۷۰۰ هزار مشترک تالیا همچنان بلاتکلیف

جدیدترین آمارهای رسمی‌ گویای آن است که همچنان حدود ۷۰۰ هزار نفر مالک سیم‌کارت‌های تالیا هستند، حال آنکه در ارائه خدمات به این مشترکان اما و اگرهای بسیاری وجود دارد.

به گزارش ایسنا، طی سال‌های گذشته برای تعیین تکلیف تالیا وعده‌های متعددی از سوی مسئولان مخابراتی کشور داده شده اما همچنان بی تفاوتی نسبت به سرنوشت افرادی که روزی برای خرید سیم‌کارت‌های این اپراتور هزینه کرده و تا مدتها از این خط‌ها برای انجام امور مختلف کاری و شخصی خود استفاده می‌کرده‌اند، احساس می‌شود.

اکنون مشترکان این اپراتور در شرایطی که اپراتورهای مختلف ۴G را هم ارائه کرده‌اند حتی در دسترسی به ۳G ناکامند.

این اتفاق در شرایطی رخ می‌دهد که طبق آمارهای اخیر ارائه شده تا پایان آذر ماه سال جاری حدود ۷۰۰ هزار مشترک برای این اپراتور ثبت شده که از این میان تنها ۴۵ هزار نفر همچنان به عنوان مشترک فعال از خدمات نه چندان گسترده این اپراتور استفاده می‌کنند.

 البته در آمارهای اخیر یک نکته جالب هم به چشم می‌خورد و آن اینکه طی یک دوره سه ماهه آماری تعداد مشترکان تالیا با افزایشی بالغ بر ۱۰۰ هزار نفر همراه بوده است، بدین ترتیب در حالی که تا پایان شهریور ۱۳۹۵ تعداد مشترکان این اپراتور ۵۹۲ هزار و ۵۰۰ نفر اعلام شده بود در آمارهای منتهی به آذر ماه ۱۳۹۵ این تعداد به ۷۰۰ هزار مشترک رسیده است.

بنا بر اعلام، تعداد مشترکان فعال تالیا هم در این مدت از ۵۰ هزار نفر به ۴۵ هزار نفر رسیده است.

نکته قابل اشاره دیگر اینکه پیش از این و در بحث احراز هویت سیم‌کارت‌ها نیز معاون نظارت سازمان تنظیم مقررات ارتباطات رادیویی گفته بود:تالیا هم حدود ۴۸ هزار سیم کارت فاقد هویت دارد که البته بخش عمده آنها غیرفعال بوده و اکنون به حالت یک طرفه در آمده است.

به گزارش ایسنا، شرکت گسترش ارتباطات تالیا به عنوان اولین شبکه مستقل پیش‌پرداخت تلفن‌همراه (Pre-Paid) از سال ۱۳۸۳ با استفاده از تجهیزات سخت‌افزاری و نرم‌افزاری شرکت‌های زیمنس، آلکاتل و اریکسون و با مشاوره یکی از برجسته‌ترین مشاوران GSM در دنیا (شرکت TELE۲) آغاز به کار کرد.

این شبکه به طور رسمی از سوم خرداد ۱۳۸۴ ابتدا در تهران و به تدریج در سایر شهرها و مراکز استان‌ها سرویس دهی خود را آغاز کرد و در سال ۱۳۹۱ شرکت تعاونی مجتمع صنعتی رفسنجان، سهامدار ۴۳ درصدی خود در اولین پیمانکار- اپراتور تلفن همراه اعتباری تالیا را فروخت. اما در ادامه و تاکنون تالیا به دلایل مختلف با فراز و فرودهایی مواجه شده و ظاهرا منتظر تصمیم‌گیری مسوولان است.در حال حاضر ۴۳ درصد سهام پروژه تالیا متعلق به شرکت گسترش ارتباطات تالیا و ۵۷ درصد متعلق به شرکت مخابرات ایران است و پیش از این اینگونه عنوان شده بود که قرار بر آن است که همراه اول، سهام گسترش ارتباطات تالیا را خریداری کرده و به این ترتیب سیم‌کارت‌های تالیا به همراه اول منتقل ‌شوند که البته با گذشت چندین ماه از طرح این موضع همچنان اتفاقی در این زمینه رخ نداده است


منبع: alef.ir

افخمی و باندش اهالی سینما را باز هم تهدید کردند

گروه فرهنگی: پس از آنکه گزارش سیاه افخمی به مجلس درباره فیلم های سینمایی و همچنین اتهام زنی فراستی به فیلم سینمایی «گشت ۲» در همین کمیسیون به قصد توقیف این فیلم سینمایی، با واکنش تند اهالی سینما از جمله پرویز پرستویی و حمید فرخ نژاد مواجه شد، بهروز افخمی و باندش در اقدامی بی سابقه در تاریخ تلویزیون، عوامل این فیلم سینمایی را تهدید کرده اند در صورت پس نگرفتن مواضعشان، با آنها روی آنتن زنده تلویزیون تسویه می کنند؛ سلسله اقداماتی که نشان می دهد مدیریت شبکه سه حتی در کنترل یک برنامه سینمایی نیز ناتوان است. به نوشته تابناک، پس از اعلام جنگ علنی بهروز افخمی و مسعود فراستی به سینمای ایران و مراجعه فراستی به کمیسیون فرهنگی مجلس و ارائه گزارش های سیاه علیه کلیت سینمای ایران و ارائه خط مشی های دروغ به نمایندگان عضو کمیسیون فرهنگی در راستای توقیف برخی آثار سینمایی از جمله «گشت ۲»، گروهی از اهالی سینما، از جمله حمید فرخ نژاد و پرویز پرستویی، واکنش تندی به این رفتارها که دشمنی آشکار با بدنه سینماست، نشان دادند. سعید سهیلی، کارگردان «گشت ۲» قبل از شرکت در برنامه شب گذشته هفت، از عملیات روانی بی سابقه ای پرده برداشته و افشاگری بی سابقه ای درباره تهدیدش در روزهای اخیر توسط افخمی کرده است. او در یادداشتی مفصل خطاب به افخمی، عاجزانه از او خواسته تا دعوایی که فراستی به راه انداخته و در خارج از تلویزیون و در کمیسیون فرهنگی بوده را به آنتن زنده تلویزیون نکشد و از این آنتن زنده پربیننده ترین شکل تلویزیون برای له کردن او و فیلمش (گشت ۲) استفاده نکند. سهیلی در متن این یادداشت افشا کرده که افخمی به او هشدار داده در صورت پس نگرفتن موضعش درباره رویه‌ای که فراستی و باند افخمی در پیش گرفته‌اند، هستی او را در برنامه «هفت» بر باد خواهد داد. به نظر می‌رسد مدیریت شبکه سوم سیما به رغم انتقادهای صورت پذیرفته توسط سینماگر معتبر به این برنامه ـ که بخش وسیعی از آن اساساً رسانه ای نشده و مستقیم به مدیران تلویزیون منتقل شده ـ توان مدیریت این برنامه را نیز ندارد، چون اگر بپذیریم مدیران این شبکه، توان مدیریت این برنامه را ندارند، بناچار باید بپذیریم این رفتارهای افخمی و فراستی خودسرانه نیست و با دستور و هماهنگی از بالا انجام می شود. به هر حال شایسته رسانه ملی نیست که گروهی بتوانند از تلویزیون به عنوان ابزار نزاع های شخصی و گروهی به این واضحی استفاده یا سوءاستفاده کنند و انتظار می رود مدیریت شبکه سوم سیما، دست کم برای حفظ ظاهر، مقابل این رویه بیستد و به این شائبه که روند کنونی متأثر از یک برنامه سازماندهی شده و ابلاغی به عناصری چون افخمی و فراستی است، پایان دهد. متن یادداشت سعید سهیلی خطاب به افخمی به این شرح است؛ «سایه‌های کج و کوله‌ی دو قهرمان پوشالی نمایان می‌گردد. یکی سوار بر اسبی نزار و نحیف. دیگری نشسته بر الاغی خِپِل. با نیزه و شمشیر و زرهِ، همگی حلبی، زنگ‌زده و قراضه، آمده‌اند که دون‌کیشوت وار سینما را نجات دهند. اما از شَرِ چه چیز؟ کدام دشمن؟ کدام تهدید؟ کدام جبهه؟ چه خواب و خیالی! هیاهوی بسیار برای هیچ. سلحشورانی که با ظلم و جهل می‌جنگند یا بازیگرانی که خود را مسخره‌ی خلق ساخته‌اند؟! آقای مُجری هم فقط نشسته و نظاره می‌کند ، لبخند می‌زند. گاه به چپ، گاه به راست. گاه به سرِ این، گاه به ریشِ آن. آن یکی که سابقه‌اش روشن است ، در مُهمل‌بافی و سفسطه‌گری، نامردی و نان به نرخ روز خوردن، چنان شُهره‌ی آفاق است که مرور کارنامه و شرحِ سابقه‌اش فقط قلم چِرک می‌کند. آقای اَنتلکتوئلِ “وین”دیده! ـ از موضعی نه هُنری، که به شدت سیاسی ـ رکیک‌ترین الفاظ و عبارات و اهانت‌ها را نثارِ قشرِ شریف و هنرمندِ سینما می‌کند. آن وقت برای تخریبِ بُغض‌آلودِ فیلم‌هایی که پسندِ خودش نیست، از هر کارگردانی و با هر کمیت و کیفیتی، مثل آب خوردن اَنگِ ابتذال می‌زند. تازه کارش به همین‌جا هم ختم نمی‌شود. خَبَرکِشی می‌کند، به بیرونِ سینما، به مجلس! مجلس که خانه‌ی ملت است و ظاهر و باطنش شفاف، خدا می‌داند دیگر به کدام خانه‌ها و محافل! ‎اما جوابِ های، هوی است ، از اینجا و آنجا فریاد اعتراض بلند می‌شود. حتی پلاس‌کُهنه‌ها نیز از صندوقچه بیرون می‌آیند، تَشتِ رسوایی از بام سرنگون می‌گردد. کارنامه‌ی چرک و سیاه استاد دوباره ورق می‌خورد، ورق می‌خورد. و ورق می‌خورد، چه عبرت‌آموز است درسِ تاریخ !! ‎اما … آقای افخمی؛ آقای کارگردان؛ آقای مُجری؛ آقای هفت … شما دیگر چرا؟! زُلف به زُلف چه کسی گره زده‌ای ؟! دست در دستِ چه کسی نهاده‌ای؟! از این همکار و هم‌صنفِ مو سفید کرده نصیحت ، بشنو و تا دیر نشده خرجت را سوا کُن، که هرکه در این سال‌ها با جنابِ استاد همنشین شده سر از ناکجا در آورده و حسابش به کرام‌الکاتبین افتاده! ‎آقای افخمی … بی‌پرده می‌گویم، بی پرده که همه بدانند. “هل من مبارز” طلبیده‌ای ، گفته ای که اگر حرفمان را پس نگیریم چه و چه! به پشتوانه این تهدید، آقای منتقد هم … داشته و شیر شده ، غریده که جواب پرستویی و فرخ نژاد و همه را در برنامه هفت خواهد داد، عجبا! نمیدانم، شاید مثلا بخواهد و بخواهی ریشهِ مان را بزنی! آبِ پاکی را روی دستت بریزم … ما مثل بعضیها ریشهِ‌مان در ریش‌مان نیست که با یک تیغِ دو‌سوسمار به باد رود. ریشه‌ی ما در آب و خاکِ محکم‌تری است. از اینها گذشته، یکی بیرون از برنامه حرفی زده و دیگری هم بیرون از برنامه پاسخش را داده. یکی گفته و یکی شنیده. چرا پای برنامه را وسط می‌کشی؟ چرا آبروی تلویزیون و برنامه ی هفت و خودت را پای یک منتقد بی آبرو خرج میکنی؟! ‎این را بدان که من غُصه‌ی فیلمِ خودم را نمی‌خورم. بچه‌ی تَهِ خط و زیر پونز از این غائله‌ها باک ش نیست. من جنگ دیده‌ام. به بوی آتش و باروت خو گرفته ام، به نبردِ تن به تن عادت دارم، هیچ وقت هم اهلِ آجان‌کِشی و شکایت نبوده ام. چون لای پَرِ قو بزرگ نشده و خانگی نبوده ام. همیشه مشکلاتم را خودم حل کرده ام . رو در رو. مثل مرد. اگر قرار باشد از فیلمم دفاع کنم، می‌آیم توی برنامه‌ات می‌نشینم و همانجا سنگ‌هایم را وا می‌کَنَم. با تو، خالقِ عروس و شوکران، نه با هر نامردی که انگ می زند و خبر دروغ به آجان میبرد، اما این روزها بحثِ فیلمِ من نیست. بحثِ حیثیتِ یک صنف است. بحثِ حفظِ شالوده‌ی یک خانواده است. خودت بهتر می‌دانی که اعضای این خانواده روی فردشان و جمعشان تعصب دارند. اگر اجازه دهیم هر مرد و نامردی، با منظور و بی منظور، به راحتی به ما ضربه بزند و مشکلات صنفی‌مان را تبدیل به مشکلات عمومی و اجتماعی کند فردا دیگر سینمایی نخواهیم داشت. بدان که… جشنواره‌ها و برنامه‌ها تمام می‌شوند. مُجری‌ها و منتقدین می‌آیند و می‌روند. حتی ممکن است فیلم ها بسوزند و نابود شوند. اما نام و یاد و رفتار و کردارِ خانواده‌ی سینما می‌ماند. پس تا دیر نشده جبهه‌ات را مشخص کُن. برای سینما کار می کنی یا علیه سینما؟ میخواهی در ذهن ها خالق عروس و شوکران بمانی یا مجری برنامه هفت و رفیق آدم فروش؟! رفیق حیف… حیف از رفیق. پروژکتورها خاموش می شوند، سایه های کج و وکوله می روند، قهرمانهای پوشالی محو می شوند، آنچه در ذهن ها می ماند قهرمان های واقعیند، دوستدارت: سعید سهیلی».


منبع: baharnews.ir

وزنه‌برداران آمریکایی از ترس هوای اهواز به ایران نمی‌آیند؟!

تماشاگران امروز نوشت: دومین دوره رقابت‌های وزنه‌‌برداری جام فجر در حالی از روز نوزدهم ماه جاری در اهواز برگزار می‌شود که انتشار یک خبر همه چیز را تحت تأثیر قرار داد؛ آمریکایی‌ها به ایران نمی‌آیند!

پس از سیاست‌های عجیب و غریب ترامپ و دستورات او برای قوانین مهاجرتی (هر شخصی که به هفت کشور از جمله ایران سفر کند دیگر نمی‌تواند وارد خاک آمریکا شود) نزدیک بود که کشتی‌گیران این کشور هم نتوانند در مسابقات جام‌جهانی‌ کرمانشاه شرکت کنند اما هوشیاری ایران و اینکه سیاست جایی در ورزش ندارد باعث شد تا آمریکایی‌ها با همه ستاره‌هایشان به ایران بیایند و اتفاقات خوبی برایشان رقم بخورد. این‌بار اما خبر رسیده که وزنه‌برداران آمریکایی به ایران نخواهند آمد. آنچه اما این ماجرا را وارد فاز جدیدی می‌کند این است که بر خلاف تمایل کشتی‌گیران آمریکایی برای حضور در ایران، این‌بار خود وزنه‌برداران این کشور تصمیم گرفته‌اند که به ایران سفر نکنند! هنوز دلیل خاصی برای این تصمیم عجیب و غریب آمریکایی‌ها وجود ندارد اما این احتمال وجود دارد که آنها به دلیل رفتارهای رئیس‌جمهور جدیدشان و تصمیمات جدیدی که او قرار است اعمال کند از سفر به ایران منصرف شده‌اند.

شایعه پشت شایعه‌؛ وزارت امور خارجه آمریکا مخالف است

هنوز هیچ خبری به صورت رسمی تأیید نشده است اما بر اساس پیگیری‌های خبرنگار تماشاگران امروز، مسئولان وزارت امور خارجه آمریکا مانع اصلی سفر وزنه‌برداران به ایران هستند. این در حالی است که آنها حتی نمی‌خواسته‌اند اجازه سفر کشتی‌گیران‌شان به ایران را بدهند اما چون برنامه‌ریزی‌ها قبل از دستور ترامپ انجام شده بود با سفر گوش‌شکسته‌ها به ایران موافقت کردند. دلیل این مخالفت هم تبلیغات مثبتی است که به خاطر سفر تیم ملی کشتی آزاد آمریکا به ایران انجام شد و حالا ظاهراً مسئولان وزارت امور خارجه و وزارت ورزش آمریکا اعلام کرده‌اند که لزومی ندارد تیم ملی وزنه‌‌برداری این کشور به ایران سفر کند. پس از حضور باروز و دوستانش در ایران آنها شبکه‌های مجازی را از میزبانی خوب ایرانی‌ها پر کردند و از این نوشتند که اینجا نه جنگی است و تروریستی. حالا به نظر می‌رسد که این هجمه رسانه‌های مجازی خلاف آن چیزی است که آمریکایی‌ها انتظارش را داشتند و آنها هرگز دوست ندارند که رفتاری مشابه را این‌بار از جانب وزنه‌برداران خود شاهد باشند.

فدراسیون وزنه‌برداری:همه کشورها می‌آیند، حتی آمریکایی‌ها

پس از انتشار خبری مبنی بر اینکه آمریکایی‌ها برای مسابقات جام فجر به ایران نمی‌آیند با مسئولان فدراسیون وزنه‌‌برداری تماس گرفتیم تا آنها در این زمینه پاسخگو باشند. علی مرادی در این مورد می‌گوید: «یک‌سری از دوستان شیطنت می‌کنند. در خصوص کشتی‌گیران هم می‌گفتند که به ایران نمی‌آیند اما همان‌طور که دیدید، آمدند و چقدر هم میزبانی خوبی از آنها شد. تا جایی که بنده به عنوان رئیس خبر دارم آمریکایی‌ها برای صدور روادید درخواست داده‌اند و به ایران خواهند آمد، مگر اینکه اتفاقات دیگری افتاده باشد.» رئیس فدراسیون وزنه‌‌برداری در حالی این حرف را می‌زند که رضا عباسپور، مدیر روابط عمومی فدراسیون هم ضمن تکذیب خبر فوق می‌گوید: «آمریکایی‌ها اسامی نفرات خودشان برای حضور در ایران را ارسال کرده‌اند. آنها درخواست صدور روادید داده‌اند و نمی‌دانم این اخبار چطور منتشر شده است. حتی پس از اینکه این خبر را خواندم دوباره پیگیری‌های لازم را انجام دادم که مشخص شد مشکلی نیست و آنها به ایران خواهند آمد.»

