هوا گرمتر میشود
نتایج پیشبینی کیفیت هوا حاکی از تداوم شرایط مطلوب کیفی هوا (شرایط پاک) طی روز جاری است و انتظار میرود تا روز یکشنبه، شرایط کیفی هوای سالم در بیشتر مناطق تهران برقرار شود.
به گزارش انتخاب به نقل از ایسنا، بر اساس تحلیل ﺁخرین داده های هواشناسی پیش بینی شده برای شهر تهران از سوی شرکت کنترل کیفیت هوا، شرایط جوی نسبتا ناپایدار در روز جاری (شنبه) کمابیش تداوم داشته و طی برخی ساعات وزش باد نسبتا شدید (با بزرگی بین ۵ تا ۸ متربرثانیه) و بارش باران انتظار میرود.
به تدریج با کاهش میزان ناپایداری جوی در روز یکشنبه، در برخی ساعات وزش باد موثر (بزرگی بین ۳ تا ۵ متربرثانیه) و بارش پراکنده و خفیف پیش بینی میشود. با تداوم این شرایط در روز دوشنبه، وزش باد موثر در برخی ساعات انتظار میرود.
همچنین دما طی دو روز آینده به طور تدریجی افزایش خواهد یافت. طبق نتایج پیش بینی کیفیت هوا، شرایط مطلوب کیفی هوا (شرایط پاک) طی روز جاری (شنبه) همچنان تداوم داشته و انتظار می رود تا روز یکشنبه، شرایط کیفی هوای سالم در بیشتر مناطق تهران برقرار گردد.
به گزارش شرکت کنترل کیفیت هوای تهران، ذرات معلق کمتر از ۲.۵ میکرون امروز ۳۴ است. همچنین میانگین شاخص کیفیت هوا در ۲۴ ساعت گذشته ۴۰ بوده است.
منبع: الف
کشف و معدوم سازی بیش از ۱۱ هزار کیلوگرم مواد غذایی فاسد و غیربهداشتی
به گزارش فارس، پیرحسین کولیوند، در ارتباط با ارائه خدمات بهداشت محیط در ۲۴ ساعت گذشته اظهار داشت: بیش از ۱۱ هزار و ۷۳۰ مورد بازرسی از مراکز تهیه و توزیع و عرضه مواد غذایی همچنین اماکن عمومی، آرایشگاهها و هتلها صورت گرفته است.
وی افزود: بیش از ۹ هزار مورد از این بازرسیهای انحصار مربوط به مراکز تهیه و توزیع همچنین عرضه مواد غذایی حساس با اولویت کنترل بهداشت فردی و بهداشت مواد غذایی بوده است.
نماینده وزیر بهداشت ادامه داد: ۱۹۹۰ مورد بازرسی نیز توسط کارشناسان بهداشت محیط از اماکن عمومی حساس با اولویت بهداشت فردی و تجهیزات از جمله آرایشگاهها، هتلها و مراکز اقامتی صورت گرفته است؛ همچنین ۲۴۸ مورد بازرسی بهداشت محیط از اماکن بین راهی با اولویت کنترل بهداشت فردی و بهداشت مواد غذایی داشتهایم.
کولیوند گفت: ۳۹۹ مورد بازرسی نیز طی ۲۴ ساعت گذشته از سامانههای آبرسانی داشته و ۸۱ مورد نیز بازرسی بهداشت محیط با اولویت کنترل دخانیات از مراکز عرضه قلیان صورت گرفته است.
وی از کشف و معدومسازی ۱۱ هزار و ۳۴۵ کیلوگرم مواد غذایی فاسد و غیربهداشتی طی ۲۴ ساعت گذشته خبر داد و اعلام کرد: ۲۲۴ مرکز و اماکن مختلف در این زمینه به مراجع قضایی معرفی شدند.
نماینده وزیر بهداشت خاطرنشان کرد: ۵ هزار و ۴۱۲ مورد کلرسنجی آب آشامیدنی نیز در این مدت صورت گرفته و ۳۷ مورد از مراکز و اماکن مختلف در این زمینه تعطیل شده است. همچنین ۳۵۷۴ مورد نمونهبرداری میکروبی آب و ۲۱۵۲ مورد نمونهبرداری مواد غذایی صورت گرفته است.
منبع: الف
شهر آب و آجر در انتظار مسافران/ دزفول محور گردشگری شمال خوزستان
به گزارش مهر، دزفول، در تمامی این سالها با اختصاص لقبهایی همچون مهد فرهنگ و تمدن، شهری از سپیدهدم تاریخ، سرزمین موجهای خروشان، کوه های برافراشته و آبشارهای باشکوه، آرامگاه امامزادگان، زاده نخبگان، سرداران شهید، فرهیختگان، عالمان و هنرمندان، شهر گلهای رز و مریم، دشت های سبز، مزارع حاصلخیز، شهر معماری غنی، شهر اصالت ها و تاریخی کهن، شهرپارک های ساحلی و مساجد تاریخی و موزه آجری ایران ظرفیت عظیم و کم نظیر خود در حوزه های مختلف برای جذب گردشگر را ثابت کرده است. دزفولی که فرهنگی غنی و چندین هزارساله را درگاهواره خود دارد و در جای جای تاریخ خود همواره کانون سرافرازی مردمی سخت کوش، مقاوم و فرهنگ دوست بوده است که وجود قدیمی ترین دانشگاه جهان، عالمان و فرهیختگان در آن گواه این مدعا است.
شهرستان دزفول با جمعیتی بالغ بر ۴۲۰ هزار نفر در قسمت جلگه ای شمال خوزستان با مساحتی در حدود چهار هزار و ۷۶۲ کیلومترمربع واقع شده است. زمین های این شهرستان از لحاظ توپوگرافی به سه دسته ناحیه کوهستانی، کوهپایه ای و جلگه ای تقسیم می شوند. فاصله دزفول تا تهران ۷۲۱ کیلومتر و تا اهواز که مرکز خوزستان بوده ۱۵۵ کیلومتر است.
دسترسی مناسب به کانون های ارزشمند گردشگری طبیعی، تاریخی و مذهبی، اقامتگاه های مناسب، رستوران های متنوع، مراکز خرید سوغات سنتی و صنایع دستی منحصر به فرد، برخورداری از فرودگاه، نزدیکی به راه آهن، ترمینال و شهرهایی همچون اندیمشک، شوش و شوشتر دزفول را تبدیل به کانون گردشگری بسیار مهم در شمال خوزستان کرده است.
با توجه به فرصت ایام نوروز ۹۶ در این گزارش سعی شده تا برخی از جاذبه های تاریخی، فرهنگی، طبیعی و مذهبی دزفول به اختصار معرفی شوند تا گردشگران و مسافرانی که قصد دارند دزفول را مقصد گردش و تفریح خود در ایام عید انتخاب کنند بتوانند با ظرفیت های متنوع این شهرستان خوش آوازه در عرصه های مختلف بهتر آشنا شوند.
بافت تاریخی، تلاقی فرهنگ و تمدن دزفول
بافت تاریخی: دزفول، دیار خانه های قدیمی است و یکی از پایتخت های معماری و شکوه هنر ایرانی – اسلامی است. معماری در دزفول آدمی را با دنیایی از ظرافت ها و زیبایی ها آشنا می کند که شاید همانند آن در کمتر جایی ازاین مرز و بوم وجود داشته باشد. بافت تاریخی دزفول که تلاقی فرهنگ و تاریخ مردمان این دیار کهن است، شامل ۲۸ محله قدیمی و در هم تنیده است که تزئینات معماری بی نظیر آن، دزفول را به «شهر آجری» معروف کرده است. در محدوده بافت تاریخی دزفول بیش از ۱۴۰ اثر تاریخی ثبت ملی شده شامل مسجد، حمام، گذر و بقعه وجود دارد.
علاوه بر ساباط ها، حمام ها، گذرها و مساجد و سایر اماکن تاریخی موجود در بافت، خانه های تاریخی که به نام صاحبان بنا ازدوره های گذشته در این بافت به جای مانده هر کدام به تنهایی دارای ارزش فرهنگی، مذهبی و تاریخی هستند.
وجود بیش از یکصد خانه تاریخی همچون خانه تیزنو، قلمبر و قلمبر۱ و ۲، مستوفی، محسنی، قصاب، معزی، سهرابی، گلچین، نیلساز، مهدوی، سیدصدر، کلک چی، جوکار، قلق چی، سعادت، ضیایی، سوزنگر، بزی و صنیعی سبب شده تا بافت تاریخی دزفول نسبت به سایر آثار و مجموعه های تاریخی این شهرستان متمایز باشد به طوری که دزفول با برخورداری ازاین خانه ها می تواند به عنوان یک شهر توریستی با ردپایی از گذشته های زیبای معماری این مرز و بوم به جهانیان معرفی شود. این خانه های تاریخی به عنوان ظرفیتی منحصربه فرد در قالب بافت تاریخی دزفول قرار گرفته اند به گونه ای که با وجود تمام تغییراتی که در چهره شهرهای امروزی پدید آمده اما بافت قدیم و کهن این شهرستان همچنان حکایت زیبایی از معماری ایرانی – اسلامی را روایت می کند بنا براین بافت گردی در محدوده ۲۰۰ هکتاری بافت تاریخی دزفول شاید بتواند یکی از لذت بخش ترین قسمت حضورگردشگران و مسافران نوروزی در دزفول باشد.
بازاری تاریخی در دل بافت دزفول
بازار قدیم دزفول: این بازار از قدیم الایام محل کسب و کار و فعالیت اقتصادی شهر بوده که پیشه هایی همچون صنایع دستی، سنتی و خدماتی در راسته های متعدد این بازار فعالیت داشتهاند. راسته های آهنگران، خراطان، نمدمالان، مسگران، شیرینی پزان و بزازان دراین بازار از دیرباز وجود داشته و دارند که البته اکنون برخی از آنها منسوخ شده و جای خود را به مشاغل جدیدتر دادهاند. با این حال هنوز بازار قدیم دزفول رنگ و بوی سنتی خود را حفظ کرده است، این بازار که در مرکز شهر دزفول قرار دارد در حال حاضر نیز به عنوان یکی از مراکز اصلی تجارت شهر در حال فعالیت است. وجود شغلها و راسته های قدیمی با شکل خاص معماری مغازه ها و فروش برخی صنایع دستی معروف دزفول این بازار را به محلی برای تامین سوغات گردشگران تبدیل کرده است.
پل باستانی دزفول، شکوهی به قدمت ۱۸۰۰ سال
پل باستانی دزفول: این پل ۱۸۰۰ ساله مهمترین و ممتازترین اثر تاریخی این شهر است که در سال ۲۶۳ میلادی بر روی رود جاری و زلال دز بنا شده و در طول تاریخ همواره کانون تحولات مهم از جمله جنگها و ظهور تمدنها بوده است.
لزوم توجه بیشتر به این میراث گرانبها باعث شد تا در دورههای مختلف همواره مورد مرمت و بازسازی قرار گیرد، این پل ۳۷۰ متری در ۱۵ فروردین ماه ۱۳۱۰ به شماره ۸۴ در ردیف آثار ملی ایران به ثبت رسید و ملی شدن آن باعث شد تا در روزگاری تصویر پل روی پول ملی نیز چاپ شود که نمونه آن در حال حاضر در موزه بانک مرکزی ایران نگهداری میشود، پل باستانی هم اکنون در مرکز دزفول قرار دارد و شرق و غرب شهر را به هم متصل می کند و تا چند سال پیش راه عبور شهرهای شوشتر، اندیمشک و دزفول بود اما ضرورت توجه بیشتر به این اثر تاریخی سبب شد تا کاربری پل از حالت سواره به پیاده تبدیل شود تا مبادا هجوم خودروهای پرشمار در طول شبانه روز، آواری باشد بر پیکر ارزشمند پل.
اکنون که نزدیک به دو هزار سال و به طور دقیق هزار و۷۷۵ سال از ساخت پل میگذرد این اثر به عنوان یادگار اعصار تاریخی هنوز هم به حیات خود ادامه می دهد و در راس کانون توجهات گردشگرانی است که دزفول را مقصد سیر و سفر خود انتخاب می کنند.
مسجد جامع نماد معماری با شکوه ایرانی – اسلامی
مسجد جامع: یکی از دیدنی ترین مساجد تاریخی ایرانی مسجد جامع دزفول است که در استان خوزستان و شهر دزفول قرار دارد. این مسجد یکی از قدیمی ترین مساجد اسلامی و بناهای با شکوه دوران بعد از اسلام در ایران است. تاریخ ساخت این مسجد به قرون اولیه ورود اسلام به ایران بر می گردد. سبک معماری خاص این مسجد الگو گرفته از دوره ساسانی و ترکیبی از معماری بومی شهرستان دزفول بوده و در دوره های صفویه و قاجاریه بهسازی شده است. مسجد جامع دزفول به شماره ۲۸۷ در ۲۹ آذر ماه ۱۳۱۵ در فهرست آثار ملی به ثبت رسید. با توجه به قدمت زیاد شهر دزفول و تعدد بناهای تاریخی این شهر که در نقاط مختلف آن مساجد تاریخی ثبت ملی وجود دارد، می توان به آن لقب شهر مساجد تاریخی داد.
مسجد جامع به عنوان یکی از ده مسجد جامع تاریخی ایران از سوی نشریات (نشریه جام جم) برگزیده شده است. این مسجد در مرکز شهر تاریخی دزفول قرار دارد و دومین اثر تاریخی مهم این شهر بعد از پل ساسانی دزفول است. این مسجد تا حدود زیادی حالت اولیه و ویژگی های معماری خود را حفظ کرده و تاثیری در طول تاریخ بر شهر دزفول داشته است.
ستون های سنگی بی نظیر این مسجد، شکوه معماری ایرانی – اسلامی را به خوبی به نمایش گذاشته اند. اگر به جنوب کشور ایران سفر می کنید در همه ایام سال می توانید از این اثر تاریخی دیدن کنید.
اطراف این مسجد را نیز بازار تاریخی شهر دزفول و بناهای ارزشمند دیگری فرا گرفته که در مجموع لحظه های هیجان انگیزی را برای علاقمندان به شناخت تاریخی و فرهنگ ایرانی به وجود می آورد.
حمامی تاریخی و موزه ای با ارزش
موزه مردم شناسی (حمام تاریخی کرناسیون): یکی از دیدنی های ارزشمند گردشگری شهر دزفول موزه مردم شناسی این شهر است. حمام تاریخی کرناسیون دزفول (موزه مردم شناسی) به شماره ۸۴۷۷ در ردیف آثار ملی ایران به ثبت رسیده و یکی از بناهای معماری دوره قاجاریه دزفول بوده که در مرکز محله کرناسیون واقع شده است. این بنا با مساحتی حدود ۸۸۰ متر مربع دارای دو بخش زنانه و مردانه است.
قسمت مردانه آن بازسازی و تبدیل به موزه مردم شناسی شده و بخش زنانه که به تازگی صنایع دستی زیبای دزفول در آن قرار گرفته و این مجموعه را علاوه بر موزه مردم شناسی به موزه صنایع دستی نیز تبدیل کرده است. این موزه در جاده ساحلی و در خیابان روبروی قصر روناش قرار دارد.
خانه ای به جای مانده از تاریخ دزفول
خانه تاریخی تیزنو: این خانه ارزشمند تاریخی به شماره ۲۵۷۳ در ردیف آثار ملی ایران به ثبت رسیده و یکی از بزرگترین و زیباترین خانه های محله قلعه است که در ضلع شرقی میدان اصلی این محله و دقیقا در کنار جاده ساحلی و رودخانه دز واقع شده است. پیکره اصلی خانه تیزنو متعلق به دوره صفویه بوده که تغییراتی در دوره قاجار و اوایل پهلوی به خود دیده است. در حال حاضر دفتر نمایندگی کمیسیون ملی یونسکو در ایران در این خانه مشغول فعالیت شده و یکی از جاذبه های تاریخی ارزشمند شمال استان خوزستان و جزو بناهای اصیل معماری ایرانی به شمار می رود که در آن عناصرمختلف معماری بومی نظیرخوون چینی، شوادان و شبستان را می توان مشاهده کرد.
سازه های آبی کم نظیر
قمش ها: بخشی از سازه های آبی کم نظیر شهر دزفول هستند که قدمت آنها به چند صد سال می رسد که به صورت کانال های آبرسانی زیرزمینی آب را به نقاط مختلف شهر هدایت کرده اند. برای دسترسی به این کانال ها، زیرزمینی های عمیقی به عمق بیش از بیست متر حفر شده اند تا به آب رودخانه در نقاط مختلف شهر دسترسی داشته باشند.
در شهر دزفول قمش ها و سربطاق های زیادی وجود داشته که بعد از به وجود آمدن سیستم لوله کشی، به تدریج کارایی اولیه خود را از دست داده اند.
به تازگی بخشی از یکی از این قمش ها مرمت و احیاء شده است که قابل بازدید برای عموم علاقمندان است. برای رفتن و بازدید در مرکز شهر و خیابان طالقانی، روبروی طرح قائم و جنب شیدونه امام رضا می توان از آن بازدید کرد.
نگینی سبز در دل بافت تاریخی
بقعه شاه رکن الدین: این بقعه در محله ای با همین نام در مرکز شهر دزفول قرار دارد و مهمترین بنای تاریخی و هویت بخش محله شاه رکن الدین است. این بنای زیبا در مرکز بافت قدیم واقع شده و با فضایی سبز و معنوی زینت بخش این بافت ارزشمند شده و به شایستگی به آن لقب نگین سبز بافت قدیم دزفول داده شده است. معماری زیبا و فضای سبز و باز در میان بافت آجری شهر دزفول منظره و خاطره ای به یاد ماندنی در ذهن بیننده بر جای می گذارد. این اثر زیبا فضاها و مناظر چشم نوازی دارد و به شماره ۸۳۸۶ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است. محله شاه رکن الدین دزفول کامل ترین محله تاریخی بافت قدیم دزفول است که عناصر خود را حفظ کرده است. بقعه شاه رکن الدین دزفول یکی از جاذبه هایی است که در بازدید از شهر تاریخی دزفول نباید از دست داد.
گنبد این مقبره، نیلگون و مخروطی شکل با چهارده ضلع است. در بالای درب جنوبی آن پلکان، خواجه نشین و طاق نمایی وجود دارد که بر بالای آن دو گلدسته بنا شده است. این مجموعه شامل آرامگاه، مسجد، مدرسه و حمام است و همچنین آورده شده که ساختمان گلدسته ها در دوره قاجاریه ساخته شده و بنای بقعه و گنبد مربوط هم به دوره تیموریان در زمان سلطنت شاهرخ میرزا فرزند امیر تیمور نسبت داده میشود.
درب قدیمی بنای بقعه در کنار مسجد شاه رکن الدین قرار دارد که معمولا بسته است اما درب ورودی جدید آن در کوچه ای اختصاصی و روبروی خانه تاریخی محسنی واقع شده است. در دهه محرم نیز این بقعه حال و هوای خاصی داشته و مراسم ویژه ای هر شب در آن برگزار می شود.
