اتوبان‌خواب‌ها به حاشیه‌نشین‌ها اضافه شدند

فضای میانی تعدادی از بزرگراه‌های تهران به پناهگاه آسیب‌دیدگان اجتماعی – بی‌خانمان‌ها و افراد معتاد – تبدیل شده و پایتخت را با معضل اتوبان‌خواب‌ها مواجه کرده است. مهاجرت بی‌خانمان‌ها از «مناطق حاشیه، روددره‌ها و به‌خصوص محله‌های متروک شهر» به وسط اتوبان‌ها، از «جراحی ناقص» بافت شهری-اجتماعی محله‌های فرسوده و تمرکز بر نوسازی کالبدی نشات می‌‌گیرد. طیف بی‌خانمان به جای توانمند شدن، در جست‌وجوی نقطه‌ای امن، این بار، در فضای میانی معابر ترافیکی که قابل رصد عمومی نیست، مستقر شده است. این پدیده، رانندگی در اتوبان‌ها را پرخطر کرده است.

 طرح جراحی شهری فرسوده‌ترین منطقه تهران که با عنوان انضباط شهری از ابتدای سال ۹۴ اجرا شد، به علت اینکه اصلاحات کالبدی منطقه را مقدم بر اصلاح معضلات اجتماعی آن تعریف کرد، هم‌اکنون منجر به پخش بی‌خانمان‌ها، آسیب‌دیدگان اجتماعی و به‌خصوص معتادان خیابان‌گرد در مناطق مختلف شهر تهران شده و رفوژ میانی ۱۰ بزرگراه را به یکی از پناهگاه‌های اصلی این گروه تبدیل کرده است. در ماه‌های اخیر معضل افزایش «اتوبان‌خواب‌ها» در ۱۰ معبر بزرگراهی شهر تهران به یک تهدید ترافیکی جدی برای خودروسواران از بابت افزایش احتمال تصادف غیرعمد تبدیل شده است.

این اتوبان‌خواب‌ها با ظاهری ژنده‌پوش که امکان دید کافی خودروسواران را به‌ویژه در شب‌ها سلب می‌کنند، با خروج ناگهانی خود از پناهگاه و ورود به بزرگراه (منطقه ممنوعه تردد عابر پیاده) عملا معابر اصلی را برای شهروندان ناامن کرده‌اند. برخی کارشناسان اجتماعی و اعضای شورای شهر با اعلام اینکه پدیده اتوبان‌خواب‌ها محصول جراحی ناقص و موضعی یکی از مناطق بافت فرسوده تهران است، معتقدند اگرچه در سنوات گذشته مجموعه پلیس و شهرداری با کلونی خیابان‌خواب‌ها در بخش‌های مختلفی از شهر اعم از برخی رود‌دره‌ها، محله‌ها و سکونتگاه‌های غیررسمی در حریم شهر برخورد کرده‌اند، اما چون مواجهه با این پدیده به یک برنامه زنجیره‌ای نیاز دارد، خلأ حلقه اصلی این زنجیره که توانمندسازی آسیب‌دیدگان اجتماعی است، سبب شده هر نوع برخورد سلبی با این گروه آسیب‌دیده از بابت جمع‌آوری آنها از محل کلونی‌شان در عمل به شکل‌گیری کلونی جدید در منطقه دیگری که برای آنها امن به حساب می‌آید، منجر شود.

در حال حاضر رفوژ میانی ۱۰ بزرگراه به نقطه امن بیتوته این افراد تبدیل شده و پس از ترافیک و آلودگی هوا، سومین معضل جدی ترافیکی تهران محسوب می‌شود.

رانندگان طبعا در خط سرعت بزرگراه احتمال حضور عابر را نمی‌دهند و از طرفی کارتن‌خواب‌ها با ظاهر ژنده‌پوش و تیرگی غالب بر لباس‌های کثیفی که به تن دارند، ممکن است در لحظه اول به ویژه در ساعات اولیه صبحگاه قابل مشاهده نباشند و به چشم نیایند. از سوی دیگر سطح هوشیاری معتادان خیابانی به دلیل مصرف مواد مخدر و محرک اغلب پایین است و در نتیجه آنها به دلیل عدم هوشیاری کامل، قادر به کنترل کامل رفتار خود نیستند. همه این موارد سبب می‌شود که پراکندگی معتادان خیابانی و کارتن‌خواب در سطح شهر، نگرانی نسبت به افزایش سوانح ترافیکی ناشی از بیتوته و شب‌خوابی این افراد در رفوژ‌های میانی معابر بزرگراهی را تشدید کند.

هر چند پلیس راهنمایی و رانندگی تهران بزرگ تاکنون آمار تصادفات ناشی از این پدیده را در سال جاری اعلام نکرده است، اما اغلب اعضای شورای شهر تهران طی ماه‌های اخیر بارها پخش و پراکنده شدن بخشی از معتادان بعد از مداخله شهرداری در محله‌های ناامن منطقه ۱۲ را گوشزد کرده‌اند. گزارش‌های دوره‌ای اعضای شورایاری مناطق ۱۰، ۱۱، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶ و ۱۷ در صحن شورای شهر نیز حاوی گلایه‌مندی آنها از افزایش حضور معتادان خیابانی در محله‌های این مناطق بعد از اجرای طرح انضباط شهری است. مناطق نام‌برده دور تا دور منطقه ۱۲ قرار گرفته‌اند و به دلیل مسافت اندک، اولین مقصد کوچ کارتن‌خواب‌ها و معتادان متجاهری هستند که از ماموران جمع‌آوری سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران گریخته‌اند.

مشاهدات میدانی خبرنگار «دنیای اقتصاد» نیز نه‌تنها حضور کارتن‌خواب‌ها در نقاط امن و دور از دسترس ۱۰ معبر بزرگراهی اصلی را تایید می‌کند، بلکه حاکی از افزایش تجمع معتادان در فضاهای دیگری همچون زیر پل‌های سواره‌رو است. به گفته رئیس کمیته عمران شورای شهر تهران، عده‌ای از کارتن‌خواب‌ها حتی داخل کانال‌های آبرو حاشیه بزرگراه‌ها را برای سپری کردن شب انتخاب می‌کنند به نحوی که با ابزارهایی درهای فلزی این کانال‌های سرپوشیده را برداشته و وارد آن می‌شوند. با این حال صرف‌نظر از ابعاد اجتماعی این پدیده که در جای خود قابل بحث و بررسی است، مهم‌ترین جنبه آن کارتن‌خوابی در رفوژ بزرگراه‌ها است که به دلیل مشکلات ترافیکی که در پی دارد، نیازمند مداخله جدی و فوری مسوولان قبل از تبدیل آن به یک بحران تمام‌عیار است.

به گزارش «دنیای اقتصاد»، منطقه ۱۲ از ابتدای سال ۹۴ میزبان اجرای طرحی موسوم به «انضباط شهری» شد که علاوه بر جنبه‌های کالبدی و شهرسازی، خدمات شهری و ترافیکی، جنبه اجتماعی و مقابله با آسیب‌های آن پررنگ‌تر از حوزه‌های دیگر بوده است. شهرداری تهران در سال ۹۴ برای این طرح حدود ۲۵۰‌میلیارد تومان اعتبار درخواست کرد و شورای شهر با وجود اینکه در جریان جزئیات این طرح نبود، با اعتماد به دفاع شهردار از طرح، این رقم را تصویب کرد. ردیف طرح ویژه شهرداری برای مداخله در بحران‌های اجتماعی، فرهنگی، ترافیکی و کالبدی منطقه ۱۲ در حالی تصویب شد که بودجه اغلب مناطق تهران به‌طور معمول حول و حوش ۱۰۰ میلیارد تومان بوده است. به این ترتیب شورای شهر تهران با هزینه‌کرد اعتباری مشخص در منطقه ۱۲ به امید اینکه مشکلات متعدد این منطقه به‌ویژه در حوزه آسیب‌های اجتماعی حل شود، موافقت کرد.

طرح انضباط شهری با هدف بهسازی و ارتقای کیفیت زندگی در منطقه ۱۲ تدوین شد، چراکه مدیریت شهری به درستی تشخیص داده است که مرکز تهران نیازمند مداخله جدی و همه‌جانبه است.

منطقه ۱۲ به رغم اینکه از یکسو قلب تاریخی و هسته مرکزی تهران به شمار می‌رود و از سوی دیگر به دلیل جای دادن بازار بزرگ در دل خود، بزرگ‌ترین مرکز فعالیت‌های اقتصادی شهر است، در برخی محله‌ها به انواع آسیب‌های اجتماعی دچار است.

نام محله هرندی از میان ۱۳ محله این منطقه دو سال است که به واسطه همین طرح مدیریت شهری بر سر زبان‌ها افتاده؛ محله‌هایی که به قول مدیران شهری سال‌هاست از متن به حاشیه رانده شده‌اند و به دلیل بافت قدیمی و فرسوده، به فضاهای بی‌دفاع شهری تبدیل شده‌اند. طبیعی است اولین انتخاب کارتن‌خواب‌ها، معتادان متجاهر، کودکان خیابانی و تمام بی‌خانمان‌های تهران، همین فضاها بوده است و در نتیجه بوستان‌های این محله به جزایری مملو از آسیب‌دیدگان اجتماعی تبدیل شده بود که محیط زندگی شهروندان ساکن این نقطه را ناامن کرده بود.

طبعا این نظم غیرمعقول و بدمنظر ساکنان اصیل منطقه ۱۲ را آزار می‌داد و باید برچیده می‌شد. اما جراحی محله هرندی برای بازگرداندن حیات اجتماعی نیازمند مدلی بود که در عین پاکسازی محله هرندی از کارتن‌خواب‌ها، آسیب‌دیدگان اجتماعی و بی‌خانمان‌ها، از تسری مشکل به دیگر نقاط شهر جلوگیری کند. این درست همان پاشنه آشیل مدیریت شهری تهران در طرح انضباط شهری و ساماندهی و بهسازی محله هرندی بود که امروز تبعات آن دامن‌گیر شهر شده است.

برخی اعضای شورای شهر از روز اول معتقد بودند که شهرداری برنامه روشنی برای حل مشکلات محله هرندی ندارد و فقدان مدل مداخله صحیح قطعا تبعاتی خواهد داشت. این اظهارات زمانی ثابت شد که محمدباقر قالیباف، شهردار تهران در جلسه علنی ۲۱ مهر ۹۴ به شورای شهر آمد و هنگام ارائه گزارشی از اقدامات صورت گرفته، به صراحت عنوان کرد برای حل صورت مساله اجتماعی محله هرندی، هیچ مدل برون‌رفت خارجی یا داخلی وجود ندارد و شهرداری تهران در حال آزمون و خطا است.

با این حال نه تنها ردیف ساماندهی منطقه ۱۲ در بودجه ۹۵ تکرار شد،‌ بلکه ۲۳ آذرماه امسال و در ماه‌های پایانی این دوره مدیریت شهری، شهرداری با ارائه لایحه‌ای توانست با وجود مخالفت سرسخت برخی اعضای شورای شهر از جمله رحمت‌الله حافظی، مجتبی شاکری و احمد مسجدجامعی برنامه مفصل دیگری متشکل از بیش از ۳۰۰ کدپروژه عمدتا کالبدی، عمرانی و میراثی (حفظ ابنیه واجد ارزش میراث فرهنگی) به ارزش مجموع ۱۷۰۰ میلیارد تومان را که قرار است طی سال‌های ۹۶ تا ۹۹ تامین شود، به تصویب شورای شهر برساند. این برنامه هم در حالی تصویب شد که جزئیات ۸۰۰ صفحه‌ای آن ۹ روز قبل به کمیسیون‌های تخصصی ارسال شده بود و هنوز مطالعه و بررسی آن از سوی اعضا به سرانجام نرسیده بود. مخالفان این طرح با انتقاد از اینکه پلان کاری شهرداری در منطقه ۱۲ از روز اول نامشخص بوده و هنوز هم گزارشی از موثر بودن برنامه‌های قبلی در این حوزه ارائه نشده است، تلاش کردند همکاران خود را منصرف کنند اما در نهایت شورای شهر بار دیگر به اجرای پروژه‌های عمدتا کالبدی در منطقه ۱۲ برای رفع آسیب‌های اجتماعی در این منطقه رای داد.

آمارهای متفاوتی از جمع‌آوری معتادان از محله هرندی و سامان دادن آنها در مراکز بهاران شهرداری تهران عنوان شد اما برابر اعلام سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران، شمار افراد جمع‌آوری‌شده که فرآیند درمان و مهارت‌آموزی آنها در مراکز بهاران یا کمپ‌های تحت مدیریت ستاد مبارزه با مواد مخدر باید سپری شود، به ۵ هزار تن می‌رسد. اما به گفته برخی اعضای شورای شهر عده‌ای از معتادان از این مراکز رفته‌اند و چون هرندی را برای سکونت غیررسمی خود ناامن یافته‌اند، ناگزیر در دیگر نقاط خلوت و غیرقابل دسترس شهر پخش شده‌اند.

در این بین با وجود اینکه رفوژ میانی تمام بزرگراه‌ها به منظور ارتقای ایمنی سال‌ها است که به گاردریل مجهز شده تا هیچ عابری جز از طریق پل‌های عابر پیاده، از عرض بزرگراه عبور نکند و جان خود را به خطر نیندازد، اما همین گاردریل‌ها سبب شده فضای سبز میان بزرگراه‌ها به نقطه امنی برای بیتوته بی‌خانمان‌ها تبدیل شود؛ جایی دور از دسترس همه حتی ماموران که اغلب شهروندان با سرعت از کنار آن عبور می‌کنند و به آن اشراف ندارند؛ ضمن اینکه خبری از عرق محله‌ای نیست که سبب شود در صورت ملاحظه این افراد با پلیس یا سامانه خدمات شهری شهرداری تهران تماس بگیرند و موضوع را گزارش کنند.

هر چند منظره بیتوته معتادان بی‌خانمان در نقاط مختلفی قابل مشاهده است اما ۱۰ بزرگراه مهم تهران شامل بزرگراه‌های شهید بابایی، شهید چمران، شهید حکیم، شهید همت، شهید محلاتی، شهید مدرس، شیخ فضل‌الله نوری، نیایش، امام علی (ع) و آیت‌الله کاشانی از نقاطی هستند که به دلایل مختلف همچون موقعیت قرارگیری، عدم همجواری با مناطق مسکونی و در نتیجه تردد اندک عابران پیاده، اشراف پایین خودروها به دلیل جنس پوشش گیاهی و مواردی از این دست، اغلب شب‌ها پناهگاه مطمئن معتادان خیابانی هستند. اما از آنجاکه محل امرار معاش اکثر قریب به‌اتفاق معتادان خیابانی جمع‌آوری ضایعات و زباله خشک است، آنها ناچار هستند در ساعات مختلف روز رفوژ را ترک کنند و به سراغ مخازن زباله بروند. خروج از این موقعیت خطرناک است که اغلب حادثه‌آفرین می‌شود.

هرچند طبق وعده روابط عمومی پلیس راهنمایی و رانندگی تهران بزرگ، قرار بود آماری از تعداد تصادفات شهروندان با معتادان بی‌خانمان در بزرگراه‌ها از طریق اداره تصادفات این مجموعه در اختیار «دنیای اقتصاد» قرار بگیرد اما پلیس در نهایت از ارائه این آمار منصرف شد. ابوالفضل قناعتی، عضو کمیسیون عمران و حمل‌ونقل شورای شهر تهران در گفت‌وگو با «دنیای اقتصاد»، با اشاره به بخش‌های مختلف طرح انضباط شهری، ابراز عقیده کرد که شهرداری تهران در بخش جمع‌آوری معتادان متجاهر عملکرد خوبی نداشته است.

وی توضیح داد: به‌نظر می‌رسد برخی از معتادان از ابتدا جمع‌آوری نشده‌اند که شاید علت این موضوع ناکافی بودن ظرفیت مراکز بهاران باشد و عده دیگری از آنها نیز طی ماه‌های گذشته از این مراکز اقامتی گریخته‌اند. آنها بعد از اینکه با چهره جدید بوستان‌های محله هرندی روبه‌رو می‌شوند که دیگر جای امنی برای سکنی گزیدن آسیب‌دیدگان اجتماعی محسوب نمی‌شود، تلاش می‌کنند مکان مناسب دیگری پیدا کنند. طبیعی است که یکی از بهترین نقاط برای آنها، رفوژ میان بزرگراه‌ها است چراکه به راحتی می‌توانند میان بوته‌های این فضا پناه بگیرند و خود را از نظرها مخفی کنند. حتی اگر پلیس هم هنگام عبور با خودرو آنها را مشاهده کند، مقررات بزرگراهی موجب می‌شود به راحتی نتوانند توقف و فرد آسیب‌دیده را به کمپ مجاز منتقل کنند. با این حال قناعتی تاکید دارد که «کار، نشد ندارد» و برای اینکه عواقب مداخله در هرندی، دامن دیگر نقاط شهر را نگیرد، لازم است تیم‌هایی شبانه مامور شوند و به‌صورت پیاده رفوژ‌های دنج و خلوت را طوری رصد کنند تا از سوانح ترافیکی ناشی از این پدیده جلوگیری شود.

محمد سالاری، رئیس کمیسیون شهرسازی و معماری شورای شهر تهران نیز در عین تاکید بر ضرورت اجرای طرح انضباط شهری در منطقه ۱۲ به‌عنوان یکی از طرح‌های نرم‌افزاری شهرداری تهران، به «دنیای اقتصاد» گفت: قطعا باید از این قبیل طرح‌ها حمایت کنیم اما در عین حال لازم است نوع ورود شهرداری تهران به ساماندهی و بهسازی منطقه ۱۲ به درستی آسیب‌شناسی شود. وی خاطرنشان کرد: قطعا اهتمام برای اینکه معتادان از یک منطقه رخت بربسته و چالش امنیتی آن منطقه برطرف شود قابل دفاع است. اما تغییر مختصات اجتماعی در منطقه نیازمند اقدامات تدریجی است و صرفا با رویکرد انتظامی و امنیتی مقصود حاصل نمی‌شود.

وی با بیان اینکه وقتی به جای برنامه‌ریزی میان‌مدت و بلندمدت، یک مساله اجتماعی به‌صورت موضعی حل می‌شود، ممکن است چندی بعد در جای دیگری سر باز کند، گفت: موضوع ساماندهی آسیب‌دیدگان اجتماعی در منطقه ۱۲ نیز از این دست است، کمااینکه شهردار تهران در زمان خدمت در نیروی انتظامی نیز با رویکرد صرفا پلیسی بدون درنظر گرفتن ابعاد اجتماعی، وارد محله‌ای در خاک‌سفید تهران شد که مرکز تجمع انواع فساد و آسیب‌های اجتماعی بود. آن زمان گفته شد که مشکل به صورت ریشه‌ای حل شده است اما چند سال بعد مشکل مشابه در منطقه ۱۲ شکل گرفت. البته سالاری اعتقاد دارد حضور معتادان در زیر پل‌ها و رفوژ‌ها تنها ناشی از مداخله شهرداری در منطقه ۱۲ نبوده و مسبوق به سابقه است، اما اینکه پراکندگی معتادان در شهر بیشتر از قبل به‌نظر می‌رسد ناشی از اتخاذ رویکرد نادرست و غیرجامعه‌شناختی در حل مشکلات منطقه ۱۲ است.

