قتل های مخوف «دکتر شیطانی»

مجله همشهری سرنخ – ژینوس علیپور: هر چند تعداد واقعی قتل هایی که مارسل پیتوت انجام داده مشخص نشده است اما گفته می شود که احتمالا او بیش از ۱۶۰ قتل انجام داده است. از «مارسل آندره فیلیکس پیتوت» به عنوان یکی از مهم ترین مردان در زمان جنگ جهانی دوم و هنگامی که نازی ها پاریس را اشغال کرده بودند یاد می شود.

او پزشکی فرانسوی الاصل است که خدمات ارزان و مراقبت های پزشکی رایگان در طول سال های قبل و در زمان جنگ جهانی دوم به فقرا ارائه می داد. این جنایتکار ادعا می کرد که رییس نیروهای مقاومت فرانسه در زمان اشغال توسط نازی ها بوده و تلاش های او باعث نجات جان بسیاری از مردمی که توسط نازی ها مورد آزار و اذیت قرار گرفته بودند، شده است.

 قتل های مخوف «دکتر شیطانی»
او ادعا داشت موفق شده بیش از سه هزار نفر را فراری دهد ولی به طور اسرارآمیزی طی جنگ و در زمان فقر بیشتر مردم، توانست خانه بزرگی در محله تقریبا ثروتمند پاریس بخرد ولی ناگهان با پیدا شدن تعداد زیادی جسد انسان در این خانه، راز دکتر مرموز آشکار شد؛ رازی که وحشت مردم پاریس را برانگیخت و باعث شد او به القابی نظیر دکتر شیطانی، قصاب پاریس و گرگینه پاریس معروف شود.

خانه وحشت

روز ۱۱ مارس ۱۹۴۴، بالاخره همسایه دکتر مارسل پیتوت به خاطر بوی بد و زننده ای که از خانه دکتر به مشام می رسید و همچنین به دلیل دود سیاه و غلیظی که از دودکش خانه بیرون می آمد، به اداره پلیس رفت و شکایت کرد.

همسایه به پلیس فرانسه گفت بارها متوجه این بوهای زننده و دود غلیظ از خانه دکتر پیتوت شده است: «از زمانی که پاریس توسط نازی ها اشغال شد، افراد زیادی برای نجات زندگی شان به خانه دکتر می آیند. دکتر این افراد را از راه های امنی از پاریس خارج می کند و به آمریکای جنوبی فراری می دهد، اما مسئله عجیب برای من این است که چرا همیشه از خانه او بوی زننده و دود غلیظی به مشام می رسد. من مدت هاست که صبر کرده ام اما امروز آن قدر دود و بوی زننده زیاد بود که مجبور شدم به پلیس مراجعه کنم.»

او در ادامه گفت: «دکتر پیتوت به من گفته بود که به خاطر انجام کاری برای یک ماه از شهر خارج می شود و همین مسئله باعث شد که بیشتر به ماجرا مشکوک بشوم.»

ماموران پلیس در قدم اول به آدرسی که دکتر پیتوت به همسایه اش داده بودند تا در مواقع ضروری با او تماس بگیرد. تلگرافی فرستادند و از او خواستند برای حل مشکل خانه اش هرچه زودتر برگردد. اما شدت دود به حدی بود که پلیس ترسید و فکر کرد شاید یکی از دریچه های شومینه درون خانه بسته شده و باعث آتش سوزی شده، به همین دلیل فورا برای خاموش کردن آتش، آتش نشانی را خبر کرد.

 قتل های مخوف «دکتر شیطانی»

آتش نشان ها به زحمت وارد خانه مرموز شدند و به دنبال منبع دود به سمت زیرزمین خانه کشیده شدند. آن ها در زیرزمین با حیرت یک اجاق بزرگ پیدا کردند که به وسیله زغال سنگ روش شده بود اما چیزی که توجه آن ها را جلب کرده و باعث وحشت آن ها شد تکه های باقیمانده اجساد انسان ها مثل استخوان ها و قسمت هایی از بدن انسان بود که با زغال سنگ مخلوط شده بود. این صحنه وحشتناک اصلا قابل باور نبود و باعث حیرت و همچنین وحشت همگان شد.

با تمام این مدارک به دست آمده، پلیس صبر کرد تا تلگرافش به دست مارسل پیتوت برسد و او برای جواب دادن به سوالات پلیس به خانه اش برگردد. هنگامی که تلگراف به دست پیتوت رسید و او سراسیمه به پاریس بازگشت با نیروهای پلیس مواجه شد. دکتر جنایتکار در جواب سوالات پلیس به آن ها گفت: بقایای انسانی پیدا شده در زیرزمین خانه، متعلق به تعدادی نیروی آلمانی و خائنین فرانسوی بوده و چون او رییس گروه مقاوت فرانسه است این افراد را شناسایی کرده و به طرق مختلف به خانه اش کشانده تا آن ها را به مجازات اعمال شان برساند.

دلایلی که دکتر مارسل پیتوت برای پلیس عنوان کرد اگرچه قانع کننده نبود اما کسی جرئت نداشت به رییس نیروهای مقاومت فرانسه مشکوک شود به همین دلیل او آزاد شد.

آزادی دکتر در حالی بود که تعدادی از ماموران پلیس که به ماجرا شک کرده بودند، همچنان به بازرسی خانه مرموز ادامه دادند و در کمال ناباوری تقریبا در همه جای خانه آثاری از بقایای اجساد انسان ها کشف شد. از همه وحشتناک تر این که در زیر راه پله هایی که به طبقه دوم و اتاق خواب ها می رسید کیسه ای حاوی تعدادی از اندام های انسان پیدا شد، همچنین در پارکینگ گودالی پیدا شد که با آهک پر شده بود و درون آن چندین جنازه وجود داشت، مشابه این گودال در محوطه پشتی خانه نیز پیدا شد.

در طبقه دوم خانه، پلیس یک اتاق شش ضلعی یا عایق صوتی پیدا کرد که روی دیوارهایش قلاب های زیادی نصب شده بود و به نظر می رسید که قاتل دیوانه، قربانیانش را با زنجیر به این قلاب ها وصل می کرده و آن ها را شکنجه می داده تا قربانیان در رنج و عذاب زیاد جان شان را از دست بدهند.

پلیس فرانسه بلافاصله بعد از این اکتشافات جدید، از این که در اولین بازجویی اجازه داده بود دکتر آزاد شود پشیمان شد و فورا با یک تلگراف به تمام مراکز پلیس فرانسه اعلام کرد به دنبال یک دیوانه خطرناک به اسم مارسل پیتوت می گردد و به این ترتیب جست و جو برای دستگیری و شناسایی این قاتل سریالی خطرناک آغاز شد.

در جست و جوی یک قاتل دیوانه

مارسل پیتوت در ۱۸۹۷ در شهر اوسر فرانسه متولد شد. در کودکی پس از این که چندین بار از مدرسه اخراج شد بالاخره تحصیلات خودش را در آکادمی ویژه پاریس به پایان رساند و در نهایت در ۱۹۱۶، یعنی دو سال بعد از شروع شدن جنگ جهانی اول برای خدمت در ارتش فرانسه داوطلب شد.

 قتل های مخوف «دکتر شیطانی»

در یکی از نبردها او مجروح شده و در معرض یک گاز سمی قرار گرفت که این اتفاق باعث شد سلامت روانی او بیشتر از قبل دچار اختلال شود. این اتفاق نیز بعد از افشای راز جنایت ها، به عنوان دومین دلیل جنایاتش تشخیص داده شد.

او در دوران خدمتش به اتهام سرقت از سایر سربازان به زندان فرستاده شد و پزشکان در زندان تشخیص دادند که او به بیماری روانی مبتلاست به همین دلیل به بیمارستان روانی فرستاده شد، اما ارتش به خاطر کمبود نیرو مجبور شد مارسل را در سال ۱۹۱۸ دوباره به میدان جنگ برگرداند ولی سه هفته بعد با برخورد یک نارنجک به پایش برای دومین بار مجروح شد و پزشکان تشخیص دادند که صدمه وارده خیلی خطرناک است در نتیجه او به خاطر از کارافتادگی در ارتش بازنشسته شد.

وی پس از جنگ جهانی اول در یک برنامه آموزشی که برای کهنه سربازان جنگ در نظر گرفته شده بود شرکت کرد و بعد از گذراندن یک دوره هشت ماهه پزشکی موافق به اخذ مدرک شد و در بیمارستان روانی شهر اورو به عنوان کارآموز کارش را شروع کرد. در نهایت مدرک پزشکی خودش را در سال ۱۹۲۱ دریافت کرد و در بیمارستان شهر یون مشغول کار شد.

گفته می شود که او به خاطر شیوه های پزشکی مشکوکش مثل تهیه مواد مخدر، انجام سقط جنین های غیرقانونی و همچنین سرقت از بیماران بارها به اداره پلیس احضار شده بود اما هر دفعه موفق شده بود به روشی از زیر بار کارهای خلافش فرار کند.

بررسی قتل های سریالی او نشان می دهد که اولین قربانی اش دختر یکی از بیمارانش به اسم لوییس دلاویو در سال ۱۹۲۶ بود که بعد از آشنایی با مارسل ناگهان به طرز مرموزی ناپدید شد، اما پلیس اتهامات وارده به دکتر را رد و اعلام کرد که احتمالا این دختر فرار کرده یا گم شده است.

در همان سال مارسل پیتوت تصمیم گرفت وارد سیاست شود و با زد و بند با اعضای شورای شهر، به عنوان شهرداری شهر یون انتخاب شد. دکتر مرموز بعد از این که به عنوان شهردار اعلام شد شروع به اختلاس از بودجه شهر کرد. او به عنوان شهردار شهر یون در سال ۱۹۲۷ با دختر یک زمیندار ثروتمند ازدواج کرد. در سال ۱۹۳۱ در حالی که شکایت های بسیاری درباره فساد اخلاقی و مالی شهردار صورت گرفته بود اواز سمت شهرداری استعفا داد و بعد از استعفا به پاریس نقل مکان کرد تا در آن شهر جنایات مخوفش را از سر بگیرد.

شروع جنایات در پاریس

هنگامی که وارد پاریس شد تصمیم گرفت به شغل طبابتش بپردازد به همین دلیل یک اتاق اجاره کرد که در آن مریض هایش را ویزیت می کرد. در این دوران شایع شده بود که در آن اتاق اجاره ای، دکتر بدنام اقدام به سقط جنین های غیرقانونی یا تزریق داروهای اعتیادآور می کند. پلیس احتمال می دهد که افراد زیادی به خاطر سقط جنین های غیرقانونی یا تزریق بیش از حد داروهای مخدر در مطب او جان داده اند و مارسل با بی رحمی تمام از شر اجساد آن ها خلاص شده است.

بالاخره این مرد مخوف با جعل اسنادی که مشخص می کرد از اعتبار زیادی در پزشکی برخوردار است موفق شد در سال ۱۹۳۶ با شروع جنگ جهانی دوم، به عنوان پزشکی که گواهی مرگ را امضا می کند، انتخاب شود. بعد از این که فرانسه توسط آلمان ها در سال ۱۹۴۰ اشغال شد، او از فرصت استفاده کرده و جنایات وحشتناک خودش را آغاز کرد.

او از یک راه بسیار عجیب و غریب شروع به پول درآوردن کرد، خودش را با نام دکتر یوجین معرفی کرده بود و می گفت می تواند از راه های امن، افرادی را که می خواهند از دست آلمان ها فرار کنند از کشور خارج کند و آن ها را در امنیت کامل به کشور آرژانتین بفرستد، اما برای هر فرد ۲۵ هزار فرانک می گیرد.

 قتل های مخوف «دکتر شیطانی»

او در این راه سه همدست به اسامی رائول، ادموند و ورنه گوستاو داشت که وظیفه داشتند افرادی را که تحت تعقیب نیروهای آلمانی بودند شناسایی کرده و آن ها را به سمت دکتر یوجین یا همان مارسل پیتوت هدایت کنند.

پیتوت بعد از این که ۲۵ هزار فرانک از هر فرد می گرفت به افراد لیست فرار می گفت برای ورود به کشور آرژانتین باید یک واکسن تزریق کنند و بعد به آن ها سم سیانور تزریق می کرد آنگاه بعد از برداشتن اشیای باارزش قربانیان، از شر اجساد آن ها خلاص می شد. این قاتل بی رحم ابتدا اجساد را مثله کرده و در رودخانه سن می انداخت یا آن ها را در گودالی از آهک چال می کرد تا زودتر جسد قربانیان تجزیه شود یا قربانیان بیچاره را مثله کرده و درون کیسه می گذاشت آنگاه کیسه ها را به داخل کامیون هایی که در حال گذر بودند می انداخت.

در نهایت یک سال بعد از این که پیتوت جنایاتش را شروع کرد و از این راه عجیب و غریب پول در می آورد توانست خانه ای در خیابان بیست و یکم لوسور خریداری کند و از آن پس جنایاتش را در آن خانه انجام می داد البته در همان خانه که بعدها به خانه وحشت معروف شد به طرق مختلف از شر اجساد خلاص می شد.

پایان زندگی شیطان

در نهایت بعد از گزارش یکی از همسایه های پیتوت مبنی بر این که از خانه او دود غلیظ همراه با بوی زننده ای بیرون می آید و برملاشدن جنایاتش، دکتر مارسل پیتوت فرار را بر قرار ترجیح داد و با کمی تغییر قیافه و گذاشتن ریش و سبیل به عنوان این که رییس نیروهای مقاومت فرانسه است و یک خبرچین هویت پنهانی او را به آلمانی ها خبر داده و نیروهای نازی دنبال او هستند در خانه هوادارانش پنهان شد و برای خودش نام مستعار هانری والری را انتخاب کرد.

پیتوت نه تنها ادعا داشت رییس نیروهای مقاومت فرانسه است بلکه به هوادارانش گفته بود دور از چشم آلمانی ها اسلحه وارد فرانسه می کند و در سراسر پاریس تله های انفجاری کار گذاشته است.

همچنین می گفت در جلسات فرماندهان سطح بالای متفقین شرکت دارد. هوادارانش وقتی می شنیدند او چه فرد از خودگذشته و میهن پرستی است در پنهان کردن او وسواس زیادی به خرج می دادند و نیروهای پلیس فرانسه که به خاطر اشغال پاریس توسط آلمانی ها درگیری زیادی داشتند کم کم از پیدا کردن دکتر پیتوت ناامید شدند اما پرونده جنایات این قاتل خطرناک هچنان بازمانده بود تا این که در طول آزادسازی پاریس در سال ۱۹۴۴، مارسل پیتوت که همه جا خودش را به عنوان هانری والری و رییس نیروهای مقاومت فرانسه معرفی کرده بود با روزنامه مقاومت مصاحبه ای انجام داد اما بعد از چاپ مقاله، پلیس به هانری والری شک کرد و به این فکر افتاد که ممکن است درواقع این فرد همان مارسل پیتوت گمشده باشد که همه جا خودش را رییس نیروهای مقاومت فرانسه معرفی کرده است. پس نتیجه گرفت قاتل خطرناکی که دنبالش هستند هنوز در پاریس است. بنابراین پلیس دوباره تعقیب و جست و جو برای پیدا کردن و شناسایی این قاتل خطرناک را آغاز کرد و سرانجام در ۳۱ اکتبر ۱۹۴۴ مارسل در ایستگاه متروی پاریس شناسایی و دستگیر شد.

 قتل های مخوف «دکتر شیطانی»

در میان لوازم همراه پیتوت یک هفت تیر، ۳۲ هزار فرانک پول و ۵۰ مدرک شناسایی جعلی وجود داشت که همگی توسط پلیس ضبط شد.

در روز محاکمه دکتر شیطانی ادعا کرد که بی ناه بوده و فقط دشمنان فرانسه را کشته است، اما به هر حال پلیس فهمیده بود که پیتوت هیچ دوستی در گروه های اصلی مقاومت ندارد و فقط توانسته این سال ها با تغییر قیافه و جعل اسناد، خودش را از اعضای اصلی نیروهای مقاومت جا بزند و از این طریق موفق شده در مسیر تحقیقات پلیس اختلال ایجاد کند.

در نهایت دادگاه او را به خاطر قتل ۲۷ انسان بی گناه، مجرم شناخته و به اعدام محکوم کرد و در ۲۵ می ۱۹۴۶ توسط گیوتین گردن زده شد. گرچه این قاتل خطرناک برای قتل ۲۷ نفر اعدام شد اما گفته می شود که او حدود ۶۰ نفر را در طول زندگی اش کشته هر چند تعداد واقعی قتل هایی که مارسل پیتوت انجام داده ناشناخته مانده اما مقامات بر این عقیده اند که احتمالا او بیش از ۱۶۰ قتل انجام داده است به همین دلیل در فرانسه با القاب دکتر شیطانی، قصاب پاریس، گرگینه فرانسه، قاتل زیرزمینی، شیطان غول پیکر و هیولای خیابان لوسور شناخته شده است.


منبع: برترینها

مشکلات بلع غذا و رفع آن ها

برخی افراد در حین بلع غذا با مشکلات زیادی مواجه می شوند و ناچارند در حین غذا آب بنوشند تا بتوانند غذا را از گلویشان روانه معده کنند می خواهیم به روش های درمانی خانگی موثر در این زمینه اشاره کنیم و در اختیار این افراد قرار دهیم ریفلاکس پیچیده در بزرگسالان نیازمند درمان های دارویی مختلف است .

 تحت شرایط عادی، افراد به ‌ندرت هنگام غذا خوردن دچارخفگی می‌شوند. گاهی اوقات، مواد غذایی به‌ویژه مواد غذایی جامد برای چند ثانیه به مری می‌چسبد، اما خود به‌ خود یا با کمک مایعات به پایین منتقل می‌شود.

بلع یک عمل بسیار پیچیده است، که به عملکرد طبیعی مغز، چندین عصب و عضله نیاز دارد.عمل بلع ازدهان شروع می شود و تا معده ادامه می‌یابد. بلع به ‌طورمعمول درسه مرحله رخ می‌دهد.
درمرحله اول، غذا یا مایع از طریق زبان و کام (حفره دهان) در دهان قرار می‌گیرد. این تنها این مرحله مرحله‌ای است که ما می‌توانیم آن را کنترل کنیم.مرحله دوم

بلع زمانی آغازمی‌شود که مغز تصمیم می گیرد ماده غذایی را فرو ببرد. در این مرحله، یک سری ریفلاکس پیچیده آغازمی‌شود. مواد غذایی از حفره دهان به داخل گلو (حلق) رانده می‌شود. درهمان زمان، دو اتفاق دیگر رخ می‌دهد: دریچه عضلانی در پایین حلق بازمی‌شود و به مواد غذایی اجازه ورود به مری را می‌دهد و عضلات دیگر راه هوایی (نای) را می‌بندد تا از ورود مواد غذایی به راه هوایی جلوگیری شود. این مرحله دوم بلع کمترازنیم ثانیه طول می‌کشد.مرحله سوم بلع با ورود غذا یی به مری آغاز می‌شود. مری که حدود ۲۳ سانتی متر طول دارد ، یک لوله عضلانی است که انقباضات هماهنگی را ایجاد می‌کند. با منقبض شدن مری، یک دریچه عضلانی در انتهای آن باز می‌شود و مواد غذایی به داخل معده منتقل می‌شود. مرحله سوم بلع شش تا هشت ثانیه طول می‌کشد.
طیف گسترده‌ای از بیماری ها می‌تواند باعث بروز مشکلات بلع شود، ازجمله:
اختلالات مغزی مانند آنچه براثر بیماری پارکینسون ، ام‌اس و…به وجود می‌آید. اختلال عضلانی حلق به دلیل سکته مغزی و … . از دست دادن انعطاف‌پذیری عضلات اسفنکتر
باریک شدن مری به دلیل اسید ریفلاکس یا تومور
چگونه بفهمیم که مشکل بلع داریم؟
به گزارش نیوزویک تحت شرایط عادی، افراد به ‌ندرت هنگام غذا خوردن دچارخفگی می‌شوند. گاهی اوقات، مواد غذایی به‌ویژه مواد غذایی جامد برای چند ثانیه به مری می‌چسبد، اما خود به‌ خود یا با کمک مایعات به پایین منتقل می‌شود.
تعدادی از علایم نیاز به ارزیابی دارد ازجمله:
احساس خفگی مکرر هنگام خوردن *درنگ در عبور غذا برای بیش از چند ثانیه *احساس درد هنگام بلع *ذات‌الریه مکرر که نشان دهنده ورود احتمالی مواد غذایی به ریه است *هنگامی‌که مواد غذایی برای بیش از ۱۵ ثانیه درمری گیر می‌کند و خودبه‌خود با مایعات عبورنمی‌کند .برخی از افراد از داشتن مشکل بلع بی‌اطلاع هستند زیرا آن‌ها ناخودآگاه برای جبران این مشکل غذاهایی را که آسان فرو برده می شود ، انتخاب می‌کنند و یا این که آهسته غذا می خورند. بااین‌حال، توجه نکردن به مشکلات بلع خطر خفگی یا گیرکردن تکه بزرگ غذای جامد در مری را افزایش می‌دهد.

چگونه مشکلات بلع را تشخیص دهیم :
اگر شما فکر می‌کنیدمشکل بلع دارید، برای تعیین علت مشکل بلع به پزشک مراجعه کنید.

مانومتری:
این آزمون در واقع اندازه‌ گیری زمان و قدرت انقباضات مری و آرامش دریچه عضلانی است.
امپدانس و آزمایش سطح pH:
این آزمون تعیین می کند که آیا ریفلاکس باعث مشکل در بلع شده است یا نه.
مشکلات بلع چگونه درمان می‌شود؟
درمان به نوع مشکل بستگی دارد. گاهی اوقات، یک مشکل بدون درمان برطرف می‌شود. در مواردی، مشکلات بلع را می‌توان به‌راحتی مدیریت کرد. مشکلات بلع پیچیده ممکن است نیازبه درمان توسط یک متخصص یا چندین متخصص داشته باشد.
اگر مشکل جویدن یا بلع دارید ، با رعایت چند نکته می‌توانید خوردن و نوشیدن را آسان تر کنید:
نشستن صاف در زاویه ۹۰ درجه*خم کردن سر کمی به جلو*حفظ کردن حالت نشسته یا ایستاده به مدت ۱۵ تا ۲۰ دقیقه بعد از خوردن غذا

محیط ناهار خوردن:
مواردی را که باعث حواس‌پرتی در مکان غذا خوردن می شود، به حداقل برسانید. هنگام خوردن و نوشیدن تمرکز کنید.با وجود غذا دردهان صحبت نکنید.آهسته غذا بخورید.مواد غذایی را به قطعات کوچک تقسیم کنید.در هر یک ‌لقمه بیش ازیک قاشق چای‌خوری مواد غذایی دردهان قرار ندهید
بلع: ممکن است نیاز باشد با هر لقمه دو یا سه بار عمل بلع را انجام دهید. در صورت گیرکردن مواد غذایی یا مایع در گلو، به‌آرامی سرفه‌ یا گلو را صاف کنید

کنترل بزاق دهان: مصرف مایعات را افزایش دهید. در فواصل معین ، تکه‌های ریز یخ یا لیموناد که باعث افزایش تولید بزاق می‌شود ، مصرف کنید.

