نانگ: به پرسپولیس باز هم گل می‌زنم

ایران ورزشی: آلویس نانگ اگرچه نیم‌فصل اول بدون تیم بود اما در استقلال خوزستان خیلی خوب کار کرد و نشان داد هنوز هم می‌تواند یکی از بهترین‌های لیگ ایران باشد. نانگ که قبلا و با تیم فولاد خوزستان سابقه گل زدن به پرسپولیس را دارد، حالا خیلی امیدوار به پیروزی تیمش است و می‌خواهد گل بزند تا به استقلال خوزستان در رسیدن به این هدف کمک کند. مهاجم باتجربه استقلال خوزستان که از شرایط مالی تیمش ناراحت و ناراضی است، اعتقاد دارد استقلال خوزستان آنقدر همدل و متحد است که با این مساله و البته نیروی جوانی بازیکنانش می‌تواند از سد هر حریفی بگذرد. آلویس نانگ در مورد بازی با پرسپولیس، گل زدن به این تیم و… صحبت می‌کند.

وضعیت تیم این روزها چطور است؟ آماده بازی با پرسپولیس هستید؟

 (می‌خندد) وضعیت تیم که کاملا مشخص است. شرایط سختی و بدی داریم. تیم‌مان جوان است و به خاطر همین جوانی ادامه می‌دهند وگرنه هیچ بازیکن و تیمی در این شرایط کار نمی‌کرد. استقلال خوزستان به سختی کارش را ادامه می‌دهد و تا الان هم نتایج خیلی خوبی گرفتیم که بازخورد و تاثیر خوبی روی تیم داشته. هرچند که وضعیت خوبی به لحاظ مالی نداریم اما علی‌رغم این شرایط بد، تیم را خوب نگه داشتیم و ان‌شاءا… شرایط بهتری داشته باشیم.

درست است که تیم جوان است و مشکلات مالی زیادی دارد اما سرشار از انگیزه است…

– بله، تیم ما در همه بازی‌ها خیلی انگیزه دارد و با تمام قدرت به میدان می‌رود.

ضمن اینکه بازیکنان باتجربه و خوبی مثل شما، آرش افشین و… به تیم اضافه شدند…

 ما هم کمک می‌کنیم. فکر می‌کنم نکته مثبت تیم ما این است که مثل یک خانواده هستیم. شما باید بیایید و ببینید تا باورتان شود. ما خیلی همدل و متحد هستیم. در این تیم، به جز من، آرش افشین و دیگر بازیکنان باتجربه، ما مربی خوب و باتجربه‌ای مثل مارکو داریم که خیلی به تیم کمک کرده. حتی پزشکان تیم که در این شرایط خیلی کمک می‌کنند و با وجود مشکلات زیاد هوای تیم را دارند. امیدوارم مشکلات هم حل شود تا شرایط بهتری پیدا کنیم.

امروز بازی سختی مقابل پرسپولیس دارید که در جدول هم تاثیر زیادی دارد…

 درست است ما بازی سختی مقابل پرسپولیس داریم اما استقلال خوزستان مقابل الفتح و الجزیره هم بازی‌های سختی داشت که توانست امتیازات خوب و ارزشمند بگیرد، پس بدون شک مقابل پرسپولیس هم می‌رویم تا بازی خوبی انجام دهیم. ما می‌دانیم پرسپولیس الان بهترین تیم ایران است و خیلی خوب کار می‌کند اما ما هم تیم خیلی خوبی داریم که انرژی مثبت زیادی از جوان‌ها دارد. به خاطر همین می‌خواهیم یک پیروزی شیرین به دست بیاوریم.

پس خیلی امیدوار به پیروزی تیم‌تان در این بازی هستی؟

 البته که امیدوارم. فوتبال است و هر اتفاقی ممکن است بیفتد. شاید ما ببریم و شاید هم نتیجه دیگری رقم بخورد اما من معتقدم ما می‌توانیم ببریم.

فکر می‌کنی در این بازی می‌توانی گل بزنی؟

 مهم‌ترین چیزی که الان به آن فکر می‌کنم پیروزی تیم است، نه گل زدن من.

تا الان چند بار به پرسپولیس گل زدی؟

 زمانی که در فولاد خوزستان بودم یک بار به پرسپولیس گل زدم.

پس الان هم دوست داری آن اتفاق را تکرار کنی.

ان‌شاءا… ، بازی امروز خیلی مهم است. برای همین خیلی دوست دارم کاری کنم که تیمم برنده باشد.

اگر گل بزنی آن را به چه کسی تقدیم می‌کنی؟

– به دکتر رفیعی پزشک تیم‌مان. من در امارات هم به او قول دادم گل بزنم و بعد از آن دکتر رفیعی را بغل کردم. این بار هم می‌خواهم همین کار را انجام دهم.

بعد از بازی با پرسپولیس، باز هم باید به لیگ قهرمانان آسیا بروید و این بار مقابل لخویا قرار بگیرید. این بازی آنقدر مهم است که اعضای تیم‌تان معتقدند در صورتی که پیروزی را به دست بیاورید، می‌توانید به صعود از گروه‌تان به عنوان تیم اول خیلی امیدوار باشید…

– درست است اما من به خاطر اینکه امروز بازی خیلی مهمی مقابل پرسپولیس داریم ترجیح می‌دهم فعلا در مورد لخویا صحبت نکنم چون می‌خواهم تمام تمرکزم را روی بازی با پرسپولیس بگذارم.


منبع: برترینها

سگ ها، نجات دهندگان بی ادعا

ماهنامه دانشمند – سمیرا مصطفی نژاد: فاجعه فروریختن ساختمان ۵۴ ساله پلاسکوی تهران در ۳۰ دی ۱۳۹۵ دل همه را به درد آورد و خانواده های بسیاری را داغدار کرد. فاجعه ای که کنار تلی از آوار و خاک از آن خاطره فداکاری آتش نشانانی به جا ماند که تلاش کردند جان انسان ها را به قیمت ازدست رفتن جان خودشان نجات دهند و فداکاری آنها از جان گذشتگی آتش نشانان دیگر را به دنبال داشت که تلاش می کردند پیکر همکاران خود را از زیر آوارهای گداخته ساختمان بیرون بکشند.

این میان حضور سگ های امداد و نجات بین دیگر امدادگران دلگرم کننده بود، حیواناتی بی توقع و صبور که با نادیده گرفتن تمامی بی رحمی هایی که انسان ها نسبت به آنها روا می دارند، به کمک آسیب دیدگان آمدند تا مجروحان حادثه را در بدترین شرایط جست و جو در زیر آوارها بیابند و براساس خبرهای منتشر شده، متاسفانه این سگ ها به دلیل نداشتن پوشش های ضدحریق دچار سوختگی هم شدند.

سگ ها، نجات دهندگان بی ادعا! 

این جانداران که بدون کمک به انسان ها نیز در دسته محبوب ترین جانداران قرار دارند، می توانند زنده یا مرده انسان ها را با کمک بوی آنها شناسایی کنند و بیابند. اگرچه عملکرد دقیق قوه بویایی سگ ها در یافتن سوژه هنوز موضوعی است که دانشمندان در حال بررسی آن هستند، اما این طور به نظر می آید که توانایی آنها به سلول های حامل بوی پوست بدن انسان وابسته است.

مطالعات نشان می دهد که در هر دقیقه ۴۰۰ هزار از این نوع سلول ها از بدن انسان جدا و در فضا پراکنده می شوند. تعریق بدن، گازهای تنفسی و دیگر گازهای ناشی از تجزیه نسوج و سلول های بدن انسان از دیگر عوامل موثر در توانایی تجسسی سگ ها هستند.

چرا سگ ها ارجحیت دارند؟

براساس تخمین متخصصان، هر سگ امداد و نجات می تواند کار ۲۰ تا ۳۰ امدادگر را به تنهایی انجام دهد و در این کار فقط قدرت بویایی نیست که سگ ها را از انسان ها توانمندتر ساخته است، قدرت شنوایی قوی و دید در شب این جانداران نیز در این مهم نقش دارند. در یک عملیات امداد و نجات، زمان بسیار حیاتی است. برای مثال در یک حادثه سقوط بهمن، معمولا ۹۰ درصد از قربانیان تا ۱۵ دقیقه پس از مدفون شدن زیر برف زنده هستند و پس از گذشت ۳۵ دقیقه فقط ۳۰ درصد از آنها باقی می مانند و اگر از سگ ها برای عملیات امداد استفاده شود، احتمال نجات بازماندگان افزایش قابل توجهی پیدا می کند و حتی در شرایطی که کسی زنده باقی نماند، سگ ها می توانند اجساد قربانیان را به خانواده ایشان برسانند.

سگ های آموزش دیده می توانند تا شعاع ۵۰ متری انسان ها را بیابند، اجساد زیر آب را پیدا کنند، از نردبان بالا بروند و روی ناپایدارترین سطوح در ساختمان های فروریخته حرکت کنند. البته در صورتی که رایحه انسانی در محیط وجود داشته باشد زیرا اصلی ترین ابراز در جست و جوی فرد زنده یا مرده یا مفقودی، رایحه است.

صبر سگ و مربی در آموزش

سگ های امدادی برای عملیات مختلف به صورت مجزا آموزش داده می شوند: جست و جو در طبیعت، زنده یابی، مرده یابی، جست و جو در بهمن و یافتن غرق شده ها. در طبیعت معمولا از سگ های جست و جوگر استفاده می شود تا رد و نشانی از بوی سوژه مورد نظر در فضا ییابند و از سگ های ردیاب نیز برای یافتن آخرین مکانی که سوژه در آن حضور داشته استفاده می شود. سگ های زنده یاب یا سگ های امدادگر فجایع، معمولا برای یافتن بازماندگان زنده در بلایای طبیعی و غیرطبیعی مانند زلزله، رانش زمین، فروریختن ساختمان و سوانح هوایی به کارگرفته می شوند. این سگ ها بیشتر بر بوی موجود در محیط متمرکز می شوند و گاه ممکن است در فجایعی که قربانیان زیادی دارد، نتوانند میان بوی افراد زنده و مرده تفاوت قائل شوند.

سگ ها، نجات دهندگان بی ادعا! 

سگ های مرده یاب برای یافتن بقایای اجساد انسان های قربانی در سوانح و فجایع به کار گرفته می شوند. معمولا برای این کار سگ های ردیاب و جست و جوگر آموزش داده می شوند. این سگ ها می توانند جسدهای تازه، اجساد غرق شده، تکه های به جا مانده از بدن و حتی خون یا موی باقی مانده را نیز ردیابی کنند. فرآیند آموزش برای مربی و سگ فرآیندی زمان گیر و بسیار دشوار است و معمولا متناسب با نژاد سگ ها از ۸ تا ۱۰ هفتگی آغاز می شود. سگ ها از ۱۲ تا ۱۸ ماهگی آماده به خدمت اغلب در ۵ تا ۱۰ سالگی بازنشسته می شوند.

سگ ها در ابتدا به صورت روزانه و برای ۲ تا ۵ بار در هفته آموزش های اطاعت، اجتماعی شدن چابکی می بینند؛ ۲ تا ۵ بار در هفته به مدت ۱۰ تا ۶۰ دقیقه در همین دوره آموزش های ردیابی بو برای ۳ تا ۷ بار در هفته و هر بار برای پنج تا ۳۰ دقیقه آغاز می شود.
با افزایش یافتن توانایی های سگ تمرین های اطاعت روزانه ادامه پیدا می کند و دفعات تمرین های ردیابی بو کاهش می یابد. اما در عوض طول مدت آن بیشتر می شود. سگ های آماده عملیات نیز به یک جلسه تمرین در هفته نیاز دارند. پس از اتمام دوره آموزش سگ ها و اطمینان از یادگیری آنها می توان آموزش های ویژه، زنده یابی، مرده یابی و دیگر توانایی ها را آغاز کرد.

آموزش ها معمولا براساس شیوه بازی و پاداش هستند و این بازی ها به تدریج پیچیده تر می شوند. مربیان این سگ ها نیز باید دوره های آموزش زنده ماندن در حیات وحش و خودکفایی را پشت سر بگذارند و کنار آن تکنیک های هدایت و کنترل سگ ها را نیز بیاموزند.

به طور کلی سگ های امداد و نجات دو نوع آموزش می بینند؛ آموزش های عمومی و آموزش های تخصصی. کلیه آموزش ها برمبنای شرطی سازی و نظام پاداش و تشویق است. نکته حائز اهمیت آن است که سگ ها استعدادهای متفاوتی دارند و همین امر باعث انتخاب و شروع آموزش های اولیه یا عمومی می شود. پس از مدت کمی (حدود ۶ ماه) با توجه به استعداد کشف شده در سگ امدادگر یا جست و جوگر مرحله آموزش های تخصصی آغاز می شود. نکته دیگر، آن است که از هر ۵ یا ۶ توله ای که حتی والدینشان سگ های امدادگر بوده اند فقط یک یا دو توله با این استعداد دیده می شود و این اهمیت انتخاب و کشف استعداد و سرمایه گذاری برای آموزش روی این سگ ها را چند برابر می کند.

سگ ها، نجات دهندگان بی ادعا! 

سگ های امدادگر چه انواعی دارند؟

سگ های امداد و نجات به دو گروه اصلی ردیاب و تجسسی تقسیم می شوند. این دو گروه کمی هم پوشانی دارند اما نوع آموزش است که میان آنها تمایز ایجاد می کند. سگ های ردیاب معمولا زمین را بو می کنند و دنبال رد بوی انسان (معمولا ذرات پوست که روی زمین یا روی بوته ها ریخته می شوند) می گردند. این سگ ها جست و جوگر نیستند، دنبال کننده اند و برای آغاز کارشان به آخرین نقطه ای که قربانی دیده شده، تکه ای از لباس فرد یا هر رد خالص و بدون آلودگی دیگری نیاز دارند. اما سگ های جست و جوگر رایحه انسان را در هوا ردیابی و با کمک آن موقعیت گم شدگان یا قربانیان را پیدا می کنند. این سگ ها به گونه ای آموزش دیده اند تا بتوانند رایحه های موجود در هوای اطراف را شناسایی کنند و خود را به فرد یا سوژه مورد نظر برسانند و با پارس کردن مربی شان را آگاه کنند.

چه سگ هایی امدادگر می شوند؟

معمولا برای عملیات امداد و نجات از نژاد سگ های گله (Shepherd) و سگ هایی که فیزیک بدنی قوی دارند استفاده می شود زیرا این جانداران برای کمک کردن باید توانایی دویدن در شرایط دمایی سرد یا گرم را داشته باشد، بتوانند به راحتی از موانع عبور کنند و به اندازه کافی برای واکنش نشان دادن به دستورها و حل مسائل باهوش باشند.

سگ ها، نجات دهندگان بی ادعا! 

با توجه به این ویژگی ها، معمولا از نژادهای ژرمن شپرد (سگ چوپان آلمانی)، لابرادور رتریور آمریکایی، رتریور طلایی، بلادهوند، بوردر کولی و بلژین ملینوی برای آموزش و به کار گرفتن در عملیات امداد و نجات استفاده می شود اگرچه سگ های امداد به این فهرست کوتاه از نژادها محدود نیستند.


منبع: برترینها

پنج فیلمی که از فلسفه شوپنهاور تاثیر گرفته‌اند

: آرتور شوپنهاور، فیلسوف، دانشمند علم متافیزیک و روان‌شناس آلمانی، تاثیر قابل توجهی بر آگاهی اروپای قرن ۱۹ گذاشت. عقاید او بر دیدگاه ما نسبت به دنیا و درک ماهیت نفس، اثرگذار بوده. یکی از ارزنده‌ترین آثار او با نام «جهان همچون اراده و تصویر»، اراده و تمایلات نفسانی را جزئی جداناشدنی از وجود بشر دانسته که اعمال، رویاها و تصمیمات او را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

درواقع، دیدگاه شوپنهاور نسبت به اراده و نفس، از عقیده پدیدارشناسی کانت تاثیر گرفته. شوپنهاور سعی داشت تا فلسفه کانت را با عرفان شرق که در آن دوران پدیده‌ای نوظهور بود، درآمیزد، که البته به لطف ترجمه متون هندو و بودایی به دست دانشمندان اروپایی، مطالعه عرفان شرق به‌تدریج در اروپا گسترش پیدا کرد.

