زنان در مشاغل مردانه؛ من هم بولدوزر می‌رانم، هم کامیون

برترین ها: برخی شغل‌ها در اذهان عموم به عنوان “شغل‌های مردانه” شناخته می‌شوند. اما هستند زنانی که عملا نشان داده‌اند در انجام چنین مشاغلی نه تنها دست‌کمی از مردان ندارند بلکه حتی پشتکار و عملکردشان هم بهتر است.
 
شعار امسال روز جهانی زن (۸ مارس) فراخوانی به “جسارت برای تغییر(#BeBoldForChange) است. احقاق برابری جنسیتی در زمینه‌های شغلی برای زنان یکی از اهداف مهم فعالین حقوق زنان به شمار می‌رود. زنان نشان داده‌اند که در بسیاری از مشاغلی که به عنوان “مشاغل مردانه” شناخته می‌شوند، می‌توانند پابه‌پای مردان فعالیت کنند؛ اگر شرایط برابری در اختیارشان قرار گیرد.

زنان در

 

یولاینا تالاورا اهل ماناگوئه، پایتخت نیکاراگوئه است. او سال‌هاست که به عنوان آتش‌نشان فعالیت دارد. یولاینا می‌گوید: «در روزهای اول، مردها فکر می‌کردند که من به خاطر تمرین‌های سخت مدت زیادی در این شغل دوام نخواهم آورد. با این حال بهشان نشان دادم که می‌توانم پابه‌پای آنها از پس وظایف بر بیایم.»

زنان در  

خاولا شیخ در شهر امان، پایتخت اردن زندگی می‌کند. خاولا لوله‌کش است و در همین زمینه کلاس‌های آموزشی برای زنان برگزار می‌کند. او می‌گوید: «خانم‌های خانه‌دار ترجیح می‌دهند وقتی شوهرانشان خانه نیستند، یک لوله‌کش زن برای تعمیرات به خانه‌شان بیاید.» خاولا اعتقاد دارد که برای مقابله با نابرابری جنسیتی تمامی بخش‌های خدماتی باید فرصت‌های برابری را در تمامی زمینه‌ها برای زنان و مردان ایجاد کنند.

 زنان در


والری پرون در کار پرورش صدف در جنوب فرانسه است. او معتقد است نگرش به برابری جنسیتی باید از همان سال‌های اولیه زندگی آموزش داده شود. والری می‌گوید: «این به ما بستگی دارد که برای تغییر دیدگاه، به پسران‌مان در همان سال‌های کودکی نگرشی مبنی بر توازن و برابری جنسیتی را آموزش دهیم. ما باید ذهنیت آموزش در دوران کودکی را تغییر بدهیم. یک پسر می‌تواند با عروسک بازی کند و یک دختر هم با ماشین‌های اسباب‌بازی.»

زنان در

 


فیلیپینا اوکول راننده بولدوزر است و در توبای در جنوب فیلیپین کار و زندگی می‌کند. او که سه فرزند دارد، می‌گوید: «تنها تعداد کمی کارگر زن هستند که می‌توانند کامیون‌های بزرگ و بولدوزر را برانند. اگر مردها می‌توانند این کار را انجام دهند، چرا زن‌ها نتوانند؟ من از مردها بهتر هستم. آنها اینجا فقط می‌توانند کامیون برانند، اما من هم از پس رانندگی کامیون برمی‌آیم، هم بولدوزر!»

زنان در

 


شغل دنگ کیان، دکوراتور در سایت‌های ساختمانی در پکن، پایتخت چین است. به گفته او نابرابری جنسیتی “گاهی وقت‌ها رخ می‌دهد و هیچ‌کاری از دست ما ساخته نیست.” کیان مادر سه فرزند است. او معتقد است: «در نهایت شما باید همه آن چیزهای ناخوشایند را هضم کنید و به راهتان ادامه دهید.»

زنان در

 


سرپیل چیگدِم در استانبول راننده قطار است. او می‌گوید: «وقتی ۲۳ سال پیش برای این شغل درخواست دادم، بهم گفتند این یک کار مردانه است. موقع امتحان کتبی می‌دانستم که حتی اگر نمره‌ای مشابه یک متقاضی مرد بگیرم، این شغل به او خواهد رسید. برای همین هم سخت تلاش کردم تا امتحان را با نمره بهتری نسبت به متقاضیان مرد پشت سر بگذرانم.»

زنان در

 


اکاتارینا کولیویدزه کاپیتان ارتش و خلبان هلیکوپتر‌های “بل یو‌اچ−وان اچ” است. او در سال ۲۰۰۷ عضو ارتش گرجستان شد. اکاتارینا می‌گوید: «اوایل مشکلاتی وجود داشت. من هدف شوخی و بدبینی بودم. احساس می‌کردم آنها قدر من را نمی‌دانند، اما خدا را شکر در عرض ده سال گذشته جامعه تغییر کرده و امروزه یک خلبان زن یک چیز طبیعی است.»

زنان در

 


در این عکس پالوما گرانرو را می‌بینید که در یک تونل باد در مرکز چتربازی در مادرید، در میان زمین و هوا معلق مانده است. پالوما مربی چتربازی است: «مردها برعکس ما نیازی به اثبات توانایی خودشان ندارند. مشاغل آموزشی بیشتر نصیب مردها می‌شود، در حالی که مشاغل اداری اغلب به زنان سپرده می‌شود.»

زنان در

 


مهناز میرزایی در شهرستان زرند استان کرمان متولد شده است. او در رشته مهندسی معدن تحصیل کرده و می‌گوید که عاشق کارهای سخت و “مردانه” است. مهناز میرزایی در سال ۸۴ به عنوان نخستین زن پس از انقلاب ایران در یک معدن زیرزمینی کار اجرایی را آغاز کرد. یک سال بعد او به ریاست معدن رسید و اکنون نیز ریاست معدن سراپرده از توابع شهرستان کوهبنان را بر عهده دارد .

زنان در

 


مژگان روستایی مدیرعامل اولین و تنها مزرعه پرورش تمساح در ایران است. رشته تحصیلی او جانورشناسی بوده و مزرعه‌داری را از سال ۱۳۸۹ آغاز کرده است. او به ما می‌گوید: «کار پرورش کروکودیل برای خانم یا آقا فرقی نمی‌کند. کلا کار مشکلی است ولی کار با این موجودات صبور، عاقل و دوست‌داشتنی بسیار لذت بخش است.»

زنان در  


منبع: برترینها

«منچستر کنار دریا»؛ مردی با کوله باری از اندوه

– ترجمه از آرش واحدی: زمانی که برای اولین‎بار کمدی‎های «این را تحلیل کن» و «آن را تحلیل کن» را دیدیم به سختی می‏توانستیم تصور ساختن چنین اثر اندوهناکی را از نویسنده این آثار داشته باشیم.

زمانی که برای اولین‎بار کمدی‎های «این را تحلیل کن» و «آن را تحلیل کن» را دیدیم به سختی می‏ توانستیم تصور ساختن چنین اثر اندوهناکی را از نویسنده این آثار داشته باشیم. بی‎شک کنت لانرگان یکی از نابغه‎های فیلمنامه و نمایشنامه ‏نویسی در این دوران است. او در سال ۲۰۰۰ با نگارش و کارگردانی «میتونی روی من حساب کنی» هم مورد توجه علاقه ‏مندان سینما در فستیوال‏ های مستقلی چون ساندنس قرار گرفت و هم نامزد جایزه اسکار بهترین فیلمنامه اورجینال شد.

مردی با کوله باری از اندوه 
درحال حاضر فیلم «منچستر کنار دریا» برنده دو جایزه بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگری مرد شده است و این نشان می‎دهد؛ اشخاصی که در همان ابتدا به لانرگان اطمینان کرده‎اند به‏ درستی استعدادی ناب را شناسایی کرده و در ذهن سپرده ‏اند. به عبارتی دیگر عنوان فیلم «میتونی روی من حساب کنی» را می‏توان پیام پنهانی لانرگان به علاقه‎مندان و کارشناسانی دانست که با دقت آثار این فیلمساز و فیلمنامه ‏نویس گزیده کار را دنبال می‎کردند.

فیلم «منچستر کنار دریا» یکی از شگفتی‎های سال گذشته را رقم زد، فیلم تمام جوایز معتبر بازیگری در فصل جوایز را برای کیسی افلک به ارمغان آورد و نیمی از جوایز فیلمنامه‎نویسی را در دستان قدرتمند کنت لانرگان قرار داد. اما مدت زیادی از زمانی که فیلم‏های اندوهگین مورد توجه علاقه‏ مندان سینما قرار می‎گرفت گذشته است و دلیل این استقبال را می‎توان در تبدیل صحیح تراژدی به دنیای مدرن در نظر گرفت. فیلم به‎گونه‏ ای تارهای مرگبارش را به دور شخصیت اصلی‎اش می‎پیچد که شما در یک سوم انتهایی اثر به‎شدت با او همذات ‎پنداری می‏ کنید و خواستار شکسته شدن بغضش هستید. اتفاقی که هرگز رخ نم ی‏دهد و اندوه، بخش اصلی دنیای قهرمان اثر را تشکیل داده است.

کیسی افلک در «منچستر کنار دریا» نقش لی چندلر را ایفا می‎کند، شخصی که در بوستون به کار سرایداری و تعمیرکاری مشغول است و به‏صورت بی‏وقفه کار می‎کند. لی از صبح مشغول برطرف کردن مشکلات ساکنان یک ساختمان است و برای جلب رضایت آن‎ها از کوچک‏ترین تا بزرگ‏ترین مشکلات پیش آمده را برطرف می‎کند. این درحالی است که تمام خواسته‏اش از مسئول این ساختمان اتاقی کوچک بدون هیچ امکاناتی است که برای ادامه دادن یک زندگی بسیار معمولی نیز بسیار اندک و کم به ‏نظر می‎رسد.

لی شب‏ها پس از اتمام ساعات کاری‎اش به نوشکده‎ها رفته و منتظر موقعیتی می‏ ماند تا با دیگران درگیری فیزیکی راه بیندازد. از سویی به اندازه‎ای با جان و دل برای ساکنان ساختمانی که در آن تعمیرکار است کار می کند که حتی وقتی به یکی از ساکنان توهین می‎کند، رئیس ساختمان حاضر به اخراج وی نیست و با تذکری ساده قضیه را به پایان می‏ رساند.

این زندگی پریشان لی با مرگ تنها شخص زندگی‎اش؛ یعنی برادر بزرگش دچار دگرگونی می‏ شود. او به زادگاه و خانه اصلی‎اش، منچستر، بازگشته تا شرایط کفن و دفن را برای برادرش آماده کند. در همین هنگام متوجه می شود برادرش سرپرستی تنها پسرش را به لی سپرده است. لی با وضعیت زندگی که دارد در هیچ شرایطی خواستار قبول کردن این مسئولیت نیست ولی برخورد با برادرزاده یتیم‎شده‎اش باعث می شود تا مدتی را برای پیدا کردن حامی مناسبی برای وی در منچستر بماند.

مردی با کوله باری از اندوه 

جایی که مشخص می‌شود، لی سال‏های نه‎چندان دور در آن زندگی خوبی را می‏ گذرانده و با توجه به قرار داشتن این شهر در کنار دریا وضعیت مالی مناسبی داشته است. او ازدواج موفقی داشته و حاصل این ازدواج سه فرزند کوچک و بسیار زیبا بوده است. تمام حساب و کتاب لی به‎همراه بردارش جویی (کایل چندلر) زمانی برهم می‎ریزد که لی بر اثر سانحه آتش‎سوزی هر سه فرزندش را از دست می‎دهد. اتفاقی که شاید او مقصر اصلی آن باشد و…

فیلم از عذاب وجدانی مرگ‎آور سخن می‎گوید، نمی‎توان به راحتی نقش خطای انسانی را در روایتی که پیش رو داریم نادیده بگیریم ، هر کدام از ما می‎توانیم لی چندلرهای آینده باشیم و تنها با یک اشتباه ساده مانند نبستن در شومینه تمام داشته‎های خود را در حدفاصل رفتن تا سوپرمارکت از دست بدهیم. تراژدی مدرن این بار در مورد لحظه یا سادگی از دست دادن زندگی آرام یک انسان نیست بلکه به عذاب همیشگی وی پس از پشت سر گذاشتن این فاجعه می پردازد. لی چندلر با انتخاب شیوه زندگی بسیار سخت درحال شکنجه‎کردن خود است و جالب این‎جاست که حتی این شیوه زندگی نیز او را راضی نمی کند و در اولین فرصت و موقعیتی که پیش می‌‎آید شروع به دعوا کرده و خود را در شرایطی قرار می‏ دهد که مورد ضرب و شتم قرار بگیرد. او کم حرف می زند و از قبول هرگونه مسئولیتی خودداری می‏ کند.

در برابر او پاتریک (با نقش‎آفرینی لوکاس هج) قرار دارد، پسر نوجوانی که آینده‏ ای کامل در برابر خود دارد و به انواع شیطنت دست می‏زند. رویارویی این دو شخصیت متضاد بخش اعظم جذابیت های فیلم را رقم می‏زند. همسر لی با نام رندی (با نقش‎آفرینی میشل ویلیامز) نیز نقش پررنگی در رسیدن وی به جایگاه امروز بازی می‎کند. او پس از گذراندن دوران شوک حاصل شده از فاجعه، زندگی آرامی را در کنار همسر تازه‎اش آغاز کرده و حال صاحب فرزندی دیگر شده است و از قرار معلوم بخش زیادی از عذاب وجدان لی به برخورد تند همسرش در شب آتش‎سوزی با وی بازمی گردد (اتفاقی که با هوشمندی ما آن را نمی بینیم) جایی که رندی تمام بار گناه این اتفاق را بر دوش همسر حواس پرتش می‎گذارد و او را مبدل به غمگین‏ترین مرد جهان می ‏کند. در زمان حال، برخوردی اتفاقی میان لی و رندی به‎وجود می آید، رندی با فرزند جدیدش در برابر چشم ‏های لی ظاهر شده و از عملکرد تند گذشته اش پشیمان است. رندی به او می گوید که نباید خودش را این‏گونه مجازات کند و این مرگ تدریجی را که لی برای خود انتخاب کرده است از هر مجازاتی بدتر می‎داند.

مردی با کوله باری از اندوه 
کیسی افلک برنده اصلی «منچستر کنار دریا» محسوب می‎شود، او به اندازه‎ای نقش لی چندلر را به‏ درستی ایفا کرده است که نمی‏ توان ما به ازای دیگری برای این شخصیت در نظر گرفت. نقش ‏آفرینی افلک حساب شده، تامل‏ برانگیز و شوکه‏ کننده است. او از سکوت‏ های میان دیالوگ ‏های کوتاه و اندکش بهترین استفاده را کرده است و بدون جاری شدن کلامی مخاطب متوجه میزان عذابی می‎شود که شخصیت تحمل می‎کند. کیسی افلک در حالی اسکار بهترین نقش اصلی سال را به خانه برد که میراثی قابل توجه از خود در تاریخ سینما به یادگار گذاشته و به بهترین شکل ممکن ابعاد مختلف شخصیت لی چندلر را به تصویر کشیده است.

