا دسترسی به برخی بولتنها و اخبار محرمانه نیز دسترسی داشته اند .

همچنین روح الله زم بعنوان مسئول سایت نقش اصلی را در این سایت ایفا می کند. به جاست حجت الاسلام زم که این روزها دارای مسئولیت دولتی نیز می باشد در مورد فرزند خود و دسترسی وی به برخی اطلاعات محرمانه که در اختیار حجت الاسلام زم می باشد، پاسخگو باشد .
اطلاعات تکمیلی در این زمینه به زودی منتشر می شود.
 


منبع: الف

پایان پشتیبانی مایکروسافت از ویندوز ویستا

به گزارش فارس، این شرکت رسما به پشتیبانی از سیستم عامل یاد شده ۱۰ سال بعد از اولین عرضه پایان داده است.

ویندوز ویستا جزو نسخه‌های محبوب ویندوز نبود و با استقبال زیادی مواجه نشد. مایکروسافت از کاربران خواسته از این پس از نسخه های تازه تر و ایمن تر ویندوز و به خصوص ویندوز ۱۰ استفاده کنند.

ویندوز ویستا با اسم کد Longhorn با رابط کاربری جدید و فایل سیستم های تازه عرضه شده بود ولی در عمل نسخه ای باثبات و محبوب نبود. مایکروسافت برای این سیستم عامل برنامه های جاه طلبانه ای داشت که در عمل بی نتیجه ماند.

استفاده از فایل سیستم جدید Windows Future Storage (WinFS) در ویندوز ویستا به علت مشکلاتی که داشت سرانجام متوقف شد و مایکروسافت این طرح را بعدها به شیوه های دیگری پیگیری کرد.

رابط کاربری شیشه ای و شفاف Aero هم اولین بار در ویندوز ویستا معرفی و در نسخه های بعدی ویندوز تکامل یافت. تغییر در منوی استارت و طراحی ابزارک ها از جمله دیگر ویژگی های ویندوز بازنشسته ویستا محسوب می شود.

قابلیت جستجوی بهبود یافته، ابزارهای ایجاد رسانه‌ها جدید مانند Windows DVD Maker، و بازطراحی کامل قابلیت‌های شبکه، صوت، چاپ و زیر سیستم‌های تصویری، از سایر قابلیت‌های ویندوز ویستا بود.

علاوه بر این، هدف ویندوز ویستا افزایش سطح ارتباط بین دستگاه‌ها در شبکه‌های خانگی بر اساس تکنولوژی Peer-to-Peer که منجر به تسهیل به اشتراک گذاردن داده‌های بین کامپیوترها و قطعات (Devices) می‌شود، بود.

ویندوز ویستا دربردارنده .net Framework نسخه ۳٫۰ است که هدف آن تسهیل نگارش برنامه‌های کاربردی در مقایسه با APIهای سنتی ویندوز می‌باشد. یکی از اهداف مهم مایکروسافت از عرضه ویندوز ویستا، ارتقا سطح امنیت در سیستم‌عامل ویندوز بوده است.


منبع: الف

واردات اپل بدون مجوز از شرکت مادر/ گارانتی اینترنشنال قاچاق آشکار است

اپلغلامحسین کریمی در گفت‌وگو با میزان در ارتباط با ادامه واردات تلفن همراه اپل به کشور در سال جاری، اظهار کرد: واردات گوشی اپل به کشور توسط برخی شرکت‌های دارای مجوز از وزارت صنعت در حال انجام است اما همچنان شرکت اپل هیچ گونه مجوزی به شرکت‌های داخلی برای حضور رسمی در ایران نداده است.

 رئیس اتحادیه دستگاه های مخابراتی، افزود: حدود ۲۳ شرکت از اتحادیه دستگاه های مخابراتی مجوز لازم را از وزارت صنعت و حمایت از مصرف کننده دریافت کردند که بیشتر این شرکت‌ها هنوز اقدامی برای واردات نکرده و یا بسیار ضعیف عمل کرده اند.
 