شوپنهاور به باور معنوی هندوها و بودایی‌ها مبنی بر تعالی روح، علاقه‌مند بود. از طرفی، او ایمان به تولد پی‌درپی انسان و تاثیر کارما بر زندگی بشر را از عرفان شرق کسب کرد، و بازتاب آن در برخی از آثار شوپنهاور، نظیر «جهان همچون اراده و تصور»، «ریشه چهارگان اصل دلیل کافی» و «دنیا این جوری است»، به چشم می‌خورد.

تاثیر عقاید شوپنهاور در ادبیات مدرن (تولستوی، ساموئل بکت، بورخس)، فیزیک و ریاضی (انیشتین، ویتجنستین)، فلسفه مدرن (یونگ، شرودینگر) همین‌طور موسیقی و هنرهای نمایشی (واگنر، شوئنبرگ) به‌وضوح قابل مشاهده است. این فیلم‌ها به شکل مستقیم و غیرمستقیم، دربردارنده بازتابی از فلسفه شوپنهاور هستند.

شوالیه فنجان‌ها – ۲۰۱۴

زندگی‌هایی که می‌کنیم (اسلاید شو)

«شوالیه فنجان‌ها»ی تِرِنس مالیک، اثری است فلسفی با رویکردی فکورانه در رابطه با ماهیت خواستن و میل انسان، که درنهایت، شخصیت او را شکل می‌دهد. راوی فیلم به‌طور مشخص، میل بشر به کسب شهرت و شناخته شدن را عامل در بند بودن او می‌داند.

 
ریک (کریستین بیل)، نویسنده نمایشنامه‌های هالیوودی است که در مسیر خود آگاهی و خودشناسی، از زندگی مدرن فاصله می‌گیرد، با این امید که خود را از خواسته‌های مادی و دنیوی جدا کند. ریک در طول مسیر، بیشتر و بیشتر به این نتیجه می‌رسد که همین امیال دنیوی هستند که جهت زندگی و تصمیم‌گیری‌های او را تعیین می‌کنند.

زندگی‌هایی که می‌کنیم (اسلاید شو) 

به گفته شوپنهاور: «ثروت، مانند آب دریاست، هرچه بیشتر از این آب بنوشیم، تشنه‌تر خواهیم شد؛ شهرت هم این‌گونه است.» مالیک در تفسیر خود از گفته شوپنهاور در انتها به این نکته می‌رسد که قدرت نفس بر ما غلبه خواهد کرد و این واقعیتی است که ناگزیر باید بپذیریم.


آندری روبلوف – ۱۹۶۶

زندگی‌هایی که می‌کنیم (اسلاید شو) 

«آندری روبلوفِ» تارکوفسکی، اثری استادانه است که مضامین و معانی متنوعی را در خود جا داده و علاوه بر این، بخش قابل توجهی از این فیلم، دیدگاه فلسفی و طرز تفکر خودِ تارکوفسکی را نیز نمایان می‌کند.

فیلم اقتباسی از زندگی هنرمندی به نام آندری روبلوف، نقاش و پیکرنگاری است که در دوران قرون وسطا می‌زیسته. کارگردان، نگرش خود در مورد مدرنیته را در قالب شخصیتی به نام روبلوف، به بیننده منتقل می‌کند و تاثیراتی که فلسفه آن دوره بر زندگی و هنر او می‌گذارد، به تصویر می‌کشد.

 
مدت‌ها فیلم «آندری روبلوف» را نوعی واکنش انتقادی و مخرب نسبت به حکومت شوروی می‌دانستند، که به‌طور هم‌زمان، دیکتاتوری و سرکوب‌گری سردمداران حکومت تزاری روسیه را نیز زیر سوال می‌برد.

زندگی‌هایی که می‌کنیم (اسلاید شو) 

اگرچه در فیلم، آشکارا اشاره‌ای به این موضوع نشده، اما تارکوفسکی از علاقه‌مندان و پیروان فلسفه شوپنهاور بود، به‌طوری‌که در بخشی از خاطراتش گفته: «دنیا، ناشی از تخیلات یک فرد رویاپرداز بوده، جالب این‌جاست که همین تخیلات هم رویا می‌بینند.»

تارکوفسکی در اکثر فیلم‌های خود و به‌خصوص در فیلم «آندری روبلوف»، به بررسی رویا و تاثیرات آن بر دنیای واقعی می‌پردازد. تصورات رویاگونه آندری و همراهانش، چیرگی اوهام بر آن‌ها را تداعی می‌کند. از سوی دیگر، تارکوفسکی به شکل خلاقانه‌ای فیلم را به‌صورت سیاه و سفید نمایش داده و در انتها، آن را رنگی می‌کند، تا به این شیوه، تفاوت بین رویا و واقعیت را به مخاطب نشان دهد.

کارگردان، با به تصویر کشیدن تضاد بین صحنه‌های سیاه و سفید و رنگی سعی دارد رویاها و تخیلات را ناشی از نفسانیتی معرفی کند که علت همیشگی اعمال و رفتار انسان بوده. به‌عنوان مثال، در بخشی از فیلم، روبلوف برای جبران گناهانش که به نظر، خارج از کنترل او بوده و از همان مفهوم نفسانیت شوپنهاور سرچشمه گرفته، تصمیم می‌گیرد در صومعه‌ای مشغول عبادت شود.


کومیکو، شکارچی گنج – ۲۰۱۴

 

 زندگی‌هایی که می‌کنیم (اسلاید شو)

فیلم، زندگی یکنواخت کارمند تنها و گوشه‌گیری به نام کومیکو را به تصویر می‌کشد. او از خرده‌فرمایشات رئیسش به ستوه آمده، از سوی دیگر، همکاران کومیکو نیز با او برخورد دوستانه‌ای ندارند. تنها تفریح او، ماندن در خانه و تماشای فیلم‌های آمریکایی است. در انتهای یکی از این فیلم‌ها با نام «فارگو»، بازیگر فیلم، استیو بوشمی، کیف پر از پولی را داخل زمین دفن می‌کند. چون در ابتدای فیلم عنوان می‌شود که فیلم براساس واقعیت ساخته شده، کومیکو تصور می‌کند که تمام داستان واقعی بوده، بنابراین به فکر پیدا کردن و تصاحب این گنج دفن‌شده می‌افتد.

در آخر، توهمات کومیکو را می‌توان به‌عنوان نمودی از درک شوپنهاور، در مورد ارتباط میان هوشیاری و جنون تلقی کرد. او در کتابش «جهان همچون اراده و تصور»، در این رابطه گفته: «ذهن، انسان را شکنجه می‌کند، ویران می‌کند، این‌جاست که شروع می‌کند به خیال‌بافی، و برای رهایی از این جنون، در پی راه نجات است، تا از رنج روزافزونی که زاییده ذهن اوست، رهایی پیدا کند، درست مانند زمانی که بخواهیم پای سیاه‌شده از عفونت را جدا کرده و مثلا یک پای چوبی به جای آن بگذاریم.»

زندگی‌هایی که می‌کنیم (اسلاید شو) 

سفر کومیکو به ایالات متحده در جست‌وجوی یافتن گنجینه فارگو، تاثیر طبیعت نفس، بر درک حقیقت را نشان می‌دهد. با اشتیاق او برای فرار از زندگی یکنواختش، توهماتی در ذهنش شکل گرفت، که با خواسته و نفسانیت او هماهنگ بود. ما عموما برای جلوگیری از در هم شکستن ادراکمان از حقیقت، به خیال‌پردازی پناه می‌بریم. در ادامه شوپنهاور به این نکته اشاره می‌کند که: «یک نمود ساده از تبدیل رنج به جنون، در روشی است که اکثر اوقات انتخاب می‌کنیم. هنگامی که ذهن به شکل ناخودآگاه در پی دورکردن تصورات زجرآور و ناخوشایند است، ناگهان واکنش‌ها و تحرکات آنی و نیرومندی، مانع از آرامش ذهن شده و آن را از مسیر ابتدایی منحرف می‌کند.»

اضطراب ناشی از این انحراف ادراکی، کومیکو را وادار می‌کند تا برای رهایی از این رنج، به تخیلاتش پناه ببرد.


نمی‌توانم بخوابم – ۱۹۹۴

زندگی‌هایی که می‌کنیم (اسلاید شو) 

«نمی‌توانم بخوابم» آشکارا به بررسی ماهیت اعمال انسان‌ها می‌پردازد، این‌که نفس و تمایلات، روی واکنش‌های ما تاثیرگذار بوده و جامعه نیز به‌طور ناخودآگاه این واکنش‌ها را می‌پذیرد. شوپنهاور در رابطه با قتل و این‌که تمایلات انسان چگونه می‌تواند روی قاتلان و فساد در جامعه اثرگذار باشد، این‌گونه بیان کرده:

«قاتلی که طبق قوانین، محکوم به مرگ می‌شود، به‌درستی لایق این مجازات است. چراکه امنیت اجتماعی را که اساس یک سرزمین است، مختل کرده. به‌راستی که نظام یک جامعه از بین خواهد رفت، اگر قوانین در آن رعایت نشود. بنابراین، زندگی یک آدم‌کش باید ابزاری برای اجرای قانون شود، تا با این وسیله، امنیت عمومی تامین شود.»

زندگی‌هایی که می‌کنیم (اسلاید شو) 

کارگردان این فیلم، کلر دنیس، اصول اخلاقی سیاه و سفید شوپنهاور را با بررسی موشکافانه بدی و شرارت، واژگون می‌کند، به‌خصوص این‌که از دیدگاه دنیس، اصول اخلاقی و نفسانیت در بستر اجتماع به هم گره خورده‌اند. نمایش مناطق حومه شهر پاریس، به جای چشم‌انداز عاشقانه داخل شهر که اغلب نیز با تاکید به آن پرداخته می‌شود، تمایل به شرارت و اثرات ناشی از آن را بر زندگی روزمره تک تک ما نشان می‌دهد. اگرچه بیان فیلم با دیدگاه شوپنهاور در رابطه با قتل در تضاد است، اما نقطه مشترک این دو رویکرد در این است که ذهن درواقع عاملی انفعالی نیست، بلکه نقش اصلی را در بروز تمایلات و خواسته‌های نفسانی ایفا می‌کند. مفهوم ضد و نقیض شرارت از دید شوپنهاور و دنیس گواه این نکته است که تمام انسان‌ها، اگر در شرایط خاصی قرار بگیرند، می‌توانند به مخلوقاتی شریر و بدطینت تبدیل شوند.


داستان‌هایی که می‌گوییم – ۲۰۱۲

زندگی‌هایی که می‌کنیم (اسلاید شو) 

«داستان‌هایی که می‌گوییم» سارا پالی، شرح حال قدرتمندی ارائه کرده که در پی درک مفهوم ذات نفس شوپنهاور است. جایی که ذهن هوشیار ما، از واقعیت موجود به واقعیت مورد انتظار، تغییر جهت می‌دهد.

در این بررسی، داستان کامل فیلم را لوث نخواهیم کرد، چون برای درک اثرگذاری آن، حتما باید به‌طور کامل و بدون دانش قبلی دیده شود. پالی، در این فیلم، داستان زندگی خود را شرح می‌دهد و در ادامه، با نمایش مجموعه‌ای از سکانس‌های کوتاه، حقایق تکان‌دهنده‌ای را برای بیننده آشکار می‌کند.

زندگی‌هایی که می‌کنیم (اسلاید شو) 

طبق نظریه شوپنهاور، خیال‌پردازی‌ها و اوهاماتی که در ذهنمان می‌سازیم، درست همانند داستان‌هایی که پالی برای ما بازگو می‌کند، این حقیقت را نشان می‌دهد که زندگی ما شامل روایاتی است که ذهن، آن‌ها را برای حفاظت از خود می‌سازد. براساس گفته شوپنهاور:

«هر حقیقت از سه مرحله می‌گذرد. ابتدا مورد تمسخر قرار می‌گیرد. دوم به‌شدت با آن مخالفت می‌شود و سوم به‌عنوان یک امر بدیهی مورد پذیرش قرار می‌گیرد.»

در این راه، حقیقتی را کشف خواهیم کرد که درک ما را نسبت به بُعد روان‌شناسانه‌مان بالا می‌برد و در این مسیر، ذهن ما، کمتر درگیر اثرات ناشی از این خیال‌پردازی‌ها شده و حتی ممکن است عجیب و غیرعادی بودن ذات انسان را به ما نشان دهد.


منبع: برترینها

گفت و گو با احمد پژمان، خالق زیبایی های سخت

ماهنامه تجربه: در این مطلب گفتگو با استاد احمد پژمان از آهنگسازان برجسته و پیشکسوت موسیقی ایران را می خوانید. «دیورتیمنتو» آخرین اثر منتشر شده این آهنگساز است که همراه با کتاب پارتیتورش چندی پیش روانه بازار موسیقی شد.

«دیورتیمنتو» اثر جدید شماست که چند ماه پیش منتشر شد، برای شروع بحث بد نیست برای ما بگویید که تاریخچه این قطعه چیست؟ ظاهرا اثر خیلی جدیدی هم نبود و شما چند سال پیش آن را نوشته بودید؟

من اول توضیحاتی درباره فرم دیورتیمنتو بدهم. برای وقت گذرانی است، برای سرگرمی و…؛ دیورتیمنتو برای اجرا نیازی به ارکستر بزرگ ندارد و با آنسامبل های کوچک قابل اجراست.

گفت و گو با احمد پژمان، خالق زیبایی های سخت

به شکل سلو هم اجرا می شود؟

نه دیورتیمنتو سلو نیست؛ ولی ممکن است آهنگسازی این فرم را برای ساز سلو بنویسد مثل مجموعه «سه سونات و سه پارتیتا» باخ که برای ویولن نوشته شده است که شاهکار بشریت است. تاریخچه دیورتیمنتو به اواخر قرن ۱۴ می رسد. پیشتر، آهنگ های رقص را کنار هم می گذاشتند و به این شکل اجرا می کردند. بعد در شکل های مختلف تا قرن بیستم ادامه پیدا کرد.

استراوینسکی، بارتوک و… تجربیاتی در این فرم دارند. ممکن است خیلی هم جدی نباشد. من هم اینگونه شروع به ساختن کردم. درواقع شروع کار چنین حالتی دارد ولی بعد در ادامه به جاهای دیگری رفتم. در کل دیورتیمنتو پیچیده نیست خیلی شاد است.

چی شد که شما دیورتیمنتو نوشتید؟

یک شب به کنسرت گروه زهی پارسیان رفته بودم. گروه خوبی هم بودند. آیدین احمدی نژاد از من خواست تا قطعه ای برای آنها بنویسم. با خودم گفتم من هیچ وقت موسیقی را بدون سفارش نساختم، این یکی را برای خودم بسازم. اپرا، باله و… و هرچه نوشته ام همیشه سفارش گرفت ام. البته این کار هم در واقع به شکلی سفارش بود! کار را نوشتم و به آنها ارائه دادم.

در وهله اول اجرای این کار برای شان خیلی ترسناک بود. بچه ها در گذر این سال ها با ریتم های پیچیده تر مثل پنج هشتم و هفت هشتم و… آشناتر شده اند و می نوازند. آن موقع خیلی این گونه نبود. من این قطعه را برای ارکستر زهی نوشتم. جاهای زیادی «دیویزه» دارد و نواختن اش کار دارد. وقتی آقای صمدپور از من پرسید کاری برای ما دارید؟ من گفتم تنها چیزی که برای ارکستر کوچک دارم همین است. خوشبختانه پیگیری ایشان و همراهی بچه ها باعث شد این کار به این شکل به نتیجه برسد. کار سختی بود واقعا.