دزفول، خاستگاه امامزادگان و سرداران
آرامگاه یعقوب لیث صفاری: یکی از جاذبه های ارزشمند شهرستان دزفول در سطح ملی، آرامگاه یعقوب لیث صفاری اس. یعقوب لیث صفاری در دوره حساس ایران با قیامش سبب شد نام ایران دوباره در این سرزمین طلوع کند. آرامگاه این سردار نامی در ۱۲ کیلومتری شهر دزفول و در جاده دزفول – شوشتر در کنار روستای اسلام آباد (شاه آباد) واقع شده است. بنای بقعه از یک چهار طاقی با گنبدی مخروطی و مضرس در دوره سلجوقی تشکیل یافته است. یعقوب لیث نخستین سردار ایرانی بعد از ورود اسلام به ایران است که تلاش کرد دوباره ایرانی متحد را پایه گذاری و حکومتی تشکیل دهد. بنای آرامگاه وی به دلیل ارزش های تاریخی و معماری به شماره ۲۵۵ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است این بنا در سال های اخیر مرمت شده و برای عموم علاقمندان بازدید آن امکان پذیر است.
آستان سبزقبا: یکی از مهمترین بقعههایی که در شمال استان و در شهر دزفول واقع شده آستانه متبرکه حضرت محمد بن موسی الکاظم (ع) ملقب به “سبزقبا” است که قرن ها زیارتگاه مردم ایران است و به ویژه در ایام نوروز کاروان های راهیان نور که از دزفول بازدید میکنند به زیارتش میشتابند. آستانه متبرکه سبزقبا برادر امام رضا (ع) در مرکز شهر دزفول واقع در خیابان امام خمینی شمالی نرسیده به چهارراه سیمتری واقع شده و به علت جایگاه ویژه آن در بین زیارتگاه های کشور روز دهم ذی القعده یعنی یک روز پیش از ولادت امام رضا (ع) به عنوان روز ملی سبزقبا پیشنهاد شده و با توجه به اینکه این آستانه متبرکه به عنوان چهارمین حرم معنوی اهل البیت در کشور به شمار می رود می تواند زمینه آشنایی و معرفی بیشتر ایشان را در سطح کشور فراهم آورد.
آستانه متبرکه محمد بن جعفر طیار (ع): این بقعه در فاصله پنج کیلومتری شهر دزفول، در شهرکی به همین نام قرار دارد و یکی از زیارتگاه های مهم شهرستان دزفول و خوزستان شمالی به شمار می رود. صاحب بقعه فرزند جعفر طیار برادر امام علی علیه السلام و داماد امام علی علیه السلام (شوهر ام کلثوم) و یکی از فرماندهان سپاه اسلام بوده است. فضای اطراف بقعه را درختان بسیار سبز زیبایی فرا گرفته و فضای خوبی را به منظور گذران اوقاتی در فضایی معنوی و آرام به وجود می آورد. این بقعه به شماره ۲۵۵۳ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. استان خوزستان دیدنی های فراوان، جاذبه های مذهبی و زیارتگاه های ارزشمندی دارد که آرامگاه محمد بن جعفر طیار یکی از شاخص ترین آنهاست.
دزفول، مهد تمدن و طبیعتی بکر
چال کندی: یکی از مناطق طبیعی دیدنی و بکر شهرستان دزفول درفصول بهار و تابستان است. این منطقه در ۱۸ کیلومتری شمال شهر دزفول در محور جاده دزفول ـ شهیون و هفت کیلومتر بعد از پادگان قدس در مسیر رودخانه دز واقع شده است. این منطقه دارای مسیری مال رو از سرجاده تا لب رودخانه بوده و برای رفتن به این منطقه بهتر است با گروه و یا افراد محلی آشنا به این منطقه همراه شد. زمان پیاده روی بعد از آخرین مسیر ماشین رو، حدود ۴۵ دقیقه است که برای رسیدن تا کنار رود باید از کمرکش دیواره ها و صخره ها عبور کرد که پس از ۱۰ دقیقه پیمودن، مسیر حرکت حالت کوهپیمایی به خود گرفته و آمادگی بدنی در حد متوسط را طلب میکند، میتوان به جای استفاده از خودرو مسیر رسیدن به این منطقه را با قایق از پارک دولت طی کرد. منطقه چال کندی از مناطق کمتر تغییر یافته رود دز است. آرامش رودخانه، حاشیه های طبیعی آن، زیستگاه های جانوران متعدد، نیزارها، علفزارها، بیشه زارها و آب عمیق و آرام منطقه روح هر بازدید کننده ای را جلا می دهد.
وجود یکی از زیباترین دریاچه های ایران در دزفول
دریاچه شهیون دزفول: یکی از زیباترین دریاچه های ایران و جهان در شمال غربی دزفول و پشت دو کوه شاداب و تنگوان در کنار روستای گردشگری پامنار دزفول شکل گرفته و چهره زیبایی به منطقه شهیون داده است . این دریاچه زمینه مساعدی برای انجام ورزش های آبی از جمله قایقرانی، اسکی، شنا و… به وجود آورده است. وجود چند جزیره کوچک و بزرگ که روی آنها انبوهی از درختان کنار و بادام کوهی به چشم می خورد جلوه دیگری به دریاچه بخشیده است. به گونه ای که جزیره بزرگ وسط دریاچه با مساحتی بالغ بر شصت هزار متر مربع چشم انداز زیبایی را به وجود آورده است.
بر روی این جزیره درختان کنار (سدر)، بادام کوهی، کلخنگ و بید و همچنین جانوران کوچکی مانند روباه و خرگوش در کنار پرندگان زیبایی مثل تیهو و کبک و پرندگان دریایی؛ حیات وحش بی نظیری را به وجود آورده است. لازم به ذکر است که این جزیره به دلیل موقعیت جغرافیایی خوب و مسطح بودن زمین آن شرایط مناسبی را به منظور احداث مراکز تفریحی و اقامتی و جذب هرچه بیشتر گردشگران به منطقه فراهم آورده است. به دلیل زمینه مساعدی که این دریاچه دارد در آن انواع آبزیان پرورش داده می شوند به همین خاطر در فصولی از سال محل مناسبی برای صید ماهی است. بهترین زمان برای استفاده از این دریاچه فصل زمستان تا اوایل بهار است. در ایام نوروز نیز گردشگران زیادی از طبیعت زیبای منطقه بهره می برند.
وجود استثنایی ترین جلوه های طبیعت
بخش شهیون: یکی از بخش های چهارگانه شهرستان دزفول است که در شمال شهرستان قرار دارد. این منطقه دارای روستاهای زیاد و جاذبه های گردشگری متنوع است. آبشار شوی بزرگترین آبشار خاورمیانه، دریاچه شهیون یکی از زیباترین دریاچه های ایران و روستای تاریخی لیوس، دره شگفت انگیز کول خرسون، منطقه رویایی صوفی احمد، کوه زیبای سگریون و بسیاری از جاذبه های گردشگری در این بخش وجود دارند. طبیعت این منطقه در ماه های آذرماه تا اواخر فروردین بسیار دیدنی و دلنشین است. این منطقه فرصت مناسبی برای برنامه ریزی و بهره مندی از طبیعت را پیش روی گردشگران و توسعه اکوتوریسم در شمال خوزستان است. علاوه بر جاذبه های ویژه ی بخش شهیون مسیر اطراف این جاده نیز بسیار تماشایی است و می تواند تفریحی به یاد ماندنی برای گردشگران در ایام نوروز باشد.
بخش کوهستانی سردشت: یکی از استثنایی ترین جلوههای بکر طبیعت خوزستان، منطقه سرسبز و زیبای سردشت است که در منطقه کوهستانی شمال دزفول قرار دارد، وجود کوههای سر به فلک کشیده، درههای سرسبز و پرآب، مزارع، چشمه سارها و جویبارها به خصوص در ایام زمستان و بهار موقعیتی ممتاز و ویژه را برای استفاده مشتاقان از هوای پاک، معطر و فرحبخش فراهم کرده است، منطقه سردشت و شهیون از شلوغ ترین نقاط گردشگری دزفول به شمار می روند که طبیعت بسیار زیبا و شگفت آور این مناطق دلیل این استقبال گسترده گردشگران است.
جاده ای رویایی در میان طبیعت دزفول
جاده میانه: این جاده در شمال شهر دزفول و در جاده بین سردشت و شهیون قرار دارد یکی از مناطق زیبای شهرستان دزفول برای طبیعت گردی است. در طول این جاده جاذبه هایی از جمله دریاچه میانه در پشت بند خاکی پالنگان شهرستان دزفول قرار دارد. این جاده در فاصله ۳۰ کیلومتری شهر دزفول و بعد از روستای بیشه بزان شهیون قرار دارد. گذر نهرهای فصلی از این جاده، تپه های زیبا و مناظری ویژه، از این جاده مجموعه طبیعت گردی مناسبی را در شمال شهرستان دزفول ساخته است. بهترین زمان سفر به این منطقه و بهره از مناظر آن از اواخر پاییز تا اواخر فروردین ماه است. از روستاهای این جاده می توان به وحدت و باغچه بان اشاره کرد. در صورت برنامه ریزی صحیح گردشگری، می توان با افزایش پوشش گیاهان و درختان سایه انداز و تعریف مسیرهای طبیعت گردی مناسب، از فرصت های اکوتوریسم این بخش از شهرستان دزفول به خوبی استفاده کرد.
موزه آب: یکی از جاذبه های ارزشمند و دیدنی دزفول، مجموعه رستورانی و گردشگری موزه آب دزفول است. موزه آب شهر دزفول مجموعه ای از آسیاب های تاریخی شهرستان دزفول است که در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده اند. بنای اولیه این آسیاب ها به دوره ساسانی می رسد که در دوره های مختلف بازسازی و مرمت شده اند و اوج شکوفایی آنها در دوره صفویه بوده است که تعداد آنها به ۵۰ آسیاب در عرض رودخانه رسیده است. با توجه به قدمت و اهمیت این مجموعه ارزشمند به تازگی بخش هایی از آن مرمت و بازسازی شده و تحت عنوان موزه آب به عنوان یکی از جاذبه های گردشگری دزفول مورد بهره برداری قرار می گیرد.
برای استفاده بهتر گردشگران از این مجموعه، رستوران و مجموعه ی پذیرایی نیز فراهم شده که لذت بازدید از آن را دو چندان می کند. آسیاب های تاریخی، آبشار مصنوعی پل جدید، فضای سبز و همجواری با رود دز، مجموعه ای رویایی و دلنشین برای ساختن خاطراتی زیبا فراهم کرده است و آن را در میان جاذبه های گردشگری استان خوزستان برجسته کرده است.
جنگل های ملی دز و کرخه
بیشه عباس آباد: بخشی از جنگل های ملی دز است که در جنوب شهر دزفول و در کنار روستایی با همین نام واقع شده است. جنگل های دز آخرین بازمانده جنگل های مناطق نیمه گرمسیری و بین النهرین است.
فضای بیشه عباس آباد به صورتی بکر و زیبا در کنار رود دز گسترده شده و فاصله آن تا شهر حدود ۱۰ کیلومتری است. شهر دزفول به دلیل نوع پوشش درختان معمولا تمام سال سبز است اما در این بیشه زیبا درختان در فصول مختلف سال تغییر رنگ داده و می توان در آن به زیبایی پاییز و سایر فصول را لمس کرد. چنین طبیعت دلنشینی در جنوب دزفول در کنار طبیعت مرتفع شمال شهرستان، خود دلیلی بر این مدعاست که دزفول شهر چهار فصل است.
به دلیل نوع پوشش بیشه عباس آباد در اکثر فصول سال قابل استفاده بوده و یکی از جاذبه های طبیعی دیدنی دزفول به شمار می رود.
در این بیشه، طبیعت بکر، زیبایی خود را به رخ بازدید کنندگان می کشد و در آن در فصل های مختلف به ویژه در پاییز و زمستان، جشنی از رنگ ها برپاست. این بیشه یکی از جاذبه های کم نظیر استان خوزستان است که با برنامه ریزی صحیح و استفاده از ظرفیت آن می تواند در ایام مختلفی از سال به ویژه ایام نوروز پذیرای علاقمندان به طبیعت باشد.
محبوب ترین بوستان ساحلی خوزستان
بوستان ساحلی علی کله: تفریحگاه ساحلی دز که علی کله نیز نامیده می شود، یکی از تفریحگاه های ساحلی شهرستان دزفول است. این محل یکی از پارک های ساحلی پرطرفدار خوزستان است که هر ساله و به خصوص در فصل های بهار و تابستان جمعیت زیادی را از شهرها و استان های مجاور به سوی خود جذب می کند. این تفریحگاه در پایین دست سد تنظیمی دز و شمال شهر دزفول واقع شده و یکی از پرطرفدارترین مراکز تفریحی شمال خوزستان به شمار می رود.
تفریحگاه ساحلی علی کله دزفول در شمال شهر با دارا بودن رستوران، پارکینگ، جریان روان آبی زلال رود خانه دز و فضای سبز بی نظیر خود در چهارفصل سال محیطی دلنشین برای تفرج در کنار خانواده و دوستان است. علاوه بر این پارک زیبا و ساحلی رعنا واقع در ساحل غربی رودخانه دز بین پل باستانی و پل جدید، بوستان ساحلی دولت واقع در شمال شهر و بالاتر از سد تنظیمی، پارک ساحلی دووه واقع در جاده ساحلی و کنار پل جدید، بوستان خانواده واقع در شمال شهر و دقیقا در روبروی پارک دولت، پارک ساحلی ولیعصر پایین تر از پل قدیم، پارک جنگلی لاله واقع در شمال شهر و بالاتر از کوی زیباشهر و پارک و شهربازی بعثت جنب بیمارستان بزرگ دزفول از جمله بوستان های ساحلی و مکان های تفریحی و محبوب دزفول به شمار می روند.
مجتمع فرهنگی – سینمایی دزفول: این مجتمع یکی از زیباترین بناهای شهرستان دزفول است. طراحی فرهنگسرای دزفول توسط مهندس فرهاد احمدی انجام گرفت و در سال ۶۷ عملیات پروژه فوق آغاز شد و سپس به صورت طرح ملی شناخته و بودجه آن با پیگیری و حمایت جدی معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی احداث شد.
این مجتمع به عنوان پروژه منتخب در جشنواره روروز در نروژ برگزیده شد و از این بابت مورد توجه قرار گرفت که به ترتیبی منعکس کننده مفاهیم بنیادین این دیار در ایجاد فضا و استفاده از هندسه مالوف در ترکیب با مصالح بومی بود، در حالی که از فنآوری دوران مدرن بهره می گرفت. در واقع ساختمانی با ویژگی های منطقه ای بود که امکان درک جهانی را داشت. این مجتمع دارای سالن های مجزای نمایش و غرفه هایی جداگانه و نیز دارای سالن نمایش فیلم و کارگاه فیلم سازی، سفال سازی و … است. وجود امکانات رفاهی و تفریحی و رستوران، چایخانه سنتی و غرفه عرضه صنایع دستی از جمله قسمت های مورد توجه این مرکز است. این مجتمع به دلیل برخورداری از هویت خاص معماری و رنگ و بوی معماری ایرانی – اسلامی و استفاده از آجرنماها و کاشی های لعابی در تمام ساختمان و همچنین کاربرد بادگیرهای مدرن و استفاده از سقف های گنبدی جدید از سازه های زیبا و ارزشمند در سطح کشور است.
به گزارش مهر، جاذبه ها و اماکن نام برده در گزارش تنها نمونه کوچکی از ظرفیت های عظیم دزفول در حوزه گردشگرپذیری است، شهری که در نوروز سال ۹۵ به گواه آمارها پذیرای بیش از دو میلیون و ۳۰۰ هزار گردشگر از نقاط مختلف کشور بود در نوروز سال ۹۶ نیز با زیبایی های طبیعی و منحصربه فرد خود آماده استقبال از مهمانان نوروزی است.
منبع: الف
قیمت برخی خودروهای کارکرده/جدول
با توجه به قیمت نسبتا بالایی که خودروهای نو دارند ماشینهای کارکرده جایگزین مناسبی برای خرید خودرو صفر کیلومتر هستند.
به گزارش میزان، با فرا رسیدن ایام نوروز اکثر خانوادهها اقدام به خرید خودرو برای رفتن به مسافرت و راحتی بیشتر میکنند.
البته باید به این توجه داشت امروزه خرید خودرو صفر کیلومتر قیمت نسبتا بالایی داشته و اکثر متقاضیان ترجیح میدهند با خرید خودرو دست دوم نیاز خود را برطرف کنند.
از سوی دیگر برخی افراد برای خرید ماشینهای نو، خودرو کارکرده خود را برای فروش میگذارند به همین علت محدوده قیمت برخی از این خودروها را برای شما در جدول مشخص کرده ایم:
منبع: الف
توکلی:در سال۷۲ تا صبح اسم مرا از برگه رأی پاک کردند اسم هاشمی را نوشتند
احمد توکلی در گفتگو با سالنامه اعتماد از انتخاباتی که در آن با آیتالله هاشمی رقابت کرده بود روایت کرده است.
بخش هایی از این گفتگو را در ادامه بخوانید؛
شما در جریان انتخابات ۸۴ و اعتراض آقای هاشمی به سلامت آن انتخابات که منجر به دادگاهی و محکوم شدن ۱۵۰ نظامی شد هستید؟ البته آقای هاشمی برای مصالحی از پیگیری ماجرا منصرف شده بود…
بنده معتقدم در انتخابات ریاست جمهوری، هنوز نمی شود تقلب را تعیین کننده کرد. مگر اینکه آرا خیلی به هم نزدیک باشد. مثل انتخابات ۹۲ و آرای آقای روحانی. آنجا می شد تقلب کرد. با اندک کاری می شد آقای روحانی رییس جمهور نشود. این بهترین دلیل است که در انتخابات ۸۸ با تفاوت بیش از ۱۰ میلیونی تقلب نکردند. چون ۹۲ هم روحانی نامزد اصلاح طلبان بود. اگر بسیار اندک با رای روحانی بازی می کردند و در دو سه صندوق آرای ایشان به پایین ۵۰ درصد می آمد نتیجه عوض می شد.
با این حساب در سال ۸۴ هم که انتخابات به مرحله دوم کشیده شد امکان این مداخله منتفی نبوده است…
نه . آنجا رای آقای هاشمی از نصف خیلی پایین تر بود. نمی شد مداخله کرد. من واقعا از صمیم دل معتقد هستم که تقلب در انتخابات ریاست جمهوری هنوز امکان ندارد. من هم تجربه انتخابات دارم. جالب است بدانید در مجلس هفتم تا نهم تعداد قابل اعتنایی از نمایندگان از من حلالیت طلبیدند که ما در سال ۷۲ (تنها سالی بود که رای ها را با مداد نوشته بودند) تا صبح نشستیم اسم تو را پاک کردیم و اسم هاشمی را نوشتیم. اما موضوع این است که حتی اگر این کار دو، سه میلیونی رای جا به جا کرده باشد، اما باز هم من رئیس جمهور نمی شدم. واقعا معتقد هستم که نمی شود ۶ میلیون رای را بالا پایین کرده باشند . در نهایت می توانستند دو میلیون رای را جا به جا کرده باشند که تعیین کننده نیست.
اگر دور هفتم بوده باشد یعنی همه این نماینده های جناح خودتان این کار را کرده بودند…
بله. همه نماینده های اصولگرا بودند.(خنده)
منبع: الف
محور مذاکرات روحانی-پوتین چیست؟
به گزارش تسنیم، خبرگزاری «نووستی»، “حسن روحانی” رئیس جمهوری ایران به دعوت “ولادیمیر پوتین” رئیس جمهوری فدراسیون روسیه این هفته در تاریخ ۲۸-۲۷ ماه مارس (۷ و ۸ فروردین) در دیداری رسمی به مسکو سفر می کند.