سازگاری غذایی: میزان مصرف غذاهایی را که سخت جویده وفرو برده می شود، محدود کنید. غذا را به شکل پوره شده استفاده کنید. درصورتی‌که مایع رقیق باعث سرفه می‌شود، آ ن راکمی غلیظ کنید.

مصرف دارو: با مشورت پزشک قرص را له و در فرنی ، ماست و… مخلوط و مصرف کنید.


منبع: دکتر سلام

مقابله با فساد مواد غذایی کنسروی

رئیس اداره نظارت بر مواد غذایی و آشامیدنی با منشأ گیاهی سازمان غذا و دارو، در مورد فساد مواد غذایی کنسرو شده توضیحاتی ارائه داد.

مهندس نسترن محمدی گفت: یکی از روش های نگهداری مواد غذایی برای مدت طولانی، کنسرو کردن آنها با بهره گیری از حرارت است. این روش، اقدام موثری در جهت نابودی تمامی عواملی است که ممکن است در حین نگهداری و حمل و نقل، به طریقی مواد غذایی را فاسد نمایند. در واقع کنسرو کردن مواد غذایی از جمله روش های خوب نگهداری مواد غذایی است که در صورت رعایت اصول تهیه، ماندگاری خوبی برای بسیاری از اقلام غذایی ایجاد می کند.

وی به تاریخچه کنسروسازی اشاره کرد و گفت: کلمه کنسرو از لغت یونانی CONSETVER به معنی حفظ کردن مشتق شده است به طور کلی کنسرو کردن مواد غذایی به منظور ایجاد شرایطی برای نگهداری طولانی مدت محصول غذایی است.

محمدی با عنوان این مطلب که عوامل فساد غذایی شامل فساد میکروبی، فساد شیمیایی و فساد بیولوژیک است، گفت: میکروارگانیسم با فساد میکروبی، اکسیژن هوا که منجر به فساد شیمیایی، آنزیم ها که منجر به فساد بیوشیمیایی می شود.

وی افزود: عوامل و صدمات فیزیکی همه و همه باعث فساد مواد غذایی می شوند در اثر گرما MO کشته و آنزیم ها غیرفعال می شود و اکسیژن محلول نیز از سطح قوطی متصاعد می شود. بنابراین اگر ماده در ظرف غیرقابل ترکیب با ماده غذایی مقاوم در برابر عوامل خارجی بسته بندی می شود و حرارت کافی می بیند دیگر دلیلی برای تغییر فساد نخواد ماند. تنها ممکن است در مدت طولاتی در اثر واکنش های شیمیایی جزئی که نیازی به آنزیم ندارد تغییر حالت دهند. بنابر این اساس کنسرواسیون استفاده از حرارت برای از بین بردن آنزیم ها و MO های مواد فساد و خارج کردن هوا داخل قوطی و استفاده از بسته بندی غیرقابل نفوذ برای ممانعت از نفوذ هوا و جلوگیری از آلودگی مجدد است.

محمدی ادامه داد: در غذاهای کم اسید خطرناکترین میکروبی که می تواند فعالیت داشته باشد «کلستریدیم یولتولیوم» است که مقاومت حرارتی داشته و اسپورزا و بیماری زا است. این باکتری بی هوازی بوده و در داخل کنسرو رشد می کند و در اثر رشد، سم «انسروتوکسیمی» تولید می کند که حدود ۱۰۰ گرم آن کافی است تا کامل مردم روی زمین را از بین ببرد. بنابراین در آن دسته از غذاها ملاک «استرلیزاسیون» از بین رفتن کامل کلستریدیوم بوتولیوم» است. با از بین رفتن این میکروب سایر میکروارگانیسم ها نیز از بین رفته اند. در کارهای تحقیقاتی چون کارکردن با کلستریدیوم بوتولیوم خطرناک است، از باکتری «کلستریدیوم ایپورروژنز»که از نظر اسپورزایی و مقاومت به حرارت و سایر خواص شبیه به کلستریدیوم بوتولیوم بوده فقط تولید سم نمی کند استفاده می شود.

وی اظهارداشت: مقاومت به حرارت این باکتری کمی بیشتر از کلستریدیوم بوتولیوم بوده و چنانچه اسپور این باکتری در محصول از بین رفته باشد کلسترید یوم حتما از بین رفته است گاهی اوقات از «باسیلوس استخاروترموفیلوس» به عنوان شاخص استرلیزاسیون استفاده می شود که مقاومت زیادی نسبت به حرارت دارد. معمولا به منظور استرلیزاسیون کامل از دمای ۱۱۶ تا ۱۳۱ درجه سانتی گراد که معادل ۲۴۰ تا ۲۵۰ درجه فارنهایت است، به مدت یک ساعت استفاده می کنند.

محمدی افزود: به منظور پاستورازیزاسیون غذاهایی که PH آنها بین ۳.۷ تا ۴.۵ است، مشخص میکروبی bacillus coagulans و مخمرها و آنزیم ها و مقاوم به حرارت و کپک ها در نظر گرفته می شود شاخص میکروبی برای غذاهای خیلی اسیدی نهایی که غیر فعال شدن آنزیم پروکسید از بین رفتن کپک ها و مخمرها به ویژه پنی سلییوم و پسیکلومایسزها ملاک پاستوریزاسیون است.

وی در پایان به مراحل فرایند حرارتی مواد غذایی اشاره کرد و گفت: در هر فرایند حرارتی ۳ مرحله وجود دارد. دمای مبنی را ۱۲۱ درجه در نظر می گیریم ولی در دمای پایین تر نیز میکروب ها کشته می شوند نفوذ حرارت به داخل قوطی همواره با تاخیر همراه است و زمان قابل ملاحظه ای جهت گرم کردن و سرد کردن صرف خواهد شد و از آنجا که هر دمایی اثر کشندگی یا لتالیت خاصی روی میکروارگانیم ها دارد و در فرایند حرارتی اصل بر استفاده از حداقل حرارت دهی است، لذا لازم است که اثر کشندگی و اصل گرم کردن و سرد کردن را نیز همواره بر مقدار زمان فرایند حرارتی محاسبه کرد.


منبع: دکتر سلام

قدرتمندترین اقتصادهای جهان بر اساس شاخص "PPP"

این شاخص به عنوان نوعی نرخ مبادله برابر است با نسبت هزینه های دو سبد کالای یکسان در دو کشور مختلف بر حسب ارزهای ملی آنها.

پول نیوز،
مازیاردانیالی- در علم اقتصاد
مفاهیم و شاخص های متعددی کاربرد دارند که هر کدام از آنها دارای مباحث اختصاصی
هستند. شاید یکی از ساده ترین این مفاهیم که مخاطب آشنایی بیشتر با آن دارد؛ GDP با معادل فارسی تولید ناخالص داخلی
باشد. این شاخص در بر گیرنده ارزش مجموع کالاها و خدماتی است که طی یک دوران معین،
معمولاً یک سال، در یک کشور تولید می‌شود. در همین رابطه موسسه پردایس واتر هاوس
کوپرز* اقدام به انتشار لیست قدرتمندترین اقتصادهای جهان بر اساس میزان تولید
ناخالص داخلی سنجیده شده با شاخص PPP
کرده است که برای امروز بدان خواهیم پرداخت.

اما پیش از اشاره به رده بندی مذکور، مقداری با PPP آشنا خواهیم شد. معادلی که در زبان
فارسی برای این شاخص اقتصادی به کار می رود “برابری قدرت خرید” است. Purchasing power parity یا همان PPP نوعی شاخص اقتصادی است که به منظور
ارزش گذاری پول های مختلف به کار می رود. به عبارت دیگر PPP به عنوان نوعی نرخ مبادله برابر است
با نسبت هزینه های دو سبد کالای یکسان در دو کشور مختلف بر حسب ارزهای ملی آنها.

و قدرتمندترین اقتصادهای جهان بر اساس محاسبه تولید ناخالص
داخلی با شاخص PPP
در سال ۲۰۱۶:

فرانسه

تولید ناخالص داخلی با معیار PPP: 2.74 تریلیون دلار

انگلیس

تولید ناخالص داخلی با معیار PPP: 2.79 تریلیون دلار

اندونزی

تولید ناخالص داخلی با معیار PPP: 3.03 ترلیون دلار

برزیل

تولید ناخالص داخلی با معیار PPP: 3.14 تریلیون دلار

روسیه

تولید ناخالص داخلی با معیار PPP: 3.75 تریلیون دلار

آلمان

تولید ناخالص داخلی با معیار PPP: 3.98 تریلیون دلار

ژاپن

تولید ناخالص داخلی با معیار PPP: 4.93 تریلیون دلار

هند

تولید ناخالص داخلی با معیار PPP: 8.72 تریلیون دلار

آمریکا

تولید ناخالص داخلی با معیار PPP: 18.56 تریلیون دلار

چین

تولید ناخالص داخلی با معیار PPP: 21.27 تریلیون دلار

 

*پرایس
واتر هاوس کوپرز، شرکت چندملیتی خدمات حرفه‌ای است، که طیف وسیعی از خدمات و سرویس‌ها
شامل مشاوره مدیریتی، مشاوره مالی، آکچوئری، مشاوره حقوقی، مالیات و حسابرسی را
ارائه می‌نماید.

شرکت پرایس واتر هاوس کوپرز،
در کنار شرکت‌های ارنست اند یانگ، دیلویت و کی‌پی‌ام‌جی، چهار شرکت بزرگ حسابرسی
در جهان محسوب می‌شوند. شمار کارکنان آن در ۱۵۶ کشور جهان، بیش از ۱۹۰ هزار نفر می‌باشد.ریشه‌های تاسیس این شرکت به
سال ۱۸۴۹ بازمی‌گردد. (ویکیپدیا)

 


منبع: پول نیوز

تسلط ارتش سوریه بر منابع اصلی تامین‌کننده آب حلب

ارتش سوریه و نیروهای‌هم‌پیمان آن توانستند کنترل شهرک استراتژیک الخفسه واقع در کرانه غربی رود فرات در حومه شرقی حلب و فرودگاه الجراح را به دست بگیرند.

به گزارش ایسنا، یک منبع نظامی سوریه به خبرگزاری آلمان گفت: ارتش سوریه شب گذشته بر شهرک الخفسه و تلمبه خانه آب در کنار رود فرات که آب حلب را تامین می‌کند و نیز فرودگاه الجراح مسلط شد.

دیده بان حقوق بشر سوریه نیز اعلام کرد، ارتش سوریه بر منبع اصلی تامین کننده آب حلب تسلط یافته و آن بعد از پیشروی سریع علیه داعش بود که ارتش سوریه را به کرانه رود فرات رساند.

این دیده‌بانی افزود: ارتش و نیروهای ‌هم‌پیمان آن با حمایت هوایی روسیه و سوریه این پیشروی سریع را رقم زدند.

دیده بان حقوق بشر سوریه افزود: نیروها منطقه الخفسه را تحت کنترل گرفتند که دربرگیرنده موتوخانه آب و تصفیه‌خانه‌های آب است.

منابع نیز گفتند، شهرک اکنون بعد از تسلط ارتش سوریه بر چندین شهرک در این منطقه و بعد از درگیری با داعش به دست ارتش سوریه افتاده است.

منبع سوری افزود: بعد از تسلط ارتش سوریه بر شهرک الخفسه مسیر به روی پیشروی به سمت شهرک دیر حافر فراهم شده که از دو بخش غرب و شمال تحت محاصره ارتش است. این پیشروی ارتش موجب می‌شود ارتش سوریه به سمت شهرک مسکنه در هم‌جواری آن حرکت کند که شامل فرودگاه کشیش (الجراح) است. این فرودگاه در کمتر از چهار کیلومتری مواضع ارتش سوریه واقع است.

در شهر حلب نیز پس از اعلام تسلط ارتش سوریه بر شهرک الخفسه مردم با خودروهایشان به خیابان آمدند. این در حالی است که مردم شهر حلب از دو ماه پیش آب آشامیدنی نداشتند.

ارتش سوریه در ادامه پیشروی خود در حومه شرقی حلب روستاهای “خفیه الحمر، الریحانیه، خربه شهاب، معربه کبیره، ذخیره، قبب کبیر، فبب صغیر، أم رسوم، الکباریه، رسم البوخر، الطباره، بلوه، العزیزیه، الکبانشیخ أبیض را پس گرفت.


منبع: عصرایران

ویکی لیکس: سازمان سیا به تلویزیون، موبایل و تلگرام شما دسترسی دارد

ویکی لیکس إسنادی را امروز منتشر کرده که نشان می‌دهد سازمان سیا فن اوری جاسوسی از تلفنهای موبایل ایفون و اندروید را به صورت پیشرفته ابداع کرده که بتواند تلفن‌های افراد را هک و کنترل کند.

به گزارش ایسنا، ویکی لیکس إسنادی را امروز منتشر کرده که نشان می دهد سازمان سیا فن اوری جاسوسی از تلفنهای موبایل ایفون و اندروید را به صورت پیشرفته ابداع کرده که بتواند تلفن های افراد را هک و کنترل کند. 

بر اساس این اسناد سازمان سیا فناوری دارد که می‌تواند تلویزیون‌های هوشمند سامسونگ را در حالت خاموشی دروغین قرار دهد و آنگاه تمام صداهای اطراف را ضبط کرده و به سازمان سیا بفرستد.

ضمن اینکه سازمان سیا قادر است به گوشی‌های معروف همچون آیفون به طور کامل دسترسی داشته باشد و حتی در هنگام عدم استفاده از آن صدا و تصویر اطراف را با استفاده از دوربین و اینترنت ارسال کند.

ضمن اینکه سازمان سیا می‌تواند مسیج‌های برنامه‌های پیغام رسانی همچون واتس‌اپ و تلگرام را قبل از کدگذاری شدن مشاهده کند.

بر اساس اسناد ویکی لیکس، سازمان سیا کنترل خود را بر صدها میلیون خط کد پیشرفته ترین ابزار هک را از دست داده و کسی که آنها را به دست أورده قدرت هک کردنی به اندازه این سازمان دارد. 


منبع: عصرایران

۲۳ هزار کودک‌آزاری و همسرآزاری از اول امسال

در یازده ماهه ابتدای سال جاری ۱۲ هزار کودک‌آزاری و ۱۱ هزار همسرآزاری به اورژانس اجتماعی بهزیستی کشور گزارش شده است.

روزنامه «جمهوری اسلامی» با انتشار این خبر، افزود: از کل تماس‌های گرفته شده با اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی ۸.۵ درصد مرتبط با کودک آزاری و ۷.۵ درصد مربوط به همسر آزاری بوده است.

معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور با اعلام این خبر و با گلایه از عدم رسیدگی به لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان در مجلس شورای اسلامی گفت: ما از این موضوع نگرانیم و این نشان می‌دهد که چقدر کودکان در کشور ما مظلوم هستند زیرا اگر به جای این، قانون دیگری بود تاکنون مسیر خود را طی کرده بود.


منبع: عصرایران

۴ توصیه ورزشی عجیب و موثر

راه‌هایی برای افزایش کارایی ورزش وجود دارند که بعضی از آنها عجیب و غیر معمول هستند. با این حال موثر بودن آنها از سوی متخصصان ورزش تایید شده است.

به‌ گزارش ‌ایسنا، پنج روش برای افزایش کارایی ورزش که ممکن است عجیب به نظر برسند و با تصور عموم مخالف باشند عبارتند از:

۱. دست‌ها را خنک نگه دارید:

اگر می خواهید زمان انجام ورزش را افزایش دهید می توانید دست‌ها را خنک نگه دارید.

مطالعات انجام شده در دانشگاه استنفورد نشان داده است که افرادی دکه دست‌های خود را خنک نگه می دارند و ورزش می‌کنند مدت زمان بیشتری می‌توانند ورزش کنند. با خنک شدن دست‌ها سرعت افزایش دمای داخلی بدن کندتر می‌شود و افراد می توانند راحت‌تر ورزش کنند.

۲. بدون کفش ورزش کنید:

یکی از کارهایی که به نظر می‌رسد کارایی ورزش را افزایش می‌دهد ورزش کردن با پای برهنه است. چند سال است که مطالعاتی درباره ورزش کردن با پای برهنه انجام شده و تحقیقات نشان داده است که این روش برای افرادی  که آسیب پذیر هستند مناسب است. اگر با پای برهنه ورزش کنید جریان خون در بدن راحت‌تر انجام می‌شود و بدن در وضعیت درست‌تری قرار می‌گیرد.

ورزش با پای برهنه از دست رفتن انرژی بدن را تا چهار درصد کاهش می‌دهد. بنابراین افراد می‌توانند مدت طولانی مدت طولانی تری ورزش کنند.

۳. قهوه بنوشید:

تحقیقات در دانشگاه نبراسکا نشان داده است که خوردن کافئین قبل از تمرین به سوزاندن چربی‌های بدن کمک می‌کند.  ضمنا خوردن قهوه درد در عضلات را کاهش می‌دهد.

۳. در حین ورزش جمله‌های مثبت را بلند تکرار کنید:

گفتن جمله‌های انرژی بخش می‌تواند کارایی ورزشی شما را افزایش دهد. هنگام ورزش جمله‌های مانند می‌توانم و قوی هستم را با صدای بلند فریاد بزنید. این کار نگرش ذهنی  شما درباره کاری که انجام می دهید را به سرعت تغییر می‌دهد و کارایی شما را بیشتر می‌کند.

۴. شیر کاکائو بخورید:

شیر کاکائو پیش از سالم ترین نوشیدنی‌ها است و به ریکاوری بعد از ورزش کمک می‌کند. مطالعات انجام شده در دانشگاه ایندیانا نشان داده است که ورزشکاران که بعد از ورزش شیر کاکائو می خورند به اندازه دیگران خسته نمی‌شوند و می‌توانند بیشتر به ورزش کردن ادامه‌ دهد. از آن جایی که شیر کاکائو پروتئین دارد به ریکاوری  کمک می‌کنند. این نوشیدنی حاوی کلسیم و آنتی اکسیدان نیز هست. می توانید شیر کاکائو را خودتان با شیر تازه و شکلات تلخ درست کنید که موثرتر است.


منبع: عصرایران

کیهان به احسان علیخانی حمله کرد/ مجری تلویزیون باید دانش افزایی داشته باشد

احسان علیخانی در اجرای اخیر خود، به اشتباه از مردم خواست تا به نظرات یک چهره لس آنجلسی و همکار شبکه‌های ماهواره‌ای معاند احترام بگذارند!

کیهان نوشت: وی در جریان اجرای برنامه دوشنبه شب «سه ستاره» با اشاره به صحبت‌های یک چهره ماهواره‌ای که صدای محسن چاوشی را ساختگی دانسته بود، خطاب به علاقه‌مندان این خواننده اظهار داشت: «خوب است که نقدپذیر باشیم؛ یک نفر آن سر دنیا نقدی به این مسئله دارد، به هرحال بزرگ‌تر است و در این حوزه تخصص دارد و این مسئله را بیان می‌کند، باید به او هم احترام بگذاریم و نظرش را محترم بشماریم.»

مقصود احسان علیخانی از فردی که او را بزرگ‌تر و متخصص نامیده، یک خواننده شارلاتان لس آنجلسی است که کاری جز تولید و انتشار ترانه‌های مبتذل نکرده است.

مجریان صدا و سیما گاه بدون اشراف بر موضوعات تخصصی، اجازه صدور حکم در حوزه‌های مختلف را به خود می‌دهند. در حالی که به اقتضای سرمایه‌گذاری عظیمی که دشمنان انقلاب و کشور در فضای رسانه‌ای جهانی دارند، مسئولیت «اجرا» نیازمند افزایش دانش سیاسی و قدرت تحلیل مجری رسانه‌ ملی است، علاوه بر همه اینها تعیین چارچوب‌های منطقی و منطبق بر معیارهای فرهنگی نظام جمهوری اسلامی برای مجری و التزام او به پرهیز از اعمال علایق و برداشت‌های شخصی می‌تواند از چنین اشتباهاتی جلوگیری کند.


منبع: عصرایران

هنگامی که ام‌اس به ریه‌ها حمله می‌کند

ضایعاتی که در سیگنال های ارسالی از مغز به ریه ها اختلال ایجاد می کنند، می توانند موجب شکل گیری شرایطی شوند که به نام آپنه خواب شناخته می شود، که در این حالت تنفس به طور مکرر متوقف و دوباره از سر گرفته می شود.

در میان بسیاری از عوارض
جانبی احتمالی بیماری ام‌اس، کاهش توانایی در بازدم کامل و قدرت سرفه برای پاکسازی
ترشحات یا غذا از مسیر هوایی یکی از مهم‌ترین موارد محسوب می شود. پیامد جدی این
تغییرات خطر ابتلا به عفونت های تنفسی مانند ذات الریه است.

هنگامی که ام‌اس به ریه‌ها حمله می‌کند

به گزارش گروه سلامت عصر ایران
به نقل از “اوریدی هلث”، تغییرات در عملکرد ریه می تواند موجب خستگی شما
نیز شود زیرا برای تنفس و تامین اکسیژن مورد نیاز بدن باید هر چه سخت‌تر کار کنید.

ام‌اس چگونه ریه ها را تحت
تاثیر قرار می دهد؟

بیماری ام‌اس به روش های
مختلف می تواند موجب شکل گیری مشکلات تنفسی شود که از آن جمله می توان به موارد
زیر اشاره کرد:

ضایعات در مغز با پیشرفت ام‌اس

ضایعات در مغز و ستون فقرات
می توانند تقریبا هر جنبه ای از عملکرد جسمی شما را تحت تاثیر قرار دهند. ضایعات
مغزی می توانند عملکرد ریه ها را تغییر دهند. ضایعاتی که در سیگنال های ارسالی از
مغز به ریه ها اختلال ایجاد می کنند، می توانند موجب شکل گیری شرایطی شوند که به
نام آپنه خواب شناخته می شود، که در این حالت تنفس به طور مکرر متوقف و دوباره از
سر گرفته می شود. نشانه های آپنه خواب مرکزی شامل بیدار شدن از خواب به طور
ناگهانی با تنگی نفس، تنگی نفس، بی خوابی، خواب آلودگی روزانه، و درد در ناحیه
سینه هنگام شب می شوند.

