دشمن میخواهد ما را بترساند
صرفنظر از اراده و عنایت الهی، شاید زمانی در اوایل انقلاب اسلامی، آمریکا میتوانست از طریق اقدام نظامی شرایط لازم برای تغییر ساختار حکومت در ایران را به کشور ما تحمیل نماید، اما اینک نه آمریکا آمریکای سابق و نه ایران اسلامی، ایران بیدفاع ابتدای انقلاب است.
اگرچه همان ایران هم، ۸ سال مستمر با تمام قدرت در برابر حدود ۸۰ کشور حامی عراق که ۳۶ مورد آنها رسماً به سرکردگی آمریکا و سایر کشورهای استکباری درگیر جنگ با انقلاب اسلامی شده بودند، مقتدرانه ایستادگی کرد و حتی یک وجب از خاک خود را از دست نداد.
اما اینک این پرسشها مطرح است، چرا آمریکا و غرب دست از توطئه علیه ایران بر نمیدارند؟ مؤلفههای قدرت ایران در برابر زیادهخواهیهای غربیها کدامند؟ چه عواملی مانع از برخورد مستقیم نظامی غرب با انقلاب اسلامی ایران است؟ با وجود عوامل بازدارنده متنوع و قدرتمندی که جمهوری اسلامی ایران در اختیار دارد، علت رجز خوانیهای مکرر و بیهوده رؤسای جمهور آمریکا و اصرار آنها بر احتمال استفاده از گزینه نظامی چیست؟
قبل از پاسخ به این سؤالات ذکر این نکتهِ بدیهی، ضروری است که هیچ فرد عاقلی و هیچ نظام متمدنی، موافق جنگ و خونریزی و نابودی منافع مردم و کشورش نیست، اما هیچ انسان آزاده، با شرف و عزتمندی هم نمیتواند حاضر به پذیرش ذلت و بردگی دیگران باشد و این نکته در مورد مسلمانان بیش از دیگران صدق میکند، چرا که اصولاً فلسفه ظهور اسلام مقابله با کفر و ظلم و ایجاد عدالت فراگیر در سطح جهان است و علت دشمنی استکبار را باید در همین نکته جستجو کرد.
اهرمهای قدرت ایران:
اگرچه ممکن است صاحبان قدرتهای جهانی از نظر تجهیزات نظامی در جایگاهی برتر نسبت به جمهوری اسلامی ایران قرار داشته باشند، اما بیشک این تجهیزات بدون بهره بردن از قدرت توکل به اراده الهی، ارزش چندانی نخواهد داشت و در برابر نیروی ایمان رزمندگان راه خدا، به راحتی درهم شکسته خواهد شد.
این همان نکتهای است؛ که به حکم سنتهای الهی در مقاطع مختلف تاریخ از جمله؛ در جریان جنگ ۸ ساله تحمیلی به ایران، جنگ عراق و سوریه با نیروهای تکفیری، جنگ رزمندگان فلسطینی و لبنانی با صهیونیستها، جنگ مردم یمن با رژیم تا دندان مسلح سعودی که در همه موارد، متجاوزین مورد حمایت آشکار و کامل اکثر قریب به اتفاق کشورهای استکباری بودهاند و حتی جنگ شوروی سابق با مجاهدین افغانی به اثبات رسیده است.
اما در مورد اهرمهای قدرت مادی و معنوی و نیروی بازدارنده دفاعی جمهوری اسلامی ایران، میتوان به موارد مختلفی اشاره نمود که برخی از آنها منحصربفرد بوده و فقط به ایران اسلامی و برخی از کشورهای اسلامی اختصاص دارد. بهعنوان مثال؛ میتوان از قدرت رهبری و فتوای مراجع تقلید برای بسیج عمومی مسلمانان نه تنها در ایران، بلکه در سرتاسر جهان در جهت ضربه زدن به منافع متجاوزین به حریم اسلام و بهویژه روحیه شهادتطلبی و قدرت ایمان رزمندگان اسلام، بهعنوان مهمترین مؤلفههای قدرت بازدارندگی انقلاب اسلامی نام برد.
در کنار این عناصر معنوی، باید به سایر مؤلفههای قدرت ایران اسلامی از جمله؛ تجربه هشت ساله دفاع مقدس و نیز تجربه نبرد با گروههای تروریستی، وجود هزاران پایگاه مقاومت بسیج در اقصی نقاط کشور (حتی در روستاها) با حضور میلیونها نفر بسیجی آموزش دیده و مسلح و همچنین به وسعت، وضعیت و موقعیت ژئوپلیتیکی ایران و نیز آمادگی روزافزون و تجهیزات مدرن و رو به گسترش نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران از جمله؛ قدرت موشکی نیز اشاره کرد.