شوخی در فضای مجازی‌، از هوای اهواز ترسیده‌اند

با اعلام فدراسیون وزنه‌‌برداری جدا از تیم آمریکا نمایندگانی از کشورهای اردن، آذربایجان، انگلیس، پاکستان، ایتالیا، ترکیه، رومانی، مجارستان، عراق، کویت، صربستان، تایلند، نیجریه، کامرون، تونس، لیبی، یمن، بنگلادش، اوگاندا و رومانی به صورت قطعی با ارسال اسامی وزنه‌برداران، کادرهای فنی و اجرایی خود به فدراسیون وزنه‌‌برداری ایران، برای حضور در جام فجر اعلام آمادگی کرده‌اند. با این حال انتشار شایعه غیبت آمریکایی‌ها در مسابقات جام فجر بهانه‌ای شد برای اینکه مردم در فضای مجازی دست به کار شوند و از دلایل این غیبت بنویسند. جالب اینجاست که بیشتر کامنت‌ها در فضای مجازی مربوط به اهواز و آب و هوای بد این شهر است. کاربران شبکه‌های مجازی گردوخاک اهواز را بهانه اصلی نیامدن آمریکایی‌ها به ایران قلمداد کرده و در این باره نوشته‌اند: «هوای اهواز آنقدر بد است که آمریکایی‌ها ترسیده‌اند به ایران بیایند. نترسید و بیایید اتفاقی برایتان نمی‌افتد. اینجا خیلی‌ها دارند خاک را نفس می‌کشند!»


منبع: alef.ir

چطور دوام لاستیک اتومبیل خود را افزایش دهید؟

لاستیک‌ها همواره یکی از مهم‌ترین عوامل تأثیرگذار بر روی ایمنی خودروها به شمار می‌روند. بنابراین، یک راننده خوب باید در نگهداری از آنها دقت کافی را به عمل آورد.

 مهم‌ترین عامل افزایش دوام و عمر لاستیک‌ها، رعایت سرعت مناسب و تنظیم مرتب باد آنهاست. گرمای زیاد، باعث فرسایش سریع‌تر و کاهش عمر مفید لاستیک خودروها می‌شود. دو عامل کم کردن باد لاستیک و سرعت زیاد، باعث افزایش دمای لاستیک و در نتیجه فرسودگی سریع‌تر آن می‌شوند.

لاستیک‌ها در هر ماه به‌طور طبیعی باد کم می‌کنند؛ بنابراین دست‌کم باید هر ماه یک‌بار باد آنها را میزان کرد. کم بودن باد لاستیک‌ها هم‌چنین باعث افزایش مصرف سوخت خودرو نیز می‌شوند زیرا هنگامی که باد لاستیک کم باشد، سطح تماس لاستیک با زمین بیشتر شده و مقاومت غلطشی و اصطکاک آن نیز افزایش می‌یابد. در نتیجه، خودرو برای حرکت باید سوخت بیشتری مصرف کند.

اگر لاستیک‌های یک خودرو تا حداکثر میزان مجاز توصیه شده توسط کارخانه سازنده باد شده باشند، مصرف خودرو در این حالت بهینه بوده و در غیر این‌صورت با کم شدن هر ۲ درجه از فشار باد لاستیک‌ها، مصرف سوخت خودرو به میزان ۱% افزایش می‌یابد.

مثلاً اگر فقط یک لاستیک خودرو به اندازه ۶ درجه کم باد بوده و فشار باد بقیه چرخ‌های آن تنظیم شده باشد، در این‌صورت بازهم مصرف سوخت آن خودرو به اندازه ۳% افزایش یافته و عمر مفید تایر کم‌ باد کاهش خواهد یافت. همان‌طور که گفته‌ شد، حرکت باعث گرم شدن لاستیک می‌شود و هرقدر سرعت خودرو بیشتر شود، دمای لاستیک نیز به همان نسبت افزایش می‌یابد. هر اندازه نیز که لاستیک گرم‌تر شود، از عمر مفید آن کاسته می‌شود.

مثلاً اگر دمای تایر در سرعت ۶۵ کیلومتر در ساعت برابر ۶۵ درجه سانتی‌گراد باشد، در سرعت ۱۶۰ کیلومتر در ساعت، این دما به ۱۲۷ درجه سانتی‌گراد (تقریباً نزدیک به دو برابر) می‌رسد و این دمائی است که به راحتی می‌تواند لاستیک اتومبیل را بترکاند.

بنابراین اگر تایر خودروی شما سرعت ۸۰ کیلومتر در ۱۰۰% کارکرد داشته باشد، در سرعت ۱۳۰ کیلومتر در ساعت، عمر مفید آن به اندازه ۴۰% کاهش خواهد یافت ضمن آن‌که در این ساعت نسبت به سرعت ۸۰ کیلومتر در ساعت، مصرف سوخت خودرو نیز به اندازه ۱۰% افزایش می‌یابد.

فرسودگی و چگونگی سایش لاستیک‌ها خود می‌تواند نشان‌دهنده کم یا زیاد بودن باد لاستیک خودروی شما باشد. سائیدگی کناره‌های تایر، ترک برداشتن تایر و هم‌چنین سفت شدن فرمان نشان‌دهنده کم بودن باد لاستیک خودروی شما بوده و سائیده شدن وسط تایر، نشان‌دهنده زیاد از حد بودن باد لاستیک‌هاست.

در ضمن، به یاد داشته باشید که حداکثر فشار باد نشان داده شده روی لاستیک، به هیچ‌عنوان میزان فشار باد توصیه شده نیست بلکه فشار باد مناسب، همیشه توسط کارخانه سازنده اتومبیل برای مدل‌های مختلف تعیین می‌شود و این مقدار نیز با توجه به وزن، سیستم فنربندی و سایر خصوصیات دینامیک خودرو تعیین می‌شود.

معمولاً کارخانجات اتومبیل‌سازی با در نظر گرفتن این عوامل، فشار باد مناسب را در دفترچه راهنمای اتومبیل یا روی برچسبی در داخل خودرو (معمولاً شیشه جلو) نصب شده ذکر می‌کنند. ضمناً، باد لاستیک خودروها را باید هنگامی تنظیم کرد که خودرو برای حداقل مدت سه ساعت در حرکت بوده و یا مسافت بیش از دو کیلومتر را نپیموده باشد.

بنابراین چنانچه لاستیک خودرو براثر پیمایش مسافتی هرچند کوتاه گرم شده باشد، برای جبران کاهش فشار باد در هنگام تنظیم، بهتر است آن را ۳ تا ۵ بیش از میزان توصیه شده در حالت سرد، باد کرد.
منبع: ماهنامه اقتصاد خانواده


منبع: alef.ir

تاکسی‌های بدون راننده به آمریکا رفتند

شرکت تاکسیرانی Uber که سبک تاکسی اینترنتی ارزان با خودروی شخصی را بنیان گذاشته است، اعلام کرد که خودروهای خودران آن در ایالت آریزونا مشغول به جابه‌جایی مسافر شدند.

به گزارش آنا به‌نقل از engaget، پس از آنکه اوبر در دنیا سروصدای همه تاکسیداران را درآورد اما کسی موفق به غیرقانونی کردن آن نشد، این شرکت اکنون عرصه فعالیت خود در حمل و نقل را گسترش داده و نه‌ تنها از حمل مسافر به حمل بار هم رسیده است، بلکه در مسیر خودران کردن وسایل نقلیه و تکنولوژی‌های مرتبط با کارش هم به درجه بالایی دست یافته است.

سال گذشته وقتی اوبر آزمایش خودروهای خودران خود در ایالات کالیفرنیا را آغاز کرد، مقامات این ایالت با انواع مانع‌تراشی‌ها، تلاش کردند از این کار جلوگیری کنند و در نهایت پس از یک مرافعه بلند بالا، اوبر خودران‌های مطمئن خود را به شهر «تمپ» در ایالت آریزونای آمریکا آورد؛ جایی که فرماندار ایالت، شخصا ورودشان را تبریک گفت.

۱۶ خودروی بدون راننده شاسی بلند ولوو ، اکنون در شهر تمپ آماده ارائه سرویس حمل‌ و نقل به درخواست‌های شهروندان هستند و قیمت جابه‌جا شدن با آنها نیز تغییری نکرده است. این خودروها همچنان توانایی پذیرش سه مسافر را دارند چراکه با وجود کاملا امن و آزموده شده بودن ولوو‌ها، اوبر ترجیح می‌دهد یک‌ نفر روی صندلی راننده بنشیند و برای شرایط اضطراری آماده باشد.

مدل شاسی‌بلند بدون راننده ولوو، یک خودروی الکتریکی هوشمند است که تمامی آزمون‌های شرکت را گذرانده است و اکنون در ایالت آریزونا مجوز تردد دارد.

این موفقیت اوبر در شرایطی برایش حاصل شده است که شرکت درگیر یک ادعای «تبعیض جنسیتی» از سوی یکی از مهندسان زن سابق خود است. این مهندس مدعی شده است که در دوران کار در اوبر بارها با «خشونت جنسیتی» روبه‌رو شده است و در کارگاهای Uber تعداد کمی خانم فعالیت می‌کنند؛ مدیرعامل اوبر نیز دستور یک بازرسی ویژه برای تعیین صحت خشونت جنسیتی داده و ادعای کمبود زن در اوبر را کاملا مردود دانسته است.


منبع: alef.ir

سترش شیوع آنفلوانزادر۲۱استان / ۴ استان دیگر درگیر آنفلوانزا شدند

رئیس هیات مدیره اتحادیه مرغ تخم‌گذار استان تهران از افزایش شیوع آنفلوانزا به ۲۱ استان خبر داد و گفت: میانگین قیمت تخم مرغ در مرغ‌داری به ۵۰۰۰ تومان رسیده است.

ناصر نبی پور در گفتگو با مهر، با بیان اینکه براساس اعلام سازمان دامپزشکی کشور تاکنون ۲۱ استان درگیر آنفلوانزای فوق حاد پرندگان شده‌اند، اظهارداشت: شیوع بیماری و معدوم کردن مرغ‌ها باعث شده نرخ تخم مرغ افزایش پیدا کند، به‌طوری که درحال حاضر میانگین قیمت هرکیلوگرم از این محصول در مرغداری ۵۰۰۰ تومان است.

وی اضافه کرد: یکی دیگر از دلایل گرانی تخم مرغ، نزدیک شدن به ایام عید و افزایش تولید شیرینی است.

رئیس هیات مدیره اتحادیه مرغ تخم‌گذار استان تهران در بخش دیگری از سخنان خود درباره صادرات تخم مرغ نیز افزود: در صورت اعلام پاکی ایران از آنفلوانزای فوق حاد پرندگان به سازمان جهانی بهداشت دام، حداقل بین ۲ تا ۳ ماه طول می‌کشد تا صادرات تخم مرغ از کشور مجددا آغاز شود.

نبی پور با بیان اینکه شیوع این بیماری در جمعیت مرغ‌های بومی بسیار زیاد است، گفت: مشکل ما مرغ‌های بومی است که به هر عنوانی در استان‌ها توزیع شدند و این وضعیت را به وجود آوردند.


منبع: alef.ir

بازار پتروشیمی بار دیگر زیر ذره بین مجلس و شورای رقابت

این روزها وزیر صنعت از همه سو زیر رگبار انتقادها قرار دارد. از یکسو احمد توکلی، رئیس هیأت مدیره سازمان مردم‌نهاد دیده‌بان شفافیت و عدالت با انتقاد از رویه‌های وزارت صنعت اعلام کرده است:«اگر آقای نعمت‌زاده از کارهایش دست بر ندارد دیده‌بان شفافیت و عدالت ناچار است به دادگاه مراجعه کند و به زور قانون، او را مجبور کند که دست از این حمایت نا به‌جا از متخلفان بر دارد.» از سوی دیگر شورای رقابت، اعلام کرده قصد دارد روز دوشنبه، نهم اسفندماه، در دویست و هشتاد و سومین جلسه خود، شرایط بازار محصولات پتروشیمی را بررسی ‌کند.

به گزارش همشهری، در صحن پارلمان هم، سؤال رئیس کمیسیون اقتصادی درباره دلایل اصرار وزیرصنعت بر خروج معامله محصولات پتروشیمی از بورس‌کالا و عرضه در بازاری غیرشفاف اعلام وصول شده است. براین اساس هیأت رئیسه مجلس بررسی سؤال محمدرضا پورابراهیمی را از محمدرضا نعمت‌زاده در دستور کار قرار داده است.

محمدرضا نعمت‌زاده وزیر صنعت در طول ۳سال و نیم گذشته در نامه نگاری با نهادهای مختلف تلاش کرده عرضه محصولات پتروشیمی را در بورس‌کالا متوقف کند یا دست‌کم کاهش دهد. او با تکیه بر این ادعا که مدافع صنایع پایین دستی است به‌شدت مدافع عرضه محصولات پتروشیمی در بازارهای غیرشفاف و رانت‌زای خارج از بورس است. اما فعالان این صنعت عموما ادعاهای او را رد کرده‌اند. چنان که محمدحسن پیوندی مدیرعامل هلدینگ نفت، گاز و پتروشیمی تأمین اجتماعی (تاپیکو) در پاسخ تلویحی به ادعاهای وزیر صنعت گفت: مشکل صنایع پایین دستی عرضه نشدن محصولات پتروشیمی در بورس نیست بلکه این واحدها با مشکل کمبود ارز مواجهند.

او در تکمیل صحبت‌هایش افزود: مشکل صنایع پایین دستی پتروشیمی، عرضه نشدن ترکیباتی مثل پلی پروپیلن در بازار است. احمد صفری عضو کمیسیون انرژی مجلس با اشاره به حمایتش از طرح سؤال از وزیر صنعت در مجلس گفت: مجلس به خروج محصولات پتروشیمی از بورس راضی نخواهد شد زیرا معتقدیم نباید مانع شفافیت بازار پتروشیمی از طریق عرضه در بورس شویم.

عرضه در بورس، رقابت سالم ایجاد می‌کند
حسین امیری خامکانی نایب‌رئیس کمیسیون انرژی مجلس، با بیان اینکه هیچ دلیلی برای خروج پتروشیمی‌ها از بورس وجود ندارد، اعلام کرد: عرضه محصولات پتروشیمی در بورس رقابت سالم ایجاد می‌کند و از رانت و نبود شفافیت جلوگیری می‌کند. او افزود: باید محصولات شرکت‌های تولید‌کننده پتروشیمی تا حد ممکن وارد بورس شود.

اصرار بر خروج، شبهه ناک است
علی ادیانی نایب‌رئیس کمیسیون انرژی مجلس هم گفت: اصرار وزیر صنعت بر خروج محصولات پتروشیمی از بورس شبهه ناک است. خروج محصولات پتروشیمی از بورس هیچ توجیهی ندارد.او افزود: در همه کشورها بورس محل شفافیت در اقتصاد است. او با بیان اینکه پتروشیمی‌ها در چارچوب قوانین مکلف به عرضه محصولاتشان در بورس هستند، افزود: عرضه محصولات پتروشیمی در بورس آمار و ارقام دقیق را در اختیار سیاستگذاران کشور قرار می‌دهد.


منبع: alef.ir

بررسی عملکرد معاونت اجرایی در ۶ پروژه اقتصاد مقاومتی

علیرغم اینکه عمده پروژه های معاونت اجرایی رئیس جمهور، جزو وظایف ذاتی دیگر دستگاه ها و از برنامه های سال های قبل بوده است، با این حال این معاونت در اجرا و یا حداقل اعلام وضعیت این پروژه­ های اقتصاد مقاومتی، گزارش مشخصی ارائه نداده است.

 


پروژه های اولویت دار معاونت اجرایی ریاست جمهوری که در ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی به تصویب رسیده به شرح زیر است:


 
نقد و بررسی پروژه های اقتصاد مقاومتی و عملکرد دستگاه در این زمینه

به جز پروژۀ ساماندهی بازار آرد و نان، دیگر پروژه­های محول شده به معاونت اجرایی رئیس جمهور مربوط به بند­های ذیل مادۀ ۱۲ قانون رفع موانع تولید رقابت­پذیر می­شود که در سال جاری در پروژه های اقتصاد مقاومتی قرار گرفته است.

اجرای این پروژه ها در سال ۹۴ به شرکت بهینه­سازی مصرف سوخت (یکی از زیرمجموعه های وزارت نفت) محول شده و همچنان این شرکت مجری این طرح­ها می­باشد. در واقع برای این پروژه ها پیش از طراحی ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی برنامه ریزی شده بود؛ لذا ارتباط این پروژه­ها با معاونت اجرایی رئیس­جمهور مبهم است.

همچنین در پروژۀ ساماندهی بازار آرد و نان نیز، این اقدام جزو وظایف عادی کارگروه ساماندهی گندم، آرد و نان است که البته در مورد جزئیات آن اطلاعاتی منتشر نشده است؛ لذا نسبت این پروژه نیز با معاونت اجرایی رئیس جمهور مشخص نیست.

در ادامه به بررسی ۶ پروژه اقتصاد مقاومتی معاونت اجرایی رئیس جمهور پرداخته و وضعیت عملکرد این وزارتخانه در اجرای آن مورد بررسی و بازبینی قرار می گیرد.

۱- ساماندهی بازار آرد و نان

جزئیات تفصیلی این پروژه و همچنین زمان­بندی و گزارش اقدامات صورت گرفته در خصوص آن تاکنون منتشر نشده است. با این وجود، در اولین جلسه کارگروه ساماندهی گندم، آرد و نان در اردیبهشت سال ۹۵، محمد شریعتمداری معاون اجرایی رئیس جمهور دستورالعمل نحوه توزیع گندم ۹۰۰ تومانی برای صنف و صنعت را ابلاغ کرد.