آنچه که امروز منشتر شده با آنچه که شما در آغاز نوشته بودید تا چه اندازه تفاوت کرده است؟ ظاهرا شما از زمان نوشته شدن تا زمان انتشار بارها آن را ویرایش کرده اید؟

بخشی از کار میل «شوش» آن چیزی که من می خواستم درنیامده بود. بعضی از آکسان ها، فورته پیانوها و کرشندوها به آن صورت که مدنظر من بود، از کار درنیامده بود. میکس این کار بسیار مشکل است و ممکن است شما برای دو میزان دو روز پای این دستگاه ها وقت صرف کنید. دیدم شاید برخی از بخش ها را حذف کنیم بهتر بشود. بعضی از میزان ها را می شد بدون اینکه به ماهیت فرمی کار خیلی لطمه بخورد، حذف کنیم و این کار را کردیم. البته اگر دوباره بخواهم این کر را بنویسم، متفاوت از این خواهدشد ولی در آن شرایط بهترین راه حذف کردن بود.

یک روز داشتیم با حامی حقیقی صداهای قطعه «هنگام» را پالایش می کردیم. گفتم این بخش را اگر حذف کنیم از نظر موسیقایی بد نمی شود، یعنی لطمه نمی زند. آکوماپانیمان ملودی اصلی است که در اوکتاو بالا نوشته شده است. دیدم خودش به تنهایی زیباست. گفتم این بخش را همین طور بگذاریم اینجا و بعد ملودی روی این بیاید. یک بار امتحان کردیم دیدم خوب شد.

کدام بخش را بیشتر تغییر دادید؟

در «شوش» تغییرات زیادی انجام دادیم.

گفت و گو با احمد پژمان، خالق زیبایی های سخت

هعمچنان هم درقیاس با بقیه آلبوم پیچیده تر است.

خب واقعا کاری بود که به شکل دیگر در نمی آمد. البته اگر فرصت بود، می شد کارهایی کرد. بچه ها خیلی زحمت کشیدند و زمان زیادی صرف این کار شد و حتی سه برابر بودجه پیش بینی شده، هزینه تولید شد. من هم دیگر ملاحظه کردم! البته در پروسه میکس تغییرات زیادی در «شوش» انجام دادیم که خوب از آب دربیاید. حالا انشاالله دفعه بعد به بخش سوم باید یک چیزهایی اضافه کنم! جا دارد.

یعنی اگر روزی بنا باشد این اثر اجرا بشود، شما باز تغییراتی برای آن در نظر دارید؟!

بله، حتما. به طور مثال در بخش سوم نیاز به اضافه کردن چیزهایی هست. در بخش فو گاتو باید چیزهایی را ادیت کنم. هیمن طوری بد نیست ولی دلم می خواهد چیزهایی را به آن اضافه کنم. ببینید! آدم وقتی دارد می نویسد، اشکالات را متوجه نمی شود وقتی کار اجرا می شود متوجه می شوی که کجاها اشتباه کردی. این شامل همه آهنگسازان است مداوم دوست دارند تغییراتی در مسیر بهتر شدن کار انجام بدهند.

البته این بیشتر روال آهنگسازان است.

نه. کوچک و بزرگ ندارد. هر آهنگسازی به تناسب کارش دوست دارد کارش را بهتر کند. وقتی می بیند چیزی خوب نیست باید عوض کند. یادم هست برای افتتاحیه تالار رودکی (وحدت) به من سفارش داده شد که اپرایی یک پرده ای بنویسم. بعد دیدم بد نشد. به زبان خودمان و با فرهنگ خودمان نوشته بودم، تشویق شدم این کار را ادامه بدهم. به همین خاطر متمرکز روی اپرا کار کردم و در مورد مسائل مربوط به ارکستراسیون، فرم و… مطالعه کردم. بعد «دلاور سهند» را نوشتم.

بعد از اجرا فهمیدم که بابک متعلق به سهند نبود، درواقع دلاور سبلان بود! آنجا من برای پرده دوم یک اورتور دوبخشی نوشته بودم؛ یک پرلود و یک قطعه آرام برای اینکه وارد بقیه داستان بشود.

آنجا هم خیلی زحمت کشیده بودیم. بچه ها هم انصافا خیلی انرژی گذاشته بودند تا کار را اجرا کنند. تا اورتور را اجرا کردند گفتم عجب قطعه مزخرفی است. گفتم این قسمت را حتی خط هم نزنید، پاره کنید. بچه ها گفتند آقا کار خوب است و… گفتم نه خجالت آور است. آدم وقتی می بیند مثلا یک جایی، یک آکوردی شبیه کارهای کلاسیک شده، حالش گرفته می شود و من فکر می کنم بهتر است تغییر کند.

شما ظاهرا در این مسائل خیلی حساس هستید. گاهی این شباهت ها پیش می آید و شاید چندان لطمه ای هم به کار نزند.

بله. بعضی جاها ناچار شباهت پیدا می کند. استادی داشتیم که کارهای بتهوون را برای ماتحلیل می کرد. مادر آن کلاس ها متوجه شدیم که بتهوون تا چه حد متاثر از فرزندان باخ است. سمفونی اروئیکا (سمفونی شماره سه) متاثر از کاری از یوهان کریستف باخ است. یا بخشی از سمفونی یک برامس کاملا سمفونی ۹ بتهوون است. پیش می آید.

من اگر متوجه این اشتباه بشوم حتما تغییرش می دهم. حتی به نظرم در آکوردنویسی و هارمونی ساختن هم باید دقت کرد. با وجود اینکه آکوردها را از کلاسیک ها آموختیم؛ ولی نباید شبیه آنها استفاده کرد. به طور مثال هیندِمیت «Paul Hindemith» سمفونی ای دارد به اسم «ماتیسِ نقاش».

آن زمان موسیقی دود کافونیک (Dode Caphonic) خیلی متداول بوده؛ ولی هیندمیت کار خودش را می کنند و بخش هایی از کارش تونال است. کار خیلی مدرن است ولی پایان بندی سمفونی مثل کلاسیک ها در گام «فا ماژور» است. خود این کار درخشان است ولی خب این ایده ها این شکل از هارمونی متعلق به خودشان است و شاید به درد چهارگاه ما نخورد. بخشی از حساسیت من روی شباهت ها به دلیل دور شدن از موسیقی ایرانی هم است.

گفت و گو با احمد پژمان، خالق زیبایی های سخت

بعضی از هنرمندان در ایران اقدام به نوشتن کتاب هایی درباره هارمونی کردند؛ منظورم هارمونی در موسیقی ایرانی است. و خب هنرمندان بسیاری هم معتقدند این موسیقی هارمونی پذیر نیست. نظر شما درباره هارمونی در موسیقی ایرانی چیست؟

در موسیقی ایران مثل موسیقی کلاسیک با فرمول و قاعده مشخص نمی توان به هارمونی رسید. هر گوشه ای بنا به دیدگاه شما در آهنگسازی هارمونی خاص خودش را می طلبد. آکورد که نمی توان نوشت. بعضی ها می گویند «رِ- فا- سل- می- لا» خوب است؛ ولی با گوش ایرانی من خوب نیست.

من فکر می کنم کسانی که خیلی موسیقی ایرانی کار کرده اند و درک می کنند و به نوعی موسیقی ایرانی در خون شان است، درک بیشتری از آن دسته هنرمندانی دارند که بدون تجربه و درک موسیقی ایرانی با علم هارمونی غربی می خواهند در موسیقی ایرانی هارمونی بنویسند.

یکی از دستگاه هایی که برای این کار خیلی خطرناک است، ماهور است. ماهور را اگر بخواهی مثل خودش دو ماژور یا فا ماژور بنویسی عین هایدن و موتسارت صدا می دهد. آن وقت اصل قضیه زیر سوال می رود. برای من بسیار مشکل است که در موسیقی ایرانی هارمونی بنویسم چون برایم مهم است که این موسیقی صدمه نبیند.

با این اوصاف برای بافت هارمونی در دیورتیمنتو چه  کردید؟

در دیورتیمنتو از این فرمول ها خارج هستیم. درست است که مقداری ملودی های آشنا استفاده کرده ام؛ ولی کلا به شکل دیگری کار را نوشته ام. برایم مهم بود که کلاسیک نشود. خیلی از فواصل دیسونانس استفاده نکنم. هر کسی برای خودش فرمولی درست می کند. بعضی وقت ها من از «رِ- سی بمل- می بمل» استفاده می کنم. برای من خوشایند است. من با گوش خودم می سنجم و کسی را اذیت نمی کنم. موسیقی ایرانی پیچیدگی های خاص خودش را دارد.

پس می توان نتیجه گرفت که در بحث هارمونی شما معتقدید که نمی توان حکم صادر کرد و تئوری داد، هر هنرمندی بر مبنای شناخت خود از موسیقی ایرانی و نیاز «گوشه» یا فضایی که در آهنگسازی مدنظر دارد، می تواند روی هارمونی مورد نظر کار کند؟

بله. نمی شود گفت که براساس فلان فرمول در موسیقی ایرانی هارمونی بسازیم. هر گوشه ای هارمونی خودش را می خواهد. من موسیقی غربی را بیشتر از موسیقی ایرانی کار کرده ام ولی دیده ام وقتی از هارمونی های آنها در موسیقی ایرانی استفاده می کنیم، به گوش من زیبا نمی آید. من برای هر کاری که بخواهم در حال و هوای موسیقی ایرانی انجام بدهم، هارمونی جداگانه طراحی می کنم.

به نظرم بسته به حال موسیقی باید کنترپوان یا هارمونی نوشت. بهتر است هارمونی کنترپوان را درست آموخت و بعد آنها را با موسیقی ایران تطبیق داد. آکورد نوشتن که کاری ندارد ولی حفظ حس و حال این موسیقی است که مهم است.

برخلاف این بحث قدیمی که می گویند موسیقی ایرانی موسیقی بدبختی و اندوه است، موسیقی ایرانی موسیقی متنوعی است. عرفان، حماسه، عشق و… همه چیز در موسیقی ایرانی هست فقط باید این محتواها راپیدا کرد. موسیقی ای که شما می شنوید و حس می کنید که دوستش ندارید، مشکل از ایرانی بودنش نیست مشکل از اجرای بسیار ضعیف آن است.

در موسیقی ایران کسی که نوازندگی می کند باید آهنگساز باشد. بهترین نمونه آن جلیل شهناز ست. هر بار یک چیزی می نوازد مثل دیگران یک ردیف را تکرار نمی کند. به طور مثال مدام ردیف صبا را اجرا نمی کند. گاهی نوازندگان جوانی را دیده ام که خیلی خوی می نوازند؛ حتی بهتر از آنها که ما امروز اساتید موسیقی صدای شان می کنیم. بچه هایی که بعد از انقلاب وارد موسیقی ایرانی شدند، خیلی خوب هستند.

اغلب سولفژ می دانند و این خیلی خوب است. آن موقع نوازنده های اسم و رسم دار حتی نمی توانستند یک ریتم لنگ را اجرا کنند. چون دوستان من بودند برای اجرای کارهای من می آمدند و موسیقی مرا مطربی نمی دانستند! ولی مثلا یک قطعه با ریتم پنج هشتم نمی توانستند اجرا کنند و من با شعر ریتم را برای شان اجرا می کردم.

گفت و گو با احمد پژمان، خالق زیبایی های سخت

هر کدام از اسم های ۴ بخش مختلف دیورتیمنتو متعلق به منطقه خاصی از ایران است ظاهرا ارتباط موسیقایی هم بین عنوان و موسیقی برقرار بوده است. اسم بخش های مختلف این قطعه را چگونه انتخاب کردید؟

«سوران» یکی از کهن ترین فرهنگ های ایرانی در منطقه کردستان است. موسیقی آنها خیلی غریب است انگار که موسیقی خیلی جدیدی است. نام آن بخش را چون موتیف کردی داشت گذاشتم سوران. قطعه «شوش» هم چون موتیفی از «شوشتری» داشت، انتخاب کردم. بخش «هنگام» در آغاز کار «آهنگ» نام داشت، بعد آقای صمدپور اسم هنگام را از روی جزیره هنگام پیشنهاد دادند.

ما اهل جنوبیم به همین خاطر این نام را قبول کردم! «خوارزم» هم به خاطر ریتم لنگ است. ریتم های لنگ بیشتر مربوط به منطقه خراسان بزرگ است. آنها وقتی شاهنامه را با دو تار می خوانند به طور مثال ریتم ثابت فقط پنج هشتم نیست مدام در چرخش و تغییر است. به خاطر تلفیق شعر و موسیقی با وزن های خاص خودش، مدام در حال تغییر ریتم هستند. به همین خاطر آن بخش هم خوارزم نام گرفت. من به ایران قدیم علاقه و احساس خاصی دارم.

در آلبوم حال و هوایی دوست داشتنی و لطیف از موسیقی مثلا کردستان وجوددارد…

از موسیقی بخش های زیادی از ایران برای این آلبوم استفاده کرده ام.

بله، مشخص است. ولی در عین حال سخت است که آدم با قاطعیت بگوید مثلا این جا از دستگاه همایون الهام گرفته شده یا اینجا از موسیقی هورامی. در عین حال اثر مستقلی است که کاملا فرم و ساختار مختص خودش را دارد و به نظرم این شکل از آهنگسازی بیشترین کمک را می کند تا موسیقی ایرانی زبانی جهانی پیدا کند.

مخاطب اصلی این مصاحبه دانشجویان و آهنگ سازان و علاقه مندان پیگیر موسیقی هستند و امیدوارم مصاحبه به گونه ای پیش برود که آموختنی های بسیاری برای آنها داشته باشد. با توجه به این نکات، من دوست داشتم برای ما توضیح بدهید این دیدگاه و این توانایی در آهنگسازی چگونه شکل می گیرد و تا این حد رشد می کند؟

من از زمانی که خودم را شناختم به ایران و فرهنگ ایرانی خیلی علاقه داشتم. من در ایران در دانشگاه زبان انگلیسی خواندم. همان دوران دانشجویی با متن انگلیسی شاهنامه مواجه شدم که نویسنده بزرگی نوشته بود و همان موقع شاهنامه را در ذهنم با موسیقی تجسم می کردم. دوست داشتم هر کاری می کنم ایرانی باشد. خودم را از ایران سوا نکنم و بروم مثلا اروپایی بشوم و آن گونه فکر کنم.

ایران همیشه مسئله من بوده و هست. مهم این است که خودمان باشیم. دیدم آنهایی که از فرهنگ خودشان تغذیه می کنند تا چه اندازه در دنیا موفق هستند. آنها بتهوون و موتسارت نمی خواهند، کسی را می خواهند که حرف خودش را بزند.

آن زمان برای ارکستر صبا که رهبرش دهلوی بود، قطعات ایرانی- فرنگی می نوشتم. موسیقی کلاسیک کار می کردم ولی عاشق موسیقی ایرانی بودم چون خیلی روی من تاثیر می گذاشت. بعد که به خارج از ایران رفتم و تحصیل موسیقی کردم، ییشتر به موسیقی ایرانی علاقه مند شدم.

یادم است استادی داشتیم که به ما «تِم و واریاسیون» درس می داد. به همه کلاس گفت تِم بنویسید. تمی که من نوشتم مقداری ریتم و فواصل ایرانی داشت. تم مرا که دید گفت این خیلی زیباست اگر تمامش کنی، شرایطی مهیا می کنم که اجرا شود. البته الان اگر ببینم حتمالا هزار تا اصلاحیه دارد! ولی اجرا شد. سال دوم هم قطعه دیگری نوشتم یک راپسودی بود که آن را هم با مایه های ایرانی نوشتم.

ظاهرا شما معلمی به نام داوید داشتید که از طریق شما با موسیقی ایرانی آشنا شد و در زندگی شما هم نقش پررنگی داشته است.

