۶ نشانه پنهان سرطان دهانه رحم که هر زن باید بداند

نشانه های سرطان دهانه رحم سرطان دهانه رحم پاپ اسمیر

برای بسیاری از افراد مبتلا به سرطان گردن رحم، اولین نشانه این بیماری درد عجیب و غریب و یا احساس غیر معمول نیست. این آزمون طبیعی پاپ اسمیر است. در مراحل اولیه واقعا هیچ نشانه ای وجود ندارد. به همین دلیل اعضای انجمن سرطان آمریکا توصیه می کنند که تمام زنان به طور منظم در سن ۲۱ سالگی شروع به انجام آزمایش پاپ اسمیر نمایند.

در صورتی که آزمایش پاپ اسمیر غیر طبیعی باشد گاهی اوقات به عنوان ” قبل از سرطان” یا نشانه دیگری از بیماری اشاره می شود. این مرحله از درمان شامل هیسترکتومی است که به جراحی منجر می شود و بسیار موفقیت آمیز است. از سوی دیگر اگر علائم در حال پیشرفت باشند درمان بسیار پیچیده می شود. و احتمالا با اشعه درمانی یا شیمی درمانی درمان صورت می گیرد.

علائم و نشانه های سرطان دهانه رحم:

۱- خونریزی غیر طبیعی:

خون ریزی غیر طبیعی واژینال معمول ترین علائم سرطان دهانه رحم می باشد که ممکن است پس از مقاربت و یا بین دوره خون ریزی دیده شود. با توجه به جامعه سرطان آمریکا خون ریزی سنگین تر از حد نرمال در دوره ماهیانه یا خونریزی پس از یائسگی نشانه بالقوه سرطان دهانه رحم می باشد.

۲- درد لگن:

همراه با خون ریزی غیر طبیعی درد لگن هم در هر منطقه از لگن می تواند ایجاد شود و می تواند از یک درد شدید تا یک درد مبهم باشد. درد در هنگام رابطه جنسی یا ادرار کردن  نیز از علائم هشدار دهنده است.

۳- تخلیه عجیب و غریب:

داشتن ترشح بد بو و قرمز رنگ و ترشحات غیر طبیعی واژن می تواند از نشانه های سرطان دهانه رحم باشد البته بسیاری از ترشحات هیچ ربطی با سرطان ندارند.

۴- خستگی:

احساس خستگی یا تنبلی می تواند از علائم سرطان دهانه رحم باشد.

۵- تغییرات در اجابت مزاج:

تغیرات مداوم در کیفیت مدفوع می تواند از نشانه های مرتبط با این بیماری باشد. اگر این علائم فقط به مدت کمتر از یک هفته باشد چیز نگران کننده ای نیست.

۶- سیگار کشیدن:

این یک عامل خطراست نه یک نشانه. افراد سیگاری یا کسانی که قبلا سیگار می کشیدند باید بدانند این می تواند خطر ابتلا به این بیماری را دو برابر افزایش دهد. در حال حاضر یک واکسن وجود دارد که به محافظت زن از ویروس پاپیلومای انسانی(HPV)  می پردازد این ویروس یک نوع ویروس رایج از عفونت است که تقربیا باعث تمام موارد سرطان گردن رحم می شود. بیشتر زنان و زنان جوان باید در موارد سرطان گردن رحم واکسینه شوند.

دکتر سلام


#پاپ اسمیر#سرطان دهانه رحم#نشانه های سرطان دهانه رحم

ارسال شده در ۲۲ اسفند ۱۳۹۵ توسط خانم پاشایی با موضوع بیماری ها , مطالب ویژه


منبع: دکتر سلام

آخرین تعرفه مکالمه با اپراتورهای تلفن همراه

بر این اساس هر دقیقه تماس با سیم‌کارت‌های همراه اول یا تلفن ثابت ۵۷۰ ریال و مکالمه با سیم‌کارت‌های ایرانسل و رایتل دقیقه‌ای ۶۲۵ ریال برای مشترکان سیم‌کارت‌های دائمی همراه اول هزینه دارد.

پول‌نیوز – مروری بر تعرفه‌ اپراتورهای تلفن همراه گویای آن است
که هر دقیقه مکالمه موبایلی بر اساس نوع سیم‌کارت هزینه‌ای بین ۴۹۹ تا ۹۲۹
ریال به همراه دارد.

مروری بر تعرفه مکالمات تلفن
همراه گویای آن است که هر دقیقه مکالمه با سیم‌کارت‌های دائمی همراه اول
تعرفه‌ای بین ۵۷۰ تا ۶۲۵ ریال به همراه دارد.

بر این اساس هر دقیقه
تماس با سیم‌کارت‌های همراه اول یا تلفن ثابت ۵۷۰ ریال و مکالمه با
سیم‌کارت‌های ایرانسل و رایتل دقیقه‌ای ۶۲۵ ریال برای مشترکان سیم‌کارت‌های
دائمی همراه اول هزینه دارد.

اما سیم‌کارت‌های اعتباری همراه اول
نیز برای هر دقیقه مکالمه هزینه‌ای بین ۶۷۰ تا ۹۳۷ ریال به همراه داشته و
هر دقیقه مکالمه با سیم‌کارت اعتباری همراه اول با خط تلفن ثابت و خط همراه
اول ۶۷۰ ریال و با سیم‌کارت اپراتورهای دیگر(ایرانسل و رایتل) ۹۳۷ ریال
تعیین شده است.

اما در اپراتور دوم یا ایرانسل دائمی هر دقیقه تماس
درون و برون شبکه ای ۴۹۹ ریال و هر ثانیه تماس ۸۳.۲ ریال هزینه دارد. در
سیم‌کارت های اعتباری اپراتور دوم هر دقیقه تماس درون شبکه‌ای ۶۶۹ ریال
هزینه دارد که البته اگر مشترک بر اساس ثانیه صورتحساب خود را تنظیم کرده
باشد، برای هر ثانیه مکالمه درون شبکه‌ای هزینه‌ای معادل ۱۱۵.۵ ریال اعمال
خواهد شد.

تماس با تلفن ثابت  نیز برای سیم کارت‌های اعتباری
ایرانسل در حالت دقیقه‌ای ۷۹۹ ریال و در حالت ثانیه‌ای ۱۳۳.۱ ریال هزینه
دارد و تعرفه هر دقیقه مکالمه از سیم‌کارت‌های اعتباری اپراتور دوم با سایر
اپراتورها ۹۲۹ ریال و در حالت ثانیه‌ای ۱۵۴.۸ ریال است.

اپراتور
سوم یا رایتل هم برای هر دقیقه تماس درون و برون شبکه‌ای با سیم‌کارت‌های
دائمی هزینه‌ای معادل ۴۹۹ ریال تعیین کرده و هر دقیقه مکالمه برای
سیم‌کارت‌های اعتباری این اپراتور نیز هزینه ای بین ۶۲۰ تا ۸۵۲ ریال به
دنبال دارد. بدین ترتیب مکالمات درون شبکه ای رایتل برای سیم‌کارت‌های
اعتباری دقیقه‌ای ۶۲۰ ریال و برای مکالمات برون شبکه‌ای(همراه اول و
ایرانسل) ۵۸۲ ریال است.


منبع: پول نیوز

فرمان ترامپ پروازهای امارات به آمریکا را ۳۵ درصد کاهش داد

فرمان ترامپ پروازهای امارات به آمریکا را 35 درصد کاهش دادپول‌نیوز – فرمان تجارتی جدید ترامپ، هزاران پرواز به سمت آمریکا را لغو کرد و پروازهای امارات به مقصد آمریکا ۳۵ درصد کاهش یافت.
فرمان تجارتی ترامپ باعث شده هزاران پرواز لغو شود و انتظار می رود این فرمان تأثیر منفی بر صنعت هواپیمایی این کشور داشته باشد.

روز دوشنبه گذشته ترامپ در دور دوم فرمان تجارتی، شهروندان کشورهای ایران، لیبی، سوریه، سومالی و یمن را که اکثراً‌ مسلمان هستند از مسافرت به این کشور منع کرد. در دور دوم فرمان تجارتی ترامپ، عراق از فهرست کشورهایممنوع، برداشته شد. این فرمان از ۱۶ مارس به مدت ۹۰ روز اجرایی خواهد شد.

بعد از صدور فرمان تجارتی ترامپ در این هفته جلوی بسیاری از این مسافرت‌ها به این کشور گرفته شده با این حال ایرلاین‌ها امارات امیدوار هستند که شرایط در تابستان(پس از مهلت ۹۰ روزه) بهبود یابد چرا که مسافران از خاورمیانه و منطقه خلیج فارس مشتریان دائمی هستند و می‌توانند بازار خوبی برای شرکت‌های آمریکا و همچنین در حوزه گردشگری باشند.


منبع: پول نیوز

دخالت پلیس ضدشورش هلند برای پایان‌دادن به تجمع حامیان اردوغان

پلیس ضد شورش هلند برای پایان دادن به تجمع شماری از هواداران رئیس‌جمهوری ترکیه در شهر روتردام، دست به مداخله زده است.

به گزارش بی بی سی، پلیس ضدشورش هلند تجمع حامیان «رجب طیب اردوغان» رئیس جمهوری ترکیه را بر هم زد.

حامیان رئیس‌جمهوری ترکیه، بامداد امروز- یکشنبه- ساعتی پس از آن به خیابان آمده بودند که هلند از ورود وزیر خانواده و رفاه ترکیه‌ به کنسولگری این کشور در روتردام جلوگیری کرد.

قرار بود «فاطما بتول کایا» وزیر خانواده و رفاه اجتماعی ترکیه در مراسمی برای حمایت از رای «آری» به رفراندوم ماه آینده (مورد حمایت دولت ترکیه) در روتردام سخنرانی کند.

آن طور که گزارش شده، ساعتی پس از منع فاطما بتول کایا جمعی از حامیان اردوغان در مقابل کنسولگری ترکیه در روتردام تجمع کرده‌اند که پلیس ضد شورش برای متفرق کردن آنها وارد عمل شده است.

بنابر گزارش‌ها با وارد عمل شدن پلیس ضدشورش، تظاهرات کنندگان هم در واکنش با پرتاب بطری‌های آب به سوی پلیس پاسخ داده‌اند.

فاطما بتول کایا، وزیر خانواده و رفاه اجتماعی ترکیه، روز شنبه از مسیر زمینی و از مرز آلمان به سوی روتردام رفته بود اما از ورود به کنسولگری ترکیه در این شهر منع شد.

به گفته شهردار روتردام، این وزیر ترکیه‌ای به سمت آلمان باز گردانده شده است.

ممانعت از ورود کایا به روتردام و بازگرداندن او به خاک آلمان با اعتراض گسترده در شبکه‌های اجتماعی چون توییتر هم همراه بوده است.

تنش‌ دیپلماتیک میان آنکارا و آمستردام در دو روز گذشته بالا گرفته است.

رجب طیب اردوغان، ساعتی پیش از تظاهرات حامیانش در روتردام، دولت هلند را «فاشیست و پس‌مانده نازی‌ها» توصیف کرد.

نخست وزیر هلند این موضع اردوغان را «یک حرف جنون‌آمیز» خوانده است.

نقطه آغاز اوج گرفتن تنش میان این دو کشور اروپایی لغو سخنرانی وزیر خارجه ترکیه در شهر روتردام بود.

ساعتی پیش از سخنان اردوغان، دولت هلند نشستن هواپیمای «مولود چاووش‌اوغلو» وزیر خارجه ترکیه در خاک هلند را ممنوع کرد.

در واکنش به این تصمیم, وزارت خارجه ترکیه کاردار هلند در آنکارا را برای توضیح در این باره احضار کرده است.


منبع: عصرایران

داعش مجبور به آزادی بازداشتی‌ها در موصل شد

همزمان با پیشروی نیروهای عراقی در موصل، تروریست‌های داعش ده‌ها فرد بازداشت‌شده را آزاد کردند.

به گزارش العالم، اهالی موصل روز شنبه با اشاره به آزادی چند شهروند موصل از اسارت ترورست‌های داعش، گفتند: چند تن از آزادشدگان افرادی هستند که برخلاف قانون داعشی‌ها سیگار می‌فروختند یا تلفن همراه داشتند و داعش به تماس‌های آنها شک کرده بود.

روسیا الیوم در گزارشی نوشت که پیگیری‌کنندگان تحولات موصل معتقدند که آزادی افراد دستگیر شده از سوی تروریست‌های داعش حاکی از تاثیر فشار حملات نیروهای عراقی در موصل است.

براساس شواهد و قرائن موجود، گروهک تروریستی داعش بسیاری از شهرهایی را که در عراق اشغال کرده بود، از دست داده است.

نیروهای عراقی، تروریست‌های داعش را از شرق موصل اخراج کرده‌اند و در حال پیشروی در مناطق غربی این شهر هستند.


منبع: عصرایران

آخرین تعرفه مکالمه با اپراتورهای تلفن همراه

مروری بر تعرفه‌ اپراتورهای تلفن همراه گویای آن است که هر دقیقه مکالمه موبایلی بر اساس نوع سیم‌کارت هزینه‌ای بین ۴۹۹ تا ۹۲۹ ریال به همراه دارد.

به گزارش ایسنا، مروری بر تعرفه مکالمات تلفن همراه گویای آن است که هر دقیقه مکالمه با سیم‌کارت‌های دائمی همراه اول تعرفه‌ای بین ۵۷۰ تا ۶۲۵ ریال به همراه دارد.

بر این اساس هر دقیقه تماس با سیم‌کارت‌های همراه اول یا تلفن ثابت ۵۷۰ ریال و مکالمه با سیم‌کارت‌های ایرانسل و رایتل دقیقه‌ای ۶۲۵ ریال برای مشترکان سیم‌کارت‌های دائمی همراه اول هزینه دارد.

اما سیم‌کارت‌های اعتباری همراه اول نیز برای هر دقیقه مکالمه هزینه‌ای بین ۶۷۰ تا ۹۳۷ ریال به همراه داشته و هر دقیقه مکالمه با سیم‌کارت اعتباری همراه اول با خط تلفن ثابت و خط همراه اول ۶۷۰ ریال و با سیم‌کارت اپراتورهای دیگر(ایرانسل و رایتل) ۹۳۷ ریال تعیین شده است.

اما در اپراتور دوم یا ایرانسل دائمی هر دقیقه تماس درون و برون شبکه ای ۴۹۹ ریال و هر ثانیه تماس ۸۳.۲ ریال هزینه دارد. در سیم‌کارت های اعتباری اپراتور دوم هر دقیقه تماس درون شبکه‌ای ۶۶۹ ریال هزینه دارد که البته اگر مشترک بر اساس ثانیه صورتحساب خود را تنظیم کرده باشد، برای هر ثانیه مکالمه درون شبکه‌ای هزینه‌ای معادل ۱۱۵.۵ ریال اعمال خواهد شد.

تماس با تلفن ثابت  نیز برای سیم کارت‌های اعتباری ایرانسل در حالت دقیقه‌ای ۷۹۹ ریال و در حالت ثانیه‌ای ۱۳۳.۱ ریال هزینه دارد و تعرفه هر دقیقه مکالمه از سیم‌کارت‌های اعتباری اپراتور دوم با سایر اپراتورها ۹۲۹ ریال و در حالت ثانیه‌ای ۱۵۴.۸ ریال است.

اپراتور سوم یا رایتل هم برای هر دقیقه تماس درون و برون شبکه‌ای با سیم‌کارت‌های دائمی هزینه‌ای معادل ۴۹۹ ریال تعیین کرده و هر دقیقه مکالمه برای سیم‌کارت‌های اعتباری این اپراتور نیز هزینه ای بین ۶۲۰ تا ۸۵۲ ریال به دنبال دارد. بدین ترتیب مکالمات درون شبکه ای رایتل برای سیم‌کارت‌های اعتباری دقیقه‌ای ۶۲۰ ریال و برای مکالمات برون شبکه‌ای(همراه اول و ایرانسل) ۵۸۲ ریال است.


منبع: عصرایران

افزایش سودآوری ب ام و در سال ۲۰۱۶

سود خالص ب ام و هشت درصد نسبت به سال ۲۰۱۵ رشد کرد و به ۶.۹ میلیارد یورو (۷.۳ میلیارد دلار) رسید. درآمد این شرکت ۲.۲ درصد رشد کرد و به ۹۴.۱ میلیارد یورو رسید که رکورد جدیدی برای ب ام و بود.

خودروساز لوکس آلمانی ب ام و میزان سود در سال ۲۰۱۶ را بدنبال رکورد فروش بالا افزایش داد و سود سهام بیشتری عرضه کرد.

به گزارش ایسنا، سود خالص ب ام و هشت درصد نسبت به سال ۲۰۱۵ رشد کرد و به ۶.۹ میلیارد یورو (۷.۳ میلیارد دلار) رسید. درآمد این شرکت ۲.۲ درصد رشد کرد و به ۹۴.۱ میلیارد یورو رسید که رکورد جدیدی برای ب ام و بود.

سود عملیاتی به میزان ۲.۲ درصد در سال ۲۰۱۶ کاهش یافت و به ۹.۴ میلیارد یورو رسید.

