اسکان اضطراری به مردم مناطق سیل زده

تیم های نجات و امداد رسانی سازمان امداد ونجات هلال احمر همچنان در حال خدمت رسانی و اسکان موقت مردم متاثر از حادثه سیل در مناطق شمال غربی کشور می باشند و در کنار مردم سیل زده در حال ارائه خدمات پزشکی هستند.رئیس سازمان امداد و نجات، از امدادرسانی به هموطنان ۹۱ شهر و روستای درگیر سیل و آبگرفتگی خبر داد.

مرتضی سلیمی به تشریح آخرین وضعیت امدادرسانی به مناطق سیل زده کشور پرداخت و گفت: از ۲۵ فروردین تا ساعت ۶ بامداد ۲۸ فروردین ۹۶، ۸ استان آذربایجان شرقی و غربی، کردستان، کرمانشاه، قزوین، زنجان، لرستان و مازندران، درگیر سیل و آبگرفتگی بوده اند.

وی با اعلام اینکه در ۹۱ شهر و روستای این مناطق خدمات امدادی به مردم ارائه شده است، افزود: در این مدت به ۷۴۰۰ نفر امدادرسانی و ۱۰۴۶ نفر اسکان اضطراری داده شده اند. همچنین، ۱۷ نفر به مناطق امن منتقل شده اند.

سلیمی، تعداد فوتی ها را همچنان ۴۰ نفر اعلام کرد و گفت: مفقودین احتمالی ۵ نفر هستند.

رئیس سازمان امداد و نجات در ادامه به ارائه آمار و گزارش از امدادرسانی پرداخت و افزود: تخلیه آب ۲۸۴ واحد مسکونی، رهاسازی ۴۴ دستگاه خودرو از مسیر سیلاب، توزیع چادر، پتو، موکت، ست شستشو، کنسروجات، نان، آب معدنی، خرما، برنج، حبوبات و…، از جمله اقدامات هلال احمر به مردم متاثر از سیل بوده است.

سلیمی تاکید کرد: امدادرسانی در ٣ استان آذربایجان شرقی و غربی و مازندران ادامه دارد.


منبع: دکتر سلام

تداوم فعالیت سامانه بارش زا در کشور

بارش های ناشی از حضور سامانه بارش زا در کشور تا روز سه شنبه استمرار خواهد داشت و از روز چهارشنبه با عبور این سامانه از شرق کشور موج جدید بارش ها از غرب به کشور ورود پیدا می کند.

مدیرکل پیش‌بینی و هشدار سازمان هواشناسی کشور گفت: با فعالیت سامانه بارشی مستقر در کشور امروز در دامنه‌های زاگرس، دامنه‌های جنوبی البرز، سواحل خزر و مناطقی از شمال غرب، جنوب غرب و مرکز کشور رگبار باران و گاهی وزش باد شدید موقتی پیش‌بینی می‌شود.

احد وظیفه افزود: طی روزهای دوشنبه و سه‌شنبه در مناطقی از شمال شرق، شرق و زاگرس مرکزی و جنوبی افزایش ابر و رگبار پراکنده باران گاهی با رعد و برق و وزش باد شدید را شاهد خواهیم بود و شدت بارشها امروز در استانهای گلستان، خراسان شمالی، نیمه جنوبی لرستان، مرکزی، شمال خوزستان و شمال چهارمحال بختیاری و ارتفاعات البرز در تهران، البرز و قزوین رخ می‌دهد.

به گفته وی، طی سه روز آینده در نیمه شرقی و مناطقی از جنوب کشور گاهی وزش باد شدید به‌وقوع می‌پیوندد که در برخی نقاط با گرد و خاک همراه خواهد بود و خلیج فارس نیز طی سه روز آینده مواج خواهد بود.

مدیرکل پیش‌بینی و هشدار سازمان هواشناسی کشور درباره هوای پایتخت تاکید کرد: بارشهای پراکنده تا اواخر وقت امروز در تهران پدید می‌آید و از فردا رفته‌رفته بارشها کاهش پیدا می‌کند.

وظیفه تصریح کرد: سامانه بارشی فعال در کشور از روز سه‌شنبه به مرور از شمال شرق کشور خارج می‌شود اما موج جدید بارشی از غرب وارد خواهد شد و بنابراین بارش‌ها در کشور همچنان ادامه دارد.


منبع: دکتر سلام

برای مقابله با افسردگی شیر کم‌چرب مصرف کنید

پول‌نیوز – بررسی‌ها نشان می‌دهد مصرف محصولات لبنی با درصد چربی پایین نه تنها به کنترل بزرگی دور شکم کمک می‌کند بلکه برای حفظ سلامت روان هم مفید است.

محققان با مطالعه روی بیش از ۱۰۰۰ فرد بزرگسال ژاپنی دریافتند افرادی که حجم بیشتری شیر و ماست کم چرب مصرف می‌کنند نسبت به افراد دیگر کمتر احتمال دارد دچار علائم افسردگی شوند.

افسردگی یکی از شایع‌ترین اختلالات سلامت روان در آمریکاست. طبق اعلام موسسه ملی سلامت روان در سال ۲۰۱۵ در آمریکا حدود ۱۶ میلیون و ۱۰۰ هزار فرد بزرگسال طی مدت ۱۲ ماه حداقل یک بار تجربه افسردگی را داشته‌اند.

همچنین در حالیکه علائم افسردگی از فردی به فرد دیگر متفاوت است وجود ناراحتی‌های مداوم، احساس ناامیدی و ناتوانی، حساس شدن، احساس خستگی، بروز مشکلاتی در خواب و فکر کردن به مرگ یا خودکشی از نشانه‌های این اختلال روانی هستند.

محققان ژاپنی اظهار داشتند: در مطالعات پیشین مصرف محصولات لبنی با افسردگی مرتبط دانسته شده اگرچه تاثیر مثبت یا منفی آن قطعی نبوده است.

در این مطالعه محققان بررسی کردند چگونه مصرف محصولات لبنی کم چرب و پر چرب بر خطر ابتلا به افسردگی تاثیر می‌گذارد.

در این بررسی از شرکت کنندگان درخواست شد اطلاعاتی را در مورد میزان مصرف ماست و شیر کم چرب در اختیار کارشناسان قرار دهند.

به گزارش مدیکال نیوز تودی، محققان دریافتند در مقایسه با افرادی که از محصولات لبنی کم چرب مصرف نمی‌کنند، افرادی که در هفته بین یک تا چهار نوبت ماست و شیر کم چرب می‌خورند کمتر دچار علائم افسردگی می‌شوند.


منبع: پول نیوز

آیا ترامپ به عمر دلار قوی پایان می‌دهد؟

سیاست مذکور در سال ۱۹۹۵ که ارزش دلار به پایین‌ترین سطح دوران پس از جنگ رسیده بود، از سوی رابرت روبین، وزیر خزانه داری وقت آمریکا معرفی شد.

آیا ترامپ به عمر دلار قوی پایان می‌دهد؟پول‌نیوز – اظهارات هفته گذشته دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا درباره دلار و سیاست پولی این کشور، شواهد بیشتری از تغییر در سیاست پولی “دلار قوی” را فراهم می‌کند.

سیاست مذکور در سال ۱۹۹۵ که ارزش دلار به پایین‌ترین سطح دوران پس از جنگ رسیده بود، از سوی رابرت روبین، وزیر خزانه داری وقت آمریکا معرفی شد.

رئیس جمهور آمریکا در مصاحبه‌ای که هفته گذشته انجام داد، اعلام کرد دلار قوی خوب است، اما دلار ما بسیار قوی است و زمانی که دلار قوی است در حالیکه سایر کشورها ارزش ارز خود را پایین آورده اند، رقابت بسیار بسیار دشوار می‌شود. وی عنوان کرد: سیاست نرخ بهره پایین را می پسندد و انتصاب مجدد جانت یلن، رئیس بانک مرکزی را پس از پایان دوره ریاستش منتفی نمی‌داند.

از سوی دیگر، ترامپ وعده انتخاباتی خود برای زدن برچسب “دستکاری کننده ارز” به چین را رها کرد که نشان دهنده تمایل آمریکا برای دادن امتیازات در زمینه سیاست تجاری، در قبال توافق استراتژیک درباره کره شمالی با شی جین پینگ، رئیس جمهور چین است.

وزارت خزانه داری آمریکا هم با انتشار گزارش رسمی نیم سالانه خود درباره شرکای تجاری این کشور، حرکت مذکور را دنبال کرد. کشورهای متعددی شامل چین، کره جنوبی، تایوان، آلمان، سوییس و ژاپن درباره قرار گرفتن در “فهرست مونیتورینگ” هشدار دریافت کرده اند، اما اقدام قاطع درباره آنها شاید تا زمان نامعلومی به تعویق افتاده است. به نظر می رسد دولت آمریکا مصمم است که با تهدید حمایت گرایی تجاری آتی، بعضی از این کشورها را وادار کند تا اجازه دهند ارزهایشان در برابر دلار افزایش پیدا کند.

ظاهرا دولت ترامپ پی برده است که دنبال کردن تدابیر حمایت گرایی در صورتی که تاثیر آنها بر تولیدکنندگان آمریکایی با افزایش ارزش ارز خنثی شود، بیهوده خواهد بود. در عوض ترامپ می‌خواهد دلار پایین بماند. اما به منظور تغییر جهت دلار به شکل معنادار، سایر سیاستهای اقتصادی بایستی تغییر کنند.

انگیزه رابرت روبین از معرفی سیاست دلار قوی در سال ۱۹۹۵، به دلیل تمایل وی برای پایین نگه داشتن بازده اوراق قرضه آمریکا و اجتناب از این انتقاد شرکای تجاری آمریکا بود که این کشور برای بالا بردن صادراتش، ارزش ارز خود را به عمد پایین آورده است. در ابتدا دلار از این شعار جدید پیروی کرد و بین سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۲ بیش از ۳۰ درصد افزایش یافت، اما این افزایش بیش از اینکه نتیجه مستقیم سیاست دلار قوی باشد، تا حدود زیادی به دلیل تحکیم سیاست پولی آمریکا و رونق فناوری بود.

پس از سال ۲۰۰۲ سیاست دلار قوی تحت دولتهای بعدی بدون تغییر ماند اما خود دلار به این سیاست پایبند نماند و شاخص دلار در زمان اجرای سیاست تسهیل پولی بانک مرکزی در فاصله سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۳، به پایین‌ترین سطح همه زمانها اُفت کرد. پس از آغاز تعدیل سیاست تسهیل پولی درسال ۲۰۱۳، دلار با تسریع رشد اقتصاد آمریکا نسبت به سایر اقتصادها و اختلاف سیاست پولی آمریکا با سایر کشورها، افزایش یافت اما قوی شدن ارزش دلار به هیچ وجه نتیجه مستقیم اقدامات سیاست پولی نبود.

بر اساس گزارش فایننشیال تایمز، بنابراین سیاست دلار قوی در بیشتر عمرش ظاهرسازی بوده و ترک این سیاست هم ممکن است ظاهرسازی باشد مگر اینکه مجموعه‌ای از عوامل بنیادین اقتصادی و ابتکارهای سیاستی مستقیم برای پایین بردن ارزش این ارز بکار گرفته شود.

در زمینه عوامل بنیادین، تردیدی وجود ندارد که در حال حاضر دلار نسبت به سایر ارزها رشد بیش از حدی پیدا کرده است که به بیش از ۹ درصد می رسد. اگرچه این نابرابری چشمگیر نیست اما اظهارات ترامپ مبنی بر این که ارزش کنونی دلار به رقابت پذیری تجاری آمریکا لطمه می زند را باورپذیر می کند.

اما مسئله این است که در این باره چکار باید کرد. رئیس جمهور آمریکا بجز اینکه پیامهای مکرر در توییتر ارسال کند، سه گزینه اصلی دارد که هیچ کدام بدون دشواریهای جدی نیستند: این سه گزینه عبارتند از:

۱- روشن‌ترین گزینه این است که ترامپ از استیون منوچین، وزیر خزانه داری بخواهد برنامه ای را برای دخالت مستقیم در بازارهای مبادلات ارزی آغاز کند. این اقدام از نظر تکنیکی توسط بانک مرکزی اجرا می شود که دلار را می‌فروشد و ذخایر ارزی خارجی آمریکا را افزایش می‌دهد. با توجه به این حقیقت که مداخله مستقیم آمریکا در بازار از سال ۱۹۹۰ تعداد دفعات معدودی روی داده و معمولا به جنگها یا حوادث تروریستی مربوط بوده است، این اقدام بی‌نهایت غیرمعمول خواهد بود و ممکن است قوی باشد و برای مدتی تاثیراتی در بازار داشته باشد.

 اما چنین اقدامی آمریکا را در مظان اتهام دستکاری ارز قرار می دهد و باعث می‌شود کشورهای دیگر به اقدام متقابل مبادرت کنند. همچنین ممکن است شرایط پولی آمریکا را تسهیل کند و موجب شود بانک مرکزی با افزایش سریع‌تر نرخهای بهره، به مخالفت با آن بپردازد.

۲- رئیس جمهور آمریکا می‌تواند با انتصاب سیاستگذاران طرفدار نرخهای بهره پایین در هیات مدیره بانک مرکزی، بر سیاست پولی بانک مرکزی اعمال نفوذ کند. پنج نفر از اعضای این هیات در ۱۲ ماه آینده تغییر خواهند کرد. اظهارات ترامپ نشان می‌دهد وی یک فرد موافق سیاست پولی انقباضی را جایگزین جانت یلن نخواهد کرد هر چند که جمهوریخواهان در کنگره از چنین انتصابی حمایت می‌کنند.

 اما جانت یلن، اقتصاددان اصولگرایی است که تا زمان پایین ماندن تورم، نرخهای بهره پایین را حفظ می کند. خانم یلن یا گزینه‌های مشابه وی حاضر نخواهند بود برای تامین خواست رئیس جمهور برای ضعیف کردن ارزش دلار، با تورم بالا موافقت کنند.

کاخ سفید برای رسیدن به چنین هدفی لازم است رئیس بانک مرکزی را تغییر دهد و کسی را انتخاب کند که انعطاف پذیری بیشتری برای قبول چنین تغییراتی داشته باشد. این استراتژی بعید است مورد قبول کنگره قرار بگیرد زیرا برخلاف اصلاحات مورد حمایت قانونگذاران در بانک مرکزی است.

۳- اگر این تغییرات در سیاست پولی داخلی نتیجه بخش نباشد، دولت آمریکا می‌تواند به استراتژی تهدید برای وضع تدابیر حمایت گرایانه دو جانبه علیه برخی از کشورها که به نظر می‌رسد شیوه‌های تجارت غیرمنصفانه ای را علیه آمریکا اجرا می کنند، متوسل شود. این رویکرد تاکنون تا حدودی موفقیت آمیز بوده است.

افزایش ارزهای آسیایی در برابر دلار از اواخر سال ۲۰۱۶ تا حدودی به دلیل تمایل دولتهای آسیایی شامل چین، کره جنوبی، ژاپن و تایوان روی داده که به نظر می‌رسد برای جلوگیری از سیاستهای حمایت گرایانه آمریکا، اجازه داده اند ارزهایشان صعود کنند. تدابیر مشابه در دهه‌های گذشته موفق شدند ارزش ین در برابر دلار را افزایش دهند. فرصت بعدی برای افزایش فشار، با گزارش وزارت بازرگانی آمریکا درباره شیوه‌های تجاری غیرمنصفانه که ماه ژوئن منتشر می شود، خواهد بود.

 اما اگر آمریکا این نوع فشار را اعمال کند، بعضی از شرکای تجاری ممکن است تصمیم بگیرند برای جبران تعرفه‌های تنبیهی آمریکا، ارزش ارزهای خود را پایین بیاورند که بار دیگر هدف ترامپ برای ضعیف کردن دلار را خنثی می کند.

بنابراین آیا پایان سیاست دلار قوی به معنای پایان دلار قوی است؟ ممکن است تا حدی تاثیر داشته باشد به خصوص اگر شرکای تجاری آسیایی آمریکا با ارزهای قوی‌تر فعالیت کنند. اما یک عامل مهم برای دلار این است که بانک مرکزی از برنامه خود برای تحکیم سیاست پولی صرفنظر کند.


منبع: پول نیوز

ولخرج‌ترین گردشگران جهان را بشناسید

سال ۲۰۱۶ نیز سال بسیار خوبی برای گردشگری خارجی چینی‌ بود و هزینه گردشگران چینی که به کشورهای مختلف سفر می‌کنند با رشد ۱۱ میلیارد دلاری به رقم ۲۶۱ میلیارد دلار رسید که حاکی از رشد ۱۲ درصدی است.

پول‌نیوز – چشم بادامی‌های شرق آسیا برای پنجمین سال پیاپی در صدر فهرست ولخرج‌ترین گردشگران بین‌المللی قرار گرفتند.