طبق اطلاعات منتشره از سوی کاخ کرملین، رئیس جمهوری روحانی روز دوشنبه در نخستین روز سفر خود، مذاکراتی با “دمیتری مدویدیف” نخست وزیر روسیه خواهد داشت که در جریان آن، طرفین به بررسی وضعیت فعلی و دورنمای توسعه همکاریهای دوجانبه در عرصه های مختلف تجاری-بازرگانی، سرمایه گذاری، انرژی، صنعتی و کشاورزی پرداخته و در عین حال روند تحقق طرحهای بزرگ مشترک در زمینه های مختلف را مورد بررسی قرار خواهند داد.
علاوه بر این در جریان مذاکرات روحانی و مدویدیف، تبادل نظر در مورد مسائل مربوط به شکل گیری رژیم تجاری ترجیحی بین اتحادیه اقتصادی اورآسیایی و جمهوری اسلامی ایران نیز صورت خواهد گرفت.
بر اساس این اطلاعات، رئیس جمهوری روسیه روز سه شنبه، ۲۸ مارس، همتای ایرانی خود را به حضور پذیرفته و روسای جمهوری دو کشور در این دیدار طیف وسیعی از مسائل مربوط به همکاریهای دوجانبه ایران و روسیه را مورد بررسی قرار خواهند داد.
در بیانیه کرملین در این باره، آمده است: «در دیدار پوتین و روحانی توجه خاصی به دورنمای گسترش روابط تجاری-بازرگانی و سرمایه گذاری، از جمله تحقق طرحهای مشترک دو کشور در عرصه انرژی و حمل و نقل خواهد شد.»
در این بیانیه یادآوری شده است که روسای جمهوری روسیه و ایران همچنین در مورد مسائل مهم جهانی و منطقه ای نیز به تبادل نظر خواهند پرداخت.
علاوه بر این در پایان دیدار سران دو کشور چند سند دوجانبه به امضاء خواهد رسید.
منبع: الف
محسن هاشمی در انتخابات شورای شهر ثبت نام کرد
محسن هاشمی رفسنجانی فرزند مرحوم آیت اله هاشمی رفسنجانی با حضور در فرمانداری تهران در انتخابات شورای شهر ثبت نام کرد
منبع: الف
مرتضی طلایی کاندیدای انتخابات شورا شد
مرتضی طلایی با حضور در فرمانداری تهران رسما کاندیدای انتخابات شورای پنجم شد.
به گزارش ایسنا، مرتضی طلایی نایب رئیس شورای شهر فعلی شهر تهران دقایقی پیش در فرمانداری تهران حاضر شد و برای شرکت در انتخابات پنجم شورای شهر ثبت نام کرد.
گفتنی است در ششمین روز ثبت نام کاندیداهای شورای شهر تهران و در دقایق ابتدایی صبح مهدی چمران و احمد حکیمی پور، دو عضو دیگر شورای شهر فعلی نیز در فرمانداری حاضر و برای انتخابات شورای شهر پنجم ثبت نام کردند.
منبع: الف
دکوراسیون داخلی خانهی ترامپ+تصاویر
«پیتر یورک» در یادداشتی در وبسایت «پولیتیکو» نوشت:
هر برند خوبی نیاز به یک موضوع و یک بروز هنری دارد، و «دانلد ترامپ» دهها سال را صرف پرورش این هر دو کرده است. موضوع برند ترامپ، موفقیت، ثروت، و پیروزی است، و جنبهی هنری آن براق، برنج فام، و پر سر و صداست؛ یا، بسته به اینکه از چه کسی بپرسید، شاید هم پر زرق و برق، و قلابی. از لحاظ شخصی، مشخصهی ظاهری ترامپ عبارت است از مدل موی خاصش، کت و شلوارهای سایز بزرگ (که ظاهرا دوختش را جامهفروش گرانقیمت ایتالیایی «بریونی» انجام میدهد)، و کرواتهای بلند، براق، و قرمز رنگ. از لحاظ معماری، مشخصهی ظاهری این برند طلا و آینه است، مثل آپارتمان موجود در برج معروف مرمر-و-طلای «ترامپ»، که طی این سالها بارها عکسهایش منتشر شده است، با آن تختهای سایباندارش، نقاشیهای آبرنگ روی سقفهایش، و چلچراغهای غولپیکرش.
زیباییشناسی ترامپ در حوزهی طراحی، به طرز خیرهکنندهای نامتناسب با گذشته و حال آمریکا است. اگر شک دارید، حواستان باشد که طراحی داخلی آپارتمانهایی که شرکت او میفروشد هیچگونه شباهتی به آپارتمان محل زندگی او ندارد. اما این معنایش این نیست که سلیقهی او یکدفعه از ناکجا به وجود آمده است. از یک منظر، این سلیقهی هنری کارش برانیگختن آرزو و اشتیاق است، و هدفش این است که ثروتی را پیش چشم ما برجسته کند که بسیاری از شهروندان فقط میتوانند رویایش را در سر داشته باشند. اما این سبک و سیاق شباهتهای مهمی هم دارد؛ نه با رنسانس ایتالیا یا باروک فرانسه که منشأ پیچ و تابها و خودنماییهای آن است، بلکه با چیزی متأخرتر. بهترین عنوان برای توضیح زیباییشناختی ظواهر ترامپ، به عقیدهی من، سبک دیکتاتورها است.
یک دهه پیش، کتابی منتشر کردم که موضوعش دقیقا همین بود: من که ذهنم مشغول این سوال بود که چه چیزی باعث میشود خانهی دیکتاتورها اینقدر شبیه به هم از آب درآید، چندین ماه را صرف بررسی دقیق عکسهایی کردم که از قارههای مختلف و از اواخر قرن ۱۹ تا اوایل قرن ۲۱ ثبت شده بود، و سعی کردم دریابم چه ویژگیهایی بین این خانهها مشترک است و این ویژگیهای مشترک چه چیزی راجع به ساکنان آن خانهها مینمایاند. سرانجام کارم به ۱۶ مطالعهی موردی ختم شد، که دیکتاتورهایی از «پورفیریو دیاز» در مکزیک تا «اسلوبودان میلوشویچ» در صربستان را شامل میشد، و به این نتیجه رسیدم که اغلب آنها، از ۱۰ قاعدهی متمایزکننده در «مد دیکتاتوری» پیروی میکنند.
اولین قاعده: بزرگ بساز. پروژههای ساختمانی دیکتاتورها تقریبا همیشه به طرز مضحکی بیش از اندازه بزرگ است. در دهه ۱۹۸۰، «نیکلای چائوشسکو» رییسجمهور دراز مدت رومانی که قدی واقعا کوتاه داشت، و همسرش «النا»، تأسیس ساختمانی را آغاز کردند که قرار بود یکی از بزرگترین ساختمانهای دولتی در کل دنیا بشود. این دو اسمش را «کاخ مردم» گذاشتند و برای فراهم ساختن فضای مورد نیازش، بخش بزرگی از شهر قدیمی «بخارست» را با خاک یکی کردند. «چائوشسکو»ها پیش از اتمام کار ساختمان اعدام شدند، و حتی امروز هم، ظاهرا بخش زیادی از ساختمان خالی است؛ حتی یک کشور هم برای پر کردن این ساختمان کافی نیست.
نیکلای چائوشسکو | کاخ «پریماوری» در بخارست، خانهی سابق «نیکلای چائوشسکو» رهبر کمونیست رومانی و همسرش «النا»، در مارس ۲۰۱۶ برای بازدید عموم گشوده شد؛ ۲۶ سال پس از اعدام این دو به دست جوخهی آتش. | عکس: David Muntean/Getty
نیکلای چائوشسکو | موزاییکها بر دیوارهای کاخ «پریماوری» صف بستهاند. | عکس:
David Muntean/Getty Images
نیکلای چائوشسکو | در دههی ۱۹۸۰، چائوشسکو کار ساخت «کاخ مردم» را آغاز کرد؛ یک پروژهی معماری عظیم که سرانجام به یکی از بزرگترین ساختمانهای دولتی در کل جهان تبدیل شد. این ساختمان، که هماکنون محل استقرار پارلمان رومانی است، سالانه به ۶ میلیون دلار بودجه برای فعالیت نیازمند است و دارای یک تالار پذیرایی پهناور است. |
عکس: Christophe Simon/Getty Images
دومین قاعده در سبک و سیاق دیکتاتورها، مربوط به «قدیمی مآبی» و «عتیقه نمایی» میشود. دیکتاتورها ممکن است سبکهای عظیم قرنهای پیشین را به کار گیرند، اما معمولا از مصالح و اثاث قدیمی استفاده نمیکنند. همه چیز آخرین مدل است. سبکهای قدیمی بر وقار و سنگینی ساختمان میافزاید، اما خود عتیقهجات خیلی رنگ و رو رفته و نخنما هستند. در خانههای تمام دیکتاتورها، از خاورمیانهایها همچون «معمر القذافی» گرفته تا «امپراطور» آفریقایی جنوبی «ژان-بدل بوکاسا»، که یک ظاهر ناپلوئنی را میپسندیدند، جزئیات و وسایل عتیقهنما را میتوانید پیدا کنید. «نیکی هاسلام» دکوراتور انگلیسی این سبک را «هتل لویی» نامیده است؛ همواره پر طراوت و پر زرق و برق.
این نکته ما را به سومین قاعده میرساند: فرانسوی بیاندیش. شاید در طول تاریخ هیچ سبکی در طراحی داخلی به اندازهی سبک فرانسهی قرن ۱۸ گزافکارانه نبوده است؛ سبکی که ظاهرش پر است از نماکاریهای مرمرین عمیق و موجدار در اطراف شومینه، صندلیهای طلاکاریشده، و اسباب و وسایلی با تزئینات فراوان و طلارنگ. به خانهی هر کدام از اعیان عرب سر بزنید، در عربستان سعودی، بحرین، قطر، یا دبی، و خواهید دید که روی یکی از این صندلیهای طلایی «فرانسوی» جدید نشسته است. برخی اوقات دیکتاتورها عناصری را از دیگر مکانها و زمانها قرض میگیرند، از سبک رومی، پالادیوم/کلاسیک، و غیره، اما با سبک فرانسوی خاطرجمع هستند که سریعتر و بلندتر از ظاهر عتیقهی انگلیسی میتوانند «پول» را فریاد بزنند.
فرانسه به کنار، گویا دیکتاتورها اغلب از طراحی هتلها اقتباس میکنند (قاعده شماره ۴)، شاید از آن بزرگترین هتلهایی که در سنین جوانی دیدهاند. هتلها غالبا تمام نشانههای جاه و منزلت خود را در بخشهای پذیرش و تالارهای عمومی بزرگ به نمایش میگذارند، و ایدههایی برجسته را به ذهن دیکتاتورهایی تداعی میکنند که گذشتهای محقرانه دارند و زندگیشان را به عنوان یک شورشی یا سرباز گذراندهاند. گمانم این است که «صدام حسین» ظاهر ابتدایی هتل «هیلتون» را پسندیده بود و آن را برای آن ۶۵ کاخ و دیگر محوطههای ساختمانی – عمدتا مخوف – خود که آخر عمر خود در اختیار داشت الگویی مناسب دانسته بود.
صدام حسین | رییسجمهور عراق دهها کاخ، ویلا، عمارت، و مجموعهی ساختمانی در سراسر کشور داشت؛ که بسیاری از آنها پس از تجاور آمریکا در سال ۲۰۰۳ به پادگانهای نظامی تبدیل شد. بالا: کاخ منحط «الفاو» در بغداد. | عکس: Lee Cracker
صدام حسین | یک سرباز آمریکایی در یک استخر سرپوشیدهی پر آذین در یک کاخ تغییر کاربری داده شده در تکریت شنا میکند؛ در ۱۱۰ مایلی بغداد. | عکس: Murad Sezer/AP
Photo
صدام حسین | خانههای دیکتاتورها اغب دارای چیزی است که «یورک» اینگونه وصفش میکند: «جانوران اسطورهای، مخلوقات وحشی و نرینهخوی همچون شیر و عقاب، که… با چشمان جواهرنشان، کاملا سفت و سخت و ستیزهجویانه به جلو مینگرند». مثلا در بالا، یک شاهین مرمرین بر فراز دالان ورودی یکی از کاخهای صدام حسین در بغداد نشسته است. | عکس:Jassim Mohammed/AP Photo
بعد از این قاعده، نوبت به مصالح ساختمانی میرسد؛ یعنی قواعد ۵، ۶، و ۷٫ انگار اغلب دیکتاتورها با خود اینگونه فکر میکنند: «اگر فقط یک بار قرار است زندگی کنم، بگذار همین یک زندگی در میان طلا باشد». وقتی تمام منابع کشور را از صفر تا صد در اختیار دارید، چرا که نه؟ اسباب و وسایل طلا، دکوراسیون دیواری طلا، ستونهایی با سرستون طلا، شیرهای آب از جنس طلا. طلای براق، طلای قلابی، آلیاژهای پر زرق و برق برای فلزکاریهای مورد استفاده. «ویکتور یانوکوویچ»، رهبر سابق اوکراین که طرفدار روسیه بود و اخیرا خلع شد، در یک طوفان واقعی طلا زندگی میکرد، که پس از سرنگونیاش در انقلاب سال ۲۰۱۴ برای اولین بار چشمان منتظر دنیا را به جمال خود روشن کرد.
ویکتور یانوکوویچ | او در دوران چهار سالهی ریاست جمهوریاش در اوکراین، بی اینکه اکثریت مردم کشورش خبر داشته باشند در ثروتی بینظیر زندگی میکرد. پس از سرنگونی پر تب و تاب او در فوریه سال ۲۰۱۴، ملک خصوصی او با نام «مژیریا» به مالکیت دولت درآمد. | عکس: Brendan Hoffman/Getty Images
ویکتور یانوکوویچ | یک بازدیدکننده در حال سیاحت در «مژیریا» است، که در نوامبر ۲۰۱۴ به صورت موزه برای بازدید عموم گشوده شد. این بازدیدکننده قاببندیهای چوبی و چلچراغهای ظریف را نظاره میکند. | عکس: Brendan Hoffman/Getty Images
ویکتور یانوکوویچ | اتاق پذیرایی در «مژیریا» یک پیانوی Steinway & Sons را به رخ میکشد که شبیه به پیانویی است که «جان لنون» خوانندهی سابق «بیتلز» در سی و هشتمین ساگرد همسرش «یوکو اونو» به وی داد. | عکس: Yuriy Dyachyshyn/Getty Images
ویکتور یانوکوویچ | اتاق خواب سابق یانوکوویچ در مژیریا دارای ریزهکاریهای طلا-و-چوب بیشتری است. | عکس: Jeff J Mitchell/Getty Images
ویکتور یانوکوویچ | نگارگریهای مذهبی زینتبخش دیوارهای یک نیایشگاه در مژیریا است. | عکس: Yuriy Dyachyshyn/Getty Images
بعد از طلا نوبت شیشه است؛ مادهای بهتر برای انعکاس ثروت فراوان یک شخص. سطوح درخشان، چلچراغهای غولپیکر با آویزکهای شیشهای و آینههای عظیمی که – درست حدس زدید – قابهایش هم طلاکاری است. و بعد از شیشه نوبت مرمر است؛ کفها، دیوارها، سطح میزها، و هر سانتی متر مربع از سرویسهای بهداشتی. صد البته، مرمر نو و براق، نه از آن مرمرهای قدیمی و فرسوده، یا از آن مرمرهای «سنگخورده» که آرشیتکتهای مدرن میپسندند. انعام ویژه به رنگمایههای براق تعلق میگیرد که شامل جگری، سبز، صورتی، یا مشکی با نگارههای طلایی رنگ میشود، و نه رنگمایههای خاکستری بی حال یا رنگمایهی کاربردی سفید. مثلا، شاهین رنگینی که در یکی از کاخهای صدام فضای اطراف در ورودی را فرا گرفته است، با استفاده از طیفی از سنگهای مرمر از سرزمینهای دوردست ساخته شده بود، با این حال چنان بد ساخته شده بود که پرنده شبیه کاریکاتور به نظر میرسید.
قواعد ۸ تا ۱۰ مربوط به دکوراسیون و تزئینات میشود. وقتی پای هنر در میان میآید، دیکتاتورها اگر قرار بر انتخاب باشد هنرمندان بازاری قرن ۱۹ را که پر سروصدا و پر زرق و برق بودند، یا اخلاف مدرن آنها را، بر اساتید قدیمی (که زیادی تیره و تار و زیادی گرفته هستند) و بر هنر معاصر یا هنر انتزاعی (که زیادی زشت و بیمعنی است) ترجیح میدهند.
دیکتاتورها اشیای شناخته شده را هم دوست دارند؛ چیزهایی که مردم سریعا ارزششان را میفهمند، یا همان برند خودمان. اگر بیرون خانهتان «لامبورگینی» و «فراری» دارید، توی خانهتان هم مشابهش را میخواهید: فرشهای «آبوسون» (البته، نسخههای جدیدش)، گلدانهای زینتی با طرحهای چینی سلسلهی «مینگ» (مثل مورد قبل، نمونههای جدیدش)، و قماش براق سبک «ورساچه». صد البته، کیش شخصیت به شمایل بصری خاص خود هم نیاز دارد، و این یعنی تصاویری از خودتان. یکی از ترفندهایی که دیکتاتورها از اشراف جهان کهن کش رفتهاند این است که دستور میدهند تصاویرشان را در موقعیتهای باشکوه، در ژستهای امپراطوری یا در حال کسب دستاوردهای قهرمانانه، به اندازهی واقعی خودشان یا بزرگتر از آن، نقاشی کنند و این تاریخنماهای تصویری و درباری را بر در و دیوار آویزان کنند تا سلطهشان بر دالانهای ورودی و اتاقهای اصلی به نمایش در آید.
چهرهی رنگپریدهی «آدولف هیتلر» از میان زمینهی سیاه یکی از پرترههایش چشم را به سمت خود جلب میکرد؛ «ایملدا مارکوس» یک نقاشی از خودش داشت که در آن از میان موجها سر برآورده بود؛ و «النا چائوشسکو» ظاهرا تصویری از خودش را به نمایش گذاشته بود که او را در حال فارغالتحصیلی از دانشگاه نشان میداد، اگرچه او هیچگاه از دانشگاه فارغالتحصیل نشده بود.
فردیناند مارکوس | در دههی ۱۹۶۰ که «فردیناند مارکوس» قدرت را در فلیپین به دست گرفت، دستور ساخت ۲۹ استراحتگاه ریاست جمهوری را صادر کرد. در میان این خانهها، مزار «سانتو نینو» بود که او وقف همسرش «ایملدا مارکوس» کرد. «سانتو نینو» نام خود را از شمایل مذهبی عیسا در کودکی میگیرد، و همچون یادبودی برای گزافکاریهای وقیحانه در دوران «مارکوس» به پا مانده است. در تصویر فوق، یک جکوزی بزرگ فضای یک حمام را در «سانتو نینو» پر کرده است. | عکس: Romeo Gacad/Getty Images
فردیناند مارکوس | این نقاشی دیواری، که بر تالار اصلی «سانتو نینی» نقش بسته است، «ایملدا مارکوس» را نشان میدهد که از میان دریا سر بر آورده است. | عکس: Romeo Gacad/Getty Images
فردیناند مارکوس | اتاق خواب «ایملدا مارکوس» در «سانتو نینو». | عکس: Romeo Gacad/Getty Images
فردیناند مارکوس | یک قرن و نیم است که کاخ «مالاکانان» به عنوان سکونتگاه اصلی حاکمان فیلیپین استفاده شده است. در دوران حکومت «مارکوس»، این کاخ بارها نوسازی شد و این نوسازیها از جمله شامل ضد گلوله کردن پنجرهها و افزودن یک دیسکوتک بود. اینجا، انباری از کفشهای «ایملدا مارکوس» بانوی اول در یکی از سردابهای کاخ قرار گرفته است. | عکس: Alex Bowie/Getty Images
مجموعهای کامل از لوازم جانبی و متعلقات هم هست که ظاهرا دیکتاتورها عاشقشان هستند: جانوران اسطورهای، مخلوقات وحشی و نرینهخوی همچون شیر و عقاب، که اشیای افسانهای و نشانهای اشرافی هستند و به قالب فلزات گرانبها درآمدهاند، و با چشمان جواهرنشان، کاملا سفت و سخت و ستیزهجویانه به جلو مینگرند. عقاب فلزی و مطلای قذافی را ببینید؛ یا شکوهی که گربههای بزرگ و سورئال «یوسیپ بروز تیتو» در اتاق نشیمنش داشته است. جانوران اسطورهای نمایانگر سینه سپر بودن و سرکردگی شخص، و قابلیت گلاویز شدن با یک خرس و خاکمال کردن آن است.