در واقع دولت برای جلوگیری از افزایش قیمت نان در واحدهای آزادپز، اقدام به عرضه آرد ذخایر شرکت بازرگانی دولتی زیر قیمت بازار برای صنف و حتی صنعت کرد. بر اساس تصمیمات اتخاذشده کارگروه ساماندهی گندم آمده است:

در راستای اجرای مصوبه هیئت محترم وزیران مبنی بر تأمین گندم سایر متقاضیان اعم از صنف و صنعت به‌ قیمت ۹۰۰۰ ریال مقرر گردید شرکت بازرگانی دولتی ایران ضمن اطلاع ‌رسانی فراگیر نسبت به تحویل آرد استحصالی از گندم با منشأ ۹۰۰۰ ریال به کلیه متقاضیان صنف و صنعت اقدام و نتیجه را به دبیرخانه کارگروه اعلام نماید.

جلسات کارگروه ساماندهی گندم، آرد و نان در استان­ها و شهرستان­های مختلف نیز برگزار می­شود و طی آن درمورد مسائل مربوط به بازرسان بکارگیری شده در حوزه گندم، آرد و نان، تهیه و ابلاغ نرخ انواع نان، فرهنگ سازی بین شهروندان و افزایش اطلاعات و آگاهی عمومی مردم در ارتباط با مصرف نان، سهمیه گندم ماهیانه کارخانجات آرد و غیره تصمیم­گیری صورت می­گیرد.

گزارش دیگری از اجرای این پروژه ارائه نشده است؛ با این حال به نظر می رسد ساماندهی بازار آرد و نان که موضوع این پروژه است، به قیمتگذاری ختم شده و اقدام مشخص دیگری در این حوزه گزارش نشده است. بنابراین اگر این پروژه تنها با همین اقدام در حال پیگیری است، نمی توان آن را در راستای اقتصاد مقاومتی قلمداد نمود.

۲- جایگزینی ۷۰۰۰ هزار دستگاه اتوبوس فرسوده با اتوبوس پایه گازسوز

در خصوص این پروژه باید گفت از آنجا که اجرای آن منجر به افزایش بهره وری انرژی وکاهش مصرف سوخت می شود، می توان آن را در راستای تحقق اقتصاد مقاومتی قلمداد کرد؛ هرچند این قبیل پروژه ها همواره در دستور کار دستگاه های اجرایی قرار دارد و نمی توان آن را خارج از وظایف ذاتی دستگاه ها دانست.

برای مثال این پروژه از سال ۹۳ در دستور کار قرار دارد. طبق اعلام شرکت بهینه سازی مصرف سوخت، این شرکت با هدف کاهش مصرف گازوییل و جایگزینی آن با سوخت پاک CNG و همچنین ارتقاء راندمان ناوگان اتوبوس‌های شهری سطح کشور از طریق جایگزینی ۱۷۰۰۰ اتوبوس جدید تمام گازسوز بر اساس بند “ق” تبصره ۲ قانون برنامه بودجه سال ۱۳۹۳ اقدام به تهیه و ارسال طرح “جایگزینی ۱۷۰۰۰ اتوبوس فرسوده دیزلی درون شهری با اتوبوس های تمام گازسوز” به شورای محترم اقتصاد نمود و طرح مذکور در تاریخ ۶/۱۰/۹۳ به تصویب شورای اقتصاد رسید و از همان زمان با هدف اجرای هرچه بهتر، در دستور کار گروه پروژه شرکت بهینه سازی مصرف سوخت قرار گرفت.

در آخرین خبر علی وکیلی مدیر عامل شرکت بهینه‌سازی مصرف سوخت، در بهمن­ماه سال جاری در ارتباط با اتوبوس­های درون­شهری گازسوز گفته است که در این راستا ما به اتوبوس‌هایی که در رفت و آمد شهری گازسوز به حساب می‌آیند تا حدود ۴۷ درصد از هزینه خرید کل اتوبوس را تسهیلات ارائه می‌کنیم.

در نتیجه در این پروژه، کارهای روزمره و وظایف عمومی دستگاه ها در قالب اقتصاد مقاومتی ارائه شده است. با این وجود فعالیتهای مستمر شرکت بهینه سازی مصرف سوخت در این مدت بر فراهم آوردن امکانات و زمینه‌های لازم برای اجرایی شدن این طرح متمرکز بوده است؛ هرچند گزارش مشخصی از اقدامات انجام شده در این زمینه توسط معاونت اجرایی رئیس جمهور ارائه نشده است.

۳- نوسازی ۲۰۰۰۰ دستگاه کامیون و کشنده فرسوده بالای ۱۰ تن

مانند پروژه قبلی، از آنجا که اجرای این پروژه نیز منجر به افزایش بهره وری انرژی وکاهش مصرف سوخت می شود، می توان آن را در راستای تحقق اقتصاد مقاومتی قلمداد کرد؛ هرچند این قبیل پروژه ها همواره در دستور کار دستگاه های اجرایی قرار دارد و نمی توان آن را خارج از وظایف ذاتی دستگاه ها دانست.

برای مثال در ۱۱ اسفند ۱۳۹۴ تفاهم نامه طرح نوسازی ۶۵ هزار دستگاه کامیون و کشنده فرسوده با حضور وزیران نفت و راه شهرسازی به امضا رسید.

با این وجود، رئیس اتحادیه حمل و نقل بار کشور با اشاره به تاخیر صورت گرفته در اجرای طرح نوسازی کامیون های فرسوده در کشور در خرداد ماه ۹۵ گفته است که تا این لحظه این طرح عملیاتی نشده است.

در نتیجه علیرغم اینکه این طرح جزو وظایف ذاتی دستگاه های مسئول بوده و البته نسبت آن با معاونت اجرایی رئیس جمهور مشخص نیست، گزارش مشخصی از اقدامات انجام شده در این زمینه توسط معاونت اجرایی رئیس جمهور ارائه نشده است.

۴- جایگزینی۴۰۰۰۰ تاکسی و ون فرسوده با تاکسی پایه گازسوز با پیمایش بالا

مانند پروژه های قبلی، از آنجا که اجرای این پروژه نیز منجر به افزایش بهره وری انرژی وکاهش مصرف سوخت می شود، می توان آن را در راستای تحقق اقتصاد مقاومتی قلمداد کرد؛ هرچند این قبیل پروژه ها همواره در دستور کار دستگاه های اجرایی قرار دارد و نمی توان آن را خارج از وظایف ذاتی دستگاه ها دانست.

آخرین خبر منتشر شده از اقدامات انجام شده در راستای اجرای این پروژه مربوط به دعوت به ثبت نام برای جایگزینی تاکسی های فرسوده مدل ۸۴، در اسفندماه ۹۴ است؛ پس از آن نیز علی وکیلی مدیر عامل شرکت بهینه‌سازی مصرف سوخت، در بهمن­ماه سال جاری در مورد حمایت از خریداران تاکسی­های گازسوز، اعلام کرده است که به تاکسی‌ها نیز اگر محور آنها گازسوز باشد، تسهیلات ۴۰۰۰ دلاری یعنی رقمی نزدیک به یک سوم هزینه خرید تاکسی پرداخت خواهد شد.
با این حال، تاکنون گزارش مشخصی از میزان پیشرفت این پروژه توسط معاونت اجرایی رئیس جمهور منتشر نشده است.

۵- افزایش کارایی ۳۰۰۰۰ موتورخانه و سامانه گرمایشی ساختمان‌های کشور

مانند پروژه های قبلی، از آنجا که اجرای این پروژه نیز منجر به افزایش بهره وری انرژی وکاهش مصرف سوخت می شود، می توان آن را در راستای تحقق اقتصاد مقاومتی قلمداد کرد؛ هرچند این قبیل پروژه ها همواره در دستور کار دستگاه های اجرایی قرار دارد و نمی توان آن را خارج از وظایف ذاتی دستگاه ها دانست.

به گفتۀ مدیر طرح افزایش کارایی موتورخانه ها در شرکت بهینه سازی مصرف سوخت، در طرح افزایش کارایی موتورخانه ها قرار است در ۶٠٠ هزار موتورخانه گرمایشی کشور شامل ۵٠٠ هزار موتورخانه بخش مسکونی و ١٠٠ هزار موتورخانه بخش اداری – تجاری کارهای بهینه سازی مصرف انرژی انجام شود.

ایشان در اردیبهشت  ۱۳۹۴ از استقبال بیش از ٣٠ هزار متقاضی عمومی و خصوصی شرکت در این طرح خبر داده و اظهار نموده است که کل سرمایه گذاری لازم در این طرح ٢ میلیارد دلار است که با توجه به بند «ق» تبصره ٢ قانون بودجه ٩٣ نوع کاری که در این طرح انجام می شود سرمایه گذاری، جذب سرمایه گذار و بازپرداخت به سرمایه گذار از محل صرفه جویی انرژی است.

بنابراین جالب توجه است که همین اقدام نیز ماننده پروژه های قبلی که در حال انجام بوده است، در قالب پروژه های اقتصاد مقاومتی به معاونت اجرایی رئیس جمهور سپرده شده است.

علی وکیلی، مدیرعامل شرکت بهینه‌سازی مصرف سوخت در آبان ماه سال جاری در ارتباط با سرمایه­گذاری در زمینۀ صرفه­جویی انرژی گفته است که تاکنون طرح‌های مختلفی در بخش صنعت، ساختمان و حمل و نقل در مجموع به ارزش ۱۶,۵ میلیارد دلار تعریف شده که ازجمله آنها می‌توان به طرح افزایش کارایی انرژی ۶۰۰ هزار موتورخانه به ارزش ۲ میلیارد دلار اشاره کرد که بتازگی پیشرفت‌های قابل توجهی در عقد قراردادهای مربوطه بویژه در راستای اجرای راهکارهای اساسی مانند جایگزینی بویلرهای فرسوده با بویلرهای چگالشی راندمان بالا و سیستم‌های تولید همزمان، صورت گرفته و امید است، این اقدام‌ها گام موثری در جهت بهبود شرایط ساختمان‌های موجود از لحاظ سطح انرژی‌بری باشد.

با این وجود، علیرغم اینکه این طرح جزو وظایف ذاتی دستگاه های مسئول بوده و البته نسبت آن با معاونت اجرایی رئیس جمهور مشخص نیست، گزارش مشخصی از اقدامات انجام شده در این زمینه توسط معاونت اجرایی رئیس جمهور ارائه نشده است.

۶- برق­ دار کردن ۳۰۰۰۰ حلقه چاه و تلمبه‌ آب کشاورزی

مانند پروژه های قبلی، از آنجا که اجرای این پروژه نیز منجر به افزایش بهره وری می شود، می توان آن را در راستای تحقق اقتصاد مقاومتی قلمداد کرد؛ هرچند این قبیل پروژه ها همواره در دستور کار دستگاه های اجرایی قرار دارد و نمی توان آن را خارج از وظایف ذاتی دستگاه ها دانست.

برای مثال شرکت بهینه سازی مصرف سوخت به نمایندگی از وزارت نفت، مطابق بند «ق» تبصره ۲ قانون بودجه کل کشور در سال ۱۳۹۳ و بر اساس مصوبه شورای اقتصاد در نظر داشته است تا جهت اجرای طرح برق دار کردن چاه ها و تلمبه های آب کشاورزی، نسبت به شناسایی شرکت های ناظر بازرسی، صحه گذاری و اندازه گیری واحد شرایط موضوع مذکور اقدام نماید. فراخوان شناسایی و ارزیابی کیفی تولیدکنندگان و تامین کنندگان طرح برق دار کردن چاههای کشاورزی نیز در اردیبهشت ماه سال ۹۴ منتشر شد.

بنابراین در خصوص این پروژه نیز جالب توجه است که همین اقدام که در حال انجام بوده است، در قالب پروژه های اقتصاد مقاومتی به معاونت اجرایی رئیس جمهور سپرده شده است.

با این وجود، علیرغم اینکه این طرح جزو وظایف ذاتی دستگاه های مسئول بوده و البته نسبت آن با معاونت اجرایی رئیس جمهور مشخص نیست، گزارش مشخصی از اقدامات انجام شده در این زمینه توسط معاونت اجرایی رئیس جمهور ارائه نشده است.

جمع­ بندی

علیرغم اینکه عمده پروژه های معاونت اجرایی رئیس جمهور، جزو وظایف ذاتی دیگر دستگاه ها و از برنامه های سال های قبل بوده است، با این حال این معاونت در اجرا و یا حداقل اعلام وضعیت این پروژه­ های اقتصاد مقاومتی، گزارش مشخصی ارائه نداده است؛ همچنین که نسبت پروژه های محول شده به این معاونت با وظایف آن مشخص نیست و ضروری است در آن بازنگری شود.

منابع
۱- پایگاه اطلاع رسانی شرکت بهینه­سازی مصرف سوخت
۲- خبرگزاری فارس: کد خبر ۱۳۹۴۰۲۲۱۰۰۱۱۹۴
۳- روزنامۀ صمت: کد خبر ۲۳۱۲۰
۴- خبرگزاری شانا: کد خبر ۲۵۶۱۰۲
۵- پایگاه اطلاع رسانی سازمان خبری خودرو و صنایع وابسته: کد خبر ۳۹۵۸۹۸
۶- سایت عصرخودرو: کد خبر ۶۹۷۰۵
۷- پایگاه تحلیلی خبری نفت ، انرژی و اقتصاد: کد خبر ۴۷۴۳۲
۸- پایگاه اطلاع رسانی کنسرسیوم بهینه سازی و افزایش کارایی موتورخانه ها
۹- پایگاه اطلاع­رسانی مناقصات کشور: کد پارس نماد ۴۹۱۴۴۳
۱۰- پایگاه اطلاع رسانی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی
۱۱- مرکز اطلاع­ رسانی مناقصه ­ها و مزایده­ های ایران
۱۲- خبرگزاری تسنیم: کد خبر ۱۰۷۳۰۳۴
۱۳- پایگاه اطلاع رسانی شرکت ملی نفت ایران: کد خبر ۳/۱۷۲۵۳
۱۴- سایت خودرو نگاران: کد خبر ۴۳۲۳۲۳
۱۵- خبرگزاری جام جم آنلاین: کد خبر ۲۶۰۹۷۶۹۵۸۹۲۰۰۵۶۹۹۶۲
پی نوشت:
این گزارش توسط شبکه تحلیلگران اقتصاد مقاومتی تهیه شده و در کتابچه سومین همایش سالانه اقتصاد مقاومتی منتشر شده است.


منبع: alef.ir

مهندسی رفراندوم ترکیه توسط اردوغان

نیروهای قضایی و امنیتی در ترکیه برنامه جدیدی برای فشار مضاعف بر فعالان کُرد آغاز کرده‌اند. همزمانی این فشارها با آماده شدن ترکیه برای برگزاری رفراندوم قانون اساسی، به برخی گمانه‌زنی‌ها درباره پروژه مخفی رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهوری ترکیه دامن زده است.

به گزارش آنا از المانیتور، فعالان کُرد تحت فشار فزاینده دولت اردوغان در وضعیت به شدت بغرنجی به سر می‌برند. در آخرین این فشارها، فیگن یوکسداغ یکی از رهبران مشترک حزب دموکراتیک خلق‌ها به دلیل آن که از سوی دادگاه تجدیدنظر ترکیه به گسترش تبلیغات تروریستی محکوم شده است کرسی پارلمانی خود را از دست داد.

صلاح‌الدین دمیرتاش، دیگر رهبر حزب دموکراتیک خلق‌ها نیز به همراه ۹ نفر دیگر از معاونان این حزب در زندان به سر می‌برند. این افراد نیز متهم به جرایم تروریستی هستند.

تنها رویدادی که دادگاه‌های ترکیه مستند به آنها علیه یوکسداغ حکم دادند شرکت او در مراسم خاکسپاری یک شبه‌نظامی چپ‌گرا است که تصور می‌شود یک تروریست بوده باشد. علاوه بر رهبران و معاونان حزب دموکراتیک خلق‌ها که برخی از آنها نیز نماینده پارلمان هستند، ادریس بالوکن عضو دیگر این حزب نیز بازداشت شده است. او پیشتر در مذاکرات صلح میان دولت ترکیه و عبدالله اوجالان رهبر در حبس حزب کارگران کردستان (پ‌ک‌ک) مشارکت داشت. دادگاه تجدید نظر روز گذشته با اعلام مخالفت با دستور آزادی سه هفته پیش بالوکن، مجددا حکم بازداشتش را صادر کرد.

در همین حال دادگاه دیگری در استان شرقی دوگوبایزیت، دمیرتاش را به اتهام توهین به مردم و دولت ترکیه و نهادهای ترکیه به پنج ماه حبس محکوم کرده است. به نظر می‌رسد این حملات به حزب دموکراتیک خلق‌ها تلاشی از سوی حزب عدالت و توسعه است تا بتواند در رفراندوم روز ۱۶ آوریل (۲۷ فروردین) درباره قانون اساسی به پیروزی برسد.

حزب دموکراتیک خلق‌ها به شدت مخالف با اقداماتی است که منجر به حکومت یک تن در ترکیه می‌شود. دمیرتاش به واسطه جذابیت جوانی خود و همچنین توانایی سخنوری‌اش کمک کرد تا حزب دموکراتیک خلق‌ها برای نخستین‌بار در سال ۲۰۱۵ به پارلمان ترکیه راه یابد. شعار اصلی او برای این موضوع، مخالفت با قدرت خزنده رجب‌طیب اردوغان بود.

اردوغان خود نیز نخستین سیاست‌مدار ترک است که به واسطه مذاکرات صلح با اوجالان و اعطای حقوق بیشتری به ۱۶ میلیون کرد حاضر در ترکیه اعتبار گسترده‌ای دریافت کرده بود. اما این حقوق اعطایی به کردها در این سال‌ها به واسطه اعلام جرم علیه هر نوع بیان مبنی بر کُرد بودن دقیقا همانند دوره استبداد نظامی ترکیه که اردوغان به فروپاشی آن کمک کرد در حال بازپس‌گیری هستند.