در مبحث فیلمنامه‎نویسی باید قدرت کنت لانرگان را در ایجاد فضاهای حسی سنگین و استفاده صحیح از نشانه‎گذاری ها ستود. فیلمنامه در حقیقت بخشی از تکامل یافتن شخصیتی را که پیش رو داریم ایفا می‎کند. ما در ابتدای فیلم با اتفاق‏هایی مواجه می‏شویم که در زمان بازگویی روایت متوجه اهمیت آن‎ها می‎شویم. وحشت لی از هم کلام شدن با دیگران و یا قبول مسئولیت در همان ابتدای فیلم به شکلی هوشمندانه‎ای در معرض دید مخاطبان قرار گرفته است و با دقت توسط لانرگان در ساختار فیلمنامه‏اش به‏کار گرفته شده است.

عملکرد موفقیت‎آور تیم بازیگری را نیز می‏توان جزو دستاوردهای فیلمسازی چون کنت لانرگان در نظر گرفت. او با ممارست خواستار بیان شدن تمام کلمه‏ های دیالوگ‎هایی است که نوشته و مانند شخصیت اصلی اثرش از سکوت‏ های میان دیالوگ‏ ها به‏ خوبی در جهت پیشرفت داستان استفاده م ی‏کند. میشل ویلیامز، لوکاس هج، گرچن مول و کایل چندلر هر کدام در به تکامل رسیدن شخصیت و نمایان کردن وجوه مختلف عذابی که او متحمل است نقش پررنگی را ایفا می کنند.

در پایان باید ذکر شود که فیلم ضرب اهنگ کندی دارد و شاید در ابتدا مخاطب علاقه‏ مند به آثار روز هالیوود را ناامید کند ولی این ضرب اهنگ کند نیز در راستای بازگویی روایت عجیب فیلم قرار می‎گیرد و در نیمه دوم فیلم مخاطب را با دنیای اثر همراه می‏ کند. تماشای فیلم «منچستر کنار دریا» باتوجه به پیام‏ هایی که در ساختار کلی فیلم دارد و به نمایش گذاشتن وجوهی تاریک از زندگی انسان مدرن که درنهایت با صبر و شکیبایی التیام خواهد یافت به تمام دوستداران جدی سینما توصیه می‎شود.


منبع: برترینها

«خانه‌ای در انتهای خیابان بهار»؛ روایت موقعیت برزخی زنان

– عباس غفاری: باید اعتراف کرد که در یکی، دو دهه اخیر کمتر به نمایش‌نامه خوبی درباره زنان برمی‌خوریم! اکثر این آثار یا از این سوی بام افتاده‌اند یا از آن سو! یا به‌شدت فمینیستی‌اند (البته از نوع بی‌منطقش) یا در آنها بانوان مدام در حال ناله و زاری‌اند! درواقع کمترنمایش‌نامه‌ای به زنان کنشگر و واقعی جامعه پرداخته، بانوانی که در جامعه‌ای شکاک و البته مردانه، با چنگ و دندان به دنبال تثبیت موقعیت اجتماعی و اثبات توانایی‌های خود هستند و البته در تلاش برای گریز از تکرار، روزمرگی و دایره بسته قوانین مردسالارانه! «خانه‌ای در انتهای خیابان بهار» تلاشی است برای بازآفرینی موقعیت برزخی این زنان به حاشیه رانده‌شده، کوششی است برای به‌تصویرکشیدن زنانی که می‌خواهند از این دایره بسته تکرار و روزمر‌گی بگریزند. به همین بهانه با ندا هنگامی (کارگردان)، لیندا کیانی و نازنین بیاتی (بازیگران) نمایش به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

همه‌چیز را در نطفه خفه می‌کنیم

خانم هنگامی، شما در کارنامه هنری‌تان نگاه ویژه‌ای به رئالیسم اجتماعی دارید. علاقه‌تان به رئالیسم جادویی از کجا می‌آید؟ به نظرتان سبک خوبی را برای بیان هنری‌تان انتخاب کرده‌اید؟

ندا هنگامی: دقیقا نمی‌دانم که علاقه‌ام به رئالیسم اجتماعی از کجا می‌آید، ولی به‌هرحال من هم چیزی منفک از این اجتماع نیستم و اتفاقات اجتماعی رویم تأثیر می‌گذارد. من اولین کارم را با نمایش‌نامه «اژدهاک» آقای بیضایی شروع کردم و در ابتدای کارم دغدغه‌های فرمالیستی داشتم. به‌همین‌خاطر یک زمانی به مهندس تئاتر معروف شده بودم و می‌گفتند که هندسه تئاتر را خوب بلدم. به همین شکل در نمایش‌های «سلول صفر»، «خواب به سراغم آمد»، «ماضی استمراری»، «نیمروز اسکاتلند» و «خانه‌ای در انتهای خیابان بهار» از اجتماع تأثیر گرفتم. فکر نمی‌کنم بشود گفت من یک کارگردان رئالیست هستم یا کارگردان فرمالیست. بستگی به دوره‌ای دارد که می‌خواهم کار کنم.

برسیم به نمایش «خانه‌ای در انتهای خیابان بهار». گویا ایده اولیه این نمایش براساس یک قصه واقعی در یکی از خیابان‌های شهر تهران شکل گرفته است. لطفا در این مورد توضیح دهید.

ندا هنگامی: ایده اولیه اجرا از آن اتفاق شکل گرفت نه ایده متن. متن این نمایش‌نامه پنج سال پیش از سوی آقای محمد چرمشیر نوشته شد که نامش «خانه» بود. در گفت‌وگویی که من با آقای چرمشیر داشتم، قرار بود که پنج نفر از شخصیت‌های زن دراماتیک جهان، از‌جمله لیدی مکبث، نینا (مرغ دریایی)، لورا (باغ‌وحش شیشه‌ای)، یرما و کوردلیا کنار هم قرار بگیرند که با اشیا گفت‌وگویی داشته باشند و در آن یک‌سری اتفاقات رخ بدهد. من این ایده را به آقای چرمشیر گفتم و ایشان بعد از ۴٠ روز متن اولیه نمایش‌نامه «خانه» را برای من خواند که هیچ ربطی به ایده من نداشت، ولی مرا شگفت‌زده کرد چون حس کردم که وقتی می‌توانیم در زبان رئالیستی با شخصیت‌های ایرانی حرف‌های ناگفته‌ای را بزنیم، چرا به سراغ شخصیت‌های ادبیات دراماتیک جهان برویم؟ باوجوداین، متنی که آقای چرمشیر نوشت همچنان سر جای خودش ماند چون فرصت اجرا نیافت.

اسفندماه سال گذشته در یکی از خیابان‌های سمت میدان سبلان یک اتفاقی افتاد که من گزارش آن را در ماهنامه زنان خواندم. گزارشگر هیچ اطلاعاتی از ماجرا نداده بود، ولی سه نفر دیگری که آن اتفاق را دیده‌ بودند، درباره آن اطلاعات کمی را ارائه دادند و گفتند که یک روز صبح چند نفر تصمیم گرفته‌اند که شیر گاز را باز بگذارند تا بمیرند.

گویا آنها فقط یک یادداشت می‌گذارند که در آن نوشته‌اند: ما را ببخشید، ما می‌رویم پیش مامان. این همه اطلاعاتی بود که درباره این ماجرا وجود داشت و باعث شد که من یک‌بار دیگر نمایش‌نامه «خانه» را جدی‌تر مرور کنم و ببینم ایده اجرائی من چقدر می‌تواند به فضای اتفاقات آن نزدیک باشد. بنابراین متن «خانه» دوباره برایم زنده شد و آن را به مجموعه ایرانشهر ارائه دادم و فرصت اجرا پیدا کرد. البته یک‌بار دیگر با آقای چرمشیر روی این متن کار کردیم و خانم مرضیه اُزگلی آن را براساس کانسپت اجرائی‌مان دراماتورژی کرد.

متن نمایش شما خیلی به متن «خانه برناردا آلبا»، نوشته فدریکو گارسیا نزدیک است. انگار که اتفاقات آن نمایش شکل ایرانی گرفته و دخترهای برناردا آلبا به ایران آمده‌اند. با این تفاوت که در نمایش شما، کاراکتر مادر وجود ندارد و انگار دخترها تصمیم گرفته‌اند اتفاقی را که برناردا بر سر خودش آورده آنها هم بر سر خودشان بیاورند.

ندا هنگامی: نمایش‌نامه «خانه» می‌تواند به اثر «خانه برناردا آلبا» نزدیک باشد، با این تفاوت بزرگ که برناردا قربانی می‌گیرد و خون کوچک‌ترین و عزیزترین دختر آن خانه قربانی تفکرات برناردا می‌شود و برناردا به‌عنوان یک تفکر دیکتاتورمآبانه کوتاه نمی‌آید و سر حرف خودش می‌ماند، اما در نمایش «خانه‌ای در انتهای خیابان بهار»، ما با خانه‌ای طرف هستیم که یک جمله تکان‌دهنده در آن گفته می‌شود: «مامان مدت‌هاست مرده، چرا از این خونه نمی‌زنید بیرون؟ قفل این خونه از داخله». نمایش ما از جایی شروع می‌شود که پدر و مادر زنده نیستند و به‌گونه‌ای پیش می‌رود که در خانه‌ای در انتهای خیابان بهار قفل است چون ذهن آدم‌های آن خانه قفل شده است. خانه‌ای در انتهای خیابان بهار برای من نماد یک خانه بزرگ‌تر است.

من به این خانه فکر نمی‌کنم و تصویری از آن ندارم. من دید بزرگ‌تر و عمیق‌تری در مورد این خانه دارم. به نظرم ما زنانی هستیم که در عدم حضور برناردا، برناردا‌وار زندگی می‌کنیم. این چیزی است که من دوستش ندارم. فکر می‌کنم که پیام و کشف نمایش «خانه‌ای در انتهای خیابان بهار» هم همین است.

همه‌چیز را در نطفه خفه می‌کنیم 

من فکر می‌کنم که اجتماع ما نیاز به مواجهه با حقیقت دارد. ما مدام صورت‌مسئله‌ها را پاک کرده و در لفافه پنهان می‌کنیم. همه‌مان مدام خط‌کش و پاک‌کن‌به‌دست هستیم. همه‌چیز را در نطفه خفه می‌کنیم. این‌گونه که نمی‌شود جامعه‌ای را ساخت. اجتماع این‌طور معنا پیدا نمی‌کند. تا می‌آید که رنگ‌وبوی یک اتفاق اجتماعی به خودش بگیرد، در نطفه خفه می‌شود. همه اینها با مهارت انجام می‌شود که ما فاقد آن هستیم. ما مهارت ارتباط عاطفی، مادربودن، معلم‌بودن و… را نداریم و مهارت‌ بودنمان را از دست‌ داده‌ایم.

کاراکتر لاله در نمایش به‌نوعی همان کاراکتر لورا در نمایش «باغ‌وحش شیشه‌ای» است که مشکل فیزیکی دارد و شما این مشکل فیزیکی را برای لاله هم گذاشته‌اید.

ندا هنگامی: بله. لاله نمایش من یک آگاهی دارد که لورا آن را ندارد. لاله اولین کسی است که به دفترچه مادر دست پیدا کرده و متوجه آزادگی مادر شده است. پدر این خانه آدمی است که خانواده‌اش را از دست داده و فکر می‌کند همه را باید به هر قیمتی نگه دارد. مادر این خانه یک بار به معنای آزادی از خانه‌اش بیرون می‌زند و درنهایت گیر یک زندان دیگر می‌افتد که در آن پنج بچه با مهر مادری نمی‌تواند پایش را قلاب کند. به نظرم هر انسانی اول باید یک انسان آزاده باشد و بعد می‌تواند یک مادر یا همسر خوب باشد. این درباره مردها هم صدق می‌کند و آزادگی مرد و زن ندارد. پدر نمایش «خانه‌ای در انتهای خیابان بهار» هم چون نتوانسته آزاده باشد، نمادش یک چهارپایه بزرگ فلزی است. او می‌توانسته آزاده باشد ولی آزاده نبوده است.

چرا دختران وقتی می‌خواهند فکرهای ممنوعه‌شان را بگویند، به بالای آن چهارپایه فلزی می‌روند؟

ندا هنگامی: چون آنها زمانی می‌توانند از درون‌شان حرف بزنند که سوار بر آن فضای غالب شوند. در واقع دختران تا از آن چهارپایه بالا نروند و آن را زیر پا نگذارند، نمی‌توانند واگویه و باخودگویی کنند و از عشق و ترس‌های‌شان بگویند چون همیشه فکر می‌کنند دارند از سوی یک جنسیت دیگر قضاوت می‌شوند. زنان اولین چیزی که باید کنار بگذارند، قضاوت مردانه است. مطب‌های زیبایی محل رفت‌وآمد زنانی است که از قضاوت مردان می‌ترسند. شما فکر می‌کنید که زنان از قضاوت خودشان در آینه می‌ترسند؟ به نظر من هرگز این‌طور نیست. من این را به‌عنوان یک زن می‌گویم که زنان در تنهایی عاشق و شیفته چهره و خطوط صورت‌شان هستند چون آن خطوط پر از راز و تجربه است و اگر می‌روند که این خطوط را از بین ببرند، به خاطر این است که از قضاوت مردان می‌ترسند و هنوز سوار بر آن چهارپایه نشده‌اند.

همه‌چیز را در نطفه خفه می‌کنیم 

ولی مرد‌ جامعه هم اسیر تفکری شده که متعلق به خودش نیست. به اعتقاد من کاراکتر  پدر که به‌عنوان نماد نرینگی در نمایش شما دیده می‌شود نیز قربانی یک چیزی است که خودش هم نمی‌داند آن چیست. در واقع در یک جامعه، انسان قربانی می‌شود نه مرد یا زن.

ندا هنگامی: دقیقا موافقم. اصلا به خاطر همین است که می‌گویم نمایش من یک نمایش زنانه نیست. اصلا نقدی بر مردان وجود ندارد؛ چون مردها خودشان هم در این تفکر قربانی هستند.

صحبت‌هایی که راجع به مطب‌های زیبایی داشتید، الان درباره مردان هم اتفاق می‌افتد و شاید ۴٠ درصد از آدم‌هایی که به انستیتوهای زیبایی می‌روند، آقایان هستند؛ بنابراین آنها هم از ترس قضاوت زنان به این سمت کشانده‌ شده‌اند…

ندا هنگامی: من و تیم نمایشم مخالفتی با زیبایی نداریم؛ اما مسئله مورد بحث‌مان یک خلأ درونی است که با پناه‌بردن به یک بخش بیرونی دارد ترمیم می‌شود. بحث بر سر همان پاک‌کردن صورت‌مسئله است. من ترجیح می‌دهم مطب مشاوره‌ها شلوغ‌تر از مطب‌های زیبایی باشد که نیست.