هارالد کروگر، مدیرعامل ب ام و گفت: این شرکت برای سال جاری حجم فروش بالاتری را هدف گرفته است اما گروه ب ام و به دلیل خروج انگلیس از عضویت اتحادیه اروپا (بریگزیت) و محدودیتهای تجاری احتمالی در آمریکا، انتظار دارد فضای اقتصادی و سیاسی جهانی متلاطم باقی بماند.

دونالد ترامپ، رییس جمهور آمریکا در مصاحبه ای در ژانویه، ب ام و را هدف حمله قرار داد و هشدار داد اگر این شرکت آلمانی برنامه ساخت کارخانه در مکزیک را اجرا کند، با مالیات مرزی سنگینی روبرو خواهد شد.

گروه ب ام و که مالک برندهای مینی و رولزرویس است، مجموعا ۲.۴ میلیون خودرو در سال ۲۰۱۶ فروخته است.

اما رکورد فروش این شرکت برای سبقت گرفتن از دایملر کافی نبود و مرسدس بنز که برند لوکس این شرکت است، برای نخستین بار در بیش از یک دهه خیر خودروهای بیشتری از ب ام و فروخت.

ب ام و قصد دارد به سهامدارانش ۳.۵۰ یورو به ازای هر سهم پرداخت کند که بالاتر از ۳.۲۰ یورو پرداختی برای سال مالی ۲۰۱۵ است.

اما سرمایه گذاران به نتایج مالی سال ۲۰۱۶ ب ام و واکنش سردی نشان دادند که کاهش ارزش سهام این شرکت در معاملات بازار بورس فرانکفورت را بدنبال داشت.

بر اساس گزارش رویترز، معامله گران نسبت به کاهش سود ناخالص ب ام و معیار سنجش عملکرد عملیاتی این شرکت هستند، ابراز نگرانی کرده اند. سود ناخالص گروه ب ام و ۲.۲ درصد در سال ۲۰۱۶ کاهش یافت و بخش خودروی این شرکت ۱.۸ درصد کاهش داشت.


منبع: عصرایران

وقتی عادل فردوسی پور به کمک «داد زن» می آید!

سفره هفت سین خانه ما با ماهی قرمز بیگانه است. طاقت ندارم ماهی توی تُنگ بیندازم و بعد بمیرد. عید نوروز برایم عید زایش است و دریغ است که با مرگ آن را گره بزنم. حتی مرگ یک ماهی خُرد.

عصرایران؛ مژگان افروزی*: یکی از لذت هایم در روزهای آخر سال نشستن در حاشیه ای آرام و تماشای تکاپوی مردمی است که برای شروع سال تازه خرید می کنند.

تماشای بچه های کوچکی که پدر و مادرشان با اشتیاق مشغول خرید رخت نو برایشان هستند مرا به روزهای دور کودکی می برد.

با مادر برای خرید عید می رفتیم و او مثل یک شعبده باز از بین لباس ها، رختی را بیرون می کشید و با همان نگاه اول می فهمید که لباس اندازه قد و قواره ام هست یا نه.

وقت خرید کفش، رو به روی مادر می ایستادم و او برای اینکه قد من به بلندی مهرش نمی رسید مقابلم زانو می زد تا من دست های کوچکم را بر شانه های محکمش تکیه بدهم و او کفش جدید را پایم می کرد و به شیوه خودش اندازه آن را می سنجید تا مبادا انگشت های ظریفم به رنج تازگی کفش زخم نبیند.

دیروز بعد از پایان کلاس های دانشگاه با اینکه خسته بودم ولی هوای دلپذیر روزهای آخر اسفند کودک بی قرار دستم را گرفت و به بازار بُرد. دلم نیامد این آخرین روزهای زمستانی را که به جان دوست دارم به خانه برگردم و کنار شوفاژ گرم بخزم. به خیابان های باران خورده زدم و بی چتر دل به هیاهوی مردم دادم.

سبزه ها و گلدان ها و عروسک های حاجی فیروز همراه شمع های کوچک و بزرگ کنار خیابان چیده شده بودند. ماهی های قرمز در تشت های بزرگ شنا می کردند. دلم گرفت. سفره هفت سین خانه ما با ماهی قرمز بیگانه است. طاقت ندارم ماهی توی تُنگ بیندازم و بعد بمیرد. عید نوروز برایم عید زایش است و دریغ است که با مرگ آن را گره بزنم. حتی مرگ یک ماهی خُرد.

باران شدیدتر می بارید، بیشتر مردم به مغازه ها پناه برده بودند. از باران فرار نمی کنم خاصه این سال ها که کم می بارد. گوشه ای به یکی از نیمکت های حاشیه خیابان تکیه دادم. صورتم خیس شده بود.

کمی آنسوتر پسر جوان لاغر اندامی مقابل یکی از مغازه ها با صدای بلند از تخفیف های ویژه مغازه ای خبر می داد. صدایش را صاف کرد و داد زد:

– عادل فردوسی پور چرا شده عادل فردوسی پور؟! چون صداقت داره! ما هم صداقت داریم. با خرید از ما پشیمون نمی شید همونطوری که از اعتماد به عادل پشیمون نشدید!

از شیطنت و خلاقیتش خنده ام گرفت. صورت او هم مثل من زیر باران خیس شده بود. صورت من از لذت باران و صورت او از دغدغه کسب معاش! صداقت هنوز هم به کار می آید. عادل فردوسی پور روحش هم خبر ندارد که صداقتش به داد یک دادزن در روزهای آخر اسفند می رسد.

* روزنامه نگار


منبع: عصرایران

کوهنوردانی که زنده می روند و مرده برمی گردند

آخرین جنازه همین دیروز پیدا شد. دو تاى دیگر چندین روز قبل‌تر. این یکى انگار جاى دورتر پرت شده بود. انگار با بهمن چرخیده و چرخیده تا رسیده به ته برف‌ها.

به گزارش عصر ایران، روزنامه شهروند نوشت: شاید تصور این ابعاد دشوار باشد، اما برفى که جابه‌جا شده به اندازه صدها کامیون است. ٨ تا ١٠ متر ارتفاع و مساحتى حدود ١٠٠ متر.

سفارش مرده‌هایتان را نکنید. مردان افجه خودشان دست به کار می‌شوند. سقوط هر بهمن یادآور مرگ است. زمستان‌ها افجه (یکی از روستاهای دهستان لواسان کوچک بخش لواسانات در شهرستان شمیرانات استان تهران) بوى مرگ می‌دهد.

هیچ کوهنوردى نصیحت مردان روستا را جدى نمی‌گیرد. آنها مصمم پیش می‌روند و تنها مردان روستایى هستند که با هیبت مرگ آشنایند. چشم‌هاى آنها انباشته از هراس و اندوه می‌شود و کوهنوردان هنوز در گردنه پربرف پیش می‌روند. درحالى‌که در آغوش نیستى گام می‌گذارند و چشم‌هایشان هیچ نمی‌بیند. این است قصه یک مرگ سپید.

کوهنوردانی که زنده می روند و مرده برمی گردند

به حرف ما توجهى نمی‌کنند. می‌روند و می‌میرند. آخرین مرد مرده ١۵ بهمن زنده رفت، ١٨ بهمن خود من جنازه‌اش را بیرون کشیدم. سر تا پایش مارک بود. از لباس زیر و کمربندش تا کفش و کلاه و دستکش. ۴میلیونى می‌ارزید، اما لباس مارک کوهنورد نمی‌سازد. بهمن بِرندمِرند حالیش نیست. اصلا مگر خود شما نشنیدید که می‌گویند خشم طبیعت؟ طبیعت زیباست، اما در کنار زیبایى‌اش عصیان دارد؛ مرگ و میر دارد. مثل دریا، مثل جنگل، مثل همین کوهستان.

ما بالاى صد دفعه به کوهنوردان درباره این‌جا توضیح داده‌ایم. هشدار که زمستان‌هاى این‌جا بد است. خطر دارد. شصت تا کشته بیشتر داده. چه زن چه مرد. گوش نمی‌دهند. ما را به چشم مزاحم نگاه می‌کنند. باور نمی‌کنند چیزى که در چهاردیوارى کلاس و سنگ‌نوردى روى دیوار مصنوعى یاد گرفته‌اند، فرق دارد با اصل جنس. این‌جا کوهستان است. مگر شوخى است. می‌زند زمین. غریبه و آشنا هم نمی‌شناسد.

ما که می‌بینید کوه‌گردیم. خانه و زندگیمان این‌جاست. دامداریم. گاو و گوسفند می‌آوریم این بالا. کشاورزى می‌کنیم. دیدید این بالا دشت هویج را؟  سرخاب‌سفیداب می‌کنند، می‌زنند به کوه. با لباس گران‌قیمت که آدم کوهنورد نمی‌شود. به خدا ما دلمان می‌سوزد. به خدا جوان جوان از زیر این بهمن می‌کشانیم بیرون. جگرمان کباب می‌شود. طاقت شنیدن گریه کس و کارشان را نداریم. این آخرى بچه قنداقى داشته. نوزاد سه ماهه.

 کمیته کوهنوردى و سازمان‌های دیگر می‌گویند خطر دارد. اغلب می‌گذارند براى ذوب شدن برف‌ها تا بروند سراغ جنازه‌ها. اردیبهشت به بعد. ما محلى‌ها دلمان طاقت نمی‌گیرد. می‌زنیم به کوه. نه ریالى می‌گیریم؛ نه از جایى تشویق می‌شویم. چشممان به دست کسى هم نیست. براى خاطر خدا. براى مادرهاى چشم‌انتظار.

هیچ امکاناتى هم نداریم، هیچ. یک چکمه می‌پوشیم. بیل و کلنگ برمی‌داریم و با اسب و قاطر می‌زنیم به کوه. برف تا سینه اسب‌هاى بیچاره می‌رسد. از یک جایى به بعد دیگر بالا نمی‌آیند، از بس راه سخت می‌شود. ما چهار صبح از ده راه می‌افتیم بالا. همین ده افجه. تند راه برویم سه ساعت، سه ساعت و نیم بعد می‌رسیم بالا، خسته، اما تازه کارمان شروع می‌شود. لقمه‌ای نان می‌خوریم و یا على. شروع می‌کنیم به کندن. در دل برف تونل می‌زنیم. مسیرهاى احتمالى را می‌دانیم یا رفقایشان هم می‌گویند کدام قله یا گردنه بوده‌اند که دچار حادثه شده‌اند. ما نه فکر کنید برف، بهمن جابه‌جا می‌کنیم. نمی‌دانید یعنى چه. تا اهل این‌جا نباشید، نمی‌دانید. هر کدام خسته می‌شویم جایمان را می‌دهیم دیگرى. خیس می‌شویم. از بالا تا پایین. برف می‌ریزد داخل چکمه‌هایمان. نه فکر کنید آب و هواى معمولى، نه. از ١٠ تا ١۵ درجه زیر صفر. چه بادى. برف‌ها را گلوله می‌کند می‌کوبد به سر و صورتمان. در چنین شرایطى کار می‌کنیم. دست و پایمان سوزن سوزن می‌شود؛ یعنى سرمازدگى. تجربه کرده‌اید؟ فقط باید بدنتان را ماساژ دهند. بپیچند لاى حوله گرم، یا هر چه که هست. ما هیچ امکاناتى نداریم. تنمان عادت کرده به سختى و سرما. نه پولى می‌دهند، نه می‌خواهیم. نه اصلا می‌گیریم. ما فقط غیرتمان قبول نمی‌کند کسى آن بالا مانده باشد و ما پیش زن و بچه و خانه گرم و نرم، همین.

این جا زمستان‌هایش خشم و زیبایى را با هم دارد. کوهنورد و غریبه ندارد. پا نمی‌دهد. رکاب نمی‌دهد. باز ما چون بومى این‌جا هستیم، قلق این‌جا دستمان است. چم و خم کوه‌ها را می‌شناسیم. با گردنه‌ها آشناییم. می‌دانیم از کجا و کى و چطور برویم و بیاییم. بچه همین کوه و دشتیم، اما مردها که می‌آیند نگاه هم نمی‌کنند. حرفمان را گوش نمی‌گیرند. می‌خندند و راهشان را می‌روند. نمی‌دانند دو روز بعد، سه روز بعد مشترى اول و آخر خودمانند. فقط می‌کَنیم. آن‌قدر که برسیم به خود برف؛ یعنى با همین بیل و کلنگ، به اندازه صد تا کامیون بهمن جابه‌جا می‌کنیم. تازه می‌رسیم به خط اصلى برف که تقریبا همه ‌سال هست و کمتر ذوب می‌شود. اگر بهمن نبود که این قدر خطرناک نبود. روى برف با همین کفش و امکاناتى که دارند می‌توانند بروند و بیایند. نه این که به کل خطر نباشد، هست.

ولى نه به اندازه بهمن. بهمن که می‌آید ما پشتمان می‌لرزد، ببین آنهایى که زیرش می‌مانند چه حالى دارند، اما خب می‌روند. دنبال جسد که می‌رویم زن و بچه خودمان دل‌نگران می‌شوند. صد تا قل هوالله و آیه الکرسى می‌خوانند. می‌سپارند که مواظب باشیم.

هستیم. ولى خب، عمر با خداست. چند‌سال پیش یکى از مردهاى روستا پایش سر خورد و افتاد. ‌هزار تکه شد.‌ هزار دفعه بیشتر این‌جا را بالا پایین رفته بود. ما این‌جا جنازه پیدا کردیم، زن بود. بدنش از چهل جا بیشتر شکسته بود. لق شده بود. جنازه‌ها را با چوب اسکى یا پتو و طناب سُر می‌دهیم پایین تا جایى که به حیوان‌ها برسیم. بعد بار اسب و قاطر می‌کنیم. چوب می‌شوند. خشکِ خشک، اما سالم‌اند. انگار تو فریزر بوده‌اند. اگر صبر کنیم تا بهار خوراک گرگ‌ها می‌شوند. خرس هم هست این جا. می‌خورند. حساب نمی‌کنند دکتر است یا استاد دانشگاه. استخوانش را هم نمی‌گذارند. براى همین است زود دست می‌جنبانیم. رها نمی‌کنیم به امان خدا.

من تنها نیستم. ١٧-١۶ نفریم. همین جا زندگى می‌کنیم. یک وقت می‌بینى دو نفرمان نیستند. یا کسى مریض است. خلاصه مردهاى افجه جمع می‌شویم، می‌رویم بالا براى کمک. من، آقا ابوالفضل على نقیان، حسین خاکى لارى. امیر و جواد لارى. یعنى اسم همه‌مان را بگویم؟ بد است. کارى نمی‌کنیم که. این‌جا هر حادثه‌ای که اتفاق می‌افتد، دوستان افغانى هم کمک می‌دهند. می‌گویند فرقى ندارد؛ شما ایرانى‌ها هم برادر مسلمان ما هستید. ما در این مملکت نان و نمک شما را خورده‌ایم. جوان هستند‌ها خیلى. مثل آقا امان تاجیک و عبدالحق تاجیک ٢۴‌سال دارند. یا آقا حفیظ که فقط ٢٢سالش است. افغانى ایرانى ندارد. ما با هم سر یک زمین کار می‌کنیم. درخت‌هاى باغ را هرس می‌کنیم. به گاو و گوسفندها رسیدگى می‌کنیم.

ما این‌جا در همین گروه امدادرسان خودمان مرد ۶٠ ساله داریم. مثل سید محمد قوامى یا سیداحمد قوامى که ۵٧سالش است. آهان، سید على موچول ٨٣سالش است، على حاج‌صفر ۵۵‌سال. جوان هم داریم. شهروز لارى ٢٢سالش است. امیر و جواد لارى ٢٢ و ٢۶ساله‌اند. دیگر چى بگویم. اسم همه را گفتم نه! اسماعیل آوکى، جعفر آشى، عباس محسن ایران. حسین خاکى لارى. آ سید‌هاشم قوامى. حالا اسم خودم زیاد مهم نیست. شما چون اصرار می‌کنید می‌گویم. من قوامى هستم. کوچک شما سید مهدى. این هم پسرم حسین آقاست. خواستید اسم‌ها را روى کاغذ برایتان می‌نویسم. من سواد درست‌حسابى ندارم، ولى بچه کوهستانم. با این برف و این قله و گردنه‌ها بزرگ شده‌ام.  این جا قله و گردنه زیاد دارد. قله پرسون که ٣١٠٠ متر ارتفاع دارد. قله آتش کوه که ٣٧۵٠ متر است. قله مهرچال که خیلى مرتفع است. ٣٩١٢ متر است. قله ریزان داریم. قله ساکا که ٣٣٠٠ متر است.