یک نمونه ناراحت‌کننده از این موضوع به این رویداد در استان غربی آیدین در هفته گذشته برمی‌گردد که یک گروه از دانش‌آموزان کرد به دلیل گوش دادن به موسیقی کردی و رقص کردی از سوی پلیس ترکیه بازداشت شدند. دستور بازداشت آنها به دلیل تبلیغات تروریستی صادر شده بود. با وجود این، آنها به علت فقدان مدارک علیه‌شان آزاد شدند.

فشار بر کردها احتمالا به این دلیل انجام می‌شود که آن‌ها را از شرکت در رفراندوم مانع شوند. سزگین تانری‌کلو، عضو مجلس از حزب مخالف جمهوری خلق می‌گوید که دولت اردوغان در تلاش است تا کردها را در خانه نگاه دارد زیرا از رای آنها که می‌تواند به موازنه قدرت منجر شود هراس دارد.

این نماینده مجلس که همچنین وکیل در زمینه حقوق‌بشری است می‌گوید «نقض حقوقی که ما اکنون در ترکیه می‌بینیم از حیث مقیاس بی‌سابقه است.» او در مجلس خواستار تحقیق درباره ادعاهای مربوط به کشتار غیرقضایی و شکنجه در روستای کرد‌نشین کوروکوی در نزدیکی مرز سوریه شده است.

ارتش ترکیه در قالب مبارزه با شبه‌نظامیان پ‌ک‌ک که گفته می‌شود در این منطقه حاضر هستند، اعزام شده است. همه مبادی و دسترسی‌ها به کوروکوی بسته شده و مواد غذایی به ساکنان این منطقه قطع و گفته می‌شود که مردم این منطقه از سوی نیروهای امنیتی مستمرا مورد سوء استفاده قرار گرفته‌اند.

فلک‌ناس اوکا، عضو مجلس از حزب دموکراتیک خلق‌ها می‌گوید که «چرا دولت می‌خواهد وقایع کوروکی را پنهان کند؟» به گفته وی، ۶۵ خانوار در این روستا زندگی می‌کنند و گزارش‌های تایید نشده حکایت از آن دارد که چهل نفر از روستاییان بازداشت شده‌اند. همچنین او گفته است که دو دختر نوجوان از سوی نیروهای امنیتی ربوده شده و تصاویر از منطقه نشان‌دهنده اجساد خون‌آلود مردانی است که تصور می‌شود شبه‌نظامیان پ‌ک‌ک باشند.

به هر تقدیر فشار بر کردها رو به فزونی است. ترکیب جمعیتی آنها نشان می‌دهد که می‌توانند بر نتایج رفراندوم اثرگذار باشند. آنها می‌توانند نقشه‌ای که سال‌ها اردوغان برای آن طراحی کرده است به هم بزنند.


منبع: alef.ir

ترامپ و دومینوی بحران سازی برای مسلمانان

اقدامات خصمانه دونالد ترامپ و فرمان جدید او علیه مهاجران ، بسیاری از ناظران و تحلیلگران رسانه های عربی را به خود جلب کرد. آنان با اشاره به دلایل این اقدام، پیامدهای گوناگون این رخداد را بررسی کردند.

به گزارش ایرنا، دولت ترامپ سوم اسفند کلیات مقررات جدیدی را برای سرکوب بیشتر مهاجران فاقد مدارک قانونی اعلام کرد.

به گفته مقامات مربوط با مهاجرت ، اجرایی شدن این مقررات به اخراج تعداد بیشتری از مهاجران بدون حضور در دادگاه منجر خواهد شد. این مقررات همچنین مهاجرانی را که دارای محکومیت هستند و یا خطرناک تشخیص داده شده اند، هدف قرار خواهد داد.

فرمان اولیه ترامپ که در هشتم بهمن امسال صادر شد از ورود شهروندان سوریه، ایران، عراق، یمن، سومالی، لیبی و سودان به آمریکا جلوگیری می کرد. این فرمان مهاجرتی از سوی یک دادگاه فدرال در سیاتل متوقف شد.

** موضع خصمانه ترامپ علیه مهاجران
صفحه عربی شبکه «یورونیوز»، روزنامه های «صدی البلد» مصر، «الاخبار» لبنان، «الحیات» چاپ لندن، تصمیم دولت آمریکا برای اخراج مهاجران را در راستای عملی سازی شعارهای تبلیغاتی و جنجالی وی ارزیابی کردند.
شبکه یورونیوز اعلام کرد : دولت آمریکا در برخورد با پرونده مهاجرت و روند شتاب بخشی به اخراج مهاجران به سوی تندرویی پیش می رود. دولت آمریکا در این زمینه تاکید کرد که حدود ۱۵ هزار نیروی جدید برای آسان سازی روند اجرایی سازی این سیاست به کار گرفته خواهد شد.

رئیس جمهوری آمریکا برای عملی سازی وعده های جنجالی خویش درباره مهاجران و پناهندگان پافشاری می کند.

به نوشته روزنامه صدی البلد، ترامپ موضعی خصمانه علیه مهاجران در پیش گرفته است. او بارها در صفحه توییتر خود نوشت سرکوب مهاجران غیر قانونی و جنایتکاران در راستای وعده های انتخاباتی صورت می گیرد و این سرکوب و اخراج شامل باندهای جنایت کار، قاچاقچیان و دیگران می شود.

روزنامه الاخبار نیز آورده است : ترامپ تلاش خود را برای تحمیل دیدگاه خود برای پایان دادن به مهاجرت ادامه می دهد. این در حالی است فرمان او در ماه گذشته که به موجب آن از ورود شهروندان ۷ کشور مسلمان به آمریکا جلوگیری می شد، متوقف شد.

اقدامات تازه اجازه استفاده از قدرت را به دولت فدرال می دهد تا کسانی که به طور غیر قانونی مهاجرت کرده اند، دستگیر و اخراج کند.

روزنامه الحیات نیزنوشت: پس از اقدامات ترامپ درباره مهاجرت غیرقانونی، آمریکا وارد فضای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی تازه ای شد. این کشور به سوی تقویت قدرت مقام های محلی و عناصر امنیتی در مرزها پیش می رود تا آمادگی اخراج دسته جمعی و احتمال برخورد با فرمانداران ایالت ها و قضات فدرال را داشته باشد.

دولت ترامپ وعده های انتخاباتی خود را پیش می برد و به وزارت امنیت داخلی فرمان داده است که مهاجران غیر قانونی را اخراج کند. دموکرات ها به شدت نسبت به این اقدامات اعتراض کرده اند . در حالی که جمهوری خواهان این گونه تبلیغ می کنند که این اقدام گام هایی در اجرایی شدن حاکمیت قانون است.

** پیامدهای تصمیم ترامپ علیه مهاجران
روزنامه های «المصری الیوم» و صدی البلد چاپ قاهره، روزنامه «القدس العربی» چاپ لندن و روزنامه «الخلیج» امارات و صفحه عربی شبکه خبری «یورونیوز» در بخشی از گزارش های خود به پیامدهای ناگوار فرمان ها و تصمیم های ترامپ علیه مهاجرات پرداختند.

روزنامه المصری الیوم نوشت: جنگ علیه جهان اسلام هیچ تغییری به وجود نخواهد آورد. این جنگ تنها جایگاه تندروهای واقعی را تقویت خواهد کرد. جنگ علیه مسلمان قدرت مقام های اجرایی را در غرب و به ویژه آمریکا تضعیف خواهد کرد و سبب شکست مردم سالاری در جهان غرب می شود. رویارویی با تندروی و تروریسم نیاز به همکاری در مبارزه با تبعیض نژادی و اسلام هراسی در غرب دارد.

دشمنی با مسلمانان در غرب برای جوامع غربی، ساختار اجتماعی و یکپارچگی آن خطرهایی به دنبال دارد. این موضوع توجیهی را برای گروه های تروریستی فراهم می کند تا علیه غرب وارد عمل شود و آنان در این زمینه از خشونت ها علیه مسلمانان در غرب استفاده می کنند. «سعید اللاوندی» کارشناس مسائل بین الملل در مرکز پژوهش های سیاسی و راهبردی الاهرام به صدی البلد می گوید: پس از راهیابی ترامپ به کاخ سفید اوضاع سیاسی جهان برای همگان نابسامان شده است.

افزون بر این، تصمیمات جنجالی او به ویژه تصمیم به اخراج ۱۱ میلیون مهاجر و جلوگیری از ورود شهروندان ۷ کشور اسلامی به آمریکا سوال های بسیاری را درباره آینده ترامپ و روابط آمریکا با دیگر کشورها مطرح می کند.

به باور اللاوندی ، اختلاف ها میان دستگاه اجرایی و قضایی در آمریکا سبب شده است که ترامپ چنین تصمیم هایی بگیرد. از این رو باید برای حل بحران ها، بحران قانون در آمریکا را حل کرد.

این کارشناس پیش بینی کرد که نهادهای آمریکا با تصمیم به اخراج ۱۱ میلیون مهاجر از این کشور مخالفت کنند. به ویژه که این نهادها از موضع کشورهای اروپایی و در راس آنها آلمان که از مهاجران و پناه جویان استقبال می کند، می ترسند.

به نوشته روزنامه الخلیج، «بیل دی بلازیو» شهردار نیویورک گفت: تغییر کامل سیاست نشان می دهد که دولت ترامپ برای از هم پاشیدن خانواده ها و گسترش خشونت میان مهاجران تلاش می کند. ترامپ به جای برقراری امنیت سیاست اختلاف اندازی و ایجاد شکاف در کشور را دنبال می کند.

به نوشته روزنامه القدس العربی، حقوق دانان و رهبران گروه ها از سیاست نرم مهاجرت دفاع می کنند. آنان بر این باورند که طرح جدید ترامپ درباره مهاجرت خانواده ها را از هم فرومی پاشد و خانواده ها و نهادهای محلی را ویران و به اقتصاد داخلی در همه مراکز ضربه می زند. اگر کاخ سفید اموال و ابزارهای لازم را برای اجرای این سیاست های ترامپ فراهم کند احتمال دارد که فرمان های جدید ترامپ درباره مهاجرت میلیون ها تن از آمریکا را به دنبال داشته باشد.

شبکه یورونیوز در بخشی از گزارش خودآورده است : رئیس جمهوری آمریکا برای عملی سازی وعده های انتخاباتی جنجالی خویش درباره مهاجران و پناهندان پافشاری می کند. این در شرایطی است که آمریکایی ها درباره آن اختلاف نظر دارند و اعتراض ها درباره این سیاست ادامه دارد و بسیاری از تظاهرات کنندگان این سیاست را تبعیض نژادی و فاشیسم برشمرده اند.


منبع: alef.ir

پشت پرده سیطره ترکیه بر «الباب» / چرا داعش ناگهان عقب‌نشینی کرد؟

همانطور که پیش‌بینی می‌شد با عقب‌نشینی تروریست‌های داعشی از «الباب»، این شهر به اشغال ارتش ترکیه و گروه‌های تروریستی مورد حمایت آن درآمد.

به گزارش تسنیم، سرانجام ارتش ترکیه و گروه‌های مسلح مورد حمایت آن که عملیات موسوم به سپرفرات را از چندی پیش با هدف سیطره بر «الباب» آغاز کرده بودند، با خروج تروریست‌های داعشی، این شهر را به اشغال خود درآوردند.

ارتش ترکیه و گروه‌های مسلح مورد حمایتش پس از  درگیری‌ طولانی با داعشی‌ها که بیش از دو ماه طول کشید، شهر  الباب را به سیطره خود درآوردند، گروه تروریستی داعش با اعلام عقب‌نشینی خود از الباب، از کشته شدن ۴۰۰ نیروی نظامی ترکیه‌ای خبر داده است.

اتاق عملیات موسوم به «کلس» وابسته به ارتش ترکیه در بیانیه‌‌ای از سیطره گروه‌های موسوم به سپرفرات بر شهر الفرات خبر داد.

یک منبع میدانی گفت عقب‌نشینی داعشی‌ها از چند هفته پیش آغاز شده بود،‌زیرا ارتش سوریه بزرگراه الباب و شهر الطبقه را از سیطره آنها خارج کرده بود، به همین سبب داعش بر عقب‌نشینی در قالب گروه‌های کوچک با عبور از جاده‌های خاکی بیابان برای رسیدن به شهر الطبقه در حومه الرقه مهمترین دژ این گروه تروریستی تکیه کرده بود.

این در حالی است که منابع کُردی خبر دادند که ارتش ترکیه با گروه تروریستی داعش به توافقی دست یافت مبنی بر این‌که داعشی‌ها از الباب در حومه شمال شرقی حلب عقب‌نشینی کنند و نیروهای ارتش ترکیه و گروه‌های مسلح وابسته به آن موسوم به الجیش الحر وارد آن شدند.

تروریست‌های داعشی همچنین از شهرک‌های «قباسین و بزاعه» در شرق و شمال شرقی شهر الباب عقب‌نشینی کردند.

نکته قابل توجه این است که منابع وابسته به مخالفان سوری فاش کرده‌اند که توافق ترکیه با داعش برای عقب نشینی آن از شهر الباب با هدف حفظ آبروی ترکیه صورت گرفته است و حتی منابع دیگری فاش کرده‌اند که آنکارا مبالغ مالی وسوسه‌انگیزی به سرکردگان داعش در مقابل عقب نشینی داعش پرداخت کرده‌ است.

این منابع خاطر نشان کردند که گروه تروریستی داعش تصمیم گرفت پس از مذاکراتی از شهر الباب عقب نشینی کند که طی آن برای خروج آن به سمت حومه شرقی حلب توافق به دست آمد، طی سه ماه گذشته، ترکیه و گروه‌های مورد حمایت آن بر یک چهارم الباب مسلط شده بودند.

 از سوی دیگر رسانه وابسته به داعش موسوم به اعماق، ویدئویی از حمله انتحاری به تجمع ارتش ترکیه و گروه‌های سپرفرات منتشر کرد.

شهر الباب در حومه شمال شرقی حلب واقع شده که مساحت آن ۱۸ کیلومتر مربع است، این شهر حدود ۳۰ کیلومتر از شهر حلب و ۲۸ کیلومتر از مرزها فاصله دارد.

شهر الباب از اولین شهرهایی در استان حلب بود که در روز هشتم آوریل ۲۰۱۱ از کنترل  دولت خارج شد و اواسط ژانویه ۲۰۱۴ هم، گروه تروریستی داعش پس از درگیری با باندهای مسلح الجیش الحر بر آن مسلط شد.

الباب تا پیش از سیطره تروریست‌ها بر آن از مهمترین شهرهای صنعتی در شمال سوریه به شمار می‌رفت به طوری که تعداد زیادی کارخانه و کارگاه در آن فعال بود و شریان اصلی و رونق‌بخش اقتصاد حلب و اطراف آن بود، اما بخش‌های زیادی از این شهر پس از سیطره تروریست‌ها بر آن از سال ۲۰۱۱ تا آغاز عملیات ارتش ترکیه برای اشغال آن نابود شد، ارتش ترکیه عملیات اشغال  الباب را با مشارکت ۱۵۰۰ نظامی خود و پنج هزار فرد مسلح موسوم به سپرفرات آغاز کرده بود که طی این مدت به طور مرتب جنگنده‌های ترکیه، این شهر را بمباران می‌کردند که در نتیجه آن صدها غیرنظامی ساکن الباب کشته شدند.


منبع: alef.ir

مشکل جدید دولت ترکیه در پی کودتای نافرجام

نخست وزیر ترکیه اعلام کرد زندانیانی که محکومیت های سبک تری دارند به زندان هایی بدون سلول های در بسته انتقال خواهند یافت تا فضا برای دهها هزار فرد دستگیر شده در پی کودتای نافرجام ماه ژوئیه، باز شود.

به گزارش خبرگزاری صداوسیما به نقل از آسوشیتدپرس، نخست وزیر ترکیه اعلام کرد زندانیانی که محکومیت های سبک تری دارند به زندان هایی بدون سلول های در بسته انتقال خواهند یافت تا فضا برای دهها هزار فرد دستگیر شده در پی کودتای نافرجام ماه ژوئیه، باز شود.

بینعالی ییلدیریم در گفتگو با خبرنگاران گفت به علت مبارزه با تروریسم، در زندان ها ازدحام جمعیت وجود دارد اما این سیاست جدید در مورد جرایم مهم همچون تروریسم، جرایم سازمان یافته یا کودک آزاری، اعمال نخواهد شد.

وزارت دادگستری با اصلاح مقررات خود، امکان آن را فراهم کرد محکومانی که به کمتر از ۱۰ سال حبس محکوم شده اند و دست کم یک ماه حسن رفتار داشته اند، به زندان های راحت تر بدون سلول های در بسته منتقل شوند.
ییلدیریم تاکید کرد این اقدام به معنای عفو نیست و مدت حبس محکومان تغییر نخواهد کرد.

بیش از ۴۱ هزار نفر در چارچوب حالت فوق العاده در ترکیه در پی کودتا در این کشور دستگیر شده اند.
 


منبع: alef.ir

داعش مسئولیت انفجارهای شهر «الباب» سوریه را برعهده گرفت

گروه تروریستی ـ تکفیری داعش مسئولیت وقوع دو انفجار در شهر «الباب» سوریه را برعهده گرفت.

به گزارش مهر به نقل از پایگاه لبنانی العهد، گروه تروریستی ـ تکفیری داعش مسئولیت انفجارهای تروریستی روز گذشته در شهر الباب در حومه شمالی حلب را بر عهده گرفت.

بر اساس این گزارش، انفجارهای روز گذشته در روستای «سوسیان» در شهر الباب سوریه رخ دادند. 

به دنبال وقوع انفجار اول ۶۰ نفر کشته شدند. در انفجار دوم نیز هشت نفر کشته شدند. 

گفتنی است، پیشتر مقامات ترکیه ای از تسلط نسبی اعضای گروهک موسوم به «ارتش آزاد» بر شهر الباب خبر داده بودند.


منبع: alef.ir

توجیه محرومیت خوزستان در یک روزنامه!