بنا بر اظهارات کارشناسان مسائل نظامی جهان، قدرت موشکی ایران در حدی است که به عنوان اولین قدرت موشکی منطقه و ششمین قدرت موشکی جهان معرفی شده و قادر است در همان لحظات اولیه یک جنگ احتمالی، بیش از ۱۵ هزار موشک آماده را به سمت هدفهای از پیش تعیین شده که عمدتاً کارگزار و یا تأمین کننده منافع آمریکا و غرب در منطقه هستند شلیک نماید.
هزاران نیروی نظامی و شبهنظامی شامل؛ نیروهای ارتش، سپاه، بسیج و سایر نیروهای امنیتی و انتظامی و همچنین توان سایبری و نیز سامانههای پیشرفته و بومی رصد و پدافند هوایی همراه با هزاران (حدود ۳ تا ۵ هزار) قایق تندرو و صدها نوع سلاح و روش کلاسیک و غیرکلاسیک (بومی و سنتی) شناخته و ناشناخته ایران در یک جنگ نامتقارن، رفتاری غیرقابل پیشبینی و بسیار ریسکپذیر در حد یک کابوس وحشتناک را پیش روی متجاوزین احتمالی قرار داده است.
در کنار این موارد؛ باید از امنیت پایدار، ثبات سیاسی، اتحاد و انسجام ملی، حضور بههنگام مردم در صحنههای مختلف دفاع از انقلاب و حمایت از رهبری، وفاق همبستگی مردم و مسئولین در برخورد با حوادث طبیعی و غیرطبیعی و همچنین دستاوردهای انقلاب اسلامی در عرصههای مختلف بهویژه در عرصه علمی، نیز به عنوان سایر مؤلفههای تأثیرگذار در قدرت ملی و عامل نگرانی دشمن نام برد.
با توجه به این عوامل، نگرانی دشمن در زمینه قدرت دفاعی ایران در حدی است که؛ به رغم کسب رتبه ۲۳ نیروهای مسلح کشورمان در رنکینگ جهانیِ ارتشهای دنیا (بدون در نظر گرفتن ظرفیتهای سپاه و بسیج)، صاحبنظران این عرصه با اتکاء به توانمندیهای ناشناخته ایران، در برآوردی دیگر و شاید با اهداف خاص و مغرضانه مانند؛ ایران هراسی، جایگاه واقعی ایران را در ردیف ۱۰ قدرت اول نظامی جهان اعلام کردهاند.
بهعنوان مثال؛ جیم ماتریس ژنرال بازنشسته آمریکایی در نشست مرکز مطالعات بینالملل و راهبردی آمریکا، ضمن تأیید و تاکید بر توانمندیهای فوقالعاده و ناشناخته نیروهای مسلح ایران، جوانب تهدید ایران برای آمریکا را در ۵ لایه بر میشمارد. بر اساس نظر وی، بحثهای هستهای، دریایی، موشکهای بالستیک، محیط سایبر و نیروی قدس، پنج پتانسیل تهدیدآمیز ایران هستند.
به گزارش نشریه هافینگتون پست، هنری کسینجر استراتژیست مشهور آمریکایی نیز در اظهاراتی مشابه برای بیان عظمت قدرت ایران از تعبیر شکل گرفتن امپراطوری ایران استفاده میکند و در ادامه میافزاید؛ جنگ با داعش کار سختی است، اما جنگ با ایران بسیار سختتر از آن است.
کالین پاول وزیر خارجه اسبق آمریکا نیز در برنامه کارشناسی شبکه سی.ان.ان، ضمن جوک تلقی نمودن ادعای کارشناس سعودی در مورد توانمندی این کشور برای حمله به ایران، خیلی صریح میگوید؛ اگر ایران بهطور مستقیم با شما وارد جنگ شود، شما حتی فرصت پیدا نمیکنید که تلفن را بردارید تا از ما تقاضای کمک کنید!