به گزارش سایت سازمان جهانی گردشگری (UNWTO)، گزارش سال ۲۰۱۶ میزان هزینه‌کرد گردشگران بین‌المللی حاکی از آن است که هزینه گردشگران چینی با رشد ۱۲ درصدی طی سال ۲۰۱۶ همراه بوده و چینی‌ها برای پنجمین سال پیاپی در صدر فهرست پرخرج‌ترین گردشگران دنیا قرار گرفتند.

علی‌رغم چالش‌های پیش رو، تعداد گردشگران بین‌المللی در سال ۲۰۱۶ به رقم ۱.۲ میلیارد نفر رسید و به تناسب آن مجموع هزینه گردشگران نیز افزایش یافته است. مردم همچنان تمایل زیادی به سفر دارند و این امر برای بسیاری از کشورهای جان منفعت داشته است و شرایط رشد اقتصادی، اشتغال‌زایی و ایجاد فرصت‌هایی برای توسعه را فراهم کرده است.

سال ۲۰۱۶ نیز سال بسیار خوبی برای گردشگری خارجی چینی‌ بود و هزینه گردشگران چینی که به کشورهای مختلف سفر می‌کنند با رشد ۱۱ میلیارد دلاری به رقم ۲۶۱ میلیارد دلار رسید که حاکی از رشد ۱۲ درصدی است.

همچنین شمار گردشگران چینی که به مقاصد بین‌المللی سفر می‌کنند نیز با ۶ درصد رشد به ۱۳۵ میلیون نفر در سال ۲۰۱۶ رسید تا این کشور از سال ۲۰۱۲ تاکنون جایگاه خود را به عنوان منبع اصلی تامین گردشگر در جهان حفظ کند و میزان هزینه‌کرد گرشگران چینی نیز از سال ۲۰۰۴ به این سو هر ساله با رشد دو رقمی همراه بوده است.

رشد گردشگری خارجی در چین موجب بهره‌مندی و منفعت بسیاری از مقاصد گردشگری در آسیا و اقیانوسیه شده که از آن جمله می‌توان به ژاپن، کره جنوبی، تایلند و همچنین مقاصد دیرینه‌ای چون آمریکا و اروپا شده است.

پس از چینی‌ها، گردشگران آمریکایی که دومین تامین‌کننده گردشگر در جهان هستند در سال ۲۰۱۶ رقم ۱۲۲ میلیارد دلار در مقاصد بین‌المللی هزینه کرده‌اند و گردشگری خارجی این کشور نیز ۸ درصد در مقایسه با سال ۲۰۱۵ رشد داشته است.

گردشگران آلمانی‌ها با هزینه‌کرد ۸۱ میلیارد دلار، بریتانیا با ۶۷ میلیارد دلار، فرانسه با ۴۱ میلیارد دلار و گردشگران کانادایی با ۲۹ میلیارد دلار درمکانهای بعدی پرهزینه‌ترین گردشگران بین‌المللی در سال ۲۰۱۶ قرار دارند.

۱۰ کشور جهان که پرخرج‌ترین گردشگران را دارند

ولخرج‌ترین گردشگران جهان را بشناسید


منبع: پول نیوز

تظاهرات هزاران نفری در ترکیه علیه نتایج رفراندوم (+عکس)

هزاران تن از مردم ترکیه در اعتراض به نتیجه رفراندومی که به اردوغان اختیارات اجرایی فوق‌العاده‌ای می‌دهد، ‌به خیابان‌ها آمدند.

به گزارش ایسنا، به نوشته روزنامه دیلی میل، معترضان به نتیجه رفراندوم قانون اساسی ترکیه، به نشانه اعتراض روی ماهی‌تابه و قابلمه می‌کوبیدند.

طبق این رفراندوم، رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهوری ترکیه تا سال ۲۰۲۹ در قدرت می‌ماند. برخی از معترضان با در دست داشتن بنرهایی شعار “دزد، قاتل، اردوغان” سر می‌دادند.

براساس گزارش خبرگزاری دولتی آنادولو، ۳ / ۵۱ درصد از رای‌دهندگان به افزایش اختیارات اردوغان رای دادند و در مقابل ۷ / ۴۸ درصد با آن مخالفت کردند. ۱۸ اصلاحیه قانون اساسی که پس از انتخابات آتی اجرایی می‌شود که برای ۲۰۱۹ است، پست نخست‌وزیری را ملغی می‌کند و اختیارات اجرایی گسترده‌ای به رئیس‌جمهوری ترکیه می‌دهد.

تصاویر ویدیویی اعتراضات یکشنبه شب همچنین نشان می‌دهد یکی از معترضان مورد حمله یکی از حامیان اردوغان قرار می‌گیرد. براساس تصاویر، فردی مورد تعقیب گروهی از حامیان اردوغان قرار می‌گیرد و نهایتا از سوی آنها ضرب و شتم می‌شود.

معترضان معتقدند که پیروزی رفراندوم غیر قانونی است و تاکید دارند که نتایج با تقلب و ایجاد فضای رعب و وحشت به دست آمده است.


منبع: عصرایران

ترامپ: راه دیگری جز تقویت ارتش نداریم

رئیس‌جمهور آمریکا تاکید کرد، کشورش هیچ انتخابی به جز تدوام تقویت قوای نظامی خود ندارد.

به گزارش ایسنا، به نقل از شبکه خبری آرتی، این اظهارات دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا بعد از آنکه آمریکا جدیدترین سلاح‌های ماشین جنگی خود را در یک هفته گذشته آزمایش کرد، مطرح می‌شود.

ترامپ همچنین دستور به حمله موشکی به سوریه و استفاده از “مادر همه بمب‌ها” در افغانستان را داد.

او در پیامی در توئیتر نوشت: ارتش ما سریع‌تر از همیشه در حال تقویت شدن و قدرتمندتر شدن است. صراحتا باید بگویم که ما انتخاب دیگری نداریم.

ترامپ در عین حال بر اهمیت همکاری آمریکا با چین تاکید کرد.

او در توئیتی نوشت: آیا پکن در حال همکاری با ما بر سر مساله کره شمالی است؟ خواهیم دید که چه اتفاقی می‌افتد.


منبع: عصرایران

استعفای رئیس آموزش و پرورش یک شهر در پی تنبیه یک دانش آموز

اسماعیل پهلوانی مدیر آموزش و پرورش شهرستان رودبارجنوب با توجه به تکرار تنبیه بدنی توسط معلم خاطی در این شهرستان در راستای احترام به افکار عمومی و پاسخگو بودن مسئولان در حوزه تحت مدیریت از سمت خود استعفا کرد.

به گزارش ایرنا، این اتفاق در روستای ریگ بحرین از توابع شهرستان رودبارجنوب روی داده و معلم خاطی نیز به هیات رسیدگی به تخلفات اداری آموزش و پرورش استان کرمان معرفی شده تا طبق ضوابط اقدام شود.

 رئیس آموزش و پرورش شهرستان رودبارجنوب  گفت: این دانش آموز دوم دبستان روز گذشته در روستای ریگ بحرین از توابع این شهرستان توسط معلم خود مورد تنبیه قرار گرفت.

اسماعیل پهلوانی افزود: خانواده این دانش‌آموز مدعی هستند که علت تنبیه بدنی پسرشان نحوه یادگیری در یکی از دروس بوده و معلم اقدام به تنبیه وی با خط کش کرده است که آثار جراحت بر روی بدن دانش‌آموز به طور کامل نمایان است.

وی اظهار کرد: هم اکنون خانواده این دانش آموز علیه این معلم دادخواستی را مطرح کرده اند.

کلیپی از تنبیه بدنی این دانش آموز نیز در فضای مجازی منتشر شده است.

به گزارش ایرنا اواخر سال گذشته نیز تنبیه دانش آموزی در شهرستان رودبارجنوب منجر به فرو رفتن مداد در پوست سر وی شد و توبیخ و تعلیق معلم خاطی را در پی داشت.


منبع: عصرایران

جزئیات کشف محموله بزرگ مشروبات الکلی در هرمزگان (+ عکس)

سخنگوی ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز جزئیات کشف یک کانتینر مشروبات الکلی که در پوشش یک محموله ترانزیتی قصد ورود به کشور را داشت، تشریح کرد.

به گزارش تسنیم، قاسم خورشیدی با اشاره به کشف مقدار قابل توجهی مشروبات الکلی، در تشریح جزئیات این خبر اظهار داشت: به دنبال تلاش ماموران گمرک بندر شهید رجایی، پلیس هرمزگان موفق به کشف محموله بزرگی از مشروبات الکلی شد.

سخنگوی ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز اضافه کرد: قاچاقچیان این محموله که قصد ورود آن در پوشش یک محموله ترانزیتی داشتند توسط ماموران پلیس استان هرمزگان شناسایی و دستگیر شدند.

جزئیات کشف محموله بزرگ مشروبات الکلی در هرمزگان (+ عکس)

وی گفت: در بررسی به عمل آمده از این کانتینر، ماموران موفق شدند ۱۴۰۰ کارتن مشروبات الکلی را در قالب ۳۴۵۶۰ قوطی نیم لیتری مشروبات الکلی کشف و ضبط کنند.

به گفته خورشیدی در حال حاضر بررسی این پرونده توسط مراجع قضایی ادامه دارد.


منبع: عصرایران

کارگروه حل پرونده جیووا در بی‌اطلاعی محض

اگر جیووا در این پرونده موفق شود فدراسیون فوتبال باید غرامتی ۱۰ میلیارد تومانی را پرداخت کند اما به نظر می‌رسد فدراسیون نه چندان متمول فوتبال هیچ اقدامی را برای حل این موضوع انجام نداده است.

با وجود شکایت جیووا از فدراسیون فوتبال و درخواست غرامت ۱۰ میلیارد تومانی، کارگروه سه نفره که نماینده فدراسیون فوتبال در این پرونده است در سه ماه اخیر هیچ جلسه‌ای برگزار نکرده و اعضای آن اطلاعی از این پرونده ندارند.

به گزارش ایسنا، فدراسیون فوتبال ایران در حالی ماه آینده قراردادی را با شرکت آدیداس منعقد می‌کند که هنوز پرونده شرکت پوشاک ورزشی جیووا بسته نشده و پرونده حقوقی این شرکت کماکان باز است.

مسئولان این شرکت ایتالیایی پس از کنار گذاشته شدن از سوی فدراسیون فوتبال لایحه‌ای را برای شکایت از این فدراسیون تنظیم کرده و خواستار پرداخت غرامت از سوی فدراسیون ایران شدند.

همزمان با این اقدام، فدراسیون فوتبال هم گروهی سه نفره متشکل از علی کفاشیان، محمد درخشان و عباس ترابیان را مسئول رسیدگی به این پرونده کرد تا از حقوق فدراسیون فوتبال ایران دفاع کند اما چندی پیش یکی از اعضای این گروه تاکید کرد که دخالت‌های برخی از اعضای فدراسیون فوتبال اجازه پیشبرد کارها را نمی‌دهد و عملا فدراسیون فوتبال تا چند ماه آینده گریبان‌گیر جریمه هنگفت خواهد شد چرا که هیچ راهکاری را برای حل و فصل این پرونده انجام نداده است.

رئیس و مسئولان فدراسیون فوتبال هم در مواجهه با سوال درباره وضعیت پرونده جیووا، گروه سه نفره را مسئول رسیدگی به این پرونده می‌دانند و از پاسخ دادن امتناع می‌کنند اما محمد درخشان رییس فعلی فدراسیون جودو و رییس سابق کمیته بازاریابی که قرارداد با جیووا در دوره مدیریتی او منعقد شد، می‌گوید: هیچ اطلاعی از روند این پرونده ندارد.

درخشان در گفت‌وگو با ایسنا با اظهار بی‌اطلاعی از وضعیت این پرونده، گفت: ما یک کمیته سه نفره هستیم که تاکنون تنها دو جلسه تشکیل داده‌ایم و گزارشی را به مدیران فدراسیون فوتبال ارائه کردیم و به جز این هیچ اقدامی انجام نشده است.

او در پاسخ به این سوال که چرا جلسه تشکیل نمی‌شود، گفت: من هم دلیل این موضوع را نمی‌دانم. من جزئی از این گروه هستم و برای برگزاری جلسه باید به من اطلاع بدهند. وقتی از این پرونده هیچ اطلاعی ندارم نمی‌توانم کاری برای حل آن انجام دهم. من رییس فدراسیون جودو هستم و در جریان این پرونده قرار ندارم. شما باید از مسئولان فدراسیون در این باره سوال کنید.

رییس سابق کمیته بازاریابی در واکنش به اینکه مدیران فدراسیون فوتبال مانند مهدی تاج و امیر عابدینی گروه سه نفره کفاشیان، درخشان و ترابیان را مسئول رسیدگی به این موضوع می‌دانند چرا که این قرارداد در دوره آنها بسته شده است، گفت: من رییس فدراسیون جودو هستم، چطور باید به این موضوع رسیدگی کنم. واقعا فکر می‌کنید تاج و عابدینی در جریان این موضوع نیستند؟ 

ما فقط در حد ارائه یک گزارش جلسه‌ای را برگزار کردیم و پس از آن هیچ خبری نشده است. هیچ اطلاعی از جریان جیووا ندارم و شما هم باید از فدراسیون فوتبال پیگیر این موضوع شوید. مدیرکل حقوقی فدراسیون فوتبال مسئول برگزاری جلسات این گروه سه نفره بود که در چند وقت اخیر هیچ اطلاعی به ما نداده است.

به گزارش ایسنا، اظهار بی‌اطلاعی درخشان در حالی صورت می‌گیرد که اگر جیووا در این پرونده موفق شود فدراسیون فوتبال باید غرامتی ۱۰ میلیارد تومانی را پرداخت کند اما به نظر می‌رسد فدراسیون نه چندان متمول فوتبال هیچ اقدامی را برای حل این موضوع انجام نداده است.


منبع: عصرایران

برانکو: به زودی ۴یا۵ بازیکن جذب می‌کنیم

ما در نیم‌فصل عملاً محدود بودیم و نمی‌خواستیم بازیکن خارجی هم بگیریم همین موضوع قهرمانی ما را با ارزش‌تر کرد که با بازیکنان ایرانی قهرمان شدیم. در روزهای آتی ۴-۵ بازیکن می‌گیریم که در هر خط یک بازیکن به تیم ما اضافه خواهد شد.

 آی‌اسپورت نوشت- سرمربی پرسپولیس به همراه مدیرعامل باشگاه در برنامه‌ای تلویزیونی حاضر شد و درباره قهرمانی و شرایط پرسپولیس آینده صحبت کرد.

مربی‌گری در پرسپولیس: پرسپولیس تیم بزرگی است و من هم دوست دارم در تیم بزرگ کار کنم. با توجه به تجارب خودم و اعتمادی که به تیم داشتم توانستیم پرسپولیس را قهرمان کنیم. البته پیشنهادهای دیگری هم داشتم اما کار در پرسپولیس افتخار است. البته ما الان در ابتدای کار هستیم و باید بگویم به عنوان یک مربی دوست دارم در تیمم ستاره داشته باشم چرا که آنها تماشاگر به استادیوم می‌آورند. الان از ۲ سال قبل فقط ۲ بازیکن در تیم ما باقی مانده و کل تیم را تغییر دادیم. این مسئله کار ساده‌ای نیست و همه ارکان باشگاه دست به دست هم دادند تا این کار انجام شود.

آینده کاری: من یک سال دیگر قرارداد دارم و به عنوان مربی افتخار می‌کنم که مدیران باشگاه از من راضی هستند. طاهری به عنوان سرپرست باشگاه دیدگاه بلندمدتی دارد و ما باید این رشد را در رده‌های دیگر هم داشته باشیم. در ابتدای کار توافق کردیم که برنامه کوتاه‌مدت داشته باشیم و بعد برنامه میان‌مدت و سپس برنامه بلندمدت ۴ ساله. در این‌باره هر کسی مسئولیت کار خودش را دارد و من با کمک طاهری امکان توسعه کار را فراهم می‌کنم.

اخراج رامین رضاییان: ارزیابی من این بود تصمیمی که گرفتیم بهترین تصمیم است. همیشه گفته‌ام که ملی‌پوشان حقی ندارند و فقط مسئولیت بیشتری دارند. آنها باید در تمرینات الگو باشند و در هر لحظه خودشان و دیگران را کنترل کنند و از این جهت با بازیکنان دیگر متفاوتند. تصمیم من و مدیریت باشگاه این بود که در آن مقطع تصمیمی که گرفتیم بهترین بود.

جذب بازیکن: ما در نیم‌فصل عملاً محدود بودیم و نمی‌خواستیم بازیکن خارجی هم بگیریم همین موضوع قهرمانی ما را با ارزش‌تر کرد که با بازیکنان ایرانی قهرمان شدیم. در روزهای آتی ۴-۵ بازیکن می‌گیریم که در هر خط یک بازیکن به تیم ما اضافه خواهد شد.