افجه اصلا بهشت است. شما بهار بیا این جا. تابستان بیا. عطر شکوفه‌هاى گیلاس و سیب آدم را دیوانه می‌کند. باغ‌هاى گردو. پر از رودخانه است. ما این‌جا یک آبشار زیبا داریم به اسم پسچویک. دو روستاى کوچک‌تر داریم به نام وردیج و واریش. این‌جا دامنه البرز است، اما بدبختى، کوهنوردها فقط زمستان‌ها می‌آیند این‌جا. انگار تابستان‌ها دست‌گرمى است. یعنى فقط اگر در دل سرما و زمستان و برف و بهمن بیایند حساب است. خانواده‌هایشان هم که نمی‌دانند کجا می‌روند و مرگ چطور در کمینشان است. ما هم چون روستایى هستیم به حرفمان اعتنا نمی‌کنند. چه بگویم دیگر. دیر وقت است. ۴ صبح باید راه بیفتیم براى پیدا کردن آخرین جنازه. می‌گویند یک دکترى است. خیلى جوان است طفلک. ۵-٣۴‌سال به زحمت دارد. اهل قزوین است. پدرش زنگ زد که با من صحبت کند. نمی‌دانم از کجا شماره پیدا کرده بود. می‌خواستند با مادرش بیایند این‌جا که التماس کنند بچه‌شان را پیدا کنیم. من نرفتم پاى تلفن. طاقت گریه‌زارى نداشتم. خواهش ندارد. ما خودمان همین صبح می‌رویم. چند روز است گشته‌ایم. ١٠ خروار بهمن جابه‌جا کرده‌ایم. خودش را نشان نداده هنوز. پیدایش نکرده‌ایم. ولى امروز فرداست که بزند بیرون. بهمن جابه‌جا کرده‌ایم. شوخى که نیست.


منبع: عصرایران

دلایل شایع درد گردن و شانه

یکی از شایع‌ترین انواع شانه و گردن درد در نتیجه مشکلات گردن که به نام رادیکولوپاتی گردنی شناخته می شود، ایجاد می شود.

ناحیه گردن و شانه از
ساختارهایی کوچک اما مهم بسیاری شکل گرفته است. اغلب، گردن درد و/یا درد گردن و
دست با برخی انواع مشکل که در ستون فقرات گردنی شکل گرفته اند، مرتبط هستند، که از
آن جمله می توان به فتق دیسک یا دیسک انحطاطی، آرتریت فقراتی در ناحیه گردن، آسیب
بافت نرم و موارد نادر مانند عفونت، تومورها یا کیست ها اشاره کرد.

دلایل شایع درد گردن و شانه

به گزارش گروه سلامت عصر ایران
به نقل از “وری ول”، هنگامی که از درد شانه شکایت می شود، از جمله احتمالاتی
که به ذهن خطور می کنند می توان به ورم کیسه های مفصلی، پارگی روتاتور کاف، تصادف،
یا شانه منجمد اشاره کرد.

اما زمانی که با ترکیبی از
درد گردن و شانه مواجه می شوید چه اتفاقی رخ داده است؟ آیا این شرایط به معنای
وجود مشکل در هر دو قسمت است؟ آیا مشکلاتی که در بالا به آنها اشاره شد موجب شکل
گیری نشانه ها در این دو قسمت شده اند؟

به طور خلاصه، هنگامی که
مشکلی در هر یک از این مناطق رخ می دهد، تعدادی از سیستم های بدن درگیر آن هستند.
این به معنای آن است که بر اساس بافت هایی که تحت تاثیر قرار گرفته اند و این که
چگونه واکنش نشان می دهند، شما می توانید هم در گردن و هم شانه های خود درد را
احساس کنید.

مشکلات گردن که موجب درد در
شانه می شوند

ستون فقرات گردنی از هفت
استخوان نسبتا کوچک با تحرک بالا همراه با رباط ها، عضلات، دیسک های جذب شوک و …
تشکیل شده است. به واسطه اندازه و پیچیدگی این بخش های متحرک وابسته به هم، گردن
نسبت به شرایطی مانند آرتریت و همچنین آسیب دیدگی آسیب پذیر است.

یکی از شایع‌ترین انواع شانه
و گردن درد در نتیجه مشکلات گردن که به نام رادیکولوپاتی گردنی شناخته می شود،
ایجاد می شود. اگر چیزی که به طور معمول به این ناحیه اختصاص دارد زیر فشار قرار
بگیرد و موجب تحریک ریشه عصب نخاعی شود، نشانه های رادیکولوپاتی ممکن است شکل
بگیرند.

ریشه های عصب نخاعی که در هر
دو طرف ستون فقرات قرار گرفته اند، خوشه هایی از اعصاب هستند که از طناب نخاعی
اصلی منشعب شده اند. ریشه های عصب نخاعی در فضاهایی قرار دارند که به نام سوراخ
بین مهره ای شناخته می شود، که اساسا سوراخ هایی در دو طرف ستون فقرات هستند.

رادیکولوپاتی زمانی شکل می
گیرد که ریشه عصب نخاعی فشرده شده و/یا توسط چیزی تحریک شده باشد، که در این شرایط
نه تنها درد را احساس خواهید کرد، بلکه امکان تجربه بی حسی، ضعف، سوزن سوزن شدن
و/یا احساسات الکتریکی نیز وجود دارد.

از آنجایی که شاخه اعصاب
خارج شده از ریشه عصب به تمام مناطق بدن، از جمله دست ها، گسترش می یابد، نشانه
هایی که در ریشه های عصبی آغاز می شوند ممکن است به دست نیز سرایت کرده و شانه را هنگام
حرکت تحت تاثیر قرار دهند.

بیماری های ستون فقرات گردنی
که موجب رادیکولوپاتی می شوند

اسپوندیلوز گردن می تواند
شامل تشکیل خارهای استخوانی در جایی که نیازی به آنها نیست، یعنی سوراخ بین مهره
ای شود.

تنگی کانال نخاعی که شکل پیشرفته
آرتریت فقراتی است، زمانی رخ می دهد که فضاها در ستون فقرات، به عنوان مثال، کانال
نخاعی و سوراخ های بین مهره ای باریک می شوند. از آنجایی که تنگی کانال نخاعی با آرتریت
مرتبط است، تنگ‌تر شدن فضاها به طور معمول در نتیجه رشد استخوان اضافی شکل می
گیرد. این می تواند به تماس استخوان جدید و ریشه عصب نخاعی منجر شود و
رادیکولوپاتی شکل بگیرد. تنگی کانال نخاعی می تواند موجب لنگش عصبی نیز شود که با
گرفتگی، درد و ضعف در یک پا مشخص می شود. در حقیقت، لنگش عصبی یک نشانه مشخص از
تنگی کانال نخاعی است.

یکی از نشانه های نخستین
تغییرات انحطاطی در ستون فقرات شرایطی فرساینده است که جاذب های شوک بین استخوان
های فقراتی را تحت تاثیر قرار می دهد. در بیماری دیسک انحطاطی فیبرهای خارجی دیسک
که از ماده نرم درونی محافظت می کنند، ساییده و فرسوده می شوند. این شرایط می تواند
به ورم دیسک یا فتق دیسک منجر شود.

مایع درونی دیسک چیزی است که
ظرفیت جذب شوک را به آن می بخشد. هنگامی که این مایع خشک می شود یا از دیسک خارج
می شود، انعطاف پذیری فرد ممکن است کاهش یابد و سطوح درد افزایش یابد. دیسک هایی
که به طور کامل خشک می شوند می توانند شرایطی دردناک را ایجاد کنند.

فتق دیسک زمانی رخ می دهد که
فیبرهای خارجی سخت جاذب های شوک بین استخوان های فقراتی به نقطه ای از اختلال می
رسند که ماده مایع درون دیسک امکان خروج پیدا می کند. از نظر تئوری، این شرایط
دردناک نیست، اما در بسیاری از مواقع، مایع روی یک ریشه عصبی نخاعی قرار می گیرد و
شکل گیری نشانه های رادیکولوپاتی را موجب می شود.

مشکلات شانه که ممکن است
موجب گردن درد شوند

گردن درد به واسطه مشکلات
شانه بیشتر با آسیب بافت نرم پس از یک آسیب دیدگی یا بیماری مرتبط است. درد شانه
اغلب در نتیجه بروز مشکل در نواحی دیگر بدن شکل می گیرد. شکل گیری مشکل در قلب،
ریه ها، اندام های شکمی و طناب نخاعی می تواند به شکل گیری درد در ناحیه شانه و
گاهی اوقات گردن منجر شود. بر همین اساس بلافاصله پس از تجربه درد در ناحیه شانه
یا گردن باید این شرایط را به اطلاع پزشک خود برسانید.

در ادامه فهرستی از مشکلات
شانه که ممکن است به شکل گیری درد در ناحیه شانه و گردن منجر شوند، ارائه می شود:

آیا تا به حال با شکستگی
استخوان ترقوه مواجه شده اید؟ این آسیب دیدگی در میان دوچرخه سواران شایع است.
گردن درد مرتبط با ترقوه شکسته احتمالا با بافت نرم مرتبط خواهد بود.

بورسیت شانه می تواند موجب
تورم، سفتی و درد، به ویژه پس از تجربه یک آسیب دیدگی در این منطقه شود. نشانه
هایی از این دست – به ویژه در شرایطی که بافت نرم تحت تاثیر قرار گرفته است -
تمایزی بین ناحیه شانه و ناحیه گردن قائل نمی شوند.

شکستگی تیغه شانه: آسیب تیغه
شانه به طور معمول با تروما نسبتا قوی مرتبط است.

آسیب دیدگی های روتاتور کاف پارگی
عضلاتی هستند که مفصل شانه را احاطه کرده اند. این شرایط می تواند در نتیجه آسیب
دیدگی های ورزشی یا کارهای فرساینده تکراری در طول زمان شکل بگیرد. در این حالت هنگامی
که قصد دارید شانه خود را حرکت دهید، ممکن است درد را احساس کنید، اما بافت نرم
گردن نیز ممکن است تحت تاثیر قرار بگیرد.

سندرم گیرافتادگی شانه به
فشردگی تاندون های شانه در برابر آکرومیوم، که انتهای یک تکه استخوان در تیغه شانه
است، ارجاع می شود. فشردگی در نتیجه حرکات بالا سری مکرر شکل می گیرد و همچنین می
تواند در نتیجه آسیب دیدگی ناشی از سقوط، ضعف در عضلات شانه و موارد دیگر رخ دهد.

بافت نرم و وضع اندام

بیماری ها و آسیب دیدگی های
که در بالا به آنها اشاره شد، بیشتر بر بافت سخت و ساختارهایی در مفاصل متمرکز
بودند. اما نباید بافت نرم را فراموش کنید. بافت نرم می تواند اثر بزرگی روی سطوح
درد داشته باشد. عضلات، رباط ها، نیام و تاندون ها از جمله بافت های نرم هستند.
این ساختارهای انعطاف پذیر می توانند موجب شکل گیری درد در ناحیه ستون فقرات و
شانه شوند. به عنوان مثال، پس از تجربه یک تصادف خودرو جزئی دردهایی که ممکن است پس
از آن شکل بگیرند – سردرد، گردن درد یا شانه درد – ممکن است کاملا در نتیجه آسیب
بافت نرم شکل گرفته باشند.

هنگامی که با آسیب گردن یا
شانه ها مواجه می شوید، بیش از یک سیستم بدن ممکن است تحت تاثیر قرار بگیرد.
هنگامی که گردن درد دارید ممکن است با از دست رفتن قدرت عضلات شانه خود مواجه
شوید. این شرایط می تواند به مشکلاتی در تیغه شانه یا گیرافتادگی دردناک شانه منجر
شود.

اگر در مفصل اخرمی-چنبری
شانه درد احساس می کنید، ممکن است با انتشار درد به گردن نیز مواجه شوید.

آسیب شلاقی گردن را نیز
فراموش نکنید. در کنار دیگر انواع تروما یا آسیب دیدگی گردن، آسیب شلاقی ممکن است رگ
به رگ شدن رباط یا آسیب عضلانی را به همراه داشته باشد. این آسیب دیدگی می تواند
درد در ناحیه شانه و گردن را موجب شود.

در نهایت، وضع اندامی همیشگی
شانه می تواند در سلامت گردن نقش داشته باشد. افرادی که ساعت های طولانی در روز را
پشت میز در حالت نشسته سپری می کنند، برای ابتلا به مشکلات شانه و شرایطی که به
نام جلو آمدن سر شناخته می شود، مستعدتر هستند. در این شرایط گردن و شانه می
توانند در شکل گیری ضعف، وضع اندامی ضعیف و درد نقش داشته باشند.


منبع: عصرایران

۶ دلیل برای انجام کولونوسکوپی

کولونوسکوپی روشی ایده آل برای بررسی دلیل وجود خون در مدفوع و یا این که چرا خونریزی مقعدی دارید، محسوب می شود.

تنها نام کولونوسکوپی کافی
است تا خاطر برخی از بزرگسالان مشوش شود، اما حقیقت این است که کولونوسکوپی فواید
بیشتری نسبت به آسیب احتمالی دارد و حتی می تواند جان فرد را نجات دهد. طی انجام کولونوسکوپی
ممکن است به ندرت متوجه شوید که چنین عملی در حال رخ دادن است.

6 دلیل برای انجام کولونوسکوپی

به گزارش گروه سلامت عصر ایران
به نقل از “اکتیو بیت”، مراکز کنترل و پیشگیری از بیماری آمریکا انجام کولونوسکوپی
هر ۱۰ سال یک بار پس از سن ۵۰ سالگی را برای بررسی ابتلا به بیمای های بالقوه
مرگبار توصیه می کند. در ادامه با برخی دلایل که باید به پزشک اجازه دهید از طریق
کولونوسکوپی نگاه دقیق‌تری به وضعیت مقعد و روده شما داشته باشد، بیشتر آشنا می
شویم.

بررسی سرطان روده

به گفته کلینیک مایو، اگر از
مرز ۵۰ سالگی عبور کرده اید و در معرض خطر متوسط ابتلا به سرطان روده بزرگ (به این
معنا که با دیگر عوامل خطرآفرین ابتلا به سرطان روده بزرگ به استثنا سن مواجه
نیستید) قرار دارید، باید انجام کولونوسکوپی را برای غربالگری این بیماری کشنده
انجام دهید.

در همین راستا، باید این کار
را هر ۱۰ سال یک بار انجام دهید. سرطان روده بزرگ که یکی از انواع مرگبار سرطان در
جهان محسوب می شود، می تواند در قالب یک تومور در دیواره داخلی روده بزرگ ظاهر شود.

بررسی پولیپ ها

رشد پولیپ ها در روده بزرگ
می تواند نشانه ای هشدار دهنده از سرطان روده بزرگ باشد، و همچنین می توانند موجب
شکل گیری درد و ناراحتی بشوند. در برخی موارد، داشتن پولیپ بدون نشانه خاصی همراه
است و از این رو، امکان دارد متوجه وجود آن نشوید.

انجام کولونوسکوپی می تواند
به جمع آوری نمونه های بافت برای حصول اطمینان از سرطانی نبودن پولیپ ها کمک کند.
هرچه پولیپ بزرگتر باشد، به طور کلی احتمال بیشتری وجود دارد که از نمونه های
بدخیم باشد. در نتیجه، حتی اگر با نشانه ای مواجه نیستید، بهتر است با پزشک خود
درباره بررسی مشکلات بالقوه پیش از آن که خیلی دیر شود، صحبت کنید.

مشاهده خون در مدفوع

کولونوسکوپی روشی ایده آل
برای بررسی دلیل وجود خون در مدفوع و یا این که چرا خونریزی مقعدی دارید، محسوب می
شود. در شرایطی که وجود خون در مدفوع می تواند نشانه ای از مشکلی جدی باشد، اما
همواره این گونه نیست.

از جمله دلایل مشاهده خون در
مدفوع می توان به خونریزی در بخشی دیگر از دستگاه گوارش اشاره کرد که می تواند در
نتیجه مشکلی نسبتا بی ضرر مانند بیماری دیورتیکولی شکل گرفته باشد.

بررسی کمبود آهن

برخی افراد مبتلا به کمبود
آهن (آنمی)، که نشانه هایی مانند خستگی شدید، سرگیجه، و حتی نیاز به خوردن خاک در
آنها شکل می گیرد، می توانند از طریق کولونوسکوپی به درک بهتری از شرایط خود دست
یابند.

آنمی یا کم خونی می تواند به
دلایل مختلف شکل بگیرد، که التهاب در روده بزرگ و حتی سرطان روده بزرگ از آن جمله هستند.
از طریق کولونوسکوپی می توان پولیپ ها یا زخم هایی که موجب از دست رفتن خون مرتبط
با آنمی می شوند را بررسی کرد. هر چه زودتر دلیل اصلی مشکل مشخص شود، شانس دریافت
درمان موثر نیز افزایش می یابد.

بررسی تغییر در اجابت مزاج

اگر به اسهال مبتلا شده اید
و این شرایط به طور مداوم ادامه دارد، انجام کولونوسکوپی می تواند روش مناسبی برای
شناسایی دلیل شکل گیری اسهال باشد.

در شرایطی که اسهال برای
بیشتر مردم یک یا دو بار در سال رخ می دهد و مشکلی حاد در پس آن قرار ندارد، در
برخی موارد دلایلی جدی‌تر موجب این شرایط می شوند که بیماری کرون یا کولیت
اولسراتیو از آن جمله هستند، که در این قبیل موارد به مراقبت پزشکی نیاز است. انجام
کولونوسکوپی یکی از روش های مورد استفاده توسط پزشکان برای تعیین علت زمینه ای
مشکل است.