بله. توماس کریستین داوید (فرزند یوهان نپموک داوید، آهنگساز بزرگ اهل آلمانِ اتریش) استادم بود. او تحصیلات خیلی خوبی داشت. من هم مقداری از آن دانش را آموختم. او متوجه بود که موسیقی ایرانی از نظر ریتم و ملودی شباهت هایی با موسیقی بالکان دارد. برای ما کارهای «بارتوک» را خیلی دقیق تحلیل می کرد. وقتی بارتوک را برای ما تشریح کرد، بسیاری از گیرهایی که در آهنگسازی داشتم حل شد. می خواستم با ریتم های ایرانی کار بنویسم و مشکلاتی داشتم که با این کلاس ها بخش زیادی از آنها حل شد. الان که با خودم فکر می کنم می بینم که یکی از اشتباهات زندگی من رفتن به امریکا بود.

چرا؟

امریکا بهترین جا برای هنر بازاری است. در اروپا احترام بیشتری به هنر می گذارند.

گفت و گو با احمد پژمان، خالق زیبایی های سخت

موسیقی شما با آوانگاردها زاویه دارد و از طرف دیگر علاقه دارید عموم مردم هم کارهای شما را بشنوند.

هدفم این نیست.

یک خرده این مسئله را برای ما باز کنید.

ببینید گاهی اوقات آدم می خواهد کار تکراری نکند. مثلا هارمونی های رومانتیک ها را تکرار نکند. از یک طرف گام و ریتم هم که نمی توانید اختراع کنید ولی اصرار دارید که خارج از قواعد مرسوم کار تولید کنید. در موسیقی قرن بیستم تجربیات خاصی شده است. یعنی مثلا تلاش شده از فواصل نامتعارفی استفاده شود من مشکلی با این تجربیات ندارم اما یک موضوعی هم است که «حال» موسیقی را نباید از آن گرفت.

من دوست ندارم کار تکنیکی کنم برای خوش آمد دانشجویان رشته موسیقی. حال موسیقی برای من مهم است. در وهله اول خود آدم باید از شنیدن قطعه خودش لذت ببرد. من فکر کنم دست آخر آدم باید اثری را بنویسد که خودش دوست دارد. امثال من زیادند، کسانی که بتهوون و باخ و موتسارت گوش می کنند و شنیدن یک موسیقی خوب و با حس و حال قوی را دوست دارند.

حالا مشکل شما با موسیقی آوانگارد چیست؟

من مشکلی با موسیقی آوانگارد ندارم، خودم دوست نداشتم در آن فضا کار کنم. من شاگردان زیادی داشتم که تمایلات آوانگارد داشتند. همیشه به آنها می گفتم اول باید علم موسیقی را یاد بگیرید و بعد بروید هر کاری دوست دارید بکنید. من به آنها می گفتم که دنیای هنر، دنیای سختی است؛ بیایید شکل های مختلف موسیقی را یاد بگیرید، دست کم اگر به مشکل اقتصادی برخوردید این چیزها شما را کمک می کند. حداقل می توانید تدریس کنید و نان شب تان را دربیاورید. می گفتم حتما موسیقی فیلم یاد بگیرید که اگر لازم شد حداقل برای معاش هم که شده بتوانید کاری انجام دهید. باید آموخت.

یکی از شاخص ترین ویژگی های دیورتیمنتو این سرخوشی و آزادی است. انگار که کنترل ملودی در دستان کودکی است که هر کاری دلش می خواهد می کند و دوباره بر می گردد به جایی که اول ایستاده. یک شادابی غریبی دارد. با این مقدمه می خواستم بپرسم چگونه آهنگسازی با منزلت شما که درواقع معلمی بزرگ برای موسیقی ایران بوده و هست، و حالا در هشتاد و چند سالگی به سر می برد، تا این حد رها و آزاد آهنگ سازی کرده است؟

وقتی مقوله فرم را مطالعه می کنید، متوجه می شوید که فرم ها هیچ کدام در موسیقی قدیم وجود نداشته اند. هر آهنگسازی در دوران خود یک قدم این موسیقی را جلوتر برده است. این قدم ها در تداوم هم مثلا فرم سمفونی را شکل دادند. وقتی آنها توانستند چرا ما نتوانیم.

منتها نکته مهمی در این میان مطرح است؛ وقتی قدم های گذشته را مطالعه کنی بدانی هر کس در دورانش چه چیزی اضافه و چه چیزی کم کرده تا موسیقی اینگونه به دست ما رسیده است، آن وقت خود به خود کار خودت را انجام می دهی و موسیقی شما آزادانه خودش را می سازد؛ آن وقت شما هم به این موسیقی اجازه می دهی که راه خودش را برود.

من به خودم اجازه دادم دیورتیمنتو را قطعه قطعه کنم. به واسطه تجربه ای که دارم و به واسطه حجم موسیقی ای که شنیده ام، به خودم اجازه می دهم اینگونه در ملودی تقطیع کنم. موسیقی زمانی پیشرفت می کند که شما این حرف ها را گوش نکنید که می گویند فلان قالب و فرم موسیقی شبیه کتاب مقدس است، بروی یک چیزهایی در همان قالب کم و زیاد کنی. اگر شما موسیقی گوش کنی و علمش را مطالعه کنی، چیزی در ذهن شما شکل می گیرد که اگر موسیقی نامطبوع و نادرست باشد، شما حس می کنید.

این آزادی که درباره دیورتیمنتو می گویید در کارهای موتسارت زیاد است؛ مثلا قطعه از حالت «کنسرتو وینی» یک مرتبه جیپسی می شود. وقتی زیباست و شما منطق آن را به واسطه شناختی که از موسیقی داشته اید، ساخته باشید، آن کار را انجام می دهید. وقتی با آقای حنانه آشنا شدم در ارکستر نوازنده بودم.

مثل فرزندش بودم. مدام به سراغش می رفتم. یک بار قطعه ای گوش کرده بودم از پورکفیف که تم آغاز می شد و بعد بلافاصله مدلاسیون انجام می شد. من خیلی خوشم آمد. کار ساختم که ورود مدلاسیون اینگونه انجام می شد. به من گفت این چه کاری است که کردی؟! گفتم  فلان قطعه پورکفیف را بیار و گوش بده همین طور است. سه قطعه از سه آهنگساز گفتم که آورد دید این کار را کرده اند. من برایم خیلی جالب بود بدانم آهنگسازان چگونه کارهای نامتعارف انجام داده اند. مثلا بتهوون سمفونی اولش را با ریتم هفت چهارم آغاز می کنند که در آن زمان کسی این را نمی کرد.

گفت و گو با احمد پژمان، خالق زیبایی های سخت

به نکته جالبی اشاره کردید؛ اینکه در طول تاریخ هر کسی چیزی به موسیقی اضافه کرده و این یعنی همواره بحث نوآوری ارتباطی به گذشته دارد، در شرایط فعلی هنرمندانی هستند که انگار می خواهند با کارهای محیرالعقول نوآوری کنند. می خواهند تاریخ موسیقی ایران را یک تنه تغییر بدهند. شما به عنوان یکی از پیش روترین آهنگسازان موسیقی معاصر ایران این وضعیت را چگونه ارزیابی می کنید؟

گاهی اوقات می بینید یک چیزهایی جدید است و چقدر هم زیباست. من که این کارها را نمی کنم، می بینم چقدر خوب است. خیلی چیزها هم تجربه می شود که قابل تحمل نیست. وبرن تجربیات بسیار زیبایی دارد. من وقتی اپرای وویتسک (Woxxeck) آلبان برگ را برای اولین بار شنیدم، بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم. حجم بالایی از این کار دیسونانس است ولی موزیکالیته خود را حفظ کرده و زیباست.

موسیقی دود کافونیک بااحساسی است. من پول نداشتم اجرا را بروم یا صفحه آن را بخرم، رفتم نت اش را خریدم. وویتسک صحنه ای دارد که مشغول تراشیدن ریش فرمانده اش است در این بخش یک خط ملودی دارد که از «می» یک مرتبه می پرد به «ر» یک اوکتاو بالاتر. همه را شما می فهمید چون آلبان برگ بسیار بااستعداد است و درست کار کرده است.

استادی در امریکا داشتم که یک فرمول مشخصی داشت می گفت با گذشته قطع رابطه نکنید. مدرس موسیقی پاپ بود. می گفت می خواهید نوآوری کنید زیاده روی نکنید، یکی دو تکه نوآوری در قطعه کافی است. البته من باز هم تاکید می کنم شما اگر پیشینه خوبی داشته باشید هر کاری می توانید انجام بدهید ولی مسئله این است که طرف نمی تواند دو تا گام «سل- ماژور» و «فا- ماژور» را با ویولن اجرا کند بعد می خواهد آوانگارد باشد. پیکاسو را اگر همه قبول کردند، پشتوانه اش را کسب کرده بود و همه این را می دانستند.

در حال حاضر شما تنها آهنگساز ایرانی هستید که سن و سال تان از ۶۰، ۷۰ گذشته است ولی ذهن پویا و پرخروشی دارید…

دارد کم می شود! این دفعه به زور نوشتم!

شما همچنان با ذهنی پویا مشغول خلق موسیقی هستید. و وقتی آدم با شما گپ می زند با یک روحیه جوان و به روز مواجه است که خیلی جدی فقط درباره موسیقی حرف می زند و به حواشی هم کاری ندارد. بسیاری از هنرمندان نسل بعد از شما که بعضی شان شاگرد شما هم بودند در حال حاضر دیگر حرفی برای گفتن ندارند.

نه این گونه نیست. شاید به خاطر شرایط موجود دل مرده شده اند.

شما می گویید این روحیه در شما دارد کم می شود. در این چهار ماهی که ایران نبودید، چقدر موسیقی نوشتید؟

۵ موومان. البته خیلی سخت بود. من صبح ها که از خواب بیدار می شوم از ساعت ۸ دیگر باید کار کنم. معمولا هم اول با کارهای قبلی کلنجار می روم. و جاهایی را تعمیر می کنم! بعد با خودم می گویم خب حالا گرم شدیم بریم سر اصل مطلب!

استاد پاسخ من را ندادید. تاکید می کنم مخاطبی که این مصاحبه را تا انتها می خواند، احتمالا آن هنرمند جوانی است که می خواهد کاری برای موسیقی این سرزمین بکند. جواب این پرسش را به خاطر او بدهید. چگونه است که شما هنوز حرفی برای زدن دارید ولی خیلی از اساتید نسل بعد حرفی ندارند؟

اینجا مشکلاتی هست. مثلا وقتی کار شما اجرا نشود و کسی صدای شما را نشنود، پیشرفت نمی کنید. من کارهای مختلفی کردم؛ موسیقی جاز نوشتم، موسیقی فیلم کار کردم و… هنرمندان به من لطف داشتند و کارم را تحویل گرفتند؛ بالاخره من شرایط خوبی داشتم. اینکه آهنگساز نتواند کارش را به راحتی اجرا کند و دیگر مشکلاتی که اینجا هست، باعث آسیب هایی به فعالیت این هنرمندان شده است.

با اجازه می خواهم با پاسخ شما مخالفت کنم. در دهه ۱۳۶۰ شمسی شرایط سختی داشتید؛ حتی مجبور شدید برای معاش هم که شده موسیقی پاپ کار کنید. در حالی که چند سال قبلش اپرا می نوشتید. در همان دوران خیلی از شاگردان شما در ایران برو بیایی داشتند و با طیب خاطر کار می کردند. ولی چرا همان ها امروز دیگر حرفی برای زدن ندارند؟! آنها که میدان برای شان باز بود.

بله، خب من آنجا مجبور بودم کارهایی انجام بدهم. نمی دانم چگونه این سوال را پاسخ بدهم. شاید به آدمش بستگی دارد. شاید یک چیز ذاتی است. من همیشه دنبال چیزی هستم که خودم را سرگرم کنم که یک وقت عمرم به پوچی  نگذرد. در حال حاضر مشغول نقشه کشیدن هستم که اگر نتوانستم خیلی آهنگسازی کنم، کارهای قبلی را اصلاح کنم. درواقع می خواهم خرابی کارهای گذشته را جبران کنم.

واقعیت این است که ما موسیقی را انتخاب کردیم و باید با موسیقی زندگی کنیم. نمی دانم در نهایت چگونه سوال شما را پاسخ بدهم ولی خب بعضی ها زود دلسرد می شوند. من به خاطر همین است که تاکید دارم آدم اول باید کاری را برای خودش انجام بدهد تا چیزی از بیرون آن را متوقف نکند. من کار می کنم که دست آخر به خودم بگویم خب من به دنیا آمدم و آنقدر کار کردم تا خیالم راحت باشد. کار به دیگران ندارم. من دیر وارد موسیقی شدم.

گفت و گو با احمد پژمان، خالق زیبایی های سخت

چند سال تان بود؟

من دانشگاهی بودم [دوره لیسانس]، زبان را هم خوانده بودم که با خودم گفتم باید وارد موسیقی شوم. تفکر آدم خیلی مهم است. وقتی من به آمریکا رفتم، دیدم فضای کار در موسیقی کلاسیک بسیار پیچیده و سخت است و باید در آن شهری که زندگی می کنی، سرشناس باشی تا بتوانی کار کنی. من هم که اهل آنجا نبودم. در همان مقطع سوالی هم برای من وجود داشت که این موسیقی پاپ چیست که مردم آنقدر دوست اش دارند؟ خودمان هم بچه بودیم این موسیقی را دوست داشتیم. کلاس سانگ رایتنیگ [ترانه سازی یا ترانه نویسی. منظور البته ترانه در مفهوم شعری نیست کلیت موسیقایی است] رفتم.

گفتم بالاخره این را هم باید یادگرفت. حالا چرا من چنین کاری کردم. به گذشته برمی گردم وقتی با داوید کار می کردم بحثی پیش آمد و من هم گفتم «ول کن بابا این موسیقی آوانگار دیگه چیه» گفت اول برو این موسیقی را یاد بگیرد و بعد انتقاد کن. به کلاس های هانس یلینک [بزرگ ترین شاگرد شوئنبرگ و نظریه پرداز مکتب وین] رفتم و درس های موسیقی آوانگارد را یاد گرفتم ولی سعی می کردم موسیقی خودم را بنویسم ولی برای اینکه بتوانم این درس را تمام کنم، همان یک شب مانده به کلاس روی کاغذ چیزهایی می نوشتم فقط برای اینکه درس را جواب داده باشم.

یلینک هم مدام به من می گفت پژمان تو خیلی بااستعدادی و باید در این مسیر ادامه بدهی! یک سونات آوانگارد برای پیانو و ویولن نوشته بودم، رفتم پیش داوید. داشت قطعه را اجرا می کرد، یک مرتبه گفتم: «صبر کن. این چی بود زدی؟!» گفت که این موسیقی شماست که من اجرا می کنم! گفتم من همچنین اشتباهی نمی کنم! قطعه را اجرا کرد. با خودم گفتم ای دود کافونیک کار خودش را کرده است! گفتم «آقا من می خوام ایرونی موسیقی بسازم.» و دیگر کلاس های یلینک را نرفتم.

ولی بالاخره این موسیقی را یاد گرفتید.

یله، یاد گرفتم ولی دوست نداشتم ادامه بدهم. برای من خیلی مهم بود که خودم را فراموش نکنم.

البته شما تا به حال هیچ وقت ژانری را زیر سوال نبردید و اینگونه نبوده که مقاومتی برابر تجربه سبک های مختلف داشته باشید. معمولا هنرمندان مطرح موسیقی برخوردشان اینگونه است که «موسیقی پاپ که هیچ»، انگار موسیقی پاپ یک وصله ناجور است یا چیزهای دیگر.

آن زمان ها می گفتم! ولی خب رفتم و یاد گرفتم که موسیقی پاپ چیست. اتفاقا بعدش دیدم چه چیزهای خوبی درآن موجود دارد. کارهایی هست که آدم را تکان می دهد.

منظورتان در موسیقی پاپ است؟

بله. شما به این پاپ های ضعیف سطح پایین نگاه نکنید. در موسیقی پاپ کارهایی هست که شما را به شدت درگیر می کند. مجری موسیقی باید شما را زیر و رو کند. بعضی وقت ها در موسیقی خودمان نوازنده هایی هستند که با سه نت شما را زیر و رو می کنند. در هر سبک از موسیقی وقتی کار درست انجام شود و حس و حال داشته باشد، آدم را می گیرد حالا ایرانی، فرنگی، پاپ و کلاسیک ندارد.