علل ناتوانی آمریکا برای حمله نظامی به ایران:
این جمله حضرت امام(ره) که سالها پیش فرمودند: «مسلمانان از هیاهو و طبلهای تو خالی تبلیغات ظالمانه نهراسند، بلکه باید در برابر آن با هوشیاری کامل توطئه آنها را خنثی کنند.» گواهی بر این مدعا است، که اینک آمریکا بیش از هر زمان دیگری قدرت نفوذ و موقعیت استراتژیک خود در معادلات جهانی را از دست داده است و شواهد ذیل نیز مؤید این واقعیت است.
آسیبپذیری بالا در منازعات فرامنطقهای:
برای آمریکاییهای ورشکسته که بدهکارترین کشور جهان شناخته میشوند، حساب جنگهای احتمالی، حساب دو دو تا چهارتاست و ورد به یک منازعه نظامی باید در بخشهای مختلف اعم از؛ سیاسی، اجتماعی، نظامی و بهخصوص اقتصادی، برایشان مقرون بهصرفه باشد و لذا چنانچه احتمال بدهند، خسارت وارده در ابعاد مختلف یک جنگ، بیش از حد مجاز (حداکثر ۳%) است و یا کمترین خدشهای به حیثیت و اقتدار نظامی آنها وارد میسازد، از ورود به جنگِ مستقیم اجتناب میکنند.
این رویکرد پس از جنگهای اخیر آمریکا تشدید شده است، زیرا بر اساس آمارهای موجود، آمریکاییها در جنگ با افغانستان و عراق که در فاصله حدود ۱۰ هزار کیلومتری مرزهای این کشور به راه انداختند، بدون درنظر گرفتن خسارت ناشی از واگذاری نتایج کار به جبهه مقاومت، حداقل متحمل ۱۵ درصد خسارت شدند.
در واقع بعد از کسب این تجربه ذلتبار و در پی کسب اطلاعات نسبی از توان دفاعی کشورهایی مانند؛ ایران و گروههای نظامی جبهه مقاومت بود که ارتش آمریکا با احتیاط بیشتری عمل نموده و دیگر بهطور مستقیم وارد جنگ نظامی با سایر کشورها نشد و سیاست پلید «جنگهای نیابتی» را جایگزین آن نمود.
چرا که آنها بر اساس مطالعات صورت گرفته از جمله؛ نتایج بررسیهای مؤسسه بروکینز در مورد ایران، از یکسو دریافتند که حمله نظامی محدود و نقطهای برای از کار انداختن تأسیسات نظامی و هستهای ایران نهتنها نمیتواند نتایج لازم را عاید متخاصمین نماید، بلکه میتواند منجر به یک جنگ فراگیر در منطقه گردیده و منافع و پایگاههای آمریکا را در معرض خطر جدی قرار دهد و از سوی دیگر، با توجه به وسعت و موقعیت جغرافیایی ایران، امریکا برای یک حمله موفق زمینی به ایران، نیاز به ۸۰۰ هزار نیروی نظامی دارد که حتی در حالت بسیج عمومی این کشور، توان چنین کاری را ندارد.
نتایج مانوری که توسط فرماندهی نظامی امریکا در منطقه آسیای مرکزی به نام سنتکام برای حمله نظامی به ایران شبیهسازی شده بود، نیز برای آنها بیانگر این واقعیت بود که هماکنون آسیبپذیریهای آمریکا در خارج از مرزهایش بسیار بالا است و جنگ احتمالی با ایران بیش از ۴۰ درصد خسارت را برای دولت آمریکا در پی خواهد داشت.
ناتوانی اقتصادی و بدهی فراوان:
علاوه بر این؛ سیاستهای مداخلهگرانه و استکباری و نیز جنگطلبیهای ژنرالهای قدرتطلب آمریکایی، بدهی قابل توجهی را روی دست دولت و مردم این کشور گذاشته است، بهطوری که؛ دولتمردان جنگطلب آمریکایی طی یک قرن گذشته با صرف میلیاردها دلار، بیش از صد جنگ و ۶۲ کودتا را در ۳۷ کشور جهان به راه انداخته و حدود ۲۰ میلیون نفر را در جریان این منازعات به قتل رساندهاند.
طبق گزارش سایت خزانهداری آمریکا، این سیاستها باعث شده تا میزان بدهی این کشور در سال ۲۰۱۵ به بیش از ۱۸ تریلیون و ۱۵۰ میلیارد دلار و کسری بودجه سال مالی ۲۰۱۶ نیز به ۵۸۷ میلیارد دلار برسد در حالی که این رقم در سال مالی گذشته ۴۳۹ میلیارد دلار بود. دونالد ترامپ نیز در سخنرانیهای انتخاباتی خود مدام بر بدهی ۲۰ تریلیون دلاری آمریکا تاکید کرده و آن را نشانه اقتصاد ضعیف شده آمریکا در دولت اوباما میداند و همین مسئله سبب شده تا امکان یک جنگافروزی جدید از آمریکا سلب شود.