اگر عضلاتی که در حالت عادی
مسیر هوایی را باز نگه می دارند به علت ضایعات مغزی شل شوند، شکلی شایع از آپنه
خواب که در آن مسیر هوایی بالایی به طور متناوب مسدود می شود، می تواند در افراد
مبتلا به ام‌اس رخ دهد. آپنه انسدادی نیز با خروپف مرتبط است.

ضایعات ستون فقرات

ضایعات ستون فقرات می توانند
توانایی فرد در ورود و خروج هوا به ریه ها را محدود سازد. یک ضایعه در ستون فقرات
گردنی احساس «آغوش ام‌اس» را ایجاد می کند که می تواند احساس تنگی نفس را موجب
شود. آغوش ام‌اس به واسطه اسپاسم در عضلات بین دنده ای، عضلات کوچک بین دنده ها،
شکل می گیرد.

ضعف و اسپاسم عضلانی

ضعف می تواند تنفس را تحت
تاثیر قرار دهد. هنگامی که عضلاتی که به دم و بازدم کمک می کنند، ضعیف می شوند،
فرد قادر نخواهد بود تا به میزان کافی عمیق تنفس کند و اکسیژن مورد نیاز خود را
دریافت کند. اسپاسم در آن عضلات به شکل گیری مشکل منجر می شود.

دارو

یکی از عوارض جانبی داروی اصلاح
کننده بیماری ام‌اس به نام جیلنیا (فینگولیمود) کاهش در عملکرد ریه است. برخی
انواع دارو، مانند آرام بخش ها، شل کننده های عضلانی، و مواد مخدر نیز می توانند تنفس
را کند یا کاهش دهند.

چه کاری می توانید انجام
دهید؟

اگر قادر نیستید به صورت
عادی سرفه کنید یا احساس تنگی نفس، سرگیجه، یا حتی غش و ضعف دارید، این نشانه ها
را به عنوان بخشی قابل انتظار از زندگی با ام‌اس در نظر نگیرید. در ادامه اقداماتی
در راستای مدیریت مشکل و پیشگیری از وخیم‌تر شدن آن ارائه می شود:

به پزشک خود مراجعه کنید.
پزشک درباره نشانه هایی که دارید پرسش می کند و یک معاینه جسمانی برای یافتن دلیل
مشکل انجام می دهد. ممکن است پزشک آزمایش هایی برای بررسی عملکرد ریه انجام دهد یا
شما را به یک متخصص ریه ارجاع دهد تا آزمایش های عملکرد ریوی انجام شوند.

آزمایش های عملکرد ریه بدون
درد و غیر تهاجمی هستند و به پزشک شما اجازه می دهند تا میزان هوایی که به ریه ها
وارد و خارج می شود، میزان نیرویی که می توانید پس از دم عمل بازدم را انجام دهید،
و این که با چه نیرویی می توانید هوا را از ریه های خود خارج کنید را بررسی کند.

در توانبخشی ریوی شرکت کنید.
با توجه به دلیل مشکلات تنفسی، پزشک ممکن است شما را برای توانبخشی ریوی ارجاع دهد
که در آنجا ورزش ها و تکنیک های بهبود تنفس را فرا خواهید گرفت. ممکن است از شما
خواسته شود چند دقیقه در روز را به کار با یک ابزار دستی اختصاص دهید تا عضلات
تنفسی خود را تقویت کرده و حجم ریه ها را افزایش دهید. همچنین، ممکن است با یک
درمانگر جسمانی یا متخصص توانبخشی ریوی روی ورزش هایی برای تقویت نیمه بالایی بدن
خود کار کنید.

دستیابی به وزن سالم را هدف
قرار دهید. اضافه وزن و کلفتی گردن می تواند به آپنه
خواب منجر شود.

سیگار را ترک کنید.
سیگار کشیدن برای افراد عادی نیز مضر است و ضرر آن برای افراد مبتلا به ام‌اس می
تواند بیشتر باشد. سیگار کشیدن ریه ها را تحت تاثیر قرار می دهد. اگر به ام‌اس
مبتلا هستید و سیگار نیز می کشید، تنها فشاری که روی ریه ها وارد می شود را افزایش
می دهید.

در صورت تجویز از اکسیژن
استفاده کنید. اکسیژن مکمل به ندرت برای افراد مبتلا به ام‌اس
نیاز است، مگر آن که به بیماری دیگری مانند بیماری انسدادی مزمن ریوی (COPD) مبتلا باشید که ریه ها
را تحت تاثیر قرار می دهد. اما اگر اکسیژن برای شما تجویز شده است، استفاده از آن
می تواند به شکل گیری احساسی بهتر در شما و عملکرد بهتر ریه ها کمک کند.


منبع: عصرایران

با این ۶ راه ساده لاغر شوید

بسیاری از افراد برای لاغری دست به کارهای عجیب و غریبی می زنند که با راه هایی بسیار ساده نیز می توان کاهش وزن داشت و لاغر شد.

به گزارش باشگاه خبرنگاران؛ یکی از مشکلات دنیای متمدن کنونی افزایش وزن در اثر کم تحرکی و غذاهای پر کالری غنی شده است.

معمولا مشکل افزایش وزن پس از ازدواج رخ می‌دهد و این مسئله در خصوص زنان مصداق بیشتری دارد. از سوی دیگر هرچه سن فرد کمتر باشد با سرعت بیشتر و بهتری می‌توان برنامه‌های لاغری را دنبال کرد.

همیشه کوچک‌ترین غذا را سفارش دهید

منوی غذا را با دقت بخوانید. حتی اگر در رستوران‌های فست فود که انواع غذاهای ناسالم دارند. از بین همبرگر مینی و دوبل کمترین را انتخاب کنید. معمولا کسانی که غذای اصلی سفارش نمی‌دهند حتی اگر احساس سیری هم داشته باشند هر چه سر میز غذا باشد می‌خورند. پس به جای حذف غذای اصلی کوچک ترینش را سفارش بدهید.

خوش بین باشید تا افکارتان مثبت شود

تن‌ها روی افکار خوب تان تمرکز کنید و اهداف تان را به روشی مثبت مثل مانترا تکرار کنید. به عنوان مثال: “نیم کیلو کم کردم این عالیه” “آهسته، ولی مطمئن” من می‌توانم به دسر نه بگویم”، “من می‌توانم کمتر غذا بخورم” این جملات خوش بینانه به شما کمک می‌کند با نگرشی مثبت به اهداف تان برسید.

تنها غذا بخورید

هنگامی که می‌خواهید در برنامه غذایی تان تغییر ایجاد کنید از دوستان و خانواده می‌خواهید که در این راه کمک تان کنند. البته از نظر علمی ثابت شده کسانی که گروهی غذا می‌خورند بیشتر پرخوری می‌کنند، چون زمان بیشتری سر میز غذا می‌گذرانند و علاوه بر این هنگام صحبت کردن و خندیدن نمی‌توان مقدار غذا خوردن را کنترل کرد. حتما نیاز نیست که هنگام غذا خوردن تن‌ها باشید، اما سعی کنید همان مقداری که قرار است بخورید را سر میز بیاورید. با این کار بدون این که نگران مقدار غذایی که می‌خورید باشید از گفتگو‌ها لذت می‌برید.

هر وقت گرسنه بودید موز بو کنید

شاید این به نظر کمی احمقانه برسد، اما ثابت شده که بو کردن غذاهایی، چون سیب، نعناع و موز می‌تواند ذهن را گول بزند و باور کند که در حال خوردن هستید. در یکی از تحقیقات که بیش از ۳ هزار نفر در آن شرکت داشتند وقتی هنگام گرسنگی موز را بو می‌کردند کم اشت‌ها می‌شدند.

آبی رنگ جدیدتان باشد

تحقیقات علمی نشان داده است که رنگ آبی باعث کاهش اشت‌ها می‌شود. پس کمی تغییر ایجاد کنید. به عنوان مثال سفره آبی، بشقاب یا لیوان‌های آبی استفاده کنید. این روانشناسی رنگ هاست. خیلی از رنگ‌ها اشت‌ها را بالا می‌برند، اما آبی اشت‌ها را کم می‌کند.

در مقابل آینه غذا بخورید

اشتباه نکنید این کار احمقانه و بی فایده نیست. علم ثابت کرده است که اگر هنگام غذا خوردن رو به روی آینه بایستید مقدار غذایی که می‌خورید یک سوم کاهش پیدا می‌کند.


منبع: عصرایران

مردم؛ تماشاچیان فعالیت‌های سیاسی

روزنامه آفرینش نوشت:

مشارکت و حضور فعالانه جامعه در امور سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، از اهمیت فراوانی برای کشور برخوردار است. لازمه حضور و مشارکت سیاسی فعال و تاثیر گذار مردم، وجود احزاب منسجم و مستقل می باشد تا بوسیله تمرکزگرایی که احزاب در بین مردم ایجاد می کنند هر قشر و گروهی بسته به اهداف و خواسته های خود از فعالیت های سیاسی و اجتماعی ، در محیطی نظام مند و مشخص فعالیت کنند و از پراکندگی و بی تفاوتی نیروهای اجتماعی جلوگیری شود.

آموزش سیاسی به مردم نمی تواند به طور کلان و یکجانبه صورت گیرد. مسلما با این روش تنها اهداف و افکار یک گرایش و تفکر واحد به عنوان خوراک فکری برای جامعه تجویز می شود در این حالت تکثر گرایی و استفاده از دیدگاه ها و تفکرات متفاوت و مفید از بین خواهند رفت و مسلما طی طریق با مرکبی که پیوسته از یک مسیر عبور می کند، فرصت استفاده از دیگر مسیرهای مفید را از ما خواهد گرفت.

ثانیا احزاب به عنوان اصلی ترین محرک نیروهای اجتماعی برای حضور و مشارکت های سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی تلقی می شوند . گردهم آوردن افراد جامعه که از تفکرات و اهداف مشترک برخوردارند سبب می شود تا آنها هدف خود را در بالاترین حد تصور دنبال کنند و آنچه را که در تفکرات فردی خود دنبال می‌کردند را در قالب حزب و با جمعیت کثیری از همفکران خود به منصه ظهور برسانند. این بزرگترین انگیزه برای نیروهای اجتماعی تلقی می شود.

همچنین احزاب به عنوان یک سپر و محافظ برای حکومت‌ها و جوامع به حساب می آیند. به طوری که احزاب با داشتن سازو کاری منسجم وکارشناسی مسیرها و روشهای رسیدن به اهداف را بر اساس عقلانیت و خط قرمزهای مشروع حاکمیت تعریف می کنند. در صورتی که احزاب در جوامع حضوری فعال نداشته باشند، افراد به دلیل اینکه آموزشی در مورد بیان کردن درخواست ها و نحوه رسیدن به اهداف خود را ندیده‌اند، امکان دارد به روش‌های رادیکالی و غیر عقلانی متوسل شوند . بروز چنین حوادثی برای حکومت و جامعه بسیار زیان بار خواهد بود.

جنبه دیگر و نقش محافظ بودن احزاب آنجا مشخص می شود که نظام حاکم می تواند با تکیه بر نوع فعالیت احزاب و اهداف آنها ازخواسته ها و امیال جامعه و نیروهای اجتماعی آگاه شود و با فراهم کردن این خواسته ها مشروعیت مردمی خود را افزایش دهد. حاکمان نمی توانند از خواسته های تک تک افراد جامعه با خبر شوند و در این بین بسیاری ازافراد و اقشار به حق و حقوق خود نمی رسند و سرخورده می شوند. عدم تحقق خواسته های مردمی می‌تواند در قالب شورش و تظاهرات ضد حکومتی و یا بی تفاوتی بروز پیدا کند که این باعث تزلزل در مشروعیت نظام حاکم می گردد.

در کشور ما نحوه شکل گیری احزاب به عنوان بزرگترین چالش آن به شمارمی‌آید. به طوری که احزاب واقعی باید از بدنه‌ای مردمی و از پایین به بالا شکل بگیرد و این درکشورما برعکس شده است. یعنی احزاب از بالا شکل می‌گیرند و هسته اصلی آن را صاحب منصبان ویا اشخاص سیاسی منفصل شده از پست‌های مختلف، تشکیل می‌دهند.

شکل گیری حزب به این روش باعث می‌شود که احزاب وام دار ثروت و قدرت باشند و هیچگاه نتوانند ازحمایت‌های مردمی بهره‌مند گردند.

مسلما احزاب برای رسیدن به قدت و ثروت تلاش خواهند کرد، اما توجیه این هدف احزاب توجه به خواسته‌های مردم می‌باشد. به طوری که در یک انتخابات حزبی پیروز خواهد شد که پشتوانه مردمی قوی‌تر و وسیع تری داشته باشد. یعنی نظرات اکثریت مردم درقالب یک حزب مشخص ظهور پیدا خواهد کرد و اینگونه اهداف و خواسته‌های طرفداران آن حزب در اولویت قرار می‌گیرد. این به معنی دردست گرفتن منابع قدرت توسط حزب پیروز می‌باشد، اما هیچگاه به منزله حذف و نادیده گرفتن دیگر اقلیت‌های حزبی نخواهد بود. متاسفانه درکشور ما به دلیل برخوردهای سلیقه‌ای با فعالیت احزاب، آنطور که بایسته و شایسته بوده احزاب مردمی تشکیل و تقویت نشده اند و باید قبول کرد قشر کثیری از مردم کشورمان از محسنات فعالیت های حزبی محروم مانده اند و تشنه تشکیل حزب‌های مردمی و مشارکت در روند سیاسی کشورهستند. نمی توان انتظار داشت که دولت به تنهایی بتواند تمام خواسته ها و مشکلات مردم را حل کند. لذا ناخواسته و به دلیل وسعت کار بسیاری از افراد در جامعه به حق و حقوق خود نمی رسند و مورد کم لطفی قرار می گیرند. تجربه کشورهای توسعه یافته نشان داده که احزاب در توسعه جامعه مدنی نقش بسزایی دارند و همچنین موجب افزایش شعور سیاسی واجتماعی بین نیروهای جامعه می گردد. تامادامی که فعالیت‌های حزبی برپایه تصمیمات سیاسیون باشد و از مجاری رسمی قدرت و ثروت سیراب شوند، نمی‌توان انتظار تحقق دموکراسی واقعی را داشت. چرا که دراین نوع حزب گرایی مردم هیچ نقش و تاثیری ندارند و صرفاً به عنوان تماشاچی شاهدا اقدامات خواهند بود.


منبع: عصرایران

موضع معاون سیما درباره صدای شجریان و احساسات فردوسی‌پور

اولین نشست معاون سیما به همراه تعدادی از مدیران شبکه‌های سیما به منظور اعلام برنامه‌های نوروز ۹۶ برگزار شد.

به گزارش ایسنا، در نشست شب گذشته (۱۷ اسفندماه) مرتضی میرباقری به همراه مدیران شبکه‌های یک (علیرضا برازش)، دو(محمدرضا جعفری جلوه)، پنج (مجید زین العابدین)، قرآن (حسین محمدزاده)، مستند (سلیم غفوری)، کودک (محمد سرشار)، سلامت (احمت سفیدی) و قائم مقام شبکه نسیم (علی‌اکبر کاظمی) گزارشی از برنامه¬های نوروزی سیما اراده شد که در این گزارش مروری بر مهمترین مطالب این نشست خبری شده است.

* ویژه‌برنامه‌های سال تحویل ۹۶ تنها از چند شبکه پخش می‌شوند؛ «بوی عیدی»، «محله گل و بلبل»، «سه ستاره»، «۴»، «تحویل سال قرآنی» و «ویژه برنامه افق» به ترتیب از شبکه های یک، دو، سه، چهار، قرآن و افق پخش می شود.

* پنج مجموعه نمایشی مفرح در طول ایام تعطیلات از شبکه‌های یک، دو، سه، چهار و پنج سیما پخش می‌شود؛ مجموعه «علی‌ابدل» از شبکه یک سیما، «مرز خوشبختی» از شبکه دو سیما، «خانه ما» از شبکه سه سیما، سریال خارجی دوران کهن از شبکه چهار سیما و مجموعه «شوخی کردم» قرار است در تعطیلات نوروز راهی آنتن شوند.

* در طول ایام نوروز برخی از شبکه ها به تولید مسابقات جذاب پرداخته اند از جمله این مسابقه ها می توان از مسابقه «دستپخت» ، «دست‌پخت‌های خودمانی»، «آقای گزارشگر»، «میهمان ما باشید» ، «زمانی برای خندیدن» ،«آقای آتش نشان» و «اسراء» یاد کرد.

* مجموعه نمایشی عروسکی «کلاه قرمزی» به تهیه‌کنندگی حمید مدرسی و با اجرای ایرج طهماسب در ۱۴ قسمت ۵۰ دقیقه‌ای، هر شب ساعت ۲۳ پخش می شود. تکرار این برنامه هر روز ساعت ۱۵ است.

* مسابقه «بهترین شو» (فیتیله‌ای‌ها)، به تهیه‌کنندگی علیرضا آقایی و با اجرای محمد مسلمی، علی فروتن، حمید گلی. در ۲ قسمت ۵۰ دقیقه‌ای، در ایام نوروز، جمعه‌ها ساعت ۱۳:۳۰ پخش می شود. هدف این مجموعه استعدادیابی در بین کودکان و نوجوانان است.

* در طول تعطیلات نوروزی ۱۲۰ فیلم سینمایی خارجی و ۱۵ فیلم از شبکه‌های سیما پخش می شود؛ «بادیگارد»، «طمع شیرین خیال»، «زاپاس»، «یک گزارش واقعی»، «مجرد چهل ساله»، «ناردون» و «مهای سیاه کوچولو» از جمله این فیلم‌های سینمایی ایرانی هستند.

* تاک‌شوی «یک بار دیگر» با  اجرای احمد نجفی از برنامه‌های شبکه پنج سیماست که برای نوروز در نظر گرفته شده است.

* برنامه «خندوانه» در تعطیلات عید با مسابقه خندانده شو و پانتومیم توسط هنرمندان همراه خواهد بود. همچنین برنامه «دورهی» با تغییراتی در دکور و بازیگران برای نوروز در حال تولید است.

* برنامه‌های شبکه کودک از ۲۴ اسفند آغاز می‌شوند و تا ۱۳ فروردین‌ماه ادامه خواهند داشت.

* مسابقه «دست‌پخت‌های خودمانی» با اجرای روشنک عجمیان و حسین رفیعی در ایام عید از شبکه دو سیما پخش می‌شود . این مسابقه آشپزی که چهره‌های هنری و ورزشی در آن حضور دارند، در ۱۴ قسمت ۴۰ دقیقه‌ای، هر شب ساعت ۲۰  از شبکه دو  پخش می شود.

* شبکه پنج سیما در ایام نوروز رقابت داوطلبان استخدام در آتش نشانی را در برنامه «آقای آتش نشان» نشان می‌دهد.

* در طول ایام تعطیلات عید چهار قسمت نوروزی از مجموعه «شکرستان»  برای پخش از شبکه نسیم درنظر گرفته شده است و ۲۰ قسمت تکراری روی آنتن  شبکه یک می¬رود.

* میرباقری از تدارک ۱۰۰ سریال برای سال ۹۶ خبرداد و در عین حال گفت: تلویزیون تا سال ۹۷ کنداکتور نمایشی‌اش معین است.

* معاون سیما از افزایش فعالیت بازیگران در مجموعه‌های تلویزیونی سخن گفت و توضیح داد: در حال حاضر ۱۰ بازیگر و عوامل مختلف در سریال‌های در حال تولید سیما که به ۱۰۰ سریال می‌رسد فعالیت دارند و مهاجرتی که در بازیگران و بخشی از عوامل تولید به سمت شبکه‌های ماهواره‌ای داشتیم، نه‌تنها متوقف شده، بلکه برخی از آنها بازگشته‌اند.

* معاون سیما اظهار کرد: محمدرضا شجریان بعد از انتخابات ۸۸ برای خودش منعی قرار داد که ما نمی‌توانیم صدایش را پخش کنیم. اگر ایشان از مواضع خود بعد از انتخابات ۸۸ عدول کرده و بازگشته باشد و آن را اعلام کند ما صدای ایشان را پخش می‌کنیم.

* میرباقری درباره صحبت‌های خارج از موضوع فردوسی‌پور در برنامه «نود» گفت: وقتی کسی مورد اقبال است نباید هر احساسی را بروز دهد.


منبع: عصرایران

پول در ازای کلمه؛ تاریخچۀ مختصرِ نوشتن برای پول

– ترجمه از علی امیری: بارها به ما گفته‌اند که نویسندگیِ خوب زادۀ عشق است نه آز. اما این تصویرِ رمانتیک از نویسنده‌ای که، بی‌چشم‌داشت به پول، سخت کار می‌کند داستانی بیش نیست، داستانی که ریشه‌های آن به چند هزاره قبل‌تر بازمی‌گردد و امروز نیز با اثرات آن درگیریم. اگر پولْ همه‌چیز را می‌آلاید، چرا نتواند نوشتن را نیز بیالاید؟ داستان شاعر یونانی، سیمونیدس، نخستین نویسنده‌ای که برای هر کلمه پول طلبید، نشان می‌دهد که چگونه کلمه و پول از آنچه به نظر می‌رسد نزدیک‌ترند.

 پول در ازای کلمه؛ تاریخچۀ مختصرِ نوشتن برای پول
نیوریپابلیک — «چارلز دیکنز در ازای هر کلمه پول می‌گرفت.» این مربوط به دورۀ راهنمایی است و ما داشتیم داستان دو شهر۱ را می‌خواندیم. زمانی که این واقعیت برای اولین بار گفته شد، همچون شایعه‌ای در کلاس تاخت و از همه‌چیز سبقت گرفت. ناگهان در رمان دیکنز انگار کلمات یک‌درمیان لفاظیِ نالازم بودند و هر جمله بیش‌ازاندازه پر، بی‌فایده و مملو از جزئیاتِ اضافه به نظر می‌رسید. مهم نبود که داستان دو شهر یکی از رمان‌های کوتاه‌تر دیکنز است؛ همین که با اقتصادِ نوشتن آشنا شده بودیم، همه‌چیز آلوده شده بود.