تجربه های موسیقی پاپ شما از شاخص ترین آثار آن دوران هستند ولی دوست داشتم ببینم برای احمد پژمان آهنگسازی در سبک پاپ، آیا صرفا برای معاش بود یا آن هم برای شما جدی بوده است؟

من هر آهنگی که ساختم حتی آنها که تحت فشار پرداخت کرایه خانه ام بوده، اول باید آن را دوست می داشتم تا بتوانم ارائه کنم. کاری نداشتم که حالا چه کسی آن رامی خواند. من هر کاری که ساختم برایم جدی بوده است. پاپ و کلاسیکش فرقی ندارد. وقت می گذارم تا کار خوبی ارائه کنم. کاری هم ندارم که کسی از فلان خواننده خوشش می اید یا نه؛ من را که تحت تاثیر قرار می داد، رضایت داشتم. بعضی از خواننده ها واقعا خوب هستند. می گویند سواد ندارند یا سلفژ بلد نیستند. کار شا ردست انجام بدهد و حس و حال خوبی داشته باشد، کافی است.

این حرف ها و بحث ها فقط در ایران مطرح می شود. انگار یادمان رفته که اصل موسیقی تاثیرگذاری است. اگر قرار است حماسی باشد باید از آن وجه حماسی آدم را تحرک کند، اگر غمگین است باید بتواند مخاطب را متاثر کند، اگر موسیقی شادی است باید شمار اسر ذوق بیاورد. اگر موسیقی روحانی است مثل آداجیو باخ، باید شما را به آسمان ببرد. مثلا فکر می کنید شوبرت چقدر سواد داشت؟! کنترپوان نخوانده بود. ولی ببینید موسیقی اش چه تاثیری دارد. یا مثلا موسورسکی (Modest Mussorgsky) با حس اش کار می کرد. هارمونی هایش مثل کلاسیک ها نبود، متاثر از موسیقی کلیسایی کار خودش را می کرد. و خلاصه اینکه آهنگساز باید کار خودش را بکند و خودش باشد.

 گفت و گو با احمد پژمان، خالق زیبایی های سخت

در طول مصاحبه خیلی روی ایرانی بودن تاکید کردید. ظاهرا در تمام عمر هم حال و هوای ایرانی موسیقی برای تان مهم بوده. برای بحث آخر دلیل این همه تاکید بر این موضوع را برای ما می  گویید؟

موسیقی ایرانی (منظورم فقط ردیف نیست) چیزهای الهامبخش بسیاری دارد. موسیقی نواحی ایران، موسیقی بسیار متنوعی است که آهنگساز ایرانی باید شنیده باشد و از آنها الهام بگیرد. آخرش ولی همه با خودت طرف هستند. آدم خودش که باید با خودش صادق باشد و کاری را انجام بدهد که دوست دارد. مهم این است که خودت راضی باشی. زمانی هست که به شما سفارش دادند موسیقی کودک بنویسید.

خب ماجرا فرق می کند؛ بله، شما این مسئله که چگونه کاری به شما سفارش داده شده را باید مد نظر داشته باشید. اینگونه هم نیست که اگر کسی شما را گوش نکرد، مشکل از طرف مردم باشد. نه این غلط است. عده ای هستند که می گویند همه نفهم هستند. اگر کسی موسیقی شما را گوش نمی کند مشکل مردم نیستند. اگر خیلی بلد هستید، خب بیایید سمفونی ۱۰ بتهوون را شما بنویسید.

آدم باید همه چیز را یاد بگیرد ولی فراموش نکند که پدر و مادرش چه کسانی هستند و در چه سرزمینی به دنیا آمده. آقای تناولی با «هیچ» مشهور شد. نگفت «ناثینگ»، گفت «هیچ». در دنیا وقتی حرفی برای زدن دارید، خریدار پیدا می کنید، حالا اینکه سبک شما چیست آنقدری مهم نیست.


منبع: برترینها

طنز؛ گونه‌شناسی مهمانان نوروزی

هوشنگ‌ خنجری در نوشت:

علم توانسته است موانع زیادی را از پیش پای بشر بردارد و با ارائه‌ شناخت بهتر از پدیده‌ها، شیوه‌ برخورد آدمی با آن‌ها را بهبود بخشد. از آنجا که دسته‌بندی پدیده‌ها برای شناخت بهتر، از ارکان علم است، بی‌شک دسته‌بندی مهمانان نوروزی هم کمک شایانی به شناخت و مواجهه‌ بهتر با این پدیده‌ شایع خواهد‌کرد. پس از تحقیقات میدانی بسیار، موفق به گنجاندن مهمانان در چهار دسته‌ اصلی شدم:

سریع‌ النزول‌ها: این دسته از مهمانان با سرعت عجیبی نزول اجلال می‌کنند؛ به گونه‌ای که صدای زنگ خانه با صدای توپ تحویل سال توسط ایشان ادغام می‌شود. هیچ چیز بیشتر از دیدن چهره‌ متعجب و غافلگیر صاحب‌خانه اغنایشان نمی‌کند.

سرلوحه‌ زندگی‌شان «قورباغه را قورت بده» است و همان‌هایی هستند که بچه‌هایشان سه روز تعطیل قبل از عید تمام پیک نوروزی‌شان را حل می‌کنند. اگر از دیگر آشنایان هم سوال کنید، متوجه خواهید شد که دقیقا همین افراد در همان ساعت، مهمان آن‌ها هم بوده‌اند. گویی توانسته‌اند با تقسیم میتوز تکثیر و به شکل موازی مهمان خانه‌های مختلف شوند.

در برخورد با این گونه حس شکار شدن به شما دست می‌دهد. بهترین عکس‌العمل در حین مواجهه با این پدیده حفظ خونسردی و اقدام به پذیرایی است. چندان کاری با آجیل‌هایتان ندارند و پیش از ورود کامل، با باز شدن در توسط شما اغنا شده‌اند.

متمدنین: اینگونه‌ نادر از مهمان شدیدا مبادی آداب هست. عموما چیزی میل ندارد و تنها برای حفظ ادب سه عدد تخمه ژاپنی، نصف فنجان چای و یک گوشه از بیسکوییت را با عذرخواهی فراوان میل می‌کند. در پاسخ به اصرار شما یا می‌گوید چند جای دیگر هم بوده‌ و صرف شده، یا باید چندجای دیگر هم برود و علی‌رغم میل‌شان نمی‌توانند میل کنند.

در اکثر مواقع بچه‌هایشان را با خودشان نمی‌آورند تا علاوه بر پیشگیری از مزاحمت بیشتر، میزبان مجبور به پرداخت عیدی نشود. درصورت حضور فرزندان، شما با تربیت‌شده‌ترین بچه‌هایی مواجه می‌شوید که در سال اخیر دیده‌اید. تعداد مجاز مصرف تخمه‌ژاپنی و شیرینی از قبل با آن‌ها هماهنگ شده و پاسخ‌ تمامی سوالات احتمالی میزبان را از بر هستند.

در مواجهه با این گونه‌ درحال انقراض، احساس معذب بودن، نارضایتی از خود، بی‌فرهنگی و بدویت خواهید داشت. فرزندان این‌ها چماق‌های سال آینده‌ والدین‌تان هستند برای مقایسه کردن شما با آن‌ها. بهترین شیوه‌ مواجهه با این دسته پرت کردن حواس‌تان به گوشی یا تلویزیون است.

تاتاریتی‌ها: چند دقیقه قبل از ورود این دسته، شما دچار پیش‌آگاهی خواهید شد. صدای همهمه‌ وهم‌آلودی از دور به گوش می‌رسد که کم‌کم بیشتر و نزدیک‌تر می‌شود. انگار چیزی شبیه کوچ یا کودتا درحال شکل گرفتن است.

این گونه از مهمانان عموما حاصل کلونی چند خانوار است که به سرکردگی یکی از خانواده‌ها به جریان می‌افتد. تعداد زیادی بچه(صفر تا نوزده سال) با چندنفر بزرگسال که با خنده‌های بلند و ممتد وارد خانه می‌شوند و از دیدن شما ابراز خوشحالی می‌کنند. عموما کاری با شما ندارند و حین خوردن میوه و آجیل دو‌به‌دو با هم صحبت می‌کنند. (درحالی که شما همه‌ا‌ش در آشپزخانه‌اید.)

اهل اتلاف وقت نیستند و به شکل سازماندهی‌ شده‌ای برای احقاق بیشترین بازده در حال تلاش‌اند. به هیچ وجه به نخودچی، تخمه و بیسکوییت‌ها دست نمی‌زنند و تمرکزشان تنها روی مغزیجات و میوه‌ها است. پس از اتمام آذوقه بچه‌ها با نگاه مظلومانه‌ای پیام «عیدی من یادت نره» را به میزبان مخابره می‌کنند. به طور میانگین این دسته دو یا سه بچه‌ غایب دارند که تا به حال کسی آن‌ها را ندیده، اما عیدی‌شان توسط دیگر بچه‌ها مطالبه می‌شود تا مبادا ذره‌ای پول در خزانه باقی بماند.

احساسی که در مواجهه با این گونه‌ شایع به شما دست می‌دهد وصف‌ناپذیر است؛ سعی کنید حداقل لذت ببرید.

شوهرعمه‌سانان: این گونه از مهمانان هیچ عجله‌ای برای رفتن به مهمانی بعدی از خودشان نشان نمی‌دهند و اصولا اعتقادی به ترک محل ندارند. دوست ندارند روی شما را زمین بیندازند و از تمام پذیرایی‌های شما استقبال می‌کنند. ترجیع‌بند نطق‌شان «دیگه چه خبر؟» است که مابین سوالات تخصصی‌شان از چگونگی و چیستی زیست شما، مطرحش می‌کنند. اگر درحالت نیم‌خیزِ پیش از برخاستن به آن‌ها تعارف «حالا بودید» را بزنید، دوباره فرود خواهند آمد. درصورتی که در نیمه‌ دوم روی مبل چهارزانو نشستند، بهتر است تسلیم شوید و برایشان پیژامه بیاورید. این استایل نشانه‌ ماندگار شدن‌شان است.

بینابین سوالات تخصصی‌شان برای تلطیف فضا شوخی‌هایی از طرف مرد خانواده اعمال می‌شود که پس از چند ثانیه، خودش سکوت حاکم را با صدای خنده‌ انفجاری‌اش می‌شکند. شما مجبور به لبخند می‌شوید، درحالی که همسرش از ذوق قرمز شده و شِکری می‌خندد و با نگاهی حامل پیام «خدا مرگت نده» زیرچشمی سنگ نمکش را نظاره می‌کند. بیماری رایج این گونه زخم بستر و پارگی دیافراگم در اثر خنده است.

احساس تخلیه‌ اطلاعات و انرژی را تجربه خواهید‌کرد. مقاومت نکنید و تمام سوالات را پاسخ دهید و نظرات اعمالی را تمام و کمال پذیرا باشید. مدام به خود یادآور شوید که این نیز بگذرد، و این مهمانی قوی‌ترم می‌کند.


منبع: برترنها

جشنواره پرتقال بازی ایتالیایی ها در شهر «ایوریا»


ایتالیا، یکی از مقصدهای مهم گردشگری اروپا و جهان، در فوریه (بهمن و
اسفند) هر سال، با کارناوال ماسک ونیز، میزبان صدها هزار گردشگری می شود که
برای تماشای جشنواره ای از ماسک های معروف ونیزی، به این شهر رویایی سفر
می کنند. جشنواره ماسک ونیز، با قدمت چند صد ساله، در آبراه های باریک
جزیره ونیز برگزار می شود و در آن، هنرمندان با لباس های قدیمی و حرکات
موزون بر روی قایق های چوبی، مراسم شادی را به یاد تاریخ این شهر معروف
ایتالیا، اجرا می کنند.

جشنواره پرتقال بازی ایتالیایی ها در شهر «ایوریا» 
جشنواره
ونیز ایتالیا که در ماه فوریه برگزار می شود، از جمله پر مخاطب ترین
جشنواره های هیجان انگیز جهان است که مقصد گردشگران رمانتیک و لاکچری در
یکی از منحصر به فرد ترین طبیعت های قاره سبز به شمار می رود. این فقط
جشنواره ونیز و جشنواره نیس فرانسه نیست که فوریه و مارچ اروپا را به یکی
از جذاب ترین ماه هاd سفر برای گردشگران این منطقه از جهان تبدیل می کند.

کارناوال
هایی (شادی پیمایی) که در شهر های مختلف دنیا از ریودوژانریوی برزیل تا
نیس فرانسه و سریلانکا در قاره آسیا برگزار می شود، زمینه را برای هجوم
گردشگران از سرتاسر جهان به سمت جشنواره ای از رنگ و هیجان می کشاند که
فرصت خوبی برای ارتقای صنعت گردشگری در کشور برگزار کننده رویداد است.

جشنواره پرتقال بازی ایتالیایی ها در شهر «ایوریا»

در جشنواره نبرد پرتقالی ایتالیایی ها، ده ها هزار نفر، بیش از ۴۰۰ تن پرتقال را به سمت یکدیگر پرتاب می کنند

در
واقع، کارناوال ها، ابزار تبلیغاتی و بازاریابی خوبی برای فروشندگان کالا و
خدمات هستند که نقش مهمی در توسعه ظرفیت های گردشگری کشور میزبان دارند.
بعضا با کارناوال ها، برخی از نقاط کم تر شناخته شده جهان،‌ در صدر اخبار
خبرگزاری ها و روی جلد نشریات معروف گردشگری و تبلیغات و سبک زندگی جهان
قرار می گیرد که ایوریا ایتالیا نیز مصداق این ادعاست.

جشنواره پرتقال بازی ایتالیایی ها در شهر «ایوریا»

در
این مطلب سفری خواهیم داشت به منطقه ایوریا ایتالیا، جایی که یکی از خاص
ترین و هیجان انگیز ترین کارناوال جهان همه ساله در آن برگزار می شود و
بسیاری از گردشگران عاشق مقصدهای هیجان انگیز، این منطقه را برای بازدید در
اواخر فوریه و اوایل مارچ هر سال انتخاب می کنند. این جشنواره در فهرست ۱۰
کارناوال نبرد گونه جهان قرار دارد که با مواد غذایی انجام می شود.

با ما در نبرد پرتقالی ایتالیایی ها  که بازتاب زیادی در بین تریپ ادوایزری ها هم داشته است، همراه شوید.

ایوریا کجاست؟

جشنواره پرتقال بازی ایتالیایی ها در شهر «ایوریا»

نقشه ایوریا در شمال ایتالیا

نبرد
هیجان انگیز پرتقالی ایتالیایی ها، همه ساله در منطقه ایوریا برگزار می
شود. ایوریا، جایی است که یکی از خشن ترین کارناوال های اروپا در آن برگزار
می شود.

به هر حال، ایوریا ایتالیا اگر چه مانند مراسم گاو بازی پر
بیننده اسپانیایی ها، تلفات چندانی ندارد، اما بر خلاف کارناوال ونیز
ایتالیا و نیس فرانسه، خشونت بار است چرا که در آن، صدها تن پرتقال گندیده
توسط افراد پرتاب می شود.

ایوریا (Ivrea) شهری از استان تورین
ایتالیا بوده که در منطقه Piedmont در قسمت شمال غربی این کشور قرار دارد و
یکی از شهرهای تاریخی و باستانی چکمه اروپا به شمار می رود و مملو از
دریاچه های کوچک به نام سیریو، سن میشل، پیستونو، نرو و کامپاگنا است.

شهر
ایوریا که در ناحیه پیمونت ایتالیا واقع شده، شهر کوچک زیبایی است که
دارای یک کلیسای جامع، یک قلعه تاریخی، و یک کلیسای گوتیک می باشد. این شهر
کوچک قرون وسطایی ایتالیا بسیار زیبا و خوش منظره و از پیشینه ای پربار و
غنی برخوردار است و به واسطه ویژگی های شاخصش، ارزش بازدید را دارد.