اگر همهی این موارد گزافکارانه، یا حتی تخیلی به نظر میرسد، یادتان باشد که، این خانهها را نساختهاند که بیانگر شوق شخصی افراد برای جمعآوری اشیا یا نشانگر سلایق فرهیختهشان باشد. («پی. جی. او رورک» طنزنویس سیاسی آمریکایی زمانی در وصف چلچراغهای صدام نوشت: «اگر یک دلیل برای تجاوز به عراق لازم بود، دکوراسیون داخلی جنایتآمیز [صدام] همان یک دلیل بود.») دیکتاتورها نمیتوانند بفهمند که چرا ممکن است کسی افسون دلپسند و جمعوجور خانههای اعیان غربی در کمبریج انگلستان یا کمبریج ماساچوست آمریکا را بپسندد. چرا وقتی میتوانید جنس نو داشته باشید جنس کهنه داشته باشید، چرا جنس مات و بیجلا، وقتی میتوانید جنس براق داشته باشید، چرا جنس کوچک، وقتی میتوانید جنس بزرگ داشته باشید؟ ابدا تیزبینی یا شکسته نفسی در کار نیست، چه برسد به تمسخر.
لب مطلب این است که خانههای دیکتاتورها را برای خانواده، دوستان، یا خود خصوصی یک شخص نساختهاند؛ این خانهها قرار نیست پناهگاهی از دست جهان یا فراغتگاهی از محل کار باشد. در واقع، خانههای دیکتاتورها خود کار آنهاست؛ مکانی است برای رتق و فتق امور، نصیحت خلق، و تصفیه حساب، و همگی اینها در حالی که دور و بریهای شخص همان چند قدمیاش هستند. اینها ابزارهای معماری و هنری هستند که کاربردشان استقرار قدرت برای ساکنان خانهها، و ترساندن و تحت تاثیر قرار دادن بازدیدکنندگان است.
***
پس از انتشار کتابم با عنوان «سبک دیکتاتوری»، دوستان و ویراستاران با من تماس گرفتند تا آخرین بخش از تصاویر منتشره را به رؤیت من برسانند: تصاویری تایید نشده از خانهی اشرافی-مآبانهی «رابرت موگابه» در زیمباویه، مجموعهی غارت شدهی قذافی در طرابلس، و کاخ «یانوکوویچ» در کیف. هر بار، حسم اینگونه بود که انگار میتوانم تک تک روکش صندلیها و جانوران طلایی را پیشبینی کنم. با خودم فکر میکردم، بابا یک بار هم شده من را سورپرایز کنید!
بعدها، اواخر سال ۲۰۱۵، به مجموعهای از تصاویر برخوردم که هیچ متنی همراهشان نبود. این تصاویر ظاهرا آپارتمانی غولآسا را نشان میداد که از پنجرههایش بر میآمد در شهری بسیار شبیه به نیویورک واقع است. اما من «منهتن» و سبک پیراستهاش را خیلی خوب میشناسم، و در اولین نگاه، به نظرتان میآمد که آن مکان نه متعلق به یک آمریکایی که به یکی از جرگه سالاران روس متعلق است، یا شاید یک شاهزادهی سعودی که خانهای هم در ایالات متحده دارد. اتاقهایی با ابعاد بیش از اندازه بزرگ، و جزئیات و نسبتهای تاریخی با ظاهر قطعا نادرست داشت. آن خانه اسباب و وسایل مطلا و فرانسوی بسیاری داشت و ظاهر بی احساسات و عجیب و غریب یک لابی هتل را نشان میداد، با صندلیها و کاناپههایی که فاصلهی بسیار زیادشان از هم آزارنده بود. تودههای طلا به چشم میخورد؛ همان چلچراغهای غولپیکر همیشگی هم بود، آثار نام و نشاندار ورزشکاران معروف مثل «محمد علی»، و کفهای مرمرین و قارچ رنگ. از لحاظ نقاشی موارد نسبتا اندکی به چشم میخورد، اما در دیگر موارد، آن مکان بوی مد دیکتاتورها را میداد.
کاشف به عمل آمد که، این آپارتمان آشنا و در عین حال ناآشنا، که در آن زمان برای من سبکی آشنا بود اما در مکانی غریب قرار گرفته بود، متعلق به «دانلد ترامپ» است، که آن موقع مشغول فعالیت برای کسب جایگاه ریاست جمهوری بود. آن تصاویر، تصاویر پنتهاوس رهبر آیندهی جهان آزاد بود. از آن موقع با خبر شدهام که کار طراحیاش را «آنجلو دونگیا»ی فقید آغاز کرده بود، دکوراتوری که بیشتر بخاطر یک مد مخصوص «منهتن» شناخته میشد. اما اصل کار طراحی فعلی این آپارتمان را «هنری کنورسانو» انجام داده است که فت و فراوان – و هیچ عجیب نیست که – برای کازینوها کار طراحی انجام داده است. فرقی نداشت از چه منظری به این آپارتمان نگاه کنید، حرف اصلی که به شما میگفت این بود: «من فوقالعاده ثروتمند و بیش از حد تصور قدرتمند هستم». این زبان بصری فضای عمومی بود، نه فضای خصوصی. این زبان طبقهی نو کیسهی شرق اروپا و خاور میانه بود.
اتاق نشیمن اصلی در آپارتمان ترامپ در منهتن، تقریبا از تمام قواعد «سبک دیکتاتورها» پیروی میکند: ستونهای مرمرین در کنار دیوارهای مرمرین، لوسترهای شیشهای که در ارتفاع پایین آویزان شدهاند، و مبلمان بیش از حد بزرگ؛ که آنقدر دور از هم قرار گرفتهاند که مشکل بتوان رویش نشست و گفتگو کرد. | عکس:
Sam Horine
دانلد ترامپ | طلاکاریهای گزافکارانه یکی دیگر از ویژگیهای سبک دیکتاتورهاست. اینجا، یک میز غذاخوری شیشهای و مطلا در آپارتمان ترامپ آماده برای صرف چای است؛ با لیوانها و دیگر لوازم سرو که آنها هم مطلا هستند. | عکس: Sam Horine
دانلد ترامپ | میز نوشتاری پر زر و زیور ترامپ هم پر از جزئیات طلاکاری شده است. | عکس: Sam Horine
اهمیت اینها همه بخاطر چه بود؟ طراحی داخلی نشان میدهد افراد چگونه دوست دارند دیده شوند. اما در ضمن چیزهایی هم از زیست درونی صاحبان اماکن، مبانی فرهنگیشان و نحوهی ارتباطشان با دیگر افراد آشکار میکند. سبک زیباییشناختی ترامپ، با آن میز غذاخوری مرمرین و جواهرنشانش، سقفهای نقاشی شدهاش، و اثاث طلاییاش، او را بیشتر ذیل سنت بصری «صفرمراد نیازف» رییسجمهور ترکمنستان قرار میدهد که یک تندیس عظیم چرخشی و طلایی از خودش در «عشق آباد» به پا کرد، و نه در کنار عرف خاکستری-پوش و معتدل رهبران غربی. آپارتمان ترامپ، بر فراز برج ترامپ، نوعی از قدرت را فرا میافکند که تمام آن سازوکارهای نظارتی و کنترلی ملالآور را که حاکی از اصول همکاری و مسئولیت متقابل و برابری در مقابل قانون است دور میزند.
این پدیده، صد البته، پدیدهای است که به طرز هولناکی خلاف سنت آمریکایی است. سبک هنری ترامپ فاصلهای فراوان با سنت معماری «واشنگتن دی. سی.» دارد، شهری که ارتفاع ساختمانها را در بخش مرکزی خود تعمدا کوتاه نگه داشته است، و ساختمانهای عمومیاش با معماری نئوکلاسیکشان و با خویشتنداری و محافظهکاری خود حس ثبات و امانت را تداعی میکند. پایتخت آمریکا، از کاخ سفیدش گرفته تا بناهای یادبودش، به گونهای طراحی شده بود که از گزافکاریهای استبدادی اروپا فاصله بگیرد، و پیامی از سادگی، دموکراسی، و برابریخواهی را بپراکند؛ یعنی دقیقا خلاف برند جدیدی که حالا بر پایتخت حاکم شده است.
منبع: الف
کنایه ضرغامی به روحانی
#ضرغامی: تحریمهای جدید امریکا روی ۳۰ فرد و نهاد در رابطه با ایران / سرخم می ( #برجام ) سلامت شکند اگر سبویی / عجب هوایی !!
منبع: الف
انتخابات به دور دوم برود روحانی میبازد
هفته نامه مثلث نوشت : محمدرضا باهنر از جمله افرادی است که اعتقاد دارد در صورتی که انتخابات دو مرحله ای شود حسن روحانی شانسی برای پیروزی نخواهد داشت .او با اشاره به انتخابات سال ۹۲ می گوید که محمد رضا عارف از اصلاح طلبان دلخور است .درباره نسبت روحانی و هاشمی در این روزهای آخر هم او می گوید :« آقای هاشمی تصور میکرد که اگر آقای روحانی را حمایت کرده که کرده اگر آقای روحانی رئیسجمهور شده که حتما وامدار آقای هاشمی است، توقعاش این بود که بالاخره به نظرات آقای هاشمی عمل کند. آقای روحانی هم بعضی جاها عمل میکرد و بعضی جاها هم نمیکرد و به همان نسبت هم از دست ایشان دلخور میشد.»
آقای مهندس! حالا که دیگر نماینده مجلس نیستند مشغول چه کارهایی هستید؟
کارهای پراکنده داریم. هم کارهای مجمع تشخیص هست که درآنجا پرکارتر شدهایم و هم فعالیتهای سیاسی. تعدادی از ارباب رجوعهای زمان مجلس هم ماندهاند که باید کارهایشان را دنبال کنیم.
آخرینباری که در سال گذشته با هم گفتوگو کردیم، گفتید که تمایل دارید کارهای حزبیتان را گسترش دهید.
بالاخره این جزو آرزوهایمان است که ۳، ۴ حزب پروپاقرص فراگیر ضابطهدار و چارچوبدار در کشور بهوجود بیاید. فکر میکنم بدین ترتیب کارها خیلی بهتر جلو برود و این برای همه جناحها خوب است، ولی متاسفانه هنوز زمینههایش فراهم نشده است. درعین حال نیازمند فرهنگسازی هم هست. من فکر میکنم در انتخابات مجلس دهم مخصوصا در تهران اگرچه ما کرسیها را واگذار کردیم اما مردم کاملا حزبی رای دادند. جالب این بود که دولیست با یکدیگر رقابت میکردند. مثلا یکی ۵۷ درصد و دیگری ۴۲، ۴۳ درصد رای آورد و آنها که خارج از دو تا لیست بودند مجموعا ۳ تا ۴ درصد بیشتر نتوانستند رای را برای خودشان جذب کنند و این نشان میدهد که مردم هم علاقهمند هستند که رای حزبی وتشکیلاتی بدهند.
حالا که یکسال از انتخابات گذشته، آیا از تصمیمی که برای عدم نامزدی گرفتید راضی هستید؟
بله، چند دلیل برای این تصمیم داشتم. یکی اینکه بالاخره باید گردش در نیروهای سیاسی وجود داشته باشد. دوستان و رفقا محبت داشتند و میگفتند که در اگر مجلس نباشی کارها میماند ولی معتقد بودم که اتفاق مهمی نمیافتد. ما هفت دور مجلس بودیم و حالا یک دور دیگر هم برویم، این مشکلی را حل نمیکند. بالاخره گردش نخبگان باید اتفاق بیفتد. نگاه شوخی به این ماجرا هم میتواند این باشد که برخی از ما مسئولان آنچنان به این صندلیها چسبیده ایم که فقط حضرت عزرائیل باید به کمک بیاید!
آن موقع میگفتند که آقای باهنر نفوذ زیادی در پارلمان دارد. سوالم این است که آیا مهندس باهنر همچنان در معادلات مجلس تاثیر دارد؟
خیر، ارتباط که داریم ولی بالاخره هم ریاست محترم مجلس به من محبت دارند و هم دوستان دیگر. گاهی مشورتها و صحبتهایی انجام میشود. من در مجمع تشخیص مصلحت نظام از همان زمان آیتالله هاشمیرفسنجانی مامور شدم تا نظارت ویژهای روی مصوبات مجلس از جمله برنامه ششم و بودجه ۹۶ داشته باشم. کمیسیون نظارت را در خدمت آقای دانش جعفری فعال کردیم و به این دلیل تعقیب و مراقبت میکنم. یعنی مصوبات را تعقیب و بررسی میکنیم. یک جاهایی هم ممکن است اختلاف نظرهایی وجود داشته باشد. مثلا اخیرا در صحن علنی که میخواستند ایرادات مجمع تشخیص مصلحت نظام را برطرف کنند برخی تعجب میکردند که مجمع دیگر چیست؟ آیا شورای نگهبان جدیدی است؟ اما ما مکانیزم را برایشان تعریف کردیم. اگر بخواهم خلاصه بگویم اینکه سیاستهای کلی نظام طبق اصل ۱۱۰ توسط مقام معظم رهبری تعیین میشود البته بعد از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام. این صراحت قانون اساسی است. نظارت بر حسن اجرای سیاستها برعهده خود رهبری است. ارتباطی هم به مجمع ندارد. حضرت آقا این مسئولیت را هم حدود ۳ سال قبل به مجمع تنفیذ کردند. براساس همین تنفیذ اختیاری که حضرت آقا کردند، آئین نامهای پیشنهاد شد که به تصویب خود مقام معظم رهبری رسید. اینگونه بود که اگر مجلس مصوباتی را داشت که با سیاستهای کلی مغایرت داشت و این مغایرتها به تصویب خود مجمع رسید، آنوقت مجمع میتواند این مغایرتها را به شورای محترم نگهبان اعلام کند. شورای محترم نگهبان بدون ورود به ماهیت بحث این اشکالات را به مصوبات مجلس وارد میکند و مجلس هم موظف است مثل بقیه ایرادات شورای نگهبان این مساله را حل کند. حالا شورای نگهبان قاعدتا رویهاش این است که موقعی که ایراداتی اعلام میکنیم، آنها به اصطلاح این را بهعنوان تخلف از اصل ۱۱۰ قانون اساسی قلمداد و اعلام میکنند. اینها را شورای نگهبان ایراد اصل ۱۱۰ میگیرد و طبیعی است که مجمع طبق قانون اساسی مستقیما با مجلس نمیتواند این ارتباط را داشته باشد. مجمع فقط بین اختلافات شورای نگهبان و مجلس میتواند اظهارنظر کند. اما از این طریق باتوجه به این آئیننامه که به تصویب حضرت آقا هم رسیده دیگر لازمالاجراست. هم شورای نگهبان این کار را انجام میدهد و هم مجلس ان شاءالله باید تمکین کند.
در این یکسالی که از مجلس دهم گذشته، فرمودید که در برخی موارد با شما مشورت میکنند. در ماجرای استیضاح وزرا با شما صحبت شده است؟
بالاخره ببینید! به صورت تشکیلاتی خیر! ولی انفرادی سوال میکردند. اینکه جلسهای با فراکسیونهای مختلف مجلس داشته باشم، ارتباط ساختاری داشته باشم، نبوده است. اما بالاخره برخی از دوستان به من محبت دارند، تماس میگیرند و ارتباط برقرار میکنند و اگر نظراتی هم داشته باشم، بعضا در میان میگذارم. من همان زمانی هم که مجلس بودم طبیعی بود که هر فردی طبق قانون اساسی و آئین نامه یک رای بیشتر نداشته باشد، من هم یک رای داشتم. اما نکته این است که هر کسی علاوه بر رای خودش یک حوزه نفوذ رای دارد. این حوزه نفوذ رای باز هم در موارد و مسائل مختلف متفاوت است. بعضی وقتها در همان مجلس بود که نفوذ رای من شامل ۸۰، ۹۰ نماینده میشد.
شاید هم بیشتر!
نه، بعضی وقتها هم میشد که ۱۰ تا بیشتر نفوذ رای نداشتم. این به موضوع بستگی داشت. یک موقع بحث کارشناسی تصویب بودجه یا برنامه بود و پیش میآمد که پیشنهاداتی را خودم مطرح و بحث هم میکردم ولی رای نمیآورد و بالعکس. پیشنهاداتی بود که بنده مخالفت میکردم ولی رای میآورد. اینها بود اما مواردی هم بود که ۷۰ تا ۱۰۰ تا کمتر یا بیشتر حوزه نفوذ رای داشتم. این حوزه نفوذ رای به آن موضوع مورد بحث بستگی دارد. نکته دیگر اینکه شاید افکار عمومی بیشتر اینطور تلقی میکند که اکثرا کار مجلس سیاسی است درحالی که مجلس در طول سال شاید ۱۰ مورد هم تصمیم سیاسی نگیرد. بقیه بحثها کارشناسی است و بسیاری از موارد میشود که اعضای یک فراکسیون در مخالفت یا موافقت همدیگر صحبت میکنند و هیچ مشکلی هم ندارد. اما بحثهای تصمیمات سیاسی مثل رای اعتماد به وزراء مثل انتخابات هیاترئیسه مجلس یا رای به استیضاح و این قبیل مسائل قاعدتا سیاسی میشود و آثار سیاسی خودش را دارد.
شما که چند دوره در مجلس بودید و کاملا با فضای آنجا آشنا هستید، فکر میکنید اکنون مجلس در اختیار کدام جناح است؟ یک موقع اینطور بود که اگر فراکسیون اکثریت تصمیمیمیگرفت، ما میدانستیم چه اتفاقی برای یک مساله میافتد ولی الان واقعا نمیتوان حدس زد. بهطور مثال در مورد رای به آقای کدخدایی هیچکس فکر نمیکرد فراکسیون امید به او رای دهد. تصور این بود که بالاخره ایشان رای نمیآورد یا خیلی سخت رای میآورد.