اقبال شاکری، رئیس کمیته عمران شورای شهر تهران نیز یکی دیگر از اعضای پارلمان شهری است که ضمن تاکید بر پیچیدگی و چندبعدی بودن مشکل پراکندگی آسیب‌دیدگان اجتماعی و معتادان بی‌خانمان در سطح شهر، به «دنیای اقتصاد» گفت: قبل از منطقه ۱۲ هم عده‌ای از این افراد دره فرحزاد را برای سکونت انتخاب کرده بودند. این افراد حتی در کانال‌های آب حاشیه بزرگراه‌ها نیز شب را صبح می‌کنند و در برخی از موارد حتی پاتوق خود را به دیگر هم‌مسلکان‌شان اجاره می‌دهند! وی با بیان اینکه آسیب‌دیدگان اجتماعی طبیعتا به دنبال جایی هستند که از معرض تردد و دید دور باشند و به همین خاطر میانه معابر بزرگراهی را انتخاب می‌کنند، یادآور شد: این پدیده از سال‌های قبل هم وجود داشته است طوری‌که شرکت توزیع برق منطقه‌ای تهران گزارش‌هایی از قطع و دزدیده شدن کابل‌های برق در رفوژ‌ها به شورای شهر ارسال می‌کرد که نشان‌دهنده خرابکاری معتادان متجاهر با نیت کسب درآمد از محل فروش مفتول‌های فلزی داخل کابل برق است.

شاکری معتقد است از آنجاکه همه حلقه‌های سیستم مقابله با آسیب‌های اجتماعی با هم و به‌درستی کار نمی‌کنند، لطمه اقدامات جزیره‌ای شهر را مبتلا می‌کند. وی یادآور شد: تاکنون ده‌ها جلسه مشترک میان مسوولان نیروی انتظامی، سازمان بهزیستی، مدیریت شهری و قوه‌قضاییه برگزار شده است و همه نهادها در جریان وضعیت هستند، اما از آنجاکه این چرخه به درستی نمی‌چرخد، در نتیجه مداخلات صرفا جنبه مقطعی پیدا می‌کند و آن‌گونه که باید راهگشا نیست. مهدی چمران، رئیس شورای‌شهر تهران نیز ضمن هشدار نسبت به ضرورت جمع‌آوری معتادان بی‌خانمان از رفوژ‌های میان معابر بزرگراهی، گفت: نمی‌توان ارزیابی دقیقی از اینکه تعداد این بیتوته‌ها بیشتر شده یا نه به‌دست آورد اما مسلم است که این افراد باید جمع‌آوری شوند تا از خطرآفرینی در بزرگراه‌ها به شکل موثر جلوگیری شود.

 ابهام درباره مسوول جمع‌آوری بی‌خانمان‌ها
هرچند صورت این مساله ابهامی ندارد و ضرورت جمع‌آوری معتادان بی‌خانمان از نقاط خطرساز شهر بر کسی پوشیده نیست، اما متولی این ماموریت به درستی مشخص نشده است. قناعتی معتقد است جمع‌آوری این افراد باید با همکاری مشترک شهرداری تهران و پلیس انجام شود اما جمع‌آوری به تنهایی کافی نیست و حلقه‌های بعدی توانمندسازی باید به شکلی طی شود که دوباره شاهد بازگشت این افراد به کف خیابان‌ها نباشیم؛ موضوعی که اقبال شاکری هم به آن اشاره و اظهار کرد: جمع‌آوری یکباره این افراد از کانال‌ها، پل‌ها و رفوژها اصلا کار سختی نیست و یک روزه قابل انجام است اما این جمع‌آوری چندبار در گذشته صورت گرفته و ثمری نداشته است. این موضوع سبب شده ترس معتادان خیابانی از جمع‌آوری هم بریزد و در تکرار رفتار اشتباه خود جسورتر شوند. در حالی که تنها در صورت اعمال مدیریت یکپارچه برای حل این معضل می‌توان به نتیجه‌بخش بودن آن امیدوار بود.

سالاری هم اعتقاد دارد دستگاه‌های مختلفی از جمله شهرداری، پلیس و سازمان بهزیستی در این رابطه مسوولیت دارند اما گفت: نه‌تنها مدیریت یکپارچه شهری وجود ندارد، بلکه مدیریت یکپارچه در حوزه اجتماعی نیز شکل نگرفته و همین اشکال اساسی سبب شده متولی اصلی اقدامات اجتماعی نامشخص باشد. البته قطعا شهرداری تهران در برخورد با این پدیده مسوول است اما به دلیل پراکندگی وظایف میان چند دستگاه مختلف، مشخص نیست این ماموریت در وهله نخست باید از چه کسی مطالبه شود.


منبع: alef.ir

۱.۲ درصد از ابزارهای اندرویدی مجهز به نوقا شدند / لالی پاپ محبوب‌ترین سیستم‌عامل موجود

جدیدترین سیستم‌عامل اندروید روی ۱٫۲ درصد از ابزارهای مرتبط نصب‌شده اما همچنان برتری با لالی پاپ است.

به گزارش خبرآنلاین، اندروید ۷٫۰ و ۷٫۱ که در زیرمجموعه نوقا تعریف می‌شوند درمجموع بیش از ۱٫۲ درصد از ابزارهای اندرویدی شامل گوشی و تبلت را به خود اختصاص دادند!

اما «لالی پاپ» شامل اندروید ۵٫۰ (۹٫۸ درصد) و ۵٫۱ (۲۳٫۱ درصد) همچنان بیشترین ابزارهای اندرویدی را در برگرفته است.

سپس مارشمالو (اندروید ۶٫۰) با ۳۰ درصد و کیت کت با ۲۱٫۹ درصد در رده‌های بعدی جای گرفته‌اند.

در مقایسه با سیستم‌عامل آی  او اس روی آیفون و آی پد باید گفته شود بیش از ۷۶ درصد از ابزارهای اپلی آخرین سیستم‌عامل یعنی نسخه ۱۰ را در خود جای‌داده‌اند که نشان از سیاست هماهنگ برای توسعه یک نسخه واحد روی جدیدترین محصولات اپل در مقایسه با تنوع سازندگان اندرویدی با رابط کاربری مختلف دارد.


منبع: alef.ir

۱۰ ویژگی جدید ویندوز ۱۰ که در بروزرسانی جدید اضافه می‌شوند

باشگاه خبرنگاران؛بهار آینده مایکروسافت جدیدترین بروزرسانی بزرگ ویندوز۱۰ را منتشر خواهد کرد. این بروزرسانی شامل  نرم‌افزار های سه بعدی جدید، همگام سازی با فناوری واقعیت مجازی  و بازی های ۴ بعدی خواهد بود. البته نیاز نیست که دارای کارت گرافیک حرفه ای یا هدست واقعیت مجازی باشید. و میتوانید از ویندوزتان به راحتی قبل استفاده کنید.



اما چندین ویژگی پرکاربرد ویندوز در این بروزرسانی بهبود میابند که به ۱۰ تا از مهمترین های آن اشاره خواهیم کرد.

۱- صفحه تنظیمات دقیقتر  و هوشمندتر
اگر قبلا سری به قسمت بلوتوث در تنظیمات ویندوز ۱۰ زده باشید ، گزینه اضافه کردن  دستگاه جدید “Add a Device” را نمی یافتید. که واقعا عجیب بود. البته راه سختی برای این کار وجود داشت، اما  در آپدیت جدید با اضافه شدن این دکمه مشکل حل شده و بسیار آسان میتوانید اقدام به اضافه و حذف  دستگاه های بلوتوث کنید.
برای این کار میتوانید به تنظیمات ویندوز رفته و به صفحه جداگانه “Bluetooth” رفته  و تنظیمات دلخواهتان را به راحتی انجام دهید.




۲- آزاد کردن فضای هارد دیسک تنها با یک کلیک

اگر فضای هارد دیسک شما در حال پر شدن است در آپدیت جدید راه حل سریعی برای شما اضافه شده است. تنها با یک کلیک تمام فایل های اضافه  ویندوز را که به دلیل کارکرد برنامه و ویندوز به طور موقت به وجود می آیند را از بین ببرید.

برای این کار کافی است به  آدرس زیر بروید:
 
Settings > System > Storage
و گزینه ” Storage sense”  را فعال کنید.
با فعال کردن این گزینه ویندوز به طور خودکار فایل های temp غیر مفید و فایل های داخل سطل آشغال را بعهد از ۳۰ روز حذف میکند

 




۳- نوار لغزان در ” Action Center ”

اگر درگوشه سمت راست نمایشگر موس خود را بکشید  منویی نمایان میشود که به آن Action Center میگویند که امکان کنترل میزان صدا و روشنایی تصویر در آن قرار دارد.
 درحال حاضر وقتی بخواهید از این قسمت برای تنظیم روشنایی استفاده کنید به صورت ۲۵ درصد افزایش یا کم میشد. اما در بروزسانی جدید این قابلیت به نوار لغزان تبدیل شده است.

البته مایکروسافت میخواهد یک نوار لغزان هم برای مدیریت بهینه باطری ویندوز هم اضافه کند. که تصویرش را در پایین میبینید.

 


۴- تغییر آسان تر وضوح تصویر

در حال حاضر برای تغییر  وضوع تصویر یا “resolution” باید  در صفحه دسکتاپ راست کلیک کنید ، ” Display Settings” انتخاب کنید ، نوار پیمایش را پایین بیاورید و روی “Advanced display settings” کلیک کرده تا آن را پیدا کنید.

اما مایکروسافت پذیرفت تا این قابلیت را به صفحه اصلی Display Settings اضافه کند.

 


۵- اضافه شدن گزینه توقف (Pause)  به آپدیت خودکار ویندوز

 یکی از موضوعاتی که در ویندوز ۱۰ حذف شده بود و بسیار هم موجب اعتراض قرار گرفته بود ، بروزرسانی خودکار اجباری بدون هیچ تغییر ممکن در تنظیمات بود.

البته در بروزرسانی جدید هم نمیتوانید به طور کامل بروزرسانی خودکار را از کار بیندازید اما میتوانید آن را برای ۳۵ روز به تاخیر بیندازید.

برای این کار می بایست به آدرس زیر بروید:
 
Settings > Update & security > Windows Update
سپس روی Advanced options  در زیر Update settings  کلیک کنید.

در صفحه مورد نظر گزینه Pause Updates را فعال کنید.

 


۶- اتصالات اندازه گیری شده (مدیریت شده)


در اصل این قابلیت برای مدیریت میزان ترافیک اینترنت مصرفی در زمان اتصال به هات اسپات گوشی های موبایل و امثال آن طراحی شده است.
در اتصالات اندازه گیری شده یا (تحت مدیریت)  از استفاده بدون اجازه نرم افزار های مختلف به اینترنت جلوگیری میشود.

برای تعیین کردن یک اتصال به این حالت باید به آدرس:
 
Settings > Network & Internet > Ethernet
رفته و گزینه Set as metered connection را فعال کنید.
 



۷-  پشتبانی از DPI بالا
 

برخی  از نرم افزارها از نمایشگر های ۴K پشتبانی نمیکنند ، به همین دلیل وقتی آن ها را در این نمایشگر ها باز میکنیم به صورت تار دیده میشوند و کار با آنها سخت خواهد بود. توسعه دهدندگان مایکروسافت برای حل این مشکل در بروزرسانی جدید چاره اندیشیده اند.

برای این منظور روی نرم افزار مورد نظر خود راست کیک بکنید و گزینه “Properties” را انتخاب کنید. در منوی باز شده به تب ” Compatibility” رفته و تیک گزینه “Override high DPI scaling behavior”  را فعال و در منوی کشویی حالت “System (Enhanced)” انتخاب کنید.

 


 
۸- ویژگی های جدید “یادآور” ویندوز

مسلما با برنامه های یادآوری کار کرده اید؛ ویندوز هم چنین نرم افزاری دارد که میتوانید قرارهای خود را در آن ها بگذارید تا در زمان مورد نظر به شما یادآوری کند. سررسید های قسط و پرداخت ها و تاریخ چک و…. از مهمترین موضوعاتی است که میتوانید در این نرم افزار قرار دهید.

این موضع هم بسیار عالی و لذت بخش است که دستیار صوتی کورتانا این قرار ها را به شما یادآوری میکند. در آپدیت جدید  به گزینه های در دسترس برای یادآوری دو حالت “ماهانه” و “سالانه” هم اضافه شده است.

 



۹- تغییرات در منوی اشتراگ گذاری

در حا حاضر منوی شیر در قسمت سمت راست صفحه ظاهر میشود و صفحه نرم افزار را کوچک میکند اما در بروزرسانی جدید به صورت منوی “پاپ آپ” هر میشود میتوانید آنچه میخواهید را به اشتراک بگذارید.

که در این منو به طور پیشفرض برخی از شبکه های اجتماعی و سرویس های پست الکترونیک موجود است.
 



۱۰- حالت نور شب برای نور  آبی کمتر
 

اگر در شب به یک صفحه نمایش در حالت معمولی نگاه کنید ، این عمل میتواند موجب تغییر ساعت بیولوژیک شما شود و به جز خستگی و آسیب چشم ، موجب خواب ناراحت برایتان شود. در برخی از گوشی های تلفن همراه این قابلیت وجود دارد که  تصویر در شب به حالت رنگ های گرم تر تغییر یابد که در ویندوز هم این قابلیت اضافه خواهد شد.

برای این منظور باید به آدرس زیر بروید:

 
Settings > System > Display > Night light settings
 
در این قسمت میتوانید برای این ویژگی مدت زمان تعین کنید و یا براساس غروب و طلوع آفتاب تعیین کنید.

 








منبع: alef.ir

هافبک سویا بهترین بازیکن ماه لالیگا شد

استفان انزونزی، هافبک فرانسوی سویا به عنوان بهترین بازیکن ماه لالیگا در ماه ژانویه انتخاب شد.
 


به گزارش ورزش سه، سویا در فصل جاری لالیگا نتایج بسیار خوبی گرفته و پا به پای مدعیانی مثل بارسا و رئال در حال پیشروی است و در رقابت های لیگ قهرمانان نیز به مرحله حذفی صعود کرده است.


 

استفان انزونزی نیز در هفته های اخیر نمایش خوبی در ترکیب این تیم ارائه داده و از مردان تاثیرگذار سامپائولی لقب گرفته و همین عملکرد درخشان، هیئت تصمیم گیری را مجاب کرد تا او را به عنوان بهترین بازیکن ماه ژانویه انتخاب کنند.
 






منبع: alef.ir

برانکو پابه توپ شد

پرسپولیس آخرین تمرین خود قبل از دربی در حضور خبرنگاران را برگزار کرد.
 










منبع: alef.ir

بازخوانی اختلاف‌نظرهای وزرای کابینه

تنها چند روز پس از نامه سرگشاده احمد توکلی، نماینده سابق مجلس، نامه‌نگاری بین محمدرضا نعمت‌زاده و علی طیب‌نیا، دوباره این وزیر کلیدی کابینه حسن روحانی را در صدر اخبار قرار داده است.

اختلاف نظر میان وزرای یک دولت، اعضای یک حزب سیاسی یا فراکسیون پارلمانی موضوع عجیب یا جدیدی نیست، درواقع چنین امری نه‌تنها عجیب نیست، بلکه بسیار هم عادی است. تلقی‌های مختلف، افق‌های گوناگون و برداشت‌های متعدد نسبت به مسائل، چند نظری را در هر مجموعه‌ای ایجاد می‌کند. به همین دلیل بسیاری از احزاب امروز جهان، داشتن فراکسیون را در تشکیلات خود پذیرفته‌اند.

آرای منفی بسیاری از نمایندگان پارلمانی حزب کارگر انگلیس به جنگ عراق، آن هم در شرایطی که نخست وزیر بریتانیا، تونی بلر عضوی از این حزب بود، یا آرای مثبت به برگزیت از سوی بخش مهمی از اعضای حزب محافظه‌کار، جزو نمونه‌هایی از تصمیمات و نظرات گوناگون و متضاد در یک تشکل سیاسی است.

علاوه بر این یکی از مهم‌ترین اختلافات درون کابینه‌ای که می‌توان به آن اشاره کرد، درگیری‌های دولت سوسیالیست فرانسوا اولاند در فرانسه است که سرانجام به تغییر بسیاری از وزرا منجر شد. بنوا هامون که اکنون کاندیدای حزب سوسیالیست برای کارزار انتخابات ریاست‌جمهوری است، در همین دوران با انتقاد از رویه دولت اولاند و در حالی که خود وزیر آموزش و پرورش بود، با دست‌راستی خواندن دولت و پایمال شدن اهداف حزب از سوی رییس‌جمهوری، از کابینه کنار گذاشته شد. درنتیجه اختلاف میان وزرا مورد تازه‌ای نیست و عمرش به آغاز کار پارلمان‌ها بازمی‌گردد.

در ایران نیز از گذشته اختلاف میان اعضای کابینه وجود داشته؛ هم در دولت‌های پیش از انقلاب و هم دولت‌های بعد از انقلاب اسلامی. به‌طور مثال بارها در دولت نهم و دهم میان وزرای مختلف، درگیری‌هایی پیش‌آمد که به نظر بعضی از آگاهان، تغییر سیزده وزیر در این دوره از همین‌جا نشات می‌گرفت. پیش از آن در دولت اصلاحات اختلاف‌نظر بین تیم اقتصادی دولت منجر به ترمیم کابینه و برکناری وزیر اقتصادی و رییس سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی شد. در دولت سازندگی هم اختلاف‌نظر درباره اجرای طرح تعدیل ساختاری سبب تغییر رویه دولت و تغییر وزرای کابینه شد. شاید بتوان گفت تنها در دوران جنگ تحمیلی کمترین اختلاف‌نظر در حوزه اقتصاد وجود داشت، یا اصلا وجود نداشت. با این حال این اختلاف‌ها در دولت یازدهم که با هدف یکپارچگی برای حل بحران‌های اقتصادی روی کار آمده، بیش از پیش نمود پیدا کرده است.

اگر بپذیریم که اختلاف‌نظر در مدیریت کلان کشور اتفاق عجیبی نیست، باید بپذیریم که این اختلاف‌ها مسیر برنامه‌های دولت را نباید تغییر دهد. به خصوص هنگامی که یک عضو از کابینه در بیشتر اختلاف‌نظرهای یک سوی ماجرا نقش‌آفرینی کند، ماجرا شکل دیگری به خود می‌گیرد. مرور سه سال و نیم عملکرد و اظهارنظر اعضای کابینه بین وزرا نشان می‌دهد که یک سوی این اختلاف‌نظرها محمدرضا نعمت زاده، وزیر صنعت، معدن و تجارت قرار دارد. به خصوص آنکه اختلاف نظر با برخی اعضای کابینه به رسانه‌ها کشیده شده و حواشی هم برای دولت ایجاد کرده است.

ریشه اختلاف‌ها کجاست؟
کارشناسان می‌گویند، آنچه سبب شده تا اختلاف‌نظر بین اعضای کابینه‌ بیش از پیش غیرعادی به نظر برسد، تشکیل دولت‌هایی است که خاستگاه آنها یک جریان سیاسی واحد است. دولت‌های ایران عموما حول یک شعار یا مطالبه انتخاب می‌شوند و به دلیل کم اهمیت بودن نقش احزاب در این انتخاب‌ها، رییس‌جمهوری بیشتر وزرای خود را از میان کارشناسان نزدیک به خود انتخاب می‌کند؛ در نتیجه افرادی انتخاب می‌شوند که گاهی نظرات متضادی نسبت به مسائل دارند. این تشتت افکار در تیم اقتصادی دولت یازدهم بیش از هر بخش دیگری خود را نمایان می‌کند. از سویی وزارتخانه‌های ایران کماکان با یکدیگر حوزه‌های مشترک دارند که به دلیل نبود یک تفکیک مشخص، به یکی دیگر از عوامل تنش‌ میان اعضای کابینه تبدیل شده است. از سویی بررسی‌ها نشان می‌دهد که حتی ادغام‌ چندین وزارتخانه‌ هم نتوانسته، به بروکراسی ناکارآمد دولتی ثبات دهد و همین موضوع اختلاف‌ها را بیش از پیش نمایان می‌کند.