گروه جامعه- رسانه‌ها: روزنامه اعتماد گزارشی از وضعیت شهرهای استان نفت‌خیز و ثروتمند اما غرق در محرومیت خوزستان نوشته است که به طور تلویحی قصد القای این موضوع را دارد که محرومیت خطه زرخیز به خاطر منابع ثروت زیرزمینی‌اش (نفت و گاز) است!! و نه تبعیض و بی تدبیری مسئولان کشور در دهه‌‌های گذشته به آن! متن این مطلب را صرفا برای آگاهی از زاویه توجیه‌آمیز از فقر حاکم بر ثروتمندترین نقطه ایران، در حالیکه ثروتش (نفت و گاز) بخش زیادی از کشور را آباد کرده و ایران را به یکی از ثروتمندترین مناطق روی زمین تبدیل کرده، اما خود در فقر و مکنت باقی نگاه داشته شده است را در زیر می‌خوانید با طرح این سئوال که اگر «نفت» واقعا «بدشگون» است و این همه «بو» می‌دهد! و پولش «بد» است! چرا برای همه خوب است فقط برای ساکنان خودش بد و محرومیت‌زا؟«پیشینیان ما گفته بودند که نفت نشان از آشفتگی‌ها و درگیری‌ها دارد. هر که نفت در خواب بیند به مصیبتی گرفتار آید. نفت مال حرام بی‌سرانجام است. بدنامی دارد و عاقبت ندارد. خواب نفت، خبر می‌دهد که گرفتاری سیاسی (نائبه من سلطان) در راه است! ما می‌گفتیم این حرف‌ها خرافات است. می‌گفتیم که این مدعیان تعبیر خواب در دنیای قدیم گرفتار اوهام خویش بوده‌اند. نفت و فساد و بدبختی؟ نفت و جنگ و زد و خورد؟ این حرف‌ها یعنی چه؟ اما آنگاه که در اوایل قرن بوی نفت از این منطقه برخاست، دیدیم که پیران ما راست می‌گفته‌اند و آنگاه که در اواخر قرن درهای دوزخ بر فراز خلیج فارس باز شد و غریو سهمگین آتشبارها و نهیب سقوط موشک‌ها سایه وحشت و مرگ را بر آب‌های نیلگون افکند، همه ماهیان دریا و اشتران صحرا و نخلستان‌های بصره و نیزارهای بطایح نیز دریافتند که نفت چگونه ممکن است به جنگ و زد و خورد و آفت و بلا تعبیر شود!» (١)نفت، سه حرف و هزاران قصه. سه حرف و هزاران غصه. سه حرف و هزاران اتفاق. سه حرف و هزاران آشوب. در کوران جنگ جهانی دوم این نفت بود که ماشین‌ها و ادوات جنگی متفقین و متحدین را پیش می‌برد و به جان هم می‌انداخت. شاید گذشتگان ما پر بیراه نگفته‌اند که نفت منشأ آشفتگی‌هاست. آن روزی که نفت از میدان نفتون مسجدسلیمان پس از ٧ سال حفاری، بالاخره رخ نمود، شاید فقط انگلیسی‌ها می‌دانستند چه اتفاقی افتاده، همین بود که دست‌افشان به دور چاه نفت رقصیدند و جشن گرفتند. شاید آنها، همان بهره‌برداران سالیان، همان‌ها که تا قبل از مصدق، رقصان و پایکوبان از چاه‌های نفت دور نشدند، تنها کسانی بودند که نفت برای‌شان طلایی بود سیاه و ارزشمند. و چه جنگ‌ها و اختلافاتی که کنار چاه‌های نفت بین قدرتمندان جهان شکل نگرفت. آنها قدرت را در این چاه‌ها می‌دیدند و برای دستیابی به آن از هیچ اقدامی فروگذار نمی‌کردند. «اهرم تسلط بر جهان در دست کسی خواهد بود که اختیار شیر نفت خاورمیانه را در دست داشته باشد.» ١این جمله به نقل از شلزینگر، وزیر انرژی سابق امریکا در گزارشی با عنوان «ژئوپولتیک انرژی» که در دسامبر ١٩٨٠ تهیه شده آمده است. و به خوبی نشان می‌دهد نگاه قدرتمندان به چاه‌هایی که دستان خسته و پیشانی‌های به عرق نشسته کارگران به ثمر می‌رساند، چگونه بوده است.برای کارگرانی که قرن‌ها قبل‌تر از حلقه زدن قدرت‌های بزرگ جهان به دور چاه‌های نفت ایران، در حد نیاز از این منبع غنی و سیاه زیرزمینی برای عایق‌بندی منازل و گرما بخشی و روشن داشتن آتش آتشکده‌های مقدس‌شان بهره می‌بردند، این شادی مضاعف انگلیسی‌ها عجیب بود. آنها هنوز نمی‌دانستند باید از جوشیدن نفت در همسایگی‌شان خوشحال باشند یا نگران. آنها هنوز خبر از خوابی که نفت برای‌شان دیده بود نداشتند، و شاید هم نباید می‌داشتند. بیش از یک قرن از یکه‌تازی نفت بر اقتصاد ایران گذشته. بیش از یک قرن گذشته از آمدن و رفتن و ساختن و ویران کردن‌هایی که یک سرشان به چاه‌های نفت وصل بود. اما هنوز همسایگان نفت و آنها که هیچ کس حق آب و گل و همسایگی برای‌شان قایل نیست، نتوانسته‌اند بهره‌ای از سایه این همسایه پر سر و صدا ببرند. اما آنها که دورتر بودند، مسحور دستاوردهایی شدند که نفت نصیب‌شان کرده، شاید هم این یک قانون است. چراغی که به خانه روا بوده بیش از یک قرن است نوربخش خانه دیگران شده.مسجدسلیمان؛ سرزمین چشمه‌های جوشان نفت۵ خرداد ۱۲۸۷ بود که فریاد کارگران در حوالی محل حفاری میدان نفتون بلند شد، ٧ سال بود کاوش‌ها به هیچ می‌رسید و نا امیدی به جان سرمایه‌گذاران کاوش نفت در ایران افتاده بود، اما بالاخره زمین سخاوت به خرج داد و امیدها را زنده کرد. سال‌های سال از این چاه روزانه ۳۶۰۰۰ لیتر برداشت می‌شد. اما حالا فقط خاطره‌ای از «چاه نمره یک» مانده، چاهی که قرار است روایتگر تاریخ شود. به دورش حصار کشیده‌اند و به همراه تجهیزات مربوط به استخراج نفت که در اطرافش قرار دارد، شیوه استحصال نفت را برای بازدید‌کنندگان به نمایش گذاشته‌اند. در همسایگی نخستین چاه نفت ایران در محله «نمره یک»، دره‌ای قرار دارد. دره پر از زباله و نخاله‌های ساختمانی است، دورتا دور دره خانه‌هایی کج و کوله با معماری‌ای غیر اصولی و نامنظم ردیف شده و چشم به دره دوخته‌اند، اینجا نمی‌شود اثری از ثروت کلانی که نفت نصیب ایران کرده است، مشاهده کرد. دیوار به دیوار نخستین چاه نفت ایران خانه‌ای از آجرهای سفالی و خشتی روی هم چیده شده قرار دارد. از همان خانه‌هایی که یک شبه در محله‌های محروم سبز می‌شوند و چیزی نمی‌گذرد که همه به وجودش عادت می‌کنند و گویی سال‌هاست همانجا وجود داشته. در آهنی بدون رنگ در ورودی خانه است، درز کناری چارچوب در به قدری باز است که حتی اگر نخواهی می‌توانی تا انتهای خانه را ببینی، لباس‌های روی بند هنوز آبچکان در هوای بارانی مسجدسلیمان تاب می‌خورند. خانه زنگ ندارد، هر چه بر در می‌کوبیم در باز نمی‌شود. آن سوتر مردی سیه چرده با عینک آفتابی کنار موتوسیکلتش جلوی در خانه دیگری ایستاده.جوشکار است و به صورت فصلی در عسلویه کار می‌کند. حرف از همسایگی چاه نفت که می‌شود می‌گوید: «این چاه که موزه شده دیگه نفت نداره، اما اینجا چاه نفت زیاده، بعضیا تو حیاط خونه‌شون چشمه نفت دارن، اما خودتون ببینید وضعیت رو دیگه، مسجدسلیمان ثروتمند‌ترین شهر فقیر دنیاست» دستانش سیاه است و از دهانش بوی تند سیگار بیرون می‌زند: «اینجا یک زمانی تا انتهای همین خیابون خونه بود، الان جاده زدن، برای اینکه همه رفتن» به خانه‌های متروکه روبه‌روی محل چاه نفت اشاره می‌کند و می‌گوید: «اول اینجوری متروکه میشه، تخریب میشه، بعد میان با لودر صاف می‌کنن خیابون درست می‌کنن، یا ساختمون چند طبقه می‌سازن» و بعد توضیح می‌دهد: «البته زمانی که چاه نمره یک نفت داشت، خونه‌های زیادی دور و برش نبود، بعد‌ها که چاه از کار افتاد ساخت و سازهای غیرمجاز این دور و بر شروع شد»می‌گوید جوان‌های مسجدسلیمان در شهر نفت‌خیز خودشان کار پیدا نمی‌کنند. بیشتر در عسلویه و ماهشهر کارگری می‌کنند. پدربزرگش برای شرکت نفت کار می‌کرده، پدرش هم در جنگ شهید شده، حالا او و برادر بزرگترش خرج خانه را می‌دهند: «کو کار؟ ما از کار عار نداریم، هر چی باشه انجام میدیم.» دستان سیاهش را نشان می‌دهد: «تعویض روغنی، سپر‌سازی، جوشکاری، کارگری هرکاری فکر کنی انجام میدم، اما زندگیم باز نمی‌چرخه، یعنی کار نیست.»مسجدسلیمان شهر عجیبی است. نه شبیه شهر است و امکانات شهری دارد و نه مختصات یک روستا را دارد. میانمایه. از سویی به شهر می‌ماند با آپارتمان‌های بلند مرتبه با نمای کامپوزیت و آخرین مدل اتومبیل‌های بازار خودرو در خیابان‌های نامنظمش در ترددند. از سویی به روستا می‌ماند با کوچه‌های خاکی و فضاهای عمومی رها شده به حال خود و مردمانی که با لباس محلی در آن رفت و آمد دارند. از سویی دیگر ساختمان‌هایی با معماری انگلیسی در شهر خودنمایی می‌کنند و به تنهایی می‌توانند جاذبه‌ای باشند برای تماشا، ساختمان‌هایی که جذابیت‌های معماری‌شان با وجود ساختمان‌های قلدر و تازه ساز آجری و آهنی به سایه رفته و گویی کم‌کم رو به فراموشی است. بنگله‌ها، خانه‌هایی نسبتا بزرگ با شیروانی‌های نارنجی رنگ هستند که با حصاری که لوگوی شرکت نفت روی‌شان جا خوش کرده، محصور شده‌اند. این بناها با شاخصه‌های معماری هندی و شرقی روزگاری محل اسکان کارگران و مهندسان هندی بود که در مسجدسلیمان مشغول کار در صنعت نفت بودند. اسکان کارگران شرکت نفت در تمام شهرهای نفتی بر اساس رده‌بندی شغلی صورت می‌گرفت و هر منطقه از شهر متعلق به دسته‌ای از کارگران شرکت نفت بوده. حالا گوییRATE بندی‌های گذشته برای سکونت افراد با موقعیت‌های اجتماعی مختلف در شهر نیست.پیرزن‌ها کنار پیاده رو نان تیری (نان محلی مسجدسلیمان، که شبیه لواش است) می‌فروشند و در جایی دیگر زنان کولی بساط عریض و طویلی پهن کرده‌اند و لباس‌های دست دوم رنگارنگ می‌فروشند. اگر کسی چشم بسته وارد مسجدسلیمان شود و هیچ از تاریخچه این شهر نداند، برای او قابل باور نخواهد بود که این شهر یک شهر تاریخی است که صاحب چاه‌های نفت بسیار است و بخشی از اقتصاد ایران منوط به جوشیدن چاه‌ها و چشمه‌های این شهر بوده و هست. مسجدسلیمان همان شهری است که ملک‌الشعرای بهار بعد از بازدیدش از آن در فروردین ١٣٠۶ قصیده‌ای بلند در وصف آن سرود و به تاسیسات نفتی این شهر اشاره کرد و در پایان هم در بیتی اشاره به امکانات این شهر کرد و گفت: «انتظاماتی که در آن خطه دیدم‌، ‌ای عجب/ سال‌ها خلق آرزویش را به تهران کرده‌اند.» مسجدسلیمان شهر نخستین‌های ایران است. نخستین‌هایی که نفت باعث تولدشان بوده. سینیورهای انگلیسی که سال‌ها در این شهر مشغول مدیریت استخراج نفت بوده‌اند، برای رفاه خود و کارگران‌شان امکانات تفریحی فراوانی در شهر ایجاد کردند. یکی از این امکانات که آثارش هنوز هم در مسجدسلیمان به چشم می‌خورد، ورزش گلف است. باشگاه گلف مسجدسلیمان در منطقه‌ای که مردم به نام منطقه «گلف» می‌شناسند قرار دارد و یکی از مجهزترین باشگاه‌های گلف ایران است. ورزش گلف در این شهر بسیار مورد توجه است و تیم گلف مسجدسلیمان یکی از داعیه داران این ورزش در کشور به شمار می‌آید.نفت سفید؛ شهر شعله‌های رقصانماشین در پیچ و خم جاده می‌تازد. جز بوته‌ها و درختان و سنگ‌ها، چشم‌انداز جاده‌های جنوب یک المان ثابت دیگر هم دارند. لوله‌هایی که دو به دو کنار هم و به موازات از بی‌نهایت تا بی‌نهایت چشم‌انداز جاده تن به خاک داده‌اند. لوله‌ها را کارگران شرکت نفت، یک به یک با دقت و احتیاط روی زمین کاشته‌اند و پیش رفته‌اند. از عمق دره‌ها تا سینه کش تپه‌ها و شکاف کوه‌ها لوله‌ها تا چشم یاری می‌کند هستند. نفت باید از مسجدسلیمان با همین لوله‌ها برسد به دست تجهیزات پالایشگاهی در آبادان تا بتواند مورد استفاده قرار گیرد. در جاده مسجدسلیمان به اهواز، شب که می‌شود، از پس این لوله‌ها و تپه‌هایی که تن به سیاهی شب می‌سپرند، شعله‌هایی نمایان می‌شود. رقصان و بلند از پس دیوارها سرک می‌کشند. اینجا نفت سفید است. شهری میان مسجدسلیمان و هفتگل و اهواز. شهری که فرهنگ جغرافیایی ایران اینطور معرفی‌اش می‌کند: «دهستان نفت سفید در مغرب هفتگل در ناحیه کوهستانی گرمسیری واقع است و ١۵٠٠ تن سکنه دارد. آبش از لوله کشی شرکت نفت تامین می‌شود. محصولش غلات و شغل اهالی زراعت و کارگری شرکت نفت است. در این قصبه معدن نفت و گچ نیز وجود دارد.» اما امروز نفت سفید دیگر شبیه توصیفاتی که ذکر شد نیست. حالا روزگار مردم با شکستن سنگ می‌گذرد. نان‌شان در دل سنگ است و از نفت و گازی که خانه‌های‌شان بر روی منابع عظیم آن بنا شده، تنها مشعل‌هایی نصیب‌شان شده که به آن «شعله» می‌گویند. شعله‌ها که تبدیل به نماد نفت سفید و روستاهای اطرافش شده‌اند، برای روشن کردن محیط زندگی اهالی مورد استفاده قرار می‌گیرد و مستقیم به لایه‌های گاز در سطح طاقدیس زمین وصل است.نفت سفیدی‌ها بیشتر جنگ زده‌های مسجدسلیمان و خرمشهرند که در زمان جنگ به این منطقه آمدند. شهر چند ساعتی است تسلیم شده. صدای سگ‌ها روستا را قرق کرده و جنبنده‌ای جز اهالی روستا جرأت نزدیک شدن به سگ‌ها را ندارد. یکی از جوانان می‌بردمان تا پس کوچه‌های نفت سفید و خانه‌ای که در پس دیوارهای سنگی بلند کوچه‌های آن آماده خواب می‌شود. شعله‌ای که وسط حیاط قرار گرفته با شعله کبریتی که خانم خانه نزدیکش می‌کند روشن می‌شود. لوله‌ای در زمین فرو رفته و ایستاده و برسرش شعله‌ای شروع به رقصیدن می‌کند. نفت سفیدی‌ها آب آشامیدنی شان را می‌خرند، تانکر سفید بزرگ گوشه حیاط را نشان می‌دهد: «این هزار لیتره، ۵٠ تومن میدیم تا برامون پرش کنن» نفت سفید رونقش را باخته به بی‌توجهی‌ها: «یک زمانی اینجا سینما داشت، باشگاه داشت، الان دیگه بهش نگاه نمی‌کنن» پسرش راننده سرویس مدرسه شهر است، کار ندارد، دخترش لیسانس گرفته و در خانه کنار مادر روزگار می‌گذراند.آبگرمکن خانه‌ها بیرون خانه در کوچه قرار دارد، مخازن استوانه‌ای بلندی که گرمای‌شان را از گاز لایه‌های زیرین زمین می‌گیرند و آب را برای اهالی خانه‌ها گرم می‌کنند. لوله‌ها در میان کوچه به صورت روباز از خانه‌ای به خانه‌ای رفته. هیچ راه همواری وجود ندارد. در خانه‌ها حتی آهنی هم نیست، درهای گالوانیزه و آلومینیومی راه ورود به خانه‌هایی است که زمانی ابهتی داشتند. کوچه‌های خاکی نفت سفید روزگاری محل زندگی هندی‌ها و انگلیسی‌ها بوده، کار کردن در نفت سفید آرزوی شرکت نفتی‌ها بوده، اما حالا در همان خانه‌های ٧٠ سال پیش مردمانی زندگی می‌کنند که گله مندند از فراموشی. از بی‌توجهی و متواضع و کم توقع به همان شعله‌های «فلر» که در حیاط‌شان نشان زندگی است قانع‌اند. شعله‌هایی که تنها سهم این مردم از ذخایر غنی نفت و گاز منطقه است. «شعله»‌ها آسمان نفت سفید را سرخ کرده. سگ‌ها هنوز بر سر غریبه‌ها فریاد می‌زنند. دورتر از شعله‌ها شهر خوابیده است، کاش خواب نفت نبیند.