ببینید! چون حزب چارچوبدار و قدرتمندِ ضابطهدار نداریم، فراکسیونهای مجلس شناورند. یعنی هر موضوعی که میرسد یک بخشی تصمیم جمعی میگیرند و یک جاهایی هم تصمیم انفرادی اتخاذ میکنند. حتی مثال رقبای خودمان را میزنم. البته من احصاء نکردهام ولی شاید حدود ۱۲۰ تا ۱۳۰ نفر از نمایندگانی که به مجلس آمدند از لیست امید بودهاند. اما خود این تعداد هم به آقای عارف در مجلس رای ندادند! یعنی تعداد آرای آقای عارف کمتر از این آدمها بود. برعکسش هم بود. آدمهایی هم بودند که با لیست اصولگرایی به مجلس رفتند ولی در مجلس گفتند که ما مستقلیم. اکنون عملا شاکله مجلس سه نوع نیرو دارد. یک فراکسیون اصولگراها، یک فراکسیون باصطلاح مستقلین و یک فراکسیون هم امید است. تقریبا هم تعداد اینها مساوی است و هر کدام ۳۰ درصد است. اما در موارد مختلف اوضاع متفاوت است و فرق میکند. مثلا فرض میکنیم در استیضاح آقای آخوندی، امید گفت که به آقای آخوندی رای میدهد. مستقلان برخی رای دادند و برخی رای ندادند. تعدادی از اصولگراها هم رای دادند و تعدادی هم رای ندادند. البته من خودم سه، چهار روز قبل از استیضاح آقای آخوندی در مجلس یکی از رسانهها گفتم که ایشان بین ۷۰ تا ۸۰ تا رای میآورد و بقیه با استیضاح مخالفت میکنند. فکر میکنم همینطور هم شد. یعنی آدم که در فضا قرار بگیرد و تا حدودی سبک سنگین کند، میتواند پیشبینی کند که چه اتفاقی میافتد. اما اینکه الان فکر کنید یک فراکسیون یک تصمیم بگیرد و بتواند حرف خودش راصد درصد به کرسی بنشاند، اینطور نیست. چون عرض کردم که فراکسیونها شناورند و این شناوریشان هم به این خاطر نیست که نمایندهها لرزان هستند و ثبات رای ندارند بلکه موضوعات مختلف فرق میکند. یک موقع هست که مثلا فرض میکنیم یک بحث مبتلابه پیش میآید مثل حقوقهای نجومی. حقوقهای نجومیرا یک مقدار این طرف و آن طرف کردند، یک مقدار محافظهکاری ولی در آخر تصمیم قاطع گرفتند و یک مقدار هم هجمههای رسانهای سنگین شد دوباره تصمیمیگرفتند و این مساله را روشن و حل کردند. در مجموع اینکه تصور کنید دو فراکسیون در پارلمان وجود دارد و فراکسیون اکثریت هر تصمیم بگیرد میتواند در مجلس به کرسی بنشاند، اینطور نیست.
آیا در این مدت باقیمانده از این مجلس آقای عارف شانس رئیس شدن دارد؟
بعید میدانم. تقریبا شاید خود آقای عارف هم دیگر دنبال چنین مقولهای نباشد. البته همان اوایل هم گفتم که برخی فکر میکردند آقای عارف با رئیس نشدن، شکستخورده اما من این برداشت را ندارم. بالاخره فراکسیون اصلاحطلبان مجلس نهم شاید ۳۰، ۴۰ نفر بیشتر نمیشد اما الان فراکسیون اصلاحطلبان مجلس دهم نزدیک به ۱۰۰ نفر نیرو دارد. این پیشرفت و قدم رو به جلوی سنگینی هست. حالا اینکه آقای عارف در مجلس فعال نیستند و یا خیلی نمیخواهند روی رفتار مجلس اثر بگذارند یا نمیتواند را الان خیلی تحلیل دقیقی ندارم. اما احساس میشود به آن اندازهای که آقای عارف در مجلس میتواند اثر بگذارد، اثر نگذاشته و به همین دلیل هم هست که الان برخی از سران لیست امید همینطور یکی پس از دیگری از عملکرد خودشان در مجلس دهم اظهار نارضایتی میکنند.
البته از آقای عارف هم اظهار نارضایتی میکنند!
من نمیخواهم تقصیر را گردن فرد خاصی بیندازم. مثلا همین چند وقت پیش آقای حضرتی خیلی صریح و روشن گفت که ما نه از عملکرد مجلس راضی هستیم و نه از عملکرد امید راضی هستیم. اینها مشکلاتی است که بعضا بهوجود میآید. مردم هم ممکن است بعد از یکسال سوال کنند و بگویند این امید کو؟ کجاست؟ بالاخره نزدیک ۶۰ درصد مردم تهران به لیست امید رای دادند. انتظار دارند که اتفاقاتی بیفتد. البته برخی فکر میکنند باید اتفاقات تند سیاسی بیفتد. مردم ضمن اینکه این رایها را میدهند اصلا دنبال تشنج و تنش نیستند. از همان اول هم میگفتم که بعضیها نگران بودند و میگفتند ممکن است مجلس ششم تکرار شود اما من معتقد بودم که دیگر تاریخ مصرف مجلس ششم در نظام ما گذشته و تمام شده است. همین الان هم اصلاحطلبان تئوریپرداز و بهاصطلاح تند و تیز قدیمیاصلا به آن رفتارهای هنجارشکنانه گذشته اعتقاد ندارند. بنابراین دیگر چیزی مثل مجلس ششم تکرار نمیشود. الان اصلاحطلبان کمتر دنبال مسائل هنجارشکن میروند.
آقای مهندس! هنوز هم نام شما بهعنوان نامزد ریاستجمهوری شنیده میشود.
بالاخره اینها یک نوع موج است. بعضی وقتها کسی سنگی وسط آب پرت میکند و موجی ایجاد میکند و بعد تمام میشود. من بارها و بارها اعلام کردم و همین الان هم اعلام میکنم که به هیچ وجه قصد نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری را ندارم. حتی میخواهم بگویم اکنون همه ساختاری را تفاهم کرده ایم و فعلا برای آن کار میکنیم که همان جبهه مردمینیروهای انقلاب است. آنجا قبل از همایش اول یکی از قرارها این بود که هرکس که میخواهد کاندیدا شود، اسم خودش را اعلام کند. اسم من هم بود. خیلی صریح گفتم که اسم من را خط بزنید و تمام شد. بنابراین میخواهم بگویم در آن ساختار دیگر قاعدتا آدم جدید نمیتواند بیاید.
یعنی اگر هر کسی هم باشد جزو این ۱۰ نفر است؟
جزو اینها باید باشد.
در گفتوگوی قبلی، شما یک جملهای به من گفتید که در رسانهها خیلی بازخورد داشت. آنجا که گفتید «من بازیگر نیستم، دوست دارم کارگردان باشم». آیا در انتخابات ریاستجمهوری هم در این کارآکتر وارد شده اید؟
خدای ناکرده نباید تعبیر اشتباهی در این مورد صورت گیرد. اصلا قصد توهین ندارم. میخواهم بگویم اسم روسای جمهور ما و کسانی که کاندیدای ریاستجمهوری میشوند و دنبال میکنند را بازیگر نمیگذارم. بلکه اینها اکثرا کارگردان هستند و اصلا معنا و مفهومش این نیست که یک کسی رئیسجمهور میشود و یک کسی هم کارگردانی میکند، بنابراین پشت پرده است و مثلا آنکه پشت پرده است قویتر، قدرتمندتر و موثرتر است. اصلا اینطور نیست. یادم هست آن موقع گفتیم مثلا اگر در انتخابات امر دائر شود که بین اصولگرایان و آقای لاریجانی کدام یک را انتخاب میکنید؟ گفتم این سوال را باید از یک بازیگر بکنید والا ما تلاش میکنیم اصلا سر آن دوراهی قرار نگیریم. همینطور دوراهی بهوجود نیاید. مثل اینکه الان از من سوال میکنند که اگر شما با جبهه مردمینیروهای انقلاب به تضاد برسید، چه کار میکنید. پاسخم این است که من کاری میکنم به تضاد نیفتم و جلو میروم.
در مورد انتخابات ریاستجمهوری و اصولگرایان اظهارات صریحی داشتهاید که با واکنشهایی مواجه شده است.از جمله اینکه گفتهاید افرادی که سابقه حضور در انتخابات دارند، نباید مجددا نامزد شوند و البته یک استثنا هم در این مورد قائل شدید. سوال من این است که اصولگرایان در چه شرایطی میتوانند آقای روحانی را تک دورهای کنند؟ بالاخره من بهعنوان فردی از جامعه اگر بخواهم به آقای روحانی رای ندهم و به نامزد اصولگرایان رای بدهم، چه اتفاقی در جناح اصولگرایان باید بیفتد؟ یعنی حتما اصولگرایان باید با یک نفر بیایند و این اگر اتفاق بیفتد همه چیز تمام است؟ چه باید بشود که آلترناتیو من بشود آن آدمیکه نظر آقای باهنر است؟ آن فرد چگونه باید مرا راضی کند؟
ببینید! دو، سه واقعیت در جامعه ما وجود دارد که بعضی از آنها مطلوب نیست اما واقعیت دارد. یا باید به تدریج این واقعیتها را عوض، مهندسی و مدیریت کرد یا اینکه باید با همین واقعیتها کنار آمد. بهعنوان نمونه در نظرسنجیها داریم که یک عده علاقهمند نیستند و رای هم نمیدهند. معمولا در انتخابات حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد مشارکت مردمیداریم. ۳۰ درصد یا حوصله ندارند یا انتخابات را موثر نمیدانند یا احساس میکنند که واجب کفایی است و چون یک عده رفتهاند و رای دادهاند، نیازی نیست. اما ۲۰ درصد همینها هم که رای میدهند تا ۲۴ ساعت مانده به انتخابات تصمیم نگرفتهاند. و ظرف ۲۴ ساعت آخر تصمیم میگیرند. معنایش این است که میروند تا به یک دوراهی میرسند و در این دوراهی شروع به مصاحبه کردن میکنند که در این محاسباتشان مسائل مختلف وارد میشود و تاثیرگذار میشود. بعضی وقتها آنچنان هیجانی میشود که طرف با یک جمله در مناظره که مثلا به رقیبش یک رکب میزند، رای این عزیزان عوض میشود. بهعنوان مزاح میگویم که برخی رای جهنمیمیدهند. یعنی میگویند که به جهنم، به فلانی رای بدهیم! بعضی وقتها از آن یکی رقیب خوششان میآید و روز آخر ۲۰ درصدی که میمانند به یک نفر رای میدهند ولی به جهنم رای میدهند. میگویند این هرچه باشد بالاخره از آن یکی بهتر است. اصلا مطلوبشان نیست. بنابراین میخواهم بگویم که آن ۲۰ درصد آخری اولا خیلی مهماند که این به صورت کلی و همیشگی است. نکته دوم در این انتخابات پیش رو این است که بالاخره ما فقط یک مورد رئیسجمهور یک دورهای داشتیم والا باقی روسای جمهورمان دو دورهای بودهاند. غیر از رئیسجمهور اول که عزل و فراری شد. پس این یک اصل است که مردم میگویند آقای روحانی دوره اولش را تمام کرد و دوره دوم هم رای میآورد. نکته دیگری که این را یک مقدار خنثی میکند اینکه آقای روحانی در مرحله اول رای دم نبشی داشت. جناب آقای هاشمی همین اواخر نمیدانم به چه دلیلی گفته بودند که اگر از آقای روحانی حمایت نمیکردیم، ۳، ۴ درصد بیشتر رای نمیآورد. البته من این اعتقاد را ندارم و معتقدم که بیشتر حدود ۷، ۸ درصد رای میآورد. ولی اصلا به ۵۰ نمیرسید. اما روزنامه آرمان اخیرا ۴ درصد را ۴۰ درصد نوشته بود که کل تحلیل را عوض میکند. اما آقای هاشمی گفته بود که ۳، ۴ درصد بیشتر رای نمیآورد. این را هم بگویم که ما شوخی کردیم ولی بله اصلا به ۵۰ درصد نمیرسید. رای دوره قبل آقای روحانی به اصطلاح دانش آموزان خیلی ناپلئونی بوده است. سه دهم درصد بیش از نصاب و مسئولیت اجرایی عموما رای ریز است و رای آور نیست. یعنی آقای روحانی اگر صد تا وعده داده به ۵۰ تا هم عمل کرده باشد و ۵۰ تا عمل نکرده باشد آنها که عمل نکرده بیشتر توسط رقبا به رخ کشیده میشود. رقبا دنبال کارهایی که باید بشود و نشده میروند یا کارهایی که نمیبایستی بشود و شده است. رقبا که تعریف و تمجید نمیکنند که این چند تا کار مثبت هم انجام شده و در هر صورت خیلی عادل که باشند عادلانه میگویند که این کارها انجام نشده است. اگر خدای ناکرده تهمت، دروغ و شایعه هم بیاید که بداخلاقیهای انتخاباتی است و من به هیچ وجه قبول ندارم. فکر میکنم رقابت باید اخلاقمدارانه باشد. بنابراین آقای روحانی از آن طرف یک پارامتر دارد که روسای جمهور دو دورهایاند و از آن طرف رای دم نبشی داشته و اگر آقای روحانی نتواند ریزشهای رایش را جبران کند قاعدتا دیگر از انتخابات باز میماند. ریزش آرایش را چگونه میتواند جبران کند؟ من فکر میکنم همان ۲۰ درصدی هستند که روز آخر تصمیم میگیرند. مهم این است که اصولگرایان به چه کسی برسند؟ ثانیا آن شخصی انفرادی باشد یا چند نفر باشند؟ اگر ۴ یا ۵ نفر بشوند دیگر به نظر میرسد که حتما اصولگرایان کم میآورند. چون یک پارامتر دیگر هم وجود دارد که تعدادی از مردم علاقهمندند به اصطلاح عامیانه رایشان حرام نشود. دوست دارند به کسی رای دهند که فکر میکنند رای میآورد. اگر طرف آقای روحانی ۴، ۵ نفر بشوند آنوقت مردم تشخیص میدهند که هیچکدامشان نمیبرند. خود این باعث میشود که تعداد آراء به سمت آقای روحانی برود. بنابراین جمعبندی این بحث این است که اگر اصولگرایان به یک کاندیدا برسند. البته منظورم ریاضی نیست ممکن است یک رزرو وجود داشته باشد که نظر خودم هم همین است که یک علی البدل باید باشد. به هر حال حوادث طبیعی است و آدم نمیتواند پیشبینی کند، پس یک نفر ذخیره باید باشد اما یک کاندیدا. نکته دوم اینکه بالاخره در کشور یک عده هستند که از عملکرد آقای روحانی در مجموع راضی نیستند. اصلا کاری هم ندارند که بحق یا به ناحق اما از عملکرد ایشان راضی نیستند. اینها دنبال کسی میگردند که آنها در مقابل روحانی قانعشان کند. اگر آن فرد بتواند یک برنامه، چهره و ادبیات داشته باشد که مخالفین روحانی را قانع کند، میتواند موفق شود. اما اگر قانع نکند باز در آخر به آن مساله به جهنم به همان رای میدهیم، برمیگردیم و این مجموعه جمعبندی است.
یکی از چالشهای مهم اصولگرایان که پیشبینی هم میشد دچارش بشویم،نظر متفاوت جبهه پایداری است. آقای آقاتهرانی هم که نوشتند ما کار خودمان را میکنیم و جبهه مردمی هم کار خودشان را بکند. چرا این مساله حل نمیشود؟
یک مقدار بحثها ایدئولوژیک است. یک سری بحثها هم بحثهای محفلی و تشکیلاتی است. تشکیلات واقعی باید هم ارتباطات محفلی در آن موثر باشد و هم بحثهای ایدئولوژیک و مواضع و اینها. اینجا بعضی وقتها این دو تا از هم جدا میشود. یکسری ارتباطات صرفا ارتباطات قبیلهای، طایفهای میشود. بعضی وقتها تصور میکنیم این ارتباطات قبیلهای، حزب است درحالی که حزب نیست. چند نفر با هم از قدیم دوست هستند، دور هم جمع میشوند و شروع به کارکردن با هم میکنند. اسم خودشان را هم میگذارند حزب! نکته دیگری هم که وجود دارد اینکه بالاخره کارهای حزبی و تشکیلاتی هرمقدار که سابقه طولانیتر و عمر طولانیتر و بزرگتری داشته باشد، نرمتر میشود. روزهای اول که تشکیلات بهوجود میآید، یک تند و تیزیهایی وجود دارد. مثالش مثل سنگهای کوه است که میخواهید بشکنید اما تیزی دارند. ولی یک مدتی در رودخانه که باشند همه صیقلی و نرم میشوند. باید تندیهای روزهای اول را ما هم تحمل کنیم که اینها وجود دارد اما باید مقاومت وجود نداشته باشد که این تندی بخواهد تا همیشه بماند. باید بالاخره با رفت و آمد با هم سائیده شدن یک مقدار نرم شود. من از قدیم و ندیم این حرف را میزدم و برخی به من ایراد میگرفتند. میگویند ما برای اینکه انتخاب شویم، دو شرط نیاز داریم. یکی اینکه طرف را کارآمد بدانیم و دیگری اینکه رایآور باشد و بتواند رای جذب کند. هر کدام از این دو تا را به تنهایی بگیریم از مواضع خودمان دور شدهایم. همین الان بدون ذکر اسم آدمهایی را در ذهنم دارم که اگر رئیسجمهور شوند، بسیار مطلوبند و کارنامه خوبی میتوانند ارائه دهند و میتوانند نقاط ضعف دولتهای گذشته را نداشته باشند اما احساس میکنم زمینه رای ندارند. بنابراین من بعضی وقتها مثال میزنم که حزبی را در نظر بگیرید در مجلس بیاید و ۲۹۰ تا. آدم خیلی خوب را هم پیدا کنید که اینها را کاندیدا کنند. اما هیچکدام رای نیاورند، این چه کاری است؟ دقیقا این همان کار لغوی است که قرآن توصیه میکند پرهیز کنید. یک آدمی که خیلی هم خوب است ولی مردم رای نمیدهند. باید این فرد خوب را در جایی بگذاریم که نیاز به رای ندارد. بنابراین اصطلاحی از قدیم داشتم که میگفتم ما صالح مقبول را به اصلح غیرمقبول ترجیح میدهیم. هنری هم نمیکنیم، چارهای نداریم. یعنی اصلا راه برون رفتی وجود ندارد. برخی میگویند ما اصلح را معرفی میکنیم خواست رای بیاورد نخواست هم نیاورد. یعنی این اختلاف نظر وجود دارد.
اجازه دهید بحث را با محور اصلاحطلبان و آقای روحانی ادامه دهیم. یک نکته که در این چند وقت زیاد مطرح شده، طرح معرفی نامزد پوششی در کنار آقای روحانی است. در بررسیهایی که در میان اخبار و اظهارنظرها انجام دادم به این نتیجه رسیدم که منشا این طرح، ایده آقای هاشمی بوده است. گویا پیگیریهای هم در این مورد داشتهاند و همین اواخر هم جلساتی با آقای روحانی و خاتمی گذاشته بودند و حتی با آقای عارف هم در جماران صحبت کردند. سوال من است که چرا آقای هاشمی دنبال نامزد پوششی در کنار آقای روحانی بود؟
اولا این یک کار عقلایی است. بالاخره اگر خودمان هم قرار باشد نامزد واحد داشته باشیم، تا روزهای آخر نباید رو کنیم که نامزد قطعی ما کیست. چون بالاخره نامزد قطعی سیبل میشود.
به همین دلیل آقای هاشمی این طرح را دنبال میکردند؟
حتی بعضی از دوستان آقای روحانی توصیه میکنند که آقای روحانی چند نامزد پوششی داشته باشد که در مناظرهها، آقای روحانی مانند مدل مذاکرات ۱+۵ نشود که یک نفر روحانی باشد و ۵ نفر هم در مقابلش. معمولا کسانی که مستقر هستند رقیب اصلی همه کاندیداها هستند. در مجلس هم همینطور است. آن کسی که نماینده است و برای دور بعد کاندیدا میشود رقیب همه نامزدهای دیگر میشود. رئیسجمهور مستقر به صورت طبیعی رقیب همه نامزدهای دیگر است. بعد اینها فکر میکنند و میگویند اگر اینطوری باشد آقای روحانی در مناظرهها تنها میماند و بقیه به او نقد و هجمه میکنند. شاید استدلالشان این بوده که این حسن را دارد اما یک عیب هم دارد. ما چون احزاب قدرتمند سازمان یافته ضابطه مند نداریم بعضی وقتها اتفاق میافتد که طرف پوششی است اما بعد یکباره اصلی میشود. یعنی همان پوششی یک دور میزند و یک مناظره هم شرکت میکند و احساس میکند که کار خودش دارد میگیرد.