از مناطق آزاد تا وزارت نفت، دامنه دعواهای نعمت زاده
وزیر صنعت یکی از ثابت‌ترین افراد اختلاف نظر بین اعضای کابینه‌ دولت یازدهم است. او که از زمان رقابت‌های انتخاباتی حسن روحانی در دور یازدهم انتخابات ریاست‌جمهوری، رییس ستاد روحانی بود، از همان روزهایی که به عنوان گزینه رییس‌جمهوری، برای وزارت معرفی شد، همواره در کانون حواشی و شایعات قرار داشته و دارد. او در آغاز به سختی توانست از سد مجلس بگذرد و از بهارستان رای اعتماد بگیرد. مخالفان جدی نعمت‌زاده در مجلس، از افراد باسابقه‌ای چون احمد توکلی تشکیل می‌شد که حتی پس از آنکه نتوانستند او را به استیضاح برسانند باوجودی که امروز نیز نماینده مجلس نیست، با نامه‌نگاری‌های علنی، وزیر صنعت را به مسائل مختلفی از جمله فساد مالی متهم می‌کند.

در همین حال اظهارات نامرسوم او در رابطه با خریداران خودروی خارجی و منتقدان خودروسازان داخلی نیز تا مدتی این وزیر را به تیتر یک اخبار تبدیل کرد. با این همه نعمت‌زاده بدون توجه به حواشی به کار خود ادامه می‌دهد و رییس‌جمهوری هم نشان داده چندان به شایعات و انتقادات توجهی ندارد و به وزیر باسابقه خود اعتماد کامل دارد؛ هر چند که این وزیر پیش‌تر بازنشسته هم شده باشد.

عملکرد محمدرضا نعمت‌زاده نشان می‌دهد بخشی از اختلاف نظر او با وزارتخانه‌ها ناشی از دیدگاه‌های او نیست. ادغامی که دولت قبلی با چهار وزارتخانه کلیدی بازرگانی، صنایع و معادن، مسکن و شهرسازی به سرانجام رساند، سبب تداخل امور حاکمیتی شده است. شاید به همین دلیل است که نعمت‌زاده یک روز اکبر ترکان، دبیر شورای عالی مناطق آزاد را به چالش می‌کشاند و روز دیگر با عباس آخوندی سر خرید واگن از روسیه سرناسازگاری دارد.

اخیرا هم با علی طیب‌نیا و گمرک برای تملک سامانه جامع گمرکی نامه‌نگاری می‌کند. وزیری که خاستگاه فکری او نفت است و بیشترین نقدها از بی‌توجهی او به تجارت صورت می‌گیرد، برای پتروشیمی‌ها حکم پادشاهی دارد که با وجود بیژن نامدار زنگنه در یک اقلیم نمی‌گنجند. با نزدیک شدن به ماه‌های پایانی دولت یازدهم، پرونده اختلاف نظرها هم به زودی بسته می‌شود، آنچه باقی می‌ماند کارنامه‌ای است که نشان می‌دهد، اختلاف‌‌نظرها چندان هم در مسیری که دولت در اقتصاد طی کرده بی‌تاثیر نبوده و در این میان تجارت قربانی شده است.


منبع: alef.ir

خسارت ۱۳۵ میلیارد دلاری به میادین نفتی

نگاهی به عملکرد وزارت نفت طی سه سال گذشته نشان می‌دهد که این وزارتخانه نسبت به ضرورت انکارپذیری به نام تزریق گاز به مخازن نفتی بی‌تفاوت بوده است تا خطر کاهش ۲۵۰ هزار بشکه از تولید نفت خام کشور را تهدید کند.

تزریق گاز یکی از راهکارهای شرکت‌های نفتی برای تثبیت تولید و افزایش آن است که در صورت بی‌توجهی به این موضوع میزان تولید نفت به شدت کاهش می‌یابد. این موضوع ده‌ها سال است که در ایران طراحی شده است ولی حجم تزریق گاز به پروژه‌ها نسبت به برنامه‌ها از فاصله ۴۰ درصدی رنج می‌برد و به ویژه در این دولت که هیچ برنامه جدیدی انجام نشده است و منتظر مانده است تا شرکت‌های خارجی کل کار را بر عهده بگیرند.

بر اساس گزارش جدید مرکز پژوهش‌های مجلس، در صورت ادامه روند کنونی کمبود تزریق گاز برآورد می‌شود، ۳/۲ الی ۷/۲ میلیارد بشکه نفت خام دیگر قابل استحصال نخواهد بود و ۱۱۵ الی ۱۳۵ میلیارد دلار ثروت از دسترس خارج می‌شود.

مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی با انتشار گزارشی ضمن تأکید بر اینکه تقریباً کل گاز تزریقی به مخازن در زمان مورد نیاز قابل استحصال بوده و برخلاف دیگر روش‌های سیال تزریقی، یک هزینه‌کرد به شمار نمی‌رود، اعلام کرد: «در صورت عدم تأمین گاز مورد نیاز برای تزریق و ادامه روند کنونی برآورد می‌شود ۳/۲ الی ۷/۲ میلیارد بشکه نفت خام در مخزن به دام افتاده و این میزان نفت دیگر قابل استحصال نخواهد بود که با احتساب هر بشکه به ارزش ۵۰ دلار، ۱۱۵ الی ۱۳۵ میلیارد دلار ثروت از دسترس خارج می‌شود.»

در بخش جمع‌بندی گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس با عنوان «تزریق گاز به میادین نفتی لازمه تحقق تولید صیانتی» با اشاره به اینکه در راستای افزایش فشار مخزن و تحقق تولید صیانتی ۱۱ مخزن نفتی واقع در مناطق نفت‌خیز جنوب تحت تزریق گاز هستند، آمده است: «تقریباً کل گاز تزریقی به مخازن در زمان مورد نیاز قابل استحصال بوده و برخلاف دیگر روش‌های سیال تزریقی، یک هزینه‌کرد به شمار نمی‌رود، بلکه مخازن نفتی همانند مخازن ذخیره گاز نیز عمل می‌کنند. لذا به لحاظ اقتصادی تزریق گازهای هیدروکربوری برای کشور و نسل‌های آتی بسیار مهم است.»

در ادامه این بخش از گزارش این مرکز پژوهشی با اشاره به اینکه در صورت تأمین گاز مورد نیاز برای تزریق، ۳/۱۶ میلیارد بشکه به مجموع ذخایر قابل برداشت اضافه می‌شود که معادل با افزایش ضریب بازیافت به میزان ۱۵/۹ درصد در این مخازن است، آمده است: «بررسی میزان گاز تزریق شده در مخازن تحت تزریق نشان می‌دهد که هیچ‌گاه گاز مورد نیاز برای تزریق به میزان مورد نیاز تأمین نشده است. طی سال‌های اخیر از حدود ۱۶۰ میلیون مترمکعب در روز گاز مورد نیاز برای تزریق کمتر از ۸۰ میلیون مترمکعب به طور متوسط تأمین شده است؛ یعنی تحقق ۵۰ درصدی. با ادامه روند کنونی تزریق گاز و تولید نفت، به میزان ۳/۲ الی ۷/۲ میلیارد بشکه هرزروی نفت خواهیم داشت و این میزان نفت دیگر قابل استحصال نخواهد بود که با احتساب نفت به ارزش ۵۰ دلار، معادل از دست دادن ۱۱۵ الی ۱۳۵ میلیارد دلار است.»

در ادامه گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس با اشاره به ضرورت کاهش تولید نفت در صورت عدم تأمین گاز مورد نیاز برای تزریق برای تحقق تولید صیانتی و جلوگیری از هرزرفت نفت، آمده است: «بر این اساس و با توجه به میزان گاز تزریقی در عمل، باید به میزان ۲۱۵ الی ۲۵۱ هزار بشکه تولید نفت کاهش یابد که با احتساب ارزش هر بشکه نفت معادل ۵۰ دلار، حدود ۴ الی ۵/۴  میلیارد دلار درآمد کشور در سال کاهش می‌یابد.»

سپس این مرکز پژوهشی پیشنهاد داده است: «تخصیص گاز مورد نیاز برای تزریق در صدر اولویت‌ها قرار گرفته و سرمایه‌گذاری مورد نیاز برای احداث تأسیسات جدید برای افزایش حجم تزریق گاز به سرعت صورت گیرد.»
در پایان بخش جمع‌بندی گزارش «تزریق گاز به میادین نفتی لازمه تحقق تولید صیانتی» هم آمده است: «بررسی برنامه ششم توسعه نشان می‌دهد که تخصیص مناسب گاز برای تزریق از محل افزایش تولید گاز در طول برنامه، صورت نگرفته و حتی در صورت تحقق برنامه، نیاز واقعی مخازن تأمین نشده است؛ از طرف دیگر ظرفیت در نظر گرفته شده برای صادرات گاز به میزان ۲۰۰ میلیون مترمکعب افزایش یافته است که تحقق این حجم صادرات در طول پنج سال واقع‌بینانه نیست. لذا پیشنهاد می‌شود مابه التفاوت گاز مورد نیاز برای تزریق با میزان برآوردی در برنامه ششم از محل صادرات گاز در نظر گرفته در برنامه تأمین شود.»

گفتنی است این گزارش از ۹ بخش «مقدمه»، «مروری بر روش‌های ازدیاد برداشت»، «جایگاه تزریق در کشورهای منطقه»، «پروژه‌های تزریق گاز در مخازن مناطق نفت‌خیز جنوب و تأثیرات آن بر ضریب بازیافت»، «میزان گاز تخصیصی برای تزریق»، «منابع تأمین گاز برای تزریق در مخازن مناطق نفت‌خیز جنوب»، «شاخص نسبت تزریق به تولید»، «میزان گاز مورد نیاز برای تزریق در سال‌های آتی و برآورد برنامه ششم توسعه» و «جمع‌بندی» تشکیل شده است و در قسمتی از بخش «شاخص نسبت تزریق به تولید» این گزارش آمده است: «متوسط حجم گاز مورد نیاز برای تولید یک بشکه (اولیه + ثانویه) در پروژه‌های تزریق گاز مناطق نفت‌خیز جنوب در حدود ۷۶ مترمکعب استاندارد است.»
منبع : روزنامه جوان


منبع: alef.ir

ترامپ روی کدام موج اجتماعی ایستاده است؟

ظهور ترامپ و رفتارهای او برخی از کارشناسان را به صرافت ریشه‌یابی این پدیده انداخته است. در این بین، برخی انگشت اتهام را به سمت تجارت آزاد گرفته‌اند؛ اما بررسی وضعیت حوزه‌های انتخاباتی حامی ترامپ نشان می‌دهد که انتخاب ترامپ بیش از اینکه واکنش به یک پدیده باشد، محصول عناصر متعددی است. عناصری از یک مجموعه که می‌توان از آن به‌عنوان یک نظام اقتصادی یاد کرد.

الگوی تولید در این نظام اقتصادی، فاقد پیچیدگی و در مقایسه با شرایط موجود کاملا سنتی است. ساختاری که براساس نیروی کار غیرماهر و سرمایه فیزیکی استوار است و نقش این دو را در تولید پررنگ می‌داند و کاملا به تحولات سنتی وفادار است. این نظام اقتصادی بیشتر از اینکه واکنشی به جهانی شدن باشد، واکنشی به تغییر مختصات اقتصاد، به‌خصوص، مکانیزه شدن تولید، پیشرفت فناوری در کارها و حذف تدریجی نظام سنتی اشتغال است.

نکته قابل تامل این است که ترامپ آدرس درستی به این دغدغه‌ها نداده است. با تحلیلی بر برنامه‌های ترامپ می‌توان دریافت که این برنامه‌ها، کاملا در تضاد با منافع موج حامی ترامپ بوده است. «دنیای اقتصاد» در یک گزارش با استفاده از نتایج پژوهش‌های مختلف، تلاش کرده به این موضوع پاسخ دهد که چه جریانی، موجب شد ترامپ به کاخ سفید راه پیدا کند؟

 با اینکه کمتر کسی پیش‌بینی می‌کرد در آغاز روز ۹ نوامبر سال ۲۰۱۶، «دونالد ترامپ» فاتح کارزار انتخاباتی آمریکا لقب بگیرد، اما این غول تجاری آمریکایی توانست با جذب آرای مورد نیاز به‌عنوان چهل و پنجمین رئیس‌جمهور آمریکا، مجوز ورود به اتاق بیضی را دریافت کند. پس از پایان انتخابات آمریکا معمای انتخاب «پرزیدنت ترامپ» به یک موضوع مهم در میان صاحب‌نظران تبدیل شده است.

با وجود شگفت‌آور بودن انتخاب ترامپ برای بسیاری از کارشناسان، ورق زدن تاریخ نشان می‌دهد که معمولا مجموعه‌ای از عوامل باعث شکل‌گیری چنین انتخابی می‌شوند. انتخاب‌هایی که بر پایه خشم فراگیر ناشی از ازبین رفتن اعتماد مردم به مکانیزم‌های پیشین شکل گرفته است. به عقیده کارشناسان انتخاب ترامپ به‌عنوان مرد اول کاخ سفید، حاصل مجموعه‌ای از عوامل سیاسی، جامعه‌شناختی، اقتصادی و فرهنگی است که دو قطبی موجود در میان مردم آمریکا را تشدید کرد. شرایطی که از یکسو در انتخاب ترامپ تاثیرگذار بود و از سوی دیگر با انتخاب ترامپ عمیق‌تر و شدیدتر شده است. این نوشته در ادامه با نگاهی گذرا به مهم‌ترین عوامل انتخاب دونالد‌ترامپ به‌عنوان چهل و پنجمین رئیس‌جمهور آمریکا، با نگاهی خیره‌تر فرضیات موجود در زمینه ریشه‌های اقتصادی انتخاب دونالد ترامپ را راستی‌آزمایی می‌کند.

 ترامپ، «نه» عمومی به روند موجود
«کارل مارکس» در کتاب نبردهای طبقاتی در فرانسه، «لوئی ناپلئون بناپارت» را این‌گونه توصیف می‌کند: « مکارانه، ملغمه حماقت و شکوه، داستانی خرافاتی، سوزناک و مضحک، مسخره‌بازی‌ در خور ثبت شدن در تاریخ جهان، نمادی این چنین آشکارا بیانگر چهره‌ طبقه‌ای بود که وجودش نمایانگر وجود توحش در دل تمدن است». به دنبال انتخاب ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور آمریکا بسیاری از منتقدان این تاجر مشهور، از مختصاتی مشابه توصیف مارکس، برای ترسیم انتخاب جدید مردم آمریکا استفاده می‌کنند. نکته جالب توجه در زمینه شباهت ترامپ و لوئی بناپارت، همسانی روند انتخاب این دو به‌عنوان قدرتمندترین فرد جامعه است. به عقیده کارشناسان، انتخاب چنین رهبرانی از سوی جامعه حاصل خشم و ترس فراگیر توده مردم علیه نظم موجود بوده است.

ترامپ با تکیه بر دو اسطوره «رویای آمریکایی» و «آمریکای بزرگ» سعی در متقاعد کردن مردمی داشت که رویای خود را بر باد رفته می‌دیدند. اینها اسطوره‌های درونی فرهنگ آمریکایی هستند و ناخودآگاه در فرهنگ عمومی این کشور از طریق آموزش و پرورش و رسانه‌ها بازتولید می‌شوند. با اعتقاد به همین رویا بسیاری از مردم آمریکا انتظار داشتند زندگی درآمریکا برای آنها متضمن غنا و آسایش روز افزون باشد.

امری که به خصوص در دهه اخیر تحقق نیافته بود. مردم نا امیدشده آمریکا نخبگان، رنگین‌پوستان و مهاجران را عامل بر باد رفتن این فرصت می‌دانستند. ترامپ که خود خروجی نظام اقتصادی حاکم بر آمریکا بود، از خروجی همین سیستم به‌عنوان مهم‌ترین نقطه قوت شعارهای انتخاباتی خود استفاده کرد و به این ترتیب توانست بخش عظیمی از جامعه ناراضی را با خود همراه کند. نقاط تاکید اظهارات انتخاباتی ترامپ نیز دقیقا بر کاستی‌های مسیر تحقق رویای آمریکایی قرار گرفته‌بود. برای مثال «دوباره بزرگ کردن آمریکا» شعاری بود که در سایه ترس بخش عظیمی از مردم آمریکا بابت بر باد رفتن رویای آمریکای بزرگ، جامه ریاست جمهوری را به تن ترامپ پوشاند.

چنان که از نتایج انتخابات آمریکا بر می‌آید، بخش قابل توجهی از طرفداران ترامپ را اقشار طبقه کارگر و کارمندان «یقه آبی» تشکیل می‌دادند که تحصیلات آکادمیک نداشتند. برای این قشر از مردم آمریکا «عمل‌گرایی» اهرم به مراتب اثرگذارتری از « تخصص و تجربه سیاسی» بود. آنها از این زاویه نگاه نخبگان سیاسی و سیاست‌مداران جریان اصلی را بیش از هر چیز نماد ناکارآمدی می‌دانستند. ترامپ با شناخت دقیق از این نگاه، «عمل‌گرایی به جای شعار» را به یکی از مضامین کارزار انتخابی خود بدل کرد. چنین رویکرد کم‌بدیلی او را قادر ساخت تا خود را از نیروهای جریان اصلی اعم از جمهوری‌خواه و دموکرات متمایز کرده و به منزله نامزدی «مردمی» و برخاسته از بطن مردم جا بیندازد.

 اهتزاز بیرق ترامپ در یأس روستا
به عقیده برخی از کارشناسان فصول پایانی داستان اقتصاد آمریکا، بیشترین تاثیر را در عدم رضایت دهک‌های پایین جامعه آمریکا و انتخاب ترامپ به‌عنوان «فردی خارج از سیستم حاکم» برای حل این مشکلات داشته است. بر مبنای گزارش «آلیانز» طی دهه گذشته، سهم شهروندان آمریکایی از مجموع دارایی‌های شخصی دنیا به بیش از ۴۱ درصد رسیده است. این درحالی است که طی سه دهه گذشته ضریب جینی در این کشور در یک روند مستمر افزایش یافته است.

بر اساس آمارهای «بانک جهانی» این شاخص سنجش مساوات که در دهه ۱۹۸۰ در سطح پایین‌تر از ۴/ ۰ واحد بود در پایان سال گذشته به حدود ۴۷/ ۰ واحد رسیده است. سهم یک درصد ثروتمند آمریکایی نیز از مجموعه ثروت اشخاص در این کشور طی ۵۰ سال گذشته از حدود ۱۰ درصد به بیش از ۲۵ درصد افزایش یافته است. بنابراین می‌توان گفت روند حرکت اقتصاد آمریکا در چند دهه گذشته سبب واگرایی دارایی در دوسوی گستره ثروت-فقر در آمریکا شده ‌است. عاملی که سبب ایجاد نوعی بی‌اعتمادی به دو حلقه حاکمیت اصلی این کشور شد. اگرچه ترامپ نماینده جمهوری‌خواهان بود، اما برای بخش فقیرتر آمریکا، ترامپ سنگ‌جدیدی بود که شاید در تاریکی یأس می‌توانست هدف رویای آمریکایی را محقق کند.

بررسی‌ها نشان می‌دهد که رابطه مستقیمی بین سهم ترامپ از صندوق‌های انتخابی و پراکندگی جمعیت روستایی در آمریکا وجود دارد. به این معنا که مناطق روستایی بیشترین اقبال را نسبت به انتخاب ترامپ نشان داده‌اند؛ اما برخی وعده‌های انتخاباتی ترامپ مانند محدودیت ورود مهاجران، عدم افزایش حداقل دستمزد، ادغام شرکت‌های بزرگ کشاورزی و استراتژی ترامپ در رابطه با بازار هدف بزرگ‌ترین تولیدکننده محصولات کشاورزی، نه‌تنها مشکلات این قشر از مردم آمریکا را حل نخواهد کرد، بلکه با افزایش هزینه نهایی محصولات کشاورزی از حاشیه سود روستاییان خواهد کاست.