کاراکتر مهناز دختر بزرگ خانواده است که به نوعی هم دارد جای پدر را می‌گیرد و هم می‌خواهد که خلأ نبود مادر را جبران کند؛ اما مدام دارد هم در عمل و هم در تفکر اشتباه می‌کند. مهناز یک کاراکتر کنشگر نیست و به‌همین‌خاطر خودش دارد درجا می‌زند و جلوی کنشگری بقیه را هم می‌گیرد. او با ناهید که شاید شخصیت‌ کنشگر خانواده باشد، مدام مقابله می‌کند تا کنشگری نکند یا از بقیه دخترها می‌خواهد جلوی گفتن واقعیت‌ها را بگیرند. انگار که او از فاش‌شدن واقعیت‌ها می‌ترسد. این به خاطر آموزه‌های غلط است یا خودسانسوری تاریخی انسان ایرانی؟ آن نوع خودسانسوری که چه در مرد و چه در زن وجود دارد.

لیندا کیانی: این خودسانسوری در هر دو جنسیت وجود دارد ولی بی‌شک که زنان همیشه قربانی بوده‌ و تحت‌تأثیر تفکر غالبی به نام مرد بوده‌اند. ما در همه عمرمان همیشه سعی کرده‌ایم جوری رفتار کنیم که مادر، برادر، پدر، فامیل، آشنا و اجتماع بپسندند. اگر طرز تفکر مهناز قابل نقد است، به خاطر این است که تا به امروز هرچه را به او دیکته شده، قبول کرده و به آن فکر نکرده است. مهناز فکر می‌کند هرچه پدر یا مادرش به او گفته‌اند، همان‌ها درست است. انسان‌ها در هر سنی که باشند، به چیزی فکر می‌کنند که قبل‌تر به آنها گفته شده است. من وقتی در ١۴، ١۵سالگی کتاب‌های فروغ فرخزاد را خواندم، به این نتیجه رسیدم که پس آدم دیگری هم وجود دارد که جور دیگری فکر می‌کند. آن زمان بود که دیدم هرچه ما می‌گوییم، همان چیزی است که به‌ ما یاد داده‌اند.

همه‌چیز را در نطفه خفه می‌کنیم 

لاله دختر کوچک خانواده و از نسل امروزی‌تر آنهاست. این کاراکتر به ظاهر باید از بقیه خواهرانش آرمان‌گراتر باشد و تلاش بیشتری برای رهایی و بازکردن آن قفل داشته باشد. او با ساختن عروسک‌ها نیز شاید می‌خواهد به ما بگوید دارد چیز جدیدی می‌سازد؛ اما در آرمان‌گرایی لاله هم هیچ اتفاقی نمی‌افتد و این کاراکتر با فاش‌کردن رازی که در آن خانه است، اتفاقا دارد التهاب را بیشتر و آن قفل را سنگین‌تر می‌کند. فکر نمی‌کنید که این‌طور باشد؟

نازنین بیاتی: همه خواهرها یک چیزی راجع به دیکتاتوری می‌گویند ولی به نظرم اگر قرار بود دیکتاتور روی اینها غالب باشد، باید روی لاله غالب می‌بود؛ چون از چهار سالگی در نبود مادر، او را پدر و خواهر بزرگ‌ترش تربیت کرده‌اند. تأثیرگذاری مادر روی لاله بیشتر از بقیه آدم‌های خانه است. در واقع می‌شود گفت هیچ‌وقت این قانون وجود ندارد که آدم‌های داخل خانه می‌توانند روی شما تأثیر بگذارند.

چیزی که بیشترین تأثیر را روی لاله می‌گذارد، رابطه مجازی است که الان بین همه آدم‌ها وجود دارد. ما الان آدم‌های توی خانه خودمان را نمی‌بینیم و به‌جای آن، آدم‌های مجازی را که دور و اطراف خودمان ساخته‌ایم می‌بینیم. ما یک‌سری آدم دور خودمان جمع کرده‌ایم که در نهایت هیچ‌کدامشان برایمان تأثیری ندارند. بنابراین فقط حضور آدم‌ها نیست که می‌تواند روی زندگی یک نفر تأثیر داشته باشد. لاله هیچ‌وقت درباره پدرش حرف نمی‌زند چون از او تأثیر نمی‌گیرد. این اتفاق در مورد لاله و نسل جدید، خیلی ترسناک است چون آنها گم شده‌اند و گیجی عجیبی دارند.

 
در انتهای نمایش وقتی که با تصویر حباب‌ها روبه‌رو می‌شویم، منهای آن زیبایی‌شناسی که در فرمالیسم نمایش جریان دارد، انگار که آن حباب‌ها دارد به ما می‌گوید که تمام آرزوها، شعارها و آرمان‌گرایی‌ها مثل حباب‌های صابون هستند که فورا می‌ترکند و قرار نیست هیچ حجمی را در فضا اشغال کنند. ما اگر خانه را در قیاس با جامعه ببینیم، فکر می‌کنید که جامعه هم دارد به آنجا ختم می‌شود؟

ندا هنگامی: من به‌عنوان کارگردان یک گلایه‌ای به افراد این خانه دارم. چرا همه دفترچه‌ای را که خوانده‌اند پنهان می‌کنند؟ چرا مادری که رفته و رفتنش را در دفترچه یادداشت کرده، دارد ازسوی دخترها در این خانه پنهان می‌شود؟ بازکردن در و ساعت چهار صبح رفتن که در دفترچه یادداشت شده جسارت می‌خواهد. من معتقدم که ما باید از درون خودمان شروع کنیم. من اگر یاد بگیرم که آزاد و آزاده زندگی کنم، هیچ قالب فلزی‌ای نمی‌تواند جلویم را بگیرد. مثل بسیاری از زندانی‌هایی که در تاریخ شنیده‌ایم پس از سال‌ها تونل کندند و رفتند و بالاخره سر از آزادی درآوردند. همه دخترهای خانه نمایش من، دفترچه را خوانده‌اند، اما منفعل هستند.

چرا آنها تفکر مادر را نمی‌گیرند که با آن حرکت کنند؟ البته در نهایت من به‌عنوان کارگردان این کار را کرده‌ام؛ یعنی دختر کوچک در ساعت چهار صبح با ترس و بغض، آخرین جمله‌های رمزگشایی دفترچه مادر را می‌گوید و اشاره می‌کند که مادر زنده‌ است و از آنجا رفته.

همه‌چیز را در نطفه خفه می‌کنیم 

زمان برای گفتن این حرف‌ها مناسب نیست چون خواهرهای دیگر همه خواب‌اند، اما آدم کاری که فکر می‌کند درست است را باید انجام دهد. بنابراین دختر کوچک به‌عنوان اولین نفر همراه با حبابش از آن در خارج می‌شود و می‌رود. آن صحنه اولین‌باری‌ است که تماشاگر می‌بیند که دخترها از آنجا بیرون زده‌اند. بعد از آن هم بقیه دخترها دنبال او می‌آیند و رو به تماشاچی حباب‌هایشان را فوت می‌کنند. درواقع دخترها با دو تفکر مواجه هستند؛ تفکر قفل فلزی و تفکر یادداشت و کلمه. با تفکر قفل فلزی سخت‌تر می‌شود در خانه را باز کرد و می‌شود این کار را با کلمه، مواجه‌شدن با ترس‌ها و رفتن به دنبال عشق انجام داد.

خروج از بن‌بستی که نمی‌دانید پشتش باغچه سبزی هست یا نه، یک خروج ریسک‌پذیر است، اما از ترس گرگ پشت دیوار که نمی‌شود در بن‌بست گیر افتاد. به نظرم این پیام کلی نمایش است. من معتقدم ما در این زمینه موفق شدیم. کمی مکاشفه درباره‌اش سخت است. ذهن تنبل ممکن است که نشانه‌گذاری‌های نمایش ما را دریافت نکند، اما من واقعا معتقدم که ما برای آدم‌های تنبل تئاتر کار نمی‌کنیم. تئاتر ما برای کسانی است که شاید دوست داشته باشند یک مقدار سلول‌های خاکستری‌شان فعال‌تر شود.

درواقع نمایش «خانه‌ای در انتهای خیابان بهار» یک نمایش مواجهه است؟

ندا هنگامی: بله. نمایش با جمله مادر تمام می‌شود که می‌گوید: «آیا اگر این در را باز کنم و بروم، عشق منتظرم است؟ نمی‌دانم، اما باید بروم چون اگر عشق در دستانت نباشد، نمی‌توانی آن را به کسی بدهی». کسی نمی‌داند که او وقتی رفت، آیا واقعا عشق را پیدا کرد یا خیر. او به‌جای درجازدن و تحمل یک زندان می‌رود و نمی‌داند که برایش چه اتفاقی می‌افتد. قشنگی آینده هم به این است که قابل‌ پیش‌بینی نیست. من اگر فردایم را پیش‌بینی کنم، دیگر فردا برایم معنی ندارد، اما من امروزم را می‌سازم چون نمی‌دانم فردا با چه‌چیزی مواجه می‌شوم. من به کاراکتر مادر می‌گویم دمش گرم که رفت و با همه ترس‌ها و جهان پیچیده بیرون خود مواجه شد. او در خانه ننشست و خیالات نبافت، بلکه رفت و با جامعه بیرون مواجه شد.

و سخن پایانی؟

ندا هنگامی: من برای نمایش «خانه‌ای در انتهای خیابان بهار»، بهترین دخترهای دنیا را داشتم. بهترین و خلاق‌ترین تیم ممکن را داشتم که می‌توانست در کوتاه‌ترین زمان، کدهای مرا بگیرد و پرورش دهد. من کدها را به بچه‌ها دادم و هرآنچه که خلق شد کار خودشان بود. آنها در این مدت کوتاه، کاراکترهای خیلی جذابی خلق کردند. خود من وقتی اجرایشان را می‌بینم خیلی لذت می‌برم. از تیم پشت صحنه هم خیلی سپاسگزارم که دارند در یک تایم دواجرائی و زمان نزدیک به عید تمام تلاششان را می‌کنند. در نهایت از هادی علی‌محمدی هم متشکرم. ایشان اولین تجربه تهیه‌کنندگی‌شان در تئاتر است. من از ایشان ممنون هستم که سرمایه‌شان را به تئاتر آوردند. آقای علی‌محمدی ریسک کرد که در این نمایش غیرکمدی سرمایه‌گذاری کرد چون معمولا فقط تئاترهایی که چهره دارند و تماشاگر را می‌خندانند به فروش خوبی می‌رسند.

من بابت این ریسک از ایشان ممنونم. من آدمی هستم که به اجر معنوی اعتقاد دارم. شاید نمایش «خانه‌ای در انتهای خیابان بهار» برای آقای علی‌محمدی بازگشتی نداشته باشد، اما مطمئنم اگر در میان مخاطبان ما یک زن تلنگری خورده باشد و به برون‌رفت از حبابی که برای خودش ساخته فکر کرده باشد، اجرش در ابتدا برای آقای علی‌محمدی و سپس برای ماست. من می‌خواهم آقای علی‌محمدی را در تئاتر نگه دارم. من امیدوارم که این اتفاقات تداوم داشته باشد و آدم‌هایی بیایند و با دغدغه فرهنگی برای تئاتر هزینه کنند چون همین اتفاقات است که تئاتر سرزمین ما را می‌سازد.


منبع: برترینها

بازار استراتژیک چیست؟

بازار هدف در مقابل بازار استراتژیک


tergeted-marketing

آیا برای ورود به بازارهای استراتژیک خود آماده اید؟ در بازار هدفتان چه عملکردی داشته اید؟

به گزارش آلامتو و به نقل از ibazaryabi.com؛ هر دو بازار هدف و بازار استراتژیک دارای خصوصیاتی هستند که این خصوصیات در هر یک از آن‌ها نسبت به دیگری متفاوت است. بنابراین، اگر قصدی مبنی بر پاسخ دادن به این سؤال باشد که تفاوت بین این دو بازار چیست، باید ازنقطه‌نظر مدیریت شرکت به این سؤال پاسخ داده شود. در داخل بازار فعلی و کنونی، جمعیتی که قصد هدف‌گیری آن رادارید تحت عنوان بازار هدف شناخته می‌شود. به عبارتی تمرکز شرکت بر روی بازار هدف، قرار می‌گیرد.

بازار هدف، درواقع در داخل بازار فعلی است که شرکت در حال فعالیت در آن است و یکی از چالش‌های اصلی برای شرکت فتح کردن و نفوذ کردن به آن بازار است. ازاین‌رو، موتورسیکلت‌های هوندا ممکن است در شهر بمبئی هم در دسترس باشند، اما در حال حاضر بازار هدف این برند جنوب بمبئی است که حجم فروش بالا در آن دیده نمی‌شود.

بازار استراتژیک بازاری است که شما به آن علاقه دارید یا ممکن است در صورت داشتن منابع لازم برای مدیریت آن بازار یا زمانی که به‌طور کامل به بازار هدف خود نفوذ کردید و آن را اشباع کردید، قصد وارد شدن به آن بازار را بکنید. در مثال بالا که از برند هوندا نام بردیم، برند هوندا پس از فتح کامل بازار بمبئی جنوبی ممکن است به بازارهای موجود در حاشیه در شهر بمبئی وارد شود. بنابراین بازار حاشیه شهر بمبئی، بازار استراتژیک بوده و در برابر آن بازار جنوب شهر بمبئی بازار هدف برای آن برند در نظر گرفته می‌شود.

زمانی که شرکت به‌طور کامل به بازار هدف انتخاب‌شده نفوذ کرد، ممکن است بر بازار استراتژیک خودش تمرکز کند. یعنی بازار استراتژیک در مرحله بعدی جای بازار هدف قرار می‌گیرد و سپس شرکت به سمت یافتن یک بازار استراتژیک جدید سوق پیدا می‌کند.

البته توانایی توسعه بازار و ورود به بازار استراتژیک همیشه برای یک شرکت لازم و ضروری نیست، چراکه بازار استراتژیک ممکن است ارزش خودش را از دست بدهد یا شرکت مذکور به منابع کافی جهت وارد شدن به بازار استراتژیک دسترسی نداشته باشد. در چنین مواردی شرکت باید تمرکز خود بر روی بازار هدف را حفظ کند یا به فکر وارد شدن به یک بازار استراتژیک دیگر باشد.

معیارهای اصلی که این دو بازار را از یکدیگر متمایز می‌سازند، عبارت‌اند از:

محصول:

محصول فعلی در بازار برای عرضه در بازار هدف آن مورداستفاده قرار می‌گیرد. همان محصول می‌تواند برای عرضه در بازار استراتژیک هم مورداستفاده قرار بگیرد یا محصول جدیدی برای آن بازار طراحی و توسعه پیدا کند.