جشنواره پرتقال بازی ایتالیایی ها در شهر «ایوریا»

تصویری از ایوریا

دو
کارناوال هر ساله در این منطقه دیدنی و تاریخی ایتالیا برپا می گردد. هر
دو کارناوال، در آیین ها و سنت های تاریخی ایتالیایی ها ریشه دارد. جشنواره
سنت ساوینو (St Savino) و جشنواره پرتقال (Battle of Oranges)، دو
کارناوال مهم ایتالیایی ها هستند که در ایوریا برگزار می شوند.

جشنواره پرتقال بازی ایتالیایی ها در شهر «ایوریا»

تصویر قلعه قرن چهاردهمی در شهر ایوریا ایتالیا

جشنواره پرتقال بازی ایتالیایی ها در شهر «ایوریا»

نبرد پرتقالی ایتالیایی ها چگونه است؟

جشنواره پرتقال بازی ایتالیایی ها در شهر «ایوریا»

جشنواره
جنگ پرتقال ایتالیا که از هفتم اسفند هر سال آغاز می شود از جمله
رویدادهای جذاب و هیجانی جهان است که با مواد غذایی سر و کار دارد. آن هم
از ویتامین سی و رنگ نارنجی. نارنجی ترین کارناوال جهان را باید نبرد
پرتقالی ایتالیایی ها دانست.

جشنواره پرتقال بازی ایتالیایی ها در شهر «ایوریا»

سبدهای مملو از پرتقال در میان گروه های شرکت کننده که با لباس خاصی هستند، توزیع می شود

این
جشن سبب شده تا دنیا، یکی از شهرهای کوچک تورین را به خوبی بشناسد و از
ماه ها قبل برای شرکت در این کارناوال جذاب، هتل ها و مکان های اقامتی شهر و
اطراف را از طریق درگاه های مطرح مانند بوکینگ و ایر بی ان بی رزرو کند.

جشنواره پرتقال بازی ایتالیایی ها در شهر «ایوریا»

دست های پرتقال بدست که آماده پرتاب پرتقال به حریفان هستند

شهر
قدیمی و باستانی ایوریا در ایتالیا با برگزاری این کارناوال آزادی خود را
جشن می گیرد. گرچه این امر درست است، اما جشنواره جنگ پرتقال ایتالیا سنت
مستمر و بی وقفه ای به شمار می آید که به دوران قرون وسطی بر می گردد.

جشنواره پرتقال بازی ایتالیایی ها در شهر «ایوریا»

تصویر مراسم نبرد پرتقالی ایتالیایی ها در سال ۲۰۱۴ میلادی

سابقه
برگزاری این جشن عجیب، به قرن نوزدهم بر می گردد، زمانی که مردم در خیابان
با هم درگیر می شدند و تماشاگران از بالکن خانه ها این درگیری ها را تماشا
می کردند، اما آخرین باری که این اتفاق رخ داد در دوران پس از جنگ جهانی
دوم بود.

 در تصویر زیر، تیمی که نماد زورگویان و ستمگران است بر روی ارابه ای سوار می شودو
بقیه مردم حق طلب هستندو به سمت آن ها پرتقال پرتاب می کنند.افرادی که روی
ارابه هستند، محافظ های صورت دارند.

جشنواره پرتقال بازی ایتالیایی ها در شهر «ایوریا»

شیوه
برگزاری این رویداد اینگونه است که دو گروه در دو طرف مبارزه قرار می
گیرند؛ یک گروه پرتاب کننده پرتقال سوار بر ارابه که از پرتاب کنندگان
برگزیده ای محافظت می کنند که سوار بر ارابه های روبازی هستند که با اسب
کشیده می شوند و گروه دیگر پیاده هستند.

جشنواره پرتقال بازی ایتالیایی ها در شهر «ایوریا»

کالسکه ای که گروه اصلی از بالا به پایین پرتقال پرتاب می کند

بر
اساس پیشینه این جشنواره، پرتاب کنندگان پرتقال سوار بر ارابه به منزله
محافظان مسلح نجیب زادگان و مردم پیاده، نماد توده های شورشی هستند. گرچه
پرتاب کنندگان پرتقال سوار بر ارابه با لباس های محافظ، محافظت می شوند،
اما تعداد افراد گروه مقابل آنها بسیار زیاد است. طی سه روز برگزاری این
جشنواره، ناظرانی حضور دارند که برای تقدیر از شجاعت و دقت شرکت کنندگان در
این جشنواره، جوایزی اعطا می کنند.

جشنواره پرتقال بازی ایتالیایی ها در شهر «ایوریا»

تصویر محافظ صورت گروه سوار بر ارابه که نماد ستمگران هستند

این
نبرد پرتقالی، بدون شک، تماشایی ترین بخش کارناوال محسوب می شود که بر جنگ
برای آزادی به عنوان نماد جشنواره ایوریا تاکید دارد. جنگ پرتقال در کنار
تمام رویدادهای تاریخی دیگری که بخشی از این کارناوال هستند، به منزله
میراث فرهنگی باور نکردنی است که کارناوال ایوریا را به یکی از کارناوال
های برجسته ملی و بین المللی تبدیل می کند.

در طول مراسم،
شرکت کنندگان با لباس های متنوع حضور پیدا می کنند و گروهی نگهبانان سلطنتی
و گروهی به عنوان ارتشیان با لباس های قرون وسطی شرکت دارند

 جشنواره پرتقال بازی ایتالیایی ها در شهر «ایوریا»
بخش
پرتاب پرتقال این کارناوال، پر شرکت کننده ترین بخش این کارناوال به شمار
می آید. هر کس تنها با ثبت نام در یکی از ۹ تیم پیاده یا سوار بر ارابه، می
تواند در این رویداد شرکت کند. میدان جنگ: جشنواره جنگ پرتقال ایتالیا
برخلاف جنگ گوجه فرنگی اسپانیا، یک رویداد آشفته و بی نظم نیست، بلکه با
دقت ساختاربندی شده و برگرفته از تاریخ این شهر است و از عناصر رقابتی نیز
برخوردار می باشد.

به دلیل آنکه معمولا افراد به واسطه شدت
پرتاب پرتقال، مورد آسیب قرار می گیرند و بعضا جراحت هایی گزارش شده است،
چادر کمک های اولیه در کنار مراسم بر پا می شود.

 جشنواره پرتقال بازی ایتالیایی ها در شهر «ایوریا»
تماشای این جنگ
برای حدود صد هزار تماشاگر شرکت کننده در این جشنواره رایگان و سرگرم کننده
است، اما شرکت در این جشنواره برای ۹ تیم شرکت کننده در مسابقات این
جشنواره متشکل از حدود چهار هزار نفر، کاری جدی و رویداد مهم سال به شمار
می آید.

مردم به ۹ گروه تقسیم می شوند و در روزهای یکشنبه، دوشنبه و سه شنبه این جشنواره به یکدیگر پرتقال پرتاب می کنند.

 جشنواره پرتقال بازی ایتالیایی ها در شهر «ایوریا»

جشنواره پرتقال بازی ایتالیایی ها در شهر «ایوریا»

سنگفرشی از پوست پرتقال و کوهی از جعبه های پرتقال که در اطراف معابر چیده شده است

جشنواره پرتقال بازی ایتالیایی ها در شهر «ایوریا»

پس از برگزاری جشن پرتقالی ایتالیایی ها

طبق
افسانه ای که در میان مردم ایتالیا رایج است، در قرن دوازدهم میلادی،
قانونی وجود داشت که یک دوک ظالم و ستمگر، باید یک شب را با هر دختر تازه
عروسی می گذراند اما دختر یک آسیابان، در مقابل این قانون ایستادگی کرد و
سر این دوک ظالم را از سرش جدا می کند که در تصویر بالا، نمادی از آن دختر
در جشن ارائه شده است

جشنواره پرتقال بازی ایتالیایی ها در شهر «ایوریا»

ملکه ویولنتا که ملکه جشن است، نمادی از همان دختر آسیابان به شمار می رود.

این
جشنواره را می توان از طریق درگاه اینترنتی که به معرفی رویداد و فیلم
هایی از کارناوال در سال های مختلف پرداخته است، مشاهده کرد.

جشنواره پرتقال بازی ایتالیایی ها در شهر «ایوریا»

تصویر ایندکس درگاه جشنواره پرتقالی ایتالیایی ها

جشنواره پرتقال بازی ایتالیایی ها در شهر «ایوریا»

تصویر جدید ترین پست اینستاگرامی کارناوال ایتالیا


منبع: برترینها

دلایل اصلی درد شدید در قفسه سینه

دردهای شدید در ناحیه قفسه سینه که عمدتا با حملات قلبی اشتباه گرفته می شوند

اگر دچار دردهای شدیدی در قفسه سینه خود هستید بهتر است موضوع را جدی بگیرید و به پزشک مراجعه کنید.
به گزارش آلامتو و به نقل از روزیاتو؛ درد در ناحیه قفسه سینه می تواند بسیار ترس آور باشد. در مواقعی که این درد بسیار شدید باشد، بهتر است که با اورژانس تماس گرفته شود. اما برخی از دردهای قفسه سینه ربطی به عملکرد قلب ندارد.
در ادامه این نوشته با برخی از این دردها در ناحیه قفسه سینه آشنا خواهید شد که در صورت برخورد با آنها خواهید توانست از دردهای مرتبط با قلب تشخیص داده و ترس و اضطراب کمتری را تجربه کنید. با این دردها آشنا شوید:
سوزش معده
سوزش معده گاهی می تواند سبب شود که فرد از ترس اینکه در حال تجربه حمله قلبی است، دچار اضطراب شود و فورا با اورژانس تماس بگیرد. بهتر است بدانید که علت این نوع درد، می تواند اسید موجود در مری باشد که تلاش می کند دوای ضد ترش کردن معده را دریافت کند. مصرف چنین دارویی می تواند میزان درد را کاهش دهد.
زونا
بر اساس گفته های دکتر «کریستین آرثور» از مرکز درمانی «فونتن وَلی» یکی دیگر از دلایل احساس درد در ناحیه قفسه سینه می تواند بیماری زونا باشد. زونا می تواند به دلیل بازگشت ویروس آبله مرغان به بدن باشد.
این بیماری می تواند سبب دردهای فراوانی در ناحیه دنده ها شود. همچنین چنین دردهایی می تواند به همراه جوش های کوچکی باشد که گاهی اصلا هم دیده نمی شوند.
دکتر آرثور می گوید: “اگر به همراه دردی که در ناحیه قفسه سینه تجربه می کنید، تغییراتی نیز در پوست شما به وجود آمد می تواند از نشانه های ابتلا به زونا باشد.
پانکراتیت
بر اساس اطلاعات بدست آمده از «مدسین نِت» به طور کلی پانکراتیت ایجاد دردهایی شکمی نیز می کند اما این درد که همراه با تورم پانکراس، یعنی غده ای در پشت معده همراه است می تواند سبب انتقال درد به معده نیز شود.
درد مرتبط با تورم این غده در مواقعی می تواند با حمله قلبی اشتباه گرفته شود. در چنین مواقعی لازم است که مورد معاینه پزشک قرار گیرید که نوع درد کاملا مشخص شود.
حمله هراسی یا Panic attack
بر اساس داده های بدست آمده از انجمن «اضطراب و افسردگی» آمریکا بسیاری از حملات قلبی در واقع حملات هراسی هستند.
از نشانه های دیگر این نوع از حملات تنگ شدن قفسه سینه، تپش قلب، کف دست عرق کرده، سبکی سر و نشانه هایی از این قبیل هستند که می توانند نشانه های مشترک حمله قلبی و حمله هراسی باشند.
در مورد افرادی که به حمله های هراسی مبتلا هستند بهتر است به متخصص قلب مراجعه کنند و سلامت قلب خود را در نظر داشته باشند تا در مواقعی که به حملات هراسی مبتلا می شوند، نگرانی خاصی در مورد وضعیت قلب شان نداشته باشند.
عفونت غضروفی و دنده یا Costochondritis
یکی دیگر از بیماری هایی که ممکن است با حمله قلبی اشتباه گرفته شود «عفونت غضروفی و دنده» است. این اختلال زمانی روی می دهد که غضروف های مابین دنده ها، تورم پیدا کنند.
دکتر آرثور در این باره می گوید: “هنگامی که نفس عمیق می کشید درد می تواند افزایش پیدا کند. اگرچه می تواند در هر دوسمت بدن وجود داشته باشد اما معمولا در یک سمت حس می شود.”
دکتر آرثور بهترین راهکار تشخیص این درد از حمله قلبی را بلند کردن بازوها به سمت بالا و به سمت سر می داند. اگر با انجام این کار درد افزایش پیدا کند، می تواند به دلیل «عفونت غضروفی و دنده» و نه حمله قلبی باشد. این در حالی است که در حمله قلبی بدون هیچ تحرکی درد ادامه دار وجود دارد.
ذات الریه
مشکلات مرتبط با ریه از جمله ذات الریه می تواند شبیه به حمله قلبی باشد. دکتر «نیکول واینبرگ» از متخصصان قلب بیمارستان «سنت جان» در سانتامانیکای کالیفرنیا، در این باره می گوید:
“از آنجایی که برخی از مشکلات مرتبط با تجمع مایع در ریه می تواند سبب دردهایی شود، بیماران عمدتا آن را با حملات قلبی اشتباه می گیرند.”
زخم های معده
بر اساس یافته های بدست آمده از کلینیک «کلیولند» از آنجایی که درد می تواند از معده به سینه انتقال پیدا کند، گاهی با حملات قلبی اشتباه گرفته می شود. دکتر واینبرگ در این باره می گوید:
“در چنین مواقعی پزشک با معاینه شما به خوبی می تواند تفاوت میان این دو درد را تشخیص دهد. تاریخچه پزشکی بیمار نیز می تواند برای وی کمک خوبی به شمار آید.”

۶ راه خانگی برای سفید کردن دندان‌ها

مطالب مشابه:

تعابیر محبوب:
آب
سگ
مرده
دندان
جن
طلا
پول
عروسی
حامله
طلاق
مدفوع
مار
ماهی
موش
خون
کفش
ثروت
گربه
بوسه
اسب
بچه
برف


اسامی محبوب:
رایان
ایلیا
کارن
لیا
بارانا
فاطمه
مریم
چکامه
شیما
هیراد
هانیه
آتنا
طه
ماهان
ماهور
هلیا


‹ مطلب قبلی
مطلب بعدی ›


برچسب ها : روزیاتو, علائم بیماری


سفر به سواحل آنتالیا :تور آنتالیا


سفر ارزان به آنتالیا :تور لحظه آخری آنتالیا


راهنمای سفر و گردش
جاذبه گردشگری انتخاب هتل و تور مسافرتی


به آسانی لاغر شوید
رژیم لاغری سریع


تور آنتالیا نوروز ۹۶
تور آنتالیا


هاشور ابرو ، تاتو ابرو، قیمت هاشور ابرو،نمونه هاشور ابرو
هاشور ابرو


سفرمی؛ خرید آنلاین بلیط هواپیما
بلیط هواپیما


کترینگ کلاسیک
تهیه غذای روزانه شرکتی


نیازمندی های آنلاین
درج آگهی رایگان


الماس نشان، مجری تور ترکیه
تور کوش آداسی


خرید بلیط هواپیما با الی گشت
بلیط هواپیما

ارسال نظر


منبع: آلامتو

گسترش سریع تاکسی های آنلاین در شهرهای بزرگ/رقیب جدید تاکسی های اینترنتی بزودی وارد بازار می شود/ تلاش تاکسیرانی برای پیش افتادن از اسنپ و تپسی

در حالی که تاکسی های اینترنتی به سرعت در کشور در حال افزایش هستند سازمان تاکسیرانی شهر تهران نیز به فکر افتاده تا از رقیبی که به سرعت در حال گسترش است عقب نماند.
 
به گزارش الف، نرم‌افزار درخواست حمل و نقل از طریق موبایل، اخیرا فعالیتش را در شهر کرج هم آغاز کرده است. اصفهان سومین شهر تحت پوشش خدمات اسنپ بوده و به زودی از شهرهای دیگر نیز رونمایی می‌شود.
 