کاهش وزن

به گفته پژوهشگران مرکز
پزشکی دانشگاه مریلند، در شرایطی که رژیم غذایی عادی خود را دنبال می کنید، اما
روند کاهش وزن غیر قابل توضیح را تجربه می کنید، انجام کولونوسکوپی می تواند برای
بررسی و تشخیص علت این شرایط مد نظر قرار بگیرد.

روده شما برای انجام آزمایش باید
به طور کامل تخلیه شده باشد، که این می تواند به معنای تنقیه از طریق مصرف مسهل ها
یا پرهیز از مصرف مواد غذایی جامد برای دو تا سه روز پیش از انجام کولونوسکوپی
باشد.


منبع: عصرایران

بازیگران «نمایش اشرافی‌گری» در جامعه

حمیدرضا عسگری در سرمقاله امروز روزنامه آفرینش  نوشت:

داشتن یک جامعه پویا، مدرن و سلامت به عنوان هدف غایی تمام حکومت‌هاست تا با اتکا به توان این جامعه بسیاری از خواسته و داشته‌های ملی را محقق و به سرانجام برسانند. این مهم نیاز به سیستم اجرایی و ساختاری منسجم در نظام‌های حکومتی دارد.

انسجام این مدیریت اجرایی زمانی نمود پیدا می‌کند که همه شرایط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و… برای تمام اقشار جامعه به صورت یکسان فراهم و در دسترس باشد، تا عامه مردم بتوانند از سرمایه‌های ملی کشور استفاده کنند و رشدی همگرا در اجتماع بروز پیدا کند. این رشد همگرا به معنای آن است که امتیازات، فرصت‌ها و تسهیلات مختلف کشور تنها برای قشری خاص فراهم نگردد.

متاسفانه امروز در جامعه ما این آفت پدیدار شده و ریشه آن هر روز گسترده تر می‌شود، بگونه‌ای که فاصله میان اقشار بالای جامعه، با اقشار پایین جامعه به شدت افزایش پیدا کرده است. براساس اصول جامعه شناسی، آن دسته از حکومت‌هایی که بتوانند فاصله اقشار بالا و اقشارپایین جامعه را به حداقل برسانند، و در این فرآیند قشر متوسط جامعه را تقویت کنند، به رشد همگرا و همه جانبه اجتماعی نائل خواهند شد. گسترده شدن قشر متوسط جامعه به معنای تعادل در توزیع امکانات و فرصت‌ها و رشد تمام وجوه زندگی مردم می‌ باشد.

حالا که جامعه به دو دسته غنی و فقیر تقسیم می‌شود، مسلماً آسیب‌های اجتماعی خاص خود را به همراه خواهد داشت. دراین مدل اجتماعی به سبب عدم توازن اقتصادی میان داشته‌های مردم، سایر عرصه‌های زندگی آنها نیز دچار خسران خواهد شد. به بیان واضح تر بهترین و مناسب ترین امکانات اجتماعی به لحاظ سیاسی، فرهنگی، آموزشی، بهداشتی، رفاهی و… برای آن دسته از اقشاری فراهم خواهد بود که از توان مالی بالاتری برخوردارند. به این ترتیب با رشد قشری خاص از جامعه شاهد پسرفت دیگر اقشار خواهیم بود که مدام بر دایره آنها افزوده خواهد شد. به عبارت دیگر در این مدل جامعه شناسی، اقشار غنی، غنی‌تر خواهند شد و اقشار ضعیف، فقیرتر.

اما این پایان کار نیست؛هریک از این اقشار اجتماعی دچار مشکلات خاص خود خواهند شد.

در اقشار غنی به سبب فراهم بودن همه امکانات و میل به افزایش قدرت و ثروت شاهد بروز فسادهایی خواهیم بود که تبعات سنگینی برای جامعه دربرخواهد داشت. میل به زیاده خواهی موجب فرصت طلبی و سواستفاده از موقعیت‌ها خواهد شد و نتیجه آن بروز انواع فسادهای کلان در ابعاد اقتصادی خواهد شد. در عرصه سیاسی یکجانبه گرایی و برنتافتن رقبا و مخالفین را به همراه خواهد داشت و درعرصه فرهنگی نیز توازن و تعادل نظام اخلاقی را برهم خواهد زد.

در ادامه این آسیب شناسی باید به عطش و میل به دست یابی به امکانات و فرصت‌ها درمیان اقشار زیردست و پایین اشاره داشت. به سبب نبود توازن در توزیع امکانات هریک از افراد جامعه سعی می‌کنند تا خود را به نقطه بالای هرم اجتماعی برسانند.

مسلماً این امر امکان پذیر نخواهد و شاهد بروز آفت دیگری به نام «نمایش اشرافی‌گری» در سطح کلان جامعه خواهیم بود. لذا افراد برای تظاهر به داشتن جایگاه موردنظرشان، به برخی رفتارها و خواسته‌ها میل پیدا می‌کنند که به هیچ عنوان با شرایط مالی، جایگاه طبقاتی، وضعیت فرهنگی و مذهبی آنها مطابقت ندارد.

ازسوی دیگر به سبب نداشتن توان کافی برای فراهم سازی این خواسته‌ها، شاهد تضادی خواهیم بود که زمینه ساز بسیار از مفاسد اجتماعی می‌باشد. گرفتاری در دام فحشا، اعتیاد و بزه‌کاری تنها نمونه‌های عینی و ملموس برای جامعه می‌باشد. درحالی که آسیب‌های زیرپوستی‌ آن همچون بیگانگی با سنت‌ها، از بین رفتن فرهنگ قناعت، عدم رضایت از زندگی، بیگانگی از جایگاه اجتماعی و خانوادگی، ناامیدی از آینده کشور و… از جمله این موارد می‌باشد.

این آفت بسیار مخرب می‌باشد و راه چاره‌ای جز ایجاد توازن میان بالا و پایین جامعه نمی‌باشد. بهترین برون رفت از این بحران بهره گیری از توان اقشار بالای جامعه جهت بهینه سازی امکانات وفراهم سازی فرصت‌های برای دیگر اقشار جامعه می‌باشد. اما این مهم نیز زمانی محقق می گردد که شریان‌های اقتصادی در مسیر فعالیت‌های سرمایه گذاران بخش خصوصی قرار گیرد.

نمی‌توان انتظار داشت اقتصاد حکومتی و دولتی برکشور مستولی باشد واز جهتی شاهد سرمایه گذاری بخش خصوصی برای ایجاد درآمد اقشارضعیف باشیم! اینکه مسئولان و دستگاه ها و نهادهای مختلف بر گلوگاه‌های اقتصادی کشور مسلط شوند و هریک به صورت جداگانه درجهت منفعت طلبی خود فعالیت کنند، درحقیقت علت اصلی این افتراق عمیق میان اقشار جامعه می باشد. چراکه فرصت‌ها به صورت زنجیر وار به اقشار جامعه داده نمی‌شود.

وقتی سرمایه‌دار حقیقی توان فعالیت در عرصه‌ای سودآور را داشته باشد، برای توسعه کارخویش مجموعه‌ای تحت امر را فرامی‌خواند که همین موضوع موجب چرخش مالی در بین اقشار مختلف خواهد شد و عملاً توزیع امکانات و سرمایه‌های ملی محقق می‌شود. حال هرچه از این شیوه مدیریتی دور شویم و اقتصاد را به صورت میلی و سلیقه‌ای اداره کنیم، این اختلاف میان فقیر وغنی افزایش می‌یابد. اما باید توجه داشت که این هم پایان کار نخواهد بود و باید منتظر تبعات سنگین و مخرب بیشتری باشیم.


منبع: عصرایران

طعنه روزنامه جمهوری اسلامی به امام جمعه مشهد:در دولت قبل می گفتید مردم بجای مرغ، اشکنه بخورند

جمهوری اسلامی نوشت:زمان دولت گذشته، رشد اقتصادی منفی بود و انگار ساعت بر عکس می‌چرخید و بردارها رو به قبل در حرکت بود لذا سران قوم هم می‌فرمودند در روز به جای سه وعده، دو وعده غذا بخورید و یک وعده غذا بخورید و دیگری دراوایل مرداد ۹۱ در مشهد فرمود: اگر مرغ در دسترس نیست آن را با یک ماده پروتئینی دیگر جایگزین کنید.

 ایشان به یاد مردم آوردند که: مشهدی‌ها مگر اشکنه پیاز داغ را یادتان رفته و آن زندگی را فراموش کرده‌اید؛ مگر قرار است برنامه همان باشد که قبلاً ‌بوده است…. بله، مگر پدران و پدر بزرگ‌های ما چه می‌خوردند؟ و…. اما حالا همان بزرگواران، از ضرورت توجه به مردم برای رفع مشکلات و در نتیجه زندگی بهتر می‌گویند.

برخی‌ها با شنیدن این خطابه‌ها و خطبه‌های دیروز و امروز، می‌خواهند این بزرگواران را به حمایت از دولت قبل و انتقاد از دولت حاضر متهم کنند من اما چنین نگاهی ندارم بلکه معتقدم حضرات دقیقا بر اساس حرکت بردار‌ها سخن می‌گویند. دولت قبل، با شتاب به سوی گذشته می‌رفت و کاهش وعده‌های غذایی و اشکنه به یاد می‌آمد و ضروری می‌نمود اما الان که مسیر به سمت آینده بهتر، اصلاح شده است، حضرات به ترسیم شرایط بهتر همت می‌فرمایند و این نشان باور کردن مسیر دولت و اعتماد و اعتقاد به توانایی دولتمردان است که می‌توانند “زندگی بهتر” را برای مردم بسازند پس باید مدام و هفته به هفته به یادشان آورد شرایط امروز را، تا برای فردا، بیشتر تلاش کنند.

من هم با احترام به نظر بزرگان و خطیبان و خطبه خوانان گرامی معتقدم و باور دارم دولت باید تلاش کند که سطح زندگی مردم بالا و بالاتر برود و توسعه و پیشرفت، توامان حاصل شود. حالا که از چاه رشد منفی اقتصاد بیرون آمده‌ایم و به تپه ماهور‌های رشد اقتصادی رسیده‌ایم نباید پا، سست کنیم بلکه باید به قله برسیم و مردم هم در همه شئون زندگی، این پیشرفت را حس کنند. من هم معتقدم مردم که نباید فقط تورم افسارگسیخته دوران دولت قبل را با گوشت و پوست و استخوان، لمس کنند. حق مسلم شان است در فضای آرام امروز، بر سر سفره رنگین‌تر و گرم‌تر بنشینند. حق شان است بهتر زندگی کنند تا بزرگان هم راضی شوند.

بگذریم، شاید دولت‌های نهم و دهم را اگر دلار‌های نفتی از ۷۰۰ میلیارد هم افزون بود، توانی نبود که برای زندگی بهتر از دولتمردان آن مطالبه شود و الا طلب می‌فرمودند محترمین اما امروز، شرایط بهتر یک مطالبه جدی است از دولت یازدهم چون می‌تواند. هم بزرگان این مطالبه را از تریبون‌های مختلف، ابراز می‌کنند و هم مردمان عادی مثل من این طلب را یادآور می‌شوند. پس برای زندگی بهتر ما تلاش کنید آقای روحانی!


منبع: عصرایران

رجبی: حراستی بودن من به گزارشگری ربطی ندارد

روزنامه قانون: «حامد لک در شش بازی، هفت کلین‌شیت کرده است»؛ این جمله‌ای است که این روزها به نقل از گزارشگر دیدار استقلال و سایپا در شبکه‌های مجازی دست به دست می‌شود. اشتباه در گزارشگری اتفاق غیرمعمولی نیست اما آنچه محمدرضا رجبی را از سایرین متمایز می‌کند، این است که او کارمند حراست صدا و سیما است و پیش از این نیز انتقادات زیادی از او مطرح شده بود. برخی پا را فراتر گذاشته و شایبه سفارشی بودن او را مطرح کرده‌اند. در همین راستا و به دلیل انتقادات اخیر کاربران شبکه‌های اجتماعی از محمدرضا رجبی، گفت‌وگویی را با او انجام دادیم که در ادامه می‌خوانید.

ابتدا از آغاز به کارتان بگویید، چه شد که وارد گزارشگری شدید؟

سال ۸۰ بود که در شبکه پنج یک برنامه ورزشی راه افتاد به نام «همیشه ورزش» که مجری آن علی جوادی بود. من آنجا گزارشگر بودم و از همان‌جا کارم را آغاز کردم. همان روزها وقتی پشت دروازه بودیم و تصویربردار می‌خواست تصاویر پشت دروازه را بگیرد، من شروع به گزارش کردن می‌کردم.به تشویق دوستان کم‌کم علاقه‌ام به سمت گزارشگری فوتبال رفت و شروع به ضبط آیتم‌های مربوط به رئال‌مادرید کردیم. چند سال بعد استیل آذین می‌خواست مسابقاتش را از تلویزیون پخش مستقیم کند. صحبت‌هایی مطرح شد و در نهایت نیز من انتخاب شدم. چند جلسه رفتم و تست‌های معمول را دادم و در نهایت نیز گزارشگر بازی‌های استیل‌آذین شدم. کم‌کم برنامه‌های دیگری ساخته شد و من گزارشگر آن‌ها بودم.

بنابراین اینکه می‌گویند شما به دلیل حضور در حراست سازمان صدا و سیما وارد گزارشگری شدید و در واقع سفارشی هستید، صحیح نیست؟

من سال ۱۳۸۰ به شبکه سه رفتم و حسین آقازمانی مدیر گروه ورزش من را پیش عادل فردوسی‌پور فرستاد و تست گزارشگری دادم. او برای من نوشت که می‌توانم کار گزارشگری کنم. درچندین تست دیگر نیز شرکت کردم که گفتند مشکلی نداری و با موفقیت تست را پشت سر گذاشتم اما چون مدرک تحصیلی‌ام دیپلم بود باید می‌رفتم دانشگاه. به دنبال تحصیلات رفتم و فوق‌لیسانسم را در رشته مدیریت استراتژیک گرفتم.

می‌خواهم بدانید که فقط به حراست تکیه نکردم. حتی وقتی در اوایل حضورم گزارشگری می‌کردم حراستی نبودم. شبکه سه آن‌قدر بزرگ هست که مدیران آن به هرکسی اعتماد نکنند. من یک سوال دارم، چند نفر از برنامه آقای گزارشگر وارد صدا و سیما شدند؟

این موضوع نشان می‌دهد که فیلترهای خیلی سختی در شبکه سه وجود دارد و نمی‌توان گفت من بدون گذراندن تست‌های لازم وارد گزارشگری شدم. من بعد از ۱۵ سال به آنتن شبکه سه رسیدم و مرحله به مرحله بالا آمدم.

برنامه «آقای گزارشگر» انتقادات زیادی را در بر داشته، برخی می‌پرسند چطور آن گزارشگرها بعد از آن همه تست نمی‌توانند وارد صدا و سیما شوند اما رجبی که کارمند حمل و نقل سازمان است، گزارش پخش زنده انجام می‌دهد؟

من تمام مستندات لازم درباره اینکه توان گزارشگری را دارم، نگه داشته‌ام.

شاید باور نکنید اما من تا به حال ۱۵۰ بازی زنده را گزارش کرده‌ام. از لیگ دو گرفته تا جام‌جهانی جوانان، فوتبال و فوتسال. من می‌توانم ویدیوی این گزارش‌هایم را ارائه کنم. به نظر شما این همه گزارشگری به حراستی بودن من ارتباط دارد؟

یعنی هیچ فشاری وجود نداشته است؟

شاید باور نکنید اما از من تعهد گرفته‌اند که حراستی بودن باعث این نشود که بروی و فلان برنامه را بگیری. حراستی بودن باعث شده برخی اوقات عقب نشینی کنم تا شایبه‌ای پیش نیاید. حال می‌گویند فلانی در بین گزارش به علی گفت علیرضا! این اتفاق می‌تواند برای هرکسی رخ بدهد و حتی ممکن است بازیکن را اشتباه بگیریم، این اتفاق برای همه رخ می‌دهد. من یک بار یکی از گزارشگران تاپ تلویزیون را دیدم که در طول بازی به جای ۱۱ بازیکن، ۱۳ بازیکن را اسم برد. اینکه بگویند اشتباهاتم غیرمنطقی بوده، شک نکنید از روی غرض‌ورزی است.

البته یک سری اشتباهات‌تان نیز بوده که برای یک گزارشگر تا حدود زیادی منطقی نیست، به عنوان مثال از نظر ریاضی ممکن نیست که حامد لک در ۶ بازی، هفت بار کلین‌شیت (بسته نگه داشتن دروازه) کند.

من کل بازی را یک‌بار دیگر تماشا کردم. به هیچ عنوان حرف از تعداد مسابقه نزدم. من گفتم که حامد لک در هفت مسابقه‌ای که در آن شرکت کرده در ۶ مسابقه دروازه‌اش را بسته نگه داشته است.