قیمت‌گذاری:

قیمت‌گذاری می‌تواند یک عامل تمایز برای بازار هدف و بازار استراتژیک در نظر گرفته شود. زمانی که قیمت‌گذاری برای یک محصول برای بازار هدف در سطح بالایی باشد، این قیمت می‌تواند کاهش پیدا کند تا شرکت به‌راحتی قادر به ورود به بازار استراتژیک خودش باشد.

مکان:

مکان یکی از اجزاء و عناصر اصلی بازار هدف در برابر بازار استراتژیک است. بازار هدف شامل جغرافیایی می‌شود که شرکت و محصول در حال حاضر در حال فعالیت در آن است. بااین‌وجود، یک بازار استراتژیک نشان‌دهنده جایی است که شرکت تمایل به گسترش و نفوذ در آن در آینده را دارد. ازاین‌رو برخی شرکت‌ها که در حال حاضر در حال تولید کالاها و محصولاتی خاص در مثلاً کشور هند هستند، چشم به مکان‌های جغرافیایی خارجی دارند که می‌خواهند به‌عنوان بازار استراتژیک در آینده در آن توسعه پیدا کنند.

ترویج و ترفیع:

فعالیت‌های ترویجی همیشه به‌منظور در اولویت قرار دادن و جلوی چشم مخاطب بودن بازار هدف مورداستفاده قرار می‌گیرند و هرگز کاربردی در رابطه با بازار استراتژیک از آن‌ها انتظار نمی‌رود. زمانی که یک شرکت تصمیم می‌گیرد تا به یک بازار استراتژیک نفوذ کند، این زمان درواقع زمانی است که شرکت تصمیم به تغییر استراتژی ترویجی خودش می‌گیرد.

اگر ازنقطه‌نظر فروش به این موضوع نگاه کنید، تنها مدیر فروش بین‌المللی و مدیر بازاریابی بین‌المللی شرکت هستند که در جریان امور یک بازار استراتژیک قرار می‌گیرند. بااین‌وجود، تمامی سمت‌های سازمانی موجود تحت نظر مدیر فروش بین‌المللی، مانند مدیر فروش منطقه‌ای و مدیران مناطق بر روی بازار هدف فعلی متمرکز می‌شوند.

ازاین‌رو، تفاوت‌های بسیار زیادی بین یک بازار هدف و یک بازار استراتژیک وجود دارد و همواره زمانی که مشغول فعالیت در یک بازار هدف هستید، باید توجه لازم و کافی به توسعه یک بازار استراتژیک جهت نفوذ به آن در آینده داشته باشید.

۶ راه خانگی برای سفید کردن دندان‌ها

مطالب مشابه:


تعابیر محبوب:
آب
سگ
مرده
دندان
جن
طلا
پول
عروسی
حامله
طلاق
مدفوع
مار
ماهی
موش
خون
کفش
ثروت
گربه
بوسه
اسب
بچه
برف


اسامی محبوب:
رایان
ایلیا
کارن
لیا
بارانا
فاطمه
مریم
چکامه
شیما
هیراد
هانیه
آتنا
طه
ماهان
ماهور
هلیا


‹ مطلب قبلی
مطلب بعدی ›


برچسب ها : آی بازاریابی


سفر به سواحل آنتالیا :تور آنتالیا


سفر ارزان به آنتالیا :تور لحظه آخری آنتالیا


راهنمای سفر و گردش
جاذبه گردشگری انتخاب هتل و تور مسافرتی



به آسانی لاغر شوید
رژیم لاغری سریع


تور آنتالیا نوروز ۹۶
تور آنتالیا



هاشور ابرو ، تاتو ابرو، قیمت هاشور ابرو،نمونه هاشور ابرو
هاشور ابرو


سفرمی؛ خرید آنلاین بلیط هواپیما
بلیط هواپیما


کترینگ کلاسیک
تهیه غذای روزانه شرکتی


نیازمندی های آنلاین
درج آگهی رایگان


الماس نشان، مجری تور ترکیه
تور کوش آداسی


خرید بلیط هواپیما با الی گشت
بلیط هواپیما

ارسال نظر


منبع: آلامتو

بالا و پایین روابط ایران و روسیه

شعیب بهمن-کارشناس مسائل بین‌الملل  در سرمقاله امروز روزنامه بهار نوشت: این نکته که در دوران ریاست جمهوری روحانی تعاملات سیاسی ایران و روسیه افزایش داشته صحیح است اما در عین‌حال این افزایش تعاملات سیاسی به افزایش ارتباطات کلی ایران و روسیه منجر نشده است، به این معنا که ما نمی‌توانیم حاصل این دیدارهای سیاسی را در عرصه‌های به ویژه اقتصادی مشاهده کنیم. در طول چند سال اخیر به نظر می‌رسد که روابط ایران و روسیه در یک بعد از رشد چشم‌گیرتری بهره برده و آن هم بعد همکاری‌های منطقه‌ای بوده که دارای جنبه‌های نظامی، اطلاعاتی و امنیتی بوده است.  قطعا این بعد از روابط توسط دولت پیگیری نمی‌شده و توسط سایر نهادها که عهده‌دار این مسائل هستند پیگیری می‌شده. بنابراین گسترش آن را نمی‌توان خیلی به سیاست‌های دولت نسبت داد. نهادهایی در حال حاضر با روسیه در‌خصوص مسائل منطقه‌ای همکاری می‌کنند، نهادهایی مانند نیروی قدس که نقش مهم و مستقیمی در ورود روسیه به سوریه داشتند. بعد از اینکه سردار سلیمانی با پوتین وارد مذاکره شد روس‌ها عملا حاضر شدند که به صورت مستقیم و نظامی وارد بحران سوریه شوند. مدیریت این بخش از رابطه هم به عهده همین نهادهاست. دولت خیلی ورودی به این بخش ندارد. در عین حال ما شاهد رعایت نشدن این وزنه هستیم و بخش همکاری‌های امنیتی که در سطح منطقه بین ایران و روسیه وجود دارد بسیار گسترش پیدا کرده اما بعد دیگری که باید این رابطه و همکاری‌ها را تکمیل کند که همان بعد اقتصادی است، گسترش پیدا نکرده است.  این مساله موجب می‌شود که در دراز مدت همین روابط ایران و روسیه هم دچار آسیب شود اگر این موضوع به درستی مدیریت نشود و متوازن پیش نرود ما شاهد شکل‌گیری همکاری‌های راهبردی حتی در بخش نظامی و امنیتی هم در دراز مدت نخواهیم بود. در نهایت در آن بخشی که به دولت مرتبط است یعنی مراودات سیاسی و مسائل اقتصادی، به رغم اینکه شاهد افزایش دیدارها و ملاقات‌های سیاسی بودیم اما نمود آن را نتوانستیم در عرصه اقتصادی مشاهده کنیم و این مسئله ضعف عمده در روابط ایران و روسیه به شمار می‌آید. اینکه این روابط منجر به چه دستاوردهایی شده باید گفت بخشی از این دیدارها، دیدارهای مرسومی بوده که در حاشیه اجلاس‌ها یا کنفرانس‌های منطقه‌ای شکل گرفته و بخشی هم شاید در راستای توسعه مناسبات و روابط بوده اما وقتی سطح  روابط اقتصادی ایران و روسیه را  در چند سال اخیر و یا حداقل در طول چهار سال دولت روحانی مشاهده کنیم، متوجه می‌شویم که شاهد رشد چندان زیادی نبودیم. همچنان همانند دوره پیش از روحانی روابط تجاری ایران و روسیه نتوانسته به سطح دو میلیارد دلار در سال برسد که رقم بسیار پایینی برای ارتباطات اقتصادی دو کشور  ایران و روسیه است. نباید از یاد ببریم که روسیه و‌ترکیه حتی در بحران و تنشی که به واسطه سرنگون کردن جنگنده روسی توسط‌ترک‌ها پیش آمد، معاملات تجاریشان چیزی بیشتر از ۱۵میلیارد دلار بود. بنابراین برای ایران و روسیه که روابط خوبی نسبت به سایر کشورهای منطقه دارند و دیدگاه‌های مشترکی درباره مسائل منطقه و بین‌الملل دارند، این سطح از روابط اقتصادی نمی‌تواند سطح مطلوبی باشد.در این راستا برای افزایش این سطح از مناسبات تجاری، قطعا این دولت‌ها هستند که باید پیش‌گام و پیش‌‌قدم شوند و اگر هم مذاکراتی صورت گرفته باشد که قطعا صورت گرفته است اما هنوز در عرصه اقتصادی نمی‌توانیم نمود عینی آن را ببینیم. درباره پروژه‌هایی که روسیه ممکن است به صورت پیمانکار عمل کند هم باید گفت اغلب توافق‌هایی که صورت می‌گیرد در حد تفاهم‌نامه باقی می‌ماند. در حال حاضر ایران و روسیه بیشترین تفاهم‌نامه را در حوزه صنعت نفت دارند. روس‌ها تمایل زیادی دارند که در صنعت نفت ایران سرمایه‌گذاری کنند. اگر این تفاهم‌ها به سطح اجرایی برسد شاید بتوان گفت روس‌ها به بزرگترین سرمایه‌گذار نفتی در ایران تبدیل می‌شوند اما هیچ کدام از این تفاهم‌نامه‌ها به مرحله اجرایی نمی‌رسد و صرفا در حد تفاهم‌نامه‌ای بین مقامات رسمی و شرکت‌های نفتی دو کشور باقی می‌ماند. از جنبه‌های مختلف می‌توان موانع کار را بررسی کرد. شاید بخشی به دلیل بی‌اعتمادی ناشی از  خاطرات منفی ایرانی‌ها نسبت به روس‌ها باشد که تمایلی ندارند خیلی با روس‌ها همکاری کنند. بدبینی تاریخی به روس‌ها به مسائل اقتصادی هم کشیده شده است. بخش دیگر شاید به دلیل غرب‌گرا بودن مدیران ایرانی و داخل ساختار حکومت ایران باشد که تمایلی به همکاری با روس‌ها ندارند و عملا معتقدند که تکنولوژی غربی برتر از روسی است و به هر حال اگر ایران قرار است که با یک کشور خارجی وارد همکاری در چنین حوزه‌هایی شود،‌ترجیح می‌دهند که با کشورهای غربی وارد این حوزه‌ها شوند. در خود روس‌ها هم  چنین اعتقاداتی وجود دارد. آنها هم بی‌اعتمادی تاریخی به ایران دارند. در خصوص تمایلاتی که دولت روحانی نسبت به بهبود رابطه با غرب دارد روس‌ها تصور می‌کنند اگر روابط ایران با غرب بهبود پیدا کند ایران تمایل چندان زیادی به همکاری با روسیه نخواهد داشت و این بهبود رابطه می‌تواند بر روابط ایران و روسیه تاثیر منفی بگذارد. ضمن اینکه در داخل روسیه هم ساختارهای بروکراتیک و مدیرانی وجود دارند که‌ترجیح می‌دهند بیش از اینکه با ایران همکاری داشته باشند، با کشورهای غرب همکاری کنند. در نهایت عوامل و متغیرهای  متعددی در روابط ایران و روسیه وجود دارد که مانع از گسترش همکاری‌های اقتصادی می‌شود که تا امروز هم به روابط دو کشور ضربه زده است. مجموعه این عوامل باعث شده به رغم اینکه ملاقات‌های زیادی را در حوزه سیاسی شاهد بودیم اما دستاوردهای خیلی بزرگی را حداقل در حوزه اقتصادی نداشتیم و شاهد پیشرفت‌های بزرگی در بخش‌هایی که دست دولت بوده، نیستیم.


منبع: بهارنیوز

سرقت مسلحانه ناکام از بانک ایران زمین خیابان ظفر

پیر مرد ۵۰ ساله پس از سرقت مسلحانه از بانک ایران زمین شعبه خیابان ظفر، شناسایی و دستگیر شد. رد پای متهم در سرقت از سه بانک دیگر تهران به دست آماده است.

به گزارش میزان، ساعت ۱۳:۳۵ روز گذشته ماموران کلانتری قلهک با به صدا درآمدن آژیر خطر بانک ایران زمین در خیابان ظفر در جریان سرقت مسلحانه از این بانک قرار گرفتند. 

بلافاصله گشت کلانتری به محل شعبه اعزام و با پیرمردی اسلحه به دست روبرو شد. مامور پلیس بلافاصله پیرمرد سارق را دستگیر کرد. 

در بررسی های اولیه مشخص شد پیرمرد کلت به دست پس از ورود به شعبه و شلیک سه گلوله، کارمندان بانک را تهدید کرده و موفق به سرقت ۵ میلیون تومان وجه نقد شده بود. اما قبل از خروجش از بانک آژیر خطر به صدا در آمده و افسر گشت کلانتری در شعبه حاضر شده بود. 

با انتقال پیرمرد ۵۰ ساله به اداره اگاهی تهران و شناسایی هویت او، ردپای این سارق در سه سرقت مسلحانه از بانک های تهران به دست آمد. 

در حال حاضر تحقیقات بیشتر در اینباره ادامه دارد.


منبع: الف

فرمانده نیروی انتظامی: رضایت مقام معظم رهبری از ناجا بزرگترین سرمایه و برکت است

فرمانده نیروی انتظامی با اشاره به اظهار رضایت مندی مقام معظم رهبری از عملکرد ناجا گفت: رضایت معظم له بزرگترین سرمایه و برکت است و باید تلاش ها را ارتقاء داد.

به گزارش ایسنا، سردار حسین اشتری در مراسم تکریم و معارفه فرمانده پشتیبانی قرارگاه ستاد ناجا، با گرامیداشت یاد و خاطره شهدای انقلاب ، دوران دفاع مقدس ، شهدای عرصه نظم و امنیت و مدافعان حرم و با تبریک ایام پیش رو به ویژه میلاد باسعادت حضرت فاطمه الزهرا (س) اظهار کرد: پشتیبانی قرارگاه ستاد ناجا در پیشبرد اهداف و مأموریت ها نقش موثری دارد، اجرای بسیاری از مأموریت ها در ستاد حاصل برنامه ریزی و تلاش پشتیبانی قرارگاه ستاد ناجا است.

وی افزود: نمایش نظم و اقتدار در ستاد بیانگر رویکرد و معماری کلی نیروی انتظامی است، بنابراین توسعه و تمرکز بر نظم و انضباط در تمام ابعاد و مولفه ها از ضروریات است.

فرمانده نیروی انتظامی با تأکید بر اینکه “انضباط محوری” باید رویکرد مستمر و مداوم باشد، خاطر نشان کرد: اهتمام جدی در حراست و صیانت از ستاد ناجا در ابعاد مختلف باید همواره به صورت دقیق وجود داشته باشد.

وی با بیان اینکه رویکرد “خودکنترلی” و “خودنظارتی” در کسب موفقیت ها نقش موثری دارد ، بیان کرد: خداوند همواره بر همه اعمال ما ناظر ، شاهد و آگاه است بنابراین ملاک ارزیابی خود و عملکرد مان را باید ” نظارت خداوند” و “وجدان” بدانیم.