براساس آماری که از سوی اسنپ ارائه شده تعداد کاربران اسنپ ۵۸۰ هزار نفر و تعداد رانندگان آن ۲۸ هزار نفر اعلام شده است ‌که رشد ۱۰۰ درصدی اسنپ در ماه‌های اخیر را به همراه داشته است. رتبه رضایت کاربران از ۵ نمره ۴.۶ اعلام شده،‌ هم‌چنین گفتنی است مسافران شهری با اسنپ بیش از ۲۳ میلیون کیلومتر سفر کرده‌اند که معادل ۵۸۱ بار دور زمین، ۱۳هزار‌بار رفت و برگشت از تهران تا مشهد و ۳۰ بار رفت و برگشت به کره ماه است.
 
اسنپ، یکی از استارت آپ‌هایی است که  حدود دوسال قبل فعالیتش را شروع کرده و روانه گوشی‌های هوشمند شده است. نرم‌افزاری که عده ای بازهم آن را کاملا ابتکاری ندانسته و نسخه ای از نرم افزار «اوبر»می‌دانند؛ یعنی باارزش‌ترین شرکت خصوصی دنیا با ارزش شصت میلیارد دلار. البته مدیر اسنپ، ادعایی درباره نوین بودن این ایده ندارد و معتقد است می‌توان از برنامه‌های دیگر الگوبرداری کرد و آن را با فرهنگ بومی‌تطبیق داد.

شهرام شاهکار خالق اسنپ در رابطه با نحوه شروع به کار اسنپ می‌گوید: خرداد سال قبل بود که نام تاکسی‌یاب به اسنپ تغییر پیدا کرد و نسخه آزمایشی اپلیکیشن اسنپ معرفی شد.

وی در رابطه با ارزان بودن قیمت‌های ارائه شده از سوی این اپلیکیشن می‌گوید: اسنپ به‌عنوان یک نرم‌افزار زمانی می‌تواند عملکرد خوبی داشته باشد که کاربران مسافر و کاربران راننده را راضی نگه دارد. دلیل موفقیت ما نیز تا به امروز بسیار ساده بوده است. مدل کسب ‌و کاری که اسنپ ایجاد کرده است این اجازه را می‌دهد که بهره‌وری رانندگان بالا رود به این معنا که برای یک راننده مسیر برگشت به محل ثابت حذف شده است و راننده می‌تواند بعد از رساندن مسافر به مقصد، بلافاصله از همان منطقه یک مسافر دیگر سوار کند. بنابراین تعداد سفرهای یک راننده بدون اتلاف وقت چندین برابر می‌شود. به همین‌دلیل نرخ کرایه مسافران نیز کمتر شده، درحالی‌که درآمد راننده افزایش می‌یابد.

در واقع وجه تمایز این تاکسی‌یاب‌ها با سایر روش‌های سنتی در ۳ چیز است. کیفیت، مقرون به صرفه بودن و دردسترس بودن و این ۳ مزیت در کنار هم منجر به خاص بودن و تمایز می‌شود. ممکن است یک سرویس دردسترس و مقرون به صرفه باشد ولی با کیفیت نباشد یا ممکن است که با کیفیت و دردسترس باشد ولی مقرون به صرفه نباشد. ضمناً اشاره به این نکته ضروری است که مقرون به صرفه بودن به معنای آن است که هزینه‌ای که مشتری پرداخت می‌کند باید متناسب با سرویسی که دریافت می‌کند باشد و ارزان‌تر یا گران‌تر بودن در اینجا ملاک نیست.

یکی از رانندگان آژانس در این باره می گوید: «از زمانی که تاکسی های آنلاین وارد بازار کار شدند، تعداد مراجعه کنندگان ما از ۲۰۰ نفر به ۵۰ نفر رسیده و به همین دلیل با مشکلات اقتصادی و حقوقی بسیاری مواجه شدیم، باید مانند گذشته هزینه هایی را پرداخت کنیم، اما میزان درآمدمان کاهش یافته، وقتی علت استقبال مردم از تاکسی های اینترنتی را می پرسیم همگی به اتفاق به میزان کرایه اشاره می کنند و می گویند تاکسی های اینترنتی نصف آژانس های تلفنی کرایه می گیرند، ما رانندگان آژانس مبلغی اضافی از مردم دریافت نمی کنیم بلکه هزینه هایی به دفتر آژانس پرداخت می کنیم که تاکسی های آنلاین از پرداخت آنها معاف هستند به همین دلیل کمتر کرایه گرفتن برای آنها می صرفد. ما اعتراض خود را به گوش مسوولان رساندیم و منتظریم که برای حل این مساله فکری کنند».

با این شرایط باید گفت از دید مسافر قطعا تاکشی های اینترنتی به واسطه سرعت در حضور در محل و قیمتهای پایینتر خوشایند است ولی اگر همین مسافر خود را در جایگاه یک تاکسی دار قرار دهد قطعا نظرش عوض می شود.

آغاز رقابت تاکسیرانی با اسنپ و تپسی
اما پس از ورود تاکسی های اینترنتی به کشور، حالا یک شرکت کانادایی – ونزویلایی با حمایت تاکسیرانی وارد رقابت با اسنپ و تپسی می شود.

اپلیکیشن کارپینو که اخیرا به بازار آژانس های اینترنتی وارد شده، شیوه جدیدی را در پیش گرفته، بدین ترتیب که درخواست کاربران را دریافت می کند و صرفاً به تاکسی ها منتقل می کند و به همین دلیل هم مورد توجه و حمایت سازمان تاکسیرانی قرار گرفته است.

در همین خصوص رییس سازمان تاکسیرانی ضمن بیان اینکه این اپلیکیشن در نوروز ۹۶ کارش را شروع می کند،گفت که در مرحله اول ۸۰۰۰ راننده تاکسی آموزش های لازم را در دانشکده تاکسیرانی خواهند دید تا بتوانند از این اپلیکیشن استفاده کنند.

وی افزود: «تنها تاکسی ها شهر تهران در این اپلیکیشن فعال هستند وپس از آن در ادامه آژانس های شهر تهران به این اپلیکیشن می پیوندند.»

رییس سازمان تاکسیرانی شهر تهران همچنین افزود که این تاکسی ها در محدوده طرح ترافیک و زوج و فرد هم تردد دارند: «متاسفانه اپلیکیشن های موجود به چنین امکانی دسترسی ندارند و در صورت تردد در این محدوده کرایه بیشتری می گیرند. اما در اپلیکیشن سازمان تاکسیرانی نه تنها مشکلی برای تردد در این محدوده ها وجود ندارد بلکه با کمبود خودرو هم مواجه نیستیم.»

مظفر در خصوص نحوه درخواست خودرو از طریق این اپلیکیشن نیز گفت: «مسافران می توانند از خودروی هیبریدی، خودروی مدرن، خودروی ون یا راننده زن استفاده کنند و قیمت ها بسیار پایین تر از اسنپ و تپسی خواهد بود.»

کارگروه مشترک بین مجلس و دولت برای فعالیت‌های اسنپ و تپسی
گفتنی است دیروز عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس از تشکیل کارگروه مشترکی بین مجلس و دولت برای بررسی فعالیت «اسنپ» و «تپسی» خبر داد.

عزیزی عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی، از برگزاری تشکیل کارگروه مشترکی بین مجلس و دولت برای بررسی موانع کسب و کارهای اینترنتی از جمله در حوزه حمل و نقل خبر داد و گفت: به تازگی کارگروهی متشکل از کارشناسان وزارتخانه‌های تعاون و ارتباطات و تعدادی از نمایندگان مجلس برای بررسی موانع ایجاد شده برای کسب و کارهای اینترنتی، به خصوص «اسنپ» و «تپسی»(تاکسی‌های اینترنتی) تشکیل شده است.

وی افزود: قرار است این کمیته با تشکیل جلساتی گزارشی از نحوه فعالیت‌ تاکسی‌های اینترنتی تهیه و به کمیسیون صنایع و معادن مجلس تقدیم کند.

عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس خاطرنشان کرد: معتقدم که باید به موضوع اشتغال در زمینه به‌کارگیری تاکسی‌های اینترنتی(اسنپ و تپسی) توجه شده و آنها را با حفظ ضریب ایمنی و اطمینان‌بخشی گسترش دهیم، اما این مسئله نباید در روند کاری دیگر مشاغل خلل ایجاد کند.

اپلیکیشن مسیریاب Waze فیلتر شد
 گفتنی است اپلیکیشن مسیریاب Waze بنابر دستور قضایی فیلتر شده و اکنون استفاده از این برنامه با مشکلاتی همراه است. این اتفاق در حالی رخ داده که بر خلاف اظهارات وزیر ارتباطات، جایگزین قابل اتکایی برای این اپلیکیشن وجود ندارد و همین موضوع دردسرهایی را به وجود آورده است.

تاثیر فیلتر شدن ویز شاید بیش از همه برای مجموعه اسنپ محسوس باشد. رانندگان این سرویس اینترنتی (که اکنون تعداد آن ها به بیش از ۵۰ هزار نفر می رسد) برای مسیریابی سفرهای خود از Waze استفاده می کردند و حالا باید به فکر گزینه ای جایگزین باشند.

بر همین اساس اسنپ طی بیانیه ای اعلام کرده که از مدتی پیش با اتکا به دانش بومی و نخبگان علمی و دانشگاهی، در حال آماده‌سازی یک نرم‌افزار کاملا بومی و امن بدون هیچگونه خروج اطلاعات از کشور، برای استفاده در سرویس‌های ناوبری این شرکت است.


منبع: الف

مقام قضایی: مسافرانی که به تاخیرپرواز اعتراض دارند،اگر هواپیما را ترک نکنند،مرتکب جرم شده اند

روزنامه خراسان نوشت:با ورود دستگاه قضایی به ماجرای تاخیر در پرواز تهران- مشهد هواپیمایی تابان، ۱۶۰ مسافر پرواز ۵۴ ۶۲ خسارت کامل دریافت کردند.

 بازپرس محمد حسن اصولی صفار(بازپرس ویژه فرودگاه)در تشریح ماجرای تاخیر در پرواز ۶۲۵۴ هواپیمایی تابان به خراسان رضوی گفت: پرواز شرکت هواپیمایی تابان با حدود ۱۶۰ مسافر، قرار بود سه شنبه شب گذشته فرودگاه تهران را به مقصد فرودگاه هاشمی نژاد مشهد ترک کند.اما به دلیل بروز نقص فنی امکان انجام پروازدر زمان مذکور فراهم نشد. در ادامه پس ازمرتفع شدن مشکل، پرواز با تاخیر حدود ۱۰ ساعته در فرودگاه مشهد به زمین می نشیند. بر همین اساس مسافران که از تاخیر به وجود آمده گلایه مند بودند هواپیما را ترک نکردند و خواهان دریافت خسارت تاخیردر پرواز می شوند.

بازپرس ویژه فرودگاه تصریح می کند: در ادامه ماجرا به دستگاه قضایی اطلاع داده شد که برای بررسی موضوع همراه با مدیران شرکت هواپیمایی تابان در محل حضور پیداکردیم.پس از حضور در محل و صحبت با مسافران و همکاری قابل تقدیر مدیران شرکت هواپیمایی تابان هزینه کامل بلیت به ۱۶۰ مسافر پرواز عودت داده شد.

این مقام قضایی در پایان متذکر شد: اگر مسافران بنا به هر دلیلی در زمینه پرواز انجام شده شکایتی دارند باید پس از فرود، هواپیما راترک کنند و شکایت خود را در دستگاه قضایی مطرح و ماجرا را پیگیری کنند.

وی افزود: چرا که اگر مسافران از این اقدام خودداری ورزند از نظر قانون مرتکب جرم (تصرف عدوانی)شده اند وطبق قانون با آن ها برخورد خواهد شد.همچنین بر اثر این اقدام امکان دارد در پرواز های دیگر شرکت هواپیمایی و جابه جایی دیگر مسافران نیز خلل ایجاد شود.


منبع: الف

دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه شریف بعد از قتل، حلق آویز شد

ایران نوشت: ساعت ۲:۱۴ دقیقه بامداد چهارشنبه ۱۸ اسفند، گزارش یک جنایت در آپارتمانی واقع درمحله نارمک، به بازپرس کشیک قتل پایتخت و تیم تحقیق اعلام شد.دقایقی بعد هم بازپرس مرادی از شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران و تیم جنایی راهی محل حادثه شدند.

آنها پس از ورود به آپارتمان مورد نظر با جسد پسر جوانی روبه‌رو شدند که دست و پاهایش بسته بود و با یک رشته سیم گره خورده دور گردنش از لوله گاز حلق آویزمانده بود.

درادامه تحقیقات مشخص شد، قربانی ماجرا دانشجوی کارشناسی ارشد رشته مهندسی نفت دانشگاه صنعتی شریف است که برای ادامه تحصیل از اصفهان به تهران آمده و در آپارتمان اجاره‌ای زندگی می‌کرد.

یکی از دوستان مقتول که خبرکشته شدن قربانی را به پلیس اعلام کرده بود به تیم جنایی گفت: ساعتی قبل از کشف جسد، مادر سیامک –مقتول- با من تماس گرفت و گفت دو روز می‌شود که از پسرش بی‌خبر است،بعد هم خواست به خانه پسرش بروم تا از حال او با خبر شوم. به همین دلیل راهی اینجا شدم،اما هر چه زنگ زدم پاسخ نداد.بعد ازآن زنگ آپارتمان مدیر ساختمان را زدم و وارد مجتمع شدم. سپس به همراه مدیر ساختمان به آپارتمان سیامک رفتیم. در ورودی باز بود، اما هر چه سیامک را صدا زدم جواب نداد. به همین دلیل وارد آپارتمانش شدیم که ناگهان جسد حلق آویزش را دیدیم.
در ادامه تحقیقات مشخص شد که قفل در وروی آپارتمان سالم بوده و به احتمال قوی جنایت توسط فردی آشنا صورت گرفته است. همچنین پزشکی قانونی هم اعلام کرد دست کم ۱۲ تا ۱۸ ساعت اززمان قتل گذشته است.

پس ازتحقیقات مقدماتی،جسد به دستور بازپرس مرادی برای تعیین علت و زمان دقیق مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد و تحقیقات برای رازگشایی این جنایت دردستور کار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرارگرفت.


منبع: الف

محاکمه دوجوان ۲۴ و ۲۵ ساله مسافرکش به اتهام ربودن و تجاوز به دختران

ایران نوشت: اوایل اردیبهشت امسال زن جوانی با مراجعه به اداره پلیس ضمن طرح شکایتی گفت: «ساعتی پیش که سوار یک پراید سفید رنگ بودم در بین راه متوجه شدم راننده جوان و دوست همراهش قصد تعرض به من را دارند. برای آنکه بتوانم از چنگ‌شان نجات پیدا کنم شماره تلفن‌شان را گرفتم و سعی کردم به ظاهر با آنها دوست شوم و بدین‌ترتیب پس از طی مسافتی بالاخره از خودرو آنها پیاده شدم.»

پس از این شکایت، مأموران اداره آگاهی با راهنمایی زن جوان به چهره‌نگاری از دو جوان شیطان صفت پرداختند و پس از شناسایی‌شان متوجه شدند چند روز قبل دختر جوانی از سوی این دو تبهکار مورد آزار و اذیت شیطانی قرار گرفته است.بنابراین با توجه به اینکه شماره تماس یکی از پسران در اختیار زن جوان بود، کارآگاهان موفق به ردیابی ودستگیری هر دو متهم شدند.شاهین -۲۵ ساله- و محمد -۲۴ ساله- صبح دیروز از زندان به شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران انتقال یافتند و دادگاه به ریاست قاضی اصغرزاده و با حضور قاضی توکلی –مستشار- به محاکمه آنها پرداخت.

در ابتدای جلسه مریم میر فروغی، نماینده دادستان هر دو متهم را به اتهام شرکت در آدم‌ربایی، تجاوز به عنف و سرقت مجرم معرفی کرد و از قضات دادگاه خواستار مجازات آنها شد.آنگاه هر دو متهم به طور جداگانه و غیر علنی محاکمه شدند.