از آن به‌بعد چگونه می‌شد به هر کلمه اعتماد کرد؟ «بهترین زمانه بود، بدترین زمانه بود، قرن خرد بود، قرن بی‌خردی بود، عصر ایمان بود، عصر ناباوری بود، فصل نور بود، فصل ظلمت بود…» چگونه می‌توان گفت چه مقدار از این‌ها لازم و چه مقدارش اضافه است؟ درست همان زمانی که ما دانش‌آموزانِ جوانْ حذف حشو و زوائد را از نوشته‌های خود می‌آموختیم، مجبور شده بودیم اثر کسی را بخوانیم که برای زیاده گویی پاداش گرفته بود. همین که چنین تصویری از دیکنز در ذهن ساختم، خوارشمردن رمان‌های او، به‌عنوان آثاری زائد، دیگر برایم ساده بود. درحقیقت دیکنز دراِزایِ هر قسمت پول می‌گرفت نه هر کلمه. انتشار آثارش به‌صورت پاورقی در نشریات به او اجازه می‌داد درآمدی مداوم‌تر و پایدارتر از نشستن به انتظار حق‌التألیف کتاب‌ها داشته باشد.

پولْ رابطۀ شخص با کار را مبهم می‌سازد و بین ما و خویشتنمان و آنچه می‌سازیم فاصله می‌اندازد. کارل مارکس، با استفاده از مثالی، برخی معاملات را در رابطه‌ با ازخودبیگانگی شرح می‌دهد. مثالْ مربوط به پارچه‌فروشی است که یک توپ پارچه را به‌قیمت دو پوند می‌فروشد و با آن دو پوند یک جلد کتاب مقدس برای خانواده می‌خرد: «پارچه را که در چشمِ او صرفاً کالاست، یعنی مخزن ارزش، در مقابل طلا، که شکل ارزشیِ پارچه است، انتقال می‌دهد. سپس از این شکل نیز مجدداً چشم می‌پوشد برای کالایی دیگر، یعنی کتاب مقدس، که مقدر است به‌عنوان کالایی کاربردی و تذهیبی برای ساکنین به خانه‌اش وارد شود.» ازآنجاکه ارزش کالا تحتِ سلطۀ بازار است، کارِ آدمی تابعی از ارزشِ منسوبِ بازار می‌شود و، به‌محض اینکه این ارزش را با ارزش واقعی اشتباه بگیریم، هرگونه ارتباط اصیلی را که ممکن بود با کار داشته باشیم از دست می‌دهیم.

اگر پولْ همه‌چیز را می‌آلاید، چرا نتواند نوشتن را نیز بیالاید؟ به‌محض اینکه بازارْ ارزش ادبیات را به‌جای نویسنده یا خواننده معین کرد، رابطۀ ما با آن بیگانه‌وار می‌شود. از پیش‌پرداخت‌های متورم به نویسندگان شهیر گرفته تا شاهکارهای پذیرفته‌نشده، بازارْ چیزی بیش از داوری ضعیف برای کیفیتِ ماندگار است: بازار میل دارد آن کیفیت را، در پس انگیزه‌های صرفاً اقتصادی، از دید پنهان دارد. بارها به ما گفته شده که نویسندگیِ خوب زادۀ عشق است نه آز. اما این تصویرِ رمانتیک از نویسنده‌ای که، بی‌چشم‌داشت به پول، سخت کار می‌کند داستانی بیش نیست، داستانی که ریشه‌های آن به چند هزاره قبل‌تر بازمی‌گردد و امروز نیز با اثرات آن درگیریم.

گمان می‌رود نخستین نویسنده‌ای که برای هر کلمه پول طلبید شاعر یونانی، سیمونیدس، باشد که در خساست شهرۀ آفاق شد. پیش از سیمونیدس، اتکای شاعران بر نظامِ حمایتگری۲ بود. آن‌ها، در برابر غذا، سکونت و منزلت، متونی در ستایش فضایل ولی‌نعمت‌های ثروتمندشان می‌نوشتند. همچنین به‌عنوان مصاحب و مربی نویسندگیِ خلاق برای آثار سَرورشان عمل می‌کردند. این نظامِ بی‌شکل، که کشف چندوچون آن دشوار است، دستِ‌کم به بعضی از شاعران اجازۀ امرار معاش را می‌داد، بدون اینکه هنرشان را بیش‌ازحد به کمّیت گره بزنند.

سیمونیدس این روال را تغییر داد. او برای پول نوشت و حساب‌وکتابش را دقیق نگاه داشت. علی‌رغم تبحر ادبیِ بی‌چون‌وچرایش، همین کیفیت بود که بیش‌ازهمه معرف او شد: سیمونیدس را صرفه‌جو و خسیس می‌شناختند، کسی که پول را بالاتر از همه‌چیز قرار می‌دهد. آیلیان، زندگی‌نامه‌نویسِ او، به‌سادگی نظر داد که «هیچ‌کس منکر این نبود که سیمونیدس عاشق پول است». در نمایشنامۀ صلح، اثرِ آریستوفان، سیمونیدس همچون آدمی توصیف شده که «به‌خاطر پول، سوار بر آبکش به دریا می‌زند.» اکثر مفسران کلاسیک هم‌عقیده‌اند که بیگانگیِ کنونی ما از کلماتمان زیر سر سیمونیدس است. اَن کارسون۳، نویسندۀ کتاب اقتصاد گم‌نشدگان۴، که پژوهشی است دربارۀ سیمونیدس و پل سِلان، در این باره گفته است: «میل دارم چنین بیندیشم که سیمونیدس شکلی بدوی و شدید از اقتصاد بیگانگی و ’دوگانگیِ‘ همراه با آن را نمایندگی می‌کند.»

پول در ازای کلمه؛ تاریخچۀ مختصرِ نوشتن برای پول

همان‌طور که کارسون، خود، متذکر می‌شود، کشمکش میان اقتصادِ حمایتگری و اقتصادِ پولی در حال اوج‌گرفتن بوده و، در طول حیاتِ سیمونیدس، این دو نظام، علی‌رغم اینکه قطب‌هایی متضاد تعریف می‌شدند، هم‌پوشانی داشتند. بخشی از بی‌اعتمادی و بی‌میلی‌ای که نثار سیمونیدس شد، می‌تواند به‌دلیل سرباززدن از زندگی در وضعیتی مبهم و پرهیز از تن‌دادن به بازی‌ای باشد که این دو ساختارِ متضادْ مسبب آن بودند. در مقایسه با نویسندگان و هنرمندان پیشین، که از میانِ تناقضات این نظام -تناقضاتی که عمداً مسکوت گذاشته شده بودند- به‌سختی راهی جُستند، سیمونیدس گره کور این سردرگمی را گشود و خواستار معادله‌ای سرراست برای کلمات و پول شد. درنتیجه به‌نظر همه آزمند آمد، گویی عشق او به پول مهم‌تر از عشقش به شعر است.

نظامی که سیمونیدس به آن پشت‌پا زد نظامی براساس حمایتگری و هدیه بود. در این نظام، کالا و خدمات، نه براساس ارزششان بلکه براساس ارزش رابطۀ میان دهنده و گیرنده، مبادله می‌شدند. برای کارسون، ماهیتِ طمعی که در سیمونیدس دیده می‌شد «کالایی‌کردن فعالیتی بود که سابق‌براین آیینی و متقابل بود، یعنی تبادل هدایا میان دوستان.» در چنین اقتصادی، تعهد آدمی به اجتماع و کلماتی که می‌نویسد بر هر تعهدی به پول نقد می‌چربد.

دانسته‌ها دربارۀ سیمونیدسِ حقیقی ناچیز است. شرح‌حال‌های معاصر با زندگی او معدودند. او به‌سرعت تبدیل به شخصیتِ کلیشه‌ای برای طمع شد. همان‌طور که نورمن آستین، پژوهشگر عصر کلاسیک، اشاره می‌کند هیچ نویسندۀ دیگری چنین بی‌شک‌و‌شبهه تداعیگر آز نبود، باوجوداینکه دیگرانی هم هستند که با همان صداقت دربارۀ پول نوشته‌اند، ازجمله پیندارْ شاعر هم‌عصر سیمونیدس. کارسون معتقد است که تمام این‌ها می‌تواند گواه این باشد که وقتی به سیمونیدس می‌رسیم بیشتر دربارۀ یک ایده حرف می‌زنیم تا یک شاعر. او می‌نویسد: «اگر طمعِ او را به‌مثابۀ استعاره‌ای زندگی‌نامه‌ای برای کل اقتصادِ پولِ روبه‌رشد در قرن پنجم [ق.م] درک کنیم، همه‌چیز جذاب‌تر می‌شود.»

آیا سیمونیدس خودْ بانیِ این تغییر بود یا اینکه فقط ایفاگر نقش پهلوان‌پنبه۵ برای گرایشی عمده‌تر بود که جهانِ کلاسیک را درمی‌نوردید؟ فارغ از این‌ها، این جابه‌جایی به‌سوی پولی‌کردن شعرْ تأثیراتی درازمدت داشته است. درکوتاه‌مدت، پول به‌صورتی گسترده حاوی تأثیری مخرب تشخیص داده شد؛ پیندار در «چکامۀ دوم ایستمیان»، از سر دل‌تنگی، دریغاگویِ گذشته‌ای می‌شود که «بدان روزگاران، الهه‌های شعر و موسیقی مزدور نبودند، به استخدام درنمی‌آمدند و ترانه‌های ترپسیکور نیز فروشی نبود».۶ هوراس نیز در بحثش دربارۀ کوئریلوسِ شاعر می‌گوید اسکندر کبیر جیب‌های او را «با پول نقد سلطنتیِ بسیار به ‌پاس اشعار بدسراییدۀ حقیرش» پر کرد، و می‌افزاید نویسندگانی که با چنین انگیزه‌های اقتصادی‌ای کار می‌کنند، علاوه‌بر موضوعِ نوشتار، نوشتۀ خود را هم ضایع می‌گردانند. پندی اخلاقی در حکایتِ شاعرانِ «پول در ازای سرودی»۷ چون کوئریلوس وجود دارد؛ او برای هر شعرِ خوبی که می‌سرود یک سکۀ طلا می‌گرفت و برای هر شعر بد کتک مفصلی نوش جان می‌کرد: عاقبت به‌خاطر نوشته‌های خود آن‌قدر شلاق خورد تا مرد.

مهم نیست. ما از همان زمان به‌بعد کمابیش همواره به لکه‌دار و چرکین‌کردن اعمال و نوشته‌های خوب با پول ادامه داده‌ایم. نالۀ پیندار از دست سیمونیدس‌های جهان، تا روزگار حاضر، با همان شدت ادامه یافته است. سمیر رحیم در یادداشتی که در سال ۲۰۱۴ برای تلگراف نوشت لب به شکایت گشود: «بدون رفتنِ بحث به‌سمت اینکه ناشران برای افزایش فروش آثار آن‌ها چه‌ها می‌کنند یا نمی‌کنند یا اینکه ظالم‌ترین کارگزاران چه کسانی هستند یا کجا می‌شود جلسات تدریس نویسندگی خلاق با بیشترین پرداخت را یافت، نمی‌شود به صفحۀ فیس‌بوک نویسنده‌ای سر زد یا با او قراری برای نوشیدن گذاشت.» به‌نظر رحیم، گناه کبیرۀ سیمونیدس حتی تا همین امروز نیز آلودن کار نویسندگی است. رحیمِ دل‌زده از این‌همه آزْ کنجکاو است بداند «از کِی همه‌چیز شد پول؟ البته می‌دانم که آن‌ها هم باید شکم خود را سیر کنند… به من بگویید رمانتیک، اما اگر نویسنده‌ای به کتاب به‌عنوان منبع اصلی درآمد متکی نباشد این واقعاً می‌تواند به‌نفع او باشد.»

شاید این عصرِ حرصِ سرمایه‌دارانه رو به ‌پایان باشد؛ با ظهور انتشارات آنلاین، مخارج مادیِ انتشارات تقریباً محو شده و راه برای جهانی باز می‌شود که به‌واسطۀ تجارت محدود نشده است. رحیم می‌نویسد: «خوش‌بختانه آزادی‌ای که اینترنت ارائه می‌کند مجالی به‌ دست می‌دهد برای رستاخیزِ ایدۀ نوشتن برای عشق و نه پول. تا اینجا خودانتشاریِ آنلاینْ عرصۀ داستان‌های هواداران[۸] و آثار اروتیک بوده است، اما دیری نخواهد گذشت که داستان‌های باکیفیت نیز پدیدار شوند.» دوهزار سال گذشته است و ما از شکایت دورودرازِ پیندار فاصلۀ زیادی نگرفته‌ایم: «پیش‌از‌این، مردانْ تنها برای عشق می‌نوشتند؛ حال برای پول می‌نویسند.»

پول در ازای کلمه؛ تاریخچۀ مختصرِ نوشتن برای پول

شاید بازگشت به گذشته و جدا‌کردن نویسندگی از تجارت به‌اندازۀ‌کافی آسان به نظر می‌رسد. تصور رحیم از نویسندگانی که مشاغل دیگری دارند و در اوقات فراغتشان می‌نویسند، وقتی کلماتْ دیگر راهی برای سیر‌کردن شکمشان نیست، راه‌حلی به‌اندازۀ‌کافی آسان است. اما داستان سیمونیدس همچنین نشان می‌دهد که چگونه این دو چیز، یعنی کلمه و پول، از لحاظ ارزش، از آنچه به نظر می‌رسد نزدیک‌ترند. یکی از مفسرانِ میراث سیمونیدس می‌نویسد: «چنین می‌نماید که سیمونیدس نخستین کسی بود که محاسباتِ دقیق را وارد ترانه‌سرایی کرد و در ازای دستمزد ترانه سرود.» کارسون اشاره می‌کند که در زبان یونانی اسمیکرولوژیا۹، یعنی «محاسبۀ دقیق»، نه‌تنها می‌تواند به‌معنای «اهمیت‌دادنِ زیاد به جزئیات در مسائل مالی یا همان خساست» باشد، بلکه به‌معنای «اهمیت‌دادن به جزئیات زبان یا بیان دقیق» نیز می‌تواند باشد.

دیونوسیوسِ هالیکارناسی، در نوشته‌اش دربارۀ سیمونیدس، یادآوری می‌کند که باید «با دقتِ بسیار به انتخاب کلمات سیمونیدس و به ظرافتی که، با آن، چیزها را کنار هم می‌گذارد توجه کرد.» واژۀ ظرافت در اینجا آکریبِئیا۱۰ ست که این نیز معنایی دوگانه دارد: هم می‌تواند به‌معنای «صحت، دقت و درستیِ زبان» باشد و هم «صرفه‌جویی، کم‌خرجی و خساست در پول». پس آنچه این منابع می‌گویند این است که سیمونیدس نه‌تنها نخستین کسی بود که برای کلماتش تقاضای پول کرد، بلکه فرهنگ یونان را از این واقعیت آگاه ساخت که پول و کلمات رابطه‌ای متناظر با یکدیگر دارند.

کارسون نتیجه می‌گیرد که «پولْ اثری رادیکال بر فرهنگ باستان داشت. سیمونیدس، با ابداع نوعی اقتصاد رادیکال برای شعر، به آن واکنش نشان داد». به‌جای ‌اینکه به‌سادگی اظهار کنیم که سیمونیدسْ اقتصادی ادبی شامل هدیه و حمایتگر و نیز خیریه و عمل متقابل را متوقف کرد، شاید بتوان چنین گفت که او رابطۀ همیشگی و پنهان میان زبان و وجه رایج را آشکار یا دست‌کم تقویت کرد.

کُپه‌ای کوچک از هدایایی دارم که از ناشرانی گرفته‌ام که برایشان نوشته‌ام: چند لیوان دسته‌دار، یک کیف خرید دسته‌دار، یک تی‌شرت، تعدادی استیکر و حتی چند صفحۀ هفت‌اینچیِ گرامافون. این‌ها عمدتاً از طرف نشریات کوچک است، جاهایی که حتی به دبیران نیز پولی نمی‌دادند چه برسد به نویسنده‌ها. من حاضرم برای کمک به خیزبرداشتن نشریه‌ای که تحسینش می‌کنم یا مأموریتش را می‌ستایم یا به‌ این ‌دلیل که رفاقتی با دبیرش دارم مجانی بنویسم. در چند موردِ معدود، پول ناچیزی به من پیشنهاد شده که به‌زحمت بیش ‌از پاداش افتخاری۱۱ بوده است. آن‌ها را هم برای کمک به دخل‌وخرج ناشر رد کرده‌ام.

این بخشی از اقتصادِ هدیه‌ایِ نویسندگی است: گاه‌به‌گاه از من خواسته می‌شود تا مطلبی را بدون حق‌الزحمه بنویسم و این کار را، کمابیش به‌عنوان هدیه، انجام دهم. این‌جور مواقع، دلالت این کار همیشه این است که آدمی چنین کارهایی را از روی عشق انجام می‌دهد: عشق به نشریات جدید، عشق به صداهای جدید و عشقی به دیدنِ کلمات چاپ‌شدۀ خودش. در چنین مواردی درخواست پول، یا رد‌کردن پیشنهادی به‌دلیل فقدان آن، همیشه ناشیانه است.

اگر از نویسنده خواسته شود که از سر عشق بنویسد و نه برای پول، از او خواسته شده که از اقتصاد پول خارج شود و به اقتصاد هدیه‌ای بازگردد. شاعری به‌نام رابرت هاس در سال ۲۰۰۷ پیشنهاد کرد که این خط سیرِ بوم‌رنگیْ۱۲ مسیر طبیعی هنر است. درحالی‌که نهادهایی همچون کپی‌رایت وجود دارند «تا آثار هنری را برای مدت زمانی در بازار قرار دهند»، هاس این وضعیت را موقتی می‌داند: «بعدازآن این آثار از بازار خارج شده و به‌میان مُشاعات عوام باز می‌گردند، چون این همان جایی است که به آن تعلق دارند و راهی که با آن به این تعلق رسیده‌اند همان راهی است که هرکس دیگری نیز که دست به قلم برده خواسته است بنویسد، چون استعداد۱۳ آن را داشته است.»

در اینجا چیزی زیبا و آرمان‌شهری وجود دارد، اما شایسته است بدانیم که این یک اقتصاد هدیه‌ای واقعی -به آن معنا که اولین بار مارسل موس و دیگر انسان‌شناسان تعریف کردند- نیست. اقتصادهای هدیه‌ای بیش ‌از همه ابزاری برای نگه‌داشتن کالا در گردش و نیز تقویتِ پیوندهاست. دریافت یک هدیه، خواه میهمانیِ مفصلی باشد یا یک شعر، تنها یک طرف معادله است. پس‌ازآن از گیرنده انتظار می‌رود -حتی، ورای انتظار، او موظف است- آن لطف را جبران کند و نه‌تنها آن را جبران کند، بلکه حتی پا را از آن فراتر بگذارد: هدیه‌ای که در مقابل اهدا می‌شود باید باارزش‌تر از هدیۀ اصلی باشد.

در جامعۀ مفروض، این تعهدْ ابزاری برای تضمینِ درگردش‌ماندن کالا و خدمات و نیز وسیله‌ای برای تعیین جایگاه اجتماعی است. هدف از پاتْلَچ۱۴ -جشنی برای بخشندگیِ بسیار مفصلی که درون فرهنگ‌های گوناگونی در شمالِ غربی اقیانوس آرام مرسوم است- این است که چنان زیاد و دست‌ودل‌بازانه بدهی که ولی‌نعمت‌های خود را تا ابد مدیون سازی. همان‌طور که موس می‌نویسد، اقتصاد هدیه‌ای ممکن است «به‌ظاهر، آزاد و عاری از نفع شخصی باشد، بااین‌حال اجباری و ضامن نفع شخصی است.» موس می‌نویسد هدیه ظاهراً از سر سخاوت اهدا شده است، اما در بهترین حالت این «داستانی مؤدبانه، فرمالیته و فریبی اجتماعی» است که در پس‌ آن «تعهد و نفع شخصیِ اقتصادی» نفهته است. او می‌نویسد در اقتصادهای هدیه‌ای تعهد «به تلافیِ شایسته یک ضرورت است. اگر کسی تلافی نکند آبروی خود را از دست می‌دهد. فردِ ناتوان از بازپرداخت وام یا تلافیِ پاتلچْ ردۀ خود و حتی جایگاهش به‌عنوان یک انسان آزاد را از دست می‌دهد.»

عبارت «اقتصاد هدیه‌ای» ممکن است عنوانی گول‌زننده باشد؛ این یک اقتصادِ چرخشی است و اگر تنها شاملِ هدایایی باشد که یک‌سویه بخشیده می‌شوند، کارایی نخواهد داشت. ژرژ باتایْ پاتلچ را چنین توصیف می‌کند: «بخشش باشکوهِ ثروتی قابل‌ملاحظه، و پیشکش رئیس [قبیله‌ای] به رقیبش به‌منظور تحقیرکردن، به‌چالش‌کشیدن و متعهد‌کردن او. دریافت‌کننده باید این تحقیر را زدوده و چالش را بپذیرد. او باید تعهدی را برآورد که پیمان آن با پذیرش بسته شده است. او تنها می‌تواند، مدتی کوتاه پس‌ازآن و به‌وسیلۀ پاتلچ جدید، بسیار سخاوتمندانه‌تر از اولی پاسخ دهد: او باید بهرۀ آن را نیز بپردازد.»

پول در ازای کلمه؛ تاریخچۀ مختصرِ نوشتن برای پول

پاتلچ، همچون هر اقتصاد هدیه‌ایِ دیگری، هرگز نمی‌تواند فرایندی یک‌طرفه باشد؛ دریافت‌کنندگان هدایا مدیون شده و موظف‌اند برای حفظ آبرو این لطف را جبران کنند. اگر دبیران و ناشران، که به عشق متوسل می‌شوند و نه پول، درخواست هدیۀ کلماتِ مجانی را دارند پس، با همان منطقِ هدیه، آن نویسندگان نیز می‌توانند انتظار جبران داشته باشند، آن هم با بهره.

بذل و بخشش فقط وقتی معقول است که دائماً تلافی شود، زمانی که بخشی از چرخِ بزرگی در حرکت است. اتهام خساستِ یک نویسنده تنها زمانی معتبر است که مختل‌کنندۀ مجموعۀ ازپیش‌متحرکِ هدایا و تلافی‌ها باشد. در هنگامۀ فقدانِ این تلافی، تحقیر به‌تمامی نثار آن‌هایی است که کلماتِ نویسندگان را مجانی می‌خواهند.

اطلاعات کتاب‌شناختی:

Martin, Manjula. Scratch: Writers, Money, and the Art of Making a Living. Simon and Schuster, 2017

این مطلب برشی است از کتاب تُندنویسی؛ نویسندگان، پول و هنر امرار معاش، ویراستۀ مانیولا مارتین.

پی‌نوشت‌‌‌ها:

* این مطلب در تاریخ ۱۱ ژانویه ۲۰۱۷ با عنوان Cash for Words: A Brief History of Writing for Money در وب‌سایت نیوریپابلیک منتشر شده است .