بازیکنان اوکراینی: آنها کیفیت نسبی داشتند اما ۷ روز قبل از شروع فصل و با استراحت طولانی که داشتند به ما اضافه شدند و به همین جهت فصل را با آنها شروع نکردیم. بعد هم تیم برنده را تغییر ندادیم و اولویت برای ما بازیکنان ایرانی بود. آنها در نیم‌فصل دوست داشتند بازی کنند و به همین دلیل ارزیابی ما این بود که به آنها نیازی نداریم و تصمیم خوبی هم گرفتیم و دیدید که ۳ هفته قبل از پایان فصل قاطعانه قهرمان شدیم. ما بازیکنانی می‌گیریم که کیفیت داشته باشند.

رابطه با تیم ملی: هیچ وقت از طرف پرسپولیس مشکلی برای تیم ملی نبود اما این را هم باید بدانیم که باشگاه‌ها هم منافعی دارند ما باید بازیکنان آماده‌ای بسازیم و در خدمت تیم ملی قرار دهیم و به عنوان یک خارجی آرزوی موفقیت تیم ملی را دارم.


منبع: عصرایران

غذای نخوردن قبل از ورزش باعث چربی سوزی می‌شود

افرادی که به ورزش کردن علاقه دارند غالباً نمی‌دانند که قبل از ورزش بهتر است غذا بخورند یا نه. مطالعات انجام شده اخیراً تاثیر خوردن قبل از ورزش را بر واکنش بافت‌های چربی به ورزش نشان داده است.

به گزارش ایسنا و به نقل از Science daily، نتایج مطالعات در این زمینه  در مجله فیزیولوژی منتشر شده است.

در این مطالعات افرادی که ‌اضافه وزن داشتند مورد بررسی قرار گرفتند. تعدای از این افراد بعد از خوردن غذایی با کالری زیاد و کربوهیدرات ورزش کردند و تعدادی با شکم خالی این کار را انجام دادند. از این افراد تست خون گرفته شد و بافت‌های چربی آنها نیز مورد بررسی قرار گرفت.

هنگامی که افراد قبل از ورزش غذا نمی‌خورند، میزان ژن PDK۴ در بافت‌های چربی افزایش می‌یابد.

افزایش این ژن باعث می‌شود که چربی‌های ذخیره شد. در سوخت و سازها به عنوان منبع انرژی استفاده شوند در صورتی که فرد غذا بخورد و بعد ورزش کنند، انرژی بدن صرف هضم غذا می‌شود و بدن خوب به بافت‌های چربی نمی‌پردازد. بنابراین ورزش در حالتی که غذا نخورده‌ایم بیشتر در بافت‌های چربی تغییر ایجاد می‌کند و در طولانی مدت می‌تواند برای سلامت مفید باشد.


منبع: عصرایران

بازگشت قاتل به کشور، ۳۳ سال پس از قتل

ایران نوشت: جنایت‌کار فراری که ۳۳ سال قبل و درپی مشاجره در روستا، مرد جوانی را به قتل رسانده و به خارج از کشور گریخته بود، به محض بازگشت به کشور در فرودگاه شیراز به دام افتاد.

قاتل فراری خرداد سال ۶۳ در روستای « بنداروز» دشتستان با اسلحه کمری فردی را به قتل رسانده و به خارج از کشور گریخته بود. 

رسیدگی به این پرونده ادامه داشت تا اینکه کارآگاهان پلیس آگاهی و مأموران پلیس امنیت عمومی شهرستان دشتستان پی بردند جنایتکار تحت تعقیب به یکی از کشورهای حوزه خلیج فارس گریخته و با هویت جعلی زندگی جدیدی آغاز کرده است.

سرانجام مأموران صبح روز یکشنبه باخبر شدند قاتل از طریق فرودگاه شیراز به کشور بازگشته است. بنابراین او را در عملیاتی غافلگیرانه دستگیر و به شهرستان برازجان منتقل کردند. 

متهم در نخستین بازجویی‌ها ضمن اعتراف به قتل گفت: «به دلیل اختلاف‌های ریشه‌دار، با کلت کمری مردی جوان را کشته و از کشور فرار کردم. اما هرگز فکر نمی‌کردم پس از این همه سال، پلیس همچنان در تعقیبم است. وقتی هم در فرودگاه دستگیر شدم باورم نمی‌شد که در تمام این سال‌ها مأموران در تعقیبم بوده‌اند.»


منبع: عصرایران

بهترین ادویه برای پوست و مغز

مطالعات بسیاری نشان داده اند که زردچوبه به کاهش التهاب، بهبود درد مفاصل، و درمان کبد کمک می کند. ترکیب فعال موجود در زردچوبه که به نام کورکومین شناخته می شود از ویژگی های ضد التهابی، آنتی اکسیدانی، ضد قارچی، ضد باکتری و فعالیت های ضد سرطانی سود می برد.

آیا دوست دارید زمان را به
عقب بازگردانده و نشانه های پیری را در چهره خود کاهش دهید؟ اگر این گونه است می
توانید استفاده از یک ماده طبیعی را به منظور بهبود زیبایی و تقویت شرایط مغز مد
نظر قرار دهید. زردچوبه محصولی است که فواید سلامت آن حتی بیشتر از چیزی است که
تصور می کنید.

بهترین ادویه برای پوست و مغز

به گزارش گروه سلامت عصر ایران
به نقل از “ایزی هلث آپشنز”، استفاده از مواد طبیعی به طور معمول نه
تنها فواید سلامت مختلفی را ارائه می کند، بلکه از خطرات کمتری نیز در مقایسه با
استفاده از مواد شیمیایی برخوردار است.

قدرت طبیعی زردچوبه دیر
زمانی است که مورد توجه انسان قرار دارد. زردچوبه نه تنها ادویه ای محبوب در آشپزی
محسوب می شود، بلکه می تواند برای پوست انسان نیز بسیار مفید باشد. این ادویه مفید
هزاران سال است که در پزشکی سنتی هندی به عنوان دارو مورد استفاده قرار می گیرد.

مطالعات بسیاری نشان داده
اند که زردچوبه به کاهش التهاب، بهبود درد مفاصل، و درمان کبد کمک می کند. ترکیب
فعال موجود در زردچوبه که به نام کورکومین شناخته می شود از ویژگی های ضد التهابی،
آنتی اکسیدانی، ضد قارچی، ضد باکتری و فعالیت های ضد سرطانی سود می برد.

اما فواید زردچوبه به همین
جا ختم نمی شود و این ماده از ویژگی های ضد پیری و ضد آکنه طبیعی نیز برخوردار
است. زردچوبه با پاکسازی و سم زدایی خون انسان (از طریق حمایت از کبد) به بهبود
ظاهر و رنگ پوست کمک می کند. این شرایط به خلاص شدن از شر مشکلات آکنه نیز کمک می
کند.

افزون بر این، از آنجایی که
زردچوبه یک آنتی اکسیدان محسوب می شود از توانایی های ضد پیری نیز سود می برد.
آنتی اکسیدان ها از طریق خنثی کردن رادیکال های آزاد آسیب وارده به سلول ها توسط
آنها را کاهش می دهند – مانند پیری زودرس سلول ها در بدن به ویژه آنهایی که در
قالب خطوط و چین و چروک های روی پوست نتیجه فعالیت هایشان قابل مشاهده است.

چگونگی استفاده از زردچوبه
برای بهره‌مندی از پوستی زیباتر

روش های بسیاری برای استفاده
از زردچوبه وجود دارند و می توانید هر کدام از آنها را برای بهره‌مندی از بیشترین
فواید برای پوست خود مد نظر قرار دهید. در ادامه به برخی نمونه ها اشاره می شود:

استفاده از مکمل -
شاید ساده‌ترین روش برای افزودن زردچوبه به رژیم غذایی روزانه از طریق مصرف مکمل
ها باشد. نمونه هایی که دارای حداقل ۹۵ درصد کورکومینوید هستند را مد نظر قرار
دهید و روزانه ۴۰۰ تا ۶۰۰ میلی گرم عصاره زردچوبه مصرف کنید.

نوشیدن چای زردچوبه -
خرید چای زردچوبه آماده آسان است، اما اگر دوست دارید چای زردچوبه را خودتان آماده
کنید می توانید یک دستورالعمل ساده را دنبال کنید. سه فنجان آب و یک قاشق چایخوری
پودر زردچوبه را ترکیب کرده و روی حرارت قرار دهید تا به جوش آید. اجازه دهید ۱۰
دقیقه به آرامی بجوشد و سپس چای را صاف کنید. می توانید برای طعم بهتر اندکی عسل
به چای اضافه کنید. از مصرف شکر یا قند پرهیز کنید زیرا برای پوست مضر هستند.

پخت و پز با زردچوبه -
شما می توانید زردچوبه را به دستورالعمل های غذایی خود اضافه کنید. استفاده از
زردچوبه در غذاهای حاوی برنج یا حتی اسموتی ها به منظور بهره‌مندی از قدرت آنتی
اکسیدانی بیشتر ایده خوبی است.

تهیه ماسک صورت -
با استفاده از ماسک های صورت می توانید زردچوبه را به صورت مستقیم روی پوست خود
قرار دهید. تهیه ماسک های صورت حاوی زردچوبه روشی عالی برای تقویت آثار ضد پیری
این محصول است. درست کردن ماسک صورت با زردچوبه نیز راحت و ساده است. یک قاشق
چایخوری پودر زردچوبه را به یک قاشق چایخوری ماست ساده ارگانیک اضافه کرده و آنها
را با یک قاشق چایخوری عسل ترکیب کنید. این ترکیب را روی صورت خود بمالید و اجازه
دهید تا خشک شود. حدود ۲۰ دقیقه صبر کنید و سپس صورت خود را شستشو دهید.


منبع: عصرایران

کاهش تری گلیسیرید با فرمول طبیعی

مطالعات بسیاری نشان داده اند که سطوح بالای تری گلیسیرید با بیماری های قلبی عروقی مانند بیماری عروق کرونر و آترواسکلروز پیوند خورده اند.

تری گلیسیریدها نوعی از چربی
تبدیل شده از کالری های مصرفی اضافی هستند که بلافاصله در بدن انسان مورد استفاده
قرار نمی گیرند. تری گلیسیریدها به طور عمده از چربی و کربوهیدارت هایی که مصرف می
کنیم، سرچشمه می گیرند و موجودی آنها برای تامین انرژی بین وعده های غذایی مورد
استفاده قرار می گیرد، اما مشکل زمانی پدیدار می شود که میزان تری گلیسیرید
دریافتی بیشتر از آن چیزی است که مصرف می کنیم.

چگونگی کاهش سطوح تری گلیسیرید به طور طبیعی

به گزارش گروه سلامت عصر ایران
به نقل از “بلمارا هلث”، اگرچه کلسترول و چربی برای بدن انسان ضروری
هستند، اما باید سطوح آنها را در وضعیتی مناسب حفظ کرد زیرا سطوح بالا می توانند
خطر مشکلات سلامت جدی، به ویژه بیماری قلبی عروقی را به همراه داشته باشند.

دستورالعمل برنامه آموزش کلسترول
ملی آمریکا برای سطوح تری گلیسیرید شامل:

سطوح عادی تری گلیسیرید: زیر
۱۵۰ میلی گرم در دسی لیتر

سطح مرزی سطوح کلسترول بالا:
۱۵۰ تا ۱۹۹ میلی گرم در دسی لیتر

سطوح تری گلیسیرید بالا: ۲۰۰
تا ۴۹۹ میلی گرم در دسی لیتر

سطوح تری گلیسیرید بسیار
بالا: ۵۰۰ میلی گرم در دسی لیتر یا بیشتر

خبر خوب این است که حتی اگر
دارای سطوح بالای تری گلیسیرید باشید می توانید به صورت طبیعی آن را کاهش دهید تا
از شانس حفاظت بهتر قلب و کاهش خطر مواجهه با رویدادهای قلبی عروقی و دیگر عوارض
سلامت بهره‌مند شوید.

اهمیت سطوح تری گلیسیرید

هنگامی که چربی های خون بالا
هستند، خطر ابتلا به بیماری ها و اختلالات خاص افزایش می یابد. مطالعات بسیاری
نشان داده اند که سطوح بالای تری گلیسیرید با بیماری های قلبی عروقی مانند بیماری
عروق کرونر و آترواسکلروز پیوند خورده اند.

این رابطه به واسطه آن شکل
می گیرد که سطوح بالای تری گلیسیرید به تجمع پلاک در رگ ها منجر می شود. پلاک
ترکیبی از کلسترول، چربی های تری گلیسیرید، کلسیم، ضایعات سلولی، و فیبرین (ماده
ای موثر در لخته شدن خون) است.

تجمع پلاک یکی از دلایل اصلی
ابتلا به بیماری قلبی است زیرا به کاهش جریان خون در رگ ها منجر می شود. رسوب پلاک
نه تنها می تواند به باریک شدن رگ های خونی منجر شود، بلکه ممکن است موجب تخریب
دیواره رگ و ایجاد یک آمبولی (لخته خون که آزادانه شناور است) شود. آمبولی می
تواند وارد رگ های کوچک قلب یا مغز شود و به شکل گیری حمله قلبی یا سکته مغزی منجر
شود. سطوح بالای تری گلیسیرید ممکن است خطر آسیب به لوزالمعده، که مسئول تولید
بسیاری از هورمون ها از جمله انسولین است، را نیز افزایش دهد.

دلایل سطوح بالای تری
گلیسیرید

شکل گیری تری گلیسیریدها از
چربی هایی که در رژیم غذایی خود مصرف می کنیم و توانایی ما در سوخت و ساز آنها ناشی
می شود. از شایع‌ترین عواملی که سطوح بالای تری گلیسیرید را موجب می شوند می توان
به موارد زیر اشاره کرد:

ژنتیک

چاقی

رژیم غذایی با کالری بالا

رژیم غذایی با چربی بالا

مصرف الکل

دیابت (در درجه نخست دیابت
نوع ۲)

بیماری کلیوی

بارداری

برخی داروها (استروژن های
خوراکی، کورتیکو استروئیدها، داروهای ضد رترو ویروسی)

برخی افراد ممکن است در معرض
خطر بیشتری نسبت به دیگران قرار داشته باشند که این گروه ها شامل موارد زیر می
شوند:

بومیان آمریکا

مردان مکزیکی-آمریکایی

افراد چاق

بانوان، به ویژه بانوان
باردار، یا آنهایی که استروژن مصرف می کنند

افرادی که پیش از ۵۰ سالگی
به بیماری قلبی مبتلا شده اند

سطح تری گلیسیرید چگونه
اندازه گیری می شود؟

بررسی سطوح تری گلیسیرید از
طریق انجام آزمایش خون امکان پذیر است.

چگونگی کاهش تری گلیسیرید با
تغییرات سبک زندگی

در ادامه با برخی تغییرات
سبک زندگی که می توانید در راستای کاهش سطوح تری گلیسیرید و دنبال کردن یک زندگی
سالم‌تر مد نظر قرار دهید، بیشتر آشنا می شویم. این تغییرات نه تنها به بهبود
شرایط سلامت قلب کمک می کنند، بلکه برای سلامت کلی بدن نیز مفید هستند.

کاهش وزن:
اگر در حال حاضر اضافه وزن دارید، از دست دادن ۵ تا ۱۰ درصد از وزن بدن به کاهش
سطوح تری گلیسیرید تا ۲۰ درصد کمک خواهد کرد.

کاهش مصرف قند:
بنابر توصیه انجمن قلب آمریکا، تنها پنج درصد از کالری های دریافتی روزانه باید از
قند افزوده شده ناشی شوند. این میزان معادل حدود نه قاشق غذاخوری برای مردان و شش
قاشق غذاخوری برای زنان است. آگاهی از هر چیزی که مصرف می کنید، ایده خوبی است
زیرا میزان قابل توجهی قند ممکن است در جایی پنهان شده باشد که انتظار آن را
ندارید.

افزایش مصرف فیبر:
با مصرف هر چه بیشتر مواد غذایی حاوی فیبر مانند سبزیجات، میوه ها و غلات کامل می
توانید به کاهش سطوح تری گلیسیرید کمک کنید.

محدود کردن فروکتوز:
مطالعات نشان داده اند فروکتوز نوعی قند است که می تواند به سطوح بالای تری
گلیسیرید منجر شود. شربت ذرت فروکتوز بالا یکی از منابع اصلی آن محسوب می شود.

دنبال کردن یک رژیم غذایی
نسبتا کم چرب: مشخص شده است که یک رژیم غذایی نسبتا کم چرب در
مقایسه با یک رژیم غذایی به شدت کم چرب از کارایی بیشتری برای کاهش سطوح تری
گلیسیرید برخوردار است. بنابر توصیه انجمن قلب آمریکا، ۲۵ تا ۳۵ درصد کالری های
دریافتی روزانه باید از چربی ناشی شوند. انتخاب محصولاتی که برچسب کم چرب را یدک
می کشند روشی امن برای کمک به کاهش تری گلیسیرید است.

آگاهی از چربی های مصرفی:
چربی ها به دو دسته کلی خوب و بد تقسیم می شوند. از مصرف چربی های اشباع و چربی
های ترانس پرهیز کنید و در عوض مصرف چربی های غیر اشباع تک پیوندی و چند پیوندی را
مد نظر قرار دهید. روغن زیتون منبع خوبی برای چربی های خوب است. در شرایطی که این
قبیل مواد غذایی از نظر میزان کلسترول و تری گلیسیرید برای شما بهتر هستند، اما
باید توجه داشته باشید که محتوای کالری بالایی نیز دارند و از زیاده روی در مصرف
آنها باید پرهیز کرد.