دارخوین؛ ردپای جنگ«ساعت ١:٢٠ دقیقه ظهر است و ناهار مرغ بوده، شاهرخ پیش بچه‌های آشپزخانه دعوت است، با امروز ٣٢ روز است که اینجا هستیم» این جمله را در تاریخ ١٢ / ١ / ۶٣ یکی از رزمنده‌هایی که در تلمبه خانه دارخوین منتظر اعزام به خط مقدم بوده نوشته است. نامش ناخواناست. شاید امروز نامش، نشانی کوچه‌ای باشد و شاید هم در گوشه‌ای از این دیار با خاطرات همرزمانش روزگار می‌گذراند. اینجا تلمبه خانه دارخوین است. دیوارهای داخلی ساختمان‌هایش پر است از یادگاری رزمنده‌هایی که در سال‌های جنگ و به ویژه در حصر آبادان در این محل که مقر تدارکات عملیات بود منتظر اعزام به خط مقدم می‌ماندند. یک رزمنده دیگر زیر تاریخ ٢٢/١٢/۶٣ نوشته: «رادیو دارد درباره حمله موشکی ایران به بغداد حرف می‌زند، ما از ١۴/١١ اینجاییم» آن دیگری اهل اصفهان است و یکی دیگر که در تاریخ ١٨/۴/۶۴ اعزام شده اهل کازرون، این دیوار نوشته‌ها بخشی از هویت بنای متروکه تلمبه‌خانه دارخوین شده‌اند. لابه‌لای این خطوط که در دیوارهای کنار بویلر‌های بزرگ داخل ساختمان آجری تلمبه خانه ثبت شده‌اند، می‌شود التهاب‌های شب عملیات را دید، می‌شود امیدها را دید. نگرانی‌ها را دید و لحظه شماری‌ها را برای اعزام و پیگیری اخبار جنگ را در بنای متروکه‌ای که آن سال‌ها محل استقرار نیروها بودند.امروز از پس سال‌ها فقط سکوت است که پهن شده توی فضا. تجهیزات آهنی صورت‌شان را با سیلی سرخ نگه داشته‌اند و هنوز ایستاده‌اند. دودکش‌های بلند تلاش می‌کنند تا اقتدارشان را حفظ کنند. گیاهان خودرو از لابه‌لای لوله‌های قطور زنگ زده سرک می‌کشند. حوضچه‌هایی که روزی با آب رودخانه کارون پر می‌شدند، حالا هم آب دارند اما این آب نشانی از کارون ندارد، باران چند روزی است که باریده و حوضچه‌ها آب را تا نیمه پر کرده. سکوت سنگین است و فریاد قصه گویی بنا آنقدر بلند که هر تازه واردی را وادار به سکوت می‌کند. بعد از تجهیزات آهنی و لوله‌های بلند دودکش، دو ساختمان که به شکل قرینه در فاصله‌ای نزدیک به هم ساخته شده‌اند، خود نمایی می‌کنند. المان‌های معماری نشانه‌های معماری دهه ۴٠ اروپا را دارد. تاریخچه بنا می‌گوید آن روزها که نفت از مسجدسلیمان به آبادان منتقل می‌شد تا پالایش شود و آماده پخش، نیاز به ایستگاه‌هایی بود تا سرعت این انتقال را کنترل کنند. همین بود که چهار تلمبه خانه در مسیر مسجدسلیمان به آبادان احداث شد. یکی از آنها دارخوین است. اما تاریخ صنعت نفت در مورد متروکه شدن و خارج شدن تلمبه خانه دارخوین از مدار انتقال نفت نشان می‌دهد که از اوایل دهه ۵٠ که تولید نفت در اهواز افزایش پیدا کرد و نفت دیگر از مسجدسلیمان به پالایشگاه آبادان منتقل نشد، دارخوین و تلمبه خانه‌های دیگری که در مسیر انتقال نفت بودند از رونق افتادند. نفت مسجدسلیمان به جزیره خارک منتقل شد و اهواز منبع تغذیه پالایشگاه آبادان شد.حالا تلمبه خانه دارخوین زخمی است. زخمی روزگارانی که تاریک و تنها رها شده بود و چشم انتظار کسانی است که قرار است بیایند تا او لب ورچیند و برای‌شان از قصه‌هایی که سال‌ها در سینه نگه داشته بگوید. تلمبه خانه دارخوین حالا به تمام نام‌هایی که بر دیوارهایش حک شده‌اند می‌بالد. به اینکه روزی سایه دیوارهایش مامن سربازانی بوده که جان‌شان را قربانی دیارشان کردند.آبادان؛ شهر دکل‌ها و آتش‌ها«مردم از تهران می‌آمدن اینجا برای تفریح، عکس‌هایی از آبادان دارم که بچه هام باورشون نمیشه مال آبادانه، میگن اینجا اروپاست، اینقدر این شهر آباد بود. اینجا ١۵ تا سینما داشت، بهمنشیر، گلستان، نفت، تاج اما الان فقط سینما نفت فعاله، این سینما نفت رو شما یادتون نمیاد، وقتی که سینما رکس آتیش گرفت، دادگاه متهم‌های سینما رکس رو تو همین سالن سینما نفت برگزار کردند» پای درد دل هر کدام از اهالی آبادان بنشینی، روزهای طلایی را به خاطر دارند از سال‌های قبل از جنگ، اما آتش جنگ که به جان آبادان افتاد هیچ برایش باقی نگذاشت جز جای گلوله‌ها و خمپاره‌هایی که هنوز هم زخم‌شان بر تن بناهای آبادان خودنمایی می‌کند.قاسم از کارگران شرکت نفت است و در روزهای طلایی آبادان استخدام شرکت نفت شده، حالا با لهجه شیرین جنوبی‌اش از تاریخ آبادان می‌گوید و روزی که جنگ شروع شد: «اون روز ما تو پالایشگاه بودیم، ماشین حقوق اومده بود و ما بی‌خبر از همه جا ایستگاه ١٠ جمع شده بودیم که حقوق بگیریم. منتظر بودیم که هواپیما زد. ما همین‌جور هاج و واج موندیم. حسابرس پول‌ها را برداشت و با دوچرخه راه افتاد ما هم دنبال دوچرخه‌اش می‌رفتیم که پول‌های‌مان را بگیریم، آخر به یک پستویی رسیدیم و نشستیم حقوق‌مان را گرفتیم. اون سال‌ها هر ١۴ روز ٣٢١ تومان و هفت ریال حقوق می‌گرفتیم. جنگ که شروع شد، گفتیم دو سه روز تیر اندازی میشه بعد تموم میشه، ما فکر می‌کردیم جنگ دو روزه، یه دفعه شد هشت سال.»آبادان، اروند، جزیره مجنون، پل خرمشهر، اینها کلیدواژه‌های جنگ است در جزیره آبادان، هنوز هم در ساحل اروند که قدم می‌زنی روی حفاظ‌های اسکله اروند محل ترکش‌ها و تیرهایی که عراقی‌ها به سمت ساحل اروند شلیک می‌کردند دیده می‌شود: «عراقیا با تیر دست به ما شلیک می‌کردند. ما هم دفاع می‌کردیم، یه جوری که عراقی‌ها فکر می‌کردند یک لشگر این طرف رود هست.» اما احوال پالایشگاه هم در روزهای جنگ احوال خوشی نبود: «تمام کار ما شده بود خاموش کردن آتش و جابه‌جایی پیکر مردم و رزمنده‌ها، رفیق‌هامون زخمی می‌شدن، انبارها آتش می‌گرفتند، اما با شرایطی که بود همه یک دل بودن. همه دنبال این بودن که آتش سوزی نشه و وسایل و تجهیزات آسیب نبینه، کارگر و کارمند و رییس، همه دست به دست هم پمپ‌ها و تجهیزات رو با گونی پوشوندیم و بعد از جنگ الحمدلله روش‌نشون کردیم و رفتند در سرویس.»امروز هم آبادان آن امنیتی که لازم است را ندارد، اهالی آبادان هنوز خواب جنگ می‌بینند، هنوز در شهرشان صدای گلوله می‌آید: «اسلحه راحت از عراق میاد تو شهر، همه مسلح شدن، اسلحه کیلویی میاد تو شهر، شب‌ها مدام صدای تیراندازی میاد. فیلم وسترن دیدین؟ فضای اینجا گاهی مثل فیلم‌های وسترن میشه، با اسلحه گرم زور‌گیری می‌کنن. امنیت ما زیر صفره. چند وقت پیش تو شهر تو منطقه کشتارگاه قدیم که الان مرکز فروش مواده، کنار پاسگاه پلیس تیر اندازی شد چند نفر هم کشته شدن. من سه تا دختر دارم واقعا وضعیت خطرناکیه می‌ترسم بذارم‌شون برن بیرون. اشتغال خیلی کم شده، همه جا پارتی بازی شده. شرکت نفت به جای اینکه جوون‌های بومی رو استخدام کنه از تهران مهندس میاره. این شهر سیاسی شده، نماینده‌ها یه دل نیستن. نماینده‌ای که با پول میاد تو مجلس به درد نمی‌خوره، نماینده باید از خودش مایه بذاره نه از دولت.» اینها اظهارات چند نفر از اهالی آبادان است در مورد وضعیت امروز آبادان. آبادانی که جنگ سختی را پشت سر گذاشته. زخم دل مردم آبادان هم مثل زخم دیوارهای شهر هنوز مرهم می‌طلبد. اما زخم‌های نو اعتنایی ندارند به زخم‌های سالیانی که بر دل مردم این شهر است.خیابان پهن و کم تردد، دکه‌ای سرخ گوشه چهار راه خمیازه می‌کشد. روزنامه‌های روی پیشخوان تاریخ دیروز را دارند، خالد فروشنده دکه است، از آن پیرمردهای پر حوصله و آرام که چشمان‌شان بیشتر از زبان‌شان حرف می‌زند: «روزنامه‌ها میاد اهواز از اونجا میاد آبادان، تا برسه اینجا ظهر شده.» او هم خوب به یاد دارد روزهای قبل از جنگ را، حسرت می‌دود توی صدایش: «آبادان امروز دیگه رنگ نداره، جون نداره، از صدای آبادان فقط صدای همین پالایشگاه مونده، همون موقع هم بود، الانم هست. قبلا تو آبادان صدای خنده بود، صدای موسیقی بود، چند سال صدای شهر شد تیر و خمپاره و جیغ. تموم شد. حالا فقط صدای پالایشگاهه. آبادان دیگه فقط همین صدای پالایشگاه رو داره و بوی گیس رو.» دستش را محکم روی پیشانی‌اش فشار می‌دهد و اخم می‌کند «چی بگم دیگه، من اینجا یخ می‌فروختم، الان دیگه همه جا آبسرد کن هست، یخ از مد افتاده.» می‌خندد و به داخل دکه می‌رود تا به عابری که از موتور پیاده شده سیگار بفروشد.«این بوی گیس نباشه‌ها، ما مریض میشیم، باورت میشه؟» اینها جواب خالد است به سوالی در مورد بویی که آبادان را تسخیر کرده. «هرجا میریم سفر وقتی بر می‌گردیم از همین بوی گیس می‌فهمیم که تو آبادانیم.» آبادانی‌ها به بویی که از بویلرهای پالایشگاه بیرون می‌آید، می‌گویند «گیس» منظورشان همان GAS است. این نام هم مثل نام‌های بسیار دیگر رد پایی است که از زبان انگلیسی در زبان مردم آبادان باقی مانده. رد پای حضور انگلیسی‌ها در این شهر هنوز هم دیده می‌شود. در آداب و فرهنگ و ادبیات این مردم هنوز هم می‌شود این رد پا را دید. آبادانی‌ها بیشتر از باقی شهرهای جنوبی که زمانی محل زندگی و کار مهندسان و کارگران انگلیسی بود تحت تاثیر زبان انگلیسی‌ها قرار گرفته‌اند و واژه‌هایی در زبان‌شان شکل گرفته مثل «اسپیتال» که همان بیمارستان یا HOSPITAL است. هنوز هم آبادانی‌ها به خیابان می‌گویند «لین» یا LANE و به گوجه فرنگی می‌گویند «تماته» که همان TOMATO است. اما این تاثیرات تنها اثرات نفت بر این شهر نبود. آبادان بیشتر از آنچه تصور شود، متاثر از وجود پالایشگاه در این شهر بوده و هست. پالایشگاه با آن سر و صدا و شعله‌های همیشه روشن «فلر»‌هایش هویتی مستقل دارد. هویت شهری که قدیمی‌ترین پالایشگاه ایران در قلبش می‌تپد. هرچند بخش‌هایی از پالایشگاه حالا خسته و زخمی زیر تن آسمان یله شده‌اند و پیر و فرتوت فرصت را به تجهیزات تازه نفس داده‌اند. اما هویت آبادان هنوز زیر سایه همان تاسیسات عظیم و عجیب و تاریخی ریشه داده است.خالد از دکه بیرون می‌آید و روی صندلی پلاستیکی که کنار دکه است می‌نشیند: «می دونی چرا به آبادانی‌ها میگن لاف زن؟» و تاکید دارد که قصه پشت این لاف زنی همین است که او می‌گوید، هیچ سندی هم برایش ندارد، اما به درستی‌اش ایمان دارد: «یک زمانی تو این آبادان یک امکاناتی بود که تو هیچ کدوم از شهرهای ایران نبود. هر وقت ما می‌خواستیم از شهرمون برای مردم بگیم، فکر می‌کردن دروغ می‌گیم. اما واقعیت بود. ما دروغ نمی‌گفتیم. هنوزم خیلی از این ساختمون‌هایی که تو آبادان هست رو شما نمی‌تونید تو هیچ جای ایران پیدا کنید. این شد که اونایی که نیومده بودن آبادان رو ببینن فکر می‌کردن ما لاف می‌زنیم. همین مهر هم موند رو پیشونی ما که لاف می‌زنیم.» خالد قول می‌گیرد تا یک تور برای‌مان بگذارد به هر کجای آبادان که بخواهیم تا عجایب آبادان را نشان‌مان دهد. مردی که از خالد سیگار خریده هنوز کنار دکه است، دود سیگارش را به هوا می‌فرستد و به حرف‌های خالد گوش می‌دهد، اما گویی طاقت نگه داشتن حرف را در دلش ندارد: «چی می‌گی عمو خالد، این چیزایی که می‌گی رو انگلیسی‌ها برای خودشون ساختن، برای من و تو که نساختن، صد برابر این چیزایی که تو این شهر ساختن، نفت بردن از این مملکت، بعد من الان باید رو نفت بخوابم و بیکار دور خودم بچرخم و دنبال کار از عسلویه برم ماهشهر از ماهشهر برم سلیمانیه، دلت خوشه‌ها عمو» فیلتر سیگارش را در جوب عمیقی که جلوی دکه است می‌اندازد و فشار محکمی به پدال موتور می‌دهد و پشت سرش را هم نگاه نمی‌کند. موتور در انتهای خیابان می‌پیچد و تمام.حرف‌های جوان تعبیری را که مدت‌ها پیش در یک مقاله دیده بودم به یادم می‌آورد «نفرین منابع» یا «بیماری هلندی» و تحلیلی که یک روزنامه‌نگار امریکایی درمورد آن ارایه کرده بود به خوبی نشان می‌دهد که چرا مردم شهرهای نفت خیز اینقدر از همسایگی با منبعی لایزال به نام نفت و گاز بی‌بهره‌اند و فقر پنجه در گلوی روزگارشان انداخته: «اقتصاددانان حرفه‌ای معتقدند که وفور منابع طبیعی خود عاملی است در شکل‌دهی تاثیرات منفی سیاسی و اقتصادی در یک کشور. از این پدیده معمولا تحت عنوان «بیماری هلندی» یا «نفرین منابع» یاد می‌شود. بیماری هلندی، اشاره به خروج از پروسه صنعتی شدن کشور‌ها به دلیل برخورداری از منابع سرشار طبیعی دارد و دلیل نامگذاری آن هم طی شدن چنین پروسه‌ای در سال ۱۹۶۰ در هلند بود، درست زمانی که مقامات هلند به ناگاه متوجه وجود ذخایر گاز طبیعی در کشورشان شدند. اما سوال اینجاست که چه اتفاقی برای کشورهایی مبتلا به بیماری هلندی می‌افتد؟ ارزش پول رایج این کشور‌ها به واسطه کشف منابع طبیعی چون نفت، طلا، گاز، الماس و حتی دیگر منابع طبیعی ارزشمند یک‌باره به‌شدت بالا خواهد رفت، همین موضوع متعاقبا بازار رقابت صادرات اقلام تولیدی کشور را به‌شدت سرد کرده و در عین حال نرخ واردات را ارزان خواهد کرد. شهروندان از پول نقد جریان یافته در کشور به هیجان آمده و اقدام به واردات می‌کنند. بخش تولید صنعتی داخلی متلاشی خواهد شد و کشور با شتابی بسیار تند در مسیر ضعف یا حتی توقف پروسه صنعتی شدن قرار خواهد گرفت. اشاره بیماری «نفرین منابع» به چنین روندی است.» ٢و در جایی دیگر نویسنده کتاب «خواب آشفته نفت» به گونه‌ای دیگر تحلیلی از این بیماری ارایه می‌دهد: «کشور صادر‌کننده نفت در دایره اقتصادی واحدی محصور می‌مانند. حوزه‌های دیگر اقتصاد بهره زیادی از صنعت نفت نمی‌برند، قدرت اشتغال‌زایی آن نیز اندک است. در چنین کشوری دولت به رانت خواری معتاد می‌شود. مقصود از رانت درآمدی است که سال به سال از محل صدور نفت عاید دولت می‌شود. قشر متحرک و فعال جامعه در چنین شرایطی ضرورتی برای تقلا در جهت پیدا کردن منابع دیگر درآمد احساس نمی‌کند. قشرهای اجتماعی هر چه فاصله‌شان از دولت بیشتر می‌شود، نصیب کمتری دریافت می‌دارند. راهیابی به دستگاه دولت تنها راه دستیابی به ثروت می‌شود.»١داستان نفت را باید از زبان اروند شنید؛ اروندی که شاهد تاریخ است. فرزند کارون و دجله و فرات. رودی که هنوز غمگین و سنگین جاری است. هنوز می‌گذرد از کنار دیوار بتنی که در روزهای جنگ جلوی تلمبه‌خانه و تاسیسات دیگر پالایشگاه که در ساحل اروند بودند کشیده شد و حالا زخم تیرهای به جا مانده بر تن این دیوار و بناهای اطراف اروند، شاهدی هستند بر قدرت طلبی‌هایی که باز هم یک سویش به چاه‌های نفت وصل بود. همسایگی نفت همیشه هزینه بسیاری داشت. تا جایی که گاهی این هزینه معادل جان بهترین جوانان شهر شد. شاید هم قاسم راست می‌گفت: «کاش نفت نداشتیم، کاش این چاه مسجد سلیمون هیچ‌وقت نمی‌جوشید، شاید می‌شد رو پا خودمون وایستیم. شاید اوضاع‌مون بهتر بود.»١)خواب آشفته نفت- محمد علی موحد- نشر کارنامه٢) مقاله «بهای نفت، بلای دموکراسی»، نوشته: توماس فریدمن، روزنامه‌نگار نیویورک‌تایمز ترجمه: نسرین رضایی- سایت تاریخ ایرانی