وی خاطرنشان کرد: متاسفانه شرکت‌های دارای مجوز همچنان خدمات پس از فروش مطلوبی ارائه نمی‌دهند و با مشکلات زیادی از جمله نبود قطعات یدکی دست و پنجه نرم می‌کنند که امیدواریم در آینده نزدیک مشکلات و ناهنجاری‌هایی که در ارائه دخدمات این محصول وجود دارد توسط شرکت‌های وارد کننده برطرف شود.

رئیس اتحادیه دستگاه های مخابراتی،با اشاره به این که همچنان هیچ یک از شرکت‌های وارد کننده اپل از شرکت مادر مجوزهای لازم را کسب نکرده، بیان کرد: همچنان هیچ یک از شرکت‌های واردکننده گوشی همراه اپل نتوانسته مجوز را از شرکت مادر(اپل) اخذ کند و عملا هیچ اقدامی از سوی این شرکت‌ها برای اخذ نمایندگی رسمی انجام نگرفته است.

کریمی با اشاره به این که واردات رسمی در چند ماه گذشته حدود ۳۰ درصد بازار را در اختیار گرفته است، گفت: در حال حاضر با واردات گوشی اپل به صورت رسمی به کشور این واردات حدود ۳۰ تا ۳۵ درصد بازار را در اختیار گرفته است.

وی اظهار کرد: به غیر از اپل تمامی برندها در ایران نمایندگی خود را دایر کرده اما همچنان سطح کیفیت نمایندگی‌ها در ایران بسیار پایین بوده و آنطور که شایسته است به مشتریان خود خدمات ارائه نمی کنند و اتحادیه در سال جاری با این مسئله برخورد خواهد کرد.

رئیس اتحادیه دستگاه های مخابراتی در ارتباط با ارائه کارت گارانتی اینترنشنال توسط برخی فروشندگان تلفن همراه به مشتریان افزود: مسئله‌ای که در ماه‌های اخیر اعتراض و تاسف اتحادیه را به دنبال داشته بحث ارائه گارانتی اینترنشنال توسط برخی فروشندگان به مشتریان خود بوده که این گارانتی بر روی کالاهای قاچاق ارائه می‌شود و این گارانتی خود قاچاق اشکار است.

  کریمی با اشاره به حجم نیاز واردات تلفن همراه به کشور گفت: با توجه به نیاز داخل کشور نیاز به واردات حدود ۱۵میلیون گوشی تلفن همراه در سال به کشور داریم.


منبع: الف

«ماجرای نیمروز» بی‌طرف یا مغرض؟

روزنامه بهار: بحث در مورد فیلم ماجرای نیمروز از برنامه هفت شروع شد، جایی که در آن افخمی از آن به عنوان بهترین فیلم جشنواره یاد کرد و بعد حواشی مختلفی که از برنامه هفت شروع شد و به جشنواره فجر هم تسری پیدا کرد. اما ماجرا به همین جا ختم نشد و بعد از اعلام نتایج جشنواره باز هم این حواشی ادامه یافت. حال بعد از اکران این فیلم همچنان نظرات متفاوت در مورد این فیلم ادامه دارد. نظراتی به شدت ضد و نقیض که مانند خود فیلم در وضعیتی غریب مخاطب را نگه می‌دارد.  
***
فیلم ساز خشونت فضا را نتوانسته درست انتقال بدهد
فراستی در نقد این فیلم گفت: به نظرم این فیلم از فیلم قبلی این کارگردان که اصلا فیلم خوبی نبود، جلوتر است. یعنی دوربین با همان سبک مستندگونه کار خودش را می‌کند و پخته‌تر شده است. حتی می‌تواند در جاهایی بازی بگیرد.  وی افزود: کارگردان دست روی مسئله‌ای گذاشته که نسل امروز اصلا در جریان آن نیستند. اساسا روی بچه‌های داخل نظام کار می‌کند. در این برخورد این بچه‌ها را کمی به ما نزدیک می‌کند. موفق می‌شود سمپاتی کند اما هیچ کدام را شخصیت نمی‌خواهد بکند یا نمی‌تواند بکند. این منتقد سینما بیان داشت: فیلم خشونت آن دوران را نمی‌تواند‌ترسیم کند. یعنی به لحاظ سیاسی معتقدم مجاهدین در آن زمان توانستند این خشونت را هم به نظام و هم به مردم تحمیل کنند و چون این خشونت را درنمی آورد به نظر فضا خیلی جدی نیست. این کمی با واقعیت تطبیق نمی‌کند و این خودداری برای آن دوران نیست. به‌نظرم اینجاست که در نمایش بچه‌ها دچار اشکال می‌شود.
فراستی افزود: درباره سر دیگر دعوا یعنی بچه‌های آن طرف و موسی خیابانی و. . . تقریبا هیچ چیز نشان نمی‌دهد. اینجا مشکل ایجاد می‌شود. وقتی یک سر دعوا لانگ لانگ است و چیزی از آن نمی‌بینیم. لذا مخاطب با آن ارتباط برقرار نمی‌کند. سعی می‌کند درگیری‌ها را دراماتیزه نکند و مستندگونه‌تر نشان دهد. تیپ هایی که از بچه‌های این سمت می‌سازد، قابل قبول و باور هستند.