افزودن اسیدهای چرب امگا-۳:
با افزایش مصرف ماهی می توانید اسیدهای چرب امگا-۳ بیشتری را در اختیار بدن خود
قرار دهید. نمونه هایی مانند سالمون، ساردین، قزل آلا دریاچه ای و شاه ماهی منابع
خوبی برای اسیدهای چرب امگا-۳ هستند. همچنین، امکان مصرف مکمل های اسیدهای چرب
امگا-۳ نیز وجود دارد، اما پیش از آغاز مصرف آنها با پزشک خود مشورت کنید.

ورزش:
حداقل ۳۰ دقیقه در روز را به انجام فعالیت جسمانی با شدت متوسط اختصاص دهید زیرا
نه تنها به کاهش وزن کمک خواهد کرد، بلکه در کاهش سطوح تری گلیسیرید نیز نقش دارد.

عدم مصرف الکل:
مصرف الکل می تواند به سطوح بالای تری گلیسیرید منجر شود و از این رو، برای کاهش
آن باید مصرف الکل را ترک کنید.

مصرف داروهای کاهنده تری
گلیسیرید: این اقدام تنها در صورت تجویز پزشک باید
انجام شود. البته تنها نباید به مصرف دارو متکی باشید و دنبال کردن یک رژیم غذایی
سالم و انجام ورزش نیز بخشی از رژیم درمانی محسوب می شوند.


منبع: عصرایران

معاون ترامپ: همه گزینه‌ها درباره کره شمالی روی میز است

معاون رئیس‌جمهور آمریکا در جریان سفرش به کره‌ جنوبی از منطقه شدیداً امنیتی مرزی میان دو کره بازدید کرده و اظهار داشت: همه گزینه‌های آمریکا در تعامل با کره شمالی روی میز قرار دارد.

به گزارش ایسنا، به نقل از خبرگزاری فرانسه، این بازدید مایک پنس، معاون رئیس‌جمهور آمریکا از منطقه مرزی “پانمونجام “حاکی از تحلیل سیاست واشنگتن در قبال کره شمالی است.

مایک پنس در اظهاراتش در روستای پانمونجام واقع در منطقه حائل خلع سلاح شده در مرز دو کره گفت: واشنگتن می‌خواهد امنیت را با ابزارهای صلح آمیز و با مذاکره ایجاد کند اما ما همچنان شانه به شانه کره‌ جنوبی ایستاده‌ایم و همه گزینه‌های ما روی میز هستند.

مایک پنس در محل بنای موسوم به “خانه آزادی” واقع در فاصله چند متری خط نظامی تفکیک میان دو کره گفت: روابط آمریکا با کره‌ جنوبی محکم و تغییرناپذیر است.

وی این محل را “مرز آزادی” خواند و گفت: “پیام مردم آمریکا این است که ما صلح می‌خواهیم. آمریکا همواره به دنبال آن بوده که صلح را از طریق قدرت به دست آورد و پیام من در اینجا این است که ما در کنار نیروهای کره‌ای ایستاده‌ایم و ایستادگی ما در کنار سربازان شجاع جمهوری کره‌ جنوبی یک پیام ناشی از اراده محکم است.”

وی خاطر نشان کرد: “مردم و ارتش کره شمالی نباید اشتباهی درباره عزم آمریکا در ایستادگی کنار هم‌پیمانانش مرتکب شوند.”

پنس همچنین گفت: دوران صبر استراتژیک به پایین رسیده و امیدوارم که چین اقدامات بیشتری برای کمک به حل مساله انجام دهد.

این اظهارات مایک پنس در حالی مطرح شده که یک مشاور ارشد سیاست خارجه کاخ سفید هشدار داد که آمریکا اعمال فشار دیپلماتیک در کره شمالی را ترجیح می‌دهد اما اقدام نظامی ‌آمریکا نیز کاملا مطرح است.

او خاطر نشان کرد: ما طیف گسترده‌ای از ابزارها در صورتی که رئیس‌جمهور آمریکا تصمیم به استفاده از آنها بگیرد در اختیار داریم.


منبع: عصرایران

موسوی‌لاری: روحانی بی‌رقیب است/نامزدی جهانگیری‌ضروری بود

وزیر کشور دولت اصلاحات با بیان اینکه حضور اسحاق جهانگیری برای این انتخابات ضروری است می‌گوید که به غیر از معاون اول رییس جمهور با افراد دیگری برای حضور در انتخابات صحبت شده بود که تنها جهانگیری این پیشنهاد را قبول کرده است.

چهره های هر دو طیف سیاسی کشور وارد صحنه شدند و ثبت نام داوطلبان ریاست جمهوری به پایان رسید و حدس و گمان های «چه کسی می آید چه کسی نه» هم تمام شده است. هرچند نسبتِ چهره های مهم و تاثیرگذار نسبت به ١۶٣۶  نفری که برای ریاست جمهوری نام نویسی کرده اند به عدد ۳۰ هم نمی رسد اما دیگر تقریبا تکلیف دو اردوگاه سیاسی کشور معلوم است.

با این وجود هنوز هم معلوم نیست چه کسی به نفع چه کسی کنار خواهد کشید و تعداد کاندیداها به چه تعدادی می رسد اما سیاسیونی همچون عبدالواحد موسوی لاری هستند که معتقد است «هیچ کس رقیب حسن روحانی نیست.»

وزیر کشور دولت اصلاحات با بیان اینکه حضور اسحاق جهانگیری برای این انتخابات ضروری است، می گوید به غیر از معاون اول رییس جمهور با افراد دیگری برای حضور در انتخابات صحبت شده بود که تنها جهانگیری این پیشنهاد را قبول کرد.

موسوی لاری حضور احمدی نژادها را مصداقی برای «ما هم زنده ایم» می داند و معتقد است دلیل کثرت کاندیداهای اصولگرا برای این است که آن ها نمی خواهند فضا را دوقطبی کنند چون می دانند که بازنده خواهند بود.

مشروح گفتگوی خبرآنلاین با وزیر کشور دولت اصلاحات را در ادامه بخوانید.

آقای موسوی! ثبت نام های ریاست جمهوری به پایان رسید و شاهد ورود چهره های مختلفی از دو جناح سیاسی کشور در صحنه نام نویسی بودیم. ارزیابی شما از آرایش سیاسی موجود تا این مرحله از انتخابات ۲۹ اردیبهشت چیست؟

متاسفانه ثبت نام ها در این ۵ روز دو بخش داشته است. بخش اول ثبت نام های بی هدف است که افرادی آمدند و ثبت نام کردند بدون اینکه جایگاه ریاست جمهوری را بشناسند یا موقعیت خودشان را بدانند. این نقص قانون است و قانون باید به گونه ای باشد که جلوی ثبت نام افرادی که حضورشان در ستاد انتخابات جنبه جوک و طنز پیدا کرده گرفته شود.

بخش دوم افراد شناخته شده ای هستند که یا به اعتبار حزب و تشکیلاتشان یا به اعتبار سوابق شخصیشان وارد انتخابات شدند که این افراد محترم هستند و عرصه باید برای ورود این افراد به انتخابات باز باشد تا بتوانند نظراتشان را مطرح کنند. در این بخش باید شواری نگهبان با وسواس منطقی و معقول نسبت به حثیت و آبروی افرادی که آمده اند و وارد انتخابات شده اند رسیدگی به صلاحیت ها را شروع کند با این امید که کمترین ریزش در این بخش وجود داشته باشد و اگر هم باشد ریزش ها مستند به قوانین و مقررات باشد.

کاندیدای اصلی طیف اصلاح طلب- اعتدالی حسن روحانی است. با وجود ثبت نام چهره‌های متفاوت از جریان اصولگرا مهمترین رقیب روحانی را از بین این چهره ها چه کسی می دانید؟

من فکر می کنم هیچ کدام از این کسانی که وارد صحنه شده اند ظرفیت رقابت با حسن روحانی را ندارند. نه از نظر سوابق و از نظر کارنامه فکر نمی کنم که هیچ رقیب جدی ای با توجه به آنچه که در حال حاضر می بینیم وجود داشته باشد. حالا باید جلوتر برویم و ببینیم فضای عمومی کشور به چه سمتی می رود. اما از نظر من این افرادی که الان مطرح شده اند، چه آن هایی که مستقل آمده اند و چه آن هایی که از طرف جناح ها آمده اند هیچ کدام ظرفیت جدی برای مقابله با روحانی را ندارند.

 محمدباقر قالیباف بعد از ثبت نام بیانیه تندی را علیه رییس جمهور قرائت کرد و بدون پاسخ به سوالات خبرنگاران نشست خبری را ترک کرد. فکر می کنید شروع طوفانی قالیباف با تاکتیک حمله به روحانی اینبار جواب بدهد؟

آنهایی که فکر می کنند با رفتار تخریبی و نه انتقادی و زیر سوال بردن کارهای مثبت و بزرگ نمایی ضعف های کوچک می توانند جای پایی پیدا کنند، یک اشتباه دارند. اشتباهشان هم این است که به این موضوع فکر نمی کنند که مردم از آن ها می پرسند شما در زمان مدیریت خودتان چه کرده اید؟ هر کدام از آقایانی که وارد صحنه شده اند یک کارنامه ای دارند. باید از آن ها پرسید شما موقعی که شهردار بودید چه کردید؟ زمانی که استاندار بودید چکار کردید؟ وزیر بودید چکار کردید؟ وقتی در قوه قضاییه بودید چه سابقه ای داشته اید که حالا می خواهید به عرصه مدیریت سیاسی و اجتماعی وارد شوید.

حسن روحانی چگونه می تواند دست برنده را برای رویارویی با این تخریب ها داشته باشد؟

به اعتقاد من آقای روحانی به صفت شخص خودش و به عنوان رییس دولت فعلی ناگفته هایی دارد که وقتی این ناگفته ها گفته شود این تقابل های جزیی دیگر چندان جایی پیدا نمی کند. فرض من بر این است که روحانی حرف هایی دارد که در زمان برنامه های انتخابات می تواند آن ها را بیان کند. خیلی از کسانی که امروز طلبکار هستند بدهکارانی هستند که باید به ملت پاسخ بدهند. کسانی که ۸ سال دولت های نهم و دهم را در دست داشتند با آن همه ثروت افسانه ای نتوانستند کاری کنند و حتی سر از سوء‌استفاده های میلیاردی درآوردند باید بیایند به مردم جواب بدهند نه اینکه طلبکار دولت باشند.

آقای روحانی الان تا این لحطه همچنان مشغول آواربرداری از خرابی هایی است که آن زمان به وجود آمده است. روحانی خیلی از این حرف ها را می توانند بیان کنند و مردم هم داورهای خوبی هستند و می توانند عملکردها را قضاوت کنند.

آقای موسوی‌لاری! کاندیداتوری اسحاق جهانگیری در کنار حسن روحانی از نگاه شما به عنوان یک اصلاح طلب چطور تحلیل می شود؟ آیا آمدن اسحاق جهانگیری از قبل برنامه ریزی شده و برآمده از تصمیم شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان بوده یا …

آقای جهانگیری یکی از مدیران با تجربه کشور است که در سطوح مختلف کار کرده است. از مسوولیت جهاد سازندگی در کرمان تا استانداری در اصفهان و وزارت صنایع و معاون اولی رییس جمهور. او یک نیروی با تجربه ای است که در دولت کنونی هم نقش کلیدی دارد. به تبع وقتی عرصه ای فراهم شود برای عرضه دیدگاه ها و نقطه نظرها و دفاع از دولت، جهانگیری و امثال او باید در صحنه حضور داشته باشند. بله این موضوع درست است که آمدن جهانگیری به صحنه انتخابات تصمیم شورای عالی سیاست گذاری بوده است.

شورا نظرش این بود که جهانگیری و تعداد دیگری از دوستان ثبت نام کنند تا فرصت تبیین دیدگاه ها و دفاع کارکرد از دولتی که الان در مسوولیت هست پیدا شود تا مردم دیدگاه های مختلف را نظاره کنند. شورای عالی و بعضی از چهره های اصلاح طلب از چند نفر از دوستان خواستند که به صحنه بیایند تا در آخر آقای جهانگیری با مشورت با بزرگان به این نتیجه رسید که وارد صحنه انتخابات شود و من معتقدم که این تصمیم ایشان کار بسیار خوب و ضروری بود.

اگر اینطور که شما می گویید اسحاق جهانگیری برای توضیح عملکرد دولت وارد صحنه شده است پس قطعا به نفع روحانی انصراف می دهد و بیشتر برای کمک به رئیس جمهور در مقابل رقبا به میدان آمده است؟

در اینکه جهانگیری مکمل روحانی است شکی نیست. خاستگاه هر دوی آن ها یکی است و هر دو برآمده از یک طیف سیاسیِ اصلاح طلب اعتدال گرا هستند که در جامعه هم اکثریت را دارند. حتما دیدگاه های آن ها به هم نزدیک است و حتما هم از عملکرد دولت دفاع خواهند کرد. اما اینکه جهانگیری تا آخر خط با یک اراده شخصی می ماند یا به عنوان کسی که برآمده از یک طیف است و تصمیم جمع را در نظر می گیرد، دو موضوع پیش رو است که نظر من این است که او راه دوم را ترجیح خواهد داد.

بالاخره او در نهایت حتما تابع جمعی هست که پشت آمدن او به انتخابات ایستاده اند. آقای جهانگیری متناسب تصمیمات جمعی تصمیم خواهد گرفت و ما هیچ تردیدی در این زمینه نداریم که او مکمل حسن روحانی است.

شما گفتید که شورای عالی از بعضی دیگر از چهره های اصلاح طلب هم خواسته اند که وارد انتخابات شوند اما در عمل دیدیم که چهره های کمی از اصلاح طلبان به صحنه انتخابات آمدند و عملا اصولگرایان در زمینه معرفی کاندیداها بر اصلاح طلبان پیشی گرفتند…

دلیل این موضوع این است که اصولگرایان نتوانسته اند به اجماع برسند و حضور آن ها در انتخابات دو منظوره است. یکی این است که از فرصت های رسانه ای که در فضای انتخابات به وجود می آید استفاه کنند در جهت نقد دولت و انگیزه دوم این است که آن ها نتوانستند با یکدیگر توافق کنند. یک مجمع واحدی که بتواند آن ها را به یک اجماع برساند وجود نداشت. حالا یک تشکلی تحت عنوان جمنا که خود آن هم محل اختلاف شد وجود داشت اما حتی معلوم نبود این سه هزار نفر عضو جمنا از کجا آمده اند و وابسته به کدام طیف و جناح هستند و چه کسی آن ها را جمع کرده و چه جایگاهی دارند که به کسی بگویند بیا و به کس دیگری بگویند نیا.

البته این نقدها را خودشان مطرح می کردند من که بر این باور هستم همین که اصولگرایان تصمیم گرفته اند از روش های مدنی استفاده کنند را باید به فال نیک گرفت. اما خودشان با هم اختلاف داشتند که چرا مثلا زاکانی باید دوم شود و قالیباف باید چهارم شود و به خاطر همین اختلافات هم بود تعداد بیشتری از این جریان وارد انتخابات شدند.

در جریان اصلاح طلب اما تکلیف روشن است و خیلی راحت می تواند تصمیم بگیرد و اجماع کند. بنابراین نیازی به تکثر نیست. البته بعضی ها مثل خود من بر این عقیده بودیم که تعداد بیشتری وارد صحنه شوند تا بتوان از فرصت رسانه ای استفاده کنیم ولی بالاخره چهره ها نیامدند و امیدواریم این هایی که آمدند بتوانند موفق عمل کنند.

آقای موسوی به نظر شما  این تکثر کاندیدا در جناح اصولگرا در آخر به اجماع به نفع ابراهیم رییسی می انجامد؟ شانس کدام چهره اصولگرا را بیشتر می دانید؟

فضای انتخاباتی به آن ها دیکته خواهد کرد که چه تصمیمی بگیرند. آن ها در بین دو محضور گیر کرده اند: اگر آن ها یک کاندیدا در مقابل حسن روحانی داشته باشند فضا دو قطبی می شود و در فضای دوقطبی حسن روحانی قطعا  با رای بالایی برنده است. بنابراین نمی خواهند که این فضا در کشور به وجود بیایند تا بازنده باشند. دوم اینکه حتی اگر فضا دو قطبی نشود کاندیداهای اصولگرا به جان یکدیگر می افتند و هیچ کدام به نفع دیگری کنار نخواهد رفت. بنابراین آن ها می خواهند راهی پیدا کنند که در عین تکثر به نتیجه برسند که البته موضوع سختی برای آن ها است. گرچه من شخصا ترجیح می دهم که آن ها بتوانند به نتیجه برسند چون هرچه جریان رقیب اصلاحات، منظبط تر، دقیق تر و سازمان یافته تر باشند، اصلاحات هم منظم تر وارد صحنه انتخابات می شود. ولی من فکر می کنم که اصولگرایان هنوز برآوردی جدی از صحنه انتخابات ندارند و نگران قطبی شدن فضای انتخابات هستند و از این موضوع می ترسند.