سردار اشتری تأکید کرد: تعامل فرماندهی پشتیبانی قرارگاه ستاد ناجا و سایر معاونت ها و پلیس ها باید “دوسویه” و “مداوم”  باشد و در این راستا باید از ظرفیت و امکانات با “مدیریت منابع” بهره وری بهینه صورت بگیرد.

این مقام عالی انتظامی خاطر نشان کرد: با حفظ حرمت افراد، ترددها در ستاد باید با دقت و هوشمندی کنترل شود.

وی در ادامه با اشاره به نقش موثر سربازان در پیشبرد ماموریت ها و برنامه ها ،  تأکید کرد: سربازان وظیفه همواره باید مورد احترام و تکریم واقع شوند چرا که سرمایه های گرانبهای کشور هستند، لازم است که برای گره گشایی از مشکلات و دغدغه سربازان دلسوزانه و متعهدانه عمل کنیم.

فرمانده نیروی انتظامی با اشاره به اظهار رضایت مندی مقام معظم رهبری از عملکرد ناجا عنوان کرد: رضایت معظم له از اقدامات ناجا بزرگترین سرمایه و برکت است و باید تلاش ها را در جلب رضایت مقام معظم رهبری ارتقاء دهیم.

 سردار اشتری تاکید کرد : خدمت به مردم و سربازی برای امام زمان ( عج) و مقام معظم رهبری  توفیق بسیار بزرگی است ، باید قدردان این سعادت باشیم و همه توان و بضاعتمان را برای اعتلای کشور و خدمتگزاری به کار بگیریم. 

وی در ادامه با اشاره به تکریم و معارفه فرمانده پشتیبانی قرارگاه ستاد ناجا ، از اقدامات و خدمات سردار ” پرویز آهی” تقدیر و بیان کرد: سردار آهی فردی متدین ، با اخلاق، پیگیر و … هستند که خدمات شایسته ای در کارنامه ایشان ثبت شده است.ان شاءالله بتوانیم در مسئولیت دیگری از وجود ایشان بهره مند شویم.

فرمانده نیروی انتظامی با اشاره به انتصاب سردار ” جعفری نسب” به عنوان فرمانده جدید پشتیبانی قرارگاه ستاد ناجا عنوان کرد: ایشان نیز از فرماندهان پرتلاش ، پرکار و خوب در نیروی انتظامی هستند و همواره در مسئولیت های مختلف شاهد زحمات و خدمات ایشان بودیم.

وی ضمن آرزوی توفیق برای سردار “آهی”، برای سردار ” جعفری نسب” آرزوی موفقیت کرد.

بر اساس گزارش پایگاه خبری پلیس، حکم تقدیر از سردار “آهی” و حکم انتصاب سردار “جعفری نسب “توسط رئیس بازرسی ناجا سردار “مجرد” قرائت شد.


منبع: الف

مردانی که تن فروشی می کنند!

در سالهای اخیر بازار فحشا شکل جدیدی پیدا کرده است. علاوه بر زنان و دختران در بخش‌هایی از تهران دیده شده است که پسران نیز در ازای دریافت پول، خود را به زنان متمول می‌سپارند. حتی خانه‌های تیمی‌پسران نیز شکل گرفته است. این موضوع متاسفانه روز به روز رو به پیشرفت است و بعضی ازمردان و پسران با این کار امرار معاش می‌کنند.
 
به گزارش مردم سالاری، به نظر می‌رسد پسران و مردانی که به تن فروشی روی می‌آورند، افسردگی زنان روسپی را تجربه نمی‌کنند. همچنین درآمد بیشتری نیز نسبت به زنان دارند، اما سعی می‌کنند، کارخود را پنهان کنند. ازدواج‌های نامتعارف در بعضی از خانواده‌ها باعث شده است که این شکل از تن فروشی شکل گیرد و ریشه این مسائل را می‌توان در فقر فرهنگی و مالی جستجو کرد.

عقربه‌های ساعت وقتی از ۹ شب می‌گذرد، در خیابان‌های کد دار شهر کنار خرید و فروش لباس و مواد غذایی و دیگر اقلام مصرفی، بازار دیگری نیز شکل می‌گیرد.

بازاری که در آن تن، خرید و فروش می‌شود. در این بازار ماراتن ماشین‌ها و انسان‌هایی را می‌توان دید که برای خرید بهتر به رقابت می‌پردازند و پس از معامله کثیف و غیر‌قانونی، اما علنی، با افتخار از خرید خود از جلوی دیدگان دور می‌شوند. در این میان این بازار به میزان فراوانی پر درآمد و گسترده شده که خانه‌های تیمی‌فراوانی در شهر شکل گرفته است. افراد زیادی به عنوان رابط‌های موتورسوار نیز در این بازار درآمدهای فراوانی کسب می‌کنند. یک بازار پنهان در دل شب، که به صورت غیر قانونی، اما علنی به کار خود ادامه می‌دهد و در نقاط مختلف شهر نفوذ کرده است.

بر همین اساس سعی کردیم از زندگی این قبیل افراد سر در بیاوریم و عمق فاجعه‌ای را که در شب‌های تاریک این شهر رخ می‌دهد به تصویر بکشیم.

پرده اول
از جمعیت زنان خیابانی آمار دقیقی وجود ندارد. اما طبق تحقیقات «مردم‌سالاری» اکثر زنانی که به فساد روی آورده‌اند، این کار را برای امرار معاش انجام می‌دهند. البته بسیاری از آن‌ها بعد از مدتی معتاد به مواد مخدر می‌شوند و همین امر باعث فساد بیشتر در این زنان می‌شود. اما موضوع اصلی که بسیار به آن کم پرداخته می‌شود، چرایی وجود مردانی است که در خیابان‌ها به دنبال کالای مطلوبشان هستند. مشکلات اقتصادی و عوامل فرهنگی و رسانه‌ای در سالهای اخیر باعث شده است که آمار ازدواج کاهش یابد و همینطور به آمار طلاق‌ها افزوده شود. همین امر نیز باعث رشد روز افزون فساد و فحشا در سطح شهر شده است. از سوی دیگر گسترش خانه‌های تیمی در سطح شهر وشکل گیری آن‌ها در کنار منزل‌های افراد آبرومند باعث گول خوردن دختران و زنان بسیاری شده و آن‌ها را وارد این بازار کثیف کرده است.

صحنه نخست: آرزوی مرگ
جلوی در بام تهران ایستاده‌اند. دختر وسطی سیگاری می‌کشد و دودش را با نظم خاصی از دهانش خارج کند. می‌گوید: «پدر و مادرم پزشک هستند. نیازی به پول ندارم. اما از زمانی که یادم می‌آید هیچ کس به من محبتی نکرده است. مادر و پدرم سالهاست که من را نمی‌بینند و حتی نمی‌پرسند که شب‌ها کجا می‌روم. همین موضوع باعث شده به این کار روی بیاورم.» گلارا به شیشه نیز اعتیاد دارد و به جای پول از مشتری‌هایش مواد می‌گیرد. او دو ماه پیش ۲۰ ساله شده است. همانطور که سیگارش را به زمین می‌اندازد و با پاشنه ده سانتی کفشش بی‌معطلی فیلتر سیگار را له می‌کند ادامه می‌دهد: «وقتی آدمی‌آرزوهایش تمام شود، دیگر چیزی برایش مهم نیست.»

همان لحظه تویوتا کمری جلوی پایش می‌ایستد و بعد از کمی‌چانه زدن سوار ماشین می‌شود. ماشین با سرعت زیادی به حرکت در می‌آید و چشمان دو دختر دیگر بر روی ماشین می‌ماند. دختر دیگر که موهای بلند مشکی دارد و از زیر شالش نمایان است، می‌گوید: «سه روز است که کسی سوارم نکرده و کنار خیابان‌ها خوابیده‌ام. من حتی پیشنهاد ۵ هزار تومان هم می‌پذیرم. فقط جای خوابی در این سرما می‌خواهم.» قطره اشکی از میان مژه‌های بلندش خارج می‌شود و ادامه می‌دهد: «از دست نامادریم فرار کردم و مدتی در خانه‌ای تیمی‌زندگی می‌کردم. اما بهم تهمت دزدی زدند واز آنجا بیرونم انداخته‌اند.» او از اینکه سوار ماشینی شود و بعد در خانه با چندین نفر روبرو شود وحشت دارد و با اشکهایی که شدت گرفته است، می‌گوید: «دلم می‌خواهد تمام پول‌هایی را که در می‌آورم آتش بزنم، اما چاره‌ای ندارم.»

سمیه که تمام مدت گوشه‌ای ایستاده است و به حرف‌های دختر با موهای مشکی بلند گوش می‌دهد، زیر لب می‌گوید: «دعا کن زودتر بمیریم.» بدون اینکه چیز دیگری بگوید در تاریکی شب گم می‌شود.

صحنه دوم: فحشای شیک!
نمای برج که از نوع معماری یونانی است، هر چشمی‌را به خود مجذوب می‌کند. این برج در یکی از مناطق شمال شهر تهران قرار دارد. لابی شیک و لاکچری خبر از گران‌قیمت بودن آپارتمان‌های این برج می‌دهد. دختر قد‌بلند و بسیار زیبایی درب آپارتمان را باز می‌کند. با چشم می‌توان حدس زد که متراژ آپارتمان حدود ۲۰۰ متر است.

با اینکه جلوی درب آپارتمان تابلویی مبنی بر آتلیه عکاسی نیست، اما به راحتی با وسایل موجود درآنجا می‌توان فهمید که از این مکان به عنوان آتلیه عکاسی استفاده می‌شود. بعد از چند دقیقه زنی با موهای شرابی و آرایش ملایم وارد می‌شود. خانم هاشمی صاحب این خانه است و شغل رسمی او عکاسی است؛ اما کار این آپارتمان به همین جا ختم نمی‌شود.

خانمی که لیوان شربت خود را می‌نوشد، می‌گوید: «مادر من سال‌ها دختران زیادی را تعلیم داده است و بعد از مرگش من این کار را انجام می‌دهم.» او با بادی که به غبغب می‌اندازد ادامه می‌دهد: «البته من بسیار شیک عمل می‌کنم. اولین بار با خواهرم شروع کردیم. ما مردهای ثروتمندی را در نظر می‌گیریم و فقط با آن‌ها کار می‌کنیم. دختر‌ها پیش ما امنیت دارند و پول خوبی در می‌آورند.»
 
در همین حین مرد قوی هیکلی وارد می‌شود و او را صدا می‌کند. بعد از خروج او دختر قد بلند که خواهر خانم او نیز است؛ همانطور که سومین سیگارش را روشن می‌کند، می‌گوید: «من از کارهای خواهرم خسته شده‌ام. سه سال است که ناراحتی اعصاب گرفته‌ام. خواهرم حتی از من هم برای پول درآوردن استفاده می‌کند.» ابروهایش را که با مداد قهوه‌ای پهن کرده به هم گره می‌خورد و با بغض ادامه می‌دهد: «دوست دارم ازدواج کنم و از دست این خانه، خواهرم و دخترهایی که به اینجا می‌آیند راحت بشوم. از اینکه مردان پیر و پولدار را تیغ بزنم، خسته شده‌ام.»، اما به اعتقاد خودش راهی برای بیرون آمدن از این باتلاق ندارد.

صحنه سوم: مردان متاهل
«بیشتر، مردان متاهل مشتری من هستند». در قسمت مردانه مترو سوار شده است. در هر ایستگاه به یک مرد نزدیک می‌شود و زیر لبی چیزهایی می‌گوید. همانطور که زیر چادر رژ لبش را پر رنگ می‌کند، می‌گوید: «شوهرم ۵ سال پیش به زندان افتاد و خرج ۴ بچه به عهده من افتاد. سه سال اول را درخانه مردم کار می‌کردم. بیشتر خانه‌هایی که می‌رفتم، مرد خانه بعد از مدتی به من پیشنهاد می‌داد و من مجبور می‌شدم از آنجا بروم. بعد با خانمی که همسایه روبرویم بود آشنا شدم. او به من گفت: تا جوانم از این فرصت استفاده کنم؛ چم و خم کار را مدتی به من یاد داد. من هم بعد از مدتی کارم را در مترو شروع کردم و قیمتم از ۵۰ هزار تومان تا ۲۰۰ هزار تومان است.» مردی با کت و شلوار خاکستری وارد مترو می‌شود.
 
او به سمت مرد می‌رود و زیر لب چیزهایی به مرد می‌گوید. مرد از جیبش ۵۰ هزار تومان در می‌آورد و کف دست زن می‌گذارد. ایستگاه بعد نیز سریع خارج می‌شود. او سریع پول را در کیفش می‌گذارد و ادامه می‌دهد: «اقدس خانم به بعضی از زن‌های دیگر محله نیز آموزش داده است. آن‌ها وارد این کار می‌شوند، چون پول خوبی می‌توانند از این راه در بیاورند و به شوهرهایشان کمک مالی کنند. البته اقدس خانم هم در این بین درصد خود را می‌گیرد.» بلند می‌خندد و می‌گوید: «شوهر بعضی از آن‌ها می‌دانند زنشان چگونه پول در می‌آورد؛ ولی به خاطر اینکه پول خوبی به دست می‌آورند سکوت می‌کنند.» او سی و چهار سال سن دارد و فرزندانش بزرگ می‌شوند بدون اینکه بدانند مادرشان با چه پولی شکم آن‌ها را سیر می‌کند.

صحنه چهارم: آرزوهای رنگی گلبرگ
دور هم ماهواره نگاه می‌کنند و تخمه می‌شکنند. گلبرگ دختری با چشمان آبی‌رنگ است که فقط ۱۵ سال سن دارد. اومی‌گوید: «ما منتظر می‌مانیم که رابط بیاید و یکی از ما را ببرد یا کسی را با خود بیاورد.» او یک سال می‌شود که از خانه فرار کرده و از همان اول با گروه اکبر آشنا شده است.
 
گلبرگ از آرزوهای دور و دراز خود می‌گوید: «شنیده‌ام مشتری یکی از دختر‌ها عاشقش می‌شود و با او ازدواج می‌کند. من هم خیلی دعا می‌کنم که این اتفاق برایم بیفتد.» همانطور که هق هق می‌کند به اتاق داخل راهرو پناه می‌برد. سودابه با پوزخندی که کنار لبش است، می‌گوید: «تازه کار است و هنوز رویابافی می‌کند. دخترانی که یک بار پاهایشان به این خانه‌ها برسد از نظر جامعه مرده‌اند. وقتی خانواده‌هایمان نمی‌خواهند ما را ببینند از دیگران چه انتظاری می‌توان داشت.» نرگس بلند می‌خندد و می‌گوید: «اگر یک روز در خیابان بماند وبا ۲۰ هزار تومان مجبور به فحشا شود، قدر این جا را می‌فهمد.» نرگس ده سال است که تن فروشی می‌کند و از اینکه وارد خانه‌های تیمی‌شده است ابراز خوشحالی می‌کند.