بنابراین می‌توان گفت پاره‌ای از مردم آمریکا، بدون درک تاثیر برنامه‌های ترامپ، به طرح پیشنهادی غول صنعت ساخت و ساز آمریکا رای مثبت داده‌اند. نکته جالب‌توجه در رابطه با انتخاب این قشر از مردم آمریکا این است که در میان ۸ دهک پایین آمریکایی (که تنها ۱۵ درصد از کل ثروت مردم آمریکا را به خود اختصاص داده‌اند) نیز سطح تحصیلات نقش به مراتب تعیین‌کننده‌تری در مقایسه با سطح درآمد داشته است، بنابراین می‌توان نتیجه گرفت عواملی مانند کاهش۱۶ درصدی میانگین درآمد خالص کشاورزان آمریکایی و کاهش عمده محصولات تولیدی بخش کشاورزی آمریکا به میزان ۱۸ درصد طی سال‌های ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۶ نقش اساسی در عدم رضایت ساکنان بخش‌های روستایی آمریکا داشته‌است. این بخش از مردم آمریکا که عمدتا از سطح تحصیلات کمتری برخوردار بودند، نه به خاطر درک و رضایت از برنامه اقتصادی ترامپ، بلکه به خاطر عدم رضایت از وضع موجود نام ترامپ را بر روی برگه‌های رای ثبت کردند.

 انتخابی از جنس انتظارات
یکی از محورهای برنامه انتخابی رئیس‌جمهور منتخب آمریکا بازگرداندن مشاغلی بود که لااقل به عقیده ترامپ در اثر سیاست‌های دولت پیشین آمریکا از چنگ شهروندان آمریکایی خارج شده‌بود. اما این برنامه تا چه میزان و چگونه بر انتخاب شهروندان آمریکایی اثرگذار بوده‌است؟

گروه پژوهشی«Resolution Foundation» در گزارشی به بررسی پاسخ این سوال پرداخته است. در این گزارش تاثیر «نرخ بیکاری» و «نرخ مشارکت اجتماعی» در ایالت‌های مختلف آمریکا بر اقبال عمومی مردم به ترامپ موردارزیابی قرار گرفته است. بر اساس نتایج این پژوهش تاثیر نرخ بیکاری بر انتخاب یا عدم انتخاب ترامپ در انتخابات اخیر آمریکا معنادار نبوده‌است. برای مثال ایالت‌های نیویورک و کالیفرنیا با وجود داشتن نرخ بیکاری ۶/ ۵ درصدی با عددی بیشتر در مقایسه با میانگین ۹/ ۴ درصدی آمریکا، بیشترین آرا را به نفع کلینتون در صندوق انتخابات ریختند. از سوی دیگر ایالت‌هایی چون مینه‌سوتا، تگزاس و وست ویرجینیا با وجود داشتن نرخ بیکاری کمتر در مقایسه با میانگین نرخ بیکاری در آمریکا و تجربه روند نزولی مستمر نرخ بیکاری طی سال‌های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۶، دونالد ترامپ را به‌عنوان منتخب ایالت خود برگزیده‌اند.

نکته جالب‌توجه در رابطه با نتایج گزارش یادشده، سطح معنادار اثر «نرخ مشارکت اقتصادی» بر انتخاب ترامپ است. بر مبنای آمارهای «Trading economics» نرخ مشارکت اقتصادی در کشور آمریکا طی سال‌های ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۶ با کاهش ۴/ ۱ واحد درصدی به حدود ۴/ ۶۲ درصد رسیده‌است.

کنکاش‌های آماری پژوهشگران Resolution Foundation نشان می‌دهد که بین رقم این متغیر کلان اقتصادی در ایالت‌های مختلف آمریکا و میزان اقبال به ترامپ رابطه معکوسی وجود دارد، به این ترتیب که ترامپ در ایالت‌های دارای نرخ مشارکت اجتماعی بیش‌تر، رای کمتری را به خود اختصاص داده‌ است. اثرگذاری این متغیر به‌عنوان شاخصی از چشم‌انداز ذهنی نیروی کار از شرایط عرضه و تقاضای نیروی کار از یک‌سو و سطح ناچیز اثر متغیر بیکاری بر ترکیب صندوق‌های رای، به‌خوبی نشان‌ می‌دهد که انتظار ذهنی شهروندان آمریکا بیش از مقدار واقعی متغیرهای اقتصادی بر نام درج شده بر روی برگه‌های رای اثرگذار بوده‌است.

می‌توان گفت فرضیه‌های موجود در رابطه با تبعیت نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر آمریکا از تغییرات متغیرهای کلان اقتصادی، در برخی از موارد با واقعیت‌های آماری استخراج شده تطابق ندارد. چنین عدم تطابقی باعث شده است که برخی از پژوهشگران اقتصادی (برای مثال پژوهشگران موسسه رزولوشن فاندیشن) شدت اثر متغیرهایی نظیر نرخ بیکاری را بر نتایج انتخابات ریاست جمهوری‌آمریکا ناچیز و بی‌معنا ارزیابی کنند. به عقیده این پژوهشگران ذهنیت رای‌دهندگان آمریکایی مبنی بر کاهش فرصت اشتغال نقش به مراتب تعیین‌کننده‌تری از واقعیت‌های موجود در انتخاب دونالد ترامپ داشته است. ذهنیتی که برخی از روندهای تاثیرگذار مانند جایگزینی ۲۵ درصد از اپراتورهای انسانی با اپراتورهای ماشینی در ربع قرن اخیر آمریکا را نادیده می‌گیرد. دونالد ترامپ با سرمایه‌گذاری بر ترس ناشی از چنین ذهنیتی توانست لقب پرزیدنت را لااقل برای یک دوره تصاحب کند.

انتشار موجی که دونالد ترامپ با سوار شدن بر آن به کاخ سفید رسید، حاصل مجموعه‌ای از عوامل فرهنگی، اقتصادی و جامعه شناختی بود. نقطه نشر اقتصادی این موج، بیش از اینکه بر پایه واقعیت‌های موجود باشد بر پایه انتظارات بخشی از مردم آمریکا از فضای اقتصادی پیش‌رو شکل گرفت. مردم آمریکا که از روند پیموده شده طی دهه اخیر ناراضی بودند، بدون در نظر گرفتن عواقب تصمیمات ترامپ بر زندگی اقتصادی خود و عدم درک صحیح از عواملی چون تغییرات تکنولوژیک که تاثیر به مراتب بیشتری در کنار گذاشتن کارگران ساده و عموما بی‌سواد در مقایسه با روند جهانی شدن داشت، در یک انتخاب سلبی، دونالد ترامپ را به‌عنوان جایگزین نخبگان موجود انتخاب کردند.


منبع: alef.ir

ترامپ و استرداد گولن

روابط امریکا و ترکیه در چند سال اخیر تحت تأثیر روند تحولات منطقه‌ای بخصوص شرایط موجود در سوریه و مسائلی مانند استرداد عبدالله گولن، روحانی مخالف دولت، تا حدودی با تنش های فراوانی مواجه بود؛ بالاخص زمانی که امریکا در سوریه از کردها حمایت کرد، این تنش‌ها شدت گرفت. زیرا ترکیه، قدرت‌گیری کردها در سوریه و تلاش آنها در اقلیم‌سازی – با حمایت واشنگتن – را به‌عنوان مسأله‌ای نگران‌کننده تلقی می‌کند و همین مسأله انتقاد شدید ترک ها از کاخ سفید را بر انگیخته بود.

همزمان با این اختلاف نظر دو طرف، مسأله عبدالله گولن و عزم اردوغان برای مقابله با جریان سیاسی و تشکل‌های حامی وی، بر تنش‌های اوباما و اردوغان افزود. چرا که امریکا موافق سرکوب جنبش گولن از سوی آنکارا نبود و با‌وجود اینکه مقامات ترکیه بارها تقاضای استرداد گولن از امریکا را مطرح کردند و هر بار این مسأله از جانب مقامات واشنگتن رد شد و مورد موافقت قرار نگرفت.

با توجه به تغییر ریاست جمهوری در امریکا و روی کار آمدن دولت ترامپ، مقامات ترکیه چشم انتظار تغییری جدی در مواضع مقامات امریکایی درباره ترکیه بویژه در موضوع استرداد گولن، هستند.

اما با توجه به اینکه هنوز نمی‌توانیم چارچوب روشنی درباره سیاست‌های ترامپ درباره مسائل خاورمیانه و ترکیه تبیین کنیم و با در نظر گرفتن این مسأله که اگرچه در تعیین و پیاده‌سازی سیاست خارجی نقش رهبران بسیار مهم است؛ اما با توجه به اینکه بخشی از سیاست خارجی به ملاحظات دیگری نیز وابسته است، تغییر مورد انتظار سران آنکارا در سیاست خارجی واشنگتن نسبت به ترکیه را می‌توان توقعی زودهنگام و تاحدی خوش بینانه دانست. چرا که هر گونه تغییر استراتژی در سیاست خارجی امریکا نسبت به ترکیه با دشواری‌ها و پیچیدگی‌های زیادی مواجه خواهد شد.

از منظری دیگر و فارغ از تنش‌های موجود میان دو کشور، بخشی از مسأله به ابعاد روابط استراتژیک میان دو کشور مربوط می‌شود.

درست است که ترکیه از شرکای امریکا در ناتو و منطقه است اما با توجه به اختلافات عمیق دو کشور بالاخص در مسأله کردها و موضوع عبدالله گولن، شاید بتوانیم از منظری گفت‌و‌گوی تلفنی ترامپ و اردوغان را زمینه ساز حل مشکلاتی نظیر آن چه ذکر شد بدانیم، اما این نکته را نباید از نظر پنهان کنیم که تغییر در استراتژی امنیت ملی امریکا مخصوصاً ملاحظات منطقه‌ای، از یک چارچوب بنیادی تری پیروی می‌کند که حتی با روی کار آمدن یک دولت جدید نمی‌توان انتظار تغییرات شگرف و اساسی داشت.

در تکمیل این بحث باید یادآور شد ترکیه بعد از کودتای ناکام اخیر، به خاطر دستگیری‌ها، سرکوب های سیاسی و بستن فضای سیاسی بشدت مورد انتقاد نهادهای حقوق بشری و اتحادیه اروپایی قرار گرفته و با توجه به ایجاد چنین بستر انتقادانه‌ای از سیاست های ضد حقوق بشری ترکیه در سطح بین‌المللی، آسان نیست که امریکا بتواند با تحویل عبدالله گولن و ایجاد محدودیت و اعمال فشار به حامیان گولن به همراهی با سیاست‌های آنکارا دست بزند. بنابراین، این فرض که با آمدن ترامپ دوران تازه‌ای برای اردوغان آغاز می‌شود و او به خواسته‌هایش می‌رسد، بیش از حد خوشبینانه است.
منبع: ایران


منبع: alef.ir

آنانکه با رگبـار گلوله می اندیشند

اسلحه را زیر لباسش مخفی کرده بود و زیر لب با خود حرف می زد. صورتش گر گرفته بود و سرخی چشمانش خشم درونش را نشان می‌داد.درآن شرایط فقط آخرین مکالمه با همسرش را به یاد می‌آورد که تهدیدش کرده بود: «همه اعضای خانواده ات را می‌کشم تا همیشه عذاب بکشی» شاید خودش هم باور نمی‌کرد قدرت انجام چنین جنایتی را داشته باشد ولی وقتی خون جلوی چشمانش را گرفته بود دیگر فکرش به جایی قد نمی‌داد. او می‌دانست همه فامیل برای عیادت از مادر بیمار همسرش در خانه جمع شده‌اند.

وقتی زنگ را فشرد و در باز شد، با خشمی که همه وجودش را فراگرفته بود وارد خانه شد و در مقابل چشم‌های وحشتزده همسرش همه اعضای خانواده او و حتی دختر کوچولوی بی‌گناه و زن های همسایه را به رگبار گلوله بست.هنگام فرارهم روبه همسرش گفت: «همه اعضای خانواده ات را جلوی چشمانت کشتم تا بدانی به حرف‌هایی که زده بودم عمل کردم اما هرگز تو را نمی‌کشم. چون که می‌خواهم تا پایان عمرت زجر بکشی و روزی صدبار آرزوی مرگ کنی.«این روایت جنایت هولناک داماد یک خانواده است که چند روزقبل ۱۰تن از اعضای خانواده همسرش و زنانی از اهالی روستاهای «جهان آباد» شهرستان فهرج را به گلوله بسته و متواری شده بود.

او پس از دستگیری انگیزه و علت اصلی این جنایت را اختلاف‌های خانوادگی عنوان کرد.در جنایت دیگری هشت زن و کودک از اعضای یک خانواده در شهرستان ایرانشهر قتل عام شدند که طی آن مرد جوانی با همدستی دو تن از دوستانش همسر و ۲ فرزندش، همچنین زن صاحب خانه و خواهر او و ۳ فرزندش را به رگبار گلوله بست. در این جنایت وحشیانه هم قاتل انگیزه‌اش را انتقامجویی بخاطر قتل برادر و پدرش عنوان کرد در حالی که یک سوءظن واشتباه، او را وادار به ارتکاب چنین جنایت هولناکی کرده بود.
***
متأسفانه طی یکماه اخیر وقوع چنین جنایت‌های دلخراشی روح جامعه را خدشه دار کرده و مردم رابشدت تحت تأثیر قرار داده است. به همین خاطر وبرای بررسی علل و انگیزه‌های بروز چنین جنایت‌های تکان دهنده‌ای به نظرخواهی از روانشناسان و تحلیلگران امور اجتماعی وجرم شناسی پرداخته‌ایم.

نقش خشونت دربروزجرایم خشن
دکتر سید حسن حسینی -جامعه شناس- خشونت در جامعه را یکی از دلایل اصلی بروز این‌گونه حوادث تلخ دانسته و می‌گوید: متأسفانه بروز چنین حوادثی در جامعه پدیده نوظهوری نیست و در جوامعی که میزان خشونت بالا می‌رود آمار قتل‌ها نیز افزایش می‌یابد. از آنجا که در جوامع مختلف بروز خشونت‌ها متفاوت هستند به عنوان مثال نوع درگیری‌ها و اختلاف‌ها در روستاها با جوامع شهری متفاوت است.چرا که برخی از روستاییان به دلایل مختلفی از جمله تقسیم مزارع و یا آب کشاورزی با هم درگیر می‌شوند و یا در جوامع اروپایی نوع و میزان خشونت‌ها با مناطق خاورمیانه‌ای متفاوت است. در این شرایط باید این نکته را مد نظر قرار دهیم که در همه شهرها و روستاها انسان، انسان است اما چه می‌شود که در جوامع متفاوت و شرایط مختلف افراد دست به خشونت‌هایی با شیوه‌های مختلف می‌زنند؟

جنگ‌هایی که میان گروهای انسانی رخ می‌دهد و خسارت‌های جبران ناپذیری به همراه دارد نشانگر فراتر رفتن خوی حیوانی در انسان‌ها ست چرا که حتی قوی‌ترین حیوانات نیز خشونتشان در حد رفع نیازشان است ولی متأسفانه انسان‌ها با وجود داشتن فرهنگ و شعور اجتماعی اقدام به رفتارهای خشونت آمیزی می‌کنند که بالاترین نوع آن جنایت وحشیانه و اعمال تروریستی است که با قتل و کشتن افراد بی‌گناه همراه است و برای پیشگیری از بروز چنین حوادث و خشونت‌هایی فرهنگ و مفاهیم آموزنده نقش بسیار مهمی در جامعه دارد.در یکی از پرونده‌ها قاتل جوان گفت:فهمیده بودم همسرم به من خیانت می‌کند گرچه خودم با چشم ندیدم ولی بچه‌ام که به من دروغ نمی‌گویداو در بازجویی‌ها بیان می‌کرد: همسرم را کشتم تا از زندگی‌ام محافظت کنم من حتی چند بار بخاطر همسرم مواد کشیدن را ترک کردم ولی نمی‌توانستم او را با دیگری ببینم که به من خیانت می‌کند.
***
عامل جنایت هولناک سحرگاهی اراک که در اقدامی جنون‌آمیز با تیز اندازی به کشتار۶ نفر از جمله یک مأمور نیروی انتظامی دست زده بود پس از دستگیری انگیزه جنایتش را انتقام‌جویی از خانواده شاکی و مأمورپلیسی دانست که باعث دستگیری‌اش شده بود. او یکسال از زندگی‌اش را در زندان سپری کرد و پس از آن با وثیقه ۲۰۰ میلیونی و حکم قاضی آزاد شده بود.این جوان ۲۶ ساله در تمام مدتی که به اتهام مشارکت درمرگ یک جوان در زندان به سر می برد با حس انتقامجویی و خشونت این ایام را می‌گذراند در حالی که می‌گفت در قتل هیچ نقشی نداشت.اما حالا متهم به قتل عمد ۶ نفر شده است.او ابتدا یک مأمور نیروی انتظامی و خانواده‌اش را به قتل رساند و سپس پدر و مادرقربانی پرونده سال گذشته‌اش را کشت.

عباس درباره انگیزه جنایت انتقامجویانه‌اش گفت:«همه من را مقصر می‌دانستند هیچکس دوستم نداشت حتی خانواده‌ام. آنها من را عامل مشکلات خانوادگی می‌دانستند. خانواده جوان مقتول به خانواده‌ام فشار می‌آوردند که باید از شهر اراک کوچ کنند و به جای دیگری بروند حتی پدرم را به خاطر این فشارها از دست دادم.» و….

آنها بارها به مادرم اهانت کرده بودند و من نمی‌توانستم این توهین را تحمل کنم. از زندان آزاد شدم تا تشکیل خانواده بدهم ولی آنها نگذاشتند. من هم خواستم از آنها انتقام بگیرم با خودم می‌گفتم هر کسی به من خیانتی کند، او را خواهم کشت و همین انگیزه باعث شد بروم و همه را به قتل برسانم.

نیـم نگاه باورهای غلط فرهنگی
دکتر سید حسن حسینی، جامعه شناس در این باره می‌گوید: برخی از این گروه از قاتلان انگیزه اعمال مجرمانه‌شان را ناشی از یک باور غلط فرهنگی می‌دانند و می‌گویند من این کار را کردم تا از نوامیس و خودم دفاع کنم.

در حیوانات هم می‌بینیم اگر گروهی به گروه دیگری از حیوانات حمله کنند آنها در صدد دفاع از خود و بچه هایشان بر می‌آیند ولی با این تفاوت که در جوامع انسانی با وجود قانون و اجرای مناسب آن می‌توان از اقدامات خشونت‌آمیز جلوگیری کرد. باید در مدرسه و خانواده و یا از طریق وسایل ارتباط جمعی این موضوع در ذهن ما شکل بگیرد که به خشونت به عنوان یک امر منفی نگاه شود که نباید از این روش استفاده کنیم و این فرهنگ باید از همان دوران کودکی با فرد همراه شود.

به همین خاطر نوع تربیت و نگرش از اصلی‌ترین راه های پیشگیری از بروز خشونت است. در کنار این موضوع نیز باید به این نکته هم توجه شود که همه انسان‌ها برای زندگی و ادامه حیات احتیاج به بر طرف شدن نیازهای اولیه دارند و در این شرایط جامعه‌ای سالم‌تر و آرامتر خواهد بود که افراد آن جامعه امکاناتی برای رفع نیازهای اولیه‌شان را در دسترس داشته باشند چون به هرمیزان که محرومیت از دسترسی به امکانات برای رفع نیازهای اولیه‌ای در جامعه وجود داشته باشد و در دسترس افراد نباشد به همان میزان سطح خشونت بالا خواهد رفت حتی اگر نیروهای پلیسی و دستگاه قضایی به خوبی کارشان را انجام دهند.

خطرناک‌ترین افراد جامعه
دکتر سعید بهزادی فر  ـ روانشناس ـ دو گروه از افراد را به عنوان خطرناک ترین‌ها معرفی می‌کند که: افراد بدبین(پارانویید) و افراد ضداجتماعی (انتی سوشال) جزو این دسته هستند. وی می‌گوید:به همین خاطر ضرورت دارد برای کنترل این دو گروه از افراد که دچار اختلال شخصیت هستند اقدام کرد و برنامه‌ای برای پیشگیری از جرایم احتمالی از سوی آنان ترتیب داد.