در این میان نیامدن کسانی همچون سعید جلیلی به نفع اصولگرایان تمام خواهد شد ؟

سعید جلیلی مگر چقدر رای دارد که به نفع یا ضرر اصولگرایان باشد. اما قطعا هرچقدر تعداد کاندیدای اصولگرا کمتر باشد به نفع اصولگراها خواهد بود و نیامدن  سعید جلیلی هم به نفع اصولگرایان خواهد بود.  

حضور احمدی نژادی ها در انتخابات را چگونه ارزیابی می کنید؟

احمدی نژاد و تیمش بالاخره از این فضا دارند استفاده می کنند. این تیم، بقایی را با علم به اینکه نمی تواند تا آخر انتخابات باقی بماند وارد صحنه کرده اند و فکر می کنم احمدی نژاد و تیمش بیشتر از حضورشان در صحنه جدی انتخابات برای این آمده اند که بگویند ما هنوز زنده ایم!


منبع: عصرایران

اخلاقِ عاشقی

ماهنامه اندیشه پویا – مصطفی ملکیان: مراد از عاشقی چیست و به چه چیزی عاشقی  می گوییم؟ عشق انسان به خدا منظور است یا عشق انسان به انسان؟ اگر عشق انسان به انسان منظور نظر است، آیا معنایی از عاشقی مراد است که در آن نیازهای جنسی و بیولوژیک یک مدخلیت دارد؛ یا آن معنای عاشقی که در آن غریزه جنسی هیچ شانی ندارد- مثل زمانی که می گویید عاشق استادتان شده اید؟ یا این که مراد از عاشقی، عشق به آرمان هاست؟

عشق یک مشترک لفظی است که معناهای متفاتی دارد. نه فقط عشق در فارسی، که حب در عربی، Love در انگلیسی و amour در فرانسه هم هر کدام به چندین و چند پدیده متفاوت اطلاق می شوند. بنابراین همه این الفاظ در زبان های مربوطه خودشان اشتراک لفظی دارند و برعهده ماست که با استفاده از قرائن برای مخاطب خود مشخص کنیم که مرادمان از عاشقی چیست.

خوب بود اگر این اشتراک لفظی نبود و به ازای هر کدام از مفاهیم یک لفظ علی حده و جداگانه وجود داشت؛ ولی حالا که چنین نیست باید میان منظورهای مختلف، فرق بگذاریم و گاهی منظور از عشق، عشق خدا به ماسوای خود است و طبق تلقی کسانی که به الاهیات عرفانی قایل اند، خدا به ماسوای خودش عشق می ورزد.

 اخلاق عاشقی

گاهی ما عاشق یک آرمان همچون عدالتیم و به کسی عشق می ورزیم چون او برای ما الگوی عدالت است. یک قسم دیگر عشق، عشق به پدیده های طبیعی است؛ من ممکن است به صبح بهاری یا غروب پاییزی عشق بورزم. یا شاید ما از عشق به وطن سخن بگوییم.

اگر این معانی عشق را کنار بگذاریم و بگوییم منظور ما عشق انسان به ماسوای خودش است، در این مرتبه هم با عشق به معناهای متفاوتی رو به روییم. چنان که عشق به هم خون، یک نوع از عشق انسان به انسان است. در این عشق ورزیدن، هیچ گونه گزینشی در کار نیست؛ شما تصمیم نگرفته اید که به پدر و مادر و فرزندان خود عشق بورزید و این عشق گویی به صروت ژنتیک در آدمیان وجود دارد.

اما نوع دیگر عشق انسان به انسان، عشقی است که به انسان دیگری داریم نه به حکم خون و ژنتیک بلکه به حکم غریزه جنسی. در این عشق، غریزه جنسی مدخلیت جدی دارد. اما پیش می آید که آدمی به انسان دیگری عشق می ورزد بدون اینکه غریزه جنسی در این عشق ورزیدن مدخلیت داشته باشد، بلکه ویژگی دیگر از ویژگی های محبوب، در این عشق مدخلیت دارد. این عشق نیز انواع مختلفی دارد.

گاهی من دوست دارم معاشر و مصاحب شما باشم- بی آن که در این رابطه، غریزه جنسی مدخلیتی داشته باشد- چون از معاشرت با شما نه لذت بلکه منفعت می برم؛ مثلا طرز تدریس شما برای من لذت بخش نیست اما از درسی که شما به من یاد داده اید منفعت می برم. گاهی هم مصاحبت با شما نه لذتی و نه منفعتی به من می بخشد، اما چون فضیلتی در شما می بینم به شما عشق دارم؛ مثل عشقی که به علی بن ابی طالب (ع) داریم. به زبان دیگر در این قسم از عشق ما اول عاشق یک فضیلت هستیم و بعد هر کجا آن فضیلت مصداق پیدا کرد ما عاشقش می شویم.

 
یک قسم دیگر عشق انسان به انسان، عشق ورزیدن به کسانی است که همراه با شما در راه رسیدن به یک آرمان مشترک تلاش می کنند. نمونه اش عشقی است که در احزاب سیاسی میان اعضای حزب وجود دارد. آدمی به میزانی که به یک آرمان عشق دارد به کسانی که برای تحقق آن آرمان کمک می کنند هم عشق می ورزد.

بنابرانی، عشق مصداق های متفاوتی دارد. ممکن است به نظرمان یاید که در توصیف برخی از این درجات لفظ دوستی یا لفظ محبت بهتر از لفظ عشق معنا را می رساند. با توجه به این که عشق اشتراک لفظی وسیعی دارد، دقیق شدن در ادب عاشقی و اخلاق عاشقی، متضمن دقیق شدن در منظور ما از عشق است. به همین منظور، در ابتدا مشخص می کنیم که منظور ما از عشق، عشق همراه با غریزه جنسی یک انسان به انسان دیگر است؛ عشق اروتیک.

قدمای ما و حتی برخی که هنوز با نگرش و ذهنیت قدیم به امور نگاه می کنند، تحت تاثیر بقراط و جالینوس چنین عشقی را مرض می دانستند. در کتب ابن سینا، محمد زکریای رازی و دیگر اطبای فرهنگ اسلامی، عشق در زمره امراض دسته بندی شده است. آن ها عشق را یک بیماری می دانستند که فرد در اثر غلبه سودا به آن مبتلا می شود. اما در فرهنگ جدید عشق کم کم ارزشمند و حتی تبدیل به پدیده تا حدی مقدس شد. اما امروز نیز که عشق آن تعریف بیمارگونه را از دست داده، برخی همچنان معتقدند که عشق هایی که در آن شور شیدایی هست، علامت عدم سلامت شخص عاشق است. اما من معتقد نیستم که عشق های پرشور و شیدا را بشود بیماری تلقی کرد.

عشق اروتیک سه مولفه دارد. مولفه اول آن شور و شیدایی است. مولفه دوم آن، تعهد و به گفته من التزام است، و این که من همه مثبتات زندگی معشوق را مثبتات زندگی خود و همه منفیات زندگی او را منفیات زندگی خود تلقی کنم. مولفه سوم هم محرمیت است؛ یعنی من بتوانم ذهن و روانم را پیش کسی که به او عشق می ورزم، شفاف و کریستالی کنم و سر سوزنی خودم را در مواجهه با او سانسور نکنم. در این صورت می توان از خود یک عشق سخن گفت. برخلاف آن هایی که مخالف عشق های پرشورند، من معتقدم که شور و شیدایی در عشق، ما را از اگوئیسم، نارسیسیسم و خودشیفتگی بیرون می آورد.

در ادامه می خواهیم از «اخلاق عاشقی» و «ادب عاشقی» بگوییم. اما وقتی از «اخلاق عاشقی» و «ادب عاشقی» سخن می گوییم، منظورمان چیست؟ بیان تفاوت اخلاق (ethic) و ادب (etiquette) مقدمه دوم بحث درباره اخلاق و ابد عاشقی است. ادب هر امری ناظر به موفقیت آن امر است و منظور از ادب عاشقی یعنی آن چه عاشق باید رعایت کند و در مقام عمل به آن التزام بورزد تا به موفقیت فرایند عاشقی لطمه نزد و این فرایند را به شکست نکشاند. اخلاق عاشقی اما کاری با موفقیت و عدم موفقیت ندارد، دغدغه اش این است که عاشق چونان عشق بورزد که وظیفه اخلاقی اش را انجام داده و فضایل اخلاقی را زیر پا نگذاشته باشد. در ادامه به اخلاق عاشقی و ادب عاشقی در عشق همراه با غریزه جنسی یک انسان به انسان دیگر می پردازیم.

اخلاق عاشقی

اخلاق عاشقی

اگر بخواهیم در عشق اروتیک عاشق فضیلت مندی باشیم و در فرایند عاشقی ضورابط اخلاقی را زیر پا نگذاریم چه اصولی را باید رعایت کنیم؟ اخلاق همواره ناظر به امور ارادی است و لذا خود عشاق شدن به این دلیل که امری است غیرارادی، اخلاق ندارد. در عشق  اروتیک دو ساحت است که اخلاق دارد. ساحت اول به زمینه های شکل گیری این عشق بر می گردد.

عشق وقتی پدید می آید که ملاقاتی صورت گرفته باشد و با توجه به این که زمینه سازی برای فراهم کردن ملاقات با انسان دیگر، امری ارادی است در این جا می توانیم از اخلاق سخن بگوییم. یک نظام اخلاقی سخت گیرانه شاید بگوید که شما وظیفه اخلاقی دارید زمینه هایی را که در آن ملاقاتی صورت می گیرد و ممکن است در نتیجه آن، عشقی پدید آید، فراهم نیاوری.

کسی که معتقد است عشق از نظر اخلاقی قبیح است، ممکن است بگوید که زمینه های شکل گرفتن این ملاقات را هم نباید پدید آورد. من وقتی در یک مهمانی تولد شرکت می کنم، یا شرکت نمی کنم امکان عاشق شدن خود را بیش تر یا کم تر کرده ام. مواجهه شرط لازم و نه شرط کافی عاشقی است، و می توان درباره اخلاق این مواجهه داوری کرد.

ساحت دومی که در آن می شود از اخلاق عاشقی سخن گفت، بعد از این است که به صورت غیراختیاری عشقی در دل آدمی پدید می آید. عاشق، رفتاربیرونی اش را که عبارت است از گفتار و کردار چگونه باید صورت بندی کند؟ حدیثی را اهل عرفان به پیامبر (ص) نسبت می دهند که می گوید «مَن عَشِقَ فعَفّ ثُمّ ماتَ، ماتَ شَهیدا».

در این حدیث که به پیامبر نسبت می دهند گفته شده که اگر کسی عاشق شد اما پاکدامنی را از دست نداد و گفتار و کردارش پاکدامنانه ماند و حتی این عشق را از معشوق کتمان کرد و در این حال از دنیا رفت، شهید از دنیا رفته است. در این حدیث گفته نشده که خودِ عاشق شدن خوب یا بد است بلکه بر رفتار پس از عاشق شدن تاکید شده است. اما فقط و فقط حس اولیه عاشق شدن است که غیرارادی است و رفتار و گفتار ما نمی تواند غیرارادی باشد. (تنها شکی که من دارم روی زبان بدن است، و این که آیا زبان بدن هم ارادی است یا نه؟ من هنوز نتوانسته ام بفهمم که به لحاظ روان شناختی زبان بدن چقدر ارادی است.)

با این توضیح، می توان به چهار ویژگی اخلاقی ناظر به رفتار عاشق اشاره کرد. اگر من عاشق شوم و چهار امر اخلاقی را در رفتار عاشقانه ام رعایت کنم از لحاظ اخلاقی به هیچ وجه قابل مذمت نیستم. به دیگر سخن، رفتار در رابطه عاشقانه اروتیک همین چهار شرط را بیش تر ندارد؛ و اگر این چهار شرط را در رفتار عاشقانه رعایت کنیم، اخلاق عشق را رعایت کرده ایم.

۱٫ یک شرط اخلاقی بودن رفتار عاشقانه این است که من برای ایجاد این ارتباط عاشقانه یا برای حفظ و استمرار آن فریبکاری انجام نداده باشم. اگر من برای ایجاد ارتباط یا برای حفظ و استمرار این ارتباط فریبکاری کنم عملی غیراخلاقی انجام داده ام. فریبکاری هم صرفا به معنای دروغ گفتن نیست بلکه غالب فریبکاری های ما کرداری است. مثلا من می دانم دختری که دوستش دارم با کسی وارد ارتباط دوستانه می شود که فلسفه بداند و من هر زمان که با او قرار ملاقات دارم یک کتاب فلسفی همراه خود دارم. در این جا گفتاری من چیزی نمی گوید اما کردار من تصور باطلی درباره من ایجاد می کند. من به لحاظ گفتاری دروغی نگفته اما رفتارم فریبکارانه و بنابراین غیراخلاقی بوده است. ما خیلی وقت ها با رفتارمان دیگران را فریب می دهیم.

 اخلاق عاشقی

۲٫ شرط دوم اخلاقی بودن رفتار عاشقانه این است که رفتاری نداشته باشم که اگر فردا این ارتباط عاشقانه قطع شد، طرف مقابل من از این ارتباط عاشقانه زیان ببیند. زیان دیدگی یا زیان نادیدگی نیز به شبکه مناسبات اجتماعی ربط دارد و این که ما در چه مکان و زمان و چه اوضاع و احوال اجتماعی زندگی می کنیم. اگر شما در فرانسه با کسی ارتباط عاشقانه برقرار کنید و آن دختر که طرف ارتباط عاشقانه شماست در این ارتباط دوشیزگی اش را از دست دهد، لطمه ای که به او می خورد متفاوت است با اتفاق مشابه در یک بافت اجتماعی دیگر.

شما در رابطه عاشقانه، نباید به لحاظ اخلاقی امکان زندگی خوب و خوش معشوق تان در آینده را از بین ببرید. چون تضمینی نیست به این که عشقی که دو نفر به همدیگر دارند تا ابد ادامه پیدا کند. عاشق باید همیشه در نظر بگیرد که روزی احتمال دارد این ارتباط فسخ شود.

۳٫ شرط سوم اخلاقی بودن رفتار عاشقانه این است که شخصانیت (personhood) طرف مقابل را کاملا حفظ کنیم و به رسمیت بشناسیم (نمی گویم شخصیت که با personality اشتباه نشود). اگر بخواهیم لغت آسان تر اما نادقیقی به جای شخصانیت به کار ببریم می توانیم بگوییم که در عاشقی باید انسانیت طرف مقابل را کاملا در نظر بگیریم. اما انسانیت معشوق به چیست؟ از زمان کانت بر این باوریم که من به انسانیت شما التزام نظری و عملی دارم در صورتی که به عقلانیت شما در مقام نظر و به آزادی تان در مقام عمل کاملا احترام گذاشته باشم.

اگر در مقام نظر عقلانیت شما را محترم نشمارم یا در مقام عمل آزادی شما را محترم نشمارم با شما معامله شخص نکرده ام بلکه معامله شی کرده ام؛ یعنی شما را کَس ندانسته ام، بکله چیز دانسته ام. اگر به شما بگویم که تو را دوست دارم به شرط این که تو فلان باور را نداشته باشی یا به شرط این که تو فلان آزادی را در مقام رفتار نخواهی، شما را به شی تبدیل کرده ام. شی شدن به لحاظ فلسفی برابر با ابزار شدن است. به تعبیر فلسفی شیئیت و ابزار بودن دو مفهوم اند اما یک مصداق دارند. این که بگوییم بزرگ ترین شاعر شیرازی قرن هفتم یا نویسنده بوستان و گلستان سعدی است، دو امر متفاوت است اما یک مصداق دارد. هر جا شی بودن مصداق پیدا کرد، ابزار بودن هم مصداق پیدا می کند.

۴٫ شرط دیگر اخلاقی بودن رفتار عاشقانه این است که رفتار عاشقانه ام، فی حد نفسه، نقض قراردادی که قبل از آن با شخص دیگری داشته ام نباشد. اگر من عاشق دختری شوم، و نسبت به دختر دیگری قبل از او تعهدی نداشته باشم و او هم به پسری قبل از من تعهد نداشته باشد، شرط اول محقق شده است.

اما اگر عاشق دختری شوم، اما رفتار عاشقانه ام با او به معنای نقض رفتاری باشد که قبلا بر وفق قراردادی با دختر دیگری- مثلا همسرم یا دوستم- بسته ام باشد، وارد قرارداد جدید شدن به معنای زیر پا گذاشتن قراردادی است که من با همسر یا دوستم داشته ام. به همین سان، طرف مقابل هم اگر وارد ارتباط شدنش با من به معنای این باشد که قراردادش را با شوهر خودش، یا دوست خودش زیر پا می گذارد عملش اخلاقی نیست.