شاید آقای روحانی هم از همین میترسد!
بله و درست هم هست. یعنی آقای روحانی حتما باید احتیاط کند. برداشت من هم همین است.
یعنی اگر شما جای آقای روحانی بودید، نمیگذاشتید نامزد پوششی بیاید؟
ببینید! من میخواهم بگویم کاندیدای پوششی باید کسی باشد که خانوادگی باشد. یعنی آنقدر به هم اعتماد داشته باشند که یکباره آن پوششی را توهم برندارد. اگر توهم برش بدارد،کار سخت میشود. شاید شما در معرض نبودید ولی ما که در معرض رای هستیم خیلی بعضا زود متوهم میشویم. چند وقت پیش برادر بزرگوار ما آقای کوهکن بدون اینکه با من مشورت کند، تعریف کرده بود که آقای باهنر برای نامزدی خیلی خوب است، من بعد تکذیب کردم. اما در آن فاصله ۲۴ ساعتی که تکذیب نکرده بودم آنقدر از سراسر کشور اسام اس میرسید که ما در خدمتیم! کسانی میگفتند شمال و غرب کشور برعهده من. کسان دیگری میگفتند جنوب و غرب کشور برعهده من. یعنی آدم به توهم میافتد و میگوید که «به به» همه چیز که آماده است.
شاید به همین دلیل است که خیلیها عزم ریاستجمهوری کردهاند.
بله، من هم همین را میگویم. یعنی بعضی از دوستان ما واقعا تحت تاثیر این القائات قرار میگیرند و احساس میکنند که خبری است و چیزی شده. ما خیلی از این چیزها شنیدیم. مثلا در تهران که کاندیدا میشدیم و ۴۰۰هزار تا رای میآوردم، کسانی که به من تبریک میگفتند توضیح میدادند که چه کارهایی کردهاند. مثلا تمام فلان قومیت تهران را جمع کردم اینها صدهزار تا. بعد مجموع آرا را که میشمردم به ۴ میلیون رای میرسید!
شاید همپوشانی داشتهاند!
همپوشانی که زیاد دارد. خانمها میگویند خانمها را ما بسیج کردهایم. اصناف میگویند ما اصناف با خانوادههایشان را بسیج کردهایم. آنوقت این باعث میشود که برخی تصورات غیرواقع داشته باشند. من هم معتقدم که آقای روحانی اگر دنبال کاندیدای پوششی است باید کسی کاندیدای پوششیاش شود که خیلی به او اعتماد داشته باشد والا ممکن است در آن میان یکی از همان پوششیها، جلو بیاید و گرفتاری ایجاد کند.
برخی میگویند سکوت عارف در مجلس و محافظهکاریاش به خاطر کاندیدا شدن در ریاستجمهوری است، نظر شما چیست؟
آقای عارف در هر صورت در سال ۹۲ از دوستانش دلخور شد و خودش هم بعدا این دلخوری را ابراز کرد که مرا با فشار وادار کردند. البته من بهعنوان یک آدم تشکیلاتی معتقدم که بله تشکیلات باید سازمانی داشته باشد. مثلا انتخابات آمریکا را هم که نگاه کنید روز اول ۱۵ دموکرات و ۱۵ جمهوریخواه کاندیدا میشوند. با هم رقابت میکنند و مینشینند اما ضابطههای حزبی طوری است که در آخر یکی بیشتر نباید بماند. مثلا در نظر بگیرید کاندیدای دوم دموکراتها بگوید من میخواهم بماند. در این صورت وقتی سه دموکرات و دو جمهوریخواه در میدان بمانند که اصلا اوضاع به هم میریزد. اینجا چون آن ضابطه وجود ندارد طرف بهعنوان یدکی میآید. به قول یکی که میگفت بخواهی پشتتریبون ببریش باید کلی خواهش بکنی اما از پشتتریبون دیگر پایین نمیآید.
چرا اصلاحطلبان آقای عارف را باور ندارند، یعنی همین الان هم که بحث ارتباط با رهبری مطرح است صحبت از آقای جهانگیری میکنند. چرا حتی در این شرایط سخت لیدر هم آقای عارف را بهعنوان نفر اول نمیپذیرند؟
این را نمیدانم. واقعا نمیخواهم داخل آنها را تحلیل کنم. اما یکسری از این مسئولیتها هست که به تدریج و به خودی خود بهوجود میآید.
یعنی باید زمان بگذرد؟
یکی اینکه باید زمان بگذرد و دیگر اینکه بالاخره طرف باید یک کارهایی بکند.
یعنی آقای عارف محافظهکاری بیش از حد دارد؟
یعنی مثلا همین که شما در این مصاحبه گفتید باهنر در مجلس یک نفوذ رای داشتم، من نرفتم بگویم که تو را به خدا به من رای بدهید. اصلا تلاشی نکردم و خیلی جاها بود که دوستان خودشان سراغ من میآمدند و محبت داشتند. میخواهم بگویم این چیزی نیست که تبلیغی یا تکلیفی باشد که بگوییم فلانی رئیس شود. باید طرف خودش بتواند جذابیت داشته باشد و اثرگذار باشد.
آقای مهندس! آقای هاشمی این اواخر از آقای روحانی دلخور بودند؟
آقای هاشمی که خدا انشاءالله درجاتش را متعالی نگه دارد، بالاخره در طول انقلاب جایگاه رفیعی داشته است. بعد دست کسانی را هم که میگرفت و بالا میآورد، توقعاش این بود که نظراتش را کاملا اجرا کنند. در مجلس چهارم ایشان رئیسجمهور و دنبال سیاستهای تعدیل اقتصادی بودند. این تعدیل اقتصادی خیلی سریع و تند شد، تورم بالا زد. میدانید که رکورد تورم بعد از پیروزی انقلاب در یکی از سالهای ریاستجمهوری آقای هاشمی بود که ۵/۴۹ درصد رسید. ما در مجلس بودیم که با این تعدیل مخالفت کردیم. گفتیم سرعت بالاست و تعبیر جالبی در آن زمان به کار میبردیم که سرعت تعدیل را باید تعدیل کنید. آقای هاشمی از دست ما عصبانی بود و صریحا میگفت ما تبلیغ شما را کرده ایم و در مجلس آورده ایم که کمک کنید نباید که مزاحم باشید. اینقدر این دلخوری بالا رفت که حتی در خطبههای نماز جمعه از ما گله کرد که به اینها که امید داشتیم در مجلس کمک مان بکنند حالا دارند کارشکنی میکنند. بعضا این دلخوریها برای آقای هاشمی زود به بوجود میآمد.
یعنی زودرنج بودند؟
نه، یک مقدار به توقع ایشان بازمیگشت. تصور میکرد که اگر آقای روحانی را حمایت کرده که کرده اگر آقای روحانی رئیسجمهور شده که حتما وامدار آقای هاشمی است، توقعاش این بود که بالاخره به نظرات آقای هاشمی عمل کند. آقای روحانی هم بعضی جاها عمل میکرد و بعضی جاها هم نمیکرد و به همان نسبت هم از دست ایشان دلخور میشد.
تا این حد که حتی فکر کند سال ۹۶ یک نفر را به جایش بیاورد؟
نه. من فکر نمیکنم آقای هاشمی به این نقطه رسیده بود. آقای هاشمی آن موقع هم که بحث داشت، بحث کاندیدای پوششی را داشت.
یعنی هیچوقت بهدنبال جایگزین کردن فردی به جای روحانی نبود؟
نمیدانم.
تصور هم نمیکنید؟
من اینطور تحلیلی را از رفتار آقای هاشمی نشنیدهام. آقای هاشمی از آقای روحانی گلایه داشت ولی هنوز نتوانسته بود کسی را پیدا کند.
دنبالش هم نبود؟
دو تا مساله است؛ یکی اینکه مطلوبش باشد یکی اینکه امکانپذیر باشد. بله، ممکن است افرادی در ذهن آقای هاشمی بود که میتوانند رئیسجمهور بشوند که عملا ممکن نبود که بحث دیگری است. اما اگر کسی را پیدا کند که هم امکانش باشد و هم مطلوبتر از آقای روحانی باشد را علامتی ندیدیم.
مثل آقای جهانگیری.
نمیدانم، من علامتی ندیدم.
شما گفتهاید یک نفر رئیسجمهور میشود که کسی فکرش را نمیکند. یعنی چه؟
سه دوره گذشته و هر سه دوره همین اتفاق رخ داده است.
من اینجا برداشت میکنم که آقای باهنر به این نتیجه رسیده آقای روحانی تک دورهای میشود؟
خیر، این برداشت اشتباه است. اتفاقا این حرف به نوعی توصیهام به آقای روحانی بود که خیلی احساس پشتگرمینکند. در این مملکت اتفاقات جدید هر لحظه ممکن است بیفتد.
یعنی کسی در ذهنتان نبود؟
نه. الان میدانید برخی از دوستان آقای روحانی که تند هستند، میخواهند به یک طریقی آرای آقای روحانی را زیاد کنند که دوستیشان دوستی مناسبی نیست. مثلا ۷، ۸ ماه قبل در رسانهها اینطور خبرپراکنی کردند که ممکن است صلاحیت آقای روحانی رد شود. بنده تصورم این بود که این حرف از طرف دوستان خود آقای روحانی برای یک نوع مظلومنمایی شروع شد. حتی کد میدادند و میگفتند که احمدینژاد دارد تلاش سنگین میکند، بعد احمدینژاد را رد میکنند و درمورد روحانی هم میگویند پس هر دو رد. حتی اینطوری هم تحلیل میکردند. آن موقع هم من گفتم که شما سودی از این مساله نمیبرید چون دلیلی ندارد رئیسجمهور مستقر رد صلاحیت بشود که سابقه نداشته. البته من شورای نگهبان و کارهای هم نیستم اما تحلیل منطقی و طبیعی این است که این اتفاق نمیافتد.اما سه دوره در گذشته داریم که هر دوره یک اتفاق جدید غیرمترقبه افتاد. هم آقای خاتمی غیرمترقبه رای آورد. هم آقای احمدینژاد غیرمترقبه رای آورد. من افکارعمومی کل کشور را میگویم و نه یک جناح خاص را. آقای احمدینژاد از دو سال قبل از اینکه رئیسجمهور شود مطمئن بود که رئیسجمهور میشود. حالا یا خواب دیده بود یا الهام شده بود را کار ندارم. اما افکار عمومی اصلا تصور نمیکرد. دلیلش هم همین نظرسنجیهاست. آقای خاتمی در نظرسنجیها تا اسفند ۷۵ عقب عقب بود. آقای روحانی بسیار عقب بود وآقای احمدینژاد هم عقب بود. همه این اتفاقات دو ماه مانده به انتخابات شکل گرفت. بنابراین من میگویم آقای روحانی شما خیالت راحت نباشد. اصلا کسی در ذهن من نیست که او بیاید و رئیسجمهور شود. ولی میگویم اینطور اتفاق میافتد و ممکن هم هست که دوباره تکرار شود.
به نظرم میرسید که شاید آقای رئیسی در ذهنتان باشد.
نه، من اصلا ایجابی و نفیای روی کسی بحث نمیکنم.
چون با خبر کاندیداتوری ایشان همزمان شده بود این تصور را کردم.
در کشورمان هیچ زمانی انتخابات ریاستجمهوری به مرحله دوم نمیافتاد. ولی دوره آقای هاشمی افتاد. آن موقع هم جالب بود که منتردید نداشتم هرکس با آقای هاشمی به دور دوم برود، میبرد. چون آرای مثبت آقای هاشمی خوب بود ولی آرای منفی خیلی زیادی داشت. آقای روحانی هم اگر به مرحله دوم برود، باخته. منتردید ندارم آقای روحانی با هرکس به مرحله دوم برود، باید واگذار کند.
شما فکر میکنید این دور از انتخابات شبیه چه دورهای از ادوار انتخابات قبلی میشود؟
مملکت ما نوآوری دارد و ممکن است شبیه هیچکدام از اینها نشود و چیز دیگری بشود.
یعنی شما میفرمایید اگر آقای روحانی به دور دوم برود، کارش تمام است؟
بله. یعنی جامعهشناسی این را میگوید. مردم اصولا آدمها ته دلشان دنبال یک تغییرند. اگر این تغییر را سهل ببیند، عمل میکنند. موقعی که رئیسجمهور مستقر به مرحله دوم برود، آنوقت تصور من این است که مردم به تغییر خیلی علاقهمند میشوند. میگویند نصف راه را آمدیم، بزنیم و تمام کنیم. نمیخواهم بگویم آیا این قضاوت در مورد آقای روحانی حق است یا ناحق است؟ این را در تبلیغات انتخاباتی میرویم و رقابت میکنیم. من الان نمیخواهم این قضاوت را بکنم اما میخواهم بگویم آقای روحانی باید کاری بکند که رویشهای رایاش از ریزشهای رایاش پیشی بگیرد. چون در مرحله قبلی ناپلئونی قبول شده و هرکس هم که مستقر باشد، ریزش رای دارد.
نبودن آقای هاشمی روی رای آقای روحانی خیلی تاثیر دارد؟
نه، زیاد نه. چون هنوز از رحلت آقای هاشمی فاصله نگرفتهایم. هنوز بالاخره آن جو و فضا و محبوبیتهایی که آقای هاشمی داشت، در افکارعمومی و جامعه وجود دارد.
در مورد آقای احمدینژاد هم حرف بزنیم. رهبری ایشان را از حضور در انتخابات نهی کردند.
البته نهی نکردند و آقا خودشان هم فرمودند که من امر و نهی نمیکنم. من مشورتا نظرم این است که مصلحت شما نیست بیایید. مصلحت شما نیست، مصلحت کشور هم نیست. اما امر و نهی نکردند.
با این استدلال آیا ممکن است هنوز هم آقای احمدینژاد تصمیمیداشته باشد؟
نه. این دوره نمیآید. من دورههای بعد را نمیدانم چه اتفاقی بیفتد.
الان آقای بقایی اعلام کرده که احمدینژاد معاون اول من است!
اما آقای احمدینژاد که اعلام نکرده است.
اما یکی از نزدیکان ایشان گفته که استاد دعوت شاگردش را میپذیرد! خودش هم که تکذیب نکرده است. شما آقای احمدینژاد را خیلی خوب میشناسید.به نظر شما او چه ایدهای در ذهنش دارد؟
آقای احمدینژاد در هر صورت خودش را منجی انقلاب میداند. باز اینجا نمیخواهم قطعا بگویم و متهم کنم که ایشان حتی خودش را جلوتر از رهبری میداند. اما در هر صورت فکر میکند که انقلاب بدون وجود خدمات ایشان، به بن بست میرسد. خودش را منجی میداند. من واقعا هم نمیخواهم تحلیل کنم که آیا این هوای نفس است؟ خداترسی است یا اظهار وظیفه؟ من اصلا به نیت کار ندارم و باز هم حتی این بخش را میتوانم تندتر بگویم که احتمال هوای نفس بودنش هم خیلی کم است. یعنی در این مورد از احمدینژاد دفاع کنم اما یک توهماتی دارد که اینها کار را سخت میکند.
چه توهماتی مثلا؟
یعنی ایشان موقعی که ۱۵ تا ۲۰ میلیون رای میآورد تصورش این است که به اندازه ۲۰ میلیون جمعیت میفهمد. هر تصمیمی را بگیرد باید اجرا شود درحالی که ما میگوییم اصلا دوران حکومت کردن اینطور و فرمان صادر کردن، گذشته است. من واقعا در دل قضیه هستم و اصلا اینطوری نیست. حضرت آقا تا یک تصمیم نظامی میخواهند بگیرند، دهها ساعت مشورت، مطالعه و صحبت میکنند. این و آن را میخواهند. در مجمع تشخیص مصلحت نظام دیده ایم یک سیاست کلی را دفتر ایشان نظر میدهند به دبیرخانه میآید، ما کار میکنیم، جمعبندی میکنیم دوباره میفرستیم و شاید این سیاستها ۱۰ بار میرود و برمیگردد و آخر که مجمع تشخیص مصلحت نظام تصویب میکند و به حضرت آقا پیشنهاد میکند باز هم در آنجا کلی مشاورتها انجام میشود. اصلا اینطوری نیست که تصور کنند یک کسی شب بخوابد و صبح بیدار شود و بگوید فلان کار بشود و فلان کار نشود. آقای احمدینژاد احساسم اینطوری است که یکباره… البته کارهای مثبتی هم کرده. بعضی وقتها که بعضی از مسئولان ما فکر نمیکردند ،کار میکنند بعضی هم فکر میکنند و کار نمیکنند. کاش کسی پیدا شود که هم فکر کند و هم کار کند. مشکل ما این است. الان وزرای دولت یازدهم فهیم و آدمهای خوبی هستند ولی یک جاهایی اصلا جرات کار کردن ندارند و یک جاهایی هم حال کار کردن ندارند. اما احمدینژاد هر روز تصمیم میگرفت و هر روز هم اقدام میکرد. حالا این اقدام مثل زمان بچگی که میگفتند سنگ مفت و گنجشک مفت است اما در تصمیم ریاستجمهوری نه سنگ مفت است و نه گنجشک مفت. اصلا حق ندارد اینطوری تصمیم بگیرد. یک زمانی احمدینژاد اصطلاحی را به کار برده بود که مضمونش این بود که «من میخواهم با سرعت ۱۸۰ کیلومتر بروم. هر وزیری نمیتواند نیاید». من همان موقع مصاحبه کردم و گفتم ۱۸۰ کیلومتر ممنوع است. هیچ کس حق ندارد ۱۸۰ کیلومتر برود. سرعت مطمئنه.
به نظر آقای باهنر آیا آقای روحانی در ۲۹ اردیبهشت ۹۶ رئیسجمهور میماند یا نه؟
هنوز زود است. این عدد ۲۰درصد من بسیار مهم است. این عدد تحلیلی و مبتنی بر یکسری آمار است. مردم کشور ما تا ۲۴ ساعت مانده به انتخابات نزدیک ۱۸ درصدشان تصمیم نگرفتهاند که چهکار کنند. این ۱۸ درصد کار را تمام میکند.
این ۱۸ درصد کدام طرفی است؟
این اصطلاح خوبی نیست که هی تکرار شود. آن آراء آرای جهنمیاست. میخواهم بگویم شاید برخی احساس کنند خدای ناکرده من از این واژه میخواهم سوء استفاده کنم. مردم در لحظه آخر میگویند به درک به فلانی رای بدهیم. به جهنم به فلانی رای بدهیم. مطلوبشان نیست. شاید هم ایده آلیستاند و دنبال اسب سفیدی هستند که از بالای ابرها با شاهزادهای بیاید. ممکن است ایدهآلیست باشند اما اینها نهایتا نمیخواهند هم رای ندهند. اصلا آدمهایی نیستند که رای ندهند چون یک عده میگویند ما چهکاره ایم، اما آنها میخواهند رای دهند و تا روز آخر نمیدانند چکار کنند؟ بعدش هم میگویند به جهنم!