من دوست ندارم از واژه‌های لاتین استفاده کنم و حتی اگر دقت کرده باشید، به هت‌تریک می‌گویم سه بار در یک بازی گل زده است. به جای دبل می‌گویم دومین گل را زده است.سعی می‌کنم واژه‌های انگلیسی را خیلی کم استفاده کنم.

دلیل این کار چیست؟ علاقه شخصی است یا مشکل دیگری وجود دارد؟

دلم نمی‌خواهد کلمات انگلیسی استفاده کنم. وقتی می‌شود واژه‌های فارسی را استفاده کنیم چرا باید به این سمت برویم؟

به جای خداحافظی آخر بازی نیز دوست دارم بگویم «یا علی، حق مدد». این سلیقه من است و نمی‌توان به آن ایرادی گرفت.

در یکی از گفت‌وگوهایتان گفته بودید که در کربلا بودید و مدیر شبکه سه زنگ زد و گفت گزارشگر بازی پرسپولیس و پیکان هستی. یعنی هیچ برنامه‌ریزی مناسبی وجود ندارد که شما بدانید چه بازی‌ای را گزارش خواهید کرد؟

من در کربلا بودم که زنگ زدند و گفتند تو پس فردا گزارشگر بازی هستی، باوجود آن هجمه‌ای که وجود داشت خدا و امام حسین (ع) کمکم کردند که بازی را روان و راحت گزارش کنم. همه آدم‌ها فراز و فرود دارند و ممکن است یک روز، روز بد من باشد و اشتباهات پیش بیاید اما نباید انتقادات از روی غرض‌ورزی باشد.

الگویی در بین گزارشگران خارجی دارید؟

خیر، بسیاری از گزارشگران خارجی را پیگیری نمی‌کنم اما گزارش گزارشگران داخلی را تماشا می‌کنم و اگر نکته‌ای بود استفاده می‌کنم ولی به هیچ عنوان به دنبال تقلید نیستم. می‌دانید که من شبیه هیچ‌کدام از گزارشگران فعلی گزارش نمی‌کنم.

ولی عادل فردوسی‌پور، به عنوان یک گزارشگر موفق، گزارش‌های عربی و انگلیسی را تماشا می‌کند تا اگر نکته‌ای بود یاد بگیرد.

کار خوبی است و من آن را رد نمی‌کنم اما خیلی آن را پیگیری نمی‌کنم. در واقع ترجیح می‌دهم سبک خودم را داشته باشم و از کسی تقلید نکنم. البته عادل فردوسی‌پور استاد من است و بدون شک این کار به پیشرفت او کمک می‌کند.


منبع: برترینها

تماشاگران این فیلم ها را نپسندیدند

اگرچه سال ۲۰۱۶، با ثبت رکوردی جدید در گیشه امریکا به پایان رسید و فروش بلیت‌ها با رشد دو درصدی همراه بود اما آمار و ارقام منتشر شده گویای تمام واقعیت نیست. در حقیقت، فیلم‌های پرهزینه و پر سروصدایی مثل «یک نفر سرکش» حسابی با استقبال روبه‌رو شده‌اند اما اوضاع فیلم‌های مستقل در گیشه، هیچ‌وقت تا به این اندازه پیچیده و بغرنج نبوده است.کم‌توجهی تماشاگران و سالن‌های خالی از مخاطب، باعث به حاشیه رانده شدن بسیاری از این تولیدات ارزشمند شده است.

رامین ستوده منتقد و نویسنده باسابقه «ورایتی» در گزارش آخر سال خود، به معرفی ۱۱ فیلم مستقل ارزشمند اما نادیده گرفته‌شده سال ۲۰۱۶ پرداخته است که در ادامه می‌خوانید.  

۱- عزیز امریکایی / American Honey

فروش گیشه امریکا: ۶۶۳ هزار دلار

 11 فیلم مستقل نادیده گرفته‌شده سال به انتخاب «ورایتی»

زمانی‌که درام سینمایی آندریا آرنولد برای نخستین‌بار در جشنواره فیلم کن روی پرده رفت، به عنوان یکی از موفقیت‌های سینمایی سال از آن یاد شد. اما ناگهان در بحبوحه اکران‌های پاییز، به راحتی به حاشیه رانده شد و مهجور ماند. ساشا لین بازیگر نوظهور فیلم که به عده‌ای جوان مجله‌فروش ملحق می‌شود و سفری ماجراجویانه را در جاده‌های امریکا آغاز می‌کند، اجرایی خارق‌العاده را به تصویر کشیده است. و شیا لوبوف به عنوان رهبر این گروه یاغی بهترین اجرای کارنامه‌اش تا امروز را به نمایش گذاشته است.


۲- سایر مردم / Other People

فروش گیشه امریکا: ۹۰ هزار دلار

 11 فیلم مستقل نادیده گرفته‌شده سال به انتخاب «ورایتی»

این درام‌کمدی که نخستین‌بار به عنوان فیلم افتتاحیه جشنواره ساندنس ۲۰۱۶ روی پرده رفت، روایتگر ماجرای مردی (با بازی فوق‌العاده جسی پلمونز) است که به ساکرامنتو نقل مکان می‌کند تا از مادر بیمارش (با بازی مالی شانون) نگهداری و مراقبت کند. اجرای تحسین‌برانگیز شانون در این فیلم، به حق سزاوار نامزدی جایزه اسکار است و اصلا اتفاق خوشایندی نیست که بسیاری از رای‌دهندگان آکادمی موفق به تماشای این فیلم نشده‌اند. بی‌شک، کریس کلی کارگردان فیلم اولی و نویسنده متن‌های برنامه تلویزیونی معروف «پخش زنده شنبه شب» (SNL)، چشم‌اندازی روشن در عرصه فیلمسازی پیش رو دارد.


۳- خیابان آواز / Sing Street

فروش گیشه امریکا: ۳٫۲ میلیون دلار

 11 فیلم مستقل نادیده گرفته‌شده سال به انتخاب «ورایتی»

سومین ساخته جان کارنی کارگردان در ژانر موزیکال – بعد از فیلم‌های «یک وقتی» (Once) و «دوباره شروع کن» (Begin Agian) – در ایرلند دهه ۱۹۸۰ می‌گذرد و روایتگر ماجرای گروهی پسر نوجوان است که یک گروه موسیقی راک را راه‌اندازی می‌کنند. با وجود قطعات موسیقی شنیدنی و هنرنمایی گروهی از هنرپیشه‌های کاربلد، «خیابان آواز» باید تبدیل به یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های «میرامکس» در سال ۲۰۱۶ می‌شد، تنها به این شرط که در اواسط دهه ۱۹۹۰ روی پرده رفته بود. در عوض، بهار گذشته توسط «واینستاین کمپانی» به نمایش درآمد و با کله زمین خورد.


۴- هرکسی یه چیزی می‌خواد!! / Everybody Wants Some!!

فروش گیشه امریکا: ۳٫۴ میلیون دلار

11 فیلم مستقل نادیده گرفته‌شده سال به انتخاب «ورایتی»

بعد از موفقیت چشمگیر فیلم «پسرانگی»، خیلی عجیب است که چرا دنباله‌ای که فیلمساز مستقل بر فیلم «گیج و گول» ساخت، نتوانست تماشاگران چندانی را جذب سالن‌های سینما کند. این کمدی درباره یک تیم دانشگاهی بیسبال است که در دهه ۱۹۸۰ می‌گذرد و به نوعی می‌توان آن را در رده فیلم‌های کلاسیک کالت به شمار آورد.


۵- سلام، اسم من دوریسه / Hello, My Name is Doris

فروش گیشه امریکا: ۱۴٫۴ میلیون دلار

11 فیلم مستقل نادیده گرفته‌شده سال به انتخاب «ورایتی»

با در نظر گفتن استانداردهای امروزی، کمدی مایکل شوالتر با بازی سالی فیلد و ماکس گرینفیلد که روایتگر ماجرای مخ‌زنی بین دو همکار است، می‌توانست به عنوان یکی از پرفروش‌های گیشه رکورد بزند. واقعیت این است که اگر «سلام، اسم من دوریسه» در دورانی متفاوت مثل ۱۹۹۹ روی پرده رفته بود، به راحتی آب خوردن می‌توانست به فروشی برابر با ۵۰ میلیون دلار دست پیدا کند.


۶- بی‌خیالی طی کن / Don’t Think Twice

فروش گیشه امریکا: ۴٫۴ میلیون دلار

 11 فیلم مستقل نادیده گرفته‌شده سال به انتخاب «ورایتی»

مایک بیربیگلیا همزمان سه وظیفه را در مقام نویسنده، کارگردان و بازیگر این درام‌کمدی به عهده داشته است. «بی‌خیالی طی کن» زندگی افرادی را به تصویر می‌کشد که بین توهم موفقیت و واقعیت میان‌مایگی گیر افتاده‌اند و به نوعی یادآور فیلم «مبلمان ریزه میزه» ساخته لینا دانهام است که اولین‌بار در سال ۲۰۱۰ در جشنواره «جنوب از جنوب غربی» روی پرده رفت.


۷- کریستین / Christine

فروش گیشه امریکا: ۲۹۷ هزار دلار

 11 فیلم مستقل نادیده گرفته‌شده سال به انتخاب «ورایتی»

در سالی که بازی‌های خارق‌العاده از بازیگران زن کم نداشتیم، چندان عجیب نیست که اجرای هنرمندانه ربکا هال در نقش زنی که در آستانه فروپاشی عصبی است به راحتی نادیده گرفته شود. اما در این درام سینمایی به کارگردانی آنتونیو کامپوس، هال فوق‌العاده ظاهر شده است. داستان فیلم بر اساس زندگی کریستین چوباک گزارشگر فلوریدایی تلویزیون در سال‌های دهه ۱۹۷۰ است. بیایید امیدوار باشیم هالیوود مجال بیش‌تری برای عرض اندام هال و به نمایش گذاشتن توانایی‌هایش در مقام یک بازیگر زن فراهم می‌کند.


۸- موریس از امریکا / Morris From America

فروش گیشه امریکا: ۹۱ هزار دلار

 11 فیلم مستقل نادیده گرفته‌شده سال به انتخاب «ورایتی»

جایزه بهترین بازی پدر-پسری باید به کریگ رابینسن و مارکیز کریسمس برسد. این فیلم روایتگر ماجراهای نوجوانی ۱۳ ساله است که به همراه پدرش که مربی حرفه‌ای فوتبال است از امریکا به هایدلبرگ آلمان مهاجرت می‌کند. فیلم تلاش‌های موریس را برای کنار آمدن با پیامدهای مهاجرت و جا افتادن در میان بچه‌های آلمانی را به تصویر می‌کشد. این درام‌کمدی عاشقانه به سرعت از پرده سینماها پایین کشیده شد و «A24» به عنوان پخش‌کننده فیلم فرصتی طلایی را از دست داد.


۹- کریشا / Krisha

فروش گیشه امریکا: ۱۴۵ هزار دلار

 11 فیلم مستقل نادیده گرفته‌شده سال به انتخاب «ورایتی»

ماجرای فیلم درباره یک دورهمی مربوط به عید شکرگزاری است که در تگزاس امریکا می‌گذرد و زنی را نشان می‌دهد که با اهریمنی مرموز از راه می‌رسد. اولین ساخته بلند تری ادوارد شولتس کارگردان فیلم اولی، تلفیقی از درام خانوادگی و فیلم ترسناک است و ماجرای مادربزرگی را به تصویر می‌کشد که تلاش دارد از گذشته‌اش فرار کند. جالب آن‌که کریشا فیرچایلد مادربزرگ خود کارگردان در نقش شخصیت محوری فیلم ظاهر شده است. اگرچه نقدهای تحسین‌آمیزی در ستایش فیلم نوشته شد اما هیچ‌کدام نتوانست به موفقیت تجاری «کریشا» در گیشه کمکی کند. احتمالا سال‌ها بعد، «کریشا» تازه به عنوان یکی از پدیده‌های نادیده گرفته‌شده سینما کشف خواهد شد.


۱۰- بعضی زنان / Certain Women

فروش گیشه امریکا: ۱٫۱ میلیون دلار

11 فیلم مستقل نادیده گرفته‌شده سال به انتخاب «ورایتی»

کلی رایشارد کارگردان فیلم ماجرای سه زن در یکی از شهرهای کوچک امریکا را به تصویر کشیده است. اما تماشای داستان آخر با بازی کریستن استوارت در نقش معلم و لی‌لی گلدستون در نقش دانش‌آموزی مشتاق با تمام محدودیت‌هایش بسیار لذت‌بخش است و دل تماشاگر را می‌لرزاند.


۱۱- هیولا صدا می‌زند / A Monster Calls

فروش گیشه امریکا: فعلا به صورت محدود اکران شده

11 فیلم مستقل نادیده گرفته‌شده سال به انتخاب «ورایتی»

«هیولا صدا می‌زند» هنوز به صورت گسترده در سینماهای امریکای شمالی اکران نشده و شاید آوردن نام این فیلم در چنین لیستی تا حدی تقلب‌آمیز تلقی شود. اما بعد از گذشت چند روز از اکران محدود فیلم در چندین سالن سینما، این احتمال وجود دارد که فیلم در سایه اکران فیلم‌های پرسروصدای سال نو گم بشود. لیام نیسن در این فیلم صداپیشگی شخصیتی خیالی را به عهده دارد و فلیستی جونز که شایسته دریافت نامزدی اسکار است در نقش مادر یک پسر بریتانیایی ظاهر شده است.


منبع: برترینها

حرفه ای گری «کیانیانِ» پدر و پسر در صحنه تئاتر

– سیدمهدی احمدپناه، الهه حاجی‌زاده: عادت داریم که نامش را بیشتر در بخش بازیگران ببینیم، هر چند فعالیت‌های دیگرش هم همیشه خبرساز شده‌اند. از بازیگردانی و برپایی نمایشگاه‌های عکاسی و هنرهای تجسمی تا اجرای حراج‌های بزرگ آثار هنری و… این‌بار در بروشور نمایش «حرفه‌ای» که در تماشاخانه پالیز به روی صحنه می‌رود، نام رضا کیانیان به جز در بخش بازیگران و در کنار هدایت هاشمی و بهاره رهنما در مقابل بخش کارگردان هم نوشته شده تا اولین تجربه کارگردانی این بازیگر شناخته‌شده باشد.

پدرکشی حرفه‌ای 
اما نام یک کیانیان دیگر نیز در بروشور نمایش به چشم می‌خورد. علی کیانیان، تنها فرزند خانواده کیانیان که کمتر نام او را شنیده بودیم و بخش موسیقی این نمایش را به عهده دارد و به نظر می‌رسد اصلا قصد ندارد مسیر پدر را دنبال کند. آن‌چه خواهید خواند، چکیده‌ای است از گفت‌وگو با بازیگران و رضا و علی کیانیان، عوامل نمایش «حرفه‌ای».

زمانی که علی به دنیا آمد، شما چند سال داشتید؟

رضا کیانیان: من ۳۹ ساله بودم که علی به دنیا آمد.

یکی از مشکلات پدر و مادرهای امروزی وجود اختلاف سنی زیاد بین والدین و فرزندان است، شما چگونه این مشکل را برطرف کردید؟ آیا الان رابطه شما نزدیک است؟

علی کیانیان: من و پدر رابطه‌مان خوب بود. در کودکی بسیار با پدرم بازی می‌کردم و لذت می‌بردم. من و رضا بسیار با هم صمیمی هستیم و با هم رودربایستی نداریم.

معمولا آقای کیانیان را به چه عنوانی صدا می‌کنید؟

علی کیانیان: رضا یا بابا. بیشتر هم بابا.

رضا کیانیان: من از زمانی که علی متولد شده، خوشحالم تا همین الان و احتمالا تا آینده هم خوشحال خواهم بود. زیرا زمانی که کودک بود، قربان صدقه‌اش می‌رفتیم. بعد زمانی که بزرگ‌تر شد، با هم بازی می‌کردیم. زمانی که بزرگ‌تر شد، تمام شیطنت‌هایی را که من در آن سن نتوانستم انجام دهم، تلاش می‌کردم که با او انجام دهم. من و هایده همسرم هیچ‌وقت به او امرو نهی نکردیم و در تمام مسائل او حق انتخاب داشت.

آیا شما در انتخاب رشته موسیقی هم آزاد بودید؟

رضا کیانیان: اول می‌خواست طراحی صنعتی بخواند، بعد تصمیم گرفت معماری بخواند، حتی به گرافیک هم فکر می‌کرد، ولی در آخر موسیقی را انتخاب کرد.

علی کیانیان: کاملا درست است. به همه این رشته‌ها هم فکر می‌کردم. اما من از کودکی عاشق موسیقی بودم و زمانی که تصمیم گرفتم انتخاب رشته کنم، تصمیم گرفتم به سمت آرزویی که از کودکی دوست داشتم راک استار بشوم! حرکت کنم.

پدرکشی حرفه‌ای 

ما برخلاف بیشتر فرزندان بازیگران یا کارگردانان، بسیار کم از علی کیانیان شنیده‌ایم. نمی‌خواستید مانند پدرتان بازیگر بشوید؟

علی کیانیان: نه، اصلا دوست نداشتم.