منبع: baharnews.ir

قالیباف و احمدی‌نژاد با هم دیدار کردند

گروه سیاسی- رسانه‌ها: روزنامه قانون مطلب اول شماره امروز خود را به گزارشی با عنوان «لابی محرمانه دکتر وسرهنگ» اختصاص داده که در آن آمده است: مشخص نیست که چرا بعد از سال‌۸۸، محافظه‌کاران تا این حد دچار پاشیدگی گفتمان شده‌اند و هر کدام در مسیر رسیدن به اهداف، ساز ناکوک خود را می زنند! اما پنج‌شنبه هفته ای که گذشت، نشان داد که وضعیت از آن‌چه تصور می‌شد، خراب‌تر است و حتی این جریان نمی‌تواند سکانداران خود را راضی به ماندن بر عرشه کند. عرشه کشتی که برخی با «گُوِه‌های» خودخواهی ،کف آن را نابود می‌کنند و عده‌ای دیگر نیز با پتک زیاده‌خواهی، ستون‌های آن را از بین می‌برند. البته بدون شک، قانون سوم نیوتن تنها برای دیارکفر نیست و به زبان ساده ایرانی، هر عملی، عکس‌العملی دارد و این جماعت، تاوان روزگاری را می‌دادند که در زمان رنج مردم ایران، از خوردن اشکنه و نمردن از نخوردن گوشت و مرغ شعار می‌دادند. آری؛ چرخ دوار می‌چرخد و این روزها، نواصولگرایان و محافظه‌کاران از این گردونه پیاده هستند و رای مردم سوار است.روزگار عده ای ورشکستهاین جریان در سال‌های ۹۲ و ۹۴ زندگی سیاسی خود را به مردم باختند و برچسب ورشکستگی سیاسی که روزی به ساکنان یک کوچه در جماران می‌چسباندند، امروز بر پیشانی آن‌ها خورده است.البته شک نکنید که میان ورشکستگان سیاسی این‌روزها با جماعت جماران نشین تفاوت وجود دارد. آن‌ها به هر دلیلی، مردم را با خودهمراه داشتند و جریان‌های جدیدی نیز به جبهه‌شان اضافه شد، ولی محافظه‌کاران و نواصولگرایان هر روز تنها‌ و تنهاتر می‌شوند.تهی دستان سیاسیماجرا از این قرار است؛ جماعتی که تلاش دارند تا نقاب را تغییر داده و با پوست‌اندازی، نام جمنا را به خود اختصاص دهند، روز پنج‌شنبه در مراسمی و در مکانی که زیر نظر شهرداری است ، دور هم جمع شدند تا به‌ظاهر، اقتدار و همبستگی را به رخ بکشانند؛ ولی از قبل دست‌شان تهی‌تر شده بود. البته این تهی که می‌گوییم نه از لحاظ مادی است، چرا که موتلفه را با خود دارند ولی از نظر استحکام سیاسی و حزبی، حتی از انتخابات سال ۹۴ نیز دست‌شان بسته‌تر است. آن‌ها نسبت به سال۹۲ ،علی‌لاریجانی، مقتدایی و بخشی از حوزه را به وضوح با خود ندارند و نسبت به ۹۴ از جامعه‌مدرسین دورتر شده‌اند.موانع خودساختهاما نکته‌ای که شاید بازی را بیشتر از پیش به ضرر آن‌ها جلو می‌برد، کینه احمدی‌نژاد و دلخوری قالیباف است؛ این دو قطب حقیقی مقابل اصلاحات و اعتدال، که شاید بتوان آن‌ها را رقبای اصلی جریان اعتدالگرا و در صدر آن‌روحانی دانست.خنجرهایی که در دوره دوم ریاست‌احمدی‌نژاد، محافظه‌کاران بر پیکر دولت وی فرو کردند، برائت‌های گاه و بی‌گاهی که برای فرار از ضعف‌های آن مرد روانه کردند، تخریب‌هایی که بدون هیچ واهمه‌ای برسر دولت‌بهاری‌ها آوار کردند، همه به بغضی عظیم برای ایستادن مقابل آن‌ها تبدیل شده است. اعلام خودمختاری احمدی نژاد از این جماعت و وارد کردن حمید‌بقایی به عنوان نایب برحق آن مرد و مرادش(رحیم‌مشایی) جدایی‌طلبی او را به رخ کشید.اما مهم‌تر از احمدی نژاد _که از قبل نیز مشخص بود چه حسی به اصولگرایان دارد_ محمدباقرقالیباف است. سرهنگی که در انتخابات ۹۲ اولین ضربه را از عملکرد خود و دومین را که محکم‌تر بود از پشت و با دستان محافظه‌کاران خورد. آن‌هایی که به وی وعده سرزمین ری را داده بودند ولی از این دیار نه گندم، بلکه جو نیز نصیبش نشد.دیدار محرمانه در هتل پنج ستارهمنابع‌ ما می‌گفتند بعد از کویر شدن جریان اصولگرایی و خشک‌سالی که این‌جماعت در زمینه کاندیداتوری با آن روبه‌رو شده اند، دست به دامان قالیباف شده و به او ضمانت دادند که اگر در قامت نماینده آن‌ها در انتخابات سال ۹۶ به میدان بیاید، تنهاترین سردار! خواهد شد و عده‌ای که با توجه به پیشینه محافظه‌کاران، از همان ابتدا قابل اعتماد نبودند.دل قالیباف، باز هم شکست!به نظر می‌رسد دم خروس پنج‌شنبه و در مراسم جمنا بدجوری بیرون زده بود. آن‌ها دوباره برسرقول‌شان نماندند و او را به سایرین، ترجیح دادند. نفر دوم انتخابات سال ۹۲،گزینه اصلی ریاست‌جمهوری همان سال و مدیرجهادی! این جماعت، با شخصیت‌هایی مانند میرسلیم،شاهین میرمحمدی،محمد مهدی زاهدی ومسعود میرکاظمی در یک لیست قرارگرفت تا دوباره برای قهر آماده شود!در این همایش حزبی که به آن لقب ملی دادند ،همه آمده‌بودند ولی از قالیباف خبری نبود. آری او نبود، زیرا برای دیدار با احمدی‌نژاد که چند روزی است در مشهد به سر می‌برد، به دیارکودکی خود رفته بود.قالیباف به محل اقامت احمدی‌نژاد در هتل پنج ستاره‌و بین‌المللی کوثرناب که از گران‌ترین هتل‌های مشهد است، رفته و آنجا دیداری چندساعته با یکدیگر داشتند. بنا به گفته برخی، تلفن‌های هتل نیز برای مدتی از دسترس خارج می‌شوند ولی از محتویات دیدار،خبری به بیرون درز نمی‌کند.فرضیه های رایزنی با رقیب سنتیالبته در رابطه با این دیدار شاید بتوان فرضیه ‌هایی را بیان کرد. نخست آنکه احتمال دارد قالیباف برای اتحاد با احمدی نژاد در مقابل اصولگرایان که دوباره با وی نامهربانی کردند،به دیدار او رفته است. دوم، شاید قالیباف خطر احمدی‌نژاد و یارانش را بیشتر از سایراصولگرایان درک کرده و به دیدار او رفته است تا وی را از ایستادن در مقابل یارانش، منصرف کند.سوم، اینکه احتمال دارد قالیباف در سفرهای عادی و ماهانه خود که به مشهد می‌رود، بدون هیچ هماهنگی قبلی و تنها برای استراحت به این هتل محل اقامت محمود احمدی‌نژاد رفته است!با توجه به اتفاق‌هایی که این روزها رخ می‌دهد و با اعلام کاندیداتوری برخی برای ریاست‌جمهوری کشور بزرگی مانند ایران ( که به شوخی شبیه‌است)، به نظر می‌رسد فرضیه سوم بیشتر قابل درک و فهم باشد!پناه به …گذشته ازاین موضوعات، بدون شک دیدارهای محرمانه در سطح مقامات ایران، موضوع جدیدی نیست و چندان نباید تعجب کرد که قالیباف و احمدی‌نژاد که روزگاری دست بر یقه یکدیگر داشتند، امروز با یکدیگر برای ایستادن مقابل قشری دیگر، عهد اخوت ببندند. شاید قالیباف نیز دانسته است که احمدی‌نژاد از لحاظ مدیریتی و رویکرد، هرچه باشد از مدعیان اصولگرایی بیشتر برسرحرف خود می‌ایستد و راحت تر می‌شود در مسائل هم‌راستا، به او اعتماد کرد.


منبع: baharnews.ir

آیا می‌شود مهریه را بدهیم، حق طلاق را بگیریم؟

نظر چند وکیل دادگستری و کارشناس خانواده در پاسخ به این سوال رایج که آیا «زنان با گرفتن وکالت طلاق باید مهریه را ببخشند؟» را می‌خوانید؛

به گزارش خبرآنلاین، پای حرف خیلی از آنها که در آستانه ازدواجند بنشینیم، این نگرانی را دارند که چطور باید با موضوعی مثل مهریه از یک طرف و شروط ضمن عقد مخصوصا وکالت زنان در طلاق از طرف دیگر مواجه شوند. آنها که طرفدار گرفتن مهریه زنان هستند، به این اشاره می‌کنند که این تنها سلاحی است که در شرایط فعلی زنان از آن برخوردارند و به عنوان پشتوانه‌ای مالی می‌توانند برای زندگی بعد از طلاق احتمالی روی آن حساب کنند.

از طرف دیگر، طرفداران وکالت زنان در طلاق یا همان که در فرهنگ عموم به عنوان حق طلاق شناخته می‌شود، تاکید می‌کنند انتخاب افراد برای وارد و خارج شدن از یک زندگی، از هر چیزی مهمتر است و انتخاب مهریه به جای حق طلاق، می‌تواند مشکلات زیادی در رضایت از زندگی مشترک ایجاد کند.

عده دیگری هم هستند که معتقدند می‌توان بین این دو راه‌حل، تنها یکی را انتخاب نکرد و جمع مهریه و حق طلاق را داشت. اما در عین حال، این موضوعی است که نگرانی مردان را سبب می‌شود و می‌گویند اگر قرار باشد هم مهریه را به زنان اختصاص بدهیم و هم حق طلاق را، چه تضمینی هست که ازدواج‌ها با انگیزه مالی انجام نشود و زنانی نباشند که بلافاصله بعد از عقد ازدواج، برای جدایی و در عین حال گرفتن مهریه اقدام کنند؟

مهریه؛ ابزار دفاعی برای زنان

فریده غیرت، وکیل دادگستری در این زمینه با اشاره به این که «طبق مقررات قانونی که برگرفته از شرع مقدس اسلام است، برای ازدواج حتما باید مهریه‌ای که مالیت داشته باشد برای زن در نظر گرفته شود»، به خبرآنلاین می‌گوید: این مهریه انواع مختلفی دارد و می‌تواند مبالغ گوناگونی را شامل شود. اما در شرایط فعلی آنچه می‌بینیم این است که شرایط موجود سبب شده به عنوان مهریه، مبالغ زیادی تعیین شود که به تبع آن مردان زیادی را در زندان‌ها ببینیم. درواقع آنچه به عنوان یک هدیه قرار بوده برای زن در نظر گرفته شود، به دلایل گوناگون به یک ابزار دفاعی برای زنان تبدیل شده که جای بحث و بررسی دارد.

او در این زمینه توضیح می‌دهد: یکی از دلایلی که باعث شده مهریه‌های گزاف در نظر گرفته شود، یکطرفه بودن حق طلاق برای مردان است. در برابر حق مطلقی که برای مردان در نظر گرفته شده، زن امروزی وقتی می‌بیند مجبور است قید زوجیت را حتی وقتی از زندگی‌اش رضایت ندارد تحمل کند و با اجبار در زندگی خانوادگی‌اش باقی بماند، تصمیم گرفته مهریه‌ سنگینی در نظر بگیرد که با استفاده از آن بتواند در صورت نیاز مرد را تحت فشار قرار دهد و از او جدا شود.

غیرت تاکید می‌کند: این در حالی است که ایجاد شرایط مساوی برای زنان و مردان می‌تواند تعادلی در میزان مهریه و ایجاد رضایت خانوادگی ایجاد کند بنابراین یکی از راهکارهایی که می‌تواند در این زمینه موثر باشد، وکالت زنان در طلاق است که از نظر قانون و شرع هم پذیرفته شده و مشکلی در اجرای آن نیست.

شرعی هست اما مفید نیست

اما حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمهدی واعظ موسوی، نظر دیگری در این زمینه دارد. او دراین‌باره به خبرآنلاین می‌گوید: بر اساس قواعد مختلفی مانند اراده طرفین در عقد قرارداد، شوهر می‌تواند به همسرش برای طلاق وکالت دهد و این کار غیرشرعی و غیرقانونی نیست، اما مساله‌ای که از آن غفلت می‌شود، آثار ضررباری است که چنین کاری به همراه دارد. 

این مشاور ازدواج ادامه می‌دهد: چرا باید در کار خداوند دست ببریم؟ چرا دقت نمی‌کنیم که وقتی خداوند این حق را به مردان داده، حتما حکمتی در این کار وجود داشته؟ حکمت این که مردان حق طلاق دارند و زنان نه، این است که زنان احساساتی‌تر هستند و ممکن است با کوچکترین بحث و جدل، کار خانواده به طلاق کشیده شود، البته درست است که بعضی از مردان احساساتی هستند و برخی زنان عقلانی‌تر رفتار می‌کنند، اما باید نسبت را در نظر گرفت و همانطور که می‌بینیم، عموم زنان احساساتی‌تر هستند. 

او در پاسخ به وضعیت فعلی زنان تحصیلکرده و شاغل معتقد است: این که زنان تحصیلکرده یا شاغل باشند دلیل نمی‌شود که احساساتی نباشند، این چیزی است که در نهاد آنهاست و قرار نیست با شاغل شدن از بین برود. من خودم مراجعانی دارم که دچار این شرایط شده‎‌اند یعنی وکالت طلاق به زن داده شده بوده، او احساساتی شده و طلاق گرفته و حالا نمی‌داند باید چه کار کند!

حجت‌الاسلام واعظ موسوی تاکید می‌کند: همانطور که اشاره کردم، اگرچه وکالت زنان در طلاق اشکالی ندارد اما من پیشنهاد می‌کنم همان مسیر دین را برویم و اجازه دهیم گره ازدواج به دست مردان باشد که دیرتر از هم باز شود. درواقع وکالت زنان در طلاق، اشکال فقهی و حقوقی ندارد اما اشکال حقیقی دارد و بر اساس تجاربی که دارم باید بگویم تبعاتی را به بار می‌آورد که برای جامعه زیانبار است.

او درباره کاهش مهریه در ازای وکالت زنان در طلاق هم می‌گوید: افزایش مهریه هم کار غلطی است. خداوند اینطور دستور داده که شرایط ازدواج آسان باشد و مهریه برای زنان ساده و قابل وصول باشد اما الان می‌بینیم که مهریه‌های بسیار زیادی تعیین می‌شود که به صلاح خانواده‌ها و جامعه نیست. البته این مساله را باید کمی عمیقتر دید و به شیوه‌های تربیتی در رشد و پرورش پسران مرتبط دانست. وقتی پسری برای خواستگاری می‌رود و خانواده دختر نسبت به آینده دخترشان با او اطمینان ندارند، ناچارا مهریه زیاد را تعیین می‌کنند که به نوعی تمهیدی داشته باشند. در حالی که اگر پسرانمان را مسئولیت‌پذیر تربیت کنیم، این نگرانی برای خانواده دکتر کمتر می‌شود و نیازی به مهریه سنگین وجود ندارد.

حق طلاق به شرط بذل مهریه

در عین حال، بهمن کشاورز، حقوقدان و وکیل دادگستری در پاسخ به این سوال خبرآنلاین که می‌توان مهریه و حق طلاق را در مقابل هم قرار داد، می‌گوید: مهریه و حق طلاق هیچ ارتباطی با همدیگر ندارند. مهریه در مبنای نظریات مختلف، هدیه‌ای است که مرد به همسرش در آغاز ازدواج می‌دهد و این تعبیر زیباتر و شاید درست‌تر قضیه است. تعبیر دیگری نیز وجود دارد که بهتر است درمورد آن زیاد بحث نکنیم و به هر حال نتیجه یکی است یعنی مهریه حق زن است و حتی می‌تواند تا زمانی که آن را نگرفته، از انجام وظایف زناشویی در قبال شوهر خودداری کند و در این حالت هم نفقه او به عهده شوهر خواهد بود.

او ادامه می‌دهد: حق طلاق، حقی است مقرر برای مرد که زن در موارد خاص از آن برخوردار است. مواردی که در قانون مدنی شمرده شده و در قانون حمایت از خانواده هم تصریح شده و در تعبیر نهایی به وجود عسروحرج برای زن تعبیر می‌شود. با این حال، ممکن است زنی از خواستگارش بخواهد که این حق خود را ضمن وکالتی خارج از عقدنامه به طور جداگانه به او منتقل کند. مرد می‌تواند این پیشنهاد را قبول کند یا نکند و زن هم می‌تواند همسر مردی که چنین پیشنهادی را قبول نمی‌کند بشود یا نشود. باید توجه کرد که واگذاری حق طلاق به این ترتیب به زنان فقط باعث ایجاد تعادل و تساوی بین طرفین می‌شود و درواقع دادن امتیازی به زوجه نیست.