اگر عاشق، پیش تر قراردادی داشته است، اخلاقی بودن فعل او در گرو تغییر یا فسخ قرارداد پیشین اوست. فسخ قرارداد- به این معنی که حالا که من عاشق فرد جدیدی شده ام قراردادم را با فرد پیشین فسخ می کنم- با یک سلسله شرایطی اخلاقی است، اما نقض قرارداد به هیچ وجه اخلاقی نیست. اگر قرارداد پیشین را فسخ نکنم و همسر یا دوست اول من همچنان فکر کند که من تحت شمول مفاد قرارداد با او زندگی می کنم اما عملا وارد ارتباط با فرد دیگری شوم، مسلما عملی غیراخلاقی مرتکب شده ام. پس ورود من به یک قرارداد جدید و ورود به یک ارتباط رفتاری عاشقانه جدید نباید به معنای این باشد که من قراردادی را که با فرد دیگری دارم نقض کرده باشم.

اما در صورتی که من در حین یک قرارداد با همسر یا دوستم، عاشق فرد دیگری شوم:

فسخ قرارداد پیشینی در چه صورتی اخلاقی است؟ فرض را بر این بگیریم که شما می خواهید به دلیل ورودتان به یک رابطه جدید، قرارداد پیشین خود را فسخ کنید اما طرف مقابل نمی خواهد این فسخ انجام بگیرد. در این جا دو نکته وجوددارد. اول این که با فسخ این قرارداد شما خساراتی به طرف مقابل وارد می کنید که قابل جبران است و می توانید به طرف مقابل بپردازید.

فرضا طرف مقابل در سال هایی که با شما زندگی کرده به میزان مشخصی در زندگی هزینه مالی کرده و شما می توانید این هزینه را به او پرداخت کنید. شما وظیفه دارید که این هزینه ها را بپردازید. اما یک سلسله خسارت ها مثل جوانی از دست رفته طرف مقابل هم هست که قابل پرداخت کردن نیست. این جا باید به طرف خسارت دیده وانهاد که کدامیک از این دو را ترجیح می دهد: می خواهد ارتباط قطع شود ولو هزینه های غیرقابل پرداختی همچنان باقی بماند یا اینکه می خواهد ارتباط حفظ شود.

اگر طرف مقابل می خواهد این قرارداد حفظ شود، از جهت اخلاقی راهی برای فسخ وجود ندارد. اما طرف مقابل که مخالف فسخ قرارداد است، باید بداند که در دل طرف مقابل عشقی نسبت به دیگری وجود دارد که دیگر نسبت به او وجود ندارد. باید بپذیرد که دیگر دل طرف مقابلش مثل سابق در اختیار او نیست و به شخص دیگری منعطف شده است. این واقعیت را باید بپذیرد و این واقعیت درواقع مصیبتی است علاج ناپذیر و از وجوه تراژیک زندگی. این جا از مواردی است که اخلاق کاری برای انجام دادن ندارد. برای همین هم می گویم وجه تراژیک زندگی، و نه مصیبت. چون هر مصیبتی تراژدی نیست؛ این مصیبت، مصیبتی است که از آن گریز و گزیری نیست.

آیا برای آن که طرف مقابل مان در موقعیت انتخابی تراژیک قرار نگیرد، می توانیم بنا بر مصلحت، پنهان کاری کنیم؟ کتمان حقیقت اگرچه خوشی زندگی تو را تضمین می کند اما خوبی زندگی تو را تقریبا نابود می کند. ما قدیسان اخلاقی نیستیم. اما از منظر اخلاقی فریب دادن بزرگ ترین ظلمی است که می شود به کسی کرد. درواقع در این جا باید یکی از دو ظلم را به طرف مقابل کرد یا ظلم این که حقیقت را به او بگوییم ولو از شنیدن حقیقت رنج ببرد؛ یعنی حقیقت را تقریر کنیم اما مرارت و درد و رنجش را به جای اینکه تقلیل دهیم، تکثیر کنیم.

 اخلاق عاشقی

راه دیگر هم این است که به او ظلم کنیم و و حقیقت را نگوییم تا از مرارت و درد و رنج او به ظاهر بکاهیم. به اعتقاد من، وقتی که تقریر حقیقت با تقلیل مرارت تعارض پیدا کرد، تقریر حقیقت مهم تر از تقلیل مرارت است. بنابراین در این جا هر چند گفتن حقیقت به طرف مقابل، درد و رنجش او را افزایش دهد، بهتر از آن است که چون درد و رنجش افزایش پیدا نکند، حقیقت را کتمان کنیم.

«حکم» من در اینجا بر اساس دیدگاه فضیلت گرایانه ای است که در اخلاق دارم. تاکنون هیچ دلیلی اقامه نشده که هرگاه انسان بین تقریر حقیقت (بیان آشکار حقیقت) و تقلیل مرارت (کاهش درد و رنج) تعارض پیدا کرد، یکی از طرفین را ترجیح داده است. سنخ روانی من این است که تقریر حقیقت اخلاقی تر است و معتقدم پنهان کاری شاید درد و رنج طرف مقابل را افزایش ندهد ولی تقریر حقیقت مقدم بر تقلیل مرارت است می گویم که اگر وارد قرارداد عاشقی جدیدی شدیم، باید صریحا به همسر یا دوست مان بگوییم که دیگر به مانند سابق عشقی به او نداریم.

به زبان ساده ما حقیقت را بیان می کنیم چون وظیفه اخلاقی ماست. اما اینکه طرف مقابل رنج می برد دیگر به عهده جهانی است که در آن برخی حقایق تا این حد تلخ برای آدمیان وجود دارد. این که جهان به صورتی ساخته شده که بعضی از حقایق این قدر خردکننده هستند و این قدر درد و رنج آدمیان را افزایش می دهند مسئولیتش با ما نیست. ما باید همواره حقیقت را بیان کنیم چون مسئول اعمال خودمان هستیم.

البته این را هم اضافه کنم که تا وقتی که عشق درونی در ارتباطات بیرونی جلوه پیدا نکرده است، ضرورتی نیست که طرف را از این واقعیت باخبر کرد. چون عاشق شدن دست خود ما نیست و چه بسا خودمان نیز از کتمان آن رنج می بریم. طرف مقابل وقتی رنج می برد که می بیند من در آن جهتی که در اختیار خود من بوده خلاف قرارداد عمل کرده ام، وارد رفتار عاشقانه با فرد دیگری شده ام، و حقیقت را کتمان کرده ام.

اگر فسخ قرارداد، منجر به اتفاق ناگواری همچون خودکشی طرف مقابل شود، آیا به لحاظ اخلاقی من محکوم ام؟ خودکشی طرف مقابل به خاطر فسخ شدن قرارداد، فسخ قرارداد را از اخلاقیت نمی اندازد. حتی می توانم بگویم که اگر کسی به من مراجعه کند و بگوید که عاشق شده و بین این که حقیقت را به همسرش بگوید یا نه، درمانده و تقریبا مطمئن است که همسرش با اطلاع از این اتفاق خودکشی می کند، من به آن فرد می گویم برو و حقیقت را بگو.

این که طرف مقابل خودکشی می کند، برخاسته از وجه تراژیک زندگی است. اما وقتی امر دایر است بین کتمان حقیقت یا بیان حقیقت، بیان حقیقت مقدم بر کتمان حقیقت است. اما آیا فردی که قراردادش را در این جا فسخ کرده، هیچ مسئولیتی در قبال این خودکشی ندارد؟ چرا دارد.

مسئولیت اعمال سابق، همیشه با من است. در این جا من به خاطر رعایت نکردن ساحت اول و بی توجهی به زمینه های عاشقی، و این که قبلا وسایلی فراهم آورده ام که با فرد دیگری مواجهه پیدا کنم، و بعد از مواجهه نگذاشته ام که عشق درونم بماند و آن عشق به رفتارم هم سرایت پیدا کرده، البته خطاکارم.

آیا در برابر نقض قرارداد، طرف مقابل نیز به لحاظ اخلاقی مجاز به نقض قرارداد است؟ فسخ قرارداد لزوما عملی ضداخلاق نیست اما نقض همیشه عملی ضداخلاقی است. اگر محرز شد که یکی از طرفین قرارداد را نقض کرده، طرف مقابل حق فسخ دارد نه وظیفه فسخ. طرف مقابل حق دارد قرارداد را فسخ کند، نه این که وظیفه داشته باشد فسخ کند. اما به جز حق فسخ، طرف مقابل نیز حق نقضِ متقابل ندارد. چون هیچ کسی هیچ وقت حق نقض قرارداد را ندارد و تکثیر خطا، خطا را تبدیل به صواب نمی کند. اگر طرف مقابل خطایی مرتکب شد، و آن خطا اسمش نقض قرارداد است، من نمی توانم بگویم پس من هم حق نقض پیدا کرده ام. من نهایتا حق فسخ و قطع ارتباط دارم.

آیا می توان توافق کرد که قراردادمان را به دلخواه نقض کنیم؟ شاید دو نفر توافق کنند که چون یکی از آن دو قرارداد را نقض کرده، از آن پس می توانند هر یک به نوبه خود قرارداد را نقض کنند. اما آیا اصلا خود این قرارداد اخلاقی است؟ اخلاق پیشاقرارداد متفاوت است با اخلاق پساقرارداد. در عاشقی سخن بر سر اخلاق پساقرارداد است و این که دو طرف باید به هر قراردادی که بسته اند التزام بورزند اما اخلاق پیشاقرارداد هم می گوید که هر قراردادی اخلاقی نیست.


منبع: برترینها

«سکوت»؛ رویای سی‌و‌چند ساله سلطان سینما

– امین فرج‌پور: مارتین اسکورسیزی در آخرین فیلم به نمایش درآمده‌اش سکوت به ژاپن قرن هفده سر زده و ضمن روایت داستانی درباره سفر دو کشیش پرتغالی نقبی زده است به مسائلی چون ایمان و بی‌ایمانی که همیشه در آثارش دغدغه‌ای عمده بوده است.

سکوت فیلمی تاریخی است که با بودجه پنجاه و یک‌ میلیون دلار به زبان انگلیسی و ژاپنی با سناریویی از جی کاکز که بر اساس رمانی به همین نام که در ‌سال ١٩۶۶ به قلم شوساکو اندو منتشر شده بود، جلوی دوربین رفته است. در سکوت اندرو گارفیلد، آدام درایور، لیام نیسون، تادانوبو آسانو و سیاران هیندز ایفای نقش کرده‌اند. داستان سکوت در قرن هفدهم میلادی رخ می‌دهد و درباره دو کشیش پرتغالی است که در راه سفر به ژاپن برای یافتن مرادشان (کشیشی که به شک دینی دچار شده) با خشونت و دشواری‌های فراوانی مواجه می‌شوند. درباره سکوت باید گفت که این فیلم دومین اقتباسی است که از رمان شوساکو اندو به انجام رسیده است. نخستین اقتباس سینمایی از رمان سکوت را یک فیلمساز ژاپنی به نام ماساهیرو شینودو در‌ سال ١٩٧١ در فیلمی به همین نام انجام داده بود.

رویای سی‌و‌چند ساله سلطان سینما 

سکوت را می‌توان پروژه رویایی مارتین اسکورسیزی قلمداد کرد که از ‌سال ١٩٩٠ به این سو یکسره در پی ساختن آن بوده است. این اسطوره دنیای سینما وقتی با پرسشی درباره اینکه چگونه در بیست‌و‌اندی ‌سال گذشته توانسته همچنان علاقه و اشتیاقش را متمرکز به این رمان نگه دارد، بیان داشت: هر چه زمان می‌گذرد و آدم پیرتر می‌شود، ایده‌ها می‌آیند و می‌روند. سوالات، جواب‌ها، بی‌پاسخی در برخی موارد و نیز سوالات جدید و جدیدتر دور کاملی را در گذر زمان شکل می‌دهند و این چیزی است که من واقعا بهش علاقه و اشتیاق دارم. بله؛ سینما، آدم‌های زندگیم و البته خانواده‌ام برای من بیشترین اهمیت را دارند؛ اما همچنان که آدم پیرتر می‌شود، چیزهای دیگری نیز برای آدم مهم می‌شوند.

 ذات دینداری و سکولاریسم درحال حاضر برای من جذاب‌ترین بحث است، اما در عین حال این‌که برای غنی‌تر کردن زندگی، هر شخصی نیاز به قواعدی روحانی و درونی نیز دارد، اهمیت کمتری نسبت به آن ندارد. این فیلم درواقع یک نوع وسواس فکری بود که ناچار بودم بسازمش؛ تا از زیر فشارش بیرون آیم. از نظر دراماتیک یا سینمایی نیز باید بگویم سکوت یک داستان قدرتمند واقعی و جذاب است. یک تریلر جذاب در نوع خودش که در عین حال با سوالات ذهنی من درباره روحانیت و مذهب نیز تلاقی دارد…

پای صحبت‌های مارتین اسکورسیزی

بسیار بسیار به سینما بدهکارم…

اسکورسیزی که یکی از شناخته شده‌ترین فیلمسازان دنیای سینما به شمار می‌آید، در گفت‌وگوی پیش رو که با نشریه american magazine به انجام رسانده درباره ایمان، سکوت، سینما و فیلم‌های سابقش صحبت کرده که با هم می‌خوانیم…

چه زمانی درگیر کتاب سکوت شدی؟

در اوایل دهه شصت وقتی در دبیرستانی مذهبی تحصیل می‌کردم، پایه‌های مسائل دینی در من شکل گرفت. اما این سینما بود که مرا از چنین مسیری منحرف کرد. آن سال‌ها چشم انداز و امکان فیلمسازی نیز بسیار روشن به نظر می‌رسید. سینما تغییر کرده بود و می‌شد خارج از‌هالیوود فیلم‌های مستقل کوچک ساخت. چنین شد که تمرکز من از دین و ایمان به سمت سینما تغییر جهت داد. اما دین همچنان در من ماند. خیابان‌های پایین شهر یک فیلم دینی است با مضمونی به شدت مذهبی؛ یا راننده تاکسی و گاو خشمگین…

آخرین وسوسه مسیح هم در این رده است؟

در آن روزگاران بود که با کتاب آخرین وسوسه مسیح نیکوس کازانزاکیس برخورد کردم. می‌خواستم بسازمش. در‌سال ١٩٨٨ وقتی که آن فیلم ساخته شد، بحث‌های فراوانی درگرفت و همان روزها تصمیم گرفتیم فیلم را برای گروه‌های مختلف مذهبی بی این‌که فیلم را دیده باشند از آن انتقاد می‌کردند، نمایش دهیم. یکی از حضار آن جلسه نمایش اسقف اعظم پل مور بود که در پایان نمایش فیلم را از نظر «مسیح شناسی» درست خواند. او در آن جلسه گفت که می‌خواهم یک کتابی بهت بدهم؛ که همین کتاب سکوت بود- که یک‌سال بعد خواندمش.

حرف آخرین وسوسه مسیح شد؛ این‌که این فیلم تا این حد مورد کم لطفی واقع شد، ناراحت تان نکرد؟

می توانم بگویم از من متنفر شده بودند مخالفان این فیلم. کلا در روزنامه‌های مهم سه یا چهار نقد مثبت بیشتر درباره این فیلم نوشته نشد؛ در روزنامه تایمز، مجله تایمز و لوس آنجلس تایمز. منتقدی است به نام شیلا بنسون؛ که وقتی فیلم بیرون آمد نوشت که این فیلم بهترین فیلم آمریکایی امسال است. اما این بهترین فیلم آمریکایی فقط چهار هفته آن هم به صورت نصفه نیمه روی پرده ماند( می‌خندد). البته شکایتی ندارم! به‌هرحال همین که ساخته شده بود برایم خیلی ارزش داشت…

رویای سی‌و‌چند ساله سلطان سینما 

یعنی آن فیلم هم مثل سکوت روند طولانی و نفسگیری برای رفتن جلوی دوربین از سر گذرانده بود؟

از وقتی سلطان کمدی را تمام کردم قصد ساخت این فیلم را داشتم. اما در پایان همان سال، فکر کنم ١٩٨٣ بود، ساخت فیلم کنسل شد. آن زمان موقعیتم کاملا متزلزل شده بود. داشتم از سینما بیرون می‌رفتم. از‌هالیوود بیرون انداخته شده بودم. همه چیز برایم تغییر کرده بود. فیلم‌های بزرگ با بودجه‌های عظیم ساخته می‌شدند؛ اما برای فیلم‌هایی که من دلم می‌خواست، پولی وجود نداشت. آن روزها حتی رابرت دنیرو هم ناچار شد تنهایم بگذارد و برود سراغ پروژه‌هایش. من ماندم و خودم. پس همه چیز را از اول آغاز کردم. فیلم بعد از ساعت‌ها را ساختم که یک فیلم مستقل به معنای واقعی کلمه بود؛ که البته از سوی‌هالیوود کاملا بایکوت شد…

بودجه آن فیلم چقدر بود؟

فکر می‌کنم پنج‌میلیون دلار. در فیلم رنگ پول مایک اوویتز وارد زندگی من شد و او بود که همه چیز را تغییر داد. او کاری کرد که با پل نیومن و تام کروز کار کنم؛ و این باعث شد تا دوباره از سوی استودیوها پذیرفته شوم. باعث شد آنها بپذیرند که من همچنان کسی هستم که می‌توانم در زمان تعیین شده با بودجه مدنظر فیلم بسازم. مایک اوویتز بعد از رنگ پول دوباره آخرین وسوسه مسیح را به حرکت درآورد؛ و از این بابت خیلی بهش مدیونم…

صحبت سکوت بود. گفتید که بعد از آخرین وسوسه مسیح کتاب سکوت دستتان رسید. یعنی… باید حول و حوش فیلم رفقای خوب بوده باشد…

دقیقا. این فیلم را داشتیم می‌ساختیم و به آکیرا کوروساوا هم قول داده بودم که در فیلم رویاها نقش ون گوگ را بازی کنم. یادم می‌آید دو هفته از برنامه فیلمبرداری عقب بودم و آن ور دنیا هم کوروساوا که هشتاد و دو‌سال داشت فیلمبرداریش را تقریبا تمام کرده بود و منتظر من بود. استودیو هم بهم فشار می‌آورد. به‌هرحال دو روز بعد از پایان فیلمبرداری رفقای خوب نشستیم در هواپیما و رفتیم ژاپن…

پس سکوت را در ژاپن خواندید؟

همان دم که خواندمش حس کردم می‌شود فیلم خوبی از این کتاب ساخت. اما آن زمان هنوز آن را خوب نمی‌فهمیدم. درکش نمی‌کردم. قلب داستان را کشف نکرده بودم هنوز؛ و فکر می‌کنم این سال‌ها لازم بود تا بتوانم این کتاب را به درستی به فیلم برگردانم…

گفتی سال‌ها طول کشید تا قلب داستان را کشف کنی. می‌توانی بگویی قلب سکوت چیست؟

خب می‌توانم بگویم عمق ایمان. چالش رسیدن به عصاره ایمان؛ و عریان شدن تام و تمام.