عدم امکان ایجاد اجماع جهانی برای جنگ با ایران:
با توجه به فریبکاریهای مکرر آمریکاییها برای حمله خودسرانه به کشورهای مختلف به بهانههای واهی مانند؛ انهدام سلاحهای کشتار جمعی، مقابله با تروریست و حتی دفاع از حقوق بشر، امروز دیگر کمتر کشوری حاضر است منافع خود را در معرض خطر همراهی با یانکیها قرار دهد، تا جایی که حتی افکار عمومی داخل آمریکا نیز، موافق یاوهگوییهای دولتمردانشان نیستند و این مسئله نکتهای است که میتواند کشور آمریکا را در معرض انزوای کامل سیاسی در سطح جهان قرار دهد.
نیاز دنیا به بازار و انرژی تولیدی در منطقه:
نیاز حیاتی بسیاری از کشورهای بزرگ جهان مانند؛ چین و ژاپن و حتی اروپا به نفت و گاز منطقه و تقابل آنان با آمریکا برای جلوگیری از بروز هرگونه تهدیدی که باعث قطع جریان انرژی شود، مانع از آن است که آمریکا بتواند بیش از این منافع اقتصادی این کشورها را در معرض خطر قرار دهد، بهویژه آنکه چنین اقداماتی میتواند فعالترین بازارهای کالاهای خارجی در منطقه را تا مدتها از کف آنان خارج سازد.
اطلاعات ناقص و عدم شناخت کافی از ایران:
اطلاعات ناقص آمریکاییها از اوضاع ایران در ابعاد مختلف و غیرمنتظره بودن واکنش مردم و نیروهای دفاعی کشور در برابر هرگونه تهدید احتمالی از سوی بیگانگان از یکسو و اشرافیت اطلاعاتی ایران از وضعیت و چینش پایگاههای دشمن که همگی در تیررس موشکها و سلاحهای دوربرد ایرانی قرار دارند نیز، تردیدهای فراوانی را برای دشمنان ایجاد کرده است.
سایر عوامل بازدارنده:
عواملی مانند؛ توافقنامه ایران با ۵+۱ که بهانه واهی تجاوز را از آنها گرفته است و حمایت سازمانهای بینالمللی و کشورهای مختلف جهان از جمله، کشورهای عضو جنبش عدم تعهد و یا گروههای مبارز عضو جبهه مقاومت اسلامی در منطقه و سایر کشورهای اسلامی از مواضع ایران و مغایرت حضور بیش از پیش آمریکا در منطقه با منافع و مصالح روسیه و نیز تضاد آن با منافع شرکتها و مؤسسات غربی حاضر در این بخش از کره خاکی، از عوامل دیگری است، که ناتوانی آمریکا در تقابل نظامی با ایران را تشدید میکند.
درست به همین دلایل است که امام خامنهای همواره ضمن تأکید و یادآوری عنایت الهی در یکی از سخنرانیهایشان فرمودند: «اگر آمریکا احتمال پیروزی را میداد، خیلی وقت پیش به ایران حمله میکرد.»
هدف غرب و آمریکا از رجزخوانی علیه ایران:
بدون تردید لفاظی مسئولین غربی و آمریکایی و اشاره آنها به گزینههای روی میز، چند هدف مهم را دنبال میکند؛ بهنظر میرسد، دامن زدن به سیاست ایران هراسی در جهت تداوم حضور و حفظ موقعیت پایگاههای خود در منطقه و نیز فروش بیشتر تسلیحات تولیدی به کشورهای معارض، در رأس این اهداف قرار دارد.
ارزیابی امکان جابجایی افکار مردم ایران به سود جریان غربگرا با استفاده از روش تهدید هدف دیگری است که یانکیها در پی کسب آن هستند و در نهایت تحتالشعاع قرار دادن و ایجاد انحراف در مسیر حرکت مردم برای مقابله با پدیده شبیخون فرهنگی و هجمه اقتصادی و در واقع جلوگیری از روند پیشرفت کشور با بهره بردن از ترفندهای مختلف، در ردیف دیگر اهداف مهم دشمن در این کشمکش قرار دارند.