افرادی که دچار اختلال شخصیت ضد اجتماعی هستند به راحتی دروغ می‌گویند و دست به کلاهبرداری از افراد ساده لوح می‌زنند و تنها به منافع شخصی خودشان فکر می کنند. این افراد هیچ چارچوبی را نمی‌پذیرند و در محل‌هایی همچون مدرسه و دبیرستان که دارای مقررات و قواعدی است نمی‌توانند حضور داشته باشند و تحمل این فضاها برایشان خیلی سخت است معمولاً این افراد در مشاغل اداری و تجاری دوام نمی‌آورند و دست به هرکاری می‌زنند که تنها به سود و منفعت خودشان باشد و در صورت بروز قتل و رفتارهای پرخطر احساس گناه و عذاب وجدان ندارند. متأسفانه درمانی برای این گروه از افراد وجود ندارد و حتی در صورت مشاوره درمانگر را سر کار می‌گذارند.

افراد دچار اختلال بدبینی نیز همیشه تصور می کنند برخی علیه شان توطئه کرده‌اند و می‌خواهند سرشان را کلاه بگذارند این افراد همه بدبین هستند و به داستان‌های ذهنی که برای خودشان ساخته‌اند گوش می‌دهند. آنها با این داستان سازی‌ها دلایلی برای خود جور می‌کنند و در صدد انتقام از دیگران بر می‌آیند. این افراد به شدت سختگیرند و توضیحات و صحبت‌های منطقی را نمی‌پذیرند. درمان دارویی برای این دسته از افراد می‌تواند مؤثر باشد و افکار بیمارگونه‌شان را کنترل کند گرچه آنها هم به سختی نزد روانشناس و درمانگر می‌روند چرا که تصور می‌کنند مشاور هم علیه او نقشه می‌کشد و قصد توطئه دارد.

بدین ترتیب با شناخت این ویژگی‌ها قانون برای پیشگیری از جرم باید بطور سخت گیرانه تری عمل کند و حتی از کارهای بزهکارانه کوچک آنها هم نگذرد چرا که این افراد حتی با وجود سختگیری‌ها هرگز اظهار پشیمانی نمی‌کنند و در هرلحظه می‌توانند دست به جرایم پرخطری از جمله قتل بزنند.

جنایت‌های برنامه‌ریزی شده
 دکتر علی نجفی توانا ـ جرم شناس ـ  با اشاره به قتل‌هایی که با برنامه و نقشه قبلی چنین بیمارانی رخ می‌دهد می‌گوید: این افراد که عصبانی و در صدد انتقام از دیگران هستند با برنامه‌ریزی و تعیین هدف به تدارک جنایتشان می‌پردازند و با تمام توانمندی‌ها و قابلیت‌های روانی و فیزیکی در جهت هدفشان یعنی سلب حیات فردی که از او کینه دارند بر می‌آیند و هرکسی که مانع شود تا نتواند به خواسته‌اش برســـــــد را از پای در می آورد. مثلاً در یکی ازجنایت‌های اخیرکه دراراک رخ داد، مامور نیروی انتظامی که در حال انجام وظیفه برای جلوگیری از اقدام مجرمانه این مرد بوده را به شهادت می‌رساند و با نگاهی خشم آلود و کینه توزانه سراغ خانواده شاکی و دیگران می‌رود. این قتل‌های تعارض‌آمیز و متکی به اختلافات قبلی و سوءتفاهم‌ها در یک رابطه را نمی توان با قتل‌های اتفاقی و آنی یکی دانست.

از لحاظ جرم شناسی قتل‌های غیر عمد به دلیل ناآگاهی و عصبانیت لحظه‌ای و ضعف خود مدیریتی صورت می‌گیرد که با آموزش مهارت‌های مدیریت خشم می‌توان از بروز این حوادث جلوگیری کرد. همچنین برگزاری آموزش‌های خودکنترلی از دوره‌های دبستان، دبیرستان و حتی برای والدین و یادگیری قدرت کنترل بحران و خشم می‌تواند باعث شود تا در مواجهه با محرک‌های خارجی افراد واکنش مناسب تری از خود نشان دهند و به جای رفتاری عصبی و پرخطر با دیدی منطقی و معقول در برخورد با حوادث واکنش نشان داد و به تغییر رفتارهای اشتباه پرداخت.
منبع: روزنامه ایران


منبع: alef.ir

استراتژی جدید عمان در قبال ایران و عربستان

گزارش‌های اخیر مبنی بر اینکه عمان برای مبارزه با گروه‌های تروریستی ازجمله داعش به ائتلاف به رهبری عربستان سعودی پیوسته است، بسیاری را شگفت زده کرد. در منطقه به شدت قطبی شده خلیج‌فارس، روابط عمان و عربستان به دلیل تداوم اتحاد مسقط با تهران و خودداری از شرکت در ترتیبات و تلاش‌های امنیتی خلیج‌فارس، تنش‌زا بوده است.

 به گزارش فارن افرز، تصمیم مسقط مبنی بر پیوستن به ائتلاف نظامی اسلامی برای مبارزه با تروریسم(IMAFT) به‌عنوان نشانه‌ای تلقی شد که عمان آماده است به لحاظ سیاسی، نظامی و اقتصادی به سمت همسایه غربی خود بچرخد.

این اقدام عمان همچنین به این مساله اشاره داشت که عربستان سعودی دست بالا را در منطقه دارد. اما در واقعیت، این اقدام نشان‌دهنده چرخش در سیاست‌گذاری عمان نیست، بلکه در حقیقت ادامه استراتژی این کشور مبنی بر ایجاد توازن بین عربستان سعودی و ایران است.

ائتلاف نظامی اسلامی برای مبارزه با تروریسم در دسامبر ۲۰۱۵ به رهبری عربستان سعودی ایجاد شد.

این اتحاد از ۴۰‌کشور مسلمان تشکیل شده است، اما دو کشور شیعه منطقه یعنی ایران و عراق به دلیل آنچه که عربستان دخالت ایران در امور کشورهای عربی می‌نامد، از این ائتلاف کنار گذاشته شده‌اند. هنگامی که ایجاد چنین ائتلافی برای نخستین‌بار اعلام شد، عمان از پیوستن به آن خودداری کرد تا بتواند سیاست خارجی مستقل خود را حفظ کند و رابطه موجود با ایران را برهم نزند. اما تغییر موضع اخیر مسقط درمورد ائتلاف نظامی اسلامی برای مبارزه با تروریسم، می‌تواند از سرخوردگی فزاینده عمان در برابر تهران ناشی شده باشد. عمان انتظار داشت پس از توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ و ادغام مجدد ایران در نظام بین‌الملل از منافع اقتصادی بیشتری برخوردار شود. اما ازسرگیری فعالیت اقتصادی با کسب و کارهای عمانی کند بود، زیرا ایران انجام فعالیت اقتصادی با شرکای دارای تکنولوژی پیشرفته مانند اتحادیه اروپا را در اولویت قرار داد. این کشور سلطنتی تصور می‌کرد ایران به عمد برخی از پروژه‌های مشترک، ازجمله خط لوله گاز ایران-عمان را به کندی پیش‌ می‌برد. در سال ۲۰۱۳، ایران و عمان تفاهم‌نامه‌ای را امضا کردند که بر مبنای آن عمان می‌توانست از سال ۲۰۱۵، معادل ۲۸ میلیون متر مکعب گاز از ایران وارد کند. اما مسیر این خط لوله در سال ۲۰۱۶ تغییر کرد و تاریخ بهره‌برداری از آن تا سال ۲۰۱۷ به تعویق افتاد.

با این وجود، روابط عمان با ایران دیرینه و بادوام است. مسقط از کمک ایران در پایان دادن به یک شورش عمده در دهه ۱۹۷۰ منتفع شده است و امروزه، برای ایران یک شریک اصلی سیاسی و اقتصادی محسوب می‌شود. از سال ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۳ تجارت دوجانبه عمان و ایران تقریبا ۷۰ درصد رشد کرد و به ۸۷۳ میلیون دلار رسید. تا پایان سال ۲۰۱۵، این رقم از مرز یک میلیارد دلار گذشت. عمان همچنین از سرمایه‌گذاری مستقیم ایران در یک مجتمع بیمارستانی و یک کارخانه نانوتکنولوژی استقبال کرده است. این دو پروژه ابزاری برای متنوع‌سازی اقتصاد عمان و کاهش وابستگی آن به نفت هستند.

این رابطه آن‌قدر مهم و قابل‌توجه است که زمانی که درپی هجوم به سفارت عربستان در تهران، عربستان سعودی و دیگر کشورهای عربی شورای همکاری‌ خلیج‌فارس روابط دیپلماتیک خود را با ایران قطع کردند یا کاهش دادند، عمان تنها به سرزنش اکتفا کرد. یک ماه پس از واقعه سفارت عربستان، یوسف بن علوی وزیر خارجه عمان، به تهران سفر کرد تا درمورد تقویت روابط با ایران گفت‌وگو کند و در مارس ۲۰۱۶، شرکت ایران‌خودرو ایجاد سرمایه‌گذاری مشترک ۲۰۰ میلیون دلاری برای تولید خودرو در عمان را اعلام کرد.

مطمئنا مسقط و تهران اختلافات خودشان را دارند، ازجمله اختلاف درمورد نقش قدرت‌های خارجی در منطقه. در شرایطی که تهران مخالف حضور و مشارکت غربی‌هاست، مسقط مانند همپیمانان خود در شورای همکاری خلیج‌فارس، برای کمک‌های امنیتی به قدرت‌های خارجی وابسته است. اما به‌رغم شایعاتی مبنی بر خروج عمان از شورای همکاری خلیج‌فارس، این کشور قصد ندارد از متحدانش جدا شود. شورای همکاری خلیج‌فارس بازار اصلی کالاهای عمانی محسوب می‌شود.

تا سال ۲۰۱۰، سهم کشورهای عضو شورای همکاری خلیج‌فارس از سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی عمان حدود ۲۵‌درصد بود و اگر بخش نفت و گاز در نظر گرفته نشود، این رقم به ۵۰ درصد می‌رسد. عمان کشوری نسبتا کوچک و حاشیه‌ای در این بلوک است و نسبت به همسایگان خود از منابع محدودتری برخوردار است. بنابراین عمان روی روابط دوستانه با همسایگان نزدیک خود حساب باز کرده است به همین دلیل سلطان قابوس‌بن‌سعید پس از استقلال در سال ۱۹۷۶، با همه کشورهای حوزه خلیج‌فارس ازجمله ایران و عراق در مورد مسائل امنیتی منطقه گفت‌وگو کرد. عمان نمی‌خواهد و نمی‌تواند از شورای همکاری خلیج‌فارس جدا شود.

عمان به لطف سیاست خارجی مستقل و بی‌طرفانه خود، اغلب نقش میانجی را ایفا می‌کند. در دوران جنگ تحمیلی ایران و عراق، عمان تنها کشور عربی حوزه خلیج‌فارس بود که روابط خود را با ایران حفظ و سرانجام به میانجی‌گری برای آتش‌بس کمک کرد. در سال‌های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ عمان برای آزادی سه آمریکایی دستگیر شده در ایران، مذاکره کرد و در سال ۲۰۱۲ میزبان اولین مذاکرات سطح بالا بین ایران و آمریکا بود که درنهایت به مذاکرات و توافق هسته‌ای در سال ۲۰۱۵ منجر شد.

همچنین، عمان روابط کاری خود را با همه طرف‌های درگیر در سوریه حفظ کرده و میزبان مذاکرات بین دولت یمن که مورد حمایت عربستان است و حوثی‌ها بوده است. درحقیقت عمان همواره ترجیح داده به‌جای مخاطره‌جویی، خودنمایی یا اقدامات تحریک‌آمیز، اختلافات را از طریق مشارکت حل‌وفصل کند و اکنون این استراتژی روابط با عربستان و ایران را تعیین می‌کند.
منبع: دنیای اقتصاد


منبع: alef.ir

دونالد ترامپ به رئیس جمهور چین نامه نوشت

کاخ سفید اعلام کرده که رئیس جمهور آمریکا در نامه‌ای خطاب به همتای چینی خود، بر لزوم «روابط سازنده» بین واشنگتن و پکن تاکید کرده است.

به گزارش فارس، در حالی که تنشها بین واشنگتن و پکن بر سر برخی اظهارات ضد چینی رئیس جمهور جدید آمریکا ادامه دارد، دونالد ترامپ به همتای چینی خود نامه فرستاده است.

به دنبال اعلام پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، او بارها در مصاحبه ها و همچنین توئیتهایش دولت چین را به خاطر «عدم کمک» در قضیه کره شمالی خطاب قرار داده و همچنین سیاستهای اقتصادی پکن را به باد انتقاد گرفته است.

او حتی تا جایی پیش رفته که سیاست اعلامی و عملی آمریکا از سال ۱۹۷۹ در عدم برقراری ارتباط مستقیم با تایوان و در واقع سیاست «چین واحد» را زیر سوال برده است.

حالا خبر رسیده که رئیس جمهور آمریکا نامه ای خطاب به همتای چینی خود نوشته و در آن از تمایلش برای داشتن «روابطی سازنده» بین دو کشور سخن گفته است.

به گفته کاخ سفید، ترامپ روز چهارشنبه(دیروز) در نامه به «شی جینپینگ» بر آمادگی خودش برای کار کردن با رئیس جمهور چین به منظور «ترسیم یک رابطه سازنده» که به نفع هر دو کشوراست، تاکید کرده است.

رئیس جمهور آمریکا همچنین در این نامه از پیام تبریک ارسالی رئیس جمهور چین به خاطر پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری هم تشکر کرده است.


منبع: alef.ir

بحرین، فرار چند زندانی را به ایران ارتباط داد

وزارات کشور بحرین از بازداشت چند زندانی فراری خبر داد و مدعی شد آنها قصد فرار به سمت ایران را داشته‌اند.

به گزارش فارس، وبگاه «مرآه البحرین» به نقل از وزارت کشور بحرین پنجشنبه (امروز) اعلام کرد چندین نفر را که از زندان «جو» فرار کرده بوده‌اند و به ادعای آنها با قایق قصد فرار به سمت ایران را داشته‌اند، بازداشت کرده است.

وزارت کشور بحرین در اول ژانویه از فرار ۱۰ نفر از زندان جو واقع در جنوب شرق باین کشور خبر داد و تصاویر این ۱۰ نفر را در یک ویدئو پخش کرد.

مسئولان امنیتی بحرین در آن زمان و به دنبال فرار ۱۰ زندانی از زندان مرکزی «جو» که بنا به گفته وزارت کشور با همدستی نگهبانان زندان صورت گرفت، تعقیب و بازداشت‌های گسترده را آغاز کرده‌اند.

«ایناس عون» یکی از مسئولان مرکز حقوق بشر بحرین در این باره گفت که در برهه زمانی بین ۲ تا ۸ ژانویه  مسئولان امنیتی با یورش به منازل شهروندان ۳۷ نفر را بازداشت و در ایست‌های بازرسی نیز ۷ نفر را بازداشت کرده‌اند.

 


منبع: alef.ir

غده ۵۹ کیلویی از بدن این مرد خارج شد

راجر لوگان ۵۷ ساله به خاطر می‌آورد، زمانی که بیش از ۱۰ سال پیش زیر شکم‌اش شروع به رشد کردن کرد و او مجبور شد به پزشک مراجعه کند، با این پاسخ مواجه شد: «شما فقط زیادی چاق هستید». لوگان از چند روز پیش در بیمارستان بیکرزفیلد در ایالت کالیفرنیا به سر می‌برد. آنچه زمانی پزشکان به عنوان چاقی مفرط تشخیص داده بودند، سپس غده‌ای شده بود که مدام رشد می‌کرد و بزرگ و بزرگ‌تر می‌شد تا اینکه به حدود ۵۹ کیلو رسید.در نهایت جراحی در بیمارستان بیکرزفیلد توانست غده را از بدن راجر لوگان خارج کند؛ غده‌ای که گفته می‌شود بزرگترین غده‌ای است که تاکنون از بدن یک انسان خارج شده است. اینک برای لوگان زندگی جدیدی آغاز شده که او بر تخت بیمارستان با خوشحالی از آن سخن می‌گوید. به گزارش رسانه‌های محلی، غده‌ی خارج‌شده از بدن لوگان سرطانی نبوده و به دلیل رفتن مویی به زیر پوست و عفونت ناشی از آن، رفته رفته تبدیل به غده‌ای با رشدی غیرعادی شده است. سپس راجر لوگان در پی این مشکل، کار خود را از دست داده و کاملا زمین‌گیر شده است.زمانی که پزشکان گافپورت در ایالت می‌سی‌سی‌پی، محل زندگی راجر لوگان، در سال گذشته میلادی (۲۰۱۶) موفق به خارج کردن غده از بدنش نشدند، او امید خود را از دست داد و از خوردن و نوشیدن امتناع کرد. اما همسر لوگان امیدش را از دست نداد و در سراسر آمریکا به جستجو پرداخت تا بیمارستان بیکرزفیلد در ۳۲۰۰ کیلومتری محل زندگی‌شان را یافت. لوگان را سوار مینی‌بوسی کرده، تا مقصد بردند و سپس با یک عمل جراحی موفقیت‌آمیز غده را از بدنش خارج کردند. او چند روز دیگر از بیمارستان مرخص می‌شود.