آنها در آخرین دفاع به آزار و اذیت دو زن اعتراف کردند. در پایان جلسه قضات شعبه هشتم برای صدور رأی وارد شور شدند.


منبع: الف

قاتل جوان ۲۲ ساله: هرجا پسری را با دختری ببینم می کشمش

ایران نوشت: چند ماه پیش دختر جوانی سراسیمه به کلانتری رفت و گفت: «مرد ناشناسی که‌قصد سرقت کابل‌های برق بوستان شهری جنت‌آباد را داشت، با پسر جوان همراهم درگیر شد و او را با ضربه چاقو کشت و بعد هم پا به فرار گذاشت.»

به دنبال این اظهارات، کارآگاهان به چهره‌نگاری از ضارب فراری پرداختند و پس از شناسایی‌اش او را دستگیر کردند.

«مهرداد» – ۲۹ ساله – که به جرم سرقت‌های متعدد به ۱۵۵ سال حبس محکوم شده و به قید ضمانت آزادش کرده بودند، در بازجویی‌ها به کارآگاهان گفت: «روز حادثه در حالی که نتوانسته بودم کابل‌های برق را بدزدم، در بوستان جنت‌آباد چشمم به پسر و دختر جوانی خورد و به نظرم رسید آنها با هم دوست خیابانی هستند، به همین خاطر بشدت عصبانی شدم و به پسر جوان چپ‌چپ نگاه کردم. او هم به طرفم آمد که خیلی سریع درگیر شدیم و من با چاقویی که همراهم بود یک ضربه پایین چشم چپش زدم و فرار کردم.»

صبح دیروز متهم به قتل از زندان به شعبه یازدهم دادگاه کیفری استان تهران انتقال یافت و جلسه دادگاه به ریاست قاضی متین راسخ و با حضور قاضی حسینی – مستشار – برای محاکمه او برگزار شد.

در ابتدای جلسه نماینده دادستان به شرح کیفرخواست متهم پرداخت و از دادگاه خواستار مجازات او به اتهام قتل پسر جوان به نام «حسین» – ۲۲ ساله – شد. سپس اولیای دم (پدر و مادر مقتول) برای عامل جنایت تقاضای قصاص کردند.در ادامه متهم پای میز محاکمه ایستاد تا از خود دفاع کند.وی در بازجویی‌ها اتهامش را پذیرفت و گفت: «اگر باز هم از زندان بیرون بیایم و چشمم به چنین افرادی بخورد، آنها را خواهم کشت!»

متهم ادامه داد: «من از ۹ سالگی از خانواده‌ام طرد شده‌ام و تمام عمرم را در خیابان‌ها گذرانده‌ام. با اینکه به سختی زندگی کرده‌ام، اما هیچ‌وقت تن به رابطه‌های پلید نداده‌ام، به همین خاطر وقتی دیدم پسر و دختر در بوستان رفتار ناشایستی دارند، خونم به جوش آمد و تصمیم گرفتم پسر را ادب کنم. اما نمی‌خواستم او را بکشم، ولی حالا که او کشته شده، چندان پشیمان نیستم!»در پایان جلسه، قضات وارد شور شدند و قرار است به زودی حکمشان را صادر کنند.


منبع: الف

روزنامه های ورزشی نوزدهم اسفند

تصاویر نیم‌صفحه روزنامه‌های ورزشی نوزدهم اسفند به مسائل مختلف ورزش به ویژه فوتبال اختصاص دارد.

 


 



 



 



 



 



 



 


منبع: الف

عملیات غیر ممکن در نیوکمپ/ بارسلونا دقیقه ۹۵ از حذف فرار کرد

در شب دوم دور برگشت مرحله یک‌هشتم‌نهایی لیگ قهرمانان اروپا، بارسلونا در خانه برای جبران شکست ۴ بر صفر بازی رفت مقابل پاری‌سن‌ژرمن ایستاد و در نیمه اول با گل دقیقه سوم سوارس و گل به خودی کوروزاوا در دقیقه ۴۰ پیش افتاد.

پنالتی مسی در دقیقه ۵۰، امید بارسلونا را به اوج رساند. گل کاوانی در دقیقه ۶۲ برای پاری‌سن‌ژرمن آب سردی بر پیکر بارسا ریخت.

گل زیبای نیمار در دقیقه ۸۷ و پنالتی نیمار در دقیقه ۹۰ برای بارسلونا گل زدند و روبرتوی تعویضی در پنجمین دقیقه وقت‌های تلف شده نیمه دوم گل صعود بارسلونا را به ثمر رساند تا این تیم با برتری ۶ بر یک و در مجموع ۶ بر ۵ بزرگ‌ترین بازگشت تاریخ لیگ قهرمانان را رقم زده و صعود کند.

در دیگر دیدار دور برگشت مرحله یک‌هشتم نهایی لیگ قهرمان اروپا دورتموند در حالی میزبان بنفیکا بود که بازی رفت را با یک گل از حریف باخت.
دیدار برای زنبورها خوب شروع و تمام شد. گل دقیقه ۴ اوبامیانگ دورتموند را به صعود امیدوار کرد.
نیمه دوم پولیشیچ دقیقه ۵۹ گلی زد که باعث شد دورتموند از حریف پیش بیفتد و در ادامه هم با گل‌های دقایق ۶۱ و ۸۵ اوبامیانگ هت‌تریک کرد و تعداد گل‌های تیمش را به عدد ۴ رساند.
در پایان دورتموند با برتری ۴ بر صفر در این بازی و ۴ بر یک در مجموع عقاب‌های پرتغالی را کنار زد و راهی مرحله بعد شد.


منبع: الف

بیانیه بازیکنان استقلال علیه عضو هیأت مدیره باشگاه/ چرا به کم کاری سایرین توجهی نمی‌شود؟

بازیکنان استقلال بعد از پیروزی مقابل سایپا بیانیه مشترکی را در خصوص حواشی اخیر باشگاه صادر کردند.

به گزارش خبرآنلاین؛بازیکنان استقلال بعد از پیروزی مقابل سایپا بیانیه مشترکی را در ارتباط با مصاحبه های اخیر حسن زمانی عضو هیأت مدیره باشگاه صادر کردند که در ادامه می خوانید:
این حرف تک تک ما؛ بازیکنان تیم استقلال است که تصمیم گرفتیم با انتشار یک متن مشترک به جریانی که قصد دارد اتحاد و قدرت تیمی مان را از بین ببرد،واکنش نشان بدهیم. ما شغل دیگری غیر از فوتبال نداریم. اهل کار غیر قانونی هم نیستیم که بخواهیم با دور زدن قانون این مملکت برای خودمان سود و منفعتی به پا کنیم .
ما با نهایت توانمان در نیم فصل دوم در جهت جبران نتایج و خوشحال کردن دل هواداران عزیز تلاش کردیم و این کار را وظیفه خودمان می دانیم اما سوال و اعتراض ما به این است که چرا فقط همیشه بازیکنان باید به وظایف خودشان عمل کنند و به سایر کم کاری ها توجهی نمی شود؟ ماجراهای چند روز اخیر هم یک تصمیم جمعی از طرف همه اعضای تیم بود و ما هر کدام به سهم خودمان تصمیم گرفتیم به شرایط فعلی اعتراض کنیم. امیدواریم با این پیروزی مسئولین بیشتر به خودشان بیایند. زنده باد استقلال بزرگ.


منبع: الف

دومین فرمان مهاجرتی ترامپ علیه کشورهای مسلمان هم با چالش حقوقی مواجه می شود/ تاریخ رسیدگی به شکایت ایالت هاوائی

ایالت هاوایی در دعوی خود اینطور استدلال می کند که فرمان جدید ترامپ همچنان با آزادی مذهب- که هم در قانون اساسی ایالتی و هم در قانون اساسی فدرال مورد حمایت قرار گرفته است- مطابقت ندارد و به وضعیت اقتصادی این ایالت و نهادهای آموزشی آن لطمه خواهد زد و از پیوستن مجدد شهروندان هاوایی با اعضای خانواده  خود که از اتباع شش کشور مزبور هستند، ممانعت خواهد کرد.

به گزارش خبرگزاری ها، ترامپ بعد از ناکامی در فرمان اولی که از سوی دادگاه استیناف لغو شد، روز دوشنبه ۱۶ اسفند فرمان اجرایی جدیدی را صادر کرد که براساس آن ویزای شهروندان شش کشور مسلمان از جمله ایران به مدت ۹۰ روز به حالت تعلیق درآمد. در فرمان جدید نام عراق حذف شد.

رسانه ها به نقل از نیویورک تایمز نوشتند: دادستان های ایالت هاوایی در درخواست خود گفته اند با این که عراق در فرمان اجرایی ترامپ حذف شده اما باز منع ورود مسلمانان در فرمان جدید مطرح شده و به این ترتیب، خلاف قانون است.

اجرای فرمان مهاجرتی جدید ترامپ از ۱۶ مارس (۸ روز دیگر) آغاز می‌شود و جلسه رسیدگی به شکایت دادگاه هاوایی نیز یک روز پیش از آن برگزار خواهد شد. این در حالی است که وزارت دادگستری آمریکا نیز اعلام کرد به طور داوطلبانه رسیدگی به پرونده حکم دادگاه سیاتل در خصوص لغو فرمان مهاجرتی نخست ترامپ را متوقف خواهد کرد.

به گفته فعالان حوزه مهاجرت، فرمان جدید ترامپ همچنان بر ضد مسلمانان تبعیض قائل می‌شود و بخشی از نگرانی‌های آن‌ها را در خصوص فرمان مهاجرتی نخست، برطرف نمی‌کند. به گفته آن‌ها، به چالش کشیدن فرمان جدید ترامپ دشوارتر است؛ چرا که افراد کمتری را که ساکن آمریکا هستند تحت تأثیر قرار می‌دهد و معافیت‌های بیشتری را برای حمایت از آن‌ها در نظر گرفته است.

دریک واتسون، قاضی دادگاه منطقه‌ای در ایالت هاوائی گفت که این ایالت می‌تواند شکایت اولیه‌ای که برای فرمان اجرایی قبلی ترامپ تنظیم کرده بود را با توجه به تغییرات فرمان جدید ترامپ اصلاح کند.  ایالت هاوائی روز چهارشنبه گفت که فرمان اجرایی جدید برای منع ورود اتباع شش کشور به آمریکا نقض قانون اساسی آمریکا است. این شکایت، اولین چالش قانونی در برابر دستور جدید ترامپ خواهد بود.

هاوائی روز چهارشنبه از دادگاه خواسته بود دستور جدید ترامپ را به طور موقت تعلیق کند. مقام‌های ایالت هاوائی اعلام کرده‌اند فرمان اجرایی ترامپ باعث لطمه به دانشگاه‌های این ایالت شده چرا که از جذب دانشجو و اعضای هیئت علمی جلوگیری می‌کند. هاوائی افت گردشگری در این ایالت را از دیگر دلایل مخالفت با منع سفر اتباع کشورها به آمریکا عنوان کرده است.

جزئیات فرمان قبلی
ترامپ پیشتر روز جمعه ۸ بهمن در فرمانی به طور موقت صدور هرگونه ویزا برای شهروندان هفت کشور ایران، سوریه، عراق، لیبی، یمن، سودان و سومالی را به مدت ۹۰ روز تعلیق درآورد و این فرمان اعتراض هایی را در آمریکا در پی داشت. حتی سرپرست دادستانی کل آمریکا برکنار شد.

یک هفته بعد از صدور فرمان اجرایی، جمعه ۱۵ بهمن قاضی فدرال جیمز روبارت در شهر سیاتل واشنگتن به شکایت وکلای ایالت رسیدگی کرد و ایالت مینه سوتا نیز به این شکایت پیوست. با رای این قاضی فرمان اجرایی ترامپ لغو و همه محدودیت های فرمان اجرایی برداشته شد. با شکایت وزارت دادگستری ترامپ، دادگاه تجدیدنظر سانفرانسیسکو فرمان اجرایی را بررسی کرد و روز پنجشنبه ۲۱ بهمن رای قاضی روبارت را مورد تایید قرار داد و این رای به معنی ادامه تعلیق فرمان اجرایی ترامپ شد.

در پی رد فرمان اولی ، ترامپ از ادامه دعوا در دیوان عالی منصرف شد و اعلام کرد که فرمان اجرایی جدیدی را صادر می کند.


منبع: الف

وزیر انرژی عربستان کاهش تقاضای جهانی نفت را رد کرد

وزیر انرژی عربستان این ادعا را که تقاضای جهانی برای نفت ممکن است به زودی رو به کاهش بگذارد و میلیاردها بشکه نفت استخراج نشده در میادینی که هرگز حفاری نشده اند باقی بماند را رد کرد.

به گزارش مهر به نقل از بلومبرگ، خالد الفالح، وزیر انرژی عربستان صحبت های مطرح شده در میان مدیران شرکت های انرژی، تحلیلگران و فعالان صنعت نفت در مورد احتمال رو به کاهش گذاشتن تقاضا برای نفت را انحرافی خواند و پیش بینی کرد که تقاضای جهانی برای نفت خیلی زود به ۱۰۰ میلیون بشکه در روز برسد.

الفالح این اظهارات را در کنفرانس انرژی سراویک در هیوستون آمریکا ایراد کرد که معتبر ترین کنفرانس صنعت انرژی سال به شمار می رود.

 فیث بیرول، رئیس آژانس بین المللی انرژی هم در یکی از پانل‌های این کنفرانس با تایید تلویحی سخنان وزیر انرژی عربستان گفت: ما به سقف رسیدن تقاضا برای نفت را پیش بینی نمی کنیم.

محمد بارکیندو، دبیرکل اوپک نیز با بیان اینکه به سقف رسیدن تقاضا برای نفت در آینده قابل پیش بینی رخ نخواهد داد گفت: شاید رشد تقاضا کند شود، اما این رشد متوقف نخواهد شد.

 الفالح افزود، این فرض‌ها که رشد تقاضا متوقف خواهد شد یا حتی تقاضا رو به کاهش خواهد گذاشت می‌تواند موجب تضعیف سرمایه گذاری‌ها در پروژه های جدید اکتشاف نفت شود، و تاثیری منفی بر عرضه آینده نفت بگذارد و موجب شوک های قیمتی شود که رشد اقتصادی را به خطر بی‌اندازد.

 این سخنان پس از آن مطرح می شود که سیمون هنری، مدیر مالی شرکت رویال داچ شل چند روز پیش گفته بود، تقاضا برای نفت ممکن است در طی ۵ سال آینده به سقف خود برسد.

 الفالح گفت، با وجود اینکه هزینه انرژی های تجدید پذیر رو به کاهش است و انرژی های جایگزین در حال اختصاص سهم بیشتری از بازار انرژی به خود است، اما نگرانی های زیست محیطی و پیشرفت های تکنولوژی برای به حاشیه راندن نفت کافی نخواهد بود.


منبع: الف

برای خرید خودرو کارکرده چقدر باید هزینه کرد؟ + جدول قیمت

خودرو دست دوم با توجه به کارکرد و سال تولید قیمت گذاری‌های متفاوتی می‌شوند و به دلیل قیمت مناسب آن در مقایسه با خودروهای صفر متقاضیان بیشتری برای خرید دارد.

به گزارش میزان، خودروهای زیر ۷۴ میلیون طرفداران زیادی دارند که این افراد برای داشتن خودروهایی معمولی و رو به بالا تلاش می‌کنند.

اگر قصد خرید خودرو دست دوم دارید، باید بدانید در مبلغ ۷۴ میلیون تومان گزینه های فراوانی را می توانید پیش رو داشته باشید و از میان آن‌ها انتخاب بهتر را داشته باشید.

برخی از این خودروها به صورت زیر است:



 


منبع: الف

صفحه نخست روزنامه های ۱۹ اسفند ماه

تصاویر صفحه نخست روزنامه‌های سیاسی کشور که صبح امروز در پیشخوان مطبوعات عرضه می‌شود.
 




 


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



منبع: الف