درک این موضوع از آن جهت حائز اهمیت است که؛ غرب و در رأس آن دولت مستکبر آمریکا، هماکنون نیز عملاً با استفاده از روشها، ابزار و تجهیزات گوناگون و در جبهههای مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و حتی اجتماعی و با هزینهای به مراتب کمتر و شاید اثرگذاری بیشتر، در حال جنگ با دولت و ملت ایران است.
از همین روست که رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانیهای مختلف از جمله در سخنرانی تاریخ ۱۲/۸/۷۲، خطاب به مردم و مسئولین میفرمایند: «بنده میبینم دشمن میخواهد با ترساندن، کار خودش را پیش ببرد. ما به اتّکای قدرت الهی که مجسّم در قدرت ملت بزرگ ماست، از دشمن مستکبرِ متکبّر، نمیترسیم. معتقدیم کاری نمیتواند بکند. «انّ کید الشیطان کان ضعیفاً.» این، قرآن است. قرآن را باید باور کرد. کید شیطان، ضعیف است. اگر روزی در قرآن این را میخواندیم و از روی ایمان و تعبّد، فقط قبول میکردیم، خدایا تو شاهدی که امروز این را از روی تجربه هم قبول کردهایم. تجربه هم همین را نشان میدهد. اگر شیطان ضعیف نبود، جمهوری اسلامی را تحمّل نمیکرد.»
امام خامنه ای(مدظله العالی) در جای دیگر در تاریخ ۱/۱۲/۸۹ در مورد نحوه موضعگیری مردم و مسئولین در برابر این رفتار ناجوانمردانه غرب، یادآوری میکنند که؛ «ما در مواجه با دشمن دو جور انسان داریم: یک عده هستند که وقتی هیمنهی آمریکا را میبینند، قدرت نظامی او را میبینند، قدرت دیپلماسی او را میبینند، قدرت تبلیغاتی او را میبینند، پول فراوان او را میبینند، مرعوب میشوند؛ میگویند ما که نمیتوانیم کاری بکنیم، چرا بیخودی نیروهایمان را هدر بدهیم؟
اینجور افراد الان هستند، در زمان انقلاب ما هم بودند. ما مواجه بودیم با افرادی از این قبیل که میگفتند :آقا بیخود چرا خودتان را زحمت میدهید؛ به یک حداقلی قانع شوید و قضیه را تمام کنید. یک عده اینجور بودند.
یک عدهی دیگر هستند که نه[اینطور نیستند]، قدرت دشمن را با قدرت خدای متعال مقایسه میکنند، عظمت دشمن را در مقابل عظمت پروردگار قرار میدهند؛ آن وقت میبینند که اینها حقیر محضند، اینها چیزی نیستند.
وعدهی الهی را هم راست میشمرند، حسن ظن به وعدهی الهی دارند؛ این مهم است. خدای متعال به ما وعده کرده است: «و لینصرنّ اللَّه من ینصره انّ اللَّه لقویّ عزیز»؛این وعدهی قطعی است، وعدهی مؤکد است.
اگر چنانچه ما به وعدهی الهی حسنظن داشته باشیم، یک جور عمل میکنیم، اگر به وعدهی الهی سوءظن داشته باشیم، جور دیگری عمل میکنیم.
خدای متعال افرادی را که سوءظن دارند، مشخص کرده است: «و یعذّب المنافقین و المنافقات و المشرکین و المشرکات الظّانّین باللَّه ظنّ السّوء علیهم دائره السّوء و غضب اللَّه علیهم و لعنهم و اعدّ لهم جهنّم و سائت مصیرا»؛ این «الظّانّین باللَّه ظنّ السّوء» امروز هم هستند. چند آیه بعد میگوید: «بل ظننتم ان لن ینقلب الرّسول و المؤمنون الی اهلیهم ابدا و زیّن ذلک فی قلوبکم و ظننتم ظنّ السّوء و کنتم قوما بورا»
سوءظن به خدا موجب میشود که انسان بنشیند و از حرکت و از کار و تلاش باز بماند. اگر حسنظن به خدا داشتیم، آن وقت میتوانیم پیش برویم.»
بدیهی است که با همه این تفاسیر، نیروهای مسلح ما نباید از حفظ آمادگی برای یک رویارویی احتمالی با دشمن زخم خورده خود، غفلت کنند.
منبع: الف