منبع: baharnews.ir

زیباکلام: خلخالی می‌خواست اعدامم کند

گروه سیاسی: دهه فجر فرصتی برای خاطره گویی و شنیدن فعالیت های شخصیت های سیاسی در سال ۵۷ و ایام ابتدای انقلاب اسلامی است. دکتر صادق زیباکلام در انگلستان دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد مهندسی را تمام کرد و وارد مقطع دکترا شد اما در تابستان ۱۳۵۳ برای دیدن خانواده خود به ایران بازگشت و توسط ساواک به اتهام خرابکاری علیه رژیم پهلوی دستگیر و به ۳ سال حبس محکوم شد. ۲ سال و یک ماه بعد از زندان آزاد شد اما دستگاه امنیتی پهلوی از بازگشت او به انگلستان و ادامه تحصیلش در مقطع دکترا ممانعت کرد پس به ناچار در ایران ماند و به عنوان مربی در دانشکده فنی دانشگاه تهران استخدام شد.زیباکلام در تحصن های صنفی اساتید دانشگاه تهران سال ۵۷ شرکت کرد و بعد از پیروزی انقلاب در حل غائله کردستان با دولت موقت و شهید چمران همکاری داشت. او امروز ضمن تشریح فعالیت های سال ۵۷ و ۵۸ خود به این نکته اشاره می کند که سیاستمدار انقلابی نیست چون کسی که رگه های لیبرالیسم در او قوی باشد نمی تواند خیلی انقلابی رفتار کند. مشروح گفتگو زیباکلام با عصر ایران را در ادامه بخوانید.   *چه طور شد شما بعد از پیروزی انقلاب برای همکاری با دولت موقت مهندس بازرگان دعوت شدید آیا این همکاری تأثیری در فعالیت سیاسی شما داشت؟ – نه آن طور تأثیری نداشت که بگوییم سرنوشت من عوض شد. یادم می آید ۸ یا ۱۰ روز از ۲۲ بهمن ۵۷ و پیروزی انقلاب می گذشت. دکتر ابراهیم یزدی معاون نخست وزیر در امور انقلاب بود. قبل از آن من با دکتر ملکی آشنا شدم. هر دو در سازمان ملی دانشگاهیان بودیم که از سال ۵۶ تشکیل شد و دکتر ملکی ریاست این سازمان را در دست داشت. در واقع تنها سازمان صنفی غیرحکومتی اساتید ایران بود. آنجا من و دکتر ملکی با هم آشنا شدیم و بعد که تحصن معروف اساتید در سازمان مرکزی دانشگاه تهران در آذر و دی ۵۷ شکل گرفت یکی از اساتید متحصن بودم و دکتر ملکی لیدری آن مجموعه را برعهده داشت. تحصن هم حدود ۳۰ روز طول کشید. در دوران تحصن شبانه روزی در طبقه پنجم سازمان مرکزی دانشگاه تهران خیلی به هم نزدیک شدیم. بعد از انقلاب دکتر ملکی رئیس دانشگاه تهران شد. من هم کارهای مختلفی را انجام می دادم و در کمیته نزدیک محل زندگی ام یعنی چیذر در جنوب فرمانیه مشغول بودم و با رئیس کمیته محل مان آقای هاشمی اولیا که داماد خاله ام بود کار می کردم. کمیته محل ما مراقبت از سازمان صنایع نظامی و خانه های خیلی از افسران و فرماندهان نظامی و کاخ های فرمانیه و نیاوران را برعهده داشت بنابراین سرمان خیلی شلوغ بود. یک شب آقای دکتر ملکی تماس گرفت گفت جمعه عصر جایی قرار نگذار می خواهم با هم برویم در جلسه ای شرکت کنیم. جمعه عصر همدیگر را دیدیم در مسیر به من گفت می خواهیم به نخست وزیری برویم. من گفتم ما با نخست وزیری کاری نداریم. دکتر ملکی گفت “دکتر یزدی پیغام داده تا با یکسری اساتید مسلمان دانشگاه تهران آشنا شود چون ۲۰ تا ۳۰ سال ایران نبوده است و می خواهد جلسات مستمری با اساتید دانشگاه داشته باشد تا در جریان مسائل ایران و تجزیه و تحلیل ها قرار بگیرد بنابراین تو و دکتر کاظم ابهری را انتخاب کردم”. ما به نخست وزیری رسیدیم و در یک اتاق نسبتا بزرگی روی فرش چهارزانو نشسستیم. جمع حاضر در آن جلسه ۱۵ تا ۲۰ نفر می شدند. از سن و سال افراد معلوم بود چندنفر دانشجو و تعدادی هم استاد دانشگاه هستند. چند دقیقه ای گذشت دکتر یزدی، مهندس بازرگان و دکتر بنی اسدی داماد مرحوم مهندس بازرگان به داخل اتاق آمدند. بلند شدیم و سلام و علیک کردیم. به نظرم دکتر ملکی جمع را به آنها معرفی کرد. آنجا من فهمیدم بقیه از دانشگاه پلی تکنیک، شریف و دیگر دانشگاه ها هستند. مثلا مرحوم شهید عباسپور از دانشگاه شریف بود، دکتر لواسانی داماد مرحوم فلسفی و سیدکمال الدین نیک روش -که بعد وزیر کشور شد- از دانشگاه پلی تکنیک بودند، شهید قندی از دانشگاه مخابرات، خانم طاهره صفارزاده و آقای نمازی -که بعد وزیر اقتصاد و دارایی شد- در آن جمع حضور داشتند اما دانشجویان ابراهیم اصغرزاده از دانشگاه شریف، محسن میردامادی از دانشگاه پلی تکنیک و چند دانشجو از دانشگاه تهران بودند. اول مهندس بازرگان صحبت کرد گفت من کاری نداشتم اما چون شنیدم یک عده از اساتید دانشگاه جمع شدند آمدم شما را ببینم، بعد از این صحبت رفت. جالب است وقتی که مرحوم بازرگان رفت آقای اصغرزاده اعتراض کرد که چرا آقای بازرگان نامی از دانشجویان نبرد. دکتر یزدی نیز گفت “من سال ها در ایران نبودم و خیلی مایلم با اساتید مسلمان جلساتی برای بحث و تبادل نظر داشته باشم. الان مسئولیت معاون نخست وزیر در امور انقلاب را برعهده دارم که خودم نیز از این مسئولیت تعریفی ندارم اما هر چیزی را که مربوط به امور انقلاب می شود مهندس بازرگان از من می خواهد. اگر اشکالی نیست عصر جمعه ها این جلسات برقرار باشد.” از آن جلسه به بعد دکتر ملکی و دکتر ابهری دیگر نیامدند چون زیاد از دکتر ابراهیم یزدی خوش شان نمی آمد و او را فردی لیبرال می دانستند اما من به مباحث سیاسی علاقه داشتم به طور منظم آن جلسات را شرکت می کردم. اتفاقا بیشتر از اساتید دانشجویانی مثل ابراهیم اصغرزاده و محسن میردامادی آنجا بحث می کردند، معلوم بود واردتر هستند. *چه بحث هایی در آن جلسات مطرح بود؟ – این بود که مثلا چریک های فدایی خلق چه می گویند، چه کار می خواهند بکنند و استراتژی شان چیست؟ سازمان مجاهدین خلق چه راهی را دنبال می کند؟ به علاوه یکسری تحولاتی که در بیرون تهران عمدتا در سیستان و بلوچستان، گنبد، ترکمن صحرا و موضوعات قومیتی، ساواکی ها، طاغوتی ها، حجاب و مشکلات کارگری-کارفرما راجع به آنها صحبت می شد. وقتی جلوتر رفتیم و ناآرامی های منطقه ای در خوزستان و کردستان جدی تر شد، آقای دکتر یزدی برای این مناطق گروه هایی را داوطلب می فرستاد چند روزی در آن مناطق می ماندند بعد می آمدند و مشاهدات خود را در جلسات عصر جمعه می گفتند. مثلا آقای اصغرزاده به گنبد، آقای محسن میردامادی به زاهدان و بچه های علم و صنعت هم به خوزستان رفتند تا گزارش محلی تهیه کنند. گروهی هم به مشکلات کارگری و صنایع تهران رسیدگی می کردند. در پایان جلسه بعد از عید سال ۵۸ دستیار دکتر یزدی پیش من آمد و گفت اگر امکان دارد چند دقیقه ای بیشتر بمان، دکتر یزدی می خواهد شما را ببیند. من ماندم دکتر یزدی به من گفت “آقای مهندس از بحث های شما خیلی استفاه می کنم و می خواستم اگر اشکالی ندارد به معاونت امور انقلاب نخست وزیری بیایی” گفتم “نه اشکالی ندارد” گفت “پس تقاضای مأمور به خدمتی شما را از دانشگاه تهران به معاونت امور انقلاب می نویسم تا خودتان نامه را پیش دکتر ملکی ببرید و کارهای اداری اش انجام شود” نامه را گرفتم پیش دکتر ملکی بردم، دکتر ملکی به خنده گفت “تبریک عرض می کنم لیبرال ها هم پسندیدنت” (خنده) که بعد من بیشتر در دفتر معاونت امور انقلاب نخست وزیری کار می کردم. آن زمان بیشترین حجم کاری من درباره کردستان بود. در واقع مسائل قومیتی دیگر داشت فروکش می کرد اما موضوع کردستان داشت گسترده تر می شد. در عین حال فروردین بود که آقای دکتر سنجابی از مسئولیت وزیر خارجه استعفا داد و امام توصیه کرده بود که دکتر یزدی وزیر خارجه شود. دکتر یزدی به مهندس بازرگان خیلی نزدیک بود، شورای انقلاب هم از دکتر یزدی حمایت می کرد و دکتر یزدی وزیر امور خارجه شد اما من را خواست و گفت “می خواهم به وزارت خارجه بیایی”. گفتم “چشم من در خدمت هستم”. دکتر یزدی ادامه داد “البته یکی دو جا هم است که با توجه به تسلط شما به زبان انگلیسی می خواهم شما را به آنجا بفرستم.” منتها به شهیدعباسپور که با دکتر یزدی خیلی نزدیک بود گفتم “من نمی توانم به دکتر یزدی بگویم اما دوست ندارم به خارج از کشور بروم، درست است انگلیسی می دانم اما خیلی های دیگر هم به این زبان تسلط دارند. ضمن آنکه خیلی هم دوست ندارم به وزارت خارجه بروم حالا هر عنوانی که پیدا می کنم فرقی ندارد ولی نمی توانم این حرف ها را به دکتر یزدی بزنم چون کاری را که الان در حال انجامش هستم را بیشتر علاقه دارم دنبال کنم”. شهیدعباسپور این صحبت را به دکتر یزدی گفت و او مرا خواست و پرسید “چرا این حرف را خودت به من نگفتی؟” گفتم “من برای شما احترام خیلی زیادی قائلم و الان هم اگر دستور بدهید هر جایی بخواهید مشغول به کار می شوم”. گفت “نه اتفاقا شما برای آنجا لازم هستی، حقیقتش را بخواهی من شما را به دکتر چمران معرفی کردم چون دکتر مصطفی چمران دارد جای من به معاونت نخست وزیر در امور انقلاب می آید”. یک زمان هم به نخست وزیر آمد و جمعی ۴، ۵ نفره بودیم و جلوی خود من به دکتر چمران گفت “مصطفی این مهندس را ولش نکن”. دکتر چمران هم تنها تغییری که به وجود آورد برادرش مهدی را به آنجا آورد. البته مهندس مهدی چمران آن زمان این همه ریش نداشت صورتش از من دوتیغه تر بود و عملا رئیس دفتر برادرش شد. از مسئولیت دکتر چمران به بعد آن جلسات عصر جمعه ما از حالت تحلیل گری بیشتر به حالت مأموریت محوری سوق پیدا کرد. مثلا خود من مسئول رسیدگی به مشکلات کارگری صنایع تهران شدم یا تیمی را موظف کرد که برود به مسائل قومیتی ترکمن صحرا رسیدگی کند. خودش هم از همان اول به کردستان می رفت چون معتقد بود مسئله کردستان حاد و جدی است. حقیقتش من با دکتر چمران نزدیک تر شدم تا آن زمانی که دکتر یزدی رئیسم بود. *چه طور وارد موضوع کردستان شدید؟ – اردیبهشت ۵۸ بزرگترین جنگ داخلی ایران بعد از انقلاب در نقده بین حزب دموکرات کردستان و دستجات ترک حامی انقلاب اتفاق افتاد که ۲-۳ روزی طول کشید و تلفات خیلی زیادی داشت چون درگیری ها خونه به خونه شده بود، در نهایت ترک ها به لحاظ برتری عددی نیرو پیروز شدند و شکست نظامی سختی به کُردها می دهد. کشتار غیرنظامی ها از هر دو طرف اتفاق افتاد. آن زمان نصف کمتر جمعیت نقده کُرد و نصف بیشتر ترک بود. این جنگ باعث شد که یک شکاف عمیق بین کُردها و ترک ها به وجود آید. بعد از آن کُردها روستاهای کُردنشین نزدیک نقده را کامل تخلیه کردند و به مهاباد رفتند و چادر زدند. این اتفاق یک ابزار تبلیغاتی به دست رادیو آمریکا، چریک های فدایی خلق، سازمان مجاهدین خلق، سلطنت طلب ها،کومله، شیخ عزالدین حسینی و حزب دموکرات کردستان ضد جمهوری اسلامی شد. من و دکتر چمران خیلی دنبال این بودیم که این داستان بخوابد. قرار شد یک هیأت بلندپایه ای از تهران به مهاباد برود و سعی کند کُردها را به خانه و زندگی شان برگرداند تا این ابزار تبلیغاتی ضد انقلابی را از آنها گرفته شود. قرار بود یک نفر از سمت امام، یک نفر از شورای انقلاب و یک نفر از طرف دولت موقت اعضای هیأت بلندپایه را تشکیل دهند. امروز شد فردا، فردا شد پس فردا همین طور زمان گذشت، عده ای می رفتند پیش امام و می گفتند اگر شما نماینده بفرستید کُردها را بالا بردید، خود کُردها بگردند، دوباره ما از طرف دکتر چمران می گفتیم بهتر است امام هم یک نفر را به عنوان نماینده خود تعیین کند تا دلجویی و تلطیف قلوب شود. یک ماه گذشت و هیأت هم به آنجا نرفت. بعد من و دکتر چمران خیلی با هم صحبت کردیم و تصمیم گرفتیم اسمش را هیأت بلندپایه نگذاریم بلکه یک جمعی باشند تا برای بررسی وضعیت بروند. من پیشنهاد کردم از آنجا که چریک های فدایی خلق گفتند در بین کرُدها حصبه و وبا شیوع پیدا کرده، در قالب یک هیأت پزشکی برویم. آن زمان دکتر چمران مرا به دانشکده پرستاری فرستاده بود و رئیس شورای آموزش دانشکده پرستاری هم بودم؛ خردادماه مرحوم مهندس بازرگان یک حکم به عنوان نماینده نخست وزیر در امور کردستان برای من نوشت و من با یک هیأت پزشکی شامل یکسری پرستار و دکتر سوار مینی بوس شدیم و به مهاباد رفتیم. این داستان باعث ورود من به مسئله کردستان خیلی جدی شد. سفرم ۱۰ روز طول کشید با شیخ عزالدین حسینی، سران حزب دموکرات کردستان، شخصیت های مهم مذهبی، سیاسی و نظامی آنجا همچون سرهنگ ظهیرنژاد فرمانده لشکر ۶۴ ارومیه، حجت الاسلام حسنی و حجت الاسلام قریشی دیدار کردم. بعد گزارش ۱۰ صفحه ای خود را بردم جلوی دانشگاه تهران ماشین کردند و یک نسخه اش را به شورای انقلاب، یک نسخه اش را به سپاه و یک نسخه اش را هم به دکتر چمران دادم. دکتر چمران گزارش من را به هیأت دولت برد و فردای آن روز مرا خواستند و گفتند “نماینده تام الاختیار نخست وزیر در امور کردستان شدم”. بعد من را پیش مهندس بازرگان بردند و او گفت “گزارش خیلی فنی و خوبی نوشتی حالا چه کسی قرار است این کارها را انجام دهد؟ پس بهتر است خودت بروی و این کار را دنبال کنی”. از آن به بعد کار من در کردستان شروع شد و تا آبان ۵۸ ادامه داشت و ۱۳ آبان ۵۸ نیز دولت بازرگان استعفا داد. بعد با نظر امام یک هیأت حسن نیتی شامل دکتر چمران برای رسیدگی به مسائل نظامی، مرحوم فروهر برای رسیدگی به مسائل سیاسی، مرحوم عزت الله سحابی رئیس سازمان برنامه و بودجه برای رسیدگی به مسائل مالی و آقای صباغیان برای رسیدگی به مسائل وزارت کشور تشکیل شد. من فکر می کردم باید همچنان با این هیأت همکاری کنم اما دیدم دکتر چمران زیاد تمایلی به همکاری با هیأت ندارد ولی حاضر نبود رسما چنین نظری را اعلام کند. پیش دکتر چمران رفتم و از او پرسیدم چرا نمی خواهی با هیأت حسن نیت همکاری کنی؟ دکتر چمران گفت “به من کاری نداشته باش، این هیأت منتخب امام است برو و با هیأت همکاری کن”. بنا بر صحبت دکتر چمران پیش مرحوم فروهر رفتم و یک ساعت و نیم با او جلسه داشتم و شرح فعالیت هایم را در کردستان گفتم و آقای فروهر و چند نفر دیگر هم گوش دادند؛ بعد آقای فروهر به من گفت “مهندس زیباکلام شما بفرمایید ما با شما تماس می گیریم”. آنجا فهمیدم در واقع آقای فروهر به من می گوید “زیباکلام برو دنبال کار و زندگیت”. من از مفهوم صحبت او آنقدر خوشحال شدم که حد نداشت چون وقتی دیدم دکتر چمران با این هیأت همکاری نمی کند من هم نمی خواستم همکاری کنم اما چون امام گفته بود باید با هیأت همکاری شود وظیفه خودم می دانستم که این کار را انجام دهم، حالا خود هیأت می گفت برو دنبال کارت؛ از این بابت خوشحال بودم. البته خوب فهمیدم که چرا مرحوم فروهر به من این طوری گفت چون یک علامت سئوال بزرگی نسبت به من به وجود آمده بود. کسانی که آن زمان در سطح من کار سیاسی می کردند یا عضو حزب جمهوری اسلامی یا مرتبط با یکی از روحانیون شاخص یا مرتبط با بچه های انجمن اسلامی خارج از کشور بودند؛ در حالیکه من کسی بودم که هیچ کدام از این حالت ها درباره او صدق نمی کرد. اگر به جایی رسیدم به خاطر لیاقت های و توانایی های فردی خودم بود. دکتر یزدی و دکتر چمران براساس تحلیل ها و کارهایی که از من دیده بودند پیشنهاد همکاری دادند وگرنه از قبل با هم ارتباطی نداشتیم. علامت سئوال درباره من این بود که صادق زیباکلام کیست؟ هیچ کس من را نمی شناخت. اتفاقا یکی دو بار این سئوال را مهندس بازرگان از دکتر چمران پرسید که این “زیباکلام کیست؟” در روزنامه ها راجع به من خبر و تحلیل بود که نماینده نخست وزیر در امور کردستان این طور گفت یا آن طور گفت، در دیدار با فلانی چنین صحبتی کرد و غیره. یک دفعه در دیداری بین من و حجت الاسلام حسنی برخورد تندی سر مسئله کُردها پیش آمد، همه می پرسیدند “این زیباکلام کیست که جلوی حسنی ایستاد”، از آن اتفاق به بعد این سئوال وجود داشت و بعد که من توسط کومله (سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان) گروه رادیکال چپ کُرد -که داماد شیخ عزالدین حسینی و دختراش آن را رهبری می کردند- ربوده شدم و بعد از یک هفته من را آزاد کردند. این سئوال که زیباکلام کیست برجسته تر و پررنگ تر شد. در حالیکه این آزادی من با پادرمیانی حزب دموکرات کردستان انجام شد علت پادرمیانی هم این بود که من با اطلاع دکتر چمران و شورای انقلاب داشتم با آنها مذاکره می کردم و به مرحله ای رسیدم که زندانی هایی که ما از کُردها داشتیم یا زندانی هایی که آنها از ما داشتند با هم مبادله شوند. در واقع من برنامه های بلند مدت خیلی جدی بدون وجود تفنگ و درگیری برای حل مسئله کردستان داشتم اما چون به برخی ها مثل سپاه، مرحوم خلخالی، ظهیرنژاد و حجت الاسلام حسنی درباره فعالیت هایم توضیح نمی دادم نسبت به من خیلی مشکوک بودند. من معتقدم بودم سپاه باید از کردستان خارج شود و هر وقت نیاز بود ورود کند، خوب این حرف به آنها بر می خورد و می گفتند “زیباکلام نوکر دموکرات ها است دارد با آنها همکاری می کند”. در نخست وزیری که الان شده ریاست جمهوری کلی گزارش است که من گفتم سپاه بخشی از مشکل کردستان است و باید از آنجا خارج شود. در برخی این تصور بود که زیباکلام می خواهد سپاه در منطقه نباشد تا اوضاع به دست حزب دمکرات کردستان بیفتد. به هر حال، به هر دلیلی مرحوم فروهر مرا نخواست. این شد که رابطه من با کردستان قطع شد و به دانشگاه فنی دانشگاه تهران برگشتم و سرکلاس می رفتم و تدریس می کردم. بعد چند ماه بعد هم رئیس دانشگاه علوم و فنون شدم. *بعد از ماجرای کردستان چرا وارد ارکان حاکمیت نشدید؟ – چون متوجه شدم به درد کار اجرایی نمی خورم و نمی توانم با حرف بی ربط رئیسم موافقت کنم. این باعث شد که به این نتیجه برسم که نمی توانم در کار اجرایی دوام بیاورم و کم کم به این فکر افتادم که بروم درسم را بخوانم و دکترایم را بگیرم بهتر است. *آخرش فهمیدید که چرا دکتر چمران با هیأت حسن نیت مذاکره نمی کرد؟ – دوست دارم بگویم حق با فروهر بود ولی واقعیتش حق با چمران بود. یکی از پروژه هایی که داشتم روی آن کار می کردم این بود که شیخ عزالدین حسینی را با سلام و صلوات به قم برای دیدار با امام ببریم و او آنجا بماند. در واقع تلاش داشتم که شیخ عزالدین حسینی را این طرف بیاریم. بررسی های من نشان داد که اتفاقا ساواک در کردستان داشت درست عمل می کرد یعنی ساواک به جای اینکه یکسری افراد را بازداشت و زندانی کند این افراد را می خرید، به آنها حقوق و مواجب می داد نه برای آنکه بیایند آدم فروشی و جاسوسی کنند بلکه برای حکومت مشکل ساز نباشند. معتقدم بودم ما هم باید این کار را انجام دهیم. برنامه دیگر من این بود که پادگان بزرگ مهاباد را دانشگاه کردستان کنم، تحصیل دانش آموزان در دبستان با زبان کُردی باشد. اولین شورا را بعد از انقلاب من در مهاباد درست کردم. یعنی معتقدم بودم ما باید کار فرهنگی انجام دهیم دقیقا کاری که رژیم شاه نکرد تا کُردیت موضوع نباشد و آن منطقه مانند سایر مناطق کشور شود. منتها این برنامه ها را بیا به خلخالی، آقای حسنی و ظهیرنژاد بگو، نمی شد چون می گفتند طرف دیوانه است. *خلخالی دنبال اعدام شما نبود؟ – بود. من با این اتفاق که به دست خلخالی اعدام شوم تار مویی فاصله نداشتم. آقای خلخالی شهریور ۵۸ یک دفعه و ناگهانی به مهاباد آمد حال آنکه من حضور او را در کردستان ممنوع کرده بودم، این خیلی جای تأمل داشت که یک جوان ۳۰ ساله کاری کند خلخالی نتواند به کردستان بیاید چون جز مصیبت خلخالی هیچ کار دیگری در کردستان انجام نداد؛ آن طور که خلخالی می خواست کردستان را نگه دارد شاه نگه داشته بود پس ما چه فرقی با شاه داشتیم، معتقدم بودم اسلحه باید از کردستان بیرون برود و فرهنگ باید جایش بیاید. هنوز داستان ربوده شدن من اتفاق نیفتاده بود. یک دو روز قبلش هم به تهران آمده بودم و گزارش کارهایم را دادم و با پرواز به ارومیه برگشتم استاندار آقای حقگو بود گفت مهندس زیباکلام وضعیت مهاباد خوب نیست، گفتم چی شده؟ گفت کمین گذاشتند و یکی از کامیون های ارتش روی مین رفته و ۷، ۸ نفری کشته شدند، ظهیرنژاد فرمانده لشکر ۶۴ ارومیه رفته مهاباد و آنجا را به توپ بست بنابراین خیلی وضع خراب است. گفتم “چندروزی من اینجا نبودم چه اتفاق هایی افتاده است” و سریع خودم را به مهاباد رساندم، دیدم سرهنگ ظهیرنژاد در ارتفاعات مهاباد توپ کار گذاشته و دارد ارتفاعات آن طرف مهاباد را می زند. دیگر با هر بدبختی بود دکتر چمران را پیدا کردم و او با ظهیرنژاد تماس گرفت و گفت کار را قطع بکند. بعد ظهیرنژاد به من بد و بیراه گفت چون می دانست من به چمران گفتم ظهیرنژاد کارهایش را متوقف کند. در این اوضاع یک دفعه خلخالی به مهاباد آمد و در بدو ورود سه نفر را به جرم همجنس بازی، چند نفر را به جرم مواد مخدر و چند نفر را به جرم همکاری با خلق کُرد اعدام کرد. من اصلا شوکه شده بودم که این همه کار کردم خلخالی به کردستان نیاید چه طور او بلند شد به مهاباد آمد و در بدو ورودش هم ۱۰ نفر را اعدام کرد. من در اتاق سرهنگ آذری فرمانده پادگان تخت داشتم و زندگی می کردم و اصلا با سپاه کاری نداشتم. یکی از مواردی که به خلخالی گفته بودند این بود که زیباکلام از عمد به پادگان رفته تا از آمار نظامی اطلاع پیدا کند و آن آمار را به گروه کومله و حزب دموکرات بدهد در حالیکه من فرق تفنگ و فشنگ را نمی دانستم چه رسد به اینکه بخواهم آمار نظامی در بیاورم. آن روز خلخالی وارد دفتر فرمانده پادگان شد، من، سرهنگ آذری و خلخالی به همراه ۱۰ نفر از تفنگچی هایش -که صورت هایشان را بسته بودند- در اتاق بودیم خطاب به من شروع به صحبت کرد و من نمی دانستم در حال محاکمه شدن هستم؛ خلخالی به تفنگچی های خود گفت “بروید پرونده زیباکلام را بیاورید” پیش خودم گفتم “من نماینده تام الاختیار نخست وزیر هستم و می روم تهران گزارش می دهم چه پرونده ای؟”. یک پوشه قرمز رنگ آوردند و به دستش دادند، مطمئن هستم که آن پوشه قلابی بود. خلخالی شروع به ورق زدن برگه های داخل پوشه کرد و می گفت “عجب” در واقع می خواست بگوید زیباکلام چه کارهایی کردی. یک دفعه پرونده را بست به این معنا که محرز و مسلم است که زیباکلام به خاطر کارهایش باید اعدام شود. یکی از مسائلی که بعدها به من گفتند این بود که متهم بودم خانه های امن سپاه را به کومله گزارش می دادم. در حالیکه خود سپاه می دانست اگر هم می خواستم چنین کاری کنم نمی توانستم چون با آنها ارتباطی نداشتم. همان لحظه ای که خلخالی پرونده را بست بی سیم پادگان پیچ کرد و سرهنگ آذری فرمانده پادگان گوشی را برداشت و گفت بله حاج آقا اینجا تشریف دارند، بی سیم را پیش آقای خلخالی بردند و دیگر نمی دانم آن طرف چه کسی بود، خلخالی در جواب او گفت “بله بله الان حرکت کردم” گوشی بی سیم را سرجایش گذاشت، بلند شد و همراه ۱۰ تفنگچی اش سوار هلی کوپتر شد و رفت. وقتی دو هلی کوپتر حامل خلخالی و همراهان او از زمین بلند شدند، هنوز نمی دانستم چه بلایی قرار بود به سرم بیاید و چه طور بغل به بغل رد کردم. جالب است سرهنگ آذری هم نمی دانست با من چه کار کند. البته من فوق العاده ترسیدم اما هرچه بیشتر می گذشت بیشتر متوجه قضیه می شدم چون خلخالی بقیه افرادی را هم که اعدام کرد محاکمه شان همین طوری بود. کافی بود به دلش بیفتد که طرف مجرم است تمام بود به همین راحتی طرف را اعدام می کرد. فکر می کنم اگر در آن لحظه بی سیم به صدا در نیامده بود خلخالی حکم اعدام من را می داد و سریع هم در حیاط پادگان اجرا می کرد. فردایش هم روزنامه ها می نوشتند نماینده نخست وزیر در امور کردستان به جرم همکاری با حزب دموکرات کردستان اعدام شد و خلخالی هم کلی احساس غرور و بزرگی می کرد. البته فقط من بغل به بغل رد نکردم سراغ سروان یارجانی فرمانده شهربانی هم رفت و به او گفت “من می دانم تو داری با حزب دموکرات کردستان همکاری می کنی فکر نکن نمی فهمم” یک ماه بعد کومله به پادگان حمله کرد و سروان یارجانی تا آخرین فشنگ ایستاد و از پادگان دفاع کرد، مجروح شد، او را به بیمارستان منتقل کردند و من بالای سر او رفتم اما به علت خونریزی زیاد شهید شد. وقتی خلخالی پادگان مهاباد را ترک کرد من با دکتر چمران دوباره تماس گرفتم و گفتم یک لحظه هم دیگر در کردستان نمی مانم چون خلخالی ظرف ۲ ساعت هرچه ما رشته بودیم با این اعدام هایش پنبه کرد. دکتر چمران گفت مهندس باور نمی کنی نکن اما روح من خبر نداشت که خلخالی دارد به مهاباد می آید و راست می گفت. با فشارهایی که من، فرمانده ارتش، سروان یارجانی فرمانده شهربانی آورده بودیم دکتر چمران از امام قول گرفت که دیگر خلخالی کردستان نیاید اما آمده بود چون تابع قانون و مقررات نبود. *بعداً از دکتر چمران هم نپرسیدید که چه اتفاقی افتاد؟ – دکتر چمران تنها کسی در آن مجموعه بود که با تمام وجود از من دفاع می کرد. *ملکه نجات شما از دست خلخالی دکتر چمران نبود؟ – نه، ملکه نجات من خدا بود. دکتر چمران روحشم خبر نداشت که خلخالی می خواهد من را محاکمه کند چون بعد آن ماجرا من به چمران گفتم که “خلخالی با من و یارجانی این کار را کرد مگر قرار نبود خلخالی دیگر به منطقه نیاید، من بر می گردم چون دیگر فایده ای ندارد، از خلخالی می ترسم ممکن است دوباره برگردد و این دفعه بلایی سر من بیاورد ولی مسئله ترس نیست ما ماه ها اینجا داریم زحمت می کشیم او آمد و با یک حرکت همه را نقش برآب کرد آخر چه کاری است.” البته خلخالی بعدها درباره این ماجرا گفت “من پرونده زیباکلام را خواستم، مطالبی که بچه های سپاه گفتند برای من بینه شرعی بود، ازش خواستم که دیگر در منطقه نباشد و آنجا را ترک کند”. متأسفانه باید بگویم خلخالی دروغ گفت چون آن زمان هیچی به من نگفت و یک دفعه بلند شد رفت. *از چه زمانی دیگر دکتر چمران را ندیدید؟ – آخرین باری که مرحوم چمران را دیدم اواخر سال ۵۸ در مسجد زرگنده بود که برای سخنرانی آمد چون شوهر خاله من پیش نماز مسجد زرگنده بود سال ها ما آنجا رفت و آمد داشتیم. در آنجا من را میان جمعیت دید، اتفاقا در حین سخنرانی اش هم به ماجرای بین من و خلخالی اشاره کرد و گفت”یکی از دوستان و همکاران ما را آقای خلخالی معلوم نبود می خواست با او چه کار کند”. البته قبل از آن وقتی هیأت حسن نیت داشت کار می کرد ۳ مرتبه دیگر رفتم دکتر چمران را دیدم و گفتم “هیأت حسن نیت با کارهایی که آقای فروهر می کند دارد به دره می رود. من معتقدم بودم و آنقدر با چمران صحبت کردم که او نیز این نظر را پذیرفت که ما فقط و فقط باید با حزب دموکرات کردستان غیر مستقیم مذاکره کرد چون با کوموله نمی توانستیم مذاکره کنیم آنها یک مشت جوان افراطی، رادیکال و تند بودند. از طرفی نیاز نبود با چریک فدایی خلق در مهاباد مذاکره کنیم چون می توانستیم این کار را در دفترشان واقع در خیابان میکده تهران انجام دهیم. با حزب توده نیز چرا در مهاباد صحبت کنیم؟ می توانستیم به دفترشان واقع در خیابان ۱۶ آذر برویم و با کیانوری جلسه بگذاریم بنابراین فقط و فقط با حزب دموکرات کردستان آن هم غیرمستقیم باید مذاکره انجام می شد”، این استراتژی من بود و معتقد بودم با هیچ کس دیگری نباید صحبت می شد. بعد از آن هیأت حسن نیت هم عملا به بن بست رسید و کارایی نداشت، فی الواقع دیگر من و دکتر چمران ارتباطی با همدیگر نداشتیم. مرحوم چمران نیز پیگیر جنگ های نامنظم شد، او می دانست که من به درد این کارها نمی خورم و هیچی از مسائل نظامی سرم نمی شود. *چرا برای ادامه تحصیل به اروپا بر نگشتید؟ – چون خیر سرم من انقلابی بودم و فکر می کردم دارم برای انقلاب کار می کنم. حالا درست است با آن سرخوردگی ها روبه رو شدم اما با تمام وجود داشتم کارهای مختلف برای انقلاب می کردم. باور کردنی نیست ولی جهاد سازندگی بچه فکری من بود. تنها فکری که نمی کردم این بود که بروم خارج درس بخوانم یعنی خودم به خودم می گفتم خجالت نمی کشی این همه کار برای انقلاب است اینها را نادیده بگیری و بروی. دولت موقت دیگر نبود و شورای انقلاب کشور را می گرداند اما باز هم همینجوری خیلی کارها بود که داشتم انجام می دادم. چند ماه بعد رئیس دانشگاه علوم و فنون شدم. یعنی اصلا فکر اینکه به اروپا برگردم و دکتری بگیرم در فکر من مطرح نبود. *در نهایت با گذشت ۳۸ سال از ۲۲ بهمن ۵۷، آقای زیباکلام با سابقه زندانی شدن در بازداشتگاه ساواک هنوز یک سیاسی انقلابی محسوب می شود یا خیر؟ – خیر من با ملاک و معیارهای انقلابی بودن به هیچ وجه یک سیاستمدار انقلابی تعریف نمی شوم. *آخرین باری که حس انقلابی بودن داشتید چه زمانی بود؟ – یادم می آید آخرین بار یا یکی از دفعات آخری که احساس انقلابی بودن و اینکه یک انقلابی هستم داشتم سال ۵۹ قبل از شروع جنگ بود. آن زمان دانشگاهی به نام دانشگاه علوم و فنون ارتش شاهنشاهی ایران وجود داشت که بعد سر جریان انقلاب فرهنگی ادغام شد قبل از ادغام من بنا به دلایلی رئیس این دانشگاه شدم. آن سال دکتر حسن حبیبی وزیر علوم بود. وقتی رفتم دیدم فضای این دانشگاه خیلی جدی است چون ۴۰۰ کارمند و هیأت علمی و چندین ساختمان کارگاه و آزمایشگاه در اطراف تهران داشت منتها مسئولان اصلی این دانشگاه در زمان شاه نظامیان خیلی رده بالا بودند و به تبع آشناها و وابستگان آنها کارکنان عمده آنجا را تشکیل می دادند یعنی به معنای واقعی کلمه فضای آن دانشگاه طاغوتی بود (خنده). در واقع من اولین رئیس بعد از انقلاب دانشگاه علوم و فنون شدم که از بیرون دانشگاه آمد. قبل از من شورای هیأت علمی رئیس دانشگاه را تعیین می کرد. من در مقایسه با افرادی اساتید، روسای دانشکده و کارمندان آنجا کاملا متفاوت بودم. قبلا جامعه ایران این طور بود که وقتی مردم بازار می رفتند و از مغازه ای خرید می کردند به شاگرد مغازه شاگردونگی و انعام می دادند الان دیگر این چیزا مرسوم نیست یا خیلی کم است. (خنده) واقعا من مثل کسانی که شاگردونگی می گیرند در مقابل آنها بودم. اصلا با ماشین به دانشگاه نمی رفتم چون راننده داشتم. در مقایسه با آنها از نظر فرهنگی و رفتاری کاملا مشخص بود که من از یک سیاره دیگری آمده بودم (خنده). از آنجا که سابقه زندان رفتن در زمان شاه را هم داشتم، بنابراین یک حس انقلابی به من دست می داد اما در مجموع سیاستمدار انقلابی نیستم. علتش هم ساده است که چرا من هیچ وقت احساس انقلابی بودن نداشتم چون همیشه رگه های لیبرالیسم در من خیلی قوی بود. کسی که رگه های لیبرالیسم در او قوی باشد نمی تواند خیلی انقلابی رفتار کند. در همان دانشگاه علوم و فنون هم اصلا انقلابی رفتار نمی کردم. خیلی جالب است سال ۵۹ اوج پاکسازی بود افتخارم این است که تا زمان ریاستم در دانشگاه علوم و فنون نگذاشتم حتی یک نفر از اساتید، دانشجویان و کارمندان در آن دانشگاه پاکسازی شود چون همه آنها از وابستگان ارتشبدهای شاهنشاهی بودند با وجودی که رئیس کمیته پاکسازی دانشگاه بودم.