کالین دیکی (Colin Dickey) نویسندۀ سرزمینِ ارواح؛ تاریخی آمریکایی در مکان‌های تسخیرشده و دو کتاب غیرداستانی دیگر است. وی همچنین ویراستار مشترک جُنگ آناتومی اندامِ بیمار است.

شرحِ تصویر ابتدای متن: وزی‌وُلُد میخائیلُویچ گارشین اثر ایلیا اِفیمُویچ رِپین؛ موزۀ هنر متروپولیتن.

[۱] Tale of Two Cities

Patronage system [۲]

Anne Carson [۳]

Economy of the Unlost [۴]

Straw man [۵]

[۶] میوزها الهه‌های هنر و دانش در اسطوره‌شناسی یونان هستند. ترپسیکور یکی از میوزها و الهۀ موسیقی و رقص است.

Pay-for-play [۷]: در اصل برای اشاره به بازی‌هایی استفاده می‌شود که برای شرکت در آن‌ها باید پول داد. در اینجا باتوجه‌به بافت متن چنین ترجمه شده است.

Fan fiction [۸] : داستانی که هوادار یک کتاب، فیلم یا سریال تلویزیونی با حضور شخصیت‌های همان اثر می‌نویسد.

[۹] smikrologia

[۱۰] akribeia

Honorarium [۱۱]

Boomerang trajectory [۱۲]

Gifted [۱۳]: استعداد نوشتن هدیه‌ای است که نویسنده باید آن را تلافی کند.

Potlach [۱۴]


منبع: برترینها

«تو ای پری کجایی» برای چه کسی ساخته شد؟

زنده‌یاد حشمت‌الملوک مشیری (همسر استاد حسین قوامی) می‌گوید: ۵۰ سال پا به پایش و در کنارش بودم، یاد گوشه به گوشه خانه قدیمی‌مان در خیابان قلهک و تمامی خاطراتم بخیر،‌ ای کاش می‌شد برمی‌گشتم به سالهای قدیم در ۱۳۱۸ و شروع زندگی‌ام با قوامی. من با صدای او خوابم می‌بُرد. قوامی می‌گفت: «تو ‌ای پری کجایی را برای تو خواندم.»

فکرش را هم نمی‌کردم که این آخرین صحبتم با همسر استاد قوامی باشد…

آن روز‌ها چه سئوالاتی را با همسر استاد مطرح کردم و او چه جواب‌هایی داد؟ خیلی به دنبال کاغذ‌هایم گشتم تا سرانجام نوشته‌هایم را لابه‌لای کاغذ‌های قدیمی پیدا کردم. اجازه بدهید به حدود شش سال قبل برگردیم، زمانی که من با همسر استاد قوامی تلفنی صحبت کردم و نتیجه‌اش مصاحبه‌ای شد که هرگز روی چاپ ندید تا امروز. متاسفانه همسر استاد در اواخر عمرش به بیماری فراموشی مبتلا شده بود و تحت ‌درمان قرار داشت تا اینکه در سن ۸۵ سالگی به تاریخ بیست و سوم تیرماه سال ۱۳۸۹ در بیمارستان یو.سی. ال. ای در آمریکا درگذشت. من از درگذشت ایشان بسیار متاثر شدم، چون خاطرات بسیاری از دوران جوانی ایشان برایم به یادگار مانده که فراموش نشدنی‌ست.

مصاحبه من (کامران مالکی؛ نوه برادر استاد قوامی) که با حشمت‌الملوک مشیری (همسر استاد قوامی) از طریق تلفن از تهران با لس‌آنجلس آمریکا انجام شد را در ادامه می‌خوانید.

زندگیِ خصوصیِ حسین قوامی

هرچند که او به دلیل کسالتی که داشت به‌سختی توانست صحبت کند، با این حال گفت که آنقدر شما و مادرتان را دوست دارم که نمی‌توانم جواب رد بدهم.

در اردیبهشت سال ۱۲۸۸ هجری شمسی در تهران چشم به جهان گشود و ریشه تبارشان شیرازی است. پدرش رضاقلی”قوامی” بود. استاد قوامی در زمینه خوانندگی موسیقی اصیل ایرانی فعالیت داشت و به تمام ردیف‌های موسیقی کاملا مسلط بود. او در سال‌های ۱۳۰۴-۱۳۰۵ فراگرفتن فن آواز را نزد استاد عبدالله حجازی شروع کرد.

متولد چه سالی هستید و چگونه با استاد قوامی آشنا شدید؟

من متولد اول فروردین ۱/۱/۱۳۰۳ هستم. پدرم سرتیپ جعفر مشیری بود. منزلی که در خیابان قلهک بود را قوامی بنا کرد. شاید در مصاحبه‌های قبلی هم گفته باشم که پدرم ارتشی بود و قوامی هم در ارتش کار می‌کرد. من و قوامی هم‌محله‌ای بودیم. قوامی یک روز مسئله ازدواج با من را با پدرم درمیان گذاشت و برای صحبت با پدرم به منزل ما آمد. بعداز مدت‌ها؛ او مرا در خیابان دید و درخواست ازدواجش را با من هم مطرح کرد و من گفتم باید با پدرم صحبت کنم که البته چندین‌بار با پدرم در این مورد حرف زدم، ولی پدرم خیلی مخالف این ازدواج بود.

علت این مخالفت چه بود؟

اول از همه می‌گفت من و قوامی ۱۵سال تفاوت سنی داریم و یکی از دلایل دیگرش این بود که فکر می‌کرد من شانس‌های بهتری برای ازدواج می‌توانم داشته باشم. اما من از کودکی شیفته آدم‌های باشخصیت بودم و به همین خاطر نسبت به این ازدواج اظهار تمایل کردم و جوابم مثبت بود.

تفاوت سنی شما با استاد هیچ تاثیری در زندگی مشترک‌تان نگذاشت؟

ابدا، همانطور که گفتم او آنقدر زنده‌دل و بانشاط بود که من تفاوت سنی را احساس نمی‌کردم. قوامی آنقدر با پدرم صحبت کرد تا بالاخره رضایت داد در شهریور ۱۳۱۸ در باغ اختدار نظام (باغ دایی پدرم) در خیابان قلهک ازدواج کنیم و برایم جشن مفصلی هم گرفت. کلی از موسیقدانان و رجال آن زمان هم در جشن عروسی‌ام حضور داشتند و ما تا سال ۱۳۶۸در کنار یکدیگر زندگی بسیار خوبی داشتیم.

چند فرزند دارید و آیا بعداز درگذشت استاد به فکر ازدواج مجدد نبودید؟

پنج فرزند دارم، چهار پسر و یک دختر. اولین فرزندم علیرضاست که فریبرز صدایش می‌زنیم، بعد فرهاد، فرامرز، فرخ و دخترم فتانه که همه به‌جز فریبرز که در کشور کانادا زندگی می‌کند، بقیه در آمریکا هستند. اما در رابطه با سوال دوم؛ بله من خواستگاران زیادی داشتم با اینکه سن کمی هم نداشتم، چه در ایران و چه در آمریکا دوستان و فامیل مدام می‌گفتند ازدواج کن تا تنها نمانی. ولی من بعد از قوامی؛ هرگز به هیچکس فکر نمی‌کردم و به همه جواب رد می‌دادم چون همیشه قوامی در ذهنم و روبرویم بود.

گفتید که استاد تصنیف «تو ای پری کجایی» را برای شما خوانده؟

همان روز که این تصنیف ساخته شد؛ من در منزل نشسته بودم و آقای تجویدی، خانم آفت (خواننده)، مهین بزرگی (دوبلور)،خانم فخری نیکزاد و خانم روشنک (دکلمه‌گران خوب کشورمان) و اکبر گلپایگانی هم منزل ما بودند که قوامی با دسته گلی زیبا از بیرون آمد و گفت خانم؛ رادیو را باز کن تا نیم ساعت دیگر، یک تصنیف جدید قرار است پخش شود که برای تو خوانده‌ام!

گوینده‌ی رادیو تصنیف «تو ای پری کجایی» را که با ارکستر بزرگ رادیو ملی ایران درست شده بود را معرفی کرد و بعد پخش شد. بله؛ قوامی این تصنیف را برای من خوانده بود.

زندگیِ خصوصیِ حسین قوامی

آیا استاد جدا از کار خوانندگی به هنرهای دیگری هم علاقه‌مند بود؟

قوامی اگر تنها بود به خواندن کتاب خیلی علاقه داشت، مخصوصا کتاب‌های موسیقدانان قدیمی. گاهی هم با کاشتن گل و گیاه در باغچه‌ای که داشتیم؛ خودش را سرگرم می‌کرد.

آیا به یاد دارید کدامیک از آثار خودشان را بیشتر در تنهایی زمزمه می‌کرد؟

گاهی می‌شنیدم که در تنهایی «شب جدایی» و «جوانی» را زمزمه می‌کرد که خیلی بهشان علاقه داشت.

از نظر استاد قوامی؛ موسیقی بعد از انقلاب در چه وضعی بود؟

قوامی همیشه می‌گفت بعضی از آهنگ‌ها و صدا‌ها از نظر ملودی و اجرا عالی‌ست ولی او برای موسیقی سنتی و نسل جوان خیلی نگران بود که شاید تا چند سال دیگر موسیقی و ملودی‌های خوبی درست نشود. و در آن زمان ما دیگر نیستیم. الان اگر قوامی زنده بود و می‌دید که چه موسیقی‌هایی درست شده و چه خوانندگانی چه در ایران و چه در آمریکا روی صحنه می‌روند، که متاسفانه نه صدای دلنشینی دارند و نه شعر بامحتوایی؛ بسیار ناراحت می‌شد.

خودتان آینده موسیقی ایرانی را چگونه می‌بینید؟

تا زمانی که احساسات و عواطف بشری وجود دارد، هنر سیر تکاملی خودش را می‌پیماید و همچون آبی که در سراشیبی روان است، پیش می‌رود و پهنه وسیع‌تری را فرامی‌گیرد، طبیعتا موسیقی که عالی‌ترین نوع هنر برای ابراز حالات انسان است نیز به این سیر تکاملی ادامه خواهد داد. مسلما هیچ قدرتی نمی‌تواند علوم را به عقب ببرد. حتما موسیقی که جزء علوم ریاضی است؛ نمی‌تواند واپس‌گرا باشد و حتما موسیقی ایرانی هم با موسیقی دنیا در ارتباط خواهد بود، کمااینکه باتوجه به ارکستر‌ها و هارمونی‌ها، ما از موسیقی علمی پیشرفته دنیا تاثیر گرفته‌ایم و در قدیم نیز ممالک دیگر از ما تاثیر گرفته‌اند و این ارتباط در ادبیات و زبان و هنر نیز وجود داشته و خواهد داشت. بنابراین آینده‌ی درخشانی برای موسیقی سنتی ما پیش‌بینی می‌شود.

آیا سابقه داشت در موسیقی به استاد قوامی کمک کنید؟

یادم است زمان قدیم و حدود سالهای ۱۳۳۰، کاغذ نُت در ایران نبود. من ۵ خط حامل را با مرکب چینی روی کاغذ‌ها می‌کشیدم و قوامی می‌خواست تا در این یک مورد به او کمک کنم چون باید تصنیفی از ابوعطا را در رادیو و با حضور استاد صبا اجرا می‌کرد و من مقداری از آن نت را خط کشیدم و با کمک خود قوامی نوشتم. پاسی از نیمه‌شب گذشته بود که به من گفت برو بخواب، بقیه را خودم انجام می‌دهم. گفتم تا هر موقعی که تو بیدار باشی؛ من هم بیدار می‌مانم تا کار تمام شود؛ که خدا را شکر خیلی هم عالی انجام شد و قوامی این تصنیف را در سال ۱۳۳۸در رادیو ملی ایران اجرا کرد.

خیلی علاقه دارید به ایران بازگردید، چرا به خارج رفتید؟

من به خاطر کار پسرم؛ فرخ از ایران رفتم وگرنه هیچ علاقه‌ای به رفتن به آمریکا نداشتم و هم از این جهت که هیچیک از بچه‌هایم و فامیل قوامی در ایران نبودند و همگی در آمریکا هستند. البته در ایران چند نفر از دوستانم بودند که گه‌گاه با یکدیگر دوره داشتیم و هم را می‌دیدیم. اینجا در آمریکا هم؛ زیاد کسی را نمی‌بینم، چون همه مشغولِ کار خودشان هستند و راه‌ها به هم خیلی دور است.

شب هم همه خسته به منزل برمی‌گردند تا استراحت کنند تا صبح شود و باز سر کارشان بروند. اصلا آمریکا را دوست ندارم و اگر به خاطر پسرم فرخ نبود، اینجا نمی‌ماندم. ولی بچه‌ها اینجا هستند و همینطور یکی از نو‌ه‌هایم که خیلی به من می‌رسد. با اینکه خودش کار می‌کند، ازدواج کرده و بچه دارد اما خیلی به من و مادرش کمک می‌کند. دلم برای ایران خیلی تنگ شده، مخصوصا برای دیدنِ عزیزانم روزشماری می‌کنم تا شاید بار دیگر حتی برای یک هفته هم که شده به ایران برگردم.

استاد با خانم‌های خواننده تا به حال اجرای دوصدایی داشته‌اند؟ نام آن‌ها را به یاد دارید؟

بله با چند نفر از خوانندگان در برنامه‌ی گل‌ها دوصدایی خواندند. البته تک‌تک می‌خواندند. مثلا یک بیت را قوامی می‌خوانده و در ادامه یکی از خوانندگان زن مقداری دیگر از تصنیف را می‌خواند. قوامی با پوران، مرضیه، پروین، الهه، عهدیه، رویا و خیلی از کسانی که به یاد نمی‌آورم؛ اجرای دوصدایی داشته است.

استاد بارها برای شرکت در برخی مراسم‌ها به خارج دعوت می‌شد، آیا این سفرها برای اجرا بود یا بازدید و آشنایی با موسیقی کشورهای دیگر؟ و آیا شما در سفر‌ها همراهش بودید؟

بله، او به کشورهای خارجی زیاد می‌رفت ولی از طرف شورای موسیقی کشورهای مختلف دعوت می‌شد. چند بار هم قوامی در برخی مراسم حضور داشت ولی من همراه او نبودم. ناگفته نماند که ما سفرهای خارج از کشور زیادی با یکدیگر رفته‌ایم. یکی از آنها به دعوت پادشاه افغانستان بود که تعدادی از موزیسین‌های ایرانی همراه قوامی بودند. خانم پوران شاپوری (خواننده) هم حضور داشت که هر دو در آن مراسم تصنیف‌هایی خواندند. مراسم دیگری هم در پاریس به دعوت سازمان یونسکو با حضور ویولن‌زن بزرگ «منوهین» بود. من هم در آن مراسم حضور داشتم. در آن مراسم برای تجلیل از صدای قوامی؛ کتابی که منوهین براساس تارهای صوتی و شخصیت قوامی نوشته بود، به او اعطا شد.

در این مراسم ایرانیان هم حضور داشتند؟

هم از ایرانیانِ مقیم پاریس خیلی‌ها آمده بودند ازجمله هوشنگ استوار (موسیقیدان و آهنگساز ایرانی مقیم فرانسه) و هم از فرانسوی‌ها. استقبال فوق‌العاده‌ای از این مراسم شد. رئیس شورای شهر پاریس بعد از اجرای برنامه روی سن رفت و شخصا از قوامی دعوت کرد تا بازهم به پاریس سفر داشته باشد و برنامه‌های بیشتری اجرا کند. در پایان هم با نواختن تصنیف «تو ای پری کجایی» با ویولن و تقدیم شاخه‌های گل از طرف میهمانان به قوامی برنامه خاتمه یافت.

در آن سال‌ها با ظرافت‌های روحی استاد چطور کنار آمدید؟

از این مورد خاص نپرسید! که نه تنها قوامی بلکه تمامی هنرمندان روحیه‌ای بسیار ظریف و شکننده دارند. هیچ‌گاه نمی‌شود کمی بلند با آن‌ها صحبت کنی. من هیچوقت خودم را درگیر نمی‌کردم چون با کوچک‌ترین حرف یا صدای بلندی مانند گنجشکی می‌رنجید.

زندگیِ خصوصیِ حسین قوامی

از دوستان و هنرمندانی که به منزلتان می‌آمدند؛ کدامیک را بیشتر دوست داشتید و بیشتر مایل بودید نزد استاد بیایند؟

خودتان که هر روز منزل ما بودید و می‌دیدید درِ خانه ما به روی همه باز بود و همیشه رفت و آمد زیادی داشتیم و هیچ وقت تنها نبودیم. از هنرمندانی که به منزلمان می‌آمدند آقای عبادی، تجویدی، شجریان، شهرام ناظری،گلشن ابراهیمی و خانم دلکش بودند. من همه را دوست داشتم. کسانی را که قوامی دوست داشت؛ من هم دوست داشتم. یکی از آن‌ها خودتان بودید که هر سه ما به شما علاقه داشتیم مخصوصا قوامی که تا کمی دیر می‌آمدید، می‌گفت زنگ بزن خانم ببین کامران کجاست. چرا دیر کرده. این آخری‌ها شهرام ناظری بیشتر به منزلمان می‌آمد، چون علاقه خاصی به قوامی داشت و قوامی هم آقای ناظری را خیلی دوست داشت.

زندگی در فقدان استاد چگونه گذشت؟

ما نزدیک به ۵۰ سال با هم زندگی کردیم، خیلی به‌هم عادت داشتیم. حالا که به گذشته نگاه می‌کنم و می‌بینم او نیست، احساس می‌کنم در نیمه راه زندگی تنها مانده‌ام، مثل آدمی هستم که از ارتفاع به پایین نگاه می‌کند و همه چیز برایش دور و بیگانه و کوچک می‌نماید. مردی را از دست داده‌ام که نزدیک به ۵۰ سال با او در کوچه پس‌کوچه‌های زندگی قدم زدم، از پستی و بلندی‌ها عبور کردم و وقتی به مشکل برخوردم به او تکیه کردم و با هم آن مشکل را حل کردیم. حالا دلم را به خاطرات گذشته خوش کرده‌ام. وقتی که دلتنگ می‌شوم کنار پنجره می‌نشینم و با یک لیوان چای یا قهوه صدای قوامی را می‌گذارم و اشک می‌ریزم و با عکسش حرف می‌زنم تا کمی سبک شوم.

هیچ به فکر جمع‌آوری آثار ایشان بوده‌اید مانند خانم بنان که تمامی آثار استاد بنان را جمع‌آوری کردند؟

بله، در این‌باره به من خیلی پیشنهاد شد ولی نمی‌توانستم دنبال این کار بروم. خانم بنان از نظر سلامتی از من بهتر بودند و دنبال این کار را گرفتند و خیلی هم موفق شدند. پسر بزرگم فریبرز که در سال ۱۳۷۳ به ایران آمد با شخصی که تهیه‌کننده سی. دی‌های علیرضا افتخاری است؛ صحبت کرد و با یکدیگر قرار گذاشتند که از کارهای قوامی تکثیر شود، ولی متاسفانه پسرم برای کار باید به کانادا برمی‌گشت و دیگر نشد. گویا شما هم خودتان با تنظیم‌کننده کارهای علیرضا افتخاری صحبت کرده بودید برای تکثیر آثار قوامی که همین مطلب را به شما هم گفته بودند. پسرم فریبرز قبل از سفرش مقداری از نوار‌ها، ریل‌ها و دستگاه ریل قوامی را نزد آقای مسعود قریشی (خواهر‌زاده قوامی) سپرده بود و البته ناگفته نماند که چند کار از آثار قوامی تکثیر شده که در مراکز نوار فروشی‌ها و کتاب فروشی‌ها موجود است.

به یاد دارید که یکی از برادرزاده‌های استاد از صدایی مانند ایشان بهره‌مند بودند. آیا نزد استاد تعلیم دیده بود و آیا او را تشویق به تکثیر سی دی نکردید؟

بله، به یاد دارم. اگر اشتباه نکنم نامش حسین قوامی است و در کشور آلمان هم زندگی می‌کند. به یاد دارم شما و حسین تصنیف “جوانی و پری کجایی” را دوصدایی و خیلی زیبا می‌خواندید که من به یاد صدای قوامی می‌افتادم. او واقعا صدای قشنگی داشت. قوامی صدای حسین را گوش داده بود و خیلی دلش می‌خواست  اگر حال مساعدی داشت به او تعلیم دهد ولی متاسفانه کسالتش اجازه نداد.

آیا در جوانی به مدرسه خاصی می‌رفتید؟

بله، من در سال۱۳۱۱ به مدرسه فرانسوی ژاندارک می‌رفتم. جالب است بدانید یکی از دوستانم که در این مدرسه با یکدیگر درس می‌خواندیم، خاله شماست که بسیار هم درس‌خوان بود. من تا کلاس دهم را در این مدرسه تحصیل کردم و درسم خیلی خوب بود. شاگرد اول بودم. پدرم می‌خواست مرا برای ادامه تحصیلات به کالج سلطنتی انگلیس بفرستد چون آنجا آشنایان زیادی داشت، ولی من زیاد موافق رفتن نبودم، با اینکه درسم خوب بود و پدرم هم خیلی مصر بود که به آنجا بروم. البته کمی زبان فرانسوی و انگلیسی را تا ۴ سال در قسمت بین‌المللی مدرسه ژاندارک خواندم و بعد هم ازدواج کردم.

استاد قوامی چه نوع صداهایی را قبول داشت و آیا شما با او هم‌نظر بودید؟

قوامی همیشه می‌گفت صدا باید تحریر داشته باشد. صدا یک ودیعه خدادادی است یعنی خواننده باید حنجره و صدای خاصی داشته باشد. من و قوامی از صدای بنان، شجریان، محمودی خوانساری و ایرج لذت می‌بردیم. این صدا‌ها ازنظر وسعت و تحریر بی‌همتایند. من همیشه گفتم در مراسمِ بعد از مرگم؛ صدای قوامی و بنان را بگذارند.

آیا فرزندانتان راه پدر را ادامه دادند؟

خیر، هیچ‌کدام در این کار فعال نیستند و صدای خاصی در آن‌ها دیده نشد بلکه این استعداد در شما و برادرزاده‌های دیگر وجود دارد. البته پسر کوچکم فرخ قدیم‌ها ارگ را خیلی قشنگ می‌نواخت و نقاشی هم می‌کرد، اما بقیه نه.