می شود روندی را که از لحظه خواندن سکوت تا آن دمی را که حس کردی برای ساخت آن آماده ای، توصیف کنی؟

شبیه یک جور زیارت بود. انگار که هنوز هم در راهم و این راه قرار نیست به پایان برسد.

رویای سی‌و‌چند ساله سلطان سینما 

به نظرت یک تماشاگر بی ایمان از سکوت چه خواهد فهمید؟

می دانم که خیلی از آدم‌های بی‌ایمان از این فیلم خوش‌شان نخواهد آمد.

جایی گفته بودی که در آخرین وسوسه مسیح چالش‌های زیادی برای فهمیدن جنبه‌هایی از مسیحیت چون عشق، عشق به خدا و همسایه و… داشتی؛ درباره سکوت چه؟

تقریبا بین این دو فیلم سی‌سال فاصله است. یعنی یک دوره طولانی؛ از زندگی کردن‌ها و چرخیدن‌ها و ایده‌ها و آرمان‌های جدید و حتی لذت بی بدیل خلاقیت. در این فاصله مثلا فیلمی چون هوانورد را ساخته ام که لذت خالص بود. سی‌سال پر از فرصت ساخت فیلم‌های جدید و دیدار با آدم‌های جدید. طبیعی است که چنین زندگی شلوغی در‌هالیوودی که خشن‌ترین فضا را دارد آدم را چقدر دچار تغییر می‌کند. در سکوت مهم‌ترین چیزی که برایم وجود داشت رابطه بیواسطه و عریان انسان با خدا بود. بله؛ کلیسا یا کشیش می‌توانند کمک کنند، رهبری و هدایت کنند و… اما در اصل آن چه مهم است انسان است و خدایش.  

سکوت فیلمی نیست که آدم با شنیدن نام مارتین اسکورسیزی توقع دیدنش را داشته باشد…

من معمولا بیشتر اوقات تنها هستم. البته به خاطر این‌که آسم دارم، یک مدت زمانی از این‌که به مدت طولانی تنها بمانم می‌ترسیدم و دوست داشتم دور و برم همیشه شلوغ باشد. سکوت مرا به آن روزها برد. روزهایی که به تنهایی ناچار به ادامه دادن راه بودم. در آن روزها تولد دخترم که الان هفده‌سال دارد، همه چیز را تغییر داد. الان هم شاید سکوت در ظاهر ربطی به کارنامه من نداشته باشد، اما در عمق خود خود خود من را در خود دارد…

درباره شما نکته مهمی که وجود دارد مضامین دینی فیلم‌هایتان است؛ و شخصیت‌هایی که می‌توان گفت بزرگترین دشمنشان خودشان هستند…

من چنین شخصیت‌هایی را خوب می‌شناسم و البته خیلی‌ها نیز مرا با چنین کاراکترهایی می‌شناسند؛ به‌خصوص در فیلم‌های خیابان‌های پایین شهر و گاو خشمگین. در گاو خشمگین جیک لاموتا به نظر می‌رسد که درنهایت رستگاری را به دست آورده. نمی‌دانم چگونه؛ اما قطعا به این‌جا رسیده است. سکانسی هست که جیک در کنار برادرش نشسته؛ در این‌جا مهم‌ترین چیز این است که او به آینه نگاه می‌کند، بدون این‌که از دیدن خودش احساس نفرت و انزجار سراغش بیاید. این جای خوبی است که آدمی چون او می‌تواند برسد. فکر می‌کنم در تمام داستان‌ها صحنه‌ای از این نوع که رستگاری را در خود مستتر دارد، وجود دارد….

آیا این قضیه در سکوت نیز وجود دارد؟

نمی دانم. نمی‌خواهم تماشاگران را دچار پیش داوری کنم. در پاسخ شما هم باید بگویم واقعا نمی‌دانم. این فیلم فیلمی یکسره متفاوت است و قادر به حرف زدن درباره‌اش نیستم.  

رمان سکوت را یکی از بزرگترین رمان‌های تاریخی روزگار دانسته اند. دشواری‌های ساختن داستانی مربوط به چهارصد‌سال پیش چه بود؟

بگذار اینگونه بگویم که تاریخ فقط ضبط اتفاقات رخ داده در گذشته نیست، بلکه می‌تواند نشان دهد که آدمیان در یک دوره چگونه بوده اند.چالش اصلی ما در سکوت همین بود. این‌که نشان دهیم این دو کشیش که برای یافتن مرادشان به ژاپن می‌روند، آن‌جا چه تغییراتی می‌بینند. یک جور مثل دو کره متفاوت بود آن دو فضا. هم از نظر فیزیکی و مثلا در مناظر و چشم‌اندازها؛ و هم از نظر فرهنگی چون شیوه حرف زدن و نوشتن و حتی آب خوردن و زندگی کردن.

این اولویت روی کارگردانی شما هم تأثیر داشت؟

قطعا. در دو جنبه. با این‌که در مرحله سناریو بیشتر چیزهای بصری را کنار گذاشته بودیم، اما همین که نوشته شده بود که آنها در کلبه نشسته‌اند، به این معنا بود که باید تماشاگر باور کند در آن‌جا زندگی چگونه است. آن وقت ناچار بودم سقف کلبه را زیر باران نشان دهم و سپس سراغ تصویر کلبه بروم. دلیل این‌که دوربین ما در این فیلم بی‌تحرک است همین بود که تماشاگر فرصت دیدن داشته باشد. البته این سکون در ذات آن زندگی نیز بود و این مسائل با هم از نظر ساختاری و مضمونی هم جور درآمد.

درباره اسکورسیزی و سینما

سینما قربانی می‌خواهد

الان در هفتاد و چند سالگی آیا خودت توانسته‌ای آن رهایی و رستگاری از نوع قهرمانان فیلم‌هایت را تجربه کنی؟

من در دنیایی تربیت شده‌ام که اکنون دنیایی سپری شده است، در قلب من، اما، آن دنیا هنوز زنده و برجاست. اما متاسفانه کسی این روزها آن دنیا و معیارهایش را نمی‌شناسد و قبول ندارد.

خب، دنیای امروز هم معیارهای خود را دارد دیگر…

مردم امروز در جست‌وجوی شادمانی و خوشبختی روزگار می‌گذرانند. تأکید می‌کنم در جست‌وجوی خوشبختی، نه خود خوشبختی. جست‌و‌جو یعنی که چیزی وجود ندارد و شما می‌خواهید آن را پیدا کنید، اما متاسفانه نمی‌شود، نمی‌توانید.

رویای سی‌و‌چند ساله سلطان سینما 

قهرمان نمونه‌ای که آن دنیای محبوبت را نمایندگی می‌کند، در آثار اخیرت کدام است؟

کاراکتر دی کاپریو در جزیره شاتر رسما داشت سنگینی صلیب را بر شانه‌هایش تحمل می‌کرد. گناهی که حس می‌کرد، اعمالش، تجاربش در زندگی و… برای ما به‌عنوان اشخاصی بدون آن تجارب قابل درک نیست. سنگینی بار روی دوش او بیشتر ریشه در ذهنش داشت، اما نه آن احساس گناه. آن واقعیِ واقعی بود و همین هم برای من جذابش می‌کرد.

چرا از امروز دنیا ناراحت و ناامیدی؟

من آمریکای دهه پنجاه را یادم است. هنوز معصوم بود، پر از بایدها و نبایدها، بی کمترین شکی به مفاهیم و قواعد، جامعه‌ای تا حد زیادی فرهنگی و باز هم تکرار می‌کنم معصوم. یادم است که در مدارس، درباره تاریخ پیدایش آمریکا به ما نمی‌گفتند که این کشور به این دلیل به وجود آمده که یک عده‌ای به هر قیمتی بتوانند ثروتمند شوند. نه، قطعا این را نمی‌گفتند. اما عده‌ای از نسل ما این گونه زندگی را فهمیده‌اند انگار؛ و این  غم انگیز است.

به عنوان یکی از بزرگان سینما که تقریبا توسط اسکار نادیده گرفته شده و فقط یک‌بار این جایزه را به دست آورده‌ای؛ درباره اسکار چه عقیده‌ای داری؟

 من تقریبا نخستین فیلم مهمم را در ‌سال ١٩٧٣ ساختم. از آن‌ سال تا سالی که اسکار گرفتم زمان بسیار زیادی گذشت. البته مشکل من آن جایزه خاص نبود و نیست. مسأله من توانایی در فیلمسازی است. این‌که دهه‌های زیادی بتوانی کار کنی و چشمت را باز نگه داری. اما به‌هرحال وقتی آن مجسمه طلایی را به من دادند، برایم خیلی مهم بود. نه این‌که از قبل انتظار چیزی را داشته باشم. نه؛ فقط به دلایل شخصی و خانوادگی باید بگویم این جایزه در بهترین زمان ممکن به من داده شد و فشار زیادی از دوشم برداشت. همچنین آن اسکار کمکم کرد بتوانم برای دو، سه فیلم بعدی‌ام سرمایه‌گذار پیدا کنم که مهمترین‌شان به دلایل شخصی برایم همین فیلم سکوت بود.

جایی گفته‌ای که به خاطر سینما تاوان زیاد داده‌ای.چه تاوانی؟

 زندگی یک فیلمساز زندگی خاصی است که در آن برای موفقیت باید هزینه بدهید. شمای فیلمساز می‌خواهید فیلمی بسازید و برای این کار بسیار هزینه‌ها باید داد. قربانی شدن روابط‌تان کمترین هزینه است. فیلمسازی یعنی تعهدی که به هر قیمتی باید به آن وفادار ماند. هیچ چیز نباید شما را از راهتان بازدارد. شما باید کمی دیوانه باشید تا بتوانید در این راه پیش بروید. این دیوانگی تا حدی خطرناک نیز هست، زیرا تمام آدم‌های زندگیتان را درگیر می‌کند. فیلمساز نمی‌تواند زندگی‌ای مثل کارمند داشته باشد. قدرتی که سینما می‌دهد، قربانی نیز می‌خواهد و تنها کسانی موفق می‌شوند که بهتر از عهده قربانی دادن برآیند.

می‌توانی حدس بزنی ١٠‌سال بعد در ‌هالیوود چه جایگاهی خواهی داشت؟

نمی دانم. حتی با وجود لذتی که از فیلمسازی می‌برم، اما حالا که تازه از ساخت یک فیلم فارغ شده‌ام، به شدت احساس خستگی و فرسودگی می‌کنم. آدم همیشه در روزهای آخر فیلمبرداری به خودش می‌گوید دیگر سراغ فیلمسازی نخواهم رفت؛ اما می‌دانم که این‌طور نیست. همین الانش هم فکر و خیالم با پروژه‌ای است که می‌خواهیم به همراه دنیرو بسازیم. درباره یک تیرانداز هفتاد و چهار ساله؛ از آن قصه‌ها که همه می‌خواهند مرا با آنها و آن آدم‌ها بشناسند.

رویای سی‌و‌چند ساله سلطان سینما

مارتین اسکورسیزی در هفتاد و چند سالگی چه چیزهایی از سینما طلب دارد؟

طلب؟ من به سینما بدهکارم. بسیار بسیار. اما بگذار چیزی بگویم که شاید ربطی به پرسش شما هم نداشته باشد. در هر فیلم این پرسش را از خود می‌پرسم که آیا واقعا دلم می‌خواهد این فیلم را بسازم؛ آیا داستانش همان است که دلم می‌خواهد روایت کنم و البته همکارانم در این فیلم آیا همان‌هایی هستند که دلم می‌خواهد با آنها باشم؟ این نکته اصلی است. زندگی خیلی کوتاه است. تنها چیزی که همیشه فکر کرده‌ام در زندگی می‌توانم انجام دهم… چگونه بگویم… این بوده که هدیه و ودیعه‌ای که خدا به من داده از آن به نحو درستی استفاده کنم. این نعمت خدادادی خلاقیت بوده. حالا آثارم هر چه بوده، خوب، متوسط یا بد، اما در این شکی ندارم در ساخت‌شان کم نگذاشته‌ام. از آن مهمتر این‌که زمان ساخت آنها گام به گام بزرگ شده‌ام، رشد کرده‌ام، و مهمتر از همه این‌که در هوایی که دوست داشتم نفس کشیده و زندگی کرده‌ام. این مهمتر از هر چیز دیگری است.

نگاهی به سکوت

گناه و رستگاری زیر ذره‌بین مارتین بزرگ

ترجمه از  محمدرضا سیلاوی: در فیلم تاریخی جدید مارتین اسکورسیزی، سکوت صدای صوت خداوند است. سکوت پاسخی است که خداوند به پرسش‌های پدر سباستیانو رودریگز (با بازی اندرو گارفیلد) می‌دهد. یک کشیش یسوعی‌ پرتغالی‌ و باتقوا که ارواح مسیحیان را در ژاپن بدوی قرن هفدهم مخفی می‌کرد.

و سکوت تنها پاسخ خداوند است وقتی که مسیحیان پنهان این کشور (فرقه «مسیحیان پنهان» که توسط مبلغانی مانند رودریگز به آیین مسیحیت گرویده بودند) توسط نیروهای شوگان شناسایی و فوراً غرق شده، گردن زده و یا زنده زنده سوزانده می‌شوند. یا مثل گوشت قصابی سلاخی می‌شوند. به بیان دیگر، این هیچ است، اما این هیچ بودن به بلندای فریاد حشراتی است که فیلم با آن آغاز می‌شود، یعنی قبل از این‌که فیلم به صوتی کات بخورد که معادل سیاهی است.

تنها اسکورسیزی می‌توانست این اثر هنری مذهبی پرصدا و جوشان را دقیقا بعد از گرگ وال استریتِ دست نیافتنی، بسازد. این فیلم که براساس رمان چینموکو نوشته نویسنده کاتولیک ژاپنی، شوساکو اندو در‌سال ۱۹۷۷ (این رمان یک بار در‌سال ۱۹۷۷ به زبان ژاپنی توسط ماساهیرو شینودا به فیلم تبدیل شده است) ساخته شده است، به اندازه فیلم قبلی، که پر بود از لذت‌های دنیوی و زودگذر کفر و الحاد، به مسائل متعالی و ابدی گرایش دارد.

سکوت از آن دسته فیلم‌هایی است که تنها یک فیلمساز بزرگ با کوله‌بازی از تخصص و تجربه می‌تواند آنرا بسازد. و این فیلم مرگ را به شکل پدیده‌ای که باید به تنهایی با آن روبه‌رو شد نشان می‌دهد، بدون توجه به این‌که زندگی‌ات بر مبنای کدام دلایل جمعی استوار بوده است. و حال و هوای آخرین فیلم اسکورسیزی را در آن می‌دمد؛ هرچند که اسکورسیزی ساخت بیست و پنجمین فیلم خود، ایرلندی را اعلام کرده است.