منبع: الف
جبهه پایداری را در کنار «جمنا» نداریم/ رهبری اصلاحطلبان را با فتنه یکی نمیدانند / تاریخ مصرف کلمه اعتدال گذشته / فکر می کردند به هرکه بگویند دلواپس از چشم مردم ساقط می شود
غلامعلی حدادعادل در رابطه با سازوکار «جمنا» می گوید: ۵ نامزد از فرآیند رایگیری مجمع حاصل میشود ولی در باب اینکه آیا هر ۵ نامزد در انتخابات شرکت کنند یا یک نفر یا بیش از یک نفر و این یک نفر یا آن دو یا سه نفر چه کسانی باشند، بستگی دارد به اختیاری که مجمع به شورای مرکزی خواهد داد.
حدادعادل در گفتگو با هفته نامه مثلث با بیان اینکه رهبری اصلاحطلبان را با فتنه یکی نمیدانند، افزود: به گمان من، نظر رهبری دو پرونده وجود دارد؛ یکی پرونده اصلاحطلبی و دیگری پرونده فتنه. اصلاحطلبی میتواند بهعنوان یک جریان سیاسی حضور داشته باشد و این حضور حقش هم هست.
متن کامل این گفتگو در زیر می آید:
سال گذشته در این اوقات فضا خیلی متاثر از توافق هستهای بود و تقریبا دو دسته طرفدار و منتقد برجام از معتدل تا رادیکال حضور داشتند و این فضا به انتخابات مجلس دهم هم کشیده شد و بالاخره تغییراتی در مجلس رخ داد. یک سال بعد از آن اتفاق فکر میکنید که فضای جامعه مثل گذشته است یا تغییراتی داشته؟
سال گذشته دولت خیلی بیشتر از امسال به برجام امیدوار بود. در واقع برجام به یک موضوع تبلیغاتی برای جریان سیاسی طرفدار دولت مبدل شده بود که تا حدود زیادی بهرهاش را هم در انتخابات بردند. ولی در این یک سال اتفاقات زیادی افتاده که به نظر خود برجامیان، نقض برجام بوده است. آمریکاییها نشان دادند که به هیچ وجه حاضر نیستند به وعدههایی که دادند، عمل کنند. اکنون برجام به صورت امر مبهمی درآمده و در نهایت هیچکس نمیداند آقایترامپ میخواهد با برجام چه کار کند؟ آنچه رخ داده این است که حرفهای ضدونقیض وضعیت برجام را متزلزل کرده است. بنابراین برجام در انتخابات سال ۹۶ معنای انتخابات سال ۹۴ را نخواهد داشت.
یعنی شما فکر میکنید اگر انتخابات مجلس در پایان سال ۹۵ برگزار میشد، نتایج با آنچه اتفاق افتاد، متفاوت بود؟
قطعا این بهرهای که از برجام در سال ۹۴ بردند، در سال ۹۵ نمیتوانستند ببرند. امروز نظرسنجیها حکایت میکند که مردم از خلف وعده آمریکاییها راضی نیستند. امروز راحتتر میشود راجع به اشتباهات دولت خودمان در خصوص برجام صحبت کرد. امروز آسانتر میشود اثبات کرد که آن ذوقزدگی چقدر سطحی بوده و چقدر مصرف انتخاباتی داشته و چقدر بیریشه بوده است. اینکه فردای امضای برجام، همه روزنامههای طرفدار دولت تیترهایی بزنند که گویی همه مشکلات عالم و آدم بعد از این حل میشود! امروز اگر شما آن روزنامهها را یک بار جلوی چشمتان بگذارید هم خنده آور است و هم گریه آور. ولی یک سال پیش نمیشد به این وضوح خطا بودن این ذوقزدگی را اثبات کرد. امروز خود آنها که ذوقزده بودند اعتراف میکنند که ما زیاده از حد خوشبینی نشان دادیم.
از آنجا که شما روابط خوبی با دکتر ظریف دارید آیا همان موقع هم به صورت خصوصی به ایشان نکات خودتان را گفته بودید؟
خیر، حقیقتش این است که از وقتی این مذاکرات شروع شد هیچ وقت فرصت نکردم در جلسهای با ایشان بنشینم و تبادلنظر کنیم. بیشتر دیدارهای ما، سرپایی و در حد احوالپرسی بوده است. یعنی هیچ وقت فرصت نکردم با آقای ظریف بنشینم و حرف جدی و دقیق بزنم.
اما در کتابی که به ایشان هدیه دادید این موضوع مستتر بود.
بله، من با آن کتاب خواستم بگویم که برجام آوردگاهی است شبیه بعضی از امتحانهایی که در گذشته سر راه رجال سیاسی بوده و چقدر کار خطیری است.
تحولات این مجلس را دنبال میکنید؟
بله، در حد اخبار مجلس دنبال میکنم.
شایعهای هم شد که ممکن است از اصفهان نامزد شوید ولی این اتفاق نیفتاد. آیا به حضرتعالی پیشنهاد شده بود؟
برخی از دوستان چندماه پیش از اصفهان پیشنهاد کردند ولی من به این جمعبندی نرسیدم که این کار صحیح است.
چطور؟
یک علتش این است که کسی که میخواهد نماینده اصفهان شود باید وقت داشته باشد به اصفهان برسد و برای من چنین کاری ممکن نیست. این یکی از دلایل است و فکر میکنم همین یک دلیل کافی باشد. اما دلایل دیگری هم وجود دارد.
جبهه مردمی از مدتی پیش فعالیت خود را آغاز کرد و به تازگی دچار تغییرات شد. شما هم بهعنوان عضو شورای مرکزی انتخاب شدید. ماجرا چیست و چرا از شما دعوت شد و چرا پذیرفتید که وارد این عرصه شوید؟ باتوجه به تجربیاتی که در انتخاباتهای گذشته داریم؛ یعنی دو تجربه خیلی نزدیک که یکی سال ۹۴ و دیگری سال ۹۲ که به هر حال با هم متفاوت است. از این زاویه که ائتلاف کردن و رسیدن به لیست واحد در مجلس کار تقریبا شدنی و منطقی است ولی در ریاستجمهوری کار سخت و طاقتفرسایی به نظر میرسد. از این زاویه فکر میکنید آیا چشمانداز خوبی وجود دارد؟
در کار سیاسی اگر انسان به درستی به مبانی حرکت سیاسی خودش معتقد باشد، از شکستهای احتمالی که در مسیر برایش پیش میآید نباید دچار یأس شود بلکه باید هر شکستی را یک فرصت برای شناخت ضعفهای خودش تلقی کرده و برای رفع معایب خودش تلاش کند. واقعیت این است که ما در انتخابات سال ۹۲، به علت تفرقه شکست خوردیم. این شکست سبب یک نوع جمعبندی مثبت شد و آن توافق جمعی ما در انتخابات مجلس بود که درست است که در تهران با یک اختلاف اندکی بعد از ۳۰ نفر رقیب قرار گرفتیم و پیروز نشدیم ولی در کل کشور انتخابات مجلس را نباختیم. ما تجربه ائتلاف مجلس دهم را من حیثالمجموع تجربه مثبتی میدانیم. همان تجربه مثبت زمینهای شد برای شکل گرفتن جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی. یعنی ما به این جمعبندی رسیدیم که باید یک تغییر و تحولی در تشکل سیاسی خودمان بدهیم و چهرههای تازهای را وارد میدان کرده و گفتمان تازهای را هم انتخاب کنیم. همچنین مراقب باشیم که از آن سوراخهایی که در نوبتهای قبل گزیده شدهایم، دوباره گزیده نشویم. مجموع این تجربهها امروز به این منتهی شده که یک ارادهای برای شکلگیری جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی به وجود بیاید. میتوانم بگویم که ۸۰ تا ۹۰ درصد کسانی که به آقای روحانی رای ندادند، در این جبهه حضور و به وحدت اعتقاد دارند. یک عده از آنهایی هم که به آقای روحانی رای دادهاند، به این جبهه امید بستهاند. من شکلگیری جبهه مردمی را یک گام مثبت دیگر بعد از ائتلاف مجلس دهم میدانم و فکر میکنم یک نوع حرکت تکاملی در فعالیتهای سیاسی نیروهای انقلاب است.
خود جنابعالی چطور شد که اضافه شدید؟
هرجا ببینم کاری میتوانم برای انقلاب کنم، شانه خالی نخواهم کرد. دلیلی نمیدیدم اگر کاری میتوانم انجام دهم، طفره بروم و کاری انجام ندهم.
آقای دکتر! دو نکته وجود دارد؛ یکی اینکه واقعا به وحدت رسیدن در جبهه اصولگرایی بدون جبهه پایداری بالاخره وحدت کامل نیست و یکی از مسائلی است که از انتخابات سال ۹۲ تا الان وجود داشته همین جبهه پایداری است که به شکلهای مختلف باز تولید شده است. من فکر میکنم همچنان صورتمساله در انتخابات سال ۹۶ باقی است. شما چطور فکر میکنید؟
بله، هنوز ما جبهه پایداری را در کنار جبههمردمی نداریم. ولی من شخصا پیوستن دوستان پایداری را به جبهه مردمی دور از دسترس نمیدانم. برای اینکه ما تجربه موفقی در انتخابات مجلس داشتیم.
شکل انتخابات مجلس طوری است که به وحدت رسیدن راحتتر است.
اگر بنا بر وحدت باشد و نخواهیم تفرقه داشته باشیم در انتخابات ریاستجمهوری هم میتوانیم همه با هم وحدت داشته باشیم. من هیچ مانع اساسی نمیبینم در اینکه دوستان جبهه پایداری درون جبهه مردمی حضور داشته باشند، کما اینکه در حال حاضر هم عدهای از بدنه و طرفداران آنها با جبهه همراه هستند. اصولا شکلگیری جبهه مبتنی بر ائتلاف احزاب نبوده، بلکه مبتنی بر حضور مردم بوده است. ما به پیوستن آنها علاقهمندیم. اشکالاتی که دوستان ما میگیرند، اشکالات ریشهای نیست. ما هم برایشان توضیح دادهایم و فکر میکنم در میان دوستان پایداری این تقوا و بصیرت وجود دارد که بهدنبال تفرقه نباشند.
فکر میکنید گزینهای وجود دارد که اجماع بر سر آن جبهه مردمی را با جبهه پایداری به اتحاد برساند؟
ما الان به گزینه فکر نمیکنیم. در حال حاضر ما در پی فرآیند منتهی به گزینه واحد هستیم. یعنی فکر میکنیم اگر یک فرآیند منطقی و درستی برای رسیدن به گزینه واحد انتخاب شود، در آن صورت همه ما باید از آن گزینه پشتیبانی کنیم. ولی الان نمیدانیم که آن گزینه چه کسی هست؟
آیا فکر میکنید اصولگرایان شانس پیروزی بر آقای روحانی را دارند؟
به نظر من اگر به وحدت و فرد واحد مناسبی برسند، شانس پیروزی دارند. این به دو چیز بستگی دارد؛ نخست اینکه این وحدت هرچه بیشتر، کاملتر شود. دوم اینکه فرد انتخاب شده فرد شایستهای باشد.
شایسته بودن را در این مقطع توضیح بفرمایید.
لااقل عیبهای دولت فعلی را نداشته باشد.
آیا در میان اصولگرایان کسی را با چنین مشخصهای داریم؟
بله، حتما داریم والا اگر ما هم همین عیبها را داشته باشیم پس چرا رقابت سیاسی میکنیم؟ مثلا فقط فلانی برود و فلانی بیاید! چه اتفاقی میخواهد بیفتد؟ ما میخواهیم اشکالات برطرف شود. حتما کسی که میخواهد نامزد شود و بهعنوان نماینده این جبهه رای مردم را جلب کند باید عیب و اشکالات دولت فعلی را نداشته باشد.
یکی از اتفاقات مهم امسال درگذشت آقای هاشمی بود. دو نظر راجع به ایشان به صورت کلی وجود دارد؛ یک اعتقاد این است که آقای هاشمی رفسنجانی طی سالهای اخیر دیگر قدرتی در سیاست ایران نداشته و بحث قدرت سیاسی ایشان بیشتر حالت عاطفی داشته است. عده دیگری معتقدند که آقای هاشمی حتی تا روز وفات خودشان، تاثیرات خاص خود را در آرایش سیاسی ما داشتهاند. شما چطور فکر میکنید؟
بنده فکر میکنم آقای هاشمی خصوصا بعد از انتخابات سال ۸۴ به تدریج جای خودش را از متن انقلاب به حاشیه برد. یعنی آقای هاشمی که در کنار رهبر انقلاب با سابقه مبارزه طولانی، مورد اجماع همه انقلابیون بود، این میدان حضور و تاثیر ملی را ترک کرد و در واقع به جای اینکه همه ایران فرصت حضور آقایهاشمی باشد، او به سراغ حاشیههای خیلی محدود رفت. مثلا اینکه دانشگاه آزاد را بهعنوان یک میدان حضور سیاسی برای خودش انتخاب کرد و به تدریج هم به سمت اصلاحطلبان رفت. این سیر تدریجی گرایش آقای هاشمی به سمت اصلاحطلبان، معاملهای بود که هر دو طرف آن را یک تاکتیک تلقی میکردند و در درستی آن شک داشتند اما ادامهاش را بیشتر از فسخ آن میپسندیدند.
راجع به همین معامله که فرمودید نکته مبهمی وجود دارد. در بیرون این تصویر وجود داشت که آقای هاشمی نماینده اصلاحطلبان در قدرت است. اما در داخل انگار این طور نبود؛ انگار که خیلی هم حرفهای اصلاحطلبان را بخواهد نمایندگی نمیکرد. این نقطه شک و ابهام از همین جاست یعنی آقای هاشمی نقش خودش را برای اصلاحطلبان ایفا نمیکرد؟
اصلاحطلبان وقتی به گذشته خودشان مراجعه میکردند با آن بدزبانیها، تهمتها و عناوینی که به آقای هاشمی میدادند، خودشان در توجیه نزدیک شدن به آقای هاشمی دچار تناقض بودند. آقای هاشمی هم وقتی به گذشته خودش نگاه میکرد با آن مخالفتها و فاصلهای که با این جریان داشت، همین طور بود. یعنی برای هیچ کدام از دو طرف این نزدیک شدن به هم در ۲۰ سال پیش قابل تصور نبود. درواقع احساس هر دو طرف این بود که یک همکاری مصلحتی است هر چند چنین همکاریای وجود داشت و روزافزون هم بود.
بعد از درگذشت آقای هاشمی اصلاحطلبان تغییراتی در بیان خودشان دادند و ادعا میکنند که تمایل دارند به حاکمیت نزدیک شوند و باید نماینده مستقیم داشته باشند و این خلاء را پر کنند. این مساله را چطور تفسیر میکنید؟ آیا اصلاحطلبان بعد از درگذشت آقای هاشمی به رهبری نزدیکتر میشوند؟
من تصور میکنم رهبری اصلاحطلبان را با فتنه یکی نمیدانند. به گمان من، نظر رهبری دو پرونده وجود دارد؛ یکی پرونده اصلاحطلبی و دیگری پرونده فتنه. اصلاحطلبی میتواند بهعنوان یک جریان سیاسی حضور داشته باشد و این حضور حقش هم هست. ولی باید تکلیف خودش را با فتنه روشن کند و این پاشنه آشیل یا چشم اسفندیار اصلاحطلبان است. آنها چنین کاری را نمیکنند و به مصلحت خودشان نمیدانند. در عین حال اینطور وانمود میکنند که میخواهند به حاکمیت نزدیک شوند!
ائتلافی که سال ۹۲ صورت گرفت یک ضلعش هم آقای هاشمی بود که البته در سال ۹۴ هم تکرار شد، تفسیر و تحلیل شما از انتخابات سال ۹۶ چیست؟ آیا اصلاحطلبان بعد از درگذشت آقای هاشمی این ائتلاف را ترک کرده و نامزد خود را میآورند؟
من معتقدم که طیفهای اصلاحطلبان با همه دعواهای واقعی و ظاهری که بینشان هست، هیچ چارهای جز ائتلاف بر سر آقای روحانی ندارند. آنها هیچ وقت نامزد دیگری را پیدا نمیکنند که مثل آقای روحانی چهار سال مداوم صبح تا شب رادیو، تلویزیون و فضای تبلیغاتی را در اختیار داشته و شناخته شده باشد. یعنی ته دل آنها تصدیق این واقعیت است که رفتن به سراغ غیرروحانی یک انتحار سیاسی است و چنین کاری را نخواهند کرد. این تصور من است و حرفهایی را که گاهی بهعنوان مخالفت میزنند در حد حرف میدانم.
آقای روحانی بالاخره رئیسجمهور هستند اما نگاه ایشان نسبت به طبقات مختلف جامعه محل تامل است. نکتهای که وجود دارد و برای خود من هم مهم است نگاه ایشان به طبقه محروم است. ما این مساله را در حوادث سیل سیستان و آلودگی هوای اهواز میبینیم. سوال من این است که چرا نگاه ایشان نسبت به این طبقه این گونه است؟ این به دلیل خصوصیات فردی است یا اینکه احساس میکند اصلا نیازی به این طبقه ندارد. این نگاه از کجا نشات میگیرد؟
آقای روحانی همین است که میبینید.
یعنی از ابتدا هم همین طور بودهاند؟
بله، شما به سابقه ایشان قبل از ریاستجمهوری هم اگر نگاه کنید، هیچ وقت آقای روحانی را غیر از آنچه در این چهار سال دیدید، نمیبینید. یعنی به نظر من آقای روحانی هیچ تحولی در شخصیتش پیدا نشده و همان آقای روحانی قدیمی بوده که رئیسجمهور شده و همین است که هست.
جامعه بههرحال انتظاری از آقای روحانی داشته که به او در سال ۹۲ رای داده است. فکر میکنید آن انتظارات برآورده شده است؟
شما سراغ تولیدکنندگان بروید و بپرسید که مشکلاتشان کمتر شده است؟ سراغ خانوادهها بروید و بپرسید که آیا وضعیت اشتغال بهتر شده است؟ سراغ مسئولان دستگاهها بروید و ببینید وضعیت مالی و بودجهای دستگاه بهتر شده است؟ سراغ طرحها بروید و ببینید سرعت اجرای طرحها بیشتر شده است؟ سراغ موسسات علمی و پژوهشی بروید، ببینید چه وضعی دارند. یعنی اتفاق خاصی نیفتاده و چه آقای روحانی رای بیاورد و چه رای نیاورد این مشکلات وجود دارد.
برداشت شما از جامعه این است که آیا میل به تغییر در اردیبهشت ۹۶ وجود دارد یا تثبیت؟ یا فکر میکنید هنوز تصمیم خود را نگرفته است؟
فکر میکنم تغییر در انتخابات ۹۶ یک مقداری بستگی به آرایش طرف مقابل دارد. ولی مسلم است که دیگر الفاظ تدبیر و امید رمق خودش را از دست داده و کلمه اعتدال دیگر تاریخ مصرفش گذشته است. اینها کلیدواژههایی بود که آقای روحانی با آنها به پیروزی رسید؛ اعتدال، تدبیر و امید. اما امروز هیچ کدام اینها معنای چهار سال قبل خود را ندارد. اعتدال دیگر در زبان سیاسی دولت یک واژه منسوخ شده و فراموش شده است. هیچکس دیگر راجع به اعتدال به صورت جدی صحبت نمیکند. شما اگر فراوانی کلمه اعتدال را در سخنرانیهای خود آقای روحانی و مقالات روزنامههای طرفدار ایشان با شش ماه اول مقایسه کنید، میبینید که این واژه تاریخ مصرفی برای همان موقع داشته و امروز صحبت کردن از اعتدال کاملا بیموقع و بیمعناست. تدبیر هم که مردم را به طرح این سوال وامیدارد که اگر تدبیر بود پس آن حقوقهای نجومی از کجا سردرآورد؟ اگر تدبیر بود چرا باید ذخیره فرهنگیان بیچاره آنگونه در حلقوم بانک سرمایه ریخته شود و از طریق بانک سرمایه در حلقوم یک عده سرمایه دار ریخته شود.