رضا کیانیان: متنفر بود از بازیگری.

علی کیانیان: من از لوکیشن و فضای فیلم‌برداری لذت نمی‌بردم.

 
رضا کیانیان: به نظر من دو دلیل داشت که علی بازیگری را دوست نداشت. یک این‌که سینما من را از او گرفته بود. ما همیشه با هم بیرون می‌رفتیم، مخصوصا جمعه‌ها. ولی روزهایی می‌شد که من با علی قرار داشتم، اما مجبور می‌شدم سر فیلم‌برداری بروم.

علی کیانیان: مشکل اصلی این بود که تو آخر فیلم‌ها یا می‌مردی، یا می‌رفتی زندان.

رضا کیانیان: دومین دلیل این است که من نقش‌ها را خاکستری بازی می‌کنم و در تلاش هستم تا نقاط مثبت و منفی یک انسان را هم‌زمان نشان دهم و به همین دلیل هیچ‌وقت متوجه نمی‌شوی که آدم خوبی هستم یا بد. و چون دوست داشتم ماجرا پیچیده‌تر شود، حتما بلایی در نقش بر سر من می‌آمد.

علی کیانیان: در زمان کودکی من هر نقشی بازی می‌کردی، یا زندان می‌رفتی، یا معتاد می‌شدی، یا می‌مردی!

بااین‌حال کدام نقش پدر را بیشتر از همه دوست دارید؟

علی کیانیان: من نقشش در «خانه‌ای روی آب» را بسیار دوست داشتم. البته آن فیلم هم بسیار گریه‌دار بود. و آخرش باز هم بابا می‌مرد.

رضا کیانیان: سر سریال «آپارتمان» بسیار ناراحت بود و می‌گفت این خانم حاجیان مادر من نیست و آن آدم‌ها هم خواهر‌های من نیستند. کلی صحبت می‌کردیم باهاش و می‌گفتیم که این‌ها فیلم است، اما باور نمی‌کرد. بردمش پشت صحنه تا باور کند این‌ها همه فیلم است. زمانی که پشت صحنه را دید، بدتر شد و گفت اصلا نمی‌خواهم این‌جا بیایم.

پدرکشی حرفه‌ای

شما دلتان نمی‌خواست علی بازیگر شود؟

رضا کیانیان: من همیشه دوست داشتم علی هرکاری که دوست دارد بکند.

علی کیانیان: البته جدا از این‌که من علاقه‌ای به بازیگری نداشتم، به نظرم زمانی که شخصی پدرش در رشته‌ای مانند بازیگری موفق است، در این راه قدم گذاشتن بسیار سخت‌تر است و لزومی ندارد که چون پدرم بازیگر خوبی هست، من هم بازیگر خوبی باشم و به نظرم کاملا درونی است.

رضا کیانیان: باران کوثری درست است که فرزند یک خانواده هنری است، اما بازیگر خوبی هم هست. به نظرم یکی از دلایلی که علی به سمت بازیگری نرفت، این است که او آدمی درونی است و ابرازگرا نیست. من در کودکی خجالتی بودم، ولی ابراز خودم را بسیار دوست داشتم. وقتی علی دبستان می‌رفت، من گاهی با ماشین می‌رفتم دنبالش و او می‌گفت: «با ماشین دنبال من نیا، چون یک عده‌ای ماشین ندارند و ناراحت می‌شوند.»

یا یک زمانی که راهنمایی بود و قرار بود کفش بخرد، گفتم این مدل جدید نایک را بخر، اما او یک نایک معمولی را انتخاب کرد. نمی‌خواست در چشم باشد و می‌گفت همه نمی‌توانند نایک بخرند. وجه ابرازگرایانه ندارد، می‌خواهد در میان مردم گم باشد. البته مانند من و همسرم آرمان‌گراست و بهترین‌خواه! علی یک آلبوم آماده داشت که آن را انتشار نداد، چون اعتقاد داشت بهترین آثارش نبودند.

فکر می‌کنید همیشه فرزند یک هنرمند معروف، زیر سایه سنگین معروفیت پدر و مادر خود قرار می‌گیرد؟

رضا کیانیان: من هم تا دبیرستان در مشهد زیر سایه شهرت برادرم بودم. زیرا برادرم در مشهد هنرمند معروفی بود. و زمانی که با او بودم و می‌خواستند معرفی‌مان کنند، می‌گفتند آقای کیانیان و به من می‌گفتند برادر آقای کیانیان. من همیشه می‌خواستم به همه ثابت کنم من هم اسم دارم و کسی هستم. من چون خودم این تجربه را داشتم، دوست دارم علی در این مورد صحبت کند.

علی کیانیان: من مثل تو این دغدغه را نداشتم. البته کسی از معروفیت بدش نمی‌آید. اما من دغدغه اثبات خود را به صورت مجزا نداشتم. شاید یکی از دلایلی که به سمت بازیگری نرفتم هم به صورت ناخودآگاه همین باشد، زیرا به‌هرحال همیشه زیر سایه تو بودم. مثلا اگر پسر علی دایی فوتبالیست شود، احتمال این‌که بهتر از علی دایی شود، بسیار کم است. به نظر من در بازیگری استعداد بسیار مهم است.

رضا کیانیان: مثل پسر پروین که نتوانست مانند خود علی پروین فوتبالیست خوبی شود و حذف شد. علی بسیار اهل تجربه کردن است. من و علی زمانی که سفر می‌کنیم، اولین مسئله‌ای که دوست داریم امتحان کنیم، غذای محلی همان‌جاست. شاید بارها غذای بدمزه خورده باشیم، اما پشیمان نمی‌شویم، زیرا تجربه کردیم و اگر نمی‌خوردیم، همیشه در فکرمان به این موضوع فکر می‌کردیم که آن غذا چه طعمی داشته است.

علی کیانیان: البته من هیچ‌وقت تجربه نکردم که تو معروف نباشی، در تمام زندگی‌ام معروف بودی و تجربه‌ای به غیر از این نداشتم.

پدرکشی حرفه‌ای 

تا حالا شده معروفیت پدر اذیتتان کند؟

علی کیانیان: در مدرسه دوست نداشتم بیاید دنبالم، چون همه امضا می‌خواستند، البته بعد از مدتی یاد گرفته بودم خودم به جای تو امضا می‌کردم و البته پول می‌گرفتم از بچه‌ها.

رضا کیانیان (می‌خندد): تا به حال این مطلب را به من نگفته بودی. علی از کودکی یک شخصیت مستقل داشت و ما همیشه از این موضوع لذت می‌بردیم. یک بار وقتی سه، چهار سالش بود، در پاگرد ساختمان نشسته بود و بازی می‌کرد و من از دور هوایش را داشتم. یک زوج جوان از راه‌پله رد می‌شدند و به علی گفتند چه بچه نازی، اسمت چیست؟ گفت: علی. خانم جوان گفت: «چه بامزه یک بوس می‌دی؟» علی گفت: «نه بوس دوست ندارم.» خانم جوان تعجب کرد و گفت: «پس چی دوست داری؟» علی گفت: «پیتزا».

من هم از رک بودن او بسیار لذت می‌برم. یک بار هم زمانی که نوجوان بود، همسرم برای خودمان سیب زمینی سرخ کرده و سبزیجات آماده کرده بود و برای او هم یک غذای گوشتی! اما علی از غذای ما می‌خورد و چند بار من و همسرم به او تذکر دادیم تو در سن رشد هستی، بدنت به گوشت نیاز دارد. و علی گفت: من هر چه دوست دارم، می‌خورم.

شما نباید غذا خوردن مرا هم تعیین کنید! ما هیچ‌وقت با زور به او غذا ندادیم. هایده می‌گفت هر وقت گرسنه باشد، می‌خورد! ما همیشه با هم دوست بودیم. هایده معتقد بود باید خانه امن‌ترین محل برای فرزند باشد! که او هر کجا برود و هر کاری کند، بداند و اطمینان داشته باشد خانه امن‌ترین جاست. حتی اگر بدترین کار را کرده باشد.

علی در آمریکا درس خواند، اما برگشت و این برگشتن برای من و همسرم بسیار دوست‌داشتنی بود، چون دوست داشتیم فرزندمان، در کنارمان باشد.

شما هیچ‌وقت تجربیات خود را به علی نمی‌گویید؟ تا او از تجربیات شما استفاده کند؟

رضا کیانیان: تا زمانی که از من سوال نکند یا نخواهد، نمی‌گویم، زیرا تا زمانی که کسی سوالی نداشته باشد و تو بخواهی به او جواب دهی، به هیچ دردی نخواهد خود و فقط حس حاکمیت به آن آدم دست می‌دهد و حس بزرگ و کوچک بودن. اما اگر سوال داشته باشد، آن حس به فرد دست نمی‌دهد.

یکی از مهم‌ترین وجوه بازیگری، وجه ابراز کردن است. چرا تصمیم گرفتید خود را در کارگردانی ابراز کنید؟

رضا کیانیان: من عاشق تجربه کردن هستم. در آب‌هایی شیرجه می‌زنم که تا به حال تجربه‌شان نکرده‌ام. من عاشق هیجان و مکاشفه هستم. دوست دارم راز‌های جهان را کشف کنم. البته من بارها کارگردانی کردم. اما کارگردانی پنهان بودم. من دستیار کارگردان و بازیگردان بسیاری از فیلم‌ها بودم و در تئاتر هم دراماتورژ بودم. من با مقوله کارگردانی ناآشنا نبودم. اما این‌بار تصمیم گرفتم مستقیما کارگردانی کنم، چون دوست داشتم این متن را به روی صحنه بیاورم. از زمان تصمیم‌گیری تا به روی صحنه رفتن فقط دو ماه طول کشید.

پدرکشی حرفه‌ای 

این متن چه ویژگی‌ای داشت که آن را انتخاب کردید؟ با توجه به این‌که شما در این نمایش یک بار بازی کردید؟

رضا کیانیان: من دوست داشتم این متن برای بار دوم اجرا بشود، زیرا این متن بسیار برای شرایط امروز جامعه ما مناسب است. در اجرای ۱۲ سال قبل کارگردان این متن را با تاکید بر وجوه سیاسی متن به روی صحنه برده بود، اما من در این متن تاکید خود را بر وجوه انسانی و روابط بین آدم‌ها گذاشتم. زیرا اعتقاد دارم هر فردی برای تغییر یک جامعه باید از خودش شروع کند. به نظرم این وجه قالب این روزهای جامعه ماست.

یک مامور مخفی در نمایش شما وجود دارد که شما نقش آن را بازی می‌کنید، فکر می‌کنید یک انسان باید چه ویژگی‌ای داشته باشد تا بتواند ۱۸ سال یک فرد را زیر نظر داشته باشد؟

رضا کیانیان: می‌تواند دو شکل داشته باشد. شکل اول مانند یک کارمند باشد که وظیفه شغلی است که این کار را انجام دهد. شکل دوم می‌تواند اعتقادی باشد. یک فردی به مسائلی اعتقاد داشته باشد و این ماموریت را انجام دهد. قبل از انقلاب سازمان چریکی اعتقاداتی داشتند و حاضر بودند برای اعتقاداتشان اعدام شوند. و تمام مدت مخفی بودند و هیچ‌کس نباید آن‌ها را می‌دید و این‌ها با مامور مخفی تفاوتی نداشتند.

این مامور مخفی داستان ما ترکیبی از هر دو شکل بود. هم به تیتو اعتقاد داشت، هم یک کارمند ساده‌لوح است که می‌تواند به‌راحتی توسط فرد مناسب بالاسری خود شکل بگیرد. او تحت تاثیر این نویسنده که سال‌ها تحت نظرش داشته است، به عنصر نامطلوب تبدیل می‌شود.

شما تا به‌حال فکر کرده‌اید که اعمال و رفتارتان زیر نظر والدینتان است؟

علی کیانیان: خدا را شکر والدین من از آن دست والدین نبودند که همیشه من را زیر نظر قرار بدهند.

من احساس می‌کنم شما نفهمیدید و آقای کیانیان مانند نقششان بسیار خوب و نامحسوس عمل کردند؟

علی کیانیان: خدا را شکر بسیار حرفه‌ای این کار را کرده‌اند و من متوجه نشدم، یا آزاردهنده نبوده است.

رضا کیانیان: خانه نباید جایی باشد که بچه از آن‌جا فرار کند. خانه باید محلی باشد که فرزند به آن پناه بیاورد! اگر بخواهیم در آن فعالیت‌های پلیسی انجام دهیم، خانه محل امنی نمی‌شود. علی هر فعالیتی، چه خوب چه بد، انجام می‌داد، به من و مادرش می‌گفت. ما با هم رفیق بودیم و هستیم.

از کودکی تا حالا. وقتی علی کوچک بود، همسر من از دست من در عذاب بود، چون می‌گفت علی در حال بزرگ شدن است، چرا تو بزرگ نمی‌شوی؟ چون من دلم می‌خواست تمام ماجراجویی‌هایی را که در کودکی‌ام انجام ندادم، علی انجام دهد.

موسیقی این نمایش برعهده علی کیانیان است، شروع این رابطه کاری چگونه بود؟

رضا کیانیان: من از علی درخواست کردم. مانند یک کار حرفه‌ای از او خواستم تا در کنارم باشد و البته ایده‌های خودم را هم به او گفتم.

علی کیانیان: من در تمام زندگی خود خواستم تا اگر قرار است پروژه‌ای را با پدرم انجام دهم، به پیشنهاد او باشد و دلم نمی‌خواست به نوعی از جایگاه او سوءاستفاده کنم.

پدرکشی حرفه‌ای 

از چه زمانی کار موسیقی را شروع کردید؟

علی کیانیان: مادر من از کودکی مجبورم کرد پیانو بزنم، ولی من هیچ‌وقت پیانو را دوست نداشتم. البته دو یا سه سال این ساز را نواختم و بعد از این‌که نواختن پیانو را آموختم، عاشق موسیقی شدم. بعد از پیانو علاقه بسیاری به سبک راک و متال پیدا کردم. بعد از آن گیتار الکترونیک گرفتم و بسیار با آن تمرین کردم. در زمان انتخاب رشته به این نتیجه رسیدم بهترین رشته تحصیلی برای من موسیقی است. من رشته صنعت موسیقی را در لس‌آنجلس در دانشگاه USC خواندم.

قبل از این نمایش چه فعالیت‌هایی در زمینه موسیقی تئاتر داشتید؟

علی کیانیان: قبلا نمایش «لته» و «برف نیمه مرداد» به کارگردانی عاطفه تهرانی، «فستیوال ماه‌ها» به کارگردانی مصطفی شب‌خوان، نمایش «محلول هفت درصدی» به کارگردانی لاله علوی را انجام دادم.

در زمان ساخت موسیقی این نمایش با هم چالش‌هایی هم داشتید؟

رضا کیانیان: ما بسیار با هم بحث می‌کردیم.

علی: در ابتدای این نمایش سرودهای کمونیستی وجود دارد و در تم دوم آن آهنگ‌های شاد بالکان. برای نوع خوب و حرفه‌ای ارائه این دو نوع از موسیقی، با هم بسیار صحبت می‌کردیم.

نگه‌داری مرز بین کارگردان و پدر بودن در کار چه سختی‌هایی دارد؟

علی کیانیان: سختی زیادی نداشت، جز این‌که من نمی‌دانم پشت صحنه نمایش، بابا را چگونه صدا کنم. بگویم رضا، دونفر با تعجب من را نگاه می‌کنند، بگویم بابا باز هم با تعجب دیده می‌شوم. در آخر تصمیم می‌گیرم بگویم آقای کیانیان، ولی باز افرادی هستند که با تعجب من را نگاه کنند. به غیر از این مشکل مسئله خاصی وجود ندارد.

در زندگی عادی اصولا پدرها قابلیت‌های فرزندان خود را بسیار کمتر از واقعیت می‌بینند، مگر دیگران بگویند. آقای کیانیان چگونه هستند؟

علی کیانیان: بابا این‌گونه نیست. من را قبول دارد.

رضا کیانیان: در زندگی من، علی به نوعی معلم من بوده. به غیر از علی بیشتر دوستان من جوان هستند و دوست هم‌سن خودم فقط دو سه نفر هستند. در بیشتر کارها هم دوستان من جوانان گروه هستند. یکی از علت‌های این انتخاب این است که بیشتر هم‌سن‌وسال‌های من با یاد فتوحات گذشته زندگی می‌کنند، ولی جوانان پر از سوال هستند و به دنبال فتوحات آینده! و من هم چون به آینده فکر می‌کنم، از صحبت و هم‌نشینی با جوانان بسیار لذت می‌برم. در این نمایش هم همه جوان هستند. هدایت هاشمی و بهره هم هنوز چشم به آینده دارند!

من در زندگی‌ام دوست داشتم از جهان عقب نمانم و همیشه فکر می‌کردم چگونه این کار را انجام دهم. به این نتیجه رسیدم که با نسل جوان و علی همراه شوم. هم‌زمان با بزرگ شدن علی، من از او یاد می‌گرفتم.