منبع: baharnews.ir

فاکس‌: ایران موشک بالستیک آزمایش کرد

به گزارش خبرگزاری فارس، شبکه خبری فاکس‌نیوز بامداد پنجشنبه مدعی شد ایران روز چهارشنبه اقدام به پرتاب یک فروند موشک بالیستیک دیگر کرده است. این شبکه خبری به نقل از یک مقام آمریکایی مدعی شد ایران برای شلیک این موشک از سکوی پرتابی در منطقه‌ای نزدیک سمنان استفاده کرده که چند روز پیش هم برای آزمایش یک موشک بالیستیک دیگر مورد استفاده قرار گرفت.مقام آمریکایی که اشاره‌ای به نامش نشده می‌گوید موشکی که ایران روز چهارشنبه پرتاب کرده موشک سطح به هوای مرصاد با برد کوتاه بوده است. هنوز هیچ منبع رسمی خبر فاکس‌نیوز را تأیید نکرده است. مقام‌های دولت آمریکا در روزهای گذشته ایران را به نقض قطعنامه شماره ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل که برای تأیید برجام صادر شد، متهم کرده‌اند.این در حالی است که مقام‌های ایران می‌گویند آزمایش موشکی ایران نه مغایرتی با توافق هسته‌ای دارد و نه قطعنامه ۲۳۳۱٫ ایران در مذاکراتی که برای حصول توافق هسته‌ای انجام شد از ابتدا اعلام کرد که بر سر توان دفاعی خود مذاکره نمی‌کند. به همین سبب، در متن توافق هسته‌ای یا برجام اشاره‌ای به آزمایش‌های موشکی ایران نشده است.


منبع: baharnews.ir

ویتامین ها و مواد معدنی که بانوان باید مصرف کنند

به گزارش ایران خبر، همانطور که خانم‌ها در طول سال  دست‌خوش تغییرات پیچیده‌ای می‌شوند، بدن‌شان به مواد معدنی و مغذی مختلفی هم نیاز پیدا می‌کند. ما برای‌تان توضیح می‌دهیم‌ که به چه چیزی و در چه زمانی نیاز دارید. اگر رژیم‌غذایی سالم و متعادلی دارید، دریافت مواد غذایی ضروری به میزان کافی برای بدن‌تان سخت نیست. اگر چه عادت ماهیانه، یائسگی، بارداری و تغییرات هورمونی از جمله عواملی هستند که نیاز بدن‌ به مواد غذایی مهم ‌و مشخصی را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

کلسیم برای داشتن استخوان‌های قوی

اگر در سنین جوانی استخوان‌های قوی و محکمی بسازیم، خطر ابتلا به پوکی استخوان با افزایش سن را کم کرده‌ایم. از هر ۴ زن بالای ۵۰ سال در بریتانیا یک نفر دچار پوکی استخوان است. اگر دارای استخوان‌های ضعیفی باشید، خطر مبتلا شدن به این بیماری به طور چشم گیری بالا می‌رود.

تراکم استخوان تا اواخر نوجوانی و اوایل ۲۰ سالگی به رشد خود ادامه می‌دهد. بعد از سن ۳۵ سالگی به طور طبیعی تراکم‌ استخوان را از دست می‌دهیم. بنابراین ساختن استخوان‌ها مهم ‌است که با تغذیه کردن مناسب و مستمر به وسیله‌ی کلسیم و ویتامین دی حاصل می‌شود. در این صورت مقاومت استخوان‌ها حفظ می‌شود، همچنین باید از غذاها و نوشیدنی‌هایی که باعث ضعیف‌تر شدن آن‌ها می‌شود، اجتناب کرد.

فراورده‌های لبنی همیشه به عنوان بهترین منبع کلسیم مورد تأکید قرار گرفته‌اند. اما در صورتی که لبنیات را دوست ندارید یا به لاکتوز حساسیت دارید، می‌توانید از منابع دیگری استفاده کنید، مانند ماهی (ساردین)، سبزیجات سبز برگ‌ پهن، شیر سویا‌، توفو (خمیر سویا که سفید و پنیر مانند است) بادام و دانه‌های روغنی مثل کنجد و تخم آفتاب گردان.