او می‌گوید: «تا چند سال پیش کنار خیابان می‌ایستادم و خیلی وقت‌ها پولم را نمی‌دادند و یا با توقع‌های نامتعارف روبرو می‌شدم. اما در این خانه امنیت دارم و قیمتم از ۳۰ هزار تومان به ۱۰۰ الی ۲۰۰ هزار تومان رسیده است.» او از نگاه‌های مردان در لحظه انتخابشان متنفر است. بعد از چند لحظه سکوت ادامه می‌دهد: «تحمل اینکه یک نفر به قصد لذت نگاهم کند بدم می‌آید. اما با عضویت در این گروه کمی احساس امنیت می‌کنم.» او معتاد است و از راه تن فروشی مواد خود را تهیه می‌کند.

در ادامه می‌گوید: «اولین بار شوهرم که معتاد بود، مجبورم به تن فروشی کرد. بعد از مدتی هم خودم معتاد شدم و حالا هم کارم به اینجا کشیده شده است.»، اما سودابه شرایط متفاوتی دارد و حامل ویروس اچ. ای. وی است.

او با لبخندی که انگار بر روی لبانش مهر شده است می‌گوید: «حدود یک سال پیش فهمیدم ایدز دارم. نمی‌دانم از چه زمانی و توسط چه کسی به این ویروس مبتلا شده‌ام و ممکن است افراد زیادی را مبتلا کرده باشم.» مقداری صدای تلویزیون که سریال ترکیه‌ای نشان می‌دهد را کم می‌کند و ادامه می‌دهد: «خیلی وقت‌ها دلم برای همسر بعضی از این مردان که بی‌گناه فقط برای لذت یک ساعته مرد زندگیشان مبتلا به ایدز می‌شوند، می‌سوزد.»

نرگس با کنایه می‌گوید: «دلت برای خودت بسوزد که اگر اکبر از اینجا بیرونت کند دیگر جایی برای زندگی نداری.» او در ادامه می‌گوید: «بیشتر این خانه‌های تیمی‌با هم در ارتباط هستند و رابط‌های مشترکی دارند. به همین دلیل اگر کسی را از یک خانه بیرون کنند ممکن است، دیگر نتواند عضو گروه دیگری شود.» خانه آن‌ها در اطراف یکی از خیابانهای مرکزی تهران قرار دارد و ساختمان خانه بسیار قدیمی‌است.

صحنه پنجم: فحشای مدرن
«دختران و پسرانی که با ما شروع به کار می‌کنند، حدود ۳ الی ۵ ماه تحت آموزش قرار می‌گیرند.» پرویز و آتوسا، زن و شوهری هستند که دختران و پسران را آموزش می‌دهند تا روش‌های نوین فحشا را ارائه دهند. پرویز می‌گوید: «در چند سال اخیر روش‌های گذشته از مد افتاده است و الان روابط افراد با حضور یک زن و شوهر مد شده است.»
 
این زن و شوهر یک باشگاه ورزشی دارند که در صبح مخصوص بانوان است و شب‌ها مردان در آنجا ورزش می‌کنند. آتوسا در ادامه می‌گوید: «بیشتر مشتریان را در همین باشگاه پیدا می‌کنیم. نصف در آمد دختر و پسر‌ها نیز مال ما است.» پرویز معتقد است که کار آن‌ها بسیار تخصصی و به روز است و آن‌ها از درآمد خود راضی هستند. آتوسا می‌گوید: «ما ممکن است شبی ۲۰ میلیون تومان بدست بیاوریم و این موضوع باعث شده است که ما به فکر گسترش کارمان نیز بیفتیم»!

پرده دوم
در سالهای اخیر بازار فحشا شکل جدیدی پیدا کرده است. علاوه بر زنان و دختران در بخش‌هایی از تهران دیده شده است که پسران نیز در ازای دریافت پول، خود را به زنان متمول می‌سپارند. حتی خانه‌های تیمی‌پسران نیز شکل گرفته است. این موضوع متاسفانه روز به روز رو به پیشرفت است و بعضی ازمردان و پسران با این کار امرار معاش می‌کنند. به نظر می‌رسد پسران و مردانی که به تن فروشی روی می‌آورند، افسردگی زنان روسپی را تجربه نمی‌کنند. همچنین درآمد بیشتری نیز نسبت به زنان دارند، اما سعی می‌کنند، کارخود را پنهان کنند. ازدواج‌های نامتعارف و غرب زدگی در بعضی از خانواده‌ها باعث شده است که این شکل از تن فروشی شکل گیرد و ریشه این مسائل را می‌توان در فقر فرهنگی و مالی جستجو کرد.

صحنه ششم: سکس پک عامل مهم
«زن‌ها به سراغ من می‌آمدند و من به دلیل مشکلات مالی پذیرفتم.» سامان مربی بدنسازی است و لیسانس تربیت بدنی دارد. همانطور که سیب زمینی‌های آب‌پز جلوی رویش را می‌خورد، می‌گوید: «چندین بار در خیابان زنان به من پیشنهاد داده بودند. اما من از این کار بدم می‌آمد. اما با بیمار شدن مادرم و هزینه‌های بالای درمان مجبور به این کار شدم.» اکثر دخترانی که از کنار سامان می‌گذرند او را با دقت نگاه می‌کنند.
 
او ادامه می‌دهد: «اولین بار را با خانم بسیار زیبایی که همسر مسنی داشت بودم و برای یک هفته ۱۲ میلیون تومان به من پول داد. همین پول بی زحمت باعث شد که به این کار ادامه دهم.» سامان عامل اصلی درآمد بالایش را سیکس پک و صورت زیبایش می‌داند. او می‌گوید: «من تا زمانی که قصد ازدواج نداشته باشم به کارم ادامه می‌دهم.» سامان این کار را برای مردان بد نمی‌داند، با این حال دوست ندارد کسی از کارش با خبر شود.

صحنه هفتم: پول برای ازدواج
سه نفری باهم زندگی می‌کنند. امیر حسابدار یک شرکت است و ۲۸ سال سن دارد. او از همه جذاب‌تر است و سالهاست بدنسازی کار می‌کند. کمی‌از چایی داخل فنجانش را می‌نوشد و می‌گوید: «من از کاری که انجام می‌دهم، پشیمان نیستم. چندین زن متمول را می‌شناسم که پول خوبی به من می‌دهند.»
 
کامی‌که پسر دیگر است با خنده در ادامه می‌گوید: «امیر کلی کتاب خوانده است که چگونه با زنان رفتار کند.» امیر با لبخند می‌گوید: «من با علاقه این کار را انجام می‌دهم و سعی می‌کنم ظرافت‌های زنانه را بشناسم. در ازای کاری هم که انجام می‌دهم از ۶۰۰ هزار تومان به بالا می‌گیرم.» کامی‌در ادامه با غیظ می‌گوید: «امیر خوب پول می‌گیرد، چون سیکس پک دارد. اما من از سیصد هزار تومان به بالا می‌گیرم. البته من ترجیح می‌دهم بیشتر مشتریانم زنان زیر ۵۰ سال باشند؛ ولی همیشه دنیا بر وفق مراد من نیست.»

بهروز که با نامزدش تلفنی مشغول حرف زدن بود، قطع می‌کند و می‌گوید: «من ۳ سال است که این کار را انجام می‌دهم، تا پول خوبی برای ازدواجم جمع کنم.» سیگاری روشن می‌کند و ادامه می‌دهد: «کار پردرآمدی است، ولی به همان اندازه حال آدم را بد می‌کند. من اولین بار به خاطر چکی مجبور به این کار شدم و بعد دیدم که از این راه می‌توانم پول سنگینی در بیاورم.» امیر و کامی از کار خود راضی هستند. اما بهروز دوست ندارد نامزدش و هیچکس دیگر از تن فروشی‌اش با خبر شود. او شب‌ها با وحشت اینکه نامزدش از کارش اطلاع پیدا کند بار‌ها از خواب می‌پرد.

صحنه هشتم: مردان فاحشه نیستند
دیوارها، سقف و زمین کافی‌شاپ از جنس چوب است. بوی سیگار و توتون از همه جا می‌آید. فرهاد جامعه شناسی می‌خواند و از شهرستان برای تحصیل به تهران آمده است. او می‌گوید: «من برای تحصیل در تهران به پول نیاز داشتم و روزی در خیابان فرشته قدم می‌زدم، که خانم مسنی بهم پیشنهاد داد.
 
از آن روز در این کار افتاده‌ام.» فرهاد از ۸۰۰ هزار تومان به بالا می‌گیرد. همانطور که قهوه تلخش را می‌نوشد، ادامه می‌دهد: «هزینه‌های زندگی‌ام از زمانی که به این کار مشغول شدم بسیار افزایش یافته است. چون باید به خودم و لباس‌هایم برسم.» او دیگر نمی‌تواند مثل گذشته زندگی کند به همین دلیل به تن فروشی ادامه می‌دهد. در آخر با لبخندی می‌گوید: «من زن نیستم که فاحشه خوانده شوم. از درآمدم و کارم راضی هستم.» او از زنانی که برده می‌خواهند بیزار است و سعی می‌کند مشتریانش از این نوع نباشند.

پرده آخر
با پاک کردن صورت مسئله نمی‌توان وجود مسئله را انکار کرد. مساله‌ای که امروز به شکل فاجعه‌ای در شهر تبلور یافته است. شاید به جای انکار کل موضوع، بهتر است به فکر یک راهکار باشیم؛ قبل از آنکه خیلی دیر شود.


منبع: الف

ولایتی: دانشگاه آزاد تا ۱۴۰۴ به چشم اندازهای مدنظر رهبری دست می‌یابد

رییس هیات امنای دانشگاه آزاد اسلامی در دیدار با روسای استانی دانشگاه آزاد سراسر کشور تاکید کرد: دانشگاه آزاد می تواند تا ۱۴۰۴ پاسخگوی نیاز علم و فناوری کشور می‌شود.

به گزارش ایسنا، دکتر علی اکبر ولایتی با بیان این مطلب اظهار داشت: کار تاسیس دانشگاه کار آسانی نیست و تلاش برای تاسیس دانشگاه آزاد و دیدگاهی که مقام معظم رهبری درباره این دانشگاه دارند حکایت از اهمیت این دانشگاه دارد.

وی ادامه داد: می توان گفت دانشگاه دولتی و خصوصی نیست بلکه متعلق به نظام و در خدمت مردم است.

رییس هیات امنای دانشگاه آزاد اسلامی گفت: اگر دانشگاه آزاد نبود به خوبی نیازمندی های آموزش عالی جوانان کشور پاسخ داده نمی‌شد.

وی ادامه داد: تمایل دانشجویان به آموزش و همچنین تلاش خانواده ها در راستای تهیه شهریه آنان نشان دهنده اشتیاق مردم برای حضور در آموزش عالی است به طوریکه گاهی آنها از نیازهای روزمره می زنند تا شهریه دانشگاه را تهیه کنند و این مساله مسئولیت ما را سنگین تر کرده است تا بتوانیم به مردم خدمت رسانی کنیم.

رییس هیات امنای دانشگاه آزاد اسلامی در ادامه اظهار کرد: دانشگاه آزاد به دلیل ظرفیت هایی که دارد می‌تواند پاسخگوی نیاز علم و فناوری کشور باشد.

ولایتی افزود: تا سال ۱۴۰۴ با همت مدیران تلاشگر می توانیم به چشم اندازهای مدنظر مقام معظم رهبری در علم و فناوری دست یابیم.

در ادامه این نشست، دکتر میرزاده رئیس دانشگاه آزاد اسلامی طی سخنانی اظهار داشت: در تشکیلات دانشگاه آزاد روسای واحدها علاوه بر مسئولیت واحدها، مسوولیت پیگیری مصوبات دانشگاه در استان را نیز دارند.

وی افزود: در هر یک از استان‌ها یک دبیرخانه وجود دارد که طبق مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی این دبیرخانه وظیفه دارد که فعالیت‌های پژوهشی، آموزشی، مالی، اداری و فناوری را پیگیری کند.

رییس دانشگاه آزاد در پایان با اشاره به ارائه گزارش عملکرد دانشگاه در جلسه هیات امنای مرکزی در خصوص ساختار دانشگاه آزاد خاطرنشان کرد: دانشگاه آزاد اسلامی دارای دو واحد مستقل علوم تحقیقات و نجف‌آباد است.


منبع: الف

یک مسئول قوه قضاییه: یک سوم دعاوی کشور مربوط به حوزه خانواده است

مدیرکل پیشگیری‌های فرهنگی معاونت پیشگیری قوه قضائیه گفت: بر اساس آمار موجود از ۲۰ دعاوی اول کشور، هفت عنوان آن به دعاوی حوزه خانواده باز می‌گردد و دعاوی این حوزه در مجموع رتبه دوم را به لحاظ فراوانی به خود اختصاص داده است.

به گزارش ایرنا ، علی‌محمد زنگانه روز چهارشنبه در نشست با خبرنگاران در یزد با اشاره به اینکه دعاوی دیگر شامل جرائم ضرب و جرح، توهین و تهدید است علت اصلی همه را کاهش آستانه تحمل و مربوط به بنیان خانواده ذکر کرد که اگر مهارتها ارتقا یابد قطعا بخش زیادی از مشکلات رفع می شود.

به گفته وی با ارائه آموزش های لازم و مهارت آموزی به زوج های جوان در کاهش بسیاری از معضلات فرهنگی و اجتماعی موثر است.

وی با بیان اینکه در خصوص آموزش های مربوط به زوج های جوان در سال های گذشته کارهای خوبی انجام گرفته بر تداوم فعالیت ها با همکاری مردم، مسئولان و دستگاه های مختلف تاکید کرد.

مدیرکل پیشگیری های فرهنگی معاونت پیبشگیری قوه قضائیه تصریح کرد: بهره گیری از پادگان ها برای آموزش سربازان و همچنین دبیرستان ها برای آموزش دختران یک فرصت است که باید با برنامه ریزی از آنها استفاده کرد.

زنگانه افزود: اجرای طرح آموزش زندگی خانواده ویژه زوجین در آستانه ازدواج به صورت پایلوت در یزد می تواند نقش مهمی در ارتقای سطح زندگی و کاهش آسیب ها داشته باشد.

وی اظهار داشت: اجرای طرح های پیشگیرانه در گرو آگاه سازی زوج های جوان و ارائه آموزش های لازم با همکاری بخش های مختلف و رسانه های گروهی است.

در این نشست به سوالات خبرنگاران پاسخ داده شد.


منبع: الف

مبلغ دیه در سال آینده ۲۱۰ میلیون تومان است

به گزارش الف به نقل از قوه قضاییه، حسن رحیمی با بیان متن بخشنامه رئیس قوه قضاییه اظهار کرد: در اجرای ماده ۵۴۹ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ مبلغ دیه کامله در ماه‌های غیرحرام از ابتدای سال ۱۳۹۶ مبلغ دو میلیارد و ۱۰۰ میلیون ریال تعیین گردیده است.