رویای سی‌و‌چند ساله سلطان سینما

این فیلم درباره جست‌وجوی خدا در شرایطی است که او (خدا) با غیبتش توصیف می‌شود. در شروع فیلم صدای پدر کریستیانو فریرا با بازی لیام نیسون، معلم و معترف قبلی رودریگز، را می‌شنویم که می‌گوید: ژاپنی‌ها چشمه‌های آتش‌فشانی که نیروهای شوگان از آنها برای شکنجه مبلغان مسیحی استفاده می‌کردند را جهنم توصیف می‌کنند. باید بگویم که بخشی از این توصیف تا حدودی مسخره، و بخشی دیگر واقعیت است؛ نمای آغازین فیلم سر دو کشیش را نشان می‌دهد که به تازگی بریده شده و روی یک سه پایه چوبی کنار یکی از چشمه‌های جوشان، که نماد خوش یمنی هستند، قرار گرفته‌اند! فریرا توضیح می‌دهد که این کشیش‌ها دست از دین خود برنداشتند (یعنی در ملأ عام اعتقاد خود را تکذیب نکردند، در این مورد باید تصویر مسیح یا مریم مقدس را لگدمال می‌کردند). اما در عوض خواستند که شکنجه‌شان کنند، تا بتوانند قدرت ایمان خود را نشان دهند.

وقتی این خبر که فریرا نه‌تنها خودش مرتد شده است، بلکه مثل کلنل کورتز فیلم اینک آخرالزمان کاملاً بومی شده و در روستایی نزدیک شهر بندری ناکازاکی سکنی گزیده است به گوش رودریگز و دوستش کشیش پدر فرانچسکو گارپه (آدام درایور) می‌رسد، این دو مرد جوان به راه می‌افتند که او را پیدا کرده تا بتوانند آبرو و حیثیت از دست رفته وی را احیا کنند.

آن‌ها خود را برای رویارویی با سختی آماده کرده‌اند، اما آنچه می‌بینند چیزی نیست جز شرافت محض. دهقانان دیوسو، خدای مسیحی، را مخفیانه می‌پرستند، اما از ترس شکنجه شدن به دست مفتش عقاید اینو (یک بازی فوق‌العاده و شبیه کریستف والتز از ایسی اوگاتا) و همراهان بیرحمش جرأت ندارند عقاید و اعتقادات خود را به گوش دهکده‌های همجوار برسانند.

بازی اندرو گارفیلد و درایور را نمی‌توان بهتر از این تصور کرد یا حتی بازیگران بهتری را جایگزین‌شان کرد. حتی از نظر فیزیکی و جسمی، تضاد بین این دو نفر، تأثیر سینمایی فوق‌العاده‌ای بر جای می‌گذارد. گارفیلد شبیه به یک ساقه باریک گندم است که با پرتویی از جنس نیکی درخشان شده، و  شمایل درایور از پایین به بالا پهن‌تر می‌شود و حتی تصویر قارچ را در ذهن تداعی می‌کند. اما بازی این دو بازیگر، که در آن به اعماق زهد و تقوا نفوذ می‌کنند، همذات پنداری شما در طول فیلم برمی‌انگیزاند. هرکدام از ‌آنها (گارفیلد و درایور) نگاه متفاوتی نسبت به کیچیرو (با بازی یوسوکه کوبوزوکا)، که در ابتدای فیلم به‌عنوان راهنمای آنها معرفی می‌شود، دارند.

و وقتی که سفر طاقت‌فرسای رودریگز در ژاپن، در قالب عشق به مسیح شروع می‌شود، برخوردهای او با این شخصیت خشمگین (کیچیرو) است که به معیار برتری وی تبدیل می‌شود. در عین حال، پدر فریرا جایی در پیش زمینه فیلم کمین کرده است: او در پایان فقط در سه صحنه ظاهر می‌شود، اما هرکدام از این صحنه‌ها تاثیری به قدرت آهن سوزان دارند و بوی ذغال نیمسوز را از خود به جای می‌گذارند.

بخشش، شاید خشن‌ترینِ حالت معنوی است که در فیلم به تصویر کشیده می‌شود. به همین دلیل است که کارگردان‌های کمی سراغش رفته‌اند. اسکورسیزی، که قبل از فیلمساز شدن مدت یکسال در مدرسه دینی درس خوانده بود، هرگز از موضوعات دینی (تم‌های گناه و رستگاری در تمام فیلم‌هایش از آخرین وسوسه‌های مسیح تا راننده تاکسی) دور نشد، اما سکوت ظاهراً تمام اینها را زیر ذره‌بین آورده است.


منبع: برترینها

۱۴ تئوری عجیب درباره فصل جدید سریال «بازی تاج و تخت»

: سریال «بازی تاج و تخت» بدون شک یکی از زیباترین و پربیننده ترین سریال هایی است که تاکنون ساخته شده و طرفداران آن بی صبرانه منتظر دیدن فصل بعدی این سریال در تابستان امسال هستند. سازندگان این سریال در هر فصل بینندگان را شگفت زده کرده و اتفاقات غیرقابل منتظره ای در فیلم به وقوع می پیوندد که بدبین ترین تماشاگران نیز فکر آن را نمی کردند. از این رو دیدن اتفاقات غیرمعمول و عجیب در فصل آتی این سریال نیز دور از تصور نخواهد بود.

در ادامه شما را به ۱۴ تئوری عجیبی کهممکن است در فصل بعدی سریال «بازی تاج و تخت» اتفاق بیفتند آشنا خواهیم کرد.

۱- جیمی لنیستر خواهرش سرسی را به خاطر این که به ملکه ی دیوانه تبدیل شده است خواهد کشت

14 تئوری عجیب در مورد فصل بعدی سریال «بازی تاج و تخت» که ذهن شما را درگیر خود خواهند کرد

در طالع سرسی نوشته شده که وی توسط “the valonqar” که در زبان والرینی به معنای «هم نژاد کوچک» است کشته خواهد شد پس او به دست جیمی یا تیریون لنیستر کشته خواهد شد. اما اگر به یاد داشته باشید در فصل سوم جیمی در جواب اتهامات برین (Brienne) گفت که آیریس تارگرین را به خاطر این که قصد داشته از آتش وحشی در زیر قلمرو خود استفاده کرده و تمامی مردم ساکن در این مناطق را به قتل برساند کشته است. آیا این موضوع برای شما آشنا نیست؟! چهره ی درهم جیمی هنگامی که سرسی تاج پادشاهی را در پایان فصل ششم به سر می گذاشت یادتان هست؟!


۲- میساندی، مشاور مورد اطمینان و دوست داشتنی دینریس تارگرین، فرشته ی مرگ مردان بدون چهره است

14 تئوری عجیب در مورد فصل بعدی سریال «بازی تاج و تخت» که ذهن شما را درگیر خود خواهند کرد

میساندی به ۱۹ زبان صحبت می کند و این موضوع بسیار مشکوک به نظر می رسد و سوال این است دلیلی که وی باید با تمامی زبان های مردم دنیا آشنایی داشته باشد چیست؟! علاوه بر این تاکنون در مورد احساسات و افکار وی هیچ اطلاعاتی ارائه نشده است درست همانند مردان بدون چهره. همچنین اطلاعاتی که او دارد برای شخصی که به مدت طولانی برده بوده بسیار عجیب به نظر می رسد. او یک بار عبارت «والار مورگولیس» (Valar Morghulis) را به زبان آورد که این موضوع نیز تئوری بالا را تقویت می کند.


۳- میرا رید و جان اسنو دوقلو هستند

14 تئوری عجیب در مورد فصل بعدی سریال «بازی تاج و تخت» که ذهن شما را درگیر خود خواهند کرد

داستان عجیب جان اسنو و مادرش لیانا که در هنگام تولد جان درگذشت عجیب تر از قبل خواهد شد اگر مشخص شود که وی یک خواهر دوقلو نیز دارد. جالب این که جان اسنو و میرا رید هر دو در یک سن قرار دارند. علاوه بر این هولند رید، پدر میرا، یک بار توسط لیانا از چنگ ملازمان یک شوالیه که قصد کشتن او را داشتند نجات داده شده و این موضوع هولند را به لیانا مدیون کرده است. پس می توان نتیجه گرفت که احتمال دارد هولند رید برای جبران این لطف، میرا را بعد از مرگ لیانا مانند دختر خود بزرگ کرده باشد.


۴- یورون گریجوی و سرسی در فصل جدید با هم ازدواج خواهند کرد

14 تئوری عجیب در مورد فصل بعدی سریال «بازی تاج و تخت» که ذهن شما را درگیر خود خواهند کرد

یورون گریجوی قصد دارد که دینریس تارگرین را به ازدواج خود در آورده و تاج آهنین را از آن خود کند. اما یارا و ثیون گریجوی قبل از او خود را به دینریس رسانده و او و یورون را به دشمنان هم تبدیل کردند. بدن ترتیب دینریس و سرسی نیز دشمن همدیگر محسوب می شوند. از اینرو به نظر می رسد که استراتژی یورون در فصل بعد اتحاد با سرسی از طریق ازدواج با وی خواهد بود که در این سریال روشی معمول برای متحد شدن است.


۵- تیریون لنیستر در واقع از نسل تارگرین ها است

14 تئوری عجیب در مورد فصل بعدی سریال «بازی تاج و تخت» که ذهن شما را درگیر خود خواهند کرد

در داستان این سریال، تیریون دارای موهایی آن چنان بلوند توصیف شده که تقریبا مشابه موهای سفید نسل تارگرین ها است. همچنین اشاره شده که وی دارای چشم هایی با دو رنگ متفاوت است که کاملاً با ویژگی های دودمان تارگرین های مطابقت دارد. علاوه بر این زمانی که تیریون پدر خود را کشت، تایوین به وی گفت: ” تو پسر من نیستی”. این موضوع نیز می تواند یکی دیگر از شاهکارها و زیرکی های جورج آر آر مارتین، نویسنده ی داستان سریال، باشد. شاید از آنجایی که تیریون به نیروهای دینریس تارگرین پیوسته به زودی واقعیت تلخ گذشته اش برای وی آشکار خواهد شد.


۶- شاید هم تیریون از نسل تارگرین ها نباشد و با دینریس ازدواج کند

14 تئوری عجیب در مورد فصل بعدی سریال «بازی تاج و تخت» که ذهن شما را درگیر خود خواهند کرد

در انتهای فصل ششم، تیریون سعی می کند به دینریس که رابطه ی عاشقانه اش با داریو ناهاریس را پایان داده دلداری دهد و به او می گوید: ” او اولین کسی نبود که تو را دوست داشت و آخرین نفر نیز نخواهد بود”. با توجه به دانش او برای اداره ی یک حکومت و سرسخت بودنش به نظر می رسد که ازدوج او با دینریس خیلی هم عجیب نباشد.


۷- تیریون، جان اسنو و دینریس به اژدهای سه سر افسانه ای تبدیل می شوند

14 تئوری عجیب در مورد فصل بعدی سریال «بازی تاج و تخت» که ذهن شما را درگیر خود خواهند کرد

از قبل مشخص شده که دینریس یکی از سرهای اژدهای سه سر خواهد بود زیرا او در واقع مادر سه اژدها است. علاوه بر این تیریون رابطه ی دوستانه با جان اسنو داشته و احترامی مضاعف برای خانواده ی استارک قائل بوده است. شیوه ی ازدواجش با سانسا و کمک و خوش رفتاری با او توسط تیریون را به یاد دارید؟! بنابراین ممکن است که تیریون بتواند دینریس تارگرین را به اتحاد با جان اسنو ترغیب کند. بدین ترتیب جان اسنو یخ خواهد بود و دینریس و تیریون نیز هر کدام به ترتیب نقش آتش و پل را ایفا خواهند کرد.


۸- دیوار یک اژدهای یخی در درون یا زیر خود خواهد داشت و وقتی که شیپور برای ویران کردن دیوار به صدا درآید این اژدها آزاد خواهد شد

14 تئوری عجیب در مورد فصل بعدی سریال «بازی تاج و تخت» که ذهن شما را درگیر خود خواهند کرد

همه می دانیم که دیوار با استفاده از جادو ساخته شده است اما کسی می داند در درون این دیوار چه چیزی قرار دارد؟! البته که هنوز کسی نمی داند. اما همه می دانیم که جادو با اژدهاها در ارتباط بوده و ممکن است یک اژدهای بزرگ دیگر در درون این دیوار عظیم ۸٫۰۰۰ ساله قرار داشته باشد. همچنین زمانی که نگهبانان شب در سمت شمال دیوار قرار دارند و شیشه ی اژدها را پیدا می کنند در شیپور خود می دمند و ممکن است این همان شیپوری باشد که همه چیز را در فصل بعدی سریال تغییر خواهد داد.


۹- جان اسنو و سانسا استارک با هم ازدواج خواهند کرد

14 تئوری عجیب در مورد فصل بعدی سریال «بازی تاج و تخت» که ذهن شما را درگیر خود خواهند کرد

در کتاب «شوالیه ی هفت قلمرو پادشاهی» (A Knight of the Seven Kingdoms) که مقدمه ی داستان های کتاب «ترانه ی یخ و آتش» (A Song of Ice and Fire) است چنین آمده که برای خواستگاری از سانسا استارک رقابتی در میان خانواده های با اصل و نصب در خواهد گرفت و از آن جایی که جان اسنو در واقع پسر ریگر تارگرین (Rhaegar Targaryen) و برنده ی این رقابت است به نظر می رسد که شاید در فصل بعدی سریال شاهد خواستگاری جان اسنو از سانسا استارک باشیم.


۱۰- شاید هم جان اسنو و دینریس تارگرین بعد از ملاقات دلباخته ی همدیگر شوند

14 تئوری عجیب در مورد فصل بعدی سریال «بازی تاج و تخت» که ذهن شما را درگیر خود خواهند کرد

ممکن است جان اسنو و دینریس تارگرین هر دو تجسم واقعی افسانه ی آزور آهای (Azor Ahai) باشند، قهرمانی که مجبور می شود برای این که به دشنه ی خود بیشترین قدرت را بدهد همسر خود را با ان دشنه خواهد کشت. از این رو اگر این دو با هم ازدواج کنند یکی از آن ها مجبور خواهد شد دیگری را برای به وقوع پیوستن پیشگویی ها بکشد. تماشای این صحنه برای طرفداران سریال بسیار سخت خواهد بود.

۱۱- سامیول تارلی در واقع گوینده ی تمام داستان است

 14 تئوری عجیب در مورد فصل بعدی سریال «بازی تاج و تخت» که ذهن شما را درگیر خود خواهند کرد

سامیول تارلی اولین شخصیتی نیست که در سیتادل بوده است اما او جان اسنو را به شکل یک قهرمان می بیند و شاید این موضوع دلیلی باشد برای این که خاندان استارک تنها خانواده ای است که چهره ی کاملا مثبتی از آن در سریال ارائه می شود. همچنین این موضوع می تواند نشان دهد که تمامی داستان هایی که در طول سریال از طرف راوی نقل شده دچار تحریف شده باشند.


۱۲- برَن استارک راهی برای تغییر زمان پیدا کرده و باعث دیوانگی شاه دیوانه شده است

14 تئوری عجیب در مورد فصل بعدی سریال «بازی تاج و تخت» که ذهن شما را درگیر خود خواهند کرد

در فصل ششم، برَن در می یابد زمانی که او به گذشته می رود دیگران می توانند صدای او را بشنوند اما نمی توانند کاملا سخنان او را متوجه شوند. او در یک رویا می بیند که در حال متقاعد کردن شاه آیریس تارگرین (شاه دیوانه) است اما شاه فقط نجواها را می شنود و در نهایت دیوانه می شود.


۱۳- ژاکن هاگار همان سیریو فورل، معلم شمشیر زنی آریا استارک است

14 تئوری عجیب در مورد فصل بعدی سریال «بازی تاج و تخت» که ذهن شما را درگیر خود خواهند کرد

آن ها هر دو زبان های نامفهومی را صحبت می کردند و دلیل علاقه ی هاگار به آریا علیرغم این که وی همواره قوانین او را زیر پا می گذارد نیز می تواند مبین این مطلب باشد که در واقع ژاکن هاگار همان سیریو فورل است. بازیگر نقش هاگار می گوید: ” ما هنوز نمی دانیم که ژاکن کیست و چرا در داستان حضور دارد… این موضوع تصادفی نیست. این قضیه قسمتی از یک داستان بزرگ تر است. البته این تئوری من است”.


۱۴- ممکن است جوراه (Jorah) قهرمان آینده داستان باشد

14 تئوری عجیب در مورد فصل بعدی سریال «بازی تاج و تخت» که ذهن شما را درگیر خود خواهند کرد

برای تبدیل شدن به فرمانروای هفت اقلیم که در افسانه ی آزور آهای به آن اشاره شده، وی سه اژدها را از حالت سنگی بیدار کرده و در میان دود و نمک تجدید حیات خواهد یافت. بدین ترتیب افراد کمی کاندیدای این نقش خواهند بود که می توان دینریس و جان اسنو را نامزدهای اصلی این نقش دانست. اما جوراه نیز می تواند در این رقابت حضور داشته باشد زیرا او نیز خصوصیاتی دارد که وی را برای ایفای این نقش مناسب خواهد کرد. او در زمان بیداری اژدهاها از سنگ توسط دینریس حضور داشت و تصمیم او برای نجات از بیماری مهلکی که در حال پخش شدن در بدن اوست می تواند نمادی از «زندگی مجدد» باشد.


منبع: برترینها