قبلا اشاره کرده بودید به ضبط یک تصنیف توسط استاد قوامی و قمرالملوک وزیری. آیا به‌خاطر دارید؟

بله، روزی استاد صبا قرار شد برای قمرالملوک وزیری و خاطره پروانه تصنیفی بسازد. مقداری از کار حاضر شد و صبا با قوامی در این مورد صحبت کرد که تصنیفی برای این دو خواننده ساختم و به صدای مردی که خسته و رسا باشد؛ در قسمت‌هایی از تصنیف نیاز دارم. صبا و امیرجاهد، قوامی را به قمرالملوک و خاطره پروانه معرفی کردند.

آن دو که از قبل با صدا و سبک کار قوامی آشنا بودند، گفتند چه کسی بهتر از حسین قوامی. این آهنگ در دستگاه ابوعطا با همکاری و ویولن صبا و تنظیم امیرجاهد که ریاست هنرستان موسیقی آن زمان را داشت، آماده شد و در صفحه‌های پولیفون با بهترین نحو ممکن ضبط شد. کاری که خود قوامی خیلی دوستش داشت و می‌گفت عالی شده. ولی به گفته امیر جاهد، دو شب بعد کار‌گری که برای نظافت به استودیو می‌رفته؛ سیگارش را روی جعبه صفحه‌ها می‌گذارد تا وسیله‌ای را جابه‌جا کند اما یادش می‌رود آن را بردارد و در را قفل می‌کند و می‌رود که منجر به آتش‌سوزی می‌شود و بیشتر صفحه‌ها و کار این سه نفر نیز در آتش می‌سوزند.

پس این کار هم جزء کارهای باارزش استاد قوامی بوده؟

درست است، سر اینکه کار هر سه آن‌ها در میان این صفحات سوخته گرامافون بود، خیلی غمگین شدند و دیگر بعد از سوختن صفحه‌ها سعی نکردند دوباره آن را بخوانند.

استاد به نظرات مردم چقدر بها می‌داد؟

قوامی همیشه می‌گفت برخلاف عده‌ای، عقیده‌ام بر این است که اکثریت مردم از درک اثر خوب و هنر ناب عاجز نیستند، مردم را نباید فاقد ذوق و شعور به حساب آورد، اگر مردم نباشند چه کسی خریدار هنر است؟ باید روی این مردم حساب کرد.

زندگیِ خصوصیِ حسین قوامی

هنوز هم موسیقی جایگاه خودش را در میان مردم حفظ کرده. بنظرتان مردم از موسیقی‌های روز که گاهی بی‌ریشه‌اند، خسته نمی‌شوند؟

درست است که یک اثر عالی هرگز کهنه نمی‌شود و بعد از سال‌ها هنوز کارهای آهنگسازان قدیمی مانند باخ، بتهوون، شوپن، موتسارت، چایکوفسکی و چند نفر دیگر آن بالا‌ها ایستاده، اما ناگفته نماند در زمینه موسیقی جدید کارهای خوبی هم پدید آمده که مسلما با مرور زمان جای خودش را در جهان پیدا می‌کند، به‌عنوان نمونه از لحاظ صدا و خواننده می‌شود به فرانک سیناترا، خولیو ایگلاسیاس، ویتنی هیوستن و غیره اشاره کرد که بعد از سال‌ها هنوز روی صحنه بزرگ‌ترین تالارهای موسیقی جهان ایستاده‌اند و بلیت‌ کنسرت‌های آن‌ها در سالن رویال آلبرت هال متروپولیتن نیویورک از چند ماه قبل پیش‌فروش می‌شود و جمعیت زیادی در این تالار‌ها از نزدیک به یک قطعه موسیقی یا یک صدای زیبا گوش می‌دهند.

یک روز با شما در رابطه با دو تندیس‌کار برای ساختن تندیس استاد صحبت کردم؛ اسم آن دو نفر را به یاد دارید؟

بله، یکی سعید لنکرانی و دیگری علیرضا خاقانی که واقعا در کار مجسمه‌سازی نابغه‌ هستند و قرار شد تندیسی از قوامی بسازند، ولی دیگر ارتباطی با آن‌ها نداشتم تا بیشتر در این مورد صحبت کنم. گویا خود شما با آن دو نفر صحبت کردید و قرار شد به شما خبر دهند. امیدوارم اگر دوست داشتند این کار را انجام دهند تا مجسمه یا تندیسی از قوامی به‌جا بماند و خاطره‌ای برای دوستداران قوامی باشد.

آیا استاد در کار منزل به شما کمک می‌کرد؟

قبلا که در ایران بودم، تا آنجا که در توانم بود کار منزل انجام می‌دادم و قوامی هم در کنارم می‌کوشید. طبیعتا خرید آشپزی و کار خانه به عهده زن خانه است و البته من کارگر هم داشتم. قوامی بیشتر وقتش بیرون از خانه می‌گذشت و هنرمندان و دوستانش به دنبالش می‌آمدند و او را به مجالسی می‌بردند، ولی او تا آنجا که می‌توانست به من کمک می‌کرد. امروز هم خیلی کم می‌توانم کار خانه انجام دهم، اینجا دخترم و کارگری که برایم استخدام کردند، کار‌هایم را انجام می‌دهند.

آن روزها وقتی مردم استاد را در خیابان می‌دیدند چه برخوردی با او داشتند؟

هر بار که با یکدیگر بیرون می‌رفتیم، می‌دیدم خیلی مورد توجه مردم هست. مردم هنرمندانشان را خیلی دوست دارند. گاهی که برای خرید به میوه‌فروشی یا گل‌فروشی می‌رفتیم، حتی می‌دیدم مغازه‌دارها میوه تعارف می‌کردند و می‌گفتند اگر نخورید به شما نمی‌فروشیم! گاهی به او گل هدیه می‌دادند.جوانان هم در خیابان دور قوامی جمع می‌شدند و سوال‌های مختلفی از او راجع به موسیقی یا تعلیم آواز می‌پرسیدند. او به همه با حوصله جواب می‌داد. آنها می‌خواستند بازهم او را ببینند و قوامی به آن‌ها می‌گفت آماده‌ام هر موقع که سوالی داشتید؛ از من بپرسید. من همیشه آماده دیدار با شما هستم.

تصنیفی به نام «بهار عاشقان» از کارهای همایون خرم برای استاد ساخته شد با همکاری و تهیه‌کنندگی عماد رام. آیا روز ضبط در استودیو حضور داشتید؟

بله، تصنیفی به این نام همایون خرم برای قوامی ساخت و ایشان با آن کسالتی که داشت؛ توانست به‌طور احسن این ترانه را که آخرین بازمانده از صدای اوست؛ در استودیو خصوصی ضبط کند. من در روز ضبط نبودم. قوامی حال و هوای شعر و آهنگ را در موقع ضبط بسیار درک می‌کرد و همواره چنان می‌خواند که شاعر و آهنگ‌ساز را به شگفتی وامی‌داشت. در سال ۱۳۶۶ نواری با عنوان «آوای فاخته» با آهنگی از عماد رام و صدای قوامی با اشعار حافظ و نیما برایش ساخته و منتشر شد و سال ۱۳۶۸ نیز «بهار عاشقان» که شاهکاری از همایون خرم و صدای قوامی با اشعار مولانا بود، منتشر شد که هر دو اثر، شگفتی‌آفرین است و بیانگر آنکه این هنرمند در مرز ۸۰ سالگی هم‌‌ همان صدای گرم و گیرا و دلنشین را داشت و صدای چنین مردی هرگز نخواهد مرد.

در زمان حیات استاد چه قبل و چه بعد از انقلاب، چند بار از مقام او تجلیل شد؟

موارد زیادی بود، مثلا به مناسبت بازنشستگی قوامی از طرف رادیو مجلس باشکوهی در سال ۱۳۴۰ در دفتر روزنامه کیهان برگزار شد و صحبت‌های روح الله خالقی در رابطه با ارزش شخصیت و صدای قوامی ایراد شد. بعد از انقلاب شاید هر سال مراسم‌ مختلفی گرفته می‌شد و در بهمن ماه ۱۳۶۷ قبل از فوت او با همت مسئولان وزارت ارشاد؛ مجلس بزرگداشتی در تالار هنر برگزار شد که به همراه چند نفر از بزرگان موسیقی ایران و دولت محترم؛ به او دکترای افتخاری موسیقی اعطا شد و چند مراسم دیگر هم بعد از فوت او در کشور آلمان در سال ۱۳۶۹ به خوانندگی حسین سیفی‌زاده و در ژاپن توکیو توسط خانم ژاپنی به نام هانشی یو که از طرف وزارت فرهنگ ژاپن برای ۱۱سالگی انقلاب ایران به کشورمان آمده بود، برگزار شد. این مراسم در تالار موسیقی کشور ژاپن برگزار شد و تصنیف «پری کجایی» توسط مازا کوشی وانشا به نحو عالی نواخته شد. مراسم با اجرای همین تصنیف و تقدیم عکس قوامی به موزیسین‌ها و خوانندگان در سالن به پایان رسید.

در حال حاضر در رابطه با ثبت کارهای استاد قوامی از مسئولان کشور مثل وزیر ارشاد، ریاست صداوسیما و رئیس‌جمهوری چه انتظاری دارید؟

اجازه دهید اول از همه از راه دور به تمامی مسئولان کشورم سلامی گرم عرض کنم و آرزو دارم دولت محترم برای همه هنرمندان واقعی و اصیل کشورمان که بخشی از فرهنگ و سرمایه‌های ملی ما هستند، جایگاه ویژه‌ای درنظر بگیرد و ضمنا از مدیریت صداوسیما به ‌خاطر پخش صدا یا تصویر قوامی که باعث زنده نگاه داشتن نام او در عرصه هنر می‌شود، سپاسگزارم.

از هوشنگ استوار؛ موسیقیدان و آهنگساز ایرانی که ساکن پاریس است؛ گفتید که کمی زمینه صدا در او بود و نزد استاد قوامی آمد. او را بیشتر می‌شناسید؟

بله، به یاد دارم در سال ۱۳۶۶ که به ایران آمده بود؛ نزد قوامی آمد تا تست صدا بدهد. صدایش بد نبود. مقداری از سوال‌ها را از قوامی پرسید و کمی خواند که قوامی گفت آمادگی دارین ولی من به خاطر مساعد نبودن حالم نمی‌توانم به شما تعلیم دهم. از همکارم محمدرضا شجریان خواهش می‌کنم این آموزش را به شما دهد.

زندگیِ خصوصیِ حسین قوامی

آیا اطلاع داشتید برنامه‌ای از شبکه چهار صداوسیما پخش شد به نام نوای ایرانی که چند نفر از استادان موسیقی دانشگاه در این برنامه حضور داشتند و در ارتباط با استاد قوامی صحبت کردند. یکی از میهمانان؛ خواهرزاده استاد بود.

بله، شنیدم برنامه‌ای پخش شد که آقای داریوش پیرنیاکان و دکتر شاهین فرهت در این برنامه حضور داشتند و  راجع به قوامی صحبت می‌کردند و هرکدام نظر خودشان را می‌گفتند و یکی دیگر از دعوت‌شدگان آقای مسعود قریشی خواهرزاده قوامی بود و صحبت‌هایی در رابطه با قوامی داشت که فیلمش هم موجود است.

 من اعتقاد دارم که قوامی علاقه ویژه‌ای به این خواهرزاده‌اش داشت و آقای قریشی هم علاقه خاصی به ایشان داشت. به یاد دارم دارای پنجه‌ای گرم در ویولن هستند و شاهد بودم که قوامی گاهی با ساز آقای قریشی در کمال راحتی قطعه‌هایی را اجرا می‌کرد. یادم هست آقای قریشی در سال‌های خدمت در رادیو با زنده‌یاد داوود پیرنیا مبتکر و مجری برنامه گلها در سال ۱۳۳۷ دوستی و سلام و علیک داشتند.

روزی آقای پیرنیا از نسبت فامیلی قوامی با آقای قریشی مطلع می‌گردد و از او می‌خواهد استاد را با دعوت رسمی به رادیو همراهی و هدایت نماید سپس آقای قریشی؛ قوامی را برای رسانیدن به استودیو گلها همراهی کرد و دست‌های این دو بزرگوار را در دست هم گذاشت. همچنین طی سال‌های گذشته رادیو فرهنگ و  رادیو جوان درخصوص استاد قوامی تلفنی با آقای قریشی صحبت و گفتگو داشته‌اند و یادآوری می‌کنم تمامی کارهای قوامی درخصوص رفتن به تالارها و تجلیل از قوامی؛ توسط ایشان نماینده خانواده است و اختیار تام دارد.

به دو خاطره اشاره می‌کنم. یکی افرادی از شبکه اول صداوسیما که روزی به منزلتان آمدند و دیگری از بیمارستان که هر سه رفتیم. آیا آن روزها را به یاد دارید؟

بله؛ به یاد دارم. روزی در سال ۱۳۶۷ فردی به نام وحید رسولی که در شبکه یک مشغول به کار بود؛ چندین بار به شخصی که خیاط بود و پارکینگ ما را اجاره کرده بود مراجعه می‌کند. روزی وحید رسولی پیش آن شخص خیاط می‌رود که شما هم آنجا  بودید. آن فرد می‌گوید؛ می‌شود با استاد صحبت کنید و وقتی بگیرید تا مصاحبه‌ای با ایشان انجام دهم. چون حرف شما دو نفر را ممکن است بیشتر قبول کنند؟

که هر دوی شما می‌گویید حال استاد برای مصاحبه زیاد مناسب نیست اما ما صحبت می‌کنیم. هم من و هم شما و آن شخص که در مغازه ما خیاط بود؛ موضوع را با قوامی در میان گذاشتیم ولی قوامی به خاطر مساعد نبودن حالش آمادگی برای مصاحبه نداشت که با اصرار ما قوامی راضی به انجام مصاحبه شد . وحید رسولی با چند نفر از کارکنان شبکه یک به منزل‌مان آمدند. خیلی مصاحبه جالبی شد که بعد از فوت قوامی در شب چهلم از شبکه یک پخش شد که کلی استقبال هم شد.

درباره ماجرای بیمارستان هم بله. روزی من و شما برای چکاب؛ قوامی را به بیمارستان ایرانمهر بردیم. دختر پرستاری برای تعویض پانسمان داخل اتاق شد. وقتی کارش تمام شد؛ رو به قوامی کرد و گفت چه چهره مهربانی دارید. قوامی گفت دخترم مرا می‌شناسی؟ دختر پرستار گفت: خیر. قوامی گفت: حق داری. سن‌ات کم است و اجازه نمی‌دهد مرا بشناسید. بعد شما به پرستار گفتید: ایشون استاد قوامی؛ خواننده پری کجایی هستند. آن دختر خوشحال شد و گفت: همان پری کجایی معروف از همایون خرم؟ گفتم: بله. دختر گفت: من این آهنگ را گوش داده‌ام. هم من و هم خانواده‌ام آن را خیلی دوست داریم.

آن دختر دستان قوامی را بوسید و گفت: من نورا هاخباندیان، دختر عموی واروژان هاخباندیان؛ ترانه‌سرا و آهنگساز هستم. که قوامی به او گفت: بله؛ من با کارهای ایشون تا حدی آشنا هستم. آهنگساز بسیار عالی و خبره‌ای در کارش است. اینطور شد که آن پرستار از بستگان یکی از آهنگسازان خوب کشور درآمد و چند بار برای پانسمان به منزل‌مان آمد. قوامی هم نوار سرگشته را امضا کرد و به او هدیه داد.

به سفر استاد به فرانسه اشاره کردید. کمی از آن روزها صحبت کنید و از نشست سه ساعته مطبوعات خارجی و سخنان پرفسور بهرام بهاری در دانشگاه سوربن و دکتر پرویز تجویدی؛ پسر عموی استاد تجویدی. چند خبرنگار از روزنامه‌های معروف کشورهای مختلف با استاد و همراهانش مصاحبه کردند. از مصاحبه‌هایی که در سال ۱۳۴۶ توسط آقای حامی؛ خبرنگار روزنامه کیهان و فریدون خادم؛ رئیس روابط عمومی تلویزیون ملی ایران انجام شد؛ بگویید.

با قوامی از طرف چند روزنامه معروف در سال ۱۳۴۵و ۱۳۴۶ مصاحبه شد. در این گفتگوها درباره ردیف‌های موسیقی اصیل ایرانی؛ نت‌های ایرانی و برنامه‌های که قرار بود اجرا شوند از قوامی پرسیده شد. تا آنجا که به یاد دارم؛ از روزنامه کیهان آقای حامی از تلویزیون ملی ایران و فریدون خادم رئیس اداره روابط عمومی که مصاحبه مفصلی انجام دادند. مسعود فقیه خبرنگار روزنامه اطلاعات، در فرانسه از روزنامه فرانسوی لوموند و فیگارو همان سال ۱۳۴۵ که قوامی به پاریس دعوت شده بود و سه روزنامه آلمانی که آنها هم در همان تالار در پاریس حضور داشتند؛ مصاحبه کردند. نام روزنامه‌ها بدین ترتیب است: بیلدتسایتونگ- دی ولت و فرانکفورتر آلگماینه زایتونگ.

قوامی در دو سفری که به کشور افغانستان داشت با روزنامه‌های این کشور گفتگو کرد. کابل تایمز به زبان انگلیسی و روزنامه انیس که ‌موسس آن آقایغلام محی‌الدین انیس بود و روزنامه به اسم خودش بود. همینطور روزنامه‌ها‌ی هندی؛ مصری و ایرلندی هم مصاحبه طولانی و خیلی مفصلبا او داشتند. هیندوستن دینیک‌ دهلی-مادها پرادش و مومبای از روزنامه الأاهرام”روزنامه‌نگار، مورخ و مفسر مصری محمد حسنین هیکل بود. از روزنامه نیوز لتر و روزنامه بلفاست از ایرلند هم بودند و روزنامه‌نگاری به نام سیدمیرمحمد امیر عالم خان از تاجیکستان و مورخ و مفسر روزنامه بخارای شریف. روزنامه‌نگار دیگری به نام الکساندر لبدف از روزنامه ایندیپندنت از انگلیس هم با او مصاحبه داشت. استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سوربن؛ پرفسور بهرام بهاری هم در حضور استاد قوامی و خبرنگاران فرانسوی و آلمانی؛ به زبان فرانسه و فارسی سخن گفتند و گفتند اینها سرمایه‌های هر کشورند و چهره‌های ملی ایران که باید به آنها زیاد پرداخت.

به عنوان آخرین پرسش، آیا از امیر همایون خرم و محمدرضا شجریان نوشته‌ای یا خاطره‌ای دارید؟

فکر می‌کنم نوشته‌ای از صحبت‌های همایون خرم و استاد شجریان در اختیار داشته باشم.

خانم مشیری بعد از چند ثانیه‌ای مکث، کاغذی را آوردند. روی کاغذ نوشته‌ای بدین شرح ثبت شده بود:

زندگیِ خصوصیِ حسین قوامی

اولین یادداشت از همایون خرم برای درگذشت استاد قوامی؛ دوست گرانقدر و افتخار هر هنردوست ایرانی

درست یکماه پیش، یعنی ماه بهمن خبر درگذشت یکی از خوانندگان را دریافت کردم که باعث تاثر و اندوهم شد که بازهم یکی از اهالی هنر از میان ما رخت بربست و به دیار دوست شتافت، اما هنوز داغ این غم کم نشده بود که خبر بسیار ناگوار دیگری به گوش‌مان رسید که باورش برای بنده و دیگر همکارانم بسیار سخت بود. درگذشت استاد بی‌نظیر و با اخلاقی که تمامی ابعاد وجودش قابل ستایش برای همگان بود و همواره از او به عنوان اسطورهٔ اخلاق و هنر یاد می‌شد، استادی که نغمه‌های دل‌انگیزش خاطرات بسیاری را برای همه ایرانیان به یادگار گذاشت، استادی که همچون پدری مهربان و دلسوز برای هنر موسیقی این سرزمین، بدون هیچ چشم‌داشتی تلاش کرد و بی‌منت آنچه را که باید به شاگردانش آموخت. «تو ای پری کجایی» شاهکار استاد بزرگ حسین قوامی بود.

هرگز لحظات پر افتخاری که صدای این استاد را در جایزه گرفتن دکترای موسیقی و در حضور مهربانشان، توسط ارکستر بزرگ موسیقی تهران در چند برنامه اجرا کردیم و همراهی و دلگرمی بی‌انتهایی که ایشان، با صدا و حضور خود در اکثر اجراهای ارکستر به ما دادند، فراموش نخواهم کرد. حدود چهار ماه قبل، دوست عزیز و هنرمند استاد قوامی مفتخر به دریافت لقب صدای فاخته و هنری استاد صبا شد و در جلسه هیئت مدیره موسیقی تالار وحدت در مورد برنامه بزرگداشتی برای این هنرمند ستودنی صحبت کردیم؛ با توجه به رویکرد همیشگی استاد به تکریم جوانان و اجازه ایشان مبنی بر اجرای آثار فاخرشان توسط خوانندگان جوان کشور در سال‌های اخیر بر آن شدیم که کنسرت بزرگداشت استاد قوامی و من با حضور برخی خوانندگان جوان و با آتیه‌ای که افتخار اجرای این آثار را داشتند؛ برگزار شود.

با این رویکرد، برنامه‌ریزی این کنسرت به منظور بزرگداشت استاد قوامی و من شروع شد؛ ولی افسوس که این بزرگداشت بدون حضور ایشان برگزار خواهد شد، افسوس که جامعه هنری کشور بار دیگر گوهری گرانبها را از دست داد، افسوس که دیگر سایه مهربان ایشان بر سر ما نیست. افسوس که شمع وجود این نازنین خاموش شد،اما نغمه‌های جاوید و ماندنی ایشان،نام و یاد این استاد را همواره زنده نگه خواهد داشت و تا این جهان در گردش است نام استاد حسین قوامی نیز در یاد و جان همهٔ ایرانیان در سراسر دنیا خواهد ماند، روحش شاد و یادش همیشه جاوید و گرامی باد.

اینجانب امیر همایون خرم، از طرف ارکستر برزگ تهران به نمایندگی از جامعه موسیقی اصیل، درگذشت این هنرمند وارسته و بزرگ کشور و آخرین یادگار از نسل بزرگان موسیقی را به جامعه موسیقی و هنری کشور و همهٔ ایرانیان عزیز تسلیت عرض می‌نمایم…. ۱۹/۱۲/۱۳۶۸»

یاداشت دوم هم به محمدرضا شجریان تعلق داشت. در این یادداشت آمده است:

استاد حسین قوامی رفت و ما را داغدار کرد. الگوی زندگی او اندیشه مولوی- سعدی- حافظ – خیام بود و سال‌ها با این اندیشه زیست و درنهایت به معشوقش رسید. او در خوانندگی، نگاه به موسیقی ایرانی و تصانیف و قطعات بی‌شمار ویژگی‌هایی غیرقابل تقلید داشت، هرچند که تقلید از استاد مشق است و حتما دیگر هنرمندان آثار او را مشق می‌کنند، اما تصنیف‌های او شبیه هیچ‌کس نیست و صدایش نیز شیوه‌ای متفاوت از هرکس را داشت. در واقع نگاه او به موسیقی باید فهمیده و درک شود و موسیقیدانان، سازندگان و نوازندگان سعی نکنند که از سبک صدای او تقلید کنند، چون در این‌صورت کارشان تعطیل می‌شود.»