منحنی درام فیلم چنان است که نمی‌توان از فیلم چشم برداشت
منتقد سینمایی دیگری اما رویکردی متفاوت با این اثر دارد، سعید قطبی زاده: به توانایی مهدویان در خلق درام بدون دخل در تاریخ غبطه می‌خورم.  سعید قطبی‌زاده درباره «ماجرای نیمروز» اظهار داشت: البته ما تاثیر این خشونت را در جامعه و افراد فیلم می‌بینیم. شخصیت فرعی فیلم یعنی مسعود درحقیقت شخصیت لطیف دموکرات منش روشنفکر فیلم است که وقتی کشته شدن برادر خود را به‌شکل قصابی می‌بیند، در سکانس پایانی فیلم می‌گوید هرچه زودتر بریزید و بکشید. این یعنی او متاثر از فضای خشونت فیلم شده است. وی افزود: من بحثم درباره این فیلم دو بخش دارد. بعد از «ایستاده در غبار» همیشه این توانایی از این فیلمساز جوان برای من غبطه‌برانگیز بود که چطور می‌تواند این چنین وقایع را دراماتیزه کند، به گونه‌ای که هیچ دخلی در واقعیت نبرد؟ وقتی ساعتی پیش «ماجرای نیمروز» را دیدم و هنوز همراهم است و فیلم فوق العاده‌ای بود، به این نتیجه رسیدم این ویژگی در ذات این جوان است و به شدت سینما و درام را می‌شناسد و می‌فهمد چه چیز را از تاریخ باید برجسته کند.

وی افزود: همه بازیگران فیلم در نقش‌های مختلف تیپ‌های منحصر به‌فردی هستند که همگی از تاریخ سینما می‌آیند. چه توازن خوبی در ریتم فیلمنامه داریم. حتی ۵ دقیقه فیلم آرام نمی‌نشیند. منحنی درام چنان نشسته است که بدون هیچ بازیگر فوق ستاره، نمی‌توان چشم از فیلم برداشت.
قطبی‌زاده اظهار داشت: قابلیتی که سازنده اثر دارد فقط ۱۰ درصد این فیلم است و باقی اجرای این فیلم است. مهدویان در اجرا یک نوع فاصله گذاری دارد. این فاصله گذاری هم در فرم و هم در قصه است. او بدون آنکه به ابعاد‌تراژدیک واقعه خیلی نزدیک شود، احساسات مخاطب را به غلیان درمی آورد. در عین حال در عین مینیمالی و سادگی، هم‌تراژدیک است و هم حماسی.