پدرکشی حرفه‌ای 

اسم نمایش شما «حرفه‌ای» است. شما به‌عنوان یک آدم حرفه‌ای باید چه ویژگی‌هایی داشته باشید؟

رضا کیانیان: باید حرفه‌ای باشم. (خنده جمع) در نمایش هم می‌گویم حرفه‌ای باش. من سعی کردم کارم را به بهترین شکل انجام دهم. سعی کردم در کارم جدیت به خرج دهم. این‌ها همه‌اش یعنی حرفه‌ای. این شخصیت نمایش اگر تصمیم گرفته تعقیب کند، حرفه‌ای تعقیب می‌کند، حرفه‌ای کار می‌کند و سعی می‌کند حرف‌های سوژه‌اش را بفهمد. درنتیجه اگر حرفه‌ای باشد، هر روز به افق‌های بهتر و بیشتری می‌رسد. این شخصیت به صورت حرفه‌ای کار خود را ادامه داده است و این موجب شده دنیای نویسنده‌ای را که تعقیبش می‌کند، کشف کند و بفهمد، درنتیجه، خودش از نظر رژیم به یک عنصر نامطلوب تبدیل شود. اما آن نویسنده حرفه‌ای عمل نکرده است و هیچ‌کدام از حرف‌های خود را ثبت نکرده و ننوشته و هیچ کاری را تا به انتها انجام نداده است. او به نویسنده می‌گوید حرفه‌ای باش و تا ته ماجرا برو. من، همسرم و علی همه ما تلاش می‌کنیم این‌گونه عمل کنیم تا به خودمان هیچ‌چیز بدهکار نباشیم و خیالمان راحت باشد.

ترجیح می‌دهید احساسات مخاطبان کار شما، با دیدن نمایش شما، به کدام جهت حرکت کند؟

رضا کیانیان: سعی می‌کنم احساس تماشاگر را من تعیین کنم و به سمتی که دوست دارم هدایتش کنم. نمی‌گذارم راحت روی صندلی بنشیند. من و بازیگران به تماشاگر نگاه می‌کنیم و با او حرف می‌زنیم، علت هم آن است که به تماشاگر بگوییم دنیاهای ما با هم ارتباط دارد. ما در بعضی از اجراها که می‌بینیم تماشاگر بی‌حال است، تلاش می‌کنیم او را همراه خود کنیم. زمانی که از چیزی خوشش بیاید، همراهی‌اش می‌کنیم، اما حواسمان هست که مسئله انحرافی را دنبال نکند.

البته این همراهی و هدایت بازیگر در لحظه یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های تئاتر است.

رضا کیانیان: تئاتر تنها هنری است که بدون تماشاگر شکل نمی‌گیرد. اما هنرهای دیگر مثل سینما، شعر، موسیقی، نقاشی و… بدون حضور تماشاگر شکل می‌گیرد و بعد به بیننده ارائه می‌شود و نیازی به دخالت تماشاگر نیست. درست است، کنسرت به صورت زنده ارائه می‌شود، اما همان آهنگ را می‌توان جداگانه گوش کرد. تئاتر بدون تماشاگر معنی نمی‌دهد و با تماشاگر هم متفاوت از تمرین‌ها می‌شود.

علی کیانیان: فوتبال هم این‌گونه است، بی‌تماشاگر سرد است. از تلویزیون هم می‌شود فوتبال دید، اما در استادیوم فضای متفاوتی دارد. برای همین با استادیوم پر… هر تیمی بهتر بازی می‌کند!

فکر می‌کنید نگاه امنیتی که در جامعه وجود دارد، موجب عدم آرامش می‌شود؟

رضا کیانیان: این موضوع به خودت بیشتر مربوط می‌شود تا به نظامت. زمانی که ما کاری را به صورت پنهانی انجام می‌دهیم، همیشه مواظب هستیم که کسی متوجه نشود. در حکومت‌هایی که خیلی به زندگی شخصی افراد کار دارند، افراد جامعه تلاش می‌کنند زندگی شخصی خود را نشان ندهند. یک دوره‌ای که مطمئنا شما یادتان نمی‌آید، ما تلاش می‌کردیم دیگران ندانند ما در خانه چه می‌کنیم.

اما در حال حاضر این‌گونه نیست. در خانه و بیرون، خیلی فرق نمی‌کند، زیرا مسئله‌ای برای پنهان کردن نداریم. دنیای مجازی بسیار به این عدم پنهان‌کاری کمک کرد. همه جوانان عکس‌های خود را در دنیای مجازی منتشر می‌کنند و درون و بیرون هر فرد مشخص می‌شود. این زیبایی دنیای مجازی است و هر آدمی خودش است. البته دنیای مجازی ابعاد مختلف دارد و امکان دارد نقاط منفی هم داشته باشد.

تمام عرفای ما اعتقاد داشتند انسان باید با جهان بی‌حجاب و بی‌راز باشند. دنیای دیجیتال موجب می‌شود انسان‌ها بی‌حجاب و بی‌راز باشند و به نظر من در این فضا اگر افرادی هستند که مسئله‌ای را پنهان می‌کنند، آن‌ها مشکل پیدا می‌کنند. خوشبختانه در دولت آقای روحانی به آزادی‌های فردی احترام گذاشته می‌شود و حقوق شهروندی بیشتر رعایت می‌شود.

مردم هم دیگر اجازه نمی‌دهند آزادی‌شان کم شود. این خود یک تحول عظیم است و در زمانی طولانی و به‌آرامی شکل گرفته. در حال حاضر همه‌مان یک نکته مهم را متوجه شده‌ایم و آن این است که تمام مسائل در دستان دولت نیست. بلکه خود ما باید مسئولیت یک‌سری مسائل را خود به‌عهده بگیریم. باید از خودمان شروع کنیم.


منبع: برترینها

۱۰ کمپانیِ تکنولوژی که بیشترین حقوق را پرداخت می‌ کنند

شاید یکی از مهمترین پارامترها برای انتخاب یک شغل یا محل کار درآمد آن باشد و البته کار کردن در کمپانی‌های دست‌ودل‌باز لذت دیگری دارد. در این مطلب می‌خواهیم ۱۰ کمپانی در حوزه تکنولوژی را معرفی کنیم که بیشترین حقوق را پرداخت می‌کنند. جالب است بدانید برای این کپانی‌ها هرسال ده‌ها میلیون رزومه فرستاده می‌شود.

حقوق‌هایی که در ادامه می‌خوانید، دریافتی سالانه کارمندان است.

۱۰٫  Open Table

10  کمپانی حوزه تکنولوژی که بیشترین حقوق را پرداخت می‌ کنند

یک کمپانی که برای شما در رستوران‌ها میز رزرو می‌کند و بیشتر در سانفرانسیسکو فعالیت دارد.

میانگین حقوق پرداختی: ۲۵۱ هزار دلار

میانگین پایه حقوق: ۱۳۸ هزار دلار

بازه پرداخت: از ۱۶۵ هزار دلار تا ۳۴۶ هزار دلار


۹٫ LinkedIn

10  کمپانی حوزه تکنولوژی که بیشترین حقوق را پرداخت می‌ کنند

شبکه اجتماعی با تمرکز بر شغل‌یابی که از سال ۲۰۰۲ فعال است.

میانگین حقوق پرداختی: ۲۶۲ هزار دلار

میانگین پایه حقوق: ۱۴۴ هزار دلار

بازه پرداخت: از ۱۶۰ هزار دلار تا ۳۷۵ هزار دلار


۸٫ Microsoft

10  کمپانی حوزه تکنولوژی که بیشترین حقوق را پرداخت می‌ کنند

مایکروسافت بزرگترین شرکت نرم‌افزاری جهان است که بیش از ۴۰ سال فعالیت دارد، یعنی از سال ۱۹۷۵ تا کنون.

میانگین حقوق پرداختی: ۲۶۹ هزار دلار

میانگین پایه حقوق: ۱۶۱ هزار دلار

بازه پرداخت: از ۱۶۳ هزار دلار تا ۳۸۶ هزار دلار


۷٫  Airbnb

10  کمپانی حوزه تکنولوژی که بیشترین حقوق را پرداخت می‌ کنند

این کمپانی اهل سانفرانسیسکو به شما کمک می‌کند در کشورهای مختلف خانه اجاره دهید و یا اجاره کنید.

میانگین حقوق پرداختی: ۲۷۱ هزار دلار

میانگین پایه حقوق: ۱۴۳ هزار دلار

بازه پرداخت: از ۱۹۶ هزار دلار تا ۳۵۰ هزار دلار


۶٫ Pinterest

10  کمپانی حوزه تکنولوژی که بیشترین حقوق را پرداخت می‌ کنند

شبکه اجتماعی برپایه اشتراک گذاری عکس که سال ۲۰۱۰ فعالیت خود را شروع کرده است.

میانگین حقوق پرداختی: ۲۷۲ هزار دلار

میانگین پایه حقوق: ۱۴۱ هزار دلار

بازه پرداخت: از ۱۹۶ هزار دلار تا ۳۵۴ هزار دلار

۵٫  Facebook

10  کمپانی حوزه تکنولوژی که بیشترین حقوق را پرداخت می‌ کنند

معروف‌ترین شبکه اجتماعی جهان که توسط مارک‌زاکربرگ در کالیفرنیا شروع به کار کرد.

میانگین حقوق پرداختی: ۲۷۵ هزار دلار

میانگین پایه حقوق: ۱۴۶ هزار دلار

بازه پرداخت: از ۱۹۴ هزار دلار تا ۳۶۳ هزار دلار


۴٫  Uber

10  کمپانی حوزه تکنولوژی که بیشترین حقوق را پرداخت می‌ کنند

کمپانی فعال در حوزه حمل‌ونقل از سال ۲۰۰۹ که استارت‌آپ‌های اسنپ و تپسی در ایران یک کپی از این سرویس هستند.

میانگین حقوق پرداختی: ۲۷۹ هزار دلار

میانگین پایه حقوق: ۱۴۶ هزار دلار

بازه پرداخت: از ۱۸۶ هزار دلار تا ۳۷۹ هزار دلار


۳٫  Dropbox

10  کمپانی حوزه تکنولوژی که بیشترین حقوق را پرداخت می‌ کنند

شاید بتوان گفت اولین شرکتی بود که فضای ابری در اختیار کاربران قرار می‌داد و از سال ۲۰۰۷ تا امروز مشغول فعالیت است.

میانگین حقوق پرداختی: ۲۹۹ هزار دلار

میانگین پایه حقوق: ۱۴۲ هزار دلار

بازه پرداخت: از ۲۱۱ هزار دلار تا ۳۹۳ هزار دلار


۲٫ ٫Lyft

10  کمپانی حوزه تکنولوژی که بیشترین حقوق را پرداخت می‌ کنند

یک کمپانی فعال در حوزه حمل‌ونقل و رقیب Uber است.

میانگین حقوق پرداختی: ۳۰۰ هزار دلار

میانگین پایه حقوق: ۱۵۷ هزار دلار

بازه پرداخت: از ۲۱۸ هزار دلار تا ۳۸۷ هزار دلار


۱٫  Netflix

10  کمپانی حوزه تکنولوژی که بیشترین حقوق را پرداخت می‌ کنند

این کمپانی کالیفرنیایی در زمینه پخش فیلم و سریال فعالیت می‌کند.

میانگین حقوق پرداختی: ۳۱۲ هزار دلار

میانگین پایه حقوق: ۲۸۳ هزار دلار

بازه پرداخت: از ۲۲۴ هزار دلار تا ۴۰۶ هزار دلار

نکته‌ای که در این آمارها به وضوح به چشم می‌خورد حضور نداشتن ۲ کمپانی با ارزش دنیا است. گوگل به عنوان با ارزش‌ ترین کمپانی دنیا و اپل به عنوان دومین کمپانی باارزش در این لیست حضور ندارند. نکته دیگر اینکه مایکروسافت که پنجمین کمپانی باارزش دنیا است ۲ جایگاه نهم و هشتم را در این لیست به خود اختصاص داده است.


منبع: برترینها

اگر باهوش هستید پس چرا پولدار نیستید؟

اکنون تغییرات عمده‌ای به‌ وجود آمده و جنگ‌های تجاری بسیاری در سراسر جهان به وقوع پیوسته است. همه کس، در همه جا، وضعیت تجاری رقیب را دنبال می‌کند. این بدان معنی است که: به کارگیری اصول جنگ بازار، از همیشه مهم‌تر شده است. شرکت‌ها باید چگونگی مقابله با رقبا را دانسته، عیب‌هایشان را کشف و از قدرت گرفتن آن‌ها جلوگیری کند.

جنگ بازاریابی

آن‌ها باید استراتژی صحیحی را دنبال کنند؛ در اینجا تفاوت نمی‌کند که شرکت کوچک، متوسط و بزرگ باشد. باید استراتژی خاصی تدارک دید که با شرایط موجود بتوان در قرن بیست‌و یکم، به فعالیت‌های تجاری ادامه داد. این‌ها آموزش‌هایی است که، در هیچ یک از دانشگاه‌های اقتصاد و تجارت جهان، تدریس نمی‌شود.

اصل قدرت

تاکنون بارها شنیده‌اید که می‌گویند: رسیدن به اوج بسیار آسانتر از ماندن در اوج است. این جمله را فراموش کنید! این یک حساب ساده ریاضی است، که از طرف آن دسته از مردم که به علم اجتماع بیشتر علاقه دارند تا واقعیت‌های دنیای تجارت، گفته می‌شود؛ اما ایستادن در اوج از رسیدن به آن آسانتر است. فرماندهان می‌توانند از اصل برتری قوا امتیاز کسب کنند. هیچ یک از اصول جنگ، اساسی‌تر از اصل برتری قوا نیست. قانون جنگل این است: ماهی بزرگ، ماهی کوچک را می‌خورد و شرکت بزرگ، شرکت کوچک را.

محاسبات ریاضی در رقابت‌های تجاری

چه اتفاقی می‌افتد اگر یک فولکس واگن با یک اتوبوس از روبه‌رو تصادف کند؟ تنها چند خراش سطحی بر روی سپر اتوبوس به وجود می‌آید؛ درحالی که فولکس واگن به‌طور کامل درهم می‌شکند. هرچه وسیله نقلیه بزرگتر باشد، زیان‌های وارده به نقلیه دیگر بیشتر است.

 وقتی که حادثه‌ای رخ می دهد، سرعت وسایل نقلیه تغییر می‌کند و این قانون اصلی فیزیک است که همواره وسیله نقلیه بزرگتر و سنگین‌تر، نسبت به وسیله نقلیه کوچکتر و سبک‌تر، آسیب کمتری می‌بیند.

وقتی دو شرکت رو‌در‌‌روی هم قرار می‌گیرند، همان اصل بالا نتیجه بخش خواهد بود. دریک سرزمین دست‌نخورده، آن شرکتی که از بازاریابی بهتری برخوردار است، سهم بیشتری از فروش را به دست می‌آورد. در تقسیم بازار فروش، شرکت نیرومند، سهم شرکت کوچکتر را از آن خود خواهد کرد؛ زیرا شرکت بزرگتر از عهده بودجه تبلیغاتی بیشتر، تشکیلات تحقیق بازار بزرگتر، بازاریابی بهتر و غیره برمی‌آید. تعجبی نداردکه پول‌دار، پول‌دارتر و فقیر، فقیرتر می‌شود.

آیا با این وضعیت، آینده‌ای برای شرکت‌های کوچکتر وجود دارد؟ البته که وجود دارد! شرکت های کوچکتر ( باسهم بازار کمتر)، نیاز دارند که مانند فرماندهان میدان نبرد فکر کنند. آن‌ها باید اولین اصل جنگ را همواره در اندیشه خود داشته باشند؛ « اصل برتری قوا»! ناپلئون می‌گوید:

« هنر جنگ با نفرات کمتر، عبارتست از: همیشه در مقایسه با دشمن، نیروی بیشتری در منطقه حمله یا دفاع داشته باشی».

جنگ بازاریابی

استدلال نادرست نیروی انسانی بهتر

خیلی ساده است که همکاران خود را قانع سازیم که حتی در وضعیت نابرابر، کارمندان بهتر پیروز می‌شوند. این چیزی است که آن ها دوست دارند بشنوند. ما هم قبول داریم که کیفیت به همان اندازه مهم است که کمیت؛ اما برتری قوا (کمیت) یک امتیاز بسیار بزرگ است که بر کیفیت غلبه می‌کند. هیچ تردیدی نیست که ضعیف‌ترین تیم در لیگ فوتبال ، می‌تواند قوی‌ترین تیم لیگ را شکست دهد؛ در صورتی که ۱۵ نفر در مقابل ۱۱ نفر بازی کنند.

هنوز شرکت‌های بسیاری هستند که معتقدند با نیروی بهتر می‌توان موفق شد. آن‌ها اعتقاد دارند که با استخدام نیروی برتر نسبت به رقبا و آموزش آن‌ها، می‌توانند در راس هرم بمانند. به‌طور قطع، امکان دارد که تعداد معدودی از نیروهای برتر را گردآوری کرد؛ اما هرچه شرکت بزرگتر باشد، امکان گردآوری این نیروها نیز کمتر می‌شود و اما زمانی که به غول‌های تجاری می‌رسیم، امکان گردآوری برترین‌ها، به صفر می‌رسد. در آخرین سرشماری‌، مشخص شد که شرکت ای.بی.ام، ۳۴۹۵۴۵ نفر در استخدام دارد که به‌سرعت بیشتر می‌شود.