کشاورز در پاسخ به کسانی که فکر می‌کنند «دادن حق وکالت به زنان برای طلاق، حق طلاق را از مردان سلب می‌کند»  می‌گوید: تفویض این وکالت، به این معنا نیست که شوهر از اعمال این حق ممنوع خواهد بود. او از خود سلب اختیار نمی‌کند بلکه این حق را به صورت نیابتی و البته غیرقابل بازگشت به همسرش نیز می‌دهد.

او درباره نگرانی بعضی مردان از داشتن مهریه و در عین حال حق طلاق برای زنان و امکان سوءاستفاده در چنین شرایطی هم پاسخ می‌دهد: یکی از راه‌هایی که برای برطرف شدن این نگرانی مطرح می‌شود این است که شرط شود زن در صورتی که از حق طلاق استفاده کند، از مهریه برخوردار نشود. به نظر من، درج این که زوجه می‌تواند فقط با بذل مهریه، خود را مطلقه کند، بلامانع است و این قید را می‌توان ضمن تفویض وکالت درج کرد.

این وکیل دادگستری در ادامه به این اشاره می‌کند که: به گمان من زنانی که هنر و تخصصی دارند و می‌توانند استقلال مالی داشته باشند، بهتر است به جای تعیین مهریه سنگین، حقوقی مثل حق طلاق، حق سفر مکرر به خارج از کشور، حق ادامه تحصیل تا هر سطحی که باشد و حق اشتغال به کار را در شروط ضمن عقد از همسرشان بگیرند و بدیهی است وقتی مردی در مقابل درج این شروط در عقد مقاومت می‌کند، باید گوش زنان بلافاصله زنگ بزند.

بهمن کشاورز همچنین تاکید می‌کند: هرچند گاهی تعارف و رودربایستی و گاه شدت عشق و علاقه مانع از طرح این مسائل می‌شود اما به نظر می‌رسد اگر واقعا عشق و علاقه‌ای وجود داشته باشد، احتمالا مرد منتظر پیشنهاد برای درج این شروط در عقد نخواهد شد بلکه خودش نسبت به درج آنها اقدام می‌کند. باید گفت وقتی بین زن و مردی در آغاز رابطه زناشویی، اینگونه مسائل باعث چانه‌زنی می‌شود، بهتر است از این ازدواج صرف‌نظر کنند و هریک به دنبال شخصی بگردند که در این موارد با او توافق داشته باشند.

حقوق مساوی، شرایط را بهتر می‌کند

علی نجفی‌توانا، وکیل دادگستری نیز درباره موضوع مهریه و حق طلاق به خبرآنلاین می‌گوید: در کشور ما مهریه نوعی تعهد مالی است و پذیرش دین عندالمطالبه‌ای است که نه مشروط و معلق و نه موجل است. مهریه درواقع نوعی تضمین برای زنانی است که با ازدواج، در شرایطی قرار می‌گیرند که مرد هروقت بخواهد می‌تواند او را طلاق دهد. در چنین شرایطی، زن می‌ماند و مشکلات زیادی که در جامعه برای او وجود دارد. درواقع مهریه، سرمایه‌ای است که زوجه بتواند با آن یک زندگی متعارف داشته باشد و در شرایطی که فرصت‌های شغلی برای زنان کمتر است، این امکان را داشته باشد که نیازهای ضروری مادی زندگی‌اش را برطرف کند. هرچند در این زمینه متاسفانه افراط وجود دارد و زیاده‌روی‌هایی به چشم می‌خورد که باعث می‌شود به جای این که زنان مورد احترام قرار بگیرند، تعیین بالای مبلغ مهریه، شاخص ارزیابی ارزش اجتماعی و فردی آنها شود. درواقع باید این موضوع فرهنگ‌سازی شود که مبلغ مهریه، میزان علاقه و اعتباری نیست که یک مرد برای همسرش قائل است.

این مدرس دانشگاه تاکید می‌کند: در سال‌های اخیر، در مقابل دادخواست طلاق زنی که به دلایلی نمی‌تواند با شوهرش زندگی کند، به طور عرفی رویه‌ای حاکم شده مبنی بر این که زنان با بذل مهریه، موافقت مرد را برای طلاق جلب کنند، به نظر می‌رسد این نوعی اعمال تبعیض علیه زنان است که زن از تنها امتیاز ازدواج بگذرد و با دست خالی، خانه شوهر بی‌وفایش را ترک کند و به آینده‌ای مبهم قدم بگذارد.

رییس سابق کانون وکلای دادگستری مرکز همچنین می‌گوید: معتقدم اگر به گونه‌ای ساختار قوانین تغییر پیدا کند که حقوق مساوی برای زن و شوهر در نظر گرفته شود، مهریه به عنوان ابزار فشار مورد استفاده قرار نمی‌گیرد. فقه پویا و اختیارات ثانویه‌ای که در فقه وجود دارد، این امکان را به وجود می‌آورد که حق طلاق برای زنان به رسمیت شناخته شود و در چنین شرایطی، تدابیر تقنینی هم در نظر گرفته شود که مهریه بالا موجب سوءاستفاده و مورد ظلم واقع شدن مردان نشود. در هر حال آنچه باید به آن بیندیشیم این است که اجازه ندهیم ازدواج وسیله‌ای برای کسب درآمد یا اعمال اجحاف شود.

نجفی‌توانا در پاسخ به این که عده‌ای معتقدند مهریه نباید حذف شود چون به نوعی جبران سهم‌الارث کمتر است و اگر زنی مهریه کافی نداشته باشد و همسرش فوت کند، دستش خالی می‌ماند، تاکید می‌کند: با توجه به این که ارث زن کمتر از مرد است و از آنجا که مهریه یک دین مسلم است که به گردن متوفی است و حتما باید از اموال او پرداخت شود، این موضوع می‌تواند نوعی حاشیه امنیت برای زنان به وجود بیاورد با این حال فکر می‌کنم هر مشکلی را باید در جای خودش حل کرد، با تسری دادن و جبران کردن بعضی مشکلات در بعضی موارد دیگر، نمی‌توان به نتیجه مطلوب رسید.


منبع: alef.ir

چه کسانی بهترین های اهل بهشت هستند؟

در میان کسانی که توانسته اند با انجام کارهای نیک به بهشت روند، برخی ها جایگاه ویژه ای دارند.

به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان؛مردی به همسرش گفت: برو خدمت حضرت فاطمه زهرا (س) از او بپرس آیا من از شیعیان شما هستم یا نه؟ آن زن خدمت حضرت زهرا (س) رسید و مطلب را پرسید و حضرت فاطمه (س) فرمود: به همسرت بگو اگر آنچه را که دستور داده‌ایم به جا آوری و از آنچه که نهی نموده‌ایم دوری جویی از شیعیان ما هستی وگرنه شیعه ما نیستی.

زن به منزل برگشت و فرمایش حضرت زهرا (س) را برای همسرش نقل کرد. مرد با شنیدن جواب حضرت سخت ناراحت شد و فریاد کشید: وای بر من  چگونه ممکن است انسان به گناه و خطا آلوده نباشد؟ بنابراین من همیشه در آتش جهنم خواهم سوخت. زیرا هرکس از شیعیان ایشان نباشد همیشه در جهنم خواهد بود.

زن بار دیگر محضر فاطمه (س) رسید و ناراحتی و سخنان همسرش را نزد آن حضرت بازگو کرد. حضرت زهرا (س) فرمود: به همسرت بگو؛ آن طور که فکر می‌کنی نیست چرا اینکه شیعیان ما بهترین اهل بهشتند. ولی هرکس ما را و دوستان ما را دوست بدارد، دشمن دشمنان ما باشد و نیز دل و زبان او تسلیم ما شود ولی در عمل با اوامر و نواهی ما مخالفت کرده و مرتکب گناه شود گرچه شیعیان واقعی ما نیست، اما در عین حال او نیز در بهشت خواهد بود، و منتهی پس از پاک شدن گناه.

آری به این طریق است که به گرفتاری‌های (دنیوی) و یا به شکنجه و مشکلات صحنه قیامت و یا سرانجام در طبقه اول دوزخ کیفر دیده و پس از پاک شدن از آلودگی‌های گناه به خاطر ما از جهنم نجات یافته و در بهشت و در جوار رحمت ما منزل می‌گیرد.
منبع:بحار الانوار، ج ۶۸، ص ۱۵۵
 


منبع: alef.ir

حجم صادرات جنگ افزار روسیه

سرگئی شایگو وزیر دفاع روسیه اعلام کرد که این کشور سالانه بین ۱۳ تا ۱۵ میلیارد دلار جنگ افزار به کشورهای مختلف جهان می فروشد.

به گزارش ایرنا، ارتشبد شایگو امروز (جمعه) در مسکو گفت: روسیه با فروش تولیدات نظامی به بیش از ۶۰ کشور از نظر میزان صادرات تسلیحات و فناوری دفاعی پس از آمریکا جایگاه دوم جهانی را دارد.
پایگاه رادیو روسی اسپوتنیک به نقل از سخنان وی نوشت: در دهه اخیر توانستیم صادرات نظامی را به صورت قابل ملاحظه ای افزایش دهیم و اکنون روسیه با اطمینان از فرانسه، آلمان و انگلیس پیشی گرفته است.

وی ادامه داد: رقم فروش صنایع نظامی روسیه سالانه ۱۳ الی ۱۵ میلیارد دلار است.
شایگو تأکید کرد که روسیه کوشش می‌کند، جغرافیای همکاری‌های بین‌المللی نظامی-فنی خود را گسترش یابد.

وزیر دفاع روسیه خاطرنشان کرد: در جنوب آسیا، منطقه آسیا و اقیانوسیه و خاور دور به بازارهای هند، چین، ویتنام، مالزی، اندونزی، میانمار، بنگلادش و تایلند تکیه می شود و با کشور های آمریکای لاتین و حوزه کارائیب نیز مشارکت فعالانه داریم.
وی اما گفت که تعامل با کشورهای اروپایی بنا به خواسته آنها از مارس ۲۰۱۴ به حال انجماد در آمده است.

شایگو در پایان اظهار کرد: در مجموع می‌توان گفت که با وجود شماری عوامل منفی، همکاری های نظامی-فنی فدراسیون روسیه با کشورهای دیگر چشم انداز خوبی برای گسترش فزاینده دارد.

براساس تازه ترین بررسی های موسسه تحقیقاتی صلح بین المللی استکهلم که روز دوشنبه اتنتشار یافت، آمریکا با حدود ۳۳ درصد و روسیه حدود ۲۳ درصد دو کشور برتر بازار فروش جنگ افزار در جهان هستند و سپس چین، فرانسه و آلمان به ترتیب در ردیف های بعدی قرار دارند.


منبع: alef.ir

فرجام همکاری توتال با ایران چه خواهد بود؟

با تأملی بر بدعهدی‌های شرکت نفتی توتال در گذشته ، بار دیگر این واقعیت به اثبات می رسد که باید در حوزه مراودات اقتصادی بین المللی، با هوشمندی هر چه بیشتر عمل کرد و از خوشبینی و ساده اندیشی اجتناب شود.

به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، یکی از دستاوردهای مطروحه از سوی مسئولان دولتی در دوران پسابرجام، به رغبت شرکت های برند جهانی برای سرمایه گذاری در ایران معطوف می شود.

۱۸ آبان سال جاری، شرکت توتال (علیرغم هشدارهای بسیار کارشناسان و دلسوزان داخلی) توافقی را با مسئولان ذیربط ایرانی برای توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی به امضا رساند.

سرمایه‌گذاری قریب به ۵ میلیارد دلار، انتقال دانش فنی به داخل کشور برای توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی، بخشی از تعهدات شرکت مذکور در قبال طرف ایرانی به شمار می رفت، تعهداتی که به اعتقاد برخی کارشناسان با آمدن ترامپ تضمینی برای حصول آن ها وجود ندارد و به عبارتی احتمال شکنندگی آن دور از ذهن به نظر نمی رسد.

*جا زدن شرکت های غربی با تَشَرِ آمریکایی ها
منوچهر مصطفوی، کارشناس ارشد اقتصاد، با اشاره به لزوم توجه به ظرفیت‌ها و توانمندی های داخلی در عرصه اقتصادی، اظهار داشت:متأسفانه شرکت توتال سابقه نیکی از خود به جای نگذاشته و تأمل برانگیز است در شرایطی که این شرکت از پیشینه درخشانی در عمل به تعهدات خویش (حداقل در مورد ایران) برخوردار نیست، برخی مسئولان با خوشبینی تلاش می کنند باب همکاری با این شرکت را باز نمایند.

وی افزود: یکی از بندهای توافقِ میان توتال با ایران، به بی توجهی به فشارهای آمریکا معطوف می شد که عملاً با روی کار آمدن ترامپ و تَشَرِ رئیس جمهور آمریکا، زمزمه‌هایی مبنی بر احتمال به فراموشی سپرده شدن تعهدات مطرح شده به گوش می رسد و بر اساس گزارشات منتشر شده در برخی جراید و رسانه ها، شرکت توتال در اقدامی تأمل بر انگیز عنوان نموده تا تابستان سال آینده منتظر تصمیم دولت آمریکا در مورد تمدید تحریم‌ها خواهد ماند که البته بعد از مدتی این موضوع با برخی تکذیب های تلویحی همراه شد.

مصطفوی گفت: به هر ترتیب شوق و اقبال برای همکاری با شرکت توتال در زمینه توسعه فاز پارس جنوبی در شرایطی نمود و بروز پیدا کرده که بسیاری از شرکت های داخلی برای ورود و همکاری در عرصه مذکور اعلام آمادگی کرده اند.

کارشناس ارشد رشته اقتصاد عنوان کرد: البته ظرافت‌های دیپلماسی  ایجاب می‌کند تا در مواقعی با عقد قرار داد با شرکت های خارجی، زمینه و بستر لازم را برای توسعه اقتصادی در ابعاد و عرصه های دیگر فراهم نمود.
وی افزود: آنچه که باید در این ساز و کار مد نظر قرار گیرد به ضمانت‌های اجرایی و پیشینه طرف مقابل در عمل به تعهدات خود معطوف می شود و به نظر بنده آزمودن شرکت و مجموعه ای که پیش از این کارنامه و عملکرد خوب و مطلوبی در انجام تعهدات نداشته، خطا است.

* تاملی بر سوابق مخدوش توتال در ایران
فرشید مومن زاده، کارشناس حوزه اقتصادی و یکی از فعالان حوزه سرمایه گذاری در تشریح سوابق ناخوشایند و مخدوش این شرکت فرانسوی در ایران گفت: با نگاهی اجمالی بر کارنامه عملکرد شرکت مذکور در سال ۹۰ و رها ساختن صنعت نفت و گاز ایران و واگذاری اطلاعات پارس جنوبی به قطری‌ها و ایجاد بستری برای مبدل ساختن این شکور عربی به عنوان رقیبی جدی برای ایران در بازار ال،ان،جی جهان نمونه‌ای از بدعهدی‌های شرکت مذکور به شمار می رود که پیش از این نیز در قالب گزارشاتی از سوی جراید به آن اشاره شده است.

وی افزود: با چنین پیشینه و سابقه ناخوشایندی انتظار می رود، مسئولان ذیربط از مذاکره و مفاهمه با شرکت توتال پرهیز کنند.

کارشناس حوزه اقتصادی گفت: البته مسئولان ارشد وزارت نفت عنوان داشته اند که قرارداد نهایی با توتال ظرف دو ماه آینده به امضا خواهد رسید اما منطق حکم می کند تا پیگیری ها برای همکاری با توتال بصورتی محتاطانه و با وسواسی بسیار ادامه یابد و به اعتقاد بنده می طلبد با کسب تجربه از سوابق نه چندان مطلوب مجموعه اشاره شده در عمل به تعهدات خویش، از تکرار مجدد چنین عهد شکنی هایی از سوی شرکت های این‌چنینی جلوگیری کنند که تحقق این امر با عدم همکاری با شرکت هایی همچون توتال، قابل حصول خواهد بود.

*به شرکت های داخلی اعتماد شود
مهدی صانعی، یکی از کارشناسان عرصه پتروشیمی، با اشاره به برخی کم کاری ها از سوی شرکت توتال در ایران گفت: با در نظر گرفتن میزان پیشرفت و خروجی و بازدهی توتال در کشورهای همجوار حاشیه خلیج فارس همچون قطر به این واقعیت پی می بریم که شرکت مذکور آنچنان که باید در انجام و عمل به تعهدات منعقد شده، حساسیت و دقت نظر کافی نشان نمی دهد که به نظر بنده این رویه نه بصورت سهوی، بلکه بصورتی عامدانه از سوی شرکت توتال ظهور و بروز پیدا می کند.

وی افزود: در شرایطی که بسیاری از شرکت‌های داخلی، آمادگی خویش را برای ایفای نقش در پارس جنوبی اعلام داشته اند، میل و رغبت برای همکاری با شرکت های خارجی که سابقه چندان خوبی از فعالیت در ایران نیز از آنها به جای نمانده (حداقل در ارتباط با تعدادی از شرکت ها)، تصمیمی غیر منطقی و نامعقول به نظر می رسد.

صانعی گفت: به نظر بنده، باید در رویه و رویکرد دستگاه‌های ذیربط در عقد قرار داد و تلاش برای همکاری های مشترک با شرکت های خارجی همچون توتال، تجدید نظری اساسی شود و قطعا هر آنچه به ظرفیت های داخلی تکیه شود و به شعار ما می تونیم باور عمیق تری پیدا کنیم به موفقیت های ارزنده تری نیز دست خواهیم یافت.

وی در خاتمه یادآور شد: همکاری مشترک با شرکت های خارجی نفی و نهی نمی شود، اما باید به مؤلفه حائز اهمیت مسئولیت پذیری در انجام تعهدات و سابقه شرکت های فعال خارجی بیش از پیش توجه شود.


منبع: alef.ir