وی افزود: دوربین دائما در جنبش و حرکت است. کارگردان در هدایت بازیگر نیز از احساس‌گرایی پرهیز می‌کند چون هدف بزرگتری دارد. در میزانسن تصویر، همواره خطوط افقی و عمودی بیداد می‌کند. این فاصله‌گذاری ضمن اینکه برای گذر از راکورد تصویری ۳۰ سال پیش است و به سختی می‌تواند مشکل طراحی صحنه گرفت، در قصه نیز این رخ می‌دهد. قصه‌پردازی به لحاظ تصویر. مهرداد صدیقیان دلبسته دختر است. اما در تمام فیلم مدام سعی می‌کند این دلبستگی به دختر و این تعهد به مجموعه را به کشمکش درونی تبدیل کند. در عین حال یک شخصیتی که از قله‌ها آمده حالا مجبور است در شهر محبوس شود. در حرف‌زدن حجازی‌فر، چهره و نوع بازی‌ها این خشونت ذاتی را می‌بینیم.

فیلم بسیار پخته، ظریف و دقیق است
کارگردان شیار ۱۴۳ نیز در مورد این فیلم نظرات جالبی داشت. وی معتقد است، «ماجرای نیمروز» اتفاقی تازه و بدیع در نوع سینمای سیاسی و پلیسی ایران است. نرگس آبیار گفت: در روزهای بازبینی فیلم در هیأت انتخاب جشنواره فجر، فیلم «ماجرای نیمروز» را دیدم و فیلمی این‌چنین پخته و با ظرایف و دقایق عالی، هیجان زده‌ام کرد. فیلم در همان زمان، در حالی که هنوز دو یا سه سکانس آن فیلمبرداری نشده و نیاز به صداگذاری و اصلاح رنگ داشت، بسیار اثرگذار بود. حرف نزدن در مورد آن با دیگران به‌خاطر ملاحظات هیأت انتخاب صبوری می‌خواست که به‌سختی این صبوری را به‌خرج دادم.  جهانِ فیلم، درست و حساب‌شده روایت شده است و دکوپاژ هوشمندانه بود. کمتر فیلمی در سینمای ایران و حتی دنیا ساخته می‌شود که باگ فیلمنامه و یا کارگردانی نداشته و یا لااقل کمترین میزان خطا را داشته باشد. «ماجرای نیمروز» از این دست فیلم‌هاست که شمارشان اندک است. به این فکر نمی‌کنم که روایت تاریخی مهدویان کاملا براساس واقعیت موجود آن سال‌ها هست یا نه، بلکه برایم این مهم است که جهان فیلم (تصویری مخوف از سال‌های دشوار دهه ۶۰) را باور می‌کنم و مهدویان و گروهش از پس باوراندن جهان فیلم خود به مخاطب برآمده‌اند.

همه عناصر، بدون آن‌که بی‌دلیل برجسته و گل درشت شود، به‌اندازه و به‌جا در خدمت پیشبرد روایت و فضای فیلم است. فیلمبرداری، طراحی صحنه، گریم، بازیگران و از همه مهم‌تر تدوین، بدون جلوه‌گری، هماهنگ با اجزای دیگر پیش می‌روند. بی‌شک «ماجرای نیمروز» اتفاقی تازه و بدیع در نوع سینمای سیاسی و پلیسی ایران است.»  اما در مورد این فیلم، کار به این اظهار نظرات ختم نمی‌شود و حتی پای سیاستمداران و فعالان سیاسی نیز به‌وسط کشیده می‌شود.

فیلم بدون سوژه، بدون داستانی منسجم و سرهم بندی شده‌ است
صادق زیبا کلام، فعال سیاسی و استاد دانشگاه انتقاداتی را نسبت به این فیلم مطرح کرد.
او در توضیح این موضوع نوشت: بنده فیلم را دیدم و به نظرم یک کار کاملاً دولتی آمد. به ابعاد هنری، سینمایی آن نمی‌پردازم چون اهلیتی در این حوزه ندارم. به نظرم فیلم بدون سوژه و بدون داستانی منسجم بود که صرفاً توسط یکسری سکانس‌های بی‌ارتباط با یکدیگر سرهم شده بود و البته سرشار از اکشن‌هایی که برای پسربچه‌های ۱۳، ۱۰ ساله می‌توانست هیجان‌انگیز باشد. قطعاً «ماجرای نیمروز» واجد ارزش‌های هنری برجسته‌ای بوده که بهترین فیلم جشنواره فجر شناخته شد و کلی سیمرغ بلورین به آن تعلق گرفت. اینکه بنده آن ارزش‌ها راندیدم قطعاً بازمی‌گردد به کم‌عمق بودن دانش سینمایی‌ام.