پایانی بر این مصاحبه؛

در پایان این گفتگو؛ از خانم حشمت‌الملوک مشیری (همسر گرامی استاد قوامی) که با کسالتی که داشت، پاسخگویم بود، بسیار تشکر کردم. ایشان گفتند اگر این مصاحبه روزی به چاپ رسید برای من هم بفرستید. قول دادم و ادامه دادم: چون حال شما مساعد نیست بقیه مصاحبه را به روزی دیگر موکول می‌کنیم. با او خداحافظی کردم اما متاسفانه این آخرین گفتگوی من با او بود. چند روز بعد حال همسر استاد بد‌تر شد و به بیمارستان منتقل شد. حشمت‌الملوک مشیری بعداز چند ماه فوت کرد. پیکر وی در مموریال پارک وست در آمریکا در کنار تعدادی از هنرمندان به خاک سپرده شد. روح او و همسر گرامی‌اش شاد و یادشان همیشه گرامی باد.

مختصرترین زندگی‌نامه

حسین قوامی (فاخته)؛ یکی از نخستین خوانندگان دوره جدید موسیقی سنتی ایرانی و یکی از خوانندگان اصلی برنامه گلها بود. او مجموعاً ۲۹ سال از سال ۱۳۲۵ تا سال ۱۳۵۴ در رادیو مشغول به کار بوده‌ و تا ۸۰ سالگی همچنان آواز می‌خواند. او روز پنج‌شنبه؛ ۱۷ اسفند ۱۳۶۸؛ در بیمارستان ایران مهر در ساعت ۸: ۳۰ شب فوت شد و در امامزاده طاهر کرج در جوار غلام‌حسین بنان و مرتضی حنانه به خاک سپرده شد. همسر او نیز بیست و یک سال بعد؛ در بیست و سوم تیرماه سال ۱۳۸۹ در بیمارستان یو.سی. ال. ای در آمریکا درگذشت.


منبع: برترینها

گفتگو با حمید بقایی؛ بقایای محمود

هفته نامه صدا – زینب نورانیان: خیابان «بهار» یکی از مناطق تهران این روزها مورد توجه است؛ بیشتر از همه محل رفت و آمد حمید بقایی، مرد شماره سه حلقه احمدی نژادی ها. بقایی ۴۷ ساله در غیاب محمود احمدی نژاد و اسفندیار رحیم مشایی، مصمم است در انتخابات شرکت کند تا گفتمان بهاری ها در انتخابات سال آینده بی صدا نباشد.

هفته پیش در حالی که یک هفته از اطلاعیه «قطعی» و «اجتناب ناپذیر» محمود احمدی نژاد سپری شد که در آن گفته بود در انتخابات سال آینده از کسی حمایت نمی کند، بقایی اعلام کاندیداتوری کرد با «اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر» اولین بیانیه انتخاباتی اش را آغاز کرد اما تاکید کرد که «کاملا مستقل از اشخاص، گروه ها، احزاب و جناح های سیاسی» وارد گود رقابت ها شده است.

در ارتباطی که با او داشتیم، از مصاحبه استقبال کرد و برای دو روز بعد قرار مصاحبه تنظیم شد؛ در کوچه ای بن بست در خیابان بهار؛ همانجا که اغلب جلسات مرکزی «شورای تبیین آرمان های انقلاب و بازخوانی خط نورانی امام (ره)» به ریاست محمود احمدی نژاد در آن برگزار می شود.

گفتگو با حمید بقایی؛ بقایای محمود

وارد ساختمان که شدیم عبدالرضا داوری در طبقه دوم منتظر بود؛ اما بدون اعلام قبلی گفت به «مهندس» توصیه شده است مصاحبه حضوری نکند. به گفته داوری این توصیه از جانب محمود احمدی نژاد و اسفندیار رحیم مشایی به یار بهاری شان بوده است. «مهندس» که می رسد، به آپارتمان مجاور آپارتمان محل کار داوری می رویم. نه زیر بار مصاحبه حضوری می روند و نه از خیر مصاحبه می گذرند. مصاحبه کتبی پیشنهاد بقایی و داوری است. با این شرط که بعد از پاسخ کتبی سوال های جزیی تر پاسخ داده شود. به سرعت موافقت می کنند؛ توافقی که به آن پایبند نمی مانند.

به همه سوال ها هم پاسخ نمی دهند. «الان مشغول چه کاری هستید؟»، «در شورای بازخوانی خط امام خمینی هم فعالیت دارید؟»، «چطور وارد کابینه آقای احمدی نژاد شدید؟»، «آقای مشایی الان مشغول چه کاری هستند؟»، «ایده تشکیل شورای بازخوانی خط امام از طرف چه کسی بود؟»، «روند برگزاری جلسات این شورا چگونه است؟

چند وقت یکبار؟»، «شما هم در شورای بازخوانی خط امام حضور دارید؟»، «آخرین دیدارتان با آقای احمدی نژاد کی بود؟»، «واکنش ایشان به کاندیداتوری شما چه بود؟»، «در دوره ای شما همراه آقای مشایی در وزارت اطلاعات حضور داشتید؛ چرا از این نهاد امنیتی بیرون آمدید؟» و «زمانی که از وزارت اطلاعات بیرون آمدید، کجا رفتید؟» سوال هایی است که به آنها پاسخ نداد. با این حال از ایشان بابت همراهی در این گفتگو ممنون هستیم.

وقتی اعلام کاندیداتوری کردید، اولین تحلیلی که شد این بود که شما وارد عرصه رقابت ها شدید تا بازی اصولگرایان و به اجماع رساندن آنها را بر هم بزنید؛ این تحلیل را قبول دارید؟

– خیر؛ به هیچ وجه. ورود بنده در این عرصه هیچ ملاحظه جناحی و خطی ندارد. بنده از همه افرادی که فکر می کنند ورود آنها به نفع کشور و انقلاب و مردم است، دعوت می کنم اگر مصلحت می دانند در این عرصه شرکت کنند.

گفتگو با حمید بقایی؛ بقایای محمود

افرادی مانند آقای بذرپاش یا سعید جلیلی می توانند نماد احمدی نژاد در انتخابات باشند؟

– تشخیص این مسئله با مردم است.

شما چطور؟ آیا شما می توانید نماد آقای احمدی نژاد در انتخابات باشید؟

– تشخیص این مسئله هم با مردم است.

کی و چرا به فکر این افتادید که می توانید نامزد انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم شوید؟

– مطالباتی که در جامعه نسبت به ادامه شیوه مدیریت احمدی نژاد دیدم، مرا به این نتیجه رساند.

با چه کسانی مشورت کردید؟

– روی مطالبات مردم فکر کردم و به این نتیجه رسیدم.

مشخصا با آقای احمدی نژاد و مشایی مشورت کردید؟

– با آقای احمدی نژاد خیر.

آقای احمدی نژاد گفته بودند که اگر حتی نزدیک ترین کسان من هم بخواهند وارد انتخابات شوند، من به آنها توصیه می کنم که وارد این عرصه نشوند؛ آیا این توصیه را به شما هم کردند؟

– مستقیما خیر.

چرا از قبل اعلام نکرده بودید یا هیچ زمزمه ای از سوی شما و دوستان شما مطرح نشده بود که قرار است یک نفر از طیف آقای احمدی نژاد در انتخابات شرکت کند؟

– چنین تصمیمی وجود نداشته است.

گفتگو با حمید بقایی؛ بقایای محمود

با توجه به اینکه برخی از اصولگرایان با آقای احمدی نژاد و اطرافیان ایشان زاویه دارند و تحت عنوان جریان انحرافی از آن یاد می کنند، فکر می کنید شما راه همواری تا رسیدن به انتخابات ریاست جمهوری در پیش دارید؟

– این موضوع اهمیتی ندارد؛ برای هر کار مهمی باید هزینه داد و مقاومت کرد. برای خدمت به مردم باید از همه چیز گذشت.

قبل از تصمیم گیری برای اعلام کاندیداتوری آیا به دنبال این نبودید که از رأی شورای نگهبان نسبت به خودتان آگاه شوید؟

– هر انسان عاقلی برای تصمیم گیری جوانب را خوب می سنجد. من هم بی گدار به آب نمی زنم.

اساسا آیا لفظ جریان انحرافی را قبول دارید؟

– خیر.

اساسا فکر می کنید در جریان اصولگرایی اشخاص و افراد ذی نفوذ به شما توجه ویژه می کنند و حمایت ویژه از شما خواهند داشت؟

– در انتخابات، حمایت مردم شرط است. امیدوارم آقایان مورد نظر شما هم با جهت گیری مردم همسو باشند.

نکته ای که برخی از آن یاد می کنند، سبد رأی آقای احمدی نژاد است. آیا شما می توانید از این سبد برداشتی داشته باشید؟

– به امید خدا تلاش می کنم.

برخی از کاندیداهای اصولگرایان، چشم به سبد رأی آقای احمدی نژاد دارند. به نظرتان آیا آرای آقای احمدی نژاد قابل انتقال هست؟

– این را باید از مردم پرسید.

چرا اصولگرایان نسبت به ورود شما واکنش نشان دادند؟

– بنده اطلاع چندانی در این زمینه ندارم؛ اما اگر چنین باشد نشانه تاثیرگذاری این اقدام است.

شما خودتان را رقیب جدی و اصلی آقای روحانی نام بردید؛ با توجه به رأیی که مردم در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی به اصلاح طلبان دادند چرا فکر می کنید مردم به شما اقبال خواهند داشت؟

– صاحبان اندیشه احمدی نژادی در دو انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و مجلس دهم غایب بودند.

گفتگو با حمید بقایی؛ بقایای محمود

با اصولگرایان وارد رایزنی می شوید؟ اگر جمنا (جبهه مردمی نیروهای انقلاب که به نظر می رسد محور وحدت اصولگرایان برای انتخابات ریاست جمهوری سال آینده است) با شما وارد رایزنی شود، قبول می کنید؟ جبهه پایداری چطور؟ اعضای جبهه یکتا همه از دولتمردان آقای احمدی نژاد بودند؛ درباره این جبهه چطور؟ یا مثلا نظر آیت الله مصباح را پرسیده اید؟ یکی از پشتوانه های نامزدهای انتخابات شهر قم و میزان حمایت علمای این شهر از آنان است؛ شما با کدام یک از مراجع و علمای قم ارتباط دارید؟ و فکر می کنید کدام یک از آنان حاضرند شما را تایید کنند؟

– من نسبت به همه شخصیت ها و گروه ها و جریان های سیاسی کمال احترام را قائلم اما همان طور که قبلا به محضر مردم شریف ایران عرض کردم، در این عرصه مستقل وارد شده ام و همچنان که در پاسخ به سوال اول گفته ام؛ اینجانب از همه کسانی که در این عرصه می توانند به ایران و مردم خدمت کنند، دعوت می کنم در این انتخابات به عنوان نامزد حضور داشته باشند.

تیم رسانه ای شما چه کسانی هستند؟

– نظام رسانه ای جهان تغییر کرده؛ امروز هر شهروند در جامعه خود یک رسانه است.

اگر قرار باشد ستاد انتخاباتی تشکیل دهید، اعضای ستاد شما چه کسانی خواهند بود؟ چه کسی را در رأس ستاد قرار می دهید؟ آیا آقای مشایی از اثرگذاران ستاد شما خواهد بود؟

– با توجه به تغییر سیستم رسانه ای و تبلیغی، به نظر می رسد ستادهای انتخاباتی، کارکرد متداول خود را از دست داده اند. در عین حال تلاش اینجانب آن است که در عین استفاده از تجارب دوستان مجرب خود عمدتا از کمک جوانان و زنان بهره مند باشم.

در روز ثبت نام برای انتخابات با چه کسی به وزارت کشور می روید؟

– به این موضوع هنوز فکر نکرده ام.

آیا با حضور شما در انتخابات، دو قطبی که نسبت به آن هشدار داده می شود به وجود نمی آید؟

– به نظر شما چطور؟

برخی با قطعی دانستن رد صلاحیت شما معتقدند شما کاندیدای پوششی جریان احمدی نژاد هستید؛ یعنی شما وارد عرصه شده اید تا فضا را آماده کنید و بعد کاندیدای اصلی این جریان وارد شود. نظرتان؟

– همیشه برخی وجود دارند که به گونه خاصی فکر کرده و تحلیل می کنند.

برخی هم شما را جاده صاف کن آقای احمدی نژاد برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۹۰۰ می دانند و معتقدند شما وارد شدید تا اولا نام جریان احمدی نژاد زنده بماند و دوما فضا برای ریاست جمهوری سیزدهم و میزان رأی آقای احمدی نژاد برای آن دوره سنجیده شود.

– پیشنهاد من به شما این است که همین انتخابات پیش رو را کاملا جدی بگیرید.

معتقدید آقای احمدی نژاد هنوز در میان مردم رأی دارند؟

– بیش از همیشه.

گفتگو با حمید بقایی؛ بقایای محمود

اگر بتوانید رأی مردم را کسب کنید، نام دولت شما چه خواهد بود؟ و چه راهی را خواهد رفت؟

– در آینده راجع به این موارد صحبت خواهم کرد.

آیا شما راهی را می روید که آقای احمدی نژاد رفت؟ یا راه دیگری برای دولت خودتان رد نظر گرفته اید؟

– با ملاحظه شرایط ملی و بین المللی جدید، راه آقای احمدی نژاد را دنبال خواهم کرد.

در کابینه احتمالی خودتان، آیا از دولت سابق آقای احمدی نژاد کسی را انتخاب خواهید کرد؟

– بنا دارم در آینده راجع به این موارد صحبت کنم.

تفاوت دولت شما با دولت آقای احمدی نژاد در چه خواهد بود؟

– همه چیز در برنامه ها معلوم خواهد شد.

مشخصا مواضع شما درباره آزادی مطبوعات چیست؟

– من به آزادی مطبوعات کاملا معتقد و پایبندم.

درباره زندانیان سیاسی چه نظری دارید؟

– مطابق قانون اساسی از حقوق همه آحاد جامعه و شهروندان ایرانی باید صیانت شود.

درباره وضعیت زنان و آزادی های اجتماعی برای آنان چه نظری دارید؟

– من بعدا در این زمینه به طور تفصیلی سخن خواهم گفت اما معتقدم زنان ایرانی اکنون از صلاحیت های بسیار بالایی برای حضور در صحنه های مختلف جامعه برخوردارند.

موضع شما درباره برجام چیست؟ آیا آن را قبول دارید یا معتقدید سر ایران کلاه رفته است؟

– در این زمینه بعدا سخن خواهم گفت.

گفتگو با حمید بقایی؛ بقایای محمود

نظرتان درباره فضای مجازی چیست؟ آیا موافق فیلترینگ شبکه های مجازی مانند تلگرام، فیس بوک و توئیتر هستید یا موافق آزادی آنهایید؟

– بنده خودم هم اکنون در توئیتر حضور دارم.

اول با آقای مشایی آشنا شدید یا آقای احمدی نژاد؟ کجا؟ چطور؟

– سال ۱۳۷۲ اولین بار با آقای مشایی در وزارت کشور آشنا شدم.

زمان جنگ ایران و عراق چند سال داشتید؟ به جبهه رفتید؟

– پدر بنده ارتشی و جمعی لشکر ۸۱ زرهی کرمانشاه بود و از سال ۱۳۵۸ در کردستان و مناطق عملیاتی حضور داشت و به همین دلیل من عملا در غیاب پدر، مرد خانواده بودم و در شهر کرمانشاه و در دل بمباران ها و موشک پرانی های صدام بزرگ شدم. در عملیات بزرگ مرصاد و شکست منافقین هم شرکت داشتم.


منبع: برترینها

چگونه رضایت مشتری را بسنجیم؟

fulfillment-meter

رضایت کامل مشتری میتواند بهترین ابزار بازاریابی شما شود و مشتری برای شما حکم یک ابزار تبلیغات زنده را ایفا کند.

به گزارش آلامتو و به نقل از ibazaryabi.com؛ راه‌های مختلفی برای اندازه‌گیری رضایت مشتری وجود دارد. بااین‌وجود، برخی ازاین‌روش‌ها کاملاً ابتدایی و مقدماتی هستند و می‌توانند برای هر نوع کسب‌وکاری مورداستفاده قرار بگیرند، خواه کسب‌وکار موردنظر یک شرکت بزرگ باشد یا یک بنگاه تجاری کوچک یا متوسط باشد. ازآنجایی‌که این معیارها از طریق روش‌های تحلیل داخلی هم مورداستفاده هستند، عموماً باید تا جای ممکن به‌صورت منظم و مرتبط اجرا شوند تا به توسعه رضایت مشتری در سازمان شما کمک کنند. انجام این کار باعث می‌شود تا اطلاعات شما نسبت به نیازهای مشتریآن‌همواره به‌روز باشد.

نظرسنجی‌های دوره‌ای

نظرسنجی‌های دوره‌ای شامل برقراری ارتباط با مشتریان خودتان و دریافت بازخورد به‌صورت مستقیم از خود آن‌هاست. شکل‌های مختلفی ازنظرسنجی‌های دوره‌ای برای اجرا کردن وجود دارند که ازجمله می‌توان به نظرسنجی‌های آنلاین، نظرسنجی‌های ایمیلی و . . . اشاره کرد. حتی می‌توانید گونه‌ای از نظرسنجی را ترتیب دهید که به‌صورت مستقیم از مشتریانی که به‌صورت حضوری به فروشگاه آمده‌اند، در داخل فروشگاه به آن پاسخ دهند. مزیت استفاده از نظرسنجی دوره‌ای این است که شما می‌توانید بازخوردی از مشتریان به‌صورت مستقیم دریافت کنید و درواقع متوجه شوید که ازنظر شاخص رضایت مشتری در چه جایگاهی قرار دارید. علاوه بر این، با مقایسه نتایج حاصل از نظرسنجی فعلی با آخرین نظرسنجی کسب‌شده، به‌راحتی می‌توانید شاهد تغییری در تمایلات مشتریان باشید.

مقاله مرتبط: روش ایجاد رضایت مشتری

نرخ از دست دادن مشتری

نرخ از دست مشتریان معیاری است که توسط کوچک‌ترین بنگاه‌های اقتصادی به‌منظور اندازه‌گیری میزان رضایت مشتری قابل‌اجراست. البته دلایل مختلفی برای از دست دادن مشتری می‌تواند متصور باشد. مشتری ممکن است از کیفیت محصول، تدارکات، خدمات و یا . . . شما راضی نباشد. حتی ممکن است به دلیل یک تغییر کوچک در محصول شما یا معرفی و عرضه یک محصول جدید توسط رقیب یا قدیمی شدن محصول شما و … خرید از شما را ترک کند.

علاوه بر نرخ از دست مشتریان، شما باید ببینید که مشتریان پس از ترک شما به کجا می‌روند. آیا به سراغ برند دیگری می‌روند یا اینکه به‌طور کل محصول را ترک کرده و نیاز خود را با یک محصول دیگر رفع می‌کنند. به‌عنوان‌مثال، خریداران دستگاه‌های کامپیوتر رومیزی ممکن است به‌طور کل سراغ استفاده از دستگاه‌های کامپیوتر لپ‌تاپ بروند. بنابراین در یک مورد خاص ممکن خریداران از برندی به برند دیگر منتقل شوند و در یک مورد دیگر ممکن است به‌طور کل از یک محصول به سراغ محصول دیگری بروند.

خریداران معماگونه

این روش می‌تواند برای هر نوع خریدی مورداستفاده قرار بگیرد. در این مورد شما باید به‌عنوان نسخه‌ی نمایشی یک خریدار ظاهر شوید و به سراغ محصول رقیب یا حتی محصول خودتان بروید. در این روش به‌خوبی می‌توانید متوجه شوید که محصول شما چگونه به مشتری معرفی می‌شود یا اینکه حتی محصولات رقیب شما نیز چگونه به مشتریان خود آن‌ها معرفی و عرضه می‌شود. بنابراین می‌توانید به تفاوت‌های موجود در بین تعاملات مشتریان پی برده و به این نتیجه برسید که آیا مشتری موردنظر تجربه مثبتی از تعامل با شما دریافت کرده یا خیر. به‌عنوان‌مثال، باید حتماً توجه داشته باشید که گارسون‌ها رفتار فوق‌العاده‌ای با مشتریان داشته باشند. در فروشگاه‌های خرده‌فروشی نیز باید حتماً توجه کنید که فروشنده شما اطلاعات بسیار کامل و دقیق فنی و … در رابطه با هر یک از محصولات در حال عرضه داشته باشد و ازاین‌رو ارزش بسیار بالا و قابل قبولی را به مشتری ارائه کنند.

زیر نظر گرفتن عملکرد رقیب

خرید معماگونه یکی از روش‌هایی است که از طریق آن قادر به نظارت بر عملکرد رقیب هستید که به شما اجازه می‌دهد تا به‌خوبی متوجه شوید چه کسی دارای سطح بالاتری از رضایت مشتری است . به‌منظور درک بهتر زیر نظر داشتن رقبا خودتان و نیز اندازه‌گیری میزان رضایت مشتری، اجازه دهید مثالی را برای شما مطرح کنم. شرکتی را با چندین خط و طول محصول تصور کنید. این شرکت به‌راحتی در برابر هر محصول تولیدی خودش دارای ۵ رقیب مختلف است. بنابراین این شرکت بدون اطلاع داشتن از تمامی ابعاد وضعیت رقبا خودش قادر به ادامه حضور خود در بازار نیست. تنها با دانستن اینکه رقبا در حال ارائه چه چیزی در بازار هستند، یک شرکت می‌تواند مشتریان خود را حفظ کند و راه آن‌هم درواقع ارائه ارزش بیشتر و بهتر به مشتری و بهتر بودن در همه زمینه‌ها نسبت به رقیب ممکن می‌شود. زیر نظر گرفتن عملکرد رقیب نیازمند در اختیار داشتن

یک شبکه بازاریابی قوی و نیز داده‌های پژوهش ثانویه است که به‌طور منظم تهیه‌شده باشند.
چهار گام فوق توسط هر شرکت با هر ابعادی قابل‌اجرا است مهم‌ترین کارهایی است که هر شرکت باید در بازه‌های زمانی مختلف جهت کسب اطمینان از رضایت مشتری نسبت به برند و محصول خودش انجام دهد.