ای.بی.ام در جنگ کامپیوتر پیروز است زیرا از شیوه آیزونهاور استفاده می‌کند. وقتی رقیب دو نفر نیرو دارد، این شرکت چهار نفر و زمانی که چهار نفر در شرکت رقیب کار می‌کنند، این شرکت هشت نفر در استخدام خود دارد.

استدلال نادرست محصول بهتر

استدلال نادرست دیگری که اغلب مدیران تجاری به آن باور دارند این است که محصول بهتر، در جنگ بازار پیروز خواهد شد. در پس اندیشه بسیاری از مدیران تجاری، این طرز فکر که حقیقت سرانجام کشف خواهد شد، وجود دارد. به بیان دیگر: اگر حقیقت با ما باشد، تنها به یک شرکت تبلیغاتی خوب که بتواند این حقایق را به مشتریان برساند و همچنین بازاریابان خوبی که بتوانند فروش را کامل کنند نیاز داریم.

ما با این نگرش که شرکت‌های تبلیغاتی یا بازاریابان، می‌توانند حقایق را آن‌طور که صاحب کالا می‌خواهد – به خریداران منتقل کنند و بدبینی‌ها را از ذهن آن ها پاک کنند موافق نیستیم؛ خود را به حماقت نزنیم، بدبینی‌ها با یک تبیلغ و یا تلاش بازاریابان از بین نمی‌رود. حقیقت چیست؟

 در درون هر انسان اندکی بدبینی وجود دارد. وقتی که آن‌ها نمایش تبلیغاتی شما را می‌بینند و یا ادعاهای بازاریابی شما را می‌شنوند با خود می‌گویند: آیا آن ها درست می‌گویند یا نه؟ بیهوده‌ترین کار در دنیای تجاری امروز این است که بخواهید نگرش مشتریان را تغییر دهید. وقتی ذهنیتی شکل گرفت، تغییر آن تقریبا غیر ممکن است. حقیقت چیزی است که در اندیشه مشتری وجود دارد. ممکن است آن چیزی که شما فکر می‌کنید نباشد؛ اما آن تنها حقیقتی است که شما می‌توانید روی آن کار کنید.

اگر باهوش هستید پس چرا پولدار نیستید؟

حتی اگر شما بتوانید خود را قانع کنید که محصول بهتری دارید، او به این فکر می‌افتد که اگر کامپیوتر شما بهتر از ای.بی.ام است چرا شما در راس نیستید؟حتی اگر بتوانید بعضی بدبینی‌ها را ازبین ببرید، چون در ردیف اول قرار ندارید همیشه از نگاه بدبینی‌ها مورد ارزیابی قرار می‌گیرید.

این یک فریب است که باور کنیم که محصول بهتر، در درازمدت برنده خواهد بود. تاریخ چه نظامی و چه تجاری، به قلم برندگان نوشته می‌شود نه بازندگان. ممکن است این نکته درست باشد که برندگان اغلب محصول بهتری تولید می‌کنند؛ اما این دلیل اصلی پیروزی آن‌ها نیست.

دوران جدید رقابت

زبان دنیای تجارت، زبان نظامی‌گری است. برنامه تبلیغاتی شلیک می‌کنیم! مثل ژنرال‌ها صحبت و رفتار می‌کنیم! اما مانند آن‌ها فکر و طراحی نمی‌کنیم. زمان آن رسیده که اصول استراتژی نظامی را در برنامه‌های تجاری قرار دهیم و شانس موفقیت را بیافزاییم.

جنگ بازاریابی

جنگ عنوان ها

جنگ نوشابه، جنگ کولا و جنگ همبرگر نمونه هایی از روزنامه نگاری با زبان نظامی است؛ اما در زیر این عنوان‌ها، نویسنده، اصول نظامی‌گری را به کل رد می‌کند.

«پپسی کولا» در حال پیروز شدن بر «کوکاکولا» است. دلیل اصلی آن نیز عدم توانایی کوکاکولا، در بهره‌گیری از امتیازات استراتژیک خود است.

«مک‌دونالدز» همچنان پرفروش بازار برگر حاکم است. اما، «برگر کینگ» و « وندیز» با به‌کار گرفتن بعضی از اصول جنگ تجاری، درحال پیشروی هستند.

ماهیت منطقه نبرد

جنگ‌های تجاری، نه در قفسه داروخانه‌ها و یا فروشگاه‌ها و نه در مراکز خرید، بلکه در مغز مشتریان به وقوع می‌پیوندد. مغز مشتریان، منطقه نبرد است؛ منطقه ای که بی ثبات و دستیابی به آن بسیار مشکل است.

فرماندهان دنیای تجارت

دنیای تجارت، امروز به «فیلد مارشال هایی» نیازمند است که برنامه ریزی و هدایت بازار را به عهده بگیرند و دارای صفاتی مانند: قابلیت انعطاف، توان فکری و جسارت فراوان باشند.


منبع: برترینها

۹ هنرنمایی عجیب و جالب که با بادکنک انجام شده اند

اگر کارتون بسیار زیبای UP را دیده باشید، حتما صحنه ای که پیرمرد عاشق و مغموم، با استفاده از بادکنک های رنگی متعدد خانه خود را در آسمان پرواز می دهد را به خاطر دارید. صحنه ای که آدم تصور می کند به همان دنیای خیال و کارتون تعلق دارد را هنرمندان متعددی در گوشه و کنار جهان به واقعیت بدل کرده و با الهام از آن آثار زیبایی خلق کرده اند. از جمله می توان به همان خانه شناور آپ اشاره کرد که در واقعیت نیز تکرار شده. یا مثلا به صندلی ای اشاره کرد که با استفاده از دسته ای از بادکنک ها در هوا شناور است.

پل معلق با استفاده از سه بادکنک هلیومی

9 هنرنمایی عجیب و جالب که با بادکنک انجام شده اند

پل Pont de Signeis که در تصویر مشاهده می کنید در واقع یک چیدمان هنری است که توسط هنرمندی موسوم به «اولیویر گراسته» در سال ۲۰۱۲ میلادی در پارک Biennial در کشور انگستان ساخته شده است.

این طور به نظر می رسد که سه بادکنک عظیم هلیومی، این پل را در هوا معلق نگه داشته اند و دنیای خیال را به واقعیت تبدیل کرده اند. اما این پل قابل استفاده نبوده و جنبه تزئینی دارد.

خانه UP در دنیای واقعی

9 هنرنمایی عجیب و جالب که با بادکنک انجام شده اند

دو بالن سوار بسیار خلاق و خوش ذوق، صحنه تاثیرگذار و زیبای انیمیشن آپ، هنگامی که پیرمرد عاشق صدها بادکنک را به خانه وصل کرده و به کمک آن ها خانه مشترکشان با عشقش را در آسمان به پرواز در می آورد را در دنیای واقعی بازسازی کرده اند.

آن ها ۳۰۰ بالن رنگی و بزرگ را به یک خانه کوچک وصل کرده و خودشان درون خانه، به آسمان پرواز می کنند. هنرنمایی این دونفر در زمان اجرا از شبکه نشنال جئوگرافیک پخش شده و مورد توجه افراد زیادی در دنیا قرار گرفت.

شناور بودن زرافه تاکسیدرمی شده با استفاده از بادکنک

9 هنرنمایی عجیب و جالب که با بادکنک انجام شده اند

این اثر هنری در استودیوی جیمز پرکینز نصب شده است.

صندلی معلق

9 هنرنمایی عجیب و جالب که با بادکنک انجام شده اند

این صندلی معلق که این توهم را ایجاد می کند که به هیچ کجا وصل نیست، توسط استودیوی هنری ژاپنی h220430 طراحی و ساخته شده است.

میز ناهار خوری معلق با بادکنک

9 هنرنمایی عجیب و جالب که با بادکنک انجام شده اند

این میز ناهار خوری که توسط هنرمندی موسوم به «کریستوفر دافی» طراحی شده نیز این توهم را ایجاد می کند که شیشه روی بادکنک هایی سوار شده که هر آن احتمال ترکیدن را دارند. طرح این بادکنک ها نیز از کارتون آپ ملهم شده اند.

پرواز عروس با بادکنک

9 هنرنمایی عجیب و جالب که با بادکنک انجام شده اند

اینکه بتوان با یک دسته بادکنک در هوا شناور بوده و حرکت کرد، آرزوی جالب بسیاری از کودکان می تواند باشد. در همین راستا یک موسسه برگزاری مراسم عروسی با توجه به این آرزوی دست یافتنی، امکان این کار را برای عروس ها مهیا می کند.

نمایشگاه بادکنک های آپ

9 هنرنمایی عجیب و جالب که با بادکنک انجام شده اند

در سال ۲۰۱۶ میلادی، یک هنرمند معلول با استفاده از ۲۰ هزار بادکنک هلیومی در کلیسای سنن لئونارد به آسمان بلند شد. این پرفورمنس هنری ۴۸ ساعت ادامه داشت و در جهت حمایت از هنرمندان ناتوان جسمی برگزار شده بود.

صندلی شناور

9 هنرنمایی عجیب و جالب که با بادکنک انجام شده اند

این صندلی نیز توسط هنرمند ژاپنی موسوم به «استاتوشی ایتساکا» طراحی شده و به این طور به نظر می رسد که توسط ۱۰ بادکنک هلیومی در هوا شناور است. این صندلی بسیار مقاوم تر از آن چه به نظر می رسد است و از پلاستیک تقویت شده فایبری ساخته شده.

خانه UP در دنیای واقعی

9 هنرنمایی عجیب و جالب که با بادکنک انجام شده اند

این خانه شناور در هوا که در تصویر می بینید نیز دقیقا مشابه انیمیشن آپ ساخته شده؛ فردی به نام جاناتان تراپ نخستین فردی بود که در جشنواره بالن سواری کشور مکزیک، با استفاده از بادکنک های هلیومی یک خانه کوچک را در آسمان به پرواز در آورد.
منبع: برترنها

چگونه خوردن قند و مواد قندی را کاهش دهیم؟

۶ راهکار ساده که در کنار گذاشتن مواد قندی به شما کمک می کنند

داشتن یک رژیم غذایی سالم بدون کاهش دادن میزان مصرف مواد قندی امکانپذیر نیست در این مقاله با ما همراه شوید تا راه های کاهش یا حذف مواد قندی از زندگی خود را بررسی کنیم.
به گزارش آلامتو و به نقل از روزیاتو؛ تقریبا تمام ما از مضرات مصرف مواد قندی آگاهی داریم. در مورد عدم مصرف این مواد و کنار گذاشتن کامل آنها نیز تاکید فراوانی شده که به خوبی از آنها آگاهی داریم.
اما خبر خوبی در این باره وجود دارد و آن این است که می توان به مدت ۱۰ روز از اعتیاد به مصرف مواد قندی نجات یافت. در ادامه راهکارهایی را در اختیارتان قرار خواهیم داد که به مدت ۱۰ روز و با به کارگیری آنها می توانید از ورود این سم سفید به بدن تان پرهیز کنید.
۱. نوشیدنی های پرکالری ننوشید
زمانی که نوشابه میل می کنید گویی انبوهی شکر را به بدن خود وارد می کنید. با مصرف این نوشیدنی پرشکر مقدار قند خون را به سرعت افزایش می دهید و به اضافه شدن وزن تان هم کمک می کنید.
به جای نوشابه از آب که بدون کالری است و تشنگی شما را نیز برطرف خواهد کرد، استفاده کنید.
۲. پروتئین و سبزیجات فراوان میل کنید
مصرف پروتئین باعث افزایش سطح قند خون نمی شود اما باعث انرژی بخشیدن به بدن و ایجاد احساس سیری در شما خواهد شد. تخم مرغ، ماهی و مرغ باید پایه های اصلی غذای روزانه شما را تشکیل دهند.
سایر مواد غذایی که می توانند به تنظیم میزان قند خون منجر شوند، سبزیجاتی به غیر از سیب زمینی هستند. انواع و اقسام کلم ها، کدوی سبز، خیار، گوجه فرنگی و سبزیجاتی این چنینی می توانند بسیار مفید باشند.
در میان سبزیجاتی که مصرف می کنید هرگز انواع سبز رنگ و تازه آن را فراموش نکنید. سبزیجات می توانند کربوهیدرات مورد نیاز بدن تان را فراهم آورند. سبزیجات به طور ناگهانی میزان قند خون شما را افزایش نمی دهند و بیش از آنکه به چربی تبدیل شوند، برای بدن تولید انرژی می کنند.
۳. مصرف چربی ها را فراموش نکنید
برخی از افراد تصور می کنند که اگر در رژیم غذایی خود هیچ چربی را نگنجانند، در حال پی گیری یک رژیم لاغری صحیح هستند. این تصور بسیار اشتباه است.
چربی می تواند باعث کم شدن اشتها شده و سبب ایجاد تعادل در میزان قند خون نیز می شوند. همچنین چربی ها، مزایای فراوان دیگری را نیز برای بدن دارند، تنها لازم است که از انواع صحیح آنها استفاده شود.
بنابراین بهتر است که از چربی های غیراشباع شده از جمله روغن زیتون، آجیل و ماهی حتما در خوراکی های روزانه خود استفاده کنید.
۴. برای روز مبادا آمادگی داشته باشید
بسیاری از افراد زمانی که وقت کافی برای فراهم کردن یک وعده یا میان وعده مفید ندارند به خوراکی های ناسالم رو می آورند. در چنین زمان هایی خوراکی هایی چون انواع همبرگرها، کلوچه، کیک و سایر هله هوله ها نخستین انتخاب های شما هستند.
در چالش ۱۰ روزه ای که آغاز کرده اید لازم است همیشه خوراکی های سلامتی را در دسترس داشته باشید. از این میان می توان به آجیل، میوه های خشک، گوشت بوقلمون یا مرغ و نان ترد اشاره کرد.
در واقع هر آنچه می تواند برای طولانی مدت احساس سیری را در شما به وجود آورد و انرژی لازم را به بدن تان برساند می تواند گزینه خوبی محسوب شود.
۵. نفس عمیق بکشید
زمانی که ناگهان گرسنه می شوید و دوست دارید یک چیز شیرین میل کنید احتمالا استرس دارید. در چنین مواقعی تمرین های تنفسی می توانند برای کاهش سطح استرس و برطرف ساختن ترشح هورمون استرس یعنی «کورتیزول» مفید باشند.
پیش از آنکه وعده غذایی را میل کنید، ۵ نفس عمیق بکشید. امکان دارد که برای تان کمی عجیب بیاید اما این کار بسیار مفید است.
۶. خوب بخوابید
بی خوابی باعث کاهش سطح انرژی می شود. در چنین مواقعی، فرد بسیار آسیب پذیر می شود و نیاز بیشتری به خوردن مواد شیرین پیدا می کند. فرد با این کار تلاش می کند که سطح انرژی را اندکی بالا بیاورد.
سعی کنید ۸ ساعت توصیه شده در شبانه روز را بخوابید. با این کار رضایت بدن تان را جلب خواهید کرد. به تبع آن نیاز بدن به مصرف بیش از اندازه قند و شیرینی نیز کاهش خواهد یافت.
با به کار گیری راهکارهای فوق الذکر حداقل به مدت ۱۰ روز، باعث خواهید شد که دیگر هوس خوردن نیمی از بسته شکلات یا نصف جعبه شیرینی را نداشته باشید.

۶ راه خانگی برای سفید کردن دندان‌ها

مطالب مشابه:

تعابیر محبوب:
آب
سگ
مرده
دندان
جن
طلا
پول
عروسی
حامله
طلاق
مدفوع
مار
ماهی
موش
خون
کفش
ثروت
گربه
بوسه
اسب
بچه
برف


اسامی محبوب:
رایان
ایلیا
کارن
لیا
بارانا
فاطمه
مریم
چکامه
شیما
هیراد
هانیه
آتنا
طه
ماهان
ماهور
هلیا


‹ مطلب قبلی
مطلب بعدی ›


برچسب ها : روزیاتو


سفر به سواحل آنتالیا :تور آنتالیا


سفر ارزان به آنتالیا :تور لحظه آخری آنتالیا


راهنمای سفر و گردش
جاذبه گردشگری انتخاب هتل و تور مسافرتی


به آسانی لاغر شوید
رژیم لاغری سریع


تور آنتالیا نوروز ۹۶
تور آنتالیا


هاشور ابرو ، تاتو ابرو، قیمت هاشور ابرو،نمونه هاشور ابرو
هاشور ابرو


سفرمی؛ خرید آنلاین بلیط هواپیما
بلیط هواپیما


کترینگ کلاسیک
تهیه غذای روزانه شرکتی


نیازمندی های آنلاین
درج آگهی رایگان


الماس نشان، مجری تور ترکیه
تور کوش آداسی


خرید بلیط هواپیما با الی گشت
بلیط هواپیما


خرید آنلاین تشک رویا
قیمت تشک رویا

ارسال نظر


منبع: آلامتو