آنچه به بنده بیشتر ارتباط پیدا می‌کرد جنبه‌های تاریخی «ماجرای نیمروز» بود. در اینجا دیگر محکم‌تر می‌توانم اظهارنظر بنمایم. فیلم‌هایی که بر اساس رویدادهای تاریخی، سیاسی ساخته می‌شوند علی‌القاعده قراراست که به مخاطب آگاهی‌ پیرامون موضوع منتقل نمایند. ماجرای نیمروز کوچک‌ترین علم و آگاهی نه از مجاهدین به بیننده انتقال می‌دهد، نه از انگیزه، اسباب و علل و چرایی درگیرشدن آن‌ها با رهبری انقلاب، نه از پیشینه اجتماعی آن‌ها، نه از عقبه تاریخی‌شان، نه از مناسبات میان آن‌ها با سایر انقلابیون در سال‌های قبل از انقلاب و نه هیچ آگاهی و معلومات دیگری. البته باز جای شکرش باقی است که حسب معمول که هر امر ناخوشایندی که از فردای انقلاب در ایران اتفاق افتاده به آمریکا، صهیونیست‌ها و سفارت انگلستان نسبت داده می‌شود، در این فیلم حداقل پای استکبار جهانی به‌میان نیامده است!» اما عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی نظری کاملا متفاوت با نظر صادق زیبا کلام دارد.

فیلم یادآور خاطرات تلخ و شیرین
سال ۶۰ است
احمد مازنی، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی فیلم «ماجرای نیمروز» را یادآور خاطرات تلخ و شیرین ۶۰ دانست. وی گفت: امیدوارم بعد از دیدن ماجرای نیمروز همین نظر را داشته باشید. فیلم سینمایی ماجرای نیمروز برای من یادآور خاطرات تلخ و شیرین سال ۱۳۶۰ است، آن روز‌ها که نفاق و دو رویی در برابر یک‌رنگی امام و مردم خیلی زود رو شد و شعار‌های ضد امپریالیستی و دفاع از حقوق خلق به قیام مسلحانه علیه خلق تبدیل شد، ماجرای منافقین شبیه‌ترین ماجراها به داعش است، بلکه بسیار خون خوار‌تر، وحشی‌تر و جانی‌تر!  به‌جز این که منافقین به جاسوسی وطن فروشی و خیانت در جنگ گرفتار شدند اما داعش هنوز به این درجه نایل نیامده است! فیلم ماجرای نیمروز ماجرای نفوذ اپورتونیست‌ها در کادر رهبری و مدیریت کشور و حتی نیروهای مسلح را در سال ۶۰ مطرح می‌کند که می‌تواند برای امروز و فردای ما هم آموزنده باشد، چرا که سرویس‌های بیگانه از رهگذر نفوذ همچنان در پی پیاده کردن اهداف پلید خائنان هستند و تذکر رهبر انقلاب را باید در این زمینه همه مردم و مسئولان جدی بگیرند و دستگاه‌های امنیتی بیش از دیگران مراقب پروژه نفوذ دشمن باشند و این مسئله همانند سایر مسائل مهم کشور به دستاویزی برای منازعات جناحی تبدیل نشود.

و بالاخره نجات جان فرزند خردسال مسعود رجوی توسط یک پاسدار نیز از صحنه‌های تاثیر گذار فیلم بود که البته آن زمان می‌گفتند پاسدار در حین نجات جان فرزند رجوی به‌شهادت رسید اما در فیلم چنین نبود. کارگردان جوان در هر دو فیلم یک مسیر را دنبال می‌کند اما در کنار تفاوت‌های موضوعی و جذابیت‌های بصری هر دو فیلم، من به ایستاده در غبار نمره بهتری می‌دهم و برای ایشان آرزوی توفیق می‌کنم.


منبع: بهارنیوز