۶ راه خانگی برای سفید کردن دندان‌ها


منبع: آلامتو

آیا شستن دست با مایع ظرفشویی خطرناک است؟

جالب و خواندنی؛

شستن دست با مایع ظرفشویی بسیار رایج تر از آن است که فکرش را بکنید.
به گزارش آلامتو و به نقل از روزیاتو؛ زمانی که در نزدیک سینک آشپزخانه هستید و پیاز خرد کرده اید یا صورت نوزاد خود را پاک کرده و احتیاج به شستن دست ها دارید، احتمالا می خواهید با همان مایع ظرفشویی که برای شستن ظرف ها از آن استفاده می کنید این کار را انجام دهید.
چنین روندی این سئوال را مطرح می کند که آیا شستن دست ها با مایع ظرفشویی کار درستی است؟ یا اینکه بهتر است از صابون یا مایع مخصوص شستن دست ها استفاده شود؟
آنچه در ادامه بدان پرداخته شده نتایج تحقیقات دکتر «کلی پانانتونیو» از متخصصان پوست دانشگاه نیویورک است.
اینکه صابونی تبلیغ شده باشد نمی تواند دلیل محکمی برای استفاده برای دستها باشد. اما خبر خوب این است که مایع ظرفشویی معمولی می تواند بسیاری از باکتری ها را از بین ببرد.
با این حال اگر و اماهایی در این ارتباط وجود دارند:
دکتر «کلی پانانتونیو» می گوید، برچسب های روی این مایع های ظرفشویی را بخوانید و نوع ملایم تر آن را تهیه کنید که مانع خشکی دست ها می شوند.
اگر پوست تان خشک است و یا مبتلا به اگزما هستید، بهتر است در این مورد احتیاط بیشتری کنید و انواعی که برای چربی پوست مناسب تر هستند را خریداری کنید.
این را هم در نظر داشته باشید حتی اگر روی این مایع ها درج شده باشد که برای پوست بدون آسیب هستند و می تواند باکتری ها را از بین ببرد، بدین معنا نیست که می تواند برای شستشوی بدن هم به کار برده شود.
دکتر «کلی پانانتونیو» تاکید می کند زمانی که از صابون های مخصوص دست استفاده می کنید، توصیه می شود که از انواع آنتی باکتریایی آن خریداری و مصرف کنید.
وی می گوید: “برخی از مواد شیمیایی سمی ممکن است در این صابون ها وجود داشته باشند و می توانند برای پوست زیان داشته باشند. نکته دوم مرتبط این است که وجود مقدار متعادل باکتری روی پوست مفید است و باید این تعادل در استفاده از شوینده های دست حفظ شود.”
دکتر «کلی پانانتونیو» برای پوست های خشک و مبتلایان به اگزما، Vanicream Cleansing Bar و برای تمیز کردن پوست Cetaphil را پیشنهاد می دهد.

۶ راه خانگی برای سفید کردن دندان‌ها

مطالب مشابه:

تعابیر محبوب:
آب
سگ
مرده
دندان
جن
طلا
پول
عروسی
حامله
طلاق
مدفوع
مار
ماهی
موش
خون
کفش
ثروت
گربه
بوسه
اسب
بچه
برف


اسامی محبوب:
رایان
ایلیا
کارن
لیا
بارانا
فاطمه
مریم
چکامه
شیما
هیراد
هانیه
آتنا
طه
ماهان
ماهور
هلیا


‹ مطلب قبلی
مطلب بعدی ›


برچسب ها : دانستنی, روزیاتو


سفر به سواحل آنتالیا :تور آنتالیا


سفر ارزان به آنتالیا :تور لحظه آخری آنتالیا


راهنمای سفر و گردش
جاذبه گردشگری انتخاب هتل و تور مسافرتی


به آسانی لاغر شوید
رژیم لاغری سریع


تور آنتالیا نوروز ۹۶
تور آنتالیا


هاشور ابرو ، تاتو ابرو، قیمت هاشور ابرو،نمونه هاشور ابرو
هاشور ابرو


سفرمی؛ خرید آنلاین بلیط هواپیما
بلیط هواپیما


کترینگ کلاسیک
تهیه غذای روزانه شرکتی


نیازمندی های آنلاین
درج آگهی رایگان


الماس نشان، مجری تور ترکیه
تور کوش آداسی


خرید بلیط هواپیما با الی گشت
بلیط هواپیما

ارسال نظر


منبع: آلامتو

راه های تشخیص ضعف عضلانی و روش درمان آن

چگونه میتوانید بفهمید که روی فرم هستید یا نه؟ ضعف عضلات ممکن است در شما مخفی بماند و در یک شرایط خاص مشکل ساز شود پس بهتر است قبل از اینکه مشکلی برایتان پیش بیاید عضلات خود را چک آپ کنید.
به گزارش آلامتو و به نقل از بازده؛ اگر شما یک چهره‌ی هالیوودی یا ستاره‌ی ورزشی بودید، مجبور نبودید درباره‌ی مشکلات ضعف عضلات و تمرینات ورزشی فکر کنید. می‌توانستید پول هنگفتی برای یک استخدام یک مربی جهانی بپردازید تا این کار را برای شما انجام دهد.اما اگر مثل بیشتر ما هستید، خودتان مسئول هستید تا برای وزنه زدن- انتخاب تمرین‌هایتان، تعیین اهداف، تعیین تعداد تمرین‌ها و فواصل زمانی، و مشخص کردن چگونگی گنجاندن این برنامه در وقت آزاد محدودی که برای رفتن به باشگاه دارید، برنامه‌ریزی کنید. بنابراین چگونه برای ورزش‌تان و تشخیص ضعف عضلات تان برنامه‌ای طراحی می‌کنید که همه‌ی نیازهایتان را برطرف کند؟
خوشبختانه، این کار آسان‌تر از آن است که فکر می‌کنید. مجموعه حرکت‌هایی که در ادامه آمده‌است کمک‌تان می‌کند ضعف‌ها و قوت‌هایتان را پیدا کنید. هنگامی که بدانید کدام قسمت‌های بدن‌تان قوی است (و کدام قسمت‌ها نیاز به کار دارد)، می‌توانید تمریناتی را انتخاب کنید که کمک‌تان می‌کند به اهداف تناسب اندام‌ خود دست بیابید.
مقاله مرتبط: معیارهای آمادگی جسمانی
خودارزیابی: نقطه‌ی شروع شما
چه یک ورزشکار باتجربه باشید چه یک تازه‌وارد در عرصه‌ی ورزش، مهم است بفهمید بدن‌تان حرکت‌های ابتدایی را تا چه حد خوب اجرا می‌کند: اسکوات با وزن بدن، شنا، حرکات کششی بالای سر و لانژ (خیزش به جلو).
این حرکات درباره‌ای این‌که تا چه حد پایدار و انعطاف‌پذیر هستید، چیزهای زیادی می‌گوید. اگر پایدار هستید، بدن‌تان تحت کنترل شما است. اگر انعطاف‌پذیر هستید، گستره‌ای از حرکات را دارید تا تمریناتی را با حالت بدن مناسب انجام دهید. اگر لرزان هستید یا حتی نمی‌توانید اندازه‌گیری کنید که باسن‌تان تا چه حد در حالت اسکوات می‌ماند، فقط حوزه‌ای برای بهبود و پیشرفت پیدا کرده‌اید.
ارزیابی ۱: اسکوات با وزن بدن
اگر در حالت اسکوات دچار لرزش می‌شوید باید روی انعطاف‌پذیری‌تان کار کنید.
آزمون:
رو به دیوار بایستید و پاها را کمی بیش‌تر از عرض شانه باز کنید. به حالت اسکوات پایین بیایید. بالاتنه‌تان را صاف نگه دارید، زانوهایتان باید بالای پنجه‌ی پا باشد. اگر به جلو متمایل شوید یا زانوهایتان به سمت داخل خم شود، با مشکلی رو به رو هستید. مچ پا، باسن، یا پا قسمت فوقانی کمرتان انعطاف‌پذیری کافی برای انجام اسکوات را ندارد، یا عضلات بالاتنه‌تان قدرت صاف ماندن ندارند.
راهکار:
برای رفع مشکلات انعطاف‌پذیری در قسمت تحتانی بدن‌تان، باید عضلات باسن را با تمریناتی از قبیل استرایدر باز کنید. هم‌چنین می‌توانید با انجام اکستنشن (کشیدن) قفسه‌ی سینه روی فوم رولر، انعطاف‌پذیری قسمت فوقانی کمرتان را بیش‌تر کنید. در آخر، باید پلانک یا تخته انجام دهید تا عضلات بالاتنه‌تان را تقویت کنید.
استرایدر:
در حالت شنا شروع کنید و پاها، عضلات سرینی، و قسمت فوقانی کمرتان را سفت نگه دارید. پای راست‌تان را بالا ببرید و پنجه‌ی پای راست را به بیرون یا به سمت دست راست‌تان بیاورید. به حالت شروع برشد و این کار را با سمت چپ بدن بکنید. در طول حرکت تمام بدن را در یک راستا نگه دارید- اجازه ندهید باسن‌تان پایین بیاید. این حرکت را تا ۳ ست انجام دهید و در هر بار برای هر پا ۸ تا ۱۲ بار تکرار کنید.
اکستنشن قفسه‌ی سینه:
دراز بکشید و یک فوم رولر ریز کمرتان بگذارید، تقریبا وسط شانه‌ها و باسن. باسن‌تان باید زمین را لمس کند. در هنگام این‌که روی فوم رولر اکسشتن (کشش) را انجام می‌دهید، چانه‌تان را پایین بیاورید اما گردن‌تان را نکشید، و باسن‌تان را به زمین فشار دهید. تا جایی که می‌توانید اکستنش (کشش) را انجام دهید. سپس چانه‌تان را به سمت بالا برگردانید، طوری که انگار دارید کرانچ انجام می‌دهید. ۲ ست با ۸ تا ۱۲ اکستنشن انجام دهید.
پلانک:
یا در حالت شنای معمولی روی دست‌ها، یا اگر حالت شنا برایتان خیلی دشوار است روی ساعدها شروع کنید. تمام عضلات بدن‌تان را سفت کنید، از جمله کمر، بالاتنه، عضلات سرینی و پایین پا. این حالت را برای یک یا دو دقیقه حفظ کنید. این حرکت را تا ۴ ست انجام دهید.
ارزیابی ۲: شنا
آزمون:
در حالت شنا قرار بگیرید و بازوهایتان را ثابت نگه دارید. با کنترل خودتان را پایین بیاورید، آرنج‌ها را به دو طرف خم کنید. آرنج‌ها را تا ۹۰ درجه خم کنید، سپس حرکت را معکوس کنید و به سمت بالا، یعنی حالت آغاز برشد. این حرکت را ۱۰ بار تکرار کنید و به این نکته توجه ویژه بکنید: آیا کمرتان صاف می‌ماند؟ شانه‌هایتان کجا می‌لرزد؟ آیا آرنج‌هایتان ناگهان به سمت بیرون خم شد؟ اگر این‌طور است عضلات سه سر شما ضعیف است یا برای انجام این تمرین کمر و بالاتنه را به درستی به کار نمی‌گیرید.
راهکار:
اگر مشکل بالاتنه‌تان باشد راهکار آن ساده است – به تمرینات ورزشی‌تان پلانک را اضافه کنید. اگر حس می‌کنید ناپایداری‌تان ریشه در شانه‌هایتان دارد، تمرین سرشانه سیم‌کش از جلو را امتحان کنید، که رکتورهای شانه و روتاتورهای خارجی را تقویت می‌کند. و اگر آرنج‌هایتان ناگهان به سمت بیرون خم شد، سرشانه دمبل پرس مفید خواهدبود.
سرشانه سیم کش از جلو:
روی دستگاه سیم‌کش یک طناب ۲ دسته را در بالاترین ارتفاع قرار دهید. هر یک از دسته‌های طناب را از بالا بگیرید و یک قدم به عقب بردارید تا فشار و کشش را در طناب احساس کنید. پاهایتان می‌تواند کنار هم باشد یا می‌توانید با پاهای جدا از هم بایستید. هنگامی که هر یک از دسته‌های طناب را در یک راستا به سوی صورت‌تان می‌کشید، حالت بدن‌تان را صاف نگه دارید. برای این تمرین از وزنه‌ی سبک استفاده کنید و روی فرم بدن تمرکز کنید. این تمرین را تا ۳ ست و در هر ست ۱۲ تا ۱۵ بار تکرار کنید.
سرشانه دمبل پرس:
بایستید و در هر دست یک دمبل بگیرید، و در ارتفاع شانه نگه دارید. بالاتنه‌تان را به کار بگیرید تا عضلات شکمی، لاتیموس، و حتی پاهایتان شما را هنگام بالا بردن دمبل‌ها حمایت کنند. دست‌هایتان باید کاملا تا بالا کشیده شوند. وزنه‌ها را تا شانه‌ها پایین بیاورید و تکرار کنید. این حرکت را تا ۴ ست انجام دهید و در هر ست ۶ تا ۱۲ بار تکرار کنید.
ارزیابی ۳: کشش بالای سر
حالت بدن خوب در ورزش به اندازه تمام مواقع دیگر زندگی مهم است.
آزمون:
صاف بایستید، پاها را موازی قرار دهید و به اندازه‌ی عرض شانه باز کنید. دست‌ها باید در دو طرف بدن و کف دست‌ها رو به داخل باشد. قسمت میانی بدن را به کار بگیرید – اجازه ندهید دنده‌هایتان بیرون بزند – و بازوهایتان را به سمت جلو بالا بیاورید، و تا زمانی که دست‌هایتان بالای سرتان، و بازوهایتان صاف، و انگشت شصت‌تان به سمت عقب است، در مقابل‌تان نیم‌دایره بکشید. کمر‌تان را صاف نگه دارید، و اجازه ندهید پایین کمرتان بیش از حد کشیده شود. اگر نمی‌توانید کاملا کشش بالای سر را انجام دهید، نشانه‌ی آن است که انعطاف‌پذیری پایین کمرتان کم است، عضلات قسمت میانی بدن ضعیف است و حتی احتمالا باسن‌تان مشکلاتی دارد.
راهکار:
این ارزیابی با ارزیابی اسکوات ارتباط نزدیکی دارد و درباره‌ی انعطاف‌پذیری شانه و حالت کلی بدن‌تان چیزهای زیادی می‌گوید. حالت بدن بسیاری از وزنه‌برداران به گونه‌ای است که شانه‌ها به سمت درون خمیده یا قوزدار است، که کشش بالای سر فورا آن را مشخص می‌کند.
اگر انعطاف‌پذیری شانه‌تان کم‌تر از چیزی است که دوست دارید، آن را با حرکات کششی شانه روی خرک اسکوات برطرف کنید. برای مشکلات انعطاف‌پذیری در کمرتان، کمی کارهای فوم رولر را امتحان کنید. در آخر از حرکت اسکوات – ایستاده استفاده کنید تا هرگونه مشکل را در باسن‌تان رفع کنید.
کشش شانه:
یک خرک اسکوات یا دستگاه بدنسازی اسمیت پیدا کنید، بازوهایتان را از آرنج ۹۰ درجه خم کنید و بازوهایتان را مقابل یکی از میله‌ها قرار دهید. بالاتنه‌تان را در جهت خلاف بازو بچرخانید. بدن‌تان را در حالت خنثی نگه دارید و هنگام چرخش‌تان شانه‌ها و باسن موازی باشد. شما باید کشش را در جلوی شانه‌ها و سراسر قفسه‌ی سینه احساس کنید. این تمرین را با طرف دیگر بدن تکرار کنید. هر کشش را ۱۰ تا ۱۵ ثانیه نگه دارید. ۳ یا ۴ ست انجام دهید.
فوم رولر:
با کمرتان فوم رولر را به سمت جلو و عقب بغلتانید، و این‌گونه روی سفتی وسط و پایین کمر کار کنید. مدت ۳۰ یا ۶۰ ثانیه فوم رولر را بغلتانید، و تا ۳ ست انجام دهید. سپس به پهلو بچرخید، فوم رولر را عمود بر بالاتنه نگه دارید، و با عضلات سه سر و لاتیسموس آن را بغلتانید. به آهستگی و آگاهانه حرکت کنید، هر وقت احساس ناراحتی کردید نفس عمیق بکشید. این حرکت را در طرف دیگر تکرار کنید.
اسکوات -ایستاده:
پنجه‌ی پایتان را بگیرید و سعی کنید کمرتان را تا حد امکان صاف نگه دارید. در حالت اسکوات بنشینید، زانوها را به سمت بیرون بازوها هدایت کنید. هم‌چنان پنجه‌ی پاهایتان را بگیرید و در عین حال باسن‌تان را به سمت بالا بکشید. هنگامی که در عضلات پشت ران یا عضلات سرینی احساس فشار کردید، باسن‌تان را پایین بیاورید. این الگو را تا ۲ یا ۳ ست، و در هر ست ۸ تا ۱۲ بار تکرار کنید.
ارزیابی ۴: لانژ (خیزش به جلو)
لانژ برای سنجش انعطاف‌پذیری باسن و مچ پا فوق‌العاده است.
آزمون:
برای شروع صاف بایستید، پای راست را یک قدم جلو بگذارید. پای راست را مستقیما روی زمین قرار دهید، و بیش‌تر وزن‌تان را روی پاشنه‌ی پای راست بیندازید.
بدن‌تان را پایین بیاورید، بالاتنه‌تان را راست نگه دارید تا زمانی که هم پای جلو و هم پای عقب با زاویه‌ی ۹۰ درجه خم شود. پای عقب‌تان باید بالای پنجه‌ی پا باشد و زانو فقط کمی زمین را لمس کند. هنگامی که با پای چپ یک قدم به جلو برمی‌دارید، کنترل بدن‌تان را حفظ کنید، آن را دقیقا کنار پای راست قرار دهید. این تمرین را با طرف دیگر بدن تکرار کنید. در طول این برنامه، می‌توانید دست‌هایتان را یا روی پهلوها بگذارید یا در مقابل قفسه‌ی سینه به هم فشار دهید.
اگر تمایل دارید از یک پهلو به پهلوی دیگر بچرخید، یا زانوی جلویی‌تان جلوتر از پنجه‌تان رفته‌است، این نشان‌دهنده‌ی انعطاف‌ناپذیری در باسن یا مچ پا است.
راهکار: با یک تمرین انعطاف‌پذیری ساده، روی انعطاف‌پذیری مچ پایتان کار کنید.
تمرین دیواری انعطاف‌پذیری مچ پا:
با فاصله‌ی حدود یک پا از دیوار بایستید و کف پا را صاف روی زمین بگذارید. پاشنه‌ها را پایین نگه دارید و زانوی راست‌تان را به سمت جلو هدایت کنید، سعی کنید دیوار را لمس کنید. این تمرین را با طرف دیگر بدن تکرار کنید، و آن را تا ۳ ست و در هر ست ۸ تا ۱۲ بار تکرار کنید.
فشار باسن:
ناپایداری شما در لانژ می‌تواند نشان‌دهنده‌ی ضعف در زنجیره‌ی خلفی شما باشد- یعنی عضلات پشت که شامل عضلات سرینی و عضلات پشت ران است. به علت انعطاف‌ناپذیری و ناهمسویی در باسن، معمولا عضلات سرینی آن‌طور که باید کار نمی‌کند، که این روی پایداری‌تان تاثیری منفی می‌گذارد. اعمال فشار به باسن، عضلات سرینی را دوباره فعال می‌کند و کششی پویا در عضلات فلکسورهای باسن (عضلات خم‌کننده) باسن‌تان ایجاد می‌کند.
روی یک نیمکت صاف طوری دراز بکشید که صورت رو به بالا و پاهایتان روی زمین باشد. بالاتنه و سرتان را در یک راستا قرار دهید، باسن‌تان را به سمت زمین پایین بیاورید. سپس حرکت را معکوس کنید و عضلات سرینی را با قدرت منقبض کنید و باسن‌تان را به سمت بالا فشار دهید، باسن‌تان را بکشید تا زمانی که زانوها، باسن و بالاتنه در یک راستا قرار بگیرند.

۶ راه خانگی برای سفید کردن دندان‌ها

منبع: آلامتو

دانش آشتیانی: برنامه ای برای لغو تعطیلی پنجشنبه‌ های مدارس نداریم

وزیر آموزش و پرورش گفت: برنامه ای برای لغو تعطیلی پنجشنبه های مدارس نداریم و تاکنون تصمیمی برای تغییر این موضوع گرفته نشده است.

به گزارش ایرنا، فخرالدین احمدی دانش آشتیانی شامگاه سه شنبه در پایان سفر دو روزه خود به شهرستان های شمال استان اصفهان در گفت و گو با خبرنگاران در آران و بیدگل افزود: روی ادامه روال قدیم بحثی نداریم ولی لایحه ای برای تقویم برنامه های سال تحصیلی مدارس به مجلس فرستادیم.
وی ادامه داد: اگر مجلس اختیار را به دولت برای ارائه تقویم برنامه های سال تحصیلی بدهد در برنامه سال تحصیلی جدید انعطاف بیشتری خواهیم داشت و آن موقع می توانیم درباره پنجشنبه ها تصمیم گیری کنیم.
وی هم چنین از بومی سازی برنامه های درسی خبر داد و تصریح کرد: به دنبال آن هستیم تا در هر منطقه ای برنامه های درسی را متناسب با ظرفیت های همان استان تدوین کنیم.

دانش آشتیانی ادامه داد: سیاست ها و اهداف کلی را برای کشور تعیین خواهیم کرد ولی برنامه درسی را انعطاف پذیر متناسب با بوم منطقه تدوین می کنیم که در آن فرهنگ مناطق نیز نقش خواهد داشت.
فخرالدین احمدی دانش آشتیانی عصر دوشنبه برای افتتاح یک طرح که توسط خیرین ساخته شده و همچنین بررسی وضعیت آموزشی شهرستان اردستان وارد این شهر شد.

وی در ادامه سفر دو روزه خود به شهرهای شمالی استان اصفهان شب گذشته و صبح امروز در نطنز حضور یافت و پس از حضور در کاشان عصر سه شنبه راهی شهرستان آران و بیدگل شد.
مرکز شهرستان آران و بیدگل در شمالی ترین نقطه استان اصفهان، در فاصله شش کیلومتری شهرستان کاشان و ۲۱۵ کیلومتری مرکز استان اصفهان قرار دارد.


منبع: الف