وی افزود: این بخشنامه از ابتدای سال ۹۶ برای تمامی واحدهای قضایی و دادسراهای سراسر کشور لازم الاجراست.

 


منبع: الف

بازداشت سارق مسلح بانک صادرات لاهیجان

معاون اجتماعی پلیس گیلان از دستگیری یکی از سارقان مسلح بانک صادرات بلافاصله بعد از سرقت در شهرستان لاهیجان خبر داد.

به گزارش میزان سرهنگ محمدرضا جعفری خیرخواه گفت: ساعت ۱۱:۴۵صبح امروز در پی به صدا درآمدن آژیر بانک صادرات شهرستان لاهیجان، بلافاصله ماموران انتظامی و کارآگاهان آگاهی در محل بانک حاضر شدند.

سرهنگ جعفری خیرخواه افزود: با حضور به موقع ماموران و با همکاری شهروندان، یکی از دو سارق بانک که مسلح به سلاح گرم بود، توسط ماموران خلع سلاح شده و دستگیر می شود.

این مقام انتظامی گفت: یکی از سارقان قبل از حضور ماموران متواری شده است، از متهم دستگیر شده دو قبضه سلاح کلت کمری به همراه ۸ فشنگ جنگی کشف و ضبط شد.

وی گفت: موتورسیکلت سارقان که با پلاک جعلی جهت انجام سرقت مورد استفاده قرار گرفته بود، در محل وقوع جرم نیزکشف شد، از سارق ۳۵ساله دستگیر شده که اهل یکی از استان های مرکزی و ساکن سیاهکل است، کل مبلغ سرقتی از بانک که ۲۷۶ میلیون ریال بود که کشف شد.

سرهنگ خیرخواه گفت: در جریان تیراندازی سارقان، یکی از مشتریان بانک از ناحیه ساق پا مجروح و به بیمارستان منتقل شده است، سرنخ هایی از متهم فراری بدست آمده که تلاش پلیس جهت دستگیری وی ادامه داشته که به محض دستگیری وی از طریق مبادی رسمی اطلاع رسانی خواهد شد.

این مقام انتظامی گفت: شعبه بانک سرقت شده فاقد مامور انتظامی بوده، تذکرها و توصیه های لازم جهت افزایش ضریب امنیتی بانک قبلا توسط پلیس به متصدیان مربوطه اعلام شده بود.


منبع: الف

فوت ۳هزار نفر به دلیل سوختگی در کشور

مدیرعامل انجمن جامعه ایمن ایران گفت: بر اساس آمار سایت پزشکی قانونی،سالانه ۳ هزار نفر بر اثر سوختگی جان خود را از دست می دهند که اکثر موارد بر اساس نادیده‌ گرفتن ایمنی است.

به گزارش مهر، جواد نوفرستی در کارگاه تخصصی  هشتمین اجلاس آسیایی جامعه ایمن مشهد ۲۰۱۷  اظهار کرد: متأسفانه ۴۵ درصد از حوادث کشور در منازل رخ می‌دهد بر همین اساس امروز ایمنی منازل نقش بسیار مهمی دارد.

وی افزود: ساختمان‌ها حداقل باید در برابر زلزله مقاوم باشند و بحث مقررات ملی ساختمان یکی دیگر از مواردی است که باید مورد توجه باشد اما بسیاری از مباحث ان هنوز به صورت کامل اجرا نمی شود.

نوفرستی بیان کرد: بر اساس آمار سایت پزشکی قانونی سالانه ۳ هزار نفر بر اثر سوختگی، هزار نفر گازگرفتگی، هزار نفر در کارگاه‌های ساختمانی و ۸۰۰ نفر با برق گرفتگی فوت می‌کنند که اکثر این موارد بر اساس نادیده‌گیری ایمنی است.

مدیرعامل انجمن جامعه ایمن ایران گفت: البته بر اساس اعلام وزارت بهداشت آمریکا به ازای هر یک فوتی در حوادث شاهد ۴۰ بیمار بستری هستیم که این نشان از مشکلات یک حادثه دارد.

وی خاطرنشان کرد: متأسفانه امسال شاهد افزایش حدود ۳۰ درصد در مرگ خاموش خواهیم بود که تمام آن به دلیل عدم رعایت ایمنی است و همه ما در این حوزه برای آموزش تمام شهروندان مسئول هستیم.


منبع: الف

دانلود Data Monitor Premium برای اندروید و ios؛ مدیریت مصرف اینترنت گوشی

 باشگاه خبرنگاران جوان؛به وسیله نرم افزار Data Monitor Premium  این امکان را دارید که مصرف دیتای اینترنت در گوشی هوشمند خود را مدیریت کنید. همچنین این نرم افزار شما را از میزان مصرف برنامه های گوشی از اینترنت به تفکیک  مطلع کند و  می توانید با این روش مصرف اینترنتتان را کاهش دهید.

ویژگیهای برنامه Data Monitor Premium:

    استفاده آسان و کاربرد راحت
    محاسبه میزان اینترنت مصرف شده از طریق وای فای و سیم کارت
    نمایش آمار مصرف
    محاسبه مصرف اینترنت بصورت جداگانه برای هر اپلیکیشن
    نمایش میزان مصرف اینترنت بصورت لحظه ای
    مصرف کم باتری

 
برای دریافت اندروید اینجا را کلیک کنید

برای دریافت آی او اس اینجا را کلیک کنید


منبع: الف

حال‌وهوای مسابقات هوش مصنوعی در دانشگاه شریف/نبرد "سوسک‌های هوشمند" در صفحه بازی شطرنجی

به گزارش ایسنا، این مسابقات که در زمینه هوش مصنوعی برگزار می‌شود از امروز چهارشنبه(۱۸ اسفند) در دانشگاه صنعتی شریف آغاز شده و تا فردا ادامه خواهد یافت.
 

از نکات قابل توجه در این مسابقه عدم وجود محدودیت سنی است و از رده‌های سنی دوره اول و دوم دبیرستان‌ گرفته تا دانشجویان رشته مهندسی کامپیوتر و دارندگان مدال‌های المپیاد ریاضی در این مسابقات شرکت کرده‌اند.
تیم‌های دانش‌آموزی شرکت‌کننده در این مسابقات از دبیرستان تیزهوشان علامه حلی تهران هستند و در تیم‌های دانشگاهی، تیم‌های مختلفی از دانشگاه‌های مختلف کشور حضور دارند.

حمایت دو کسب‌وکار اینترنتی بزرگ کشور از این مسابقات از دیگر نکات قابل توجه این مسابقات است.



در بخش تیمی هر تیم از سه تا چهار برنامه‌نویس تشکیل می‌شود که باید سناریوی مسابقات را با استفاده از یکی از سه زبان برنامه‌نویسی جاوا، C++ و یا پایتون پیاده‌سازی کنند.

اعضای تیم‌های دانشجویی دانشگاه شریف در گفتگو با ایسنا گفتند، تیم های دانشجویی بیشتر جاوا را برای برنامه‌نویسی انتخاب کرده‌اند زیرا با توجه به دروسی که در دانشگاه گذرانده‌اند آن را گزینه مناسب‌تری می‌دانند، اما تیم‌های دانش‌آموزی به خاطر اینکه با جاوا کار نکرده‌اند بیشتر با C++ و پایتون کار می‌کنند.

یکی از اعضای تیم دبیرستان علامه حلی سطح این مسابقات را مطلوب ارزیابی کرده و گفت: اکثر شرکت‌کنندگان توانسته اند با سناریوی طراحی شده برای مسابقه به خوبی ارتباط برقرار کنند. سامانه‌ای که برای مسابقات طراحی شده تا حد خوبی مناسب است و امکان برگزاری مسابقه دوستانه نیز بین تیم‌ها وجود دارد.

موضوع مسابقه مبارزه دو دسته سوسک هوشمند در محیط یک بازی رایانه ای است که در یک صفحه شطرنج‌مانند با هم به رقابت می‌پردازند و هر تیم باید بتواند تیم مقابل را شکست دهد.


آنچه که شرکت‌کنندگان باید پیاده کنند جدول رفتار سوسک‌ها در مواجهه با شرایط مختلف است تا بتوانند بر تیم مقابل غلبه کنند.
برای این کار جدولی طراحی می‌شود که سوسک‌های بازی برای انجام حرکت بعدی به آن مراجعه می‌کنند و براساس وضعیت فعلی خود، حرکت بعدی را انتخاب می کنند. کیفیت حالت‌بندی این جدول و میزان هوشمندی این سوسک‌ها در برنده شدن تیم تاثیر بسزایی دارد.
سناریوی کامل این مسابقات را می‌توانید در ادامه بررسی نمایید.

اجزای بازی
صفحه بازی از یک صفحه شطرنجی در ابعاد h و w تشکیل شده است.
هر تیم تعدادی سوسک دارد، سوسک‌ها هر کدام یک خانه را اشغال می‌کنند و در یکی از چهار جهت اصلی قرار گرفته‌اند. سوسک‌های یک تیم قهوه‌ای و سوسک‌های تیم مقابل بور خواهند بود. سوسک‌های هر تیم به دو نوع “شاسی‌بلند بالدار” و “ساده آپارتمانی” تقسیم‌ می‌شوند که فرکانس‌های زیر و بم دارند.
هر دو نوع سوسک رفتار مشابه و شرایط قرارگیری مشابهی دارند. در صفحه بازی خوراکی‌ها و قرص‌های سمی وجود دارد که هر کدام یک خانه را اشغال می‌کنند. سوسک‌ها با ورود به این خانه‌ها و خوردن خوراکی امتیاز می‌گیرند و با خوردن قرص سمی بیمار شده و پس از چند حرکت نابود می‌شوند.



برخی صفحات بازی ممکن است به طور موقت زیر سایه دمپایی قرار بگیرند که سایه دمپایی یک مساحت ۳*۳ را تحت پوشش قرار می‌دهد و برای سه نوبت باقی می‌ماند.
چند جفت‌ چاه‌های ورودی و خروجی هم در نقاط مختلف صفحه قرار گرفته‌اند.

اجزای نقشه مثل قرارگیری سوسک‌ها و چاه‌ها، در ابتدای بازی مشخص می‌شوند و مواردی مانند خوراکی‌ها، سم‌ها و سایه دمپایی‌ها در حین بازی به صورت تصادفی تولید می‌شوند. تمام اجزای بازی به شکل قرینه در دو طرف نقشه قرار خواهند گرفت تا شرایط برای دو تیم یکسان باشد.

شروع بازی
در ابتدای بازی سوسک‌های هر تیم در دو منطقه متقارن از صفحه قرار گرفته‌اند. چون کل اعضا روی فرکانس زیر یا بم تنظیم شده‌اند، سوسک فرمانده هر تیم تنها می‌تواند دو پیام را به همه تیم مخابره کند و به همین دلیل مجبور است به تمام سوسک‌های فرکانس زیر یک پیام یکسان و به تمام سوسک‌های فرکانس بم یک پیام یکسان دیگر منتقل کند.
پس سوسک‌ها فقط با توجه به شرایط شان می‌توانند فرمانی را که فرمانده برای آن شرایط خاص مشخص کرده انجام دهند و هیچ دو سوسک زیر یا بمی نمی‌توانند در شرایط یکسان متفاوت رفتار کنند.
منظور از شرایط یک سوسک، خانه جلو-چپ، خانه جلو-راست و خانه مستقیم آن سوسک(تا جایی که اولین سوسک دیده می‌شود) است.



چون سوسک‌ها بینایی خوبی ندارند هر یک از آنها فقط خانه‌های ذکر شده از دور و برشان را می‌توانند ببینند و در هر خانه می‌توانند وجود سوسک هم‌ تیمی یا رقیب و یا خالی بودن آن خانه را تشخیص دهند.

پس فرمانده تنها می‌تواند به ازای هر یک از این همسایگی‌ها یک رفتار را مشخص کند. با توجه به وضعیت‌های مختلفی که در بازی ایجاد می‌شود، فرمانده حالات جدید را محاسبه کرده و در نوبت بعد به سوسک‌ها فرمان می‌دهد.

قدرت سوسک‌ها در ابتدای بازی برابر با صفر است و با هر خانه که جلو می‌روند یک واحد به قدرتشان اضافه می‌شود.

در درگیری بین سوسک‌ها برای وارد شدن به یک خانه کشتن یک سوسک بالدار ۱۵۰۰ امتیاز و کشتن سوسک آپارتمانی ۳۰۰ امتیاز دارد.

خوردن خوراکی توسط سوسک بالدار ۲۰۰ و برای سوسک آپارتمانی ۱۰۰ امتیاز دارد. نکته قابل توجه این است که سوسک‌ها پس از خوردن خوراکی و ترک خانه اگر خانه قبلی خالی بماند می‌توانند در آن تولید مثل کنند.

بازی در صورتی تمام می‌شود که تمام سوسک‌های بالدار یک تیم نابود شده و یا ۷۰ درصد صفحه بازی پر شود. در این شرایط تیمی که امتیاز بیشتری دارد برنده خواهد بود.

قوانین بازی برای مرحله حضوری ممکن است دارای تغییرات جزئی باشند.