این تدبیر کجاست و چه کسی تدبیر میکند؟ اگر تدبیر بود چرا اینقدر ذوق زدگی نسبت به برجام نشان داده شد؟ اگر برجام صد درصد هم موفق بود، عاقلانه این بود که ما ذوقزدگی نشان ندهیم. حال اینکه ما ذوقزدگی را به چیزی نشان دادیم که کاملا احتمال خلف وعده در آن میرفت. دولت آقای روحانی کسانی را که میگفتند دلواپس و نگران هستیم مسخره میکرد! دلواپسی یک فحش شده بود و انگی بود که آقایان تصور میکردند روی هر کسی بزنند، دیگر او برای ابد از چشم مردم ساقط میشود. حالا امروز همه دلواپسند. دولت بیشتر از دلواپسان دیروز، دلواپس است. برای اینکه دولت قولهایی داده و حالا میبیند طرف مقابل به وعده خود وفا نمیکند. دولت این نگرانی را بیشتر از دلواپسان دیروز دارد. همه این اتفاقات پیش چشم مردم افتاده و مردم اینها را میفهمند و میدانند.
من میتوانم از بخش دوم پاسخ شما این برداشت را بکنم که گفتمان آقای روحانی شکستخورده؟
من اعتقاد دارم که موفق نبوده است.
و از بخش اول پاسخ شما این برداشت را بکنم که اگر رقیب یک بدیل مناسب را معرفی کند ممکن است آقای روحانی را شکست دهد؟
بله. این حرف کاملا درستی است.
راجع به آقای احمدینژاد، آقا فرمایشی داشتند. من برداشتم از آن فرمایش این بود که حضرت آقا تصور میکردند که این گفتمان و ایده ممکن است که دوقطبی خطرناک ایجاد کند. اکنون اتفاق دیگری افتاده و آقای بقایی نامزد شده. ابراز میکنند آقای بقایی در واقع همان احمدینژاد است با همان تفکرات و عقاید. درواقع انگار خود آقای احمدینژاد در انتخابات آمده! برداشت شما از آن توصیه و این اعلام نامزدی و این سکوت آقای احمدینژاد چیست؟
از آمدن آقای بقایی و حرف و صحبتهایی که در حاشیه اعلام نامزدی ایشان هم اینجا و آنجا گفته میشود، هیچ نگران نیستم. یعنی اصلا اتفاق خاصی نخواهد افتاد. در انتخابات از این جور حرفها زیاد است. یعنی خیلیهای دیگر هم هستند که الان در بعضی احزاب این طرف یا بعضی احزاب آن طرف اعلام نامزدی میکنند. اعلام نامزدی یک امر طبیعی است و خیلی اتفاق خاصی نمیافتد. من نگران نیستم.
به نظر شما سال ۹۶ شبیه کدام دوره از انتخابات گذشته است؟
حقیقت این است که ما هنوز آن اندازه رفتار سیاسیمان شکل نگرفته که این مسائل قابل پیشبینی باشد. به نظر میرسد که بعد از چهار دهه هنوز ما در حال تمرین و تجربه هستیم. نمیشود به یک روال منطقی و قابل استمراری دست یافت که بگوییم حالا اگر این منحنی را ادامه دهیم مثلا در سال ۹۶ مختصات انتخابات چه خواهد بود؟ میخواهم بگویم فضای سیاسی ایران متاسفانه هنوز فضای مغشوش و درهمبرهمی است. یعنی هنوز این فضا، فضایی نشده که در حدی نهادینه شده باشد که بشود یک قانونمندی را از آن استنباط و استخراج کرد و به نظر من آشفتگی هنوز بر سامانیافتگی سیاسی غلبه دارد و کاملا ممکن است طی سه، دو یا یک هفته آخر تعیین تکلیف شود. اینها از علائم آشفتگی سیاسی است. ما در هر انتخاباتی در گذشته با چنین واقعیتی روبه رو بودهایم. این نشان میدهد که ما هنوز به یک تبلور شفاف سیاسی در این مردمسالاری خودمان نرسیدهایم.
شما ملاقات با نامزدها را در شورای مرکزی شروع کردهاید؟
دیدارهایی در حد آشنایی و تبادلنظر وجود داشته اما بررسی جدی با برگزاری مجمع ملی و تشکیل شورای مرکزی آغاز میشود.
برنامه این است که پنج نامزد برای ثبتنام بروند؟
۵ نامزد از فرآیند رایگیری مجمع حاصل میشود ولی در باب اینکه آیا هر ۵ نامزد در انتخابات شرکت کنند یا یک نفر یا بیش از یک نفر و این یک نفر یا آن دو یا سه نفر چه کسانی باشند، بستگی دارد به اختیاری که مجمع به شورای مرکزی خواهد داد.
یعنی ممکن است شما تصمیم بگیرید بعد از پنج نفری که مجمع دوم انتخاب کرد، یک نفر ثبتنام کند؟
اصلا هدف نهایی معرفی یک گزینه واحد است منتها برای اینکه دست شورای مرکزی بسته نباشد و بتواند متناسب با شرایط بهترین تصمیم را بگیرد، از مجمع درخواست خواهد کرد که این اختیار را به شورای مرکزی بدهد که متناسب با واقعیت و شرایط تصمیم بگیرند.
ولی این تهدید را دارد که کنار رفتن نامزدی که وارد عرصه تبلیغات میشود، سخت باشد؟ شما دیگر سخت بتوانید در شورای مرکزی این افراد را برای کناره گیری قانع کنید.
فرض بر این است که آن پنج نفر صددرصد تابع تصمیمات جبهه خواهند بود.
خیلی کار سختی میشود.به هر حال اگر نتوانیم این کار سخت را انجام دهیم، محکوم به کارهای سختتری خواهیم بود.
منبع: الف
جزئیات واژگونی قایق عضو مجلس خبرگان رهبری
به گزارش فرارو، ۴ فروردین ماه، آیتالله عبدالکریم فرحانی، نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان رهبری در جریان سفر به هویزه پس از بازدید از قرارگاه شهید هاشمی و بخش رفیع، ساعت حدود ۱۶:۳۰ جهت بازدید از تالاب هورالعظیم سوار قایق شد که به فاصله زمانی و مسافتی بسیار کمی قایق حامل آیتالله فرحانی که از قایقهای محلی و سنتی هور بود، واژگون و این حادثه منجر به افتادن آیتالله فرحانی و سایر سرنشینان قایق در تالاب شد.
با توجه به اینکه قایق حامل آیتالله فرحانی در فاصله حدود ۱۰ متری از اسکله واژگون شده بو د، تیم حفاظتی همراه و همچنین تیم حفاظتی تالاب هورالعظیم سریعا نسبت به کمک به آیتالله فرحانی و سایر سرنشینان قایق اقدام کردند و خوشبختانه هیچ مشکلی برای این افراد و آیتالله فرحانی ایجاد نشد.
مشکلی برای سلامتی آیتالله فرحانی ایجاد نشده است، ظاهرا علت حادثه غیراستاندارد بودن و ایمن نبودن قایق حامل آیت الله فرحانی بوده است. البته آیتالله فرحانی از بومیان منطقه هستند و با شرایط تالاب و منطقه کاملا آشنایی دارند.
منبع: الف
نصب دوربین بالای هر درخت!
{اینجا}
منبع: الف
همراهی ایرانیها با "ساعت زمین"
از سال ۱۹۷۰ هر سال ۲۲ آوریل به عنوان «روز زمین» جشن گرفته میشود. در حال حاضر این روز به عنوان «روز بین المللی مادر زمین» شناخته میشود، و در بسیاری از کشورهای جهان از جمله ایران مردم برای محافظت از زیباییهای سیاره برای نسل آینده سعی میکنند تا در آن روز به مدت یک ساعت تمام لامپها و وسایل الکتریکی به ویژه در مراکز عمومی را خاموش کنند.
این رویداد جهانی توسط صندوق جهانی طبیعت سازماندهی شده و هدف از آن آگاهی درباره تغییرات آب و هوایی و نیاز به مصرف محتاطانه انرژی در جهان است. ساعت زمین نخستین بار توسط روزنامه سیدنی «مورنینگ هرالد» در سال ۲۰۰۷، زمانی مطرح شد که ۲.۲ میلیون نفر از ساکنین سیدنی اقدام به خاموش کردن چراغهای غیرضروری کردند.
پس از این اقدام شهر سیدنی استرالیا، هر سال تعداد بیشتری از شهرهای جهان این روز را گرامی داشتند و به آن پیوستند. نخستین گرامیداشت ساعت زمین در ایران در سال ۱۳۹۰ و با خاموشی چراغهای برج میلاد در تهران انجام شد و تاکنون نیز ایران در ۵ برنامه متوالی برای پاسداشت این روز مشارکت فعال داشته است.
پیش بینی میشود در سال جاری با توجه به جدی شدن مباحث تغییر اقلیم در جهان و با توجه انعقاد «قرارداد پاریس»، روز جهانی «ساعت زمین» با استقبال تعداد بیشتری از شهرها و روستاهای جهان روبرو شود و وزارت نیرو نیز در این حرکت جهانی همراهی خواهد داشت. این برنامه امسال در روز شنبه ۵ فروردین ۹۶ از ساعت ۲۰.۳۰ تا ۲۱.۳۰ اجرا خواهد شد.
منبع: بهارنیوز
وضعیت ترافیکی و جوی امروز راههای کشور
بر اساس این اطلاعیه در حال حاضر بارش برف در استانهای اصفهان، قم و اکثر محورهای هرمزگان، محور گرمسار – سمنان در استان سمنان، محورهای انار – یزد و بافت – کرمان در استان کرمان، محور یزد – نائین در استان یزد و محور باغچه – تربت حیدریه در استان خراسان رضوی ادامه دارد. همچنین بارش باران در محور قوچان – درگز در استان خراسان رضوی، محور سوادکوه محدوده گدوک، محور کندوان محدوده هزارچم و محور هراز محدوده امامزاده هاشم در استان مازندران مشاهده میشود.
محورهای مسدود کشور نیز به شرح زیر است:
۱- محور شمشک-دیزین در استانهای تهران و البرز
۲- محور پونل-خلخال در استانهای گیلان و اردبیل
۳– محور سرو آباد-پاوه در استانهای کردستان و کرمانشاه
۴- محور اولنگ-شاهرود در استانهای گلستان و سمنان
۵-محور سی سخت- پادنا در استان کهکیلویه و بویر احمد
۶-محور شیراز-جهرم در استان فارس
۷-محور فرعی گنجنامه-تویسرکان در استان همدان
۸- محور استهبان- نی ریز در استان فارس
۹- محور فرعی رودبار-کهنوج- قلعه گنج در جنوب استان کرمان
۱۰- محور امیدیه-دیلم در استان خوزستان
بنا بر گزارش پایگاه اطلاع رسانی پلیس راهنمایی و رانندگی ناجا، سایر محورهای مواصلاتی کشور از جوی آرام و ترافیکی روان برخوردار هستند.
منبع: بهارنیوز
سومین ایرباس پسابرجامی در راه ایران
دومین هواپیمای ایرباس از نوع ۲۰۰-۳۳۰ (سومین ایرباس پسابرجامی) امروز فرانسه را به مقصد تهران ترک کرده و ساعت پنج بعدازظهر وارد فرودگاه مهرآباد خواهد شد. گفتنی است دومین هواپیمای پسابرجامی شنبه ۲۱ اسفندماه وارد تهران شد و به ناوگان نقل هوایی کشور پیوست. نوسازی ناوگان هوایی با ورود نخستین هواپیمای ایرباس خریداری شده در دی ماه امسال کلید خورد و قرار است شرکت ایرباس ۲ فروند و شرکت ای. تی. آر (ATR) زیرمجموعه ایرباس (فرانسوی-ایتالیایی) نیز سه فروند هواپیما تا پایان امسال به ایران ایر تحویل دهند.
کارشناسان معتقدند جایگاه صنعت هوانوردی ایران در منطقه با امضای قرارداد خرید بیش از ۲۰۰ فروند هواپیمای مسافری دور، متوسط و کوتاه برد و افزایش بیش از۵۰ هزار صندلی جدید ارتقا می یابد و فرصت های اشتغالزایی مستقیم را برای بیش از ۲۰ هزار نفر در داخل فراهم می کند.
در این قراردادها افزون بر خرید هواپیما، موضوع های دیگری همچون آموزش خلبانان و تعمیر و نگهداری، حمایت از توسعه خدمات ناوبری هوایی (ای. تی. ام-ATM)، عملیات فرودگاهی و هواپیمایی، انتقال فناوری و هماهنگی مقررات رگولاتوری برای ایران ایر منظور شده است. خرید همه این هواپیماها به صورت اجاره به شرط تملیک است و ایران ۸۵ درصد منابع مالی آن را از فاینانس خارجی و ۱۵ درصد آن را از منابع داخلی و تسهیلات صندوق توسعه ملی به وسیله بانک صنعت و معدن تامین می کند.
هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران در دوران پسابرجام قرارداد خرید ۲۰۰ فروند هواپیما را با شرکت های ایرباس، بوئینگ و ای. تی. آر نهایی کرده است. هما قرار است ۸۰ فروند هواپیما از ایرباس، ۱۰۰ فروند از بوئینگ و ۲۰ فروند از شرکت فرانسوی – ایتالیایی ای. تی. آر وارد کشور کند.
منبع: بهارنیوز
ورزشکاران؛ سیاست؛ لُمپنیسم
محمدآزاد جلالی زاده
شرکت «سیلْ آلودِ»! ورزشکاران؛ از وزنه بردار و فوتبالیست و والیبالیست و تنیسور و داور و … برای ثبت نام به عنوان کاندیداتور در انتخابات شوراهای شهر را از آن جهت که هر کس حق دارد در سرنوشت سرزمین خود سهم داشته باشد، می توان به فال نیک گرفت و از آن به نیکی یاد کرد اما همواره یک روی سکه دو رو را دیدن و فارغ شدن از نظرگاه پشت سکه مشکلاتی را به جدّ به وجود می آورد. از قدیم الایام ورزشکاران در سرزمینی چون ایران، همواره علاوه بر ورزش متّصف به صفت «عیّاری» و «عیّارمنشی» بوده اند و مهم تر از آن این بوده که در تاریخ ما تا از قبل از این ایام معاصر ورزشکاران همواره صفت «عیّار منشی» را بر، برد و باخت رجحان داده اند و صفت «پهلوان» دقیقاً از این نوع ارجحیتپنداری آمده است.
اما با ورود موج مدرنیته و مدرنیسم «هر چند کاملاً ناقص و وهم آلود» به جامعه ما، رقابت و برتری، به جای سنّت لوطی منشی نشست و «اول شدن به هر قیمتی» و به تبع آن دوپینگ های ذهنی و عینی مجال را از دیگر عرصه ها ستاند و این امر قبل از همه عالم سیاست ما را فرا گرفت. بعد به حوزه های فرهنگ و ورزش و … ما رسید تا آنجا که در این میان لُمپنیسم که خود محصول پوپولیسم بی مهار است، به صدر رفت.
سیاست و جامعه ما دچار لُمپنیسم شد و لُمپنیسم که در تعریف عملیاتی من «رجحان هدف بر وسیله» و سپس بعد از رسیدن به هدف، «رجحان وسیله بر هدف است» در بسیاری از حوزه ها فراگیر شد و تمام اینها محصول پوپولیسم تمام عیاری بود که هیزم شعله اش را سلبریتی های سینمایی و ورزشی فراهم ساختند، در عالم سیاست که میدان ذهن و شطرنج است کم کم ظاهرهای خوش فرم! هیکل های قوی و مشت زن ها و وزنه بردارن و شوت زن های قهّار پیدا شدند، یا مستقیم در صحنه شدند و یا دور و بر سیاسیون را گرفتند و چنین شد که لُمپنیسم تمام عیار را ما قبل از جامعه آمریکا که لمپنیسم ترامپی را پذیرفت، پذیرفتیم و از این نظر ما از آنها جلوتریم.
سیاسیون «فول پوپولیست» ما که دیدند سلبریتی ها به خوبی می توانند سوار بر روانشناسی اجتماعی-سیاسی جامعه ایرانی شوند، هر طور بوده آنها را به صحنه کشیده و می کشانند. شاید این در تمام دنیا دیده شود اما این حجم فزون از ورود ورزشکاران — به عنوان یکی ازشاخه های سلبریتیسم — در هر کجا که باشد، قطعا زمینه های لمپنیسم را فراهم آورده و خروجی لمپنیسم قطعاً پوپولیسم تمام عیار خواهد بود. حتی می توان این معادله را برعکس نوشت و خروجی پوپولیسم را لمپنیسم تمام عیار دانست.
بسیاری بر آن باورند که ما پوپولیسم خوب و بد داریم، اما از نظر من پوپولیسم خوب، پوپولیسم مرده است و از این روست که پیشنهادم آن است که تمامی ورزشکاران برای هموار ساختن راه پیشرفت در سایه تخصص گرایی، عرصه سیاست رها کرده و آن را به اهل فن واگذارند. به جد معتقدم این در برهه کنونی برای ایران راهگشاتر از کلکسیون سلبیریتیهای بی تخصص خواهد بود.
ورزشکاران به طور خاص و سلبیریتی ها به طور عام بهتر است به دنیای عیّاری خویش بازگردند. اما در صورت اصرار این عزیزان بر حضور در صحنه، امیدوارم خود افکار عمومی از هجمه و هژمونی چنین وضعیتی با عدم رای به غیر متخصصین، جلوگیری کنند، تا حوزه های ما تخصصی و متخصص گرا گردند.
منبع: بهارنیوز
سفر رییس جمهوری به کردستان
حجتالاسلام والمسلمین حسن روحانی کردستان را دیار مردمان خونگرم، قهرمان و مرزدار توصیف کرد و با تبریک آغاز سال جدید، اظهار داشت: در این سفر چندین پروژه بسیار مهم و مجموعاً ۲۱ طرح در سطح استان افتتاح و عملیات اجرایی ۳ پروژه نیز آغاز می شود.رییس جمهور خاطر نشان کرد: در جریان این سفر همچنین روند اجرایی شدن وعدههای سفر استانی مورد بررسی قرار گرفته تا پروژههای نیمه تمام هر چه سریعتر به اتمام برسد.
افتتاح مجتمع پتروشیمی کردستان و کارخانه لاستیک بارز در کنار بهرهبرداری همزمان از دهها پروژه صنعتی و عمرانی دیگر و نیز حضور در جمع جوانان و نخبگان استان از جمله برنامههای رییس جمهور در سفر به استان کردستان میباشد.
حجتالاسلام والمسلمین حسن روحانی رییس جمهور روز شنبه به منظور افتتاح پروژههای صنعتی، عمرانی و خدماتی در استان کردستان وارد سنندج شد و در فرودگاه بینالمللی سنندج، از سوی ماموستا فایق رستمی نماینده مردم استان کردستان در مجلس خبرگان رهبری، استاندار و شماری از مسئولان ارشد محلی مورد استقبال قرار گرفت.
منبع: بهارنیوز