چه‌ میزان لازم‌ دارید؟

از آنجایی که فرآورده‌های لبنی منبع غنی از کلسیم هستند. برای بزرگسالان ۷۰۰ میلی گرم در روز باید مصرف شود. بعد از یائسگی بدن در جذب کلسیم اثر بخشی کمتری دارد. بنابراین شما ملزم به بالا بردن مصرف کلسیم در غذا هستید.

هر وعده شامل:
 

    ۱۰۰ گرم‌ سالمون‌ کنسرو شده (با استخوان)،۱۶۴ میلی گرم کلسیم دارد.
    ۲۰۰ میلی لیتر شیر بدون‌ چربی، ۲۴۰ میلی گرم کلسیم دارد.
    ۱۵۰گرم ماست کم چرب، ۲۴۲ میلی گرم‌ کلسیم دارد.
    ۳۰ گرم پنیر چدار، ۲۲۲میلی گرم کلسیم دارد.
    ۲۵ گرم بادام،۶۰ میلی گرم کلسیم دارد.
    ۱۰۰‌گرم ساردین کنسروی با سس گوجه فرنگی، ۴۵۵ میلی گرم کلسیم دارد.
    ۱۰۰ گرم توفوی بخارپز، ۵۱۰ میلی گرم کلسیم دارد.
    ۳۰ گرم انجیره،۸۸ میلی گرم کلسیم دارد.
    ۲‌ تکه نان‌ سفید،۸۸ میلی گرم ‌کلسیم دارد.
    ۱۳۵ گرم حبوبات پخته شده،۷۵ میلی گرم کلسیم دارد.


 

 مصرف مکمل لازم‌ است؟

باید سعی کنید تمام کلسیم مورد نیاز را از رژیم غذایی‌تان دریافت کنید. با این وجود اگر قصد مصرف مکمل کلسیم را دارید اول با پزشک در این باره مشورت کنید، مخصوصاً اگر تحت درمان هستید (مشکل پزشکی دارید). ماهیت اصلی کلسیم در مکمل‌ها، کربنات و اسید سیتریک است. کربنات کلسیم معمولاً مناسب و کم هزینه است.

به علت جذب بهتر دارو توسط اسید معده بهتر است همراه با غذا مصرف شود. در حالی که سیترات کلسیم چه همراه با غذا چه بدون غذا به یک اندازه به خوبی جذب می شود.اگر در هنگام مصرف مکمل ها دچار مشکل معده و گوارش می‌شوید بهتر است که میزان کلسیم‌ تجویز شده را در ۲ مرحله مختلف در روز مصرف کنید.

افراد سن بالا اغلب در نوع کربنات کلسیم اسید معده کافی برای جذب آن ندارند. بنابراین اگر بالای ۶۵ سال سن دارید و قصد مصرف سیترات کلسیم را دارید. این نکته را در نظر بگیرید. همچنین کلسیم برای جذب شدن ملزم به داشتن ویتامین دی است، که در غذاهایی مثل ماهی چرب‌، زرده تخم‌مرغ  و نور آفتاب که از طریق پوست جذب می‌شود، وجود دارد.

فولات

ویتامین B9 که بیشتر تحت عنوان فولات یا فولیک اسید شناخته می‌شود، در طول بارداری برای جلوگیری از نقص در لوله عصبی (‌که تبدیل به مغز و نخاع شوکی می‌شود) مانند نخاع دو شاخه ( ستون فقرات شکاف‌دار) حیاتی است، چون نخاع در ۱۲ هفته‌ی اول شکل می‌‌گیرد.

مصرف فولات در مراحل اولیه بارداری بسیار مهم است. ممکن است چند هفته طول بکشد تا شما متوجه شوید که باردارهستید، به همین دلیل به همه‌ی خانم‌ها توصیه می‌شود تا زمان وضع حمل از مکمل فولات استفاده کنند. فولات همچنین برای سیستم ایمنی، تولید انرژی و جلوگیری از فقر آهن و کم خونی مفید است. علاوه بر آن از بیماری‌های قلبی و سکته جلوگیری می‌کند. بنابراین لازم‌است اطمینان‌ حاصل کنید که رژیم‌ غذایی‌تان شامل مقدار کافی فولات باشد، حتی اگر تصمیم به بچه‌دار شدن ندارید.

چه میزان لازم دارید؟

میزان مصرف روزانه این ویتامین برای بزرگسالان و بچه‌های بالای ۱۱ سال، ۲۰۰ میکرو گرم است. خانم‌هایی که قصد بارداری دارند، باید ۴۰۰ میکرو گرم از مکمل فولات استفاده کنند. به علاوه ۲۰۰ میکرو گرم را از رژیم غذایی خود دریافت کنند. جمعاً ۶۰۰ میکرو گرم. البته خانم‌های باردار به ۷۰۰ میکرو گرم فولات در ۱۲ هفته‌ی اول بارداری نیاز دارند.

میزان فولات در مواد غذایی:
 

    ۳۵ گرم سبوس، ۱۲۸ میکرو گرم فولات دارد.
    ۱۱۵ گرم اسفناج، ۱۸۵ میکرو گرم فولات دارد.
    ۲۲۵ میلی لیتر آب گوجه فرنگی، ۲۲ میکرو گرم فولات دارد.
    ۱۱۵ گرم لوبیا، ۱۲۸ گرم فولات دارد.
    یک تکه نان گندم خالص، ۱۰ میکرو گرم فولات دارد.
    ۱۱۵ گرم کلم بروکلی بخار پز شده، ۴۰ میکرو گرم فولات دارد.
    ۱ پرتقال، ۴ میکرو گرم فولات دارد.
    ۱۱۵ گرم‌ مارچوبه ی بخار پز شده، ۱۹۹ میکرو گرم فولات دارد.
    ۱۰۰ گرم آرد گندم، ۲۲۷ میکرو گرم فولات دارد.


باید مکمل مصرف شود؟

بدن ما اسید فولیک را به همان اندازه که مصرف می‌کنیم، جذب نمی‌کند. با این وجود هنوز بهترین راه این است که مواد غذایی غنی از فولات مصرف کنیم. دریافت ۴۰۰ میکرو گرم فولات از رژیم غذایی تقریباً غیر ممکن است.

به همین دلیل مصرف مکمل ضروری است. افرادی که دچار بیماری سو جذب (التهابات روده و شکمی) هستند، در برابر کمبود شدید قرار دارند و آسیب پذیرترند. وقتی مکمل‌های فولیک اسید را جداگانه مصرف می‌کنید آن را با ویتامین ب۱۲ ترکیب کنید. ترکیب ویتامین ب ۱۲ با فولیک اسید این کمبود را جبران می‌کند. همیشه قبل از مصرف مکمل‌ها با پزشک مشورت کنید.

منیزیم برای سلامت سیستم

مصرف منیزیم برای بیشتر عملکردهای جسمانی حیاتی است. به بدن کمک می‌کند تا با استرس کنار بیاید، انرژی کافی تولید می‌کند و استخوان‌های سالمی می‌سازد. همچنین به ماهیچه‌ها و سیستم عصبی کمک می‌کند. مطالعات نشان داده است که کمبود منیزیم کافی با نشانه‌های پیش از قاعدگی در ارتباط است و همچنین دیابت نوع ۲، پوکی استخوان و میگرن از کمبود منیزیم حاصل می‌شود. نشانه‌های کمبود منیزیم شامل اسپاسم عضلانی، گرفتگی ( قلنج یا تنگین دستگاه گوارش )، بی حالی، حافظه ضعیف و اختلالات خواب می‌باشد.

چقدر نیاز دارید؟

مصرف روزانه‌ی منیزیم ۳۰۰ میلی گرم است. سبزیجات سبز رنگ، حبوبات دو لپه‌ای مثل لوبیا و نخود، مغزها، دانه‌های روغنی و غلات قهوه‌ای خام بهترین منبع منیزیم‌اند. منیزیم اغلب در فرآیند تولید غذا از بین می‌رود. محاسبات نشان داده که میزان منیزیم با توجه به فرآورده‌های کشاورزی و صنعتی تقریباً ۶۰۰ میلی گرم در روز است.

میزان منیزیم در مواد غذایی:
 

    ۲۵ گرم بادام، ۶۸ میلی گرم منیزیم
    ۲۵ گرم جوز برزیلی،۱۰۲ میلی گرم منیزیم
    ۲۵ گرم کنجد، ۹۲ میلی گرم منیزیم
    ۱۵۰ گرم لوبیای پخته شده، ۴۵ میلی گرم منیزیم
    ۱۰۰ گرم اسفناج،۸۰ میلی گرم منیزیم
    یک فنجان سبوس،۴۲ میلی گرم منیریم
    ۱۵۰ گرم برنج قهوه‌ای پخته شده،۶۶ میلی گرم منیزیم
    ۶۰ گرم حموس (خوراک خمیری مانند حبوبات)، ۳۷ میلی گرم منیزم.


آیا به مصرف مکمل نیاز دارید؟

اگر به طور منظم، آجیل، دانه‌های روغنی، غلات، سبزیجات با برگ‌های سبز تیره یا لوبیاها را نمی‌خورید یا به رژیم‌غذایی‌تان این‌ مواد را اضافه کنید یا مکمل مصرف کنید. پژوهش‌هایی که در مجله سلامت زنان به چاپ ‌رسیده  بیان‌ می‌کند: مصرف مکمل منیزیم‌ به میزان ۲۰۰ میلی گرم، نشانه‌های قبل از عادت ماهیانه، حساسیت‌های سینه‌ و نفخ را تا ۴۰ درصد کاهش می‌دهد.

امگا ۳

یکی از مهمترین انواع مفید چربی‌ها که به طور باور نکردنی در ماهی‌های چرب به چشم‌ می‌خورد. اسید‌های چرب امگا ۳ است. مصرف امگا ۳ برای رشد مغز نوزادان حیاتی است. مطالعات هم چنین نشان داده است، خانم‌هایی که در طول بارداری مصرف کافی امگا ۳ داشته‌اند نوزادانی با رشد مغزی و سیستم عصبی سالمی خواهند داشت و خطر به دنیا آمدن نوزاد زودرس را کاهش می‌دهند.

همچنین باعث سلامت قلب در بزرگسالان می‌شود و خطر سکته را کاهش می‌دهد و حتی خطر زوال عقل و آلزایمر را هم‌به حداقل می‌رساند. روی هم رفته مصرف  امگا ۳ مزایایی زیادی در تمام مراحل زندگی برای سلامتی و تندرستی دارد.

چه‌ میزان نیاز دارید؟

با مصرف ۲ سهم ۱۴۰ گرمی ماهی در هفته می‌توانیم تمام  چربی امگا ۳ را که نیاز داریم، ذخیره کنیم.
 

    ۱۰۰ گرم سالمون، ۲۰۵ گرم  امگا ۳ دارد.
    ۱۰۰ گرم ماکرل، ۲۰۶۷ گرم امگا ۳ دارد.
    ۱۰۰ گرم تن ماهی، ۱۰۳ گرم امگا ۳ دارد.
    یک کنسرو کوچک ساردین، ۱۰۴ گرم امگا ۳ دارد.
    ۳۰ گرم گردو، ۲۰۶ گرم امگا ۳ دارد.
    ۳۰ گرم روغن تخم کتان، ۶۰۳ گرم امگا ۳ دارد.
    ۱۰۰ گرم تخم مرغ، ۰.۲ گرم امگا ۳ دارد.


مصرف مکمل لازم است؟

به عنوان مکمل روزانه در افراد سالمی که به ندرت ماهی مصرف می‌کنند، مکمل‌های روغن ماهی معمولاً بین ۰.۵ تا ۱ گرم  دسته‌بندی می‌شوند. این مقدار برای افرادی که دچار بیماری‌های مزمن هستند، افزایش پیدا می‌کند. اسیدهای چرب امگا ۳ از لخته شدن خون جلوگیری می‌کنند. بنابراین اگر دچار اختلالات خونی هستید و داروی ضد انعقاد خون مصرف می‌کنید قبل از مصرف مکمل روغن ماهی با پزشک‌تان مشورت کنید.

روغن جگر ماهی کاد منبع مناسبی برای امگا ۳ است اما دارای ویتامین A هم می‌باشد‌. که مصرف آن در حجم زیاد سمی است. بنابراین اگر مکمل‌های چند منظوره دیگر مثل مولتی ویتامین‌ها را مصرف می‌کنید افزایش مقدار توصیه شده راحت‌تر است. به خانم‌های باردار توصیه می‌شود که از منابع دیگر روغن ماهی بدون ویتامین A استفاده کنند. دنبال ویتامین‌هایی که فقط امگا ۳ دارند، باشید.

 

 آهن برای انرژی

مطالعات نشان داده است که از هر ۴ زن در بریتانیا یک نفر دچار کمبود آهن است. علاوه بر نیاز بدن مصرف آهن برای تولید هموگلوبین که اکسیژن را از ریه به نقاط مختلف بدن می‌رساند ضروری است. این ماده معدنی همچنین بخش جدا نشدنی سیستم‌ایمنی است. کمبود آهن باعث می شود تا احساس ضعف و خستگی داشته باشید، قادر به تمرکز کردن نیستید و در مقابل بیماری‌های عفونی آسیب پذیرتر هستید.

میزان‌ مصرف

طبق بررسی‌های انجام‌‌ شده، اکثر خانم‌ها میزان توصیه شده برای هر روز که ۱۴۰۸ میلی گرم است را دریافت نمی‌کنند. میزان توصیه شده برای خانم‌های یائسه ۸.۷ میلی گرم برای هر روز است. اطمینان حاصل کنید به اندازه کافی آهن مصرف کنید. کمبود آهن در ابتدا علائم خاصی ندارد. اما با در نظر گرفتن ذخیره آهن قابلیت بدن برای تولید گلبول‌های قرمز خون پایین می‌آید. در نتیجه دچار آنمی می‌شوید که نشانه‌های آن ضعف، خستگی و رنگ پریدگی است.

میزان آهن در مواد غذایی:
 

    ۱۰۰ گرم‌ جگر گاو،۷ میلی گرم‌ آهن دارد.
    یک فنجان سبوس، ۵ میلی گرم آهن دارد.
    ۱۰۰ گرم استیک گوشت، ۲.۱ میلی گرم آهن دارد.
    ۲۵ گرم تخم آفتاب گردان، ۱.۶ میلی گرم آهن دارد.
    ۲۵ گرم تخم کدو، ۲.۵ میلی گرم‌ آهن دارد.
    ۱۰۰ گرم‌ اسفناج، ۱.۸۹ میلی گرم آهن دارد.
    ۲ تکه نان جو، ۱.۲میلی گرم آهن دارد.
    ۱۵۰ گرم حبوبات پخته، ۱.۲ میلی گرم آهن دارد.
    ۳۰ گرم برگ زردآلو (زرد آلوی خشک شده) ۲.۱۳ میلی گرم آهن دارد.
    ۱ تخم مرغ ۰.۹۸ میلی گرم آهن دارد.


مکمل نیاز دارید؟

خانم‌هایی که پریودهای شدید دارند و کسانی که گوشت نمی‌خورند، باید مکمل مصرف کنند. مکمل‌های آهن در دسترس‌اند. اما بعضی از انواع آن‌ها مانند سولفات آهن ممکن ‌است باعث یبوست و معده درد شوند. زیاده روی در مصرف آن می‌تواند سمی باشد. هر چند که دریافت آن از طریق غذا خطر کمتری دارد. آهن با شکم ‌خالی بهتر جذب می‌شود. اما در کنار غذا یا نوشیدنی‌های حاوی ویتامین C هم جذب را افزایش می‌دهد.


منبع: irankhabar.ir

خروج تومور ۱۰ کیلویی از شکم زن ۳۵ ساله

مدیر شبکه بهداشت و درمان شادگان از وجود یک توده ۱۰ کیلویی در شکم یک زن ۳۵ ساله خبر داد و گفت: با تلاش پزشکان این توده در یک عمل جراحی از شکم بیمار خارج شد.به گزارش ایران خبر، حجت‌اله جانبی اظهار کرد: یک زن ۳۵ ساله با توده بسیار بزرگ شکمی از ۲ماه قبل با تنگی‌نفس، تاری دید و علائم نورولوژیک به بیمارستان مرکز استان مراجعه کرده بود.جانبی افزود: با توجه با اینکه توده مذکور کل حجم شکم و لگن را پر کرده بود این بیمار با مشکلات عدیده‌ای مواجه شده بود.وی ادامه داد: این بیمار بالاخره توسط دکتر آرمان عصاره، متخصص جراحی عمومی در بیمارستان شهید معرفی‌زاده شادگان تحت عمل جراحی قرار گرفت.جانبی ضمن ارائه توضیحات تکمیلی عنوان کرد: بعد از عمل، توده بزرگ شکمی بطور کامل به همراه قسمت‌های درگیر برداشته شد و قسمت‌های آسیب‌دیده روده و مثانه نیز ترمیم شدند.مدیر شبکه بهداشت و درمان شادگان با اشاره به این موضوع که ابعاد و اندازه این تومور ۱۰ کیلوگرم بوده است، افزود: در حال حاضر بیمار با حال عمومی خوب در بخش جراحی بستری است.


منبع: irankhabar.ir

پاپ فرانسیس: به جای «دیوار» پل بسازید

به گزارش ایران خبر، به نقل از رویترز، ­پاپ فرانسیسرهبر کاتولیک های جهان روز چهارشنبه گفت: جامعه بشری برای تشویق روابط خوب میان مردم باید به جای دیوارکشیدن، به فکر ساختن پل باشد.وی افزود:این اشتباه است که انسان کینه توزانه عمل کند و بگوید کاری خواهم کرد که دیگرانتقاص کارشان را پس بدهند.دونالد ترامپرئیس جمهور آمریکا وعده داده بود تا دیواری در مرز مکزیک بسازد و کاری کند تامکزیکی ها تقاص پس بدهند. با این حال پاپ آرژانتینی در اظهارات خود در مورد ترامپو یا جزئیات آن دیوار صحبت نکرد.پاپفرانسیس در موعظه های خود گفت: یک مسیحی هیچگاه نمی تواند بگوید کاری خواهم کرد تاتقاص پس دهی. این اقدامی مسیحی نیست. یک خطا با بخشش و با زندگی در صلح با یکدیگر،به پایان می رسد.در سالگذشته نیز پاپ فرانسیس در واکنش به دیدگاه های ترامپ در زمان کاندیداتوری برایریاست جمهوری آمریکا و قصد وی برای ساخت دیواری در مرز با مکزیک گفته بود مردی باآن دیدگاه ها مسیحی نیست.وی ماهپیش نیز در مصاحبه ای گفت: تا زمانی که اجرایی شدن جزئیات سیاست های رئیس جمهورجدید آمریکا را نبیند، در مورد ترامپ اظهار نظر نخواهد کرد.ترامپ درحالی ۲۰ ژانویه دوران ریاست جمهوری خود را آغاز کرد که پاپ فرانسیس با ارسال پیامیبه وی، درخواست کرد تا براساس ارزش های اخلاقی حرکت کند


منبع: irankhabar.ir

موافقت رهبر انقلاب با عفو تعدادی از محکومان

رهبر معظم انقلاب با عفو و تخفیف مجازات ۶۳۱ نفر از محکومانِ محاکم عمومی و انقلاب، سازمان قضایی نیروهای مسلح و تعزیرات حکومتی موافقت کردند.به گزارش ایران خبر، در آستانه فرا رسیدن سالروز پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب با عفو و تخفیف مجازات ۶۳۱ نفر از محکومانِ محاکم عمومی و انقلاب، سازمان قضایی نیروهای مسلح و تعزیرات حکومتی موافقت کردند.آیت‌الله آملی لاریجانی رئیس قوه قضائیه به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی طی نامه‌ای به رهبر معظم انقلاب اسلامی پیشنهاد عفو یا تخفیف و تبدیل مجازات ۶۳۱ نفر از محکومان را که در کمیسیون مربوط واجد شرایط لازم تشخیص داده شده‌اند ارائه کرده بود که مورد موافقت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای قرار گرفت.


منبع: irankhabar.ir