منبع: الف

جزئیات فیلم جدید اصغر فرهادی در اسپانیا

به گزارش ایسنا، فرهادی پس از موفقیت با فیلم «فروشنده» و کسب دو جایزه از جشنواره کن و همچنین اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان، فیلم جدیدش را از ماه سپتامبر (شهریور ماه) و با بازی «پنه لوپه کروز» و «خاویر باردم» زوج برنده اسکار در اسپانیا مقابل دوربین می‌برد و پیش بینی می‌شود، این فیلم برای سال آینده آماده نمایش شود.فرهادی در گفتگو با نشریه اسکرین ضمن اعلام این که این زوج سرشناس اسپانیایی لزوما در این فیلم در نقش زن و شوهر ایفای نقش نمی‌کنند، گفت: “بار دیگر در این فیلم نیز زوج‌های مختلفی حضور خواهند داشت و داستان فیلم نیز درباره خانواده و روابط خانوادگی است اما این بار جنبه‌های جدیدی نیز به آن اضافه شده است. «پنه لوپه کروز» و «خاویر باردم» در فیلم بازی می‌کنند اما لزوما اینجا زن و شوهر نیستند.”او با اعلام این که فیلمنامه این فیلم را به زبان فارسی نوشته و سپس به زبان اسپانیایی ترجمه شده است، توضیح داد: “من به زبان اسپانیایی صحبت نمی‌کنم اما از اکنون تا زمان آغاز فیلمبرداری این فرصت را دارم تا با موسیقی فیلم بیشتر آشنا شوم و نهایت تلاشم را خواهم کرد.”این کارگردان برنده دو جایزه اسکار که پیش از این نیز فیلم «گذشته» را در فرانسه ساخته با اشاره به این که ساخت فیلم به زبان خارجی موجب تغییر دیدگاه سینمایی نمی‌شود، گفت:”احساس نمی‌کنم تغییر زبان موجب تغیر دیدگاه شما شود. نگرش من همدردی با همه شخصیت‌هاست که سطحی از همدردی و دلسوزی عمومی است.”همچون سایر فیلم‌های فرهادی هنوز اطلاعات زیادی درباره این پروژه سینمایی وجود ندارد به جز این که «پدرو آلمادوار» سینماگر مطرح سینمای اسپانیا که امسال رئیس هیئت داوران جشنواره کن نیز هست، تهیه‌کنندگی این فیلم را بر عهده دارد و این فیلم توسط کمپانی فرانسوی «ممنتو» به فروش می‌رسد.فرهادی که در اسپانیا به سر می‌برد روز سه‌شنبه از طریق اسکایپ یک مسترکلاس سینمایی برای کارگردانان اول و دوم در موسسه فیلم دوحه برگزار کرد و در یک مباحثه طولانی با «ریچارد پنا» از دانشگاه کلمبیا درباره موضوعات گوناگونی از جمله اختصاص دادن زمان زیاد با عوامل فیلم برای تمرین کردن توضیح داد و همچنین عنوان کرد: نگارش فیلمنامه از یک تفکر ناخودآگاه آغاز می‌شود و او بیش از این که فیلم ببیند کتاب می‌خواند: “امروزه شمار کتاب‌های قابل ملاحظه از فیلم‌های قابل‌ملاحظه بیشتر است.پیش از این فیلم‌های خوب بیشتری وجود داشت و اکنون نیز تعدادی ساخته می‌شود اما بازهم در مقایسه با ادبیات کمتر است. من فکر می‌کنم سینما درحال حرکت به سوی نوعی یک‌ریختی هستند و فیلم‌ها کم و بیش مشابه هستند، این در حالی است که در ادبیات تنوع بیشتری وجود دارد.”


منبع: بهارنیوز

دلیل مرگ جرج مایکل مشخص شد

به گزارش بی بی سی، بر اساس گزارش پزشک قانونی آکسفوردشایر خواننده سرشناس بریتانیایی به التهاب عضله قلب و کبد چرب مبتلا بوده و همین بیماری‌ها به مرگ او ختم شده است.مایکل روز کریسمس در ۵۳ سالگی در منزل مسکونی خود درگذشت. به گفته پزشک قانونی آکسفوردشایر این خواننده به دلایل طبیعی از دنیا رفته است و مورد مشکوکی در مرگ او وجود ندارد.پیش از این پلیس اعلام کرده بود که دلیل مرگ مایکل مشخص نیست اما چیز مشکوکی در این باره وجود ندارد، اما آزمایشات اولیه پس از مرگ بی‌نتیجه بوده است.پس از انتشار گزارش پزشک قانونی پلیس اعلام کرد که به تحقیقات خود برای پیدا کردن علت مرگ جرج مایکل خاتمه خواهد داد. بنا بر اعلام پلیس از آنجا که دلیل مرگ طبیعی بوده است، احتیاجی به ادامه تحقیق در این رابطه نیست.جرج مایکل دهه هشتاد میلادی با گروه موسیقی «Wham!» به شهرت رسید و پس از آن نیز به تنهایی به شهرت بسیاری دست پیدا کرد.


منبع: بهارنیوز

ورود دوربین‌ تلویزیونی به استادیوم‌ها ممنوع!

ورود دوربین‌های تلویزیونی به جز واحد سیار به ورزشگاه های حاضر در لیگ برتر ممنوع شد.‏

به گزارش خبرآنلاین،  طبق اعلام کمیته اقتصادی فدراسیون فوتبال به دلیل قرارداد در شرف ‏انعقاد در مسابقات لیگ برتر از ورود دوربین های فیلمبرداری به جز واحد سیار پخش زنده صدا وسیما به ورزشگاه و محوطه ‏برگزاری مسابقه جلوگیری به عمل می آید.

به این ترتیب امشب بازی استقلال پخش مستقیم می شود اما دوربین‌های دیگر صدا و سیما و پوشش های خبری این بخش حق ورود به استادیوم را ندارند.
 


منبع: الف

شوه ۵۰۰ هزار تومانی به بازیکنان لیگ ایران!

سرپرست تیم از پرداخت به بازیکنان تیمش شب قبل از بازی خبر می‌دهد و…

در این رابطه با کیانیان، سرپرست راه آهن گفتگویی انجام دادیم و او در این خصوص به ایلنا گفت: پس از مصاحبه ام خیلی ها تصور کردند منظور من آقای تارتار است اما خوب است که بدانید تا زمانی که من و دایی بنده مدیرعامل تیم بودیم، آقای تارتار سرمربی ما بود و از باشخصیت ترین مربیانی هستند که در فوتبال ایران کار می کنند. منظور من فرد دیگری بود که تا به دست نیاوردن مدارک کامل و جمع نکردن مستندات، نامی از او نمی برم اما قطعا منظورم جناب تارتار که از بهترین و بااخلاق ترین مربیان فوتبال ما هستند نبود و امیدوارم این شایعات با همین مصاحبه که با سایت شما انجام می دهم پایان یابد.

کیانیان در مصاحبه قبلی خود گفته بود: شب بازی با پارس جنوبی در اردوی تیم ما با چند نفر از بازیکنانمان تماسی گرفته شد تا از آنها بخواهند اردوی تیم را ترک کنند و برای راه‌آهن بازی نکنند تا این تیم ریشه‌دار به لیگ دو سقوط کند: این تماس‌ها به شکلی بوده که یکی از بازیکنان ما رفته و هنوز که هنوز است، جواب تلفنش را نمی‌دهد. ما پرینت حسابش را گرفته‌ایم و متوجه شدیم شب بازی به حسابش پول واریز شده است. به بازیکنان ما وعده و وعید داده‌اند که فصل بعد به تیم بهتری می‌روند. آنها هم بچه شهرستان هستند و ساده، با مبلغ ناچیزی خام می‌شوند و بازی نمی‌کنند. چند نفر از بازیکنانی که با آنها تماس گرفته شده هم، بازی کردند اما در زمین راه می‌رفتند.

او با بیان اینکه در دیدار مقابل پارس جنوبی تنها ۱۶ بازیکن در اختیار داشته‌اند که سه نفر از آنها از تیم جوانان بودند، در پاسخ به این سوال که چه مبلغی به حساب بازیکنان واریز شده است، گفت: مبلغ خیلی ناچیزی بوده است. بازیکنی که از پارس آباد اردبیل آمده با ۵۰۰ هزار تومان گول می‌خورد. بازیکنی که تا اینجای فصل خیلی خوب برای ما کار کرد بود در این بازی ما را لنگ گذاشت. بازیکن وسط بازی بدون هیچ دلیلی به سمت داور می‌رود و با او درگیر می‌شود تا به راحتی از بازی هفته بعد محروم شود.

کیانیان با بیان اینکه این تماس‌ها از سوی یکی از مربیان لیگ یک بوده، درباره پیگیری این ادعا خاطرنشان کرد: ما پرینت حساب‌ها و تماس‌های بازیکنان را گرفته‌ایم و از طریق کمیته اخلاق پیگیر این ماجرا هستیم. همچنین محمودزاده هم با رشیدی تماس گرفت و به او گفت هر کمکی که بتواند در این پرونده به راه آهن می‌کند و حتی فرد خاطی را از صحنه فوتبال محو می‌کند. البته این نکته را بگویم که هنوز مشخص نیست که خود سرمربی مستقیما به بازیکنان زنگ زده یا پای واسطه‌ای درمیان بوده است ولی امروز لیست مکالمات را می‌گیرم و همه چیز مشخص می‌شود. چند نفر از بازیکنان که با آنها تماس گرفته شده گفته‌اند که از طرف آقای سرمربی بوده است.

 


منبع: الف

تشریح جزئیات مرحله اول ساماندهی سهام عدالت

ایسنا نوشت: روز گذشته در سالن اجلاس سران، مراسم رونمایی از ساماندهی طرح سهام عدالت با حضور وزیر اقتصاد و دارایی و رییس کل سازمان خصوصی‌سازی برگزار شد. ساماندهی سهام عدالت سه مرحله دارد در مرحله اول که از روز گذشته شروع شد به مشمولین سهام عدالت از طریق سامانه www.samanese.ir صورت حساب‌شان اعلام می‌شود.

در مرحله‌ی دوم چگونگی ایجاد صندوق‌های ETF بررسی می‌شود. البته پیشنهاد ایجاد صندوق‌های ETF از طریق دولت و سازمان خصوصی‌سازی صورت گرفته که باید این پیشنهاد در مجلس بررسی شود. در مرحله سوم نیز سهام عدالت قابلیت خرید و فروش پیدا می‌کند.

صورت‌حساب‌ها مشخص می‌کند که در ۱۰ سال گذشته چه مقدار سود توسط سازمان خصوصی‌سازی از شرکت‌های سرمایه‌پذیر وصول و به حساب خزانه ریخته شده است که این عدد برای تمام مشمولین مقدار ثابت ۵۳۲ هزار تومان است.

در این صورت‌حساب ردیفی وجود دارد تحت عنوان سودهای دریافتی از سنوات قبل؛ در سال‌های ۱۳۸۶ و ۱۳۸۸ بعضی‌ها ۴۰ هزار تومان و بعضی‌ها معادل ۸۰ هزار تومان و بعضی‌ها ۱۲۰ هزار تومان بابت سهام عدالت سود گرفته‌اند که این رقم‌ها برای این افراد از مبلغ ۵۳۲ هزار تومان کسر خواهد شد.

ردیف دیگری در این صورت‌حساب تحت عنوان تخفیف‌های ویژه وجود دارد. مطابق قانون دو دهک پایین درآمدی جامعه شامل ۵۰ درصد تخفیف می‌شود که آن دو دهک شامل سه گروه هستند. گروه اول مدجویان کمیته امام خمینی (ره)، گروه دوم افراد تحت پوشش سازمان بهزیستی و گروه سوم روستاییان فاقد شغل می‌باشند.

در پایان این صورت‌حساب نیز مشخص می‌شود که تا سقف یک میلیون تومان چقدر اقساط برای مشمول مورد نظر باقی مانده است البته آن دو دهک پایینی که دارای ۵۰ درصد تخفیف هستند لازم نیست هیچ مبلغی را پرداخت کنند.

در این گزارش مثالی می‌زنیم تا جزئیات این موضوع برای هموطنان واضح شود. فرض کنید شخص «الف» در سال‌های ۱۳۸۶ تا ۱۳۸۸، ۴۰ هزار تومان بابت سهام عدالت‌اش سود دریافت کرده است و جزو دو دهک پایین درآمدی هم نیست.

برای تمام مشمولین از جمله این شخص ۵۳۲ هزار تومان در این ۱۰ سال سود تولید شده که مبلغ آن ۴۰ هزار تومان از ۵۳۲ هزار تومان کسر می‌شود و ۴۹۲ هزار تومان برایش باقی می‌ماند. از ۴۹۲ هزار تومان تا یک میلیون تومان ۵۰۸ هزار تومان باقی است که اگر شخص «الف» تمایل داشته باشد می‌تواند این مبلغ را واریز کرده و معادل یک میلیون تومان سهام عدالت داشته باشد.

باید توجه کرد که با توجه به اظهارات مسوولان سازمان خصوصی‌سازی این یک میلیون تومان بعدها در بازار دو میلیون تومان ارزش خواهد داشت. البته این گونه که مسئولان سازمان خصوصی سازی اعلام کرده اند، اگر شخص «الف» مبلغ ۵۰۸ هزار تومان را پرداخت نکند، هم سودی که برایش مانده (۴۹۲ هزار تومان) باز هم در بازار دو برابر ارزش خواهد داشت.

همچنین این شخص می‌تواند هر مقداری که خواست از کف ۱۰ هزار تومان تا سقف ۵۰۸ هزار تومان پرداختی داشته باشد که در این صورت مبلغ ۴۹۲ هزار تومان به علاوه آن مبلغی که به صورت نقدی واریز کرده در بازار ارزش دو برابر خواهد داشت.

لازم به ذکر است که در صورتی که این مبلغ اشتباها پرداخت شود فعلا ترتیبی برای آن صورت نگرفته که شخص بتواند مبلغ خود را پس بگیرد در نتیجه مشمولین سهام عدالت باید در مبلغی که واریز می‌کنند دقت لازم را داشته باشند.

 اگر کسی مبلغی را به درستی واریز کرده باشد و به هر علتی بخواهد مبلغ را پس بگیرد برای این مورد هم فعلا موضوعی در نظر گرفته نشده و این مبلغ برای وی بلوکه خواهد شد مگر این‌که دولت و یا سازمان خصوصی‌سازی در این رابطه تصمیم جدیدی اتخاذ و آن را رسما اعلام کند.

گفتنی است پیگیری‌های صورت‌حساب مشمولان سهام عدالت از طریق سامانه این سهام با توجه به رقم یکان کد ملی انجام می‌شود. به عنوان مثال امروز که ۱۸ اسفندماه سال ۱۳۹۵ است افرادی می‌توانند به این سامانه مراجعه کنند که عدد یکان کد ملی آنها ۸ است و فردا افرادی مراجعه خواهند کرد که رقم یکان کد ملی‌شان ۹ باشد.

پس از این‌که افرادی که رقم یکان کد ملی‌شان ۶ است نیز در سامانه اطلاعات صورت‌حساب خود را دیدند تا شش ماه تمامی افراد فرصت دارند تا به سامانه سهام عدالت مراجعه کنند صورت‌حساب خود را ببینند و در صورت تمایل اقساط خود را تا سقف یک میلیون تومان پرداخت کنند. البته در مواردی دیده شده که افرادی با کد ملی که رقمشان غیر از ۸ بوده امروز توانسته اند به سامانه سهام عدالت وارد شوند. بد نیست بدانید این سامانه از خارج از ایران قابلیت دسترسی ندارد.

شاید تعدادی سوال داشته باشند که سود سال ۱۳۹۵ را چه زمانی پرداخت می کنند سهام عدالت طرحی ۱۰ ساله داشت که در اسفند ۱۳۹۴ به اتمام رسید و سازمان خصوصی سازی سود سال ۱۳۹۴ را اواخر سال ۱۳۹۵به خزانه واریز کرد.

سال ۱۳۹۵ مشمول طرح سهام عدالت نیست چرا که طرح تمام شده و سود آن متعلق به صاحبان این سهام است در نتیجه نباید به حساب خزانه داری وارد شود بلکه باید پس از اینکه شرکت های سرمایه پذیر سودشان را در سال ۱۳۹۵ اعلام کردند به سهامداران پرداخت شود که احتمال زیاد این سود در اواخر سال ۱۳۹۶ پرداخت خواهد شد.

 


منبع: الف